ماهنامه زیر و بم شماره 31 - مگ لند
0

ماهنامه زیر و بم شماره 31

ماهنامه زیر و بم شماره 31

ماهنامه زیر و بم شماره 31

‫نقش راهنما در توسعه پایدار ملی و گردشگری‬ ‫صالحیامیری‪:‬فیلمهایتوقیفیدرمردادماهتعیینتکلیفمیشوند‬ ‫«جاودانگی» برگزیدهیجشنوارهایسچیا ایتالیا‬ ‫ازپوستر«تصویروکلمه» رونماییشد‬ ‫لح‬ ‫ظ‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫درخش‬ ‫ف‬ ‫ی‬ ‫ل‬ ‫م‬ ‫«‬ ‫ع‬ ‫ش‬ ‫د‬ ‫ه‬ ‫ق‬ ‫»‬ ‫ب‬ ‫ـ‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫پ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫»‬ ‫ن‬ ‫پیام صالحی‬ ‫ت‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫موقع بمباران برای مردم‬ ‫و‬ ‫ئ‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫ا‬ ‫سنتور می نواختم‬ ‫خ‬ ‫ت‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫علی لهراسبی‬ ‫با غیرمجازها رفیقم!‬ ‫ند‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ح‬ ‫ض‬ ‫ر «پ‬ ‫ور‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ر‬ ‫خشن‬ ‫صاحب امتیاز و مدیرمسئول‪ :‬مجید اخشابی‬ ‫دبیرتحریریه‪ :‬نداکشاورز‬ ‫زیرنظرشورای سیاست گذاری و سردبیری‪:‬‬ ‫مجیداخشابی‪ ،‬دکتر محمدرحیمی‪ ،‬دکتر مجیدنعمانی‪،‬‬ ‫فرزاداخشابی‪ ،‬نداکشاورز‬ ‫دبیرسرویس های فرهنگی‪ ،‬هنری و مدیراجرایی‪:‬‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫همکاران تحریریه‪:‬‬ ‫نفیسه اشراف اسالمی‪ ،‬حسن سرابادانی‬ ‫محمدحسین کشاورز‬ ‫گردشگری‪:‬‬ ‫دبیرسرویس‪ :‬رویاقربانی‬ ‫امیراربابان‪ ،‬کاپیتان امیرحسین مزینی فر‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫منصوره میرفتاح‪ ،‬یونس درونگی‬ ‫سینما‪:‬‬ ‫مژگان صدف زاد‪ ،‬یاسمن خلیلی فرد‪ ،‬نداکشاورز‬ ‫با تشکراز فرزام شکاری‪ ،‬شهنام صفاجو(مدیرروابط‬ ‫عمومی سینما حقیقت)‬ ‫هنرهای تجسمی‪:‬‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫زینب یزدی‪ ،‬مژده باقری‪ ،‬بهراد رضازاده‪ ،‬ویدا امین پور‬ ‫با همکاری پایگاه خبری‪ ،‬تحلیلی موسیقی زیرو بم‬ ‫سالمت‪:‬‬ ‫دکترمحمدرضا سرگلزایی‪ ،‬دکترافسانه گودرزی‪ ،‬دکتر‬ ‫حمیدرضا علیزاده اطاقور‪ ،‬علیرضا نورمحمد‬ ‫سرویس حقوقی‬ ‫دبیر‪ :‬احمد فتحی ‪ -‬رویا قربانی‬ ‫صفحه ارایی و گرافیک‪:‬‬ ‫ندارضائی بدر‬ ‫ویراستار‪ :‬فرشته اخوان‬ ‫کاریکاتور‪ :‬وحید شریفی‬ ‫سرویس عکس‪:‬‬ ‫دبیرعکس‪ :‬مرضیه جعفری‬ ‫مهساجعفری‪ ،‬امیرعلی احمدی‪ ،‬میالد بحرینی پور‬ ‫عکس سرویس هنرهای تجسمی‪ :‬شادی بلوطی‬ ‫منابع عکس های اینترنتی‪:‬‬ ‫وب سایت رسمی حراج تهران‬ ‫ارتیبیشن‪ ،‬خبرگزاری مهر‬ ‫اموراینترنتی‪ :‬سحر غربی ‪ ،‬سودابه پناهنده‬ ‫روابط عمومی‪ :‬رویا قربانی‪ ،‬گندم احمدی تفرشی‬ ‫امورمالی‪ :‬گندم احمدی تفرشی‬ ‫اموراداری‪ :‬اکبراخشابی‬ ‫تدارکات‪ :‬یونس درونگی‬ ‫بازرگانی و تبلیغات‪ :‬کانون پریزاد ‪ ،‬رویا قربانی‬ ‫امور مشترکین‪ :‬رویاقربانی ‪ ،‬مریم پارسیان‪ ،‬فرشته اخوان‬ ‫چاپ و صحافی‪ :‬هنرسرزمین سبز‬ ‫شبکه توزیع‪ :‬شرکت توسعه رسانه‬ ‫‪31‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری ‪ ،‬اجتماعی‬ ‫دورهجدید• مردادماه‪ • ۱۳۹۶‬شماره‪۳۱‬‬ ‫نشانی دفتر مجله‪ :‬ضلع جنوب غربی پل میرداماد‬ ‫پالک ‪ ،414‬واحد ‪12‬‬ ‫تلفن‪88883315 :‬‬ ‫پیامک‪1000088883315 :‬‬ ‫‪www.zirobamonline.com‬‬ ‫‪@zirobamadmin‬‬ ‫‪@zirobam‬‬ ‫در این شماره می خوانید‬ ‫کتاب های البر کامو‬ ‫‪12‬‬ ‫پائولو کوئیلو‬ ‫‪14‬‬ ‫اقتصاد مقاومتی و مفقوده ای ب ه‬ ‫نام گردشگری دریایی‬ ‫نقش راهنما در‬ ‫توسعه پایدار ملی‬ ‫و گردشگری‬ ‫‪22‬‬ ‫‪26‬‬ ‫«زرد» جایره ی اصلی جشنواره‬ ‫شانگ های را به دست اورد‬ ‫‪31‬‬ ‫لحظاتی درخشان در محضر‬ ‫«پوران درخشنده»‬ ‫فیلم «عشق بدون مرز» را‬ ‫با پسر انتونی کوئین‬ ‫ساختم‬ ‫‪32‬‬ ‫‪31‬‬ ‫فیلمبرداری «بمب»‬ ‫به پایان رسید‬ ‫گپ و گفتی متفاوت با علی‬ ‫لهراسبی خواننده مطرح‬ ‫موسیقی پاپ‬ ‫با غیرمجازها‬ ‫رفیقم!‬ ‫‪48‬‬ ‫با پیام صالحی‬ ‫خواننده و اهنگساز‬ ‫موقع بمباران برای مردم‬ ‫سنتور می نواختم‬ ‫جهنم پرندگان بکمان‬ ‫چهل وپنج میلیون‬ ‫پوندی شد ‪72‬‬ ‫‪54‬‬ ‫ورود فارکس به ایران‬ ‫‪64‬‬ ‫هنر معاصر‬ ‫بیل ویوال‬ ‫‪68‬‬ ‫گیاه درمانی‬ ‫درطب سنتی‬ ‫‪87‬‬ ‫ان‏‬ ‫یم ِ‬ ‫یمان ِی اَ ْک َم َل ْالِ َ‬ ‫اَللَّ ُه َّم َص ِّل َعلَى ُم َح َّم ٍد َو ال ِ ِه َو بَل ِّ ْغ بِاِ َ‬ ‫بار خدایا‪ ،‬درود بفرست بر محمد و خاندانش و ایمان مرا به کامل ترین درجات ایمان‏‬ ‫ِین َو ان ْ َت ِه ب ِ ِن َّیتِی اِلَى اَ ْح َس ِن ال ِّن َّیاتِ َو ب ِ َع َمل ِی اِلَى اَ ْح َس ِن الْ ْع َم ِ‏‬ ‫ال‬ ‫اج َع ْل یَقِینِی اَ ْفضَ َل ال ْ َیق ِ‬ ‫َو ْ‬ ‫و یقین مرا به برترین مراتب یقین و نیت مرا به نیکوترین نیت ها و عمل مرا به بهترین اعمال فرا بر‪.‬‬ ‫اس َت ْصل ِْح ب ِ ُق ْد َرت َ‬ ‫اَللَّ ُه َّم َوفِّ ْر ب ِ ُل ْطف َ‬ ‫ِک ن ِ َّیتِی َو َص ِّح ْح ب َِما ِع ْن َد َ‬ ‫ِک َما َف َس َد ِم ِّنی‏‬ ‫ک یَقِینِی َو ْ‬ ‫اى خداوند‪ ،‬به لطف خود نیت مرا از هر شائبه مصون دار و به رحمت خود یقین مرا استوار گردان و به‬ ‫قدرت خود فساد مرا به صالح بدل نماى‪.‬‬ ‫صحیفه سجادیه‪ ،‬دعای مکارم االخالق فراز اول‬ ‫به انتخاب نفیسه اشراف اسالمی‪ ،‬کارشناسی ارشد علوم قرانی‬ ‫‪6‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫سرمقاله میـــراث‬ ‫اهنگ «اخرین قطره اب» قابل دسترسی‬ ‫و دانلود از طریق اسکن بارکد یا‪:‬‬ ‫‪www.majidakhshabi.com‬‬ ‫سایت رسمی‪:‬‬ ‫پایگاه خبری زیروبم نیوز‪www.zirobamnews.com :‬‬ ‫‪telegram.me/majidakhshabi‬‬ ‫کانال تلگرام‪:‬‬ ‫صفحه اینستاگرام‪instagram.com/majidakhshabi :‬‬ ‫گذر زمان‪ ،‬تاریخ می افریند و تاریخ‪ ،‬تفکر و عبرت‪.‬‬ ‫نگاه به گذشته‪ ،‬همیشه ادمی را برای رویارویی با اینده مهیا می سازد‪.‬‬ ‫هر ادمی فقط و فقط یکبار زندگی را تجربه می کند و این تنها تاریخ‬ ‫است که می تواند او را به مانند روئین تنی جاودان‪ ،‬بارها و بارها بمیراند‬ ‫و زنده کند و به درک و حصول عبرت از زندگی هایی که نکرده‪ ،‬مجبور‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫زندگی گذشتگان از طریق رویت جامانده ها و به جاگذاشته ها‬ ‫در‬ ‫غور‬ ‫ِ‬ ‫و اثارشان و نهایتا تاویل و تفسیر نقشی که از خود رقم زده اند‪ ،‬می تواند‬ ‫ساعت ها ادمی را بدون اینکه به خواسته دیگری فکر کند‪ ،‬به خود‬ ‫مشغول کند‪.‬‬ ‫شاید بتوان واژه میراث را نزدیک ترین و همجوارترین کلمه به تاریخ‬ ‫تصور کرد و ان را تالی ان دانست‪.‬‬ ‫از هر ادمی چه بخواهد و چه نخواهد‪ ،‬میراثی باقی می ماند که یاداور‬ ‫نشانه‪‎‬ها و یادگارهایش در دنیایی که ترکش می گوید خواهد بود که غالبا‬ ‫و اصطالحا به ان "ماترک" گفته می شود و از دو جنس متفاوت و عمده‬ ‫تشکیل می شود‪:‬‬ ‫دسته اول‪ ،‬اموال و دارایی هایی که از او به جای می ماند و ان ها را برای‬ ‫همیشه ترک می کند و بین او و ان ها تا ابد فاصله می افتد‪.‬‬ ‫دسته دوم‪ ،‬یادها و خاطره ها و از همه مهم تر نام باقیمانده از اوست که‬ ‫حتی مرگ هم نمی تواند بینشان جدایی و افتراق ایجاد کند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ماترک اشخاص بسته به دارا و ندار بودن شان ممکن است در کمی‬ ‫در‬ ‫و زیادی اموال تفاوت وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫ولی در میراث و یادگارهای ذکر شده از نوع دوم‪ ،‬بدون هیچ ارتباطی‬ ‫به فقر و غنا‪ ،‬سواد و بی سوادی‪ ،‬ضعف و قدرت و‪ ...‬بی کم و کاست‪ ،‬تمام‬ ‫عملکرد ادمی به تعبیرها و تاویل های متفاوتی خالصه می شوند که‬ ‫بدون تردید برای هرکسی قابل روایت است و بدون استثنا برای همه‬ ‫سرگذشتی نوشته و یا نانوشته باقی می ماند‪ ،‬چه در یک سطر و چه در‬ ‫یک کتاب که بیانگر چگونگی و کیفیت وجود و گذر او در عالم هستی‬ ‫است‪.‬‬ ‫یک تفاوت دیگر نیز میان این دو نوع میراث از ادمی وجود دارد و ان‬ ‫اینست که میراث نوع اول بدون تردید به صاحب و یا صاحبان دیگری‬ ‫تعلق پیدا می کند‪ ،‬حق مالکیت خواه ناخواه با مرگ تغییر پیدا می کند و‬ ‫به اغیار تفویض اختیار خواهد شد؛ ولی در میراث نوع دوم‪ ،‬نام و خاطرات‬ ‫شخص‪ ،‬تا ابدالدهر به خود او تعلق خواهد داشت و از جنس مالکیتی‬ ‫نیست که قابل واگذاری به غیر باشد‪.‬‬ ‫از اینروست که همیشه و همیشه گفته می شود ‪،‬چه میراثی گرانبهاتر‬ ‫و ارزشمندتر از نام نیک و خاطره هایی از جنس مهر و لبخند‪ ،‬که از‬ ‫صاحبانشان جدانشدنی اند‪...‬‬ ‫با امید اینکه هیاهو و هیجانات روزمره زندگی‪ ،‬فرصت تمرکز برای‬ ‫توجه به تاریخ و سرگذشت هم مسیرهای پیشینمان را میسر و فراهم کند‬ ‫تا بتوانیم از مسیرهای ازموده و طی شده‪ ،‬نقشه های بهتر و متقن تری‬ ‫برای زندگی خود ترسیم نموده و یادگارهای ارزشمندتر‪ ،‬فاخرتر و‬ ‫قابل عرضه تری از خود باقی بگذاریم‪.‬‬ ‫با احترام و ارادت‪ :‬مجید اخشابی‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪7‬‬ ‫ادبیات‬ ‫‪10‬‬ ‫کوه به کوه نمی رسد‬ ‫شتر دیدی ندیدی‬ ‫در دامنه دو کوه بلند‪ ،‬دو ابادی بود‪« ،‬باالکوه»‬ ‫و «پایین کوه»‪ .‬از میانه ان دو کوه چشمه ای روان‬ ‫بود که به هر دو ابادی می رفت و زمین های ان ها‬ ‫را سیراب می کرد‪ .‬این ماجرا ادامه داشت تا اینکه‬ ‫ارباب ده «باالکوه» تصمیم می گیرد‪ ،‬برای به دست‬ ‫اوردن زمین های ده پایین و البته سلطه به مردم‬ ‫ان‪ ،‬راه چشمه را به پایین کوه ببندد‪.‬‬ ‫با این اتفاق‪ ،‬زمین های ده پایین کم کم خشک‬ ‫شدند و مردم به نشانه اعتراض همراه با کدخدا به‬ ‫ده «باالکوه» رفتند؛ اما ارباب ان ده در جواب این‬ ‫اعتراض ها گفت‪ :‬یا رعیت او شوند یا تا ابد بی اب‬ ‫خواهند ماند و گفت‪ :‬باالکوه مثل ارباب است‬ ‫و پایین کوه مثل رعیت‪ .‬این دو کوه هرگز به هم‬ ‫نمی رسند‪ .‬من ارباب هستم و شما رعیت!‬ ‫مردم ده پایین از این پیشنهاد و این حرف‬ ‫ناراحت شدند‪ ،‬چند روزی گذشت تا اینکه‬ ‫تصمیمی گرفتند‪ .‬به پیشنهاد کدخدای ده‪ ،‬بیل‬ ‫و کلنگ را برداشتند و زمین را کندند و قنات حفر‬ ‫کردند‪ .‬با این کار اب چشمه دوباره به زمین های‬ ‫ان ها راه پیدا کرد و کم کم چشمه باالکوه خشک‬ ‫شد‪ .‬خبر به ارباب باالکوه رسید‪ .‬چاره ای جز تسلیم‬ ‫ندید‪ .‬به ده پایین رفت و گفت‪ :‬شما با این کار‬ ‫چشم ه ما را خشک کردید‪ .‬اگر می توانید سر یکی از‬ ‫قنات ها را به طرف ده ما برگردانید‪.‬‬ ‫کدخدای ده پایین گفت‪ :‬اوال‪ ،‬اب از پایین به باال‬ ‫نمی رود‪ ،‬بعد هم یادت هست که گفتی کوه به کوه‬ ‫نمی رسد‪ .‬تو درست گفتی‪ ،‬کوه به کوه نمی رسد؛ اما‬ ‫ادم به ادم می رسد‪.‬‬ ‫در صحرا به دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی‬ ‫برخورد‪ .‬سراغ شتر را از او گرفت‪ .‬پسر گفت‪ :‬شترت یک چشمش‬ ‫کور بود؟ مرد گفت‪ :‬بله‪ .‬پسر پرسید‪ :‬ایا یک طرف بار شیرین و طرف‬ ‫دیگرش ترش بود؟ مرد گفت‪ :‬بله‪ .‬حاال بگو شتر کجاست؟ پسر گفت‪:‬‬ ‫من شتری ندیدم‪.‬‬ ‫مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بالیی سر شتر او اورده‬ ‫و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد‪ .‬قاضی‬ ‫از پسر پرسید‪ .‬اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست‬ ‫داده ای؟‬ ‫پسرک گفت‪ :‬در راه روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط‬ ‫سبزه های یک طرف را خورده بود‪ .‬فهمیدم که شاید شتر یک چشمش‬ ‫کور بوده است‪ .‬بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف‬ ‫دیگر پشه بیشتر است و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه‬ ‫ترشی‪ ،‬نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه‬ ‫دیگر ترشی بوده است‪ .‬قاضی از هوش پسرک خوشش امد و گفت‪:‬‬ ‫درست است که تو بی گناهی؛ ولی زبانت باعث دردسرت شد؛ پس از‬ ‫این به بعد شتر دیدی‪ ،‬ندیدی!‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫دسته گل به اب دادن‬ ‫مردی در دهکده ای مسکن داشت که به بدقدمی و شومی مشهور‬ ‫بود‪ .‬روزی برادرزاده اش به خواستگاری دختری رفت‪ ،‬خانواده دختر‬ ‫با ازدواج ان دو موافقت کردند و فقط یک شرط گذاشتند که عموی‬ ‫بدقدم داماد در عروسی شرکت نکند‪ .‬مرد بدقدم قبول کرد و روز‬ ‫عروسی از ده بیرون رفت؛ ولی خیلی ناراحت بود و دوست داشت برای‬ ‫عروسی برادرزاده اش کاری انجام دهد‪ .‬تصمیم گرفت دسته گلی زیبا‬ ‫بچیند و در نهری که از خانه عروس می گذشت بیندازد تا بدین وسیله‬ ‫به ان ها تبریک بگوید‪ .‬وقتی دسته گل به حوض خانه عروس می رسد‪،‬‬ ‫بچه ای متوجه ان شده و می خواهد ان را از اب بگیرد که در اب افتاده و‬ ‫غرق می شود و عروسی به عزا تبدیل می شود‪ .‬وقتی به عموی بدقدم و‬ ‫شوم اعتراض می کنند‪ ،‬او می گوید‪« :‬من فقط دسته گل به اب دادم»‪.‬‬ ‫ادبیات‬ ‫«ناصر فیض»‬ ‫باید که شیوه سخنم را عوض کنم‬ ‫شد‪ ،‬شد‪ ،‬اگر نشد‪ ،‬دهنم را عوض کنم‬ ‫گاهی برای خواندن یک شعر الزم است‬ ‫روزی سه بار انجمنم را عوض کنم‬ ‫از هر سه انجمن که در ان شعر خوانده ام‬ ‫انگه مسیر امدنم را عوض کنم‬ ‫در راه اگر به خانه یک دوست سر زدم‬ ‫این بار شکل در زدنم را عوض کنم‬ ‫وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من‬ ‫باید که قیچی چمنم را عوض کنم‬ ‫پیراهنی به غیر غزل نیست در برم‬ ‫گفتی که جامه کهنم را عوض کنم‬ ‫دستی به جام باده و دستی به زلف یار‬ ‫پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم‬ ‫شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود‬ ‫باید تمام انچه منم را عوض کنم‬ ‫دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست‬ ‫وقتی که شیوه سخنم را عوض کنم‬ ‫مرگا به من که با پر طاووس عالمی‬ ‫یک موی گربه وطنم را عوض کنم‬ ‫وقتی چراغ مه شکنم را شکسته اند‬ ‫باید چراغ مه شکنم را عوض کنم‬ ‫عمری به راه نوبت خودرو نشسته ام‬ ‫امروز می روم لگنم را عوض کنم‬ ‫تا شاید اتفاق نیفتد از این به بعد‬ ‫روزی هزار بار فنم را عوض کنم‬ ‫با من برادران زنم خوب نیستند‬ ‫باید برادران زنم را عوض کنم‬ ‫دارد قطار عمر کجا می برد مرا؟‬ ‫یارب! عنایتی! ترنم را عوض کنم‬ ‫ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار‬ ‫مجبور می شوم کفنم را عوض کنم‬ ‫«سعید بیابانکی»‬ ‫شاعری از شدت شیرین زبانی سکته کرد‬ ‫تاجری در حجره از شوق گرانی سکته کرد‬ ‫او که بردندش سر شب‪ ،‬شاعری مشهور بود‬ ‫نصفه شب گفتند بیماری روانی سکته کرد‬ ‫فیلم را قیچی به دستان از سر و از ته زدند‬ ‫دختری با چادر و کفش کتانی سکته کرد‬ ‫شعرنافهمان برایش بس که سوت و کف زدند‬ ‫شاعر بیچاره در اوج جوانی سکته کرد‬ ‫پنج ساعت شعرهای دیگران را گوش داد‬ ‫دلبر ما صاف وقت شعرخوانی سکته کرد‬ ‫خط اول‪ ،‬دوم این جام را الجرعه خورد‬ ‫چون مهاجم بود در خط میانی سکته کرد‬ ‫تا خبر دادند دکان خودت اتش گرفت‬ ‫ناگهان راننده اتش نشانی سکته کرد‬ ‫بیست سالی انجمن رفت و ولی شاعر نشد‬ ‫تا به او گفتند موالنای ثانی سکته کرد‬ ‫گیر یک امضای کوچک بود استخدام من‬ ‫نوبتم بود و رئیس بایگانی سکته کرد‬ ‫بعد مرگم کاش بنویسند با فونت درشت‬ ‫شاعری از شدت شیرین زبانی سکته کرد‬ ‫«رضا رفیع»‬ ‫یک هنرمن ِد فاقد مسکن‬ ‫رفت روزی وزارت ارشاد‬ ‫چون دم در رسید‪ ،‬با خود گفت‪:‬‬ ‫«می روم تو‪ ،‬هر انچه بادا باد»‬ ‫نوک بینی خود گرفت و رفت‬ ‫راست پیش وزیر و پس ا ِستاد‬ ‫گفت‪« :‬در روز اول خلقت‬ ‫که خدا این جهان نمود اباد‬ ‫چون به مستضعفین زمین بخشید‬ ‫اسم این جانب از قلم افتاد‬ ‫حال‪ ،‬البته با کمی تاخیر‬ ‫من به خدمت رسیده ام‪ ،‬دلشاد‬ ‫تا مگر قطعه ای زمین بخشید‬ ‫بروم منزلی کنم ایجاد»‬ ‫گفت با وی وزیر‪ ،‬با لبخند‪:‬‬ ‫«بنده از دیدن شمایم شاد‬ ‫چون هنرمند قدر می بیند‬ ‫باید الحق به صدر بنشیند‬ ‫می نویسم زمین به اسم االن‬ ‫می دهم خدمت شما استاد!‬ ‫انگه از «قطعه هنرمندان»‬ ‫قطعه ای هم به شخص ایشان داد‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪11‬‬ ‫کتابخانه‬ ‫ادبیات‬ ‫کوچ لووو‬ ‫شازده هکوچ لوو‬ ‫ولدشازد‬ ‫ت‬ ‫زده کوچولو»‬ ‫ولو و تولد شا‬ ‫گر به تازگی‬ ‫ده کوچ‬ ‫ه مدیا کاشی‬ ‫کتاب «شاز وپری با ترجم‬ ‫ت اگز‬ ‫ت‪.‬‬ ‫ر نشر شده اس‬ ‫ه کوچولو» و‬ ‫نوشته انتوان دوسن شر و راهی بازا‬ ‫د‬ ‫ز‬ ‫شا‬ ‫«‬ ‫»‪،‬‬ ‫ها‬ ‫با پدر و مادر‬ ‫ی اصلی شان‬ ‫ت‬ ‫ط انتشارات افرینگان من بارت اند از‪« :‬‬ ‫کتاب است که نسخه ها تان «شازده‬ ‫توس‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫رد که به ترتی‬ ‫س‬ ‫ل ترجمه ‪۲‬‬ ‫ب ‪ ۳‬بخش دا‬ ‫یه)» و حاص‬ ‫رائه ترجمه کاشیگر از دا زده کوچولو‪،‬‬ ‫این کتا‬ ‫(اتودهای اول‬ ‫ود‪ .‬کتاب شا‬ ‫نا‬ ‫شازده کوچولو‬ ‫یش‬ ‫رفع خستگی‬ ‫ده اند‪ .‬در این کتاب ضم م تشریح م ‬ ‫«تولد‬ ‫ی سرگرمی و‬ ‫‪ ۲۰۰‬منتشر ش‬ ‫ده کوچولو ه‬ ‫دوو گوئه» از‬ ‫در سال های ‪ ۲۰۱۳‬و ‪ ۶‬خصیت و چاپ کتاب شاز ی که سنت اگزوپری برا مه ای به «نلی ُ‬ ‫های‬ ‫ر نا‬ ‫ی تولد این ش‬ ‫هان از شازده‬ ‫حی است‪ .‬میان فعالیت کریسمس سال ‪ ۱۹۴۳‬د بال امروزی ج‬ ‫ولو»‪ ،‬چگونگ‬ ‫را‬ ‫چ‬ ‫ب‬ ‫هست»‪ .‬استق‬ ‫زوپری و تولد‬ ‫زوپری در ط‬ ‫کو کامی سنت اگ‬ ‫ن خلبان فرانسوی‪ ،‬در ش شگفت اوری‬ ‫زیه درباره اگ‬ ‫ای‬ ‫ری‬ ‫یکند چیز‬ ‫نتیجه نا‬ ‫رین بود‪.‬‬ ‫ی که البان س‬ ‫نانچه در این‬ ‫ر نوزادی م ‬ ‫ج شد هاند‪ .‬چ‬ ‫می داد‪ ،‬طراحی محبوب ت هان از تولد ه‬ ‫شرو و پس از مطلب چولو شده‪ ،‬در‬ ‫همان شازده‬ ‫ ‬ ‫ج‬ ‫ی‬ ‫انجام‬ ‫کتاب پ‬ ‫الی که‬ ‫کو‬ ‫د تا تبدیل به‬ ‫می نویسد که «در استقب ز است‪ .‬در صفحات پایانی نجر به طرح نهایی شازده ش را از دست دا‬ ‫این‬ ‫گزوپری که م‬ ‫لهای‬ ‫ن قدر شگف ‬ ‫ت و سپس با ‬ ‫تانگی ودهای اولیه ا‬ ‫چولو هم هما‬ ‫ابتدا بال داش‬ ‫ات‬ ‫و‬ ‫ی‬ ‫کو‬ ‫ت‪ ،‬طراح‬ ‫یکشید‪،‬‬ ‫ اگزوپری م ‬ ‫شازده کوچولو نوشته اس کی که سنت‬ ‫ص است‪ ،‬پسر‬ ‫قاش شخ‬ ‫می شناسند‪.‬‬ ‫ن‬ ‫یها م که امروز همه‬ ‫و می خوانیم‪:‬‬ ‫د‬ ‫یش‬ ‫کوچولوی ی از داستان شازده کوچول کوه چطور»؟‬ ‫ه شده بود‪« .‬‬ ‫در قسمت‬ ‫رفت‬ ‫ حا ِل شازده کوچولو گ ز کجا بدانم»‪.‬‬‫ن گفت‪« :‬من ا‬ ‫دا‬ ‫ساب شهرها و‬ ‫ جغرافی کویر چطور؟‬‫م‪ .‬دراوردن ح‬ ‫و‬ ‫د‬ ‫»‪.‬‬ ‫و‬ ‫ور‬ ‫م‬ ‫ن از کجا بدان‬ ‫دید کاشف دار‬ ‫حرف هاست‬ ‫ شهر دان گفت‪« :‬م‬‫م و کمبود ش‬ ‫ی باالتر از این‬ ‫غرافی ‬ ‫کاشف نیست‬ ‫دان نیستید؟‬ ‫ن خیل‬ ‫ذیرد‪ ،‬ازشان‬ ‫ن هستم؛ اما‬ ‫ی‬ ‫ ج شما جغراف ‬‫ن نیست‪ .‬مقام جغرافی دا ر کارش می پ‬ ‫دا‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ مگر‬‫اف‬ ‫ر‬ ‫غ‬ ‫فت‪« :‬چرا‪ ،‬ج‬ ‫فها را در دفت‬ ‫کار جغراف ‬ ‫ور می دهد در‬ ‫یدا د؛ اما کاش ‬ ‫یدان گ‬ ‫ها‬ ‫ر‬ ‫وی‬ ‫ ‬ ‫ب است‪ ،‬دست‬ ‫ک‬ ‫اف‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫غ‬ ‫ها‬ ‫ج‬ ‫ای‬ ‫س‬ ‫ ‬ ‫کارش درنمی ‬ ‫‬‫رات کسی جال‬ ‫ها و کو هها و دریاها و اقیانو وقت از دفتر‬ ‫اگر دید خاط‬ ‫چ‬ ‫ ‬ ‫د‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫ن‬ ‫یکند و‬ ‫دا‬ ‫افی ‬ ‫یادداشت م ‬ ‫که ول بگردد‪ .‬جغر خاطراتشان را‬ ‫یکند و‬ ‫وم ‬ ‫حقیق شود»‪.‬‬ ‫یکنند‪.»...‬‬ ‫پرس وج القی کاشف ت‬ ‫بی اعتبار م ‬ ‫احوال اخ‬ ‫ی جغرافیا را‬ ‫ها‬ ‫سخه منتشر‬ ‫ چرا؟‬‫کاشف های دروغ گو کتاب مارگان‪ ۶۵۰‬ن‬ ‫ه مصور و ش‬ ‫ «برای اینکه با ‪ ۱۳۶‬صفح‬‫این کتاب‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫مجموعه شعر «حفره ها»‬ ‫گروس عبدالملکیان در این کتاب دست به تجربه های جدید و موفقی زده است‪ .‬باید به انتظار نشست و دید که‬ ‫این شاعر در اثار اینده اش همین تجربه ها را به کار می گیرد یا مسیری تازه را اغاز می کند‪ .‬گروس عبدالملکیان‬ ‫متولد تهران و مهندس صنایع است‪ .‬در سال های اخیر عالوه بر انتشار کتاب‪ ،‬در نشریاتی تخصصی مثل کارنامه‪،‬‬ ‫گوهران‪ ،‬نافه‪ ،‬شرق‪ ،‬اعتماد‪ ،‬اعتماد ملی‪ ،‬فرهیختگان و‪ ...‬شعر‪ ،‬نقد شعر و مصاحبه نیز به چاپ رسانده است‪.‬گروس‬ ‫عبدالملکیان از خردادماه سال ‪ 1388‬به عنوان دبیر بخش شعر فارسی به نشر چشمه پیوست‪ .‬از این شاعر تا به امروز‬ ‫کتاب هایی مانند «رنگ های رفته دنیا»‪« ،‬پذیرفتن»‪« ،‬هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» و چندین کتاب دیگر به‬ ‫چاپرسیدهاست‪.‬یکیازمهم ترینوبلندترینشعرهایکتابش«خزر»نامدارد؛اینشعرهمراهبازبانرواییوداستانیکه‬ ‫درخودداردازاحساساتالهام گونهشاعرنیزبهره مندشدهودرواقعتلفیقزیبایایندواست‪.‬شعرمضمونیتاریخیدردل‬ ‫خودداردکهازحمامفینکاشانواقامحمدخانقاجارمی رسدبه«سیاهکل»که«سیاه ترازانبود»کهحتیبا«کبریت‬ ‫کشیدن»هایمتوالیشاعردرمتنشعرهم«روشنشود»‪.‬انتهایشعرهمباتصویریمبهماز«خزر»کهبازبانیعامیانه‬ ‫بهپایانمی رسد‪،‬ذهنخوانندهرادرگیرمتنمی کند‪.‬اینکتابدر‪82‬صفحهوباقیمت‪6500‬تومانازطریقنشرچشمه‬ ‫واردبازارکتابشدهاستوتابهامروزسیزدهمرتبهتجدیدچاپشدهاست‪.‬‬ ‫‪12‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫ادبیات‬ ‫مثنوی دانشجویی‬ ‫وقتی با عباس احمدی مواجه‬ ‫می شوی‪ ،‬به دلیل حجب و‬ ‫حیای گفتاری و رفتاری‪ ،‬این‬ ‫باور که با شاعری طنزپرداز‬ ‫روبرو هستی‪ ،‬قدری مشکل‬ ‫است؛ اما به هرحال این‬ ‫مشکل باوری دخلی در ماجرا‬ ‫ندارد و او همان گونه که عرض‬ ‫شد شاعری طنزپرداز و با‬ ‫حفظ سمت دارای دکترای‬ ‫منابع طبیعی و استاد‬ ‫دانشگاه است‬ ‫این روزها میان ما و کتاب هایی چون «مثنوی معنوی» فاصله بسیار افتاده است‪ ،‬تا‬ ‫جایی که اگر از دانشجویان پرادعایی که به محض ورود به دانشگاه‪ ،‬فکر می کنند فیل هوا‬ ‫کرده اند! بخواهند فقط ‪ 10‬بیت از این کتاب عزیز را از حفظ که نه‪ ،‬از رو بخوانند عین ژیان‬ ‫یا پراید (چه فرق می کند؟!) در سواحل ماسه ای خزر گیر می کنند!! این حکایت اسف بار‬ ‫امروز ماست‪ .‬اما جناب اقای «عباس احمدی» که حداقل ‪ 8‬سالی را با همین جماعت‬ ‫دانشجو به عنوان دانشجو‪ -‬سروکله زده و نمی دانم چند سال است که به عنوان استاد‬ ‫دانشگاه به این سروکله زدن ادامه می دهد‪ ،‬دفتر شعری با عنوان «مثنوی دانشجویی»‬ ‫منتشر نموده تا به قول خودش‪ ،‬فرق خر را با االغ بگوید!!‬ ‫وقتی با عباس احمدی مواجه می شوی‪ ،‬به دلیل حجب و حیای گفتاری و رفتاری‪،‬‬ ‫این باور که با شاعری طنزپرداز روبرو هستی‪ ،‬قدری مشکل است؛ اما به هرحال این‬ ‫مشکل باوری دخلی در ماجرا ندارد و او همان گونه که عرض شد شاعری طنزپرداز و با‬ ‫حفظ سمت دارای دکترای منابع طبیعی و استاد دانشگاه است! او قلمی ساده و صمیمی و‬ ‫بی ادعا دارد‪ .‬با همان وزن معروف مثنوی سروده و البته چنان که امروز مرسوم است قدری‬ ‫رعایت وزن‪ ،‬در خوانش برخی از ابیات کتابش مشکل است و دچار سکته هایی خفیف‬ ‫می شویم؛ اما لطافت طنز او و شوخی های مودبانه (!) او‪ ،‬باعث ریزخنده هایی در مخاطب‬ ‫می شود که جای تقدیر و تحسین دارد‪ .‬او با این کتاب نقد را راحت و بی رودربایستی با‬ ‫مخاطب دانشجو در میان می گذارد و این نقد ان قدر هم گزنده نیست که بخواهد کسی‬ ‫را ازرده کند‪ .‬کتاب‪ ،‬طراحی جلد جالبی دارد‪ ،‬با ظاهری امروزی و دانشجوپسند‪ ،‬اما در‬ ‫داخل قدری سعی شده تا شمایلی نوستالوژیک از کتب قدیمی ارائه شود تا احساس‬ ‫مثنوی خوانی در مخاطب تقویت گردد‪.‬‬ ‫*باب اول؛ خرخوانی مر دروس را بهر کنکور و قبولی در دانشگاه و الخ‪...‬‬ ‫بشنو از من چون حکایت می کنم‬ ‫درد دانشجو روایت می کنم‬ ‫در هوایی سرد شعری گفته ام‬ ‫بشنوید‪ ،‬از درد شعری گفته ام‬ ‫«سینه خواهم شرحه شرحه از فراق»‬ ‫تا بگویم فرق خر را با االغ!‬ ‫«هرکسی از ظن خود شد یار من»‬ ‫کرد کاه و یونجه اش را بار من‬ ‫«سر من از ناله من دور نیست»‬ ‫گرچه اصال سور و ساتم جور نیست‬ ‫شعر من معجونی از زخم دل است‬ ‫تحفه ای اورده ام ناقابل است‪...‬‬ ‫من جوانی خنگ و پیزوری شدم‬ ‫یک‪-‬دوسالی پشت کنکوری شدم‬ ‫بر جوانی خودم اذر زدم‬ ‫خر زدم‪ ،‬هی خر زدم‪ ،‬هی خر زدم‬ ‫چون نتایج امد اشکم شد روان‬ ‫فحش دادم بر زمین و بر زمان‪...‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪13‬‬ ‫کتاب های البر کامو‬ ‫البر کامو (‪ )Albert Camus‬نویسنده‪ ،‬فیلسوف و‬ ‫روزنامه نگار فرانسوی‪-‬الجزایری است‪ .‬او یکی از‬ ‫نویسندگان بزرگ قرن بیستم و از بنیان گذاران و‬ ‫متفکران اصلی فلسفه اگزیستانسیالیسم است‪ .‬در‬ ‫این شماره‪ ،‬دو کتاب از معروف ترین اثار کامو را به شما‬ ‫خوانندگان اهل مطالعه زیروبم پیشنهاد می کنیم‪.‬‬ ‫اد اول‬ ‫یشنه‬ ‫پ‬ ‫‪14‬‬ ‫عنوان کتاب‪ :‬بیگانه‬ ‫نویسنده‪ :‬البر کامو‬ ‫مترجم‪ :‬خشایار دیهیمی‬ ‫انتشارات‪ :‬نشر ماهی‬ ‫رمان «بیگانه» (به فرانسوی‪ )L'Étranger :‬معروف ترین رمان البر کامو است که در‬ ‫سال ‪ ۱۹۴۲‬در انتشارات معروف گالیمار منتشر شد و متن ان از اصلی ترین اثار فلسفه‬ ‫اگزیستانسیالیسم به شمار می اید‪.‬‬ ‫داستان‪ ،‬روایتگر زندگی مورسو‪ ،‬مردی درون گرا و فرانسوی‪-‬الجزایری‪ ،‬است که با‬ ‫تلگرامی از مرگ مادرش خبردار می شود‪.‬‬ ‫«امروز مامان ُمرد‪ .‬شاید هم دیروز‪ ،‬نمی دانم‪ .‬تلگرامی از خانه سالمندان به دستم‬ ‫رسید‪« :‬مادر درگذشت‪ .‬مراسم تدفین فردا‪ .‬با احترام‪ ».‬این چیزی را نمی رساند‪ .‬شاید‬ ‫هم دیروز بوده است»‪.‬‬ ‫داستان به دو قسمت تقسیم می شود‪ .‬در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش‬ ‫شرکت می کند و درعین حال هیچ تاثر و احساس خاصی از خود نشان نمی دهد‪ .‬داستان‬ ‫با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه می یابد‪ .‬مرسو به عنوان انسانی‬ ‫بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می شود‪ .‬او هیچ رابطه احساسی بین خود‬ ‫و افراد دیگر برقرار نمی کند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای حاصل از ان زندگی اش را‬ ‫سپری می کند‪ .‬او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادت های خود می گذراند‬ ‫خشنود است‪.‬‬ ‫کامو در قسمت هایی از پس گفتار کتاب نوشته است‪:‬‬ ‫«مدت ها پیش «بیگانه» را در یک جمله خالصه کردم که بسیار پارادوکسی بود‪:‬‬ ‫«در جامعه ما‪ ،‬هر کسی که در مراسم تدفین مادرش گریه نکند می تواند محکوم به مرگ‬ ‫شود‪ ».‬منظور من ساده بود‪ .‬منظورم این بود که قهرمان این کتاب برای این محکوم به‬ ‫مرگ می شود که حاضر نیست در بازی شرکت کند‪ .‬به این معنا‪ ،‬او با جامعه ای که در ان‬ ‫زندگی می کند بیگانه است‪ ،‬در حاشیه اش پرسه می زند و در حاشیه زندگی است‪ ،‬تنها و‬ ‫پر از تمنای لذت‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬عده ای از خواننده ها وسوسه شدند او را مطرود ببینند و‬ ‫به حساب اورند؛ اما اگر بخواهیم به تصویری دقیق تر از شخصیت او برسیم یا به تصویری‬ ‫که با مقصود نویسنده تطبیق بیشتری داشته باشد‪ ،‬باید از خودمان بپرسیم به چه‬ ‫ترتیبی و از چه جهتی مرسو در بازی شرکت نمی کند»؟‬ ‫بیگانه اولین بار توسط علی اصغر خبره زاده با ویراستاری و تصحیح جالل ال احمد به‬ ‫فارسی برگردانده شد‪ .‬پس از ان مترجمان متعدد دیگری این کتاب را دوباره به فارسی‬ ‫برگردانده اند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫د دوم‬ ‫شنها‬ ‫پی‬ ‫عنوان کتاب‪ :‬افسانه سیزیف‬ ‫نویسنده‪ :‬البر کامو‬ ‫مترجم‪ :‬دکتر محمود سلطانیه (با پیشگفتاری از‬ ‫دکتر حامد فوالدوند)‬ ‫انتشارات‪ :‬جامی‬ ‫«افسانه سیزیف» مجموعه مقاالتی از البر کامو است که‬ ‫به نقد مدرنیته و انسان متجدد می پردازد‪ .‬در واقع‪ ،‬احساس‬ ‫پوچی و شوریده دلی درنتیجه فقدان معنا و نیست انگاری درون‬ ‫جامعه مدرن است‪ .‬روند تجددمابی معاصر افسون زدایی را‬ ‫با خود می اورد و پی دیوارهای پوچی را می ریزد‪( .‬بخشی از‬ ‫پیشگفتار)‬ ‫سیزیف در اساطیر یونان به خاطر فاش کردن راز خدایگان‬ ‫محکوم شد تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه‬ ‫حمل کند؛ اما همین که به قله می رسد‪ ،‬سنگ به پایین می غلتد‬ ‫و سیزیف باید دوباره این کار را انجام دهد و این حکم پایان ناپذیر‬ ‫است‪ .‬کامو معتقد است پیروزی سیزیف در اگاهی است‪.‬‬ ‫سیزیف (یا شخصیت مرسوی کامو) شاهد و قربانی تکرار‬ ‫کسل کننده زندگی (ماشینی‪-‬مکانیکی) یکنواخت است و‬ ‫در گرداب ناارامی و عدم شوروشوق کشیده می شود‪ .‬دلشوره‬ ‫هایدگر‪ ،‬تهوع ژان پل سارتر و ازخودبیگانگی مارکس‪،‬‬ ‫حالت های روحی فرد عصر مدرنیته را بیان می کنند‪.‬‬ ‫این کتاب چهار فصل دارد که هر یک به بخش های مختلفی‬ ‫تقسیم می شوند‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪15‬‬ ‫کوئیلو‪Paulo‬‬ ‫‪Coelho‬‬ ‫پائولو‬ ‫پنجره بیمارستان‬ ‫دو بیمار در یک اتاق بستری بودند‪ .‬یکی از بیماران اجازه داشت که‬ ‫هر روز بعدازظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود‬ ‫بنشیند؛ ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت‬ ‫به هم اتاقیش روی تخت بخوابد‪ .‬ان ها ساعت ها با هم صحبت می‏کردند؛‬ ‫از همسر‪ ،‬خانواده‪ ،‬خانه‪ ،‬سربازی یا تعطیالتشان با هم حرف می زدند و‬ ‫هر روز بعدازظهر‪ ،‬بیماری که تختش کنار پنجره بود‪ ،‬می نشست و تمام‬ ‫چیزهایی که بیرون از پنجره می دید را برای هم اتاقیش توصیف می کرد‪.‬‬ ‫پنجره‪ ،‬رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت‪ .‬مرغابی ها و قوها‬ ‫در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در اب‬ ‫سرگرم بودند‪ .‬درختان کهن به منظره بیرون زیبایی خاصی بخشیده‬ ‫بود و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می شد‪ .‬همان طور که‬ ‫مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می کرد‪ ،‬هم اتاقی اش چشمانش‬ ‫را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و روحی تازه‬ ‫می گرفت‪ .‬روزها و هفته ها سپری شد تا اینکه روزی مرد کنار پنجره‬ ‫از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند‪.‬‬ ‫مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره‬ ‫منتقل کنند‪ .‬پرستار این کار را با رضایت انجام داد‪ .‬مرد به ارامی‬ ‫و با درد بسیار‪ ،‬خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را‬ ‫به دنیای بیرون از پنجره بیندازد‪ .‬باالخره می توانست ان منظره‬ ‫زیبا را با چشمان خودش ببیند؛ ولی در کمال تعجب‪ ،‬با یک دیوار‬ ‫بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقیش همیشه‬ ‫پسر‬ ‫کی بود که م ‬ ‫یخواس‬ ‫ت‬ ‫خ‬ ‫دا‬ ‫را‬ ‫مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می کرده است‪.‬‬ ‫م‬ ‫ال‬ ‫قات کن‬ ‫تا رسیدن به‬ ‫خدا باید راه دور و درازی بپی د‪ .‬او می دانست‬ ‫پرستار پاسخ داد‪ :‬ولی ان مرد کامال نابینا بود!‬ ‫چم‬ ‫ماید‪.‬‬ ‫دانی برداشت و د‬ ‫رو‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫به همین دلیل‬ ‫را‬ ‫پ‬ ‫ر‬ ‫از‬ ‫س‬ ‫اندویچ و‬ ‫به کسی چیز‬ ‫نوشابه کرد و ب ‬ ‫ی بگوید‪ ،‬سفر را‬ ‫یانکه‬ ‫ش‬ ‫رو‬ ‫ع‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫د‪.‬‬ ‫چن‬ ‫یک پارک ر‬ ‫د کو‬ ‫بود‪ .‬پی سید‪ ،‬پیرمردی را دید که درحال چه ان طرف‏ تر به‬ ‫دانه‬ ‫ش او رفت‬ ‫دادن به پرندگان‬ ‫و روی نیمکت ن‬ ‫ش‬ ‫س‬ ‫می‬ ‫ت‪.‬‬ ‫پی‬ ‫رم‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ رسید‪ ،‬پسرک ه‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ح‬ ‫سا‬ ‫گرسنه به نظر‬ ‫س‬ ‫گ‬ ‫ر‬ ‫باز کرد و یک ساندویچ و یک سنگی می کرد؛ پ‬ ‫س چمدانش را‬ ‫نوشاب‬ ‫غذا را گرف‬ ‫ه به پیرمرد تعار‬ ‫ف‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫د‪.‬‬ ‫پی‬ ‫روزی اتوبوس خلوتی درحال حرکت بود‪ .‬پیرمردی با دسته گلی زیبا‬ ‫ت و لبخندی به‬ ‫رم‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫د‬ ‫د‬ ‫ک‬ ‫ز‬ ‫د‪.‬‬ ‫پ‬ ‫س‬ ‫رک شاد‬ ‫به خوردن کر‬ ‫روی یکی از صندلی ها نشسته بود‪ .‬مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که‬ ‫دند‪ .‬ان ها تمام بعدازظهر را به شد و با هم شروع‬ ‫پرند‬ ‫شادی کردند‪ ،‬ب ‬ ‫بی نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ای از ان چشم‬ ‫گان غذا دادند و‬ ‫یانکه کلمه ای‬ ‫با‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ح‬ ‫ر‬ ‫ف‬ ‫ب‬ ‫ز‬ ‫شد‪ ،‬پسرک‬ ‫نند‪ .‬و‬ ‫برنمی داشت‪ .‬زمان پیاده شدن پیرمرد فرارسید‪ ،‬قبل از توقف اتوبوس در‬ ‫فهمید که باید ب‬ ‫قتی هوا تاریک‬ ‫ه‬ ‫خ‬ ‫ان‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫از‬ ‫گ‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫بود که‬ ‫د‪ ،‬چند ق‬ ‫برگشت و خود‬ ‫ایستگاه‪ ،‬پیرمرد از جا برخواست‪ ،‬به سوی دخترک رفت و دسته گل را به او‬ ‫را‬ ‫دمی دور نشده‬ ‫در‬ ‫اغ‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫محب‬ ‫پیرمرد اندا‬ ‫ب ت او را بوسید و لب‬ ‫خن‬ ‫داد و گفت‪ :‬متوجه شدم که تو عاشق این گل ها شده‏ای‪ .‬ان ها را برای همسرم‬ ‫د‬ ‫خت‪ ،‬پیرمرد با‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫او‬ ‫ه‬ ‫دیه داد‪ .‬وقتی‬ ‫رگشت‪ ،‬مادر‬ ‫خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از اینکه ان ها را به تو بدهم خوشحال تر‬ ‫پسرک به خانه‬ ‫ش با نگرانی از او‬ ‫پ‬ ‫ر‬ ‫سی‬ ‫د‪:‬‬ ‫تا‬ ‫ای‬ ‫ن‬ ‫پسرک در‬ ‫وقت‬ ‫حالی که خیلی‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫خ‬ ‫شب کجا بودی؟‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫حا‬ ‫ل‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫پیش خ‬ ‫ظر می ر‬ ‫دا! پیرمرد هم به‬ ‫دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از‬ ‫خ‬ ‫سید‪ ،‬جواب داد‪:‬‬ ‫ان‬ ‫ه‬ ‫ ا‬ ‫ش‬ ‫رف‬ ‫پرسی‬ ‫ت‪ .‬همسر‬ ‫د‪ :‬چرا این قدر خ‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫اتوبوس پایین می رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه‬ ‫ح‬ ‫ال‬ ‫پیرش با تعجب‬ ‫ی؟‬ ‫پی‬ ‫روز عمرم بو‬ ‫رمرد جواب دا‬ ‫ارامگاه خصوصی ان‏سوی خیابان رفت و نزدیک درب ورودی نشست‪.‬‬ ‫د‪ ،‬من امروز در پ‬ ‫د‪ :‬امروز بهترین‬ ‫ار‬ ‫ک‬ ‫با‬ ‫خ‬ ‫دا‬ ‫غ‬ ‫ذا‬ ‫خوردم!‬ ‫من ب‬ ‫ا‬ ‫خ‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫غ‬ ‫ذ‬ ‫ا خوردم‬ ‫دسته گل‬ ‫‪16‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫ماشین اسپرت‬ ‫مرد جوانی‪ ،‬از دانشگاه فارغ التحصیل‬ ‫شد‪ .‬ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی‪،‬‬ ‫پشت شیشه های یک نمایشگاه به‬ ‫سختی توجهش را جلب کرده بود و از‬ ‫ته دل ارزو می کرد که روزی صاحب ان‬ ‫ماشینشود‪.‬مردجوان‪،‬ازپدرشخواسته‬ ‫بود که برای هدیه فارغ التحصیلی‪ ،‬ان‬ ‫ماشین را برایش بخرد‪ .‬او می دانست که‬ ‫پدر توانایی خرید ان را دارد‪ .‬باالخره روز‬ ‫فارغ التحصیلی فرارسید و پدرش او را به‬ ‫اتاق مطالعه اش فراخواند و به او گفت‪ :‬من‬ ‫از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت‬ ‫مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس‬ ‫دیگری در دنیا دوست دارم؛ سپس یک‬ ‫جعبه به دست او داد‪ .‬پسر‪ ،‬کنجکاو ولی‬ ‫ناامید‪ ،‬جعبه را گشود و در ان یک انجیل‬ ‫زیبا که روی ان نام او طالکوب شده بود‬ ‫یافت‪ .‬با عصبانیت فریادی بر سر پدر‬ ‫کشید و گفت‪ :‬با تمام مال و دارایی که‬ ‫داری‪ ،‬یک انجیل به من می دهی؟ کتاب‬ ‫مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک‬ ‫کرد‪ .‬سال ها گذشت و مرد جوان در کار و‬ ‫تجارت موفق شد‪ .‬خانه زیبایی داشت و‬ ‫خانواده ایفوق العاده‪.‬یکروزبهاینفکر‬ ‫افتاد که پدرش‪ ،‬حتما خیلی پیر شده و‬ ‫بایدسریبهاوبزند‪.‬ازروزفارغ التحصیلی‬ ‫دیگر او را ندیده بود؛ اما قبل از اینکه‬ ‫اقدامیکند‪،‬تلگرامیبهدستشرسیدکه‬ ‫خبر فوت پدر در ان بود و حاکی از این بود‬ ‫که پدر‪ ،‬تمام اموال خود را به او بخشیده‬ ‫است؛بنابراینالزمبودفوراخودرابهخانه‬ ‫برساندوبهاموررسیدگینماید‪.‬هنگامی‬ ‫که به خانه پدر رسید‪ ،‬در قلبش احساس‬ ‫غم و پشیمانی کرد‪ .‬اوراق و کاغذهای‬ ‫مهم پدر را گشت و ان ها را بررسی نمود‬ ‫و در انجا‪ ،‬همان انجیل قدیمی را باز‬ ‫یافت‪ .‬درحالی که اشک می ریخت انجیل‬ ‫را باز کرد و صفحات ان را ورق زد و کلید‬ ‫یک ماشین را پشت جلد ان پیدا کرد‪.‬‬ ‫در کنار ان‪ ،‬یک برچسب با نام همان‬ ‫نمایشگاهکهماشینموردنظراوراداشت‪،‬‬ ‫موجود بود‪ .‬روی برچسب‪ ،‬تاریخ روز‬ ‫فارغ التحصیلی اش بود و روی ان نوشته‬ ‫شدهبود‪:‬تماممبلغپرداختشدهاست‪.‬‬ ‫جعبه خالی‬ ‫در شهری دورافتاده‪ ،‬خان‬ ‫واده فقیری زندگی می کردند‪ .‬پدر خان‬ ‫واده از اینکه دختر‪ 5‬سال هشان مقداری‬ ‫پولبرایخریدکاغذکاد‬ ‫ویطالیی رنگمصرفکردهبودناراحت‬ ‫ب‬ ‫ود؛‬ ‫چ‬ ‫ون‬ ‫هما‬ ‫ ‬ ‫ن‬ ‫قدر‬ ‫پ‬ ‫ول‬ ‫هم‬ ‫به‬ ‫سخ‬ ‫تی‬ ‫به دستمی‏امد‪.‬‬ ‫دخترکباکاغذکادویکجعبهرابسته بن‬ ‫دی‬ ‫ک‬ ‫رده‬ ‫و‬ ‫ان‬ ‫را‬ ‫زیر‬ ‫در‬ ‫خت‬ ‫کری‬ ‫سم‬ ‫بود‪.‬‬ ‫سگذاشته‬ ‫صبح روز بعد‪ ،‬دخترک جعبه را نزد پدرش‬ ‫برد‬ ‫و‬ ‫گف‬ ‫ت‪:‬‬ ‫بابا‪،‬‬ ‫این‬ ‫ه‬ ‫دیه‬ ‫من‬ ‫اس‬ ‫ت‪.‬‬ ‫پدر جعبه را از دختر‬ ‫خردسالش گرفت و ان را‬ ‫باز کرد‪ .‬داخل جعبه خالی بود! پدر با ع‬ ‫صبانیت فریاد زد‪ :‬مگر نمی دانی وقتی‬ ‫به کسی هدیه می دهی‬ ‫باید داخل جعبه چیزی هم بگذاری؟‬ ‫ا‬ ‫شک‬ ‫از‬ ‫چش‬ ‫مان‬ ‫دخت‬ ‫رک‬ ‫سرا‬ ‫زیر‬ ‫اندوه گفت‪:‬‬ ‫شد و با‬ ‫بابا جان‪ ،‬من پول نداشتم؛ ولی در عوض‬ ‫هزار‬ ‫بو‬ ‫سه‬ ‫برا‬ ‫یت‬ ‫دا‬ ‫خل‬ ‫ج‬ ‫عبه‬ ‫گ‬ ‫ذاش‬ ‫تم‪ .‬چهره پدر از‬ ‫شرمندگیسرخشد‪،‬دخترخر‬ ‫دسالشرابغلکردواوراغرقبوسهکرد‪.‬‬ ‫نجار و کارفرما‬ ‫یکنج‬ ‫ارمسنبهکارفرمای‬ ‫ش‬ ‫گف‬ ‫ت‬ ‫ک‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫برای خود ب‬ ‫خواهدبازنش‬ ‫سازد و در کنار هم‬ ‫ستهشودتاخانه ای‬ ‫سر‬ ‫و‬ ‫نو‬ ‫ه‬ ‫‏ه‬ ‫ای‬ ‫ش‬ ‫دو‬ ‫سپری کن‬ ‫ران پ‬ ‫د‪ .‬کارفرما از اینکه‬ ‫ک‬ ‫یری را به خوشی‬ ‫ار‬ ‫گر‬ ‫خ‬ ‫وب‬ ‫ش‬ ‫را‬ ‫ولی نج‬ ‫از دست م‬ ‫ار خسته بود و به ا‬ ‫ست‬ ‫را‬ ‫ی داد ناراحت بود؛‬ ‫ح‬ ‫ت‬ ‫نی‬ ‫از‬ ‫دا‬ ‫شت‪ .‬کارفرما‬ ‫قبل از رفتن خانه ا‬ ‫از نجار خواست تا‬ ‫ی برایش بسازد و‬ ‫بع‬ ‫د‬ ‫با‬ ‫زن‬ ‫ش‬ ‫ست‬ ‫ه‬ ‫ولیدیگرد‬ ‫شو‬ ‫لبهکارنمی بست؛‬ ‫د‪ .‬نجار قبول کرد؛‬ ‫چو‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫دان‬ ‫س‬ ‫ت‬ ‫ک‬ ‫هکار‬ ‫داشت‪ .‬از چو ‬ ‫بهای نامرغوب برای ساخت خانه ا شاینده‏اینخواهد‬ ‫س ‏ر س‬ ‫ستفا‬ ‫یری انجام داد‪ .‬وقت‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ار‬ ‫ده کرد و کارش را از‬ ‫فر‬ ‫ما‬ ‫ب‬ ‫را‬ ‫ی‬ ‫دیدن خانه ام‬ ‫نجار داد و گفت‪:‬‬ ‫د‪ ،‬کلید خانه را به‬ ‫این خانه هدیه من‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ش‬ ‫ما‬ ‫ا‬ ‫س‬ ‫ت‬ ‫باب‬ ‫این سا ‬ ‫لها ب‬ ‫تز‬ ‫رایم کشیده ‏اید‪ .‬ن‬ ‫حماتی که در طول‬ ‫ج‬ ‫ار‬ ‫وا‬ ‫رف‬ ‫ت؛‬ ‫او‬ ‫ساختن‬ ‫در تمام‬ ‫خانه ایبرایخود‬ ‫ش‬ ‫بو‬ ‫این مدت درحال‬ ‫ده‬ ‫و‬ ‫حا‬ ‫ال‬ ‫م‬ ‫جبوربوددر‬ ‫کهاصالخوب‬ ‫ساختهنشدهبود‪.‬‬ ‫خانه ایزندگیکند‬ ‫کفش های طالیی‬ ‫تا کریسمس چند روز بیشتر نمانده بود و جنب وجوش مردم برای خرید هدیه کریسمس‬ ‫روزبه روز بیشتر می شد‪ .‬من هم به فروشگاه رفته بودم و برای پرداخت پول هدایایی که خریده‬ ‫بودم‪ ،‬در صف صندوق ایستاده بودم‪ .‬جلوی من دو بچه‪ ،‬پسری ‪ 5‬ساله و دختری کوچک تر‪،‬‬ ‫ایستاده بودند‪ .‬پسرک لباس مندرسی بر تن داشت‪ ،‬کفش هایش پاره شده بود و چند اسکناس‬ ‫را در دست هایش می‏فشرد‪ .‬لباس های دخترک هم دست کمی از مال برادرش نداشت؛ ولی‬ ‫یک جفت کفش نو در دست داشت‪ .‬وقتی به صندوق رسیدیم‪ ،‬دخترک اهسته کفش ها را روی‬ ‫پیشخوان گذاشت‪ ،‬چنان رفتار می‏کرد که انگار گنجینه ای پرارزش را در دست دارد‪ .‬صندوق دار‬ ‫قیمت کفش ها را گفت‪ 6 :‬دالر‪ .‬پسرک پول هایش را روی پیشخوان ریخت و ان ها را شمرد‪3 :‬‬ ‫دالر و ‪ 15‬سنت‪ .‬بعد رو کرد به خواهرش و گفت‪ :‬فکر می کنم باید کفش ها را بگذاری سرجایش‪...‬‬ ‫دخترک با شنیدن این حرف به شدت بغض کرد و با گریه گفت‪ :‬نه! نه! پس مامان تو بهشت با چی‬ ‫راه بره؟ پسرک جواب داد‪ :‬گریه نکن‪ ،‬شاید فردا بتوانیم پول کفش ها را دربیاوریم‪.‬‬ ‫من که شاهد ماجرا بودم‪ ،‬به سرعت ‪ 3‬دالر از کیفم بیرون اوردم و به صندوق دار دادم‪ .‬دخترک دو‬ ‫بازوی کوچکش را دور من حلقه کرد و با شادی گفت‪ :‬متشکرم خانم‪ ،‬متشکرم خانم‪ .‬به طرفش‬ ‫خم شدم و پرسیدم‪ :‬منظورت چی بود که گفتی‪ :‬پس مامان تو بهشت با چی راه بره؟ پسرک جواب‬ ‫داد‪ :‬مامان خیلی مریضه و بابا گفته که ممکنه قبل از عید کریسمس به بهشت بره! دخترک ادامه‬ ‫داد‪ :‬معلم دینی ما گفته که رنگ خیابان های بهشت طالیی است‪ ،‬به نظر شما اگر مامان با این‬ ‫کفش های طالیی تو خیابان های بهشت قدم بزنه‪ ،‬خوشگل نمی شه؟ چشمانم پر از اشک شد‬ ‫و درحالی که به چشمان دخترک نگاه می کردم‪ ،‬گفتم‪ :‬چرا عزیزم‪ ،‬حق با تو است‪ ،‬مطمئنم که‬ ‫مامان شما با این کفش ها تو بهشت خیلی قشنگ می‏شه!‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪17‬‬ ‫‪18‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫با همه بی سروسامانی ام‬ ‫باز به دنبال پریشانی ام‬ ‫طاقت فرسودگی ام هیچ نیست‬ ‫در پی ویران شدن انی ام‬ ‫امده ام بلکه نگاهم کنی‬ ‫عاشق ان لحظه طوفانی ام‬ ‫دلخوش گرمای کسی نیستم‬ ‫امده ام تا تو بسوزانی ام‬ ‫امده ام با عطش سال ها‬ ‫تا تو کمی عشق بنوشانی ام‬ ‫ماهی برگشته ز دریا شدم‬ ‫ِ‬ ‫تا تو بگیری و بمیرانی ام‬ ‫خوب ترین حادثه می دانمت‬ ‫خوب ترین حادثه می دانی ام؟‬ ‫حرف بزن‪ ،‬ابر مرا باز کن‬ ‫دیر زمانی ست که بارانی ام‬ ‫حرف بزن‪ ،‬حرف بزن سال هاست‬ ‫تشنه یک صحبت طوالنی ام‬ ‫ها‪ ...‬به کجا می کشی ام خوب من؟‬ ‫ها‪ ...‬نکشانی به پشیمانی ام!‬ ‫«محمدعلی بهمنی»‬ ‫ابری نیست‬ ‫بادی نیست‬ ‫می نشینم لب حوض‬ ‫گردش ماهی ها‪ ،‬روشنی‪ ،‬من‪ ،‬گل‪ ،‬اب‬ ‫پاکی خوشه زیست‬ ‫مادرم‬ ‫ریحان می چیند‬ ‫نان و ریحان و پنیر‪ ،‬اسمانی بی ابر‪ ،‬اطلسی هایی تر‬ ‫رستگاری نزدیک‪ ،‬الی گل های حیاط‬ ‫نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد‬ ‫نردبان از سر دیوار بلند‪ ،‬صبح را‪ ‬روی زمین می ارد‬ ‫پشت لبخندی پنهان هر چیز‬ ‫روزنی دارد دیوار زمان که از ان چهره من پیداست‬ ‫چیزهایی هست‬ ‫که نمی دانم‬ ‫می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد‬ ‫می روم باال تا اوج‪ ،‬من پر از بال و پرم‬ ‫راه می بینم در ظلمت‪ ،‬من پر از فانوسم‬ ‫من پر از نورم و شن‬ ‫و پر از دار و درخت‬ ‫پرم از راه‪ ،‬از پل‪ ،‬از رود‪ ،‬از موج‬ ‫گیرم تمام شهر پر از سرمه ریزها‬ ‫پرم از سایه برگی در اب‬ ‫خالی شده ست مصر دلم از عزیزها‬ ‫چه درونم تنهاست‬ ‫داش اکل و سیاوش و رستم تمام شد‬ ‫«سهراب سپهری»‬ ‫حاال شده ست نوبت ابرو تمیزها‬ ‫دیگر به کوه و تیشه و مجنون نیاز نیست‬ ‫عشاق قانع اند به میخ و پریزها‬ ‫دستی دراز نیست به عنوان دوستی‬ ‫جز دست های توطئه از زیر میزها‬ ‫دل نیست انچه جز به هوای تو می تپد‬ ‫مجموعه ای ست از رگ و این جور چیزها‬ ‫خانم بخند! که نمک خنده های تو‬ ‫برعکس الزم است برای مریض ها‬ ‫چون عاشقم و عشق به سان گدازه داغ‬ ‫پس دست می زنم به تمامی جیزها‬ ‫«حامد عسکری»‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪19‬‬ ‫فینگر فود‬ ‫قارچ و اسفناج‬ ‫مواد الزم‬ ‫قارچ متوسط‪ ۲۰ :‬عدد‬ ‫کره ‪ :‬یک قاشق غذاخوری‬ ‫سیر خرد شده‪ :‬دو حبه‬ ‫اسفناج تازه ‪ ۴ :‬پیمانه‬ ‫پنیر خامه ای ‪ ۲۳۰ :‬گرم‬ ‫نمک و فلفل ‪ :‬به میزان الزم‬ ‫خرده نان ‪ :‬یک چهارم پیمانه‬ ‫پارمسان ‪ :‬یک چهارم پیمانه‬ ‫‪20‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫طرز تهیه‬ ‫ابتدا فر را در دمای ‪ ۱۹۰‬درجه‬ ‫سانتی گراد قرار دهید‪ .‬در ادامه‬ ‫ساقه های قارچ ها را جدا کرده و‬ ‫به خوبی خرد می کنیم ‪ .‬سپس‬ ‫در داخل کره اب شده همراه با‬ ‫سیر ها تفت می دهیم‪ .‬اسفناج‬ ‫را اضافه می کنیم و هم می زنیم‬ ‫سپس پنیر خامه ای ‪ ,‬نمک و‬ ‫فلفل را اضافه می کنیم و مجدد‬ ‫هم می زنیم ‪ .‬مخلوط اماده شده‬ ‫را داخل سر قارچ ها می ریزیم ‪.‬‬ ‫در ظرفی پارمسان و خرده نان را‬ ‫هم زده و روی قارچ های پر شده‬ ‫می ریزیم و در نهایت به مدت‬ ‫‪ ۱۲‬تا ‪ ۱۵‬دقیقه در دمای ‪۱۹۰‬‬ ‫درجه سانتی گراد روی فر قرار‬ ‫می دهیم‪.‬‬ ‫ساندویچ‬ ‫رست بیف با‬ ‫پنیر چدار‬ ‫مواد الزم‬ ‫‪ 2‬تکه ‪ 150‬گرمی‬ ‫ ‬ ‫گوشت راسته گوساله ‪:‬‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫ ‬ ‫پیاز خاللی خرد شده ‪:‬‬ ‫‪ 100‬گرم‬ ‫ ‬ ‫پنیر چدار ‪:‬‬ ‫‪1‬عدد‬ ‫ ‬ ‫نان باگت ‪:‬‬ ‫به مقدار الزم‬ ‫ ‬ ‫نمک و فلفل ‪:‬‬ ‫روغن زیتون و روغن مخصوص سرخ کردنی ‪ :‬به مقدار الزم‬ ‫طرز تهیه‬ ‫گوشت های گوساله را با گوشت کوب استیک‬ ‫بکوبید ‪ ,‬سپس در ‪ 2‬قاشق سوپ خوری روغن‬ ‫زیتون و کمی پیاز خرد شده بخوابانید تا مزه دار‬ ‫شود ‪ .‬بعد در تابه ای روغن مخصوص سرخ کردنی‬ ‫را خوب داغ کنید و دو طرف گوشت ها را روی‬ ‫حرارت مالیم سرخ کنید تا کامال پخته شوند ‪.‬‬ ‫بعد از پخت ‪ ,‬تکه های گوشت را به صورت نوار های‬ ‫باریک وبلندی برش بزنید تا برای تهیه ساندویچ‬ ‫اماده شوند ‪.‬‬ ‫در یک تابه مقدار کمی روغن بریزید و پیازهایی را‬ ‫که خاللی خرد کرده اید ‪ ,‬روی حرارت مالیم تفت‬ ‫دهید تا طالیی شود ‪ .‬نوارهای رست بیف را به پیاز‬ ‫داغ اضافه کنید و حداقل ‪ 2‬دقیقه دیگر روی شعله‬ ‫قرار دهید ‪ .‬در این مرحله نمک و فلفل را هم اضافه‬ ‫کرده و بعد انها را از تابه خارج کنید ‪.‬‬ ‫نان باگت را به ضخامت ‪ 3‬سانتی متر برش بزنید‬ ‫و داخل سینی مخصوص فر قرار دهید ‪ .‬مخلوط‬ ‫رست بیف و پیاز را روی نان ها بریزید و روی انها را با‬ ‫پنیر چدار بپوشانید ‪ .‬نان ها را به مدت ‪ 5‬تا ‪ 7‬دقیقه‬ ‫داخل فری قرار دهید که با حرارت ‪ 180‬درجه‬ ‫سانتی گراد از قبل گرم شده است ‪ .‬وقتی پنیر چدار‬ ‫اب شد ساندویچ های خوشمزه شما اماده اند ‪ .‬انها‬ ‫را در کنار سبزیجات فصل قرار دهید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪21‬‬ ‫شیرینی‬ ‫کوکی‬ ‫مواد الزم‬ ‫طرز تهیه‬ ‫ابتداروغن‪ ،‬شیر‪ ،‬کره و تخم مرغ را با همزن خوب مخلوط مى کنیم بعد بیکینگ پودر‪ ،‬وانیل و‬ ‫خاک قند را اضافه کرده و خوب هم مى زنیم سپس پودر کاکائو و ارد را کم کم مى ریزیم بعد گردو‬ ‫خرد کرده و کشمش را ریخته و خوب با همزن مى زنیم تا کام ً‬ ‫ال یکدست شود بعد درقالبى صاف‬ ‫با قاشق به اندازه هاى کوچک مى ریزیم تا در فر از قبل گرم شده دردما ‪ ۱۴۰‬درجه ی سانتی گراد‬ ‫به مدت زمان ‪ ٢٨‬دقیقه بپزد‪.‬‬ ‫خواص قارچ و اسفناج‬ ‫مصرف قارچ کمبود ویتامین ‪ D‬در بدن را جبران می کند ‪ .‬هر ‪ ۱۰۰‬گرم قارچ‬ ‫حدود ‪ ۳‬گرم پروتئین دارد‪ .‬مصرف قارچ از بروز سرطان سینه و پروستات‬ ‫جلوگیری می نماید‪.‬‬ ‫اسفناج ضد سرطان است و خاصیت ضد التهابی دارد ‪ .‬برای فشار خون مفید می‬ ‫باشد ‪ .‬از بینایی چشم محافظت می کند ‪ .‬برای پایین اوردن تب بسیار مفید است‬ ‫‪ .‬سبب الغری و کاهش وزن می شود ‪ .‬ذخایر اهن بدن را تامین می کند ‪ .‬سبب‬ ‫کاهش کلسترول خون می شود ‪ .‬برای تقویت اعصاب موثر است‪ .‬برای زیبایی‬ ‫و سالمتی پوست بسیار مفید می باشد ‪ .‬سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند‪.‬‬ ‫‪22‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫ارد ‪٨٥٠ :‬گرم‬ ‫پودر خاک قند‪٣٥٠ :‬گرم‬ ‫تخم مرغ‪٦ :‬عدد‬ ‫شیر ‪٢٥٠ :‬میلى لیتر‬ ‫روغن ‪٣٠٠ :‬گرم‬ ‫کره ‪١٠٠ :‬گرم‬ ‫گردو‪ ٢٠٠ :‬گرم‬ ‫کشمش‪٢٥٠ :‬گرم‬ ‫پودر کاکائو ‪ ۲ :‬قاشق غذاخوری‬ ‫بیکینگ پودر‪ :‬یک قاشق چای خوری‬ ‫وانیل‪ :‬یک قاشق چای خوری‬ ‫اقتصاد مقاومتی و مفقوده ای به ‬ ‫نام گردشگری دریایی‬ ‫کاپیتان امیرحسین مزینی فر‬ ‫مشاور ارشد سرمایه گذاری دریایی‬ ‫اگر بخواهیم تعریفی درباره گردشگری دریایی ارایه دهیم‪ ،‬ابتدا‬ ‫باید خود گردشگری را تعریف کنیم‪ .‬به باور نگارنده گردشگری‬ ‫گونه ای از سفر است که به قصد تلذذ و تفریح انجام می شود‪..‬‬ ‫اما متخصصان امر درباره گردشگری تعاریف بی شماری ارایه‬ ‫کرده اند‪ .‬دیوید ویور‪ ،‬متخصص مدیریت گردشگری‪ ،‬می گوید‪:‬‬ ‫گردشگری مجموع پدیده ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل‬ ‫میان گردشگران‪ ،‬سرمایه‪ ،‬دولت ها و جوامع میزبان‪ ،‬دانشگاه‪‎‬ها و‬ ‫سازمان های غیردولتی‪ ،‬در فرایند جذب‪ ،‬حمل ونقل‪ ،‬پذیرایی و‬ ‫کنترل گردشگران و دیگر بازدیدکنندگان است‪ .‬در تعریفی که‬ ‫سازمان جهانی گردشگری از این مفهوم کرده است‪ ،‬گردشگری‬ ‫به فعالیت های افرادی که برای استراحت‪ ،‬کار و دالیل دیگر به‬ ‫خارج از محیط سکونت معمول خویش سفر کرده و حداکثر برای‬ ‫یک سال متوالی در ان جا اقامت می کنند‪ ،‬گفته شده که در این‬ ‫تعریف گردشگری به دو دسته بومی و خارجی تقسیم می شود‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم گردشگری (‪ )tourism‬را واژه شناسی کنیم‪ ،‬باید گفت که‬ ‫واژه ‪ tourism‬از لغت ‪ tour‬به معنای گشتن گرفته شده که ریشه‬ ‫در لغت التین ‪ turns‬به معنای دور زدن‪ ،‬رفت و برگشت بین مبدا‬ ‫و مقصد و چرخش دارد‪ .‬در فرهنگ وبستر گردشگری و مسافرت‬ ‫یکسان در نظر گرفته شده‪ ،‬اما فرهنگ لغت النگمن گردشگری را‬ ‫سفری به قصد تفریح تعریف کرده است‪ .‬امروزه واژه صنعت نیز‬ ‫به عنوان پیشوندی در کنار گردشگری به کار می رود و در اکثر‬ ‫کشورها اصطالح صنعت گردشگری پذیرفته شده است‪ .‬پذیرفته‬ ‫شدن اصطالح صنعت گردشگری از این باب اهمیت دارد که اگر به‬ ‫لحاظ قانونی و حقوقی گردشگری به عنوان صنعت پذیرفته شود‪،‬‬ ‫می تواند از وام های صنعتی استفاده کند و از معافیت های مالیاتی‬ ‫صنایع برخوردار شود‪ .‬اما گردشگری دریایی چیست؟‬ ‫‪24‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫دربارهگردشگریدریایی‬ ‫گردشگری دریایی شکلی از گردشگری است که فعالیت های‬ ‫مربوط به ان در دو محیط ساحلی و دریا (محیط ابی )صورت می گیرد‪.‬‬ ‫از این رو برای تعریف گردشگری دریایی باید به دو گونه ان اشاره کنم‪:‬‬ ‫گردشگری ساحلی و گردشگری دریایی‪ .‬اگرچه این دو در نگاه اول‬ ‫دارایشباهت هاییهستند‪،‬اماازنظراهمیتوحوزهفعالیتباهمتفاوت‬ ‫دارند‪ .‬ریشه گردشگری در مناطق ساحلی را باید در دوران روم باستان‪،‬‬ ‫هنگامی که نخستین خانه های رومی در بخش جنوبی اَپِنین پِنینسوال‬ ‫ساخته شد‪ ،‬جست وجو کرد‪ .‬در طول قرن های بعدی نیز فرهنگ ان‬ ‫رشد کرده‪ ،‬به گونه ای که از نیمه قرن ‪ ،18‬به عنوان یکی از ویژگی های‬ ‫وابسته به دریا مطرح و از نیمه دوم قرن بیستم که تفرجگاه های ساحلی‬ ‫با گسترش گردشگران انبوه (‪ )Mass Tourism‬روبه رو شده‪ ،‬عمدتا تحت‬ ‫تاثیر عناصر شن‪ ،‬ماسه‪ ،‬افتاب و‪...‬در محیط ساحلی بوده است‪ .‬شاخه‬ ‫دریایی گردشگری دریایی یعنی ان گونه از گردشگری که از ساحل دور‬ ‫می شود و به وسط دریا و اقیانوس منوط می شود و از دهه ‪ 1980‬در حال‬ ‫گسترشاست‪.‬‬ ‫به مجموعه فعالیت های تفریحی و سرگرمی که در محیط های‬ ‫دریاییدورازساحلتوسطگردشگرانانجاممی شود‪،‬گردشگریدریایی‬ ‫می گویند‪ .‬ما باید میان گردشگری ساحلی و گردشگری دریایی تفاوت‬ ‫قائل شویم چون این گونه از گردشگری‪ ،‬از نظر اهمیت با گردشگری‬ ‫ساحلی متفاوت بوده‪ ،‬هرچند ممکن است شباهت هایی بین این نوع‬ ‫گردشگری و گردشگری ساحلی وجود داشته باشد‪ .‬نوع فعالیت های‬ ‫تفریحیدرگردشگریدریایی‪،‬بیشتردراب هایعمیقودورازخشکی‬ ‫انجام می گیرد و به تجهیزات‪ ،‬امکانات و اموزش های ویژه ای نیاز دارد‪،‬‬ ‫با خطرات بیشتری نیز همراه است‪ .‬فعالیت های تفریحی ابی مانند‬ ‫غواصی‪،‬سفرهایدریایی‪،‬اسکیرویاب‪،‬جتاسکی‪،‬اکواریومدریایی‪،‬‬ ‫ماهی گیری در اب های عمیق‪ ،‬از مهم ترین جذابیت های گردشگری‬ ‫دریاییهستند‪.‬ازسویدیگرکارهاییمانندشنادرساحل‪،‬حمامافتاب‬ ‫گرفتن‪،‬ورزش هاوسرگرمی هاییراکهدرمحدود هساحلانجاممی شود‪،‬‬ ‫گردشگریساحلیگویند‪.‬‬ ‫طبق مطالعات صورت گرفته گردشگری ساحلی به یکی از اشکال‬ ‫پرطرفدار صنعت گردشگری تبدیل شده که با رشد روزافزونی در حال‬ ‫توسعهاستوتامین کنندهمزایایمستقیموغیرمستقیماقتصادی‪،‬‬ ‫اجتماعی‪،‬فرهنگیومحیطیزیادیبرایساکنانبومیمقصدمیزبان‬ ‫است‪ .‬تفرجگاه های ساحلی با رویکردهای جدیدی در ارتباط با توسعه‬ ‫وگسترشروبه رواست؛ازمهم ترینتغییراتحاصلهدرفرایندشکل گیری‬ ‫و گسترش گردشگری ساحلی‪ ،‬می توان تغییر نوع نگاه گردشگر در برخورد با‬ ‫تفرجگاه ساحلی را نام برد‪ .‬زمانی‪ ،‬نیاز گردشگران تنها در بازدید از ساحل و دریا‬ ‫تعریف می شد‪ ،‬درحالی که گردشگر امروزی در جست وجوی تجربیات متفاوتی از‬ ‫فعالیت هایورزشی‪،‬تفریحی‪،‬فرهنگیومیراثطبیعیاست‪.‬‬ ‫درگردشــگریساحلیفعالیت هاییمانندورزش هاییازقبیلوالیبالوفوتبالساحلیوشنا‪،‬‬ ‫حمام افتاب گرفتن‪ ،‬تماشای طلوع یا غروب افتاب و دیگر سرگرمی هایی که در محدوده ساحل انجام‬ ‫می شود‪،‬بیشترینحجمفعالیت هاراشکلمی دهند‪.‬‬ ‫گردشگری و تفرج در نواحی ساحلی‪ ،‬دارای جایگاهی است که در چهار زیرمنطقه موازی با ساحل‬ ‫قراردارد‪:‬‬ ‫‪ - 1‬منطقه اب های ساحلی‪ :‬این منطقه دریایی اکولوژیکی نزدیک ساحل‪ ،‬از فالت قاره شروع‬ ‫می شودوتاساحلادامهدارد‪.‬اینمنطقهغنی ترینمنطقهبرایماهیگیریاستوغالباشاملصخره ها‬ ‫و ستون های سنگی جالب توجه است‪ .‬این قسمت برای سفر به جزایر نزدیک نیز مورد استفاده قرار‬ ‫می گیرد‪.‬‬ ‫‪- 2‬منطقهساحل‪:‬هممحدوده ایازدریاوهممحدوده ایازخشکیرادربرمی گیرد‪.‬به خصوص‬ ‫اگرگستردهوشنیباشد‪،‬بسیاریازبازی هاوورزش هایابیگروهیراپوششمی دهد‪.‬‬ ‫‪- 3‬منطقهپهنهکرانه ای‪ :‬این منطقه به ناحیه پشت منطقه ساحل اطالق می شود و بسیاری از‬ ‫تفریحاتدریاییراحمایتمی کند‪.‬مانندچادرزدن‪،‬پیک نیکوگردشبیرونشهر‪.‬دربرخیمکان ها‬ ‫اینمنطقههتل هاوبرخیمشاغلرادربرمی گیرد‪.‬چشم اندازمهماینمنطقهمنظرهدریاست‪.‬‬ ‫‪-4‬منطقهپسکرانه‪:‬اراضیپشتمناطقساحلیعموماشاملمناطقیاستکهخدماتیرابرای‬ ‫فعالیت های تفریحی دربرمی گیرد‪ .‬منظره ساحلی توسط پستی ها و بلندی ها و پوشش گیاهی شکل‬ ‫گرفتهاست‪.‬‬ ‫حالکهگردشگریدریاییراتعریفکردیم‪،‬بهمزیتهاومعضالتاندرایرانعزیزبپردازیم‪:‬‬ ‫گردشگری دریایی در ایران چه معنایی دارد؟ این تعریف چه تفاوتی با کشورهای توسعه یافته اعم‬ ‫ازچین‪،‬ژاپنوامریکا وترکیه داردازحداقلظرفیتهایموجوددرحوزهدریااستفادهحداکثریرامی‬ ‫برندتادرزمینههایمختلفاقتصادیاعمازگردشگری‪،‬استحصالانرژیوحملونقلارزاناستفاده‬ ‫مطلوبراداشتهباشند‪.‬ایامیزانجابهجاییمسافربینجزایروبنادرمختلفمیتواندمعیاروشاخص‬ ‫مناسبیبرایتعریفازاینصنعتباشد؟‬ ‫با توجه به ابن که گردشگری ان هم در‬ ‫زمینهدریاامریچندوجهیودارایتعریف‬ ‫های متفاوت است و از بازی بچه ها با شن و‬ ‫ماسه شروع می شود و تا کشتی های کروز‬ ‫و هتل های دریایی می تواند ادامه داشته‬ ‫باشد‪،‬متاسفانه در کشور ما ساده ترین‬ ‫امکانات حتی برای تماشای دریا وجود‬ ‫نداردوتعریفنشدهاست‪.‬ایرانبادارابودن‬ ‫‪ 7‬استان دریایی در شمال و جنوب کشور‬ ‫و موقعیت جغرافیایی مناسب می تواند از‬ ‫طریق ایجاد پوشش انسانی در این نواحی‬ ‫بستر ایجاد اشتغال را در این نواحی فراهم‬ ‫کند‪ ،‬در این ارتباط گردشگری دریایی می‬ ‫تواند یکی از ارکان قابل توجه در توسعه‬ ‫این نواحی باشد‪ .‬ایجاد یک شغل در حوزه‬ ‫دریا منجر به ایجاد چهار شغل جانبی می‬ ‫شود؛ بر این اساس است که لزوم توجه به‬ ‫این بخش مهم از کشور و اقتصاد دریامحور‬ ‫وتوجهبهحوزهگردشگریدریاییکهیکی‬ ‫از زیرشاخه های مهم گردشگری است را‬ ‫ضروریمینماید‪.‬‬ ‫ایران با دارا بودن ‪ 5800‬کیلومتر‬ ‫طول نوار ساحلی‪ ،‬دارای مزیت مطلق‬ ‫است‪ .‬جاذبه های دریایی در جنوب‬ ‫و شمال ایران نظیر جزیره اشورا ده‬ ‫بندر ترکمن‪ ،‬وجود تاالب های بین‬ ‫المللی انزلی و میان کاله و خلیج گرگان‬ ‫و شادگان و خور اذینی و ‪ ،...‬مناظر‬ ‫بسیار زیبا در سواحل چابهار‪ ،‬شهرهای‬ ‫توریستی رامسر‪ ،‬محموداباد و ‪ ،...‬جزایر‬ ‫قشم‪ ،‬کیش‪ ،‬هرمز و ‪ ...‬با جاذبه های‬ ‫دریایی متنوع انها و سایت های تخم‬ ‫گذاری الک پشت های دریایی‪ ،‬بازار‬ ‫ماهی فروشان رشت و بندر عباس‪ ،‬قلعه‬ ‫های پرتغالی در سواحل جنوب‪ ،‬شهر‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪25‬‬ ‫دریانوردان کنگ با موزه های دریایی قدیمی اش‪ ،‬بندر باستانی سیراف‬ ‫و موزه دکتر وایت هوس‪ ،‬بوشهر و موزه مردم شناسی و غذاهای دریایی‬ ‫اش‪ ،‬بندر کنگان با ساختار معماری دریایی اش‪ ،‬کارگاه های ساخت لنج‬ ‫های سنتی در سواحل جنوب‪ ،‬هنگام و هندورابی با ماهیان اکواریومی‬ ‫و دلفین های دریایی زیبای شان‪ ،‬صنایع دستی دریایی‪ ،‬جشن های‬ ‫دریایی مانند نوروز صیاد در ساحل سلخ قشم‪ ،‬جنگل های حرا در سواحل‬ ‫جنوب‪ ،‬سایت تخم گذاری پرندگان دریایی در جزیره شیدور‪ ،‬غواصی‬ ‫علمی و بوم شناسی‪ ،‬تورهای تفریحی کشتی و انواع ورزش های دریایی‬ ‫نظیر پاراسل و بانانا و ‪ ...‬همه و همه می توانند پتانسیل ها و ظرفیت‬ ‫های گردشگری دریایی ایران باشند‪ .‬هم اکنون سهم صنعت گردشگری‬ ‫ایران از تولید ناخالص داخلی کمتر ‪120‬میلیون دالر‪ ،‬معادل ‪ 2/4‬درصد‬ ‫است که پیش بینی می شود این رقم در سال ‪ 2022‬به ‪ 4‬درصد افزایش‬ ‫یابد‪ .‬همچنین در حال حاضر ‪ 475‬هزار ایرانی در صنعت گردشگری و‬ ‫صنایع مرتبط با ان اشتغال دارند که این میزان ‪ 1/2‬درصد کل میزان‬ ‫نیروی کار فعال در ایران است که بر اساس برنامه های دولت این رقم‬ ‫در سال ‪ 2022‬باید به ‪ 3/2‬درصد افزایش یابد‪ .‬با توجه به جمعیت جوان‬ ‫رو به گسترش کشورمان‪ ،‬نرخ باالی بیکاری‪ ،‬لزوم افزایش درامد ارزی‬ ‫و سرمایه گذاری خارجی‪ ،‬توجه بیش از پیش در حوزه گردشگری می‬ ‫تواند زمینه رسیدن به اشتغال کامل‪ ،‬افزایش درامد ارزی‪ ،‬معرفی تمدن‬ ‫و فرهنگ ایرانی به جهانیان‪ ،‬تعامل گسترده و سازنده با کشورهای دنیا و‬ ‫درهم شکستن مرزهای قومی و اقلیتی را فراهم کند‪.‬که البته به نظر این‬ ‫جانب سهم اشتغال در بخش گردشگری با توسعه گردشگری دریایی‬ ‫می تواند به ‪ 10‬درصد افزایش یابد ‪.‬‬ ‫معضالتگردشگریدریایی‬ ‫مهم ترین معضالت گردشگری دریایی ایران را می توان در دو مقوله‬ ‫تعریف کرد ‪ -1‬نبود سند ملی که در ان مولفه های اصلی شامل تعریف‬ ‫گردشگری دریا یی اهداف ابزار و وسایل و ابعاد گردشگری دریایی ( ابعاد‬ ‫اجتماعیسیاسیاقتصادیفرهنگی و‪)..‬درانمشخصگردیدهباشدودوم‬ ‫تاثیراتمنفی اینصنعتبرمناطقساحلی‪،‬شهریشدنافقی‪،‬تولیدزباله‬ ‫و از بین رفتن هویت ها و ارزش های فرهنگی دانست و به نظر می رسد تنها‬ ‫راهکارمدیریتانها‪،‬حلتضادمیانمنافعاقتصادیگردشگریوتاثیراتان‬ ‫برمحیطزیستوجامعهاست‪.‬‬ ‫‪26‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫به منظور کاهش مشکالت و تامین پایداری صنعت گردشگری و منابع‬ ‫ساحلیکهتوسطبخش هایدیگراستفادهمی شود‪،‬بایدبهادغامگردشگری‬ ‫دریایی در برنامه ریزی های استراتژیک توسعه ای توجه زیادی شود ونوع‬ ‫معماری شهری بنادر ایران به سمت توسعه گردشگری دریایی تغییر یابد ‪.‬‬ ‫در برنامه ریزی های توسعه گردشگری‪ ،‬بسیار مهم است که بر برنامه ریزی‬ ‫مناسبرشدگردشگریباتوجهبهظرفیت هاوامکاناتمناطقمحلیتاکید‬ ‫شود‪ .‬در دسترس بودن سیستم های حمل ونقل‪ ،‬اب اشامیدنی‪ ،‬انرژی‪،‬‬ ‫مخابرات‪،‬بازیافتزبالهوخدماتاساسیبهداشتیوامنیتیاهمیتزیادی‬ ‫برای موفقیت بخش گردشگری دارد‪ .‬زیرساخت ها و برنامه های خدماتی و‬ ‫مدیریتیبایدبه صورتجامعتدوینشودووضعیتموجودوتقاضایاینده‬ ‫بخش گردشگری‪ ،‬جامعه محلی و بخش های دیگر را در نظر بگیرد‪ .‬تدوین‬ ‫دستورالعمل ها و استانداردهای فنی و زیست محیطی برای تاسیسات‬ ‫و موسسات دریایی‪ ،‬برای گردشگری دریایی درحال قدم برداشتن در‬ ‫عرصه های صنعتی و دور شدن از فضاس سنتی است بسیار ضروری به نظر‬ ‫می رسد‪ .‬موضوع مهم در این بخش کاهش مدت زمان تدوین دستورالعمل‬ ‫ها و شفاف سازی ان برای افزایش استقبال سرمایه گذاری بخش خصوصی‬ ‫است‪:‬‬ ‫ودرپایانعمدهترینمعضالتپیشرویتوسعهگردشگریدریاییبه‬ ‫صورتخالصهبهشرحزیرقابلبیاناست‪:‬‬ ‫‪-1‬تعدددستگاههایذیمدخلدربخشبهرهبرداری‬ ‫ازدریاخصوصاگردشگریدریایی‬ ‫‪ -2‬تعدد قوانین ومقررات در حوزه بهره‬ ‫برداری از دریا وموازی بودن قوانین‬ ‫و مقررات و تناقض ان ها و تدوین‬ ‫قوانینجدیدمغایر‬ ‫‪ -3‬مبحت هزینه فایده ‪ :‬با‬ ‫توجه به سنگین بودن‬ ‫هزینه سرمایه گذاری در‬ ‫حوزه صنعت دریایی‬ ‫تضمین حداقل سود و‬ ‫سرمایه توسط دولت‬ ‫ضروریاست‪.‬‬ ‫نقشراهنمادرتوسعهپایدارملیوگردشگری‬ ‫امیر اربابان‬ ‫کارشناس گردشگری در بخش راهنمایان‬ ‫با بررسی وضعیت گردشگری در سطح جهان در میابیم‬ ‫که این حرکت از دهه ‪ ۷۰‬میالدی به واسطه ی بررسی تعدادی‬ ‫از جامعه شناسان غربی برای مطرح کردن و قرار دادن اوقات‬ ‫فراغت حرکت نوینی در گردشگری کالن را شروع نمودند‪.‬‬ ‫انها بر این اعتقاد بودند که در چرخه صنعتی اجتماعی‪ ،‬به‬ ‫دلیل فشار کار‪ ،‬افراد نیاز به تخلیه ی این فشارهای اجتماعی‬ ‫دارند و متعاقبا نیاز در به دست اوردن تعادل روحی روانی خود‬ ‫دارند؛ از این رو اوقات فراغت را به عنوان یکی از اجزای الینفک‬ ‫زندگی ماشینی ثبت و قابل اجرا دانستند که از ‪ ۲۴‬ساعت‬ ‫شبانه روز‪ ۸ ،‬ساعت باید به این موضوع اختصاص یابد‪ .‬به‬ ‫علت اهمیت اوقات فراغت‪ ،‬چون مباحث فنی تخصصی این‬ ‫موضوع می تواند به توسعه گردشگری کمک مهمی نماید‬ ‫باید به صورت جامع و در زمان دیگری به ان پرداخت‪.‬‬ ‫صنعت گردشگری با به دست اوردن جایگاه ویژه در‬ ‫کشور ‪ ،‬اهمیت خاصی در جامعه ایرانی پیدا نموده که ابعاد‬ ‫اجتماعی اقتصادی و سیاسی ان ؛ در تمام موارد اجتماعی‬ ‫حضور دارد ‪.‬‬ ‫حال این سوال پیش می اید که چرا صنعت گردشگری‬ ‫در تمام ابعاد می تواند موثر واقع شده و برای کشور منفعت‬ ‫داشته باشد؟‬ ‫باید اول ببینیم که مفهوم گردشگری چیست و صنعت‬ ‫گردشگری چه منافع و معایبی دارد‪ .‬گردشگری با شروع‬ ‫انتخاب گردشگر به بازدید از یک مکان اغاز می گردد و اگر‬ ‫نیازی به گرفتن ویزا نداشته باشد می تواند با یک وسیله نقلیه‬ ‫به مقصد رفته و در انجا در یک هتل اقامت یابد و از دیدنی ها‬ ‫و منابع انسانی و امکانات مقصد لذت ببرد ‪ .‬به دلیل متفاوت‬ ‫بودن کشورها با یکدیگر و تمایالت انسان ها در استفاده و‬ ‫داشتن از ان منابع باعث می شود که فرد اقدام به خرید ان‬ ‫وسایل یا کسب دانش یا روش ها نماید‪ ،‬که از این طریق سود‬ ‫خوبی عاید اجتماع مناطق توریست پذیر خواهد شد ‪.‬‬ ‫بدیهی است که داشته های فرهنگی یک کشور می تواند‬ ‫برای مردم دیگر کشورها جذابیت داشته باش ‪ ،‬زیرا فرهنگ‬ ‫ها با هم متفاوت هستند اگر در حد کالن بررسی کنیم ‪ ،‬این‬ ‫حرکت می تواند به نفع کشورهای توریست پذیر باشد که‬ ‫مردم عادی با تولیدات صنایع دستی از این مسیر منتفع می‬ ‫شوند‪ .‬منابع مالی ‪ ،‬هویت های بین المللی که برای کشور به‬ ‫وجود می اورند حائز اهمیت بوده و ارتقا جایگاه ملی کشورمان‬ ‫را در عرصه بین المللی رقم می زند‪ .‬از این رو با بدست اوردن‬ ‫هویت بین المللی درخور‪ ،‬اجتماعات احترام ویژه تری برای ما‬ ‫‪28‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫قائل خواهند شد ‪ .‬البته پیامد این موضوع به وجود اوردن طمع‬ ‫های اجتماعی در سطح بین المللی را هم رقم خواهد زد ‪ ،‬که با‬ ‫ابزار و اداوات کاری می توان انها را تبدیل به صدور کاال نمود ‪.‬‬ ‫در ادامه ی این روند‪ ،‬گردشگران با تبدیل پول باعث رونق‬ ‫وضعیت اقتصادی می شوند و چون اورده های مالی و پولی را‬ ‫صرف خرید صنایع دستی و یا کاالهای مصرفی می نمایند‪ ،‬از‬ ‫این رو ورود گردشگر باعث تولید و فروش و متعاقبا سود قابل‬ ‫توجهی خواهد شد ‪.‬‬ ‫کشورهای ترکیه و دبی که در منطقه ی جغرافیایی‬ ‫شمال و جنوب کشور ایران هستند با تولید کاالهای‬ ‫گردشگری باعث جذب گردشگران از اقسا نقاط دنیا شده اند‬ ‫و امروز گردشگری از پر درامد ترین صنعت های این کشورها‬ ‫محسوب می شود‪.‬‬ ‫نقش راهنما‬ ‫حال راهنما در این وادی چه نقشی را ایفا می کند؟ راه‬ ‫نما (یا ره نما ) همان گونه که از نامش پیداست راه را برای‬ ‫گردشگران نمایان می کند‪ .‬حال کدام ره و چه راهی؟ راهنما‬ ‫با گذراندن دوره های گردشگری که شامل روحیات ملل ‪ ،‬‬ ‫زبان تخصصی ‪ ،‬هنر و معماری است با کسب بینش کافی‬ ‫کار خواهد توانست برای گردشگر انگیزه و تمایل به دانستن‬ ‫ایجادنماید‪.‬باباالرفتندانش‪،‬وی هنرچگونه ارائهداشتههای‬ ‫تاریخی ‪ ،‬فرهنگی‪ -‬هنری‪ ،‬را به بهترین نحو عملی خواهد کرد‬ ‫‪ .‬در کالس های اموزش گردشگری این گونه موارد را به وی‬ ‫خواهند اموخت‪.‬‬ ‫شروع کار راهنما و گردشگری‪ :‬‬ ‫اغاز مسیر گردشگری متفاوت می باشد ولی نهایتا با‬ ‫حضور یک راهنما ادامه پیدا خواهد کرد‪ .‬یک گردشگر با‬ ‫خرید یک سفرنامه از یک اژانس مسافرتی تدارک گردشگری‬ ‫را شروع می نماید‪ .‬راهنما با مطالعه ی سفر نامه و شناسایی‬ ‫مواردی که در مسیر راهشان قرار دارند‪ ،‬خود را برای توضیح‬ ‫اماده ساخته و در طی راه ان ها را به گردشگران معرفی می‬ ‫نماید‪.‬‬ ‫هنر یک راهنما در ارائه ‪:‬‬ ‫بدون تردید میان سطح مطالعاتی یک راهنما حول‬ ‫مباحث اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و استفاده از زمان و به‬ ‫کار گرفتن به موقع و جامع این اطلعات در روند سفر ارتباط‬ ‫مستقیمی وجود دارد ‪ .‬معموال گردشگران هویت شغلی‬ ‫دیگری نیز دارند ‪ ،‬یکی صنعتگر‪ ،‬بازرگان یا پزشک و مکانیک‬ ‫و غیره هستند ‪ ،‬از این رو هر یک از دید خود کشور مقصد را‬ ‫نگاه می کنند ولی به عنوان گردشگر وارد ان کشور می شوند ‪ .‬انسان ها‬ ‫همیشه در پی توسعه ی زندگی خود هستند و اگر در سفری که انجام می‬ ‫دهند بتوانند کسب درامد کنند ‪ ،‬این اتفاق نیز رخ می دهد‪ .‬همان طور که‬ ‫مارکو پولوی ایتالیایی در قرون گذشته با سفرهای خود منابع بسیاری از‬ ‫سرزمین های مختلف شرق برای مردم کشورش به ارمغان اورد و به نوعی‬ ‫اشاعه ی فرهنگ و تجارت نمود ‪ .‬این روندها باعث شده که بسیاری از‬ ‫کشورهای جهان بدلیل نااگاهی مورد سو استفاده منابع مالی و اقتصادی‬ ‫قرار گیرند ‪ .‬با مطالعه ی منابع تاریخی می توان این گونه اتفاقات را‬ ‫شناسایی کرد‪ .‬دولت انگلیس در طول یک قرن کشور هند را مورد چپاول‬ ‫و سو استفاده قرار داد و سعی داشت ایران را نیز در این راستا هدف قراردهد‬ ‫که قرارداد ترکمان چای و گلستان نمونه هایی از این سو استفاده ها‬ ‫هستند که متاسفانه در قرن ‪ ۱۹‬میالدی اتفاق افتاده است ‪.‬‬ ‫حال راهنما چگونه می تواند این حرکت را به صورت موثر هدایت کند‬ ‫و باعث پایداری ملی و گردشگری شود؟ با توجه به این اصل که گردشگران‬ ‫در مدت زمان محدودی به کشور سفر می کنند و تمایل به دیدن بسیاری‬ ‫از مکان ها را دارند ‪ ،‬یک راهنما می تواند انها را از میانبرهای اجتماعی و‬ ‫شهری عبور دهد؛ ضمن اینکه یک راهنما امکانات اقتصادی و بازرگانی را‬ ‫نیز شناسایی و به گردشگران معرفی خواهد کرد‪.‬‬ ‫چرا و چگونه سرمایه گذاری خارجی می تواند به ما کمک کند؟‬ ‫اوال با بدست اوردن امکانات سرمایه گذاری‪ ،‬سرمایه گذار درفکر سود‬ ‫بازرگانی امکانات تولیدی ایجاد خواهد کرد که این اتفاق اشتغال زایی‬ ‫بومی در بر خواهد داشت و منابعی که تولید می کند را به کشورهای دیگر‬ ‫صادر خواهند نمود ‪.‬‬ ‫می توان این گونه تلقی کرد که باعث رونق اقتصادی صنعتی می شود‪.‬‬ ‫دانش فنی ‪ ،‬ورود کارخانه و اشتغالزایی‪.‬‬ ‫حال دلیل این که چرا حضور یک راهنما در عرصه گردشگری مهم و‬ ‫چه عوایدی برای کشور خواهد داشت مشخص شد ‪.‬‬ ‫از دیگر محاسن حضور راهنما در طی سفر گردشگری حفاظت‬ ‫ازداشته های طبیعی‪ ،‬تاریخی و اجتماعی ماست ‪ .‬بعضی اوقات‬ ‫گردشگران نادانسته و بدلیل فرهنگ‪ ،‬تربیت و عاداتی که در کشور خود‬ ‫دارند رفتار می کنند و این مغایر با اداب اجتماعی ماست ‪.‬‬ ‫در سال های گذشته ایران توسط کشورهای غربی و شرقی مورد‬ ‫تهاجم های سیاسی‪ ،‬اجتماعی و اقتصادی زیادی قرار گرفته بود و جهت‬ ‫به زانو در اوردن کشور اختالالت بسیاری را رقم زدند اما با ورود گردشگر‬ ‫به ایران تمام مواردی که دولتهای غربی علیه ایران مطرح می کردند نقش‬ ‫بر اب شد زیرا به ابعاد دروغ ها پی می بردند و در بازگشت با این مسئله‬ ‫برخورد قاطعی می نمودند ‪ .‬نتیجه می گیریم که ورود گردشگر با شفاف‬ ‫شدن هویت فرهنگی ما نسبت به منافع اقتصادی وسیاسی نیز اثر گذار‬ ‫است‪ .‬معموالسرمایهگذاربابهدستاوردنیکارامشاقتصادی‪،‬سرمایه‬ ‫خود را در ان ماوا میدهد‪ .‬این ارامش حاصل چیست؟ داشتن فضای امن‬ ‫اجتماعی که سیاست های اقتصادی را رقم می زند و باعث رشد اقتصادی‬ ‫میگردد‪ .‬در امدهای حاصل از ورود گردشگر عبارند از ‪ :‬درامد ارزی از‬ ‫محل فروش بلیط هواپیما‪ ،‬فروش اتاق های هتل ها و دستمزد راهنمایان‪،‬‬ ‫فروشصنایعدستیبهعنوانیادگاریازایرانوبازدیدازهویتهایملی‪،‬‬ ‫هنری و تاریخی ما که می تواند برای ما در عرصه ی اجتماعی سودهای‬ ‫بازرگانی خوبی را به ارمغان بیاورد‪ .‬شغل واقعی یک راهنما می تواند به‬ ‫تمام عرصه های اجتماعی کشور سود برساند ‪.‬‬ ‫حال می توان دید که حرفه ی یک راهنما چه مزیت و فوایدی برای‬ ‫جامعه ی ایران دارد ‪ .‬علی رغم تمام سیاست های منفی که در خارج از‬ ‫کشور وجود دارد وقتی سفر گردشگر در دست توانای یک راهنما قرار می‬ ‫گیرد طرز فکر و احساسات منفی کنار رفته‪ ،‬حس امنیت بر او حاکم می‬ ‫شود ‪ .‬این یعنی تحول ‪ .‬راهنمایان گردشگری عضو کوچک اما مهترین‬ ‫ِصنعت گردشگری هستند و شاید کمترین سهم را از درامدهایی که‬ ‫خودشان رقم میزنند داشته باشند ‪ .‬به این نتیجه می رسیم که برای‬ ‫موفق شدن و داشتن یک کشور توانا باید بینش و اگاهی مردم را باال برد و‬ ‫با حمایت مردم این توانمندی را تقویت نمود ‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪29‬‬ ‫سیــــــــــــــــــــــنما‬ ‫فیلم های توقیفی در مرداد ماه تعیین تکلیف می شوند‬ ‫سیدرضاصالحیامیریوزیرفرهنگوارشاداسالمیدرحاشیهبرگزاریاختتامیهسی امینجشنواره‬ ‫فیلم هایکودکانونوجواناناصفهاندرجمعخبرنگاراندربارهنتیجهپروندهفیلم هایتوقیفیبیان‬ ‫کرد‪«:‬دراینزمینهمنتاکیدکردمکهمبنارسیدگیوتعیینتکلیفاستامااینبهمعنایتاییدهمه‬ ‫فیلم ها نیست‪ .‬از اول مبنای کار بر این اساس تعریف شده است که فیلم ها بازبینی شوند و انهایی که‬ ‫امکان اصالح دارند اصالح شوند و مجوز انها برای اکران صادر شود و اثاری که امکان اصالح ندارند‬ ‫تعیین تکلیف شوند‪ .‬ما گفتیم که باید به بالتکلیفی درباره فیلم های توقیفی پایان داده شود و از این‬ ‫منظر چیزی که من و رییس سازمان سینمایی گفتیم به معنای صدور مجوز اکران برای فیلم های‬ ‫توقیفی نیست بلکه به معنای بازبینی و بازنگری است‪ ».‬وی ادامه داد‪« :‬ما مردادماه همه فیلم های‬ ‫توقیفیراتعیینتکلیفمی کنیم‪».‬صالحی امیریدربارهتحریمبرخیفیلم هاتوسطحوزههنرینیز‬ ‫گفت‪« :‬این مساله در صالحیت شورای صنفی است‪ .‬ما به عنوان وزارت ارشاد مداخله مستقیمی در‬ ‫این موضوع نداریم اما توصیه می کنیم که فضای سینما در اختیار جامعه بزرگ سینمایی قرار گیرد ‪،‬‬ ‫با مرزبندی ها و خط کشی ها هم مخالفیم‪ .‬باید در چارچوب شورای صنفی مربوطه این مساله حل و‬ ‫فصل شود و وزارت ارشاد دخالت مستقیمی در این باره نخواهد کرد‪».‬‬ ‫استقبالاز«نهنگ»عنبر‬ ‫درکانادا‬ ‫پژمان هادوی‪ ،‬مدیر اجرایی شرکت اریا‬ ‫پرسیس‪ ،‬که نمایش همزمان فیلمهای‬ ‫ایرانی در کانادا را بر عهده دارد از استقبال‬ ‫بی نظیر از فیلم «نهنگ عنبر‪ » ۲‬در ونکوور‬ ‫و تورنتو خبر داد‪ .‬نمایش این فیلم در سالن‬ ‫سنتنیال تئاتر شهر ونکوور در حالی انجام‬ ‫گرفت که چند روز مانده به اکران تمامی‬ ‫بلیت ها به فروش رسیده بودند‪ .‬افتتاحیه‬ ‫نهنگ عنبر در تورنتو نیز با استقبال کم‬ ‫نظیر تماشاگران مواجه شد‪ .‬اکران در‬ ‫تورنتو با همکاری شرکت نسیم شرقی‬ ‫برگزار می شود‪.‬‬ ‫در «ساعت پنج عصر» چه خبر است؟‬ ‫تنها چند روز پس از اغاز تبلیغات محیطی و مجازی «ساعت پنج عصر» جدیدترین ساخته‬ ‫مهران مدیری‪ ،‬خشایار الوند از حذف نامش از تبلیغات فیلم به شدت انتقاد کرده و گفت‪:‬‬ ‫« من نزدیک به بیست سال است با مدیری همکاری دارم و یک بار هم ندیده ام مدیری‬ ‫متنی بنویسد‪ .‬البته در سال های اخیر بارها این را دیده ام که خیلی ها دوست دارند با ایجاد‬ ‫تغییراتی ولو جزیی در فیلمنامه‪ ،‬در حد تغییر نام کاراکترها و تغییر یکی دو دیالوگ خود‬ ‫را به عنوان سناریست جا بزنند ولی اینکه نام نویسنده حذف شود پرسش برانگیز است‪».‬‬ ‫مدتی بعد از این گالیه ها الوند با گردش صد و هشتاد درجه ای از حرف هایش اعالم‬ ‫کرد‪ « :‬شاید داستان ساعت پنج عصر در مرحله ی ساخت ان قدر تغییر کرده که دیگر‬ ‫فیلمنامه ی من نیست! » او همچنین گفت‪ « :‬سال ها رفاقت با مدیری ارزش این حرف ها را‬ ‫ندارد‪ ».‬این فیلمنامه اول تیر ‪ ۱۳۹۳‬به نام مهران مدیری ثبت شده است‪ .‬الزم به ذکر است‬ ‫مدیری در برنامه ی سینمایی «هفت» اعالم کرده بود اولین فیلم سینمایی اش را بر اساس‬ ‫فیلمنامه ای از خشایار الوند می سازد‪.‬‬ ‫‪32‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫فیلمبرداری«بمب»بهپایانرسید‬ ‫«بمب» عنوان دومین فیلم بلند پیمان معادی است که به تازگی‬ ‫فیلمبرداری ان به پایان رسیده است‪ .‬داستان این فیلم روایتگر حال‬ ‫و هوای موشک باران های تهران در سال ‪ ۱۳۶۶‬است‪ .‬معادی در این‬ ‫فیلم عالوه بر کارگردانی‪ ،‬در مقام نویسنده و بازیگر نیز حضور دارد‪.‬‬ ‫دیگر بازیگران این فیلم لیال حاتمی‪ ،‬حبیب رضایی‪ ،‬سیامک انصاری‪،‬‬ ‫سیامک صفری‪ ،‬بهادر مالکی و‪ ..‬هستند که جلوی لنز دوربین محمود‬ ‫کالری رفته اند‪ .‬فیلمنامه ی «بمب» سه سال پیش‪ ،‬در جشنواره ی‬ ‫اسیاپاسفیک‪ ،‬جایزه ی بهترین فیلمنامه را از ان خود کرده بود‪.‬‬ ‫«زرد»جایرهیاصلیجشنوارهی‬ ‫شانگهایرابهدستاورد‬ ‫فیلم سینمایی «زرد» اولین ساخته ی بلند مصطفی تقی زاده‬ ‫به تهیه کنندگی کامران مجیدی جایزه ی ویژه ی هیئت داوران‬ ‫جشنواره ی شانگ های را به دست اورد‪ .‬همچنین «ساره‬ ‫بیات» نیز توانست جایزه ی بهترین بازیگر نقش اول زن را از‬ ‫این جشنواره دریافت کند‪.‬‬ ‫جشنواره ی فیلم شانگ های از ‪ ۱۷‬تا ‪ ۲۶‬ژوئن در کشور چین‬ ‫برگزار می شود‪ .‬رئیس هیات داوران این دوره از جشنواره را‬ ‫«کریستین مونجیو» کارگردان شهیر رومانیایی‪ ،‬برنده ی نخل‬ ‫طالی کن؛ بر عهده داشت‪.‬‬ ‫در فیلم «زرد» عالوه بر ساره بیات ‪ ،‬بهرام رادان‪ ،‬مهرداد‬ ‫صدیقیان‪ ،‬شهرام حقیقت دوست‪ ،‬بهاره کیان افشار‪ ،‬اناهیتا‬ ‫درگاهی‪ ،‬امیرعلی نبویان‪ ،‬علیرضا استادی‪ ،‬متین ستوده‪،‬‬ ‫مرتضی تقی زاده‪ ،‬علی صالحی‪ ،‬شهروز دل افکار و حسین‬ ‫مهری حضور دارند‪ .‬در خالصه ی داستان این فیلم امده است‪:‬‬ ‫«ادم های عجیبی هستیم‪ ..‬امروزمون با فردا خیلی فرق‬ ‫می کنه»‬ ‫پخش بین المللی «زرد» بر عهده ی ‪ Iran art house film‬به‬ ‫مدیریت مرجان علیزاده است‪ .‬فیلم «زرد» پس از «ساعت پنج‬ ‫عصر» اکران عمومی خواهد شد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪33‬‬ ‫لحظاتی‬ ‫ندا کشاورز‬ ‫‪34‬‬ ‫درخشا‬ ‫ن در محضر «پوران درخشنده»‬ ‫فیلم «عشقبدونمرز»را‬ ‫ باپسرانتونیکوئینساختم‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫بعضی اس ‬ ‫مها‪ ،‬رسم‬ ‫صا‬ ‫حب‬ ‫شا‬ ‫ن‬ ‫با خلق اثا‬ ‫را فریاد می ز‬ ‫ری قابل تامل‪،‬‬ ‫نند؛ پوران در‬ ‫ه‬ ‫خ‬ ‫م‬ ‫وا‬ ‫شن‬ ‫ره‬ ‫ده‬ ‫د‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫کرمان‬ ‫ ت‬ ‫صنع‬ ‫ردی‬ ‫ای شاه‪ ،‬نویسنده‪،‬‬ ‫ت فیلمسازی‬ ‫ت‬ ‫ای‬ ‫د از درخشان ت‬ ‫هی‬ ‫را‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫ری‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ح‬ ‫نن‬ ‫ان‬ ‫رف‬ ‫ده‬ ‫وا‬ ‫و‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫هنر‬ ‫ارزش‬ ‫کارگردان ن‬ ‫ن گفتگو را ا‬ ‫مند در حوزه ت‬ ‫مند برای گفت‬ ‫ز کانال رسمی‬ ‫امداریست که ب‬ ‫ما‬ ‫ه‬ ‫د‬ ‫تی‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫ن داشته است‪ .‬وی متولد ‪ 7‬صویر است که‬ ‫پا‬ ‫ص‬ ‫را‬ ‫وی‬ ‫ت‬ ‫ر‬ ‫تیم گفتگو‬ ‫ی‬ ‫(‪bi‬‬ ‫فرور‬ ‫ی تصویری‪ :‬وی‬ ‫‪jidakhsha‬‬ ‫زیروبم افتخار‬ ‫دا‬ ‫‪a‬‬ ‫گ‬ ‫ا‬ ‫فت‬ ‫می‬ ‫‪/m‬‬ ‫گ‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ پ‬ ‫‪m‬‬ ‫و‬ ‫دا‬ ‫دین ‪ 1330‬در‬ ‫‪o‬‬ ‫‪c‬‬ ‫ر‪،‬‬ ‫ده‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫‪t.‬‬ ‫ست‪.‬‬ ‫رضیه‬ ‫‪para‬‬ ‫جعفری و میال‬ ‫‪ )a‬می توانید م‬ ‫د بحرینی پور‪.‬‬ ‫الحظه نمایید‪.‬‬ ‫این روزها فی‬ ‫لم «زیر سقف دودی» را ر‬ ‫وی‬ ‫ا‬ ‫کر‬ ‫ان‬ ‫د‬ ‫اری‬ ‫د‪.‬‬ ‫از‬ ‫ح‬ ‫خ‬ ‫ ‬ ‫س‬ ‫وحال‬ ‫ودتانوبازخوردیکهازمر‬ ‫دمگرفتیدبرایمانبگویید‪.‬‬ ‫حسخیلیخوبیاستوخ‬ ‫برای خودم است‪ .‬معم‬ ‫وشحالیمنازایناستکهمر‬ ‫وال‬ ‫دم‬ ‫گا‬ ‫فیل‬ ‫هی‬ ‫ی‬ ‫مم‬ ‫را‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫تفا‬ ‫وس‬ ‫ت‬ ‫قی‬ ‫افت‬ ‫داش‬ ‫اده‬ ‫ته‬ ‫یا‬ ‫باشند و دغدغه ا‬ ‫متنی به دستم رسیده و‬ ‫ن ها باشد‪ .‬وقتی می بینم بدون‬ ‫یا موضوعی ذهنم‬ ‫این‬ ‫را‬ ‫که‬ ‫در‬ ‫ما‬ ‫تب‬ ‫گیر‬ ‫ک‬ ‫لیغ‬ ‫رده‬ ‫ات‬ ‫ا‬ ‫اس‬ ‫ ‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫چنا‬ ‫که‬ ‫ب‬ ‫نی‬ ‫عد‬ ‫باشیم‪ ،‬مر‬ ‫داشته‬ ‫به تحقیق درباره ان پرداختم‬ ‫دم به تماشای فیلم می روند بس‬ ‫و وقتی امار‬ ‫یار‬ ‫زیا‬ ‫خو‬ ‫دی‬ ‫شح‬ ‫در‬ ‫ال‬ ‫راب‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫طه‬ ‫ ش‬ ‫با‬ ‫ان‬ ‫وم؛‬ ‫م‬ ‫چ‬ ‫وض‬ ‫ون‬ ‫وع م‬ ‫به هرحال‬ ‫موضوعی استکه خود مر‬ ‫شاهده می کنم‪ ،‬دیگر حجت بر‬ ‫من تمام می شود که باید‬ ‫دم انتخابکرد هاند و انتخاب ان‬ ‫ح‬ ‫ ها‬ ‫تما‬ ‫نش‬ ‫ان‬ ‫انه‬ ‫را‬ ‫ب‬ ‫تال‬ ‫سا‬ ‫ش‬ ‫ ها‬ ‫زم‪.‬‬ ‫به‬ ‫یش‬ ‫ان‬ ‫هم‬ ‫ین‬ ‫برای برقراری ارتباط‬ ‫دلیل هیچ وقت از قبل‬ ‫با من بوده تا از خودشان‪ ،‬حر‬ ‫فکر نکردم که چه م ‬ ‫ی‬ ‫ف‬ ‫ ه‬ ‫خوا‬ ‫ای‬ ‫هم‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫سا‬ ‫گفت‬ ‫ه‬ ‫زم؛‬ ‫ ش‬ ‫ز‬ ‫ان‬ ‫یرا‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫تاب‬ ‫ش‬ ‫وها‬ ‫رای‬ ‫با‬ ‫من سخن بگوی‬ ‫طی قرار م ‬ ‫یگرفتم که من را‬ ‫ند و فکر کنند که اگر فیلمی‬ ‫سر مسیر م ‬ ‫ی‬ ‫را‬ ‫گذا‬ ‫جع‬ ‫شت‬ ‫به‬ ‫ند‬ ‫و‬ ‫ان‬ ‫س‬ ‫من‬ ‫ب‬ ‫اخ‬ ‫اید‬ ‫ته‬ ‫ش‬ ‫ان‬ ‫م‬ ‫ود‬ ‫ش‬ ‫سیر‬ ‫وم‬ ‫مقداری‬ ‫اید بتواند‬ ‫سائل پیرامونش را به همراه یک‬ ‫به وضعیت خانواده کمک کند‪.‬‬ ‫روا نشنا‬ ‫در‬ ‫س‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ج‬ ‫انوا‬ ‫امع‬ ‫ده‪،‬‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫نک‬ ‫شنا‬ ‫ته‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫پ‬ ‫هم‬ ‫ا‬ ‫یدا‬ ‫م‬ ‫ین‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫اس‬ ‫کر‬ ‫ت که حرمت‬ ‫جایگاهشحفظشود‪.‬‬ ‫دموفیلمنامهانرامی نوشتم‪.‬‬ ‫رسال‬ ‫تخودرادرچهمی بینید؟‬ ‫ازوضعی‬ ‫تاکرانفیلمراضیبودید؟‬ ‫منفکرمی کنمدرا‬ ‫سی‬ ‫ب‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫ا‬ ‫جت‬ ‫ماع‬ ‫ی‪،‬‬ ‫ن‬ ‫اهن‬ ‫بلهتقر‬ ‫جاری هاوب ِز هها‪،‬همیشهمواردی‬ ‫یبا‪.‬سالن هابهنسبتبدنیست؛و‬ ‫وجوددارد‬ ‫لی‬ ‫تع‬ ‫که‬ ‫د‬ ‫داد‬ ‫وس‬ ‫فیل‬ ‫ت‬ ‫م‬ ‫ ها‬ ‫دار‬ ‫یم‬ ‫خی‬ ‫لی‬ ‫صو‬ ‫ز‬ ‫رت‬ ‫یاد‬ ‫م‬ ‫اس‬ ‫سئله اشرا‬ ‫تواینفیلم‬ ‫درزمانخوبیهماکرانن‬ ‫پاککنیم‪.‬گاهیوقتیچنین‬ ‫شد‪،‬درماهرمضانبودوبایک س‬ ‫مواردیزیادمی شود‪،‬بهش‬ ‫ری‬ ‫کل‬ ‫از‬ ‫ی‬ ‫تع‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫طیل‬ ‫سال‬ ‫ی‬ ‫ ها‬ ‫تی‬ ‫م‬ ‫صا‬ ‫درم‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫دف‬ ‫اید‬ ‫شد‪.‬ا نشاءهللخداوند‬ ‫کهدیگرخودتبه عنوان‬ ‫کمکمی کندوفیلممسیرش‬ ‫یکانسانیکهدارای‬ ‫را‬ ‫پ‬ ‫اگا‬ ‫یدا‬ ‫هی‬ ‫خوا‬ ‫هس‬ ‫هد‬ ‫ک‬ ‫تی‬ ‫و‬ ‫ت‬ ‫رد‪.‬‬ ‫حق‬ ‫یق‬ ‫و‬ ‫پ‬ ‫چه شد که‬ ‫ژوهشمی کنی‪،‬نم ‬ ‫یتوانیدر‬ ‫تصمیم گرفتید به عنوان ی‬ ‫مقابل ان سک‬ ‫ک‬ ‫وت‬ ‫بان‬ ‫ک‬ ‫نی‬ ‫وی‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫فیل‬ ‫اید‬ ‫ ‬ ‫م‬ ‫ح‬ ‫ساز‬ ‫تما‬ ‫فع‬ ‫ان‬ ‫را‬ ‫الی‬ ‫ان‬ ‫جام‬ ‫ت هنری‬ ‫داشتهباشید؟‬ ‫می ش‬ ‫دهی‪ .‬این کار برای من سخت تر‬ ‫ود؛‬ ‫ز‬ ‫یرا‬ ‫سر‬ ‫مای‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫گذا‬ ‫ری‬ ‫را‬ ‫هم‬ ‫ب‬ ‫ایدخودمان‬ ‫همیشه برای من سوال‬ ‫جامبدهم‪،‬شایداکنونبادیدن‬ ‫موفقیت هایماعتماد‬ ‫بود که وقتی برخی چیزها ر‬ ‫سر‬ ‫وی‬ ‫مای‬ ‫ا‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫دم‬ ‫گذا‬ ‫تا‬ ‫رها‬ ‫ثیر‬ ‫بی‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫شتر‬ ‫ش‬ ‫گذا‬ ‫ده‬ ‫رند‬ ‫با‬ ‫و‬ ‫شد‪.‬‬ ‫دغدغه اش م ‬ ‫ی‬ ‫این ها باعث می‬ ‫شوند‪ ،‬چگونه می توان ان ها را‬ ‫ ش‬ ‫بی‬ ‫ود‬ ‫ان‬ ‫ت‬ ‫ک‬ ‫صم‬ ‫رد‪.‬‬ ‫یم‬ ‫ب‬ ‫زما‬ ‫گی‬ ‫نی‬ ‫رم‬ ‫که‬ ‫که‬ ‫و‬ ‫هر‬ ‫ارد‬ ‫طور‬ ‫شدم و در‬ ‫سینما‬ ‫شده این اسیب اجتماعی که‬ ‫این رشته تحصیل کردم‪ ،‬متو‬ ‫منجر به ن‬ ‫جه‬ ‫ابو‬ ‫ش‬ ‫دی‬ ‫دم‬ ‫ه‬ ‫که‬ ‫ب‬ ‫مه‬ ‫هتر‬ ‫چیز‬ ‫ین‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫گزی‬ ‫ ش‬ ‫نه‬ ‫ود‬ ‫را‬ ‫را‬ ‫به مردم‬ ‫برای پاسخ به‬ ‫دغدغه هایذهنیخودم‬ ‫بشناسانم؛ مثال موضوع فیلم‬ ‫«هیس دخترها فریاد‬ ‫انتخابکرده ام‪.‬مندرسال‪64‬‬ ‫نم‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫‪13‬‬ ‫اول‬ ‫زنن‬ ‫ین‬ ‫د»‬ ‫و‬ ‫فی‬ ‫«‬ ‫لم‬ ‫پس‬ ‫سین‬ ‫رها‬ ‫گ‬ ‫مای‬ ‫ی‬ ‫ریه‬ ‫ ام‬ ‫نم‬ ‫ ‬ ‫ب هنام «رابطه» را‬ ‫یکنند» موضوعی است‬ ‫که نمی شود به‬ ‫ساختم‪ ،‬در سال ‪ 1365‬فیلم‬ ‫«‬ ‫راح‬ ‫پرن‬ ‫تی‬ ‫از‬ ‫ده‬ ‫ک‬ ‫ک‬ ‫نار‬ ‫وچ‬ ‫ش‬ ‫ک‬ ‫گ‬ ‫خو‬ ‫ذش‬ ‫شب‬ ‫ت؛‬ ‫ز‬ ‫خت‬ ‫یرا‬ ‫م ‬ ‫ی» را‬ ‫ساختمکهبس‬ ‫یبینیم به دلیل عدم اگاهی‪،‬‬ ‫یارمورداستقبالقرارگرفتو‬ ‫اتفاقات وحش‬ ‫پر‬ ‫تنا‬ ‫فرو‬ ‫کی‬ ‫ش‬ ‫ تر‬ ‫رخ‬ ‫م‬ ‫ین‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫فی‬ ‫ده‬ ‫لم‬ ‫س‬ ‫ند‬ ‫و‬ ‫ال‬ ‫یا‬ ‫م‬ ‫‪66‬‬ ‫ثال م‬ ‫جشنو‬ ‫‪13‬شدواز‬ ‫اره فجر چندین جایزه گرفت‪.‬‬ ‫به برر‬ ‫وضوع فیلم «زیر سقف دودی»‬ ‫در‬ ‫س‬ ‫سی‬ ‫ال‬ ‫مه‬ ‫م‬ ‫‪67‬‬ ‫ تر‬ ‫‪13‬‬ ‫ین‬ ‫ا‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫سی‬ ‫«ع‬ ‫بی‬ ‫م‬ ‫بور‬ ‫ی‬ ‫ پ‬ ‫از‬ ‫ردازد که خ‬ ‫غبار» را ساختم‬ ‫کهدرموردبیماران‬ ‫انواده را از هم می پاشد؛ یعنی‬ ‫کلیویبود‪،‬درسال‪1368‬فیلم‬ ‫طالق عاطفی‪ .‬در ط‬ ‫«زم‬ ‫الق‬ ‫ان‬ ‫از‬ ‫رس‬ ‫دس‬ ‫می‬ ‫ت‬ ‫اگا‬ ‫رفت‬ ‫هی‬ ‫ه»‬ ‫را‬ ‫وج‬ ‫س‬ ‫ود‬ ‫اخ‬ ‫د‬ ‫کهدر مورد‬ ‫تم‬ ‫ارد و با رفتن به محضر از هم‬ ‫جدا م ‬ ‫نازاییبود‪.‬بعداز انبه مدت‪ 9‬س‬ ‫یشوند‪.‬‬ ‫ال‬ ‫اکن‬ ‫کار‬ ‫ن‬ ‫ون‬ ‫کر‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ ق‬ ‫دم؛‬ ‫ز‬ ‫در‬ ‫یرا‬ ‫ط‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫الق‬ ‫ع‬ ‫«زم‬ ‫اط‬ ‫ان‬ ‫فی‬ ‫ری‬ ‫رفته»بر‬ ‫ازدست‬ ‫ایبرخیخوشایندنبودومن‬ ‫شه دوانده است که ان زن فکر‬ ‫می کند‬ ‫ب‬ ‫هم‬ ‫عد‬ ‫مان‬ ‫از‬ ‫ط‬ ‫ند‬ ‫شا‬ ‫الق‬ ‫ب‬ ‫گر‬ ‫اید‬ ‫دی‬ ‫چه‬ ‫که‬ ‫ه‬ ‫کن‬ ‫می‬ ‫د؟‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫شه‬ ‫در ‬ ‫ه عنوان ی‬ ‫سهایش‬ ‫خوباست؛ولییک دفعه‬ ‫ک زن بیوه چقدر در زندگی اش‬ ‫امنیتدارد؟طالقعاط‬ ‫بهاویکتوگوشیبزنند‪،‬قهرکر‬ ‫فی‬ ‫ا‬ ‫دم‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ ق‬ ‫‪9‬‬ ‫س‬ ‫در‬ ‫ال‬ ‫در‬ ‫زن‬ ‫کار‬ ‫ن‬ ‫دگ‬ ‫کر‬ ‫ی‬ ‫ ها‬ ‫دم‪.‬‬ ‫ز‬ ‫یاد‬ ‫ش‬ ‫دلسردنشدید؟‬ ‫دهکهدرکنارهمزندگی‬ ‫می کنند؛ اما رواب‬ ‫ط‬ ‫موا‬ ‫زی‬ ‫هم‬ ‫ت‬ ‫شک‬ ‫یل‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ده‬ ‫بله خیلی‬ ‫ند و بچه هایی که در این زندگی‬ ‫دلسرد شدم؛ اما در دانشگاه ت‬ ‫رشدکرد ه‬ ‫اند‬ ‫دری‬ ‫هی‬ ‫س‬ ‫چ‬ ‫م‬ ‫ وق‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫کر‬ ‫اح‬ ‫دم‬ ‫سا‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫خ‬ ‫ست‬ ‫وش‬ ‫ند‬ ‫م‬ ‫بعد‬ ‫بختینخ‬ ‫ی ساختم‪.‬‬ ‫ج‬ ‫از ان در سال ‪ 1377‬به امریکا‬ ‫دای‬ ‫رف‬ ‫واهندکرد‪.‬بههمیندلیلامار‬ ‫ی‬ ‫تم‬ ‫و‬ ‫ ها‬ ‫فی‬ ‫خی‬ ‫لم‬ ‫لی‬ ‫«ع‬ ‫ز‬ ‫یاد‬ ‫شق‬ ‫اس‬ ‫بد‬ ‫ت‬ ‫و‬ ‫ون‬ ‫از‬ ‫مر‬ ‫طرفی امار ازد‬ ‫ز» را با پسر انتونی‬ ‫کوئیندرانجاساخ‬ ‫واج نکردن باال رفته است‪« .‬زیر‬ ‫تموبرایمنکهاولینباربودبه‬ ‫سقفدودی»شکل‬ ‫ان‬ ‫ک‬ ‫گرف‬ ‫ت‬ ‫شور‬ ‫تا‬ ‫م‬ ‫در‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫ رف‬ ‫ورد‬ ‫تم‬ ‫ا‬ ‫تج‬ ‫ین‬ ‫بن‬ ‫ربه‬ ‫یاد‬ ‫خو‬ ‫خ‬ ‫بی‬ ‫بود‪ .‬پس از ان‬ ‫انوادهونهاداصلیزندگیکه‬ ‫چندین فیلم ساختم‪ :‬سال‪82‬‬ ‫نقشمهمیدر‬ ‫‪13‬‬ ‫این‬ ‫فی‬ ‫ده‬ ‫لم‬ ‫ما‬ ‫«‬ ‫دا‬ ‫شم‬ ‫رد‪،‬‬ ‫عی‬ ‫اگا‬ ‫در‬ ‫با‬ ‫هی‬ ‫بد‬ ‫د»‬ ‫که‬ ‫هد‪.‬‬ ‫اکن‬ ‫قرص ه‬ ‫در مورد‬ ‫ونکهدررویارویاییبامخاطب‬ ‫ایاکسوموادتوهم زابود‪،‬دوس‬ ‫قرار می‬ ‫ال‬ ‫ گی‬ ‫ب‬ ‫رم‬ ‫عد‬ ‫م‬ ‫فی‬ ‫ی‬ ‫ بی‬ ‫لم‬ ‫«‬ ‫نم‬ ‫بچ‬ ‫ه‬ ‫که‬ ‫ ه‬ ‫چق‬ ‫ای‬ ‫در‬ ‫ابد‬ ‫در‬ ‫دمندانه از‬ ‫ی»‪،‬سال‪1387‬‬ ‫تهیه کنندگی فیلم «ب‬ ‫سالن سینما بیرون می ایند و‬ ‫به فکر فرو می روند که‬ ‫یست» به کارگردانی اقای کاها‬ ‫زند‬ ‫نی‬ ‫را‬ ‫گی‬ ‫بر‬ ‫با‬ ‫ع‬ ‫عه‬ ‫ده‬ ‫شق‬ ‫دا‬ ‫م‬ ‫شت‬ ‫عنا‬ ‫م‬ ‫م‪،‬‬ ‫ی‬ ‫س‬ ‫ ی‬ ‫ال‬ ‫ابد‬ ‫‪ 1388‬فیلم «خوا‬ ‫و در غیر این صورت هیچ‬ ‫ب های دنباله دار»‪ ،‬سال ‪90‬‬ ‫‪13‬‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫چیزیدرجایخودشنیست‪.‬‬ ‫«هی‬ ‫س‬ ‫د‬ ‫خت‬ ‫نم ‬ ‫رها‬ ‫یزنن‬ ‫فریاد‬ ‫د» که خیلی مورداستقبال قرار‬ ‫کدامفی‬ ‫لم‬ ‫گرف‬ ‫بر‬ ‫ت‬ ‫و‬ ‫پ‬ ‫ایت‬ ‫نج‬ ‫ان‬ ‫س‬ ‫خیل‬ ‫ال‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫عد‬ ‫خا‬ ‫هم‬ ‫طر‬ ‫فی‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫لم‬ ‫انگیز بود‬ ‫«زیر سقف‬ ‫دودی» را س‬ ‫و بعد از اکران ان احساس‬ ‫اختم‪ .‬من در طول این سال ها‬ ‫خیلیخوبیداشتید؟‬ ‫گاهی برای مدتی کار نکردم و‬ ‫مج‬ ‫دد‬ ‫به‬ ‫تم‬ ‫کار پرداخ که ان‬ ‫من همه فیلم هایم‬ ‫هم به این دلیل است که من ه‬ ‫را‬ ‫د‬ ‫می‬ ‫وس‬ ‫شه‬ ‫ت‬ ‫بی‬ ‫د‬ ‫ارم‬ ‫شتر‬ ‫و‬ ‫ین‬ ‫نم‬ ‫ی‬ ‫زم‬ ‫ تو‬ ‫ان‬ ‫را‬ ‫انم‬ ‫ی‬ ‫بر‬ ‫ای‬ ‫تحقیقوپژوهشم ‬ ‫یگذارم‪.‬‬ ‫کی را نام ببرم؛ زیرا موضوعاتی‬ ‫که انتخاب م‬ ‫ی‬ ‫ کن‬ ‫م‪،‬‬ ‫م‬ ‫وض‬ ‫وعا‬ ‫تی‬ ‫اس‬ ‫ت‬ ‫که با‬ ‫وقتی‬ ‫مردم سروکار دارد و وقتی این‬ ‫فیلمنام های به دستتان م ‬ ‫موضوع مطرح می شود احسا‬ ‫یرسد‪ ،‬چگونه به این‬ ‫س‬ ‫با‬ ‫ر‬ ‫ور‬ ‫م‬ ‫ضای‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫م‬ ‫رس‬ ‫باید‬ ‫ی‬ ‫ ک‬ ‫ید‬ ‫ان‬ ‫نم‬ ‫را‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫که‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ فه‬ ‫ازی‬ ‫د؟‬ ‫مم که مسیر درست‬ ‫بودهاست؛مثال«بچ‬ ‫ه‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫ابد‬ ‫ی»‬ ‫در‬ ‫م‬ ‫ورد‬ ‫بچ‬ ‫ه‬ ‫ه‬ ‫ عن‬ ‫ ه‬ ‫منب وانیک‬ ‫ایسندرمداناست‪،‬خانواده‬ ‫کارگردانهنوزرویفیلمنامه‬ ‫ک‬ ‫سی‬ ‫کار‬ ‫ن‬ ‫کر‬ ‫دم‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫مه‬ ‫ف‬ ‫یلم‬ ‫نامه ها‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪35‬‬ ‫این بچه‬ ‫ ها اکثرا ان ها را از خانه بیرون نمی اورند‪،‬‬ ‫داد‬ ‫م‬ ‫فقطتع عدودیاعتمادب‬ ‫ه نفسانجاماینکاررادارندوازسرکوف ‬ ‫تهایجامعه‬ ‫ناراحت نمی شوند‪ .‬من وقتی دردهای ا‬ ‫ن ها را شنیدم و به الزمه گفتن چنین‬ ‫چیزی پی بردم و بعد یک بچه مبتال به‬ ‫سندرم دان نقش خودش را در فیلم بازی‬ ‫ک‬ ‫رد؛ان همدرجامعه ایکهاورامسخرهو‬ ‫اذیتمی کنندوتوانستحقخودشرا‬ ‫بگی‬ ‫رد‪،‬‬ ‫اینمنراخیلیخوشحالوراضیم ‬ ‫یکندواحساسم ‬ ‫یکنمکهیکباری‬ ‫ازرویدوشمبرداشتهشدهاست‪.‬زمانی‬ ‫کهبهدنبالفیلم«زیرسقفدودی»برایم‬ ‫ایمیلم ‬ ‫یایدکهزنوشوهریبهمدت‬ ‫دوماهباهمقهروازهمجدابودندوبادیدن‬ ‫این فیلم با هم به تعامل رسید ه‬ ‫اند‪ ،‬این زیباترین حس را به من منتقل م ‬ ‫یکند و‬ ‫من فکر م ‬ ‫یکنم که خوب شد این فیلم‬ ‫را ساختم‪ .‬ما بیشتر جامعه ای مونولوگ‬ ‫هستیم‪ ،‬ا‬ ‫صال‬ ‫دیال‬ ‫وگ برقرار نمی کنیم‪.‬‬ ‫هر کسی در ذهن خودش یک ادمی را‬ ‫نس‬ ‫می کشد‪ ،‬بت به‬ ‫دیگری تنفر پیدا می کند‪ ،‬حسادت م ‬ ‫یکند و‪ ...‬بدون اینکه‬ ‫واقعیتداشتهباشد؛زیراهیچ وقتباط‬ ‫رفمقابلدرموردحسشصحبتنکرده‬ ‫تاج‬ ‫وابیبشنودوبفهمدکهاشتباهکردهاست‪.‬‬ ‫م‬ ‫الک‬ ‫ان‬ ‫تخ‬ ‫اب‬ ‫بازیگرهایتانچیست؟‬ ‫در‬ ‫د‬ ‫رجهاول‪،‬نزدیکبودنبهنقشوبعد‬ ‫وقتگذاشتنبراینقشواهمیتدادن‬ ‫بهفیلمنامه ایکهبهدستشمی رسد‪.‬ب‬ ‫رایمنمهماستکهیکبازیگرباعشقو‬ ‫عالقهواردفیلمشودوموضوعرادوست‬ ‫داشتهباشدوخودشهمانرژیبگذاردتا‬ ‫باتمامعشقشانراایفاکندوپ‬ ‫یامرابهتماشاگربرساند؛ازاین رو‪،‬انتخا ‬ ‫بهایمن‬ ‫همیشهبراساستوانمند ‬ ‫یهایبازیگرانخالقاست‪.‬‬ ‫شماکمتربابازیگرانتک‬ ‫رارهمکاریداشتید‪،‬درستاست؟‬ ‫بعضی از بازیگران در بعضی از کارها‬ ‫ماندگار شدند؛ زیرا تجربه خوب گذشته‬ ‫موجبشدهکهتجربهبعدیرانیزتکرارک‬ ‫نیموگاهیهمممکناستاولینتجربه‬ ‫با یک بازیگر باشد‪ .‬به هرحال ما در طول‬ ‫کار با هم زندگی می کنیم و باید به یک‬ ‫اندازهکاررادوستداشتهباشیموبهخ‬ ‫اطرمردمدرهمهجاحضورداشتهباشیم‪.‬‬ ‫اینفقطباساختنفیلممنتهینمی ش‬ ‫ود‪،‬مابایداینمسیرراادامهبدهیمتابهباور‬ ‫تماشاگر‪،‬تجربهوکارمانبرسیم‪.‬‬ ‫کمیازموسیقیمتنفیل ‬ ‫مهایتانو‬ ‫تاثیرانبرشنوندهبرایمانصحبت‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫به طورمثال‪ ،‬اقای همایونفرد از افرادی‬ ‫هستند که من تجربه ام را با ایشان تکرار‬ ‫کردم‪ .‬ایشان از اول تا پایان پروژه در‬ ‫گیر درست انجام شدن کار هستند‪ ،‬من‬ ‫کارشان را خیلی دوست دارم‪ ،‬ایشان‬ ‫عاشقانه کار می کنند و حس مردم را خیلی‬ ‫خوبمی شناسند‪.‬‬ ‫شما چه موسیقی هایی گوش می‬ ‫ کنید و خواننده موردعالق هتان چه‬ ‫کسیاست؟‬ ‫متن ترانه برای من خیلی مهم ا‬ ‫ست‪ .‬من صدای سینا سرلک را خیلی‬ ‫دوست دارم و احساس م ‬ ‫یکنم‬ ‫صدایش هنوز ناشناخته است و جا دارد‬ ‫کهبیشتربااینصدااشناش‬ ‫ویم‪.‬اینروزهاترانهفیلم«زیرسقفدودی»‬ ‫ازسیناسرلکوبااهنگ سا‬ ‫زیعلیرضاافکاریرابارهاوبارهاشنیده ام‬ ‫(به دلیل ساخت تیزر و موز‬ ‫یک ویدئوی فیلم) و هر بار که می شنوم‬ ‫احساس م ‬ ‫یکنم که خ‬ ‫یلی تاثیرگذار است‪ .‬من موسیقی ایرانی و‬ ‫پاپرادو‬ ‫ست‬ ‫د‬ ‫ارم‪.‬ما‬ ‫خوانند ههایخوبیدراینزمینهداریم‪.‬‬ ‫امکانداردنامببرید؟‬ ‫اقای اخشابی از کسانی هس‬ ‫تند که زمزمه اهنگ «محله بنده نواز»‬ ‫ایشان همیشه در گوش و ذ‬ ‫هن من است؛ اینکه محله بند هنواز چه‬ ‫محله ای است که این شعر قشنگ‬ ‫را برای ان نوشته اند و اگر در محل ههای‬ ‫زند‬ ‫گی ما عشق نباشد چقدر بی معنی م ‬ ‫یشود‪ .‬یک زمانی هم قرار بود با هم‬ ‫ه‬ ‫مکا‬ ‫ری‬ ‫دا‬ ‫شته‬ ‫با‬ ‫شیم‬ ‫که نشد؛ چون سریالی که ان زمان م ‬ ‫یخواستم بسازم‪،‬‬ ‫‪36‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫ساختهنشد‪.‬صدایاقایشجریانرا‬ ‫همخیلیدوستدارموباانبزرگشدم‪.‬‬ ‫شما فرمودید که یک دروه ای از سا‬ ‫خت فیلم دور بودید و همین باعث‬ ‫شد به ساخت مستند گرایش پیدا‬ ‫کنید‪ .‬ایا ساخت مستند از عالیق‬ ‫شخص ‬ ‫یتاننبود؟‬ ‫چرا بود‪ .‬از ابتدا‪ ،‬بعد از تحصیالت دان‬ ‫شگاهی‪ ،‬به عنوان یک مستندساز وارد‬ ‫تلویزیون شدم و شروع به کار کردم‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 1364‬اولین فیلم سینمایی بلندم‬ ‫را ساخته بودم‪ ،‬درحالی که قبل از ان‬ ‫مستندهای زیادی کار کرده بودم و در‬ ‫زما نهای بیکاری بین فیل مهای سینم‬ ‫ایی هم به دنبال ساخت مستند بودم‪.‬‬ ‫درسال‪1380‬یکمستندش ‬ ‫شگانهاج‬ ‫تماعیزنانسرپرستخانواردرروستاها‬ ‫به نام «اکرام» را در غرب کشور ساخ‬ ‫تم؛ زنانی در کرمانشاه‪ ،‬لرستان‪ ،‬ایالم و‬ ‫سنندج‪.‬یکمستندکوتاهدیگربه نام«ب‬ ‫ن بست»برایجشنوارهترافیکساختم‬ ‫کهپنجدقیقهبیشترنبودوفیل مهای‬ ‫مستنددیگریهمبهمرورزمانساخته ام‪.‬‬ ‫دوقسمت‬ ‫گزارشیازپرویناعتصامیراساختموم ‬ ‫یخواستمسریالانرابسازم‬ ‫کهنگارششراهمتمامکردم؛ولیمتاس‬ ‫فانههیچ وقتنوبتساختاننمی رسد؛‬ ‫شاعره ای که در دوران زندگ ‬ ‫یاش هم‬ ‫مظلوم زندگی کرد و هم بعد از مرگش‬ ‫می توانست الگوی خوبی برای ما باشد‪.‬‬ ‫من مستندسازی را خیلی دوست دارم و‬ ‫درکارهایسینمایی امهم‬ ‫بهنوعییکنگاهمستندگونهوجوددارد‪.‬‬ ‫شما اصالتا اهل خطه کرمانشاه‬ ‫هستید‪ ،‬چقدر از اداب و رسوم و‬ ‫ف‬ ‫رهنگ هایخاصخودتانرادارید؟‬ ‫من‬ ‫و‬ ‫اقعا‬ ‫عا‬ ‫شق‬ ‫ان‬ ‫منطقههستم؛به د‬ ‫لیلهوایش‪،‬کوهستانیبودنشوکو ههای‬ ‫سربه فلککشید هاشکهبهانسان هاغرو‬ ‫ریدادهتابتوانندتمام قدجلویخیلیاز‬ ‫نامالیمات‪،‬دلتنگی هاواجحاف هابایس‬ ‫تندونیزبه دلیلصداقتیکهدرادم هایش‬ ‫وجوددارد‪.‬ان هاانسان هاییهستندکه‬ ‫همیشهبا‬ ‫غرورزندگیکرده اندوبسیارمهما ننواز‬ ‫وبامحبتهستند‪.‬‬ ‫وشایدروحیهمبارزه طلبیشما‬ ‫همازهمان هاسرچشمهمی گیرد؟‬ ‫به هر‬ ‫حال زندگی به انسان این مقاومت را م ‬ ‫یدهد که در برابر خیلی از نامالیمات‬ ‫ای‬ ‫ستاد‬ ‫گی‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫رایخواست هاشتالشکند‪.‬‬ ‫یلم‬ ‫ف ساخ‬ ‫تنهمبایدکارخیلیسختیباشد‪...‬‬ ‫بلهواقعاسختاست‪.‬‬ ‫دیدگاهتانبه عنوانیکیازبانوان‬ ‫پیشرودراینزمینهنسبتبهبانوانی‬ ‫کهجدیداو‬ ‫ارداینعرصهمی شوندچگونهاست؟‬ ‫من همیشه ورود بانوان به این عرصه را‬ ‫دوست داشتم و از ان استقبال کردم‪.‬‬ ‫کارهای هر کدام از ان ها‪،‬‬ ‫کارهای خوب و ماندگاری بوده است‪.‬‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ هر‬ ‫حال‬ ‫در‬ ‫زما‬ ‫ن‬ ‫ ها‬ ‫یی‬ ‫همه ان ها با دغ‬ ‫که م ‬ ‫یخواهید فقط برای خودتان‬ ‫دغه وارد شدند و این خیلی ارزشمند ا‬ ‫ست‪.‬‬ ‫ما‬ ‫در‬ ‫زم‬ ‫ینه‬ ‫با‬ ‫شید‬ ‫و‬ ‫کا‬ ‫فیلم های مس‬ ‫ریانجامندهید‪،‬چهمی کنید؟‬ ‫تند هم کارگردان های خانم زیادی دا‬ ‫ریم‬ ‫که‬ ‫ق‬ ‫دیم‬ ‫ی‬ ‫ ت‬ ‫رین‬ ‫شان‬ ‫دو‬ ‫ستدارمچش‬ ‫خانم شیخ االسالمی هستند‪.‬‬ ‫م هایمراببندموباموسیقیریلکسکنم‪.‬‬ ‫در زمینه فیلم کوتاه هم در شهرهای‬ ‫مخت‬ ‫لف‬ ‫از‬ ‫م‬ ‫ساف‬ ‫رت‬ ‫هم‬ ‫ک‬ ‫می‬ ‫خیلی کارگردان خانم‬ ‫برایمانم ‬ ‫یگویید؟‬ ‫داریم‪ .‬ورود خانم ها هم در کنار اقایان‬ ‫ک‬ ‫مک‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ‬ ‫کند‬ ‫م‬ ‫ساف‬ ‫رت‬ ‫را‬ ‫خ‬ ‫که مقداری تعا‬ ‫یلی دوست‬ ‫دل برقرار شود و فضا‪ ،‬فضای بازتری با‬ ‫دارم؛ چون دید انسان را خیلی باز م ‬ ‫شد‪.‬‬ ‫یکند و شما با‬ ‫ف‬ ‫رهن‬ ‫گ ها و قومی ‬ ‫ت‬ ‫هیچ وقتبهدانشجوهای‬ ‫های مختلفی اشنا می شوید؛ زیبای ‬ ‫تاننگفتیدکهبهاینسمتنیایند؟‬ ‫یهای زندگی شان‪،‬‬ ‫م‬ ‫راس‬ ‫مش‬ ‫ان‪،‬‬ ‫هویت‬ ‫شان‬ ‫و‪...‬‬ ‫خیر‪ ،‬زیرا باید واقعا‬ ‫درسفر‪،‬‬ ‫یک دغدغه و پایمردی وجود داشته با‬ ‫همسفرنیزبسیارمهماستکهباعثم ‬ ‫شد‪.‬‬ ‫یشود‬ ‫من‬ ‫با‬ ‫رها‬ ‫به‬ ‫شما‬ ‫خ‬ ‫وش‬ ‫بگ‬ ‫دلسرد شدم؛‬ ‫ذرد‪.‬شماباسفربهکشو‬ ‫ولی هیچ وقت کنار نرفتم و این ع‬ ‫شق‬ ‫پر‬ ‫فرو‬ ‫غ‬ ‫ریدیگر‪،‬انگار ههایفرهنگیانکشور‬ ‫ تر‬ ‫شد‬ ‫تا‬ ‫را‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ یاب‬ ‫من به جلو حرکت کنم‪ .‬هر ک‬ ‫ید‪.‬بهنظرمسفرخیلیادمراپختهم ‬ ‫یکندونیزادم هارابههمنزدیک تر‬ ‫سی باید خودش راهش را انتخاب ک‬ ‫ند‪.‬‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ک‬ ‫ند‪.‬‬ ‫شما‬ ‫در‬ ‫سفر‬ ‫نم‬ ‫ی‬ ‫ توا‬ ‫نیدبازیگ‬ ‫فیلم سازی کار سختی است‪ .‬ما باید‬ ‫ریکنید؛خودتانهستیدوخصلت هایتان‬ ‫همیشه ب هروز باشیم‪ ،‬حتی چند گام‬ ‫(خوبیابد)‪.‬‬ ‫جلوتر از جامعه‬ ‫باشیم‪ .‬باید تمام مدیوم ها را بشناسیم‬ ‫و‬ ‫بتوا‬ ‫نیم‬ ‫با‬ ‫م‬ ‫ردم‬ ‫جا‬ ‫یی‬ ‫ه‬ ‫ارتباط برقرار‬ ‫ستکهدوستداشته‬ ‫کنیم و مردم ما را بپذیرند؛ بنابراین‬ ‫ب‬ ‫رای‬ ‫رسی‬ ‫باشیدبروید؛ولیتاکنوننرفته اید؟‬ ‫دن‬ ‫به‬ ‫چن‬ ‫ین‬ ‫بله‪.‬‬ ‫منهمهجایدنیارفتمبه جزانگلی‬ ‫جایگاهی باید خود ادم ها ع‬ ‫س‪،‬ایتالیاوارژانتین‪.‬بااینکهدرایتالیابرای‬ ‫شق و عالقه ان را داشته باشند؛ عشق‬ ‫ش‬ ‫رط‬ ‫ف‬ ‫یلم‬ ‫«پ‬ ‫رنده‬ ‫کو‬ ‫اول است‪.‬‬ ‫چک‬ ‫خوشبختی» ج‬ ‫ایزه بردم و فیلم «زمان از دست رفته» هم‬ ‫در‬ ‫ا‬ ‫رژانت‬ ‫ین‬ ‫ج‬ ‫چقدرورزشمی کنید؟‬ ‫ایزه گرفت؛ اما به انجاها‬ ‫نرفتم‪ .‬درحال تالش هستم که اگر بشود‪،‬‬ ‫به‬ ‫این‬ ‫سهکشورهمبروم‪.‬‬ ‫واقعاورزشخیلیباکارماسازگاری‬ ‫ندارد؛ولیهرموقعفرصتکنم‪،‬حتماس‬ ‫عی‬ ‫ب‬ ‫رای‬ ‫د‬ ‫وس‬ ‫م ‬ ‫تدا‬ ‫ران‬ ‫و‬ ‫طرف‬ ‫یکنم که اوال فوتبال ببینم‬ ‫دارانتانچهصحبتیدارید؟‬ ‫و بعد پیاده روی کنم‪ .‬ب هطور کلی وقتی‬ ‫سر‬ ‫گرم‬ ‫کار‬ ‫من‬ ‫خ‬ ‫یلی‬ ‫م ‬ ‫ی‬ ‫د‬ ‫شوم‬ ‫وست‬ ‫خ‬ ‫یلی چیزها یادم م ‬ ‫شان دارم و گاهی تا ج‬ ‫یرود و بعد از فراغت از کار ی‬ ‫ادم‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ا‬ ‫فتد‬ ‫که‬ ‫ایی که بتوانم به کامنت هایشان جواب‬ ‫کار‬ ‫های‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ د‬ ‫هم‪.‬‬ ‫زیادی برای‬ ‫نام ههای ایمیل ‬ ‫یشان را حتما جواب م ‬ ‫انجام دارم‪ .‬به هرحال ادم گاهی ناخود‬ ‫اگاه‬ ‫یک‬ ‫چ‬ ‫یزه‬ ‫ایی‬ ‫یدهم و برای دیدارهایی با‬ ‫را‬ ‫ف‬ ‫دای‬ ‫ه‬ ‫چیزهایدیگرمی کند‪.‬‬ ‫مدیگربرایشانفرصتمی گذارم‪.‬و‬ ‫اقعادوستشاندارم؛چونان هاهستندکه‬ ‫م‬ ‫سیر‬ ‫در‬ ‫ست‬ ‫را‬ ‫به‬ ‫ما‬ ‫ن‬ ‫طرفدارچهتیمیهستید؟‬ ‫شان می دهند‪.‬‬ ‫وقتی نظر درست و سازنده ای می دهند؛‬ ‫یع‬ ‫نی‬ ‫ادم‬ ‫را‬ ‫تیمملی‪.‬رنگ‬ ‫تشویق می کنند که راهی‬ ‫ هابرایمنتعیین کنندهنیستند‪.‬همه‪،‬‬ ‫فرزن‬ ‫دان‬ ‫این‬ ‫س‬ ‫که رفته درست بوده است‪ .‬اگر مخاطبین‬ ‫رزمی‬ ‫ن‬ ‫ اند‪.‬‬ ‫و‬ ‫ط‬ ‫رفداران به تماشای فیلم ها نروند سی‬ ‫فوتبال یعنی یک تعامل همه جا‬ ‫نما می میرد‪ .‬سینما با وجود ان ها زنده‬ ‫نبه‪ ،‬یعنی یک دست صدا ندارد و وحدت‬ ‫خ‬ ‫یلی‬ ‫اس‬ ‫ت‪،‬‬ ‫خص‬ ‫وصا‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ ه‬ ‫اهمیتدارد‪.‬‬ ‫ایی‬ ‫که‬ ‫ازسینمای‬ ‫مستقلحمایتمی کنندتاپابرجابماند‪.‬‬ ‫من‬ ‫خیل‬ ‫ی‬ ‫ وق‬ ‫ت‬ ‫ ها‬ ‫اشپزیمی کنید؟‬ ‫سختی هاراب‬ ‫ه خاطرشمامخاطبینعزیزتحملم ‬ ‫یکنموفکر‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫کنم‬ ‫اینحرفشماست؛چونازمن‬ ‫اشپزی را خیلی دوست دارم‪ .‬اگر‬ ‫خواستیدورنجخودتانرابامندرمیان‬ ‫فرصت داشته باشم همه نوع غذایی م ‬ ‫ی‬ ‫پزم‪.‬‬ ‫گ‬ ‫ذاش‬ ‫تید‬ ‫که‬ ‫ف‬ ‫قط‬ ‫ب‬ ‫ین‬ ‫من‬ ‫و‬ ‫شماوخدا‬ ‫بخش تزیین در اشپزی را هم خیلی دو‬ ‫ونداست‪.‬منفقطبهخاطرشماوبهعشق‬ ‫ست دارم‪ .‬اشپزی واقعا هنر است و هنر‬ ‫شماکارمی کنم‪.‬‬ ‫مهمیهمهس‬ ‫ت؛برایهمیناستکهمی گوینددست پ‬ ‫خت!‬ ‫دس‬ ‫ت‬ ‫ پ‬ ‫خت‬ ‫یع‬ ‫نی‬ ‫از‬ ‫شما‬ ‫س‬ ‫یکدس‬ ‫پاسگذاریموبرایتانروزه‬ ‫ت‪،‬یکرمزویککدکهمختصهرفردیا‬ ‫ست‪.‬‬ ‫ایبهتروروشن تریراارزومندیم‪.‬‬ ‫شکموهستید؟‬ ‫ممنونم‪ ،‬ان شاءهلل که شما هم موفق‬ ‫باشید‪ .‬من یادم است که یکی‪ ،‬دوبار در‬ ‫سف‬ ‫رها‬ ‫مجل‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫تان‬ ‫را‬ ‫به‬ ‫د‬ ‫ممکن است شکمو هم‬ ‫ست گرفتم و تا‬ ‫باشم (با خنده)‪ ،‬به غذاها و میوه هایی‬ ‫که‬ ‫دو‬ ‫اخرش را خواندم؛ چون هم یک سری‬ ‫ست‬ ‫دارم‬ ‫ا‬ ‫طال‬ ‫عات‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫بستگی دارد‪ .‬ب‬ ‫ داد و هم روی دیگری از ی‬ ‫عضی وقت ها بستنی خیلی دوست دارم‬ ‫که‬ ‫ال‬ ‫بته‬ ‫ا‬ ‫الن‬ ‫ک‬ ‫ک سری چهره ها از کشورهای مختلف و‬ ‫می‬ ‫ک‬ ‫متر‬ ‫تو‬ ‫انمن‬ ‫شدهاست‪.‬‬ ‫دی خیلی از کشورها را نشان م‬ ‫ی داد و شاعرها‪ ،‬نویسندگان و فیلم هایی‬ ‫را‬ ‫مع‬ ‫رفی‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫اخرین‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫کت‬ ‫به‬ ‫ن‬ ‫ابی‬ ‫ظرم‬ ‫که‬ ‫خواندید؟‬ ‫دوران استرا‬ ‫حت داخل هواپیما‪ ،‬فرصت خوبی برای‬ ‫ارام‬ ‫ش‬ ‫داش‬ ‫تن‬ ‫و‬ ‫اخیرافیلمنامه‬ ‫خواندناست‪.‬مننش‬ ‫«کوروشکبیر»برایاقایجوزانیبهد‬ ‫ستم‬ ‫رس‬ ‫یده‬ ‫که‬ ‫ریهشماراانجاپیداکردمومطمئنهستم‬ ‫خوا‬ ‫ندم‬ ‫و‬ ‫که‬ ‫زح‬ ‫کتابیب‬ ‫مات شما یک جایی در سفرها‬ ‫ه نام«مادرمرقیه»کهدرارتباطباجنگا‬ ‫ست‪.‬‬ ‫چون‬ ‫گر‬ ‫فتار‬ ‫کار‬ ‫معنی پیدا می کند‪ .‬ممکن است خیلی از‬ ‫های‬ ‫خ‬ ‫ودم‬ ‫م ‬ ‫ادم هااطالعاتشانرادر‬ ‫یشومکمترفرصتمی ک‬ ‫سفرهایپروازیبامجلهشمابه دستاورند‪.‬‬ ‫نم؛اماکتاب خوانیراخیلیدوستدارم‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪37‬‬ ‫نر و تجربه‬ ‫سینمای ه‬ ‫افتخارات‬ ‫سچیا ایتالیا‬ ‫نواره ی ای‬ ‫گزیده ی جش‬ ‫ن کاندیداهای‬ ‫جاودانگی» بر‬ ‫رفی برگزیدگا‬ ‫«‬ ‫ی ایسچیا با مع‬ ‫جاودانگی» به‬ ‫ره ی جشنواره‬ ‫م سینمایی «‬ ‫پانزدهمین دو‬ ‫پایان داد‪ .‬فیل‬ ‫رین فیلم از این‬ ‫ف به کار خود‬ ‫ت جایزه ی بهت‬ ‫تل‬ ‫خ‬ ‫رشته های م‬ ‫موفق به دریاف‬ ‫یقه ای به تهیه‬ ‫دی فرد قادری‬ ‫دق‬ ‫کارگردانی مه‬ ‫یک پالن ‪ -‬سکانس ‪ ۱۴۵‬عددی از جمله‬ ‫«جاودانگی»‬ ‫شنواره های مت‬ ‫جشنواره شد‪.‬‬ ‫ه تا کنون در ج‬ ‫جا» اندونزی‪،‬‬ ‫وزبیگی است ک‬ ‫ویتنام‪« ،‬جوگ‬ ‫ور‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫»‬ ‫جوا‬ ‫واسی‪« ،‬هانوی‬ ‫شته است‪ .‬تمام‬ ‫کنندگی «تک پالن» کر‬ ‫مان حضور دا‬ ‫«رم» ایتالیا‪،‬‬ ‫ره ی مونیخ ال‬ ‫ی زندگی شش‬ ‫و جشنوا‬ ‫صه‬ ‫«ترانسیلوانیا» رومانی رانی در قطار رخ می دهد و به ق ی زمان روایت‬ ‫که با جا به جای‬ ‫اتفاقات این فیلم در شبی با طار می پردازد‬ ‫رجاد‪ ،‬سودابه‬ ‫های مختلف ق‬ ‫تادی‪ ،‬مارال ف‬ ‫انواده در واگن‬ ‫رضا اس‬ ‫د‪ .‬جاودانگی در‬ ‫خ‬ ‫نعمتی‪ ،‬فقیهه سلطانی‪ ،‬علی شکیل می دهن‬ ‫می شود‪ .‬انا‬ ‫اصلی فیلم را ت‬ ‫ن‬ ‫را‬ ‫ک نادری بازیگ‬ ‫ربه اکران شد‪.‬‬ ‫بیضایی و اتاب‬ ‫گروه هنر و تج‬ ‫در سینماهای‬ ‫سال ‪۱۳۹۵‬‬ ‫‪38‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫در «وقت نهار» ادامه دارد‬ ‫فیلم کوتاه «وق‬ ‫ت نهار» جایزه ی بهترین‬ ‫فیلم کوتاه ششمین دوره‬ ‫ی جشنواره‬ ‫ی دانشجویی «اسنیک ال‬ ‫ی»‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫یاف‬ ‫ت‬ ‫ک‬ ‫رد‪.‬‬ ‫«وق‬ ‫ت‬ ‫نهار» به‬ ‫کارگردانی علیرضا قاسمی‬ ‫که‬ ‫در‬ ‫ح‬ ‫ال‬ ‫حا‬ ‫ضر‬ ‫در‬ ‫جشنواره‬ ‫ی «پالم اس‬ ‫پرنیگز» امریکا رقابت می‬ ‫کند‪ ،‬جایزه ی بهترین فیلم‬ ‫کوتاه دانشجو‬ ‫یی ششمین دوره ی جشنو‬ ‫اره ی «اسنیک الی» امریکا‬ ‫را دریافت‬ ‫کرد‪ .‬ششمین دوره ی این‬ ‫جش‬ ‫نو‬ ‫اره‬ ‫در‬ ‫تار‬ ‫یخ‬ ‫‪۲۳‬‬ ‫ژوئن‬ ‫در سالن کا‬ ‫پیتال شهر برلینگتون با معر‬ ‫فی برگزیدگان به کار خود‬ ‫پایان داد‪.‬‬ ‫در‬ ‫ادامه ی این موفقیت ها‪« ،‬وق‬ ‫ت نهار» برنده ی جایزه ی‬ ‫برگزیده ی ش‬ ‫شمین جشنواره ی بین ال‬ ‫مل‬ ‫لی‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫پ‬ ‫اچ‬ ‫وکا‬ ‫م‬ ‫کزی‬ ‫ک‬ ‫شد‪ .‬در این‬ ‫جشنواره بیش از ‪ ۱۳۶۶‬فیلم‬ ‫کوتاه‪ ،‬مستند و انیمیشن؛‬ ‫ساخته ی‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫سازان جوان ‪ ۹۵‬کشور ش‬ ‫رکت کردند‪ ۲۲۲ .‬فیلم به‬ ‫مرحله ی‬ ‫رقابت رسیدند که از این تعد‬ ‫اد‪،‬‬ ‫هف‬ ‫ت‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫از‬ ‫سین‬ ‫ما‬ ‫گر‬ ‫ان‬ ‫جوان ایرا‬ ‫نی به رقابت پرداختند‪ .‬دا‬ ‫ست‬ ‫ان‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫کو‬ ‫تاه‬ ‫«وق‬ ‫ت‬ ‫نهار»‬ ‫درباره ی یک‬ ‫دختر دبیرستانی است که‬ ‫برای تشخیص هویت مادر‬ ‫درگذشته ا‬ ‫ش به بیمارستان رفته است‪.‬‬ ‫فراخوان یازدهمین دوره‬ ‫جشنواره «سینماحقیقت»‬ ‫در سینماتک موزه ی‬ ‫انگلوپولوس‬ ‫هنرهای معاصر تهران‬ ‫ی تابستانی خود به مرور‬ ‫عاصر تهران در برنامه ها‬ ‫ماتک موزه ی هنرهای م‬ ‫زنامه نگار و منتقد شهیر‬ ‫سین‬ ‫مساز‪ ،‬فیلمنامه نویس‪ ،‬رو‬ ‫ئودوروس اگلوپولُس فیل‬ ‫عالقه مندان به نمایش‬ ‫اثار ت‬ ‫یازده فیلم منتخب برای‬ ‫می پردازد‪ .‬در این دوره‬ ‫ب سبک و اثرگذار اتنی‬ ‫یونانی‬ ‫گترین فیلمسازان صاح‬ ‫زر‬ ‫ی اید‪.‬اگلوپولُس یکی از ب‬ ‫اختار ابهام امیز روایت‬ ‫در م‬ ‫ی‪ ،‬اپیزودیک بودن و س‬ ‫که مولف ههایی چون کند‬ ‫اشد‪ .‬نماهای طوالنی ای‬ ‫است‬ ‫های سینمای وی می ب‬ ‫های طوالنی از شاخصه ‬ ‫احی شده اند‪ .‬گام معلق‬ ‫و نما‬ ‫چیدگی های خاصی طر‬ ‫ب با وسواس زیادی و پی‬ ‫و یک روز (‪ )۱۹۹۸۸‬از‬ ‫اغل‬ ‫که‬ ‫ولیس(‪ )۱۹۹۵‬و ابدیت‬ ‫ک (‪ ،)۱۹۹۱‬نگاه خیره ا‬ ‫نتقدان فیلم بریتانیایی‬ ‫ ل‬ ‫ک‬ ‫ل‬ ‫یروند‪.‬وی توسط م‬ ‫ق اگلوپولُس به شمار م ‬ ‫گترین کارگردان های‬ ‫کارهای موف‬ ‫به عنوان یکی از بزر‬ ‫مالکوم ودیوید تامسون‬ ‫انگلستان به اگلوپولُس‬ ‫درک‬ ‫‪ ۲۰۰۱‬دانشگاه اسکس‬ ‫ان معرفی شد‪ .‬در ژوئیه‬ ‫یاتش در سال ‪۱۳۸۳‬‬ ‫جه‬ ‫اگلوپولُس در دوران ح‬ ‫ی افتخاری اهدا کرد‪.‬‬ ‫ره جشنواره فیلم فجر‬ ‫دکترا‬ ‫در بیست و سومین دو‬ ‫ی به ایران نیز داشت و‬ ‫بخش سینمای معناگرا‬ ‫سفر‬ ‫جایزه ویژه هیئت داوران‬ ‫ی فیلم «دشت گریان»‬ ‫مشغول ساختن اخرین‬ ‫برا‬ ‫انویه ‪ ۲۰۱۲‬در حالی که‬ ‫یافت کرد‪ .‬او در روز ‪ ۲۴‬ژ‬ ‫را در‬ ‫وتور سیکلت درگذشت‪.‬‬ ‫خود بود‪ ،‬بر اثر تصادف بام‬ ‫فیلم‬ ‫فیلم جد‬ ‫یدی ا‬ ‫ز‬ ‫ش‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫م‬ ‫کری‬ ‫ش‬ ‫هرام مکری ف‬ ‫یل‬ ‫م‬ ‫نا‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ج‬ ‫دیدش را در ف‬ ‫جلوی دورب‬ ‫خود گ ین ببرد‪.‬مکری در گفت ضایی معمای‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫ت‬ ‫ه‬ ‫و‬ ‫ق‬ ‫فت‪« :‬مشکالت پروانه ن گو با خبرگزاری مهر در رار است ان‬ ‫را اسفندماه‬ ‫مساع‬ ‫مای‬ ‫باره‬ ‫ج‬ ‫دی‬ ‫ای دی داده اند که در این ه ش فیلم سی‬ ‫دترین‬ ‫ن‬ ‫ف‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ای‬ ‫ال‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫ ‬ ‫«‬ ‫ه‬ ‫ها‬ ‫ی‬ ‫فته ای‬ ‫جوم»‬ ‫ن فیل‬ ‫ن مجوز را د‬ ‫برطرف شد‬ ‫ده م را اکران کن‬ ‫یم و سپس کارهای ان ب ریافت کنیم‪ .‬امیدوارم بت ه و قول های‬ ‫یم‪».‬او‬ ‫وانی‬ ‫رای ح‬ ‫در ادامه از ع‬ ‫ض‬ ‫الق‬ ‫و‬ ‫ر‬ ‫ه‬ ‫ ا‬ ‫د‬ ‫ر‬ ‫ش‬ ‫ف‬ ‫ب‬ ‫م در ابان ماه‬ ‫س‬ ‫را‬ ‫ت‬ ‫«عالق‬ ‫ی‬ ‫ه شخصی م‬ ‫ی اکران این ف‬ ‫وال های خار‬ ‫زیرا دوست دا ن این است که «هجوم یلم در گروه هنروتجربه جی را انجام‬ ‫خب‬ ‫رم در ت‬ ‫» در گر‬ ‫ر داد و گفت‪:‬‬ ‫یدانم که ته داوم حرکت سینمای ه وه سینمایی‬ ‫اما نم ‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫وت‬ ‫ج‬ ‫رب‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ه‬ ‫ک‬ ‫وت‬ ‫ک‬ ‫را‬ ‫ن‬ ‫ج‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫رب‬ ‫د‬ ‫شود‪،‬‬ ‫ه حضو‬ ‫ه چه نظ‬ ‫این گر‬ ‫ر داشته باش‬ ‫ری در این ر‬ ‫وه سینمایی‬ ‫نیز به نمایش دربیاید‪ ».‬ابطه دارد‪ ،‬با این حال ام م و کار کنم‪،‬‬ ‫گربه‬ ‫اث » افتخارات ک‬ ‫یدوا‬ ‫این ن‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫وی‬ ‫ظ‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫و‬ ‫را‬ ‫رم فیلمم در‬ ‫کا‬ ‫در‬ ‫رخ‬ ‫ود گفت‪« :‬د‬ ‫کارنامه ی خود ثبت کر رگردان که با‬ ‫ر‬ ‫ف‬ ‫یل‬ ‫حا‬ ‫م‬ ‫ل‬ ‫«‬ ‫ما‬ ‫حا‬ ‫ه‬ ‫ض‬ ‫یو‬ ‫ر مش‬ ‫دیگر‬ ‫ده اس‬ ‫غول نگارش‬ ‫ت‪ ،‬با اشاره ب‬ ‫کار نگارش ا‬ ‫امسال یعنی د ن به پایان برسد و ان را ب سناریویی هستم که فکر ه جدیدترین‬ ‫هپ‬ ‫ر اس‬ ‫می ک‬ ‫فند ماه بتوانیم ان را کل روسه تولید ن‬ ‫نم تا سه ماه‬ ‫ز‬ ‫دی‬ ‫ک‬ ‫ک‬ ‫نکرده ایم‪».‬‬ ‫ن‬ ‫م‪ .‬فکر‬ ‫ید بزن‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫م‪،‬‬ ‫م‬ ‫ال‬ ‫تا‬ ‫ب‬ ‫ت‬ ‫پا‬ ‫ه‬ ‫یا‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫نوز‬ ‫نامی برای ای‬ ‫ن اثر انتخاب‬ ‫در راه است‬ ‫مدیر روابط عمومی جشنواره بین المللی‬ ‫سینماحقیقت با اعالم این خبر افزود‪ :‬عموم‬ ‫تهیه کنندگان و مستندسازان محترم ضمن‬ ‫مطالعه ایین نامه ی جشنواره‪ ،‬تا روز یکم مهرماه‬ ‫‪ ۹۶‬فرصت دارند که مشخصات جدیدترین اثار‬ ‫مستند خود (تولید فروردین ‪ ۱۳۹۵‬به بعد)‬ ‫را روی وب سایت جشنواره به نشانی ‪www.‬‬ ‫‪ irandocfest.ir‬ثبت کرده و نسخه ای از فیلم خود‬ ‫را جهت بازبینی به دفتر جشنواره سینماحقیقت‬ ‫ارائه نمایند‪ .‬شهنام صفاجو تاکید کرد‪ :‬ساختار‬ ‫برپایی جشنواره بین المللی سینماحقیقت در‬ ‫ورود به دومین دهه ی حیات خود‪ ،‬تفاوت هایی‬ ‫با دوره های قبل پیدا کرده است‪ .‬از جمله اینکه به‬ ‫خاطر تعداد محدود فیلم های مستند با کیفیت‬ ‫زیر ‪ ۳۰‬دقیقه و فاصله گرفتن از کار موازی با‬ ‫جشنواره فیلم کوتاه تهران‪ ،‬دو بخش «مسابقه‬ ‫ملی» و «جایزه شهید اوینی» یازدهمین‬ ‫جشنواره سینماحقیقت در دو گروه مستندهای‬ ‫کوتاه (تا ‪ ۴۵‬دقیقه) و مستندهای بلند (باالی‬ ‫‪ ۴۵‬دقیقه) برگزار خواهد شد که این زمانبندی‬ ‫منطبق با جشنواره های معتبر مستند دنیا نیز‬ ‫هست‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬بخش مسابقه بین الملل‬ ‫«سینماحقیقت» بواسطه ی اعالم قبلی فراخوان‬ ‫نزد نهادهای بین المللی فیلم مستند‪ ،‬امسال هم‬ ‫در همان سه گروه مستندهای کوتاه (زیر ‪۳۰‬‬ ‫دقیقه)‪ ،‬نیمه بلند (‪ ۳۰‬تا ‪ ۶۰‬دقیقه) و بلند (باالی‬ ‫‪ ۶۰‬دقیقه) برگزار می شود‪ .‬صفاجو تصریح کرد که‬ ‫در بخش جنبی جشنواره که به صورت غیر رقابتی‬ ‫برگزار می شود نیز دو بخش «مستند سیاسی»‬ ‫و «مستندهای مردم شناسی» اضافه شده‬ ‫است‪ .‬مدیر روابط عمومی جشنواره بین المللی‬ ‫سینماحقیقت ادامه داد‪ :‬مثل همه ی این سال ها‪،‬‬ ‫تمرکز مسئولین بر اجرای یک جشنواره حرفه ای‬ ‫بین المللی‪ ،‬استاندارد سازی بخش های مختلف‬ ‫جشنواره‪ ،‬برپایی کارگاه های تخصصی با حضور‬ ‫مدرسان خارجی‪ ،‬تاکید بر اهمیت اقتصاد‬ ‫سینمای مستند با برگزاری بازار فیلم و پخش‬ ‫مطلوب اثار منتخب ایرانی و خارجی‪ ،‬با هدف‬ ‫تکریم مستندسازان و عالقمندان فرهیخته ی‬ ‫سینمای مستند است‪ .‬یازدهمین دوره جشنواره‬ ‫بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»‬ ‫طی روزهای ‪ ۱۹‬تا ‪ ۲۶‬اذرماه ‪ ۱۳۹۶‬برگزار‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪39‬‬ ‫‪JEAN-LUC‬‬ ‫‪D‬‬ ‫‪R‬شد‪GODA‬‬ ‫از پوستر «تصویر و کلمه» رونمایی‬ ‫ژان لوک گدار‪ ،‬فیلمنامه نویس و منتقد‬ ‫فرانسوی ‪ -‬سوئیسی‪ ،‬شاخص ترین چهره ی‬ ‫سینمای موج نو فرانسه‪ ،‬سه سال پس از فیلم‬ ‫«خداحافظی با زبان» فیلم «تصویر و کلمه»‬ ‫را می سازد‪ .‬این فیلم که پیش تر قرار بود در‬ ‫جشنواره ی کن ‪ ۲۰۱۷‬به نمایش دراید به‬ ‫علت طوالنی شدن فرایند تولید فیلم در کن‬ ‫اکران نشد‪ .‬گدار درباره ی «تصویر و کلمه» گفته است‪« :‬با وجودی که‬ ‫هیچ بازیگری در این فیلم حضور ندارد اما همچنان یک فیلم داستان‬ ‫گو است‪ ».‬از این گفته های گدار به نظر می رسد این اثر نیز همانند‬ ‫کارهای اخیر او که تحت عنوان «فیلم های گدار متاخر» دسته بندی‬ ‫می شوند؛ بیانیه ای شخصی از دغدغه های امروز گدار ‪ ۸۶‬ساله خواهد‬ ‫بود‪ .‬عمده ی اثار گدار پس از فیلم «اخر هفته»‬ ‫که در ان پایان سینما را نوید داده بود‪ ،‬در قالب‬ ‫فیلم کوتاه و گاها ویدیو ارت ارائه شده اند‪ .‬فرزند‬ ‫هراسناک موج نوی فرانسه که تاریخ سینما را به‬ ‫دو دوره ی پیش از گدار و پس از گدار تقسیم‬ ‫کرد؛ همواره جسارت و هوشیاری در زیر پا‬ ‫گذاشتن قواعد و همچنین باور به ارزش‬ ‫های راستین مردمی را در عمده ی اثارش حفظ کرد‪ .‬این ویژگی‬ ‫حتی در ویدیو های کوتاه اخیرش نیز برجسته است‪ .‬هنوز گدار‬ ‫از پیش رو ترین و معاصرترین سینماگران جهان محسوب می‬ ‫شود و بدون تردید بسیاری از مخاطبان جدی سینما در انتظار‬ ‫اکران «تصویر و کلمه» به سر می برند‪.‬‬ ‫«بی عشق» بهترین فیلم بین المللی‬ ‫فیلم «بی عشق» برگزیده جشنواره کن‪ ،‬جایزه بهترین فیلم بین المللی جشنواره مونیخ‬ ‫المان را دریافت کرد‪ .‬به نقل از اسکرین‪ ،‬فیلم «بی عشق» ساخته اندری زویاگینتسف‬ ‫از روسیه که در جشنواره کن امسال یکی از نامزدهای نخل طال بود و در نهایت جایزه‬ ‫هیات داوران را کسب کرد در سی وپنجمین جشنواره بین المللی فیلم مونیخ المان‬ ‫عنوان بهترین فیلم را از ان خود کرد‪ .‬سال گذشته فیلم «فروشنده» ساخته اصغر‬ ‫فرهادی موفق به کسب جایزه اول این رویداد سینمایی شده بود‪ .‬در مراسم اختتامیه‬ ‫جشنواره مونیخ که در المان برگزار شد‪ ،‬جایزه ‪ ۱۲‬هزار یورویی «سینه ویژن» ویژه‬ ‫بهترین فیلمساز نوظهور نیز به «کارخانه پوچ» ساخته پدرو پینهو از پرتغال‬ ‫رسید و جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان این رویداد سینمایی نیز به فیلم‬ ‫«هنوز جوان» به کارگردانی دیوید شیلشتر اعطاء شد‪.‬‬ ‫سی وپنجمین جشنواره بین المللی فیلم مونیخ با جذب‬ ‫‪ ۸۱۵۰۰‬مخاطب و با نمایش ‪ ۱۸۰‬فیلم طی ‪ ۱۰‬روز برگزار‬ ‫شد و با برپایی برنامه بزرگداشت عباس کیارستمی با نمایش دو فیلم «‪ ٧٦‬دقیقه و‬ ‫‪ ١٥‬ثانیه با عباس کیارستمی» ساخته سیف اهلل صمدیان و «منو خونه ببر» همراه‬ ‫ی فردقادری و «رفتن»‬ ‫بود‪ ».‬همچنین فیلم های سینمایی «جاودانگی» ساخته مهد ‬ ‫ساخته نوید محمودی نیز در این رویداد سینمایی به روی پرده رفتند‪.‬‬ ‫‪40‬‬ ‫من‬ ‫ش‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ر‪۳‬‬ ‫‪Me3‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪l‬‬ ‫‪b‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪i‬‬ ‫‪Desp‬‬ ‫سومین سری از کارتون دوست داشتنی «من شرور ‪ »۳‬منتشر شد‪ .‬این بار مالقات گرو‬ ‫که در تالش است زندگی جدیدی را شروع کند با برادر دوقلویش‪ ،‬ماجراهای تازه ای را‬ ‫رقم می زند‪ .‬استیو کارل به عنوان صداپیشه گرو‪ ،‬کریستن ویگ در نقش لوسی‪ ،‬میراندا‬ ‫کاسگرودرنقشمارگو‪،‬داناگایردرنقشادیتونوشارلدرنقشاگنسدرانیمیشن«من‬ ‫شرور ‪ »۳‬حضور دارند‪ .‬در این سری هم کاراکترهای دوست داشتنی انیمیشن همچنان‬ ‫همراه گرو هستند‪ .‬بالتازار که در سری های یک و دو کودک بود‪ ،‬اکنون بزرگ شده است‬ ‫و در ادامه شاهد حضور او به عنوان یک نقش منفی به نام «بالتازار برت» با صداپیشگی‬ ‫تری پارکر (برنده جایزه امی‪ ،‬تونی و گرمی) هستیم‪ .‬کارگردانان انیمیشن «من شرور‬ ‫‪ ،»۳‬پیر کافین و کایل بالدا هستند و نویسندگی ان را سینکو پاول و کن دوریو بر عهده‬ ‫داشته اند‪ .‬این انیمیشن در تاریخ ‪۳۰‬ژوئن‪ ۲۰۱۷‬توسط کمپانی یونیورسال اکران شد‪.‬‬ ‫اولین انیمیشن «من شرور» در سال ‪ ۲۰۱۰‬اکران شد و ‪ ۵۴۳‬میلیون دالر فروش داشت‪.‬‬ ‫نسخه بعدی ان نیز بعد از اکران در سال ‪ ۲۰۱۳‬موفق به فروش ‪ ۹۷۱‬میلیون دالری شد‪.‬‬ ‫دیوودلبر ‬ ‫(‪)Beautyandthebeast‬‬ ‫ژانر‪:‬درا‬ ‫م‪،‬فانتزی‪،‬موزیکال‬ ‫سال‪۲۰۱۷‬‬ ‫ک‬ ‫ارگردان‪:‬بیلکندن‬ ‫از‬ ‫ب یگ‬ ‫ران‪:‬اماواتسون‪،‬دنا‬ ‫ستیونز‪،‬کوینکالین‬ ‫ز‬ ‫مانفیلم‪۱۲۹:‬دقیقه‬ ‫فیلم سی‬ ‫نمایی «دیو و دلبر‬ ‫‪17‬‬ ‫‪20‬‬ ‫»‪،‬‬ ‫ر‬ ‫وا‬ ‫یت‬ ‫گر‬ ‫ه‬ ‫قدیمی‬ ‫مان داستان‬ ‫رماندیوودلبراست‬ ‫که‬ ‫پی‬ ‫ ‬ ‫ش‬ ‫تر‬ ‫ن‬ ‫یز‬ ‫کم‬ ‫پانیوالتدیزنی‬ ‫انیمیشنیازان‬ ‫ساختهبود‪.‬پدربل(با‬ ‫ب‬ ‫از‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ما‬ ‫وات‬ ‫سو‬ ‫ن)‬ ‫یک دیو در ق‬ ‫توسط‬ ‫لعه ای دورافتاده در‬ ‫د‬ ‫ل‬ ‫ج‬ ‫نگ‬ ‫ل‬ ‫زن‬ ‫دان‬ ‫ی‬ ‫بل برای ن‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫جات جان پدر‪ ،‬می پ‬ ‫ذی‬ ‫رد‬ ‫تا‬ ‫با‬ ‫د‬ ‫یو‬ ‫در‬ ‫قل‬ ‫عه زندگی کند؛‬ ‫غافل از اینکه دی‬ ‫و‪ ،‬شاهزاده مغروری‬ ‫بو‬ ‫ده‬ ‫ا‬ ‫س‬ ‫ت‬ ‫که‬ ‫در‬ ‫بارانی‪،‬برایبی‬ ‫شبی‬ ‫ مهرینسبتبهیک‬ ‫پی‬ ‫رز‬ ‫ن‪،‬‬ ‫طل‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫ظاهر هیو‬ ‫دهوبهاین‬ ‫الیی گرفتار شده اس‬ ‫ت‪.‬‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫در‬ ‫ف‬ ‫کر‬ ‫ر‬ ‫اه‬ ‫قصر‬ ‫گریزی از این‬ ‫نفرینشدهاستکهات‬ ‫فا‬ ‫قا‬ ‫ت‬ ‫غی‬ ‫رم‬ ‫نت‬ ‫ظر‬ ‫ه‬ ‫ ایرخم ‬ ‫یدهد‪.‬‬ ‫‪42‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫تئـــــاتر‬ ‫«یک دقیقه و سیزده ثانیه» با محمد چرم شیر‬ ‫تازه تریننمایشنامهمحمدچرم شیرکهنویسندگیانرابه طورمشترکبابهمنعباسپوربه‬ ‫اتمامرساندهاستازاولتابیستممردادماهدرتماشاخانهایرانشهر‪،‬سالناستادسمندریان‬ ‫به روی صحنه خواهد رفت‪ .‬کارگردانی این نمایش را شهرام گیل ابادی بر عهده دارد و‬ ‫بازیگران (به ترتیب حروف الفبا) پانته ا بهرام‪ ،‬سیما تیرانداز‪ ،‬مینا دریس و الدن مستوفی و‬ ‫تهیه کنندگان‪،‬بهمنعباسپور‪،‬علیپالیزدارومجریطرحومدیرتولیدمحمدقدسهستند‪.‬‬ ‫این نمایش در دو سانس ‪ ۱۹:۳۰‬و ‪ ۲۱:۳۰‬به روی صحنه می رود‪ .‬نمایشنامه این کار‪ ،‬با تحقیق‬ ‫میدانی و بررسی روی زندگی‪ ۵۳‬زن کارتن خواب‪ ،‬قصه زندگی پرتنش چهار زن را به تصویر‬ ‫می کشد‪.‬بازیگرانایننمایشبرایاشناشدنهرچهبیشتربافضایواقعیشخصیت ها‪،‬به‬ ‫خیابان شوش تهران و میان کارتن خواب های این محله رفتند و از نزدیک با شرایط و زندگی‬ ‫روزمرهاینافراداشناشدند‪.‬ایننمایشهشتاددقیقهاست‪.‬‬ ‫اپرای عروسکی «خیام»‬ ‫اپرای عروسکی «خیام‪ »،‬اثری با پژوهش‪ ،‬طراحی‪ ،‬نویسندگی و‬ ‫کارگردانی بهروز غریب پور است که از‪ ۲۵‬تیرماه تا‪ ۱۵‬مردادماه‪ ،‬هر شب‬ ‫راسساعت‪ ۱۹‬درتاالرفردوسیبهرویصحنهمی رود‪.‬‬ ‫بهروز غریب پور‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش‬ ‫عروسکی ایرانی است‪ .‬او که رزومه درخشانی در تئاتر دارد پیش تر نیز‬ ‫اپرایمکبث‪،‬اپرایمولویواپرایحافظرابهرویصحنهبردهبود‪.‬‬ ‫محمدمعتمدی‪،‬خوانندهبنامکشورمانکهدراپراهایپیشینغریب پور‬ ‫نیز حضور داشت‪ ،‬اجرای اواز نقش خیام را به عهده دارد و وحید تاج و‬ ‫اسحاق انور‪ ،‬مهدی امامی‪ ،‬رها یوسفی‪ ،‬حامد فقیهی‪ ،‬بهرنگ عجم و‪...‬‬ ‫دیگراواگرانایناثرراتشکیلمی دهند‪.‬‬ ‫دیگر عوامل این اپرا عبارت اند از‪ :‬امیر بهزاد (اهنگ ساز)‪ ،‬فرنوش بهزاد‬ ‫(رهبرارکستر)‪،‬علیپاکدستومریماقبالی(دستیارانکارگردان)‪.‬‬ ‫اپرای عروسکی «خیام» جدیدترین پروژه گروه تئاتر «اران» و اغاز‬ ‫رپرتواراپراهایعروسکیاینگروهاست‪.‬‬ ‫تجلیل از علی نصیریان در «اعتراف» شهاب حسینی‬ ‫نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی و با بازی علی نصیریان‪ ،‬از‪ ۳۱‬خردادماه در‬ ‫تاالراصلیمجموعهتئاترشهردرحالاجرااست‪.‬‬ ‫این نمایش تا پایان مردادماه میزبان عالقه مندان تئاتر خواهد بود‪ .‬نمایش «اعتراف» به‬ ‫کارگردانیشهابحسینی‪،‬بازیگرمطرحسینماوتئاترکشورمان‪،‬اجرامی شود‪.‬‬ ‫درایناثرنمایشیکهبهتهیه کنندگیمسعودصفویرویصحنهرفتهاست؛علینصیریان‪،‬‬ ‫شهابحسینی‪،‬مهدیبجستانی‪،‬پرویزبزرگی‪،‬نیمارئیسی‪،‬صالحمیرزااقایی‪،‬غزالهنظر‪،‬‬ ‫میثاقزارع‪،‬شهرامابراهیمی‪،‬ایلیانصراللهی‪،‬تنیاواکیانوعباسحسنیبه عنوانبازیگر‬ ‫حضور دارند‪ .‬همچنین احمد ساعتچیان به عنوان دستیار کارگردان‪ ،‬برنامه ریز و مجری‬ ‫طرح‪ ،‬مجید لیالجی به عنوان طراح صحنه و لباس‪ ،‬مهدی حسینی به عنوان اهنگ ساز و‬ ‫مهسا همتی به عنوان مدیر رسانه ای در این اثر نمایشی حضور دارند‪« .‬اعتراف»‪ ،‬سومین‬ ‫تجربهحضورشهابحسینیدرحوزهتئاتراست‪.‬اودرسال‪1391‬همراهبااحمدساعتچیان‬ ‫نمایش«مالقات»رادرفرهنگ سراینیاورانتهرانبهصحنهبردهبو دودرسال‪ 1387‬نیز‬ ‫در نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد اییش در تاالر اصلی تئاتر شهر به عنوان بازیگر‬ ‫حضورداشت‪.‬پسازپایاناجرایویژه ایاز«اعتراف»درتاریخ‪ ۱۶‬تیرماه‪،‬ازعلینصیریان‬ ‫بهپاسهفتادسالحضوردرعرصهبازیگریتجلیلبهعملامد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪43‬‬ ‫نقد فیلم «اشــــوب»‬ ‫درستایشفیلمفارسی‬ ‫«اشوب» جدیدترین ساخته کاظم راست گفتار است که در بنرهای تبلیغاتی ان‬ ‫تبلیغاتی «پرستاره ترین فیلم سینمای ایران» به چشم می خورد‪ .‬بله‪« ،‬اشوب»‬ ‫جمله‬ ‫ِ‬ ‫کلکسیونیازستارگانسینماوتلویزیوناست؛ازکوروشتهامیولیالاوتادیگرفتهتا‬ ‫یکتاناصر‪،‬داریوشفرهنگومحمدرضاهدایتی‪.‬امابایددیدکهایاگردهم اوردنانبوهی‬ ‫ازستاره هابرایتضمینموفقیتیکفیلمکافیست؟پاسحمنفیاست‪.‬وقتیفیلمنامه‬ ‫فیلممملوازانفعالواشفتگیاست‪،‬وقتیظرایفاجراییدرکاراصالرعایتنشده اند‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫صرفحضور‬ ‫وقتیطرحاولیهنسبتاخوببهفیلمنامه ایپرحفرهتبدیلمی شودطبیعتا‬ ‫ستارگاندرخشاننمی تواندفیلمراتاجایگاهفیلمیموفقباالببرد!فیلمسعیمی کند‬ ‫موزیکال سخیف‪،‬‬ ‫به ژانر خود (سیاسی ‪ -‬تاریخی) وفادار باشد؛ اما امیختگی ان با ژانر‬ ‫ِ‬ ‫هرچه کارگردان رشته را پنبه می کند‪ .‬به نظر می رسد موسیقی قرار بوده یکی از همان‬ ‫ا ِلمان هایتضمین گرفروشفیلمباشد؛همانعنصریکهدرنمونه هایشکست خورده‬ ‫دیگریچون«سالمبمبئی»نیزدستمایهقرارگرفتوحاصلچیزیجزشکستهنری‬ ‫فیلمنبود‪.‬موسیقی هایروحوضیفیلمکامالیاداورفیلمفارسی هایسال هایپیشاز‬ ‫انقالب اند‪.‬‬ ‫پیداست که کاظم راست گفتار در صدد تولید فیلمی با مایه های پررنگ و قوی‬ ‫تاریخی بوده است؛ فیلمی با الهاماتی از سریال موفق «کیف انگلیسی» (به کارگردانی‬ ‫سیدضیاالدیندری)کهدرسال‪1379-1380‬ازتلویزیونپخشمی شد؛امابهسببعدم‬ ‫تسلطکارگردانبرژانرانتخابیبرایفیلمشوالبتهفیلمنامهبه شدتبی چفت وبستو‬ ‫بازی هاییکههیچ کدامتعریفیندارند‪،‬فیلمبهشکستیمطلقبدلشدهاستکهنه تنها‬ ‫مخاطب خاص را راضی نگه نمی دارد؛ بلکه قادر است به راحتی مخاطب عام را نیز پس‬ ‫بزندودراونوعیدافعهایجادنماید‪.‬به نظرمی رسد«اشوب»تمامیویژگی هاییکفیلم‬ ‫پس زنندهرادارااست‪،‬فیلمیکهقطعاپروداکشندشواریداشتهوهزینه هایزیادینیز‬ ‫برایساختشخرجشدهاست‪.‬‬ ‫‪44‬‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهنامه‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫شماره‪31‬‬ ‫‪،1396‬شماره‬ ‫مردادماه‪،1396‬‬ ‫جدید‪،‬مردادماه‬ ‫دورهجدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫‪31‬‬ ‫یاسمن خلیلی فرد‬ ‫کارشناسارشدکارگردانیسینما‬ ‫نقد فیلم «نهنگ عنبر‪ :»2‬سلکشن رویا‬ ‫همچناندهه‪60‬‬ ‫«نهنگ عنبر‪ ،»2‬فیلمی به کارگردانی سامان مقدم‬ ‫است که در ادامه موفقیت نسخه اول این فیلم ساخته‬ ‫شده است‪ .‬انچه «نهنگ عنبر‪ »1‬را به شدت متفاوت جلوه‬ ‫می داد پرداختن به «نوستالژی های دهه ‪ »60‬بود و البته‬ ‫چهره پردازیوطراحیخاصصحنهولباسفیلمکهکامالیاداور‬ ‫ان دوره از تاریخ ایران بود و البته تماشای ستارگان محبوب سینما با‬ ‫انگریم هایبامزهولباس هایعجیب وغریب‪.‬بههمانمیزانکه«نهنگ‬ ‫عنبر‪»1‬فیلمیهوشمندانهوشایستهتوجهبود‪«،‬نهنگعنبر‪»2‬بهدوراز‬ ‫خالقیت و نواوری است و تکراری غیرخالقانه از نسخه اول با شوخی های‬ ‫کالمیکهرنگ مایه هاییازهمانشوخی هاینسخهاولراباخودبههمراه‬ ‫دارند و بازی ها و شخصیت پردازی هایی مشابه نسخه اول بدون ذره ای‬ ‫تغییر نسبت به نسخه اول‪ .‬عالوه بر غیرخالقانه بودن فیلم‪ ،‬بی داستانی از‬ ‫دیگرمعایببزرگانبه شمارمی رود‪.‬فیلمعمالهیچداستانینداردومرور‬ ‫رویدادهای گذشته شخصیت هایش است‪ .‬همچنین تغییر ژانر ناگهانی‬ ‫فیلم از دیگر اشکاالت ان به شمار می رود‪ .‬فیلمی با این حجم از شوخی و‬ ‫اسلوب های ژانر کمدی به ناگاه دچار تغییر لحن شده و به سمت وسوی‬ ‫تراژیک شدن پیش می رود‪ .‬این شوک ناگهانی نه تنها جالب نیست و برای‬ ‫مخاطبکششیایجادنمی کند؛بلکهشدیداپس زنندهاستومخاطبیکه‬ ‫بهخیالتماشایفیلمیبالحنکمیکبهسینماامدهراکامالناامیدمی کند‬ ‫تاجاییکهبرخیازتماشاگرانسالنسینماراترککردند‪.‬همچنانباراصلی‬ ‫فیلم بر دوش رضا عطاران است؛ بازیگری که با تیپی ثابت در بسیاری از‬ ‫کمدی هایاینروزهایسینمایایرانحاضرمی شودوبهسببمحبوبیت‬ ‫بسیارش‪،‬گیشهاینفیلم هاراتضمینمی نماید‪.‬‬ ‫در کنار رضا عطاران‪ ،‬مهناز افشار‪ ،‬ویشکا اسایش‪ ،‬علی قربانزاده‪ ،‬حسام‬ ‫نواب صفویو‪...‬نیزدر«نهنگعنبر‪»2‬بازیکرده اند‪.‬‬ ‫این فیلم برهه سنی میان سالی ارژنگ و رویا‪ ،‬دو دلداده «نهنگ عنبر‪ »1‬را‬ ‫به تصویر می کشد که حاال پس از فرازوفرودهای بسیار‪ ،‬سرانجام رویا به‬ ‫ازدواجباارژنگرضایتدادهاست؛اماهمچنانمشکالتیبرسرراهان هاقرار‬ ‫می گیردکهراهرسیدنشانبهیکدیگررادشوارجلوهمی دهد!‬ ‫ان طورکهازوجناتفیلمپیداست‪،‬پایانان چنانمشخصیبرایشدرنظر‬ ‫گرفته نشده است تا اگر این فیلم نیز همانند نسخه اول ان به موفقیت در‬ ‫گیشهدستیافت‪،‬دستسازندگانبرایساختنسخهسومفیلمبازباشدو‬ ‫مانعیبرسرراهان هاقرارنگیرد‪.‬فروشخوب«نهنگعنبر‪»2‬نشانمی دهد‬ ‫کهچنینفیلم هاییهنوزهممخاطبانبسیاریدارندکهبهقصدسرگرمیو‬ ‫تفریحبهتماشایفیلم هامی نشینند‪.‬‬ ‫هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫فرهنگی‪،‬هنری‪،‬‬ ‫ماهنامهفرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫شماره‪31‬‬ ‫‪،1396‬شماره‬ ‫مردادماه‪،1396‬‬ ‫جدید‪،‬مردادماه‬ ‫دورهجدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫‪45‬‬ ‫‪Nexar‬‬ ‫اپلیکیشن ‪ Nexar‬تلفن همراه شما را به یک دوربین داشبورد تبدیل میکند‪ .‬البته با استفاده‬ ‫از این اپلیکیشن‪ ،‬قابلیتهای دیگری را نیز در این خصوص در اختیار خواهید داشت‪Nexar .‬‬ ‫عالوه بر این که از جاده مقابل خودرو فیلمبرداری میکند‪ ،‬قابلیت تشخیص خودکار حوادث‬ ‫و ذخیره انها در فضای ابری را نیز دارد‪ .‬همچنین این اپلیکیشن از اطالعات ارائه شده از‬ ‫جادهها استفاده میکند و هشدارهایی در خصوص تصادفات و مشکالت مسیر ارائه می دهد‪.‬‬ ‫اگر از خودرویتان به عنوان یک خودرو اشتراکی استفاده میکنید‪ Nexar ،‬این قابلیت را دارد‬ ‫که هم از بخش داخل و هم از خارج خودرو فیلمبرداری کند‪ .‬با کمک این ویژگی دیگر نگرانی‬ ‫در خصوص مشکالت قضایی مسافران نخواهید داشت‪( .‬خودرو اشتراکی به خودرویی‬ ‫گفته میشود که راننده ان در طول مسیری که قصد سفر دارد‪ ،‬چند مسافر را نیز از طریق‬ ‫سرویسهای موجود سوار میکند)‪.‬‬ ‫‪kingsoft Office‬‬ ‫نرم افزار ‪ , kingsoft Office‬یک افیس پر از امکانات‬ ‫محسوب میشود که تبلت شما را به یک پردازشگر‬ ‫متون و ویرایشگر اسناد پرتابل تبدیل میکند‪.‬‬ ‫این نرم افزار به شما امکان میدهد‪ ،‬به فرمتهای‬ ‫مختلف نرم افزارهای مایکروسافت افیس مانند‬ ‫فرمتهای نرم افزار ورد (‪ doc‬و ‪ )docx‬یا نرم افزار اکسل‬ ‫و یا پاورپوینت دسترسی داشته باشید‪Kingsoft .‬‬ ‫‪ Office‬پشتیبانی از فایلهای پی دی اف را فراموش‬ ‫نکرده است‪ .‬این نرم افزار یک ‪ File Manager‬نیز دارد‬ ‫که به کاربر امکانی نظیر پشتیبانی از فضاهای‬ ‫ذخیره سازی ابری (مانند گوگل درایو‪ ،‬دراپباکس یا‬ ‫‪ ،)Box‬همگام سازی فایلهای ویرایش شده با فایلهای‬ ‫ذخیره شده در کالد را ارائه میدهد‪ .‬در حالیکه ممکن‬ ‫است کار کردن با این برنامه در صفحه نمایش کوچک‬ ‫تلفنهای هوشمند سخت به نظر برسد‪ ،‬تجربه عملی‬ ‫این نرم افزار در تبلتهای اندرویدی فوق العاده است‪.‬‬ ‫‪46‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪Sketchbook Express‬‬ ‫استعداد نقاشی دارید؟ نرم افزار ‪ Sketchbook Express‬را‬ ‫امتحان کنید‪ .‬یک نرم افزار رایگان و به شدت قدرتمند‬ ‫برای تلفنهای هوشمند و تبلتهای اندرویدی‪ .‬خوداموز‬ ‫سریع نرمافزار تمام چیزهایی را که باید درباره نرم افزار‪،‬‬ ‫براشها‪ ،‬رنگها و الیه ها و ابزارهای مختلف بیاموزید به شما‬ ‫خواهد گفت‪ .‬پاسخگویی دستگاه به دستورات حرکتی‬ ‫شما فوق العاده است‪ .‬عالوه بر این نرم افزار یک نسخه‬ ‫بهینه شده برای تلفنهای هوشمند نیز دارد‪.‬‬ ‫طاقچه « نزدیک ترین کتابفروشی شهر »‬ ‫طاقچه نسخه الکترونیک کتاب ها‪ ،‬مجالت و روزنامه ها‬ ‫را با فرمت استاندارد کتاب الکترونیکی (‪ )ePUB‬و‬ ‫در صورت لزوم فرمت ‪ ،PDF‬با پایبندی کامل به حقوق‬ ‫پدیداورندگان در اختیارتان قرار می دهد‪ .‬در طاقچه‬ ‫با توجه به حذف هزینه های کاغذ‪ ،‬چاپ و حمل و نقل‪،‬‬ ‫می توانید کتاب ها را با قیمت بسیار ارزان تری دانلود‬ ‫کنید و انها را بدون نیاز به اینترنت مطالعه کنید‪.‬‬ ‫‪Waze‬‬ ‫‪ Waze‬اپلیکیشن مسیریاب با رویکرد کامال متفاوتی‬ ‫است‪ .‬در این اپلیکیشن میتوان عالوه بر دسترسی‬ ‫به نقشه و همچنین استفاده از مسیریاب‪ ،‬اطالعات‬ ‫کاملتری را نیز از مسیر دریافت کرد‪ .‬اما نکته بارز و جالب‬ ‫توجه در مورد این سرویس استفاده از الگویی مشابه به‬ ‫شبکه های اجتماعی است‪ .‬با استفاده از ‪ Waze‬میتوانید‬ ‫دوستان خود را از شبکه های اجتماعی مختلف یافته و‬ ‫مسیر در حال تردد انها را در ‪ Waze‬نظاره کنید‪ .‬همچنین‬ ‫با ایجاد ارتباط بین این اپلیکیشن با ‪ Swarm‬و ‪،Forsquare‬‬ ‫میتوانید عالوه بر بهره مندی از تجربه دیگران در مورد‬ ‫خدمات اماکن عمومی‪ ،‬ادرس مقصد را براحتی پیدا‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪47‬‬ ‫مــــــــوســـیقــــــــی‬ ‫گپ و گ‬ ‫ف‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫ف‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫ت‬ ‫با‬ ‫علی له‬ ‫را‬ ‫س‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ان‬ ‫ن‬ ‫ده مطرح‬ ‫موسیقی پاپ‬ ‫با‬ ‫غ‬ ‫ی‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫ازها‬ ‫ر‬ ‫ف‬ ‫ی‬ ‫ق‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫م!‬ ‫معادله عجیبی است علی‬ ‫لهراسبی! سال ها حساب شده‬ ‫کار کرده‪ ،‬وسواس به خرج د‬ ‫اده و پایه های ستون شهرتش را‬ ‫حسابی و قدرتمند بنا کر‬ ‫ده! جوری که خیالش برای همیشه‬ ‫تخت است که جایگاهی از‬ ‫بهترین های ایران از ان اوست؛‬ ‫اما تمام این مسائل قانعش‬ ‫نکرده و نه تنها به خوب بودن که‬ ‫به بهترین بودن فکر می ک‬ ‫ند‪ .‬یک روز گرم تابستانی پای‬ ‫صحبت هایداغهنرمندی‬ ‫نشستیمکهکارنامهیدرخشانی‬ ‫دارد‪،‬؛ازهردریگفتیموشنی‬ ‫دیموسرکیهمبهدنیایسالیق‬ ‫وسبکزندگیلهراسبیکش‬ ‫یدیم‪.‬شماهمباماباشیدودراین‬ ‫گف‬ ‫ت وگویمتفاوتهمراهمانلطفا!‬ ‫عوا‬ ‫مل‬ ‫گ‬ ‫فت و گوی تصوی‬ ‫ری‪ :‬طرح و برنامه‪ :‬ندا کشاورز‪،‬‬ ‫مجری‪ :‬مژده باقری‪ ،‬تصویر‬ ‫بردار‪ :‬مرضیه جعفری‪ ،‬امیر علی‬ ‫احمدی‪ ،‬تدوین‪ :‬مرضیه‬ ‫جعفری‪ .‬این گفت و گو را در ادرس‬ ‫‪jidakhshabi‬‬ ‫‪http://aparat.com/ma‬میتوان ب‬ ‫ید‪،‬بینید‪.‬‬ ‫***‬ ‫فلش بکی به گذشته! لهراسبی‬ ‫با‬ ‫اهن‬ ‫گ‬ ‫ح‬ ‫س غریب امد و‬ ‫تبدیلبهیکیازبهترینها‬ ‫شد!چطورشدکهباچنیناستارت‬ ‫حساب‬ ‫شدهایوارددنیایموسیقیشد؟!‬ ‫ایناهنگ‪،‬اهنگاول‬ ‫مننبود‪«.‬حسغریب»یکیاز ترا ‬ ‫کهایالبوم‬ ‫دریایی ها بود‪ .‬خیلی به موسیقی‬ ‫عالق همند بودم و اولین تراکی که کار‬ ‫کردم در استودیو پاپ در سال‬ ‫‪ 1382‬با اقای دکتر چراغعلی و کامال‬ ‫اتفاقی اهنگی به نام «ترانه ساز»‬ ‫را با ایشان ضبط کرده بودیم‪ .‬مرحوم‬ ‫اقای رسام اتفاقی گوش کرده‬ ‫و به اقای چراغعلی گفته بودند‪ :‬این‬ ‫خواننده کیست؟! و اقای چراغ‬ ‫علی پاسخ داده بودند‪ :‬علی لهراسبی که‬ ‫‪50‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫مژده باقری‬ ‫یک خواننده جدید است و‬ ‫همین یک تراک را دارد‪.‬همین اشنایی‬ ‫زمینه ساز همکاری من با ای‬ ‫شان برای تیتراژ سریال «دریایی ها»‬ ‫شد که در زمان خودش خ‬ ‫یلی شنیده شد‪ .‬اما خودم تقریبا ان زمان‬ ‫راجزوکارنامهیهنریامحس‬ ‫ابنمیکنم؛چونخیلیاماتوربودم‪.‬‬ ‫بعضی وقت ها که به عقب برم‬ ‫ی گردی و یک سری از کارهای قبل را‬ ‫گوش می کنی‪ ،‬خودت این‬ ‫حس را خواهی داشت که می توانستی‬ ‫بهتربخوانیوعجلهکردی!خ‬ ‫یلیمواقعبهدوستانمی گویمعجله‬ ‫نکنید؛ چون خود من جزء ع‬ ‫جول ها بودم‪ .‬اگر عجله نکنید خیلی از‬ ‫پارامت‬ ‫رهابجاترودست تراستفادهخواهدشد‪.‬‬ ‫به‬ ‫«‬ ‫بعد پیله هایپرواز»‬ ‫رسیدید‪.‬بهنظرتانپیله هایپرواز‬ ‫برایتانپلهبودیانیشمار؟‬ ‫بهنظرمهمهچیزبود‪.‬پیل ه‬ ‫هایپروازتیتراژسریال«پیل ههایپرواز»‬ ‫بودکهاستادمشایخیبهمن‬ ‫پیشنهاددادند‪.‬شایدبرایهمهعجیب‬ ‫باشد‪ ،‬اقای مشایخی ان ز‬ ‫مان بازیگر ان سریال بودند؛ ولی به خاطر‬ ‫نزدیکی زیادی که با اقای شا‬ ‫ه محمدی داشتند من را به دفترشان‬ ‫دعوت کردند‪ .‬ایشان دو قطعه «دریای ‬ ‫یها» و «حس غریب» که دو‬ ‫سال از انتشارش گذشته بود‬ ‫را با صدای من شنیده بودند‪ .‬با بهروز‬ ‫صفاریانقسمتاول«پیل ه‬ ‫هایپرواز»راماکتکردهبودیمتاببینیم‬ ‫چهخواهدشدکهدراخربهتی‬ ‫تراژانسریالمنجرشد‪.‬بهاعتقادمن‬ ‫«پیل ههایپرواز»نقطهعطف‬ ‫کارمنبودوالبتهیکیازموزیک هایی‬ ‫که باعث شد من خواننده ش‬ ‫وم؛ چون همه چیز خیلی جدی بود و‬ ‫موجبشدتفکرمنخیلیج‬ ‫دیشود‪.‬باتوجهبهاینکهرویسریالی‬ ‫پخش شد که سیزده قسمت بود و یک قسمت هم اصال پخش نشد و‬ ‫در کل‪ ،‬دوازده بار پخش شد؛ ولی بازخورد خوبی داشت‪ .‬تیتراژهای‬ ‫سریال های کنونی ‪ 60‬بار پخش می شود و ‪ 180‬بار هم تکرار دارد؛ ولی ان‬ ‫زمانپیله هایپروازفقط‪12‬بارپخششد‪.‬‬ ‫بعد از «پیله های پرواز» اسم شما وارد لیست مافیای فیلم و‬ ‫سریال هاشد‪...‬‬ ‫اولین کار من تیتراژ «دریایی ها» بود و شنیده شد‪ .‬دو سال بعد «پیله های‬ ‫پرواز» و سه سال بعد «عبور شیشه ای»‪ .‬اصال مافیایی وجود نداشت‪ .‬اتفاقا‬ ‫من بدشانس ترین تیتراژخوان تلویزیون بودم‪ .‬شاید به خاطر اخالق بدم‬ ‫بوده؛ چون ان زمان مرسوم نبود یک تیتراژ را مستقل به تلویزیون بدهیم‪،‬‬ ‫باید موزیکی که اهنگ ساز سریال ساخته را می خواندیم و من این کار را‬ ‫نمی کردم‪ .‬من باید موزیک مستقل درست می کردم‪ ،‬موزیکی که اعتقاد‬ ‫داشتم بازخورد خوبی خواهد داشت‪ .‬به همین دلیل بعد از «پیله های‬ ‫پرواز» پیشنهاد زیاد داشتم؛ اما نمی شد‪« .‬عبور شیشه ای» برنامه ای بود‬ ‫کهاقایقنبریواقایرشیدپورتهیهکردهبودندوازچندخوانندهموزیک‬ ‫اماده برای تیتراژ برنامه می خواستند؛ چون هیچ کس فکر نمی کرد برنامه‬ ‫این قدر همه گیر شود‪ .‬من و بهروز صفاریان موزیک «عبور شیشه ای» را‬ ‫برای سازمانی ساخته بودیم که تایید نشده بود‪ ،‬زمانی که ان را برای اقای‬ ‫محمد قنبری فرستادم‪ ،‬گفتند من همین را می خواهم و ان را برای تیتراژ‬ ‫برنامه«عبورشیشه ای»گذاشتند‪.‬‬ ‫بعد از ان‪ ،‬در سال ‪ 1388‬تیتراژ سریال «دلنوازان» به کارگردانی اقای‬ ‫سهیلی زاده(کهدرسال‪1384‬در«پیله هایپرواز»باایشانهمکاریکرده‬ ‫بودم) را خواندم و خیلی هم گرفت‪ .‬یک سال بعد از ان‪ ،‬اواخر سال ‪،1389‬‬ ‫دوباره با اقای سهیلی زاده در سریال «فاصله ها» همکاری کردم‪ .‬مافیایی‬ ‫درکارنبوده؛منتیتراژرامی خواندمومورداستقبالقرارمی گرفتودوباره‬ ‫به من پیشنهاد می دادند که بخوانم‪ .‬به جرئت می توانم بگویم که بعد از‬ ‫«فاصله ها» و «دلنوازان» پیشنهادهای خیلی زیادی برای تیتراژخوانی‬ ‫سریال های تلویزیونی داشتم که اصال چیز عجیب وغریبی نیست‪ .‬شما‬ ‫وقتی موفقیت کسب کنید و کارتان مخاطب داشته باشد‪ ،‬بیشتر به شما‬ ‫پیشنهاد می دهند‪ .‬اصال این طوری نبوده که کسی به خاطر من زنگی‬ ‫بزند یا کسی بگوید این تیتراژ را بدهید علی لهراسبی بخواند‪ .‬این کمی‬ ‫بی انصافیاست‪.‬اگرازتعدادتیتراژهاییکهخواندمیکمعدل گیریکنیم‬ ‫بهایننتیجهمی رسیمکهمنجزءمافیانبودم‪.‬‬ ‫بعد از ان سراغ البوم «تصمیم» و همکاری با اقای شادمهر‬ ‫عقیلیرفتید‪.‬چراازانزمانکم کارترشدید؟‬ ‫چوندهماهممنوع الکاربودم‪.‬‬ ‫بهچهدلیل؟‬ ‫به خاطر اینکه با شادمهر عقیلی همکار شدم‪ .‬شادمهر از‬ ‫دوستان قدیم من بوده و هنوز هم هست‪ .‬ممنوع الکار شدن‬ ‫اتفاق قشنگی نیست؛ چون انرژی و انگیزه های ادم را کم‬ ‫می کند‪.‬ممنوعیتمنزمانیبودکهیکیازبهترینالبوم های‬ ‫زندگی ام به نام «تصمیم» منتشر شد و ‪ 6‬روز بعد از انتشار ان‬ ‫البومممنوع الکارشدم‪.‬‬ ‫ان زمان جزء کسانی بودید که کنسرت های زیادی‬ ‫داشتید؟‬ ‫بله‪ .‬فکر می کنم ان زمان که ممنوع شدم روز شنبه بود و جمعه اش‬ ‫در جشنواره فجر کنسرت داشتم که ممنوع شدم و خواننده دیگری‬ ‫به جایمنکنسرترابرگزارکرد‪.‬‬ ‫چهحسیداشتید؟‬ ‫حسممنوعیتاصالحسخوبینیست‪.‬منواقعانمی دانستمهمکاریبا‬ ‫شادمهرباعثممنوعیتممی شود‪.‬‬ ‫بعد از ان با مرحوم مرتضی پاشایی محبوب رفاقت کردید‪ .‬کمی‬ ‫ازایشانبرایمانبگویید‪.‬‬ ‫در مورد مرتضی همه گفتنی ها گفته شده است‪ .‬مرتضی به غیر از صدا‬ ‫و موسیقی بی نظیرش‪ ،‬یک روح استثنایی و شخصیتی داشت که شاید‬ ‫مردم متوجه این قسمت نشده باشند‪ .‬دل همه برای صدا و موزیک های‬ ‫او تنگ شده است‪ .‬به نظر من ان خالئی که ایجاد شد به خاطر انرژی‬ ‫منحصربه فردی بود که از بین ما رفت‪ .‬مرتضی ادم خیلی ویژه ای بود‬ ‫و خیلی از رفتارهایش واقعا اموزنده و درس انسانیت بود‪ .‬مدت زمان‬ ‫دوستی مانحدوددوسال ونیمیاسهسالشد؛اماازبهتریندوستانمبود‪.‬‬ ‫از زمانی که اهنگ «یکی هست» را خواند‪ ،‬دوستی مان خیلی منسجم تر‬ ‫شده بود‪ .‬خیلی زود از بین ما رفت‪ ،‬متاسفانه دقیقا جایی که مرتضی باید‬ ‫می بود‪،‬نبود‪.‬‬ ‫درکدامقطعه هاباایشانهمکاریداشتید؟‬ ‫خیلیزیاداست‪«:‬هرشب»‪«،‬شرشربارون»‪«،‬حالمخوبه»‪«،‬شیدایی»‪،‬‬ ‫«قصه»‪« ،‬قلب اهنی»‪« ،‬دلهره» و‪ ....‬و نیز دو تراک «غبار» و «منطق» که‬ ‫هنوزمنتشرنشدهاست‪.‬‬ ‫ایندوتراککیمنتشرمی شود؟‬ ‫ایندوتراکدرالبوممحتمامنتشرخواهدشد‪.‬‬ ‫به برنامه خندوانه و یک بار هم به شبکه یک سیما رفتید؛ ولی‬ ‫هیچصحبتینکردید؟‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪51‬‬ ‫اولین کار من تیتراژ‬ ‫«دریایی ها» بود و شنیده‬ ‫شد‪ .‬دو سال بعد‬ ‫«پیله های پرواز» و‬ ‫سه سال بعد «عبور‬ ‫شیشه ای»‪ .‬اتفاقا من‬ ‫بدشانس ترین تیتراژخوان‬ ‫تلویزیون بودم‪ .‬چون‬ ‫ان زمان مرسوم نبود‬ ‫یک تیتراژ را مستقل به‬ ‫تلویزیون بدهیم‪ ،‬باید‬ ‫موزیکی که اهنگ ساز‬ ‫سریال ساخته را‬ ‫می خواندیم و من این کار‬ ‫را نمی کردم‬ ‫‪52‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫برای برنامه خندوانه‪ ،‬رامبد عزیز به من خیلی لطف داشت؛ اما نشده‬ ‫بود که من بروم‪ ،‬یک مقطعی هم در تلویزیون برنامه ای نبود‪ .‬ان برنامه‬ ‫هم ویژه برنامه خندوانه با همان فرمت بود؛ ولی همان طور که به خود‬ ‫رامبد هم گفتم به عنوان مهمان برنامه هم در خندوانه حضور خواهم‬ ‫داشت‪.‬برنامهبی نظیریاست‪،‬منانرژیخیلیخوبیگرفتم‪.‬بهاعتقاد‬ ‫من برنامه «خندوانه» و «دورهمی» با دو ادم متخصص‪ ،‬اقای مدیری‬ ‫و رامبد عزیز‪ ،‬یک فرمت جدید از برنامه هایی است که مردم ایران‬ ‫همیشه خالء ان را داشتند‪ .‬در برنامه «دعوت» شبکه یک هم که قرار‬ ‫بودموزیکزندهبخوانم‪.‬‬ ‫شنیدیمالبومجدیدتانامادهاست!‬ ‫من ‪ 40‬موزیک دارم و اگر بخواهم موزیک هایی که دارم را البوم کنم‪،‬‬ ‫چهار البوم اماده دارم؛ ولی چون وسواسم زیاد است باید به نتیجه ای‬ ‫برسموسعیمی کنمتااخرتابستانالبوممرامنتشرکنم‪.‬‬ ‫قبل یا بعد از عید بود که گروهتان را عوض کردید‪ .‬چطور شد‬ ‫تصمیمگرفتیدبازایاسلیمانهمکاریکنید؟‬ ‫ارکستر من عوض شد؛ زیرا فربد یزدان فر که دوست خیلی خوب من‬ ‫بودهوهست‪،‬بهمدت‪ 8-7‬سالسرپرستارکسترمنبود‪.‬اکنونفربد‬ ‫خودش بر روی تنظیم تمرکز دارد و از اجرای زنده فاصله گرفته است‪.‬‬ ‫وقتی رهبر ارکستر جدا می شود‪ ،‬مجبور هستید ارکستر جدیدی را‬ ‫تشکیل دهید‪ .‬در مورد مدیربرنامه هم من چند سال این خالء را‬ ‫داشتم‪ ،‬زایا از دوستان قدیمی من است‪ .‬من از سال‪ 1384‬که موزیک‬ ‫راشروعکردموکنسرتداشتمبازایابودمواالندوبارهبه صورتجدی‬ ‫بازایاشروعبههمکاریکردیم‪.‬رفتارحرفه ای اشراخیلیمی پسندم‪،‬‬ ‫اومنرابهجلو ُهلمی دهد‪.‬فکرمی کنمهوادارانمهممتوجهاینتغییر‬ ‫وتحوالتشده اندکهمنهستم؛چوننگراناینبودندکهمننیستم‪.‬‬ ‫روزعیدفطربامردمبودنچهحسیدا‪،‬شت؟‬ ‫حسمنایناستکهمردمکالدرروزهایعید‪،‬خوشحال ترازروزهای‬ ‫دیگر هستند‪ .‬این خوشحال کننده است که مردم خوشحال هستند و‬ ‫ما هم برنامه ریزی کردیم تا کنسرت بسیار پرانرژی ای را برایشان اجرا‬ ‫کنیم؛ که خدارو شکر تبدیل به بهترین کنسرتی شد که در سال های‬ ‫اخیرداشتم‪.‬‬ ‫لحظه ی ورود به استیجتان کامال متفاوت بود‪ ،‬با گروه‬ ‫پرفورمنسچقدرتمرینکردید؟!‬ ‫بله‪ ،‬اصرار زیادی داشتم یک کنسرت کامال متفاوت از اب در بیاد‪ .‬با‬ ‫همفکری دوستان تصمیم گرفتیم با استفاده از بچه های پرفورمنسر‬ ‫یک کار متفاوت رقم بزنیم‪.‬در استدیویی که رزو کرده بچدیم چندین‬ ‫بارتمرینکردیمتاتمامحرکاتاستیج اصلیحسابشدهباشدوکمو‬ ‫کسرینداشتهباشد‪.‬‬ ‫کهمتفاوتهمشد!برخالفتصورکنسرتپرانرژیو هپیای‬ ‫ازابدرامد‪.‬‬ ‫بله‪.‬دقیقاهمانیشدکهدلممیخواست‪.‬ریتمیکومهیج‪.‬با بچه های‬ ‫گروه حدود یک ماه روزی سه ساعت بی وقفه تمرین کردیم و در‬ ‫انتخاب اهنگ های اجرایی کامال روی اهنگ های هیت تمرکز کرده‬ ‫و فرمتمان را کامال عو ض کردیم؛ تنظیم ها‪ ،‬استایل اجرای اهنگ ها‪،‬‬ ‫اضافه شدن اهنگ های جدید و یک سری اهنگ های قدیم که با هم‬ ‫ترکیب کرده ایم؛ چون من پکیجی از موزیک های خاطره ساز دارم‪.‬‬ ‫برایهمهاینهابهتمرین وتمرکززیادیاحتیاجداشتیم‪.‬‬ ‫برایاولینباردرکنسرتازویدیوکلیپپردهبرداریکردید‪.‬‬ ‫چهزمانیبهطوررسمیمنتشرمیشه؟!‬ ‫بله‪ ،‬در این ویدیو سراغ زیگورات پیکچر رفتم و نتیجه ای باب میلم رقم‬ ‫خوردوتبدیلشدبهاولینکلیپجدیمن!مجوزشتایکی‪،‬دوهفتهی‬ ‫دیگرصادرخواهدشد‪.‬دوستداشتماولینکلیپمکهمنتشرمی شود‪،‬‬ ‫کلیپباقدرتیباشد‪.‬‬ ‫برنامهیجدیدیبرایکنسرتهایپیشرودارید؟‬ ‫بله‪.‬تمامبرنامههاواهنگهایاجراییمنحتمامتفاوتترازکنسرت‬ ‫قبلی خواهد بود‪ .‬مطمین باشید انقدر برنامه داریم که هیچ کنسرتی‬ ‫از من شبیه کنسرت قبلی نخواهد بود‪.‬چه از لحاظ سورپرایز ها و‬ ‫پرفورمنسهایرویسن‪،‬چهازنظراجراوانتخاباهنگها!‬ ‫برنامهایبرایخارجازکشورهمدارید؟‬ ‫بله کانادا‪ ،‬لندن‪ ،‬سویس و چند کشور دیگر را در برنامه دارم که احتماال‬ ‫ازسال‪۹۷‬شروعمیشوند‪.‬‬ ‫علیازنگاهیدیگر‪...‬‬ ‫چقدر تیپ زدن برایتان مهم است و چقدر برایش خرج‬ ‫می کنید؟‬ ‫خیلیزیاد‪.‬‬ ‫تاکیمی خواهیدباکمرونادامهبدهید؟‬ ‫کمرون به دو دلیل برای من قابل احترام است‪ :‬دلیل اصلی اش این‬ ‫است که ما همیشه حفره ای در گروه لباس ایرانی داشتیم و جایگاهی‬ ‫درمملکتمانداشت‪.‬منازبچه هایکمرونتشکرمی کنم‪،‬مخصوصا‬ ‫از کامران بختیاری که بدعتی ایجاد کرده و لباس طراحی می کند و با‬ ‫کیفیتوطراحیبهترین هایدنیامی دوزدکهاینیعنیباالبردنپرچم‬ ‫ایرانوبرایمنهمخیلیجذاباست‪.‬دومیندلیلشهمایناستکه‬ ‫باسلیقهمنجوراست‪.‬کامرانازدوستانخیلیخوبمناستوبه جز‬ ‫تعامالتی که با هم داریم‪ ،‬لباس هایم عمدتا در همه برنامه هایم و نیز‬ ‫خارجازکارموزیک‪،‬عمدتاکمروناست‪.‬‬ ‫سوالیبرایمنپیشاومده!چرااکثراتیرهلباسمیپوشید؟!‬ ‫همیشه تیره نیست‪ .‬در کنسرت ها‪ ،‬سانس ها را یکی در میان تیره‬ ‫و روشن می پوشم‪ .‬نمی دانم هواداران چه زمانی من را دیده اند‪ .‬شاید‬ ‫به این دلیل است که بیشتر برنامه هایی که حضور من را می بینند در‬ ‫شب است و عمدتا مناسبت لباس تیره در شب بهتر است که ان هم‬ ‫برمی گردد به قبل از برنامه که طراحی چگونه بوده و چه فرمتی باید‬ ‫لباسبپوشی؛ولیهمیشهتیرهنیستم‪.‬‬ ‫استایلتانازیکجاییبهبعدتغییرکرد‪.‬چرا؟‬ ‫دو سال پیش از من می پرسیدند چرا ته ریش! نمی دانم هر کسی‬ ‫یک جوریراحتاستومنهمباریشراحت ترهستم‪.‬ضمناینکهبه‬ ‫هرحالباگذشتزماننیازبهتغییردرروحیهیادمهابهوجودمیاید‪.‬‬ ‫پلی بکیازنده؟‬ ‫حتمازنده‪.‬‬ ‫تیتراژیاتکتراک؟!‬ ‫ترجیحبامننیست‪.‬تیتراژسریالجایگاهخودشوتک تراکهمجایگاه‬ ‫خودش را دارد‪ .‬شاید ان کاری که در تک تراک می توان انجام داد را در‬ ‫تیتراژ نتوان انجام داد و برعکس‪ ،‬یعنی شاید اگر فیلمی همراه با قطعه‬ ‫تیتراژنباشد‪،‬انقطعهنمی تواندبه عنوانیکتک تراکبازخوردداشته‬ ‫باشد و بالعکس‪ ،‬شاید موزیکی که به عنوان تک تراک منتشر می شود‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪53‬‬ ‫جایگاهیدرتیتراژتلویزیوننداشتهباشد‪.‬بهنظرمناین هاازهمدیگرمجزا‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫کدامرابیشترترجیحمی دهید؟‬ ‫فرقینمی کند؛ولیتیتراژواقعاسختاستزیرادرتیتراژخوانی‪،‬مردمحتما‬ ‫تو را با کارهای قبلی ات مقایسه می کنند‪ .‬یک تیتراژ واقعا به اندازه یک البوم‬ ‫اذیت می کند‪ .‬فکر می کنم شعر قطعه «ارام می گیریم» چهارده بار نوشته‬ ‫شد‪.‬تیتراژانرژیزیادیمی خواهدووقتیامادهمی شودواقعاخستهشده ای؛‬ ‫ولیبه خاطراینکهشنیدهشودبایدهمهاینزحمت هارابکشی‪.‬‬ ‫جنگلیادریا؟‬ ‫هردو‪.‬منچونعاشقشمالهستمهردوراخیلیدوستدارم‪.‬‬ ‫کوهیاصحرا؟‬ ‫کوه‪.‬‬ ‫چرا؟‬ ‫حسمبهکوهخیلیبهترازصحرااست‪.‬‬ ‫اهلسیاستهستید؟‬ ‫خیلینه‪،‬ولیبسیاروطن دوستهستموبه جزایرانهیچجایی‬ ‫نمی توانمزندگیکنم‪.‬‬ ‫رپیاپاپ؟‬ ‫هر دو موزیک های خوبی هستند‪ .‬گاهی کاری که‬ ‫موزیکرپمی کندموزیکپاپنمی کندوبالعکس‪.‬‬ ‫یک سریکارهایفرهنگیهستندکهقطعاموزیک‬ ‫پاپ نمی تواند انجام بدهد و َرپرهای ما باید انجام‬ ‫بدهند‪ .‬همیشه گفته ام که جایگاه یک مدل موزیک‬ ‫رپ در ایران خالیست و باید مجوزدار شود؛ چون‬ ‫می تواند خیلی کمک کننده باشد و این پکیج را درست‬ ‫کند؛مثلموزیکیاس‪.‬‬ ‫کمیازدوستی تانبایاسبرایمانبگویید‪.‬‬ ‫یاس از دوستان خوبم است و به او اعتماد دارم‪.‬‬ ‫موزیک هایش را بسیار می پسندم‪ .‬کار اقای‬ ‫حمیدصفت را هم می پسندم‪ ،‬ایشان هم از دوستان‬ ‫خوب من هستند‪ .‬شاید رپرهای دیگر از دوستان‬ ‫من نباشند؛ ولی در کارشان جهان بینی و ایدئولوژی‬ ‫دارند و خاص هستند‪ ،‬برای چیزی که می نویسند‬ ‫تحقیق کرده اند‪ ،‬بچه هایی هستند که با ان چیزی‬ ‫که می نویسند زندگی کرده اند و برای همین‬ ‫تاثیرگذارند‪.‬فکرمی کنمکارهایرپارزشمند‪،‬زیاد‬ ‫داریم‪ .‬از طرف دیگر کارهایی هم در رپ داریم که‬ ‫اصال نباید پخش شود‪ .‬من نمی خواهم تحلیل کنم‬ ‫فقط می گویم باید به این بخش هم نگاه کنیم‪ ،‬نباید‬ ‫صرفا بگوییم رپ نه! باید برای رپ تعریفی ایجاد‬ ‫کنیم‪ .‬یک سری استعدادها و ادم هایی هستند که‬ ‫می توانند در بخش موزیک ما موثر باشند و اینکه‬ ‫نتوانند کنسرت بدهند و مجاز نباشند‪ ،‬خیلی‬ ‫جایاعتراضدارد‪.‬‬ ‫یک سری خواننده های جدید انقالبی‬ ‫به پا کردند‪ ،‬شما موسیقی ان ها را‬ ‫می پسندید؟‬ ‫ما نمی توانیم این خواننده ها را به صورت مجزا‬ ‫‪54‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫تحلیل و نقد کنیم‪ .‬باید پکیجی را ببینیم‬ ‫کهمردمبیشترمی پسندند‪.‬بگذریمکهیک سری‬ ‫از موفقیت ها‪ ،‬موفقیت های تک اهنگی است؛ مثال‬ ‫شخصی یک تک اهنگ می خواند و موردپسند قرار میگرد‬ ‫و طرف خواننده معروف می شود‪ .‬این یک اتفاق است‪ ،‬ما درباره‬ ‫اتفاق صحبت نمی کنیم‪ .‬درباره کسانی صحبت می کنیم که الاقل ‪10‬‬ ‫کار خوب دارند و مردم ان ها را پذیرفته اند و االن دارند وارد بازار موسیقی‬ ‫می شوند‪.‬منبههمهان هااحتراممی گذارموبرایهمه شانارزویموفقیت‬ ‫می کنموخیلی هایشانراهمگوشمی کنمودوستدارم‪.‬‬ ‫می شودچندنفریرانامببرید؟‬ ‫اجازهبدهیداسمینبرم؛چونخیلیازبچه هایغیرمجازازدوستانمهستند‬ ‫وشایداسمیازقلمبیفتدوازمنناراحتشوند‪.‬‬ ‫برنامه ای برای هوادارنتان دارید؟شنیدیم قصد دارید کانون‬ ‫طرفدارانعلیلهراسبیراتشکیلدهید!‬ ‫بله‪ .‬به طور جدی برنامه های متفاوتی داریم قصد داریم جشن امضا‪،‬‬ ‫میتینگ و حتی کارت صادر کنیم که به زودی چگونگی ثبت نام و‪ ...‬را‬ ‫اعالم خواهم کرد‪.‬‬ ‫اخرینهایعلیلهراسبی!‬ ‫اخرینسفریکهرفتیدکیوکجابوده؟‬ ‫دو‪،‬سههفتهپیششمالبودم‪.‬ماکهنمی توانیمسفربرویم‪،‬بایدمدامموزیک‬ ‫درستکنیمتابقیهبروندشمالودرماشین هایشانگوشکنند(بالبخند)‪.‬‬ ‫خیلی وقت است یک مسافرت درست وحسابی نرفتم‪ ،‬از تعطیالت بعد از‬ ‫عید‪،‬اخرینسفرمهمانشمالبود‪.‬‬ ‫اخرینکتابیکهمطالعهکردید!؟‬ ‫اهل مطالعه هستم‪ ،‬ولی چون االن همه چیز‪ ،‬حتی کتاب را در اینترنت‬ ‫می بینیم‪،‬درجوابسوالشماکهکتابیبازکنیدوبخوانید‪،‬خاطرمنیست‪.‬‬ ‫اخرینباریکهدکتررفتید؟‬ ‫فکرمی کنمیکماهپیشبود‪.‬‬ ‫بیشترخوددرمانیمیکنیدیااهلدکترید؟!‬ ‫خوددرمانینمی کنممگراینکهاطالعاتخیلیدقیقیداشتهباشم‪.‬اندکتر‬ ‫که رفتم دکتر تغذیه‪ ،‬اقای دکتر روشندل‪ ،‬از دوستان خوبم‪ ،‬بودند‪ .‬به انجا‬ ‫رفتم تا با هم گپی بزنیم و چون کنسرت داشتم برای تغذیه غذایی مشاوره‬ ‫بگیرم‪،‬نهاینکهمشکلخاصیداشتهباشم‪.‬‬ ‫اخرینباریکهبرایخودتانخریدکردید؟‬ ‫همینچندشبپیشبرایخودمکیکوادامسخریدم(بالبخند)‪.‬‬ ‫جدا از خرید سوپر مارکتی چی؟! خیلی اهل زیور االت هستید!‬ ‫اخرینخریدیمهداشتید؟!‬ ‫بلهکمیاهلشم‪.‬دوهفتهپیشیکانگشترخریدم‪.‬‬ ‫اخرینباریکهاشپزیکردیدکیبود؟‬ ‫اصال اشپزی بلد نیستم‪ ،‬فقط نیمرو بلد هستم ان هم با شکر! فکر می کنم‬ ‫کسیهمتابه حالنیمروراباشکرنخوردهاست‪.‬بهنظرمحتمایکبارامتحان‬ ‫کنیداگربدشدبگوییدعلیلهراسبیاینچیهتومی خوری!‬ ‫کالماخر‬ ‫ممنون از کسانی که این مصاحبه را می خوانند‪ .‬ممنون از شما و همکاران‬ ‫‪ .‬این قول را از طریق مجله زیر و بم به همه دوستدارانم می دهم که از این‬ ‫به بعد پر کارتر باشم و برخالف سال های قبل حضورم ملموس تر و پر‬ ‫رنگ تر باشد‪.‬‬ ‫گفتگوی «زیرو بم» با پیام‬ ‫صالحی خواننده و اهنگساز‬ ‫موقع بمباران برای مردم‬ ‫سنتور می نواختم‬ ‫اولین مشوق رضا گلزار برای بازیگری بودم‬ ‫هر هفته برای مجوز به ارشاد می رفتم‬ ‫با اجرای «اهنگ فردا مال ماست» سالن منفجر شد!‬ ‫فرمول موفقیت من هفت است‬ ‫یکی از بنیان گذاران گروه اریان‬ ‫است؛ یکی از پرطرفدارترین و‬ ‫صاحب سبک ترین گروه های‬ ‫پاپ ایرانی‪ .‬دکتر پیام صالحی‬ ‫متولد اسفند ‪ 53‬است و بسیار‬ ‫مبادی اداب و صمیمی‪ .‬با ایشان‬ ‫در محل کارشان قراری گذاشتیم‬ ‫و گفتگویی تصویری انجام دادیم‬ ‫که با تگ ‪#‬پیام_صالحی در کانال‬ ‫تلگرام (‪ )@ zirobamonline‬بطور‬ ‫کامل قابل مشاهده خواهد بود‪.‬‬ ‫تیم گفتگوی تصویری‪ :‬مرضیه‬ ‫جعفری‪ ،‬امیرعلی احمدی و بهراد‬ ‫رضازاده‪.‬‬ ‫‪56‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫از ‪ 13-12‬سالگی با موسیقی سنتی اشنا شدید‪ .‬عالقه بود یا اتفاق؟‬ ‫دوران بچگی ام‪ ،‬دوران متفاوتی بود‪ .‬ذهن پرتکاپویی داشتم‪ .‬از همان زمان دنبال دو چیز‬ ‫بودم که عامه بشریت دنبالش می گردند؛ یکی عشق و دیگری خوشحالی‪ .‬در بچگی با دیدن‬ ‫ساز ملودیکا در منزل یکی از بستگان فهمیدم که این ساز چقدر با حسم عجین است و به‬ ‫گوش کردن موزیک عالقه مند شدم‪.‬‬ ‫من در خانواده ای بودم که پدرم پزشک بود و تابستان ها در باشگاه کاراته و شنا کار‬ ‫می کردم و بقیه وقتم را به داروخانه برای طرح کاد می رفتم و یا به مکانیکی می رفتم؛ تا اینکه‬ ‫یک اموزشگاهی در اقدسیه دایر شد و به انجا رفتم‪ .‬در ان اموزشگاه با دیدن سنتورنوازی‬ ‫خانم مستوفی (از شاگردان استاد پایور) که اولین معلم من بودند به سنتور عالقه مند شدم‪.‬‬ ‫اموخته هایتان را به شکل اجرا برای دیگران هم به نمایش می گذاشتید؟‬ ‫در زمان جنگ و بمباران‪ ،‬ما چند ماهی طرف ابعلی زندگی می کردیم‪ .‬شب ها همه با‬ ‫استرس دورهم جمع می شدیم و من سنتور می زدم و اولین استیجم از ان موقع شروع شد‪.‬‬ ‫همچنین به بازیگری و تقریبا همه کارهای هنری مانند دکوراسیون ساختمان‪ ،‬نورپردازی‬ ‫و مبلمان هم عالقه داشتم‪ .‬در دوران دبیرستان با کیبورد اشنا شدم‪ .‬یک جوان در ان سن با‬ ‫شرایط پیرامونش‪ ،‬نوع سلیقه اش را شکل می دهد‪ .‬با گذر زمان‪ ،‬در کنار موسیقی سنتی‪ ،‬به‬ ‫فضا و مدرنیته ای که در حال ایجاد شدن بود هم عالقه پیدا کردم‪.‬‬ ‫چون سنتی می نواختید فقط سنتی گوش می کردید؟‬ ‫من همه موسیقی ها را گوش می کردم‪ .‬موزیک هایی که ت ِم سنتی داشت و تصنیف بود را‬ ‫بیشتر می پسندیدم‪ .‬عالقه بسیاری به همه دستگاه های اواز داشتم‪ .‬محدودیت هایی که در‬ ‫کوک کردن سنتور بود اذیتم می کرد‪ .‬بعد با کیبورد اشنا شدم که برای خودم و در مهمانی ها‬ ‫می زدم و ریتم می گرفتم‪ .‬بعد سراغ گیتار رفتم؛ ولی معلم ثابتی در گیتار نداشتم‪ .‬ان زمان‬ ‫گیتار اصال وجود نداشت فقط یک جای زیرزمینی در خیابان سعدی بود که انجا برای اولین‬ ‫بار صدای گیتار را شنیدم و حس کردم ان را بیشتر دوست دارم‪ .‬بعد با پیانو اشنا شدم و کمی‬ ‫کار کردم‪ .‬وقتی وارد دانشگاه شدم خیلی دوست داشتم خودم بخوانم و با پیانو به تمرین‬ ‫خواندن پرداختم؛ ولی هیچ کسی نبود که با من موزیک کار کند و راهی به من نشان دهد‪،‬‬ ‫خودم بودم و خودم‪.‬‬ ‫اشنایی شما با اقای گلزار قبل از تشکیل گروه اریان بود؟‬ ‫بله‪ ،‬تقریبا ‪ 21‬سالمان بود که با هم اشنا شدیم‪ .‬همیشه یک کاریزمای بخصوصی در‬ ‫وجود رضا گلزار هست‪ .‬یک بار در راه جاده چالوس بودیم که به رضا گفتم استایل تو خیلی‬ ‫به فیلم های جیمز دین می خورد و من اولین کسی بودم که او را برای بازیگری تشویق کردم‪.‬‬ ‫با اقای پهلوان چطور اشنا شدید؟‬ ‫تازه دکترایم تمام شده بود که به سربازی رفتم‪ .‬ستوان یکم بودم‪ .‬انجا با علی پهلوان اشنا‬ ‫شدم‪ .‬خیلی دوران طنزی با هم داشتیم‪ ،‬از دست من خیلی می خندید؛ ولی علی همیشه ادم‬ ‫مودب و منظمی بود‪ .‬دست خطم در اینستاگرام هم هست که در دفترچه یادداشتش نوشته‬ ‫بودم‪« :‬من مطمئن هستم یک روزی با هم روی صحنه اجرا خواهیم کرد»‪ ،‬این نوشته برای‬ ‫سال ‪ 1378‬بود‪.‬‬ ‫برگشتیم تهران و من باشگاه سوارکاری افتادم و علی هم ستاد مشترک افتاد‪ .‬اسب هایی‬ ‫که االن قهرمان می شوند را من ان زمان به دنیا اوردم‪ .‬از بچگی با اسب ها عجین بودم و انجا‬ ‫دیگر به صورت حرفه ای اسب سواری را دنبال کردم و دو روز اف داشتیم‪.‬‬ ‫دو روزی که اف داشتید چه کار می کردید؟‬ ‫پایین خانه مان کالسی داشتم که گیتار و سنتور تدریس می کردم‪ .‬با عشق درس می دادم‬ ‫و داستان را برایشان خیلی پیچیده نمی کردم و بسیار هم استقبال می شد‪ .‬بعد با علی شروع‬ ‫به ساخت اهنگ هایی کردیم‪ .‬تمام قطعات البوم اولمان مانند «مادر من»‪« ،‬غریبه» و‪...‬‬ ‫برای سال های گذشته بود‪ .‬سبک من با سبک علی فرق می کرد‪ ،‬صدای علی تم زیر نداشت‪.‬‬ ‫من قبال با کسانی مثل شهروز فرنژاد گیتار و پیانو می زدم که خواهرش‪ ،‬شراره فرنژاد و‬ ‫دخترخاله هایش‪ ،‬سحر و ساناز‪ ،‬هم به گروه ملحق شدند‪ .‬شهروز هم قرار بود کیبورد بزند؛‬ ‫ولی ان زمان دنبال پول دراوردن بود و نیامد‪ .‬چون کنسرت ممنوع بود‪ ،‬ما در خانه دوستم‪،‬‬ ‫سیامک خواهانی‪ ،‬کنسرت سنتی برگزار کردیم‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪57‬‬ ‫رضا گلزار کی به شما پیوست؟‬ ‫اوایل خیلی به رضا می گفتم به گروه بپیوندد؛ اما او تردید داشت‪ .‬ابتدا‬ ‫گروهمان‪ ،‬پایه ای نداشت و بچه ها خیلی کم‪ ،‬سابقه کار داشتند‪ .‬نام اریان را‬ ‫اولین بار در خانه سیامک روی گروه گذاشتیم؛ با تشکیل این گروه‪ ،‬تمرین ها‬ ‫را شروع کردیم و اهنگ هایی را می ساختیم؛ اما وقتی به ارشاد می رفتیم به ما‬ ‫می خندیدند و می گفتند بروید تمرین کنید تا ان شاءاهلل بهتر شوید‪ .‬خالصه جو‬ ‫سنگینی بود و بعد ناامید برمی گشتیم و مجدد هفته بعد همین داستان تکرار‬ ‫می شد‪.‬‬ ‫کارها را ضبط می کردید؟‬ ‫ضبط می کردیم؛ ولی می گفتند باید جلویشان زنده اجرا کنیم‪ .‬شرایط‬ ‫خیلی سختی بود‪ ،‬بچه ها می گفتند نمی شود‪ .‬من به زور و با پیگیری هر هفته‬ ‫ارشاد بودم و نهایتا با اصرار و ممارست‪ ،‬شعرها مجوز برای کنسرت را گرفت؛ اما‬ ‫مکان برگزاری کنسرت و مجوز اهنگ ها هم الزم بود و من دیدم تازه اول خط‬ ‫هستیم و کم کم ناامید شدم‪.‬‬ ‫چه سالی بود؟‬ ‫فکر می کنم سال ‪ 1377‬یا ‪ 1378‬بود‪ .‬من شاگردی داشتم که پدرش‬ ‫در مراکز تجاری ازاد قشم بود و از کار ما خیلی استقبال می کرد و گفت چون‬ ‫قشم دورتر است شاید بتواند برایمان کاری انجام دهد‪ .‬ان زمان اقای چنگیز‬ ‫حبیبیان روی بورس بودند و در تلویزیون می خواندند‪ .‬من با پای گچ گرفته و‬ ‫عصا به دست با گروه به قشم رفتیم؛ باز انجا نگذاشتند روی استیج برویم‪ .‬همه‬ ‫می گفتند بی خیال دیگر نمی شود!‬ ‫چرا؟‬ ‫مجوز موسیقی نداشتیم و خانم هم داشتیم؛ ولی گفتیم مجوز داریم و‬ ‫البوممان هم درحال بررسی است و امده ایم در این جشنواره اجرا کنیم‪ .‬سحر‬ ‫و ساناز دیگر خوابشان برده بود‪ ،‬علی و بچه های دیگر ناامید نشسته بودند‪ .‬اگر‬ ‫روی استیج نمی رفتیم نگه داشتن اریان برایم سخت می شد‪ .‬ما دو سال تمرین‬ ‫کرده بودیم و خیلی تمیز اهنگ ها را اجرا می کردیم‪ .‬باالخره ساعت یک روی‬ ‫استیج رفتیم‪ .‬با اولین اهنگ همه ساکت نگاه می کردند؛ اما وقتی اهنگ «فردا‬ ‫مال ماست» را زدیم یک دفعه سالن منفجر شد و ان قدر استقبال زیاد بود که‬ ‫ما فردا شبش اولین برنامه شدیم‪ .‬بعد از اجرا به تهران برگشتیم و دو هفته بعد‬ ‫گفتند یک دستمزد کوچکی هم به شما می دهیم‪ .‬هنگامی که برای گرفتن‬ ‫مجوز کنسرت های بعدی به وزارت ارشاد رفتم‪ ،‬اقای رجب پور بعد از دیدن‬ ‫کنسرت قشم‪ ،‬در کمال تعجب گفتند نمی خواهد کنسرت بدهید‪ ،‬البوم منتشر‬ ‫کنید! ان زمان اقای عرب شاهی هم با ایشان بودند که به استودیو پاپ امدند و‬ ‫ما اجرا کردیم و ایشان گفتند درجه یک است و همان جا ضبط هم کردیم‪ .‬ان‬ ‫زمان هر ورقی جلوی ما می گذاشتند امضا می کردیم و هیچ اعتراضی نداشتیم‪.‬‬ ‫بعد گروه اریان شکل گرفت؟‬ ‫بله‪ ،‬اگر محسن نبود ما نمی توانستیم مجوز بگیریم‪ .‬ان قرارداد را با کمال‬ ‫میل بستیم‪.‬‬ ‫بعد از این زحمات چندساله‪ ،‬موقع انتشار البوم چه حسی داشتید؟‬ ‫حس خوبی بود‪ .‬واکنش مردم موجب امیدواری دوستان شد‪ .‬من مدیون‬ ‫مردم سرزمینم هستم و احساس می کنم این یک فضایی خارج از داستان‬ ‫موسیقی است‪ .‬حس میهن پرستی و همدلی در بین تمام بچه ها بود و سعی‬ ‫می کردیم مردم را شاد کنیم و برایشان جذابیت داشت‪ .‬کنسرت ها با نوازنده ها‬ ‫تکمیل تر و بهتر شد و ادامه پیدا کرد و رسیدیم به البوم دوم و درواقع اهنگ‬ ‫«پرواز» که هیت شد و خوشبختانه یک نشان از اریان است که هنوز پابرجا و‬ ‫جزء ترانه های ماندگار است‪.‬‬ ‫از همکاری تان با کریس دی برگ بگویید‪.‬‬ ‫‪58‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫علی پهلوان کریس دی برگ را خیلی دوست داشت و خیلی‬ ‫پیگیر او بود‪ .‬طی مکاتباتی که با هم داشتند ایشان کارهایمان‬ ‫را گوش کرده بودند و ایمیل زده بودند که از کارهایتان خیلی‬ ‫خوشم امد‪ ،‬کاری را برایتان می فرستم و اهنگی که با گیتار‬ ‫خالی زده شده بود را فرستادند و بچه ها هم شروع به کار کردند‪.‬‬ ‫اقای رجب پور از این داستان خبر نداشتند‪ ،‬می خواستیم‬ ‫برایشان سورپرایز باشد‪ .‬این کار را خواندیم و فرستادیم و گفت‬ ‫دقیقا همان چیزی است که من می خواهم و ما موسیقی و کلیپ‬ ‫ان را ساختیم‪.‬‬ ‫قرار بود در ایران با ایشان کنسرتی داشته باشید؟‬ ‫اقای کریس دی برگ بسیار تمایل داشت در ایران کنسرت‬ ‫بدهد‪ .‬همیشه می گفت فرش خانه ام‪ ،‬فرش تبریز و کاشان است‪.‬‬ ‫ترتیبات اثر داده شد و گروه فنی ایشان کامل به ایران امدند‪.‬‬ ‫استادیوم پانزده هزار نفری ازادی را دیدند و انتخاب کردند‪.‬‬ ‫تمام سیستم ها را خودشان می اوردند تا اکوستیک کنند‪ .‬قرار‬ ‫بود شش شب کنسرت داشته باشیم‪ .‬مجسمه پانزده متری‬ ‫ازادی را هم قرار بود خودم بسازم تا بتوانیم ان را سمبل کنیم‬ ‫و این فیلم در کل دنیا منتشر شود‪ .‬می توانست بازتاب خوبی‬ ‫داشته باشد؛ اما برگزار نشد‪ .‬ما تنها گروه موسیقی بودیم که‬ ‫توانستیم در کتاب دایره المعارف موسیقی از سال ‪ 2006‬ثبت‬ ‫شویم؛ هم گروه و هم تک تک اعضا و بیوگرافی شان‪.‬‬ ‫چطور شد که کنسرت اجرا نشد؟‬ ‫نمی دانم‪ .‬همه کارها و رایزنی ها انجام شده بود؛ ولی در‬ ‫اخرین لحظه نشد‪ .‬یکی از اهنگ هایمان برای سازمان جهانی‬ ‫غذا (‪ )WFP‬بود که چندین سال روی وب سایت شان بود و برای‬ ‫همه ما تقدیرنامه شخصی صادر کردند و چندین تور مختلف با‬ ‫کریس دی برگ دعوت شدیم که با ان ها کنسرتو اینترنشنال‬ ‫داشته باشیم‪.‬‬ ‫کمی از زندگی شخصی خودتان برایمان بگویید‪.‬‬ ‫دکترا را گرفتم و خواستم پرورش اصالحات‬ ‫سگ های خالص و بعد پرورش ماهی راه اندازی‬ ‫کنم که نشد‪ .‬همیشه دکوراسیون جذبم‬ ‫می کرد‪ ،‬چند زمینه هنری از قبیل‬ ‫عکاسی حرفه ای‪ ،‬مدلینگ لباس‪،‬‬ ‫فشن و عکاسی صنعتی را در کارم‬ ‫استفاده کردم‪ .‬اولین بار با اقای‬ ‫کمالوند شرکتی را راه اندازی کردیم‬ ‫که من کار چوب انجام می دادم‪،‬‬ ‫اولین مبلمان مدرن بود و توانستم‬ ‫موفقیت های چشم گیری به دست اورم‪.‬‬ ‫در نمایشگاه های بین المللی چندین بار‬ ‫زمین خوردم‪ .‬شرکت سال ‪ 1382‬تاسیس‬ ‫شد‪ .‬فرمول موفقیت من هفت است؛ یعنی هدف‪،‬‬ ‫فکر و تالش‪ .‬در سال دوم و سوم جایزه گرفتم‪ .‬سیصد متر‬ ‫نمایشگاه را کامل تجهیز کردم‪ ،‬تمام سرمایه ام را انجا گذاشته‬ ‫بودم و در همان شب سوم بخاری اتش گرفته بود و از حدود‬ ‫چهل غرفه که بزرگ ترینش برای من بود دوده باال می رفت‪.‬‬ ‫دوباره کامال صفر شدم و همه سرمایه ام از دست رفت‪ .‬دوباره‬ ‫حرکت کردم‪ .‬خداراشکر توانستم چراغ مجموعه را روشن نگه دارم و‬ ‫حدود ‪ 15-10‬سال است که تقریبا ‪ 120‬نفر پرسنل در کنارم رزق و‬ ‫روزی دارند‪ .‬سال ‪ 2006‬جایزه عکاسی گرفتم و از همان زمان با دید‬ ‫اینترنشنال کار می کردم‪ .‬بعد وارد فضای فیلم (اتش بس)‪ ،‬ارایشگاه‬ ‫(چهره پردازان) و رستوران (باغ گیالس) شدم‪.‬‬ ‫اولین فیلمی که با اقای گلزار همکاری داشتید؟‬ ‫فیلم «اتش بس» به کارگردانی خانم تهمینه میالنی و با بازی‬ ‫خانم مهناز افشار و رضا گلزار بود‪ .‬اقای زرین دست فیلم بردار بود‪.‬‬ ‫این فیلم رنگ و لعاب و مخاطب زیادی داشت‪ .‬بعد از اتش بس با‬ ‫فیلم های «تسویه حساب»‪« ،‬اتش بس‪« ،»2‬سوپراستار»‪« ،‬رئیس»‬ ‫و «انعکاس» هم همکاری داشتم‪.‬‬ ‫اشپز خوبی هم هستید؟‬ ‫بهاشپزیهیچ وقتنرسیدم‪.‬دراینچندسالاخیرخیلیپرهیجان‬ ‫و پرشروشور بودم و هنوز هم هستم‪ .‬همه می گویند به تو نمی خورد‬ ‫دکتر باشی! دکتر عجیب وغریبی هستم‪ ،‬همه رشته های ورزشی را‬ ‫کار کردم؛ اسکی حرفه ای‪ ،‬غواصی‪ ،‬موج سواری‪ ،‬صخره نوردی و غیره‪.‬‬ ‫در کنسرت رضا گلزار با او همخوانی داشتید که با اعتراض‬ ‫علی پهلوان هم در توییتر روبرو شد‪...‬‬ ‫من در توییتر نیستم و تعجب می کنم چرا مستقیم به من نگفت و از‬ ‫این بابت ناراحتم‪ .‬من اصال در این قضیه دخیل نبودم‪ .‬انجا اهنگ های‬ ‫مختلف از استاد شجریان‪ ،‬مرحوم پاشایی و‪ ...‬اجرا شد‪ .‬ان اهنگ هم‬ ‫سورپرایز بود و واقعا برای خاطره سازی بود‪ .‬نمی دانم علی چرا ناراحت‬ ‫شده؛ ولی فکر می کنم ناراحتی اش بی مورد بوده و برایش سوءتفاهمی‬ ‫پیش امده است‪.‬‬ ‫سعی نکردید با ایشان ارتباطی داشته باشید؟‬ ‫یک طرفه که نمی شود ارتباط برقرار کرد‪ .‬من همیشه در پست هایم‬ ‫با صدای بلند و رسا گفتم که از طرف من مشکلی نیست‪ .‬مسئول این‬ ‫اتفاق هم من نبودم؛ کنسرت «گروه ریزار» بوده و من دعوت شدم و‬ ‫اهنگی را در کنار رضا با کمال میل خواندم‪ ،‬دلم برای مردمم تنگ شده‬ ‫بود و دوست داشتم برای چند دقیقه با ان ها خاطره سازی کنم و فکر‬ ‫می کنم مردم هم خوشحال شدند‪ .‬نه بیزینسی بوده‪ ،‬نه حق کسی را‬ ‫ضایع کردم‪ .‬با روی باز و حسن نیت می شود مسائل را برطرف کرد‪.‬‬ ‫همیشه گفته ام اگر من و اقای پهلوان در کنار هم نباشیم صدای اریان‬ ‫صدای صدای کوکی نیست‪.‬‬ ‫امکان همکاری با رضا گلزار را در سال ‪ 1396‬ندارید؟‬ ‫رضا اکنون گروه ریزار را دارد و وقتش را برای ان می گذارد‪ .‬فکر‬ ‫نمی کنم وارد گروه رضا شوم؛ ولی به عنوان مهمان هر وقت بخواهد در‬ ‫خدمتش هستم‪.‬‬ ‫کالم اخر؟‬ ‫من پیام صالحی هستم‪ ،‬تمام گفتگوهایم از قلبم برمی اید و دلم‬ ‫برای مردم ایران و سرزمینم می تپد و هرانچه که از دستم بر بیاید‬ ‫برای این مملکت انجام می دهم‪ .‬هر راهی بسته شود از راه دیگری وارد‬ ‫می شوم‪ .‬دلم برای استیج و همکاران عزیزم در گروه اریان تنگ شده‬ ‫است‪ .‬ان شاءاهلل در فرصت های اینده و روزهای باقیمانده از زندگی مان‬ ‫بتوانیم برای مردم عزیز خاطره سازی کنیم‪ .‬امیدوارم بتوانم در کارهای‬ ‫شخصی و کارهای طراحی و دکوراسیون برای ایران و بقیه مردم عزیزم‬ ‫فرد مفیدی باشم و تا انجایی که نفس می کشم بیاموزم و تجربه کسب‬ ‫کنم‪ .‬من را تنها نگذارید‪ .‬به امید دیدارتان در هر جایی که هستید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪59‬‬ ‫افتخاری دیگر برای‬ ‫موسیقی ایران‬ ‫بنیاد مرکز جهانی موسیقی کره جنوبی‪،‬‬ ‫پنجشنبه چهارم خردادماه‪ ،‬جایزه اول بهترین‬ ‫موسیقی دان سال را به استاد حسین علیزاده اهدا‬ ‫کرد‪ .‬این بنیاد در برنامه دوساالنه خود به بررسی و‬ ‫انتخاب برترین موسیقی های جهانی می پردازد و‬ ‫معموال در این گزینش توجه ویژه ای به موسیقی‬ ‫کشورها و نواحی مختلف اسیایی دارد‪.‬‬ ‫متاسفانه استاد علیزاده به دلیل برنامه هایشان‬ ‫موفق به حضور در مراسم نشدند‪ .‬جایزه ایشان طی‬ ‫مراسم ویژه ای در شهر سئول و با حضور ریاست‬ ‫مرکز «کانگ سان دائه» به حسین طاهریان‪ ،‬سفیر‬ ‫ایران‪ ،‬اهدا شد‪ .‬این جایزه شامل یک پالک ویژه و‬ ‫مبلغ ده هزار دالر است‪.‬‬ ‫توانمندی باال در ایجاد ارتباطی جهانی از‬ ‫طریق هنر موسیقی‪ ،‬از دالیل انتخاب استاد‬ ‫علیزاده برای این مهم عنوان شده است‪.‬‬ ‫کانگ سان دائه‪ ،‬رئیس مرکز جهانی موسیقی‬ ‫کره جنوبی‪ ،‬در سخنرانی خود در مراسم اهدای‬ ‫جایزه‪ ،‬موسیقی ایرانی را غیرتقلیدی‪ ،‬ریشه دار‬ ‫و کهن نامید که ماهیتی بسیار متمایز با سایر‬ ‫ملل دارد‪.‬‬ ‫اولین البوم «نیلوفر‬ ‫محبی» منتشر شد‬ ‫«نیلوفر محبی» هنرمند جوان و نوازنده‬ ‫توانای ویولن‪ ،‬بعد از مدت ها فعالیت‬ ‫حرفه ای در زمینه های مختلف موسیقی‪،‬‬ ‫اولین البوم مستقل خود را تحت عنوان‬ ‫«از نهان تا بی کران» منتشر کرد‪.‬سبک‬ ‫این البوم‪ ،‬پاپ و شامل هشت قطعه است‬ ‫که اهنگ سازی و تنظیم بیشتر قطعات را‬ ‫خود «نیلوفر محبی» بر عهده داشته است‪.‬‬ ‫میثم مروستی‪ ،‬پدرام فریوسفی‪ ،‬سامان‬ ‫صمیمی‪ ،‬بهنام ابوالقاسم و عادل روح نواز‪،‬‬ ‫ازجمله دیگر نوازندگان این البوم هستند‪.‬‬ ‫صدای ویولن نیلوفر محبی در قسمت هایی‬ ‫سرشار از شور و عشق و زندگی است و در‬ ‫بخش هایی ارامشی عمیق به همراه دارد‪.‬‬ ‫این البوم موسیقی بی کالم توسط موسسه‬ ‫ترانه شرقی منتشر شده است‪.‬‬ ‫‪60‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫شیوه نوازندگی اسپندار ثبت ملی می شود‬ ‫مراتب ثبت «شیوه نوازندگی استاد شیرمحمد اسپندار» در نامه ای از سوی رئیس‬ ‫سازمان میراث فرهنگی ابالغ شد‪ .‬زهرا احمدی پور‪ ،‬معاون رئیس جمهوری و رئیس‬ ‫سازمان میراث فرهنگی‪ ،‬طی نامه ای به علی اوسط هاشمی‪ ،‬استاندار سیستان وبلوچستان‪،‬‬ ‫مراتب ثبت شیوه نوازندگی استاد شیرمحمد اسپندار و سیزده میراث ناملموس را ابالغ‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫در این نامه امده است‪:‬‬ ‫«در اجرای ماده ‪ ۱‬از قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مصوب‬ ‫سال ‪ ۱۳۸۲‬و مواد «‪ ۱۱‬و ‪ »۱۲‬از قانون الحاق جمهوری اسالمی ایران به کنوانسیون‬ ‫بین المللی حفظ میراث فرهنگی ناملموس مصوب سال ‪ ۱۳۸۴‬و مواد «‪ ۲‬و ‪ »۳‬ایین نامه‬ ‫اجرایی قانون مذکور مصوب ‪ 1387/11/6‬هیئت محترم وزیران و با رعایت مقررات‬ ‫ایین نامه اجرایی مذکور‪ ،‬میراث فرهنگی ناملموس با عنوان «شیوه نوازندگی استاد‬ ‫شیرمحمد اسپندار» به شماره ‪« ،۱۳۴۵‬مهارت پخت نان وری» به شماره ‪« ،۱۳۴۶‬بازی‬ ‫کپگی نیکشهر» به شماره ‪« ،۱۳۴۷‬پلی واردوزی» به شماره ‪« ،۱۳۴۸‬ساخت ساز سنتی‬ ‫غژک» به شماره ‪« ،۱۳۴۹‬جل بندان (شروع مراسم سنتی عروسی در بلوچستان)»‬ ‫به شماره ‪« ،۱۳۵۰‬گواتی (موسیقی منطقه سرحد)» به شماره ‪« ،۱۳۵۱‬بجار (کمک به‬ ‫امر ازدواج)» به شماره ‪« ،۱۳۵۲‬گدام یا سیاه چادر» به شماره ‪« ،۱۳۵۳‬لیکوخوانی (اشعار‬ ‫شفاهی)» به شماره ‪« ،۱۳۵۴‬مهارت سواس (نوعی کفش در بلوچستان)» به شماره‬ ‫‪« ،۱۳۵۵‬توتن بافی سیستان (مهارت اثار چوبی)» به شماره ‪« ،۱۳۵۶‬مهارت پخت نان‬ ‫سنتی تافتون» الحاق به شماره ‪ ۹۵۹‬در فهرست ملی میراث فرهنگی ناملموس کشور‬ ‫و «استاد شیرمحمد اسپندار» به شماره ‪ ۳‬در تاریخ ‪ ۲۲/۱۲/۱۳۹۵‬در فهرست اثار ملی‬ ‫حامالن (نادره کاران) میراث فرهنگی ناملموس کشور به ثبت رسیده است‪ .‬هر گونه اقدام‬ ‫که موجب حفظ و احیای این میراث گردد موردتاکید است»‪.‬‬ ‫استاد شیرمحمد اسپندار‪ ،‬تنها نوازنده دونی است‪ .‬متاسفانه تنها هنرجوی استاد که‬ ‫نواختن دونی را اموخته بود در سال ‪ ۱۳۹۰‬بر اثر سانحه تصادف درگذشته است‪.‬‬ ‫استاد اسپندار پیش تر موفق به کسب درجه دکترای افتخاری موسیقی سنتی از کشور‬ ‫فرانسه شده اند‪ .‬همچنین دیپلم افتخار نوازندگی در ایران نیز به ایشان اهدا گردیده است‪.‬‬ ‫ش «سی»‬ ‫شجریان‬ ‫رت‪-‬نمای‬ ‫همایون‬ ‫کاری از‬ ‫داستان از‬ ‫کنس‬ ‫»‬ ‫سی‬ ‫سه‬ ‫کنسرت‪-‬نمایش « ست که بر اساس ه‪ ،‬رستم و‬ ‫ورناظری ا‬ ‫داب‬ ‫یاد «فروغ» ضا قربانی»‬ ‫پ‬ ‫ردوسی (زال و رو ر مجموعه‬ ‫به‬ ‫یر‬ ‫مردادماه د‬ ‫و سهراب شاهنامه ف‬ ‫فروغ ن تازه ترین البوم «عل ن است که‬ ‫از پانزدهم‬ ‫ی‬ ‫د‪ .‬موسیقی‬ ‫ها‬ ‫ ‬ ‫ن‬ ‫داستا‬ ‫رما‬ ‫نوا‬ ‫هراب)‬ ‫ی رو‬ ‫«فروغ» ع بنام موسیقی کشو این البوم‬ ‫اسفندیار و رستم و س د به روی صحنه م عاصر ایران‬ ‫ت‬ ‫ن‬ ‫گا‬ ‫عا‬ ‫دابا‬ ‫وم‬ ‫از خوانند شر شده است‪ .‬قط درافتاده»‪،‬‬ ‫فرهنگی‪ ،‬هنری سع یقی نواحی‪ ،‬سنتی یک غربی‬ ‫ت‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫الس‬ ‫وس‬ ‫به تازگی عاشقانه»‪« ،‬میخان ره شهر»‪،‬‬ ‫این اثر برگرفته از م ی از اجرا موسیقی ک شی جهت‬ ‫ک»‪« ،‬شه‬ ‫مایش تال‬ ‫ای‬ ‫در بخش ه‬ ‫موسیقی « زی»‪« ،‬اش‬ ‫ه‬ ‫د‬ ‫ج‬ ‫ن‬‫همچنین‬ ‫س‬ ‫ت‬ ‫«‬ ‫گ‪،‬‬ ‫ما‬ ‫یگری‬ ‫ر‬ ‫س‬ ‫است؛ ا‬ ‫ی»‪،‬‬ ‫وع فرهن‬ ‫ ‬ ‫د‪.‬این کن‬ ‫شو‬ ‫«مستانه م ن»‪« ،‬جام صبوح ن «فروغ»‬ ‫ز نواخته خواهد ش ت که با تکیه بر موض های موسیقی‪ ،‬نمای ه فردوسی‬ ‫صا‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ع‬ ‫«خرقه رق‬ ‫ط‬ ‫نی‬ ‫ز و شاهنام‬ ‫ی از چهره ‬ ‫دهمین ق‬ ‫ت ملی اس‬ ‫عره «فروغ‬ ‫نسل امرو‬ ‫ل»‪« ،‬تا ب ‬ ‫یکران» و ه بانوی شا‬ ‫بازسازی هوی انی با حضور تعداد باطی میان‬ ‫می ب‬ ‫عق‬ ‫اندیشه ایر‬ ‫این البوم‬ ‫د تا پلی ارت‬ ‫گی «سی»‬ ‫هنر و‬ ‫م دارد که ادای احترا نگ سازی‬ ‫یرو‬ ‫صحنه م ‬ ‫د‪ .‬نویسند‬ ‫ه‬ ‫نا‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫د‪.‬‬ ‫ای‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ست‬ ‫س سروده ه‬ ‫خواهد بو‬ ‫ست‪ .‬سحر‬ ‫میشن رو‬ ‫انی‬ ‫ل اواز» و «بارانا» ه غر دشتی ا‬ ‫»‬ ‫سا‬ ‫د‬ ‫زا‬ ‫ا‬ ‫خ‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ب‬ ‫ف‬ ‫ضا‬ ‫صمیمی»‬ ‫ه «د‬ ‫ی اص‬ ‫»‪« ،‬علیر‬ ‫که در این‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫کالنتری‬ ‫مان‬ ‫ن این برنامه‪ ،‬موسس ردانی ان بر عهده عل ی هستند‬ ‫است‪ .‬از‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫زارکنندگا‬ ‫ابر بازیگران‬ ‫را «س »‪« ،‬مسع‬ ‫ست و کارگ‬ ‫ه‬ ‫ت‬ ‫خ‬ ‫نا‬ ‫برگ‬ ‫دل و صابر‬ ‫انجام داده ا‬ ‫از «موال فروغ فرخزاد» سا ابوالقاسم‪،‬‬ ‫پاک‬ ‫نی‬ ‫ایی» و «‬ ‫ن به بهنام‬ ‫را نغمه ثمی یر جدیدی‪ ،‬مهدی د پرداخت‪.‬‬ ‫کلی‬ ‫ی توا‬ ‫ضا فرهادی‬ ‫م‬ ‫ش خواهن‬ ‫وازندگان این البوم م وستی و ر‬ ‫دولتشاهی‪ ،‬ا به ایفای نق‬ ‫ی‪ ،‬میثم مر‬ ‫ت‪-‬نمایش‬ ‫ن‬ ‫کنسر‬ ‫درام یوسف‬ ‫پ‬ ‫اشاره کرد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫‪61‬‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫موسیقی ‬ ‫تنها امید برای‬ ‫زندگی‬ ‫لطفا خودتان را معرفی کنید‪.‬‬ ‫راوش هستم‪.‬‬ ‫از چه زمانی موسیقی وارد زندگی تان شد؟‬ ‫از کودکى بهترین تفریح و ارام بخش ترین‬ ‫لحظه ها برای من گوش دادن به موزیک بود؛‬ ‫اما از ‪ ٣‬سال پیش به صورت جدى دنبالش‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫فکر می کنید بتوانید در تاریخ هنر موسیقی‬ ‫اثرگذار باشید؟‬ ‫اگر خدا بخواهد حتما‪ .‬چون دعاى خیر مادر‬ ‫مرحومم بدرقه راهم است و پدرم هم خیلى‬ ‫دوستم دارد و همیشه از خداوند بهترین‬ ‫را برای من می خواهد‪ .‬ضمن اینکه من تا‬ ‫به امروز هر چیزى از خدا خواستم به ان‬ ‫رسیده ام‪ ،‬فقط زمانش را نمی دانم‪.‬‬ ‫ایا الگویی در خوانندگی دارید؟‬ ‫بله‪ ،‬من اقاى امیرعباس گالب را خیلى‬ ‫دوست دارم و ایشان هم لطف برادرى براى‬ ‫من دارند و از قبل تاکنون الگوى من بودند و‬ ‫خواهند بود‪.‬‬ ‫نگاهتان به خوانندگی به عنوان یک هنر است یا‬ ‫یک حرفه؟‬ ‫قطعا هنر اما به صورت حرفه ای ادامه می دهم؛ هر‬ ‫موزیک بهتر از موزیک قبل‪...‬‬ ‫بزرگ ترین دغدغه تان در تولید محتوای قطعات‬ ‫موسیقی چیست؟‬ ‫بیشتر این است که موزیک ها به شخصیت خودم نزدیک تر و‬ ‫یک جورهایی حرف دلم باشد‪ .‬ضمن اینکه من به بخش ساخت‬ ‫ملودى زیبا که مردم دوست داشته باشند هم اهمیت زیادى‬ ‫می دهم‪.‬‬ ‫به نظرتان هنر چقدر می تواند در زندگی و تفکرات مردم جامعه موثر‬ ‫باشد؟‬ ‫به نظر من خیلى زیاد‪ .‬حتی می تواند به راحتى فرهنگ ایجاد کند و‬ ‫‪62‬‬ ‫‪62‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬شماره ‪31‬‬ ‫فرهنگی‪،1396،‬‬ ‫ماهــــنامهمردادماه‬ ‫دوره جدید‪،‬‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫امیدوارم مردم هم بیشتر از همیشه به هنر ارزش بدهند؛‬ ‫چون صادقانه‪ ،‬در کشورمان هنرمندان خیلى کم به حق‬ ‫و حقوق واقعی شان می رسند و این فقط به دست مردم‬ ‫عزیزمان است‪.‬‬ ‫از بین اثاری که تاکنون منتشر کرده اید به کدام یک‬ ‫تعلق خاطر بیشتری دارید و چرا؟‬ ‫موزیک حس غرور (ایران)‪ ،‬چون ان را با عشق براى ملت‬ ‫ایران عزیزم خواندم‪.‬‬ ‫ایا قصد تهیه البوم دارید؟‬ ‫بله حتما‪ ،‬اما زمانش را مردم عزیزم معلوم می کنند؛ یعنى‬ ‫باید متوجه شوم که مردم منتظر شنیدن موزیک هاى من‬ ‫هستند و من هم با اشتیاق این کار را انجام می دهم‪.‬‬ ‫فکر می کنید فضای مجازی و امکانات اینترنتی برای‬ ‫موسیقی مفید است؟‬ ‫براى تبلیغات‪ ،‬رسانه خوبى است‪.‬‬ ‫به غیر از موسیقی شغل دیگری هم دارید؟‬ ‫همه ما می دانیم که موزیک تا قبل از رسیدن به کنسرت‬ ‫منبع درامد نیست؛ بلکه بسیار پرهزینه است‪.‬‬ ‫موسیقی موردعالقه تان چه نام دارد و از کدام هنرمند‬ ‫است؟‬ ‫موزیک «گل و گلدون» از گروه اریان‪« ،‬عشق تو خوانندم‬ ‫کرد» از امیر عباس گالب و موزیک هاى بسیار دیگر‪...‬‬ ‫تاثیرگذارترین کتابی که تاکنون مطالعه کرده اید چه نام‬ ‫دارد؟‬ ‫بلدم ولى فراموش کردم‪.‬‬ ‫صدایتان چه رنگی است؟‬ ‫رنگ چوب هاى کلبه هاى جنگلى‪.‬‬ ‫موفقیت هنری چگونه برایتان تعریف می شود؟‬ ‫محبوبیت در بین مردم و روزى که مردم با موزیک و‬ ‫صداى من برای خودشان خاطره سازى کنند؛ در سفر‪ ،‬در‬ ‫لحظه هاى خوبشان‪ ،‬در تنهایی هایشان و‪...‬‬ ‫ایا اثری اماده انتشار دارید؟‬ ‫بله‪ ،‬موزیک «رویاى شیرین» با اهنگ سازى اقاى‬ ‫امیرعباس گالب که قصد داشتم با موزیک ویدئو پخش‬ ‫کنم؛ اما به دلیل بازی کردن نقش در سریال اقاى جواد‬ ‫افشار به نام «انام» و بازى در فیلم سینمایی «هستی»‬ ‫به کارگردانى اقاى سیدروح اهلل حسینى فرصت ضبط‬ ‫موزیک ویدئو محیا نشد و ابتدا موزیک را تقدیم می کنم‬ ‫و ان شاءهلل موزیک ویدئو هم بعد از اخذ مجوز تقدیم‬ ‫حضورتان می کنم‪.‬‬ ‫با چه هنرمندانی همکاری داشته اید؟‬ ‫خیلى زیاد هستند‪ .‬من با تعداد زیادى از هنرمندان‬ ‫موسیقى‪ ،‬تئاتر‪ ،‬سینما و تلویزیون همکارى داشته ام‪.‬‬ ‫تا اینجای مسیر به عملکردتان چه امتیازی می دهید؟‬ ‫نسبت به سابقه کمى که دارم‪١٦ :‬‬ ‫کدام یک را در موفقیت موثرتر می دانید‪ :‬تحصیالت؟‬ ‫استعداد؟ یا بند پ (پارتی)؟‬ ‫از نظر شخصى من متاسفانه اول همان بند پ‪ ،‬بعد‬ ‫استعداد و سپس تحصیالت‪.‬‬ ‫اولین چیزی که بعد از این کلمات به ذهنتان می رسد؟‬ ‫ موسیقی‬‫تنها امید من برای ادامه زندگى‪ ،‬عشق‬ ‫ ساز باران‬‫پاییز را دوست دارم‪ ،‬بوى نم‪ ،‬ارامش‬ ‫ شاعرانگی‬‫حرف دل ادم هاى احساسى‬ ‫ صدا‬‫ابی‬ ‫هدفم‪ ،‬بهترین لحظه برای هر خواننده‬ ‫ اینده‬‫توکل بر خدا‪ ،‬لحظه هاى خوب‬ ‫ راوش‬‫احساسى و تنها‪ ،‬اما با امید‬ ‫یک خاطره موسیقایی برایمان تعریف کنید‪.‬‬ ‫اولین اجرای استیج من در برج میالد بود که به همراه پدر‬ ‫عزیز و مهربان سالخورده ام رفتم و جالب این بود که اصال‬ ‫استرس نداشتم و انگار همه حضار از دوستان صمیمى‬ ‫خودم بودند‪ ،‬استقبال مردم عزیز و اینکه انجا بغضم گرفت‬ ‫که کاش مادرم هم بود و این لحظه را می دید و اینکه خدا را‬ ‫شکر کردم که بعد از اجرا پدرم گفت افتخارم بابا و من هم‬ ‫بغضم ترکید و با چشم هاى بارانى دستش را بوسیدم‪.‬‬ ‫ایا اهنگی هست که در خلوتتان زیر لب زمزمه کنید؟‬ ‫اهنگ «نیمه شب» از کارهاى خودم‪ ،‬ترانه‪ :‬پریسا سیر‪،‬‬ ‫ملودى‪ :‬امین قباد‪ ،‬تنظیم‪ :‬برادر‬ ‫عزیز و دوست داشتنی ام مهدی‬ ‫سفیدگر‪ ،‬میکس و مسترینگ‪:‬‬ ‫مهیار رضوان‪ ،‬گیتار‪ :‬کیان‬ ‫دارات‬ ‫سخن پایانی؟‬ ‫بعد از فوت تنها عشقم‪ ،‬مادر‬ ‫عزیزم‪ ،‬تمام عشق و انرژی ام از‬ ‫شما مردم عزیز است‪ .‬به امید‬ ‫روزى که بتوانم در دلتان جا‬ ‫باز کنم‪ ،‬می خواهم تا اخرین‬ ‫لحظه عمرم برایتان بخوانم‪.‬‬ ‫مرسى از حمایتتان‪.‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫اجتـماعی‬ ‫مردادماههنری‪،‬‬ ‫جدید‪،‬فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫‪ ،1396‬شماره‬ ‫دوره‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪63‬‬ ‫‪63‬‬ ‫‪64‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪65‬‬ ‫ورود فارکسبهایران‬ ‫رویا قربانی‬ ‫کارشناس حقوقی‬ ‫در سال ‪ 1380‬نخستین شرکت فعال در فارکس در خیابان خالد‬ ‫اسالمبولی شروع به کار کرد‪ .‬با توجه به حجم باالی فعالیت این‬ ‫شرکت و وعده های فراوان سوددهی و همین طور نو بودن و‬ ‫جذابیتاینموضوع‪،‬مشتریانفراوانیجذباینشرکتشدند‪.‬‬ ‫پس از مدتی و با متضرر شدن عده ای از هم وطنان‪ ،‬این شرکت‬ ‫‪66‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫برچیده شد‪ .‬برخی بازماندگان این شرکت شامل کارمندان‪،‬‬ ‫شاگردان اموزش دیده و برخی سرمایه گذاران متضرر تالش‬ ‫کردند با ادامه فعالیت و اموزش و جذب سرمایه های دیگران‬ ‫درامدی کسب کنند‪ .‬در این مرحله چند شرکت به وجود‬ ‫امدند‪ .‬در این میان برخی شرکت ها اقدام به تبلیغات گسترده‬ ‫و همه جانبه نیز کردند‪ .‬در این دوره خالءهای قانونی و عدم‬ ‫شناخت عامه مردم از این فعالیت موجب یکه تازی این شرکت ها‬ ‫شده بود تا اینکه بانک مرکزی طی چندین اطالعیه در سال‬ ‫‪ 1383‬به مردم هشدار داد و در نهایت‪ ،‬طی اطالعیه ای که در‬ ‫تاریخ ‪ 1390/1/16‬صادر شده است فعالیت تمامی اشخاص‬ ‫حقیقی و حقوقی فعال در بازار فارکس غیرقانونی اعالم شد‪.‬‬ ‫فارکس چیست؟‬ ‫در دانشنامه جهانی ویکی پدیا این گونه تعریف شده است‪:‬‬ ‫فارکس (‪ )FOREX‬اصطالحی است برگرفته از دو کلمه‬ ‫‪ Foreign Exchange‬که به معنی تبادالت ارزهای خارجی‬ ‫است‪ .‬درواقع فارکس تبدیل یک ارز به ارز دیگر است یا به قولی‪،‬‬ ‫فارکس بازار جهانى خرید و فروش ارز است‪.‬‬ ‫در بازار تبادل ارز جهانی‪ ،‬تمامی بانک ها‪ ،‬موسسات مالی بزرگ‪،‬‬ ‫شرکت های صادرات و واردات‪ ،‬تاجران‪ ،‬شرکت های بیمه‪،‬‬ ‫اشخاص حقیقی‪ ،‬ارزهای مختلفی همچون دالر‪ ،‬یورو‪ ،‬پوند‪ ،‬ین‬ ‫و‪ ...‬را معامله می کنند‪.‬‬ ‫در ادامه تعریف‪ ،‬با کلمات جالب و اغواگری مواجه می شویم‪:‬‬ ‫فارکس بزرگ ترین‪ ،‬کاراترین‪ ،‬پویاترین و جذاب ترین بازار مالی‬ ‫در جهان با حجم تبادالت روزانه بیش از ‪ 3‬تریلیون دالر بر اساس‬ ‫امار سال ‪ 2007‬میالدی است‪.‬‬ ‫چگونگی معامله در فارکس‬ ‫شروع عمل در این بازار از طریق یک بروکر که همان کارگزار‬ ‫است صورت می پذیرد‪ .‬بروکر به نوعی واسطه شخص و بازار‬ ‫است‪.‬‬ ‫برایانجاممعامالتارزیمشتریبایستیباکارگزارموردنظرش‬ ‫قرارداد بسته و مبلغ موردنظر خود را به عنوان سپرده به شماره‬ ‫حسابی که کارگزار مشخص می کند واریز نماید؛ سپس کارگزار‬ ‫نام کاربری و شماره رمز ورود (‪ )Password, login name‬به‬ ‫مشتری می دهد تا به وسیله ان مشتری بتواند از طریق نرم افزار‬ ‫معامالتی و از طریق شبکه اینترنت به حساب معامالتی خود‬ ‫دسترسی پیدا نموده و به راحتی به انجام معامالت ارزی مبادرت‬ ‫نماید‪.‬‬ ‫کالهبرداری های رایج در فارکس‬ ‫کالهبرداری های فارکس شامل ساختن اطالعات غیرواقعی‬ ‫برای حساب های مشتریان‪ ،‬فروش نرم افزارهایی که برای‬ ‫مشتریان سودهای غیرمتعارف به نمایش می گذارد‪ ،‬ادعاهای‬ ‫دروغین به دست اوردن پول های عظیم برای مشتریان‪ ،‬سرقت‬ ‫از حساب های مشتریان و بازاریابی ساختگی و‪ ...‬است‪.‬‬ ‫ماهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪67‬‬ ‫کالهبرداران فارکس‪ ،‬مشتریان خود را از طریق تبلیغات‬ ‫پیچیده در سایت های اینترنتی جذب می کنند‪ .‬این‬ ‫کالهبرداران‪ ،‬سرمایه گذاران را اغلب با وعده های دروغین‪،‬‬ ‫تضمینسرمایهویااینکهتواناییپیش بینیقیمتارزراباادعای‬ ‫بازده باال و ریسک کم دارا هستند‪ ،‬وسوسه می کنند‪ .‬در موارد‬ ‫زیادی به سرمایه گذاران وعده داده می شود که ده ها هزار دالر‬ ‫در مدت زمان کوتاهی به دست خواهند اورد؛ درحالی که پول‬ ‫این افراد هرگز برای این معامالت استفاده نشده است و پولشان‬ ‫به سادگی به سرقت می رود‪.‬‬ ‫نحوه کالهبرداری به اسم فارکس‬ ‫برای اینکه شرکتی بتواند خدمات خرید و فروش ارز یا کاال یا هر‬ ‫چیز دیگری را از طریق یک بازار مالی ارائه بدهد باید مجوزهای‬ ‫الزم را از دولت اخذ نماید و به اصطالح کارگزار یا بروکر شود؛ اما‬ ‫معموال این شرکت ها بروکر نبوده و صرفا با ارائه مدارک جعلی‪،‬‬ ‫خود را بروکر معرفی می کنند؛ سپس با سوءاستفاده از دانش‬ ‫محدود مردم در ارتباط با اینترنت و صرافی های اینترنتی‪ ،‬این‬ ‫بازار واهی را خلق می کنند که معموال از ان به عنوان « بازارهای‬ ‫جهانی» یا «اوتی سی» نام برده می شود‪.‬‬ ‫توضیح انکه‪ ،‬بر روی نرم افزار کارگزاران واقعی‪ ،‬جلوی قیمت‬ ‫ان چیزی که معامله گران خرید و فروش می کنند نام بازاری که‬ ‫این اتفاق در ان می افتد ذکر شده است‪ .‬حتی ان صرافی های‬ ‫اینترنتی که امکان انجام معامله ارز در انجا وجود دارد نیز‬ ‫مشخص است که کدام صرافی ها هستند و ادرس مشخصی‬ ‫دارند و این معامالت روی رایانه مرکزی ان شرکت اتفاق‬ ‫می افتند؛ ولی روی نرم افزار دست کاری شده و سیستم های‬ ‫مشابه دیگر مشخص نیست که این بازار کجاست‪ .‬درحقیقت‬ ‫اصال بازاری در کارنیست؛ بلکه همهمعامله گرانتمام سفارشات‬ ‫خودرابرایهمانیکشرکتکهایننرم افزاررابادستخودشان‬ ‫روی رایانه ان ها نصب کرده اند می فرستند و ان ها می توانند با‬ ‫این سفارشات هر کاری که مدنظرشان باشد انجام دهند‪.‬‬ ‫تقلب دیگری که در نرم افزارها صورت گرفته این است که در‬ ‫بازار‪ ،‬همیشه تعداد زیادی خریدار و فروشنده وجود دارند‬ ‫که روی نرم افزارهای اصلی بازار هم‬ ‫می توان ان را مشاهده نمود؛ ولی‬ ‫در نمونه تقلبی این نرم افزار طوری‬ ‫‪68‬‬ ‫مـــاهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫طراحی شده که شبیه ساز بازارهای جهانی و نموداری جهت‬ ‫نشان دادن معامالت صوری است‪.‬‬ ‫مسائل حقوقی کالهبرداری در فارکس‬ ‫این حقیقت وجود دارد که در قوانین خیلی از کشورها کلمه‬ ‫فارکس وجود ندارد؛ ولی در همه کشورها کالهبرداری جرم‬ ‫محسوب می شود‪.‬‬ ‫وقتی شما به کسی بگویید که با استفاده از نرم افزاری که شما‬ ‫در اختیارش می گذارید‪ ،‬می تواند در یک بازار معامله کند؛‬ ‫درحالی که خودتان پشت این نرم افزار نشسته اید و هر کاری که‬ ‫اراده کنید می توانید انجام دهید‪ ،‬به این شخص دروغ گفته اید‬ ‫و نیز پولی را که به خیال او برای بازار فرستاده شده به جیب‬ ‫خودتان گذاشته اید و چون با استفاده از امکانات نرم افزار به‬ ‫این شخص می گویید که به خاطر اشتباهات خودش ضرر کرده‪،‬‬ ‫مرتکب جرم کالهبرداری شده اید‪.‬‬ ‫استناد قانونی‬ ‫ماده ‪ 67‬قانون تجارت الکترونیک می گوید‪« :‬هر کس در بستر‬ ‫مبادالت الکترونیکی از طریق ورود‪ ،‬تغییر‪ ،‬محو و توقف در داده‬ ‫پیام و مداخله در پردازش داده پیام و سیستم های رایانه ای‬ ‫و غیره دیگران را فریب دهد و یا سبب گمراهی سیستم های‬ ‫پردازش خودکار و نظایر ان شود و از این طریق برای خود و‬ ‫دیگری وجوه‪ ،‬اموال یا امتیازات مالی تحصیل کند و اموال‬ ‫دیگران را ببرد‪ ،‬مجرم محسوب شده و عالوه بر رد مال به‬ ‫صاحباناموال‪،‬بهحبسازیکتاسهسالوپرداختجزاینقدی‬ ‫معادل مال ماخوذه محکوم می شود»‪.‬‬ ‫تبصره‪ :‬شروع به این جرم نیز جرم محسوب شده و مجازات ان‬ ‫حداقل مجازات مقرر در این ماده است‪.‬‬ ‫درپایان متذکر می شویم که اگر برای یکی از هم وطنان مشکلی‬ ‫از نظر حقوقی و قضایی پیش اید؛ در صورتی که فردی که‬ ‫می خواهند از او شکایت کنند در ایران نباشد‪ ،‬امکان هیچ گونه‬ ‫پیگیری مسئله در دادگاه ها و محاکم قضایی وجود ندارد؛ مثال‬ ‫اگر یکی از معامله گران کشور از بروکری شکایت داشته باشد‬ ‫به دلیل عدم وجود قوانین بین المللی در این زمینه و نبودن‬ ‫نظارت از سوی مجامع بین المللی‪ ،‬امکان پیگیری حقوقی و‬ ‫کیفری قضیه وجود ندارد‪.‬‬ ‫تجســـــــــــــــــــمی‬ ‫هنرمعاصر‬ ‫مقدمه ای کوتاه برهنر معاصر‬ ‫هنر معاصر و معاصر بودن در هنر تعریف پیچیده ای دارد‪ .‬این اصطالح به طور‬ ‫کلی از مرز مینیمالیسم اغاز شده و تاکنون ادامه پیدا کرده است‪ .‬شاید با توجه‬ ‫به عدم قطعیت در این فضا نتوان تعریفی دقیق از این اصطالح ارائه داد؛ اما تالش‬ ‫می کنیم مفاهیمی در جهت درک کلیات این فضای هنری و ادبیات پسامدرن‬ ‫ارائه دهیم‪ .‬انچه بدیهی است این است که هنر همواره معاصر زمانه خود نبوده‬ ‫است‪ .‬اشراف درست به زمانه‪ ،‬اگاهی داشتن به تاریخ هنر‪ ،‬فلسفه‪ ،‬روان شناسی‬ ‫انسان شناسی‪ ،‬نشانه شناسی‪ ،‬گستره اسطوره و‪ ...‬از الزامات درک دقیق فضای‬ ‫هنری پسامدرن است؛ چراکه بیشتر این اثار هنری در دید عامه‪ ،‬فاقد زیبایی‬ ‫بصری هستند‪ .‬مینیمالیست ها که مرز هنر پست مدرن را ایجاد کردند؛ کار تولید‬ ‫دست را مردود دانسته و اعالم کردند اثر هنری باید تولید صنعتی باشد‪ .‬البته الزم‬ ‫به ذکر است که پیوند صنعت و هنر پیش تر و از زمان «باهاوس» اتفاق افتاده بود؛ اما‬ ‫این بار به عنوان یکی از ویژگی های اثر هنری معاصر و به عنوان میراث مینیمالیسم‪،‬‬ ‫به سبک های اینده منتقل شد‪ .‬ویژگی برجسته بعدی‪ ،‬درک حاضر و اماده بود‪.‬‬ ‫اصطالح معروف «مارسل دوشان» که به علت پیشرو بودن «دادائیسم» سال ها‬ ‫بعد درک شد‪ .‬از دهه ‪ ۱۹۷۰‬که هنرمندان برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب و‬ ‫درک سرعت تغییرات و همچنین به پایان رسیدن ظرفیت هنرهای گذشته‪ ،‬اقدام‬ ‫به ساختارشکنی های بی شمار کردند‪« ،‬حاضر و اماده»ها نیز جایگاه ویژه ای پیدا‬ ‫کردند‪ .‬به مرور‪ ،‬انشعابات هنر معاصر و هنرمندان و اثارشان را در این سرفصل‬ ‫بررسی خواهیم کرد‪ .‬در این شماره به معرفی برخی ویژگی های هنر «ویدئوارت»‬ ‫در اثار «بیل ویوال» خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫‪70‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫بیل ویوال‬ ‫بیل ویوال (‪ )Bill Viola‬یکی از شاخص ترین نماینده های هنر ویدئوارت‬ ‫و ویدئواینستالیشن (ویدئوچیدمان) است‪ .‬ویدئوارت و ویدئوچیدمان‪،‬‬ ‫هر دو از هنرهای بعد از دهه ‪ ۱۹۶۰‬محسوب می شوند‪ .‬اغاز ویدئوارت‬ ‫با ویدئویی کوتاه از «نام جون پایک» پایه گذاری شد و بعد به شکل یک‬ ‫قالب هنری به راه خود ادامه داد‪ .‬از مهم ترین ویژگی های ویدئوارت‪،‬‬ ‫پایبندی به کمینه گرایی سبک مینیمالیسم و استفاده از حداقل ابزارها‬ ‫است‪ .‬در این قسمت از هنر معاصر به معرفی بیل ویوال مشهورترین‬ ‫نماینده این هنر می پردازیم‪.‬‬ ‫بیل ویوال متولد ‪25‬ژانویه‪ ۱۹۵۱‬و اهل امریکا است‪ .‬او در محله‬ ‫کویینز و دهکده وست بری نیویورک بزرگ شد‪ .‬در دوران کودکی‬ ‫هنگام سفر به همراه خانواده اش به یکی از مناطق کوهستانی‪ ،‬تجربه ای‬ ‫نزدیک به غرق شدن در دریاچه ای را داشته است که ان را چنین تفسیر‬ ‫می کند‪« :‬زیباترین دنیایی که در زندگی دیده ام‪ ،‬بدون احساس ترس‬ ‫و صلح امیز»‪ .‬تاثیری که از این حادثه در نهاد هنرمند باقی مانده است‬ ‫به وضوح در اثارش قابل رویت است‪ .‬او در سال ‪ ۱۹۷۳‬با کسب مدرک‬ ‫کارشناسی هنرهای زیبا از دانشگاه سیراکیوز فارغ التحصیل شد و در‬ ‫کارگاه های تجربی کالج هنرهای بصری و نمایشی که شامل شرکت‬ ‫در برنامه سیتروس تی وی بود‪ ،‬اموزش دید‪ .‬اولین تجربه شغلی‬ ‫او اشتغال در موزه هنر اورسن به عنوان تکنیسین ویدئو بود‪ .‬از سال‬ ‫‪ ۱۹۸۰‬تا ‪ ۱۹۷۳‬او با گروه جدید موسیقی «رین فارست» دیوید تئودور‬ ‫همکاری نمود ‪ .‬در سال ‪ ۱۹۷۴۴–۶‬او مدیر فنی استودیوی معروف ‪Art/‬‬ ‫‪ 22/tapes‬در شهرفلورانس ایتالیا بود در انجا با هنرمندان هنر ویدئویی‬ ‫ایتالیا‪ ،‬نام جون پایک‪ ،‬بروس نومن و ویتو اکونچی اشنا شد‪ .‬هنرمندانی‬ ‫که بدون تردید از شاخص ترین بنیان گذاران هنرهای بیناژانری مانند‬ ‫پرفرمنس ارت (هنر اجرا)‪ ،‬ویدیوارت‪ ،‬اینستالیشن (هنر چیدمان) و‪...‬‬ ‫در دهه ‪ ۱۹۷۰‬محسوب می شوند‪ .‬این اشنایی موجب درک دقیق تر‬ ‫ویوال با فضای ویدئوارت و کشف نزدیکی خود با این هنر شد‪ .‬ویوال پس‬ ‫از این اتفاقات و در سال های ‪ ۱۹۷۶–۷‬برای ضبط برنامه های هنری‪-‬‬ ‫بومی به جزایر سلیمان و اندونزی و جاوه سفر کرد‪ .‬در سال ‪ ۱۹۷۷‬برای‬ ‫نمایش یکی از کارهایش از سوی مدیر هنرهای بومی دانشگاه الترب‪،‬‬ ‫خانم کیارا پروف‪ ،‬به شهر ملبورن استرالیا دعوت شد‪ .‬این دیدار منجر‬ ‫به ازدواج با پروف و سفرها و مشارکت های هنری ممتد این زوج شد‪ .‬در‬ ‫سال ‪ ۱۹۸۰‬او با کمک هزینه تحصیلی تبادالت فرهنگی یک سال ونیم‬ ‫در ژاپن زیست و مذهب بودیسم را با کمک استاد مکتب‪ ،‬ذن داین تاناکا‪،‬‬ ‫مطالعه کرد‪ .‬در سال ‪ ۱۹۸۳‬در انستیتوی هنرهای کالیفرنیا به تدریس‬ ‫هنر ویدئوی پیشرفته پرداخت‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪71‬‬ ‫شروع فعالیت هنری‬ ‫شروع فعالیت هنری ویوال با حضور در چهل وششمین دوساالنه جشنواره‬ ‫هنرهای تجسمی ونیز اغاز شد‪.‬در این دوساالنه‪ ،‬ویوال با الهام از تابلوی‬ ‫دیدار پونترمو‪ ،‬صحنه دیدار مریم مقدس و الیزابت در انجیل را به شکل‬ ‫امروزی و معاصر بازافرینی کرد‪ .‬ویوال در سال ‪ ۲۰۰۰‬به عضویت اکادمی‬ ‫هنر و علوم امریکا درامد‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۲‬اولین مجموعه ویدئوچیدمان‬ ‫خود که به سفارش موزه گوگنهایم المان و موزه گوگنهایم نیویورک بود‬ ‫را به اجرا دراورد‪.‬پس از این اثار‪ ،‬نمایشگاه های متعدد او در نشنال گالری‬ ‫لندن‪ ،‬گوگنهایم برلین‪ ،‬موزه گوگنهایم نیویورک‪ ،‬موزه هنرهای امریکایی‬ ‫ویتنی‪ ،‬گتی لوس انجلس و موزه متروپولیتن نیویورک به نمایش در امدن د‬ ‫که این خود نمودار معتبری برای معرفی وی به عنوان یک هنرمند معاصر و‬ ‫مشهور است‪ .‬بیل ویوال در ‪۱۱‬می‪ ،۲۰۰۹‬بیست ویکمین جایزه بین المللی‬ ‫کاتالونیا را از طرف دولت خودمختار کاتالونیا دریافت کرد‪ .‬این جایزه به‬ ‫کسانی تعلق می گیرد که مشارکت چشمگیری در توسعه فعالیت های‬ ‫هنری‪ ،‬علمی و ارزش های انسانی داشته اند‪.‬‬ ‫رکورددردوساالنهونیز‬ ‫در سال ‪ ۲۰۰۷‬بیل ویوال برای دومین بار‬ ‫جهت حضور در دوساالنه ونیز فراخوانده‬ ‫شد تا اثری دیگری از خود را به نمایش‬ ‫بگذارد که این نمایش ویدئویی بینندگانی‬ ‫بالغ بر ‪ ۶۰۰۰۰‬نفر را به سوی خود جذب‬ ‫کرد‪ .‬این اثر که در محوطه کوچک ولی‬ ‫بسیار مناسب کلیسای قرن شانزدهم‬ ‫سن گالو صحنه سازی شده بود و به موضوع‬ ‫مرگوتولدانسانپرداختهاست‪.‬‬ ‫‪72‬‬ ‫ویژگی های اثار‬ ‫بازسازی حالت هایی مابین دنیا و اخرت‪ ،‬به تصویر کشیدن‬ ‫پدیده های تولد‪ ،‬مرگ‪ ،‬عشق‪ ،‬احساس و معنویت با صحنه هایی‬ ‫به شدت اهسته و دلهره اور و اضطراب شخصیت های حاضر در‬ ‫ویدئو که صدای نفس هایشان در تمام فضا منعکس می شود از‬ ‫مهم ترین ویژگی های اثار ویوال است‪ .‬در جریان کارهای هنری او‬ ‫به تناوب از رسوم دینی بودیسم‪ ،‬ذن‪ ،‬باورهای معنوی مسیحیت‬ ‫و اسالم الهام گرفته شده است‪.‬ویژگی های ظاهری اثار ویوال‬ ‫به شدت موردتقلید هنرمندان جوان ویدئوارتیست قرار گرفته‬ ‫است؛ اما در محتوا‪ ،‬کمتر هنرمندی توانایی رقابت با اثار او را‬ ‫داشته است‪ .‬از دیگر ویژگی های برجسته اثار ویوال‪ ،‬حضور عناصر‬ ‫چهارگانه اب و باد و خاک و اتش در بیشتر ویدئوها است‪ .‬کارهای‬ ‫این هنرمند را می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد‪ :‬ذهنی‪ ،‬بصری‬ ‫و ترکیبی از این دو‪ .‬منتقد معروف هنری«جیمز گاردنر» معتقد‬ ‫است کارهای ذهنی ویوال قابل فراموش شدن هستند؛ اما کارهای‬ ‫بصری ویوال و همچنین کارهای ترکیبی بصری و ذهن گرایانه او‬ ‫گیرا و به یادماندنی اند‪ .‬بیل ویوال هنرمندی است که بیشترین‬ ‫تاثیر را از تابلوهای نقاشی‪ ،‬خصوصا اثار دوران قرون وسطی‬ ‫برداشت کرده است‪.‬‬ ‫سه انسان‬ ‫در این اثر ویدئویی که یکی از معروف ترین اثار ویوال است‪ ،‬یک دختر خردسال‪،‬‬ ‫یک زن جوان و یک خانم میان سال از پرده ابی عبور می کنند و به دنیای جدید پای‬ ‫می گذارند و پس از لحظه ای درنگ بازمی گردند‪ .‬همه چیز در حین اهسته بودن‬ ‫تصویر به سرعت اتفاق می افتد‪ .‬چیزی که بیشتر از همه در چهره این سه نمایان‬ ‫است تردید بین ماندن و رفتن است و جبری که ان ها را به عقب می خواند و نشان از‬ ‫ماندگار نبودن لحظات عمر و کوتاهی زندگی دارد‪ .‬مسیری که عد م بازگشتنش به‬ ‫اختیار و اراده انسان بستگی ندارد و تن دادن به این پدیده اجتناب ناپذیر است‪ .‬ویوال‬ ‫همچنان پرقدرت به کار خود ادامه می دهد‪ .‬سال گذشته برای نمایش اثر جدیدش‬ ‫ مخاطبان بسیاری را از سراسر جهان به گالری «تیت» لندن کشاند‪ .‬این اثر که‬ ‫به صورت ویدئوچیدمان به نمایش درامد در چهار ال ای دی جداگانه چهار انسان را‬ ‫به نمایش می گذاشت که هر یک از ان ها گرفتار در یکی از عناصر چهارگانه اب و باد‬ ‫ و خاک و اتش بودند و یارای خروج از این وضعیت را نداشتند‪ .‬این هنرمند هم اکنون‬ ‫مشغول اماده سازی فضای مناسب برای اجرای طرح ایده جدید خود است‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫گران ترین اثار جهان‬ ‫جیــــــغ‬ ‫نقاشی «جیغ» اثر «ادوارد مونک» یکی از شاهکارهای تاریخ هنر‬ ‫نقاشی محسوب می شود‪ .‬این تابلو چهار نسخه دارد که معروف ترین‬ ‫نسخه از ان در اخرین خرید و فروش اثار هنری با قیمت صد و نوزده‬ ‫میلیون دالر چکش خورد تا در رتبه ی هفتم گران قیمت ترین نقاشی‬ ‫های جهان جای گیرد‪ .‬بسیاری این تابلو را به عنوان نماینده ی سبک‬ ‫اکسپرسیونیسم اول می دانند‪.‬‬ ‫‪Edvard‬‬ ‫‪Munch‬‬ ‫اکسپرسیونیسم‬ ‫اکسپرسیونیسم یا هیجان نمایی در حدود ‪ ۱۹۰۵‬در ادبیات المان‬ ‫ظهور کرد‪ .‬در نقاشی گروه«دی بروکه» یا گروه «پُل» این سبک را‬ ‫گسترش دادند‪ .‬اعضای اصلی این گروه را هنرمندان شاخصی چون‬ ‫لودویگ کریشنر‪ ،‬اریک هکل‪ ،‬کارل اشمیت رتلف و امیل نولده تشکیل‬ ‫می دادند‪ .‬این سبک هنری به زودی سراسر اروپا و تمام شاخه های هنری‬ ‫از ادبیات تا سینما و عکاسی و نقاشی را در بر گرفت اما بیشترین نمود ان‬ ‫که نزدیکی بیشتری به معنای لغوی واژه «اکسپرسیون» دارد‪ ،‬در هنر‬ ‫نقاشی بروز پیدا کرد‪ .‬اعوجاج در تصویر‪ ،‬استفاده از رنگ های گرم و تیره‬ ‫در کنار هم که حس خفه گی را به بیننده منتقل می کنند و همچنین‬ ‫ضربات خشن قلم مو روی بوم از مهمترین ویژگی های نقاشی های‬ ‫اکسپرسیونیسم است‪.‬‬ ‫ادوارد مونک‬ ‫ادوارد مونک هنرمند نقاش نروژی و شاخص ترین نماینده ی سبک‬ ‫اکسپرسیونیسم المان است‪ .‬وی در ‪ ۱۲‬سپتامبر ‪ ۱۸۶۳‬به دنیا امد‪.‬‬ ‫تنهایی‪ ،‬تنش ها و فشارهای روانی از کودکی همراه مونک بود‪ ،‬از این رو‬ ‫در بیشتر اثار او نشانه هایی از ترس‪ ،‬تنهایی‪ ،‬بیماری و رنج به چشم می‬ ‫خورند‪ .‬هر چند که این اثار بسیار شخصی بودند اما به دلیل فضای ملتهب‬ ‫سال های بین دو جنگ جهانی‪ ،‬مخاطبان احساس رنج و اضطراب این‬ ‫تابلو ها را درک می کردند‪ .‬مونک پیش از ورود به اکسپرسیونیسم‪ ،‬سبک‬ ‫های مختلفی از جمله رئالیسم و امپرسیونیسم و پوینتچلیسم را پشت‬ ‫سر گذاشت؛ اما در هیچ یک از این سبک ها به موفقیت دست نیافت‪.‬‬ ‫او سال ها با بیماری های روحی دست به گریبان بود و بیشتر دوران‬ ‫زندگی خود را در تنهایی سپری کرد‪ .‬مجموعه ی خودنگاره های مونک‬ ‫که در سال های مختلف عمر ثبت کرده است از خاص ترین خودنگاره‬ ‫ها هستند چرا که به خوبی بیانگر احوال هنرمند در دوره های مختلف‬ ‫زندگی اش هستند‪ .‬مونک دو دهه ی اخر زندگی اش را در ملک شخصی‬ ‫اش در اسلو زندگی کرد‪ ،‬اما در این سال ها نیز در اسایش نبود‪ .‬در‬ ‫سالهای ‪ ۱۹۴۰ - ۱۹۳۰‬حکومت نازی کارهای مونک را در کنار اثار‬ ‫هنرمندان به نامی چون پابلو پیکاسو‪ ،‬ونسان ونگوگ‪ ،‬پل گوگن‪ ،‬پل کله و‬ ‫بسیاری از مدرنیست ها هنر منحط نامید‪ .‬در این سالها مونک تابلوهایش‬ ‫را در طبقه ی دوم خانه اش نگه می داشت‪ .‬یازده اثر هیچ گاه توسط نازی‬ ‫ها کشف نشدند که از جمله ی انها می توان از تابلوی «جیغ» نام برد‪.‬‬ ‫جیغ‬ ‫تابلوی جیغ در حدود سال های ‪ ۱۸۹۳‬تا ‪ ۱۹۱۰‬خلق شده است‪.‬‬ ‫مونک درباره ی خلق این تابلو می گوید‪:‬‬ ‫«یک روز عصر قدم زنان در راهی می رفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر‬ ‫قرار داشت و در زیر پایم ابدره‪ .‬خسته بودم و بیمار‪ .‬ایستادم و به ان سوی‬ ‫ابدره نگاه کردم؛ خورشید غروب می کرد‪ .‬ابرها به رنگ سرخ‪ ،‬همچون‬ ‫خون‪ ،‬درامده بودند‪ .‬احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به‬ ‫نظرم امد از این جیغ ابستن شده ام‪ .‬این تصویر را کشیدم‪ .‬ابرها را به رنگ‬ ‫خون واقعی کشیدم‪ .‬رنگ ها جیغ می کشیدند‪ .‬این گونه بود که جیغ از‬ ‫پدید امد‪».‬‬ ‫تابلوی جیغ نمایش تنهایی انسان مدرن است‪ .‬انسانی که گرفتار‬ ‫در گردابی خفقان اور و خود ساخته در فضایی نا پایدار و نامطمئن تنها‬ ‫مانده و فریاد می زند‪ .‬انقدر بلند که خود تحمل شنیدن این صدا را ندارد‪.‬‬ ‫بسیاری از مخاطبان در مواجهه با تابلوی جیغ از شدت صدایی که با‬ ‫گردش رنگ ها و صورت انسانی که به جمجمه بی شباهت نیست به‬ ‫مخاطب منتقل می شود مانند شخصیت اصلی تابلوی مونک‪ ،‬ناگزیر می‬ ‫شوند با دو دست گوش هایشان را بپوشانند تا شاید از صدای مهیب این‬ ‫فریاد در امان بمانند‪.‬‬ ‫نسخه ی اولیه ی جیغ با ذغال و بر روی مقوا کار شده بود‪ .‬مونک بعدها‬ ‫با چند تکنیک مختلف چند طرح از این موضوع اجرا کرد اما در نهایت‬ ‫چهار نسخه از این اتودها‪ ،‬نهایی شده و به نمایش عموم در امدند‪.‬‬ ‫‪THE‬‬ ‫‪SCREAM‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪73‬‬ ‫نمایشگاه‬ ‫دیمین هرست‬ ‫دریافت طر ‬ ‫ح‬ ‫اثار‬ ‫ح‬ ‫ج‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ش‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫به گزارش رواب ‬ ‫طعمومی و امور بین الملل ساز‬ ‫مان‬ ‫زیب‬ ‫اسا‬ ‫زی‬ ‫شهر‬ ‫ته‬ ‫ران‪،‬‬ ‫عالق‬ ‫ه‬ ‫ من‬ ‫دان برای‬ ‫شرکت در این ف‬ ‫راخوان می توانند از ‪20‬تیر تا ‪ 30‬ابان‬ ‫ ماه ضمن مراجعه به دبیرخانه تصویر‪،‬‬ ‫طرحپیش‬ ‫نهادیوماکتحجمیخودراارائهکنند‪.‬‬ ‫گفتنیاست‬ ‫درکنارارائهماکتاثرحجمیهنرمندب‬ ‫اید‬ ‫به‬ ‫ا‬ ‫رائه‬ ‫تو‬ ‫ضیح‬ ‫و‬ ‫تو‬ ‫جیه‬ ‫ط‬ ‫رح‬ ‫پی‬ ‫شنهاد‬ ‫شده‪ ،‬ارائه مخ‬ ‫تصات و مشخصات اثر (جنس اثر‪ ،‬اب‬ ‫عاد اثر‪ ،‬تکنیک ساخت و‪ ،)...‬ذکر مکان‬ ‫پیشنهادی ن‬ ‫صب‬ ‫و ارائه فایل جانمایی مجازی دقیق با‬ ‫ب‬ ‫رعایت اصل واقعی اثر (طرح ها صرفا‬ ‫راساس مکان پیشنهادی بررسی م ‬ ‫یشوند)‪ ،‬ارائه قی‬ ‫مت‬ ‫پ‬ ‫یش‬ ‫نها‬ ‫دی‬ ‫و‬ ‫برا‬ ‫ورد‬ ‫هز‬ ‫ینه‬ ‫دق‬ ‫یق‬ ‫رز‬ ‫و‬ ‫ومه مس‬ ‫تند از هنرمند نیز بپردازند‪ .‬الزم به ذکر ا‬ ‫ست سازمان زیباسازی شهر تهران بنا به‬ ‫ماموریت‬ ‫و‬ ‫اه‬ ‫داف‬ ‫خوددرزمینهزیباسازی‪،‬ایجادهو‬ ‫یتبصری‪،‬خاطرهجمعیوتوسعهپایدار‬ ‫شهریبا‬ ‫بهر‬ ‫ه‬ ‫ گیریازهنرمجسمه سازیبرایجذب‬ ‫ایده هاوطر حهایخالقانههنرمندان‪،‬در‬ ‫سالجاری‬ ‫فرصتیرابرایاینموضوعاختصاص‬ ‫داده‬ ‫اس‬ ‫ت‪.‬‬ ‫ه‬ ‫مچن‬ ‫ین‬ ‫هن‬ ‫رمن‬ ‫دان‬ ‫ب‬ ‫اید‬ ‫درارائه‬ ‫طرح هابهموقع‬ ‫یتومختصاتمکان‪،‬سوابقتاریخیم‬ ‫وثربرمکان‪،‬نا مگذاریمکان‪،‬مجاورت‬ ‫اما‬ ‫یا نزدیکی با کن مهم‬ ‫شهری‪ ،‬قرارگیری در محورها و شریا ‬ ‫نهای مهم شهری و توجه به‬ ‫ویژگ ‬ ‫یهای م‬ ‫خاطبان در هر مکان‪ ،‬توجه داشته باش‬ ‫ند‪.‬‬ ‫د‬ ‫رعی‬ ‫ ‬ ‫ن‬ ‫حال‬ ‫هن‬ ‫رمن‬ ‫دان‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ بای‬ ‫ست‬ ‫صرفا بر اساس‬ ‫مکان نصب و جانمایی مناسب برای ن‬ ‫صب اثر‪ ،‬طر حهای خود را ارائه نمایند‪.‬‬ ‫گفتنی ا‬ ‫اصا‬ ‫ست لت طرح و پرهیز از هرگونه کپ ‬ ‫یبردا‬ ‫ری از اثار هنرمندان ایرانی و خارجی از‬ ‫تا‬ ‫شرایط یید ط‬ ‫رح بوده و مدنظر داوران قرار می گیرد و م‬ ‫سئولیت هرگونه تخلف در این زمینه‬ ‫بهعهدهپ‬ ‫یشنهاددهندهاست‪.‬تاییدنهاییطرح‬ ‫ ها‬ ‫صرفا‬ ‫از‬ ‫ط‬ ‫ریق‬ ‫برر‬ ‫سی‬ ‫ما‬ ‫کت‬ ‫اجر‬ ‫اییصورت‬ ‫می گیرد و دبیرخانه از‬ ‫پذیرش اثاری که پیش تر در فراخوا ‬ ‫نهای سازمان زیباسازی پذیرفته‬ ‫نشد هاند‪ ،‬مع‬ ‫ذور است‪ .‬دارا بودن سوابق حرفه ای و هن‬ ‫ری مرتبط و معتبر و ارائه رزومه مستند‬ ‫توسط‬ ‫شرکت کنندگان الزامی است‪ .‬گفتنی ا‬ ‫ست‬ ‫خ‬ ‫رید‬ ‫اثار‬ ‫م‬ ‫نتخ‬ ‫ب‪،‬‬ ‫پ‬ ‫س‬ ‫از‬ ‫طی‬ ‫فرایند‬ ‫کارشناسیاجرایی‪،‬قیم ‬ ‫تگذاریوتوافقنهاییباهنر‬ ‫مندوتامیناعتباراتموردنیازوبراساس‬ ‫اولویتمو‬ ‫ضوعیامکاننصباثرصورتمی گیرد‪.‬‬ ‫‪74‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫نمایشگاهی از اثار دیمین هرست‪،‬‬ ‫هنرمند شناخته شده و بزرگ‬ ‫انگلیسی در دو موزه هنر معاصر‬ ‫«پالزو گراسی» و «پونته دال دوگانا»‬ ‫در ونیز برگزار شده است‪.‬‬ ‫دیمین هرست‪ ،‬متولد سال ‪،1965‬‬ ‫هنرمند و مجموعه دار معاصر انگلیسی‬ ‫است که از او به عنوان برجسته ترین‬ ‫عضو گروه شناخته شده «هنرمندان‬ ‫جوان انگلیسی» یاد می شود‪ .‬او از‬ ‫شاخص ترین نماینده های پست‬ ‫مینیمالیسم‪ ،‬چیدمان و هنر مفهومی‬ ‫است که تحت تاثیر نظریات هستی‬ ‫و زمان «هایدگر» دست به خلق اثار‬ ‫خود می زند‪ .‬مفهوم «مرگ» در اثار این‬ ‫هنرمند برجسته انگلیسی‪ ،‬به عنوان‬ ‫تم مرکزی اثار او شناخته می شود‪.‬‬ ‫برخی منتقدان او را تا حدودی نیز‬ ‫تحت تاثیر بکزینسکی می دانند‪.‬‬ ‫گران قمیت ترین اثر هنری معاصر‬ ‫جهان تا به امروز اثری است از دیمین‬ ‫هرست با عنوان «عشق خدا» که‬ ‫در سال ‪ 50 ،2007‬میلیون پوند‬ ‫قیمت گذاری شده است‪.‬‬ ‫هرست‪ ،‬چند هفته پیش نمایشگاه‬ ‫چیدمان جدیدش را برگزار کرده‬ ‫است‪ .‬در این نمایشگاه نیز مفهوم‬ ‫هستی شناسانه ای از مرگ به وضوح به‬ ‫چشم می خورد‪.‬‬ ‫بکمان‬ ‫ ‬ ‫جهنم پرندگان‬ ‫چهل وپنج میلیون پوندی شد‬ ‫حراج اثار امپرسیونیسم و مدرن کریستی‪ ۲۷ ،‬ژوئن در لندن برگزار شد‪ .‬در حراج این دوره‪،‬‬ ‫اثار هنرمندان بزرگی چون ونگوگ‪ ،‬پابلو پیکاسو‪ ،‬کلود مونه‪ ،‬رنه مگریت‪ ،‬مکس بکمان‪ ،‬مارک‬ ‫شاگال‪ ،‬لوچیو فونتانا و‪ ...‬چکش خوردند که تابلوی نقاشی رنگ روغن «جهنم پرندگان» اثر‬ ‫«بکمان» به قیمت ‪ ۴۵،۸۷۰،۳۶۶‬پوند به عنوان گران ترین اثر این دوره به فروش رسید‪.‬‬ ‫در حراج کریستی لندن ‪ ۳۱‬اثر شرکت داشتند که با فروش کلی ‪ ۱۴۹‬میلیون پوند با موفقیتی‬ ‫چشمگیر به کار خود پایان داد‪ .‬بکمان یکی از شاخص ترین نماینده های سبک اکسپرسیونیسم‬ ‫اول است و تابلوی «جهنم پرندگان» وی را گرنیکای اکسپرسیونیسم نامیده اند‪ .‬این نقاشی‬ ‫نابودی بشریت در نتیجه رشد نازیسم المان را به شکلی نمادین و اکسپرسیو به تصویر می کشد‪.‬‬ ‫دومین اثر گران قیمت حراج این دوره‪« ،‬زنی درحال نوشتن» اثر پابلو پیکاسو بود‪ .‬این نقاشی‬ ‫پرتره ای از «ماری ترز» را درحال نوشتن نامه به تصویر می کشد‪ .‬این اولین بار است که این‬ ‫نقاشی به یک حراج اثار هنری راه یافته است و نزدیک به پنجاه سال در دست کلکسیونرهای‬ ‫خصوصی چرخیده است‪.‬‬ ‫نمایش نقاشی های‬ ‫میکالنژ در نیویورک‬ ‫س ‬ ‫ی‬ ‫وچهار اثر از نقاشی های میک‬ ‫النژ‬ ‫در‬ ‫مر‬ ‫کز‬ ‫ت‬ ‫جا‬ ‫ری‬ ‫ا‬ ‫پ‬ ‫کل‬ ‫وز به نمایش درامدند‪.‬‬ ‫میکالنجلوبوناروتی‪ ‬‬ ‫ملقببهمیکالنژ‪،‬نقاش‪،‬پیکر‬ ‫ترا‬ ‫ش‪،‬‬ ‫م‬ ‫عم‬ ‫ار‪،‬‬ ‫شا‬ ‫عر‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫ش‬ ‫اخ‬ ‫چهره های دوران‬ ‫ص ترین‬ ‫رنسانس است که بیشتر ب‬ ‫ ‬ ‫ه‬ ‫خا‬ ‫طر‬ ‫مج‬ ‫سم‬ ‫ه‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫م‬ ‫تمثال ه‬ ‫تناسبش از‬ ‫ای مقدس شهرت دارد؛ اما بد‬ ‫ون‬ ‫ت‬ ‫رد‬ ‫ید‬ ‫ی‬ ‫کی‬ ‫از‬ ‫د‬ ‫رخ‬ ‫شا‬ ‫ن‬ ‫ ترین و عظیم ترین‬ ‫شاهکارهای نقاشی‬ ‫دوران رنسانس و یا شاید بتو‬ ‫ان‬ ‫گف‬ ‫ت‬ ‫تار‬ ‫یخ‬ ‫ه‬ ‫نر‪،‬‬ ‫نق‬ ‫اش‬ ‫ی‬ ‫میکالنژ بر سقف‬ ‫ های‬ ‫کلیسای سیستین است‪ .‬اکن‬ ‫ون‬ ‫اری‬ ‫ک‬ ‫ل‬ ‫سین‬ ‫گ‪،‬‬ ‫ع‬ ‫کا‬ ‫س‬ ‫عکس بردا‬ ‫اتریشی‪ ،‬با‬ ‫ریدقیقازایننقاشی هاامک‬ ‫ان‬ ‫با‬ ‫زد‬ ‫ید‬ ‫دق‬ ‫یق‬ ‫از‬ ‫ا‬ ‫ین‬ ‫ا‬ ‫ثار‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫نیویورکفراهم‬ ‫اوردهاست‪.‬اینعکس هاب‬ ‫عدازنقشبستنبررویپارچه‬ ‫در‬ ‫ال‬ ‫ما‬ ‫ن‪،‬‬ ‫ت‬ ‫وس‬ ‫ط‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ش‬ ‫رک‬ ‫ت‬ ‫طراحی در بروکلین‬ ‫برای نمایش اماده شده اند‪ .‬ا‬ ‫زج‬ ‫مله‬ ‫ا‬ ‫ین‬ ‫نق‬ ‫اش‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ها‪،‬‬ ‫«‬ ‫روز‬ ‫است‪ .‬یکی از ع‬ ‫حساب»‬ ‫ظیم ترین فرسک های میک‬ ‫النژ‬ ‫که‬ ‫کل‬ ‫م‬ ‫حرا‬ ‫ب‬ ‫کل‬ ‫یس‬ ‫فراگرف‬ ‫ای سیستین را‬ ‫تهاستومیکالنژنزدیکبهچ‬ ‫هار‬ ‫س‬ ‫ال‬ ‫از‬ ‫ع‬ ‫مر‬ ‫خ‬ ‫ود‬ ‫را‬ ‫صر‬ ‫ف‬ ‫اجرایاینکارکرده‬ ‫است ‪ .‬به علت گسترد‬ ‫گی موضوع و تعدد شخصی ‬ ‫ت‬ ‫ها‪،‬‬ ‫ح‬ ‫تی‬ ‫ک‬ ‫سا‬ ‫نی‬ ‫که‬ ‫بر‬ ‫ای‬ ‫با‬ ‫واتیکانمی روندن‬ ‫زدید به‬ ‫یزامکاننگاهکردنبهتمامجز‬ ‫ئیا‬ ‫ت‬ ‫کار‬ ‫را‬ ‫ن‬ ‫دار‬ ‫ند‪.‬‬ ‫نق‬ ‫اش‬ ‫ی‬ ‫ ه‬ ‫«افرینش‬ ‫ایمعروف‬ ‫ادم» و «رانده شدن از باغ عد‬ ‫ن»‬ ‫ن‬ ‫یز‬ ‫از‬ ‫دی‬ ‫گر‬ ‫نق‬ ‫اش‬ ‫ی‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫مهمی هستند که‬ ‫چون بر روی سقف کلیسا‬ ‫نقش بسته اند‪ ،‬عمال بررسی‬ ‫دق‬ ‫یق‬ ‫ت‬ ‫مام‬ ‫جز‬ ‫ئیا‬ ‫ت‬ ‫ان‬ ‫ا‬ ‫مک‬ ‫پذیرنیست؛امااکن‬ ‫ان‬ ‫ونباکیوریتوریمدرنومناس‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫ین‬ ‫ا‬ ‫مک‬ ‫ان‬ ‫بر‬ ‫ای‬ ‫ع‬ ‫الق‬ ‫ه‬ ‫ م‬ ‫ند‬ ‫انفراهم‬ ‫شدهاست‪.‬ایننمایشگاهبه‬ ‫مدتیکماهدایرخواهدبود‪.‬‬ ‫لوور در ایران‬ ‫برای اولین بار‬ ‫شصت عنوان از اثار نفیس‬ ‫م‬ ‫وزه‬ ‫ل‬ ‫وور‬ ‫به‬ ‫مد‬ ‫ت‬ ‫چ‬ ‫هار‬ ‫ماه به موزه ملی‬ ‫ایران امانت داده می ش‬ ‫وند تا در نمایشگاهی با عنوان‬ ‫«ل‬ ‫وور‬ ‫در‬ ‫ا‬ ‫یرا‬ ‫ن»‬ ‫در‬ ‫م‬ ‫هنرمند‬ ‫عر‬ ‫ض‬ ‫دید‬ ‫ان و هنردوستان قرار گیرند‪.‬‬ ‫محمدرضا‬ ‫کارگر‪ ،‬مدیرکل اداره موزه‬ ‫ ها‬ ‫با‬ ‫اع‬ ‫الم‬ ‫ا‬ ‫ین‬ ‫خ‬ ‫بر‬ ‫افز‬ ‫ود‪:‬‬ ‫«نمایشگاه لوور در‬ ‫ایران در نوع خود اولین‬ ‫است که این مهم توسعه هم‬ ‫کار‬ ‫ی‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫ایر‬ ‫ان‬ ‫با‬ ‫س‬ ‫ایر‬ ‫ک‬ ‫را نشان می دهد‪.‬‬ ‫شورها‬ ‫برگزاری این نمایشگاه نش‬ ‫ان‬ ‫از‬ ‫ا‬ ‫منی‬ ‫ت‬ ‫ایر‬ ‫ان‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ستا‬ ‫ندارد موزه ای‬ ‫کشورمان خواهد داشت»‪.‬‬ ‫طبق اعالم مدیرکل‬ ‫اداره موزه ها و اموال منقول‬ ‫تار‬ ‫یخ‬ ‫ی‪،‬‬ ‫م‬ ‫وزه‬ ‫م‬ ‫لی‬ ‫ایر‬ ‫ان‬ ‫از‬ ‫یازدهم‬ ‫اسفندماه سال جاری‬ ‫میزبان این اثار خواهد بود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪75‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪76‬‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهنامه‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫شماره‬ ‫‪،1396‬‬ ‫مردادماه‬ ‫جدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫عباسکیارستمی‪،‬نقاش‪،‬نویسنده‪،‬تدوینگر‪،‬شاعر‪،‬نجار‪،‬عکاسوشناخته‬ ‫شدهترینفیلمسازایرانیدرجهاناست‪.‬شایدکمترکسیبداندکهاوپیش‬ ‫یا پس از ان که فیلم سازی نام اور شود‪ ،‬یکی از پرکارترین طراحان گرافیک‬ ‫ایرانبودهواثاربیشماریرادرزمینههایگوناگوندیزاینخلقکردهاست‪.‬‬ ‫کیارستمیپیشاز‪۱۳۴۰‬کهکاردراتلیهی«هفت»باعلیاکبرصادقیرااغاز‬ ‫کندسفارشهایگوناگونطراحیگرافیکوتبلیغاترادردفاتردیگرانجام‬ ‫میدادهاستوپسازاننیزدرهمکاریبا«تبلیفیلم»و«نگاره»بیشاز‪۱۵۰‬‬ ‫فیلمتبلیغاتیساختهواگهیهایمطبوعاتیبیشمارانهاراطراحیکرده‬ ‫است‪ .‬او از سال‪ ۱۳۴۸‬با ورود به «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»‬ ‫پیونددیرپایشراباسینمایکودکونوجواناغازمیکند‪،‬اماهموارهطراحی‬ ‫گرافیکوتجربههایفراوانشرانقطهیعطفیشاخصوتاثیرگذاردانستهو‬ ‫خودراوامدارتاثیراتطراحیگرافیکمیداند‪.‬‬ ‫مجموعه ی اثار نمایش داده شده در گالری ممیز خانه ی هنرمندان ایران‪،‬‬ ‫تالشی برای به نمایش گذاشتن اثار مختلف طراحی گرافیک عباس‬ ‫کیارستمی عنوان شده است‪ .‬البته بخش تبلیغات تجاری به دلیل عدم‬ ‫قطعیتدراطالعاتومستنداتاثاردرایننمایشگاهغایببودند‪.‬اموزشگاه‬ ‫ازادهنرهایتجسمیویژهکهبانیگرداوریوبرگزاریایننمایشگاهبودابراز‬ ‫امیدواری کرد با یاری و همکاری عالقه مندان به ویژه نسل جوان جست و‬ ‫جوگروپویاایناثارکاملترشوند‪.‬‬ ‫کیارستمی جهانی بی قاعده داشت‪ .‬قواعد او در هر رفتار و بازی و اثر مختص‬ ‫همانکاربود‪.‬‬ ‫ومهارتخودراکشف‪،‬مدامبسطوتوسعهمیداد‪.‬هرکاریازاثارگرافیکاو‬ ‫نهتنهاامضایکارقبلیاورانداشتکهمیشدبیمحاباتردیدکردکهکارطراح‬ ‫تازه و نام نااشنایی است‪ .‬کیارستمی در هر کاری از خودش فراتر می رفت و‬ ‫یافتهایتازهعرضهمیکرد‪.‬‬ ‫درطراحیپوستر«لباسیبرایعروسی»کتشلواریبددوخترادرمعرض‬ ‫نمایش می گذارد که درون یقه ی ان مشخصات فیلم نوشته شده اند‪ .‬برای‬ ‫دقیقتردیدهشدننوشتههابایددردلپوسترفروبرویدتابهمحتوایانپی‬ ‫ببرید‪ .‬برای طراحی پوستر فیلم «کلوزاپ» از طراح خواست فونت اشنای‬ ‫مارککلوزاپرابرایعنواناستفادهکند‪.‬اوباتوجهبهوضعیتمعاصرودرک‬ ‫دورانپسامینیمالیسمهمیشهسادهترینودرعینحالپیچیدهترینراهرا‬ ‫انتخابمیکرد‪.‬مراحلتولیدتیتراژهایتلویزیونینیزبههمینرویهانجام‬ ‫میگرفتند‪ .‬برای فیلم «به همین سادگی» ساخته ی رضا میرکریمی‪،‬‬ ‫کیارستمیازفیلمبردارخواستکهبادوربینازنوشتناوباخطابداعیسادهو‬ ‫اختصاصیخودفیلمبرداریکند‪.‬بههمینسادگی!درایننمایشگاهویدیوی‬ ‫مراحلساختاینتیزرنیزدرمعرضدیدعالقهمندانقرارگرفت‪.‬‬ ‫در مراسم افتتاحیه ی این نمایشگاه که مصادف با زادروز عباس کیارستمی‬ ‫در خانه ی هنرمندان ایران برگزار شد؛ در حضور دوستان و نزدیکان عباس‬ ‫کیارستمیوهمچنینفرزندکوچکوی‪،‬بهمنکیارستمیازکتابیباعنوان‬ ‫«در ستایش زندگی عباس کیارستمی» رونمایی شد‪ .‬این کتاب شامل‬ ‫گزارشی از نشست عباس کیارستمی در مدرسه ی ویژه و همچنین اثار‬ ‫گرافیکیویطیاینسالهاست‪.‬درگزارش«دیدارنزدیکباکیارستمیدر‬ ‫مدرسه ی ویژه» از خاطرات سالهای دورش در تولیدات فیلم های تجاری و‬ ‫چراییساختارشکنیهایشمیخوانیم‪.‬اوهمچنینازتجربهیهمکاریبا‬ ‫سهراب شهید ثالث و اختالفاتش با ممیز برای طراحی پوستر فیلم ماندگار‬ ‫«خانه ی دوست کجاست» خاطراتی را نقل می کند‪ .‬همچنین در بخش‬ ‫تصاویرکتاب‪،‬پوسترهایفیلمهایطعمگیالس‪،‬زندگیودیگرهیچ‪،‬مشق‬ ‫شب‪ ،‬لباسی برای عروسی‪ ،‬شیرین‪ ،‬کلوزاپ‪ ،‬کپی برابر اصل‪ ،‬مسافر و‪ ...‬به‬ ‫همراهتوضیحاتیازنگاهمتفاوتعباسکیارستمیطیمراحلطرحواجرای‬ ‫اینپوسترهاکهسعیداردکمیازویژگیهایخاصوساختارشکنانهیاین‬ ‫هنرمندبزرگرابهمخاطبانبیشتربشناساند‪.‬‬ ‫این کتاب توسط نشر ویژه ی نگار و نشر نظر و با همکاری امیر اثباتی‪ ،‬نگار‬ ‫اسکندرفر‪،‬علیبختیاری‪،‬غزالهبروسان‪،‬علیبوستان‪،‬محمودرضابهمنپور‪،‬‬ ‫غزالهپریزاده‪،‬لیالپناهنده‪،‬حسنجاوید‪،‬ابراهیمحقیقی‪،‬مهدیدوائی‪،‬فریبا‬ ‫سلیمانی‪ ،‬ارش صادقی‪ ،‬فریده صداقت‪ ،‬سیف اهلل صمدیان‪ ،‬مجید عباسی‪،‬‬ ‫اراد فرهادی‪ ،‬معراج قنبری‪ ،‬شنبم کاظمی‪ ،‬سروش مهرجو‪ ،‬عادل یراقی و‬ ‫موزهیگرافیکایرانمنتشرشدهاست‪.‬‬ ‫درقسمتیازکتاباینچنینمیخوانیم‪:‬‬ ‫شایدادعایبزرگیباشدکهجهانبیکیارستمی‪،‬خالیشد‪.‬معنایاینسخن‬ ‫برای کسانی که اندک نزدیکی با او داشتند غریب نیست‪ .‬گرچه این سخن‪،‬‬ ‫بیانیاحساسیاستاماتجربهاشبرایدوستانونزدیکاناوبیقیاسبامرگ‬ ‫دیگرانرخداد‪.‬ازسوییدیگرمیتوانمدعیشدکهبامرگکیارستمیتجربه‬ ‫بشریدریافتننگاههایمتفاوتصدمهدید‪.‬باهرمیزانفاصلهگرفتنازاومی‬ ‫توانبراینمدعانشانههافراوانافزود‪.‬‬ ‫کیارستمیجهانیرادرفرارویماقراردادکهپیشوپساز‬ ‫او ندیده بودیم‪ .‬در هر قلمرویی که وارد می شد فضایی را‬ ‫خلق می کرد که نمی شد باور کرد چرا تا ان زمان مشابه‬ ‫اشنبودهاست‪.‬اوخالقبازیهایتازهدرزیستمابود‪.‬در‬ ‫هربازیقاعدهایتازهبنیانمیگذاشت‪.‬اماتکراردربازی‬ ‫هایشوجودنداشت‪.‬‬ ‫درهربخشازکارهایاوازجملهکارهایگرافیکیمیتوان‬ ‫بخشیازجهانذهنیاوراکشفکردکهتنهادرشکلدادن‬ ‫بهپازلهزارتکهشخصیتاوتکهیکوچکیاست‪.‬در‬ ‫کشف مختصات کارهای گرافیکی او در‬ ‫دورانی که گرافیک ایران با نام هایی مانند‬ ‫مرتضی ممیز‪ ،‬فرشید مثقالی‪ ،‬قباد شیوا‪،‬‬ ‫ابراهیمحقیقیودیگرانشناختهشدهبود‬ ‫او فضای خاص خود را می ساخت‪ .‬فضایی‬ ‫که شبیه کار هیچ کدام از هم عصرانش نبود‪.‬‬ ‫کارهایاوساختاریمتفاوتداشت‪.‬‬ ‫هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫فرهنگی‪،‬هنری‪،‬‬ ‫ماهنامهفرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫شماره‪31‬‬ ‫‪،1396‬شماره‬ ‫مردادماه‪،1396‬‬ ‫جدید‪،‬مردادماه‬ ‫دورهجدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫‪77‬‬ ‫تهران‬ ‫ ‬ ‫هفتمینحراج‬ ‫‪۲۶‬میلیاردیشد‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫هفتمیندورهحراجاثارهنرهایتجسمیتهرانبامدیریتدکترعلیرضاسمیع اذردرهتلپارسیان‬ ‫ازادیتهرانبرگزارشد‪.‬‬ ‫همانند دو دوره پیش‪ ،‬حسین پاکدل چکش حراج را می زد‪ .‬در این دوره ‪ ۱۳‬اثر در بخش کالسیک‬ ‫شامل اثار هنرمندانی چون اقا باال (نقاش باشی)‪ ،‬محمد غفاری‪ ،‬علی محمد حیدریان‪ ،‬حسین شیخ‪،‬‬ ‫حسین ارژنگی‪ ،‬علی اکبر صنعتی‪ ،‬حسین طاهرزاده‪ ،‬بهزاد تبریزی‪ ،‬محمدعلی زاویه‪ ،‬جواد رستم‬ ‫شیرازی‪،‬محمودفرشچیان‪،‬میرزااقاامامی‪،‬حسینخطاییومجیدمهرگانعرضهشدند‪.‬‬ ‫در بخش مدرن ‪ ۵۹‬اثر ارائه شد که اثار هنرمندانی چون عباس کیارستمی‪ ،‬منوچهر یکتایی‪ ،‬پرویز‬ ‫کالنتری‪،‬حسینمحجوبی‪،‬پرویزتناولی‪،‬سهرابسپهری‪،‬بهمنمحصص‪،‬محمداحصایی‪،‬کوروش‬ ‫شیشه گران‪،‬حسینزنده رودی‪،‬منیرفرمانفرماییان‪،‬جعفرروحبخشو‪...‬راشاملمی شد‪.‬‬ ‫شروع حراج با عکسی از مجموعه «سفیدبرفی» اثر «عباس کیارستمی» اغاز شد‪ .‬این مجموعه‬ ‫دربرگیرندهشماریازمفهومی تریناثارعباسکیارستمیاستکهدرمناظربرفیثبتشدهوبه صورت‬ ‫سیاهوسفیدبهچاپرسیده اند‪.‬پایبندیعباسکیارستمیبهتفکراتمینیمالیستیوکمینه گرایی‬ ‫به خوبی در اثار این مجموعه مشهود است‪ .‬برای ثبت این مجموعه بیش از سی سال زمان صرف شده‬ ‫است‪.‬اینعکسباقیمتدویست وبیستمیلیونتومانچکشخورد‪.‬‬ ‫حراج با اثار ارزشمند هنرمندان بزرگی چون محمد احصایی‪ ،‬محمود جوادی پور‪ ،‬ژازه طباطبایی‪،‬‬ ‫منوچهر یکتایی‪ ،‬ابوالقاسم سعیدی‪ ،‬مهدی ویشکایی‪ ،‬مسعود عربشاهی‪ ،‬دو اثر از ناصر اویسی‪ ،‬یک‬ ‫نقاشیسه لتیازایدیناغداشلو‪،‬سازه ایازبهمنمحصصواثریمنحصربه فردازمارکوگرگوریانکه‬ ‫بدون تردید از شاخص ترین پیشگامان هنر معاصر ایران محسوب می شود‪ ،‬ادامه پیدا کرد‪ .‬این اثار از‬ ‫هفتادوپنجتاهفتصدوپنجاهمیلیونتومانچکشخوردند‪.‬‬ ‫اولین اثر میلیاردی این دوره تابلویی از «سهراب سپهری» بود‪ .‬این تابلو از مجموعه درخت ها با همان‬ ‫پالترنگیموردعالقهسهرابوقابیازتنه هایدرختانوتکنیکوتاچقلممنحصربه فردهنرمنداجرا‬ ‫‪78‬‬ ‫شده بود‪ .‬این تابلو به قیمت یک میلیاردودویست میلیون تومان به‬ ‫فروشرسید‪.‬‬ ‫دومیناثرهنریمیلیاردیایندوره‪،‬تابلوییازمحمدغفاری‪،‬ملقب‬ ‫به «کمال الملک» بود‪ .‬منظره ای از کوه ها و یک اردوگاه که با دیگر‬ ‫کارهای کمال الملک تفاوت بسیاری دارد و تاثیرات هنر رنسانس‬ ‫و کالسیک کمتر در ان دیده می شود‪ .‬این نقاشی با قیمت یک‬ ‫میلیارد وصدوپنجاهمیلیونتومانچکشخورد‪.‬‬ ‫قطعا یکی از متفاوت ترین اثار حراج این دوره‪ ،‬مجسمه «شاعر و‬ ‫پرنده» اثر «پرویز تناولی» بود‪ .‬تناولی‪ ،‬مجسمه ساز‪ ،‬مجموعه دار‪،‬‬ ‫پژوهشگر و از شناخته شده ترین هنرمندان ایرانی در عرصه‬ ‫بین المللی است که تاکنون رکورد گران ترین اثر هنرهای تجسمی‬ ‫در خاورمیانه را به نام خود ثبت و حفظ کرده است‪ .‬تناولی که از‬ ‫پیشگامانمجسمه سازینوینایرانمحسوبمی شود‪،‬دردوره های‬ ‫قبلی حراج تهران با مجسمه های «هیچ» حضور داشت؛ اما در این‬ ‫دوره «شاعر و قفس» از مجموعه «شاعر» وی به حراج گذاشته شده‬ ‫بود‪.‬قیمتفروشایناثربیندوتاسهمیلیاردپیش بینیمی شد؛اما‬ ‫درنهایتباقیمتدومیلیاردوپانصدمیلیونتومانبهفروشرسید‪.‬‬ ‫اثر میلیاردی بعدی متعلق به «منوچهر یکتایی» بود که این بار نیز‬ ‫شگفتی سازشد‪.‬منوچهریکتاییکهدرششمینحراجتهرانبااثری‬ ‫بدون عنوان توانست قیمت یک میلیاردوچهارصدوهفتاد میلیون‬ ‫تومان را به نام خود ثبت کند؛ در این دوره و با رقم یک میلیاردوصد‬ ‫میلیونتومانتوانسترکوردمیلیاردیخودراحفظکند‪.‬‬ ‫اثرگران قیمتبعدی‪،‬نقاشیدیگریازسهرابسپهریبود‪.‬ازهمان‬ ‫مجموعه «درخت ها» و ویژگی هایی مشابه اما زاویه ای متفاوت که‬ ‫این بارباقیمتسهمیلیاردوصدمیلیونتومانبهفروشرسید‪.‬‬ ‫اخرین اثر میلیاردی‪ ،‬نقاشی «عقاب کور» از «بهمن محصص» بود‪.‬‬ ‫بسیاری این نقاشی محصص را تحت تاثیر شعری از نیما یوشیج با‬ ‫همین عنوان می دانند که با توجه به دلبستگی هایی که محصص‬ ‫به نیما داشت بسیار محتمل به نظر می رسد‪ .‬در دوران حیات هر‬ ‫دو هنرمند نامه هایی نیز میانشان رد و بدل می شد و نیما همیشه‬ ‫محصص را «نقاش باشی» خطاب می کرد‪ .‬این نقاشی خاص که‬ ‫انتظارعقابیکوربرایتولدفرزاندانشرانشانمی دهدکهقراراست‬ ‫راه او را ادامه دهند اخرین بار در حراج کریستیز دوبی ارائه شد‪ .‬این‬ ‫نقاشیدرحراجتهرانباقیمتیکمیلیاردودویستمیلیونتومان‬ ‫چکشخورد‪.‬‬ ‫در مجموع‪ ،‬هفتمین حراج تهران با فروش بیست وشش میلیارد و‬ ‫صدوسیزدهمیلیونتومانبهکارخودپایانداد‪.‬‬ ‫درحالیپروندههفتمیندورهحراجتهرانبستهشدکهبازهمسهراب‬ ‫سپهری رکورددار شد‪ .‬عنوان دو اثر گران قیمت این دوره به سهراب‬ ‫سپهریبارقمفروشسهمیلیاردوصدمیلیونتومانوپرویزتناولیبا‬ ‫دومیلیارد وپانصدمیلیونتومانتعلقگرفت‪.‬‬ ‫‪ ۲۰‬اثر باالتر از قیمت بیشینه چکش خوردند و بیشتر اثار در فاصله‬ ‫قیمتکمینهوبیشینهبهفروشرسیدند‪.‬‬ ‫در این دوره تعداد ‪ ۶‬اثر بیش از یک میلیارد تومان‪ ،‬تعداد ‪ ۷‬اثر بین‬ ‫پانصد تا یک میلیارد تومان و ‪ ۴۰‬اثر به قیمت بیش از ‪ 100‬میلیون‬ ‫تومان به فروش رسیدند‪ .‬در پایان هفتمین حراج تهران‪« ،‬علی‬ ‫مرادخانی» معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی به روی‬ ‫صحنه رفت و با ستایش حراج تهران و ابتکار عمل« دکتر علیرضا‬ ‫سمیع اذر»درراهبریاینرویدادفرهنگی‪،‬اقتصادیازقولوزیرفرهنگاعالمکرد‬ ‫کهازایناتفاق‪،‬حمایتهمه جانبه ایخواهدشد‪.‬‬ ‫مرادخانی اعالم کرد‪ :‬از حراج تهران دو اثر نفیس کمال الملک با عنوان «اردوگاه‬ ‫خیابانی» به قیمت یک میلیاردوصدوپنجاه میلیون تومان و نیز تابلوی سیاه و‬ ‫سفید بهجت صدر به قیمت دویست وشصت میلیون تومان برای گنجینه دائمی‬ ‫موزه هنرهای معاصر تهران خریداری شده اند‪ .‬وی علت خرید تابلوی کمال الملک‬ ‫را منحصربه فرد بودن کار و همچنین اینکه تابلو را پیش از سفر به فرنگ و تاثیر از‬ ‫هنرمندانکالسیکنقاشیکردهاستعنوانکرد‪.‬مرادخانیهمچنینازکمبوداثار‬ ‫هنرمندانمعاصرجوانابرازتاسفنمودووعدهداددرحراجهشتماثارهنریمدرن‬ ‫تهران که اواخر پاییز برگزار خواهد شد از اثار دیگر هنرمندان معاصر نیز خریداری‬ ‫خواهندنمود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪79‬‬ ‫به بهانه نمایش شیرهای پرویز تناولی در موزه‬ ‫هنرهای معاصر تهران‬ ‫شادی بلوطی‬ ‫کارشناس نقاشی‬ ‫شیرهایپرویز‬ ‫پرویز تناولی در سال ‪ ۱۳۱۶‬در تهران به دنیا امد‪ .‬فعالیت هنری را با‬ ‫اموختن ساز ویولن نزد ابوالحسن صبا اغاز کرد‪ .‬تحصیالتش را در‬ ‫دبیرستان ادیب ادامه داد‪ .‬در سال ‪ ۱۳۳۲‬هنرستان هنرهای زیبا در‬ ‫تهران تاسیس شد و او در رشته مجسمه سازی نام نویسی کرد؛ سپس به‬ ‫ایتالیا رفت و اموختن در رشته مجسمه سازی را ادامه داد‪ .‬در سال ‪۱۳۴۲‬‬ ‫سرپرست بخش مجسمه سازی دانشکده هنرهای زیبا در تهران شد و‬ ‫تا ‪ ۱۸‬سال بعد‪ ،‬یعنی سال ‪ ۱۳۵۷‬که از شغل استادی بازنشسته شد‪ ،‬به‬ ‫این کار مشغول بود‪ .‬تناولی از سال ‪ ۱۳۶۸‬در تهران و ونکوور زندگی و‬ ‫کار می کند‪ .‬اثار تناولی در مجموعه های مهمی ازجمله موزه بریتانیا‪،‬‬ ‫گالری هنر گری‪ ،‬دانشگاه نیویورک‪ ،‬موزه متروپولیتن‪ ،‬موسسه هنر‬ ‫میناپولیس‪ ،‬موزه هنرهای معاصر تهران‪ ،‬موزه ملی قطر‪ ،‬موزه سلطنتی‬ ‫اردن‪ ،‬موزه سلطنتی اسکاتلند‪ ،‬موزه هنر مدرن وین‪ ،‬موزه هنر مدرن‬ ‫نیویورک‪ ،‬مرکز هنر واکرمیناپولیس‪ ،‬دانشگاه شیراز‪ ،‬موزه تیت لندن و‬ ‫بسیاری از مراکز دیگر در سرتاسر جهان نگهداری می شود‪.‬‬ ‫پرویز تناولی از اولین نسل هنرمندان معاصر ایران است‪ .‬مدرنیسمی‬ ‫که با تاخیر چند دهه به ایران رسید‪ .‬کمال الملک پس از بازگشت از‬ ‫سفر فرنگ‪ ،‬میراث هنر رنسانس را با خود به ایران اورد و در زمانی که‬ ‫امپرسیونیسم و مرز دوران مدرنیسم در جهان درحال شکل گیری بود‪،‬‬ ‫خود و شاگردانش به ترویج این اموزه ها پرداختند‪.‬‬ ‫با هفتاد سال تاخیر‪ ،‬نقاشان نوگرا در ایران ظهور کردند و تالش کردند‬ ‫پایه های هنر مدرن را در ایران بنا نهند‪ .‬بسیاری از این هنرمندان درک‬ ‫صحیحی از مدرنیسم نداشتند‪ ،‬عده ای نیز تالش کردند در هنرهای‬ ‫مختلف تجسمی‪ ،‬به صورت تجربی‪ ،‬در سبک های مختلف دوران مدرن‬ ‫ازمون وخطا کنند‪.‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪80‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫تعداد اندکی از هنرمندان نسل دهه ‪ ۱۳۴۰‬تالش کردند با درک اموزه ها‬ ‫و تغییرات مدرنیسم‪ ،‬این دستاوردها را با فرهنگ و هنر و نمادهای ایرانی‬ ‫پیوند بزنند‪ .‬این گروه از هنرمندان جوان مکتب «سقاخانه» را به وجود‬ ‫اوردند‪.‬‬ ‫مکتب سقاخانه‬ ‫نام «سقاخانه» در ابتدای امر توسط «کریم امامی» بر این جریان‬ ‫گذاشته شد‪ .‬امامی در مقاله ای که در سال ‪ ۱۳۴۱‬در روزنامه کیهان‬ ‫به چاپ رسیده بود این مکتب را جریانی مدرن و ایرانی عنوان کرد‪.‬‬ ‫هنرمندان این مکتب تالش کردند با ترکیب عناصر هنر مدرن و نقوش‬ ‫و تزیینات هنر سنتی ایران‪ ،‬همچنین نواوری در خط‪ ،‬اثاری نو تولید‬ ‫کنند‪ .‬حسین زنده رودی‪ ،‬فرامرز پیالرام و پرویز تناولی از شاخص ترین‬ ‫نماینده های این مکتب هستند که توانستند با اثار خالقانه خود به‬ ‫موزه های بزرگ دنیا راه پیدا کنند و اثارشان با قیمت های قابل توجهی‬ ‫در مارکت هنر خرید و فروش شوند‪.‬‬ ‫پرویز تناولی و مکتب سقاخانه‬ ‫پرویز تناولی در پژوهش های خود در نمادها و نشانه های ایرانی‪ ،‬شیفته‬ ‫شیرهای ایرانی شد‪ .‬وی خود در این باره می گوید‪« :‬شیفتگی من به شیر‬ ‫به سال ‪ ۱۳۴۷‬باز می گردد‪ .‬در ان سال در شیراز به قالیچه ای که تصویر‬ ‫شیری بر ان بافته شده بود‪ ،‬برخوردم‪ .‬نقش عجیب و قدرتمند این شیر‬ ‫چنان محسورم کرد که ان را بالفاصله خریدم ‪ .‬این برخورد و این اقدام‬ ‫سرنوشت من را تغییر داد و درب تازه ای را به رویم گشود و ان ورود به‬ ‫دنیای فرش بود‪ .‬هنوز چند روزی از خرید ان قالیچه نگذشته بود که‬ ‫سرنوشت‪ ،‬قالیچه شیری دیگری بر سر راهم قرار داد و این روال تا جایی‬ ‫ادامه یافت که تقریبا هفته ای نبود که نمونه یا نمونه هایی از چند قالیچه‬ ‫شیری به دستم نرسد و اشتیاق بیشتری برای پی بردن به چندوچونی‬ ‫ان ها‪ ،‬درونم را شعله ور نکند‪ .‬چند ماهی گذشته بود که بر ان شدم‬ ‫خود به سراغ منابع اصلی این قالیچه ها بروم و ان ها را از صاحبانشان‬ ‫در چادرهای ایالت قشقایی و بختیاری که در دامنه های زاگرس‬ ‫زندگی می کنند بطلبم؛ تا عالوه بر تکمیل این مجموعه‪ ،‬به اطالعات‬ ‫دست اول دست یابم‪ .‬در همین سفرها بود که متوجه شدم قالیچه ها‬ ‫و یا گبه های شیری چون دیگر فرش ها تنها برای نوازش چشم بافته‬ ‫نشده اند و در پس خود‪ ،‬رازهای بی شماری نهفته دارند و ازجمله‬ ‫نماد شجاعت و شهامت زاگرس و دنباله سنت های کهن ایران اند»‪.‬‬ ‫پرویز تناولی در این نمادشناسی ها و تولیدات هنری اقدام‬ ‫به خالقیت هایی نمود که از مرز مدرنیسم پلی به سمت جریان‬ ‫پست مدرن ایجاد کند‪ .‬رفتن سازه ها به سمت اشکال پایه و‬ ‫اجراهای چکیده نگارانه‪ ،‬ابعاد بزرگ مجسمه ها و حضور شکل های‬ ‫زاویه دار و نزدیک به مربع‪ ،‬که نمادی از دنیای مدرن است‪ ،‬در‬ ‫ترکیب بندی های نهایی‪ ،‬نشان از درک تناولی از هنر پست مدرن‬ ‫و همچنین تالش برای سوق دادن این نمادهای ایرانی به سمت‬ ‫فضای پست مدرن است‪ .‬این تالش ها حتی در بافت فرش های‬ ‫تناولی نیز مشهود است‪ .‬ترکیب بندی های انتزاعی طرح فرش ها و‬ ‫همچنین استفاده از رنگ های ناب و خالصی که در اولین نگاه یاداور‬ ‫سبک انتزاع پسانقاشانه است‪ ،‬بافت متفاوتی را از فرش های ایرانی‬ ‫و حتی خود نماد شیر به نمایش می گذارد‪.‬‬ ‫نمایشگاه موزه هنرهای معاصر‬ ‫در نمایشگاه اخیر تناولی در موزه هنرهای معاصر تهران‪ ،‬تعدادی‬ ‫از سازه های اولیه و پیش ساخته ها‪ ،‬فرش هایی با طرح شیر و‬ ‫مجسمه های کوچک و بزرگ این هنرمند به نمایش درامده اند‪.‬‬ ‫در کنار این مجموعه اثار‪ ،‬تعدادی ورقه از نسخه های خطی‬ ‫کتاب های قدیمی بر دیوار موزه نقش بسته اند‪ .‬پرویز تناولی‬ ‫شیرهای خود را به دل این نسخ خطی نیز منتقل کرده است و با‬ ‫تکنیک های مختلف نقاشی‪ ،‬تصویری از خود و شیرهای مدرنش را‬ ‫بر روی ان ها تصویر کرده است‪.‬‬ ‫این برگه ها یاداور بسیاری اثار هنرمندان اوانگارد معاصر است؛‬ ‫امضاهای «سیندی شرمن» پای عکس های «واکر اونس»‪ ،‬طرح‬ ‫کوکالوی نقش بسته بر کوزه های چهارهزار ساله اثر «ای وی وی» و‬ ‫حتی ازان خودسازی های «باربارا کروگر»‪ .‬البته کار تناولی چیزی‬ ‫فراتر از یک ازان خودسازی است‪ .‬حضور شیر در دل این برگه ها که‬ ‫تا حد زیادی از نوشته های ان با رنگ پوشیده شده اند‪ ،‬بیش از هر‬ ‫چیز بیانیه ای شخصی و اعالم گذر از هنر گذشته است‪.‬‬ ‫پیش تر یکی از منتقدان هنری درباره عبارت «موزه معاصر» گفته‬ ‫بود این عنوان از اساس اشتباه است و موزه ها قابلیت نگهداری اثار‬ ‫معاصر را ندارند‪ .‬کار تناولی بی شباهت به این دیدگاه نیست‪ ،‬حتی‬ ‫در پاره ای از این اثار دست مایه ای از طنز در موضوعات و عناوین به‬ ‫چشم می خورد‪.‬‬ ‫در کنار این اثار از پرویز تناولی‪ ،‬اثاری از الواح‪ ،‬سکه ها‪ ،‬سر تبر و‬ ‫بسیاری اثار باستانی ایران با نماد شیر از موزه ها و مجموعه های‬ ‫مختلف گرداوری و به نمایش درامده اند که باحضور این اثار به‬ ‫خوبی می توان گذار و سیر تحول این نماد از گذشته تا امروز و‬ ‫همچنین تغییرات محسوس در اثار تناولی را مقایسه کرد‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪81‬‬ ‫به بهانه زادروز محمود دولت ابادی نویسنده و منتقد‪:‬‬ ‫از«کلیدر»تا«زوالکلنل»‬ ‫محمود دولت ابادی در دهم مردادماه‪ 1319‬در دولت اباد‬ ‫سبزوار زاده شد‪ .‬وی نویسنده‪ ،‬نمایشنامه نویس و‬ ‫فیلمنامه نویس است‪ .‬اثار او به زبان های انگلیسی‪،‬‬ ‫فرانسوی‪،‬ایتالیایی‪،‬نروژی‪،‬سوئدی‪،‬چینی‪،‬کردی‪،‬‬ ‫عربی‪ ،‬هلندی‪ ،‬عبری و المانی ترجمه شده اند‪.‬‬ ‫محمود دولت ابادی عالوه بر نگارش نمایشنامه‬ ‫و فیلمنامه‪ ،‬سابقه بازیگری در تئاتر و سینما را‬ ‫نیز دارد‪ .‬فضای اکثر نوشته های دولت ابادی در‬ ‫روستاهای خراسان رخ می دهد و رنج و مشقت‬ ‫روستاییانشرقایرانرابهتصویرمی کشد‪.‬‬ ‫دولت ابادی در سال ‪ ۲۰۱۳‬برگزیده جایزه ادبی‬ ‫یانمیخالسکیسوییسشد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۲۰۱۴‬جایزه شوالیه ادب و هنر دولت‬ ‫فرانسه‪ ،‬توسط سفیر دولت فرانسه در تهران به‬ ‫محموددولت ابادیاهداشد‪.‬‬ ‫مشهورترین و شاخص ترین اثر دولت ابادی‪،‬‬ ‫رمان «کلیدر» است‪ .‬رمان کلیدر با ‪۲۸۳۶‬‬ ‫صفحه بزرگ ترین رمان فارسی است که ده‬ ‫جلد و پنج مجلد قطور به چاپ رسیده است‪ .‬این‬ ‫رمان در ستایش کار‪ ،‬زندگی و طبیعت‪ ،‬با روایتی‬ ‫حماسی از شجاعت و مردانگی است‪ .‬دولت ابادی‬ ‫درباره این رمان گفته است‪« :‬دیگر گمان نکنم‬ ‫که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری‬ ‫کامل تر از کلیدر انجام دهم‪ .‬کلیدر از جهت کمی‬ ‫و کیفی‪ ،‬کامل ترین کاری است که من تصور‬ ‫می کرده ام که بتوانم و شاید بشود گفت در‬ ‫برخیجهاتازتصورخودمهمزیادتراست»‪.‬‬ ‫شخصیت اول این رمان شخصی به نام‬ ‫«گل محمد» است‪ .‬داستان کلیدر پیرامون زندگی‬ ‫گل محمد روایت می شود‪ .‬کلیدر‪ ،‬یک رمان عظیم‬ ‫روستایی است و دولت ابادی بیش از ‪ ۱۵‬سال‬ ‫از عمرش را صرف نگارش ان کرده است‪ .‬او‬ ‫‪82‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫بعدها در مصاحبه ای عنوان کرد طی این سال ها عده‬ ‫زیادی به او مراجعه کرده و مدعی شده اند که شخصیت‬ ‫«گل محمد» داستان از زندگی ان ها اقتباس شده است‪.‬‬ ‫کلیدر که سرنوشت تراژدیک رعیت های ایرانی و قبایل‬ ‫چادرنشین را در دوره ای که سیاست زور حاکم است به‬ ‫تصویر می کشد‪ ،‬بر اساس حوادث واقعی نگاشته شده و‬ ‫بهشرحسختی هاورنج هاییروارفتهبرخانواده َکلمیشی‬ ‫می پردازد‪.‬کلیدررا می تواننقطهاوجرشتهاثارپیشین‬ ‫دولت ابادیبهحساباوردکهاغلبان هاداستان هایی‬ ‫کوتاه درباره مردم زجرکشیده و رنجور دهات خراسان‬ ‫است‪ .‬مفسرین‪ ،‬کلیدر را نقطه عطفی در تاریخ ادبیات‬ ‫مدرن فارسی می دانند؛ بدان حد که یکی از مفسرین‪،‬‬ ‫کلیدررا«حماسهزوال»می خواند‪.‬‬ ‫الزم به ذکر است که در بین منتقدین و نویسندگان‬ ‫و اهالی ادبیات نظرات مختلف و متفاوتی نسبت به‬ ‫«کلیدر» وجود دارد‪ .‬برخی رمان را به دلیل دوری از‬ ‫شیوه نگارش ادبیات نو‪ ،‬حجیم بودن و لحن و شیوه‬ ‫روایت‪ ،‬متناسب با زمانه نمی دانند و در نقطه مقابل‪،‬‬ ‫بسیاری همین ویژگی ها را از صفات مثبت «کلیدر» به‬ ‫شمار می اورند‪« .‬زوال کلنل» اثری دیگری از محمود‬ ‫دولت ابادی است که در سال های ابتدایی دهه ‪۱۹۸۰‬‬ ‫میالدی به زبانفارسی نوشته شد و براینخستین بار در‬ ‫سال‪ ۲۰۰۹‬میالدی‪ ،‬توسط ناشر سوئیسی منتشر شد؛‬ ‫اما این رمان در ایران مجوز انتشار نگرفت‪ .‬در تابستان‬ ‫‪ ۱۳۹۳‬نسخه ای جعلی از رمان‪ ،‬بدون مجوز نویسنده‬ ‫وارد بازار شد که این اقدام شکایت دولت ابادی از ناشر‬ ‫رابههمراهداشت‪.‬‬ ‫خانه پدری محمود دولت ابادی در روستای دولت اباد‬ ‫شهر سبزواربزرگ قرار دارد‪ .‬این خانه با نام «خانه‬ ‫محمود دولت ابادی» در تاریخ ‪7‬مرداد‪ ۱۳۸۲‬با شماره‬ ‫ثبت‪۹۳۲۰‬به عنوانیکیازاثارملیایرانبهثبترسیده‬ ‫است‪.‬قدمتاینبنابهدورهحکومتپهلویبازمی گردد‪.‬‬ ‫هم زمان با هفتادوچهارمین سالگرد تولد محمود‬ ‫دولت ابادی از تمبر یادبود این نویسنده شهیر تحت‬ ‫عنوان(اقایرمانایران)درزادگاهش‪،‬سبزوار‪،‬رونمایی‬ ‫شد‪ .‬در این مراسم ضمن چند سخنرانی‪ ،‬برنامه هنری‬ ‫کلیدرخوانی توسط سه نفر از هنرمندان سبزوار برگزار‬ ‫شد‪.‬‬ ‫به یاد سعدی سینمای ایران‬ ‫«نغمه عشق فرودش اوجه»‬ ‫علیحاتمی‪،‬کارگردان‪،‬فیلمنامه نویسوتهیه کنندهسینماوتئاتر‪،‬دربیست وسوم‬ ‫مردادماه ‪ ۱۳۲۳‬در خیابان شاهپور تهران‪ ،‬خیابان مختاری‪ ،‬کوچه اردیبهشت‬ ‫به دنیاامد‪.‬ادرسیکهبعدهادرسریال«هزاردستان»‪،‬شخصیترضاخوش نویس‬ ‫داستانشدرانجازندگیمی کند‪.‬‬ ‫حاتمیدانش اموختهازدانشکدهسینماوتئاتردانشگاههنربود‪.‬علیحاتمیحداقل‬ ‫‪ ۱۵۵‬فیلم بلندسینماییومجموعهتلویزیونیساختهاست‪.‬ویکارهنریخودرابا‬ ‫نویسندگیدرتئاتراغازکردونمایشنامه های«ساتن»‪«،‬قصهحریر»‪«،‬ماهیگیر»‪،‬‬ ‫«حسنکچل»‪«،‬چهلگیس»و«شهرافتابومهتاب»رابرایتئاترنگاشتهاست‪.‬‬ ‫علی حاتمی در کالس های نمایشنامه نویسی اداره هنرهای دراماتیک (واقع در اب‬ ‫سردار) شرکت می نمود و بعدها که این اداره به نام دانشکده هنرهای دراماتیک‬ ‫تغییر نام داد‪ ،‬او در رشته ادبیات نمایشی تحصیالت خود را ادامه داد‪ .‬در سال‪۱۳۴۴‬‬ ‫نمایش دیب (دیو) را که از اولین نوشته هایش بود به روی صحنه برد‪ .‬اولین تجربه‬ ‫سینمایی حاتمی‪ ،‬فیلم سینمایی «حسن کچل» بود‪ .‬حاتمی این فیلم را در پی‬ ‫موفقیت نمایشنامهحسنکچلواستقبالبسیارخوبمردمازان‪،‬ساخت‪.‬درواقع‬ ‫این موفقیت موجب شد که چند تن از دست اندرکاران سینما او را ترغیب کنند که‬ ‫ایننمایشنامهرابهفیلمبدلکندوشانسخودرادرعرصهسینمانیزبیازماید‪.‬حسن‬ ‫کچل‪،‬نخستینفیلمریتمیکوموزیکالایرانیوبرگرفتهازداستان هایکهنایرانی‬ ‫بود‪ .‬این فیلم با استقبال بسیار خوبی از سوی تماشاگران روبرو شد‪ .‬بدون تردید از‬ ‫معروف ترین و به یادماندنی ترین کارهای علی حاتمی سریال «هزاردستان» است‪.‬‬ ‫علی حاتمی پس از اتمام «سوته دالن» نگارش فیلمنامه سریال هزاردستان را اغاز‬ ‫کرد‪.‬اینسریال درابتدا«جاده ابریشم»نامداشتوبعدبههزاردستانتغییرنامداد‪.‬‬ ‫حاتمیبراینوشتنمتناینسریالعازمفرانسهشدوموهایخودراازتهتراشیدتا‬ ‫رویشنشودبهخیابانبرودوفقطمشغولنوشتنفیلمنامهباشد‪.‬ساختاینسریال‬ ‫در سال ‪ ۱۳۵۸‬کلید خورد و هشت سال طول کشید تا سرانجام «هزاردستان» به‬ ‫انتنتلویزیونبرسد‪.‬علیحاتمیبرایتولیداینسریالدرحال وهوایتهرانقدیم‬ ‫دست به ساخت تهرانی با حال وهوای گذشته زد که درنهایت حاصل کار او به عنوان‬ ‫یکشهرکسینماییبرایتلویزیونو سینمایایرانباقیماند‪.‬اینسریالروایتگر‬ ‫زندگی رضا تفنگچی بود که در اواخر دوره احمدشاه قاجار دست به اسلحه می برد و‬ ‫یک سلسله ترور را اغاز می کند‪ ،‬او درسال های پایانی عمر‪ ،‬کار خوشنویسی را پی‬ ‫می گیرد و از رضا تفنگچی به رضا خوشنویس تبدیل می شود‪ .‬حاتمی در‬ ‫سال ‪ ۱۳۶۲‬فیلم «کمال الملک» را ساخت‪ .‬وی در این فیلم‬ ‫تالش کرد گوشه هایی از زندگی کمال الملک‪،‬‬ ‫نقاش باشی دربار ناصرالدین شاه‬ ‫و حال وهوای دربار‬ ‫و درباریان ان زمان را به تصویر بکشد‪ .‬در این فیلم‪ ،‬جمشید مشایخی‬ ‫عهده دار نقش کمال الملک بود‪ .‬حاتمی تالش کرده است تا در این فیلم با‬ ‫تکیهبررابطهحکومتبایکهنرمند‪،‬ضعف هایفرهنگیوهنریانزمان‬ ‫را به تصویر بکشد‪ .‬حاتمی پس از ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته»‪،‬‬ ‫بر اساس نمایشنامه ای به همین نام از حسن مقدم‪ ،‬در سال ‪ ۱۳۶۸‬فیلم‬ ‫«مادر» را ساخت‪ .‬مادر‪ ،‬یکی از پرستاره ترین فیلم های تاریخ سینمای‬ ‫ایراناستکههمگیباگریم هاییمتفاوتازعبداهللاسکندری‪،‬بازی هایی‬ ‫متفاوت از خود به جای گذاشته اند‪ .‬حاتمی در سال‪« ۱۳۷۰‬دلشدگان» را‬ ‫ساخت‪ .‬در این فیلم که ماجرایش در زمان سلطنت احمدشاه می گذرد‪،‬‬ ‫تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر‪ ،‬قصد دارد با پرکردن تعدادی‬ ‫صفحه از موسیقی دانان ایرانی‪ ،‬ردیف های اصیل موسیقی ایرانی را که‬ ‫درحالفراموشی اندراازگزندگذرزمانمحفوظنگهدارد‪.‬بازیگرانمحبوب‬ ‫حاتمی همچون امین تارخ‪ ،‬اکبر عبدی و رقیه چهره ازاد در این فیلم نیز‬ ‫حضور دارند‪ .‬لیال حاتمی‪ ،‬دختر زنده یاد علی حاتمی نیز در «دلشدگان»‬ ‫به ایفای نقش شاهزاده ترک پرداخته است‪ .‬بدون تردید موسیقی این‬ ‫فیلمبااهنگ سازیحسینعلیزادهبه عنوانیکیازنقاطقوتانبهشمار‬ ‫می رود‪ .‬این موسیقی با صدای اواز محمدرضا شجریان همراه شده است‬ ‫که به جای خواننده فیلم‪ ،‬امین تارخ‪ ،‬خواند‪ .‬حاتمی که از سال های اولیه‬ ‫دهه هفتاد‪ ،‬مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان پهلوان تختی را اغاز‬ ‫کردهبودسرانجامدرسال‪،۱۳۷۵‬ساختفیلمجهانپهلوانتختیرااغاز‬ ‫کرد؛ اما متاسفانه پس از انکه تنها بخش هایی از فیلم را فیلم برداری کرده‬ ‫بودبیماریسرطانبهسراغشامدودربیمارستانبستریشدواینپروژه‬ ‫نیمه کاره رها شد‪ .‬علی حاتمی در تاریخ ‪۱۵‬اذرماه‪ ۱۳۷۵‬در اثر سرطان‬ ‫درگذشت‪.‬پیکرویدرقطعههنرمندانبهشت زهرابهخاکسپردهشد‪.‬بر‬ ‫رویسنگمزارویکهدرطرفینشرقیهچهره ازاد(ملقببهمادرسینمای‬ ‫ایران و ایفاگر نقش مادر در فیلم «مادر») و رسام عرب زاده‬ ‫(طراحممتازفرش هایایرانی)دفنشده اند‪،‬یکی‬ ‫از ماندگارترین دیالوگ های فیلم «حاجی‬ ‫واشنگتن» نقش بسته است‪« :‬ایین‬ ‫چراغخاموشینیست»‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪83‬‬ ‫زندگی پزشک و فیلسوف سوئیسی‬ ‫کارلگوستاویونگ‬ ‫کارل گوستاو یونگ (به المانی‪)Carl Gustav Jung :‬‏ روانپزشک‬ ‫و فیلسوف بزرگ سوئیسی است که در تاریخ ‪۲۶‬ژوئیه‪ ۱۸۷۵‬در‬ ‫کسویل سوئیس متولد شد‪ .‬شهرت وی بیشتر به خاطر فعالیت هایش‬ ‫در روان شناسی و ارائه نظریاتش تحت عنوان روان شناسی تحلیلی‬ ‫دانش نوین‬ ‫معروف است‪ .‬یونگ را در کنار زیگموند فروید از پایه گذاران ِ‬ ‫روانکاوی قلمداد می کنند‪ .‬به تعبیر «فریدا فوردهام» پژوهشگر اثار‬ ‫یونگ‪« :‬هرچه فروید ناگفته گذاشته‪ ،‬یونگ تکمیل کرده است»‪.‬‬ ‫از او به عنوان پدر روان شناسی نوین یاد کرده و او را در زمره بزرگ ترین‬ ‫افراد بشر در گذشته و حال می دانند‪ .‬کارل گوستاو یونگ در خانواده ای‬ ‫مذهبی زاده شد‪ .‬پدرش کشیش بود‪ .‬در جوانی مجذوب فلسفه شد و‬ ‫موفق به اخذ بورسیه تحصیلی رشته پزشکی از دانشگاه بازل سوئیس‬ ‫شد‪ .‬یونگ در یک «تابش شهودی» پی برد اموزه ای که او دنبالش‬ ‫می گردد‪ ،‬روانپزشکی است‪.‬‬ ‫او در سال ‪ ۱۹۰۶‬نسخه ای از نتایج کارهای خود را برای زیگموند فروید‬ ‫فرستاد‪ .‬مکاتبه و دوستی ان دو تا سال ‪ ۱۹۱۳‬ادامه یافت‪ .‬اولین دیدار‬ ‫یونگ با فروید در وین اتفاق افتاد و ان دو ‪ ۱۳‬ساعت با هم به گپ وگفت‬ ‫پرداختند‪ .‬یونگ به زودی به چهره ای تاثیرگذار در تحقیقات فروید‬ ‫مبدل شد‪ .‬یونگ اولین رئیس انجمن بین المللی روانکاوی محسوب‬ ‫می شود که ویراستاری گزارش ساالنه این انجمن (اولین نشریه‬ ‫روانکاوی) را بر عهده داشت‪.‬‬ ‫یونگ و فروید توافقات بسیاری دارند؛ اما یکی از موارد اساسی و عمیق‬ ‫اختالف نظر میان این دو‪ ،‬مبحث مربوط به ناخوداگاهی است‪ .‬فروید‬ ‫ناخوداگاه را برامده از خوداگاه و وابسته به ان می دانست ( الگوی‬ ‫مشهور کوه یخ)‪ ،‬درحالی که یونگ معتقد بود عرصه خوداگاه ذهن در‬ ‫انسان همانند یک جزیره کوچک در اقیانوسی از ناخوداگاه قرار دارد‪.‬‬ ‫یونگ ناخوداگاه را به دو بخش اصلی تقسیم نموده بود‪ ،‬یکی ناخوداگاه‬ ‫‪84‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫فردی که زمینه بروز انگیزه ها و امیال درونی است و به مضامین دوران‬ ‫کودکی ختم می شود و دیگری ناخوداگاه جمعی که ریشه در حیات‬ ‫اجدادی بشر دارد و شامل تجربه های گذشتگان است که در هاله ای از‬ ‫ابهام فرورفته است‪.‬‬ ‫یونگ تالیفات و مقاله های بسیاری دارد که اکثر ان ها به فارسی‬ ‫نیز ترجمه شده اند‪« .‬انسان و سمبول ها» یکی از معروف ترین این‬ ‫کتاب ها است که به نقش فرهنگ و اساطیر هر ملت در شخصیت افراد‬ ‫تشکیل دهنده ان جامعه می پردازد و مفهوم کهن الگو را مطرح می کند‪.‬‬ ‫این کتاب در سال ‪ ۱۹۶۴‬و پس از مرگ یونگ به چاپ رسید‪ .‬وی در این‬ ‫کتاب به نمادشناسی و تجزیه تحلیل نشانه شناسانه ای درباره هنرهای‬ ‫تجسمی نیز اقدام می کند‪.‬‬ ‫نظریات یونگ یکی از مهم ترین پشتوانه های سوررئالیست ها محسوب‬ ‫می شود‪ .‬کارل گوستاو یونگ ‪۶‬ژوئن‪ ۱۹۶۱‬میالدی‪ ،‬در سن ‪ ۸۵‬سالگی‬ ‫در زوریخ درگذشت‪.‬‬ ‫سالمــــــــــــــــــــت‬ ‫افت‬ ‫ دهــــان‬ ‫افسانه گودرزی‬ ‫دکتر داروساز‬ ‫افت‪ ،‬زخم های سطحی منفرد کوچک به قطر ‪ 1‬تا ‪ 10‬میلیمتر است که سطح‬ ‫ان ها از غشاء خاکستری یا زردرنگ پوشیده شده‪ ،‬هاله قرمزی اطراف ان را دربر‬ ‫می گیرد و کناره های ان برجسته یا صاف است‪ .‬احساس سوزش و قلقلک یک‬ ‫روز قبل از بروز زخم در محل به وجود می اید و ضایعه در سه روز اول دردناک‬ ‫است‪ .‬این زخم در دهان‪ ،‬پایه لثه‪ ،‬درون گونه‪ ،‬لب یا زبان به وجود می اید‪.‬‬ ‫علل افت‪:‬‬ ‫کمبود ویتامین ‪ B12‬و اهن‬ ‫تغییرات هورمونی در زنان‬ ‫ضربه (مسواک زدن با مسواک زبر)‬ ‫انجام اعمال دندانپزشکی‬ ‫الرژی به بعضی مواد غذایی‬ ‫بعضی داروها مانند بروفن‪ ،‬کاپتوپریل‪ ،‬اناالپریل‬ ‫ژنتیک وارث‬ ‫و مهم ترین علت‪ ،‬یعنی نقص سیستم ایمنی و استرس‬ ‫درمان های طبیعی‪:‬‬ ‫• رب انار و انار به علت تانن موجود در ان و خاصیت ضدمیکروبی و‬ ‫‪86‬‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهنامه‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬‬ ‫فرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫شماره‪31‬‬ ‫‪،1396‬شماره‬ ‫مردادماه‪،1396‬‬ ‫جدید‪،‬مردادماه‬ ‫دورهجدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫‪31‬‬ ‫ضدعفونی کنندگی‬ ‫• دم کردن بابونه و گل همیشه بهار و قرقره‬ ‫کردن محلول صاف شده ان به علت اثر‬ ‫ضدالتهابی‬ ‫• استفاده از ماست پروبیوتیک به علت داشتن‬ ‫الکتوباسیل و افزایش ایمنی بدن‬ ‫• استفاده از سیب رنده شده با عسل و قرار‬ ‫دادن ان روی افت و یا قرقره کردن اب سیب‬ ‫و عسل‬ ‫درمان های دارویی‪:‬‬ ‫‪ -1‬یک قاشق مرباخوری دیفن هیدرامین را به‬ ‫علت اثر بی حس کنندگی‪ 5 ،‬دقیقه در دهان‬ ‫نگه دارید و سپس قورت دهید‪.‬‬ ‫‪ -2‬یک کپسول تتراسیکلین را در ‪ 5‬سی سی‬ ‫اب جوشیده ولرم حل کرده و ‪ 2‬دقیقه در‬ ‫دهان نگه دارید (البته در بچه های زیر ‪ 12‬سال‬ ‫مصرف نشود)‪.‬‬ ‫‪ -3‬محتوای ‪ 4‬کپسول تتراسیکلین را در ‪30‬‬ ‫سی سی اب حل کرده و یک گاز استریل در ان‬ ‫قرار دهید و به مدت ‪ 10‬تا ‪ 20‬دقیقه روزی ‪ 4‬تا‬ ‫‪ 6‬بار در دهان قرار داده و تا نیم ساعت چیزی‬ ‫نخورید‪.‬‬ ‫در کنار این درمان ها‪ ،‬استفاده از ویتامین های‬ ‫گروه ‪ ،B‬استفاده از قرص سلنیوم و استفاده از‬ ‫ترکیبات پروبیوتیک و قرص گیاهی اکی هرب‬ ‫و با افزایش سیستم ایمنی بدن می توانیم بروز‬ ‫افت را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم‪.‬‬ ‫نکاتمهمدرموردعملجراحیزیباییشکم‬ ‫(ابدومینوپالستی)‬ ‫دکتر حمیدرضا علیزاده اطاقور‬ ‫دانشیار گروه جراحی و عضو هیئت‬ ‫علمی دانشگاه‬ ‫یکی از درخواست های رایج اعمال جراحی زیبایی‪ ،‬به خصوص‬ ‫از سوی خانم ها‪ ،‬برداشتن حجم اضافی چربی شکم و پهلوها‬ ‫و بر طرف کردن شلی دیواره شکم و افتادگی پوست شکم‪،‬‬ ‫به خصوص بعد از زایمان های مکرر است‪ .‬معموال افرادی‬ ‫که اضافه وزن و انباشت چربی در زمینه عدم تحرک کافی و‬ ‫عضالت جدار شکم ضعیفی دارند مستعد این حالت می شوند‪.‬‬ ‫عمل جراحی ابدومینوپالستی در صورت انتخاب دقیق‬ ‫مراجعه کننده می تواند بسیار کمک کننده باشد‪ .‬ارزیابی های‬ ‫مهم قبل از عمل شامل بررسی بیماری های زمینه ای‪،‬‬ ‫به خصوص مشکالت گوارشی مثل سندرم روده تحریک پذیر‬ ‫و اسم است‪ .‬در افراد سیگاری توصیه می شود با توجه به اینکه‬ ‫این عمل خون رسانی جدار شکم را مختل می کند‪ ،‬حداقل‬ ‫‪ ۸‬هفته قبل از عمل‪ ،‬سیگار را ترک کنند‪ .‬در افرادی با سابقه‬ ‫زایمان و به خصوص سزارین و وجود خطوط زایمانی (استریا)‬ ‫در نواحی زیر ناف‪ ،‬ابدومینوپالستی با برداشتن بافت اضافی‬ ‫زیر ناف این مشکل را برطرف می کند‪ .‬معاینات قبل از عمل‬ ‫باید در حاالت ایستاده‪ ،‬نشسته و خوابیده انجام شود و میزان‬ ‫پوست اضافی شکم‪ ،‬شلی عضالت جدار شکم و وجود فتق‬ ‫شکمی احتمالی باید به دقت بررسی شود‪.‬‬ ‫با توجه به روش های مختلف جراحی ابدومینوپالستی باید‬ ‫به فرد مراجعه کننده میزان اسکار محل عمل و نوع تکنیک‬ ‫جراحی مناسب وی کامال توضیح داده شود‪ .‬در این عمل‪،‬‬ ‫به خصوص در موارد بافت زیاد جدار شکم همراه با افتادگی‬ ‫پوست‪ ،‬معموال ناف جابه جا می شود‪ .‬اگر فرد چربی اضافی‬ ‫داشته باشد؛ ولی پوست اضافی نداشته باشد نیاز به عمل وسیع‬ ‫ابدومینوپالستی ندارد و روش های مختلف لیپوساکشن‬ ‫کمک کننده خواهد بود‪« .‬مینی ابدومینوپالستی» به‬ ‫مواقعی گفته می شود که نیاز به جابه جایی ناف در عمل‬ ‫جراحی نباشد‪.‬‬ ‫اگر فرد چاقی شدید داشته باشد‪ ،‬پیشنهاد مناسب‪ ،‬توصیه به‬ ‫کاهش وزن از طریق رژیم مناسب و ورزش و در صورت نیاز‬ ‫روش های جراحی چاقی الپاراسکوپیک مثل کوچک‬ ‫کردن معده است‪ .‬در این شرایط بعد از یک سال از‬ ‫عمل الپاراسکوپی که فرد وزن ایده ال پیدا کرد‪،‬‬ ‫باتوجه به ایجاد شدن شلی شدید پوست و بافت‬ ‫زیرجلدی‪ ،‬کاندید عمل ابدومینوپالستی‬ ‫می شود که ظاهر بسیار مناسبی بعد از عمل‬ ‫پیدا می کند‪.‬‬ ‫هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫فرهنگی‪،‬هنری‪،‬‬ ‫ماهنامهفرهنگی‪،‬‬ ‫ماهــــنامه‬ ‫‪31‬‬ ‫شماره‪31‬‬ ‫‪،1396‬شماره‬ ‫مردادماه‪،1396‬‬ ‫جدید‪،‬مردادماه‬ ‫دورهجدید‪،‬‬ ‫دوره‬ ‫‪87‬‬ ‫ﺗﻠﻘﻴـــــﻦ ﭘﺬﻳﺮی‬ ‫دکتر محمدرضا سرگلزایی‬ ‫روانپزشک‬ ‫‪88‬‬ ‫اﻓﺮاد «ﺗﻠﻘﻴﻦ ﭘﺬﻳﺮ» ادﻋﺎﻫﺎ را ﺑﺪون ﺑﺮﻫﺎن و ﺳﻨﺪ ﺑﺎور ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ‪ ،‬اﻓﺮاد «ﺑﺪﮔﻤﺎن» ادﻋﺎﻫﺎ‬ ‫را ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺑﺮﻫﺎن و اﺳﺘﺪﻻل ﻧﻴﺰ ﺑﺎور ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ و اﻓﺮاد «واﻗﻊﮔﺮا» ﺑﺮای ادﻋﺎﻫﺎ‪ ،‬ﺑﺮﻫﺎن و دﻟﻴﻞ‬ ‫ﻃﻠﺐ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ‪« .‬ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ روﻣﻲ» ﺣﻜﺎﻳﺖ زﻳﺒﺎﻳﻲ در ﺑﺎب «ﺗﻠﻘﻴﻦﭘﺬﻳﺮی» دارد‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫«ﻣﻠی ﻣﻜﺘﺒ ﺨﺎﻧﻪ ای‪ ،‬ﻣﺪت ﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﻜﺘﺒﻲ ﻫﺎ ﺗﻌﻄﻴﻼت ﻧﺪاده ﺑﻮد و انان ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪه‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‪ .‬ﻳﻜﻲ از ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﻪ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ای داﺷﺖ‪ ،‬ﺳﻨﺎرﻳﻮﻳﻲ را ﻃﺮاﺣﻲ ﻛﺮد و دﻳﮕﺮان‬ ‫در اﺟﺮای ان‪ ،‬او را ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﻛﺮدﻧﺪ‪ .‬اوﻟﻴﻦ ﻛﻮدﻛﻲ ﻛﻪ اول ﺻﺒﺢ وارد ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺷﺪ‪ ،‬ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﻲ‬ ‫ﻧﮕﺮان ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﻣﻼ ﮔﻔﺖ ‪«:‬ﻣﻼ‪ ،‬ﺧﺪا ﺑﺪ ﻧﺪﻫﺪ! ﭼﺮا رﻧﮓ ﺗﺎن ﭘﺮﻳﺪه؟!»‬ ‫خدای ﻧﻜﺮده ﻛﺴﺎﻟﺘﻲ دارﻳﺪ؟!» ﻣﻼ اﻋﺘﻨﺎﻳﻲ ﺑﻪ او ﻧﻜﺮد و دﺳﺘﻮر داد ﺳﺮﺟﺎﻳﺶ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ ﺗﻚ ﺗﻚ ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﻪ وارد ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ‪ ،‬ﻫﺮﻛﺲ ﺑﺎ ﻛﻼﻣﻲ ﻳﺎ اﺷﺎره ای‪ ،‬ﻧﮕﺮاﻧﻲ ﺧﻮد را‬ ‫از رﻧﮓ ﭘﺮﻳﺪﮔﻲ ﻣﻼ اﺑﺮاز ﻛﺮد‪ .‬ارام ارام ﻣﻼ در ﻣﻮرد ﺳﻼﻣﺖ ﺧﻮد ﻣﺸﻜﻮک ﺷﺪ و در ﻣﻴﺎﻧﻪ ی‬ ‫درس ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ رﻓﺖ و در اﻳﻨﻪ رﻧﮓ و روی ﺧﻮد را ﻧﮕﺎه ﻛﺮد و ﭼﻨﻴﻦ اﺣﺴﺎس ﻛﺮد ﻛﻪ درواﻗﻊ‪،‬‬ ‫رﻧﮕﺶﭘﺮﻳﺪهاﺳﺖ!ﺳﻨﺎرﻳﻮیﺑﭽﻪﻣﻜﺘﺒﻲﻫﺎﻣﺆﺛﺮواﻗﻊﺷﺪوﻫﻨﻮزروزﺑﻪﭘﺎﻳﺎنﻧﺮﺳﻴﺪهﺑﻮدﻛﻪ‬ ‫ﻣﻼ در ﺑﺴﺘﺮ ﺑﻴﻤﺎری دراز ﻛﺸﻴﺪه و ﻃﺒﻴﺐ درﺣﺎل ﻣﻌﺎﻳﻨﻪ ی او ﺑﻮد!»‬ ‫«ﻣﻮﻻﻧﺎ» در اﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ‪ ،‬ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻬﻢ اﺷﺎره ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺎ ﭼﻨﺎن ﺑﻪ‬ ‫ﻗﻀﺎوتِ ﺑﺪون اﺳﺘﺪﻻل دﻳﮕﺮان ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲزﻧﻴﻢ ﻛﻪ ان ﻗﻀﺎوت در زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ‪ ،‬واﻗﻌﻴﺖ ﭘﻴﺪا‬ ‫ﻣﻲﻛﻨﺪ‪ .‬ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺳﺎلﻫﺎ ﺧﻮد را از ﺟﻤﻊ ﭘﻨﻬﺎن ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﭼﺮاﻛﻪ زﻣﺎﻧﻲ دور‪ ،‬ﻓﺮدی‬ ‫زﻳﺒﺎﻳﻲ و ﺟﺬاﺑﻴﺖ شان را زﻳﺮ ﺳﺆال ﺑﺮده و اﻧﺎن را ﻣﻮرد ﺗﻤﺴﺨﺮ و ﺗﺤﻘﻴﺮ ﻗﺮار داده اﺳﺖ‪ .‬ﭼﻪ‬ ‫ﺑﺴﻴﺎر اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ را ﺑﺪون ﺗﻼش و ازﻣﻮدن ﺑﺮ ﺑﺎد ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﭼﺮاﻛﻪ ﺟﺎﻳﻲ‪ ،‬زﻣﺎﻧﻲ‪،‬‬ ‫ﻓﺮدی اﻧﺎن را «ﺑﻲﻋﺮﺿﻪ» و «دﺳﺖ و ﭘﺎ ﭼﻠﻔﺘﻲ» ﺧﻄﺎب ﻛﺮده و ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺗﺤﻜﻢ و اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﻪ‬ ‫اﻧﺎن ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ‪« :‬ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺨﻮاﻫﻲ رﺳﻴﺪ!»‬ ‫ﺟﺎﻟﺐ اﻳنجاﺳﺖ ﻛﻪ «ﻣﻮﻻﻧﺎ» ﺑﺎ سرعت ﭘﺲ از ﺣﻜﺎﻳﺖ «مالی ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ»‪ ،‬ﻣﺎﺟﺮای‬ ‫«ﻓﺮﻋﻮن» را ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ‪« :‬ﻣﺸﻜﻞ ﻓﺮﻋﻮن ﻧﻴﺰ ﻧﺎﺷﻲ از ﺗﻠﻘﻴﻦﭘﺬﻳﺮی ﺑﻮد!»‬ ‫ﻛﻮدﻛﺎن ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﺧﻮد‪ ،‬ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻼ ﺑﻲدﻟﻴﻞ اﺣﺴﺎس ﺿﻌﻒ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻛﻨﺪ‪.‬‬ ‫درﺑﺎرﻳﺎن و ﻣﺘﻤﻠﻘﻴﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻧﺪ «ﻓﺮﻋﻮن» ﺑﻲدﻟﻴﻞ اﺣﺴﺎس ﻗﺪرت و ﺑﻲﻧﻈﻴﺮﺑﻮدن‬ ‫ﻧﻤﺎﻳﺪ! ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ «ﺗﺤﻘﻴﺮ» ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮد ﻓﺮدی ﺑﻲدﻟﻴﻞ ﻧﺎﺗﻮان و ﺷﻜﺴﺖ‬ ‫ﺧﻮرده ﺷﻮد‪ ،‬ﺗﻌﻈﻴﻢ و ﻣﺪح و ﺛﻨﺎی ﺑﻲﺟﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻓﺮد دﭼﺎر ﺧﻮدﺷﻴﻔﺘﮕﻲ و‬ ‫ﺧﻮدﭘﺮﺳﺘﻲ ﮔﺮدد و ﺧﻮد را ﺑﺮﺗﺮ از ان ﭼﻪ ﻫﺴﺖ بداند‪ ،‬و ﺑﻪ ﺧﻮد اﺟﺎزه دﻫﺪ دﻳﮕﺮان را ﺗﺤﺖ‬ ‫ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎدهوﺑﻬﺮهﺑﺮداریﻗﺮاردهد‪.‬‬ ‫ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﺨﺼﻴﺖ دﻳﻜﺘﺎﺗﻮرﻫﺎ و ﺳﺘﻤﮕﺮان ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎری از‬ ‫اﻧﺎندراﺑﺘﺪا‪،‬اﻓﺮادیﺑﺎﻫﻮش‪،‬ﻣﻮﻓﻖ‪،‬ﻛﺎراﻣﺪواﺛﺮﮔﺬارﺑﻮدهاﻧﺪﻛﻪﻣﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻪاﻧﺪﺑﺮایﺟﺎﻣﻌﻪ‪،‬‬ ‫اﻓﺮاﻃﻲاﻧﺎنﺑﺎﺗﻌﺮﻳﻒو‬ ‫ﻧﻘﺶﺑﺴﻴﺎرﺳﺎزﻧﺪهایرااﻳﻔﺎﻛﻨﻨﺪاﻣﺎﺑﻪﺗﺪرﻳﺞ‪،‬ﻫﻨﮕﺎﻣﻲﻛﻪﻃﺮﻓﺪاران‬ ‫ِ‬ ‫ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ اﻣﻴﺰ ﺧﻮد‪ ،‬اﻧﺎن را اﻓﺴﻮن ﻛﺮدﻧﺪ‪ ،‬اﻧﺎن ﻗﺪرت واﻗﻊ ﻧﮕﺮی ﺧﻮد را از دﺳﺖ دادﻧﺪ‬ ‫ودﭼﺎراﻳﻦوﻫﻢوﮔﻤﺎناﺷﺘﺒﺎهﺷﺪﻧﺪﻛﻪﻳک «اَبَراﻧﺴﺎن» ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪوﺣﻖوﺣﻘﻮﻗﻲﻓﺮاﺑﺸﺮی‬ ‫ﺑﺮای ﺧﻮد ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻧﺪ!‬ ‫ﻫﺎﻧﺲ ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﻦ اﻧﺪرﺳﻦ ﻗﺼﻪ ﮔﻮ وﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﻳﺲ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ درداﺳﺘﺎن ﺷﻴﺮﻳﻦ‬ ‫«ﻟﺒﺎﺳﻲ ﺑﺮای ﭘﺎدﺷﺎه» ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻠﻘﻴﻦ ﭘﺬﻳﺮی را ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻴﺎن ﻛﺮده اﺳﺖ ‪:‬‬ ‫«دو ﻧﻔﺮ ﺷﻴﺎد‪ ،‬ادﻋﺎ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ درﺻﻮرت درﻳﺎﻓﺖ دﺳﺘﻤﺰد ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻻ ﺑﺮای ﭘﺎدﺷﺎه‪،‬‬ ‫ﻟﺒﺎﺳﻲ اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ دوﺧﺖ‪ ،‬ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﻓﺮاد ﺷﺮاﻓﺘﻤﻨﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ان را ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ!‬ ‫اﻳﻦ ﺷﻴﺎدان درواﻗﻊ ﻟﺒﺎﺳﻲ نمی دوﺧﺘﻨﺪ و ﺣﺮﻛﺖ ﻫﺎیی را ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻳﺪن و دوﺧﺘﻦ اﻧﺠﺎم‬ ‫ﻣﻲ دادند‪ .‬ﻫﺮﻛﺲ از ﻛﺎر اﻧﺎن ﺑﺎزدﻳﺪ ﻣﻲﻛﺮد و ازﺟﻤﻠﻪ ﺧﻮد ﭘﺎدﺷﺎه‪ ،‬ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻧﻤﻲدﻳﺪ وﻟﻲ از‬ ‫ﺗﺮس ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺑﻲ ﺷﺮاﻓﺘﻲ‪ ،‬ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ نمیﮔﺸﻮد و ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻛﻪ از زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻛﻪ‬ ‫وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ‪ ،‬ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻫﻢ ﻣﻲﻛﺮد‪ .‬ﭘﺎدﺷﺎه ﺑﻴﭽﺎره ﭘﺲ از ﭘﻮﺷﻴﺪن ﻟﺒﺎس ﻛذاﻳﻲ‪،‬‬ ‫ﻟﺨﺖوﻋﺮﻳﺎندرﺷﻬﺮﻣﻲﮔﺸﺖوﻫﻴﭻﻛﺲﺟﺮاتﻧﻤﻲﻛﺮدﺑﻪاﻳﻦﺻﺤﻨﻪیﻣﻀﺤﻚﺑﺨﻨﺪد‬ ‫ﺗﺎ اﻳﻦﻛﻪ ﻛﻮدﻛﻲ ﺳﺎده دل ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﻧﮕﺮان ﻗﻀﺎوت دﻳﮕﺮان ﻧﺒﻮد‪ ،‬ﻓﺮﻳﺎد زد ﭼﺮا ﭘﺎدﺷﺎه ﻟﺨﺖ‬ ‫اﺳﺖ؟!»راﺳﺘﻲاندوﺷﻴﺎد‪،‬اﻛﻨﻮندرﻛﺠﺎیاﻳﻦﻋﺎﻟﻢاﻧﺪ وﺑﺮایﭼﻪﻛﺴﻲﻟﺒﺎسﻣﻲدوزند؟!‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫گیاه درمانی درطب سنتی‬ ‫علیرضا نورمحمدی‬ ‫دانشجوی دکتری منابع طبیعی (علوم مرتع)‬ ‫دمنوش هایی برای رفع سردردهای عصبی‬ ‫گیاهان دارویی دارای خواص متعددی هستند و بیش از ‪ 90‬درصد‬ ‫گیاهان دارای طبع گرم هستند‪.‬‬ ‫خواص گیاه بادرنجبویه‬ ‫بادرنجبویه بهترین دارو برای کسانی است که هنگام نگرانی و اضطراب‪،‬‬ ‫ناراحتی معده پیدا می کنند‪ .‬دم کرده ان نیز برای تهوع‪ ،‬مراحل اول‬ ‫سرماخوردگی‪ ،‬خستگی عصبی و افسردگی مفید است و برای رفع‬ ‫سردرد با منشا عصبی و ضعف حافظه کاربرد دارد‪.‬‬ ‫همچنین بادرنجبویه برای ارام کردن اعصاب‪ ،‬تقویت معده و قلب بسیار‬ ‫مفید است و به هضم غذا کمک زیادی می کند‪ .‬بو کردن بادرنجبویه‪،‬‬ ‫نشاط اور است و جویدن ان دهان را خوشبو می کند‪ .‬دم کرده بادرنجبویه‬ ‫را برای تقویت معده و کبد می توان استفاده کرد‪.‬‬ ‫خواص گیاه ورون (به لیمو)‬ ‫به لیمو‪ ،‬نام یک گیاه دارویی معطر با بوی خوشایند لیمو است که‬ ‫برگ های ان با طبیعت گرم‪ ،‬دارای خواص بسیاری هستند‪ .‬از برگ های‬ ‫به لیمو در درمان سوء هاضمه‪ ،‬نفخ‪ ،‬سردردهای یک طرفه‪ ،‬دردهای‬ ‫عصبی‪ ،‬سرگیجه و عالئم سرماخوردگی استفاده می شود‪ .‬‬ ‫خواص گیاه گل بابونه‬ ‫گل بابونه از نظر مزاجی طبیعتی گرم و خشک دارد‪ .‬بابونه با تقویت معده‬ ‫و رفع سوءهاضمه‪ ،‬موجب کاهش نفخ و اسپاسم های گوارشی می شود و‬ ‫در درمان های معده و کبد نقش موثری دارد‪ .‬بابونه موجب تقویت اعصاب‬ ‫و حافظه شده و با خاصیت ارام بخشی و خواب اوری در درمان اضطراب و‬ ‫میگرن موثر است و با رقیق کردن خون و انبساط عروقی موجب تنظیم‬ ‫فشار خون می شود‪.‬‬ ‫بابونه التهابات پوستی را کاهش داده و به درمان جوش و اگزما کمک‬ ‫می کند‪ .‬با افزایش قدرت سیستم ایمنی به عنوان ضد درد‪ ،‬ضدالتهاب‪،‬‬ ‫ضداسپاسم عضالت و درمان مشکالت ادراری کاربرد دارد و دم کرده ان‬ ‫رفع خستگی می کند‪.‬‬ ‫روش تهیه دمنوش بابونه‪ :‬یک قاشق مرباخوری بابونه (حدود ‪ 5‬گرم)‬ ‫را در یک فنجان اب جوش‪ ،‬دم کرده (پس از ‪ 3‬دقیقه) و ‪ 2‬تا ‪ 3‬بار در روز‬ ‫مصرف کنید‪.‬‬ ‫خواص عرقیات گیاهی‬ ‫عرق برگ چنار‬ ‫چاق کننده‪ ،‬تب بر‪ ،‬ضداسم‪ ،‬مناسب برای ضعف اعصاب‪ ،‬براق کننده‬ ‫پوست‪ ،‬تسکین درد و ورم ناشی از گرمی مزاج‬ ‫عرق برگ زیتون‬ ‫کاهش قند خون و فشار خون‪ ،‬مفید برای کبد‪ ،‬رفع سردرد‪ ،‬تقویت‬ ‫حافظه‪ ،‬مدر‪ ،‬تسکین دهنده درد دندان‬ ‫عرق برگ گردو‬ ‫کاهش قند خون‪ ،‬درمان نقرس‪ ،‬تسکین ورم مفاصل ناشی از سردی‪،‬‬ ‫درمان بیماری های سل‪ ،‬تصفیه کننده خون‬ ‫عرق بومادران‬ ‫نیروبخش‪ ،‬تقویت قلب و اعصاب‪ ،‬ضدتشنج‪ ،‬تصفیه کننده خون‪ ،‬درمان‬ ‫ورم معده و روده‪ ،‬مفید جهت بواسیر‪ ،‬رفع اختالالت قاعدگی‬ ‫‪89‬‬ ‫معجزه پیاده روی‬ ‫پیاده روی بهترین و ساده ترین ورزش برای تمامی سنین است که تاثیر زیادی در بهبود روند زندگی و داشتن تناسب اندام افراد‬ ‫دارد‪ .‬این ورزش که به صورت تک نفره و گروهی قابل انجام است روند درمان بسیاری از بیماری ها را تسریع می بخشد‪.‬‬ ‫پیاده روی و تاثیر فوق العاده ان بر سالمت افراد‬ ‫پیاد ه روی‪ ،‬ورزشی مناسب برای همه سنین به شمار می اید‪.‬‬ ‫تنها ورزشی است که کمتر کسی می تواند از انجام دادن ان‬ ‫به دالیل واهی فرار کند؛ اما اگر کسی هنوز نیاز دارد تا دالیل‬ ‫محکمی برای ضرورت پیاد ه روی بداند‪ ،‬توصیه می کنیم تا‬ ‫انتهای مطلب با ما همراه باشد‪ .‬افزایش روزافزون چاقی به عنوان‬ ‫مادر بیمار ی های قبلی عروقی‪ ،‬دیابت‪ ،‬سرطان‪ ،‬پوکی استخوان‬ ‫و‪ ...‬بسیاری از محققان را به چار ه جویی در این مورد واداشته‬ ‫است‪ .‬پررنگ کردن نقش پیاد ه روی به عنوان بخشی از زندگی‬ ‫روزمره‪ ،‬می تواند یک چاره رفع این مشکل باشد‪ .‬پیاد ه روی سریع‬ ‫به گردش بهتر خون کمک کرده و برای افزایش مصرف اکسیژن‬ ‫مناسب است و بر شدت ضربان قلب می افزاید‪.‬‬ ‫پیاده روی و پیشگیری از دو نوع دیابت‬ ‫برنامه های پیشگیری از دیابت نشان داده اند که ‪ 1500‬دقیقه‬ ‫پیاده روی طی هفته و کاهش فقط ‪ 7‬درصد از وزن بدن «حدود ‪ 5‬تا‬ ‫‪ 7‬کیلوگرم» می تواند تا ‪ 58‬درصد خطر ابتال به دیابت را کاهش دهد‪.‬‬ ‫‪90‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫پیاده روی قلب شما را نیرومند می سازد‪ .‬مطالعه ای که در این خصوص‬ ‫روی تعدادی پرستار زن انجام شد‪ ،‬نشان داد افرادی که ‪ 3‬ساعت یا‬ ‫بیشتر در طول هفته پیاده روی داشتند در مقایسه با پرستارانی که‬ ‫پیاده روی نداشتند‪ 35 ،‬درصد کمتر دچار مشکالت قلبی شدند‪.‬‬ ‫مفید برای عملکرد مغز‬ ‫مطالعه ای نشان داد زنانی که معادل یک ونیم ساعت در طول هفته‬ ‫پیاده روی داشتند‪ ،‬عملکرد ذهنی بهتری را در مقایسه با زنانی که کمتر‬ ‫از ‪ 40‬دقیقه در طول هفته پیاده روی داشتند نشان دادند‪ .‬پیاده روی‬ ‫برای استخوان ها نیز مفید است‪.‬‬ ‫کاهش عالئم افسردگی‬ ‫‪ 30‬دقیقه پیاده روی‪ 3 ،‬تا ‪ 5‬نوبت در هفته به مدت ‪ 12‬هفته‪ ،‬عالئم‬ ‫افسردگی را حدود ‪ 47‬درصد کاهش می دهد‪.‬‬ ‫تعریق زیاد‬ ‫یکی دیگر از فواید پیاده روی سریع‪ ،‬تعریق است که از این طریق‬ ‫می توان سموم بدن را دفع کرد و روند اب کردن چربی های بدن را‬ ‫سرعت بخشید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪91‬‬ ‫از گوشه و کنار جهان‬ ‫رز قرمز در محیط سیاه وسفید‬ ‫به نظر می رسد این عکس با فتوشاپ ساخته شده است؛‬ ‫اما کامال واقعی است‪ .‬این عکسی از یک گل بامیه قرمز‬ ‫است که پس از یک فوران اتشفشانی در اندونزی شکوفا‬ ‫شده است‪ .‬این عکس در سپتامبر ‪ 2013‬گرفته شده است؛‬ ‫هنگامی که کوه سینابونگ سوماترا چند فوران داشت‪.‬‬ ‫پس زمینه این عکس به دلیل وجود الیه ضخیم خاکستر‬ ‫بر روی پوشش گیاهی کامال خاکستری است‪ .‬این گل پس‬ ‫از سرد شدن خاکستر شکوفا گردید‪ .‬این عکس احتماال‬ ‫قبل از تاریکی گرفته شده است؛ زیرا اسمان خاکستری را‬ ‫توضیح می دهد‪ .‬این عکس را می توان به عنوان یک تذکر‬ ‫مورداستفاده قرار داد که طبیعت همیشه دارای توانایی‬ ‫بازیابی پس از فجایع است و اینکه زندگی حتی در شرایط‬ ‫سخت قابل تحمل است‪.‬‬ ‫ذرت جواهری‬ ‫این یک‬ ‫شاهکار فتوشاپ یا‬ ‫م‬ ‫جم‬ ‫وع‬ ‫ه‬ ‫ ا‬ ‫ی‬ ‫از‬ ‫مر‬ ‫به چو‬ ‫واریدهای برا‬ ‫ب بالل خالی متصل‬ ‫ش‬ ‫ده‬ ‫با‬ ‫ق نیست که به دقت‬ ‫شن‬ ‫د‪.‬‬ ‫در‬ ‫است که توس‬ ‫حقیقت‪ ،‬این یک‬ ‫ط هیبریداسیون ارق‬ ‫نوع واقعی از ذرت‬ ‫ام‬ ‫چن‬ ‫د‬ ‫ذر‬ ‫ت‬ ‫به‬ ‫د‬ ‫مروارید‬ ‫ست م ‬ ‫ی‬ ‫شیشه ای نامیده م ‬ ‫ی‬ ‫شو‬ ‫د‪.‬‬ ‫اید‪ .‬این ذرت‪ ،‬ذرت‬ ‫دا‬ ‫س‬ ‫تا‬ ‫ن‬ ‫پ‬ ‫ش‬ ‫توجه‬ ‫ت این ذرت‬ ‫به تالش های یک م‬ ‫رد‬ ‫ک‬ ‫ش‬ ‫او‬ ‫ویژه جذاب است و با‬ ‫رز‬ ‫ا‬ ‫وک‬ ‫ال‬ ‫رسیده است؛ ذ‬ ‫همایی به نام «کار‬ ‫ل بارنز» به شهرت‬ ‫رتی با رنگ متفاوت ن‬ ‫سب‬ ‫ت‬ ‫به‬ ‫ذر‬ ‫ت‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫ی که در‬ ‫جهان وجود دارند‪.‬‬ ‫رودخانه صورتی‬ ‫دریاچه «رتبا» واقع در سنگال‪ ،‬صورتی‬ ‫است‪ .‬مظطرب نشوید! این صحنه از یک‬ ‫فالمینگو درحال مرگ ایجاد نشده است‪.‬‬ ‫علت واقعی ان غلظت باالی نمک در اب‬ ‫(تا ‪ 40‬درصد) است که باعث ایجاد غلظت‬ ‫باالی «جلبک سالینا» می شود؛ نوعی‬ ‫باکتری نمک خوار که به رنگ صورتی‬ ‫تغییررنگ می دهد‪.‬‬ ‫این نمک برداشت می شود و به صورت‬ ‫محلی به فروش می رسد‪ .‬مردم به راحتی‬ ‫می توانند در دریاچه رتبا به دلیل غلظت‬ ‫باالی نمک‪ ،‬قایق رانی کنند‪ .‬اگر بخواهید‬ ‫از این محل دیدنی و جذاب بازدید کنید‪،‬‬ ‫شما باید بدانید که این رنگ در طول فصل‬ ‫خشک‪ ،‬بین ماه های نوامبر و ژوئن‪ ،‬زنده تر‬ ‫است‪ .‬در نیمه دیگر سال‪ ،‬باران این اثر را از‬ ‫بین می برد و شما ممکن است از طی کردن‬ ‫یک مسیر طوالنی برای دیدن این منظره‬ ‫ناامید شوید‪.‬‬ ‫جاده های انحنادار‬ ‫‪92‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫شمار‬ ‫ش‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ک‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫ب‬ ‫را‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫سرجیو‬ ‫لین پیوند سر جهان‬ ‫کاناورو‪ ،‬جراح ایتا‬ ‫لیایی که با‪ ‬‬ ‫اولین پی‬ ‫اعالم برنامه اش برا‬ ‫ی‬ ‫سا‬ ‫خ‬ ‫وند سر انسان در سا‬ ‫ت‬ ‫ل‬ ‫ت‬ ‫ج‬ ‫‪17‬‬ ‫هی‬ ‫‪20‬‬ ‫زا‬ ‫ح‬ ‫ت‬ ‫ال‬ ‫ساب‬ ‫زم‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫شهور شده اس‬ ‫حاال اعالم کرده که‬ ‫ویژه خود هستند‪.‬‬ ‫ت حدود هفت م‬ ‫توانسته است اولی‬ ‫اه‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫پی‬ ‫یگ‬ ‫ون‬ ‫ر‪،‬‬ ‫د‬ ‫م‬ ‫او‬ ‫لی‬ ‫وف‬ ‫ن‬ ‫قی‬ ‫پی‬ ‫ت‬ ‫ ‬ ‫را روی یک‬ ‫ام‬ ‫وند سر ج‬ ‫یز سر مبتال به ب‬ ‫میمون انجام دهد‪ .‬با‬ ‫یم‬ ‫اع‬ ‫ار‬ ‫الم‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ای‬ ‫هان برای یک بیمار‬ ‫خ‬ ‫ن‬ ‫اع‬ ‫خب‬ ‫ی‬ ‫ر‪،‬‬ ‫ان‬ ‫ت‬ ‫ج‬ ‫صویر‬ ‫میمون منت‬ ‫ام م ‬ ‫یشود‪ .‬هزی‬ ‫ی از این دالر اس‬ ‫شر شده که به نظر‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫و‬ ‫ ر‬ ‫س‬ ‫تق‬ ‫د‬ ‫ری‬ ‫نه عمل ‪ ۱۱‬میلیون‬ ‫با‬ ‫سر‬ ‫ا‬ ‫‪۳۶‬‬ ‫ن‬ ‫است‪.‬‬ ‫ساعت طول می ک‬ ‫پیوند زده شده و‬ ‫در این عکس بخیه ‬ ‫پر‬ ‫ها‬ ‫د‬ ‫ست‬ ‫ور‬ ‫ار‬ ‫گ‬ ‫در‬ ‫رد‬ ‫ای‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫می‬ ‫شد و ‪ ۱۵۰‬پزشک‬ ‫عم‬ ‫مو‬ ‫لج‬ ‫ن دیده می شود‪.‬‬ ‫تیم جراحی اع‬ ‫راحی شرکت می ک‬ ‫الم کرده اند با وج‬ ‫سر فردی که‬ ‫د‬ ‫ود‬ ‫چ‬ ‫م‬ ‫نند‪ .‬در این عمل‪،‬‬ ‫ار‬ ‫وف‬ ‫قی‬ ‫مر‬ ‫ت‬ ‫ ‬ ‫گ‬ ‫م‬ ‫ام‬ ‫غز‬ ‫یز‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫ود‬ ‫جراحی‪ ،‬ای‬ ‫شده؛ اما بدن‬ ‫ن عمل فردی دی‬ ‫ن میمون ‪ 20‬ساعت‬ ‫بع‬ ‫گر‬ ‫د‬ ‫که‬ ‫به‬ ‫د‬ ‫د‬ ‫چ‬ ‫ش سالم است با سر‬ ‫الی‬ ‫ار‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ض‬ ‫خ‬ ‫ای‬ ‫عه‬ ‫الق‬ ‫ن‬ ‫است؛ م‬ ‫ی کش‬ ‫خاعی یا بیمار ‬ ‫ی‬ ‫سئله ای که شک و‬ ‫ش‬ ‫ته شده عضالت‬ ‫و‬ ‫به‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫اع‬ ‫ها‬ ‫صا‬ ‫در‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫های تخریب کننده‬ ‫ای‬ ‫س‬ ‫ن‬ ‫ت‪،‬‬ ‫اس‬ ‫جاب هجا می شود‪.‬‬ ‫رابطه را زیاد کرده‬ ‫ت‪ .‬انتقادها و جنجا ‬ ‫ل‬ ‫دک‬ ‫ها‬ ‫تر‬ ‫ی‬ ‫زی‬ ‫کان‬ ‫اد‬ ‫او‬ ‫ی‬ ‫رو‬ ‫د‬ ‫ربا‬ ‫که‬ ‫ره‬ ‫از ی‬ ‫اما گروه پزش‬ ‫پیوند سر وجود‬ ‫ک بیماری ژنتیک‬ ‫کی این عمل جراح‬ ‫دارد؛ عضالت رن‬ ‫ی‬ ‫ج‬ ‫م‬ ‫در‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫حا‬ ‫بر‬ ‫نادر تخریب کنند ه‬ ‫ل‬ ‫د‪،‬‬ ‫پی‬ ‫ا‬ ‫می‬ ‫ش‬ ‫ب‬ ‫دو‬ ‫رد‬ ‫ار‬ ‫ا‬ ‫ن برنام هها‬ ‫ست با این موفقی ‬ ‫و بدن جدید برا‬ ‫تها بتواند یک‬ ‫ی خود نیز پیدا کند‪.‬‬ ‫ریه ای درگذشت‬ ‫پیامبر نیج‬ ‫ش در مرکز نیجریه‬ ‫نیجریه ای‪ ،‬در منزل‬ ‫ر‪ ،‬معروف ترین مرد‬ ‫«دیلی تراست» در‬ ‫محمد بلو ابوبک‬ ‫مرده است‪ .‬روزنامه‬ ‫بیماری ناشناخته‬ ‫رای ‪ ۸۶‬همسر بود و‬ ‫به دلیل یک‬ ‫که در سال ‪ ۲۰۰۸‬دا‬ ‫ باره نوشته است‪ :‬او‬ ‫هنگام مرگش ‪۱۳۰‬‬ ‫مطلبی در این‬ ‫ هها قرار داشت‪ ،‬به‬ ‫در کانون توجه رسان‬ ‫زنان باردار هستند‪.‬‬ ‫به همین خاطر‬ ‫رسانه برخی از این‬ ‫ت‪ .‬به گزارش همین‬ ‫ی ابوبکر ‪ ۲۰۳‬فرزند‬ ‫زن داشته اس‬ ‫ود اورده است که اقا‬ ‫چنین در گزارش خ‬ ‫وقتی برای کمک به‬ ‫این رسانه هم‬ ‫ی از زنان او گفته اند‬ ‫ذاشته است‪ .‬تعداد‬ ‫ده اند‪ .‬به گفته این‬ ‫از خود ب هجا گ‬ ‫د با ابوبکر اشنا ش‬ ‫شان پیش وی رفتن‬ ‫امبری از جانب خدا‬ ‫ی‬ ‫ ‬ ‫درمان بیمار‬ ‫بود‪ .‬ابوبکر ادعای پی‬ ‫نها را شفا داده‬ ‫بود‪« :‬من به دنبال‬ ‫زنان‪ ،‬وی بیماری ا ‬ ‫دد زوج هایش گفته‬ ‫ی پیش تر درباره تع‬ ‫ی کنم که خدا از من‬ ‫را داشت و حت‬ ‫ش من امدند‪ .‬فکر م‬ ‫نها پی‬ ‫همسرانم) نرفتم؛ ا ‬ ‫نها ازدواج کردم»‪.‬‬ ‫انان (‬ ‫بدهم و من هم با ا ‬ ‫ت تا این کار را انجام‬ ‫خواس‬ ‫این یک تصویر واقعی از یک جاده‬ ‫در ژاپن پس از زلزله است‪ .‬ظاهرا این‬ ‫خطوط در زمانی ایجاد شدند و زمین به‬ ‫شیوه ای مختلف فشرده شد که شکاف‬ ‫بین خطوط را ایجاد کرده است‪ .‬علت‬ ‫این امر‪ ،‬زلزله توهوکو ‪ ،2011‬یکی از‬ ‫خشن ترین رویدادهای لرزه ای تاریخ‬ ‫معاصر ما بود‪ .‬ایجاد پارگی زمین مانند‬ ‫موردی که در این عکس گرفته شده‬ ‫است در زلزله های قدرتمند‪ ،‬امری‬ ‫کامال عادی است‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪93‬‬ ‫‪wvv‬‬ ‫اشناییباگلوگیاهانسمیوکشنده!‬ ‫قسمت اول‬ ‫برخی از گل هایی که به خاطر زیبایی شان برای خرید ان ها هزینه کرده اید می توانند در صورت خوردن عمدی یا سهوی‪ ،‬در عرض‬ ‫یک دقیقه کشنده باشند‪ .‬شما می توانید با این لیستی که برایتان تهیه کرده ایم‪ ،‬با انواع این گیاهان و نیز عالئم مسمومیت ان ها‬ ‫اشنا شوید؛ زیرا ‪-‬بعد از جلوگیری‪ -‬تنها راه مقابله با مرگ‪ ،‬درمان سریع است‪.‬‬ ‫خرزه هندی‬ ‫ت و سایه‪ ،‬بوته‬ ‫‪.1‬‬ ‫مقداری رطوب‬ ‫با فراهم کردن‬ ‫گ قرمز‪ ،‬سفید‪،‬‬ ‫ن‪:‬‬ ‫یادی است‪ ،‬رن‬ ‫دلیل کاشت‬ ‫یگذارد‪.‬‬ ‫گل که مملو از شاخه های ز ط به نمایش م ‬ ‫این‬ ‫زیبایی در محی‬ ‫ی یا بنفش را به‬ ‫رت‬ ‫و‬ ‫ص‬ ‫ت واشنگتن و‬ ‫نده‪ :‬تمام گیاه‬ ‫داند که گل ایال‬ ‫ش‬ ‫ک‬ ‫ت‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫ق‬ ‫ی‬ ‫ت‪ :‬چه کسی م ‬ ‫دن هر قسمتی‬ ‫الئم مسمومی‬ ‫ش است؟ بلعی‬ ‫ع‬ ‫یک قاتل خامو‬ ‫بزاق به حلق‪،‬‬ ‫جینیای غربی‬ ‫ریدن‬ ‫ویر‬ ‫ب بدحالی شما می شود‪ .‬پ ن از عالئم این‬ ‫از این گل موج‬ ‫هش فشار خو‬ ‫استفراغ و کا‬ ‫سخت‪ ،‬ممکن‬ ‫شم‪،‬‬ ‫رفتن یا تشنج‬ ‫اب ریزش چ و بعد از به کما‬ ‫سمومیت است‬ ‫م‬ ‫مرگ رخ دهد‪.‬‬ ‫است‬ ‫‪ .3‬انگشتانه‬ ‫‪ .2‬زنب‬ ‫ق دره (موگه یا گل برف)‬ ‫دلیل کا‬ ‫شتن‪ :‬گل های کوچک و‬ ‫زنگ‬ ‫ی‬ ‫ ش‬ ‫کل‬ ‫سف‬ ‫ید‬ ‫ان‬ ‫که به‬ ‫سمت پایین‬ ‫خم شده اند‪ ،‬زیبایی رویاگون‬ ‫ه ای دارند و برخالف سایز‬ ‫کوچکشان‪،‬‬ ‫رایحه قوی و شیرینی دارند‪.‬‬ ‫این گل یک پوشش خوب‬ ‫برای زمین‬ ‫در مکان های سای هدار است‪.‬‬ ‫قسمت کشنده‪ :‬تمام‬ ‫گیاه‪ ،‬به خصوص برگ هایش‬ ‫عالئم مس‬ ‫مومیت‪ :‬حتی ابی که با این‬ ‫گل برخورد کرده باشد حاوی‬ ‫ذرات کش‬ ‫نده ای به نام کنواالتوکسین‬ ‫اس‬ ‫ت‬ ‫که‬ ‫ان‬ ‫قبا‬ ‫ضا‬ ‫ت‬ ‫قل‬ ‫ب‬ ‫را‬ ‫شدیدتر‬ ‫می کند‪ .‬مصرف ذره ای از‬ ‫ان‬ ‫م‬ ‫وج‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫رد‬ ‫رد‪،‬‬ ‫گر‬ ‫گرفتگی‪،‬‬ ‫توهم‪ ،‬تحری‬ ‫ک پذیری و ایجاد لکه های قر‬ ‫مز در پوست سرد و مرطوب‬ ‫می شود‪ ،‬عم‬ ‫لکرد قلب کاهش می یابد و‬ ‫در نهایت کما و مرگ را به‬ ‫دنبال دارد‪.‬‬ ‫دلیل کاشتن‪:‬‬ ‫این گیاه با داشتن گل های‬ ‫زنگ‬ ‫ی‬ ‫ ش‬ ‫کل‬ ‫بنف‬ ‫ش‪،‬‬ ‫ص‬ ‫ور‬ ‫تی‬ ‫بلند رشد می کند و فضایی ر‬ ‫و سفید به صورت یک برج‬ ‫ویایی به باغچه تان می دهد‪.‬‬ ‫قسم‬ ‫ت کشنده‪ :‬تمام گیاه‪ ،‬به خ‬ ‫صو‬ ‫ص‬ ‫بر‬ ‫گ‬ ‫ ه‬ ‫ای‬ ‫سا‬ ‫قه‬ ‫ب‬ ‫اال‬ ‫یی‬ ‫عالئم مسمومیت‪:‬‬ ‫‪ 20‬دقیقه بعد از خوردن ک‬ ‫می‬ ‫از‬ ‫ا‬ ‫ین‬ ‫گ‬ ‫ل‪،‬‬ ‫ت‬ ‫هو‬ ‫ع‪،‬‬ ‫ا‬ ‫سه‬ ‫می شود‪ .‬با تو‬ ‫ال و استفراغ بروز داده‬ ‫جه به مقدار مصرف شده ان‪،‬‬ ‫م‬ ‫سم‬ ‫ومی‬ ‫ت‬ ‫بد‬ ‫ون‬ ‫درم‬ ‫ان‬ ‫من‬ ‫سرعت‬ ‫جر به برادیکاردی (کاهش‬ ‫ضربان قلب) و مرگ می شود‪.‬‬ ‫‪94‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫دریسی‬ ‫‪ .4‬ا‬ ‫گ صورتی‪ ،‬ابی و سفید‬ ‫خوشه های گل های بزر‬ ‫دلیل کاشتن‪:‬‬ ‫یکنند که در‬ ‫نظره زیبایی ایجاد م ‬ ‫بوته های سایه دوست م‬ ‫این‬ ‫کنند و تا پاییز ادامه دارند‪.‬‬ ‫ی‬ ‫لدهی م ‬ ‫ ‬ ‫گ‬ ‫به‬ ‫وع‬ ‫شر‬ ‫ان‬ ‫ست‬ ‫تاب‬ ‫ خصوص غنچه های گل‬ ‫ت کشنده‪ :‬تمام گیاه‪ ،‬به‬ ‫یسی مانند خوردن یک‬ ‫سم‬ ‫ق‬ ‫میت‪ :‬بلعیدن گل ادر‬ ‫عالئم مسمو‬ ‫یکوزید سیانوژنیک نام‬ ‫ت‪ .‬سم گل ادریسی‪ ،‬گل‬ ‫قرص سیانور اس‬ ‫ش کردن و تندی نبض‬ ‫نگی نفس‪ ،‬سرگیجه‪ ،‬غ‬ ‫دارد که موجب ت‬ ‫نج و مرگ را به همراه دارد‪.‬‬ ‫با کاهش فشار خون‪ ،‬تش‬ ‫می شود و بعد‬ ‫رگس شاعران‬ ‫‪ .5‬ن‬ ‫ک گلبرگ فنجانی شکل‬ ‫ن‪ :‬این گل های سفید با ی‬ ‫دلیل کاشت‬ ‫هر گل دیگری نسبت به‬ ‫گ در وسط خود‪ ،‬بهتر از‬ ‫کوچک زردرن‬ ‫موش صحرایی مقاوم اند‪.‬‬ ‫گوزن‪ ،‬خرگوش و‬ ‫گیاه‪ ،‬مخصوصا غنچه ان‬ ‫ام‬ ‫تم‬ ‫قسمت کشنده‪:‬‬ ‫این گل در یک اتاق‬ ‫میت‪ :‬بوی شاخه های‬ ‫عالئم مسمو‬ ‫ب سردرد می شود‪ .‬فقط‬ ‫دری قوی است که موج‬ ‫ببسته به ق‬ ‫چه بر سر شما می اورد؛‬ ‫در ‬ ‫خوردن یک غنچه کامل‬ ‫تصور کنید که‬ ‫ی‪ ،‬فلج شدن و درنهایت‬ ‫دید‪ ،‬تشنج‪ ،‬غش و بی حال‬ ‫حالت تهوع ش‬ ‫ها را بکارید‪ ،‬باید مراقب‬ ‫هم تمایل دارید این گل ‬ ‫وز‬ ‫مرگ‪ .‬اگر هن‬ ‫س با ترشحات غنچه‪،‬‬ ‫باز نداشته باشید‪ .‬تما‬ ‫باشید که زخم‬ ‫و فلج قلب را در پی دارد‪.‬‬ ‫یحسی‬ ‫حواس پرتی‪ ،‬ب ‬ ‫‪ .6‬زبان درقفا‬ ‫دلی‬ ‫ل کاشتن‪ :‬قس‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫فن‬ ‫ج‬ ‫ان‬ ‫ ‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫که مع‬ ‫کل این گل‬ ‫موال سفید تا بنف‬ ‫و رنگ های متن‬ ‫ش‪-‬ابی هستند‪ ،‬تاثیر بسزایی در وع برگ های ان‬ ‫خواهد داشت‪.‬‬ ‫زیبای‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫حی‬ ‫ط‬ ‫ب‬ ‫اغ‬ ‫چ‬ ‫ه‬ ‫قسم‬ ‫ت کشنده‪ :‬تما‬ ‫م‬ ‫گ‬ ‫یا‬ ‫ه‪،‬‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫چن‬ ‫د‬ ‫برگ ها‬ ‫بیشترین غل‬ ‫ی جوان و دانه ها‬ ‫ظت الکالوئیدها‬ ‫ی‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫ی بالغ ان دارای‬ ‫س‬ ‫تن‬ ‫د‪.‬‬ ‫عالئم مس‬ ‫مومیت‪ :‬این گ‬ ‫ل‬ ‫ ‬ ‫ها‬ ‫ی‬ ‫اب‬ ‫ی‬ ‫ف‬ ‫ری‬ ‫بن‬ ‫نه خورد‬ ‫کاه ن‪ .‬بالفاصله بعد از هضم‪ ،‬حال ده فقط برای نگاه‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫س‬ ‫تن‬ ‫د‪،‬‬ ‫ت تهو‬ ‫ش ضربان‬ ‫ع‪ ،‬سوختگی د‬ ‫قلب اتفاق می ا‬ ‫فت‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫هان‪ ،‬استفراغ و‬ ‫س‬ ‫رع‬ ‫ت‬ ‫فقط ‪ 6‬ساعت‬ ‫باید به دنبال‬ ‫زمان می برد که‬ ‫ای‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫ل‪،‬‬ ‫ک‬ ‫درمان بود؛ زیرا‬ ‫شن‬ ‫ده شود‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪95‬‬ ‫ا‬ ‫ز‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫ش‬ ‫ت‬ ‫تا‬ ‫برداشت‬ ‫گ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ف‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫گ‬ ‫ر‬ ‫دان‬ ‫توجه کنید‪.‬از تخمه های بوداده گل افتابگردان برای کاشت گیاه‬ ‫نمی توانید استفاده کنید‪ .‬باید از تخمه های خام این گل که پوست‬ ‫روی ان کامال سالم است به منظور پرورش گیاه کامل استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫‪ .3‬پیچیدن دانه ها در دستمال حوله ای‬ ‫یک دستمال حوله ای را کمی مرطوب کنید (نه اینکه بخیسانید)‬ ‫و دانه ها را الی دستمال مرطوب بپیچید‪ .‬اگر از تعداد زیادی دانه‬ ‫محمدحسین کشاورز‬ ‫استفاده می کنید و عدم رشد برخی از ان ها برایتان مسئله ای‬ ‫گل افتابگردان ازجمله گیاهان یک ساله ای است که در تابستان‬ ‫ندارد‪ ،‬می توانید این مرحله را انجام ندهید و ان ها را مستقیما‬ ‫گل های زرد کوچک یا بزرگی تولید می کند و به خاطر زیبایی و‬ ‫در خاک بکارید‪ .‬معموال ‪ 11‬روز طول می کشد تا دانه هایی که‬ ‫راحتی در رشد‪ ،‬شهرت زیادی دارد‪.‬‬ ‫مستقیما در خاک کاشته شدند جوانه بزنند و ظاهر شوند‪.‬‬ ‫•تکثیر دانه (تخمه) افتابگردان‬ ‫‪ .4‬قرار دادن دستمال حوله ای در پالستیک‬ ‫‪ .1‬دمای محیط‬ ‫دستمال حوله ای حاوی دانه ها را در یک کیسه پالستیک‬ ‫هم‬ ‫خانه‬ ‫داخلی‬ ‫محیط‬ ‫در‬ ‫ توان‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫را‬ ‫افتابگردان‬ ‫هرچند گل‬ ‫قرار دهید و به مدت ‪ 1‬تا ‪ 2‬هفته ان ها را چک کنید تا دانه ها‬ ‫کاشت؛ اما با کاشته شدن در زمین محیط بیرون رشد بهتری دارد‪.‬‬ ‫جوانه بزنند‪ .‬معموال بعد از ‪ 48‬ساعت دانه ها شروع به جوانه زدن‬ ‫این گل‪ ،‬ریشه حساسی دارد و جابه جایی ان می تواند موجب مرگ‬ ‫می کنند؛ سپس می توانید دانه ها را در خاک بکارید‪ .‬برای نتیجه‬ ‫گیاه شود‪ .‬این گل در دمایی بین ‪ 18‬تا ‪ 33‬درجه سانتیگراد رشد‬ ‫بهتر‪ ،‬دستمال را در دمای باالی‪ 10‬درجه سانتیگراد قرار دهید‪.‬‬ ‫خوبی دارد؛ ولی می توانید زمانی که اخرین یخبندان تمام شد هم‬ ‫‪ .5‬بریدن لبه پوسته دانه (در صورت لزوم)‬ ‫ان را در دماهای پایین تر هم بکارید‪ .‬بسته به گونه کاشته شده‪،‬‬ ‫اگر بعد از ‪ 3-2‬روز دانه شروع به جوانه زدن نکرد‪ ،‬با استفاده از یک‬ ‫معموال بین ‪ 80‬تا ‪ 120‬روز طول می کشد تا گل افتابگردان بالغ‬ ‫ناخن گیر لبه پوسته دانه را شکاف دهید‪ .‬مراقب باشید که به دانه‬ ‫شود و دانه های جدیدی تولید کند‪.‬‬ ‫داخل پوسته اسیبی نرسد و اگر دستمال درحال خشک شدن‬ ‫‪ .2‬انتخاب گونه مناسب‬ ‫است چند قطره دیگر اب به ان اضافه کنید‪.‬‬ ‫تنوع گونه های گل افتابگردان زیاد است‪ .‬هنگام خرید دانه‬ ‫• کاشت دانه افتابگردان‬ ‫افتابگردان به ماکزیمم اندازه رشد طولی ان دقت کنید‪ .‬گونه های‬ ‫‪ .1‬انتخاب مکان افتابی‬ ‫پاکوتاه رشدی به طول ‪ 30‬سانتیمتر و گونه های بلند ان رشدی‬ ‫گل افتابگردان باید ‪ 8-6‬ساعت در معرض نور خورشید قرار بگیرد‬ ‫به اندازه ‪ 4.6‬متر یا بیشتر از این را دارند‪ .‬همچنین به تک شاخه‬ ‫تا رشد خوبی داشته باشد‪ .‬مکانی را برای کشت انتخاب کنید که‬ ‫بودن گیاه با یک گل یا چندشاخه بودن ان با چندین گل نیز باید‬ ‫در بیشتر ساعات روز نور خورشید را دریافت می کند‪ .‬اگر باغتان در‬ ‫‪96‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫معرضبادشدیداست‪،‬گل هایافتابگردانراازدرختانبلند‪،‬دیوارهاویاهرچیزدیگریکه‬ ‫مانعازرسیدننوربهان هامی شوددورنگهدارید‪.‬‬ ‫‪ .2‬کیفیت خاک و ابیاری گل ها‬ ‫گل افتابگردان ریشه های عمودی بلندی تولید می کند که اگر خاک ان زیاد خیسانده‬ ‫شود ریشه ان می پوسد‪ .‬حفره ای به عمق ‪ 0.6‬متر در خاک ایجاد کنید تا سختی و‬ ‫فشردگی خاک را چک کنید‪ .‬اگر سختی یا فشردگی در خاک وجود داشت ان را با‬ ‫مقداری کمپوست مخلوط کنید تا ابیاری ان بهبود یابد‪.‬‬ ‫‪ PH‬خاک باید بین ‪ 6‬تا ‪ 7.2‬باشد و باید دانه ها را در عمق ‪ 2.5‬سانتیمتری خاک و با‬ ‫فاصله ‪ 15‬سانتیمتری از هم بکارید‪.‬‬ ‫• مراقبت از دانه کاشته شده‬ ‫‪ .1‬مرطوب نگه داشتن خاک‬ ‫خاک اطراف گیاه جوان را مرطوب نگه دارید (طوری که غرق در اب نشود)‪ .‬از‬ ‫انجایی که جوانه گیاه‪ ،‬کوچک و شکننده است‪ ،‬با فاصله ‪ 7.5‬تا ‪ 10‬سانتیمتری به ان‬ ‫اب بدهید تا ریشه بدون اسیب دیدن دانه رشد کند‪.‬‬ ‫‪ .2‬محافظت در برابر افات‬ ‫پرندگان‪ ،‬سنجاب ها و حلزون ها عاشق گل افتابگردان هستند و ممکن است حتی‬ ‫دانه ان را قبل از جوانه زدن سوراخ کنند‪ .‬برای جلوگیری از اسیب این افات‪ ،‬روی‬ ‫زمین را با توری بپوشانید تا دانه ها محفوظ بمانند‪.‬‬ ‫‪ .3‬ابیاری گیاه رسیده‬ ‫زمانی که سیستم ریشه ای گیاه کامل شد و ساقه گیاه شکل گرفت‪ ،‬میزان ابیاری را‬ ‫به یکبار در هفته کاهش دهید و با سخاوت به گیاه اب بدهید‪ .‬در اب وهوای خشک‬ ‫میزان ابدهی را افزایش دهید‪ .‬گل افتابگردان بیشتر از سایر گل های یک ساله‪ ،‬به‬ ‫اب نیازمند است‪ .‬زمان قبل و بعد از گلدهی ان‪ ،‬زمان بحرانی است و عدم ابدهی‬ ‫کافی‪ ،‬موجب اسیب به گیاه می شود؛ پس ابدهی را تا زمان گلدهی گیاه به مدت‬ ‫یکبار در هفته ادامه دهید‪.‬‬ ‫‪ .4‬باریک کردن گیاه (اختیاری)‬ ‫وقتی گل های افتابگردان به طول ‪ 7.5‬سانتیمتر رسیدند‪ ،‬گل های کوچک تر و‬ ‫ضعیف ترراجداکنیدتاجاییکهگل هایباقیماندهحداقل‪30‬سانتیمترباهمفاصله‬ ‫داشتهباشند‪.‬اینکارکمکمی کندکهگل هایبزرگ تروسالم ترفضایکافیبرای‬ ‫رشد و تغذیه داشته باشند و درنتیجه ساقه های بلندتر و گل های بزرگ تری تولید‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫‪ .5‬کوددهی کم یا عدم کوددهی‬ ‫اگر برای لذت و سرگرمی خودتان این گل را کاشته اید نیازی به کوددهی ندارید؛‬ ‫زیرا این گل همین طوری خوب رشد می کند و چه بسا تغذیه بیش ازاندازه‬ ‫موجب صدمه دیدن گیاه می شود‪ .‬اگر می خواهید گل های فوق العاده بزرگ‬ ‫با محصوالت زیاد داشته باشید‪ ،‬کود را در اب رقیق کنید و بعد در حفره های‬ ‫موجود در خاک در اطراف پایه گیاه بریزید‪ .‬کود متعادل کننده یا کود غنی از‬ ‫نیتروژن‪ ،‬بهترین گزینه به شمار می ایند‪.‬‬ ‫‪ .6‬به چوب بستن گیاه (در صورت لزوم)‬ ‫گاهی ممکن است گیاهان بلندتر از ‪ 0.9‬متر برای صاف ایستادن نیاز به یک‬ ‫تکیه گاه داشته باشند‪ .‬برای این کار یک چوب را به ارامی در کنار ساقه گیاه‬ ‫قرار داده و ان ها را با یک پارچه یا هر چیز نرم دیگری به هم ببندید‪.‬‬ ‫• برداشت محصول‬ ‫قسمت گل گیاه افتابگردان به مدت ‪ 45-30‬روز باقی می ماند‪ .‬بعد از‬ ‫این مدت‪ ،‬بخش سبز پشتی سر گل به رنگ قهوه ای تغییر می کند‪ .‬اگر‬ ‫می خواهید تخمه های ان را برای بو دادن و یا برای کاشت مجدد در سال‬ ‫بعد جمع کنید‪ ،‬برای محافظت از ان ها در برابر پرندگان‪ ،‬گل ها را با یک‬ ‫پوشش کاغذی بپوشانید و زمانی که گل ها کامال خشک شدند ان ها را از‬ ‫شاخه جدا کنید‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪97‬‬ ‫کاشتگیاهانو سبزیجات ‬ ‫درمردادماه‬ ‫محمدحسین کشاورز‬ ‫مردادماه برای بسیاری از ما بهترین‬ ‫ماه برای باغچه سبزیجاتمان است‪.‬‬ ‫دانه های تابستانی که ماه پیش کاشته‬ ‫بودیم زیبا شده اند و ما را با محصوالتشان‬ ‫احاطه کرده اند؛ اما این ماه فقط ماه برداشت‬ ‫محصوالت زراعی نیست‪ ،‬هنوز هم می توانید‬ ‫گیاهان و سبزیجات موردعالقه خود را در این‬ ‫ماه بکارید و محصوالتشان را در فصل پاییز‬ ‫برداشت کنید‪.‬‬ ‫این ماه همچنین زمان خوبی جهت کاشتن‬ ‫گیاهان برای فصل زمستان است‪ .‬البته اگر‬ ‫مایل باشید که با احداث ردیف های تونلی یا با‬ ‫استفاده از گلخانه‪ ،‬گیاهان موردنظر را برای‬ ‫زمستان تولید و ذخیره کنید‪.‬‬ ‫اگر تمام باغ یا باغچه شما پر از گیاهان از قبل‬ ‫کاشته شده است‪ ،‬اکنون زمان ان رسیده‬ ‫که ان را مرتب کنید و برخی از گیاهان یا‬ ‫محصوالت زراعی فصل های قبلی را‬ ‫از باغچه بردارید تا فضای کافی برای‬ ‫کاشت گیاهان موردنظر را در مردادماه‬ ‫‪98‬‬ ‫‪98‬‬ ‫مـــاهنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫اجتـماعی‬ ‫هنری‪،‬شماره ‪31‬‬ ‫فرهنگی‪،1396،‬‬ ‫ماهــــنامهمردادماه‬ ‫دوره جدید‪،‬‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫داشته باشید‪ .‬بر این اساس شما باید با توجه‬ ‫به نیازهای تغذیه ای خود‪ ،‬گیاه یا سبزیجات‬ ‫موردعالقه تان را بکارید و در صورت نیاز‪،‬‬ ‫اصالحات خاکی را نیز انجام دهید‪ .‬ممکن است‬ ‫برخی از محصوالت زراعی که قبال کاشته شده‬ ‫بودند‪ ،‬تمام مواد مغذی خاک را گرفته باشند و‬ ‫برای کاشت مجدد سبزیجات دیگر باید خاک را‬ ‫عوض کرد‪.‬‬ ‫همچنین شما می توانید گرمای مردادماه را به مبارزه‬ ‫بطلبید و یک بستر جدید برای کاشت گیاهان جدید‬ ‫در باغتان ایجاد کنید‪ .‬گلدان ها مزایایی زیادی برای این‬ ‫موضوع دارند که می توان به راحتی ان ها را به مکان های‬ ‫افتاب رو انتقال داد؛ زیرا با نزدیک شدن به فصل پاییز مسیر‬ ‫تابش نور خورشید تغییر می کند‪.‬‬ ‫لیستی از گیاهان و سبزیجاتی که می توانید ان ها را در‬ ‫مردادماه به صورت بذر‪ ،‬مستقیما در خاک بکارید در زیر امده‬ ‫است‪:‬‬ ‫ریحان‪ ،‬چغندر‪ ،‬گشنیز‪ ،‬شوید‪ ،‬کاهو‪ ،‬برگ خردل‪ ،‬اسفناج‪ ،‬لوبیا‪،‬‬ ‫هویج‪ ،‬کلم کوالرد سبز‪ ،‬خیارسبز‪ ،‬سیب زمینی‪ ،‬کدو تابستانی‪،‬‬ ‫شلغم‪.‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬ ‫‪99‬‬ ‫‪100‬‬ ‫ماهــــنامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتـماعی‬ ‫دوره جدید‪ ،‬مردادماه ‪ ،1396‬شماره ‪31‬‬

آخرین شماره های ماهنامه زیر و بم

ماهنامه زیر و بم 41

ماهنامه زیر و بم 41

شماره : 41
تاریخ : 1398/09/02
ماهنامه زیر و بم 40

ماهنامه زیر و بم 40

شماره : 40
تاریخ : 1397/12/04
ماهنامه زیر و بم 39

ماهنامه زیر و بم 39

شماره : 39
تاریخ : 1397/07/01
ماهنامه زیر و بم 38

ماهنامه زیر و بم 38

شماره : 38
تاریخ : 1396/12/05
ماهنامه زیر و بم 37

ماهنامه زیر و بم 37

شماره : 37
تاریخ : 1396/11/01
ماهنامه زیر و بم 36

ماهنامه زیر و بم 36

شماره : 36
تاریخ : 1396/10/02
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!