ماهنامه زیر و بم شماره 33 - مگ لند
0

ماهنامه زیر و بم شماره 33

ماهنامه زیر و بم شماره 33

ماهنامه زیر و بم شماره 33

‫نیوشا ضیغمی‬ ‫برای رسیدن به اینجاییکه‬ ‫هستم خیلی جنگیدم‬ ‫زیروبم مجری خوشلباس‪ ،‬مبینا نصیری‬ ‫ِ‬ ‫بخش زبان ذهنم‬ ‫فعال است‬ ‫گپ و گفتی با میالد ترابی‪ ،‬اهنگساز و تنظیم کننده‬ ‫خوانندگی برای خودم خیلی‬ ‫جذاب نیست‬ ‫شگفتیهای سرزمین کربال‬ ‫گپی با زهرا فعلهگری‪ ،‬مربی نینجوتسوی‬ ‫بانوان ایران‬ ‫یکی از مربیهایمان‪،‬‬ ‫شهید مدافع حرم است‬ ‫شب سینمای ایران در‬ ‫جشنواره ونیز‬ ‫صاحب امتیاز و مدیرمسئول‪ :‬مجید اخشابی‬ ‫دبیرتحریریه‪ :‬نداکشاورز‬ ‫زیرنظرشورای سیاست گذاری و سردبیری‪:‬‬ ‫مجیداخشابی‪ ،‬دکتر محمدرحیمی‪ ،‬دکتر مجیدنعمانی‪،‬‬ ‫فرزاداخشابی‪ ،‬نداکشاورز‬ ‫دبیرسرویس های فرهنگی‪ ،‬هنری و مدیراجرایی‪:‬‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫همکاران تحریریه‪:‬‬ ‫حسن سرابادانی‪ ،‬روناک یونسی‪ ،‬مهدی سروری‪ ،‬روشنک‬ ‫هورفر‪ ،‬محمد حسین کشاورز‬ ‫گردشگری‪:‬‬ ‫دبیرسرویس‪ :‬رویاقربانی‬ ‫امیراربابان‪ ،‬کاپیتان امیرحسین مزینی فر‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫منصوره میرفتاح‪ ،‬یونس درونگی‬ ‫سینما‪:‬‬ ‫مژگان صدف زاد‪ ،‬شادی بلوطی‪ ،‬نداکشاورز‪ ،‬مژده باقری‪،‬‬ ‫سهند داداشی نسب‪ ،‬مهسا حدادی‪ ،‬گلساسادات بحری‬ ‫با تشکراز فرزام شکاری‪ ،‬شهنام صفاجو(مدیرروابط‬ ‫عمومی سینما حقیقت)‪ ،‬گروه سینمایی هنرو تجربه‬ ‫هنرهای تجسمی‪:‬‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫فاروق ازادیان‪ ،‬عرشیا روشن قلب ‪ ،‬محمدمعین بحیرایی‪،‬‬ ‫زینب یزدی‬ ‫با همکاری پایگاه خبری‪ ،‬تحلیلی موسیقی زیرو بم‬ ‫سالمت‪:‬‬ ‫دکترمحمدرضا سرگلزایی‪ ،‬دکترافسانه گودرزی‪ ،‬دکتر‬ ‫حمیدرضا علیزاده اطاقور‪ ،‬علیرضا نورمحمدی‬ ‫سرویس حقوقی‬ ‫دبیر‪ :‬احمد فتحی ‪ -‬رویا قربانی‬ ‫سرویس ترجمه‪ :‬مریم شاپوری‬ ‫صفحه ارایی و گرافیک‪:‬‬ ‫ندارضائی بدر‬ ‫ویراستار‪ :‬فرشته اخوان‬ ‫سرویس عکس ‪ ،‬فیلم و تدوین‪:‬‬ ‫دبیرعکس‪ :‬مرضیه جعفری‬ ‫امیرحسینعلیمحمدی‪،‬یاسمیناحمدی‪،‬ریحانه‬ ‫رستمی‪،‬مهساجعفری‪،‬امیرعلیاحمدی‪،‬میالدبحرینیپور‬ ‫عکس سرویس هنرهای تجسمی‪ :‬شادی بلوطی‬ ‫اموراینترنتی‪ :‬سحر غربی ‪ ،‬سودابه پناهنده‬ ‫روابط عمومی‪ :‬رویا قربانی‪ ،‬گندم احمدی تفرشی‬ ‫امورمالی‪ :‬گندم احمدی تفرشی‬ ‫اموراداری‪ :‬اکبراخشابی‬ ‫تدارکات‪ :‬یونس درونگی‬ ‫بازرگانی و تبلیغات‪ :‬رویا قربانی‬ ‫امور مشترکین‪ :‬رویاقربانی ‪ ،‬مریم پارسیان‪ ،‬فرشته اخوان‬ ‫چاپ و صحافی‪ :‬هنرسرزمین سبز‬ ‫شبکه توزیع‪ :‬شرکت توسعه رسانه‬ ‫‪33‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری ‪ ،‬اجتماعی‬ ‫دورهجدید•مهر‪ • 1396‬شماره‪33‬‬ ‫نشانی دفتر مجله‪ :‬ضلع جنوب غربی پل میرداماد‬ ‫پالک ‪ ،414‬واحد ‪12‬‬ ‫تلفن‪88883315 :‬‬ ‫پیامک‪1000088883315 :‬‬ ‫‪www.zirobamonline.com‬‬ ‫‪@zirobamonline‬‬ ‫‪@zirobam‬‬ ‫در این شماره می خوانید‬ ‫سالم زندگی‬ ‫‪8‬‬ ‫وقتی «نوبل» به‬ ‫«کوری» دچار شد‬ ‫‪12‬‬ ‫کاروانسرای مدور‬ ‫‪20‬‬ ‫جان سیاهان بر‬ ‫پرده ی نقره ای‬ ‫‪31‬‬ ‫«اسکورسیزی» در پی کشف‬ ‫هویت «جوکر»‬ ‫‪31‬‬ ‫عصر یخبندان ‪: 5‬‬ ‫دوره برخورد‬ ‫جشن سینمای‬ ‫ایران در ونیز‬ ‫‪35‬‬ ‫‪33‬‬ ‫از زیبایی تا بادیگارد با نیوشا ضیغمی‬ ‫برای رسیدن به‬ ‫اینجایی که هستم‬ ‫خیلی جنگیدم‬ ‫‪36‬‬ ‫با میالد ترابی‪ ،‬اهنگساز و‬ ‫تنظیم کننده‬ ‫خوانندگی برای‬ ‫خودم خیلی‬ ‫جذاب نیست‬ ‫‪56‬‬ ‫جایزه ی یک عمر دستاورد جشنواره ونیز‬ ‫تقدر ازدو بازیگر‬ ‫امریکایی در هفتاد و‬ ‫چهارمین جشنواره ونیز ‪42‬‬ ‫زیروبم مجری خوش لباس‪ ،‬مبینا‬ ‫ِ‬ ‫نصیری‬ ‫بخش زبان ذهنم‬ ‫فعال است‬ ‫‪44‬‬ ‫سرمقاله‬ ‫هوالرئوف‬ ‫‪6‬‬ ‫بخت ازماها‬ ‫جایزه‪ ،‬قرعه کشی‪ ،‬برنده‪ ،‬التاری‪،‬‬ ‫بخت ازمایی‪ ،‬شانس و‪ ...‬از جمله کلماتی‬ ‫هستند که این روزها بسیار بیشتر از قبل‬ ‫شنیده می شوند و جلب توجه می کنند‪.‬‬ ‫این کلمه ها توانسته اند خیلی ها را غرق در‬ ‫پول و به اصطالح خوشبختی کنند و خیلی ها‬ ‫را در فقر امید و فقدان هایشان فرو ببرند‪.‬‬ ‫نمی دانم چه سریست؟! همیشه کسانی که‬ ‫ناامیدتر و ناموفق ترند و از پشتکار و اراده و توان‬ ‫کمتری برخوردارند غالباً بیشتر متوصل به‬ ‫شانس و برنده شدن و موفقیت های یک شبه‬ ‫سیندرالیی و بدون زحمت می شوند‪.‬‬ ‫کشف این راز خود می تواند سوژه تحقیق‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫و نگارش هزاران کتاب پرفروش باشد‪ ،‬کما‬ ‫اینکه بوده است‪.‬‬ ‫ولی بهرحال ثابت شده است که معموال‬ ‫افراد سرخورده‪ ،‬جامانده و ناموفق اجتماع‬ ‫بجز قابلیت های فردی و اتکا به استعدادهای‬ ‫شخصی و درونی خود به یک کمک مافوق‬ ‫تصور بیرونی و شانس رویایی و نجات بخش‬ ‫خارج از حیطه اراده خود اعتقاد دارند که‬ ‫همین باور باعث می شود دست از تالش و‬ ‫پیگیری بشویند و فقط منتظر فرا رسیدن‬ ‫لحظه ای شوند که یک دفعه دستی از راه برسد‬ ‫و ناگاه انها را در خوشبختی و پول فرو ببرد‬ ‫مهم قابل ذک ِر دیگر در این راستا‬ ‫نکته ِ‬ ‫اینست که شناسایی این ویژگی و خصلت که فراوانی کمی میان جامعه ندارد توسط برخی افراد هوشمند در حوزه‬ ‫کسب و کار‪ ،‬باعث شکل گیری روش مطمئن و کارامدی برای جذب مشتری بوسیله قرعه کشی شده است که در‬ ‫خیلی از کشورها ازجمله کشور ما‪ ،‬خوب که چه عرض کنم مثل حلوا جواب می دهد!‬ ‫ناگفته نماند اینکه توقع داشته باشیم که برایمان از داخل یک پودر رختشویی و یا ماده پاک کننده یا نکننده یک‬ ‫بنز و یا یک ویالی رویایی دربیاید هم برای خود هنریست و قابلیت ها و اهتمام بسیار می خواهد!!!‬ ‫با نگاهی خاص می توان چنین پنداشت که این روش بسیار دوستانه‪ ،‬مهربانانه و انسان مدارانه باشد‪...‬‬ ‫همه جمع شوند‪ ،‬کمک کنند‪ ،‬پول بگذارند برای شخصی نیازمند و یا عالقه مند یک بنز بخرند و ثروت کالنی هم‬ ‫به جیب کسی که زحمات برپا کردن این بساط را متحمل شده و قرعه می کشد‪ ،‬بریزند! چقدر خوب و به به است!‬ ‫تنها اشکالش که اگر وجود نداشت کل فرایند از کالس بهتر و موجه تری برخوردار می شد همان پودر یا سس‬ ‫گوجه یا موارد مشابه است که اگر می شد حذف شود متشکرتر می شدیم‪.‬‬ ‫ناگفته نماند بنده به هیچ وجه مخالف سیاست های تشویقی و یا جلب توجه مخاطب و یا مصرف کننده برای‬ ‫استفاده از محصول‪ ،‬خدمات‪ ،‬فرایند اطالع رسانی و‪ ...‬در قالبی مشتری مدارانه نیستم‪ .‬توسعه بازار و افزایش رونق‬ ‫دادوستد یقیناً بجز کیفیت محصول با وجود بازار رقابتی‪ ،‬چاشنی های دیگری هم می خواهد و اساساً در این ازدحام‬ ‫شلوغی عرضه ها و تقاضاها‪ ،‬فریادهای تبلیغاتیست که می تواند مشتری را فرابخواند‪.‬‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫ولی بنظرم عادت و گرایش کل جامعه به سمت امید بستن به شانس و اتفاقی که در هر خرید و هر حرکت ساده‬ ‫باید پشتش یک بنز خوابیده باشد و اگر چنین نباشد به درد نمی خورد‪ ،‬کمی نگران کننده است!!!‬ ‫اینکه باور کنیم بدون زحمت‪ ،‬بدون سبقه و پیشینه‪ ،‬بدون تالش‪ ،‬بدون تحمل سختی‪ ،‬بدون طی و گذر زمان‬ ‫میشود در چشم برهم زدنی خود را از فرش به عرش پرتاب کرد قطعاً دل بستن به سرابیست که جز تشنگی و‬ ‫فرسودگی بیشتر حاصلی ندارد!‬ ‫گیریم نسل های فعلی و قبلی که ما و بزرگترهایمان باشیم با این شیوه بزرگ شده ایم و به ان عادت کرده ایم‪،‬‬ ‫خردساالن و نوجوانان ما چه؟! انها هم باید سوار که نه غرق این موج ها شوند و زندگی شان را بر اساس شانس و بخت‬ ‫و قرعه و اقبال استوار کنند؟!‬ ‫به خاطر دارم حدود سال های اول انقالب که خردسال بودم بلیط های بخت ازمایی که از دوران قبل رایج و‬ ‫مرسوم بود به طورکلی ممنوع شد که در نوع خود کار پسندیده ای بود ولی متاسفانه نشد که فریبندگی و اغواگری‬ ‫این فرهنگ مخرب از ریشه زده شود و دوباره امروزه شاهدیم به طرق و اشکال گوناگون‪ ،‬بخت ازمایی های مختلف‬ ‫و فراوانی روح و جان پیر و جوان ما را قلقلک می دهد!‬ ‫چه می شد اگر حداقل برای مدت کوتاهی بطورکل این گونه کلماتِ شانس‪ ،‬قرعه کشی‪ ،‬بخت ازمایی و‪ ...‬از دایره‬ ‫واژگانی و کاربردی اجتماعی خارج می شد تا حداقل نسل های اینده وقت و سرمایه شان را به خاطر توجه به احتمال‬ ‫موفقیتی که بین صد میلیون نفر یک نفر را خوشحال می کند و بقیه را ناراحت‪ ،‬تلف نکنند‪...‬‬ ‫تا از بانک ها و موسسات گرفته تا فالفلی های سرکوچه بجای تخصیص هزینه های کالن تبلیغاتی‪ ،‬قرعه کشی ها‬ ‫و جایزه ها بیشترین جاذبه های خود را در کیفیت خدمات و رعایت حقوق مشتری و رفاه او جستجو کنند و البته‬ ‫خیلی از موارد دیگر که می تواند برای جامعه منفعت های اساسی داشته باشد‪.‬‬ ‫امید است حال که یقیناً امکان حذف این کلمات در فرهنگ ادبیاتی روزمره ما وجود ندارد‪ ،‬نوع نگاه و برخورد‬ ‫احاد جامعه با این کلمات و مقوله های مربوطه اندکی متعادل تر‪ ،‬هوشمندانه تر‪ ،‬منطقی تر و اینده نگرانه تر شود‪.‬‬ ‫با احترام و ارادت‬ ‫مجید اخشابی‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪7‬‬ ‫اس َد َر َج ًه اِالَّ َح َط ْط َتنِی ِع ْن َد نَفْسِ ی ِم ْثلَ َها‬ ‫اَللَّ ُه َّم َص ِّل َعلَى ُم َح َّم ٍد َو ال ِ ِه َو الَ ت َْر َف ْعنِی فِی ال َّن ِ‬ ‫بار خدایا‪ ،‬درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه مرا در نظر مردم به درجتى فرا مى‏برى به همان قدر در نفس‬ ‫خود خوارم گردان‏‬ ‫ِث ل ِی ِع ّزا ً َظاهِرا ًاِالَّ اَ ْح َدثْ َت ل ِی ِذل َّ ًه بَا ِط َن ًه ِع ْن َد نَفْسِ ی بِق ََد ِر َها‬ ‫َو الَ ت ُْحد ْ‬ ‫و هر گاه مرا به عزتى اشکار مى‏ نوازى به همان قدر در نفس خود ذلیل گردان‪.‬‬ ‫ال ُم َح َّم ٍد‬ ‫اَللَّ ُه َّم َص ِّل َعلَى ُم َح َّم ٍد َو ِ‬ ‫بار خدایا‪ ،‬درود بفرست بر محمد و خاندانش‬ ‫َو َم ِّت ْعنِی ب ِ ُه ًدى َصال ٍِح الَ اَ ْست َْبد ُِل ب ِ ِه َو َط ِری َق ِه َح ٍّق الَ اَ ِزیغُ َع ْن َها َو ن ِ َّی ِه ُرشْ ٍد الَ اَشُ ُّ‬ ‫ک فِی َها‬ ‫و مرا به راه شایسته هدایت راه بنماى و چنان کن که راه دیگرگون نکنم‪ ،‬و طریق حق پیش پاى من بگشاى و چنان‬ ‫کن که به راه باطل نگرایم‪ ،‬و نیتى صوابم ده و چنان کن که در ان تردید روا ندارم‪،‬‬ ‫ک َق ْب َل اَ ْن یَ ْسبِقَ َم ْقت َ‬ ‫ان َفا ْقبِضْ نِی اِل َ ْی َ‬ ‫ان ُع ُم ِری ب ِْذل َ ًه فِی َطا َعت َ‬ ‫ُک اِل َ َّی‬ ‫ان ُع ُم ِری َم ْرتَعاً ل ِلشَّ ْی َط ِ‬ ‫ِک َفاِ َذا َک َ‬ ‫َ َع ِّم ْرن ِی َما َک َ‬ ‫اَ ْو یَ ْست َْحک َِم َغضَ ُب َ‬ ‫ک َعلَ َ‏‬ ‫ی‬ ‫و عمر مرا دراز نماى و چنان کن که در طاعت تو به سر شود و چون مرتع عمر من چراگاه اهریمن گردد‪ ،‬پیش از‬ ‫انکه خصومت تو بر من تازد یا خشم تو مرا به سر در اندازد‪ ،‬جان من بستان‪.‬‬ ‫اب ِمنِّی اِالَّ اَ ْصلَ ْح َت َها َو الَ َعائ َِب ًه اُ َون َُّب ب ِ َها اِالَّ َح َّس ْن َت َها َو الَ اُ ْک ُرو َم ًه ف َِّی ن َاق َِص ًه اِالَّ اَت َْم ْم َت َها‬ ‫اَللَّ ُه َّم الَ ت ََد ْع خَ ْصلَ ًه تُ َع ُ‬ ‫اى خداوند‪ ،‬هر خصلت بد که در من است به صالح اور و هر زشتى که با من است و موجب نکوهش من‪ ،‬به زیبایى‬ ‫بدل نماى و هر کرامت کمال نایافته که در من است کامل فرماى‪.‬‏‬ ‫صحیفه یسجادیه‪،‬دعایمکارماالخالق‪،‬فرازسوموچهارم‬ ‫‪8‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫وقایعشگفتیکهباید‬ ‫درموردسرزمینکربالبدانید‬ ‫‪.1‬اسامیمختلفکربال‬ ‫کربال با فاصله ‪ 150‬کیلومتری از جنوب غربی پایتخت شهر بغداد‬ ‫و در صحرایی در ناحیه غربی ساحل فرات قرار دارد که بعد از واقعه‬ ‫کربال‪ ،‬به این اسم نامیده شد‪ .‬قبل از اینکه این واقعه رخ دهد‪ ،‬یکی‬ ‫از نام های این شهر‪« ،‬طف الکربه»‪ ،‬به معنی لطافت یا زمین لطیف‬ ‫بود‪ .‬برخی نیز می گویند که این کلمه از ایرانی ها سرچشمه گرفته‬ ‫و از ادغام دو کلمه «کار» و «باال» است که ترکیب هر دو کلمه‪،‬‬ ‫«باالترینکار»معنیمی شود‪.‬‬ ‫‪.2‬حدیث هاییدرموردسرزمینکربال‬ ‫کربال‪،‬شهریبسیارکهناست‪.‬دوحدیثمشهوردربارهاندرذیل‬ ‫ذکرشدهاست‪:‬‬ ‫الف)حافظ بن کثیرنوشتهاستکهروزیفرشته اینزدپیامبر(ص)‬ ‫نشست‪ .‬پیامبر به ام سلمه (همسر پیامبر) فرمود‪« :‬ما یک میهمان‬ ‫داریم‪ ،‬تا زمانی که مشغول صحبت هستیم به کسی اجازه ورود‬ ‫نده»‪.‬درهمینلحظه‪،‬امامحسین(ع)کهدرانزمانکودکبودند‪،‬‬ ‫وارد اتاق می شوند و به بغل پیامبر می روند‪ .‬ان فرشته از حضرت‬ ‫می پرسد‪« :‬ایا او را دوست داری»؟ پیامبر پاسخ می دهند‪« :‬بله»‪.‬‬ ‫سپسفرشتهمی گوید‪«:‬پیروانشما‪،‬درایندهاوراشهیدمی کنند‪.‬‬ ‫اگر مایلید من می توانم به شما نشان دهم که او در کجا به شهادت‬ ‫می رسد»‪.‬پیامبر(ص)می فرمایندکهدوستدارندبدانندنوه شان‬ ‫درکجابهشهادتخواهدرسید‪.‬فرشته‪،‬دست هایخویشراتکان‬ ‫می دهدومقداریخاکقرمزمی اوردومی گوید‪«:‬اینمکانیاست‬ ‫کهاوبهشهادتخواهدرسید»‪.‬پیامبرمقداریازخاکرابرمی دارند‬ ‫وبهام سلمهمی دهندواوخاکرادرشیشه ایمی ریزد‪.‬‬ ‫ب)حضرتعلی(ع)هنگامعبورازسرزمینصفین(درهنگامجنگ‬ ‫صفین)‪ ،‬در زمین کربال توقف می کنند و از ابن عباس می پرسند‪:‬‬ ‫«ابن عباس‪ ،‬ایا چیزی از این سرزمین می دانی»؟ ابن عباس‬ ‫می گوید‪« :‬چیزی نمی دانم»‪ .‬حضرت علی (ع) می فرمایند‪:‬‬ ‫«اگر در مورد ان اطالعی داشتی‪ ،‬مانند من اشک می ریختی»‬ ‫و بعد از ان‪ ،‬حضرت به شدت گریستند تا اشک هایشان‬ ‫محاسنشان را خیس نمود؛ سپس فرمودند‪« :‬ان ها‬ ‫در اینجا (کربال) فرود می ایند‪ ،‬چادرهایشان را‬ ‫برپا می کنند و خونشان در اینجا ریخته‬ ‫می شود‪ .‬گروهی از جوانان خاندان‬ ‫حضرت محمد (ص) در اینجا‬ ‫قتل عاممی گردند‪.‬‬ ‫حضرتجبرئیل(ع)‬ ‫خاک اینجا را به‬ ‫من نشان داده‬ ‫است»‪.‬‬ ‫محمدحسین کشاورز‬ ‫‪.3‬ساختنمقبره ها‬ ‫در سال ‪ 61‬هجری‪ ،‬بعد از شهادت امام حسین (ع)‪ ،‬مردم بنی اسد‬ ‫دستبه کارشدندواجسادمقدسامامحسین(ع)ویارانشانرادفن‬ ‫نمودند و بعد از ان‪ ،‬سازه اولیه مقبره ایشان به مرور توسط فرمان‬ ‫حاکمان ان دوران ها بازسازی شد‪ .‬منتصر‪ ،‬سلیمان قانونی‪ ،‬سید‬ ‫طباطبایی و شاه اسماعیل صفوی‪ ،‬از جمله بازسازان مقبره بودند‪.‬‬ ‫با هر نگاه اجمالی به این مقبره ها‪ ،‬به هر عزاداری احساس ارامش‬ ‫واقعیدستمی دهد؛امااگرکسیمکان هایمقدسکربالراباچشم‬ ‫دلببیند‪،‬قطعاسعادتدستیابیبهارامشابدیراکسبمی کند‪.‬‬ ‫‪.4‬حضورامامحسین(ع)درکوفهبرایهدایت‪،‬نهجنگ!‬ ‫امام حسین (ع) برای راهنمای و هدایت مردم به کوفه فرستاده‬ ‫شدند نه برای جنگ‪ .‬مردم کوفه به امام گفتند که ما توسط خلیفه‬ ‫زمان‪،‬یزید‪،‬موردظلمواقعشده ایمونیازبهکمکشماداریم‪.‬‬ ‫‪.5‬حضرتمسلم بن عقیل‪،‬اولینشهیدکربال‬ ‫او توسط امام حسین (ع) با پیغامی به نزد مردم کوفه فرستاده شد و‬ ‫سپستوسطافرادیزیدبهشهادترسید‪.‬‬ ‫‪.6‬امامحسین(ع)هیچلشکریباخودبههمراهنداشتند‬ ‫فقط‪72‬نفرازاعضایخانوادهوپیروانشانایشانراهمراهیکردند‪.‬‬ ‫‪.7‬مالقاتامامحسین(ع)بایکشاعردرحینسفر‬ ‫امام در حین سفر با شاعری برخورد کردند که از ایشان درخواست‬ ‫کرد به کوفه نروند؛ زیرا مردم به طرف حکومت جذب می شوند و‬ ‫ایشانرابهشهادتخواهندرساند‪.‬‬ ‫‪.8‬امامحسین(ع)زمینکربالراخریدند‬ ‫زمانی که امام به کربال رسیدند زمین کربال را خردیدند؛ زیرا‬ ‫می دانستند که اینجا‪ ،‬اخرین مکانی است که در ان استراحت‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫‪.9‬بازگشت ُحرنزدامامحسین(ع)‬ ‫مردیکهاماموخانواده اشراازدسترسیبهابمنعکردهبود‪،‬شب‬ ‫قبلازجنگ‪،‬نزدامامبازگشتوتقاضایبخششنمودوجانشرادر‬ ‫راهامامحسین(ع)فداکرد‪.‬‬ ‫‪.10‬کوچک ترینشهیدکربال‬ ‫کوچک ترین شهید کربال‪ ،‬حضرت علی اصغر (ع) بود‪ .‬او فقط ‪ 6‬ماه‬ ‫داشت و توسط تیر زهرالودی که برای کشتن اسب های وحشی‬ ‫استفادهمی شد‪،‬بهشهادترسید‪.‬‬ ‫‪.11‬تنهامردبازماندهدرکربال‬ ‫تنهامردبازماندهازجنگکربال‪،‬حضرتامامزین العابدین(ع)بودند‪.‬‬ ‫ایشان به دلیل بیماری در جنگ شرکت نداشتند و با سایر زنان‬ ‫خانوادهامامحسین(ع)اسیرشدند‪.‬‬ ‫‪.12‬امامحسین(ع)‪،‬اخرینشهیدکربال‬ ‫امام حسین (ع) اخرین شهید کربال بودند که سرشان از بدن جدا‬ ‫شدوتوسطسربازانیزیددرسراسرزمینکربالبهگردشدرامد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪9‬‬ ‫سالم‬ ‫زندگی‬ ‫تنظیم و گفتگو‪ :‬روشنک هورفر‬ ‫‪10‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫خودتان را معرفی کنید و بگویید چه مدتی از زمان‬ ‫گفتنمجدد«سالمبهزندگی»تانمی گذرد؟‬ ‫بهمن هستم‪ 42 ،‬ساله از تهران‪ .‬نزدیک به شش سال‬ ‫استکهپاکم‪.‬متاهلوداراییکفرزندهستم‪.‬‬ ‫اولینبارچطوربهمواددسترسیپیداکردید؟‬ ‫ازطریقدایی امکهفاصلهسنیکمیبامندارد‪.‬‬ ‫مهم تریندالیلشمابرایگرایشبهمواد؟‬ ‫دلیل خاصی وجود نداشت؛ ولی چون با دایی ام خیلی‬ ‫صمیمیبودموبهاواطمینانداشتمبرایاولینمصرف‬ ‫شک نکردم؛ اما بعد از ان دیگر خودم خواستم چون‬ ‫فکر کردم گم شده ام را پیدا کردم‪ ،‬به من شخصیت‬ ‫می دادوحالخوبیپیدامی کردم‪.‬‬ ‫شما چه موادی استفاده کردید و چه مدتی گرفتار‬ ‫بودید؟‬ ‫خوشبختانه من فقط مواد سیاه (تریاک) و سبز‬ ‫(حشیش) مصرف کردم و هیچ وقت جرئت اشنایی با‬ ‫مواد دیگری را نداشتم‪ .‬تقریبا به مدت‪ 15‬سال مصرف‬ ‫کردمکه‪8‬سالانبهاجباردرمصرفبودم‪.‬‬ ‫نقش اطرافیان در گرایش شما به مواد چقدر بوده‬ ‫است؟‬ ‫اطرافیان تاثیری در مصرف من نداشتند؛ چون در‬ ‫خانواده پدری ام کسی مصرف کننده نبود و از طرف‬ ‫خانواده مادری برعکس بود و همیشه تصور می کردم‬ ‫کهخانوادهپدری امچیزینمی فهمند‪.‬‬ ‫بیماری اعتیاد چه تاثیری در زندگی شخصی و‬ ‫اجتماعیشماداشت؟‬ ‫تاثیر بیماری اعتیاد در زندگی من هنوز هم باقی‬ ‫است؛ اما مصرف مواد مخدر در زندگی باعث بسیاری‬ ‫از بدبختی هایم شد؛ ازجمله طرد شدن از خانواده‬ ‫و دوستان‪ .‬الزم به ذکر است که من به دلیل داشتن‬ ‫بیماری اعتیاد دچار مصرف مواد مخدر شدم‪ ،‬نه اینکه‬ ‫بهواسطهمصرفموادمخدردچاربیماریاعتیادشوم‪.‬‬ ‫در زمان مصرف به اعتیاد اگاهی داشتید یا انکار‬ ‫می کردید؟‬ ‫در ان زمان فکر می کردم به واسطه مصرف مواد مخدر‬ ‫دچار اعتیاد شده ام و هر زمان که بخواهم می توانم‬ ‫ترککنم؛ولیبعدهامتوجهشدمبهاینسادگی هاهم‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫هزینهتهیهموادراچطوربه دستمی اوردید؟‬ ‫به وسیله کار کردن؛ اما به خانواده و اطرافیانم بسیار‬ ‫خسارتمی زدم‪.‬‬ ‫چهاتفاقیموجبشدکهتصمیمبهترکبگیرید؟‬ ‫این اتفاق به یکباره حادث نشد‪ ،‬طی یک فرایند و به‬ ‫مرور اتفاق افتاد و من متوجه شدم که برای مصرف‬ ‫مواد مخدر اجبار دارم و مجبورم هر کاری انجام بدهم‪.‬‬ ‫از همان زمان از خودم متنفر شدم و همیشه دلم‬ ‫می خواست که اتفاقی بیفتد تا بتوانم ترک کنم‪ .‬البته‬ ‫دوبار قبل از اشنایی با انجمن‪ ،‬قطع مصرف کردم که‬ ‫دوامنداشت‪.‬‬ ‫بعد از ترک چقدر و در چه مواقعی وسوسه برگشت‬ ‫داشتید؟‬ ‫تا قبل از اشنایی با اصول برنامه انجمن معتادان گمنام‪،‬‬ ‫خیلیمواقعایناتفاقبرایممی افتادووسوسهداشتم؛‬ ‫اما بعد از کار کردن ها و اشنایی با اصول انجمن‪ ،‬این‬ ‫اتفاق(وسوسه)خیلیکمبرایمپیشمی اید‪.‬‬ ‫چندباراقدامبهترککردیدوموفقنشدید؟‬ ‫قبل از انجمن‪ ،‬دو مرتبه اقدام به ترک کردم که هر بار‬ ‫حدود‪2‬تا‪3‬ماهپاکبودم‪.‬‬ ‫طوالنی ترین زمانی که پاک بودید و دوباره برگشتید‬ ‫چقدربود؟‬ ‫‪3‬ماه‪.‬‬ ‫احساستانبهخود‪،‬قبلوبعدازترکموادچطوربود؟‬ ‫احساسات من در مورد خودم قبل از ترک و اشنایی‬ ‫با برنامه خیلی بد بود و از خودم متنفر بودم؛ ولی بعد از‬ ‫گذشت چندین سال‪ ،‬امروز از درون نسبت به خودم‬ ‫احساسرضایتدارم‪.‬‬ ‫اهل مطالعه‪ ،‬ارتباط با خدا‪ ،‬فعالیت های هنری و غیره‬ ‫قبلوبعدازمصرفبوده اید؟ارتباطمعنویتاچهحدی‬ ‫بهماندگاریپاکیبه دستامدهکمککردهاست؟‬ ‫یک چیزی که به من خیلی کمک می کند این است که‬ ‫امروز متوجه شدم بیماری اعتیاد یعنی بی خدایی و‬ ‫امروز همیشه می گویم باید به این شکل زندگی کنم‬ ‫که یکی بود یکی نبود؛ یعنی وقتی خدا هست‪ ،‬بیماری‬ ‫وجودنداردووقتیازخداغافلمی شومتماموجودمرا‬ ‫بیماریاعتیادفرامی گیرد‪.‬‬ ‫چه اقداماتی در موسسات ‪ NA‬انجام می شود و تا چه‬ ‫حدیعاملکمک کننده ایاست؟‬ ‫کمکیکمعتادبهیکمعتاددیگریعنیدرکمتقابل‪،‬‬ ‫همسانی و همدلی‪ .‬فقط یک معتاد می تواند یک معتاد‬ ‫دیگر را درک و به او کمک کند و این بزرگ ترین ارزش‬ ‫درمانیاست‪.‬‬ ‫رفتارجامعهوخانوادهباشمادرزمانمصرفچطوربود؟‬ ‫طبیعتارفتارجامعهوخانوادهخوبنبودوهمیشههمه‬ ‫ازمنفرارمی کردند‪،‬ازهمهسلب اطمینانکردهبودمو‬ ‫هیچ کسی حاضر نمی شد به من اعتماد کند یا کارش را‬ ‫بهمنبسپارد‪.‬‬ ‫تجربه خود را چگونه در اختیار بیماران گرفتار اعتیاد‬ ‫قرارمی دهید؟‬ ‫بیماری اعتیاد خیلی فراتر از مصرف مواد مخدر است‪.‬‬ ‫امروز با اگاهی و شناختی که از بیماری اعتیاد پیدا‬ ‫کرده ام می توانم ان را در یک نقطه متوقف کنم و تمام‬ ‫سعی خود را به کار گیرم تا من هم مثل یک انسان‬ ‫معمولیزندگیکنم‪.‬‬ ‫یک خاطره بد از زمان مصرف و یک خاطره خوب بعد‬ ‫ازپاکی؟‬ ‫خاطره بدی که از زمان مصرف دارم این است که مواد‬ ‫مخدر با من کاری کرد که تنها در چاردیواری توالت‬ ‫می توانستم احساس امنیت کنم و همین مسئله باعث‬ ‫شد یکبار مواد مصرفی خود را از داخل کاسه توالت‬ ‫برداشته و مصرف کنم؛ ولی امروز خاطرات زیادی دارم‬ ‫که خوب هستند‪ .‬من قبال به دوستی که زیاد مصرف‬ ‫کرده بود و در کنار من چرت می زد گفته بودم سرت را‬ ‫روی پای من بگذار و راحت بخواب و یکبار وقتی برای‬ ‫پیام رسانی به مراکز نگهداری از بیماران اعتیاد رفته‬ ‫بودم بعد از مدت ها او را دیدم که پاک شده بود و در‬ ‫جلسه مشارکتش گفت که از همان زمان که من به او‬ ‫گفتم بخواب‪ ،‬تازه از خواب بیدار شده بود و حدود‪ 6‬ماه‬ ‫می شدکهپاکبود‪.‬‬ ‫دنیایامروزشماچگونهاست؟‬ ‫دنیای امروز من بسیار زیبا‪ ،‬پر از عشق به اطرافیان‪،‬‬ ‫دوستان بهبودی و خانواده ام است‪ .‬امروز دنیا برای من‬ ‫کامالابیوسبزوبسیارشیریناست‪.‬‬ ‫کالماخر‬ ‫ارزو می کنم تمام کسانی که امروز از بیماری اعتیاد‬ ‫فعال رنج می برند نجات پیدا کنند و بتوانند به اجتماع‬ ‫برگردند و زندگی تازه ای را شروع کنند‪ ،‬همان طور‬ ‫که من این راه را رفتم و امروز احساس خوبی دارم‪ .‬در‬ ‫پایان از تمام کسانی که در این راه به من کمک کردند‬ ‫تشکرمی کنموازخداوندبسیارسپاسگزارموازشماو‬ ‫دست اندرکارانمجلهوزینزیروبمهمتشکرمی کنم‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪11‬‬ ‫کتابخانه‬ ‫ادبیات‬ ‫وقتی «ن‬ ‫وبل» به «کوری» دچار شد‬ ‫«ژوزه ساراما‬ ‫گو» در س‬ ‫ال ‪ ۱۹۲۲‬در نزدیکی لیسبون‪ ،‬در‬ ‫خانواده ای از قشر ضع‬ ‫یف جامعه به دنیا امد‪ .‬تحصیالت‬ ‫خود را تا مقطع دانشگاه‬ ‫ادامه داد اما به دلیل فقر نتوانست‬ ‫ایندورهرابهاتمامبرسا‬ ‫ند‪.‬سپسدریکاهنگریمشغول‬ ‫به کار شد تا بتواند به صو‬ ‫رت پاره وقت به تحصیالت خود‬ ‫ادامه دهد‪ .‬اولین رمان ژ‬ ‫وزه ساراماگو «کشور گناه» نام‬ ‫داشت‪ .‬سبک ساراماگو‬ ‫تخیل و تاریخ و انتقاد است‪ ،‬که به‬ ‫دلیل این ویژگی ها برخی‬ ‫او رت به نویسندگان امریکای‬ ‫التین به ویژه «گابریل‬ ‫گارسیا مارکز» شبیه می دانند؛ اما‬ ‫ساراماگو منکر این شبا‬ ‫هت بوده و بر این عقیده است‬ ‫که بیشتر از «سوانس» و‬ ‫«گوگول» تاثیر پذیرفته است‪.‬‬ ‫ساراماگو در سال ‪۱۹۹۸‬‬ ‫موفق به دریافت جایزه ی نوبل‬ ‫ادبیات شد‪ .‬در این شم‬ ‫اره به معرفی دو کتاب ارزشمند‬ ‫وی خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫شنهاد اول‬ ‫پی‬ ‫عنوان کتاب‪ :‬کوری‬ ‫نویسنده‪ :‬ژوزه ساراماگو‬ ‫مترجم‪ :‬محمدصادق سبط الشیخ‬ ‫انتشارات‪ :‬میرسعیدی فراهانی‬ ‫‪14‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫«کوری» یک حکایت اخالقی است و پیام های بسیاری به‬ ‫مخاطب می رساند‪ .‬از نکات جالب توجه این کتاب در این است که‬ ‫قهرمان ها به صورت صفت یاد می شوند و هیچ کدام از شخصیت های‬ ‫داستان اسم ندارند‪ .‬کوری داستان معنوی‪ ،‬از کوری سفید و تابناک‬ ‫است‪ ،‬نه کوری سیاه و تاریک؛ که در تمام شهر شیوع پیدا کرده‬ ‫و اپیدمی وحشتناکی ایجاد می کند‪ .‬ساراماگو در کوری‪ ،‬نابینایی‬ ‫یا به قول نویسنده «کوری» تعهد و باور عمیق خود را به عدالت‬ ‫اجتماعی‪ ،‬احترام به خرد و عقل سلیم‪ ،‬همراه با تزکیه روح و سالمت‬ ‫جسم‪ ،‬که تنها ضمانت پایدار ماندن هر جامعه ای است‪ ،‬را در قالب‬ ‫یک رمان شگفت انگیز ارائه می دهد‪ .‬کوری در سال ‪ ۱۹۹۵‬میالدی‬ ‫منتشر شد‪ .‬ساراماگو می گوید‪« :‬این کوری‪ ،‬کوری واقعی نیست‪،‬‬ ‫تمثیلی است از کور شدن عقل و فهم انسان‪ .‬ما انسان ها عقل داریم اما‬ ‫ِ‬ ‫ترافیک یک چهارراه‬ ‫اغلب اوقات عاقالنه رفتار نمی کنیم‪ ».‬داستان از‬ ‫اغاز می شود‪ .‬راننده ی اتومبیلی به ناگاه دچار کوری می گردد‪ .‬به‬ ‫فاصله ی اندکی از این اتفاق‪ ،‬افراد دیگری که همگی از بیماران یک‬ ‫چشم پزشک اند‪ ،‬دچار کوری می شوند‪ .‬پزشک با معاینه ی چشم انها‬ ‫درمی یابد که چشم این افراد کام ً‬ ‫ال سالم است‪ ،‬اما انها هیچ چیز‬ ‫نمی بینند‪ .‬اما انچه وضعیت را عجیب تر می کند نوع کوری است‪.‬‬ ‫این بیماران به جای سیاهی‪ ،‬به کوری سفید مبتال شده اند‪ .‬دیری‬ ‫نمی پاید که چشم پزشک نیز به کوری دچار می شود‪...‬‬ ‫ادبیات‬ ‫نهاد دوم‬ ‫پیش‬ ‫عنوان کتاب‪ :‬بینایی‬ ‫نویسنده‪ :‬ژوزه ساراماگو‬ ‫مترجم (ها)‪ :‬سید حبیب گوهری راد ‪ -‬بهاره پاریاب‬ ‫انتشارات‪ :‬رادمهر‬ ‫«بینایی» رمانی است که در واقع در ادامه ی رمان کوری به تحریر در امده است‪.‬‬ ‫این رمان در سال ‪ ۲۰۰۴‬به زبان پرتغالی و در سال ‪ ۲۰۰۶‬به زبان انگلیسی منتشر‬ ‫شد‪ .‬داستان این رمان از یک روز بارانی در یک حوزه اخذ رای شروع می شود‪.‬‬ ‫بعدازظهر است و هنوز هیچ کس برای دادن رای به حوزه نیامده است‪ .‬مسئولین‬ ‫حوزه با نگرانی افراد خانواده خود را به حوزه فرامی خوانند‪ ،‬اما گویا کسی قصد‬ ‫رای دادن ندارد؛ اما به ناگاه حوزه شلوغ می شود‪ .‬مردم‪ ،‬مصمم و شتابان‪ ،‬به حوزه‬ ‫رای گیری می ایند و رای خود را به صندوق می ریزند‪ .‬فردای ان روز شمارش ارا‬ ‫اغاز می گردد‪ .‬نتیجه باورنکردنی است‪ :‬بیشتر مردم رای سفید به داخل صندوق‬ ‫ازان خود کرده اند‪.‬‬ ‫ریخته اند و احزاب تنها مقدار کمی از ارا را ِ‬ ‫رئیس جمهور و دولت‪ ،‬انتخابات را باطل اعالم می کنند و دوباره فراخوان برای‬ ‫انتخابات مجدد می دهند‪ .‬رئیس جمهور در تلویزیون ظاهر می شود و از مردم‬ ‫می خواهد سرنوشت خود را با رای دادن رقم بزنند‪ .‬انتخابات مجدد برگزار می شود‪،‬‬ ‫ولی این بار نتیجه بدتر است‪ .‬تعداد رای های باطله سفید افزایش می یابد!‪...‬‬ ‫‪15‬‬ ‫شاعرانه‬ ‫اسمانش را گرفته تنگ در اغوش‬ ‫ابر با ان پوستین سرد نمناکش‬ ‫باغ بی برگی‬ ‫روز و شب تنهاست ‪،‬‬ ‫با سکوت پاک غمناکش‬ ‫ساز او باران ‪ ،‬سرودش باد‬ ‫جامه اش شوالی عریانی ست‬ ‫ور جز اینش جامه ای باید ‪،‬‬ ‫بافته بس شعله ی زر تا ِر پودش باد‬ ‫گو بروید یا نروید ‪ ،‬هرچه در هر جا که خواهد یا نمی‬ ‫خواهد‬ ‫باغبان و رهگذاری نیست‬ ‫باغ نومیدان ‪،‬‬ ‫چشم در راه بهاری نیست‬ ‫گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد‬ ‫ور به رویش برگ لبخندی نمی روید‬ ‫باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟‬ ‫داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته‬ ‫در تابوت پست خاک می گوید‬ ‫باغ بی برگی‬ ‫خنده اش خونی است اشک امیز‬ ‫جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در ان‬ ‫پادشاه فصل ها پاییز‬ ‫مهدی اخوان ثالث (م ‪ -‬امید)‬ ‫‪16‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫سهراب سپهری‬ ‫خانه دوست کجاست؟‬ ‫در فلق بود که پرسید سوار‬ ‫اسمان مکثی کرد‬ ‫رهگذر شاخه نوری که به لب داشت‬ ‫به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت‬ ‫نشان داد سپیداری و گفت‬ ‫نرسیده به درخت‬ ‫کوچه باغی است که از خواب خدا‬ ‫سبزتر است‬ ‫و در ان عشق به اندازه پرهای صداقت ابی است‬ ‫میروی تا ته ان کوچه‬ ‫که از پشت بلوغ سر به در می ارد‬ ‫پس به سمت گل تنهایی می پیچی‬ ‫دو قدم مانده به گل‬ ‫پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی‬ ‫و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد‬ ‫در صمیمیت سیال فضا‪ ،‬خش خشی می شنوی‪:‬‬ ‫کودکی می بینی‬ ‫رفته از کاج بلندی باال‬ ‫جوجه بردارد از النه نور‬ ‫و از او می پرسی‬ ‫خانه دوست کجاست؟‬ ‫می تراود مهتاب‬ ‫می درخشد شب تاب‬ ‫نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک‬ ‫غم این خفته ی چند‬ ‫خواب در چشم ترم می شکند‬ ‫نگران با من استاده سحر‬ ‫صبح می خواهد از من‬ ‫کز مبارک دم او اورم این قوم به جان باخته را‬ ‫بلکه خبر‬ ‫در جگر لیکن خاری‬ ‫از ره این سفرم می شکند‬ ‫نازک ارای تن ساق گلی‬ ‫که به جانش کشتم‬ ‫و به جان دادمش اب‬ ‫ای دریغا به برم می شکند‬ ‫دست ها می سایم‬ ‫تا دری بگشایم‬ ‫بر عبث می پایم‬ ‫که به در کس اید‬ ‫در و دیوار به هم ریخته شان‬ ‫بر سرم می شکند‬ ‫می تراود مهتاب‬ ‫می درخشد شب تاب‬ ‫مانده پای ابله از راه دراز‬ ‫بر دم دهکده مردی تنها‬ ‫کوله بارش بر دوش‬ ‫دست او بر در‪،‬می گوید با خود‪:‬‬ ‫غم این خفته ی چند‬ ‫خواب در چشم ترم می شکند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫نیما یوشیج‬ ‫‪17‬‬ ‫‪18‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫گرگ باران دیده‬ ‫حرف خود را به کرسی نشاندن‬ ‫در قدیم رسم بر این بوده پس از اینکه در‬ ‫مجلس خواستگاری و بله برون خانواده‬ ‫عروس و داماد به نتیجه می رسیدند‬ ‫و خانواده داماد انچه را که خانواده‬ ‫عروس میخواستند و شرط میکردند‬ ‫را می پذیرفتند‪ ،‬عروس را بزک کرده‬ ‫بر کرسی می نشاندند که جای مهتران‬ ‫و بزرگان بود‪ ،‬و او را در محله و ابادی‬ ‫می‍ چرخاندند‪ .‬نشستن عروس بر کرسی و‬ ‫نمایش او به این شکل در کوی و برزن به‬ ‫این معنا بود که خانواده عروس توانستند‬ ‫درخواستهای خود را به خانواده داماد‬ ‫بقبوالنند‪ .‬از این رو این اصطالح رفته‬ ‫رفته به شکل ضرب المثل درامد و در‬ ‫معنای توانایی اثبات فردی برای حرف و‬ ‫عقیده اش به کار برده میشد‪.‬‬ ‫عالمه دهخدا در مورد این مثل اینطور مینویسد‪ :‬گرگ بچه از باران می ترسد‪،‬‬ ‫وقتی باران میاید از خانهاش بیرون نیامده و صبر میکند تا باران بند اید‪ .‬حتی‬ ‫اگر به شدت گرسنه باشد‪ .‬اما وقتی گرگی بیرون از خانه باشد و باران بگیرد‪ ،‬اگر‬ ‫که احساس کند از ان ضرری به او نمیرسد‪ ،‬دلیر شده و دیگر ترسی از باران به‬ ‫دل راه نمی دهد‪ .‬اما انچه که از عبارت «گرگ باران دیده» بر می اید‪ ،‬نه گرگ بچه‬ ‫که گرگ بزرگی است که در بیابانها به دنبال طعمه باشد‪ .‬محمدحسین بهرامیان‬ ‫عضو هیات علمی دانشگاه البته معتقد است که در تمثیل حاضر محتملتر است‬ ‫که «گرگ باالن دیده» باشد‪« .‬باالن» به معنای تله و دام است و اگر این طور باشد‬ ‫از این مثل اینگونه برمی اید که گرگ یک بار در دام و تله ای افتاده و از ان رسته‬ ‫است‪ ،‬و این رها شدن از چنگ دام تجربه ای ارزشمند برای اوست و دیگر گرفتار‬ ‫نمیشود‪.‬‬ ‫«بزنم به تخته!»‬ ‫اصطالح «بزنم به تخته» یا «بزن به تخته» اشاره به نوعی خرافه دارد که فردی‬ ‫برای دوری از بدشگونی قضا و قدر و یا دور شدن از چشم و نظر بد به تکه ای چوب‬ ‫یا تخته می زند‪ .‬این اتفاق به خصوص زمانی رخ میدهد که یک اتفاق خوب برای‬ ‫ان فرد بیفتد و به مراد دلش برسد و یا تعریف و تمجیدی از خود بکند یا بشنود‪.‬‬ ‫در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون‬ ‫درخت زندگی میکند‪ .‬با این وصف درخت برای انها از ارزش باالیی برخوردار‬ ‫بود‪ .‬به همین خاطر بتهای خود را چوبی می ساختند و وقتی که به مشکلی بر‬ ‫میخوردند‪ ،‬به ان درخت دست میزدند و یا به بت های چوبیشان ضربه میزدند تا‬ ‫به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختی ها‬ ‫و مشکالت و بالیا مراقبت نماید‪ .‬از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای‬ ‫دورماندن از اتفاقات بد و چشم زخم‪ ،‬به چوب و تخته ای می زنند تا به این طریق‬ ‫ان بال را از خود دور کنند‪ .‬این اتفاق در برخی از کشورها هم رایج است‪ ،‬از جمله‬ ‫در اسپانیا که مردم وقتی با یک گربه سیاه و یا عدد سیزده روبرو می شوند‪ ،‬قطعه‬ ‫چوبی را لمس میکنند تا نگرانی ها و شومی ها از انها دور شود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪19‬‬ ‫کاروانسرای مدور‬ ‫تنها کاروانسرای دایره شکل ایران یکی از ‪ ۹۹‬کاروانسرای ساخته‬ ‫شده در زمان شاه عباس در ایران است که در شهرستان مهریز در جاده‬ ‫‪ ۶۰‬کیلومتری جاده فعلی یزد به کرمان می باشد و زمان ساخت ان‬ ‫همزمان با حمام گنجعلی خان در کرمان است‪.‬‬ ‫در منابع تاریخی امده که این بنا به دستور زین الدین گنجعلی خان‬ ‫ریگ حاکم کرمان و به امر شاه عباس صفوی در قرن ‪ 10‬هجری قمری‬ ‫ساخته شده است که محل استقرار تفنگچیان و مستحفظان بوده است‪.‬‬ ‫متاسفانه کتیبه ای که بیانگر قدمت این بنای تاریخی است به سرقت‬ ‫رفته است اما به احتمال زیاد این اثر در سالهای ‪ ۹۹۶‬تا ‪ ۱۳۰۸‬هجری‬ ‫قمری و در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده است و در ‪ ۲۸‬مرداد‬ ‫‪ ۱۳۵۱‬به شماره ثبت ‪ ۹۲۶‬به عنوان یکی از اثار ملی ثبت شده است‪.‬‬ ‫مرمت این اثر در سال ‪ ۱۳۸۰‬توسط برادران امامی صورت گرفت و در‬ ‫سال ‪ ۱۳۸۲‬شروع به فعالیت کرد‪.‬این ابنیه توسط یونسکو به جهت حفظ‬ ‫کاربری و رعایت مصالح اولیه تنها اثر دارای جایزه مرمت ابنیه تاریخی‬ ‫ایران در سال ‪ ۲۰۰۶‬است‪.‬‬ ‫این کاروانسرا توسط موسسه معروف گردشگری استرالیایی "النلی‬ ‫پالنت" به عنوان یکی از ‪ ۵‬سایت برتر تاریخی و گردشگری ایران در کنار‬ ‫تخت جمشید‪،‬میدان نقش جهان‪،‬بافت یزد و روستای گرمه است‪.‬‬ ‫همچنین توسط انتشارات تالتر انگلستان به عنوان یکی از ‪ ۱۰۱‬هتل‬ ‫برتر جهان در سال ‪ ۲۰۰۹‬انتخاب شده است‪.‬‬ ‫رباط زین الدین از شاهکارهای معماری دوره صفویه است؛ بنایی‬ ‫اجری با دیواره های بلند که به صورت کامال قرینه ساخته شده است‪.‬‬ ‫‪22‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫این بنا از بیرون مدور و از داخل ‪ ۱۲‬ضلعی و مساحت ان حدود ‪۱۵۰۰‬‬ ‫متر است‪.‬‬ ‫گرداگرد رباط را ‪ ۵‬برج به صورت نیم دایره احاطه کرده است و حیاط‬ ‫مرکزی شامل ‪ ۱۲‬ضلع است که اطراف ان را شاه نشین‪،‬اطاق ها و اصطبل‬ ‫ها فراگرفته است که نمای ان بیشتر با اجر است‪.‬‬ ‫در این طراحی به شماره های یک و پنج و ‪ ۱۲‬توجه شده و به همین‬ ‫دلیل مورد توجه مذهب شیعه جعفری هم قرار گرفته است‪.‬‬ ‫در اطراف صحن رواق های سکوداری وجود دارد و در هر رواق اتاق‬ ‫هایی مشابه دیده می شود‪.‬‬ ‫در طرفین هشت ورودی و پشت اتاق ها‪،‬راهرو های وسیع و طوالنی‬ ‫وجود دارد که اصطبل بوده است‪.‬‬ ‫در بخش شمالی رباط هم اتاق هایی است که گویا شاه نشین عمارت‬ ‫بوده که با گچ اندود شده است‪.‬‬ ‫در دو سوی حیاط هم پله هایی نیز موجود است که گردشگران‬ ‫میتوانند بر روی ان بنشینند و اسمان را رویت نمایند ‪.‬‬ ‫اب مورد نیاز این کاروانسرا از چشمه تامین می شده است‪.‬‬ ‫طبق اسناد تاریخی محلی در این کاروانسرا برای امانات نیز در نظر‬ ‫گرفته شده بود‪ .‬مردم اشیا و اموال ارزشمند و قیمتی خود را به این مکان‬ ‫می سپردند تا از اسیب به دور باشند‪ .‬از این رو شاید به توان اولین بانک‬ ‫تاریخ را به یزد و کاروانسرای مدورش نسبت داد‪.‬‬ ‫در پایان الزم به ذکر است؛برای رصد ستارگان و لذت دیدن اسمان با‬ ‫چشم غیر مسلح این کاروانسرا بهترین گزینه در کویر است‪.‬‬ ‫ناشناخته های «خرانق»‬ ‫روستای تاریخی خرانق در شمال یزد و در ‪ ۵۰‬کیلومتری‬ ‫شهرستان اردکان و در مسیر جاده اردکان به طبس قرا ر گرفته‬ ‫است‪ .‬وجود معادن سنگ اهن چادرملو‪ ،‬اورانیم ساغند‪ ،‬باریت‪،‬‬ ‫روی و گرانیت و همچنین منطقه حفاظت شده دره انجیر با وجود‬ ‫حیواناتی چون کل‪ ،‬بز‪ ،‬میش‪ ،‬قوچ‪ ،‬گربه وحشی‪ ،‬سیاهگوش‪،‬‬ ‫یوزپلنگ و هوبره این منطقه را خاص و مورد توجه ساخته است‪.‬‬ ‫روستای خرانق در ناحیه کوهستانی استان یزد واقع شده است و‬ ‫هوای بسیار خنکتری نسبت به یزد دارد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪23‬‬ ‫قلعهخرانق‬ ‫قلعه خرانق با قدمت عصر ساسانی و حدود ‪ ۱۸۰۰‬سال پیش و‬ ‫با وسعت ‪ ۱/۱‬هکتار به عنوان یکی از بزرگترین قلعه های مسکونی‬ ‫روستایی استان یزد به شمار می رود‪ .‬این قلعه تاریخی‪ ،‬یکی از معدود‬ ‫قلعههای جهان هست که در ان خانههای دو و سه طبقه وجود دارد که‬ ‫حدود ‪ ۸۰‬خانه در این قلعه به این سبک تعبیه شده است‪ .‬در گذشته‬ ‫دور تا دور قلعه را خندق های عمیقی محاصره کرده بودند تا ساکنان از‬ ‫یورشدشمناندرامانبمانند‪ ۶.‬برجنگهبانیشاملیکبرجدرشمال‬ ‫ودومیدرجنوبغربیقلعهوچهاربرجدیگرهمدرجبههغربیبهبدنه‬ ‫ی قلعه متصل هستند و چهار دروازه به نامهای دروازه باال‪ ،‬پایین‪ ،‬رضا‬ ‫خان سرداری و خالو در اطراف ان قرار دارند‪ .‬دیوارهای خشتی و گلی و‬ ‫سقفگنبدیوگهوارهایازتیرهاییازجنسحصیرهایالیافی‪،‬چوب‬ ‫و پوشال هنر دست سازندگان را به تصویر می کشند‪ .‬مخلوط خاک‬ ‫و اهک برای مسطح نمودن کف اتاق ها‪ ،‬مالت کاهگل برای روکاری‬ ‫سطوح بیرونی ساختمان ها و گچ برای تزیین دیوار اتاق ها‪ ،‬تاالرها و‬ ‫ایوانهابهکاررفتهاست‬ ‫وجودحصارهایمستحکمجهتحفظامنیتومسیرهایپیچدر‬ ‫پیچبرایغافلگیرکردندزدانوراهزنانبودهاستچنانکهیکیازکوچه‬ ‫ها‪،‬بهنامکوچهگرگشناختهمیشدهاستکهبرایمقابلهبادزدانانها‬ ‫را به این کوچه می کشاندند و سپس به انها حمله می کردند‪ .‬این قلعه‬ ‫روستایی در قرن چهارم هجری دومین منزلگاه کاروانیان مسیر یزد به‬ ‫خراسانبودهاستوازتاریخ‪ ۲۴‬اسفند‪ ۱۳۸۳‬باشمارهیثبت‪۱۱۵۰۹‬‬ ‫درفهرستاثارملیایرانقراردارد‪.‬‬ ‫کاروانسرایخرانق‬ ‫درروستایخرائقکاروانسراییاستکهقدمتانبهدورهساسانی‬ ‫برمیگردد‪.‬بهجهتتخریبحاصلازگذشتزمانبهفرمانمحمدولی‬ ‫میرزا فرزند فتحعلی شاه مرمت شد و به کاروانسرای شاهزاده شهرت‬ ‫یافت‪ .‬این کاروانسرا به شکل کاروانسراهای دشتی یک طبقه بوده و‬ ‫دارای یک حیاط مرکزی است که اتاق ها و صفه هایی با سقف های‬ ‫قوسی‪ ،‬دور تا دور ان قرار دارند‪ .‬چهار تیمچه ( کاروانسرای کوچک ) در‬ ‫ان وجود دارد که سه تای انها دارای سقف و یکی بدون سقف می باشد‪.‬‬ ‫‪24‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫سقفاغلبصفهها(تاالرهاوفضاها)نوکتیزوشیبداروبامهامسطحوکم‬ ‫شیب درنظرگرفته شده اند‪ .‬سقفهای فضاها و اتاقهایبزرگ قوس شکل‬ ‫هستند در حالی که سقف تیمچه ها با اجر پوشیده شده است‪ .‬یکی از نکات‬ ‫جالباینفضاهاایناستکهاگردروسطتیمچهپایخودرابرزمینبکوبید‬ ‫صدا تا چند لحظه در سقف گنبدی ان می پیچد‪ .‬در تاریخ ‪ ۳‬اسفند ‪۱۳۷۷‬‬ ‫باشمارهیثبت‪۲۲۳۸‬بهعنوانیکیازاثارملیایرانبهثبترسیدهاست‪.‬‬ ‫حمامخرانق‬ ‫حمام تاریخی خرانق در دوره ی قاجار ساخته شده که در کاروانسرا و‬ ‫در نزدیکی کشت زار واقع شده است‪ .‬برای دسترسی سهل تر حمام به اب‬ ‫قنات ان را در سطحی پایین تر از قلعه و باالتر از سطح متوسط روستا ساخته‬ ‫اند که با این هوشیاری فاضالب حمام به زمین های اطراف قلعه هدایت می‬ ‫شودوگود ساختن ان از اتالفگرمانیزجلوگیریمیکند‪.‬همچنین تامین‬ ‫نور حمام از روزنه های کوچک سقف تامین شده است‪ .‬دیوارهای حمام از‬ ‫اجرهایبسیارضخیمساختهشدهوپوششسقفنیزازاجرهایابانباری‬ ‫به صورت سقف های گنبدی می باشد‪ .‬این حمام به دو بخش حمام کوچک‬ ‫وحمامبزرگتقسیممیشودکههردودارایتماماجزایحمامکاملایرانی‬ ‫همچونورودی‪،‬هشتی‪،‬سربینه‪،‬میاندر‪،‬بینه‪،‬خزینه‪،‬تون‪،‬گرمخانهوگلخن‬ ‫هستند‪ .‬حمام کوچک مخصوص زنان بوده و حمام بزرگ از صبح تا شب در‬ ‫اختیاربانوانقرارداشتهاستو ازشبتاصبحاقایانازاناستفادهمیکردند‪.‬‬ ‫در اواخر دوره ی پهلوی با تعطیل شدن خزینه و کاشی شدن دیوارها و کف‪،‬‬ ‫مشخصاتیکحمامنمرهرابهخودمیگیردتااهالیازاناستفادهکنند‪.‬این‬ ‫اثردرتاریخ‪ ۹‬اردیبهشت‪ ۱۳۸۹‬باشمارهی‪ ۸۵۵۲‬درفهرستاثارملیایران‬ ‫قرارگرفتهاست‪.‬‬ ‫پلخرانق‬ ‫از حدود ‪ ۱۰‬قرن پیش در روستای خرانق پلی وجود داشته که هدف از‬ ‫ساخت ان تنها انتقال اب از یک ساحل به ساحل دیگر رودخانه ی دوکالی‬ ‫است‪.‬‬ ‫اینپلبانامپلابراهنیزشناختهمیشودوعنوانقدیمیترینپلانتقال‬ ‫اب در استان یزد است‪ .‬سبک به کار رفته در ساخت ان ترکیبی از ساسانی‬ ‫و رومی است البته برخی اسناد حکایت از ساخت این پل در زمان اشکانیان‬ ‫دارد‪ .‬یک پایه سنگی از ساروج که از ابتکارات معماری ایرانی است در امتداد‬ ‫پل دیده می شود که احتمال بند یا سیل شکن بودن پل را نیز در ذهن ایجاد‬ ‫می کند و دهانه های ان با سنگ و گچ تاق زده شده است‪ .‬الزم به ذکر است‬ ‫طولاینپل‪ ۴۰‬متروارتفاعش‪ ۵/۷‬متروسطحباالیان‪ ۵/۱‬مترمیباشد‪.‬‬ ‫مسجدجامعوحسینیهخرانق‬ ‫در مرکز قلعه ی خرانق مسجدی به قدمت قرن هشتم تا دهم هجری قمری وجود دارد‪.‬‬ ‫اینمسجدداراییکگرمخانهباپوششطاقوتویزه‪،‬نیمطبقهدردوسویمحرابوفضای‬ ‫بازی جهت استفاده در تابستان می باشد و در کنار ان یک حسینیه نیز واقع شده است‪.‬‬ ‫قدمتحسینیهازمسجدکمتربودهووجودشیبطبیعیزمیندراینقسمتباعثشدهتا‬ ‫حسینیه در سطحی پایین تر از مسجد قرار گیرد‪ .‬خشت و گل مهم ترین مصالح به کار رفته‬ ‫درساختمسجدجامعوحسینیهخرانقهستندودربعضیازقسمتهاینمایحسینیهو‬ ‫منارهیان‪،‬اجرنیزبهکاررفتهاست‪.‬ایناثردرتاریخ‪ ۱۸‬ابان‪ ۱۳۷۸‬باشمارهیثبت‪۲۴۴۰‬‬ ‫بهعنوانیکیازاثارملیایرانبهشمارمیرود‪.‬‬ ‫منارجنبانخرانق‬ ‫این منارجنبان که به وضوح تکان می خورد و قدمتش به عهد ساسانی بر می گردد از‬ ‫منارجنبان اصفهان نیز کهن تر است و با ارتفاع ‪ 15‬متر از بام مسجد‪ ،‬از مرتفعترین بناهای‬ ‫منطقهبهشمارمیرودکهدارای‪ ۳‬طبقهودوراهپلهیحلزونیبرایرفتوبرگشتبودهوبه‬ ‫عنوانبرجدیدهبانیوفانوسخانهکاربردداشتهاست‪.‬منارجنبانخرانقباشماره‪ ۲۴۴۰‬در‬ ‫فهرستاثارملیایرانقراردارد‪.‬‬ ‫مزارباباخادم‬ ‫مزارباباخادمکهبناییگنبدواروسادهداردازبناهایمذهبیدرروستایخرانقاستکه‬ ‫محل دفن یکی از خادمین امام رضا (ع) است که در طی مسیر بیمار شده و فوت نموده است‬ ‫و در میان کشتزارهاى خرانق به خاک سپرده شد‪.‬این بنا در سال ‪ ۱۳۹۰‬مورد بازسازی قرار‬ ‫گرفتهاست‪.‬‬ ‫بقعهمشهدک‬ ‫این بقعه که به قدمگاه نیز شهرت دارد در پشت کاروانسرا و در محل اقامت امام رضا(ع)‬ ‫حینسفرازمدینهتامروبناشدهاست‪.‬درانبقعه سنگنبشتهاىبردیواردیدهمیشودکه‬ ‫تاریخ ‪ ۵۹۵‬هجرى قمری را نشان می دهد و بنا بر اعتقاد مردم حکایت از عبور حضرت رضا‬ ‫(ع)ازاینروستادارد‪.‬‬ ‫اینههایخرانقنما‬ ‫اینه های خرانق توسط امیر حاجبی برای افزودن به جاذبه های خرانق طراحی و اجرا‬ ‫شده اند‪ ۹ .‬اینه در این قسمت وجود دارند که قطر بزرگترین اینه دو متر و کوچکترین انها‬ ‫چهل سانتیمتر می باشد و امروزه با وجود حفاظت از انها با شیشه های سکوریت دو تا از انها‬ ‫شکستهاست‪.‬‬ ‫منطقهحفاظتشدهدرهانجیر‬ ‫روستایخرانقدرقسمتیازمنطقهحفاظتشدهدرهانجیرقرارداردکهبهعنوانمحل‬ ‫عبورومهاجرتیوزپلنگاسیاییازاهمیتبسیاریبرخوردارمیباشد‪.‬‬ ‫کوهستان‬ ‫بلندترین نقطه ان‪ ،‬کوه خونزا‪،‬به ارتفاع‪ ۳۱۸۵‬متر می باشد و دیگر قله های معروف ان‬ ‫کوه اشترى‪ ،‬خوانزا‪ ،‬بندر‪ ،‬بزکوه‪ ،‬چک چک و هامانه‬ ‫هستند که می توانند مقصد خوبی برای کوهنوردان‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫شترگلو‬ ‫در کنار پل خرانق بقایایی از یک شترگلو یا‬ ‫سیفونی است که مجموعه ای از سازه های منحصر‬ ‫بهفردبرایانتقالاببهاراضیکشاورزیبودهاست‪.‬‬ ‫این بنا از جنس سنگ و ساروج است که ‪ ۳۰‬متر‬ ‫طول دارد و بستر مسیر ان نیز با سفال های پخته لوله‬ ‫گذاریشدهاستتاابراازخودعبوردهد‪.‬‬ ‫بوکنها‬ ‫در حاشیه ی رودخانه و در نزدیکی پل تعدادی‬ ‫حفره عمیق که به صورت غارهایی در خاک سفت‬ ‫هستنددیدهمیشودبهاینحفرههادگیادقیابوکن‬ ‫میگویندکهبهصورتدستکندساختهشدهاندوبه‬ ‫عنوان سرپناه مورد استفاده ی مسافران و زائران قرار‬ ‫میگرفتند‪.‬‬ ‫مسجدبیتالمقدس‬ ‫مسجد دیگری در داخل قلعه قرار دارد که بنا بر‬ ‫گفتهیبومیانامامرضا(ع)دراننمازخواندهاست‪.‬‬ ‫مسجدسرچشمه‬ ‫مسجد سرچشمه که قدمتی در حدود ‪ ۱۲۰‬سال دارد از‬ ‫مساجد خارج از قلعه است این مسجد در حاشیه مظهر قنات و در‬ ‫مقابلقلعهقرارداردوازانبرایاقامهنمازاستفادهمیشود‪.‬یکیاز‬ ‫اثراتمهماینمسجد‪،‬سنگقبرابوبکربنمحمود‪،‬متوفیبهسال‬ ‫‪ ۷۷۷‬هجری قمری است که بعد از انتقال از قبرستان قدیمی در‬ ‫ایوانمقابلمسجدنصبگردیدهاست‪.‬‬ ‫اسیابهایابی‬ ‫دو اسیاب ابی قدیمی با قدمت‪ ۱۴۰‬سال در روستا وجود دارد‬ ‫که یکی در داخل قلعه و یکی هم در بیرون قلعه دیده می شود‪.‬این‬ ‫اسیابهادرقلبزمینساختهشدهاندومحلباراندازیواردسازی‬ ‫ان‪ ،‬پایین تر از سطح زمین واقع گردیده است‪ .‬برای رسیدن به‬ ‫این مکان ها باید از معبرهای پله دار به سمت پایین بروید‪ .‬نام این‬ ‫اسیاب ها را بر حسب جهت جریان اب قنات‪ ،‬باال دست و پایین‬ ‫دستگذاشتهاند‪.‬‬ ‫ابانبار‬ ‫از دیگر دیدنی های خرانق‪ ،‬اب انباری می باشد که به سبک‬ ‫ابانبارهایصحراییتکبادگیرساختهشده ونزوالتجوی‪،‬اب‬ ‫ان را تامین می کرده است‪ .‬یک گنبد اجری ساده با دهانه ورودی‬ ‫مسقف در ان دیده می شود و کتبیه سر در ان تاریخ‪ ۱۳۱۸‬هجری‬ ‫قمریرانمایشمیدهد‬ ‫گورستانقدیم‬ ‫محوطه ای به نام مزار قدیم در حاشیه جنوب غربی روستا‬ ‫قرار دارد که به دلیل ارزش تاریخی‪ ،‬توسعه روستا را در ان جهت‬ ‫بامحدودیتهاییمواجهکردهاست‪.‬درکناراینقبرستانمتروک‬ ‫غسالخانه ای از خشت و گل با اتاق هایی گنبدی نیز وجود دارد که‬ ‫امروزه تنها به عنوان طویله یا انبار علوفه از ان استفاده می گردد‪.‬‬ ‫فضاهای خاصی به نام پرده یا زردو نیز در پیرامون ان وجود داشته‬ ‫که تنهاخرابههاییاز انهابرجای ماندهاست‪.‬اینبناها محلیبرای‬ ‫دفن موقت متوفیانی بوده که قصد داشتند انها را به عتبات عالیات‬ ‫منتقلکنندودرانجابهخاکبسپارند‪.‬‬ ‫قریهشمساباد‬ ‫خرابه هایی از یک روستای متروکه و قدیمی به نام شمس‬ ‫اباد در کنار روستای خرانق وجود دارد که بناهای سنگی و گچی‬ ‫قدیمیبهسبکمعماریساسانیدرانبهچشممیخورنددراین‬ ‫متروکه‪ ،‬بر باالی یک تپه ‪ ،‬ویرانه هایی وجود دارند که احتمال می‬ ‫رودمربوطبهبنایاتشکدهیمعروفیزدانباشند‪.‬‬ ‫خرابههایکبرها‬ ‫چهار دیواری هایی با سقف های ویران در حد فاصل روستای‬ ‫خرانقوقریهشمساباددیدهمیشوندکهازانهابهعنوانخرابهکبر‬ ‫هایادمیگردد‪.‬اینهابناهاییمهمومنحصربهفردهستندکهپس‬ ‫ازگذرسالهادرگوشهایدنجارمیدهاندومصالحبهکاررفتهدرانها‬ ‫وطرحمربعیانهانشانازسبکمعماریدورانساسانیاندارد‪.‬‬ ‫ابشارساعتی‬ ‫یکی از دیدنی های طبیعی این روستا ابشاری است که در‬ ‫نزدیکیانقرارداردودرفصولپربارشرخمینمایاند‪.‬اینابشاربه‬ ‫نامابشارساعتیشهرتپیداکردهاست‪.‬‬ ‫‪26‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫پاستا‬ ‫با سس کاری‬ ‫مواد الزم‬ ‫میگو‪ ١٥٠ :‬گرم‬ ‫ماهى بدون استخوان‪ ٢٠٠ :‬گرم‬ ‫نخود فرنگى‪ ٣٥٠ :‬گرم‬ ‫فلفل دلمه اى قرمز و زرد‪٢ :‬عدد‬ ‫لیمو ترش‪٢ :‬عدد‬ ‫سیر‪٥ :‬الى‪ ٦‬حبه‬ ‫زنجبیل‪١ :‬بند انگشت‬ ‫زردچوبه‪١ :‬ق‪.‬م‬ ‫کره‪ ٥٠ :‬گرم‬ ‫پاستا‪ ٣٠٠ :‬گرم‬ ‫خواص سیر‬ ‫سیر‬ ‫سرشار از فولیک ا‬ ‫سید‪ ،‬ویتامین ‪،C‬‬ ‫کل‬ ‫سی‬ ‫م‪،‬‬ ‫اهن‪ ،‬منیزیم‪ ،‬پ‬ ‫تاسیم و مقدار کمی‬ ‫رو‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫ویتامین های ‪2‬‬ ‫‪ B1 ،B‬و ‪ B33‬است‪.‬‬ ‫از ق‬ ‫دیم االیام از سیر‬ ‫برای تصفیه خون‬ ‫است‬ ‫فا‬ ‫ده‬ ‫م‬ ‫ی شده است‪.‬‬ ‫سیر حاوی ترکیبات‬ ‫گ‬ ‫رد‬ ‫وگ است که سی‬ ‫تحریک کرده و پ ستم ایمنی بدن را‬ ‫تانسی‬ ‫ل باالیی در نابودی‬ ‫تومور‬ ‫های سرطانی دارد‪.‬‬ ‫خو‬ ‫ن‬ ‫رد سیر مجاری ت‬ ‫نفس و خون را پاک‬ ‫می‬ ‫کند و با این کار از ش‬ ‫دت و زحمت تنگ‬ ‫نفس‬ ‫کاسته و گاهی مو‬ ‫ج‬ ‫ب‬ ‫در‬ ‫ما‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫شود‪.‬‬ ‫‪28‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫طرز تهیه‬ ‫ابتدا ‪٢‬لیتر اب رادر قابلمه به نقطه جوش رسانده وپاستا‪،‬نخودفرنگى‬ ‫و کمى روغن را ریخته تا پخته شود‪ .‬سپس براى درست کردن ُسس در‬ ‫تابه اى مناسب کمى روغن ریخته‪ ،‬سیر‪ ،‬زنجبیل له شده را به روغن‬ ‫اضافه کرده و کمی تفت مى دهیم‪ .‬ماهى را به اندازه بند انگشت خرد‬ ‫کرده و با میگو و زردچوبه به تابه اضافه مى کنیم و تفت مى دهیم‪ .‬فلفل‬ ‫دلمه اى ها را در قطع درشت خرد کرده به تابه اضافه مى کنی و کمى‬ ‫فلفل سیاه‪،‬نمک و اب لیمو ترش به ان اضافه می کنیم‪ .‬پاستا و نخود‬ ‫پخته شده را ابکش می کنیم وکمى روغن به ان اضافه کرده و پاستاها را‬ ‫درون سس می ریزیم‪ .‬پاستای کاری اماده سرو است‪.‬‬ ‫مافین البالو‬ ‫طرز تهیه‬ ‫ابتدا البالو را از هسته جدا‬ ‫کرده با کمى شکر در تابه مى‬ ‫ریزیم تا کمى با اب خود میوه‬ ‫پخته و نرم شود‪ .‬حاال تخم‬ ‫مرغ و شکر را در مخلوط کن‬ ‫مى ریزیم و صبر می کنیم تا‬ ‫کامال مهلوط شوند‪ .‬سپس‬ ‫کمى پوست لیمو رنده شده‪،‬‬ ‫وانیل‪ ،‬بیکینگ پودر‪ ،‬روغن‪،‬‬ ‫شیر و ارد الک شده را اضافه‬ ‫مى کنیم و هم مى زنیم تا‬ ‫کام ً‬ ‫ال یکدست شود‪ .‬سپس‬ ‫مایه اماده شده را در ظرفى‬ ‫ریخته و البالوها را درون مایه‬ ‫اضافه می کنیم و به ارامى هم‬ ‫مى زنیم‪ .‬قالب مافین را کمى‬ ‫چرب کرده و با قاشق مواد را‬ ‫درون ظرف مى ریزیم‪ .‬سپس‬ ‫در طبقه همکف حرارت دو‬ ‫طرفه با دماى ‪ ۲۰۰‬درجه‬ ‫سانتی گراد قرار می دهیم‪.‬‬ ‫پس از مدت زمان ‪ ۳۰‬دقیقه‬ ‫مافین ها اماد ه است‪.‬‬ ‫مواد الزم‬ ‫ارد‪ ٢٨٠:‬گرم‬ ‫شکر‪ ١٢٥:‬گرم‬ ‫البالو‪ ١٢٠:‬گرم‬ ‫تخم مرغ‪٢:‬عدد‬ ‫شیر‪ ١٥٠:‬میلى لیتر‬ ‫روغن‪ ١٠٠:‬میلى لیتر‬ ‫بیکینگ پودر‪١:‬ق‪.‬م‬ ‫وانیل‪١:‬ق‪.‬چ‬ ‫لیمو‪١:‬عدد‬ ‫خواص البالو‬ ‫البالو برای اشخاصی که طبع گرم دارند و یا دچار حرارت و‬ ‫گرمی شده اند مفید است؛ ولی برای اشخاصی که سرد مزاج‬ ‫هستند مفید نمی باشد‪ ،‬مگر اینکه ان را با خوراکیهای گرم‬ ‫و خشک مثل ادویه جات و زعفران مصرف شود‪ .‬البالو برای‬ ‫رفع حرارت و تشنگی و دفع غلظت خون و دفع صفرا مفید‬ ‫است‪ .‬خون را صاف می کند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪29‬‬ ‫سوپ گشنیز‬ ‫طرز تهیه‬ ‫ابتدا اب مرغ را به همراه یک لیتر اب و یک‬ ‫پیمانه ماست در ظرف مناسب ریخته و کامال‬ ‫با هم مخلوط می کنیم‪ .‬سپس زیر گاز را روشن‬ ‫کرده و جوپرک را اضافه می کنیم و صبر می کنیم‬ ‫تا جوها کام ً‬ ‫ال پخته شوند‪ .‬حاال گشنیز خرد کرده‬ ‫را به سوپ اضافه مى کنیم و هم مى زنیم‪ .‬سپس‬ ‫درب قابلمه را بسته در شعله کم ارام می پزیم تا‬ ‫کام ً‬ ‫ال جا افتاده و به غلظت مناسب برسد‪.‬‬ ‫خواص گشنیز‬ ‫گشنیز حاوی ویتامین ‪ ،A‬ویتامین ‪ ،C‬ویتامین ‪ ،B6‬اهن‪ ،‬منیزیم‪ ،‬کلسیم‪،‬‬ ‫پتاسیم و فیبر است‪ .‬سبزی گشنیز به عنوان دوای معده و بهبود دهنده عمل‬ ‫گوارش و هضم غذا شناخته شده است و تحقیقات نشان می دهد که مصرف ان‬ ‫باعث دفع سرب و الومینیوم نیز می شود‪ .‬گشنیز خاصیت ضدنفخ و اشتهااوری‬ ‫دارد‪ .‬گشنیز مانع ترش شدن غذا در معده می شود؛ همچنین درد صفرا را تا حد‬ ‫بسیار زیادی تسکین می دهد‪ .‬گشنیز به عنوان سبزی کاهش دهنده قند خون‬ ‫شناخته شده است و این کار را با تحریک ترشح انسولین انجام می دهد‪ .‬این تاثیر‬ ‫به حدی است که ان را گیاه ضد دیابت نیز می نامند‪.‬‬ ‫درمان جوش های دهان و تسکین درد دهان با این سبزی امکان پذیر است‪.‬‬ ‫‪30‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫مواد الزم‬ ‫جوپرک‪ ٣٠٠ :‬گرم‬ ‫ماست‪١ :‬پیمانه‬ ‫گشنیز‪ ٥٠٠ :‬گرم‬ ‫اب مرغ‪٢ :‬لیتر‬ ‫اب‪١ :‬لیتر‬ ‫سیــــــــــــــــــــــنما‬ ‫جر شد‬ ‫ر جشنواره ف‬ ‫ی و بصری در‬ ‫غه زاده» دبی‬ ‫ینمایی‪،‬سمع‬ ‫و‬ ‫ازمان امور س‬ ‫سینمایی را به‬ ‫«دار دریان رئیس س‬ ‫شیابی سازمان‬ ‫حی‬ ‫محمدمهدی‬ ‫رز‬ ‫روابط عمومی‬ ‫روغه زاده معاون نظارت و ا رد‪ .‬به گزارش‬ ‫هم منصوب ک‬ ‫می ابراهیم دا‬ ‫ست سازمان‬ ‫یلم فجر‬ ‫حک‬ ‫م ریا‬ ‫عنوان دبیر جشنواره ملی ف ی بصری‪ ،‬متن کامل حک ملی فیلم فجر‬ ‫دبیر جشنواره‬ ‫ع‬ ‫مان امور سینمایی و سم زاده به عنوان‬ ‫ساز‬ ‫راهیم داروغه‬ ‫ی خطاب به اب‬ ‫سینمای‬ ‫ن شرح است‪:‬‬ ‫داروغه زاده»‬ ‫به ای‬ ‫دکتر ابراهیم‬ ‫ی‬ ‫ت رویدادهای‬ ‫«جناب اقا‬ ‫تان در مدیری‬ ‫مند‬ ‫ملی فیلم فجر‬ ‫باسالم‬ ‫گی‪ ،‬تعهد و تجارب ارزش ری جشنواره‬ ‫ظر به شایست‬ ‫ن حکم به دبی‬ ‫ن‬ ‫ها به موجب ای‬ ‫ی و جشنواره‬ ‫ن‪ ،‬و برگزاری‬ ‫گ‬ ‫هن‬ ‫فر‬ ‫سینمای ایرا‬ ‫ه ای‬ ‫وب می شوید‪.‬‬ ‫المی ارزش و‬ ‫منص‬ ‫جر مهم ترین رویداد حرف دمت انقالب اس‬ ‫یلم ف‬ ‫پیشینه ای به ق‬ ‫جشنواره ف مبارک فجر‪ ،‬با‬ ‫مان ان با دهه‬ ‫ه ایفای سهم‬ ‫همز‬ ‫ذاری نسبت ب‬ ‫دان می نماید‪.‬‬ ‫رای سیاست گ‬ ‫ت ان را دو چن‬ ‫خشان در کنار‬ ‫اهمی‬ ‫اری موثر شو‬ ‫ستعدادهای در‬ ‫ار دارد‪ ،‬با همک‬ ‫یا‬ ‫و علم این هنر‬ ‫انتظ‬ ‫مای ایران در کشف و معرف صاحبان تجربه‬ ‫ین‬ ‫به بار نشسته‬ ‫از برنامه جامع س سی از تجارب‬ ‫ری و قدرشنا‬ ‫بزرگ سینما‬ ‫ره گی‬ ‫ینما و خانواده‬ ‫به ل‪ ،‬موفق باشید‪.‬‬ ‫ن همیشگی س‬ ‫شان سینمای‬ ‫ی بدی‬ ‫راها‬ ‫ط و فراگیر در‬ ‫ب نتظار مردم هنردوست‪ ،‬هم باشکوه‪ ،‬پرنشا‬ ‫ا رگزاری رویدادی حرفه ای‪ ،‬ن خواهیم بود‪.‬‬ ‫ی ایران ب‬ ‫شاءاهلل شاهد ا‬ ‫ی است که ان‬ ‫مایی‪ ،‬سمعی‬ ‫الم‬ ‫ایران اس‬ ‫ازمان امور سین‬ ‫دی حیدریان‬ ‫المی و رئیس س‬ ‫ه‬ ‫دم‬ ‫م‬ ‫مح‬ ‫گ و ارشاد اس‬ ‫اون وزیر فرهن‬ ‫مع‬ ‫و بصری‪».‬‬ ‫سقف نمایش‬ ‫«فروشنده»‬ ‫ساخته اصغر‬ ‫م «فروشنده»‬ ‫فیل‬ ‫ف سالن هنر‬ ‫ی روی سق‬ ‫فرهاد‬ ‫ایش داده شد‪.‬‬ ‫رال شهر بن نم‬ ‫ران در المان‬ ‫فد‬ ‫گی ای‬ ‫رایزنی فرهن کرد که فیلم‬ ‫زارشی اعالم‬ ‫گ‬ ‫گردانی اصغر‬ ‫در شنده» به کار‬ ‫«فرو‬ ‫ف سالن هنر‬ ‫ی روی سق‬ ‫فرهاد‬ ‫المان نمایش‬ ‫شهر بن در‬ ‫فدرال‬ ‫که محصول‬ ‫د‪ .‬این فیلم‬ ‫ش‬ ‫ده‬ ‫است روز سه‬ ‫دا ‪ ۲۰۱۶‬در ایران‬ ‫سال‬ ‫ماه اگوست‪،‬‬ ‫بیست و نهم‬ ‫شنبه‬ ‫مایش درامد‪.‬‬ ‫‪ ۸:۳۰‬شب به ن‬ ‫ساعت‬ ‫مربوط به زن‬ ‫فیلم‬ ‫داستان این ت که در حال‬ ‫ری جوان اس‬ ‫و شوه‬ ‫س نمایشنامه‬ ‫تئاتری بر اسا‬ ‫اجرای‬ ‫نوشته ارتور‬ ‫گ فروشنده»‬ ‫ر‬ ‫علت نشست‬ ‫شکسته شد‬ ‫«م ستند‪ .‬انها به‬ ‫کا‬ ‫میلر ه‬ ‫کوت «پیربند» در امری ی فیلم اکشن‬ ‫د به اجبار خانه‬ ‫س‬ ‫لل‬ ‫یشون‬ ‫م‬ ‫سیزدهمین جشنواره بین ال ردان زن به‬ ‫زمین مجبور م ه اصرار یکی از‬ ‫گ‬ ‫بهترین کار‬ ‫دوب‬ ‫در امریکا جایزه‬ ‫کوت» رسید‪.‬‬ ‫خود را ترک کنن ک به خانه ای‬ ‫‪AOF‬‬ ‫یلم کوتاه «س‬ ‫انشان بنام باب‬ ‫رای ف‬ ‫دوست‬ ‫ وگاس‪ ،‬ایالت‬ ‫د که پیشتر‬ ‫«مریم پیربند» ب واره در الس‬ ‫یکنن‬ ‫بکشی م ‬ ‫با ‬ ‫ه این جشن‬ ‫د با «سکوت»‬ ‫ن ساکن بوده‬ ‫اختتامی‬ ‫اس نام «اهو» در ا‬ ‫یان داد‪ .‬پیربن‬ ‫به کار خود پا‬ ‫زنی به‬ ‫ران نیز موفق‬ ‫ز خوب پیش‬ ‫اریزونا‬ ‫ای‬ ‫د در‬ ‫چی‬ ‫لین حضور جشنواره ای خو ی از جشنواره‬ ‫است‪ .‬ابتدا همه دی به بحرانی‬ ‫در او‬ ‫ردان‬ ‫د ولی وقایع بع‬ ‫ریافت جایزه بهترین کارگ متعدد جهانی‬ ‫م ‬ ‫یشود‪.‬‬ ‫یرو نترل ختم م ‬ ‫د‬ ‫ی‬ ‫به‬ ‫ها‬ ‫ن در جشنواره ‬ ‫غیرقابل ک‬ ‫ن و نویسنده‬ ‫دقیقه است و‬ ‫و‬ ‫کن‬ ‫تا‬ ‫و‬ ‫ده‬ ‫ش‬ ‫دا‬ ‫کار‬ ‫گر‬ ‫ن فیلم ‪۱۲۰‬‬ ‫ای‬ ‫ور داشته است‪.‬پیربند کار وتاه‪ ،‬مستند‪،‬‬ ‫ه علیدوستی‪،‬‬ ‫ن فیلم های ک‬ ‫حض‬ ‫حسینی‪ ،‬تران‬ ‫شهاب‬ ‫از بیست عنوا‬ ‫اتی و صنعتی‬ ‫بنی ادم‪ ،‬نیوشا‬ ‫بیش‬ ‫یلم های تبلیغ‬ ‫کریمی‪ ،‬مارال‬ ‫ف‬ ‫یو‬ ‫ک‬ ‫ت‪ ،‬و حضور در‬ ‫امی‪ ،‬مجتبی‬ ‫باب یان‪ ،‬عماد ام‬ ‫سریال تلویزیون کشور بوده اس‬ ‫عفر‬ ‫خل و خارج از‬ ‫کسب جوایز‬ ‫محمد امامی‪،‬‬ ‫در دا‬ ‫و خارجی و‬ ‫ج ه‪ ،‬سام ولی پور‪،‬‬ ‫ه های داخلی‬ ‫پیرزاد‬ ‫هیات داوران‬ ‫ران محسنی‬ ‫ار‬ ‫جشنو‬ ‫کیب‬ ‫الماسیان‪ ،‬کام‬ ‫فرشته‬ ‫د و همچنین حضور در تر متعدد داخلی‬ ‫ارع در ان به‬ ‫متعد‬ ‫مت خواجه ز‬ ‫ی‬ ‫جشنواره ها‬ ‫ش‬ ‫گردان زن به‬ ‫و ح ش پرداخته اند‪.‬‬ ‫و هیات انتخاب خارات این کار‬ ‫ایفای نق‬ ‫ی از دیگر افت‬ ‫و جهان‬ ‫یرود‪.‬‬ ‫شمار م ‬ ‫‪32‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫جان سیاهان بر پرده ی نقره ای‬ ‫«ما فیلمی برای مردمان سیه چرده ساختیم‪ ،‬از‬ ‫زاویه دید ان ها و توسط سینماگرانی سیاه پوست‪».‬‬ ‫این جمله ای است که دیمن دیویس تهیه کننده‪،‬‬ ‫درباره فیلم حیاتی اش در این روزگار می گوید که به‬ ‫اعتراض های فرگوسن و ظهور جنبش «جان سیاهان‬ ‫مهم است» می پردازد‪.‬‬ ‫در شرایطی که عموم امریکایی ها به وقایع‬ ‫خشونت امیز شهر شارلوتزویل واکنش نشان می دهند‪،‬‬ ‫خیلی ها از دیدگاه های نفرت انگیزی متحیر شده اند که‬ ‫در زیر سطح جامعه ی امریکا در جریان است‪ .‬البته در‬ ‫این میان یک گروه غافلگیر نشده اند که ان هم سیاهان‬ ‫هستند‪ .‬امریکایی های افریقایی تباری که هرگز‬ ‫بنیان های نژادپرستانه ی امریکا را فراموش نخواهند‬ ‫کرد و هرگز فرصت نادیده گرفتن ان را هم نداشته اند؛‬ ‫چون ان ها هر روز نژادپرستی را تجربه می کنند‪ .‬برای‬ ‫همین فیلمی مانند «مردمان کی؟»‪Whose? /‬‬ ‫‪ – Streets‬مستندی درباره اعتراض های فرگوسن‬ ‫که توسط سینماگران سیاه برای تماشاگران سیاه‬ ‫ساخته شده است باید دیده شود‪ ،‬مورد تجلیل قرار‬ ‫گیرد و به ان توجه شود‪.‬‬ ‫این فیلم‪ ،‬پیدایش جنبش «جان سیاهان مهم‬ ‫است» را در جریان تظاهرات سال ‪ ۲۰۱۳‬در شهر‬ ‫فرگوسن در ایالت میزوری به تصویر می کشد؛‬ ‫اعتراض های گسترده ای که در پی قتل نوجوان‬ ‫غیرمسلحی به نام مایکل براون توسط افسر پلیسی به‬ ‫اسم دارن ویلسن برپا شدند‪ .‬صباح فوالیان (کارگردان)‬ ‫و دیمن دیویس (تهیه کننده)‪ ،‬با کنار هم قرار دادن‬ ‫تصاویر واقعی بی کیفیت و لرزان با گفت وگوهای‬ ‫خودمانی با رهبران این جنبش‪ ،‬داستانی را درباره‬ ‫قدرت بی رحمی سروشکل داده اند که انگار امروز اولین‬ ‫باری است که درباره ان می شنویم‪ .‬بخش زیادی از‬ ‫اعتبار و سندیت فیلم از سازندگانش ناشی می شود و‬ ‫تعهد و از خود گذشتگی ان ها برای روایت داستانی‬ ‫از فرگوسن؛ ان هم با تنها چشم اندازهایی که مهم اند‪.‬‬ ‫«اسکورسیزی» در پی کشف هویت «جوکر»‬ ‫مارتین اسکورسیزی با همراهی سازندگان «خماری» و «‪ ۸‬مایل»‪،‬‬ ‫داستانجوکروگاتهام سیتیراتهی همی کند‪.‬کمپانیهایبرادرانوارنرودی‬ ‫سیدرحالمذاکرههستندتایکاسپینافسینماییدیگرازدنیایبتمن‬ ‫بسازند‪.‬اینبارانهامیخواهندداستانشکل گیریبدنام ترینومعروف ترین‬ ‫شخصیت منفی این مجموعه را تعریف کنند‪ .‬این استودیو تاد فیلیپس‬ ‫نویسنده«خماری»برایکارگردانیواسکاتسیلورکهنویسنده«‪۸‬مایل»‬ ‫را برای نوشتن فیلمنامه انتخاب کرد ه است‪ .‬مارتین اسکورسیزی همراه با‬ ‫فیلیپستهیهکنندهفیلمخواهدبود‪.‬گفتهمیشودهدفساختاینفیلم‪،‬‬ ‫گفتنداستاناولیهوشکلگیریشخصیتجوکراستکهتابهحالدرقالب‬ ‫فیلم دیگری دیده نشده است‪ .‬جوکر تا به حال بخشی از دو مجموعه فیلم‬ ‫بتمن با نقش افرینی جک نیکلسون و هیث لجر بوده و اخیرا هم جرد لتو‬ ‫نقش این شخصیت را در «جوخه خودکشی» بازی کرد‪ .‬او باز هم این نقش‬ ‫را در دنباله «جوخه خودکشی» و همچنین در اسپین اف «هارلی کویین»‬ ‫بازی خواهد کرد‪ ،‬اما این فیلم جدید از بازیگری متفاوت و احتماال جوان تر‬ ‫بهره خواهد برد‪ .‬اما قسمت جالب این پروژه پس زمینه داستانی ان است‪.‬‬ ‫هدف تهیه کنندگان این است تا یک فیلم جنایی سفت و سخت بسازند که‬ ‫داستانش در اوایل دهه هشتاد میالدی در شهر گاتهام به وقوع می پیوندد و‬ ‫بیشترازاینکهحسیکیازفیلمهایدیسیراداشتهباشد‪،‬قراراستشبیه‬ ‫یکی از فیلم های خود اسکورسیزی در ان دوره مثال «راننده تاکسی»‪« ،‬گاو‬ ‫خشمگین»یا«سلطانکمدی»باشد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪33‬‬ ‫جشن سینمای ایران در ونیز‬ ‫جشنواره فیلم ونیز (به ایتالیایی‪Mostra Internazionale d'Arte :‬‬ ‫‪ )Cinematografica di Venezia‬قدیمی ترین جشنواره سینمایی دنیا و‬ ‫یکی از بزرگ ترین جشنواره های سینمایی جهان به شمار می اید‪ .‬این‬ ‫رویداد سینمایی‪ ،‬در کنار جشنواره هایی چون کن و برلین از مهمترین‬ ‫رخدادهای سینمایی اروپا و جهان محسوب می شود‪.‬‬ ‫نخستین دوره از جشنواره بین المللی فیلم ونیز‪ ،‬بین روزهای ‪ ۶‬تا ‪۲۱‬‬ ‫ام اوت سال ‪ ۱۹۳۲‬برگزار شد‪ .‬فیلم «دکتر جکیل و اقای هاید» نخستین‬ ‫فیلم نمایش داده شده در جشنواره بود‪ .‬در اولین دوره‪ ،‬هیچ جایزه‬ ‫رسمی به شرکت کنندگان اهدا نشد؛ و تنها نظرسنجی جشنواره‪ ،‬یک‬ ‫همه پرسی از تماشاگران فیلمها بود‪ ،‬که با توجه به ارا مخاطبان‪ ،‬نفرات‬ ‫برتر برگزیده و معرفی شدند‪ .‬فیلم «ازادی از ان ماست» ساخته رنه کلر‪،‬‬ ‫بهترین فیلم تماشاگران اعالم شد‪.‬‬ ‫در ابتدای امر قرار بر این بود تا این فستیوال‪ ،‬به صورت دوساالنه‬ ‫برگزار شود؛ به همین علت جشنواره ونیز در سال ‪ ۱۹۳۳‬برگزار نشد‪.‬‬ ‫دومین دوره از جشنواره در ماه اوت ‪ 1934‬به صورت رقابتی برگزار‬ ‫شد‪ ،‬هر چند این دوره هم هیات داوری رسمی نداشت و رییس بینال‪،‬‬ ‫خود پس از مشورت با متخصصین و نظرات تماشاگران‪ ،‬جایزه ها را‬ ‫تعیین کرد‪ .‬جایزه ی بهترین فیلم ایتالیایی و بهترین فیلم بین المللی این‬ ‫دوره به «مردی از اران»‪ ،‬مستند رابرت فالهرتی اهدا گردید‪ .‬ایتالیا از‬ ‫‪ 1922‬تا ‪ 1945‬تحت سلطه فاشیسم بنیتوموسولینی و جشنواره نیز در‬ ‫این دوره تحت تاثیر خواسته های دولت فاشیست بود؛ به گونه ای که در‬ ‫سال هایی تنها فیلم های المانی و ایتالیایی جایزه ها را دریافت کرده اند‪.‬‬ ‫الزم به ذکر است که این جشنواره در سال های جنگ جهانی دوم نیز با‬ ‫‪34‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫تحریم غالب کشورهای جهان روبرو بوده است‪.‬‬ ‫جایزه ی بهترین فیلم‪ ،‬همان «شیر سن مارکو» شهر ونیز است که‬ ‫با عنوان شیر طالیی‪ ،‬از سال های ‪ ۱۹۴۹‬به عنوان جایزه ی ویژه‪ ،‬به‬ ‫برگزیده ی جشنواره اهدا می شود‪.‬‬ ‫شیر بالدار سن مارک امروزه به عنوان نماد کلیسای کاتولیک و شهر‬ ‫ونیز هم شناخته می شود‪.‬‬ ‫سن مارک (یا سن مارکو یا سینت مارکو) از حواریون مسیح بود که‬ ‫در سال ‪ ۶۷‬میالدی برای تبلیغ دین مسیحیت به اسکندریه رفت ولی‬ ‫در اسکندریه چیزی جز مرگ در انتظارش نبود‪ .‬مصریان متعصب وی را‬ ‫کشتند و جسدش را نیز سوزاندند‪ .‬در قرن نهم میالدی که کلنگ میدان‬ ‫سن مارکو بر زمین زده شد‪ ،‬اهالی ونیز تصمیم گرفتند برای زنده نگه‬ ‫داشتن نام و خاطره مرقس سن مارکو کلیسایی را در این میدان پیشکش‬ ‫وی کنند‪ .‬نماد مشترک بناهای این میدان «شیربالدار» است‪.‬‬ ‫اگر به دین مسیحیت رجوع کنیم نمادهای چهار مبشر انجیل‪ ،‬یعنی‬ ‫متی‪ ،‬مرقس‪ ،‬لوقا و یوحنا از حزقیال نبی و بعد از او از کتاب مکاشفه یوحنا‬ ‫گرفته شده است‪.‬‬ ‫در مسیحیت واژه چهار جزئی ها (‪ )Tetramorphs‬عبارت است از متی‬ ‫(‪ )Matthew‬که به صورت انسان یا انسان بالدار تصویر می شود و مظهر و‬ ‫تجسد طبیعت بشری مسیح است؛ مرقس (‪ )Mark‬به صورت شیر بالدار‬ ‫غران میان بیابان تصویر می شود‪ ،‬او راه را اماده می کند و مظهر مقام‬ ‫سلطنتی مسیح است و لوقا (‪ )Luke‬به صورت ورزا یا گوساله بالدار تصویر‬ ‫شده و مظهر قربانی و کفاره و روحانیت مسیح است‪ .‬یوحنا (‪ )John‬در‬ ‫شکل شاهین‪ ،‬مظهر طبیعت الهی مسیح است‪.‬‬ ‫چهار تصویر رویای حزقیال و یوحنا؛ انسان‪ ،‬گاو‪ ،‬شیر‬ ‫و عقاب در مکاشفات چهار زنده نیز نامیده شده اند؛ و نماد‬ ‫تمامیت حضور خداوندی هستند‪.‬‬ ‫به روایت ارمیای قدیس‪ ،‬شیر نشانه ی قیامت است‪ ،‬که‬ ‫سال هاست در جشنواره ونیز حضور دارد‪.‬‬ ‫تاکنون ‪ ۲۵‬کشور جایزه ی شیر طالیی ونیز را دریافت‬ ‫کرده اند‪ ،‬که در این میان فرانسه با ‪ ۱۵‬جایزه‪ ،‬ایتالیا با ‪۱۱‬‬ ‫جایزه‪ ،‬المان با ‪ ،۱۰‬امریکا با ‪ ، ۸‬انگلستان با ‪ ،۶‬چین با ‪ ،۵‬روسیه‬ ‫با ‪ ،۴‬ژاپن با ‪ ،۳‬هند و تایوان هر یک با ‪ ۲‬جایزه و ایران‪ ،‬فیلیپین‪،‬‬ ‫ونزوئال‪ ،‬مکزیک‪ ،‬سوئد‪ ،‬نروژ‪ ،‬کره جنوبی‪ ،‬رژیم صهیونیستی‪،‬‬ ‫ایرلند‪ ،‬ویتنام‪ ،‬مقدونیه‪ ،‬لهستان‪ ،‬کانادا‪ ،‬دانمارک و چک هر‬ ‫یک با یک جایزه در زمره ی دارندگان این شیرطالیی قراردارند‪.‬‬ ‫سینماگران ایران نیز همانند بسیاری کشورها سال ها است‬ ‫در این جشنواره حاضر می شوند‪.‬‬ ‫ایران تاکنون با ‪ ۹۴‬عنوان فیلم در ‪ ۳۲‬دوره از ‪ ۷۴‬دوره ی‬ ‫جشنواره ی فیلم ونیز حضور داشته است‪ ،‬که ‪ ۷۱‬فیلم محصول‬ ‫سینمای ایران و ‪ ۲۳‬فیلم محصول دیگر کشورها بود ه است‪ .‬از‬ ‫‪ ۷۱‬فیلم محصول ایران‪ ۶۳ ،‬فیلم از محصوالت رسمی و دارای‬ ‫مجوز بوده اند و تنها ‪ ۸‬فیلم بدون مجوز به جشنواره ونیز راه‬ ‫پیدا کرده اند‪.‬‬ ‫سینما و سینماگران ایرانی از سال ‪ ۱۳۳۷‬و با فیلم کوتاه‬ ‫«مینیاتورهای ایرانی» ساخته مصطفی فرزانه‪ ،‬به عنوان‬ ‫محصول فرانسه‪ ،‬در جشنواره فیلم ونیز حضور پیدا کردند‪.‬‬ ‫مصطفی فرزانه‪ ،‬نویسنده و سینماگر ایرانی مقیم فرانسه‬ ‫است‪ ،‬که در ایران به واسطه ارتباط و کتاب هایش درباره صادق‬ ‫هدایت شناخته می شود‪ .‬وی تنها سینماگر ایرانی است که‬ ‫با نام فری فرزانه در سه جشنواره ی مهم کن‪ ،‬ونیز و لوکارنو‬ ‫حضور داشته است‪.‬‬ ‫پس از فرزانه‪ ،‬ابراهیم گلستان حضور طوالنی و‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪35‬‬ ‫موفقی در جشنواره فیلم ونیز را پشت سر گذاشته است‪.‬‬ ‫«یک اتش» در سال ‪ ۱۳۴۰‬به عنوان اولین محصول ایران در‬ ‫بخش فیلم های کوتاه ونیز به نمایش درامد؛ و اولین جایز ه ی‬ ‫بین المللی تاریخ سینمای ایران‪ ،‬مدال برنز این جشنواره را‬ ‫دریافت کرد‪ .‬ابراهیم گلستان در سال ‪ ۱۳۴۱‬با دو فیلم «خراب‬ ‫اباد» و «موج‪ ،‬مرجان‪ ،‬خارا» بار دیگر مدال برنز جشنواره را‬ ‫برای فیلم دوم از ان خود کرد‪ .‬گلستان در سال ‪ ۱۳۴۳‬با فیلم‬ ‫«مارلیک» جایز ه ی شیر طالیی برای بهترین فیلم جغرافیایی‪،‬‬ ‫مردم شناسی و فولکلور را گرفت‪ .‬اخرین حضور ابراهیم گلستان‬ ‫در ونیز در سال ‪ ۱۳۴۳‬و با فیلم «خرمن و بذر» بود‪.‬‬ ‫مهمترین حضور سینمای ایران در ونیز به سال ‪ ۱۹۷۱‬بازمی گردد‪.‬‬ ‫فیلم «گاو» شاهکار «داریوش مهرجویی» به نمایندگی از سینمای‬ ‫موج نوی فرانسه‪ ،‬در ونیز به نمایش در امد و به پدیده ان سال جشنواره‬ ‫تبدیل شده و جایزه فیپرشی (فدراسیون بین المللی منتقدان سینما)‬ ‫را نیز ان خود ساخت‪ .‬در واقع فیلم مهرجویی بود که توجهات نگاه خیل‬ ‫قابل توجهی از عالقمندان به سینما در دنیا را به سمت سینمای ایران‬ ‫معطوف کرد‪.‬به جز ده سالی که فیلم های ایرانی در این جشنواره غایب‬ ‫بودند‪ ،‬در بیشتر دوره ها هنرمندان هنر هفتم حضور پررنگی در ونیز‬ ‫داشتند‪ .‬در پنجاه و دومین دوره از جشنواره فیلم ونیز در سال ‪،۱۳۷۴‬‬ ‫«عباس کیارستمی» عالیجناب سینمای ایران و جهان‪ ،‬به عنوان‬ ‫نخستین سینماگر ایرانی بر مسند داوری بخش رسمی نشست‪ ،‬تا راه‬ ‫برای حضور سینمای ما در این کسوت نیز باز شود‪.‬‬ ‫ان طور که از شواهد امر پیداست این جشنواره از ابتدا به سینمای‬ ‫ایران توجه داشته است‪ .‬امسال نیز در هفتاد و چهارمین دوره‪ ۷۰ ،‬فیلم‬ ‫بلند از ایران برای جشنواره ونیز ارسال شده بودند که در نهایت فیلم‬ ‫«بدون تاریخ‪ ،‬بدون امضا» ساخته ی وحید جلیلوند موفق به دریافت دو‬ ‫جایزه ی بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری از بخش افق های نو شد‪.‬‬ ‫بخش اوریزونتی (افق)‪ ،‬اختصاص به فیلم هایی از گرایش های جدید‬ ‫دنیای سینما‪ ،‬بدون توجه به ژانر یا مدت زمان ان ها دارد‪ .‬اثاری که سعی‬ ‫کرده اند هنر سینما را دوباره تعریف کنند در این بخش نمایش داده‬ ‫می شوند‪ .‬این بخش پذیرای تمام اثار از فیلم های بلند و نیمه بلند و کوتاه‬ ‫‪36‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫است و حداکثر ‪ ۲۱‬فیلم را به صورت رقابتی و غیر رقابتی شامل می شود‪.‬‬ ‫فیلم«بدون تاریخ‪،‬بدون امضا» سومین فیلم بلند سینمایی وحید‬ ‫جلیلوند نماینده سینمای ایران در بخش افق های نو جشنواره ونیز بود‪،‬‬ ‫که نمایش ان با نقدهای مثبتی در طول جشنواره بخصوص درمورد‬ ‫بازی نوید محمدزاده در این فیلم روبه رو شد و در نهایت جایزه ی بهترین‬ ‫بازیگر مرد را برای محمدزاده به ارمغان اورد‪.‬‬ ‫در زمان برپایی جشنواره ی ونیز‪« ،‬جی وسبرگ» در هفته نامه ی‬ ‫امریکایی ورایتی نقدی را منتشر کرد که فیلم را خوش ساخت و با درامی‬ ‫به درستی اجرا شده توصیف کرد و البته مکاشفه ای در باب چیستی‬ ‫جرم و مسئولیت های ان در جامعه‪.‬‬ ‫او در ستایش بازیگران نوشت‪« :‬تمامی چهار بازیگر اصلی در بهترین‬ ‫فرم شان هستند‪ ،‬اما این محمدزاده است که توجه ها را در صحنه‬ ‫مرغداری جلب می کند انهم هنگامی که مونولوگ هایش حماسی و‬ ‫مستاصل اند‪ .‬توفانی از کلمات که درد و خشم را به جای درد جسمانی‬ ‫پرتاب می کند و کیفیتی شکسپیرگونه دارند‪ .‬فیلم در این لحظات عمق‬ ‫بیشتری پیدا می کند اما همچنان تمامی کلمات قدرتمندند‪».‬‬ ‫«دبورا یانگ» از مجله هالیوودریپورتر‪ ،‬که دوستدار سینمای ایران‬ ‫نیز هست؛ در رسانه خود نوشت‪« :‬سینمای ایران به جلب کردن توجه‬ ‫تماشاگران در فستیوال ها ادامه می دهد و وحید جلیلوند با دومین‬ ‫فیلم سینمایی اش «بدون تاریخ‪ ،‬بدون امضا» مورد تشویق فراوان قرار‬ ‫گرفت‪».‬‬ ‫او اعتقاد دارد که فیلم با حساسیت و سبک فوق العاده ساخته شده‬ ‫است و داستان تقابل بین طبقه فقیر و غنی است‪.‬‬ ‫یانگ نوشت‪« :‬فیلم لذتی بصری است‪ .‬تصاویر سیاه و سفید با‬ ‫ردپاهای ضعیف از رنگ‪ .‬طراحی صحنه و لباس تاثیرگذار که در‬ ‫خلق شخصیت ها و اماده کردن زمینه برای شکل گرفتن داستان در‬ ‫هماهنگی با موسیقی تاثیر به سزایی داشته است‪».‬‬ ‫در پایان الزم به ذکر است که «رخشان بنی اعتماد»‪ ،‬کارگردان شهیر‬ ‫ایرانی‪ ،‬از اعضای هیات داوران بخش افق های نو این دوره از جشنواره‬ ‫ونیز بود‪.‬‬ ‫عصر یخبندان ‪ : 5‬دوره برخورد‬ ‫(‪)IceAge: Collision Course‬‬ ‫کارگردان‪ :‬مایک تورمیر‪ ،‬تهیه کننده‪ :‬لری فورته‪ ،‬بازیگران‪ :‬ری رومانو‪ ،‬جان‬ ‫لگویزمائو‪ ،‬دنیس لری‪ ،‬کویین لطیفه‪ ،‬جنیفر لوپز‪ ،‬کیکه پالمر‪ ،‬موسیقی‪ :‬جان دبنی‪،‬‬ ‫تولید‪ :‬بلو اسکای استودیو‪ ،‬فاکس قرن بیستم انیمیشن‪ ،‬توزیع کننده‪ :‬فاکس قرن‬ ‫بیستم‪ ،‬محصول سال ‪ ،۲۰۱۶‬مدت زمان‪ ۹۴ :‬دقیقه‬ ‫اسکرات سنجابی که مشغول ماجراجویی هایش است‪ ،‬ناگهان وارد یک‬ ‫سفینه فضایی می شود و به خاطر عدم کنترل سفینه فضایی منظومه شمسی‬ ‫را دچار اشفتگی می کند و تهدیدی جدی برای مانی‪ ،‬اعضای گله و کره‬ ‫زمین به وجود میاورد در این حین هلو دختر مانی می خواهد با پسری‬ ‫ازدواج کند اما مانی و همسرش الی نمی خواهند که دخترش با او ازدواج‬ ‫کند تا اینکه هلو خبر باور نکردنی را در روز سالگرد ازدواج پدر و مادرش‬ ‫می دهد که سخت انها را ناراحت می کند از طرف دیگر سید قصد ازدواج با یک هم نژادش را‬ ‫دارد اما هیچ حیوان ماده ای اورا قبول نمی کند! در ان طرف دیگو و همسرش می خواهند رابطه‬ ‫صمیمی با بچه ها برقرار کنند اما هرچه سعی می کنند نمی توانند به نتیجه برسند! در روز‬ ‫سالگرد ازدواج مانی و الی یک شهاب سنگ عجیبی به سوی انها می اید و ‪...‬‬ ‫کوبو و دو تار (ریسمان)‬ ‫‪kubo and the two strings‬‬ ‫کارگردان‪ :‬تراویس نایت‪ ،‬تهیه کننده‪ :‬تراویس نایت‪ ،‬اریان سوتنر‪ ،‬نویسنده‪ :‬مارک‬ ‫هیمز‪ ،‬کریس باتلر‪ ،‬بازیگران‪ :‬شارلیز ترون‪ ،‬ارت پارکینسون‪ ،‬رالف فاینس‪ ،‬رونی مارا‪،‬‬ ‫جرج تاکی‪ ،‬متیو مک کانه ی‪ ،‬موسیقی‪ :‬داریو ماریانلی‪ ،‬توزیع کننده‪ :‬فوکس فیچرز‪،‬‬ ‫محصول سال ‪ ،۲۰۱۶‬مدت زمان‪ ۱۰۲ :‬دقیقه‬ ‫داستان در ژاپن باستان جریان دارد‪ .‬ما با پسر قصه گویی به اسم کوبو همراه می شویم‬ ‫که به همراه مادر بیمارش به تنهایی در غاری نزدیک روستا زندگی می کنند‪ .‬تنها چیزی‬ ‫که از پدرش مانده اما داستان هایی است که مادرش با اب و تاب درباره ی جنگجویی ها‬ ‫و دالوری هایش تعریف می کند و کوبو هم ان داستان ها را در میدان روستا با استفاده‬ ‫از حرکت جادویی عروسک های اوریگامی برای مردم تعریف می کند‪ .‬داستان ساده ای‬ ‫به نظر می رسد‪ ،‬اما قدرتِ «کوبو و دو تار» در روایت کوبنده و قدرتمندش است‪ .‬روایت‬ ‫در این فیلم غوغا می کند‪ .‬صحنه های ابتدایی فیلم که کوبوی تنها و دل شکسته را در‬ ‫حال تالش برای مراقبت از مادر بیمارش نشان می دهد‪ ،‬به فضای مالیخولیایی و تاریکی‬ ‫منجر شده است که قلب را درد می اورد‪ .‬داستان ماجراجویی که باید برای به دست‬ ‫اوردن شمشیر طالیی‪ ،‬با هیوالهای عظیم جثه مبارزه کند و برای حفاظت از مردم‬ ‫شهر علیه شر بیاستد‪ .‬اما چیزی درباره ی این افسانه ها وجود دارد که حس جسارت‪،‬‬ ‫شجاعت‪ ،‬انسانیت‪ ،‬خیال پردازی و هیجان ما را بیدار می کند و «کوبو و دو تار» یکی از‬ ‫انهاست‪ .‬استخوان بندی کلی داستان اشنا باشد که ان هم به خاطر تم فیلم که درباره ی‬ ‫اهمیت افسانه ها است یک نکته ی مثبت است‪ ،‬اما فیلم در ارائه ی روایتی تازه و خالقیت‬ ‫در جزییات‪ ،‬غوغا می کند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪37‬‬ ‫نیوشا ضیغمی ‪:‬‬ ‫برای رسیدن به‬ ‫اینجایی که هستم‬ ‫خیلی جنگیدم‬ ‫سفیر کودکان کار و سفیر و حامی اهداء عضو شدن به غیر از طالب‬ ‫عناوین متعدد اجتماعی بودن یک روح بزرگ و مهربان می طلبد‬ ‫که بعد از اولین بار گفتگو با نیوشا ضیغمی این مهربانی ملموس را‬ ‫به راحتی دریافت می کنید و این حجم از مهربانی و تواضع به قدری‬ ‫هست که در اطرافیانش هم به وضوح موج می زند و ما با ادم هایی‬ ‫مواجه می شویم که در تمام مراحل این گفتگو همراه و همدلند‪.‬‬ ‫گفتگویی تصویری با نیوشا ضیغمی در دفترکار جدیدش انجام‬ ‫داده ایم که خواندن و دیدنش خالی از لطف نیست‪.‬‬ ‫ضمیمه تصویری در ‪aparat.com/majidakhshabi‬‬ ‫تیم گفتگوی تصویری‪ :‬مرضیه جعفری‪ ،‬گلساسادات بحری‪ ،‬میالد‬ ‫بحرینی پور و ندا کشاورز‪.‬‬ ‫شما در حوزه زنان خیلی فعال هستید و یکی از‬ ‫دغدغه هایتان است‪ .‬کمی در این مورد برایمان توضیح‬ ‫می دهید؟‬ ‫در جامعه ما حقوقی از زنان هست که هنوز نتوانستیم ان را با اقایان به‬ ‫تساوی برسانیم؛ مثل قانون ارث‪ ،‬حق طالق‪ ،‬سفر یا هر چیزی بدون اجازه‬ ‫همسر که به هرحال قیم زن است‪ .‬ما بیشتر به زنان اسیب پذیر پرداخته ایم‬ ‫تا زنان قدرتمند‪ .‬موفقیت ربطی به جنسیت ندارد و با اراده و تالش کردن‬ ‫پس همه این محدودیت ها‪ ،‬ما در ایران و در عرصه‬ ‫شخص فراهم می شود‪ .‬در ِ‬ ‫بین المللی‪ ،‬زنان هنرمند‪ ،‬ورزشکار و موفق در خیلی از مشاغل دیگر داریم‪ .‬من‬ ‫سعی کردم در حوزه فعالیت اجتماعی ام‪ ،‬بحران بچه های کار را معرفی کنم که‬ ‫ناگزیر برمی گردد به خانم هایی که در شرایط خیلی سخت سرپرست خانوار‬ ‫شده اند‪.‬‬ ‫شما یک زن موفق هستید‪ .‬ایا این قدرت و موفقیت از‬ ‫خانواده نشئت می گیرد؟ یا شخصیت خود شما است؟‬ ‫خداراشکر که شما من را این گونه می بینید‪ .‬من از دوران نوجوانی همیشه‬ ‫بلندپروازانه به زندگی نگاه کردم‪ .‬خیلی جنگیدم تا بتوانم به هنرستان بروم‪.‬‬ ‫پدرم (خدا رحمتش کند) خودش کالس کنکور داشت و خیلی از ادم ها را به‬ ‫دانشگاه می فرستاد و دوست داشت دخترش پزشک یا مهندس شود‪ .‬برای‬ ‫رسیدن به اینجایی که هستم واقعا سختی کشیدم و جنگیدم‪ .‬امکان ندارد به‬ ‫یک موضوعی به صورت جدی فکر کنید و به ان نرسید‪ .‬متاسفانه نسل جدید‬ ‫خیلی دوست دارد که زود به خواسته هایش برسد و همه چیز را دم دستی‬ ‫می بیند و برایش تالش نمی کند‪ .‬این است که جامعه ما به اینجا می رسد‪ .‬اگر‬ ‫من را دوباره اول راه بگذارند‪ ،‬نمی توانم دوباره از نقطه اول شروع کنم چون واقعا‬ ‫سخت بود‪.‬‬ ‫‪38‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫خانواده را چگونه راضی کردید؟‬ ‫من کالس های کارگردانی و بازیگری ام را بدون اطالع پدر و مادرم شروع‬ ‫کردم و بعد از یک مقطعی که برای کار اقای جوزانی انتخاب شدم؛ چون کاری‬ ‫بود که چند ماه فیلم برداری در شهرستان داشت‪ ،‬ان ها را در جریان گذاشتم و‬ ‫برخالف تصورم‪ ،‬خوشحال شدند و بالفاصله بعد از کار «در چشم باد»‪ ،‬دو کار‬ ‫سینمایی انجام دادم و برای دومین تجربه ام کاندید بازیگری شدم و هم زمان «‬ ‫گناه من» را هم با ان در دست انجام داشتم‪ .‬زمانی که پدرم فهمید این مسئله‬ ‫برایم جدی است‪ ،‬دیگر با این موضوع مشکلی نداشت‪.‬‬ ‫خانواده کدام کارتان را بیشتر دوست داشتند؟‬ ‫در این سال ها زیاد کار کردم‪ .‬در اوایل کارم‪ ،‬خودم «گناه من» و «شوریده»‬ ‫را دوست داشتم‪ .‬سریال «در چشم باد» یکی از خاطره انگیزترین کارهایم است؛‬ ‫چون اولین کارم بود‪« .‬توفیق اجباری» کار اقای لطیفی و «حس پنهان» کار‬ ‫اقای رزاق کریمی نیز برایم تجربه بودند و هر کدام دریچه جدیدی را در دنیای‬ ‫کاری ام باز کردند و تجربه های به یادماندنی تری برای من هستند‪.‬‬ ‫جوابتان به منتقدینی که می گویند نیوشا ضیغمی به خاطر‬ ‫چهره اش در سینما است نه به خاطر تکنیک‪ ،‬چیست؟‬ ‫در تمام سینماهای دنیا‪ ،‬سرمایه گذار و تهیه کننده ها برای ساختن ستاره‬ ‫تالش می کنند‪ ،‬حتی اگر در یک مقطعی این ستاره اُفت کند سعی می کنند‬ ‫با جریان سازی و حاشیه سازی از این ستاره نگهداری کنند؛ چون اساسا در‬ ‫سینمای جهان‪ ،‬در بخش تجارت سینمایی‪ ،‬اشخاصی وجود دارند که عالوه بر‬ ‫توانمندی شان در بازیگری‪ ،‬ظاهر خوبی هم دارند‪ .‬در سینمای ما‪ ،‬این مرزبندی‬ ‫بین بازیگر بودن و چهره بودن متفاوت است‪ .‬بعضی حرف ها از روی غرض ورزی‬ ‫است‪ .‬هزاران بار شنیدم که می گویند اقای گلزار فقط چهره هستند و بازیگر‬ ‫نیستند! چرا می خواهیم روی این ها خط بکشیم‪ .‬مگر الن دلون سال های سال‬ ‫الن دلون نبود؟ هم بازیگر بود و هم زیبا‪ .‬مگر کسی توانسته مثل مرلین مونرو یا‬ ‫بریژیت باردو باشد؟ در یک مقطعی‪ ،‬اقتصاد سینمای فرانسه‪ ،‬مدیون بریژیت‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫به نظر شما ایا زیبایی در سینما یک اصل است؟‬ ‫خیر‪ ،‬ادم ها می توانند با چهره های متفاوتی کار کنند و ربطی به زیبایی‬ ‫ندارد؛ ولی اساسا ستاره در سینمای جهان یک تعبیر و تعریفی دارد که زیبایی‬ ‫هم یکی از گزینه های ان است و خیلی چیزهای دیگری هم در کنار این زیبایی‬ ‫باید باشد‪.‬‬ ‫بعد از ایفای نقش در کدام کار به این فکر افتادید که‬ ‫می توانید مشهور و ستاره شوید؟‬ ‫من هیچ وقت به این فکر نمی کردم که ستاره شوم‪ .‬من عاشق سینما و‬ ‫بازیگری بودم و همچنان هم هستم‪ .‬هر کاری که کردم در مقطع زمانی خودش‬ ‫و با درایت ان زمان بوده است‪ .‬اگر اشتباه بوده با درایت و سواد و دانش و اگاهی‬ ‫ان مقطع من بوده است‪ .‬اتفاقات خوبی هم در این راه افتاده است؛ مثال فروش‬ ‫چندین میلیاردی «اخراجی ها» به عنوان اولین فیلم پرفروش سینما برای من‬ ‫اتفاق خوبی بود‪ .‬فیلم «توفیق اجباری» ساخته اقای لطیفی هم همین طور‪.‬‬ ‫فیلم های دیگری مثل «تالفی» ساخته اقای اسدی در ویدئورسانه هم رکورد‬ ‫فروش زده بود‪ .‬اگر مردم امروز به من محبت دارند و من را پذیرفته اند‪ ،‬این دیگر‬ ‫سلیقه مردم است‪.‬‬ ‫اهل حاشیه هستید؟‬ ‫نه واقعا‪ .‬سعی کردم در سکوت باشم؛ ولی حاشیه را درست می کنند‪.‬‬ ‫در صحبتتان اشاره کردید که اگر یک ستاره ای افول کند‬ ‫برایش حاشیه می سازند‪ .‬این چیز بدی نیست؟‬ ‫به نظر من‪ ،‬یک حاشیه ای که به قول معروف‪ ،‬خیلی زرد باشد می تواند‬ ‫ضربه زننده هم باشد؛ اما گاهی تئوریسین های برندینگ‪،‬‬ ‫برای یک شخصیت‪ ،‬یک برنامه برندسازی می نویسند که اگر‬ ‫این اتفاق با هوش و درایت بیفتد؛ چرا که نه! خیلی وقت ها هم‬ ‫می تواند به ان ادم کمک کند‪.‬‬ ‫یکی از حاشیه های شما این است که‬ ‫می گویند نیوشا ضیغمی با یک ادم پول دار‬ ‫ازدواج کرده و یک زندگی در ناز و نعمت‬ ‫دارد‪ .‬کمی راجع به این موضوع صحبت‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫اصال چنین چیزی نیست‪ .‬من یک خانواده متوسط رو‬ ‫به باال داشتم و به خانواده ام افتخار می کنم؛ چون بیشتر از‬ ‫اینکه ثروت مالی داشته باشند‪ ،‬ثروت سوادی داشتند‪ .‬از یک‬ ‫مقطعی‪ ،‬کارم طوری شد که به درامد رسیدم و به عنوان یک‬ ‫شخصیت اجتماعی جایگاهی پیدا کردم‪ .‬زمانی که تصمیم‬ ‫گرفتم ازدواج کنم؛ در سن ‪ 29‬سالگی و اوج شهرت و کارم‬ ‫بود‪ .‬خیلی ها گفتند اگر ازدواج می کنی نگو! چون طرفدارانت‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪39‬‬ ‫را از دست می دهی! من اصال به این حرف ها گوش نکردم؛ چون اصل زندگی را‬ ‫بر خانواده می دانستم‪ .‬همسر من شغلی دارد و شرایطش مناسب است و خیلی‬ ‫ادم ثروتمندی نیست‪ .‬پول رفاه می اورد؛ ولی سالمتی و خوشبختی‪ ،‬خیر‪ .‬من‬ ‫همیشه فکر می کردم زندگی معلممان با من فرق دارد! در رابطه با بازیگرها و یا‬ ‫ادم های معروف‪ ،‬این تخیل‪ ،‬مخصوصا در نسل جوان‪ ،‬خیلی بیشتر است‪ .‬این‬ ‫هم در حرفه ما ناگزیر است‪.‬‬ ‫بادیگارد دارید؟‬ ‫یا خدا!! این دیگر از کجا درامده؟! ما برای حمایت از فیلم «اکسیدان» به‬ ‫پردیس کوروش رفته بودیم‪ .‬بعد از ورود ما‪ ،‬خانمی که از مسئولین انجا بودند‬ ‫ما را راهنمایی کردند که از اسانسور باال برویم تا خیلی شلوغ نشود و ما سریع به‬ ‫باال برسیم‪ .‬صبح که بیدار شدم دیدم تیتر زده اند‪« :‬نیوشا ضیغمی بادیگارد زن‬ ‫دارد»! (با لبخند) خیلی بامزه بود و به کسی که این تیتر را زده تبریک می گویم‪.‬‬ ‫با بادیگارد داشتن موافق هستید؟‬ ‫گاهی اتفاقاتی پیش می اید که به نوعی محافظت را می طلبد‪ .‬همین چند‬ ‫وقت پیش یکی از مجری های تلویزیون ترکیه را ترور کردند که عامل ترور‬ ‫خانمی بود که دوستش داشت‪ .‬این اتفاقات در یک لحظه می افتند‪ .‬وقتی‬ ‫ناگهاان یک هجمه ‪ 400-300‬نفری به سمت ادم می اید بد نیست یک نفر‬ ‫حواسش به ما باشد‪ .‬اگر بازیگری سرشناس‪ ،‬فردی را به همراه داشته باشد‬ ‫که از او مراقبت کند اتفاق عجیب وغریبی نیست‪ .‬تمام سیاسیون و ادم های‬ ‫‪40‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫سرشناس دنیا هم بادیگارد دارند‪.‬‬ ‫بادیگارد در ذهن مردم‪ ،‬ادمی است که بقیه‬ ‫را کنار می زند و نمی گذارد هنرمند با مردم‬ ‫باشد‪ .‬این تفکر است که همه می گویند نیوشا‬ ‫ضیغمی هم بادیگارد دارد‪.‬‬ ‫من اصال نه بادیگارد دارم و نه به این کارها عالقه مند‬ ‫هستم؛ ولی گاهی این قدر بی مالحظه وسط دل همه اتفاق ها‬ ‫می روم که واقعا همسرم از دست من حرص می خورد و به من‬ ‫می گوید تو فکر نمی کنی یک موقع ان وسط یک چاقو به تو‬ ‫بزنند چه اتفاقی می افتد؟! واقعا هیچ وقت به این فکر نمی کنم‬ ‫و هرگز نشده که در بدترین حالت زندگی ام باشم و به فردی که‬ ‫درخواست عکس گرفتن دارد‪ ،‬نه بگویم‪ .‬همیشه سعی کردم به‬ ‫مخاطبم احترام بگذارم‪.‬‬ ‫چند تصویر از شما پخش شده که می گویند‬ ‫نیوشا ضیغمی از اینکه اقایی خواسته با‬ ‫ایشان عکس بیندازد اذیت شده است‪...‬‬ ‫این ماجرا مربوط به اکران یکی از فیلم هایم در سینما‬ ‫کوروش است‪ .‬خب باالخره ما خانم هستیم و یک سری چیزها را‬ ‫باید رعایت کنیم‪ .‬فقط تقاضا می کردم که خیلی به من نزدیک‬ ‫نشوند و فاصله مان را رعایت کنیم‪ .‬این هم یکی از ان حاشیه ها‬ ‫است‪ .‬من هیچ وقت نگفتم با کسانی که اقا هستند و لطف دارند و‬ ‫از من تقاضای عکس گرفتن می کنند عکس نمی گیرم‪ ،‬من فقط تقاضا می کنم فاصله را عایت کنند‪.‬‬ ‫همسرتان ناراحت نمی شوند که اقایی با شما عکس بگیرد؟‬ ‫خیلی وقت ها ایشان هم تشریف دارند و با هم عکس می گیریم‪ .‬من همیشه فکر می کنم ان کسی‬ ‫که من را می بیند شاید فقط همین یک بار برایش پیش امده و دیگر اتفاق نمی افتد و اگر من بخواهم‬ ‫با یک برخورد سرد و سنگین عکس العمل نشان بدهم‪ ،‬اصال قشنگ نیست‪ .‬روزی که تصمیم گرفتم‬ ‫بازیگر شوم‪ ،‬این هم جزئی از زندگی ام شد و وظیفه اجتماعی خودم می دانم که به مخاطبم احترام‬ ‫بگذارم‪.‬‬ ‫امروز ما در دفترکار جدید شما در خدمتتان هستیم‪ .‬دوست داریم کمی از‬ ‫این مکان برایمان بگویید‪.‬‬ ‫اینجا دفتر یکی از دوستان خوبم است و قرار است با هم پروژه ای در راستای کمپینی برای‬ ‫عالقه مندان به سینما و ورود درست ان ها به سینما را پیش ببریم که به زودی از این کمپین رونمایی‬ ‫می شود‪ .‬درحال یافتن راهکارهایی برای افراد با استعداد هستیم و یا کسانی که در شهرستان ها‬ ‫زندگی می کنند و دسترسی شان کم است تا بتوانند بدون هزینه به کالس های بازیگری بروند‪.‬‬ ‫امیدوارم که ظرف یک ماه اینده این اتفاق بیفتد و شما هم در مراسم ما و جزء یکی از رسانه هایی‬ ‫باشید که به ما کمک می کند‪.‬‬ ‫در مورد موسسه زیبایی تان برایمان بگویید‪.‬‬ ‫سال ‪ 1389‬بود‪ .‬من یکی از مراجعین خیلی جدی به موسسات پوست و زیبایی بودم؛ چون برای‬ ‫فیلمی گریم سنگینی داشتم و گریمور ان فیلم (که از ایشان خیلی ممنون هستم) به من یاد داد که‬ ‫به عنوان یک بازیگر باید حواست به خودت باشد‪ .‬این ظاهر و این پوست‪ ،‬همه ابزار تو است‪ .‬ایشان‬ ‫من را به یک موسسه ای راهنمایی کرد‪ .‬بعد از مراجعه‪ ،‬به یک پزشک معرفی شدم که ایشان به من‬ ‫پیشنهاد مشارکت و همکاری با خودشان را دادند و از انجا به بعد استارت را زدم‪ .‬با اینکه شروع‪ ،‬شروع‬ ‫خیلی بااشتیاقی بود؛ ولی تجربه کاری با ایشان برایم تجربه قشنگی نبود؛ زیرا اتفاقات خوبی در مسیر‬ ‫کاری مان نیفتاد‪ .‬بعد از گذشت زمان‪ ،‬از جانب مجموعه مراکز کلینیک ایرانیان به من پیشنهاد‬ ‫همکاری و مشارکت شد و من مجموعه را با این دوستان جلو می برم که چهار شعبه در تهران دارد‪.‬‬ ‫کمی از حرف های نگفته تان بگویید‪.‬‬ ‫من همیشه دوست داشتم بگویم که ادم ها باید قوی باشند‪ ،‬دوست داشتم بگویم که نترسیم و‬ ‫قضاوت نکنیم‪ .‬جامعه ما به سمتی رفته که به راحتی با یک دیالوگ درباره یک ادم قضاوت می کنیم و‬ ‫یا ان ادم را به عرش می بریم و یا برعکس به زیر زمین می زنیم‪ .‬نظر دادن درباره ادم ها خیلی شهامت‬ ‫می خواهد؛ چون من فکر می کنم قطعا یک روزی جایگاهمان شبیه همان ادم می شود‪ .‬می گویند‬ ‫کفش های ان انسان پای تو نبود که ببینی مسیر زندگی اش چه بوده تا به کجا رسیده و چه کرده‬ ‫است‪ .‬این قدر همدیگر را تخریب نکنیم‪ ،‬دلی را نشکنیم و با حرف هایمان به همدیگر ازار روحی‬ ‫ندهیم‪.‬‬ ‫شما در اینستاگرامتان با این مورد خیلی دست وپنجه نرم می کنید؟‬ ‫بله بسیار زیاد‪ .‬برایم غم انگیز است که مجبورم کامنت هایم را ببندم؛ اما به حرمت خانواده ام‪،‬‬ ‫همسرم و کسانی با من دوست نزدیک هستند این کار را می کنم‪ .‬در ابتدا باز می گذارم؛ اما می بینم‬ ‫یک سری ادم بیمار در دنیای مجازی هستند که وظیفه شان نوشتن حرف های زشت برای ادم های‬ ‫شناخته شده است‪ .‬چرا ما این فرهنگ را نداریم که درست در مورد همدیگر حرف بزنیم؟! این چه‬ ‫مدل اظهارنظر کردن است؟! این ادم خودش خانواده ندارد؟! ایا دوست دارد در مورد نزدیک ترین‬ ‫شخص خانواده اش هم کسی این طوری حرف بزند؟! من که هرگز این شهامت را ندارم که در مورد‬ ‫کسی این مدلی حرف بزنم‪.‬‬ ‫کالم پایانی؟‬ ‫برای همه ارزوی سالمتی دارم؛ چون واقعا فکر می کنم بزرگ ترین و ارزشمندترین چیزی است‬ ‫که یک انسان دارد‪ .‬در اوج قدرت و جوانی و ثروت‪ ،‬اگر ان کسی که باالی سر ما است‪ ،‬نخواهد اتفاقی‬ ‫بیفتد‪ ،‬نمی افتد‪ ،‬این را تجربه کردم و می گویم‪ .‬اگر هم بخواهد‪ ،‬اتفاق می افتد و هیچ کسی جلودارش‬ ‫نیست‪ .‬ای کاش همه یاد بگیریم که در اوج توانمندی هم باید مراقب خیلی چیزها باشیم؛ چون‬ ‫ممکن است در یک ان‪ ،‬همه چیز عوض شود‪ .‬من سعی کردم همیشه به همه ادم ها عشق بدهم و با‬ ‫همه ادم ها طوری رفتار کنم که دل کسی را نشکنم‪ .‬اگر غیر از این در ذهن شما بوده‪ ،‬دوست دارم‬ ‫من را ببخشید؛ چون هرگز عمدی نبوده و ارزو دارم همه در بُن وجودشان ارزوی خوشبختی کنند؛‬ ‫چون خوشبختی را با هیچ چیزی نمی شود خرید‪ .‬موفق باشید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪41‬‬ ‫رد فیلمنامه «هیس! پسرها گریه نمى کنند»‬ ‫پس از دست به دست شدن اخباری درباره ی مخالفت‬ ‫شورای پروانه ساخت با فیلمنامه ی «هیس پسر ها گریه‬ ‫نمى کنند» در برخی رسانه ها‪ ،‬پوران درخشنده در واکنش‬ ‫به این موضوع با انتقاد از اعضای شورای پروانه ساخت و‬ ‫معاونت نظارت سازمان سینمایی اعالم کرد وقتی به شورای‬ ‫پروانه ساخا مراجعه کرده است‪ ،‬هیچ یک از اعضای این شورا‬ ‫تعاملی با او برقرار نکرده و حتی علت رد شدن فیلمنامه‬ ‫جدیدش را هم اعالم نکرده اند‪.‬‬ ‫این کارگردان موفق‪ ،‬با بیان این که پس از رد شدن‬ ‫فیلمنامه‪ ،‬هیچ یک از اعضای شورای پروانه ساخت‪ ،‬تماسی با او‬ ‫نگرفته اند‪ ،‬افزود‪« :‬علت رد فیلمنامه از سوی شورای پروانه ساخت به‬ ‫من اعالم نشده است‪ .‬رئیس سازمان سینمایی اعالم می کند که برای رد‬ ‫و یا قبول فیلمنامه ها باید تعامل میان نویسنده و اعضای شورای پروانه‬ ‫ساخت صورت بگیرد‪ ،‬اما چرا این تعامل با من برقرار نشد؟ و حاال کسی‬ ‫هم علت رد فیلمنامه را به من توضیح نمی دهد‪».‬‬ ‫درخشنده در ادامه گفت‪« :‬حتی پس از اعالم شورای‬ ‫پروانه ساخت در هفته گذشته‪ ،‬من به شورای ارزشیابی رفتم‬ ‫و از ان ها خواستم تا تعاملی صورت بگیرد‪ ،‬یا حداقل علت رد‬ ‫مجوز برای من توضیح داده شود اما این اتفاق هم رخ نداد‪».‬‬ ‫کارگردان فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» که‬ ‫این روزها «زیر سقف دودی» را در اکران دارد‪ ،‬در پایان‬ ‫بیان کرد‪« :‬به هر حال شورای پروانه ساخت اعالم کرد‬ ‫که فیلمنامه من با رای و نظر اکثریت اعضا رد شده است‪.‬‬ ‫ممکن است با یک سری ممیزی ها به فیلمنامه «هیس!‬ ‫پسرها گریه نمی کنند» پروانه ساخت داده شود اما هنوز تصمیم‬ ‫برای این کار نگرفته ام و نمی دانم که می خواهم از فیلمنامه حذف‬ ‫کنم یا خیر!»‬ ‫داستان فیلم «هیس پسرها گریه نمى کنند» درباره ی حواشى‬ ‫یک مدرسه پسرانه است و به یکى از اسیب هاى کمتر پرداخته شده‬ ‫اجتماعى درباره ی پسرها مى پردازد‪.‬‬ ‫انتقاد از سانسور در اکران «پریناز»‬ ‫هم بغضم گرفت‪ .‬این دقیقا همان حسی است‬ ‫که نسبت به این فیلم دارم‪ .‬هنوز فکر می کنم‬ ‫این فیلم را چند روز پیش کار کردم و ان‬ ‫اشتیاق و لذتی که باید از بزرگ شدنش حس‬ ‫می کردمرابهدستنیاوردم!»‬ ‫پس از معتمداریا‪« ،‬شبنم قلی خانی»‬ ‫دیگر بازیگر این فیلم سینمایی به روی سن‬ ‫امدوگفت‪:‬‬ ‫«من امشب یک حس دوگانه دارم‪ ،‬هم‬ ‫خوشحالم که این فیلم اکران می شود‪ ،‬چون‬ ‫باالخره هیچ فیلمسازی دوست ندارد برای‬ ‫گنجه فیلم بسازد‪ ،‬و می خواهد اثرش به روی‬ ‫پرده بیاید؛ و هم ناراحتم به این دلیل که فکر‬ ‫می کنم در این کار بزرگترین لطمه را نقش‬ ‫خورشید خورد! کاراکتری که وقتی بازی‬ ‫کردم این نبود که در اینجا می بینید و درحال‬ ‫حاضر فقط ده ثانیه از ان باقی مانده است!» او‬ ‫همچنیندرباره ینقشخورشیدوبازیخود‬ ‫در مراسم اکران خصوصی فیلم «پریناز» در«پریناز»افزود‪:‬‬ ‫«خدا را شکر اقای کایدان در اینجا حضور‬ ‫ساخته ی «بهرام بهرامیان» که در موزه ی سینما‬ ‫برگزارشد‪،‬بااشارهبهتوقیفهفتساله‪،‬ازکوتاهشدن دارند و می دانند که چه نوشته اند‪ .‬خورشید‬ ‫نقشی بود کهخیلی دوستش داشتم و زحمت‬ ‫فیلمانتقادشد‪.‬‬ ‫«فاطمهمعتمداریا»بااشارهبهتوقیفهفتساله‬ ‫فیلم «پریناز» گفت‪« :‬قبل از ورود به سالن با یکی از‬ ‫عواملصحبتمی کردمکهدرانزماندختربچه اش‬ ‫تازه متولد شده بود و حاال این دختربچه به مدرسه‬ ‫می رود‪.‬بعدازشنیدناینمطلبهمخوشحالشدمو‬ ‫‪42‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫زیادی برای ان کشیدم‪ .‬یادم هست بعد از‬ ‫تدوین اولیه هرکسی در اتاق تدوین این‬ ‫اثر را دیده بود به من زنگ می زد و می گفت‬ ‫چه نقش خوبی بازی کردی‪ ،‬حتما جایزه‬ ‫می گیرد‪ ،‬اما از ان خورشید فقط ده ثانیه‬ ‫باقیماندهاست‪».‬‬ ‫«پریناز» فیلمی به کارگردانی بهرام‬ ‫بهرامیان و نویسندگی «بابک کایدان»‬ ‫محصول سال ‪ ۱۳۸۹‬است؛ که به مدت‬ ‫‪ ۷‬سال توقیف بود‪ .‬دلیل توقیف کاراکتر‬ ‫اصلیفیلمبابازیفاطمهمعتمداریاعنوان‬ ‫شده بود‪ .‬شورای پروانه نمایش دولت‬ ‫دهم‪ ،‬نمایش چهره زن مومن و متدین‬ ‫که دارای وسواس های فکری و اختالالت‬ ‫شخصیتی است را رد کرده‪ ،‬و اعالم نمود‪،‬‬ ‫چنینتصویریامکاننمایشدرسینماها‬ ‫راندارد‪.‬‬ ‫این فیلم سرانجام با تغییرات و‬ ‫حذفیات بخش هایی امکان نمایش یافته‪،‬‬ ‫وهماکنوندرحالاکراناست‪.‬‬ ‫‪tors‬‬ ‫‪an Ac‬‬ ‫‪Irani‬‬ ‫نسخه سوم «قاتل‬ ‫اهلی» اکران می شود‬ ‫درست در زمانی که استارت فعالیت های تبلیغاتی تازه ترین فیلم‬ ‫«مسعود کیمیایی» با عنوان «قاتل اهلی» با اعالن هایی رعب اور‪ ،‬و با‬ ‫جمله ی «قاتل اهلى از هر قاتلى خطرناک تر است؛ چون او را دوست‬ ‫داریم!» اغاز شد‪« ،‬منصور لشکری قوچانی» تهیه کننده ی فیلم‪،‬‬ ‫درباره ی زمان اکران فیلم و رسیدن به نسخه ای تازه برای اکران‪ ،‬که نه‬ ‫نسخه اولیه تهیه کننده است و نه نسخه ثانویه کارگردان سخن گفت‪،‬‬ ‫تا این فیلم باز هم حاشیه ساز شود‪ .‬منصور لشکری قوچانی تهیه کننده‬ ‫«قاتل اهلی»‪ ،‬که داستان اختالف نظر او با کیمیایی از زمان جشنواره ی‬ ‫فیلم فجر تا به امروز بارها تیتر رسانه ها شده است‪ ،‬درباره ی اکران فیلم‬ ‫گفت‪« :‬براساس قرارداد‪ ،‬سرگروه فیلم پردیس ازادی خواهد بود و فکر‬ ‫می کنم زمان اکران ان از سوم ابان ماه اغاز شود‪».‬‬ ‫قوچانی با اشاره به نسخه سومی که حاصل تعامل وی با کیمیایی‬ ‫است ادامه داد‪« :‬من و مسعود کیمیایی در جلسات متمادی باالخره به‬ ‫تفاهم رسیدیم و نسخه انتخابی که قرار است اکران شود مورد قبول هر‬ ‫دو نفر ما قرار گرفته و بر همین اساس همین نسخه تازه پروانه نمایش‬ ‫فیلم را گرفتیم‪».‬‬ ‫او در مورد نحوه ی تبلیغ فیلم هم توضیح داد‪« :‬تبلیغات را شروع‬ ‫کردیم و تا نزدیک مهرماه هفته ای یک تبلیغ خواهیم داشت‪ ،‬پس از ان‬ ‫نوع تبلیغات و اطالع رسانی به سبکی خواهد بود که عالوه بر رسانه های‬ ‫جمعی‪ ،‬دهان به دهان به گوش همگان برسد؛ زیراکه تبلیغ تنها‪ ،‬عالوه بر‬ ‫رسانه ملی باید در فضاهای مجازی و ‪ ..‬هم صورت گیرد‪».‬‬ ‫سعید سهیلى و‬ ‫«ژن خوک»!‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫مای‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫فیلمنامه ی فیلم سینمایی «ژن خوک»‬ ‫این روزها به طور مشترک توسط «سعید‬ ‫سهیلی» و «احمد کاوری» در حال نگارش‬ ‫است‪ .‬سعید سهیلی به تازگی نگارش‬ ‫فیلمنامه ی فیلم سینمایی «حرومی» را‬ ‫همراه با «علی اصغری» به پایان رسانده‬ ‫و قصد دارد به زودی برای پروانه ساخت‬ ‫ان اقدام کند‪«.‬ژن خوک» مضمونی شاد‬ ‫و کمدی دارد و سهیلی در گفت وگویی‬ ‫کوتاه با بانی فیلم اعالم کرد که این فیلم را به‬ ‫احتمال فراوان خودش و یا کاوری به زودی‬ ‫مقابل دوربین خواهند برد‪ .‬سهیلى در پایان‬ ‫اعالم کرد شرایط ساخت «حرومى» نیز‬ ‫مهیاست و این احتمال وجود دارد که به‬ ‫جای «ژن خوک» این فیلم را برای حضور‬ ‫در جشنواره سی و ششم فیلم فجر اماده‬ ‫کند‪«.‬گشت ‪ »۲‬عنوان اخرین فیلم‬ ‫سینمایی سهیلی در سینما است‪ ،‬که‬ ‫در گیشه با اقبال بسیار خوبی از سوی‬ ‫مخاطبان مواجه شد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪43‬‬ ‫«ای ویوی» در‬ ‫جست وجوی «روند انسان»‬ ‫هفتادوچهارمین دوره از قدیمی ترین جشنواره سینمایی جهان‪ ،‬در ساحل‬ ‫لیدو ونیز‪ ،‬اینبار نیز با اتفاقات غیرمنتظرهای برگزار شد‪ .‬بدون تردید یکی‬ ‫از شگفتی های این دوره حضور «ای ویوی» بر روی فرش قرمز جشنواره ی‬ ‫فیلم ونیز بود‪ .‬ای ویوی‪ ،‬چهره ی جنجالی هنر چین که شهرت وی در هنرهای‬ ‫تجسمی عالم گیر است‪ ،‬با اولین فیلم بلند خود با عنوان «روند انسانی» در بخش‬ ‫مسابقه ونیز شرکت کرد‪.‬این هنرمند معاصر‪ ،‬مجسمهساز‪ ،‬معمار‪ ،‬عکاس‪،‬‬ ‫فیلمبردار‪ ،‬و منتقد اجتماعی‪ ،‬سیاسی و فرهنگی اهل چین میباشد‪ .‬وی به عنوان‬ ‫یک فعال سیاسی‪ ،‬به شدت و اشکارا به انتقاد و مخالفت از مواضع دولت چین در‬ ‫حیطهی دموکراسی و حقوق بشر پرداخته است‪ .‬ای ویوی یکی از سرسختترین‬ ‫منتقدان دولت چین در بحث حقوق بشر محسوب می شود‪.‬وی در ‪ 28‬اوت‬ ‫‪ 1957‬در پکن به دنیا امد‪ .‬پدرش ‪ Ai Qing‬شاعری معروف و مشاور فرهنگی‬ ‫«مائو تسهتونگ» بود‪ ،‬اما در سال ‪ ،۱۹۵۸‬با شروع جنبش ضد روشنفکری در‬ ‫چین‪ ،‬به همراه خانوادهاش به اردوگاه کار اجباری در هیلونگ جیانگ تبعید‬ ‫شد‪ .‬ای ویوی در سال ‪ ۱۹۷۸‬برای تحصیل رشته سینما در مدرسه فیلم پکن‬ ‫ثبت نام کرد‪ ،‬اما دو سال بعد ادامه تحصیل در این رشته را رها کرد‪ .‬در سال ‪۱۹۸۱‬‬ ‫به ایاالت متحدهی امریکا رفت و در سال ‪ ۱۹۸۳‬به نیویورک سیتی نقل مکان‬ ‫کرد؛ جایی که برای گذران زندگی به باغبانی و نگهداری از کودکان مشغول بود‬ ‫اما به مطالعه هنر غربی میپرداخت و هنرمندانی چون الن گینزبرگ‪ ،‬جسپر‬ ‫جانز‪ ،‬اندی وارهولو مارسل دوشان را کشف کرد‪ .‬چیدمان تخمه های افتابگردان‪،‬‬ ‫پرفرمنس شکستن سفالینههای چندهزارساله‪ ،‬نقشهی شیرخشکی چین و‬ ‫برجهای اسمانی از جمله کارهای ای ویوی هستند‪ .‬پروژه های بلندپروازانه‪،‬‬ ‫ایدههای هوشمندانه و توانایی و جسارت ای وی وی در واکنش به مسایل‬ ‫پیرامون در طول زمان او را در جایگاهی قرار داده است‪ ،‬که هرکاری را که‬ ‫اراده کند‪ ،‬بخواهد و بشود‪ .‬او در سال ‪ 2011‬به عنوان یکی از صد چهرهی‬ ‫تاثیرگذار به انتخاب مجلهی تایم برگزیده شد‪ .‬او هنرمند بیمرزی است؛ نه‬ ‫مرزی در انتخاب رسانه اش برای بیان دارد نه در جغرافیا و نه در قوانین‪ .‬او‬ ‫هر کار که بخواهد می کند!‬ ‫«روند انسان» فیلم مستندی است‪ ،‬که به جز اهالی سینما‪ ،‬عالقمندان‬ ‫هنرهای تجسمی نیز برای دیدن ان لحظه شماری می کنند‪.‬‬ ‫‪44‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫جایزه ی یک عمر دستاورد جشنواره ونیز‬ ‫برای هالیوودی ها‬ ‫دو بازیگر کهنه کار امریکایی در‬ ‫هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم‬ ‫ونیز تقدیر شدند‬ ‫فیلم امریکایی «ارواح ما در شب» (‪Our Souls at‬‬ ‫‪ )Night‬با بازی جین فاندا و رابرت ردفورد‪ ،‬روز جمعه‬ ‫در بخش خارج از مسابقه جشنواره ونیز در پالتزو دل‬ ‫سینما برای اولین بار روی پرده رفت‪.‬پیش از نمایش‬ ‫فیلم‪« ،‬جین فاندا» و «رابرت ردفورد» در مراسمی‬ ‫با حضور «پائولو باراتا» رئیس بی ینال ونیز و «البرتو‬ ‫باربرا» مدیر هنری جشنواره‪ ،‬جایزه شیر طالی یک‬ ‫عمر دستاورد را دریافت کردند‪« .‬ارواح ما در شب»‬ ‫به کارگردانی «ریتش باترا»‪ ،‬بر اساس رمانی از «کنت‬ ‫هاروف»‪ ،‬تولید شرکت نت فلیکس‪ ،‬اولین همکاری‬ ‫مشترک ردفورد و فاندا بعد از «سوارکار الکتریکی»‬ ‫است‪ .‬ان ها پیش از ان در فیلم «پابرهنه در پارک»‬ ‫هم مقابل هم ایفای نقش کردند‪ .‬داستان این فیلم‬ ‫در کلرادو روی می دهد و از دیدار غیرمنتظره ادی‬ ‫مور (فاندا) با یکی از همسایه ها به نام لوییس واترز‬ ‫(ردفورد) شروع می شود‪ .‬همسر ادی سال ها پیش‬ ‫مرده است‪ ،‬همین طور همسر لوییس‪ ،‬اما با این که‬ ‫ان ها سال هاست در شهری کوچک در یک محله‬ ‫زندگی می کنند‪ ،‬اما تا پیش از این کمتر با هم در‬ ‫تماس بودند‪ .‬ردفورد ‪ 80‬ساله در ‪ 1981‬برای فیلم‬ ‫«مردم عادی» در اولین تجربه ی کارگردانی خود‬ ‫برنده اسکار بهترین کارگردانی شد و در سال ‪2002‬‬ ‫جایزه افتخاری اسکار را دریافت کرد‪« .‬بوچ کسیدی‬ ‫و ساندنس کید»‪« ،‬همه مردان رئیس جمهور» و‬ ‫«طبیعی» از دیگر فیلم های ردفورد در مقام بازیگر‬ ‫است‪ .‬فاندا تاکنون هفت بار نامزد دریافت جایزه اسکار‬ ‫بوده و دو بار برای فیلم های «کلوت» در سال ‪ 1971‬و‬ ‫«بازگشت به خانه"گ» در ‪ ،1978‬برنده ی جایزه ی‬ ‫اسکار بهترین بازیگر زن شده است‪.‬‬ ‫خالق «کشتار با اره برقی» درگذشت‬ ‫«توبی هوپر» کارگردان فیلم های ژانر وحشت‪ ،‬که بیشتر شهرتش‬ ‫را مدیون فیلم های «کشتار با اره برقی در تگزاس» و «ارواح خبیثه»‬ ‫بود‪ ،‬شنبه در سن ‪ ۷۴‬سالگی‪ ،‬در کالیفرنیا درگذشت‪.‬‬ ‫به گفته ی مامور تحقیق در مرگ های مشکوک در منطقه‬ ‫لس انجلس‪ ،‬دلیل مرگ او هنوز مشخص نیست‪.‬‬ ‫توبی هوپر با نام اصلی ویالرد توبی هوپر در استین در تگزاس به‬ ‫دنیا امد و کار خود را به عنوان مستندساز شروع کرد‪.‬‬ ‫به گزارش ورایتی‪ ،‬فیلم اسلشر «کشتار با اره برقی در تگزاس»‬ ‫او به خاطر نگرش واقع گرایانه و نگاه دیوانه وار‪ ،‬به یک فیلم ترسناک‬ ‫اثرگذار بدل شد‪ .‬این فیلم که با بودجه کمتر از ‪ ۳۰۰‬هزار دالر ساخته‬ ‫شده بود‪ ،‬روایتگر داستان چند دوست است‪ ،‬که به خانه ی پدربزرگ‬ ‫یکی از انها می روند و در انجا گرفتار یک قاتل زنجیره ای یا همان‬ ‫«صورت چرمی» می شوند؛ قاتلی مجنون که سالح مورد عالقه اش‬ ‫اره برقی است و نقابی از پوست انسان به چهره دارد‪.‬‬ ‫هرچند نمایش «کشتار با اره برقی در تگزاس» به خاطر اعمال‬ ‫خشونت فراوان در چند کشور ممنوع شد‪ ،‬اما یکی از پرفروش ترین‬ ‫فیلم های مستتقل دهه ‪ 1970‬در ایاالت متحده محسوب می شود‪.‬‬ ‫شخصیت «صورت چرمی» اقتباسی ازاد از اد گین قاتل زنجیره ای‬ ‫بود‪.‬‬ ‫هوپر در ‪ 1986‬دنباله ی این فیلم را با نام «کشتار با اره برقی در‬ ‫تگزاس ‪ »2‬کارگردانی کرد که بیشتر نگاهی کمدی داشت‪« .‬کشتار‬ ‫با اره برقی در تگزاس» تاکنون هفت دنباله به همراه داشته است‪.‬‬ ‫هوپر در ‪ 1982‬فیلم ترسناک «ارواح خبیثه» (‪ )Poltergeist‬را‬ ‫با فیلمنامه ای از «استیون اسپیلبرگ» کارگردانی کرد‪ ،‬که به یکی‬ ‫از اثار کالسیک این ژانر بدل شد‪ .‬این فیلم داستان خانواده ای در‬ ‫حومه شهر است‪ ،‬که وقتی ارواح خبیثه خانه ی ان ها را تسخیر‬ ‫می کنند‪ ،‬و کوچک ترین دخترشان را با خود می برند‪ ،‬برای نجات‬ ‫او کنار هم قرار می گیرند‪ .‬ارواح خبیثه توانست هشتمین فیلم‬ ‫پرفروش سال شود‪.‬‬ ‫هوپر در دهه های ‪ 1990‬و ‪ 2000‬نیز به کار در حوزه سینما و‬ ‫تلویزیون ادامه داد‪ ،‬اما هیچ کدام از اثارش تاثیر کارهای اولش را‬ ‫نداشتند‪ »Djinn« .‬اخرین فیلم هوپر در ‪ 2013‬ساخته شد که‬ ‫داستانش در امارات متحده عربی روی می شود‪.‬‬ ‫بازی تاج و تخت «گلین»‬ ‫را به جویس رساند‬ ‫«ایدان گیلن» بازیگر نقش «لرد بیلیش» سریال محبوب «بازی‬ ‫تاج و تخت» به پروژه فیلم «جیمز و لوسیا» منتشر شده است‪.‬‬ ‫«جیمز و لوسیا» به کارگردانی «رابرت موالن» در سال ‪2018‬‬ ‫تولید خواهد شد‪.‬‬ ‫به گزارش اسکرین دیلی‪ ،‬تولید این فیلم در دوبلین و لوکزامبورگ‬ ‫اغاز می شود‪ ،‬و اخرین روزهای زندگی «جیمز جویس» نویسنده ی‬ ‫شهیر ایرلندی‪ ،‬را به تصویر می کشد‪.‬‬ ‫جیمز جویس از نوابغ ادبی قرن بیستم‪ ،‬نویسنده ی اثار ماندگاری‬ ‫چون «دوبلینی ها» و شاهکار «اولیس» و اثر بدیع و نواورانه اش‬ ‫«بیداری فینیگان ها» است‪ .‬بسیاری از منتقدان اثار او را در شمار‬ ‫بهترین اثار داستانی تاریخ ادبیات عنوان می کنند که بسیاری از‬ ‫نویسندگان پیشرو تحت تاثیر او دست به خلق اثار خود کرده اند‪ .‬او به‬ ‫همراه «ویرجینیا وولف» از اولین کسانی بودند که به شیوه ی «جریان‬ ‫سیال ذهن» می نوشتند‪ .‬وی به ‪ ۱۳‬زبان اشنایی داشت و دست کم به‬ ‫ایتالیایی و فرانسه مسلط بود‪.‬‬ ‫در فیلمی که با نویسندگی و کارگردانی نوالن ساخته خواهد شد؛‬ ‫روزهای تلخ زندگی جیمز جویس و افسردگی ناشی از بیماری دخترش‬ ‫«لوسیا» روایت خواهد شد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪45‬‬ ‫زیروبم مجری خوش لباس‪ ،‬مبینا نصیری‬ ‫ِ‬ ‫بخش زبان ذهنم‬ ‫فعال است‬ ‫گروه گفتگو و تصویر‪ :‬مرضیه جعفری‪ ،‬میالد‬ ‫بحرینی پور و بهراد رضازاده‪ ،‬ندا کشاورز‬ ‫اردیبهشتی تمام عیار است‪ .‬یک خانم‬ ‫یک‬ ‫ِ‬ ‫خوش بیان و خوش پوش که بی تکلف اما‬ ‫بی رودربایستی با شما همکالم می شود‪.‬‬ ‫خواسته تان را می شنود و خواسته اش را‬ ‫می گوید و به عبارتی از ان ادم های «جنگ اول‬ ‫ب ِه از صلح اخر» است؛ از انهایی که تکلیفشان‬ ‫با خودشان و تو کامال روشن است و چقدر این‬ ‫ادم ها میان این دنیای بالتکلیف دلچسبند‪.‬‬ ‫با مبینا نصیری در کافه رستوران ایتالیایی‬ ‫اُپرا گپ دوستانه تصویری ای زدیم که در‬ ‫کانال رسمی مان در اپارات (‪aparat.com/‬‬ ‫‪ )majidakhshabi‬قابل مشاهده است‪.‬‬ ‫بخشی از این گفتگو در ادامه تقدیم حضورتان‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫‪46‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫از بچگی ارزو داشتید مجری شوید؟‬ ‫زمانی که کمتر از هفت سال داشتم مدام صدای خودم را با ضبط‬ ‫کوچکی که داشتیم ضبط می کردم‪ .‬خواهرم‪ ،‬مونا‪ ،‬یک سال از من‬ ‫کوچک تر است و ان زمان متوجه نمی شد این صدای ضبط شده است و با‬ ‫گریه می گفت مبینا این چجوری رفته توی ضبط! من هم می خواهم بروم‬ ‫توی ضبط! این خاطره را همیشه با هم مرور می کنیم‪.‬‬ ‫اوضاع تحصیلی تان چطور بود؟‬ ‫بعد از ورود به مدرسه‪ ،‬جزء تیزهوشان بودم و درگیر تحصیل و کالس‬ ‫زبان‪ .‬من نوازندگی پیانو را هم خیلی دوست داشتم‪ .‬خاطرم می اید پدرم‬ ‫می گفت‪« :‬نه‪ ،‬کالس زبان بیشتر از پیانو برای اینده ات مفید است»‪ .‬در‬ ‫دانشگاه‪ ،‬مقطع کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی قبول شدم و همان‬ ‫موقع برای یک سری از شرکت ها کار ترجمه انجام می دادم که انجا‬ ‫همکارانم به من می گفتند صدای خیلی خوبی داری‪ ،‬چرا نمی روی دوبلور‬ ‫یا گوینده شوی؟‬ ‫از بدو ورود به دانشگاه در رشته تحصیلی تان کار‬ ‫می کردید؟‬ ‫شش ماه بود که وارد دانشگاه شده بودم؛ ولی چون دانش زبانم از قبل‬ ‫خیلی خوب بود‪ ،‬از همان زمان شروع به کار کردم‪.‬‬ ‫چطور وارد حوزه اجرا شدید؟‬ ‫روزی به اصرار یکی از دوستانم برای اموزشگاهی که فراخوان داده‬ ‫بود‪ ،‬تست دادم‪ .‬موقع تست دادن خیلی هول شده بودم؛ یادم می اید یک‬ ‫خبری مرتبط با ُکشتی بود و من ان را َکشتی خواندم! به خاطر استرسی‬ ‫که داشتم کلمات را غلط می خواندم؛ ولی بعد از اتمام تست‪ ،‬خانمی که‬ ‫متصدی انجا بودند و االن هم از گویندگان خبر هستند‪ ،‬گفتند از این صدا‬ ‫نمی شود گذشت!‬ ‫و چقدر شانس در این مسیر همراهتان بود؟‬ ‫یکی از خوش شانسی های من اشنایی با کسانی بود که پروژه هایی مثل‬ ‫اجرای مراسم مختلف و برگزاری رادیوهای لوکال را برگزار می کردند‪ .‬از ان‬ ‫به بعد به عنوان گوینده و مجری مشغول به کار شدم‪ .‬ان زمان همسر محترم‬ ‫اقای قاسم بی نیاز سردبیر برنامه رادیویی «صدای اشنا» بودند و من انجا‬ ‫یک ایتم را اجرا کردم که االن این رادیو منحل شده؛ چون برای ایرانی های‬ ‫مقیم خارج از کشور بود‪ .‬بعد یکی دیگر از تهیه کننده های تلویزیون که‬ ‫کارشان کودک و نوجوان بود‪ ،‬من را دیدند و در شبکه دو‪ ،‬ایتمی را به‬ ‫من دادند که من اصال باورم نمی شد بتوانم روزی به انتن زنده تلویزیون‬ ‫برسم‪ .‬بعد از شبکه دو‪ ،‬در شبکه جام جم اجرا می کردم تا اینکه باشگاه‬ ‫«رادیو جوان» فراخوانی برای عالقه مندان به گویندگی‪ ،‬برنامه سازی و‬ ‫گزارشگری داد که در ان تست دانش عمومی مان را می سنجیدند و بعد‬ ‫هم یک مصاحبه حضوری داشت‪ .‬یادم می اید که مصاحبه کننده مان از‬ ‫برنامه سازهای بسیار َق َدر رادیو و البته یکی از مجری های تلویزیون بودند‬ ‫که االن هم هستند‪.‬‬ ‫چه کسی؟‬ ‫خانم زهره هاشمی‪ .‬ایشان ان زمان مدیر باشگاه رادیو جوان بودند‪.‬‬ ‫مصاحبه خیلی سختی داشت و ما را در موقعیت های مختلف قرار می دادند‬ ‫تا ببینند چقدر توانمند هستیم‪ .‬من در ان مصاحبه قبول شدم‪ .‬از تقریبا‬ ‫ان هزار نفری که تست دادند‪ ،‬حدود چهل نفر پذیرفته شدند‪ .‬برای ما سه‬ ‫دوره مقدماتی‪ ،‬متوسطه و پیشرفته گذاشتند که در هر دوره یک سری‬ ‫حذف می شدند‪ .‬بعد از اتمام دوره ها‪ ،‬سه نفر از بین بچه های باشگاه برای‬ ‫گویندگی و اجرا به رادیو جوان معرفی شدند که من‪ ،‬خانم فریبا باقری و‬ ‫خانم الهه پرسون بودیم‪.‬‬ ‫ایتم هایتان زنده بودند؟‬ ‫بله‪ ،‬من از اول زنده اجرا کردم‪ .‬روزی که به من‬ ‫گفتند از این صدا نمی شود گذشت‪ ،‬بسیار ذوق‬ ‫داشتم و در ان شب زمستانی بدون مقصد برای‬ ‫خودم پیاده می رفتم که برایم شب خاطره انگیزی‬ ‫شد‪.‬‬ ‫قبل از ان‪ ،‬خودتان به‬ ‫ویژگی های صدایتان فکر نکرده‬ ‫بودید؟‬ ‫خیر‪ ،‬اصال فکر نمی کردم‪ .‬قبال صدایم این طور‬ ‫نبود‪ ،‬خیلی روی ان کار شده و پخته تر شده است‪.‬‬ ‫من دوره فن بیان را اموزش دیدم‪.‬‬ ‫صدایتان را دوست داشتید؟‬ ‫همه ادم ها وقتی برای اولین بار صدایشان را‬ ‫می شنوند خوششان نمی اید؛ چون ما صدای‬ ‫خودمان را از داخل سرمان می شنویم صدای‬ ‫قشنگ تری به گوشمان می رسد و وقتی از‬ ‫گوشمان می شنویم انگار صدایمان یک فرکانس‬ ‫دیگری دارد‪ .‬من صدایم را دوست داشتم؛ چون‬ ‫اموزش های زیادی در حوزه اجرا و گویندگی‬ ‫داشتم‪.‬‬ ‫مترجمی زبانتان چه شد؟‬ ‫مترجمی زبان را هم جسته وگریخته انجام‬ ‫می دهم و برای کارم نیز بسیار مفید بوده است؛ مثال‬ ‫اجرای برنامه برای وزارتخانه ای که میهمان های‬ ‫خارجی هم دارد‪ .‬از دیگر مجری های تلویزیون‬ ‫که به زبان دیگری مسلط هستند و خودم هم‬ ‫می شناسم؛ اقای رشیدپور هستند که استانبولی‬ ‫و انگلیسی را خوب صحبت می کنند‪ .‬یک مجری‬ ‫واقعا به این مهارت نیاز دارد تا بتواند خودش‬ ‫ترجمه کند و بخواند و اطالعاتش را به روز کند و‬ ‫منتظر مترجم نباشد‪.‬‬ ‫ایا تابه حال کتابی ترجمه‬ ‫کرده اید؟‬ ‫بله‪ .‬چند سال پیش درگیر ترجمه کتابی در‬ ‫حوزه گویندگی و اجرا بودم و خیلی هم پیگیرش‬ ‫بودم که این کتاب منتشر شود‪ .‬نکات مختلف حوزه‬ ‫گویندگی و اجرا را از زبان بهترین مجری های دنیا‬ ‫جمع اوری کردم و تا جایی هم ترجمه شد؛ اما چون‬ ‫درگیر کارهای دیگری هستم هنوز تمام نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫از کار ترجمه همچنان درامد‬ ‫دارید؟‬ ‫چون فرصت نمی کنم وقتی را برایش بگذارم‬ ‫درامد ندارم؛ ولی گاهی مقاله یا کار دانشگاهی برای‬ ‫دوستان‪ ،‬اشنایان یا کسانی که من را می شناسند‬ ‫انجام می دهم و پولی هم از ان ها نمی گیرم‪.‬‬ ‫فکر می کنید ممنوع الکاریتان‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪47‬‬ ‫در شهرت و دیده شدنتان موثر بود؟‬ ‫نمی دانم (با لبخند)‪.‬‬ ‫کمی از سختی هایی که کشیدید برایمان بگویید‪.‬‬ ‫شاید ان دو سال‪ ،‬برای خود من خیلی سخت نگذشت؛ ولی همه از‬ ‫مادرم در این مورد سواالتی را می پرسیدند و این ها خیلی اذیتم می کرد؛‬ ‫یعنی بیشتر از اینکه خودت تحت فشار باشی‪ ،‬خانواده و اطرافیانت‬ ‫تحت فشار هستند‪ .‬من به مادر و پدرم دلداری می دادم و می گفتم همه‬ ‫مجری های تلویزیون یک دوره ای ممنوع الکار بودند و من هم از این‬ ‫قاعده مستثنا نیستم‪ .‬باورتان نمی شود؛ اما من چون در همه شاخه ها‬ ‫و رشته های گویندگی و اجرا فعال بودم‪ ،‬در ان دو سال‪ ،‬درامدم از همه‬ ‫دوره هایی که کار کردم بیشتر بود‪ .‬در ان دو سال‪ ،‬من به همه شهرهای‬ ‫ایران رفتم و اجرا هم داشتم‪.‬‬ ‫از چه زمانی این قضیه برایتان جدی شد؟ اصال‬ ‫تالشی هم برای رفع ممنوع الکاریتان داشتید؟‬ ‫بله‪ ،‬قطعا‪ .‬وقتی چنین اتفاقی می افتد‪ ،‬باید بروی درباره ان توضیح‬ ‫بدهی‪ .‬من هم از خودم دفاع کردم‪ .‬این را بگویم که حراست تلویزیون‬ ‫بارها فیلم را بازبینی کرده بودند و گفتند که شما رودست خوردید‪.‬‬ ‫این برایم خیلی دلگرم کننده بود‪ .‬حراست تلویزیون هیچ وقت من را‬ ‫ممنوع الکار نکرد‪ ،‬مدیر شبکه هم به مدت شش ماه به من استراحت‬ ‫دادند و بعد از شش ماه من برگشتم و برنامه سال تحویل شبکه یک را با‬ ‫اشکان خطیبی‪ ،‬سحر دولتشاهی و پدرام کریمی اجرا کردم‪ .‬بعد از ان‬ ‫من درگیر مسائل دیگری شدم که مربوط به جاهای دیگر صداوسیما‬ ‫‪48‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫می شد که ناچار بودم یک سری مراحل را بگذرانم و بعدا برگردم‪.‬‬ ‫میانه تان با اشپزی چطور است؟‬ ‫عاشق اشپزی هستم‪ .‬اگر گاهی کسی خانه نباشد و من غذا درست‬ ‫کنم همه می فهمند که من ان غذا را درست کرده ام‪ .‬یک برادر کوچک تر‬ ‫به اسم سجاد دارم که وقتی غذا را نگاه می کند می گوید مبینا این غذا را‬ ‫درست کرده؛ چون کامال از رنگ و لعاب غذا مشخص است‪.‬‬ ‫میانه تان با غذاهای بین المللی چطور است؟‬ ‫غذاهای ایتالیایی‪ ،‬مکزیکی و هندی را به شرطی که خیلی تند نباشد‬ ‫دوست دارم؛ ولی غذاهای چینی را اصال دوست ندارم‪.‬‬ ‫احتماال منظورتان سوسک و مار و ملخ که نیست؟‬ ‫منظورم غذاهایشان با سبزیجات است؛ ولی به این دلیل که با ذائقه ما‬ ‫سازگار نیست و کمی خام خوار هستند و غذا را کامال نمی پزند‪.‬‬ ‫یعنی سوشی نمی خورید؟‬ ‫خیر‪ ،‬با غذاهای دریایی هم اصال میانه ای ندارم؛ به غیر از ماهی که‬ ‫فقط ماهی جنوب را خیلی دوست دارم‪ .‬میگو را هم اصال دوست ندارم‪.‬‬ ‫اصالتا کجایی هستید؟‬ ‫پدرم اذری و مادرم تهرانی هستند‪ .‬خودم هم متولد تهران هستم‪.‬‬ ‫با زبان اذری هم صحبت می کنید؟‬ ‫بله‪ .‬گاهی اگر از فردی که مثال در کرمانشاه است بپرسم یک جمله‬ ‫کردی به من بگو‪ ،‬می گوید من کردی بلد نیستم‪ .‬چرا؟ این تنوع گویش ها‬ ‫در ایران خیلی قشنگ است‪ .‬چرا فقط برای اینکه فارسی خوب صحبت‬ ‫کنیم باید لهجه و گویش خودمان را کنار بگذاریم؟ ما باید این ها را حفظ‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫استعداد خوبی در فراگیری لهجه ها و‬ ‫گویش های محلی دارید؟‬ ‫بله‪ ،‬بخش زبان ذهنم فعال است‪.‬‬ ‫شکمو بودنتان از نظر افزایش وزن اذیتتان‬ ‫نمی کند؟‬ ‫خیر‪ .‬اتفاقا ظاهر کسی که جلوی دوربین است‪ ،‬حاال چه بازیگر‪،‬‬ ‫خواننده یا گوینده‪ ،‬برایم مهم است‪ .‬خودم هم در این حوزه خیلی‬ ‫فعالیت کردم؛ اولین مجری ای بودم که بعد از انقالب در جشنواره‬ ‫مد و لباس فجر سال ‪ 1395‬به خاطر لباس هایی که می پوشیدم از‬ ‫من تقدیر شد‪.‬‬ ‫چرا می گویند همه مجری های تلویزیون شبیه‬ ‫هم هستند؟‬ ‫شاید به این خاطر باشد که فضاهای گوناگون و متفاوتی برای‬ ‫مجری های خانم قرار داده نمی شود که بتوانند متفاوت اجرا‬ ‫کنند‪ .‬در اجرای تلویزیون حتی سبک لباس پوشیدن هم ممکن‬ ‫است مشابه باشد‪ .‬اگر من روزی یک لباس متفاوت می پوشیدم‬ ‫بازتاب های گوناگونی داشت؛ بسیاری از خبرگزاری ها و کانال های‬ ‫معتبر خبری به ان می پرداختند و برخی از مدیران شبکه ها خیلی‬ ‫استقبال می کردند و برای بقیه مجری های خانم هم پیشنهاد‬ ‫می دادند؛ ولی بعضی شبکه ها نه‪ ،‬بر اساس سلیقه و تفکر مدیر‬ ‫شبکه می گفتند این توهین به معماری و سنت ما است‪.‬‬ ‫ایا در سازمان صداوسیمای جمهوری اسالمی‬ ‫ایران اجباری برای پوشش چادر وجود دارد یا‬ ‫خیر؟‬ ‫خیر‪ ،‬اصال چنین سیاستی وجود ندارد‪ .‬شاید یک مجری با‬ ‫چادر‪ ،‬مقبولیت کمی بیشتری داشته باشد؛ ولی این طور نیست‬ ‫که مثال به کسی که مانتو پوشیده بگویند به تو برنامه نمی دهیم‪.‬‬ ‫زمانی که وارد سازمان صداوسیما شدید‪ ،‬به‬ ‫این فکر افتادید که من باید چادر سر کنم یا نه؟‬ ‫خیر‪.‬‬ ‫ایده پوشش سنتی از کجا امد؟‬ ‫از روزی که وارد تلویزیون شدم همیشه دلم می خواست‬ ‫لباس هایم این قدر رنگ و لعاب نداشته باشد؛ مثال مقنعه صورتی‬ ‫و‪ ...‬که شبیه برنامه کودک شوم‪ ،‬نه اینکه ان ها بد هستند‪ ،‬ان هم‬ ‫فراخور کارشان است و باید این رنگ ها را بپوشند؛ اما دلم می‬ ‫خواست لباسم نقش ونگار خاصی داشته باشد‪ .‬من چهار‪ ،‬پنج‬ ‫سال درگیر لباس بودم‪ ،‬در گوگل طراحی های لباس ایرانی را سرچ‬ ‫می کردم و چند مزون دیدم تا اینکه باالخره یک طرح هایی از کار‬ ‫برخی از تولیدکنندگان و طراحان به نظرم قشنگ امد و بعد با‬ ‫همفکری و کمی تغییر‪ ،‬لباس هایی شد که من پوشیدم و خیلی‬ ‫مورداستقبال مردم قرار گرفت‪ .‬پشت ویترین مغازه ها در یک پاساژ‬ ‫این مانتو را دیدم و خیلی حس خوبی بود که حداقل بتوانی در یک‬ ‫بخش پوشش خانم ها جریان ساز باشی‪.‬‬ ‫با این تفکر این نوع پوشش را انتخاب کردید‬ ‫یا وقتی دیدید که جریان ساز شده ادامه دادید؟‬ ‫فقط دلم می خواست مانتوهایی در کارم بپوشم که جذاب‪،‬‬ ‫متفاوت و شیک باشند و همه المان های به روز را هم داشته باشند‪.‬‬ ‫از روزی که وارد تلویزیون‬ ‫شدم همیشه دلم می خواست‬ ‫لباس هایم این قدر رنگ و لعاب‬ ‫نداشته باشد؛ مثال مقنعه صورتی‬ ‫و‪ ...‬که شبیه برنامه کودک شوم‪،‬‬ ‫نه اینکه ان ها بد هستند‪ ،‬ان‬ ‫هم فراخور کارشان است و باید‬ ‫این رنگ ها را بپوشند؛ اما دلم‬ ‫می خواست لباسم نقش ونگار‬ ‫خاصی داشته باشد‬ ‫فکر نمی کردم چنین بازتابی بگیرم‪.‬‬ ‫می خواهم رک و روراست در مورد‬ ‫اتفاقی که برای سرکار خانم نامداری‬ ‫افتاد‪ ،‬کمی برایمان صحبت کنید‪.‬‬ ‫من اجرای ازاده نامداری را خیلی دوست دارم؛ چون‬ ‫خیلی گرم و خودمانی و صمیمی است‪ .‬وقتی قرار است‬ ‫من شما را قضاوت کنم‪ ،‬به من ربطی ندارد در زندگی‬ ‫شخصی شما چه می گذرد‪ ،‬من کار و میزان حرفه ای‬ ‫شدن شما را قضاوت می کنم‪ .‬ازاده نامداری هم همین‬ ‫است؛ من می توانم اجرایش را قضاوت کنم؛ یعنی نظر‬ ‫و برداشت خودم را نسبت به حرفه ایشان بگویم‪ .‬هر‬ ‫اتفاقی که در زندگی شخصی ازاده نامداری و یا هر کس‬ ‫دیگری بیفتد به خودم این اجازه را نمی دهم درباره اش‬ ‫نظر بدهم چون به خودشان ارتباط دارد‪.‬‬ ‫خیلی سیاست مدارانه به این سوال‬ ‫پاسخ دادید‪...‬‬ ‫خیر‪ ،‬این سیاست مدارانه نیست‪ .‬وقتی شما جلوی‬ ‫دوربین قرار می گیری؛ یعنی خودت را در معرض‬ ‫قضاوت مردم قرار داده ای و خودت خواستی این اتفاق‬ ‫بیفتد؛ ولی وقتی یواشکی یک صحنه ای از زندگی ات‬ ‫را می دزدند و در معرض نمایش قرار می دهند‪ ،‬این را‬ ‫که شما خودت نخواستی! کسی وجدانش را زیر پایش‬ ‫گذاشته و یک عکسی از زندگی شخصی شما گرفته‪،‬‬ ‫این از انسانیت به دور است‪ .‬هر وجدان بیداری با این‬ ‫اتفاق مخالف است‪ .‬واقعا اگر در زندگی شخصی هر کدام‬ ‫از ما یک دوربین بگذارند چقدرش قابل دفاع است؟!‬ ‫زندگی شخصی سلبریتی ها یا ادم های چهره تا جایی به‬ ‫ما ارتباط دارد که خودشان خواسته اند‪ ،‬مابقی اش واقعا‬ ‫سرک کشیدن و دزدی است‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪49‬‬ ‫با صحبت هایتان کامال موافقم؛ ولی در دنیا یکی‬ ‫از پردرامدترین شغل ها‪ ،‬خبرنگاری یا پاپاراتزی‬ ‫است‪...‬‬ ‫خب ما که این را در ایران نداریم‪ .‬روزی که پاپاراتزی امد می توانیم‬ ‫درباره اش صحبت کنیم؛ ولی االن که نیست! دین و فرهنگ من به من‬ ‫این اجازه را نداده که حتی در زندگی شخصی خواهرم هم تجسس کنم‪.‬‬ ‫تابه حال پیشنهاد بازیگری داشته اید؟‬ ‫بله بسیار‪.‬‬ ‫دوست دارید بازیگر شوید؟‬ ‫زمانی که ممنوع الکار بودم یکی از کارگردان های مطرح من را به‬ ‫دفترشان دعوت کردند و یک فیلمنامه به من نشان دادند که قصه اش‬ ‫درباره اتفاقی بود که در تلویزیون برای خودم افتاده بود‪ .‬به من گفتند‬ ‫نقش اولش را هم قرار است خودت بازی کنی‪ ،‬بدم هم نیامد؛ ولی بعد‬ ‫دیدم من برای بازیگری نیستم‪ ،‬بازیگری حرفه سختی است‪ .‬همچنان‬ ‫هم پیشنهاد بازیگری حتی برای سریال های تلویزیونی و نقش های‬ ‫خوب دارم‪ .‬نمی دانم شاید یک موقعی بازی کنم؛ ولی فعال دغدغه و‬ ‫عالقه ام نیست‪.‬‬ ‫مجری خانمی هست که با ایشان رقابت داشته‬ ‫باشید؟‬ ‫خیر‪ ،‬رقابت به ان معنا با کسی ندارم‪.‬‬ ‫یعنی کسی را نسبت به خودتان برتر نمی دانید؟‬ ‫یک بخش خودشیفتگی دارم؛ ولی در این حد نیست که بگویم کسی‬ ‫نمی تواند مثل من اجرا کند‪ .‬یک چیزی را واقعا به شما بگویم؛ من اجرای‬ ‫هیچ کدام از مجری های تلویزیون‪ ،‬چه مرد و چه زن‪ ،‬را نمی بینم به خاطر‬ ‫اینکه ناخوداگاه ممکن است از رفتار و اجرای کسی تقلید کنم‪ .‬همه ما‬ ‫‪50‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫مجری های تلویزیون باید تالش کنیم که امضای خودمان را‬ ‫داشته باشیم‪.‬‬ ‫خیلی ها شما را با خانم صبا راد مقایسه‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫چرا؟! خانم راد خیلی از من بهتر هستند‪ .‬من از لحاظ تجربه و‬ ‫سابقه کار از خانم راد خیلی کم دارم‪ ،‬ایشان خیلی خوب هستند‪،‬‬ ‫خواهشا این کار را نکنید‪.‬‬ ‫اجرایشان را دیده اید؟‬ ‫بله اجرایشان را دیدم‪.‬‬ ‫اجرای ایشان را استثنائا دیده اید؟‬ ‫خیر‪ ،‬االن دو‪ ،‬سه سال است که اصال نمی بینم‪ .‬قبال می دیدم‪.‬‬ ‫اکنون تم اجرای همه را دارم که چگونه اجرا می کنند‪ .‬من‪ ،‬صبا‬ ‫راد‪ ،‬ازاده نامداری و خانم ژیال امیرشاهی را خیلی دوست دارم؛‬ ‫به خاطر اینکه خیلی خانم محترم و خوب و مهربانی هستند‪.‬‬ ‫خانم مهیا اسناوندی هم خیلی بامزه است و خیلی دوستش‬ ‫دارم‪.‬‬ ‫اجرای چه کسانی را دوست ندارید؟‬ ‫نه اینکه بقیه را دوست نداشته باشم‪ ،‬به سلیقه من نزدیک‬ ‫نیستند‪.‬‬ ‫برایتان مهم است که در «سه ستاره» امسال‬ ‫کاندید شوید؟‬ ‫برای همه مجری ها الزم است و دوست دارند کارشان‬ ‫دیده شود‪ .‬همه دوست دارند با توجه به شرایط تلویزیون و‬ ‫کمی وکاستی هایش زحمتشان دیده شود و به چشم مدیرت‬ ‫بیاید و مردم بفهمند که چقدر برای این برنامه تالش کردند‪ .‬اگر‬ ‫کسی بگوید دوست ندارم در برنامه «سه ستاره» کاندید شوم‬ ‫دروغ گفته و این خواسته قلبی اش نیست؛ اما اینکه مجری ها‬ ‫و بازیگرهایی که در برنامه «سه ستاره» کاندید می شوند چقدر‬ ‫بر اساس توانایی شان کاندید شدند و چقدر بر اساس توصیه‪،‬‬ ‫را نمی دانم! این مهم است که ببینیم مجری ها بر چه اساسی‬ ‫انتخاب می شوند‪ .‬من پارسال در اینستاگرام یک انتقادی به‬ ‫برنامه «سه ستاره» کردم که رسانه ای هم شد؛ به نظرم اگر‬ ‫قرار است این برنامه‪ ،‬برنامه ای باشد که مردم انتخاب کنند‪ ،‬از‬ ‫پایه باید مردم انتخاب کنند‪ .‬اینکه ما بر اساس سلیقه خودمان‬ ‫بگوییم به نظر ما این ها بهترین بودند و مردم از بین ان ها انتخاب‬ ‫کنند به نظرم این خیلی مردمی نیست‪.‬‬ ‫کتاب زیاد می خوانید؟‬ ‫یکی از تفریحات زندگی ام کتاب خواندن است‪ .‬عاشق کتاب‬ ‫هستم‪.‬‬ ‫اکنون مشغول خواندن چه کتابی هستید؟‬ ‫کتابی به اسم «تاملی بر عقب ماندگی ما» که بررسی‬ ‫یک سری از خلق وخوهای ایرانیان است که ما چرا این قدر از‬ ‫لحاظ فرهنگی عقب مانده هستیم‪ .‬البته این را در کتاب نوشته‬ ‫و من اعتقادی به ان ندارم؛ چون به کتاب تاریخ هم خیلی عالقه‬ ‫دارم این کتاب را می خوانم و به این جمله خیلی معتقد هستم که‬ ‫مردمی که تاریخ خودشان را ندانند و نشناسند هرگز نمی توانند‬ ‫ادم های موفقی باشند‪ .‬یک کتاب دیگری هم هست که خیلی‬ ‫دوستش دارم به نام «جامعه شناسی نخبه کشی» که ان هم با‬ ‫یک سری دالیل تاریخی اینکه چرا جامعه ما نخبه کش است را‬ ‫بررسی می کند‪ .‬کتاب های تاریخی‪ ،‬جامعه شناسی و شعر‪ ،‬مخصوصا‬ ‫شعرهای اقای فاضل نظری‪ ،‬را خیلی دوست دارم‪ .‬از نظر من شعرهای‬ ‫فاضل نظری قابلیت ضرب المثل شدن دارند‪.‬‬ ‫یک مثال بزنید‪.‬‬ ‫«رود با تجربه صخره به دریا برگشت‪ /‬کمترین فایده عشق پشیمانی‬ ‫ماست»‪ .‬این شعر قابلیت این را دارد که یک جاهایی واقعا از ان استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫از عاشق شدن پشیمان هستید که این شعر را‬ ‫گفتید؟‬ ‫خیر‪ ،‬این شعر االن به ذهنم امد‪ ،‬نه اینکه ارتباطی با چیزی داشته‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫گفتید جمله های بزرگان اجرا را گرداوری کردید‪،‬‬ ‫می خواهم بدانم درسطح جهان با چه کسانی ارتباط‬ ‫برقرار کردید؟‬ ‫بله‪ ،‬این روزها به لطف فضای مجازی قسمت های مختلفی از برنامه ها‬ ‫و شوهای امریکایی پخش می شوند‪ .‬مصاحبه خانم «اُپرا ویفنری» را با‬ ‫جزئیات دقیقش دیدم‪ ،‬مخصوصا برنامه ای که اقای اوباما و همسرشان‬ ‫میهمان ان بودند‪ .‬قسمت هایی از برنامه خانمی به اسم «اِل ِن» را هم در‬ ‫اینستاگرام رصد می کنم‪ .‬ما به لحاظ حرفه ای باید اطالع داشته باشیم‬ ‫که در دنیای اجرای حرفه ای امروز چه می گذرد‪ ،‬ما باید جهانی فکر کنیم‬ ‫و منطقه ای عمل کنیم؛ یعنی ببینیم در جهان چه خبر است و با خط‬ ‫قرمزها و فرهنگ و عرف خودمان پیاده اش کنیم‪.‬‬ ‫اخرین تصادف رانندگی تان کی بوده است؟‬ ‫من رانندگی نمی کنم‪ .‬واقعا یکی از فوبیاهای زندگی ام‪ ،‬رانندگی‬ ‫است؛ ان هم تقصیر خودم نبوده‪ ،‬موقعی که خواستند به من رانندگی‬ ‫یاد بدهند اعتمادبه نفس من را گرفتند و من دیگر نتوانستم رانندگی یاد‬ ‫بگیرم؛ ولی االن یک هفته است که دارم با این ترسم مبارزه می کنم و‬ ‫رانندگی یاد می گیرم و به زودی عمال نشان می دهم که رانندگی خانم ها‬ ‫فوق العاده است‪.‬‬ ‫اهل سفر هستید؟‬ ‫جالب است شما درباره چیزهایی از من سوال می کنید که عاشقش‬ ‫هستم؛ یعنی االن حاضر هستم درامد این ماهم را به جای اینکه پس انداز‬ ‫کنم یا چیزی بخرم‪ ،‬خرج سفر کنم‪ .‬به شدت سفر را دوست دارم و دلم‬ ‫می خواهد همه جا را ببینم‪.‬‬ ‫به کجاها سفر کردید؟‬ ‫ایران را خیلی گشتم؛ قشم‪ ،‬کیش‪ ،‬بندرعباس‪ ،‬بوشهر‪ ،‬خوزستان‪،‬‬ ‫شوشتر‪ ،‬مسجدسلیمان و اهواز‪ ،‬همه را دیده ام‪.‬‬ ‫فقط خطه جنوب؟‬ ‫از جنوب شروع کردم‪ .‬به شهرهای شهرکرد‪ ،‬یزد‪ ،‬اصفهان‪ ،‬شیراز‪،‬‬ ‫کرمانشاه‪ ،‬سنندج و همه شهرهای شمال‪ ،‬زنجان‪ ،‬قزوین‪ ،‬کرج‪ ،‬قم و‬ ‫سمنان نیز رفته ام‪.‬‬ ‫شمال کم رفتید؟‬ ‫اتفاقا شمال را هم زیاد رفتم چون پاخورش خوب است‪ .‬به استارا و‬ ‫گیالن رفته ام و عاشق چابکسر و رامسر هستم‪.‬‬ ‫به جز تهران‪ ،‬کدام شهر را برای زندگی انتخاب‬ ‫می کنید؟‬ ‫تبریز را دوست دارم؛ زیرا هوای بسیار خوب و خیابان های پهن‪ ،‬باز‪،‬‬ ‫تمیز و فضای قشنگی دارد‪.‬‬ ‫زیاد خرید می کنید؟‬ ‫خانم ها یک اعتقادی دارند که می گویند هر وقت حالمان بد است‬ ‫برویم خرید کنیم حالمان خوب می شود‪ .‬کال خرید را دوست دارم‪.‬‬ ‫بیشتر چه چیزی می خرید؟‬ ‫من کلکسیون کیف و کفش و مانتو هستم‪.‬‬ ‫کالم پایانی؟‬ ‫خیلی خوشحالم که از طریق زیروبم ارتباطی خصوصی تر و‬ ‫صمیمانه تر با مخاطبینم برقرار شد‪ .‬می خواهم بدانید همه تالشم را‬ ‫می کنم که وقتی جلوی دوربین تلویزیون قرار می گیرم علی رغم همه‬ ‫سختی ها و مشکالت و غصه هایی که ممکن است داشته باشم‪ ،‬شاداب‬ ‫و با نشاط باشم و شما انرژی خوبی را کسب کنید و بتوانم ان چیزی که‬ ‫لیاقتش را دارید از طریق این قاب به شما هدیه کنم‪ .‬خیلی کوچیکتان‬ ‫هستم و خیلی دوستتان دارم‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪51‬‬ ‫تئـــــاتر‬ ‫چشم هایی که ‪ ...‬مال توست‬ ‫نویسنده و کارگردان‪ :‬بهاره رهنما‬ ‫بازیگر‪ :‬بهاره رهنما‬ ‫موسیقی‪ :‬گروه موسیقی دنگ شو‬ ‫مجری طرح‪ :‬لیال جعفری‬ ‫ساخت تیزر‪ :‬شهرزاد دریازاده‬ ‫دستیار کارگردان و مدیر صحنه‪ :‬محمدرضا رشیدی‬ ‫عکاس‪ :‬حانیه زاهد‬ ‫گریم‪ :‬نازگل صدرایی‬ ‫مکان‪ :‬پردیس تئاتر شهرزاد ‪ -‬سالن سه‬ ‫ادرس‪ :‬خیابان نوفل لوشانو ‪ -‬نرسیده به چهارراه رازی‬ ‫بخاطر خواب من‬ ‫نویسنده‪ :‬مهدی نصیری‬ ‫کارگردان‪ :‬کیانوش احمدی‬ ‫بازیگران‪ :‬پناه باقریان‪ ،‬عاطفه حق شناس‪ ،‬نغمه نخعی شریف‪ ،‬محمد جبارنیا‪،‬‬ ‫محمود ساعی‪ ،‬علی محمدی‪ ،‬عباس رحمانی مطلق‬ ‫دستیاران کارگردان‪ :‬سعید کریمیان‪ ،‬فرزاد ابوعلی‪ ،‬مهدی رمضانزاده‬ ‫طراح نور و صحنه‪ :‬کیانوش احمدی‬ ‫طراح پوستر و بروشور‪ :‬جواد نقدی اجقان‬ ‫موسیقی‪ :‬فرزاد ابوعلی‬ ‫طراح گریم‪ :‬علی وفایی زاده‬ ‫طراح لباس‪ :‬شیرین شادی‬ ‫عکاس‪ :‬رامین شیروانی‬ ‫مدیر صحنه‪ :‬علی اعظم االملجی‬ ‫منشی صحنه و افکتور‪ :‬احمد دولت ابادی‪ ،‬میثم رضایی نژاد‬ ‫مدیریت اجرای‪ :‬کاظم کامور بخشایش‪ ،‬حسن همتی‬ ‫روابط عمومی‪ :‬بنیامین صیادی نیا‬ ‫مکان‪ :‬پردیس تئاتر تهران (خاوران) سالن علی نصیریان‬ ‫زمان‪ :‬تا ‪ ۲۱‬مهر ‪ - ۱۳۹۶‬هر شب ساعت ‪۱۸:۳۰‬‬ ‫نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم‬ ‫نویسنده‪ :‬پیام سعیدی‬ ‫کارگردان‪ :‬جابر رمضانی‬ ‫دراماتورژ‪ :‬محمد چرم شیر‬ ‫بازیگران‪( :‬به ترتیب حروف الفبا) شیوا‬ ‫ابراهیمی‪ ،‬علی باقری‪ ،‬اتیال پسیانی‪ ،‬اصغر‬ ‫پیران‪ ،‬نگارجواهریان‪ ،‬ایمان صیادبرهانی‪،‬‬ ‫نیکامهر غفاریان‪ ،‬مریم نورمحمدی‬ ‫تهیه کننده‪ :‬گروه تاتر سوراخ تو دیوار‬ ‫طراح صحنه‪ :‬مرتضا فربد‬ ‫طراح لباس‪ :‬نگار نعمتی‬ ‫طراح نور‪ :‬صبا کسمایی‬ ‫طراح گریم‪ :‬ماریا حاجیان‬ ‫طراح پوستر‪ :‬علی باقری‬ ‫عکاس‪ :‬احسان نقابت‬ ‫مدیر تولید‪ :‬مهرداد بهاالدینی‬ ‫دستیار کارگردان و برنامه ریز‪ :‬مجتبا شفیعی‬ ‫‪52‬‬ ‫گروه کارگردانی‪ :‬میالد محمدی عمادی‬ ‫عکاس‪ :‬احسان نقابت‬ ‫روابط عمومی و امور رسانه‪ :‬عسل عباسیان‬ ‫تبلیغات مجازی‪ :‬امیر قالیچی‬ ‫مدیریت تبلیغات‪ :‬گروه تبلیغات وی یو‬ ‫ویدیو‪ :‬مسعود علی محمدی‬ ‫خالصه‪ :‬خانواده ای سر میز شام تالش می کنند‬ ‫تا راجع به خودکشی مهرناز حرف نزنند‪ .‬ان ها‬ ‫گرسنه ی دانستن درباره ی دردهایی که به او‬ ‫رفته است هستند‪ .‬نمایشی درباره ی درد؛‬ ‫درباره ی درد مشترکی که نمی توان راجع به‬ ‫ان حرف زد‬ ‫مکان‪ :‬تماشاخانه ایرانشهر ‪ -‬سالن استاد‬ ‫سمندریان‬ ‫زمان‪ :‬تا پنجشنبه ‪ ۰۶‬مهر ‪ - ۱۳۹۶‬ساعت‬ ‫‪۲۱:۳۰‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫مــــــــوســـیقــــــــی‬ ‫«ن‬ ‫وای خرم» ب‬ ‫ه‬ ‫یا‬ ‫د‬ ‫«‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ای‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫خ‬ ‫رم»‬ ‫پوستر‬ ‫چهارمین جش‬ ‫نوارهی «نوای خرم»‬ ‫فراخوان‬ ‫چند روز پس از انتشار‬ ‫این رویداد موسیقایی‬ ‫رون‬ ‫مای‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫د‪.‬‬ ‫به‬ ‫نق‬ ‫جشنواره و جایزه‬ ‫ل از روابط عمومی‬ ‫همایون خرم (نوای خر‬ ‫م)‪،‬‬ ‫پ‬ ‫وس‬ ‫تر‬ ‫چه‬ ‫ار‬ ‫می‬ ‫ن‬ ‫جشنواره‪ ،‬با ط‬ ‫دوره از این‬ ‫رحی از «پرهام عرب»‬ ‫رون‬ ‫مای‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫د‪.‬‬ ‫پ‬ ‫ره‬ ‫ام‬ ‫مجری پ‬ ‫عرب‪ ،‬طراح و‬ ‫وستر چهارمین جشنوا‬ ‫ره‬ ‫و‬ ‫جای‬ ‫زه‬ ‫ه‬ ‫ما‬ ‫یو‬ ‫ن‬ ‫خر‬ ‫دربا‬ ‫م‪ ،‬در توضیحهایی‬ ‫رهی پوستر این دوره از‬ ‫ج‬ ‫ش‬ ‫نوا‬ ‫ره‬ ‫ع‬ ‫نوا‬ ‫ن‬ ‫ک‬ ‫برای این جشنوا‬ ‫رد‪« :‬پوستر طراحیشده‬ ‫ره‪ ،‬به تعمد‪ ،‬دارای پس‬ ‫ز‬ ‫می‬ ‫نه‬ ‫با‬ ‫تون‬ ‫الی‬ ‫ته‬ ‫اب‬ ‫ی‬ ‫که ارامش‬ ‫رنگ است‬ ‫حاصل از موسیقی را در‬ ‫ذه‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫داع‬ ‫ی‬ ‫می‬ ‫کن‬ ‫د‪.‬‬ ‫به جهت ع‬ ‫بایسته است که‬ ‫نوان جشنواره‪ ،‬مرکز ت‬ ‫صو‬ ‫یر‬ ‫م‬ ‫نق‬ ‫ش‬ ‫به‬ ‫چه‬ ‫خرم باشد‪ ،‬با لبخ‬ ‫رهی استاد همایون‬ ‫ندی حاکی از به ثمر ن‬ ‫ش‬ ‫ست‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫ال‬ ‫ش‬ ‫ه‬ ‫ما‬ ‫ره‬ ‫حوزهی موسیق‬ ‫ایشان در‬ ‫ی و کودکان و نوجوانان‬ ‫ی‬ ‫که‬ ‫به‬ ‫پ‬ ‫ش‬ ‫توا‬ ‫نه‬ ‫ح‬ ‫چونان ه‬ ‫مایت اساتیدی‬ ‫مایون خرم‪ ،‬با صالبت‪،‬‬ ‫ه‬ ‫ری‬ ‫ک‬ ‫س‬ ‫از‬ ‫ی‬ ‫به‬ ‫دس‬ ‫فضاب‬ ‫ت‪ ،‬رنگی تازه به این‬ ‫خشیدهاند‪.‬خطوطح‬ ‫ام‬ ‫ل‬ ‫چ‬ ‫ار‬ ‫چو‬ ‫ب‬ ‫ش‬ ‫ده‬ ‫هم‬ ‫موسیقایی با عنوا‬ ‫نشانیاستبرتجمعی‬ ‫ن نوای خرم ‪ .»۴‬چهار‬ ‫می‬ ‫ن‬ ‫دو‬ ‫ره‬ ‫از‬ ‫ج‬ ‫ش‬ ‫نوا‬ ‫خرم»‪ ،‬اذ‬ ‫رهی «نوای‬ ‫رماه سال جاری‪ ،‬به یاد‬ ‫اه‬ ‫نگ‬ ‫س‬ ‫از‬ ‫ب‬ ‫زر‬ ‫گ‬ ‫م‬ ‫وس‬ ‫همایون‬ ‫یقی ایران‪ ،‬استاد‬ ‫خرم؛ و با هدف حفظ و‬ ‫گ‬ ‫س‬ ‫تر‬ ‫ش‬ ‫فر‬ ‫هن‬ ‫گ‬ ‫ا‬ ‫ارتقای نگرش هنر‬ ‫صیل و فاخر ایرانی‪،‬‬ ‫ی نسل جوان از طریق‬ ‫شن‬ ‫اخ‬ ‫ت‬ ‫اث‬ ‫ار‬ ‫ا‬ ‫سات‬ ‫ید‬ ‫همچنین تاث‬ ‫گذشته‪ ،‬و‬ ‫یر گرفتن از نمونهها و ال‬ ‫گو‬ ‫ها‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫وج‬ ‫ود‬ ‫در‬ ‫م‬ ‫به همت م‬ ‫وسیقی ایرانی‬ ‫وسسهی فرهنگی‪ ،‬هنر‬ ‫ی‬ ‫«ر‬ ‫ادن‬ ‫وان‬ ‫دی‬ ‫ش‬ ‫»‪،‬‬ ‫همایو‬ ‫خانوادهی استاد‬ ‫ن خرم و همکاری دفتر‬ ‫م‬ ‫وس‬ ‫یق‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫زار‬ ‫ت‬ ‫فر‬ ‫برگزار میشود‪ .‬ن‬ ‫هنگ و ارشاد اسالمی‬ ‫وازندگان تمام سازها‪،‬‬ ‫خ‬ ‫وان‬ ‫ند‬ ‫گا‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫هم‬ ‫چ‬ ‫نی‬ ‫موسیقی ک‬ ‫ن گروههای‬ ‫ودک و نوجوان داوطلب‬ ‫(‬ ‫کم‬ ‫تر‬ ‫از‬ ‫‪۱۸‬‬ ‫سا‬ ‫ل)‬ ‫م‬ ‫یکی از ت‬ ‫یتوانند با اجرای‬ ‫صانیف و یا قطعات بیک‬ ‫الم‬ ‫ا‬ ‫سات‬ ‫ید‬ ‫رو‬ ‫حا‬ ‫هلل‬ ‫خ‬ ‫علی تجویدی‪ ،‬ه‬ ‫القی‪ ،‬مهدی خالدی‪،‬‬ ‫مایون خرم‪ ،‬حبیباهلل بد‬ ‫یع‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫پ‬ ‫رو‬ ‫یز‬ ‫یا‬ ‫حق‬ ‫ی‬ ‫رسمی عرضه‬ ‫که به شکل‬ ‫شده‪ ،‬بهصورت تکخوان‬ ‫ی‪،‬‬ ‫ت‬ ‫کن‬ ‫واز‬ ‫ی‪،‬‬ ‫هم‬ ‫خ‬ ‫وان‬ ‫گروهنوازیدراین‬ ‫ی‪ ،‬همنوازی و‬ ‫جشنوارهشرکتکنند‪.‬‬ ‫اولین تمبر م‬ ‫وسیقی کشور به نام‬ ‫«سا‬ ‫الر عقیلی» ثبت شد‬ ‫تمبر «ساالر عقیلی» به عنوان اولین تمبر طراحی شده از یک‬ ‫هنرمند موسیقی در ایران رونمایی شد‪ .‬مخاطبان در کنسرت‬ ‫این خواننده موسیقی ایرانی‪ ۱۶،‬شهریور ماه در خالل جشنواره‬ ‫تابستانیشب هایارتمیس‪،‬شاهدرونماییازتمبرساالرعقیلی‬ ‫توسط اداره ی پست استان مازندران بودند‪ .‬این تمبر به واسطه‬ ‫اقدامات موثر ساالر عقیلی در حوزه ی موسیقی ملی با حضور‬ ‫مسئوالن ادارهپستاستانمازندانمنتشرشدهاست‪.‬درپایان‬ ‫این برنامه گروه موسیقی «راز و نیاز» به اجرای برنامه پرداختند‪.‬‬ ‫حریرشریعتزاده‪،‬حامدفکوری‪،‬مهدیباقری‪،‬ارشفرهنگفر‬ ‫وشهرامغالمیاعضایاینگروهبودندکهساالرعقیلیرادراین‬ ‫اجراهمراهیکردند‪.‬عقیلیکهدرروزهایگذشتهاجرایموفقی‬ ‫راباارکسترموسیقیملیبهرهبری«فریدونشهبازیان»پشت‬ ‫سرگذاشت؛پیشازاین بارهاباهمراهیگروهموسیقیرازونیاز‬ ‫کنسرتهاییرادرداخلوخارجازکشوراجراکرد هاست‪ .‬دراین‬ ‫ایین رونمایی چهره هایی نام اشنایی از حوزه ی سینما و ورزش‬ ‫حضورداشتند‪.‬ازمیانچهرههایسینماییحاضردراینمراسم‬ ‫میتوانبهنام«فریباکوثری»و«کیهانملکی»اشارهکرد‪.‬‬ ‫سازهای دوره ی قاجار‬ ‫بازسازی می شوند‬ ‫سرپرستکارگاهسازگروههنرهایسنتیپژوهشگاهمیراثفرهنگیوگردشگریاز‬ ‫ساختتنبکوکمانچهبهسبکدورانقاجارخبردادوگفت‪:‬اینسازهاباالگوبرداری‬ ‫ازعکس هایدورانقاجاروهمچنینسازهایموجوددرموزه یمردم شناسیساخته‬ ‫می شوند‪ .‬به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری‪ ،‬ایرج‬ ‫طباطبایی‪ ،‬سرپرست کارگاه ساز گروه هنرهای سنتی‪ ،‬اظهار کرد‪« :‬امسال برنامه‬ ‫ساختسازهایرباب‪،‬قیچک‪،‬تنبور‪،‬تار‪،‬دوتار‪،‬قیچکبلوچیدردستورکاراینگروه‬ ‫است‪ ».‬این متخصص ساخت ساز قیچک‪ ،‬تنبک و سه تار‪ ،‬با تاکید بر این که هدف این‬ ‫کارگاه حفظ و احیای سازهای سنتی است‪ ،‬گفت‪« :‬ما در این کارگاه تالش می کنیم‬ ‫سازهایمتداولمانندتار‪،‬سنتوروعودراحفظوسازهایدرحالانقراضمانندربابرا‬ ‫احیاکنیم‪».‬اوبااشارهبهاین کهپسازانحاللفروشگاهگروههنرهایسنتی‪،‬سازهایی‬ ‫که در این مجموعه ساخته می شوند فقط در نمایشگاه ها به نمایش درمی ایند‪ ،‬ادامه‬ ‫داد‪« :‬در حال حاضر پنج هنرمند در این کارگاه فعال هستند‪ .‬این در حالی است که‬ ‫حدوددهسالپیش‪،‬دهنفردراینجاکارمی کردند‪،‬امابازنشستهشدند‪».‬ویبیانکرد‪:‬‬ ‫«درحالحاضراستادکارهایاینکارگاهدرساختتار‪،‬سه تار‪،‬دوتار‪،‬تنبور‪،‬رباب‪،‬انواع‬ ‫قیچک‪ ،‬تنبک‪ ،‬سنتور و دیوان مهارت دارند‪ .‬همچنین سه نفر هنرجو در کارگاه ساز‬ ‫گروه هنرهای سنتی در حال اموزش هستند‪ ».‬طباطبایی درباره نحوه ساخت ساز‪،‬‬ ‫توضیح داد‪« :‬به طور کلی‪ ،‬سازها به دو گونه و با چوب های تر و برخی با چوب خشک‬ ‫ساخته می شوند‪ .‬سازهایی مانند رباب‪ ،‬تار‪ ،‬سه تار یک تکه و تنبک با چوب تر ساخته‬ ‫و کاسه ان ها خالی می شود؛ اما سازهایی مانند سنتور‪ ،‬کمانچه‪ ،‬سه تار‪ ،‬ترکه ای و عود‬ ‫ازچوبخشکساختهمی شود‪».‬بهگفتهسرپرستکارگاهسازگروههنرهایسنتی‬ ‫پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری‪ ،‬از جمله پرکاربردترین چوب های مورد‬ ‫استفاده در ساخت ساز به ترتیب توت‪ ،‬گردو‪ ،‬افرا و کاج است‪ .‬از برخی چوب ها مانند‬ ‫ابنوسوفوفلهمبرایتزیینسازاستفادهمی شود‪.‬‬ ‫مکتب کالسیک پیانوی ایرانی‬ ‫ثبت ملی شد‬ ‫«مکتب پیانوی کالسیک ایرانی»‪ ،‬با تالش «پویان ازاده» در فهرست‬ ‫میراث ناملموس ملی به ثبت رسید؛ تا احتمال حضور این میراث‪ ۱۴۰‬ساله‬ ‫به عنوان یک رشته ی مستقل موسیقی در دانشگاه ها افزایش پیدا کند‪.‬‬ ‫به گزارش ایسنا‪ ،‬پویان ازاده‪ ،‬مدرس دانشگاه هنر تهران در سال ‪ ۱۳۹۱‬با‬ ‫تهیه یپرونده ی«شیوه ینت نویسیمرتضیخانمحجوبی»اینمیراثرا‬ ‫درفهرستمیراثناملموسملی ثبتکردوبعدازگذشتپنجسال‪،‬باردیگر‬ ‫موفقشدباتهیه یپرونده ی«مکتبپیانوکالسیکایرانی»اینپروندهرانیز‬ ‫در دهم مرداد امسال‪ ،‬در همین فهرست به ثبت برساند‪.‬وی که کارشناسی‬ ‫ارشد«موسیقیجهانی»خودراازدانشگاهتهرانوتزدکترایخودراباموضوع‬ ‫«مکتب پیانوی کالسیک ایرانی» در دانشگاه مارتین لوتر المان دفاع کرده‬ ‫شدن‬ ‫است‪،‬نخستینقدمبرایملیکردناینمکتبرابرداشتهوبرایاجرایی ِ‬ ‫ان‪،‬شیوه ینواختنپیانویاستادمرتضیمحجوبیراتهیهکردوباارائهبهاداره‬ ‫کل ثبت اثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی‪ ،‬صنایع دستی و گردشگری و‬ ‫دفاعازاندرزمانبررسیپرونده‪،‬موفقبهگرفتنتائیداعضایشورایثبت‬ ‫سازمان میراث فرهنگی شد‪ .‬ازاده‪ ،‬که از لحاظ سنی کوچکترین هنرجوی‬ ‫«جوادمعروفی»نیزمحسوبمی شود‪،‬بااشارهبهبی توجهی هاییکهدرطول‬ ‫سال هایاخیرنسبتبهنواختنپیانویکالسیکایرانیشده است‪،‬می گوید‪:‬‬ ‫«از زمان ورودم به دانشگاه هنر تهران در سال‪ ۱۳۷۶‬همه ی تالشم را به کار‬ ‫بردم تا بتوانم نواختن پیانوی کالسیک ایرانی را وارد فضای دانشگاه کرده و‬ ‫به عنوان یک رشته تحصیلی مستقل معرفی کنم‪».‬او ریشه ی ساز پیانو را‬ ‫ِ‬ ‫ساخت پیانو به ایران اورده شده‪ ،‬و در این باره‬ ‫سنتور ایرانی می داند که بعد از‬ ‫ِ‬ ‫«فرهنگ موسیقی ایرانی و تکنیکال نوازندگی موسیقی ایرانی با‬ ‫می گوید‪:‬‬ ‫پیانو‪ ،‬سرانجام با وجود‪ ۱۴۰‬سال قدمت وارد فرهنگ موسیقی ایرانی شد‪ ،‬با‬ ‫اینوجودبهطوردائمایننگاهانتقادیبهپیانویایرانیوجودداردکهچراپیانو‬ ‫باوجودداشتنریشه یایرانیتاامروزچنینموردبی توجهیبودهاست!»این‬ ‫عضوهیاتعلمیپیانودانشگاههنرتهرانتاکیدمی کندکه«پیشازب هثبت‬ ‫رسیدن شیوه ی نت نویسی پیانو ایرانی‪ ،‬این ساز همچنان مورد بی توجهی ‬ ‫بوده است‪».‬وی ثبت ملی این هنر ایرانی را‪ ،‬به رسمیت شناختن ان و دادن‬ ‫یک بُعد هویتی به این مکتب دانسته‪ ،‬اضافه کرد‪« :‬از حدود ‪ ۲۰‬سال پیش‬ ‫که وارد دانشگاه هنر شدم دغدغه اصلی ام ورود و ایجاد این رشته در دانشگاه‬ ‫بود‪ ،‬چون پیانوی ایرانی از زمان های گذشته تا امروز در دستور کار هیچ‬ ‫دانشگاهی قرار نگرفته است‪ ،‬به همین دلیل برای ب ه رسمیت شناختن ان‪،‬‬ ‫همه ی توانم را با نوشتن مقاله‪ ،‬کتاب و پایان نام ه به کار گرفتم‪ ».‬این مدرس‬ ‫دانشگاه تاکید می کند‪« :‬امیدوارم که ثبت ملی ان دلیل محکمی برای‬ ‫قرار گرفتن این رشته از هنر به عنوان یک رشته ی مستقل در دانشگاه های‬ ‫موسیقیایرانباشد‪».‬ازادهقدمبعدیخودبرایاینمیراثراایجادیکرشته‬ ‫مستقلتحصیلیمی داندوازطرحیکپیشنهادبرایواردکردننام«روزملی‬ ‫پیانوی کالسیک ایرانی» در روز دهم مرداد همزمان با ثبت ملی این اثر در‬ ‫تقویمفرهنگیکشورخبرمی دهدومی گوید‪«:‬اینپیشنهادازطریقدانشگاه‬ ‫هنربهسازمانمیراثفرهنگی‪،‬صنایعدستیوگردشگریدادهشدهاست‪».‬‬ ‫ویمهمترینمعیارهایمشخصشدهبرایثبتملیایناثرراتداوممکتب‬ ‫پیانوی کالسیک ایرانی می داند و ادامه می دهد‪« :‬با توجه به این که سبک‬ ‫استادمرتضیمحجوبیوپسازاناستادجوادمعروفیبهدنبالیکدیگرقرار‬ ‫گرفته اند‪،‬یکتداوممکتببهوجودامد هاست‪،‬بنابرایناینمکتبپدیده ی‬ ‫ازهمگسسته اینیست‪،‬یکروندداد‪».‬اوابرازامیدواریکرد‪«:‬اینسبکپیانو‬ ‫باقدمتصدساله اشزندهوپویاپیشبرود‪،‬چونزندگیوپویاییدرگروتوجه‬ ‫اکادمیکبهاینثروتفاخرهنریاست‪».‬‬ ‫ریشه کلمه موسیقی (‪)music‬‬ ‫عرشیا روشن قلب‬ ‫کلمهموسیقییادرانگلیسیموزیک(‪)Music‬ازکلمهیونانی‪mousike‬امده‬ ‫است‪ .‬در یونان قدیم به معنای هنر موس ها (‪ )Muse‬بود و موس ها‪ ،‬الهه های‬ ‫الهام بخش ادب‪ ،‬علم و هنر بوده اند‪ .‬بعدها در رم‪ ،‬اَرس موزیک (‪)ars musica‬‬ ‫نمایانگرشعروموسیقیباسازبودهاست‪.‬درزمانقرونوسطا‪،‬موزیکا(‪)musica‬‬ ‫بخشی از علوم چهارگانه کوادریویوم (‪( )Quadrivium‬حساب‪ ،‬هندسه‪،‬‬ ‫موسیقی و هیئت) محسوب می شده و بوئتیوس (‪ )Boethius‬فیلسوف قرن‬ ‫پنجم‪،‬چهارنوعمفهومبرایموزیکاتعریفکردهبود‪:‬‬ ‫‪-1‬موسیقیجهانی(‪)Musicamundana‬‬ ‫‪-2‬موسیقیمعنویوبدنیانسان ها(‪)Musicahumana‬‬ ‫‪-3‬موسیقیسازها(‪)Musicainstrumentalis‬‬ ‫‪-4‬موسیقیخدایان(‪)Musicadivina‬‬ ‫که از این ها فقط موسیقی سازها دارای صدا بوده است‪ .‬موسیقی های دیگر عموما‬ ‫به معنای وجود نظم در نسبت ها در جهان هستی و سیارات و ستاره ها(‪Musica‬‬ ‫‪( )mundana‬در ان زمان فکر می کردند که سیارات و ستاره ها به دور زمین‬ ‫می گردند) و نظم در نسبت ها در بدن انسان (‪ )Musica humana‬بوده و همه‬ ‫این هاانعکاسیازنظمنسبت هادربهشتداشتندونشانگرعظمتپروردگاربوده اند‪.‬‬ ‫موسیقی سازها‪ ،‬دون ترین این نوع ها بوده است و بر اساس همان نظم در نسبت‬ ‫ریاضی صداها (چه ساز و چه صدای انسان) تعریف می شده است‪ .‬در هر صورت‪،‬‬ ‫بایدبدانیمکهدرانزمانتنظیمچندصداییملودی هایمختلف‪،‬اختراعیتازهبه‬ ‫شمارمی رفتهوارتباطفیزیکیوریاضیفرکانس هایفواصلموسیقی‪،‬بیشترین‬ ‫مشغولیتذهنیرابرایموزیسین هایقرونوسطابههمراهداشتهاست‪.‬‬ ‫ریشهواژهخنیاوموسیقی‬ ‫«خُ نیا» از ریشه «خونیاک» زبان پارسی میانه و «هو نواک» اوستایی است که‬ ‫خود از دو بخش تشکیل شده است‪« :‬هو» به معنای نیک‪ ،‬زیبا و خوش (برای‬ ‫نمونه در واژه «هومن» به معنای نیک اندیش است) و «نواک» به معنای نوا‬ ‫است‪ .‬در کل‪ ،‬هونواک‪ ،‬خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش» است‪ .‬موسیقی‬ ‫را هنر بیان احساسات به وسیله اواها گفته اند که مهم ترین عوامل ان‪ ،‬صدا و‬ ‫ریتم است‪ .‬همچنین دانش ترکیب صداها به گونه ای که خوشایند باشد و سبب‬ ‫‪56‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫انبساطوانقالبروانگرددنیزنامیدهمی شود‪.‬موسیقییاموزیک(بهفرانسوی‪:‬‬ ‫‪)musique‬کهدرفارسیبهانخنیاهمگفتهمی شد‪،‬یکیازفعالیت هایبشری‬ ‫استکهمادهتشکیل دهندهانصداوسکوتاست‪.‬عناصراصلیتشکیل دهنده‬ ‫موسیقیشاملنواک(تعیین کنندهملودیوهارمونی)وریتماست‪.‬‬ ‫تعاریفگذشتگانازموسیقی‬ ‫پیشینیانموسیقیراچنینتعریفکرده اند‪:‬معرفتالحانوانچهاتیامالحانبدان‬ ‫بود و بدان کامل شود‪ .‬ارسطو موسیقی را یکی از شاخه های ریاضی می دانسته و‬ ‫فیلسوفاناسالمینیزایننظرراپذیرفته اند‪.‬همانندابن سیناکهدربخشریاضی‬ ‫کتابشفاازموسیقینامبردهاست؛ولیازانجاکههمهویژگی هایموسیقیمانند‬ ‫ریاضی‪ ،‬مسلم و غیرقابل تغییر نیست؛ بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در‬ ‫ان دخالت تام دارد‪ ،‬ان را هنر نیز می دانند‪ .‬در هر صورت‪ ،‬امروزه موسیقی دارای‬ ‫دانشوهنریگستردهوبخش هایگوناگونوتخصصیاست‪.‬‬ ‫صدادرصورتیموسیقینامیدهمی شودکهبتواندپیوندیمیاناذهانایجادکند‬ ‫ومرزیازجنسانتزاعانرامحدودنکند‪.‬‬ ‫*بتهوون‪:‬انجاکهسخنازگفتنبازمی ماندموسیقیاغازمی شود‪.‬‬ ‫*نیچه‪:‬تمامپدیده هادرمقایسهباموسیقیتنهانمادند«زایشتراژدی»‪.‬‬ ‫*نیچه‪:‬زندگیبدونموسیقیاشتباهیبزرگبودهاست‪.‬‬ ‫گپ و گفتی با میالد ترابی‪ ،‬اهنگساز و تنظیم کننده‬ ‫خوانندگی برای خودم‬ ‫خیلی جذاب نیست‬ ‫محمدمعین بحیرایی‬ ‫چطورشدبهموسیقیعالقه مندشدید؟‬ ‫از بچگی خیلی موسیقی دوست داشتم و تمام سلیقه شخصی ام این بود‬ ‫که فقط موسیقی گوش کنم‪ .‬در یک سنی با کامپیوتر اشنا شدم که بتوانم‬ ‫اهنگ سازیکنموبعدمبانیموسیقیرادردوره هایخاصیادگرفتم‪.‬‬ ‫موسیقیرااکادمیکدنبالکردید؟‬ ‫خیر‪،‬هیچ وقت‪.‬مندرزندگی امهیچاستادینداشتموکالسموسیقیهم‬ ‫نرفتم‪.‬‬ ‫سازتخصصی تان؟‬ ‫من سعی کردم اطالعاتم را در مورد سازها کامل کنم چون برایشان نت‬ ‫می نویسم؛ولیپیانورادرحدیکهسادهباشدمی توانمانجامبدهم‪.‬‬ ‫تحصیالتتان؟‬ ‫مهندسعمرانهستم‪.‬‬ ‫اولیناهنگیکهتنظیمکردیدویااولینپروژهحرفه ای تاندرچهسالیبود؟‬ ‫پروژه حرفه ای یادم نمی اید؛ ولی اگر بازار رسمی را بخواهم بگویم؛ البوم‬ ‫حمید عسکری به نام «کما‪ »1‬بود‪ .‬البته قبل از ان یک سری تک قطعه هایی‬ ‫داشتم که همین طوری منتشر کردم؛ ولی اصال به سلیقه من نبود‪ .‬ورود‬ ‫رسمی خودم را با حمید عسکری‬ ‫می دانم‪ .‬ما در سال ‪ 1384‬با هم‬ ‫اشنا شدیم و سال‪ 1385‬البوم‬ ‫راارائهکردیم‪.‬‬ ‫نحوه اشنایی و شروع‬ ‫همکاری تان با اقای حمید‬ ‫عسکریچگونهبود؟‬ ‫منازسال‪ 1382-83‬باسیروان‬ ‫دوست بودم‪ .‬ان زمان البومی به نام «توخیال کردی‬ ‫بری»رامنتشرکردهبودوقبلازانهمدرگروهکاوهیغماییبود‪.‬یکروزبه‬ ‫استودیویاقایبهمنتیرگانکهکارگردانبودندرفتمتاکلیپیکهسیروان‬ ‫ساخته بود را ببینم و در انجا با اقای یحیی مشایخی و حمید عسکری‬ ‫اشنا شدم و بعد وارد پروسه تهیه و انتشار البوم شدیم که نتیجه خیلی‬ ‫خوبی هم داشت‪ .‬بعد از دوازده سال زانیار به من گفت که ان زمان سیروان‬ ‫‪58‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫نمی خواست البوم حمید را انجام بدهد و من را معرفی کرده بود‪ .‬این‬ ‫برایم اتفاق خیلی جالبی بود که حتی خودش هم به من این موضوع را‬ ‫نگفتهبود‪.‬مناین گونهواردموسیقیپاپشدم‪.‬‬ ‫دلیلاینکهسیرواننمی خواستاینکارراانجامبدهدچهبود؟‬ ‫سیروانرویموسیقی اشیک سریاعتقاداتیداردودلیلموفقیتش‬ ‫هم همین است‪ .‬ما ‪ 14-13‬سال است که با هم دوست هستیم‪ .‬دلیل‬ ‫اصلی اش را نمی دانم؛ ولی موضوع اصلی این است که دوست دارد‬ ‫با چارچوب خودش جلو برود و چیزی که خارج از ان باشد را خیلی‬ ‫نمی پذیرد‪ .‬تنها موزیسینی که چهارده سال است روی سبکش‬ ‫ایستاده‪ ،‬سیروان است و به نظر من هیچ کسی هم به اندازه ایشان در‬ ‫جذبمخاطبجلوترنیست‪.‬منبااخالقیکهازاو‬ ‫طبقصحبت هایتان‪،‬تاثیرتک اهنگ هابیشتراست؟‬ ‫صد درصد‪ .‬تولید زیاد شده و مردم کم حوصله شده اند و وقت‬ ‫نمی گذارند که همه چیز را بررسی کنند‪ .‬اگر در سال ‪ 1376‬یک البوم‬ ‫را در جاده چالوس از اول پلی می کردی تا اخرش گوش می دادی؛ ولی‬ ‫اکنون وسط راه قطعش می کنیم و از سکوت و اب وهوا لذت می بریم‪.‬‬ ‫چوناینسیستمکمیعوضشده‪،‬روندتولیدهمبایدعوضشود‪.‬‬ ‫چرافضااین گونهشدهاست؟‬ ‫به دلیلهمینتعدداثار‪.‬هدفهمهاینشدهاستکهازنقطه‪A‬بهنقطه‬ ‫‪Z‬برسندوبعدبرگزاریکنسرت‪.‬تهیه کننده‪،‬خوانندهواهنگ سازی‬ ‫که در این داستان سهیم اند نیز این مدت زمان کم ماندگاری را کمتر‬ ‫می کنندوهرسالخواننده هاکممی شوند‪.‬‬ ‫اکنونبااقایمحمدعلیزادههمکاریدارید؟‬ ‫هنوزتصمیمینگرفتیم؛چونبایدتغییرفضامی دادیم‪.‬منومحمد‪10‬‬ ‫سال همکاری موفق و بی سابقه داشتیم‪ .‬باالخره در شرایط حرفه ای‪،‬‬ ‫خواننده به سبک و یا فضای دیگری احتیاج دارد که من نمی توانم ان‬ ‫رابسازم‪.‬فعالدرگیر‪10‬تراکبرای‪10‬خوانندهمختلفهستم‪.‬موسیقی‬ ‫این گونه است که یک دفعه می بینی پنج سال دیگر در نقطه ای یک‬ ‫اتفاقدیگریمی افتد‪.‬بهنظرمموسیقیقابل پیش بینینیست‪.‬‬ ‫چرارویالبوم«کما‪»3‬اسمیازشمانبود؟‬ ‫درانزمانمشکلیبرایمپیشامدهبودکهاجازهکارنداشتموبایدیک‬ ‫دورانی سپری می شد که سپری شد‪ .‬اشتباه هم از خودم بود‪ ،‬چیزی‬ ‫نبودکهتقصیرکسدیگریباشد‪.‬‬ ‫نمی خواهیدراجعبهانصحبتکنید؟‬ ‫گذشته تمام شده است‪ ،‬چیز خاصی نبود‪ .‬گاهی شما تجربه ای نداری‬ ‫و کاری را انجام می دهی و عواقبش را هم می بینی و بعد هم درست‬ ‫می شود‪.‬همهمی دانستندفقطرویجلدالبومنخوردهبود‪.‬‬ ‫ازاینقضیهگلهداشتید؟‬ ‫خیر‪،‬گلهنداشتم‪.‬‬ ‫سال ‪ 1391‬البوم خودتان با صدای خودتان منتشر شد‪ .‬این اولین‬ ‫حرکتشمابرایخوانندگیبود؟‬ ‫ما یک استایلی را برای یک خواننده کار کردیم که یک مخاطب زیر‬ ‫دوازده سال داشته باشیم؛ ولی نشد که ان خواننده کار را بخواند و به‬ ‫پیشنهاد تهیه کننده من خواندم‪ .‬خودم خیلی موافق نبودم چون‬ ‫خوانندگی برای خودم خیلی جذاب نیست‪ .‬دوست دارم اثارم را یک‬ ‫خوانندهحرفه ایبه صورتخیلیشکیل ترارائهکند‪.‬انیکپروژه ای‬ ‫بود که انجام دادیم و فیدبک خاصی هم از ان نگرفیتم‪ .‬به هرحال یک‬ ‫تجربهبود‪.‬‬ ‫اگرفیدبکمی گرفتیدادامهمی دادید؟‬ ‫صددرصد‪ .‬من قبل و بعد از ان‪ ،‬هیچ تک تراکی منتشر نکرده بودم‪.‬‬ ‫همان البوم را با همان تعداد تراک ارائه دادم و تمام شد و هیچ اتفاق‬ ‫دیگرینیفتاد‪.‬‬ ‫خودتانهمبرایتولیدیکقطعه‪،‬بهاینکهخوانندهکاربیشترمعروف‬ ‫باشدتوجهدارید؟‬ ‫منهیچ وقتباخواننده ایکهمعروفشدهاست‪،‬کارنکردم‪.‬زمانیکه‬ ‫اولینتراکرابامحمدعلیزادهساختیم‪،‬کسیایشانرانمی شناخت؛‬ ‫همین طور حمید عسکری‪ ،‬مرتضی پاشایی (خدا رحمتشان کند)‪،‬‬ ‫شهرامشکوهی‪،‬امینرستمیومهدیاحمدوند‪.‬منپروژه هایسخت‬ ‫رادوستدارمووقتیکهپروژه ایمثلمحمدعلیزادهبهثمرمی نشیند‬ ‫دلماراممی شودوحسخوبیبهمندستمی دهد‪.‬‬ ‫خیلی از اهنگ سازها می گویند که ان ها خواننده را مطرح می کنند؛‬ ‫اماحقان هاوتهیه کنندهرعایتنمی شود‪.‬شماهماینحسرادارید؟‬ ‫ان ها همان زمان می توانند قرارداد تولیدکننده با خواننده را ببینند‬ ‫تا حقشان رعایت شود‪ .‬وقتی تصمیم می گیرند این اهنگ را ایکس‬ ‫تومان به اقای فالنی بفروشند‪ ،‬می توانند ایکس تومان را نگیرند و‬ ‫قرارداد درصدی ببندند‪ .‬اگر به کارشان اطمینان داشته باشند‪ ،‬با این‬ ‫روش دیگر هیچ کسی نارضایتی ندارد و اگر برعکس این کار انجام‬ ‫شود دیگر نمی توانند توقع داشته باشند خواننده ای که ان زمان ان‬ ‫راخریده‪،‬خوششنیاید‪.‬‬ ‫خودتانبیشترچگونهانجاممی دهید؟‬ ‫من بیشتر قرادادی انجام می دهم‪ .‬البته بستگی به پروژه هم دارد؛‬ ‫گاهی قراداد می بندیم و گاهی تولید توجیه ندارد‪ .‬من اکنون به‬ ‫تجربه ای رسیدم که می بینم چه اتفاقاتی برای یک خواننده در طول‬ ‫یکپروسهزمانیخواهدافتادوبه خاطرهمینسعیمی کنمتمامحق‬ ‫و حقوق را رعایت کنم‪ .‬ترجیح می دهم که قرارداد‪ ،‬زمان بندی کاری‬ ‫و خواسته هایمان از همدیگر مشخص باشد تا بتوانیم در کنار هم کار‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫اکثراهمین طوریاست؟‬ ‫بله اما به نظر من اکثر خواننده ها حق و حقوق معنوی کار را رعایت‬ ‫نمی کنند‪ .‬وقتی خواننده روی استیج می رود و مردم را جلوی خودش‬ ‫می بیند؛ متاسفانه حقوق معنوی را رعایت نمی کند و هیچ وقت‬ ‫حسی از اهنگ سازی ندارد‪ .‬اکثر خواننده هایی که تجربه دارند و‬ ‫بزرگ تر هستند متوجه حرف من هستند‪ .‬این حس معموال سراغ هر‬ ‫خواننده ایمی ایدکهخودشبایدانراردکند؛ولیبرخینمی توانند‪.‬‬ ‫بهچهدلیلی؟‬ ‫دالیل مختلفی دارد‪ .‬در مارکتی که من دیدم همه دوست دارند تک‬ ‫باشند و کار گروهی معنایی ندارد‪ .‬من شرکتی به نام «نتیس» تاسیس‬ ‫کردم و در انجا با خیلی از اهنگ سازها و تهیه کننده های جوان و‬ ‫کم تجربه کار می کنم‪ ،‬حتی با همکاران موفقی که دارم هم به صورت‬ ‫گروهیباهمکارمی کنیمومشکلینداریم‪.‬اینمشورتوهمفکری ها‬ ‫باعثموفقیتبیشترمی شود‪.‬‬ ‫شماخودتانازکسیدلگیربودید؟‬ ‫سیستم من طوری است که هنگام ساخت ترانه‪ ،‬تصویری در ذهنم‬ ‫می سازمکهاناجرا‪،‬همانتصویرمنرابینمردمزندهکندواینبرای‬ ‫منفینالکارماست‪.‬حاالاینکهخوانندهاسمببردیانبردمهمنیست‪.‬‬ ‫ازدیدهشدنیانشدنتانراضیهستید؟‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪59‬‬ ‫دربعضیازجایگاه هامنبه عنوانتولیدکنندهنبایدزیادمعرفیشوم‪،‬‬ ‫هرچندشاید اسمم درمارکت موسیقی مشخصباشد‪ .‬گاهی دیده ام‬ ‫که تنظیم کننده همیشه کنار خواننده ایستاده است و این چیزهایی‬ ‫استکهبایدرعایتشود؛ولینمی شود‪.‬برایمنشخصامهمنیست‪،‬‬ ‫فقط می گویم تصویری که دارم می سازم باید به ذهن مردم بیاید و‬ ‫همینبرایمکافیاست‪.‬‬ ‫موسیقی کمی به سمت مصرفی شدن رفته است؛ اما در گذشته همه‬ ‫اهنگ هاهیتوماندگاربودند‪،‬اینهیتبودناکنونهموجوددارد؟‬ ‫اولین ضربه ای که به موسیقی وارد می شود از تعدد اثار است‪ .‬اکنون‬ ‫روند این گونه شده است که به عنوان مثال یک خواننده به مدت شش‬ ‫ماه‪ 10،‬کارارائهبدهدوبعدبرسدبهچهارسانسکنسرتودرادامهاگر‬ ‫توانستخودشرانگهمی داردواگرنتوانست‪،‬یکنفردیگربهجایاو‬ ‫می اید‪.‬دراکثرمواردخوانندهنمی تواندخودشرانگهدارد؛چوناگر‬ ‫ازدغدغهتولیدیکهصددرصدنشدهبهدغدغهکنسرتبرسنداصال‬ ‫وقتندارندبرایتولیدشانفکریکنندودرنتیجهمخاطبیکیادو‬ ‫ماهبیشتربهانگوشنمی دهد؛ولیمنروییکتراکمثل«فکرشم‬ ‫نکن» چهار ماه وقت می گذارم و فکر می کنم و اگر کسی باز هم گوش‬ ‫کند حداقل از ان بدش نمی اید‪ .‬من هم ناراحتم که موسیقی مصرفی‬ ‫شدهاست‪،‬گاهیکارهاییمی شنومکهمیزان بندی هاواکورداشتباه‬ ‫است؛ولیایناهنگمخاطبمیلیونیدارد!اینخوبنیست‪.‬بهنظر‬ ‫مناینموج هاخیلیدوامندارند‪.‬‬ ‫شمازمانیکهیکاهنگرامی سازیدبهسلیقهمردمنگاهمی کنید؟‬ ‫نگاهنمی کنم‪،‬منبهاینفکرمی کنمکهحداقلیکعمقیدراهنگی‬ ‫که تولید می کنم وجود داشته باشد تا مخاطب را به تفکر وادارد؛ مثل‬ ‫«عشقمی این روزا» که مهرزاد نوشته است من می دانستم که اوج‬ ‫‪60‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫کار‪ ،‬در ان لحظه ترسیم شده است‪ .‬متاسفانه اکنون برای تولید وقت‬ ‫گذاشتهنمی شودوخیلیسرسریگرفتهمی شود‪.‬‬ ‫درکارهایتانازموسیقیایرانیکماستفادهمی کنید؟‬ ‫خیر‪ ،‬من و شهرام شکوهی این کار را زیاد انجام دادیم که بیشتر‬ ‫ادواتش فالمنکو بود؛ ولی سبکش فالمنکو نبود و چون ملودی ها‬ ‫سنتیبودبایدبیسیکاکسترهمسنتیمی چیدیمکهمنادواتشرا‬ ‫تغییر دادم تا مدرن تر شود‪ .‬ان فضا را هم کار کردم و دوست دارم و در‬ ‫ایندههمکارخواهمکرد؛اماهیچ وقتسلیقهخودمنبود‪.‬‬ ‫چرااکنونفضایتنظیمموسیقیمابهسازسولومحدودشدهاستو‬ ‫انفضاییکهدردههطالییموسیقیپاپبودهرانمی بینیم؟‬ ‫اگر بحثتان موسیقی کالسیک است؛ این یک ژانر موسیقی است‬ ‫و عالقه مندان و سبک ان هم مشخص است‪ .‬همان موقع هم که‬ ‫موسیقی پاپ ما به ان فضا رفته بود‪ ،‬در روبرویش موسیقی هایی‬ ‫داشتیمکهشادوشش وهشتبودومردمان هاراهمدوستداشتند‬ ‫و گوش می کردند‪ .‬خیلی از کارها بود که می گرفت؛ مثل تفاوت کار‬ ‫شش وهشت ساسی مانکن با کارهای پاپ ما‪ .‬ان زمان هم بود؛ ولی‬ ‫سلیقهمردمعوضشدهاست‪.‬‬ ‫افتکرده؟‬ ‫نمی توانگفتافتکرده‪،‬عوضشدهاست‪.‬شمانمی توانیدبگوییدکه‬ ‫موزیک کالسیک نزن چون افت کرده است‪ .‬موزیک‪ ،‬موزیک است‪.‬‬ ‫می توانیدصدادربیاوریدتامخاطبگوشکند‪.‬‬ ‫ترانهچطور؟‬ ‫ترانه خیلی ضعیف شده است‪ ،‬برای ترانه وقت گذاشته نمی شود‪.‬‬ ‫من دنبال ترانه های عجیب وغریب نیستم‪ .‬مجموع ترانه من باید یک‬ ‫حسیرابهمخاطببرساند‪.‬متاسفانهگاهیحتیدریکبیتترانههم‬ ‫نمی توانمعنیخاصیپیداکرد‪.‬منخیلینگراناینموضوعهستم‪،‬ما‬ ‫مولفهستیموسلیقهمردمراتعیینمی کنیم‪.‬خیلیازاهنگ سازها‬ ‫می گویند ما باید طبق سلیقه مردم کار کنیم‪ .‬درست است که مردم‬ ‫خیلیباهوشهستند؛ولیبازدهچیزیکهبهمردمعرضهمی کنیمهم‬ ‫مهماست‪.‬‬ ‫اهلکاورکردنهستید؟‬ ‫چندوقتپیشچنینسوالیراازمنپرسیدندوگفتممندوستدارم‬ ‫کارم را ان قدر خوب انجام دهم که از من کاور کنند و خداراشکر فکر‬ ‫می کنم با اهنگ «نبض احساس» مرتضی پاشایی‪ ،‬این اتفاق افتاده‬ ‫است‪.‬ازاینبهبعدهمبازهمینکاررامی کنم‪.‬‬ ‫ایاتابه حالازاهنگیاقتباسگرفته اید؟‬ ‫طبیعتا داشته های ما از شنیده های ماست؛ ولی ای کاش این فقط‬ ‫یک الهام باشد‪ .‬من اکنون خیلی بیشتر از الهام می بینم! چیزی که در‬ ‫موزیک هامی شنومدرحدالهامنیست‪.‬‬ ‫قبال از کارهای خارجی کاور می کردند؛ ولی اکنون خواننده از اهنگ‬ ‫خودشکاورمی کند‪...‬‬ ‫متاسفانه این ها موج است و گاهی در موسیقی وجود داشته است‪.‬‬ ‫امیدوارم که حداقل بچه های تولیدکننده بیشتر به این موضوع فکر‬ ‫کنند‪ .‬اگر موزیکی همه گیر شود‪ ،‬کاوری که به ان نزدیک است هم‬ ‫موردقبول قرار می گیرد؛ ولی این کار اصال درست نیست چون سلیقه‬ ‫مردمبهگونه ایمی شودکهانراهمدیگرگوشنمی کنند‪.‬‬ ‫اینفضانسبتبهسالیانقبلخیلیغیرقابل پیش بینیشدهاست‪...‬‬ ‫من که ان را عوض می کنم‪ .‬در تنظیمی که برای زانیار داشتم‪ ،‬نوع‬ ‫میکس‪ ،‬سمپل ها‪ ،‬صداها و تمام فضای موزیک به سبک خودم عوض‬ ‫شدهاست؛مثالاخرینتراکم«عشقماینروزا»بودهوبعدازانزانیار‪.‬‬ ‫«عشقماینروزا»کمیشبیهاهنگترکیاست‪،‬بهایرانینمی خورد‪...‬‬ ‫مردم این اهنگ را دوست دارند و وقتی دوست دارند نمی توانم حسم‬ ‫رانسبتبهچیزیکهمردمدوستدارندخرابکنم‪.‬‬ ‫اینازعالقهشمااستیاسبکشما؟‬ ‫من همه سبک موسیقی کار کردم‪ ،‬محدودیت فضایی ندارم‪ .‬با شهرام‬ ‫شکوهی‪ ،‬مرتضی پاشایی‪ ،‬حمید عسکری و حتی در اخر با زانیار و‬ ‫خیلیازخواننده هایدیگرکهدرایندهبیشترمی شنویدکارکردمکه‬ ‫سبک هایشان اصال به من نمی خورد‪« .‬عشقم این روزا» صدای ترکی‬ ‫نمی دهد؛نت هایساکسیفونرامی زندکهشایدحسشمابهانترکی‬ ‫است‪.‬‬ ‫معروف تریناهنگیکهخودتانساختیدکداماهنگاست؟‬ ‫خیلی زیاد بوده است‪ .‬کاری که اخیرا از نظر موسیقایی خیلی به دلم‬ ‫چسبید اهنگ «می دونستم می ری» از زانیار بود چون بعد از مدت ها‬ ‫سلیقه خودم را کار کردم و خیلی برایم جالب بود‪ .‬ازجمله اهنگ های‬ ‫دیگر‪« :‬نبض احساس» مرتضی پاشایی‪« ،‬جز تو»‪« ،‬زخم» محمد‬ ‫علیزاده‪« ،‬فکرشم نکن»‪« ،‬هوا تو کردم»‪« ،‬همینی که هست من تو‬ ‫رو دوست دارم»‪ ،‬و «برادر»‪ .‬خیلی از کارها هم هست که خودم خیلی‬ ‫دوستشان داشتم؛ مثال «بارون» مهدی احمدوند‪« ،‬بارون» امین‬ ‫رستمی‪« ،‬تب چشمات» سینا شعبانخانی و یک اهنگ دیگری که‬ ‫برایشعبانخانیساختموفکرمی کنمیکماهدیگرمنتشرمی شود‪.‬‬ ‫بهفراگیرشدناهنگفکرمی کنید؟‬ ‫خیر‪ ،‬خیلی به ان فکر نمی کنم‪ ،‬فقط به این فکر می کنم که حس کار‬ ‫درستباشد‪.‬درموسیقیفرمولیوجودداردکهاگرشماتمامحسترا‬ ‫روی تولید بگذاری‪ ،‬قطعه خودش درست در می اید‪ .‬اصال نمی خواهد‬ ‫پارامتریرادرانرعایتکنیدفقطکافیستانحسراداشتهباشید‪.‬‬ ‫اخریناهنگیکهشنیدیدوخیلیهملذتبردید؟‬ ‫درموسیقیسنتی«چرارفتی»ازهمایونشجریانودرموسیقیپاپ‬ ‫همخیلیاهنگشنیدمودوستداشتم؛اماچنینحسینداشتمکه‬ ‫بگویمچندسالدیگرمثلاینرانخواهیمداشت!‬ ‫برنامه هایپیش رو؟‬ ‫یکخواننده ایاستکهدارمرویصدایشکارمی کنم‪.‬حسصدایش‬ ‫راخیلیدوستدارم‪.‬‬ ‫اسمشان؟‬ ‫فعال نمی توانم بگویم‪ .‬دوست دارم منتشر شود و بعد راجع به ان‬ ‫صحبت کنم‪ .‬فعال دارم سعی و تالشم را می کنم تا ببینم می توانیم به‬ ‫جایی برسیم یا نه! صددرصد می شود‪ ،‬فقط ‪ 30-20‬درصد مانده تا‬ ‫استایلراپیداکنیم‪.‬‬ ‫ازصفرشروعمی کنید؟‬ ‫بلهمنعاشقاینکارهستم‪.‬‬ ‫دردسرهمدارد؟‬ ‫دردسرهایشبسیارزیاداست؛ولیلذتشازهرچیزی‬ ‫کهفکرکنیدبرایمبیشتراست‪.‬حسیکه‬ ‫مننسبتبهمحمدعلیزاده‪،‬شهرام‬ ‫شکوهی‪،‬مرتضیپاشایی‪،‬حمید‬ ‫عسکری و تمام کسانی که با‬ ‫ان ها کار کردم دارم را هیچ وقت‬ ‫نمی توانم با ادم جدیدی داشته‬ ‫باشم‪ ،‬حتی اگر باز هم موفق‬ ‫باشند‪ .‬این حس برایم خیلی مهم‬ ‫است‪،‬حستولداست‪.‬‬ ‫کالمپایانی؟‬ ‫تنهادرددلمایناستکهبچه هاروی‬ ‫کارهایشان دقت کنند و زود به زود‬ ‫هم موزیک ندهند؛ چون واقعا باعث افت‬ ‫خودشان می شود‪ .‬این روند مقداری‬ ‫به تولید بستگی دارد و مقداری هم‬ ‫به اهنگی که دیده‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪61‬‬ ‫اموزش ساده سلفژ(صداسازی)‬ ‫سلفژی کوتاه و‬ ‫اموزنده‬ ‫فاروق ازادیان‬ ‫نوازنده تار و سه تار و اهنگساز‬ ‫شاید این تمرین ها برای خیلی ها مسخره باشد؛ ولی‬ ‫اگر از یک استاد سلفژ حرفه ای درباره این تمرین ها‬ ‫سوال کنید این ها را تایید می کند‪ .‬اول از هر چیزی‬ ‫باید تکلم شما درست باشد؛ یعنی کلمات را موبه مو‬ ‫درستبیانکنید‪.‬‬ ‫درساول‪:‬تکلم‬ ‫‪ .1‬دقت داشته باشید که همه حرف ها را باید تمرین‬ ‫کنید‪،‬نهفقطان هاییکهمشکلدارید‪.‬‬ ‫این باد عجب باد بدی بود که من باد به بد بادیه این‬ ‫باددگربادندیدیم(حداقلبایدروزیچندینباراین‬ ‫شعررابابیانمحکمتمرینکنید؛یعنیباشلحرف‬ ‫زدنتمریننکنید)‪.‬‬ ‫ل (این را سریع‪ ،‬بدون مکث و پشت سرهم‬‫ِل‪ِ -‬ر‪ِ /‬ر ِ‬ ‫بگویید‪،‬به طوریکهقاطینکنید)‪.‬‬ ‫مثال هایدیگر‪:‬‬ ‫با‪َ -‬ب‪-‬بِ ‪-‬بی‪-‬بو‪-‬ب ُو‬ ‫ما‪َ -‬م‪-‬مِـ‪-‬می‪-‬مو‪-‬م ُو‬ ‫ال‪َ -‬ل‪ِ -‬ل‪-‬لی‪-‬لو‪-‬ل ُو‬ ‫را ‪..................... -‬‬ ‫تا‪......................-‬‬ ‫را ‪..................... -‬‬ ‫زا ‪..................... -‬‬ ‫فا‪.....................-‬‬ ‫کا‪.....................-‬‬ ‫گا‪.....................-‬‬ ‫قا‪......................-‬‬ ‫سا‪.....................-‬‬ ‫پا‪......................-‬‬ ‫ژا ‪..................... -‬‬ ‫ها‪.....................-‬‬ ‫چا‪......................-‬‬ ‫جا‪.....................-‬‬ ‫یا‪.....................-‬‬ ‫‪62‬‬ ‫خا‪....................-‬‬ ‫وغیرهراروزانه‪3‬مرتبهتمرینکنید‪.‬‬ ‫در این درگه کِه َگه َگه ُکه َک ُه َکه ُکه شود ناگه_ مشو‬ ‫غرهبهامروزتکهازفردان ِهیاگه!‬ ‫ّ‬ ‫چوننیستزهرچههست‪،‬جزبادبهدست‬ ‫چونهستزهرچههست‪،‬ن ُقصانشکست‬ ‫انگارکههرچههستدرعالمنیست‬ ‫پندارکههرچهنیستدرعالمهست‬ ‫‪ .2‬سعی کنید سخت ترین کلمات دنیا را تمرین‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫‪ .3‬خواندن کتاب های اخوان ثالث و حافظ تاثیر‬ ‫بسیاریدارد‪.‬‬ ‫‪.4‬باصدایخوانندههمخوانیکنید‪.‬باصدایبلنددر‬ ‫حدهماناهنگتمرینکنید‪.‬‬ ‫‪.5‬شمردهوبااعتماد به نفسباالحرفبزنید‪.‬‬ ‫دراینجامی رسیمبهخوردنی ها‪:‬‬ ‫‪.1‬سعیکنیدصبح هازودازخواببیدارشوید؛چون‬ ‫صدااماده تروسرحال تراست‪.‬‬ ‫‪.2‬قبلازخوردنصبحانه‪،‬یکچیزگرمبخورید‪.‬‬ ‫‪ .3‬چیزهایی نخورید که در هنگام قورت دادن‪ ،‬گلو‬ ‫ساییدهشود‪.‬‬ ‫‪.4‬ازدودپرهیزکنید(دخانیات)‪.‬‬ ‫‪ .5‬اگر حالت خلط دارید‪ ،‬شربت برونتکیدی بخورید‬ ‫(یکقاشق)‪.‬‬ ‫‪.6‬برایتشنهنشدندرهنگامخواندن‪،‬یکلیواناب‬ ‫جوشتهیهکنیدودراناب لیمویطبیعیبریزیدو‬ ‫مقداریهمنمکاضافهکنیدتاشوریراحسکنید‪.‬‬ ‫‪ .7‬برای باز شدن صدا (اماتورها) نشاسته را در اب‬ ‫سردبریزیدوهمبزنیدتابعداز‪ 5‬دقیقهحلشودودر‬ ‫انابجوشوچندحبهقندبریزید‪.‬‬ ‫‪ .8‬سس‪ ،‬فلفل‪ ،‬چیپس‪ ،‬تخمه‪ ،‬غذاهایی که چربی‬ ‫دارد‪ ،‬نوشابه‪ ،‬دلستر و نوشیدنی های گازدار نخورید‬ ‫و به جای ان ها‪ ،‬اب پرتقال مصرف کنید که هم‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫ارزان تراستوهمویتامیندارد‪.‬‬ ‫‪ .9‬از میوه جات و سبزیجات‪ ،‬بادمجان‪ ،‬کدو و تُرب را‬ ‫نخورید‪ .‬وقتی از خواندن زیاد‪ ،‬احساس سوزش در‬ ‫گلویتانداشتید؛انار‪،‬سیبترشودرکل‪،‬میوه های‬ ‫ترشنخورید‪.‬‬ ‫‪ .10‬اگر هم چیزهایی که برای صدا مضر هست‬ ‫را نوش جان کردید‪ ،‬حتما قبل از اینکه ‪ 15‬دقیقه‬ ‫بگذردیکنوشیدنیگرممیلکنید‪.‬‬ ‫‪.11‬اگرصدایتاننامیزاناست‪،‬هیچ وقتدادنزنید‪.‬‬ ‫‪.12‬سعیکنیدغذاهایامادهنخورید‪.‬‬ ‫‪ .13‬عسل‪ ،‬چایی (بدون قند) و (شکر) برای صدا‬ ‫خیلیخوباست‪.‬‬ ‫‪ .14‬از نوشیدنی هایی ماننده قهوه و نسکافه (به علت‬ ‫داشتنکافئین)پرهیزکنید‪.‬‬ ‫‪ .15‬قبل از خواندن‪ ،‬به چیزهای خوب فکر کنید؛‬ ‫لحظاتیکهدرزندگیدوستداشتید(ازانخوب ها‬ ‫رانمی گویم)!‬ ‫‪ .16‬اگر صدایتان بیش ازحد می لرزد در هنگام‬ ‫خواندنچشمانتانراببندیدویکقلموکاغذدرذهن‬ ‫خود تجسم کنید که همان ترانه ای که می خوانید را‬ ‫می نویسدوذهنتانراباانهماهنگکنید‪.‬‬ ‫‪ .17‬اگر باز هم لرزش دارید‪ ،‬می توانید بدن خودتان‬ ‫را اهسته به هر سمتی که دوست دارید به حرکت‬ ‫در بیاورید (حرکت دست ها در خواندن خیلی تاثیر‬ ‫دارد)‪.‬‬ ‫‪.18‬قبلازخوابیکنوشیدنیگرمبخورید(چایی)‪.‬‬ ‫‪ .19‬اگر هم خدای ناکرده سرما خوردید‪ ،‬تا وقتی که‬ ‫خوبنشدیدبی خیالخواندنشوید‪.‬‬ ‫‪ .20‬دقت داشتهباشیدکه صدابه تکلم‪،‬بسیارکمک‬ ‫می کند‪ .‬اگر صدایتان گرفته باشد بعضی از کلمات را‬ ‫اشتباهبیانمی کنید‪.‬‬ ‫‪ .21‬در اخر‪ ،‬هرچه اعتمادبه نفس شما بیشتر باشد‪،‬‬ ‫درخوانندگیموفق ترهستید‪.‬‬ ‫دوره تیموری‬ ‫اوج تحول تصنیف‬ ‫فاروق ازادیان‬ ‫نوازنده تار و سه تار و اهننگساز‬ ‫دوره تیموری اوج تحول تصنیف سازی در ایران بود و پس از ان‪ ،‬این قالب با فاصله‬ ‫گرفتنازفرم هایمشخصدورهتیموریدرزمان هاییدچارزوالشد‪.‬‬ ‫تصنیف سازی در دوره تیموری با فرم های مشخص و تکنیک های مختلف توسط‬ ‫هنرمندانیچون«عبدالقادرمراغه ای»‪،‬بیشازهردوره ایدراوجخودبود؛امادرطی‬ ‫زمانودردورهصفوی‪،‬تمایلشاهاناینحکومتبهموسیقیسنگینکممی شودوبه‬ ‫موسیقیسبکگرایشمی یابند‪.‬‬ ‫با نزدیک شدن به اواخر صفویه‪ ،‬مطرب پروری و حمایت و گسترش دسته های‬ ‫مطربی‪ ،‬حتی از سوی شاهان صفوی‪ ،‬افزایش می یابد و ان گونه که از نوشته های‬ ‫سفرنامه نویسانیچون«شاردن»برمی اید‪،‬اواخردورهصفویه‪،‬دورانتمولرقاصه ها‬ ‫بودهوتعدادموسیقی دان هایجدیبسیارکمشدهبود‪.‬‬ ‫باعقب نشینیوانزوایتصنیف سازانوباگذارازدورهافشاریهوزندیه‪،‬تصنیفدرزمان‬ ‫قاجار به مرحله ای رسید که دیگر فرم مشخصی وجود نداشت‪ .‬در اواخر دوره قاجار‬ ‫مطرب هاگرچهازبیننرفتند؛امابهحاشیهراندهشدهودربار‪،‬مرکزیبرای‬ ‫موسیقی دانان بزرگی ازجمله خانواده فراهانی و دیگرانی شد که نام‬ ‫ان هاباردیفموسیقیدستگاهیعجینشدهاست‪.‬‬ ‫در اواخر قاجار‪ ،‬با تغییر وضعیت اجتماعی‪ ،‬تصنیف سازانی چون‬ ‫«عارف قزوینی» و «علی اکبر شیدا» ان را وارد جریان تازه ای کردند‬ ‫وتصنیفباقاعده مندشدن‪،‬اعتباریتازهگرفتونگاهانمعطوفبه‬ ‫شعر و موسیقی شد‪ .‬در این دوره‪ ،‬تصنیف سازان اقدام به عقالیی و‬ ‫مفهومی کردن تصنیف کردند؛ به گونه ای که «عارف» حشویات را‬ ‫کاهشو«امیرجاهد»ان هاراکامالحذفکرد‪.‬‬ ‫ویخاطرنشانکرد‪:‬دردورهگسترشرسانه هاورشدطبقهمتوسط‪،‬‬ ‫موسیقیبه عنوانیککاالواردخانه هایاینطبقهاجتماعیشدهو‬ ‫ما شاهد ظهور موسیقی مردم پسندی هستیم که موجب می شود‬ ‫تصنیفعقالییشدهواردموسیقیمردم پسندورادیوییشود‪.‬‬ ‫ازیکدورهبهبعد‪،‬تصنیفبهترانهتبدیلمی شودوشیوهترانه سازی‬ ‫هم با ورود عناصر غربی با اِلمان های موسیقی غربی امیخته‬ ‫می گردد؛اماهمچنانوفاداربهسیستمدستگاهیباقیمی ماند‪.‬‬ ‫بعدازایجادمرکزحفظواشاعهموسیقی‪،‬اساتیدیتربیتشدندکه‬ ‫بازگشتی به گذشته داشتند و بازگشت از ترانه به تصنیف‪ ،‬یکی از‬ ‫موضوعاتان هابودهاست‪.‬‬ ‫امروزه تصنیف‪ ،‬طراوت و شادابی خود را به خاطر عدم تناسب شعر‬ ‫با تصنیف از دست داده است و این نوع موسیقی که در دوره ای‪،‬‬ ‫قوی ترین نوع موسیقی گری بود‪ ،‬به نوع ساده ای تبدیل شد که‬ ‫بعضی از ویژگی های مثبت خود را نسبت به دوره های‬ ‫گذشتهازدستدادهاست‪.‬‬ ‫‪64‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪65‬‬ ‫تجســـــــــــــــــــمی‬ ‫هنر چیدمان محیطی‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫کارشناس نقاشی‬ ‫پیشتر در مباحث مربوط به هنر معاصر‪ ،‬به مقوله ی بیناژانریت و الزام حضور این فضا پرداختیم؛ در این‬ ‫شماره به گونه ای از چیدمان‪ ،‬که از زیرشاخه های هنر محیطی نیز محسوب می شود‪ ،‬می پردازیم‪ .‬برای‬ ‫این منظور‪ ،‬الزم است در ابتدا به طور مختصر با تعریف هنر چیدمان اشنا شویم‪ .‬چیدمان یا اینستالیشن‬ ‫(‪ )Installation Art‬هنری است که در حدود دهه ی ‪ ۱۹۷۰‬و اغاز دوران پست مدرن‪ ،‬با نصب و‬ ‫ارائه ی اثار سه بُعدی خلق شده از مواد و مصالح مختلف در فضای مشخص شکل گرفت‪ .‬این فضا ممکن‬ ‫است بسته به «ایده» محدود به یک گالری باشد و یا در محیط و تعامل با طبیعت ارائه شود‪ .‬به چیدمان‬ ‫نوع دوم اصطالحا «چیدمان محیطی» می گویند‪ .‬چیدمان محیطی چه به صورت دائمی و چه موقت‪،‬‬ ‫همواره در تعامل با مخاطب‪ ،‬مکان‪ ،‬فضا و اثرات محیطی قرار دارد‪ ،‬و به دلیل همین اثر پذیری‪ ،‬وضعیت‬ ‫ناپایداری دارد‪ .‬هنر چیدمان شامل طیف گسترده ای از مواد روزمره و طبیعی‪ ،‬همچنین رسانه ها و‬ ‫امکانات جدید تصویر از جمله ویدئو‪ ،‬صوت‪ ،‬پرفرمنس ارت(هنر اجرا)‪ ،‬واقعیت مجازی‪ ،‬اینترنت و ‪..‬‬ ‫است‪ .‬با وجودی که چیدمان به شکل جدی از دهه ی ‪ ۱۹۷۰‬به رسمیت شناخته شد‪ ،‬اما جرقه های‬ ‫اولیه ی این هنر را می توان از «دادائیسم» و حاضر و اماده های «مارسل دوشان» پیگیری کرد‪ .‬البته‬ ‫«رویین پاکباز»‪ ،‬منتقد‪ ،‬نظریه پرداز و محقق و مدرس هنری؛ معتقد است که ریشه های هنر چیدمان‬ ‫را باید در کانستراکتیویسم (ساخترگرایی) روسیه جست و جو کرد‪ .‬در این شماره به طور اختصاصی به‬ ‫هنر چیدمان محیطی در اثار «کریستو» خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫‪68‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫کریستو‬ ‫نام اصلی اش «کریستوفر والدیمیر یاواچف» است؛ اما ترجیح می دهد «کریستو»‬ ‫(‪)Christo‬صدایش کنند‪ .‬کریستو متولد بلغارستان است اما چون مدت ها‬ ‫در چکسالواکی زندگی کرده است‪ ،‬خود را دورگه ی چک و بلغار می داند‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 1956‬در پراگ اقامت داشت‪ .‬کشوری درگیر جنگ سرد‪ .‬با شروع انقالب‬ ‫بلغارستان بسیاری به غرب مهاجرت کردند اما خانواده ی کریستو ابتدا از چک به‬ ‫وین رفتند و بعد از چند ماه اوارگی سیاسی به پاریس مهاجرت کردند‪ .‬در ‪1958‬‬ ‫که در پاریس می زیست برای گذارن زندگی به شستن ماشین و کار در رستوران ها و‬ ‫گاراژها و ‪ ..‬روی اورد؛ اما در کنار همه ی این کارها به تحصیل و نقاشی پرتره نیز می‬ ‫پرداخت‪ .‬اشنایی وی با «ژان کلود» (همسر و همکارش) نیز در همین دوران بود‪.‬‬ ‫کریستو و ژان کلود بین سال های ‪ 1958-64‬در پاریس زندگی کردند‪ ،‬اما چون‬ ‫پاریس فضای الزم برای ارائه ی اثار هنری و برپایی نمایشگاه های ان ها را نداشت‪،‬‬ ‫به کلن مهاجرت کردند‪.‬از ‪ 1962‬نمایشگاه های ابتدایی شان را برگزار کردند که‬ ‫با استقبال و فروش خوبی مواجه شدند‪ .‬در همین زمان به دعوت «لئو کاستلی»‪،‬‬ ‫از مجموعه داران معروف دهه ‪ 60‬امریکا‪ ،‬به نیویورک رفتند و از ‪ 1964‬ساکن‬ ‫امریکا شدند‪ .‬در ابتدای حضورشان در امریکا به علت اشنا نبودن با زبان انگلیسی‬ ‫با مشکالت زیادی رو به رو شدند‪ ،‬با این وجود توانستند اثارشان را در چند گالری‬ ‫ارائه دهند‪ .‬در این دوران کار اصلی کریستو ساخت و فروش نماهای فروشگاه ها بود‬ ‫و از این طریق امرار معاش می کردند‪ .‬کریستو و ژان کلود از سال ‪ 1968‬پروژه های‬ ‫محیطی در مقیاس بزرگ را اغاز کردند‪ .‬در این زمان برای اجرای مجموعه ای از‬ ‫نماها به نمایشگاه داکومنتا در کاسل المان دعوت شدند‪ .‬در این پروژه ی هنری‬ ‫کریستو و همسرش سازه ای به ارتفاع ‪ 25‬متر را بسته بندی کردند‪ .‬هر چند ان ها‬ ‫برای این کار زحمت زیادی متحمل شدند؛ اما اثر هنری انها از دید بسیاری‪ ،‬کاری‬ ‫ضعیف و کم اهمیت خوانده شد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪69‬‬ ‫صخره ی بسته بندی شده‬ ‫پروژه ی بعدی کریستو در «سیدنی» استرالیا اجرا شد‪ 2/5 .‬کیلومتر از یک خلیج‬ ‫کوچک صخره ای با متوسط ارتفاع ‪ 25‬متر را با نوعی پارچه ای متشکل از الیاف‬ ‫مصنوعی و ‪ 56‬کیلومتر طناب بسته بندی کردند‪ 110 .‬کارگر و ‪ 15‬صخره نورد‬ ‫ماهر‪ ،‬ساحل را در عرض یک ماه تغییر شکل دادند‪ .‬ساخت ساحل بسته بندی شده‬ ‫در ‪ 28‬اکتبر ‪ 1969‬پایان یافت و به مدت ‪ 10‬هفته پا برجا ماند‪ .‬سرانجام با کوشش‬ ‫فراوان ساکنان منطقه برای بازگشت صخره به وضع قبلی خود‪ ،‬مصالح مورد استفاده‬ ‫بازیافت شدند‪.‬‬ ‫جزایر احاطه شده‬ ‫در یکی از پروژه های مشترک کریستو و ژان کلود‪،‬‬ ‫این دو‪ ،‬چندین جزیره را در «میامی» در ماه می ‪ 1983‬با‬ ‫استفاده از پارچه پروپیلنی صورتی رنگی پوشش دادند‪.‬‬ ‫در این پروژه ‪ 11‬جزیره با وسعت کلی برابر ‪ 604‬هزار‬ ‫کیلومتر از مواد شناور پوشانده شدند‪ ،‬و به این شکل هر‬ ‫یک از جزیره ها به نیلوفرهای ابی عظیمی تبدیل شدند‪.‬‬ ‫این طرح در نظر داشت که ساحل را از بین برده و ارتباط‬ ‫میان جزیره و دریا را تغییر دهد‪.‬‬ ‫دروازه ها‬ ‫از سال ‪ 1979‬پروژه ای به نام «دروازه» در پارک‬ ‫مرکزی نیویورک اغاز شد‪ .‬این دروازه ها که برای ‪14‬‬ ‫روز طراحی می شدند از ‪ 270‬متر قطعه نایلونی زعفرانی‬ ‫رنگ تشکیل شدند که در نسیم مالیم حرکت کرده‪ ،‬و‬ ‫یک سایبان روان خلق می کردند‪ .‬گویی یک «رودخانه‬ ‫طالیی» روی مسیر حرکتی پارک قرار دارد‪ .‬دروازه ها‬ ‫‪ 450‬متر ارتفاع و بین ‪ 270‬تا ‪ 840‬متر عرض داشته‬ ‫و به دلیل تغییر ظرفیت پیاده روها‪ ،‬دروازه های منفرد‬ ‫در قسمت ورودی ‪ 26‬مایل از مسیرهای باشکوه پارک‬ ‫مرکزی نصب شدند‪.‬‬ ‫‪70‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫پارلمان المان‬ ‫کریستو و ژان کلود در سال ‪ 1995‬موفق‬ ‫شدند پارلمان المان (رایش اشتاگ) را‬ ‫با صدهزار مترمربع پوشش مخصوص‬ ‫و ‪ 15‬کیلومتر طناب بسته بندی کنند‪.‬‬ ‫اجرای پروژه رایش اشتاگ یک هفته‬ ‫به طول انجامید و بین ‪ 17‬تا ‪ 24‬ژوئن‬ ‫‪ 1995‬باعث حضور بیش از پنج میلیون‬ ‫بازدیدکننده ای شد که با حیرت به‬ ‫پارلمان بسته بندی شده المان نگاه‬ ‫می کردند‪ .‬هنر این زوج با اینکه موقتی‬ ‫و مبراست اما همواره تخیل و تغییر را به‬ ‫انسان یاداوری می کند و تذکر می دهد‪ .‬با‬ ‫اینکه بسته بندی کردن مولفه ی شاخص‬ ‫اثار کریستو است اما این به این معنا نیست‬ ‫که پروژه های ان ها تکرار بوده است‪.‬‬ ‫کریستو و ژان کلود بسیار از اتفاقات معاصر‬ ‫در کارهایشان بهره می بردند‪ .‬همچنین‬ ‫بسیار بر این تاکید داشتند که فرصت‬ ‫تکرار و انجام دوباره ی کارها را ندارند‬ ‫به همین دلیل باید هر پروژه را به شکل‬ ‫مجزا و منحصر به فرد و فقط برای یک بار‬ ‫انجام داد‪ .‬کریستو و ژان کلود تمام هزینه‬ ‫های پروژه های مالی شان را خودشان‬ ‫تامین می کردند‪ .‬بدون حمایت هیچ گونه‬ ‫موسسه‪ ،‬نهاد یا کارگزار دولتی و تنها با‬ ‫فروش بسته بندی ها‪ ،‬کارهای مجسمه‪،‬‬ ‫مدل ها و ‪ ..‬به کلکسیونرها و موزه داران‬ ‫هزینه های پروژه های جنون امیزشان‬ ‫را تامین می کردند‪ .‬گاهی مجبور بودند‬ ‫برای اجرای یک پروژه جزیره ای را اجاره‬ ‫کنند یا برای سنترال پارک نیویورک ‪3‬‬ ‫میلیون دالر پرداخت کردند‪ .‬ان ها برای‬ ‫اجرای بسته بندی پارلمان کشور المان‬ ‫و زمین های اطراف ان ‪ 200‬هزار دالر‬ ‫به این کشور پرداخت کردند‪ .‬کریستو‬ ‫علت این کار را این گونه عنوان می کند‬ ‫که انها قصد داشتند تا در طی مراحل کار‬ ‫هیچ کس در جریان روند کار قرار نگیرد‬ ‫و این گونه از هر گونه حدس و گمانه زنی‬ ‫راجع به طرح و همچنین سواستفاده های‬ ‫احتمالی جلوگیری کنند و مخاطب بدون‬ ‫هیچ پیش زمینه ی قبلی به طور ناگهانی‬ ‫با اثر مواجه شود‪ .‬ژان کلود همسر و همکار‬ ‫و همراه همیشگی کریستو در سال ‪2009‬‬ ‫در سن ‪ 74‬سالگی در منهتن درگذشت و‬ ‫کریستو از ان پس ناگزیر شد به تنهایی‬ ‫کارهایش را ادامه دهد‪.‬‬ ‫راه رفتن روی اب‬ ‫این عنوان اخرین پروژه ی کریستو تا با امروز است که حدود یک سال پیش ارائه‬ ‫شد‪.‬کریستو‪ ،‬هنرمندی که در طی پنجاه سال اخیر هنجارشکنی هایی را انجام داده‬ ‫که البته برایش خالی از دردسر و مناقشه نبوده‪ ،‬پس از چند سال انزوا با این اثر هنری‬ ‫عظیم بازگشت‪ .‬اثر او مجموعه پل های شناوری بودند که روی دریاچه ای در شمال‬ ‫ایتالیا ساخته شده بودند‪ .‬کریستو قصد داشت با اثر جدید خود تجربه یا حس راه رفتن‬ ‫روی اب را ممکن سازد‪ .‬اثر چیدمان محیطی او از روز‬ ‫شنبه ‪ 18‬ژوئن‪ 29/‬خرداد در شمال ایتالیا‪ ،‬در سواحل‬ ‫ِ‬ ‫«ایسئو» افتتاح شد و این امکان را برای‬ ‫دریاچۀ‬ ‫مخاطب فراهم ساخت تا روز و شب روی این پلهای‬ ‫شناور‪ ،‬که در مجموع سه کیلومتر طول داشتن‪ ،‬راه‬ ‫برود‪ .‬در طول پانزده روز برقراری این اثر هنری‪ ،‬بیش‬ ‫از پانصدهزار نفر از ان دیدن کردند‪ .‬پل های شناوری‬ ‫که دو جزیره را به هم پیوند می دادند‪ .‬کریستو برای‬ ‫پوشش این پل ها نیز از رنگ مورد عالقه ی خود‪ ،‬زرد‬ ‫مایل به نارنجی استفاده کرده بود و این رنگ زنده و‬ ‫شفاف با سبز سنگین و تیرۀ اب دریاچه در تضادی‬ ‫زیبا قرار گرفته بود‪ .‬پل های شناور (‪The Floating‬‬ ‫‪ )Piers‬از ‪٢٠٠‬هزار مکعب پالستیکی (پلی اتیلن)‬ ‫ساخته شده که تقریب ًا هم سطح اب قرار می گیرند‪.‬‬ ‫خبرنگار خبرگزاری فرانسه که توانسته بود پیش از‬ ‫گشایش رسمی‪ ،‬روی این اثر هنری جدید راه برود در این باره نوشت‪« :‬قدم گذاشتن‬ ‫روی پل ها‪ ،‬به خصوص با پاهای برهنه‪ ،‬تجربه ی عجیبی است‪ .‬پل زیر پای شما و همراه با‬ ‫اب موج بر می دارد‪ .‬رد پاها روی زمین ی نارنجی باقی می ماند و بعد‪ ،‬هر قدر نور افتاب‬ ‫شدت می گیرد‪ ،‬درخشش های طالیی رنگ بیشتر و بیشتر می شود‪ .‬اما در اغاز و پایان‬ ‫روز و بخصوص وقتی رطوبت بیشتر می شود‪ ،‬پل به سرخی می زند» هزین ی پل های‬ ‫شناور کریستو حدود ‪ ١٥‬میلیون یورو براورد شده است‪ .‬با این وجود قدم زدن روی‬ ‫پل ها رایگان بود‪ .‬کریستو بعد از این پروژه گفت که هنوز دو طرح بزرگ در نوبت دارد‪.‬‬ ‫قرار است که یکی از انها در امریکا و دیگری در ابوظبی اجرا گردد‪ .‬او در مصاحبه ای‪،‬‬ ‫در پاسخ به این پرسش که ایا از انتظار خسته نشده و ایا قصد بازنشستگی ندارد‪ ،‬از‬ ‫همسرش ژان‪-‬کلود نقل می کند که‪« :‬هنرمندها بازنشسته نمی شوند؛ می میرند!»‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪71‬‬ ‫موزه ی مدرنیسم امریکا میزبان اثار‬ ‫«ادوارد مونک»‬ ‫نمایش اثار کمتر دیده شده از «ادوارد مونک» شاخص ترین‬ ‫نماینده ی سبک اکسپرسیونیسم‪ ،‬از سی و یکم ماه اوت در موزه هنر‬ ‫مدرن امریکا افتتاح شده است‪ .‬در این نمایشگاه اتودها‪ ،‬طراحی ها‪،‬‬ ‫نقاشی های ابتدایی بسیاری از نقاشی های معروف مونک نیز در‬ ‫معرض دید عالقمندان قرار گرفته اند‪.‬موزه ی مدرنیسم‪ ،‬تا هفتم ماه‬ ‫اکتبر برابر با پانزده مهر‪ ،‬میزبان این اثار خواهد بود‪ .‬در همین حین‬ ‫خبر نمایشگاه دیگری از نقاشی های این هنرمند نروژی در امریکا‬ ‫منتشر شده است‪ .‬این بار اثار مونک در گالری ملی هنر امریکا‬ ‫نمایش داده خواهند شد‪ .‬این نمایشگاه تا هشتم ژانویه ی ‪۲۰۱۸‬‬ ‫برپا خواهد بود‪.‬ادوارد مونک‪ ،‬هنرمند برجسته ی اکسپرسیونیسم‬ ‫المان و خالق تابلوی معروف «جیغ» است‪ .‬تنش های روانی‪،‬‬ ‫مصائب زندگی مدرن‪ ،‬تنهایی و ترس از ویژگی های بارز اثار مونک‬ ‫هستند‪ .‬وی دو دهه ی اخر زندگی اش را در ملک شخصی اش در‬ ‫اسلو سپری کرد‪ .‬در این دوره بیشتر نقاشی هایش از روی مدل های‬ ‫زنان تصویر شده اند‪ .‬در سال ‪ ۴۰ - ۱۹۳۰‬نازی ها کارهای مونک‬ ‫را در کنار اثاری از پابلو پیکاسو‪ ،‬پل کله‪ ،‬هنری ماتیس‪ ،‬پل گوگن‬ ‫و بسیاری دیگر از هنرمندان مدرنیست‪ ،‬هنر منحط نامید‪ .‬ان ها‬ ‫‪ ۸۲‬اثر از کارهای مونک را از موزه های المان جمع اوری کردند‪ .‬در‬ ‫سال ‪ ۱۹۴۰‬که المان ها نروژ را اشغال کردند‪ ،‬مونک ‪ ۷۲‬ساله ناگزیر‬ ‫تمام اثارش را در طبقه ی دوم خانه اش نگهداری می کرد‪ .‬یازده‬ ‫اثر هیچ گاه توسط نازی ها کشف نشدند که از جمله ی انها تابلوی‬ ‫«جیغ» بود‪ .‬مونک در ‪ ۲۳‬ژانویه ‪ ۱۹۴۴‬در سن ‪ ۸۰‬سالگی دار فانی‬ ‫را وداع گفت‪.‬‬ ‫فلورانسی ها در «اوکلند»‬ ‫گالریهنر«اوکلند»درنیوزلنداثاریازنقاشانبهنامدوره یرنسانس‬ ‫را به نمایش گذاشته است‪ .‬در این نمایشگاه اثار شاخص هنرمندانی‬ ‫چون ساندرو بوتچلی‪ ،‬کاراواجیو‪ ،‬اندریا دل سارتو و پونترمو به نمایش‬ ‫درامده اند‪.‬الکساندرو دی ماریانو دی وانی فیلیپی معروف به «ساندرو‬ ‫بوتچلی» از نقاشان مشهور فلورانسی سبک رنسانس ایتالیاست‪.‬‬ ‫او شاگرد «پیرو دل کوزیمو» بوده و بیشتر به سوژه های مذهبی و‬ ‫کلیساییمی پرداخت‪.‬اثاربوتچلیتاسالهابعدازمرگشدرکنشدند‪،‬‬ ‫اما بعدها به عنوان یکی از مهمترین نقاشان رنسانس در تاریخ هنر به‬ ‫ثبت رسید‪ .‬پریماورا (تمثال بهار) و زایش ونوس از مهمترین اثار‬ ‫بوتچلی است‪«.‬میکل انجلو موریسی کاراواجیو»‪ ،‬هنرمند پیشرو و‬ ‫تاثیرگذار سبک باروک‪ ،‬که تکنیک خاص او بر رنگ و فرم و همچنین‬ ‫انتخاب موضوعات اثارش‪ ،‬تحوالت زیادی را در هنر نقاشی ایجاد‬ ‫کرد‪ .‬هنرمند سرکشی که بیشتر زندگیش در عصیان و فرار و زندان و‬ ‫تبعیدسپریشدودریکیازهمینگریزها‪،‬بعدازعبورازباتالقبهتب‬ ‫ماالریا دچار شد و در تنهایی درگذشت‪ .‬سنت پیتر‪ ،‬داود با سر جالوت‪،‬‬ ‫ومصلوبازشاخص تریننقاشی هایکاراواجیوهستند‪«.‬پونترمو»از‬ ‫نقاشانمعروفدورانرنسانسکهبسیارموردتوجهوحمایتخاندان‬ ‫مدیچی قرار داشت و حجم بیشتر شهرتش را مدیون سفارشاتی است‬ ‫کهازاینخانوادهدریافتکرده است‪.‬‬ ‫‪72‬‬ ‫‪72‬‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهنامه‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫شماره‬ ‫‪،1396‬‬ ‫مردادماه‬ ‫جدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫حراج هنگ کنگ در‬ ‫پاییز برپا می شود‬ ‫به نقل از ساتبیز‪ ،‬در پاییز سال جاری‪ ،‬حراج‬ ‫هنگ کنگ‪ ،‬با بیش از ‪ ۵۰۰‬اثر کار خود را‬ ‫اغاز می کند‪ .‬این حراج از ‪ ۲۸‬سپتامبر برابر‬ ‫با ششم مهر ماه‪ ،‬تا سوم اکتبر برابر با یازدهم‬ ‫مهر‪ ،‬برپا خواهد بود‪ .‬به جز «سم فرانسیس»‬ ‫هنرمند امریکایی‪ ،‬عمده ی اثار این حراج‬ ‫از بین هنرمندان چینی انتخاب شده اند‪.‬‬ ‫نقاشی سم فرانسیس بین سه میلیون و‬ ‫ششصد تا چهار میلیون و ششصد هزار دالر‬ ‫قیمت گذاری شده است‪ .‬دیگر اثار حراج‬ ‫هنگ کنگ از یک تا بیست میلیون دالر‬ ‫قیمت گذاری شده اند‪ .‬در میان اثاری که‬ ‫قیمت قابل توجهی دارند؛ اثر از «ژانگ یو»‬ ‫قرار دارد‪ ،‬که قرار است با قیمت پیشنهادی‬ ‫شانزده تا بیست میلیون دالر ارائه شود‪.‬‬ ‫نخستین اثر این حراج‪ ،‬تابلویی از «زائو وو»‬ ‫خواهد بود که بین پنجاه تا هفتاد میلیون‬ ‫دالر هنگ کنگ چکش خواهد خورد‪ .‬الزم‬ ‫به توضیح است واحد پول مذکور در متن‪،‬‬ ‫واحد پول منطقه ی خود مختار هنگ کنگ‬ ‫است که دالر هنگ کنگ نامیده می شود‪.‬‬ ‫رد ادعای «ماریا»‬ ‫ادعای زنی که می گوید فرزند سالوادور‬ ‫دالی است‪ ،‬با ازمایش ‪ DNA‬رد شد‪.‬‬ ‫بنیاد دالی با صدور بیانیه ای اعالم کرد‪،‬‬ ‫نتیجه ی ازمایش های متعدد دی‬ ‫ان ای (‪ )DNA‬از کالبد این نقاش‬ ‫سرشناس‪ ،‬نشان می دهد‪ ،‬که ادعای‬ ‫«ماریا پیالر ابل» زن اسپانیایی صحت‬ ‫ندارد‪ .‬او پیش تر مدعی شده بود فرزند‬ ‫سالوادور دالی‪ ،‬نقاش معاصر سبک‬ ‫سوررئالیسم است‪.‬بنیاد دالی در این‬ ‫بیانیه اعالم کرد‪ ،‬دادگاه که بر تمامی‬ ‫مراحل ازمایش دی ان ای دالی نظارت‬ ‫داشته‪ ،‬به وکالی مدافع خانم ابل اطالع‬ ‫داده‪ ،‬نتیجه ی ازمایش های دی ان ای‬ ‫منفی بوده است‪ .‬سخنگوی دادگاه‬ ‫اسپانیا هنوز این خبر را تایید نکرده‬ ‫است‪.‬پیالر می گوید مادرش با دالی در‬ ‫یک روستای کوچک اشنا شد‪ ،‬جایی‬ ‫که دالی و همسرش یک ویال داشتند‪.‬‬ ‫خانم پیالر ابل مدعی شده است‬ ‫مادرش یک پیشخدمت بود و در خانه‬ ‫ای در ان نزدیکی کار می کرد‪.‬‬ ‫اثار «سوزان فرسون» در لندن‬ ‫گالری «دیوید زویرنر» لندن اثاری از سوزان فرسون را به نمایش گذاشت‪.‬سوزان ف ِرسون‬ ‫(‪ )Suzan Frecon‬هنرمند امریکایی است که اکنون سال هاست در نیویورک زندگی و‬ ‫کار می کند‪ .‬نمایش نقاشی های این هنرمند در گالری دیوید زویرنر (‪)David Zwirner‬‬ ‫تا ‪ 23‬ماه سپتامبر مصادف با اول مهر ماه سال ‪ 96‬برپا خواهد بود‪ .‬مالک این گالری مجموعه دار‬ ‫المانی دیوید زویرنر است که دو گالری به همین نام در لندن و نیویورک دارد‪.‬در این نمایشگاه‬ ‫نقاشی های ابرنگ و رنگ روغن فرسون نمایش داده می شود‪ .‬به گزارش ایران ارت به نقل‬ ‫از سایت گالری دیوید زویرنر این چهارمین نمایشگاه فرسون ‪ 76‬ساله در این گالری است‪.‬‬ ‫نقاشی های او در گالری دیوید زویرنر با سوژه های انتزاعی و ابستره روی دیوار رفته است‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪73‬‬ ‫دادائیسم یکی از مهمترین جنبش های هنری قرن بیستم است‪ ،‬که در زمان خود‬ ‫با مخالفت ها و انتقادات بسیار شدید اهالی هنر روبه رو شد؛ اما سال ها بعد و در زمانه ی‬ ‫دوران پست مدرن‪ ،‬ارا و اندیشه های هنرمندان این سبک درک شدند‪.‬‬ ‫در حدود سال ‪ ۱۹۱۶‬و در بحبوحه ی جنگ جهانی ‪ ،‬در شهر زوریخ‪ ،‬که اعالم بی طرفی‬ ‫کرده بود؛ گروهی از هنرمندان و روشنفکران دست به خلق جنبشی به نام «دادا» زدند‪.‬‬ ‫این واژه که بحث بر سر منشا ان به وجود امدن همواره وجود دارد‪ ،‬به رویدادی اطالق‬ ‫می شود‪ ،‬که در ان بازی با مفاهیم‪ ،‬تصادف محض و ازادی تمام و کمال‪ ،‬عناصر تعیین‬ ‫کننده در خلق اثر هنری بودند‪.‬‬ ‫بنا بر روایتی‪ ،‬پایه گذاران دادائیسم برای پایبندی به بنیان و قاعده ی بی قانون تفکرات‬ ‫این جنبش‪ ،‬بر حسب اتفاق و با باز کردن کتاب لغت اسم «دادا» را برگزیدند‪ .‬واژه ی‬ ‫«دادا» در زبان فرانسه به معنی «اسب اسباب بازی» است‪ .‬همچنین معنای «همه یا‬ ‫هیچ» نیز از ان استنباط می شود‪.‬این جنبش زبان خود را بر پایه ی موضع گیری انتقادی‬ ‫نسبت به فرم های هنری و جامعه ی ان دوران بنا نهاده بود‪ .‬نویسنده و فیلسوفی به نام‬ ‫هوگوبال‪ ،‬شاعری به نام تریستان تسارا‪ ،‬پزشک شاعری به نام ریچارد هولسنبک و هانس‬ ‫‪74‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪m‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪D u‬‬ ‫ارپ و مارسل یانکو که هر دو نقاش بودند‪ ،‬نظریه پردازان و‬ ‫پایه گذاران دادا بودند‪.‬بسیاری از روشنفکران اروپایی در طول‬ ‫جنگ جهانی اول در سوئیس‪ ،‬که در طول جنگ بی طرف باقی‬ ‫مانده بود‪ ،‬پناه گرفتند‪ ،‬در نتیجه یک فضای هنری زنده و پویا‬ ‫ایجاد نمودند‪.‬‬ ‫شاید به توان دادا را تا حدی واکنشی نهیلیستی و‬ ‫انارشیستی در برابر جنگ جهانی دانست‪.‬‬ ‫دادا همه چیز و نفی همه چیز است؛ تصادف محض است‬ ‫و نظم‪ ،‬ازدی در بازی با مفاهیم و تمایل به دادن هر نظم‬ ‫پیش پاافتاده ای به اشوب های جهان است‪ .‬دادا هنر است و‬ ‫نفی هنر‪.‬‬ ‫دادا یک ساختارشکنی بزرگ در چهارچوب قوانین‬ ‫و قواعد هنر بود که تمام گذشته ی تاریخ هنر را پشت سر‬ ‫گذاشت و در جست وجوی زبانی ازاد و رها از قائده های مرسوم‬ ‫گشت‪ ،‬تا حجم زیادی از اثار هنری را مردود و بسیاری غیرهنر‬ ‫را به هنر وارد کند‪.‬‬ ‫اوانگاردها پیش تر با نقد هنر و جامعه ظهور کرده بودند؛ اما‬ ‫زوریخی ها به نقد پرسش های درونی خود و حتی خود پرسش‬ ‫می پرداختند‪ .‬دادا نقد دادا و حتی گاها نفی خود است‪.‬‬ ‫دادا به طور همزمان در دو کانون مهم دیگر گسترش یافت‪.‬‬ ‫اولی در ایاالت متحده ی امریکا و شهر نیویورک‪ ،‬و دومین‬ ‫کانون در شهر برلین المان‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱۹۱۳‬نمایشگاه «ارموری» در تحسین هنر‬ ‫اوانگارد امریکا برپا شد؛ مارسل دوشان‪ ،‬فرانسیس پیکابیا‬ ‫و عکاسی به نام الفرد استیگلیتس‪ ،‬که چندی بعد من ری‬ ‫به ان ها ملحق شد‪ ،‬در بیانیه ای که در مجله ‪ ۲۹۱‬منتشر شد‪،‬‬ ‫اعالم نمودند همانندی هایی میان تحقیقات انها و تحقیقات‬ ‫گروه هنرمندان زوریخی وجود دارد‪ .‬دادا به سرعت اشاعه‬ ‫یافت و شمار زیادی از هنرمندان در سراسر دنیا همان شیوه را‬ ‫در پیش گرفتند‪.‬‬ ‫جنگ ارزش های فرهنگ غرب‪ ،‬ساختار خردگرایانه‪،‬‬ ‫ظرفیت های تولیدی‪ ،‬فرهنگی و هنری را به بحران کشیده بود‪.‬‬ ‫شاید به همین دلیل تولد دادا در دو کشور سوئیس و امریکا که‬ ‫کمتر درگیر جنگ بودند اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫برای دادائیست ها‪ ،‬هنر نباید مولد ارزش باشد‪ ،‬بلکه در‬ ‫عین بی مفهوم بودن‪ ،‬منکر تولید هر نوع ارزش در جامعه باشد‪،‬‬ ‫و در تضاد با اثار هنری مطلق که تا به حال شناخته شده قرار‬ ‫گیرد‪.‬‬ ‫از دیدگاه دادائیست ها‪ ،‬اث ِر ارزشی‪ ،‬در بردارنده ی هیچ‬ ‫مفهومی نیست‪ ،‬زیرا هنر یک کنش ذهنی مطلق‪ ،‬و یک‬ ‫زیبایی شناسی ناب است؛ بنابراین نباید ان را با منطق های‬ ‫مربوط به تولید اثار ارزشی یکسان دانست و هنر باید رها از‬ ‫ارزش اقتصادی خود باشد‪ .‬وظیفه ی هنر ناب و بی مفهوم(این‬ ‫بی مفهومی معنای مثبت دارد)‪ ،‬مقابله با هنر بی مفهوم‬ ‫منفی منتج از امر واقعی است؛ همان واقعیتی که با منطق‬ ‫‪l‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪r‬‬ ‫‪M a‬‬ ‫«خردگرایانه» هنر را ُکشته و دچار بحران می کند و رفته رفته با‬ ‫ویران نمودن ارمان ها‪ ،‬انسان ها را به جنگ می کشاند‪ .‬در واقع این‬ ‫گروه از صاحب نظران معتقد بودند اگر مسیر گذشته به درستی‬ ‫پیموده می شد‪ ،‬دنیا به فاجعه جنگ دچار نمی شد پس باید خارج از‬ ‫چهارچوب های گذشته‪ ،‬به دنبال راهکار بود‪.‬‬ ‫تریستان تزارا در این باره می گوید‪« :‬هنر دوران ما به عمل جراحی‬ ‫نیاز داشت‪ ،‬و ما ان عمل را برایش انجام دادیم!» وی همچنین در یکی‬ ‫از بیانیه هایش اعالم می کند‪« :‬مکتب ما ذهنیتی منفی و مخرب ولی‬ ‫بزرگ است‪».‬‬ ‫دادا نفس «زیبایی» را با مفهومی که پیش از پدید امدن این‬ ‫جنبش داشت زیر سوال می برد‪« :‬امر زیبا چیست و اصال به چه کار‬ ‫می اید؟ وقتی فوج فوج جوانان را به کشتارگاه می فرستند؛ وقتی‬ ‫فرصت زیستن چنین اندک و حیات ادمی تا این حد بی مقدار است‪،‬‬ ‫«امر زیبا» به چه درد انسان می خورد؟ هنر می تواند زشت و کریه‬ ‫باشد‪ .‬خشن باشد‪ ،‬مثل زندگی‪ ،‬در هم و اشفته باشد‪ ،‬مثل زمانه‪.‬‬ ‫یک باند زخم بندی خونین یا یک پای مصنوعی‪ ،‬از تمام شاهکارهای‬ ‫هنری برتر است‪ ،‬زیرا با «زمانه» سنخیت بیشتری دارد‪».‬‬ ‫مانیفست دادائیسم در سال ‪ ۱۹۱۸‬در برلین منتشر گردید؛‬ ‫امضا کنندگان این مانیفست در زیر گلوله باران جنگ و نبرد فریاد‬ ‫می زدند‪« :‬دادا»‪ ،‬و شفاف ترین قسمت از این بیانیه نفی هنر گذشته‬ ‫بود‪ .‬فرانسیس پیکابیا در این باره می گوید‪« :‬هنر دارویی برای‬ ‫دیوانگان است‪ ،‬پس تا دیوانه نباشی هنرمند نخواهی شد‪».‬‬ ‫شاید در کنار تمام این انتقادها این نکته درباره ی دادائیست ها‬ ‫جالب باشد که انها به شدت مخالف نقد و منتقدین خود بودند‪ ،‬و هر‬ ‫مخالفتی را رد می کردند‪ ،‬زیرا بر این باور بودند که منتقدین به دنبال‬ ‫مهجور کردن تازه ها هستند‪.‬‬ ‫مارسل دوشان‬ ‫«مارسل دوشان»(‪ )Marcel Duchamp‬نقاش و‬ ‫مجسمه ساز فرانسوی‪ ،‬و شاخص ترین و پیشروترین هنرمند سبک‬ ‫دادائیست است‪ ،‬که اثار اوانگاردش با انتقادات بسیاری مواجه‬ ‫بود؛ اما وی در عین حال تاثیرگذارترین چهره ی دادائیسم‪ ،‬و شاید‬ ‫تاثیرگذارترین چهره ی شورشی هنر قرن بیستم است‪ ،‬که با وجود‬ ‫اثار اندک‪ ،‬ارا و اندیشه های عمیقی را به حوزه ی هنری جهان تزریق‬ ‫نمود‪« .‬اندره برتون» او را زیرک ترین هنرمند مدرنیسم می داند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪75‬‬ ‫دوشان که در سال ‪ ۱۹۰۴‬با هدف نقاش شدن به پاریس رفت‪،‬‬ ‫بی درنگ کارش را به سبک امپرسیونیست ها‪ ،‬سپس به شیوه ی «پل سزان» و‬ ‫«فووها» ادامه داد‪ ،‬تا اینکه سرانجام به مضمون های سمبولیستی روی می اورد‪ .‬او به‬ ‫برکت نفوذ برادرانش‪ ،‬که قب ً‬ ‫ال به جنبش پیشتاز پیوسته بودند‪ ،‬اثارش را در سالن مستقالن‬ ‫و سالن پاییز به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫در بهار سال ‪ ،۱۹۱۱‬و به هنگام گشایش سالن پاییز‪ ،‬اعتماد به نفس دوشان سخت ضربه خورد‪.‬‬ ‫در تاالر شماره ی ‪ ،۴۱‬انجا که فووها ظهور تماشایی خود را در سال ‪ ۱۹۰۵‬تجربه کرده بودند‪ ،‬اکنون‬ ‫کوبیست ها (گلز‪ ،‬لوفوکنیه‪ ،‬متسنژه‪ ،‬لژه و دلونه) جنجال دیگری را پدید می اورند‪ .‬پیکاسو و براک‪،‬‬ ‫افرینندگان اصلی سبک تازه‪ ،‬در این جمع حضور نداشتند؛ (این دو از شرکت در نمایشگاه ها خودداری‬ ‫می کردند‪ ،‬چرا که اثارشان پیش از این رد شده بودند)‪ ،‬اما انچه حائز اهمیت بود‪ ،‬این نکته بود که در نظر‬ ‫دوشان نقاشی های ارائه شده به تماشاگران نااگاه هیچ بودند‪ .‬با این نگرش ها بود که به دادائیست ها پیوست‬ ‫و دادا را پذیرفت‪.‬‬ ‫چشمه‬ ‫چشمه ( ‪ )Fountain‬یکی از معروفترین اثار مارسل دوشان است‪ ،‬که در سال ‪ ۱۹۱۷‬ارائه شد‪ .‬این‬ ‫اثر یکی از اثاری است که دوشان ان ها را حاضراماده ها (‪ )Readymades‬می نامید‪ .‬اصطالح اختصاصی‬ ‫دوشان که توسط او به دنیای هنر وارد شد و تاثیر عمیقی بر هنر پس از خود گذاشت‪ .‬دوشان در اثار هنری‬ ‫دیگری نیز از وسایل اماده استفاده کرده بود‪ ،‬و این بار نیز یک شی صنعتی را از فروشگاه خریداری کرده‪ ،‬با ثبت‬ ‫امضا و تاریخ‪ ،‬ان را به عنوان یک اثر هنری برای نمایش عموم عرضه کرد‪ .‬این اثر در هنر قرن بیستم یک نقطه‬ ‫عطف محسوب می گردد؛ زیرا توجه به روزمرگی ها‪ ،‬ارزش اشیا‪ ،‬اهمیت تولیدات صنعتی در زمانه ی معاصر‪،‬‬ ‫حضور کلمه و مفاهیم بسیاری از همین اثر به ظاهر ساده و به قول دوشان حاضر و اماده قابل برداشت‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫مونالیزا با سییل‬ ‫یکی از جنجالی ترین اثار دوشان تقاشی ریش و سبیل روی پرینت تصویر مونالیزا است‪ .‬پیش تر‬ ‫نظرات مختلفی درباره ی تابلوی مشهور «مونالیزا» اثر «لئوناردو داوینچی» مطرح شده بود‪ ،‬اما‬ ‫یکی از جنجالی ترین این گمانه زنی ها‪ ،‬مرد بودن مدل اصلی مونالیزا را محتمل می دانست‪.‬‬ ‫دوشان در اقدامی ساده با افزودن چند خط‪ ،‬این احتمال را ثبت کرد‪ .‬نشان دادن فاصله های‬ ‫ظاهری بین مرد و زن‪ ،‬حذف محدودیت ها و بی اهمیت بودن مرزها‪ ،‬از دیگر پیام های‬ ‫مهم این اثر هنری است اما نکته ی حائز اهمیت در این تابلو وفاداری به اصل‬ ‫حاضر و اماده و استفاده از یک شی تولید صنعتی است‪.‬‬ ‫‪76‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫من ری‬ ‫من ِری (‪ ،)Man Ray‬هنرمند‬ ‫امریکایی و از شاخص ترین نماینده های‬ ‫دادائیسم و سورئالیسم است‪ .‬از زمانی که او‬ ‫به هنر عالقه مند شد تا زمان مرگش‪ ۶۰ ،‬سال‬ ‫طول می کشد‪ .‬من ری در فیالدلفیای جنوبی‬ ‫با نام اصلی امانوئل رادینسکی زاده شد‪ .‬من‬ ‫ری در نیویورک در رشته معاری‪ ،‬مهندسی و‬ ‫هنر تحصیل کرد‪ .‬در ان زمان نقاشی می کرد‪،‬‬ ‫سپس به واسطه الفرد استیگلیتز با مارسل‬ ‫دوشان اشنا شد‪ .‬از طریق این اشنایی من‬ ‫ری توانست یکی از اعضای فعال اوانگارد‬ ‫نیویورک در سال های جنگ شود‪ .‬من ری‬ ‫این بار به سراغ عکاسی رفت و جنبش دادا را با‬ ‫دوشان و پیکابیا در نیویورک بنیان نهاد‪.‬‬ ‫سپس در سال ‪ 1921‬به پاریس نقل مکان‬ ‫کرد‪ .‬در انجا فن پرتو نگاری را در عکاسی‬ ‫گسترش داد‪ .‬فنی که بدون دوربین عکاسی‬ ‫میکرد‪ .‬یعنی شی را مستقیم بر روی کاغذ‬ ‫عکاسی قرار میداد و سپس با استفاده از پرتوی‬ ‫نور‪ ،‬تصویری سیاه و سفید ایجاد میشد‪ .‬به‬ ‫طوری که سوژه در عکس به صورت سیاه و‬ ‫بک گراند ان به صورت سفید ثبت میشد‪ .‬پس‬ ‫از ان با فن سوالریزاسیون عکاسی را اغاز کرد‪.‬‬ ‫به این ترتیب که کاغذ عکاسی یا نگاتیوی را در‬ ‫معرض پرتوی نور قرار می داد و بخشی از ان را‬ ‫منفی و بخشی از ان را مثبت می کرد‪.‬‬ ‫او همچنین در ساخت سازه های دستی‬ ‫که از اشیا مختلف مانند میخ و سنجاق وغیره‬ ‫میساخت نیز تبحر خاصی داشت‪ .‬او با استفاده‬ ‫از این سازه ها مفاهیم عمیق هنری و فلسفی‬ ‫را نشان می داد‪.‬‬ ‫اثار دادائیستی یک وجه مشترک دارند‪:‬‬ ‫انتقاد از تولیدات هنری ای که خود را اوانگارد‬ ‫می دانند اما طرح کلی انها کمابیش سنتی‬ ‫است‪ .‬دادائیسم به خودی خود در پی ارائه ی‬ ‫یک نظریه ی جهانی نبود‪ ،‬اما اثار دادائیستی‬ ‫در بطن نظریه یا ضدنظریه ی هنری خود‪ ،‬در‬ ‫جریان پیوسته ی رویدادهایی شرکت می کرد‬ ‫که به مرور ان را غنی تر کردند‪ .‬در کنار دوشان‪،‬‬ ‫من ری و پیکابیا؛ هانا هوخ‪ ،‬کورت شویترز‪،‬‬ ‫گئورگه گرس و مکس ارنست از شاخص ترین‬ ‫نماینده های این جریان هنری هستند‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪77‬‬ ‫به بهانه ی برپایی هفتمین دوساالنه مجسمه سازی‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫کارشناس نقاشی‬ ‫درگیــــر دهه ی هفتاد‬ ‫عصر سه شنبه ‪ ۱۴‬شهریور ماه در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران‪،‬‬ ‫هفتمین دوساالنه مجسمه سازی افتتاح شد‪.‬‬ ‫مجید مالنوروزی‪ ،‬مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد‪ ،‬علی محمد‬ ‫زارع‪ ،‬سرپرست موزه ی هنرهای معاصر تهران‪ ،‬معصومه مظفری‪ ،‬بابک اطمینانی‪،‬‬ ‫محمدحسین عماد‪ ،‬علی فرامرزی‪ ،‬بهداد الهوتی و جمعی از هنرمندان‬ ‫مجسمه ساز در این مراسم حضور داشتند‪.‬‬ ‫«کوروش گلناری» دبیر هفتمین دوساالنه مجسمه سازی تهران در ابتدای‬ ‫مراسم عنوان کرد‪« :‬پس از دو ماه تالش مداوم در انجمن مجسمه سازان و مرکز‬ ‫هنرهای تجسمی‪ ،‬و بعد از شش سال وقفه این دوساالنه برپا شده است‪ .‬دوساالنه‬ ‫قلب تپنده ای است که انتظار می رود‪ ،‬با تالش و پیگیری‪ ،‬این رویداد‪ ،‬در راستای‬ ‫رشد فضای حرفه ای تداوم داشته باشد؛ زیرا دوساالنه مجسمه سازی تهران‬ ‫می تواند با شمایل حرفه ای تر‪ ،‬همچون بسیاری از بی ینال های دیگر کشورهای‬ ‫جهان‪ ،‬به یک برند تبدیل شود‪».‬‬ ‫انتخاب اثار این دوره از دوساالنه ی مجسمه سازی‪ ،‬با تمرکز بر تفکرات‬ ‫«داریوش شایگان»‪ ،‬اندیشمند معاصر و با تمرکز بر عبارت زمان‪-‬مکان انتخاب‬ ‫و گرداوری شده بودند‪ .‬انچه از همان ابتدای امر در این نمایشگاه جلب توجه‬ ‫می کرد‪ ،‬درگیری هنرمند مجسمه ساز برای ایجاد ارتباط بیشتر میان حجم و فضا‬ ‫و همچنین تعامل بیشتر با مخاطب بود؛ اما محدودیت گالری‪ ،‬چیدمان نه چندان‬ ‫دقیق‪ ،‬و همچنین ابعاد اثار‪ ،‬هنرمندان را در رسیدن به این اهداف ناکام گذاشته‬ ‫بود‪.‬‬ ‫تاثیرپذیری از هنرمندان اوانگارد و پیشگامان هنر معاصر دهه ی هفتاد بسیار‬ ‫در نمایشگاه موجود بود‪ .‬بدیهی است که تاثیرپذیری از هنر این نسل‪ ،‬در اثار‬ ‫بسیاری جوانان در بیشتر گالری های دنیا مشاهده می شود؛ اما این حجم از تاثیر‪،‬‬ ‫در یک دو ساالنه ی مجسمه کمی دور از انتظار بود‪.‬‬ ‫بسیاری از اثار این دوره به وضوح تحت تاثیر هنرمندان بزرگی همچون‬ ‫‪78‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫«نام جونگ پایک»‪« ،‬بولتانسکی» بودند؛ و تعداد قابل توجهی از اثار تنها‬ ‫از ان خودسازی کارهای شاخص این هنرمندان بودند‪« .‬باغ تلویزیون»‬ ‫و «بودا مقابل تلویزیون» پایک‪ ،‬تنها با تلفیق با نوستالژی های ایرانی از‬ ‫ان خودسازی شده بودند؛ اما در مقایسه با اثار اصلی‪ ،‬میزان اثرگذاری‬ ‫کارها بر مخاطب به اندازه ای که توقع می رفت نبود‪ .‬هنرمندان معاصر‬ ‫همیشه در تالش بوده اند که با نزدیک کردن هنر خود به دغدغه های‬ ‫شخصی شان‪ ،‬اثر خود را به یک بیانیه ی شخصی در رابطه با مسائل‬ ‫فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و سیاسی مبدل کنند‪ ،‬چیزی که در بیشتر اثار دیده‬ ‫می شد شاید به نوعی نمایانگر بی دغدغدگی بود‪ .‬تالشی برای نزدیگی‬ ‫به فضای بیناژانری با نور‪ ،‬فضا‪ ،‬ویدیو و چیدمان که اگرچه به تعاریف‬ ‫این ها نزدیک بودند اما ساختارشکنی و کنش اوانگاردی را به نمایش‬ ‫نمی گذاشتند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪79‬‬ ‫با وجودی که در بیشتر فضاهای هنر معاصر‪،‬‬ ‫حضور و مشارکت مخاطب از الزامات اثرهنری‬ ‫است و حتی گاها مخاطب بخشی از اثر است؛ در‬ ‫اثار هنرمندان این دوره ی دوساالنه مجسمه‪،‬‬ ‫تعامل با مخاطب همچنان کمرنگ است ‪ .‬وجهی‬ ‫که متاسفانه در اکثر موارد نادیده گرفته شده‬ ‫و مخاطب تنها از بیرون ناظر بر اثر است‪ .‬تنها‬ ‫دو اثر مخاطب را به کنش وا می داشتند‪« .‬درمان‬ ‫حماقت» اثر «شهریار حاتمی» و «دگربار قدم‬ ‫نهادن» اثر «احمد ذوالفقاریان»‪« .‬درمان حماقت» اولین بار به مناسبت‬ ‫پانصدمین سالگرد درگذشت «هرونیموس بوش»‪ ،‬نقاش شهیر هلندی‪،‬‬ ‫در نمایشگاه انفرادی حاتمی در شهر بروژ بلژیک ارائه شد‪ .‬در این اثر یک‬ ‫محوطه ی مخروطی فلزی قیف مانند‪ ،‬درست همانند کالهی که درمانگر‬ ‫تابلوی «درمان حماقت» بوش بر سر داد‪ ،‬نمای بیرونی اثر را تشکیل‬ ‫می دهد‪ .‬یک تخت و کاله کوچکی که به درون جمجمه ی انسان شباهت‬ ‫دارد برای مخاطب اماده است تا با دراز کشیدن بر روی اثر و با چرخش‬ ‫اهرم های پایین تخت خود را به داخل فضای فلزی هدایت کند‪ .‬به درون‬ ‫کاله درمانگر‪ .‬و چیزی که در نهایت با ان مواجه می شود چیزی نیست جز‬ ‫تابلوی درمان حماقت بوش که تنها دایره ی نورانی درخشان‪ ،‬در فضای‬ ‫تاریک درون محوطه ی فلزی است‪ .‬در تابلوی بوش درمانگری سعی دارد‬ ‫با باز کردن سر جمجمه ی انسانی دیگر‪ ،‬حماقت او را مداوا کند‪ .‬در سمت‬ ‫چپ نقاشی یک مرد و زن روحانی دیده می شوند که ناظر بر کار درمانگر‬ ‫هستند‪ .‬این اثر مخاطب را با این چالش مواجه می کند که به راستی‬ ‫احمق چه کسی است؟ درمانگر؟ فردی که در حال مداوا است؟ دیگر افراد‬ ‫نقاشی؟ و یا حتی مخاطبی که در دل اثر فرو می رود؟! بدون تردید این اثر‬ ‫یکی از موفق ترین اثار ارائه شده در دوساالنه امسال بود‪.‬‬ ‫‪80‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫اثر ذوالفقاریان متفاوت از اثر حاتمی به شکل‬ ‫سرگرمی مخاطب را به مشارکت تشویق می کند‪.‬‬ ‫یک بازی اشنا برای هدایت گوی های شیشه ای‬ ‫که اگر در حفظ تعادل تخته ی چوبی دقت کافی‬ ‫نشود گوی ها به پایین افتاده و می شکستند‪.‬‬ ‫هنرمند مدعی بود این چیدمان تعاملی عالوه‬ ‫بر بازی یک سفر درونی نیز محسوب می شود؛‬ ‫که درون مایه های ان برگرفته از مقاالت شمس‪،‬‬ ‫فیه مافیه موالنا و اثار هانری کربن دریافت‬ ‫شده است؛ و به مفاهیم بی خویشتنی‪ ،‬خاطره‪ ،‬ناکجااباد و عالم خیال‬ ‫می پردازد‪ .‬اما اینکه تفکرات و پشتوانه های فلسفی این اثر‪ ،‬تا چه اندازه‬ ‫به مخاطب منتقل شده اند نیز نکته ی اساسی است‪ ،‬که ایا مخاطب در‬ ‫مواجهه با اثر تنها در یک بازی مهیج شرکت می کند‪ ،‬و یا اینکه به سفر‬ ‫درونی مد نظر ذوالفقاری نیز راهی می شود؟‬ ‫از دیگر قسمت های جالب توجه در این نمایشگاه وجود سه گذرگاه‬ ‫بود‪ .‬هر چند این گذرگاه ها در مقایسه با اثار «ریچارد سرا» و یا «انیش‬ ‫کاپور» درگیری و توجه کمتری برای مخاطب ایجاد می کردند؛ اما توجه‬ ‫به بعد بخشیدن به زمان‪ ،‬مکان و جداسازی فضای منفی (که در واقع‬ ‫منفی نیست!) جهت دیده شدن و توجه به انچه تاکنون به ان بی توجه‬ ‫بوده ایم؛ بسیار ویژگی مثبتی است؛ که اگر هنرمند با درک نظریات‬ ‫هستی و زمان هایدگر‪ ،‬و اگاهی (نه صرفا تقلید از اثار مشابه) دست به‬ ‫خلق ان زده باشد‪ ،‬جای تحسین و امید به اینده ی موفق این هنر دارد‪.‬‬ ‫توجه به تاریخ هنر‪ ،‬مشاهده ی اثار هنرمندان پیشین و همچنین‬ ‫مطالعه ی ارا و اندیشه های ادوار گذشته‪ ،‬از الزمه های هنر معاصر است‪.‬‬ ‫امید دارم با وجود توجهاتی که به هنرمندان نسل جوان ایران وجود دارد‪،‬‬ ‫اثار در اینده بتوانند اثر قابل توجهی در دنیای هنر داشته باشند‪.‬‬ ‫شناسایی‪۷۰۰‬مزونفعالغیرمجاز‬ ‫تزریق ‪ 2500‬میلیارد تومان به‬ ‫چرخه مد و لباس‬ ‫امضای تفاهمنامهی توسعهی اشتغال روستایی در قالب طرح تولید‬ ‫پوشاک نشان میدهد‪ ،‬در اقتصاد مقاومتی امکان مشارکت افکار عمومی‬ ‫مردم و داراییهای مادی و معنوی احاد ملت ایران برای فعال شدن اقتصاد‬ ‫بایدفراهمشود‪.‬‬ ‫با حضور محمدباقر نوبخت‪ ،‬رئیس سازمان برنامه و بودجه و محمد‬ ‫شریعتمداری‪ ،‬وزیر صنعت‪ ،‬معدن و تجارت‪ ،‬تفاهمنامهی توسعهی‬ ‫اشتغال روستایی‪ ،‬در قالب طرح تولید پوشاک در مناطق روستایی به امضا‬ ‫رسید‪ .‬این رخداد مهم که در نخستین روزهای اغاز بکار دولت دوازدهم‬ ‫محقق شده است دیگر بار بر این مهم صحه میگذارد‪ ،‬که وجود روستا‬ ‫به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای تولید مواد حیاتی و رفع نیازهای‬ ‫اساسی هر جامعه ضروری است؛ و همچنین نظر به جایگاهی که روستا‬ ‫و روستانشین در پویایی اقتصاد کشور‪ ،‬از قبیل کمک به رشد اقتصادی‪،‬‬ ‫کنترل نرخ تورم‪ ،‬افزایش نرخ اشتغال و فعالیت دارد‪ ،‬به طور ویژه در تولید‬ ‫کاالهای اساسی و استراتژیک همچون پوشاک نیز موثر بوده‪ ،‬و میتواند‬ ‫بستر مناسبی برای حفظ و احیای هنجارهای فرهنگی و اجتماعی فراهم‬ ‫کند‪ .‬به هر روی‪ ،‬ایجاد اشتغال پایدار و رونق کسب و کار با پرداخت وام با‬ ‫سود ‪ 9‬درصد‪ ،‬نخستین گام دولت دوازدهم در رونق صنعت پوشاک است‪.‬‬ ‫معاون وزیر صنعت با اشاره به جزئیات طرح ویژه دولت برای اشتغالزایی‬ ‫در صنعت پوشاک‪ ،‬از اختصاص ‪ ٩٨.٦‬میلیارد ریال یارانه سود به ‪ ٤‬استان‬ ‫کشورخبرداده‪،‬وعنوانکردنرخسود‪٩‬درصد‪،‬وبازپرداخت‪ ٥‬سالهخواهد‬ ‫بود‪ .‬در مراسم امضای تفاهمنامه توسعه اشتغال روستایی در قالب طرح‬ ‫تولید پوشاک‪ ،‬علی یزدانی‪ ،‬معاون وزیر صنعت‪ ،‬معدن و تجارت اذعان‬ ‫داشت که این طرح در حوزهی اقتصاد مقاومتی است‪ ،‬و با توجه به امار‬ ‫باالی قاچاق در این حوزه‪ ،‬حائز اهمیت است‪ ،‬بر این اساس بنا شده ‪٦٢٠‬‬ ‫کارگاه ایجاد و در راه پیشبرد اهداف قدم بردارند؛ ضمن اینکه شرکت‬ ‫پشتیبان ملی نیز برای اجرای این طرح مشارکت دارند‪ .‬وی با بیان اینکه با‬ ‫اجرای این طرح برای ‪ ۹۰‬هزار نفر شغل ایجاد خواهد کرد و ‪ ٢٥٠٠‬میلیارد‬ ‫تومان به چرخهی مد و پوشاک تزریق خواهد شد‪ ،‬تصریح کرد‪ :‬طراحی‪،‬‬ ‫مد‪ ،‬برش و نیز صادرات و عرضه این تولیدات در این طرح در نظر گرفتع‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫بهگفتهحمیدپورمحمدی‪ ،‬معاون سازمانبرنامهوبودجه‪،‬این تفاهمنامه‬ ‫به تولید و اشتغال پرداخته و عمدتاً استانهایی را هدف قرار داده است‪ ،‬که‬ ‫اماربیکاریباالییدارند‪.‬‬ ‫‪82‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫بنا بر ماده یک قانون ساماندهی مد و لباس کشور به این شرح است‪« :‬به منظور‬ ‫حفظ و تقویت فرهنگ و هویت ایرانی ‪ -‬اسالمی ‪ ،‬ارج نهادن ‪ ،‬تبیین‪ ،‬تثبیت و‬ ‫ترویجالگوهایبومیوملی ‪،‬هدایتبازارتولیدوعرضهالبسهوپوشاکبراساس‬ ‫طرح ها و الگوهای داخلی و نیز در جهت ترغیب عموم مردم به پرهیز از انتخاب‬ ‫ومصرفالگوهایبیگانهوغیرمانوسبافرهنگوهویتایرانی ‪،‬وزارتفرهنگو‬ ‫ارشاداسالمیمکلفاستجهتپی ریزیساختارمدیریتیموضوعاینقانون ‪،‬‬ ‫کارگروهی متشکل از یک نفر نماینده تام االختیار از هرکدام از وزارتخانه های‬ ‫فرهنگ و ارشاد اسالمی ‪ ،‬اموزش و پرورش ‪ ،‬بازرگانی و صنایع و معادن و‬ ‫سازمان های صدا و سیمای جمهوری اسالمی ایران و مدیریت و برنامه ریزی‬ ‫کشور و سه نفر از نمایندگان صنوف ذی ربط (طراحان و تولید کنندگان) و یک‬ ‫نفرنمایندهازکمیسیونفرهنگیمجلسشورایاسالمیبهعنوانناظرتشکیل‬ ‫دهد‪ ».‬با توجه به کثرت وزارتخانه های موجود در این ماده که می توانند به این‬ ‫عرصهورودکردهوفعالیتفعاالنرارصدوسازماندهیکنند‪،‬پربی راهنیستکه‬ ‫اخبارگوناگونیازسویدیگرنهادهایوابستهنیزدرارتباطبافعالیتقانونیویا‬ ‫غیرقانونیانهاشنیدهشودوهمچوننیرویانتظامیویادادستانیتهران‪،‬مردم‬ ‫رادرجریانچندوچونعملکردمزونهاویاموسساتمدولباسقراردهند‪.‬‬ ‫درهمینراستاوطبقاخبارواصلهازسویپایگاهاطالعرسانیدادسرایعمومی‬ ‫و انقالب تهران‪ ،‬عباس جعفری دولت ابادی‪ ،‬دادستان تهران به تازگی و ضمن‬ ‫اعالم خبر فعالیت بیش از‪ ۷۰۰‬مزون لباس و مراکز تولید پوشاک بدون نظارت‬ ‫بیان کرده است‪« :‬هم اکنون ‪ ۴۰۰‬برند در ایران فعال است که صرفاً ‪ ۱۰‬برند‪،‬‬ ‫یعنییکچهلمان هامجازبودهوازوزارتصنعت‪،‬معدنوتجارتمجوزدریافت‬ ‫کرده اند‪ .‬وجود این تعداد برند غیر مجاز در کشور بستر ورود قاچاق کاال بوده و‬ ‫با سیاست حمایت از تولیدات داخلی مغایر است‪ ».‬به گفته دادستان تهران‪،‬‬ ‫صرفاعطایمجوزبهبرندها‪،‬رافعمشکالتموجودنیستبلکهنظارتمستمر‬ ‫برفعالیتانهاالزماستوورودوزارتخانههاونهادهایمرتبطبافعالیتبرندها‪،‬‬ ‫از جمله اصناف به موضوع مذکور ضروری است‪ .‬هم اکنون بیش از ‪ ۷۰۰‬مزون‬ ‫لباس و مراکز تولید پوشاک بدون نظارت در حال فعالیت است؛ در حالی که‬ ‫انتشاراخباریچونجمعاوریمانتوهایبدوندکمه‪،‬اهمیتمبارزهبامفاسد‬ ‫اجتماعی تحت الشعاع قرار می گیرد‪ .‬در شهریور ماه سال ‪ ،۹۵‬حمید قبادی‪،‬‬ ‫دبیرکارگروهساماندهیمدولباساعالمکردکهتاکنون‪ ۸۰۰‬مزونشناسایی‬ ‫شده اندکهفعالیت‪ ۴۰۰‬مزونکامالغیرقانونیاستوبدونهیچگونهمجوزی‬ ‫فعالیتمی کنندکهبهانهامهلت‪ ۱۵‬روزهدادهشدهاستتامستنداتومدارک‬ ‫الزم را ارائه دهند‪ .‬بنابر تاکیدات قبادی‪ ،‬مزون ها و عرضه کنندگان کاالهای‬ ‫غیرقانونیخارجیازطریقفضایمجازیشناساییشده اند‪،‬نیرویانتظامینیز‬ ‫بعدازاینواردعملخواهدشدوباهمکاریهمامیدواریمبتوانیممعضلقاچاق‬ ‫لباسرابهصورتریشه ایحلکنیم‪.‬‬ ‫پنجمیننمایشگاهبین المللی‬ ‫پوشاکبرگزارشد‬ ‫پنجمین نمایشگاه بین المللی پوشاک ایران با حضور مقامات وزارت‬ ‫صنعت‪ ،‬معدن و تجارت‪ ،‬برخی از نمایندگان مجلس شورای اسالمی‪،‬‬ ‫رئیس سازمان توسعه تجارت ایران‪ ،‬رئیس اتاق اصناف ایران و روسای‬ ‫انجمن ها و اتحادیه های مرتبط در محل دائمی نمایشگاه های بین‬ ‫المللی تهران برگزار شد‪.‬‬ ‫در پنجمین نمایشگاه بین المللی پوشاک ایران‪ ،‬ده ها شرکت و واحد‬ ‫تولیدی‪ ،‬برترین تولیدات پوشاک‪ ،‬شامل انواع پوشاک مردانه‪ ،‬زنانه و‬ ‫بچگانه در قالب طرح ها و رنگ های گوناگون و همچنین دستگاه ها‬ ‫و تجهیزات تولید پوشاک و نوین ترین طرح ها و مدل های طراحی و‬ ‫تولید پوشاک در معرض دید عالقه مندان قرار گرفتند‪.‬‬ ‫در این نمایشگاه بیش از ‪ 60‬شرکت داخلی فعال در عرصه مد و لباس‪،‬‬ ‫ضمن ارائه جدیدترین کلکسیون های تولیدی خود‪ ،‬تازه ترین طرح‬ ‫های تولیدی برگرفته از فرهنگ ایرانی اسالمی را نیز مطرح و معرفی‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫ایجاد رقابت و تبادل اطالعات بین تولیدکنندگان و صادرکنندگان‬ ‫پوشاک‪ ،‬ارتقای سطح تولید داخلی کشور‪ ،‬علمی کردن طرح تولید‬ ‫لباس داخلی‪ ،‬کمک به توسعه اشتغال‪ ،‬بازاریابی و افزایش صادرات‬ ‫و افزایش راندمان تولید داخلی مهمترین اهداف برگزاری پنجمین‬ ‫نمایشگاه بین المللی صنعت پوشاک ایران عنوان شده اند‪.‬‬ ‫دومینجشنوارهمدولباس‬ ‫اسالمی‪-‬ایرانی‬ ‫دومین جشنواره مد و لباس اسالمی‪ -‬ایرانی استان‬ ‫البرز‪ ،‬با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد‪.‬‬ ‫در دومین جشنواره مد و لباس اسالمی‪ -‬ایرانی‬ ‫استان البرز که از چهارم شهریور ماه در نگارخانه‬ ‫قائم مقامی واقع در اداره کل فرهنگ و ارشاد‬ ‫اسالمی استان البرز افتتاح شد‪ ،‬ایجاد ساختار‬ ‫مناسب برای ساماندهی طراحان پوشاک‪،‬‬ ‫زمینه ‪‎‬سازی برای کشف ظهور استعدادها و‬ ‫خالقیت های نو همسو با پوشاک اسالمی‪ -‬ایرانی‪،‬‬ ‫ایجاد اشتغال پایدار برای طراحان مد و لباس‬ ‫استان‪ ،‬ترویج طرح های استانی مناسب و تقدیر از‬ ‫طراحان و تالشگران توسعه پوشاک ایرانی اسالمی‬ ‫مد نظر قرار داشت‪.‬‬ ‫اختتامیه ی دومین جشنواره مد و لباس استان‬ ‫البرز با حضور حمید قبادی‪ ،‬دبیر کارگروه‬ ‫ساماندهی مدولباس کشور و هیئت همراه در سالن‬ ‫همایش های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسالمی‬ ‫استان البرز‪ ،‬سالن سیروس صابر برگزار‪ ،‬و با تجلیل‬ ‫از برگزیدگان به کار خود پایان داد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪83‬‬ ‫چ‬ ‫ه‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫خ‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫مد‬ ‫‪84‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫«بربری» (به انگلیسی ‪ ، )Burberry‬شرکت‬ ‫تولیدکننده ی کاالهای لوکس و خانه ی مد‬ ‫بریتانیایی است؛ که در زمینه ی توزیع لباس‪،‬‬ ‫لوازم جانبی و عطر فعالیت می کند‪ .‬این برند‬ ‫در سال ‪ ۱۸۵۶‬توسط «توماس بربری» در شهر‬ ‫باسینگستوکتاسیسشد‪.‬‬ ‫***‬ ‫توماسبربری‬ ‫درروز‪۲۷‬اگوست‪،۱۸۳۵‬توماسبربری(‪Thomas‬‬ ‫‪ ،)Burberry‬در دهکده ی بروکهام گرین در‬ ‫نزدیکی شهر لندن متولد شد‪ .‬در دوران نوجوانی نزد‬ ‫یک پارچه فروش مشغول به کار شد‪ .‬پس از مدتی‪،‬‬ ‫در سال‪ ،۱۳۵۶‬در «بیسینگ استاک»‪ ،‬یک فروشگاه‬ ‫کوچک لباس باز کرد‪ .‬در ابتدای فعالیت این فروشگاه‬ ‫موفقیت چندانی حاصل نشد‪ ،‬اما ابتال به بیماری‬ ‫درهای جدیدی را رو به اینه ی حرفه ای گشود‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱۸۷۰‬او بر روی فروش لباس های بیرون‬ ‫متمرکز شد‪ .‬او که مهاجر بود و به اب وهوای بارانی‬ ‫انگلیس عادت نداشت؛ با وجود استفاده از لباس های‬ ‫خوب ان زمان به دردهای روماتیسمی دچار شد‪.‬‬ ‫پس از مراجعه به دکتر‪ ،‬علت این بیماری ها‪ ،‬استفاده‬ ‫ازبارانی هایپالستیکیتشخیصداده شد؛بنابراینبه‬ ‫فکرافتادتاخوددستبهکارشود‪،‬وبهجایبارانی های‬ ‫پالستیکی‪ ،‬نوعی بارانی نخی درست کند که عالوه بر‬ ‫محافظت در برابر باران و سرما‪ ،‬مانع از تنفس پوست‬ ‫بدننیزنشود؛بنابراینپارچه یمقاوم«گاباردین»در‬ ‫‪ ۱۸۸۰‬ابداع شد و نام توماس بربری را به دنیا معرفی‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ازبریتانیاتاقطبجنوب‬ ‫توماس پس از رونق کسب و کار‪ ،‬در سال‪ ۱۸۹۱‬موفق‬ ‫شدشعبه یدومبربریراباعنواندفترمرکزیشرکت‪،‬‬ ‫درلندنافتتاحکند‪.‬دیرینپاییدکهبربریتوجهتمام‬ ‫اقشاررابهخودجلبکرد‪.‬ازخانواده یسلطنتیگرفته‬ ‫تا فرماندهان و سربازان ارتش بریتانیا نیز به این برند‬ ‫عالقه مند شدند‪ .‬در دوران جنگ جهانی اول ارتش‬ ‫بریتانیایی بارانی ها و ترنچ کت های معروف مارک‬ ‫بربری را به تن می کردند‪ .‬خاندان سلطنتی نیز حکم‬ ‫مخصوص سلطنتی (‪Royal Warrants of‬‬ ‫‪ )Appointment‬را به نشان اعتبار این برند‪ ،‬به‬ ‫توماس بربری اهدا کرد؛ اما مهر تایید نهایی توسط‬ ‫«اموندسن» به ثبت رسید‪ .‬کاپیتان روالد امونسن‬ ‫نروژی‪ ،‬زمانی که در ‪ ۱۹۱۱‬برای نخستین بار برای‬ ‫سفرهای اکتشافی خود‪ ،‬پا به قطب جنوب گذاشت؛‬ ‫از لباس های بربری استفاده کرد‪ ،‬تا دیگر در کیفیت‬ ‫ضد اب بودن این لباس ها شاعبه ای باقی نماند‪ .‬به این‬ ‫ترتیب کم کم شهرت بربری تا جایی رسید که به یک‬ ‫برندمعتبربین المللیمبدلشد ‪.‬جالباستبدانیدکه‬ ‫«همفریبوگارت»درفیلمبهیادماندنی«کازابالنکا»‬ ‫یکبارانیبربریبرتنکردهبود‪.‬درسال‪،۱۹۵۵‬زمانی‬ ‫که پارچه منحصر به فرد بربری بدون هیچ تغییری و‬ ‫بدونتوجهبهتغییراتدنیایمددرسطحبین المللی‬ ‫به فروش می رسید؛ فروشگاه های بزرگ یونیورسال‬ ‫(‪ )Great Universal Stores‬یا همان ‪ GUS‬نام‬ ‫تجاریبرندبربریراخریداریکرد‪.‬‬ ‫افولبربری‬ ‫بربری که زمانی در دنیای مد یکه تازی می کرد‪ ،‬در‬ ‫سراشیبی سقوط قرار گرفته بود‪ .‬در دهه ی ‪۱۹۶۹‬‬ ‫طرح شطرنجی معروف بربری بر روی چتر‪ ،‬کیف‪،‬‬ ‫چمدان‪ ،‬شال‪ ،‬روسری و‪ ...‬هم دیده شد‪ .‬تا ان زمان از‬ ‫این طرح بیشتر برای استرکاری کت و بارانی استفاده‬ ‫می شد‪ ،‬اما بربری این چهارخانه ها را به عنوان طرح‬ ‫اصلی و روی محصوالتش ارائه کرد‪ .‬با وجودی که این‬ ‫برند به واسطه ی کیفیت مرغوب محصوالتش‪ ،‬نام‬ ‫نیکخودرادربازارهایمدپوشاکحفظکردهبود‪،‬اما‬ ‫دیگر جاذبه ی اولیه ی خود را نداشت‪ .‬تا اینکه در سال‬ ‫‪«۱۹۹۷‬رزماریبراوو»امریکایی‪،‬بهسمتمدیرعامل‬ ‫جدید بربری منصوب شد و برنامه ی جدیدی در‬ ‫راستایبازگشتبهاوجشرکتتدوینکرد‪.‬‬ ‫بازگشتمدرنشطرنجی‬ ‫«رزماری براوو» (‪ )Rose Marie Bravo‬به جای‬ ‫کنار گذاشتن میراث ارزشمند بربری‪ ،‬از ان برای‬ ‫رسیدنبهکاالیلوکسومدروزاستفادهکرد‪.‬‬ ‫رزماریشکلجدیدیبهبربریدادوکمککردتااین‬ ‫نام بار دیگر‪ ،‬در کنار نام های بزرگ مد دنیا قرار گیرد‪.‬‬ ‫کمپین های تبلیغاتی با اهداف دقیق در رسانه های‬ ‫معتبر و به روز کردن طرح لباس ها‪ ،‬و استفاده از پارچه‬ ‫شطرنجی سنتی بربری‪ ،‬این برند را مورد توجه افراد‬ ‫خوش لباس معروف و طرفداران مد‪ ،‬مانند «ویکتوریا‬ ‫بکهام» و «کیت ماس» قرار داد‪.‬امروزه پارچه ی‬ ‫شطرنجی بربری که در دهه ی ‪ ۱۹۲۰‬معرفی شد‪ ،‬در‬ ‫همه ینقاطدنیاازبرزیلتااروپاوکاناداتاژاپنشناخته‬ ‫شده‪،‬وبهصورتعالمتمشخصهایننامدرامدهاست‪.‬‬ ‫درستهمانگونهکهلباس هایچهارخانهقرمز‪،‬راهی‬ ‫برای متحد کردن اسکاتلندی ها است؛ طرح معروف‬ ‫پارچه بربری هم راه حلی برای برقراری اتحاد هویت‬ ‫طرفدارانقومیت گرایدنیایمدشده است؛تابهنوعی‬ ‫وفاداری خود را به امروزی ترین نام تجاری میراث دار‬ ‫نشان دهد‪ .‬اکنونبربریبیش از‪ ۷۰‬فروشگاه فعالدر‬ ‫نقاطمختلفجهاندارد‪.‬اینبرندبافروشانواعلباس‪،‬‬ ‫تزئینات‪ ،‬عطر و‪ ...‬در سال درامدی بالغ بر یک میلیارد‬ ‫و دویست میلیون دالر کسب کرده است‪.‬بربری در‬ ‫حالی که همچنان میراث کهنه ی انگلیسی خود را‬ ‫حفظکرده است؛توانستباسالن هایمدوشیوه های‬ ‫جدید و مدرن زندگی امروز‪ ،‬ارتباط برقرار کرده‪ ،‬و با‬ ‫درک درست شرایط حاکم‪ ،‬مسیر ارتقا در بازارها را در‬ ‫پیش بگیرد و به یک نام تجملی شناخته شده تبدیل‬ ‫شود‪.‬درسال‪ ۲۰۰۲‬ارزشایننامتجاری‪ ۱/۵‬میلیارد‬ ‫دالربراوردشد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪85‬‬ ‫‪86‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫سالمــــــــــــــــــــت‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪87‬‬ ‫پشت‬ ‫نقــاب‬ ‫دکترمحمدرضا سرگلزایی‬ ‫روانپزشک‬ ‫کارناوالونیزکههرسالهاوایلفوریهدرشهرونیزایتالیابرگزارمی شودیکیاز‬ ‫قدیمی ترینومشهورترینجشن هایجهاناست‪.‬اینکارناوالهرسال‪۵۸‬‬ ‫روزپیشازعیدپاکاغازبهکارمی کند‪.‬‬ ‫دلیل استفاده از ماسک های خاص در این کارناوال‪ ،‬به از بین بردن اختالف‬ ‫ظاهریبینطبقاتغنیوفقیربازمی گرددوهمچنینفرصتیبرایدست‬ ‫انداختنمقاماتوقدرتمندانجامعهایجادمی کرد‪.‬‬ ‫سال‪ 2004‬کهبهونیزرفتهبودممحاصرهشدندرمیانهزارانماسکباعث‬ ‫می شد حضور در این شهر رویایی خیال انگیزتر شود‪ .‬دوستی می گفت‪:‬‬ ‫«وحشتناکنیستکههمهپشتنقابباشند؟»‪،‬پاسخدادم‪«:‬مگردرسایر‬ ‫روزهاوسایرجاهاهرروزباادمهایپشتنقابمواجهنیستیم؟!»‬ ‫واژهنقابیا«پرسونا»راکارلگوستاویونگ‪،‬روانپزشکسوئیسیواردادبیات‬ ‫روان شناسی کرد‪ .‬اتفاقا در کوزناخت سوئیس‪ ،‬جایی که یونگ زندگی می‬ ‫کرد‪ ،‬نیز یک کارناوال ساالنه ی بالماسکه شبیه کارناوال ونیز برگزار می‬ ‫شود و احتماال این کارناوال هم در توجه یونگ به نقاب های اجتماعی ادم‬ ‫ها بی تاثیر نبوده است‪ .‬زندگی اجتماعی ایجاب می کند که ما بخش هایی‬ ‫‪88‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫از خود را سانسور کنیم‪ .‬زیگموند فروید در کتاب «تمدن و ناخوشنودیهای‬ ‫ان» می گوید َم َدنی شدن باعث شده که ما به دستاوردهای مهمی برسیم‬ ‫(همچون واکسیناسیون) ولی در عین حال الزمه ی مدنی شدن سرکوب‬ ‫بخشیازغرائزونیازهایمانبودهکهباعثناخوشنودیماشدهاست‪.‬بنابراین‬ ‫متمدنمیبینیمنهدرقبایل‬ ‫مارواننژندیها(ن ِوروزها)رادرافرادوجامعه ی ّ‬ ‫ب َ َدوی‪.‬ا ّماپرسونارانبایدبخشیتص ّنعیوغیرواقعیازخودمانبدانیم‪.‬وقتی‬ ‫درروانشناسیتحلیلیازپرسوناصحبتمیکنیمازتزویروریاکاریسخن‬ ‫نمیگوییمبلکهازنیازغریزیبشربرای«همنوایی»سخنمیگوییم‪،‬ترس‬ ‫اوازتنهاییو ّ‬ ‫تقلیاوبرایدریافتپذیرشونوازش‪.‬نقابهایروانیبخشی‬ ‫ازذاتبشررابازمینمایانند‪.‬افراداندکیمیتوانندخودراازاسارتهمنوایی‬ ‫و همرنگی با جماعت رها سازند و از حصر و طرد نهراسند‪ ،‬شاید همان ها که‬ ‫نیچهلقب«اَبَرانسان»بهانهامیدهد‪.‬گاهیهمکسانیرامیبینمکه«نقابِ‬ ‫بینقابی»بهچهرهمیزنندوفریادبرمیاورندکهمنتابع ُعرفجامعهنیستم‬ ‫وازقضاوتدیگرانخَ مبهابرونمیاورم!‬ ‫به همین دلیل در حالی که بر روی جلد چاپ یازدهم کتاب سیناپسیس‬ ‫روانپزشکی«کاپالنوسادوک»بخشیازنقّاشیجیمزاِنسورنقّاشباژیکی‬ ‫با نام «هنرمند در محاصره ی نقاب ها» چاپ شده است در مقدمه ی کتاب‬ ‫ذکرشدهاستکه«ماسکهاهمپنهانمیکنندوهمبرمالمیسازند!»‪.‬در‬ ‫فیلم «چشمان به وسعت بسته» استنلی کوبریک شما جمعی از طبقه ی‬ ‫حاکم جامعه را می بینید که تنها زمانی که ماسک به چهره می زنند عریان‬ ‫و فاش دیده می شوند‪ .‬فکر کنید اگر قرار باشد در یک بالماسکه ماسکی به‬ ‫طراحییاانتخابمیکردید‪،‬بهکسیکه‬ ‫صورتبزنیدچهماسکیبرایخود ّ‬ ‫چه ماسکی بر چهره دارد اعتماد بیشتری می کردید و از کدام ماسک ها می‬ ‫ترسیدید‪ .‬پاسخبههمینچندپرسشسادهاطالعاتارزشمندیدراختیار‬ ‫یکتحلیلگرروانقرارمیدهدتادغدغهها‪،‬ترسهاوارمانهایشمارابهتر‬ ‫بشناسد‪.‬‬ ‫انفوالنزا‬ ‫افسانه گودرزی‬ ‫دکتر داروساز‬ ‫انفوالنزا عفونت ویروسی است که از اوایل پاییز تا اوایل بهار مردم را در گیر می‬ ‫کند‪.‬وبهشدتمنتقلهازراههوااست‪،‬وواردسلولهایمجاریتنفسیمی شود‬ ‫عالئم‪:‬‬ ‫تب‪ :‬تب باالی ‪ 38.3‬درجه بوده ودر عرض ‪24‬ساعت ایجاد شده وبرای ‪3‬روز‬ ‫باقیمیماند‪.‬‬ ‫سردرد‪ :‬معموال در تمام نواحی احساس می شود وگاهی فقط جلوی سر می‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫گلودرد‪:‬حدود‪3‬تا‪4‬روزطولمیکشد‪.‬‬ ‫ابریزشبینی‪:‬بهمدتیکهفتهطولمیکشد‪.‬‬ ‫احساسخستگی‪:‬کهممکناستبعدازرفععالیمهموجودداشتهباشد‪.‬‬ ‫یکیازعوارضانفوالنزاسینهپهلواستکهعاملانیاویروساستیاباکتریکه‬ ‫ازضعیفشدنسیستمایمنیبدنسوءاستفادهمی کند‪.‬‬ ‫داروها‬ ‫‪ 48‬ساعت بعد از شروع بیماری باید مصرف شود که شدت عالیم ودوره‬ ‫بیماریکاهشیابد‬ ‫‪.۱‬استامینوفن‪:‬تبودردراکاهشمی دهد‪.‬‬ ‫‪.۲‬انتیهیستامین‪:‬احتقان(گرفتگی)بینیراوسرفهراکاهشمی دهد‪.‬‬ ‫درمانباگیاهاندارویی‪:‬‬ ‫معرق ها‪ :‬مانند سوپ و اش داغ‪،‬گیاه اقطی که از برگ وگل گیاه به صورت دم‬ ‫کردهدوباریکقاشقچایخوریاستفادهمیکنند‪.‬‬ ‫ویتامینث‪:‬گیاهانیماننداسفناج‪،‬جعفری ویتامین‬ ‫ثباالییدارند‪.‬‬ ‫سرفه خلط دار‪ :‬گیاهانی که ساپونین دارند مانند‬ ‫انیسون‪،‬اویشنوعشقه‪.‬‬ ‫سرفه های خشک‪ :‬گیاهان موسیالژ دار مانندنیلوفر‪،‬ختمی گل‬ ‫بنفشه‪،‬پنیرک وچهار تخم‪ .‬گیاهانی که سیستم ایمنی را افزایش می دند‪:‬‬ ‫اکیناسه‪،‬شلغم‪،‬لبوبهخصوصچغندرقرمز‪،‬بخشژلهایگیاهالویهوراسیستم‬ ‫ایمنیراافزایشمی دهند‪.‬‬ ‫ترکیباتی که حاوی زینک می باشند وافزایش سیستم ایمنی می دنهند؛ کلم‬ ‫بروکلیواسفناجوگوشتقرمزوجگر‪.‬‬ ‫بخوراستنشاقی‪:‬گلبابونه‪+‬برگاویشن‪+‬برگمریمگلیبهترتیببهنسبت‬ ‫‪.1،1،2‬وگیاهبومادران‪،‬مرزنجوش‪،‬اویشن‪.‬بهنسبتمساوی‪.‬‬ ‫روغنمالیناحیهپشتوجلویقفسهسینهباروغنکنجدیاروغنسیاهدانه‪.‬‬ ‫مایعاتکافی‪،‬تغذیهمناسب‪،‬استراحتدربسترکاملکنندهدرمانمیباشد‪.‬‬ ‫واکسن انفوالنزا در پیشگیری بیماری در فاصله زمانی ماه مهر تا نیمه ابان در‬ ‫افراد‪:‬‬ ‫باالی‪ 65‬سال‬‫‪-‬کودکان‪ 6‬تا‪24‬ماه‪.‬‬ ‫کودکان وافراد بزرگسال بین ‪ 2‬تا‪ 64‬سال که بیماریهای مزمن کلیوی‪،‬ویا‬‫ضعفسیستمایمنیدارند‪.‬‬ ‫افرادیکهدچاراسمهستند‪.‬‬‫خانمهایباردار‬‫پزشکانوپرستاران‬‫توصیهها‬ ‫‪.۱‬دستها را مداوم بشویید‪ :‬بیشترین علت انفوالنزا لمس چشم‪ ،‬دهان‪ ،‬بینی با‬ ‫دستانالودهبهویروساست‪.‬‬ ‫‪.۲‬عدمحضوردرمکانهایعمومیدرصورتابتال‪.‬‬ ‫‪.۳‬هنگامعطسه‪،‬سرفهجلویدهانرابادستمالکاغذیبگیرید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪89‬‬ ‫گیاه درمانی درطب سنتی‬ ‫علیرضا نورمحمدی‬ ‫دانشجوی دکتری منابع طبیعی (علوم مرتع)‬ ‫خواصعرقیاتگیاهی‬ ‫عرق پونه‪ :‬ضدنفخ‪ ،‬هضم کننده‪ ،‬صفرابر‪ ،‬ضدعفونی کننده‪ ،‬خلط اور‪ ،‬درمان‬ ‫سیاه سرفهواسم‪،‬تصفیه کنندهخون‪،‬رفعهیستری‪،‬قاعده اور‬ ‫عرق ترب‪ :‬رفع بیماری های کلیوی‪ ،‬رماتیسم و سیاه سرفه‪ ،‬دفع سنگ کلیه و‬ ‫مثانه‬ ‫عرق چهل گیاه‪ :‬تقویت معده‪ ،‬رفع ترشی معده‪ ،‬رافع دردسرهای ناشی از‬ ‫سردی‪،‬اسانکردنهضمغذا‪،‬مقویقوایجنسی‪،‬ضدنفخوسوءهاضمه‬ ‫عرقخیار‪:‬خنک کنندهومقوی‪،‬ازبینبردنسنگکلیهومثانه‪،‬مفیدبرایرفع‬ ‫اورامکبد‪،‬پایین اورندهقندخونوفشارخون‬ ‫گیاهانمفیدبرایمبارزهباچربیخون‬ ‫بیشتر گیاهان (سبزی ها و میوه ها) به علت فیبر و الیافی که دارند باعث کاهش‬ ‫کلسترول و تری گلیسرید خون می شوند‪ .‬البته تاثیر گیاهان در کاهش چربی‬ ‫خون یکسان نیست؛ تاثیر برخی از ان ها بیشتر است و به دلیل خاصیتی که در‬ ‫کاهشکلسترولوتری گلیسریدخوندارند‪،‬برایدرماناستفادهمی شوند‪.‬‬ ‫مریم گلی‪ :‬مصرف جوشانده یا دم کرده گیاه مریم گلی در بین روز به اندازه یک‬ ‫استکان‪،‬می توانددردرمانچربیخونموثرباشد‪.‬‬ ‫خرفه‪ :‬یکی از گیاهان موثر در کاهش میزان چربی خون‪ ،‬خرفه است‪ .‬خرفه‪،‬‬ ‫تصفیه کنندهخون‪،‬تب برو ُمدر(ادراراور)ونیزصفرااور‪،‬ضداسکوربوتوکمبود‬ ‫ویتامین‪C‬است‪.‬‬ ‫اب گوجه فرنگی ‪ ،‬اب انار و اب غوره‪ :‬سه نوشیدنی موثر در کاهش میزان چربی‬ ‫خونهستند‪.‬‬ ‫برخی دیگر از گیاهان مانند دانه کنگرفرنگی نیز تری گلیسرید خون را پایین‬ ‫می اورد و مصرفشان در بسیاری از کشورهای دنیا شایع است؛ ولی متاسفانه‬ ‫استفادهازاینگیاهانهنوزدرایرانجانیفتادهاست‪.‬‬ ‫‪90‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫ازحالبدبهحالخوب‬ ‫دکتر مریم حاجی لو‬ ‫پزشک‪ ،‬مدرس دانشگاه‬ ‫(بخشیازکتاب«ازحالبدبهحالخوب»‪،‬نوشته‪:‬دکتردیویدبرنز)‬ ‫خیلی ها معتقدند که روحیه بد ان ها ناشی از عوامل خارج از کنترل ان ها است‪ .‬می پرسند‪:‬‬ ‫چگونهاحساسخوشبختیکنم؟چگونهنسبتبهخودماحساسخوبداشتهباشم؟برخی‬ ‫روحیهبدخودرابهژنتیکیااتفاقاتفراموششدهدورانکودکیخودنسبتمی دهند‪.‬البته‬ ‫در مورد هر یک از این ها حقایقی وجود دارد‪ .‬بدون شک حوادث محیطی‪ ،‬موقعیت شیمیایی‬ ‫بدن و تضادها و اختالفات مربوط به گذشته روی ما تاثیر می گذارند؛ اما این نظریه پردازی ها‬ ‫مبتنیبراینباورندکهاحساساتمابهدورازکنترلماهستند‪.‬اگربگوییدنمی توانماحساسم‬ ‫راتغییربدهم‪،‬قربانیناراحتیخودمی شویدوخودرافریبمی دهید‪.‬اگرمی خواهیداحساس‬ ‫بهتریداشتهباشیدبایدبدانیدودرککنیدکهبه جایحوادثبیرونی‪،‬افکاروطرزتلقی های‬ ‫شماهستندکهاحساساتشمارابه وجودمی اورند‪.‬می توانیداندیشه‪،‬احساسورفتارخودرا‬ ‫تغییردهید‪.‬ایناصلسادهودرعین حالانقالبی‪،‬شمارادرتغییرزندگیخودیاریمی دهد‪.‬در‬ ‫شماره هایبعدبااینطرزتلقیبیشتراشنامی شویم‪.‬‬ ‫روش هایدرمانغیرجراحیصورت‬ ‫دکتر حمیدرضا علیزاده اطاقور‬ ‫(دانشیار گروه جراحی و عضو هیئت علمی دانشگاه)‬ ‫درادامهمطلبشمارهقبل‪،‬بهدرمان هایجراحیجوان سازیصورتمی پردازیم‪.‬‬ ‫درابتدابهعملجراحیلیفتصورت(‪)facelift‬اشارهمی کنیم‪.‬انواعروش های‬ ‫جراحیبرحسبموردوبراساسمعاینهبالینیووضعیتبیمارانتخابمی شوند‪.‬‬ ‫ابتدا شرایط بالینی و وضعیت سالمت عمومی بیمار موردبررسی دقیق قرار‬ ‫می گیرد‪ .‬در مواردی که ریسک بیهوشی باال باشد و به خصوص در موارد فشار‬ ‫خون کنترل نشده‪ ،‬عمل جراحی زیبایی لیفت صورت پیشنهاد نمی شود‪ .‬یکی‬ ‫از عوارض فشار خون کنترل نشده‪ ،‬ایجاد تجمع لخته خون (هماتوم) در محل‬ ‫جراحی است‪ .‬شرح حال دارویی ازجمله مصرف داروهای قلبی ضدانعقاد خون‬ ‫نیزبایدبهدقتموردبررسیقرارگیردتاازعوارضبعدازعملجراحیپیشگیری‬ ‫شود‪.‬بعدازبررسی هایالزموباانتخابصحیحبیمار‪،‬عملجراحیلیفتصورت‬ ‫می تواند به طرز موثری به جوان سازی صورت کمک کند‪ .‬این عمل توسط فوق‬ ‫تخصص جراحی پالستیک‪ ،‬ترمیمی و زیبایی انجام می شود‪ .‬بر اساس وضعیت‬ ‫صورت بیمار و سن او‪ ،‬روش های جراحی مختلف لیفت صورت وجود دارد و‬ ‫برش های جراحی مختلفی نیز انتخاب می شود؛ از جمله این روش ها کشیدن‬ ‫پوستوزیرجلدبهتنهایی‪،‬برداشتنویاچیندادنالیهاپونوروزی‪،‬برشزیرالیه‬ ‫محافظاستخوانیو‪...‬است‪.‬درصورتتصمیم گیریلیفتصورتازطریقپوست‪،‬‬ ‫خط جراحی در نواحی دور از دید افراد ازجمله زیر موها انتخاب می شود‪ .‬دوره‬ ‫نقاهت حدودا یک هفته است و به تدریج ورم صورت برطرف می شود‪ .‬یکی از‬ ‫روش هایجراحیلیفتصورتکهبه خصوصبرایناحیهپیشانیوجهتبرطرف‬ ‫کردنچین هایپیشانیانجاممی شود‪،‬لیفتصورتازطریقاندوسکوپاست‪.‬‬ ‫این روش از طریق سوراخ های بسیار کوچک و از طریق پوست ناحیه سر انجام‬ ‫می شود‪ .‬بر اساس منطقه موردنیاز لیفت شدن می توان برش جراحی مخصوص‬ ‫انقسمتراانتخابکرد؛به عنوان مثال‪،‬برشخاصیجهتلیفتابرووجوددارد‪.‬‬ ‫درشمارهایندهسایرروش هایجوان سازیصورتبررسیمی شود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪91‬‬ ‫گپی با زهرا فعله گری‪ ،‬مربی نینجوتسوی بانوان ایران‬ ‫تیم گفتگوی تصویری‪:‬‬ ‫مرضیه جعفری‪ ،‬گلساسادات‬ ‫بحری و ندا کشاورز‪.‬‬ ‫یکی از مربی هایمان‪ ،‬شهید‬ ‫مدافع حرم است‬ ‫چطور شما نینجوتسوکار شدید؟‬ ‫من از بچگی روحیه پسرانه داشتم‪ .‬در ابتدا با اصرار پدر و مادرم وارد رشته کاراته شدم‪.‬‬ ‫اصال نمی دانستم این رشته چیست؛ ولی وقتی ورود کردم فهمیدم که چقدر به این رشته‬ ‫عالقه دارم‪ .‬به مرور عالقه من بیشتر شد و عالقه ها و استعدادهایم همه رو شد تا اینکه‬ ‫رشته نینجوتسو را پیدا کردم و دیدم خیلی به سبک زندگی من نزدیک است و خیلی به‬ ‫ان عالقه دارم‪.‬‬ ‫بعد از این همه سال کار کردن در رشته نینجا‪ ،‬جاهای خاصی‬ ‫پیشنهاد کار داشتید؟‬ ‫پیشنهاد کار داشتم؛ ولی به دالیلی نتوانستم بروم؛ مثال یک مدت می خواستند به‬ ‫نیروهای خانم که در نیروی انتظامی هستند اموزش بدهم؛ ولی به دالیل شخصی نشد‪.‬‬ ‫افرادی که به ان ها اموزش می دهید در چه محدوده سنی ای‬ ‫هستند؟‬ ‫کوچک ترینشان تازه ‪ 3‬ساله شده است و بزرگ ترین هم ‪ 24‬سالش است‪.‬‬ ‫خودتان چند سال دارید؟‬ ‫‪ 22‬سال دارم‪.‬‬ ‫خانمی که پنجاه سالشان بود و شما به ایشان اموزش دادید‪ ،‬هنوز‬ ‫هم نزد شما هستند؟‬ ‫قبال کار می کردند‪ .‬مادر شاگردم بودند و خیلی عالقه داشتند و می گفتند خیلی‬ ‫دوست دارند دفاع شخصی را یاد بگیرند چون جایی الزم می شود‪ .‬اکروبات و سالح کار‬ ‫نمی کردند‪ .‬بیشتر روی دفاع شخصی شان کار می کردم‪.‬‬ ‫دفاع شخصی واقعا الزم می شود؟‬ ‫الزم که می شود‪ ،‬باالخره خطر همیشه در کمین است؛ ولی بیشتر از اینکه می توانید‬ ‫از خودتان دفاع کنید باعث می شود اعتمادبه نفستان باال برود و یک جورهایی روی پای‬ ‫خودتان بایستید؛ چون احساس قدرتمند بودن می کنید و این حس در تمام قسمت های‬ ‫زندگی تان هم ادامه می یابد‪ .‬وقتی در زندگی به مشکلی برمی خورید همان روحیه‬ ‫‪92‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫رزمی کاری و نینجا بودن به ذهنتان می اید و باعث می شود بتوانید‬ ‫مشکالت را خیلی راحت تر حل کنید‪.‬‬ ‫کمی از اصطالحاتی که به کار می برید برایمان‬ ‫بگویید‪.‬‬ ‫اصطالحات به زبان ژاپنی است چون رشته ای ژاپنی است؛ مثال‬ ‫بچه ها من را «سنسی» صدا می کنند‪ ،‬سنسی به زبان ژاپنی یعنی‬ ‫مربی یا استاد‪ .‬کلمه «نینجوتسو» که اسم رشته هم هست؛ یعنی‬ ‫هنر حرکت پنهان‪ .‬به اقایانی که نینجوتسو کار می کنند می گویند‬ ‫«نینجا»‪ ،‬یعنی پنهان و به خانم هایی که نینجوتسو کار می کنند‬ ‫می گویند «کونوئیچی»‪ ،‬یعنی ن ُه استعداد در یک نفر! به عبارت‬ ‫دیگر‪ ،‬یعنی کسی که استعداد و توانایی خیلی باالیی دارد‪.‬‬ ‫یعنی توانایی های بالقوه ادم های‬ ‫نینجوتسوکار‪ ،‬بالفعل می شود؟‬ ‫دقیقا همین طور است‪ .‬اینجا به نوعی استعدادیابی می شوند؛‬ ‫چون ما سالح‪ ،‬سطوح دفاع شخصی و اکروبات و تکنیک های بسیار‬ ‫زیادی داریم که باالخره هر کسی استعداد خودش را در یکی از این‬ ‫تکنیک ها یا هنرها پیدا می کند‪.‬‬ ‫کسانی که می خواهند وارد این رشته شوند باید‬ ‫وزن خاصی داشته باشند؟‬ ‫ما هیچ وقت محدودیت های وزنی نگذاشتیم؛ ولی محدودیت‬ ‫تکنیک برای یک سری وزن ها گذاشته ایم؛ به طورمثال اگر کسی‬ ‫وزنش باال باشد من سعی می کنم اول وزن او را پایین بیاورم‪ ،‬بعد‬ ‫یک سری از تکنیک ها را به او یاد می دهم؛ چون ممکن است به‬ ‫خودش اسیب برساند‪.‬‬ ‫شما به این افراد رژیم هم می دهید؟‬ ‫رژیم نمی دهم‪ ،‬تمرین می دهم؛ مثال به کسی که خیلی الغر‬ ‫است می گویم کمتر بدود و به کسی که وزنش باالست می گویم‬ ‫بیشتر بدود‪.‬‬ ‫با این روش الغر می شوند؟‬ ‫شاگردان من همیشه گفتند که این اتفاق برایشان افتاده است‪.‬‬ ‫خودم هم این همه سال است که کار می کنم و همیشه روی وزنی‬ ‫که باید باشم هستم‪.‬‬ ‫قضیه کمربندهای رنگی چیست؟ این‬ ‫کمربندها برای کاراته است یا تکواندو؟‬ ‫ما سه کمربند بیشتر نداریم‪ .‬برای خانم ها‪ :‬سفید‪ ،‬قرمز و مشکی‪،‬‬ ‫برای اقایان‪ :‬سفید‪ ،‬سبز و مشکی‪ .‬این هم برای این است که یک‬ ‫حالت جداسازی و مشخص داشته باشد‪ .‬در کل‪ ،‬با ارم مشخص‬ ‫می شود؛ ارمی که روی لباس من است به عنوان دان یک شناخته‬ ‫می شود و اگر روی این ارم‪ ،‬ستاره بیاید دان ها باالتر می رود؛ مثال به‬ ‫دان پنج برسیم دوباره ارم عوض می شود‪ .‬قبل از دان یک که به ان‬ ‫«کیو» می گویند‪ 10 ،‬درجه داریم که از کیو ده شروع می شود تا کیو‬ ‫یک‪ .‬کیو یک اماده می شود برای دان یک و بعد پانزده دان داریم‪.‬‬ ‫قضیه روبندها چیست؟‬ ‫نقاب می زنند؛ چون خاصیت نینجوتسوکارها پنهان بودن است‬ ‫و اسم رشته هم هنر حرکت پنهان است‪ .‬یک حالت مخفی دارند و‬ ‫به خاطر همین تمام ساق پاهایشان را می بندند‪ ،‬کفش می پوشند‪،‬‬ ‫دست هایشان را می بندند و نقاب می زنند که مشخص نشوند‪ .‬دقیقا‬ ‫مثل نیروی نوپو یا همان هایی که در ارتش و نیروی انتظامی هستند‬ ‫و لباس هایشان تماما مشکی است و یک حالت ضربتی دارند‪.‬‬ ‫این نقاب ها به درجه بندی ها ربطی ندارد؟‬ ‫خیر‪ .‬کال خاصیت نینجوتسو‪ ،‬ان نقاب و پوشش و مخفی‬ ‫بودنش است‪ .‬اینکه از لباس مشکی استفاده می کنند به این دلیل‬ ‫است که بیشتر در شب حرکت می کنند و یک حالت خوفناک دارد‪.‬‬ ‫شمشیرها را هم با دان یک می دهید؟‬ ‫از کیو سه‪ ،‬یعنی سه درجه قبل از مشکی شروع به اموزش‬ ‫دیدن برای شمشیرها می کنند تا دان یک‪ .‬البته با شمشیر چوبی‪.‬‬ ‫شمشیر شما واقعی است؟‬ ‫بله واقعی است‪.‬‬ ‫با خودتان بیرون هم می برید؟‬ ‫برای تمرین و ازمون درجات باالتر یا مسابقات می برم‪ .‬هر‬ ‫سالحی یک درجه خاصی دارد؛ یعنی بچه ها از سالح چوب شروع‬ ‫می کنند تا درجه های باالتر که سالح های مختلفی دارد‪ .‬هر جلسه‬ ‫که تمرین دارند سالح هایشان را به همراه دارند تا در صورت نیاز به‬ ‫سالح‪ ،‬از ان استفاده کنند‪.‬‬ ‫این سالح ها را جاهای خاصی می فروشند؟‬ ‫هر جایی نمی فروشند‪ .‬ما از دفتر مرکزی سبک خودمان تهیه‬ ‫می کنیم؛ چون یک مقدار خطرناک است‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪93‬‬ ‫قیمتش باالست؟‬ ‫خیر‪ ،‬قیمت خیلی باالیی ندارد‪.‬‬ ‫خانم فعله گری در روز چند ساعت کالس دارید؟‬ ‫من تقریبا روزهای زوج‪ ،‬سه سانس باشگاه دارم و از ساعت ‪12.5‬‬ ‫شروع می کنم تا ‪ 6.5‬بعدازظهر‪.‬‬ ‫به خانم ها توصیه می کنید وارد این رشته شوند؟‬ ‫من به هر کسی که دیدم توصیه کردم؛ چون واقعا برایشان الزم‬ ‫است‪.‬‬ ‫اگر کسی بخواهد دفاع شخصی کار کند‪ ،‬چرا باید‬ ‫نینجوتسوکار شود؟‬ ‫چون نینجوتسو همه تکنیک ها و استعدادها را یکجا دارد و‬ ‫کامل ترین رشته است‪ .‬خیلی از ارتش های کشورهای دنیا از این رشته‬ ‫استفاده می کنند‪.‬‬ ‫اگر کسی بخواهد این رشته را یاد بگیرد‪ ،‬بعدا کجا‬ ‫می تواند کار کند؟‬ ‫ما در سایتمان به نشانی ‪ ،www.ninja.ir‬لیست تمام مربی های‬ ‫کل کشور را با ادرس باشگاه ها و شماره تلفن هایشان گذاشته ایم‪.‬‬ ‫یعنی فقط می توانند مربی شوند؟ جای دیگری‬ ‫نمی توانند مشغول به کار شوند؟‬ ‫چرا می شود‪ .‬من به شخصه در زندگی ام از ان خیلی بهره بردم؛ یک‬ ‫نمونه اش همین درگیری های خیابانی بوده که اتفاق افتاده و اذیت و‬ ‫ازارهایی که داشتم‪.‬‬ ‫مگر چقدر اذیت و ازار داشتید؟‬ ‫چون مدرسه من در منطقه خیلی خوبی نبود اذیت می شدم؛‬ ‫ولی االن خیلی کمتر است‪ .‬چه بخواهیم و چه نخواهیم باالخره این‬ ‫ازارها هستند‪ .‬از این لحاظ خوب است؛ ولی مهم ترین چیزی که من‬ ‫از نینجوتسو به دست اوردم؛ اعتمادبه نفس بود‪ .‬من در باشگاه به بچه ها‬ ‫می گویم شروع کنید به دفاع کردن؛ یعنی یکی حمله کند و یکی دفاع‬ ‫کند و شاگرد از من می پرسد‪« :‬سنسی‪ ،‬در کل عمرم به چه کارم می اید؟‬ ‫شاید تا اخر عمرم کسی به من حمله نکرد»؟ من همیشه به او گفتم که‬ ‫تو وقتی در باشگاه به عنوان یک هنرجوی نینجوتسو‪ ،‬دفاع کردن را‬ ‫یاد بگیری ناخداگاه در زندگی ات هم تاثیر می گذارد و اجازه نمی دهی‬ ‫هیچ کس‪ ،‬چه از بُعد روانی و چه از بُعد فیزیکی‪ ،‬به تو حمله کند‪ .‬یاد‬ ‫می گیری همیشه در برابر مشکالت و سختی ها از خودت دفاع کنی و‬ ‫سریع کم نیاوری! من خودم به شخصه این تاثیر را دیده ام‪.‬‬ ‫تک دختر هستید؟‬ ‫بله‪ ،‬یک برادر کوچک تر دارم‪.‬‬ ‫برادرتان نمی خواهد نینجاکار شود؟‬ ‫برادرم ووشو کار می کند و کمربند مشکی ووشو دارد‪.‬‬ ‫کسی که این ورزش را یاد می گیرد‪ ،‬برای کسب‬ ‫درامد چگونه می تواند روی ان حساب کند؟‬ ‫این رشته چون کامل است و تمرینات سختی دارد؛ شاگرد را از‬ ‫هر لحاظ اماده می کند و اگر بخواهد از حرفه اش استفاده کند و منبع‬ ‫درامدی داشته باشد خیلی راحت می تواند در نیروی انتظامی‪ ،‬ارتش‪،‬‬ ‫سپاه و ارگان هایی نظامی استخدام شود‪ .‬ما موارد خیلی زیادی داشتیم‪،‬‬ ‫حتی یکی از مربی هایمان‪ ،‬شهید مدافع حرم است؛ یعنی انجا از‬ ‫رشته اش استفاده کرد‪.‬‬ ‫اقا بودند؟‬ ‫‪94‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫چون مدرسه من در منطقه‬ ‫خیلی خوبی نبود اذیت‬ ‫می شدم؛ ولی االن خیلی‬ ‫کمتر است‪ .‬چه بخواهیم و چه‬ ‫نخواهیم باالخره این ازارها‬ ‫هستند‪ .‬از این لحاظ خوب‬ ‫است؛ ولی مهم ترین چیزی‬ ‫که من از نینجوتسو به دست‬ ‫اوردم؛ اعتمادبه نفس بود‪ .‬من‬ ‫در باشگاه به بچه ها می گویم‬ ‫شروع کنید به دفاع کردن؛‬ ‫یعنی یکی حمله کند و یکی‬ ‫دفاع کند‬ ‫بله اقا بودند‪ .‬خانم ها کمی محدودیت دارند و‬ ‫شاید نتوانند خیلی از این هنرشان استفاده کنند؛‬ ‫ولی ما در نیروی انتظامی‪ ،‬پلیس های خانم هم‬ ‫داریم‪ .‬در کل‪ ،‬اقایان بیشتر از این رشته نفع می برند‬ ‫چون خیلی راحت می توانند در ارگان های نظامی‬ ‫استخدام شوند‪ .‬اگر تکاورهای ارتش را دیده باشید؛‬ ‫همه تمرین هایشان مشابه ماست و به خاطر همین‬ ‫خیلی راحت می توانند از ان استفاده کنند‪.‬‬ ‫خانم ها در این رشته حمایت هم‬ ‫می شوند؟‬ ‫شاید نتوان گفت خیلی حمایت می شوند؛ ولی‬ ‫خداراشکر رئیس سبک ما خیلی به ما بها داده و خیلی‬ ‫از ما حمایت کرده است‪ .‬زنان نینجای کشور ایران‬ ‫معروف ترین زنان نینجوتسوکار هستند که به خاطر‬ ‫توانایی هایشان‪ ،‬حمایت رئیس سبک و مربی های‬ ‫دلسوزمان بوده است؛ ولی باالخره از طرف کشور‬ ‫خودمان کمی محدودیت داریم‪.‬‬ ‫چرا وقتی در اینترنت نام نینجا‬ ‫را جستجو می کنیم‪ ،‬اقایان و‬ ‫خانم ها بیشتر با لباس ارتشی دیده‬ ‫می شوند؟‬ ‫رشته ما طوری است که بیشتر با طبیعت سروکار‬ ‫داریم و برای کارهای عملیاتی استفاده می شود‪ .‬اگر‬ ‫قرار باشد وارد جنگل شوند و مبارزه کنند‪ ،‬ان لباس ها‬ ‫برایشان یک حالت استتار دارد؛ یعنی با درخت و گل‬ ‫و گیاه و یا با ان طبیعت استتار می شوند و اگر در‬ ‫برف باشند لباس مشکی نمی پوشند‪ ،‬لباس سفید‬ ‫می پوشند تا کامال با برف استتار شوند و دیده نشوند‪.‬‬ ‫لباس مشکی‪ ،‬لباس رسمی ما برای تمرین داخل‬ ‫سالن است و لباس های دیگری با رنگ های متفاوت برای مکان ها و‬ ‫شرایط مختلف داریم‪ .‬محدودیت رنگ در لباسمان نداریم؛ ولی موقع‬ ‫تمرین داخل سالن فقط و فقط لباس مشکی می پوشیم‪.‬‬ ‫بچه که بودید کارتون الک پشت های نینجا را‬ ‫می دیدید؟‬ ‫هنوز هم می بینم چون فیلمش را بر اساس واقعیت ساخته اند‪.‬‬ ‫تکنیک هایی که داخل کارتون بود همه واقعی است و دوستش دارم‪.‬‬ ‫کارتون الک پشت های نینجا چقدر کمکتان کرد‬ ‫وارد این رشته شوید؟‬ ‫من این کارتون را دوست داشتم‪ .‬اولش فکر می کردم الک پشت های‬ ‫نینجا خیالی و افسانه است؛ ولی بعد در فیلم ها دیدم و هنوز باورم نمی شد‬ ‫چنین رشته ای هست تا اینکه در یکی از مجالت رزمی‪ ،‬تبلیغات رئیس‬ ‫سبک را دیدم و مطمئن شدم این رشته واقعی است‪.‬‬ ‫کالم پایانی؟‬ ‫متاسفانه در چند سال اخیر یک سری افراد سودجو فقط به خاطر‬ ‫نفع خودشان یک سری سبک های پوچ و بدون تکنیک زدند و دارند از‬ ‫ان راه مردم و بچه ها را گول می زنند و در برخی از شهرها که در مناطق‬ ‫محروم هستند از ان ها سوءاستفاده می کنند‪ .‬من فقط می خواهم به‬ ‫مخاطبین زیروبم بگویم که اگر به رشته های رزمی عالقه دارند خواهشا‬ ‫با اگاهی ثبت نام کنند‪ .‬این رشته های پوچ از لحاظ روانی و جسمی به‬ ‫افراد بسیاری اسیب زده اند؛ اسیب هایی که واقعا قابل جبران نیست‪.‬‬ ‫نینجوتسو کامل ترین و اصیل ترین و تنها رشته مربوط به نینجاها‬ ‫است‪ ،‬اگر کسی نینجا دوست دارد خواهشا اول با دفتر مرکزی سبک‬ ‫نینجوستو تماس بگیرد و استعالم کند که مطمئن شود مربی ان‪ ،‬مربی‬ ‫رسمی و اموزش دیده باشد‪ .‬خود ما ‪ 8-6‬ماه سخت اموزش می بینیم تا‬ ‫مربی شویم‪ .‬رئیس سبک واقعا زحمت می کشد تا مربی های با اخالق و‬ ‫کارکرده تحویل جامعه دهد‪ .‬اجازه ندهید یک سری افراد با رشته های‬ ‫پوچشان فقط به خاطر نفع خودشان از شما سوءاستفاده کنند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪95‬‬ ‫پشت پرده تلگرام‬ ‫طبق بررسی های صورت گرفته ‪،‬حجم باالیی از کاربران فضای مجازی‬ ‫خصوصا "تلگرام"را ایرانیان تشکیل می دهند‪ .‬این حجم وسیع و متنوع‬ ‫از کاربران ‪،‬محیط مجازی را مستعد وقوع جرایم نموده است که حفظ‬ ‫امنیت ان از طریق پیشگیری از وقوع جرایم و یا مجازات مجرمان بسیار‬ ‫حائزاهمیتاست‪.‬‬ ‫بررسیتعدادیازجرایمشایعدرفضایمجازی‪:‬‬ ‫الف‪-‬تهدیددرفضایمجازی‪:‬‬ ‫از جمله ساده ترین و احتماال بیشترین جرایمی که می تواند از طریق‬ ‫تلگرام رخ دهد‪ ،‬تهدید و اخاذی است‪ .‬وقتی یک کاربر‪ ،‬از چت خصوصی‬ ‫خود با فردی دیگر اسکرین شات می گیرد و برای عدم انتشار ان‪ ،‬او را‬ ‫‪96‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫رویا قربانی‬ ‫کارشناس حقوقی‬ ‫تحت فشار می گذارد‪ ،‬جرم "تهدید" رخ داده است‪ .‬طبق ماده ‪ 669‬قانون‬ ‫مجازات اسالمی مصوب ‪ ،75‬هر گاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید کند‪،‬‬ ‫به مجازات شالق تا ‪ 74‬ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد‬ ‫شد‪ .‬وقتی قانونگذار در این ماده از عبارت «به هر نحو» استفاده کرده است‪،‬‬ ‫تهدید از طریق تلگرام را هم می توان داخل در مفهوم این ماده قانونی‬ ‫دانست‪ .‬این ماده‪ ،‬صرف "تهدید"را جرم دانسته و کاری به این ندارد که فرد‬ ‫تهدیدکننده‪ ،‬تهدیدخودراعملیمیکندیاخیر‪.‬‬ ‫ب‪-‬عملیکردنتهدیددرفضایمجازی‪:‬‬ ‫حال فرض کنیم که تهدید‪ ،‬عملی شود‪ .‬در اینجا ماده ‪ 17‬قانون جرائم‬ ‫رایانه ای مصوب ‪ 1388‬مقرر می دارد که ‪":‬هر کس صوت یا تصویر یا فیلم‬ ‫خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد‬ ‫قانونی منتشر کند یا دسترس دیگران قرار دهد‪ ،‬به نحوی که منجر به‬ ‫ضرر یا عرفا موجب هتک حیثیت او شود‪ ،‬به حبس از ‪ 91‬روز تا دو سال یا‬ ‫جزای نقدی از‪ 500‬هزار تومان تا‪ 4‬میلیون تومان یا هر دو مجازات محکوم‬ ‫خواهدشد‪".‬‬ ‫ج‪-‬انتشارمحتواینامناسبدرفضایمجازی‪:‬‬ ‫یکی دیگر از جرایم شایع در فضای تلگرام‪ ،‬انتشار محتوای مستهجن است‪.‬‬ ‫گاه ممکن است یک عکس‪ ،‬فیلم‪ ،‬صوت یا متن مستهجن برای فردی‬ ‫ارسال شود و او هم به راحتی ان را برای دیگران ارسال نماید؛ غافل از اینکه‬ ‫طبق ماده ‪ 14‬قانون جرایم رایانه ای‪ ،‬این کار ‪ 91‬روز تا دو سال حبس یا‬ ‫از ‪ 500‬هزار تومان تا ‪ 4‬میلیون تومان جزای نقدی دارد‪ .‬البته‬ ‫اگر این محتویات مستهجن به کمتر از ‪ 10‬نفر ارسال‬ ‫شود‪ ،‬تنها مستوجب جزای نقدی از ‪ 100‬هزار‬ ‫تومان تا ‪ 500‬هزار تومان خواهد بود اما اگر‬ ‫این کار به عنوان حرفه و تجارت انجام شود‪،‬‬ ‫اگر فرد مفسد فی االرض شناخته نشود‪ ،‬به‬ ‫حداکثر هر دو مجازات مقرر در ماده ‪14‬‬ ‫محکومخواهدشد‪".‬‬ ‫د‪-‬ترغیب افراد به تماشای مطالب‬ ‫نامناسبدرفضایمجازی‪:‬‬ ‫ممکن است کسی محتوای مستهجن را‬ ‫ارسال نکند اما افراد را ترغیب به تماشای این‬ ‫گونه مطالب کند؛ همانطور که برخی از ادمین‬ ‫های کانال ها برای افزایش بازدید خود یا تبلیغ‬ ‫کانال دیگران انجام می دهند‪ .‬همین کار هم طبق بند‬ ‫الف ماده ‪ 15‬قانون جرائم رایانه ای جرم است و فردی که مرتکب‬ ‫این کار می شود‪ ،‬به حبس از ‪ 91‬روز تا یک سال یا جزای نقدی از ‪500‬‬ ‫هزار تومان تا ‪ 2‬میلیون تومان یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد‪ .‬بند ب‬ ‫همینمادهنیزمقررمیدارد‪":‬چنانچهافرادرابهارتکابجرائممنافیعفت‬ ‫یا استعمال مواد مخدر یا روان گردان یا خودکشی یا انحرافات جنسی یا‬ ‫اعمالخشونتامیزتحریکیاترغیبیاتهدیدیادعوتکردهیافریبدهد‬ ‫یا شیوه ارتکاب یا استعمال انها را تسهیل کند یا اموزش دهد‪ ،‬به حبس از‬ ‫‪ 91‬روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ریال تا بیست میلیون ریال‬ ‫یا هر دو مجازات محکوم می شود‪".‬‬ ‫ه‪-‬انتشارشایعاتدرفضایمجازی‪:‬‬ ‫از جمله جرایم دیگر در فضای مجازی‪ ،‬انتشار شایعات است‪ .‬گاه پیش می‬ ‫اید که مطلبی ارسال می شود و فرد همان مطلب را بدون تحقیق پیرامون‬ ‫صحت و درستی اش‪ ،‬در یک گروه تلگرامی یا برای برخی افراد ارسال می‬ ‫کند‪ .‬این کار در مواردی عنوان مجرمانه دارد و می تواند برای ما درد سر‬ ‫شود؛ چنانکه طبق ماده ‪18‬قانون جرایم رایانه ای «هر کس به قصد اضرار‬ ‫به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله سامانه رایانه‬ ‫ای یا مخابراتی اکاذیبی را منتشر نماید یا در دسترس دیگران قرار دهد یا‬ ‫با همان مقاصد اعمالی را بر خالف حقیقت‪ ،‬راساً یا به عنوان نقل قول‪ ،‬به‬ ‫شخص حقیقی یا حقوقی به طور صریح یا تلویحی نسبت دهد‪ ،‬اعم از اینکه‬ ‫از طریق یادشده به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به دیگری‬ ‫وارد شود یا نشود‪ ،‬افزون بر اعاده حیثیت (در صورت‬ ‫امکان)‪ ،‬به حبس از ‪ 91‬روز تا دو سال یا جزای‬ ‫نقدی از پنج میلیون ریال تا چهل میلیون ریال‬ ‫یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد‪».‬‬ ‫و‪-‬کالهبرداریدرفضایمجازی‪:‬‬ ‫گاهی بعضی از افراد فضای مجازی را‬ ‫وسیله سودجویی و کالهبرداری قرار‬ ‫می دهند‪ .‬اگرچه در فصل سوم قانون‬ ‫جرایم رایانه ای‪ ،‬بحث کالهبرداری رایانه‬ ‫ای مطرح شده اما به نظر می رسد ان نوع‬ ‫از کالهبرداری که قابل ارتکاب به وسیله‬ ‫تلگرام باشد‪ ،‬داخل در مفهوم این فصل نمی‬ ‫شود و کالهبرداری از طریق تلگرام‪ ،‬با ماده ‪ 1‬قانون‬ ‫قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختالس و‬ ‫کالهبرداری قابل مجازات است که مقرر می دارد‪" :‬هر کس از‬ ‫راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا‬ ‫موسسات موهوم یا به داشتن اموال واختیارات واهی فریب دهد یا به امور‬ ‫غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش امدهای غیر واقع بترساند و یا‬ ‫اسم و یا عنوان مجعول اختیار کند و به یکی از وسایل مذکور و یا وسایل‬ ‫تقلبی دیگر وجوه و یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصا حساب و‬ ‫امثالانهاتحصیلکردهوازاینراهمالدیگریراببرد‪،‬کالهبردارمحسوب‬ ‫و عالوه بر رد اصل مال به صاحبش‪ ،‬به حبس از یک تا ‪ 7‬سال و پرداخت‬ ‫جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود‪".‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪97‬‬ ‫‪98‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬ ‫‪99‬‬ ‫‪100‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مهــــر ‪ ،1396‬شمــاره‪33‬‬

آخرین شماره های ماهنامه زیر و بم

ماهنامه زیر و بم 41

ماهنامه زیر و بم 41

شماره : 41
تاریخ : 1398/09/02
ماهنامه زیر و بم 40

ماهنامه زیر و بم 40

شماره : 40
تاریخ : 1397/12/04
ماهنامه زیر و بم 39

ماهنامه زیر و بم 39

شماره : 39
تاریخ : 1397/07/01
ماهنامه زیر و بم 38

ماهنامه زیر و بم 38

شماره : 38
تاریخ : 1396/12/05
ماهنامه زیر و بم 37

ماهنامه زیر و بم 37

شماره : 37
تاریخ : 1396/11/01
ماهنامه زیر و بم 36

ماهنامه زیر و بم 36

شماره : 36
تاریخ : 1396/10/02
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!