ماهنامه زیر و بم شماره 11 - مگ لند
0

ماهنامه زیر و بم شماره 11

ماهنامه زیر و بم شماره 11

ماهنامه زیر و بم شماره 11

‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫قـــیمــت‪4000:‬تـومان‬ ‫شاهد با این‬ ‫کار یکی از‬ ‫رفقای خیلی‬ ‫خوبش را از‬ ‫دست داد‬ ‫مجید اخشابی‬ ‫به رپ‬ ‫مجوز بدهید‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫زیر و بم محله گل و بلبل‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫‪@ zirobam‬‬ ‫پـــیشخوان‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪4‬‬ ‫کالم بزرگان دربارهامام‬ ‫حسنی(ع) وواقعهعاشورا‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫زیر و مب‬ ‫پیشـــخوان‬ ‫پروفسورادواردبراون(شرق شناسانگلیسی)‪:‬ایاقلبیپیدامی شودکهوقتیدربارهکربال‬ ‫سخن می شنود‪ ،‬اغشته به حزن و اندوه نشود؟‬ ‫مهاتماگاندی(رهبراستقاللهند)‪:‬اگرهندوستانبخواهدیککشورپیروزشود‪،‬بایداز‬ ‫زندگیامامحسینپیرویکند‪.‬‬ ‫محمدعلیجناح(قاعداعظمپاکستان)‪:‬بهعقیدهمنتماممسلمینبایدازسرمشق(امام‬ ‫حسین) این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد‪ ،‬پیروی کنند‪.‬‬ ‫پروفسورماربین(فیلسوفوخاورشناسالمانی)‪:‬منمعتقدمکهرمزبقاوپیشرفتاسالم‬ ‫وتکاملمسلمانانبهخاطرشهیدشدنحسین(ع)وانرویدادهایغم انگیزمی باشد‪.‬‬ ‫چارلزدیکنز(نویسندهانگلیسی)‪:‬اگرمقصودحسینجنگدرراهخواسته هایدنیویخود‬ ‫بود‪ ،‬من نمی فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد‪ .‬پس عقل چنین حکم می کند که او به خاطر اسالم فداکاری خویش را انجام داد‪.‬‬ ‫گابریلانگری(نویسندهفرانسوی)‪:‬ارامگاهحسیندرکربالبعدازکعبه‪،‬بدونتردیددومینزیارتگاهمسلماناناست‪.‬جنایتکربالوحشت انگیزوغیرانسانیبود‪.‬‬ ‫عبدالرحمن شرقاوی(نویسنده مصری)‪ :‬حسین(ع)‪،‬شهید راهدینو ازادگی است‪ .‬نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد‪ ،‬بلکه تمام ازادمرداندنیا باید به این نام‬ ‫شریفافتخارکنند‪.‬‬ ‫سوال‪ :‬این جمله را در کدام مطلب این شماره خوانده اید؟‬ ‫زندگی حتــی وقتی انکارش می کنی حتــی وقتی نادیده اش‬ ‫می گیری‪ ،‬حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است‪ .‬از هر‬ ‫چیز دیگری قوی تر است‪.‬‬ ‫پاسخ سوال باال را به شماره پیامکی ‪ 1000088883315‬ارسال نمایید‬ ‫تا در قرعه کشی تخفیف های ماهانه اموزشگاه موسیقی همراز(کالس ها‪،‬‬ ‫همایش ها‪ ،‬خرید ساز و‪ )...‬و مجله زیر و بم(انواع بن تخفیف خرید کاال و‬ ‫استفادهازخدمات)بهره مندشوید‪.‬برندگانبشکلفصلیبهگردهمایی ها‪،‬‬ ‫همایش ها و نشست های اموزشگاه موسیقی همراز با حضور هنرمندان‬ ‫صاحب نام دعوت خواهند شــد‪ .‬ارائه این قطعه از مجله جهت دریافت‬ ‫بن تخفیفومتعاقباشرکتدرگردهماییالزامیاست‪.‬‬ ‫توجه‪ :‬این بخش را از مجله جدا نموده و نزد خود نگه دارید‪.‬‬ ‫محمود جباری ونجانی‬ ‫مریم روح بخش‬ ‫لیال جباری‬ ‫جهت دریافت هدیه‬ ‫با شماره ‪88205001‬‬ ‫تماس حاصل فرمایید‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫برندگان مسابقه پیامکی شماره قبل‪:‬‬ ‫‪5‬‬ ‫فهرست‬ ‫بسم اهلل الرحمین الرحیم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫سالم اغاز‬ ‫‪7‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫سرمقاله‬ ‫‪8‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪10‬‬ ‫ماهنامهفرهنگی‪،‬اجتماعی‬ ‫صاحب امتیاز و مدیر مسئول‪ :‬مجید اخشابی‬ ‫دبیر تحریریه‪ :‬ندا کشاورز‬ ‫شورای سیاست گذاری و سردبیری‪:‬‬ ‫مجید اخشابی‪ ،‬دکترمحمد رحیمی‪ ،‬دکتر امیدرضا صفریان‬ ‫مهران عبداهلل پور و ندا کشاورز‬ ‫عطر ملکوت‬ ‫‪11‬‬ ‫‪12‬‬ ‫کاریکلماتور‬ ‫‪13‬‬ ‫‪14‬‬ ‫کتابخانه‬ ‫‪15‬‬ ‫ننه حسن‬ ‫راوی افسانه های‬ ‫تصویری‬ ‫همکارانتحریریه‪:‬‬ ‫انسیه چراغعلی‪ ،‬زهرا کشوری‪ ،‬محمدحسین کشاورز‪ ،‬اناهیتا یاراحمدی‪،‬‬ ‫محمدمعین بحیرایی‪ ،‬سحر غربی‪ ،‬روشنک هورفر‪ ،‬زهرا عزیزی‪ ،‬سودابه‬ ‫پناهنده‪ ،‬شــبدیس بختیاری‪ ،‬مهدیسا صفری خواه‪ ،‬حسین پیرعلی‪ ،‬مریم‬ ‫پارســیان‪ ،‬فرزانه ســادات متفقی‪ ،‬ریحانه علی محمدی‪ ،‬سهیل طاهری‪،‬‬ ‫امیرحسینعلی محمدی‬ ‫اتلیه فنی و صفحه ارایی‪ :‬محمد احتشامی‬ ‫ترجمه‪:‬مهساعبداللهی‬ ‫سرویس عکس‪ :‬لیال خوش کنار‪ ،‬سیدعلیرضا حق شناس‪ ،‬میالد بنا و‬ ‫امیررضارعیتى‬ ‫امور اینترنتی‪ :‬سپیده پرتواذر‬ ‫روابط عمومی‪ :‬عاطفه نقدلو‬ ‫امور اداری‪ :‬اکبر اخشابی‬ ‫بازرگانی و تبلیغات‪ :‬کانون پریزاد‬ ‫امور مشترکین‪ :‬مریم پارسیان‬ ‫امور تدارکات‪ :‬نصراهلل قاسمی‬ ‫چاپ جلد و متن‪:‬‬ ‫شبکه فروش‪ :‬شرکت نشرگستر امروز‪ ،‬تلفن‪61933333 :‬‬ ‫نشانی دفتر مجله‪ :‬ضلع جنوب غربی پل میرداماد‪ ،‬پالک ‪ ،414‬واحد ‪12‬‬ ‫تلفن‪09199099125 -88205001 -8883315 :‬‬ ‫پیامک‪100008883315 :‬‬ ‫سایت‪www.zirobamonline.com :‬‬ ‫ایمیل‪info@zirobamonline.com :‬‬ ‫اینستاگرام‪zirobam@:‬‬ ‫‪16‬‬ ‫‪17‬‬ ‫‪18‬‬ ‫گنجینه ادبی‬ ‫‪19‬‬ ‫سیری در دنیای‬ ‫واژگان‬ ‫سکانس هفتم‬ ‫‪20‬‬ ‫همه چیز درباره لیال اوتادی‬ ‫‪21‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪23‬‬ ‫داســــتان جــــلــد‬ ‫گپ اختصاصی زیر و بم‬ ‫با علی مسعودی‬ ‫‪24‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪26‬‬ ‫سه زن گمشده‬ ‫‪27‬‬ ‫می گویند سینما به «جمال گرایی مطلق» رسیده‬ ‫است‪ .‬جمال گرایی که به گفته «ازیتا حاجیان»‬ ‫بازیگر سینما و تلویزیون کم کم سینما را به‬ ‫ورطه نابودی می کشاند‪ ،‬تا این سوال پیش‬ ‫بیاید که براستی اگر «فاطمه معتمداریا» و‬ ‫«گوهر خیراندیش» که نه چشم رنگی دارند‬ ‫‪28‬‬ ‫‪29‬‬ ‫همان اندازه که بانمک و‬ ‫دوست داشتی و پر شر و شور‬ ‫است‪ ،‬افتاده و خاکی و مهربان‬ ‫هم هست‪ ،‬شاید هم بیشتر‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫‪28‬‬ ‫زیر و بم محله‬ ‫گل و بلبل‬ ‫‪41‬‬ ‫محله گل و بلبل توی شلوغی تهران‪،‬‬ ‫جایی نزدیک «میدان المپیک» است‪.‬‬ ‫سوله ای بزرگ وسط یک پارک‪ .‬پای‬ ‫دیوار بلند سوله‪ ،‬چند نوجوان موسیخ‬ ‫سیخی در حال کشیدن قلیان هستند‪،‬‬ ‫با «هندزفری» در گوش که مرزی شده‬ ‫بین صدایی هایی که دوست دارند و‬ ‫انچه که در بیرون شنیده می شود‪.‬‬ ‫‪42‬‬ ‫گفتگوی‬ ‫اختصاصی با‬ ‫لوریس چکناواریان‬ ‫‪65‬‬ ‫نـــــگاه ویـــــژه‬ ‫‪43‬‬ ‫‪44‬‬ ‫ذوالجناح‪ ...‬مادیان‬ ‫سرخ بال‬ ‫‪45‬‬ ‫‪46‬‬ ‫گفتگو با‬ ‫مجید اخشابی به‬ ‫بهانه لبخند‬ ‫پیشنهاد ویـــژه‬ ‫‪47‬‬ ‫‪48‬‬ ‫‪49‬‬ ‫‪52‬‬ ‫همه چیز درباره «زار»‬ ‫‪53‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫کنسرت های ماه‬ ‫‪54‬‬ ‫گفتگو با‬ ‫علی تفرشی‬ ‫‪55‬‬ ‫‪56‬‬ ‫در مسیر ارامش‬ ‫‪57‬‬ ‫‪ 30‬نکته برای‬ ‫سرحال تر شدن‬ ‫‪58‬‬ ‫مدرسین موسیقی‪:‬‬ ‫الهام نورانی‬ ‫‪59‬‬ ‫‪60‬‬ ‫خاطره بازی با‬ ‫نیلوفر پارسا‬ ‫چند اشتباه‬ ‫رایج‬ ‫در اشپزی‬ ‫‪50‬‬ ‫‪51‬‬ ‫‪61‬‬ ‫‪64‬‬ ‫کدبانو‬ ‫‪63‬‬ ‫‪ 78‬سال دارد و بیش‬ ‫از ‪ 75‬سمفونی‪ ،‬اپرا‪،‬‬ ‫موسیقی مجلسی‪،‬‬ ‫کنسرتو برای پیانو‪،‬‬ ‫ویولن‪ ،‬گیتار‪ ،‬ویولن‬ ‫سل و پیپا‪ ،‬موسیقی‬ ‫باله‪ ،‬اثاری برای گروه‬ ‫کر‪ ،‬یک رکوئیم‪ ،‬و‬ ‫یک اوراتوریو و بیش‬ ‫از ‪ ۴۵‬موسیقی فیلم‬ ‫ساخته است‬ ‫‪40‬‬ ‫‪62‬‬ ‫ِ‬ ‫خاطرات‬ ‫زیر و بم‬ ‫یوسف کرمی‬ ‫امید‪ ،‬مدیریت زمان و‪...‬‬ ‫دانشمندان تعدادی موش را داخل‬ ‫یک استخر اب انداختند‪ .‬تمامی‬ ‫موش ها فقط ‪١٧‬دقیقه توانستند‬ ‫زنده بمانند و درنهایت خفه شدند‬ ‫‪66‬‬ ‫‪ 9‬گل سایه دوست‬ ‫‪67‬‬ ‫دکوراسیونپاییزی‬ ‫‪68‬‬ ‫پیشگیری‪ ،‬تشخیص‪ ،‬درمان‪:‬‬ ‫‪69‬‬ ‫گـــــفــــتگـــو‬ ‫مغز‪ ،‬سیگار‪ ،‬چاقی‬ ‫گیاهان دارویی‪ 13:‬گیاه شفابخش‬ ‫‪70‬‬ ‫راهکارهایی برای خواب بهتر‬ ‫‪71‬‬ ‫روانشناسی‬ ‫‪73‬‬ ‫‪ 71‬روانشناسی کودک‪ 10 :‬ویروس نابودگر کالمی و‪...‬‬ ‫‪ 72‬تست روانشناسی‪ :‬تعیین میزان ابتال به گوشی دوستی‬ ‫‪ 73‬تست شخصیت شناسی‪ :‬طول انگشتان دست‬ ‫‪74‬‬ ‫اندراحواالت غوره و فلفل‬ ‫‪75‬‬ ‫مواد غذایی مفید برای کبد‬ ‫‪76‬‬ ‫بهترین خوراکی ها برای پوست‬ ‫‪77‬‬ ‫با خوردن این ‪ 6‬خوراکی می توانید‬ ‫پوست جوانتری داشته باشید‬ ‫‪78‬‬ ‫‪ 6‬روش کامال اشتباه در پختن ماهی‬ ‫‪79‬‬ ‫‪ 7‬دستورساندویچخوشمزه‬ ‫‪80‬‬ ‫الزانیایفنجانی‬ ‫‪81‬‬ ‫کالف مرغ و میلک شیک‬ ‫‪82‬‬ ‫پن کیک با سس شکالت‬ ‫‪83‬‬ ‫دستور تهیه ‪ 5‬نوع سس بدون مایونز‬ ‫‪84‬‬ ‫نکاتی در چیدن سفره ایرانی‬ ‫‪85‬‬ ‫ترشیبالل‬ ‫‪86‬‬ ‫مصاحبه با کاپیتان تیم فوتسال بانوان‬ ‫‪89‬‬ ‫‪ 6‬توصیه برای بهبود پیاده روی روزانه‬ ‫‪90‬‬ ‫ورزش هاییمناسبدستانشما‬ ‫‪92‬‬ ‫ورزش های مناسب و نامناسب برای اسم‬ ‫‪94‬‬ ‫خواندنیها‬ ‫‪96‬‬ ‫اینفوگراف‬ ‫‪98‬‬ ‫و کالغی خبر اورد‪...‬‬ ‫اگرچه پیشرفت در تکنولوژی و صنعت‪ ،‬دستاوردهای‬ ‫مهم‪ ،‬ارزشــمند و تاثیرگذاری را خصوصا در قرون اخیر‬ ‫در زندگی بشــر برجای گذاشته است‪ ،‬ولی همانطور که‬ ‫می دانید این تمام ماجرا نیست!‬ ‫انسان با تمام این تالش ها و امکانات نه تنها همچنان‬ ‫با همان دغدغه ها و معضالت دست به گریبان است بلکه‬ ‫شاید بتوان گفت خود بر مقدار انها نیز افزوده است!‬ ‫باید اعتراف کنم که همیشه در ذهنم وقتی نسبت میان‬ ‫پیشــرفت علم و فن اوری را با میزان خوشبختی و حس‬ ‫رضایتمندی و سالمتی بشر از دوره های پیشین تا کنون‬ ‫مقایســه می کنم خیلی به نتیجه و یا پاسخ قانع کننده ای‬ ‫نمی رسم؛ اصال گاهی اوقات فکر می کنم که با تمام این‬ ‫توانمندی ها بشر در زندگی و معیشت واقعی خود به هیچ‬ ‫پیشرفت قابل مالحظه ای دست پیدا نکرده است‪.‬‬ ‫بشــر امروزی برای مبارزه با افــات نباتی بهترین و‬ ‫موثرترین سم ها را تولید می کند ولی دست اخر به همراه‬ ‫تمام حیوانات و حشــرات موذی‪ ،‬خود نیز این سم ها را با‬ ‫برنج و میوه و محصوالت کشاورزی می خورد!‬ ‫بهترین و موثرترین داروهای شیمیایی را می سازد ولی‬ ‫مجبور است عوارض جانبی همه انها را به جان بخرد!‬ ‫با روش های نوین‪ ،‬رشــد دام و طیور و انواع جانداران‬ ‫موردنیازش را تسریع و تسهیل می کند و حتی گاهی در‬ ‫امور ژنتیک نیز به موفقیت های چشــمگیری دست پیدا‬ ‫می کند ولی در نهایت تمام خطاها و اســیب ها در پایان‬ ‫زنجیره مصرف متوجه خودش می شود!‬ ‫بزرگترین و معظم ترین کارخانه ها را می سازد با بیشترین‬ ‫میزان تولید ولی تمام الودگی ها و زباله های صنعتی حاصله‬ ‫را در جوار خویش مهمان محیط زیست خود می کند و از‬ ‫بیماری های منتج رنج می برد‪.‬‬ ‫خود را در معرض انواع اشــعه ها و امواجی را که هنوز‬ ‫نمی داند برایش مضر است یا سودمند قرار می دهد‪!...‬‬ ‫البته لیست این موارد‪ ،‬بلندباال و طوالنی است ولی همه‬ ‫این شیرین کاری ها منجر به این شده که او همه نیازهای‬ ‫اولیه و حیاتی خود را مثل اب‪ ،‬هوا‪ ،‬غذا و محیط زیست به‬ ‫طریقی به الودگی مزین کند‪.‬‬ ‫به واقــع باید گفت که او‪ ،‬و در واقــع همان ما برای‬ ‫نیازهای ثانویه خود نیازهــای اولیه مان را به ورطه خطر‬ ‫هــای جدی انداخته ایم و انگاه انتظار بهبود در شــرایط‬ ‫زندگی را داریم‪ .‬به همیــن خاطر بود که در ابتدا عرض‬ ‫کردم تردید دارم پیشرفت کرده باشیم!‬ ‫البته اساسا ادم منفی گرایی نیستم و اصوال نمی توان و‬ ‫نمی شود با نگاه منفی این همه پیشرفت را مورد ارزیابی‬ ‫ ‍‬ ‫قرار داد ولی از سوی دیگر با مشاهده سیر تاریخی و تحول‬ ‫زندگی ادمی نباید از چنین نتیجه ای غافل شد‪.‬‬ ‫با تمام این تفاسیر در نهایت بنظر می رسد با توجه به‬ ‫شرایط فعلی تنها کاری که می شود در مقابل این هجوم‬ ‫و یورش صنعتی شــدن انجام داد این باشد که بیش از‬ ‫پیش به سراغ طبیعت و فرهنگ و سنت های گذشته خود‬ ‫بازگردیم‪ .‬شیوه هایی که پدران و مادران و نیاکان ما انها‬ ‫را نسل به نسل ویرایش و پاالیش کرده اند تا به ما برسد‪،‬‬ ‫شیوه های اصیل و مطمئنی که صبورانه ازموده شده اند و‬ ‫بی خطر بر مهربانی و ارامش ادم ها داللت دارند‪.‬‬ ‫با این نگاه شــاید بتوان گفت همیشــه موفقیت در‬ ‫بهره منــدی از تکنولوژی صرف نیســت و به هیچ وجه‬ ‫نمی توان تنها با این دلیل که یک روش‪ ،‬بسیار قدیمی و‬ ‫سنتی و ِد ُمده است‪ ،‬ان را رد کرد‪.‬‬ ‫مثال مشکلی که در راستای مطالعه در جامعه کنونی ما‬ ‫بروز پیدا کرده‪ ،‬مشکل کمی نیست‪ .‬فاصله گرفتن از کتاب‬ ‫و کتابخوانی و جایگزینی مطالعات الکترونیکی و اینترنتی‬ ‫با استفاده از ابزارهایی چون گوشی های تلفن همراه‪ ،‬تبلت‬ ‫و‪ ...‬که در خوش بینانه ترین حالت اطالعات پراکنده‪ ،‬کوتاه‬ ‫و بدون بُعدی را به خواننده انتقال می دهند(به شکل رایج‬ ‫و معمول و استفاده غیرتخصصی) یقینا تاثیرات غیرقابل‬ ‫جبرانی را در سال های اتی نمایان خواهد کرد‪.‬‬ ‫البته باید توجه داشــت هر چیزی که در جامعه فراگیر‬ ‫می شــود الزاما می بایست دارای جذابیت و مزیت باشد و‬ ‫اساسا بدون این دو اِلمان جایی بین مخاطبان و کاربران‬ ‫پیــدا نمی کند اما نکته حائز اهمیت اینجا اســت که در‬ ‫ارزیابی ها تنهــا توجه کردن به این دو مورد بدون درنظر‬ ‫گرفتن اسیب های احتمالی و اتی که بطور معمول در بدو‬ ‫امر در انواع ابداعات بشری پنهان و مستتر است (درست‬ ‫مثل نرم افزارهایی که همیشه باید بتدریج باگ هایشان رفع‬ ‫شــود) راهی خردمندانه و مطمئن نیست و چشم بستن‬ ‫روی اشــکاالت پنهان نقیصه و اسیب محتوم را مرتفع‬ ‫نمی کند‪.‬‬ ‫از اینــرو می بایســت در مواجهه با ســیل ابداعات و‬ ‫ابتکارات و خالقیت هایــی که هر روز دور و برمان را فرا‬ ‫می گیرند با تامل و تعقل بیشتر برخورد کنیم و نهایتا باز‬ ‫هم تکرار جمله نتیجه گیری و ان اینکه‪:‬‬ ‫راه مطمئن پناه گرفتن در اغوش طبیعت‪ ،‬ســنت ها و‬ ‫ایین ها است و درهم شکستن قواعد نیاکان و پیشینیان مان‬ ‫تنها به بهانه تجدد‪ ،‬پیشرفت و نواوری انهم عجوالنه‬ ‫و نا ازموده نمی تواند سعادت افرین باشد‪.‬‬ ‫و اخر اینکه؛ با تاکید بر اصالت ها به تکنولوژی لبخند‬ ‫بزنیم‪.‬‬ ‫مجید اخشابی‬ ‫سرمقاله‬ ‫هوالحکمی‬ ‫تالش و طلب‬ ‫یکی از عرفا روزی از یکی از اغنیا پرسید‪ :‬دنیا را‬ ‫دوست داری؟‬ ‫گفت‪ :‬بسیار‪.‬‬ ‫پرسید‪ :‬برای بدست اوردن ان کوشش می کنی؟‬ ‫گفت‪ :‬بلی‬ ‫عارف گفت‪ :‬در اثر کوشش‪ ،‬چه به دست اورده ای؟‬ ‫گفت‪:‬متاسفانهتاکنونچیزیبهدستنیاورده ام‪.‬‬ ‫عارفگفت‪:‬ایندنیاراتاکنونباهمهکوشش هایت‬ ‫به دست نیاورده ای‪ ،‬پس چطور اخرتی که هرگز‬ ‫طلب نکرده و در راه وصول به ان نکوشیده ای به‬ ‫دست خواهی اورد؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪10‬‬ ‫دهان‪ ،‬باب اهلل است‬ ‫یک روز استاد حسن زاده املی به سالکان وادی‬ ‫عشق و معرفت هشدار دادند‪:‬‬ ‫دهان باب اهلل اســت‪ ،‬صادرات و وارداتش را‬ ‫کنترل کنید‪ ،‬دهان گوش جان اســت‪ ،‬سعی‬ ‫کنید چانه تان را عقل بچرخاند‪.‬‬ ‫گفتارگهربار‬ ‫امام حسین علیه السالم‪ :‬هر یک از دو‬ ‫نفـری که میان انها نزاعی واقع و یکـی از ان‬ ‫دو رضایت دیگری را بجـویـد‪ ،‬سبقت گیـرنـده‬ ‫اهل بهشت خـواهـد بــود‪.‬‬ ‫امام زین العابدین علیه السالم‪ :‬هر کس‬ ‫در هیچ کاری به مردم امید نبندد و همه کارهای‬ ‫خــود را به خدای عزوجل واگذارد‪ ،‬خداوند هر‬ ‫خواسته‏ای که او داشته باشد اجابت کند‪.‬‬ ‫امام باقر علیه السالم‪ :‬لبخند زدن انسان به‬ ‫روی برادرش حسنه است و دور کردن خاشاک‬ ‫(ازار) از او حسنه است‪ ،‬و محبوب ترین عبادت‬ ‫نزد خداوند‪ ،‬شاد کردن دل مومن است‪.‬‬ ‫امام موسی کاظم علیه السالم‪ :‬خیر دنیا‬ ‫و اخرت را به مومنی ندهند مگر به سبب حسن‬ ‫ظن و امیدواری او به خدا و خوش اخالقی اش و‬ ‫خودداریازغیبتمومنان‪.‬‬ ‫امام رضا علیه السالم‪ :‬هیچ بنده ای حقیقت‬ ‫ایمانش را کامل نمی کند مگر این که در او سه‬ ‫ن شناسی‪ ،‬تدبر نیکو در زندگی و‬ ‫خصلت باشد‪ :‬دی ‏‬ ‫شکیباییدرمصیبت‏هاوبالها‪.‬‬ ‫اجابت دعا‬ ‫مالک بن دینار می گوید‪:‬‬ ‫به قصد حج مسافرت می کردم‪ ،‬در بیابان کالغی را‬ ‫دیدم که در منقارش تکه نانی بود با خودم گفتم‪« :‬یعنی‬ ‫چه؟ حتما حادثه ای پیش امده که تکه نانی در منقار‬ ‫کالغ اســت‪ ».‬دنبال کالغ را گرفتم‪ ،‬دیدم کالغ وارد‬ ‫غاری شــد‪ .‬وارد غار شدم‪ .‬دیدم دست و پای مردی را‬ ‫بسته اند و به پشت انداخته اند‪.‬‬ ‫کالغ بــرای او نان اورده و لقمه لقمه می کند و به‬ ‫او می دهــد‪ .‬به محض ورود مــن کالغ رفت و دیگر‬ ‫برنگشــت‪ .‬به ان مرد گفتم‪« :‬تو که هستی و از کجا‬ ‫می ایی؟»‬ ‫گفت‪« :‬من به قصــد حج بیرون امدم و در این‬ ‫بیابان دزدها مرا گرفتند وتمــام اموالم را تصاحب‬ ‫کردند‪ .‬دســتم و پایم را محکم بستند و مرا به این‬ ‫مکان انداختند‪ .‬پنج روز گرســنگی را تحمل کردم‬ ‫تا اینکه در مقــام دعا عرض کردم‪ :‬ای خدایی که‬ ‫در قــران می فرمایی‪ :‬امن یجیب المضطر اذا دعاه‬ ‫(ســوره نمل ایه ‪ )62‬ای کسی که دعای مضطر را‬ ‫اجابت می کنی و گرفتاری را برطرف می سازی‪ ،‬من‬ ‫مضطر و بیچاره ام‪ ،‬به من رحم کن‪ .‬تا اینکه خداوند‬ ‫این کالغ را به من رساند و هر روز مرا از غذا و اب‬ ‫سیراب کرد‪.‬‬ ‫خلوتی با معبود‬ ‫پروردگارا‪ ،‬انچه را که شــیطان به قلب من القا‬ ‫می کند که تمناها و پندارهای باطل و حسد بر خلق‬ ‫است‪ ،‬تو بدل گردان و به تذکر عظمت و تفکر در‬ ‫قدرت و تدبیر در محو دشــمنان خویش قرارده و‬ ‫انچه که خواهد بر زبانم جاری شود از فحش و لغو‬ ‫و بدگویی و ریختن ابروی مردم و یا شهادت دادن‬ ‫باطل و غیبت از مومنی غایب یا بدگویی به مومنی‬ ‫حاضر یا مانند این گونه افات و معاصی زبانم را بدل‬ ‫گردان به ذکر و حمد و ثنای خود و اســتغراق در‬ ‫ستایش حضرتت و اعتراف به احسان و نعمات بی‬ ‫پایانت‪.‬امین‪.‬‬ ‫فراز سیزده از دعای بیستم صحیفه سجادیه‬ ‫ماه مح ّرم الحرام‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫عطر ملکوت‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫اهمیتوفضایل‪:‬‬ ‫لسالم)وشیعیانایشاناست‪(.‬مفاتیحالجنان‪،‬فصل‬ ‫بدان کهاینماه‪،‬ماهحزناهلبیت(علیه ما ّ‬ ‫محرم)‬ ‫هفتم‪،‬دراعمالماه ّ‬ ‫محرم داخل می شد‪ ،‬پدرم را کسی‬ ‫ماه‬ ‫چون‬ ‫که‬ ‫است‬ ‫ایت‬ ‫و‬ ‫ر‬ ‫الم‬ ‫لس‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫ّ‬ ‫از حضرت امام رضا علی ّ‬ ‫خندان نمی دید و اندوه و حزن‪ ،‬پیوسته بر او غالب می شد تا روز دهم؛ چون روز عاشورا می شد‪،‬‬ ‫لسالم‬ ‫ان روز‪ ،‬روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود ‪ :‬امروز روزی است که حسین علی ها ّ‬ ‫شهیدشدهاست‪.‬‬ ‫اداب و اعمال‪:‬‬ ‫روز ا ّول‪:‬‬ ‫محرم‪ ،‬اّول سال(قمری) است و در ان دو عمل وارد است‪:‬‬ ‫اّول ّ‬ ‫لسالم است که هر که در این روز روزه‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫علی‬ ‫رضا‬ ‫امام‬ ‫حضرت‬ ‫از‬ ‫ شبیب‬ ‫ن‬ ‫ ب‬ ‫ن‬ ‫ریا‬ ‫ایت‬ ‫و‬ ‫ر‬ ‫در‬ ‫‪ -1‬روزه‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫بدارد و خدا را بخواند‪ ،‬خداوند دعای او را مستجاب کند چنان که دعای زکریا را مستجاب نمود‪.‬‬ ‫لسالممنقولاستکهحضرترسولصلّی اهلل علیه و اله و سلّم‬ ‫‪-2‬نماز‪:‬ازحضرتامامرضاعلی ها ّ‬ ‫محرم دو رکعت نماز می کرد و چون فارغ می شد‪ ،‬دست ها را بلند می کرد و دعا می خواند‪.‬‬ ‫روز اّول ّ‬ ‫محرم)‬ ‫ماه‬ ‫اعمال‬ ‫در‬ ‫هفتم‪،‬‬ ‫فصل‬ ‫لجنان‪،‬‬ ‫(مفاتی حا‬ ‫ّ‬ ‫روز سوم‪:‬‬ ‫لسالم از چاه به در امد و هر‬ ‫‪ -1‬روزه‪ :‬و چنین وارد شده که در ان روز یوس ‬ ‫ف علی نبین ا و ال ه و علی ها ّ‬ ‫غصه و اندوه او را بزداید و مشکل را بر او اسان کند (المراقبات‪،‬‬ ‫کس ان روز را روزه بگیرد خداوند ّ‬ ‫محرم)‪.‬‬ ‫ص‪ )55‬و (به همین مضامین در مفاتیح الجنان‪ ،‬فصل هفتم‪ ،‬در اعمال ماه ّ‬ ‫روزنهم‪:‬‬ ‫ السالم روایت است که فرمود‪ :‬تاسوعا روزی بود‬ ‫روز تاسوعا است؛ از حضرت صادق علیه ّ‬ ‫ السالم و اصحابش را در کربال محاصره کردند و سپاه شام بر‬ ‫که جناب امام حسین علیه ّ‬ ‫قتال ان حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمرسعد خوشحال شدند به سبب کثرت‬ ‫ السالم و‬ ‫ســپاه و بسیاری لشکر که برای انها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه ّ‬ ‫اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای ان حضرت نخواهد امد و‬ ‫اهل عراق او را مدد نخواهند نمود پس فرمود‪ :‬پدرم‪ ،‬ان ضعیف غریب‪( .‬مفاتیح الجنان‪،‬‬ ‫محرم)‬ ‫فصل هفتم‪ ،‬در اعمال ماه ّ‬ ‫اداب و اعمال مخصوص روز عاشورا‪:‬‬ ‫روز دهم‪:‬‬ ‫لسالم و‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫علیه‬ ‫اطهار‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ائ‬ ‫حزن‬ ‫و‬ ‫مصیبت‬ ‫روز‬ ‫و‬ ‫الم‬ ‫لس‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫علی‬ ‫لحسین‬ ‫ا‬ ‫اهلل‬ ‫د‬ ‫ابوعب‬ ‫شهادت‬ ‫روز‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫شیعیانایشاناست‪.‬‬ ‫بنی امیه لعنه اهلل علیهم از برای برکت‪ ،‬اذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره می کردند؛ از‬ ‫لسالم منقول است که هر که ترک کند سعی در حوائج خود را‪ ،‬در روز‬ ‫حضرت امام رضا علی ها ّ‬ ‫عاشــورا و پی کاری نرود‪ ،‬حق تعالی (حوائج) دنیا و اخرت او را براورد و هرکه روز عاشورا‪ ،‬روز‬ ‫مصیبت و اندوه و گریه او باشد‪ ،‬حق تعالی روز قیامت را روز فرح و سرور و شادی او گرداند و‬ ‫محرم)‬ ‫دیده اش در بهشت به ما روشن گردد‪( .‬مفاتیح الجنان‪ ،‬فصل هفتم‪ ،‬در اعمال ماه ّ‬ ‫‪ -1‬عدم توجه به امور دنیا‪ :‬شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کاری از کارهای دنیا‬ ‫نگردند و از برای خانه خود چیزی ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت‬ ‫لسالم را اقامه نموده و به ماتم اشتغال نمایند به نحوی که در ماتم عزیزترین‬ ‫امام حسین علی ها ّ‬ ‫اوالدواقاربخوداشتغالمی نمایند‪.‬‬ ‫‪ -2‬خواندن زیارت عاشورا‪ :‬زیارت عاشورای ان حضرت را بخوانند و سعی کنند در نفرین و لعن بر‬ ‫((اعظ َم ا َ‬ ‫قاتالن ان حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت ان جناب و بگویند‪َ :‬‬ ‫ورنَا‬ ‫هللاُ َج َ‬ ‫لس َ‬ ‫ال‬ ‫ین بَِثاِر ِه َم َع َولِی ِه ا ِ‬ ‫الَما ِم ا َلمهدِی مِن ِ‬ ‫بِ ُم َصابَِنا بِا ُ‬ ‫لح َس ِ‬ ‫ِن ا َّلطالِبِ َ‬ ‫ال ُم َو َج َعلَ َنا َو اِّیا ُکم م َ‬ ‫ین َعلَی ِه ا َّ‬ ‫لس َ‬ ‫ال ُم))‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫َم َح َّم ٍد َعلَی ِه ُ َّ‬ ‫‪ -3‬گریه و مقتل خوانی‪ :‬شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند‪.‬‬ ‫‪ -4‬امساک از خوردن و اشامیدن‪ :‬شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند‬ ‫از خوردن و اشــامیدن بی ان که قصد روزه کننــد و در اخِر روز بعد از عصر افطار‬ ‫کنند به غذایی که اهل مصیبت (می خورند) مثل ماست یا شیر و امثال انها نه مثل‬ ‫غذاهای لذیذه‪.‬‬ ‫‪-5‬استحبابلعنبرقاتالنامامحسینعلیهالسالم‪:‬هزارمرتبهبرقاتالنانحضرتلعنتکند‬ ‫لس َ‬ ‫محرم)‬ ‫وبگوید‪((:‬اَللَّ ُه َّمال َعنَق َتلَ َها ُ‬ ‫لح َس ِ‬ ‫ال ُم))(مفاتیحالجنان‪،‬فصلهفتم‪،‬دراعمالماه ّ‬ ‫ین َعلَی ِها َّ‬ ‫وقایع‪:‬‬ ‫لسالم در سن‪ 57‬سالگی و اصحاب‬ ‫ا‬ ‫علیه‬ ‫حسین‬ ‫امام‬ ‫حضرت‬ ‫شهادت‬ ‫ه‪.‬ق؛‬ ‫‪61‬‬ ‫سال‬ ‫م‬ ‫محر‬ ‫‪ّ 10‬‬ ‫ّ‬ ‫لسالم در غروب روز عاشورا بعد از فرار‬ ‫لسالم و وفات دو دختر امام حسین علیه ما ّ‬ ‫ایشان علیه ما ّ‬ ‫ازخیمهها‪.‬‬ ‫لسالم به سوی کوفه‪.‬‬ ‫‪ّ 11‬‬ ‫محرم سال‪ 61‬ه‪.‬ق؛ حرکت کاروان اهل بیت علیه ما ّ‬ ‫لسالم به کوفه‪.‬‬ ‫‪ّ 12‬‬ ‫محرم سال‪ 61‬ه‪.‬ق؛ ورود کاروان اسرا علیه ما ّ‬ ‫محرم ســال ‪ 61‬ه‪.‬ق؛ خاکسپاری شهدای کربال توسط قبیله بنی اسد به راهنمایی امام‬ ‫‪ّ 14‬‬ ‫لسالم‪.‬‬ ‫زی نالعابدینعلی ها ّ‬ ‫لسالم به سوی شام‪.‬‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ ‬ ‫علیه‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫اس‬ ‫ان‬ ‫و‬ ‫کار‬ ‫حرکت‬ ‫ه‪.‬ق؛‬ ‫محرم سال‪61‬‬ ‫‪ّ 19‬‬ ‫ّ‬ ‫نالعابدین علی بن الحسین‬ ‫محرم ســال ‪ 95‬ه‪.‬ق (یا ‪ 12‬یا ‪)18‬؛ شهادت حضرت امام زی ‬ ‫‪ّ 25‬‬ ‫لسالمدرسن‪ 57‬سالگی‪.‬‬ ‫علی ها ّ‬ ‫‪11‬‬ ‫کاریکلماتور‬ ‫کلک خیال انگیز‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪12‬‬ ‫قول‪ ،‬تنها چیزی است که به دیگران می دهی ولی خودت باید نگهش داری‪.‬‬ ‫با رشته افکارش اش درست می کرد‪.‬‬ ‫بهترین راه برای اب شدن برفک تلویزیون‪ ،‬از برق کشیدن ان است‪.‬‬ ‫وقتی از کارخانه بازنشسته شد‪ ،‬در کا ِر خانه با همسرش شریک شد‪.‬‬ ‫موج نگاهش کشتی دلم را غرق کرد‪.‬‬ ‫سمعک تنبل من‪ ،‬عاشق سکوت نیمه شب است‪.‬‬ ‫عینکم چشم دیدن تلسکوپ را ندارد‪.‬‬ ‫حتی موهایم هم می دانند پایان شب سیه سپید است‪.‬‬ ‫به قدری شکمو بود که حرف هایش را هم می خورد‪.‬‬ ‫اب نبات ترش ‪ ،‬شیرینی بد اخالقی است‪.‬‬ ‫سهرابگل هاشم‬ ‫فرصت طلب از رابطه شکر اب‪ ،‬مربا می پزد‪.‬‬ ‫دکان جنگل با بریدن درختانش تخته شد‪.‬‬ ‫علت دیابت معلم‪ ،‬شیرین کاری بچه های کالس بود‪.‬‬ ‫با نگاهت‪ ،‬امروزم پری روز شد‪.‬‬ ‫ساده ترین گیربکس را ادم یک دنده دارد‪.‬‬ ‫سشوار هم وسیله سرگرمی از اب درامد‪.‬‬ ‫ماهی‪‎‬ها برای باال رفتن از موج «قالب» نمی گیرند‪.‬‬ ‫کله پز چشم گذاشت‪ ،‬مشتری ها قایم شدند‪.‬‬ ‫باغبان باغ وحش شیر را باز کرد و درخت را ابیاری کرد‪.‬‬ ‫سفر ماهی با تور کوتاه است‪.‬‬ ‫حسینناژفر‬ ‫کتاب و کتابخوانی از نگاه بزرگان‬ ‫موریس مترلینگ‪ :‬ادم تنها در بهشــت هم باشــد‪ ،‬به او خوش‬ ‫نمی گذرد‪ ،‬ولی کسی که به کتاب یا تحقیق عالقه مند است‪ ،‬هنگامی‬ ‫که به مطالعه یا تفکر مشغول است‪ ،‬جهنم‪ ،‬به تنهایی برای او بهترین‬ ‫بهشت هااست‪.‬‬ ‫ویکتور هوگو‪ :‬خوشبخت کسی که به یکی از این دو چیز دسترسی‬ ‫دارد‪ :‬یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند‪.‬‬ ‫رنه دکارت‪ :‬خواندن کتاب های خوب‪ ،‬گفتگو با انسانهای شرافتمند‬ ‫گذشته اســت‪ .‬مطالعه‪ ،‬یگانه راه اشنایی و گفتگو با بزرگانی است که‬ ‫قرن ها پیش در دنیا به سر برده و اکنون در زیر خاک منزل دارند‪.‬‬ ‫کتابخانه‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫گروچو مارکس‪ :‬من باید بگویم که تلویزیون برایم خیلی اموزنده‬ ‫است‪ ،‬درست در لحظه ای که کسی ان را روشن می کند من به کتابخانه‬ ‫می روم و کتاب خوبی را برمی دارم که بخوانم‪.‬‬ ‫بارباراکینگ‪ :‬نباید مطالعه روزانه را ترک کنیم؛ زیرا بدین وســیله‬ ‫می توانیم از میان ازدحام شــتاب الود زندگی روزمره‪ ،‬لحظه ای ارامش به‬ ‫دست اوریم‪.‬‬ ‫ماکسیم گورگی‪ :‬کتاب ها بودند که به من کمک کردند تا از باتالق‬ ‫ن ایم وگرنه نابود می شدم‪.‬‬ ‫نادانی بیرو ‬ ‫اینشتین‪ :‬افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که ممکن است‬ ‫فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا‬ ‫در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت‬ ‫میلیون ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪13‬‬ ‫ننـه حــسن‬ ‫راوی افسانه های تصویری‬ ‫ما برای نسلی هستیم که روغن حیوانی می خوردیم و به همین دلیل االن حافظه خوبی دارم‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫محمداحتشــامی | بیش از هر چیزی نامش برای مخاطب جذاب اســت‪.‬‬ ‫صمیمیت‪ ،‬صداقت و زندگی را می توان حتی از نامش هم فهمید‪ .‬این بار در اصفهان‬ ‫او را مالقات کردیم‪ .‬وارد گالری سایان که می شوی و خودش را می بینی‪ ،‬درست‬ ‫مثل این می ماند که تو با اصل زندگی مواجه شده ای‪ ،‬بی انکه توضیحی بدهد و‬ ‫حرفی بزند‪ ،‬دلت می خواهد پای حرف هایش بنشینی و او را نگاه کنی‪ ،‬گویی‬ ‫خودش دائره المعارف داشــته های فرهنگی‪ ،‬تاریخی و اسطوره ای است که‬ ‫چون مادربزرگ‪ ،‬برایمان قصه های تصویری می گوید‪ ،‬قهرمان می سازد و با‬ ‫قهرمان هایش در میان رنگ های شاد و زنده ای که ایجاده کرده‪ ،‬پنهان می شود‬ ‫تا بتوانیم در مقابل تابلوهایش با کودکی مان‪ ،‬صادقانه صحبت کنیم‪.‬‬ ‫این مادربزرگ‪ ،‬چند سالی ست که برای همه‪ ،‬قصه های رنگی‬ ‫می گوید و از همه می خواهد تا امیدوار باشند‪ ،‬حرکت کنند‬ ‫و دست از تالش نکشــند‪.‬منور رمضانی معروف‬ ‫به «ننه حســن» متولد ‪ 1316‬خورشیدی در‬ ‫سهرورد و ساکن شهرستان خدابنده شهر قیدار از توابع استان زنجان‪ ،‬نقاش نائیف‬ ‫ایرانی است‪ .‬که از کودکی تا سن ‪ 71‬سالگی به هنر قالی بافی‬ ‫و طراحی نقوش قالی مشغول بود‪ ،‬و در سال های اخیر به‬ ‫نقاشی روی اورده است‪.‬دوران زندگی پر فراز و نشیب‬ ‫«ننه حسن» سرشار از تجربیات و اموخته هایی است‬ ‫که او نسل به نسل وسینه به سینه از پیشینیان خود‬ ‫به ارث برده است که این اموخته ها شامل روایت ها‪،‬‬ ‫افسانه ها‪ ،‬داســتان واره ها‪ ،‬منظومه ها‪ ،‬اعتقادات‪،‬‬ ‫اســطوره ها و ائین های کهن است که‬ ‫انبوهی از ناگفته ها را پیش روی ما قرار‬ ‫می دهد که بازگوکننده هویت این مرز‬ ‫و بــوم بوده و بازنمود انها را در قالب اثار‬ ‫نقاشی ننه حسن می توان دید‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫اولین تابلویی که کشیده اید را به خاطر دارید؟‬ ‫بله ‪،‬با خودکار یک پرنده را کشــیده ام که به سمت النه اش می رود و ان را‬ ‫خیلی دوست دارم‪.‬‬ ‫‪ 7‬سال است که نقاشی را شروع کرده ام‪ .‬اولین نقاشی‬ ‫که کشیدم پرنده ای بود در حال ساخت النه‪.‬‬ ‫ایــن نقاشــی ها چطور در ذهن شــما نقش‬ ‫می بندند و شما ان ها را ترسیم می کنید؟‬ ‫هر چیزی که به ذهنم می رســد‪ ،‬نقاشی می کنم‪ .‬از‬ ‫کتاب های قدیمی‪ ،‬شمشــیر ها و جنگ ها و یا اداب و‬ ‫رسوم خانواده ها را دوست دارم نقاشی کنم‪ .‬در بچگی ام‬ ‫کتاب ها و قصه هــا را برایم می خوانند و ان ها در ذهنم‬ ‫هنوز مانده است‪ .‬از رستم و سهراب تا مراسم عروسی و‬ ‫عزا همه داستان ها در ذهنم نقش می بندند‪.‬‬ ‫چطور می شــود که یک مراســم را به خوبی‬ ‫ترسیم می کنید؟ به خصوص داستان های تاریخی؟‬ ‫همه داســتان ها را می دانم‪ .‬داســتان های قدیمی را‬ ‫شــنیده ام‪ .‬انچه را که نمی دانم از پســرم می پرسم‪ .‬در‬ ‫قدیم کنار کرســی برای بچه هایم داستان های قدیمی‬ ‫هر چیزی که به ذهنم می رسد‪،‬‬ ‫نقاشیمی کنم‪.‬ازکتاب های‬ ‫قدیمی‪،‬شمشیر هاوجنگ ها‬ ‫و یا اداب و رسوم خانواده ها را‬ ‫دوست دارم نقاشی کنم‪ .‬در‬ ‫بچگی ام کتاب ها و قصه ها را‬ ‫برایم می خوانند و ان ها در ذهنم‬ ‫هنوز مانده است‪ .‬از رستم و‬ ‫سهراب تا مراسم عروسی و عزا‬ ‫همهداستان ها‬ ‫در ذهنم نقش می بندند‬ ‫هر روز زمانی را به نقاشی کشیدن اختصاص‬ ‫می دهید؟‬ ‫تقریبا بیشــتر از هر کاری‪ ،‬نقاشی می کشم‪ .‬در روز‬ ‫بین ســه ساعت تا چهار ساعت‪ ،‬نقاشی من را با دنیای‬ ‫دیگری اشنا می کند‪ .‬انگار که در این دنیا نیستم‪.‬‬ ‫قلم به دست گرفتن برایتان دشوار نیست؟‬ ‫عــادت کرده ام‪ .‬پیــش از این ها با خــودکار و مداد‬ ‫می کشیدم اما چندسالی است که با قلم نقاشی می کنم‪.‬‬ ‫البته پسرم ســخت گیری کرد تا عادت کنم به اینکه با‬ ‫قلم نقاشی کنم‪ .‬وقتی هم پســرم حسن در خانه نبود‬ ‫کاغذ کم می اوردم و از کاغذ های طراحی حسن استفاده‬ ‫می کردم‪.‬‬ ‫تا حاال شــده در نقاشی ها‪ ،‬اعضای خانواده و‬ ‫فرزندانتان را هم بکشید؟‬ ‫همه این هــا فرزندان مــن هســتند و هیچ فرقی‬ ‫نمی کنند‪ .‬برای همه جوان ها ارزوی سالمتی می کنم‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫چند ســال است که شــروع کرده اید به نقاشی و اولین تابلو را چه‬ ‫زمانی کشیدید؟‬ ‫گزارش هنری‬ ‫ابتدا از او پرسیدم که نقاشی را چه زمانی شروع کردی؟‬ ‫من منور رمضانی هستم‪ .‬متولد روستای سهرورد از توابع روستای خدابنده در‬ ‫زنجان‪ .‬کنار خانواده ام فرش می بافتم و نقوش فرش ها را رنگ امیزی می کردم‪.‬‬ ‫شــیر و پلنگ و اسب می کشیدم و جیران و خاتون ها را رنگ امیزی می کردم‪.‬‬ ‫بعد هم ان فرش ها را از روی نقش و نگارهایی که کشیده بودم‪ ،‬می بافتم و به‬ ‫پدر و خانواده تحویل می دادم تا بفروشــند‪ .‬من دوست داشتم کتاب های قدیم‬ ‫را بخوانم‪ .‬یادم می اید که برایم کســی را اورده بودند تا به من اموزش و درس‬ ‫بدهد‪ .‬مادرم دوست نداشت من نقاشی کنم و از درس عقب بمانم‪.‬‬ ‫می خواندم‪ .‬این نقاشــی ها برگرفته از همان داستان های قدیمی است‪ .‬امروزه‬ ‫خورد و خوراک ها اصال خوب نیستند و ما برای نسلی هستیم که روغن حیوانی‬ ‫می خوردیــم و به همین دلیل االن حافظــه خوبی دارم که خواب ها در خاطرم‬ ‫می مانند و ان ها را نقاشــی می کنم‪ .‬ما به سختی کار و کشاورزی می کردیم و‬ ‫غذای سالم می خوردیم اما جوان های امروز توانایی کمی دارند و تغذیه مناسبی‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫‪15‬‬ ‫اشتباهاترایج‬ ‫دربیانبرخی‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪16‬‬ ‫ضرباملثل ها وواژگان‬ ‫‪ Á Á‬درددل‪ /‬درد و دل‬ ‫مــا دردی را که در دل داریم‪ ،‬با دوســتی در میان می گذاریــم‪« .‬درددل» از نظر‬ ‫دستوری‪ ،‬اضافه تخصیصی است؛ یعنی دردی که در دل داریم و مخصوص دل است‪.‬‬ ‫از این رو‪ :‬عبارت «درددل کردن» درست است نه «درد و دل کردن»‬ ‫‪Á Á‬جد و ابا ‪/‬جد و اباد‬ ‫گاهی مثال در بین صحبت هایمان برای قســم خــوردن می گوییم به جد و‬ ‫ابــادم یا به جد و ابادت‪ .‬اباد معنای ابادی و ابادانی دارد و در این اصطالح هیچ‬ ‫جایگاهی برای ان قابل تصور نیست‪ .‬ابا جمع اب است به معنی پدران که با جد‬ ‫ارتباط معنایی دارد‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬کج دار و مریز‪ /‬کج دار و مریض‬ ‫عبارت «کج دار و مریز» یعنی مثال لیوان را به گونه ای کج نگه دار که اب داخل‬ ‫ان نریزد‪ .‬این عبارت کنایه از با احتیاط کار کردن‪ ،‬برابر با کنایه «دســت به عصا راه‬ ‫رفتن» است‪ .‬یا در مواردی کنایه از میانه روی کردن است‪ .‬چنان که می گویند‪ :‬فالنی‬ ‫کج دار و مریز رفتار می کند‪.‬از این رو کج دار و مریض درست نیست‪.‬‬ ‫منسوب به خیام‪:‬یارب توجمال ان مه مه انگیز‪...‬اراسته ای به سنبل عنبربیز‬ ‫پس حکم همی کنی که در وی منگر‪...‬این حکم چنان بود که کج دار و مریز‬ ‫‪ Á Á‬زیر کاسه نیم کاسه ای ست‪ /‬کاسه ای زیر نیم کاسه است‬ ‫گاهی به اتفاقی که در اطراف ما می افتد مشکوک می شویم‪ ،‬در این حالت می گوییم‬ ‫کاســه ای زیر نیم کاسه است‪ .‬هیچ گاه زیر نیم کاســه نمی توان کاسه ای را جای داد‪.‬‬ ‫درست تر ان است که بگوییم زیر کاسه نیم کاسه ای است‪ .‬یعنی همان نیم کاسه ای که‬ ‫در نگاه اول پنهان و پوشیده است‪ .‬مثل اتفاقی که می افتد؛ اما ما به ان مشکوکیم‪ ،‬چون‬ ‫احتمال می دهیم که پشت این اتفاق چیزی پنهان است و ما نمی دانیم‪.‬‬ ‫‪Á Á‬صحت خواب‪ /‬ساعت خواب‬ ‫هنگامی که با دوستی روبه رو می شویم که تازه از خواب برخاسته است‪ ،‬باید گفت‪:‬‬ ‫«صحت خواب» نه «ساعت خواب»‪ .‬زیرا ما با گفتن عبارت نخست برای دوستمان‬ ‫خوابی خوش همراه با صحت و سالمت ارزو می کنیم چنانچه برای کسی که از حمام‬ ‫یا شنا بازگشته است‪ ،‬عبارت «صحت اب» بکار می بریم‪ .‬درحالی که عبارت ساعت‬ ‫خواب یا ساعت اب که امروزه بسیاری بر زبان می اورند ‪ ،‬بی معناست‪.‬‬ ‫‪Á Á‬گرگ باالن دیده‪/‬گرگ باران دیده‬ ‫معموال به کســی که بسیار مقاوم اســت و از سختی های روزگار به اسانی عبور‬ ‫می کند‪ ،‬می گوییم گرگ باران دیده‪ .‬در حاشــیه کتاب کلیله و دمنه تصحیح مجتبی‬ ‫مینوی در توضیح اصطالح گرگ باران دیده نوشته است‪ :‬گرگی که باران دیده باشد‬ ‫مزیتی برای او نیست‪ .‬استاد مینوی واژه باالن را در این اصطالح درست می داند‪ .‬باالن‬ ‫یعنی دام‪ .‬گرگی که باالن را تجربه کرده باشد مقاوم و استوار است نه باران‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬اصطالح «خالی بندی»‬ ‫درزمــان رضا شــاه به دلیل کمبود اســلحه‪ ،‬بعضی از‬ ‫پاسبان هایی که گشت می دادند فقط غالف خالی اسلحه‪،‬‬ ‫یعنی همان جلدی که اســلحه در ان قرار می گیرد را روی‬ ‫کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود‪ .‬دزدها و‬ ‫شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند برای اینکه همدیگر‬ ‫را مطلــع کنند به هم می گفتند که طرف "خالی بســته" و‬ ‫منظورشان این بود که فالن پاسبان اسلحه ندارد و غالف‬ ‫خالی اســلحه را دور کمرش بسته به این معنی که درواقع‬ ‫برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد و روی همین‬ ‫اصل بود که اصطالح "خالی بندی" رواج پیدا کرد‪.‬‬ ‫درایــران‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫قـدیـمی‬ ‫دنیای واژگان‬ ‫اصطالحات‬ ‫‪Á Á‬اصطالح «قمپوز یا ُقم ُپزدرکردن»‬ ‫قمپوز(قپوز) در اصل نام توپی است که عثمانی ها در سلسله‬ ‫جنگ هایی که با ایران داشته اند مورد استفاده قرار می دادند‪.‬‬ ‫این توپ اثر تخریبی نداشت چراکه در ان از گلوله استفاده‬ ‫نمی شد و فقط از باروت و پارچه های کهنه که با فشار درون‬ ‫لوله توپ جای می دادند تشکیل شده بود‪ .‬هدف استفاده از‬ ‫ان ایجاد رعب و وحشــت در بین سپاهیان و ستوران بوده‬ ‫است‪ .‬در جنگ های اولیه بین ایران و عثمانی این توپ نقش‬ ‫اساسی در تضعیف روحیه سربازان ایرانی داشت ولی بعدها‬ ‫که دست انها رو شد دیگر فاقد اثر اولیه بود و هرگاه صدای‬ ‫دلخراش این توپ به گوش می رسید‪ ،‬سپاهیان می گفتند‪:‬‬ ‫"نترسید‪ ،‬قمپز درکردند"‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬اصطالح «خواب زن چپه»‬ ‫"خواب زن چپه" عبارتی اســت که به تمسخر در مورد‬ ‫خــواب دیدن زنان به کار می رود‪ .‬اما این عبارت تحریفی از‬ ‫واقعیت "خواب ظن چپه" است‪" .‬ظن" یعنی توهم‪ ،‬گمان بردن‬ ‫و شــک کردن و "خواب ظن" هم خوابی است که برمبنای‬ ‫توهم و شــک و گمان شکل گرفته اســت‪ .‬در واقع وقتی‬ ‫چیزی ذهن ما را به خود مشغول کرده باشد‪ ،‬وقتی در طول‬ ‫روز با موضوعی زیاد سر و کار داشته باشیم‪ ،‬وقتی موضوع‬ ‫حل نشده ای داشته باشیم یا مواردی شبیه به این‪ ،‬همه اینها‬ ‫در ناخوداگاه ما بخشی را به خود اختصاص می دهد که در‬ ‫خواب و رویاهایمان بازتــاب دارد و به این خواب ها "خواب‬ ‫ظن" می گویند که معموال بی اعتباراست و قابل اعتماد نیست‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪17‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪18‬‬ ‫سرزمین غریبی است این شهر با تمام‬ ‫ادم هایش‪ ،‬زیرا اگر خود را نشان ندهید‪،‬‬ ‫واقعا به شما توجه نمی کنند! نه حشره ای‬ ‫هست نه پرنده ای‪ ،‬نه چیزی شبیه ان‪ ،‬با‬ ‫این حال هزاران نقطه متحرک در اسمان‬ ‫دیده می شود‪ ،‬گویی ان باال دسته های‬ ‫بزرگ مورچه‪ ،‬پشه و مگس هست‪ .‬ان ها‬ ‫در هوای سفید پرواز نمی کنند‪ ،‬در تمام‬ ‫بالود‪،‬گویی‬ ‫جهاتراهمی روند‪،‬باشتابیت ‬ ‫یدانستند به کجا فرار می کنند‪ .‬شاید‬ ‫نم ‬ ‫چهره ادم هایی باشند که در شهر زندگی‬ ‫می کنند‪ ،‬در شهرهایی انچنان بزرگ که‬ ‫هرگز نمی توان ترکشان کرد‪ ،‬جایی که‬ ‫ان قدر ماشین‪ ،‬ان قدر ادم هست که هرگز‬ ‫نمی توان یک چهره را دوبار دید‪!...‬‬ ‫نامکتاب‪:‬بیابان‬ ‫نویسنده‪:‬ژانماریگوستاولوکلزیو‬ ‫مترجم‪:‬ازیتاهمپارتیان‬ ‫اگر خواهان دیدار کسی هستی که می تواند‬ ‫هر موقعیت ناممکنی را فراهم کند و دور‬ ‫از حرف ها و باورهای مردم به تو شــادی‬ ‫بخشد‪ ،‬در اینه بنگر و این واژه جادویی را‬ ‫بر زبان اور‪« :‬سالم»‬ ‫نام کتاب‪ :‬یادداشتهای مرد فرزانه‬ ‫نویسنده‪ :‬ریچارد باخ‬ ‫مترجم‪ :‬لیال هدایت پور‬ ‫موجودی که من او را انتظار‬ ‫می کشم واقعی نیست‪ .‬من‬ ‫ان را بارهــای بار می افرینم‬ ‫و بازافرینی می کنم‪ .‬افرینشی‬ ‫ناشی از توان من برای عشق‬ ‫ورزیدن به ان‪ ،‬ناشــی از نیاز‬ ‫من بــه ان‪ .‬دیگری به این‬ ‫جا می ایــد‪ ،‬این جا که من‬ ‫او را انتظار می کشم‪ ،‬این جا‬ ‫که از پیــش او را افریده ام و‬ ‫اگر نیایــد‪ ،‬من او را در توهم‬ ‫مــی اورم‪ .‬انتظار‪ ،‬یک حالت‬ ‫هذیانی است‪!...‬‬ ‫نام کتاب‪ :‬سخن عاشق‬ ‫(گزیدهگویه ها)‬ ‫نویسنده‪ :‬روالن بارت‬ ‫مترجم‪ :‬پیام یزدانجو‬ ‫ب‬ ‫اد ی‬ ‫گن‬ ‫ج‬ ‫ینه‬ ‫یک بار در فرصتی که که پیش امد‪ ،‬دادستان فریاد کشید‪:‬‬ ‫ شما سه میلیون و نیم انسان را کشته اید!‬‫من اجازه صحبت گرفتم و گفتم‪ :‬معذرت می خواهم دو میلیون و نیم نفر بیش تر نبوده!‬ ‫ســر صداهایی از همه جای تاالر بلند شد و دادستان فریاد کشید که من باید از این‬ ‫همه وقاحت خجالت بکشــم‪ .‬در حالی که من جز تصحیح یک رقم نادرست کاری‬ ‫نکرده بودم‪!...‬‬ ‫نام کتاب‪ :‬مرگ کسب و کار من است‬ ‫نویسنده‪ :‬روبر مرل‬ ‫مترجم‪ :‬احمد شاملو‬ ‫زندگی حتــی وقتی انکارش می کنی‬ ‫حتی وقتی نادیده اش می گیری‪ ،‬حتی‬ ‫وقتی نمی خواهــی اش از تو قوی تر‬ ‫اســت‪ .‬از هر چیز دیگــری قوی تر‬ ‫است‪ .‬ادم هایی که مرگ نزدیکانشان‬ ‫و سوخته شدن خانه هاشــان را دیده‬ ‫بودند‪ ،‬دوباره دنبال اتوبوس ها دویدند‪،‬‬ ‫به پیش بینی های هواشناسی با دقت‬ ‫گوش کردند و دخترهایشان را شوهر‬ ‫دادند‪ .‬باور کردنی نیست اما همین گونه‬ ‫است‪ .‬زندگی از هر چیز دیگری قوی تر‬ ‫است‪!...‬‬ ‫نام کتاب‪ :‬من او را دوســت‬ ‫داشتم‬ ‫نویسنده‪ :‬انا گاوالدا‬ ‫مترجم‪:‬الهامدارچینیان‬ ‫هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمائه بود که به شهر اصفهان رسیدیم‪ .‬از بصره‬ ‫تا اصفهان صد و هشــتاد فرسنگ باشد‪ .‬شهری است بر هامون نهاده‪ ،‬اب و هوایی‬ ‫خوش دارد و هر جا که ده گز چاه فرو برند‪ ،‬ابی سر ِد خوش بیرون اید و شهر‪ ،‬دیواری‬ ‫حصین بلند دارد و دروازه ها و جنگ گاه ها ساخته و بر همه بارو و کنگره ساخته و در‬ ‫ِ‬ ‫اب روان و بناهای نیکو و مرتفع و در میان شهر‪ ،‬مسجد ادینه بزرگ‬ ‫شهر جوی های ِ‬ ‫باروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است‪ .‬و اندرون شهر‪ ،‬همه ابادان ـکه‬ ‫نیکو و ِ‬ ‫هیچ از وی خراب ندیدمـ و بازارهای بسیار‪ .‬و بازاری دیدم از انِ َص ّرافان که اندر او‬ ‫صراف بود‪ .‬و هر بازاری را دربندی و دروازه ای‪ .‬و همه محلّت ها و کوچه ها‬ ‫دویست مر ِد ّ‬ ‫را همچنین دربندها و دروازه های محکم و کاروانسراهای پاکیزه بود‪ .‬و کوچه ای بود که‬ ‫ان را َ‬ ‫کوطراز می گفتند‪ .‬و در ان کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو‪ ،‬و در هر یک ّبیاعان و‬ ‫حجره دارانبسیارنشسته‪...‬‬ ‫نام کتاب‪ :‬سفرنامه ناصرخسرو‬ ‫نویسنده‪:‬ناصرخسروقبادیانیبلخی‬ ‫سکانسهفتم‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫(پویا در حالی که تنبیه شده و به مدت یک‬ ‫ماه و نیم حق ندارد ماکارونی بخورد!)‬ ‫پویا‪ :‬مامان واسم ماکارونی درست کن!‬ ‫مــن دارم از بی ماکارونــی ای می میرم!‪...‬‬ ‫می دونین من خودمو یــا ِد کی می ندازم؟‬ ‫الیور توییست! اون بیچاره رو هم می زدنش‪،‬‬ ‫بهش ظلم می کردن‪ ،‬فقط واسه اینکه یه‬ ‫بشقاببیشترماکارونیمی خواست!‬ ‫خانهما‪/‬مسعودکرامتی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫ســانتیاگو(انتونیکوئین)‪:‬‬ ‫ُخب بهتره به چیزایی که ندارم‬ ‫فکر نکنم‪ .‬به جاش به چیزهایی‬ ‫که دارم فکـر می کنم‪ ...‬من یه‬ ‫عالمه امید دارم‪ ...‬بهتره به امیدم‬ ‫فکر کنم!‬ ‫پیرمرد و دریا‪ /‬جود تیلور‬ ‫اقودیروززنمونازمونپرسیدبهترینفیلمیکهتوعمرت‬ ‫دیدیچیبود؟گفتمفیلمعروسیمون‪،‬البتهوقتیازاخربه‬ ‫اول دیدمش! گفت چرا از اخر به اول؟ گفتم اخه اینجوری‬ ‫اول یه شام مفصل خوردیم‪ ،‬بعد یکم خوشی کردیم‪ ،‬بعد تو‬ ‫همه طالهاتو از دستو گردنت دراوردی دادی به مادرم‪ ،‬بعد‬ ‫حلقه رو دراوردی دادی به من‪ ،‬اخرشم سوار ماشین شدی‬ ‫رفتی خونه بابات!‪ ...‬اقو تا اینو گفتیم زنمون پرید سرمون به‬ ‫حد مرگ ما رو زد! ها ها ها ها ها ها‪ ...‬داغونم کردا له له‬ ‫شدم! واقعٌا این که میگن صداقت بهترین راهه بسیار حرف‬ ‫مزخرفیه!‬ ‫مجموعه کاله قرمزی‪ /‬ایرج طهماسب‬ ‫هنر هفتم‬ ‫رابین ویلیامز‪ :‬همیشــه فکر‬ ‫می کردم که بدترین چیز توی‬ ‫زندگی اینه که تنها باشی‪ ،‬ولی‬ ‫نه‪ ،‬حاال فهمیدم که بدترین‬ ‫چیز تــوی زندگی بــودن با‬ ‫ادمهایی که باعث می شن که‬ ‫احساس تنهایی کنی‪.‬‬ ‫بهترین بابای دنیا‬ ‫بابکت گلدویت‬ ‫‪,,‬‬ ‫نمکی (با گریه)‪ :‬من گم شده بودم‪ ،‬بعد پیدا شدم‪،‬‬ ‫بعد مراد منو اورد اینجا‪ ...‬هی منو زد‪ .‬گفتم مراد تو منو‬ ‫نباید بزنی‪ ،‬من از تو بزرگترم‪ ،‬اما زد‪ .‬اونوقت گفتش برو‬ ‫گم شو‪ .‬گفت نیا پیش ما‪ .‬گفت برو بمیر‪...‬‬ ‫کد خدا‪ :‬تو چیکار کردی؟ نزدیش؟‬ ‫نمکی‪ :‬نه نزدمش‪.‬‬ ‫کد خدا (با عصبانیت بلند میشود)‪:‬چرا نزدیش؟‬ ‫نمکی‪ :‬اخه تو گفتی زدن خوب نیست‪ .‬ادم نباید کسی‬ ‫رو بزنه‪.‬‬ ‫مسافران مهتاب‪ /‬مهدی فخیم زاده‬ ‫محمودبصیری‪ :‬اینسان باید منطقداشته باشد!‪...‬‬ ‫ارایشگاه زیبا‪ /‬مرضیه برومند‬ ‫اسکیپر‪ :‬کوالسکی اعالم وضعیت؟‬ ‫کوالسکی‪ :‬به احتمال ‪ %95‬هممون‬ ‫می میریم‪.‬‬ ‫اسکیپر‪ :‬و اون ‪ %5‬باقی مونده؟‬ ‫کوالسکی‪ :‬تبدیل می شیم به بهترین‬ ‫پنگوئن هایی که تاریخ به خودش دیده‪.‬‬ ‫اسکیپر‪ :‬من همون ‪ 5‬درصدو دوست دارم‪.‬‬ ‫پنگوئن هایماداگاسکار‬ ‫اریک دارنل‬ ‫‪19‬‬ ‫زیر و بم زندگی ستاره ای به نام لیال اوتادی‬ ‫من گران ترین بازیگر‬ ‫سینمای ایران نیستم‬ ‫عطری به نام من با دو رایحه کامال متفاوت‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫از ان دســت هنرمندانی است که هرچه بیشــتر درباره اش می خوانی و می دانی برایت تحسین برانگیزتر می شود‪ .‬خوشحال می شوی که‬ ‫فوق ستاره های سرزمینت تنها برای خط و خال و چشم و ابرویشان این همه درخشنده نیستند‪ .‬مهربانی اش را البالی عکس نوشت های صفحه‬ ‫اینستاگرامی اش و موضوعات منتخبش به اسانی می توان لمس کرد‪ .‬لیال اوتادی متولد چهاردهم مرداد ‪ 1362‬محله شمیران تهران‪ ،‬بازیگر‬ ‫سینما‪ ،‬تلویزیون و تئاتر‪ ،‬شاعر و مولف و سفیر طالیی بهزیستی است‪ .‬اوتادی از هفده سالگی سرودن شعر را اغاز کرده است‪ .‬وی دانش اموخته‬ ‫کارشناسی معماری داخلی از دانشگاه هنر تهران است‪ .‬کار خود را با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری اغاز کرد اما برای اولین بار با‬ ‫سریال «مهر و ماه» به کارگردانی سید فیاض موسوی دیده شد‪.‬‬ ‫حساب شــده اش با هواداران و مخاطبین‪ ،‬به راحتی پی برد‪ .‬اوتادی نســبت به محبت‬ ‫مخاطبینش بی تفاوت نیست و نقاشی ها‪ ،‬طرح ها‪ ،‬حتی کالژها و کارهای فتوشابی ای که‬ ‫طرفدارانش از چهره او می کشند و می سازند را با ذکر نام در صفحه پربازدیدش مهربانانه‬ ‫به نمایش می گذارد‪ ،‬حتی اگر اثر ارسالی از کیفیت باالیی برخوردار نباشد‪.‬‬ ‫اونخستینکتابخودراکهمجموعهشعریبانام«دربهشتیکهکالغینیستمترسک‬ ‫هم نیست» است‪ ،‬در زمستان ‪ ۱۳۹۳‬و در قالب دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرد‪ .‬این‬ ‫کتاب از جانب انتشارات مروارید و در‪ ۷۶‬صفحه‪ ،‬مشتمل بر‪ ۳۵‬قطعه شعر سپید‪ ،‬عرضه شد‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫اوتادی عشق و ارادت خالصانه ای به شهدا‪ ،‬جانبازان و رزمندگان دارد و اینروزها درحال‬ ‫نگارش فیلم نامه ای در زمینه جنگ است و در پستی می گوید‪" :‬گهگاهی بعضی از ما‬ ‫نمک کمتر و بیشت ِر غذاهایمان‪ ،‬چه می کنیم و چه ایرادها که نمی گیریم‪ ،‬اگر‬ ‫بخاطر کمی ِ‬ ‫جای این عزیزان بودیم چه می کردیم؟! مهم نیست بعضی کج خیال ها چه فکر می کنند‪،‬‬ ‫مهم این است که االن در حال نگارش فیلمنامه ای در زمینه جنگ هستم و با زندگی‬ ‫این عزیزان هر روز اشناتر می شوم و ارادتم به انها بیشتر"‪.‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫اوتادیعلتتحصیلشدررشتهمعماریرانگاهناامیدانهپدربهفعالیت هایهنریبه عنوان‬ ‫یداند و از این بابت از او سپاسگزار است؛ وی در این باره می گوید‪" :‬پدرم همیشه عقیده‬ ‫شغل م ‬ ‫داشت کار هنری در ایران عاقبت ندارد‪ ،‬وقتی دانشگاه سراسری تبریز کارگردانی سینما قبول‬ ‫شدم ترجیح داد معماری بخوانم که شغل خودش بود و به لطفش من که دوست دارم همه‬ ‫کاری را تجربه کنم‪ ،‬تجربه ساخت و ساز ومعماری را هم پیدا کردم‪ ،‬این تصویر اخرین کارم‬ ‫است در نوشهر‪ ،‬جاییکه دوست دارم از پنجره اش هر روز به دریا خیره شوم‪".‬‬ ‫‪20‬‬ ‫با بررســی فعالیت اوتــادی در صفحه مجازی اش می شــود به ارتبــاط خوب و‬ ‫وی عالوه بر نگارش فیلم نامه جنگی‪ ،‬برای فیلم نام ه دیگرش با نام «سلفی» مجوز و‬ ‫پروانه ساخت گرفت ه و اعالم کرده است که «سلفی» دارد جلوی دوربین می رود‪.‬‬ ‫از دیگر عالقه مندی های لیال بانو می توان به عتیقه جات و عرقیجات اشــاره کرد‪.‬‬ ‫او در پستی اینگونه می نویسد‪ :‬عرقیات و چای های گیاهی نوشیدنی های مورد عالقه‬ ‫من‪ ،‬اینجا به وفور یافت می شوند؛ واقعا لذتبخش است‪ ...‬گل یاس مرا به یاد حیاط خانه‬ ‫بچگی هایم می ندازه‪ ...‬خاک مزرعه و قناتها واقعا بی نظیر است‪.‬‬ ‫جنجال ها و حواشی‪:‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫هـــنر هـــفتم‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫جنجال دستمزد‪ :‬در خبری‪ ،‬باشگاه خبرنگاران وی را با دریافت‪۷۵‬‬ ‫میلیونتومانبرای‪۲۵‬روزبازیدرفیلمپیتزامخلوط(حسینقاسمی جامی)‬ ‫گران ترینبازیگرزنسینمایایراننامید‪.‬‬ ‫لیال اوتادی جمعه‪ ۱۳‬اردیبهشت‪ ۱۳۹۲‬با حضور در برنامه تلویزیونی‬ ‫هفت که اختصاص به مسائل روز سینمای ایران دارد‪ ،‬در حضور مهدی‬ ‫ودادی کارگردان فیلم زن‪ ،‬مرد‪ ،‬زندگی یاداور شد‪:‬‬ ‫"شــایعاتی مبنی بــر اینکه من‬ ‫گران ترین بازیگر ســینمای کشور‬ ‫هستم گاه در فضای اینترنتی منتشر‬ ‫می شــود که صحت ندارد و عده ای‬ ‫به دشمنی قصد دارند مرا گران ترین‬ ‫بازیگر سینمای ایران معرفی کنند در‬ ‫صورتی که این امر درست نیست‪ .‬وی افزود‪ ،‬به نظرم این حرف ها شایعات‬ ‫اینترنتی است که تنها از جانب دشمن شکل می گیرد‪ ".‬اوتادی در مورد‬ ‫دستمزدخودگفت‪«:‬مردمبهترازهمه‬ ‫یدانند‪ .‬شایعات مبنی‬ ‫دستمزد من را م ‬ ‫بر باال بودن دستمزد من برای خودم‬ ‫هم تازگی داشت و عجیب بود‪ .‬اص ً‬ ‫ال‬ ‫این طور نیست و فکر می کنم یک‬ ‫عده با من دشمنی دارند‪ .‬اقای ودادی‬ ‫نیزمی توانداینمسئلهراتاییدکند‪».‬‬ ‫ازاتفاقاتحاشیه ایاماخوشایندپیرامونویمی توانبهتولیدعطریبا‬ ‫برند لیال اوتادی اشاره نمود که امسال‬ ‫در روز تولدش خبــرش را اینگونه‬ ‫اعالم کرد‪" :‬یکســال پیش از طرف‬ ‫کمپانی تولیدکننده عطر در فرانسه و‬ ‫امارات (‪ )temptation‬با من تماس‬ ‫گرفتندوپسازجلسه ایکهبانماینده‬ ‫خاورمیانه کمپانی اقای رضا تقی پور‬ ‫داشتیم‪ ،‬پیشنهادشان برای تولید عطری به نام من برای طرفداران عزیزم‬ ‫را پذیرفتم‪ ،‬پروسه پیش تولید و تولید عطرها با دو رایحه کامال متفاوت و‬ ‫دیزاین جذاب یکسال بطول انجامید‪،‬‬ ‫حساسیت من برای هرچه بهتر شدن‬ ‫عطرها و دقت نظر و جلسات متمادی‬ ‫با شرکت بود‪ ،‬کمپانی محترم درصدد‬ ‫است که پس از اطالع رسانی به شما‬ ‫عزیزان به زودی این دو عطر را در بازار‬ ‫امارات و سپس ایران و کشورهای همسایه در دسترس شما خوبان قرار‬ ‫بدهد‪ .‬امیدوارم حاصل زحمات این دوستان عزیز را دوست داشته باشید‪".‬‬ ‫اخبار فعالیت های حاکی از ان است که اوتادی در حال حاضر مشغول‬ ‫بازی در سریال «عالیجناب» در نقش یک دکتر پژوهشگر و در مرحله‬ ‫تست گریم فیلم «اشوب» به سر می برد و از پروژه «شیوع» بعلت عدم‬ ‫حضوراقایحسینتبریزیانصرافدادهاست‪.‬‬ ‫ورزش مورد عالقه اوتادی تنیس است‪ ،‬هر هفته به باشگاه بندسازی‬ ‫می رود و سوارکاری را بخاطر عالقه پدرش به این ورزش سعی می کند‬ ‫جدی دنبال کند‪ .‬البته شواهد حاکی‬ ‫از ان است که پاراسل سواری را هم‬ ‫دوست دارد‪.‬‬ ‫درخاتمهشعرسپیدگلدانازکتاب‬ ‫شعرلیالبانویتقدیمنگاهتان‪:‬‬ ‫‪21‬‬ ‫گفتگوی اختصاصی زیر و بم با علی مسعودی‬ ‫شاهد با این کار‬ ‫یکی از رفقای خیلی‬ ‫خوبش را از دست داد‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪22‬‬ ‫داریوش سلیمی یک بار بخاطر‬ ‫حرف های من واقعا مرد‬ ‫بزرگ کردن یک پسربچه از‬ ‫بزرگ کردن یک شیر خیلی سخت تر است‬ ‫نداکشاورز| همان اندازهکهبانمکودوست داشتیو‬ ‫پر شر و شور است‪ ،‬افتاده و خاکی و مهربان هم هست‪،‬‬ ‫شاید هم بیشتر‪ .‬متولد ماه مهر است و بچه محله امام‬ ‫رضا‪ .‬مجرد است اما برای دادای خواهرش یک خانواده‬ ‫کاملاست‪.‬دوستداردبه جای«مسعودی»‪«،‬مشهدی»‬ ‫صدایشکنندوبادورانکودکیوسربازی اشحسابی‬ ‫خاطره دارد‪ ،‬از ژیان اقاجان و زیرشــلواری گرفته تا‬ ‫فلفل قرمز و کمربند ننه‪ ،‬از چخ چخ کردن و چشم تو‬ ‫چشمشدنتاکتک کاری!کههمهبامزه اندوشنیدنی‪.‬با‬ ‫اینکهاین روزهاحسابیبچه معروفوشلوغشدهاست‬ ‫ت و قیافه گرفتن‪ ،‬دعوت مان را با مهربانی‬ ‫ی ژس ‬ ‫اما ب ‬ ‫و لبخند می پذیرد و بی تاخیر در دفتر مجله‬ ‫با ما به گفتگو می نشیند‪ .‬دعوتید به‬ ‫خوانــدن این گفتگوی‬ ‫خواندنی‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫قاب جــــادویی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫شــدند‪ .‬قاعدتا وقتی که بازیکنی در لیگ فوتبال خیلی خوب بازی می کند و اقای‬ ‫علی مسعودی را در چند کلمه تعریف کنید‪.‬‬ ‫گل می شــود دیگه نمی رود در هر باشــگاهی گردن کج کند بگوید من را بپذیرید‪،‬‬ ‫من ادم شوخ طبع‪ ،‬اکتیو و شیطونی هستم‪.‬‬ ‫بلکه مدیران باشــگاه به سراغش می روند‪ .‬من وقتی سه در چهار‪ ،‬قرارگاه مسکونی‪،‬‬ ‫اولین باری که احساس کردید می توانید طنز بنویسید چه زمانی بود؟‬ ‫سال ‪ ،73‬برنامه ای به اسم ساعت خوش پخش می شد که من احساس می کردم سه دنگ سه دنگ را می نویسم یعنی مستعد نوشتن کارهای موفق و قابل قبول دیگری‬ ‫می توانم برایش ایتم بنویسم‪ .‬پس شروع به ایتم نوشتن کردم‪ .‬نوروز ‪ 74‬برنامه ای به هم هستم پس نباید دو سال و نیم مدام طرح ببرم و رد شود‪ .‬یک طرح و حتی خود‬ ‫اسم سال خوش پخش شد که همین بر و بچه های ساعت خوش بازی در ان بازی فیلمنامه یک کار کامل هنری نیست چون بستگی به بازیگر‪ ،‬کارگران و سایر عوامل‬ ‫می کردند‪ ،‬بعد از این برنامه مصاحبه ای از ارژنگ امیرفضلی و نصراهلل رادش و بچه های تولید دارد‪ .‬در واقع از روز اول می دانســتم که مشابه قصه اقا و خانم سنگی هم قبل‬ ‫ساعت خوش خواندم که خبرنگار از انها پرسیده بود که ایا اگر جوانی استعداد داشته از انقالب و هم ده‪ ،‬دوازده سال پیش یک کار دیگر با بازی اقای خمسه و با همین‬ ‫باشــد و بتواند بنویسد به او میدان می دهید و جواب بله بود‪ .‬من فردای ان روز بلیط داستان ساخته شده اما به خاطر مشکالت مالی ای که داشتم مجبور شدم و باید قبول‬ ‫گرفتم و با ‪ 5‬هزار تومان پول راهی تهران شدم؛ رفتم میدان ارژانتین‪ ،‬انتهای خیابان می کردم‪ .‬ضمنا این تنها کاری بود که من هیچ همکاری ای با کارگردان کار نداشتم؛‬ ‫الوند‪ ،‬شبکه ‪ .2‬فکر می کردم که کال همه کارها انجا ضبط می شوند‪ .‬در دفتری چیزی یعنی من در مجموع چهار‪ ،‬پنج جلسه بیشتر سر صحنه نرفتم‪ .‬حذف کردن سکانس‬ ‫حدود مثال ‪ 100‬ایتم نوشته بودم‪ .‬رفتم انجا و گفتم که من را دعوت به کار کردند‪ .‬کار کارگردان حرفه ای نیســت! کارگردانی حرفه ای است که اگر قرار است دیالوگی‬ ‫نگهبانی حراست انجا گفت چه کسی؟ گفتم اقای امیرفضلی و روزنامه را هم نشان هم سر صحنه عوض شود با هماهنگی نویسنده این کار صورت بگیرد‪ .‬راز موفقیت‬ ‫دادم‪ .‬گفت کارتان را بدهید من به دستشان می رسانم چون لوکیشنشان اینجا نیست‪ .‬سیروس مقدم و تمام کارگردان های موفق دنیا این است که در متن دست نمی برند‪،‬‬ ‫من اولین بار کلمه لوکیشن را انجا فهمیدم‪ ،‬یعنی شنیدم‪ .‬گفتم یعنی چی؟ گفت یعنی می گوید اقا من کارگردانم‪ .‬من اگر نویسندگی بلد بودم که می نوشتم‪ .‬هر کسی وظیفه‬ ‫ای دارد‪ ،‬وظیفه کارگردان دکوپاژ کردن و اجرای ســکانس‬ ‫محل فیلم برداریشان‪ .‬گفتم خب ادرس بدهید‪ .‬گفت نمی شود‬ ‫به بهترین نحو اســت‪ .‬این که ‪ 5‬سکانس را حذف کنید و‬ ‫که هرکسی اینجا بیاید ادرس بدهیم و خالصه دوستی داشتم‬ ‫طبق صالح و سلیقه خودتان صحنه ها را تغییر دهید حرفه ای‬ ‫که چند ماه زودتر از من به تهران امده بود‪ ،‬با او تماس گرفتم‬ ‫نیست‪ .‬وقتی متنی اینقدر بدون هماهنگی با تو تغییر کند‬ ‫و موضوع را مطرح کردم و گفت اتفاقا یکی از اشناهای ما‬ ‫دیگر اصال مال تو نیست‪ .‬کاش کارگردان ها توجه کنند که‬ ‫صدابردار ان برنامه اســت و‪...‬؛ اگر قسمتت باشد که برایت‬ ‫باید به متن وفادار باشند و هرگونه تغییر و دخل و تصرفی‬ ‫اتفاقی بیافتد اوستا کریم چیدمان را خودش به بهترین شکل‬ ‫من قرارگاه مسکونی و سه‬ ‫در متن را با نظر و هماهنگی نویسنده انجام دهند‪ .‬متاسفانه‬ ‫انجام می دهد‪.‬‬ ‫در چهارم را خیلی دوست دارم‬ ‫شاهد احمدلو در اقا و خانم سنگی خیلی بدون هماهنگی در‬ ‫یادتان می اید چه نوشته بودید؟‬ ‫و هم فکر می کنم این دو جزو‬ ‫فیلمنامه دخل و تصرف کرد‪ .‬شاهد با این کار یکی از رفقای‬ ‫بله‪ ،‬من فردای ان روز یعنی دقیقا ‪ 24‬ســاعت بعد‪ ،‬سر‬ ‫محبوبترینسریال هایپخش‬ ‫خیلی خوبش را از دست داد‪.‬‬ ‫لوکیشن ســاعت خوش بودم‪ 20 .‬ایتم نوشته بودم که به‬ ‫شده تا االن هستند‪ .‬سه در‬ ‫از ساعت خوش برایمان بگویید‪.‬‬ ‫مهــران مدیری دادم؛ گفت چند روز بعد بیایید خبرش را به‬ ‫چهار هنوز بعد از ‪ 8‬سال پخش‬ ‫دو ماه انجا بودم و ان موقع تمام بچه ها به معنای واقعی‬ ‫شما می دهم‪ .‬بعد از چند روز که مراجعه کردم و دیدم که روی‬ ‫می شود و هنوز کهنه نشده‬ ‫سوپراستار بودند‪ .‬رضا عطاران‪ ،‬نصراهلل رادش‪ ،‬نادر سلیمانی‬ ‫تخته وایت برد ‪ 8‬تا از ایتم های من را نوشتند و ‪ 4‬تایش را هم‬ ‫است‪ .‬هنوز مردم می بینند و‬ ‫و‪ ،...‬از نزدیــک دیدن انها برایم خیلی هیجان انگیز بود‪ .‬دو‬ ‫ضبط کردند‪ ،‬خیلی خوشحال شدم‪ .‬مهران مدیری تا من را‬ ‫دوست دارند‬ ‫ماه انجا بودیم بعد تعطیل شــد‪ .‬بعضی وقت ها همدیگر را‬ ‫دید به خدابیامرز علی سمنانی گفت که این بچه بااستعدادی‬ ‫می دیدیم‪ ،‬کم کم خیلی با هم صمیمی شدیم و االن هم‬ ‫اســت باهاش قرارداد ببند‪ .‬این جریان را چندوقت پیش به‬ ‫رفقای خیلی خوبی هستیم‪.‬‬ ‫موقع من را یادش نمی امد‪.‬‬ ‫مهران مدیری گفتم‪ ،‬چون ان ِ‬ ‫شما هم تمام اثارتان برایتان حکم فرزندانتان را‬ ‫انجا با رضا عطاران اشنا شدم‪ ،‬ان روز یکهو رضا عطاران وارد‬ ‫اتاقی شد که من بودم و نشست و روزنامه را گرفت دستش‪ .‬به خاطر از نزدیک دیدن دارند؟‬ ‫بله به جز این اخری همگی حکم فرزند من را دارند و همه را به یک اندازه دوست‬ ‫رضا عطاران حسابی هیجان زده بودم‪ .‬حاال به رضا می گویم ان روز چقدر از دیدنت‬ ‫خوشحال و هیجانی بودم اما االن اصال حسابت هم نمی کنم(خنده) و فکر می کنم دارم‪.‬‬ ‫حال کودک درونتان چطور است؟‬ ‫در مدت حدود دو ماه ‪ 70‬یا ‪ 80‬ایتم از من ضبط شد‪ .‬بعد کار تعطیل شد و یک وقفه‬ ‫اوف‪ ،‬عالی‪ .‬تنها خرداد ‪ 88‬که پدرم فوت کرد و خواهر خدابیامرزم اوج سرطانش‬ ‫‪ 8-7‬ساله پیش امد و سال ‪ 80‬من رضا را دوباره دیدم و تا االن همکاریمان ادامه دارد‪.‬‬ ‫خنده دارترین متنی که تا به حال نوشتید و هر بار با یاداوری اش لبخند بود و ما ‪ 7‬ماه مرگ پدرم را از خواهرم مخفی کرده بودیم خیلی بد بود‪ ،‬یعنی خرداد‬ ‫که پدرم فوت کرد تا بهمن که خواهرم فوت کند هیچ وقت نفهمید پدرش مرده و‬ ‫می زنید کدام است؟‬ ‫من قرارگاه مســکونی و ســه در چهارم را خیلی دوست دارم و هم ما همیشه این بازی را با او می کردیم که "چون پدر ناراحتی قلبی دارد اگر تهران‬ ‫فکر می کنم این دو جزو محبوبترین سریال های پخش شده تا االن بیاید قلبش اذیت می شود"‪ ،‬بعضی وقت ها شیمی درمانی که می کرد سه روز توی‬ ‫هستند‪ .‬سه در چهار هنوز بعد از ‪ 8‬سال پخش می شود و هنوز کهنه کما یا بی حــال بود و مثال می گفتیم بابا وقتی بیهوش بودی به دیدنت امد؛ انجا‬ ‫نشده است‪ .‬هنوز مردم می بینند و دوست دارند‪ .‬من این دو کارم کمی حال کودک درونم خوب نبود‪ .‬مدتی هم بین سال ‪ 90‬تا ‪ 93‬بنا به چه دالیلی‬ ‫را خیلی دوست دارم و سه دنگ سه دنگ‪ .‬البته من اکثر کارهایم نمی دانم‪ ،‬اما هیچ طرح و کاری به من ندادند‪ .‬سر سه دنگ سه دنگ وقتی که اقای‬ ‫را دوســت دارم ولی این کار اخرم‪ ،‬اقا و خانم سنگی را اصال دارابی از ما تقدیر و تشــکر کردند به من گفتند ماه رمضان سال اینده شما کمک‬ ‫کن و بنویس اما بعد از ان تا پارســال دیگر هیچ کاری به من ندادند‪ .‬هر طرحی‬ ‫دوست ندارم‪.‬‬ ‫بردیم اشکال گرفتند‪.‬‬ ‫چرا؟‬ ‫چرا از درس خواندن بدتان می امد؟‬ ‫دلیلش این است که طرح اولیه اش اصال از من نبود‪.‬‬ ‫خب بخاطر اینکه عاشق ادبیات بودم و پدر خدابیامرزم دوست داشت دکتر بشوم‬ ‫رک بگویم‪ ،‬اینقدر از لحاظ مالی زیر فشار بودم که مجبور‬ ‫شــدم این کار را قبول کنم‪ .‬من چند طرح در دو سه سال و من را به زور‪ ،‬رشته تجربی فرستاد‪ .‬فزیک‪ ،‬شیمی‪ ،‬هندسه و مثلثات را نمی فهمیدم‬ ‫اخیر به تلویزیــون دادم که همگی حاال به هر دلیلی رد و اصال از درس بدم می امد و انقدر مردود شــدم تا پدرم با پای خودش رفت دفترچه‬ ‫‪23‬‬ ‫سربازی گرفت تا من سربازی بروم‪.‬‬ ‫در مدرسه بیشتر کتک می زدید با کتک می خوردید؟‬ ‫دوران ما همه چیز با کتک شروع می شد‪ ،‬دوستی ها‪ ،‬تربیت؛ تربیت که اول و اخرش‬ ‫کتک بود(خنده)‪ .‬توی مدرسه دعوا را من شروع می کردم ولی خب کتک هم می خوردم‪.‬‬ ‫زیاد دعوا می کردم‪ ،‬مخصوصا در خدمت سربازی و دوران اموزشی که نمی توانستم دعوا‬ ‫کنم در قطاری که از مشهد به تهران می رفت با ابوالضل و تمام کسانی که نتوانسته‬ ‫بودم دعوا کنم پیدایشان می کردم و از سر قطار تا ته قطار شروع می کردم به دعوا کردن‪.‬‬ ‫دلیل بیشتر کتک کاری هایتان چه بود؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫در مشهد دلیلی نداشت! توی مدرسه وقتی از قیافه طرف خوشم نمی امد و چشم‬ ‫توی چشــم می شــدیم دعوا می کردیم‪ .‬االن خیلی خوب شدم و با بچه ها زود رفیق‬ ‫می شوم‪ .‬من با احمد از سال ‪ 64‬تا ‪ 65‬همدیگر را می زدیم و سال ‪ 65‬در صف گوشت با‬ ‫هم رفیق شدیم؛ ان موقع سیزده یا چهارده ساله بودم و یک سال تمام هر روز همدیگر‬ ‫را می زدیم‪ ،‬هر جا همدیگر را می دیدیم بی دلیل به هم حمله می کردیم مثل دو تا سگی‬ ‫که در یک محل هســتند‪ ،‬بودیم توی صف شیر یا صف نان یا صفی که بود اوضاع‬ ‫همین بود‪.‬‬ ‫ماجرای َچخ َچخ کردن را برایمان بگویید؟‬ ‫چخ چخ یک اصطالحی است در مشهد که به فعل بعدش بستگی دارد‪ .‬مثال چخ‬ ‫چخی یعنی خیلی با حال‪ ،‬مثال طرف خیلی چخ چخیه یعنی خیلی باحاله یا اینکه ماشین‬ ‫چخ چخی داره یعنی ماشین باکالسی داره یا منظور از اینکه چخ چخ کرده یعنی طرف‬ ‫پشت سرت حرفی زده که این می شود دلیلی برای دعوا کردن‪ ،‬یا برویم چخ چخ کنیم‬ ‫یعنی برویم با هم حرف بزنیم‪ ،‬خوش بگذرانیم و حال کنیم‪.‬‬ ‫در سربازی کدام قسمت مشغول خدمت بودید؟‬ ‫من اول که رفتم ســربازی افتادم قرارگاه امنیتی جنوب و در قسمت خدمات بودم‬ ‫چون سرباز صفر بودم و دیپلم هم نداشتم‪ ،‬وقتی که تقسیم شدیم بعد ازیک هفته رفتم‬ ‫انبار و شدم انباردار و چهل و پنج روز انجا بودم‪ ،‬بعد رفتم رکن چهار و تا اخر خدمت‬ ‫سرباز رکن شدم‪.‬‬ ‫چرا یک بار ‪ 195‬روز به مرخصی نرفتید؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪24‬‬ ‫بســکه توی قرارگاه خوش می گذشت‪ .‬هر چهل و پنج روز‪ ،‬بیست و دو روز به ما‬ ‫مرخصی می دادند و برای همین من ‪ 195‬روز توی قرارگاه ماندم و قشنگ یادم هست‬ ‫که یک روز دیدم که صدایم می زنند و گفتند که تلفن دارم و دیدیم که مادرم است و‬ ‫نگرانم شده‪ ،‬چون چند ماه بود که به انها زنگ نزده بودم‪ .‬یعنی از روزی که امده بودم‬ ‫منطقه نمی دانستند که من کجا هستم و چقدر تالش کرده بودند تا به من رسیده بودند‪.‬‬ ‫چند ماه بود که گذشــته بود و من نفهمیده بودم که چند ماه گذشته است‪ .‬همه توی‬ ‫خدمت به من می گفتند علی بی غم‪ .‬طفلی ننه ام گریه می کرد و می گفت چند ماهه از‬ ‫تو خبری نیست‪ ،‬کجایی؟ ما فکر کردیم که مردی‪ .‬طفلکی ها این قدر گشته بودند تا‬ ‫فهمیده بودند که من قرارگاه امنیتی جنوب هستم‪.‬‬ ‫در این باره بگوید‪ :‬اقا جان‪ ،‬ننه‪ ،‬فلفل قرمز‬ ‫جمله که نمی توانم بسازم فقط یاد خانواده ام افتادم‪ .‬بچه‬ ‫که بودم فلفل نقش بســزایی در تربیتم داشت چون خیلی‬ ‫بچه شــری بودم و به شدت نترس‪ .‬اگر مادرم ‪ 2‬کیلو فلفل‬ ‫قرمز می خرید ‪ ۱‬کیلو ‪ ۹۹۰‬گرمــش را توی دهان من می‬ ‫ریخت‪ .‬دیگه اخری ها فلفل هم جواب نمی داد‪ .‬چون جلویش‬ ‫دوتا قاشــق فلفل قرمز خوردم تا بفهمد کار از فلفل گذشته‬ ‫است‪ .‬یادم هست که یک دفعه یکی از همسایه ها گفته بود‬ ‫که اقا این را ببرید توی بیابان ولش کنید شاید بترسد و کمتر‬ ‫شــیطنت کند (پدر مادرم اصالتا بیرجندی هستند و ما چهار‬ ‫پنج سال بیرجند بودیم) بعد گفتند که اگر ببریمش می ترسد‪،‬‬ ‫دنبال ماشین می دود‪ ،‬گریه می کند و قول می دهد بچه خوبی‬ ‫بشود اما تنها بچه ای بودم که وقتی وسط بیابان پیاده ام کردند‬ ‫اصال برایم مهم نبود و وقتی که دور می شدند ایستاده بودم و‬ ‫نگاه می کردم و وقتی که مادرم تعریف می کند می گوید که‬ ‫من مانده ام که تو چرا اینطوری بودی و هیچ ترس و واهمه ای نداشتی‪ .‬شیوه تربیت‬ ‫خانواده ها ان زمان فرق می کرد‪.‬‬ ‫اقای رامبد جوان معتقدند که شما خجالتی هستید انهم خیلی خجالتی‪...‬‬ ‫ایشان به شوخی گفتند و زمانی که خواستند من را معرفی کنند تیکه انداختند‪.‬‬ ‫با توجه به نداشتن سابقه بازیگری و جلوی دوربین بودن چطور راضی به‬ ‫استند اپ کمدی شدید؟‬ ‫بی تجربه هم نبودم‪ .‬چند باری جلوی دوربین رفته بودم‪ .‬ســر یک ســریال شش‬ ‫قســمتی بنام شب شیشه ای که برای شبکه سوم اماده شده بود‪ ،‬رفتم که حیف شد؛‬ ‫کار شش قسمتی زیاد دیده نمی شود‪ .‬ان سریال می توانست یک سریال بیست و شش‬ ‫قسمتی بشود‪ .‬خودم‪ ،‬کامران تفتی‪ ،‬مهدی سلوکی و احمد نجفی بازیگران سریال بودیم‬ ‫و مسعود رشیدی کارگردان بود‪.‬‬ ‫قدرترین حریفتان در استنداپ کمدی چه کسی بوده است؟‬ ‫شــقایق دهقان خیلی قدر بود‪ .‬من هیچ انگیزه ای برای مســابقه نداشتم‪ ،‬در واقع‬ ‫همین قدر که در برنامه برای شادی روح پدرم فاتحه خواندند‬ ‫و برای سالمتی ننه ام دعا کرده اند و مردم به من لطف دارند‬ ‫من برده ام؛ این یعنی برنده شدن‪ .‬من همین قدر که دل مردم‬ ‫را به دست اوردم و مردم من را در خیابان می بینند و می خندند‬ ‫خودش برای من یعنی برنده شدن‪.‬‬ ‫بسکه توی قرارگاه خوش‬ ‫می گذشت‪ .‬هر چهل و پنج روز‪،‬‬ ‫بیست و دو روز به ما مرخصی‬ ‫می دادند و برای همین من ‪195‬‬ ‫روز توی قرارگاه ماندم و قشنگ‬ ‫یادم هست که یک روز دیدم که‬ ‫صدایم می زنند و گفتند که تلفن‬ ‫دارم و دیدیم که مادرم است و‬ ‫نگرانم شده‪ ،‬چون چند ماه بود‬ ‫که به انها زنگ نزده بودم‬ ‫رمز این همه با نمک تعریف کردن خاطره ها توسط‬ ‫شماچیست؟‬ ‫لطف خداست‪ ،‬خدا به هر بنده ای نعمتی داده و به من هم‬ ‫این لطف را کرده اســت‪ .‬از بچگی شاد و شر و شور بودم اما‬ ‫هیچ وقت خالف نبودم‪ ،‬ممکن بود مدرسه نروم یا مدرسه را‬ ‫بهم بریزم اما هیچ وقت لب به سیگار نزدم یا کاری نکردم که‬ ‫پایم به کالنتری باز شود یا ابروی خانواده ام برود‪ .‬همیشه وقتی‬ ‫که از صبح از خانه بیرون می رفتم دوســت داشتم با بچه ها‬ ‫بخندیم؛ توی سربازی هم همینجوری بودم‪.‬‬ ‫طوالنی ترین خنده تان برای چه و کی بوده است؟‬ ‫من اینقدر به موضوعات زیادی خندیده ام که از تصور خارج‬ ‫بدهی‪ ،‬واقعا خیلی سخت است‪.‬‬ ‫خنده بر هر درد بی درمان دواست‬ ‫از نظر پزشــکی که هر وقت ما می خندیم هرمونی در بدنمان ازاد می شود که این‬ ‫باعث شاداب شدن و سر حالی بدن می شود‪.‬‬ ‫سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش‬ ‫هرطوری به جهان نگاه کنید همان جوری می شــود‪ .‬مثال شما صبح دارید از خانه‬ ‫بیرون می روید و ترافیک هم هســت شما می توانید راحت با دور و بر حال کنید و یا‬ ‫می توانید خیلی هم به خودتان سخت بگیرید یعنی به رفتار ادم بستگی دارد‪.‬‬ ‫با کدام یک از این ها موافق ترید‪ :‬لبخند‪ ،‬خنده‪ ،‬قهقهه؟‬ ‫بستگی به مکانش دارد‪ ،‬مثال در کتابخانه که نمی شود قهقه زد یا مثال در بیمارستان‬ ‫و بخش قلب‪ ،‬کلی مریض هست و نمی شود قهقه زد‪ ،‬باید شرایط و موقعیت را سنجید‪.‬‬ ‫ایا همه مشکالت را می شود با خنده حل کرد؟‬ ‫همه مشکالت را که نه ولی خیلی ها را می توان حل کرد‪.‬‬ ‫خنده چه کسی برایتان از یاد نرفتنی است؟‬ ‫چه وقت ها و از چه چیزهایی دلتان می گیرد؟‬ ‫وقتی دادا کالس اولی شــده بود و اول مهر به مدرســه بردمش و همه بچه ها با‬ ‫مادرهایشــان به مدرسه امده بودند‪ ،‬دلم خیلی گرفت‪ .‬بی مادری خیلی سخت است و‬ ‫خیلی جاها بچه ها شدید تحت تاثیر قرار می گیرند‪ .‬من خیلی وقت ها بابت حرف های دادا‬ ‫واقعا زیر گریه زده ام‪ .‬یک بار هم دو قاصدک پیدا کرد و امد به من داد و گفت یک ارزو‬ ‫بکن‪ ،‬گفتم باشه و شب که امد بخوابد ‪-‬اخر همیشه بغل من می خوابد‪ -‬گفت دایی چه‬ ‫ارزویی کردی؟ گفتم ادم ارزویش را که نمی گوید‪ .‬گفت حاال بیا به هم بگوییم‪ .‬گفتم‬ ‫باشــه‪ ،‬اول تو بگو‪ ،‬به من نگاهی کرد و گفت ارزو کردم مادر به خوابم بیاید و خواب‬ ‫مامانم را ببینم‪ .‬زمانی که خواهرم فوت شده بود دادا سه یا چهار سال بیشتر نداشت و‬ ‫شوهرخواهرم به او گفته بود که مادرت بیمارستان است تا کم کم به او بگوید اما اولین‬ ‫باری که او را سر خاک خواهرم برده بود به او گفته بود که مادرت اینجاست‪ ،‬شب که‬ ‫دادا پیش من امد گفت دایی من جای مامان را پیدا کردم‪ ،‬شب که هیچ کس نیست بیا‬ ‫برویم درش بیاریم‪ .‬گفتم دایی مامان پیش خدا و توی اسمان است‪ .‬یک هفته بعد امد‬ ‫و گفت دایی می خواهم خلبان بشوم گفتم برای چی می خواهی خلبان بشوی؟ گفت با‬ ‫هواپیما پرواز کنم و بروم پیش مامانم‪ .‬خب این طور مواقع دل ادم می گیرد‪.‬‬ ‫این جمالت را تفسیر کنید‬ ‫ان که می گرید یــک درد دارد و ان که می خندد هزار و‬ ‫یک درد‬ ‫این یک واقعیت اســت چون ان زمانی که پدر و خواهرم‬ ‫فوت کردند کسی نفهمید‪ .‬من همیشه می خندیدم این خیلی‬ ‫سخت بود که در یک سال خواهر بزرگت و پدرت را از دست‬ ‫حال کنید و یا می توانید خیلی‬ ‫هم به خودتان سخت بگیرید‬ ‫یعنی به رفتار ادم بستگی دارد‪.‬‬ ‫در شبانه روز چقدر می خندید؟‬ ‫من زیاد می خندم‬ ‫نفرت اورترین کار دنیا به نظر شما چیست؟‬ ‫دروغ گفتــن ‪ ،‬بعد در رفاقت نارو زدن؛ چون رفاقت خیلی‬ ‫واژه مقدسی است مثال نان و نمک همدیگر را می خوریم‪.‬‬ ‫چرا هنوز مجرد؟‬ ‫خب یک بخشــش برای این است که من تا سی‪ ،‬سی و‬ ‫یک سالگی دنبال هدفم بودم و بعد هم اینکه شما نمی توانید‬ ‫یک نفر را وارد زندگی تان کنید وقتی که امنیت شغلی نداشته‬ ‫باشید‪ .‬شغل ما جوری است که ممکن است یک مدیر با من‬ ‫حال نکند یا یک نفر با من کار نکند‪ .‬برای کار ما هیچ قانونی‬ ‫هیچ جا نوشته نشــده است‪ .‬من دو سال و نیم‪ ،‬سه سال بود‬ ‫بیکار بودم پس عالوه بر ناامنی شغلی بحث مالی هم وجود‬ ‫دارد بخش دیگرش هم بخاطر نگهداری از دادا بعد از فوت‬ ‫خواهرم است‪ .‬نمی توانم بروم بگویم این بچه هم هست و باید‬ ‫نگهداریش کنید؛ شاید اوایل احساساتی باشند و قبول کنند‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫است‪ .‬من با داریوش سلیمی خیلی کار کرده ام و با هم خیلی دوستیم و پارتنر خنده من‬ ‫است‪ .‬االن هفت‪ ،‬هشت سال است که بعضی روزها سه ساعت تلفنی با هم چرت و‬ ‫پرت می گوییم و می خندیم‪ .‬من کال زیاد می خندم‪ .‬داریوش ســلیمی یک بار بخاطر‬ ‫حرف های من واقعا مرد‪ .‬ابولفضل‪ ،‬من و داریوش داشتیم با تریلی به مشهد می رفتیم و‬ ‫من همینجور از تهران شروع کردم به حرف زدن و خندیدن‪ ،‬یک دفعه گیر دادم به یک‬ ‫وسیله ای و ان را از دید خودم توصیف کردن و ایشان هی خندید و خندید و رفت پایین‪،‬‬ ‫نگو اب دهانش توی گلویش پریده بود و دیگر نمی توانست نفس بکشد؛ وقتی دیدم‬ ‫دو دقیقه شده که ایشان پایین هست و هی داشت تکان می خورد‪ ،‬اوردمش باال‪ ،‬دیدم‬ ‫زبانش بیرون امده‪ ،‬پیراهنش خیس شده‪ ،‬چشمانش سفید و رنگش کبود کبود شده بود؛‬ ‫جالب است که خودش چیزی یادش نمی اید و االن که تعریف می کنم می گوید که تنها‬ ‫چیزی که یادم می اید ان حرفی که زدی است و هیچ چیزی دیگر یادم نیست‪ .‬با سرعت‬ ‫صد و بیست با تریلی ابولفضل می رفتیم که بعد از این اتفاق ابوالفضل تریلی را کنار‬ ‫جاده نگه داشت‪ ،‬پیاده شد‪ ،‬اب اورد و روی صورت داریوش ریخت‪ .‬تازه اینجا بود که‬ ‫به هوش امد‪ .‬من اینقدر به پشت داریوش مشت زده بودم که‬ ‫باال بیاورد که فردای ان روز دیدم تمام پشتش از مشت های‬ ‫من کبود شده است‪ .‬به داریوش گفتم اگر می مردی همه فکر‬ ‫می کردند که از ضرب و شــتم مردی و کسی باور نمی کرد‬ ‫که نزدیک بود خفه بشوی‪ .‬تا یک مدت هم می گفت تمام‬ ‫دنده هایم درد می کند‪ .‬من حدود یکی دو دقیقه با تمام قدرت‬ ‫هرطوری به جهان نگاه‬ ‫مشــت می زدم به سینه و پشــتش‪ .‬یک بار هم این بال سر‬ ‫کنید همان جوری می شود‪ .‬مثال‬ ‫نعمت اهلل امد‪ .‬ما با همه دوستان خیلی می خندیم یک سوژه‬ ‫شما صبح دارید از خانه بیرون‬ ‫گیر می اوریم با بچه ها یعنی سعید اقاخانی‪ ،‬علی صالحی‪ ،‬امیر‪،‬‬ ‫می روید و ترافیک هم هست‬ ‫مجید‪ ،‬رضا عطاران و می خندیدیم‪.‬‬ ‫شما می توانید راحت با دور و بر‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫از چه چیزی بیشتر خنده تان می گیرد؟‬ ‫من به خیلی چیزها می خندم و دنبال بهانه ای می گردم که بخندم مثال بعضی اوقات‬ ‫از حرص خوردن بی دلیل ادم ها می خندم‪ .‬از عصبانیت بیهوده بعضی از دوستان خنده ام‬ ‫می گیرد‪.‬‬ ‫قاب جــــادویی‬ ‫نمی شود خنده فرد خاصی را در نظر گرفت‪ .‬خنده همه خوب است‪ .‬زمانی که کسی‬ ‫می خندد هم زیباتر می شود و هم دوست داشتنی تر‪.‬‬ ‫‪25‬‬ ‫اما بعد‪ ...‬کار خیلی سختی است‪ ،‬من دادا را هفت سال بزرگش‬ ‫کردم و بزرگ کردن یک پســربچه از بزرگ کردن یک شیر‬ ‫خیلی سخت تر است‪.‬‬ ‫ورزش هــم می کنید؟ حرفه ای یا اماتــور و در چه‬ ‫رشته ای؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪26‬‬ ‫بله همیشه‪ ،‬من از سال ‪ 67‬ورزش می کنم‪ .‬اولین ورزشی که‬ ‫جدیدنبالمی کردمبوکسبود‪.‬زمانخدمتم همیکهم خدمتی‬ ‫یزاده که ووشوکار بود‪ ،‬بعد از خدمتم شش‬ ‫داشتم به نام سیامک قل ‬ ‫ماه کنگ فو کار کردم و بعد که به تهران امدم همه رشته های رزمی‬ ‫را کار کردم؛ االن هم چهار سال است که تکواندو کار می کنم‪ .‬من‬ ‫کال ورزش را دوست دارم‪ .‬کشتی هم کار کرده ام‪ .‬تمام رشته های‬ ‫یدانستم تیمی‬ ‫رزمی را یک اندازه دوست دارم‪ .‬اما تا سال ‪ ۷۸‬نم ‬ ‫به اسم استقالل یا پرسپولیس وجود دارد‪ .‬اکثر بچه های محله ما‬ ‫بوکسور بودند‪ .‬اگر در مشهد‪ ۴‬جفت دستکش بوکس وجود داشت‬ ‫‪ ۲‬جفتشدرمحلهمابود‪.‬مااصالفوتبالنمی فهمیدیم‪.‬زمانماجام‬ ‫جهانی‪ ۱۹۸۶‬مارادونا حسابی در دنیا مشهور شده بود اما توی محله‬ ‫ما کسی مارادونا را نمی شناخت و همه دنبال «مایک تایسون»‬ ‫بودند که در ‪ ۱۸‬سالگی قهرمان بوکس سنگین وزن جهان شده‬ ‫بود‪ .‬من مجموعا ‪ ۱۰‬بار فوتبال بازی نکردم‪ .‬یک بار در مدرسه به‬ ‫ما گفتند که تیم جمع کنید و اسامی خود را برای مسابقه فوتبال‬ ‫یدادند تیم جمع کردیم و اتفاقا اول شدیم‪ .‬اما‬ ‫بدهید‪ .‬چون جایزه م ‬ ‫فکرمی کنیدچطوری؟داورمسابقهپسرعمهیکیازبچه هابودقبل‬ ‫از بازی تهدیدش کردیم و گفتیم ببازیم تو را می زنیم! حاال خودت‬ ‫یدانی‪.‬دوتاچکهمپیش پرداخت زدیم‪ .‬بعد رفتیم برای مسابقه؛‬ ‫م ‬ ‫حساب کنید نیمه اول ‪ ۶‬تا گل خوردیم و باختیم‪ .‬تازه ‪ ۲۰‬تا گل را‬ ‫هم بنده خدا نگرفت‪ .‬وقتی نیمه تمام شد یکی از هم تیمی ها را‬ ‫فرستادیمدنبالیکیازبچه هاکهاسمش«اصغرنظافت»بود‪.‬اصغر‬ ‫فوتبالشعالیبودوتیمابومسلماوراخواستهبود‪.‬انموقعمدرسه ها‬ ‫دوشیفتبود‪.‬بچه هایکیازشیفت هاراسرکارمی رفتند‪.‬اصغرهم‬ ‫سرکار بود‪ .‬خالصه اصغر را اوردیم و ‪ ۶‬تا گل برایمان زد‪ .‬بعد هم‬ ‫داور را مجبور کردیم بازی را ادامه بدهد تا ما گل هفتم را بزنیم‪ .‬گل‬ ‫برتری را که زدیم بازی تمام شد‪ .‬یعنی نیمه دوم اگر باید‪ ۲۰‬دقیقه‬ ‫طولمی کشیدکاریکردیمیکساعتطولبکشد‪.‬‬ ‫اگر تونل زمان داشتید به کدام زمان بر می گشتید؟‬ ‫دوران کودکی‪ ،‬با اینکه چیزی نداشتم اما دل خوشی داشتم‪.‬‬ ‫من دوران دبیرستان و سربازیم را خیلی دوست دارم‪.‬‬ ‫یک جمله درباره این اسامی بگویید‪:‬‬ ‫قاسم خانی ها‪ :‬من پیمان را خیلی دوست دارم نمی دانم چرا!‬ ‫کال پنج بار هم بیشتر او را ندیده ام اما ارتباط قلبی خوبی با هم‬ ‫داریم؛ در همین چند باری که همدیگر را دیدیم و بیشتر از نیم‬ ‫ساعت هم نبوده اما دوستش داشته ام‪ ...‬هر دو را دوست دارم‪.‬‬ ‫امیرمهدی ژوله‪ :‬یک هم درد‪ ،‬یک بچه زجر و سختی کشیده‬ ‫مهران غفوریان‪ :‬گلوله نمک‬ ‫رضا عطاران‪ :‬اخر مرام و انسانیت‬ ‫رامبد جوان‪ :‬بسیار دل بزرگ‪ ،‬اصال حسادت ندارد و تالش‬ ‫می کند که به همه کمک کند‪.‬‬ ‫جناب خان‪ :‬ای جااانم‪ ،‬دوست داشتنی‬ ‫با مزه ترین کمدین ایران و جهان از نظر شما کیست؟‬ ‫در جهان که فکر می کنم چارلی چاپلین است و در ایران هم‬ ‫رضا عطاران‪.‬‬ ‫کالم اخر‬ ‫خیلی خوشحال شدم با شما مصاحبه کردم‪ .‬خیلی ممنون‬ ‫از شما‪.‬‬ ‫به دنبال ادم هایی که به اکثریت مردم شبیه ترند‬ ‫سه زن گمشده‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫هنر هفتم‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زهرا کشوری| می گویند سینما به «جمال گرایی مطلق» رسیده است‪ .‬جمال گرایی‬ ‫که به گفته «ازیتا حاجیان» بازیگر سینما و تلویزیون کم کم سینما را به ورطه نابودی‬ ‫می کشاند‪،‬تااینسوالپیشبیایدکهبراستیاگر«فاطمهمعتمداریا»و«گوهرخیراندیش»‬ ‫که نه چشم رنگی دارند نه گونه ای برجسته‪ ،‬در این دوره وارد سینما می شدند؛ به جایگاه‬ ‫امروز خود می رسیدند؟ شواهد می گوید نه! شاهد این ادعا هم وضعیت حداقل سه تن از‬ ‫زنان سینمای ایران است که خود می توانستند معتمداریای دیگر و خیراندیش های بعدی‬ ‫سینماوتلویزیونایرانباشند‪«.‬عاطفهنوری»‪«،‬بی تابادران»وشایدهم«خزرمعصومی»‪.‬‬ ‫«ازیتا حاجیان» زمان شروع جمال گرایی را فیلم عروس می داند‪« :‬فکرش را بکنید ان‬ ‫زمان یک نفر بود که فقط و فقط به خاطر زیبایی خانم کریمی ‪ ۱۵‬بار این فیلم را در سینما‬ ‫به تماشا نشسته بود‪ .‬من منکر زیبایی ستاره های سینما نیستم اما این دلیل نمی شود ان‬ ‫بازیگریکهزیبانیستبهسینماراهپیدا‬ ‫نکند‪ ».‬او ان روزها_چهارسال پیش_‬ ‫که ایــن حرف ها را مــی زد دلواپس‬ ‫«عاطفه نوری» و «بی تا باداران» بود‪.‬‬ ‫پخش چندین باره سریال سرکشی از‬ ‫شبکه «ای فیلم» این سوال را پیش‬ ‫می اورد که ان بازیگــر خوش اتیه‪،‬‬ ‫االن کجاست؟ بازی درخشان نوری‬ ‫در نقش «رونــاک»‪ ،‬نوید تولد یک‬ ‫بازیگر چندوجهی را در قامتی درخشان‬ ‫به سینما و تلویزیون ایران می داد‪ .‬ان‬ ‫روز ها بسیاری از رسانه ها این جمله را‬ ‫به تکرار به چاپ رســاندند‪« :‬با اینکه‬ ‫چهره ای بسیار معمولی داشت و فاقد‬ ‫جاذبه های متداول نقش اول‪ ،‬از لحاظ‬ ‫ظاهر بود‪ ،‬اما حسی بسیار قوی را بر‬ ‫پرسونای شخصیت تحت ایفای نقشش مستولی ساخته بود که بسیار در باورپذیر کردن‬ ‫این کاراکتر عجیب و غریب تاثیر داشت‪ ».‬نوری پس از ان نقش پیچده دیگری را به نام‬ ‫«نسرین» در سریال پرمخاطب «نرگس» بازی کرد‪.‬‬ ‫حاال_ با گذشت ‪ 9‬سال از پخش سریال «نرگس»_ حرف های حاجیان خودش را‬ ‫بهترنشانمی دهد‪.‬دلواپسیاواصالبی دلیلنبود‪«:‬عاطفهنوریبازیگربسیارخوبیاستو‬ ‫بازی اش در سریال اقای تبریزی خیره کننده بود‪ ،‬یا خانم بادران که بازی قوی او را در فیلم‬ ‫اژانس شیشه ای در ذهن داریم‪ .‬خوب این ها مگر بازیگران بدی بودند؟ نه! اما به خاطر موج‬ ‫جمال گرایی سینما مجبور شدند دست به عمل های زیبایی بزنند تا در سینما بمانند‪ .‬البته‬ ‫وقتیفیلم هاییمثل«جدایینادرازسیمین»ساختهمی شودمشخصاستکهسینماکم‬ ‫کم به سمت جمال گرایی عمقی پیش می رود و این بسیار خوب است‪ ».‬نوری و بادران‪،‬‬ ‫بعد از دو فیلم نخست خود دو تجربه دیگر هم داشتند‪ .‬نوری بازی بسیار خوبی در سریال‬ ‫«نرگس» به تماشا گذاشت‪ .‬یکی از داوران جشنواره فیلم های تلویزیون درباره او گفته‬ ‫است‪« :‬تو بازی شگفت انگیز را به تلویزیون برگرداندی و تمام داوران از بازی تو شگفت‬ ‫زده بودند‪ ».‬بیتا بادران هم انقدر در «دلشکسته» خوب بازی کرد که بسیاری از این که‬ ‫او چشم های ابی یا سبز ندارد‪ ،‬حسرت خوردند‪ .‬چون می دانستند دوره‪ ،‬دوره تجمل گرایی‬ ‫است‪ .‬فیلم فروش خوبی داشت‪ .‬بخشی از مخاطبان را هم کسانی تشکیل می دادند که‬ ‫اعتقاد داشتند به رغم بازی خوب بادران باید نقش را به بازیگر زیباتری می دانند! رویارویی او‬ ‫و «شهاب حسینی» یکی از به یاد ماندنی ترین فیلم های مذهبی بعد از انقالب را رقم زد‪.‬‬ ‫اما «بادران» سال ها قبل از ان استعداد خودش را در فیلم «اژانس شیشه» به رخ همگان‬ ‫کشیده بود‪ .‬نقشی که برای همیشه در ذهن عالقمندان به سینمای جنگ ماند اما کمتر‬ ‫کسی به یاد می اورد ان بازیگر شگفت انگیز‪ ،‬همین بیتا بادران بود‪ .‬او برای بازی در فیلم‬ ‫«حاتمی کیا» سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن را به خانه برد‪ .‬بعد هم جایزه بهترین‬ ‫بازیگر زن در جشنواره جام جم را کنار ان گذاشت‪.‬‬ ‫همچنین در حرف های اخر حاجیان هم جای تردید است‪ .‬به گفته او رفتن سینما به‬ ‫سمت «جمال گرایی عمیق» اتفاقی خوبی است‪ .‬فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی‪،‬‬ ‫حاجیان را به این نتیجه رســانده اما براستی اگر «ساره بیات» که با فیلم جدایی نادر از‬ ‫سیمین به یک ستاره تبدیل شد و تا جشنواره اسکار هم رفت «چشم رنگی» نداشت باز‬ ‫هم می توانست در سینمای ایران ماندگار باشد؟ او سال‪ ۸۹‬فیلم جدایی را بازی کرد و تا‪۹۲‬‬ ‫که «سعید اقاخانی» از بیات برای فیلم «المپ ‪ »۱۰۰‬دعوت به همکاری کرد‪ ،‬خبری از او‬ ‫نشد‪ .‬ساره بیات که به همراه «لیال حاتمی» با فیلم «یک جدایی» به جشنواره های جهانی‬ ‫رفتهبودحتییکفیلمتلویزیونیهمبازیکرد‪.‬شایدوقتیکههیچخبریازپیشنهادهایی‬ ‫که منتظرش بود ندید‪ ،‬این فیلم را بازی کرد تا نشان بدهد که به رغم جایگاه جهانی اش‪،‬‬ ‫هزینه هــای گزافی روی دســت تهیه‬ ‫کنندگان نمی گذارد‪ ،‬او می خواهد بازیگر‬ ‫بماند‪ .‬اما سوال اینجاست اگر بیات چهره‬ ‫معمولی داشت به این زودی! شانس در‬ ‫خانه او را می زد‪ .‬شانسی که اتفاقا باز هم‬ ‫جایزه های جهانــی را برای او به ارمغان‬ ‫اورد‪ .‬بازیگری که فیلم اش به اسکار رفته‬ ‫و از برلین جایزه گرفته‪ ،‬بی شــک خرج‬ ‫زیادی روی دست تهیه کنندگان برای‬ ‫دستمزد خواهد گذاشت اما با داشتن یک‬ ‫چهرهمعمولیخیالتهیهکنندگاندریک‬ ‫سینمایتجمل زدهراراحتمی کرد؛کات‪.‬‬ ‫او به واقع شانس اورد‪« .‬خزرمعصومی»‬ ‫هم دو فیلم خوب بازی کرد‪ ،‬یک عاشقانه‬ ‫ارام به نــام «باغ های کندلوس» و یک‬ ‫عاشقانه ناارام به نام «به رنگ ارغوان»‪.‬‬ ‫در انتخاب او بسیاری اعتراض داشتند‪ .‬حتی چشم های رنگی او هم نتوانست چهره او‬ ‫را از «لیست معمولی ها» از نگاه برخی از مخاطبان‪ ،‬نجات بدهد‪ .‬فراموشی او یک دلیل‬ ‫شــخصی هم داشت‪ .‬دلیلی که می توان در شخصیت «عاطفه نوری» هم پیدا کرد؛‬ ‫یک نوع ایده ال گرایی که خود را با دوری از رسانه ها نشان می دهد‪ .‬نوری جایی گفته‬ ‫بود‪« :‬به نظرت با چاپ عکس من در مطبوعات چه اتفاقی برایم می افتاد‪ ،‬اگر هدف‬ ‫دیده شــدن باشد‪ ،‬ایا بیش از ‪ ۶۰‬قسمت پخش از تلویزیون کافی نیست‪ ».‬نوری که‬ ‫این روز ها بیشتر خاک صحنه می خورد و کارگرانی می کند‪ ،‬جادوی رسانه ها را برای به‬ ‫اصطالح «توی چشم بودن» فراموش کرده بود‪ .‬شاید این اخالق درست به ان نقطه از‬ ‫شخصیت او برمی گشت که این تفکر از ان برامده بود‪« :‬به هیچ عنوان روی بازیگری‬ ‫حسابی باز نکرده ام که بخواهم از فراموش شدن بترسم‪ ».‬هرچند عمل جراحی‪-‬زیبایی‬ ‫نشان داد که او هم مثل اکثر مردمی که دوربین روی ان ها زوم کرده یا نکرده‪ ،‬به دیده‬ ‫شدن عالقه مند است‪ .‬خزر معصومی هم در معدود مصاحبه هایی که بعد از اکران «به‬ ‫رنگ ارغوان» داشته خیلی شکیل تر همین حرفها را می زند‪« :‬این روز ها (اکران فیلم) را‬ ‫به عنوان تماشاچی می بینم که چطور مدال های زودهنگام پخش می شود‪ ،‬خیلی خیلی‬ ‫خیلی خداوند را شاکرم که چنین اتفاقی برای من نیفتاد‪ .‬یعنی این را در خودم می بینم‬ ‫که اگر «به رنگ ارغوان»(متوقف نمی شد)و دیده می شد و اگر ان موقع به من مدال‬ ‫داده می شد‪ ،‬زندگی من تمام بود‪ ،‬وارد یک جریان تعارفات و مناسبات و پیچیدگی ها با‬ ‫به همان موضع باالیی که روز ورودم‬ ‫خودم و دنیای بیرونم می شدم و دوباره برمی گشتم ‬ ‫به دفتر اقای حاتمی کیا داشتم‪ ».‬هفت سال از اکران این فیلم گذشته و هیچ خبری از‬ ‫«خزر» نیست‪ .‬همه این مسائل دست به دست هم داد تا هنر هشتم ما از داشتن یک‬ ‫«گوهر خیراندیش دیگر» و «فاطمه معتمداریای بعدی» محروم باشد‪ .‬ادم هایی که به‬ ‫اکثریت مردم شبیه ترند‪.‬‬ ‫‪27‬‬ ‫زیر و بم ِ محله گل و بلبل‬ ‫کلک خیال انگیز‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زهرا کشوری‪ /‬ندا کشاورز| محله گل و بلبل توی شلوغی تهران‪ ،‬جایی نزدیک «میدان‬ ‫المپیک»است‪.‬سوله ایبزرگوسطیکپارک‪.‬پایدیواربلندسوله‪،‬چندنوجوانموسیخسیخی‬ ‫درحالکشیدنقلیانهستند‪،‬با«هندزفری»درگوشکهمرزیشدهبینصدایی هاییکهدوست‬ ‫دارند و انچه که در بیرون شنیده می شود‪ .‬انها را هم باید جزو همان «سربه زیرهایی» دانست که در‬ ‫خاله بازیتیمعموپورنگ«صدافرین»نمایندهانهااست‪.‬وقتیمی گویم‪":‬دنبالگروهفیلم برداری‬ ‫«گل و بلبل » می گردم‪ ".‬می گویند اینجا فقط برنامه «عمو پورنگ» ساخته می شود‪ .‬نکته ای که‬ ‫از چشم «داریوش فرضیایی» هم دور نمانده است‪ .‬او به «زیر و بم» می گوید‪« :‬همه روزهای اول‬ ‫می گفتندکهعموپورنگمیان‪ 15‬کاراکتردیگرفراموشمی شودامادیدیمکهایناتفاقنیفتاد‪ ".‬از‬ ‫گیت محافظتی محله گل و بلبل ‪-‬برای جلوگیری از ورود و ازدحام طرفداران برنامه‪ -‬که بگذری‬ ‫همه چیز رنگ و بوی ایرانی می گیرد‪ .‬گیتی مملو از جوانان عالقه مند به کار که با ارامش درحال‬ ‫تهیهعصرانه ایبانانگرم«سنگک»‪،‬پنیروانگورهستند‪.‬رمزعبورراباهممی گویند‪«:‬باکیکار‬ ‫داری؟ خانم کجا؟» می گویم‪«:‬چند نفر به یک نفر!» از سد انها که بگذری با محله ای با معماری‬ ‫ایرانی روبه رو می شوی که شاید حتی در شهرهای تاریخی چون یزد و میبد هم به سختی پیدا‬ ‫شود! شاید همین مساله هم باعث یک سوال پررنگ می شود که ایا عمو پورنگ خواهد توانست‬ ‫در معماری که برای دهه های‪ 80‬و‪ 90‬غریبه است‪ ،‬زندگی فراموشی شده ایرانی را اموزش بدهد؟‬ ‫او که با یک مشت «ابنبات» خودش را مشغول کرده تا نوبت به اجرایش برسد را باید یکی از‬ ‫جدی ترینافراددرحوزهکودکدانست‪.‬اینبهمعنایتائیدوتاکیدبرموفقیتبرنامه هایاونیست‬ ‫امااینمسالهرایاداوریمی کندکهدغدغه هایاوبایددراولویتبرنامه سازی هاوتصمیم گیری ها‬ ‫قرار بگیرد‪ .‬او بدون شک بیشتر از کسانی که متولی کار کودک هستند‪ ،‬به کودکان فکر می کند‪.‬‬ ‫یداننداما مسائلی که زیر سایه طاق های‬ ‫برخی دکور این برنامه را با «محله برو و بیا» یکی م ‬ ‫ان می گذرد را مسائل روز جامعه ایرانی عنوان می کنند‪ .‬اینکه ما چقدر «جامعه کتاب نخوانی»‬ ‫هستیم!انقدرکهکاریکاتوریست هادرفضایمجازیازکتاب خوان هابهعنوانموجوداتی«درحال‬ ‫انقراض»یادمی کنند‪.‬اینکهچقدرماتنهاییموسردرالکخودداریم‪.‬الکیشبیهتلبتوموبایل‬ ‫کهحاالهمدمهمهشدهاستوحتی«عموپوررنگ»راهمبهیکیفعاالناینحوزهتبدیلکرده‬ ‫تا وقتی به او گفته می شود شنیده ایم که شما هم وقت زیادی را صرف اینترنت می کنی؟ بگوید‪:‬‬ ‫«توی اینستاگرام پست زیاد می گذارم‪ ».‬اینستاگرام عمو پورنگ به گفته خودش کمترین اثر از‬ ‫حمله «کاربرنماها» را که با الفاظ سخیف در پی ازار افراد معروف و مشهورند در خود دارد‪ .‬او این‬ ‫یداند که بیش از یک دهه کودکان و نوجوانان‬ ‫حاشیه امن را مدیون همان کودک درون خود م ‬ ‫اینسامانراپایتلویزیونکشاندهاست؛ارامشیکهدرپشت صحنهمحلهگلوبلبلهمموج‬ ‫می زند‪ .‬در عین رعایت فاصله‪ ،‬صمیمیت‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪28‬‬ ‫عوامل را باید کار همان کودکی زنده مانده در وجود تیمی دانست که فرضیایی درباره ان می گوید‪:‬‬ ‫«هرگز در تمام این سال ها کسی از مجموعه رانده نشد!» زمانی که فرضیایی با ورجه وروجه‬ ‫وارد کادر می شود تا در قاب دوربین قرار بگیرد‪« ،‬پژمان بازغی» بازیگر معروف تلویزیون سینما به‬ ‫او چیزی می گوید که باید جان کالم بسیاری از مخاطبان بزرگسال اما شاید بی دقت برنامه های‬ ‫او دانست‪« :‬ماشااهلل اصال خستگی ندارد‪ ».‬نگاه بازغی با هر حرکت عمو پورنگ به طاق دکور‬ ‫می خورد و پایین می اید‪ .‬حرف های بازغی سابقه دارد‪ .‬از نگاه بسیاری از ادم بزرگ ها‪ ،‬عمو پورنگ‬ ‫ورجه ورجه است و اردک تک تک اردک‪ ،‬چیزی که روان شناسان از ان به عنوان اصل کودکی یاد‬ ‫می کنند‪ .‬به گفته بسیاری از کارشناسان نه «کودک» برای بسیاری مهم است نه حوزه «طنز» و‬ ‫این دو عنصر و موضوع تمام برنامه ای می شوند که حاال بعد از‪ 15‬سال می خواهد زندگی فراموش‬ ‫بزاده» از صاحب نظران برجسته‬ ‫شده ایرانی را دوباره گوشزد کند‪ .‬انطور که «عبدالحسین وها ‬ ‫محیطزیست به خبرنگار ما می گوید‪« :‬مدارس ما خیلی زود اموزش کودکان را شروع می کنند‪».‬‬ ‫بزاده که این روزها در تالش برای تشکیل مدارس «طبیعت» در سراسر کشور است اعتقاد‬ ‫وها ‬ ‫دارد بدون اموزش مستقیم به کودکان‪ ،‬باید اجازه داد انها تا سن‪ 11‬سالگی ورجه وورجه کنند‪ .‬عمو‬ ‫پورنگ در محله گل و بلبل پس از نزدیک به دو دهه از خانواده خود رونمایی می کند‪ .‬همانطور که‬ ‫در شناسنامه اش ثبت شده؛ مادری از خطه شمال دارد و پدری اذری زبان‪ .‬او حتی مالقات یکی‪-‬‬ ‫دو جلسه ای هم بین مادرش و «نعیمه نظام دوست» ترتیب می دهد و از نظام دوست می خواهد تا‬ ‫حد ممکن به شخصیت مادرش نزدیک شود‪ .‬قصه به خانواده او ختم نمی شود‪ .‬یک محله را توی‬ ‫این خاله بازی ها و خانه بازی ها شریک می کند‪ .‬رنگ شاد محله‪ ،‬طاقی ها و درخت ها‪ ،‬حس یک‬ ‫محله که حاال به خاطره ای دور تبدیل شده را در انها که تجربه اش کرده اند‪ ،‬زنده می کند‪ .‬برخی‬ ‫یدانند اما یک مساله وجود دارد که‬ ‫از کارشناسان‪ ،‬دوره طالیی برنامه سازی کودک را دهه‪ 60‬م ‬ ‫اجازهنمی دهد‪،‬ایننظررادربستقبولکنیم‪.‬دردهه‪ 60‬تعدادبرنامه هاوتولیداتانقدرزیادنبودکه‬ ‫کودکان و نوجوانان بویژه در این دهه‪ ،‬از بین چند شبکه و چندین و چند عمو و خاله‪ ،‬یکی را انتخاب‬ ‫کنند‪.‬همانطورکهتلویزیونتامدت هادوشبکهبیشترنداشت!اماازیکچیزهمنمی شودگذشت؛‬ ‫حاال معماری اسالمی و ایرانی جای خود را به ساخت و سازهای قواره شیشه ای داده با خانه های‬ ‫زنبوری که مدت ها است نه درختی از قامت حیاط و دیوار ان به کوچه سرک کشیده و نه پنجره ای‬ ‫از ان ها به اسمان راه برده است‪ .‬به نظر می رسد که گل و بلبلی ها باید بیشتر روی «فرهنگی»‬ ‫که چنین تفکری و «مالتی» که چنین گلی را ساخته‪ ،‬تمرکز‬ ‫کنند؛اگراینذهنعصیانگرپیچیده‪،‬ارامبگیردشایددردهه های‬ ‫بعدی شاهد معماری باشیم که جایی برای زندگی باشد نه مکانی‬ ‫برایخواب!‬ ‫داریوش فرضیایی با نقش همیشگی‬ ‫و دوست داشتنی عمو پورنگ‬ ‫داریوش فرضیایی بی شک نیازی به معرفی ندارد‪ ،‬همانطور که بی نیاز از تیپ و کاراکتر داشتن و نقش بازی کردن عموی همیشه‬ ‫پورنگ و پررنگ و دوست داشتنی بچه ها است و شخصیت انرژی مثبت و الگوی رفتاری مناسب انها‪ .‬پرمشغله است اما برای اینکه با‬ ‫مهر و ادب همیشگی اش به گپ با زیر و بم دست رد نزند با انرژی و سرعت اما دقیق و درست پاسخگوی سواالت ما است‪...‬‬ ‫پیام و رسالت نقش شما که همان عمو پورنگ همیشگی است در محله‬ ‫گل و بلبل چیست؟‬ ‫یک خاطره خوب و یــک خاطره تلخ از این پروژه‬ ‫برای ما تعریف کنید‪.‬‬ ‫تمامش خوب است‪ .‬خاطره تلخ که من ندارم فقط با توجه به‬ ‫اینکه ما تا ساعت ‪ 3‬نیمه شب سر لوکیشن هستیم‪ ،‬سختی کار‬ ‫بسیار باال است اما واقعا همه اش خوب است‪ .‬اول اینکه کار با‬ ‫افرادی که خودشان بازیگر بوده و حس نوستالژی با برنامه‬ ‫کودک داشتند و کســانی بودند که این کار را قبال انجام‬ ‫داده بودند بسیار خوش ایند بود‪ .‬حضور اقای اکبر عبدی به‬ ‫عنوان مهمان در محله گل و بلبل نشان از اعتبار این برنامه‬ ‫چقدر این این کاراکترها به شخصیت واقعی پدر و مادرتان نزدیک شده اند؟‬ ‫البته ما مقداری غلو کرده و کمی هم فانتزیشان کردیم چون کار طنز‬ ‫اســت و این فضای اغراق امیز را می طلبد‪ .‬خانم نظام دوســت یکی از‬ ‫ویژگی های مهمشان این است که شمالی هستند و با واژه ها و اداب‬ ‫و رسوم شمالی کامال اشنا هستند و این خیلی به کار کمک می کند‪.‬‬ ‫من هم ســعی کردم که حرکات خیلی ملموس شمالی ها را چه در‬ ‫قالب اصطالح و چه در قالب حرکات و رفتارشان‪ ،‬به خانم نظام دوست‬ ‫یاداوری کنم‪ .‬اذری بودن ابراهیم شفیعی که نقش پدر خدابیامرزم را‬ ‫بازی می کند هم برای من یک امتیاز مثبت بود‪ ،‬چراکه پدر من اذری‬ ‫بود و حساسیتهای باالیی ایجاد کرد که در این جمع خودش را نشان‬ ‫داد‪ .‬اقای شفیعی ماشااهلل خیلی مستعد است اما با راهنمایی های‬ ‫من در ارتباط با یک سری از ویژگیهای پدر‪ ،‬ایشان انها را‬ ‫برجســته کرد و مقداری غلو کرده و به قول خودمان‬ ‫فانتزی ترشکردیم‪.‬‬ ‫از مهمان هایــی کــه برنامه تان دعوت‬ ‫شده اند کدام را بیشــتر دوست داشته و‬ ‫حضورش را مغتنم دانسته اید؟‬ ‫تا االن ســید جواد هاشــمی‪ ،‬اقای اکبر‬ ‫عبدی‪ ،‬اقــای پژمان بازغــی و چند نفری‬ ‫دیگر مهمان هایی بوده اند که با انها ضبط‬ ‫کرده ایم‪ .‬قرار اســت یکــی دو نفر دیگر‬ ‫هم بیاند‪ .‬تا اینجــا من از حضور همگی‬ ‫خوشــحال و راضی بوده ام چون همگی‬ ‫یک فرصت تازه و یک تجربه بوده اند به‬ ‫خصوص اقای اکبر عبدی که پیشکسوت‬ ‫هستند و کار قشنگ باز مدرسه م دیر شد و‬ ‫محله برو بیا از ایشان را فراموش نمی کنم‪ ،‬به‬ ‫نظر من حضور اکبر عبدی در محله گل و بلبل‬ ‫پلی به محله برو بیا یا پلی به گذشــته است‪ ،‬در‬ ‫واقع ارتباطی بین نسل قدیم و نسل جدید و این‬ ‫خیلی اتفاق خوبی است‪.‬‬ ‫بنظرتان چه اتفاقی برای برنامه شــما افتاده‬ ‫است که اینقدر از پشت صحنه شما‪ ،‬هنرمندان و‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫مــن چون بازی نمی کنم و مخالفم که بچه ها عمو پورنگ را در‬ ‫نقش دیگری ببینند‪ .‬من در این مجموعه بازی نمی کنم‪ ،‬خود عمو‬ ‫پورنگ هستم چه در استودیو و بیرون هم در زندگی‬ ‫واقعــی و هم فانتــزی‪ .‬درحقیقت یک بازی‬ ‫کودکانه فانتزی اســت و این محله یک‬ ‫محله رویایی با ســاختار معماری به‬ ‫اصطالح ایرانی اصیل است‪ .‬اگر‬ ‫می خواستم بازی کنم مطمئنا‬ ‫از بینندگان فاصله می گرفتم‪.‬‬ ‫تمامواکنش هایعموپورنگ‬ ‫یا هرچه که در اســتودیو و‬ ‫در محله اتفاق می افتد در‬ ‫ارتباط با شــخصیت خود‬ ‫عمو پورنگ است‪ .‬ضمن اینکه‬ ‫خیلی از موضوعات پیرامون بنده می چرخند و حتی بنده در انها‬ ‫دخیل بودم‪ .‬مثال یک روز من شهردار شدم‪ ،‬شهردار افتخاری‬ ‫محله گل و بلبل‪ .‬من که شــهردار شدم تمام اتفاقات حول‬ ‫من افتاد و همه داستان روی کاراکتر عمو پورنگ چرخید اما‬ ‫بازیگران دیگر هم نقش در کنار من نقش داشتند‪ .‬اتفاقا به این‬ ‫که کاراکتر جدیدی را بجای عمو پورنگ بازی کنم هم فکر‬ ‫کردیم‪ ،‬پیشنهاد هم شد ولی گفتم نه‪ ،‬بگذار اینجا همان عمو‬ ‫پورنگ بچه ها باشم‪.‬‬ ‫صادقانه بگوییم همگی را دوست دارم اما اقای نادر سلیمانی و پدر مادرم را خیلی‬ ‫دوست دارم یعنی اقای ابراهیم شفیعی و خانم نعیمه نظام دوست‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫چرا برای شما مثل باقی بازیگران محله نقش و کاراکتر جدید تعریف‬ ‫نشد؟‬ ‫از بین کاراکترهایی که در برنامه هست کدام را بیشتر دوست دارید؟‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫عرض کنم که محله گل و بلبل هر سری هر سناریویش موضوعی را دنبال می کند‬ ‫و به صورت زنجیروار به هم متصلند و عمو پورنگ انتهای زنجیر در استودیو موضوع را‬ ‫جمع بندی کرده و از هر انچه که در قالب نمایش در محله گل و بلبل اتفاق افتاده است‪،‬‬ ‫در استودیو و با حضور بچه ها نتیجه گیری می کند‪ .‬افراد دیگر هم به نوعی با بازیشان‬ ‫در بارورپذیر شدن موضوعی که نویسنده به ان پرداخته است‪ ،‬کمک می کنند‪ .‬مثال اگر‬ ‫موضوع برنامه سخاوت یا بذل و بخشش باشد در نهایت اتفاقاتی که در هر سکانس‬ ‫می افتد انتهایش به جمع بندی یا پیام اصلی برنامه که به نوعی عمو پورنگ در ان دخیل‬ ‫است می رسد‪ .‬چون برنامه کودک است باید این کار در نهایت در فضای استودیو و با‬ ‫حضور بچه ها به جمع بندی و نتیجه گیری برسد‪.‬‬ ‫و جایی که در دل مخاطبین باز کرده است‪ ،‬دارد‪ .‬فارغ از هرگونه خودستایی خوشحالم‬ ‫که این برنامه تغییری اساسی در روند اجرای برنامه کودک به وجود اورد‪ .‬ضمن اینکه‬ ‫از ان حالت زنده شبیه سازی شده در برنامه های دیگر فاصله گرفتیم و برایش تعریف‬ ‫دیگریداشتیم‪.‬‬ ‫همکاری با خانم بختیاری‪ ،‬اقای سلیمانی‪ ،‬خانم فوالدوند‪ ،‬خانم نظام دوست و تمام‬ ‫هنرمندان ثابت و مهمان برنامه برای من خاطره و تجربه اســت و فکر می کنم قرار‬ ‫گرفتن عمو پورنگ در این شرایط و حضور این افراد شکل تازه ای به برنامه عمو پورنگ‬ ‫بخشیده و از تکرار و خسته کننده شدن جلوگیری کرده است‪.‬‬ ‫‪29‬‬ ‫ابراهیم شفیعی در نقش‬ ‫پدر عمو پورنگ یا بابا ایاز‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫صادقانه‬ ‫بگوییمهمگی‬ ‫را دوست دارم‬ ‫اما اقای نادر‬ ‫سلیمانی و پدر‬ ‫مادرم را خیلی‬ ‫دوست دارم‬ ‫یعنی اقای‬ ‫ابراهیم شفیعی و‬ ‫خانم نعیمه نظام‬ ‫دوست‪.‬‬ ‫افراد چهره در موقعیت های اجتمایی مختلف بازدید می کنند؟‬ ‫ایا دعوت ها و برنامه ریزی از ســمت تیم گل و بلبل صورت‬ ‫می گیرد؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪30‬‬ ‫بنظرم چون برنامه جای خودش را باز کرده افراد و هنرمندانی مطرح‬ ‫و شاخص دعوت ما را قبول کرده و در محله گل و بلبل حضور می یابند‬ ‫و حتی دوست دارند پشت صحنه بیایند‪ ،‬با ما گپ بزنند و فضا را ببینند‬ ‫و گاهی حتی در کمال فروتنی به ما مشاوره داده و راهکارهای زیادی‬ ‫به ما معرفی می کنند‪ .‬امروزه در فضای برنامه های تلویزیونی کودک‬ ‫یا برنامه های تولیدی‪ ،‬با این روال و با این سبک و سیاق برنامه کم‬ ‫داریم‪ .‬شیوه حضور این عزیزان در برنامه هم گاهی به دعوت تیم و‬ ‫برنامه ریزی شــده و از طریق واحد روابط عمومی ما صورت گرفته و‬ ‫گاهی هم خودشان لطف کرده تشریف اورده اند‪.‬‬ ‫این بازدیدها اتفاق بسیار جذابی است‪ .‬زیر و بم پیشنهاد‬ ‫تعمیم این اتفاق به افراد عادی متقاضی دیدن پشت صحنه را‬ ‫به تیم خوب گل و بلبل می دهد‪.‬‬ ‫من پیشنهاد شــما را می پذیرم‪ .‬خوب اســت اما به شرط اینکه‬ ‫هماهنگی قوی باشد که در اجرا و ساخت برنامه اختالل ایجاد نشود‪.‬‬ ‫چون برنامه سازی مشکالت و محدودیت های خاص خودش را دارد اما‬ ‫در مجموع احساس می کنم شاید در اینده این اتفاق بیافتد‪.‬‬ ‫و کالم اخر‬ ‫محله گل و بلبل یک محله ارمانی و ایده ال برای من و تمام‬ ‫بچه ها اســت‪ ،‬بچه هایی که از نسل گذشــته و دنیای گذشته‪ ،‬از‬ ‫معماری های قدیم و از محله های ســاده و صمیمی بی خبرند و با‬ ‫انها نااشنا هستند‪ .‬من فکر می کنم محله گل و بلبل با تمام نقص‬ ‫و کاستی هایی که دارد اما جزو محله هایی است که بخشی از امال‬ ‫و ارزوهای همه ما اســت‪.‬همه چیز سنتی‪ ،‬ساده و در عین حال‬ ‫دوست داشــتنی و صمیمی‪ .‬ان شااهلل که محله های ما در شهر و‬ ‫کشورمان همگی گل و بلبل باشد به معنای خوب نه بهم ریخته‬ ‫و خدای نکرده نابسامان‪.‬‬ ‫هر کاری می خوای ب ِکنی ب ِکن اماااا خونه ِر کثییییف نکن‪ ...‬بیش از هر‬ ‫جمله دیگری این تکیه کالم بابا ایاز در ذهنمان چرخ می خورد درست‬ ‫مثلچرخ هایفراوانلوکوموتیویکهبهراندنشبسیارافتخارمی کرده‬ ‫است‪.‬شفیعیمهربانتنهاسختیاینکاررادرگریمسنگینشمی داند‬ ‫و درباره نقشش و نحوه پیوستنش به تیم می گوید‪...‬‬ ‫ورود من به این گروه به حدود ‪ 6-5‬سال با مجموعه دی وی دی ای برای ویدیو رسانه به اسم‬ ‫شبکه کودک پورنگ پیش برمی گردد‪ .‬من با این مجموعه همکاری ام را با این گروه شروع کردم و‬ ‫بعد از ان هم مجموعه کتابخانه عمو پورنگ که نقش «پهلون پنبه» را داشتم و االن هم که نقش‬ ‫پدر عمو پورنگ که ایاز یا بابا ایاز است یک بازنشسته راه اهن و در واقع راننده لوکوموتیو بوده و ادم‬ ‫خیلی جدی و بادیسیپلینی است و همیشه هم ارزو داشته که پسرش شغل خودش را پیشه کند و‬ ‫رانندهلوکوموتیوباشدکهنشدهوبههمیندلیلباشغلاالنپورنگهمیشهمخالفتمی کند‪.‬خیلی‬ ‫محبت زیادی به خانم خودش یعنی مادر پورنگ دارد و همیشه به او احترام می گذارد و رابطشان‬ ‫بسیار خوب است و این باعث می شود که بچه ها از همین االن محبت بین پدر و مادر را یاد بگیرند‬ ‫و در خانواده این صمیمیت همیشه حاکم باشد‪.‬‬ ‫این نقش با پدر اصلی اقای فرضیایی همخوانی دارد؟‬ ‫از نظر شغلی و خیلی موارد دیگر خیر‪ ،‬چون اینها خوب باالخره در‬ ‫قصه فرق کرده است اما از لحاظ لهجه اذری داشتن و این مسائل‬ ‫بلهنزدیکبودهواقایفرضیاییدربارهیکسریازویژگی های‬ ‫پدرش برایم توضیح داده بود اما در کل در شخصیت بابا ایاز‬ ‫غلوهای زیادی شده تا قصه به خوبی جلو برود‪.‬‬ ‫اینکهمی گوییدباشغلپورنگمخالفتمی کند‬ ‫مصداقداشته؟‬ ‫نه به اون صورت چون اینجا باالخره چون یه کشمکش‬ ‫نمایشــی قرار بود که ایجاد شود و این اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫نویسنده طراحی کرده است که اینجوری باشد تا‬ ‫جذابیت نمایشی اش باال برود‪ .‬البته اگر هم بوده‬ ‫من اطالعی ندارم چون با اقای فرضیایی در‬ ‫این بارهگفتگویینشد‪.‬‬ ‫از سختی ها و شیرینی های کار‬ ‫برایمانبگویید؟‬ ‫شیرینی کار همین عکس العمل‬ ‫بچه ها و مردم که خوششان امده و‬ ‫ارتباط برقرار می کنند و کار را دوست‬ ‫دارند‪ ،‬لحظاتی می خندند‪ ،‬چیزهای‬ ‫جدید یاد می گیرند چون مسائلی‬ ‫کــه در برنامه مطرح می شــود‬ ‫بیشترشهمازنظرسبکزندگی‬ ‫هم از نظر پیام ها جنبه اموزشی‬ ‫دارند مثال پیامهایی مثل تفکیک‬ ‫زباله و حفظ فرهنگ اصیل ایرانی‬ ‫و‪...‬؛ خب کار ســختیهایی هم دارد‬ ‫مخصوصا نقش من که گریمم بسیار سنگین‬ ‫است و باید موهایم را هر روز با تیغ بزنم! مثال گاهی‪ 12‬ساعت چسب را روی سر و صورتم‬ ‫بایدتحملکنم‪.‬ایناهمهسختیهایکاراستامادرمقابلنتیجهکارشیریناست‪.‬نتیجه ای‬ ‫که ما می بینیم کار شسته رفته ای است که بچه ها و بزرگترها با ان ارتباط برقرار می کنند‪.‬‬ ‫در مورد بار معنایی یا پیامی که نقش بابا ایاز در محله گل و بلبل بر عهده دارد‬ ‫بگویید‪.‬‬ ‫بله دقیقا حتی توی بازی ها و کارهای دیگر؛ مثال قسمت هایی را کارگردان ما اقای‬ ‫محمدعلی پوربازگذاشته اندوهرکسیمی تواندپیشنهادیبدهد‪،‬حاالراجببازیخودمان‬ ‫یا بازی طرف مقابل می توانیم پیشنهاد بدهیم و ایشان تصمیم گیری می کنند و می گویند‬ ‫اینجای کار درســت است‪ ،‬انجام بدهید یا نه به این علت‪ ،‬این اتفاق نیافتد بهتر است‪.‬‬ ‫اینچوری نیست که کارگردان بگوید فقط ان چیزی که من می گویم باید بشود‪ .‬توی این‬ ‫کار هر کسی در هر نقشی که هست نظر می دهد‪ ،‬حتی خیلی جاها خود کارگردان می اید‬ ‫و از بچه ها نظر می خواهد‪ .‬همه بچه ها را جمع می کند و می گوید مثال اخر این قصه به‬ ‫نظر من بهتر از این هم می تواند باشد‪ ،‬شما نظری دارید؟ هر کسی یک نظری می دهد و‬ ‫بهترینش را انتخاب و اجرا می کند ‪.‬‬ ‫در مورد استفاده درست از تکنولوژی و روحیه کمک و پهلوانی که در سایر‬ ‫بخش های کار به ان پرداخته می شود نظری دارید؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫کلاینگروهرویکتاب خوانیخیلیتاکیدداریم‪.‬درسریقبلبرنامه‪،‬همکتابخانهعمو‬ ‫پورنگبود‪.‬انجاخیلیپررنگ تردربارهمعقولهکتابپخشمی شد‪،‬اینجاهمبرایاینکهاین‬ ‫در ان موارد می توانم بگویم که ورزش زورخانه ورزشی متعلق به ایران باستان است و‬ ‫ارتباط از دست نرود و تداوم داشته باشد شخصیتی به نام زهره خانم طراحی شد که می اید و کم کم در حال فراموش شدن مخصوصا بین بچه ها‪ ،‬نوجوانان و جوانان است‪ ،‬ما با این ایتم‬ ‫تویمحلهکتابمی فروشد‪،‬بعدهمجلوهجالبیبهاینکتابفروشیسیاردادهشدهکههمان سعی داریم هم این موضوع یاداوری بشود و هم خود ورزش کردن و روحیه پهلوانی بین‬ ‫اسب یا شکالت است و برای بچه ها جالب است و به کتاب خواندن ترغیب می شوند‪ .‬من بچه ها رواج داده شود‪ .‬از هر جنبه ای که نگاه کنید ما به تمام موضوعات به شکل طنز و‬ ‫در بچه خودم هم دیده ام که سمت کتاب ترغیب شده است و مثال از قسمت دیگر خانم فانتزی پرداخته ایم تا خشک و رسمی اجرا نشود و بچه ها دوست بدارند‪.‬‬ ‫چمنی که میوه فروشی دارد که بچه ها را ترغیب به میوه خوردن و سبزی خوردن می کند و‬ ‫به غیر از شخصیت بابا ایاز کدام کارکتر را بیشتردوست دارید؟‬ ‫از خواص میوه و سبزی و غذای سالم برای بچه ها می گوید مخصوصا با زیاد شدن مصرف‬ ‫به نظر من تمام شخصیت هایی که توی این مجموعه هستند جای خودشان واقعا‬ ‫غذاهایچربوفستفودیاینجورکهدرخانواده هامی بینمبچه هاخیلیکمسراغمیوه ها دوست داشتنی هستند و هر کدامشان یک پیامی دارند‪ .‬مادر پورنگ یا مامان نیاز چون‬ ‫و سبزیجات می روند اما این بخش باعث شده که بچه ها به میوه و سبزیجات خوردن جذب من نقش متقابل من هستند و خیلی با هم اخت و چفت شده ایم و انگار داریم واقعا زندگی‬ ‫شــوند‪ .‬من دو بچه دارم‪ ،‬دخترم سه سال و نیم و پسرم دوازده ساله است و دخترم اصال می کنیم با هم و بازی نمی کنیم‪ ،‬خانم نظام دوست خیلی لطف داشتند و همراه بودند خیلی‬ ‫یدادیم‪ .‬شخصیت های‬ ‫لب به میوه نمی زد‪ ،‬ما هر کاری می کردیم‪ ،‬میوه را تزئین می کردیم یا با ژله مخلوط می جاها به من کمک کردند و من هم همینطور‪ ،‬به هم پیشنهاداتی م ‬ ‫کردیم میوه نمی خورد اما از وقتی که برنامه را نگاه می کند و با‬ ‫دیگر همگی جایگاه خودشان را دارند و بامزه و دلچسبند‪.‬‬ ‫ان جذابیت خانم چمنی می اید و درباره میوه صحبت می کند از‬ ‫از مهمان هایی که دعوت شده اند به برنامه کدام یک را‬ ‫ان موقع خودش می اید و از مامانش سیب می گیرد و می خورد و‬ ‫بیشتردوستداشتید؟‬ ‫می گوید خانم چمنی گفته سیب خیلی خوب است‪ .‬یا در مورد با‬ ‫برای من که اقای عبدی وقتی وارد قصه شدند خیلی جذاب‬ ‫همغذاخوردن‪،‬مانشانداده ایمکهخانوادهبایدباهمغذابخورند‬ ‫بود و بازی کردن با اقای عبدی واقعا هیجان انگیز است‪ .‬اقای‬ ‫و دور هم جمع شوند چون متاسفانه این االن یکی از معضالت‬ ‫بازغی هم از نظر هنری عالی و اخالقی واقعا صمیمی بودند‪.‬‬ ‫کل این گروه روی‬ ‫خانواده ها محسوب می شود‪ .‬با امدن تبلت ها و اینترنت و فضای‬ ‫خیلی خوشحال شدم در کنارشان بازی کردم با اینکه زمانشان‬ ‫داریم‪.‬‬ ‫تاکید‬ ‫خیلی‬ ‫ خوانی‬ ‫ب‬ ‫کتا‬ ‫مجازی می بینیم که چهار نفر توی یک خانه و در یک خانواده‬ ‫کوتاه بود؛ و بقیه هم که امدند واقعا همگی و هر کدامشان که‬ ‫در سری قبل برنامه‪ ،‬هم‬ ‫زندگی می کنند اما هیچوقت دور هم جمع نمی شوند‪ ،‬پدر اخر از‬ ‫انتخاب شدند خیلی با بچه ها همراه بودند‪.‬‬ ‫انجا‬ ‫بود‪.‬‬ ‫پورنگ‬ ‫عمو‬ ‫کتابخانه‬ ‫همه می اید و خسته‪ ،‬شامش را کنار گذاشته اند و خودش تنهایی‬ ‫ایا بابا ایاز تکیه کالمی هم دارد؟‬ ‫معقوله‬ ‫درباره‬ ‫ تر‬ ‫گ‬ ‫پررن‬ ‫خیلی‬ ‫می خورد‪ ،‬مادر خودش تنها می خورد‪ ،‬برادر خواهرها یکی یکی‬ ‫بله چند تا تکیه کالم دارد مثال یکی «خونه رو کثیف نکن (با‬ ‫کتاب پخش می شد‪ ،‬اینجا‬ ‫می ایند یکی قبل و یکی بعدش می خورد؛ چون همه مشغول‬ ‫لهجه)» چون ادم پاکیزه ای است و دوست دارد همه چیز مرتب‬ ‫از‬ ‫ارتباط‬ ‫این‬ ‫اینکه‬ ‫برای‬ ‫هم‬ ‫همین فضای مجازی هستند و این واقعا برای یک خانواده سم‬ ‫وتمیزباشداینتکهکالمراهمیشهبکارمی برد‪.‬تکیهکالم های‬ ‫دست نرود و تداوم داشته باشد‬ ‫است؛ چون اکثر مسائل تربیتی هنگام غذا خوردن و دور میز یا‬ ‫ریز دیگری هم دارد که خودم توی بازی اضافه کرده ام که یک‬ ‫خانم‬ ‫زهره‬ ‫نام‬ ‫به‬ ‫شخصیتی‬ ‫سفره اتفاق می افتد‪ ،‬مسائلی که طی روز اتفاق افتاده در مدرسه‪،‬‬ ‫سریهمنویسندهگذاشتهبود‪.‬‬ ‫توی‬ ‫و‬ ‫ اید‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫که‬ ‫شد‬ ‫طراحی‬ ‫بیرون از منزل و غیره را مطرح می کنند و صحبت هایی که رد و‬ ‫و کالم اخر‬ ‫هم‬ ‫بعد‬ ‫ فروشد‪،‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫کتاب‬ ‫محله‬ ‫بدلمی شودخیلیمهماست‪.‬بهنظرمنداستان هاخیلیدقیق‬ ‫تشکر می کنم از شما و امیدوارم که بچه ها این برنامه را‬ ‫کتابفروشی‬ ‫این‬ ‫به‬ ‫جالبی‬ ‫جلوه‬ ‫طراحی شده و من از این نظر خودم خیلی خوشحالم که در این‬ ‫دیده و پسندیده باشند و بعد اینکه ما را همیشه دعا کنند چون‬ ‫سیار داده شده که همان اسب‬ ‫کارهستمومی توانماینپیام هارامنتقلکنم‪.‬حتیخیلیجاها‬ ‫دعای بچه ها همیشه مستجاب می شود و می گیرد چون دل‬ ‫ ها‬ ‫ه‬ ‫بچ‬ ‫برای‬ ‫و‬ ‫است‬ ‫شکالت‬ ‫یا‬ ‫مسائل خودمان را مطرح می کنیم‪ ،‬مثال من مشکلی داشته‬ ‫بچه ها پاک اســت و ما دوست داریم دعای بچه ها همیشه‬ ‫جالب است و به کتاب خواندن‬ ‫باشمیادخترمیاپسرم‪،‬پیشنهادمی دهمومی گویمکهمثال‬ ‫پشت سرمان باشد‪.‬‬ ‫ترغیبمی شوند‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫درباره معقوله کتاب و کتابخوانی هم در برنامه یک بخشی اختصاص داده‬ ‫شده است‪ ،‬در این رابطه چه صحبتی دارید؟‬ ‫پس با این حساب اتاق فکر برنامه شما به وسعت تک تک اعضای این کار‬ ‫است و همه می توانند ایده و فکر بدهند؟‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫با توجه به موضوع هر قسمت که معموال درباره سبک زندگی انهم از نوع سنتی اش و‬ ‫اخالقیات است از طریق نصیحت هایی که به پسر خودش پورنگ و پیام هایی که به افراد‬ ‫محله درباره عادل بودن و قضاوت نکردن و قضاوت درست و غیره می دهد رسالتش را‬ ‫انجام می دهد‪ .‬در واقع شخصیت بابا ایاز چون همیشه کارهایش درست بوده‪ ،‬منظم بوده‬ ‫و به حق حرف زده شخصیتش قابل اعتماد است و همه در محله به او اعتماد دارند‪ .‬بخاطر‬ ‫ایناکثرپیامهاییکهدربرنامهدادهمی شوداززبانباباایازمطرحمی شودچونقابل اطمینان‬ ‫هست و این حس اطمینان و اعتماد به بچه ها هم منتقل می شود‪.‬‬ ‫دختر من این مشکل را دارد و روی مشکل فکر می کنیم‪ ،‬راه حل می دهیم و به مشکالت‬ ‫مشابهدرجامعهتعمیممی دهیم‪.‬‬ ‫‪31‬‬ ‫نعیمه نظام دوست‬ ‫بازیگر نقش مادر عمو پورنگ یا مامان نیاز‬ ‫با اینکه از ابتدای دعوت به کار در این پروژه در پذیرفتن نقشی که با خو ِد واقعی اش ‪ 40‬سال تفاوت سنی و ما به ازای واقعی دارد‪،‬‬ ‫تردید داشت اما بعد از اولین تست گریم و لباس عاشق مامان نیاز و صمیمت و مهربانی اش می شود‪ .‬تکیه کالم نظام دوست با ان‬ ‫گویش شیرین «تی کاکل ِر بمیرم گریه نوکون» است‪...‬‬ ‫در مورد مامان نیاز و ویژگی هایش و روند پیوستن تان به این پروژه برایمان‬ ‫بگویید‪.‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪32‬‬ ‫مامان نیاز پیرزن دوست داشتنی ‪ ۸۰‬ساله ای است با گویش شیرین گیلکی که مادر‬ ‫عمو پورنگ در محله گل و بلبل و همسر مهربان بابا ایاز است و نمونه بارز یک مادر یا‬ ‫مادربزرگ ایرانی با مهربانی ها‪ ،‬لطافت ها‪ ،‬همسایه داری ها و شیوه تربیتی و مدل پوشش‬ ‫این بانوان دوست داشتنی که با من واقعی ‪ ۴۰‬سال تفاوت سنی دارد‪ .‬وقتی از من برای‬ ‫بازی در این پروژه دعوت شد و فهمیدم قرار است نقش مادر عموپورنگ را بازی کنم ابتدا‬ ‫نپذیرفتم چون می ترسیدم که مخاطب مرا در نقشی که ‪ ۴۰‬سال از خودم بزرگ تر است‬ ‫باور نکرده و نپذیرد اما بعد که مطلع شدم که فضای کار فانتزی و برای کودک است به‬ ‫شرط تست گریم پذیرفته و از همان گریم اول از کاراکتر مامان نیاز و گریم و لباسش‬ ‫خوشم امد‪ .‬چون این کاراکتر برگرفته از شخصیت مادر عزیز داریوش فرضیایی بود‪ ،‬هم‬ ‫با خود ایشان خیلی گفتگو کردم و هم از عموپورنگ سواالت زیادی برای هرچه بیشتر‬ ‫نزدیک شدن به شخصیت مامان نیاز پرسیدم و فکر می کنم تا حد زیادی توانستم در مورد‬ ‫این کاراکتر باورپذیر عمل کنم‪.‬‬ ‫از تلخ و شیرین کار برایمان بگویید‪.‬‬ ‫شیرینی این کار به همدلی و یکدستی گروه‪ ،‬مدیریت بسیار خوب تهیه کننده‬ ‫گرامی اقای اقاجانزاده و هوش کارگردان محترم اقای احمد درویش علی پور و‬ ‫نویسنده زبردست کار اقای محمد درویش علی پور که برای تمام بخش ها و‬ ‫کاراکترها داستان و دیالوگ های برنامه ریزی شده دارند و با درایت برای‬ ‫‪ ۱۶-۱۵‬نقش اصلی به تناسب و نه کم و زیاد می نویسند و همه عوامل‬ ‫منبازیگر‬ ‫کارکهبامتانتوصبرومهربانیبی تابی هاوخستگی های ِ‬ ‫راحوصلهمی کنندوهمینطورنتیجهکارکهبازتاب هایخوبیمیان‬ ‫مردم و مخاطب کار که از قضا تنه ا کودکان عزیز سرزمینم‬ ‫نیستندوبزرگساالنراهمشاملمی شود‪،‬بود‪.‬سختی هاهم‬ ‫خب هر کاری سختی خودش را دارد و این کار هم اوایل‬ ‫چون بشکل کار روزپخش بود فشار کاری زیادی را‬ ‫به ما وارد می کرد اما االن خدا را شکر این جریان‬ ‫تعدیلشدهوشرایطکاریمانخیلیبهتراست‪.‬‬ ‫پیام نقش مامان نیاز چیست؟‬ ‫عمده بار پیــام حفظ فرهنگ اصیل‬ ‫ایرانــی و حرمت خانه و خانواده بر دوش‬ ‫خانواده مامان نیاز‪ ،‬بابا ایاز و عموپورنگ‬ ‫اســت‪ .‬ما در این خانواده سعی می کنیم‬ ‫در قالب نمایش اخالقیاتی از قبیل احترام‬ ‫به بزرگتر در رفتــار و گفتار‪ ،‬اداب زندگی‬ ‫در خانــواده‪ ،‬حفظ حرمت خانه و خانواده با‬ ‫مثال دور یک سفره غذا خوردن‪ ،‬روی حرف‬ ‫بزرگتر حرف نــزدن‪ ،‬با بزرگتر بلند حرف‬ ‫نزدن‪ ،‬مهربانی و عشق ورزی در خانواده و‬ ‫نشان دادن محبت اعضای خانواده به هم‪،‬‬ ‫فرهنگ استفاده درست از وسایل مصرفی‪،‬‬ ‫مصرف گرا نبودن‪ ،‬تفکیک صحیح زباله ها‪،‬‬ ‫زباله نریختن و الوده نکردن محیط زیست‬ ‫و‪ ...‬را به مخاطبین یــاداوری و در ذهن‬ ‫کودکان نهادینه کنیم که هم خودشان رعایت کنند و هم اگر بزرگتری را در حال ارتکاب‬ ‫اشتباه دیدند تذکر بدهند‪ .‬حتی دکور محله گل و بلبل هم یاداور سنت های اصیل ایرانی‬ ‫است مثال کلون در یا نانوایی یا زورخانه و‪...‬‬ ‫پیام ترویج کتاب خوانی هم گویا در بخشی گنجانده شده‪...‬‬ ‫تاکیدبرضرورتواهمیتکتابوکتابخوانیوترویجانهمبرعهدهکاراکترکتابفروش‬ ‫سیار با بازی خوب خانم حدیث فوالدوند است و بخشی دیگر از رسالت محله گل و بلبل‪.‬‬ ‫نظرتان در خصوص نحوه استفاده از تکنولوژی روز و اینترنت چیست؟‬ ‫دوری از استفاده بی رویه و برنامه ریزی نشده از تکنولوژی هم در بخشی از برنامه و به‬ ‫تکرار یاداوری می شود و نیاز شدید این روزهای همگی ما کمی بیشتر فاصله گرفتن از این‬ ‫ابزار است‪ ،‬استفاده بی رویه از هرچیزی اعتیادزا بوده و مخرب است‪ .‬اینروزها همه و همه‬ ‫جا سرشان توی موبایل و تبلتشان است‪ ،‬توی مهمانی‪ ،‬توی خانه‪ ،‬سر کار‪ ،‬خب این اصال‬ ‫خوب نیست‪ .‬من گاهی دلم می خواهد جوری بشود که چند روز به گوشی ام سر نزنم‬ ‫اینقدر که گاهی اخبار ناخوشایند و موارد بد از این طریق دریافت می کنم‪ .‬کاش ساعاتی از‬ ‫شبانه روز و جاهایی این ابزار را بتوانیم از خودمان دور کنیم و به جنبه های دیگر‬ ‫زندگی هم دقت نظر بیشتری داشته باشیم‪.‬‬ ‫از خاطرات تلخ و شیرین این پروژه برایمان بگویید‪.‬‬ ‫این کار تمامش تا به اینجا خاطره خوش بوده خدا را شــکر‪،‬‬ ‫مخصوصا تجربه بازی در کنار اقای اکبر عبدی که نوستالژی‬ ‫سالهای کودکی ما در محله برو و بیا و مدرسه ام دیر شد و‪...‬‬ ‫بود‪.‬همچنینحضورهنرمندانعزیزوبزرگانیدرجلوی‬ ‫دوربین و کنار ما و پشت صحنه از جمله حضور اقای‬ ‫عراقچی عزیز بعد از توافق ‪ ۱+۵‬و یا حضور پژمان‬ ‫بازغی در یکی دو قسمت از برنامه و موارد مشابه‬ ‫بسیار دیگر‪ .‬خاطره بدی هم خدا را شکر ندارم‪،‬‬ ‫نه حادثه ای و نه اتفاقی داشتیم و این را مدیون‬ ‫مدیریت خوب مسئولین می دانم‪ .‬ایشان‬ ‫ما را به لحاظ مادی و معنوی به بهترین‬ ‫شکلحمایتمی کنندواینسببمی شود‬ ‫همگیباانرژیوانگیزهکارکنیم‪.‬‬ ‫جــز مامان نیــاز دیگر کدام‬ ‫کاراکترها را دوست دارید؟‬ ‫من همه کاراکترها را دوســت دارم‬ ‫اما بابا ایاز و نان خالی خور و خوشحال‬ ‫رابیشتر‪.‬‬ ‫کالم اخر‬ ‫در خاتمه به عنوان یکی از اعضای‬ ‫محله گل و بلبل ارزو دارم در جلب نظر‬ ‫مخاطبینوانتقالپیام هایمدنظرموفق‬ ‫بوده باشیم و مردم از ما راضی باشند‪،‬‬ ‫از همینجا به تــک تک همکارانم در‬ ‫همه گروه ها چه خدمات‪ ،‬چه تدارکات‪،‬‬ ‫کارگردانی‪ ،‬تهیه‪ ،‬گریم و‪ ...‬خسته نباشید‬ ‫و خدا قوت فراوان می گویم‪.‬‬ ‫حدیث فوالدوند در نقش کتابفروش سیار‬ ‫یا زهره خانم محله گل و بلبل‬ ‫مثل همیشه ساکت‪ ،‬ارام و باوقار است حتی زمانی که قرار است در محله شاد و پرهیاهوی گل و بلبل و برای بچه ها نقش بازی کند‪.‬‬ ‫درشکهزیباواسبقهوه ایکوچکانقدرترکیبدل انگیزیهستندکهادمناخوداگاهتوجهشبهتوضیحاتشمردهوخوشاهنگ‬ ‫زهره خانم دو چندان جلب شود‪.‬‬ ‫درموردنقشوکاراکتریکهدرمحلهگلوبلبلبازیمی کنیدونحوهپیوستنتان‬ ‫بهاینگروهبگویید‪.‬‬ ‫من نقش زهره خانم کتابفروش سیار محل را بازی می کنم‪ .‬پیوستنم به گروه به این‬ ‫صورتبودکهخانمنظام دوستواقایسلیمانیمنرابهتیممعرفیکردندورفتیم‪،‬صحبت‬ ‫کردیموبهتوافقرسیدیم‪.‬‬ ‫اولش چرا مردد بودم اما بعد که کار شروع شد و کار کردیم دیدم نه خیلی دوست دارم‪ .‬البته‬ ‫یدانستم قرار است چکار کنم‪.‬‬ ‫ان موقع هم مردد بودنم به خاطر این بود که نم ‬ ‫یعنیفیلمنامه ایدراختیارنداشتیدیاذهنیتیازنحوهکار؟‬ ‫فیلمنامه کامل که نه‪ ،‬مثال چند قسمت‪ .‬اما به هرحال تا وارد گود نشوید‬ ‫یدانیدبایددقیقچهکنیددیگر‪.‬امیدوارمباراهنمایی هایاقایعلی پور‬ ‫نم ‬ ‫وهمکاریخیلیخوببچه هاتوانستهباشمازعهد هایننقشبربیایم‪.‬‬ ‫پیام نقش شما چیست؟‬ ‫سعی شده است که کل گروه برای بچه ها پیامی داشته باشند و‬ ‫چیزی به انها اموزش بدهند؛ کاراکتر من هم پیامش ترویج کتاب و‬ ‫کتابخوانیبهانواعمختلفاستجوری کهبچهازکتابزدهنشدهودر‬ ‫عین حالتشویقبهخواندنکتابومطالعههمبشودواینکهچگونهاز‬ ‫کتابنگهداریکند‪،‬چهکتابیمناسبسنشاستو‪،...‬همهاینهاراما‬ ‫سعیکردیمبهبچههااموزشبدهیم‪.‬‬ ‫خودتانچقدرکتابخوانید؟‬ ‫نام اخرین کتابی که خواندید؟‬ ‫نــام کتابی که در حال خواندنش هســتم‬ ‫«راحــت باش‪ ،‬گیر نده» اســت که تقریبا یک‬ ‫کتاب اموزشی‪ -‬روانشناسی است‪ .‬وقتی شروع‬ ‫کردم فکر می کردم از ان دست کتابهای دستوری‬ ‫است که می گوید چکار بکنید چکار نه اما با اینکه‬ ‫اموزش هایــی در مورد زندگــی دارد ولی اینقدر‬ ‫شیرین نوشته شده که واقعا من تا اخرش را خواندم‪.‬‬ ‫بسیار طنز و شیرین نوشته شده و ادم را پس نمی زند‪.‬‬ ‫مثال پشــت جلدش نوشته است که «ماموریت تو‬ ‫در زندگی این نیست که بدون مشکل پیش بروی‬ ‫ماموریت تو این است که علیرغم مشکالت با شور و‬ ‫شوق به مسیر ادامه دهی‪».‬‬ ‫با ان اسب کوچک قهوه ای یا «شکالت» در‬ ‫بین کاراکترهایی که در محله گل و بلبل هست شما کدام را‬ ‫بیشتردوستدارید؟‬ ‫بهنظرمتمامکاراکترهاخوبوشیرینهستند‪.‬اینقدربچه هاخوب‬ ‫تیپگرفته اندوخوبدارنداجرامی کنند‪،‬جوریکهواقعاخودمانبعضی‬ ‫صحنه ها از کار کردن لذت می بریم‪ .‬به نظر من همه خوبند‪ .‬اقای‬ ‫خوشحال‪،‬ماماننیاز‪،‬باباایازو‪...‬‬ ‫از مهمان هایی که به برنامه امده اند از حضور کدامیک بیشتر‬ ‫لذتبرده اید؟‬ ‫راستشهمهخوببودند‪،‬البتهمنبااقایامیرفضلیبازی‬ ‫نداشــتم‪ ،‬اما یکی دو تا سکانس با اقای عبدی بازی‬ ‫داشتمکهواقعاعالیبود‪،‬همینطوربااقایبازغی‪.‬‬ ‫االن امروز هم که فکر می کنم خانم سحر‬ ‫ولدبیگیهستندومطمئناهمهچیزخوب‬ ‫پیشمی رود‪.‬‬ ‫و کالم اخر‬ ‫بــه نظــر مــن وقتــی که‬ ‫پشت صحنه کاری خوب باشد‬ ‫و همه با هم دوســت و رفیق‬ ‫باشند طبیعتا حســش را از‬ ‫تلویزیون بیننده می گیرد و‬ ‫همچین اتفاقی چون وجود‬ ‫داشته‪ ،‬بیننده هم کار را دوست‬ ‫دارد و بچه ها هم کار را دوست‬ ‫دارند و امیدوارم که توانســته‬ ‫باشیم دینمان را به بچه ها ادا‬ ‫کنیم‪ .‬چون بچه ها اینده سازانند‬ ‫و بــه نظر من هــر اموزش و‬ ‫فرهنگ سازی ای قرار است باشد‬ ‫بایدازبچگیاتفاقبیافتد‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫نمی گویمکههرروزکتابمی خوانماماهرزمانفرصت‬ ‫مغتنمی پیدا کنم‪ ،‬کتاب می خوانم‪ .‬بستگی دارد به‬ ‫وقتم چون ترجیح می دهم که کتاب را روزنام هوار‬ ‫نخوانم و چیزی از کتاب یاد بگیرم برای همین‬ ‫وقتی که ذهنم ازاد است کتاب می خوانم‪ .‬کتاب‬ ‫خواندنجزوعالقه مندی هایمناست‪.‬‬ ‫به نظر من خاطره تلخی در این پروژه هیچوقت نداشــتیم و تا االن خدا را شکر‬ ‫هیچ اتفاق بدی نیافتاده است‪ .‬به نظر من واقعا تمام لحظاتش شیرین است‪ .‬چه ان‬ ‫زمان که ما در ماه رمضان سخت کار می کردیم برای اینکه روزپخش بودیم‪ ،‬دور هم‬ ‫می نشستیم و افطار می کردیم تا االن که کمی از ان روزپخشی خارج شده ایم تمام‬ ‫لحظاتش شیرین است‪ .‬ولی به هرحال االن هم داریم کار می کنیم تا ‪ 90‬قسمت را‬ ‫تمام کنیم‪ .‬همه بچه ها خوب‪ ،‬دوست و رفیق هستند و هیچ چیز بدی در این‬ ‫پــروژه واقعا وجود ندارد‪ .‬این هم فکر می کنم از مدیریت خوب اقای‬ ‫اقاجانزاده و اقای علی پور باشد‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫خوب با توجه به اینکه سابقه کار کودک نداشتید مردد نبودید که این نقش را‬ ‫بپذیریدیاخیر؟‬ ‫یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین از این پروژه برایمان بگویید‪.‬‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫تا کنون کار کودک انجام داده بودید؟‬ ‫نه؛البتهیکفیلمسینماییبرایکودکبازیکردهبودمبهاسم«توتولورازصندوقچه»‬ ‫اما در تلویزیون این اولین کار کودکم بود‪.‬‬ ‫برنامههیچوقتمشکلینداشتید؟‬ ‫تداشتنیاستکهنمی شودباانمشکل‬ ‫اینقدرایناسبنجیبومظلوموشیرینودوس ‬ ‫داشت‪ .‬نه مشکل نداشتم فقط یک دفعه پالن که تمام شد‪ ،‬از پالن خارج شدیم و جلوی‬ ‫مسیرش نور و این چیزها را چیده بودند و حیوان بیچاره ترسید و پایش لیز خورد و باعث شد‬ ‫که سمش بشکند؛ بیشتر برای خودش حادثه پیش امد تا برای دیگران‪ .‬ولی کال نه مشکلی‬ ‫نداشتیم‪.‬واقعااسبنجیبیاست‪.‬‬ ‫‪33‬‬ ‫گفتگو با سبیلوی ‪40‬ساله محله گل و بلبل‬ ‫عمو پورنگ بعدی نیستم!‬ ‫امیرمحمد(متقیان)قصه هایعموپورنگاینروزهاداردکارگردانیمی خواند‪.‬اودر‪19‬سالگی‬ ‫‪10‬سال خاطره برای کودکان و نوجوانان ایران ساخته است‪ ،‬حال این سوال پیش می اید‬ ‫که ایا امیرمحمد نخستین فیلمش را درباره کودکانی خواهد ساخت که به گفته‬ ‫خودشان با او بزرگ شده اند؟ تا رسیدن به پاسخ این سوال کمی صبور باشیم‪.‬‬ ‫قرار است عمو پورنگ دوم بشوی؟‬ ‫نه‪ ،‬هر کس جای خودش را دارد‪.‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫کار با کودک چطور است؟‬ ‫عالی‪.‬همیشه‪18‬سالتمی ماند‪.‬‬ ‫چند سال داری؟‬ ‫‪19‬سال‪.‬‬ ‫چند ساله ماندی؟‬ ‫توی محله گل و بلبل ‪ 35-40‬ساله هستم‪ .‬توی شعرهایی که با عمو پورنگ می خوانم ‪ 8-10‬ساله هستم‪.‬‬ ‫گلدون خان‪ ،‬محله گل و بلبل هستی؟‬ ‫بله‪ ،‬اهل کشتل دره‪.‬‬ ‫کجاست؟‬ ‫ما از اول چیزی نمی دانستم ولی به ما گفتند‪ ،‬توی مازندران همچین جایی هست‪.‬‬ ‫خب؟‬ ‫‪ 11‬تا بچه دارد‪.‬‬ ‫یعنی کسی توی این دوره زمانه پیدا می شود جرات کند ‪11‬تا بچه داشته باشد؟‬ ‫منوسیاسینکن‪.‬‬ ‫باشه‪11 ،‬تا بچه دارد‪ ،‬شام و نهار دو تا سیب زمینی با مقدار نامتنابهی اب‪...‬‬ ‫بله‪ ،‬یک زندگی ساده دارد‪ .‬بچه هایش را خیلی دوست دارد‪ .‬از زنش هم خیلی زیاد می ترسد‪.‬‬ ‫بعد‪...‬‬ ‫توی گل و بلبل در کنار سایر نقش ها سبک زندگی ایرانی را یاداوری می کند‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪34‬‬ ‫بله‪.‬‬ ‫با کارهای اشتباهی که می کند و نتیجه ان را می بیند‪ .‬درس عبرت می دهید؟‬ ‫محله ایده ال ات چه شکلی است؟‬ ‫خیلی گل و بلبل باشد‪ ،‬مردم با هم بحث و جدل نکنند‪ ،‬همه بگویند و بخندد‪.‬‬ ‫به نظرم در زندگی خیلی جدی هستی؟‬ ‫نه اتفاقا خیلی شوخ طبع هستم‪ .‬ولی خب وقتی خودم تنها هستم جدی ام‪.‬‬ ‫مگر بقیه ادم ها توی تنهایی با خودشان شوخی دارند؟‬ ‫(خنده) نه ‪ .‬یعنی با دوستان که هستم شیطان جمع هستم‪.‬‬ ‫اصال به تو نمی اید!‬ ‫نه واقعا شیطان جمع هستم‪ .‬دوستان می گویند اگر امیر نباشد اصال نمی خندیم‪.‬‬ ‫با بچه ها خارج از تلویزیون با چه لحنی صحبت می کنی؟‬ ‫لحنمعوضنمی شود‪.‬‬ ‫نه‪.‬‬ ‫کودک درونت چند سالش است؟ ‪180‬سال؟‬ ‫پس چی؟‬ ‫ببیناینکهبخواهمباکودکان«چطولمتولی»صحبتکنمنه‪،‬نیستم‪.‬بازبانخودشانصحبتمی کنم‪.‬‬ ‫من که تا االن فکر می کردم‪« ،‬چطول متولی» زبان کودکی است‪ ،‬زبان خودشان چطوری‬ ‫است؟‬ ‫مثال بچه ها می ایند و برایم خاطره تعریف می کنند که «رفتم مدرســه‪ ،‬توپ رو پاس دادند‬ ‫زدم تو گل‪ ».‬منم می گویم‪ :‬افرین دمت گرم‪ .‬خیلی کار خوبی کردی»‪ .‬اینجوری با بچه ها حرف‬ ‫می زنم‪.‬‬ ‫االن این زبان کودکی بود یا داداش بزرگها؟‬ ‫جوری برخورد می کنم که فکر می کنم‪ ،‬می پذیرند‪ .‬اکثر بچه کوچولوها هم با من خوب هستند؛ مثل همین‬ ‫عرفان (خبرنگار عرفان را به جا نمی اورد)‪ .‬خب دیگر‪ ،‬می گویند مشت نشانه خروار است‪.‬‬ ‫از این که کودکی نداشتی درحالی که بخش بزرگ زندگی ات را با کودکان‬ ‫گذرانده ای‪ ،‬چه حسی داری؟‬ ‫از این که کودکی نداشتم ناراحت نیستم‪ ،‬چون دارم جبرانش می کنم‪.‬‬ ‫چطوری؟‬ ‫بعضی وقت ها توپ بازی می کنم‪ ،‬شــهربازی می روم‪ .‬حتی ممکن است پارک بروم و‬ ‫«تاب» هم سوار شوم‪.‬‬ ‫خوشحال هستی از اینکه توی برنامه عموپورنگ هستی؟‬ ‫از عقب تر بگم‪.‬‬ ‫بله‪...‬‬ ‫خیلیخوشحالهستم‪.‬چونخیلیاکیپسالمیهستند‪.‬زیادیسالمند‪.‬قشنگنسبتبه‬ ‫«عمو پورنگ اینها» حس پدری دارم‪ .‬تا امروز‪ 10‬سال خاطره کودکان و نوجوانان کشورم‬ ‫بوده ام‪ .‬بعضی وقت ها یک جایی می روم به من می گویند ما با تو بزرگ شدیم‪ .‬می گویم‬ ‫من کال ‪19‬ساله هستم‪ .‬اخرش را خدا به خیر کند ‪30‬سالم بشود چی می گویند (خنده)‪.‬‬ ‫اهل اینترنت و فضای مجازی هستی؟‬ ‫ادم شادی هستی؟‬ ‫بله خیلی؛ تفریح هم برایم خیلی اولویت دارد‪.‬‬ ‫چقدر توی خودت هستی؟‬ ‫توی ‪24‬ساعت شاید یک ساعت توی خودم باشم‪.‬‬ ‫توی زندگیت «ای کاش»داری؟‬ ‫خب من‪ ،‬جوان هستم‪ .‬خیلی چیزها را دارم تجربه می کنم‪ .‬مثل همه جوان های دیگر در‬ ‫حال ازمون و خطا هستم‪ .‬ای کاش دارم‪ .‬ای کاش این کار را می کردم یا ای کاش ان‬ ‫کار را انجام نمی دادم‪ .‬اما باید این اتفاق ها بیفتد که موفق باشم‪.‬‬ ‫موفق باشــی؟ توی ‪19‬سالگی‪10 ،‬سال سابقه کار داری؟ خاطره ده سال‬ ‫کودک و نوجوان های این مملکت هستی‪ ،‬تازه می خواهی موفق بشوی؟ فکر‬ ‫نمی کنی خیلی داری سخت می گیری؟ همسن و سال های تو تازه دارند دنبال‬ ‫کار می گردند‪ .‬اگر قانون سختی کار به تو بخورد‪ ،‬توی ‪30‬سالگی بازنشسته‬ ‫می شوی‪ ،‬تازه می گویی که موفق بشوی‪.‬‬ ‫می خواهم‪ .‬نمونه کاملی از یک ادم موفق بشوم‪.‬‬ ‫وقتی نمونه کاملی از یک ادم موفق شدی‪ ،‬چه کار می کنی؟‬ ‫واقعا؟‬ ‫بله‪ ،‬صدایم خوب است‪ ،‬قبل از سن بلوغ خیلی خوب بود‪ .‬البته بچه ها می گفتند‪ .‬االن‬ ‫دورگه شــده و یک جاهایی کنترلش اصال دست خودم نیست‪ .‬این مساله دارد اذیتم‬ ‫می کند‪ .‬امیدوارم خیلی زود خوب شود‪.‬‬ ‫خودش هم هست‪ ،‬صدایش را درنیاورید‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬چون در جامعه امروز ما‪ ،‬اکثر مردم تنها هستند‪ .‬موبایل همه کس و کارشان شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده کسی بگوید ان موبایل بی صاحب را کنار بذار‪ ،‬ما را هم ببین‪ ،‬شاید‬ ‫ادم خوبی بودیم؟‬ ‫(لبخند)خیلی‪.‬‬ ‫من فکر می کردم که «صدافرین» درس عبرت مخاطبان برنامه بشود که‬ ‫مردم کمتر سراغ تلبت بروند اما انگاری روی محله وندان (شهروندان) گل و‬ ‫بلبلتاثیرینداشتهاست‪.‬‬ ‫اب از سر ما گذاشته‪ ،‬بگذار شاید ما بتوانیم به بچه های جدید کمک کنیم‪.‬‬ ‫عالم بی عمل ‪...‬خب ؟‬ ‫(خنده) من واقعا‪ ،‬امیدوارم دوباره همه به سمت بازی های قدیمی توی محله ها برویم‬ ‫و مثال با هم گل کوچیک بازی کنیم‪.‬‬ ‫اخرین باری که گل کوچیک بازی کردی‪ ،‬کی بود؟‬ ‫توی همین محله گل و بلبل بود‪.‬‬ ‫بیرون کی بازی کردی؟‬ ‫‪12-10‬سالپیش‪.‬‬ ‫اصال بچگی کردن بلدی؟‬ ‫بله‪.‬‬ ‫البد توپ بازی‪ ،‬شاید هم رفتن به شهربازی‪...‬‬ ‫قرار است در اینده یک فیلم ساز کودک داشته باشیم؟‬ ‫بعید می دانم‪ .‬تا وقتی که عمو پورنگ باشد‪ ،‬هستم‪ .‬دارم کارگردانی می خوانم‪ .‬ان شااهلل‬ ‫می خواهمفیلم سازبشوم‪.‬‬ ‫در ژانر کودک؟‬ ‫نه‪ ،‬حاال شاید یک کار کودک هم ساختم‪.‬‬ ‫چرا؟ خیلی کودکی کردی‪...‬‬ ‫نه‪ ،‬خیلی کودکی نکردم ولی کودک‪ ،‬کار من نیست‪.‬‬ ‫این همه تجربه کار با کودک داری؟‬ ‫چون خیلی سخت است‪ .‬شما وقتی کار کودک می سازید همه واکنش ها‬ ‫روی شماست و باید جوابگوی خیلی چیزها باشید‪.‬‬ ‫سخت ترین نقدی که به کارت وارد شده‪ ،‬چه بوده است؟‬ ‫این که چرا موزیک دارید‪ .‬خب موزیک الزمه کار کودک اســت‪ .‬یک‬ ‫سری از ادم ها همه چیز را با هم قاطی می کنند‪.‬‬ ‫برای چی اینقدر زود بزرگ شــدی؟ سبیل گلدون خان را‬ ‫گذاشتی اینجوری شدی‪ ،‬یا از اولش هم اینجوری بود؟‬ ‫تا استیچ را بترکانی؟‬ ‫خواندن را خیلی دوست دارم‪ .‬از ‪6-7‬سالگی مداحی می کردم‪ .‬با عمو پورنگ طنز‬ ‫خواندم‪ .‬سال قبل هم مداحی کردم‪ .‬یک کار مذهبی هم دارم‪ .‬من‪ ،‬می گویم وقتی‬ ‫خدا به تو نعمتی می دهد باید استفاده کنی‪ ،‬چون اگر استفاده نکنی‪ ،‬ممکن است‬ ‫یک نوع «ناشکری» باشد‪.‬‬ ‫هیچ وقت به عمو پورنگ کلک زدی؟‬ ‫بله‪« ،‬دیالوگ ربایی» کردم‪ .‬بعضی از حرف ها را قرار بوده که عمو بگوید‪ ،‬من زودتر گفتم‪.‬‬ ‫البته از روی قصد نبود‪ .‬بعدش گفته ام ببخشید‪.‬‬ ‫واکنش عمو پوررنگ چی بود؟‬ ‫توی برنامه زنده بود‪ ،‬می گفت‪ :‬ا‪ ...‬این را که من می خواستم بگویم‪.‬‬ ‫شده به عمو بگویی‪ ،‬چرا بچگی می کنی؟‬ ‫بله‪ ،‬می گویم عمو سعی کن از زندگی لذت ببری‪.‬‬ ‫لذت نمی برد؟‬ ‫هرکس یک جور لذت می برد‪ .‬خدا به عمو نعمتی داده که حتی به من هم نداده است‪.‬‬ ‫خودت را مدیون عمو پورنگ می دانی؟‬ ‫بله‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه به کارگردانی خیلی عالقه داری‪ ،‬اگر االن یک فیلم خوب به‬ ‫تو پیشنهاد بدهند‪ ،‬با گل و بلبل خداحافظی می کنی؟‬ ‫هرچی عمو و اقای اقاجان زاده بگویند‪ ،‬همان را انجام می دهم؛ بگویند برو‪ ،‬می روم‪ .‬بگویند‬ ‫نرو‪،‬نمی روم‪.‬‬ ‫واقعا؟‬ ‫اره‪ .‬ســوال های عجیب و غریب می پرسی‪ .‬اقای اقاجان زاده و عمو پورنگ‬ ‫برای من مهم هســتند‪ .‬نمی توانم االن که رســیدم به اینجا‪ ،‬بگوییم‪« :‬اقا‬ ‫خداحافظ»‪.‬‬ ‫شانس در خانه ات را زده و بهترین فیلم عمرت به تو پیشنهاد شده‪ ،‬همچنان‬ ‫عمو پورنگ و تیمش را انتخاب می کنی؟‬ ‫خب می روم فیلم را می سازم‪.‬‬ ‫عمو پورنگ می گوید نرو‪.‬‬ ‫نمی گوید‪.‬‬ ‫اگر گفت؟‬ ‫اقاجان‪ ،‬نمی گوید‪ .‬چون اینده من برایش مهم است‪.‬‬ ‫نمی گوید؟‬ ‫نه‪ ،‬می شناسمش‪10.‬سال است که با او(عمو) هستم‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫خب این یک بخشی از کودکی است‪ .‬یک بخش هایی را هم نمی توانی پیدا کنی‪.‬‬ ‫شاید هم خواننده‪ ،‬صدای خوبی هم داری‪...‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫عمو پورنگ سعی نمی کند ترکت بدهد؟‬ ‫کارگردان می شوم یا فیلم می سازم‪.‬‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫به شدت‪ ،‬من یک معتاد به اینترنت هستم‪.‬‬ ‫از اول ‪ .‬چون همه می گویند که بیشتر از سنت رفتار می کنی‪.‬‬ ‫‪35‬‬ ‫امیر سهیلی در نقش بلبل خان و سلطان‬ ‫انقدر شیرین و دوست داشتنی است که حتی از زیر پوست توله شیر خیابان های تهران و گره بامزه ابروهایش می شود به راحتی‬ ‫مهربانی اش را حس کرد و صدای قلبی که برای یک لبخند کودکانه می تپد را شنید‪ .‬با اینکه از رسیدن بلبل خان به زهره خانم دلخور‬ ‫است اما با لبخند و مهربانانه پاسخگو است‪...‬‬ ‫درمورد نقشتان و اینکه چطور به این پروژه ملحق شدید برایمان توضیحی‬ ‫بدهید‪.‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪36‬‬ ‫من در محله گل و بلبل دو نقش دارم‪ ،‬یکی بلبل خان برادر گلدون خان و دیگری‬ ‫ان شــیر که نامش سلطان است‪ .‬کاراکتر سلطان برگرفته از توله شیرهایی است که‬ ‫توسط قاچاقچی ها توی تهران ول می شدند‪ .‬به صورت فانتزی گلدون خان که نگهبان‬ ‫پارک است یکی از این توله شیرها را پیش خودش می اورد و نگه می دارد و بعد توله‬ ‫شیر بزرگ می شود و می شود سلطان‪ .‬سابقه کاری من به هفت‪ ،‬هشت سال پیش و‬ ‫شاید هم بیشتر که به عنوان نویسنده و بازیگر در مجموعه عمو پورنگ حضور داشتم‪،‬‬ ‫برمی گردد‪ ،‬زمانی که برای شــبکه یک برنامه ای به نام شــبکه کودک عمو پورنگ‬ ‫داشتیم‪ .‬شبکه ای که شکل و ساختارش مانند شبکه کودک بود‪ ،‬خیلی سال پیش از‬ ‫این که به شــبکه دوم سیما بیاییم‪ ،‬تیزر تبلیغاتی و انونس داشتیم؛ هم پلی بک ها را‬ ‫می نوشتم و هم بخش های زنده را و بعد به عنوان بازیگر هم اضافه شدم و انجا خیلی‬ ‫تیپ ها را بازی می کردم‪ .‬بعد از چند سال برای بازی در نقش سلطان در برنامه هزار و‬ ‫شصت و شونزده دعوت شدم‪ ،‬نقش بلبل خان را انجا هم داشتم ولی نه به این پررنگی‪،‬‬ ‫هفته ای یک یا دو بار‪ .‬در این مجموعه هم یک بخش در استودیو داریم که انجا سلطان‬ ‫هستم؛ بلبل خان هم که از ان تیپش درامده و تبدیل به تیپ کارکتر شده و قرار است‬ ‫ازدواج کند؛ اول یک عشــق خیلی کمدی و خوبی داشت اما بعدا با مشکالت پخش‬ ‫مواجه شــد و گفتند کار کودک است و ممنوعیت هایی دارد و االن قرار است با زهره‬ ‫خانم کتاب فروش محله ازدواج کند‪ .‬حاال یک سیر دیگری پیدا کرده است چون بلبل‬ ‫خان هم یک کارکتر پرشر و شور مثل گلدون خان بود‪ ،‬یعنی خیلی شیطنت می کرد‬ ‫اما بخاطر این تغییر مجبور شــد درس بخواند‪ ،‬کتاب بخواند و در واقع کنکور بدهد و‬ ‫به خاطر عشــقش بسیار مثبت شده و کال رنگش عوض شد و دیگر به یک کارکتر‬ ‫دیگری تغییر کرد‪.‬‬ ‫روند پخش برنامه قرار است چگونه ادامه پیدا کند؟‬ ‫ما چون هنوز نود قسمتمان تمام نشده است و سیزده قسمت را هنوز تولید نکرده ایم‪،‬‬ ‫سر کار هستیم و بعد هم تا محرم هر روز پخش داریم‪ .‬فکر می کنم به نسبت کنداکتور‬ ‫پخش شــبکه می توانیم تعیین کنیم ولی تا عید این برنامه پخش می شــود و البته‬ ‫پیش بینی کار بهتری را برای ایام عید با تیم برنامه یعنی تهیه کننده و کارگردان محله‬ ‫گل و بلبل درنظر داریم‪.‬‬ ‫کارشان که در واقع نگهبانی یک محله است تاثیرات متقابلی روی تمام کاراکترها دارند‪.‬‬ ‫شاید بشود گفت که مکمل بقیه هستند‪ .‬ضمن اینکه در حال حاضر بلبل خان مروج‬ ‫فرهنگ کتاب‪ ،‬تحصیل و میل به کتاب و دانش و دانستن و اینها هم هست‪ .‬ضمن‬ ‫اینکه اگر عکس العمل های پیام های دیگران را در رفتار گلدون خان و بلبل خان ببینیم‬ ‫تاثیرگذارتر خواهند بود‪.‬‬ ‫می شود به گلدون خان و بلبل خان بگوییم ایینه عبرت؟‬ ‫نه‪ ،‬خیلی خاکستری و معمولی هستند‪ .‬ما برای درام همچین کارکترهایی الزم داریم‬ ‫که همیشــه نه الکی و بدون فکر بگویند و چوبش را هم بخورند و باعث بشوند که‬ ‫ماجرایی ایجاد شود که از ان نتیجه گیری خوبی شود‪ .‬کاراکتر بلبل خان توی مجموعه‬ ‫گل و بلبل االن به این شــکل شده یعنی در واقع ادمی بوده که فقط نگهبان بوده و‬ ‫یک جوری مکمل گلدون خان ولی االن به دلیل انگیزه عشقی که پیدا کرده‪ ،‬عشق‬ ‫به مطالعه و تحصیل هم به عالیقش اضافه شده و در واقع تبدیل به کاراکتر دیگری‬ ‫شــده که حاال ما می بینیم که با قبولی اش در دانشگاه شرایط ازدواجش با زهره خانم‬ ‫فراهم می شود‪ .‬یکی از مخالفین ازدواجشان هم برادرزهره خانم است که بعد به سریال‬ ‫اضافه می شود‪.‬‬ ‫ایا بلبل خان عمو پورنگ را رقیب عشقی خودش تصور می کند؟‬ ‫نه‪ ،‬اوایل این تصورات ذهنی این کاراکتر بود‪ .‬یادم هســت خیلی هم به این‬ ‫جریــان در مطبوعات پرداختند‪ .‬نمی دانم چرا واقعا؟! عوض اینکه نقد درســت‬ ‫کنند و چیزی را نجات بدهند بیشتر مخرب عمل می کنند‪ .‬چون کاراکتر پورنگ‬ ‫را در محله همه دوســت داشتند این ماجرا مالیخولیای ذهنی این کاراکتر شده‬ ‫بود و تمام شــیرینی ماجرا به این بود که با خودش می گفت نکند پورنگ رقیب‬ ‫عشــقی بشــود‪ .‬چون زهره خانم هروقت می اید به پورنگ احترام می گذارد و‬ ‫توی برنامه اش می گوید کتاب بخوانید و همه دوســتش دارند و از او مشــورت‬ ‫می گیرند‪ ،‬بلبل خان ناگهان این احســاس را در ذهنش پیدا کرده بود که باعث‬ ‫می شــد که کمی با پورنگ خوب نباشد و بعدا می بینیم که خود پورنگ اصال از‬ ‫ماجرای عشــقی که در ذهن بلبل خان نسبت به زهره بوده خبر نداشته و حتی‬ ‫خانواده پورنگ برای ازدواج بلبل خان با زهره خانم پادرمیانی می کنند‪.‬‬ ‫یک خاطره شیرین ویک خاطره تلخ ازاین پروژه برایمان بگویید‪.‬‬ ‫در مورد بار معنایــی و پیام محتوایی که بر عهده‬ ‫کاراکتر بلبل خان است برایمان بگویید‪.‬‬ ‫خب توی این ماجرای درام برادرش نســبت به ســنش‬ ‫خیلی شیطنت می کند و این ادم نقطه متقابل او است و در‬ ‫واقع عالقــه به تحصیل و کتاب و تغییر رویه رفتاری اش و‬ ‫همین که بچه کتاب را دســت من ببیند‪ ،‬برایش تداعی و‬ ‫تلنگر است‪ .‬در واقع برنامه ما موضوع محور است و براساس‬ ‫موضوعاتی که بچه ها درگیرش هستند مثل مهارت گفتن نه‬ ‫و یا کلمه های جادویی «لطفا»‪« ،‬خواهش می کنم» و غیره‬ ‫موضوعات انتخاب می شوند؛ ما تیم نگارشمان برای انتخاب‬ ‫موضوعات مشاوره های خوبی می گیرند‪ ،‬منهای تهیه کننده‬ ‫و کارگردان‪ ،‬خود ما هم وقتی ســکانس ها را می خوانیم با‬ ‫صالح دید کارگردان دستی توی متن ها می بریم و سکانس ها‬ ‫را تغییر می دهیم‪.‬‬ ‫گلدون خان و بلبل خان کارکترهایی هستند که نسبت به‬ ‫من در محله گل و بلبل دو‬ ‫نقش دارم‪ ،‬یکی بلبل خان‬ ‫برادر گلدون خان و دیگری ان‬ ‫شیر که نامش سلطان است‪.‬‬ ‫کاراکتر سلطان برگرفته از‬ ‫توله شیرهایی است که توسط‬ ‫قاچاقچی ها توی تهران ول‬ ‫می شدند‬ ‫خاطره شیرین مال وقتی است که فهمیدم بلبل خان در‬ ‫این پروژه حضور دارد‪ ،‬چون من خودم جلوی دوربین خیلی‬ ‫شر و شیطان هستم و این نقش را دوست داشتم‪ .‬این برایم‬ ‫خیلی خوش ایند بود‪ ،‬به قول خودمان گفتم من این نقش‬ ‫را می ترکانم چون خیلی شیطنت داشت و خیلی سر به سر‬ ‫پورنگ می گذاشــت و بچه ها هم خیلی دوستش داشتند و‬ ‫تلخ ترینش هم این شد که فهمیدم و شنیدم که بلبل خان‬ ‫باید ازدواج کند‪ .‬چون این انگیزه تا موقعی شــیرین بود که‬ ‫در ذهن کاراکتر باشــد و این بود که کمدی ایجاد می کرد‪.‬‬ ‫مثال زهره که می گفت باید کتــاب بخواند و جلوی زهره‬ ‫کتاب دست می گرفت و می خواست وانمود کند که من اهل‬ ‫مطالعه ام خیلی بامزه می شد‪ .‬ما یک سکانس گرفته بودیم‬ ‫که صبح بلبل خان شروع به کتاب خواندن کرده بود و شب‬ ‫چوب کبریت گذاشته بود بین پلک هایش که چشم هایش‬ ‫بــاز بماند و منتظر بود زهره خانــم بیاید به خانه اش برود‪،‬‬ ‫وقتی زهره خانم می اید و بلبل خان را در این حال می بیند‬ ‫می پرســد خواندی؟ می گوید بله تا ‪ 9‬خواندم‪ .‬می پرســد ‪ 9‬فصل؟ می گوید نه ‪9‬‬ ‫صفحه! این عشق با تضادهای موجودش فضای های کمدی فراوانی ایجاد می کرد‬ ‫و واقعا حیف شد‪.‬‬ ‫حاال به غیر از کاراکتر بلبل خان و سلطان که خودتان بازی می کنید دیگر‬ ‫از کدام یک از شخصیت ها و یا کاراکترها بیشتر خوشتان می اید ؟‬ ‫بله شــاید ‪ ،‬مگر اینکه جنس کمدیشان عوض بشــود البته ان موقع هم‬ ‫ممکن اســت به درد گروه کودک نخورد ولی حاال پیشنهادهایی داده ام‬ ‫و کاراکترهای دیگری می خواهم اضافه کنم که فانتزی باشند‪ .‬مثال‬ ‫کاراکتر نون خالی خور برای من فوق العاده جذاب است یعنی هنوز توی‬ ‫هر سکناسی که «شاید باورش برایتان سخت باشد» را می گوید‬ ‫من نمی توانم جلوی خنده ام را بگیرم‪.‬‬ ‫از مهمان هایی که تا حاال به برنامه تان دعوت شده اند‬ ‫کدامشان برایتان جذاب تر بوده است؟‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫حاال امیدواریم اتفاق خوبی برای این دو کاراکتر پیش بیاید‪...‬‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫بنظرم کارکترها بخاطر انتخاب بسیار خوب اقای علی پور‪ ،‬ادمهای کوتاه و بلند و‬ ‫چاق و الغر و فانتزی و طراحی بسیار خوب اقای شهرام خلج همگی دوست داشتنی‬ ‫و بامزه اند و چون فضای پشت صحنه برنامه ما بسیار گرم است و ما همگی قلبمان‬ ‫برای هم می تپد و توی بازی هوای همدیگر را خیلی زیاد داریم من همه کاراکترها‬ ‫را به نوعی دوست دارم‪ .‬مادر و پدر پورنگ یا همان مامان نیاز و بابا ایاز بسیار خوب‬ ‫طراحی شده اند و خیلی هم خوب بازی می کنند‪ ،‬انها را دوست دارم‪ ،‬نانواها را دوست‬ ‫دارم‪ ،‬اقای عزیز را دوســت دارم و با هر کدامشــان که سکانس دارم لذت می برم‪.‬‬ ‫تنها کارکترهایی که خیلی متوجه شان نمی شوم و زیاد با انها ارتباط برقرار نکرده ام‬ ‫بلبل خان و زهره خانم هستند‪ .‬متاســفانه رابطه اینا درنیامد‪ .‬مثال اگر اینها ازدواج‬ ‫می کردنــد و توی یک خانه می رفتند بمب خنده بود ضمن اینکه بار فرهنگی هم‬ ‫داشت‪ .‬کمدی اش تازه اینجا شروع می شد‪ .‬دیگر فرمایشی شد و من خیلی ناراحتم‬ ‫برای این قضیه‪.‬‬ ‫برای حفظ نوستالوژی خودم اقای اکبر عبدی خیلی‬ ‫برایم عزیز و دوست داشتنی بود و خیلی باعث افتخار‬ ‫بود که روبرویشــان بازی کردم‪ .‬با ارژنگ امیرفضلی‬ ‫هــم قبال کار کرده بودم‪ .‬با پژمــان بازغی اصال کار‬ ‫نکرده بودم و چقدر‪ ،‬چقدر و چقدردوست داشــتنی و‬ ‫متیــن بود و چقدر درباره کار کودک و ســختی های‬ ‫این کار می دانســت‪ .‬چون برخی ممکن است بگویند‬ ‫کاری ندارد که! خیلی اسان است! طرف توی پوست‬ ‫شیر می رود و ادایی درمی اورد و بچه ها هم می خندند‪.‬‬ ‫اما واقعا این نیست ما همگی با جان و دل و صادقانه‬ ‫برای بچه ها کار می کنیم‪...‬‬ ‫بله دقیقا همینطوراست و در نظراتشان تعارف ندارند‪.‬‬ ‫و کالم اخر‬ ‫هزار و یک پیشنهاد داریم و هزار و یک کار می توانیم انجام‬ ‫بدهیم که راحت زندگی مان سپری شود اما در این شرایط فضایی‬ ‫برای بچه ها ایجاد کرده و با تمام ســختی ها و حواشــی کاری و‬ ‫خستگی ها و دستمزدهای کم و بعد از کار شبانه روزی سخت و گریم های‬ ‫ســخت و سنگین درگیر این کار هستیم و با عشق و عالقه داریم کار می کنیم‬ ‫چون به یک چیزهایی معتقد هســتیم که روی نتیجه کار اثر می گذارد‪ .‬خیلی‬ ‫ســال پیش که «بازم مدرسه ام دیر شد» پخش می شد حظی که من از ان کار‬ ‫بردم باعث ایجاد انگیزه هایی شد که من رو به این کار بیاورم و رو به این کار‬ ‫اوردن یعنی رو به معقوله فرهنگی اوردن و کار کردن برای نســلی که شاید‬ ‫سی سال بعد یکیشان بشود کسی که در راه حفظ و اشاعه و اعتالی فرهنگ‬ ‫تالش کند ‪ .‬من وقتی می بینم توی خیابان بچه ای به من لبخند می زند این‬ ‫حس خوب را با دنیا عوض نمی کنم‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫قطعا همینطور اســت چون اگر شما صادقانه کار‬ ‫نکنید بچه ها حتما شما را پس می زنند‪...‬‬ ‫‪37‬‬ ‫ارش میراحمدی در نقش شاگرد نانوا یا نان خالی خور‬ ‫گفت وگو با بچه نانوایی که‬ ‫خیلی جدی‪ ،‬شوخ است‬ ‫مثلاکثرایرانی هاسرشتویموبایل اشاست‪.‬می گوید‪«:‬یکگروهتویتلگرامدرستکرده اند‪،‬همهراهماددکرده اند‪،‬معلومهمنیست‬ ‫چهکسیگروهراتشکیلدادهاست‪».‬گفتگوبا«ارشمیراحمدی»یاهمان«بچهنانوا»یمحلگلوبلبلازهمینجاشروعمی شود‪.‬‬ ‫چرا اسم گروه را گذاشته اند بی کس و کارها؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫چون هنرمندانی که کار طنز می کنند‪ ،‬هیچکس را ندارند‪ .‬هیچ کس از انها حمایت‬ ‫نمی کند‪ .‬چون بی‪ ...‬نه بی‪ ...‬فالن هستیم‪( .‬خنده)‬ ‫چرا فکر می کنید بی فالن هستید؟‬ ‫این اسم که شوخی است‪ ...‬ولی واقعیت این است که در صنف های هنری‪ ،‬بازیگران‬ ‫طنز هیچ تشکلی ندارند‪ .‬حتی به راحتی بیمه نمی شوند‪ .‬خیلی ها بیمه نیستند‪ .‬بعضی از‬ ‫ماها تازه یکی دو سالی است که بیمه شده ایم‪ .‬هیچ مشخصه‪ ،‬ضابطه و اسناسنامه ای‬ ‫وجود ندارد‪.‬‬ ‫یعنی دارید الکی زندگی می کنید؟‬ ‫بله ما با باد هوا خوشیم‪.‬‬ ‫الکی خوش ها‪...‬‬ ‫(با خنده) بله‪.‬‬ ‫نه اصال اینطوری نیست‪ .‬اتفاقا در درون ما این کودک‪ ،‬جاری و کمدی است‪.‬‬ ‫االن کودک درونتان چند ساله است؟‬ ‫کودک درون؟؟؟ بگذار بپرسم (با لحن یک بچه تخس می پرسد چند سالته؟)‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪38‬‬ ‫چند سالش است؟‬ ‫می گوید هنوز برایم شناسنامه نگرفته اند ولی نه واقعا ان احساساتی که الزم است‬ ‫بــرای کار کودک را در کار داریم‪ .‬یک ضرب المثلی هســت که یادم رفته ‪ ،‬می گوید‪:‬‬ ‫هاالالال بام بام بابام‪ /‬پس زبان کودکی باید گشاد‬ ‫بله بله‪ .‬چونکه با کودک ســر و کارت فتاد‪ /‬پس زبان کودکی باید گشاد («بهروز‬ ‫عابدی» صدابردار محله گل و بلبل در حال رد شدن به بچه‬ ‫نانوا شلیک می کند‪ .‬میراحمدی می گوید‪ :‬االن به من شلیک‬ ‫کردی‪ .‬اخه چرا؟‪ ...‬شلیک صدابردار را پاسخ می دهد و قهرمانه‬ ‫می افتد‪).‬‬ ‫شده به شما بگویند معلوم نیست کی دارید شوخی‬ ‫می کنید کی جدی هستید؟‬ ‫(با خنده) هر روز می گویند‪.‬‬ ‫خب حاال از اینکه مــردم را بالتکلیف می گذارید‪،‬‬ ‫خوشحالید؟‬ ‫پس چرا بیشترین فروش ها را فیلم های طنز دارند؟‬ ‫برای ما هم جالب است‪ .‬نگاه می کنیم‪ ،‬لذت می بریم اما جدی نمی گیریم‪.‬‬ ‫از اینکه جدی نمی گیرند‪ ،‬ناراحت می شوید؟‬ ‫قرار است این مصاحبه طنز باشد اما از بی کس و کاری شروع شد‪ .‬ظاهر‬ ‫خوش و احوال ناخوش‪ .‬می توانید ان شادی واقعی را به کودکان انتقال بدهید‪.‬‬ ‫اصال با این همه مشکالتی که توی دنیا ریخته‪ ،‬فکر نمی کنید‪ ،‬دارید به بچه ها‬ ‫در باغ سبز و الکی خوش بودن را یاد می دهید؟‬ ‫جدا از شوخی من اصال ادم ناشکری نیستم‪ .‬تقریبا همیشه‬ ‫همینطوری رفتار می کنم‪ .‬چون با همه همیشه رفیق هستم‪.‬‬ ‫بچه ها هــم تقریبا با من اینجوری هســتند‪( .‬صدای زنگ‬ ‫موبایلش بلند می شود‪ ،‬رو به تلفن می گوید‪ :‬توچی می گی؟‬ ‫و می خندد)‬ ‫دقیقا‪ ،‬همیشه سیاه باز حرف اصلی را می زند ولی همیشه هم جدی گرفته نمی شود‬ ‫یعنی در کشور ما اینجوری است‪.‬‬ ‫دقیقا‪ ،‬کمدین یک قصه را گوشزد می کند‪ .‬مثال «چارلی چاپلین» وقتی با اچار تند تند‬ ‫پیچ ها را سفت می کند دارد یک پیام را می رساند ولی ما فقط می خندیم‪.‬‬ ‫بی کس و کارها اذیتتان می کند؟‬ ‫همیشه این بده بستان های کالمی‪ -‬نمایشی را با‬ ‫دیگران دارید؟ با تمام سختی هایی که کارتان دارد!‬ ‫ولی می گویند حرف جدی را باید از طنازها شنید؟‬ ‫انگار طنز گریزگاهی است برای فرار یک ساعته از زندگی جدی‪.‬‬ ‫بله‪ .‬کاشکی اسم گروه را «الکی خوش ها»می گذاشتند‪.‬‬ ‫چون که با کودک‪...‬‬ ‫(با خنده)‪ ...‬بالتکلیفی نیست واقعا؛ جالب است‪ .‬البته در مسایلی که الزم باشد‪ ،‬جدی‬ ‫هستم‪ .‬چون خیلی جاها کمدی و طنز قابل باور نیست‪ .‬جدی اش نمی گیرند‪ .‬مثال توی‬ ‫جلسه حرف یک کمدین را جدی نمی گیرند‪ ،‬همه می خندند ولی کسی که کار درام‬ ‫می کند را جدی می گیرند‪.‬‬ ‫نه‪ ،‬من شخصا ناراحت نمی شوم‪.‬‬ ‫اصال؟‬ ‫ممکن اســت پیش هم بیاید‪ .‬بالخره ادم است اما سعی می کنم فضای شادی در‬ ‫اطرافم ایجاد کنم مثال اصال بحث سیاسی نمی کنم‪.‬‬ ‫اما معروف اســت که طنازها سیاستمدارترین ادم ها هستند‪ ،‬فقط بلدند‬ ‫چطور رفتار کنند و حرف بزنند که دیگران فقط بخندند‪...‬‬ ‫حاال شــاید تحلیلی توی حرفشان دربیاید ولی من همیشه می گویم که هر کسی‬ ‫تخصصی دارد‪ .‬سیاست برای سیاستمدارهاست‪ ،‬انها بلدند‪ ،‬من‪...‬‬ ‫چرا یک دفعه ان انرژی که داشتید وسط مصاحبه تمام شد‪ .‬خیلی جدی‬ ‫شدید؟‬ ‫فکر کنم قرص خواب خوردم ولی جدا از این حرف ها معتقدم که چه قدر خوب است‬ ‫دیگران از حضور ما لذت ببرند‪ ،‬از حضور من بی ریخت دماغ گنده‪...‬‬ ‫واقعا همچین تصوری درباره خودتان دارید؟‬ ‫اینکه چه دماغ ضایعی دارم بله‪.‬‬ ‫کمدین یک قصه را گوشزد‬ ‫می کند‪ .‬مثال «چارلی چاپلین»‬ ‫وقتی با اچار تند تند پیچ ها را‬ ‫سفت می کند دارد یک پیام‬ ‫را می رساند ولی ما فقط‬ ‫می خندیم‬ ‫چرا جراحی نمی کنید؟‬ ‫(بــا خنده) من قبل اینکه توی اینــه خودم را ببینم فکر‬ ‫می کردم پرویز پرستویی هستم‪.‬‬ ‫چرا؟‬ ‫چون تا قبل از ان‪ ،‬چهره خودم را ندیده بودم‪.‬‬ ‫اصال ایینه دور و برتان نبود؟‬ ‫نه‪ ،‬توی روستا زندگی می کردیم و معموال خودمان را توی‬ ‫اب می دیدیم‪.‬‬ ‫احتماال این تجربه نگاه کــردن توی اب‪ ،‬در دوره‬ ‫ترسالی و پرابی بوده؛ همان زمان که رودخانه ها‪،‬مواج و‬ ‫خروشان باشند‪ ،‬تصویر ادم را درست نشان نمی دهند‪.‬‬ ‫(با خنده) بله هیچ وقت خودم را درست نمی دیدم‪.‬‬ ‫چه کسی ایینه را به دستتان داد و فکر می کنید چه‬ ‫نیتی پشت این کارش بود؟‬ ‫یکی از بچه ها از گرجستان امده بود‪.‬‬ ‫پس ایینه اش خارجی بوده است؟‬ ‫بله‪ ،‬یک ایینه شکسته بود‪ .‬می خواسته سوار هواپیما بشود‪ ،‬دم پله ها افتاده بود زیر پا‪...‬‬ ‫زیرپایی اورده بود یا زیرخاکی؟‬ ‫زیرکفشی! یک ایینه کوچک دوسانتی‪ .‬گفته بود این را ببرم‪...‬‬ ‫بدهد به شما؟‬ ‫بیاندازد لب اتوبان ازادگان‪ .‬من از لب ازادگان رد می شــدم‪ ،‬دیدم یک چیزی دارد‬ ‫برق می زند‪.‬‬ ‫توی ایینه نگاه کردید و خودتان را پیدا کردید؟‬ ‫خیلی تلخ بود‪.‬‬ ‫همچنان دارید با کودک درونتان که شناســنامه ندارد‪ ،‬جواب می دهید!‬ ‫اخرین باری که جدی بودید کی بود؟‬ ‫اخرین بار‪ ...‬سال ‪1321‬یا‪ ...1322‬ان زمان هنوز من به دنیا نیامده‪ ،‬بودم‪.‬‬ ‫‪ ،1321‬عالم ذر‪ ،‬بعد چی شد؟‬ ‫من یک اتم بودم‪ ،‬توی دریا‪ ،‬بعد تبدیل شدم به ماهی‪ .‬بعد هم مرغ دریایی‪ .‬زندگی‬ ‫چرخید و چرخید تا من ادم شدم‪ .‬فقط توی همان دوران جدی بودم‪.‬‬ ‫در دوران جدیت‪ ،‬چطور رفتار می کردید؟‬ ‫اخرین باری که قضاوت نکردید کی بود؟‬ ‫نمی شود‪ ،‬گفت‪ .‬انسان دچار قضاوت می شود‪ .‬شاید حواسش نباشد‪ .‬مثال من امروز‬ ‫شما را دیدم‪ ،‬قضاوت کردم‪.‬‬ ‫پس بعد از ‪ 7-8‬سال تمرین طاقت فرسا برای قضاوت نکردن‪ ،‬به محض‬ ‫اینکه یک خبرنگار را دیدید قضاوت کردید؟ خب چه قضاوتی؟‬ ‫گفتم این خانم باید «ادم کش» باشد‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫راست می گویند که طنازها به ادم های جدی نگاه عاقل اندر سفیه دارند؟‬ ‫من واقعا تمرین می کنم که کسی را قضاوت نکنم‪ .‬اعتقاد دارم که رفتارهای مثبت‬ ‫با تمرین به دست می ایند من ‪ 8-7‬سال دارم تمرین می کنم‪...‬‬ ‫پرونده تلویزیونی‬ ‫با توپ و تشر حرف می زدم با مردم‪ ،‬لگد می زدم‪.‬‬ ‫اهان‪ .‬پس ترســیده بودید که داشتید دنبال پدر و مادر می گشتید که در‬ ‫تلگرام به گروه بی کس و کارها رسیدید؟‬ ‫(خنده) ولی جدی می گویم‪ .‬خیلی از مســایل فرهنگی ما با تمرین درســت‬ ‫می شــود‪ .‬مثال شاید شــما االن فکر کنید من ‪ 60‬درصد ادم بدی هستم ولی‬ ‫باید به این مســاله توجه کنیم که من ‪ 90‬درصــد ادم بدی بودم و ‪ 30‬درصد‬ ‫خوب شدم‪.‬‬ ‫ان زمان که نود درصدی بودید‪ ،‬دماغتان چه شکلی بود؟‬ ‫تقریبا می شود گفت که ‪ 80‬سانتی بود‪ ،‬راه می رفتم‪ ،‬می خوردم به مردم‪.‬‬ ‫پس یک پا برای خودتان‪ ،‬پینوکیو بودید؟ یک ادم چوبی؟‬ ‫بله هر چقدر ادم خوب شود‪ ،‬دماغ کوچک تر و شکیل تر می شود‪.‬‬ ‫فکر می کنید کی دماغ تان تراش بخورد و شــکیل شود مثل همین جرج‬ ‫کلونی‪ .‬اصال چرا راه دور مثل مدیر ما؛ مجید اخشابی؟‬ ‫خدا را شــکر از یک ادمکش تبدیل شدم به یک ادم خوب‪ .‬فکر می کنید‬ ‫مجید اخشابی زمانی که چوبی بوده‪ ،‬چه شکلی بوده؟‬ ‫فکر نمی کنم که اصال چوبی بوده باشد‪ .‬احتماال اول گل و گیاهی بوده‪ ،‬بعد تبدیل‬ ‫به یک اهوی زیبا شده است و همه چیز چرخیده تا امروز‪.‬‬ ‫واقعا؟‬ ‫بله‪ ،‬شخصیت ادم روی چهره اش تاثیر دارد‪.‬‬ ‫چرا می گویید ادم بدی بودید؟‬ ‫بودم‪.‬‬ ‫چطور شد تصمیم گرفتید برای خوب شدن تمرین کنید؟‬ ‫ادم ها برای تغییر نیاز به تلنگر دارند‪ .‬این تلنگر را دوســتان خوب به من زدند‪ .‬ذره‬ ‫ذره یاد گرفتم‪.‬‬ ‫همان دوستانی که از خارج برایتان ایینه اوردند؟‬ ‫(خنده)‪...‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫دقیقا‪ ،‬االن مجید را ببینید چقدر دماغش شکیل است‪ ،‬شخصیتش را هم ببین‪ .‬اصال‬ ‫منفی نیست‪ .‬خانواده اش را دوست دارد‪ .‬دعای مردم هم پشت سرش هست‪ .‬دماغش‬ ‫هم زیبا شده است‪ .‬خود شما هم ادم خوبی هستید‪.‬‬ ‫‪39‬‬ ‫گپی با اهنگساز و رهبر ارکستر ایرانی لوریس زاره چکناواریان‬ ‫وطنم ایران و قلبم بروجرد است‬ ‫ساخت اثر رستم و سهراب بیست و پنج سال طول کشید‬ ‫روشنک هورفر| ‪ 78‬سال دارد و بیش از ‪ 75‬سمفونی‪ ،‬اپرا‪ ،‬موسیقی مجلسی‪ ،‬کنسرتو برای پیانو‪ ،‬ویولن‪ ،‬گیتار‪ ،‬ویولن سل و پیپا‪ ،‬موسیقی‬ ‫باله‪ ،‬اثاری برای گروه کر‪ ،‬یک رکوئیم‪ ،‬و یک اوراتوریو و بیش از ‪ ۴۵‬موسیقی فیلم ساخته است‪ .‬وی از سال ‪ ۱۹۸۹‬تا ‪ ۲۰۰۰‬رهبری ارکستر‬ ‫فیالرمونیک ارمنستان را برعهده داشت و به مدت ‪ ۳‬سال نیز برای اجراهای خیریه با این ارکستر در وین بود‪ .‬در سال ‪ ۱۳۸۴‬یک کنسرت با‬ ‫همکاری شهرام ناظری و با اجرای ارکستر بزرگ کومیتاس ارمنستان اجرا کرد که در سال ‪ ۱۳۹۰‬توسط انتشارات اوای باربد با نام کنسرت‬ ‫شهرام ناظری و لوریس چکناوریان منتشر شد‪ .‬گفتگوی اختصاصی زیر و بم با استاد چکنواریان را در ادامه بخوانید‪.‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪40‬‬ ‫مختصری از خودتان برایمان بگویید‪.‬‬ ‫اسم من لوریس زاره چکناواریان است البته زاره به معنی اشک نه‬ ‫زارع با عین؛ چکناواریان هم یک اسم ارمنی است که چکنوور یعنی‬ ‫فارغ و تارک دنیا‪ .‬پدر پدربزرگ من وقتی که در دوران فتحعلی شــاه‬ ‫ارمنستان شرقی که جزو ایران بود‪ ،‬به تصرف روسها درامد‪ ،‬نخواست‬ ‫که از حکومت روسها تبعیت کند‪ ،‬پس باالی کوه‬ ‫رفت و ‪ 50‬سال در کوه ها زندگی کرد و این لقب‬ ‫چکنوور یعنی تارک دنیا را گرفت‪.‬‬ ‫‪ 70‬ســاله بود که پایین امد و ازدواج کرد و‬ ‫چند تا بچه داشــت که یکی از انها پدربزرگ‬ ‫من بود‪ .‬به هرحال چکنوور اسم ما ریشه در ان‬ ‫ماجرا دارد‪ .‬البته این اشتباه تاریخی یک بار هم‬ ‫در دوران شاه عباس انجام گرفت که ارمنستان‬ ‫غربی که جزو ایران بود تحت تصرف عثمانی ها‬ ‫قرار گرفــت و مادرم و خانواده مادرم در ‪1915‬‬ ‫که ترک ها ارامنه را قتل عام می کردند‪ ،‬فرار کرده‬ ‫و به وطن خودشان ایران برگشتند‪ ،‬و در ایران‬ ‫ساکن شدند‪ .‬پدرم هم بعد از تصرف ارمنستان‬ ‫و کشــتار ‪ 20‬هزار نفری فــرار کرد و به وطن‬ ‫اصلی اش ایران برگشــت و و اینها در بروجرد اشنا شدند‪ .‬پدرم ‪15‬‬ ‫سال بزرگتر از مادرم بود‪.‬عاشق هم شدند ولی خانواده مخالف بودند‪.‬‬ ‫بعد از تالش بسیار به تهران امده و ازدواج کردند و بنده و خواهرهابم‬ ‫متولدشدیم‪.‬‬ ‫شما چند سالگی ازدواج کردید؟‬ ‫من ‪ 30‬سالم بود که ازدواج کردم و سه بار هم ازدواج کردم‪ .‬حاصل‬ ‫ازدواج هایم ســه فرزند است؛ اولی پسری چهل و پنج ساله‪ ،‬و دومی‬ ‫و سومی هم پســر و دختر دیگرم که انها مقیم وین هستند‪ .‬پسرم‬ ‫ویولنیست است و کنسرت های خیلی زیادی اجرا می کند و دخترم هم‬ ‫مشغول تحصیل در دانشگاه است‪ .‬همسرم هم پیانیست خیلی خوبی‬ ‫است‪ .‬نامش هم خیلی ایرانی و نایّره است‪.‬‬ ‫تا کنون پیش امده خانوادگی برنامه ای را اجرا کنید؟‬ ‫با کل خانواده خیر‪ ،‬ان زمان که ما برنامه اجرا می کردیم بچه ها خیلی‬ ‫کوچک بودند‪ .‬با خانمم چند کنسرت حتی در ایران اجرا کرده ام‪.‬‬ ‫از چند سالگی و به چه صورتی وارد دنیای هنر و موسیقی شدید؟‬ ‫از ‪ 5‬سالگی عاشق موسیقی شدم؛ زمانی که یک اجرای زنده گروهی‬ ‫دیدم ‪ 5‬سالم بود‪ .‬یک ارکستر کوچک در حال اجرا بودند که عاشق ساز‬ ‫ویولن شدم؛ وقتی به خانه برگشتم‪ ،‬دو تا مداد برداشتم‪ ،‬زیر چانه ام‬ ‫گذاشــتم و ادای ویولون زدن را دراوردم و از ان زمان عاشق شدم و‬ ‫ویروس موسیقی به جانم افتاد و تا امروز هم ازاد نشدم‪.‬‬ ‫از نظر شما نقش استعداد‪ ،‬تحصیالت و تمرین در تبدیل شدن به‬ ‫یک موسیقی دان خوب با چه نسبتی تعریف می شود؟‬ ‫هر شــغلی باید الهامی در ان باشد و ادم خودش نمی تواند شغل‬ ‫خودش را واقعا انتخاب کند‪ ،‬بخصوص در هنرموسیقی که یک کار الهی‬ ‫است‪ ،‬موسیقی زبان خداوند است و خوشبختانه من عاشقش بودم و تا‬ ‫امروز هم نتوانسته ام از ان جدا شوم و تمام زندگی ام است‪ .‬هر کاری‬ ‫که بخواهید انجام بدهید بدون زحمت و پشتکار‬ ‫به هیچ جا نمی رسید‪ ،‬بخصوص موسیقی که یک‬ ‫علم است و خوش ایند همه‪ ،‬هزار سال هم عمر‬ ‫کنید نمی توانید تمام این علم را یاد بگیرید‪ .‬اگر‬ ‫بخواهید به مراتب مطلوبی برسید باید روزانه ده‪،‬‬ ‫دوازده ساعت وقت بگذارید و با تالش و لطف‬ ‫خداوند به هدفتان می رسید‪.‬‬ ‫به نظر شما سبک زندگی یک موزیسین با‬ ‫یک فرد عادی چقدر متفاوت است؟‬ ‫یک موزیســین یا یک نوازنده یا اهنگساز‬ ‫زندگی شان طوری است که تارک دنیا هستند و‬ ‫بیشتر در خلوت خودشان باید باشند‪ .‬مثال خود‬ ‫من در سال شاید چهار‪ ،‬پنج بار مهمانی بروم‬ ‫یا اصال نروم‪ .‬بیشتر در خانه هستم و دوستان‬ ‫زیادی ندارم‪.‬‬ ‫اگر هم بخواهید در زندگی خوش بگذرانید و هم بخواهید کار انجام‬ ‫بدهید به هدف نمی رسید‪ .‬االن من خودم در این پنجاه‪ ،‬شصت سال‬ ‫تقریبا هجده هزار صفحه پارتیتور نوشته ام‪ .‬بیشتر از هشتاد اثر دارم‬ ‫که چهار تا از انها داستان های شاهنامه است‪ .‬از ضحاک‪ ،‬رستم‬ ‫و سهراب‪ ،‬اسفندیار و سیاوش و زندگی موالنا‪ ،‬اینها هر‬ ‫کدامشان زمان بسیاری برده است‪.‬‬ ‫رســتم و سهراب بیست و پنج سال طول کشید‬ ‫تا تمامش کردم ‪.‬اوپراهای دیگرم ده و پنج ســال‬ ‫طول کشــید‪ .‬اینها کارهایی هستند که نمی توانید‬ ‫هم زندگی کنید و خوش بگذرانید و هم به هدفتان‬ ‫برسید‪ .‬باید کامال در خلوت خود باشی تا به هدفت‬ ‫برسی‪.‬‬ ‫یاد مصاحبه ای افتادم از شــما که فرموده بودید اهل‬ ‫تلویزیون و رادیو و روزنامه نیستم‪ ،‬دلیل اینهمه دوری از رسانه چیست؟‬ ‫تلویزیون ســر و صدا‪ ،‬تبلیغات و اگهی هایش زیاد اســت‪ .‬یک‬ ‫تلویزیون قدیمی دارم که اگر یک فیلم خوب ومستند و یا یک مصاحبه‬ ‫خوب پخش شود نگاه می کنم اما تلویزیون را بخاطر هیچ کانالی روشن‬ ‫نمی کنم‪ .‬ماهواره هم ندارم‪ .‬رادیو هم ندارم‪ .‬روزنامه هم نمی خوانم‪.‬‬ ‫اخبار روزانه را از کجا پیگیری می کنید؟‬ ‫در خیابان که رد می شوم سرمقاله ها را می خوانم و همین برایم کافی‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫گفتگوی اختصاصی‬ ‫موسیقی کالسیک‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫است‪ .‬ناراحت می شوم از بس که مرتب اخبار بد وجود دارد‪ .‬دوست‬ ‫دارم روزنامه هایی چاپ شود که ادم وقتی می خواند خوشحال شود و‬ ‫بخندد‪ .‬همه اش تراژدی است‪.‬‬ ‫استاد نشریه زیر و بم ما را بخوانید خیلی خوشحال می شوید پر‬ ‫از انرژی مثبت است‪.‬‬ ‫بله حتما‪ ،‬من دوست دارم از خواب بیدار شوم و اخبار خوب بشنوم‬ ‫نه اخبار کشت کشتار و مرگ و میر و یا اتفاق های بد‪ .‬بهتر است که‬ ‫این اخبار را ندانم‪.‬‬ ‫االن چند سال دارید؟‬ ‫من هفتاد و هشت سال دارم‪ .‬جوانم و هنوز متولد نشده ام‪ ،‬هفتاد و‬ ‫هشت سال است که منتظرم تا متولد بشوم‪.‬‬ ‫چند سال است به این نتیجه رسیدید که از رسانه ها دور باشید؟‬ ‫موجب ازارتان می شوند؟‬ ‫االن دو‪ ،‬ســه سال است که از رسانه ها کامال دورم‪ .‬قبال هم اذیتم‬ ‫می کرد‪ .‬خوشبختانه وقتی طوفان شد و انتن ها به هم ریخت‪ ،‬تمام‬ ‫همسایه ها انتن هایشان را درست کردند و به من هم اصرار داشتند که‬ ‫درست کنم ولی من درست نکردم و خیلی راحت هستم‪.‬‬ ‫خانواده نمی گویند که ما می خواهیم تلویزیون نگاه کنیم؟‬ ‫نه انها اگر بخواهند ببینند خب می بینند؛ من توی اتاق خودم هستم‬ ‫و با انها کاری ندارم‪.‬‬ ‫وقت هایی که می خواهید استراحت کنید و به ارامش برسید چه‬ ‫کاری انجام می دهید؟‬ ‫چند دوست دارم که به انها زنگ می زنم‪ ،‬حرف می زنیم‪ ،‬با هم پای‬ ‫تلفن جوک می گوییم و می خندیم یا به کافه می رویم و چایی می خوریم‪.‬‬ ‫مهمانی که بیش از چهار‪ ،‬پنج نفر باشند نمی روم؛ از قبل می پرسم که‬ ‫چند نفر مهمان دعوت شده اند اگر زیاد باشند نمی روم‪.‬‬ ‫کدام کارتان را بیشتر دوست دارید و احساس می کنید که در ان‬ ‫کار حداکثر هنر و توانایی تان را به نمایش گذاشته اید؟‬ ‫خیلی سخت است بخواهید بگویید کدام بچه تان را بیشتر دوست‬ ‫دارید ولی خب واقعا رستم و سهراب را خیلی دوست دارم چون برایش‬ ‫خیلی زحمت کشیده ام و بیست و پنج سال کار کردم تا تمامش کردم‬ ‫و قاعدتا خیلی دوستش دارم البته کارهای دیگرم را هم دوست دارم‪.‬‬ ‫رستم و سهراب را از جوانی شروع کردم‪ ،‬بخاطر رستم و سهراب‬ ‫شیرخدا که گوش می کردم بخاطر اهنگ ها وضرب های زورخانه ای به‬ ‫زورخانه رفتم و عاشق زورخانه شدم و تا امروز هم به زورخانه می روم‬ ‫و بعد شروع کردم به جمع اوری اهنگ ها و ریتم های زورخانه ای‪.‬‬ ‫از طــرف دیگر در خیابان منوچهری و در محلی که زندگی می کنم‬ ‫قبل از انقالب هیات های خیلی بزرگی راه می افتاد و من عاشــق این‬ ‫دسته ها بودم و این ضربه های سنچ و ضربه های تبل و شیپور و اینها‬ ‫را جمع اوری می کردم‪ .‬رستم و سهراب را بر مبنای موسیقی محرم و‬ ‫زورخانه ای نوشته ام و این سنت ها باعث شد که من در این باره کار‬ ‫کنم و تمامش کنم‪ .‬در واقع رستم و سهراب تاریخچه زندگی خودم‬ ‫اســت که چطور مطالعه کردم و به ان رسیده ام‪ .‬من خیلی برایش‬ ‫زحمت کشیده ام‪ .‬عاشق داستان رستم و سهراب بودم‪.‬‬ ‫شما در ایران‪ ،‬ارمنســتان‪ ،‬اتریش و امریکا زندگی و تحصیل‬ ‫کرده اید؟‬ ‫من در ارمنستان تحصیل نکرده ام؛ من یکی از کسانی بودم که برای‬ ‫استقالل ارمنستان فعالیت سیاسی داشتم که از شوروی جدا شود‪ .‬من‬ ‫ایرانی هستم و خانه ام هم ایران است‪ ،‬تحصیالتم اتریش بوده و در‬ ‫امریکا استاد دانشگاه بوده ام‪.‬‬ ‫‪41‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪42‬‬ ‫من متولد بیست و یک‬ ‫مهر ماه اما در شناسنامه اول‬ ‫ابان هستم چون پدرم دیرتر‬ ‫شناسنامه ام را گرفته ولی من در‬ ‫واقع بیست و یک مهر ماه متولد‬ ‫شده ام و مهر هم با من متولد‬ ‫شده است‪ .‬من مهر را دوست‬ ‫دارم و بدون مهر هم نمی توانم‬ ‫زندگی کنم‬ ‫در بین این چهار سرزمین که اقلیم و فرهنگ های متفاوتی دارند‬ ‫کدام یک را بیشتر دوست دارید؟‬ ‫البته ایران‪ ،‬چون متولد ایرانم‪ .‬هر کسی هر کجا که متولد می شود‪،‬‬ ‫انجا وطن اصلی او اســت‪ .‬اگه بگویند کدام نقطه از ایران؟ می گویم‬ ‫بروجرد‪ ،‬چون در بروجرد متولد شده ام و قلب من بروجرد است‪ .‬وطنم‬ ‫بروجرد است‪.‬‬ ‫متولد چه فصلی از سال هستید؟‬ ‫من متولد بیست و یک مهر ماه اما در شناسنامه اول ابان هستم چون‬ ‫پدرم دیرتر شناسنامه ام را گرفته ولی من در واقع بیست و یک مهر ماه‬ ‫متولد شده ام و مهر هم با من متولد شده است‪ .‬من مهر را دوست دارم‬ ‫و بدون مهر هم نمی توانم زندگی کنم ‪.‬‬ ‫پس متولد فصل پاییز هستید‪ ،‬اگر بخواهید درباره پاییز بگویید چه‬ ‫می گویید؟‬ ‫پاییز فصل عاشقان و ماه مهراست‪.‬‬ ‫اســتاد همین جا از طرف خودم و همه دست اندرکاران مجموعه‬ ‫زیر و بم سالروز تولدتان را پیشــاپیش تبریک می گویم‪ .‬ان شاءاهلل‬ ‫که ســال های سال در پناه لطف پروردگار مهربان سالمت و شاد و در‬ ‫ارامش باشید‪.‬‬ ‫بسیار سپاسگزارم و قربان محبتتان‪ .‬خیلی تشکر می کنم از شما و‬ ‫دست اندرکاران مجله وزین زیر و بم‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫مو سیـــــقی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪43‬‬ ‫ذوالجناح‪ ...‬مادیان سرخ بال‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫در خلق اثار هنری مبتنی بر واقعه عاشورا و نظایر ان‪ ،‬بیش از هر‬ ‫چیز باید بر عظمت و شکوه ایمان و پایمردی شهدا تکیه کرد‬ ‫درگذشتهمداحانفتوتنامه هاییسرشارازعنایاتواشارتداشته اند‬ ‫که در انها تمام ویژگی های مداح و قوانین مداحی صراحتا امده بود‬ ‫گفتگو بــا دکتر عماد توحیدی اهنگســاز و نوازنده دف و‬ ‫سازهای کوبه ای‬ ‫البوم ذوالجناح‪ ،‬نمونه ای اســت از یک نوع سلیقه و برداشت‬ ‫در موسیقی امروز ایران‪ ،‬که از لحاظ تکنیک و اجرا‪ ،‬جدید است‬ ‫و به رغم نامش‪ ،‬نه اثری رسم ا ًمذهبی است و نه اثری الئیک؛ کاری‬ ‫است که برداشت شخصی مولف ان از فضاهای مذهبی و تجربه‬ ‫دینیرانمایشمی دهدونمایشگاهیاستازذهنشگفتوشگرف‬ ‫موسیقاییمولفـ عمادتوحیدیـکهجغرافیایفرهنگیمتنوعی‬ ‫دارد‪ .‬مولف در این اثر‪ ،‬تالش کرده است از هر نوع تداعی مستقیم‪،‬‬ ‫ارجاع مستقیم و شرطی شدن های همیشگی‪ ،‬برهد و از رهگذر‬ ‫این عادت گریزی‪ ،‬حس جدیدی از نغمه های شنیده شده و حتی به‬ ‫ظاهرشنیده نشدهرابهشنونده‪،‬شنوندهباهوشومتوجه‪،‬اهداکند‪.‬‬ ‫عادت گریزی مولف‪ ،‬محصول اگاهی او از کیمیای این کار است‪ .‬اما‬ ‫خالقیت او‪ ،‬در زمینه هایی از کار که منحصر ا ًبه امر خطیر خالقیت‬ ‫مربوط می شود‪ ،‬محصول نبوغ طبیعی و استعداد فطری او در کار‬ ‫عملی موسیقی است‪ .‬کم نبوده دوران ها را که در ان ها‪ ،‬ماندگارترین‬ ‫ن ِبری از‬ ‫حرف ها را نوابغ دل اگاه و باجرات زده اند؛ نه فیلسوف مشربا ‬ ‫شور و جنبش‪ ،‬که از بیم اشتباه کردن‪ ،‬هیچگاه حرکت جسورانه ای‬ ‫را شروع نمی کنند و کارنامه موسیقایی دکترعماد توحیدی سرشار‬ ‫از تجربیات نو و بدیع است‪.‬‬ ‫چرا منحصرًا از ساز های کوبه ای استفاده کردید؟‬ ‫سازهای کوبه ای برخالف تصوری که در اذهان همگان پدید امده است‪ ،‬تنوع بسیار‬ ‫دارند و ملل مختلف انها را می شناسند و به کار می برند‪ .‬ترکیب سازهای کوبه ای به گونه ای‬ ‫است که حد و مرزها و الزامات فرهنگ سنتی و موسیقی را درمی نوردد و فراتر از مرزهای‬ ‫خط کشی شده کالسیک می رود‪ .‬هدف من از استفاده از سازهای کوبه ای این بود که نظام‬ ‫موسیقایی جدیدی را در موسیقی معرفی کنم‪ ،‬زیرا معتقدم خانواده بزرگ سازهای کوبه ای از‬ ‫نظرصدادهی‪،‬قابلیتهمنشینیوهمنواییبسیاریبایکدیگردارندوازاینطریقمی توان‬ ‫موسیقیمللمختلفراهمدرکناریکدیگرگرداورد‪.‬‬ ‫برداشت شما از موسیقی دینی چیست؟‬ ‫موسیقی دینی بر اساس معرفت الهی و با هدف عبادی و ارزش گذاری به مفاهیم قدسی‬ ‫ساختهوپرداختهمی شود‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪44‬‬ ‫ذوالجناح را با این هدف ساختید؟‬ ‫بهاعتقادمنموسیقیوشعرمذهبیایرانباواقعهعاشورا‬ ‫پیوند ناگسستنی دارد‪ .‬ذوالجناح ترکیبی است از بنیادهای‬ ‫فکریایرانیامیختهبانگاهاساطیریکهنواعتقاداتعمیق‬ ‫شیعی که در ائین های عزاداری و سوگواری اقوام گوناگون‬ ‫ایرانیظهوروبروزپیدامی کنند‪.‬موسیقیدینی‪،‬فارغازفرمو‬ ‫رنگ و شکل‪ ،‬در کلیت خود ملهم از روح واحدی است که در‬ ‫قالب هایگوناگون‪،‬تجلیاتمختلفیدارند‪.‬بهقول"کریستف‬ ‫ولف" موسیقی دینی برای موسیقیدان این فرصت را فراهم‬ ‫می اورد تا به عنوان یک فرد مومن‪ ،‬اعتقاداتش را در اثرش به‬ ‫صورتیکمانیفستبیانکند‪.‬‬ ‫و چه شد که برای خلق این اثر هم از سازهای‬ ‫کوبه ای استفاده کردید؟‬ ‫خاصیتسازهایکوبه ایایجادفضاییپرتحرک‪،‬پرشور‬ ‫و حماسی است و من تعمدًا می خواستم روح حماسی عاشورا را به تصویر بکشم‪.‬‬ ‫با شکستن قالب های سنتی؟‬ ‫من سنت های موسیقایی موسیقی دینی سرزمینمان را بسیار غنی و گوناگون و کشف‬ ‫یدانم‪ .‬موسیقی ائینی ما در کمال قدرت‪ ،‬اصالت‪ ،‬نجابت و تاثیرگذاری از پس انتقال‬ ‫نشده م ‬ ‫ارجمندترینمفاهیمبرمی ایدوفقطکافیاستکهماایننغمه هاراکشفوبازافرینیکنیم‪.‬‬ ‫منسعیکرده امدرفضاییکهتاانموقعتجربهنشدهبود‪،‬ازنغمه هایسنتیموسیقیدینی‬ ‫استفاده کنم‪ .‬ما معموال در مواجهه با واقعه عاشورا سعی کرده ایم بیشتر بر قساوت دشمنان‬ ‫اباعبداهلل(ع) تکیه و عواطف را به این شکل تحریک کنیم‪ ،‬درحالی که تقلیل این حماسه‬ ‫منحصر به فرد تا این مرتبه‪ ،‬صحیح نیست‪ .‬به اعتقاد من در خلق اثار هنری مبتنی بر واقعه‬ ‫عاشوراونظایران‪،‬بیشازهرچیزبایدبرعظمتوشکوهایمانوپایمردیشهداتکیهکردتا‬ ‫از این طریق الگوسازی درست صورت بگیرد و راه تعالی به انسان مضطرب و سرگشته امروز‬ ‫نشان داده شود‪ .‬موسیقی دینی باید عقالنیت انسان را مخاطب قرار دهد و معرفت اندیشان‬ ‫دینی باید این واقعه عظیم را حادثه ای سرشار از عشق و ایثار و زیبایی تصویر کنند تا بتوان در‬ ‫چشمه زالل ان از پلیدی ها دور و به جایگاه گران سنگ ان نزدیک شد و این اتفاقی است‬ ‫کهمتاسفانهکمتردراشعارولحن هاینوحه هایمااحساسمی شود‪،‬درحالیکهیادمهست‬ ‫در دوران کودکی و نوجوانی اشعاری را از زبان نوحه خوان های کرمان می شنیدم و نواهایی به‬ ‫گوشم می خورند که حقیقتًا شور و هیجان خاصی را در روح انسان پدید می اورند و امروز اگر‬ ‫توانسته ام اثری در این مایه خلق کنم‪ ،‬به تمامی مدیون اشعار ارفع کرمانی و نیز ان نغمه های‬ ‫دلنوازوصمیمیوخالصانههستم‪.‬‬ ‫به نظر می رســد در ذوالجناح به رغم نگاه عمیق به سنت های مذهبی‪-‬‬ ‫موسیقایی ایرانی‪ ،‬از هر نوع تداعی و ارجاع مستقیم‬ ‫پرهیزکرده اید‪.‬‬ ‫نطوراست‪.‬شایدیکیازامکاناتبزرگیکهسازهای‬ ‫همی ‬ ‫کوبه ای در اختیار من قرار داد‪ ،‬همین خاصیت ســیا حوار و‬ ‫جهان وطنی و کیفیت بدوی و بدون مرز انهاســت‪ .‬پس از‬ ‫ساخت کولی کوبی و موفقیت ان در جذب مخاطب‪ ،‬فرصت‬ ‫را برای ســاختن اثری درباره واقعه عاشورا بدون پیروی از‬ ‫فرمول های رایج روز و با قصد ایجاد فضایی تازه و رنگارنگ‬ ‫مناسبدیدم‪.‬‬ ‫شما در واقع با استفاده از سازهای کوبه ای اقوام‬ ‫و ملل مختلف‪ ،‬انان را به این ضیافت دعوت کرده اید‪.‬‬ ‫همین طور است‪ .‬سازهای فرهنگ های گوناگون و حتی‬ ‫استفاده از اواهای اقوام و ملل مختلف‪ ،‬این امکان را فراهم‬ ‫اوردهاستکهدرکولی کوبیاواهایکلیساییرادرکناردوبیتی خوانی هایکرمانومقام های‬ ‫خراسانیوموسیقیافریقاییوهندیوسایرمللاسالمیوحتیاذانبنشانم‪.‬درذوالجناحنیز‬ ‫شروه خوانی بوشهر را به مهمانی موسیقی سایر نواحی بردم و امیزه ای از اداب و رسوم متنوع‬ ‫ایران و ملل اسالمی را در یک جا گرد هم اوردم‪.‬‬ ‫نوعی وحدت در کثرت‪...‬‬ ‫این که البته مضمون بسیار بلندی است‪ ،‬ولی همواره در ساخت اثارم به دنبال بیان این‬ ‫وحدت که در روح موسیقی دینی نهفته است‪ ،‬بوده ام‪.‬‬ ‫شما حتی گاهی از سازهایی هم که در موسیقی های مذهبی از انها استفاده‬ ‫نمی شود‪ ،‬استفاده کرده اید‪ .‬نگران نبودید که این ریسک‪ ،‬کل اثر شما را برای‬ ‫مخاطب نامانوس کند و او ان را پس بزند؟‬ ‫نگرانبودمولیقصدداشتمبههرنحوممکنازتداعیمعانیمستقیمپرهیزکنمواین‬ ‫نوعی خرق عادت‪ ،‬جسورانه و حتی شاید بشود گفت خطرناک بود‪.‬‬ ‫ریسک کردید و گرفت!‬ ‫بله؛ مخاطب نه تنها این عادت گریزی را پس نزد که از ان استقبال هم کرد‪ .‬همنشینی‬ ‫مقام های نواحی مختلف ایران در کنار موسیقی ملل گوناگون عالم‪ ،‬فارغ از قید و بندهای‬ ‫همیشگینوعیشوریدگیوسیالنرابرایمنبهارمغانمی اوردکهتجربهبسیاردلنشینی‬ ‫است‪.‬‬ ‫شــما حتی از موسیقی کار هم استفاده‬ ‫کرده اید!‬ ‫شاید‪ ،‬اما احساس می کنم تعلق خاطر من به‬ ‫موسیقی و فرهنگ غنی نواحی مختلف ایران و‬ ‫ملل جهان‪ ،‬عشق به ادبیات عرفانی غنی ایران‬ ‫و بــه ویژه تاثیر بی تردید محیــط خانوادگی‪ ،‬به‬ ‫عالقه عمیق من به این نوع موسیقی‪ ،‬تاثیر تعیین کننده داشته است‪ ،‬هرچند به هر حال‬ ‫پالن بندی و تصویرسازی در موسیقی نمی تواند فارغ از تحصیالت دانشگاهی ام در رشته‬ ‫تئاتروسینماباشد‪.‬‬ ‫در موسیقی مذهبی ما نوعی گرایش به سمت موسیقی پاپ دیده می شود‪.‬‬ ‫ایا شما این گرایش را نوجویی تلقی می کنید؟‬ ‫چونازعشقبهشغلتبدیلشدهاست‪.‬بهقول‬ ‫استاد فرشچیان‪« :‬مسجد شیخ لطف اهلل را ایمان‬ ‫ساختومساجدبی حالوبی تاثیرامروزراسیمان‪».‬‬ ‫درگذشتهمداحانفتوت نامه هاییسرشارازعنایات‬ ‫و اشارات داشتند که در انها تمام ویژگی های مداح‬ ‫و قوانین مداحی صراحتا امده بود‪ .‬منقبت خوانان‬ ‫نیز مراتب داشــتند‪ .‬عده ای ساده خوان‪ ،‬گروهی‬ ‫قراخوان و دسته ای مرصع خوان بودند و هر گروه را‬ ‫می شدبراساستوانایی هایانهاتشخیصداد‪.‬هر‬ ‫مرتبتی ادابی و ادبی داشت‪ .‬منقبت خوان باید خردمندانه سخن می گفت و به مکارم اخالق‬ ‫اراستهمی بود‪.‬نخستینشرطمنقبت خوانی‪،‬صاحبدلیوپاکدلیبود‪،‬اماامروزدرمیاناشعار‬ ‫گروهی از مداحان با کمال تاسف شاهد وهن جدی به اهل بیت(ع) هستیم‪ ،‬درحالی که اگر‬ ‫دست اندرکاران این حرفه‪ ،‬معرفت کافی نسبت به جایگاه واالی اهل بیت(ع) داشته و از‬ ‫سالمت نفس کافی برخوردار باشند و سپس به شکلی حرفه ای با شعر و موسیقی اشنایی‬ ‫پیدا کنند‪ ،‬هرگز حاضر نخواهند بود از اشعار و ملودی های سخیف استفاده کنند و قطعًا اثار‬ ‫انهاتاثیرگذارخواهدبودکهگفته اند‪«:‬طریقعشقطریقیعجبخطرناکاست‪/‬نعوذباهلل‬ ‫اگر ره به مقصد نبری‪».‬‬ ‫چرا برای این اثر خود نام ذوالجناح را انتخاب کردید؟‬ ‫ابتدا نام «ان مادیان سرخ یال» را انتخاب کردم که اشارتی شاعرانه بود به «ذوالجناح»‪ ،‬اما‬ ‫بعدًا حس کردم ذوالجناح خود بار شاعرانه مدنظر من را دارا است‪ .‬دلیل دیگری که این نام‬ ‫را انتخاب کردم این بود که مایه و پایه این اثر ریتم است و صدای پای اسب هم ریتم های‬ ‫من نوعی همین قدر است که نهایتًا از ذوالجناح‬ ‫منظم و مشخصی دارد‪ ،‬از طرفی قد و قواره ِ‬ ‫یدانیدکه‬ ‫بگویموسخنگفتندربارهاصلرویدادعاشوراوشهدایاندراندازهمننیست‪.‬م ‬ ‫ذوالجناح به معنی «دارنده دو بال» است که برای من پرواز و زیبایی و عروج را تداعی می کند‪.‬‬ ‫در ذوالجناح چه ضرورتی را احساس کردید که از شعر استفاده کردید؟‬ ‫فکرمی کردمدرمیاناینهیا بانگیکهدارداتفاقمی افتدبایدبهنگرش هاینوحه خوانی‬ ‫اصیلتوجهداشتهباشم‪.‬می خواستمنمونه هاییازاننوحه خوانی هارابهنوعیبازافرینیکنم‪.‬‬ ‫این البوم فصل جدیدی در موســیقی دینی ایران گشود که با حفظ اصول‪،‬‬ ‫مطابق با شرایط و ظرفیت های روز موسیقی باشد‪ .‬از اینکه وقت خود را به ما‬ ‫دادیدسپاسگزاریم‪.‬‬ ‫درودبرشماومخاطبانارجمندتان‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫ابدًا! این گرایش ریشه در عدم شناخت کافی از سنت های موسیقایی در عزاداری های‬ ‫دینیماوانحرافازخطاصلیداردکهلطم هشدیدیبهاینائینارزشمندوتاثیرگذارمی زند‪.‬‬ ‫ما در تاریخ ادبیات خود اشعار بسیار فاخری در منقبت پیامبر گرامی اسالم(ص) و خاندان‬ ‫ایشان و بخصوص در نقل واقعه عاشورا داریم‪ .‬استفاده از اشعار کم مایه و میان مایه و ادبیات‬ ‫قربان صدقه ای و خودمانی‪ ،‬دور از شان فرهنگ فاخر عزاداری برای اباعبداهلل(ع) است و‬ ‫هیچتناسبیبااشعارگرانمایهوباشکوهیکهدرقدیمدرنوحه هاخواندهمی شد‪،‬ندارد‪.‬وقتی‬ ‫به جای ان اشعار زیبا و موقر از زبان نوحه خوان جمالت «قربون چشات برم» و «قربون‬ ‫موهات برم» را روی ملودی هایی می شنویم که یاداور اشعار ضعیف و سخیف خواننده های‬ ‫کوچه و بازاری است‪ ،‬انتظار چه نوع تاثیری را روی ذهن مخاطب داریم؟ به نظر من این‬ ‫شیوه‪ ،‬نوعی سوءاستفاده از احساسات عوا مالناس است‪ .‬من وقتی این نوع اشعار را روی اثار‬ ‫قدیم و جدید ایرانی و عربی و استانبولی می شنوم‪ ،‬حقیقتًا متحیر می مانم‪ .‬چگونه است که‬ ‫متولیانفرهنگیوهنریمانسبتبهچنینوهناشکاریواکنشنشاننمی دهندوچگونه‬ ‫حاضرند این توهین اشکار به گرامی ترین سنت های عزاداری ما را تحمل کنند؟ این روند‬ ‫نقدرتکرارشدهکهمتاسفانهقبحانازبینرفتهاستوخیلیراحت‬ ‫انحرافیوتوهین امیزا ‬ ‫این فضا را تحمل می کنیم‪ ،‬درحالی که به نظر من اتفاقًا یکی از مواردی است که برخورد‬ ‫صریح و قاطعی را می طلبد‪ ،‬زیرا یکی از ستون های اصلی تاریخ و اعتقادات ما برگزاری‬ ‫ابرومند و باشکوه عزاداری های ماه محرم است و هر نوع بی احتیاطی و بی توجهی به اجزای‬ ‫به نظر شما چرا مداحی به این صورت‬ ‫درامده است؟‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫به نظر می رسد تحصیل در رشته سینما‬ ‫به تصویرسازی و روایتگری در موسیقی به‬ ‫شما کمک شایانی کرده است‪.‬‬ ‫پسازنظرشماموسیقیدینیوبهویژهمداحی هایمادچارظاهربینیشده اند‪.‬‬ ‫وکثرت گرایی‪.‬معمو ً‬ ‫الوقتیباهنربهشکلکاالییکهمی شودانراتولیدانبوهکردرفتار‬ ‫می شود‪ ،‬حاصل همین می شود‪ .‬سایر رشته های‬ ‫هنری ما هم دچار همین افت هســتند‪ .‬در این‬ ‫رهگذر متاسفانه به شان و جایگاه موسیقی دینی‬ ‫نهایت کم لطفی شده است‪ ،‬درحالی که در طول‬ ‫تاریخ‪ ،‬این موســیقی همواره مورد تاکید عرفای‬ ‫بزرگ بوده است‪ .‬موالنا در این خصوص می گوید‪:‬‬ ‫«پس حکیمان گفته اند این لحن ها‪ /‬از دوار چرخ‬ ‫بگرفتیم ما‪ /‬ما همه اجزای ادم بوده ایم‪ /‬در بهشت‬ ‫اینلحن هابشنوده ایم‪».‬‬ ‫گفتگو‪ ،‬موسیقی سنتی‬ ‫همین طور است‪ .‬موسیقی کار هم در سرزمین‬ ‫ماازغنایحیرت انگیزیبرخورداراست‪،‬امامتاسفانه‬ ‫مورد غفلت واقع شــده است‪ .‬من در اثار خود غیر‬ ‫از اســتفاده از اواها و ریتم هایی که در سنت های‬ ‫ســوگواری استفاده می شــوند‪ ،‬به نغمه هایی که‬ ‫ماهیگیران‪ ،‬درودگران و کارگران سایر حرفه ها هم‬ ‫می خوانند‪ ،‬توجه کرده ام‪ .‬در ذوالجناح نمی خواستم‬ ‫از فضاهای مستعمل که دیگر تاثیرگذاری خود را از‬ ‫دست داده اند استفاده کنم و عمد داشتم که زیبایی‬ ‫و شکوه حماسه عاشورا را با مدد از موسیقی خود‬ ‫زندگیبیانکنم‪.‬‬ ‫اینمراسم ‪،‬جفایبربزرگ ترینرویدادتاریخی ـ مذهبیماست‪.‬‬ ‫روزگاریبهتریناساتید‪،‬موذن ها‪،‬مداحانومنقبت خواناناینوظیفهسنگینرابهعهده‬ ‫داشتند‪ .‬افرادی چون حاج موذن تفرشی‪ ،‬سیدعبدالرحیم اصفهانی‪ ،‬قربان خان شاهی‪ ،‬تاج‬ ‫اصفهانی‪،‬میرزااسماعیل خانکرمانی‪،‬سیدحسینعندلیباصفهانیکهخودازاساتیدمسلم‬ ‫موسیقی و مسلط به ادبیات فارسی و انسان هایی اگاه و عالم بودند‪ ،‬اما اینک گاه اشعار و‬ ‫ملودی هاییراازمداحانمی شنویمکهخودبهخودبهیاداینشعرسعدیمی افتیمکه‪«:‬گر‬ ‫توقرانبدیننمطخوانی‪/‬ببریرونقازمسلمانی‪».‬‬ ‫‪45‬‬ ‫گفتگو با مجید اخشابی به بهانه «لبخند»‬ ‫به رپ مجوز بدهید‬ ‫به همکاری با جوان ترها اعتماد و اعتقاد دارم‬ ‫محمدمعین بحیرایی| وقتی کسی از چیزی بخواند که خودش به ان شهره است‪ ،‬ناخوداگاه تاثیرگذاری اش بر دیگران بیشتر و عمیق تر خواهد‬ ‫بود و مجید اخشابی با خواندن «لبخند» این فرضیه را اثبات کرد‪ .‬به همین بهانه با وی در اموزشگاه موسیقی و مرکز مهارت اموزی اش‪ ،‬همراز‪،‬‬ ‫بهگفتگونشسته ایم‪.‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫از همکاری با رامبد جوان و قطعه لبخند بگویید‪...‬‬ ‫ما یکدیگر را بعد از چند سال در یک ضیافت افطاری که به واسطه دوست مشترکمان‬ ‫دکتر رحیمی برگزار شد‪ ،‬دیدیم که اتفاقا رامبد پیشنهاد رفتن به خندوانه را داد و خواست‬ ‫قطعه ویژه ای برای برنامه درســت کنم و به کار مشترک مان (گمگشته) اشاره کرد و‬ ‫یاداوری کرد که ان کار برای هر دوی ما کار مبارکی بود و اینکه ان شااهلل بتوانیم در کار‬ ‫دیگری این اتفاق خوب را باز افرینی کنیم که همان جا من به فکرم رسید و به رامبد گفتم‬ ‫کاری اماده می کنم که تو هم در ان نقش داشته باشی‪ ،‬رامبد هم استقبال کرد‪ .‬بعد در‬ ‫خصوص انتخاب ملودی هم کاری که قبال به من پیشنهاد داده شده بود را انتخاب کردم‬ ‫و در واقع به یک تیم جوان اعتماد کردم و نهایتا در باب همکاری با رامبد هم به این نتیجه‬ ‫رسیدیم که اواسط و اواخر قطعه را هم با دکالماسیون و خواندن رامبد همراه کنیم که نهایتًا‬ ‫رامبد با هوش موسیقایی باالیی که داشت توانست این خوانش را به خوبی انجام دهد و‬ ‫حاصل اثری شد که تقدیم مخاطبان گردید‪.‬‬ ‫چه شد که تصمیم گرفتید یک کار مشترک انهم با یک بازیگر بخوانید؟‬ ‫خب رامبد خیلی فرق می کرد‪ ،‬اول اینکه ما یک دوستی حدودا ‪ ۱۷‬ساله داشتیم و بعد‬ ‫به نظرم رسید اگر در این اهنگ از قدرت بیان و بازیگری رامبد استفاده بشود به یک کار‬ ‫متفاوت تری دست پیدا می کنیم‪ .‬ما خواستیم به تجربه جدیدی برسیم و این همکاری‬ ‫شکلگرفت‪.‬‬ ‫تا به حال قرار بوده با خواننده ای اثر مشترک داشته باشید؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪46‬‬ ‫پیشــنهاداتی داشتیم ولی به صورت جدی نه‪ ،‬مثال با ناصر عبدالهی قرار بود کاری‬ ‫بخوانیمکهمتاسفانهنشد‪...‬‬ ‫امکان دارد در اینده با خواننده ای کار فیت بخوانید؟‬ ‫بله‪ ،‬منتها درصورتی که توجیهی داشته باشد و مناسب ان زمان و حال و هوایش باشد‪.‬‬ ‫اما برســیم به رپ خواندن رامبد جوان در کار مشترکتان و مصاحبه ای که‬ ‫درباره رپ داشــتید و بازتاب های زیادی داشت که اغلب منفی بود‪ .‬می شود‬ ‫نظرتان را بار دیگر درباره رپ بگویید؟‬ ‫عنوان می کنند‪ ،‬این را هر کسی از جمله من تایید می کند‪ .‬نکته مهمی که هیچکدام از‬ ‫این معترضین به ان اشاره نکردند این بود که من جزو موزیسین هایی بودم که درباره رپ‬ ‫صحبت کردم و رپ را رد نکردم و به روشنی اشاره کردم که رپ باید مجوز بگیرد و هنوز‬ ‫خیلی از موزیسین ها هستند که اگر از ایشان بخواهید درباره رپ صحبت کند اصال رپ را‬ ‫به رسمیت نمی شناسند و قبول ندارند‪ .‬من اتفاقا خواستم به گوش مسئولین برسد که رپ‬ ‫باید مجوز بگیرد و چیزعجیب غریبی نیست که جلویش گرفته شود و این را هم بگویم‬ ‫که رپ را نه در مقابل خودم می دانم و نه اصال به من ربطی پیدا می کند و هیچوقت هم‬ ‫خودم یک رپر نخواهم شد این را به همه قول می دهم‪.‬‬ ‫در جواب به کسانی که می گویند "اگر شما گفتید رپ خاستگاه ایرانی ندارد‪،‬‬ ‫خب پاپ هم همینطور است" چه صحبتی دارید؟‬ ‫بله پاپ هم خاستگاهش موسیقی ایرانی نیست‪ ،‬مگر من گفتم که حتما باید موسیقی‬ ‫خاستگاهش ایرانی باشد؟! اما این را اضافه کنم که چون در موسیقی پاپ ملودی هایی‬ ‫وجود دارد که می توانند از موسیقی ایرانی منبعث شده باشند‪ ،‬پس المان های بیشتری‬ ‫برای تبدیلش به فرم پاپ وجود دارد‪ ،‬مثال شما می توانید قطعات محلی و سنتی ایران را با‬ ‫موسیقی پاپ ترکیب کنید و موسیقی تلفیقی بسازید‪ ،‬کاری که خود من بارها انجام داده ام‬ ‫و اینکه هر کس اینکارها را گوش می دهد می تواند بگوید این اهنگ ایرانی است و در‬ ‫گام های موسیقی ایرانی ساخته شده است اما در موسیقی رپ نه‪ ،‬شما باید در رپ متن را‬ ‫با ضرب و ریتم بخوانید و اصال ملودی و اهنگی در کار نیست‪ .‬سازبندی و ارکستراسیون‬ ‫موسیقی های متن رپ نیز معمو ً‬ ‫ال از جنس موسیقی هایی است که در خارج متداول است‬ ‫و باید گفت معمو ً‬ ‫ال به جز المان شعر و کالم که فارسی است و به غیر از ان عنصری که‬ ‫ایرانی بودن عوامل سازنده را مشخص کند‪ ،‬معمو ً‬ ‫ال المان ایرانی دیگری یافت نمی شود‪ .‬در‬ ‫اخر باز هم می گویم که حتما متن کامل و صحیح مصاحبه ام درباره رپ را دقیق بخوانید‪.‬‬ ‫هنوز هم سر حرفم هستم من فحوای مصاحبه ام این بود که رپ باید مجوز بگیرد‪ .‬این‬ ‫مقاومت بیهوده است‪ .‬باید به این سبک از موسیقی مجوز داده شود و هیچ خطر‪ ،‬اشکال و‬ ‫ترسی هم ندارد چون رپ چیز عجیبی نیست‪.‬‬ ‫در چند کار اخیرتان اهنگسازی را شخصا انجام نداده اید و از ترانه سرای‬ ‫جدید استفاده کردید‪ ،‬چرا؟‬ ‫در وهله اول من از تمام عزیزانی که با هر زبانی‪ ،‬چه خوب چه بد‪ ،‬واکنش نشان دادند‪،‬‬ ‫دوباره دعوت می کنم تا متن مصاحبه را کامل بخوانند؛ هنوز هم بر این باورم که جمله بدی‬ ‫البته من تاکنون چندباری این کار را انجام داده ام و نقشم تنها خواننده بوده اما ما دنبال یک‬ ‫درباره رپ بیان نکرده ام؛ اگر صرفا بخواهیم حقایقی را بیان کنیم و یک سری هنرمند یا‬ ‫طرفدار که در زمینه رپ فعالیت می کنند نخواهند انها را بپذیرند که واقعا جای تاسف دارد!!! کار شاد و اکتیو بودیم و من هم تا بحال روی اهنگی که با رپ ترکیبی باشد‪ ،‬کار نکرده بودم‬ ‫رپ ایا واقعا جزو موسیقی ایرانی است؟ ایا خاستگاهش ایران است؟ واقعًا باید پذیرفت از این رو یک ملودی و کار اماده که به ساختار کارهای من هم نزدیک بود پیدا کردیم و خودم‬ ‫که برخی از تکست های رپ قرار نیست مفاهیم معنوی و عرفانی و متعالی خیلی خاصی نیز در ملودی دخل و تصرف های زیادی کردم و مطابق سلیقه ام این اهنگ را دراورم که البته‬ ‫را انتقال بدهند‪ .‬رپ برای انتقال مفاهیم اجتماعی‪ ،‬روزمره و‪ ...‬خیلی هم خوب است‪ .‬ایا همکاریخوبیبااهنگسازشکلگرفت‪.‬البتهبدنیستبگویمدرروندتولیدقطعهلبخندسه‬ ‫بار کل تنظیم عوض شد تا به شکل نهایی اثر رسیدیم‪.‬‬ ‫هنر بکار رفته در ارکستراسیون‪ ،‬هارمونی و در کل اهنگسازی‬ ‫اهنگ های مث ً‬ ‫یعنی هنوز ترجیح می دهید اهنگسازی قطعاتتان با‬ ‫ال واروژان با تنظیم های رپ قابل قیاس است؟ ‬ ‫خودتان باشد؟‬ ‫خودشان جواب بدهند‪ .‬این موارد برای کوبیدن رپ عنوان نشده‪،‬‬ ‫نه اگر ملودی خوبی باشد که دوست داشته باشم و برایم‬ ‫من اظهار کردم که رپ هم ظرفیت های بسیار خوبی دارد و هم‬ ‫جذاب باشد استقبال می کنم؛ خیلی وقت ها یک ملودی خوب‬ ‫ظرفیت هاییکهعده ایازانهابداستفادهمی کنند‪.‬منهیچوقت‬ ‫دیرینه‬ ‫سنت‬ ‫که‬ ‫ کنم‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫فکر‬ ‫به ذهن یک جوان تازه کار می اید که باید اســتفاده کرد‪ ،‬در‬ ‫راضی نمی شــوم نام اثری را که در ان از کلمات مستهجن‪،‬‬ ‫البوم دادن باید به قوت خود‬ ‫زمینه شعر هم همین مساله صادق است که من هم به این‬ ‫منفی و زشت استفاده شده باشد موسیقی بگذارم‪ .‬اما یکسری‬ ‫باقی بماند و نباید جایش را به‬ ‫عزیزان اعتماد کردم و کار انجام شــد و حاصل هم‪ ،‬کاری با‬ ‫موسیقی های تاثیرگذار هم در کارهای رپ وجود دارد که دست‬ ‫بدهد‬ ‫دیگری‬ ‫چیز‬ ‫عنوان لبخند شد که شنیدید‪.‬‬ ‫روی مسایل مهم جامعه می گذارند و با بیانی متشخصانه ان را‬ ‫در یک سال اخیر شما تک اهنگ های زیادی را منتشر‬ ‫کردید که برخی جدید بوده و برخی قطعاتی از شما بوده‬ ‫که در چند سال اخیر منتشر شده اند اما این بار با کیفیت‬ ‫اصلی‪ ،‬درباره نحوه انتشــار اهنگ هایتان توضیح‬ ‫می دهید؟‬ ‫برای اینکه ارشــیو و ویترین اثارم در‬ ‫سایت های مختلف کامل و قابل دسترس‬ ‫باشــد‪ ،‬تصمیم گرفتیــم این قطعات‬ ‫جدید و قدیمی را با کیفیت موردتایید‬ ‫جهت دانلود عرضه کنیم‪ ،‬چون برخی‬ ‫سایت ها با کیفیت ضبط از تلویزیون یا‬ ‫بسیاربی کیفیتکارهارامنتشرمی کنند‬ ‫که موردتایید من نیست‪ .‬نکته بعد تغییر‬ ‫فضای انتشار موسیقی است که شما‬ ‫در گذشــته باید قطعات موسیقی را در‬ ‫نوارهای کاست و ســی دی ها منتشر‬ ‫می کردید اما االن شــاهد این هستیم‬ ‫که فقط همان فرمت دیتای اثر موردنیاز‬ ‫بوده و نیازی به حامل های صوتی به شکل‬ ‫گذشتهنیست‪.‬‬ ‫فضای موســیقی پاپ را در یکی دو‬ ‫سال اخیر چطور ارزیابی می کنید؟ با انتشار‬ ‫تک اهنگ بیشتر موافقید یا البوم؟‬ ‫فکر می کنم که سنت دیرینه البوم دادن باید‬ ‫به قوت خود باقی بماند و نباید جایش را به چیز‬ ‫دیگری بدهد‪ .‬درســت است که شما وقتی یک‬ ‫اهنگ روی اینترنت منتشر کنید کارکرد خودش‬ ‫را داره ولی اگر بتوانید البومی تولید کنید که برای‬ ‫مثال فرد با ان البوم سفر رفته و خاطره سازی کند‬ ‫هم جای خود دارد؛ اما به دلیل استقبال کم مخاطبان‬ ‫از حامل هایی مثل سی دی ما هم باید طبق سلیقه انها‬ ‫عمل کنیم برای همین اســت که فضای تک اهنگ‬ ‫اینقدر باب شده درحالی که سال ها پیش‪ ،‬اینکه کسی‬ ‫بتواند با خواندن یک اهنگ خواننده شود شوخی بود اما‬ ‫االن فضا به گونه ای اســت که هر کسی با دسترسی به‬ ‫کامپیوتر خودش می تواند قطعه ای بسازد و بخواند و انرا‬ ‫به راحتی در فضای مجازی منتشر کند‪ .‬اینروزها معمو ً‬ ‫ال‬ ‫شاهدیم که بعضی خوانندگان انگار تمام اهنگهایشان یک‬ ‫اهنگ است و فرمت اهنگ هایشان از یک اهنگ سرچشمه‬ ‫می گیرد‪ .‬البته خوبی تک اهنگ ها هم این اســت که یک‬ ‫خواننده همیشه می تواند برای مثال هرماه یک قطعه تولید‬ ‫کند و روی ان وقت بگذارد اما یک هنرمند امکان دارد برای‬ ‫یک البوم دو یا سه و یا سالها وقت صرف کند و کار به مرحله‬ ‫انتشار نرسد‪.‬‬ ‫با توجه به افزایش تعداد عالقه مندان و فعاالن حوزه‬ ‫خوانندگی و رقابت تنگاتنگ موجود‪ ،‬به نظر شما خواننده‬ ‫شدن در گذشته اسان تر بود یا امروزه؟‬ ‫االن‪ ...‬چون ده ها سال قبل یک خواننده باید برای ضبط کارش‬ ‫خیلی سختی می کشید و زمان بسیار زیادی را متحمل می شد و‬ ‫سالها در استودیو به کسب تجربه می پرداخت اما االن یک نفر با‬ ‫داشتن یک کامپیوتر معمولی می تواند این کار را بدون هزینه خاصی‬ ‫انجام دهد‪ .‬البته من با این مساله مخالف نیستم و معتقدم که هر کسی حق دارد عالقه‬ ‫و توانایی خودش را محک بزند‪ .‬در نهایت فکر می کنم معروف شدن االن راحت تر‬ ‫است و زحمت کمتری دارد‪.‬‬ ‫چون قانون کپی رایت وجود ندارد انجام این کار غیرقانونی تلقی نمی شــود اما هرجا‬ ‫اینکار را کردم کامل اسامی صاحبان اثر را ذکر کرده و گفته ام که من تنها این کار را‬ ‫خوانده ام‪.‬‬ ‫وقتی قرار است موسیقی باکالمی از تلویزیون پخش شود باید با تصویر همراه باشد‬ ‫و اینجا است که نوعی از نماهنگ شکل می گیرد‪ .‬وقتی خواننده ای در یک برنامه زنده‬ ‫تلویزیونی حاضر می شود نیز نوع دیگری از نماهنگ ساخته می شود که محصول کار‬ ‫فیلمبردار‪ ،‬کارگردان‪ ،‬خواننده و شکار صحنه ها است‪ .‬نوعی دیگر از نماهنگ هم وجود‬ ‫دارد که ماه ها وقت و لوکیشن های مختلفی برای ضبط ان الزم است که ان هم با‬ ‫توجه به کارکردش می تواند تاثیرگذار و مناسب باشد‪ .‬پلی بک کردن به نوعی پرفرمنس‬ ‫است و یقینًا یک هنر است‪.‬‬ ‫با اینکه فاصله زیادی بین البوم هایم افتاده ولی انصافا طی این چند ســال بیکار‬ ‫ننشسته ام و ماهی نبوده که یک کار تولید نکرده باشم اما در زمینه البوم کمی تعلل‬ ‫کردم ان هم به خاطر سفارشاتی که برای سریال ها و برنامه ها قبول کردم و البته خیلی‬ ‫کارهای دیگر اما به یاری حضرت حق طی چند ماه اینده روی البوم وقت گذاشته و‬ ‫ان شااهلل تا اخر سال مجموعه ای را به مخاطبانم هدیه خواهم کرد و به تبع ان برگزاری‬ ‫کنسرت ها را نیز در پی خواهیم داشت‪.‬‬ ‫شما جز خوانندگانی هستید که بیشترین نماهنگ را بین خوانندگان بعد از‬ ‫انقالب دارید؛ نظرتان درباره نقش نماهنگ چیست؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪48‬‬ ‫نظرتان درباره قطعات کاوری که جدیدا خوانندگان داخلی بیشتر استفاده‬ ‫می کنند‪،‬چیست؟‬ ‫من خودم هم بارها اینکار را (استفاده از اهنگ کاور) کرده ام؛ برای مثال عاشق اهنگی‬ ‫بودم و دوست داشتم با صدای خودم منتشر شود و البته نکته مهم‬ ‫اینجاست که ذکر کرده ام که این قطعه کاور است اما اینکه‬ ‫یک نفر اهنگی را پیدا کرده‪ ،‬بخواند و به نام خودش ثبت‬ ‫کند متاسفانه نامش سرقت و دروغگویی است‪ ،‬درهرصورت‬ ‫کاور کردن هم هنری است که یک هنرمند با کمک ان‬ ‫می تواند اثار خوبی را انتخاب و بازسازی کرده و بخواند‪.‬‬ ‫شــما از صاحب قطعاتی کــه کاور کردید اجازه‬ ‫گرفته اید؟‬ ‫البته اهنگ هایی را که کاور کرده ام خیلی قدیمی بوده و‬ ‫خیلی وقت ها حتی صاحب اثر را نتوانسته ام پیدا کنم (در‬ ‫اثار خارجی) و در نهایت نتوانستم از صاحب اثر‬ ‫اجازه بگیرم وگرنه صد در صد این کار‬ ‫را انجام مــی دادم‪ .‬اما خب نکته‬ ‫اینجاســت که در مملکت ما‬ ‫درباره برنامه های پیش رو تا اخر ســال و انتشــار البوم بعد از ده سال و‬ ‫همچنینکنسرتبگویید‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫مو سیـــــقی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪49‬‬ ‫با علی تفرشی به بهانه‬ ‫«شبت خوش باد من رفتم»!‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪50‬‬ ‫با فروش البوم‬ ‫سود که نمی کنم‬ ‫هزینه هایم‬ ‫هم برنمی گردد‬ ‫انســیه چراغعلی| کارشناس ارشــد موسیقی و‬ ‫کمانچه کش چیره دستی است‪ .‬وی ساز کمانچه را نزد‬ ‫اســتادان کامران داروغه و اردشیر کامکار فرا گرفت‪.‬‬ ‫موسیقی را از سال ‪ 68‬با ورود به هنرستان موسیقی‬ ‫و فعالیت رسمی در زمینه اهنگسازی را از سال ‪ 73‬با‬ ‫کار کودک شبکه اول سیما اغاز و با اهنگسازی فیلم ها‬ ‫و سریال ها ادامه داد‪ .‬سال ‪ 75‬با تیتراژ سریال ماندگار‬ ‫«خانه سبز» در زمینه خوانندگی معرفی شد‪ .‬به بهانه‬ ‫انتشار پنجمین البوم علی تفرشی با نام «شبت خوش‬ ‫باد من رفتم» با او به گفتگو نشستیم‪.‬‬ ‫درباره البوم «شبت خوش باد من رفتم» بگویید‪.‬‬ ‫فضای موسیقایی ان‪ ،‬تلفیقی است یعنی موسیقی ای‬ ‫که تلفیقی از دو یا چند موسیقی کامال متفاوت باشد‪.‬‬ ‫در سرزمین ما موسیقی تلفیقی یعنی موسیقی ای که‬ ‫پایه و اساسش موسیقی ایرانی یا موسیقی سنتی یا‬ ‫همان موسیقی ردیف و دستگاهی باشد و با موسیقی‬ ‫ملل مختلف یا سبک مختلف تلفیق شده باشد‪ .‬فضای‬ ‫موسیقایی در البوم «شبت خوش باد من رفتم» تلفیق‬ ‫موسیقی سنتی با موســیقی پاپ امروز است‪ .‬یعنی‬ ‫اساس و خمیرمایه این قطعات برگرفته از ملودی های‬ ‫موسیقی ایرانی و برگرفته از مقام های موسیقی ایرانی‬ ‫اســت و همچنین در سازبندی و یا ارکستراسیون از‬ ‫سازهای موسیقی ســنتی در کنار سازهای موسیقی‬ ‫پاپ استفاده شده است‪ .‬ما قطعاتی در اواز‪ ،‬دشتی‪،‬‬ ‫شوشتری‪ ،‬اصفهان و همچنین در دستگاه همایون‪،‬‬ ‫نوا‪ ،‬ماهور داریم و همچنین انتخاب شعر از شاعران‬ ‫گرانقدری چون عطار‪ ،‬عراقی‪ ،‬ســعدی‪ ،‬موالنا و یک‬ ‫غزل هم از هوشنگ ابتهاج بهره برده ایم‪.‬‬ ‫چرا این اســم جالب و خاص را برای البومتان‬ ‫انتخاب کردید؟‬ ‫این اســم در حقیقت وام گرفته از غزل زیبایی از‬ ‫فخرالدین عراقی است که قطعه شماره ‪ 9‬البوم است‬ ‫و شروع این قطعه با این بیت است "کجایی ای ز جان‬ ‫خوشتر شبت خوش باد من رفتم‪ ،‬بیا در من خوشی‬ ‫بنگر شــبت خوش باد من رفتم"‪« ،‬شبت خوش باد‬ ‫من رفتم» ردیف این غزل است که به نظرم جالب و‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫گفتگوی اختصاصی‬ ‫موسیقی پاپ‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫متفاوت امد و اسم البوم را از روی این غزل انتخاب کردم‪ .‬جالبی این بهترین لحظات زندگی من لحظاتی اســت که با موسیقی سپری‬ ‫غزل برایم از این نظر بود که هر مصرع را دو پاره می دیدم‪ .‬قسمت می شود‪ .‬وقتی که استودیو هستم ان ساعات بسیار برایم جذاب و‬ ‫اول هر مصرع خیلی زبان کهنی داشت اما قسمت دوم که ردیفش‪ ،‬دوست داشتنی است‪ .‬این عشق سختی های کار را شیرین می کند‪.‬‬ ‫این پنجمین البوم من و اولین البوم تخصصی گروه ایده اســت و‬ ‫شبت خوش باد من رفتم است به نظرم بسیار امروزی امد‪.‬‬ ‫دلیل اینکه اهنگسازی و تنظیم تمام قطعات را خودتان انجام کاری دوست داشتنی‪.‬‬ ‫قصد برگزاری کنسرت هم دارید؟‬ ‫دادید چه بود؟‬ ‫برای من خوانندگی و اهنگسازی اغلب باهم شکل می گیرد‪ .‬من‬ ‫قطعا بله‪ ،‬قرار بود بعد از تولید و انتشار البوم به برگزاری کنسرت‬ ‫خودم اهنگسازم و تحصیالتم موسیقی است‪ .‬سال ‪ 68‬موسیقی را با فکر کنیم ان هم کنسرت هایی بسیار متفاوت‪ .‬صرفا قصد یک اجرای‬ ‫ورود به هنرستان موسیقی اغاز و در مقطع لیسانس و فوق لیسانس معمولی را نداریم‪ .‬یک تیم خوب کارگردانی و کلی طرح و ایده برای‬ ‫اهنگســازی ادامه دادم‪ .‬به هر حال من از ابتدا که وارد موسیقی و اجرای هر قطعه داریم و می خواهیم کنسرت متفاوتی داشته باشیم‪.‬‬ ‫کار حرفه ای شــدم معموال اهنگســازی و تنظیم بخش بزرگی از فکر می کنم اواخر امسال اگر هم نه قطعا سال بعد کنسرت هایمان‬ ‫کارهایم را خودم انجام داده ام‪ .‬البته با خیلی از اهنگســازها چه به شروع می کنیم‪.‬‬ ‫عنوان خواننده و چه نوازنده کار کرده ام اما اغلب کارهایم را خودم‬ ‫فضای االن موسیقی پاپ را چگونه می بینید؟‬ ‫می ســازم‪ .‬البته معتقدم که اهنگساز ســوای قسمت تحصیالت‬ ‫اصال خوب نمی بینم‪ .‬به نظر من فضای موسیقی پاپ درحال حاضر‬ ‫اکادمیک و مهارت بایســتی ذوق و استعداد ذاتی هم در این زمینه یک فضای بســیار مبتدی و درحقیقت تکراری و خالی از خالقیت‪،‬‬ ‫داشته باشــد‪ .‬اهنگسازی این قطعات تفکر من است‪ ،‬موسیقی ای نواوری و تازگی است‪.‬‬ ‫است که دوست دارم به ان بپردازم‪.‬‬ ‫علت چیست؟‬ ‫مدت زمان تولید البومتان چقدر بوده است؟‬ ‫علــل مختلف دارد‪ .‬اغلب دســت به تکــرار و تقلید می زنند‪.‬‬ ‫تولید این البوم یک پروســه چند ساله است‪ .‬شکل گیری اش از موسیقی پاپ امروز ما بیشتر موســیقی ترکی استانبولی‪ ،‬عربی‪،‬‬ ‫سال ‪ 87‬بود که من گروه موسیقی ایده را درست کرده و ان سال در یونانی و التین است‪ .‬این نوع موسیقی پاپ‪ ،‬موسیقی ای نیست‬ ‫‪ 24‬امین جشنواره موسیقی فجر شرکت کرده و مقام اول را به دست که امضای ایرانی بودن داشته باشد‪ .‬تنها یک کالم فارسی دارد‪.‬‬ ‫اوردم‪ .‬بعد فکر کردم خوب باید اولین البوم گروه ایده را ارائه کنم‪ .‬من بزرگترین دلیل ان را نااگاهی و سواد اکادمیک افرادی که در‬ ‫شروع به ساخت قطعات و تنظیم انها کردم که قطعات زیادی تولید حوزه موسیقی پاپ کار می کنند می دانم‪ .‬من این عوامل را بسیار‬ ‫شد اما نهایتا تصمیم گرفتم که این ‪ 9‬قطعه را در این مجموعه قرار مهم می دانم یعنی کار نکردن‪ ،‬اموزش ندیدن و نداشــتن علم‬ ‫بدهم و در نهایت وقتی کار تکمیل شد کارها را برای ضبط به استودیو موسیقی متاسفانه‪.‬‬ ‫اثار کدام خواننده ها را دنبال می کنید؟‬ ‫بردم‪ .‬پروســه ضبط این کارها بیش از دو سال یعنی ‪ 29‬ماه‪ ،‬طول‬ ‫کشید‪ .‬عجله و شتابی نداشتم و با حساسیت زیاد کار را جلو بردم‪.‬‬ ‫من اثار هر خواننده ای را از سراســر دنیا که خوب باشد‪ ،‬دنبال‬ ‫با توجه به اینکه تهیــه کننده این البوم خودتان بودید درباره می کنم و گوش می دهم‪ .‬برایم فرقی ندارد که این موسیقی‪ ،‬موسیقی‬ ‫هزینه هــا بگویید و این که فکر می کنید هزینــه ای که کرده اید ایا ایران باشد یا یونان یا افریقا‪ .‬موسیقی ای که برای من تازگی داشته‬ ‫باشــد و در ان خالقیت ببینم دوســت دارم‪ ،‬هیچ حساسیتی روی‬ ‫برگشت دارد؟‬ ‫سوالتان چند قسمتی بود‪ .‬تهیه کننده خودم بودم چون برای خواننده خاص و اهنگساز خاصی ندارم‪ .‬اغلب بیشتر موسیقی فیلم و‬ ‫کار خودم ارزش قائل هستم‪ .‬اما درباره هزینه ها‪ ،‬دوستانی که با بی کالم گوش می دهم‪.‬‬ ‫غیر از کمانچه که ســاز اصلی شماســت ساز دیگری هم می‬ ‫من در ضبط البوم همکاری داشتند‪ ،‬نوازنده های حرفه ای هستند‬ ‫و دستمزدهایشــان کم نیست‪ .‬حاال عدد نمی گویم اما مبلغ کمی نوازید؟‬ ‫نشــد که خودم تقبل کردم و درباره برگشت هزینه ها‪ ،‬امروزه در‬ ‫ســاز تخصصی من ساز کمانچه و ســاز دومم ساز پیانو است‪.‬‬ ‫مملکت ما کسی که موسیقی کار می کند به‪‎‬هیچ‪‎‬عنوان نمی تواند به در هنرســتان موسیقی هر کسی باید یک ســاز را به عنوان ساز‬ ‫برگشت هزینه ها و سود از طریق انتشار البوم‬ ‫تخصصــی اش انتخاب می کــرد و پیانو هم‬ ‫فکر کند یعنی هزینه ای کــه برای تولید البوم‬ ‫به عنوان ساز دوم اجباری بود‪ .‬در واقع یکی از‬ ‫می گذارید هیچ وقت به شما بر نمی گردد؛ شاید‬ ‫درسهایمان بود‪ .‬باید می نواختیم‪.‬‬ ‫در کنســرت ها و اجراها و به شکل های مختلف‬ ‫و کالم اخر‬ ‫برگشــت مالی داشته باشید‪ .‬جالب اینجا است‬ ‫از مردم خواهش می کنم موســیقی ای را‬ ‫که یک روز پس از انتشار البوم چندین سایت‬ ‫انتخاب کنند که دوســت دارند‪ .‬به موسیقی‬ ‫من تولید موسیقی را خیلی‬ ‫به شــکل غیرمجاز و بدون کسب اجازه البوم را‬ ‫بدون فکر گوش ندهند‪ .‬در موسیقی‪ ،‬انتخاب‬ ‫دوست دارم‪ .‬در واقع بهترین‬ ‫جهت دانلود و حتی فــروش قرار داده اند! خب‬ ‫داشته باشند‪ .‬موســیقی را سرسری نگیرند‬ ‫لحظات زندگی من لحظاتی‬ ‫تهیه کننده تا بخواهد البوم را به شکل فیزیکی‬ ‫و سرسری نشنوند‪ .‬حتما روی انتخاب شان‬ ‫است که با موسیقی سپری‬ ‫عرضه کند در این بازار اشــفته مجازی پخش‬ ‫وقت بگذارند و دقیق باشــند‪ ،‬مطالعه داشته‬ ‫می شود‪ .‬وقتی که استودیو‬ ‫شده اســت‪ ،‬با این اوصاف چگونه می توان به‬ ‫باشــند و بدانند چه نوع موســیقی را دارند‬ ‫هستم ان ساعات بسیار برایم‬ ‫بازگشــت مالی فکر کرد؟! البته ما پیگیر طرح‬ ‫می شــنوند‪ .‬در این زمینه اگاه و مطلع عمل‬ ‫جذاب و دوست داشتنی است‬ ‫شکایت در این خصوص هستیم‪.‬‬ ‫کننــد و خواهش اخرم از مردم این اســت‬ ‫چه سختی هایی در روند تولید البوم داشتید؟‬ ‫که اگر دسترسی دارند حتما نسخه اصلی یا‬ ‫همان اورجینال را تهیه کنند‪.‬‬ ‫من تولید موسیقی را خیلی دوست دارم‪ .‬در واقع‬ ‫‪51‬‬ ‫مههچیزدربارهموسییق درماینجنویب هابهنام«زار»‬ ‫نربد«اهلهوا»با«بادها»‬ ‫ازتاروماررکدنزارتاسازیبه نام«شیخفرجوبچه هایش»!‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪52‬‬ ‫هستی بختیاری | در برابر بادها؛ با صدای دمام و بوی ُکندر‪ .‬این اغاز مراسمی‬ ‫است که از نگاه بسیاری در حوزه «موسیقی درمانی» و «گیاه درمانی» قرار می گیرد و‬ ‫به ان «زار» می گویند‪ .‬مراسمی که می خواهد ارواح خبیثه را از تن و جان بیماری زار‬ ‫و نزار بیرون بکشاند‪ .‬نوعی «موسیقی درمانی» بومی سواحل و جزایر جنوب ایران‪ ،‬از‬ ‫خوزستان تا سیستان و بلوچستان‪ .‬در این میان هرمزگان و بوشهر را هم دربرمی گیرد‬ ‫بی شــک‪« .‬زار» را رهاورد حضور بردگان و سیاه پوستان افریقایی در ایران می دانند؛‬ ‫هرچند حاال رنگ بومی ایرانی هم به خود گرفته اســت‪« .‬سعید بی نیاز» کارشناس‬ ‫ارشد روان شناسی بالینی در جایی «زار» (‪ )ZAR‬را تنها کلمه فارسی دانسته که به‬ ‫سیستم طبقه بندی اختالالت روانی انجمن روان پزشکی امریکا (‪ )DSM‬راه یافته‬ ‫است‪« :‬این طبقه بندی که مرجع روان شناسان و روان پزشکان دنیاست هر چند سال‬ ‫یکبار به روز می شود و در اخرین ویراست هایش در طبقه ای به نام «بیماری های وابسته‬ ‫بــه فرهنگ» عنوان زار را هم افزوده اســت‪ ».‬با این وجود تعداد ایرانیانی که «زار»‬ ‫را می شناسند زیاد نیست‪ .‬این مساله به مناطق شمالی یا شرقی و غربی کشور هم‬ ‫محدود نمی شود‪« .‬مجتبی گهستونی» فعال حوزه محیط زیست و میراث فرهنگی‬ ‫خوزستان در گفت و گو با مجله «زیر و بم»‪« ،‬زار» را حتی در خوزستان هم ناشناخته‬ ‫می داند‪ .‬در حالی که او اعتقاد دارد که «زار» می تواند به یک جاذبه گردشــگری در‬ ‫استان های جنوبی تبدیل شود‪ .‬بسیاری با او هم عقیده اند؛ کسانی که یک جای خالی‬ ‫‪ Á Á‬در تسخیر بادها‬ ‫«غالمحسین ساعدی» به احتمال قوی نخستین‬ ‫کســی است که با قلمی موشکافانه «زار» را در کتابی‬ ‫به نام «اهل هوا» مکتوب می کند‪ .‬ساحل نشینان معتقد‬ ‫به این ائین‪ ،‬ارواح و اجنه را باد می پندارند و معتقدند که‬ ‫هر بادی جنی دارد که با ان به درون جسم ادمی زادگان‬ ‫می رود و انها را تسخیر و هوایی می کند‪.‬‬ ‫«محمدتقی مســعودیه» هم در کتاب «سازهای‬ ‫ایرانی» درباره مراسم زار می نویسد‪« :‬زار» از جمله اجنه‬ ‫یا ارواح خبیثه ای است که به بدن شخص رسوخ می کند‬ ‫و او را دچار اختالالت روحی‪ -‬روانی می کند‪ .‬به این اجنه‬ ‫یا ارواح پلید «باد» نیز می گویند‪ .‬زارها یا بادها با توجه به‬ ‫شدت و ضعف خطرشان‪ ،‬از تنوع زیادی برخوردارند‪ .‬در‬ ‫این مراسم تنها با استفاده از موسیقی و رقص است که‬ ‫بیمار بهبود پیدا می کند‪ .‬از این رو مراسم زار را می توان‬ ‫نوعی موزیکوتراپی به شمار اورد‪.‬‬ ‫«محمدرضا درویش» در کتاب «مقدمه ای بر شناخت‬ ‫موســیقی نوحی ایران» درباره موســیقی زار در ابادان‬ ‫می گوید‪" :‬شــعر ها و اوازهای تمام باد ها به زبان عربی‬ ‫است اما محتوای موسیقی زار‪ ،‬افریقایی است‪ .‬سازهایی‬ ‫که در مراسم زار نواخته می شود «دمام» یا «ابوسعین»‬ ‫(به معنی دوطرفه) است که گاه به ان طبل می گویند‪.‬‬ ‫دف کــه به ان «طار» می گویند (به معنی پرنده) و گاه‬ ‫را نشان می دهند؛ جای خالی «مردم شناسی» در گردشگری‪ .‬گهستونی کسانی که‬ ‫این مراســم را برگزار می کنند «مادرزار» و «بابازار» معرفی می کند‪ .‬انها خود نیز به‬ ‫بادها مبتال شــده و از ان رسته و جسته و به این مقام رسیده اند‪ .‬اجرای این مراسم‬ ‫که حاال به تاالر شهرهای بزرگی چون تهران و شیراز هم در قالب «نمایش نامه»ها‬ ‫و «تئاتر»ها کشــانده شده در خوزستان به «خرمشهر» و «ابادان» محدود می شود‪.‬‬ ‫«نسرین جودکی» کارشناس مردم شناسی‪ ،‬زار را سوغات زنگبارهای خسته «حبشه»‬ ‫می داند که دیرگاهی اســت در این دو شــهر زیسته اند و دل بسته اند به اروندکنار و‬ ‫کارون‪ .‬زار هنوز هم در مصر و حبشه با نام «شیخه» یا «عارفه البکا» برگزار می شود‪.‬‬ ‫به گفته جودکی رنگ و بوی فرهنگ زنگبارها در خانه های ابادان جلوه گراست‪ .‬هر‬ ‫چهارشنبه از غروب تا طلوع خورشید «مامازارها» و «بابازارها» برای ارامش مرکب ها ی‬ ‫ل و دمام می نوازند و «قصید» می خوانند‪ ،‬در جایی که بوی‬ ‫این بادهای خشمگین ده ‬ ‫عود و قهوه عربی فضا را پر می کند‪ .‬این مراسم البته مخالفانی هم دارد‪ .‬گهستونی‬ ‫یک دلیل بی اعتنایی به این مراسم قدیمی در استان خوزستان را سوءاستفاده کسانی‬ ‫می داند که بابازار و مامازار واقعی نیستند و فقط به دنبال منافع مالی هستند‪ .‬زار برای‬ ‫اینکه از جلد «زارگرفته » بیرون بیاید خلعتی میخواهد‪ .‬خلخالی‪ ،‬انگشــتری‪ ،‬قطعه‬ ‫طالیی و یا پیراهنی ابریشمی‪ .‬اهل باد اعتقاد دارند که «زار» پس از براورده شدن همه‬ ‫خواسته هایش‪ ،‬بیمار را رها می کند‪.‬‬ ‫از «زنجاری» که همان دایره زنگی اســت نیز استفاده‬ ‫می شود‪ ".‬البته این خبر هم شنیده می شود که در برخی‬ ‫استان ها در این مراسم اشعار مولوی و حافظ هم خوانده‬ ‫می شود؛ هرچند یک خواننده محلی این مساله را تکذیب‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫«اکا صفوی» خواننده محلی بوشهر که تمام اوازهای‬ ‫زار را خوانده‪ ،‬درباره این مراســم به مجله «زیر و بم»‬ ‫می گوید‪" :‬این مراسم در جزیر «خارگ» و یا «بوشهر»‬ ‫سالی یکبار انجام می شود‪ ".‬به گفته او به بیمار یا مریض‬ ‫«زار» یا «لیوا» می گویند‪ .‬انطور که او توضیح می دهد‬ ‫«لیوا» در لهجه بوشهری از «لیوه» به معنای «دیوانه»‬ ‫می اید‪ .‬او از «محسن شریفیان» خواننده نام می برد که‬ ‫موسیقی های اهل زار را در کاستی به نام «دینگو مارو»‬ ‫جمع اوری کرده است‪ .‬شریفیان کتابی نیز درباره «زار»‬ ‫دارد که از کسانی که این مراسم را برگزار می کنند به نام‬ ‫«اهل زمین» یاد می کند‪ .‬البته او تنها کسی نیست که‬ ‫کاستی از موسیقی اهل زار به این نام دارد‪ .‬در خوزستان‬ ‫هم چنین کاســتی با ریتمی ارام تر تهیه شده است‪ .‬به‬ ‫گفته صفوی اوازهایی که در این مراسم خوانده می شود‪،‬‬ ‫معنــای خاصی ندارد‪« :‬حتی خواننده هم چیزی از انها‬ ‫نمی داند و تنها به عنوان اوازهــای پر رمز و راز از انها‬ ‫یاد می کند‪ ».‬او این اوازها را افریقایی‪-‬هندی می داند‪.‬‬ ‫صفــوی محل زندگی و مراقبه اهــل زمین را درخت‬ ‫«لیل» برمی شمارد‪ .‬گردشگران درخت لیل را بیشتر به‬ ‫نام درخت «معابد» می شناسند‪.‬‬ ‫صفوی یکی از ســازهای مهم مراسم زار در بوشهر‬ ‫را «شــیخ فرج و بچه هاش» معرفی می کند‪ .‬به گفته‬ ‫صفوی این ساز برای معتقدان بسیار مقدس است انقدر‬ ‫که وقتی به ان می رسند‪ ،‬ساز را می بوسند و روی قلبشان‬ ‫می گذارند‪ .‬اینکه چرا این ســاز در میان بوشهری ها و‬ ‫«اهل زمین» یا «اهل هوا» به این نام معروف شده است‬ ‫به گفته او به شخصیت شیخ فرج که بومی ها از او به نام‬ ‫«شیخ فری» یاد می کنند برمی گردد که ظاهرا یکی از‬ ‫مشایخ بزرگ بوده است‪ .‬او درباره تفاوت ساز «شیخ فرج‬ ‫و بچه هاش» با سایر دمام ها هم می گوید‪« :‬مثل دمامی‬ ‫می ماند که یک طرفش خالی است و با چوب‪ ،‬سفت و‬ ‫کوک می شود» به گفته صفوی افرادی که به این مراسم‬ ‫و ائین اعتقاد دارند توانسته اند از امراض روحی که به ان‬ ‫مبتال شده اند‪ ،‬نجات یابند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬بازی با بادهای مرموز‬ ‫جنوبی ها به این مراسم «بازی» می گویند‪ .‬بازی که‬ ‫با طنین صدای دهل و دمام در کوچه ها شروع می شود‬ ‫تا مردان و زنان سفیدپوش «اهل هوا» جمع شوند و به‬ ‫محلی بروند که بابازار یا مامازار در حال درمان کســی‬ ‫است که «بادزار» زیر جلدش رفته است‪.‬‬ ‫تمام باباها و ماماهای اهل هوا‪ ،‬سیاه پوست هستند‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫مطلب موسیقایی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫«غالمحسن ساعدی» می نویسد‪" :‬اهل هوا کسانی‬ ‫هستند که گرفتار یکی از بادها شده اند و بادها‪ ،‬قوای‬ ‫مرموز و جادویی را گویند که همه جا بر نوع بشــر‬ ‫مسلط هســتند‪ .‬هیچ کس را قدرت مقابله با ان ها‬ ‫نیست و ادمیزاده در مقابل شان راهی جز قربانی دادن‬ ‫و تسلیم شدن ندارد‪ .‬بادها هم چون ادمیان مهربان‬ ‫یا بی رحم‪ ،‬کور یا بینا‪ ،‬کافر یا مسلمانند‪ .‬وقتی کسی‬ ‫گرفتار یکی از بادهای مرموز شــد‪ ،‬باید پیش بابا یا‬ ‫مامای زار برود تا طی مجالس و مراسمی خاص باد‬ ‫ن باد‬ ‫را از تن بیمار خارج کنند‪ .‬بعد از شفا و بیرون رفت ‬ ‫از تن بیمار‪ ،‬ان شخص در جرگه اهل هوا در می اید‪".‬‬ ‫بابا و ماما زارها معتقدند‪ ،‬اشخاصی که مبتال به مرض‬ ‫ســردرد‪ ،‬چشــم درد یا دل درد می شوند و از طریق‬ ‫توصیه های پزشک بهبود نمی یابند یا دوای خانگی‬ ‫مصرف می کنند و درمان نمی شوند‪ ،‬برای درمان باید‬ ‫به نزد انها بروند‪ .‬این مراسم درجزیره قشم و بندرلنگه‬ ‫هم معموال در شب های چهارشنبه انجام می شود‪.‬‬ ‫در برخی مناطق کســی که «زار» از جلدش بیرون‬ ‫نمی اید را «تهرن» می کنند‪ .‬یعنی از ابادی دورش‬ ‫نگاه می دارند و برای همیشه طردش می کنند‪ .‬برای‬ ‫اینکه زار از بدن بیمار بیرون بیاید‪ ،‬باید بیمار خون یک‬ ‫قربانی(بز) را بنوشد‪.‬‬ ‫البته روایت ها در شــهرها و استان های جنوبی‬ ‫رنگارنگ و مختلف است‪ .‬مثال در برخی نقاط بابازار‬ ‫یا مامــازار از قبل "دهل" های کوچک و بزرگ و نی‬ ‫«خیزران» و ضمادی که به «هفت گیاه بی خار» و‬ ‫«خاک هفت مسیر» اغشته است را اماده کرده و به‬ ‫بدن «زارزده» می مالند‪ .‬انگشــتان بزرگ پای زار را‬ ‫گرفته را با طنابی از موی بز به هم بســته تا قدرت‬ ‫«بــاد» را کم کند‪ .‬جنوبی ها «زار» را بیماری فقرا و‬ ‫ضعفا می دانند‪ ،‬چرا این باد ناموفق فقط به سمت انها‬ ‫می اید؟! را هم نمی دانند!‬ ‫«ناصر تقوایــی» کارگردان فیلم ماندگار «دایی‬ ‫جان ناپلئون» از جمله هنرمندان و خالقانی اســت‬ ‫که به ســراغ زار رفته‪ .‬او در فیلم «کشتی یونانی»‬ ‫از سری فیلم های جزیره کیش‪ -‬سیر تا پیاز زار را‬‫در قالب یک فیلم به نمایش می گذارد‪ .‬برخی بازی‬ ‫«حسین پناهی» در این فیلم را در نقش شوهر زن زار‬ ‫گرفته از نقاط قوت فیلم می دانند‪.‬‬ ‫‪53‬‬ ‫زیر و بم کنسرت های ماه‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪54‬‬ ‫اقای عاشقانه ها سالن وزارت کشور را به اتش کشید!‬ ‫احسان خواجه امیری چهار شب میزبان طرفدارانش در سالن‬ ‫وزارت کشور بود‪« .‬هومن نامداری» رهبری این کنسرت را بر‬ ‫عهده داشت‪ .‬کلیپ «ثانیه ها» هرشب اغازگر کنسرت خواجه‬ ‫امیری بود‪ .‬شب اخر استقبال از این کنسرت بیش از حد بود‪ .‬چون‬ ‫در ان شب «حسین خواجه امیری» به عنوان مهمان ویژه حضور‬ ‫داشت‪ .‬همچنین محمد اصفهانی‪ ،‬سام درخشانی‪ ،‬روزبه بمانی و‪...‬‬ ‫از دیگر مهمانان بودند‪.‬‬ ‫روز بعد از برگزاری کنسرت به دالیل نامشخصی بخشی از سالن‬ ‫وزارت کشور طعمه حریق شد‪ .‬طبق گفته مسئولین سالن "با توجه‬ ‫به خسارت هایی که به سالن وارد شده است تا اطالع ثانوی‬ ‫هیچگونه برنامه ای در این سالن برگزار نخواهد شد‪".‬‬ ‫نکات مثبت‪ -1 :‬استفاده از سازهای بادی که فضای متنوعی را‬ ‫در این کنسرت ایجاد کرده بود؛ ‪-2‬خواجه امیری کنسرتش را در‬ ‫روز جمعه‪ 94/٧/10‬در ساعت ‪ ١٩‬اجرا کرد تا هواداران وی که در‬ ‫اطراف تهران یا استان البرز سکونت دارند فرصت این را داشته‬ ‫باشند که از اجرای هنرمند محبوبشان لذت ببرند‪.‬‬ ‫نکته منفی ‪ :‬متاسفانه در ایران اکثر سالن هایی که در انها کنسرت‬ ‫برگزار می شود از لحاظ سیستم های صوتی که اصلی ترین نقش‬ ‫را در اجرای یک کنسرت خوب دارند‪ ،‬از کیفیت مناسبی برخوردار‬ ‫نیستند و سالن وزارت کشور هم از این قاعده مستثنی نیست و از‬ ‫خواجه امیری برای انتخاب سالن انتظار بیشتری می رفت‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫جاده در برج میالد رقصید!‬ ‫گروه چارتار پس از رونمایی از البوم جدیدشــان که «جاده می رقصد» نام‬ ‫داشت‪ ،‬دوازده نوبت کنسرت را در برج میالد اجرا کردند‪ .‬نکته جالب این است که‬ ‫اینکنسرتهابااستقبالمردممواجهشدوتقریباتمامیبلیت ها به فروش رسیدند‪ .‬در‬ ‫این کنسرت «اشکان ابرون» رهبر گروه بود و از اعضای اصلی گروه چارتار فقط‬ ‫«ارمان گرشاسبی » خواننده گروه بر روی صحنه حضور داشت‪.‬‬ ‫جذاب ترین اتفاق در طول اجرای قطعات حرکت های جالب ارمان گرشاسبی‬ ‫بود که درجا پشت میکروفن می دوید! و حرکات جالبی را با دستش انجام می داد‪.‬‬ ‫زمانی قطعه دوم شروع شد سالن از جا کنده شد و همانجا بود که محبوب ترین‬ ‫و بهترین قطعه البوم «جاده می رقصد» از نگاه هواداران معرفی شد‪« ،‬ببر»‪.‬‬ ‫نکات مثبت‪ -1 :‬استفاده از تصاویر متناسب با فضای کار و کمک به فضاسازی‬ ‫که در حین اجرای قطعات در نمایشگرها؛ ‪ -2‬نحوه معرفی اعضای گروه که به‬ ‫تناوب در فواصل میان اجرای قطعات معرفی می شدند و مثل دیگر کنسرت ها‬ ‫لیست بلند باالیی نبود که از روی ان خوانده شود‪.‬‬ ‫نکات منفی ‪ :‬گروه چارتار برای برگزاری این کنسرت ها برنامه ی خاصی را‬ ‫تدارک ندیده بودند‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫خاطره بازی به سبک فرزادی !‬ ‫فرزاد فرزین و گروه شوک که قرار نبود تا انتشار البوم «‪ »۶‬به روی‬ ‫صحنه بروند شــامگاه اولین روز پاییز در ســالن میالد نمایشگاه‬ ‫بین المللی طی دو ســانس به روی صحنه رفتند‪ .‬فرزین برای این‬ ‫کنسرت برنامه خاصی را چیده بود و ان ایجاد فضایی شاد و خاطره‬ ‫انگیز برای هوادارانش بود‪ .‬فرزین و تیمش سعی کرده بودند تا از‬ ‫کنسرت های گذشته خودنمادهایی را در روی صحنه قرار دهند‪،‬‬ ‫مانند خروج او از باجه تلفن در اواسط برنامه که یکی از کنسرت های‬ ‫قدیمی او را تداعی می کرد‪ .‬فرزین تعدادی از قطعات پرطرفدار‬ ‫البوم هایش را که تا اکنون اجرای زنده نکرده بود را در این کنسرت‬ ‫که «نوستالژی » نام داشت اجرا کرد‪ .‬وی اعالم کرد دو هفته پس از‬ ‫اتمام ماه صفر البوم «‪ »۶‬منتشر خواهد شد‪.‬‬ ‫نــکات مثبت‪ -1 :‬طراحی دکور جذاب و مناســب؛ ‪ -2‬کارگردانی‬ ‫هوشمندانه که در اکثر کنسرت های ایران به ان توجهی نمی شود‪.‬‬ ‫نکات منفی ‪ :‬تاخیر ‪ ٣٠‬دقیقه ایی و کوتاه بودن زمان کنسرت‪.‬‬ ‫حواشی ‪ :‬حضور «اشوان» خواننده غیر مجاز پاپ در سانس ‪٢‬‬ ‫گـــــــزارش‬ ‫بمب انرژی در سالن میالد منفجر شد!‬ ‫امید حاجیلی دوشنبه‪ ٩٤/٧/13‬در دو نوبت به‬ ‫دیدار هوادارانش رفت‪ .‬تمامی کنســرت های‬ ‫حاجیلی فضایی شــاد و جــذاب دارند و این‬ ‫کنسرت هم مانند دیگر کنسرت های او سرشار‬ ‫از انرژی بود‪ .‬این کنســرت شــاهد حضور‬ ‫ستارگانی چون امین زندگانی ‪ ،‬الیکا عبدالرزاقی‬ ‫‪ ،‬میترا حجار‪ ،‬اشکان خطیبی ‪ ،‬سینا حجازی و‬ ‫علی اوجی بود‪ .‬حاجیلی در این شب پرستاره‬ ‫دو مهمان ویژه هم داشت و ان دو‪ ،‬پدر و مادر‬ ‫وی بودند که امید قطعه ایی خراسانی را تقدیم‬ ‫انها کرد‪ .‬جذاب ترین بخش کنســرت برای‬ ‫مردم زمانی بود که حاجیلی قطعه پرطرفدار‬ ‫«دلبر» را اجرا کرد‪ .‬در این کنســرت حاجیلی‬ ‫زمان انتشــار البوم جدیدش را هم بعد از ایام‬ ‫محرم و صفر اعالم کرد‪.‬‬ ‫نکته مثبت‪ :‬استفاده بجا از سازهای کوبه ای و‬ ‫تنظیم های خوب که در القای انرژی مثبت به‬ ‫مخاطبان نقش موثری را داشت‪.‬‬ ‫‪55‬‬ ‫مدرسین موسیقی‪ :‬الهام نورانی‬ ‫خودم را متزوسوپرانو می دانم‬ ‫بیوگرافیمختصریازخودتانبفرمایید‪.‬‬ ‫که در تقسیم بندی انواع صدا به خود می دهد‪ ،‬مربوط به قسمت خوشرنگ و مطبوع صدایش‬ ‫میشود‪ ،‬نه توانایی و یا رنج کلی صدایش‪.‬‬ ‫‪‎‬بنده متولد ‪ ۲۸‬ابان ‪ ،‬دارای دو مدرک کارشناسی مهندسی عمران و مترجمی زبان انگلیسی‪،‬‬ ‫کارشناسی ارشد موسیقی از دانشگاه تهران (در گرایش اهنگسازی)‪ ،‬درجه هنری دکتری از وزارت‬ ‫بسیار زیاد؛ در واقع همیشه با نیت معرفی و به سرمنزل مقصود رساندن هنرجوهایم این کار‬ ‫فرهنگوارشاد‪،‬وهمچنینبورسدکتریامریکاهستمکهفعالیتحرفه ایخودراازسال‪ 1378‬با‬ ‫‪‎‬همکاریباگروهکراوااغازنمودمکهدرواقعدرطیچندماهاغازینفعالیت‪،‬بهدلیلتوانمندی های را شروع کرده ام و جنسیت هنرجو هم‪ ،‬هرگز‪‎‬مالکی جهت تبعیض برایم نبوده است؛ من همیشه‬ ‫فراوان و استعداد بسیار خاص صدایی و شنوایی که از بنده دیده می شد‪ ،‬مدیریت داخلی و کلی از خود هنرجویان‪ ،‬عجول تر و بسیار مشتاق تر برای به نتیجه رسیدن کارهایشان بوده ام‪ .‬با اقایان تا‬ ‫مجموعه بر عهد ه اینجانب قرار گرفت‪ .‬از همان زمان فعالیت علمی ام را با یادگیری و اموزش دیدن مرحلهتولیدالبوموباخانم هانیز‪،‬تامرحلهمعرفی شانبهگروه های‪‎‬مختلفهنریجهتاجراپیش‬ ‫در کالس های متعدد موسیقی (در زیر شاخه های اواز‪ ،‬سلفژ‪ ،‬صداسازی‪ ،‬پیانو‪ ،‬هارمونی‪ ،‬کنترپوان‪ ،‬می روم‪ .‬هماره با نهایت عشق و وجود‪ ،‬تمامی تالشم را کرده‪ ،‬که هنرجویانم را به جایگاه‪‎‬مطلوب‬ ‫اهنگسازی و بطور کلی علم تئوری موسیقی)‪ ،‬زیر نظر اساتید بسیار مجرب داخلی و خارجی اغاز ودلخواهشانبرسانم‪.‬‬ ‫نموده و مسیر علمی و عملی موسیقی را در کنار تحصیالت اکادمیک خود‪ ،‬به پیش بردم‪ .‬اجراهای ‪ ‎‬در حوزه موسیقی فقط به تدریس مشغول هستید؟‬ ‫‪‎‬خیر‪،‬عالوهبرتدریسدراموزشگاهخودوسایرهمکارانعزیزم‪،‬تدریسدردانشگاه‪،‬اهنگسازی‬ ‫بسیار زیاد ب ه همراه گروه کر اوا در صدا و سیما‪ ،‬اجراهای فراوان در شبکه های داخلی و خارجی‪،‬‬ ‫اجراهای ارگانی و مناسبتی بسیار زیاد‪ ،‬گویندگی و مجری گری در رادیو و ساخت و اهنگسازی فیلم‪،‬اهنگسازیبرایخوانندگانوگروهکر‪،‬نریشن خوانیواجراهایرادیویی‪،‬ضبط هایاستودیویی‬ ‫بسیارفراوانوهمچنینفعالیتگزید هوار‪،‬درعرصهبازیگریوسینما‬ ‫و ضبط قطعات در واحد تولید‪ ،‬اهنگسازی فیلم‪ ،‬و به تعداد بسیار‬ ‫را مشغول بوده و بر عهده دارم‪.‬‬ ‫بیشمارهمضبط هایحرفه ایاستودیوییجهتانتشاراثارمختلف‬ ‫خواننده موردعالقه شما در حوزه پاپ چه کسی یا چه‬ ‫برایاهنگسازانوخوانندگاننامیکشور‪،‬ازدستاوردهایچندین‬ ‫کسانیهستند؟‬ ‫و چند ساله این بنده حقیر طی سال ها بوده است‪.‬‬ ‫‪‎‬من به تمامی عزیزان ارادت داشته و عملکرد همگی را بسیار‬ ‫از کجا متوجه استعداد و عالقه تان به خواندن شدید؟‬ ‫یدانم‪ .‬به نظرم هر هنرمندی‪ ،‬که بعد از کشف‬ ‫محترم و ارزشمند م ‬ ‫‪‎‬اواز و در واقع‪ ،‬صداپیشگی‪ ،‬در خانواده ما امری موروثی بود‪ .‬هم‬ ‫درســت و دقیق و صحیح توانمندی و اســتعداد خود‪ ،‬با توجه به‬ ‫پدر و هم مادر از خوانندگان بسیار حرفه ای بودند و در واقع‪ ،‬وارث‬ ‫دشواری ها و سختی های موجود در این مسیر‪ ،‬پا به عرصه هنر و‬ ‫هنر ان عزیزان شدن نیز‪ ،‬موهبتی بود که به لطف خداوند نصیب‬ ‫بخصوصبخشموسیقیگذاشته‪،‬بسیارقابل تقدیروتحسیناست‪.‬‬ ‫بنده هم شــد‪ .‬من از دوران کودکی عاشق خواندن و اواز بودم و‬ ‫به نظر شــما چرا در موســیقی ما نقش نوازندگان و‬ ‫در کنار این عالقه بسیار زیاد‪ ،‬تالش و‪‎‬پشتکار بسیار عجیب و‬ ‫اهنگسازانوخوانندگانیابه طورکلیموزیسین هایزنکم‬ ‫چشمگیری هم در این زمینه داشتم‪ .‬با اینکه بسیار کودک بودم و‬ ‫وکمرنگاست؟‬ ‫یدانستمکهاینرشتهدرکشورما‪،‬قطعابامحدودیت های‬ ‫گرچهم ‬ ‫‪‎‬خب این مسئله بســیار غم انگیزی است‪ .‬من به شخصه این‬ ‫فراوانی روبرو خواهد بود‪ ،‬اما باز به جستجو در منابع مختلف علمی‬ ‫دل ازردگی را همیشه با‪‎‬خود همراه داشته و دارم زمانی که هدررفت‬ ‫می پرداختمتاکشفکنمکهچطورمی تواندراینرشته‪،‬بهدلخواه‬ ‫این همه استعداد و انگیزه ها را به دلیل انواع محدودیت‪ ،‬می بینم‪.‬‬ ‫رسیده و به علم روز اواز دسترسی پیدا کنم که بلکه بتوانم حتی به‬ ‫متاسفانهمحدودیتعملکردبانوانحوزهموسیقیدرمقایسهبااقایان‬ ‫کوچکترین قدمی در مسیر ساخت و سازش و ابادانی این رشته در‬ ‫ل اغماض است و بس ناراحت کننده! گرچه شخص بنده‪،‬‬ ‫غیرقاب ‬ ‫سرزمینمپرداختهباشم‪.‬‬ ‫همیشه‪ ،‬با نهایت تالش و پشتکار و بدون در نظر گرفتن مشکالت‬ ‫تدریس اواز پاپ را از کجا شروع کردید؟‬ ‫موجود‪ ،‬به انواع‪‎‬فعالیت ها و موفقیت ها پرداخته و دست یافته ام و از‬ ‫سابقهعظیمتدریسبندههمچوندیگرموفقیت هایکسب‬ ‫نتیجهکارنیزبسیارخشنودبوده ام‪،‬امابازگاهی‪،‬لحظاتیدچارناراحتی‬ ‫شده در عرصه موسیقی‪ ،‬اصال با سنم همخوانی ندارد‪ .‬از اولین‬ ‫و‪‎‬یاس فراوان می شدم‪ .‬ان چیزی که دغدغه تمام بانوان موسیقی و‬ ‫روزهایی که خود اموزش می دیدم‪ ،‬اموزش دادن را هم همواره‬ ‫به همراه داشتم‪ .‬از سال های بعد که تجربیات بسیار باالتری کسب کردم و بخصوص‪ ،‬به دلیل در واقع حق انهاست پاسخ به این سواالت است‪‎‬که چه چیزی اجرا کنیم؟ کجا اجرا کنیم؟ برای چه‬ ‫ی و صبر فراوانی کهدر این زمینهداشتم‪ ،‬تدریسو اموزش‪،‬در بندههمیشگی‪ ،‬کسانیاجراکنیم؟چطورمی توانیمبرایکارمانتبلیغداشتهباشیم؟درحالیکهشایدنهایتابتوانیمدر‬ ‫روانشناسی بسیار قو ‬ ‫وجزءالینفکزندگیمنشد‪.‬اوازپاپ‪-‬کالسیکراسالهاستکهتدریسمی کنموهمچنانبسیار بهترین حالت‪ ،‬یک جمع دویست‪ ،‬سیصد نفره خانم را بعنوان مدعوین‪ ،‬و شاهد نتیجه سالها کار و‬ ‫تالشوهمتمانداشتهباشیموحال‪،‬ایااینمی ارزد‪...‬؟!بنابراین‪،‬ایننگرشکلی‪،‬سنگبزرگیشده‬ ‫مشتاقوپیگیرکوچکترینوجدیدتریننکتهیمربوطبهاینعلمشریف‪،‬هستم‪.‬‬ ‫که بانوان را از عالم نوازندگی‪ ،‬اواز و حتی اهنگسازی بسیار کمرنگ و دور و دلسرد نموده و اینگونه‬ ‫تخصص تان تدریس اواز پاپ ایرانی است یا اواز پاپ کالسیک؟‬ ‫یدانند‪ .‬در حدی که در بستر فکری بسیاری‬ ‫‪‎‬تخصص بنده تدریس اواز پاپ کالسیک هست‪ .‬در واقع در تدریسم ابتدا هنرجویان را با تمامی اقدامات را‪ ،‬به کل‪ ،‬اقداماتی بس‪‎‬ناشدنی و بی نتیجه م ‬ ‫نکات اولیه و مربوط به اواز اشنا می کنم‪ .‬سپس‪ ،‬بعد از گذراندن دوره سلفژ‪ ،‬صدا سازی و اصول کلی ازخانواده هاهمارهوهمچنانمی بینیمومی شنویمکهرشته های‪‎‬ارزشمندهنریرابهدلیلشرایط‬ ‫یدانند‪.‬‬ ‫صدا‪ ،‬که پایه ی علم اواز را تشکیل می دهند‪ ،‬به انتخاب گرایش مورد عالقه و مبنی بر تواناییشان موجود‪‎،‬رشته هاییبی اینده‪،‬کمارزشوبسیارپرهزینهوگزافم ‬ ‫و کالم اخر‬ ‫می پردازیمکهاگرادامهمسیرشاندرزمینهاوازپاپکالسیک‪‎‬باشد‪،‬بندهخود‪،‬انجاموظیفهمی کنم‬ ‫‪‎‬بسیارخوشحالمازاینکهمحبتکردیدوبندهحقیرراقابلدانستید‪.‬امیدوارمهمگیهمچنانبه‬ ‫واگردیگرگرایشهامدنظرشانباشد‪،‬بههمکارانعزیزممعرفیشانمی کنم‪.‬‬ ‫بافت گوشه به گوشه این قالی هنر سرزمینمان بپردازیم و انشاهلل شاهد رشد عظیم و جهانی هنر‬ ‫صدای شما در کدام طبقه بندی است؟ سوپرانو‪ ،‬تنور یا‪...‬؟‬ ‫‪‎‬گرچه کامال‪ ،‬هم رنج صوتی بخش سوپرانو را دارم و هم رنج صوتی بخش التو را‪ ،‬اما خودم را کشورماندرتمامیگرایش هایانباشیم‪.‬یکتشکرویژههمدارمازشمانازنینموهمچنینجناب‬ ‫یدانم‪.‬بهشخصهفکرمی کنمشاخصهنامگذاریصوتیهرکس‪،‬یادرواقععنوانی اقایمجیداخشابیعزیزکهاینمجلهبسیارخوبوخواندنیرامدیریتمی کنند‪.‬‬ ‫متسوسوپرانوم ‬ ‫چقدرایندغدغهراداریدکههنرجویانتانبهمرحلهتولیداثروشناختهشدنبرسند؟‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪56‬‬ ‫در مسیر ارامش‬ ‫‪ 22‬هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو‪.‬‬ ‫‪ 23‬اگر می خواهی اعمالت موردپسند خدا باشد‪ ،‬در‬ ‫سختی ها از خودت بگذر‪ ،‬دیگران را قربانی نکن‪.‬‬ ‫‪ 24‬از قضاوت دست بکش تا ارامش را تجربه کنی‪.‬‬ ‫‪ 25‬لیاقت محبت و مهربانی دیگران را داشته باش‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫‪ 14‬هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش‪ ،‬گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به‬ ‫غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند‪.‬‬ ‫‪ 15‬همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی‪ ،‬چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی و چیزی را‬ ‫امضا کن که بتوانی پایش بایستی‪.‬‬ ‫‪ 16‬هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی از کوچکی قلب توست‪ ،‬نه بزرگی اشتباه‪.‬‬ ‫‪ 17‬عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری‪.‬‬ ‫‪ 18‬انقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می شوند نبینی‪.‬‬ ‫‪ 19‬کسی که برای ابادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند‪.‬‬ ‫‪ 20‬انکه برای رسیدن به تو از همه کس می گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت‪.‬‬ ‫‪ 21‬نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است‪.‬‬ ‫مــــو فـــقیـــت‬ ‫‪ 01‬انان که تجربه های گذشــته را به خاطر‬ ‫نمی اورندمحکومبهتکراراشتباهند‪.‬‬ ‫‪ 02‬از میان کســانی که برای دعای باران به‬ ‫میعادگاه می روند تنها کســانی که با خود چتر‬ ‫می برند به کارشان ایمان دارند‪.‬‬ ‫‪ 03‬پیچ های جاده اخر جاده نیستند مگر این که‬ ‫خودت نپیچی‪.‬‬ ‫‪ 04‬وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای ان‬ ‫از چه گذشته ای‪.‬‬ ‫‪ 05‬ادم های بزرگ شــرایط را خلق می کنند و‬ ‫ادم های کوچک از ان تبعیت می کنند‪.‬‬ ‫‪ 06‬ادم های موفق به اندیشه هایشان عمل‬ ‫می کنند اما سایرین تنها به سختی انجام ان‬ ‫می اندیشند‪.‬‬ ‫‪ 07‬همیشه توان این را داشته باش تا از کسی‬ ‫یا چیزی که ازارت می دهد به راحتی دل بکنی‪.‬‬ ‫‪ 08‬با هر کسی مانند خودش رفتار کن تا نتیجه‬ ‫و عکس العمل کارش را عمیق احساس کند‪.‬‬ ‫‪ 09‬هرگز برای کسی که حاضر نیست برای تو‬ ‫کاری انجام بدهد‪ ،‬کاری انجام نده‪.‬‬ ‫‪ 10‬به کسانی که خوبی دیگران را بی ارزش یا از‬ ‫روی توقع می دانند خوبی نکن اما اگر خوبی کردی‬ ‫انتظارقدردانینداشتهباش‪.‬‬ ‫‪ 11‬قضاوت خوب محصول تجربه اســت و از‬ ‫دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد‪.‬‬ ‫‪ 12‬وقتی خوشــبخت هســتی که وجودت‬ ‫ارامش بخشدیگرانباشد‪.‬‬ ‫‪ 13‬به خودت بیاموز هر کسی ارزش ماندن در‬ ‫قلب تو را ندارد‪.‬‬ ‫برای رسیدن به موفقیت و ارامش نکات‬ ‫ریز و مهمی در زندگی وجود دارد که باید‬ ‫همیشه به انها توجه نموده و انها را ملکه‬ ‫ذهن خود قرار دهیم‪.‬‬ ‫به یاد داشته باشیم که‪...‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪57‬‬ ‫‪30‬‬ ‫برای سرحال تر‬ ‫نکته‬ ‫زیر و بم زندگی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪58‬‬ ‫شدن‬ ‫‪ 01‬موســیقی گوش کنید‪ .‬این کار انســان را ســرحال و زندگی را درخشان و‬ ‫موفقیت امیزمی کند‪.‬‬ ‫‪ 02‬افزودنی ها را دور بریزید‪ .‬رنگ های مصنوعی و طعم دهنده های مصنوعی‪،‬‬ ‫انرژی بدن را کم می کنند‪.‬‬ ‫‪ 03‬با دهان باز خمیازه بکشید‪ .‬این کار اکسیژن بیشتری به بدن می رساند و باعث‬ ‫سرحالی مغز می شود‪ .‬نفس عمیق کشیدن نیز میزان هوشیاری شما را باال می برد‪.‬‬ ‫‪ 04‬دوش اب گرم بگیرید و سپس یک لیوان اب خنک بنوشید‪ .‬این کار شما را‬ ‫کامال هوشیار و سرحال می کند‪.‬‬ ‫‪ 05‬دوشاخه ها را از پریز بکشید! جریان های الکتریکی باعث ایجاد خلل در ریتم‬ ‫طبیعی بدن می شود‪ .‬قبل از خواب دوشاخه وسایل برقی را از پریز بیرون بکشید‪.‬‬ ‫‪ 06‬اب خنک بنوشــید تا عضالت کم تحرک فعال شــوند‪ .‬کمی اب میوه نیز‬ ‫می توانید به اب خنکتان اضافه کنید تا انرژی بیشتری پیدا کنید‪.‬‬ ‫‪ 07‬سر و ته شوید! این کار به افزایش حافظه و میزان هوشیاری کمک می کند‪ .‬اگر‬ ‫نمی توانید کامال روی سر خود بایستید‪ ،‬بنشینید و یک دقیقه سرتان را بین زانوهایتان‬ ‫قرار دهید‪ .‬سپس سر را به ارامی باال بیاورید‪.‬‬ ‫‪ 08‬مسواک بزنید‪ .‬با خمیردندانی با رایحه پونه‪ ،‬سرحالی در صبح را احساس کنید!‬ ‫با جویدن ادامســی با طعم پونه نیز می توانید بخشی از مغز را که مسئول هوشیاری‬ ‫است‪ ،‬تحریک کنید‪.‬‬ ‫‪ 09‬سرتان را ماساژ دهید‪ .‬این کار جریان خون به مغز را تحریک می کند‪ .‬از نوک‬ ‫انگشــتانتان استفاده کنید (نه ناخن)‪ ،‬از باالی سر شروع کنید‪ ،‬شقیقه ها و پیشانی را‬ ‫ماساژ دهید و در یک حرکت کمان شکل‪ ،‬اطراف گوش ها را نیز مورد لطف دستانتان‬ ‫قرار دهید‪.‬‬ ‫‪ 10‬موز بخورید‪ .‬این میوه حاوی فیبر و سه قند طبیعی ساکارز‪ ،‬گلوکز و فروکتوز‬ ‫است و منبع انرژی خوبی برای صبح ها محسوب می شود‪.‬‬ ‫‪ 11‬جدا بخوابید‪ .‬اگر همسرتان خروپف می کند در اتاقی دیگر بخوابید‪ .‬البته راه حل‬ ‫اساسی برای حل این مشکل را نیز بیابید‪.‬‬ ‫‪ 12‬مرتب باشــید‪ .‬تمیز و مرتب کردن وسایل خانه‪ ،‬لباس ها و حتی خودتان در‬ ‫ابتدای روز انرژی زیادی به شما می بخشد‪.‬‬ ‫سرتان را ماساژ دهید‪.‬‬ ‫این کار جریان خون به مغز‬ ‫را تحریک می کند‪ .‬از نوک‬ ‫انگشتانتاناستفادهکنید(نه‬ ‫ناخن)‪ ،‬از باالی سر شروع‬ ‫کنید‪ ،‬شقیقه ها و پیشانی را‬ ‫ماساژ دهید و در یک حرکت‬ ‫کمان شکل‪ ،‬اطراف گوش ها را‬ ‫نیز مورد لطف دستانتان‬ ‫قرار دهید‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫مــــوفقـــــیـــت‬ ‫‪ 13‬گریــپ فروت بو کنید! بو کــردن این میوه‬ ‫هوشیاری را افزایش می دهد‪ .‬از دیگر رایحه های انرژی زا‬ ‫میتوان بوی لیمو‪ ،‬اکالیپتوس و پونه را نام برد‪.‬‬ ‫‪ 14‬میوه بخورید‪ .‬زردالو‪ ،‬سیب و گالبی میوه هایی‬ ‫هستند که چه تازه و چه خشــک شده انها سرشار از‬ ‫انرژی است‪.‬‬ ‫‪ 15‬سبز از سیاه انرژی زاتر است! چای سبز کافئین‬ ‫کمتری دارد‪ ،‬انرژی بیشــتری به بدن می دهد و باعث‬ ‫کاهش وزن می شود‪.‬‬ ‫‪ 16‬بپــر بپر کنید! طناب زدن‪ ،‬پریدن و دویدن به‬ ‫مدت تنها یک دقیقه خواب را از سرتان می پراند‪.‬‬ ‫‪ 17‬سحرخیز باش تا کامروا شوی‪ ،‬حتی در روزهای‬ ‫تعطیل! با زیاد خوابیدن در روزهای تعطیل برنامه خواب‬ ‫روزانه تان را به هم نزنید‪.‬‬ ‫‪ 18‬معجزه لیمو! به محض بیدار شدن‪ ،‬یک لیوان‬ ‫اب لیموشــیرین بنوشید تا سوخت و ساز و انرژی بدن‬ ‫افزایش پیدا کند‪.‬‬ ‫‪ 19‬از غالت لذت ببرید‪ .‬این خوراکی سرشــار از‬ ‫فیبر و کربوهیدرات است و انرژی بخش صبح های شما‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ 20‬یک اسپری اب در اتاق خود داشته باشید‪ .‬یک‬ ‫بار اسپری کردن اب روی صورت سرحالتان خواهد کرد‪.‬‬ ‫‪ 21‬از کمر بچرخید! چرخاندن بدن‪ ،‬فشــار روی‬ ‫ســتون فقرات را کاهش می دهد و هضم غذا را اسان‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫‪ 22‬شــانه هایتان را بــاال بیندازید‪ .‬شــانه های‬ ‫انعطاف ناپذیــر مانع از گردش خون به مغز می شــود‪.‬‬ ‫شــانه هایتان را تا نزدیکی گوش ها باال بیاورید‪ ،‬تا ده‬ ‫بشمارید و سپس با نفسی عمیق شانه ها را پایین بیاورید‪.‬‬ ‫‪ 23‬به اتاق نور بپاشید! دوپامین‪ ،‬اندورفین و برخی‬ ‫مواد شیمیایی مغز در صورتی ازاد می شوند که شما در‬ ‫معرض نور افتاب قرار بگیرید‪ .‬این کار تا ‪ ۵‬ســاعت به‬ ‫شما انرژی می دهد‪.‬‬ ‫‪ 24‬به مدت یک دقیقه کف دســتانتان را مالش‬ ‫دهید و تصور کنید که تمام اضطراب و استرس هایتان از‬ ‫نوک انگشتانتان بیرون می روند‪.‬‬ ‫‪ 25‬قرمزته! به چیزی قرمز رنگ خیره شوید‪ .‬قرمز‬ ‫باعث افزایش ترشح ادرنالین‪ ،‬ضربان قلب و فشار خون‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫‪ 26‬معجزه گل هــا‪ .‬زیبایی‪ ،‬رنگ و رایحه گل ها‬ ‫هرکسی را به هیجان می اورد‪ .‬بوییدن یک گل شما را به‬ ‫سرعت سرحال می کند‪.‬‬ ‫‪ 27‬اواز بخوانید‪ .‬اواز خواندن نوعی افزایش دهنده‬ ‫انرژی کامال طبیعی است‪ .‬هرجا که توانستید اواز بخوانید‬ ‫یا حداقل زیر لب ترانه ای را زمزمه کنید‪.‬‬ ‫‪ 28‬المپ های اتاق را عوض کنید‪ .‬در اتاق نشیمن‬ ‫یا اتاق کارتان از المپ های "طیف کامل استفاده کنید‪.‬‬ ‫این نورها بیشترین شباهت به نور خورشید را دارند و در‬ ‫نتیجهچشم هاخستهنمی شوند‪.‬‬ ‫‪ 29‬کشــمش بخورید‪ .‬کشمش منبع خوبی از "بور‬ ‫و "اهن" اســت؛ به همین دلیل بدن را سرشار از انرژی‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪59‬‬ ‫امید‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪60‬‬ ‫دانشــمندان تعدادی موش را داخل یک استخر اب انداختند‪ .‬تمامی موش ها فقط‬ ‫‪١٧‬دقیقه توانستند زنده بمانند و درنهایت خفه شدند‪.‬‬ ‫دوباره دانشمندان با اینکه می دانستند موش بیش از ‪١٧‬دقیقه در اب زنده نمی ماند‪،‬‬ ‫تعداد دیگری موش را به داخل همان اســتخر انداختند و با علم به ‪١٧‬دقیقه تا مرگ‬ ‫فرمول انسان های‬ ‫تنــگ نـظر‬ ‫اعداد کوچکتر از یک‪ ،‬خواص عجیبی دارند؛‬ ‫شاید بتوان انها را با انسان های تنگ نظر مقایسه‬ ‫کرد‪ .‬مثال یک دوم یا ‪:0/5‬‬ ‫وقتی در انها ضرب می شوی یا می خواهی با انها‬ ‫مشارکت کنی‪ ،‬تو را نیز کوچک می کنند‪.‬‬ ‫وقتی می خواهی با انها تقسیم شوی یا مشکالتت‬ ‫را با انها تقسیم و بازگو کنی‪ ،‬مشکالتت بزرگتر‬ ‫می شوند‪.‬‬ ‫وقتی با انها جمع می شوی و در کنار انها هستی‬ ‫مقدار زیادی به تو اضافه نمی شود و چیزی به تو‬ ‫نمی اموزند‪.‬‬ ‫و اگر انها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از‬ ‫دست نداده ای‪.‬‬ ‫زندگی ارزشمند خودتان را بخاطر افراد کم مقدار‬ ‫یا بی مقدار ‪ ،‬بی ارزش نکنید و به بزرگی خودتان‬ ‫ایمان داشته باشید‪.‬‬ ‫موش ها تمامی ان ها را قبل از ‪ ١٧‬دقیقه از اب جمع کردند و تمامی انها زنده ماندند‪.‬‬ ‫موش ها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به اب انداخته شدند‪ .‬حدس می زنید‬ ‫این بار چند دقیقه زنده ماندند؟‬ ‫‪٢٦‬ساعت طول کشید تا انها مردند!‬ ‫انها به این امید که دوباره دستی خواهد امد و نجات پیدا می کنند‪٢٦ ،‬ساعت تمام‬ ‫طاقت اوردند!‬ ‫امید بهترین و باالترین قوه محرک زندگی است‪.‬‬ ‫تمامی عاشقانی که به هم نرسیدند؛‬ ‫تمامی مغازه داران و کاسبانی که ورشکست شدند؛‬ ‫تمامی مریضانی که شفا پیدا نکردند؛‬ ‫تمامی تالشهایی که به ثمر ننشست؛‬ ‫همه و همه از فقدان امید بوده است‪.‬‬ ‫همیشه به فردای بهتر و رحمت خداوند امیدوار باش‪.‬‬ ‫تکنیک های کاربردی‬ ‫برای مدیریت زمان‬ ‫‪ -۱‬ابتدا کارهای مهم تر را انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ -۲‬طرح یا نقشه کاری داشتن‪.‬‬ ‫‪« -3‬نه» گفتن را یاد بگیرید‪.‬‬ ‫‪ -4‬عملکرد چند وظیفه ای‪.‬‬ ‫‪ -۵‬به موقع دست به کار شوید‪.‬‬ ‫‪ -6‬اسیر جزئیات کم اهمیت نشوید‪.‬‬ ‫‪ -7‬کم کردن وقفه هنگام کار‪.‬‬ ‫‪ -۸‬زمان مشخصی را برای اینترنت و تلوزیون در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫‪ -9‬زمان معینی را برای انجام هر کار در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫‪ -۱۰‬وقت استراحتی بین کارها داشته باشید‪.‬‬ ‫‪ -۱۱‬در همان ابتدا به لیست کلی وظایف خود نگاه نکنید‪.‬‬ ‫خاطره بازیبانیلوفرپارسا‬ ‫به اینده نمی روم‬ ‫چون می خواهم خودم ان را بسازم‬ ‫نمی خواهم از اینده باخبر باشم‬ ‫متولد ‪ 1369‬و مهندس فناوری اطالعات است‪ .‬بازیگری را از کالس های امین تارخ و تئاتر اغاز کرد و با سریال‬ ‫«اوای باران» معرفی شد‪.‬‬ ‫چقدر خاطره بازید؟‬ ‫خیلیزیاد‪،‬امابهنظرمخوبنیستادمزیاددرگیرخاطراتشباشد‪،‬بلکههرچهبیشتردر‬ ‫زمان حال زندگی کرده و بیشتر به اینده و رو به جلو فکر کنی موفق تری‪.‬‬ ‫از بازی هایی که در بچگی انجام می دادید کدام را بیشتر دوست داشتید؟‬ ‫بازینه‪،‬خیلینقاشیمی کشیدم‪.‬‬ ‫بله‬ ‫کامپیوتری که اصال اما خب فعالیت های دیگری دارم مثل‬ ‫نویسندگی‪،‬کارهایهنریودستی‪،‬نقاشیوخیلیکارهایدیگر‬ ‫بیشترباچهاشیایافضاهاییخاطره بازیمی کنید؟‬ ‫هــر چیزی که به دهه قبلی زندگیم مربــوط بوده و برایم‬ ‫نوستالژیداشتهباشد‪.‬‬ ‫یکطعم‪،‬یکتصویرویکرایحهازگذشته هابرایمان‬ ‫بگویید‪.‬‬ ‫طعمپرتقالشمال‪،‬رایحهنم نمبارانوتصویرلبخندکودکی ام‪.‬‬ ‫تابحالتوی پشه بندخوابیده اید؟‬ ‫بله‪،‬البتهچیزیازاینماجرادرخاطرمنماندهچونفقطیک بار‬ ‫ایناتفاقافتاد‪.‬‬ ‫تا به حال جوجه رنگی هم داشتید؟‬ ‫بله من کال حیوان زیاد داشتم‪ ،‬جوجه هم داشتم؛ بچه که بودم‬ ‫دوستداشتمازحیواناتمراقبتکنم‪.‬‬ ‫موفق هم بودید توی این کار یا تلفات می دادید؟‬ ‫نهموفقبودمامایک بارروزتولدمجوجهاردکمبه طرزبدیمرد‬ ‫که چون هم روی روز تولدم و هم حیوانات حساسم این اتفاق را‬ ‫هیچ وقتفراموشنمی کنم‪.‬‬ ‫به اینده نمی روم چون می خواهم خودم ان را بسازم‪ ،‬نمی خواهم از اینده باخبر باشم‪ .‬به‬ ‫کودکی امسفرمی کنمواگرخوشگذشتهمانجامی مانم‪.‬‬ ‫کدامویژگیخانه هایقدیمیرانسبتبهخانه هایامروزیبیشتردوستدارید؟‬ ‫داشتن انرژی مثبت و حس خوب و اینکه همگی بزرگ هستند‪.‬‬ ‫مهمانی هایقدیمنسبتبهجدیدچطور؟‬ ‫قدیم هاازهرمهمانیاین همهحرفوحدیثودعواوغیبتدرنمی امد‪،‬غذاهاطبیعی تر‬ ‫و خوشمزه تر بود و برکت هم بیشتر و کال رفت و امد و مهمانی بیشتر بود؛ االن دیگر‬ ‫مهمانی ای وجود ندارد به ان شکل‪ .‬ان زمان همه برای مهمانی رفتن و دیدن همدیگر‬ ‫ذوق داشتند اما االن همه با بی میلی و به زور به دیدن هم می روند و با کلی انرژی منفی‬ ‫برمی گردند‪.‬‬ ‫به نظر شما دلیل چه می تواند باشد؟‬ ‫مردم ان وقت ها هم مشکل مالی داشتند همه که ثروتمند نبودند اما قانع بودند‪ ،‬با هم‬ ‫خوب بودند‪ ،‬خیرشان به یکدیگر می رسید و خدا هم به همین دلیل کمکشان می کرد‪ .‬در‬ ‫در حوزه نویسندگی کار منتشر شده هم دارید؟‬ ‫خیر‪ ،‬شاید شعرها و دلنوشته هایم را روزی منتشر کنم‪ .‬بعضی‬ ‫وقت ها در صفحه مجازی ام در اینســتاگرام چیزهایی منتشر‬ ‫می کنم‪.‬مثالاینشعرم راخیلیدوستدارموبهمخاطبینعزیز‬ ‫تقدیممی کنم‪:‬‬ ‫اسمانغرقدعاست‪...‬کوچهدلتنگخداست‬ ‫زنبورکتشنهگل‪...‬پرپروازکجاست‬ ‫خانه ها امن و امان‪ ...‬مادرم فکر غذاست‪ ...‬پدرم پیر وفاست‬ ‫رودجوششمی کند‪...‬چشمهسیلیمیزند‬ ‫مسجد ان بانگ رواست‪ ...‬باغچه ان اهنگ ماست‬ ‫کودکیمی گرید‪...‬پرپروازکجاست‬ ‫فکر بال پروانه باش‪ ...‬تک گلک سوخته باز‬ ‫باغچهماخشکاست‪...‬پرپروازکجاست‬ ‫سوختهدلازایینه‪...‬تاقچهمی نالدزدلشکسته اش‬ ‫پیر خانه کتب تاریخ است‪ ...‬زیرکانه دل اتش خیس است‬ ‫کودکیمی گرید‪...‬پرپروازکجاست‬ ‫نیلوفرمردابمی بوید‪...‬انکارگرزحمتکش‬ ‫در جرعه ای از اب می بیند‪ ...‬ان زندگی پرخش خش‬ ‫کودکیمی خندد‪...‬پرپروازکجاست‬ ‫موبایل باز‪ ،‬ماشین باز‪ ،‬برند باز شما کدام هستید؟‬ ‫هیچ کدامواقعا؛همگیخوبنداماخیلیدرزندگیپراهمیتنیستند‪.‬‬ ‫اگر قرار باشد کلکسیون جمع کنید چه چیزی جمع می کنید؟‬ ‫لوازم تحریر چون خیلی تنوع و رنگ در ان ها به کار رفته است و نوستالژی هم دارد و‬ ‫بهمنانرژیمثبتمی دهد‪.‬‬ ‫و اما بازی زندگی‪ ...‬تقدیر یا سرنوشت‪ ...‬کدام را قبول دارید؟‬ ‫هر فردی سرنوشتی دارد که خداوند برای او رقم زده است اما به گونه ای این سرنوشت‬ ‫را برای ما باز گذاشته و به ما قدرت اختیار و انتخاب داده است که می توانیم ان را با اعمال‬ ‫خودمانبهتریابدترکنیم‪.‬‬ ‫و کالم اخر‬ ‫در پناه حق سالمت و شاد باشید‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫اگر تونــل زمانی در اختیارتان بگذارند که تا هرچند‬ ‫سال به گذشته یا اینده بروید چند سال و به کدام طرف‬ ‫می روید؟‬ ‫االن هم جز بازیگری بازی های دیگر را دوست ندارید؟‬ ‫مثالبازی هایکامپیوتری‪...‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫نقاش خوبی هم بودید و هستید؟‬ ‫زیر و بم خاطرات‬ ‫یعنی گذشته هیچ ارزش و اهمیتی ندارد؟‬ ‫اگرنداشتکهمننمی گفتمخیلیزیادخاطرهبازیمی کنم‪.‬گذشتههرفرداینده اشرا‬ ‫می سازد‪ .‬من هرچه هستم و قرار است باشم از گذشته دارم و االن گذشته اینده ام است و‬ ‫هرچهامروزبکارمنتیجهوحاصلشرافرداخواهمدید‪.‬منعاشق‬ ‫کودکیوگذشتهامهستم‪.‬‬ ‫شرایط خوب و بد کنار هم بودند اما اینروزها کسی به فکر کسی نیست به همین دلیل هم‬ ‫در زندگی ها برکت کم شده است‪ .‬انگار همه با هم قهر و نسبت به هم سردند‪.‬‬ ‫‪61‬‬ ‫گپی صمیمانه با‬ ‫یوسف کرمی‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪62‬‬ ‫برنده بازی زندگی‬ ‫کسی است که‬ ‫زندگی کند‬ ‫نه فقط زنده باشد‬ ‫محمدحسین کشــاورز| متولد چهارم‬ ‫اردیبهشت سال ‪ 58‬در شهرستان هرسین‬ ‫استان کرمانشــاه و فارغ التحصیل رشته‬ ‫بازیگری اســت‪ .‬کلیشــه کار و کپی بردار‬ ‫نیست و سبک منحصر به خودش را دارد‪.‬‬ ‫وی برای اولین بار در سال ‪ ،1379‬به تقلید‬ ‫از برنامه ‪ ،90‬در قالب تقلید صدای مجری‬ ‫برنامه‪ ،‬گزارشگران و کارشناسان برنامه‬ ‫را پایه ریــزی کرد و بــه صحنه برد‪ .‬تنها‬ ‫هنرمندی است که ایتم های ‪slowmotion‬‬ ‫و ‪ mixmotion‬را به بهترین شــکل اجرا‬ ‫می کند و این امر باعث می شود هنر وی در‬ ‫سطح بین الملل مطرح شود و اشخاصی با‬ ‫فرهنگ و زبان متفاوت نیز‪ ،‬از مشاهده ان‬ ‫لذت ببرند‪ .‬ماحصل گپی صمیمانه با یوسف‬ ‫کرمی را در ادامه بخوانید‪.‬‬ ‫چقدر خاطره بازید؟‬ ‫بیشــتر ادم ها خاطراتشان را دنبال می کنند‪ .‬کمتر‬ ‫کسی پیدا می شــود که خاطراتش را دوست نداشته‬ ‫باشد‪ ،‬البته دوست داشته باشد که نه‪ ،‬برخی خاطرات‬ ‫تلخ بوده و دوست داشتنی نیستند اما یادشان می افتند‪.‬‬ ‫گویاترین حالت خاطره بازی غیر از مرور ذهنی‪ ،‬رجوع‬ ‫به عکس ها و فیلم های اتفاقات گذشته است‪ .‬گاهی‬ ‫با دوســتان قدیمی یا با خانواده راجع به یک خاطره‬ ‫خوب یا برخی مواقع یک خاطره تلخ صحبت می کنیم‬ ‫و گذشته را مرور می کنیم؛ عکس ها هم جزو چیزهای‬ ‫به قولمعروفماندگارند‪.‬منبیشترینخاطره بازی هایم‬ ‫با کارتون هاست‪ ،‬چون کودک درونم را خیلی دوست‬ ‫دارم و بیشــتر مواقع به کودک درونم رجوع می کنم‪.‬‬ ‫من خیلی کارتون دوست دارم یعنی بین چندین فیلم‬ ‫سینمایی و کارتون‪ ،‬من کارتون را انتخاب می کنم‪ .‬کارتون های‬ ‫دوره کودکی و دوره بچگی ام حس و حال خوبی داشتند؛ بیشتر‬ ‫مواقع موســیقی های ان کارتون ها را به یاد می اورم؛ به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬االن اهنگ پیشواز گوشی ام از سرزمین شمالی است‪.‬‬ ‫تا به حال توی پشه بند خوابیده اید؟‬ ‫بله‬ ‫اخرین باری که این اتفاق افتاد کی بود؟‬ ‫بازی با اعتماد ادم ها را که‬ ‫متاسفانهاین روزهاخصوصا‬ ‫در فضای مجازی زیاد شده‬ ‫است اگر نگاهی به صفحات‬ ‫اینستاگرامی برخی از عزیزان‬ ‫بیاندازید اعداد و ارقامی را در‬ ‫تعداد فالوورها و الیک هایشان‬ ‫می بینیدکهحقیقتامتعجب‬ ‫می شوید که چطور اینقدر اشکار‬ ‫خودشان و دیگران را‬ ‫فریب می دهند‬ ‫زندگی کردن بله‪ .‬ببینید قرار نیست کسی که سراغ خاطراتش می رود از حال غافل‬ ‫شده و تنها در گذشته زنذگی کند‪ .‬االن به من بگویند به عقب برگرد قبول نمی کنم و‬ ‫دوست ندارم برگردم‪ .‬تنها دوست دارم گاهی به گذشته فکر کنم‪ .‬دوست دارم از حس‬ ‫و حال خوب گذشته تنها لذت ببرم و ارامش کسب کنم‪.‬‬ ‫اش رشته یا پیتزا؟‬ ‫شک نکنید که اش رشته‪ .‬من با غذاهای فرنگی اصال میانه خوبی ندارم‪ .‬پیتزا را شاید‬ ‫بعضی مواقع بخورم ولی هیچ لذتی از خوردن پیتزا نمی برم‪ .‬اما از خوردن اش‪ ،‬ابگوشت‪،‬‬ ‫کتلت‪ ،‬قورمه سبزی همیشه لذت می برم‪ .‬همیشه به خانمم می گویم قورمه سبزی درست‬ ‫می کنی جوری درست کن که چند وعده پشت هم بخوریم‪.‬‬ ‫از بچگی تا به االن چه بازی هایی موردعالقه تان بوده و بیشتر ان بازی ها‬ ‫را انجام می دادید؟‬ ‫االن به هیچ مدل بازی ای عالقه ندارید و انجام نمی دهید؟‬ ‫بازی های کامپیوتری و بیشتر فوتبال؛ من پی اس بازی می کنم‪ .‬شدید به پی اس‬ ‫عالقه مند هســتم‪ .‬بازی دیگری هم به نام «کلش» مرسوم شده که به راستی جزو‬ ‫معضالت جامعه شده است‪ .‬برخی واقعا بد از سرگرمی ها و امکانات استفاده می کنند‪،‬‬ ‫حکایت اتم و بمب اتم! استفاده نادرست از یک ابزار‪ .‬اینکه بجای ‪ 20-10‬دقیقه بازی‬ ‫کردن برای رفع خستگی ‪ 20-10‬ساعت! مشغول باشی فاجعه است‪ .‬جنگ نرم همین‬ ‫است‪ .‬مشغول و ناکارامد کردن نیروی جوان یک مملکت با کمک یک ابزار سرگرمی!‬ ‫موبایل باز و ماشین باز چطور و چقدر؟‬ ‫موبایل باز نیستم‪ .‬در موبایل خیلی افراط و تفریط نمی کنم‪ .‬خیلی عالقه ندارم‪ .‬بیشتر‬ ‫در حدی که بتوانم کارم را با ان راه بیاندازم اما متاسفانه ماشین باز به شدت‪ .‬در همین‬ ‫ماشین بازی هم ضرر و زیان زیادی دادم‪ .‬یعنی عالقه شدیدی به ماشین دارم‪.‬‬ ‫ماشــین های مدل روز را بیشتر می پسندید یا از ماشین های کالسیک و‬ ‫قدیمی خوشتان می اید؟‬ ‫نه من کالسیک باز نیستم‪ .‬من ماشین های روز را دوست دارم‪ .‬ماشین هایی که به روز‬ ‫و برند هستند را بیشتر می پسندم‪.‬‬ ‫بازی زندگی‬ ‫زندگی پر از بازی است‪ ،‬لحظه به لحظه اش‪ .‬ما می توانیم برنده ها یا بازنده های این‬ ‫بازی باشیم‪ .‬باید حواســمان باشد که زمان عقب گرد ندارد و فقط می شود رو به جلو‬ ‫حرکت کرد‪ .‬در روزهایی که شکست خورده ایم و خیلی حالمان بد است نباید خودمان را‬ ‫ببازیم که با سر زمین بخوریم و به قول معروف نابود‬ ‫شویم و روزی هم که خیلی خوبیم نباید انقدر مغرور‬ ‫شویم که خودمان را گم و همه چیز را فراموش کنیم‪.‬‬ ‫زندگی همیشه بازی دارد‪ ،‬بازی های تلخ و شیرین‪.‬‬ ‫شک نکنید که برنده اصلی تنها یکی انهم خداست‪.‬‬ ‫در زندگــی هر چه داریــم واقعا متعلق به خودمان‬ ‫نیســت‪ ،‬همه چیز متعلق به خدا و امانت در دست‬ ‫ما است‪ .‬برد و باخت تنها در دریافت مفهوم زندگی‬ ‫است‪ .‬ما باید مطیع فرمان خدا باشیم و بتوانیم زندگی‬ ‫کنیم نه اینکه فقط زنده باشیم‪ .‬برنده بازی زندگی‬ ‫کسی است که زندگی کند نه فقط زنده باشد‪.‬‬ ‫کدام بازی را دوست ندارید؟‬ ‫بازی با اعتماد ادم ها را که متاســفانه این روزها‬ ‫خصوصا در فضای مجازی زیاد شــده اســت‪ .‬اگر‬ ‫نگاهی به صفحات اینســتاگرامی برخی از عزیزان بیاندازید اعداد و ارقامی را در تعداد‬ ‫فالوورها و الیک هایشان می بینید که حقیقتا متعجب می شوید که چطور اینقدر اشکار‬ ‫خودشــان و دیگران را فریب می دهند‪ .‬بارها به من هم پیشنهاد خرید فالوور و الیک‬ ‫غیرواقعی شد اما نپذیرفتم‪ .‬دلیلی برای اینکار نمی بینم‪.‬‬ ‫کالم اخر؟‬ ‫کالم اخر این که من همیشه می گویم «تو که می خندی خدا می خندد»‪ .‬یعنی خدا‬ ‫با خوشحالی ما خوشحال است‪ .‬پس سعی کنیم که همیشه خوشحال باشیم که خدا‬ ‫به خودش برای داشــتن بنده هایی این چنین ببالد‪ .‬غم هایمان را زود فراموش کنیم و‬ ‫خوشحالی را جایگزین کنیم‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫یک ســری بازی ها در بچگی بود که االن به انها دیگر پرداخته نمی شــود‪ .‬این‬ ‫بازی ها جزو بازی های ســنتی بودند که با امدن‬ ‫مدرنیــزه‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬کامپیوتر و ای پد متاســفانه‬ ‫فراموش شدند اما خب نیاز روز است و االن شما‬ ‫نمی توانید به فرزندتــان بگویید بیا یک قل دو قل‬ ‫یــا گرگم به هوا بــازی کنیم‪ .‬البته می شــود با‬ ‫فرهنگ ســازی مجددا این بازی ها را رواج داد اما‬ ‫مشروط براینکه در حد حرف باقی نماند و به شکل‬ ‫درست اجرایی شوند‪ .‬به نظرم این فرهنگ سازی ها‬ ‫هم باید توسط اهل فرهنگ و مسئولین این حوزه‬ ‫و از راه درست و علمی اش انجام شود همانطور که‬ ‫مسئول فرهنگی در مقام یک پزشک نمی تواند‬ ‫قرار گرفته و برای بیمار دارو تجویز کند هیچ کس‬ ‫مثل یک مسئول فرهنگی نمی تواند در حفظ اداب‬ ‫و رسوم و سنت ها و شناساندن صحیح این سنت ها‬ ‫به نسل جدید موثر عمل نماید‪ .‬یکی از بازی های خاطره انگیز و موردعالقه ام هفت‬ ‫سنگ بود‪.‬‬ ‫خیلــی البته االن کمتر؛ زمانی کــه مجرد بودم خیلی‬ ‫رفیق بازی می کردم و هر روز دوستانم منزل ما بودند‪ .‬مادرم‬ ‫هم واقعا انسان دســت و دلبازی هستند‪ .‬من در زندگی ام‬ ‫دست و دلبازی را از مادرم یاد گرفتم‪ .‬هیچ وقت خم به ابرو‬ ‫نمی اورد‪ .‬همیشــه با ارامش کامل کاری می کرد که من‬ ‫سربلند باشــم‪ .‬االن هم به خاطر مشغله کاری و هم زن و‬ ‫بچه ام نمی توانم از وقت خانواده ام برای رفیق بازی بزنم اما‬ ‫رفقایم را دارم‪ .‬انها هم من را درک می کنند‪ .‬هر چندوقت‬ ‫یکبار دور هم جمع می شویم و البته بیشتر رفقای خانوادگی هستیم‪ .‬به این تعداد چند‬ ‫نفری رفقای کاری و تعدادی از همبازیان فوتبالی ام را هم اضافه کنید‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫برخی معتقدند که در زمان حال باید زندگی کرد‪...‬‬ ‫چقدر رفیق بازید؟‬ ‫زیر و بم خاطرات‬ ‫یادم نمی اید‪ ،‬این روزها خانه ها معموال همگی کولر دارند و‬ ‫مردم زیر کولر می خوابند کمتر پیش می اید مردم توی پشه بند‬ ‫بخوابند‪ .‬دیگر کســی توی حیاط نمی خوابد‪ .‬خانه ها اپارتمانی‬ ‫شده اند‪ .‬متاسفانه می شود گفت ادم ها به هم نزدیک تر شده اند اما‬ ‫دل هایشان از هم دورتر است‪ .‬من سبک زندگی قدیمی را خیلی‬ ‫دوســت دارم؛ هنوز هم بیشتر شب ها با بچه هایم توی تراس‬ ‫شــام می خوریم‪ .‬وقتی هم که به کرمانشاه و منزل اقوامی که‬ ‫بعضی هایشان در روستا زندگی می کنند می رویم روی پشت بام می خوابیم‪.‬‬ ‫یک چیزی مثل بمباران فکری است‪ .‬بسیاری از جدایی ها‬ ‫که در خانواده ها بوجود می اید‪ ،‬بسیاری از اخراج ها از اداره ها‬ ‫و محل کارها از این مسئله منتج می شود‪ .‬وقتی تا پاسی از‬ ‫شب فرد مشغول این بازی ها است صبح در محل کارش‬ ‫چرت می زند و تمرکز ندارد‪.‬‬ ‫‪63‬‬ ‫کاردستی های ساده بچه گانه‬ ‫سرگرمی جالب و کادویی مناسب‬ ‫کاردستی هایی بامزه‪ ،‬سریع و بروز که همه خانواده را سرگرم می کند‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪64‬‬ ‫‪ 01‬لغات کاموایی‬ ‫مسلما شگفت زده خواهید شد وقتی ببینید با استفاده از کامواهای اضافه و لوله ها یا‬ ‫ساقه های گل های مصنوعی می توانید کلماتی بامزه و رنگارنگ ایجاد کنید‪ .‬ساقه ها‬ ‫را به شکل کلمات موردنظرتان خم کنید‪ ،‬سپس کامواهای رنگارنگ را دور تا دور‬ ‫حروف درست شده بپیچید‪ .‬بعد از اتمام کار می توانید از ان به عنوان یک وسیله‬ ‫تزئینی‪ ،‬یک کادو یا حتی پایه قاب عکس استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ 02‬گلخانه کوچک‬ ‫با خلق یک گلخانه کوچک طراوت و تازگی را برای خود و خانواده به ارمغان‬ ‫بیاورید‪ .‬فقط چند دقیقه وقت الزم است که با مقداری شن تمیز‪ ،‬یک شیشه یا‬ ‫گلدان کوچک‪ ،‬اشیاء کوچک و سنگ های تزئینی‪ ،‬گلخانه ای کوچک درست کنید‪.‬‬ ‫می توانید برای جذاب تر کردن نمای ان برای بچه ها از اشیا و اسباب بازی های‬ ‫کوچک انها استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ 06‬پازل های مکعبی‬ ‫از رنگ های اکریلیک برای ایجاد اشکال ساده‬ ‫و یا حروف که بچه ها بتوانند مانند پازل از ان‬ ‫استفاده کنند‪ ،‬بهره ببرید‪ .‬سعی کنید از رنگ های‬ ‫تیره و مشخص استفاده کنید‪ .‬بچه ها می توانند‬ ‫از این پازل هندسی برای چیدن حروف کلمات‬ ‫یا درست کردن یک تصویر خاص استفاده کنند‪.‬‬ ‫‪ 03‬المپ های اتشفشانی‬ ‫با استفاده از بطری های خالی اب‪،‬‬ ‫رنگ خوراکی و مقداری روغن‬ ‫می توانید اشکال جالبی برای‬ ‫سرگرمی بچه ها بوجود اورید‪.‬‬ ‫‪ 04‬گوی برفی‬ ‫یک ظرف شیشه ای کوچک‬ ‫را بشورید و خشک کنید‪ .‬از‬ ‫یک چسب مایع قوی برای‬ ‫چسباندن ماکت ها و شکل های‬ ‫کوچک داخل درپوش شیشه‬ ‫استفاده کنید‪ .‬بعد از اینکه از‬ ‫خشک شدن کامل ان مطمئن‬ ‫شدید شیشه را از اب پر کنید‬ ‫و مقداری اکلیل یا خرده کاغذ‬ ‫رنگی براق داخل ظرف بریزید‪.‬‬ ‫سرپوش شیشه را محکم کرده و‬ ‫ان را تکان دهید و وارونه ان را‬ ‫روی میز قرار دهید‪.‬‬ ‫‪ 05‬گلدان های سفالی نقلی!‬ ‫از این گلدان های زیبای سفالی‬ ‫می توانید به عنوان یک وسیله تزئینی‬ ‫شادی افرین برای قرنیز پنجره ها استفاده‬ ‫کنید یا بوسیله اویز قالب بافی شده‬ ‫مخصوص گلدان از ان در دکوراسیون‬ ‫منزل استفاده کنید‪ .‬برای درست کردن‬ ‫این گلدان های کوچک‪ ،‬به مقداری خاک‬ ‫رس پولیمر‪ ،‬یک مالقه کوچک یا چیزی‬ ‫شبیه به ان و یک چاقو نیاز دارید‪ .‬به اندازه‬ ‫یک مالقه از خاک رس را با مقداری اب‬ ‫در یک ظرف ریخته و با دستانتان ورز‬ ‫دهید تا حالت خمیری شکل به خود بگیرد‪.‬‬ ‫سپس دوباره درون همان مالقه بریزید‬ ‫و به ان فرم دهید تا شکل گودی مالقه‬ ‫را به خود بگیرد‪ .‬سپس در فر بگذارید تا‬ ‫سفت و به اصطالح کوزه گری پخته شود‪.‬‬ ‫بعد از اتمام کار با یک چاقوی تیز سر ان‬ ‫را جدا کرده و با نوک چاقو داخل ان را‬ ‫بتراشید تا شبیه گلدان شود‪.‬‬ ‫هرزمان چیزی بر روی فرش تان ریخت‪،‬‬ ‫دلواپس نشوید! بکارگیری یکی از روش های‬ ‫زیرلکهفرش تانرابرطرفمی کند؛اماهمیشه‬ ‫قبلازامتحانکردنمحلولپاککنندهبرروی‬ ‫لکه اصلــی‪ ،‬ان را روی یک بخش جزئی از‬ ‫فرشامتحانکنید‪.‬هرچهکهبررویفرش تان‬ ‫ریخت‪ ،‬ابتدا با یک حوله کاغذی خشک کن‬ ‫ســفید رنگ به هرمقدار که می توانید مایع‬ ‫ریخته شده را خشک کنید‪ .‬هیچ گاه فرش را با‬ ‫دستمالنسابید‪.‬اینکارباعثرساندنلکهبه‬ ‫عمقتارهایفرشمی شود‪.‬‬ ‫وش‬ ‫کـــد بــا نو‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫ر شده‬ ‫‪5‬‬ ‫ت‬ ‫ت‬ ‫ثبا نجا شده‬ ‫ا برای لکه‬ ‫رش‬ ‫ف‬ ‫‪ 01‬لکه جوهر‬ ‫ابتدا مقــداری از محلول پاک کننده را بر روی محل لکه‬ ‫اسپری کنید‪ 15 .‬دقیقه بعد با تکه پارچه ای که در محلول‬ ‫اب گرم و پاک کننده فرو کرده اید‪ ،‬لکه را خشک کنید‪ .‬اگر‬ ‫کارامد نبود با یک پارچه اغشته به الکل ایسوپروپیل لکه‬ ‫را بسابید‪.‬‬ ‫‪ 03‬لکه اب میوه‬ ‫مقداری خمیر ریش را به ارامی روی لکه بریزید سپس با‬ ‫یک اسفنج نمدار تمیز کنید‪.‬‬ ‫‪ 04‬لکه قهوه یا چای‬ ‫محلولی از اب گرم و سرکه سفید به میزان مساوی تهیه‬ ‫کنید‪ ،‬اسفنجی را داخل محلول کرده‪ ،‬لکه را تمیز نموده و‬ ‫سپس با یک حوله کاغذی خشک کن ان را خشک نمایید‪.‬‬ ‫‪ 05‬لکه گل‬ ‫ابتدا اجازه دهید گل کامال خشک شود‪ .‬سپس محل را جارو‬ ‫بکشــید‪ .‬اگر لکه همچنان باقی ماند‪ ،‬ان را با مقداری اب‬ ‫گازدار خیس کرده سپس با یک پارچه تمیز خشک کنید‪.‬‬ ‫این کار را تا زمانی که لکه کامال از بین رود ادامه دهید‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪ 02‬لکه روغن و چربی‬ ‫روی محل لکه مقداری نمک‪ ،‬جوش شــیرین یا نشاسته‬ ‫ذرت بریزید‪ .‬به هیچ وجه لکه را نسابید اجازه دهید این مواد‬ ‫حداقل یکی دوساعت روی لکه بماند سپس جارو بکشید‪.‬‬ ‫‪65‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫عاشق گل ها هستید اما‬ ‫ممکن است فکر کنید باغچه‬ ‫شما به قدر کافی از نور خورشید‬ ‫بهره ای ندارد‪ .‬این ‪ 9‬گل‬ ‫رنگارنگ در سایه به خوبی رشد‬ ‫می کنند بدون اینکه نیازی به نور‬ ‫مستقیم افتاب داشته باشند‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪66‬‬ ‫‪ 9‬گل‬ ‫سایه دوست‬ ‫‪ 02‬سوسن‬ ‫این گل های سفید کوچک در سایه به خوبی رشد می کنند و در اواخر بهار‬ ‫و اوایل تابستان رایحه محسور کننده ای از خود ساطع می کنند‪.‬‬ ‫‪ 01‬گل پامچال‬ ‫وقتی باغچه ای از گل های‬ ‫زرد و قرمز با شاخ و برگ های‬ ‫چروک مانند دارید که به راحتی در‬ ‫سایه رشد می کنند‪ ،‬دیگر الزم‬ ‫نیست نگران نور خورشید باشید‪.‬‬ ‫‪ 03‬گل کوهستانی الپ‬ ‫با اضافه کردن یک دسته از این گل های ابی الجوردی باغچه خود را‬ ‫رنگارنگ کنید‪ .‬این گل ها در سایه و شرایط سخت به خوبی رشد می کنند‪.‬‬ ‫‪ 04‬گل یعقوب(جاکوب)‬ ‫این گل های زنگوله ایی بنفش رنگ به خوبی در باغچه شکوفا می شوند و‬ ‫هم در سایه و هم در افتاب به راحتی رشد می کنند‪.‬‬ ‫‪ 05‬مهر سلیمان‬ ‫ساقه های کمانی‪ ،‬خوشه های سفید و لوله ای شکل این گل و برگ های‬ ‫بلند ســبزش را به زیبایی در برگرفته اند‪ .‬یک گیاه کامال مناسب برای‬ ‫بخش های سایه گیر باغچه شما‪.‬‬ ‫‪ 06‬شقایش ابی‬ ‫این گل که به گل باد زمستان هم معروف است در بخش های سایه گیر‬ ‫به خوبی رشد می کند‪ .‬گلبرگ های بنفش و ابی سرحالش سرزندگی را‬ ‫برای باغچه شما به ارمغان می اورد‪.‬‬ ‫‪ 07‬بنگ سفید‬ ‫این گل با برگ های سبز تیره و کرک دارش نمونه دیگری از گیاهانی‬ ‫است که بخوبی در سایه رشد می کنند‪ .‬در اوایل بهار خوشه های قیف مانند‬ ‫این گل به رنگ صورتی باز می شوند و کم کم به رنگ ابی درمی ایند‪.‬‬ ‫‪ 08‬ویوال(یکی از انواع گل بنفشه)‬ ‫انواع گل بنفشــه به ‪ 400‬تا ‪ 500‬نوع می رسد‪ .‬برگ های این گل غالبا‬ ‫قلبی شکل و دالبرمانند هستند به همرا ‪ 5‬گلبرگ رنگارنگ‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪ Á Á‬برگ هایمصنوعی‬ ‫با اســتفاده از برگ های پاییزی مصنوعی‬ ‫ابریشمی که بیشــتر در هنر گلسازی استفاده‬ ‫می کننــد‪ ،‬می توانید یک حــس پاییزی را به‬ ‫کتابخانه خود انتقال دهید‪ .‬برگ های رنگارنگ‬ ‫پاییزی چه در یک قاب عکس قرار گیرند یا با‬ ‫ظرافت و سلیقه تان داخل قفسه ها جا داه شوند‪،‬‬ ‫حس نابی از فصل پاییز را با خود همراه خواهند‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬تزئین با پر پرنده‬ ‫با استفاده از پرهای پرندگان‪ ،‬کدو تنبل‪ ،‬میوه‬ ‫درخت کاج و جغدهای مصنوعی می توانید یک‬ ‫فضای ســاده جنگلی و طبیعی را به صورت‬ ‫تزئین پاییزی ایجاد کنید‪.‬‬ ‫‪Á Á‬شمعدان دیواری شیشه ای‬ ‫با یک جفت بطری شیشــه ای می توانید‬ ‫شمعدان های دیواری ســاده ای را به سرعت‬ ‫درست کنید‪ .‬می توانید انها را با قالب از سقف‬ ‫اویزان کــرده و داخل انها را چوب دارچین و‬ ‫شمع های کوچک قرار دهید‪ .‬این شمعدانی های‬ ‫اویزی حس گرمابخشــی را در فضای خانه‬ ‫بوجود می اورند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬تزئیناتکاغذی‬ ‫الزم نیست که تزئینات پاییزی گران قیمت‬ ‫باشــند‪ ،‬مخصوصا وقتی یکی از مواد انتخابی‬ ‫شما کاغذ باشد‪ .‬برگه های کتاب‪ ،‬تصاویر سایه‬ ‫مانند نیم رخ و پرچم های سه گوش رنگارنگ‬ ‫می توانند طرح های ارزان قیمت و در عین حال‬ ‫زیبایی را در اتاق نشیمن منزلتان ایجاد کنند‪.‬‬ ‫‪Á Á‬نمایپاییزی‬ ‫با یک تخته یا پالت سفید و نارنجی می توانید‬ ‫یک نمــای پاییزی تازه ایجاد کنید‪ .‬مبلمان و‬ ‫وســایل تزئینی سفید با تعدادی لوازم کوچک‬ ‫نارنجــی رنگ می تواند یک هارمونی و تعادل‬ ‫زیبای پاییزی را ایجاد کند‪.‬‬ ‫باغـبـانی ‪ /‬چیدمان‬ ‫دکوراسیون‬ ‫پـایــیـزی‬ ‫‪67‬‬ ‫سهم سالمتی‬ ‫ایستادن بر روی‬ ‫یک پا و سالمت مغز‬ ‫به گفته ژوزه بیلر‪ ،‬دکتر عصب شناس‪ ،‬حفظ تعادل‬ ‫به سه مدار حسی اصلی مربوط می شود‪ :‬دید‪ ،‬حس‬ ‫عمقی (درک شما از موقعیت بدن) و سیستم دهلیزی‬ ‫(گوش داخلی و…)‪ .‬اگر دروس دبیرستان خود را به یاد‬ ‫داشته باشید‪ ،‬می دانید که این مغز است که هر سه این‬ ‫مدارها را کنترل می کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬هرگونه ناهماهنگی‬ ‫بین این مدارها همچون ناتوانی در حفظ تعادل‪ ،‬نشان‬ ‫دهنده اسیب مغزی اســت‪ .‬پس ازمایش تعادل را‬ ‫انجام دهید تا متوجه شوید که عملکرد مغزی شما در‬ ‫چه حدی است‪ .‬به گفته ژوزه بیلر‪ ،‬اگر نتوانستید ‪۲۰‬‬ ‫ثانیه یا بیشتر تعادل خود را حفظ کنید‪ ،‬احتمال ابتال‬ ‫به بیماری های مغزی و زوال ذهنی در شــما افزایش‬ ‫می یابد‪ .‬در این صورت‪ ،‬حتما با پزشک مشورت کنید‪.‬‬ ‫‪ 10‬چیزی که هرگز فکر نمی کنید‬ ‫چاق تان کند‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪68‬‬ ‫محرومیت از نور افتاب‬ ‫افزایش باکتری روده‬ ‫بطری ها و کیسه های پالستکی مواد غذایی‬ ‫عفونت گوش‬ ‫تا دیر وقت کار کردن‬ ‫حذف وعده های غذایی‬ ‫تهویه مطبوع‬ ‫ویروس های موجود در غذا‬ ‫ازدواج‬ ‫گوشی های هوشمند‬ ‫تغییراتی که پس از ترک سیگار‬ ‫در بدن رخ می دهد‬ ‫‪ 20‬دقیقه پس‬ ‫از ترک سیگار‬ ‫‪ 20‬دقیقه پس از اخرین سیگار فشار خون و ضربان‬ ‫قلب به حالت عادی بــاز می گردند‪ .‬نیکوتین موجود‬ ‫در سیگار اعصاب سمپاتیک را تحریک می کند‪ .‬این‬ ‫اعصاب ضربان قلب و فشار خون را باال می برند و بدن‬ ‫را در حالت تحریک شده و اماده فرار قرار می دهند‪.‬‬ ‫‪ 12 Á Á‬ساعت پس از ترک سیگار‬ ‫با توقف ‪ 12‬ساعته کشیدن سیگار‪ ،‬منوکسید کربن‬ ‫خون کاهش پیدا می کند و به اندازه طبیعی می رسد‪.‬‬ ‫در مقابل اکسیژن خون باال می رود‪ .‬منوکسید کربن‬ ‫بخشــی از دود سیگار اســت که وارد گردش خون‬ ‫می شــود و از جذب اکسیژن توسط سل ول های خونی‬ ‫جلوگیریمی کند‪.‬‬ ‫‪Á Á‬چند ماه پس از ترک سیگار‬ ‫چند ماه پس از اخرین سیگار گردش خون بهبود‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬ظرفیت شش ها برای جذب اکسیژن تا ‪۳۰‬‬ ‫درصد باالتر می رود و سرفه های خشک کمتر می شود‪.‬‬ ‫بررسی ها نشــان می دهند پرز های درون شش ها که‬ ‫مولکول های خارجــی را جذب و دفع می کنند بعد از‬ ‫گذشت چند ماه دوباره رشد می کنند‪.‬‬ ‫‪Á Á‬یک سال پس از ترک سیگار‬ ‫یک ســال پس از ترک سیگار ضریب خطر ابتال‬ ‫به بیماری های قلب و عروق تا ‪ ۵۰‬درصد کاهش پیدا‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫‪ 13‬گــیاه شــفابـــخـش‬ ‫این گیاهان دارویی می توانند‬ ‫بیماری های رایجی مانند‬ ‫سوءهاضمه‪ ،‬استرس‪ ،‬اضطراب‪،‬‬ ‫افتاب سوختگی‪ ،‬سر درد‪ ،‬سرفه‪،‬‬ ‫سرماخوردگی و بیماری هایی‬ ‫از این قبیل را تسکین دهند‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫عــــطــــا ر ی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪ Á Á‬ریحان‬ ‫اینگیاهداروییمی تواندبرایدرماننفخ‪،‬بی اشتهایی‪،‬بریدگی هاوخراشیدگی هابه کار‬ ‫رود‪ .‬از برگ های جوان این گیاه استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬بابونه‬ ‫از قسمت باالیی این گل به عنوان جوشانده و مرهم برای درمان سوءهاضمه‪ ،‬قولنج‪،‬‬ ‫اضطرابوتشویشوسوزشوالتهاباتپوستیاستفادهمی شود‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬سرخارگل‬ ‫اگر از سرماخوردگی و یا انفلوانزا رنج می برید‪ ،‬این گیاه شفابخش را برای کم کردن‬ ‫شدتعالئمبیماریخوداستفادهکنید‪.‬اینگیاههمچنینبهبهبودسیستمایمنیبدنتان‬ ‫کمکمی کند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬بابونهصحرایی‬ ‫از برگ ها و گل های این گیاه دارویی برای درست کردن چای می توانید استفاده کنید‪.‬‬ ‫جویدنبرگ هایاینگیاهدردرمانسردردهاییمانندمیگرنموثراست‪.‬حتیمشاهده‬ ‫شده که در درمان دردهای مفاصلی و عوارض پوستی نیزموثر واقع شده است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬بنفشهامریکایی‬ ‫این گیاه با داشتن خواص ضد التهابی برای درمان اگزما و لک های پوستی مفید است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬اسطوخودوس‬ ‫حتی بوییدن این گیاه شفابخش ارامش بخش است‪ .‬باعث تسکین درد می شود و در‬ ‫درمانبریدگی هاوکبودی هامانندضدعفونیکنندهعملمی کند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬روغنلیمو‬ ‫این یک گیاه مانند نعناع چندمنظوره به حساب می اید‪ .‬به کاهش اضطراب و بی خوابی‪،‬‬ ‫درمان زخم‪ ،‬تبخال‪ ،‬گزش حشرات‪ ،‬نفخ و دل درد کمک می کند‪ .‬همچنین درمان گلو‬ ‫دردراتسریعمی کند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬میخکهندی‬ ‫برایدرمانافتابسوختگی‪،‬جوشولکوهمچنیندرمانزخمومشکالتگوارشی‬ ‫مفیداست‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬نعناع‬ ‫اگر دچار سوءهاضمه یا رفلکس معده هستید‪ ،‬یک چای ارامش بخش درست شده از‬ ‫اینگیاهشفابخشمی تواندالتیام بخشباشد‪.‬همچنیندرتسکینسردردنیزموثراست‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬مریمگلی‬ ‫مریم گلی و گونه دیگر ان‪ ،‬سالویا‪ ،‬به معنای التیام دهنده است که استفاده اولیه‪ ،‬ان را‬ ‫به عنوان یک گیاه شفابخش منعکس می کند‪ .‬این گیاه برای تسکین التهابات دهان و‬ ‫گلوموثراست‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬رزماری‬ ‫این گیاه دارویی برای بهبود حافظه و تمرکز و مالیم کردن تنفس موثر می باشد‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬جعفری‬ ‫بهاینگیاهتنهابهعنوانیکگیاهخوراکیکهمی تواندبشقابغذایتانراهمتزئینکند‬ ‫فکر نکنید‪ .‬این گیاه شفابخش هم مملو از مواد مغذی است و هم نیروی شفابخشی ان‬ ‫می تواند در درمان نفخ معده و تنفس بد موثر باشد‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬اویشن‬ ‫یکی از خواص اویشن‪ ،‬خاصیت ضدعفونی کنندگی ان است‪ .‬اگر از گرفتگی سینه و‬ ‫سوءهاضمهرنجمی بریدازاینگیاهبهرهببرید‪.‬‬ ‫‪69‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫‪ 4‬راهکار مـعمـولـی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪70‬‬ ‫برای بهبود برنامه خواب‬ ‫ایا می خواهید انرژی بیشتری داشته باشید؟ مثبت تر باشید؟ سریع تر وزن کم کنید؟‬ ‫در ادامه توضیح خواهیم داد که چگونه با بهبود بخشیدن به عادات خوابیدن تان‪ ،‬به‬ ‫اهداف باال دست یابید‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬برای داشتن نگرش مثبت صبح ها زود بیدار شوید‬ ‫بر اســاس مطالعات انجام شــده بر روی بیش از ‪ 800‬فرد بالغ بین سنین ‪ 17‬تا‬ ‫‪ 79‬ســال‪ ،‬افرادی که خود را سحرخیز معرفی کرده بودند‪ ،‬احساسات مثبت مثل‬ ‫حس ســرزندگی‪ ،‬شادی و فعال بودن در انها بیشتر از سایرین مشاهده شد‪ .‬افراد‬ ‫سحرخیزی که غالبا بین ‪ 5‬تا ‪ 6:30‬صبح بیدار می شوند‪ ،‬شادترین افراد محسوب‬ ‫می شوند‪ .‬تجربه دیدن روشنایی صبحگاه به بدنتان در تولید ماده سروتنین که باعث‬ ‫تقویت و بهبود رفتار می شود کمک می کند‪.‬‬ ‫‪Á Á‬برای جبران کم خوابی در هفته پرمشغله پیش رویتان‪ ،‬هفته قبل‬ ‫ان بیشتر چرت بزنید‬ ‫اگرچه صرفه جویی در مدت زمان خوابیدن هرگز ایده خوبی نیست‪ ،‬اما اگر ب ه دلیل‬ ‫سفر کاری یا اتمام و ارائه یک کار فوری‪ ،‬برای چند روز نمی توانید در شبانه روز ‪7‬‬ ‫تا ‪ 8‬ساعت خواب کافی داشته باشید‪ ،‬هفته قبل از ان می توانید مدت زمان بیشتری‬ ‫چرت بزنید‪ .‬براساس یک مطالعه و ازمایش به عمل امده بر روی افراد‪ ،‬مشخص‬ ‫شد که افرادی که در ازمایش تست تشخیص و درک‪ ،‬بهترین امتیاز را گرفته اند‪ ،‬از‬ ‫این روش برای جبران کم خوابی استفاده کرده اند‪ .‬در طول هفته اول شرکت کنندگان‬ ‫در این تحقیق ‪ 2‬ساعت بیشتر خوابیدند‪ ،‬به طور متوسط ‪ 8‬ساعت‪.‬‬ ‫‪Á Á‬برای هوشیاری بیشتر بعد از ظهرها کمتر بخوابید‬ ‫یک استراحت ‪ 20‬دقیقه ایی در بعد از ظهر‪ ،‬هوشیاری بیشتری را برایتان به همراه‬ ‫خواه د داشت‪ .‬برای داشتن انرژی در باقی روز‪ ،‬بین ساعت ‪ 1‬و ‪ 2‬بعد از ظهر چرت‬ ‫بزنید‪ .‬این وقت از روز ساعت خواب بدن شما به طور طبیعی است‪ .‬بیشتر از ‪ 30‬دقیقه‬ ‫نخوابید چرا که باعث ایجاد اختالل در خواب شبانه شما می گردد؛ طوری که بعد از‬ ‫بیدار شدن دچار حس سستی و بی حالی می شوید‪ .‬همین ‪ 30‬دقیقه خواب نیم روزی‬ ‫به باال رفتن سطح هوشیاری شما در باقی روز کمک می کند‪.‬‬ ‫‪Á Á‬اگر می خواهید سریعا وزن کم کنید‪ ،‬زودتر بخوابید‬ ‫بر اساس مطالعات انجام شده دانشــگاه استانفور بر روی بازیکنان مرد ورزش‬ ‫بسکتبال که به انها گفته شده بود که شبانه حداقل ده ساعت بخوابند‪ ،‬بیش از‬ ‫یک دوره ‪ 5‬تا ‪ 7‬هفته ایی در حرکت پرتاپ ازاد و میزان سرعت شــان بهبودی‬ ‫حاصل شد‪ .‬اگر به عنوان یک ورزشکار برای یک مسابقه الزم است که ‪ 5‬کیلو‬ ‫وزن کم کنید‪ ،‬بدن شما به طور طبیعی به خواب بیشتری نیاز دارد تا در عملکرد‬ ‫جسمی شما بهبودی حاصل شــود‪ .‬وقتی که زمان خواب شما کافی و درست‬ ‫باشد‪ ،‬متابولیســم گلوکز در بدنتان افزایش می یابد و انرژی بیشتری را برایتان‬ ‫ایجاد می کند‪ .‬کاهش سطح کورتیزول باعث کم شدن استرس می شود‪ ،‬باعث‬ ‫افزایش رشد هورمون ها که برای رشد و پیشرفت عضله و استخوان ها سودمند‬ ‫است می شود‪ .‬کمبود خواب علت ‪ 90‬درصد اسیب ها و صدمات بعد از تمرین در‬ ‫ورزشکاران است‪.‬‬ ‫چه خاطراتی بیشتر‬ ‫در ذهن نوزادان می ماند؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫این ده ویروس چه‬ ‫"توسط والدین و چه‬ ‫مربیان و معلمان" اعمال‬ ‫گردد‪،‬تضعیف کننده‬ ‫عالقه و انگیزه در‬ ‫کودکان می شود‬ ‫مرحله اول‪ :‬مفهوم حقیقت را اموزش دهید‪.‬‬ ‫مرحله دوم‪ :‬معلم خوبی باشید‪.‬‬ ‫مرحله سوم‪ :‬الف زدن و پز دادن را دروغ گفتن ندانید‪.‬‬ ‫مرحله چهارم‪ :‬باعث دروغگویی نشوید‪.‬‬ ‫مرحله پنجم‪ :‬جریمه دروغگویی با جریمه کار نادرست متفاوت است‪.‬‬ ‫مرحله ششم‪ :‬راستگویی اش را تحسین و تقویت کنید‪.‬‬ ‫مرحله هفتم‪ :‬کمک گرفتن از متخصص و مشاور‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫‪ 01‬نصیحت تکراری‬ ‫‪ 02‬تذکر مداوم‬ ‫‪ 03‬سرزنش‬ ‫‪ 04‬منت گذاشتن‬ ‫‪ 05‬مقایسه کردن‬ ‫‪ 06‬جر و بحث کردن‬ ‫‪ 07‬برچسب منفی زدن‬ ‫‪ 08‬پیش بینی منفی(نفوس بد)‬ ‫‪ 09‬گله و شکایت مداوم‬ ‫‪ 10‬متهم کردن‬ ‫یک راهکار عملی ‪ 7‬مرحله ای‬ ‫که شما را یاری می کند‬ ‫بچه هایی راستگو تربیت کنید‪:‬‬ ‫روانشناسی‬ ‫‪ 10‬ویروس نابودگر‬ ‫کالمی در پرورش‬ ‫فرزندان‬ ‫دانشــمندان دریافتند اگر موضوعی برای یاداوری و ثبت خاطرات در‬ ‫نوزادان مطرح باشد‪ ،‬انها تنها چیزهایی را به خاطر می سپارند که خوب است‪.‬‬ ‫پدر و مادر با کودک پنج ماهه خود صحبت و بازی می کنند و نمی دانند‬ ‫که ایا کودک این خاطرات را روزی به یاد می اورد یا نه؟‬ ‫در این بررسی‪ ،‬محققان حرکات چشم نوزادان را مورد بررسی قرار داده‬ ‫و به نتایجی دست یافتند‪.‬انها افزودند‪ :‬با بررسی بر روی نوزادان دریافتیم که‬ ‫احساسات مثبت کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد و در خاطر انها می ماند‪.‬‬ ‫راس فلوم سرپرست این تحقیق اظهار کرد‪ :‬نوزادان نسبت به انچه حس‬ ‫مثبت دارند‪ ،‬ان را حفظ و نگهداری می کنند‪.‬‬ ‫‪71‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪72‬‬ ‫تعیین‬ ‫میزان ابتال به‬ ‫ی دوستی‬ ‫گوش ‬ ‫و تلفن بازی!‬ ‫وقتی شارژ تلفن هوشمند شما همراه تان نیست و باطری اش رو به تمام‬ ‫شــدن است‪ ،‬چه احساسی پیدا می کنید؟ حسی شــبیه به گم کردن یکی‬ ‫از عزیزان تان ســراغ شــما می اید و اضطرابی همراه با ناراحتی در دل تان‬ ‫می نشــیند؟ اگر با فاصله گرفتن از تلفن هوشــمندتان حس از دست دادن‬ ‫ازار دهنده ای که نمی توانید با ان کنار بیایید و احساس پوچ و گنگی که شما‬ ‫را میان زمین و اسمان نگه می دارد سراغتان می اید‪ ،‬یعنی به «نوموفوبیا» یا‬ ‫«ترس از زندگی بدون تلفن همراه» مبتال شده اید‪ .‬نوموفوبیا‪ ،‬فوبیا یا ترس‬ ‫مرضی جدیدی است که هر روز قربانیان بیشتری می گیرد‪ .‬اگر شما هم به‬ ‫یک گوشی باز حرفه ای تبدیل شده اید‪ ،‬به سواالت تستی که در ادامه اورده ایم‬ ‫پاســخ دهید‪ .‬نمره ای که از این تســت می گیرید‪ ،‬روشن می کند که چقدر‬ ‫حال تان خراب است‪.‬‬ ‫چه نمره ای می گیرید؟‬ ‫مقابل هر سوال‪ ،‬عدد یک تا هفت را بنویسید و با این روش به خودتان نمره‬ ‫دهید‪ :‬عدد یک به معنای به شدت مخالف و عدد هفت به معنای به شدت موافق‬ ‫است‪ .‬اعداد دو تا شش هم درجه ای از مخالفت یا موافقت شما را نشان می دهند‬ ‫که خودتان می توانید میزانش را تخمین بزنیــد و با توجه به ان نمره گذاری‬ ‫کنید‪ .‬هرچه نمره ای که می گیرید باالتر باشد‪ ،‬معنایش این است که بیشتر به‬ ‫«نوموفوبیا»دچارهستید‪.‬‬ ‫به این سوال ها پاسخ دهید‬ ‫‪ .1‬اگر نتوانم با کمک تلفن همراه هوشمندم به اطالعات مورد نیازم دست‬ ‫پیدا کنم‪ ،‬حس می کنم چیزی را گم کرده ام‪.‬‬ ‫‪ .2‬اگر لحظه ای که به اطالعات نیاز دارم‪ ،‬اینترنت موبایلم قطع باشد و نتوانم‬ ‫انها را با گوشی هوشمندم به دست بیاورم‪ ،‬اشفته می شوم‪.‬‬ ‫‪ .3‬عادت دارم خبرهای روز را با تلفن همراهم بخوانم و اگر این دسترســی‬ ‫برایم محدود شود‪ ،‬اعصابم به هم می ریزد‪.‬‬ ‫‪ .4‬من از قابلیت های تلفن هوشمندم استفاده زیادی می کنم و اگر به دلیلی‬ ‫نتوانم با ان کار کنم‪ ،‬اعصابم به هم می ریزد‪.‬‬ ‫‪ .5‬تمام شــدن باتری تلفن همراه به من استرس می دهد و اعصابم را خرد‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫‪ .6‬اگر بســته اینترنتم رو به اتمام برود یا حجمش کم و محدود شود‪ ،‬حالم‬ ‫بد می شود‪.‬‬ ‫‪ .7‬هر جا می روم‪ ،‬قبل از هر کاری دنبال انتن وای فای می گردم‪.‬‬ ‫‪ .8‬اگر نتوانم از تلفن هوشمندم استفاده کنم‪ ،‬احساس می کنم بین زمین و‬ ‫اسمان گیر کرده ام‪.‬‬ ‫‪ .9‬وقتی که امکان چک کردن تلفن برایم وجود ندارد‪ ،‬مدام به این موضوع‬ ‫فکر می کنم و تا زمان مناسب را پیدا نکنم‪ ،‬ذهنم ارام نمی شود‪.‬‬ ‫‪ .10‬از اینکه نمی توانم با دوســتان یا خانواده ام ارتباط برقرار کنم‪ ،‬مشوش‬ ‫می شوم و احساس ناراحتی می کنم‪.‬‬ ‫‪ .11‬اینکه خانواده یا دوستانم نتوانند من را پیدا کنند‪ ،‬من را نگران می کند‪.‬‬ ‫‪ .12‬اینکه پیامک ها و تماس های دیگران را نتوانم دریافت کنم‪ ،‬من را عصبی‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫‪ .13‬اینکه در دسترس دوستان یا خانواده ام نباشم‪ ،‬من را نگران می کند‪.‬‬ ‫‪ .14‬از اینکه ندانم در لحظه ای که تلفن همراهم نیست چند نفر خواسته اند با‬ ‫من تماس بگیرند من را عصبی می کند‪.‬‬ ‫‪ .15‬نگران این می شــوم که رابطه نزدیکم با دوستان یا خانواده به خاطر در‬ ‫دسترس انها نبودن خدشه دار شود‪.‬‬ ‫‪ .16‬اینکه هویت انالینم را از من بگیرند و در شبکه های اجتماعی با کمک‬ ‫تلفن همراهم حضور نداشته باشم‪ ،‬من را عصبی می کند‪.‬‬ ‫‪ .17‬از اینکه نتوانم با خواندن اخبار به کمک تلفن هوشمندم به روز باشم و با‬ ‫دوستانم در شبکه های اجتماعی وارد ارتباط شوم‪ ،‬خوشم نمی اید‪.‬‬ ‫‪ .18‬وقتی نمی توانم اپدیت های روی موبایلم و نوتیفیکیشن هایی که برایم‬ ‫می اید را چک کنم‪ ،‬احساس بد و گنگی پیدا می کنم‪.‬‬ ‫‪ .19‬از اینکه نتوانم ای میل های تازه ام را با کمک تلفن همراهم چک کنم‪،‬‬ ‫مضطربمی شوم‪.‬‬ ‫‪ .20‬وقتی تلفن همراهم با من نیست‪ ،‬احساس عجیبی پیدا می کنم‪ ،‬چون‬ ‫نمی دانم چه کار باید بکنم‪.‬‬ ‫میزان ابتال‪:‬‬ ‫‪ 20‬تا ‪ :60‬به نوموفوبیای خفیفی دچار شده اید‪.‬‬ ‫‪ 60‬تا ‪ :100‬می توان گفت که مبتال به نوموفوبیا هستید اما حال تان چندان‬ ‫خراب نیست‪.‬‬ ‫باالتر از ‪ :100‬حال تان حســابی خراب اســت و باید به فکر ترک اعتیاد و‬ ‫وابستگی تان به تلفن همراه باشید‪.‬‬ ‫طول انگشتان دست‬ ‫شما چه می گویند؟‬ ‫تستشخصیتشناسی‬ ‫بر اساس طول انگشتان دست می توان برخی از ویژگی های‬ ‫شخصیتی را پیش بینی کرد‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫روانشناسی‬ ‫انگشت حلقه بلندتر‪ :‬فردی خوش صحبت‬ ‫اگر انگشت حلقه شما از انگشــت اشاره بلندتر است احتماال‬ ‫از شــخصیتی جذاب برخوردار هستید و به خوبی می توانید در هر‬ ‫موقعیتی صحبت کنید‪ .‬مقاومت در برابر این نوع شخصیت برای‬ ‫دیگران به طورمعمول غیر ممکن بوده و کمک حال شما خواهند بود‪.‬‬ ‫شما احتماال فردی خطرپذیر هستید و در حل مسائل و مشکالت به‬ ‫خوبی عمل می کنید‪ .‬افرادی که در این دسته جای دارند مهندسان‪،‬‬ ‫سربازان و جدول حل کن های فوق العاده ای هستند‪.‬‬ ‫اندازه برابر انگشت های اشاره و حلقه‪ :‬فردی صلح طلب‬ ‫اگر انگشــت اشاره و انگشت حلقه شــما اندازه ای برابر دارند‬ ‫احتماال به هر قیمتی از درگیری و کشــمکش دوری کرده و در پی‬ ‫صلح و ارامش در روابط خود هســتید‪ .‬شما فردی با سازماندهی‬ ‫خوب‪ ،‬وفادار و دلســوز هستید‪ .‬اما در پس صلح دوستی و مراقبتی‬ ‫که نشان می دهید‪ ،‬هسته ای اتشین دارید که هنگام قرار گرفتن زیر‬ ‫فشار بیش از اندازه به طور غیرمنتظره خود را نشان خواهد داد‪ .‬شما‬ ‫تمام تالش خود را خواهید کرد تا از درگیری و مبارزه دوری کنید اما‬ ‫ممکن است کسی شما را به میان ان هل دهد!‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫نگاهی به انگشــتان دســت خود داشته باشــید‪ .‬ایا باور‬ ‫می کنید اگر بگوییم بر اســاس طول انگشتان دست نسبت‬ ‫به یکدیگر می توان برخی از ویژگی های شــخصیتی شما را‬ ‫پیش بینی کرد‪.‬‬ ‫به سه انگشت میانی دست چپ خود نگاه کنید‪ .‬ایا انگشت‬ ‫اشاره بلندتر از انگشت حلقه شــما است؟ ایا انگشت حلقه‬ ‫بلندتر از انگشت اشاره شما است؟ یا هر دو انگشت از اندازه‬ ‫ای برابر برخوردار هستند؟ در ادامه می توانید بهترین سناریو‬ ‫که با دســت تان سازگار است را یافته و ببینید ایا توضیحات‬ ‫ارائه شده با شخصیت شما سازگار است یا خیر‪.‬‬ ‫انگشت اشاره بلندتر‪ :‬فردی با اعتمادبه نفس (بیش از اندازه)‬ ‫اگر انگشت اشاره شما بلندتر از انگشت حلقه است شانس این که‬ ‫از اعتمادبه نفس باالیی برخوردار باشید ‪ -‬برخی مواقع اعتمادبه نفس‬ ‫بیشازاندازهوتکبر‪-‬زیاداست‪.‬شمالزومادرون گرانیستیداماازاین که‬ ‫زمان هایی را تنها باشید‪ ،‬به ویژه هنگامی که در تالش برای تکمیل یک‬ ‫پروژه هســتید‪ ،‬لذت می برید‪ .‬شما فردی هدف گرا و فعال هستید که‬ ‫می توانید هر چیزی را ممکن سازید اما شاید زمانی که باید نخستین‬ ‫گام را در رابطه خود بردارید‪ ،‬خجالتی باشید‪ .‬شما با انچه در اختیار دارید‬ ‫احتماالشادوراضیهستیداماهموارهکسبچیزهایبیشترراارزودارید‪.‬‬ ‫‪73‬‬ ‫اندر احواالت و خواص‬ ‫فرزند‬ ‫!‬ ‫انگور‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫مرگ سلول های سرطانی‬ ‫در حرارت فلفل های تند‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪74‬‬ ‫یک پژوهش جدید بیانگر ان است که چگونه‬ ‫حرارت فلفل های تند به مرگ سلولهای سرطانی‬ ‫کمکمی کند‪.‬‬ ‫ترکیبات کاپسایســین که مسئول حرارت‬ ‫فلفل هــای تند اســت‪ ،‬در کرم هایی که برای‬ ‫تسکین درد به فروش می رسد‪ ،‬استفاده می شود‬ ‫و تحقیقات اخیر نشــان داده که این ماده در‬ ‫دوزهای باال‪ ،‬سلول های سرطانی پروستات را از‬ ‫بین می برد‪.‬‬ ‫در حال حاضر محققــان در حال پیدا کردن‬ ‫سرنخ هایی هستند که به چگونگی عملکرد این‬ ‫ماده کمک می کند‪ .‬نتایج تحقیقات حاکی از ان‬ ‫است که در اینده می توان این مواد را در شکل‬ ‫جدید و درمانی ان به کار برد‪.‬‬ ‫حدود ‪ 10‬سال پیش محققان گزارش دادند‬ ‫که کاپسایسین می تواند سلول های سرطانی‬ ‫پروستات را بدون اسیب رساندن به سلولهای‬ ‫سالم در موشها از بین ببرد‪ ،‬اما تعمیم دادن ان‬ ‫به انســان ها نیازمند این است که ان ها تعداد‬ ‫زیادی از فلفل هــای تند را در طول روز مصرف‬ ‫کنند‪ .‬کشــف چگونگی عملکرد کاپسایسین‬ ‫می تواند به محققان کمک کند که ان را به یک‬ ‫داروی موثر در قالب تزریق یا قرص تبدیل کند‪.‬‬ ‫غوره که میو ه سبز رنگ نارس انگور است‪ ،‬دارای طعم ترش و‬ ‫اسیدهای الی مانند اسید مالیک‪ ،‬اسید فرمیک‪ ،‬اسید سوکسینیک‬ ‫(‪ ،)Succinique Acid‬اســید اگزالیــک‪ ،‬اســید گلوکولیک‬ ‫(‪ )Glucolique Acid‬و قند است‪.‬‬ ‫غوره برای افراد مبتال به چربی خون بسیار مفید بوده و ضد عفونی‬ ‫کننده بدن نیز است‪ .‬هم چنین اگر با ساالد میل شود‪ ،‬برای الغر کردن‬ ‫سودمنداست‪.‬‬ ‫غرغره کردن با اب غوره در درمان ورم مخاط دهان و حلق و نرمی‬ ‫لثه هاموثراست‪.‬‬ ‫اب غوره برای درمان چاقی مفرط مفید است‪.‬‬ ‫بیماری «اسکوربوت» که به علت کمبودویتامین‪ C‬در بدن بهوجود‬ ‫می اید‪ ،‬با اب غوره درمان می شود‪.‬‬ ‫اب غوره چون دارای تارتارات پتاسیم است‪ ،‬برای درمان سیاتیک و‬ ‫رماتیسمحادبسیارمفیداست‪.‬‬ ‫در دفع زردی موثر است‪ .‬لذا باید ‪ 1‬تا ‪ 2‬قاشق غذاخوری اب غوره را‬ ‫بعدازهرغذامیلنمایند‪.‬‬ ‫خوردن اب غوره بلوغ دختران را جلو می اندازد‪.‬‬ ‫حرارت و صفرای بدن را دفع و روده ها را ضدعفونی می کند‪ .‬به این‬ ‫منظوربهتراستروزانهیکقاشقمرباخوری‪،‬چندروزمتوالیمیلشود‪.‬‬ ‫اب غورهتقویت کنندهکبداست‪.‬‬ ‫برای برطرف کردن ورم گلو‪ ،‬اب غوره را قرقره کنید‪.‬‬ ‫برای دفع کرم روده و تقویت معده‪ ،‬باید به مدت پنج روز اش اب غوره‬ ‫همراهبازیرهسیاهمصرفکنید‪،‬البتهدراینمدتبایدازخوردنغذاهای‬ ‫سنگیناجتنابنمایید‪.‬‬ ‫اب غوره درمان کننده پا درد و کمر درد‪ ،‬روماتیسم و سیاتیک است‪.‬‬ ‫برای معالجه می توان به مدت ده روز اش اب غوره مصرف نمود(البته از‬ ‫خوردن غذاهای سنگین در این مدت باید اجتناب کرد)‪.‬‬ ‫اب غوره غذا را خوش طعم‪ ،‬مطبوع و لذیذ نموده و اشتها را تحریک‬ ‫می نماید‪.‬‬ ‫اب غورهاسهال هایسادهرادرمانمی کند‪،‬بهاینمنظورباید‪ 3‬مرتبه‬ ‫در روز و هر بار یک قاشق غذاخوری مصرف شود‪.‬‬ ‫اب غوره حفظ کننده جنین است‪ ،‬به این جهت باید کمی اب غوره‬ ‫همراه با غذای روزانه مصرف شود‪ .‬اما باید از خوردن زیاد غوره خودداری‬ ‫کرد‪ ،‬چون غوره ُمدِر است و امکان دارد موجب سقط جنین شود‪.‬‬ ‫اگــر چند قطره از اب غوره را هنگام خونریزی بینی به درون بینی‬ ‫بچکانند‪،‬خونریزیرابندمی اورد‪.‬‬ ‫موادغذاییمفید‬ ‫برای‬ ‫کبد‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫تغــــذ یـــــه‬ ‫میوهوسبزیجات‬ ‫اب میوه ها و ســبزیجات بدون افزودن قند جزو نوشــیدنی های سالمی هســتند که برای کبد بسیار مفیدند‪ .‬در بین این‬ ‫نوشیدنی ها می توان به اب هویج‪ ،‬اب سیب‪ ،‬اب لیموترش‪ ،‬اب جعفری و اسفناج اشاره کرد‪.‬‬ ‫موادغذایی سرشار از گوگرد‬ ‫از بین موادغذایی حاوی گوگرد می توان به سیر‪ ،‬پیاز‪ ،‬کلم‪ ،‬کلم بروکلی و گل کلم اشاره کرد‪ .‬بهتر است این مواد غذایی به صورت خام‬ ‫مصرف شوند چون فرایند گرمایشی میزان مواد و عناصر مغذی این مواد غذایی را کاهش می دهد‪.‬‬ ‫انواعکلم(بروکلی‪،‬گل کلم‪،‬کلم قمری‪،‬کلم پیچ)‬ ‫کلم ها دارای خاصیت سم زدایی قوی برای کبد بوده و دارای موادی هستند که بعضی سموم را در بدن خنثی می کنند‪.‬‬ ‫ادویه ها‬ ‫دارچین یکی از ادویه هایی است که می تواند به عملکرد خوب کبد کمک زیادی کند‪.‬‬ ‫عسل‬ ‫اب لیمو ترش تازه در اب داغ‬ ‫اب لیموترش تازه را در یک لیوان اب داغ بریزید و اول صبح به طور ناشتا بنوشید؛ این کار باعث می شود کبد پاک شود و عمل‬ ‫سم زدایی و تصفیه ان افزایش یابد‪.‬‬ ‫چغندر‬ ‫چغندر تصفیه خون را تقویت کرده و فلزات سنگین را در بدن جذب می کند‪.‬‬ ‫میوه هایغنیازانتی اکسیدان‬ ‫الو‪ ،‬کشمش‪ ،‬زغال اخته‪ ،‬شاتوت‪ ،‬توت فرنگی‪ ،‬تمشک‪ ،‬پرتقال‪ ،‬گریپ فروت سرخ‪ ،‬طالبی‪ ،‬سیب و گالبی‬ ‫سیب‬ ‫سیب دارای پکتین است که می تواند به فلزات سنگین موجود در بدن متصل و باعث دفع انها از بدن شود‪.‬‬ ‫ارتیشو(کنگرفرنگی)‬ ‫ارتیشو تولید صفرا را افزایش می دهد‪.‬‬ ‫کاکائویتلخ‬ ‫مصرفکاکائویتلخبرایافرادمبتالبهبیماری هایکبدیهمانندیکمرهمعملمی کندومی توانددرمانیبرایبیماریانهاباشد‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫هر روز چند قاشق چایخوری عسل میل کنید‪ .‬مصرف روزانه عسل یک عادت خوب است که به سالمتی بدن کمک زیادی خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫‪75‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪76‬‬ ‫بهترین خوراکی ها برای پوست‬ ‫با خوردن این ‪ 6‬خوراکی می توانید پوست جوانتری داشته باشید‬ ‫این خوراکی های بی نظیر حاوی مواد مغذی دارای خواص ضدپیری هســتند که از‬ ‫پوست در مقابل اسیب ها محافظت کرده و ان را جوان نگه می دارد‪.‬‬ ‫‪Á Á‬فلفل دلمه ای و کلم بروکلی‬ ‫ویتامین‪ C‬موجوددراینسبزیجاتتولیدکالژن‪،‬کهبافتسازندهپوستمحسوبمی شود‬ ‫را افزایش می دهد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬خطوط زیر چشم و اطراف دهان را کمتر می کند‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ :‬روزانه ‪ 1‬پیمانه فلفل دلمه ای و کلم بروکلی تازه و یا ‪ 1/2‬پیمانه‬ ‫پخته شده‪.‬‬ ‫‪Á Á‬سیب زمینیشیرین‬ ‫بتا‪-‬کاروتین موجود در سیب زمینی شیرین از تغییرات و اسیب های سلول های پوست‬ ‫جلوگیری می کند‪ .‬بدن ما این ماده را تبدیل به ویتامین ‪ A‬می کند که با بروز عالئم‬ ‫پیری پوست مبارزه می کند‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ :‬روزی یک عدد‪ .‬در صورت در دسترس نبودن سیب زمینی شیرین‬ ‫می توانید از هویج‪ ،‬طالبی و یا انبه با همان میزان تاثیرگذاری استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪Á Á‬شکالت تلخ‬ ‫کاکائو گردش و جریان خون را در پوست سر بهبود می بخشد و مواد مغذی که باعث‬ ‫سالم ماندن موهای سر می شود را به پوست سر انتقال می دهد‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ :‬روزانه ‪ 30‬گرم معادل ‪ 150‬کالری‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬گوجهفرنگی‬ ‫ماده لیکوپین از بروز اســیب های نور خورشید جلوگیری می کند‪ .‬انتی اکسیدان‬ ‫موثر موجود در گوجه پخته شده بهترین تاثیر را دارد‪ .‬بنابراین رب گوجه یا سوپ‬ ‫گوجه خانگی هر دو انتخاب خوبی هستند‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ 1/4 :‬پیمانه رب یا ‪ 4‬تکه گوجه فرنگی ‪ 5‬بار در هفته‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬زغال اخته و تمشک‬ ‫اسید االگیک موجود در این دو میوه در مقابل اشعه ماوراء بنفش از پوست محافظت‬ ‫می نماید و از بروز چین و چروک جلوگیری می کند‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ :‬هر روز ‪ 1/2‬پیمانه تازه یا فریز شده‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬ماهی سالمون یا ازاد‬ ‫اســیدهای چرب امــگا ‪ 3‬باعث مرطوب نگه داشــتن پوســت و نرمی و‬ ‫انعطا ف پذیری ان می شــوند‪ .‬همچنین مــواد مغذی موجود در این ماهی‬ ‫روغن طبیعی پوســت سر را حفظ می کند‪.‬‬ ‫میزان مصرف‪ :‬هفته ای سه بار ‪ 130‬تا ‪ 180‬گرم‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫در هنگام اشپزی باید هوشیار باشید که استفاده از کدام روش‬ ‫سریع کیفیت و طعم غذا را تخریب نمی کند‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫جوشاندن با حرارت باال بجای حرارت پایین‬ ‫(ریزجوش)‬ ‫جوشــیدن با حرارت پایین یا ریز جوش‪ ،‬حلقه های کمی‬ ‫از بخاراب و حباب های ریز و یکنواخت در سطح مایه ایجاد‬ ‫می کند‪ .‬جوشیدن با حرارت زیاد‪ ،‬بخار یکنواخت و حباب های‬ ‫درشت که به سرعت به سطح مایه باال می ایند‪ ،‬ایجاد می کند‪.‬‬ ‫جوشاندن با حرارت باال پروتئین گوشت را از بین می برد وباعث‬ ‫خشک شدن گوشت می شود‪ .‬البته جوشاندن با حرارت باال و‬ ‫بالفاصله اب کشی با اب سرد برای سبزیجات رنگی مثل لوبیا‬ ‫سبز مناسب است‪ ،‬چونکه جوشاندن این سبزیجات با حرارت‬ ‫پایین باعث کدر شدن رنگ این سبزیجات می شوند‪.‬‬ ‫گرم نکردن فر قبل از پخت غذا‬ ‫این روش‪ ،‬خطر بروز بیماری هایی که از طریق فاسد شدن‬ ‫غذا تولید می شــوند را افزایش می دهد‪ ،‬مخصوصا اگر برای‬ ‫مدتــی در دمای اتاق قرار گرفته باشــد‪ .‬در دمای ‪ 40‬تا ‪140‬‬ ‫درجه فارنهایت‪ ،‬باکتری ها به سرعت تکثیر می شوند‪ .‬برای‬ ‫جلوگیری از بروز این مشکل‪ ،‬بهتر است فبل از قرار دادن غذا‬ ‫داخل فر بگذارید که فضای داخل فر به دمای پخت برسد‪.‬‬ ‫جدا نکردن بخش های کپک زده مواد غذایی‬ ‫غذاهای خشــک و جامد بیشــتر از غذاهای نرم از خطر‬ ‫کپک زدگی در امان می مانند‪ .‬کپک معموال به سطح عمیق‬ ‫موادی مانند پنیر مثل پنیــر چدار نفوذ نمی کند‪ ،‬بنابراین در‬ ‫صورت دیدن نشانه ای از کپک در سطح باالیی موادی مثل‬ ‫پنیر‪ ،‬فلفل و هویج می توانید ان را جدا کنید‪ .‬اما غذاهایی که از‬ ‫بافت نرم تری برخوردارند مانند ماست‪ ،‬پنیرنرم‪ ،‬غذاهای از قبل‬ ‫پخته شده و نان به راحتی در سطوح زیرین فاسد می شوند‪.‬‬ ‫پخت شیرینی یا غذا با تخم مرغ سرد‬ ‫بیشتر دستورپخت های اشپزی پیشنهاد می کنند که برای‬ ‫استفاده از تخم مرغ بهتر است اول ان را در دمای اتاق قرار داد‬ ‫چون مواد در دمای اتاق بهتر مخلوط می شوند‪ .‬این کار مایه‬ ‫خمیر صاف و یکدستی را ایجاد می کند که در دسرهای پفکی‬ ‫مثل کیک اسفنجی به خوبی باال می اید و به قول معروف پف‬ ‫می کند‪ .‬برای پخت کلوچه های خشک که با خمیر سرد پخته‬ ‫می شوند‪ ،‬مواد را در دمای اتاق مخلوط کنید و سپس به مدت‬ ‫‪ 30‬دقیقه در یخچال نگه دارید تا سرد شوید‪.‬‬ ‫شستن پاستا بعد پخت در اب جوش‬ ‫این مورد بــر خالف موارد قبلی بهترین روش پخت‬ ‫پاستا محسوب می شود‪ .‬شستن پاستا باعث از بین رفتن‬ ‫نشاســته طبیعی ان می شــود‪ .‬برای همین است که در‬ ‫بیشتر دستورپخت ها پیشنهاد می شود ابی که پاستا در ان‬ ‫جوشانده شده را برای درست کردن سس استفاده کرد‪.‬‬ ‫پس به جای شستن‪ ،‬بعد از ابکش کردن پاستای پخته‬ ‫شــده در اب جوش‪ ،‬پاستای خشک شده را داخل ظرف‬ ‫ریخته تا سرد شود‪.‬‬ ‫تکه کردن زود هنگام گوشت بعد از پخت‬ ‫اگر بعد پخت گوشــت برای بــرش و تکه کردن ان‬ ‫زمان کافی ندهید‪ ،‬عصاره خوشمزه ان با برش زودهنگام‬ ‫از بافت ان خارج می شــود وغذایتان را خشک و بی مزه‬ ‫می کند‪ .‬عصاره گوشت در طول پخت جذب مغز گوشت‬ ‫می شود‪ .‬برای گوشت بی استخوان و بدون پوست سینه مرغ‬ ‫یا استیک ‪ 5‬تا ‪ 10‬دقیقه زمان بدهید تا عصاره گوشت در‬ ‫سرتاسر ان پخش شود‪.‬‬ ‫چــــا شت‬ ‫چند اشتباه رایج‬ ‫در اشــپـــزی‬ ‫‪77‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪78‬‬ ‫‪ 6‬روش کامال اشتباه‬ ‫در پــختــن ماهی‬ ‫‪ 01‬کباب پز یا اجاق گاز به میزان کافی گرم نیست‬ ‫صفحه کباب پز یا ماهیتابه باید کامال داغ باشد‪ .‬وقتی که پروتئین های یخ زده ماهی در‬ ‫تماس با فلز داغ شده قرار می گیرد‪ ،‬حالت چسبندگی به خود می گیرند که باعث می شود‬ ‫بافت گوشت ماهی حالتی منسجم به خود بگیرد‪ .‬به این دلیل است که بیشتراوقات‬ ‫وقتی ماهی را زیر و رو می کنید تکه ای از ان روی صفحه کباب پز یا داخل ماهیتابه‬ ‫می چسبد‪ .‬برای حل این مشکل ابتدا ماهیتابه را روی اجاق قرار‬ ‫دهید و قبل قرار دادن ماهی شعله را به مدت ‪ 3‬تا ‪ 5‬دقیقه به‬ ‫حالت مالیم روشن کنید‪ .‬وقتی که ماهیتابه به میزان کافی گرم‬ ‫باشد‪ ،‬زیر و رو کردن ماهی به راحتی صورت می گیرد‪.‬‬ ‫‪ 02‬ماهی را بیش از حد می پزید‬ ‫پخت طوالنی مدت ماهی باعث خشک شدن و از بین رفتن‬ ‫مزه طبیعی ان می شود‪ .‬با انگشت شصت ضخیم ترین قسمت‬ ‫ماهی را اندازه بگیرید‪ .‬به ازای هر ‪ 2‬سانت‪ ،‬ده دقیقه زمان پخت‬ ‫در نظر بگیرید‪ .‬بعد از حدودا نیم ساعت ماهی را برگردانید‪ .‬مغز‬ ‫گوشت باید سفت باشد و رنگ ان از نیمه شفاف به مات یا سفید‬ ‫تغییر یابد‪ .‬زمانیکه وسط گوشت ماهی هنوز مقداری نیمه شفاف‬ ‫به نظر می رســد می توانید ماهی را زیر و رو کنید‪ .‬این روش را‬ ‫می توانید تقریبا برای همه نوع ماهی انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 03‬ماهی را بیش از حد با دست زیر و رو می کنید‬ ‫زیر و رو کردن بیش از حد ماهی باعث می شود که در هنگام‬ ‫پخت الیه بیرونی ســوخاری شده ان جدا شود‪ .‬جابجا کردن‬ ‫ماهی را به حداقل برســانید و برای ایــن کار هرگز از انبرک‬ ‫استفاده نکنید‪ .‬از دو کاردک فلزی یا پالستیکی اشپزی یا یک‬ ‫قاشق استفاده کنید‪ .‬زمانیکه ماهی اماده زیر و رو شدن شد‪ ،‬یک‬ ‫کاردک را زیر ان قرار دهید و به ارامی برگردانید‪ .‬به یاد داشته‬ ‫باشــید چنانچه این کار را زودترانجام دهید الیه ترد ان داخل‬ ‫ماهیتابهمی چسبد‪.‬‬ ‫‪ 04‬نحوه یخ زدایی ماهی را اشتباه انجام داده اید‬ ‫یخ زدایی در دمای اتاق یا با اب داغ فرصت خوبی برای رشــد‬ ‫باکتری ها است‪ .‬به جای این کار‪ ،‬ماهی را برای یخ زدایی ‪ 4‬تا ‪ 5‬ساعت داخل یخچال‬ ‫قرار دهید‪ .‬اگر می خواهید یخ زدایی را سریعتر انجام دهید ماهی را داخل یک کیسه‬ ‫در بسته و داخل یک کاسه اب سرد قرار دهید طوری که کیسه کامال در اب غوطه ور‬ ‫باشد‪ ،‬ولی اطمینان حاصل کنید که خود ماهی با اب تماس نداشته باشد زیرا مرطوب‬ ‫بودن ماهی پخت ان را سخت تر می کند‪ .‬این روش یک فیله ماهی را ظرف مدت ‪20‬‬ ‫تا ‪ 30‬دقیقه یخ زدایی می کند‪.‬‬ ‫‪ 05‬برای مزه دار کردن ماهی از نمک بیش از حد‬ ‫استفادهمی کنید‬ ‫معموال برای مزه دار کردن ماهی از مخلوط اب و نمک‪ ،‬سرکه‬ ‫و ادویه استفاده می شود‪ .‬اضافه کردن نمک بیش از حد به این‬ ‫مایه باعث می شود که گوشت ماهی میزان بیشتری از مایه را به‬ ‫خود جذب کند و برعکس دانه های نمک در ظرف باقی می ماند‪.‬‬ ‫بیشترین میزان نمک و چاشنی را مستقیما روی ماهی بمالید‪.‬‬ ‫میزان کمی از نمک را داخل مایع باال بریزید‪ .‬ضمنا به یاد داشته‬ ‫باشید که ماهی نباید به مدت طوالنی در این مایع بماند‪ .‬چون‬ ‫باعث مرطوب شدن فیله می شود‪ .‬می توانید از مقداری روغن‬ ‫زیتون هم برای مزه دار کردن ان استفاده کنید‪.‬‬ ‫‪ 06‬قبل از خریدن ماهی ان را به طور دقیق بررسی‬ ‫نمی کنید‬ ‫از چشمها شــروع کنید‪ .‬یک ماهی سالم باید چشمهایی‬ ‫روشــن و درخشان داشته باشد نه مات و سطح پوست ان‬ ‫نباید حالت لزج و چسبندگی داشته باشد‪ .‬یک روش دیگر‬ ‫برای امتحان کردن تازگی ماهی این اســت که چنانچه‬ ‫نوک انگشــت را روی فیله فشــار دهید‪ ،‬بعد از برداشتن‬ ‫انگشــتتان باید فرورفتگی دوباره بــه حالت اول برگردد‪.‬‬ ‫همچنین ماهی تازه نباید بوی ماهی بدهد بلکه باید بوی‬ ‫دریا و اقیانوس از ان استشــمام شود‪ .‬بوی ماهی به این‬ ‫معنی ست که چربی داخل ان اکسیده شده که این نشانه‬ ‫فاسد شدن ان است‪.‬‬ ‫ناهاری متنوع‬ ‫با ‪ 7‬دستور‬ ‫ساندویچ خوشمزه‬ ‫برنامه روزانه ناهار خود را با این دستورهای‬ ‫تهیه ساندویچ سالم و خالقانه ترکیب کنید‬ ‫ساندویچ تخم مرغ و بادمجان‬ ‫این غذای الهام گرفته شده‬ ‫از خاورمیانه‪ ،‬دارای ترکیب‬ ‫فوق العاده ای از تخم مرغ‪ ،‬بادمجان‪،‬‬ ‫اب لیمو و نان سبوس دار است که‬ ‫می تواند میان وعده خوبی باشد‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫منوی سراشپز‬ ‫ساندویج لبو و خمیر لوبیا سفید‬ ‫ممکن است عالقه ای به خوردن لبو نداشته‬ ‫باشید ولی با اضافه کردن ان به سبزیجات‬ ‫و نان باگت طعم دلپذیری از لبو را امتحان‬ ‫خواهید کرد‪ .‬موادی که الزم دارید شامل‬ ‫‪ 2‬تا ‪ 3‬عدد لبوی تنوری‪ ،‬نان باگت‪ ،‬خمیر‬ ‫لوبیا سفید(به جای ان می توانید از پنیر‬ ‫استفاده کنید)‪ ،‬یک حبه سیر‪ ،‬روغن‬ ‫زیتون و نمک و فلفل برای مزه دار کردن‬ ‫ان است‪.‬‬ ‫ساندویچ کلم قمری و تخم مرغ‬ ‫کلم قمری خورد شده را در تخم مرغ بزنید‬ ‫و سپس داخل ماهیتابه بریزید تا تخم مرغ‬ ‫بسته شود‪ .‬این ساندویچ را حتی برای‬ ‫صبحانه نیز می توانید میل کنید‪.‬‬ ‫ساندویچ بوقلمون و پوره سیب درختی‬ ‫ترکیبی خوشمزه از گوشت بوقلمون‪ ،‬سیب‬ ‫پوره شده و نان باگت که می توانید مثلثی‬ ‫شکل ان را ببرید‪ .‬می توانید از پنیر چدار‬ ‫نیز استفاده کنید‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫ساندویچ بوقلمون و گوجه فرنگی‬ ‫با ترکیب گوشت بوقلمون‪ ،‬گوجه فرنگی‪،‬‬ ‫ماست خامه ایی‪ ،‬لیمو و ریحان می توانید‬ ‫یک ساندویچ خوشمزه و وسوسه برانگیز‬ ‫اماده کنید‪.‬‬ ‫ساندویچ نخود و کلم قمری‬ ‫این ساندویچ شامل سبزیجات و مواد‬ ‫بدون گلوتن(نوعی پروتئین) می باشد‪.‬‬ ‫مواد دیگری که می توانید اضافه کنید کلم‬ ‫قمری‪ ،‬هویج‪ ،‬کاهو و گوجه فرنگی است‪.‬‬ ‫ساندویچ اواکادو و مرغ‬ ‫این ساندویچ ساالدمانند متشکل از مرغ و‬ ‫اواکادو‪ ،‬چربی سالم اواکادو را برای ایجاد‬ ‫ترکیبی خوشمزه و خامه ایی شکل ایجاد‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دستور تهیه‪:‬‬ ‫الزانیای فنجانی‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪80‬‬ ‫تعداد‪ 12 :‬قالب فنجانی‬ ‫زمان اماده سازی‪ 1 :‬ساعت‬ ‫زمان پخت‪ 2 :‬ساعت‬ ‫مواد الزم برای تهیه سس‪:‬‬ ‫روغن زیتون‪ 2 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫پیاز بزرگ‪ :‬نصف ‪ 1‬عدد‬ ‫گوشت چرخ کرده کم چربی پخته‪ 250:‬گرم‬ ‫فلفل دلمه ایی خرد شده‪ :‬نصف یک عدد‬ ‫کدو سبز خرد شده‪1 :‬عدد کوچک‬ ‫سیر ریز شده‪2 :‬حبه‬ ‫رب گوجه‪ 30 :‬تا ‪ 180‬گرم‬ ‫سس گوجه‪ 30 :‬تا ‪ 180‬گرم‬ ‫گوجه خرد شده‪ 4 :‬عدد‬ ‫ریحان خرد شده‪ 1:‬قاشق غذاخوری‬ ‫برگ بو‪ 1 :‬عدد‬ ‫شکر‪ 1 :‬قاشق چایخوری‬ ‫نمک و فلفل به میزان الزم‬ ‫مواد الزم برای مایه پنیر‪:‬‬ ‫پنیر خامه ای مخصوص اشپزی‪ 300 :‬گرم‬ ‫پنیر پارمزان رنده شده‪ 1/3 :‬پیمانه‬ ‫پنیر موزارال رنده شده‪ 300 :‬گرم‬ ‫فلفل‪ 1/2 :‬قاشق چایخوری‬ ‫تخم مرغ‪ 1 :‬عدد‬ ‫الزانیا‪ 21 :‬ورق‬ ‫ابتدا برای درســت کردن ســس‪ ،‬روغن زیتون را روی‬ ‫حرارت مالیم گرم کنید و پیاز‪ ،‬فلفل‪ ،‬کدو سبز و سیر را‬ ‫تفت دهید تا نرم شوند‪ .‬گوشت چرخ کرده و رب گوجه‬ ‫را اضافه کنید تا به خوبی با هم ترکیب شوند‪ .‬باقی مواد را‬ ‫اضافه کرده‪ ،‬مخلوط کنید و بگذارید به جوش اید‪ .‬حرارت‬ ‫را کم کنید و اجازه دهید مواد به مدت ‪ 30‬دقیقه یا بیشتر‬ ‫بپزند‪ .‬هرچه زمان پخت بیشتر باشد طعم بهتری خواهد‬ ‫داشت و مایه غلیظ تر خواهد شد‪.‬‬ ‫برای درست کردن مایه پنیر تمام مواد را با هم مخلوط‬ ‫کنید ولی نیمی از پنیر موزارال را کنار بگذارید‪.‬‬ ‫برای اماده سازی ورقه های الزانیا انها را ‪ 2‬دقیقه کمتر‬ ‫از زمان نوشته شده روی بسته‪ ،‬در یک قابلمه پر اب که‬ ‫قدری هم نمک به ان اضافه کرده اید جوشانده سپس‬ ‫اب کشی کنید‪ .‬ورقه های پاستا را روی ورق مخصوص‬ ‫اشپزی قرار دهید‪.‬‬ ‫برای اماده سازی نهایی الزانیا‪ ،‬فر را از قبل روی درجه‬ ‫‪ 350‬فارنهایت یا درجه دمای ذکر شــده بر روی بسته‪،‬‬ ‫گرم کنیــد‪ 12 .‬قالب مافین (کیک فنجانی) کوچک را‬ ‫با کاغذ روغنی بپوشانید‪ .‬اگر کاغذها بخوبی در قالب جا‬ ‫نگرفت نگران نشوید بعد از قرار دادن پاستا داخل قالبها‬ ‫کاغذ خود به خود در قالب جا می گیرد‪ .‬هر قالب را با یک‬ ‫ورق پاســتا پر کنید‪ 1/2.‬قاشق غذاخوری از سس اماده‬ ‫شده را داخل هر قالب بریزید‪ .‬سپس ‪ 9‬ورق پاستا را به ‪4‬‬ ‫قسمت تقسیم کنید و روی سس های داخل قالب ها را با‬ ‫ان ها پر کنید‪ .‬روی ورق اخر را یک قاشق غذاخوری از‬ ‫مایه سس بریزید و سپس یک قاشق پر از مایه پنیر روی‬ ‫ان بریزید‪ .‬این الیه سازی با پاستا و مایه پنیر را یکبار دیگر‬ ‫ادامه دهید و با قاشق کمی فشار دهید که فضای خالی‬ ‫بین انها نماند‪ .‬الیه اخر را با پنیر موزارال پر کنید‪ .‬به مدت‬ ‫‪ 25‬تا ‪ 30‬دقیقه در فر قرار دهید و داغ سرو کنید‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬نحوه اماده سازی‪:‬‬ ‫تمام مواد را با هم مخلوط می کنیم تا خمیر منسجمی به دست بیاید و به دستتان‬ ‫نچسبد‪ ،‬اگر چسبید انقدر ارد اضافه کنید تا خاصیت چسبندگی اش را از دست‬ ‫بدهد‪ .‬میزکار را ارد پاشی کنید و از خمیر گلوله هایی بردارید‪ .‬چانه ها یا گلوله های‬ ‫خمیر را با وردنه باز کرده و مثل نوارهای نسبتا پهن برش بزنید‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬مواد داخل کالف‪:‬‬ ‫سینه مرغ چرخ شده ‪1‬عدد‬ ‫پیاز ‪ 2‬عدد‬ ‫سیر ‪ 2‬حبه‬ ‫پنیر گودا ‪ 2‬ق س‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫کالف مرغ‬ ‫خالقیتهای خوشمزه‬ ‫‪ Á‬مواد الزم برای کالف‪:‬‬ ‫‪Á‬‬ ‫ارد حدود ‪ 1‬پیمانه‬ ‫مایه خمیر ‪ 1‬ق چ‬ ‫نمک ‪ 1‬ق چ‬ ‫اب ولرم به اندازه کافی‬ ‫نمک‪ ،‬فلفل و پاپریکا به میزان الزم‬ ‫‪ Á Á‬نحوه اماده سازی‪:‬‬ ‫گوشــت مرغ و کمی پنیر را با هم مخلوط می کنیم؛ بعد سیرها را له می کنیم‬ ‫و پیازهــا را خرد کرده با نمک و فلفــل و پاپریکا مخلوط می کنیم‪ .‬ازاین مواد‬ ‫گلوله هایی به اندازه نارنگی برمی داریم‪ .‬بعد نوارهای خمیری را دور گلوله های‬ ‫گوشت می پیچیم تا به شکل کالف دربیاید و داخل سینی فر چرب شده قرار‬ ‫می دهیم‪ .‬روی کالف ها را زرده تخم مرغ و کمی کره اب شده می زنیم و در فر‬ ‫‪ 200‬درجه ب ه مدت ‪ 30‬تا ‪ 40‬دقیقه می گذاریم تا پخته و اماده سرو شود‪.‬‬ ‫پی نوشت‪ :‬ق چ عالمت اختصاری قاشق چای خوری و ق س عالمت اختصاری‬ ‫قاشق سوپ خوری است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬مواد الزم برای دو نفر‪:‬‬ ‫شکالت ریز خرد شده به مقدار الزم‬ ‫بستنی شکالتی‪ 4 :‬اسکوپ‬ ‫شیر‪ :‬یک پیمانه‬ ‫بستنی وانیلی‪ 2 :‬اسکوپ‬ ‫شکالت رنده شده برای تزیین‬ ‫اب جوش‪ :‬یک سوم پیمانه‬ ‫‪Á Á‬طرز تهیه‬ ‫درون دســتگاه همزن‪ ،‬خرده شــکالت ها را با اب جوش‪ ،‬خوب با هم ترکیب کنید تا‬ ‫شکالت ها اب شوند‪ .‬بستنی شکالتی و سه چهارم شیر را به شکالت ها اضافه کنید‪ .‬خوب‬ ‫ان ها را هم بزنید تا نرم و یک دست شوند‪ .‬شیر را تا حدی اضافه کنید که غلظت میلک‬ ‫شیک به اندازه دلخواهتان برسد‪ .‬میلک شیک را درون دو لیوان ریخته و روی هر کدام‬ ‫از ان ها‪ ،‬یک اسکوپ بستنی وانیلی قرار داده و روی بستنی‪ ،‬شکالت رنده شده بریزید‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫میلک شیک شکالت و بستنی‬ ‫‪81‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫پن کیک با سس شکالت‬ ‫برای ‪ 4‬نفر‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪82‬‬ ‫بیسکویت پتی بور‪ 3/4:‬پیمانه‬ ‫ارد‪ 1/2 :‬پیمانه‬ ‫ارد گندم‪ 1/2 :‬پیمانه‬ ‫شکر‪ 1/2 :‬قاشق چایخوری‬ ‫گ پودر‪ 1 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫بکین ‬ ‫نمک‪ 1/4 :‬قاشق چایخوری‬ ‫پوره سیب‪ 2 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫شیر کم چرب‪ 1 :‬و ‪ 1/4‬پیمانه‬ ‫شکالت چیپسی‪ 1/2:‬پیمانه‬ ‫شکالت شیری‪ 3/4 :‬فنجان‬ ‫اب جوش‪ 1 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫روش تهیه‪:‬‬ ‫در یک کاسه بزرگ مواد خشک را با هم مخلوط کرده‪ ،‬سپس تخم مرغ‪،‬‬ ‫پوره سیب و شیر را اضافه و خوب مخلوط کنید‪ .‬ماهیتابه را روی حرارت‬ ‫مالیم‪ ،‬گرم کرده و با کمی روغن کف ان را چرب کنید‪ .‬حدود‪ 1/4‬پیمانه از‬ ‫مایه خمیر را داخل ماهیتابه ریخته و چند شکالت چیپسی روی ان بریزید‪.‬‬ ‫حدود‪ 3‬دقیقه طول می کشد که روی سطح پن کیک حباب های کوچک‬ ‫تشکیل شود‪ .‬هنگامی که حباب ها شروع به ترکیدن کردند پن کیک را‬ ‫برگردانید تا طرف دیگر ان نیز برای ‪ 2‬دقیقه دیگر بپزد‪ .‬سپس از ماهیتابه‬ ‫دراورده داخل سینی بگذارید تا سرد شود‪ .‬مابقی پن کیک ها را نیز به این‬ ‫ترتیبامادهکنید‪.‬می توانیدپن کیک هایامادهشدهرادرطبقهزیرینفرگرم‬ ‫کنید‪.‬برایدرستکردنسسشکالت‪،‬شکالتشیریراداخلیککاسه‬ ‫ریخته و روی یک ظرف اب در حال جوش قرار دهید تا شکالتها کامال‬ ‫ذوب شوند‪ .‬در صورت غلیظ بودن می توانید با مقداری اب جوش مخلوط‬ ‫کردهوسپس رویپن کیک ها ریختهوبا میوه هایخشک ریزتزئینکنید‪.‬‬ ‫دستور تهیه ‪ 5‬نوع‬ ‫س‬ ‫سمــسایاالد‬ ‫بـدون‬ ‫ـونز‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪ 02‬سس پنیر‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫سرکه ‪ 2‬قاشق سوپخوری‬ ‫روغن زیتون ‪ 3‬قاشق سوپخوری‬ ‫جعفری(ریز خرد شده) ‪ 1‬قاشق سوپخوری‬ ‫اب لیمو ‪ 2‬قاشق چایخوری‬ ‫پنیر فتا ‪ 60‬گرم‬ ‫نمک و فلفل طبق ذائقه‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬ ‫سرکه‪ ،‬روغن زیتون‪ ،‬جعفری و لیموترش را با هم مخلوط کرده و بزنید تا خامه ای‬ ‫شوند‪ .‬پنیر فتا را اضافه کنید و خوب هم بزنید‪ .‬با نمک و فلفل مزه دار کنید‪ .‬سس را‬ ‫روی ساالد بریزید و هم بزنید‪.‬‬ ‫‪ 03‬سس انار‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫رب انار ‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫روغن زیتون ‪ 1‬قاشق غذاخوری‬ ‫شوید تازه خرد شده(یا یک سبزی معطر) ‪ 1‬قاشق غذاخوری‬ ‫اب نارنج تازه یا ابلیمو به میزان دلخواه‬ ‫منوی سراشپز‬ ‫‪ 01‬سس ساده‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫روغن زیتون یک سوم پیمانه‬ ‫سرکه یا اب لیمو نصف پیمانه‬ ‫ماست ‪ ۲‬پیمانه‬ ‫نمک و فلفل به میزان الزم‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬ ‫نمک و فلفل را در سرکه حل کنید‪ .‬روغن زیتون و ماست را اضافه کنید و خوب‬ ‫مخلوط کنید تا یکنواخت شود‪.‬‬ ‫شکر و نمک طبق ذائقه‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬ ‫تمام مواد را با هم مخلوط کرده و خوب هم بزنید تا سس یکدست شود‪.‬‬ ‫‪ 04‬سس ایتالیایی‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫سرکه قرمز ‪ 2‬قاشق چایخوری‬ ‫روغن زیتون خالص ‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫جعفری تازه خرد شده‪ 1‬قاشق غذاخوری‬ ‫پودر سیر کمی‬ ‫پونه کوهی تازه خرد شده کمی به دلخواه‬ ‫ریحان تازه کمی‬ ‫نمک و فلفل طبق ذائقه‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬ ‫در یک کاسه‪ ،‬همه مواد به جز روغن زیتون را با هم مخلوط کرده و با همزن فلزی‬ ‫یا چنگال خیلی سریع هم بزنید‪ .‬سپس روغن زیتون را کم کم به مواد اضافه کنید و‬ ‫هم بزنید تا سس یکدست شود‪.‬‬ ‫‪ 05‬سس اسیایی‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫سرکه بالزامیک ‪ 2‬قاشق چایخوری‬ ‫روغن زیتون خالص ‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫سویا سس کمی‬ ‫زنجبیل تازه رنده شده کمی‬ ‫پودر سیر کمی‬ ‫کنجد بوداده کمی‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬ ‫در یک ظرف‪ ،‬همه مواد به جز روغن زیتون را با هم مخلوط کرده و خیلی‬ ‫سریع هم بزنید‪ .‬در اخر روغن زیتون را ارام به مواد اضافه کنید و هم بزنید تا‬ ‫سس یکدست شود‪.‬‬ ‫‪83‬‬ ‫نکاتی در چیدن‬ ‫ســفره ایـرانی‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪84‬‬ ‫بهتر است از سفره استفاده کنید نه میز غذاخوری چون میزهای غذاخوری معموال‬ ‫جوابگویمهمانی هایایرانینیستند‪.‬‬ ‫ظروف چینی برای پذیرایی ایرانی‪ ،‬شــیک تر و اصیل تراست‪ .‬استفاده از ظروف‬ ‫ارکوپال به جای چینی‪ ،‬مانند استفاده مبل راحتی بجای مبل استیل است‪.‬‬ ‫سفره ای که برای مهمانی خریداری می کنید‪ ،‬باید رنگ روشن و براق بوده و رنگ‬ ‫گل های ســفره‪ ،‬کمرنگ باشد تا با هر تمی تناسب پیدا کند‪ .‬براق بودن سفره برای‬ ‫مجلل بودن ان است‪ .‬متراژ ان را متناسب با حداکثر مهمانی هایتان درنظر بگیرید؛ چون‬ ‫تا زدن لبه سفره‪ ،‬بهتر از ان است که روزی مجبور شوید از چند نوع سفره مختلف کنار‬ ‫هماستفادهکنید‪.‬‬ ‫از روش سلف سرویس استفاده نکنید‪ .‬این نوع پذیرایی در فرهنگ ایرانی بی احترامی‬ ‫به میهمان است‪ .‬فقط درصورتی مجاز به استفاده از روش سلف سرویس هستید که‬ ‫تعداد مهمان ها بسیار زیاد و مهمانی در سالن یا باغ برگذار شده باشد‪.‬‬ ‫سفره و ظروف یک بار مصرف فقط برای استفاده درپیک نیک مناسب هستند نه‬ ‫برای پذیرایی در منزل‪ .‬حتی در رستوران های معتبر‪ ،‬از ظروف چینی استفاده می کنند نه‬ ‫یک بار مصرف‪ .‬درضمن پالستیک برای محیط زیست ضرر دارد‪.‬‬ ‫در فرهنگ ایرانی‪ ،‬هیچ گاه خدمتکاری باالی میزغذا نمی ایستد تا برای مهمان ها‬ ‫غذا بکشد‪ .‬از طرفی دراز کردن دست بر روی سفره جلوه خوبی ندارد‪ .‬پس غذا ها را‬ ‫حتی االمکان بر روی سفره در دسترس همه قرار دهید‪.‬‬ ‫بهتر اســت مخلفات (مانند ماست‪ ،‬ترشــی‪ ،‬زیتون و‪ )...‬برای هر نفر جداگانه در‬ ‫ظرف های کوچک (موســوم به کاسه ترشی خوری) درنظر گرفته شود و باالی هر‬ ‫بشقاب قرار گیرد‪ .‬سبزی و نان را نیاز نیست به تعداد افراد بچینید‪.‬‬ ‫بشقاب های خورشت خوری را در ردیف بشقاب های غذاخوری قرار دهید نه باالی ان‪.‬‬ ‫درون هر بشقاب غذا خوری‪ ،‬بشقاب کوچکتری برای ساالد و یک کاسه(موسوم به‬ ‫کاسه اش خوری) برای سوپ قرار دهید (البته اگر سوپ درست کرده اید)‪.‬‬ ‫چاشنی ساالد را روی ان نریزید؛ بهتر است در ظرف کوچک جداگانه ای در کنار‬ ‫ظرف ساالد قرار گیرد‪ .‬ساالد هرچه ظریفتر وریزتر برش خورده باشد‪ ،‬برای خوردن‬ ‫راحت تر است‪ .‬ولی ساالدهایی که درشت خرد شده اند را فقط با چنگال و البته با دردسر‬ ‫می توانخورد‪.‬‬ ‫هیچ گاه نوشیدنی ها را همراه با بطری‪ ،‬سر سفره نبرید‪ .‬نوشیدنی ها را در پارچ بریزید‪.‬‬ ‫اگرنگراننوشیدنی هایگازدارهستید‪،‬پیشنهادمی کنیمانراازسفرهحذفکنید؛چون‬ ‫هم ضرر دارند و هم در فرهنگ ایرانی جایی ندارند‪.‬‬ ‫پارچ هایی که برای سفره انتخاب می کنید‪ ،‬بهتر است سبک و کم حجم باشند تا‬ ‫برداشتنانهاراحت ترباشد‪.‬‬ ‫ترجیحا پارچ و لیوان بدون رنگ انتخاب کنید‪ .‬شیشه ای یا چینی فرقی نمی کند‪ .‬اما اگر‬ ‫رنگ خاصی در ان غالب باشد‪ ،‬با هر تم که بخواهید‪ ،‬ممکن است تناسب نداشته باشند‪.‬‬ ‫از پارچ هایی که دهانه تنگی دارند برای نوشیدنی هایی مانند دوغ استفاده نکنید‪.‬‬ ‫شستن ان سخت است و البته به سختی می توان درون ان یخ قرار داد‪.‬‬ ‫بهتر اســت نوشیدنی ها از قبل خنک باشــند‪ ،‬چون برداشتن یخ از دورن ظرف‬ ‫مخصوص و گذاشتن در لیوان برای مهمان دردسرساز است‪.‬‬ ‫ظرف هایی که دران غذا می کشید (مثل ظرف ساالد‪ ،‬دیس برنج‪ ،‬ظرف سوپ و‪)...‬‬ ‫نباید بزرگ باشند‪ .‬بهتر است انها را کوچک انتخاب کنید و به تعداد بیشتری روی سفره‬ ‫قرار دهید تا راحت تر قابل برداشتن و دردسترس مهمان باشد‪.‬‬ ‫نان ها را به قطعات کوچک تقریبا مســاوی تقسیم کنید‪ .‬قسمت های سوخته و‬ ‫خراب در ان نباشد‪ .‬نان هادرون سبدهای کوچک همراه با یک دستمال مخصوص‬ ‫قرار دهید؛ بطوریکه لبه های بیرونی دستمال روی نان را بپوشاند و از خشک شدن نان‬ ‫جلوگیریکند‪.‬‬ ‫برای سبزی ها از سبدهای بافته شده حصیری کوچک استفاده کنید‪ .‬این سبدها‬ ‫عالوه بر زیبایی‪ ،‬به دلیل نگه داشتن رطوبت‪ ،‬سبزی را تازه نگه می دارند‪.‬‬ ‫بعضیغذاهاذائقه ایهستندمانندقرمه سبزیوفسنجان؛امابعضیازغذاهاراتقریبا‬ ‫همه می پسندند مانند زرشک پلو با مرغ؛ پس اگر از یک غذای ذائقه ای استفاده می کنید‪،‬‬ ‫بهتر است یک نوع غذای همه پسند هم کنارش اماده کنید‪ .‬هرگز دو نوع غذای ذائقه ای‬ ‫را با هم در یک مهمانی درست نکنید‪.‬‬ ‫اگر از غذاهایی مانند مرغ شکم پر یا ماهی شکم پر استفاده می کنید‪ ،‬مجبورید خودتان‬ ‫برای مهمانها ان را تکه تکه کنید و در اختیارشان قرار دهید‪ .‬پس برای مهمانی های‬ ‫بزرگ‪ ،‬انواع خورش ها‪ ،‬مناسب ترند‪.‬‬ ‫نیازی نیست برای یک مهمانی‪ ،‬انواع غذاهای متنوع را اماده کنید‪ .‬هم اسراف‬ ‫می شود هم مهمانها تمایلشان را برای ادامه پذیرایی از دست می دهند‪.‬‬ ‫دسر را روی سفره قرار ندهید‪ .‬بهتر است دسر را به صورت تک نفری‬ ‫اماده کنید و بعد از غذا از مهمان ها با دسر پذیرایی کنید‪.‬‬ ‫و در اخرنکتــه مهم اینکــه برای چیدن غذاها به‬ ‫قرینگی و دردسترس بودن دقت کنید‪.‬‬ ‫ترشی بالل‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫منوی سراشپز‬ ‫‪Á Á‬مواد الزم‪:‬‬ ‫بالل ‪4‬عدد‬ ‫سیریکبوته‬ ‫سرکه قرمز ونمک به میزان الزم‬ ‫‪Á Á‬طرز تهیه‪:‬‬ ‫بالل را پوست گرفته و با مقداری اب می گذاریم تا بپزد‪.‬‬ ‫بعد بالل ها را بطور مســاوی به اندازه یک بند انگشت‬ ‫برش می دهیم‪ .‬از چاقوی مناســب استفاده کنید چون‬ ‫برش دادن بالل کمی به خاطر سفت بودن سخت است‪.‬‬ ‫و درون شیشه مناسب حلقه های بالل را می چینیم و‬ ‫یک ردیف سیر قرار می دهیم تا شیشه پر شود‪ .‬سرکه‬ ‫و نمک را قاطی می کنیم و روی بالل می ریزیم‪ .‬بعد از‬ ‫یک هفته که درون یخچال بود می توان نوش جان کرد‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪85‬‬ ‫مصاحبه با کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان‬ ‫تا قبل از قهرمانی می گفتند‬ ‫مگر دخترها هم فوتبال بازی می کنند!‬ ‫اگر به همین شکل از ما حمایت شود مطمئنم که جزو چهار تیم برتر جهان خواهیم شد‬ ‫حمایت کردیم و توانستیم یک‪-‬هیچ ببریم‪.‬‬ ‫فکر می کنید دلیل این نفس گیر بودن و سخت بودن چه بود؟‬ ‫زنگ ورزش‬ ‫نسیمه غالمی متولد سال ‪ 1364‬است و از سال‬ ‫‪ 85‬فوتبال بازی می کند‪ .‬او که سابقه بازی در تیم‬ ‫ملی فوتبال بانوان را هم دارد کار بسیار سختی در‬ ‫نخستین دوره جام ملت های اسیا به عنوان کاپیتان‬ ‫تیم برعهده داشت‪.‬‬ ‫تبریک فراوان بابت قهرمانی در جام ملت های اســیا‪ ،‬کمی درباره این‬ ‫مسابقاتبگویید‪.‬‬ ‫ممنونم از تبریک شما‪ .‬اولین دوره جام ملت های اسیا بود که خدا را شکر توانستیم‬ ‫قهرمان این دوره از بازی ها شویم‪ .‬در گروه ما ازبکستان‪ ،‬مالزی و هنگ کنگ بودند‬ ‫که تقریبا می توانم بگویم که گروه اسانی بود اما رده بندی خیلی سخت بود‪ .‬با تایلند‬ ‫مسابقه دادیم که ما توانستیم یک‪-‬هیچ تایلند را شکست داده و به فینال برویم‪ .‬بعد‬ ‫در فینال هم قسم شدیم که حاال که به اینجا رسیدیم باید حتما قهرمان شویم که‬ ‫خدا را شکر توانستیم ژاپن را شکست داده و قهرمان شویم‪.‬‬ ‫دیدار با کدام حریف تان در این تورنمنت بسیار سخت و نفس گیر بود؟‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪86‬‬ ‫دیدار فینال با ژاپن واقعا نفس گیر و سخت بود‪ .‬فکر کنم همان دقیقه هفت‪ ،‬هشت‬ ‫بازی‪ ،‬یک گل زدیم اما بعد ژاپن خیلی به ما فشار اورد حتی اواخر بازی پاورپلی هم‬ ‫کرد که بتواند به ما گل بزند ولی ما خوشــبختانه با دل و جان از دروازه مان دفاع و‬ ‫خب ژاپن دو سال پیش که در بازی اینچئون کره قهرمان اسیا شده بود و واقعا‬ ‫برایش خیلی مهم بود که ببرد چون ان زمان ژاپن قهرمان اسیا بود و برایش مهم‬ ‫بود که قهرمانی خودش را حفظ کند؛ در واقع امده بود که ما را شکست بدهد اما با‬ ‫گلی که ما زدیم اعتماد به نفس به خودمان دادیم‪ .‬بازی پایاپایی بود و ژاپن خیلی‬ ‫خوب بازی کرد و خیلی تالش کرد که به ما گل بزند و قهرمانیش را حفظ کند اما‬ ‫خوشبختانه نتوانست و ما قهرمان شدیم‪.‬‬ ‫ایا از واکنش مردم نسبت به این موفقیت راضی بودید؟‬ ‫به اندازه کافی به این پیروزی پرداخته شد؟‬ ‫مردم که خیلی زیاد‪ .‬از مسئولین هم اقای کفاشیان‪ ،‬خانم دکتر عرب عامری‬ ‫صد درصد‪ .‬ما تا االن هر نتیجه ای که گرفته ایم واقعا مدیون اقای کفشیان‬ ‫و خانم دکتر عرب عامری هستیم‪.‬‬ ‫اصال تا به حال پاداشی برای این قهرمانی دریافت کرده اید؟‬ ‫واقعیت این اســت که اقای وزیر با ‪ 5‬ســکه از ما تقدیر کردند و اقای‬ ‫کفاشیان هم قول پاداش داده اند که طی روزهای اینده مشخص می شود‪.‬‬ ‫کمی از زندگی شخصی تان برای ما بگویید‪.‬‬ ‫واکنش خانواده تان نســبت به این موفقیتی که به دست اوردید‬ ‫چه بود؟‬ ‫دو ماه دیگر بازی های‬ ‫جام جهانی گواتماال است که‬ ‫فقط تیم اول و دوم اسیا را در‬ ‫این جام جهانی دعوت کرده اند و‬ ‫االن واقعا هدف بزرگ ما‪ ،‬کسب‬ ‫مقام در این جام است‪ ،‬اگر به‬ ‫همین شکل از ما حمایت شود‬ ‫مطمئنم که جزو چهار تیم برتر‬ ‫جهان خواهیم شد‬ ‫خانواده ام واقعا خوشحال بودند‪ .‬پدر و مادرم وقتی خبر قهرمانی ام را فهمیدند‬ ‫از خوشحالی کلی گریه کردند و همه جا گفتند به دخترمان افتخار می کنیم‪.‬‬ ‫وقتی که به خانه برگشتم‪ ،‬یک تابلوی خیلی بزرگ از عکسم زده بودند و روی‬ ‫ان نوشته بودند‪ :‬کاپیتان متشکریم‪ .‬از اینکه پدر و مادم را خوشحال کردم خیلی‬ ‫خوشحالم‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫واقعیتش را بخواهید من از بچگی با پدرم فوتبال بازی می کردم‪ .‬از سال ‪79‬‬ ‫هم حرفه ای ورزش را شروع کردم‪ .‬از سال ‪ 89‬هم عضو تیم ملی فوتبال بودم‬ ‫هم فوتسال که بعد به دالیلی فقط فوتسال را انتخاب کردم؛ در کنارش درسم‬ ‫را می خوانم‪ .‬دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی هستم‪ .‬اشپزی اصال بلد نیستم‪،‬‬ ‫و در واقع تمام ذهن و فکرم فوتبال و درسم است‪.‬‬ ‫گفتگوی اختصاصی‪ ،‬ورزشی‬ ‫خیلی خیلی‪ ،‬مخصوصا رســانه ها‪ ،‬واقعا توجه خیلی زیادی به ما کردند‪.‬‬ ‫خوشحالم که مقام اوردیم تا حتی ان ور دنیا هم ما را بشناسند‪ .‬تمام سایتها‪،‬‬ ‫تمام شبکه های اجتماعی و خالصه همه جا کلیپ ما را گذاشته بودند که به‬ ‫تیکی تاکای ایرانی ها معروف شده بود و گل قشنگی که فهیمه زارعی زد‪ .‬خیلی‬ ‫خوشحالم که حتی دوستان قدیمی ‪ 14‬ساله ام در اینستاگرام من را پیدا کردند‬ ‫و به من تبریک گفتند‪ .‬خیلی خوشحالم از اینکه در کل دنیا شناخته شده ایم و‬ ‫از ما خیلی حمایت می کنند حتی جناب وزیر هم از ما قدردانی کرد‪ .‬من واقعا‬ ‫خوشحالم‪.‬‬ ‫و اقای وزیر همین که ما را به حضور پذیرفتند واقعا برایمان ارزشمند بود‪.‬‬ ‫ایا تیم ملی فوتسال بانوان از حمایت کاملی از سمت فدراسیون‬ ‫برخوردار است؟‬ ‫و امــا به عنوان کاپیتان تیم ملی گام و هدف بعدی تیم را در چه‬ ‫می دانید؟‬ ‫دو ماه دیگر بازی های جام جهانی گواتماال است که فقط تیم اول و دوم اسیا‬ ‫را در این جام جهانی دعوت کرده اند و االن واقعا هدف بزرگ ما‪ ،‬کسب مقام‬ ‫در این جام است‪ ،‬اگر به همین شکل از ما حمایت شود مطمئنم که جزو چهار‬ ‫تیم برتر جهان خواهیم شد‪.‬‬ ‫از سختی های این رشته ورزشی مخصوصا برای بانوان بگویید‪.‬‬ ‫فوتسال یک بازی تیمی است اگر از طرف هم تیمی هایتان حرفی‬ ‫برای گفتن دارید بفرمایید‪.‬‬ ‫من و دوستانم این قهرمانی را مدیون زحمات خانم مظفر مربی سابق تیم‬ ‫ملی که زحمات خیلی زیادی برای ما کشیدند و در قهرمانی ما سهم زیادی‬ ‫دارند‪ ،‬هستیم و این جام را به پاس قدردانی و تشکر به ایشان تقدیم کردیم و‬ ‫ممنونیم از مردم که اینقدر ما را حمایت کردند‪.‬‬ ‫و کالم اخر‪...‬‬ ‫جا دارد اینجا از اقای کفاشیان‪ ،‬خانم دکتر عرب عامری و خانم ثمینی پور به‬ ‫خاطر همه حمایت ها یک تشکر ویژه داشته باشم‪ ،‬مخصوصا خانم ثمینی پور‬ ‫که در ایران کلی زحمت برای ما کشیدند و فقط مالزی با ما همراه نبودند‪ .‬من‬ ‫به سهم خودم و از طرف بچه عا از ایشان تشکر می کنم‪ .‬امیدوارم که همیشه‬ ‫با ما و در کنار تیم باشند‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫تا قبل از اینکه ما قهرمان شویم به هرکسی می گفتیم که ما فوتبال بازی‬ ‫می کنیم باورش نمی شد‪ .‬می گفتند مگر دخترها هم فوتبال بازی می کنند‪ .‬واقعا‬ ‫با پوششی که ما داریم بازی کردن دشوار است تصور کنید مقنعه و هدبند و‬ ‫ساپورت و جوراب و‪ ...‬شاید هرکسی نتواند با این پوشش کامل بازی کند اما‬ ‫من خودم به شخصه این پوشش را پذیرفتم و واقعا دوست دارم‪ .‬من حتی از‬ ‫کشورهای دیگر هم پیشنهاد بازی داشتم اما به همه جا اعالم کردم که من‬ ‫فقط با حجاب می توانم برایتان بازی کنم؛ یعنی ان طرف دنیا هم بخواهم بروم‬ ‫بازی کنم حجابم قطعا باقی است و خوشحالم از بابت این حجاب‪ ،‬در مالزی‬ ‫خیلی ها تعجب می کردند که ما با حجاب چطور اینقدر خوب بازی می کنیم و‬ ‫این واقعا باعث غرور و افتخار من بود‪.‬‬ ‫‪87‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪88‬‬ ‫‪ 6‬توصیه برای‬ ‫بهبود پیاده روی‬ ‫روزانه‬ ‫از انجا که پیاده روی یک فعالیت ساده روزانه محسوب‬ ‫می شــود‪ ،‬با این توصیه های ویژه می توانید برنامه‬ ‫پیاده روی و گردش روزانه تان را تبدیل به یک فعالیت‬ ‫موثر درتقویت نحوه عملکرد و مبارزه با بیماری ها‬ ‫تبدیلکنید‪.‬‬ ‫‪ 01‬پیاده روی همراه با جست و خیز‬ ‫طرز راه رفتن شما بر رفتارتان تاثیر می گذارد‪ .‬در یک‬ ‫تحقیق صورت گرفته در کانــادا به گروهی از افراد‬ ‫لیستی از لغات مثبت و منفی (مثل زیبا و ترس) نشان‬ ‫داده شد‪ .‬سپس از انها خواسته شد که روی تردمیل راه‬ ‫بروند‪ .‬افرادی که با حالت خمیده‪ ،‬بازوان افتاده شروع‬ ‫به حرکت کردند به نسبت افرادی که قدم های بهتر‬ ‫و سر حال تری برداشته بودند‪ ،‬لغات منفی بیشتری‬ ‫را بخاطر اوردند‪ .‬هرچه ســرزنده تر و سرحال تر قدم‬ ‫بردارید‪ ،‬شادتر و پرانرژی تر خواهید بود‪.‬‬ ‫‪ 15 02‬دقیقه پیاده روی برای فرونشاندن‬ ‫میل به خوردن شیرینی‬ ‫افرادی که قبل از انجــام کارهای دفتری در زمان‬ ‫اســتراحت بین کاری‪ ،‬پیاده روی می کنند به نسبت‬ ‫افرادی که این کار را انجام نمی دهند میل کمتری‬ ‫برای خوردن شکالت به عنوان میان وعده دارند‪.‬‬ ‫‪ 03‬پیاده روی بعد از هر وعده غذایی برای‬ ‫تنظیمقندخون‬ ‫بر اساس مطالعات انجام شده در سال ‪ 2013‬یک‬ ‫پیاده روی ســریع بعد از هر وعده غذایی به کاهش‬ ‫قندخون کمک می کند و از افزایش برخی عوارض‬ ‫برای افراد دارای دیابت یا کسانی که در معرض خطر‬ ‫ابتال به ان هستند جلوگیری می کند‪.‬‬ ‫‪ 04‬گردش با دوستان‬ ‫بر اساس مطالعه انجام شده بر روی ‪ 2000‬بزرگسال‬ ‫دریافتند که افرادی که اخیرا مشکل و فشاری را در‬ ‫زندگی تحمل کرده اند (مثل از دســت دادن شغل‪،‬‬ ‫طــاق و یا مرگ یک عزیز) بعد از انجام گردش و‬ ‫پیاده رویبادیگران‪،‬بهبودیقابل توجهیدررفتارشان‬ ‫مشاهده شده است‪ .‬پیاده روی گروهی می تواند روش‬ ‫قدرتمند و موثری برای کاهش استرس و فشارهای‬ ‫عصبیباشد‪.‬‬ ‫‪ 05‬کنارگذاشتن تلفن‬ ‫بر اســاس یک تخمین‪ ،‬بیش از ‪ 155‬عابر پیاده که‬ ‫در بخش اورژانس بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتند‪،‬‬ ‫افرادی بودند که در حین پیاده روی در حال استفاده از‬ ‫موبایل بوده اند‪ .‬این امار از سال ‪ 2005‬دو برابر شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ 06‬شمارش قدم ها برای ایجاد انگیزه‬ ‫ســاعت ‪ 7‬بعد از ظهر است و شــما ‪ 9400‬قدم را‬ ‫ازطریق پدومتر ثبت کرده اید‪ .‬برای رسیدن به رکورد‬ ‫پیشنهادی ‪ 10000‬قدم در روز‪ 600 ،‬قدم دیگرباقی‬ ‫مانده است‪ .‬بر اساس یک مطالعه انجام شده در سال‬ ‫‪ 2013‬در یک دانشگاه هندی‪ ،‬افرادی که از پدومتر‬ ‫برای ‪ 12‬هفته اســتفاده کرده بودند‪،‬میانگین زمان‬ ‫نشستن خود را از ‪ 4‬ساعت در روز به ‪ 3‬ساعت کاهش‬ ‫دادند‪ .‬همچنین حدود‪ 5‬کیلو کاهش وزن داشتند‪.‬‬ ‫دوچرخه سواری‬ ‫با عینک هوشمند متفاوت‬ ‫تلفن های هوشمندی که هوشمندتر از قبل شده اند‪ ،‬رایانه های مخصوص دوچرخه و سیستم های کنترل کننده وضعیت فیزیولوژیکی‬ ‫بدن در تلفیق با یکدیگر اطالعات کاربردی ارزشمندی را در اختیار دوچرخه سوار قرار می دهند‪ .‬اما معموال این دسته از تجهیزات‬ ‫تمرکز دوچرخه سوار را بر هم می زند‪.‬به تازگی شرکتی موسوم به ‪ Kopin‬از عینکی رونمایی کرده که مجموعه اطالعات مربوط به‬ ‫جاده و وضعیت فیزیولوژیکی بدن دوچرخه سوار را مستقیما مقابل دیدگان او به نمایش می گذارد‪.‬این عینک هوشمند که ‪ Solos‬نام‬ ‫دارد اطالعاتی نظیر ضربان قلب و میانگین سرعت دوچرخه سوار را از طریق سیستم های الکترونیکی متصل به او به نمایش می گذارد‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫اطالعات ورزشی‬ ‫پنج ورزش‬ ‫کالری سوز‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫رکاب بزن و الغر شو‬ ‫شما می توانید با یک ساعت رکاب زدن با سرعت‬ ‫متوسط‪ ،‬حدود ‪ 400‬کیلوکالری بسوزانید‪.‬‬ ‫نرم بدو و الغر شو‬ ‫پیاده روی تند و دوی نرم جزو ورزش های مناسب‬ ‫و فوق العاده موثر برای الغری و کالری سوزی‬ ‫هستند‪ .‬یک ساعت دوی نرم با سرعت متوسط‬ ‫باعث سوزاندن ‪ 600‬کیلوکالری انرژی می شود‪.‬‬ ‫مشت بزن و الغر شو‬ ‫به عقیده برخی مربی های ورزشی‪ ،‬هیچ ورزشی‬ ‫به اندازه بوکس نمی تواند بعد از یک روز کاری‬ ‫پرتنش باعث استراحت فرد شود‪ .‬این ورزش‬ ‫دربرگیرنده تکنیک و سرعت است‪ .‬افرادی که‬ ‫یک ساعت بوکس کار می کنند‪ ،‬به میزان ‪ 600‬تا‬ ‫‪ 800‬کیلوکالری انرژی می سوزانند‪.‬‬ ‫طناب بزن و الغر شو‬ ‫بهتر است بدانید که با یک ساعت طناب زدن‬ ‫حدود ‪ 800‬تا ‪ 850‬کیلوکالری می سوزانید‪.‬‬ ‫دل به اب بزن و الغر شو‬ ‫یک ساعت شنا کردن در استخر باعث سوزاندن‬ ‫حدود ‪ 600‬کیلوکالری می شود‪.‬‬ ‫‪89‬‬ ‫ورزش هایـی‬ ‫مناسب برای‬ ‫دستـان شما‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪90‬‬ ‫هرگاه احساس کردید دست ها‬ ‫و انگشتان شما خشک و سفت‬ ‫شده اند‪ ،‬انها را بکشید‪ ،‬ولی نباید‬ ‫موقع کشیدگی احساس درد‬ ‫کنید‪.‬این ورزش ها را با حرکت‬ ‫ساده کششی زیر شروع کنید‪.‬‬ ‫‪ 01‬مشت کردن دست‬ ‫دست خود را مشت کنید‪ ،‬طوری که شست شما روی بقیه انگشتان باشد‪.‬‬ ‫‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه مشت خود را نگه دارید‪ .‬سپس مشت خود را باز کنید و انگشتان خود‬ ‫را بکشید‪.‬‬ ‫این حرکت را حداقل ‪ 4‬بار‪ ،‬با هر دست انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 02‬کشیدن انگشتان دست‬ ‫این حرکت باعث کاهش درد و بهبود حرکت دست ها می شود‪.‬‬ ‫دست خود را روی یک سطح صاف مثل میز قرار دهید‪.‬‬ ‫کف دست خود را کامال به سطح میز بچسبانید‪ ،‬بدون اینکه فشاری به مفاصل انگشتان‬ ‫وارد شود‪ ،‬یعنی نباید خیلی دست خود را فشار دهید تا درد بگیرد‪.‬‬ ‫‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه دست خود را در این حالت نگه دارید و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫این حرکت را حداقل ‪ 4‬بار برای هر دست خود انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 03‬کشیدن سرپنجه دست‬ ‫این حرکت دامنه حرکت انگشتان دست را بهبود می دهد‪.‬‬ ‫دست خود را صاف نگه دارید‪.‬‬ ‫انگشتان دست خود را از قسمت باال به سمت داخل دست خم کنید‪ ،‬طوری که سر‬ ‫انگشتانبهقسمتپایینانگشت هابرخوردکند‪.‬‬ ‫‪ 30‬تا‪ 60‬ثانیه دست خود را در این حالت نگه دارید و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 4‬بار برای هر دست این حرکت را انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 04‬تقویت چنگ دست‬ ‫این حرکت‪ ،‬باز کردن دستگیره درب و نگه داشتن وسایل را در دست ها بدون اینکه بیافتند‪،‬‬ ‫اسانمی کند‪.‬‬ ‫یک توپ نرم پالســتیکی را در کف دست خود گرفته و تا جایی که می توانید ان را‬ ‫فشاردهید‪.‬‬ ‫چند ثانیه در این حالت بمانید و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫این حرکت را ‪ 10‬تا ‪ 15‬بار برای هر دست انجام دهید‪.‬‬ ‫شما می توانید این حرکت را ‪ 2‬تا ‪ 3‬بار در هفته انجام دهید‪ ،‬اما بایستی ‪ 48‬ساعت بین‬ ‫هر جلسه تمرین فاصله زمانی باشد‪.‬‬ ‫اگر مفصل انگشت شست شما اسیب دیده است‪ ،‬این حرکت را نباید انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 05‬تقویت نیشگون دست‬ ‫این حرکت ورزشی عضالت انگشتان دست شما را قوی می کند و به شما کمک می کند‬ ‫تا راحت تر کلید را در درب بچرخانید‪ ،‬و یا درب بسته بندی مواد خوراکی (درب کنسروها ) را‬ ‫باز کنید و اتومبیل خود را بنزین بزنید (یعنی راحت تر شیر پمپ بنزین را دستتان نگه دارید)‪.‬‬ ‫یک توپ اسفنجی نرم را با سر انگشتان دست خود فشار دهید‪.‬‬ ‫‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه دست خود را در این حالت نگه دارید و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫این حرکت را ‪ 10‬تا ‪ 15‬بار برای هر دست انجام دهید‪.‬‬ ‫شما می توانید این حرکت را ‪ 2‬تا ‪ 3‬بار در هفته انجام دهید‪ ،‬اما بایستی ‪ 48‬ساعت بین‬ ‫هر جلسه تمرین فاصله زمانی باشد‪.‬‬ ‫اگر مفصل انگشت شست شما اسیب دیده است‪ ،‬این حرکت را نباید انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 06‬بلند کردن انگشت دست‬ ‫این حرکت ورزشی‪ ،‬دامنه حرکت و انعطاف پذیری انگشتان دست را زیاد می کند‪.‬‬ ‫کف دست خود را روی یک سطح صاف مثل میز قرار دهید‪.‬‬ ‫یکی از انگشتان خود را به ارامی بلند کنید و سپس پایین بیاورید‪.‬‬ ‫این حرکت را برای بقیه انگشتان دست خود تکرار کنید‪.‬‬ ‫انگشتان دست خود را‬ ‫از قسمت باال به سمت داخل‬ ‫دست خم کنید‪ ،‬طوری که‬ ‫سر انگشتان به قسمت پایین‬ ‫انگشت ها برخورد کند‬ ‫کف دست خود را صاف و به‬ ‫طور عمودی نگه دارید‪ .‬انگشت‬ ‫شست خود را به طور صاف‪ ،‬به‬ ‫سمت داخل کف دست ببرید و‬ ‫بکشید طوری که فقط مفصل‬ ‫پایینی شست حرکت کند‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫هر بار که انگشت شست‬ ‫خود را به یکی از انگشتان‬ ‫می چسبانید‪ 30 ،‬تا ‪ 60‬ثانیه‬ ‫در این حالت کششی بمانید و‬ ‫سپس با انگشت دیگر ان را‬ ‫انجام دهید‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫هر بار که انگشت شست خود را به یکی از انگشتان‬ ‫می چسبانید‪ 30،‬تا‪ 60‬ثانیه در این حالت کششی بمانید و‬ ‫سپس با انگشت دیگر ان را انجام دهید‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 4‬بار‪ ،‬برای هر دســت این حرکت را انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫‪ 10‬کشش انگشت شست‬ ‫این دو حرکت کششی را برای مفصل انگشت شست‬ ‫خود انجام دهید‪:‬‬ ‫الف‪ -‬کف دســت خود را صاف و به طور عمودی نگه‬ ‫دارید‪ .‬سپس به ارامی باالی انگشت شست خود را خم‬ ‫کنید تا به پایین انگشت اشاره برسد‪.‬‬ ‫دست خود را ‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه در این حالت نگه دارید‬ ‫و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 4‬بار‪ ،‬برای هر دســت این حرکت را انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫ب‪ -‬کف دســت خود را صاف و به طور عمودی نگه‬ ‫دارید‪ .‬انگشت شست خود را به طور صاف‪ ،‬به سمت داخل‬ ‫کف دست ببرید و بکشید طوری که فقط مفصل پایینی‬ ‫شستحرکتکند‪.‬‬ ‫دست خود را ‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه در این حالت نگه دارید‬ ‫و سپس رها کنید‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 4‬بار‪ ،‬برای هر دســت این حرکت را انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫اطالعات ورزشی‬ ‫این حرکت را ‪ 8‬تا ‪ 12‬بار برای هر دست انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 07‬کشش انگشت شست دست‬ ‫تقویت عضالت انگشت شست به شما کمک می کند تا وسایل‬ ‫سنگینی مثل قوطی های کنسرو و بطری های مواد غذایی را‬ ‫راحت تر برداشته و بلند کنید‪.‬‬ ‫کف دســت خود را روی سطح میز قرار دهید‪ .‬سپس یک‬ ‫کش پالستیکی را دور دست خود بیندازید‪ ،‬طوری که از پایین‬ ‫انگشتان و پشت دست بگذرد‪.‬‬ ‫به ارامی انگشت شست خود را تا جایی که می توانید از سایر‬ ‫انگشتان دور کنید‪ .‬انگشتان دیگر در کنار هم باشند‪.‬‬ ‫‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه دست خود را در این حالت نگه دارید و سپس‬ ‫رهاکنید‪.‬‬ ‫این حرکت را ‪ 10‬تا ‪ 15‬بار برای هر دست انجام دهید‪.‬‬ ‫شما می توانید این حرکت را ‪ 2‬تا ‪ 3‬بار در هفته انجام دهید‪،‬‬ ‫اما بایستی‪ 48‬ساعت بین هر جلسه تمرین فاصله زمانی باشد‪.‬‬ ‫‪ 08‬خم کردن انگشت شست‬ ‫این حرکت ورزشی‪ ،‬میزان تحرک انگشت شست را زیاد می کند‪.‬‬ ‫کف دست خود را باز و به طور عمودی نگه دارید و انگشتان‬ ‫خود را باز کنید‪.‬‬ ‫انگشت شست خود را تا جایی که می توانید از سایر انگشتان‬ ‫دور کنید‪ .‬ســپس ان را به سمت داخل کف دست خم کنید‪،‬‬ ‫طوریکهسرانگشتشستبهپایینانگشتکوچکشمابرسد‪.‬‬ ‫دست خود را ‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه در این حالت نگه دارید و سپس‬ ‫رهاکنید‪.‬‬ ‫حداقل ‪ 4‬بار‪ ،‬برای هر دست این حرکت را انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ 09‬لمس کردن انگشت شست‬ ‫این حرکت ورزشی دامنه حرکت انگشت شست شما را افزایش‬ ‫می دهد و کمک می کند تا کارهایی مثل برداشتن و نگه داشتن‬ ‫مسواک‪ ،‬چنگال‪ ،‬قاشق و قلم موقع نوشتن را راحت تر انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫کف دست خود را به طور عمودی نگه دارید‪ ،‬طوری که مچ‬ ‫دست شما صاف باشد‪.‬‬ ‫به ارامی ســر انگشت شست را به سر چهار انگشت دیگر‪،‬‬ ‫یکی یکی بچسبانید‪ ،‬طوری که شکل‪ O‬انگلیسی ایجاد شود‪.‬‬ ‫‪91‬‬ ‫ورزش های مناسب و نامناسب‬ ‫برای افراد مبتال به اسم‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪92‬‬ ‫بهترین ورزش ها برای شما ورزش هایی هستند که‬ ‫استقامت و تحمل شما را باال می برند و باعث بهبود‬ ‫وضعیتتنفس تانمی شوند‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬شنا مفید است‬ ‫یکی از ورزش های مناسب و سبک برای افزایش‬ ‫قدرت تنفسی بیماران اسمی‪ ،‬شنا است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬رکاب بزنید‬ ‫دوچرخه سواری برای شما مفید است‪.‬‬ ‫‪Á Á‬پیاده روی همیشه و همه جا‬ ‫یکی دیگر از ورزش های مناسب‪ ،‬ارزان و قابل استفاده‬ ‫برای افراد مبتال به اسم چه در داخل منزل و چه در‬ ‫محیط بیرون پیاده روی است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬یوگا برای ارامش بیشتر‬ ‫یوگا باعث می شود که ارامش بیشتری کسب کنید‬ ‫و استرس هایتان کنترل شود‪.‬‬ ‫ورزش هــای دیگــر از جمله تنیــس‪ ،‬قایقرانی‪،‬‬ ‫ژیمناستیک وغیره (البته با نظر و اجازه پزشک) نیز‬ ‫مفید است‪.‬‬ ‫‪ Á Á‬ورزش های نامناسب برای افراد مبتال‬ ‫به اسم‬ ‫از ورزش کــردن در مکان هایــی که احتمال بروز‬ ‫الرژی را باال می برند و همچنیــن از ورزش های‬ ‫خشنبپرهیزید‪.‬‬ ‫به همین دلیل ورزش هایی مانند اســب سواری‪،‬‬ ‫راگبی‪ ،‬بسکتبال‪ ،‬فوتبال و غیره برای شما توصیه‬ ‫نمی شود‪.‬‬ ‫تنها ورزشــی که برای افراد مبتال به اسم مطلقا‬ ‫ممنوع اســت‪ ،‬غواصی در زیر اب است‪ ،‬به خاطر‬ ‫اینکه کپســول های اکســیژن حــاوی ترکیبات‬ ‫الرژی زاییهستند‪.‬‬ ‫خطرات استفاده از داروهای‬ ‫هورمون رشد در بدنسازی‬ ‫درخصوص خطرات احتمالی این داروها‪ ،‬می توان گفت بیماری «اکرومگالی» که در اثر‬ ‫زیادی هورمون رشد ایجاد می شود‪ ،‬عالئم و ع‍وارض مشخصی دارد‪.‬‬ ‫فشارخون یکی از عوارض مهم این دارو است که متاسفانه خیلی وقت ها بعد از قطع‬ ‫ان هم از بین نمی رود‪.‬‬ ‫یکی از عوارض هورمون رشد این است که بعد از قطع ان‪ ،‬به سرعت عضالت‪،‬‬ ‫تحلیل رفته و چربی جایگزین انها خواهد شد و فرد به شدت چاق و بد فرم می شود‪.‬‬ ‫نارســایی قلبی‪ ،‬اختالل دید‪ ،‬برخی از تومورها و سردردهای شدید نیز از عوارض‬ ‫استفاده نابجا از هورمون رشد است‪.‬‬ ‫همچنین دیابت از دیگر عوارضی است که در افراد مستعد به وجود می اید‪ .‬این نوع‬ ‫دیابت از نوع وابسته به انسولین است‪.‬‬ ‫استخوان های صورت به خصوص پیشانی و فک در اثر استفاده طوالنی از این داروها‬ ‫بزرگ می شود و ظاهری ناخوشایند پیدا می کنند‪.‬‬ ‫کشیدگی و پارگی تاندون ها از عوارض بسیار مهم و خطرناک سوءاستفاده از هورمون‬ ‫رشد است‪.‬‬ ‫با تمام این عوارض‪ ،‬خیلی ها مبادرت به ادامه مصرف این داروی پر عارضه می کنند‪.‬‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫زنــــگ ورزش‬ ‫رادیومهراوا‪...‬‬ ‫رادیوییبهوسعتایران‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫با رادیو مهراوا‪ ،‬اوای مهرتان را به گوش دنیا برسانید‪.‬‬ ‫رادیو مهراواست کانالی برای اینکه بشنوید و شنیده شوید‪...‬‬ ‫راهی برای معرفی هنرمندان جوان و تریبونی ازاد برای گپ و گفت با تمام چهره هایی که دوستشان دارید‪.‬‬ ‫رادیو اینترنتی مهراوا از طریق سایت ‪www.radiomehrava.com‬‬ ‫دوازده مال سال‪ ،‬هر روز هفته و ‪ 24‬ساعته در خدمت شما است‪.‬‬ ‫اپلیکیشن رادیو مهراوا بزودی‬ ‫شماره پیامک‪1000088883315 :‬‬ ‫صفحه رادیو مهراوا در اینستاگرام‪@radiomehrava :‬‬ ‫‪93‬‬ ‫خواندنی ها‬ ‫ابداعماشینظرفشوییبدوننیازبهبرق‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪94‬‬ ‫ماشین ظرفشویی ‪ ،Circo‬دستگاهی دستی است و برای شستن ظروف نیازی به برق ندارد که به نوعی‬ ‫سازگار با محیط زیست است‪ .‬این ماشین ظرفشویی‪ ،‬بسیار ارزان تر از مدل های معمول و کار با ان بسیار راحت‬ ‫است‪ .‬این فناوری قابل استفاده در فضای محدود است و برای افرادی که استطاعت خرید ظرفشویی های‬ ‫برقی را ندارند‪ ،‬بسیار مناسب و کارامد است‪.‬ماشین ظرفشویی ‪ ،Circo‬عالوه بر اینکه هزینه برق ندارد‪ ،‬با‬ ‫استفاده از دسته ای که بر روی ان نصب شده‪ ،‬کار می کند‪ .‬این دستگاه عالوه بر اینکه نیازی به برق ندارد‪،‬‬ ‫به جای ‪ 10‬لیتر اب مصرفی در ظرفشویی های معمولی از سه لیتر اب استفاده می کند‪ .‬این ظرفشویی به‬ ‫گونه ای طراحی شده است که جایگزینی برای قسمت خشک کن ظروف در اشپزخانه باشد و مکانیزمش‬ ‫همانندظرفشویی هایمعمولیاست‪.‬‬ ‫استخراجمادهاولیهتلفنهمراهازگیاهان‬ ‫محققانالمانیموفقبهشناساییمنبعیطبیعیودردسترسبرایعنصرنیمه رسانایژرمانیومشده اندکهدر‬ ‫صنایعنیمه رسانابسیارکاربردیبودهامابهدلیلماهیتبسیارانفعالی اشاستخراجانبسیاردشواراست‪.‬‬ ‫این ماده در تلفن همراه هوشمند یافت می شود‪ ،‬اما در سطح زمین قابل استخراج نبوده و با این که یک عنصر‬ ‫زمینی کمیاب نیست‪ ،‬اما در عین حال بسیار دست نیافتنی است و مهم ترین منابع تولید ان درحال حاضر در چین‬ ‫وجود دارد‪.‬‬ ‫اخیرا محققان دانشگاه معدن و فناوری فرایبورگ توانسته اند از گیاهان برای استخراج این ماده دست نیافتنی‬ ‫استفادهکنند‪.‬اینگیاهانازنظرتخصصیوژنتیکیدستکارینشده اند‪،‬بلکهدرحقیقتهمانگیاهانباغچه ای‬ ‫همچونگل هایافتابگردان‪،‬علف هاوذرت هاهستند‪.‬‬ ‫اساساضایعاتمعادنروی‪،‬بسترمناسبیبرایجاریشدناب هایغنیازژرمانیومفراهممی کند‪.‬گیاهاننیز‬ ‫ژرمانیومرابهداخلریشه هایخودمی کشندوسپسباکتری هاواردعملشدهوگیاهانراوادارمی کنندتاژرمانیوم‬ ‫خالصاستخراجکنند‪.‬اینژرمانیومبعدامی توانددرگوشی هایهمراههوشمندمورداستفادهقراربگیرد‪.‬‬ ‫این طرح هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد اما محققان امیدوارند راهی برای تولید عناصر کمیاب با استفاده از‬ ‫روش های در دسترس تر فراهم کرده و وابستگی به چین برای تولید این گونه عناصر را کاهش دهند‪.‬‬ ‫تاثیراتادامسبرذهن‬ ‫زمان های زیادی پیش می اید که اهنگ یا فکر خاصی در ذهن انسان تکرار می شود و خالصی از ان به‬ ‫سختی صورت می گیرد؛ اما اکنون محققان دریافته اند که جویدن ادامس می تواند راه حل ساده ای برای این‬ ‫معضل باشد‪ .‬هم چنین پژوهشگران دانشگاه ریدینگ انگلیس در یافته اند که ادامس می تواند برای جلوگیری‬ ‫از عود خاطرات ازاردهنده در مغز مورداستفاده قرار بگیرد‪ .‬شواهد علمی نیز در تایید تاثیر جویدن ادامس برای‬ ‫سرعت بخشیدن به روند تفکر و هوشیاری در نشریه «‪ »Brain and cognition‬منتشر شده است‪.‬‬ ‫همهانسان هاچشمقهوه ایدارند‬ ‫رنگچشمابینتیجهیکتکاملانسانیجدیداست‪.‬محققاندانشگاهکپنهاگمی گویندجهشژنینیازمند‬ ‫این رنگ‪ ،‬به طور تصادفی و شانسی در جایی در نزدیکی سواحل دریای سیاه در یک فرد و حدودا شش هزار تا‬ ‫‪ ۱۰‬هزار سال پیش روی داده و منشا تمامی انسان های چشم ابی امروزی بوده است‪ .‬تغییر ژنتیکی‪ ،‬رنگ ابی را‬ ‫در قرنیهنمی سازدبلکهبیشترسازوکاری راکه رنگدانه قهوه ای مالنین را میسازد‪،‬خاموش می کند‪.‬دکترهانس‬ ‫ایبرگ از دانشگاه کپنهاگ می گوید‪ :‬در اصل چشم همه ما قهوه ای است‪ .‬یک نظریه می گوید اب و هوای سرد‬ ‫و اسمان های تیره به گسترش تغییر رنگ کمک می کند‪ .‬نبود مالنین موجب می شود رنگ پوست افراد نیز‬ ‫روشن تر شود و پوست بور و روشن جذب ویتامین ‪ D‬را افزایش می دهد‪ .‬این تغییرات امکان جذب ویتامین ‪D‬‬ ‫را برای اهالی اقلیم شمالی که نور افتاب کمی دریافت می کنند ضروری است‪.‬‬ ‫شستشویدستباهوا‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫خواندنی ها‬ ‫گروهی شــامل هفت دانشجوی چینی توانســته اند یک جایزه برتر‬ ‫بین المللی را برای ابداع دســتگاهی که از هوا برای پاک کردن دســت‬ ‫استفاده می کند‪ ،‬بدست بیاورند‪ .‬این روش در نهایت منجر به صرفه جویی‬ ‫چشمگیری در مصرف اب خواهد شد‪.‬‬ ‫دستگاه محققان دانشگاه ژجیانگ چین با قدم گذاشتن بر روی یک‬ ‫پدال کار می کند که هوای فشرده را با مقدار کمی بخار اب ترکیب کرده‬ ‫و به کاربر اجازه می دهد تا بطور موثری باکتری و الودگی را از دســتان‬ ‫خود دور کند‪ .‬به گفته محققان‪ ،‬این تجهیزات تا ‪ 90‬درصد در مصرف اب‬ ‫صرفه جویی کرده و در عین حال‪ ،‬نتایج مشابهی با شستشوی دست ها با‬ ‫اب را ارائه می کند‪.‬‬ ‫این دانشجویان یک سال را صرف ساخت این دستگاه کردند‪ .‬محققان‬ ‫عملکرد اب در فرایند شستشــوی دست ها را بررسی کردند‪ .‬تعداد کمی‬ ‫از لکه های روی دست ها با اب قابل حل شدن هستند اما بیشتر الودگی‬ ‫و باکتری هــا با اب جاری از بین می روند‪ .‬ان ها تصمیم گرفتند از هوای‬ ‫پرســرعت برای کنار راندن این الودگی ها بجای شستشو با اب استفاده‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫این گروه توانستند از‪ 13‬گروه رقیب دیگر از برخی از برترین دانشگاههای‬ ‫جهان مانند دانشگاه کمبریج و دانشگاه هنگ کنگ پییشی ببرند‪.‬‬ ‫تولیدابنوشیدنیخنکدربیابانباقطرهابخورشیدی‬ ‫موسسه منابع جهانی اعالم کرده که تا سال ‪ 33 ،2040‬کشور با بحران کم ابی‬ ‫مواجه خواهند شد که این عامل باعث شده تا مخترعان درصدد طراحی ابزاری‬ ‫کارامدتر برای مقابله با این بحران باشند‪.‬‬ ‫اپ ورهگــن‪ ،‬طراح هلندی موفق به طراحی دســتگاهی برای تولید اب در‬ ‫بیابان ها شده که «قطره اب» (‪ )WaterDrop‬نام گرفته است‪ .‬وی با بهره گیری‬ ‫از مفهوم انرژی خورشیدی‪ ،‬دستگاه شیشه ای دستی برای تولید اب در بیابان ها‬ ‫طراحی کرد‪.‬‬ ‫به گفته ورهگن‪ ،‬طرح وی چیزی شبیه به داستان های تخیلی است‪ ،‬اما طی‬ ‫سال های اخیر فناوری خورشیدی جهش های بزرگی داشته است‪.‬‬ ‫ورهگن اظهار کرد‪ :‬با افزایــش دما مقدار اب موجود در هوا افزایش می یابد‪.‬‬ ‫معموال دمای باالتر به معنی نور خورشید بیشتر نیز هست‪ .‬پس چرا بر استخراج‬ ‫اب از هوا با انرژی تجدیدپذیر خورشید تمرکز نکنیم؟! به کمک این روش‪ ،‬اب‬ ‫موردنیاز برای مصارف خانگی و کشــاورزی در بیشتر مناطق خشک جهان در‬ ‫دسترس قرار می گیرد‪.‬‬ ‫ماژول های فتووالتیک روی ســطح خارجی این دستگاه‪ ،‬در طول روز انرژی‬ ‫خورشیدی را جذب می کنند‪ .‬از این انرژی می توان برای خنک کردن هوا و تولید‬ ‫چگالش استفاده کرد‪ .‬همچنین می توان انرژی موردنیاز یک فن تولیدکننده جریان‬ ‫هوا را تامین کرد‪ .‬بطور نظری‪ ،‬قطرات اب نهایی در مخزن کوچک این دستگاه‬ ‫ذخیره می شود‪.‬‬ ‫ورهگن پیشنهاد می کند که با ادغام سنگ های کوچک به دستگاه می توان‬ ‫خاصیت معدنی بودن را به اب تولید شده اضافه کرد‪ .‬در دهانه خروجی این دستگاه‪،‬‬ ‫یک فیلتر اب کربنی قابل تعویض قرار دارد‪.‬‬ ‫یک شرکت نساجی اسپانیایی‪ ،‬تی شرت هایی را که به جلوگیری از گزش پشه ها‪ ،‬کنه ها‪ ،‬ساس ها و سایر‬ ‫حشرات کمک می کنند‪ ،‬طراحی و تولید کرده است‪.‬این شرکت چهار سال را به تحقیق و ازمایش طراحی‬ ‫و ساخت این لباس در البراتوارهای بین المللی از جمله در برزیل اختصاص داده است‪ .‬در ماه ژوئن سال‬ ‫جاری میالدی‪ ،‬بخش نخست از این تی شرت ها برای فروش در ‪ 80‬داروخانه در سراسر اسپانیا تحویل داده‬ ‫شد‪.‬این لباس غیرمعمول در اجزاء تشکیل دهنده خود دارای ماده پرمترین که حشرات را می ترساند‪ ،‬است‪.‬‬ ‫به نظر تولید کنندگان‪ ،‬اثر این تی شرت ها در فراری دادن حشرات ‪ 94‬درصد است‪ ،‬این شرکت اسپانیایی‬ ‫موسوم به ‪ STINGBYE‬گواهینامه بین المللی کیفیت را از شرکت سوئیسی ‪ Sanitized‬که یکی از‬ ‫لیدرهای جهانی در زمینه بهداشت است‪ ،‬دریافت کرده است‪.‬تولید کنندگان می گویند این لباس هم برای‬ ‫بزرگساالن و هم برای کودکان مناسب است و هیچ بوی ناخوشایندی ندارد‪.‬این شرکت اسپانیایی معتقد‬ ‫است تی شرت های او به ویژه به درد افرادی می خورد که قصد سفر به افریقا و اسیا‪ ،‬جایی که احتمال ابتال‬ ‫به بیماری های خطرناک از طریق گزش حشرات وجود دارد‪ ،‬را دارند‪.‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫تی شرتیکهپشه هارافراریمی دهد‬ ‫‪95‬‬ ‫حداقلدستمزدساعتیکارگران وسنامید‬ ‫بهزندگی دربیستکشوردنیا‬ ‫مرکزمطالعات«کاوریجاکسگروپ»مختصرنگاهی‬ ‫به حداقل دستمزد ساعتی کارگران در بیست کشور‬ ‫مختلف دنیا کرده است‪.‬اماری که نشان می دهد‬ ‫کمترین دستمزد متعلق به کشور افریقایی سیرالئون‬ ‫با رقمی معادل‪ 0/03‬دالر درساعت است‪ .‬در این امار‬ ‫استرالیا با رقم ‪ 16/88‬دالر در ساعت در صدر جدول‬ ‫قرارگرفتهاست‪.‬‬ ‫طراحی‪:‬محمداحتشامی‬ ‫حداقلدستمزد‬ ‫استرالیا‬ ‫ساعتیکارگران‬ ‫دربیستکشوردنیا‬ ‫‪ 16/88‬دالر‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫فرانسه‬ ‫نیوزلند‬ ‫انگلیس‬ ‫کانادا‬ ‫ژاپن‬ ‫ایاالت متحده‬ ‫‪ 12/ 09‬دالر‬ ‫‪ 11/18‬دالر‬ ‫‪ 9/83‬دالر‬ ‫‪ 9/75‬دالر‬ ‫‪ 8/17‬دالر‬ ‫‪ 7/25‬دالر‬ ‫اسپانیا‬ ‫یونان‬ ‫کره جنوبی‬ ‫پرتقال‬ ‫هنگ کنگ‬ ‫ارژانتین‬ ‫‪ 5/57‬دالر‬ ‫‪ 5/06‬دالر‬ ‫‪ 4/31‬دالر‬ ‫‪ 4/19‬دالر‬ ‫‪ 3/87‬دالر‬ ‫‪ 3/79‬دالر‬ ‫لهستان‬ ‫برزیل‬ ‫روسیه‬ ‫چین‬ ‫مکزیک‬ ‫فیلیپین‬ ‫افغانستان‬ ‫‪ 2/83‬دالر‬ ‫‪ 1/98‬دالر‬ ‫‪ 0/97‬دالر‬ ‫‪ 0/80‬دالر‬ ‫‪ 0/66‬دالر‬ ‫‪ 0/61‬دالر‬ ‫‪ 0/57‬دالر‬ ‫سـنامیدبهزندگی‬ ‫چین‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫کانادا‬ ‫زیر و بم‬ ‫استرالیا‬ ‫کرهجنوبی‬ ‫ژاپن‬ ‫پرتقال‬ ‫ایاالت متحده‬ ‫‪59/0‬‬ ‫نسبت دستمزد زنان به مردان در ایران‬ ‫زنـان‬ ‫کارگر‬ ‫هنگ کنگ‬ ‫نیوزلند‬ ‫زنان ایرانی به طور متوسط ‪ ۴۱‬درصد‬ ‫کمتر از مردان دستمزد میگیرد‬ ‫اسپانیا‬ ‫فرانسه‬ ‫ایــران‬ ‫‪%41‬‬ ‫انگلیس‬ ‫‪71‬‬ ‫‪74‬‬ ‫‪72‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪83‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪78‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪78‬‬ ‫‪77‬‬ ‫‪84‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪84‬‬ ‫‪81‬‬ ‫حــدود ‪ ۴0‬درصد تمام کارگران جهان را‬ ‫زنان تشــکیل می دهند اما درامد زنان‬ ‫هنوز حدود دو سوم درامد مردان است‪.‬‬ ‫‪01‬‬ ‫روسیه‬ ‫‪78‬‬ ‫‪83‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪86‬‬ ‫‪82‬‬ ‫‪75‬‬ ‫‪82‬‬ ‫‪78‬‬ ‫رتبه ایران‪98 :‬‬ ‫‪96‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪84‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪77‬‬ ‫‪84‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪78‬‬ ‫‪82‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪77‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪79‬‬ ‫یونان‬ ‫(ردهبندیبراساسامارسازمانمللمتحد)‬ ‫‪77‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪61‬‬ ‫‪74‬‬ ‫‪67‬‬ ‫‪%40‬‬ ‫کمترین نابرابری بین زن و مرد از نظر دستمزد ‪:‬‬ ‫رده اول‪ :‬کشور افریقایی‬ ‫بروندی(بروندی از فقیرترین کشورهای‬ ‫جهان است که از هر ‪ ۵‬نفر جمعیت ان‬ ‫‪ ۴‬نفر زیر خط فقر زندگی میکنند)‬ ‫نسبتدستمزد‬ ‫زنان به دستمزد‬ ‫مردان در این‬ ‫کشور‪:‬‬ ‫‪ - ۸۳/0‬دستمزد‬ ‫زنان ‪ ۱۷‬درصد‬ ‫کمتر از دستمزد‬ ‫مردان است‬ ‫‪10.... 02‬‬ ‫رده های دوم تا دهم‪:‬‬ ‫کشورهای مغولستان‪ ،‬قطر‪ ،‬تایلند‪،‬‬ ‫مالزی‪ ،‬زامبیا‪ ،‬امارات‪ ،‬نروژ‬ ‫فیلیپین‪ ،‬و سنگاپور‬ ‫پردرامدترین و‬ ‫کم در امد ترین مشاغل دنیا‬ ‫متاسفانه‬ ‫اکثرمشاغلدوست‬ ‫داشتنیساالنه‬ ‫کمتر از پنجاه هزار‬ ‫دالر درامد دارند‬ ‫حامد رسولی | در حال حاضر هیچ مرجع واحدی وجود ندارد که بتوانیم با استناد به ان بگوئیم کدام شغل خوب است‬ ‫و کدام بد‪.‬کدام پر درامد است و کدام نه‪ .‬شاید بهترین راه اکتفا به اخرین داده ها و امار اعالم شده نشریاتی چون‬ ‫فوربس و یا اکونومسیت باشد که هر از گاهی‪ ،‬نگاهی گذرا به بدترین و بهترین شغل های دنیا با معیار درامد و میزان‬ ‫حجم کاری برای کارگران و کارمندان‪ ،‬می اندازند‪:‬‬ ‫طراحی‪:‬محمداحتشامی‬ ‫کمدرامدترینمشاغلدنیا‬ ‫‪ 48610‬دالر ‪ 42460‬دالر ‪ 41720‬دالر ‪ 39030‬دالر ‪ 48710‬دالر ‪ 47720‬دالر‬ ‫مجری‬ ‫خبرنگار‬ ‫کارمند اداره مالیات‬ ‫قانونگذار‬ ‫مدل‬ ‫اشپز و سراشپز‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫ا یفنو گـــــر ا فیک‬ ‫کاراگاه خصوصی‬ ‫تکنسین اتاق عمل‬ ‫مهماندار‬ ‫کار در چاپ خانه‬ ‫مشاور‬ ‫اتش نشان‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫‪ 40510‬دالر ‪ 43640‬دالر ‪ 39410‬دالر ‪ 38860‬دالر ‪ 27830‬دالر ‪ 46600‬دالر‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫پردرامدترینمشاغلدنیا‬ ‫متوسط درامد این مشاغل‪ 100‬هزار دالر در سال است‬ ‫‪97‬‬ ‫مهندسی مخزن‬ ‫مهندسی نفت‬ ‫وکیل ثبت اختراع‬ ‫متخصص داده ها‪ ،‬فناوری اطالعات‬ ‫ژئوفیزیک دان‬ ‫محقق‬ ‫حسابدار و مرور گر‬ ‫مهندسی نرم افزار‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین درامد ساالنه‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫میانگین در امد ساالنه‬ ‫‪ 136000‬دالر ‪ 130000‬دالر ‪ 146000‬دالر ‪ 113000‬دالر ‪ 105000‬دالر ‪ 99000‬دالر ‪ 93000‬دالر ‪ 115000‬دالر‬ ‫و کالغی خبر اورد که‪...‬‬ ‫‪www . zirobamonline . com‬‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪98‬‬ ‫مهدیســا صفری خواه| می گن یه کالغ ســیاهی بود که همه نوع خبری‪ ،‬از‬ ‫فرهنگی گرفته تا اجتماعی و اقتصادی رو پوشــش می داد؛ اص ً‬ ‫ال واسه خودش یه‬ ‫فایش روشن‬ ‫خبرگزاری بود که یه تنه می زد به قلب هر چی خبر‪ .‬صبح به صبح وای ُ‬ ‫می کرد و تو گوشیش دنبال خبرای تازه بود‪ .‬نه روز تعطیل تو سرش می رفت نه‬ ‫بین التعطیلین حالیش بود؛ یه ریز در حال مخابر ه خبر بود‪ .‬زرد و سفید و سیاه هم براش‬ ‫نداشت‪ .‬یه تنه سرانه خبربازی تو کشوٌر‪ ،‬باال کشیده بود‪ .‬نه حق التحریر داشت‪ ،‬نه بیمه‬ ‫خبر هم‬ ‫بود‪ ،‬فقط از پروسه عجیب یه کالغ چهل کالغ خوشش می اومد‪ .‬این چند تا ُ‬ ‫از کشیک دادن این ور و اون ور برامون اورده‪...‬‬ ‫می گن‪ " :‬قراره تبلت دانش اموزی باهمکاری خانواده ها و وزارت اموزش و‬ ‫پرورش در اختیار دانش اموزان قرار بگیره"‬ ‫واال ما که چهارتا پیرهن بیشتر از این بچه ها پاره کردیم‪ ،‬وقتی یه تبلت می دن‬ ‫دســتمون تا ســه روز از اتاق جز برای موارد اضطراری بیرون نمی اییم‪ ،‬حاال این‬ ‫بچه ها اون هم تو مقطع ابتدایی و اول و دوم متوسطه قراره باهاش چه جوری درس‬ ‫بخونن ما هم چیزی نمی دونیم‪ .‬اص ً‬ ‫الکی مداده‪.‬‬ ‫ال کِیف درس خوندن به تراشیدن ِ‬ ‫البد از ده ســالگی هم باید براشون دنبال‬ ‫پزشک ارتوپد باشــیم‪ ،‬واسه عمل کانال‬ ‫مفصل انگشت َشست!‬ ‫می گن‪ " :‬تعرفه های پزشکی سال‬ ‫‪ ،94‬پانزده درصد افزایش پیدا کرده‪".‬‬ ‫البته ما این تعرفه ها رو اعالم نمی کنیم‪،‬‬ ‫چون اصوال تعرفه رو کی داده‪ ،‬کی گرفته؟!‬ ‫مورد داشتیم حقوق یه ساله ش رو گذاشته‬ ‫پای تشخیص بیماریش‪ ،‬به مرحله درمون‬ ‫که رســیده تو اوج خداحافظی کرده! اص ً‬ ‫ال‬ ‫پات می ذاری تو‬ ‫یه جوری شــده که وقتی ُ‬ ‫مطب دکتر‪ ،‬فقط "س ه جلسه "‪ ،‬درگیر ا م ار ای‬ ‫و سی تی اسکن و ازمایشی؛ از جلسه چهارم‬ ‫تازه ازتون‪ ،‬شرح بیماری می خوان!‬ ‫می گن‪":‬یک میلیون مدرک جعلی‬ ‫توســط اموزش و پرورش کشف و منهدم‬ ‫شده ‪".‬‬ ‫شون‬ ‫جعلی‬ ‫مدارک‬ ‫که‬ ‫اونایی‬ ‫تکلیف‬ ‫پس‬ ‫ُ‬ ‫چی؟! مورد‬ ‫اویزون کردن تو محل کارشون ِ‬ ‫داشتیم یه جوری ام پی تری و سریع از مقطع‬ ‫فوق دیپلم رسیده به مقطع دکترا که اگه تو‬ ‫ترافیک صبحگاهی‪ ،‬از اتوبان همت بیفتی تو‬ ‫رسالت‪ ،‬بازم بیشتر از دوران تحصیل ایشون در همه این مقاطع‪ ،‬طول می کشه‪ .‬حاال‬ ‫که دســت تون گرم شده یه فکری هم برای انهدام این ادما‪ ،‬ببخشید انهدام مدرک‬ ‫تحصیلی این ادما بکنید!‬ ‫می گن‪ ":‬سامانه رصد اسیب های اجتماعی راه اندازی شد"‬ ‫البته راه اندازی این سامانه‪ ،‬چیزی از ارزش های االن مون کم نمی کنه؛ چون همین‬ ‫حاال هم کارمون رصد کردنه‪ .‬دیگه خیلی بخوایم انرژی بذاریم یه فیلمی هم می گیریم‬ ‫و بلوتوثش می کنیم برای بقیه‪ .‬تازه خیلی از مشکالت این سامانه ها رو هم نداریم که‬ ‫ت مرحله‪ ،‬فشار کلید مربع‪ ،‬وشماره گیری عدد‪ ،‬فشار دکمه ستاره‪،‬‬ ‫بعد از گذروندن هف ‬ ‫ی می رسی به مرحله پاسخگویی اپراتور‪ ،‬می بینی وقت ناهارشونه‪ .‬نکته جالبش هم‬ ‫وقت ‬ ‫اینه‪ ،‬بعد از اتمام این مراحل‪ ،‬از ادم می خوان که تو نظر سنجی شون درباره کیفیت‬ ‫ارائه خدمات هم شرکت کنه!‬ ‫می گن‪ " :‬قراره تمام برنج های وارداتی کد و شناسه رهگیری داشته باشن‪".‬‬ ‫ما که هنوز پی به مفهوم این شناســه رهگیــری نبردیم‪ .‬حاال هر کاری باهاش‬ ‫می کنید‪ ،‬لطفًا این بسته های قرعه کشی رو از تو شون در نیارید‪ .‬اخه یکی از تفریحات‬ ‫ک دستگاه خودرو‬ ‫سالم خونوادگی مون اینه که هر هفته جمعه ها تو رویاها مون برنده ی ‬ ‫شاسی بلند می شیم واسه رسیدن ب ه اون تا حاال ‪ 24‬کیلو اضافه وزن هم پیدا کردیم!‬ ‫کشورشــون از ببر بنگال به شیر اسیایی یا‬ ‫می گن‪" :‬هندی ها می خوان نماد‬ ‫ُ‬ ‫همون شیر ایرانی تغییر بدن ‪ .‬قراره کل کتابای درسی شون هم براساس این تغییر‪،‬‬ ‫به روز بشه‪".‬‬ ‫یعنی از ی ه زاویه ای فرهنگ ســازی می کنن‪ ،‬که به عقل جن هم نمی رسه تا به‬ ‫چیزی زدن به اســم خودشون‪ .‬اون وقت ما‬ ‫خودت بیای می بینی یه گونه نادر از هر ُ‬ ‫ک ار مون شده شــمردن‪ ،‬یوزپلنگا و پلنگایی که یا جوون مرگ می شن یا با تریلی از‬ ‫روشون رد می شن یا بی سروصدا تور می ذاریم برای توریست ها واسه شکارشون‪ .‬وقتی‬ ‫هم اب ها از اسیاب افتاد با افتخار می گیم‪" :‬خوبه حاال بیمه بدنه بودن"‪.‬‬ ‫می گن‪" :‬پیکان استیشــن علی کریمی به قیمت ‪ 508‬میلیون تومان در یه‬ ‫مزایده به فروش گذاشته شد و هزینه اون هم‪ ،‬به نفع معلوالن خیریه فیاض بخش‬ ‫مشهد کنار گذاشته شد‪".‬‬ ‫خیلــی هم خوب و دم علی اقای کریمی هــم گرم‪ .‬برای بقیه بازیکنای فوتبال‬ ‫هم پیشنهاد می کنیم به جای گله از وضعیت‬ ‫پرداخت ها و تمــارض تو منطقه جریمه و‬ ‫اعالم ورشکســتگی‪ ،‬یه چیزایی رو هم از‬ ‫دوربری هاشــون یاد بگیرن‪ .‬چهره شدن به‬ ‫رفتن ارایشــگاه قبل از بازی و دو ســاعت‬ ‫حموم افتاب گرفتن و دور دور زدن با پورشه‬ ‫یه میلیاردی نیستا! حاال از ما گفتن بود‪.‬‬ ‫می گــن‪ ":‬ازدواج مجدد یه مجری‬ ‫تلویزیون براش دردسرساز شده‪".‬‬ ‫البته به نظر ما وقتــی ازدواج و طالق و‬ ‫همه زیر وبم های زندگی مون مستقیم بره‬ ‫روی اینستاگرام و توییتر وفیسبوک‪ ،‬نمی شه‬ ‫از تبعاتش هم فرار کــرد‪ .‬یه وقتایی بهتره‬ ‫حســابای کاربری مجازی مون رو دی اکتیو‬ ‫وغیر فعال کنیم و بریم ســرزندگی حقیقی‬ ‫خودمون‪ .‬حاال با دو ســه تا الیک و چند تا‬ ‫کامنت و همرسانی کمتر هم می شه زندگی‬ ‫کرد‪ ،‬اتفاقًا راحت تر هم می شه زندگی کرد‪.‬‬ ‫امتحانکنید!!‬ ‫می گن‪" :‬یه خواننده زیرزمینی تو یه‬ ‫مصاحبه با رضا رشیدپور گفته‪":‬‬ ‫دوست داشتم جای علی کریمی را بگیرم‪.‬‬ ‫چرا نشود؟ مگر علی کریمی ‪ 8‬پا دارد؟ می خواستم صبح تا شب تمرین کنم‪ .‬چون‬ ‫قبل تر این کار را کرده بودم و این باور را دارم که اگر بخواهم می توانم‪ .‬تیموریان هم‬ ‫عین من "موهای دم اسبی" دارد‪ .‬ریش هایش هم کم پشت است وگرنه ریش هایش را‬ ‫هم بلند می کرد‪ .‬ای کاش وقتی می خواستم فوتبال بازی کنم الاقل یک تست از من‬ ‫می گرفتند‪ .‬ان موقع روزی چهار ساعت می دویدم و امادگی بدنی فوق العاده ای داشتم‪،‬‬ ‫اما از من تست نگرفتند‪".‬‬ ‫البته ما فکر نمی کنیم هیچ جای دنیا تو ‪ 33‬ســالگی از ادم تست ورزشی بگیرن‬ ‫و برای ادم گواهی ســامت برای بازی در لیگ فوتبال صادر کنن‪ .‬اونی که شــما‬ ‫شنیدی طرف تا ‪ 37‬سالگی توپ می زنه یه بحث دیگه ست یعنی داره از ‪ 14‬سالگی‬ ‫تا ‪ 37‬سالگی بدون وقفه بازی می کنه‪ ،‬نه اینکه تازه تو ‪ 33‬سالگی هوس فوتبالیست ‬ ‫شدن به سرش بزنه و مصرانه هم خواهشمندیم به جای فرمان بق بقو‪ ،‬به بعضی از‬ ‫هواداران خاص تون بفرمایید کمتر از دیوارهای مجازی صفحات این و اون باال برن‪.‬‬ ‫اصال فضا یه وقتی یه جوری می شه که برای وررد به صفحه تون باید هشدار بیماران‬ ‫قلبیگذاشت!‬ ‫‪zirobamonline.com‬‬ ‫ا یفنو گـــــر ا فیک‬ ‫دورهجدید| شمارهیازدهم‬ ‫‪99‬‬

آخرین شماره های ماهنامه زیر و بم

ماهنامه زیر و بم 41

ماهنامه زیر و بم 41

شماره : 41
تاریخ : 1398/09/02
ماهنامه زیر و بم 40

ماهنامه زیر و بم 40

شماره : 40
تاریخ : 1397/12/04
ماهنامه زیر و بم 39

ماهنامه زیر و بم 39

شماره : 39
تاریخ : 1397/07/01
ماهنامه زیر و بم 38

ماهنامه زیر و بم 38

شماره : 38
تاریخ : 1396/12/05
ماهنامه زیر و بم 37

ماهنامه زیر و بم 37

شماره : 37
تاریخ : 1396/11/01
ماهنامه زیر و بم 36

ماهنامه زیر و بم 36

شماره : 36
تاریخ : 1396/10/02
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!