فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 1
فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 1
فَ َّ ف ْ َ ْ َ َ �هً
ݣلݤ ݣ ݣݣسع
دݣ ِ ݣ
ݡى ݣ ݣ
� ا ݣ� نݣ� ݣ ِ ݣݣ� ݣ ݣ ݔ ݣݣال ݣ ݣ ݣ ݣع ݣ ݣ ݣ ݣ
َ
َ َ ْن ضَ قَ َ َ ْ ْ َ ْ ُ فَ ْ َ ْ ُ َ َ ْ ا ضْ
ق
َ
ه ݣݣ� ݣݣ� ی��
ݣل ݣ ݣݣ�اݣݣل ج� ݣو ݣݣرݤ ݣ ݣݣعل ی� ِ ݣ
ه ݣ ݣݣالعدݣ ݣ
ݣ� ݣ ݣݣعل ی� ِ ݣ
� ݣ ݣݣ�اݣ ݣ
ݣ ݣݣو ݣ ݣݣم ݣ ݣ
در عدالت گشایش برای عموم است و ان کس که عدالت بر او گران اید ،تحمل ستم برای او سخت تر است.
امیرالمومنین علی؟ع؟ ،نهج البالغه ،خطبه پانزدهم
فهرست
فصلنامهتخصصیهستهعدالتپژوهݡی
مرکز رشـــــد دانشـــگاه امام صــــــــادق؟ع؟
شماره اول ،تابستان 1397
مدیرمسئول :رامین مددلو
سردبیر :سیدعلیرضا سجادیه
هیئت تحریریه:
حسین سرابادانی،
محمدصادق تراب زاده جهرمی،
علی مصطفوی ثانی،
سیدعلیرضا سجادیه،
رامین مددلو
مدیر فنی :سامان قاموس
مدیر هنری :سیدمصطفی شفیعی
نشانی دفتر فصلنامه:
تهران-بزرگراه شهید چمران-
دانشگاه امام صادق؟ع؟ -مرکز رشد
تلفکس89775592 – 88590027 :
رایانامهqevam@rushd.ir :
سایتqevam.ir :
فروشگاه اینترنتی مرکز رشد
دانشگاه امام صادق؟ع؟Store.rushd.ir :
با سپاس از همراهی اقایان
دکتر عادل پیغامی ،حجت االسالم والمسلمین
محمدرضا عابدینی ،دکتر حسین عیوضلو،
دکتر محمد نعمتی ،دکتر مهدی موحدی بکنظر،
دکتر محمدجواد رضائی و حمید ایزدبخش
که با قلم و بیانشان بر غنای این شماره افزودند.
یادداشت سردبیر:
در مسیر ساخت جهان عادالنه
5
بخش اول :مکتوبات
8
دکتر عادل پیغامی
فقه به مثابه تئوری اقامه عدل
معیار عدالت را نه در حوزه کشف نظر شارع ،بلکه باید
در حوزه اجرای نظر شارع در جامعه وارد ساخت.
14
سید علیرضا سجادیه
در جستجوی رفاه عدالت محور
مــروری بر مطالبه و پیگیری عدالت اجتماعی توسط
مقام معظم رهبری قسمت اول :مقطع زمانی 68تا 76
22
حسین سرابادانی تفرشی
بررسی یک نزاع قدیمی
عدل از صفات ذات حق است یا صفات فعل؟
27
حجت االسالم والمسلمین محمدرضا عابدینی
عدالت خواهی اخرالزمانی
وظیفه امروز ما فهم صحیح مفهوم عدالت و تالش برای
فرهنگ شدن عدالت طلبی است.
40
محمدصادق تراب زاده جهرمی
پیشرفت عدالت محور در زمین
جمهوری اسالمی ایران
گذری در اندیشه حضرت ایت اهلل خامنه ای؟دم؟ پیرامون
مفاهیم پیشرفت ،عدالت و افت ارتجاع
44
دکتر محمد نعمتی
65
تنوع اموزشی عادالنه
باید بین تنوع مدارس و تنوع اموزشی تفکیک نمود .راهکار،
تغییر زمین بازی از شیوه سنتی «دولتی -غیردولتی» به
«تنظیم گری اموزش» در کشور است.
72
47
دکتر مهدی موحدی بکنظر
عدالت اجتماعی به مثابه فقه ترتیبات اجتماعی
فقه جهت پاسخ به پرسش کدام معیار برای مالکیت
درســت اســت باید کــارکــرد دانـش هــای سه گانه فلسفه
حقوق ،فلسفه اخالق و عدالت را ایفا کند.
51
دکتر محمدجواد رضائی
پیچیدگی عدل و اوارگی عقل
راهکار اوارگی عقل انسانی در درک عدالت ،بیرو ن ایی از
خویشتن خویش و تکیه بر دین است؛ هرچند این تحیر
همواره به نوعی ،همراه عقل ادمی است.
58
رامین مددلو
شریعتی :طراح یک
نظریه ناتمام عدالت
دکتر شریعتی اندیشمند عدالت بود؛ اما ثمره تالشش
نه ارائه یک نظریه جامع عدالت ،بلکه طراحی اولیه از
یک نظریه بود.
حسین سرابادانی تفرشی
تحرک درامدی بین نسلی:
فرصت های برابر؛ جامعه عادالنه
عدالت پیچیده اسالمی
در اقتصاد اسالمی جستجوی کشف نقطه ای ارشمیدسی
برای عدالت راهی خطاست که پیمودن ان حاصلی ندارد.
محمدصادق تراب زاده جهرمی
اصل بنیادین «عدم تداول ثروت» در نظریه اسالمی عدالت
مترادف مفهوم «تحرک درامدی» نیست اما بستر مهمی
برای فهم چنین پویایی اجتماعی است.
76
علی مصطفوی
عدالت و ربا:
ورای اولویت دهی های مرسوم
اصل قوام مال ،شاخص اساسی قران در عدالت اقتصادی
است و همین اصل موجب نهی از ربا می شود.
79
رامین مددلو
مردم از عدالت سیاسی چه می فهمند؟
جمهوری اسالمی ایران در کنترل روابط خویشاوندی در
سیاست موفق بوده ولی در کنترل عدم حضور ثروت در
سیاست ناموفق بوده است.
82
حمید ایزدبخش
بی عدالتی :اثر مغفول خط مشی های سالمت
بی عدالتی یکی از اثــرات غیر مستقیم خط مشی های
سالمت بر سایر حوزه هاست.
فهرست
بخش دوم :عدالت پژوهی
98
86
در جستجوی ساختاری جدید
برای اقامه عدالت
ظهور نابرابری جهانی
تصادفی نیست
نیازمند یک نهاد عالی تنظیم گر و متفاوت با نهادهای فعلی
موجود ،جهت عملیاتی سازی مفهوم عدالت در کشور هستیم
گــذری در اندیشه ها و پرسش های برانکو میالنوویچ،
اندیشمند نابرابری
92
104
اجتماعی بین المللی از عدالت پژوهان
مستند نابرابری برای همه
جامعه بین المللی عدالت پژوهی ( )ISJRشبکه ای بین المللی
و گسترده از اندیشمندان لیبرال عرصه عدالت است.
یکی از بهترین مستندها برای تبیین وضعیت نامطلوب
نابرابری درامدی در امریکا
107
محمدصادق تراب زاده جهرمی
جای خالی یک کتاب
اموزشی مسئله محور
جامع
ِ
ِ
معرفی نقادانه کتاب «نقد و بررسی نظریه های عدالت»
نوشته حجت االسالم و المسلمین دکتر احمد واعظی
40سالگی برای هر انسانی واجد ویژگی های اصیلی
چون پختگی ،قوام و انباشت عظیم تجارب ریزودرشت
از مسیر پیموده شده و ترسیم تصویری شفاف تر برای
گام نهادن در اینده است .حالتی بین خوف و رجاء؛
خوفی که یاداور عبرت اموزی از شکست ها و جبران
ضعف های روحی و جسمی و رجائی به پهنای ارزوهای
یک انسان .گذشت روزها و بازاندیشی به مسیر طی
شده در این مقطع ،نه امری ذوقی و گذرا بلکه عاملی
شورانگیز برای دستیابی به قضاوت های منصفانه و
برنامه ریزی مستحکم تر است.
...و حاال انقالب اسالمی همانند انسانی بالغ وارد
40سالگی خود شده و نیازمند بازخوانی و بازتعریفی
موجه ،منصفانه و همه جانبه از اصول بنیادین ،شعارها
و ارزش های خود ،که تا به امروز جان ها و فکرهای زیادی
برای مسیر مقدسش تقدیم شده ،است...
عدالت اجتماعی به عنوان تابلو و پرچم برافراشته انقالب
اسالمی در سراسر مسیر حرکت ،اگرچه با فرازوفرودهای
بسیاری همراه بوده و هست اما همیشه توسط امامین
انقالب سـ ِـر دســت نگه داشته شــده تا همت و توان
مسئوالن و نخبگان و همراهی و پیگیری عامه مردم را
به خود ببیند .مصداق بارز چنین توجهی ،نامگذاری
دهه چهارم انقالب اسالمی به دهه «پیشرفت و عدالت»
بود که انتظار ان بود که در هر دو به قدر ظرفیت و توان
ّ
بی انتهای ملی مان حرکت کنیم؛ «در دهه ی پیشرفت
ّ
و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفق می شدیم ،هم
ّ
در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفق
ً
شدیم ،واقـعــا پیشرفت کردیم و در همه ی زمینه ها
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
در مسیرساختجهانعادالنه
پیشرفت ّاتفاق افتاده است؛ ّ
[اما] در زمینه ی عدالت،
باید تالش کنیم ،باید کار کنیم ،باید از خدای متعال و
از مردم عزیز عذرخواهی کنیم .درمورد عدالت مشکل
داریم و ان شاءاهلل با ّ
همت مردان و زنان کارامد و مومن،
در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد»[.]1
بیان صریح رهبری به مسیر بلندباالی ناپیموده در
عرصه عدالت نه بیانی ناامید کننده از وضع موجود،
که این برداشت ،تفسیری ناصحیح ،نادقیق و «خالف
واقع است» ،بلکه از یک طرف نشانگر ّ
اهمیت بی حد
و حصر این جبهه مهم بــرای حیات و بقای انقالب
اسالمی و از سوی دیگر بیان کننده نیاز و عطش زیاد
انقالب به جهاد و جهادگران مومن بــرای تحقق ان
است«....در باب عدالت کارهای بسیار زیادی انجام
گرفته ،کارهای بسیار خوبی انجام گرفته است ،منتها
ّ
این ،ان عدالتی که ما دنبالش هستیم و ارزوی ملت
مسلمان است نیست ،با ان فاصله دارد»[.]2
در یک ارزیابی نظری به نظر می رسد شرایط حاضر و
حا کم بر وضعیت عدالت در جمهوری اسالمی ایران
(چه عدالت پژوهی و چه اقامه عدالت) با چند معضل
مهم و جدی دست وپنجه نرم می کند:
•نبود نظریه ناب اسالمی عدالت به عنوان معیار اقدام:
اگرچه ایــن مهم جــزو مطالبات محکم و صریح
رهبری در سالیان گذشته بود[ ]3اما هنوز ظرفیت
ّ
تام فکری دو نهاد حوزه و دانشگاه برای دستیابی
به چنین خواست مهمی پای کار نبوده و هنوز رنج
فقدان چنین نظریه ای بر چهره و دستان انقالب
مشهود است.
5
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
6
•نیروی پرتوان :سنگرهای مختلف انقالب اسالمی
همیشه با حضور و پای کار بودن نیروهایی پرتوان،
جهادی ،متمرکز و پیگیر و عاشق پر شده و چنین
تکثیری موجبات رشد و پیشرفت های خیره کننده
بوده اند .سنگر عدالت نیز از این قاعده مهم و حیاتی
مستثنا نیست و باید برای دستیابی به عدالت تراز
انقالب به «تربیت نیرو و جریان سازی متناسب»
همت گمارد.
•تحقق اثر :تمامی تالش ها و تمهیدهای قبلی باید
در نهایت به خروجی ها و اثرات ملموس در زندگی
فردی و اجتماعی جامعه ایران اسالمی بدل شود.
اگرچه که مکانیسم چنین کاری خود حرف ها و
بحث های زیادی با خود دارد اما سرریز فعالیت های
نظری به عرصه اقدام خود نیازمند افراد و ابزارهایی
ً
است که کمبود شدید ان ها در زمان فعلی کامال
محسوس است.
فارغ از قالب های مرسوم در سطح کشور همچون کتاب،
مجالت علمی-پژوهشی ،کنفرانس و ،...با تعجب بسیار
و علی رغم اهمیت ذکرشده ،تعداد انگشت شماری
رسانه مکتوب و مستمر در عرصه عدالت اجتماعی قابل
رصد و پیگیری است .این حوزه به عنوان موضوعی از
موضوعات در مجالت مختلف تا حدی کار شده و بروز
و ظهورهای علمی یافته است اما عدالت اجتماعی(در
معنای موسع خود) کمتر رسانه تفصیلی ،نخبگانی و
متنوع در این زمینه به خود دیده است.
هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
که از سال 1392با دغدغه مندی ،پیگیری و همراهی
جمعی از اساتید و محققان عرصه های مختلف علمی
و با محوریت بحث عدالت تشکیل شده ،مجموعه
اقدامات و فعالیت های متنوعی را برای پیگیری همزمان
عدالت پژوهی و عدالت گستری تدوین و اجــرا کرده
است .این هسته ،در ادامه ماموریت تعریف شده و با
همت و همکاری اندیشمندان و عالقه مندان عرصه
عدالت پای در مسیر اشاعه ادبیات علمی و تبیین
مسائل عینی جامعه در این حوزه با محوریت نشریه
«عدالت اجتماعی» گذاشته است.
در حقیقت ،نشریه پیش رو تالش خواهد داشت تا در
حد وسع و توان خود چالش های پیش گفته را به شکل
تفصیلی در معرض و مرای جامعه قرار دهد و درمان هایی
برای دردهای بی شمار بیابد .برای چنین کاری ،نشریه
حاضر در دو بخش «مکتوبات» و «عدالت پژوهی» سامان
یافته است .در بخش اول شماره نخست مسائل مختلفی
چون تاریخ عدالت خواهی پس از انقالب اسالمی،
معضل فهم نادرست از عدالت ،نسبت عدل و عقل،
نسبت عدالت و علوم اجتماعی ،تنوع بخشی به نظام
اموزش ،بسترسازی برای تحرک درامدی بین نسلی و...
از منظری نخبگانی مورد تامل واقع شده و در بخش
ّ
دوم ،جریان عدالت پژوهی ملی و بین المللی که در
قالب های مختلفی چون مستندسازی ،جایزه ،کنفرانس،
نهادهای علمی یا اجرایی ،کتاب ها و مقاالت علمی
تبلور یافته اند ،بررسی و معرفی شده اند.
طبیعی است که مسیر طوالنی شناخت درست و عمل
صحیح به منظور اقامه این ارزش محوری و حیاتی جز
با همیاری و انسجام نخبگان حوزه های متنوع علمی
جهت غنی ساختن ادبیات عرصه عدالت و همراهی
و استقامت همگانی برای بسط فرهنگ عدالت طلبی
و اقامه ان میسور نخواهد بود .به همین سبب دست
شوق و یاری به سوی همه نخبگان دغدغه مند عرصه
پژوهش و اقامه عدالت دراز می کنیم تا در این مسیر
هدایت گر و یاورمان باشند.
سید علیرضا سجادیه
سردبیر نشریه
پی نوشت
[ .]1بیانات در دیدار با مردم اذربایجان شرقی1396/11/29 ،
[ .]2مسئله ی عدالت .بنده در چند هفته ی قبل گفتم ،در بحث عدالت عقبیم؛
عقیده ی من همین است ،منتها دیگران -بدخواهان -جور دیگری استفاده کردند؛
معنای این حرف را این قرار دادند که کشور در باب عدالت ،هیچ حرکتی انجام
نداده است؛ این خالف واقع است .در باب عدالت کارهای بسیار زیادی انجام
گرفته ،کارهای بسیار خوبی انجام گرفته است ،منتها این ،ان عدالتی که ما دنبالش
ّ
ّ
هستیم و ارزوی ملت مسلمان است نیست ،با ان فاصله دارد؛ َوال اگر شما مقایسه
کنید کشور ما را با دوران قبل از انقالب یا با بسیاری از کشورهای دیگر ،می بینید
در اینجا فاصله ی طبقاتی کمتر است ،توانایی های قشر ضعیف بیشتر است،
ً
ّ
عمومیت اموزش وپرورش و بهداشت و دیگر چیزها حتما از بسیاری کشورهای دیگر
بیشتر است(بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی.)1397/01.01 -
[ .]3بیانات در دومین نشست اندیشه های راهبردی با موضوع عدالت1390/02/27 -
بخش اول
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
دکتر عادل پیغامی
عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسالمی و اقتصاد
معاون پژوهش و فناوری دانشگاه امام صادق؟ع؟
فقهبهمثابه
تئوریاقامهعدل
معیار عدالت را نه در حوزه کشف نظر شارع ،بلکه باید
در حوزه اجرای نظر شارع در جامعه وارد ساخت.
نیازمندی فقه به معیار عدل
ً
در اندیشه اسالمی ،علوم انسانی نظری کامال مبتنی بر
ً
الهیات بالمعنی االعم است و اساسا کل علوم انسانی
نظری باید مبتنی بر بحث توحید باشد .علوم انسانی
ً
عملی نیز کامال مبتنی بر الهیات است .تعبیر حضرت
امام از فقه که می گویند نظریه واقعی و کامل اداره انسان
و تمام شئونات انسان (کل علوم انسانی) که از گهواره
تا گور است [ ]1یعنی چه؟ یعنی فقه نیمی از همه علوم
انسانی اسالمی است؛ یعنی فقه مساوی است با علوم
انسانی اسالمی عملی.
حال با این نگاه ،مال ک در فقه چیست؟ ایا مال ک
ً
در فقه ،این است که صرفا با یک قاعده نقلی ،نظر
معصوم؟مهع؟ کشف شود؟ تا اینجا شکی نیست و باید نظر
معصوم؟مهع؟ را کشف و به ان عمل کرد .بسیاری اوقات
نظر معصوم؟مهع؟ واضح و مبرهن است؛ اما در بسیاری
اوقات دیگر ،نامعلوم که نیازمند اجتهاد است .در اجتهاد،
یک سری معیارهای پیشینی نسبت به کشف نظر شارع
ً
وجود دارد که ان معیارها عمدتا زبان شناختی ،اصولی،
قواعد فقهی یا تفسیری هستند .پرسش اینجاست که
ایا نیازمند معیارهای پسینی نیز هستیم؟
8
یعنی اگر نظری از شــارع کشف و اجــرا شد ،ولی این
نظر شارع باعث وهن اسالم ،تخریب انسان و کرامت
انسانی و باعث ظلم شد -ولو اینکه حدیثی است -ایا
جای تردید دارد؟ البته منظور در بعد مشکوک است
نه مسلمات دین .در جایی که حوزه اجتهاد است ،ایا
مجتهد این حق را دارد که اگر نتایج ،غلط از اب در
امد ،سوال کند؟ باید سوال کرد که فهم از دین اشتباه
بوده است یا اینکه در مقام اجرا ،بد عمل شده است
(چون نظریه درست است).
ً
فقیه سه شان دارد :افتاء که صرفا در پی کشف نظر شارع
است ،قضاء و والء که دو شان اجرایی فقیه هستند.
ً
بخشی از دین و اجتهاد در شان والء فقیه است؛ مثال
فرموده اند که ربا حرام است .حرمت ربا را با چه ساختار،
سازمان و نهادی باید اجــرا کــرد؟ نحوه اجــرا می تواند
تبعات مختلفی داشته باشد .می توان به نحوی اجرا
کرد که نابرابری ناگهان افزایش یابد .ایا دین می خواسته
ً
که نابرابری افزایش یابد؟ ایا می توان مقدس مابانه صرفا
گفت که کاری به این مسئله نباید داشت و مکلف به
اجرای حرمت ربا هستیم؟ دین چنین اختیاری نداده
است .مسئله بر سر واجبات تعبدی و توصلی شهید
نگاه فرایندی فقه به عدالت
عدالت پژوهی نیازمند یک ورود فلسفی اســت (در
حکمت نظری و عملی :در کشف پایه های حقیقی و
اعتباری مسئله عدالت) .ورود فلسفی دیگری نیز الزم
است که خود عدالت به عنوان یک معیار برای حکمت
عملی و علوم انسانی اسالمی عملی است .به این منظر
هم نمی توان بی تفاوت بود .منتهی در مباحث فلسفی
ً
اعتباریات ،قاعدتا بحث فلسفه فقه مطرح می شود و
شهید مطهری معتقد است که فقه از روح عدالت
تهی شده است .تمام پیامبران برای اقامه قسط
امده اند؛ اما اقامه قسط در قواعد فقهیه چگونه
بروز و ظهور پیدا می کند؟
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
مطهری است [ .]2خیلی از واجبات ،بعد عقالنی دارند
(واجب توصلی) :نمی توان امربه معروف را هرگونه که
می توان اجرا کرد .برای تمایز نظر شارع ،مال ک چیست؟
ً
چون شارع که صرفا قالبی و شکلی حرف نمی زند .یکی
از مال ک های شارع ،عدل است.
پس علوم انسانی اسالمی و فقه نمی توانند خود را از
معیار عدالت فارغ بدانند؛ اما بیان این جمله لغزشی
بسیار خطرنا ک دارد .با رفتن به ســراغ تدوین قواعد
و احکام فقهی مبتنی بر پایه عدل ،انچه اوال به ذهن
می رسد مواردی است که از روش های فقهی اصیل و
روش اجتهادی جعفری و جواهری دور است .به همین
دلیل ،فقهای شیعه معتقدند عدل به عنوان یک معیار
برای احکام فقهی نمی تواند مطرح شود .این امر ناشی
از یک اسیب شناسی درست است.
اما از طرف دیگر شهید مطهری معتقد است که فقه از
روح عدالت تهی شده است .تمام پیامبران برای اقامه
قسط امده اند؛ اما اقامه قسط در قواعد فقهیه چگونه
بروز و ظهور پیدا می کند؟
متاسفانه هنوز ،نحوه ورود عدل در فلسفه فقه ،تمهید
و تدوین نشده است .بخشی از این امر در فقه ،خودکار
بوده است.
ً
برخی شبهه ای طرح کردند که مثال سنت ا گوستین و
توماس ا کوئیناس ،علمای بزرگ قرو ن وسطی ،قبل و بعد،
در فضای یونانی و اروپایی ،نسبت به عدالت سواالت
زیادی داشتند و سوال از «دستمزد و قیمت عادالنه» در
کتاب ها و نوشته های انان موج می زند .پس چرا همان
زمان در بین علما و فقها و حکمای شیعه ،کلمه عدل
این قدر مهجور است؟ چرا در هیچ یک از نوشته های
فقهی ،سوال و دغدغه قیمت عادالنه نیست؟ سپس
جمع بندی این می شود که اگر از شهید مطهری هم
شنیده باشیم که فقه از روح عدالت تهی شده [،]3
به نظر می رسد بـه صــورت تاریخی نسبت به مسئله
عدل بی توجه بوده ایم .حتی فقهای بزرگ نیز به عدل
نپرداخته اند .این اشکال وارد نیست .ضمن اعتقاد به
سخن شهید مطهری ،باید یک تفسیر عام از ان ارائه
کرد .چنین تفسیری نیازمند مقدماتی است .از جمله
تقسیم عدالت .به این نحو که می توان عدالت را به سه
نوع تقسیم کرد« :پیشینی ،فرایندی و توزیعی» .عدالت
توزیعی مربوط به این است که پس از انجام معامله و
تعاملی که نتایجی را حاصل شد ،باید بار دیگر توزیع
صورت گیرد .به طور مثال ،دو تیم فوتبال با هم بازی
می کنند و نتیجه 1-2می شود .حال امتیازات را باید
توزیع کرد .این عدالت توزیعی مبتنی بر پیش فرضی
است :مشکل شکست در تعامالت ،شکست غبن و
انواع اختالالت قابل تصور در تعامالت که ممکن است
ً
در یک بازی روی دهد .پس حتما باید یک بار نیز در
اخر کار ،توزیعی مجدد داشت.
9
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
10
عدالت فرایندی ،سعی می کند در حین کار ،عدالت را
رعایت کند .اگر می خواهیم فوتبال منصفانه ای داشته
باشیم ،عادالنه بودن به این است که خود قاعده ها را
جوری بچینیم تا بازی عادالنه اتفاق افتد و خود نتایج،
حتی االمکان عادالنه باشند .پس بین عدالت توزیعی
و فرایندی ،اصل و اولویت ،عدالت فرایندی است.
اگر فرایندی دچار ضعف بود ،عدالت توزیعی برای
جبران وارد می شود .قوت اعمال عدالت فرایندی،
اعمال عدالت توزیعی را به حداقل می رساند .البته
در سیستم های واقعی اجتماعی -انسانی که در عالم
ممکن الوجودند ،هیچ وقت ،رانــدمــان ،صد نیست.
همیشه راندمان دچار نقصی می شود .به همین علت،
عدالت توزیعی همواره پررنگ است .در عدالت توزیعی
نیز از ابزارهای دائمی مثل خمس ،زکات و ...استفاده
می شود ولی عدالت فرایندی ،اولویت بیشتری دارد.
عدالت اغاز است.
عدالت تکوینی نیز
ِ
پس در پاسخ به این شبهه که در تاریخ اندیشه یونانی
و قرو ن وسطا (حکمت مدرسی )Scholasticبه نسبت
اسالم ،عدالت بیشتری دیده می شود؛ باید گفت که
نگاه اسالم ،نگاه به عدالت تکوینی و فرایندی است
ً
نه عدالت صرفا توزیعی؛ برعکس غرب که به عدالت
توزیعی اولویت داده است .عدالت تکوینی و فرایندی فقه
کجاست؟ اگر کلمه عدل در نرم افزار جامع فقه اهل بیت
جستجو شود ،چیزی به دست نمی اید ولی تک تک
قواعد فقهی ،به نوعی در پازل عدالت فرایندی هستند.
پس وقتی به دنبال حکم شارع هستیم در حقیقت به دنبال
ً
عدل هستیم و اساسا شارع جز عدل حکم نمی کند .پس
خیار غبن ،سازوکاری است که در قراردادها برای عدالت
فرایندی چیده اند .منع غرر ،عدالت فرایندی است.
پس عدالت ذیل «بایدونبایدهای» فقه واضح است.
با ایــن وصــف ،چطور گفته می شود عدالت در فقه
نیست؟ این تفسیر از جمله شهید مطهری که عدالت
در فقه نیست و توسط برخی دستاویز شده ،مردود است.
جستجوهای ظاهربینانه که واژه «قیمت عادالنه» را
جستجو می کنند ،که در اندیشه اقتصادی فراوان است،
و می گویند که دستمزد عادالنه در قرو ن وسطی فراوان
بحث شده است اما مسلمانان این بحث را مطرح
نکرده اند نیز مردود است.
اشکال دیگری نیز در این شبهه هست :اندیشه رومی و
یونانی از عهد عتیق و از قبل از افالطون و ارسطو ،شروع
شد و با ارسطو پایه گذاری جدی شد و در تمام سنت
فکری اروپایی -یونانی -رومی وارد شده است و تا دوران
مدرنیته پیش امده و مدرنیته هم در ان اشکال سرگردان
است .این اشکال« ،ذات گرایی »essentialismاست.
ذات گرایی به مفهوم یونانی ،سقراطی و ارسطویی در
اسالم نیست و در نتیجه ،اسالم در تحیر نمی ماند.
در توضیحی ساده می توان گفت که ذات گــرا -کسی
که مثل ارسطو ،ذات گرای محض است -برای مداد در
ً
حاق واقع ،یک قیمت عادالنه قائل است که مثال 12
تومان است و غیرازان غیرعادالنه است .پس باید به این
سمت رفت که عدد 12کشف شود و این همان عدالت
ذاتی است .شهید مطهری معتقد است که «عدل الهی»
غیر از «عدل اجتماعی» است .اینجا مسئله عدل الهی
نیست .عدل الهی در ذات خداست که چندان هم قابل
درک نیست ولی در حوزه اجتماعیات و انسانیات ،با
عدل ذات گرایانه مواجه نیستیم .قیمت عادالنه مداد،
در بازه ای می تواند چیزی تعریف شود که در تابعی از
مقتضیات زمان و مکان ،جابجا می شود .پس با یک
عدل پویا و دینامیسمی از عدل مواجهیم.
این اشتباهی بود که غرب در زمان اسکوالستیک و قبل از
ان کرده است و همان اشتباه باعث شد مدرنیته راه خود
نگاه اســام ،نگاه به عدالت تکوینی و فرایندی
ً
است نه عدالت صرفا توزیعی؛ برعکس غرب که
به عدالت توزیعی اولویت داده است.
ورود اسالم ،پیشگیری است و نه درمان .عدالت
توزیعی نوعی درمان است که برای جبران وارد می شود
و به نظر ،ورود اسالم عاقالنه تر است.
پس باید دید چرا شهید مطهری که قائل است خداوند
جز عدل نمی کند و شارع هم جز عدل نیاورده است و
تمامی احکام اسالم هم بر اساس عدل است و مبتنی
بر حق است ،این جمله را بیان نموده که روح عدالت
در فقه تهی است؟ به نظر نمی رسد بتوان ساده اندیشانه
با شهید مطهری برخورد کرد .او سخنی نمی گوید که
کل تولیدات فقهی و خروجی های این دوره 1400ساله
را زیر ســوال بــرد .ایشان نگاه خاصی دارد .این نگاه
برمی گردد به اینکه «فلسفه اجتماعی اســام» دچار
مشکل شــده اســت؛ یعنی اســام در مقام حا کمیت
است و به عبارت دیگر ،حوزه اجرا را زیر سوال می برد .این
سخن درست است زیرا فقها به این دلیل که حاکمیت
نداشته اند ،به طورکلی وارد شان والء و قضاء نشده اند.
در واقع وقتی می گوید روح عدالت در اندیشه فقه نبوده
است ،باید گفت چون والء نکرده اند و حا کمیت بر
اساس فقه نداشته اند ،چنین است .فقها به دلیل عدم
حاکمیت ،مسئله های اجتماعی را بر اساس فقه حل
نکردند (معرفت عملی) .واژه «فلسفه اجتماعی» شهید
ً
مطهری در تطبیق با تعریف امام خمینی؟هر؟ دقیقا به
معنای فقه است.
ً
الزم است در این خصوص تبیینی صورت گیرد؛ مثال
یک عده روشنفکر سعی می کنند عدل را وارد احکام
فقهی کنند و احکام را زیر سوال برند و مسئله افتاء را
ً
مخدوش نمایند؛ درحالی که بحث اساسا در مقام افتاء
نیست .اگر روش شناسی دقیقی با همان روش شناسی
فقه جعفری در حوزه افتاء پی گرفته شود و درجه باالیی
ً
از کاشفیت نسبت به نظر شارع باشد ،حتما به عدل
رسیده ایم؛ چون دین چیزی جز عدل نیست« .کلما حکم
به العقل حکم به الشرع» و هر دو «حکم به العدل» و در
واقع «حکم بالعدل» هستند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
را در این ببیند که عدل را کنار گذارد .اقتصاددانان ،با
2000سال تالش بشری خود برای کشف قیمت عادالنه،
نتوانستند مسئله را حل کنند ،در نتیجه صورت مسئله
را پاک کردند .گفتند به جای قیمت عادالنه،Just price،
«قیمت تعادلی »equilibrium priceرا بحث می کنیم.
ایــن نکته ضعف ان هــا بــود که به جای حل مسئله،
ً
صورت مسئله را پاک کردند؛ چراکه قیمت تعادلی الزاما
قیمت عادالنه نیست.
اما تمدن اسالمی دچار این مشکالت نشده است؛ زیرا
از ابتدا ،این اشتباه را مرتکب نشد و ذات گرایی غلط را
به عدالت بار نکرد .ذات گرایی ،نوعی جزمیت و نگاه
استاتیک برای ان ها ساخته است .در اندیشه اسالمی
این نگاه استاتیک ،جایگزین دینامیسم و پویایی نشد.
پس عدل استاتیک و دینامیک تمایز می یابند.
در اندیشه اسالمی ،فقه و فقه االقتصاد« ،عدالت پویا»
دیده می شود .البته پویایی ،درجه ای از پیچیدگی را رقم
می زند که ساده انگار ی های موجود در غرب ،مسئله را
حل نمی کند بلکه خراب تر می کند .ورود عدل در مسئله
ً
فقه به ان نحو تکوینی و فرایندی اســت؛ مثال شهید
صدر معتقد است ابزار نمی تواند در «حیات و احیاء»،
سهم بری کند بلکه باید دستمزدی باشد [ .]4این یک
قاعده و نهاد است .یک قاعده بازی است که با این
قاعده چیدن ،اسالم بسیاری از فرصت های خروج از
عدل را پیشگیری کرده است .ورود اسالم ،پیشگیری
است و نه درمان .عدالت توزیعی نوعی درمان است که
برای جبران وارد می شود و به نظر ،ورود اسالم عاقالنه تر
است .به همین علت است که در حوزه فقه به ظاهر،
عدل مشاهده نمی شود ولی فقه اسالمی مبتنی بر عدل
است و مگر می تواند خارج از عدل باشد؟
فقه تهی از عدل؟
11
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
اما بحث اینجاست که حکم حرمت ربای مستخرج
از نگاه عادالنه مقام افتاء ،چگونه اجرا می شود و اجرا
چگونه باید عادالنه باشد؟ در گام اول باید عادالنه
کشف حکم کرد که همان روش هــای سنتی کفایت
می کنند زیرا حکم خدا ،عادالنه هست و کشف عادالنه
معنا ندارد؛ اما اجرای عادالنه محل سوال است .شهید
مطهری می گوید فردی برای اینکه امربه معروف و نهی از
منکر کند 6 ،گناه دیگر هم بابت یک واجب انجام داد.
پس معلوم است که واجب هم در مقام اجرا می تواند
به شکل حرامی اجرا شود .این دغدغه که عدل وارد
فقه شــود درســت اســت امــا نباید کسی فکر کند که
عدل را به عنوان معیار کشف نظر شارع می خواهد وارد
فقه کند؛ در این صورت معتزلی شده و از دایره شیعه
خارج خواهد شد.
باید این گونه در نظر گرفت که فقه ،یک معرفت نظری در
کنار معرفت عملی است .البته اینکه ایت اهلل جوادی املی
در کتاب «شریعت در اینه معرفت» [ ،]5می فرمایند که
فقه ،حکمت عملی است؛ حرف درستی است منتهی
با تا کید بر شان والء و قضاء .فقه در جایی که شارع
صادر کرده است ،حکمت عملی است چون شارع
می خواسته واقعیت مطلوب اجرا شود .ولی جایی که
فقیه کشف نظر شارع می کند ،حکمت نظری است زیرا
می خواهد کشف واقع موجود کند و این واقع موجود ،نظر
شارع است؛ اما جایی که وارد عمل و اجرا می شود ،وارد
حوزه حکمت عملی شده است .پس ورود عدالت در
حوزه حکمت عملی علما ،ناظر به نحوه اجرا در جامعه
سازی ،سیاستگذاری ،تصمیم گیری فقه و ...است.
12
اشتباه در کشف و اجرای حکم فقهی
با اکتفای صرف به جمله مدنظر از شهید مطهری،
باید گفت ایشان از شیعه گری خارج و معتزلی شده و
در مجموعه اندیشه شیعی نمی گنجد .ولی با شناختی
که از شهید مطهری وجود دارد می توان فهمید که شان
بحث« ،فلسفه اجتماعی اسالم» است .با این نگاه،
از این جمله ممکن است کسانی سوءاستفاده کنند
و بگویند هرچه دین می گوید عدل است و تفسیری
معتزلی از این جمله کنند .درحالی که شیعه می گوید هر
انچه عدل است دین می گوید و هر انچه دین می گوید
عدل است .در واقع شیعه بین این دو جمع می کند.
منتها درباره این جمله شهید مطهری در کتاب مبانی
ً
اقتصاد اسالمی باید چند نکته را متذکر شد .اوال به
نظر می رسد ،ایشان در اینجا کم دقتی کرده و جمله را
طوری بیان کرده است که می توان از ان سوءاستفاده
ً
و سوءبرداشت کرد .ثانیا شهید مطهری وقتی می گوید
عدل در سلسله علل احکام است نمی گوید که باید
عدل را به شکل یک معیار پیشینی در استنباط احکام
مورد استفاده قرار دهیم بلکه منظور ایشان ان است که
باید عدل را به عنوان یک «مناط» در استنباط احکام
وارد کنیم [ .]6بیشتر ظهور و بروز سخن شهید مطهری
درباره بحث عدل در فقه ،در عرصه قضاء و والء است
و سهم کمتر ان در بحث افتاء است .منظور این نیست
ً
که عدل در بحث افتاء اصال جایگاهی ندارد بلکه عدل
بیشتر ناظر به قضاء و والء است.
این دغدغه که عدل وارد فقه شود درست است اما
نباید کسی فکر کند که عدل را به عنوان معیار کشف
نظر شارع می خواهد وارد فقه کند؛ در این صورت
معتزلی شده و از دایره شیعه خارج خواهد شد.
شهید مطهری می گوید ازانجایی که دین برای اقامه
قسط و عدل امــده اســت ،بنابراین احکام دینی
کشف شده ،نمی توانند موجب قسط و عدل نشوند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
شهید مطهری می گوید پیرامون فلسفه اجتماعی اسالم
ً
کار نشده است و معنای عبارت دقیقا واجد همین هدف
است؛ اما برای این که فلسفه اجتماعی اسالم منقح شود،
ً
باید قطعا کشف ها و مسائل مستحدثه را دید .حال اگر
بخواهیم در ان مسیری که عدل در سلسله علل احکام
دانسته شده حکم نموده و بر اساس معیارها و موازین
عدل افتاء کنیم دچار مشکلی می شویم .این مشکل را
شهید مطهری در کتاب اسالم و مقتضیات زمان []7
این گونه بیان می کند که« :عدل ،در مقام ثبوتش مطلق
و در مقام اثبات نسبی است» .بر اساس اندیشه شهید
مطهری ،امری که در مقام اثبات نسبی است نمی تواند
در سلسله علل احکام و در مسیر افتاء باعث استخراج
ُحکم شود .به همین دلیل ،فقهاء نگران این مسئله
بوده اند که کسی معیار عدل را وارد نکند تا بر اساس
ان بخواهد ُحکم استخراج کند.
اما انچه شهید مطهری معتقد است فقها در مقام افتاء
ندارند این است که پس از استخراج ُحکم بر اساس
روش های اجتهادی فقه جواهری ،اگر حکم استخراج شده،
در مقام اجرا باعث افزایش ظلم و نابرابری شد و عدل را
زیر سوال ُبرد چه باید کرد؟ به همین دلیل ،این کشفی
است که باید در مقام اجرا مورد بازنگری قرار گیرد .شهید
مطهری می گوید ازانجایی که دین برای اقامه قسط و
عدل امده است ،بنابراین احکام دینی کشف شده،
نمی توانند موجب قسط و عدل نشوند .پس باید نتیجه
گرفت که یا در کشف ،اشتباهی صورت گرفته یا در مقام
اجرای ان ُحکم خطایی انجام شده است .در واقع در
عدالتی پیش امده ،بازخوردی به وجود می اورد
اینجا بی
ِ
و سیستم کشف را اصالح می کند .به این مفهوم ،ورود
عدل به افتاء مقبول است .منتها یک ورود مناطی است
نه معیاری (ورودی پسینی نه پیشینی) .مناط پس از
یک قضیه و به عنوان متر و سنجه مطرح می شود .پس
یا کشف غلط بوده است یا اجرای حکم کشف شده.
در واقع شهید مطهری این نوع فقدان عدل را در اندیشه
اسالمی و فقهی زیر سوال می برند .محال است شهید
مطهری به عنوان فیلسوف جامع که ُعمق اندیشه ایشان بر
همه اشکار و اثبات شده است ،نگاه و تفسیری معتزلی
از بحث عدل داشته باشند.
پی نوشت
[( .]1صحیفه نور ،جلد ،21منشور روحانیت)
[ .]2مطهری مرتضی ( ،)1358اشنایی با علوم اسالمی ،3صدرا ،قم ،جلد
:1ص .71واجب تعبدی یعنی ان که در انجامش قصد قربت شرط است و
اگر انسان به قصد تقرب به خداوند انجام دهد صحیح است وگرنه ،صحیح
ً
نیست مانند نماز و روزه .اما واجب توصلی یعنی ان که فرضا به قصد تقرب به
خداوند هم انجام نیابد تکلیف ساقط می شود ،مثل اطاعت پدر و یا مادر یا
انجام تعهدات اجتماعی.
[ .]3مطهری مرتضی ( ،)1368نظری به نظام اقتصادی اسالمی ،صدرا :صفحه .170
[ .]4شمس الدین ،محمدجعفر ،اقتصادنا تلخیص و توضیح ،دارالتعارف
للمطبوعات ،ج ،4بیروت :ص .67
[ .]5جوادی املی عبداهلل ( ،)1372شریعت در اینه معرفت ،تهران :رجاء.
[« .]6تنقیح مناط» در اصطالح فقها یکی از شیوه های استنباط حکم است که در
ان با اجتهاد و نظر ،علت حکم از اوصاف غیردخیل که در نص امده ،تمییز داده
می شود تا بتوان حکم را به تمام مواردی که علت در ان ها وجود دارد ،تعمیم داد.
تنقیح مناط ممکن است به صورت ظنی یا قطعی صورت گیرد .در معیار پیشینی،
فقیه گزاره ای از قبل تدوین شده را به عنوان معیار در نظر گرفته و سعی می کند
عادالنه بودن احکام را با ان بسنجد اما در مناط ،فقیه از دل احکام فقهی ،مناطی
به نام عدالت استخراج می کند و مشابه یک قاعده فقهی با ان برخورد می کند.
[ .]7مطهری مرتضی ( ،)1364اسالم و مقتضیات زمان ،قم :صدرا ،جلد ،1
صفحه .305
13
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
سید علیرضا سجادیه
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
ar.sajadieh@gmail.com
در جستجوی
رفاهعدالت محور
مروری بر مطالبه و پیگیری
عدالت اجتماعی توسط مقام معظم رهبری
قسمت اول :مقطع زمانی 68تا 76
حافظه های تاریخی یک ملت را می توان به مثابه مرکز
پردازش های تحلیلی و تولیدکننده هویت و شخصیت
برای ان تعریف کرد .ملتی که تاریخ خود را مرور نکند
و دقیق نشناسد مانند ان است که تکامل شخصیت
خود را فراموش کرده است .همچون انسانی که به شکل
دفعی در جایی وارد شده باشد ،بدون انکه ربط و نسبت
خود را با ان دریافته باشد.
فهم جایگاه و مختصات فعلی انقالب اسالمی در تحقق
ارمان ها و ارزش هــای محوری خود نیز از این اصل و
قاعده مهم مستثنا نیست .فهمی که اگر با عناصر سابق
و الحق خود همراه نباشد نه یک بصیرت امیدافرین
بلکه اعوجاج و انحراف رخوت انگیز تولید خواهد کرد.
هرچقدر پدیده موردبررسی ما اهمیت بیشتری داشته
باشد طبیعی است که احتمال کج فهمی و بدفهمی
بیشتر خواهد بود.
در این میان ،برخی نشانه ها ،گفته ها یا رفتارهای فعلی
ضرورت بازخوانی گذشته را دوچندان می کنند و 29
بهمن سال قبل از این جنس بود .اگرچه دیدار رهبری
در روز مذکور ،تیترهای ریزودرشتی را با خود به همراه
داشت اما مطلب و نشانه موردنظر نوشته ما این بخش
از صحبت های معظم له است:
14
«در زمین ه عدالت ،باید تالش کنیم ،باید کار کنیم ،باید
از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم .در مورد
عدالت مشکل داریم و ان شاءاهلل با ّ
همت مردان و زنان
کارامد و مومن ،در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد»...
صرف نظر از بررسی و نقد تحلیل ها و بازتاب های اخیر
پیرامون این سخنان ،نوشته حاضر تالش دارد به بهانه
چنین جمالتی و به قدر بضاعت و توان خود به این سوال
مهم پاسخ دهد که فرازوفرود بحث عدالت در بیانات
رهبری چه شکل و منطقی را طی کرده است؟ ایا نوشته
فوق صرف یک تک جمله تحلیلی است که زمینه و
محمل نقدها یا تخریب های کورکورانه قرار گیرد؟ چه
تالش ها ،پیگیری ها و مطالبه گری های نظری و عملی
توسط رهبری در دوران مسئولیتشان پیرامون عدالت
اجتماعی انجام گرفته است؟ ایا منطق حا کم بر این
اقدامات قابل شناسایی و معرفی است؟ البته طبیعی
است که این مــرور به معنای بررسی کارنامه انقالب
اسالمی در تحقق عدالت نیست .این مهم باید از طریق
شاخص های دقیق و متقن مورد ارزیابی جامع قرار گیرد.
رویکردهای مختلفی را می توان در بررسی مقاطع تاریخی
مختلف انقالب اسالمی و دوران رهبری معظم له اتخاذ
کرد؛ اما به دو دلیل عمده ،انتخاب مقاطع موردنظر
«اگر جنگ هشت ساله را بر ما تحمیل کردند ،به خاطر این
بود که ما دیرتر به بازسازی کشور و زنده کردن زمینه های
عمران بپردازیم .استعمار و استکبار می دانند که اگر ملت
ما به کمک مسئوالن و گردانندگان و مدیران دلسوز کشور
ً
بتواند ایرانی اباد و ازاد بسازد و احاد جامعه را کامال مرفه
و برخوردار از عدالت اجتماعی و سایر ارزش های اسالمی
کند و در زیر چتر شریعت مقدسه ی اسالم نگه دارد.»...
مبتنی بر دوره های تغییر سیاسی در سطح کشور انجام
شده است:
-1توجه به نهاد دولت به عنوان یکی از بازیگران اصلی
و مهم تحقق عدالت در سطح جامعه؛
-2لحاظ کردن شرایط و اقتضائات سیاسی در فهم
و استنباط از بیانات رهبری.
در قسمت نخست این مطلب به بررسی مقطع پس
از جنگ م ـی پــردازیــم .هشت ســال دفــاع مقدس در
عرصه های مختلف حیات انقالب اسالمی و مردمان
ان تغییرات و خوشی ها و ناخوشی های زیادی ایجاد
کرده بود .با پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام ؟هر؟
در تیرماه ،1367اقتضائات جدیدی در مسیر حرکت
انقالب اسالمی ایجاد شد .خرابی و ویرانی های دوران
دفاع مقدس در اثر حمالت شدید رژیم بعث و حا کم
شدن نسبی فضای ارامــش بر کشور فرصت مغتنمی
را برای بازسازی-با محوریت عمران و ابادانی -فراهم
ّ
نمود .هم راستا با این نیاز و خال جدی ملی در ان زمان،
ً
اولین دیدار رهبری با کارگزاران نظام -که ظاهرا به
ابتکار و درخواست خود ایشان -در سال 68برگزار
می شود با محوریت تفسیر و شرح عنصر مهم و
محوری «قیام هلل» برگزار می شود.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
رسیدن به رفاه عمومی و عدالت اجتماعی به عنوان
یکی از تصاویر روشــن و امیدافرین پیش روی چشم
ّ
ملت ترسیم می شد:
اگر به مسامحه گفتمان حا کم بر مطالبه رهبری را در
این دوران «رفاه عدالت محور» نام گذاری کنیم ،مرور
سیر بیانات معظم له در مناسبت ها و به اقتضای شرایط
مختلفی فرهنگی -سیاسی جامعه نشانگر چند اقدام
ایشان در این دوره است.
عدالت به عنوان هویت انقالب اسالمی
یک دهه پس از پیروزی انقالب اسالمی و پس از رحلت
امــام؟هر؟ و فــرازوفــرودهــای بسیار ،تا کید و بازخوانی
دوباره ارزش های محوری اندیشه امام و مسیر انقالب
اسالمی به عنوان یکی از محورهای مهم تالش رهبری
قابل مشاهده است.
«از هیچ یک از ارمان هایی که به وسیل ه امام؟وضر؟ ترسیم
شده ،چشم پوشی نخواهیم کرد .چه در زمینه مسائل
داخلی ،چه در زمینه عدالت اجتماعی ،چه در زمینه
ترجیح پابرهنگان در نظام اسالمی و در کشور ما و نیز
ترجیح منافع و خواست ها و انگیزه ها و احساسات ان ها
بر مرفهان و به تعبیر امام ،مرفهان بی درد [.»]1
ً
اولین دیدار رهبری با کارگزاران نظام -که ظاهرا به ابتکار
و درخواست خود ایشان -در سال 68برگزار می شود با
محوریت تفسیر و شرح عنصر مهم و محوری «قیام هلل»
15
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
برگزار می شود .قیامی فردی و جمعی که مبتنی بر ان
انقالب اسالمی شکل گرفت و حال در چنین زمانه ای
فقط با چنان مشخصه ای جاری و ساری و باقی خواهد
ماند .رهبری انقالب از مسیر تبیین قیام هلل ،دوباره به
اهمیت و جایگاه عدالت در قیام های دینی و قیام نهایی
حضرت ولی عصر؟جع؟ توجه می دهند:
«هــدف بــزرگ پیامبران و هدف قیام ولی عصر؟جع؟
تامین عدالت اجتماعی است .اولین ارزش در نظام ما
از لحاظ عملی ،باید تامین عدالت اجتماعی باشد.
این مهم باید در تمام برنامه ریزی ها و عمل ها و امثال ان،
موردتوجه قرار گیرد ...بدون تامین عدالت اجتماعی،
جامع ه ما اسالمی نخواهد بود .اگر کسی تصور کند که
ممکن است دین الهی و واقعی -نه فقط دین اسالم-
تحقق پیدا کند ،ولی در ان عدل اجتماعی به معنای
صحیح و وسیع ان تحقق پیدا نکرده باشد ،باید بداند
که اشتباه می کند».
رفاه و عدالت اجتماعی
در چهلمین روز رحلت حضرت امام؟وضر؟ ،رهبری در
پیامی بلندباال و خواندنی ،اهداف و ارمان های اصلی
انقالب را در دوران جدید مطرح و وظیفه خواص و عامه
مردم را برمی شمارند .در این پیام ،رفاه ،عدالت ،روحیه
انقالبی و اخالق اسالمی به عنوان چهار رکن عمده کشور
در دوران پس از جنگ تعیین می شود:
«در این مرحله از انقالب ،هدف عمده عبارت است
از ساختن کشوری نمونه که در ان ،رفاه مادی همراه
با عدالت اجتماعی و توام با روحیه و ارمان انقالبی،
با برخورداری از ارزش های اخالقی اسالم تامین شود.
هریک از این چهار رکن اصلی ،ضعیف یا مورد غفلت
باشد ،بقای انقالب و عبور ان از مراحل گوناگون ممکن
نخواهد شد».
«از عموم ملت ایران می خواهم که رخت عزا از تن برکنده
و جامه ی کار و تالش و جدوجهد به تن کنند و با توان و
نیروی جدیدی که تجسم لطف خدا بر امام ما در ممات
16
اوست ،به سمت هدف های او پیش روند .حرکت به
سمت هدف های امام و انقالب و تامین عمران و ابادی
و عدالت اجتماعی و حفظ مواضع انقالبی و ساختن
کشوری نمونه ،کار و تالش و جدوجهد می طلبد».
4مشخصه باال جزو خطوط پررنگ این دوران قابل رصد
هستند .در این میان دو خط رفاه و عدالت به عنوان
عناصر مهم حرکت در حکم تنفیذ پنجمین دوره ریاست
جمهوری مورد تصریح قرار می گیرند.
«البته ،در مسائل داخلی و سازندگی ،رفاه و رفع مشکالت
و ایجاد سازندگی ،تنها هدف نیست .در مسائل داخلی
هم ،تامین عدالت اجتماعی و امنیت عمومی و رعایت
طبقات ضعیف و محروم ،یک رکن اصلی است [.»]2
تنقیح و تفسیر مفهومی و مصداقی
رفاه و عدالت اجتماعی
نکته مهم دیگر ان است که هر دو مفهوم «رفاه» و «عدالت»
ً
واجد معانی و رویکردهای متفاوت و بعضا متعارضی
هستند کــه لــزوم تصریح و تفسیر ان را بیش ازپیش
می کند .تالش معظم له در این مسیر به گونه ای است که
از هرگونه شبهه مفهومی در این دو اجتناب شود .البته
این تبیین هم در شکل دقیق علمی خود و هم در قالب
بیان مصادیق عینی و مشخص انجام گرفته است:
تمایز قسط و عدل
«در قلمرو حیات اجتماعی چیزی که به عنوان هدف
معین شده است ،عدالت اجتماعی است؛ «لیقوم الناس
بالقسط»« .قسط» با «عــدل» فرق می کند .عدل یک
معنای عام است .عدل همان معنای واال و برجسته ای
است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان
و سنگ و چوب و هم ه حوادث دنیا وجود دارد؛ یعنی
یک مــوازنـه ی صحیح .عــدل ایــن اســت .یعنی رفتار
صحیح؛ موازنه ی صحیح؛ معتدل بودن و به سمت
دو خط رفاه و عدالت به عنوان عناصر مهم حرکت
در حکم تنفیذ پنجمین دوره ریاست جمهوری مورد
تصریح قرار می گیرند.
البته «مال ک وجود و عدم عدالت اجتماعی ،استقرار
حا کمانه ی عدالت اجتماعی است .در جامعه ای که
قانون و حکمرانی عادالنه است ،حکمران عادل است
و نیت ،نیت عدالت است؛ حرکت عمومی به سمت
عدالت اجتماعی است [.»]4
بر طبق مکتب و منطق امام ،اگر بخواهیم عصاره مصادیق
عدالت را بیان کنیم باید بگوییم «همیشه ،مردم در
چشم امام« ،اصل» بودند ...محرومان و مستضعفان
محور تصمیم گیری ها محسوب می شدند و همه ی
فعالیت های اقتصادی و امثال ان ،بر محور نجات
محرومین از محرومیت ها بود [.»]5
از جمله مصادیق بارز تالش در راستای عدالت طلبی
در این دوره ،ابالغ سیاست های کلی برنامه دوم توسعه
ً
است که در ان اوال عدالت اجتماعی به عنوان اولین و
ً
مهم ترین هدف مورد اشاره قرار گرفته و ثانیا بیشترین
عناوین و حوزه های مورد انتظار برای چنین سیاست هایی
عرصه عدالت است .این موارد عبارت اند از:
مصادیق رفاه و عدالت
«رفاه ّ
مادی ،به معنای ترویج روحی ه مصرف گرایی نیست
که خود ،یکی از سوغات های شوم فرهنگ غرب است-بلکه بدین معنی است که کشور از نظر ابادی و عمران،
استخراج معادن و استفاده از منابع طبیعی ،تامین
سالمت و بهداشت جامعه ،رونق اقتصادی و رواج تولید
و تجارت ،با تکیه بر استعدادهای ذاتی نیروهای انسانی
خودی ،به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقیق
و تجربه همگانی شود و نشانه های فقر و عقب افتادگی
رخت بربندد ...در بنای یک جامعه ،عدالت از همه چیز
مهم تر است .عدالت ،به معنای عدم تبعیض در حقوق
و حدود و احکام است .عدالت ،یعنی کمک به مردم
محروم و ضعیف .عدالت ،یعنی این که برنامه ها و حرکت
کلی کشور ،در جهت تامین زندگی مستضعفان باشد.
عدالت ،به معنای این است که کسانی که در زیر سایه
سنگین نظام طاغوتی ،از حقوق خود محروم ماندند ،به
حقوقشان برسند .عدالت ،یعنی این که عده خاصی
برای خودشان حق ویژه ای قائل نباشند .عدالت ،یعنی
این که حقوق انسانی و اجتماعی و عمومی و حدود الهی،
یکسان بر مردم اجرا شود .اگر جلوی کسانی که با تکیه
بر فریب و زور و یا بر اساس کارهای ناصحیح و مبتنی
همیشه ،مردم در چشم امام« ،اصل» بودند ...محرومان
و مستضعفان محور تصمیم گیری ها محسوب می شدند
و همه ی فعالیت های اقتصادی و امثال ان ،بر محور
نجات محرومین از محرومیت ها بود
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
عیب و خروج از حد نرفتن .این ،معنای عدل است.
لکن قسط ،ان طور که انسان می فهمد ،همین عدل در
مناسبات اجتماعی است .یعنی ان چیزی که ما امروز از
ان به «عدالت اجتماعی» تعبیر می کنیم [.»]3
بر عقل های مادی و منحرف از معنویت ،توانستند به
چیزهایی که حق ان ها نبوده است ،دست پیدا کنند،
گرفته شود تا فرصتی برای ادامه کار خود پیدا نکنند،
عدالت تحقق پیداکرده است».
«رعایت عدالت اجتماعی در:
الف :تقسیم بهینه منابع و امکانات عمومی.
ب :دریافت مالیات بر حسب برخورداری از درامد.
ج :حمایت جدی و قانونی از اقشار مستضعف جامعه
در زمینه های مربوط به خدمات دولت و قوه قضائیه.
د :بذل توجه و کمک بیشتر به مناطق محروم و روستاها
در زمینه های مختلفّ ،
خاصه :ایجاد اشتغال ،بهداشت
و توسعه فضاهای اموزشی و فرهنگی.
ه :اتخاذ تدابیر مناسب برای جلوگیری از هر انچه منجر
به درامدهای باداورده می شود.
و :ایجاد زمینه های اشتغال با رعایت استعدادها و
اولویت های منطقه ای.
ز :گسترش و بهبود نظام تامین اجتماعی [.»]6
در این میان همزمانی دو واقعه در کشور بسیار جلب
توجه می کند .اتفاق اول مربوط به سقوط شوروی به عنوان
یکی از دو قطب مهم سیاسی-اقتصادی ان زمان است
که در سال های بعد به اضمحالل تقریبی دیدگاه های
مارکسیستی در کشورهای بلوک شرق و طرفداران ان
17
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
در سایر کشورها منجر شد .طبیعی بود که با کنار رفتن
رقیب اصلی ایدئولوژی غربی ،حا کمیت این تفکر
و پذیرش ان در کشورهای مختلف جهان گسترش
بیشتری پیدا کرد .اتفاق دوم ،حا کمیت و گسترش
نسخه های اقتصادی مبتنی بر نظام سرمایه داری است
که در قالب برنامه تعدیل ساختاری توسط بانک جهانی
و صندوق بین المللی پول به کشورهای مختلف-از
جمله نظام اسالمی -پیشنهاد شد .داللت هر دو تفکر
در عرصه تحقق عدالت اجتماعی باعث شد رهبری
نوعی تمایز و خطوط فاصل بین این دو ایدئولوژی با
دیدگاه اسالمی در رابطه با جایگاه عدالت و توان ان ها
برای تحقق اجتماعی چنین ارزشی ایجاد کنند .این
تمایز دو جنبه سلبی و ایجابی را در بر می گیرد .یعنی
از یک سو شکست ها و خالهای نظری جدی این دو
مکتب مورد بحث قرار گرفته و سپس به شکل اثباتی
اندیشه اسالمی به صراحت بیان شده است.
مبارزه سلبی
در حوزه رفع فقر به عنوان یکی از مصادیق بسط عدالت
اجتماعی ،هر دو بلوک شرق و غرب ادعاهای نظری و
عملی زیادی داشته و دارند.
«خیلی ها در دنیا خواستند فقر را ریشه کن بکنند اما از چه
طریقی استفاده کردند؟ هم ه حرف سر این طریق هاست.
ً
مثال از همین روش سوسیالیسم استفاده کردند ،ولی
دیدید که این روش غلط از اب درامد .ان هایی که از
اول روش سوسیالیسم را اختراع کردند...گفتند بیاییم
همه سرمایه ها را از مردم بگیریم و به دست دولتی که
منابع را عادالنه تقسیم می کند ،بدهیم تا سرمایه داری
برافتد .ان ها غافل بودند که دولت هم متشکل از یک
عده انسان است که ان ها هم مثل همان سرمایه دارها،
همان احساسات را دارند .بعد از مدتیّ ،
حتی به چیزی
ُپرضررتر و بیکاره تر از ان سرمایه دارها تبدیل شدند.
وضعیت کشورهای اروپای شرقی
مالحظه کردید که این
ِ
است .ان رهبر کشور سوسیالیستی که شعارهای داغ
18
می داد ،دخترش برای وزن کردن غذای سگش ،از ترازوی
طالیی استفاده می کرده است! به میزان راست و دروغش
کاری نداریم .به هرحال این حرف ها و اظهارات ،نشان
از واقعیت دارد .کدام سرمایه داری در دنیا ،از این بدتر
و لجن تر کار می کند؟! سوسیالیسم ،این گونه است .ما
فقط از راه تعالیم اسالم می توانیم فقر را برطرف کنیم،
عدالت اجتماعی را مستقر کنیم [.»]7
ً
یقینا ارزیابی موفقیت یک رویکرد در تبعات و نتایجی
است که به دست اورده است.
«نظام های سرمایه داری در دنیا ،دنبال ابادی ،عمران و
پیشرفت علم و صنعت در کشورهایشان رفتند؛ بدون
این که به اصل عدالت اجتماعی ،اهتمام قابل اعتنایی
داشته باشند .البته خیلی از ان هدف ها را توانستند
کسب کنند؛ مانند کسب علم ،زندگی راحت ،فناوری
پیشرفته ،زندگی لوکس و کسب قدرت نظامی .این ها به
دست امد و این هم وعده الهی است .خداوند متعال
وعده فرموده است که هر ملتی ،چنانچه به طورجدی
به دنبال هر هدفی حرکت کند ،به ان هدف خواهد
رسید .در ایــن ،شک نیست .ان هایی هم که به طور
جــدی حرکت کردند ،به همان مقدار ،به ایــن ظواهر
زندگی؛ یعنی به ثروت جامعه ،قدرت نظامی و قدرت و
پیشرفت علمی رسیدند؛ اما در زندگی شان ،سعادتمند
نشدند .در ان کشورها ،دردهای بشریت ،تمام نشده
است .ثروتی که در ان جامعه هست ،عده ای از افراد
جامعه را برخوردار کرده است؛ اما نتوانسته اند تبعیض
را برطرف و عدالت اجتماعی را برقرار کنند .حتی برای
کسانی هم که از زندگی راحت برخوردارند ،نتوانستند
راحتی حقیقی ،ارامش روحی و زندگی خوش به وجود
اورند .اب خوش از گلویشان پایین نمی رود .انواع و اقسام
گرفتار ی ها ،گریبان ان ها را گرفته است .البته بعضی
از گرفتار ی ها فوری ظاهر می شود و بعضی بعد از مدتی
ظاهر می گردد ،که اکنون وقت ظاهر شدن گرفتار ی های
ان رهبر کشور سوسیالیستی که شعارهای داغ می داد،
دخترش برای وزن کردن غذای سگش ،از ترازوی
طالیی استفاده می کرده است!
برنتافتن و اتخاذ رویکرد انتقادی در مواجهه با راهکارهای
اقامه عدالت نه تمام مسیر بلکه گامی محکم در پیگیری
و دنباله گیری ان است.
ان هاست .دنیای غرب ،ممکن است بیست تا چهل
سال پیش این طور نبوده باشد؛ اما اکنون گرفتار ی های
زندگی مادی ،گریبان ان را گرفته است .دلیل ان ،این
است که به معنویت و عدالت اجتماعی توجه نکرده
است [.»]8
اما بیش و پیش از التزام اجرایی به عناصر و مقتضیات
عدالت از منظر دینی ،اعتقاد به کارامدی ان و اتکای تام
به ان و نومیدی از نسخه های دیگر اهمیتی دوچندان
دارد .نسخه های بــدل ،امید به نسخه اصلی را نیز
کمرنگ کرده است.
«ما ،بحمداهلل چیزی کم نداریم .من هیچ اعتقادی به این
معنا ندارم که جمهوری اسالمی از رسیدن به خواسته اش
که تشکیل یک جامعه بر اساس عدالت اجتماعی و رفاه
عمومی است ،ناتوان است .من به هیچ وجه به این اعتقاد
ندارم .به این که ما در این قضیه نیاز به تکیه به دیگران
ً
داریم هم اصال اعتقادی ندارم .البته مراوده با دیگران،
استفاده از دیگران ،همکاری با دیگران و دادوستد با
دیگران ،همیشه خوب است؛ در همه سطوح خوب
است .البته با حدودوثغوری که قانون و سیاست های
کشور و تدبیر مدیران باال مشخص می کند .لکن تکیه
نه! اتکا و استناد و ناتوانی بدون ان؛ چنین چیزی را من
اعتقاد ندارم [.»]9
هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسالمی،
عبارت از تامین عدالت است
«...هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسالمی،
عبارت از تامین عدالت است و رونق اقتصادی و تالش
سازندگی ،مقدمه ان است .ما نمی خواهیم سازندگی
کنیم که نتیج ه این سازندگی یا نتیج ه رونق اقتصادی،
این باشد که عده ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و
عده ای فقیرتر شوند .این ،به هیچ وجه مورد رضای الهی
و رضای اسالم و مورد قبول ما نیست .ما می خواهیم
سازندگی شود و کشور رونق اقتصادی و پیشرفت مادی
پیدا کند و از لحاظ اقتصادی رشد کند ،تا بتواند به
عدالت اجتماعی نزدیک شود و فقیر نداشته باشیم؛ تا
دیگر ،طبقات محروم در جامعه ،احساس محرومیت
نکنند و محروم نباشند؛ تا منطق ه محروم در کشور نداشته
باشیم و فاصله بین فقیر و غنی ،روز ب ـه روز کمتر شود
[ .]10ان روزی که در کشور عدالت اجتماعی نباشد،
اگر بتوانیم باید ان روز را تحمل نکنیم [.»]11
«اگر می خواهید در جبه ه امیرالمومنین قرار گیرید ،بارزترین
خصوصیت او در دوران حکومتش -که مربوط به امروز
من و شما می شود -دو چیز است :یکی عدل اجتماعی،
یکی زهد نسبت به دنیا .عزیزان من! این دو ارزش را ما
باید مثل پرچم ،در جامعه خودمان بلند کنیم [.»]12
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
مبارزه ایجابی
اخالق اسالمی
بسته بندی ارزش هـ ــای ســرمــایـه دارانــه و به خصوص
خصوصی سازی جارویی در قالب برنامه تعدیل ساختاری
و اهتمام شدید دولتمردان به اجرای این برنامه ها و دریافت
وام های کالن بین المللی در کنار گسترش برنامه های
ّ
عمرانی در سطح ملی اگرچه دستاوردها و داشته هایی
را نصیب جامعه کرد اما در کنار خود زمینه ساز بازتولید
فرهنگ سرمایه داری متناسب با خود شد .فرهنگی که
در ورود نرم خود از سوی برخی مسئوالن دولتی ممدوح و
19
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
بال وپر داده شد و به مصداق «الناس علی دین ملوکهم»،
گام به گام در ذهن و عمل عده ای از مردم نیز ریشه دوانید.
جعل واژه «اشرافی گری» بمنظور تقبیح این فکر و فرهنگ
توسط رهبری و جریان تذکر مستمر نسبت به اموزه های
اخالقی در جامعه به شکل عمومی و توصیه ها و نقدهای
جدی ایشان نسبت به گسترش دنیاطلبی مسئوالن در
قالب دیدارهای مختلف با کارگزاران به عنوان پادزهر و
مقابله با افت به وجود امده پیگیری شد.
«ان چیزی که من می خواهم به مسئوالن و به مردم عرض
کنم ،این نکته است که در دوران بازسازی ،خطر دنیاطلبی
بیشتر از همیشه است .در دوران بازسازی ،ثروت ها انباشته
می شود؛ چون دوران بازسازی دوران تراکم کارها ،دوران
انباشت ثروت ها ،دوران افزایش فعالیت های اقتصادی و
دورانی است که اگر کسی می تواند تالشی بکند و حرکتی
اقتصادی بکند ،راه برای او باز است .در چنین دورانی
ادم هایی که اهل دنیا هستند ،ادم هایی که دلشان در بند
زخارف دنیوی است ،ادم هایی که منافع شخصی خود را
بر منافع کشور و ملت و مصالح انقالب ترجیح می دهند،
دستشان باز است ،برای این که بتوانند خدای نکرده به سمت
اشرافی گری و زراندوزی و جمع مال ومنال و سوءاستفاده
بروند .دوران بازسازی ،دوران شکوفایی و پیشرفت ملت و
دوران ساختن کشور است .اما در همین حال ،این دوران،
دوران خطر گرایش ادم های ضعیف به سمت اشرافی گری
و تجمل و انباشت ثروت و سوءاستفاد ه اقتصادی است.
لذا همه باید خیلی مراقب باشند؛ هم مسئوالن و هم احاد
مردم .خدای متعال ،برای یک جامعه ،غنا و ثروت و داشتن
امکانات زندگی و استخراج ذخیره های زیرزمینی و امثال
این ها را خواسته است ...اسالم از ما خواسته است که روی
زمین را اباد کنیم و به ثروت جامعه بیفزاییم .این درست؛
اما درعین حال اسالم خواسته است که در جامعه ،فاصله
میان دو قشر از جامعه -قشر فقیر و قشر غنی -فاصل ه زیاد
و دره ی عمیقی نباشد و شکاف به وجود نیاید .این طور
نباشد که در جامعه ،عــده ای دچار فقر و تنگدستی و
تیره روزی باشند ،اولیات زندگی به دست ان ها نرسد؛ اما
عده ای ثروت های افسانه ای درست کنند .این را اسالم
20
نمی خواهد .این ،خالف عدالت است .این ،همان چیزی
است که اگر در جامعه به وجود امد و به ان میدان داده
شد ،ان وقت دیگر تامین عدالت اجتماعی در جامعه،
شکل افسانه واری به خود خواهد گرفت .دیگر نمی شود
امیدوار بود که جامعه به عدالت اجتماعی خواهد رسید.
باید جلو این را گرفت [.»]13
به شکل طبیعی پرهیز از نفوذ و گسترش روحیه ثروت اندوزی
ً
و دنیاطلبی بــه شکل مــذمــوم خویش صــرفــا بــا پند و
نصیحت محقق نخواهد شد .فرهنگ جامعه برخالف
دیگر عرصه ها همچون هوایی است که اگر الوده شد
همه را تحت تاثیر قرار خواهد داد .تحول ایجادشده
به واسطه انقالب باید حفظ شود .چون:
«انقالب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض
کردن جامعه برای این است که اخالق انسان ها عوض
شود .برای این است که انسان ها به خوبی تربیت شوند...
عدالت اجتماعی ،یک اصل است .یک هدف اصلی
و واالست .اما عدالت اجتماعی ،در صورتی در جامعه
تامین می شود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛
ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند ...عدالت اجتماعی،
به مقدار ز یــادی وابسته به اخالق است .البته بخش
عمده ان مربوط به مقررات و قوانین جامعه است .اما
مقررات و قوانین ،بدون این که افــراد از اخالق الهی و
اسالمی بــرخــوردار باشند ،چندان کارساز نیست...
اخالق انسانی و بخصوص ان اخالق واالی اسالمی،
این طور حکم نمی کند .انچه شما داریــد ،باید پس از
ان که نیاز ضروری خودتان را تامین کردید و خواسته های
خودتان را عمل نمودید ،برای بقیه ی انسان هایی که
در ان جامعه هستند صرف شود ...کسانی که امکان
مالی دارند ،بسیار شایسته است و از لحاظ اخالقی یک
فریضه است که بخشی از ثروت خودشان را برای این ها
صرف کنند .این ،همان دگرگونی اخالقی است [.»]14
این دوران ،دوران خطر گرایش ادم هــای ضعیف
به سمت اشرافی گری و تجمل و انباشت ثروت و
سوءاستفاد ه اقتصادی است.
«اقامه ی نماز در کشوری که پرچم اسالم را بر فراز سر
خویش برافراشته و به حاکمیت اسالم مفتخر گردیده،
یکی از واجب ترین فرایض است .زیرا هم ه هدف های
یک جامع ه نیکبخت ،از قبیل :تامین عدالت اجتماعی،
دستیابی به رفاه عمومی و شکوفایی مــادی ،پرورش
استعدادها و خالقیت ها در احاد مردم ،برخورداری از
دانش و بینش و تجربه ،عزت و استقالل و اقتدار ملی،
گسترش اخالق انسانی و روابط سالم میان احاد مردم و
دیگر هدف های واال ،در صورتی تامین می شود که تربیت
فردی و تهذیب اخالقی در احاد مردم به ویژه در کارگزاران
امور کشور ،تامین شود و انسان هایی پاک و برخوردار از
همت و توکل و اخالص و صبر و سخت کوشی در ان
جامعه باشند که به یاری این پشتوانه روحی ،توانایی
برداشتن بارهای سنگین را دارا باشند و در برابر موانع
گوناگون و به ویژه امواج فساد و تباهی ،یارای ایستادگی
داشته باشند [« .»]15البته عدالت کامل و مطلق،
چیزی نیست که در ظرف دو سال و پنج سال و ده
ل استقرار
سال ،به وسیله انسان های ناقصی از قبیل ما قاب
یابد .عدالت ،مقوله بسیار دشــواری است .عدالت،
بسیار صعب الوصول و مشکل است .جامعه باید از
لحاظ اخالقی ساخته شود تا بتوان عدالت کامل را در
ان اجرا کرد [.»]16
بررسی این مقطع تاریخی داللت بر ان دارد که اصول
و ارزش هــای ثابتی همواره در اندیشه و عمل امامین
انقالب اسالمی متبلور بوده که به اقتضای شرایط زمانی
تالش کردند به انواع و انحاء مختلف در اذهان و اعمال
خواص و عامه مردم به درستی استقرار پیدا کرده و در
مسیر صحیحی ساری و جاری باشد .برخی اهداف
جامعه باید از لحاظ اخالقی ساخته شود تا بتوان
عدالت کامل را در ان اجرا کرد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
شاید در ظاهر رقم زدن چنین تحوالت اخالقی و چنین
اصالح نفوسی بسیار صعب و ناممکن به نظر برسد اما
مسئله اقامه نماز به عنوان عبادتی که واجد همه عناصر
تهذیب اخالقی فرد و جامعه است می تواند دستیابی
به چنین مقصدی را کوتاه کند.
مهم در زمان مورد بررسی ما ،به تصریح خود معظم له
عبارت اند از :رفاه مادی ،عدالت اجتماعی ،پایبندی
به ارزش های انقالب (انقالبی بودن) و تهذیب اخالقی.
طبیعی است که ّ
ولی جامعه در تغییر و تحوالت فکری-
سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی مسئولیت حفظ
مسیر و حرکت جامعه را به سمت اهداف واالی اسالمی
دارد و استقامت نخبگان جامعه و پیوند مستحکم
مردم در این مسیر ضامن موفقیت نهایی خواهد بود.
تذکر مهم انکه زاویه ورود و تحلیل این مقطع از تاریخ
حیات انقالب اسالمی با محوریت بحث «عدالت
ً
اجتماعی» انجام شده است .از این رو ،اوال جای بکارگیری
لنزهای مفهومی دیگری همچون «فرهنگ»« ،سازندگی»،
«تربیت» و ....برای تکمیل کردن قطعات پازل بدست
امده و دستیابی به قضاوتی جامع و منصفانه الزم است
ً
و ثانیا بررسی مقاطع دیگر تصویری کامل تر از جریان
عدالت در پهنه حیات انقالب اسالمی خواهد ساخت.
در قــســمـت هــای بــعــدی ،بــخــش دیــگــری از جــریــان
عدالت خواهی توسط رهبر انقالب اسالمی را مرور
خواهیم کرد تا بتوانیم درک صحیح و بهتری نسبت به
بیانات امروزه روز ایشان داشته باشیم.
پی نوشت
[ .]1بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم68/04/18 -
[ .]2بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری68/5/12 -
[ .]3پیام نوروزی رهبر معظم انقالب به مناسبت حلول سال 1372هجری
شمسی72/01/01 -
[ .]4بیانات در دیدار با کارگزاران نظام74/09/29 -
[ .]5بیانات در مراسم سومین سالگرد رحلت امام خمینی ؟هر؟71/03/14 -
[ .]6ابالغ سیاست های کلی برنامه دوم توسعه72/08/18 -
[ .]7بیانات در دیدار مسئوالن و کارگزاران نظام68/11/09 -
[ .]8بیانات در دیدار با کارگزاران نظام74/09/29 -
[ .]9بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت72/06/03 -
[ .]10پیام نوروزی رهبر معظم انقالب به مناسبت حلول سال 1372هجری
شمسی72/01/01 -
[ .]11بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت74/06/08 -
[ .]12بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام75/09/05 -
[ .]13بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی76/01/01 -
[ .]14بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم72/04/23 -
[ .]15پیام به مناسب گردهمایی ساالنه نماز74/06/14 -
[ .]16بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی76/01/01 -
21
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
حسین سرابادانی تفرشی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
87sarabadani@gmail.com
بررسییکنزاعقدیمی
عدل از صفات ذات حق است یا صفات فعل؟
از عدل به عنوان یکی از اسماء و صفات حضرت حق
تبارک وتعالی یاد می شود .به باور مذهب تشیع نیز اعتقاد
به اصل عدل الهی از اصول مذهب تلقی شده که معلول
پیامدهای متعدد ان در سایر عقاید و باورهای دینی
است .در اینجا قصد پرداخت به مسئله عدل الهی
با همه اوصاف و ابعادش را نداریم ،تنها در پی پاسخ
به این پرسش هستیم که عدل الهی از صفات ذات
حضرت حق است یا صفات فعل؟ در ادامــه ضمن
بیان مقدمه ای در مــورد صفات حضرت حق [ ]1به
تقسیم بندی حکما در مورد صفات ذات و فعل الهی
اشاره کرده و در پی ان قرار گرفتن صفت عدل الهی در
میان اسماء و صفات حضرت حق را مورد تحلیل و
بررسی قرار می دهیم.
مقدمه :اسماء و صفات الهی
اسماء و صفات حق ،بعد از ظهور مقام اطالق ظاهر
می شود و همین مقام است که اهل معرفت از ان به
مشیت و مقام واحدیت تعبیر کرده اند .در این مقام
کثرت اشکار مـی گــردد ،چراکه حق تبارک وتعالی به
اسماء و صفات خود ظاهر می شود .این صفات و اسماء
22
حق تعالی عین ذات او و ازلی و ابدی است .رابطه عالم
هستی با اسماء و صفات حق تبارک وتعالی نیز از نوع
رابطه ظاهر و مظهر است چنان که رابطه این اسماء و
صفات نیز از نوع دیگری از تجلی و ظهور است که ان
را به فیض اقدس تعبیر می کنند .عالم امکان مظهر
صفات حق است و اسماء [ ]2و صفات حق با ذات
حق یگانه او متحد است.
عرفای عالی مقام بر این عقیده اند که ذات بسیط حق
در احدیت خویش بر خویش تجلی دارد .این تجلی
اقدس که از هرگونه شائبه کثرت و نقص امکانی منزه
است تجلی حب ذاتی خوانده می شود .در این مرحله
ذات حق بر خود متجلی است و در اینجاست که صور
ممکنات و حقایق تنها به ظهور علمی ظاهر می شوند
و عالم معانی و معقوالت را تشکیل می دهند .بعید
نیست اگر گفته شود این عالم همان عالمی است که در
اصطالح حکما همان عالم نفس االمر خوانده می شود.
در انجا همه اعیان ثبوت دارند و عرفا تحت عنوان اعیان
ثابته از ان ها سخن می گویند .لکن بنا به حکم «احببت
ان اعرف» مرتبه فیض اقدس به مرتبه فیض مقدس نزول
می کند تا اسماء حق تجلی یابند و همه استعدادها و
توحید حق به این است که او را از مخلوقات متمایز
بدانیم ،ولی تمایز حق از مخلوقات بینونت وصفی
است نه عزلی.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
قابلیت ها اشکار شوند .در مرحله فیض مقدس ،اعیان
برحسب استعدادهای خود جامه هستی می پوشند و
همه حقایق به ظهور تفصیلی نائل می شوند .در این
مرحله است که اجمال به تفصیل می اید و حق در صور
اسماء خود تجلی می کند.
اما این حوزه در طول تاریخ تفکر اسالمی ،با بحث های
چالش برانگیزی نیز روبرو بوده است و مخالفان سرسختی
نیز وجود داشته است .قاضی سعید قمی از متفکرین
عصر صفوی است که به موضوع اسماء و صفات خداوند
توجه داشته و در این مسیر بیش از هر کس متاثر از ارای
استادش مالرجبعلی تبریزی بوده است .به باور قاضی
سعید قمی ،اتصاف صفات ثبوتیه مانند علم ،قدرت
و ...به خداوند ناممکن است و علت انکه انبیای الهی
او را متصف به اوصافی ساخته اند ،به جهت رعایت
حال عموم مردم و ادراک ناقص ان ها بوده است واال
در عالم واقع و نفس االمر خداوند ،متصف به وصفی
نمی شود .تنها منظور از این اوصاف ان بوده است که
ً
خداوند متصف به نقیض ان نیست .مثال اگر می گوییم
خداوند عالم و عادل است ،یعنی جاهل و ظالم نیست.
ریشه این سخن به باور استادش مالرجبعلی تبریزی
در انکار اشتراک معنوی وجود میان حق و موجودات
و مشترک لفظی دانستن معنای هستی میان واجب و
ممکن برمی گردد .ازاین جهت در نگاه تنزیه ای صرف
قاضی سعید قمی ،اطالق عالم و قادر و سایر صفات
کمالیه به نحو اشتراک معنوی بر خداوند جایز نخواهد
بود .انچه درباره خدا می توان بیان کرد سلب است و
تنزیه محض.
قاضی سعید قمی به جهت وفــاداری به نظریه تباین
میان خالق و مخلوق ،معانی مثبت همچون عدل را
برای حق انکار کرده است .او برای بینونیت و تباین میان
خلق و مخلوق به روایات نیز تمسک جسته که البته با
تفسیر خود سازگار است .در روایتی علی؟ع؟ می فرماید:
«توحید حق به این است که او را از مخلوقات متمایز
بدانیم ،ولی تمایز حق از مخلوقات بینونت وصفی
است نه عزلی» .بینونت وصفی جدایی است که در
رابطه میان موصوف و صفت شکل می گیرد و از قبیل
اتصاف است که در ذهن ناممکن اما در خارج تحقق
دارد است می باشد .این همان تعبیر بلند امام موحدان
است که در خطبه اول نهج البالغه فرمود« :داخل در
اشیاء است نه به پیوستگی ،خارج از اشیاء است نه
به گسستگی»...
صفات ذات در برابر صفات فعل
تعریف مشهور میان معاصرین
جهان هستی فعل خداست و صفات و ویژگی های ان
نشان از صفات و ویژگـی فعـل خداونـد دارنـد .صفاتی
را که از طریق ارتباط بین ذات خدا با موجودات جهان
انتزاع می شوند صفات فعل می گویند .صفات فعل را
صفات اضافی نیز می نامند .در مقابل این صفات نسبی
و اضافی ،صفات ذاتی قرار دارند که ان ها را صفات
حقیقی می نامند.
در تقسیم بندی حکمای الهی ،صفات را به صفات
ذات و صفات فعل تقسیم می کنند .این تعریف رایج و
مصطلح امروزی میان فیلسوفان و عرفای اسالمی بدین
شکل است :صفات ذات به ان صفاتی گفته می شود
که برای انتزاع ان ها فقط کافی است ذات حق مفروض
واقع شود ،ولی صفات فعل به ان گونه از صفات اطالق
می شود که انتزاع ان ها به مفروض گرفتن غیر حق نیز
بستگی دارد .غیر حق نیز جز فعل حق نیست و لذا
صفات فعلیه ان دسته از صفات است که از مقام فعل
حق انتزاع می شود .اسماء و صفات حق تبارک وتعالی
به قدم ذات قدیم هستند .معنی این سخن ان است
23
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
24
که حق از ازل هم خالق بوده است و هم رازق .گرچه
این صفات ازنظر حکما به صفات فعل شناخته شده
است ،ولی معنی موصوف بودن حق به این صفات
ان است که او صفاتی دارد که هرگاه بخواهد؛ ان ها را
اظهار کند ،می افریند و روزی می رساند .در اینجاست
که مشخص می شود ما با دو چیز روبرو هستیم :صفات
و مظهر صفات و صفات چون به ذات حق راه دارد،
راهی برای درک ان نیست .بین ظاهر و مظهر همواره
نوعی سنخیت وجود دارد و باید بین صفت و مظهر
صفت تفاوت قائل شد .این سنخیت بین عالم و معلوم
نیز ضروری است.
خداوند دارای صفاتی مانند خالق ،رازق ،معطی ،جواد
و ...است که این صفات با غیر نیز نسبت دارد و تحقق
ان ها به تحقق غیر بستگی دارد .انچه غیرحق است،
معلول و مخلوق حق بــوده و در رتبه وجــودی متاخر
از پــروردگــار اســت .این صفات متاخر از ذات به طور
واقعی و حقیقی بر حق تعالی صادق بوده ولی صدق
ان نه از جهت خصوصیت حدوث بلکه ازاین جهت
که در ذات حق ریشه داشته و از ان کماالت و خیرات
صادر می شود.
قاضی سعید قمی بر اساس مبانی گفته شده ،با این
تقسیم بندی مخالفت کرده و در صفات فعلیه هرگونه
نسبت داشتن با غیر را انکار کرده است .از ازل معنای
اسم خالق برای خداوند ثابت بوده و مخلوقات تنها مظاهر
احکام این اسماء هستند و چنین نیست که خداوند
در هنگام خلق ،استحقاق صفت خالق بودن را پیدا
کند .نتیجه انکه به باور او ،صفات در مالحظه با ذات
مقدس حق از اضافه به غیر منزه و مبراست زیرا در ان
مقام تقدم یک حال بر حال دیگر معنی ندارد تا این که
گفته شود خداوند افریدن را اغاز کرد .در مقابل ،حکمای
الهی برخالف دیدگاه قاضی سعید قمی ،سنخیت و
مناسبت میان علت و معلول را از شرایط ضروری تاثیر
برشمرده و نشانه فاعل را در فعل او جست وجو کرده اند.
ذهن وحدت جو و یگانه طلب انسان ،بیش از انکه به
دنبال تفرقه و تباین باشد ،در جستجوی سنخیت ها
و مناسبت ها برمی اید.
تعریف برخی از قدما همچون کلینی
مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی و در کتاب توحید،
در ذیل روایتی در باب صف اراده حق تبارک وتعالی []3
ُ
«المشیئه محدثه» است ،بحثی با عنوان
که اخرین ان
«جمله القول فی صفات ذات و صفات الفعل» طرح
کرده و در ان تعریف دیگری از صفت ذات و صفت
فعل ارائه می دهند .هر صفتی که بتوان خداوند را به
مقابل و ضد ان وصف کــرد ،صفت فعل است و هر
صفتی را که نتوان خداوند را به مقابل و ضد ان وصف
کرد ،صفت ذات است؛ بنابراین قدرت ،علم و حیات
از صفات ذاتی الهی اند ،چون خداوند به مقابل و ضد
حکمای الهی برخالف دیدگاه قاضی سعید قمی،
سنخیت و مناسبت میان علت و معلول را از شرایط
ضروری تاثیر برشمرده و نشانه فاعل را در فعل او
جست وجو کرده اند.
عدل الهی :صفت ذات یا صفت فعل؟
بنابراین در تعریف رایــج در میان معاصرین صفات
ذات و صفات فعل از تقسیم بندی های صفات خدا
در علم کالم اسالمی است .در اصطالح رایج ،هرگاه
برای انتزاع و فهم یک صفت از خداوند تنها لحاظ ذات
او کافی باشد ،ان صفت ،صفت ذات خواهد بود و
هرگاه برای این انتزاع لحاظ دو طرف -ذات پروردگار و
مخلوق او -الزم باشد ،ان صفت ،صفت فعل خواهد
بود .برای نمونه ،حیات و قدرت از صفات ذات و رزق
از صفات فعل است.
در ایــن تعریف مشهور عــدل از صـفــات فعل است
زیرا لحاظ هر دو طرف خالق و مخلوق در انتزاع این
صفت برای حق الزم به نظر می رسد .عموم متفکرین
و معاصرین شیعی ازجمله امام؟هر؟ ،شهید مطهری،
عالمه طباطبایی [ ]4و...در این معنا از صفت ذات و
فعل ،عدل را صفت فعل حق تبارک وتعالی تلقی کرده اند.
اما اگر تعریف را به مانند انچه کلینی در کتاب اصول
کافی طرح کرده برای صفت ذات و فعل بیان نمایید،
ً
صفت عدل الهی قطعا صفت ذات است نه صفت فعل
زیرا طبق این تعریف در صفت ذات ،ضد و مخالف
ان صفت از خداوند نفی می شود درحالی که در صفت
عدل از صفات فعل است زیرا لحاظ هر دو طرف
خالق و مخلوق در انتزاع این صفت برای حق الزم
به نظر می رسد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ان ها وصف نمی شود ،زیرا مقابل ان ها نقص وجودی
است ،ولی اراده از صفات ذات نخواهد بود ،زیرا وصف
ً
خداوند به مقابل ان محال نیست مثال گفته می شود
خداوند ظلم به بندگان خود را اراده نکرده است .محدث
کلینی در کتاب اصول کافی با تقریر این معنا و بر اساس
این مبنا ،روایاتی که «اراده» را از صفات فعل دانسته اند
تبیین کرده است .سید شریف گرگانی نیز در کتاب
تعریفات همین اصطالح را اورده است.
فعل هر دو صفتی که خدا را به ان ها توصیف می کنیم
موجود اســت .حق تبارک وتعالی عین عــدل اســت و
ظلم و جور از او نفی می شود ،پس عدل از صفات ذات
است نه صفت فعل.
تا اینجا محل نزاع به دو تعریف از صفات ذات و فعل
بازمی گشت؛ اما به نظر می رسد اختالف در مورد صفت
عدل حق در مورد ذاتی یا فعلی بودن ان تنها به تعریف
صفت ذات و فعل بازنمی گردد ]5[ .نوع تعریفی که ما
از عدل داریم نیز در ذاتی یا فعلی بودن ان نقش ایفا
می کند؛ توضیح انکه:
اگر عدل را مرادف معنای حکمت (به معنی علم و معرفه
اشیاء بر حقائق و مواضع و چگونگی کاربردشان) بگیریم
چنان که متکلمین در بسیاری از موارد در تقریر مسئله
عدل الهی به بحث حکمت نیز پرداخته اند ،انگاه عدل
از صفات ذات حضرت حق است .اگر معنای حکمت
حق تبارک تعالی را اتقان و صنع او در فعلش بدانیم،
انگاه عدل نیز از صفات فعل خداوند خواهد بود .بحث
شهید مطهری در اینجا به نظر می رسد راهگشا باشد:
«عدالت و حکمت متقارب و نزدیک به یکدیگرند .منظور
از عادل بودن خدا این است که استحقاق و شایستگی
هیچ موجودی را مهمل نمی گذارد و به هر کس هر چه
را استحقاق دارد می دهد ،منظور از حکیم بودن او این
است که نظام افرینش ،نظام احسن و اصلح ،یعنی
نیکوترین نظام ممکن است .الزمه حکمت و عنایت
حق این است که جهان و هستی ،غایت و معنی داشته
باشد .انچه موجود می شود یا خود خیر است و یا برای
وصــول به خیر اســت ،حکمت از شئون علیم بــودن و
مرید بــودن اســت و مبین اصــل در علت غایی برای
جهان می باشد ،ولی «عدالت» ارتباطی به صفت های
علم و اراده ندارد ،عدالت به مفهومی که گفته شد از
شئون فاعلیت خداوند یعنی از صفات فعل است نه
از صفات ذات]6[».
25
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
جمع بندی
به نظر می اید انچه محل اختالف در مورد ذاتی یا فعلی
بودن صفت عدل در مورد خداوند شده است به دو
منبع بازمی گردد:
اول :اختالف در تعریف صفت ذات و صفت فعل
دوم :اختالف در تعریف عــدل و معنای مــرادف ان
حکمت حق
در مورد اختالف اول که به شکل تفصیلی تری پرداخته
شد ،مشخص گردید ،تعریف مرحوم کلینی در کتاب
اصول کافی ،با تعریف مشهور در مورد صفت ذات و
ً
فعل کامال متفاوت است و در میان معاصرین مشهور
چنین معنایی از این تقسیم بندی نشده است و لذا
عدل از صفات فعلی حق است.
در مورد اختالف دوم ،باید در نظر داشت که علی رغم
ارتباط وثیق میان حکمت الهی و عدل او ،حکمت از
شئون علیم بودن حق است درحالی که عدل از شئون
فاعلیت خداوند متعال است و لذا با تبیین درست این
معنا ،عدل را باید از صفات فعلی خداوند تقریر کرد .ذکر
این نکته نیز در پایان الزم به نظر می رسد که درواقع امر
بیان تفاوت حقیقی میان صفات فعل و ذات به غایت
دشوار است .در مرتبه ذات ،حق مستجمع جمیع صفات
الهی است و فرقی بین صفات او نیست و غضب او
عین رحمت است و این از تعابیر اعتباری ذهن بشری
است که میان ان ها جدایی می افکند .صفات فعلی نیز
در نهایت به صفات ذات بازمی گردند و لذا هر فعلی در
نهایت به حق منتهی می شود .حتی در نگرش اعتباری
و ذهنی ما نیز گاه این طبقه بندی چندان کار نمی کند
به عنوان مثال مرحوم صدرالمتالهین در شرح اصول
کافی و در ذیل تقریر کلینی ،از صفاتی یاد می کند که
26
هم ذاتی و هم فعلی و هم اضافی است مانند صفت
علم و همین طور در محل موردبحث کلینی ،در مورد
صفت اراده این گونه است که اراده و مشیت الهی را از
صفات ذات یا از صفات فعل بدانیم به گونه ای که در
قدیم ،قدیم باشد و در حادث ،حادث.
پی نوشت
ً
[ .]1در این بخش عمدتا از کتاب خواندنی «اسماء و صفات حق» دکتر
غالمحسین ابراهیمی دینانی ،انتشارات وزارت ارشاد اسالمی ،چاپ دوم 1385
بهره گرفته شده است.
[ .]2صدرالمتالهین در ذیل ایه 31سوره مبارکه بقره ،مراد از اسماء را همچون
متکلمان الفاظ و اسم لفظی نمی داند .اینکه برای حق اسماء حسنی قائل شده اند،
مشعر بر این است که این اسماء از مقوله الفاظ نبوده و هیئت یا شکلی نیست
که عارض بر صوت گردد زیرا در عالم لغت و الفاظ مزیت و شرافت خاص وجود
ندارد و بین لفظ کفر و ایمان یا لفظ نور و ظلمت از حیث هیئت مسموع تفاوتی
نیست بلکه تفاوت در معانی و مدلوالت ان ها است .انچه موجب برتری انسان
بر مالئکه شد ،نه حفظ و یادگیری الفاظ و کلمات است که خود موجب کمال
نیست .اسم یک شیء عبارت است از چیزی که حقیقت و حد ان شیء را نشان
می دهد .در مورد حضرت حق ،اسماء و صفات حق درعین حال که از حیث
مفهوم مختلف اند ،از جهت تحقق و هستی متحد بوده و درباره ذات بار ی تعالی
صادق است .به این ترتیب یک مسمی واحد ،دارای اسمای فراوان است .این
الفاظ و عبارات نیز اسمای اسماء حق هستند(.مطالعه بیشتر در کتاب فوق الذکر)
[ .]3اشکال عویصه ای که در اینجا وجود دارد جمع بین توحید ذاتی و توحید
صفاتی است .اینکه ذات قدیم حق به این صفات عدیده حدوث پیدا می کنند
و اتصاف این صفات به ذات به چه شکلی است؟
ّ
[ .]4مرحوم عالمه طباطبایی سه تقریر متفاوت درباره نحوه اتصاف ذات الهی به
صفات فعل دارند :عینیت صفات فعل با ذات؛ زیادت صفات فعل بر ذات؛ و
ّ
عدم اتصاف ذات به صفات فعل .این سه دیدگاه ،بر مبنای اعتبارات متفاوت
شکل گرفته اند و در طول یکدیگر قرار دارند؛ بنابراین با تفکیک اعتبارات می توان
این سه دیدگاه را سازگار دانست :یعنی دیدگاه عینیت بر پایه اعتبار حقیقه
صفات فعل شکل می گیرد؛ دیدگاه زیادت بر اعتبار رقیقه صفات فعل و نگاه
ّ
وحدت انگار به ان ها استوار است؛ و دیدگاه عدم اتصاف نیز از نگاه کثرت انگار به
فعل سرچشمه می گیرد(ن.ک به باروتی ،1392 ،پژوهشنامه ،فلسفه دین ،شماره .1
[ .]5جماعتی قائل اند که عدل از صفات ذات مقدسه می باشد .عالمه مظفر با
همین قول موافقت کرده است و عدل را از صفات ثبوتیه کمالیه نفسیه و نه اضافیه
اورده است و در کتاب عقاید امامیه نیز عدل را از صفات ذاتیه شمرده است.
[ .]6مطهری ،مرتضی ،مجموعه اثار ،ص 87
علی رغم ارتباط وثیق میان حکمت الهی و عدل او،
حکمت از شئون علیم بودن حق است درحالی که
عدل از شئون فاعلیت خداوند متعال است
عدالت خواهیاخرالزمانی
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
گفتاری از استاد ارجمند ،حجت االسالم والمسلمین محمدرضا عابدینی
از مجموعه درس گفتار های شرح روایات مهدویت
وظیفه امروز ما فهم صحیح مفهوم عدالت و تالش
برای فرهنگ شدن عدالت طلبی است
ّ
مقدمه بحث
شناخت اوصــاف جامعه و حکومت مهدوی؟جع؟
عصر ظهور ،به عنوان نمونه ارمانی جامعه و حکومت
اسالمی ،می تواند برای جامعه و حکومت اسالمی امروز
ما در عصر غیبت ،بعنوان الگو مورد ّ
توجه قرار گیرد.
ّ
اگرچه تحقق ان جامعه ارمانی تنها پس از ظهور و به
دست حضرت ولی عصر ؟جع؟ ممکن خواهد بودّ .اما
این به معنای نفی امکان جهت گیری و حرکت به سوی
ّ
حکومت و تمدن ارمانی مهدوی نیست .همانگونه که
انقالب اسالمی به فرمایش امام خمینی؟هر؟ ،برگرفته از
ّ
قیام امام حسین؟ع؟ و امتداد عاشورا بود ،با محقق شدن
ّ
ارمان ها و اهداف ان ،می تواند مقدمه ساز شکل گیری
ّ
ّ
تمدن نوین اسالمی باشد که در بیان مقام معظم رهبری
حضرت ایت اهلل خامنه ای ؟دم؟ ،ارمان انقالب اسالمی و
جمهوری اسالمی است .بنابر این ،حکومت اسالمی
عصر غیبت ،به اندازه خویش پرده ای از حکومت اسالمی
تمام عیار عصر ظهور است و این تصویر و پرده ،هرچه
بهتر بتواند اهــداف و ارمــان های حکومت اسالمی را
ّ
محقق سازد ،بیشتر می تواند حکومت مهدوی را نشان
ّ
ّ
دهد و مقدمه ساز ظهور و تحقق حکومت مهدوی باشد.
از جمله این اهداف ،ارمان عدالت خواهی است .لذا
فهم صحیح عدالتی که با قیام امام عصر؟جع؟ در
ّ
حکومت و جامعه ظهور محقق می شود ،در جهت
گیری و حرکت عادالنه جامعه و حکومت اسالمی عصر
ّ
غیبت مفید و موثر است.
ّ
عقالنیت و معنویت در بستر عدالت
نظام معرفتی اسالم بر سه پایه معنویت ،عقالنیت و
عدالت پایه گذاری شــده اســت .همانگونه که مقام
معظم رهبری نیز تا کید فرمودند ،عقالنیت ،معنویت و
عدالت سه رکن اساسی تمدن سازی اسالمی هستند
و در این میان ،عدالت بسترساز و زمینه ساز دو رکن
دیگر و ملموس تر و محسوس تر از دو رکن دیگر است.
عدالت زمینه ای است که عقالنیت و معنویت در ان
رشــد می کنند و خــود را نشان می دهند .عقالنیت و
معنویت ،دو پایه اساسی هستند که در زمینه عدالت
ّ
خود را نشان می دهند ،لذا اگر عدالت محقق نگردد،
ّ
دو رکن عقالنیت و معنویت محقق نخواهند شد .به
تعبیر مقام معظم رهبری ،امام خمینی؟هر؟ این سه
رکن را به عنوان سه پایه اساسی دین اسالم و انقالب
اسالمی معرفی کردند.
27
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
دعوت انبیاء به اقامه قسط
َ َْ
َخداوند در قران کریم در َ سوره حدید می فرماید؛ «لقد
تاب َو ْال َ
ْ ْ ُ َ ْ ّ
نات َو ا ْن َز ْلنا َم َع ُه ُم ْال ِک َ
میزان
ار َسلنا ر ُسلنا ِبال َب ِی ِ
ْ
َ ُ َ َّ
الن ُ
اس ِبال ِق ْسط» .1ما رسوالن خود را با ّبینات
ِلیقوم
فرستادیم و همراه انان کتاب و میزان نازل کردیم برای
اینکه مــردم را بــرای اقامه قسط به پا دارنــد .منظور از
قسط ،عدالت مشهود است .وقتی که عدالت به مرتبه
اقامه و تحقق رسیده و دیده شود ،قسط ایجاد خواهد
شد .قسط ،از الفاظ اضداد است ،به این معنا که این
کلمه هم معنای سلبی دارد و هم معنای ایجابی؛ هم
در معنای جور و هم در معنای عدل به کار مـی رود.
واژه قاسطین ،که به افرادی که در مقابل امام علی؟ع؟
ایستادند و از حق و عدالت منحرف شدند ،اطالق می
شود ،از ریشه قسط است .در مقابل به ان کسی نیز که
قاسط ،یعنی اقامه گر
در نظام عدالت پایداری کردهِ ،
ِقسط ،می گویند.
ایه شریفه می فرماید که رسل مردم را به قسط و به معنای
دقیق تر به اقامه قسط دعوت می کنند .معلوم می شود
ً
که طریق اقامه قسط ،فرهنگی است و وظیفه انبیاء ،اوال
ً
این فرهنگ سازی است و ثانیا پس از انکه مردم اماده
اقامه قسط شدند ،وظیفه قیام سیاسی معنا می یابد.
انبیاء وظیفه دعوت مردم به اقامه قسط را دارند و این
مردم هستند که باید به دعوت انبیاء ّلبیک گویند و
برای اقامه قسط و عدل قیام کنند.
اقامه قسط و عدل ،حیات حقیقی
درباره اهمیت عدالت و زمینه بودن ان برای عقالنیت
و معنویت روایات زیادی وجود دارد .در بعضی روایات
َ ََ
به این ایه شریفه استشهاد کرده اند«ِ :اعل ُموا ا ّن اهلل ُی ِحی
َ َ
رض َب َ
عد َم ِوتها» .2روایات متعددی از ناحیه حضرات
الا
امام صادق؟ع؟ و امام باقر؟ع؟ وارد شده است که در
ان ها ،احیای ارض را به اجرای عدالت تعبیر کرده اند .در
-1سوره مبارکه حدید ،ایه 25
-2سوره مبارکه حدید ،ایه 17
28
ً
ُ َ ْ ُ ْ ً
ت ظلما َو َج ْورا» 3و
این روایات ،موت به همان معنای «م ِلئ
َ ْ َ ُ ُ ْ َْ َ ْ ً َ َ ْ ً
احیای ارض به «یملا اهلل الارض ِقسطا و عدلا» تعبیر شده
است .در حقیقت ،عدل زنده کننده و حیات است.
معنای حیات برای ارض انسانی
باید این روایات ،به عنوان یک اصل برای ما قرار گیرند.
مبتنی بر این اصل ،هم زمین فردی و هم زمین اجتماعی
با ظلم و جور می میرند .ارض به مرتبه دانی و سافل شیء
اطالق می شود ،در عالم هستی این زمین که مرتبه نازله
عالم طبیعت و مرتبه استعدادی عالم است و کماالت
موجودات از ان می رویــد ،ارض اطــاق می شــود ،در
وجود انسان نیز مرتبه طبیعی انسان که در این عالم
طبیعت است و مرتبه استعدادهای انسان است ،که
ّ
باید انها را به ّ
فعلیت برساند و محل رویاندن کماالت
انسانی است ،اطالق ارض می شود .بر اساس روایت
مذکور ،کسی که در درون وجود خودش عدل را رعایت
نکرده باشد مثل یک مــرده ای است که راه م ـی رود و
ً
حرکت دارد ّاما حقیقتا حیات ندارد .به میزانی که در
وجود هر انسانی ظلم و جور نهادینه شود ،او به همان
مقدار مرده است و هر اندازه عدالت را در وجود خود
به ّ
فعلیت برساند ،به حیات حقیقی نائل امده است.
بیان خداوند تبارک وتعالی در قران کریم و نگاه حضرات
معصومین؟مهس؟ در این روایات ،این است که شاخصه
-3ابن بابویه ،محمد بن علی ( 1395ه.ق) ،کمال الدین و تمام النعمه ،تهران ،چاپ
اسالمیه ،ج ،1صص423 ،285؛ ابن ابی زینب ،محمد بن ابراهیم ( 1362ش) ،الغیبه
للنعمانی ،تهران ،دارالکتب االسالمیه ،صص 189 ،186 ،86 ،81 ،61؛ مفید ،محمدبن
محمد ( 1413ه.ق) ،االختصاص ،قم ،الموتمر العالمی اللفیه الشیخ المفید ،ص.209
این روایت شریف در کتب متعدد حدیثی و با مضمون واحد از ائمه معصومین وارد
شده است .برخی از کتب مورد اشاره و یک نمونه از این روایات در اینجا اورده شده اند:
َ َ َ َّ َ ُ َ ُ ْ ُ َ ْ َ َ َ َ
َ َ َ َّ َ
َ
َُ
َ
ان قال
ُ«م َح ّمد ْب ُن َه ّم ٍام قال َحدث َنا َج ْعف ُر ْب ُن ُم َح ّم ِد ْب ِن َما ِل ٍک قال حدث ِنی عمر بن طرخ
َ َ
ْ
َ
َّ َ
َُ
َ
َ
ُ
َ
َ
ْ
ْ
ْ
َحدث َنا ُم َح ّمد ْب ُن ِا ْس َم ِاعیل ع ْن ع ِل ّی ب ِن ع َم َر ب ِن ع ِل ّی ب ِن ال ُح َس ْی ِن؟ع؟ ع ْن ا ِبی ع ْب ِد
َ َّ ُ َ َ ْ َ ِ ُ ْ ُ ْ
ْ َ َ ََ
ُ َ َّ ُ ِ ُ ُ َ ْ َ
َ ْ َ ْ ُ َ َّ
َ
َ
یل ِعش ِر ین و ِمائه سن ٍه
اهَّلل جعف ِر ب ِن محم ٍد؟ع؟ انه قال :القا ِئم ِمن ول ِدی یعمر عمر الخ ِل
ِ
َّ
ْ ََِْْ َ ََ َ ً
ُ َّ َ ُ َ ً
ْ
الد ْهر َو َی ْظ َه ُر ِفی ُص َور ِه َش ّ
ین َس َنه
اب ُم ِوف ٍق اب ِن اثنتی ِن و ثل ِث
یب غ ْی َبه ِفی
ُید َر ى ِب ِه ثم ی ِغ
ٍ
ِ
َ
ُ
ً
ْ
ْ
َ
ْ َ ْ ًَ َْ َ َ ُ َ ْ ُ ًَ َ ْ ً
َ َّ َ ْ َ َ ْ ُ َ َ ٌ َ َّ
َ
ْ
ت ظلما و جورا».
اس یمل الرض ِقسطا و عدل کما م ِلئ
حتى تر ِجع عنه طا ِئفه ِمن الن ِ
به میزانی که در وجود هر انسانی ظلم و جور نهادینه
شود ،او به همان مقدار مرده است و هر اندازه عدالت
را در وجود خود به ّ
فعلیت برساند ،به حیات حقیقی
نائل امده است.
اجرای عدالت از معرفت ظلم و جور و معرفت عدل
نشات می گیرد .توضیح انکه حیات خود مبدا علم
است .اگر جایی می خواهد علم و معرفت باشد باید
حیات وجود داشته باشد .اگر حیات نباشد ،علم و
معرفت معنا ندارند .ازاین جهت ،اسم «حیات» نسبت
به علم و قدرت الهی ،ام االسماء است به این معنا که
حیات بر علم و قــدرت احاطه دارد .در نظام اسماء
الهی ،علم و قــدرت را حیات می گویند به این معنا
که اگر علم و قدرت با هم در موجودی محقق باشند،
ّ
حیات نیز محقق خواهد بود و به تعبیر دقیق تر چون
حیات محقق است ،علم و قدرت از مظاهر و ّ
تجلیات
ان حیات هستند .پس حیات زمینه ای است که علم
و قدرت باید در ان رشد کنند .با این بیان ،اگر عدل
در حقیقت ،همان حیات است ،پس علم و قدرت
در زمینه عدل محقق می شوند .در نتیجه ،اگر عدل
در فرد یا جامعه ای محقق شد ،امکان تحقق علم و
قدرت نیز خواهد بود.
عدالت و شکوفایی استعدادها
حیات ،علم و قدرت
معنای حقیقی علم
ّ
البته منظور از علم در اینجا همان علم در نگاه الهی
است که همان علم حقیقی و حضوری است که معرفت
حقیقی است و نوری است که خداوند در قلب هر کس
اراده کند قرار می دهد ،نه علم و دانش حصولی متعارف
که یک ظالم جائر نیز ممکن است به دست بیاورد و حتی
در این زمینه ها معلوماتش نیز بیشتر از بقیه باشد ولی در
عین حال چنین علمی با وجود او(ظالم جائر) عجین
اگر در روایات دیگری بیان شده است که در زمان
ظهور حضرت ،همه نعمت ها خودشان را نشان
می دهند و عقول رشد می کنند ،یکی از زمینه های
اساسی این امر مربوط به اجرای عدالت است.
در روایات پیرامون حضرت مهدی؟جع؟ امده است:
َ ُ َ َّ ْ ُ َّ َ ُ ْ َ ْ َ َ ْ َ ُ ْ َ ُّ ْ
الرک ِن َو
«و هو الشمس الط ِالعه ِمن مغ ِر ِبها یظهر ِعند
ََْ
ام َف ُی َط ّه ُر ْال َا ْر َض َو َی َض ُع ْال ِم َیز َان ب ْال ِق ْس ِط َف َلا َی ْظ ِلمُ
ِ
َالمق َ ِ ً ِ
ا َح ٌد ا َحدا» .2در اینجا تعبیر طهارت امده است .ایشان
با وضع میزان عدل ،زمین را طاهر می کنند .این روایت
شریف تصریح دارد که وقتی حضرت مهدی ؟جع؟
استقرار پیدا می کنند ،در حکومت ایشان هیچ کسی
قــدرت نــدارد که به دیگری ظلم کند .اگر در روایــات
دیگری بیان شده است که در زمان ظهور حضرت،
همه نعمت ها خودشان را نشان می دهند و عقول رشد
می کنند ،یکی از زمینه های اساسی این امر مربوط به
اجرای عدالت است .وقتی عدالت اجرا می شود ،زمین
طاهر خواهد شد .منظور روایت از زمین(ارض) فقط کره
خاکی که در ان زندگی می کنیم ،نیست .ارض به معنای
استعداد است .کره زمین هم یکی از این استعداد ها
است .زمینه وجود ما هم به عنوان رشد ،یکی از زمینه ها
و ارض ها است .هیات اجتماعی و ان روابط اجتماعی
هم نوعی ارض است که به عنوان حیات اجتماعی،
استعداد دارد .در زمان حضرت ،چون موانع برداشته
می شوند ،همه این استعدادها فعلیت پیدا می کنند.
منظور از «یطهر الارض» و پا ک شدن زمین ،برداشته
شــدن مــوانــع از مقابل ان اســت کــه بــاعــث مــی شود
ّ
فاعلیت
استعدادها به فعلیت و ظهور برسند .چرا که
حق تعالی ّ
تام است خداوند متعال ّفیاض مطلق است
و رحمت و کماالت را از هیچ موجودی دریغ نمی کند
و اگر موجودی به کمال نمی رسد و استعداد های او به
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
حیات حقیقی عدالت است و میزان تحقق حیات،
مبتنی بر میزان تحقق عدالت است.
نشده و جدای از وجود اوست .چنین علمی مصداق
ُ َ
ً
َ«ی ْح ِمل ا ْسفارا» 1است .مثل باری است که روی پاالن
االغی قرار گرفته و درون جان او مستقر نشده است.
َََ ْ
َ َ ُ َّ َ ُ ّ ُ َّ َ ُ َ
ُ
مار
الت ْوراه ث َّم ل ْم َی ْح ِمل
ذین ح ِملوا
سوره مبارکه جمعه،
-1
وها کمث َّ ِل ال ِح ِ
ایه َّ :5مثل ال َ َّ
َ ْ ُ َْ ً
َْ
َ
ْ
َ
اهَّلل َو ُ
َ
فارا ب ْئ َس َم َث ُل ْال َق ْوم ال َ
ْ
اهَّلل ال یه ِدی القوم الظا ِلمین.
ایات ِ
ذین کذ ُبوا ِب ِ
یح ِمل اس ِ
ِ
-2ابن بابویه ،محمد بن علی ( 1395ه.ق) ،کمال الدین و تمام النعمه ،تهران ،چاپ
اسالمیه ،ج ،1ص 78
29
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
ّ
شکوفایی نمی رسد ،به این علت است که مانعی بر
سر راه ّ
قابلیت های او وجود دارد .مانع دریافت فیض
مربوط به خود ان موجود قابل است .نرسیدن استعداد ها
به فعلیت از وجود مانع نشات می گیرد .در فاعلیت
حضرت حق هیچ نقصی نیست .اگر استعدادی به
فعلیت نمی رسد به دلیل وجود مانعی است که خود
اشخاص ایجاد کرده اند.
عصمت؛ زمینه فعلیت تام استعدادها
اثار گسترده ظلم انسان در عالم هستی
چون انبیاء؟مهع؟ طاهر و معصوم بوده و در نتیجه هیچ
مانعی در وجودشان ایجاد نمی شود ،هیچ استعدادی
در وجود انها بالقوه باقی نمی ماند و همه به فعلیت
رسیده است .وقتی وجودی معصوم بود ،هیچ مانعی در
به فعلیت رسیدن او وجود ندارد .تمام استعدادشان به
تمام فعلیتی که برای ان ها مقدر است می رسد .اگر افراد
دیگر به این کمال نمی رسند به دلیل لغزش ها ،انحرافات
و غفلت ها است .این غفلت ها ،معصیت ها و انحرافات
در انسان عایق و مانع ایجاد می کند و باعث خواهد شد
استعداد انسان به فعلیت نرسد .اگر استعدادهای انسان
وقتی از دنیا می رود به فعلیت نرسیده باشد ،محجوب
مانده و به ان کمال نهایی نرسیده استّ .اما وقتی مانع
برداشته شد ،همه استعداد ها به فعلیت می رسند و
طهارت از الودگی ها و رجس ها به معنای خالص شدن
از این موانع است.
بنابر این ،از طرف خداوند متعال ،فاعلیت ّ
تام است
ّ
و هیچ تغییری در ان ایجاد َنمی شود چون تغییر و تاثر و
َ َ ْ
انفعال در خداوند راه ندارد« .ا ْن َز َل م َن َّ
الس َم ِاء َم ًاء ف َسالت
ِ
ً
َ ٌ َ
ا ْو ِد َیه ِ بق َد ِر َها» 1از طرف خداوند باران رحمت الهی کامال
می بارد .اما وقتی که این باران جاری می شود ،هر ظرفی
به اندازه خودش از این باران رحمت بهره مند می شود.
اگر ظرفی دهانه اش را تنگ کرده بود به ان اندازه بهره مند
می شود .اگر دهانه اش بازتر باشد بیشتر بهره مند می شود.
دهانه یعنی استعداد ،یعنی نبود مانع در مقابل استعداد.
لذا روایت می خواهد بفرماید که اجرای عدالت در وجود
خود انسان و در وجود اجتماع ،در زمینه تکوین و تشریع،
سبب رفع مانع و طهارت ارض و بروز استعدادها می شود.
اگر با تحقق عدالت موانع رفع شد ،فاعلیت حضرت
حق به تمام استعداد ها پاسخ می دهد و به واسطه
فیض و رحمت بیکران حق تعالی ،همه استعدادها
شکوفا می گردد.
در بعضی از روایــات هست که وقتی عــدل حضرت
مهدی؟جع؟ محقق می شود اصطکاک بین حیوانات
جور اهل
نیز از بین می رود؛ یعنی در زمان غیبت سعه ِ
جور تا دشمنی بین حیوانات نیز کشیده می شود .حتی
بین اسمان و زمین مادی تخالف ایجاد می شود .باران
نمی بارد ،ابر از بارش امساک می کند ،به همین جهت
از عالئم پیش از ظهور ،بروز خشکسالی است! این ها
به خاطر جور اهل زمین است؛ یعنی ان چنان دشمنی
و کینه به خاطر فعل انسان در بین نظام تکوین محقق
شده که باعث چنین بالیایی می شود.
-1سوره مبارکه رعد ،ایه 17
30
تطابق نظام تکوین با وجود انسان
نظام تکوین در عالم ،تابع وجود انسان است .خدای
تبارک وتعالی نظام تکوین را اینگونه قرار داده است.
این ایه شریفه تصریح دارد که اگر انسان ها ایمان اورده
و تقوا داشته باشند ،برکات سماء بر زمین می بارد:
اگر استعدادهای انسان وقتی از دنیا می رود به فعلیت
نرسیده باشد ،محجوب مانده و به ان کمال نهایی
نرسیده است.
علت لعن انسان ها توسط زمین
تخالف زمین و اسمان به این است که زمین استعداد
رویش دارد اما فعل انسان مانع از ان می شود که باران
به موقع باریده و زمین سرسبز شــود .در روایــات امده
است که زمین ،کسی را که مانع این امر شده است،
لعن می کند .اگر کسی مانع ایجاد کرد ،خود وجود او و
بدن او ،نظام روحی و نفس او ،او را لعن می کنند .چون
خود او نگذاشته است که استعدادهایش به فعلیت
برسد .ازاین جهت است که در روایت امده است که
وقتی انسان عاصی و کافر روی زمین راه می رود ،زمین
او را لعن می کند .چون او باعث شده است که استعداد
زمین به فعلیت نرسد .برای به کمال رسیدن زمین مانع
ایجاد کرده است .بغض انسان به دل او می افتد .چون
َاستعداد او به فعلیت نرسیده و زمینه رشدی که خداوند
ََْ ُ
ُ َ
«ا ْعطى ک َّل ش ْی ٍ ء خلق ُه ث َّم َهدى » 3به هر موجودی که
-1سوره مبارکه اعراف ،ایه 96
-2سوره مبارکه بقره ،ایه 251
-3سوره مبارکه طه ،ایه 50
فساد ارض ناشی از فساد سکنه ان و فساد اجتماع
انسانی است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ُ ْ َّ َ ْ َ َ َ َ َ َ
َ
َ َ َّ َ ْ ْ ُ
ات ِّم َن
َ«ول ْو ان اه َ َل الق َرى َامنوا َواتقوا لفت ْحنا عل ْی ِهم َب َرک ٍ
َّ
الس َم ِاء َوالا ْر ِض» .1وقتی برکات بر زمین نمی بارند زمین
مرده می شود و از ابادی خالی می شود .زمین استعداد
ابادی را داشت ولی باران نیامد و به فعلیت نرسید .چه
چیزی سبب شد که زمین به ابادی نرسد؟ چه چیزی
سبب شد که این زمین استعدادش به فعلیت نرسد؟
جور اهل ضالل باعث این کار شده است .بنابر این
چنین نیست که کسی که جائر است ،فقط به خودش
جور کند .فقط این نیست که با خود دشمنی می کند
بلکه دشمنی او ،سرتاسر عالم را در معرض ضالل و
موت قرار می دهد .عالمه طباطبایی در ذیل ایه شریفه
َ
ََ
َ«و َلو لا َد ُفع ِ ّ َ َ ُ
2
عض لف َس َد ِت الارض»
اهلل الن َاس بعضهم ِب َب ٍ
می فرمایند ،فساد ارض ناشی از فساد سکنه ان و فساد
اجتماع انسانی است .لذا اگر زمین فساد پیدا می کند
ناشی از فساد جامعه انسانی و اعمال انسان ها است.
خلق می کند ،زمینه این رشد و هدایت را می دهد ،را با
اعمال خود سد کرده است .لذا اگر جور و ظلم از زمین
برداشته شود مانعی در راه رسیدن به فعلیت ،حتی در
همین دنیای مادی ،محقق نمی شود .دنیا دار تزاحم و
ّ
محل اصطکاک است و کماالت ان محدود است .لذا
در این دنیا همه چیز نمی تواند به نتیجه نهایی اش برسد؛
اما اگر ظلم و جور در عالم محقق نباشد در همین زمینی
که محدودیت دارد ،به تعبیر قران و روایات ،موجودات
به فعلیت خودشان می رسند.
اثرات تحقق تام عدالت مهدوی
در یکی از روایت ها است که اگر حجت ما قیام کند
َْ ُ َ َ
َْ َ َ َ ْ
َ«ل َا ْنـ َـز َلــت َّ
ـت الا ْرض ن َبات َها َو
الس َم ُاء قط َرها َو لاخـ َـر َجـ ِ
ِ
ْ
َّ ْ َ ُ ْ ُ ُ
َ
وب ال ِع َباد» 4وقتی که عدالت
ل
ق
ن
م
اء
ن
ح
الش
ذ َه َب ِت
ِ
ِ
محقق می شود و حضرت قیام می کند؛ اسمان باران
خود را دریغ نمی کند و زمین روییدنی های خود را می
رویاند ،کینه ها از دل ها برطرف می شود ،چون کینه ها
مربوط به همین جور ها است .ادامه روایت می فرماید
ّ َ ُ ْ
َ ْ َ َ
اع َو َال َب َه ِائم » حیوانات هم صلح
السب
«و
اصطل َح ِت ِ
َْ ُ َْ َ ْ
َ ّ
َ ّ َ
الش ِام لا َت َضعُ
ْ
راق ِ الی
می کنند.
«حتی تم ِشی المراه بین ال ِع ِ
َ َ َ ْ ّ َ َ َّ
النباتِ» 5وقتی زنی از عراق تا شام حرکت
قدمیها ِالا علی
می کند پایش را بر زمین خالی نمی تواند بگذارد .همه
جا سرسبز و اباد است .این ها تعبیرات زیبایی است؛
یعنی استعداد ارض به تمامه به فعلیت م ْی رسد .همه
ْ ُ
َ
استعداد ها به فعلیت رسیده است«َ .و َعلى َرا ِس َها َزن ِبیل َها
َ
َ َ َ ُ
لا ُی َه ِّی ُج َها َس ُب ٌع َو لا تخافه » 6باری را حمل می کند بدون
اینکه از کسی ترس داشته باشد؛ نه از حیوان و نه از
انسان .هیچ نگرانی در کار نیست؛ یعنی امنیت مطلق.
پس امنیت هم دائر مدار تحقق عدالت است .هر قدر
عدالت بیشتر محقق شود ،امنیت بیشتر خواهد شد.
اگر عدالت در خود انسان محقق بشود از فزع روز قیامت
در امــان اســت .این امنیت فــردی اســت .به مقداری
-4ابن شعبه حرانی ،حسن بن علی (14040ه.ق) ،تحف العقول ،قم ،جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم ،ص 115
-5همان
-6همان
31
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
که رابطه های انسانی براساس نظام عادالنه باشند به
همان نسبت امنیت ایجاد می شود .دنباله عدالت ،هم
حیات ،هم علم و قدرت و هم امنیت محقق می شود.
ّ
ببینید چقدر برکات به دنبال تحقق عدالت هست و
ما از انها غفلت داریم و خیلی حساسیت نداریم .هر
کدام از این ها کلید یک باب است.
رابطه عدالت عصر ظهور با حیات و عدالت اخروی
َّ َ
الاخ َر َه َ ل ِه َی َ
الح َیوان» 1اخرت دار
قران می فرماید«ِ :ان ّالدار ِ
َُ
حیات است؛ حیات محض است .در زمان ظهور َ«ی ْملا
ْ ُ ْ ً
ً ً َ
َْ َ
الا ْرض ِق ْسطا َو َع ْدلا ک َما ُم ِل َئت ظلما َو َج ْورا» خواهد شد؛
یعنی در زمان ظهور ،حیات دنیا همان حیات اخرت
خواهد شد .ظهور مرتبه ای از قیامت است لذا مرتبه
عظیمی از عدالت حق ،در روز ظهور محقق می شود و
چون حیات دنیا همان حیات اخرت شده است ،جزای
اعمال نیز به بعد موکول نمی شود و جلوی ظلم و جور
افراد گرفته خواهد شد .حتی تعبیر این است که اگر
در دل سنگی منافقی باشد ان سنگ به زبان می اید و
می گوید در دل من منافقی خودش را پنهان کرده است،
من را بشکافید و او را بیرون اورید .سنگ هم کمال خود
را در این می بیند که منافقی در درونش نباشد .اگر این
روایت در مورد سنگ وارد شده ،پس این سینه و بدن
ما هم اگر نفاقی در وجودشان باشد به داد می ایند که
در درون من منافقی النه کرده است .همان طور که در
قیامت تمام ایدی و ارجل و اعضاء شهادت می دهند؛
مرتبه ای از این شهادت در زمان ظهور محقق می شود.
ایام اهلل ظهور و قیامت
ظهور ،مرتبه ای از ظهور اسم «الباطن» حق تعالی است.
ظهور ،کانال قیامت است .انسان برای ورود به قیامت
اماده می شود .مراحلی از قیامت خودش را در دوران
ظهور حضرت نشان می دهد و اشکار می کند .ازاین رو،
روز ظهور جزو ایام اهلل است .ایام اهلل یعنی مراحل بروز
و ظهور دولت حق تعالی؛ یعنی ان چیزی که تا َ قبل
از این در خفا بوده و امــروز اشکار شده است« .ا َّیـ ُ
ـام
ْ َ
َّ َ َّ َ َ َّ َ َ َ ٌ َ ْ َ َ ُ ُ ْ َ
وم الق ِائ ُم َو َی ْو َم الک َّرهِ َو َی ْو َم
الل ِه عز و جل ثلاثه یوم یق
ْ
ال ِق َی َامه» .2روز ظهور ،روز رجعت و روز قیامت ایام اهلل
هستند .چون این ها روز بروز و ظهور هستند .انجا چیز
پنهانی معنا ندارد .بنابر این ،مرحله ّاول ظهور و بروز
ان حقیقتی که در قیامت ظهور تام می یابد ،در ظهور
ّ
امام عصر؟جع؟ محقق می شود و مرحله دیگری از ان
ّ
در رجعت محقق می شود تا عالم هستی اماده بروز و
ظهور نهایی در قیامت شود .به همین جهت ،عدالت
مهدوی ،جلوه و مرتبه ای از عدل الهی است که در
قیامت ظهور می کند.
شدت مجاهدت در عصر ظهور (حاکمیت معصوم)
در روایاتی امده که وقتی حضرت مهدی ارواحنا فداه
می ایند ،نظام مالی و زندگی بــرای مومنین سخت تر
می شود .چون می خواهند همه استعداد ها فعلیت
پیدا کنند و بقیه را به رشد برسانند؛ بنابراین تمام وجود
مومنان را کار کردن فرامی گیرد .لذا هر یک نفر به اندازه
20نفر کار می کند .االن می گویند هر نفر یک ساعت
کار مفید از مجموع ان 8ساعت کاری که برایش در
نظر گرفته شده هم ندارد؛ اما در زمان ظهور هر یک نفر به
اندازه 20نفر که کار مفید انجام می دهند کار می کند؛
یعنی سرعت در کار و کیفیت ان و سرعت در به فعلیت
رساندن استعداد ها بسیار شتاب می گیرد.
بعد از دوران قیام ،این طور نیست که انسان پایش را روی
پایش بیندازد و هر کس در گوشه ای به خوشگذرانی
خود بپردازد .روایت باال مربوط به دوران بعد از قیام است
-2ابن بابویه ،محمد بن علی ( 1362ش) ،الخصال ،قم ،جامعه مدرسین حوزه
علمیه قم ،ص .108
-1سوره مبارکه عنکبوت ،ایه 67
32
عدالت مهدوی ،جلوه و مرتبه ای از عدل الهی است
که در قیامت ظهور می کند.
ما و سیره معصومین در تحقق عدالت
نگاه ما ایــن اســت که امــام جامعه باید سخت ترین
شرایط را برای خودش در نظر بگیرد .اگرچه حا کمیت
در دست امام صادق؟ع؟ نبود اما زندگی ایشان با زمانی
که حاکمیت در دستشان باشد فرقی نمی کند .حضرت
-1ابن ابی زینب ،محمد بن ابراهیم ( 1362ش) ،الغیبه للنعمانی ،تهران ،دارالکتب
ْ
َ َ َّ َ
ْ َ ُ
َُ
َْ َ
االسالمیه ،ص :285اخ َب َرنا َع ِل ُّی ْب ُن ال ُح َس ْی ِن قال َحدث َنا ُم َح ّمد ْب ُن َی ْح َیى ال َع ّط ُار ِبق َ م
َ َ َ َّ َ َ ُ َ َّ ُ ْ ُ َ َّ َ َّ ُّ َ َ َ َّ َ َ ُ َ َّ ُ ْ ُ َ ّ ْ ُ ُّ َ ْ ُ َ َّ
ْ
قال حدثنا محمد بن حسان الر ِاز ی قال حدثنا محمد بن ع ِلی الک ِوفی عن معم ِر ب ِن
َْ َ
َ
ً
ُ
ّ َ
َ َ َ َْ ْ ٍَ َ
َ ّ َ َ ُ َ َْ ُ
ْ َ َ
الرضا؟ع؟ فقال ان ُت ُم ال َی ْو َم ا ْرخى َبال ِم ْنک ْم َی ْو َم ِئ ٍذ
خل ٍد قال :ذ ِکر القا ِئم ِعند ا ِبی الحسن ِ
َ ُ َ َ ْ َ َ َ َ ْ َ ْ َ َ َ َ ُ َ ِ َ ْ َ ُ ْ َّ ْ َ َ ُ َ ْ َ َ ُ َ َّ
الن ْو ُم َع َلى ُّ
الس ُروج وَ
قو
قالوا و کیف قال لو قد خرج قا ِئمنا؟ع؟ لم یکن ِال العلق و العر
ِ
َّ ْ
َْ
َّ ْ َ ُ
َما ِل َب ُاس القا ِئ ِم؟ع؟ ِال الغ ِلیظ َو َما َط َع ُام ُه ِال ال َج ِشب .
-2ابن ابی زینب ،محمد بن ابراهیم ( 1362ش) ،الغیبه للنعمانی ،تهران ،دارالکتب
االسالمیه ،ص .337
اولین درگیری های متکلمین در صدر اسالم در بحث
حدوث و قدم قران و بعد از ان روی بحث عدل بود.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
َ ُ ََ َ ََ
العلق» است .1خونش برای قیام و عرقش
«یوم العرق و
برای کار است .کار می کنند تا استعداد ها به فعلیت
برسند .منظور فقط کار مادی هم نیست .همه ابعاد را
در برمی گیرد .در ان زمان ،وقتی کار انجام می گیرد در
حقیقت شعله های توحید هم همان جا سر می کشند.
در روایتی دیگر مفضل بن عمر می گوید ،در مسجد الحرام،
در خدمت امام صادق؟ع؟ مشغول طواف بودیم .حضرت
من را نگاه کردند و دیدند که خیلی ناراحت هستم .به
من فرمودند :چرا این گونه اندوهگین هستی؟ گفتم:
به تشکیالت بنی عباس و قدرت و سیطره و امکاناتی
که دارند نگاه می کنم و با خود می گویم اگر این قدرت
دست شما بود چه خدمتی به مردم می شد .ما هم در
یک راحتی بودیم (در واقع دارد تصورات ما را می گوید که
امام زمان هم بیایند ،ما هم نان و نوایی پیدا می کنیم).
البته منظور مفضل هم خدمت گذاری به امام و هم
استفاده از ایشان بوده است .امام فرمودند :ای مفضل!
بدان که اگر قدرت در دست ما باشد ،شب ها به تدبیر
امور و رو ز ها به تالش و کوشش می پردازیم .جامه ای
خشن به تن می کنیم و غذایی بی خورشت می خوریم؛
درست مانند سیره امیرمومنان؟ع؟ ؛ زیرا اگر جز این
عمل شود پاداش ان دوزخ خواهد بود.2
می فرمایند ،اگر حاکمیت در دستم باشد سیره من مثل
سیره امیرمومنان؟ع؟ است؛ چون انجا باید شبیه به
اضعف مردم باشم .ایا سیره امروز ما این گونه هست؟
حتی سیره ما در ارتباط با دیگران این گونه است؟ ما
خودمان را این طور تربیت کرده ایم تا اگر به حا کمیت
رسیدیم و جزو حاکمیت امام زمان؟ع؟ شدیم این سیره را
داشته باشیم؟ االن این گونه هستیم؟ اگر حضرت بیایند
ما می توانیم جزو پرچم داران حضرت باشیم؟ تحمل
این کار را داریم؟ مزاج و توان خودمان را برای این کار
اماده کرده ایم؟ توانسته ایم طوری ان را اماده کنیم تا این
مرتبه از سختی را تحمل کند؟ بحث عدالت طلبی اگر
بخواهد یک مقدار ریشه دار شود بسیاری از ما از انجام
ان شانه خالی می کنیم .بنابر این منتظر واقعی بودن
این طور نیست که ساده باشد .مفضل به امام؟ع؟می گوید
دولت شما بیاید تا شیعیان و نزدیکان شما هم به یک
نان و نوایی برسند و ما از این سختی هایی که در ان
هستیم راحت شویم .حضرت می فرمایند ما بیاییم از
این هم سخت تر می شود.
افات نگاه نادرست به حسن و قبح در مسئله عدالت
اولین درگیری های متکلمین در صدر اسالم در بحث
حدوث و قدم قران و بعد از ان روی بحث عدل بود.
عدل یکی از اصول مکتب شیعه شده است .این در
حالی است که بسیاری از اهل تسنن غیر عدلیه هستند.
غیر عدلیه در روابط کالمی عدل و بحث حسن و قبح
به این قائل بودند که هر کاری خداوند انجام دهد حسن
است و هر کاری را ترک کند قبیح است.
در نگاه اول ،این نگرش خیلی توحیدی به نظر می اید.
ما چه چیزی باالتر از این بگوییم که همه کاره عالم
خداوند است؛ اما به دنبال این دیدگاه دیگر معیاری
باقی نمی ماند .قاعده و قانونی در کار نخواهد بود .وقتی
حقوق اجتماعی معیار و چارچوبی نداشته باشند،
حا کمیتی به این عنوان نیز نمی توان تشکیل داد .چه
33
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
کسی می خواهد حا کم باشد؟ بر اساس چه قانونی؟
معیار قانون حسن و قبح است .اگر حسن و قبح عقلی
در کار نباشد ،قانونی هم نخواهد بود .چرا که باید صبر
کنیم و ببینیم که خدای متعال چه حکمی خواهد کرد
تا همان را انجام بدهیم .اگر خداوند حکم نکرده باشد
یا حکم تطبیق نشده باشد باید برای مصداق مورد نظر
سا کت بمانیم و کاری انجام ندهیم.
جایگاه والیت امام عادل در اقامه عدل
میزان عدل نباشد ،توحید هم زیر سوال می رود .هم
اگر ِ
ارسال رسوالن زیر سوال می رود ،هم حاکمیت الهی زیر
سوال می رود ،هم قیامت زیر سوال می رود .هیچ کدام
از این ها مبنا پیدا نمی کنند .به همین علت و جهت
است که شعار اصلی حضرت را اقامه قسط قرار دادند،
ان را در بیش از 130روایت ذکر کردند و برکاتی را بر ان
برشمردند.
نظام دینی ما را به انجام این کارها تمرین می دهد .اگر
می خواهید نماز بخوانید ،امام باید عادل باشد .اگر
شاهدی می خواهد در محکمه شهادت بدهد ،باید
عادل باشد .اگر کسی می خواهد خلیفه و حاکم بشود،
باید عادل باشد و . ...هر جا در نظام روابط اجتماعی
کسی بخواهد جلو بیفتد و کاری را محقق کند ،مال ک
عدالت در ان اشباع شده است .لذا روایت وارد شده
َ
َ َ
است که َ«لا ِد َ
ام َج ِائ ٍر ل ْی َس ِم َن
ین ِل َم ْن َد َان ا ّلل َه ِب َول َایهِ ِا َم ٍ
َ
ا ّلله » .1اگر کسی اظهار دین داری بکند اما دین دار ی او
به واسطه ارتباط با امام عادل نباشد ،هرچه هم دین داری
بکند ،برای او دین محسوب نمی شود .مسیر دین داری
از مسیر امام عادل است .امام عادل در هر زمانی معنای
خودش را می دهد .اگر دین از طریق امام عادل نباشد
دین محسوب نمی شود .چرا که قوام دین به امام عادلی
است که میزان دارد .اگر امام عادلی نباشد میزانی برای
دین نیست و مفهوم عدالت هم قابل تفسیر و تاویل
خواهد شد .امام عادل است که حقیقت دین را نشان
-1کلینی ،محمد بن یعقوب ( 1429ه.ق) ،الکافی ،قم ،دارالحدیث ،ج ،2ص 261
34
می دهد .در روایت دیگری از امام باقر؟ع؟ نقل شده است
ْ َ
ْ َ
ُ
َ َ ْ ُ َّ َ ُ َ َ
ام َدانَ َت ِب َول َایهِ ک ِ ّل
که« :لاعف َون ع ْن ک ِ ّل ر ِع ّیهٍ فِی ال ِا ْسل ِ
َ ً
َ
َّ ُ ْ ُ
َ
الر ِع َّیه فِی انف ِس َها ظ ِال َمه
ام َع ِاد ٍل ِم َن ا ّلل ِه ،و ِا ْن کانَ ِت
ِا َم ٍ
َ
ُم ِسیئه» 2اگر مــردم ،امــام عادلی را ولـ ّـی خودشان قرار
دادند ،حتی اگر مردم لغزش ها و بدی ها و ظلم هایی هم
داشته باشند ،خداوند گناهان و سیئاتشان را می امرزد.
چون ان مردم ،اطاعت امام عادل را که ستون خیمه
این حاکمیت است ،پیشه خود کرده اند .نظام اصلی
اجتماع و قوام اصلی جامعه بر اساس قیام امام عادل
و اقتدای به او است .البته در جامعه ای که امام عادل
دارد ممکن است هنوز اصالح تام محقق نشده باشد
و ظلم و سیئه محقق باشد؛ اما اگر این رویکرد کلی که
ذات جامعه را اطاعت از ان امام عادل شکل می دهد،
باقی باشد ،بقیه مــوارد منفی افــراد جامعه (بدی ها و
لغزش ها) در مسیر حرکت ،خودبه خود از بین می روند.
منظور از عفو الهی ان است که مبدا این ظلم از بین
بــرده می شود .وقتی امــام عادلی حا کم است،یعنی
مردم از او تبعیت می کنند و اساس جامعه بر والیت
امام عادل شکل می گیرد ،اگر کار های غلطی هم هنوز
در جامعه وجود دارند ،به واسطه این حا کمیت کم کم
در محاق می روند و متروک می شوند و از بین می روند.
پس خداوند اساس جامعه را اقتدای به قیام امام عادل
قرار داده است.
-2کلینی ،محمد بن یعقوب ( 1429ه.ق) ،الکافی ،قم ،دارالحدیث ،ج ،2ص 263
میزان عدل نباشد ،توحید هم زیر سوال می رود.
اگر ِ
هم ارسال رسوالن زیر سوال می رود ،هم حاکمیت
الهی زیر سوال می رود ،هم قیامت زیر سوال می رود.
یکی از مسائل و ابتال ئاتی که در رابطه با عدالت در
طول تاریخ وجود داشته ان است عدالت را به معنای
غیر عدالت معنا می کردند .این امر باعث می شد که
مردم غیر عدل را عدل ببینند .در این حالت ،مردمی
که عدالت طلب بودند ،از عدل بیزار می شدند و دیگر
دنبال عدل نمی رفتند .چون عدل را به ان ها غلط و
کج معرفی کــرده بودند ،قیامی هم بــرای عدل انجام
نمی دادند .گاهی معنای عدالت روشن است اما در
مصداق ان شبهه می کنند .این شبهه ،شبهه مصداقی
است .در این نوع شبهه ،مردم وقتی مصداق عدالت
(که در واقع بی عدالتی است) را می بینند فکر می کنند
ان مفهوم با این مصداق تطبیق کرده است .در نتیجه
نسبت به عدالت بی رغبت می شوند.
فلسفه وضع میزان عدل
در روایت مربوط به زمان ظهور می فرماید«َ :ی َض ُع م َیزانَ
ِ
ََ ْ َ َ ً
ْ َ ْ َ ْ َ َّ
الن ِاس فلا َیظ ِل ُم ا َح ٌد ا َحدا» .1میزان عدل
الــعــد ِل بین
به گونه ای اقامه می شود که در ان میزان عدل به لحاظ
مفهومی روشن است .به لحاظ مصداقی نیز مشخص
است .نه خلط مفهومی و نه خلط مصداقی در میزان
ََ
عدل َراه َندارد .در این صورت است که عبارت «فلا
ً
ْ
َیظ ِل ُم ا َح ٌد ا َحدا» معنادار خواهد بود .وقتی میزان عدل
ً
ً
برافراشته است ،مفهوما و مصداقا بدون شبهه و مشخص
است؛ در نتیجه هرکسی بخواهد ظلم کند رسوا شده
و همه فطرت ها او را محکوم می کنند .وقتی شرایط
این گونه شد ،هرکسی نمی تواند به اسم های مختلفی
همچون ازادی و عدالت و ...مردم را بمباران کند .این
کار غیرعادالنه ،او را برابر همه رسوا خواهد نمود .لذا در
زمان ظهور ،ان بیداری جهانی محقق خواهد شد .وقتی
-1ابن بابویه ،محمد بن علی ( 1395ه.ق) ،کمال الدین و تمام النعمه ،تهران ،چاپ
اسالمیه ،ج ،2ص 372
ََ ْ َ ٌ َ ً
«فل َیظ ِل ُم ا َحد ا َحدا» به این معنا نیست که حضرت
نمی گذارند کسی ظلم بکند ،بلکه ایشان ظلم را
رسوا می نمایند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
خلط مفهومی و مصداقی عدالت
بیداری عمومی و جهانی باشد قدرت سخت از راه قدرت
نرم اعمال می شود .اگر قدرت از نوع نرم اعمال شود و
ان قدرت نرم هنگامی اعمال شود که مفهوم عدالت و
میزان (مصداق عدالت) ان محقق باشد ،قدرت نرم در
انجا باید موافق با عدالت باشد چرا که وجدان ها فقط
عدالت را طلب می کنند .در نتیجه کسی نمی تواند
ََ ْ
قدرت را در شکل ظالمانه خود اعمال کند« .فلا َیظ ِل ُم
َ َ ً
ا َح ٌد ا َحدا» به این معنا نیست که حضرت نمی گذارند
کسی ظلم بکند ،بلکه ایشان ظلم را رسوا می نمایند.
ظلم ان چنان محکوم است که اگر کسی بخواهد ظلم
کند ،چه یک ظلم کالن اجتماعی ،عمومی و حاکمیتی
و چه در نظام اجتماع خرد و در یک جای کوچک ،رسوا
خواهد شد .او می فهمد که این کار ضد ارزش است و در
بین همه به شکلی منفور تلقی می شود .همه او را محکوم
می کنند .به طور طبیعی ،هیچ کسی نمی خواهد خودش
ْ
َ
را بین چشم مردم محکوم کند«َ .یض ُع ِم َیز َان ال َع ْد ِل» ،امر
مهمی است .این غایت در ان روز محقق خواهد شد.
فرهنگ عدالت طلبی ،ضامن توسعه گستره عدالت
همچنین ،در روایات دارد که پر شدن همه جا از عدل
یعنی عــدل مانند سرما و گرما در همه خانه ها نفوذ
می کند .2همان طور که هیچ چیز مانع از نفوذ سرما و
گرما نمی شود ،عدالت نیز چنین گستره و سعه ای پیدا
می کند .وقتی می گوید «یملا اهلل »...یعنی هیچ نقطه ای
و هیچ پستویی نمی ماند که انجا ظلمی محقق شود و
عدالت حضرت انجا راه پیدا نکند .در تمام حریم های
شخصی هم عدالت او راه پیدا می کند.
علت این گستره شاید به دو دلیل است :یکی این است
که تحقق عدالت قائم به افراد و فرهنگ عدالت طلبی
می شود .فرهنگ همه جا هست و در نتیجه عدالت
هم همه جا خواهد بود .این طور نیست که فرد در ظاهر
بیرونی خود عدالت طلب باشد و در خانه اش ظالم
محمد بن ابراهیم ( 1362ش) ،الغیبه للنعمانی ،تهران ،دارالکتب
-2ابن ابی زینب،
َ ْ ُُ ْ
ْ ُ
ََ َ ََْ ُ َ َ َ
َ
ُْ
ن َعل ْی ِه ْم َعدل ُ ه َج ْوف ُب ُیو ِت ِه ْم ک َما َیدخل ال َح ُّر َو القر»
اهَّلل لیدخل
االسالمیه ،ص ....« :297اما و ِ
35
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
باشد؛ در بیرون با دوستانش خوش برخورد باشد ولی
در خانه بداخالق باشد .این طور نیست .همه جا فراگیر
است .علت دیگر این است که اگر کسی بخواهد تعدی
کند و در پستوی خانه اهل ظلم باشد ،به خاطر ظلمش
مواخذه شده و جلوی او گرفته می شود.
مقام توصیف حکومت حضرت
امــام رضــا؟ع؟ در
می فرمایندَ « :فا َذا َخ َر َج َا ْش َر َقت ْال َا ْر ُض ب ُنورهِ َو َو َض َع م َیزانَ
ِ
ِ ِ
َّ ِ َ َ ْ َ ِ ٌ َ
ْ
َ
1
ال َع ْد ِل َب ْی َن الن ِاس فلا َیظ ِل ُم ا َحد احدا» .وضع میزان بین
مردم به معنای ترازو گذاشتن نیست .بلکه به این معنا
است که فرهنگ عدل در بین مردم ان چنان اشکار
اســت که هر کسی هر حرفی می خواهد بزند در این
میزان قرار می گیرد و معلوم می شود که چقدر انحراف
دارد .اگر حرف ،فعل و کارش جور باشد ،رسوا خواهد
شد .این نقادی این قدر در ذهن مردم فرهنگ سازی
می شود که هیچ کس نمی تواند به اسم عدل کار جور
انجام دهد .در ان زمان ،میزان عدل همه گیر می شود.
شعور این قدر باال می رود که کسی نمی تواند ظلم را در
قالب عدل بپوشاند.
این امر به ما نشان می دهد که در زمان حاضر چه باید
بکنیم .وظیفه امروز ما وضع میزان عدل با همان قواعدی
است که به ما یاد داده اند .وضع میزان با همان روایات
و ایاتی است که به دست ما رسیده است .در وجود
خودمان و محیط اطرافمان و جامعه ای که در ان هستیم.
چه باید کرد تا در این راه قدم برداریم؟ تالش برای اقامه
عدالت و وضع میزان قسط ،قالب های مختلفی دارد؛
ممکن است نوشتن باشد ،عمل کردن باشد ،داد زدن
باشد ،تظاهرات باشد .البته هر کدام در جای خودشان
باید شعارسازی ،فرهنگ سازی و گفتمان سازی باشند.
منظور از این ایه شریفه که می فرماید «نضع موازین القسط»
هم از این سنخ است؛ یعنی افعال و رفتار هرکسی برای
خودش مشخص خواهد شد و می فهمد که چقدر با
میزان عدل فاصله دارد .ازایـن رو است که می فرماید
-1ابن بابویه ،محمد بن علی ( 1395ه.ق) ،کمال الدین و تمام النعمه ،تهران ،چاپ
اسالمیه ،ج ،2ص 372
36
«کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» .2اگر خودت حسیب
باشی ،کفایت می کند .چون میزان معلوم است ،اعمال
ً
هم معلوم است .قیاس کامال می تواند نشان بدهد و
حکم از خودش صادر می شود .اگر میزان در جامعه
حاکم و محقق شد ،فرهنگ ظلم شناخته شد ،در ان
هنگام است که قضاوت زود صورت می گیرد و راحت
انجام می شود .اگر عدالت در جامعه ارزش محوری
بشود ،اگر کسی خواست به ظلم رفتار بکند پیش همه
چشم ها رسوا خواهد بود.
وظایف منتظران در مساله اقامه عدالت
ما امروز باید چه بکنیم؟ نمی توانیم فقط وصف بکنیم
و بگوییم که در زمان ظهور عدالت اینگونه است اما
از طرف دیگر معتقد باشیم که این امر به شرایط امروز
ّ
مدخلیتی ندارد! هر چقدر مفهوم عدالت برای ما و
ما
در اجتماع ما اشکارتر باشد و هر چقدر میزان عدالت
به عنوان مصداق برای ما روشن تر باشد حرکت راحت تر و
دقیق تر خواهد بود .هر چقدر بیشتر در این مسیر حرکت
ّ
کنیم مقدمات و شرایط ظهور را نیز بیشتر فراهم کرده ایم.
دشمن به دنبال تغییر مفهوم عدالت است .اگر رهبر
معظم انقالب ،چند نفر را در قضیه حقوق های نجومی
تخطئه و ان را به شکل صریح و عمومی نیز بیان می کنند
و بعد هم می گویند این مطالبه مردمی است؛ حتی اگر
مردم خیلی هم دنبال این مسئله نباشند ،بدین علت
است که می خواهند وجدان ها را بیدار کنند .اگر برای
مفاسد اقتصادی این گونه ورود می کنند برای این است
کــه می خواهند وجــدان هــا مفهوم عــدالــت را درســت
بشناسند .ایشان می خواهند میزان عدالت تا حدی
که امکان پذیر است دیده شود یا حداقل ظلم محکوم
باشد و ظلم کردن در اجتماع عادت نشود.
-2سوره مبارکه اسراء ،ایه 14
وظیفه امروز ما وضع میزان عدل با همان روایات و
ایاتی است که به دست ما رسیده است.
اگر در جامعه ای ،ظلم تبدیل به عادت شد ،مفاسد
ً
زیادی هم به دنبال ان خواهد امد .اگر مردم تدریجا نسبت
به ظلم بی تفاوت شوند و حساسیت نشان ندهند ،در
نظام اعتقادی ،اخالقی و عملی شان به انحراف مبتال
می شوند .چنین جامعه ای از هم متالشی می شود.
ُ
«الم ُ
ازاین رو است که می فرمایدُ :
لک َیبقی َم َع الکفر َو
ّ
َ
الظلم» .1با شرک و کفر حاکمیت می ماند اما
لایبقی َم َع ِ
با ظلم نمی ماند.
َّ ّ َ َ ُ
َ
2
ٌ
الشرک لظلم عظیم»
اگرچه ایه شریفه می فرماید «ان ِ
اما اگر حکومتی حتی چنین شرکی را داشته باشد،
باقی می ماند.
مبنای قرانی عذاب و هالکت جوامع
قران کریم تصریح می کند هال کت هایی که خداوند در
طول تاریخ نسبت به اقوام انبیاء اورده است هیچ کدام
بـه صــرف شــرک نــبــوده اس ــت .علت ان عــذاب هــا به
اجتماعی
سبب شرکی بوده که منجر به ظلم در روابط
َ
ََ َ
ک َ
ان َر ُّب َک ِل ُی ْه ِل َک ْ ال ُق َرى ب ُظ ْلم َوا ْه ُلهاَ
شده است« .وما
ِ ٍ
ُ َ 3
«بظلم» را به شرک تفسیر
مفسرین
اغلب
ُم ْص ِلحون»
ٍ
کرده اند؛ یعنی اگر اعضای جامعه ای در روابط بین خود
مصلح باشند و ظلم نکنند ،حتی اگر مشرک باشند،
سنت الهی نیست که این قوم را هال ک کند؛ یعنی شرک
مال ک هال کت نیست .این خیلی حرف و قاعده مهمی
است .خیلی دقیق است .این اصل نشان می دهد که
ظلم خالف تکوین است .اگر ظلم خالف تکوین شد،
به تعبیر مرحوم عالمه طباطبایی ،تکوین در مقابل ان
-1مازندرانی ،محمد بن صالح بن احمد(1382ه.ق) ،شرح الکافی ،االصول و الروضه،
تهران ،المکتبه االسالمیه ،جلد ،1ص 284
-2سوره مبارکه لقمان ،ایه 13
-3سوره مبارکه هود ،ایه 117
این خیلی حرف و قاعده مهمی است .خیلی دقیق
است .این اصل نشان می دهد که ظلم خالف
تکوین است .اگر ظلم خالف تکوین شد ،به تعبیر
مرحوم عالمه طباطبایی ،تکوین در مقابل ان قیام
می کند و ان را له خواهد کرد و از بین خواهد برد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ظلم پذیری؛ مقدمه انحراف اجتماعی
قیام می کند و ان را له خواهد کرد و از بین خواهد برد.
خاصیت نظام تکوین استّ .
ّ
سنت های الهی در
این
نظام تکوین این طور است.
هر مانعی در راه سعادت انسان قرار بگیرد ،نظام تکوین
خودش را مکلف می بیند که ان را به قصد اصالح تحمل
کند تا به نظام تکوین برگردد؛ اما اگر برنگشت ان را نابود
خواهد کرد .حتی اگر در نظام فردی یا اجتماعی کوچک
ما هم در جایی شرک باشد اما ظلم نباشد ،این نظام بقا
پیدا می کند .چون که امید هدایت هست؛ اما اگر شرک
به ظلم در روابط اجتماعی منجر بشود هال کت می اورد.
بنابراین ،اگر کسانی موحد باشند ،اما قیام به عدل
نکنند یا ظلم اجتماعی داشته باشد ،هال کت برای
ایــن چنین اف ــرادی هــم امکان پذیر اســت .بعضی از
اقوامی که هال ک شدند ،مانند قوم شعیب ،در ابتدا در
توحید خدشه نداشتند ،بلکه در روابط اجتماعی ظلم
کردند .روابط اجتماعی ظالمانه ،ان ها را به سمت شرک
و هال کت سوق داد .اغاز حرکت سقوط ان ها در مسیر
هال کت ،به خاطر ظلم در روابط اجتماعی بوده است.
به همین خاطر گفته شده است که حا کمیت با ظلم
باقی نمی ماند .چون عدالت ،زمینه روابط است .اگر این
زمینه از بین رفت و روابط گسسته شد انسانیت انسان از
بین خواهد رفت .اما اگر شرک و کفر باقی باشند ،چون
کفر و شرک در مرتبه اعتقاد هستند ،امکان برگشت
دارند .اما ظلم در مرحله روابط است و بازگشتی ندارد.
این حرف دقیقی است .اگر می خواهید ببینید امتی در
سراشیبی سقوط قرار گرفته است یا خیر ،باید در روابط
اجتماعی ان حکومت ،میزان ظلم و شناخت نسبت
به ظلم را ارزیابی کرد .این نکته مهمی است که حتی
اگر ظلمی هم هست (که نباید باشد) مردم باید حداقل
نسبت به ظلم شناخت داشته و از ان متنفر باشند.
نسبت به ظلم و ظالمین ّ
حساس باشند .این شناخت
و تنفر تاثیر زیادی دارد .هرچند ممکن است طرفداران
حق و عدل همیشه کم بوده باشند اما این کم همیشه
پایدار و متصل است و قطع نمی شود؛ در مقابل ،ظلم
37
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
قطع و وصل دارد .حق همیشه متصل بوده و سیرش بر
اساس همان نظام فطرت است .از این جهت است که
در نهایت ،ظلم نابود می شود اما عدل پابرجا می ماند.
مسیر دستیابی به فرج از طریق عدل
اگر کسی می خواهد به جریان امام زمان؟جع؟ نزدیک
شود ،باید خودش را به ان شاخصه ها متعهد و عامل
کند؛ یعنی عدالت ورزی و ترویج فرهنگ عدالت را در
وجود خودش و اطراف خودش توسعه بدهد .هر چقدر
این شاخصه ها در وجود فرد و اطراف او توسعه پیدا کند
در حقیقت فرج و ظهور شخصی او نزدیک می شود .فرج
دایر مدار این نیست که تنها ظهور موعود محقق شود
بلکه دایر مدار ان است که فرد تکلیفش را انجام داده
باشد .هر کسی اگر تکلیفش را انجام بدهد ان ظهور
برایش محقق می شود .از جمله این تکالیف ،اقامه عدل
ً
و اقامه قسط است .هر فرد اگر این ها را اقامه کرد قطعا
ان حیات ،طهارت ،روزی و ان رابطه محقق می شود.
ً
این یک بحث کامال عملیاتی و کاربردی است که باید
روی ان کار کنیم .نباید به گفتن و شنیدن اکتفا کنیم؛
بلکه باید ببینیم در نظام فکری و عملی چه کاری باید
انجام بدهیم .اگر جنبه های فطری دین را پررنگ کنیم و
خوب نشان بدهیم ،شوق و استحکام درون افراد جامعه
ایجاد می شود .وقتی استحکام ایجاد شد دفاع از دیگر
ارزش هــای دین و بیان سایر احکام ان هم راحت تر و
ساده تر خواهد شد.
عدالت ،تابلوی برافراشته جامعه مهدوی
جامعه امام زمانی ،جامعه ای است که محور و تابلوی
برافراشته اش ،عدالت است .چون اگر یک روز هم به
پایان عالم باقی مانده باشد ان قــدر طول می کشد تا
حضرت خارج شوند و زمین را پر از عدل و داد بکنند.1
این تعبیر خیلی بلندی است .یعنی همه ویژگی هایی
که در روایت امده ،باید محقق شوند تا زمین پر از عدل
-1مجلسی ،محمد باقر( 1403ه.ق) ،بحار االنوار الجامعه ،ج ،51ص .104
38
و داد شود .اینکه عالم پر از قسط و عدل می شود بدین
معنا است که هم فرهنگ و مفهوم عدل بیان می شود و
هم قسط محقق می گردد(یعنی عدالت در جامعه محقق
می شود) .منظور از جور محقق شدن خارجی عمل
ظالمانه است .جور ،اعوجاج بیرونی است؛ یعنی از حد
اعتدال خارج شدن و جدا شدن از صراط و میل پیدا
کردن به بدی ها .اگر این نگاه نسبت به عدالت باشد،
وظیفه ما فریاد زدن عاقالنه نسبت به عدالت است.
تاثیر مبارزه عافیت طلبانه برای تحقق عدالت
در حال حاضر ،خیلی از امثال ما نسبت به مفهوم
عدالت و اجرای ان میل نداریم .این بی میلی ،یک نوع
مریضی است .اگر بی میلی را چه در صحنه عمل و چه
ً
در صحنه گرایش و مفهوم و بینش در نظر بگیریم حتما
باید بدنبال عالج ان حرکت کنیم .اگر این مریضی را
عالج نکنیم به کسی تبدیل می شویم که وقتی امام
زمان می ایند و می خواهند اقامه عدل بکنند ،به ایشان
خواهیم گفت این کار هزینه بردار است .اگر اقامه عدل
از نظر انسان هزینه بردار باشد ،دیگر حاضر نیست برای
ً
ان تالش و جهاد کند .چون قبال جوش وخروشی برای ان
نداشته است .اما اگر کسی جوش وخروش داشت ،اقامه
عدالت مطلوب و محبوبش خواهد بود و به هر قیمتی
حاضر است برای ان هزینه بکند .علت اینکه در زمان
ظهور خیلی از ان کسانی که تا قبل از ان با حضرت
بودند ،از ایشان جدا می شوند بدین خاطر است که
اقامه عدالت هزینه بر خواهد شد .برخی ها خیلی از
این حقایق را به نحو دیگری می دیدند و فکر می کردند.
نمونه چنین جدایی ها و دشمنی ها در زمان پیامبر؟ص؟
به وقوع پیوست .اهل کتاب پیامبر را می شناختند و
می دانستند ایشان خواهند امد .مشخصاتش ایشان
ً
را هم داشتند .اما خود این اهل کتاب بعدا تبدیل به
اینکه عالم پر از قسط و عدل می شود بدین معنا
است که هم فرهنگ و مفهوم عدل بیان می شود و
هم قسط محقق می گردد؛ یعنی عدالت در جامعه
محقق می شود.
مصادیق متنوع عدالت طلبی
عدالت طلبی فقط در برابر ظلم مــادی و اقتصادی
نیست .در برابر ظلم فرهنگی نیز هست .در برابر ظلم
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
اولین کسانی شدند که مقابل حضرت ایستادند .چون
خالف میلشان عمل شد .چون اهدافشان با اهداف
حضرت هیچ تطابق و همسانی نداشت .برای ما هم
چنین حالتی متصور و ممکن خواهد بود.
گاهی انسان مفهوم عدالت را غلط می فهمد .اعوجاج
این گونه است .خوارج در مقابل امام علی؟ع؟ ایستادند
چون حضرت را از عدالت خارج می دیدند .خطر اینکه
مفهوم عدالت تغییر کند بسیار جدی تر است .در نتیجه،
فهمیدن حقیقت مفهوم عدالت و بعد عمل کردن به
ان جزو کار های سخت اســت .معلوم نیست اگر ما
امروز منتظر بودیم ،فردا هم جزو همراهان باشیم .چه
کسانی در جریان امام حسین؟ع؟ در مقابل حضرت
ایستادند؟ ایا لشکری از شام امد؟ لشکر از کجا تامین
شد؟ چه کسانی حضرت را دعوت کرده بودند؟ ّ
حر یا
زهیر در محاجه با دشمنان امام می گفتند :شما امام
را دعوت کردید و نامه نوشتید .اگر ما از االن در وجود
خودمان ان ارزش ها و همسان گرایی ها را اغاز نکنیم،
این روحیه تبدیل به عادت می شود .اگر عدالت طلبی
را که یکی از شاخصه های اصلی ما است در وجودمان
محقق نکنیم ،وجودمان اتش نگیرد و حرکت نکنیم و داد
نزنیم و فریاد نزنیم ،این روحیه کم کم عادی می شود .رو به
مرض و عادت می رود و مریضی ،مزمن و کهنه می شود.
به مفاهیم هم هست .اینکه مفهومی به غلط شناخته
شود ،خودش نوعی ظلم است .برخی اوقــات باید از
این بحث ها ترسید .به طور مثال ،نحوه فریاد زدن امام
َ ُ َ
المرتجی
سجاد؟ع؟ را در دعای ندبه در نظر بگیرید« :این
ُ
َ َ
دوان» این یک فریاد است؛ یعنی من جور
ِل ِازالهِ الج ِور َ و الع ِ
و عدوان را می فهمم و از ان ناراحت هستم .کجاست
ان کسی که ما امید داریم بیاید و این ها را بردارد .یعنی
می فهمم ،ناراحت هستم و دنبال راهکار می گردم.
دنبال نجات دهنده هستم .اگر ما این فرازهای دعا را
ً
بخوانیم ولی تبدیل به فریاد در وجودمان نشود و واقعا
از جور و ظلم و عدوان ناالن نشویم ان وقت می بینیم که
در یمن ،در سوریه ،در عراق و در افغانستان چه خواهد
شد .اگر انسان نسبت به این ها بی تفاوت یا کم تفاوت
باشد خطرنا ک است .وقتی دعای ندبه می خوانیم در
واقع تمرین رفع مرض می کنیم .تمرین رفع ان مرضی
که در وجودمان به عــادت تبدیل شده اســت .مرض
ان است که نسبت به جور و عدوان بی تفاوت باشیم.
دعای ندبه ما را بیدار می کند که باید داد و فریاد بزنیم.
نباید بی تفاوت باشیم.
َ ْ َ ْ ُ َ ُّ َ
ْ
داب ِر
در َفراز دیگری از دعا می گوییم« :این المعد ِلقط ِع ِ
َّ
الظل َمهِ » کجاست ان کسی که می خواهد بیاید و از ریشه
و ُبن پشت این ها را قطع کند؟ حضرت حجت نمی ایند
که فقط با ظلم مبارزه کنند بلکه می خواهند دابر ظلمه
را از بین ببرند .این تعبیر بسیار زیباست؛ یعنی مقصد
فقط مبارزه با ظلم و ظالم نیست بلکه هدف منتظران
واقعی ریشه کنی ظلم است .این ریشه کن کردن ظلم
هــدف بسیار بلندی اســت .ا گــر کسی در ارتباطات
بیرونی و بین المللی پیشتاز باشد ان وقت ارزشمندی
این مفاهیم را به عینه مشاهده خواهد کرد .ما االن در
دایره داخلی کشورمان خیلی به ارزشمند بودن این نگاه
المللی
باور نداریم اما مبارزه با ظلم و بی عدالتی نگاه بین
ِ
دین است .مرز های اولی است که دین می تواند با بقیه
خودش را ارتباط داده و افراد را جذب کند .از این نقاط،
ورود به دین داری محقق می شود .این ها ابواب دین داری
هستند .این ها جاذبه ها و تابلو های دین هستند.
39
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
محمدصادق تراب زاده جهرمی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
torabzadeh1404@gmail.com
پیشرفتعدالت محور
در زمینجمهوری
اسالمیایران
گذری در اندیشه حضرت ایت اهلل خامنه ای؟دم؟
پیرامون مفاهیم پیشرفت ،عدالت و افت ارتجاع
مسئله اول :نسبت پیشرفت و عدالت
کشور نیازمند پیشرفت است و پیشرفت حقیقی بدون
عدالت نه مطلوب و نه ممکن خواهد بود (.)1387/06/02
پس پیشرفت باید در سایه عدالت اجتماعی انجام گیرد
( .)1384/02/18اصل قضیه این است که اگر ما کم
داشته باشیم ،اما عادالنه عمل کنیم ،به مراتب ترجیح
دارد بر این که زیــاد داشته باشیم و غیرعادالنه عمل
کنیم .هدف ،زیاد داشتن نیست .هدف ،عدل است
( .)1371/10/17به عبارت دیگر ،عدالت خود معیار
شناخت پیشرفت حقیقی (در کلیت پیشرفت) است
و عدالت و پیشرفت در کالن خود ،از هم جدا نیستند.
رشد اندک ولی عادالنه بهتر از رشد بسیار ناعادالنه
است .چراکه امکانات و ثروت نباید به گروه یا عده ای
عدالت بدون پیشرفت مطلوب
خاص منحصر شود .نه
ِ
است ،نه پیشرفت بدون عدالت .عدالت بدون پیشرفت
یعنی برابری در عقب ماندگی ،برابری در فقر ...پیشرفت
بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی کنیم؛ پیشرفت،
همراه با عدالت .باید فواصل طبقاتی کم بشود .باید
ان کسانی که برای تحرک استعداد دارند ،فرصت های
برابر دریافت کنند؛ اگر کسی تنبلی کرد ،تنبلی اش به
گردن خودش ( .)1387/01/01البته این نوع پیشرفت،
40
نیازمند الگوست ( .)1388/08/16درعین حال ،می توان
در محورهایی شاهد پیشرفت بود اما در کالن جامعه،
ممکن است ان چنان که باید عدالت اجتماعی محقق
نشده باشد .این نکته در مقام تخطئه پیشرفت ها در
برخی محورها نیست بلکه نا کافی بــودن ان هــا برای
عدالت اجتماعی مطلوب را گوشزد می کند .معناى
عدالت اجتماعى این نیست که ما از پیشرفت های
بخش پیشرفته کم کنیم؛ نه ،باید کمک های خود را به
بخش عقب افتاده بیشتر کنیم تا بتواند پیشرفت کند
( .)1384/02/11این تحلیل متفاوت از تحلیلی است
ً
که عدالت و پیشرفت را واقعا از هم جدا کرده و قائل
به تقدم توسعه بر عدالت و محدود ساختن عدالت به
توزیع ثروت است .در حقیقت ،عدالت اجتماعی در
نقطه نهایی خود ،عبارت است از پیشرفت در همه
محورها اما به صورت متعادل« .عدالت» هدف است
و رشد و توسعه مقدمه عدالت است .ان روزی که در
کشور عدالت اجتماعی نباشد ،اگر بتوانیم باید ان روز را
تحمل نکنیم ( .)1374/06/08همچنین مخالف نگاهی
است که عدم پیشرفت در برخی موارد را به منزله عدم
پیشرفت کلی و عدم تحقق عدالت اجتماعی می داند.
برای فهم بهتر عبارت «پیشرفت و عدالت» در عین
اینکه الزم است چیستی عدالت را بدانیم ،الزم است
تا پیشرفت را هم معنا کنیم .بهترین راه برای فهم معنای
پیشرفت در عبارت «پیشرفت و عدالت» ،مراجعه به
واضع این عبارت است (:)1396/11/29
پیشرفت ،مردم پایه اســت .در دوران طاغوت ،چون
مــردم نقش افرین نیستند پس پیشرفتی نیست .این
حرف تابع یک نظریه در باب پیشرفت است :وقتی
مــردم ،اصل شدند و در همه زمینه ها ،مردم ساالری
حا کم شد (نه فقط نظام سیاسی) ،انگاه ظرفیت ها و
استعدادهای عظیم مردمی ،پرورش و بروز می یابند.
پیشرفت واقعی باید برخاسته از اراده مــردم باشد و
اراده مردم باید منطبق بر مسیر حق .اثر مردم ساالری،
احیاء ملت و امکان بروز استعدادهای ملت است.
نتیجه این بروز استعدادها ،پیشرفت است .پس به
میزان مردم ساالری و مردمی شدن امور جامعه ،امکان
پیشرفت نیز فراهم شده است .در این نگاه ،انسان ها،
اصل هستند .اما طاغوت چون کرامت انسانی را نابود
می کند ،اعتمادبه نفس و به تبع امکان پیشرفت را از
ملت ها می گیرد .مهم ترین کار اصولی ای که انقالب
کرده است ،تبدیل نظام طاغوت ساالر به نظام مردم ساالر
است؛ این مهم ترین کاری است که انقالب کرده است؛
ان هم با الهام از تعالیم اسالمی ...مردم ساالری یعنی
مردم را در همه ی امور زندگی ،صاحب رای و صاحب
تدبیر و صاحب تصمیم قرار دادن .مردم ساالری فقط
در ادار ه سیاسی کشور نیست ،در خدمات شهر و روستا
است؛ در زنده کردن روحیه ی کارهای بزرگ در کشور
است .در پرورش و ُبروز استعدادهای مردمی[ ،یعنی]
ظرفیت های انسانی کشور است.
ً
پیشرفت اساسا یعنی «رشد جرم موثر انقالبی» که
ترکیبی مادی-معنوی دارد.
پس از فهم نظریه پیشرفت ،سوال ان است که ذات
ً
پیشرفت چیست؟ پیشرفت اساسا یعنی «رشد جرم
موثر انقالبی» که ترکیبی مادی-معنوی دارد (پیشرفت
دو ساحتی و نه دو بخشی اســت :مــادی و معنوی.
تعادل در این پیشرفت ها نیز دارای اهمیت و نشان از
پیشرفت عادالنه است) .جوهره پیشرفت ،انسان هایی
انقالبی هستند که توان برداشتن بار انقالب اسالمی در
گستره جغرافیایی و مسئولیت تاریخی در میان اعصار
را پذیرفته اند .پیشرفت این است که یک کشور ،یک
ّ
ملت ،با توان خود ،با اراده ی خود ،با تصمیم خود ،با
ّ
دانش خود ،با ظرفیت خود ،خودش را به صفوف مقدم
برساند؛ این پیشرفت است و این در کشور ما بحمداهلل
ّ
اتفاق افتاده است .در واقع معیار پیشرفت ما ،انسان ها
هستند و نتیجه پیشرفت ،تغییر در وضعیت فعلی (بالقوه)
یا اتی (بالفعل) است .ازانجا که «عدالت ،معنویت و
عقالنیت» سه وجه یک امر واحدند ،پیشرفت و عدالت
برای انقالب و نظام اسالمی ،رشد این انسان هاست که
به تبع ،ظهورات پیشرفت یا همان ظهور خارجی ان ها
در وضعیت جاری یا اتی کشور مشاهده شده یا خواهد
شد .این نگاه در امتداد همان معنایی از انتظار برای
ظهور است که انتظار را سازنده می داند نه تخریب گر
یا منفعل .ظهور در فلسفه تاریخ ما نه به خاطر تغییر در
وضعیت خارجی اجتماع بلکه به علت کفایت تحقق در
جرم موثر اماده ظهور است .عدالت اجتماعی نیز که در
پی این ظهور تحقق می یابد ،مبتنی بر میزان تحقق این
جرم موثر است .پس به میزانی که این نوع انقالبی گری
و ادم سازی تحقق یابد ،پیشرفت حاصل می شود و اگر
در همه محورها چنین شود ،تعادل در پیشرفت ،ما را به
سمت جامعه قبل از ظهور رهنمون می سازد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
مسئله دوم :معنای پیشرفت و شاخص
سنجش ان؛ نقش انقالب اسالمی
41
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
مسئله سوم :عدالت
عدالت اجتماعی ناظر به حیات اجتماعی انسان و با
هدف رسیدن به توحید تعریف شده است .دراین بین،
دین و حا کمیت والیت الهی مهم ترین عوامل تحقق
عدالت اجتماعی هستند .به عبارت دیگر ،عدالت
اجتماعی بعد از توحید مهم ترین رسالت دین بوده
و سازوکار ان اطاعت از حکومت والیت الهی است.
الگوی کامل این استقرار ،حکومت امیرالمومنین؟ع؟
هست و نهایت این استقرار را می توان در حکومت
عدل مهدوی جستجو کرد .به هر نسبت که والیت از
سوی مردم بیشتر مورد پذیرش ،اطاعت و نصرت قرار
گیرد ،شرایط حرکت به سمت جامعه عادالنه توحیدی
نیز بیشتر فراهم می شود .تذکر ،تقوا و اخالق (عدالت
فردی) بستر پذیرش و اطاعت از والیت هستند .بدون
تقوا یا همان عدالت انسانی در سطح فردی ،امکان
رسیدن به عدالت اجتماعی وجود ندارد .انسان بی تقوا،
بی اخالق ،دور از معنویت و ظالم هرگز نمی تواند عدالت
را در سطح اجتماعی محقق سازد .این تقوا و ظلم ستیزی
در جامعه باید همیشگی و همگانی باشد .اگر اعتقاد
به مبدا و معاد نباشد ،عدالت امری سربار ،تحمیلی و
اجباری خواهد بود.
عــدالــت ،معنویت و عقالنیت بــه ص ــورت وثیقی
درهم تنیده اند .عدالت بدون معنویت ،ظاهرسازی و
ریاکاری است که پوچ و بی محتوا خواهد بود .این عنصر،
خاستگاه ،روح حرکت و غایت اقامه عدالت است .از
سوی دیگر معنویت بدون عدالت نیز معنویتی بی معنا
42
است .توجه به عنصر جهاد و مبارزه با ظلم در عمق
معنویت دینی نهفته است .عدالت بدون عقالنیت نیز
عدالت را به ضد خود تبدیل می کند .تحلیل عدالت
ً
صرفا در دستگاه محاسبات دینی ،عقالنی خواهد بود.
عقالنیت نرم افزار حرکت و ابزار مصداق یابی عدالت
و طراحی بهترین شیوه تحقق ان است .شتاب زدگی
و محافظه کاری ،دو افــت عدالت و نافی عقالنیت
هستند .در حقیقت ،معنویت و عقالنیت در ذات
عدالت نهفته اند .انبیاء و اولیای الهی مصداق تام
عدالت خواهی حقیقی و جمع بین عدالت ،معنویت
و عقالنیت هستند.
جمهوری اسالمی ایــران درصــورتـی کــه بخواهد نظام
حکومتی ذیل والیت الهی باشد باید به سمت اقامه
عدالت اجتماعی حرکت کند .هدفش ،اقامه عدالت
اجتماعی است و بدون عدالت حرفی برای گفتن نخواهد
داشت .ثمره این حرکت ،تحقق همه ارزش های اصیل
انسانی از جمله پیشرفت و کارامدی واقعی جمهوری
اسالمی ایران بر محور عدل و به تبع صدور اسالم از مسیر
ارائه الگوی واقعی جامعه و حکومت عادالنه است.
به طور حتم ،حرکت در این مسیر دشمنانی خواهد
داشــت .ازای ـن رو جهاد و مبارزه با استکبار به عنوان
بزرگ ترین دشمن برقراری عدالت ،یکی از سرفصل های
جمهوری اسالمی ایران درصورتی که بخواهد نظام
حکومتی ذیل والیت الهی باشد باید به سمت اقامه
عدالت اجتماعی حرکت کند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
مهم ماموریت های نظام اسالمی خواهد بود .در دوران
کنونی ،امریکا مصداق تام استکبار ،سردمدار جبهه
باطل و ضد عدالت است.
باید متذکر شد که عدالت متفاوت از عدالت اجتماعی
است و درعین حال دارای حالت صفر و یک نیست.
حالتی خاص از عدالت است که وقتی ارکان سه گانه
سیاست و اداره ،فرهنگ و روابط اجتماعی-اقتصادی
در یک تعادل و انسجام قــرار گیرند ،قسط یا همان
عدالت اجتماعی رقم خواهد خورد .پیشرفت در هر
ً
رکن ،لزوما عدالت اجتماعی را محقق نمی کند .اما اگر
پیشرفت در انسان سازی تراز عدالت اجتماعی باشد،
پیشرفت های خرد در مسیر پیشرفت کالن یعنی تحقق
عدالت اجتماعی خواهد بود.
مسئله چهارم :ارتجاع افت تحقق پیشرفت و عدالت
ً
مهم ترین افت انقالب اسالمی که قطعا مانع تحقق
پیشرفت و عدالت خواهد شد« ،ارتجاع» است .یعنی
ّ
این حرکتی که انقالب شروع کرده بود و ملت داشتند در
این مسیر با نیروی انقالبی و با سرعت حرکت می کردند،
در یک جاهایی سست بشوند ،بعد متوقف بشوند،
بعد برگردند؛ این ارتجاع است؛ ارتجاع یعنی برگشت.
اثر ارتجاع ،تضعیف همین جرم موثر در اندیشه ها و
عقاید و رفتار ان هاست .عناصر ارتجاع عبارت اند
ً
مهم ترین افت انقالب اسالمی که قطعا مانع تحقق
پیشرفت و عدالت خواهد شد« ،ارتجاع» است.
از :اشرافی گری و امتیاز طلبی مسئوالن؛ بی مباالتی
به بیت المال؛ تغییر توجه از ضعفا و مستضعفین به
مرفهین و زیاده خواهان؛ تغییر تکیه و امید به مردم به
سمت خارجی ها .این عناصر ،ریل و مسیر انقالب را
تغییر می دهد .این ها حرکت های ضدانقالبی است.
انچه به عنوان عناصر ارتـجــاع محسوب می شود در
حقیقت ،عناصر مخرب رکن سیاست و اداره عادالنه
در فضای عدالت اجتماعی است .باید متوجه بود که
رکن سیاست و اداره عدالت اجتماعی که همان نظام
حکمرانانه والیت سیاسی عادل است ،اگر به انحطاط
رود ،امکان تغییر رکن فرهنگی-اجتماعی و رکن اقتصادی
به سوی تحقق جامعه عادالنه نیز تضعیف می شود.
بنابراین پس از انقالب اسالمی و تشکیل نظام اسالمی،
اکنون در پیچ تاریخی دولت سازی اسالمی یا همان
دولت عادل و تقویت نظام حکمرانانه والیت سیاسی
هستیم .عبور از این مرحله ،امکان ورود به جامعه سازی
عادالنه را فراهم می اورد که مقدمه تمدن سازی اسالمی
و شکل گیری جامعه قبل از ظهور است .ارتجاع ،اکنون
بزرگ ترین افت در ساخت نظام حکمرانانه در جهت
تحقق عدالت اجتماعی است.
پی نوشت:
* مطالب دارای تاریخ ،نقل قول مستقیم از سخنرانی های مقام معظم رهبری هستند.
* این یادداشت برگرفته از کتاب «فهم جوهره اندیشه حضرت ایت اهلل خامنه ای؟دم؟
در عرصه عدالت» ،1396 ،نشر دانشگاه امام صادق؟ع؟ است.
43
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
دکتر محمد نعمتی
استادیار دانشکده معارف اسالمی و اقتصاد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالتپیچیدهاسالمی
در اقتصاد اسالمی جستجوی کشف نقطه ای ارشمیدسی
برای عدالت راهی خطاست که پیمودن ان حاصلی ندارد.
چرا در دانش اقتصاد و علوم اجتماعی به نظریه ای در
خصوص عدالت نیاز دار یــم؟ اگر به دنبال جامعه و
فضایی از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی هستیم
که همه اعمال ،رفتار ها و سیاست ها بر اساس عدالت
جامعه عادالنه
اقتصاد (دانــش اداره جامعه)
باشد؛
ِ
ِ
چیست و چه ویژگی هایی دارد؟ عدالتی که هدف
ارسال رسل برای هدایت َبشر است چیست؟
َ َ ْ
ْ
ْ ْ
َ ْ
ََ َ ْ
یزانَ
تاب و ال ِم
ت َو ان َزلنا َم َع ُه ُم ال ِک
لق ْد ا ْر َسلنا ُر ُسلنا ِبال َب ِ ّینا
ْ
َ ُ َ َّ
الن ُاس ِبال ِق ْس ِط (سوره مبارکه حدید ،ایه )25
ِلیقوم
در جایی ندیده ایم نویسند ه و اندیشمندی مخالف عدالت
باشد .زیبایی عدالت و زشتی هر انچه مقابل عدالت
هست احساس و درکی مشترک بین همه انسان هاست،
اما همین احساس درونی ،هنگامی که در قالب نظریات
برای تبیین چیستی ان و ارائه معیار تمییز اعمال عادالنه
از غیرعادالنه مطرح می شود نشان می دهد که این لفظ در
حد یک مشترک لفظی میان ابناء بشر است .نمونه ای از
این نظریات را که جریانی پررنگ در مغرب زمین هستند
در نظریات نتیجه گرا ،تکلیف گرا و فضیلت گرا می توان
مورد مطالعه و تامل قرارداد .در این نوشته تالش خواهیم
کرد چیستی عدالت (نظریه عدالت) در منظومه اندیشه
اسالمی ،در دانش اقتصاد ،را بر مبنای تصوری که از
ن (مفروض
دانش اقتصاد اسالمی و ماهیت نظریه های ا
این متن هستند) داریم ،به بحث بگذاریم.
44
در نگاه من ماهیت نظریات در اقتصاد اسالمی ارائه
سازوکارهایی جهت بهره مندی عادالنه جامعه از امکانات
و یا انــواع خیرات و مواهب ان است .این سازوکارها
همان چارچوب تعامالت اجتماعی ما انسان هاست.
ما انسان هایی که به ضرورت هرکداممان در یک حوزه
مشغول به کار هستیم (صنعت و معدن ،کشاورزی،
بخش خدمات ،پزشکی و سالمت ،قضاوت ،تدریس،
دفاع و امنیت و .)...با این تلقی از علوم اجتماعی،
عالمان اجتماعی به نوعی بسته هایی از حقوق (قاعده
تعامل) متناسب با خیرات و مواهب را در جایگاه
حکمرانی جامعه ،ارائه می نمایند.
این حقوق نیز به مانند حقوق و تکالیف فردی ما فقط
در صــورت استناد به شرع می تواند بــرای ما حجیت
داشته باشد تا زندگی خود را بر اساس ان سامان دهیم.
به عبارتی دیگر علوم اجتماعی سبک زندگی کنشگران
و فعاالن اجتماعی و اقتصادی را مشخص می کند؛ به
دیگر سخن جایگاه و نوع و مقدار و چگونگی بهره مندی
احاد جامعه از خیرات و مواهب موجود در جامعه را
مشخص می نماید.
حجیت اعمال و سیاست ها مفهومی کلیدی در این اندیشه
است .اگر چنین باوری به دانش اقتصاد اسالمی وجود
داشته باشد ،و اگر نظریه های اقتصاد اسالمی ماهیتی
این چنینی داشته باشند (به مانند همه دیگر نظریات
همه نظریات و احکام فقهی در حوزه های مختلف
اقتصادی ،خود عادالنه هستند به این اعتبار که برای
فقیه محرز شده است نظر شارع همان احکام هستند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
اقتصادی سایر مکاتب و ادیان) که برای انسان حجیت
داشته باشند ،ایا خارج از همین نظریات معیاری دیگر
برای درستی یا نادرستی (در اقتصاد اسالمی مطابقت با
نظر شارع درستی یا نادرستی را تعیین می نماید) می تواند
وجود داشته باشد؟ اگر وجود داشته باشد (که البته ،از
نگاه من ،وجود ندارد) پس چه نیازی به بیان شارع در
تبیین احکام مختلف اقتصادی و اجتماعی است؟
به عنوان مثال احکام مفصل ارث در اقتصاد اسالمی را
به عنوان یک رابطه اقتصادی در انتقال ثروت از یک نسل
خانوادگی به نسلی دیگر در نظر بگیرید .سوال :معیار
انتقال و توزیع ثروت از نسلی به نسل دیگر چیست؟
«انــســان اقتصادی» به تعداد نـظــر یـه پــردازان ،معیار و
نظریه ارائه کرده و خواهد کرد و همه این انسان های
ً
اقتصادی قطعا معیارها و نظریات خود را «عین» عدالت
می دانند؛ اما ایا در اقتصاد اسالمی برای این نظریه شارع
و احکامی که محرز است از سوی او صادر شده ،انسان
اقتصادی می تواند معیاری تعیین کند و درصورتی که
این احکام با معیارهای وی منطبق نبود ،حکم به ابطال
و رد ان ها نماید؟
البته ما اذعان و باور داریم که احکام اقتصادی شارع
ً
(خروجی مکانیسم اجتهاد احکام اجتماعی) حتما
دارای علت و حکمت هست ،اما باید توجه داشت که
علت ها و حکمت های همه احکام اقتصادی برای ما
بازگو نشده است و البته اگر در مواردی علت ذکر شود
ً
قطعا بر اساس نظر شارع همین علت می تواند مناطی
برای استخراج احکامی در مسائل مشابه باشد.
بنابراین با این نگاه به دانش اقتصاد اسالمی و بر مبنای
روش استخراج ان از منابع دانش و معرفت (ثقلین پیامبر
رحمت که درود خدا بر او و خاندانش باد) ،مشخص
می شود که نظری ه عدالتی به مانند انچه در فلسفه اخالق
غرب مطرح است ،در اقتصاد اسالمی هیچ کاربردی
ندارد .اقتصاد متعارف و انسان اقتصادی ان ناچارند
با توسل به یک اصل بخواهند معیاری بــرای سامان
دادن امور در همه ساحت های اقتصادی و اجتماعی
ارائه نمایند (که ما ان را ناشی از ضعف انسان و عدم
توانایی ان برای تدبیر امور اقتصادی خود و جامعه اش
می دانیم) ،اما به نظر می رسد در اقتصاد اسالمی چنین
اصلی نه وجود داشته و نه وجود دارد :اقتصاد اسالمی
منظومه ای از نظریات هست که درستی و نادرستی
(بخوانید عقالیی بودن و عقالیی نبودن یا عادالنه بودن
یا عادالنه نبودن) ان ها را ما به کمک منابع معرفتی خود
متوجه می شویم؛ که اگر نیازی به این منابع معرفتی
نبود و عقل انسانی خود توان تدبیر حیات اقتصادی و
اجتماعی خود را داشت ،چه نیازی به ارسال خاتم و
تحمل مرارت هایی که بر ایشان ،اهل بیت؟مهع؟ و عالمان
و فقیهان دین طی سالیان متمادی وارد شده است ،بود؟
بنابراین پاسخ ما به این سوال که چرا با وجود این که
نظریه عدالت در مغرب زمین این قدر مــورد بحث و
بررسی قرار می گیرد و برخی حتی فیلسوف عدالت نام
می گیرند ،در حوزه اسالمی و در میان فقیهان ،به ویژه در
حوزه اقتصادی و اجتماعی ،چنین نظریه پرداز ی هایی
برای عدالت ،به مانند انچه کانت ،میل ،رالز و ...انجام
داده انــد ،مشاهده نمی شود؟ این هست :عدالت در
فقیه اقتصاددان
اقتصاد اسالمی یک اصل نیست که ِ
بخواهد ان را مبنای استخراج و کشف نظریه خود
قرار دهد ،همه نظریات و احکام فقهی در حوزه های
مختلف اقتصادی ،خود عادالنه هستند به این اعتبار
که برای فقیه محرز شده است نظر شارع همان احکام
هستند .احکام مالکیت منابع طبیعی ،احکام پول،
احکام مالیات های اسالمی ،احکام گسترده معامالت
اقتصادی در فضای تولید و مصرف ،احکام مفصل و
دقیق ارث ،احکام حکومت داری و ...موضوع بیش از
هزار سال تحقیق و پژوهش بزرگانی بوده است که همه
تالش ان ها مصروف استخراج احکام الهی جهت تدبیر
و تنظیم اقتصاد جامعه اسالمی و تحقق مدینه عادله
بوده و هست .مدینه عادالنه در اقتصاد اسالمی مدینه ای
هست که در ان اساس تعامل انسان ها با یکدیگر بر
اساس تعالیم الهی باشد که در غیر این صورت فرقی
با جامعه عادالنه غربی نخواهد داشت.
45
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
46
بر این اساس عدالت اقتصادی در حوزه ها و موضوعات
مختلف به صورت احکام مختلف ظهور می یابد و البته
در حوزه های مختلف ،معیارهای متفاوت خواهد داشت.
نه برابری ،نه تساوی ،نه نیاز ،نه ازادی ،نه حداکثر فایده
فایده گرایان ،نه شایستگی و نه( ...گذشته از ابهام هایی
که در خود همین مفاهیم هست) به تنهایی نمی توانند
مــا ک تشخیص درســت از نادرست بــرای ما باشد.
حوزه های مختلف معیارهای متفاوت خواهد داشت؛
برخی از این معیارها را ممکن است ما کشف نماییم
و یا ممکن است خود شارع برای ما گفته باشد و البته
در بسیاری از مــوارد عقل ما (انسان) عاجز از درک و
تشخیص معیار نهفته در بیان احکام اقتصادی هست.
و حرف پایانی این که در اقتصاد اسالمی به دنبال کشف
نقطه ای ارشمیدسی (بیان نظریه عدالت در قالب
یک اصــل) بــودن ،به مانند نظریات عدالت فایده گرا
و تکلیف گرای غرب ،راهی خطاست که پیمودن ان
حاصلی ندارد .همه دعوت شارع مقدس به اقامه عدل
و پیروی از عدالت ،دعوت به ساختن حیات انسان بر
اساس نظریه ها و احکامی هست که از سوی شارع برای
همه ساحت های زندگی اقتصادی و اجتماعی وی ارائه
شده است .فقه به معنای موسع ان (فقه فردی و فقه
تعامالت اجتماعی یا همان علوم اجتماعی متعارف)
و روش ان متکفل تعیین این سبک زندگی اقتصادی
است؛ به همین اعتبار نظریه پرداز در اقتصاد اسالمی
فقیه متجزی در اقتصاد هست که مسلط به روش
اجتهاد باشد.
یادداشت را با نقل قولی از حضرت ایت اهلل جوادی املی
در تایید این نظریه از عدالت به پایان می برم:
«...ض ــرورت وحی و نبوت بــرای جهاتی است که به
برخی از ان ها اشاره می شود .زندگی جامعه بشری خواه
در محدوده محلی و خواه در قلمرو منطقه ای و خواه در
حوزه بین المللی ،نیازمند قوانین مصوب است و بدون
ان ،هرج ومرج ویرانگر است که قران مجید درباره گروه
مبتالی به ان ،چنین فرمود« :بل کذبوا بالحق لما
جاءهم فهم فی امر مریج» (سوره مبارکه ق ،ایه .)5هر
قانون علمی و مورد احترام اندیشوران ،دارای سه عنصر
محوری است :اول؛ مواد روشن و مبسوط حقوقی .دوم؛
مبانی علمی که حقوق دان ،مواد حقوقی را از ان مبانی
تخریج می کند .سوم؛ منابع متقن که مبانی یاد شده،
از ان ها استنباط می شود و با فقدان هر کدام از این سه
عنصر محوری ،قانون قابل اجرا محقق نخواهد شد .انچه
مایه جرئت قانون گذاری حقوق دانان می شود این است
که انان موارد نیاز جامعه را از نزدیک بررسی می کنند و
مبانی حقوقی فراوانی را مورد مطالعه قرار می دهند ـ مانند
عدالت ،استقالل ،ازادی ،امنیت ،رعایت امانت ،تعهد
و احترام متقابل و نظایر ان که مبنای بسیاری از مواد
حقوقی اند ـ انگاه درصدد استخراج مواد حقوقی از مبانی
یادشده برمی ایند ،درحالی که گرچه مفاهیم مبانی یاد
ً
ً
شده کامال روشن است مثال معنای عدل ،وضع هر چیزی
و هر شخصی در جای خود است اما حقایق ان مبانی،
ً
کامال مجهول ،مبهم و مستور است ،زیرا نه جای اشیای
جهان به خوبی معلوم است و نه جای اشخاص با دلیل
قاطع ،معین می باشد و با مجهول بودن حقیقت مبنا،
تدوین مواد حقوقی معقول و مقبول ،ممکن نیست .لذا
باید مبانی یادشده ،از منابع وحیانی هماهنگ با عقل
برهانی استنباط شود.
ّسر نیاز به منبع اسمانی ان است که تنها خداوند از
حقیقت عدل واقعی ا گاه است ،زیرا خالق اشیاء و
اشخاص ،منزل هر شیء و منزلت هر شخص مانند
زن ،مرد ،کودک ،نوجوان ،جوان ،میانسال وکهنسال را
به خوبی می داند و از کیفیت قرار دادن ان ها در جای
مناسب خــود باخبر اســت و با نــازل نمودن کتاب و
فرستادن مفسر و مبلغ و مجری به نام پیامبر؟ص؟ حقیقت
عدل را همانند حقیقت استقالل ،ازادی و نظایر این ها
تبیین می نماید و این مطلب ،نموداری از اثار دفائن
عقول است که از مهم ترین ره اورد پیامبران است»]1[ .
پی نوشت
[ .]1جوادی املی ،عبداهلل .پیام به مسابقات بین المللی قران 1390تهران
عدالت اقتصادی در حوزه ها و موضوعات مختلف
به صورت احکام مختلف ظهور می یابد و البته در
حوزه های مختلف ،معیارهای متفاوت خواهد داشت.
عدالتاجتماعیبه مثابه
فقهترتیباتاجتماعی
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
دکتر مهدی موحدی بکنظر
پژوهشگر حوزه طراحی سازوکارها و نهادهای اقتصادی مرکز رشد
دانش اموخته دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق؟ع؟
movahedi1@gmail.com
فقه جهت پاسخ به پرسش کدام معیار برای مالکیت
درست است باید کارکرد دانش های سه گانه فلسفه
حقوق ،فلسفه اخالق و عدالت را ایفا کند
نکته ّاول :موضوع عدالت [اجتماعی]؛ ّ
اتصاف افعال
و اعمال انسانی [در تعامالت و ترتیبات اجتماعی]
ّ
مــوضــوع عــدالــت ،اتــصــاف بایستگی یــا نابایستگی
افعال معطوف به اراده است؛ افعالی که می توان ان ها
ِ
را به صفاتی چــون عقالنی ،روا ،بجا ،بحق ،خوب،
درست ،اخالقی ،بایسته ،شایسته ،مقبول و معقول و
یا به صفاتی متضاد انچه گفته شد ّمتصف ساخت.
این صفت می تواند صفت فعل بار ی تعالی باشد یا
صفتی ناظر به افعال انسانی؛ اما نکته مهم اینجاست
ّ
که اتصاف چنین صفاتی به افعال و اعمال منوط به
شناخت حق است تا با ّ
تبعیت از ان ،فعل و عملی
را اخالقی و عادالنه و با عدول از ان ،فعل و عملی را
غیراخالقی و ناعادالنه خطاب کنیم .ازای ـن رو تعبیر
َ َ ْ
ْ
ِ«ا ّن ا ّلل َه َیا ُم ُر ِبال َع ْدل»[ ]1فرمان به عدم عدول از حق
ْ ْ
است .برای مثال عدم عدول از حق در نوشتن «ل َیک ُت ْب
ُ
ْ ْ
َب ْی َنک ْم کا ِت ٌب ِبال َعدل»[ ،]2عدم عدول از حق در امالء
َْ ْ
ْ
کردن« :فل ُی ْم ِلل َو ِل ُّی ُه ِبال َع ْدل» [ ،]3عدم عدول از حق در
ْ
َ ُ
«انت ْحک ُموا ِب َال َع ْدل»[ ]4و یا عدم عدول
داوری کردن:
ْ
َ
از حق در برقراری صلح«:فا ْص ِل ُحوا َب ْی َن ُهما ِبال َع ْدل»[.]5
ّ
این نگاه ،مترادف همان تلقی عام از عدالت در بیان
َّ
َّ
ُ
یء
ق َحقهُ» و َ«و ْض ُع الش ِ
ی َح ٍ
ل ِذ
عباراتی چون ِ«ا ْع َط ُاء ک ِ
فِی َم ْو ِض ِعه» است؛ یعنی شناخت حق و عدم عدول از
اعطای حق به صاحب حق .در نتیجه تعابیری چون
«اعد ُلوا»«َ ،ت ْعد ُلوا» و َ«ی ْعد ُل َ
ْ
ون» نیز نظر به تبعیت فاعل و
ِ
ِ
ِ
َ َ ْ َ َّ ُْ
عامل از حق یاَ عدم عدول از حق دارند« :و لا یج ِرمنکم
َ ُ َ
ُ
َّ َ ُ
ََ ُ َ
َ
کان
ان ق ْو ٍم َعلى الا ت ْع ِدلوا ْاع ِدل َوا»[« ،]6ف ْاع ِدلوا َو ل ْو
شن
ُ
َ
ََْ ّ
طیعوا ا ْن َت ْ
ذا ُق ْربى» [«َ ،]7و ل ْن َت ْس َت ُ
ساء»[،]8
الن
ن
ی
ب
وا
ل
د
ع
ِ
ِ
َ َ َّ
َ َ ُ
ْ
ُ ٌ
َ
«فلا تت ِب ُعوا ال َهوى ا ْن ت ْع ِدلوا»[«َ ،]9و ِم ْن ق ْو ِم ُموسى ُا َّمه
ٌ
ََْ
ون ب ْال َح ّق َو ب ِه َی ْعد ُل َ
َی ْه ُد َ
ون»[«َ ،]10و ِم َّم ْن خلقنا ا َّمه
ِ
ِ
ِ
ِ
ُ
َُْ َ ْ
ون ِبال َح ّ ِق َو ِبهِ َی ْع ِدلون» []11
یهد
ّ
همان طور که اشاره شد موضوع عدالت ،اتصاف صفات
افعال معطوف به اراده است و نه چیزی غیر ان و
به
ِ
ً
دراین بین اگر صفت عادالنه یا ناعادالنه تسامحا برای
توصیف نهادها ،سازوکارها ،نظام ها ،امور یا اوضاعی به
کار می رود؛ مراد ،نگاه به صفت فعل خالق ،واضع ،فاعل،
عاملّ ،
طراح و مجموعه عوامل موثر و صاحب اراده در
بروز این امور و اوضاع است .ازاین رو اگر برای توصیف
نهادها ،قواعد ،سازوکارها ،نظام ها ،امور یا اوضاعی
مثل نظام بازار ازاد ،نظام مالیاتی ،نظام بانکی ،نظام
بهداشت ،نظام قضائی ،نظام اموزش ،نظام مدیریت
اب ،نظام مدیریت منابع طبیعی ،اوضاع اقتصادی،
شرایط حکمرانی ،مجموعه قوانین و قواعد و یا حتی
47
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
زیست بوم بحث از عدالت و بی عدالتی شــد؛ مراد
توصیف فعل خالق ،ایجادکننده ،قانون گذارّ ،
طراح و
یا حکمرانی است که ضامن بقای چنین نظام یا نهاد
منطبق بر حق یا منحرف از حق در این سلسله از امور و
اوضاع است .بنابراین هرگاه ادعا می کنیم که این نظام
مالیاتی ناعادالنه است به این معنی است که ترتیبات
قانونی این نظام به گونه ای ناعادالنه تدوین شده است.
شاید به این معنی که این قوانین به گونه ای نیست که با
افراد دارای درامد و ظرفیت اقتصادی یکسان ،برخوردی
ِ
افراد با درامد و ظرفیت اقتصادی
یکسان داشته و یا از ِ
متفاوت ،مالیات هایی به تناسب داشته های ان ها
دریافت کند و این نهاد مالیاتی یا به گونه ای است که
افراد دارای درامد اندک ،مالیاتی فراتر از انتظار و از
از ِ
ـراد دارای درامــد باال ،مالیاتی کمتر از حد انتظار را
افـ ِ
دریافت می کند .بنابراین هرگاه برای توصیف نهاد،
قواعد ،سازوکار ،نظام ،امور یا اوضاعی از صفتی چون
عادالنه /ناعادالنه استفاده می شود ،هدف مدح/ذم
تضمین کننده بقای ان ها و یا تالش برای حفظ/تغییر
معطوف به اراده ان هاست.
نکته ّدوم :رفع نیاز و تعارض؛ مسئله بنیادین علوم
اجتماعی مدرن از جمله اقتصاد اسالمی
انسان در زندگی اجتماعی خود به دنبال بهره گیری و
بهره مندی از مواهب و عایدی های پیرامونی خویش
ّ
است و چه بسا تصاحب و تملک برخی از این مواهب
و عایدی ها را ّ
حق خود بداند .برای مثال بهره مندی از
عایدی های زیر را در نظر بگیرید :حق تصاحب یک
ویالی لوکس در سواحل یک دریاچه زیبای کوهستانی
و جنگلی؛ حق امتیاز حداکثری برای بهره برداری از یک
معدن ارزشمند؛ حق بهره مندی از عواید ارزی یا ریالی
حاصل از صــادرات نفت و گاز بــرای ارتقاء صنعت
خــود؛ حــق دسترسی بــه منابع ف ــراوان اب زیرزمینی
بــرای کشاورز ی های اب بــر؛ حق بهره مندی از چوب
جنگل های شمال؛ حق بیرونی سازی بخشی از هزینه
48
تولید توسط کارخانه های صنعتی از طریق تخلیه مواد
زائد و االیندگی ها به محیط زیست و رودخانه ها؛ حق
یا پروانه شکار حیوانات در معرض انقراض؛ حق صید
صنعتی ماهیان خاویاری دریاچه خزر؛ حق برخورداری
همگانی از اموزش ،مسکن و بهداشت رایگان و باکیفیت؛
حق بهره مندی سریع از قضاوت رایگان در رسیدگی به
دعاوی حقوقی؛ حق تاسیس بانک خصوصی و انتفاع
از منافع ناشی از سازوکار خلق پول ان؛ حق بهره مندی از
تسهیالت بانکی با مبالغ باال در اسرع وقت؛ حق فروش
تولیدات خود با قیمتی باال و حق بهره مندی چه بسا
رایگان از کلیه کاالها و خدمات تولیدشده.
به نظر می رسد تمام افــراد حاضر در جامعه ،یا برای
ً
رفع نیاز و یا بــرای بــرخــورداری بیشتر احتماال تمایل
ّ
به تصاحب ،تملک و بالطبع بهره مندی از این قبیل
ّ
ّ
محدودیت
عایدی ها داشته باشند؛ اما مشخصه ی
و کمیابی مانع از این می شود که همه این خواسته ها
حداقل برای همگان (و رفع نیازهای اساسی برخی از
ّ
ان ها) امکان تحقق پیدا کند و ازاین رو است که یکی از
ّ
مهم ترین مشخصه های زندگی اجتماعی ،یعنی تعارض
تعامالت بینافردی بروز می کند .رفع
منافع در عرصه
ِ
ً
این تعارضات بالقوه و بالفعل طبیعتا فضایی را برای
اندیشه ورزی پیرامون مسئله رفع نیاز و تعارض یعنی
تخصیص درست بهره مندی احاد مردم از این عایدی ها
پدید می اورد .در اینجا می توان این ادعا را مطرح کرد که
رفع بایسته تعارضات اجتماعی ،مسئله بنیادین علوم
اجتماعی مدرن است .به نوعی جستارمایه این سنخ
دانش ها را می توان تحلیل نحوه مواجهه با تعارض منافع
ّ
به وجود امده در جامعه تلقی نمود.
نکته ّ
سوم :تعریف و تثبیت حقوق مالکیت؛ مسئله
تمام مکاتب اقتصادی از جمله اقتصاد اسالمی
ّ
سازوکارهای بهره مندی مشخص و دارای ضابطه از هر
یک از عایدی های پیش گفته در واقع تعریف و تثبیت
رفع بایسته تعارضات اجتماعی ،مسئله بنیادین علوم
اجتماعی مدرن است.
ُ
َّ ُ
ق َحقه» به معنای
ی َح ٍ
ل ِذ
عدالت با تعبیر ِ«ا ْع َط ُاء ک ِ
مالکیت (نهاد ّ
تعریف و تثبیت حقوق ّ
مالکیت) است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ّ
مالکیت مربوط به ان عایدی برای
بسته های حقوق
هر یک از افــراد جامعه اســت .ایــن بسته های حقوق
ّ
ّ
مالکیت مربوط به ان
مالکیت ،تعیین کننده نهاد
عایدی های خاص خواهد بود .بنابراین هر مکتب و
پارادایم اقتصادی-اجتماعی سعی تمام دارد تا به طور
ّ
مستدل و ّمتکی به پیش فرض های به اصطالح علمی
ّ
مالکیت یا
خویش ،نظر مختار خود در طراحی نهاد
ّ
مالکیت مربوط به
تعریف و تثبیت بسته های حقوق
هر عایدی را با هدف رفع نیاز و تعارض ارائه کند .کلیه
مکاتب و نظریات اقتصادی در تالش اند تا در قالب
اجتماعی الزم بــرای هر
طراحی نهادها اقتصادی-
ِ
َ
َ
مقوله خاص ،از منظرگاه خویش ،به طراحی منظرمند
ّ
متضمن
سازوکارها ،نهادها ،قواعد ،قوانین و نظام های
اعطاء حقوق به صاحب حقوق اقدام کنند .برای مثال
طراحی سازوکارهای اعطای حقوق در زمین سواحل دریا،
معادن ،مخازن و عواید نفت و گاز ،اب های زیرزمینی،
ماهیان خاویاری ،چوب های جنگل ،االیندگی ،شکار
و صید حیوانات ،اموزش ،بهداشت ،مسکن ،قضاوت،
پول و کاالهای مختلف.
َْ ُ ُ
با توجه به انچه اشاره شد ،عدالت با تعبیر ِ«اعطاء ک ِ
ل
َّ
ّ
مالکیت
ق َحق ُه» به معنای تعریف و تثبیت حقوق
ی َح ٍ
ِذ
ّ
ّ
(نهاد مالکیت) است .عدالت به معنای تمسک به
ّ
مالکیت ،به دنبال
ساختارها و سازوکارهای تثبیت کننده
این است تا در مواجهه احاد مردم جامعه با هر عایدی،
مشخص سازد :چه کسی ،چه وقت ،تا چه زمانی ،در
کجا ،به چه مقدار ،چگونه و تحت چه شرایطی ،حق
دسترسی ،بهره برداری ،برداشت ،خلق ،تولید ،مدیریت،
برخورداری و یا بهره مندی از ان موهبت را داراست .هر
یک از مکاتب اقتصادی به عنوان اقتصادهای موصوف
با نگاه منظرمند خویش به این سواالت پاسخ می دهد.
در نتیجه هر اقتصادی به حکم اینکه به گونه ای متفاوت
ّ
این حقوق را مشخص می کند ،به اتصاف به صفتی ،از
دیگری جدا می شود .بنابراین می توان ادعا کرد که هیچ
اقتصاد» خاصی به خودی خود و بدون تعریف
«علم
ِ
صفت موردنظر نمی تواند وجود داشته باشد ،مگر اینکه
در مقام تسمیه ،به قرینه شهرت ،صفت ُم ّ
میز این «علم
ً
اقتصاد موصوف» حذف شده باشد؛ دقیقا همان اتفاقی
که باعث شده «علم اقتصاد نئوکالسیکی» را امروزه
در بیشتر متون درسی ،مجامع دانشگاهی و مطالب
ژورنالیستی« ،علم اقتصاد» بنامند؛ یعنی بدون اتصاف
به صفتی خاص .یکی از ثمره های این اتفاق ،عقالیی،
خنثی ،بی طرف ،جهان شمول ،علمی و اثباتی خواندن
ً
«علم اقتصاد [ »]...به جای موصوف دانستن و طبیعتا
عدالت بنیان دانستن «علم اقتصاد نئوکالسیک» است؛
به این معنی که «علم اقتصاد نئوکالسیک» مبتنی بر
نظریه خاصی از عدالت (فایده گرایی) به تعریف و
تثبیت حقوق مالکیت می پردازد.
با این نگاه شاید بتوان «علم اقتصاد اسالمی» را هم عرض
«علم اقتصاد نئوکالسیکی»« ،علم اقتصاد مارکسیستی»،
«علم اقتصادی نهادی»« ،علم اقتصاد کینزی» یا هر «علم
موصوف» ارتودوکسی و هترودوکسی تعریف کرد
اقتصاد
ِ
که هریک از منظرگاه خود به دنبال تنظیم ،تدبیر ،تقویم
و تمشیت امور و ترتیبات اجتماعی و فردی انسان ها در
عرصه اقتصادیات جامعه هستند .در این میان اقتصاد
ّ
مالکیت هر یک از کنشگران اجتماعی
اسالمی حقوق
ّ
ّ
و اقتصادی را از عایدی های موردنظر با تمسک به «ادله
و حجج شرعی» اجتهاد می کند.
ّ
حقانیت
نکته چهارم :تفقه در دین و اجتهاد؛ معیار
و درستی حقوق مالکیت در اقتصاد اسالمی
فلسفه حقوق ،فلسفه اخالق و عدالت ،دانش هایی
هم عرض و منطبق هستند با موضوعی واحد؛ هر سه
نظریاتی را در بر دارند که هر یک از منظر خویش به دنبال
پاسخ گویی به این سوال اند :معیار حق جهت تمیز کار
درست از کار نادرست چیست؟ انجام کدام کار اخالقی
است؟ انجام کدام کار عادالنه است؟ با توجه به مقدمه
ّدوم ،پاسخ به این سواالت می تواند به تشخیص عادالنه
49
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
50
و اخالقی بودن نهادها نیز کمک کند .اما عده ای پاسخ
ً
به این سواالت را چندان پیچیده نمی بینند بلکه اتفاقا
در مقابل سوال از عدالت ،پاسخ به ان را از بدیهی ترین
امور تصور می کنند .چراکه اغلب به محض تصور مسئله،
هر فعلی را که عقالنی ،روا ،بجا ،بحق ،خوب ،درست،
اخالقی ،بایسته ،شایسته ،مقبول و معقول می داند
برای پاسخ به ان سوال عادالنه می خواند .در واقع ان ها
به محض طــرح ایــن ســوال ،خویشتن صــادق خویش
ّ
حقانیت،
را به مثابه معیار و مال کی جهان شمول از
ّ
اخالقیت و عدالت فراخوانده و سپس با تکیه بر ان
معیار دست به قضاوت می زنند .بنابراین در پیش تر
ً
مواقع بدون اینکه اساسا سوالی از معیار حق و چیستی
ان پیش بیاید این خویشتن خویش فرد در مواجهه با
مسئله است که نظر خویش از عدالت را پاسخ بدیهی
سوال انگاشته و به راحتی از ان عبور می کند .این مهم
زمانی دشــوار می شود که بخواهیم از انبان پر از تنوع
نظریات اقتصادی ،یک سیاست اقتصادی عادالنه
را برگزینیمّ .
تمسک حداکثری به نظام بازار ازاد بدون
دخالت های دولتی یا لزوم دخالت مستقیم دولت در
برخی از مواقع؛ هدایت خلق پول برو ن زا و درو ن زا به سمت
زیرساخت های اقتصادی یا نفی هرگونه خلق پول برو ن زا
و درو ن زای نظام بانکی؛ توزیع عایدی حاصل از منابع
طبیعی به صنایع جهت افزایش رشد اقتصادی یا توزیع
علی السویه این عایدی ها بین احاد مردم؛ در پاسخ به
اینکه کدام یک از این اقوال عادالنه است گفته می شود
باید دید کدام یک علمی است .در پاسخ به ّ
علمیت هر
کدام از این ها از یک سو به پیش فرض هایی متفاوت از
جنس باور و باورمندی می رسیم و از سوی دیگر چون
مسئله ،مسئله انتخاب فعلی معطوف به اراده است،
ّ
ّ
اخالقیت و عدالت جهت انتخاب
حقانیت،
به معیار
بایسته .در نهایت در پاسخ به اینکه کدام معیار درست
است ،با معرکه ی ارائی مواجهیم از جنس همان باورها
و باورمندی ها .بنابراین بستگی دارد فرد انتخاب گر پیرو
کدام مکتب و نظریه اخالقی باشد.
برای حل این مسئله در اقتصاد اسالمی ،فقه -به معنای
سده ّاولی ان یعنی تفقه در دین-کارکرد دانش های سه گانه
فلسفه حقوق ،فلسفه اخالق و عدالت را خواهد داشت؛
یعنی رجوع به کتاب و سنت برای استنباط نظر شارع
ّ
مقدس پیرامون این حقوق مالکیت .البته همان طور
در قرائت های مختلف از دین اسالم ،ممکن است با
ِف َرق و ِن َحل مختلفی روبه رو شویم و همچنین در مواجهه
با امــوزه هــای به اصطالح عقل محور عصر روشنگری
پساروشنگری عرصه اقتصاد نمی توان همه فحول
و
ِ
اقتصادی را در جرگه نگرش ،بینش ،نظام ،پارادایم یا
مکتب اقتصادی خاصی جمع کرد ،در عرصه اقتصاد
ّ
اسالمی نیز با پدیده تکثر معرفت شناختی یا نظریات
ّ
متکثر روبــه رو هستیم .نظریه پرداز اقتصاد اسالمی
همچون سایر اقتصاددانان موصوف (اعم از ارتودوکس یا
ّ
مالکیت
هترودوکس) ،به دنبال تعریف و تثبیت حقوق
بایسته احــاد جامعه از عایدی های پیرامونی جهت
طراحی سازوکار بهره مندی عادالنه انان بر می اید ،البته
متکی و مبتنی بر شرع .ممکن است این سوال مطرح
ّ
شود که با توجه به تنوع و تکثر قرائت ها از «علم اقتصاد
اسالمی» ،اموزه موردنظر و مختار ما از اقتصاد اسالمی
«کــدام ّ
حق مالکیت بایسته ،منبعث از کدام قرائت
از اقتصاد اسالمی» ،خواهد بود؟ شاید نتوان در این
مجال اندک به این سوال مهم معرفت شناختی ،پاسخی
تفصیلی داد ،اما با برقراری تناظری بین این مسئله و
ً
مسئله احکام و فتوای متفاوت و بعضا متباین مراجع
تقلید در مورد یک مسئله خاص ،می توان به پاسخی
اجمالی دست یافت.
پی نوشت
[ .]1النحل9 0/
[ .]2البقره2 82/
[ .]3البقره2 82/
5
[ .]4النساء 8/
[ .]5الحجرات9 /
[ .]6المائده8/
[ .]7االنعام152/
[ .]8النساء129/
[ .]9النساء135/
[ .]10االعراف159/
[ .]11االعراف181/
در پاسخ به اینکه کدام معیار درست است ،با معرکه ی
ارائی مواجهیم از جنس همان باورها و باورمندی ها.
پیچیدگیعدل
و اوارگی عقل
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
دکتر محمدجواد رضائی
پژوهشگر حوزه طراحی سازوکارها و نهادهای اقتصادی مرکز رشد
دانش اموخته دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق؟ع؟
Rezaee.mj@Gmail.com
راهکار اوارگی عقل انسانی در درک عدالت ،بیرون ایی
از خویشتن خویش و تکیه بر دین است؛ هرچند این
تحیر همواره به نوعی ،همراه عقل ادمی است.
تعارض منافع و عدالت
هدف اصلی این نوشتار ،دقت ورزی حول نسبت «عدالت»
و «عقل» است .ابتدا باید به اختصار متذکر نکته ای راجع
به گستره تلقی از عدالت شوم .حوزه هایی که مخاطب
عدالت قرار می گیرند ،بسیار وسیع اند؛ در جایی شیوه
تقسیم مواهب طبیعی متصف به وصــف عادالنه یا
ظالمانه می شود؛ از منظر اندیشمندی دیگر ،ایجاد تعادل
و توازن میان قوای درونی انسان ،عادل بودن را به ارمغان
مـی اورد؛ برای فیلسوف دیگری عدالت نه صفت یک
عمل یا مشخصه یک انسان ،بلکه صفت ساختارهای
ً
اساسی جامعه است .اساسا بخشی از تکثر و بسامد
فراوان واژه «عدالت» در معاشرت های روزمره و نیز در اثار
ّ
اندیشمندان ،به تعدد حوزه های فراخواننده «عدالت»
برمی گردد .انچه در این نوشته از عدالت مدنظر است،
ناظر به «داوری» و «قضاوت» میان ادعاهای متعارض افراد
است .بنابراین و به عنوان مثال ،شیوه مواجهه با ادعاهای
متعارض افراد درباره «مالکیت یک منبع طبیعی چون
رودخانه» یا «بهره مندی از امکانات اموزش عالی دولتی»
با وصف عادالنه یا غیرعادالنه صورت می گیرد .در همه
این موارد ،داوری یا قضاوت نسبت به ادعاهای متعارض
افراد درباره یک موهبت یا فایده صورت می گیرد .پرواضح
است که محدود کردن حوزه عدالت به عرصه تعارضات
منافع میان افراد ،به معنای نفی یا کم اهمیت انگاشتن
سایر عرصه های خودنمایی «عدالت» نیست؛ در اینجا
برای پیشبرد بحث ،تنها بر حوزه ای از موضوعات متمرکز
می شویم که جامع عرصه های مورد خطاب «عدالت»
نیست اما هرگونه مواجهه یا تصمیمی در این عرصه
ً
ضرورتا به صفات عادالنه یا ظالمانه قابل اتصاف است.
ً
داوری و قضاوت نسبت به تعارضات منافع ،اجماال
نیازمند «معیاری» است که عدول از ان منجر به ظالمانه
شدن ان داوری و انطباق یافتن با ان به معنای عادالنه
بودن ان قضاوت است .به عنوان نمونه ،فرض کنید معیار
بودن بهره مندی افراد از منافع یک رودخانه ان
عادالنه ِ
باشد که «تمام افرادی که در مسیر رودخانه هستند ،با
سهمی مساوی نسبت به ان محق بوده و سایر افراد در
ان حقی ندارند ».حال اگر اهالی شهری که در مجاورت
رودخانه نیست ،مطالبه ایجاد انشعاب در رودخانه برای
بهره مندی از اب رودخانه را داشته باشند اما مجاوران
رودخانه با این پیشنهاد مخالف باشند ،نوعی تعارض
میان خواسته های ایشان بروز کرده است .اگر داور یا
قاضی که برای حل این اختالف فراخوانده می شود،
مبتنی بر معیار پیش گفته تصمیم گیرد و ایجاد انشعاب
در رودخانه را نادرست اعالم کند ،داوری وی متصف
به صفت عادالنه خواهد بود.
51
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
52
پیچیدگی بهره گیری از معیارهای عدالت
دانستیم که عدالت ناظر به موقعیت های تعارض
منافع یا خواسته های افراد است و اگر مواجهه با این
اختالفات یا تعارضات مبتنی بر معیار یا مال ک هایی
باشد ،ان مواجهه عادالنه خواهد بود .یکی از پرسش هایی
که قدمت ان الاقل به اغاز زندگی انسان در اجتماع
برمی گردد ،دستیابی به این معیار و مال ک است :بر
اســاس چه معیار و مال کی می توانیم به داور ی هــای
عادالنه دست یابیم؟ معیار عادالنه بودن داوری میان
مطالبه گران بهره مندی از امکانات اموزش عالی دولتی
از قبیل «افرادی که خواهان تخصیص جایگاه هایاموزش عالی دولتی به روستائیان هستند»« ،افرادی
که خواهان تخصیص جایگاه های مربوطه بر حسب
یک ازمون ورودی واحد هستند» و «افرادی که خواهان
تخصیص جایگاه های موجود بر حسب موقعیت های
بومی متقاضیان هستند» -چیست؟
ممکن است گفته شود که باید در جستجوی «یک»
مال ک یا اصل باشیم که داوری بر اساس ان صورت
پذیرد .معیارهای احتمالی که به طور تاریخی یا شهودی
برای ان ارائه شده اند ،مقوالتی چون «فایده»« ،نفع»،
«ازادی» یا «برابری» هستند .دقت شود که در اینجا
قصد واضح کردن معیار عدالت را داریم و قرار است
مختلف تعارض منافع
که این معیار در موقعیت های
ِ
به کار بسته شود .در همین جا مشکلی بروز می کند؛ ایا
به راستی «یک» مال ک یا اصل که در قالب یک مفهوم
چون «فایده»« ،ازادی» یا «برابری» بیان می شود ،می تواند
به تنهایی تعیین کننده عمل عادالنه یا ظالمانه باشد؟ به
دیگر بیان ،خود مفاهیم «فایده» یا «ازادی» به تنهایی بر
«مالکیت همه افراد هم جوار رودخانه بر منافع رودخانه»
یا «بهره مندی یکسان افراد کشور از جایگاه های اموزش
عالی دولتی بر اساس یک ازمون ورودی واحد» اشاره
دارنــد؟ به هرحال انتظار بر ان است که این مفاهیم
برای رفع ابهام و دستیابی به یک پاسخ مشخص به
کار گرفته شده اند.
اگر در این مفاهیم دقت کنیم خواهیم دید این مفاهیم
یا اصول که به عنوان یک مال ک یا اصل تلقی می شوند،
ً
عمال خالی از چنان توصیه هایی هستند؛ مشکل اصلی
این مفاهیم انجاست که افراد ،متفکران ،کارشناسان
یا کارگزاران حکومتی بر حسب تلقیات خویش ان ها را
تفسیر می کنند .چندان دشوار نیست که تصور کنیم
مبتنی بر اصل «فایده» یا «منفعت همگانی» ،افراد
متفاوت به پاسخ های متفاوتی راجع به «بهره مندی از
امکانات اموزش عالی دولتی» دست یابند .به دیگر بیان،
استفاده کنندگان واقعی و بالفعل از این معیارها ،ان ها
را معنی و تفسیر می کنند؛ از نظر یک فرد توجه به منافع
نسل اتی مهم است و از نظر دیگری خیر .واضح است
که اختالف نظر در این موارد تنها به در نظر گرفتن یا در
نظر نگرفتن برخی پیامدها نیست؛ امکان دارد هر دو فرد
مولفه ای یکسان چون «بهبود وضعیت اشتغال در کشور
به واسطه تحصیالت دانشگاهی» را در نظر بگیرند ،اما
ارزشی که یکی از افراد راجع به اهمیت و میزان فایده
حاصله از این پیامد قائل است ،متفاوت با اهمیت و
میزان فایده مدنظر فرد دیگر باشد.
خالصه انکه حتی با احاله عدالت به یک معیار یا
اصل ،به پاسخی شسته رفته و واحد نخواهیم رسید .با
این جمع بندی ممکن است این راهکار پیش اید که
ً
اساسا بر اساس «یک» معیار نمی توان راجع به عادالنه
بودن یک انتخاب اظهارنظر کرد؛ باید «مجموعه ای» از
اصول یا معیارها را در نظر بگیریم؛ به عنوان مثال فرض
کنید فردی بر این باور باشد که معیارهای تشخیص
عمل عادالنه انطباق ان با مجموعه ای از اصول چون
مشکل اصلی مفاهیم انجاست که افراد ،متفکران،
کارشناسان یا کارگزاران حکومتی بر حسب تلقیات
خویش ان ها را تفسیر می کنند.
عقالنی بودن معیار یا معیارها
حــال کــه دش ــواری دستیابی بــه معیارهای انتخاب
عــادالنــه -به نحوی که ایــن معیارها در عرصه واقعی
پاسخ های منحصربه فردی ارائه کنند -اشکار است،
کمی به عامل شناسایی این معیارها تمرکز کنیم .به
دیگر بیان ،اگر فرض کنیم که می توان بر دشوار ی های
مربوط به بهره گیری از معیار یا معیارهای عدالت فائق
اییم ،چه منبع یا قوه ای تعیین کننده یا تشخیص دهنده
داوری عادالنه است؟
مال ک های
ِ
یکی از مشهورترین پاسخ هایی که چه در لفافه و چه
اشـکــارا ،از بسیاری از عــوام یا خــواص ،متعلمین یا
اندیشمندان ،شهروندان یا کارگزاران حکومتی راجع
به معیار عادالنه بودن شنیده می شود ،ان است که
معیار
تمسک به «یک» یا «چند» اصل به عنوان
ِ
اقدام یا انتخاب عادالنه ان چنان دشوار است که
امیدی به کاربردپذیری چنین «معیار» یا «معیارهایی»
وجود ندارد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
«حفظ ازادی»« ،ایجاد حداکثر منافع» و «حفظ برابری»
است .پرسشی که در اینجا باید از این فرد پرسید ان
است که به راستی چه تعاریفی از این مفاهیم مدنظر
ً
است؟ رابطه این اصول با یکدیگر چیست؟ ایا اساسا
این اصول قابل جمع زدن با یکدیگر هستند؟ با چه
سنجه ای؟ با چه نسبتی می توان از میزان یکی کاست
و به دیگری افزود؟ کدام اصل بر دیگری اولویت دارد؟
می بینیم که دشواری مسئله در اینجا کمتر از حالتی
که معیار عدالت «یک» اصل یا قاعده بود ،نیست.
ً
اجماال نتیجه ای که از مجموعه مطالب فوق می توان
درک نمود ان اســت کــه تمسک بــه «یــک» یــا «چند»
معیار اقدام یا انتخاب عادالنه ان چنان
اصل به عنوان
ِ
دشوار است که امیدی به کاربردپذیری چنین «معیار»
یا «معیارهایی» وجود ندارد.
مال ک عادالنه بودن یک معیار یا داوری ،انطباق ان با
«عقل» است؛ انچه «عقل» به «وجدانی بودن»« ،اخالقی
بــودن»« ،درســت بــودن»« ،روا بــودن» یا «بایسته بودن»
ان حکم می کند ،معیاری بــرای عادالنه بــودن تلقی
می شود .بر همین اساس است که عقل ،قوه یا گوهری
تلقی می شود که توانایی درک خــوب از بــد ،عــدل از
ظلم ،روا از ناروا یا حق از باطل را داراســت .بر اساس
همین رویکرد است که برخی اعالم داشته اند« :وقتی
این کتاب [یعنی قران] می گوید خدا به عدالت دعوت
می کند ،منظور ان معنی ای از عدالت است که به هر
دلیل یا به هر علت ،در طول روند اجتماعی و سیاسی
مردم ،مفهومی اخالقی از ان شکل گرفته و با زندگی
ایشان درامیخته ،مردم ان را دوست می دارند و انچه را
با این درک از عدالت همخوانی ندارد ،ظلم می نامند
و ان را طرد می کنند»]1[ .
بیاییم کمی از حجاب های موجود بر چنان بیان هایی
در باب عقل پرده برداری کنیم و ببینیم وقتی که عوام یا
خواص از تایید یک معیار توسط عقل سخن می گویند،
ً
دقیقا مرادشان چیست؟ ایا منظورشان معیاری است
که همه انسان های گذشته ،کنونی و اینده که بر کره
زمین بوده ،هستند و خواهند بود ان را به عنوان معیار
قضاوت عادالنه قبول دارنــد؟ ایا منظور ان است که
هر انچه مورد پذیرش انسان های در قید حیات و نه
انسان های پیشین باشد ،به عنوان معیار داوری یا
قضاوت عادالنه در نظر گرفته می شود؟ اگر اکثریت مردم
یک شهر به معیار «الف» در داور ی ها معتقد باشند اما
مردم شهر مجاور ،معیار «ب» را پذیرفته باشند ،معیار
عقالنی و ّ
بالت َبع داوری عادالنه برای مردم ان دو شهر
متفاوت خواهد بود؟
بیاییم بــه نـحــوی دیـگــر در توضیحات فــوق دقیق تر
شویم؛ یک انسان معمولی که به خوبی از اکثریت افراد
جامعه نمایندگی می کند را در نظر بگیریم؛ ادراکات یا
53
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
54
انسان «معمولی و نماینده»ّ ،
معرف
انتخاب های این
ِ
ادراکات یا انتخاب های صورت گرفته و بیان شده در
«عرف»ُ ،
قالب هایی چون ُ
«عرف زمانه»« ،عقل زمانه»،
«انسان معمولی
«بنای عقال» و ...است .مواجهه این
ِ
و نماینده» را در موقعیت های زیر در نظر بگیرید []2؛
این فرد در مسیرش برای ارائه یک سخنرانی در دانشگاه
متوجه کودکی می شود که در برکه کم عمقی افتاده و در
حال جان دادن است .اگر او به اب بزند و کودک را از
ً
ابگیر بیرون بکشد به معنای ان است که لباسش کامال
ً
گل الود شده ،عمال سخنرانی اش لغو و هزینه ای نیز بابت
تمیز کردن لباس و کفش متحمل خواهد شد؛ اگر هم
از کنار کودک عبور کند ،سخنرانی در وقت مقرر برگزار
شده و البته کودک نیز جان خود را از دست می دهد.
ً
در واکنش به این موقعیت ،تقریبا قضاوت شهودی
این انسان معمولی و نماینده ان خواهد بود که نجات
جان کودک ،عملی درست است و به ان اقدام می ورزد؛
البته اگر به کودک توجهی نمی نمود و سخنرانی خویش
را ارائه می کرد ،انتخابی نفرت انگیز و سزاوار سرزنش
بود .حال موقعیت دوم را در نظر بگیرید؛ این «انسان
معمولی و نماینده» ،در صندوق پستی اش نامه ای از
یونیسف مشاهده می کند .پس از مطالعه ان به درستی
باور می کند که اگر چکی به مبلغ 100دالر در جواب
تقاضای مندرج در نامه ارسال نکند 30 ،کودک به زودی
خواهند مرد؛ اما این «انسان معمولی و نماینده» ،نامه
مزبور را در سطل زباله انداخته و زندگی کودکان مزبور
نیز به خطر خواهد افتاد .درک این «انسان معمولی و
نماینده» نسبت به ایــن عکس العمل ،ان اســت که
تصمیمش اشتباه نبوده است .با کمی تامل درخواهیم
یافت که مواجهه های مشاهده شده در ان دو موقعیت
فرضی ،عکس العمل هایی متناقض با یکدیگرند .اگر
«عقل عقال» یا «درک یک انسان معمولی و نماینده» در
موقعیت نخست حکم به لزوم کمک به کودک می کند،
چرا در موقعیت دوم نیز دست به نجات جان کودکان
نمی زند؟ در ادامه به این ناسازگاری توجه خواهیم کرد.
ناسازگاری درک انسان از عمل عادالنه
اگر کمی بیشتر تامل کنیم ،درمی یابیم که بروز چنین
تناقض هایی در ادراکــات حسی ،ادراکــات عقلی یا
ذهنی «یک انسان معمولی و نماینده» امر
تحلیل های
ِ
اعجاب انگیزی نیست .فارغ از علت یا دلیل بروز این
تناقضات ادراکی یا رفتاری ،انچه در اینجا برایمان مهم
است ،به رسمیت شناختن «وجود» این تناقضات در
رفتار «یک انسان معمولی و نماینده» است .پذیرش
چنین مشخصه ای برای قوه ادراکی و تحلیلی انسان،
پیامدهای مهمی با خود به همراه دارد؛ هر جا که از قوای
ادراکی یا تحلیلی انسان خواسته می شود که راجع به
امر مهمی نظر دهد یا در موقعیت داوری و قضاوت قرار
گیرد ،بروز «تورش های ادراکی» موجب دشواری موضوع
می شود .در اینجا باز تا کید می شود هرچند هم تالش
«عــرف»ُ ،
کنیم بر مقوالتی چون ُ
«عــرف زمانه»« ،عقل
زمانه»« ،بنای عقال»« ،تجربه بشری»« ،تجربه جهانی»،
«درک زمانه» و ...دست بگذاریم و رای ان ها را اخالقی،
درســت ،روا ،بایسته یا عادالنه تلقی کنیم ،بــاز باید
بپذیریم که همه این ها پایه در قوای ادراکی و تحلیلی
«انسان معمولی و نماینده» دارد و این انسان نیز دارای
تورش ادراکی است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
چاره ی اوارگی عقل
اگر بپذیریم که یک انسان نوعی ،یا همان «انسان معمولی و
نماینده» ،در ادراکات و تحلیل های عقلی ،گزینش هایی
ناسازگار صورت می دهد و نیز اگر تکثر اراء و نظرات در
باب معیار داوری عادالنه در تاریخ بشری را مورد نظر
قرار دهیم ،به این ایده می رسیم که عقل انسان در این
ثبات گریز ناپذیری مواجه است .این میزان
عدم ِ
وادی با ِ
از پاشیدگی و اشفتگی در باب شیوه داوری یا قضاوت،
معنایی جز اوارگی عقل انسان معمولی و نماینده ،ندارد.
در این دریای ّمواجی که عقل «انسان معمولی و نماینده»
با ان مواجه است ،در نهایت چه باید کرد؟
اگر بخواهیم از پاسخ انتهایی در همین جا پرده برداری
کنیم ،باید بگوییم مشکل عقل «انسان معمولی و نماینده»
به خودش برمی گردد؛ عقل انسان معمولی و نماینده
نمی تواند ابزاری برای رفع مشکالت خویشتن خویش
باشد .به واسطه ماهیت تــورش دار و متغیر ادراکــات و
عامل مشکل موجه
تحلیل هایش ،انتظار رفع مشکل از
ِ
ً
نمی نمایاند .احتماال تنها راهی که پیش روی عقل انسان
معمولی و نماینده باقی می ماند ،افزون بر به رسمیت
شناختن دشوار ی های ادراکی و تحلیلی خود« ،تالش
برای تمسک به پایگاهی غیر از خویشتن خویش» است:
برون از جهان تکیه جایی طلب کن
َو رای خرد پیشوایی طلب کن
قلم برکش و بر دو گیتی رقم زن
قدم در نه و رهنمایی طلب کن
مشکل عقل «انسان معمولی و نماینده» به خودش
برمی گردد؛ عقل انسان معمولی و نماینده نمی تواند
ابزاری برای رفع مشکالت خویشتن خویش باشد.
خدایان رهزن بسی بینی اینجا
ِ
جدا زین خدایان خدایی طلب کن []3
ممکن اســت ایــن ســوال پیش ایــد کــه چــه پایگاهی
می تواند در مواجهه با موقعیت های داوری یا انتخاب،
محل رجــوع عقل قــرار گیرد؟ پاسخ یک مسلمان به
َ َ َ
ک َ
ان
این پرسش ،مراجعه به دین است .چراکه «و ما
ل ُم ْومن َو َلا ُم ْوم َن ٍه ا َذا َق َضى ا َّلل ُه َو َر ُس ُول ُه َا ْمـ ًـرا َا ْن َی ُکونَ
ِ ِ
َِ ِ
َ
َ ََ
َ ٍْ ُ
ل ُه ُم ال ِخ َی َره ِم ْن ا ْم ِر ِه ْم َو َم ْن َی ْع ِص ا ّلل َه َو َر ُسول ُه فق ْد َض َّل
َ ً
َضلالا ُم ِب ًینا (احزاب :)36 ،هیچ مرد و زن باایمانی حق
ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را الزم بدانند
اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد ،و هر
اشکاری
کس نافرمانی خدا و رسولش را کند به
گمراهی َ َ
َ َ ُّ َ َّ َ َ ُ َ ُ َّ
ُ
َ
گرفتارشده است« ،».یا ایها ال ِذین امنوا ا ِطیعوا الله وا ِطیعوا
َّ َ ُ ْ َ
َ َ ُ َ
ُ َ َ
الر ُسول َوا ِولی الا ْم ِر ِم ْنک ْم ف ِا ْن ت َن َاز ْع ُت ْم فِی ش ْی ٍء ف ُر ّد ُوه ِالى
ون با َّلله َو ْال َی ْوم ْالاخر َذل َ
الر ُس ْ ُ ْ ُ ُ ْ ُ َ
ا َّلله َو َّ
ک
ِ ِ ِ ِ
ول ِا ْن کنت ْم تو ِمن ِ ِ
ِ
َ ْ ٌ َ َ ْ َ ُِ َ ً
خیر واحسن تا ِویلا (نساء :)59 ،ای کسانی که ایمان
اورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر
خدا و صاحبان امر را ،و هرگاه در چیزی نزاع کردید ان
را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز
رستاخیز دارید ،این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش
ون َحتَّى ُی َح ّک ُم َ
نیکوتر است ».یا َ«ف َلا َو َر ّب َ
ک َلا ُی ْوم ُن َ
وک
ِ
َ ِ
ِ
ُ َ
ُْ
َ
َ َ َ
ِف َیما ش َج َر َب ْی َن ُه ْم ث َّم لا َی ِج ُدوا فِی انف ِس ِه ْم َح َر ًجا ِم َّما قض ْیت
ّ َ
َو ُی َس ِل ُموا ت ْس ِل ًیما (نساء :)65 :به پروردگارت سوگند که
ان ها مومن نخواهند بود ،مگر اینکه تو را در اختالفات
خود به داوری طلبند؛ و سپس در دل خود از داوری تو
ً
احساس ناراحتی نکنند ،و کامال تسلیم باشند».
55
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
56
تکمله
مطالب مدنظر به نتیجه مطلوب نگارنده
تا بدینجا ،سیر
ِ
دست یافته اما با توجه به تواتر و غلظت برخی مشهورات،
باید به پرسش های احتمالی بسیاری پاسخ داد که
برخی از ان ها در ادامه می اید( :پرسش )1اگر قرار است
که دین پایگاهی برای تنظیم درک ما از چیستی عمل
عادالنه قرار گیرد ،باید معیارهای مربوطه را به طور شفاف
ارائه داده باشد .این در حالی است که کمابیش همان
اختالفات یا ناسازگار ی های قابل مشاهده در عقل
انسانی ،در تفسیر منابع دینی نیز وجود دارد.
ً
استنباط اعمال روا یا ناروا
(پاسخ )1اساسا اجتهاد و
ِ
از منابع دینی ،عملی است که توسط «انسان» صورت
می گیرد .تفاوت مبنایی «اجتهاد انسان متکی بر دین» با
«اجتهاد انسان متکی بر عقل خویش» ،در مقوله حجیت
ً
و معذوریت است .اوال عرصه مجادالت و مباحثات
محققان دینی ،منابع دینی است و نه نظریات برگرفته
از عقل منقطع از وحی .ازایـن رو موضوعات ،روش ها
و استدال ل های مورداستفاده این دو دسته با یکدیگر
ً
متفاوت است .ثانیا در عمل بر اساس اجتهاد در منابع
دینی ،به شرط تالش در حد بضاعت ،معذور بوده و
ً
اساسا مقصد مطلوب حاصل خواهد امد .این در حالی
است که مبنایی برای درستی ،اخالقی یا عادالنه بودن
ً
از مجاهدت های صرفا عقلی حاصل نخواهد امد.
(پرسش )2اینکه در قران یا احادیث ،عدالت تعریف
نشده ،گویای چیست؟ (پاسخ )2اگر بپذیریم که الاقل
یکی از موقعیت های فراخواننده ی عدالت ،موقعیت های
تعارض منافع است ،الاقل در این حــوزه ،بسیاری از
ً
احکام مندرج در قران و روایات ،اتفاقا بیان عمل درست
و عادالنه در ان موقعیت هاست؛ شیوه درست تسهیم
ماترک فرد فوت شده ،قواعد مربوط به حقوق و تکالیف
در خانواده ،شیوه مدیریت و تقسیم زکات یا انفال و ...
ً
دقیقا تبیین مواجهه عادالنه با موقعیت های تعارض
منافع است؛ بنابراین همه این احکام گویای چیستی
عمل عادالنه است .با توجه به پیچیدگی عدالت ،در
قران و روایات با تشریح مفهوم عدالت و ارائه یک معیار
ساده و مشخص مواجه نیستیم ،بلکه برایند نهایی توجه
نهایی ارائه شده
به همه معیارها و پیامدها ،همان حکم
ِ
توسط دین است.
(پرسش )3ایا چنین تحلیلی به معنای کاستن از منزلت
عقل در منظومه عقاید اسالمی یا شیعه نیست؟ (پاسخ
)3پیش از اعالم موضع این نوشتار راجع به این پرسش،
دو نکته مهم و البته سرنوشت ساز را متذکر شده و از ان
ً
می گذریم .اوال برای پاسخ به چنین پرسشی باید دقت
بیشتری نسبت به معنای «عقل» و نیز واژه های همسایه
در قران و روایــات مبذول داشــت؛ چه بسا یک واژه در
معانی مختلف یا ناظر به سطوح مختلف مورداستفاده
ً
قرار گیرد .اساسا «واژه» یا «مفهوم» مقوله پیچیده ای
است؛ همچون بسیاری موجودات ،واژگان و مفاهیم
از «تاریخ»« ،تحول یا تطور» و «منظومه ای از روابط در
ً
سطوح مختلف» بــرخــوردارنــد .ثانیا همان طور که از
توضیحات مندرج در این نوشتار برمی اید ،هنگامی که
صحبت از عقل به میان امــد ،به عقلی چون «عقل
محض»« ،عقل کامل»« ،عقل انسان کامل» یا «عقل
«عقل در دسترس
بدون غرض و مرض» اشاره نشد؛ به
ِ
و موجود» میان انسان ها اشاره شد .پرواضح است که
سیر تبیین شده در این نوشته ،در مخالفت با وجود
عقلی کامل ،خالص ،متعالی و مثالی در اسمان ها یا
هر جای دیگر نیست؛ چه چنین عقل محضی وجود
داشته باشد و چه نباشد ،موضوع ما ،عقل یا عقول
موجود و در دسترس است]4[ .
اجمالی پرسش
با گذر از این دو نکته مهم ،به پاسخ
ِ
عقل
پیش گفته می پردازیم؛ جستجو برای مبنایی جز ِ
انسان معمولی و نماینده ،به معنای احترام به دستاورد
ِ
با توجه به پیچیدگی عدالت ،در قران و روایات
با تشریح مفهوم عدالت و ارائه یک معیار ساده و
مشخص مواجه نیستیم ،بلکه برایند نهایی توجه به
نهایی ارائه شده
همه معیارها و پیامدها ،همان حکم ِ
توسط دین است.
جمع بندی
( )1یکی از موقعیت های فــراخــوانــنــده ی عــدالــت،
موقعیت های بروز اختالف میان افراد و تعارض منافع
است .در چنین وضعیتی ،مواجهه عادالنه به معنای
داوری یا قضاوت نسبت به این اختالفات و تعارضات
است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
عقل است؛ پذیرش وجود تورش های ادراکی در عقل،
پاسخی
خود دستاورد عقل است؛ روایت زیر به خوبی َ َ
فراهم می اورد« :ع َ ْن ابِی
َبرای َّپرسش هایی ازاین دست َ
َ
یث َطویل ا َّن ا َّو َل ْال ُا ُمــور َو َم ْب َدا َها وَ
ْ
ُعب ِد الل ِه؟ع؟ فِی َّح ِد َ ٍ ْ ِ ٍ ِ
ِ ْ ْ َّ
َّ
َ
َ
َ
َ
َ
ق َّوت َها َو ِع َم َارت َها ال ِتی لا ُینتف ُع ِبش ْی ٍ ء ِالا ِبهِ ال َعق ُل ال ِذی
ْ
ُ ًَ
ً َْ
َ َ
َ َ َ
یل ل ُه ف َه ْل َیک َت ِفی
َج َعل ُه ا ّلل ُه ز َینه لخلق َو نورا ل ُه ْم ...ق
ْ ُ ْ ِ ْ ُ ِ َ َِ ْهِ َ َ َّ ْ ِ َ َ َ َ ْ َّ
ل دون غی ِرهِ قال ِان ال َع ِاق َل َ ِلدلالهِ عق ِلهِ ال ِذی
ال ِع َباد ِبال َعق ِ
ْ
َ
َ َ
ُ
َ
َ
َ َج َعل ُه ا ّلل ُه ِق َو َام ُه َوَ ِزین َت ُه َو ِه َد َای َت ُه َع ِل ََم ا ّن ا ّلل َه ُه َو ال َح ّ َق َو
َّ
ً َ
ُ
ً َ َ َ
َ َ
ان ُه ُه َو َر ّب ُه َ َو َع ِل َم ا ّن ِلخ ِال ِقهِ َم َح َّبه َو ا ّن ل ُه ک َر ِاه َیه َو ا ّن
ُ
َْ
ً ََ
َُ َ َ ً َ َ
ّ َ َ
اعه َو ا ّن ل ُه َم ْع ِص َیه فل ْم َی ِج ْد َعقل ُه َی ُدل َ ُه َعلى ذ ِل َ
ک
له ط َ
َ
َ
َ
ْ
ْ
ّ
َ
َ
َو َع ِل َم ا َّن ُه َلا یُ
وص ُل ال ْیهِ الا بال ِعلم َو َطلبهِ َو ا ّن ُه لا َی ْن َت ِفعُ
َ
ِ ِ ِْ ِ
َ
َِ ْ
َ
ب َع ْقل ا ْن َل ْم ُیص ْب َذل َ
ک ِب ِعل ِمهِ ف َو َج َب َعلى ال َع ِاق ِل َطل ُب
ِ هِ
ِ
ِ
َ ُ َّ
ِ ْ ْ ِ َ ْ َ َ َّ َ
َ
َ
ال ِعل ِم و الاد ِب ال ِذی لا ِقوام له ِالا ِبهِ [ ... :]5حضرت
امام صادق؟ع؟ در حدیثی طوالنی فرمودند :اغاز و مبدا
و ّقوت و ابادی هرچیز که بهره مندی از ان چیز وابسته
به ان است عقل است که خداوند ان را زینت و نور
افریدگان خود ساخته است ... .عرض شد :پس ایا
بندگان می توانند تنها به عقل بسنده کنند؟ فرمود :عاقل
به راهنمایی عقل خود که خداوند ان را مایه استواری و
زینت و هدایت او ساخته پی می برد که خداوند حق
است و اوست پروردگار وی و عقلش را چنان نمی یابد
که بتواند او را به ان موارد رهنمایی کند و پی می برد که
دستیابی به این امور جز با علم و طلب ان میسر نیست
و اگر از راه علم به ان ها نرسد نمی تواند تنها از عقلش
بهره مند باشد ،پس بر عاقل واجب است که طلب علم
و ادب کند که او را استواری جز به ان نیست».
معیار
( )2یکی از مسائل اصلی در داوری عادالنه،
ِ
مورداستفاده در قضاوت است .اگر در جستجوی یک
مال ک یا معیار برای داوری عادالنه باشیم ،طبیعی خواهد
بود که ان معیار در عرصه کاربرد ،تفسیربردار است؛
ً
به دیگر بیان افرادی که واقعا از این معیارها استفاده
می کنند ،خود بدان معنا می بخشند .اگر هم معتقد
به بهره مندی از چند معیار به نحو همزمان باشیم ،با
مشکالت بیشتری مواجهیم؛ این معیارها را با چه نسبتی
در کنار یکدیگر قرار دهیم تا انتخاب یا داوری عادالنه
را تشخیص دهیم؟ نتیجه انکه به کاربندی معیار
یا مجموعه معیارها بسیار دشوار و تشخیص داوری
عادالنه بر ان اساس بسیار پیچیده است.
مصائب به کارگیری
( )3اگر بنا بر فرض محال ،بتوانیم بر
ِ
معیار یا معیارهای عدالت فائق اییم ،باید در پی جاعل
ً
یا شناسای ان معیارها باشیم .عموما نیز قوه جاعل یا
شناسای ان معیارها« ،عقل» عنوان می شود.
( )4عقل انسان همچون سایر قــوای ادرا کــی وی ،در
مقام اثبات خطا کار بوده و خروجی های تورش داری
عرضه می کند.
( )5راهکار اوارگی عقل انسانی ،بیرون ایی از خویشتن
خویش و تکیه بر منبع یا قوه ای فراتر از انسان است.
ً
اساسا اوامر و نواهی دینی قرار است انسان را از تحیر و
عقل را از اوارگی خارج سازد؛ هرچند این تحیر همواره
به نوعی ،همراه ادمی است.
پی نوشت
[ .]1مجتهد شبستری ،م .معنای عدالت در قران :متن سخنرانی منتشره در
مجله ائین .تهران; ،1387قابل دسترسی در ادرس زیر:
http://mohammadmojtahedshabestari.com
[2]. Unger, Peter K. Living high and letting die: Our illusion of innocence.
New York: Oxford University Press; 1996.
[ .]3ابیاتی گزینش شده از یکی از قصاید خاقانی شروانی
[ .]4به دیگر بیان اگر قائل به عقلی بودن حسن و قبح باشیم ،باز از اوارگی عقل
«انسان معمولی و نماینده» کاسته نمی شود.
[ .]5کلینی ،محمد بن یعقوب .الکافی؛ تحقیق و تصحیح توسط محققان
مرکز تحقیقات دارالحدیث ،قم :دارالحدیث للطباعه و النشر 1429 ،ه .ق،
کتاب عقل و جهل.
57
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
رامین مددلو
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیخ مفید
r.madadlou@gmail.com
شریعتی:طراحیک
نظریهناتمامعدالت
دکتر شریعتی اندیشمند عدالت بود؛ اما ثمره
تالشش نه ارائه یک نظریه جامع عدالت،
بلکه طراحی اولیه از یک نظریه بود.
یک بار در یکی از کشورهای همسایه ،در یکی از شعبات
«انتشارات انسان» که به اسالم گرایان ان کشور تعلق
داشت به دنبال حرف ها و صاحبان حرف هایی بودم
که اینده فکر را در ان کشور بر روی دوش ه ــای خود
می ساختند .حرف هایی که اشاعه داده می شوند و
اشاعه ای که ماندگاری دارد .حرف هایی که ترسیم گر
مسیر افکار اینده بودند .در ان کتاب فروشی به نام های
غیرترکی متعددی برخوردم :ابن عربی ،ابن خلدون،
سید قطب ،حسن البنا ،سید حسین نصر ،استاد شهید
مطهری ،عالمه طباطبایی ...اما نامی که برایم جذاب
بود ،نام دکتر شریعتی بود .چراکه ان کتاب فروشی تمامی
کتب دکتر شریعتی را که چاپ همان سال بود بر روی
یک میز ،به نحوی که بر سایر کتب اندیشه اقایی کند،
قرار داده بود .پرس وجویم نشان می داد که از کتب دکتر
شریعتی استقبال می شود .دکتر شریعتی در این کشور
محبوب بود؟ هنوز محبوب است؟ در پی جویی هایم
متوجه شدم دکتر شریعتی از همان اوایل ترجمه اثارش
در ان کشور همسایه به محبوبیت باالیی می رسد .در
پشت این محبوبیت نه دولت یا نهادی قدرتمند بلکه
گروه های اجتماعی قرار داشتند .داستان جالبی در حال
58
شکل گیری بود .چرا دکتر شریعتی در میان ان گروه های
اجتماعی محبوب بوده و هست؟ چه نقطه اشتراکی
میان دکتر و ان ها برقرار است؟ شروع کردم به مطالعه
درباره ان گروه های اجتماعی و متوجه شدم که ان ها،
حذف شدگان تاریخ ان کشور هستند؛ منزو ی شدگان،
رانده شدگان ،تمسخر شدگان .انان کسانی بودند که
اکثریت صاحب اقتدار حتی هویت و تعلقشان به قومیت
و مذهبشان را رد کرده بودند؛ و جوانانشان به چپ گرایی
روی اورده بودند .تبعیض ،رانده شدن ،چپ گرایی در
عین تعلق خاطر اسالم ،این ها کلیدواژگان ان گروه های
اجتماعی ای بودند که دکتر شریعتی را در ان کشور
همسایه ملجا فکری خود دانسته بودند و می شد همه
ان ها را در یک واژه خالصه کرد :عدالت.
پس از بازگشتم به ایــران ،شــروع به مطالعه اثــار دکتر
شریعتی کردم .حین مطالعه همواره این پرسش ذهنم را
مشغول داشته بود :ایا با حرفی نو درباره عدالت مواجهم؟
به دنبال حرفی بودم که به دل ان گروه های اجتماعی
ذکرشده بنشیند .اما پیش از پاسخ به این پرسش باید
دو مقدمه را از دل گفتارها و نوشتارهای دکتر شریعتی
بیرون می کشیدم:
متوجه شدم که دکتر شریعتی با عینک جامعه شناسی
سوسیالیستی در اســام تامل مـی کــرد و از دیگر سو
بــاورهــای شیعی را در تصحیح سوسیالیسم بــه کار
می گرفت و همین نسبت دوسویه ایشان در محبوبیت
یافتنشان در ان کشور همسایه بی تاثیر نبود .از نظر
ایشان سوسیالیسم بستری بــرای به جریان انداختن
اسالم واقعی بود .پس مارکسیسم چه می شد؟ دکتر در
قبال مارکسیسم چه نظری داشت؟ ایشان مارکسیسم
را علم دستیابی به سوسیالیسم می دانست که می شد
بهره هایی از ان گرفت .اسالم و مارکسیسم در مبارزه
با بیماری اساسی دوران معاصر ،یعنی سرمایه داری
مشترک بودند؛ مانند دو پزشکی بودند که برای یک
بیماری تجویزاتی متفاوت ارائه می کردند .چون هدف
از پیدایش مارکسیسم مبارزه با سرمایه داری بود ،پس
در مبارزه با ان دقیق تر و مشخص تر سخن می گفت اما
هدف اسالم مبارزه با استضعاف است و سرمایه داری
یک نوع از انواع مختلف استضعاف است.
حال پس از نابودی سرمایه داری و پیدایش سوسیالیسم،
مارکسیسم هم فلسفه وجودی خود را از دست خواهد
داد؛ اما اسالم به دنبال مبارزه با استضعافی دیگر خواهد
بود .می توان سه گانه علم مبارزه ،ارمان و بستر را که در
نوشته های دکتر شریعتی بر مفاهیم مارکسیسم ،اسالم
و سوسیالیسم بار می شوند ،نشان دهنده جایگاه این
سه مکتب در نزد دکتر شریعتی دانست.
در نظر دکتر شریعتی نتیجه بخش بودن و اثرگذار بودن یک
باور در عرصه عینی زندگی ،یکی از نشانه های صادق
و صحیح بودن ان باور است .دکتر با همین عینک به
سراغ اصول دین ،از جمله اصل عدل می رود و معتقد
بود اصول دین واقعیاتی اجتماعی و تاریخی هستند که
باور به ان ها موجب تغییر در شرایط اجتماعی می شود.
جداسازی ان ها از تاریخ ،اجتماع و اقتصاد به معنای
تهی کردن انان از کارکردهای اصیلشان است .پس
اعتقاد و باور به اصل عدل الهی ،باید منجر به تالش
در راه برقراری عدالت اجتماعی شود.
با توجه به این دو مقدمه فهمیدم که در اثار دکتر شریعتی
باید در جستجوی عدالت اجتماعی مبتنی بر اصل
عدل الهی در یک جامعه ایده ال سوسیالیستی باشم.
می توان سه گانه علم مبارزه ،ارمان و بستر را که در
نوشته های دکتر شریعتی بر مفاهیم مارکسیسم ،اسالم
و سوسیالیسم بار می شوند ،نشان دهنده جایگاه این
سه مکتب در نزد دکتر شریعتی دانست.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
نسبت اسالم و سوسیالیسم
نسبت جامعه و اصول دین
مدخل دینی و بستر سوسیالیستی
دکتر از مدخلی دینی وارد بحث عدالت می شود.
عدالت در نظر ایشان یک ارزش اخالقی است .پس عمل
عادالنه نیز یک عمل اخالقی است .عمل اخالقی نیز
عملی مبتنی بر فطرت افرینش است .در نتیجه عمل
اخالقی استقرار یک نظام اجتماعی عادالنه ،مستقر
نمودن یک نظام اجتماعی هماهنگ و منطبق بر نظام
افرینش است .با چنین ورودی ،دکتر شریعتی اصل
عدل را از جایگاه یکی از اصول دین اسالم به جایگاه
روح حا کم بر همه ابعاد اسالم ارتقا داده و ان را هدف
رسالت انبیا؟مهع؟ معرفی می کند.
ایشان عالوه بر مبحث مدخل دینی عدالت ،در بحث از
جامعه ایده ال اسالمی نیز تطابق نظام اجتماعی عادالنه
را با نظام افرینش مطرح می کند .دکتر شریعتی جامعه
59
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
60
ایده ال اسالمی را همان امت وسطی می داند که بر سه
پایه استوار است :کتاب ،میزان ،حدید .کتاب نماینده
ایمان و دانش ،میزان نماینده عدالت و حدید نماینده
قدرت است .زمانی که عدالت را میزان می نامیم ،یعنی
وظیفه تعیین حدود هماهنگی نظام اجتماعی با نظام
افرینش را بر عهده ان می گذاریم .این عدالت ،همان
اصل عدل در اصول دین است .اما چگونه از یک اصل
اعتقادی می توان برداشت اجتماعی نمود؟ دکتر شریعتی
دو اصل امامت و عدل را اصول مذهب شیعه نمی داند
بلکه ان دو را اصولی اساسی اسالم و نقطه تفاوت اسالم با
ادیان پیشین می داند و گسترش اسالم میان عموم مردم و
جوامع غیرمسلمان به سبب طرح این دو اصل بود .به این
دلیل که برپایی نظام اجتماعی عادالنه ،تحقق صفت
عادل بودن خداوند در جهان است .ساده تر انکه ،برقراری
عدالت اجتماعی تحقق صفت عدل خداوند است.
عدالت اجتماعی تنها خواست یک گروه محکوم ،که
این گروه می تواند یک طبقه اقتصادی ،یک گروه نژادی و
غیره باشد ،برای تغییر روابط اجتماعی در راستای منافع
ان ها نخواهد بود .دعوای عدالت هم دعوای دو گروه
طبقاتی حاکم و محکوم نخواهد بود .بلکه دعوای دو نظام
حکومتی است .یکی از ان ها نظام ظالم برخالف نظام
افرینش و اراده الهی است و دیگری نظام منطبق با نظم
حاکم بر هستی در حوزه جامعه انسانی .البته در عالم واقع
قضیه به این اشکاری نیست .نظام ظالم خود را برخالف
نظام افرینش و اراده الهی معرفی نمی نماید ،بلکه شرحی
از اصل عدل الهی می دهد که ارتباطی با نظام حکومتی
حاکم در جامعه انسانی نداشته باشد و یا حاکم بودن
خود را نیز ناشی از عدالت خداوندی معرفی کند .طبقه
حاکم چون مدافع وضع موجود و سلسله مراتب موجود
است ،وضع موجود را عادالنه و هماهنگ با نظام افرینش
و عدل الهی معرفی کند .اما نگاه شیعی به عدالت ان را
برخالف عدل الهی و در مخالفت با نظام افرینش می داند.
عدالت روبنایی ،قسط زیربنایی
زیربنا و روبنا در نزد دکتر شریعتی کارکرد استعاره را
دارند .استعاره ای که اهمیت موضوعات و مفاهیم را
نشان می دهند .استعاره ای که دو سوی ان از یکدیگر
اثرپذیر هستند .در بحث از عدالت ،ایشان تالش نمود
با استعاره زیربنا و روبنا تفاوت اهمیت دو مفهوم قسط
و عدالت را شرح دهد.
از نظر دکتر واژه عدالت به اجرای قراردادها و توافقات
در یک جامعه نظر دارد و واژه قسط به عادالنه بودن
محتوای توافقات توجه می کند .قسط ارزش کارها را
در نظر دارد و به عادالنه بودن بستری که توافقات در
ان بستر شکل می گیرند توجه دارد .قسط زیربنای یک
جامعه ایده ال است و عدالت روبنای ان .پس منظور
دکتر از برداشت اجتماعی از اصل عدل (و تمامی واژگان
عدل و عدالت که تا اینجای این متن نوشته شد) ،با
معنای قسط همخوانی دارد و نه با معنای خاص عدل.
رسالت نهایی همه انبیاء و ائمه؟مهع؟ نیز قیام بالقسط
می شود .رسالتی که بر عهده امت اسالمی نیز هست.
واژه عدالت به اجرای قراردادها و توافقات در یک
جامعه نظر دارد و واژه قسط به عادالنه بودن محتوای
توافقات توجه می کند.
پــس قسط م ـی شــود هــمــان مــعــادل اســامــی عدالت
اجتماعی .امــا خــود قسط یعنی چــه؟ دکتر در شرح
معنای قسط به انگاره های سوسیالیستی تکیه می کند
و محورهای اساسی قسط را مالکیت ،نظام اقتصادی و
طبقه معرفی می کند .از نظر دکتر شریعتی برقراری قسط
با یک انقالب اجتماعی در حوزه مالکیت و تغییر نظام
اقتصادی امکان پذیر است اما برقراری عدل را با اصالح
دستگاه قضایی هم می توان رقم زد .ثمره این انقالب
اجتماعی همان اسالم اصیل یا تشیع علوی خواهد
بود و با برقرار شدن مناسبات تشیع علوی در جامعه
انسانی ،شاهد یک جامعه بی طبقه ،ازاد ،استوار بر
قسط و عدل خواهیم بود.
هنوز منظور دکتر شریعتی را از قسط نفهمیده بودم.
قسط یعنی برابری ساده؟ از واژه جامعه بی طبقه چنین
برداشتی می نمودم؛ اما در ادامه دیدم که دکتر شریعتی
برابری ساده یا برابری همه افراد جامعه با هم در همه امور
و به خصوص مالکیت و اقتصاد را به عنوان معیار عدالت
اجتماعی و قسط در معنای دینی معرفی نمی کند بلکه
برابری حقی که از سوی جامعه به فرد پرداخته می شود
ِ
با ارزش عمل اجتماعی ان فرد ،مدنظر نظر ایشان بود.
قسط یعنی برابری حق قانونی با حق و سهم واقعی.
دکتر از مدخلی دینی وارد مبحث عدالت اجتماعی
می شود ،با استفاده از ادبیات دینی معادل اسالمی
ان را قسط معرفی می کند ،در شرح قسط به ادبیات
سوسیالیستی پناه می برد؛ اما ادبیات سوسیالیستی
راضی اش نمی کند و دوباره به ادبیات اسالمی پناه
می برد .به این نحو که برابری عمومی مطرح شده در
اسالم را گسترده تر و عمیق تر از برابری سوسیالیستی
دکتر در شرح معنای قسط به انگاره های سوسیالیستی
تکیه می کند و محورهای اساسی قسط را مالکیت،
نظام اقتصادی و طبقه معرفی می کند.
می یابد .برابری عمومی ا گرچه یک مسئله سیاسی
و اجتماعی است اما در اســام بر پایه های فلسفی
و علمی بنا شده تا یک اصل مسلم طبیعی معرفی
شود .از سوی دیگر اسالم برابری را با مفهوم برادری
پیوند می دهد و ان را از برابری حقوقی تا جایگاه برابری
حقیقی ،یعنی برابری دارای منشا طبیعی ،عینی،
علمی و افرینشی ارتقا می دهد .پس برابری عمومی
در اســام ،در پیوند با مفهوم بــرادری است .برادری
نیز یک احساس هم پیوندی عمیق انسانی است.
ً
اساسا برابری عمومی در یک جامعه بــدون زندگی
برادرانه امکان پذیر نیست ،نظام های سوسیالیستی
دنیا به خاطر عدم توجه به این پیوند ،در یک جا کم
می اورند و در همان جا اسالم با مفهوم برابری هم پیوند
با برادری پیش خواهد رفت .مبتنی بر این دو مفهوم
برابری و برادری ،دکتر شریعتی حوزه هایی را که اسالم
در ان ها به برابری عمومی نظر داشته بیان می کند.
اولین ان ها برابری در خلقت و به موجب ان برابری
در داشتن شخصیت انسانی و استقالل عمل است.
در نتیجه همه انسان ها ،اقوام ،ملل ،نژادها ،طبقات
و گروه ها ،از نظر شرافت خانوادگی و اصل و نسب با
هم برابرند و همه اعضای یک خانواده اند .در حوزه
بعدی زن و مرد نیز با یکدیگر در ریشه و جنس انسانی
برابرند و در انسان بودن مرد را بر زن یا عکس ان برتری
نیست .برابری در خلقت و برابری در طبیعت انسانی
(منظور از این برابری ،تساوی است) برابری حقوقی را
شامل خواهد شد و این برابری نسبت به همه انسان ها
و نه تنها مسلمانان ،عمومیت دارد .حــوزه بعدی
برابری اقتصادی است .دکتر شریعتی در حوزه برابری
اقتصادی ،اموال عمومی را از ِان همه ملت می داند.
ذیل این حوزه ،برابری در مصرف و عدم درجه بندی
مصرف را نیز ذکر می کند .با ذکر این نکته تاریخی که
میثم تمار خرماها را طبق معمول خوب و بد کرده بود
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
قسط یعنی چه؟
61
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
و هر قسمت را به نرخی می فروخت .حضرت علی؟ع؟
او را منع نمودند و خرماهای خوب را با خرماهای بد
مخلوط کرده و دستور داد همه را به یک قیمت بفروشد.
در ادامه دکتر شریعتی حوزه سیاست و ازادی سیاسی
را طرح می نماید و حق برخورداری از ازادی در عرصه
سیاسی را به عموم مردم نسبت می دهد .نتیجه انکه
همه در برخورداری از حق ازادی سیاسی با هم برابر
هستند؛ اما سخن جذاب تر اینجاست :برقراری عدالت
را نه منوط به اراده حا کم (و در نتیجه ان لطف حا کم
به عموم مردم) بلکه برقرار بودن عدالت و وجود جامعه
عادل را حق طبیعی مردم (در نتیجه برقراری عدالت
در جامعه وظیفه حا کم در قبال مردم) می داند .حوزه
دیگر نیز مذهب و ازادی در انتخاب مذهب است.
برابری در خلقت ،برابری سیاسی و ازادی در انتخاب
مذهب سه حوزه ای هستند که سخنان دکتر شریعتی
را برای ان گروه های اجتماعی رانده شده در ان کشور
همسایه مان جذاب می ساخت .دکتر شریعتی برای انان
از حرمتی که به موجب دین داشتند سخن می گفت و
در سخن هایش از انگاره های چپ گرایی که جوانان را
به سوی خود کشانده بود بهره می برد .گویا دکتر شریعتی
برای انان راه سومی را نشان می داد .راهی که نه گفتن
به تن دادن به وضع موجود بود .نه گفتن به دور شدن
از اسالم بود .نه گفتن به سوسیالیست غیردینی شدن
بود .دکتر شریعتی ان چیزی را می گفت که می خواستند
بشنوند .مدلی از نظام اجتماعی عادل که اصالح را در
مقابله با ظلم می دید و نسخه اسالمی از سوسیالیسم
ارائه می داد .فراتر از حرف هایی مثل خواست خداوند
است و باید تحمل کنیم یا اسالم به تاریخ پیوسته و غیره؛
که از زبان برخی مقدسین و کفرمسلکان می شنیدند.
62
زندگی با یک دغدغه محوری
دکتر شریعتی فهمی از قسط را برای خود می سازد و با ان
زندگی می کند .به جست وجو در تاریخ می پردازد و تاریخ
را از درون ان فهم می بیند .هابیل را نماد مستضعفان و
قابیل را نماد مستکبران می بیند؛ شهادت هابیل به دست
قابیل را پایان دوره برابری و برادری و اغاز دوره مالکیت
خصوصی می بیند .مالکیت خصوصی ای که موجب
شکل گیری جامعه طبقاتی و نظام تبعیض و بردگی
می شود .تاریخ شرح مبارزه این دو جناح است ،هر دو
جناح نیز به سالح مذهب پناه می برند .شیعه صفوی
نماد جناح مستکبران ذیل جهان تشیع و شیعه علوی
نماد جناح مستضعفان ذیل جهان تشیع است .تغییر
زیربنا یعنی پایان حا کمیت جناح استکبار و دست
یازیدن جناح یا همان طبقه مستضعف به حکومت زمین
که خداوند برای ایشان به ارث گذاشته است .پس تنها
یک بار و در انتهای تاریخ است که زیربنا تغییر خواهد
کرد و در بقیه رخدادها افراد تنها جایشان را در تسلط یا
عدم تسلط بر مالکیت خصوصی عوض می کنند .تغییر
زیربنا در انتهای تاریخ ،ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی
به دست اسالم است ،به عنوان جامعه ایده ال و امت
وسطی .جامعه ای که نه مانند سرمایه داری مالکیت
خصوصی ان عرصه را بر برابری عمومی تنگ خواهد کرد
و نه مانند کمونیسم اشتراکیت مطلق را رواج خواهد داد
بلکه چیزی میان این دو خواهد بود .همچنین امت وسطی
در هر سه بعد اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی بی طبقه
خواهد بود و دالیل شکل گیری طبقات در این ابعاد
یعنی استبداد ،استثمار و استعمار را نفی خواهد کرد.
دکتر شریعتی فهمی از قسط را برای خود می سازد و
با ان زندگی می کند .به جستجو در تاریخ می پردازد
و تاریخ را از درون ان فهم می بیند.
شروع جست وجویم در اثار دکتر شریعتی با این پرسش
بود :ایا با حرفی نو در باب عدالت مواجه هستم .حرفی
که حداقل در دهه 50شمسی ،حرفی نو باشد .دیدم با
اندیشمندی روبرویم که دغدغه اصلی اش عدالت بود .از
بسیاری امور سخن گفته اما نخ تسبیح ان بسیارها عدالت
بود .در تالش بود اسالم را بار دیگر بشناسد و بشناساند
و در این مسیر از علوم رایج دنیای غرب بهره گرفته بود.
دکتر شریعتی بحران کنونی دنیای انسانی را تحریف
عدالت می دانست .دلیل ان را نیز ساخته شدن نظام
اجتماعی در بستر اقتصادی بود که مالکیت خصوصی
مفرط را یک اصل طبیعی می داند .این درد ،درد اصلی
بود و سایر دردها مانند اجبار در پذیرش مذهب ،انحصار
در کنشگری عرصه سیاسی ،جایگزین شدن عدالت
قضایی به جای عدالت اجتماعی ،تفاوت قائل شدن
در انسانیت انسان ها و شیوع نژادپرستی و قوم پرستی
و برتری طلبی جنسیتی و غیره دردهای فرعی بودند.
حال چه کنیم؟ دکتر شریعتی با شرح سوسیالیستی از
مفهوم دینی قسط می گوید باید به این شرح برگردیم .مگر
می شود؟ اری؛ یک بار شد و ان مدینه دوران پیامبر؟ص؟
است .چگونه؟ از طریق یک انقالب اجتماعی اسالمی
که درد اصلی یعنی مالکیت خصوصی مفرط را هدف
قرار خواهد داد و در کنار ان دیگر دردها را نیز درمان
خواهد کرد .درمانش نیز برابری عمومی است .ثمره این
انقالب ،نظام اجتماعی تشیع علوی است؛ بازطراحی
مدینه دوران پیامبر؟ص؟ در دوران حاضر.
اما حرف نوی دکتر شریعتی دچار مشکالت متعددی
است .اگر از پرسش در باب چگونگی تلفیق ادبیات
دینی با ادبیات سوسیالیستی بگذریم (که پاسخ به ان
می تواند تمام حرف نوی دکتر شریعتی را زیر سوال ببرد).
تجویز دکتر شریعتی برای درد مالکیت خصوصی مفرط
اولین پرسش را پدید می اورد .تجویز دکتر برابری در اموال
دکتر شریعتی تالش میکند از مفهوم اسالمی قسط،
شرحی سوسیالیستی ارائه دهد.
عمومی و تساوی در مصرف است .اما مرزهای مفهومی
این دو عبارت را برای مخاطب پرسوال خود مشخص
نمی کند .ایا منظور از مالکیت خصوصی مفرط ،رسوخ
مالکیت خصوصی در محدوده اموال عمومی است؟
در این صورت دامنه و حد اموال عمومی تا کجاست؟
همچنین منظور از تساوی در مصرف چیست؟ از مثال
خرماهای میثم تمار این چنین برداشت می شود که
منظور از تساوی در مصرف ،تنها تساوی در مصرف
برای نیازهای ضروری و به زبان دیگر برابری عموم مردم
در حق رفع نیازهای اساسی شان نیست بلکه تساوی
در رفاه را به ذهن متبادر می کند .اما تساوی در رفاه با
معنایی که دکتر شریعتی از قسط به عنوان معادل اسالمی
عدالت اجتماعی اراده می کند ،یعنی برخورداری هر
کس از سهم واقعی اش در جامعه ،هماهنگی ندارد.
این ابهام را می توان مقایسه نمود با تالش دکتر شریعتی
در تجویز درمان برای درد فرعی انحصار در کنش گری
عرصه سیاسی؛ دردی که موجب می شود عرصه سیاسی
تنها در اختیار طبقه حاکم باشد .ایشان ازادی سیاسی
را درمان این درد معرفی می نماید و ذیل ان فهم مطالبه
عدالت را به عنوان حق عموم مردم (به جای فهم اعطای
عدالت از سوی حاکم به مردم) شرح مثالی این ازادی
سیاسی می داند .البته دکتر شریعتی ساختار مورد نیاز
این شرح را نیز از میان مفاهیم اسالمی بیرون می کشد
و با طرح اصل امامت و رهبری منتج از ان ،ساختاری
میانه که نه به دموکراسی ختم می شود و نه به دیکتاتوری
صالحان ،از ابهام تجویز برای عرصه سیاسی به شدت
می کاهد.
حال اگر مبنا را نگاه ویژه دکتر شریعتی در نظر بگیریم،
خود ایشان نیز بیش از انکه به درد اصلی ،به ان چیزی
که از دید ایشان موجب بحران شده است ،بپردازد؛
به درد فرعی پرداخته است .البته ممکن است گفته
شود طراحی ساختار سیاسی ،راهکار درمان درد اصلی
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
حرف نو؟
63
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
64
است .به این معنا که مالکیت خصوصی مفرط درمان
نخواهد شد و برابری عمومی گسترده نخواهد شد مگر
از طریق اصل امامت و رهبری منتج از ان .از این توجیه
برتری و اهمیت بیشتر نظام سیاسی بر نظام اقتصادی را
می فهمم .زیرا نتیجه ان این چنین خواهد بود که تا نظام
سیاسی اصالح نشود نظام اقتصادی نیز اصالح نخواهد
شد .پس در استعاره زیربنا و روبنا ،دکتر شریعتی زیربنا
را باید نظام سیاسی و انحصار در قدرت سیاسی در نظر
می گرفت و نه نظام اقتصادی و مالکیت خصوصی
مفرط .درد اصلی در ساختار غلط و تحریف در عرصه
سیاسی بود و نه در ساخت اقتصادی و تجاوز مالکیت
خصوصی به محدوده مالکیت عمومی.
مشکل دیگری که داشتم ان بود که در اثار دکتر شریعتی،
شرح جامعه بی طبقه توحیدی ،نفی طبقات است و نه
بیشتر .دکتر شریعتی در شرح جامعه ارمانی شان ابتدا
ً
سلبی عمل می کند و نبود طبقاتی که عمدتا مبتنی بر
اقتصاد شکل یافته اند و البته تنها اقتصاد در شکل گیری
ان ها موثر نبود را ویژگی جامعه ارمانی شان ذکر می کند.
نبود طبقات نیز تنها با شرح اجتماعی اصل توحید و
بسط ان در جامعه انسانی ممکن است .سپس با رجوع
گذشته ،جامعه مثالی شان را مدینه دوران پیامبر؟ص؟ ذکر
می کند .دکتر شریعتی در این رجوع ،به جای انکه با بیان
اگر پیامبر؟ص؟ در دوران حاضر بودند چه جامعه ای و با
چه مختصات و ویژگی هایی ترسیم می کردند ،حالت
انتزاعی جامعه ارمانی مدنظرش را در اذهان مخاطبان
ترسیم کند؛ با بیان اینکه جامعه دوران پیامبر؟ص؟ در
ً
یک شرایط زمانی و مکانی کامال متفاوت از دوران حاضر
چه ویژگی ها و مختصاتی داشت ذهن را بیشتر اشفته
می سازد .به طور مثال قاعده تکافل در جامعه مبتنی بر
نظام عشیره ای مدینه دوران نبی اکرم؟ص؟ ،در ساختارهای
اجتماعی حضور گسترده ای داشت؛ حال اگر وجود
مقدس نبی اکرم؟ص؟ بخواهند امت وسطی خود را در
جامعه ای که بر نظام عشیره ای مبتنی نیست ،یعنی
جامعه دوران حاضر ،بنا کنند سرنوشت این قاعده چه
خواهد شد؟ معلوم نیست جامعه بی طبقه توحیدی
دکتر شریعتی چگونه جامعه ای است؟ اگر از سلبیات
این جامعه گذر کنیم ،موارد ایجابی ان چه خواهد بود؟
این حرف ها و ابهام ها و مشکل ها موجب شد به این
نظر برسم که دکتر شریعتی طراحی های اولیه ای از یک
نظریه عدالت از منظر جامعه شناسی سوسیالیستی
اسالمی داشتند اما عمر ایشان کفاف فهم و ارائه یک
نظریه جامع عدالت را به ایشان نداد.
در جست وجوی اینده
دکتر شریعتی در تاریخ کشورمان اثری که باید می گذاشت
را گذاشته است .چه مثبت و چه منفی ،اندیشه ها و
حرف ها و نوشته های ایشان از جمله اثاری بودند که
انقالب اسالمی ما را به ملت های مستضعف معرفی
کرد .اما ایران اسالمی در دکتر شریعتی متوقف نماند.
پیش رفت؛ نکات مثبتی از اندیشه ایشان را در خود
پرورد و برخی از نکات منفی اندیشه ایشان را از خود
راند .البته اشتباهاتی نیز در این پرورش و رانش داشت؛
اما در دکتر شریعتی متوقف نشد.
از دیگر سو ،ما برای خودمان نمی اندیشیم .ما یکی از
سرچشمه های فکر در دنیای اسالم هستیم .اگر نتوانسته ایم
پیش رو ی مان را از انجایی که دکتر شریعتی ایستاده بود،
به جایگاه کنونی مان ،به بیان اوریم؛ ظلمی بزرگ در حق
گروه های عدالت طلب منطقه و جهان اسالم کرده ایم.
گروه هایی که برخی شان ،هنوز اینده را در دکتر شریعتی
می جویند و پیشرفت های پس از ایشان را نمی دانند.
پی نوشت
پی نوشت ها و منابع ،در دفتر نشریه محفوظ است.
در اثار دکتر شریعتی ،شرح جامعه بی طبقه توحیدی،
نفی طبقات است و نه بیشتر.
تنوعاموزشیعادالنه
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
محمدصادق تراب زاده جهرمی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
torabzadeh1404@gmail.com
باید بین تنوع مدارس و تنوع اموزشی تفکیک نمود.
راهکار ،تغییر زمین بازی از شیوه سنتی «دولتی-
غیردولتی» به «تنظیم گری اموزش» در کشور است.
تالقی عدالت و اموزش
اموزش زیرساخت جامعه اتی است چراکه اینده فرد و
جامعه به تبعیت از اموزش و نظام اموزشی ان دستخوش
تغییر خواهد شد .شاید بتوان به دو صورت بین عدالت
و اموزش ارتباط برقرار کرد:
1 .1عدالت در رشد تربیتی فرد و جامعه
2 .2عدالت در دسترسی به اموزش با کیفیت و تاثیر
این اموزش در برخورداری از مواهب اتی
تصور اولیه از عدالت اموزشی ،عدالت در دسترسی
همگانی به اموزش باکیفیت است .در واقع عمده تالش
در تحقق عدالت اموزشی و اسنادی چون سند اموزش
2030ان است که برای همه اقشار نیازمند به اموزش،
دسترسی همگانی ایجاد کنند؛ اما نکته مهم ان است
که اموزش عرضه شده به همگان باید از کیفیت الزم
نیز برخوردار باشد .در واقع دسترسی به اموزش هایی
ً
که حقیقتا کیفیت الزم را ندارند ،دسترسی محسوب
نمی شوند .از سوی دیگر به جهت انکه اموزش امکان
دستیابی به فرصت ها و موقعیت های اتی اجتماعی و
اثرگذاری بر شکل گیری طبقات اجتماعی-اقتصادی
را فراهم می کند ،الزم است که در عین همگانی بودن
دسترسی ها ،توازن در کیفیت اموزش ارائه شده نیز رعایت
شود تا در اینده شاهد شکاف های عمیق اجتماعی
نباشیم .این دغدغه ان چنان شدت داشته است که
این توازن را به برابری منصرف کرده اند .لذا نابرابری و
تبعیض جنسیتی ،قومی ،نژادی ،فرهنگی ،سیاسی،
اقتصادی و ...را در دسترسی به کیفیت اموزشی ،به
هر نحو ممکن اماج نقد و حمله قرار داده اند .در قانون
اساسی جمهوری اسالمی ایران نیز بر وظیفه حکومت در
تامین اموزش رایگان ،برابر و همگانی تا کید شده است.
در واقع در این اصل سعی شده است تا محرومیت
به خاطر تفاوت ها به فرصت و دسترسی برابر تبدیل
شود .همچنین راهکار 9/2از هدف کالن سوم سند
تحول بنیادین اموزش وپرورش نیز که بر بومی سازی و
اجرای برنامه «اموزش برای همه »EFAتا کید دارد،
متوجه فرصت ها و دسترسی های برابر شده است.
البته سایر راهکارهای مهم سند تحول نیز به همین
نکته اشاره دارد.
65
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
چالش قابلیت در برخورداری از فرصت های برابر
در همین بخش به نکته دیگری هم باید توجه کرد .فرض
ان است که اموزش با کیفیت برابر همگانی می تواند،
شکاف های طبقاتی اتی اجتماع و نیز تبعیض های اتی را
خنثی و رفع کند .این در حالی است که عنصر «فرصت
و دسترسی» دارای یک خال جدی است :توانمندی و
قابلیت استفاده از فرصت ها در همگان یکسان نیست.
در واقع فرض بر این است که با برابر شدن فرصت ها،
شرایط حرکت همه برابر می شود درحالی که شرایط اولیه
رقابت برابر نیست .ازاین رو بی عدالتی همچنان تداوم
خواهد یافت.
چالش یکسان انگاری اموزش و عدم
توجه به رشد متفاوت و متوازن
از سوی دیگر انچه موجب می شود تا این تصور اولیه،
ساده انگارانه به ذهن اید و دچار چالش های نظری و
عملی شود ،توجه به بعد دیگری از عدالت است که
بیشتر جنبه انفسی دارد و البته تبلور افاقی هم پیدا
می کند .توجه به اینکه استعداد افراد ،مسیر رشد افراد،
قابلیت های افراد متفاوت است و در امر اموزش باید به
این تنوع احترام گذاشت موجب می شود که تصور ساده
از «دسترسی همگانی به کیفیت اموزشی» مخدوش و
دچار چالش شود .هر فرد به جهت عالیق و زمینه های
طبیعی یا انتخابی متفاوت ،نیازمند یا عالقه مند به رشد
در یک زمینه متفاوت است .ازاین روست که کیفیت
اموزشی برابر به معنی سرکوب بخشی از استعدادهای
متفاوت همگانی است .پس باید پذیرفت که اموزش
ً
همگانی برابر ،قطعا مخالف رشد افراد و استعدادهای
انان است .یکی از توجیهات تاسیس مدارس غیردولتی
در ایران ،لزوم توجه به تنوع خواست ها و نیازهای دانش
66
اموزان بوده است .چراکه مدارس دولتی در پوشش این
خال ،توان کافی ندارند.
همچنین عنصر دیگری وجود دارد که هر دو تصور قبل
از عدالت را نیازمند بازنگری می کند .توجه به اینکه
انسان ها در عین اینکه متفاوت اند اما به حیث نفسانی
باید دارای تربیتی متعادل و همه جانبه قــرار گیرند.
بخشی از جنبه های حیات اجتماعی افراد بشر ،نیازمند
اموزش های ثابت یا مشترکی است.
میدان نزاع عدالت اموزشی
با این مفهوم پردازی از عدالت در امر اموزش ،می توان
به جمع بندی رسید که بین شش عنصر کلیدی در
عدالت اموزشی باید جمع کــرد .این چند عنصر در
سایر عرصه های اجتماعی غیر از امــوزش نیز چالش
ایجاد کرده اند( .نمودار )1
ً
قطعا دسترسی همگانی به یک کیفیت برابر حداقلی
قابل قبول ،شرط الزم عدالت اموزشی است؛ اما باید
توجه داشت که منظور از برابری ،برابری در همه افراد
یک طبقه است .به طور مثال اگر تفاوت اموزش برای
دو جنسیت را پذیرفتیم ،همه افــراد هر طبقه باید از
دسترسی و کیفیت برابر بــرخــوردار باشند .نه اینکه
اموزش دختران و پسران ،یکسان باشد .از سوی دیگر
به جهت تنوع استعدادها و خواست ها ،باید زمینه
رشد متفاوت فراهم شود .مشکلی که در این قسمت
وجود دارد ان است که می خواهیم با تاسیس مدارس
متفاوت ،این کار را انجام دهیم؛ از مدارس استعداد
درخشان گرفته تا مدارس غیردولتی .درحالی که به نظر
فرض بر این است که با برابر شدن فرصت ها ،شرایط
حرکت همه برابر می شود درحالی که شرایط اولیه
رقابت برابر نیست .ازای ـن رو بی عدالتی همچنان
تداوم خواهد یافت.
می رسد اگر شیوه تدریس و کالس داری به نحوی باشد
که در عین حضور یکسان همه دانش اموزان در کالس،
به تفاوت های فردی ان ها توجه شده و رشد داده شوند،
مشکل تا حد بسیاری حل خواهد شد .لکن چالش
ما در اینجا ،نبود معلمانی با چنین نگرش و بینش و
مهارتی است .نباید دانش اموزان را از طبیعت متکثر
خود جدا کرد بلکه در همین بافت اجتماعی متکثر
باید کیفیت اموزشی متفاوتی ارائه کرد .این کار باعث
می شود که عنصر توازن نیز تا حد زیادی تامین شود و
رشد همه جانبه فردی و اجتماعی رقم بخورد.
نسبت سنجی تنوع مدارس و عدالت اموزشی
یکی از چالش های انقالب اسالمی در دهه های مختلف
پس از پیروزی ،مسئله مدارس دولتی و غیردولتی یا در
معنایی وسیع تر ،چالش تنوع مدارس بود .مدارس دولتی
(عادی ،استعداد درخشان ،نمونه دولتی ،نمونه مردمی،
هیات امنایی ،شاهد ،ایثارگر ،بزرگسال ،از راه دور،
عشایری ،خارج از کشور ،تطبیقی و )...و غیردولتی (که
نباید دانش اموزان را از طبیعت متکثر خود جدا کرد
بلکه در همین بافت اجتماعی متکثر باید کیفیت
اموزشی متفاوتی ارائه کرد.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
نمودار :1شش عنصر کلیدی در عدالت اموزشی
سابق به ان ها غیرانتفاعی گفته می شد) همواره در حال
جنگ با یکدیگر بودند .گرچه مرز مسئله تنوع اموزشی
هنوز مبهم و غیراجماعی است اما همواره یکی از دالیل
پرداختن به ان ها ،مسئله عدالت اجتماعی بوده است.
یکی از مهم ترین اشکال این دعوا ،چالش مدارس دولتی
و غیردولتی است .دسترسی به اموزش رایگان ،همگانی
و برابر ادعای مدارس دولتی عادی است و از این منظر
خود را عادالنه می خواند .از سوی دیگر ،مدارس غیردولتی
با ادعای لزوم توجه به استعدادهای متفاوت ،خود را
مدعی برقراری عدالت اموزشی می دانند .درحالی که
به نظر می رسد بازی در این زمینه و طرفداری از یک
جانب چالش ،خود نشان از وجود یک مشکل بزرگ
است :مشکل فهم ناقص و نادرست مسئله.
مسئله را باید از همان زاویه عدالت اموزشی دنبال کرد:
1 .1توجه به رشد استعدادها به تناسب همان استعدادها.
این امر پذیرش تنوع را الزامی می سازد.
2 .2توزیع عادالنه مواهب اجتماعی و دسترسی به
موقعیت های اجتماعی
چالش عدالت در نسخه مدارس دولتی و غیردولتی
مدارس دولتی متهم به ارائه نسخه یکسان اموزشی به
استعدادهای متفاوت هستند درحالی که مسئله اصلی
این مدارس ،بعد دوم عدالت اموزشی است؛ یعنی
تالش دارد تا با ارائه اموزش استاندارد همگانی و برابر ،اثر
اموزش در دستیابی به موقعیت ها و بهره مندی ها را برابر
کند؛ اما از سوی دیگر به دلیل همان استانداردسازی،
در حال تخریب تنوع استعدادی اســت .در چنین
موقعیتی ،مدارس غیردولتی با ادعای توجه به تنوع
استعدادها بــه تخطئه م ــدارس دولـتــی پرداختند.
درحالی که اگر با دقت به ماهیت این مدارس دقت
67
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
68
کنیم ،تناقضاتی یافت می شوند .مدارس غیردولتی
در مقایسه با مدارس دولتی به تنوع احترام می گذارند
ً
اما صرفا در سطح کالن مقایسه بین مدارس دولتی و
غیردولتی و نیز در سطح مقایسه بین مدرسه ای غیردولتی
ً
(یعنی دو مدرسه غیردولتی) .درحالی که اساسا در
سطح درون مدرسه ای ،مدارس غیردولتی نیز همان
نگاه یکسان انگارانه را دنبال می کنند؛ یعنی به طور
مثال ،یک مدرسه غیردولتی ،یک نوع برنامه درسی
واحد را که البته با مدارس غیردولتی دیگر متفاوت و
با مدارس دولتی نیز متفاوت است در پیش می گیرد.
درحالی که قــرار بــود به تنوع استعداد دانــش امــوزان
بپردازد .از زاویه بعد دوم عدالت اموزشی نیز مدارس
غیردولتی به دلیل استفاده از مکانیسم بازار و مبتنی
بر مفهوم رقابت کامل (که البته وجود خارجی چنین
فضایی تا کنون به اثبات نرسیده است) ،حا کمیت
پول در توزیع اموزش و بهره مندی بیشتر طبقه مرفهین
را رقم زده است .در بهترین حالت باید گفت که این
مکانیسم بین افــراد دارای استطاعت مالی مدارس
غیردولتی به ایجاد رقابت علمی مـی پــردازد .لذا با
ً
بخش بندی بازار ،عمال افراد فاقد استطاعت را حذف
کرده است .این کار موجب شده است که اوال اصل
«هر که پولش کافی ،رقابت برایش ازاد» تثبیت شود و
ً
ثانیا در طی زمان ،به جهت جاذبه انگیزه های مالی در
مدارس غیردولتی ،نوعی انتقال و جابجایی مدیران،
معلمان و دانش اموزان بهتر به سوی مدارس غیردولتی
از سایر مدارس کلید بخورد؛ به عبارت دیگر در عمل،
سایر مدارس را می بلعد .سایر مدارس در عین اینکه
وجود دارند اما دیگر کیفیتی برای ارائه ندارند .اشکال
اصلی در حکمرانی بازار اموزش است .توجه به سایر
ساختارهای ممکن حکمرانی از قبیل سلسله مراتب،
شبکه و ...یا خلق ساختاری جدید ،مفری برای این
اشکال است.
راه حل نزاع اداره دولتی و غیردولتی مدارس
اما سوال این است که چه باید کرد؟ برای این سوال دو
نوع پاسخ وجود دارد:
پاسخ ایده ال:
تنوع اموزشی محترم است اما بین تنوع مدارس و تنوع
اموزشی باید تفکیک ایجاد کرد .در همه مدارس باید به
تنوع اموزشی احترام گذاشت .اساس این نگاه به برخورد
متفاوت معلم و برنامه درسی با دانش اموزان به تناسب
تفاوت هایشان است .توجه به استعدادهای متفاوت
که در سطح افــراد محل جستجو هستند ،در همان
سطح باید پاسخ داده شوند .در واقع همه مدارس باید
مبتنی بر یک برنامه درسی منعطف و معلمان توانمند،
به تربیت و اموزش دانش اموزان متناسب با اقتضائات
انان اقدام کنند .پرواضح است که جای خالی چنین
معلمان و چنین برنامه درسی بسیار محسوس است.
بدیهی است که داللت گیری از این پاسخ به سمت
ازادسازی اموزش در مدارس ،سوءتفاهمی بیش نیست.
پاسخ ممکن در راستای پاسخ ایده ال:
مدیریت تنوع مدارس بر اساس تنظیم گری انگیزه ها .این
پاسخ ،یک مدیریت کنترل شده است .در واقع بر اساس
اشکال اصلی در حکمرانی بــازار امــوزش است.
توجه به سایر ساختارهای ممکن حکمرانی از قبیل
سلسله مراتب ،شبکه و ...یا خلق ساختاری جدید،
مفری برای این اشکال است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
انگیزه های مختلف در تاسیس و مدیریت مدارس و
نیز بر اساس توانمندی متفاوت سرمایه انسانی و مادی
انان ،حکومت به تخصیص اختیارات در حوزه های
مختلف حکمرانی مدرسه می پردازد .تفصیل این نسخه
در قالب پیشنهاد «تشکیل سازمان تنظیم مقررات
اموزش عمومی غیردولتی» به کمیسیون تعلیم و تربیت
شورای عالی انقالب فرهنگی بیان شده است .اداره و
مالکیت دولتی یا غیردولتی مدارس دارای مدافعان و
مخالفان سرسختی است .مجموعه راه حل هایی که
تا کنون برای این چالش مطرح شده است ،در فضای
انتخاب بین یکی از این دو یا تمرکز بر رونق یکی از این
دو بوده است .با باور به ناعادالنه بودن هر دو سبک
اداره مدارس ،به نظر می رسد پاسخ و راه حل مناسب،
تغییر زمین بازی از شیوه سنتی «دولتی-غیردولتی» به
«تنظیم گری اموزش» در کشور است.
در تنظیم گری اموزش به جای ارائه نسخه های کلیشه ای
تعمیم یافته برای همگان هر نوع از متقاضیان تاسیس و
اداره مدارس به صور مختلفی مدیریت می شوند .ارائه
نسخه های غیرمنعطف برای عموم متقاضیان نامطلوب
و موجب نارضایتی است .در تنظیم گری ،سه عنصر
«تصمیم گیری ،اجرا و نظارت» ناظر به عناصر مختلف
موثر در ارائه و انتقال اموزش به جامعه هدف ،متناسب
با تفاوت در شرایط و صالحیت متقاضیان ،به اشکال
مختلفی توزیع می شود .برای حداقل صالحیت ها ،شیوه
استاندارد دولتی و برای صالحیت های باالتر ،به تناسب
رشد صالحیت ها ،اختیارات بیشتری تفویض می شود.
مالکیت ،تامین مالی ،مدیریت منابع انسانی ،برنامه
درسی ،جذب و اخراج دانش اموز و ...عناصری هستند
که ب ه تناسب شرایط متقاضیان تاسیس و اداره مدارس،
اختیارات تصمیم گیری ،اجرا و نظارت در مورد ان ها،
واگذار و کنترل می شود.
راه حــل ادعایی ،پاسخی بــرای چالش های مختلف
نظام اموزش وپرورش کشور است؛ چالش هایی از قبیل:
.1اداره دولتی -غیردولتی.
.2مالکیت مدرسه.
.3مشارکت در اموزش.
.4تنوع اموزشی.
.5عدالت اموزشی.
.6تمرکز-عدم تمرکز.
به نظر می رسد وجه مشترک عمده این برچسب ها،
چالش در مدیریت انگیزه و رفتار ذی نفعان اموزش کشور
است .تنظیم گری ،مدعی کاهش چنین چالشی است.
تقریر محل نزاع؛ مسئله اصلی
الزم اســت تا بـه صــورت شفاف ،نــزاع اصلی مــدارس
دولتی -غیردولتی را تعریف کنیم .مدارس دولتی به
دنبال ارائه اموزش رایگان ،همگانی ،در دسترس و برابر
به همه افــراد در سن امــوزش رسمی عمومی هستند.
ً
بــرای این امر تقریبا همه چیز از مسیر دولــت تمهید و
اداره می شود .مدارس غیردولتی با هدف ایجاد تنوع در
اموزش ،وارد صحنه شده اند ولی با استفاده از مکانیسم
بازار و انگیزش مالی ،کیفیت اموزشی را با خود همراه
کرده اند .این مدارس نه تنها بین خود ،بازار اموزش ایجاد
کرده اند بلکه بین خود و مدارس دولتی ،نیز نوعی نزاع
بر سر عناصر کیفیت بخش به وجــود اورده ان ــد .این
ً
مــدارس اوال کیفیت بیشتر را به پرداخت شهریه این
مدارس منوط کرده اند و بدین ترتیب به جای توجه به
منافع عمومی ،با بخش بندی بازار ،به مشتریان خویش
ً
توجه دارند .ثانیا با استفاده از قدرت مانور در انگیزش
مالی که در نسخه مدارس دولتی وجود ندارد ،مدیران،
معلمان و کادر اموزشی با کیفیت را از مدارس دولتی
به سمت خویش جذب کرده اند .پس با خورده شدن
ً
خط مشی اداره دولتی مدارس ،اساسا کیفیت باالتری
69
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
70
در مدارس دولتی عادی وجود ندارد مگر اینکه جذب
غیردولتی شده است .پس در یک کالم ،نزاع مدارس
دولتی -غیردولتی را باید در «هژمونی انگیزش مالی و
مکانیسم بازار مدارس غیردولتی» دید .این هژمونی در
طی زمان ،پول و کیفیت اموزشی را با یکدیگر هم راستا
ً
و همراه ساخته و عمال مدارس دولتی را از کارکرد خارج
کرده است .در چنین شرایطی ،تمامی تالش ها برای
کیفیت بخشی به مدارس دولتی که متکی بر مدیر ،معلم و
کادر اموزشی بهتر باشد ،شکست خورده است؛ چراکه در
بازار اموزش ،به مدارس غیردولتی منتقل می شوند .پس
ً
عمال شکست این هژمونی تنها راهکار حل نزاع است.
اما مسئله نزاع مدارس دولتی-غیردولتی را نباید محدود
به این هژمونی دانست .بلکه باید مسئله را کمی دقیق تر،
عمیق تر و گسترده تر تحلیل کرد .در بسته سیاستی اداره
مدارس که شامل انواع مدارس (دولتی عادی ،استعداد
درخشان ،نمونه دولتی ،هیات امنایی ،غیردولتی و )...
است ،دو مولفه وجود دارند که باعث بروز جنگ اموزشی
در بسته سیاستی شده اند:
.1مدرسه غیردولتی (غیرانتفاعی سابق) ،با هژمونی
انگیزش مالی و هم راستایی اموزش با قدرت مالی
از یک طرف،
.2مدارس خاص (استعداد درخشان ،نمونه دولتی
و شاهد) با نفی تنوع در حال رشد طبیعی ،نخبه
زدایی از سطح عمومی اموزش مدارس و ایجاد
قطب های رشد.
پس مدارس دولتی عادی از سه جهت در حال هجمه
هستند:
.1نقص ذاتی خود در ایجاد تنوع اموزشی به دلیل
حاکمیت نسخه استاندارد یکسان و غیرمنعطف
در اموزش
.2کاهش سطح کیفیت به دلیل انتقال دانش اموز،
معلم و مدیر باکیفیت به سایر انواع مدارس دولتی
(استعداد درخشان ،شاهد ،نمونه دولتی)؛ این
ً
امر خصوصا با گسترش بی رویه چنین مدارسی،
شدت یافته است.
.3کاهش سطح کیفیت به دلیل انتقال دانش اموز،
معلم و مدیر با کیفیت به مــدارس غیردولتی در
بازار اموزش
بنابراین اموزش باکیفیت اکنون در رقابت مدارس دولتی
غیرعادی و مدارس غیردولتی در حال انتقال و ارائه
ً
است و اساسا مدارس دولتی عادی از گردونه اموزش
حذف می شوند .پدیده کنکور نیز به دلیل هماهنگی
این دو نوع مــدارس ،عامل دیگری بر حذف مدارس
دولتی عادی شده است؛ اما چگونه می توان این بسته
مشکالت را سامان داد؟ تنظیم گری چگونه می تواند
این «ابر مسئله» را حل کند؟
کارامدی تنظیم گری اموزش؛ حرکت
به سمت تنوع بخشی به اموزش
چالش های مختلفی از قبیل عدالت اموزشی ،دسترسی
اموزش ،یکسان انگاری ،اموزش باکیفیت ،تنوع اموزشی،
توجه به استعدادهای مختلف ،مشارکت در اداره مدارس،
کمبود بودجه و ...در نظام اموزش وپرورش باعث شده
است که مجموعه ای از راهکارهای مختلف برای پاسخ
به هر چالش ایجاد شود .این چالش ها را که بیشتر خود
را در قالب نزاع مدارس دولتی-غیردولتی نشان می دهند
می توان به مسئله ریشه ای «مدیریت و تنظیم انگیزه
و رفتار ذی نفعان» مرجوع کرد .در واقع چالش اصلی
نظام اموزش وپرورش جمهوری اسالمی ایران ،نقص در
تنظیم گری انگیزه و رفتار است.
پاسخ های مختلفی نیز که در جواب به این چالش ها
ح شده اند ،همگی دارای یک ضعف مشترک هستند:
طر
پاسخ یکسان و استاندارد در قالب نسخه های بلندمدت.
عدم انعطاف و عدم تناسب با ذهنیت و خصائص
ذی نفعان مختلف باعث می شود که موجی از نارضایتی
در کنار عدم کارامدی ،نسخه های یکسان انگاری شده
را به ناکارامدی بکشاند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
شیوه اداره مدارس به شکل دولتی و غیردولتی که هر
یک خاستگاه و انتظارات متفاوتی را یدک می کشد ،در
عین داشتن تعارضات کارکردی ،به معضل نسخه های
پایدار غیرمنعطف دچار هستند .درحالی که انتظارات
مختلف نظام اموزشی را می توان تا حد زیادی ،با تغییر
سبک از این شیوه رایج به تنظیم گری انگیزه ها تامین کرد.
هدف تنظیم گری ،جهت دهی رفتارها به سمت تحقق
ً
ارزش هاست و دراین بین ،معموال وسیله ها ،تقدس و
ارزش ذاتی ندارند .لذا قابلیت انعطاف و متناسب سازی
با اقتضائات به شدت وجود دارد.
ً
قطعا اقداماتی که برای مواجهه با مدارس دولتی خاص
(استعداد درخشان ،نمونه دولتی ،شاهد) صورت
می گیرد ا گر نتواند به خوبی ،عناصر کیفیت زا را به
مدارس دولتی عادی منتقل کند ،این عناصر به مدارس
غیردولتی تزریق خواهند شد .پس تنظیم گری باید به
نحوی باشد که همزمان همه میدان جنگ اموزش را
هدایت کند :تحدید گستره و حجم مدارس دولتی
خاص (تا سر حد کارکرد مقصود و معقول خویش)،
ایجاد امکان تنوع امــوزش در مــدارس دولتی عادی
به شرط تحقق یا وجود ظرفیت ،شکستن هژمونی مالی
مدارس غیردولتی؛ هر سه محور ،بسیار دشوار و توام با
مشکالت اما ممکن هستند.
تنظیم گری باید به نحوی باشد که همزمان همه
میدان جنگ اموزش را هدایت کند.
مدارس غیردولتی برای تامین هزینه های خود اقدام به
دریافت شهریه می کنند .حال اگر این هزینه ها به نحوی
دیگر تامین شود ،این هژمونی تضعیف می شود؛ اما
هزینه ها کدم اند؟ هزینه زمین ،هزینه های اداره ،حقوق
و دستمزد ،برنامه های توسعه ای درسی .تعهد دولت به
تامین زمین غیرقابل تغییر کاربری (چه اینکه خود تامین
کند و چه اینکه با تنظیم گری خویش از سایر منابع
دریافت کند) ،سرانه دانش اموزی دولت بعالوه امکان
تامین مالی از بیرون مدرسه ،حذف فوق برنامه در کنار
امکان طراحی برنامه درسی جداگانه برای مدارس (در
صورت وجود شرایط) که منجر به حذف هزینه فوق برنامه
و جایگزین شدن با دروس قبل می شود ،مشارکت مالی
دانش اموز (نه شهریه) با احیای واقعی رابطه مدرسه و
انجمن اولیاء و مربیان ،اختیاردهی به معلم و ارتقای
شان معلم ،تنوع بخشی به اموزش درون مدرسه ای که
منجر به نفی امکان مقایسه در منابع مالی و بلکه ایجاد
رقابت اموزشی می شود؛ از جمله راهکارهای تضعیف
این هژمونی است.
بنابراین تمرکز در جایی بله و در جایی خیر .منابع
مالی و مالکیت مدرسه با استفاده از سرانه و تامین
مالی غیر دانش اموزی؛ مشارکت در مدیریت مدرسه و
نیز کاهش هزینه با اختیاردهی ،تنوع اموزشی و مسئله
انسجام راهبردی با استفاده از تنظیم گری کف و سقف
ارزش ها تحقق می یابد.
71
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
حسین سرابادانی تفرشی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
87sarabadani@gmail.com
تحرکدرامدیبین نسلی:
فرصت هایبرابر؛جامعهعادالنه
اصل بنیادین «عدم تداول ثروت» در نظریه اسالمی
عدالت مترادف مفهوم «تحرک درامدی» نیست اما
بستر مهمی برای فهم چنین پویایی اجتماعی است.
مقدمه
در روزهـــای اخــر اسـفــنــدمــاه ،در خـیــابــان هــای شلوغ
کال ن شهرها ،کودکان خردسالی بودند که در استانه
جشن اخرین چهارشنبه سال ،به رسم سنت سال های
اخیر ایرانیان بالن های ارزو را می فروختند؛ اما کودک
فقیری که بالن های ارزو را در این شهر می فروخت ،ایا
بالن ارزوی خود را خواهد یافت و از فقر نجات پیدا
خواهد کرد؟
امکان خروج از فقر و رهایی از تنگدستی ابدی و دائمی،
یکی از خصوصیات جامعه عدالت مدار است .فقر به
ً
دلیل چسبندگی ذاتی خود ،عمال امکان هرگونه تحرک
و پویایی را از افراد فقیر سلب می کند و ماندگاری در
ان را پایدار می سازد .بخشی از این چسبندگی ،ذاتی
خود فقر و ناشی از انتخاب های غلط فقرا است که
اوضاع ان ها را بدتر از قبل می کند؛ اما عامل موثر دیگر
در مسدود بودن مسیر خروج از فقر و نردبان تکامل و
تعالی اجتماعی ،نبود بستر و ساختارهای اجتماعی
این پویایی و تکامل است.
به تعبیر پیتر دراکر در کتاب «جامعه پس از سرمایه داری»،
بخشی از این ساختارهای اجتماعی در جایگزین شدن
نظم اجتماعی غیرقائم به اشخاص به جای رابطه های
قائم به شخص است .اصالح رویه ها و فرایندهایی که
72
به دوراز هرگونه اعمال نظرهای خالف قاعده ،مسیر ارتقا یا
تنزل منزلت و جایگاه اجتماعی را رقم می زند به گونه ای
که ارزش افرین تشویق و غیرمولد ،تنبل و کاهل ،تنبیه
شود .طراحی چنین فرایندهایی در حیات اجتماعی
منجر بــه ان مـی شــود تــا در هرگونه داشـتــن موهبت و
برخورداری تابعی از شایستگی ها ،نیازها و تالش ها
باشد نه معیارهای ذهنی غیرقابل قبول همچون حضور
در یک طبقه اجتماعی خاص یا یک خانواده ویژه.
اگر افراد جامعه چنین بستر و ساختاری را احساس کنند،
کار ارزش و مولدیت هنجار اساسی تلقی می شود و رقابت
در بهبود همیشگی شکل می گیرد و رونق اجتماعی فراگیر
می شود اما اگر احساس انسداد در مسیر تکامل و تعالی
اجتماعی ،ادراک عمومی گردد ،یاس اجتماعی فراگیر
و دلهره و اضطراب نسبت به اینده فردی و جمعی به
نقطه اوج خود می رسد و انجاست که هنجارها به ضد
هنجار و بالعکس تبدیل می شوند.
ً
در ادامــه این یادداشت ،با طرح مفهوم نسبتا جدید
«تحرک درامدی بین نسلی» تا حدودی به این دغدغه
اشاره خواهد شد و در انتها نیز گذری کوتاه به یکی از
مولفه های مهم «نظریه اسالمی عدالت» مرتبط با این
مفهوم اشاره خواهیم داشت.
تحرک درامدی بین نسلی [ ]1به عنوان سنجه ای برای
ایده «برابری فرصت ها» در جهان معاصر مورداستفاده
قــرار می گیرد .به بــاور استیگلیتز ،یکی از جنبه های
عدالت و انصاف که ریشه در عقاید موسسان امریکای
جدید دارد مفهوم «فرصت» است .امریکایی ها همیشه
سرزمین خود را به عنوان سرزمین «فرصت های برابر» یاد
می کنند[]2؛ اما در ادامه او ارزش فرصت های برابر برای
تحرک درامدی و طبقاتی افراد را در جامعه امریکایی
نوعی افسانه قلمداد می کند .تلقی امریکا به عنوان
سرزمین فرصت ها در افسانه سرایی ها و داستان ها قابل
ردیابی است و در امریکای معاصر ،امار و اطالعات در
نگاه استیگلیتز چیزی دیگری می گوید [.]3
شانس شهروندان جوامع مختلف برای فرار از طبقات
پایین به سمت طبقات باال ،به غایت متنوع و متکثر است.
در برخی از جوامع توسعه یافته امروز همچون امریکا این
شانس به غایت پایین است .بسیاری از داستان هایی
که در این جوامع بــرای ثروتمندان ذکر می شود مبنی
بر اینکه افراد طبقات باالیی برای ماندن در باال باید
سخت کار کنند و اال به سرعت سقوط می کنند ،تنها
افسانه های برخی از کتاب ها است .در سوی دیگر در
برخی از کشورهای اروپای شمالی و میانه وضعیت به
لحاظ تحرک درامدی برای شهروندان مناسب تر است.
معنای ساده تحرک درامدی ان است که ایا فرصت
ً
برای کسب موفقیت در زندگی (مثال ورود به دهک
یا طبقه درامدی باالی جامعه) برای کسی که در
طبقات فرودست یا خانواده های کم تر تحصیل کرده
به دنیا می اید با کسی که در یک خانواده مرفه،
تحصیل کرده و دارای ارتباطات قوی دیده به جهان
می گشاید برابر و مشابه است؟
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
درامدی بر مفهوم «تحرک درامدی بین نسلی»
اما اصل معنای تحرک درامدی که مرتبط با ایده تعریف
عدالت به فرصت های برابر است چیست؟
معنای ساده تحرک درامدی ان است که ایا فرصت برای
ً
کسب موفقیت در زندگی (مثال ورود به دهک یا طبقه
درامدی باالی جامعه) برای کسی که در طبقات فرودست
یا خانواده های کم تر تحصیل کرده به دنیا می اید با کسی
که در یک خانواده مرفه ،تحصیل کرده و دارای ارتباطات
قوی دیده به جهان می گشاید برابر و مشابه است؟ اگر
پاسخ چندان مثبت نیست به معنای ان است که افراد
ضعیف جامعه در دام فقر و تله عقب ماندگی و طبقه
ثروتمند جامعه در مصونیت برای ماندن در وضعیت
فعلی است .این وضعیت در صورت استقرار و تداوم
منجر به تفرقه و عدم انسجام بیشتر جامعه و دوقطبی
شدن فزاینده جامعه می گردد.
تحرک درامــدی بین نسلی ،نشان می دهد که میزان
درامد افراد در نسل های مختلف چگونه بوده است،
اگر هیچ تحرک درامدی بین نسلی وجود نداشته باشد
(در سنجه و مقیاس از صفر تا یک ،نما گر عدد یک)
حکایتگر ان است که همه کودکان فقیر به فقرا افزوده
و همه کودکان ثروتمند به ثروتمندان اضافه می شوند
و اگر وجود داشته باشد این عدد به سمت پایین میل
می کند؛ در این حالت ارتباطی میان پیشینه خانوادگی
فرد و موقعیت و فرصت اتی فرد وجود ندارد و در واقع
معنا و مفهوم ان این است که کودکان طبقه فقیر ،از
شانس و فرصتی برابر با کودکان طبقه ثروتمند برای
موقعیت و فرصت های اجتماعی برخوردار هستند.
منابع و پیشینه های فرهنگی و خانوادگی ،شرایط بازار
کار و خط مشی های دولت از جمله محورهای اثرگذار
در تعیین حدود تحرک درامدی در جامعه است.
73
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
74
در سرزمینی که روزی سودای برابری فرصت ها را داشت
(ایاالت متحده) امــروز فقرا در مقایسه با کشورهای
اروپایی فرصت زیادی برای ماندن در طبقه ضعیف
جامعه دارند و باالنشینان نیز فرصت برای باال ماندن.
به واقع ان فرصتی که اینجا وجود ندارد ،فرصت تحرک
و جابه جایی درامدی و طبقاتی است .طبق براوردهای
رسمی در امریکا تنها 58درصد از فرزندانی که در طبقه
پایین به دنیا می ایند ،می توانند از طبقه خود باالتر بروند
(ان هــم با نــرخ کاهنده) و ایــن در حالی اســت که در
کشوری همچون دانمارک این عدد 75درصد است.
برنامه تحرک درامدی و اقتصادی خود را در جلوه های
ً
مختلف نشان می دهد؛ مثال در بخش اموزش ،فرزندان
فقرا که از نظر دانشگاهی موفق بودند ،در مقایسه با فرزندان
ثروتمند که از نظر دانشگاهی ضعیف تر بوده اند ،شانس
کمتری برای فارغ التحصیلی دارند [ .]4اموزش به عنوان
کلید موفقیت و بسترساز ایده فرصت های برابر ،با روند
پولی شدن فعلی در اختیار طبقه ثروتمند قرار گرفته و
ً
عمال امکان تحرک را پایین اورده است .این امر در مورد
اقلیت های نژادی در دنیای معاصر شدت بیشتری دارد.
یارون و همکارانش در مقاله ای با عنوان «منابع نابرابری
در طول زندگی» نشان داده انــد که تفاوت در شرایط
اولیه تبیین دقیق تری برای تغییرات درامدی ،ثروت و
مطلوبیت طول حیات افراد نسبت به تکانه هایی است
که در طول زندگی کاری تجربه می کنند .در واقع ،رابطه
بین درامد والدین و فرزندان بسیار شبیه به رابطه بین
والدین خودشان با انهاست .ان ها در نقل قولی جالب
از الن کراگر (رئیس مشاوران اقتصادی دولت اوباما و
استاد برجسته دانشگاه پرینسون) می اورند:
«شانس این که شخصی که در دهک اول توزیع درامدی
متولد شده در بزرگسالی به دهک دهم انتقال یابد ،همانند
شانس پدری است که با قد 5فوت و یک اینچی دارای
فرزندی شود که قدش به 6فونت و 5اینچ برسد .این
اتفاق رخ می دهد ،ولی نه اغلب اوقات» [.]5
انچه این اقتصاددان طرح کرده در درون خود حاوی
معنای ایدئولوژیک و محافظه کارانه نیز هست .وجه
ً
هنجاری موضوع ان است که ایا اساسا تحرک و پویایی
دائمی درامد و ثروت ،مقوله مطلوب و طبیعی است؟ ایا
تفاوت ها و اختالف ها ذاتی نظام هستی و متناسب با
شرایط طبیعی نیست؟ به نظر در اینجا نوعی محافظه کاری
جدید از نوع نئولیبرالیستی اش را شاهد هستیم.
جامعه امروز که حول فرایند نئولیبرالیسم ،به سوی قطبی
شدن حرکت می کند ،در جنبه های گوناگون سالمت،
اموزش ،روابط اجتماعی و...اثارش نمایان می گردد .گرچه
نابرابری در درامد و اموزش والدین ترجمان مستقیمی
از نابرابری فرصت های اموزشی است ،ولی نابرابری
در فرصت ها به تعبیر استیگلیتز حتی قبل از مدرسه
اغاز می شود .در موقعیت هایی که فقرا قبل و بعد از
تولد با ان مواجه می شوند .کسانی که در فقر به دنیا
می ایند محکوم به «ابد و یک روز» هستند .محکوم به
ماندن در فقر ،انجا که فرار از ان دشوار است و به تعبیر
اقتصاددانان «تله فقر» [.]6
«عدم تداول قدرت و ثروت»؛ مفهومی
اساسی در نظریه اسالمی عدالت
قران کریم در ایه 7سوره مبارکه حشر می فرماید:
َ
ْ َْ ُْ َ ّ
َّ ُ
«ما ا َ ّ ُ َ َ ُ
ول َو ِل ِذی
فاء الله على رسو ِلهِ ِمن اه ِل القرى ف ِلل ِه َو ِللرس ِ
َ
لای ُک َ
ْال ُق ْربى َو ْال َیتامى َو ْال َمساک َ ْ َّ
ک ْى َ
ون
یل
ِ ِ
ین و اب ِن الس ِب ِ
«این ایه شریفه ظهور دارد که توازن و توزیع سرمایه -به
شکلی که تمام نیازهای مشروع جامعه را بپوشاند -و
عدم تمرکز ان در شماری معدود از افراد جامعه ،یکی
از اهداف قانون گذاری اسالمی است .این هدف ،در
مورد مولفه های متغیر اقتصاد ،شاخصه و اصل ثابت به
شمار می رود .بر این اساس ولی امر قوانینی را که موجب
حفظ تعادل اجتماعی در زمینه توزیع ثروت می شود،
وضع می کند و به این وسیله مانع تمرکز ان به افرادی
محدود می شود و بدین ترتیب دولت اسالمی با تمرکز
سرمایه داری در تولید و انحصار ،با اشکال مختلف ان،
مبارزه می کند» [.]9
این منع تمرکز ،به صورت مستقیم به توزیع ثروت و به صورت
غیرمستقیم به تولید مرتبط است .تمرکز ثروت منجر به
فلسفه در اختیار گرفتن ثروت در بیت المال توسط
حا کم اسالمی ان اســت که ثــروت در انحصار
ثروتمندان نماند و به نوعی دست به دست اهالی
قدرت نشود.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ُ
ُ ُ َّ ُ َ ُ ُ
َْ
ًَ
الر ُسول فخذ ُوه َو ما
یاء ِم ْنک ْم َو ما اتاکم
ُدوله َب ْی َن الاغ ِن ِ
َ ُ ْ َ ْ ُ َ ْ َ ُ َ َّ ُ ّ َ َّ ّ َ َ ُ ْ
قاب» []7
نهاکم عنه فانتهوا و اتقوا الله ِان الله ش ِدید ال ِع ِ
بنا به بیان این ایه ،فلسفه در اختیار گرفتن ثروت در
بیت المال توسط حا کم اسالمی ان است که ثروت در
انحصار ثروتمندان نماند و به نوعی دست به دست اهالی
قدرت نشود .قران کریم در اینجا به نقش «فیء» به عنوان
یکی از درامدهای بیت المال در ایجاد شکل گیری نوعی
توازن اجتماعی پرداخته است.
این چرخش ثروت به عنوان اصلی اساسی در طراحی
نظام اقتصادی اسالم دیده شده است .شهید سید
محمدباقر صــدر ،در اخرین اثــر قلمی خــود با عنوان
«االسالم یقود الحیاه» [ ]8در ذیل طرح اجمالی اقتصاد
اسالمی ،با بیان این ایه شریفه به عنوان شاخصه کلی
اقتصاد اسالمی که باید مبنای تشریع و استنباط احکام
اجتماعی اسالم مورد توجه قرار داد ،بیان می کند:
ضربه به نظام تولیدی در یک نظام اقتصادی می شود
زیرا هرگاه ثروت در دست گروهی اندک متمرکز شد ،فقر
و پریشانی فراگیر می شود و بسیاری از مردم جامعه دچار
نیاز می گردند؛ در نتیجه مصرف کاهش و بدین سان
چرخش نظام تولیدی نیز با کندی روبرو می شود [.]10
در اینجا قصد بیان نوعی ترادف معنایی میان اصل
«عدم تداول ثروت در نزد ثروتمندان» با مفهوم «تحرک
درامدی» را نداریم ،تنها به این نکته تا کید می کنیم که
الزمه پویایی اجتماعی به لحاظ انواع برخوردار ی ها و
رهایی از انسدادها و بن بست ها ،ایجاد بسترهای الزم
برای تحقق این ماموریت است .در ان صورت است
که عدالت اجتماعی در جامعه شکل و ساخت خود
را می یابد.
پی نوشت
[1]. Intergenerational Income Mobility
[ .]2در انجا استیگلیتز از داستان های هوراشیو الگر یاد می کند که در مورد افرادی
است که از طبقات پایین جامعه به طبقات باال راه پیدا کردند.
[3]. Stiglitz, J. E. (2012). The price of inequality: How today’s divided
society endangers our future. WW Norton & Company.
[4]. Pisa, O. E. C. D. (2009). Results: what students know and can do.
Student Performace in Reading, Mathematics and Science.
[5]. Huggett, M. Ventura, G. & Yaron, A. (2011). Sources of lifetime
inequality. The American
Economic Review, 101(7), 2923-2954.
[6]. Poverty trap
[ .]7انچه را خداوند از اهل این ابادی ها به رسولش بازگرداند از ان خدا و رسول و
خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال عظیم)
در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد .انچه را رسول خدا براى شما اورده
بگیرید (و اجرا کنید) و از انچه نهى کرده خوددارى نمایید و از (مخالفت) خدا
بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.
[ .]8با عنوان «اسالم ،راهبر زندگی» ترجمه شده است.
[ .]9صدر ،سید محمدباقر 1393( ،الف) ،اسالم؛ راهبر زندگی ،مکتب اسالم؛
رسالت ما ،ترجمه سید مهدی زرندیه ،قم :پژوهشگاه علمی-تخصصی شهید
صدر ،ص .65
[ .]10صدر ،سید محمدباقر 1393( ،ب) ،اقتصاد ما (کتاب دوم) ،ترجمه
سید مهدی برهانی ،قم :پژوهشگاه علمی-تخصصی شهید صدر ،ص .348
75
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
علی مصطفوی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق؟ع؟
mostafavisani@isu.ac.ir
عدالت و ربا:
ورایاولویت دهی هایمرسوم
اصل قوام مال ،شاخص اساسی قران در عدالت اقتصادی
است و همین اصل موجب نهی از ربا می شود.
گرفتار دوگان عدالت و ربا
در چند سال اخیر دیدگاه هایی در بین برخی از محققان
حوزه اقتصاد در باب اولویت مسئله ربا و معامالت ربوی
در مقایسه با مسئله فقرزدایی و توزیع عادالنه ثروت در
اقتصاد اسالمی مطرح شده است.
با نگاهی به سیر نظریه پردازی و همچنین برنامه های
اجرایی برای اسالمی سازی اقتصاد می توان گفت که
مهم ترین رکن برای اسالمی شدن یک اقتصاد بر مبنای
این نظریات مسلط و اقدامات مبتنی بر ان ها با حذف
ربا در معامالت و ساختارهای اقتصادی محقق می شود.
در حقیقت اتصاف لفظ اسالمی به یک اقتصاد مشروط
به حذف ربا از اقتصاد هست؛ اما از طرف دیگر مسائلی
مانند فقرزدایی و یا توزیع عادالنه منابع و ثروت ها نیز جزء
اهداف اقتصاد اسالمی به شمار می رود که شاید در نگاه
اول ،بر مسئله حذف معامالت ربوی اولویت ندارند.
اولویت مسئله حذف ربا در ساختار اقتصادی جامعه
اسالمی ،سواالتی در دلیل توجه به عنصر ربا در معامالت
و توجه ثانوی به مسئله عدالت اقتصادی را مطرح ساخته
است و حتی جریاناتی در اقتصاد اسالمی ،با تکیه بر
76
اینکه هدف اصلی اسالم در جامعه برپایی عدالت است
به سمت اولویت دهی و تقدم مسئله عدالت و بازتوزیع
و رفع فقر نسبت به حذف ربا حرکت کرده اند و مسئله
معامالت ربوی را در حاشیه دستگاه نظریه پردازی و
ساختار مطلوب خود برای جامعه اسالمی قرار داده اند]1[ .
برای برو ن رفت از این دوگان و تبیین صحیح مسئله
نیازمند نگاه نظام مند و عمیق به تعریف عدالت در قران
هستیم .سیری در ایات قران نشان دهنده روش عادالنه
در همه موضوعات است .در حقیقت قران با مال ک
عدالت به تفسیر وقایع و تحکیم نظامات اجتماعی
پرداخته و در صدور احکام نیز شاخص عدالت را در
نظر داشته است .البته منطق قران در باب عدالت و
ً
چگونگی تحلیل مسئله ،کامال منحصربه فرد و برامده از
روح توحیدی قران است .از دیگر سو حرمت ربا از منظر
قران یکی از شدیدترین مناهی است و در ایات مختلف
به نهی از ربا و تحریم ان پرداخته؛ ان چنان که رباخواری
را در حکم جنگ با خدا دانسته است.
با توجه به ساختار بیانات قرانی می توان به دنبال کشف
رابطه بین نهی ربا و عدالت در جامعه اسالمی حرکت
دو اصل اساسی جامعه
مرحوم عالمه طباطبایی مبتنی بر این نوع نگاه در تفسیر
المیزان ذیل ایات 200سوره ال عمران و 213سوره بقره،
بحث مفصلی را در مورد حیات اجتماعی و قانون عدالت
اجتماعی بیان نموده اند .از جمله دراین باره می فرمایند:
«انسان بر اساس خلقت میل به اجتماع دارد و مستخدم
بالطبع بودن او را به اجتماع می کشد» .ایشان ذیل تفسیر
ایه 200سوره ال عمران ،به دو مقوله نسل و نسبت های
انسانی و معیشت و استخدام بر مبنای مالکیت اشاره
می کنند (المیزان فی التفسیرالقران ،ج 1394 ،4ق) .در
این استناد ریشه حیات اجتماعی به تناسل و استخدامی
این بحث که عدالت به عنوان یکی از مقاصدالشریعه
چگونه خود را در نهی از ربا نشان داده ،باعث فهم
منطق قران در مسائل اجتماعی و اقتصادی مرتبط
با حوزه عدالت خواهد شد.
«اما مسئله نکاح براى اینکه به وسیله ان وضع تولدها و
فرزندان روشن مى شود و معلوم مى گردد فالن شخص از
اجزاى این مجتمع است یا نه ،و چه عواملى در تکون او
دست داشته .و اما ارث از مهم ترین عامل تشکل یافتن
جامعه است ،براى اینکه ارث ثروت موجود در دنیا را
که اساس زندگى جامعه و بنیه مجتمع بشرى در زندگى
و بقا است تقسیم مى کند .و به همین مناسبت ایات
موردبحث ،در ضمن بیان دو جهت نامبرده از زنا و هر
ازدواج نامشروع و نیز از خوردن مال یکدیگر به باطل نهى
فرموده و راه کسب مشروع را منحصر در تجارت ناشى
از رضاى طرفین دانسته و همین جا است که دو اصل
اساسى و گران قدر از امورى که مجتمع را تشکل مى دهد
تاسیس مى شود ،اصلى در امر تولیدمثل و اصلى دیگر در
امر مال و این دو امر از مهم ترین امورى است که باعث
تشکل جامعه مى شود ...از جمع این بحث برمی اید
که انسان به حسب دو عنصر و نیاز اساسی اولــی که
احتیاجات اولی هستند ،به سراغ استخدام دیگران و
اجتماع می رود و ان دو عبارت است از «تناسل و توالد»
و «معیشت» .پس انچه علت موجده اجتماع هست
علت مبقیه هم هست و برای بقاء اجتماع باید این دو
ً
دائما محقق شود .ازاین جهت قوام نسل و قوام مال (ادامه
معیشت) الزمه حیات اجتماعی است .بر همین اساس
از منظر قران ،رعایت عدل موجب قوام جامعه انسانی
می شود» (المیزان فی تفسیر القران ،ج ،12ص .)334
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
کرد .در حقیقت این بحث که عدالت به عنوان یکی از
مقاصدالشریعه چگونه خود را در نهی از ربا نشان داده،
باعث فهم منطق قران در مسائل اجتماعی و اقتصادی
مرتبط با حوزه عدالت خواهد شد.
فارغ از مباحث مطرح در باب دالیل اجتماعی بودن
انسان و عبور از دوگان مدنی باطبع یا مدنی بالضروره
بودن اجتماعی شدن بشر ،می توان گفت که بقا و تعالی
انسان در گرو حضور در جامعه است .قران نیز زاویه ورود
عدالت در ساحت اجتماعی را تالش برای احقاق حق
هر صاحب حقی در جامعه دانسته و دست یابی انسان به
کماالت و سعادتمندی را در بستر جامع ه عدالت محور
امکان پذیر مـی دانــد .در چنین نگاهی مسئله مورد
تا کید ،حفظ انسجام و جهت حرکت صحیح نظام
حیات اجتماعی است .در حقیقت عدالت از منظر
قران حفظ انسجام و ساختار جامعه برای محیا شدن
بسترهای رشد فردی و جمعی است.
که منجر به اعتبارات بعد االجتماع که مهم ترین و اولی
ان مالکیت است منتهی می شود .همچنین در تفسیر
ً
ذیل ایات 7الی 13سوره ممتحنه صراحتا به این دو
عنصر اشاره می فرمایند:
در نتیجه عالمه طباطبایی قوام در دو اصل اساسی را
زیربنای شکل گیری و بقای یک جامعه بیان می کنند:
77
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
1 .1اصل قوام نسل (روابط خانوادگی و تعامالت
بین فردی) که در حقیقت گسترش و حفظ
تعهد نسبت ارتباطات اجتماعی از سطح
خانواده تا سطوح باالتر نسبت به کل جامعه
اسالمی است.
2 .2اصل قوام مال که نشانگر نظام روابط اقتصادی
در یک جامعه اســت( .المیزان فی تفسیر
القران ،ج ،4ص )152
اصل عادالنه قوام مال
با در نظر گرفتن اصل دوم که نشان دهنده دیدگاه اسالم
در باب عدالت اقتصادی است می توان گفت قوام بشر
در گرو زندگی اجتماعی است و قوام اجتماع نیز وابسته
به قوام مال است .می توان برای افزایش دقت بحث ،حوزه
قوام مال را به دو زیربخش مشخص تر تفکیک نمود.
•قوام مال در مناسبات اقتصادی دوسویه (مبادله
و معامالت)
•قوام مال در مناسبات اقتصادی یک سویه (بازتوزیع) []2
رابطه دوسویه ،نوع دادوستدی را شامل می شود چه در
بازار کاال (کاال و خدمات) و چه در بازار کار (مبادله
کار با دستمزد) و چه در بازارهای مالی (مبادله سرمایه
با سود) .از سوی دیگر روابط یک سویه شامل ان دسته
از مناسبات اقتصادی است که یک طرف نقش منفعل
دارد مانند کسب مال در قالب ارث یا یارانه های دولتی
که از جمله مصادیق روابط یک سویه اند.
خداوند در قران کریم در موارد مختلفی با بیان محدودیت ها
و شــرایــط هــر یــک از ایــن رواب ــط اقــتــصــادی ،بــه ایجاد
سازوکارهای الزم برای ایجاد قوام مال در جامعه پرداخته
است .لذا معیار و شاخص قران در بیان مسائل مرتبط
با معامالت ،حفظ قوام مال یا همان عدالت است .از
جمله می توان به سازوکارهای تقسیم ارث در ارتباطات
یک سویه اشاره نمود .همچنین قران برای حفظ قوام مال
در بستر معامالت و ارتباطات مالی موارد مختلفی را بیان
78
نموده است؛ از جمله در ایه 5سوره نساء می فرماید:
َ ُ َّ
َ ُ
َو لا ُت ْو ُتوا ُّ
الس َف َ
هاء َاء ْموالک ُم التى َج َع َل ا ّلل ُه لک ْم ِقیاماً:
اموالتان را که خداوند برای تان مایه قوام و برپایى قرار
داده ،به سفیهان ندهید.
البته باید توجه داشت که در چارچوب جامعه ،مناسبات
اقتصادی دوسویه (معامالت) سهم بیشتری از مناسبات
یک سویه به خود اختصاص می دهد .لذاست که قران
در این زمینه به تمام جوانب اشاره نموده و عامل اصلی
حفظ عدالت در معامالت را نیز برشمرده اســت .به
دیگر سخن حفظ معامالت زمانی میسر است که رابطه
مبادله ای مناسبی تعریف گردد تا توان اعطای حقوق
به ذی حق ایجاد شود .پس نهی از ربا در قران به عنوان
مهم ترین مسئله در زمینه معامالت ،نشان دهنده تضاد
اشکار ربا با ساختارهای تبادالت مالی مدنظر اسالم
(دربردارنده قوام مال) است.
قوام مال را می توان طبق تعریف حفظ اصل مال در مرحله
اول و ایجاد نمو و رشد در مال در مرحله دوم تعریف
نمود .پس باید توجه داشت که تحریم معامالت ربوی
در اسالم مانع انباشت ثروت در دست عده ای معدود
و تحصیل ثروت های کالن (از راه هایی که بدون تولید
کاال و خدمات به ازدیاد ثروت می انجامد) است .این
نوع انباشت ثروت موجب افزایش کنز مال نیز می شود
و با خارج سازی مال از فرایند تولید ،جلوی نمو و تولید
واقعی را خواهد گرفت .در حقیقت نفی ربا ،مساوی با
عدالت در نسبت با مبادالتی است که دوام معامالت
و رشد نمو مال را به ارمغان می اورند.
پی نوشت
[ .]1برای مطالعه بیشتر در زمینه این نوع نگاه به مقاله ذیل رجوع شود:
Lending, the Poor & Islamic Scripture: Islamic Finance versus Welfare Islam
[« .]2معرفی و محاسبه شاخص ترکیبی عدالت اقتصادی از منظر اسالمی در
ایران» ،سید نورانی ،سیدمحمدرضا؛ خاندوزی ،سیداحسان ،مجله مجلس
و راهبرد ،بهار 95
حفظ معامالت زمــانــی میسر اســت کــه رابطه
مبادله ای مناسبی تعریف گردد تا توان اعطای حقوق
به ذی حق ایجاد شود.
مردم از عدالت سیاسی
چهمی فهمند؟
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
رامین مددلو
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیخ مفید
r.madadlou@gmail.com
جمهوری اسالمی ایران در کنترل روابط خویشاوندی
در سیاست موفق بوده ولی در کنترل عدم حضور
ثروت در سیاست ناموفق بوده است.
مقدمه :طرح یک دیدگاه
پرسشی پیش از فهم دیدگاه
مدتی قبل مقاله ای را از دکتر صدرا مطالعه می کردم.
موضوع مقاله طراحی مدل دیگری از توسعه برای ایران
اسالمی بود .محور اصلی مفهوم توسعه ،نوع نگاه به زیست
مطلوب است .علت شکل گیری مفهوم توسعه حول
چنین محوری توانمندی در پاسخگویی به پرسش های
کالن بشری است و اینکه انسان در شرایط زمانی و مکانی
خاص چه اعمالی را به چه صورت انجام دهد ،جزئیات
عملی این توانمندی هستند .دکتر صدرا معتقد بود
در نظریات سیاسی اسالمی پاسخ به سوال چگونگی
زیست مطلوب از توان تعاریف رایج توسعه فراتر است
و پاسخ به این سوال برامده از تلفیق سه ساحت توسعه
مادی و اقتصادی ،تعالی معنوی و فرهنگی و عدالت
است .ایشان چنین تلفیقی را «توسعه متعالی عادالنه»
می نامیدند که در ان پیشرفت (که هر دو ساحت توسعه
مادی و تعالی معنوی را دربرمی گیرد) بستری برای اقامه
عدالت است و منظور از اقامه عدالت ،ساخته شدن
نظام های اجتماعی عادالنه است .اگر پیشرفت نباشد،
عدالت توزیع عقب ماندگی و فقر اقتصادی ،سیاسی و
فرهنگی است و اگر عدالت نباشد ،پیشرفت ناپایدار
خواهد بود ،حتی اگر به صورت موقت تحقق یابد .چراکه
پیشرفت بدون عدالت نارسا و ناسازوار است [.]1
دیــدگــاه دکتر صــدرا ،دیــدگــاه جالب توجهی اســت و
می بایست بر روی ان کار بسیار کرد .چراکه توان تبدیل
من نگارنده این متن متوجه
به یک نظریه را دارد؛ اما ذهن ِ
چیز دیگری بود .اگر ما بخواهیم «توسعه متعالی عادالنه»
را در زمینی به نام جامعه ایران سال 97پیاده کنیم ،اگر
بخواهیم مبدا حرکت این مفهوم را جامعه ایران سال
97تعیین کنیم ،به چه مقدماتی نیاز خواهیم داشت؟
احساس کــردم یکی از مقدمات ،دریافت فهم مردم
از این مفاهیم است .ایا مــردم ،به عنوان سازندگان و
صاحبان اصلی جامعه ،چنین دریافتی از مفهوم توسعه
دارند؟ ایا ان را می پذیرند؟ دقیق تر انکه مردم چه فهمی
از مفهوم توسعه دارند و ان فهم تا چند به این دریافت
از توسعه نزدیک است؟ برای یافتن پاسخ ،پرسش باید
خرد می شد و یکی از اصلی ترین قطعات خردشده ان
فهم مردم از عدالت بود.
در تالش برای فهم درک مردم از عدالت
برای دریافت فهم مردم از عدالت ،دست به تقسیم
جامعه زدم .این کار نه به معنای ان بود که می توان
عرصه های جامعه را همچون جزایری جدا از هم تصور
کرد ،بلکه تنها برای ساده سازی مسئله بود .بر این اساس
79
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
80
جداسازی کامل عرصه سیاست از اقتصاد و فرهنگ،
جداسازی عرصه شخصی زندگی افراد از عرصه عمومی
و نمونه های دیگر چنین جداساز ی هایی ،بیش از انکه
مبتنی بر واقعیت باشد ،مبتنی بر ساده سازی مسئله
جهت فهم و ارائه راهکار برای حل مسئله است.
در تقسیم جامعه ،خود را محدود به عرصه سیاست
و فهم مردم از عدالت در این عرصه نمودم .محوریت
مشارکت سیاسی در عرصه سیاست ایران و محوریت
انتخابات و رای دهی در مشارکت سیاسی ایرانی مرا بر
ان داشت که پژوهش خود را باز محدودتر نموده و در پی
فهم از عدالت در عرصه مشارکت سیاسی ایرانی باشم.
حال ،چه انتخابات و رای دهی هایی در ایران معاصر
مهم تر هستند؟ فرض خود را بر دو انتخابات ریاست
جمهوری و مجلس شــورای اسالمی محدود نمودم.
ابتدا پرسشنامه اولیه با پرسش های باز طراحی شده و
میان تعدادی از پژوهشگران حوزه عدالت اجتماعی
توزیع شد .ان پژوهشگران اشکاالت محتوایی متعددی
بر پرسش ها گرفتند که نتیجه ان ،طراحی پرسشنامه
ثانویه ای با پرسش های بــاز بــود؛ که میان بیست از
اعضای جمعیت اماری پژوهش پخش شد .بازخوردی
که از بابت عدم ابهام پرسش و چارچوب بندی مناسب
از ان بیست تن گرفته شد؛ منجر به طراحی پرسشنامه
نهایی با پرسش های بسته بود .دو پرسشنامه اولیه با
ً
چند مشکل روبرو شدم .مثال منظور از جامعه عادل
چیست؟ برخی برای جامعه عادل معادلی ایده ال ترسیم
می کردند ،برخی یکی از جوامع موجود را به عنوان معیار
جامعه عادل در ذهن خود در نظر می گرفتند ،برخی نیز
جامعه عادل را به جوامع اینده مانند جامعه مهدوی
ترجمه می کردند .برای نزدیک سازی معادل های ذهنی
افراد ،در پرسشنامه نهایی توضیح داده شد که منظور
از جامعه عادل جامعه ای است که ایران امروز ،با نظام
سیاسی جمهوری اسالمی ،می تواند و باید به سمت
ان حرکت کند.
پرسشنامه نهایی حاوی سه بخش اصلی بود :ثروت،
روابط خویشاوندی ،دانش .در یک جامعه عادل مبتنی بر
کدام یک از این ویژگی ها ،اگر فردی به نمایندگی مجلس
یا ریاست جمهوری برسد می توان گفت که دستیابی
وی به ان جایگاه عادالنه بوده است؟ و در جمهوری
اسالمی ایران کدام یک از این ویژگی ها در دستیابی
افراد به ان جایگاه ها تاثیر بیشتری دارند؟
ثروت و سیاست
ثروت نتیجه روابط اقتصادی است و مربوط به عرصه
اقتصاد در یک جامعه است .اما هم به شهادت تاریخ
و هم به لحاظ نظری ،توانایی بسیاری در نفوذ به عرصه
سیاست و تسلط بر ان عرصه را داراست .پرسشی که ناظر
به اثرگذار ثروت در عرصه سیاسی طراحی شده بود ،ان
بود که مخاطبین پرسشنامه احتمال دستیابی یک فرد
از طبقه ثروتمند ( 20درصد جامعه با باالترین درامد) را
به منصب نمایندگی مجلس شورای اسالمی و ریاست
جمهوری با احتمال رسیدن یک فرد از طبقه فقیر (20
درصد جامعه با کمترین درامد) مقایسه کنند .ان هم
در دو جامعه عادل و ایران فعلی .بیش از 84درصد
پاسخگویان ثروت را ویژگی ای اثرگذار در دستیابی فرد به
این دو منصب در ایران فعلی می دانستند .درحالی که در
یک جامعه عادل ،بیش از 62درصد همین پاسخگویان
ی اثرگذاری نمی دانستند .اکثر کسانی هم
ثروت را ویژگ
که ثروت را حتی در جامعه عادل یک ویژگی اثرگذار
در عرصه سیاست معرفی می کردند ،میدان اندکی را
برای بازی ان در عرصه سیاسی پیش بینی می نمودند.
با این نتیجه ،به این امر رهنمون می شویم که ایران دوران
حاضر ،در زمینه کنترل اثرگذاری ثروت در سیاست،
با انچه در ذهن مردمش می گذرد فاصله بسیار دارد.
روابط خویشاوندی و سیاست
چقدر احتمال دارد که در ایــران فعلی فرزند یک پدر
سیاستمدار جایگزین پــدرش ان هــم در دو منصب
ایران دوران حاضر ،در زمینه کنترل اثرگذاری ثروت
در سیاست ،با انچه در ذهــن مردمش می گذرد
فاصله بسیار دارد.
دانش و سیاست
بهره مندی از دانــش ،ابهام ایــن پژوهش بــود .چگونه
بهره مندی یک کاندیدا را از ویژگی دانش می توان تعیین
نمود؟ شاید بگوییم مدرک تحصیلی؛ اما بهتر از هر
کسی خودمان می دانیم که مدرک تحصیلی در ایران
امروز ،پس از برگ های خزان ،بیشترین امری است که
در خیابان ها ریخته!
ابهام در مفهوم بهره مندی از دانش ،خود را در اضطراب
پاسخ ها نیز نشان داد .چقدر احتمال دارد که یک فرد
با سطح دانش پایین به منصب نمایندگی مجلس یا
ریاست جمهوری در جامعه ایران امروز دست یابد؟
هم اهنگی میان پاسخ ها نبود .حدود 35درصد می گفتند
احتمالش کم و خیلی کم است 25 .درصد احتمال
ان را در حد متوسط و بقیه احتمال ان را زیاد و خیلی
زیاد می دانستند.
در جامعه عادل چطور؟ هم اهنگی در اینجا رخ می دهد.
حدود 83درصد از پاسخگویان جایگاه دانش را در
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری شــود؟ بیش
از 43درصد پاسخگویان احتمال ان را بسیار کم در
ایران فعلی تشخیص داده بودند و حدود 25درصد نیز
احتمال ان را در حد متوسط می دانستند.
در جامعه عادل چطور؟ حدود 72درصد پاسخگویان
معتقد بودند که روابط خویشاوندی در عرصه سیاست،
در یک جامعه عادل کارگر نیست.
برایم جالب بود؛ ایران امروز در کنترل روابط خویشاوندی
در عرصه سیاست موفق تر از کنترل ثروت عمل کرده بود
اما نوک پیکان رسانه ها به سوی مفاهیمی مانند اقازاده ها
بود .گویا ثروت مسئله ای است که هر دو سوی سیاست
در کشور ما را الوده خود ساخته.
مناصب مورد سوال در جامعه عادل جایگاهی باال و
موردتوجه ارزیابی می کنند.
ً
به یک معنا ،پاسخگویان می گفتند فعال نمی دانیم
بهره مندی یک شخص از دانش را چگونه مشخص
کنیم اما دانش ویژگی محوری یک شخص در دستیابی
به این دو منصب در یک جامعه عادل است .حداقل
بین سه ویژگی ثروت و روابط خویشاوندی و دانش ،این
دانش است که باید ویژگی محوری باشد.
برای اینده
نمی توان تنها از یک پژوهش توصیه ای سیاستی استخراج
کــرد؛ امــا حداقل مـی تــوان به برخی از نتایج ان توجه
بیشتری نمود .ما در زمینه منع روابط خویشاوندی در
عرصه سیاست در حال حرکت به سوی یک جامعه
عادل هستیم اما ثروت در حال تسلط بر عرصه سیاست
ماست .تسلطی که از دید پاسخگویان این پژوهش
مطابق با ویژگی های یک جامعه عادل نیست .به این
وجود حساسیت رسانه ها بیشتر به روابط خویشاوندی
است تا سلطه ثروت بر سیاست .گویا باید شاخک های
حساس را دوباره بررسی نمود!
از دیگر سو ،به ابتذال کشاندن دانش در روزگار امروزمان،
با گسترش بی رویه دانشگاه ها ،مدرک گرایی عجیب
و سکوت در برابر خریدوفروش مدرک و ملزومات ان،
موجب اضطراب در فهم از چگونگی بهره مندی افراد
از دانــش شــده .این امــر ،به ان معناست که احتمال
فریب عموم مردم در این زمینه برای نامزدهای تصدی
مناصب نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری فراهم
است .اگر فریب ها بسیار گردند بدبینی فراگیر خواهد
شد و خشک و تر باهم خواهند سوخت.
پی نوشت
ایران امروز در کنترل روابط خویشاوندی در عرصه
سیاست موفق تر از کنترل ثروت عمل کرده بود
اما نوک پیکان رسانه ها به سوی مفاهیمی مانند
اقازاده ها بود.
[ .]1برای مطالعه بیشتر به مقاله ذیل رجوع کنید:
صدرا ،علیرضا« .رابطه و نسبت عدالت و پیشرفت در دولت اسالمی» ،معرفت
سیاسی ،سال دوم ،شماره اول (بهار و تابستان .100-83 :)1389
81
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
حمید ایزدبخش
پژوهشگر هسته سالمت مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟ع؟
H.eizadbakhsh@chmail.ir
بی عدالتی:اثرمغفول
خط مشی هایسالمت
بی عدالتی یکی از اثرات غیر مستقیم خط مشی های
سالمت بر سایر حوزه هاست.
مقدمه
بررسی اثرات غیرمستقیم و یا به عبارتی تعیین کننده های
نــظــام ســامــت ،مــدتــی اس ــت کــه در ادب ــی ــات رایــج
خط مشی گذاری سالمت مدنظر قرار گرفته است .به
عبارتی خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد به این نتیجه
رسیده است که توجه صرف به عوامل مستقیم و ارائه
خدمات به منظور برطرف کردن این عوامل و یا خدمات
بهداشت و توان بخشی ،کفایت نکرده و بایستی سطحی
عمیق تر را مدنظر قرار داد .این نگاه امروز حتی میان
متولیان سالمت کشور بروز و ظهور دارد و سیاست های
مختلفی مانند استانداردهای ملی پیوست سالمت
[ ]1یا راه اندازی معاونت اجتماعی توسط وزیر محترم
بهداشت را می توان از اقداماتی دانست که در این راستا
انجام شده است.
بخشی نگری
هرچند در دل این نگاه توجه به عوامل خارج از نظام
سالمت که تاثیری غیرمستقیم بر سالمت دارند ،مورد توجه
82
قرار گرفته است؛ اما همچنان نگاه بخشی و وظیفه ای
که ریشه بسیاری از مسائل امروز ماست در ان به چشم
می خورد .به عبارت دیگر ،خودمحوری سازمانی و توجه
ُ
صرف به اهداف وظیفه ای و خرد همچنان دامن گیر
عرصه های مختلف خط مشی گذاری از جمله بهداشت
و درمان ما بوده است .نگاه وظیفه ای و به عبارت دیگر
ُ
کارکردی مبتنی بر تفکیک وظایف و خرد کردن هدف
کل به اهداف جزئی بوده تا بدین طریق هدف اصلی
و کالن را تحقق بخشد .این کار هرچند در ابتدا بسیار
عقالئی و الزم به نظر می رسد اما عدم توجه به اثرات
جانبی محتمل ،ان را به ضد خود تبدیل کرده و تحقق
اهداف را ناممکن می کند؛ زیرا بایستی در ادامه ی هر
تفکیکی ،ترکیب و انسجامی سازمان یافته وجود داشته
باشد تا با ایجاد هم افزایی ،کل به اهداف عالیه خود
برسد .در صورت عدم وجود چنین نگاه و جهت گیری ای
هر کدام از اعضاء و اجزاء در پی حداکثر کردن هدف
ً
محول ه خود بوده و به کل توجه نخواهد کرد و الزاما حداکثر
کردن جزء ،حداکثر شدن کل را در پی نخواهد داشت.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
عوامل اجتماعی موثر بر سالمت
عدالت یکی از پیامدها
با این مقدمه می خواهیم از توجه به عوامل اجتماعی
تعیین کننده سالمت یا به عبارتی ( SDHعوامل غیرمستقیم
مثل الودگی ،تغذیه ،سبک زندگی و ...که بر سالمتی
موثرند) به محتوای پشتیبان ان یعنی ارزیابی اثرات تنظیمی
( )RIAیا به تعبیر دقیق تر ارزیابی اثرات ( )IAتوجه کنیم.
این رویکرد توجه ما را به جای لحاظ کردن و سنجیدن
اثــرات خط مشی بر یک حــوزه خــاص ،بر سایر حوزه ها
معطوف می دارد [ .]2بر این مبنا وزارت بهداشت نبایستی
تنها به اثراتی که سایر خط مشی ها بر سالمت می گذارد
توجه کند ،بلکه بایستی اثراتی را که خط مشی هایش
می تواند بر سایر حوزه ها داشته باشد نیز در نظر گیرد.
بنابراین وزارت بهداشت و تولیت ان نبایستی به این
مولف ه مهم نگاهی یک سویه داشته باشد ،بلکه بایستی
به صورت همزمان هم تاثیر سایر خط مشی ها را بر سالمت
مردم در نظر گیرد و با تالش در راستای کنشگری فعال و
مبتنی بر نگاه شبکه به سمت حکمرانی فرابخشی (نه
تصدی گری بیشتر) حرکت کند و اثرات خط مشی های
خود را نیز بر سایر حوزه ها در نظر گیرد .اما در حال حاضر
همان طور که گفته شد ،حتی معاونت اجتماعی وزارت
بهداشت ،در واقع اثرات سایر خط مشی ها را بر سالمت
مدنظر قرار می دهد و این جنبه مهم مغفول مانده است.
یکی از مولفه های اصلی در بررسی اثرات ،بی عدالتی
است و مقاالت متعددی نیز در این زمینه انجام شده
است .اثراتی که یک خط مشی می تواند بر ادراک و یا
تحقق بی عدالتی داشته باشد ،بسیار حائز اهمیت
است .اینکه چه مولفه هایی در اثرسنجی بایستی مدنظر
ً
قرار گیرند ،حتما مبتنی بر ارزش ها و فرهنگ بافت مورد
نظر خواهد بود .به طور حتم در جهان اسالم و به طور
خاص انقالب اسالمی مهم ترین مولفه ای که بایستی
مدنظر قرار گیرد ،عدالت (بی عدالتی) است؛ زیرا هدف
اصلی تشکیل حکومت بر اساس قران کریم و احادیث
معصومان و همچنین سخنان رهبران انقالب اسالمی،
تحقق عدالت و جلوگیری از تشدید بی عدالتی است.
اما اینکه تعریف عدالت چه باشد و بر این اساس چه
مولفه های دیگری در کنار ان و در ارتباط با ان مدنظر
قرار گیرد ،خارج از حوصل ه این مقاله است.
پرسش اصلی این متن می تواند این باشد که سازمان دهی
متناسب با این مولفه چیست؟ ایا می توان ساختار و
سازمان دهی مناسبی را در راستای این هدف معرفی
کرد و ایا در ادبیات موضوع ،ساختار کالنی در راستای
پوشش ایــن مشکل مطرح شــده یا خیر؟ استفانسن
با معرفی اشکال مختلف سازمان دهی اعم از بازار،
سلسله مراتب و شبکه به طرح نوع جدیدی از سازمان دهی
وزارت بهداشت نبایستی تنها به اثراتی که سایر
خط مشی ها بر سالمت می گذارد توجه کند ،بلکه
بایستی اثراتی را که خط مشی هایش می تواند بر سایر
حوزه ها داشته باشد نیز در نظر گیرد.
83
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
مکتوبات
یعنی همبستگی ( )heterarchyمی پردازد [ .]3این
نوع از سازمان دهی به جای تمرکز بر اهداف خرد مانند
سلسله مراتب ،همه را ملزم به تحقق هدف کل کرده و
ن سازمان ها را در تعامل با فضای شبکه طرح می کند.
ا
این طرح شباهت زیادی به فضای شبکه دارد و در ان
تعامالت مستمر میان سلسله مراتب ها دیده شده است؛
منتها مهم ترین تفاوت ان در نظر گرفتن سلسله مراتب ها
به عنوان واحدها یا گره هایی است که در فضای شبکه
به تعامل می پردازند ،برخالف شبکه که گره ها در ان
اشخاص می باشند.
مثالی عینی از ایجاد بی عدالتی
در انتها به صورت مشخص به طرح مصداقی عینی
می پردازیم -که با عدم توجه به پیامدهای ناعادالنه
خـط مـشـی هــا در ح ــوزه خـط مـشـی هــای ســامــت -بر
بی عدالتی و ادراک ان اثر سوء گذاشته است .پیش از
اجرای طرح تحول نظام سالمت ،نابرابری درامدی میان
متخصصان و فارغ التحصیالن دانشگاهی و صنف های
مختلف به چشم می خورد؛ اما با اجرای طرح تحول
نظام سالمت بر این نابرابری دامن زده شده و فاصله
درامدی میان صنف ها و فارغ التحصیالن باعث تشدید
ادراک از بی عدالتی شد و اعتراضات و شکایاتی میان
84
پرستاران و معلمان برانگیخت؛ این اعتراضات را می توان
بخش کوچکی از نارضایتی ها دانست که توانسته اند
جنبه عینی به خود بگیرند .اثرات دیگری مثل گرایش
بیش ازحد به رشته های علوم پزشکی میان داوطلبان
دانشگاهی از جمله دیگر پیامدهای این امر است؛ اما
سوال جدی تری را می توان مطرح کرد و ان این است ایا
مسئوالن وزارت بهداشت بر این امر اطالع نداشته اند
و یا اینکه ا گاهانه نخواسته اند به این امر توجه کنند؟
در مصاحبه ای که نویسنده با یکی از مسئوالن وزارت
بهداشت داشت ،ایشان به صراحت اعالم نمودند که
با علم به چنین تبعاتی ،این خط مشی پیگیری شده
است .ایشان باال رفتن توقعات را فرصتی برای اصالح
می داند« :به تبع این که شما می ایید یک گروهی را مورد
حمایت قرار می دهید توقع گروه دیگر باال می رود .این
طبیعی است .من این را چالش نمی دانم بلکه زمینه
اصالح می دانم ».
پی نوشت
[ .]1مرکز سالمت محیط و کار ( .)1392استانداردهای ملی پیوست سالمت.
وزارت بهداشت درمان و اموزش پزشکی.
[2]. Dunlop, C. A, & Radaelli, C. M. (Eds.). (2016). Handbook of
regulatory impact assessment. Edward Elgar Publishing.
[3]. Ansell, C, & Torfing, J. (Eds.). (2016). Handbook on Theories of
Governance. Edward Elgar Publishing.
بخش دوم
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
در جستجویساختاری
جدیدبرایاقامهعدالت
نیازمند یک نهاد عالی تنظیم گر و متفاوت با نهادهای فعلی
موجود ،جهت عملیاتی سازی مفهوم عدالت در کشور هستیم
اشاره:
دکتر حسین عیوضلو عضو هیئت علمی
دانشکده معارف اسالمی و اقتصاد دانشگاه
امام صادق؟ع؟ سال هاست که به صورت
تخصصی بر روی موضوع نظام بانکداری و
عدالت متمرکز شده اند.
ریاست طرح تحول ساختاری نظام بانکی،
یکی از مهم ترین مسئولیت های دکتر عیوضلو
برای تحقق بخشی به ایده های نظری خود
در باب نسبت نظام بانکداری با مفاهیم
حق و عدالت بــوده اســت .ایــن طــرح به
مهم ترین دغدغه پژوهشی ایشان مبدل
شده است .به نحوی که در جای جای گفتگو
اشاراتی به طرح تحول ساختاری نظام بانکی
داشته اند .با ایشان درباره چرایی عدم خروج
از بحث های کلی و کالن در عدالت پژوهی
به سوی بحث های اجرایی و تصمیم ساز به
گفتگو نشستیم.
86
حدود 7سال از نشست اندیشه های راهبردی در موضوع عدالت
می گذرد .در ان نشست مقام معظم رهبری مطالباتی را از مجریان
و نظریه پردازان حوزه عدالت مطرح داشتند .به نظر شما در طول
این سال ها چقدر از این مطالبات محقق شده است و اگر عدم
تحقق را شاهدیم؛ چه موانعی باعث عدم تحقق ان خواسته ها
شده است؟
در دومین جلسه اندیشه های راهبردی که در محضر مقام معظم
رهبری در اردیبهشت سال 90برگزار شد ،به شکل مناسبی به بحث
عدالت پرداخته شد و در ان به چارچوب ها و بسترهای اصلی که
می تواند عدالت را به یک گفتمان تبدیل کند اشــاره شد .برای
ً
این جلسه تقریبا ادبیات فراگیری از مباحث مطرح شده در حوزه
عدالت شناسایی شد و از بین مقاالت برتر یک عده فرصت ارائه
و طرح مسئله را پیدا کردند .حضرت اقا نیز با عمق زیادی به طرح
بحث خود پرداختند و البته فرمودند که جریان عدالت باید به یک
گفتمان تبدیل شود؛ ولی تا کید داشتند که تحقق عدالت یک امر
شتاب زده و دفعی نیست ،بلکه نیازمند توجه به همه اقتضائات
این بحث و حرکت به سمت گفتمان سازی و ترویج مسئله عدالت
است .تا این نگاه به وجود بیاید که می توان مسئله عدالت را باالسر
برنامه های کشور از جمله اسناد چشم انداز و برنامه های توسعه قرار
داد .این چارچوبی بود که ایشان در ان نشست ترسیم کردند.
بر اساس چارچوبی که مقام معظم رهبری ترسیم نمودند
بسترسازی اولیه انجام گرفت و زمینه های مورد بحث در
بستر مرکز الگوی اسالمی ایرانی پیشرفت تقویت شد .در
این مرکز ده ها اندیشکده متکفل موضوع شدند که یکی
از این اندیشکده ها اندیشکده عدالت بود.
اندیشکده های مختلف جنبه های گوناگونی از مباحث
را بر اساس سازوکاری که در ان مرکز طراحی کرده اند
دنبال می کنند؛ اما انتقادی که به نحوه عملکرد این
مرکز وارد است توجه زیاد ان به مقدمات بعیده است.
دلیل این نوع ورود نیز تالش برای اشراف کامل بر موضوع
بوده است اما با نحوه ورود به مسئله عدالت ،سالیان
سال طول خواهد کشید تا ما به مفاهیم و روبناهای
مسئله عدالت دست پیدا کنیم .اگرچه بنده نسبت
به این روش انتقاد دارم اما می دانم این موضوع طبیعی
است .باید توجه داشت که ما در ابتدای شروع حرکت
عدالت پژوهی نیستیم و در طــول سی ســال گذشته
نظریات خوبی در زمینه عدالت شکل گرفته و مواردی
از اندیشه های ناب اسالمی در دوره بعد از انقالب شکل
گرفته است .اکنون دانشجویان اول انقالب ،خود به
استادان مبرز و اشنا به مسائل تبدیل شده اند .در این
حوزه نخبگان زیــادی وجود دارد و حتی نظریه هایی
داریم که می توانند مبنا قرار بگیرند.
بنابراین ان گونه که به تدریج بخواهیم به الگوی پایه
ً
برسیم حتما مفید خواهد بود؛ به شرطی که به موازات
ان ،نگاه به واقعیت ها و مسائل امروز را داشته باشیم تا
الزاماتی که در بحث های مقام معظم رهبری مطرح شد
عملیاتی شود .نمی توان فقط به اقتضائات نظری پرداخت
و از اجرای هر چند ناقص عدالت در کشور غافل بود.
نیاز داریم کمی هم به افراد متخصص اعتماد کنیم.
ً
لزوما همه افرادی که مدعی هستند تخصص ندارند.
فرصت برنامه ششم توسعه نیز تمام شــد و می شد
سیاست های کلی و راهبردهای عدالت در تنظیم ان
حاکم باشد اما علیرغم وجود زمینه الزم این اقدام جامه
عمل نپوشید[ .]1بحث این است که خروجی این مرکز
برای اینکه بر برنامه ششم توسعه اجتماعی ،فرهنگی و
اقتصادی کشور حاکم باشد چیست؟ چه شاخص هایی
را می توان به عنوان مبنا مطرح کرد تا بر اساس ان بتوان
برنامه ششم یا برنامه پنجم را ارزیابی کرد؟ متاسفانه
این شاخص ها هنوز تولید نشده است؛ اما نمی توانیم
بگوییم که متخصص ان در کشور وجود ندارد .بنده
با توجه به مطالعات و پژوهش های زیادی که در این
زمینه در طول سالیان گذشته انجام داده ام اطمینان
ً
دارم که این موضوعات کامال عملیاتی اند .یک نمونه
از این کار طرح اصالح نظام بانکی است که بر اساس
همان چارچوب مدنظر مقام معظم رهبری و البته در
شکل گسترده تری از ان ،توسط اینجانب انجام گرفت
و در طی ان ،در چارچوب سه محور حق و عدل و قوام
به موضوع بانکداری پرداختم.
ما برای اینکه به یک تعریف عملیاتی برسیم نیاز به الگو
داریم .اگر امروز این الگوها مطرح نشود و مسائل کشور
را درمان نکند پس چه موقع می خواهد درمان کند؟
وقت زیادی نداریم .در شرایط رکودی کشور نیاز داریم
ً
کمی هم به افراد متخصص اعتماد کنیم .لزوما همه
افرادی که مدعی هستند تخصص ندارند .این بحث ها
الزاماتی دارد .گفتمان سازی عدالت به این راحتی ها
نیست .بعضی از بحث هایی که جلسه اندیشه های
راهبردی عدالت مطرح شد مرتبط با مقدمات مباحث
بود و در حد اینکه «العدل یضع الامور مواضع ها»[ ]2یا
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ی صورت پذیرفت؟
متناسب با این چارچوب ،بسترساز
به نظر شما چه عرصه های عملیاتی مورد غفلت
واقع شده اند؟
87
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
88
«اعطا کل ذی حق حـقــه»[]3؛ ایــن بحث های کلی
منجر به الگوسازی نمی شود .بیانات امیرالمومنین
بیانات حکیمانه ایست ولی این تعریف از عدالت به
این شکل قبل از اسالم و از زمان کنفوسیوس هم وجود
داشت و بحث تعریف مطلق از عدالت است .اما باید
به این سوال جواب داد که الگوی اعطای کل ذی حق
حقه چیست؟ با چه الگویی در کشور نتیجه فعالیت
اقتصادی را به خود تولیدکننده برگردانیم؟ با چه الگویی
نتیجه و بازدهی یک سپرده بانکی به خود سپرده گذار
ن سواالت اساسی و عملیاتی است .چگونه
برگردد؟ ای
گذار ی ها لحاظ کنیم
این تعریف از
عدالت را َدر قیم َّت َ
َ َ
َ َ َ
الن َاس ا ْش َ
یاء ُه ْم َولا ت ْعث ْوا
تا ایه شریفه که َ«ولا ت ْبخ ُسوا
َْ
ْ
فِی الا ْر ِض ُمف ِس ِد َین»[ ]4محقق شود .این ایه بیان می
کند که «سبک نشمارید کارکرد افراد را و در زمین فساد
نکنید»؛ در حقیقت اشاره به این دارد که کسانی که
کار مردم را سبک بشمارند مفسد فی االرض شناخته
می شوند .نظام اقتصادی ،نظام بانکی و نظام پولی باید
بر مبنای این نگاه شکل بگیرد و بتواند نتیجه فعالیت
و تولید فرد را به خود او برگرداند و اال تورم ،بیکاری و
بی عدالتی ایجاد می شود.
شرایط امروز جامعه نیازمند اقدام و عمل است و مردم
از ما پیشرفت و اشتغال می خواهند .مسئوالن کشور
ً
باید بدانند و بدانیم واقعا تا وقتی که نظام مبتنی بر حق
و عدل ایجاد نگردد ،امکان تحقق عدالت به وجود
نمی اید .البته باید توجه داشــت که از منظری دیگر
تحقق عدالت امــری پیچیده نیست ،بلکه عدالت
رعایت استحقاق هاست تا افراد به نتیجه زحمات و
تالش هایشان برسند و حق به حق دار برسد.
نظام سازی عادالنه در جامعه موجب افزایش طرفداران
نظام سیاسی خواهد شد ولی اگر اختالالتی که درگیر ان
هستیم در نظام های مختلف اقتصادی مانند بیمه ،بانک
و پول شکل بگیرد این ها منجر به نارضایتی و شکاف
در انسجام ملی می شود .این ها بحث هایی است که
رهبری نگران ان هستند ولی کدام مرجع و کدام نخبه
باید این مسئله را حل کند؟ شاید نوع چینش سازمان
و افراد مشکل داشته باشد ،پس باید نوع چینش افراد
متکفل امر و سازمان متولی تغییر کند.
الزامات چنین فعالیت هایی چیست؟
امکان ندارد کسی در بحث عدالت اقتصادی ورود کند
جز اینکه در مورد اخالق اجتماعی ،فلسفه اجتماعی
و اقتصادی اشراف داشته باشد .به این راحتی نیست
که هرکسی بتواند در این حوزه طرح بحث نماید؛ یعنی
در این عرصه ما نیازمند نظریه پردازی عدالت هستیم و
نظریه عدالت شامل همه این زمینه ها و عرصه هاست.
در مرحله بعد ،متناسب با ان می بایست معیارهای
سنجش مشخص گردد .موفقیت در این عرصه ها نیاز
به نظام سازی و نهادسازی دارد و این نهادسازی وظیفه
مردم نیست بلکه نظام ساز ی و تامین مالی ان می بایست
از طرف رهبری و دولت انجام گیرد و البته می بایست
مطالبه گری دوسویه از طرف مردم و رهبری هم انجام
بگیرد .تا «تقاضا» نباشد «عرضه» ای به وجود نخواهد
امد و «عرضه» های به وجود امده بی تقاضا خواهد ماند و
به این صورت فرصت ها از دست خواهد رفت «الفرصه
ُتم ّر َم ّر السحاب»[.]5
مشابه این بحث در بحث اقتصاد مقاومتی مطرح است؛
گفتمان رهبری به تنهایی نمی تواند در ساختارهای
اجرایی معنی پیدا بکند .در ساختار اجرایی توان فهم
این موضوعات وجود ندارد؛ در حقیقت الیه میانی برای
ایجاد فهم و تبیین موضوع و تعریف عملیاتی از عدالت
برای الیه های پایین وجود ندارد.
بـنــده هنگامی که بحث از عــدالــت ،ق ــوام و حــق در
بازارهای بانکی را مطرح می کنم تمام این اصول را با
تعریف عملیاتی تا سطوح پایین مباحث بانکداری
تبیین می کنم؛ که بر اســاس ان مـی تــوان راهبردها را
نظام سازی عادالنه در جامعه موجب افزایش طرفداران
نظام سیاسی خواهد شد
مطالباتی در جامعه وجود دارد که اگر نتوان این
مسائل را اجرایی نمود کارامدی نظام زیر سوال
خواهد رفت.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
مشخص نمود و نظام سازی مطلوب را انجام داد .در
نتیجه خواهیم توانست مبنای سیاست ها و عملکردها
را بر اساس ان بسنجیم؛ اما نکته مهم این است که چه
کسی متولی شکل دهی به این ساختارها است؟ دست
نامرئی که در این زمینه کارامد نیست! این مباحث
را بازار پشتیبانی نمی کند .حتی اگر بگوییم دولت ها
متکفل این امر هستند ،می توان گفت دولت ها هم در
چهار سال مدیریت خود اهدافی را اعالم می کنند که
به دنبال محقق کردن ان ها هستند تا قوام و پایداری
خود را حفظ کنند.
لذا نیاز است که یک دست مرئی و یک ستاد فرماندهی
(که به نظر بنده توسط خود مقام معظم رهبری می بایست
شکل بگیرد) متولی این امر گردد؛ باید افرادی که در
این زمینه متولی هستند مواخذه بشوند تا مشخص
گردد چه مقدار به این بحث ها پرداخته اند .بنده که
از درون موضوع به ان نگاه می کنم ،نقدهایی به این
سازوکار وارد می دانم .انچه تجربه 20یا 30ساله بنده
است این است که رهبری به عنوان یک کارشناس
ً
واقعا به این موضوعات پرداخته اند اما سازمان و نظام
دولتی که در ایران شکل گرفته نمی تواند این گفتمان
ســازی را ترویج و پیاده سازی کند و یا نمی خواهد!
اگرچه تاکنون بر الگوی بانکداری اسالمی بسیار تا کید
شده اما به صورت الیه الیه در نظام و ساختار دولتی با
این بحث مخالف شده و می شود .به انحاء مختلف
ایــن نگرش استحاله می شود و در حقیقت ساختار
مستقر در عرصه های نهادی (همچون نظام پولی و
بانکی) به مقابله با گفتمانی که اشاره شد برمی خیزد.
به عبارتی دیگر ،ساختارهای مستقر در مواردی با روح و
محتوای گفتمان های برخاسته از قوانین و گرایش های
باالدستی نظام جمهوری اسالمی مغایرت دارند و در
برابر هر تغییری مقاوم اند و لذا هر گونه اصالح در این
زمینه ها مستلزم تغییر ساختارها به نحو جدی است.
در مرحله میانی نیاز به ساختارهایی مانند مرکز الگوی
اسالمی ایرانی پیشرفت داریــم؛ ولــی ایــن مرکز بیشتر
رویکرد پژوهشی دارد .حال انکه ما نیاز به ساختاری
اجرایی داریم تا بر اساس قانون اساسی و قوانین موجود
حرکت کند .به هرحال مطالباتی در جامعه وجود دارد
که اگر نتوان این مسائل را اجرایی نمود کارامدی نظام
زیر سوال خواهد رفت .نباید به مرحله ای برسیم که
به خاطر عــدم فهم صحیح ساختارها از گفتمان و
عدم تطبیق ساختارها با گفتمان ها ،تصور کنیم که
نظام سازی اسالمی کارایی و کارامدی الزم را در عمل
ندارد .اگرچه بحث از عدالت جنبه های اندیشه ای و
فکری بیشتری دارد ،اما مثال بحث اقتصاد مقاومتی
بدین نحو نیست بلکه چارچوبی مشخص دارد و نیاز
به یک سری الگوهای عملیاتی است؛ اما ساختارهای
کنونی جوابگو نیستند و با نوع تقسی م کار بین سازمان های
دولتی اجرای اقتصاد مقاومتی امکان پذیر نیست .بنده
به عنوان کسی که در مسائل بانکی و تحریم ها درگیر هستم
می گویم :در بسیاری از مواقع نیازمند تغییر ساختارها و
قوانین هستیم ،نیازمند ساختارهای متولی هستیم تا
این موضوعات را فرماندهی بکنند ،نیازمند قرارگاه هایی
هستیم تا این مسائل را رهبری بکنند.
پس برای اقامه عدالت در جامعه هم نیاز به قرارگاه
است .رهبری در مسائل حیاتی قرارگاه تشکیل داده اند
و در این مسائل هم باید قرارگاه تشکیل دهند.
89
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
تشکیل این قرارگاه وظیفه دانشگاه ها نیست؟
کار پژوهشی و دانشگاهی برای مرحله گفتمان سازی
است؛ اما باید توجه داشت که معماری بحث عدالت از
طریق مردم یا دانشجویان انجام نمی گیرد .گفتمان سازی
عدالت متفاوت از عملیاتی نمودن عدالت است .االن
10سال است که بحث های اقتصادی مطرح است پس
ً
الزاما این مباحث اقتصادی ،برای کشور حیاتی است و
لذا نیاز است که قرارگاه فرماندهی تشکیل شود.
بگذارید مثالی بزنم؛ ما نیازمند یک سپاه در کنار ارتش
هستیم (دیگر جای باز کردن این مسائل نیست) .حال،
کشور نیازمند سازمان هایی نخبه و پویا است که بر اساس
مبانی ناب الگوی اسالمی ایرانی پیشرفت شکل گرفته
باشند و در کنار ساختارهای رسمی کار بکنند .سایر
کشورهای منطقه از ما الگو می خواهند و این مباحث
ان شاءاهلل باید به جهانی سازی اسالمی منتهی شود .در
این مرحله کشور نیازمند ستاد و قرارگاه در این زمینه
است و بخش های خرد و حرکت های کوچک توان تولید
نظریه را ندارند و نمی توان بر این مبنا عدالت را عملیاتی
ساخت .بدون چنین قرارگاه ها و ساختارهایی ،بحث
عدالت ابتر خواهد ماند و این بــرای نظام جمهوری
اسالمی خوب نیست .ان شــاءاهلل همه همت کنند.
به نظر بنده رهبری نظام باید به صورت مستقیم در
شکل گیری قرارگاه ها و ستادهای عملیاتی ورود کنند.
ابعاد و مسیر حرکت چنین قرارگاهی چیست؟
بحث عدالت را نمی توان در چارچوب صف و ستاد
مطرح کرد .عدالت یک بحث نظری است که باید در
چارچوب خود مطرح گردد .مبانی عدالت در اخالق
اجتماعی ،فلسفه اجتماعی و عدالت اجتماعی که بستر
فکری است ریشه دارد .ما یک پیشنهاد داشتیم که یک
ٌ
دانشگاه عدالت شکل بگیرد ،حاال اسما شکل گرفته
اما توجهی به مسئله عدالت ندارد .منظور از دانشگاه
عدالت ،دانشگاهی بود که اقتضائات مفهومی عدالت
را به صورت میان رشته ای در همه رشته ها دنبال کند.
90
به عنوان مثال در عدالت اقتصادی فقط بحث های
اقتصادی کافی نیستند ،تمام جنبه های موضوع باید
دیده شود .می بایست دانشگاه های ما به این صورت
به مسئله عدالت ورود کنند.
اما در حوزه اجرا ،این مباحث می بایست به یک سری
شاخص ها تبدیل گردند و این شاخص ها مبنای برنامه
توسعه قــرار بگیرند .در حقیقت باید یک مرکز پایش
عدالت شکل بگیرد تا بتوان برنامه ششم را در این مرکز
رصد و ارزیابی کــرد .این مرکز می تواند ذیل سازمان
حوزه رهبری قرار بگیرد تا نظر مشورتی به رهبری بدهد.
به نظر می رسد در مــورد تمام موضوعاتی که رهبری
مطرح کردند ما به مراکز فکری جداگانه ای نیاز داریم؛
مرکزی بــرای الگو ،مرکزی بــرای عدالت ،مرکز فکری
جداگانه ای برای زنان .هرکدام از اعاظم دانشگاهی و
حوزوی می بایست (به عنوان مثال ایت اهلل شاهرودی)
یکی از این مسائل را متولی شود و کادر سازی کند و ان
را راهبری کند .چنین مراکزی خودبه خود از یک طرف
مرتبط با مراکز علمی خواهند بود و از طرف دیگر با دولت
ارتباط خواهند داشت .در ارتباط با رهبری نیز می توانند
به رهبری نظام نظریه کارشناسی و مشورت بدهد .برای
ارزیابی برنامه ها و تبیین چالش های هر برنامه ،چنین
نهادهایی می توانند یک نهاد تنظیم گر باشند .نهادی
متفاوت با نهادهای فعلی موجود .به عنوان مثال در
نظام بانکی ،ما ساختارهای نظارتی بسیاری داریم با
این حال مسائل و معضالت رها شده اند و راهکارها
اجرایی نمی شوند .در اجرای عدالت به نهادهای مجری
و نهادهای نظارتی متفاوتی نیاز داریم .در جریان بحران
مالی و اقتصادی به وجود امده در چند سال اخیر کل
سازوکارهای نظارت در جهان تغییر کرده؛ سازمان های
تصمیم گیر ،سازمان های ناظر و سازمان های مجری
عوض شده اند؛ اما ما برای بحث عدالت ،مسئله ای
با این اندازه از اهمیت و بااین همه مشکل ،هیچ گونه
نهادسازی و کادرسازی نکرده ایم .چه رسد به تغییر
مبتنی بر شرایط!
اگر می خواهیم عدالت در نظام پولی برقرار باشد
می بایست شورای ثبات ایجاد کنیم و عالی ترین
مقام نظام در راس این شورا باشد.
در غرب هم به همین صــورت اســت .وقتی می گوید
ثبات پولی؛ برای ثبات پولی جریان و ساختار درست
ً
می کنند ،مثال شورای ثبات که در نظام های پولی و مالی
شکل گرفته است برای تحقق همین امر بوده تا نظارت بر
بازارهای مختلف پول ،سرمایه و بیمه انجام گیرد .در
شرایطی که در کشور ما این شوراها و ساختارها وجود
ندارد امکان نظارت نیز به تبع وجود ندارد و لذا عدالت
هم در نظام بانکی برقرار نیست و با این ساختار موجود
امکان تحقق نــدارد .اگر می خواهیم عدالت در نظام
پولی برقرار باشد می بایست شورای ثبات ایجاد کنیم
و عالی ترین مقام نظام در راس این شورا باشد .وقتی که
شورایی وجود ندارد و نظارتی هم نیست ،شما انتظار
دارید بانک ها در چارچوب مشخصی عمل کنند؟ عمل
نخواهند کرد و بانک مرکزی هم نمی تواند نظارت کند.
پس نگاه بنده به مسئله عدالت بدین شکل است که
ساختارها باید تعبیه شوند .البته خود ساختار نیاز
به بحث از عدالت دارد؛ مثال حق نظام اقتصادی
ً
چیست؟ صرفا نباید بحث از حق فرد داشــت .یا ما
اگر ساختارسازی دقیق در این زمینه نداشته باشیم
عدالت قابل تحقق نیست؟
افرادی که متصدی امر هستند باید گزارش دهند که چه
کرده اند .به نظر بنده پیشرفت چندانی صورت نگرفته
است .به این دلیل که هنوز فهم درستی از مسئله شکل
نگرفته است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
یک برنامه اقدام جدی برای اجرایی سازی و عملیاتی
کردن اهداف مهمی همچون حق و عدل نیاز داریم و
این مهم با اقدامات عادی قابلیت تحقق و اجرا ندارد.
هم در سطح نظریه و هم در مرحله الگوسازی الزم است
با بهره گیری از اهل فن ،اهل فنی که در چارچوب نظریه
اقتصاد اسالمی صالحیت دارند ،با حاکمیت اراده و اقتدار
الزم به نهادسازی و بسترسازی اجرای عدالت بپردازیم.
برای مثال« ،حق» در نظام بانکداری یعنی اینکه نرخ
سود باید از بخش واقعی استخراج شود؛ «عدالت» هم به
همین ترتیب به دسترسی یکسان شایستگان به نظام پولی
و بانکی ترجمه می شود .وقتی تعبیر عدالت را با افزایش
دسترسی ها تعریف کنیم قابلیت فهم کارگزاران نظام و
جامعه افزایش می یابد ،لذا نظام برنامه ریزی کشور می تواند
ان را عملیاتی کند ولی بحث های کلی و یا بحث هایی
ً
را که صرفا به صورت سیاست مطرح شده است نمی توان
به صورت روشن و قابل رصد عملیاتی کرد .این بحث ها
ساختار یا به تعبیری اسکلت یا سازمان و تشکیالت
ً
می خواهد .مثال در نظام پولی و بانکی ،ما برای نظارت
عملیاتی به ساختار و سازمان مستقلی نیاز داریم .برای
اجرای مفهوم کالنی با عنوان عدالت یا اقتصاد مقاومتی،
ً
قطعا نیازمند سازمان هایی ذیل رهبری هستیم که توسط
فقهای بزرگ و کارشناسان اقتصاد اسالمی مدیریت شوند؛
با چنین ساختاری می توان به عملیاتی شدن منویات
اقتصاد اسالمی امید داشت و اال بحث ها به صورت نظری
و کلیشه ای باقی خواهد ماند .در حقیقت ما نیازمند
یک معماری جدید بــرای عملیاتی سازی عدالت در
جامعه هستیم .انقالب اسالمی نباید در این امر خالصه
ً
شود که صرفا دولت مردان عرصه سیاست تغییر کنند و
تغییری در سازمان های اجرایی و نظام تصمیم گیری رخ
ندهد نیاز جدی به این امر داریم که برای تحقق بخشی
مفاهیم انقالبی ،ساختارها و سازمان های مناسب و
متناسب ایجاد کنیم.
در غرب هم چنین جریانی از ساختارسازی را مشاهده
می کنیم؟
پی نوشت
[ .]1یکی از این زمینه ها بستر مفیدی بود که از اواخر سال 93قبل از تنظیم برنامه
ششم به صورت حلقه تحقیق و پژوهش در پژوهشکده پولی و بانکی ایجاد شد
اما برخی مانع شکل گیری رسمی ان شدند!
[ .]2نهج البالغه ،حکمت 429
[ .]3نهج البالغه ،خطبه ۳۷
[ .]4سوره مبارکه هود ،ایه 85
[ .]5نهج البالغه ،قصار 21
91
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
اجتماعیبین المللی
از عدالت پژوهان
جامعه بین المللی عدالت پژوهی ( )ISJRشبکه ای بین المللی
و گسترده از اندیشمندان لیبرال عرصه عدالت است.
درامد
اشنایی با نهادهای مختلفی که در حوزه عدالت مشغول
فعالیت هستند ،از سه زاو یــه بــرای عدالت پژوهان و
عدالت خواهان موضوعیت دارد :اول به جهت شناخت
اخرین فعالیت ها و پیشرفت ها در حوزه عدالت ،دوم
از جهت اشنایی با انواع شیوه های اقدام و فعالیت در
حوزه عدالت و سوم از جهت درس اموزی برای ساخت
نهادهای عدالت پژوه -عدالت خواه در جمهوری اسالمی
ایران .البته در باب زاویه سوم ذکر این نکته ضروری است
ً
که توجه به این نهادها باید صرفا به منظور درس اموزی
و نه تقلید منفعالنه باشد .نهادهایی از قبیل انچه در
ادامــه می اید ،ما را در کسب یک افــق دیــد وسیع در
زمینه عدالت خواهی -عدالت پژوهی یاری می رساند.
تجربه نگاری نهادپژوهی عدالت در ایــران نیز بخش
دیگری از این نهادشناسی خواهد بود.
در این بخش فصلنامه ،تالش می شود با انواع نهادها،
نهادساز ی ها و ابزارها اشنا شویم .نهادهایی که در هر
یک از زمینه های زیر فعالیت دارند به عنوان نهادهای
فعال شناخته می شوند و باید مورد شناسایی قرار بگیرند:
92
اموزش اقامه عدل ،سنجش و ارزشیابی حوزه عدالت،
کرسی های نظریه پردازی عــدالــت ،سیاست گذاری
عدالت پژوهی ،ارشیو و نمایه مقاالت ،مراکز امار و داده در
زمینه عدالت ،کانون های تفکر ،ژورنال های علمی ،مراکز
مطالعات قضایی (جرم شناسی و عدالت) ،پژوهشگاه
یــا پژوهشکده عــدالـت پــژوهــی ،دانشکده مطالعات
عدالت ،گــروه عدالت اجتماعی در یک دانشکده،
رشته عدالت پژوهی ،سیر مطالعاتی عدالت پژوهی،
رصــد و پایش علم و عمل عــدالــت ،کــارگــاه اموزشی
عدالت پژوهی ،جریان های فکری عدالت پژوه ،انجمن
علمی عدالت پژوهی ،جامعه عدالت پژوهی و نهادهای
اسناددهی منابع علمی عدالت پژوهی.
جامعهبین المللیعدالت پژوهی
در ایــن شماره با جامعه بین المللی عدالت پژوهی
International Society for Justice Research
( ) ISJRاشنا می شویم ISJR .یک سازمان بین رشته ای
است که به پژوهش در مورد عدالت و پدیده های مرتبط
اخــاقــی م ـی پــردازد .ایــن مجموعه معتقد اســت که
این نهاد ،دربردارنده شبکه ای از اندیشمندان است که
پیرامون مسائل و چالش های عدالت کار می کنند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
عدالت ،به طور گسترده ای با زندگی اجتماعی پیوند
خــورده و می تواند در سطوح مختلف تحلیل شامل
فرایندها و تصمیم گیری های فردی ،روابط میان فردی و
میان گروهی ،سازمان ها و نهادها و نیز جامعه ،سیاست و
فرهنگ بررسی شود .این نهاد ،به تقویت همکار ی های
بین المللی و بین رشته ای پرداخته و تبادل ایده ها،
پژوهش ها ،نظریه های جدید عدالت و پدیده های
مرتبط را ترویج می کند .این همکاری و تبادل در قالب
برگزاری کنفرانس های علمی دوساالنه ،انتشار نشریه
علمی (پژوهش در عدالت اجتماعی) ،خبرنامه های
مستمر و بحث های غیررسمی از طریق لیست های
ایمیلی ،تسهیل می کند .با توجه به این مقدمه ،این
جامعه بین المللی سه هدف عمده را دنبال می کند:
•بــرگــزاری نشست های علمی دوســاالنــه و تمهید
فرصت هایی بیشتر برای تعامالت علمی پیرامون
پیشرفت های نظری و پژوهش های اخیر در مورد
مسائل مرتبط با عدالت.
•تقویت مباحث مولد ایده های جدید ،پژوهش های
بنیادین و کاربردی و نظریه های مرتبط با عدالت.
•تامین بستر همکاری بین المللی و بین رشته ای در
نظریه و پژوهش عدالت.
این نهاد ،دربردارنده شبکه ای از اندیشمندان است
که پیرامون مسائل و چالش های عدالت کار می کنند.
این شبکه از افرادی در کشورهای مختلف و رشته های
مختلفی از قبیل روانشناسی ،روانشناسی اجتماعی،
جامعه شناسی ،کسب وکار ،علوم سیاسی ،حقوق و
جرم شناسی ،اقتصاد و سایر رشته ها گسترده شده است.
تاریخچه ISJR
اولین گام ها به سوی استقرار ISJRزمانی برداشته شد
که ِملوین ِلرنر -روانشناس اجتماعی -کرسی تدریس
در دانشگاه لیدن در 1984را پذیرفت .رایزنی های وی
منجر به تشکیل اولین کنفرانس بین المللی عدالت
اجتماعی در روابط انسانی شد .این کنفرانس توسط
رییل ِو رمونت و هرمان استینسما در سال 1986و در
ِ
دانشگاه لیدن برگزار شد .اندیشمندان بسیاری از سراسر
جهان و از رشته های مختلف از قبیل جامعه شناسی،
روانشناسی ،فلسفه ،علوم سیاسی و علوم اموزشی
در این کنفرانس حضور داشتند .مجموعه مقاالت
کنفرانس ،در دو جلد و با عنوان «عدالت اجتماعی در
رییل ِو رمونت
روابط انسانی» در سال 1991با سردبیری ِ
و هرمان استینسما منتشر شد.
در سال ،1987نشست محدودی در دانشگاه لیدن
و پیرامون موضوع عدالت برگزار شــد .در میان انان
روانشناسانی چــون مــورتــن دو ی ــچِ ،دیــو ِمسیک و لئو
مونتادا؛ جامعه شناسانی چون ِشل تورنبلوم و کارن
رییل ِو رمونت
کوک ؛ همچنین افرادی نظیر ِمل ِلر ِنر و ِ
حضور داشتند .مدیر این نشست نیز هرمان استینسما
بود .در یکی از این نشست ها ،ایده تاسیس یک مرکز
عدالت پژوهی طرح شد .مرکز اولیه در دانشگاه لیدن،
دارای ردیف بودجه ای شد و از طرف دانشکده علوم
اجتماعی این دانشگاه تحت حمایت قرار گرفت .لرنر
در سال 1987نشریه پژوهش در عدالت اجتماعی را
بنیان نهاد و با کمک انتشارات پلنوم پرس منتشر کرد.
ً
دومین کنفرانس بین المللی نیز در سال 1988مجددا
توسط ِو رمونت و ِاستینسما و نیز ِکیس شخایت در
93
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
اولین کنفرانس بین المللی عدالت اجتماعی
در روابط انسانی ،لیدن1986 ،
دانشگاه لیدن برگزار شد که در ان ایده مرکز پژوهشی
کمی پخته تر شد و توسط لرنر ،ورمونت و استینسما
تفصیل یافت .در سال 1989و تحت مدیریت لرنر و با
همکاری ورمونت و پیت هرمکنس یک مرکز پژوهشی
در حوزه عدالت اجتماعی بین دانشگاه های لیدن،
واترلو و اوترخت شکل گرفت.
کنفرانس های بین المللی بعدی در دانشگاه های
اوترخت هلند ( ،)1991تریر المان ( ،)1993رنو امریکا
( )1995برگزار شد .پیش از کنفرانس ششم در پوتسدام
المان ( ،)1997لئو مونتادا شبکه ای علمی را ذیل عنوان
جامعه بین المللی عدالت پژوهی ( )ISJRتشکیل داد.
بنیان گذاران این نهاد عبارت بودند از روانشناسانی
مانند رون کوهن ،رونالد دیلیهی ،ملوین لرنر ،تام تیلر
(از امریکا) ،جرالد میکوال (از استرالیا) ،لئو مونتادا (از
المان) ،رییل ورمونت (از هلند) ،جامعه شناسانی مانند
کارن کوک (از امریکا) و اندیشمندان علوم سیاسی مانند
هاردین راسل (از امریکا).
بر اساس نظام نامه این سازمان که در نشست 13سپتامبر
2012در شهر ریشون لتسیون فلسطین اشغالی[ ]1به
تصویب رسیده ،این نهاد به عنوان یک سازمان علمی
94
جان-ویلیام وان پروی رئیس هیئت مدیره جامعه
بین المللی عدالت پژوهی طی 2018-2016
غیرانتفاعی در پوتسدام المان در سال 1997به ثبت
رسیده است.
هر شخص برای یک دوره دو ساله ریاست هیئت مدیره
را بر عهده می گیرد .روسای هیئت مدیره در سال های
مختلف از کشورهای مختلفی بودند .از سال 1998
به ترتیب و در دوره های دو ساله ،لئو مونتادا از المان،
ِفی کروزبی از امریکا ،کلودیا دالبرت از المان ،لیندا
اسکیتکا از امریکا ،کارولین هافر از کانادا ،کالرا سباغ
از رژیم صهیونیستی ،میخائیل ونزل از استرالیا ،ارون
ِکی از امریکا و جان-ویلیام وان پروی از هلند ریاست
هیئت مدیره این نهاد را بر عهده گرفته اند.
جان-ویلیام وان پروی ریاست هیئت مدیره جامعه
بین المللی عدالت پژوهی را بــرای یک دوره دوساله
2018-2016بر عهده گرفته است .وی اکنون به عنوان
استادیار در دپارتمان روانشناسی سازمانی و اجتماعی
دانشگاه ازاد امستردام[ ]2و نیز به عنوان پژوهشگر ارشد
موسسه NSCRهلند مشغول به فعالیت است .اعضای
فعلی هیئت مدیره از کشورهای هلند ،امریکا ،المان و
سوئیس هستند.
طبقه ایین نامه داخلی ،این سازمان غیرانتفاعی است
ً
و منابع ان صرفا در جهت اهــداف ان به کــار گرفته
می شوند .هیچ نوع منفعت اقتصادی دنبال نمی شود
و هزینه ای خارج از اهداف سازمان صورت نمی گیرد.
عضویت
عضویت مخصوص اندیشمندان ح ــوزه عــدالــت و
کسانی است که درخواست عضویت در این سازمان
دارند .عضویت وابسته نیز برای دانشجویان عالقه مند
عدالت پژوهی در نظر گرفته شده است .عضویت وابسته
حق رای در انتخابات ها و نیز تصمیم گیری ها را ندارد.
حق عضویت
حق عضویت دائم 75دالر و برای دیگران به ازای هر
ســال 38 ،دالر اســت .ایــن اف ــراد ،نشریه ایــن جامعه
بین المللی را دریافت می کنند .حق عضویت وابسته
10دالر به صورت ساالنه است و برای دریافت نشریه باید
هزینه جداگانه پرداخت نمایند .هر نوع تغییری باید به
تائید مجمع عمومی برسد .البته هر عضو یا متقاضی
می تواند در ارتـبــاط با خــزان ـه دار ،نسبت به دریافت
تخفیف اقدام کند.
ریاست جامعه بین المللی عدالت پژوهی
رئیس با رای مخفی و برای دو سال انتخاب می شود.
او باید قبل از ریاست ،عضو هیئت مدیره باشد .بعد
از ریاست هم تا زمان انتخاب رئیس جدید ،مسئول
خواهد بود و بیش از دو دوره متوالی امکان تصدی
ندارد .کاندیداهای ریاست به مجمع عمومی معرفی
و رئیس انتخاب می شود.
هیئت مدیره
اعضای هیئت مدیره عبارت انداز :رئیس ،رئیس سابق،
خزانه دار ،دبیر ،سردبیر خبرنامه ،سردبیر نشریه ،میزبان
کنفرانس دوساالنه اتی .دبیر و خزانه دار توسط مجمع
عمومی و سردبیران خبرنامه ،نشریه و مسئول کنفرانس
توسط رای اکثریت هیئت مدیره انتخاب می شوند.
وظایفهیئت مدیره:
•تصمیم گیری در مورد نحوه استفاده از درامدها
•تصویب برنامه در مورد نشست های علمی ،محتوا
و قالب خبرنامه و سایر فعالیت ها
•تصویب خط مشی هایی ناظر به ارتقای اهداف این نهاد
•انتخاب سردبیر خبرنامه ،میزبان کنفرانس اتی و ارائه
فهرست نامزدهای سردبیری نشریه به ناشر
•رعایت ایین نامه
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
ضوابط
مزایای عضویت در انجمن
•عضویت در نشریه انجمن :نشریه اصلی عدالت پژوهی
در عرصه های مختلف مطالعاتی با نــام Social
Justice Researchفعالیت مستمر دارد.
•عضویت در خبرنامه انجمن :خبرنامه انجمن
مهیا کننده فضای تبادل میان ایده ها و اطالعات
در زمینه عدالت پژوهی است.
•تخفیف در هزینه های کنفرانس دوساالنه انجمن
•حق رای برای اعضای پیوسته
•امکان بخشش حق عضویت
•دریافت اطالعات در مورد جوایز علمی ،فرصت های
مطالعاتی ،بورسیه های تحصیلی و تحقیقاتی در
زمینه عدالت پژوهی
لیست هایایمیلی
ISJRدارای یک فهرست الکترونیک رایانامه ای (ISJR
)LISTSERVبرای مباحثات و بحث های علمی است.
مشارکت کنندگان عضو و غیرعضو می توانند به عضویت
این فهرست درایند ،با هم ارتباط بگیرند ،منابع پژوهشی
بیابند و اطالعیه های خود را به اشتراک بگذارند .هر
مطلبی که به این رایانامه ارسال شود ،به همه اعضای
فهرست ارس ــال خــواهــد شــد و امـکــان پاسخ دهی به
ایمیل ها نیز وجود دارد .این عضویت ،اختیاری است.
95
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
96
نشریه پژوهش های عدالت اجتماعی
کنفرانس
نشریه ،SJRنشریه رسمی ISJRاست که توسط سیستم
استناددهی ISIنمایه می شود .این نشریه پژوهش های
مرتبط با عدالت را چه در رویکردهای رایج و چه در
رویکردهای جدید پذیراست .ایــن اثــار می توانند از
رشته های مختلف علوم اجتماعی همچون روانشناسی،
جامعه شناسی ،مردم شناسی ،اقتصاد ،خط مشی پژوهی
اجتماعی ،علوم سیاسی ،حقوق ،علوم مدیریت و ...
باشند .این رویکرد چندرشته ای امکان یکپارچه سازی
نگاه های مختلف و متنوع علوم اجتماعی را فراهم می کند.
عالوه بر پژوهش های نظری ،تجربی و روش شناختی ،در
این نشریه ،مرور کتاب نیز به چاپ می رسد .هرازگاهی
نیز ،ویژه نامه هایی تدوین و منتشر می شوند .تا کنون
119شماره از این نشریه در 31دوره و در بین سال های
2018-1987منتشرشده است 731 .مقاله این نشریه،
برای ان ضریب اثر 0.796را به ارمغان اورده اند.
سردبیران اصلی نشریه علی کاظمی از دانشگاه Skövde
سوئد و ِشل تورنبلوم از دانشگاه ETH Zurichسوئیس
هستند .سردبیران گذشته این نشریه عبارت اند از:
ملوین لرنر ،تام تیلر ،لئو مونتادا ،رونالد دیلیهی ،جان
جوست و کارتیس هاردین
کنفرانس دوساالنه جامعه بین المللی عدالت پژوهی،
فضایی برای گفتگو و تبادل نظر در خصوص دانش های
چندرشته ای در باب موضوع عدالت و انصاف فراهم
می کند.
پانزدهمین کنفرانس دوساالنه ،با محورهای نابرابری های
اقتصادی؛ حقوق ،عدالت و علوم اجتماعی؛ پیشرفت،
ثبات اجتماعی و تغییر در سال 2014و در شهر نیویورک
برگزار شد .شانزدهمین کنفرانس دوساالنه در 23-20
جوالی 2016در دانشگاه ِکنت در شهر کانتربری انگلیس
برگزار شد .برای تشویق شرکت کنندگان به حضور در این
کنفرانس و مشارکت فعال در ان ،چند جایزه و کمک
مالی به میزان هزار دالر نیز منظور شده بود.
هفدهمین کنفرانس دوســاالنــه نیز جــوالی 2018در
دانشگاه ایموری در اتالنتای امریکا برگزار می گردد .این
کنفرانس با همکاری دانشگاه ایموری ،دانشگاه ایالتی
جورجیا و دانشگاه جورجیا برگزار می شود .محور اصلی
کنفرانس ،2018بی عدالتی با تا کید بر معضل نژاد و توزیع
نشریه ،SJRنشریه رسمی ISJRاست که توسط
سیستم استناددهی ISIنمایه می شود .این نشریه
پژوهش های مرتبط با عدالت را چه در رویکردهای
رایج و چه در رویکردهای جدید پذیراست.
2008
مرتون دویچ
ملوین لرنر
2010
لئو مونتادا
2012
تام تیلر
2014
رییل ورمونت
2016
فی کروزبی
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
به عنوان یک حوزه رشته مطالعاتی تعریف کنند .این
جایزه تاکنون به افراد ذیل تعلق گرفته است:
Early Career Contribution Award
منابع ناظر به مراقبت های حوزه سالمت است .در کنار
کارگاه ها و نشست های تخصصی ،برنامه های تفریحی،
سیاحتی و علمی دیگر نیز برقرار است.
این جایزه هر دو سال یک بار ،به پژوهشگران جوان برتر
اختصاص داده می شود .این جایزه برای تقویت ،تشویق
و حمایت از افراد برتر در حوزه پژوهش های عدالت است.
دریافت کنندگان جایزه نباید دوره دکترای خویش را در
مدت بیش از 10سال اخذ کرده باشند.
خبرنامه
2006
جان-ویلیام وان پروی
2008
دیوید ِد َکرمر
تا کنون 39شماره از خبرنامه این جامعه بین المللی
منتشر شده است .سردبیر این خبرنامه مانفرد اشمیت
بوده و اخرین شماره ان در زمستان 2017منتشرشده
است .اخبار ناظر به کنفرانس ،جوایز ،کارگاه ها و سایر
رخدادهای این جامعه بخشی از خبرنامه را تشکیل
مـی دهــد .معرفی سایر انجمن ها ،کتب ،نشریات و
ویژه نامه ها ،رخدادها و کنفرانس های خارجی بخش دیگر
این خبرنامه را تشکیل می دهد .بررسی این خبرنامه ،تا
حد زیادی عدالت پژوهان را از اخرین رخدادهای علمی
دنیا در این زمینه ا گاه می کند.
2010
ارون کی
2012
تیلر اوکیموتو
2014
دیوید مایر
2016
ِمچ کالن
جوایز
این نهاد ،سه نوع جایزه را طراحی کرده است:
Lifetime Achievement Award
این جایزه هر دو سال یک بار ،به کسانی اختصاص داده
می شود که عمر خود را صرف پیشبرد مطالعات حوزه
عدالت کرده اند و یا اینکه تالش داشتند تا عدالت را
Morton Deutsch Award
این جایزه به صورت ساالنه به بهترین مقاله منتشره
در SJRاختصاص داده می شود .ترجیح بر ان است
که نویسندگان مقاله از پژوهشگران تازه وارد به عرصه
عدالت باشند .این جایزه به افتخار یکی از شاخص ترین
چهره های پژوهش در حوزه عدالت ،جایزه مورتن دویچ
نام گرفته است .برنده این جایزه توسط کمیته ای شامل
سردبیر اصلی نشریه و دو نفر از دستیاران سردبیر،
انتخاب می شود.
پی نوشت
[ .]1دومین شهرک یهودی نشین در فلسطین اشغالی که تمامی جمعیت ان
مهاجران یهودی هستند.
[2]. Vrije Universiteit Amsterdam
97
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
ظهور نابرابریجهانی
تصادفینیست
گذری در اندیشه ها و پرسش های برانکو
میالنوویچ ،اندیشمند نابرابری
معرفی برانکو میالنوویچ
برانکو میالنوویچ اقـتــصــاددان امریکایی صرب تبار
معاصر و از اندیشمندان برجسته حــوزه نابرابری به
شمار می اید .موضوع رساله دکتری او نابرابری درامدی
در میان خانوارهای یوگسالو بود که بر مبنای داده های
بودجه خانوار کشور یوگسالوی سابق تنظیم شده بود.
شهرت اصلی میالنوویچ به دلیل کارهای پژوهشی
منحصربه فردش در حوزه نابرابری و فقر است .او اکثر
این پژوهش ها را زمانی که در بانک جهانی فعالیت
می کرد به انجام رسانده است.
دریکی از این پژوهش ها که نزدیک به یک دهه قبل انجام
شده است او با استفاده از یک بررسی بسیار گسترده
در خانوارهای سراسر جهان ،به این نتیجه رسیده است
که در سال ،۱۹۹۳درامد متوسط پنج درصد ثروتمند،
۱۱۴برابر بزرگ تر از درامد متوسط پنج درصد مردم فقیر
جهان بوده است؛ درحالی که این میزان در سال ،۱۹۸۸
۷۸برابر بوده است.
در میان همه اثار او ،سه کتاب او حائز اهمیت است:
98
1 .1جدایی جهان ها :سنجش نابرابری بین المللی و
جهانی (]1[ )2005
2 .2دارا و ندار (]2[ )2010
3.3نابرابری جهانی (]3[ )2016
اثــار ایــن اقـتـصــاددان سرشناس در حــوزه نابرابری و
توسعه را می توان در ادامه اثار نویسندگانی چون توماس
پیکتی و انگس دیتون دانست .به خصوص اثر اخیر او
در حوزه نابرابری که بعد از کتاب پرفروش «پیکتی»
در سال 2014با عنوان «سرمایه در قرن بیست و یکم»
منتشر شده ،حاوی شباهت ها و تفاوت هایی با ان
است و همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در دورانــی که همه از ان به عصر طالیی مطالعات
ً
نابرابری یاد می کنند (عمدتا پس از بحران سال 2008
و جنبش وال استریت) ،توجه به اندیشه های برانکو
میالنوویچ جالب توجه است.
اثار این اقتصاددان سرشناس در حوزه نابرابری و
توسعه را می توان در ادامه اثار نویسندگانی چون
توماس پیکتی و انگس دیتون دانست.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
محورهای اساسی اندیشه میالنوویچ در حوزه نابرابری
میالنوویچ در طرح موضوع نابرابری بر روی محورهای
ً
زیر تا کید دارد .این محورها عمدتا در کتاب اخیر او
«نابرابری جهانی» که توسط دانشگاه هاروارد به چاپ
رسیده است ،موردتوجه قرار گرفته است:
نابرابری جهانی و ارتباط ان با پدیده جهانی شدن
ً
ایا واقعا جهان نابرابر شده است؟ و اینکه ایا جهانی شدن
عامل این نابرابری بــوده اســت؟ برندگان و بازندگان
جهانی شدن از حیث مسئله نابرابری ،در جهان چه
کسانی هستند؟ میالنوو یچ به فرایند جهانی شدن
به عنوان یکی از عوامل شکل گیری نابرابری فزاینده
در جهان معاصر می پردازد اما در موقعیت مخالفان
سرسخت و تمام قد جهانی شدن قــرار نمی گیرد و بر
این باور است که در درون خود فرایند جهانی شدن،
روندهای معکوس دهنده وجود دارد[.]4
چرا نابرابری در کانون توجه قرار گرفت؟
یکی از مسائلی که در افزایش توجه به نابرابری در کشورهای
درحال توسعه بسیار موثر بوده ،تغییر جهت بانک جهانی
است .این نهاد از حدود دو دهه قبل رویکرد جدی تری
نسبت به پدیده های فقر و نابرابری در پیش گرفته که
خود این رویکرد ناشی از تغییر جهت بانک از تا کید بر
نقش دولت ها به نقش بازارها در توسعه است.
در واقع بانک جهانی به این نتیجه رسید که وظیفه اش
جلوگیری از ازدیاد فقر در اقتصاد ازاد است .البته در
این راستا بانک جهانی بیشتر به مسئله فقر می پردازد
تا نابرابری .بعد از مطرح شدن بیشتر مسئله نابرابری،
بانک جهانی هم توجه بیشتری به این مسئله نشان
داده است .به ویژه بحران های اخیر خاورمیانه در برخی
از کشورهای عربی ،یک رویداد مهم در جلب توجه به
نابرابری بود .بانک جهانی هم به این نتیجه رسید که
فقط فقر مانع توسعه نیست و نابرابری هم می تواند با
ایجاد بی ثباتی اجتماعی و شکل دهی به هرج ومرج و
انقالب مانع توسعه شود.
فقر و نابرابری هر دو به شکل توزیع درامد ارتباط دارند
اما فارغ از ان ارتباط زیادی با یکدیگر ندارند .به ویژه در
خصوص شکل گیری فقر و نابرابری و راه های کاهش ان
تفاوت زیادی وجود دارد .نابرابری مربوط به ارتباط طبقه
مرفه ،طبقه متوسط و طبقه پایین با یکدیگر است اما فقر
فقط به طبقه پایین جامعه مربوط می شود .برای همین
اگر فقط به کاهش فقر توجه شود و نابرابری مغفول بماند،
مشکالت اجتماعی زیادی شکل می گیرد .طبقه متوسط
از نابرابری اجتماعی رنج می برد و حاضر به تحمل این
نابرابری نیست .در واقع نابرابری مسئله پیچیده تری
نسبت به فقر است[.]5
نقش کلیدی و موثر طبقه متوسط جهانی
محور تحلیلی و مدخل ورود میالنوویچ به موضوع
نابرابری ،موضوع طبقه متوسط و توسعه یا حذف
این طبقه در عرصه ملی و جهانی است.
محور تحلیلی و مدخل ورود میالنوویچ به موضوع
نابرابری ،موضوع طبقه متوسط و توسعه یا حذف این
99
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
تفاوت دو گونه نابرابری درون کشوری و میان کشوری (وابسته
به جغرافیا) در سده های گذشته (میالنوویچ؛ )2011
طبقه در عرصه ملی و جهانی است .به باور او ،در برخی
از کشورها ،حذف طبقه متوسط منجر به دوقطبی شدن
جوامع و در برخی دیگر از جوامع ،توسعه طبقه متوسط،
منجر به کاهش شکاف درامدی شده است.
تمایز مفهومی میان انواع نابرابری
میالنوویچ میان نابرابری در درون یک کشور ،نابرابری
میان کشورها و نابرابری افراد در سرتاسر جهان تمایز
قائل است .میالنوویچ در تحلیل خود به دنبال اثبات
فرضیه ای مبنی بر افزایش نابرابری است ،به این شرح
که در سده های گذشته ،همواره نوع خاصی از نابرابری
تسلط داشته است و پیش بینی اینده کاهش نابرابری میان
کشورها و افزایش نابرابری در درون کشورها است[ .]6او
اعالم کرد در اغاز صنعتی شدن ،نابرابری درون کشورها
(نابرابری بر اساس طبقه) مسئول بیشتر شدن شکاف
میان افراد فقیر و ثروتمند بوده است .بعد از صنعتی
شــدن ،نابرابری خــارج از کشورها (نابرابری بر اساس
موقعیت مکانی) اهمیت بیشتری پیدا کرد.
نوع عایدی که مردم از فعالیت تولیدی شان کسب
می کنند خود عاملی می شود برای ایجاد نابرابری و نیز
ایجاد طبقات مختلف درامــدی .در نتیجه در گذر
زمان بار دیگر همچون سده گذشته ،مفهوم طبقه به
واسطه افزایش نابرابری درون کشوری ،مهم تر می شود .از
سوی دیگر کشورهای درحال توسعه و بازارهای نوظهور،
100
درامــدهــای بیشتری را در مقایسه با سایرین نصیب
شهروندانشان کرده اند .به عبارت بهتر توزیع درامد در
این کشورها از شمول اجتماعی بیشتری برخوردار بوده
و این درامد بیشتر منجر به گسترش طبقه متوسط این
جوامع شده است .البته میالنوویچ هشدار می دهد که
طبقه متوسط عالوه بر درامد باالتر ،خواسته های دیگری
نیز دارد که اگر تامین نشود ،ممکن است دست به شورش
و اعتراض بزند .از جمله این خواسته ها می توان به
ایجاد یک نهاد تامین اجتماعی کارامد ،ایجاد مشاغل
مطمئن تر و بیشتر ،توسعه شرایط تحصیالت متناسب با
مهارت های جدید ،ایجاد قراردادهای اجتماعی مناسب
برای تامین حقوق مدنی و توسعه فضای کافی برای ابراز
عقیده میان گروه های مختلف فکری اشاره کرد[.]7
علل نابرابری
میالنوویچ نابرابری میان مردم جوامع مختلف به خصوص
در میان اقتصادهای رو به رشد را ناشی از دو عامل
پیشرفت تکنولوژیک و موضوع جهانی شدن می داند؛
بنابراین نابرابری به باور او ،بیش از انکه طبیعی باشد،
ناشی از نظام اقتصادی است .البته بعدها میالنوویچ
در کنار تکنولوژی ( )Technologyو جهانی سازی (به
ان Opennessمی گوید) به سیاست گذاری ()Policy
هم به عنوان یک عامل دیگر در افزایش نابرابری توجه
نشان داده و به اختصار می گوید این سه عامل TOP
به بــاور میالنوویچ ،شانس و پیشینه خانوادگی
نقش بسیار پررنگ تری در مقایسه با گذشته بازی
خواهند کرد.
نیروهای مقابله با نابرابری
میالنوویچ ،مفاهیمی چون نیروهای «خوش خیم» و
«بدخیم» را معرفی می کند و از ان ها به عنوان عوامل
کاهش دهنده نابرابری یاد می کند .نیروهای بدخیم،
جنگ ها ،ناارامی های سیاسی و بیمار ی های همه گیر
هستند :این نیروها به طورمعمول با کاهش درامد متوسط
همراه اند .نیروهای خوش خیم ،همه گیر شدن اموزش،
انتقال های اجتماعی بیشتر و سیستم مالیاتی مترقی
خواهد بود .این نیروها با افزایش درامد متوسط همراه
هستند[.]10
میالنوویچ معتقد است اگر به تاریخ رجوع کنیم مشاهده
می کنیم که در قرن بیستم ،رویای امریکایی ،الهام بخش
طبقه متوسط جهان بود .میلیون ها نفر در شرق و جنوب
از فقر شدید رهاشده و به مصرف کننده ای قدرتمند و
بالقوه تبدیل شده اند .اینکه رویای طبقه متوسط جهانی
محقق شده یا به یک کابوس تبدیل شده است به عوامل
مختلفی بستگی دارد. ...
سیاست ضدفقر در چند دهه گذشته دارای پیامدهای
مثبت کمی از نظر بازتوزیع ثروت بوده است .هیچ نشانه
امیدوارکننده ای هم مشاهده نمی شود که موقعیت فقرا
بهبود یابد ،مگر اینکه معجزه یا بالیی طبیعی اتفاق
افتد تا طبقه فقیر و ناتوان و متحدان ان ها را قادر سازد
تا برای اجرای سیاست های برابری خواهی بر دولت فشار
وارد اورند .چراکه از لحاظ اقتصادی و سیاسی مردم
طبقه فرودست دارای اهرم فشار بر فرایندهای سیاسی
یا سیاست گذاری نیستند.
بسیاری از مدیرعامالن شرکت های بزرگ که از حقوق،
مزایا و پــاداش هــای کــان بهره مند شــده انــد ،راه هــای
غیرقانونی برای این منظور برگزیده اند .به باور او ،اکنون
زمان ان فرارسیدهاست که مردم صدای خود را به گوش
سیاستمداران برسانند.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
دالیل اصلی ایجاد و افزایش نابرابری در دنیای امروز و
به ویژه امریکا در دهه های اخیر است.
در این موضوع میالنوویچ ،قائل به نوعی دینامیزم و
ارتباط میان عوامل مختلف در کشورهای مختلف
است .به عنوان مثال ،مهاجرت کارگرانی که دستمزد
کمتری می گیرند از کشورهایی چون مکزیک ،اروپای
غربی و شمال افریقا روی درامد دهک های پایین در
کشورهای پیشرفته اثر منفی داشته است .این مسائل
در عرصه سیاسی منجر به نوعی خیزش مجدد پوپولیسم
شده است .لذا یکی از کارهای مهم میالنوویچ برقراری
ارتباط بین نابرابری در کشورهای مختلف است؛ به
این صورت که گسترش طبقه متوسط در چین منجر
به سرکوب رشد طبقه متوسط در غرب می شو د[.]8
به باور میالنوویچ ،شانس و پیشینه خانوادگی نقش
بسیار پررنگ تری در مقایسه با گذشته بازی خواهند کرد.
عالوه بر شانس ،امتیازات و مواهب اعطا شده از سوی
خانواده در خصوص سرمایه و مهم تر از ان ارتباطات،
از جایگاه مهم تری برخوردار است .امروزه جایگاه های
سیاسی خانوادگی بسیار رایج تر از 5سال گذشته است،
ً
مثال افرادی که پدر یا مادر ان ها بازیگر یا کارگردان سینما
هستند به احتمال بیشتری دارای شغل های مشابه در
این صنعت خواهند بود.
در این قــرن« ،موفقیت» وابستگی بیشتری به متولد
شدن در خانواده ای مناسب و داشتن شانس در زندگی
خواهد داشت .کودکی که شانس تولد در خانواده ای
مناسب (با والدینی ثروتمند و تحصیلکرده) را دارد،
از مشارکت ها و سرمایه گذار ی های بیشتری از جانب
خانواده خود بهره مند خواهد بود .این مسیر برای فرزندان
با خانواده ای فقیر یا کم سواد بسیار دشوارتر خواهد بود؛
به عبارت دیگر ،فرزند یک خانواده ثروتمند از ابتدا در
مسیری از موفقیت قرار خواهد گرفت مگر انکه تحت
تاثیر بی عالقگی یا مشکالت اساسی اموزشی یا رفتاری
از این مسیر منحرف شود[.]9
101
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
102
اینده نابرابری در جهان
میالنوویچ هشداری اخطارامیز در خصوص خطرات
ً
پیش بینی می دهد .او می گوید که تقریبا تمامی نوشته ها
و مقاالت دهه ۱۹۷۰و ۱۹۸۰میالدی در پیش بینی سه
تحول اساسی ناکام بوده اند :مستحک م شدن دولت رفاه
در غرب ،ظهور چین و پایان کمونیسم .ازاین جهت بر
این نکته تا کید می کند که پیش بینی دشوار است .اینده
نابرابری در جهان درهم تنیده امروز به کجا می رود؟ انچه
مسلم است ظهور نابرابری جهانی ،یک فرایند تصادفی و
اتفاقی نبوده است و عوامل مختلفی در نحوه شکل گیری
الگوی توزیع درامد فعلی نقش داشته اند.
میالنوویچ جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا و اتفاقات
سیاسی در صحنه رقابت برای ریاست جمهوری امریکا و
پیروزی ترامپ را نوعی پیروزی پوپولیسم در اثر نابرابری های
فزاینده می داند .به این معنا که طبقه متوسط و طبقه
پایین تمایل دارند به کسی رای بدهند که مرزها را به
روی نیروی کار مهاجر مسدود کند و امریکا را دوباره به
دوران شکوهمند دهه ۶۰یا ۷۰میالدی برگرداند.
میالنوویچ ،پرسشی را در حوزه فلسفه سیاسی مطرح
می کند که ایا این تفاوت در درامد و شانس زندگی (که
در کتاب از ان به عنوان «اجــاره شهروندی» یاد شده
اســت) قابل توجیه هست یا خیر؟ ایا جست وجوی
ما برای برابری فرصت ها در مرزهای یک کشور پایان
می یابد؟ ایــن مسئله در ارتباط با موضوع مهاجرت
است .نیروی کار در جریان جهانی شدن بی حرکت ترین
عامل بوده است .درحالی که سرمایه ،کاالها و فناوری
حرکت کرده ،نیروی کار ثابت باقی مانده است .کمتر
از یک هزارم مردم هر ساله به منظور اقامت از کشوری
به کشور دیگر نقل مکان می کنند درحالی که بیش از 20
درصد از اجناس به صورت بین المللی به فروش می رسند.
این نسبت در جریان جهانی شدن اول ( ۱۸۷۰تا )۱۹۱۴
متفاوت بوده است .میالنوویچ بحث خود را با مسیرهایی
که دنیای ثروتمند بین خود و جهان فقیر حصار کشید
و همچنین سیاست های «مهاجرت محسوس» که
باعث افزایش مهاجرت از کشورهای فقیر به کشورهای
ثروتمند برای برطرف ساختن نقش بالقوه ان ها به عنوان
ابزاری برای کاهش فقر و نابرابری جهانی شد ،به پایان
می رساند[.]11
بررسی تطبیقی اندیشه های برانکو
میالنوویچ با توماس پیکتی
در مقدمه بیان شد که دیدگاه های میالنوویچ ،به خصوص
در کتاب اخیرش که بعد از کتاب مهم و پرفروش
«سرمایه در قرن بیست و یکم» توماس پیکتی چاپ
شد ،موردتوجه و بررسی قرار گرفته است .البته این دو
اندیشمند تفاوت هایی با یکدیگر دارند که از جمله انها
می توان به موارد زیر اشاره کرد:
•تمرکز میالنوویچ به نابرابری در سطح دنیاست و
نه فقط کشورهای توسعه یافته که محور کار توماس
پیکتی بوده است .البته پیکتی در کتاب سرمایه در
قرن بیست و یکم ،علت ان را مسائل اماری می داند.
•میالنوویچ به امار هزینه و درامد توجه نشان داده
است اما پیکتی با محوریت ثروت مطالعه خود را
انجام داده است.
•از جمله تفاوت های مهم این دو در نتیجه گیری و
استنباط از داده هاست .پیکتی معتقد است که
نابرابری رو به افزایش است چراکه سرعت رشد درامد
حاصل از ثروت بیشتر از سرعت رشد درامد ناشی
از کار است و به این دلیل نابرابری روندی فزاینده
خواهد داشت .پیکتی اعتقاد دارد که افزون بودن
رشد سود ناشی از ثــروت ،خاصیت سرمایه داری
است پس این افزایش همیشگی خواهد بود و فقط
پدیده های بزرگی مانند جنگ های جهانی اول و دوم
توانستند این روند را کند و دچار تاخیر کنند[]12؛
اما میالنوویچ نابرابری را دارای یک سیکل و دوران
پیکتی ،وقایع تاریخی کاهش دهنده نابرابری را
در اوایل قرن بیستم یک اتفاق می داند اما اقای
میالنوویچ معتقد است این وقایع نتیجه مستقیم
افزایش نابرابری است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
می داند .او در کتابش هم به مسائلی مانند خیزش
چین تا کید زیادی دارد و می گوید حضور کارگر ارزان
چینی در بازار جهانی باعث ایجاد فشار روی درامد
کارگران طبقه متوسط کشورهای توسعه یافته شد.
میالنوویچ معتقد است که جهش چین در نهایت
در جایی متوقف می شود و نوعی تعادل بین دستمزد
کارگران چینی و اروپایی و امریکایی ایجاد می شود
و این عامل ازدیاد نابرابری از بین می رود؛ بنابراین
ً
احتماال نابرابری بعد از یک دوره افزایش رو به کاهش
می گذارد .لذا ان بدبینی که توماس پیکتی نسبت
به اینده سرمایه داری دارد در کتاب میالنوویچ به
چشم نمی خورد[.]13
•از بسیاری جهات «نابرابری جهانی» کتابی با جاه طلبی
کمتر نسبت به «سرمایه در قرن بیست و یکم» است.
این کتاب در مقایسه با کتاب پیکتی ،کوتاه تر بوده
و نثری همانند مقاالت ا کادمیک دارد .همانند
پیکتی ،میالنوویچ نیز مطالب خود را با انبوهی از
داده های تحقیقات قبلی اغاز کرده است .او روند
جداگانه کشورهای مختلف را در مفهوم جهانی
تنظیم کرده است .البته در کتاب میالنوویچ ،نابرابری
داخل کشوری به نفع نابرابری در کل جهان ،کمتر
موردتوجه قرار گرفته است.
•برجسته ترین سهم میالنوویچ در کتاب «نابرابری
جهانی» در خصوص «امواج کوزنتس» بوده است
که او ان را به عنوان جایگزینی برای دو تئوری غالب
دیگر در مــورد نابرابری پیشنهاد می کند .سیمون
کوزنتس ،اقتصاددان قرن بیستم ،استدالل می کند
که نابرابری در سطوح پایین توسعه کم بوده ،در زمان
صنعتی شدن افزایش یافته و با رسیدن کشورها به
بلوغ اقتصادی کاهش می یابد .به طورکلی سطوح
باالی نابرابری ،یک اثر جانبی موقت در فرایند توسعه
است .توماس پیکتی یک توضیح جایگزین را ارائه
داد :سطوح باالی نابرابری حالت طبیعی اقتصادهای
مــدرن اســت .تنها حــوادث غیرمعمول ،نظیر دو
جنگ جهانی و رکود دهه ،1930این تعادل طبیعی
را مختل کرده است .اما از نظر اقای میالنوویچ هر
دو نفر اشتباه می کنند[ .]14در طول تاریخ ،نابرابری
تمایل داشته که در یک چرخه جریان پیدا کند:
امواج کوزنتس .در دوره قبل از صنعتی شدن ،این
امواج توسط دینامیک مالتوزین[ ]15کنترل می شوند:
زمانی که یک کشور از ثــروت خوب و درامدهای
باال لذت می برد ،نابرابری افزایش یافته و سپس در
حالتی که جنگ یا قحطی درامد متوسط را به سطوح
امرارمعاش کاهش می دهد ،میزان نابرابری به شدت
کاهش می یابد .پیکتی ،وقایع تاریخی کاهش دهنده
نابرابری را در اوایل قرن بیستم یک اتفاق می داند
اما اقای میالنوویچ معتقد است این وقایع نتیجه
مستقیم افزایش نابرابری است.
پی نوشت
[1]. Worlds Apart, measuring international and global inequality, 2005.
[2]. The Haves and the Have-Nots: A brief and idiosyncratic history of
global inequality, 2010
[3],[8],[10],[11]. Global in equality: a new approach for the age of
globalization, 2016.
[4]. Milanovi, Branko. Global Inequality: a new approach for the age of
globalization, 2016.
[ .]14[ ،]13[ ،]5صالحی اصفهانی ،سید جواد« ،از نابرابری هیچ شناختی
نداریم» ،گفتگویی در هفته نامه تجارت فردا ،شماره )1395( 188
[6]. Milanovi,Branko. Worlds Apart, measuring international and global
inequality, 2005.
[ .]7طباطبایی ،سید امین« ،نابرابری جهانی» چه می گوید؟ ،هفته نامه تجارت
فردا ،شماره )1395( 188
[9]. Milanovi, Branko. The Haves and the Have-Nots: A brief and
idiosyncratic history of global inequality, 2010
[12]. Piketty, Thomas (2014). Capital in the Twenty-First Century,
Cambridge MA: Belknap
[ .]15برگرفته از نظریه توماس مالتوس ،اقتصاددان مشهور قرن 18که از جمله
اقتصاددانان بدبین اقتصادی در حوزه جمعیت و منابع طبیعی تلقی می شود.
103
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
مستندنابرابریبرایهمه
یکی از بهترین مستندها برای تبیین وضعیت
نامطلوب نابرابری درامدی در امریکا
سینمای مستند جهت برقراری ارتباط سینما با واقعیات
زندگی ایجاد شد و می کوشد واقعیت را ان چنان که هست
به نمایش بگذارد و تا حد ممکن از دستکاری در ان پرهیز
کند .بعد از جریانات اولیه در حوزه سینمای مستند ،در
چند سال گذشته مستندهای اجتماعی و سیاسی مورد
استقبال جامعه قرار گرفته که مسئله عدالت نیز به عنوان
یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مسائل اجتماعی خط
اصلی و یا روح حا کم بر بسیاری از این مستندها بوده
است .پرداختن به مسائل اجتماعی از جمله عدالت
اجتماعی به شکل ساخت مستندهای سینمایی برای
ملموس ساختن نظریات و مباحث پیچیده عملی،
برجسته سازی مسئله عــدالــت در ذهــن بینندگان،
افزایش خردورزی درباره مسئله عدالت در بین عموم
مردم و بیان تجربیات اجرایی کشورهای مختلف در
زمینه عدالت و نابرابری بسیار حائز اهمیت می نماید.
وقوع بحران اقتصادی و مالی در سال های پایانی دهه
2000میالدی و ایجاد جریانات مختلف اجتماعی متاثر
و متضرر از این بحران در جامعه امریکا از جمله «جنبش
اشغال وال استریت» ســواالت زیــادی در مــورد اثرات
بحران های اقتصادی و همچنین ساختار نابرابر توزیع
قدرت و ثروت در جوامع سرمایه داری ایجاد کرد .مستند
«نابرابری برای همه» به کارگردانی «جاکوب کورنبلوث»
104
که محصول ۲۰۱۳است ،یکی از بهترین مستندها برای
تبیین وضعیت نامطلوب نابرابری درامدی در جوامع
سرمایه داری به خصوص امریکا است .از نظر سطح
تولید ،تولید ناخالص داخلی ایاالت متحده امریکا
با بیش از 18.5تریلیون دالر حدود یک چهارم تولید
ناخالص جهان است و بزرگ ترین اقتصاد جهان به
لحاظ حجم تولید محسوب می شود .به لحاظ ثروت
نیز کشور امریکا یک چهارم ثروت دنیا را در اختیار دارد
درحالی که از نظر جمعیت 4.5درصد جمعیت و جهان
و از نظر مساحت حدود 6.5درصد مساحت جهان را
در اختیار دارد.
با وجود سهم باالی امریکا در ثروت و درامد جهانی،
شــاخــص نــابــرابــری و عــدالــت در ایــن کــشــور نــشــان از
گسترش روزافزون سطح نابرابری در این کشور دارد .با
در نظر گرفتن ضریب جینی ،نابرابری درامدی در امریکا
به باالترین حد خود از سال 1940تاکنون رسیده است.
امــار جدید دولتی امریکا نشان می دهد که در طول
سال های گذشته دهک باالی درامدی در امریکا 73
درصد ثروت این کشور را در اختیار دارد حال انکه %40
پایین جامعه امریکا کمتر از 1درصد ثروت این کشور را
در اختیاردارند و تنها یک درصد باالی جامعه امریکا
40درصد از ثروت این کشور را در اختیار دارد.
مستند نابرابری برای همه در پی نشان دادن وضعیت
نامطلوب نابرابری درامــدی در جامعه امریکا است و
قصد دارد تا با پیگیری سیاست های اتخاذشده در
تاریخ سیاست گذار ی های اقتصادی ،به واکاوی علل
عمیق شدن نابرابری این کشور بپردازد .این مستند
برامده از سخنرانی ها و با روایت «رابرت رایش» [ ،]1استاد
دانشگاه هاروارد و وزیر کار دوران کلینتون ساخته شده
است این محقق حوزه نابرابری و بازار کار کتاب های
زیادی نیز درباره اقتصاد سرمایه داری و نابرابری به چاپ
رسانده است که می توان از ان ها به دو کتاب« :فراتر از
بی شرمی :کجای اقتصاد و دموکراسی ما به اشتباه رفته و
چگونه ان را ترمیم کنیم» [ ]2و کتاب «پس لرزه :اقتصاد
بعدی و اینده امریکا» [ ]3اشاره نمود.
«رابرت رایش» نشان می دهد که در دو برهه زمانی که
سیاست های امریکا به سمت مقررات زدایی و گسترش
بخش مالی حرکت کرده و هم زمان با کاهش قدرت
اتحادیه های کارگری بــوده ،شکاف نابرابری بیشتر و
بیشتر شده تا جایی که امروز ۴۰۰ثروتمند امریکا ،ثروتی
بیش از کل ۱۵۰میلیون نفر دهک های اخر جامعه دارند.
عالوه بر این ،جهانی شدن و رشد سرمایه جهانی باعث
شده تا درامدهای کارگران و طبقه متوسط کم و سود
سرمایه داران بیشتر و بیشتر شود و هم زمان امکان تحرک
برای کودکان فقیر نیز از بین برود.
رایش با تا کید بر دو مفهوم برابری در درامد و برابری در
دست یابی به فرصت ها تا کید دارد که اگرچه نابرابری
در طول 30سال گذشته بخش اعظم طبقه متوسط
جامعه امریکا به جامعه فقیر تنزل یافته اند و قدرت
خرید مردم بسیار کاهش یافته است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
نمودار - 1رشد دستمزد و بهره وری در اقتصاد
امریکا در طول 40سال گذشته
درام ــدی در حــدی در جامعه قابل پــذیــرش و حتی
مثبت می تواند باشد اما باید توجه داشت که نابرابری
در دست یابی به فرصت ها ،هرچه کمتر شود به شرایط
ایده ال نزدیک تر خواهد شد .این مستند با تکیه بر امارهای
ً
اقتصادی ایاالت متحده امریکا در طول تقریبا 100سال
گذشته نشان می دهد که نابرابری در جامعه امریکا در
چه دوره هایی افزایش و کاهش را تجربه نموده است و
چگونه در طول 4دهه گذشته نابرابری در امریکا افزایش
معناداری یافته است و تا قبل از بحران سال 2008
شکاف درامــدی به شدت افزایش یافته است .رابرت
رایش نشان می دهد که از جمله مهم ترین اثرات این
نابرابری ،ایجاد یک جامعه خالصه شده در معدودی
افــراد ثروتمند و انبوهی از فقرا است که در حقیقت
نشان دهنده نابود شدن طبقه متوسط به عنوان یکی از
مهم ترین ارکان و پایه های هر اقتصادی است .در طول
30سال گذشته بخش اعظم طبقه متوسط جامعه امریکا
به جامعه فقیر تنزل یافته اند و قدرت خرید مردم بسیار
کاهش یافته است.
رایش در این مستند بر این نکته تا کید می کند که شروع
این جریان نابرابری که در نهایت نیز منجر به بحران
اقتصادی در جامعه امریکا شد با به ظاهر اصالحات
اقتصادی صحیح در جهت افزایش قدرت سرمایه داران
در اقتصاد و کاهش قدرت سندیکاهای کارگری ،پایین
نگه داشتن حداقل حقوق برای کارگران و افزایش قدرت
عمل زیاد بانک ها و موسسات مالی ،در دوره ریاست
جمهوری ریگان اغاز شد.
نمودار 1که یکی از امارهای مورد استفاده در این مستند
است به خوبی نشان می دهد که رشد واقعی دستمزد در
اقتصاد امریکا در طول 40سال گذشته تنها 19درصد
بوده است حال انکه بهره وری 151درصد رشد نموده
است .تفاوت بین این دو نمودار به واقع نشان دهنده
عایدی سرمایه داران در طول این سال ها است که علت
افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری نیز است.
105
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
106
این اصالحات اقتصادی باعث کاهش قدرت و جایگاه
طبقه متوسط در جامعه امریکا به عنوان قلب تپنده اقتصاد
شد و موجب خروج منابع مالی از چرخه خریدوفروش
(بخش حقیقی اقتصاد) و حرکت جریان نقدینگی به
سمت بازارهای مالی شد ،که در نتیجه منابع مالی را
از فضای تولیدی و خدمات غیرمالی دور ساخت .این
زنجیره اصالحات که در جهت افزایش ازادی اقتصادی
بودند در گام اول باعث افزایش نابرابری اقتصادی در
جامعه شد و در نهایت نیز با بحران افرینی توسط موسسات
ً
مالی در اقتصاد ،بار جبران این بحران را نیز مجددا بر
دوش مردم و طبقات پایین ،گذاشت .در این میان اما
موسسات مالی و بانکی و سهام داران ان ها که خود از علل
ایجاد بحران های مالی و اقتصادی در کشور و بیشترین
منتفعان از جریان نابرابری بوده اند هیچ گاه جایگاهشان
مورد خدشه و یا انتقاد قرار نگرفته اند و همیشه برنده این
بازی بوده اند .این بخش از جامعه امریکا (موسسات مالی
و سهام داران ان ها) به زیرکی و با فشار بر دولت حتی نرخ
کمتری به نسبت طبقات متوسط مالیات نیز می پردازند
به نحوی که یک میلیاردر در ایاالت متحده تنها 15درصد
مالیات بر درامد می پردازد حال انکه یک کارمند معمولی
بیش از 33درصد بابت مالیات هزینه می کند.
دکتر راش معتقد است که در اقتصاد امریکا ،هیچ کس
صحبتی از طبقه کارگر نمی کند و طرفداران اقتصاد
کاپیتالیستی هرگونه حمایت از این قشر را در نطفه خفه
می کند حال انکه این وظیفه اوست که صدای طبقات
ضعیف در کشور باشد .این مستند اگرچه با نگاهی
منتقدانه به مسئله نابرابری و عدالت پرداخته است و
تصویری ناامیدکننده از نابرابری فرصت ها در شرایط کشور
خود (امریکا) ارائه می دهد اما در نهایت بیان می کند که
هیچ راه حل جادویی برای مسئله عدالت وجود ندارد؛
بلکه دکتر راش ،مسئله متخصصان و مواردی شبیه به
ان را بیان می کند که نابرابری به وسیله خود مردم کاهش
می یابد تا امکان رشد اجتماعی محقق گردد.
این مستند به همراه محتوای غنی خود در زمینه تحلیل
جریان نابرابری و شکاف طبقاتی و تحلیل سیستماتیک
داده های اقتصادی از طراحی و ساختار مناسبی نیز
برخوردار است .همچنین در مقام تطبیق این مستند بر
وضعیت عدالت اقتصادی در جامعه ایران و مشاهده
بعضی از واقعیت های ذکرشده در اقتصاد ایران (تورم
باال ،شکاف طبقاتی و ،)...باید توجه داشت که اگرچه
حرکت اقتصاد ایران در دو دهه گذشته به سمت اقتصاد
ازاد شکاف طبقاتی را به انحای مختلف افزایش داده
است اما راه حل های ارائه شده در این مستند قابلیت
پیاده سازی در ایران را ندارد .در واقع این مستند اگرچه
به خوبی به افزایش نابرابری در درامدها و فرصت ها در
اقتصاد امریکا می پردازد؛ اما در مقام اصالح اجتماعی
امکان راه حــل ایجابی صریح و دفعی را برای حذف
نابرابری غیرممکن دانسته و تنها به ذکر مواردی از اصالح
و بهبود بسنده می نماید .در حقیقت راه حل تئوریک و
جامعی برای فائق امدن بر مشکالت نظام سرمایه داری
ارائه نمی دهد و تنها به اهمیت برداشتن گام های کوچک
به سمت تغییرات ساختاری برای توزیع عادالنه ثروت
بسنده می نماید.
در نقد این مستند باید توجه داشت که دکتر راش به عنوان
روایت گر و تئور ی پرداز این مستند ،خود قائل به اقتصاد
ً
بازار ازاد است اما صرفا برای ان محدودیت هایی جهت
بازتوزیع عادالنه تر در نظر می گیرد .حال انکه نه توان و
نه قصد خروج از نظریات اقتصاد سرمایه داری را دارد،
بلکه تنها در چارچوب اقتصاد سرمایه داری به دنبال
راه حل عادالنه تر است و نقاط ضعف و شرایط اجتماعی
نامناسب را تنها در اثر اجرای نامناسب سیاست های
اقتصادی می داند و هیچ گاه حد انتقادات خود را به
سمت روح حاکم بر نظام سرمایه داری پیش نمی برد.
پی نوشت
[1].Robert Reich
[2].Beyond Outrage What has gone wrong with our economy and our
democracy and how to fix it
[3]. Aftershock: The Next Economy and America’s Future
یک میلیاردر در ایاالت متحده تنها 15درصد مالیات
بر درامد می پردازد حال انکه یک کارمند معمولی
بیش از 33درصد بابت مالیات هزینه می کند.
جای خالی یک کتاب
اموزشیمسئله محور
جامع
ِ
ِ
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،بهار 1397
محمدصادق تراب زاده جهرمی
پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه امام صادق؟ع؟
torabzadeh1404@gmail.com
معرفی نقادانه کتاب «نقد و بررسی نظریه های عدالت»
نوشته حجت االسالم و المسلمین دکتر احمد واعظی
یک کتاب عدالت پژوهانه
کــتــاب «نــقــد و بــررســی نــظــریـه هــای عــدالــت» بــه قلم
حجت االسالم دکتر احمد واعظی در سال ،1384در
قطع وزیری و در 544صفحه ،توسط انتشارات موسسه
اموزشی و پژوهشی امام خمینی؟هر؟ منتشر شد .این
کتاب از معدود کتب فارسی در حوزه عدالت است که
برای عمده عدالت پژوهان به جهت طرح و نقد نظریه های
مختلف عدالت ،قابل استفاده است.
کتاب حاضر در شش فصل تالیف شده است .1 :ابعاد
و مسائل عدالت پژوهی (عدالت پژوهی در حوزه علوم
انسانی ،محورهای کالن عدالت پژوهی) .2 .عدالت در
اندیشه فیلسوفان کالسیک (افالطون ،ارسطو ،فارابی).
.3تجربه گرایی در برابر عقل گرایی (هیوم ،کانت).4 .
نظریه عدالت رالــز .5 .اختیارگرایی و مقوله عدالت
(نوزیک ،هایک) .6 .جامعه گرایان و مقوله عدالت
(والتزر ،مکین تایر).
هدف کتاب ،تحلیل انتقادی برخی از مهم ترین نظریه ها
در فضای عدالت است تا بتواند از این مسیر ،راه را برای
نظریه پردازی عدالت تسهیل نماید .چنانکه نویسنده
در مقدمه کتاب بیان می کند این اثر نظریه محور است
تا مسئله محور .در حقیقت بنا ندارد که مسائل حوزه
عدالت پژوهی را طرح و بررسی نماید بلکه اراء برخی
استوانه های علمی این عرصه را ارائه و نقد کرده است.
نویسنده به هیچ وجه ادعای احصای همه نظریه های
عدالت را در کتاب خویش نداشته است .همان گونه
که از ساختار کتاب مشخص است بیشتر نظریه های
طرح شده ،در فضای لیبرالیسم تنفس می کنند.
نویسنده ضمن جمع اوری ارزشمند نظریه های کلیدی
در عرصه عدالت ،ان ها را در یک طبقه بندی تاریخی
تقسیم کرده است که سیری از تحوالت تاریخی نظریه ها
را می توان در این کار مشاهده کرد .همچنین در طرح این
نظریه ها ،قصد نویسنده بیان جامع نگاه نظریه پردازان
ً
نبوده است بلکه صرفا بر نتایج ان نظریه ها در عرصه
عدالت تا کید دارد .لذا به گزینش و اختصار دست زده
و ازاین رو زمینه برای ابهام در فهم مطالب نیز هموارتر
شده است.
107
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
معرفینویسنده
احمد واعظی در سال ۱۳۴۱در شهرری به دنیا امد .در
سال ۱۳۵۹پس از دریافت دیپلم ریاضی ،وارد تحصیالت
حوزوی شد .در سال ۱۳۶۵بعد از اتمام سطح تا اواخر
دهه هفتاد نزد علمای وقت ،به فراگیری دروس خارج فقه
و اصول پرداخت .به موازات مطالعات حوزوی ،از سال
۱۳۶۷به مباحث کالم جدید و فلسفه غرب روی اورد.
همچنین از سال ۱۳۸۰پس از عزیمت به انگلیس ،به
مدت دو سال در دپارتمان شرق شناسی دانشگاه کمبریج
و کالج اسالمی لندن به تدریس پرداخت [ .]1ایشان
در مراکز مختلف اموزشی حوزه و دانشگاه به تدریس
پرداخته و مسوولیت هایی را نیز داشته است و هم اکنون
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم؟ع؟ ،رییس «دفتر
تبلیغات اسالمی حوزه علمیه قم» و عضو شورای عالی
«مرکز الگوی اسالمی ایرانی پیشرفت» هستند.
در کنار دروس رایج حوزوی« ،فلسفه سیاسی ،عدالت
و هرمنوتیک» ،سه عرصه از سلوک علمی ایشان است.
کتاب های «جامعه مدنی ،جامعه دینی»« ،حکومت
دینی؛ تاملی در اندیشه سیاسی اســام»« ،جان رالز؛
از نظریه عدالت تا لیبرالیسم سیاسی»« ،نقد و بررسی
نظریه های عدالت»« ،نظریه تفسیر متن»« ،درامدی بر
هرمنوتیک» و «درامدی بر فلسفه سیاسی اسالمی» نشان
از اهتمام ایشان در عرصه های سه گانه مزبور دارند.
ایشان در حوزه عدالت مقاالت مختلفی را نیز به رشته
تحریر دراورده اند :نظریه عدالت کانت ( ،)1382عدالت
108
اجتماعی و مسائل ان ( ،)1383نظریه عدالت در اندیشه
دیوید هیوم ( ،)1384اصول عدالت ( ،)1384عدالت
صوری ،عدالت محتوایی ( ،)1384عدالت و وظایف
دولت دینی ( ،)1388چالش اخالقی نظریه عدالت
جان رالز ( .)1389همچنان که مشاهده می شود ایشان
حدود 17سال با افت وخیزهایی ،در عرصه عدالت به
تامل ،اندیشه و قلم اهتمام ورزیده اند .سیر مقاالت و
پژوهش های ایشان که بیشتر بررسی عدالت در اندیشه
متفکران و فالسفه غرب بوده ،در سال 1388منجر به
جمع بندی عمده ان مطالعات در کتاب «نقد و بررسی
نظریه های عدالت» شده است .در ادامه همین خط
سیر ،شاهد ارائه علمی ایشان با موضوع «نقد نظریه های
مطرح در حوزه عدالت اجتماعی» در دومین جلسه از
سلسله نشست های اندیشه های راهبردی در محضر
رهبر معظم انقالب اسالمی هستیم .پنج شاخص اصلی
نظریه عدالت مطلوب و نارسایی نظریه های کالسیک و
لیبرال عدالت از منظر این شاخص ها ،محتوای اصلی
ارائه ایشان را شکل می داد .اما پس ازاین دوره ،شاهد
دوره ای جدید در مطالعات عدالت ایشان هستیم.
دروس فقه ناظر به عدالت ایشان و نیز اهتمام به تربیت
عدالت پژوهانی از مسیر دفتر تبلیغات اسالمی حوزه
علمیه قم ،طلیعه ای بر مسیر جدید اســت .توجه به
تراث اسالمی در حوزه عدالت و نیز توجه به نهادسازی
از ویژگی های دوره جدید ایشان به شمار می رود.
زاویه نگاه ما در بررسی کتاب حاضر ،بیشتر بر ساختار
داخلی محتوا ،نوع نگاه ایشان به عدالت پژوهی ،جایگاه
ایــن کتاب در عرصه عدالت پژوهی و تــداوم ایــن اثر
تمرکز و تا کید دارد .لذا به درستی یا نادرستی محتوای
تحلیل ایشان از نظریه های عدالت ،پرداخته نمی شود
بلکه به جهت دغدغه هسته عدالت پژوهی مرکز رشد
بر شکل گیری جریان عدالت پژوهی ،قوت این اثر در
تقویت چنین جریانی مطمح نظر است.
کتاب حاضر بیشتر از انکه محصول یک پروژه کوتاه مدت
علمی یا تصمیمی بر نگارش یک کتاب باشد ،حاصل
چندین سال مطالعات عدالت است که در قالب کتاب
تجمیع ،تنظیم و منتشرشده است .سیر مطالعات ایشان
که بیشتر بر فلسفه سیاسی غرب متمرکز بوده ،منجر به
مقاالت متعددی شده است که در کتاب ،خود را نشان
داده انــد .دو جهت در مقاالت و پژوهش های ایشان
وجود دارد که هر دو در کتاب «نقد و بررسی نظریه های
عدالت» در کنار هم قرارگرفته اند:
.1نظریه پردازی عدالت و تحلیل مسائل ان :این دغدغه
خود را بیشتر در فصل اول کتاب نشان می دهد که
برخاسته از مقاالتی چون «عدالت اجتماعی و مسائل
ان»« ،عــدالــت صــوری ،عدالت محتوایی» و بیشتر
برخاسته از تامالت شخصی ایشان در نیل به نظریه
اسالمی عدالت است.
.2عدالت در فلسفه سیاسی غــرب :مقاالت ناظر به
عدالت در نگاه کانت ،هیوم و رالز را می توان پایه گذار
فصول دو به بعد کتاب دانست .حاصل این دغدغه
بررسی نظریه های مشهور عدالت در فلسفه غرب از
افالطون و ارسطو تا رالز و در نهایت والزر و مکین تایر است.
فصل اول کتاب ،حاصل اتمام نگارش بقیه فصول
و تحلیل ایشان از مسیر و محورهای عدالت پژوهی
مبتنی بر این نقد و بررسی بعالوه ایده های گذشته
ایشان است.
نویسنده در این کتاب تالش کرده است تا دغدغه اول
را از مسیر نقد و بررسی دغدغه دوم خویش دنبال کند و
نشان دهد که فصل اول با سایر فصول در ارتباط است،
اما به نظر می رسد نویسنده تا حدی نیز نگران عدم انتشار
ایده های عدالت پژوهانه خویش (فصل اول) بوده است.
ازاین رو ،مباحثی چون عدالت صوری -محتوایی و نیز
وجه عقلی -شرعی عدالت را نیز در فصل اول ذکر کرده
است .به عبارت بهتر ،فصل اول کتاب ،حاصل اتمام
نگارش بقیه فصول و تحلیل ایشان از مسیر و محورهای
عدالت پژوهی مبتنی بر این نقد و بررسی بعالوه ایده های
گذشته ایشان است .این ادعا را می توان در ارائه علمی
ایشان در اردیبهشت 1390نیز دریافت .در نشست دوم
اندیشه های راهبردی نویسنده از مدخل تحلیل فلسفی
نظریه های کالسیک و لیبرال عدالت اجتماعی سعی دارد
5شاخص تراز نظریه عدالت را طرح و همان نظریه ها را
بر اساس این شاخص ها نقد کند .پس مهم ترین بخش
اندیشه و مطالعات استاد واعظی را باید در همان فصل
اول جستجو کرد.
ایده اصلی ایشان که در سایر مباحث از قبیل سخنرانی ها
و جلسات قابل رصد است ،بسیار اغشته به و برخاسته
از نگاه فلسفه اخالقی-سیاسی ایشان است .تقسیم
محورهای عدالت پژوهی به جانب های توصیفی،
تبیینی ،هنجاری و تصمیم گیری به عنوان فرانظریه
ایشان در هدایت جریان عدالت پژوهی و حتی در کلیه
مطالعات علوم انسانی به شمار می رود که البته این
امر خود در یک تدریج زمانی شکل یافته است .این
چارچوب در ابتدا از هنجاری-تبیینی شروع شده و با
توجه به ضرورت هایی که محقق با ان ها مواجه بوده به
ً
توصیفی و نهایتا تصمیم گیری توسعه یافته است .این
کتاب بیشتر بر جانب هنجاری عدالت تا کید دارد و
در این جانب هنجاری سعی شده است تا داللت های
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
بررسی کتاب
109
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
110
فلسفه اخالق برای عدالت بازخوانی شود .جانب توصیفی
به ادراک از عدالت ،جانب تبیینی به نحوه شکل گیری
این ادراک و جانب تصمیم گیری به لــزوم استنطاق
نظریه های کاربردی از جانب هنجاری داللت دارد.
ً
اوال اینکه چنین تا کیدی بر ادراک ناشی از چیست،
سوالی قابل تامل است؛ لکن هم عرض سازی این چهار
ً
جانب بحث عدالت ،خالی از اشکال نیست .ثانیا
نوع مواجهه ایشان در نقد و بررسی نظریه های عدالت
برگرفته از همان مداخل فلسفه اخالق است که دستگاه
نظریه پردازی ایشان را شکل داده است .شاید خالی از
لطف نباشد که این دستگاه نظریه پردازی بازبینی شده
و مبنایی درون دینی برای تقریر و نقد نظریه ها وضع شود.
این همان اشکالی است که در ارائه ایشان در دومین
نشست اندیشه های راهبردی نیز به چشم می خورد.
در بیان اجمالی می توان گفت هرگاه بحث از نظریه
عدالت می شود بر اساس نظریه های موجود و عناصر
محتوایی طرح شده در همین نظریه ها ،افراد به شکل دهی
دستگاه نظریه پردازی خویش دست می زنند؛ اما اینکه
چنین دستگاهی ،دستگاهی دینی است محل تامل
است .نتیجه انکه معمول بحث های عدالت بر یافتن
معیارهای عدالت و اصــول عدالت متمرکز می شود
درحالی که می تواند بر مداخل دیگری تا کید داشته باشد.
برخالف بسیاری از کتب مطرح در حوزه عدالت ،استاد
واعظی در فصل اول ،به درستی و به خوبی وارد بحث
از عدالت پژوهی در علوم انسانی و اجتماعی شده اند.
بیان ضرورت حرکت به سمت مطالعات میان رشته ای
در حوزه عدالت و مخاطرات تخصص گرایی در این
ً
خصوص که معموال ضرورت عدالت پژوهی را منحل
می کند ،دانش انباشته عدالت در رشته ها و حوزه های
ً
مختلف و نهایتا بحث از محورهای کالن عدالت پژوهی
(مفهوم شناسی ،بعد اخالقی-ارزشی عدالت ،بعد
معرفت شناسی ،بعد هنجاری) محتوای ادامه فصل اول
را شکل می دهند .البته محورهای کالن عدالت پژوهی
از منظر این محقق ،همچنان در حال تکمیل است و
متاسفانه مکتوب دیگری در این خصوص از ایشان
منتشرنشده است .لکن اسیب شناسی جامعی از فضای
عدالت پژوهی صورت نگرفته است که بر اساس ان،
محورهای کالن عدالت پژوهی ارائه شود .به طور مثال
عدم توجه به عدالت پژوهی به خاطر این اندیشه که
«فقه عادالنه است ،پس نیازی به عدالت پژوهی نیست
ً
و صرفا باید مسائل را به فقه عرضه کرد» ،یکی از ارکان
تضعیف عدالت پژوهی در فضای دینی به شمار می رود.
تقسیم بندی چهارگانه محورهای کالن عدالت پژوهی
گرچه ذهن عدالت پژوهان را از زاویه فلسفی با عدالت
به خوبی درگیر می کند اما به جهت عدم جامعیت و
مانعیت و نیز همپوشانی این تقسیم بندی ،نظم ذهنی
به مخاطب ارائه نکرده و بر اشفتگی ذهنی می افزاید.
عناوینی چون بعد اخالقی-ارزشی و هنجاری بر چه
مبنایی از هم جدا شده اند؟ ایا معرفت شناسی یک
ارزش اخالقی (عدالت) خارج از تقسیم بعد اخالقی-
ارزشی یا بعد هنجاری است؟ به همین ترتیب می توان
مداخل ذیل این محورهای کالن را نیز مخدوش کرد و
محل بحث قرار داد .به نظر می رسد در عین اهمیت
این مباحث ،الزم است تا بر اساس یک منطق قوی تر،
ً
این تقسیم بندی صورت پذیرد .احتماال در طبقه بندی
مداخل احصایی ،منطق دقیقی به کار گرفته نشده است.
در فصول دوم تا ششم نویسنده با وجود انکه نظریه پردازان
ً
مهمی را برشمرده اما غیر از کالسیک ها ،عمدتا به
لیبرال ها پرداخته است .درحالی که جای نظریه هایی
امثال مارکس ،مارکسیست ها ،فمینیست ها یا نظریه های
تقسیم بندی چهارگانه محورهای کالن عدالت پژوهی
گرچه ذهن عدالت پژوهان را از زاویه فلسفی با عدالت
به خوبی درگیر می کند اما به جهت عد م جامعیت و
مانعیت و نیز همپوشانی این تقسیم بندی ،نظم ذهنی
به مخاطب ارائه نکرده و بر اشفتگی ذهنی می افزاید.
تفکیک بر اساس طبقات تاریخی برای مخاطب
نوعی ا گاهی نسبت به چرخش های فلسفی در
اندیشه عدالت ایجاد کرده است.
فصلنامه عدالت اجتماعی | شماره اول ،تابستان 1397
اخیرتری چون امارتیا سن و سندل و امثال ان خالی
است .گرچه نویسنده معترف است قصدی بر احصای
تام یا احصای همه نظریه پردازان کلیدی نداشته اما
به هرحال این نکته ،کتاب را از جامعیت نسبی خارج
کرده و عرصه عدالت پژوهی را از حضور کتابی جامع
محروم کــرده اســت .درعین حال ،تفکیک بر اساس
طبقات تاریخی برای مخاطب نوعی ا گاهی نسبت به
چرخش های فلسفی در اندیشه عدالت ایجاد کرده است.
نظریه ها به نوعی انتخاب شده اند که در عین کلیدی
بودن ،به نوعی دنباله (تائید ،تکمیل ،رد ،اصالح و )...
یکدیگرند .انفکا ک جدی بین اندیشه های کالسیک
و نظریه های مدرن (هیوم ،کانت) ،اولین گام در نشان
دادن این چرخش بــوده اســت .تــداوم کانت در رالز،
تقابل لیبرتارین ها با نوعی دولت رفاه زدگی رالز و در
نهایت بازخوانی مدرنیته و لیبرالیسم با رجوع به امثال
فضیلت گرایی از چرخش های تاریخی در نظریه ها هستند؛
اما همین مزیت ،نوعی غفلت نیز ایجاد می کند که اوال
ً
تحول نظریه ها را به صورت خطی مشاهده کنیم و ثانیا
از سایر جریانات اقلیت نیز به دور می برد.
زاویه تحلیل و ادبیات فلسفی-فلسفه سیاسی برای تقریر
و بررسی نظریه ها موجب می شود که مخاطب کتاب
به صورت جدی محدود شود .زبان فلسفی کتاب موجب
می شود تا این کتاب برای عدالت پژوهان مبتدی مناسب
به نظر نرسد و در واقع چنین نیز هست .چنانکه کتاب
حاضر ،بارها در گروه های مباحثاتی دانشجویان علوم
انسانی (که البته دور از ادبیات فلسفی هم نبوده اند)،
ناکارامدی خود را به عنوان مبنای شروع برای عدالت پژوهان
نشان داده است .کتاب هم از نظر ساختاری و هم از
نظر ادبیات ،یک کتاب اموزشی نیست بلکه به جهت
پژوهشی بــودن و حاصل جمع پژوهش های گذشته
محقق بودن ،برای مخاطب پژوهشگری که با نظریه ها
اشناست مفید فایده است .در عین تالش نویسنده برای
تقریر رسای نظریه ها ،اما اجمال و ابهام برای مخاطبان
ً
همچنان می تواند وجود داشته باشد .ضمنا نویسنده
به جهت صبغه سیاسی-فلسفی خود همه نظریه ها را
با همین صبغه تقریر می کند که استبعاد بیشتری برای
مسافران و مهاجران سایر رشته ها ایجاد می کند .بنابراین
ً
کتاب حاضر صرفا برای عدالت پژوهانی مفید فایده
ً
است که با ادبیات عدالت پژوهی خصوصا فلسفی
اشنایی دارند .ازایـن رو همچون کتاب «مبانی نظری
عدالت اجتماعی» به قلم حسین توسلی ( ،)1375در
عین اینکه ارزشمند است اما فضای عدالت پژوهی را از
نظر وجود متن های اموزشی پاسخی درخور نداده است.
در عین اینکه کتاب قصد ورود اسالمی به نظریه های
عدالت را نداشته است ،اما جای خالی ورود این محقق
ارزشمند به معرفی ،بررسی و نقد اندیشه متفکران
ً
اسالمی که بعضا به صورت موردی به پژوهش ایشان
درامده است ،هنوز احساس می شود .این موضوع در
زمره اولویت های پژوهشی ایشان قرار داشته است اما
تاکنون موفق به چنین امری نشده اند .ایشان در نگاه خود
به مطالعات علوم انسانی اسالمی (توصیفی ،تبیینی،
هنجاری ،تصمیم گیری) قائل به امکان نقش افرینی
دین ،حداقل در حوزه هنجاری هستند و گرچه فصل
اول چنین کمکی را می کند اما ورودی اسالمی ندارد.
پرداختن به نظریه فارابی که به نسبت دیگر اندیشمندان،
111
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ع؟
عدالت پژوهی
112
حجم نحیف تری را به خود گرفته است نیز نمی تواند
این توقع را برطرف سازد.
همان گونه که نویسنده در مقدمه کتاب اشاره می کنند
این کتاب نظریه محور است .در حالی که جای خالی
متون مسئله محور در جریان عدالت پژوهی به شدت
خالی است .استاد واعظی در سخنرانی ها و دغدغه های
پژوهشی خود بارها از لزوم مسئله محوری در توسعه دانش
ً
و خصوصا عدالت پژوهی سخن گفته اند و حضور این
ً
کتاب ،فقدان ان متون را به نمایش می گذارد .قطعا توقع
اینکه یک کتاب ،همه بار عدالت پژوهی را بر دوش
گیرد ،توقعی است نابجا .اما به جهت زاویه ورود ما در
بررسی کتاب ،سعی داریم با استفاده از این کتاب،
نقاط خالی جریان عدالت پژوهی را بیشتر بیابیم و این
مسئولیت را در گام اول متوجه خویش می دانیم نه
نویسنده کتاب .به همین دلیل ،کتابی اصلی ،کتابی
جامع ،کتابی اموزشی ،کتابی مسئله محور و ...همگی
از دل بررسی این کتاب به عنوان دستورکارهای جریان
عدالت پژوهشی تشخیص داده می شوند.
اخرین نکته در بررسی اثر حاضر ،سبک طرح و نقد
نظریه های مطرح شده اســت :دس ـت اول بــودن منابع
و توان محقق در استفاده از متون به زبان انگلیسی و
تخصص در اندیشه و فلسفه غرب ،مخاطب را نسبت به
صحت ارجاعات و نقل قول ها و قوت تحلیل ها مطمئن تر
می سازد .ایشان در ابتدا نظریه را تقریر کرده و سپس با
معیارهای درونی و بیرونی ان را نقد می کند .نقد بر اساس
معیار درونی برای نشان دادن تعارضات و عدم انسجام
داخلی نظریه ها ،بسیار معقول و قابل پذیرش است.
ً
اما نقد بیرونی نظریه ها خصوصا نقد امثال نظریه رالز با
اموری دینی الزم است که بر اساس چارچوب و منطق
مشخصی صورت گیرد .اما خواننده این چارچوب را
مشاهده نمی کند .گرچه فصل اول سعی دارد تا چنین
چارچوبی را ارائــه دهــد امــا بــرای مخاطبان مبتدی،
چنین انضباطی در نقد نظریه ها مشاهده نمی شود.
نکته دیگر در شرح و بررسی نظریه ها ،تا کید تقریرات
بر سطح فلسفی و نظری بحث و دوری از کاربردهای
عملی و اثار این نظریه هاست .چنین تقریری می توانست
مخاطبان را ساده تر به نظریه ها متصل کند و جذابیت
متن را هم باالتر برد .به عنوان نکته اخر باید گفت که در
تقریر نظریه بیشتر بر تحلیل مبانی نظریه و داللتش در
نظریه اندیشمند بهره برده شده است .درحالی که می شد
در کنار این سبک تقریر ،به زمینه های تاریخی طرح
نظریه ها نیز اشاره کرد تا هم مسئله های ذهنی اندیشمند
و هم محیط طرح نظریه بیشتر روشن شود و مخاطب،
نظریه را واقعی تر فهم کند .برخی از اشکاالت نظری
این نظریه ها ،به تعامل واقعی اندیشمندان با تحوالت
و موقعیت های تاریخی شان بازمی گردد که بدون فهم
ان تاریخ ،فهم نظریه نیز دشوارتر می شود.
بــاایـن وجــود ،هنوز کتاب «نقد و بــررســی نظریه های
عدالت» به عنوان یکی از کلیدی ترین متون فارسی در
عرصه عدالت پژوهی به شمار می رود .نوشتار حاضر
بنا بر ان داشت تا از مسیر معرفی و بررسی کتاب استاد
واعظی ،خالهای عدالت پژوهی را بیش ازپیش شناسایی
و معرفی نماید.
پی نوشت
[1]. ahmadvaezi.com
سعی داریم با استفاده از این کتاب ،نقاط خالی جریان
عدالت پژوهی را بیشتر بیابیم و این مسئولیت را در
گام اول متوجه خویش می دانیم نه نویسنده کتاب.