فصلنامه سلمی شماره 1 - مگ لند
0

فصلنامه سلمی شماره 1

فصلنامه سلمی شماره 1

فصلنامه سلمی شماره 1

‫‪4‬‬ ‫فردای دیروز‬ ‫‪5‬‬ ‫نامه محبوب‬ ‫صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟‬ ‫سردبیر‪ :‬سها کارساز‬ ‫هیئت تحریریه‪:‬‬ ‫فاطمه اقــائــی‪ ،‬مریم جعفری‪،‬‬ ‫غـ ــزالـ ــه ص ــب ــاغ ــی ــان ط ــوس ــی‪،‬‬ ‫سارا طوسیان‪ ،‬فاطمه عبیدی‪،‬‬ ‫سها کارساز‪ ،‬مریم مرتضی زاده‪،‬‬ ‫مریم معیری‬ ‫مدیر فنی‪ :‬سامان قاموس‬ ‫مدیر هنری‪:‬سیدمصطفیشفیعی‬ ‫با همکاری‪ :‬گروه گرافیک محیا‬ ‫‪7‬‬ ‫نشــــانه‬ ‫ݨٰ ݦ‬ ‫سلمی‪ ،‬بانوی ایــرانی مسـلمان‬ ‫فصـــــلنامه خــــــانــواده ایرانــــی‬ ‫‪16‬‬ ‫هم سانی‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫نشانی‪ :‬تهران‪ ،‬بزرگراه چمران‪،‬‬ ‫جنب پل مدیریت‪ ،‬دانشگاه‬ ‫امام صادق؟ع؟‪ ،‬مرکز رشد‬ ‫سامانه پیامکی‪:‬‬ ‫‪30004866303030‬‬ ‫رایانامه‪:‬‬ ‫‪markazeroshd.salma@gmail.com‬‬ ‫‪34‬‬ ‫استرس و راهکارهای‬ ‫مبارزه با ان‬ ‫‪25‬‬ ‫راستی‪ ،‬فاطمیه نزدیک است‬ ‫‪36‬‬ ‫اعمال ضروری پیش از‬ ‫بارداری از نگاه اسالم‬ ‫با دمپایی‪ ،‬در حیاط‬ ‫دانشگاه استنفورد‬ ‫اقدامات الزم برای‬ ‫پیش از بارداری‬ ‫‪26‬‬ ‫‪38‬‬ ‫‪8‬‬ ‫این قافله عمر عجب می گذرد!‬ ‫‪10‬‬ ‫اسیب های رسانه‬ ‫‪18‬‬ ‫ویترای‬ ‫‪19‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪20‬‬ ‫چراغ سبز ‪2030‬‬ ‫‪30‬‬ ‫سفره ایرانی‬ ‫‪40‬‬ ‫مشــــــــــاوره‬ ‫جرعه ای از کالم امیر‬ ‫نمی توانم نگاهم را کنترل کنم‬ ‫روایتی از نمایش غبار‬ ‫‪14‬‬ ‫اشپزی ملل اسالمی‬ ‫‪43‬‬ ‫قضاوت ممنوع!‬ ‫‪32‬‬ ‫‪44‬‬ ‫عاشقانه ای برای یگانه پروردگارم‬ ‫ݩ ݧ ݩݐ ى ݩ ݤو ݤرݐ‬ ‫ڡ ݣ ݣݠدراݣݠݠیݤ ݣ ݣݫ ݤدݫݣ ݫݣݬݔر ݣݤ ݤ‬ ‫ٰ‬ ‫سلمی نام حوریه ای در بهشت است که‬ ‫حضرت زهرا؟اهس؟ نوید او را به سلمان فارسی‬ ‫اعالم کرده است‪.‬‬ ‫سرزمین ما سرزمین سلمان است‪ .‬بانوی این‬ ‫سرزمین شایسته است چون سلمان ن‬ ‫«م�ا اهل‬ ‫ال� ی� ت�» باشد‪ .‬بانویی که در تمامی ابعاد‬ ‫ب‬ ‫زندگی همچون مادری‪ ،‬همسری‪ ،‬خواهری‬ ‫و دختر خانواده بودن خوش می درخشد‪.‬‬ ‫داستان این نشریه نیز چنین اغاز شده است‪.‬‬ ‫معرفی بانوی ایرانی مسلمانی که در مدار‬ ‫زندگی خود به شایستگی نقش ایفا می کند‪.‬‬ ‫دختر‪ ،‬خواهر‪ ،‬همسر و مادری نمونه که در‬ ‫عرصه های مختلف اجتماعی نیز تاثیرگذار‬ ‫‪4‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫است‪ .‬گاه کدبانویی است در خانه و گاه‬ ‫استادی است فرهیخته در دانشگاه‪ .‬گاه از‬ ‫خمیری بی جان اثری ماندگار خلق می کند و‬ ‫گاه در خط مقدم جهاد با دشمنان ایستاده‬ ‫است‪ .‬بانویی که پاسخ تمام پرسش های‬ ‫اعضای خانواده نزد اوست‪.‬‬ ‫نشریه ٰ‬ ‫سلمی می خواهد برای چنین بانویی‬ ‫مطالبی را امــاده کند تا در تمامی ابعاد و‬ ‫نقش های یک زن به او اطالعاتی صحیح‬ ‫و به روز ارائه نماید‪ .‬این نشریه در راستای‬ ‫تحقق اهداف خود بخش های متفاوتی را‬ ‫در نظر گرفته است که هر کدام از بخش ها‬ ‫سرچشمه ای دارد‪ .‬ایمان و اعتقاد‪ ،‬فرهنگ‬ ‫و انــدیــشــه‪ ،‬هــنــر و ادب ــی ــات‪ ،‬ســیــاســت و‬ ‫اجــتــمــاع‪ ،‬بهداشت و ســامــت از جمله‬ ‫این سرچشمه هاست‪ .‬ما در این بخش ها‬ ‫تالش داریم تا مطالبی جذاب و خواندنی‬ ‫برای زنان و خانواده های این سرزمین اماده‬ ‫سازیم‪ .‬بی شک قدم نخست بی عیب و‬ ‫نقص نیست‪ .‬خرسند می شویم با نظرات‬ ‫خود ما را در بهبود مطالب یاری نمایید‪ .‬ما‬ ‫هم امیدواریم این نشریه با ارائه الگوی زن‬ ‫تراز جامعه اسالمی بتواند قدمی هر چند‬ ‫کوچک در راستای اعتالی شخصیت زنان‬ ‫سرزمینمان بردارد‪.‬‬ ‫ت ف‬ ‫و� ی� ق� و ت‬ ‫الام� ن� ن‬ ‫و ن‬ ‫ا�‬ ‫م� اهلل ال�‬ ‫در این دنیای ّ‬ ‫مادی پر هیاهو دغدغه مشترک خیلی‬ ‫از ادم ها رسیدن به ارامش است‪ .‬همه دنبال معجزه‬ ‫ارامش هستند که هم حالشان را خوب کند و هم‬ ‫اینده را برایشان سامان دهد‪ .‬هر کس با وسیله ای‬ ‫در جستجوی ارامش است ّاما در این بین راه گم‬ ‫ّ‬ ‫کرده های مدعی ارامش‪ ،‬نسخه های غلطی را که‬ ‫همه رنگ غیر خدایی دارد تجویز می کنند‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫مسکن های مقطعی‪ ،‬تنوع طلبی های افراطی و‪...‬‬ ‫در قالب عرفان های نوظهور که همگی بی فایده و‬ ‫شاید مهلک باشند‪.‬‬ ‫ّاما پروردگار هستی که مهربان ترین مهربانان است‬ ‫با علم فراگیر خود بهنگام هبوط ادم ابوالبشر؟ع؟‬ ‫بر این دنیای ّ‬ ‫مادی ظلمانی‪ ،‬راز و رمز دستیابی به‬ ‫حقیقت ارامش را بیان فرمود؛‬ ‫در سوره مبارکه بقره ایه ‪ 38‬می فرماید‪ :‬گفتیم‪ :‬همگی‬ ‫به زمین فرود ایید و انگاه که هدایتی از طرف من برای‬ ‫شما امد‪ ،‬پس هر کسی از هدایت من پیروی کند‬ ‫نه بر ایشان بیمی است و نه غمگین خواهند شد‪.‬‬ ‫در این ایه به روشنی بیان فرموده نه ترس از اینده و‬ ‫نه حزن اندوه گذشته برای کسی که از هدایت من‬ ‫(خداوند) ّ‬ ‫تبعیت کند وجود ندارد‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪5‬‬ ‫مصداق حقیقی هدایت الهی همان دو یادگار پیامبر‬ ‫خاتم؟ص؟‪ ،‬یعنی قران و اهل بیت؟مهع؟ است‪ .‬در‬ ‫قران کریم ایه ‪ 26‬سوره فتح سکینه یا همان ارامش‬ ‫هدیه ای نازل شدنی از جانب خداوند مهربان است‬ ‫و ما با تقوا نزولش را فراهم می کنیم‪.‬‬ ‫وقتی به زندگی خودمان نگاه می کنیم همه چه کنم‬ ‫چه کنم ها؟ اضطراب ها تشخیص های غلط و بدی‬ ‫عملکردها که نتیجه اش می شود عدم ارامش‪ ،‬ناشی‬ ‫از مهجور ماندن قــران‪ ،‬این کتاب روشــن روشنی‬ ‫بخش مبین است‪.‬‬ ‫چه تاثیری در تمسک به قران است که امام معصوم‬ ‫حضرت سجاد؟ع؟ چنین می فرماید‪:‬‬ ‫اگر همه مردم ما بین شرق و غرب بمیرند و هیچ‬ ‫موجودی در زمین زنده نماند و من تنها باشم وقتی‬ ‫قران با من باشد هرگز احساس تنهایی و وحشت‬ ‫نمی کنم‪( .‬کافی ج ‪ 2‬ص ‪)602‬‬ ‫به حقیقت اگر همانطور که تاثیر یک ویتامین را در‬ ‫بهبود حال خود باور داریم به تاثیر بزرگ همنشینی‬ ‫و انس با قران کریم باور داشته باشیم در زندگی مان‬ ‫ّ‬ ‫تحولی بزرگ رخ خواهد داد‪ .‬قران ّ‬ ‫حی است هم‬ ‫شفا است برای همه دردهای انسانی و هم رحمت‬ ‫است برای رسیدن به کمال واقعی‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ننزل من القران ما هو‬ ‫سوره اسراء ایه ‪ 82‬می فرماید‪« :‬و ِ‬ ‫شفاء و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الاخسارا»‪ .‬و‬ ‫انچه از قران فرو می فرستیم مایه ی شفا و رحمتی برای‬ ‫مومنان است و ستمگران را جز خسران نمی افزاید‪.‬‬ ‫امیر المومنین علی؟ع؟ می فرماید‪« :‬تمسک کنید به‬ ‫کتاب خدا زیرا این کتاب ریسمانی است محکم‬ ‫و نــوری اســت اشــکــار و شفائی اســت سودمند و‬ ‫چشمه ای است سیراب کننده نگهبان برای کسی‬ ‫است که به او تمسک جوید و نجات برای کسی‬ ‫است که به ان پناه اورد‪( ».‬نهج البالغه خ ‪ 155‬ص ‪)490‬‬ ‫به راستی چه چیز محروممان می کند از این معجزه‬ ‫جاوید که حتی لمس و نگاهش ادمی را رشد می دهد‪.‬‬ ‫پیامبر؟ص؟ می فرماید‪« :‬نگاه به قران عبادت است»‪.‬‬ ‫عبادت یعنی شیوه رسیدن به رضایت الهی که‬ ‫حقیقت ارامــش اســت‪ .‬پس چه خــوب اســت به‬ ‫فــرمــوده رهبر فــرزانــه و عزیزمان با قــران مثل اینه‬ ‫پا کیزه و بی زنگار مواجه شویم تا قران در دل ما‬ ‫منعکس شود‪.‬‬ ‫به حول و فضل خدا و به یاری امام عصر؟جع؟ قصد‬ ‫داریم در مجال این صفحه در هر شماره جلوه های‬ ‫اعجاز امیز قران برای اصالح زندگی مان را بیاموزیم‪.‬‬ ‫زیرا که خسران بزرگ محروم ماندن از فیض بیکران‬ ‫این نسخه شفا بخش است همانگونه که در بیان‬ ‫امــام راحــل ان عــارف واصــل به فرزندشان چنین‬ ‫امده است‪:‬‬ ‫‪ ...‬اخر این کتاب از طرف محبوب است برای تو‬ ‫و همه کس‪ ،‬نامه محبوب‪ ،‬محبوب است اگر چه‬ ‫ّ‬ ‫محب مفاد ان را نداند و با این انگیزه‪ ،‬حب‬ ‫عاشق و‬ ‫محبوب که کمال مطلوب است به سراغت می اید‬ ‫و شاید دستت را بگیرد‪( .‬وعده دیدار نامه مور خ ‪)61/2/8‬‬ ‫نویسنده‪ :‬مریم مرتضی زاده‬ ‫‪6‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫ݧ ݩݐ ݧ ݩݐ ݩݒ ݩݧ ݩݐںݧ ݐ ݤهݩ‬ ‫ں ں ݒݣس ݣساݣںݤݤاݣ ݤݤݤه‬ ‫بگذارید نفهمیم‪ ...‬فهمیدن درد دارد‪.‬‬ ‫درد دارد که بفهمیم مشکل اخالص مان بوده‬ ‫و هست‪ .‬درد دارد بفهمیم باید گاهی هجرت‬ ‫کرد و نکردیم‪ .‬درد دارد بفهمیم ما مدعیان‬ ‫صف اول بودیم‪.‬‬ ‫روزهایی هست که در حال رانندگی و با بی حوصله و دلتنگ بودیم از زندگی‪ .‬شاید که به هر چه کار جبهه انقالب است مثل‬ ‫اطمینان خاطر از مسیر درستی که می رویم و همان لحظات خدا خدا کردیم که عالمت اردوی جهادی نقد کردیم و شان خودمان‬ ‫بی توجه به عالئم فقط می رانیم‪ .‬می گوییم‪ ،‬و نشانه ای باشد تا ببینیم کجای کاریم؟ را باالتر از این کارها دانستیم‪.‬‬ ‫می خندیم‪ .‬گاهی هم چیزی می خوریم‪ .‬راستش را بخواهید درست تر این است که نمی دانم‪...‬‬ ‫فارغ از هر فکر و خیالی‪ .‬ساعت ها با همین خدا دلش به حال خیلی هامان سوخت بگذارید نفهمیم‪ ...‬فهمیدن درد دارد‪.‬‬ ‫حال سر می کنیم‪ .‬تا این که سر یک پیچ‬ ‫و برای مان حجت و نشانه اش را فرستاد‪ .‬درد دارد که بفهمیم مشکل اخالص مان‬ ‫چشممان می خورد به یک تابلوی بزرگ‬ ‫بین گشت و گذار مجازستان عکسی را بوده و هست‪ .‬درد دارد بفهمیم باید گاهی‬ ‫و تازه می فهمیم کیلومترهاست که مسیر‬ ‫می بینیم که بــرای لحظه ای قلبمان را هجرت کرد و نکردیم‪ .‬درد دارد بفهمیم‬ ‫را اشتباه امده ایم‪.‬‬ ‫می کند‪ .‬تابلویی بزرگ که نشان مان می دهد‪ ،‬ما مدعیان صف اول بودیم‪...‬‬ ‫ی بودیم‬ ‫همین روزها بود که مشغول روزمرگ ‬ ‫مسیر را اشتباه امده ایم یا حداقلش کمی شهید حججی‪ ،‬حجت و نشانه ای بود برای‬ ‫به خیال این که زندگی می کنیم‪ ،‬به خیال منحرف شدیم‪.‬‬ ‫ما که مردگی می کردیم در این روزمرگی ها‪.‬‬ ‫اینکه اثرگذاریم‪ .‬به خیال این که متخصص‬ ‫نـمـی دانــم اشتباه کــردیــم در تشخیص عالمت و نشانه ای کــه بــرای همه یک‬ ‫شده ایم و قرار است شق القمر کنیم‪.‬‬ ‫اولوی ًت ها‪ .‬اشتباه کردیم که راه مبارزه را معنا داشت‪ .‬تابلوی بزرگ عزت و اقتدار‪.‬‬ ‫همین روزهایی که از سر بی حوصلگی مشغول صرفا در تخصص دیدیم‪ .‬اشتباه کردیم‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه اقایی‬ ‫باال و پایین کردن اینستا و تلگرام هستیم‪ .‬که فقط کار هنری کردیم‪ .‬اشتباه کردیم‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪7‬‬ ‫این قافله عمـ ـ ـ ــر عجب می گذرد!‬ ‫چشمانش را به سختی می گشاید و سستی را با تمام وجود احساس‬ ‫می کند‪ .‬گویی وزنه هایی بر پاهایش بسته شده که مانع برخاستن‬ ‫او می شوند‪ .‬بارقه نوری که از دریچه ای تنگ‪ ،‬ارام ارام بر صورتش‬ ‫می تابد و نوید اغاز صبحی نو و شروعی دوباره می دهد‪ ،‬او را وادار‬ ‫می کند تا غرولند کنان صورت خود را زیر پتو پنهان کند‪ .‬خودش‬ ‫هم از حال خودش در حیرت است؛ چطور ناگهان این اندازه تغییر‬ ‫کرده بود؟ او را با این همه رخوت چه کار؟ باز هم تن به دنیای خیال‬ ‫داد و سعی کرد دوباره مرور کند‪ .‬مگر این روزهایش چه تغییری کرده‬ ‫بودند که انقدر او را از ان ادم با نشاط و سرحال دور کرده بودند؟‬ ‫مگر او همان ادم نبود؟ هنوز هم درس می خواند‪ ،‬کار می کند‪ ،‬به‬ ‫‪8‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫خانواده می رسد و زندگی را می چرخاند‪ ،‬اما دیگر مانند ان زمان‬ ‫صبح ها با شوق بیدار نمی شود‪ .‬کششی برای انجام کارهایی که‬ ‫زمانی همه تالش خود را صرف رسیدن به ان ها کرده بود‪ ،‬در خود‬ ‫احساس نمی کند‪.‬‬ ‫اه! باز هم شروعی دوباره و تکرار! اما گریزی نیست‪ .‬باالخره بعد‬ ‫از گفتگویی طوالنی با خود‪ ،‬راضی شد امروز هم از جای برخیزد‪.‬‬ ‫کتری را اب می کند‪ ،‬صورتش را می شوید‪ ،‬خانه را مرتب می کند‪،‬‬ ‫صبحانه را امــاده می کند‪ ،‬چای و صبحانه می خورند‪ .‬همسر و‬ ‫بچه ها راهی می شوند‪ .‬باید ناهار را اماده کند‪ .‬دوباره همان دغدغه‬ ‫همیشگی‪ :‬تعیین نوع غذا!‬ ‫ذهنش همچنان البالی خاطرات سیر می کند و می کوشد تا دلیل حال‬ ‫این روزهایش را بیابد‪ .‬او که خود این زندگی را خواسته بود و برای ان‬ ‫هزینه های زیادی پرداخته بود‪ :‬هزینه های مالی‪ ،‬جانی‪ ،‬روحی و‪...‬‬ ‫یک دستش به لپتاپ و دست دیگرش به کارهای خانه بود‪ .‬حاال‬ ‫غذا اماده بود و بخشی از پروژه کاری خود را هم پیش برده‪ ،‬اما دلش‬ ‫باز هم گرفته و بیتاب است‪ .‬روح که خسته باشد انگار زندگی بی‬ ‫رمق است‪ .‬قلمش را می گذارد‪ .‬رادیو را روشن می کند تا شاید هوایش‬ ‫عوض شود‪ .‬صدای اشنایی با او نجوا می کند‪:‬‬ ‫ارامش و اضطراب انسان رابطه مستقیمی با هدف گیری او در‬ ‫زندگی دارد؛ یعنی اگر هدف یک نفر امری ثابت‪ ،‬ارام و باقی باشد‪،‬‬ ‫روح او هم ارامش پیدا می کند و اگر هدفش فانی‪ ،‬ناارام و متزلزل‬ ‫باشد‪ ،‬روح او نیز مضطرب می شود‪:‬‬ ‫‪1‬‬ ‫«من شرفت همته عظمت قیمته‪ ،‬قدر الرجل علی قدر همته»‬ ‫صدا ضربه ای است بر قلب او! گذشته جان می گیرد و مقابل چشمانش‬ ‫رژه می رود‪ :‬به دنبال چه بود این سال ها؟! ایا این همان چیزی است‬ ‫که برایش افریده شده؟ کی دنیا انقدر جای خودش را در زندگی اش‬ ‫باز کرده و قلبش را با محبت خود پر کرده بود؟! خودش هم نمی داند!‬ ‫فقط می داند باید کاری بکند‪ .‬اخر می گویند جلوی ضرر را از هر کجا‬ ‫که بگیری منفعت است! پس باید دست بجنباند و حرکتی کند‪.‬‬ ‫زمانش کم است‪ .‬به اندازه کافی اتالف داشته‪« :‬باید کاری بکنم»‪،‬‬ ‫این جمله ای است که دائم با خودش تکرار می کند‪...‬‬ ‫برمی خیزد و وضویی می گیرد‪ .‬سجاده اش را پهن می کند و قران را‬ ‫بدست می گیرد‪ .‬چشمانش بسته است‪ ،‬صدای قلبش را می شنود‪،‬‬ ‫ْ‬ ‫الر ْح َمن َّ‬ ‫قران را به ارامی می گشاید‪« :‬ب ْسم ا َّلله َّ‬ ‫الر ِحیم‪َ ،‬و ال َع ْصر‪.»...‬‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫صدا درونش طنین می اندازد‪ :‬والعصر‪ ...‬سوگند به عصر و زمانه‪ .‬چرا‬ ‫سوگند به عصر؟ مگر نه این است که به امور مهم سوگند یاد می کنیم؟‬ ‫َّ ْ َ َ ُ‬ ‫انس َان ل ِفى خ ْسر‪ ،‬قطعا انسان در خسر و زیان است‪ ...‬اول سوگند‬ ‫ِان ال‬ ‫به عصر و زمانه و بعد خبری قطعی از خسر و زیان انسان‪ .‬بی ارتباط‬ ‫نیست این همراهی و توالی‪ .‬گویی می خواهد با این سوگند‪ ،‬عصر‬ ‫و روزگار را از اتهام زیانباری‪ ،‬مبرا سازد و انگشت اتهام را به سویی‬ ‫‪ -1‬از بیانات ایت اهلل مجتبی تهرانی‪ ،‬برگرفته از کتاب ادب الهی‪ ،‬جلد اول‬ ‫دیگر نشانه رود؛ یعنی به سوی خود انسان‪ .‬اری ای انسان! عامل‬ ‫این زیان خودت هستی‪ .‬عصرها مقدس و بی تقصیرند و به همین‬ ‫دلیل بدان ها سوگند یاد شده است‪ .‬بار خسر بر دوش توست؛ تویی‬ ‫که با وجود همه سرمایه ها و امکاناتت رشدی نکرده ای و سودی‬ ‫نیاورده ای! خسارت داده ای‪ ،‬چرا که بیش از انچه بدست اوری از‬ ‫دست داده ای‪ .‬بار معلومات و محفوظات و ثروتت بیشتر شده‪ ،‬اما‬ ‫خودت‪ ،‬استعدادهایت‪ ،‬فکر و روح و جانت تحلیل رفته و تاریک‬ ‫شده اند‪.‬‬ ‫درست است که او مرتبه ای از تکامل را تجربه کرده (ازدواج کرده‬ ‫و زندگی را اداره می کند‪ ،‬بچه دارد‪ ،‬تحصیالتش را تا مقاطع عالی‬ ‫ّ‬ ‫ادامه داده و مشغول به کار است و ‪ )...‬و تا حدی از نقص ها رها شده‬ ‫است‪ ،‬اما این نکته را از یاد برده است که تکامل پایان راه نیست‪.‬‬ ‫تکامل را هدف زندگی پنداشتن‪ ،‬حداقلی دیدن مسیر‪ ،‬توقف و رکود‬ ‫را در پی خواهد داشت‪.‬‬ ‫انچه زندگی را در مسیر تعالی و پویایی قرار می دهد‪،‬‬ ‫چیزی فراتر از تکامل است؛ یعنی رشد‪.‬‬ ‫رشد نقطه مقابل خسر است و جهت دهنده تکامل‪ .‬اگر جهت‬ ‫تکامل برتر باشد‪ ،‬در مسیر رشد و باروری قرار می گیرد و در غیر این‬ ‫صورت چیزی جز خسر و زیان انتظارش را نمی کشد‪ ،‬خسر و زیانی‬ ‫در بطن تکامل‪.‬‬ ‫چراغی درونش روشن می شود‪ .‬گویی گره کار را یافته است؛ او در‬ ‫دل تکاملی نسبی‪ ،‬دچار خسر شده است و جهت تعالی را گم کرده‬ ‫است و گم کردن جهت‪ ،‬این چنین مضطربش ساخته است‪.2‬‬ ‫قران او را در این نقطه هم رها نمی کند و هنرمندانه راهکار را پیش‬ ‫َّ َّ َ َ َ ُ ْ َ َ ُ ْ َّ َ َ َ َ َ ْ‬ ‫اص ْوا‬ ‫ات و تو‬ ‫رویش قرار می دهد‪«ِ :‬الا ال ِذین ءامنوا و ع ِملوا الص ِالح ِ‬ ‫ْ َ َ َ َ َ ْ ْ َّ‬ ‫الصبر»‬ ‫ِبالح ِق و تواصوا ِب‬ ‫احساس سبکی می کند‪ .‬قلم و کاغذی برمی دارد و شروع به نوشتن‬ ‫می کند‪ .‬انگیزه ها و نیاتش را واکاوی می کند‪ .‬دالیل سعی هایش را‬ ‫جویا می شود‪ .‬باید بیاندیشد و صادقانه موشکافی کند‪ .‬کلید این‬ ‫دشوار ی ها درون خود اوست…‬ ‫نویسنده‪ :‬سارا طوسیان‬ ‫‪ -2‬برگرفته از کتاب رشد مرحوم علی صفایی حائری‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪1‬‬ ‫رݣݣسا�ن‬ ‫نویسنده‪ :‬سها کارساز‪ ،‬مریم معیری‬ ‫برگرفته از سخنان استاد تراشیون‬ ‫ݠی‬ ‫ا ها ݤݤݤ‬ ‫ٮݣ ݣ‬ ‫�س ݬݫىݫ ݔ ݣ ݣ ݣ ݫ ݣݬݓ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫رسانه به معنی هر وسیله ای است که‬ ‫فرهنگ ها و افکار عده ای را انتقال‬ ‫ده ــد‪ .‬اعــم از فــضــای مجازی(که‬ ‫با رایانه‪ ،‬تبلت‪ ،‬گوشی های تلفن‬ ‫همراه در دسترس است)‪ ،‬باز ی های‬ ‫رایانه ای‪ ،‬تلویزیون و‪...‬‬ ‫رسانه در این قرن به سالح قدرتمندی‬ ‫تبدیل شده که توانایی شکل دهی‬ ‫و تغییر ذهن ها را داراس ــت‪ .‬رسانه‬ ‫بزرگساالن را تحت تاثیر خــود قرار‬ ‫می دهد چه رسد به کودکان بی دفاع‬ ‫که اماده پذیرش خوراک هستند‪.‬‬ ‫در ادامه خواهید دید که وابستگی‬ ‫بیش از حد کودکان به رسانه و قطع‬ ‫ارتباط ان ها با دنیای همساالن‪ ،‬چه‬ ‫پیامدهای نا گواری در پی خواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫‪10‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪2‬‬ ‫منزوی شدن کودکان‬ ‫کودکان با تعامل با همساالن خود‬ ‫رشد می کنند و کامل می شوند‪ .‬یکی‬ ‫از دالیل تاکید بر تک فرزند نبودن‬ ‫خانواده ها نیز همین مطلب است‪.‬‬ ‫کودکان وقتی فضای مناسبی برای‬ ‫ارتباط با دوستان و خانواده خود‬ ‫نمی بینند‪ ،‬تنها می شوند و وقتی‬ ‫تنها شدند به رسانه روی می اورند‬ ‫و رسانه این تنهایی را پر می کند و‬ ‫کودک کم کم منزوی می شود‪ .‬منشا‬ ‫انزوا و افسردگی و شنیدن جمالتی‬ ‫مثل حوصله ندارم و دوست ندارم‪،‬‬ ‫عدم ارتباط به میزان مناسب با‬ ‫محیط و دیگر بچه هاست‪ .‬کودک‬ ‫با همین انزوا و ضعف در ارتباط‬ ‫رشد می کند و در بزرگسالی تبدیل‬ ‫به عنصر نامطلوب جامعه خواهد‬ ‫شد‪ .‬درحالیکه می شود با مدیریت‬ ‫زمان استفاده از رسانه و سوق دادن‬ ‫کودک به شرکت در گروه های همسال‬ ‫و همفکر این مشکالت رفع شود‪.‬‬ ‫اختالل در روند رشد هوش‬ ‫هوش به طور کلی تحت تاثیر دو عامل‬ ‫مهم وراثت و محیط است‪ .‬میزان تقریبا‬ ‫مشخصی از هوش از پدر و مادرش به او‬ ‫ارث می رسد اما همان میزان به صورت‬ ‫اکتسابی می تواند افزایش یابد‪ .‬اینگونه‬ ‫است که هوش فرد در سنین مختلف‬ ‫بنا بر دانش و مهارت هایی که کسب‬ ‫کرده متفاوت است‪ .‬مثال هوش باالی‬ ‫‪ 120‬در دانش اموز دوره متوسطه در سن‬ ‫میانسالی پایین تر از ‪ 120‬خواهد بود‪.‬‬ ‫افزایش هوش می تواند در ارتباط و تعامل‬ ‫کودک با اسباب باز ی ها‪ ،‬گروه همساالن‬ ‫و شرکت در کالس های گوناگون اتفاق‬ ‫بیفتد‪ .‬تــوجــه بیش از حــد بچه ها به‬ ‫رسانه ها ان ها را از بازی با همساالن و‬ ‫اسباب باز ی ها غافل می کند‪ .‬رسانه ها‬ ‫اغلب نه تنها راه افزایش هوش اکتسابی‬ ‫را از طریق محیط سد می کنند؛ بلکه‬ ‫مانعی برای به فعلیت رسیدن همان‬ ‫میزان هوش وراثتی نیز هستند‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫خالقیت‬ ‫رسانه ارتباطات کــودک را محدود کــرده و او را به طور‬ ‫انحصاری برای خود می کند‪ .‬خالقیت در تعامل فعال‬ ‫با مسئله و محیط و گروه همساالن افزایش می یابد‪..‬‬ ‫رسانه ها امکان حضور کودک در گروه های همسال را‬ ‫کم کرده و صرفا اطالعاتی را که می خواهد شسته و رفته‬ ‫بدون هیچ تالشی از جانب مخاطب به او عرضه می کند‪.‬‬ ‫‪5‬‬ ‫مهارت اموزی‬ ‫تمرکز و توجه‬ ‫در زندگی انسان هایی موفق ترند که مهارت های بیشتری می اموزند‪ .‬مهارت ها در‬ ‫جای جای زندگی به کمک انسان می ایند و زندگی را برای او تسهیل می کنند‪.‬‬ ‫متاسفانه به ازای هر یک ساعت‬ ‫استفاده از رسانه‪ ،‬توجه و تمرکز‬ ‫ده درص ــد کــاهــش م ـی یــابــد‪ .‬در‬ ‫نتیجه کاهش توجه های پی در‬ ‫پــی بی نظمی‪ ،‬حــرف نشنوی و‬ ‫نافرمانی در کودک افزایش خواهد‬ ‫یافت‪ .‬کودکان با استفاده بیش از‬ ‫اندازه از رسانه به ان وابسته شده اند‬ ‫و تنهایی شان را با ان پر می کنند‬ ‫در کالمی دیگر می توان گفت که‬ ‫رسانه دوست و رفیق ناارام کودکان‬ ‫است و اهمیت دوست و همنشین‬ ‫از کــام ارزشمند امیرالمومنین‬ ‫علی؟ع؟ پیداست که «المرء علی‬ ‫دین خلیله و قرینه» انسان بر روش‬ ‫دوست و همنشینش است‪.‬‬ ‫مهارت اموزی در گرو حضور در میدان است‪ .‬با وابستگی فراوان به رسانه ها‬ ‫هرگونه ارتباط با اطراف کمرنگ می شود و فرصت های مهارت اموزی که‬ ‫در بازی و مشارکت با گروه همساالن از بین خواهد رفت‪.‬‬ ‫کودکان با تعامل با همساالن خود رشد می کنند‬ ‫و کامل می شوند‪ .‬یکی از دالیل تاکید بر تک‬ ‫فــرزنــد نـبــودن خــانــواده هــا نیز همین مطلب‬ ‫اســت‪ .‬کــودکــان وقتی فضای مناسبی بــرای‬ ‫ارتباط با دوستان و خانواده خود نمی بینند‪،‬‬ ‫تنها می شوند و وقتی تنها شدند به رسانه‬ ‫روی می اورند و رسانه این تنهایی را پر می کند‬ ‫و کودک کم کم منزوی می شود‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪10‬‬ ‫مطالعه‬ ‫بروز پرخاشگری در کودکان‬ ‫برخالف رسانه که دوست ناارامی‬ ‫است‪ ،‬کتاب ارام است‪ .‬دوستی‬ ‫که تاثیرات عمیق و طوالنی دارد‪.‬‬ ‫خــوانــدن کـتــاب در فـضــای ارام‬ ‫خانه محقق می شود‪ ،‬فضایی به‬ ‫دور هیاهوی رسانه ها‪ .‬بچه ها با‬ ‫دیدن مطالعه پدر و مادر به کتاب‬ ‫یشــونــد و ا گ ــر ایــن‬ ‫عــاقـ همـنــد م ـ ‬ ‫عالقه شان تقویت شود با کتاب‬ ‫دوســت خواهند شــد‪ .‬متاسفانه‬ ‫اکنون در ازای ‪ 8‬دقیقه مطالعه‪،‬‬ ‫‪ 200‬دقیقه استفاده از رسانه ثبت‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫یادگیری‬ ‫تــوجــه و تمرکز از مــلــزومــات رونــد‬ ‫یادگیری هستند‪ .‬جایی که به هر‬ ‫دلیلی تمرکز کاهش یابد‪ ،‬یادگیری‬ ‫نیز کاهش خواهد یافت‪ .‬پیش تر‬ ‫اشــاره شد که رسانه ها با ایجاد‬ ‫وابستگی بین خــود و مخاطب‪،‬‬ ‫از توجه و تمرکز او می کاهند و در‬ ‫نتیجه در یــادگـیــری نیز اختالل‬ ‫ایجاد می شود‪.‬‬ ‫‪8‬‬ ‫رســانــه از دو راه مـی تــوانــد بــاعــث بــروز‬ ‫پرخاشگری در کودکان شود‪ .‬امواج که‬ ‫منجر به اسیب مغز می شوند و برنامه های‬ ‫خشن و نامناسب‪ .‬امروزه مقاالت زیادی‬ ‫درباره تاثیر مخرب امواج بر سالمت روح‬ ‫و جسم انسان نوشته می شود‪ .‬اما همواره‬ ‫مقاالت معدودی هم وجود دارد که بر‬ ‫ثابت نشدن تاثیر منفی امــواج تا کید‬ ‫دارند‪ .‬به نظر می رسد رسانه با همه فواید‬ ‫و اسیب ها به یک صنعت سوداور برای‬ ‫اربابان صنعت دنیا بدل گشته و امکان‬ ‫حذف و کمرنگ شدن ان وجود ندارد‪،‬‬ ‫ایجاد اسیب های جسمی‬ ‫رسانه عالوه بر تمام مشکالت روحی و روانی که به زندگی ما تحمیل می کند‪ ،‬می تواند باعث بروز مشکالت‬ ‫جسمی فراوانی نیز بشود‪ .‬زیاد نگاه کردن به تلویزیون و گوشی های همراه و تبلت ها در حالتی نامناسب‬ ‫می تواند مشکالت ستون فقراتی جدی را در اینده به همراه داشته باشد‪ .‬همچنین کم تحرکی باعث چاقی‬ ‫و ناراحتی های قلبی و بیمار ی های گوارشی خواهد شد‪ .‬عقل سالم در بدن سالم است و می توان نتیجه‬ ‫گرفت که با بدنی رنجور و بیمار کودک ما در اینده با مشکالتی دست به گریبان خواهد بود‪.‬‬ ‫فرو رفتن در دنیای تخیالت‬ ‫‪9‬‬ ‫رسانه ها اعم از بازی و انیمیشن و ‪ ...‬کودکان را به دنیایی فانتزی و غیر واقعی می برند‪ .‬تخیل برای کودک‬ ‫امر واجبی است و پرورش ان تا سنین خاصی منجر به پیشرفت کودک در اینده خواهد شد‪ .‬اما استفاده‬ ‫بیش از حد از رسانه کم کم ارتباط کودک را از دنیای واقعی پیرامون و مختصاتش کم می کند و کودک در‬ ‫دنیایی تخیلی غرق می شود و هر روز از زندگی موفق در بزرگسالی فاصله خواهد گرفت‪ .‬زندگی در تخیالت‬ ‫تصمیمان کودک را در سنین نوجوانی و جوانی تحت تاثیر قرار می دهد‪.‬‬ ‫‪12‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪11‬‬ ‫حتی اگر اسیب ها از طریق مقاالت علمی‬ ‫به اثبات برسد‪ .‬تنها جوامع و مهم تر از ان‬ ‫خانواده ها خود باید شیوه صحیح ارتباط‬ ‫صحیح با امواج و رسانه را در راستای‬ ‫سالمت هرچه بیشتر خود پیدا کنند‪.‬‬ ‫برنامه های نامناسب هم در مرحله بعد‬ ‫نقش پررنگی در ایــجــاد خشم و بــروز‬ ‫پرخاشگری در کودکان دارد‪ .‬کودکان با‬ ‫دیدن محتوای خشن برنامه ها سعی در‬ ‫درونی کردن انچه می بینند می کنند و‬ ‫متاسفانه نمود این اتفاق در مناسبات‬ ‫بین کودکان و گروه همساالن بسیار به‬ ‫چشم می خورد‪.‬‬ ‫لجبازی کودکان‬ ‫رسانه با برهم زدن حلقه ارتباط سالم‬ ‫بین فرزندان و خانواده و همینطور‬ ‫گروه همساالن‪ ،‬بچه ها را در خود‬ ‫فرو می برد از زمانی به بعد ان ها‬ ‫فقط خود را می بینند و رسانه را‪ .‬هر‬ ‫زمان که بخواهند کانال تلویزیون را‬ ‫عوض می کنند و یا انیمیشن مورد‬ ‫عالقه شان را هر چند بار که بخواهند‬ ‫نگاه می کنند‪ .‬رسانه های امروز به‬ ‫کودکان نه نمی گویند‪ .‬این خودبینی‬ ‫و خود بزرگ بینی در کودکان منشا‬ ‫لجبازی ان ها می شود‪ .‬کودکان دیگر‬ ‫حرف همساالن را درک نمی کنند و‬ ‫تنها به نظرات خود توجه می کنندو‬ ‫در حالیکه اگر ان ها در حلقه یک‬ ‫ارتباط سالم قرار می گرفتند پس‬ ‫از گ ــذران ــدن سنین اسـتــقــال و‬ ‫هویت یابی در کودکان که لجبازی‬ ‫تا حدی طبیعی است‪ ،‬می فهمیدند‬ ‫که نمی شود همیشه‪ ،‬حرف حرف‬ ‫خودشان باشد‪.‬‬ ‫‪12‬‬ ‫ایجاد ترس در کودکان‬ ‫رسانه ها با قطع ارتباط کودکان از‬ ‫دنیای واقعی باعث ایجاد زمینه های‬ ‫اضطراب و ترس در ان ها می شوند‪.‬در‬ ‫بررسی ها مشخص شده کودکانی که‬ ‫زمان بیشتری را صرف رسانه می کنند‬ ‫از ترس از اماکن شلوغ رنج می برند‪.‬‬ ‫همانطور که مشخص است‪ ،‬رسانه‬ ‫با کم کردن ارتباط بین بچه ها با گروه‬ ‫همساالن و خانواده می تواند تاثیرات‬ ‫مخربی بر روح و جسم فرزندان بگذارد‪.‬‬ ‫این اسیب ها و پیامدهای منفی‬ ‫در صورت عدم مدیریت خانواده‬ ‫و توجه بیش از حد به رسانه اتفاق‬ ‫می افتد چنانکه می توان با تحقیق‬ ‫و برنامه ریزی دقیق عالوه بر کنترل‬ ‫تــاثــیــرات منفی ذات ــی رســانــه‪ ،‬با‬ ‫برنامه سازی بــر اســاس محتوای‬ ‫صحیح و ارائه این محتوا در زیباترین‬ ‫شکل‪ ،‬از این سالح قدرتمند قرن ‪21‬‬ ‫به نفع خود و برای پیشبرد اهداف‬ ‫استفاده کنیم‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪13‬‬ ‫ݣ ز ݣݤاکم ݤݤم ݫ ݫ ݬݓرݥى‬ ‫ݣعه ݣݣݠی ݣاݣ ݣ ݤ� ݣ ݣ ݣݤال ݤ‬ ‫ج�رݣ ݣ ݣݠݠاݤ ݣ‬ ‫ایا شنیده ای؟‬ ‫ایا شنیده ای صدای حیدر کرار را؟ گویی دوباره علی؟ع؟‬ ‫خانه نشین شده است‪ .‬گویی دوباره ناله هایشان در‬ ‫اعماق چاه انعکاس دارد‪.‬‬ ‫اری‪ ،‬اری ای شیعه‪ ،‬ای یار امام مظلوم‪ ،‬باید پرتویی بر‬ ‫این کتاب عشق بیفتد که بدانی نهج البالغه چیست؟‬ ‫علی؟ع؟ کیست؟‬ ‫«نهج البالغه کالم اولین مومن به وحی محمدی؟ص؟‬ ‫و کالم خلیفه پیغمبر است‪ .‬امیرالمومنین علی؟ع؟‬ ‫این چهره ناشناخته‪ ،‬این انسان واال‪ ،‬این نمونه کامل‬ ‫مسلمانی در البالی اوراق و سطور نهج البالغه‬ ‫شناخته می شود‪.‬‬ ‫نهج البالغه درس اخالق‪ ،‬خصال‪ ،‬عقاید‬ ‫نیکو‪ ،‬امید و اینده نگری‪ ،‬خودسازی و‬ ‫سازندگی زندگی اجتماعی و درمــان‬ ‫همه دردهاست‪»1.‬‬ ‫‪ -1‬نهج البالغه از دیدگاه مقام معظم رهبری‪،‬‬ ‫تدوین از دیدگاه محمد مهدی علی قلی‪،‬‬ ‫انتشارات بین الملل‬ ‫گرداوری‪ :‬مریم جعفری‬ ‫‪14‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫امـ ـ ــام ع ــل ــی؟ع؟ در‬ ‫حکمت‪131‬نهج البالغه‬ ‫می فرمایند‪:‬‬ ‫ای نکوهش کننده دنیا! که خود به‬ ‫غــرور دنیا مغروری و با باطل های ان‬ ‫فریب خوردی! خود فریفته دنیایی و ان‬ ‫را نکوهش می کنی؟ ایا تو در دنیا جرمی‬ ‫مرتکب شده ای یا دنیا به تو جرم کرده‬ ‫است؟ کی دنیا تو را سرگردان کرد؟ و در‬ ‫چه زمانی تو را فریب داد؟ ایا با گورهای‬ ‫پــدرانــت کــه پوسیده انــد؟ یــا ارامـگــاه‬ ‫مادرانت که در زیر خا ک ارمیده اند؟‬ ‫ایا با دو دست خویش بیماران را درمان‬ ‫کــرده ای؟ وانــان را پرستاری کــرده‪ ،‬در‬ ‫بسترشان خوابانده ای؟ درخواست شفای‬ ‫انان را کرده و از طبیبان داروی ان ها را‬ ‫تقاضا کرده ای؟ در ان صبحگاهان که‬ ‫داروی تو به حال انان سودی نداشت و‬ ‫گریه تو فایده ای نکرد‪ ،‬و ترس تو انان را‬ ‫سودی نرساند‪ ،‬و انچه می خواستی به‬ ‫دست نیاوردی و با نیروی خود نتوانستی‬ ‫مرگ را از انــان دور کنی‪ .‬دنیا بــرای تو‬ ‫حال انان را مثال زد‪ ،‬و با گورهایشان‪،‬‬ ‫گور خودت را به رخ تو کشید‪.‬‬ ‫همانا دنیا‪ ،‬سرای راستی برای راست‬ ‫گــویــان‪ ،‬و خــانــه تندرستی ب ــرای دنیا‬ ‫شناسان‪ ،‬و خانه بی نیازی برای توشه‬ ‫گیران و خانه پند‪ ،‬برای پنداموزان است‪.‬‬ ‫دنیا سجده گاه دوستان خدا‪ ،‬جای نماز‬ ‫فرشتگان ال ـهــی‪ ،‬فــرودگــاه‬ ‫وحی خدا‪ ،‬و جایگاه تجارت‬ ‫دوستان خداست که در ان رحمت خدا‬ ‫را بدست اوردند و بهشت را سود بردند‪.‬‬ ‫چه کسی دنیا را نکوهش می کند؟ و‬ ‫جداشدنش را اعالم داشته‪ ،‬و فریاد زد‬ ‫که ماندگار نیست‪ ،‬و از نابودی خود و‬ ‫اهلش خبر داده اســت؟ حــال ان که‬ ‫دنیا با بالی خود بالها را نمونه اورد‪،‬‬ ‫و با شادمانی خود انان را به شادمانی‬ ‫رساند‪ .‬در اغاز شب به سالمت گذشت‪،‬‬ ‫اما در صبحگاهان با مصیبتی جانکاه‬ ‫بازگشت‪ ،‬تا مشتاق کند و تهدید نماید‪،‬‬ ‫و بترساند و هشدار دهد‪ .‬پس مردمی‬ ‫در بامداد با پشیمانی‪ ،‬دنیا را نکوهش‬ ‫نمایند و مردمی دیگر در روز قیامت ان‬ ‫را می ستایند‪ ،‬دنیا حقایق را به یادشان‬ ‫اورد‪ ،‬یاداور ان شدند‪ ،‬از رویدادها برایشان‬ ‫حکایت کــرد‪ ،‬او را تصدیق کردند‪ ،‬و‬ ‫اندرزشان داد‪ ،‬پند پذیرفتند‪.‬‬ ‫نهج البالغه درس اخالق‪،‬‬ ‫خصال‪ ،‬عقاید نیکو‪ ،‬امید‬ ‫و اینده نگری‪ ،‬خودسازی و‬ ‫سازندگی زندگی اجتماعی‬ ‫و درمان همه دردهاست‪.‬‬ ‫نهج البالغه‪ ،‬ترجمه‬ ‫دشتی‪ ،‬حکمت ‪131‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪15‬‬ ‫خانواده کوچکترین و اولین جامعه ای است‬ ‫که انسان در ان چشم باز می کند‪ .‬هرچه این‬ ‫جامعه کوچک‪ ،‬گرم تر و صمیمی تر باشد‬ ‫فرد برای نقش پذیری و ساختن جامعه بزرگتر‬ ‫امادگی بیشتری کسب خواهد کرد‪.‬‬ ‫از ای ـن رو بــرقــراری ارامــش در خــانــواده که‬ ‫زمینه ساز تعالی اعضای ان است‪ ،‬اهمیت‬ ‫بسزایی دارد‪ .‬یک انتخاب ا گانه با توکل‬ ‫برخدا می تواند تا حد زیادی دوام یک ازدواج‬ ‫را تضمین کند‪.‬‬ ‫کفویت و هم سانی زن و مرد از جمله مهمترین‬ ‫عوامل موثر در یک ازدواج موفق است‪.‬‬ ‫طبیعی اســت کــه وقـتــی صـفــات شبیه به‬ ‫خودمان را در شخص مقابل ببینیم‪ ،‬بیشتر‬ ‫به سمت او جذب شده و احساس می کنیم‬ ‫در این رابطه درک مقابل وجود دارد‪ .‬نتایج‬ ‫پژوهش ها هم نسبت مستقیم بین میزان‬ ‫شباهت در عقاید و جذابیت در ارتباط را‬ ‫تایید می کند‪ .‬هرچه شباهت ها در عقاید‬ ‫بیشتر باشد‪ ،‬جاذبه ارتباط افزایش می یابد‪.‬‬ ‫‪ ‬کفو بودن یعنی همتایی و هماهنگی در‬ ‫مسائل مربوط به جهان بینی‪ .‬کفویت یعنی‬ ‫سنخیت داشتن و متناسب و موزون بودن که‬ ‫در اصالح با هم جور در امدن معنا می شود‪.‬‬ ‫کفویت در همه ابعاد قابل بررسی است؛‬ ‫دینی‪ ،‬شخصیتی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬اقتصادی و‪...‬‬ ‫‪ ‬هم سانی در ایمان؛ یعنی زن و مرد از لحاظ‬ ‫باورها‪ ،‬اندیشه های دینی و اعتقادات در‬ ‫سطح مشابهی باشند‪.‬‬ ‫‪ ‬هـم ســانــی در ویــژگ ـی هــای شخصیتی؛‬ ‫هوشمندی‪ ،‬کفایت عقالنی‪ ،‬نگرش ها‪،‬‬ ‫بازخوردهای اجتماعی‪ ،‬در امر کفویت بین‬ ‫همسران از اهمیت به سزایی برخوردار است‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی در سالمت و پاکی نفس؛ در فرهنگ و ارزشهای اسالمی یکی‬ ‫از اساسی ترین معیارهای کفویت در ازدواج‪ ،‬برابری و مساوات در طهارت‬ ‫و پاکدامنی و به دور بودن از الودگی های جنسی است‪ .‬که پایه های نظام‬ ‫خانواده را محکم و استوار می نماید‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی سنی؛ به دلیل تفاوت در سن بلوغ بین دختران و پسران‪،‬‬ ‫شایسته است هم سانی از لحاظ انــواع رشد‪ ،‬جنسی‪ ،‬فکری‪ ،‬عقلی و‬ ‫اجتماعی در نظر گرفته شود‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی تحصیلی؛ شایسته است تفاوت زن و مرد از نظر تحصیلی‬ ‫زیاد نباشد‪ .‬این بدان معنا نیست که زن و مرد مدرک تحصیلی یکسانی‬ ‫داشته باشند‪ .‬بلکه نکته مهم در میزان هوشمندی و سواد و کفایت‬ ‫عقالنی است‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی فرهنگی؛ مشترکات فرهنگی مانع بروز اختالفات زناشویی‬ ‫می گردد و ارتباطات بین زوجین را ارتقاء می دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی دینی؛ دین مبین اسالم تا کید بر هم سانی دینی زن و مرد‬ ‫در ازدواج دارد‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی اقتصادی؛ تفاوت زیاد طبقه اقتصادی دو خانواده در ادامه‬ ‫می تواند باعث بروز مشکالت جدی شود‪.‬‬ ‫‪ ‬هم سانی در محل سکونت و منطقه جغرافیایی؛ هرچه محل سکونت‪،‬‬ ‫محیط اموزشی و شغلی پسر و دختر به هم نزدیکتر باشند‪ ،‬احتمال ازدواج‬ ‫ان ها در شرایط مساوی بیشتر خواهد بود‪.‬‬ ‫‪16‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪ ‬البته باید توجه داشت که مفهوم «کفویت»‬ ‫و هم سانی در ازدواج امری نسبی است و زن‬ ‫و مرد باید در جمع بتوانندکامل کننده یکدیگر‬ ‫باشند‪ .‬ممکن اســت هر کــدام در مــواردی‬ ‫نسبت به یکدیگر برتری داشته باشند اما مهم‬ ‫این است که با بررسی دقیق تفاوت ها به این‬ ‫نتیجه برسند که می توانند یکدیگر را به رشد‬ ‫و تعالی برسانند‪.‬‬ ‫‪ ‬مسئله کفویت در فقه اسالمی نیز قابل‬ ‫توجه است‪ .‬کتاب «کفویت در ازدواج در قلمرو‬ ‫فقه و حقوق ایران» نوشته علی هدایتی یکی‬ ‫از بهترین کتاب ها در این زمینه است‪ .‬در‬ ‫ادامه خالصه کوتاهی از این کتاب را بخوانید‪.‬‬ ‫این کتاب در چهار بخش کلیات‪ ،‬کفویت‬ ‫در فقه امامیه‪ ،‬کفویت از دیدگاه اهل سنت‬ ‫و کفویت در حقوق ایران نوشته شده است‪.‬‬ ‫‪ ‬بخش کلیات خود مفاهیم و کاربردهای‬ ‫کفائت را در بر گرفته است‪.‬‬ ‫‪ ‬بخش دوم هم شامل کفویت در باب‬ ‫ق ـصــاص و الــبــتــه کــفــویــت در ب ــاب نکاح‬ ‫است‪ .‬در این فصل کفویت در باب نکاح‬ ‫و شرایط مطرح در تحقق یا لزوم عقد نکاح‬ ‫بررسی شده‪ ،‬که عبارت اند از‪ :‬اسالم‪ ،‬ایمان‬ ‫و قدرت زوج بر پرداخت نفقه‪ .‬درباره شرط‬ ‫(ایمان) به تفصیل بیشتری بحث گردیده‬ ‫و معنای ایمان در حوزه تفسیری‪ ،‬روایــی و‬ ‫نیز حوزه فقهی‪ ،‬توضیح داده شده و دیدگاه‬ ‫فقها درباره نوع شرطیت ایمان‪ ،‬ارائه برخی از‬ ‫ادله انان‪ ،‬نقد و بررسی شده است؛ در ادامه‬ ‫از نکاح ناصبی‪ ،‬و موارد کفویت در ان‪ ،‬تاثیر‬ ‫این معنا از کفائت‪ ،‬در احکام فقهی و قانونی‪،‬‬ ‫توضیح داده شده و مولفه های تاثیرگذار در‬ ‫انتخاب همسر مناسب‪ ،‬بررسی شده است‪.‬‬ ‫‪ ‬بخش ســوم‪ ،‬به هم کفوی از منظر اهل‬ ‫سنت اختصاص یافته است؛ جایگاه فقهی‬ ‫کفویت و معانی کفائت در فقه اهل سنت‪،‬‬ ‫در چند فصل بررسی شده است‪ .‬در گفتار‬ ‫بعدی که مربوط به کفویت در نکاح است‪،‬‬ ‫منظور اهل سنت از قید (اسالم) و نیز زوایای‬ ‫مختلف کفائت به عنوان شرط تناسب و‬ ‫همتایی زوجین‪ ،‬توضیح داده شده است؛‬ ‫ان گاه به بررسی عناصر معتبر در کفویت‬ ‫از دیدگاه مذاهب اربعه توجه داده است‪.‬‬ ‫و در فصل نهایی بخش سوم ارای امامیه و‬ ‫اهل سنت درباره کفویت در ازدواج مقایسه‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫‪ ‬بخش پایانی کتاب که بخش مهمی هم‬ ‫هست‪ ،‬به مناسبت بررسی ریشه های احکام‬ ‫قانونی در حقوق مدنی‪ ،‬به موضوع راز نیاز به‬ ‫همسر گزینی‪ ،‬اختصاص داده شده است‪ .‬در‬ ‫ادامه کفویت اقتصادی و مصادیق نفقه در‬ ‫قانون‪ ،‬بررسی شده و همچنین سایر جنبه های‬ ‫کفویت‪ ،‬که در قانون ذکر نشده‪ ،‬از نظر گذشته‬ ‫است‪ .‬در خاتمه‪ ،‬نویسنده ضمن یاداوری‬ ‫مواد قانونی ‪ 1104 ،1103‬و ‪ 1105‬قانون مدنی‬ ‫پیشنهاد می کند «همانند نهاد داوری در‬ ‫طالق‪ ،‬یک نهاد خانوادگی برای احراز کفائت‬ ‫همسران اینده‪ ،‬نظارت نماید یا الاقل به همان‬ ‫مقدار که برای تنظیم خانواده یا کنترل موالید‬ ‫اهمیت داده شده و ثبت رسمی ازدواج در‬ ‫بستر تکامل حیات انسانی و اطالع از وظایف‬ ‫خطیر چنین پیوند با عظمتی و مصالح ان‪،‬‬ ‫روح های اماده و پرپذیرش دختران‬ ‫و پسران جــوان را در‬ ‫استانه ازدواج‪ ،‬تکامل‬ ‫بخشند و شور دوام عشق‪،‬‬ ‫مودت و وفاداری را به طرز شایسته ای در انان‬ ‫نهادینه کنند‪».‬‬ ‫الزم به ذکــر اســت ایــن کتاب را انتشارات‬ ‫بوستان کتاب قم منتشر کرده است‪.‬‬ ‫‪ ‬کفویت مساله ای است که در قانون مدنی‬ ‫نیز به ان اشاره شده است‪ .‬اما تنها ماده قانونی‬ ‫در زمینه کفائت ماده ‪ 1059‬قانون مدنی است‬ ‫که می گوید‪« :‬نکاح مسلمه با غیرمسلم جایز‬ ‫نیست‪».‬‬ ‫انچه از این مــاده به دست می اید هم کفو‬ ‫بودن در زمینه اسالم و کفر است‪ .‬قانون مدنی‬ ‫جمهوری اسالمی ایــران‪ ،‬به پیروی از فقه‬ ‫ً‬ ‫امامیه صرفا به این معیار شرعی اشاره نموده‬ ‫و بعضی موارد دیگر که می تواند در هم کفو‬ ‫بودن زوجین موثر باشد به عرف واگذار نموده‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬اساسا در زمینه قوانین خانواده تعیین‬ ‫بسیاری موارد به عرف واگذار شده و به نظر‬ ‫می رسد پیشرفت در این زمینه منوط به تغییر‬ ‫فرهنگ جامعه است‪.‬‬ ‫نویسنده‪ :‬سها کارساز‪ ،‬مریم معیری‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪17‬‬ ‫ویترای هنری است که از سرانگشتان‬ ‫زنــان سرزمینم بیرون م ـی طــراود‪ ،‬ان هم‬ ‫بـ ــا جـ ــرع ـ ـه ای احـ ــسـ ــاس‪ ،‬ک ــاسـ ـه ای‬ ‫مــمــلــو از هــنــر و ق ــدح ــی از اســتــعــداد‬ ‫ٰ‬ ‫سلمی نوری است که در وجود بانوان این مرز و بوم درخشیده است‪.‬‬ ‫این نام را با ابزاری به نام دورگیر به رنگ مشکی در پشت شیشه ای که‬ ‫به دلخواه انتخاب کرده ام‪ ،‬طراحی می کنم و با تخیالت زنانه خود‪،‬‬ ‫از میان رنگ های متفاوت ویترای‪ ،‬چند رنگ را که در شان‬ ‫چنین نامیست‪ ،‬انتخاب و ایشان را بر صفحه شیشه‪،‬‬ ‫به نقش نام ٰ‬ ‫سلمی‪ ،‬می پراکنم‪...‬‬ ‫و بعد از خشک شدن رنگ ها‪ ،‬سطح کار را به بارانی‬ ‫از اسپری چسب ورقه طال‪ ،‬مهمان می کنم و به ان ها‬ ‫اجازه می دهم مدتی در این طرنم غوطه ور شوند‬ ‫و سپس بعد از چسبناک شدن کار ورقه طال را بر‬ ‫پشت کار با ظرافت زنانه خود می چسبانم‪...‬‬ ‫ݠݠݓٮ ݠݠݐار ی ݣ ݠݠݐݣرںگ ݣ ݣوݤ ݣ ݠݠݠݒݣس ݠݠݠݔى ݠݠݠݒسه ݣ ݣݠݠݓٮا‬ ‫کالفه بودم‪ ،‬خالیی را در وجودم احساس می کردم و دیری می گذشت‬ ‫که غریق امواج این احساسات بودم تا اینکه ناگهان به تصویری برخورد‬ ‫نمودم؛ گویا کلید قفل کسالت هایم را یافته بودم‪ .‬اری انچه در برابر‬ ‫دیگانم رخ می نمود‪ ،‬همان گمشده ام بود‪ .‬چشمهایم به رنگ های‬ ‫متفاوت تصویر گره خورد و محو زیبایی ان بودم که ناگاه صدایی اشنا‬ ‫من را از دنیای رنگارنگ تصاویر جدا کرد‪ .‬این بود که با نام ویترای اشنا‬ ‫شدم و دستی بر این اتش زدم و روح زنانه خود را جال دادم‪.‬‬ ‫اگر تو هم تمایل داری و چنین حسی را در وجود خود احساس می کنی‪،‬‬ ‫بدان که این هنر از سرانگشتان زنان سرزمینم بیرون می طراود‪ ،‬انهم با‬ ‫جرعه ای احساس‪ ،‬کاسه ای مملو از هنر و قدحی از استعداد به شکل فوق‪.‬‬ ‫‪18‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫برای محکم شدن این احساسات زنانه‪ ،‬از رنگ‬ ‫اکریلیک طالیی که به رنگ عواطف یک بانوست‪،‬‬ ‫بهره برده و به ارامی این رنگ را بر روی ورق طال که‬ ‫مدتی از خشک شدن می گذرد‪ ،‬می کشم و اندکی بعد‬ ‫این کار را دوباره تکرار می کنم و در واپسین لحظات ظهور محصول هنر‬ ‫اصیل اسالمی‪ ،‬از عنصر سیروانیک به عنوان نمادی از استحکام اراده‬ ‫یک زن مسلمان‪ ،‬کمک می گیرم‪ .‬سیروانیک متشکل از دو مایع است‬ ‫که نصف هر مایع را در لیوانی پالستیکی ریخته و ان لیوان را در اب‬ ‫ولرم قرار می دهم و با قلمویی ان دو مایع را با هم مخلوط و به سرعت‬ ‫بر روی کل کار خشک شده خود جاری می کنم و با احتیاط که مایع‬ ‫بر روی زمین نریزد‪ .‬پس از ان ‪ 24‬ساعت به کار استراحت می دهیم‬ ‫تا خشک شود‪ .‬بعد از اتمام لبه های شیشه را با سمباده تمیز کرده و‬ ‫کار اماده می شود‪.‬‬ ‫ای بانو‪ ،‬نقش ٰ‬ ‫سلمی نمادی از زندگی توست که به هر رنگی که‬ ‫بخواهی‪ ،‬می توانی ان را بیارایی و جال دهی‪ ...‬ولی بدان که دلرباترین‬ ‫رنگ‪ ،‬رنگ خداست که ٰ‬ ‫سلمی زندگی ات را به اوج قله درخشندگی‬ ‫می رساند‪...‬‬ ‫نویسنده‪ :‬مریم جعفری‬ ‫‪ ‬جوانی از عالمی پرسید‪ :‬من جوان هستم و نمی توانم خود رااز نگاه به نامحرم منع کنم‪ ،‬چاره ام چیست؟ عالم نیز‬ ‫کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی‬ ‫در خواست کرد اورا همراهی کند و اگر شیر را ریخت جلوی همه مردم اورا کتک بزند! جوان کوزه سالم رابه مقصد‬ ‫رساند و چیزی بیرون نریخت‪ .‬عالم از او پرسید‪ :‬چند دختر سر راهت دیدی؟ جوان جواب داد‪ :‬هیچ!؟ فقط به فکر ان‬ ‫بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و خار وخفیف شوم ‪.‬عالم گفت‪ :‬این حکایت مومنی است‬ ‫که همیشه خدا راناظر بر کارهایش می بیند و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در منظر مردم خار وخفیف‬ ‫شود بیم دارد‪.‬ایا انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟‬ ‫‪ ‬شیخ رجبعلی خیاط؟هر؟‪ :‬چشمت به نامحرم افتاد اگر خوشت نیاید که مریضی اما اگر خوشت امد چشمت راببند‬ ‫وسرت را پایین بنداز و بگو‪ :‬یا َخ َیر َحبیب و َمحبوب َص ّل َعلی ُم ّ‬ ‫حم ٍد و ا ِله‬ ‫ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪19‬‬ ‫این روزها بحث سند ‪ 2030‬بسیار داغ بوده و تعابیر و تفاسیر‬ ‫متعددی از ان ارائه می شود که بعضا نادرست‪ ،‬گمراه کننده و غیر‬ ‫واقعی هستند‪ .‬از این رو به نظر می رسد یکی از چیزهایی که ضروری‬ ‫است ارائه تصویری دقیق‪ ،‬شفاف و مستند از این سند است تا‬ ‫براساس ان بتوان ارزیابی صحیح صورت داد‪ .‬لذا خواهشمندم در‬ ‫ابتدا به توصیف دقیق و مستند سند بپردازید‪.‬‬ ‫مصاحبه با اقای صادق تراب زاده‬ ‫پژوهشگر و کارشناس خبره در حوزه سند ‪2030‬‬ ‫مدتی است که از بحث داغ سند ‪ 2030‬و موج نظرات موافق و مخالفی‬ ‫که پیرامون ان برخاسته بود‪ ،‬می گذرد و گویی ارام ارام این داغی نه‬ ‫تنها‪ ،‬سرد که به کلی از بین رفته و از خاطره ها محو می گردد‪ .‬اما‬ ‫این موضوع که اهمیت ان بقدری است که در هیاهوی انتخابات‬ ‫و حساسیت زمانی ان‪ ،‬رهبر جامعه ان را گوشزد کرده و نسبت به ان‬ ‫واکنش جدی نشان می دهد‪ ،‬نباید به این سادگی به دست فراموشی‬ ‫سپرده شود و مطالبات نخبگان و کارشناسان مربوط نسبت به ان‬ ‫کم رنگ گردد‪ .‬از این رو گفتگوی پیش رو کوششی است برای بررسی‬ ‫ابعاد و زوایای این موضوع از منظر یکی از کارشناسان حوزه عدالت‬ ‫اجتماعی و خط مشی اموزشی‪ .‬جناب اقای تراب زاده‪ ،‬پژوهشگر مرکز‬ ‫رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟ هستند که در این زمینه با ما به گفتگو‬ ‫نشسته اند‪ .‬ایشان در این رابطه گزارش مفصلی با عنوان «نقد ابعاد‬ ‫حکمرانی و نفی استقالل ملی سند اموزش ‪ »2030‬تهیه کرده اند که‬ ‫ابهامات بسیاری را در مورد سند رفع نموده است؛‬ ‫‪20‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫سند اموزش ‪ 2030‬که شامل بیانیه اینچئون کره جنوبی و چارچوب‬ ‫اقدام پاریس ‪ 2015‬است‪ ،‬سندی برای تحقق هدف چهارم از اهداف‬ ‫هفده گانه دستورکار توسعه پایدار ‪ 2030‬است‪ .‬چارچوب اقدام‬ ‫پاریس که مهمترین متن در حوزه اموزش ‪ 2030‬است شامل سه‬ ‫بخش اصلی است‪ :‬چشم انداز و دیدگاه اموزش ‪ ،2030‬اهداف و‬ ‫راهبردها و شاخص ها‪ ،‬مدالیته اجرا‪ .‬به جهت نقش کلیدی اموزش‬ ‫در تحقق توسعه پایدار‪ ،‬سند اموزش ‪ 2030‬پاشنه اشیل تحقق تمامی‬ ‫اهداف توسعه پایدار ‪ 2030‬خواهد بود‪.‬‬ ‫در داخل کشور روند پیگیری و تصویب این سند به چه‬ ‫شکل بوده و این روند چه داللتهایی به دنبال دارد؟ (برای مثال‬ ‫در مقایسه با کم کاری های صورت گرفته درمورد اسناد داخلی چه‬ ‫توجیهی می تواند داشته باشد؟)‬ ‫پس از پذیرش چارچوب اقدام پاریس از سوی جمهوری اسالمی‬ ‫ای ــران‪ ،‬کمیسیون ملی یونسکو در ایــران با تشکیل ‪ 30‬کارگروه‬ ‫تخصصی و نهایتا یک کارگروه تفلیق‪ ،‬اقدام به تدوین سند ملی‬ ‫امــوزش ‪ 2030‬جمهوری اسالمی ایــران کرد‪ .‬این سند که قرار بود‬ ‫محور اجرایی ساختن چارچوب اقدام پاریس شود‪ ،‬نهایتا پس از‬ ‫یک سال تدوین و در اذرماه ‪ 1395‬رونمایی شد‪ .‬سه ماه قبل از ان‬ ‫نیز‪ ،‬در ادامه پیگیری ها و پیشنهاد وزارت اموزش و پرورش‪ ،‬مصوبه‬ ‫تشکیل کارگروه ملی اموزش ‪ 2030‬در شهریورماه ‪ 1395‬صادر شد‪.‬‬ ‫پس از رونمایی سند ملی‪ ،‬انتقادات مختلفی خصوصا از ناحیه‬ ‫شورای عالی انقالب فرهنگی به سند اموزش ‪ 2030‬وارد شد‪ .‬اوج‬ ‫این جریان‪ ،‬انتقادات رهبری معظم انقالب‬ ‫اسالمی بود که موجب شد تا شورای عالی‬ ‫انقالب فرهنگی‪ ،‬این سند را وارد دستورکار‬ ‫خود کند‪ .‬مجلس شورای اسالمی‪ ،‬این سند‬ ‫را مغایر قوانین داخلی ندانست و عدم تغایر‬ ‫را عدم تغایر صوری دانست‪ .‬مجلس معتقد‬ ‫بود که تعارضات محتوایی باید توسط شورای‬ ‫عالی انقالب فرهنگی بررسی شود‪ .‬نهایتا پس‬ ‫از کش و قوس فراوان‪ ،‬شورای عالی انقالب‬ ‫فرهنگی اعالم کرد اموزش ‪ 2030‬از دستورکار‬ ‫خــارج شده است و هر سندی که مغایر با‬ ‫اسناد باالدستی کشور باشد‪ ،‬باطل است‪.‬‬ ‫مهمترین مسئله در مورد فرایند داخلی اموزش‬ ‫‪ 2030‬ان است که چنین سند مهمی بدون‬ ‫اطالع نهادهایی چون شورای عالی انقالب‬ ‫فرهنگی مورد پذیرش قرار گرفت و در ادامه‬ ‫نیز سند ملی‪ ،‬بدون اطالع چنین نهادهایی‬ ‫به نگارش درامد‪ .‬فقدان ابزارهای نظارتی در‬ ‫دست نهادهای متولی از جمله شورای عالی‬ ‫انقالب فرهنگی‪ ،‬فقدان گزارشات کارشناسی‬ ‫پیرامون پیوستن به اموزش ‪ 2030‬یا گزارشات‬ ‫نقد و ارزشیابی ان‪ ،‬سعی در پیشبرد اموزش‬ ‫‪ 2030‬به صورت غیرعلنی و کم اهمیت جلوه‬ ‫دادن ان و ‪ ...‬از جمله نقدها به فرایند داخلی‬ ‫اموزش ‪ 2030‬در کشور است‪.‬‬ ‫برای شفاف سازی این سند‪ ،‬نیاز است‬ ‫تا جایگاه چنین اسنادی در فضای بین المللی‬ ‫مشخص شود(چنانچه حضرت عالی نیز در‬ ‫گزارش خود به ان اشاره فرموده اید)‪ ،‬اساسا‬ ‫در فضای بین المللی چه اسنادی و با چه‬ ‫اهدافی وجود دارند؟ سند ‪ 2030‬را می توان‬ ‫در کدام دسته قرار داد و چه جایگاهی برای‬ ‫ان در نظر گرفت؟ (جایگاه سند)‬ ‫برخی از اسناد بین المللی از جمله کنوانسیون ها‪،‬‬ ‫دارای بار الزام اوری سخت و قوی هستند‪ .‬این‬ ‫نوع اسناد‪ ،‬بار حقوقی باالیی دارند‪ .‬برخی از‬ ‫اسناد همچون بیانیه‪ ،‬چارچوب اقدام و امثال‬ ‫ان‪ ،‬بار حقوقی کمتری دارند ولی الزام اوری‬ ‫نرم خود را حفظ می کنند‪ .‬هر دو نوع اسناد‪،‬‬ ‫در حال تولید و به رسمیت شناسی عرف ها‬ ‫و هنجارهایی هستند که به مرور می تواند‬ ‫مبنای بازخواست بین المللی قرار گیرند‪.‬‬ ‫بیانیه و چارچوب اقدام پاریس نیز از دسته‬ ‫دوم هستند که دارای الزام اوری بوده و سعی‬ ‫در ایجاد عرف بین المللی مطابق ارزشهای‬ ‫لیبرال دموکراسی دارند‪.‬‬ ‫با توجه به جایگاه یادشده‪ ،‬چه هدف‬ ‫یا اهدافی در تدوین چنین اسنادی (و حتی‬ ‫چنین سازمانهایی که چون دایه مهربانتر از‬ ‫مادر ادعای دلسوزی برای فرهنگ و اموزش‬ ‫و‪ ...‬در جهان را دارند) می توان احصا کرد؟‬ ‫این اسناد شکل جدیدی از کنترل بین المللی‬ ‫را برای تحمیل اراده کشورهای مسلط بر نهادها‬ ‫یا عرف بین الملل فراهم می کنند‪ .‬کشورهای‬ ‫دیگر یا باید منویات چنین اسنادی را تبعیت‬ ‫کنند یا اینکه هزینه مخالف را پس دهند‪.‬‬ ‫کشورهای مستکبر و نهادهای بین الملل تحت‬ ‫کنترل و نفوذ انان پی برده اند که دوره تحمیل‬ ‫مستقیم اراده ها گذشته است‪ .‬لذا داوطلبانه‬ ‫بودن سندهای با الزام اوری نرم‪ ،‬راهبرد جدید‬ ‫چنین کشورها و نهادهایی است‪.‬‬ ‫وقتی با متن سند مواجه می شویم‪،‬‬ ‫الفاظ پرطمطراقی چون برابری‪ ،‬فرا گیری و‬ ‫اموزش دائمی و ‪ ...‬چنان خودنمایی می کنند‬ ‫که در نگاه اول تصور زیبایی از ان در ذهن‬ ‫برجای می گذارد و توجه خواننده را به خود‬ ‫جلب می کند‪ .‬مواجه درست با چنین مفاهیمی‬ ‫چیست؟ و استفاده از ایــن مفاهیم زیبا و‬ ‫دوپهلو به چه منظوری است؟‬ ‫مهم ان است که تفسیر این الفاظ و اصطالحات‬ ‫با چه مرجعی است‪ .‬وقتی چیزی تبدیل به‬ ‫عرف بین المللی می شود‪ ،‬مفسر نیز عرف‬ ‫است‪ .‬در عین حال‪ ،‬خرده نهادهایی نیز در‬ ‫اسنادی چون امــوزش ‪ ،2030‬بیانیه حقوق‬ ‫بشر‪ ،‬کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض‬ ‫علیه زنــان و ‪ ...‬وجــود دارنــد که به صورت‬ ‫رسمی ان ها را تفسیر می کنند و در فضای‬ ‫بین الملل مرجع رسمی محسوب می شوند‪.‬‬ ‫لــذا تفسیر ایــن الفاظ اوال بر اســاس تفسیر‬ ‫نهاد مفسر و مرجع صورت می پذیرد‪ .‬ثانیا‬ ‫گزارشات مختلفی در حوزه اموزش ‪ 2030‬و‬ ‫ابعاد ان به صورت رسمی وجود دارد که به‬ ‫صورت شفاف‪ ،‬بسیاری از این اصطالحات‬ ‫را تفسیر و توضیح داده است‪.‬‬ ‫از چه زوایایی می توان این سند را‬ ‫بررسی و تحلیل کرد و کدام یک اولویت دارد؟‬ ‫مفاهیم و ارزش ها‪ ،‬پیامدها و تبعات‪ ،‬مکانیسم ها‬ ‫و حکمرانی‪ ،‬تعارضات و مطابقت ها با سند‬ ‫تحول از جمله محورهایی هستند که می توان‬ ‫سند را از ان جهت نقد کرد‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪21‬‬ ‫پرورش‪ ،‬چند صفحه ای در مطابقت این دو‬ ‫نوشته اند‪ .‬همچنین مجلس نیز بر عدم تغایر‬ ‫صوری اموزش ‪ 2030‬با قوانین داخلی تاکید‬ ‫کرد‪ .‬در حالی که هم عدم تطابق محتوایی‬ ‫محرز است و هم نوع بررسی مجلس‪ ،‬نشان‬ ‫از ضعف جدی این نهاد در بررسی اسناد‬ ‫بین المللی است‪ .‬حتی در مطابقت صوری‪،‬‬ ‫باید اشاره کرد که اجرای اموزش ‪ 2030‬مغایر‬ ‫برنامه ششم است‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر مهمترین اشکالی که‬ ‫به چنین اسنادی وارد است‪ ،‬چیست؟‬ ‫مهمترین نقد به سند اموزش ‪ ،2030‬حکمرانی‬ ‫ان و تضعیف حا کمیت های ملی در امر‬ ‫مدیریت امــوزش اســت‪ .‬در حقیقت‪ ،‬این‬ ‫سند ابزاری است برای مدیریت بین المللی‬ ‫اموزش های ملی‪ .‬حال کسانی که بتوانند بر‬ ‫فضای بین المللی مسلط شوند‪ ،‬می توانند بر‬ ‫این جریان نیز مسلط شوند‪.‬‬ ‫ایا می توان نقاط مثبتی برای این سند‬ ‫برشمرد؟ در صورت وجود نکات مثبت‪ ،‬ان ها‬ ‫کدامند و ایا می توان ان ها را نادیده انگاشت؟‬ ‫در این سند به برخی موارد نظیر کاهش بی‬ ‫سوادی‪ ،‬پوشش تحصیلی در مقاطع مختلف‬ ‫تحصیلی‪ ،‬مهارت اموزشی و ‪ ...‬تاکید شده است‬ ‫که البته ایران در این موارد وضعیت خوبی را‬ ‫محقق ساخته است و البته در برنامه های ملی‬ ‫ما نیز موجود است‪ .‬لذا به نظر می رسد اورده ای‬ ‫به صورت کلی از اموزش ‪ 2030‬برای ما وجود‬ ‫ندارد‪ .‬البته فضای بین المللی فرصت خوبی‬ ‫برای بحث و تبادل نظر و تجربیات است لکن‬ ‫‪22‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫برای این کار لزومی به تعهدپذیری بین المللی‬ ‫نیست‪ .‬ضمنا تجربه ما در تعامل بین المللی‪،‬‬ ‫وادادگی به بهانه مشارکت و تعامل است‪ .‬در‬ ‫حالی که ما باید واقعا و به صورت جدی از‬ ‫این فضای بین المللی برای عرف شکنی و‬ ‫نیز تبلیغ داشته های خود‪ ،‬استفاده کنیم‪.‬‬ ‫ایــا تــاکــنــون مــحــتــوای ایــن سند به‬ ‫صورت تطبیقی با اسناد داخلی نظیر سند‬ ‫تحول امــوزش و پــرورش مــورد بررسی قرار‬ ‫گرفته است؟ در صورت بررسی‪ ،‬چه نتایجی‬ ‫حاصل شده است؟‬ ‫متاسفانه تاکنون به غیر از گزارشی که مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق علیه السالم به صورت‬ ‫رسمی منتشر کرده است‪ ،‬هیچ نهادی‪ ،‬هیچ‬ ‫نوع گزارش کارشناسی در این زمینه منتشر‬ ‫نکرده است‪ .‬در حقیقت با نوع تغافل ملی‬ ‫مواجهیم‪ .‬لذا تطبیق اموزش ‪ 2030‬با اسناد‬ ‫داخلی صرفا به صور غیر رسمی یا در قالب‬ ‫نشست ها و گفتگوها طرح شده است‪.‬‬ ‫در ابتدای سند ملی اموزش ‪ 2030‬نیز گروهی‬ ‫بــه سرپرستی دبیر ش ــورای عالی ام ــوزش و‬ ‫ایا فضای کنونی که در مورد این سند‬ ‫ایجاد شده است‪ ،‬مطلوب است؟ جهت گیری‬ ‫صحیح در مواجهه با چنین اسنادی چیست؟‬ ‫اوال بسیاری از موافقت ها یا مخالفت ها‪ ،‬سطحی‬ ‫یا غیرواقعی بودند‪ .‬بسیاری از مباحث طرح‬ ‫شده یا غیرواقعی یا سطحی یا فرعی بودند‪.‬‬ ‫متاسفانه رسانه های جمعی و شبکه های‬ ‫اجتماعی به این سطحی نگری دامن زدند‪.‬‬ ‫در ابتدا فضای نقدها‪ ،‬معطوف به مفاهیم‬ ‫و ارزش ه ــای سند بــود‪ .‬امــا به مــرور با ورود‬ ‫کسانی چون ایت اهلل مکارم شیرازی و مقام‬ ‫معظم رهبری‪ ،‬تاکیدها به سمت حکمرانی‬ ‫اموزش ‪ 2030‬و توسعه پایدار ‪ 2030‬رفت‪ .‬به‬ ‫نظر می رسد گرچه جبهه منتقدین توانست‬ ‫بعد کارشناسی و دقت نظر خود را افزایش‬ ‫دهد و نیز مسئله حکمرانی را برجسته تر سازد‬ ‫لکن یک جریان تغافل در میان مسئوالن‪ ،‬به‬ ‫ضمیمه تصمیم ضعیف شورای عالی انقالب‬ ‫فرهنگی باعث شد تا اموزش ‪ 2030‬از دستورکار‬ ‫رسمی خارج شود و به الیه غیررسمی منتقل‬ ‫شود‪ .‬هم اکنون هم شاهدیم که جریان ‪2030‬‬ ‫به صورت نرم توسط برخی مسئولین اموزش‬ ‫و پرورش و کمیسیون ملی یونسکو در ایران‬ ‫در حال پیگیری است‪ .‬در این زمینه‪ ،‬تبیین‬ ‫عمومی و تخصصی برای اقشار عمومی و نیز‬ ‫مسئوالن کشوری بسیار اهمیت دارد تا مواجهه‬ ‫فعال را در دستور قرار دهند‪.‬‬ ‫اســاســا وظیفه نهادها و گروههای‬ ‫مختلف در مواجهه با چنین اسنادی چیست؟‬ ‫تقویت بعد کارشناسی بــررســی تعامالت‬ ‫بین المللی‪ ،‬تــدو یــن راهـبــردهــا و ابــزارهــای‬ ‫مواجهه فعال در عرصه بین المللی‪ ،‬پایش‬ ‫و رصــد مستمر تبعات و رونــد جریان های‬ ‫بین المللی‪ ،‬تولید محتوای ایرانی اسالمی‬ ‫در موضوعات مختلف برای پاسخگویی به‬ ‫نیاز داخل و خارج را می توان چهار وظیفه‬ ‫کلیدی نهادها و گروه های مختلف در این‬ ‫زمینه دانست‪.‬‬ ‫روند پرداختن دستگاه های مسئول‬ ‫(نظیر شورای عالی انقالب و مجلس و‪ )...‬در‬ ‫این زمینه به چه صورت بوده و چه نقدی بر‬ ‫عملکرد ایشان در این قضیه وارد است؟‬ ‫اساسا چرا باید کار به جایی برسد که تا‬ ‫رهبری ورود نکنند اتفاق جدی در این‬ ‫مواقع رخ ندهد؟‬ ‫سه جریان کلی میان دستگاه های مسئول‬ ‫می توان برشمرد‪:‬‬ ‫اول دستگاه هایی چون اموزش و پرورش‪،‬‬ ‫وزارت علوم تحقیقات و فناوری که اموزش‬ ‫‪ 2030‬را پذیرفته اند و دستگاه محاسباتی‬ ‫انان دچار اشکال شده است‪ .‬در این‬ ‫میان‪ ،‬بدترین وضعیت را برای کمیسیون‬ ‫ملی یونسکو در ایران می توان شناسایی‬ ‫کرد‪ .‬متاسفانه در عین اینکه عمده مسئوالن‬ ‫ایــن دستگاه ها‪ ،‬افــرادی شریف و دغدغه‬ ‫مند هستند اما به جهت ضعف محتوایی‬ ‫در حوزه اموزش‪ ،‬به نحو ظریفی دچار غرب‬ ‫زدگی و تقلیدگرایی از غرب شده اند‪ .‬ضمن‬ ‫اینکه ابزار مواجهه فعال و بدنه کارشناسی‬ ‫توانمندی هم ندارند‪ .‬متاسفانه بعد کارشناسی‬ ‫دستگاه هایی چون اموزش و پرورش در حوزه‬ ‫تعامالت بین المللی بسیار ضعیف است‪.‬‬ ‫دوم دستگاه هایی چون شورای عالی انقالب‬ ‫فرهنگی و مجلس که اساسا ابزار نظارت و‬ ‫اعمال حا کمیت جدی بــرای خود در این‬ ‫زمینه تعریف نکرده اند‪ .‬گرچه کمیسیون‬ ‫اموزش مجلس در جریان اموزش ‪ 2030‬بود و‬ ‫سهل انگاری کرد‪ ،‬اما نهایتا تعداد معدودی‬ ‫در مجلس بودند که علیه اموزش ‪ 2030‬موضع‬ ‫گرفتند‪ .‬کلیت مجلس نسبت به این قضیه‬ ‫در حالت غفلت و تغافل بود‪ .‬حتی عملکرد‬ ‫مجلس در حــوزه مطابقت امــوزش ‪ 2030‬با‬ ‫اسناد داخلی بسیار ضعیف و تاسف اور‬ ‫بود‪ .‬از سوی دیگر صرفا برخی اعضای شورای‬ ‫عالی انقالب فرهنگی نسبت به این مسئله‬ ‫موضع گرفتند و برخی دیگر هم که موافق‬ ‫بودند از جمله شخص رییس جمهور‪ ،‬در‬ ‫نهایت به دلیل فضای عمومی نتوانستند با‬ ‫لغو سند ملی مخالفت کنند‪ .‬لغو سند ملی‬ ‫و اعالم اینکه سند ملی از دستور خارج شده‬ ‫است‪ ،‬باعث شد که عمال این تصمیم شورای‬ ‫عالی انقالب فرهنگی‪ ،‬مسئله اموزش ‪2030‬‬ ‫را به الیه های پنهان منتقل کند و اطمینانی‬ ‫کاذب از عدم اجرای ان در کشور ایجاد کنند‪.‬‬ ‫سوم نیز نهادهایی چون دانشگاه ها و حوزه های‬ ‫علمیه که عمال خود را متولی مسائل کشور‬ ‫از جمله امــوزش ‪ 2030‬نمی دانند و در بعد‬ ‫سلبی و نه در بعد ایجابی‪ ،‬عملکردی خاصی‬ ‫نداشتند‪.‬‬ ‫در این بین صرفا برخی نهادها که از ذکر نام‬ ‫ان ها خودداری می شود‪ ،‬به صورت خودجوش‬ ‫به بررسی این مسئله و دعوت از کارشناسان‬ ‫پرداختند تا بتوانند موضع خود را در قبال‬ ‫اموزش ‪ 2030‬برای طراحی های عملیاتی‬ ‫خویش اماده سازند‪ .‬این نهادهای خرد‬ ‫در عین اینکه به صورت مستقیم نقشی‬ ‫نداشتند اما این هوشمندی را داشتند و‬ ‫فهمیدند که قطعا اموزش ‪ 2030‬متعرض‬ ‫ماموریت انان خواهد شد‪.‬‬ ‫مهمترین نقد رهبری در مورد‬ ‫این سند چیست؟ این نقد چه داللت‬ ‫مهمی در مواجهه با جامعه بین المللی‬ ‫و تعلیم و تربیت داخلی به دنبال دارد؟‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪23‬‬ ‫ایشان چند نقد را نسبت به این مسئله بیان کردند‪:‬‬ ‫‪ .1‬تضعیف استقالل ملی‪.‬‬ ‫‪ .2‬مخفیانه بودن پیگیری ان در عین اهمیت وافر ان که قاعدتا باید‬ ‫به صورت جدی بررسی می شد‪.‬‬ ‫‪ .3‬ضعف نهادهای متولی از قبیل شورای عالی انقالب فرهنگی در‬ ‫رصد و نظارت‪.‬‬ ‫‪ .4‬وجود اسناد ملی و عدم نیاز به اسناد خارجی‪.‬‬ ‫‪ .5‬عدم اجرای سند تحول اموزش و پرورش‪.‬‬ ‫‪ .6‬لزوم حاکمیت ارزش های اسالمی بر مدیریت و محتوای اموزش‪.‬‬ ‫در این بین تاکید جدی بر مسئله حکمرانی اموزش ‪ 2030‬و اثر ان بر‬ ‫استقالل ملی بود‪ .‬ایشان فضای بین المللی امروز را فضای هنجارساز‬ ‫بر اساس ارزش های غربی دانستند که سعی دارد پس از عرف سازی‬ ‫و هنجارسازی‪ ،‬کشورها را در قالب چنین اسنادی تحت حاکمیت‬ ‫این عرف ها و هنجارها دراورند‪ .‬در صورت مخالفت نیز‪ ،‬هزینه هایی‬ ‫برای چنین کشورهایی تعریف می کنند‪ .‬این فضا فعال در سلطه‬ ‫ارزش های لیبرال دموکراسی است‪.‬‬ ‫باید توجه داشــت که پس از تقویت بعد کارشناسی‪ ،‬در عرصه‬ ‫بین المللی باید به صورت جدی مداخله و فعالیت کرد و هزینه ها را‬ ‫کاست و از فرصت ها بهره برد‪ .‬اولین کار می تواند ائتالف ساز ی های‬ ‫موضوعی و منطقه ای‪ ،‬ارائه تفسیر رسمی ایران یا ائتالف ها از سند‬ ‫اموزش ‪ ،2030‬عرف شکنی هنجارهای نامطلوب بین المللی‪ ،‬تربیت‬ ‫عناصر تراز انقالب اسالمی برای حضور در خط مقدم تعامالت جهانی‬ ‫و نیز تولید محتوای جدی در عرصه تعلیم و تربیت ایرانی اسالمی‬ ‫دانست‪ .‬همچنین نهادهایی مثل شورای عالی انقالب فرهنگی باید‬ ‫ابزارها و سازوکارهای نظارتی و اشراف اطالعاتی خود را تقویت کنند‪.‬‬ ‫‪24‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫سیدحمیدرضا برقعی‬ ‫کتاب قبله مایل به تو‬ ‫ز ݩݧݒ ݒݩ‬ ‫ݡسم‬ ‫ى‬ ‫ݭ‬ ‫ݪ‬ ‫ݔ‬ ‫ݡهر ݣ می‬ ‫ݣمی ݣ ݫݓݣٮرݣݣد ݣاݤݣ ݣ ݣݣ� ݣس ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫نݣ ݣ‬ ‫ݣدل ݣدݣ ی� ݣ‬ ‫دݣاݣرݣݣد ݣ ݣ ݣ ݣوݤ ݣ ݣ‬ ‫ݐݩ‬ ‫ݧݩ ݧݩݐݡڡ ݧݩݑٮ ݐݩںݩݐ‬ ‫ں‬ ‫ݡسى‬ ‫ݦ‬ ‫ݑ‬ ‫ݨ‬ ‫ݦ‬ ‫ݦ‬ ‫ݦ‬ ‫س‬ ‫ݭ‬ ‫ݫ‬ ‫�‬ ‫ݔ‬ ‫ا‬ ‫ݤ‬ ‫ݡٮ ݣ می‬ ‫ݣدر ݣݤو ݣ ݣدݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣاݣ اݣد ݣ ݣ ݣݣه ݣ ݣ ݣحݥ ݣچ ݣا ݣ ݣ‬ ‫ݩݑٮ بݡس�ى ل ٮ ݒ ݩݦس ݖ ݦ‬ ‫ݩݒ‬ ‫ݡس ݩݧݐں ݫىݬݔݣ ݣ ݣدݣمݤ‬ ‫ݣم ݣ ݣ ݣݣکه ݣ‬ ‫ݣن ݣدݣ ݣ‬ ‫ݬݔ ݣ ݣحݥ ݣݣد ݣ ݫم ݣ ݫݬݕاݤݣرݣ ݣݣه ݣ ݣ ݣداݤݣ ݣ‬ ‫ى ݫ ݫ ݫ ݑݩ ݫݩ‬ ‫ٮ س ݑݦ ݦ ݐ ݩݦح ݩ ݧݒ‬ ‫ݡیݥݥ ݫݓݣهݤ ݣ ݭ ݫݭݔ‬ ‫ݡٮ ݭ ݫݔىمیݥ‬ ‫ݣݡسدݤ ݣ ݣا ݣ ݣد ݣ ݣ ݣݣه ݣݣا�نݣ ݣ ݣا ݣ ݣرݣ ݣ ݣٮ ݣݫ ݣ‬ ‫ٮ ݣ ݣ ݣو ݣدݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݬݫݓا ݣ ݣدݣ ݣ ݣ‬ ‫ݑ ݦ ض ݩݧ ݧݩݑ‬ ‫�ث‬ ‫ٮ‬ ‫ݡݡس‬ ‫�‬ ‫ى‬ ‫عی ݣ ب ݬݔ ݣح ݣ ݣݣو ݣدݣݣݡݡعا ݣ ݣرݣاݤ‬ ‫حٮ ݣ ݣاݤ ݣی ݣ ر ݣ ݣوݣ�ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݑ ݩݦ �ا‬ ‫ݧݐݩ ݧݩ‬ ‫ݣنݣݣک ݭݣىݫݭݔرݣمی‬ ‫ݭ ݫݭݓ حٮسݒ�ی ݣدݣ ݣهݤ ݣ�به ه ݣ�مݡݡساݣ�ی ݣه‪ ،‬ݣ چݣ� ݣ ݣهݣٯݣ ݣر ݤݣ ݣ ݣ‬ ‫خ� ݐ ݦ ݐ ݨݨݦݣݡݠه ا ه� م ج ݐ ݦں ݒݩ ن�ن‬ ‫ݢ�سݣ ی�� د‬ ‫در ݣ اݣںه ݣ ݣݣرݣ ݣرݣ ݤ ݣ م ݣ ݣ ݣهݥ ݣعرݣاݥݢ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣ‬ ‫ݩ‬ ‫گ‬ ‫ݖ ݦا ݐݩں� ݫٮ ݧݩݐ ح ݐں�‬ ‫ݡٮ ݔݭى ݣمݡی‬ ‫ݣدراݤݣ ݣ ݣݣو ݣیس ݑ ݦ ݦ ݣ ݣ ݣل ݣ‬ ‫اکه ݫݣݭݓ ݫݭحݓر ݣ ݫ ݫݬݕاݣ ݣ‬ ‫ݣ ݤݣ ج ݣ ݣ‬ ‫ݒݩ‬ ‫ٮى ݑ ݦ ݦ ٮس ز ݒݩ‬ ‫ݣم ݣ ݣݣکه ݣس ݧݩݐں ݬ ݫىݔ ݣ ݣدݥݣمݤ‬ ‫ٮݓ ݣ وݣݣ�ݣ ݣ ݣ‬ ‫نݭݫ ݣ ݫ ݭݓ ݫ ݫ ݭݫݔ ݣ ݣ ݫݭݣ‬ ‫ݣدراݤ یݣ� ݣ‬ ‫ݣس ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣیکݣاݣ ݣ‬ ‫اݤݣ ݣ ݣ‬ ‫ى‬ ‫ݩݐ‬ ‫ݣال‪ ،‬ݣݣحݫ ݣ ݫݣݬݕ ݣه ݣݣݡح ݔ ݬݪݣ ݣ ݣرݣمیݤ‬ ‫ݣل ݣوݣ ݣ‬ ‫ٮ ݣݣحرݣ ݭىݫݔ ݣ ݣمدݣ ݣ ݣ ݣم ݣ‬ ‫می ݣس ݣوݣح ݨݑ ݦ ݣ ݣ‬ ‫ݣݣ‬ ‫ݖ ݦ ݧٮݑ ݒݩ ݦ ز ݖݦ ݦ ݩ ݧݑ ݨݒݦ‬ ‫ى لش‬ ‫ݡٮ‬ ‫ا‬ ‫� ݣرݣاݤ‬ ‫ݤ‬ ‫ݣدر ݣݣو ݣدݣ ݭݫݔ ݣو ݣ ݣݣر ݣدݣ ݣ‬ ‫نݣݠاݥݣ س‪ ،‬ݣ ݣ‬ ‫س ݣݣم� ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݤا ݣ ݣ‬ ‫ݨݐ ݦ ݧݨݐڡ ݡط ق�ل ع ݧݩݐ م ݩݑٯ‬ ‫ٮ ݣمی‬ ‫ݡٮ ݣل ݣݤݡیݤںݣ�یس ݩݑ ݦݣ ݦݣ ݦݣ ݣ ݣ ݣ ݔݭىݣ ݣ‬ ‫ݣدر ݣ ݓ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫مه ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣ‬ ‫�ج ݣر ݣ اݣ‬ ‫ݩںݧݐ ݩ ݩݐ‬ ‫ح ݣاݤ ݣݣال ݣک ݧݐݡں ݫݭݣٮݫ ݣد ݣݕںحݫݭݓرݤ ݢهݤ ݣ ݣراݤ ݣوݣاݤ ب�گݐ ݦ ݣد ݣاݤ ݣ ݭىݫݣرݔمݤ‬ ‫ݧݧݩ‬ ‫ݒݩس ݖ ݦا ز ݧݩݐ‬ ‫ں‬ ‫ݐݡݡسى‬ ‫نݤ ݣ ݣالݣله ݣ ݣݣ� ݣ ݣح ݣ ݣ ݣمݣٮ ݣݡیݥ ݫݣݓ ݣه ݣ ݔݭݪ میݥ‬ ‫ݫݕٮ ݣرݣ ݭݫݕݣٮ ݣ ݣر ݣ وݣݣد ݣ ݤݣ ݣ‬ ‫***‬ ‫ݒ �ن ݐݨݦ ظ‬ ‫ز‬ ‫ݡݡس ٮݫݓ ݣهٮ ݫݣ ݭݫݓعدݣاݤ ݣ ݣݤر�هر‬ ‫ݣن ݣ ݣݣد ݣ ݣوݣ‬ ‫ݭ�ݣ ݫݔݣىر ݣٮݬݫݓاݣ ݣراݤݣ ݣ ݣ‬ ‫�ت ݩ ݧݐ ݩݑ ݑ ٮ خ‬ ‫� ݣݣد ݣ ݣاݥ ݤدݤ‬ ‫ݣاݥݣݡڡاݣݣٯ ݣی ݣم ݨݦٯاݣ ݭݫݓل ݣ ݣ ݣمݥݣر ݣ ݣݥ‬ ‫ݣن ݣى ݫݣݬݔ ݣدݣمݤ‬ ‫و ݢس ݣک ݣط ݣوݣ ݫݬݕݣح ݐهݦ ݣںاݣگهاݣ ݣ ݣدݤݣݢ‬ ‫ز ݩݧ ݧݑ ݤد‬ ‫ز‬ ‫ݣن ݣ�مݡساݣىݫݔه ݣݫ ݭݣٮݫݓر ݣ مݣݣ� ی� ݣاݤݣن� ݣفݡٮ ݣ ݣ ݤݤاݣ‬ ‫ݣ� هݣ‬ ‫ݐݩݦح �غ ݩ ݧݑ‬ ‫ݣکلݣٮ ݔݡى �نݣدݣ ݤدݤ‬ ‫یݤ ݣ اݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ٮ ݣ ݣݣاه ݣرݣ ݣوݣ ݣ‬ ‫سى ݫݭݔ ݫݭݓ ݣ‬ ‫ݩݒ‬ ‫ݣنݣگ ݣرݣ ݣݣد ݣ ݣ�ݣو ݣ ݓغݡٮ ݣاݣ ݤرݤ‬ ‫ݣدر ݣ ݔݡىاݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣسݣ ݣ ݣمݣ ݣ‬ ‫ݣ ݫݬݕحاد ݣرݣ ݣ‬ ‫ݧݩݑ ݧ ݧݩً ص ن �ن ݩݐ‬ ‫ݤ‪ ...‬ݣم ݣ ݣیݥدݤݣ ݢ ݣںاݣ ݤمݤ‬ ‫ن ݣݡح�ه ݣ ݣرݣاݤ ݣ ݣ‬ ‫ٯ�بال ݣ ݣاݤ ݣی�ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ا�نگ ݒݩݦس ت� ا ݤرݤ‬ ‫ݣمی ݣوݣ ݣݣد ݣک ݣر ݣ ݤ‬ ‫ݣمن ݣ ݣار ݣ ݣ ݣ‬ ‫در ݣ ݣ ݣ ݤݣ‬ ‫ݣݣ‬ ‫ݖݦ‬ ‫ݒ‬ ‫م‬ ‫سݣک ݣ ݣر ݣدݣ ݤݤ‬ ‫د‪ ،‬ݣ ݣ ݣ‬ ‫کݡس ݫى ݫݔ ݣ ݣح ݣ‬ ‫ݣی ݣ‬ ‫ݤا ݣ ݣݤه ݣݣسرݣدݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ک ݖݦ ݦ ݒݩ ݩݧݐڡ ت از ݖ ݦ‬ ‫� ݣݤ�ݣاݤݣی�نݣ ݣݣاهݤ‬ ‫ݤ�تسݣگ ݣرݣ ݣ ݣ ݤݣ‬ ‫وݣ ݬݫݣحݕ ݣ ݣه ݤاݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣدرݣگݣ ىرݣ ݫݭݔهݤ‬ ‫ݡݡسى ݣ ݣݔمه ݣݣگرى ݫݔ ݣه ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣوݣ ݣ ݣݣسݣ ݣر ݣاݣ ݭݫ ݫ‬ ‫ک ح ݒݩݦ‬ ‫ݡس ݣد ݤاݣزݤ� ݣرݣ ݣاݥ ݤهݤ‬ ‫ݫݕݡݡسرݣ ݣوݣ ݭݫݕک ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݫٮ ݣ ݣ‬ ‫س ݣرݣ �ی‬ ‫ݩ‬ ‫ݠگ ف� ݑ ݦ ݦ �ا ا ݩݒ‬ ‫ی ݫس ݣ ݫݔ ݨݑݦ ݦ‬ ‫ٮ‬ ‫ݡح ݐݦ ی�ݦرݣ ݣں ݣݐى ݭ ݫݣ ݫݣݭݭݤ‬ ‫ݣس ݫ ݫݬݕݣ‬ ‫ݤمٮ ݫݣݬݓاݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ٮ ݣ ݣرݣ ݤ ݣ‬ ‫ݣ ݣݤ‬ ‫ݐݦ ݐ ق‬ ‫�ب ݣهگݣماݣں ݣڡ ݣ ݣم ݣ� ݣک ݣط ݣم ݣک ݣ ݣ ݣیݥ ݣݡم ݣ ݣرݥݣمݤݤ‪...‬‬ ‫� ݩںݧݩݐ‬ ‫ݣمن ݣ ݣر ݣاݤ بݣگ ݔى ݣ ݣر‪ ،‬ݣݣگر�ی ݣ ݣه ݣکن‬ ‫ٮݣ ݣ‬ ‫ݣدݣس ݑ ݦ ݦ ݣ ݣ ݣ‬ ‫�ن ݩ ݧݐ‬ ‫م‬ ‫د‪ ،‬ݫݕݭݣسرݣ ݤݤ‬ ‫مرݣ ݣݣد ݣݣگر�ی ݣ ݣه ݣ ݣمکݣ ݣ ݣ ݣیݥ ݣݡں ݣ ݭٮݣ ݫ ݣ‬ ‫ح ݒݩ �تک �ن س ݩ ݧݐݩݡح ݩݑ‬ ‫ݣݡس ݣ ݣراݤ ݣ ا ݣ ݣ ݣد‪ ،‬ݣ�ب ݣاݣ ٮی‬ ‫ݣݫݬݕ ݣاݣ ݣݣد ݣ ݣرݣ ݣ‬ ‫ى ع ݠگ ف� ݑ ݦ ݦ وݤ ز ز ٮ ݩ ݧ ݧݐ‬ ‫ٮݣاݤݣ ݣݣ� ݣم ݣݣ� ی� ݣ ݫ ݣلݫ ݣ ݫ ݣنݫݭ ݣݫݓݡں ݣد ݧݣݒسد‬ ‫ݫݬݔاݣ ݣ ݣلی ݣ ݣ ݣ ݤ‬ ‫ݪݬٮݕى ݭ ݨݒ ݦ ݦ ݧ ݧݩݒ‬ ‫حم ݑݦ‬ ‫م‬ ‫ݣٮاݤݣ‬ ‫ݣنٮݣ ݣیٮ ݣ�ف اݣوݣ ݑݦ ݦ ݣ ݣ‬ ‫ݫ ݔ ݣ ݣ ݣ ݫݣ ݫݣ‬ ‫س ݫݣݬݕ ݡس اݣ ݣݭݓ‬ ‫ݒݩ ݦ �ف ق‬ ‫س ݣ� ݨݑݦ ݣطٮ ݣماݣ ݩݒ‬ ‫ݣݡݡسا ݣ ݩݒسد‬ ‫�ن اݤݣ ݣݣله ݣاهݣىݭ ݫݔ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ص ݧ ݧ ݧ ݧݐݩ‬ ‫م گڡݐ ت‬ ‫ݣم�ݣم‬ ‫ݬݓٮ ݣ ݣح ݣݣݡݡڡ ݣرݣدݣݣاٮݣݫݬݓه ݣ اݣݣد ݣرݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݩݒ ݦ‬ ‫ݣی ݣ ݣر ݐ ݨوݣݦ ݦ ݣکݣݣصى ݭ ݣ ݫ ݣهݫسݣ ݫݭݔ ݑ ݦ ݦ‬ ‫ٮ؟‬ ‫ݣݡص ݣد ݣاݤ ݣ‬ ‫ݣس ݣݣݠکن! اݣی� ݣ ݣ ݣ ݣن ݣ‬ ‫گوݣ ݣ ݣ‬ ‫ف ک ݩ ݧ ݧݩݑ‬ ‫م‬ ‫ݣ� ݣوݣ چݣ�هݣ ݣڡ ݣرݐٮ ݣم ݣݣو ݣݣد ݬى ݫݔݣ ݣدݣ ݤݤ‬ ‫طرݣ ݣ ݣ‬ ‫ى خ� ݐ ݩݦ ا ݩݒݦ‬ ‫مݡس ݣاݤݣݥ ݣس�ت‬ ‫در ݣݣو ݣ ݣݭد ݣݫݔݭ ݣ ݣو ݣاݤ ݣ ݣݣر ݣ ݣ ݣ ݣاںݣ ݣ ݣه ݤݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣ‬ ‫ݡیݥݥ ݣ کی‬ ‫ݩݧݐ ݩ ݧ ݧݩ ݧݩݐ‬ ‫ک ݐݩ‬ ‫ں‬ ‫ح‬ ‫ݡڡ‬ ‫ݣمی ݣ ݣ ݣ ݣم ݣاݤݣالݥ‬ ‫ݣم ݣ ݣکر ݣ ݣ ݣ‬ ‫�ب ݣا ݣحوݣدݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݠک م ݧݑٯ ݑ ݨݦ ٮ ى س ݑ ݦ‬ ‫ٮ‬ ‫ک ݣ ݥݣݠا ݤݤ‬ ‫ه ݣ ݣا ݣحݫݕ دݣݣر ݣ اݣرݣ ݫݬݔ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣݡح ݣ‬ ‫ݣوݣ ݫ ݫݬݕ‬ ‫ݩݒ ݩ‬ ‫ݣدر‪،‬ݠک ݣ ݣوݣ ݫح ݬݫݕهݤ‬ ‫ݠگر�یه‪ ،‬ݣماݣݣدر‪،‬ݣ ݣݣدݣ ݣوݣݡس ݧݐں ݬٮݫݓه‪ ،‬ݣ ݣ‬ ‫ݡس ݑݩ ݐݦڡطم ݐ ݩݦ ݐ ݦ ى س�ت‬ ‫ک ݣݠاݣ ݤ‬ ‫هݣ ݣردݣ ݫݬݔ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݣ ݣ ݣ ݣر ݣݠاݣ ٮی! ݣ ݣ ݣاݣ ݬݫݔݡى ݣ ݣݣں‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪25‬‬ ‫محمود را قبل از هرچیز متشرع به همه احکام و حدود الهی یافتم‪ .‬وصفش را زیاد‬ ‫از دوستان و هم کالسی هایم شنیده بودم ولی اولین بار که اتفاقی او را از پنجره‬ ‫اتاقم دیدم حسابی جا خوردم‪ .‬زل زده بودم به پاهایش و ماتم برده بود‪ .‬کفش‬ ‫و جوراب پایش نبود و داشت با یک دمپایی ساده کفش ملی در حیاط دانشگاه‬ ‫استنفورد امریکا راه می رفت! بعدها فهمیدم محمود برای رعایت طهارت و نجاست‬ ‫در امریکا کفش و جوراب نمی پوشد‪.‬‬ ‫ݣبا ݣدݣ ݬݕݣمٮا ݔݭى ݣݡی ݣدݣݣر ݣ ݣݣحیاݣݣط‬ ‫دݣاݣݣنشگاݣݣهݣاݣݣستنفوݣرݣݣد‬ ‫(گفتگو با همسر شهید مهندس محمود فخارمقدم)‬ ‫در یکی از بعدازظهرهای گرم تابستانی‪ ،‬مهمان خانه ساده و صمیمی‬ ‫شهید فخارمقدم شدم‪ .‬بعدازظهری که به لطف اشنایی با این‬ ‫خانواده مهربان و گران قدر‪ ،‬برای همیشه در خاطرم خواهد ماند‪.‬‬ ‫این خاطره خوب را مدیون اشنایی ام با دکتر فاطمه فخار مقدم‪،‬‬ ‫دختر بزرگوار شهید و یکی از جراحان خوب زنان و زایمان هستم‪.‬‬ ‫خانم مهشید رئیسی همسر شهید فخار مقدم‪ ،‬چند ساعتی من را‬ ‫مهمان خاطرات و ناگفته هایش می کند‪ ،‬اهل نیشابور است و مهندسی‬ ‫برق و الکترونیکش را از امریکا گرفته‪ .‬در سال های پراختناق قبل از‬ ‫انقالب و با نفوذ و گسترش ساواک‪ ،‬وقتی جو به قدری ناامن است‬ ‫که دوستانش به دالیل واهی توسط ساواک دستگیر یا حتی ناپدید‬ ‫می شوند‪ ،‬پدر تصمیم می گیرد مهشید را برای ادامه تحصیل نزد برادرش‬ ‫در امریکا بفرستد‪ .‬تا هم درسش را ادمه دهد و هم از فضای ناامن‬ ‫کشور دور باشد‪ .‬هرچند با همه اینها‪ ،‬و دل نگرانی های همیشه پدر‪،‬‬ ‫سر پرشور مهشید جوان نترس تر از ان است که دست از مبارزاتش‬ ‫بردارد‪ .‬خاطرات شنیدنی خانم رئیسی از روزهای تحصیل در امریکا‬ ‫بهترین گواه این مدعاست‪ .‬چه ان وقت که بدون در نظر گرفتن خطر‬ ‫جانی‪ ،‬در کشور غریبه کیلومترها راه طی می کند تا سخنرانی فردی‬ ‫که قرار است ضد ارمان های امام و انقالب نطق کند را به هم بزند‬ ‫و چه روزهایی که از جانب پدر از ادامه مبارزه و گرفتن و خواندن‬ ‫اعالمیه های امام منع شده و با زیرکی انقالبی خویش‪ ،‬از دوستش‬ ‫می خواهد که اعالمیه ها را بگیرد و برایش بخواند‪ .‬تا هم با دستور از راه‬ ‫دور پدر مخالفتی نکرده باشد‪ ،‬و هم از جریان مبارزات عقب نماند‪.‬‬ ‫همین روحیه ارمان خواه و انقالبی‪ ،‬شاید اصلی ترین عامل پیوند‬ ‫مهشید با محمود فخار مقدم است‪ .‬جوان انقالبی و متدین که‬ ‫همه دانشجویان ایرانی ساکن امریکا او را می شناسند و از فعال‬ ‫ترین دانشجویان خارج از کشور است‪ .‬همزمان در دو رشته برق‬ ‫و الکترونیک و نرم افزار کامپیوتر تحصیل می کند و در عین حال‬ ‫با گروه های مختلف در ارتباط است و تشکیالتی را برای اشنایی‬ ‫دانشجویان مسلمان امریکا با معارف اسالمی و اهداف انقالب‪،‬‬ ‫مدیریت و ساماندهی می کند‪ .‬همه او را به تقیدات مذهبی سفت‬ ‫و سخت و پشتکار فوق العاده اش می شناسند و امین و تکیه گاه‬ ‫سایر دانشجویان است‪.‬‬ ‫‪26‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫خانم مهشید رئیسی‪ ،‬اشنایی اش با شهید را اینگونه تعریف می کند‪:‬‬ ‫«محمود را قبل از هرچیز متشرع به همه احکام و حدود الهی یافتم‪.‬‬ ‫وصفش را زیاد از دوستان و هم کالسی هایم شنیده بودم ولی اولین بار‬ ‫که اتفاقی او را از پنجره اتاقم دیدم حسابی جا خوردم‪ .‬زل زده بودم‬ ‫به پاهایش و ماتم برده بود‪ .‬کفش و جوراب پایش نبود و داشت با‬ ‫یک دمپایی ساده کفش ملی در حیاط دانشگاه استنفورد امریکا راه‬ ‫می رفت! بعدها فهمیدم محمود برای رعایت طهارت و نجاست در‬ ‫امریکا کفش و جوراب نمی پوشد‪».‬‬ ‫خانواده فخار مقدم تا حدود سال ‪ ۱۳۶۵‬در امریکا زندگی می کنند و‬ ‫شهید از طریق پیام های حاج احمداقا اوامر امام؟هر؟ را در انجا اجرا‬ ‫می کند‪ .‬در همین سال ها و با بزرگ شدن بچه ها‪ ،‬کم کم خانواده‬ ‫خطر عقیدتی زندگی در محیط کشور غیرمسلمان را در تربیت بچه ها‬ ‫احساس می کند و به همین خاطر خانم رئیسی با وجود انکه مشغول‬ ‫تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد امار و ریاضی بوده‪ ،‬درس را رها‬ ‫کرده و با بچه ها به ایران برمی گردند‪ .‬اما شهید همچنان در امریکا‬ ‫می ماند و به فعالیت هایش در رابطه با منافع کشور و انقالب ادامه‬ ‫می دهد تا زمانی که به خاطر همان ها از خاک امریکا دیپورت شده‬ ‫و با توفیقی اجباری به وطن برمی گردد‪.‬‬ ‫وطنی که چند سال است یک تنه در جنگ مقابل صدام ایستادگی‬ ‫می کند و به تازگی استفاده از سالح های شیمیایی هم به دشواری این‬ ‫دفاع اضافه کرده و در بمباران های شیمیایی ارتش صدام‪ ،‬فرزندان‬ ‫جوان و دلیرش با زجر و درد بسیار به شهادت می رسند‪ .‬صحنه های‬ ‫دلخراش شیمیایی شدن و شهادت رزمندگان‪ ،‬شهید فخار مقدم را به‬ ‫فکر ساخت دستگاه اشکار ساز می اندازد‪ .‬دستگاهی الکترونیکی که‬ ‫در ارتفاعات زیاد و باالی کوه ها نصب می شود و در صورت دریافت‬ ‫عالئم گازهای شیمیایی هشدار می دهد تا رزمندگان فرصت کافی‬ ‫برای استفاده از ماسک شیمیایی را داشته باشند‪ .‬همسر شهید در‬ ‫این باره می گوید‪« :‬همان ابتدا محمود به من گفت ممکن است در‬ ‫راه ساختن این دستگاه و امتحان ان شهید شوم‪ .‬من هم با اطمینان‬ ‫در پاسخش گفتم اگر در راه اسالم و انقالب است چرا که نه… باوجود‬ ‫سنگ انداز ی های فراوان سازمان ملل در حمایت از صدام‪ ،‬در نهایت‬ ‫محمود و دوستانش توانستند این دستگاه را بسازند و صدای مظلومیت‬ ‫فرزندان این مرز و بوم را به گوش جهانیان برسانند‪ .‬اما همان طور که‬ ‫پیش بینی کرده بود خودش هم در این راه شیمیایی شد…»‬ ‫سال های پس از جنگ هم برای شهید فخار مقدم سال هایی پر از‬ ‫تالش و افتخار است‪ .‬هنگام جنگ سالح می خرید و پس از ان در‬ ‫قراردادهای مختلف حضور می یافت و نهایت تالشش را برای انتفاع‬ ‫بیشتر ملت و کشور و انقالبش می کرد‪ .‬تمام هم و غمش اجرای‬ ‫فرمان ولی فقیه بود‪ .‬هرجای دنیا که بود گوشش به فرمان های امام‬ ‫خمینی؟هر؟ بود و پس از رحلت ایشان به دنبال اجرای فرمایشات‬ ‫مقام معظم رهبری بود‪ .‬شهید محمود فخار مقدم از پایه گذاران‬ ‫صنعت هسته ای کشور بود و همسرش با حسرت از بتن ریختن در‬ ‫صنایعی که خون های زیادی به پای ان ریخته شده سخن می گفت‪.‬‬ ‫سرانجام شهید محمود فخار مقدم در هشتم شهریور ‪ ۱۳۷۵‬پس از‬ ‫سال ها تحمل درد و رنج جراحات ناشی از گازهای شیمیایی دعوت‬ ‫حق را لبیک گفته و به شهادت می رسد‪ .‬چهره گشاده همسر شهید به‬ ‫قصه شهادت ایشان که می رسد پردرد می شود‪« :‬من پیش از انکه به‬ ‫او «بله» بدهم‪ ،‬خیلی خوب فهمیده بودم مردی که قرار است شریک‬ ‫زندگی اش شوم‪ ،‬قبل هر چیز «بله»ای بلند به پروردگار خویش گفته‬ ‫و با شهادتش به یقین رسیدم که خدا بله اش را پذیرفته است‪ .‬تمام‬ ‫دلخوشی من بعد از شهادت محمود فرزندانمان هستند که یادگار‬ ‫سال های زندگی ام با او هستند‪ .‬زندگی ای که لحظه لحظه اش برای‬ ‫من مثل یک رویای شیرین بود‪ .‬رویای شیرینی که با شهادت محمود‬ ‫تمام شد‪ .‬فراقش ضربه ای سخت به روحیه من و فرزندانم وارد کرد‬ ‫که اگر لطف الهی نبود توان تحملش را نداشتیم‪ .‬حتی تا سال ها پس‬ ‫از شهادت محمود وسایل شخصی اش همه جای خانه بود‪ .‬دوست‬ ‫نداشتیم به ان ها دست بزنیم چون همه می خواستیم حس کنیم محمود‬ ‫هنوز هست و همچنان در کنارمان حضور دارد…»‬ ‫شهادت مرد خانواده برای همسران شهدا پایان راه نیست‪ .‬تازه‬ ‫اغاز راهی پر فراز و نشیب و سخت دشوار است که تربیت یادگاران‬ ‫شهید و ادامه مبارزه دائمی حق و باطل را بر دوش ان ها می گذارد‪.‬‬ ‫و اینجاست که ان ها منتظر وعده حق می مانند و با تمام وجود ان‬ ‫ف‬ ‫ذ‬ ‫س� نل�ا»‪.‬‬ ‫هد� ن�م ب‬ ‫را درک می کنند که‪« :‬وال�ی� ن� ج�اهدوا � ی� ن�ا نل� ی‬ ‫مصاحبه گر‪ :‬سها کارساز‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪27‬‬ ‫ادمک هایی که نماد انسان اولیه اند‪،‬‬ ‫حالتی از رقص و شادمانی از وجود اولیه‬ ‫دارند‪ .‬وارد بهشت می شوند‪ .‬طاووس‬ ‫به ان ها نزدیک شده و با ظاهر زیبای‬ ‫خود انان را می فریبد‪ .‬به محض خوردن‬ ‫سیب‪ ،‬طاووس نقاب از چهره برمی دارد‬ ‫و باطن شیطانی خود را برمال می سازد‪.‬‬ ‫قصه نمایش درباره ادیب الممالک‬ ‫و کش مکشهای او بر سر پذیرفتن‬ ‫و نپذیرفتن الیـحــه ادام ــه می یابد‪.‬‬ ‫دیــپــلــمــاتــی کــه در ظــاهــری مــوجــه‪،‬‬ ‫همچون وسواس ّ‬ ‫خناس‪ ،‬مدام و ارام‬ ‫زیر گوشش زمزمه می کند‪ ،‬او را در دو‬ ‫راهی استواری بر عقیده و حفظ ابرو‬ ‫قرار داده است‪ .‬جنگی درون ادیب‬ ‫الممالک برپا شده‪...‬‬ ‫پرده اول‪ :‬ادمک هایی که نماد انسان اولیه اند‪ ،‬حالتی‬ ‫از رقص و شادمانی از وجود اولیه دارند‪ .‬وارد بهشت می شوند‪.‬‬ ‫طــاووس به ان هــا نزدیک شــده و با ظاهر زیبای خــود انــان را‬ ‫می فریبد‪ .‬به محض خــوردن سیب‪ ،‬طــاووس نقاب از چهره‬ ‫برمی دارد و باطن شیطانی خود را برمال می سازد‪.‬‬ ‫فاطمه همیشه خاص است و از فاطمه سخن گفتن و روایت کردن‬ ‫خاص تر‪ .‬دلی لبریز از عشق می خواهد و قلبی که در طلب او فریاد‬ ‫زند‪ .‬چنین است که ندایی از درون تو را می خواند و «غبار» نشسته بر‬ ‫دل زمانه ای که قدر گوهر وجودش را ندانست ‪ ،‬به نمایش درمی اید‪.‬‬ ‫نمایش غبار یکی از زیباترین کارهای نمایشی در حوزه ایینی است‬ ‫که چندسالی است به روی صحنه رفته و دل مشتاقان را به لرزه‬ ‫در مـی اورد‪ .‬این نمایش با کارگردانی اقای محمدرضا مداحیان و‬ ‫نویسندگی انوش معظمی و هنرمندی بازیگران مطرحی چون اردالن‬ ‫شجاع کاوه و شهرام عبدلی اغاز به کار کرد و با استقبال چشم گیری‬ ‫روبرو شد‪ .‬نمایش غبار نخستین بار در سال ‪ 1393‬برروی صحنه رفت‬ ‫و دومین اجرای خود را در سال‪ 1395‬از ‪ 19‬بهمن تا ‪ 16‬اسفند ماه در‬ ‫تاالر وحدت و با حمایت سازمان فرهنگی هنری بشارت تجربه کرد‪.‬‬ ‫‪28‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫پرده دوم‪ :‬از میان جمعیت دو بازیگر اصلی نمایش‪ ،‬همان طور‬ ‫که دارند درباره موضوعی گفت و گو می کنند ارام ارام وارد سن‬ ‫اصلی می شوند‪ .‬موضوع گفت و گوی ان ها پیرامون الیحه ای‬ ‫است که قرار است مورد تصویب دولت واقع شود‪ .،‬الیحه ای‬ ‫که مملکت را مورد تاراج بیگانه قرار می دهد‪ .‬و ارام ارام وارد‬ ‫سن اصلی می شوند‪.‬‬ ‫جمعیت که همه به انتظار تصویری در مورد بانو فاطمه زهرا؟اهس؟‬ ‫است‪ ،‬تا حدی گیج شده و ربط این قصه را با زندگانی حضرت‬ ‫در نمی یابد‪.‬‬ ‫قصه نمایش درباره ادیب الممالک و کش مکشهای او بر سر‬ ‫پذیرفتن و نپذیرفتن الیحه ادامه می یابد‪ .‬دیپلماتی که در ظاهری‬ ‫موجه‪ ،‬همچون وسواس ّ‬ ‫خناس‪ ،‬مدام و ارام زیر گوشش زمزمه‬ ‫می کند‪ ،‬او را در دو راهی استواری بر عقیده و حفظ ابرو قرار داده‬ ‫است‪ .‬جنگی درون ادیب الممالک برپا شده‪...‬‬ ‫پرده سوم‪ :‬صحنه عوض می شود و گویی (در عالم رویا) جناب‬ ‫وزیر الوزراء از این عالم فانی رخت بر می بندد و در برزخ گرفتار دو‬ ‫انسان حیوان نمایی می شود که موکل عذاب یکدیگرند‪ .‬ان ها‬ ‫با ترفندی وزیر را اسیر کرده و شرط رهایی اش را قضاوت میان‬ ‫خود بیان می کنند و بدین ترتیب به بیان داستان خود و شرح‬ ‫سقیفه و گرفتن بیعت از امیرمومنان؟ع؟ می پردازند‪.‬‬ ‫اینجاست که بیننده خیالش راحت می شود که نمایش را درست‬ ‫امده و قرار است پرده ای از زندگانی حضرتش بازنمایی شود‪.‬‬ ‫از اینجای ماجرا نمایش حالتی تعزیه وار و روضه گونه به خود‬ ‫می گیرد و با اشک و همراهی مخاطب تــوام می شود‪ .‬ادیب‬ ‫الممالک خود را در میان معرکه ای می بیند که قصد سوزاندن‬ ‫درب خانه حضرت را دارند و او نیز مامور همراهی ان هاست‪.‬‬ ‫او راه نجات خود را در چنین کاری می پندارد‪.‬‬ ‫به ناگه کودکی او را بسوی خود می خواند‪ ،‬دست او را گرفته و از‬ ‫«غبار» و تاری که پیرامونش تنیده شده به سوی مجلس روضه‬ ‫کودکی هایش فرا می خواند‪ .‬روضه فردی به نام «سید هاشم»‪.‬‬ ‫خلوص کودکی او و عملش در گذشته‪ ،‬دستگیرش می شود‬ ‫و او را از یکی از عامالن جنایت تبدیل به یکی از مستمعین‬ ‫مجلس حضرت می کند‪.‬‬ ‫حاال دیگر مجلس‪ ،‬مجلس روضه است‪ .‬صحنه هولناک اتش‬ ‫زدن درب خانه بانوی دو عالم‪ ،‬با هنرمندی نمایش داده می شود‬ ‫و سید هاشم باشور‪ ،‬شعر می خواند‪ .‬صدای هق هق جمعیت‬ ‫شنیده می شود و شانه ها به ارامی تکان می خورند‪.‬‬ ‫پرده چهارم‪ :‬درب منزل باز می شود‪ .‬چند مرد در حالیکه تابوتی‬ ‫بر دوش دارنــد‪ ،‬ارام ارام بیرون می ایند و کودکان به دنبال‪...‬‬ ‫سید هاشم همچنان با سوز می خواند‪ .‬پسرانی چراغ به دست‬ ‫با لباس سفید وارد صحنه شدهاند و دور تا دور حلقه زده اند‪.‬‬ ‫گویی فرشتگان به همراهی امده اند‪.‬‬ ‫پرده اخر‪ :‬حاال دوباره به داستان وزیر باز می گردد‪ .‬وزیر که گویی‬ ‫منقلب شده و عهد و پیمان در او جان گرفته‪ ،‬با حالتی متضرع و‬ ‫توبه کنان وارد صحنه می شود‪ ،‬در حالی که مهمترین شخصیت‬ ‫جبهه خود‪ ،‬او را همراهی می کند‪ .‬در همین لحظه گروهی که‬ ‫قصد جان شخص اول را دارند‪ ،‬وارد صحنه می شوند و جناب‬ ‫وزیرالوزراء جان خود را فدای عقیده و پیر خود می کند…‬ ‫نویسنده‪ :‬سارا طوسیان‬ ‫از اینجای ماجرا نمایش‬ ‫حالتی تعزیه وار و روضه‬ ‫گونه به خود می گیرد و با‬ ‫اشک و همراهی مخاطب‬ ‫توام می شود‪.‬‬ ‫درب منزل باز می شود‪.‬‬ ‫چند مرد در حالیکه تابوتی‬ ‫بر دوش دارنــد‪ ،‬ارام ارام‬ ‫بیرون می ایند و کودکان‬ ‫به دنبال‪ ...‬سید هاشم‬ ‫همچنان با سوز می خواند‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪29‬‬ ‫ُ ݩݦ ݩ ى ن‬ ‫ا‬ ‫ݤ‬ ‫ݦ‬ ‫ݐ‬ ‫ݔ‬ ‫ار‬ ‫ݣ‬ ‫ݢ‬ ‫ݬ‬ ‫س‬ ‫ݡڡره‬ ‫طعام سالم و پاک‪ ،‬در ابتدا جسم را سالم می نماید و در اثر استفاده مستمر از این‬ ‫طعام ها‪ ،‬جسم کامال پاکسازی شده و چنین جسمی‪ ،‬ظرفیتی مناسب و قابل اعتماد‬ ‫را برای رشد روحی محیا می نماید‪ .‬چنین طعام هایی سبب ارامش بیشتر روحی‪،‬‬ ‫خوش خلقی‪ ،‬سعه صدر می شود‪.‬‬ ‫نویسنده‪ :‬مریم جعفری‬ ‫سفره ایرانی از قدیم االیام‪،‬‬ ‫سفره ای پر از غذاهای سنتی‪ ،‬پاک و مفید‬ ‫بوده است که به رشد جسمی و روحی افراد‬ ‫کمک شایانی به اشخاص می کرد‪.‬‬ ‫غذا چگونه می تواند در رشد روحی انسان ها موثر‬ ‫باشد؟ خوراکی سالم و پاک‪ ،‬در ابتدا جسم را سالم‬ ‫می کند و به دلیل استفاده همیشگی از این ان‪ ،‬جسم‬ ‫کامال پاکسازی می شود و چنین جسمی‪ ،‬ظرفیت مناسب‬ ‫و قابل اعتمادی برای رشد روحی ایجاد می کند‪.‬‬ ‫چنین غذاهایی سبب ارامش بیشتر روحی‪،‬‬ ‫خوش خلقی‪ ،‬سعه صدر و‪ ...‬می شود‪.‬‬ ‫‪30‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫خانواده چه نقشی در سفره ایرانی دارد؟‬ ‫خانواده ایرانی شامل پدر‪ ،‬مادر و فرزندان است‪ .‬نقش پدر در‬ ‫این سفره‪ ،‬فراهم کردن مایحتاج یک غذای پاک به دور از مال‬ ‫شبهه ناک و حرام است‪ .‬بعد از این به نقش کلیدی بانوی‬ ‫خانه می رسیم‪ .‬یک مادر با شناخت مزاج های اهل خانه‪،‬‬ ‫می تواند غذای مناسب‪ ،‬سالم و مفید بپزد تا سالمتی جسم‬ ‫و روح خانواده را تامین کند‪ .‬او با مطالعه و تحقیق می تواند‬ ‫نفش خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد‪ .‬رسالت او‪،‬‬ ‫مدیریت تغذیه در راستای ارتقای سالمت روانی‪ ،‬روحی و‬ ‫جسمی خانواده است‪ .‬به عنوان نمونه می توان شرایطی را‬ ‫تصور کرد که بانوی خانه در منزل با چند الگوی مزاجی روبرو‬ ‫است‪ ،‬مزاج هایی همچون سودا‪ ،‬بلغم‪ ،‬صفرا و دم‪ .‬قدم اول‬ ‫در این راه شناخت طبع ها ست‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬چگونگی تشخیص و مدیریت تغذیه طبع‬ ‫سودا (سرد و خشک) که یکی از مزاج های چهارگانه است‪،‬‬ ‫توضیح داده می شود‪ .‬در بدن انسان یک سودای طبیعی‬ ‫وجود دارد که عبارتست از رسوب خونی تیره رنگ‪ .‬سودای‬ ‫طبیعی در کبد تولید می شود و استخوان ها‪ ،‬مو‪ ،‬ناخن‪ ،‬رباط‪،‬‬ ‫تاندون و غضروف ها همه از این جنس هستند‪ .‬سودا از‬ ‫اخالط دیگر‪ ،‬غلیظ تر و سنگین تر و طعم ان ملس(ترش و‬ ‫شیرین) و غابض است‪ .‬سودای طبیعی باعث قوام‬ ‫خون و ایجاد گرسنگی و اشتها می شود‪ .‬محل‬ ‫ذخیره سودا در طحال است‪ .‬در این میان باید‬ ‫بگوییم اگر سودا بیش از حد در بدن ترشح‬ ‫شود‪ ،‬سودای غیرطبیعی و مخرب ایجاد‬ ‫می شود؛ اگر این ترشحات به مغز برسد‪،‬‬ ‫جنون و اگر به قلب برسد‪ ،‬سکته قلبی‬ ‫اتفاق می افتد‪.‬‬ ‫عالیم تشخیصی طبع سوداوی‬ ‫نشانه های جسمی‬ ‫شکل ظاهری ناخن های این اشخاص به صورت خشک‪ ،‬شکننده‬ ‫و راه راه‪ .،‬موهای ان ها خشک‪ ،‬مجعد و پرپشت می باشد‪ .‬واکنش‬ ‫بدن این افراد به علت طبع سرد ان ها کند است‪ .‬مواد دفعی‬ ‫بدن‪ ،‬به علت خشک بودن طبع این افراد‪ ،‬کم است‪ .‬معموال‬ ‫عرق این افراد‪ ،‬کم و ادرار ان ها غلیظ است و اگر سودا به صورت‬ ‫غیرطبیعی باالرود‪ ،‬بدن عرق شدیدی می نماید‪ .‬میزان عضله و‬ ‫چربی در این افراد کم است‪ .‬جثه این اشخاص ریز مینیاتوری‬ ‫است‪ .‬قفسه سینه ان ها باریک و کتابی است و مفاصل ریز و‬ ‫عروق باریک دارند‪ .‬چشم این اشخاص ریز‪ ،‬لب ها قیطونی‪،‬‬ ‫بینی ظریف‪ ،‬گونه فرو رفته و سر و گردن کوچک و باریک است‪.‬‬ ‫حس بویایی و شنوایی ان ها بسیار قوی است‪ .‬خواب این افراد‬ ‫کم‪ ،‬سبک و بریده بریده است‪ .‬اگر سودا به صورت غیر طبیعی‬ ‫باال رود‪ ،‬کابوس های مکرر می بینند‪.‬‬ ‫نشانه های شخصیتی و روحی‬ ‫این اشخاص‪ ،‬درو ن گرا‪ ،‬خودخور‪ ،‬خجالتی‪ ،‬ارام و خون سرد‪،‬‬ ‫محتاط و ترسو‪ ،‬منظم و دقیق‪ ،‬انعطاف ناپذیر هستند و به راحتی‬ ‫اسیر دست هیجانات زودگذر نمی شوند‪ .‬عاقل‪ ،‬منطقی‪ ،‬جدی‪،‬‬ ‫هستند‪ ،‬خود را در هر چیزی وارد نمی کنند‪ ،‬از دور دستی بر اتش‬ ‫دارند‪ ،‬کم حرفند و ناراحتی خود را بروز نمی دهند‪ ،‬این افراد کمی‬ ‫کینه ای هستند چون حرف خود را به موقع نمی توانند بزنند‪،‬‬ ‫هیچگاه از مخلوق و خالق تشکر نمی کنند‪ ،‬زمانی ابراز عالقه‬ ‫می کنند که محتاج طرف مقابل باشند‪ ،‬به اسانی به دیگران‬ ‫اعتماد نمی کنند‪ ،‬اهل مرید و مرادی هستند‪ ،‬ادم های کمال گرا‬ ‫هستند‪ ،‬در ازدواج همسرانی وفادار‪ ،‬در حالت تعادل مزاجی‬ ‫باهوش‪ ،‬اداب دان‪ ،‬با مالحظه و ادم های معتمدی هستند‪.‬‬ ‫مدیریت تغذیه افراد سوداوی‬ ‫بانوی خانواده با شناخت کامل این عالئم‪ ،‬به راحتی می تواند‬ ‫مانع سودای غیرطبیعی در اعضا خانواده خود باشد‪ .‬و با استفاده‬ ‫از چند راهکار می تواند نقش مهمی در تعادل مزاج همسر و‬ ‫فرزندان داشته باشد‪ .‬بطور مثال‪:‬‬ ‫‪ -1‬استفاده از روغن کنجد‪ ،‬جوانه ها و غذاهای گرم‪.‬‬ ‫‪ -2‬پرهیز از غذاهای سرد و خشک و مــوادی که حــاوی مواد‬ ‫نگهدارنده هستند‪.‬‬ ‫‪ -3‬دوری از خوردن بادمجان‪ ،‬ترشی‪ ،‬یخ‪ ،‬مصرف لبنیات به‬ ‫طور زیاد و مداوم‬ ‫‪ -4‬استفاده از موادی مانند خاکشیر‪ ،‬اب داغ‪ ،‬بادام درختی‪،‬‬ ‫انار شیرین‪ ،‬رب انار‪ ،‬مربای کیوی‪ ،‬فسنجان بادام‪ ،‬اب هویج‬ ‫همراه با عسل‪ ،‬انواع ترب‪ ،‬انگور‪ ،‬مویز‪ ،‬شیره انگور‪ ،‬شلغم خام‪،‬‬ ‫سمنو‪ ،‬حلیم گندم‪ ،‬استقدوس‪ ،‬بهارنارنج و ‪...‬‬ ‫مطالبی که گفته شد تا کید بر این واقعیت است که نقش‬ ‫مدیریتی بانوان در خانواده های ایرانی‪ ،‬عالوه بر ارتقاء سالمت‬ ‫جسمی خانواده‪ ،‬و در کنار تربیت متعالی فرزندان‪ ،‬می تواند‬ ‫باعث سعه روحی و روانی مردان این سرزمین گردد‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪31‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫‪َ ‬‬ ‫بورک ‪‬‬ ‫(بورک گوشت ترکیه)‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫طرز تهیه بورک‪:‬‬ ‫خمیر یوفکا یا خمیر فیلو‬ ‫‪ 1‬بسته‬ ‫گوشت چرخ کرده‬ ‫‪ 300‬گرم‬ ‫پیاز بزرگ‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫قارچ خردشده‬ ‫‪1‬پیمانه‬ ‫تخم مرغ‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫نمک‪ ،‬فلفل‪ ،‬زردچوبه‬ ‫به میزان الزم‬ ‫ماست و شیر‬ ‫هر کدام ‪ 2/3‬پیمانه‬ ‫روغن مایع یا کنجد‬ ‫‪ 2‬الی ‪ 3‬قاشق غذاخوری‬ ‫برای تزیین‬ ‫سیاه دانه یا کنجد‬ ‫برای تهیه بورک ابتدا پیاز را نگینی خرد یا رنده می کنیم و درکمی‬ ‫روغن تفت می دهیم؛ سپس به ان گوشت را اضافه می کنیم و‬ ‫خوب تفت می دهیم سپس کمی زردچوبه به ان اضافه می کنیم‪.‬‬ ‫کمی زمان می دهیم تا کامال پخته شود‪ .‬بعد از ان قارچ ورقه شده‬ ‫و نمک و فلفل را اضافه می کنیم می گذاریم تا مواد کامال پخته‬ ‫شود‪ .‬پس از اماده شدن اجازه می دهیم که که مواد سرد شود‪.‬‬ ‫برای اماده کردن مایه تخم مرغی یک عدد تخم مرغ و ماست‬ ‫و شیر و روغن مایع را با هم خوب مخلوط می کینم تا یکدست‬ ‫شود‪ .‬برای پیچیدن بورک ها طبق تصویرعمل می کنیم‪ .‬کف‬ ‫سینی فر کاغذ روغنی می اندازیم‪ .‬هر بورکی که می پیچیم را‬ ‫داخل این سینی با کمی فاصله از دیگری قرار می دهیم‪ .‬در‬ ‫انتها‪ ،‬یک عدد زرده تخم مرغ را داخل یک کاسه شکسته و با‬ ‫چنگال هم بزنید (می توانیم چند قطره زعفران هم به ان برای‬ ‫خوشرنگ تر شدن بورک ها اضافه کنیم‪ ).‬و با قلمو‪ ،‬از این زرده‬ ‫روی همه بورک ها بمالید‪.‬‬ ‫در نهایت روی بورک ها مقداری سیاه دانه یا کنجد می پاشیم و‬ ‫سینی را به مدت ‪ 30‬دقیقه‪ ،‬با دمای ‪ 180‬تا ‪ 200‬درجه سانتی گراد‬ ‫در طبقه وسط فر قرار می دهیم‪.‬‬ ‫شما می توانید بورک را درماهی تابه با روغن نیز سرخ کنید‪.‬‬ ‫بورک های خوشمزه شما اماده هستند‪ .‬شما می توانید این غذای‬ ‫خوشمزه را به عنوان پیش غذا و یا شام سرو کنید و از تردی و‬ ‫تازگی خمیر فیلو و طعم یک غذای جدید هستند‪ .‬شما می توانید‬ ‫این غذای خوشمزه را به عنوان پیش غذا و یا شام سرو کنید و از‬ ‫تردی و تازگی خمیر فیلو و طعم یک غذای جدید لذت ببرید‪.‬‬ ‫‪32‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪ ‬پودینگ برنج ترکیه ‪‬‬ ‫طرز تهیه پودینگ برنج ترکیه‪:‬‬ ‫برنج را از یکی دو ساعت قبل خیس کنید‪.‬‬ ‫برنج خیس خورده را با دو پیمانه اب در قابلمه مناسبی ریخته‬ ‫و روی حــرارت تقریبا زیــاد بگذارید‪ ,‬زمانی که جوش امــد‪،‬در‬ ‫قابلمه را ببندید و حرارت را کم کنید‪ .‬فقط هر از چندی با قاشق‬ ‫ترجیحا چوبی ان را هم بزنید‪ .‬این کارا ادامه دهید تا زمانی که‬ ‫برنج شکفته شود و مقدار کمی از اب باقی بماند‪ .‬شیر و شکر را‬ ‫به برنج اضافه کنید و هم بزنید‪.‬‬ ‫در همین حین‪ ،‬نشاسته ذرت را در سه چهار قاشق غذاخوری‬ ‫شیر حل کنید و به پودینگ روی حرارت اضافه نمایید‪ .‬همزدن‬ ‫را ادامه دهید و در این مرحله الزم است که کنار گاز بایستید‬ ‫وگرنه ممکن است پودینگ شما ته بگیرد‪.‬‬ ‫وقتی پودینگ جوش امد‪ ،‬وانیل را به ان اضافه کنید و شعله را‬ ‫کم کنید و اجازه دهید چند دقیقه ای بجوشد‪.‬‬ ‫حاال انتخاب با شماست که چه پودینگ برنجی بخواهید‪ .‬در‬ ‫واقع االن پودینگ شما حاضر است و می توانید در ظرف مناسب‬ ‫سرو بریزید و بعد از کم شدن حرارت برای چند ساعت در یخچال‬ ‫قرار دهید سپس میل بفرمایید‪.‬‬ ‫مواد الزم‪:‬‬ ‫برنج‬ ‫نیم پیمانه‬ ‫اب‬ ‫‪ 2‬پیمانه‬ ‫شیر‬ ‫‪ 2‬پیمانه‬ ‫شکر‬ ‫‪ 10-8‬قاشق غذاخوری‬ ‫(بسته به ذائقه شما)‬ ‫نشاسته ذرت‬ ‫‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫وانیل‬ ‫نیم قاشق مرباخوری‬ ‫زرده تخم مرغ‬ ‫‪ 1‬عدد‬ ‫راه دیگر اینکه‪ :‬یک زرده تخم مرغ را در کاسه کوچکی با سه قاشق‬ ‫غذاخوری از پودینگ (خنک شده) خوب مخلوط کنید‪ .‬بعد‬ ‫پودینگ را در ظرف مناسب که می توانید در فر قرار دهید بریزید‬ ‫و مخلوط پودینگ و تخم مرغ را روی ان بمالید‪ ،‬طوری که سطح‬ ‫ان را پوشش دهد‪ ,‬در فر قرار دهید تا زمانی که تخم مرغ روی‬ ‫پودینگ کمی تغییر رنگ دهد و قهوه ای شود‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬اگر تصمیم گرفتید‪ ،‬پودینگ برنج درون فر را امتحان کنید‪،‬‬ ‫بعد از اینکه پودینگ را از روی حرارت برداشتید پودینگ شما‬ ‫اماده است در نتیجه خیلی نیاز ندارد که در فر بماند‪ .‬دقت‬ ‫کنید‪ ,‬هر چه پودینگ بیشتر در فر بماند خشک تر به نظر می اید‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪33‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫ݖݨ ݦ‬ ‫ݡٮاݣ زرݣ ݣݣ� ݣهݤٮݣ ݫݬݓا ݣ ݣݣانݤ‬ ‫ݣو ݣ ݣرݤݣ ݣاݤ ݣ ݣݠهݣ ݣ ݣک ݣاݣ ݣ ݣر ݣ ݣ ݣاه ݣم ݣ ݣ ݣ ݫݥݣ‬ ‫ݡیݥ ݫݣݓ‬ ‫مشکالت و سختی ها در زندگی برای‬ ‫همه انسان ها به وجود می اید‪ .‬بهترین‬ ‫انسان ها افرادی هستند که با دیدگاهی‬ ‫روشن و دقیق‪ ،‬ان را شکافته و به دنبال‬ ‫ان باشند؛ نه این که فکر کنند مرور زمان‪،‬‬ ‫ان را حل خواهد کرد‪ .‬مشکالت هیچ چیز‬ ‫نیست جز مشکل‪ ،‬یکی بعد از دیگری!‬ ‫شما هم مردمی را می شناسید که زندگی‬ ‫برای شان چنین تعریفی دارد‪ .‬این افراد‬ ‫کسانی هستند که به دنیا اخم می کنند‬ ‫و به ان‪ ،‬تهمت می زنند که برای شان‬ ‫مشکل تولید می کند «یکی بعد دیگری»‪.‬‬ ‫مشکالت زندگی در بسیاری از افراد‪،‬‬ ‫باعث فشارهای روانی یا استرس می شود‪.‬‬ ‫بعضی از نویسندگان غربی از فشار روانی‬ ‫به عنوان «طاعون قرن» یاد می کنند‪ .‬البته‬ ‫زمانی ایــن مشکالت موجب استرس‬ ‫می شوند که افراد با دیدگاهی تاریک به‬ ‫ان نگاه کنند؛بنابراین‪ ،‬موانع و مشکالت‪،‬‬ ‫بسیاری از مــردم را عصبی و ناراحت‬ ‫می کند و زندگی ان ها را همانند زمین‬ ‫لرزه شدید تکان می دهد و اشفتگی و‬ ‫بی نظمی سراسر زندگی ان ها را مختل‬ ‫می سازد‪.‬‬ ‫باید در نظر داشته باشیم که الزمه‬ ‫زندگی دنیا و زندگی مادی مشکالت و‬ ‫سختی های ان است‪ .‬انسان در سختی‬ ‫افریده شده است‪ .‬هرکس به اندازه خودش‬ ‫با مشکالت و سختی های مختلفی روبرو‬ ‫است؛ اما مهم این است که چگونه با‬ ‫این مشکالت برخورد کند‪.‬‬ ‫‪34‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫منابع‪:‬‬ ‫بررسی مقدمات اصول روانشناسی اسالمی نویسنده‪ :‬دکتر سید ابوالقاسم حسینی‬ ‫قران و بهداشت روان نویسنده‪ :‬دکتر احمد صادقیان‬ ‫اما راهکارهای مقابله‬ ‫با مشکالت چیست؟‬ ‫مشکالت در زندگی‬ ‫به چند دسته تقسیم می شود‬ ‫وقتی در زندگی ما اتفاقی ناخوشایند‬ ‫می افتد چاره چیست؟‬ ‫اول) مشکالتی که الزمه طبیعت و سرشت‬ ‫انسان است مثل مرگ‪.‬‬ ‫ما چند انتخاب داریم‪.‬اول اینکه با تمام‬ ‫وجود خودمان را ببازیم و به تمام زمین و‬ ‫زمان ناسزا بگوییم تا انجاکه نفس داریم‬ ‫گریه کنیم‪ ،‬خودمان را چنگ بزنیم‪ .‬به‬ ‫اطرافیانمان پرخاش کنیم‪ .‬حال و حوصله‬ ‫هیچ کاری را دیگر نداشته باشیم‪ .‬در‬ ‫گوشه ای پناه ببریم‪.‬‬ ‫دوم) مشکالتی که خداوند برای ازمایش‬ ‫و امتحان ما در سر راه مان قرار می دهد‪.‬‬ ‫برای فراموشی مشکل و شاید فرار از ان‬ ‫ممکن است با خواندن این متن کمی‬ ‫با ان همزاد پنداری کنید و یاد برخی از‬ ‫رفتارهای مشابه خودتان بیفتید‬ ‫اما راه دوم تصمیم گیری عاقالنه است‪.‬در‬ ‫قدم اول باید روح و جسم خودمان را سالمت‬ ‫نگه داریم‪ .‬سالمتی جسم و روح به شما‬ ‫قطعا کمک خواهد کرد که عاقالنه ترین‬ ‫تصمیم را بگیرید‪ .‬مشکالت خود را هوار‬ ‫نزنید یعنی اینکه فکر نکنید همه اطرافیان‬ ‫دلسوز شما هستند با افرادی که دانش و‬ ‫علم کافی دارند مشورت کنید‪ .‬خداوند‬ ‫را فراموش نکنید‪ .‬انسان هیچ گاه اغوش‬ ‫گرم مادر خود را فراموش نخواهد کرد و‬ ‫همیشه به او نیازمند است پس چگونه‬ ‫می تواند پروردگار خود را فراموش کند؟‬ ‫خلوت های عاشقانه خود را با خداوند از‬ ‫دست ندهید؛ خجالت نکشید عاشقانه‬ ‫و با تمام وجــود صدایش بزنید‪ .‬قطعا‬ ‫نوازشش را در زندگیتان می چشید‪.‬‬ ‫سوم) مشکالتی که خودمان برای خودمان‬ ‫به وجــود اورده ایــم که بیشتر مشکالت‬ ‫روزگار ما از این دسته است در این دنیا‬ ‫از هردست بدهیم با همان دست هم‬ ‫می گیریم‪ .‬زمانی که حق و ناحق می کنیم‬ ‫زمانی که مـ ــردم ازاری می کنیم‪ .‬وقتی‬ ‫غیبت می کنیم؛ قضاوت های نابه جا و‬ ‫عجوالنه درباره دیگران داریم؛ وقتی دلی‬ ‫را می شکنیم نباید توقع داشته باشیم که‬ ‫خیر و برکت وارد زندگی مان شود‪ .‬خیلی‬ ‫اوقات زیاده خواهی و حرص و طمع ما‬ ‫متاسفانه باعث می شود زندگی مان را به‬ ‫ناکجااباد ببریم‪ .‬بی خردی ما در گذشته‬ ‫قطعا یک مشکل در اینده بــرای ما به‬ ‫وجود م ـی اورد‪ .‬رفتارها و اعمال مان را‬ ‫بسنجیم سعی کنیم که مثل یک انسان به‬ ‫معنای حقیقی ان زندگی کنیم‪ .‬با اخالق‬ ‫زندگی کردن زندگی را به کام خودمان و‬ ‫اطرفیان مان شیرین می کند‪ .‬روحتان را‬ ‫پا ک نگه دارید‪ .‬باور داشته باشیم که‬ ‫زندگی دنیا به نخی بند اســت که هر‬ ‫ان ممکن است پاره شود‪ .‬جسم انسان‬ ‫نیز در ایــن عصر پرهیاهو گرفتار شده‬ ‫است‪ .‬از یک سو همه ی این تکنولوژی‬ ‫برای خدمت به بشر و سالمتی روزافزون‬ ‫او امده است اما در عمل نتیجه ای جز‬ ‫نــابــودی سالمت او ن ــدارد‪ .‬بسیاری از‬ ‫استرس های روزگــار ما نتیجه نداشتن‬ ‫جسم سالم است‪ .‬باید سعی کنیم برنامه‬ ‫غذایی سالمی داشته باشیم‪ .‬یکی از‬ ‫ویژگی های ما ایرانیان جنگاور بودن و‬ ‫مبارز بودن ما بوده است پس چه به سر‬ ‫ما اماده است که با کوچکترین مشکلی‬ ‫تسلیم می شویم؟‬ ‫روحیه ی مبارزه از جسمی با طبیعت‬ ‫گرم نشات می گیرد‪ .‬برای شما در این‬ ‫اینجا طرز تهیه یک دمنوش که مصرف‬ ‫ان در طول دوره چهل روزه می تواند باعث‬ ‫رفع استرس و اضطراب و ایجاد شادی و‬ ‫نشاط شود را توضیح می دهیم‪ .‬به خاطر‬ ‫داشته باشید که برای نتیجه گرفتن از‬ ‫هر نسخه ای باید به ان معتقد باشید تا‬ ‫نتیجه بگیرید‪.‬‬ ‫دمنوش سیب ‪ +‬دارچین ‪+‬‬ ‫گالب ‪ +‬لیموترش‬ ‫موادالزم‪ :‬سیب یک عدد بزرگ ‪ +‬دارچین‬ ‫نصف یگ چوب ‪ +‬گالب ‪4‬الی ‪ 5‬قاشق‬ ‫غذاخوری ‪ +‬اب لیموترش یک قاشق‬ ‫غذاخوری‪.‬‬ ‫سیب را خوب شسته و خرد می کنیم و‬ ‫همراه باقی مواد داخل یک قوری می ریزیم‪.‬‬ ‫به انداره چهار استکان اب جوش داخل‬ ‫قوری ریخته روی بخارکتری به مدت ‪20‬‬ ‫دقیقه اجازه می دهیم دم بکشد همراه با‬ ‫نبات میل بفرمایید‪ .‬روزی دو فنجان‬ ‫در روز نتیجه بهتری دارد‪ .‬نوش جان‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪35‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫م‬ ‫ݐݩ ںݧݩݐگ ݤاݡݡس ݤݤݤ‬ ‫ݡیݤݣالݣ‬ ‫ݣاݣاݣعݣم ݣݣراݣ ݣݣ ݣ ضݣ ݣ ݣݣلݣݣ ݥݣ ݣݣوٮݣݣݫ ݣرݫݣݣاه ݫݣ ݣݫݣ ݫݣ ݫݭݣݫݣیݭ ݫݣݭݒݩݕݡى ݫݭݓ ݣ ݣ ݣ ݣݩݐݤاݣس ݣݣرݣٮݣاݣ ݣرݣ ݣد ݣݣاݣ ݣݣ ݣر ݤݤݣ‬ ‫�رݥ‬ ‫ݬݓ‬ ‫ݫݬݓ‬ ‫ْ َ‬ ‫َّ ْ َ َ َ َّ‬ ‫َ ٌَ َ‬ ‫پیامبر خدا؟ص؟ می فرمایند‪«ِ :‬ان الولد‬ ‫ین ال َج ّنهِ‬ ‫الص ِال َح ر ْی َحانه ِم ْن ر َی ِ‬ ‫اح ِ‬ ‫فرزند صالح‪ ،‬ریحانه ای از ریاحین بهشت است‪».‬‬ ‫بدیهی است که پرورش چنین موجودی نیاز به مراقبت باال و اماده سازی تمام شرایط ‪-‬پیش‬ ‫از افشاندن بذر تا زمان به ثمر نشستن ان‪ -‬دارد‪ .‬در واقع تمام پیامبران الهی (علی ّ‬ ‫نبینا و اله‬ ‫و علیهم ّ‬ ‫السالم) امده اند تا همین یک هدف‪ ،‬یعنی پرورش انسانی که الیق بهشت و دیدار‬ ‫پروردگار باشد را جامعه عمل بپوشانند‪.‬‬ ‫در این میان‪ ،‬خانواده و والدین به عنوان یکی از اصلی ترین محمل های رشد و بالندگی کودک‪،‬‬ ‫نقش اساسی در سعادت یا شقاوت او دارد؛ امام صادق؟ع؟ می فرمایند‪« :‬هر نوزادی به فطرت الهی‬ ‫به دنیا می اید؛ پس پدر و مادر‪ ،‬او را به دین یهود و نصرانی و زردشتی گرایش می دهند‪ ».‬بنابراین‬ ‫برای انکه نسل های اینده‪ ،‬بندگی کنند‪ ،‬والدین امروزی باید دست به مجاهده و تالشی بزرگ‬ ‫بزنند و شاید انچه که در برخی روایات از ثواب های بی شمار بارداری‪ ،‬شیردهی و… برای مادران‬ ‫بر شمرده شده است ناظر به همین مراقبت است که انتظار می رود در این دوران رعایت شود‪.‬‬ ‫به زبان ساده‪ ،‬در اسالم‪ ،‬فرزند‪ ،‬هم چون خود انسان است و هر چه که از صالح و فساد در اینده او‬ ‫رقم بخورد همان است که برای خود انسان رقم می خورد؛ بنابراین هر تالشی برای به ثمر نشاندن‬ ‫«نسلی صالح»‪ ،‬همانند تالش برای اصالح امور خود انسان خواهد بود‪« :‬اگر نیکی کنید؛ به خود‬ ‫نیکی کرده اید و اگر بدی نمایید؛ به خودتان بدی کرده اید‪».‬‬ ‫‪36‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪ -۱‬شاید بد نباشد که در ابتدای بارداری و ّ‬ ‫حتی‬ ‫توصیه های‬ ‫از ان زمان که تصمیم به بارداری می گیرید از‬ ‫عمومی‬ ‫گناهان گذشته خود توبه کنید و از خدای متعال‬ ‫بخواهید که توفیق پرهیز از گناه را به شما عطا کند و نیز بخواهید‬ ‫که اثار گناهان گذشته شما بر نسل اینده را پاک کند‪ .‬اگر در این‬ ‫دعا صادق باشید اطمینان داشته باشید که خداوند متعال‬ ‫نیز رحمت خاص خود را نصیب شما و فرزندتان خواهد کرد‪.‬‬ ‫‪ -۲‬مهمترین توصیه در دوران بارداری‪ ،‬همان مهمترین نیاز زندگی‬ ‫معنوی همه ما انسان ها یعنی ترک گناه است‪« .‬انجام واجبات‬ ‫و ترک ّ‬ ‫محرمات» در عین این که عبارات ساده ای است تمام‬ ‫ان چیزی که برای سلوک روحانی انسان ها نیاز است‪ .‬پیامبر‬ ‫اکرم؟ص؟ فرموده اند‪ :‬خداوند فرموده است‪ :‬هیچ بنده ای با چیزی‬ ‫محبوب تر از واجبات به من نزدیک نشده است‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫مستحبی‪ ،‬نشاط‪ ،‬شــرط اصلی است‪.‬‬ ‫‪ -۳‬در انجام اعمال‬ ‫ّ‬ ‫مستحبی به خود که پس از‬ ‫از تحمیل حجم زیادی از اعمال‬ ‫ّ‬ ‫مدتی شما را خسته و ازرده می کند بپرهیزید‪ .‬امیرالمومنین؟ع؟‬ ‫می فرمایند‪« :‬کار اندکی که ادامه پیدا کند بهتر از کار زیادی است‬ ‫که خستگی به بار بیاورد‪».‬‬ ‫نماز و‬ ‫‪ -۱‬مراقبت از نماز ّاول وقت را فراموش نکنید‪:‬‬ ‫‪ -۲‬اگر اوایــل بــارداری با ماه مبارک رمضان‬ ‫روزه‬ ‫مصادف شد سعی کنید با وسواس بیشتری‬ ‫با مساله روزه داری برخورد کنید و اگر وضعیت جسمانی شما‬ ‫اقتضای روزه گرفتن ّ‬ ‫حتی به صورت متناوب را داشت از این‬ ‫رحمت بی دریغ محروم نشوید‪.‬‬ ‫تالوت‬ ‫قران‬ ‫تالوت قران باید جزء ثابت برنامه های دوران‬ ‫بارداری و پیش از بارداری باشد‪.‬‬ ‫کمتر مساله ای است که بتواند به اندازه لقمه‬ ‫لـقـمـه‬ ‫حرام یا شبهه ناک‪ ،‬انسان را از درک سعادت‬ ‫محروم کند و در عین حال ‪-‬و ّ‬ ‫متاسفانه‪ -‬در این روزها‪ ،‬شاید کمتر‬ ‫مساله شرعی باشد که به این اندازه مورد غفلت واقع شده باشد‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫احادیث وارد شده در این زمینه بسیارند ّاما تنها از باب تذکر به‬ ‫یک نمونه بسنده می کنیم‪:‬‬ ‫پیامبر اکرم؟ص؟ می فرمایند‪« :‬هرکه از حالل غذا بخورد‪ ،‬فرشته ای‬ ‫باالی سر او می ایستد و تا هنگامی که دست از خوردن بکشد‬ ‫برایش استغفار می کند… اگر لقمه ای از حرام در شکم بنده وارد‬ ‫شود‪ ،‬تمامی فرشتگان اسمان و زمین او را لعنت می کنند و تا ان‬ ‫هنگام که ان لقمه داخل شکمش است خداوند به او نظر نمی کند‬ ‫و هر کس که لقمه حرامی بخورد غضب خدا را برای خود فراهم‬ ‫ساخته است؛ پس اگر توبه کند‪ ،‬خدا نیز به سوی او باز می گردد‬ ‫و اگر[در این حال] بمیرد پس اتش او را سزاوارتر است‪».‬‬ ‫اثر مال‬ ‫حرام بر‬ ‫نطفه‬ ‫‪ -۱‬نطف ه برایند غذاهایی است که پدر و مادر‬ ‫مصرف می کنند؛ بنابراین بسیار بدیهی است‬ ‫که درامدهای حرام بر نسل انسان تاثیر منفی‬ ‫بگذارند‪.‬‬ ‫امام صــادق؟ع؟ می فرمایند‪ :‬اثر درامــد حرام در فرزندان ادمی‬ ‫اشکار می شود‪».‬‬ ‫‪ -۲‬اگر درامــد خانواده از راه هــای نامشروع تامین شود راه برای‬ ‫دخالت شیطان در تشکیل نطفه باز می شود‪ .‬خداوند متعال‬ ‫در قران کریم می فرماید‪:‬‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ ْ َ َ َ َ َ ْ ُ ْ َ َّ َ َ َّ َ َ َ ْ َ َ ً َ ْ ُ ً َ‬ ‫شارک ُه ْم‬ ‫اذهب فمن ت ِبعک ِمنهم ف ِان جهنم جزاوکم جزاء موفورا… و ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫لاد…‪( :‬ای شیطان) برو! هر کس از انان که از تو‬ ‫فِی الا ْم َو ِال َوالا ْو ِ‬ ‫تبعیت کند‪ّ ،‬‬ ‫ّ‬ ‫جهنم کیفر شماست؛ کیفری فراوان…‪ ،‬و در ثروت‬ ‫و فرزندان شان شرکت جوی…»‬ ‫نکته اخر را نیز از کالم شیرین حاج اقای قرائتی؟ظد؟ نقل می کنیم‪« :‬به یک بزرگی گفتند بچ ه شما بی ادب‬ ‫است‪ .‬گفت‪ :‬چه کرده است؟ گفت‪ :‬سقایی مشک ابی روی دوشش بود و می رفت؛ بچه ی شما یک‬ ‫سوزن به مشک اب فرو کرد و این اب هایش خالی شد‪ .‬خیلی ناراحت شد‪ ،‬رفت به مادرش گفت‪ ،‬مادر‬ ‫منقلب شد و گفت‪ :‬باید اینطور باشد‪ .‬گفت‪ :‬چرا؟ گفت‪ :‬من وقتی حامله بودم‪ ،‬از کنار درخت اناری‬ ‫گذشتم‪ ،‬انار مردم بود‪ .‬دهنم پر اب شد‪ ،‬یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ‪ ،‬اب انار را خوردم‪.‬‬ ‫ان اب انار خالفی که خوردم‪ .‬من سوزن به انار زدم‪ ،‬باید بچه ام به مشک سوزن بزند‪».‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪37‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫با مشاوره و راهنمایی‪ :‬دکتر راحله سمایی‬ ‫خانم های عزیزی که می خواهید مادر شوید و هزاران سوال در ذهن دارید‪ ،‬همچنین می خواهید دلبندتان دوران نوزادی سالمت داشته‬ ‫باشد‪ ،‬فکر می کنیم توصیه های ما برای شما خواندنی است‪ .‬متاسفانه در عصر ما با اینکه در عصر پیشرفت و تکنولوژی هستیم اما بسیاری‬ ‫از کودکان ما در معرض بسیاری از بیمار ی ها می باشند که اگر مادر در دوران بارداری بسیاری از مسایل و نکات را رعایت کند نوزاد خود‬ ‫را از این خطرها ایمن می کند‪ .‬برای بارداری بهتر است از پنج ماه قبل خودتان و همسرتان به فکر باشید و این اقدامات را انجام دهید (در‬ ‫واقع این دوره پاکسازی جسم و روح شما است)‪:‬‬ ‫ تحت نظر پزشک خودتان و همسرتان یک ازمایش کامل  باید از غذاهایی با طبیعت گرم بیشتر استفاده کنید؛ چرا که‬ ‫به بدنتان توان و قدرت بیشتری می دهد‪.‬‬ ‫بدهید‪ .‬بهتر است این ازمایش از ایمنی هایی برپستوپالسمو‬ ‫و بیماری سرخرگ و تیروئید و هپاتیت که باید ناشتا چک  مراجعه به دندانپزشکی و برطرف کــردن مشکالت دهــان و‬ ‫شود و نیز عملکرد های کلیوی‪ ،‬ادرار‪ ،‬شمارش گلبول های‬ ‫دندانتان را نیز فراموش نکنید‪.‬‬ ‫قرمز خونی و قند انجام شود‪.‬‬ ‫ باید در این دوران مراقب باشیدتا بدنتان از هرگونه عفونت به‬ ‫ برای رفع کمبودهای موجود بدنتان اقدامات الزم را انجام‬ ‫دهید‪ .‬در طب سنتی سه چیز بسیار مهم است اب‪ ،‬هوا‪  ،‬باید سعی کنید که در این دوران ‪ 5‬ماهه اگر دچار ناراحتی های‬ ‫روغن‪ .‬در رابطه با هوا نمی شود کاری کرد و الجرم چاره ای‬ ‫روحی هستید با مراجعه به پزشک مرتبط ان را برطرف نمایید‪.‬‬ ‫به جز تنفس این هوای الوده نداریم‪ .‬ولی برای اب سعی شود‬ ‫این را بدانید که شما یک بانوی توانا هستید و قادر به انجام هر‬ ‫از اب های تصفیه شده استفاده کنید و در رابطه با روغن نیز‬ ‫کاری هستید و می خواهید بهترین مادر باشید‪ ،‬ناراحتی های‬ ‫از روغن های طبیعی مثل روغن کنجد و زیتون و روغن های‬ ‫روحی شما مستقیم و غیرمستقیم بر کودک شما تاثیر می گذارد‪.‬‬ ‫حیوانی گاوی استفاده کنید‪.‬‬ ‫ انسان برای دریافت انرژ ی های مثبت خود را باید به معبود‬ ‫یگانه هستی نزدیک و نزدیک تر کند‪ .‬حواستان باشد که شما‬ ‫ با مراجعه به پزشک طب سنتی از مزاج خود ا گاه شوید و‬ ‫می خواهید یک طفل پا ک را به دنیا بیاورید پس مراقبه های‬ ‫اگر در تعادل مزاج نیستید مزاج خودتان را متعادل کنید زیرا‬ ‫اخالقی را فراموش نکنید‪.‬‬ ‫از این طریق سموم بدن دفع می شود‪.‬‬ ‫ یخچال خودتان را پر از مواد غذایی سالم کنید‪ .‬در این  طبیعت را جایگزین وقت گذرانی در فضای مجازی و تلفن‬ ‫همراه تان کنید‪ .‬صداهای طبیعی و اواز پرندگان را به جای‬ ‫دوران ‪ 5‬ماهه باید همه تالش ها برای ایجاد اسپرم سالم‬ ‫موسیقی های جاز و تند گوش کنید‪.‬‬ ‫و همچنین تخمک گذاری درست باشد‪ .‬بستر پرورش‬ ‫خصوص عفونت ها و قارچ های دستگاه های تناسلی در امان باشد‪.‬‬ ‫جنین که رحم یک زن است‪ ،‬اگر قبل از بارداری خوب  بوییدن گل ها ازجمله گل محمدی و یاس و نرگس در ارامش‬ ‫شما تاثیر بسزایی دارد‪.‬‬ ‫اماده سازی شده باشد و بذر پیدایش نطفه و جنین که‬ ‫از طریق مرد منتقل می شود نیز امــاده ســازی و خالص  ناحیه رحم خود را با یک کمربند ترجیحا پشمی گرم نگه دارید‪.‬‬ ‫شود؛ می توان یک بارداری موفق و بی درد سر و یک زایمان  ناحیه رحم و لگن با روغن های گرم مثل زیتون‪ ،‬بــادام تلخ‪،‬‬ ‫ایمن و طبیعی ( نه سزارین که عوارض بی شماری هم‬ ‫کنجد‪ ،‬گردو‪ ،‬پسته‪ ،‬فندق‪ ،‬سیاه دانه روغن مالی کنید‪ .‬بهتر‬ ‫برای کودک و هم برای مادر تا اخر عمر به همراه دارد ) و‬ ‫است همه این روغن ها را با هم مخلوط کنید و در موضع بمالید‬ ‫در نهایت یک کودک زیبا و درشت اندام و در سالمت و‬ ‫این کار باعث گرم شدن و نرم شدن نواحی و موجب امادگی‬ ‫تعادل کامل جسمی و روحی به این دنیا اورد‪.‬‬ ‫الزم برای بارداری می شود‪.‬‬ ‫‪38‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫پرهیزهای غذایی‬ ‫گوشت مرغ کارخانه ای‪ ،‬گوشت گاو و گوساله‪ ،‬غذاهای بسیار‬ ‫سرخ شده‪ ،‬غذاهای نیمه پز‪ ،‬روغن مایع و جامد‪ ،‬غذاهای‬ ‫کنسروی و غذاهای رستورانی را از رژیم غذایی تان حذف‬ ‫کنید‪ .‬حواستان باشد برای یک بارداری سالم باید هر روز اجاق‬ ‫گازتان روشن باشد و هر روز باید غذای تازه درست بکنید‪،‬‬ ‫میوه ای کال و نارس‪ ،‬برنج خارجی‪ ،‬ما کارونی‪ ،‬سویا‪ ،‬ژله‪،‬‬ ‫رنگ های خوراکی‪ ،‬سوسیس‪ ،‬کالباس‪ ،‬غذاهای شور و تند‬ ‫و تلخ‪ ،‬نوشابه‪ ،‬دلستر‪ ،‬پنیر پیتزا‪ ،‬سس مایونز و کچاب‪،‬‬ ‫تخم مرغ کارخانه ای ممنوع!‬ ‫غذاهای خوردنی‬ ‫گوشت گوسفند‪،‬گوشت پرندگان مثل بلدرچین‪ ،‬بوقلمون‪،‬‬ ‫مرباهایی مانند سیب‪ ،‬به‪ ،‬انجیر‪ ،‬بالنگ‪ ،‬پوست پسته‪ ،‬امله‪،‬‬ ‫هویج‪ ،‬گل سرخ و بهارنارنج‪ ،‬خوردن پنیر به همراه ریحان‪ ،‬گردو‬ ‫و انگور‪ ،‬روزی ‪ 14‬عدد انجیر و بادام درختی‪ ،‬خورش به‪ ،‬خورش‬ ‫سیب‪ ،‬تاس کباب‪ ،‬انواع ته چین ها (حاوی سبزی و گوشت)‪،‬‬ ‫ابگوشت (کمی نخود و گوشت و پیاز‪ ،‬با چاشنی زعفران)‪،‬‬ ‫نمک سنگ را جایگزین نمک های خوراکی تان کنید‪ ،‬شیر و‬ ‫ماست طبیعی‪ ،‬ماهی شیر‪ ،‬نان برشته ترجبحا نان سنگک‪،‬‬ ‫بلغور گندم را پودر کنید و داخل غذاهای تان بریزید‪،‬‬ ‫سویق گندم روزی یک قاشق خودتان و‬ ‫همسرتان‪ ،‬جو دو سر‪ ،‬خرما و مویز‪.‬‬ ‫با مراجعه به پزشک طب سنتی از‬ ‫مزاج خود اگاه شوید و اگر در تعادل‬ ‫مزاج نیستید مزاج خودتان را متعادل‬ ‫کنید زیرا از این طریق سموم بدن‬ ‫دفع می شود‪.‬‬ ‫انسان برای دریافت انرژ ی های مثبت‬ ‫خود را باید به معبود یگانه هستی‬ ‫نزدیک و نزدیک تر کند‪ .‬حواستان‬ ‫باشد که شما می خواهید یک طفل‬ ‫پاک را به دنیا بیاورید پس مراقبه های‬ ‫اخالقی را فراموش نکنید‪.‬‬ ‫بارداری‬ ‫تغذیه‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪39‬‬ ‫‪ ‬نرگس دختری معصوم و زیبا اهل شیراز‬ ‫با هــزار امید و ارزو و البته با تــاش و پشتکار‬ ‫فــراوان در دانشگاه امیرکبیر در رشته برق قبول شده‬ ‫بود‪ .‬دختر سر به زیری که تا به ان روز فقط ال به الی دفتر و‬ ‫کتابش بود و در خانه تنها مسئولیت درس خواندن داشت‪ .‬وارد‬ ‫شهر تهران و خوابگاه دانشگاه شده بود مثل روال قبل درس درس‬ ‫درس و فقط درس تیتر اول زندگیش بود‪ .‬ارتباط محدودی با هم‬ ‫کالسی هایش داشت‪ .‬همه دوستانش خالصه در ‪ 3‬نفر بود‪ :‬مریم‪،‬‬ ‫سمیرا و نسترن‪ .‬دخترانی تقریبا با شرایط شبیه خودش‪ 4 .‬ترم در‬ ‫دانشگاه امیرکبیر را پشت سر گذاشت‪ .‬نرگس همان نرگس دو سال‬ ‫پیش بود‪ ،‬همان دختر محجوب درس خوان اما دوستانش دیگر‬ ‫کمتر شباهتی به روزهای ابتدایی داشتند اصال انگار عوض شده‬ ‫بودند‪ .‬در خوابگاه دیگر فقط دغدغه واحد گرفتن با کدام استاد‬ ‫را نداشتند‪ .‬صحبت در بــاره دوست پسرهای شان گل سرسبد‬ ‫دورهمی هایشان بود‪.‬‬ ‫‪ ...‬در راه بازگشت از اخرین قرار‪ ،‬نرگس به سمیرا گفت‪:‬‬ ‫سمیرا تو اگه جای من بودی با محمد ازدواج می کردی؟‬ ‫سمیرا هم با عشوه و ناز گفت‪ :‬مگه من دیوونه ام که با امل‬ ‫بی کالسی مثل محمد ازدواج کنم؟ محمد تا بخواد برات‬ ‫زندگی بسازه شیرین ‪ 50‬سالته!‬ ‫چه فایده داره؟‬ ‫‪40‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫ݧ ݠݒ‬ ‫مساݣوݣ ݤݣرݣه‬ ‫‪ ‬اواخر ترم چهار مسئول خوابگاه خانم صمدی نرگس را صدا‬ ‫کرد با روی گشاده‪ ،‬رو به نرگس کرد و گفت که از طرف دانشگاه‬ ‫شما را به اقا پسری در دانشگاه معرفی کردیم‪ .‬قرار است که اول‬ ‫خانواده ها صحبت کنند و بعد شما دو تا با هم صحبت کنید‪.‬‬ ‫نرگس با تعجب گفت‪ :‬اشتباه نمی کنید؟ من رو می گید؟ خانم‬ ‫صمدی هم با خنده گفت‪ :‬نه پس مــن! دختر بیست سالته‬ ‫کجایی؟ دیگه وقت عروس شدنته با همه گیج و گنگی نرگس‬ ‫درباره این موضوع باالخره با صحبت خانواده ها قرار شد که نرگس‪،‬‬ ‫محمد را ببیند‪ .‬نرگس برای اینکه در تهران کسی را نداشت و هم‬ ‫برای اینکه تنها نباشد سمیرا را با خود سر قرار برد‪ .‬محمد پسری‬ ‫ساده‪ ،‬نجیب و پرتالش و درس خوان بود و از طرف دانشگاه قرار‬ ‫بود بورسیه هم بشود‪ .‬دیدار اولیه صورت گرفت‪ .‬قرارهای بعدی‬ ‫پشت سر هم گذاشته می شد و سمیرا هم در تمام قرارها همراهش‬ ‫بود در راه بازگشت از اخرین قرار نرگس به سمیرا گفت‪ :‬سمیرا تو‬ ‫اگه جای من بودی با محمد ازدواج می کردی؟ سمیرا هم با عشوه‬ ‫و ناز گفت‪ :‬مگه من دیوونه ام که با امل بی کالسی مثل محمد‬ ‫ازدواج کنم؟ محمد تا بخواد برات زندگی بسازه شیرین ‪50‬سالته!‬ ‫چه فایده داره؟ تو به محمد جواب رد بده من‬ ‫خودم یه ادم حسابی رو معرفی می کنم‪ .‬نرگس‬ ‫هم با وجود اصرار خانواده به جواب مثبت به‬ ‫محمد جواب منفی داد‪ .‬محمد بی نوا هم که‬ ‫در این مدت حسابی به نرگس دلبسته شده‬ ‫بود‪ ،‬از نرگس جواب منطقی برای تصمیمش‬ ‫خــواســت‪ .‬کسی نبود کــه واســطــه نکند اما‬ ‫فایده ای نداشت نرگس جوابش منفی بود‪.‬‬ ‫‪ ‬امتحانات دانشگاه تمام شده بود‪ .‬نرگس‬ ‫عموما در تابستان واحد تابستانی می گرفت‪.‬‬ ‫تابستان ان سال هم مثل همیشه در تهران ماند‪.‬‬ ‫سمیرا هم اگرچه واحد تابستانی نمی گرفت‬ ‫ولی شهرستان نمی رفت و در تهران می ماند‪.‬‬ ‫سمیرا یک روز با یک مانتو و روسری صورتی‬ ‫وارد اتاق شد‪ .‬روسری را سر نرگس انداخت و‬ ‫مانتو را هم به زور تنش کرد‪ .‬گفت ماه شدی‬ ‫یه دستی هم به سر و صورتت باید بکشم که‬ ‫بشی ماه تابان‪ .‬نرگس مخالفت کرد ولی مثل‬ ‫همیشه خام زبان چرب و نرم سمیرا شد‪ .‬یک‬ ‫کافه رستوران سر خیابان خوابگاه بــود‪ .‬سر‬ ‫یک میز که به نظر می امدد از قبل رزرو شده‪،‬‬ ‫نشستند‪ .‬مشغول خواندن منو بودند که پسری‬ ‫با قد بلند و خوش تیپ و خوش قیافه با یک‬ ‫شاخه گل سر میزشان نشست‪ .‬سمیرا هم گفت‪:‬‬ ‫الوعده وفا نرگس خانم! اینم یه پسر جنتلمن‪.‬‬ ‫اقای جنتلمن هم رو به نرگس کرد و گفت‪:‬‬ ‫شاهین هستم این گل هم برای شماست‪.‬‬ ‫دیــدار اول صورت گرفت‪ .‬یک هفته هر روز‬ ‫همدیگر را می دیدند‪ .‬شاهین صبح و شب‪،‬‬ ‫وقت و بی وقت به نرگس پیامک می داد‪ .‬گل‬ ‫می فرستاد‪ .‬کاری نبود که برای جلب توجه‬ ‫نرگس نکند‪ .‬به هفته دوم نکشید که جواب‬ ‫بله را از نرگس گرفت‪.‬‬ ‫یـــک‬ ‫هفته هر روز همدیگر را‬ ‫می دیدند‪ .‬شاهین صبح و شب‪،‬‬ ‫وقت و بی وقت به نرگس پیامک‬ ‫می داد‪ .‬گل می فرستاد‪ .‬کاری نبود که‬ ‫برای جلب توجه نرگس نکند‪ .‬به‬ ‫هفته دوم نکشید که‪...‬‬ ‫‪ ‬انگار همه چیز‬ ‫زودتر از ان چیزی که‬ ‫هرکسی فکر کند پیش‬ ‫می رفت‪ .‬شاهین راضی‬ ‫نشد که برای خواستگاری‬ ‫به شیراز برود‪ .‬برای خانواده نرگس‬ ‫بلیط گرفت و در هتلی اتاق رزرو کرد‪.‬‬ ‫در تهران مراسم خواستگاری بدون حضور‬ ‫پدر شاهین برگزار شد‪ ،‬پدر و مادر نرگس هم‬ ‫انگار خام شاهین شده بودند‪ .‬یک هفته بعد‬ ‫قرار عقد گذاشته شد‪ .‬دقیقا سه هفته بعد از‬ ‫اشنایی نرگس و شاهین زن و شوهر شدند‪.‬‬ ‫قــرار شد که تا پایان درس نرگس‪ ،‬عروسی‬ ‫نگیرند‪ .‬شاهین هم اپارتمانی نزدیک دانشگاه‬ ‫اجاره کرد و اولین روز زندگی مشترک شان را‬ ‫شروع کردند‪.‬‬ ‫‪ ‬شاهین پسر خــوش مشربی بــود و اهل‬ ‫خوش گذرانی و دوست و رفیق‪ .‬ساعت ‪ 11‬یا‬ ‫‪ 12‬شب بود که زنگ در واحدشان را زدند‪ 5 .‬یا‬ ‫‪ 6‬تا از دوستان شاهین بدون دعوت وارد خانه‬ ‫شدند‪ .‬نرگس هم که از این رفتار اصال خوشش‬ ‫نیامد‪ .‬رفت توی اتاق ولی با اصرار شاهین به‬ ‫جمع دوستانش امد‪ .‬مدتی به صحبت های‬ ‫معمولی و البته شوخی های خارج از عرف و‬ ‫ازاردهنده با نرگس گذشت‪ .‬کم کم مجلس از‬ ‫حالت عادی خارج شد و بعضی چیزها که‬ ‫نرگس تا به حال ندیده بود‪ ،‬روی میز گذاشته‬ ‫شد‪ .‬شاهین و دوستانش شروع به مصرف‬ ‫الکل کردند و نرگس هم انگار تازه از خواب‬ ‫عمیقش بیدار شده بود‪ .‬تازه فهمیدکه چه بر‬ ‫سرش امده‪ .‬به زور نرگس را مجبور به مصرف‬ ‫الکل کردند‪ .‬نرگس صبح هر طوری بود از خونه‬ ‫بیرون زد‪ .‬به خوابگاه برگشت‪ .‬تمام راه فقط‬ ‫گریه می کرد و جیغ می زد‪ .‬تمام مسیر را می دوید‪.‬‬ ‫یــک هفته از‬ ‫شاهین هیچ تماسی‬ ‫گرفتهنشد‪ .‬بعد از یک هفته شاهین تماس‬ ‫گرفت و نرگس هم فقط در پاسخ گفت طالق‬ ‫و شاهین هم که انگار منتظر همین بود بدون‬ ‫برو و برگرد گفت باشه‪.‬‬ ‫‪ ‬داستان نرگس ذهن هر خواننده ای را‬ ‫درگیر خود می کند و هزاران سوال در ذهن به‬ ‫وجود می اورد از جمله‪:‬‬ ‫چرا نرگس تک بعدی تربیت و پرورش داده‬ ‫شده؟ چرا مهارت های اجتماعی و کالمی به‬ ‫وی اموزش داده نشده؟ چرا هدف از زندگی‬ ‫بــرای او روشــن نشده بــود؟ چــرا به نرگس به‬ ‫غیر از درس خواندن مسئولیت دیگری داده‬ ‫نشده است؟ چرا در یک کالم زندگی کردن‬ ‫به او اموزش داده نشده بود؟ چرا یک دختر‬ ‫بیست ساله هنوز معیارهای درست و اصیل‬ ‫ازدواج را نمی دانست؟ چرا خانواده او را ارشاد‬ ‫و راهنمایی نکردند؟ چرا نرگس به زندگی این‬ ‫قدر مادی نگاه می کرد؟‬ ‫‪ ‬ایا همه دختران در استانه ازدواج نگاه شان‬ ‫به زندگی همین قدرسطحی است؟ برای پاسخ‬ ‫به این سوال به سراغ یکی از کارشناسان حوزه‬ ‫ازدواج که سال ها با جوانان سر و کار دارند‬ ‫رفتم تا جوابی روشن برای پرسش های‬ ‫باال پیدا کنم‪.‬‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪41‬‬ ‫نظر یک کارشناس در زمینه معرفی برای ازدواج‪ ،‬درباره داستان نرگس و همچنین دختران امروز‪:‬‬ ‫‪ ‬متاسفانه تربیت نادرست بیشتر والدین و فراهم کردن همه امکانات رفاهی و ندادن‬ ‫مسئولیت به دختران و غرق کردن ان ها در رفاه باعث شده است که دختران ما برای زندگی‬ ‫امادگی الزم را نداشته باشند‪.‬‬ ‫‪ ‬متاسفانه اموزش ها ی نادرست اموزش و پرورش که یک دختر را برای مادری و همسری‬ ‫اماده نمی کند‪ .‬جای افسوس دارد که مادران ما‪ ،‬به جای اینکه به دختران خود معیارهای‬ ‫اصیل زندگی را گوشزد کنند‪ ،‬خودشان نگاه مادی به زندگی را القا می کنند‪ .‬جای تامل دارد‬ ‫که چرا یک بانوی مسلمان ایرانی که سالیان طوالنی زندگی مشترک داشته است و فرازها‬ ‫ونشیب های زندگی را چشیده است‪ ،‬هنوز نگاه درست به زندگی ندارد و خوشبختی را در‬ ‫داشتن پول می داند‪ .‬یعنی نه تنها دختران را برای مادری و همسری تربیت نکرده اند؛ بلکه‬ ‫راه درست انتخاب همسر را به ان ها اموزش نمی دهند‪ .‬قطعا باید ریشه این نوع نگاه را در‬ ‫دگرگون شدن فرهنگ ایرانی اسالمی بدانیم‪ .‬فرهنگی که طالق را امری قبیبح می دانست و‬ ‫معتقد بود که دختر با لباس سفید به خانه شوهر می رود و با کفن سفید بیرون می اید چه بر‬ ‫سرش امده که به محض کوچکترین مشکلی اولین گزینه اش طالق است‪ .‬فرهنگی که معیار‬ ‫اصلی برای زندگی مشترک را خانواده و نجابت و اهل کار و تالش بودن پسر می دانست‪،‬‬ ‫چه شده که معیار اصلی را مادیات می داند‪ .‬در گذشته مفاهیمی مثل قناعت‬ ‫و از خودگذشتگی و صبر در زندگی ها جاری بود؛ اما امروزه متاسفانه در‬ ‫زندگی ها بسیار کمرنگ شده است‪.‬‬ ‫معرفی کتاب‪ :‬گلبرگ زندگی‬ ‫حجت االسالم و المسلمین حسین دهنوی یکی از مشاوران برجسته و کارشناسان برجسته در حوزه‬ ‫ازدواج و زناشویی هستند که ازدواج را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده اند‪ .‬کتاب حاضر‬ ‫جلد اول از مجموعه «گلبرگ زندگی» است‪ .‬این کتاب مجموعه گفتگوهای حجت االسالم حسین‬ ‫دهنوی درباره ازدواج می باشد‪ .‬هر انچه را که باید جوانان در استانه ازدواج بدانند تا بتوانند ازدواج‬ ‫موفق و مناسبی داشته باشند در این کتاب می یابند‪ .‬ویژگی پاسخ های استاد این است که مولف‬ ‫محترم با استفاده از ایات شریف قران و روایات دینی‪ ،‬از مسائل روانشناختی ‪ ،‬جامعه شناختی و حتی‬ ‫روان پزشکی نیز غفلت نکرده است‪ ،‬بنابراین با جرات می توان گفت که جامع ترین و کاربردی ترین‬ ‫کتاب در زمینه مسایل ازدواج در حال حاضر است که ابعاد گوناگون ان را از نظر دور نداشته‪.‬‬ ‫بارزترین خصوصیت این اثر امیختگی مباحث ان با علوم روز دنیا از جمله روانشناسی و روان پزشکی‬ ‫است که با اموزه های اسالمی همراه شده و به مخاطب مسلمان اطمینان می دهد که برای رفع‬ ‫مشکالت زندگی خود و ارتقای ان‪ ،‬راه درست را برگزیده است‪ .‬کتاب «گلبرگ زندگی» به قلم‬ ‫حسین دهنوی و به همت انتشارات خادم الرضا؟ع؟ منتشر شده است‪ .‬چاپ اول‬ ‫این کتاب در‪ 237‬صفحه و به قیمت ‪ 8500‬تومان منتشر شده است‪.‬‬ ‫‪42‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬ ‫‪ ‬انتخاب درست همسر نه تنها دو‬ ‫نفر بلکه یک جامعه و حتی یک نسل‬ ‫را در ارامش و سالمت قرار می دهد اما‬ ‫برعکس ان قطعا باعث تباهی و نابودی‬ ‫یک جامعه اســت‪ .‬نرگس امــروز قطعا‬ ‫نمی تواند مثل نرگس دیروز باشد‪ .‬ممکن‬ ‫است ادامه جوانی را در بهت و افسردگی‬ ‫ناشی از انتخاب نادرستش سپری کند‬ ‫و باید نگاه سنگین جامعه را هم تحمل‬ ‫کند چون او از امروز به بعد یک زن مطلقه‬ ‫است‪ .‬شاید اگر نرگس در کنار کتاب های‬ ‫خود در بــاره مهمترین اتفاق زندگیش‬ ‫کمی مطالعه می کرد سرنوشت امروز را‬ ‫نداشت‪ .‬به امید ازدواج هــای درست‪،‬‬ ‫به هنگام‪ ،‬ا گاهانه و پایدار‪.‬‬ ‫روزگاری شده است که وقتی به هم می رسیم از قضاوت های‬ ‫بی جای اطرفیان درباره مسائل مختلف زندگی مان گله مندیم‪.‬‬ ‫خودمان مقابل مردم چگونه ایم؟ روزگار را ما با رفتارمان می سازیم‪.‬‬ ‫روزگارمان را ای کاش قشنگ بسازیم! ای کاش در زندگی‬ ‫همدیگر سرک نکشیم! ای کاش زندگی دنده عقب‬ ‫داشت و می توانستیم به معصومیت کودکی مان‬ ‫زندگی کنیم! بدون قضاوت همباز ی هایمان‪،‬‬ ‫بدون نگاه های قضاوت کننده‪ .‬دلم برای‬ ‫خنده های هفت سالگی ام تنگ شده‬ ‫است نه اینکه دیگر نخندیدم نه‪ .‬دلم‬ ‫برای پاکی ان خنده ها تنگ شده است‬ ‫بدجوری هم تنگ شده است‪ .‬مگر می شود‬ ‫ادمی که قضاوت نادرست کرده است‬ ‫و دلی را شکانده و اشکی را بر گونه ای‬ ‫روان کرده است راحت بخندد! نمی دانم‬ ‫خدا با ما بنده هایش چه می کند که باز‬ ‫هم فرصت به ما می دهد ولی من می خواهم‬ ‫تصمیم بگیرم دیگر کسی را قضاوت نکنم شاید‬ ‫طعم خنده های هفت سالگی ام را بچشم‪ ،‬شاید‬ ‫بوی خوب کودکی ام را استشمام کنم‪ .‬شاید کودکی ام‬ ‫زنده شد‪ .‬شاید دیگر رویایی به خاطر قضاوت من از هم نپاشد‪.‬‬ ‫شاید همه با هم شادتر زندگی کردیم‪.‬‬ ‫ق‬ ‫ض‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫ت‬ ‫ق‬ ‫ضاو‬ ‫ت‬ ‫نویسنده‪ :‬فاطمه عبیدی‬ ‫پیش شماره اول ‪ -‬زمستان ‪1396‬‬ ‫‪43‬‬ ‫ݦ‬ ‫ݩ‬ ‫م‬ ‫ݫ ݫىݬݔݠگاݣݐں ݣهݭ ݣݫٮݕرݤݣوݣرݣدݣگ ݣاݣ ݣرݣ ݤ‬ ‫ݡیݤ‬ ‫ݡیݤ‬ ‫ݣݡݡس ݣ ݣݑ ݩݦ ݣ ݣٯ ݣاݣݐں ݦݩ ݣ ݣه ݣاݤݤݤ�بݣ ݣ ݣر ݣاݤݤݤ‬ ‫ݣع ݣاݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣݩݒݦ ݣ ݣ ݣ ݣݩ‬ ‫ خداى من! دستم را به دامن کرمت اویختم‪ ،‬و براى‬ ‫رسیدن به عطایت سفره ارزویم را گستردم‪.‬‬ ‫ اى انکه هر گریزانى به او پناه می جوید‪ ،‬و هر جوینده اى‬ ‫به او امید می بندد‪ ،‬‬ ‫ اى بهترین امیدبخش‪ ،‬‬ ‫ اى کریم ترین خوانده شده‪،‬‬ ‫ اى ان که خواهنده اش را دست خالى باز نگرداند‪ ،‬و‬ ‫ارزومندش را نومید نسازد‪ ،‬‬ ‫مناجات امیدواران (مناجاه ّ‬ ‫الراجین) | صحیفه سجادیه‬ ‫ اى ان که در رحمتش به روى خوانندگان باز است‪ ،‬و‬ ‫پرده درگاهش براى امیدواران گشوده است‪،‬‬ ‫ از تو می خواهم که به بزرگواریت از عطاى خود بر من‬ ‫ان چنان ببخشى که دیده ام به ان روشن شود‪ ،‬و از امید‬ ‫به تو سرشارم سازى به اندازه اى که نهادم ارامش یابد‪ ،‬و‬ ‫از یقین ان چنان بر من ّمنت نهى که با ان ناگوار ی هاى‬ ‫دنیا را برایم اسان نمایى‪ ،‬و با ان از دیدگانم دلم‬ ‫پرده هاى نابینایى را برگیرى به مهربانى ات‪...‬‬ ‫اى مهربان ترین مهربانان! ‬ ‫‪44‬‬ ‫ݧݧ‬ ‫سلمٰی‪ :‬بانوی ایرانی مسلمان‬

آخرین شماره های فصلنامه سلمی

فصلنامه سلمی 6

فصلنامه سلمی 6

شماره : 6
تاریخ : 1398/04/01
فصلنامه سلمی 5

فصلنامه سلمی 5

شماره : 5
تاریخ : 1397/10/01
فصلنامه سلمی 4

فصلنامه سلمی 4

شماره : 4
تاریخ : 1397/07/01
فصلنامه سلمی 3

فصلنامه سلمی 3

شماره : 3
تاریخ : 1397/04/01
فصلنامه سلمی 2

فصلنامه سلمی 2

شماره : 2
تاریخ : 1397/02/01
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!