فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 3 - مگ لند

فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 3

فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 3

فصلنامه عدالت اجتماعی شماره 3

‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫فَّ‬ ‫فْ ݘ ْف ُف ُ ݧݩْ َ ْ ُ َ َ ݘ ْ فَ فَّ ُ ْ ُف فَّ ف َّ َّ ه َ ُ َ َ ُ ْ ݘ َّ ه َ ُ َف َ ُ ْ ݘ ݧݘ َّ ه‬ ‫فَ ݘ ْف ُف‬ ‫َ‬ ‫ݦ‬ ‫��� ِص�وا ال�ـ�س ݣ ݣِݣم� ݣ ݣݣا�� ِسکم و ݣݣاص ِج�روا ِل�و ِاى ِج� ِهم ݣݣ� ِا�ىکم �را� ݣ ݣݣالر ِع ی� ِ� ݣ ݣݣو ݣوݣکلاء ݣݣال�م ِ� و س�راء ال� ِىم�‬ ‫ّ‬ ‫امام علی؟ در نامهای خطاب به کارگزارانش چنین فرمود‪ :‬از جانب خود مردم را انصاف دهید‪ ،‬و در برابر انجام حاجاتشان صبر کنید‪ ،‬که شما خزانهداران ّ‬ ‫رعیت‪ ،‬و وکاى ملت‪ ،‬و‬ ‫نمایندگان پیشوایان هستید‪( .‬نهجالباغه‪ ،‬نامۀ ‪)51‬‬ ‫نشریه تخصصی هسته عدالت پژوهݡ‬ ‫مرکز رشــد دانشــگاه امام صـ ــادق؟‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مدیرمسئول‪ :‬محمدصادق ترابزاده جهرمی‬ ‫سردبیر‪ :‬سیدعلیرضا سجادیه‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫مدیر فنی‪ :‬میثم اخاقی‬ ‫مدیر هنری‪ :‬سیدمصطفی شفیعی‬ ‫سرمقاله‬ ‫هیئت تحریریه‪ :‬حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫محمدصادق تراب زاده جهرمی‬ ‫علی مصطفوی ثانی‪ ،‬سیدعلیرضا سجادیه‬ ‫رامین مددلو‬ ‫تحریریه پرونده ویژه‪ :‬مهدی اباذری‬ ‫محمدرضا جمشیدی‪ ،‬محمدمهدی خانوار‬ ‫فهرست‬ ‫با سپاس از همراهی و یاری اقایان‪:‬‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫گام دوم‪ :‬نوبت ماست‬ ‫علی مصطفوی‬ ‫ دارو قبل از مرگ سهراب‬ ‫نوش‬ ‫ِ‬ ‫‪5‬‬ ‫‪8‬‬ ‫حجت ااسام و المسلمین الهی زاده‬ ‫دکتر پیغامی‪ ،‬دکتر عیوضلو‪ ،‬دکتر خاندوزی‬ ‫دکتر نعمتی‪ ،‬دکتر مقیمی‪ ،‬دکتر مرتضوی‬ ‫دکتر زمانیان‪ ،‬دکتر موحدی‪ ،‬دکتر ربیعی‬ ‫که با قلم و بیانشان بر غنای این شماره افزودند‪.‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫سایت‪www.qevam.ir :‬‬ ‫فروشگاه اینترنتی ُرشدا‪www.rushda.ir :‬‬ ‫شناسه اینستاگرام فروشگاه‪ rushda_store :‬‬ ‫رایانامه‪qevam@rushd.ir :‬‬ ‫تلفن‪021-88561587 :‬‬ ‫نشانی دفتر نشریه‪:‬‬ ‫تهران‪ -‬محله سعادتاباد‪ -‬پل مدیریت‪-‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪ -‬پا ک ‪10‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫دکتر سید احسان خاندوزی‬ ‫گره گشایی یا گره افزایی‬ ‫رویکرد حاکم بر تدابیر الگوی پیشرفت‪ ،‬با غفلت از‬ ‫اقتضائات سیاستگذاری‪ ،‬راهگشایی ایــن سند‬ ‫برای حکمرانی عدالت و پیشرفت را مختل می کند‪.‬‬ ‫‪11‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫دکتر محمد نعمتی‬ ‫مهندسی پیشرفت‬ ‫ابتنای سند الگوی پایه بر ادراکی مهندسی ازمفاهیم‬ ‫بنیادینی مانند نظریه‪ ،‬الگو‪ ،‬پیشرفت و دین موجب حرکت‬ ‫کشور بر مسیر پیشرفت و عدالت حقیقی نخواهد شد‪.‬‬ ‫‪17‬‬ ‫دکتر عادل پیغامی‬ ‫َ‬ ‫ُسنن سندنویسی‬ ‫تاملی درحلقههای مفقود و بایستههای سند الگوی پایه‬ ‫اسامی ایرانی پیشرفت‪.‬‬ ‫‪23‬‬ ‫دکتر عادل پیغامی‬ ‫‪45‬‬ ‫‪50‬‬ ‫نگاهی به نقش و کارکردهای اندیشکده عدالت مرکز‬ ‫الگوی اسامی ایرانی پیشرفت‪.‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫دکتر علیاصغر ربیعی‬ ‫عدالت در محاق ساختار‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫الگو‪ ،‬سیاست‪ ،‬قانون‪ ،‬برنامه‬ ‫ّ‬ ‫تحلیل جایگاه الگوی پایه در سلسلهمراتب اسناد ملی‪.‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫دکتر مصطفی زمانیان‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫‪38‬‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫دکتر شروین مقیمی‬ ‫الگوی بی جهت‬ ‫‪59‬‬ ‫تجددطلبی درعصر مشروطه‪ ،‬موجب ورود مفهوم ترقی به‬ ‫دایره لغات اجتماعی و سیاسی ایرانیان شده و بازتولید‬ ‫ان در قالبهایی مانند توسعه یا پیشرفت همچنان‬ ‫مناقشات بسیاری را بر جای گذاشته است‪.‬‬ ‫‪71‬‬ ‫ُ‬ ‫ رنگ‪ ،‬پررنگ‪ ،‬کم رنگ‬ ‫بی‬ ‫مطالبه عدالت اجتماعی رهبر انقاب اسامی از دولت‪.‬‬ ‫‪79‬‬ ‫افسانۀ «عدالت بماهی عدالت»‬ ‫امکانناپذیری دستیابی به ذات‪ ،‬جوهره‪ ،‬نفساامر و‬ ‫ّ‬ ‫ماهیتی فرااجتماعی‪ ،‬فراتاریخی‪ ،‬فراسنتی‪ ،‬فراپارادایمی‬ ‫و جهانشمول از عدالت‪.‬‬ ‫‪89‬‬ ‫ اقتصاد عادانه‬ ‫موازین‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫معیارهای نظری و عملیاتی عدالت اقتصادی در‬ ‫چارچوب اندیشه اسامی (بخش اول)‪.‬‬ ‫‪94‬‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمی‬ ‫مکتوبات‬ ‫کشمکش پیشرفت و توسعه‬ ‫قسط و عدل‪ ،‬تفاوت لفظی‪ ،‬تناسب محتوایی و تازم‬ ‫اجرایی با یکدیگر دارند‪.‬‬ ‫دکتر حسین عیوضلو‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪55‬‬ ‫الگوی پیشرفت اسامی‪ -‬ایرانی میبایست در تک‬ ‫تک تدابیر خود‪ ،‬روح این همانی عدالت و پیشرفت‬ ‫را نمایان سازد‪.‬‬ ‫از اقتصاد تا اقتساط‬ ‫دکتر مهدی موحدی‬ ‫دکتر مهدی موحدی‬ ‫نسبت یابی عدالت و پیشرفت‬ ‫‪66‬‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫مکتوبات‬ ‫مشابهات و متشابهات‬ ‫عدالت در ایینه اسناد بینالمللی توسعه‪.‬‬ ‫مکتوبات‬ ‫مهدی اباذری‬ ‫رونق تولید در زمین عدالت‬ ‫از منظر تحلیلی‪ ،‬تا کید رهبر انقاب بر مقوله توسعه تولید‬ ‫ّ‬ ‫ملی‪ ،‬خاستگاهی عدالتخواهانه دارد‪.‬‬ ‫حجتااساموالمسلمین محمدحسین الهیزاده‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪32‬‬ ‫سند الگوی پیشرفت بدلیل سادهانگاری‪ ،‬نتوانسته‬ ‫است ابعاد دقیق اسامی عدالت بیننسلی را در خود‬ ‫متبلور سازد و در مواقعی به ضد خود تبدیل شده است‪.‬‬ ‫مکتوبات‬ ‫دکتر مرتضی مرتضوی کاخکی‬ ‫تدابیری بین نسلی برای عدالت اجتماعی‬ ‫بابا‪ ،‬نان داد‬ ‫نظام اقتصادی در خدمت تحکیم روابط اجتماعی و‬ ‫استمرار سالم نسل انسانی‪.‬‬ ‫‪99‬‬ ‫‪102‬‬ ‫مکتوبات‬ ‫معیشت و عدالت‬ ‫ّ‬ ‫معیشت‪ ،‬نقطه تجلی تحقق عدالت اجتماعی یا بسط‬ ‫اشکال گوناگون نابرابری است‪.‬‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪107‬‬ ‫در سیره حکومتی امام علی؟‪ ،‬رعایت مساوات در‬ ‫توزیع بیتالمال‪ ،‬همیشه به معنای توزیع برابر ان نیست‪.‬‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫‪113‬‬ ‫مکتوبات‬ ‫مزد توافقی یا عادانه؟‬ ‫طرح پیشنهاد «دستمزد توافقی» پیامد فهم نادرست از‬ ‫ماهیت «رابطه اشتغال» در بازار کار است‪.‬‬ ‫رامین مددلو‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫منطق توزیع عادانه بیت المال‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫محمد جاننثاری‬ ‫مکتوبات‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪118‬‬ ‫انقابی‬ ‫سنن شیعی بهخصوص عاشورا‪ ،‬با ترجمان‬ ‫ِ‬ ‫ضدظلم از ان که محصول انقاب اسامی ایران است‪،‬‬ ‫هویت‬ ‫هویت شیعی را تا حد بسیاری به عنوان یک‬ ‫ِ‬ ‫ضدظلم قابل احترام باا میبرد‪.‬‬ ‫متفاوت‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫هویت قومی یا خدایی؟ نسخه ترکیه‬ ‫اداب عدالت خواهی‬ ‫ِ‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬یکی از اصول مشترک جریان اصیل‬ ‫انقابی‪-‬اسامی در تاریخ معاصر است‪ .‬اما در روزگار‬ ‫معاصر‪ ،‬پرسش در مورد روشها و ادابورسوم ان‪ ،‬مناقشه‬ ‫برانگیز شده است‪.‬‬ ‫‪124‬‬ ‫ امروز مردم‬ ‫معیشت‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در شرایط شوک اقتصادی‪ ،‬کانون اصلی بحران‪ ،‬معیشت‬ ‫طبقات کم درامد جامعه است‪.‬‬ ‫‪136‬‬ ‫عدالت به سبک سندل‬ ‫ِ‬ ‫معرفی و نقد کتاب «لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت»‪.‬‬ ‫‪147‬‬ ‫ ‬ ‫نوبلیست اقتصاد‬ ‫یا پیامبر جنبش وال استریت؟!‬ ‫معرفی جــوزف استیگلیتز و اندیشههای او پیرامون‬ ‫عدالت اجتماعی‪.‬‬ ‫‪151‬‬ ‫در تاش برای زدودن اتهام بی عدالتی‬ ‫عدالت پژوهی به سبک دانشگاه هاروارد‪.‬‬ ‫‪160‬‬ ‫خــروج امریکا از بــرجــام‪ ،‬افــزایــش عمومی قیمتها‪،‬‬ ‫چهلسالگی انقاب اسامی‪ ،‬راهپیمایی ‪ 22‬بهمن‪،‬‬ ‫بیانیه گام دوم‪ ،‬سیل در استانهای گلستان‪ ،‬ایام‬ ‫و خوزستان‪ ،‬رونق تولید به عنوان شعار سال ‪،1398‬‬ ‫سخنرانی نوروزی رهبری در حرم رضوی‪ ،‬گرانی کاغذ‪،‬‬ ‫حذف شدن هاتگرام از گوشی مردم‪ ،‬قتل طلبه همدانی‬ ‫توسط اوباش‪ ،‬تروریستی خواندن نیروهای سپاه پاسداران‬ ‫توسط امریکا‪ ،‬کاهش برخی تعهدات ایران در برجام‪،‬‬ ‫نمایشگاه کتاب و‪. ....‬‬ ‫اینها همه سرخط مهمترین اخباری است که از شماره‬ ‫پیشین نشریه عدالت اجتماعی تا مجلد حاضر در‬ ‫سپهر سیاسی‪-‬اقتصادی و اجتماعی کشور اتفاق‬ ‫افتاده است‪ .‬صرفنظر از ماهیت این وقایع‪ ،‬همه این‬ ‫عناوین نشانگر سرعت بسیار زیاد تحوات و اتفاقات‬ ‫در جوامع مختلف‪ -‬و بالتبع نظام اسامی‪ -‬و ضرورت‬ ‫مدیریت و حکمرانی موثر برای هدایت صحیح‪ ،‬درست‬ ‫و عادانه انها است‪ .‬در نتیجه‪ ،‬نظامی که با شعار‬ ‫عدالت تشکیل و با تاش برای تحقق و اقامه ان حرکت‬ ‫کرده است وظایف سنگینتری بر دوش دارد‪ .‬عدالت‬ ‫اجتماعی دیگر همانند زمانهای گذشته با چند اصل‬ ‫و مبنا و قلمها و قدمهای خسته محقق نخواهد شد‬ ‫بلکه نیازمند نرمافزار فکری و انسانی است که بتواند‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫متناسب با تحوات مختلف محلی‪ ،‬ملی‪ ،‬منطقهای و‬ ‫بینالمللی در عرصههای مختلف اداره جامعه ساری و‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫گام دوم‪ :‬نوبت ماست‬ ‫جاری باشد‪ .‬این نیاز‪ ،‬ضرورتی است که با باریکبینی‬ ‫و ظرافتی خاص توسط رهبری گوشزد شده است‪:‬‬ ‫«عدالت در صدر هدفهای ّاو ّلیه همه بعثتهای‬ ‫الهی است و در جمهوری اسامی نیز دارای همان شان‬ ‫ّ‬ ‫و جایگاه است؛ این‪ ،‬کلمهای مقدس در همه زمانها‬ ‫و سرزمینها است و بهصورت کامل‪ ،‬جز در حکومت‬ ‫ولیعصر(ارواحنافداه) ّ‬ ‫حضرت ّ‬ ‫میسر نخواهد شد ولی‬ ‫بهصورت نسبی‪ ،‬همهجا و همهوقت ممکن و فریضهای بر‬ ‫عهده همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است‪ .‬جمهوری‬ ‫اسامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است‬ ‫ً‬ ‫قبا بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و ّ‬ ‫البته در توضیح و‬ ‫که‬ ‫تشریح ان باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‬ ‫واژگونهنمایی و ااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون‬ ‫ّ‬ ‫برنامه جدی دشمنان انقاب است‪ ،‬خنثی گردد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬اینجانب به جوانان عزیزی که اینده کشور‪،‬‬ ‫ً‬ ‫چشمانتظار انها است صریحا میگویم انچه تا کنون‬ ‫شده با انچه باید میشده و بشود‪ ،‬دارای فاصلهای ژرف‬ ‫است‪ .‬در جمهوری اسامی‪ ،‬دلهای مسئوان بهطور‬ ‫ّ‬ ‫محرومیتها بتپد و از شکافهای‬ ‫دائم باید برای رفع‬ ‫ّ‬ ‫عمیق طبقاتی بشدت بیمنا ک باشد‪ .‬در جمهوری‬ ‫اسامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق‬ ‫نیز هست‪ّ ،‬اما تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان‬ ‫دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که‬ ‫ّ‬ ‫همه به بیعدالتی میانجامد‪ ،‬بشدت ممنوع است؛‬ ‫‪5‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت‪ ،‬بههیچرو‬ ‫مورد قبول نیست‪ .‬این سخنان در قالب سیاستها و‬ ‫قوانین‪ ،‬بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‬ ‫ان‪ ،‬چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‬ ‫بخشهای گونا گون کشور به جوانان مومن و انقابی و‬ ‫دانا و کاردان ‪-‬که بحمداه کم نیستند‪ -‬سپرده شود‪،‬‬ ‫این امید براورده خواهد شد؛ انشاءاه»‪.‬‬ ‫طبیعی است که همه وقایع مذکور از منظر عدالت‬ ‫بررسی مبسوط هستند اما‬ ‫اجتماعی قابل تحلیل و‬ ‫ِ‬ ‫در شماره حاضر به مناسب شعار سال جدید و لزوم‬ ‫توجه به اقتصاد و معیشت به عنوان ُرکن مهم حرکت‬ ‫جامعه بر مدار عدالت‪ ،‬صبغه اکثریت یادداشتها‪،‬‬ ‫اقتصادی‪-‬اجتماعی هستند‪ .‬شماره سوم نشریه عدالت‬ ‫اجتماعی همانند قبل در سه بخش پیشکش دیدگان‬ ‫شما خواننده محترم شده است‪.‬‬ ‫بخش اول این شماره در قالب پروندهای ویژه به موضوع‬ ‫«الگوی اسامی‪-‬ایرانی پیشرفت» از منظر عدالت اجتماعی‬ ‫میپردازد‪ .‬تاش ان بوده است که محتوای این بخش‬ ‫لبیکی به درخواست رهبری از نخبگان و بخشهای‬ ‫مختلف کشور برای نقد و بررسی و ارائه پیشنهادات‬ ‫رو به جلو بمنظور تدوین الگوی عمل ‪ 50‬سال اینده‬ ‫کشور باشد‪ .‬در این راستا از دیدگاهها و نظرات اساتید‬ ‫و خبرگانی چون اقایان دکتر پیغامی‪ ،‬دکتر مقیمی‪ ،‬دکتر‬ ‫خاندوزی‪ ،‬دکتر نعمتی‪ ،‬دکتر زمانیان‪ ،‬دکتر ربیعی و‬ ‫اقای اباذری استفاده شده است‪.‬‬ ‫در بخش ثابت نشریه‪ ،‬مکتوباتی ناظر به مسائل روز‬ ‫جامعه از منظر عدالت به نگارش درامده است‪ .‬اقای‬ ‫دکتر پیغامی به بحث مهم رابطه شعار سال و عدالت‬ ‫اجتماعی پرداختهاند‪ .‬حجتااسام الهی زاده بحث‬ ‫مهم رابطه «قسط و عدل» را از منظر قران کریم واکاوی‬ ‫کردهاند‪ .‬قسمت سوم «عدالتخواهی مقام معظم رهبری‬ ‫از دولتهای مختلف» با محوریت دولتهای نهم و‬ ‫دهم تدوین شده است‪ .‬اقای دکتر موحدی به «چیستی و‬ ‫امکان حقیقت عدالت» در یادداشت خود پرداختهاند‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫دکتر عیوضلو نیز‪« ،‬موازین عادانه» یک نظام اقتصادی‬ ‫را تبیین کردهاند‪ .‬نسبت بین «قوام مال و نسل» توسط‬ ‫اقای تــرابزاده مورد بررسی قرار گرفته است‪ .‬جایگاه‬ ‫«معیشت» در عدالت اجتماعی و همچنین طرح «مزد‬ ‫توافقی» موضوعاتی است که محور بحث یادداشتهای‬ ‫اقای سرابادانی قرار دارد‪ .‬همچنین‪ ،‬مکانیسم توزیع‬ ‫بیتالمال بر اساس سیره نبوی و علوی توسط اقای‬ ‫جاننثاری بیان شده است‪ .‬در یادداشت پایانی این‬ ‫بخش نیز اقای مددلو اثرات انقاب اسامی بر شیعیان‬ ‫ترکیه را از منظر عدالت قومیتی مورد توجه قرار دادهاند‪.‬‬ ‫بخش پایانی این شماره نیز عناصر مختلف عدالتپژوهی‬ ‫ّ‬ ‫را در عرصه ملی و بینالمللی جستجو میکند‪ .‬در قسمت‬ ‫اول مناظره داغ بین اقایان مهدیان و صدرالساداتی‬ ‫دستمایه یادداشتی در زمینه مرور مواضع‪ ،‬نگرشها‬ ‫و جریانهای مختلف به عدالتخواهی و بازخوانی‬ ‫اصــول انهــا قــرار دارد‪ .‬در ادامــه خاصهای از جلسه‬ ‫امروز مردم» پیرامون مسائل اقتصادی روز از‬ ‫ِ‬ ‫«معیشت ِ‬ ‫منظر عدالت ارائه شده است‪ .‬در قسمت نقد کتاب‬ ‫نیز‪ ،‬کتاب «لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت» به‬ ‫نقد و بررسی گذاشته شده اســت‪ .‬شخصیت و اثار‬ ‫جوزف استیگلیتز به عنوان یکی از اقتصاددانان مشهور‬ ‫و فعال در موضوع نابرابری اجتماعی به خوانندگان عزیز‬ ‫معرفی شده است‪ .‬دانشگاه هاروارد نیز به عنوان یکی از‬ ‫نهادهای دانشگاهی مهم در عرصه عدالتپژوهی مورد‬ ‫بررسی قرار گرفته است‪.‬‬ ‫تحریریه نشریه عدالت اجتماعی مشتاقانه منتظر نظرات‬ ‫و دیدگاههای عاقمندان و خوانندگان محترم نسبت به‬ ‫مباحث مطرح شده در این نشریه است تا شاهد ارتقای‬ ‫سطح کیفی مجله حاضر باشیم‪.‬‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫سردبیر نشریه‬ ‫پروندهویژه‪:‬تصویرعدالتدر «الگویپایهپیشرفت»‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫مرگ سهراب‬ ‫نوشدارو قبل از ِ‬ ‫از اوای ــل انـقــاب اســامــی مسئله توسعه و پیشرفت‬ ‫کشور مدنظر سیاستگذاران قــرار داشــت و از پایان‬ ‫جنگ تحمیلی تاکنون نیز ‪ 6‬برنامه توسعه و حدود ‪30‬‬ ‫سند سیاست کلی و چشمانداز بیستساله در کشور‬ ‫طراحی و برای اجرا اباغشده است‪ ،‬اما همچنان از‬ ‫منظر ارتقاء مولفههای اسامی‪-‬ایرانی و توجه به مسئله‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬عملکرد کشور راضیکننده به نظر‬ ‫نمیرسد‪ .‬حجم عظیم منابع انسانی‪ ،‬مالی و طبیعی‬ ‫مصرفشده در طول این چند دهه‪ ،‬با دستاوردهای‬ ‫بهدستامده تناسبی نداشته و برنامهها و سیاستها‪،‬‬ ‫از هیچ الگوی مشخصی پیروی نکرده‪ ،‬بلکه در برخی‬ ‫موارد‪ ،‬برنامهریزی بر مبنای ازمون وخطا نیز جلو رفت‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،1387‬رهبر انقاب دهه چهارم انقاب اسامی‬ ‫را دهــه «پیشرفت و عدالت» نامگذاری و وظایف و‬ ‫تکالیف مسئوان‪ ،‬نخبگان و مردم را گوشزد کردند‪.‬‬ ‫طبیعی است که هر دو ارزش فوق برای تحقق در جامعه‬ ‫به نظریه[ها] و برنامهریزی دقیق نیاز داشتند‪.‬‬ ‫در این راستا و دغدغه‪ ،‬سلسله نشستهای اندیشههای‬ ‫راهبردی در محضر معظمله و با حضور اساتید و متفکران‬ ‫‪8‬‬ ‫حوزوی و دانشگاهی برگزار شد‪ .‬این نشستها که بهنوبه‬ ‫خود‪ ،‬اولین از این سنخ بعد از انقاب بود‪ ،‬با این هدف‬ ‫ً‬ ‫شکل گرفت که اوا نخبگان و اندیشهورزان کشور با مسائل‬ ‫کان توسعه و پیشرفت کشور درگیر شوند و درنهایت الگو‬ ‫و نظریهای در باب پیشرفت کشور متناسب با اقتضائات‬ ‫اسامی و ایرانی برای حرکت نظام در دهه چهارم فراهم‬ ‫شده و از حرکات زیگزاگی جلوگیری به عمل اید‪ .‬به‬ ‫میدان امدن ظرفیت حکمرانی رهبر انقاب‪ ،‬نویدبخش‬ ‫حرکتی جدید و تزریق پتانسیل و نیرویی تازه برای اثبات‬ ‫اهداف اصلی انقاب‪ ،‬یعنی ایجاد طرحی نو برای اداره‬ ‫جامعه برای مبنای اندیشه اسامی بود‪.‬‬ ‫از طرفی‪ ،‬رهبری نظام‪ ،‬تا کیدات فراوانی در مورد لزوم توجه‬ ‫و تمرکز بیشتر به اقامه عدالت در جامعه و فاصله کشور‬ ‫از وضعیت بایسته و ارمانی انقاب داشتهاند‪ .‬دومین‬ ‫نشست اندیشههای راهبردی با موضوع عدالت نمونه‬ ‫بارزی از جدیت و سعی ایشان در توجه به اقتضائات‬ ‫حوزه عدالت و ترسیم نقشهای از فضای اقامه عدالت‬ ‫و الزامات ان در جامعه است‪ .‬ایشان روال سیسال‬ ‫گذشته کشور در زمینه عدالت را بر مبنای ازمونوخطا‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دانستند و با تا کید بر اینکه دیگر زمــان ازمونوخطا‬ ‫گذشته است یکی از مهمترین خاها در زمینه اقدام‬ ‫برای تحقق عدالت(که میبایست در الگوی اسامی‪-‬‬ ‫ایرانی پیشرفت مورد توجه قرار گیرد) را فقدان «شیوههای‬ ‫کاربردی عدالت» برشمردند که «بر مبنای روشهای‬ ‫متقن و مبتنی بر تعاریف متقن» باشد و کشور را بتوان‬ ‫«روی انها مستقر ساخت و حرکت کرد»‪.‬‬ ‫پس از نشست اول و با ُحکم رهبری‪ ،‬ساختاری با نام‬ ‫«مرکز الگوی اسامی ایرانی پیشرفت» تاسیس و اعضای‬ ‫ان منصوب شدند‪ .‬این مرکز با وظیفه «فراهمسازی‬ ‫مقدمات تدوین الگو و توسعه گفتمانی و تولید علم»‬ ‫بطور رسمی در خردادماه سال ‪ 1390‬تشکیل شد‪ .‬نتیجه‬ ‫و ماحصل تشکیل و فعالیتهای این مرکز در سال ‪1397‬‬ ‫با عنوان «سند الگوی پایه اسامی ایرانی پیشرفت» به‬ ‫شکل عمومی عرضه شد‪.‬‬ ‫مقام معظم رهبری بعد از انتشار این سند در مهرماه‬ ‫‪ 1397‬با فراخوانی خواستار بررسی همهجانبه این سند‪،‬‬ ‫توسط نهادهای مختلف کشور (مجمع تشخیص‬ ‫مصلحت‪ ،‬مجلس شورای اسامی‪ ،‬دولت‪ ،‬شوراهای‬ ‫ّ‬ ‫عالی امنیت ملی‪ ،‬انقاب فرهنگی‪ ،‬فضای مجازی)‬ ‫و عموم دانشگاهها و حوزههای علمیه و صاحبنظران‬ ‫شدند تا با ارائه پیشنهادهایی مشخص برای ارتقای این‬ ‫سند‪ ،‬بیشازپیش در ترسیم هدف و مسیر پیشرفت کشور‬ ‫مشارکت کنند‪ .‬همچنین از مرکز الگو نیز خواسته شد تا‬ ‫با مشورت مراجع فوق‪ ،‬برنامه زمانی بررسی نسخه حاضر‬ ‫الگو از سوی انها را تنظیم و نظرات و پیشنهادهای‬ ‫ً‬ ‫تکمیلی را دریافت و دقیقا بررسی و بهرهبرداری کند‪.‬‬ ‫باوجود تا کید ایشان بر زمانبندی و ایجاد مکانیسمی‬ ‫برای دریافت انتقادات و پیشنهادات اصاحی توسط‬ ‫مرکز الگو‪ ،‬این درخواست بعد از ششماه جواب درخوری‬ ‫بار سنگین بررسی‪ ،‬اصاح و ارتقای سند‬ ‫نیافته است؛ اما ِ‬ ‫مذکور همچنان بر دوش تمام صاحبنظران وجود دارد‪.‬‬ ‫سند الگوی پایه پیشرفت‪ ،‬در موارد مختلفی به مسئله‬ ‫عدالت پرداخته و در بخشهای مختلف خود چه از‬ ‫مبانی‪ ،‬ارمان و افق و چه در تدابیر از ان صحبت کرده‬ ‫است؛ اما سوال این است که با توجه به نگاه و مطالبه‬ ‫ویژه رهبر انقاب در مورد عدالت ‪-‬پرهیز از ازمون وخطا‪،‬‬ ‫ایجاد شیوههای کاربردی عدالت برای حرکت دولت‪،‬‬ ‫‪9‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫بیان روشها و تعاریف متقن‪ -‬ایا این سند توانسته است‬ ‫خواستههای مذکور را در اینده سیاستگذاری پیشرفت‬ ‫کشور براورده کند؟ نقطهها و حوزههای مغفول در سند‬ ‫نسبت به تحقق نظری و عملی عدالت چیست؟‬ ‫پرونده ویژه شماره سوم نشریه عدالت اجتماعی‪ ،‬تاش‬ ‫کرده با محوریت و تا کید بر عنصر عدالت‪ ،‬سند الگوی‬ ‫پایه را در سه سطح مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد‪.‬‬ ‫در سطح اول با ورود محتوایی به چارچوب سند‪ ،‬اراء‬ ‫و نظرات مختلف عدالتپژوهان نسبت به ان را مورد‬ ‫پیشرفت عدالتمحور‬ ‫سند‬ ‫اشاره قرار داده و بایستههای ِ‬ ‫ِ‬ ‫را بیان میکند‪ .‬ابتدا دکتر خاندوزی و دکتر نعمتی در‬ ‫مقااتی به نقد ساختار تدابیر الگوی پایه از منظر حکمرانی‬ ‫و سیاستگذاری میپردازند‪ .‬سپس دکتر پیغامی در‬ ‫نقد مبانی سند الگوی پایه و ساختار شبکه مفاهیم این‬ ‫الگو‪ ،‬نگاهی به اجزاء یک سند مطلوب خواهند داشت‬ ‫و درنهایت دکتر مرتضوی‪ ،‬تدابیر سند الگوی پایه در مورد‬ ‫عدالت بیننسلی را مورد نقد و بررسی قرار خواهند داد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫در سطح دوم‪ ،‬با رویکردی تاریخی و نهادی‪ ،‬عوامل دخیل‬ ‫در نگارش و شکلگیری سند الگو و همچنین مسئله‬ ‫عدالت در ان مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬ابتدا مقایسهای‬ ‫ساختاری بین سند الگوی پایه با اسناد بینالمللی و‬ ‫نمونههای مشابه ان در کشورهای مختلف انجام شده‬ ‫و رویکردهای بدیل برای سندنویسی ایندهنگرانه مورد‬ ‫بررسی قرار گرفته است‪ .‬سپس دکتر زمانیان سند الگوی‬ ‫پایه را بر مبنای انــواع نگاهها به ماهیت سندنویسی‬ ‫تحلیل و جایگاه و نقش مطلوب انرا ترسیم میکنند‪.‬‬ ‫صحبتهای اقای ربیعی دبیر اندیشکده عدالت مرکز‬ ‫الگوی اسامی‪-‬ایرانی پیشرفت پیرامون ساختار و‬ ‫مکانیسم فعالیت اندیشکده و سیر حرکت و خروجیهای‬ ‫ان نیز بخش پایانی این سطح خواهد بود‪.‬‬ ‫‪10‬‬ ‫در سطح سوم نیز‪ ،‬با نگاهی مبنایی و فارغ از محتوا‬ ‫و چارچوب سند پایه‪ ،‬نوع مواجهه با مسئله توسعه و‬ ‫پیشرفت در ایران معاصر مورد ارزیابی قرار گرفته و از‬ ‫منظری تئوریک به مسئله پیشرفت و عدالت نگاه شده‬ ‫است‪ .‬دکتر موحدی در مقالهای به انواع نسبتهای‬ ‫مختلف بین دو مفهوم «پیشرفت و عدالت» پرداخته‬ ‫و الزامات نظری انها را در راهحلیابی برای پیشرفت‬ ‫کشور مدنظر قرار دادهاند‪ .‬دکتر شروین مقیمی نیز نظرات‬ ‫خود در باب زمینههای شکلگیری و خاستگاه اندیشه‬ ‫توسعه و پیشرفت در دنیای مدرن و نسبت ان با سنت‬ ‫اسامی را بیان کردهاند‪.‬‬ ‫پرونده حاضر زمینهای است برای گفتگوی بیشتر در‬ ‫باب مسئله عدالت و جایگاه ان در الگوی اسامی‪-‬‬ ‫ایرانی پیشرفت‪ .‬از ایــنرو تاش شده با بهرهگیری از‬ ‫زوایای دید مختلف‪ ،‬سند الگوی پایه از منظر عدالت‬ ‫اجتماعی بررسی شده و راهکارهایی برای ارتقاء سطح‬ ‫سند و نزدیک نمودن ان به فضای مسائل و چالشهای‬ ‫ً‬ ‫کنونی عدالت در جامعه ایران ارائه شود‪ .‬یقینا نگاههای‬ ‫متنوع دیگری نیز وجود دارند که به تکمیل این مسیر‬ ‫کمک خواهند کرد‪ .‬تحریریه نشریه عدالت اجتماعی‬ ‫به سهم خود‪ ،‬اماده انعکاس نقدها و نظرات اساتید و‬ ‫دغدغهمندان در این زمینه است‪ .‬امید که ثمره این‬ ‫عدالت حداکثری برای‬ ‫تاشها‪ ،‬نویدبخش پیشرفت و‬ ‫ِ‬ ‫انقاب اسامی باشد‪.‬‬ ‫علی مصطفوی‬ ‫سردبیر پرونده ویژه‬ ‫گرهگشایی‬ ‫یا گرهافزایی‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر سید احسان خاندوزی‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشگاه عامه طباطبایی‬ ‫رویکرد حا کم بر تدابیر الگوی پیشرفت‪ ،‬با‬ ‫غفلت از اقتضائات سیاستگذاری‪ ،‬راهگشایی‬ ‫این سند برای حکمرانی عدالت و پیشرفت‬ ‫را مختل میکند‬ ‫مقدمه‬ ‫این واقعیت که پس از تدوین سند چشم انداز بیست ساله‬ ‫در دهه سوم حیات جمهوری اسامی‪ ،‬سیاستگذاران‬ ‫عالی کشور در چهارمین دهــه دســت به کــار تدوین‬ ‫الگوی پیشرفت اسامی ‪ -‬ایرانی زدهاند‪ ،‬خود گویای‬ ‫بلوغ تدریجی نظام حکمرانی به شمار مــیرود‪ .‬سند‬ ‫پایه شامل مبانی‪ ،‬ارمانها‪ ،‬رسالت‪ ،‬افق و تدابیر است‬ ‫که به جهت نزدیک بودن به سطح سیاستگذاری‪،‬‬ ‫مهمترین بخش این سند‪ 56 ،‬تدبیری است که در‬ ‫حوزه های مختلف اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اجتماعی و‬ ‫فرهنگی ذکر شده است‪.‬‬ ‫با توجه به فراخوان رهبر معظم انقاب اسامی برای‬ ‫اصاح و تکمیل سند الگوی پایه توسط کارشناسان‬ ‫و صاحبنظران و با لحاظ اهمیت سند الگوی پایه‬ ‫که مبنای نگارش سند تفصیلی الگوی اسامی ایرانی‬ ‫پیشرفت قرار خواهد گرفت‪ ،‬یادداشت حاضر ضمن‬ ‫اشــاره به برخی کاستیهای سند پایه از منظر تدابیر‬ ‫عدالتمحور‪ ،‬نقدی نیز بر رویکرد کلی سند الگوی پایه‬ ‫مطرح میکند که پیشنهاد میشود در اصاح سند مورد‬ ‫امعان نظر قرار گیرد‪.‬‬ ‫جای خالی ابعادی از عدالت در تدابیر‬ ‫شاید یکی از محوریترین مفاهیمی که الگوی پیشرفت‬ ‫باید متکی بر ان تدوین شود و ممیزه این الگو با سایر‬ ‫مدلهای پیشرفت محسوب میشود‪ ،‬مفهوم عدالت‬ ‫است‪ .‬در سالهای گذشته اندیشکده عدالت در مرکز‬ ‫الگو‪ ،‬ضمن برگزاری نشستها و انتشار مکتوبات‪ ،‬کمک‬ ‫قابل توجهی به گرداوری و تنقیح مباحث نظری عدالت‬ ‫از منظر اسامی و معیارهای عدالت‪ ،‬نموده است اما به‬ ‫نظر میرسد خروجی سند الگوی پایه‪ ،‬نسبت به ابعادی‬ ‫از مساله عدالت اقتصادی‪ ،‬غفلت داشته است‪.‬‬ ‫البته شایان توجه است که ابعاد دیگری مانند عدالت‬ ‫بیننسلی (تدبیر ‪ ،)24‬عدالت مالیاتی (تدبیر ‪ )21‬و‬ ‫عدالت در نظام بانکی (تدبیر ‪ ،)23‬در سند الگوی پایه‬ ‫‪11‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫به نحو پررنگی مورد اشاره قرار گرفته است اما بخشهای‬ ‫بسیار برجستهتری از حوزه عدالت اقتصادی مغفول‬ ‫واقع شده است که برخی از انها به شرح زیر است‪:‬‬ ‫‪ .1‬حقوق مالکیت خصوصی‬ ‫در سند الگوی پایه‪ ،‬از منظر مسائل مالکیت تنها در تدبیر‬ ‫‪ 28‬به حفظ حقوق مالکیت عمومی بر منابع طبیعی و‬ ‫ّ‬ ‫ثروتهای ملی‪ ،‬اشاره شده است‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬مشخص‬ ‫نیست موضع الگوی پایه نسبت به مالکیت خصوصی‬ ‫و مرزهای ان با سایر انواع مالکیتهای عمومی و دولتی‬ ‫چیست؟ این در حالی است که شاید یکی از مهمترین‬ ‫اسناد باادستی کشور در دهههای اخیر‪ ،‬سیاستهای‬ ‫کلی اصل ‪ 44‬قانون اساسی باشد که به بازتعریف قلمرو‬ ‫مالکیت خصوصی و دولتی و تعاونی اختصاص دارد‪.‬‬ ‫‪ .2‬فقر‬ ‫شاید برجستهترین نمود جریانهای عدالتخواهی در‬ ‫عرصه سیاستگذاری‪ ،‬تدابیری است که باید حول‬ ‫رفع فقر و تامین حد عفاف و کفاف در جامعه اسامی‬ ‫صورت گیرد‪ .‬نه تنها بلحاظ تئوریک از الگوی اسامی‬ ‫انتظار میرود در این خصوص صاحب ایده و موازین‬ ‫ً‬ ‫کــامــا جــدی و متمایزی بــاشــد‪ ،‬بلکه اولــیــن مطالبه‬ ‫عمومی از تحقق یک الگوی اسامی‪ ،‬رفع فقر است‪.‬‬ ‫به نحو شگفتاوری سند الگوی پایه‪ ،‬به مساله خط‬ ‫فقر مدنظر الگو و تدابیر ازم برای جمعیت زیرخط فقر‪،‬‬ ‫حتی اشارهای نیز نکرده است‪.‬‬ ‫‪ .3‬نابرابریهای ظالمانه‬ ‫ً‬ ‫دومین موضوعی که اساسا ادبیات جهانی عدالت را با‬ ‫ان میشناسند‪ ،‬مساله نابرابریهاست‪ .‬بطور اصولی‪،‬‬ ‫سوال عدالت توزیعی و سیاستهای بازتوزیعی در سطح‬ ‫جهانی‪ ،‬ناظر به تعیین تکلیف یک سیستم و الگوی‬ ‫اقتصادی نسبت به مساله نابرابری است‪ .‬معیار ناعادانه‬ ‫بودن نابرابریها و تدابیر ازم برای برقراری توازن و دوری‬ ‫‪12‬‬ ‫از شکافهای طبقاتی‪ ،‬مقوله مهم دیگری است که در‬ ‫سند الگوی پایه اشارهای به ان نشده است‪.‬‬ ‫‪ .4‬قیمتگذاری عادانه‬ ‫یکی از مهمترین مسائلی که سیاستگذاران کشور با ان‬ ‫درگیر هستند و برای فعاان اقتصادی بخش خصوصی‬ ‫نیز همواره سواات و ابهاماتی ایجاد کرده است‪ ،‬عادانه‬ ‫بودن یا نبودن نظام قیمتگذاری است‪ .‬از مداخله در‬ ‫تعیین نرخ ارز و نرخ سود بانکی گرفته تا قیمت خرید‬ ‫دولتی در بخش کشاورزی یا قیمت فروش در خصوص‬ ‫خدمات یا کااهای اساسی‪ .‬با توجه به نقش فوقالعاده‬ ‫تعیینکننده قیمتها در نظام اقتصادی (چه هدف‬ ‫پیشرفت و کــارایــی و چــه هــدف عــدالــت)‪ ،‬سکوت‬ ‫الگوی اسامی ایرانی در این حوزه‪ ،‬نقطه ضعفی بزرگ‬ ‫محسوب میشود‪.‬‬ ‫‪ .5‬نظامات حقوق و دستمزد‬ ‫طرف دوم تولید و پیشرفت‪ ،‬نحوه برخورداری افراد از‬ ‫منافع حاصل از تولید و دستمزدهای عادانه یا منصفانه‬ ‫است که جایگاه طبقات اجتماع را در باادست یا‬ ‫پاییندست تعیین میکند‪ .‬نارضایتی از بیضابطه‬ ‫بودن حقوق و دستمزد در برخی حوزههای اقتصادی‬ ‫یا بخش شرکتهای دولتی نیز در زمــره جدیترین‬ ‫مطالبات عمومی و از مظاهر بیعدالتی شمرده میشود‪.‬‬ ‫در سند الگوی پایه تنها یک عبارت (تدبیر ‪ )51‬پیرامون‬ ‫حد کفاف معیشت مسئوان کشور وجود دارد که گوشه‬ ‫کوچکی از مساله بوده و نیازمند توسعه و تکمیل است‪.‬‬ ‫‪ .6‬عدالت در بازار کار‬ ‫مساله سهمبری عادانه عوامل و نهادههای تولید از دیرباز‬ ‫جزو مهمترین دغدغههای عدالتی به شمار میرفته‬ ‫است که نمود اصلی ان در قراردادهای حوزه کار و سایر‬ ‫با توجه به نقش فوقالعاده تعیینکننده قیمتها‬ ‫در نظام اقتصادی (چه هدف پیشرفت و کارایی و‬ ‫چه هدف عدالت)‪ ،‬سکوت الگوی اسامی ایرانی‬ ‫در این حوزه‪ ،‬نقطه ضعفی بزرگ محسوب میشود‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مسائل این حوزه‪ ،‬بویژه بیکاری است‪ .‬بخش مهمی از‬ ‫ً‬ ‫جریانهای چپ اقتصادی در جهان‪ ،‬صرفا به جهت‬ ‫اعتراض به بیعدالتی در بــازار کار ظهور و بروز پیدا‬ ‫کردند و با توجه به نقش ویژه انسان در الگوی پیشرفت‬ ‫اسامی‪ ،‬نباید الگو در این خصوص ساکت باشد‪.‬‬ ‫‪ .7‬انحصار‪ ،‬رانت و دسترسیهای عادانه‬ ‫اهمیت دسترسی برابر در نظریات عدالت به قدری‬ ‫است که گاه نظریهپردازان غربی‪ ،‬عدالت را به همین‬ ‫یک نکته تقلیل میدهند‪ .‬هرچند این دیدگاه از منظر‬ ‫اسامی مورد تایید نیست اما سند الگوی پایه درباره‬ ‫نظام دسترسی عادانه (به سرمایه و اطاعات و‪ )...‬و‬ ‫زدودن انحصارها و رانتها‪ ،‬حاوی هیچ تدبیری نیست‪.‬‬ ‫‪ .8‬کاهش ارزش پول و تورم‬ ‫جزو ناعادانهترین مظاهر اقتصاد مدرن‪ ،‬فراگیرشدن‬ ‫پدیده تورم و کاهش مستمر ارزش پول و قدرت خرید‬ ‫گروههایی از جامعه است که حقوق ثابت دارنــد‪ .‬ایا‬ ‫حکومت در بــاره حفظ ارزش پول وظیفهای دارد و در‬ ‫صورت عدم ایفای این مسئولیت‪ ،‬چگونه باید به فکر‬ ‫جبران قدرت خریدهای از دست رفته باشد؟‬ ‫با نظرخواهی از سایر صاحبنظران حــوزه عدالت‪،‬‬ ‫میتوان فهرست خاهای سند الگوی پایه را از منظر‬ ‫عدالت تکمیل و در مراحل نهاییسازی سند‪ ،‬از این‬ ‫فهرست بهره جست‪.‬‬ ‫نقد رویکرد حاکم بر تدابیر‬ ‫فارغ از نقدهای عدالت محور بر بخش تدابیر سند‪،‬‬ ‫تجارب توسعه و پیشرفت جوامع مختلف حا کی از‬ ‫درسهــای مهمی است که به نظر میرسد در مرحله‬ ‫ً‬ ‫تدوین بخش تدابیر اساسا مورد توجه قرار نگرفته است‪.‬‬ ‫تجربه اندک نویسنده در بخشهای سیاستگذاری‬ ‫کشور نیز موید ان است که اگر هدف از بخش تدابیر‪،‬‬ ‫ارائه راهبردهای حل مسائل کشور در مسیر و شاهراه‬ ‫الگوی پیشرفت اسامی ایرانی است و همین تدابیر به‬ ‫نحو تفصیلیتر و کاملتر در سند الگوی اسامی ایرانی‬ ‫ظهور و بروز خواهند یافت‪ ،‬انگاه باید گفت تا رویکرد‬ ‫حا کم بر ان اصاح نشود نباید انتظار باایی‪ ،‬حتی از‬ ‫سند تفصیلی الگوی پیشرفت داشت‪.‬‬ ‫از منظر رویکرد نهادگرا‪ ،‬میتوان نقدهای زیر را درباره‬ ‫جهتگیری و نگاه کلی بخش تدابیر مطرح کرد‪:‬‬ ‫‪13‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪ .1‬ابهام در معنای تدبیر‬ ‫مطالعه بخشهای اقتصادی مندرج ذیل تدابیر نشان‬ ‫می دهد اختاف برداشت اساسی میان فهم عامه از‬ ‫تدبیر و نویسندگان سند وجود دارد‪ .‬به این عبارات‬ ‫توجه فرمایید‪« :‬تحقق عدالت مالیاتی و کاهش فاصله‬ ‫درامد خانوارها» (تدبیر ‪« ،)21‬استقال بودجه دولت از‬ ‫درامدهای حاصل از فروش منابع طبیعی»(تدبیر ‪،)24‬‬ ‫«توقف خام فروشی منابع طبیعی ظرف ‪ 15‬سال» (تدبیر‬ ‫‪« ،)25‬کاهش شدت مصرف انرژی» (تدبیر ‪«،)29‬تمرکز‬ ‫زدایی در ساختار اقتصادی و مالی»(تدبیر ‪« ،)31‬فعال‬ ‫کردن قابلیتهای سرزمینی» (تدبیر ‪« ،)33‬تامین امنیت‬ ‫و ایمنی غذا» (تدبیر ‪« ،)35‬بسترسازی برای استقرار‬ ‫متعادل جمعیت و تــوازن منطقهای» (تدبیر ‪ .)30‬در‬ ‫لسان تخصصی‪ ،‬عبارات فوق مصداق هدفگذاری‬ ‫است که خود محتاج تدبیر و سیاست است‪ ،‬یعنی‬ ‫پاسخی برای چگونگی و روش‪.‬‬ ‫‪ .2‬ندیدن تزاحم میان تدابیر‬ ‫هنر یک الگوی راهگشا برای پیشرفت‪ ،‬کمک به انتخاب‬ ‫در «تزاحم» سیاستهاست که به جهت چندهدفی بودن‬ ‫‪14‬‬ ‫ً‬ ‫و چندارزشی بودن نظامات اداره‪ ،‬قطعا رخ میدهد‪ .‬به‬ ‫بیان دیگر‪ ،‬اتخاذ سیاست برای هدف الف میتواند‬ ‫به دورشدن از هدف ب منجر شود‪ .‬به عنوان نمونه‪،‬‬ ‫افزایش نرخ مالیات گرچه موجب افزایش درامدهای‬ ‫پایدار دولت و کاهش وابستگی به درامد نفتی میشود‬ ‫اما فشار را بر بخشهای اقتصادی افزایش میدهد‪.‬‬ ‫همچنین فعاان اقتصادی برای افزایش رونق و تولید‪،‬‬ ‫مایل به حذف بیمه اجباری نیروی کار و حذف تعیین‬ ‫حداقل دستمزد هستند اما این سیاستها به وخامت‬ ‫اوضاع توزیع درامد برای طبقات کارگر و دستمزدبگیر‪،‬‬ ‫منجر میشود‪ .‬در چنین شرایطی بیان دو تدبیر مستقل‬ ‫در حوزه مالیات و در حوزه رونق کسب و کار‪ ،‬کمکی به‬ ‫سیاستگذار نمی کند زیرا درباره تزاحمها‪ ،‬تعیین تکلیف‬ ‫نکرده است‪ .‬مشابه انچه در فصل تعادل و تراجیح در‬ ‫اصول فقه وجود دارد‪ ،‬ازم است تزاحم تدابیر از سوی‬ ‫نگارندگان الگو لحاظ شود‪ .‬به بیان دیگر از سند انتظار‬ ‫میرود نه تنها اثر هر تدبیر بر کاهش یا افزایش متغیرهای‬ ‫اجتماعی و اقتصادی را لحاظ کند بلکه اثر پیادهسازی‬ ‫همزمان این سیستم معادات را در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫از برجستهترین مسائلی که باید الگوی پیشرفت در‬ ‫خصوص ان مجموعه تدابیر منسجمی اتخاذ نماید‪،‬‬ ‫معضل عــدم پایبندی نظام سیاستگذاری کشور‬ ‫به یک الگوی مشخص است‪ ،‬چه الگوی لیبرالیسم‬ ‫اقتصادی باشد و چه الگوی اسامی پیشرفت‪ .‬به بیان‬ ‫دیگر مختصات نظام حکمرانی کنونی ما موجب شده‬ ‫است به نحو سیستمی امکان پایبندی به الگو وجود‬ ‫نداشته باشد‪ .‬تا این معضل از سوی نویسندگان الگو‬ ‫به رسمیت شناخته نشود و بــرای ان تدابیر مناسب‬ ‫ً‬ ‫ارائــه نکند‪ ،‬تدقیق محتوای الگو احتماا اثربخشی‬ ‫نخواهد داشت‪.‬‬ ‫به نظر می رسد مهمترین مانع التزام به الگوی خاص‪،‬‬ ‫نوع مردمسااری غیرحزبی و غیرقابل پیشبینی است‬ ‫که موجب شده مجلس شورای اسامی در ایران هیچ‬ ‫انسجام یا اکثریت موثری نداشته باشد‪ ،‬در نتیجه هر‬ ‫گروهی از نمایندگان میتوانند بدون توجه به منویات‬ ‫راس نظام یا احزاب‪ ،‬پیشنهادهای ناسازگار با الگو را‬ ‫مطرح و بدان رای دهند‪ .‬دولتها نیز به جهت اینکه‬ ‫با اتکاء به شخص رئیس جمهور که او نیز غیرحزبی و‬ ‫برنامههایش غیرقابل پیشبینی است‪ ،‬با همین عدم‬ ‫اطمینان و عدم التزام احتمالی مواجه هستند‪.‬‬ ‫‪ .4‬غفلت از نقش بوروکراسی و انگیزش انها‬ ‫فرض مستتر در الگوی پایه‪ ،‬عدم نیاز به تدابیر خاص‬ ‫در خصوص نظام بوروکراسی و جهتدهی انگیزش‬ ‫بوروکراتها اســت حــال انکه پس از نظریه انتخاب‬ ‫عمومی‪ ،‬سیاستگذاران به نقش موثر و فعال بوروکراتها‬ ‫برای تحقق یا عدم تحقق سیاستها توجه کردند و‬ ‫در نظامهای حکمرانی یک ســوال مهم ان است که‬ ‫با چه سازوکارهای انگیزشی میتوان نظام بوروکراسی‬ ‫مهمترین مانع التزام به الگوی خاص‪ ،‬نوع مردمسااری‬ ‫غیرحزبی و غیرقابل پیشبینی است که باعث ان‬ ‫میشود که دولت و مجلس تصمیماتی ناسازگار با‬ ‫الگو را مطرح و به انها رای بدهند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪ .3‬عدم التزام نظام سیاستگذاری به هر الگو‬ ‫را به پیشبرد هدف الف ترغیب کرد‪ .‬ثمره بیتوجهی‬ ‫گذشته ما به انگیزه بوروکراتها این بود که بسیاری از‬ ‫قوانین و سیاستهای کلی کشور که سالها از اباغ‬ ‫ان میگذرد‪ ،‬با درجه عملکرد پایین باقی مانده است‪.‬‬ ‫بخش دیگری از مشکات کشور نیز ناشی از مقاومت‬ ‫بوروکراسی در برابر پیادهسازی قوانین است‪ .‬بر اساس‬ ‫این تجربه‪ ،‬توصیه میشود سند الگوی پایه توجه ویژه‬ ‫به نقش نظام بوروکراسی و انگیزهبخشی داشته باشد‪.‬‬ ‫‪ .5‬نهادها و وابستگی به مسیر‬ ‫یکی از دستاوردهای رویکرد نهادگرا‪ ،‬توجه به مساله‬ ‫وابستگی به مسیر یا چسبندگی نهادهاست‪ .‬در این‬ ‫رویکرد تصمیمات گذشته کشورها‪ ،‬بخش زیادی از‬ ‫درجه ازادی اینده انها را به گروگان میگیرد‪ .‬در پرتو این‬ ‫اموزه‪ ،‬حرکت به سمت اینده مطلوب باید به صورت‬ ‫ً‬ ‫کاما گام به گام و همراه با اصاح نهادها‪ ،‬قواعد بازی‬ ‫و نظام منافع بازیگران باشد‪ .‬التفات به این نکته مهم‬ ‫میتواند موضوع «دوره گذار» را بیش از پیش برجسته‬ ‫ً‬ ‫سازد و اساسا یک رکن «ایرانیت» الگو‪ ،‬ماحظه بستر‬ ‫اجرای تدابیر است‪ ،‬بستری که به یکباره قابلیت گسست‬ ‫و جهش ندارد‪ .‬مرور بخش تدابیر سند نشان میدهد‬ ‫نویسندگان ان التفات کافی به این واقعیت نداشتهاند‪.‬‬ ‫اگر در الگو بناست ظرف ‪ 15‬سال وابستگی بودجه به‬ ‫نفت قطع شود‪ ،‬باید پرسید این هدف که قریب ‪ 30‬سال‬ ‫است در اسناد رسمی کشور مطرح شده‪ ،‬در چه بستر‬ ‫نهادیای تا کنون قابلیت تحقق نداشته و موانع چه‬ ‫بودهاند؟ اگر ان موانع برقرار باشند‪ ،‬الگو نیز به سرنوشت‬ ‫سیاستهای کلی پیشین دچار خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ .6‬فقدان ایندهشناسی‬ ‫اخرین نکتهای که در خصوص هر سند بلندمدتی قابل‬ ‫طرح است‪ ،‬قوت مطالعات ایندهشناختی است‪ .‬سندی‬ ‫که بنا دارد مبنای تدابیر و سیاستگذاری حدود ‪ 5‬دهه‬ ‫اتی قرار گیرد‪ ،‬اجرم باید دو مسیر را طی کند‪ :‬نخست‬ ‫مسیر عمودی یعنی از اهداف ارزشی (تقدم رتبی) به‬ ‫‪15‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫سمت راهبردها و سیاستها‪ ،‬دوم مسیر افقی یعنی‬ ‫از روندهای اینده (تقدم زمانی) به سمت راهبردها و‬ ‫سیاستها‪ .‬سند الگوی پایه تاش کرده با لحاظ ارمانها‬ ‫و افق‪ ،‬مسیر عمودی را طی کند اما هیچ ردپایی از مسیر‬ ‫ً‬ ‫افقی نیست‪ .‬مطالعه متن تدابیر کاما موید این واقعیت‬ ‫است که سند‪ ،‬مختصات امروز را مبنای اصاحات‬ ‫اینده قرار داده و از اینده به امروز حرکت نکرده است‪.‬‬ ‫چه بسا تحول نظامهای سیاستگذاری و فناوریهای‬ ‫نوظهوری مانند با کچین[‪ ]1‬و غیره موجب شود‪ ،‬ما‬ ‫در چشمانداز ‪ 1444‬نیازمند جنس متفاوتی از تدابیر‬ ‫ً‬ ‫باشیم‪ .‬ایا اساسا وضع مصرف داخلی انرژی و همچنین‬ ‫انرژیهای جایگزین در دهههای اینده‪ ،‬اجازه میدهد‬ ‫که بودجه دولت وابسته به صادرات نفت باشد که ما‬ ‫در تدبیر ‪ 24‬و ‪ 25‬بر ان انگشت گذاشتهایم؟‬ ‫‪ .7‬لوازم پویایهای خود الگو‬ ‫اخرین محوری که جای ان در سند الگوی پایه خالی‬ ‫است‪ ،‬پویاییهای ارتقاء‪ ،‬اصاح‪ ،‬ترمیم و ضمانت‬ ‫اجــرای الگوست‪ ،‬ایــن محور بیان دیگری از چرخه‬ ‫بازخوردگیری در فرایندهای سیاستگذاری و مدیریت‬ ‫راهبردی است‪ .‬اگر بناست الگو‪ ،‬مسیر پیشرفت کشور‬ ‫را طی دههــای پیشرو ترسیم نماید‪ ،‬پویا و زنده بودن‬ ‫‪16‬‬ ‫خــود الگوست و بدین منظور ازم اســت یــک نهاد‬ ‫دارای اختیارات و پاسخگو‪ ،‬مسئولیت پایش مستمر‬ ‫الگو را برعهده گیرد و با توجه به بازخوردهای اجرای‬ ‫الگو‪ ،‬نقصها‪ ،‬شناسایی و تکمیل شوند و همچنین‬ ‫کندیها و انحرافهای دستگاههای اجرایی نسبت به‬ ‫الگو‪ ،‬توسط این نهاد اعام و اصاح شود‪ .‬روشن است‬ ‫بدون تعیین پویاییهای الگو‪ ،‬نمی توان به جدی گرفتن‬ ‫الگو و اصاحات ان مطابق اقتضائات زمان و مکان‪،‬‬ ‫امیدی داشت‪.‬‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫در این نوشتار‪ ،‬هفت نقد رویکردی نسبت به بخش‬ ‫تدابیر سند الگوی پایه ارائــه شد که امید مــیرود با‬ ‫توجه به تجارب توسعهای و پیچیدگی ارائه یک سند‬ ‫حکمرانی که راهگشای سیاستگذاران باشد‪ .‬همچنین‬ ‫به طور خاص درباره موضوع مدنظر اندیشکده عدالت‪،‬‬ ‫خاهای بخش تدابیر سند در حوزه عدالت اقتصادی‬ ‫مورد اشاره قرار گرفت‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Block Chain‬‬ ‫مهندسییا‬ ‫حݡمرانی ݫ ݕٮ ݫ ݔىشرفت؟‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر محمد نعمتی‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکدهمعارف اسامی و اقتصاد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ابتنای سند الگوی پایه بر ادراکی مهندسی از‬ ‫مفاهیم بنیادینی مانند نظریه‪ ،‬الگو‪ ،‬پیشرفت‬ ‫و دین موجب حرکت کشور بر مسیر پیشرفت‬ ‫و عدالت حقیقی نخواهد شد‬ ‫مقدمه‬ ‫انقاب اسامی با ادعای ارائه راهی نو در مسیر حیات‬ ‫اجتماعی ایرانیان پا به عرصه وجود گذاشت و با همه‬ ‫فراز و نشیبهای چهل ساله گذشته و با شعار نه شرقی‬ ‫و نه غربی ادامه حیات دادهاست‪ .‬در این مسیر علیرغم‬ ‫دشمنیهایهای وحشتناک و کینهتوزیهای بینظیر‬ ‫دشمنان به موفقیتهایی نسبی هم نائل امدهاست‪.‬‬ ‫امــا مسیر طــی شــده نسبت بــه انچــه مطلوب است‬ ‫در حدی بسیار کم ارزیابی میشود‪ .‬ادامه این مسیر‬ ‫مقدس و رسیدن به ارمان تحقق تمدن نوین اسامی‬ ‫بدون الگویی اسامی برای اداره و تمشیت امور کشور‬ ‫امکانپذیر نمیباشد و این میسر نخواهد شد مگر به‬ ‫جهاد‪ ،‬مقاومت و صبر اندیشمندان و صاحبان خرد‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر دولت اسامی بدون این الگو نمیتواند‬ ‫وجــود داشته باشتهباشد و با فقدان دولــت اسامی‪،‬‬ ‫تمدن نوین اسامی ارزویی دستنیافتنی خواهد بود‪.‬‬ ‫از اینرو‪ ،‬برنامهریزی برای تهیه چنین نقشهای امید به‬ ‫تداوم انقاب اسامی را زندهتر و دشمنان ان را مایوستر‬ ‫خواهد ساخت‪.‬‬ ‫با امید توفیق همراهی در این مسیر مقدس و با هدف‬ ‫تکمیل الگوی پایه ارائه شده‪ ،‬نقدهایی در دو بخش‬ ‫ارائه میشود‪ .‬هرچند که بنده به جد اعتقاد دارم مسیر‬ ‫طی شده توسط گروه راهبری الگو راه به جایی نخواهد‬ ‫برد و در صورت پافشاری به روش فعلی تدوین‪ ،‬هرچند‬ ‫ممکن است تغییراتی جزیی در ان پدید اید اما نتیجه‬ ‫ان‪ ،‬نمیتواند انتظارات انقاب اسامی را براورده سازد‪.‬‬ ‫در جایی دیگر به تفصیل به این موضوع خواهم پرداخت‪.‬‬ ‫با این حال در بخش اول با فرض اصرار بر روش و نگاه‬ ‫مبناگرایانه به علم(نگاه مختار گروه راهبر الگو) و با توجه‬ ‫به الزامات پایبندی به این روش سه نقد بیان میشود و‬ ‫در انتهای این بخش پیشنهادات اصاحی در چارچوب‬ ‫روش اعامی و اعمالی بیان میشود‪.‬‬ ‫‪17‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫در بخش دوم‪ ،‬چهار نقد بر چارچوب اعمالی متن الگوی‬ ‫پایه بیان میشود و بر اساس این چهار نقد‪ ،‬الگوی مختار‬ ‫مورد نظر خود را در بخش پایانی اعام خواهم کرد‪.‬‬ ‫‪ -1‬نقدهایی در چارچوب الگوی مطرح شده‬ ‫در تدوین الگوی پایه نگاه مبناگرایانه به علم مورد توجه‬ ‫است‪ .‬این نگاه خود را در بخشهای اصلی سند نشان‬ ‫داده است‪ :‬در ابتدا مبانی(خداشناسی‪ ،‬جهانشناختی‪،‬‬ ‫انسانشناختی‪ ،‬جامعهشناختی‪ ،‬ارزششناختی و‬ ‫دینشناختی) امده‪ ،‬بعد ارمانها و رسالت امده و بعد‬ ‫از بیان افق پیشرو‪ ،‬در بخش پایانی و اصلی سند ‪56‬‬ ‫تدبیر نوشته شده است‪.‬‬ ‫‪ -1-1‬رویکرد مبنا گرایانه در تدوین الگو‬ ‫الزام روشی تدوین سند اقتضاء میکند نویسنده محترم‬ ‫ارتباط بین مبانی و تدابیر را مشخص نماید‪ .‬برشمردن‬ ‫مجموعهای از تدابیر بدون درک چگونگی برامدن این‬ ‫تدابیر از دل مجموعه مبانی به معنای بیوجه بودن‬ ‫نوشتن مبانی است‪ .‬اگر قرار باشد تدابیر فارغ از درک و‬ ‫توجه به مبانی و یا بدون لحاظ انها نگاشته شود چه‬ ‫ضرورتی به نوشتن و اگر نویسنده معتقد است از دل این‬ ‫مبانی تدابیر استخراج شده باید نشان دهد چگونه به‬ ‫این توفیق نائل امده است؟ انچه در شکل فعلی سند‬ ‫امده و با توجه به اشنایی حقیر با مسیر طی شده تدوین‬ ‫سند‪ ،‬نشان از جدایی و بی ارتباطی این دو بخش سند‬ ‫با هم دارد و این‪ ،‬برخاف ادعای روشی مطرح و مورد‬ ‫قبول نویسنده محترم است‪.‬‬ ‫‪ -2-1‬نظام تدابیر یا مجموعهای از تدابیر؟‬ ‫الگویی که قرار است نقشه راه ‪ 50‬سال اینده کشور را‬ ‫ترسیم نماید باید جامعیت و مانعیتی داشته باشد‪ .‬در‬ ‫ّ‬ ‫جایی علت انتخاب مجموعه تدابیر خود از میان انبوه‬ ‫‪18‬‬ ‫تدابیر و حذف یا نادیده گرفتن برخی دیگر را بیان کند‬ ‫تا گمان جهل و غفلت از بین برود‪ .‬مقایسه این سند‬ ‫با سایر برنامه و سندهای مشابه قبل و بعد از انقاب‬ ‫بویژه سند «سیاستهای توسعه و تکامل جمهوری‬ ‫اسامی» (نقشه سیسال بعد از انقاب) مایه شرم و‬ ‫سرافکندگی برای نویسنده سند الگوی پایه محسوب‬ ‫میشود‪ .‬به سختی میتوان دستهبندی از موضوعات این‬ ‫تدابیر ارائه کرد‪ ،‬اما شناخت حقیر از فضای مرکز کمک‬ ‫مینماید تا ‪ 56‬تدبیر را ذیل موارد ذیل دستهبندی نمایم‪:‬‬ ‫فرهنگ‪ ،‬علم و فناوری‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬بهداشت و سامت‪،‬‬ ‫سیاست داخلی و بینالملل‪ .‬این شش سرفصل که از‬ ‫درجه اهمیتهای متفاوت برخوردار هستند در کنار‬ ‫نادیدهگرفتن مسائل مهم اداره کشور در هر الگویی‪،‬‬ ‫نشان از ضعفی عمده در تیم راهبری سند دارد که باید‬ ‫در ویرایشهای بعدی جبران گردد‪.‬‬ ‫‪ -3-1‬الگو جهتدهنده یا خنثی و بدون جهت؟‬ ‫در بسیاری از جلسات و کــاسهــا ایــن تمرین را با‬ ‫دانشجویانم داشتهایم‪ :‬فرض کنید رییس جمهور امریکا‬ ‫یا روسیه این سند را برای مخاطبین خود قرائت نماید‪.‬‬ ‫ایا برای مخاطبین تعجب برانگیز است؟ اول شدن‬ ‫یا به ناچار دوم و سوم شدن در همه چیز به طور کلی‬ ‫و تحقق بهشت موعود در جغرافیای کشور ارزوی هر‬ ‫سیاستمداری میتواند باشد‪ .‬مهم چگونگی تحقق‬ ‫و چیستی تدابیر است‪ .‬تدابیر شرقی و غربی‪ ،‬یا تدابیر‬ ‫بودایی و مسیحی یا ‪...‬؟ هویت جوامع و تمدنها به‬ ‫این چارچوبهای تعاملی و نهادها بستگی دارد‪ .‬ذکر‬ ‫عبارات و اصطاحات خنثی و بدون جهت در سند الگو‬ ‫الــزام روشی تدوین سند اقتضاء میکند نویسنده‬ ‫محترم ارتباط بین مبانی و تدابیر را مشخص نماید‪.‬‬ ‫برشمردن مجموعهای از تدابیر بدون درک چگونگی‬ ‫برامدن این تدابیر از دل مجموعه مبانی به معنای‬ ‫بیوجه بودن نوشتن مبانی است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫با ننوشتن الگو هیچ تفاوتی ندارد و به همین دلیل است‬ ‫که خبر ارائه این سند هیچ توجهی را به خود جلب نکرد‬ ‫و مورد توجه جامعه علمی و در سطحی عموم بازیگران‬ ‫عرصه اجتماعی کشور قرار نگرفت‪ .‬ریشه این بیتوجهی‬ ‫در بیمحتوا بودن ان است‪ .‬خط به خط این نوشته مملو‬ ‫از این عبارات خنثی و عقیم هست‪:‬‬ ‫ تبیین و ترویج اسام؛‬ ‫ تقویت فرهنگ توحیدی؛‬ ‫ ارتقای موقعیت شغلی؛‬ ‫ تحقیق و نظریهپردازی؛‬ ‫ گسترش تولید علمی؛‬ ‫ توسعه علوم بینرشتهای؛‬ ‫ حفظ حقوق مالکیت عمومی؛‬ ‫ اعتای منزلت زنان؛‬ ‫ تقویت فضای ازاد اندیشی؛‬ ‫ تا کید بر چند جانبهگرایی؛‬ ‫ ‪. ....‬‬ ‫سند الگوی پایه بر اساس چهار تلقی از چهار مفهوم‬ ‫بنیادین الگو‪ ،‬دین‪ ،‬توسعه و نظریه نگاشته شده است‪.‬‬ ‫ازم است هر کدام از این تلقیها مورد نقد قرار گیرند‪.‬‬ ‫‪ -4-1‬چند پیشنهاد در چارچوب‬ ‫‪ -1-2‬تلقی از الگو‬ ‫به نویسنده محترم پیشنهاد میشود اگر به راه خود ایمان‬ ‫دارد برای تکمیل و قابل قبول بودن این سند به چند‬ ‫مورد ذیل توجه نماید‪:‬‬ ‫ حذف مبانی (یا ذکر انها در پیوست یا بیان چگونگی‬ ‫ارتباط انها با تدابیر(که البته میدانم دادن چنین‬ ‫ربطی از توان نویسنده محترم خارج است))؛‬ ‫ ادغام ارمانها و افق؛‬ ‫در مطالعات علمشناسی نیم قرن اخیر پذیرفته شده که همه‬ ‫علوم مبادی متافیزیک دارند و به روش دکانسترکسیون[‪]1‬‬ ‫میتوان گفت هر نظریه میتواند به نوعی به انواع مبادی‬ ‫از نوع خداشناسی‪ ،‬انسانشناسی‪ ،‬معرفتشناسی‪،‬‬ ‫ارزششناختی‪ ،‬غایتشناسی و ‪ ...‬مرتبط باشد‪ .‬تلقی‬ ‫نویسنده‪ /‬نویسندگان سند الگو از این برداشتها این‬ ‫بوده است که رابطهای شفاف‪ ،‬مشخص و بدون ابهام‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫بــازنــو یـســی اف ــق و ارم ــانه ــا بــه ص ــورت بخشی یا‬ ‫قلمرویی(افق در بخش فرهنگ‪ ،‬افــق در بخش‬ ‫سامت‪ ،‬افق در بخش اقتصاد و ‪)...‬؛‬ ‫حذف رسالت؛‬ ‫بازنویسی الگو بر اساس حل مساله به صورت یک‬ ‫متن پیوسته‪ :‬چالشهای کشور و تبیین ان‪ ،‬وضعیت‬ ‫ارمــانــی و مطلوب متناسب بــا تبیین چالشها‪،‬‬ ‫چگونگی حل هر مساله(نظام تدابیر)؛‬ ‫حذف اصطاحات کلی و خنثی؛‬ ‫مطالعه سند سیاستهای کلی توسعه و تکامل‬ ‫جمهوری اسامی ایــران (دفتر طرحهای انقاب‬ ‫نخست وزیری‪ ،‬اردیبهشت ‪.)1359‬‬ ‫‪ -2‬نقدهایی بر چارچوب الگوی مطرح شده‬ ‫‪19‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫از ارتباط بین مبادی با نظام تدابیر در هر مکتب وجود‬ ‫دارد‪ .‬به نوعی این رابطه را به تعبیر استوارت میل مانند‬ ‫رابطه ِپی ساختمان با بنای ساختمان میبینند‪ .‬یعنی‬ ‫به راحتی میتواند از نوع پی به نوع سازه و نوع ساختمان‬ ‫پیبرد‪ .‬این نگاه سادهانگارانه به این امر منجر شده‬ ‫است که نویسنده تصور نماید اگر ِپی ساختمان (مبانی)‬ ‫را گروهی بسازند‪ ،‬گروه دیگر به راحتی سازه را بران بنا‬ ‫خواهند کرد‪ .‬این فکر که با دادن جزوه خاصه شدهای‬ ‫از خداشناسی به اندیشمندان مسلمان اقتصادخوانده‪،‬‬ ‫اقتصاد اسامی از وجود انها شروع به جوشش میکند‪،‬‬ ‫بسیار ساده اندیشانه است‪.‬‬ ‫رابطه مبادی و مبانی علوم با خود علوم نه از نوع رابطهای‬ ‫خطی و مکانیکی بلکه بسیار پیچیده و غامض است‪.‬‬ ‫اینکه وجود و ذهنهای ما در علوم اجتماعی تدابیر و‬ ‫نظریات متفاوت در یک موضوع اتخاذ میکنند به راحتی‬ ‫و با توسل به جزوه اصول عقاید تبیین نمیشود چراکه‬ ‫در همان دنیای مدرن الگوی مارکس با الگوی اسمیت‬ ‫متفاوت‪ ،‬متزاحم و حتی متعارض است‪ .‬الگوی کینز‬ ‫‪20‬‬ ‫با الگوی هایک به همین شکل است‪ .‬باید دقت کرد‪.‬‬ ‫قصد ما در اینجا انکار مبادی در شکلگیری نظریات‬ ‫نیست بلکه مورد سوال قرار دادن وضوح و رابطه خطی‬ ‫انها است‪ .‬نظریهپرداز اجتماعی‪ -‬اقتصادی را ندیدهام‬ ‫که قبل از ارائه نظریه و الگوی خود‪ ،‬جزوهای مانند سند‬ ‫الگوی ما نوشته باشد‪.‬‬ ‫‪ -2-2‬تلقی از دین‬ ‫نویسنده‪ /‬نویسندگان محترم سند به دوگان علم و دین‪،‬‬ ‫باوری وثیق دارد‪ .‬هر یک را مستقل از دیگری دانسته‬ ‫که عرصههای جدا از هم دارند و با هم شا کله الگو را‬ ‫تشکیل میدهند‪ .‬این همه تعارض در یک متن‪ ،‬خود‬ ‫جالب است‪ .‬مراد از علم هم جالب است؛ در اندیشه‬ ‫ایشان غیر از لیبرالیسم‪ ،‬علم نیست(دقت شود که در‬ ‫دانشگاههای ما در حوزه علوم اجتماعی فقط و فقط‬ ‫اموزههای لیبرال ترجمه و اموزش داده میشود)‪ .‬تدابیر‬ ‫را از همین اندیشه و به عنوان تجربه بشر میتوان و باید‬ ‫ذیل مبانی نوشت و این هنر مرکز الگو در چهل سالگی‬ ‫انقاب اسامی است؟! به تدبیر یازدهم سند توجه نمایید‪:‬‬ ‫مفاهیم عقل‪ ،‬علم و پیشرفت فقط یک مشترک لفظی‬ ‫هستند و در اندیشه مدرن داستان مفصلی دارند‪ .‬اجمال‬ ‫ان که‪ ،‬انسان قرن شانزدهم و هفدهم تصمیم گرفت از‬ ‫ّ‬ ‫دین‪ ،‬سنت‪ ،‬ملیت و هرچیز شبیه اینها خداحافظی‬ ‫کند‪ .‬علوم اجتماعی مدرن بویژه اقتصاد سیاسی[‪]2‬‬ ‫همان دین در دنیای مدرن است‪ .‬چگونه میتوان مبارزه‬ ‫با نظام سلطه و شیطان بزرگ که محصول همین علم و‬ ‫یا دین مدرن است را با تدبیر باا قابل جمع دانست؟‬ ‫سندنویس انقاب اسامی هنوز متوجه نشده است که‬ ‫چیزی به نام علم اجتماعی و اقتصاد جهانشمول نداریم‬ ‫بلکه انواع مکاتب و انواع ایسمها داریم که به جای لفظ‬ ‫دین‪ ،‬لفظ علم را بکار میبرند‪ .‬لیبرالیسم‪ ،‬سوسیالیسم‪،‬‬ ‫بوداییسم‪ ،‬مسیحیت‪ ،‬اسام و ‪ ...‬هریک الگویی برای‬ ‫حیات نوع انسان در این کره خا کی هستند‪ .‬بیوجه‬ ‫است که یکی را علم و دیگری را غیرعلم بنامیم‪ .‬هرچند‬ ‫که ایسمهای بشری‪ ،‬برای متفاوت جلوه دادن خود این‬ ‫اصطاح را برگزیدهاند و از ان به عنوان حربهای برای‬ ‫بدنام کردن رقبا استفاده کردهاند‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر مراد از‬ ‫علم‪ ،‬لیبرالیسم است و مراد از دین‪ ،‬اسام‪ ،‬این دو با‬ ‫هم تعارض بسیاری دارند‪ .‬یکی مولودش امریکا و تمدن‬ ‫شیطانی ان و دیگری مولودش مدینهالنبی است که از‬ ‫اهداف مهم ان بر اندازی جهالت مدرن است‪ .‬تفصیل‬ ‫مطلب را به مقالی دیگر موکول مینمایم‪.‬‬ ‫‪ -3-2‬تلقی از پیشرفت و توسعه‬ ‫حداقل میتوان به دو رویکرد در تعریف از توسعه یا‬ ‫پیشرفت اشاره کرد‪:‬‬ ‫ توسعه به مثابه رشد اقتصادی؛ و‬ ‫ توسعه به معنای اصاحات نهادی که رشد اقتصادی‬ ‫محصول ان است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫«‪ -11‬تحقیق و نظریهپردازی برای تبیین عدم تعارض‬ ‫دوگانههایی از قبیل عقل و نقل‪ ،‬علم و دین‪ ،‬پیشرفت و‬ ‫عدالت‪ ،‬ایرانی بودن و اسامیت و تولید ثروت و معنویت‬ ‫از سوی صاحبنظران و نهادهای علمی کشور»‬ ‫هــر دو رو یـکــرد مملو از ارزش و مبتنی بــر اخاقیات‬ ‫است‪ .‬رویکرد نخست ابتنای خود بر نظریه اخاقی‬ ‫را در زیر انبوهی از فرمهای ریاضی مخفی میکند و‬ ‫ادعــای خنثی بــودن و «علمی» بــودن را فریاد میزند‬ ‫اما در رویکرد دوم‪ ،‬خاف جریان نخست‪ ،‬پافشاری‬ ‫بر گزارههای معرفتشناختی وجود ندارد‪ .‬البته در هر‬ ‫دو رویکرد‪ ،‬کشورهایی که بر مبنای این الگوها روابط‬ ‫اجتماعی ‪ -‬اقتصادی خود را ساختهاند توسعهیافته و‬ ‫پیشرفته هستند و رسیدن ما به انها و مثل انها توسعه‬ ‫سند‬ ‫و پیشرفت محسوب میشود‪ .‬همچنان نویسنده ِ‬ ‫الگو به این نکته توجه ندارد که الگوی توسعه چیزی‬ ‫بیش از الگوی حل مسائل و رفع تزاحمهای اجتماعی در‬ ‫بهرهمندیها از همه امکانات جامعه نیست‪ .‬غربیها‬ ‫حدود دویست سال بر اساس مبناهایی مشغول این کار‬ ‫هستند بدون اینکه نام این مجموعه تاشها را الگوی‬ ‫توسعه بنامند‪ .‬زمانی که بدنبال ان هستیم که همانند‬ ‫انها شویم‪« ،‬توسعه» به معنای همان راهکارها‪ ،‬نسخهها‬ ‫ً‬ ‫و نظریات اقتصادی ‪ -‬اجتماعی است که قبا توسط‬ ‫غربیها طی شده است‪.‬‬ ‫به همین دلیل است‪ ،‬هنگامی که میخواهیم مثل انها‬ ‫شویم با شاخصهای برامده از نظامات حکمرانی انها‬ ‫میتوانیم فاصله خودمان با انها را اندازهگیری و مقایسه‬ ‫کنیم(کاری که در بخش افق سند انجام شده است)‪ ،‬اما‬ ‫اگر بخواهیم الگوی متفاوتی از نظام اجتماعی و اقتصادی‬ ‫و تربیت انسان را داشته باشیم‪ ،‬شاخصهای حیات‬ ‫طیبه مدینهالنبی با انچه شاخصهای حکمرانی نظام‬ ‫سلطه نشان میدهند متفاوت بوده و در نتیجه مقایسه‬ ‫دو الگو و دو نظام اجتماعی بیمعنا و منتفی خواهد بود‪.‬‬ ‫بطور مثال‪ ،‬نظام خانواده و کار زن در اســام و نظام‬ ‫سرمایهداری را در نظر بگیرید؛ در ادبیات متعارف‪،‬‬ ‫هرچه نرخ مشارکت زنان در اقتصاد بیشتر باشد‪ ،‬این‬ ‫امر به معنای تولید بیشتر کاا و خدمت و در نتیجه‬ ‫برخورداری از رفاه بیشتر و توسعهیافتگی بیشتر تلقی‬ ‫میشود‪ .‬مادر بودن و همه فعالیتهای غیر بازاری او‬ ‫‪21‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫در این دنیای کاایی شده نادیده گرفته میشوند‪ .‬تا اخر‬ ‫داستان را خودتان تصور کنید‪ .‬کار زن مسلمان با کار و‬ ‫خدمت زن تولیدکننده و اغلب هرزه غربی چگونه قابل‬ ‫ً‬ ‫مقایسه است؟ و اصا چه نیازی به مقایسه وجود دارد؟‬ ‫اجماا‪ ،‬توسعه یا پیشرفت برای یک بنگاه و کارخانه به‬ ‫دستیابی به سود است؛ اما برای یک جامعه‪ ،‬توسعه به‬ ‫معنای سامان دادن عادانه بهرهمندی از امکانات برای‬ ‫همه افراد است‪ .‬در ترسیم و تعریف چارچوب تعامات‬ ‫انسانها و ضمانت اجرایی انها‪ ،‬هر جامعهای بسته‬ ‫به مبانی و ارزشهــای خود‪ ،‬سبک زندگی متفاوتی را‬ ‫تعریف میکنند‪ .‬تنها کاری که نویسنده الگوی پایه‬ ‫قصد ندارد به ان بپردازد‪.‬‬ ‫‪ -4-2‬فقدان تلقی مشخص از نظریه دانش اجتماعی‬ ‫(دانش حکمرانی)‬ ‫فقدان تلقی از نظریه دانــش اجتماعی بویژه دانش‬ ‫اجتماعی اسامی و فقدان تلقی مشخص از حکمرانی‬ ‫اسامی در این سند بسیار گویا است‪ .‬نویسنده محترم‬ ‫سند نیازی به داشتن این تلقی نمیبیند چراکه از نگاه‬ ‫او‪ ،‬ابناء بشر مسیر پیشرفت را تجربه کرده و به زعم خود‬ ‫نیازی به اختراع چرخ وجود ندارد‪ .‬از این رو‪ ،‬به راحتی‬ ‫مــیتــوان با پرسش از افــراد مختلف (بــا رویکردهای‬ ‫مختلف) ‪ 56‬تدبیر برای هفتم شدن در دنیا انهم «به‬ ‫طور کلی» انتخاب کرد و چون این پرسشها از مسلمان‬ ‫اندیشمند انجام گرفته‪ ،‬پاسخهای انها را میتوان الگوی‬ ‫اسامی نامید‪ .‬شرح این نقیصه سند را به مجالی دیگر‬ ‫واگذار مینمایم‪.‬‬ ‫‪ -5-2‬پیشنهادی بر چارچوب‬ ‫الگوی پایه محصول چهار تلقی از مفاهیم الگو‪ ،‬دین‪،‬‬ ‫پیشرفت و نظریه اســت کــه نگاه غالب پزشکان و‬ ‫مهندسان حا کم بر ایــران (قبل و بعد از انــقــاب) را‬ ‫منعکس مینماید‪ .‬از همین رو‪ ،‬فرقی عمده بین اسناد‬ ‫نگاشته شده ایشان چه در دوره قبل و چه بعد از انقاب‬ ‫وجود ندارد‪ .‬در نگاه اکثر ایشان‪ ،‬علم (مرادشان از علم‬ ‫‪22‬‬ ‫اموزههای کاسیک لیبرال بویژه در عرصه اقتصادی‬ ‫است) امری جهانشمول‪ ،‬غیرقابل مناقشه‪ ،‬یگانه و‬ ‫محصول تجربه بشری است که معرفت به حقایق را‬ ‫مشخص کرده و دین در همان ساحت فردی‪ ،‬محدود‬ ‫است و برای اداره جامعه حرف و ادعایی ندارد‪ .‬این‬ ‫نگاه معوج و التقاطی موجب شده در بخش اول سند‪،‬‬ ‫برخی و بخشی از اصول عقاید گروهی از دینمداران در‬ ‫زندگی فردیشان نوشته شود و در ساحت اجتماعی و‬ ‫تدابیر‪ ،‬مجموعه ارزوهایی برای شبیه شدن یا سبقت‬ ‫گرفتن از کشورهای توسعهیافته بیان شود‪ .‬در نهایت‬ ‫کشور باید «در افق ‪ 1344‬از نظر سطح کلی پیشرفت و‬ ‫عدالت‪ ،‬در شمار چهار کشور برتر اسیا و هفت کشور برتر‬ ‫دنیا» باشد‪ .‬جالب است که در این مسابقه‪ ،‬مشخص‬ ‫نشده است که سه کشور برتر اسیایی و شش کشور برتر‬ ‫جهان کدام هستند؟ چرا ما نمی توانیم اول باشیم؟‬ ‫پیشنهاد مشخص حقیر برای دلسوزان انقاب این است‬ ‫که در صورت داشتن قدرت‪ ،‬عرصه حکمرانی و تدوین‬ ‫اسناد راهبردی انقاب اسامی را از نااهان(مهندسان‪،‬‬ ‫گیاهشناسان‪ ،‬دامپزشکان‪ ،‬پزشکان) تسویه و یا در‬ ‫صورت فقدان چنین قدرتی به تدوین الگویی ایجابی‬ ‫و منبعث از اموزههای اسامی برای حل مسائل جامعه‬ ‫اسامی همت گمارند تا امکان ارائه نسخه بدیل در زمان‬ ‫مقتضی را داشته باشند‪ .‬البته‪ ،‬راه دوم پیش روی ماست‬ ‫و سختیهای ان نیز بر ما پوشیده نیست‪ .‬تا حکومت‬ ‫پزشکان و مهندسان بر عرصه علوم اجتماعی برقرار‬ ‫است‪ ،‬انتظار خروجی متفاوت از پنجاه سال گذشته‬ ‫را نباید داشت‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Deconstruction‬‬ ‫‪]2[. Political Economy‬‬ ‫تا حکومت پزشکان و مهندسان بر عرصه علوم‬ ‫اجتماعی برقرار است‪ ،‬انتظار خروجی متفاوت از‬ ‫پنجاه سال گذشته را نباید داشت‪.‬‬ ‫مصاحبهکننده‪ :‬محمدرضا جمشیدی‬ ‫تدوین و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه‬ ‫تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مصاحبه با‪ :‬دکتر عادل پیغامی‬ ‫ُس َننسندنویسی‬ ‫تاملی درحلقههای مفقود و بایستههای سند‬ ‫الگوی پایه اسامی ایرانی پیشرفت‬ ‫جایگاه طراحی شده از طرف مسئولین نظام برای سند‬ ‫الگوی اسامی ایرانی پیشرفت متفاوت از دیگر اسناد‬ ‫توسعهای و حکمرانانه کشور بــوده اســت‪ .‬ایــن جایگاه‬ ‫متفاوت‪ ،‬بالتبع نیازمند ساختار و چارچوب متفاوتی‬ ‫نیز هست که متناسب با اقتضائات و ماموریت جدید‬ ‫باشد‪ .‬به نوعی انتظار از سند الگو ان بوده که بتواند با‬ ‫نگاهی به تجربه ‪ 70‬سال برنامهریزی توسعه در کشور و با‬ ‫تجمیع تجربه ‪ 40‬ساله در زمینه الگویهای توسعه بومی‬ ‫و متناسب با اقتضائات اسامی و ایرانی‪ ،‬طرحی نو برای‬ ‫برونرفت از مشکات کنونی و جلوگیری از تکرار اشتباهات‬ ‫گذشته در برنامهریزی پیشرفت بیابد تا حرکت کشور به‬ ‫سمت چشماندازمطلوب تسهیل گردد‪ .‬این ماموریت بزرگ‬ ‫میبایست در سند الگوی پیشرفت خود را نمایان میکرد‪.‬‬ ‫انتشار سند الگوی پایه سواات و ابهامات فراوانی‪ ،‬در مورد‬ ‫نسبت این سند و ماموریت محوله به ان ایجاد نمود‪ ،‬به‬ ‫نحوی که ایا سند الگوی پایه توانسته است به مختصات‬ ‫ً‬ ‫الگوی پیشرفت مطلوب نزدیک شود؟ اساسا مختصات‬ ‫سند الگوی مطلوب برای تحقق اهداف در نظر گرفته شده‬ ‫برای ان چیست؟ اقتضائات اسامی‪ -‬ایرانی پیشرفت از‬ ‫جمله مسئله عدالت‪ ،‬باید به چه شکلی خود را در ابای‬ ‫ساختار سند نشان دهد؟ و در موقعیتی کانتر‪ ،‬نحوه‬ ‫مواجهه یک برنامه یا سند پیشرفت با اقتضائات بومی و‬ ‫اهداف طراحی شده برای ان چیست؟‬ ‫اقای دکتر پیغامی‪ ،‬عضو هیئتعلمی دانشکده معارف‬ ‫اسامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق؟ و همچنین مولف‬ ‫کتابهایی چون «الگوی اسامی مصرف»‪« ،‬مقدمهای بر‬ ‫روششناسی الگوی اسامی‪-‬ایرانی پیشرفت»‪« ،‬گفتارهایی‬ ‫در عدالت اجتماعی»‪« ،‬جستارهایی در اقتصاد مقاومتی»‪،‬‬ ‫مسیر دستیابی به الگوی پیشرفت را متمایز از مسیر طی‬ ‫شده در طراحی و نگارش الگوی پایه پیشرفت میدانند‪.‬‬ ‫تفصیل این نگاه را میتوانید در مصاحبه تحریریه نشریه‬ ‫عدالت اجتماعی با ایشان دنبال کنید‪.‬‬ ‫‪23‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫مختصات و چارچوب مطلوب یک سند‬ ‫جامع برای الگوی اسامی ایرانی پیشرفت چیست؟‬ ‫ما هم در مورد سند الگو و همه اسناد دیگر‪ ،‬بیشتر به‬ ‫ان مکتوب و مسطور سند یعنی سطرهایی که نوشته‬ ‫میشود دل بستهایم وعاقه ما این است که ان مکتوب‬ ‫استخراج شده‪ ،‬بعد از ان رونمایی و بایگانی شود‪ .‬بیشتر‬ ‫سندها از ان منظر که در ز بــان مــردم و در مفاهمهی‬ ‫مشترک مردم شکل میگیرد‪ ،‬سند است‪ .‬تا زمانی که‬ ‫مفاهمه و زبان مشترک مردم شکل نگیرد‪ ،‬سند تحقق‬ ‫یافتهای را نمیشناسیم‪ .‬اگر هم گاهی وقتها مکتوب‬ ‫و مسطور میشود‪ ،‬تبدیل به یک فایل[‪ ]1‬میشود‪ ،‬و‬ ‫بیشتر برای کارکرد مدونسازی است‪ .‬الگوی اسامی‬ ‫ایرانی پیشرفت بیشتر از جنس مهندسی و برنامه نویسی‬ ‫زبان[‪ ]2‬است‪ .‬وقتی که توانستیم زبان خودمان را در‬ ‫این عرصه جا بیندازیم بقیهی چیزها هم حل میشود‪.‬‬ ‫حواشیهای پیشینی و پسینی این الگو و گفتمان نگارش‬ ‫ً‬ ‫الگو‪ ،‬مهمتر از اصل ان است‪ .‬در اینجا اتفاقا حاشیه برتر‬ ‫از اصل است‪ .‬به نظر من این کنگرهها یا نشستهایی‬ ‫که بین نخبگان شکل میگیرد‪ -‬نشستهای پیشگامان‬ ‫پیشرفت‪ -‬به شرطی که به طرز موثری برگزار شود مهمتر‬ ‫است‪ .‬اگر هم ضعفی بر ان حاکم است باید بررسی شود‬ ‫که چند درصد از نخبگان علوم انسانی دانشگاهی یا‬ ‫‪24‬‬ ‫حــوزوی ما در این جریان مشارکت مستقیم کردند و‬ ‫ّ‬ ‫چقدر توانستیم روی موضوعات‪ ،‬گفتو گوهای ملی‬ ‫راه بیندازیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اگر صرفا ‪ 10‬درصد این نخبگان دانشگاهی و حوزوی را‬ ‫دور هم جمع کردیم و متنی را به انها دادیم و چیزهایی‬ ‫گفتند‪ ،‬شنیدند و نقد کردند و در نهایت‪ ،‬درحالی که‬ ‫بخشی از نقدها شنیده شد و بخشی هم شنیده نشد‪،‬‬ ‫چند نفر را مسئول تدوین متن کردیم‪ ،‬باید بدانیم این‬ ‫تکنولوژی نگارش سند نیست‪.‬‬ ‫بعد از نوشته شدن سند‪ ،‬برای اجرایی شدن ان‪ ،‬به اسناد‬ ‫پشتیبان و اسناد پیوست نیاز داریم‪ .‬ما تکنولوژی اجرایی‬ ‫کردن[‪ ]3‬یا اقامه سند را فراموش کردیم‪ .‬سند‪ ،‬نیازمند‬ ‫پیوست رسانهای و پیوست نخبگانی است‪ .‬باید سند‬ ‫به زبانهای مختلف‪ ،‬برای هنرمند‪ ،‬برای زن خانهدار و‬ ‫ً‬ ‫برای اصناف مختلف‪ ،‬بازتولید شود‪ .‬ما معموا سند‬ ‫مینویسیم و فکر میکنیم که انرا فقط برای نخبگان‪،‬‬ ‫حوزویان یا دانشگاهیان نوشتهایم‪ .‬در حالی که انها‬ ‫هم اغلب سند را نمیخوانند‪ .‬عدم مخاطبشناسی‬ ‫هم مشکلی جدی است‪.‬‬ ‫سند مطلوب باید ویژگیهایی داشته باشد؛ باید بتواند‬ ‫بازیگران را احصاء کند و تصوری از انها داشته باشد‪،‬‬ ‫باید نقاط اهرمی را خوب شناسایی کرده باشد‪ ،‬باید‬ ‫موضوع فضای مجازی به سخیفترین و حداقلترین‬ ‫شکل ممکن دیده و به ان پرداخته شده است‪ ،‬در‬ ‫حالی که فضای مجازی حداقل نیمی از همهی‬ ‫زندگی ما را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫حاوی برایند خوبی از مسئلهها و اسیبهای کشور باشد‪.‬‬ ‫ما اغلب این موارد را در الگوی پایه مشاهده نمیکنیم‪.‬‬ ‫در این الگو‪ ،‬نظام جامعی از مسائل کشور وجود ندارد‬ ‫و به اسانی میتوان از مسئلههای اصلی کشور نام برد‬ ‫که در این الگوی پایه وجود ندارند‪ .‬یک مثال‪ ،‬مسئله‬ ‫مشکات غیر از رانت را‬ ‫رانت است‪ .‬میتوانیم همه‬ ‫ِ‬ ‫‪ 50‬درصد مشکات کشور و رانت را ‪ 50‬درصد دیگر ان‬ ‫بدانیم‪ .‬همینطور در مورد پیشرانها‪ ،‬در مورد روندهای‬ ‫ً‬ ‫مثبت و منفی مخصوصا بازیگران منفی چیزی در سند‬ ‫ً‬ ‫وجود ندارد‪ .‬اساسا هیچ بندی که کار ان پیشگیری یا‬ ‫پسگیری روندهای منفی بازیگران منفی باشد‪ ،‬یعنی‬ ‫پدافندی فکر کند‪ ،‬در سند نیست‪.‬‬ ‫دایرهی واژگانی که در سند بکار رفتهاند‪ ،‬بسیار فقیر‬ ‫اســت‪ .‬بــرای مثال‪ ،‬اگــر ‪ 500‬کلید واژهی مهم داشته‬ ‫باشیم‪ ،‬شاید نیمی از انها در این سند بکار نرفته است‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬عقانیت چند بار در سند تکرار شده اما‬ ‫اخاق تکرار نشده است‪ .‬از این گونه موارد زیاد است‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬مفاهیمی مثل شکر‪ ،‬احکام و فقه‪ ،‬در‬ ‫ان نیامده است‪.‬‬ ‫مقام معظم رهبری میفرمایند‪« :‬دوگان ما‪ ،‬دوگان اسام‬ ‫و استکبار است»‪ .‬این در حالی است که در این سند نه‬ ‫تنها کلمهی استکبار و استکبار ستیزی‪ ،‬بلکه مفاهیم‬ ‫نزدیک به ان نیز وجود ندارد‪ .‬در این پیشنویس‪ ،‬مفهوم‬ ‫مستضعف را نمییابیم‪ .‬با وجود نقشی که روحانیت و‬ ‫حوزه علمیه در کشور ما دارد‪ ،‬کلمه حوزه در سند پایه‬ ‫نیست‪ .‬مفاهیمی از جمله حکمت‪ ،‬وایت به عنوان‬ ‫یک نهاد‪ ،‬جوانان‪ ،‬مصلحت و‪ ...‬در سند نیامده است‪.‬‬ ‫به حوزههای نرم به شکلی حداقلی توجه شده است؛‬ ‫به عنوان نمونه‪ ،‬موضوع فضای مجازی به سخیفترین‬ ‫و حداقلترین شکل ممکن دیده و به ان پرداخته شده‬ ‫اســت‪ ،‬در حالی که فضای مجازی حداقل نیمی از‬ ‫همهی زندگی ما را تشکیل میدهد و روز به روز هم‬ ‫تداخل فضای نرمافزاری و فضای مجازی در زندگی‬ ‫واقعی ما بیشتر میشود‪.‬‬ ‫فهرست بلندباایی از برشها نیاز اســت تا به الگو‬ ‫اضافه شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬برش به مسئله زن ایرانی از‬ ‫منظر مطالعات جنسیت[‪ ،]4‬از منظر حوزهی اقوام و‬ ‫قومیتها‪ ،‬از منظر زبانها و ‪ . ...‬مسئله رسانه؛ در این‬ ‫سند تنها یک مورد از رسانه نام برده شده است و در‬ ‫ً‬ ‫انجا هم از رسانه فهم نظارتی وجود دارد‪ .‬اصا رسانه‬ ‫به درستی فهم نشده است‪ .‬ارتباطات[‪ ]5‬به مفهوم عام‬ ‫ان‪ ،‬در سند وجود نــدارد‪ .‬حــوزهی بین الملل سند به‬ ‫بحثهایی مثل بحث نخبگان‪ ،‬بحث صلح‪ ،‬بحث‬ ‫پزشکی‪ ،‬بحث سرمایهگذاری خارجی محدود شده‬ ‫است‪ .‬در مورد صدور انقاب بحثی بیان نشده است‪.‬‬ ‫جهان ما در حال گذار از گفتمان بین الملل(‪)International‬‬ ‫ً‬ ‫به گفتمان جهانی(‪ )Global‬است‪ .‬سند اصا جهانی‬ ‫نیست؛ به همین دلیل‪ ،‬بازیگران جهانی مثل بازیگران‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫نــهــادهــا‪ ،‬قــواعــد جهانی‪ ،‬شــرکــتهــای چند ملیتی‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫شرکتهای فراملیتی‪ ،‬حکمرانی فراملیتی و چند‬ ‫ّ‬ ‫ملیتی‪ ،‬حکمرانیهای نرم جهانی مثل ‪ FATF‬یا ‪2030‬‬ ‫در ان وجود ندارند‪.‬‬ ‫حوزهی قضایی در این نوشته مغفول است‪ .‬در خصوص‬ ‫اموزش و پرورش و تعلیم و تربیت‪ ،‬به حداقل بسنده شده‬ ‫است‪ .‬نگاههای منطقهای بسیار اندک است و در حد‬ ‫ثبات منطقه و تقاضای منطقه به ان توجه شده است‪.‬‬ ‫این موارد مهم ترین نکته ها است‪ .‬مگر میشود اینها‬ ‫نباشند و ما مدعی صحبت از الگوی پایهی پیشرفت‬ ‫باشیم‪.‬‬ ‫در سند اینگونه ذکر شده که ما میخواهیم جزو ‪ 5‬کشور‬ ‫پیشرفتهی علم و فناوری جهان بشویم‪ ،‬جزو ‪ 10‬کشور‬ ‫دارای اقتصاد بزرگ دنیا بشویم‪ ،‬در عدالت و پیشرفت‬ ‫ِ‬ ‫جزو ‪ 4‬کشور اسیا و جزو ‪ 7‬کشور دنیا بشویم‪ .‬یعنی برای‬ ‫اسیا ‪ 4‬سهمیه از ‪ 7‬سهمیه جهانی در نظر گرفتهاند و برای‬ ‫‪25‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫کل غیراسیا ‪ 3‬سهمیه‪ .‬این مبتنی بر چه ایندهپژوهی‬ ‫است؟ مطالعات ایندهپژوهانه در این سند مفقود است‬ ‫و تصوراتی سخیف از اینده پژوهی دارد‪.‬‬ ‫بخشهای غیررسمی و بخشهای سوم و خیریه در‬ ‫سند حضور ندارند‪ .‬نسبت به حوزهی پدافند غیرعامل‬ ‫هیچ حرفی زده نشده است‪ .‬داراییهای نامشهود و‬ ‫اقتصادهای دانش بنیاد‪ ،‬اقتصاد درونزا و کلیدواژههایی‬ ‫که حتی اان به عنوان کلیدواژههای داغ ما محسوب‬ ‫ً‬ ‫میشوند اساسا در سند حضور ندارند‪ .‬یا بطور مثال‪ ،‬به‬ ‫خلق مزیتها توجهی نشده است‪ .‬بااخره یا این سند‬ ‫میخواهد با همین قاعدههایی که نوشته شده پیش‬ ‫برود که باید همهی این افعال را بگوید‪ .‬وقتی میگویید‬ ‫افق‪ ،‬باید افق خودتان را جامع و مانع بنویسید یا اینکه‬ ‫از اول مشخص شود که شکل دیگری از سندنویسی‬ ‫مدنظر است و در این صورت در افق به چیز دیگری‬ ‫ارجاع بدهید‪.‬‬ ‫اگر تعریفی از سند مطلوب وجود داشت و گفته میشد‬ ‫به دنبال چنین سندی هستیم‪ ،‬بطور مثال سندی که‬ ‫سه مولفه و هدف را محقق کند‪ ،‬بخش زیادی از نقدها‬ ‫مرتفع میشد‪ .‬اما وقتی سند مبتنی بر جهانبینیها‬ ‫است و مجموعهای از مبانی جهان بینی‪ ،‬افق‪ ،‬ارمان‬ ‫و رسالت و تدابیر را بیان می کند‪ .‬این تعریف یعنی به‬ ‫دنبال یک سند جامع است و چنین سندی باید همه‬ ‫چیز را ذکر کند‪ .‬وقتی با چنین ادعایی در این سطح‬ ‫مواجه میشویم‪ ،‬در ان صورت اگر به ‪ 56‬تدبیر یا اهم‬ ‫ارزشها اشاره میکند‪ ،‬من به خودم اجازه میدهم که‬ ‫بگویم چرا ارزشهــا و موضوعات مهم دیگری مانند‬ ‫عقانیت‪ ،‬قانون مــداری و ‪ ...‬را بیان نکرده است؟‬ ‫چرا اخاق و حکمت را بیان نکرده است؟ وقتی سند‬ ‫بخشهایی را نام میبرد‪ ،‬اجازه داریم سوال کنیم چرا‬ ‫از فان بخش نامی برده نشده است‪.‬‬ ‫علی رغم عدم ذکر برخی از شبکه مفاهیم‬ ‫ازم در فرایند پیشرفت و حلقه مفقود بسیار در‬ ‫‪26‬‬ ‫این مسیر‪ ،‬با توجه به سیر منطقی این سند به نظر‬ ‫میرسد به نگارش و تدقیق مبانی الگو‪ ،‬اهتمام‬ ‫جدی وجود داشته است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اول ناظر به مبانی این است که اساسا مبانی نباید‬ ‫نکته ِ‬ ‫در این سند میامد‪ .‬مبانی میتواند به عنوان یک پیوست‬ ‫و یک سند پشتیبان بیاید‪ .‬ماحظه میشود که مبانی‬ ‫بیان شده اشتباهات زیادی هم دارد‪ .‬باید روشن شود‬ ‫که چه کسانی مبانی را نوشتهاند؟ ایا ‪ 2‬نفر از مراجع قم‬ ‫حاضر هستند زیر این سند را امضا کنند؟!‬ ‫این سند‪ ،‬اشکاات اندیشهای فراوانی دارد و نمیتوان ان‬ ‫را نماینده واقعی اسام شناسی معاصر انقاب اسامی‪،‬‬ ‫اثار شهید صدر‪ ،‬اثار شهید مطهری‪ ،‬عامه طباطبایی‬ ‫و امام خمینی‪ ،‬دانست‪ .‬اگر بدنبال ذکر مبانی هستیم‬ ‫باید انرا به شکل جامعی انجام بدهیم‪.‬‬ ‫اما نکته دوم ان است که عدم اشاره به برخی مباحث‬ ‫مــوجــب تعجب بسیار اس ــت‪ .‬چـطــور ممکن است‬ ‫مقولهی توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی در مبانی‬ ‫نیامده بــاشــد‪ ،‬دوگــانهــای هستی شناختی ازم به‬ ‫شکل ناقصی امده باشد؟! به انــواع مبانی اندیشهی‬ ‫اسامی‪ ،‬مثل نظریهی استخاف‪ ،‬نظریهی استخدام‪،‬‬ ‫نظریهی همگن نبودن انسان و بحث وایــت‪ ،‬بحث‬ ‫انسان کامل و‪ ....‬توجه کافی نشده باشد؟! در سند به‬ ‫مبانی جهانشناختی اشاره شده است‪ ،‬در حالی که‬ ‫ً‬ ‫ما اصا مبانی جهانشناسی را قبول نداریم و معتقد به‬ ‫هستیشناسی هستیم‪ .‬هستی غیر از جهان است‪ .‬در‬ ‫قسمت مربوط به ارمانها کلمهی طبیعت به کار رفته‬ ‫و «بهرهبرداری کارامد و عادانه از طبیعت» به کار رفته‬ ‫است‪ .‬ما طبیعت را قبول نداریم و کلمه طبیعت باید‬ ‫به «خلقت» تغییر پیدا کند‪.‬‬ ‫این سند‪ ،‬اشکاات اندیشهای فراوانی دارد و نمیتوان‬ ‫ان را نماینده واقعی اسام شناسی معاصر انقاب‬ ‫اسامی‪ ،‬اثار شهید صدر‪ ،‬اثار شهید مطهری‪ ،‬عامه‬ ‫طباطبایی و امام خمینی‪ ،‬دانست‪ .‬اگر بدنبال ذکر‬ ‫مبانی هستیم باید انرا به شکل جامعی انجام بدهیم‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫موضوع مهم دیگر ان است که این سند توان حل مسئله‬ ‫ندارد‪ ،‬چرا که نقطههای تزاحم را احصاء نمیکند‪ .‬الگوی‬ ‫حل تزاحمها مثل تزاحم امنیت با عدالت یا پیشرفت‬ ‫در سند مشخص نیست‪ .‬سندی که تولید میشود باید‬ ‫بتواند هرجا به دو راهی رسیدیم مسیر را مشخص کند‬ ‫ً‬ ‫و بر سر دوراهیها‪ ،‬مجری را کاما هدایت کند؛ این در‬ ‫حالی است که سند تصوری از دوراهیهایی که در اجرا‬ ‫پیدا میشود‪ ،‬ندارد‪.‬‬ ‫ورای نقصهای متفاوت این سند‪ ،‬چه در‬ ‫مبانی و چه در شبکه مفاهیم‪ ،‬نوع ورود این سند به‬ ‫مسئله عدالت به چه نحوی است؟‬ ‫موضوع عدالت به گونهای نیست که بتوان گفت بخشی‬ ‫از تدابیر به ان اختصاص پیدا کند‪ .‬در موضوعات دیگر‬ ‫شاید بتوان چنین تقسیمی انجام داد‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر‬ ‫میخواهیم ‪ 50‬تدبیر تولید شود‪ ،‬یک نفر به عنوان نگارنده‬ ‫بخشی از سند امایش میتواند بگوید که باید ‪ 6‬مورد به‬ ‫ما تعلق پیدا بکند‪ .‬اما وقتی به مفهوم عدالت میرسیم‬ ‫بطور کلی نمیتوانیم بخشبندی کنیم‪.‬‬ ‫اگر بخواهم سند را از ُبعد عدالت نقد کنم از همان‬ ‫مقدمهی اولیه شروع میکنم و مبانی خداشناسی را رد‬ ‫میکنم‪ .‬اگر معتقد هستیم که ازم است مبانی خداشناسی‬ ‫ذکر شود باید بیان و روایتی از مقوله خدامحوری طرح‬ ‫گردد که به عدالت نزدیک باشد و این اتفاقی است که‬ ‫در سند نیفتاده است‪.‬‬ ‫روایت سند الگو از خداشناسی و نسبت ان با عدالت‬ ‫بدین شکل بیان شده است‪ :‬خداوند عادل در تکوین‬ ‫و تشکیل و سزادهی است‪ .‬اینکه خداوند عادل در‬ ‫تکوین و تشریع است چه بحثی از مقولهی عدالت را حل‬ ‫میکند؟ به نظر من باید از گزارههای بعیده به گزارههای‬ ‫قریبه در خداشناسی منتقل شویم‪ .‬در اثار امام موسی‬ ‫صدر اینگونه است‪ .‬نوع نگاهی که سند در مبانی به‬ ‫جهانشناسی‪ ،‬انسانشناسی یا جامعهشناسی دارد‬ ‫به مقولهی عدالت کمکی نمیکند‪ .‬یعنی در پشت‬ ‫صحنهی این مبانی چیزی وجود ندارد که اگر کنار هم‬ ‫قرار بگیرند و مورد توجه واقع شوند بتوانند مسئلههای‬ ‫عدالت را پشتیبانی کنند و پشتوانهای برای حوزهی‬ ‫عدالت شوند‪.‬‬ ‫بخشی از بیعدالتیها یا غفلتهایی که در عرصهی‬ ‫عدالت داشتهایم ناشی از غفلتهایی است که در‬ ‫عرصهی خداشناسی و انسانشناسی دار یــم و این‬ ‫سند‪ ،‬ان اشکاات را حل نمیکند‪ .‬بــرای مثال‪ ،‬در‬ ‫ً‬ ‫مبانی جامعهشناختی‪ ،‬اوا همهجا از کلمهی «جامعه»‬ ‫استفاده شده است در حالی که کلمهی جامعه کلمهای‬ ‫خاص است‪ .‬ما در اندیشه اسامی در مقابل ان کلمه‬ ‫‪27‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪28‬‬ ‫«اجتماع» را داریم‪ .‬در اجتماع به خیلی از هویتهای‬ ‫ً‬ ‫جمعی اشــاره میکنید امــا جامعه صرفا یک هویت‬ ‫ّ‬ ‫ملی جمعی است‪ .‬حتی هویتهای بینمنطقهای و‬ ‫بیننژادی جهانی را که ما برقرار میکنیم‪ ،‬در بر نمیگیرد‪.‬‬ ‫وقتی وارد جزئیات میشویم‪ ،‬مشاهده میکنیم که به‬ ‫خیلی از ساختارها‪ ،‬قواعد و نهادهای حوزهی اجتماعی‬ ‫توجهی نشده است‪ .‬برای مثال‪« ،‬ید اه مع الجماعه»‬ ‫اینجا حضور نــدارد و تمام حرکتهایی که از ُبعد‬ ‫حرکتهای جمعی‪ ،‬از ُبعد عقانیتهای جمعی و از‬ ‫ُبعد قواعد جمعی حتی حرکتهای گلهای و تودهای‬ ‫که ممکن است در عرصهی عدالت سرریز پیدا کنند‬ ‫جایی در مبانی جامعهشناختی برایش پیدا نمیشود‪.‬‬ ‫در سند‪ ،‬شماری از سنتهای الهی حاکم بر جوامع و‬ ‫تاریخ را داریم که عبارتند از‪ :‬پیوند تحوات اجتماعی‬ ‫با نفس و ارادهی انسان‪ ،‬وفور نعمت در اثر تقوا‪ ،‬عدالت‬ ‫و استقامت‪ ،‬عذاب و کیفر جامعه در صورت گسترش‬ ‫ظلم‪ ،‬فساد و گناه در اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر‪،‬‬ ‫امهال و استدراج و سلطهی مومنان بر اهل باطل‪ .‬این‬ ‫سننی که از انها نام برده شد چه کمکی به مقولهی‬ ‫عدالت خواهند کرد؟ باید مشخص گردد که نظریهی‬ ‫پشت صحنهی انتخاب این بیان و این روایت از سنن‬ ‫چه بوده است؟ در اثار شهید مطهری و امام موسی صدر‬ ‫در مورد پیوندهای مومنانه فراوان بحث شده است اما‬ ‫در سند‪ ،‬در مورد پیوندهای مومنانه‪ ،‬اساس جامعهی‬ ‫اسامی پیوند مومنانه است‪ ،‬چیزی نداریم‪.‬‬ ‫در طرح کلی اندیشهی اسامی[‪ ]6‬بیان شده که خود‬ ‫جامعه به مثابهی کل‪ ،‬دین دارد(شهید صدر هم این‬ ‫را میگویند) و میتوان گفت جامعه‪ ،‬مسلمان است‪.‬‬ ‫ممکن است تکتک احــاد جامعه‪ ،‬مسلمان باشند‬ ‫ولی جامعه‪ ،‬مسلمان نباشد‪ .‬در سند در مــورد دین‬ ‫اجتماعی و هویت جمعی چیزی بیان نشده است‪.‬‬ ‫در مــورد عواطف جمعی‪ ،‬بخش عــمــدهای از اسام‬ ‫با عواطف جمعی ما شکل میگیرد‪ ،‬هیچ بحثی در‬ ‫سند پیدا نمیکنیم‪ .‬وقتی ایــن م ــوارد کــه اســاســی و‬ ‫ً‬ ‫پایهای هستند وجود نداشته باشند طبیعتا عدالت‬ ‫حدیث َ(ما َام َن بِی َم ْن‬ ‫هم نخواهد بود‪ .‬به عنوان مثال‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ‬ ‫َب َ‬ ‫ات َش ْب َع َ‬ ‫ان َو َج ُار ُه َج ِائ ٌع قال َو َما ِم ْن ا ْه ِل ق ْر َیهٍ َی ِبیت َو‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ِف ِیه ْم َج ِائ ٌع َی ْنظ ُر ا ّلل ُه ِال ْی ِه ْم َی ْو َم ال ِق َی َامهِ) اگر فردی شب‬ ‫بخوابد و صبح بلند شود و همسایهی او گرسنه باشد‪،‬‬ ‫دین ندارد‪ .‬او کدام دین را ندارد؟ دین مسلمانی را که‬ ‫دارد‪ .‬وقتی میگوید «ما امن بی»‪ ،‬به شکلی نیست که‬ ‫فرد را از قبرستان مسلمانها دور کنند و نگذارند انجا‬ ‫دفن شود‪ .‬ممکن است کسی شب تا صبح نماز شب‬ ‫بخواند و روزه گرفته باشد‪ .‬پس معلوم است یک دین‬ ‫دیگری را ندارد‪ .‬مسلمان نیست یعنی در هویت جمعی‬ ‫مسلمان نیست‪ .‬ان مسلمان بودنی که باید در هویت‬ ‫جمعی شکل بگیرد و عدالت اجتماعی هم همانجا‬ ‫ً‬ ‫محقق میشود‪ ،‬اصا بدون عواطف جمعی قابل تصور‬ ‫نیست‪ .‬چگونه در نبود ان عواطف جمعی به دنبال‬ ‫عدالت بگردیم در حالی که پایهها و زیرساختهای‬ ‫شاید اغتشاش مفهومی در حــوزه مبانی‬ ‫عدالت‪ ،‬برامده از نبود نظریه جامع اسامی عدالت‬ ‫باشد‪ .‬اما سوال این است که ایا در حوزه تدابیر‪ ،‬این‬ ‫سند توانسته به همه ابعاد مسئله عدالت ورود کند؟‬ ‫مسئول حــوزهی عدالت به دنبال نوعی جامعیت از‬ ‫حوزههای مختلف عدالت است‪ .‬برای مثال‪ ،‬در سند‬ ‫مقولهی عدالت از منظر امایش سرزمینی بسیار ناقص‬ ‫اســت‪ ،‬مقولهی عدالت از منظر استفاده از معادن و‬ ‫منابع خدادادی بسیار ضعیف است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫این نوشته‪ ،‬اساسا ظرفیتی برای پیگیری مسئلهی عدالت‬ ‫نــدارد‪ .‬شاید به عنوان یک متن به شکل سرمقالهی‬ ‫روزنامه‪ ،‬کافی باشد‪ .‬نکتهی تامل برانگیز این است که‬ ‫در بند ‪ 11‬تدابیر به صراحت وجود دوگانهای متعارض‬ ‫را قبول کرده است و معتقد است باید این تعارضها‬ ‫را با نظریهپردازی حل کنیم‪ .‬برای تبیین دوگانهایی‬ ‫از قبیل عقل و نقل‪ ،‬علم و دین‪ ،‬پیشرفت و عدالت‪،‬‬ ‫ایرانی بودن و اسامیت‪ ،‬تولید ثروت و معنویت باید‬ ‫ً‬ ‫نظریهپردازی کنیم‪ .‬اصا قبول کردن این که اینها‬ ‫دوگانهای متعارض هستند و برای عدم تعارض باید‬ ‫تببین و نظریهپردازی شود یک خطای استراتژیک در‬ ‫سند الگو است‪ .‬شهید مطهری‪ ،‬وقتی کتاب خدمات‬ ‫متقابل اسام و ایران را نوشت‪ ،‬سعی کرد برای عدم‬ ‫تعارض دوگان ایرانی بودن و اسامیت نظریهپردازی‬ ‫کند‪ .‬وقتی مقام معظم رهبری فرمودند جمهوریت و‬ ‫اسامیت دو روی یک سکه هستند قائل به وحدتی‬ ‫شدهاند‪ .‬الگو باید با مفروض انگاشتن و مبتنی بر این‬ ‫نوشته شود که اینها یکی هستند و نتایج و دالتهای‬ ‫کاربردی این یکی بودن چیست؟ وقتی جمهوریت و‬ ‫الگوی اسامی پیشرفت باید نظریهای برای احصای‬ ‫نقطههای اهرمی تمدنی داشته باشد و در ان نقطهها‬ ‫بایدهایی تجویز کند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اصلی عدالت را در سند نداریم‪ .‬در حقیقت‪ ،‬این سند‬ ‫مبتنی بر هیچ نظریهی عدالتی نیست و نگاه ان به مقوله‬ ‫عدالت مغشوش است‪.‬‬ ‫اسامیت را یک دوگان مقابل هم ندانید و ان را یک‬ ‫کل واحد به حساب بیاورید یعنی این که چه بگوییم‬ ‫مردم سااری دینی و چه بگوییم دین سااری مردمی‪،‬‬ ‫هر دو به یک معناست‪ .‬اگر عینیت حرف سید حسن‬ ‫مدرس که میگفت دیانت ما عین سیاست ما است‬ ‫را فرض گرفته باشید حاا باید بگویید دالت کاربردی‬ ‫ان در نظامسازی یا در جامعهسازی چه خواهد بود‪ .‬این‬ ‫فرض‪ ،‬چه ویژگیهایی را ایجاد میکند‪ ،‬چه تعریفی از‬ ‫مالکیت یا چه نظام حقوقی در حقوق کار ایجاد میکند؟‬ ‫از نظر محتوایی الگوی مطلوب باید چه‬ ‫مختصاتی داشته باشد؟‬ ‫الگوی اسامی پیشرفت باید نظریهای برای احصای‬ ‫نقطههای اهرمی تمدنی داشته باشد و در ان نقطهها‬ ‫بایدهایی تجویز کند‪ .‬باید بتواند کلیدواژهها را غربال‬ ‫کند و بــرای ان نقطههای اهــرمــی‪ ،‬نظریهی ایجابی‬ ‫بدهد‪ .‬حداقل باید مشخص کند که در دوگانها و در‬ ‫تزاحمها به چه شکلی باید اولویت را پیدا کرد‪ .‬چنین‬ ‫چیزی را میتوان الگوی پایه نامید‪ .‬الگویی که کاربرد‬ ‫دارد و نقشه راه عملی قرار میگیرد‪ .‬کارکرد این الگو این‬ ‫چنین است که وقتی در درست نماینده مجلسی که‬ ‫به دنبال قانونگذاری است یا کارگزاری که میخواهد‬ ‫در دولت قاعدهگذاری کند قرار میگیرد‪ ،‬تکلیف انها‬ ‫مشخص میشود‪.‬‬ ‫در سند تحول بنیادین اموزش و پرورش‪ ،‬عدالت اموزشی‬ ‫را اوردهایم‪ .‬چه نیازی وجود دارد که یک سند باادستی‬ ‫دیگری را داشته باشیم که در ان به طور اجمال و عام به‬ ‫عدالت تاکید شده باشد؟! عدالت‪ ،‬هم در سند تحول‪،‬‬ ‫هم در اثار نخبگان و در سخنرانی رهبران‪ ،‬هم در اسناد‬ ‫رسمی مثل قانون اساسی یا در برنامههای توسعهی پنج‬ ‫ً‬ ‫ساله دقیقا موجود است‪ .‬یعنی عدالت به مفهوم عام و‬ ‫عدالت اجتماعی در اسناد باادستی پشتیبان داشته‬ ‫اموزشی اموزش و‬ ‫و بعد عدالت اجتماعی در عدالت‬ ‫ِ‬ ‫پرورش مصداق پیدا کرده است‪ .‬در حال حاضر باید‬ ‫‪29‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪30‬‬ ‫ً‬ ‫ببینیم اگر واقعا کمبودی هست در کجاست؟ ایا در‬ ‫اجرایی شدن سند تحول بنیادین کمبود دار یــم یا در‬ ‫اسناد باادستی؟ مقام معظم رهبری چه کمبودی در‬ ‫زنجیرهی سیاستگذاری و حکمرانی میدیدند؟ چه‬ ‫چیزی بین قانون اساسی و سایر اسناد باادستی کم بود؟‬ ‫ان کمبودها باید فهرست شوند‪ .‬بعد به دنبال این باشیم‬ ‫که چه بنویسیم‪ .‬ممکن است گفته شود زنجیرهای که‬ ‫اسناد باادستی را تا عرصه اجرا بیاورد نداریم‪ .‬تا وقتی ان‬ ‫کمبودها را پیدا نکردهایم دچار حرکت زیگزاگی میشویم؛‬ ‫یعنی سند تحول بنیادینی داریم که یا اجرا نمیشود یا در‬ ‫تحقق عدالت اموزشی حرکت زیگزاگی دارد‪.‬‬ ‫تا زمانی که نمیدانیم قرار است الگوی پایهی پیشرفت‬ ‫چه کارکردی برای اجرای سند تحول بنیادین اموزش‬ ‫وپرورش داشته باشد‪ ،‬دلیلی ندارد که سند بنویسم‪ .‬با‬ ‫وجود قانون اساسی چه نیازی به الگوی پایهی پیشرفت‬ ‫داریم؟ ما قانون اساسی داریم و قانون اساسی‪ ،‬الگوی‬ ‫پایهی پیشرفت است‪ .‬به همین دلیل از همان ابتدا فهم‬ ‫بنده این بود که وقتی میگوییم الگوی پیشرفت ایرانی و‬ ‫اسامی‪ ،‬یعنی حرفهای امام‪ ،‬حرفهای مقام معظم‬ ‫رهبری‪ ،‬نوشتههای شهید مطهری و عامه طباطبایی‪،‬‬ ‫برنامههای توسعهی ‪ 5‬ساله‪ ،‬قوانین موجود مانند قانون‬ ‫کار‪ .‬اینها الگوی پیشرفت ما بودند‪ .‬حال باید ببینیم‬ ‫کمبودها و اشکاات در این مسیر کجا است‪ .‬در کشور‬ ‫بیشتر از سی و چند تا سیاستهای کلی داریم‪ ،‬اسناد‬ ‫باادستی مثل نقشهی جامع علمی کشور‪ ،‬سند تحول‬ ‫بنیادین اموزش و پرورش‪ ،‬بیانیهی گام دوم و‪ ...‬را داریم‬ ‫که حرفهای خوب بسیاری در ان ها نوشته شده است‪.‬‬ ‫کمبود اینجا چه بوده است؟ ان چیزی که مقام معظم‬ ‫رهبری به عنوان الگو مطرح کردهاند چیزی در عرض‬ ‫اسناد موجود نبود بلکه یک سند در طول این اسناد ازم‬ ‫بود‪ .‬اان یک سند در عرض انها نوشتهایم‪.‬‬ ‫کارکرد سند باید مشخص شود‪ .‬وقتی کارکرد معلوم شد‪،‬‬ ‫چه بسا که سندی نوشته شود‪ ،‬به شکل کنونی نباشد‬ ‫ً‬ ‫و مبانی‪ ،‬تبیین یا افق نداشته باشد‪ .‬قبا چشمانداز‬ ‫نوشتهایم‪ .‬اگر چشمانداز ما ناقص است‪ ،‬چشمانداز را‬ ‫ً‬ ‫بهروز کنیم ولی نباید مجددا چشمانداز بنویسیم‪ .‬این‬ ‫تدابیر ‪ 56‬گانه می تواند‪ 560‬یا ‪ 5600‬مورد شوند‪ .‬البته‬ ‫درون برنامههای توسعهی ‪ 5‬ساله و احکام برنامههای‬ ‫توسعهی ‪ 5‬ساله این موارد نوشته شده است و اگر از‬ ‫انصاف نگذریم بسیار هم خوب نوشته شده است‪.‬‬ ‫سندی که در طول است باید بر اساس کارکردهایش‬ ‫نوشته شود‪ .‬بطور مثال میتواند به شکل یک دفترچه‬ ‫باشد‪ ،‬یعنی در قالب ‪ 50‬یا ‪ 100‬صفحه‪ ،‬و دوگانهای‬ ‫تصمیمسازی کشور را فهرست کند و روی انها متمرکز‬ ‫شود‪ .‬یعنی به صورت خیلی عملیاتی به کف کار بیاید‬ ‫و اسم ان سند هم الگوی پیشرفت باشد‪ .‬الزامی ندارد‬ ‫که الگوی پیشرفت یک متن عمومی باشد یا یک متن‬ ‫شامل و شمولیتدار باادستی باشد‪ .‬مقام معظم رهبری‬ ‫فرمودند که این سند باید فرادست همهی اسناد باشد‪ .‬اما‬ ‫گاهی وقتها همان سند فرادست‪ ،‬کتابچهی راهنمایی‬ ‫است که میگوید چگونه خطمشی وضع کنید‪ .‬باادست‬ ‫بودن ان سند از این حیث است که از باا نگاه میکند‬ ‫و جهت حرکت و فکر در مسائل را بیان میکند‪ .‬چرا فکر‬ ‫میکنیم که یک سند اگر باادستی است باید کلیتر از‬ ‫برنامههای توسعه باشد و تمام جمات برنامههای توسعه‬ ‫در هم ادغام شوند؟! این‪ ،‬یعنی سند باادستی را با سند‬ ‫انتزاعی‪ ،‬عمومی‪ ،‬جامع و کلی مساوی گرفتهایم‪ .‬سندی‬ ‫که در ان تفصیل نیست‪ .‬قسمت جالب اینجاست که‬ ‫در تدابیر تفصیل هم داده شده است‪.‬‬ ‫نیازی نیست که سند باادستی‪ ،‬کلیتر‪ ،‬انتزاعی و شاملتر‬ ‫باشد‪ .‬ظاهر سند میتواند موازی اسناد دیگر باشد ولی بر‬ ‫انها حاکم باشد‪ .‬باید کارکردها و نخ تسبیح بین اسناد‬ ‫معیار قرار بگیرند‪ .‬نیازمند سندی هستیم که قسمتهای‬ ‫متزاحم اسناد دیگر را با هم برای ما حل کند‪ .‬نیازمند‬ ‫الگوی پیشرفت ایرانی و اسامی‪ ،‬یعنی حرفهای‬ ‫امام‪ ،‬حرفهای مقام معظم رهبری‪ ،‬نوشتههای شهید‬ ‫مطهری و عامه طباطبایی‪ ،‬برنامههای توسعهی ‪5‬‬ ‫ساله‪ ،‬قوانین موجود مانند قانون کار‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سندی هستیم که اسناد مختلف را با هم دیگر همافزا‬ ‫کند‪ .‬سند تحول بنیادین با نقشهی جامع علمی کشور باید‬ ‫با یکدیگر همکاری[‪ ]7‬پیدا کنند و یک سند باید برای‬ ‫این بنویسیم‪ .‬سند الگوی اسامی پیشرفت از جنس ان‬ ‫عبایی بود که پیامبر روی زمین انداخت و حجرااسود را‬ ‫وسط ان گذاشت و گفت همه از گوشههای ان بلند کنید‪.‬‬ ‫حرف اخر اینکه‪ ،‬روز اولی که الگوی اسامی پیشرفت‬ ‫مطرح شد‪ ،‬نشستیم و به این سواات فکر کردیم‪ .‬بنده‬ ‫کتابی تحت عنوان روششناسی الگوهای اسامی‬ ‫پیشرفت نوشتم و نظریه و فهم خودم را از این که الگوی‬ ‫اسامی پیشرفت باید چه باشد در انجا اوردم‪ .‬این‬ ‫کتاب سال ‪ 94‬چاپ شد و البته هیچ کسی از مسئوان‬ ‫مرکز این کتاب را ندیدند‪ .‬این روش را که افرادی‪ ،‬که به‬ ‫هیچ وجه نخبگان کل کشور را نمایندگی نمیکنند‪،‬‬ ‫بنشینند و الگو بنویسند‪ ،‬قبول ندارم‪ .‬مقام معظم رهبری‬ ‫فرمودند مرکز و قرارگاهی میخواهیم که به جریانات و‬ ‫ظرفیتهای موجود در کشور پر و بال بدهد و به گونهای‬ ‫سامان دهی کند که همهی کشور با هم بنویسند و همه‬ ‫مشارکت کنند‪ .‬مرکز الگو باید مسائل موجود در کشور را‬ ‫به گروهها و دانشگاههای سراسر کشور میسپرد و از انها‬ ‫میخواست که هرکدام مسئلهی خود را در قالب یک‬ ‫سند مینوشتند و سپس اینها را جمع اوری میکرد‪ .‬این‬ ‫ً‬ ‫اتفاقات نیفتاده است‪ .‬لذا جامعهی نخبگانی اساسا با‬ ‫این سند ارتباط برقرار نمیکند و چیزی که اتفاق میافتد‬ ‫فقط سوختن ظرفیت حکمرانی است که مقام معظم‬ ‫رهبری پای کار اوردند‪ .‬سند میتوانست به عنوان یک‬ ‫فرصت بزرگ تاریخی بین نخبگان و مسئولین و مردم‬ ‫برای الگوی پیشرفت شکل بگیرد و شکل نگرفت‪.‬‬ ‫بیانیهی گام دوم که مقام معظم رهبری اباغ کردند را‬ ‫با این نوشته مقایسه کنید و شکافهای ان را ببینید‪.‬‬ ‫خیلی زیاد است‪ .‬اینکه به لحاظ فرمال و شکلی یکسری‬ ‫ً‬ ‫از کلیدواژههای بیانیهی دوم را وارد این الگو کنند صرفا‬ ‫کارکرد راضی کردن حا کم باادستی را دارد‪ .‬حکایت‬ ‫سند الگو‪ ،‬حکایت ان پادشاهی است که یک عده‬ ‫مدتی سر و صدا کردند که برای پادشاه لباس میدوزیم‬ ‫و فقط کسی میتواند لباس پادشاه را ببیند که حال‬ ‫ً‬ ‫زاده باشد‪ .‬پادشاه هم لباس نامرئی این جمع را ظاهرا به‬ ‫تن کرد و وقتی بیرون امد لخت بود تا این که یک بچه‬ ‫گفت این لخت است‪ .‬مدتها در مرکز الگو گفتند که‬ ‫داریم الگو مینویسیم‪ .‬اما وقتی الگو را به تن نظام کردند‬ ‫دیدیم که نظام لخت است و چیزی نوشته نشده است‪.‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪]1[. Document‬‬ ‫‪]2[. Planning language‬‬ ‫‪]3[. Implementation‬‬ ‫‪]4[. Gender study‬‬ ‫‪]5[. Communication‬‬ ‫[‪ .]6‬خامنهای‪ ،‬سید علی (‪ ،)1392‬طرح کلی اندیشه اسامی در قران‪ ،‬تهران‪:‬‬ ‫انتشارات صهبا‪.‬‬ ‫‪]7[. Coordination‬‬ ‫‪31‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت اموزشی‬ ‫دکتر مرتضی مرتضوی کاخکی‬ ‫دکترای اقتصاد و عضو هیئتعلمی‬ ‫دانشگاه علوم اسامی رضوی‬ ‫تدابیری بیننسلی برای‬ ‫عدالتاجتماعی‬ ‫سند الگوی پیشرفت بدلیل سادهانگاری‪،‬‬ ‫نتوانسته است ابعاد دقیق اسامی عدالت‬ ‫بیننسلی را در خود متبلور سازد و در مواقعی‬ ‫به ضد خود تبدیل شده است‬ ‫مقدمه‬ ‫موضوع عدالت بیننسلی در سالهای اخیر به شدت‬ ‫در محافل علمی حوزه عدالت مورد توجه قرار گرفته‬ ‫است و این امر در سند پایه نیز در سطح افق و تدابیر و‬ ‫ارزشها منعکس شده است‪ .‬دلیل این امر‪ ،‬ان است‬ ‫کــه در ســالهــای اخیر بــا توجه بــه تشدید مشکات‬ ‫زیستمحیطی در اثر رشد اقتصادی و نیز برداشت‬ ‫بیرویه از منابع طبیعی دغدغههایی برای گروههای‬ ‫مختلف ایجاد شد تا به موضوع رعایت حقوق ایندگان‬ ‫جــدیتــر بیندیشند‪ .‬ســوال اصلی در حــوزه عدالت‬ ‫بیننسلی بهخصوص در حــوزه منابع پایانپذیر مثل‬ ‫نفت و گاز این است که این منابع در یک جامعه باید‬ ‫چهطور بین نسلهای مختلف تخصیص داده شوند؟‬ ‫این سوال برای جوامعی مثل ایران بسیار مرتبط است‬ ‫و جواب ان قاعده کلیدی برای سیاستگذاری کان‬ ‫مدیریت منابع طبیعی به شمار میاید‪ .‬رقابت بین‬ ‫نسلهای مختلف موضوع کلیدی تمام مدلهای مربوط‬ ‫‪32‬‬ ‫به سیاستگذاری بلندمدت منابع طبیعی است‪ .‬در‬ ‫تمام این مدلها رفتار نسل فعلی‪ ،‬رفاه نسل بعدی را از‬ ‫طریق تغییر انباشت سرمایه فیزیکی و انسانی و نیز تهی‬ ‫کردن منابع طبیعی‪ ،‬تحتالشعاع قرار میدهد‪ .‬بنابراین‬ ‫نیاز به نظریهای داریم که بگوید مطلوبیت نسلهای‬ ‫مختلف چه طور باید در یک چارچوب واحد (تابع رفاه‬ ‫اجتماعی) واردشده و یکجا تحلیل شود‪.‬‬ ‫بنابراین ازم است تا با استفاده از ادبیات موجود مسائل‬ ‫اساسی پیش روی نظریه عدالت بیننسلی و در پاسخ ان‬ ‫نظریه عدالت بیننسلی اسامی به عنوان مبنایی برای‬ ‫تدابیر سند الگو معرفی شود‪ .‬البته این امر خود نیازمند‬ ‫مبحثی فراوان است که از عهده این مجال خارج است‬ ‫ً‬ ‫و صرفا اشارهای مختصر به ان میشود تا بر اساس ان‬ ‫تدابیر پیشنهادی الگوی پایه مورد ارزیابی قرار گرفته و‬ ‫پیشنهاداتی در این زمینه ارائه شود‪.‬‬ ‫از ان جایی که الگوی پایه‪ ،‬چارچوب الگوی اسامی‬ ‫ایرانی پیشرفت و معرف سیر کلی تحوات مطلوب‬ ‫ایــران در عرصه فکر‪ ،‬علم‪ ،‬معنویت و زندگی بسوی‬ ‫تمدن نوین اسامی ایرانی در نیم قرن اینده است؛ لذا‬ ‫الگویی است که دران باید به مسئله تخصیص و توزیع‬ ‫ً‬ ‫بین زمانی مواهب پرداخته شود‪ .‬مسلما اساس این‬ ‫نگرش توزیع بیننسلی در مبانی خود را نشان میدهد‬ ‫که مهمترین ان خدامحوری الگو و تصریح بر مالکیت‬ ‫مطلق خداوند بر هستی است و عدالت او در تشریع‬ ‫و تکوین باعث میشود تا مواهب در اختیار همگان‬ ‫قرار گیرد‪ .‬ولی این نگرشهای صحیح خداشناسانه‬ ‫و جهانشناسانه در عرصه انسانشناسی خود را به‬ ‫خوبی در این سند نشان ندادهاند و هرچند به کرامت‬ ‫ذاتی انسان اشاره شده است ولی جایگاه واقعی اصل‬ ‫کرامت ذاتی انسان در مبانی انسانشناسانه محل غفلت‬ ‫است و به تبع ان اصل اساسی برابری انسانی و برادری‬ ‫ایمانی که متخذ از تعالیم انسانی و مبتنی بر کرامت‬ ‫ذاتی و اکتسابی انسان و مومن است مورد تا کید نیست‬ ‫و لذاست که بر ارزش عدالت برای انسان و تنظیمکننده‬ ‫اصول در جامعه تا کید نشده است‪.‬‬ ‫البته در عرصه دینشناسی به درستی به جهانشمولی‬ ‫و نیز تــوان پاسخگویی به نیازهای نوشونده زمانی و‬ ‫مکانی اشاره شده است و در عین حال بر تا کید اسام‬ ‫بر خردورزی و تمسک به دانش بشری و تجارب عقایی‬ ‫اشــاره شده و نقش تجربه در این زمینه را مورد تایید‬ ‫الگوی پایه‪ ،‬به عنوان چارچوب الگوی اسامی ایرانی‬ ‫پیشرفت در نیم قرن اینده‪ ،‬باید به مسئله تخصیص‬ ‫و توزیع بین زمانی مواهب نیز بپردازد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫جایگاه عدالت بیننسلی در الگوی پایه پیشرفت‬ ‫قرار میدهد و از همین روست که در این نوشته به نیاز‬ ‫امروزین بشر به حل مسئله عدالت بیننسلی توسط‬ ‫دین تا کید میگردد‪.‬‬ ‫در سطح ارمانها نیز که ارزشهای بنیادین فرازمانی و‬ ‫فرامکانی جهتدهنده پیشرفت هستند بر مبناییترین‬ ‫ارزش که نیل به خافت الهی و حیات طیبه است تا کید‬ ‫شده است ولی باید توجه داشت که این جایگاه و ان‬ ‫هدف جز با تا کید بر کرامت ذاتی و اکتسابی انسان در‬ ‫عرصه جامعه معنایی ندارد و همین ارزش است که سایر‬ ‫ارزشهای مرتبط با عدالت از جمله بهرهبرداری کارامد‬ ‫و عادانه از منابع طبیعی و عدالت همهجانبه و فراوانی‬ ‫برای همگان را معنادار مینماید ولی متاسفانه اثری از‬ ‫این اصل و معیار در رسالت الگو مشاهده نمیشود که‬ ‫این امر نیز در جای خود محل تامل است‪.‬‬ ‫افق الگو اولین جایی است که عبارت بیننسلی به‬ ‫عنوان یکی از معیارهای اصلی خود را نشان داده و‬ ‫برخی از مصادیق ان نیز مورد بحث قرار میگیرد‪ .‬در بند‬ ‫دوم افق امده است که تا سال ‪ 1444‬ایران به کشوری‬ ‫پیشتاز تبدیل شده و تا ان زمان‪ ،‬سامت محیط زیست‬ ‫و پایداری منابع طبیعی‪ ،‬اب‪ ،‬انرژی و امنیت غذایی‬ ‫با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده؛ کشف‬ ‫منابع‪ ،‬خلق مزیتها و فرصتهای جدید و وفور نعمت‬ ‫برای همگان با رعایت عدالت بیننسلی حاصل شده‬ ‫است‪ .‬که تمامی این عبارات تا کید بر حفظ عدالت‬ ‫بیننسلی است و این همه تا کید نشان میدهد که‬ ‫عاوه بر مقتضیات روز مبانی و ارمانها نیز بر این اصل‬ ‫اساسی دالتهایی دارند که کم رنگی انها مورد سوال‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫‪33‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫در سطح تدابیر نیز عــاوه بــر بند یــازدهــم کــه بــر لــزوم‬ ‫تحقیق در زمینه عدالت و پیشرفت تا کید کرده است‬ ‫و بندهای ‪ 21 ،20‬و ‪ 23‬که به مفهوم عدالت توزیعی‬ ‫درون نسلی اشاره دارند در بندهای ‪ 24‬تا ‪ 29‬به صورت‬ ‫ویژه به مسئله عدالت بیننسلی اشاره شده و تدابیری‬ ‫در خصوص برخی از مصادیق ان اندیشیده شده و در‬ ‫این بندها امده است‪.‬‬ ‫‪ -24‬استقال بودجه دولــت از درامدهای حاصل از‬ ‫بــهــرهبــرداری از منابع طبیعی و ثــروتهــای عمومی و‬ ‫انتقال این درامدها به مردم با تامین عدالت بیننسلی؛‬ ‫‪ - 25‬توقف خام فروشی منابع طبیعی ظرف ‪ 15‬سال از‬ ‫زمان شروع اجرای الگو و جایگزینی ان با زنجیره پیشرونده‬ ‫ّ‬ ‫تولید ارزش افزوده ملی در داخل و خارج کشور؛‬ ‫‪ - 26‬مصون سازی و تقویت فرایندها‪ ،‬سیاستها‪،‬‬ ‫تصمیمات و نهادهای اقتصادی در مقابل تکانههای‬ ‫سیاسی‪-‬اقتصادی هدفمند و غیرهدفمند برونزا؛‬ ‫‪ - 27‬توسعه فعالیتهای زیربنایی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی‬ ‫و مصرف اب‪ ،‬انرژی و سایر منابع حیاتی متناسب با‬ ‫ظرفیت‪ ،‬حقوق و اخاق زیستی؛‬ ‫‪ - 28‬حفظ حقوق مالکیت عمومی بر منابع طبیعی و‬ ‫ّ‬ ‫ثروتهای ملی همراه با رعایت ماحظات صیانتی‪،‬‬ ‫زیست محیطی و بیننسلی در بهره برداری از انها؛‬ ‫‪ - 29‬کاهش شدت مصرف انرژی و متناسبسازی‬ ‫سهم تولید و مصرف انرژی از منابع انرژی پاک‪.‬‬ ‫همانگونه که مشاهده میشود این تدابیر ناظر بر برخی‬ ‫مصادیق مشهور عدم رعایت عدالت بیننسلی در زمینه‬ ‫مصرف اب‪ ،‬انرژی و منابع طبیعی است که امری است‬ ‫ممدوح ولی تا کیداتی که در ادامه بحث خواهد امد‬ ‫نشان خواهد داد که برخی از اصلیترین دالتهای‬ ‫‪34‬‬ ‫عدالت بیننسلی در این تدابیر دیده نشدهاند که شاید‬ ‫ناشی از برداشت متعارف از عدالت بیننسلی در الگو‬ ‫است که ازم است این برداشت نیز متناسب با مبانی‬ ‫اسامی و ارزشها و ارمانهای اسامی‪ -‬ایرانی باشد‪.‬‬ ‫پیشنهادی برای نظریه پایه عدالت بیننسلی‬ ‫اگر تعریف عینی عدالت را برگرفته از تعالیم معصومین‬ ‫تحقق جامعه بــدون فقر بدانیم ازم اســت تا اصول‬ ‫ازم الرعایه برای دستیابی به جامعهای خالی از فقر‬ ‫را دریابیم‪ .‬اگر هدف اسام را برقراری عدالت بدانیم‪،‬‬ ‫میبایست با تکیه بر دو شاخص اساسی رفع تکاثر و رفع‬ ‫فقر و مسکنت محقق شده و خود را در قالب استغنای‬ ‫تمام مردمان نشان دهد و در چنین شرایطی است که‬ ‫جامعه به مساوات در مصرف بهعنوان هدف غایی‬ ‫نظام اقتصادی اسام میرسد[‪.]1‬‬ ‫در توضیح بسیار اجمالی میتوان گفت که مقتضای‬ ‫اصل توحید این است که تمام خلقت متعلق به خدا‬ ‫بــوده و در برابر وی مسئول باشند‪ .‬خــدای واحــد که‬ ‫خالق کل جهان اســت بشر را مساوی با یکدیگر در‬ ‫حقوق و مسئولیتها خلق نموده و گوهر انسانی را میان‬ ‫انها یکسان قرار داده است؛ بنابراین در افرینش همه‬ ‫یکسانند و دارای کرامت انسانی‪ .‬خداوند برای اینکه‬ ‫انسان بتواند معاش خود را پیش برد‪ ،‬مال را به عنوان‬ ‫مایه قوام زندگی قرار داده و امکانات زندگی را در اختیار‬ ‫او گذاشته است‪ .‬ولی این اموال برای استفاده همگان‬ ‫هستند و این امر به معنای عمومی بودن ثروتهاست‪.‬‬ ‫اگر هدف اسام را برقراری عدالت بدانیم‪ ،‬میبایست‬ ‫با تکیه بر دو شاخص اساسی رفع تکاثر و رفع فقر‬ ‫و مسکنت محقق شده و خود را در قالب استغنای‬ ‫تمام مردمان نشان دهد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫البته به واسطه خلقت انسان و برای شکلگیری زندگی‬ ‫اجتماعی انسان‪ ،‬اختافات استعدادی و عایق میان‬ ‫انسانها وجود دارد که در مرحله تولید میتواند مایه‬ ‫تفاوت باشد‪ .‬ولی ارزشهای انسانی و نیز منابعی که‬ ‫همگی از ان خدایند و لزوم رعایت شئون انسانی اقتضا‬ ‫مینماید تا در بهرهبرداری از اموال انسان با برادری عمل‬ ‫نماید و سایر انسانها را در اموالی که دست او امانت‬ ‫هستند‪ ،‬شریک بداند‪ .‬به عبارت دیگر مقتضای برابری‬ ‫انسان و کرامت همگانی انها این است که اموالی که‬ ‫در اصل متعلق به خداست‪ ،‬میان عیال خدا به نحوی‬ ‫تقسیم شود که کرامت فوقالذکر حفظ شود و این امر‬ ‫جز با بــرادری و مواسات رخ نخواهد داد‪ .‬ازمــه این‬ ‫مواسات نیز هماهنگی سطوح معیشت و در نهایت‬ ‫مساوات در مصرف خواهد بود‪ .‬در غیر اینصورت و با‬ ‫وجود اختافات اقتصادی نمیتوان قائل به برادری و‬ ‫یکسانی خلقت انسانها بود‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر عدالت از منظر اســام دارای شان و‬ ‫جایگاه ویژهای است و مطابق تعریف معصوم از عدالت‪،‬‬ ‫جامعه منهای فقر‪ ،‬جامعه عادانه است؛ چراکه فقر و‬ ‫ناداری و علت ان یعنی تکاثر و اتراف‪ ،‬در هم شکننده‬ ‫کرامت انسانی فقرا و از بین برنده شخصیت انسانی‬ ‫متکاثرین است و از همینرو است که اسام به منظور‬ ‫فراهم نمودن موجبات رشد انسانی در جامعه عاوه بر‬ ‫تامین مقتضیات رشد در قالب نعمتهای الهی از موانع‬ ‫رشد نیز جلوگیری و با فقر و تکاثر مبارزه نموده است‪.‬‬ ‫باید تذکر داد که با توجه به ماهیت اجتماعی انسان‪،‬‬ ‫فساد و تباهی جامعه انسانی بیش از فرد اهمیت دارد و‬ ‫مطابق اموزههای اسامی تنها راه اصاح جامعه بشری‬ ‫اجرای عدالت است چراکه جامعه را چیزی جز عدالت‬ ‫نمیتواند اصاح کند‪.‬‬ ‫بر اساس این نظریه عدالت که کرامت محور ان است و‬ ‫با توجه به دالت بسیاری از ایات و روایات که تساوی‬ ‫افراد در افرینش و بهره مندی از مواهب طبیعی را بیان‬ ‫نــمــودهانــد‪ ،‬مــیتــوان نظریه عــدالــت را گسترش داد و‬ ‫زمینههای بیننسلی را در ان یافت‪ .‬با وجود امکان اثبات‬ ‫حقوقی برای گذشتگان‪ ،‬بهواسطه عدم امکان جبران‬ ‫ایشان‪ ،‬میتوان گفت که قلمروی عدالت بیننسلی‬ ‫معطوف به ایندگان اســت‪ .‬چراکه ایندگان در گوهر‬ ‫انسانیت با انسان امروز یکسان بوده و باید حقوق انها‬ ‫مورد حفاظت قرار گیرد‪.‬‬ ‫از جمله حقوق ایندگان‪ ،‬حق زندگی در محیطزیست‬ ‫سالم و دارای منابع کافی برای رشد و تعالی است‪ .‬از‬ ‫ان جایی که به تصریح قران منابع کافی برای همگان‬ ‫خلق شدهاند لذا نباید هیچ گونه کمبودداری برای‬ ‫‪35‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪36‬‬ ‫ایندگان از رفتار نسل حاضر حاصل شود‪ .‬بنابراین ازم‬ ‫است تا با فقر بیننسلی مبارزهای فراگیر صورت گیرد‪.‬‬ ‫این مبارزه هرچند ناظر به ایندگان است‪ ،‬ولی بهواسطه‬ ‫اهمیت بقای جامعه‪ ،‬نگاهی جمع محور بر ان حاکم‬ ‫است‪ .‬افق زمانی این نظریه نامحدود است‪ ،‬چراکه‬ ‫انسانهای نسلهای بینهایت دور‪ ،‬در گوهر انسانیت‬ ‫با انسانهای حاضر فرقی ندارند‪ .‬لذا الگوی پیشنهادی‬ ‫در عدالت بیننسلی‪ ،‬مجاز نبودن استفاده از پسانداز‬ ‫برای رفاه و تجمل و مصرفگرایی در نسل حاضر است‬ ‫و تنها در صورتی میتوان از پساندازهای اجتماع برای‬ ‫نسل حاضر استفاده نمود که همان معیار اصیل مبارزه‬ ‫با فقر لزوم ان را اثبات نماید‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که از ان جایی که بهرهمندی از مواهب‬ ‫اجتماعی برای همگان است و هیچ فردی بر دیگری‬ ‫ترجیح ندارد‪ ،‬لذا معیار عدالت برابری در مصرف است‬ ‫که البته تحقق این نگاه مساواتگرایانه در جامعه ماقبل‬ ‫مهدویت عملی نیست ولی پیگیری این ارمان از مسیر‬ ‫شراکت دیگران در مصرف‪ ،‬امری الزامی است‪ .‬در این‬ ‫صورت ایندگان نیز شریک نسل حاضر در منابع بوده‬ ‫و بدون لحاظ نمودن منافع ایشان نمیتوان از منابع‬ ‫بهرهبرداری نمود بلکه حد بهرهبرداری از مواهب کفاف‬ ‫است‪ .‬یعنی به اندازهای که نیازهای مشروع جامعه و‬ ‫انسان رفع شده و مازاد ان برای مصالح سایر شرکا در نسل‬ ‫حاضر و اینده استفاده گردد که این امر از طرق مختلف‬ ‫فردی مانند وقف و ارث و یا مالکیتها و نظارتهای‬ ‫دولتی محقق میشود‪ .‬بنابراین دولت وظایف سنگینی‬ ‫در اجرای عدالت بیننسلی برعهده خواهد داشت‪.‬‬ ‫تدابیر پیشنهادی برای رعایت عدالت بیننسلی‬ ‫مطابق این نظر‪ ،‬از انجایی که مالکیت حقیقی منابع‬ ‫از ان خداست و این منابع برای قوام زندگی همه افراد‬ ‫در همه نسلها خلق شــده اســت لــذا مالکیت یک‬ ‫نسل بر منبع‪ ،‬معنایی ندارد‪ .‬بهعبارتدیگر خطابات‬ ‫عام قرانی در خلق مواهب برای همگان عاوه بر لزوم‬ ‫رعایت عدالت درون نسلی‪ ،‬نشان دهنده عدالت‬ ‫بیننسلی نیز هست‪ .‬این مسئله در خصوص منابع‬ ‫تجدیدناپذیر که انباره مشخصی از ان وجود داشته و یا‬ ‫سرعت بهرهبرداری فعلی از سرعت تجدید منبع بیشتر‬ ‫است اهمیتی دوچندان مییابد چراکه این منبع برای‬ ‫همه نسلها خلق شده و یک نسل نمیتواند به بهانههای‬ ‫واهی و با مصرفی اسرافگرایانه و اترافی سایر افراد بشر‬ ‫را از استفاده منع نماید و موجبات کمبودداری منبعی‬ ‫خاص در اینده را فراهم اورد‪ .‬بنابراین استفاده از این‬ ‫منابع در حد نیاز و برای رفع کمبودهای زندگی جاری‬ ‫جایز است‪ .‬بنابراین در تدابیر سند پیشرفت تنها مجوز‬ ‫برای استفاده از درامدهای منابع طبیعی‪ ،‬رفع فقر نسل‬ ‫ّ‬ ‫جاری و استفاده به اندازه نیازهای ملی است که این‬ ‫امر باید در تدابیر تصریح گردد‪.‬‬ ‫به عاوه به منظور تحقق هدف شریعت در باقی ماندن‬ ‫مواهب برای همگان‪ ،‬مالکیت خصوصی بر این منابع‬ ‫نیز معنایی نــدارد و ِس ّر وجود مالکیتهای دولتی بر‬ ‫انفال و منابع طبیعی این است که دولت از این منابع‬ ‫حفاظت و حراست نماید و جز به صاح جامعه از ان‬ ‫استفاده نکند؛ چراکه بهرهبرداری مازاد بر نیاز ممنوع‬ ‫در تدابیر سند پیشرفت تنها مجوز برای استفاده‬ ‫از درامدهای منابع طبیعی‪ ،‬رفع فقر نسل جاری و‬ ‫ّ‬ ‫استفاده به اندازه نیازهای ملی است که این امر‬ ‫باید در تدابیر تصریح گردد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫است؛ زیرا سایر نسلها نیز در مالکیت این منابع شریک‬ ‫بوده و باید سهمی به حدکفایت برای انها باقی بماند‪.‬‬ ‫بنابراین ازم است تا در استفاده از منابع طبیعی مانند‬ ‫سوختها و اب و جنگلها و حتی مناظر طبیعی و‬ ‫گونههای جانوری استفاده بهینه و دور از اسراف در کار‬ ‫باشد تا این منابع برای نسلهای فراوان باقی بماند‪ .‬اگر در‬ ‫مورد برخی از منابع بیم اتمام میرود‪ ،‬با استفاده بهینه و‬ ‫غیر مسرفانه و حتی محتاطانه‪ ،‬برداشتها بسیار محدود‬ ‫و عمر این منابع دراز میشود‪ .‬اگر در مورد منابعی بیم‬ ‫پایان یافتن میرفت باید به فکر جایگزینهای دیگری‬ ‫بود که پایانناپذیرتر‪ ،‬کم ضررتر و یا بدون زیانند و این‬ ‫همان مسئولیتهای دولت در زمینه حفظ منابع طبیعی‬ ‫است‪ .‬لذا شناخت این معنا در گسترهای بیشتر از دانش‬ ‫فعلی بشری گام اول است که باید در تدابیر علمی به‬ ‫ان اشاره نمود و نیز تدابیر احتیاطی نیز لحاظ شود‪.‬‬ ‫به عــاوه از ان جایی که تمایزی در باب مالکیت و‬ ‫حق انتفاع وجود دارد‪ ،‬در این معنا حتی اگر مالکیت‬ ‫خصوصی بــرای فــردی اثبات شــود‪ ،‬مجوز استفاده از‬ ‫ان کاا یا به عبارت دیگر حق استفاده از ان اثبات‬ ‫نمیشود‪ ،‬بلکه مصرف نیز باید در چارچوب حدود الهی‬ ‫یعنی بدون اسراف و اتراف و با محدودیتهای کمی و‬ ‫کیفی باشد[‪ .]2‬این مسئله در مورد حق بهرهبرداری از‬ ‫منابع طبیعی نیز صادق است‪ .‬به این معنا که حتی اگر‬ ‫نسل حاضر را مالک منابع بدانیم ایشان حق استفاده‬ ‫از کل منبع ندارند و به واسطه شراکت سایر مخلوقات‬ ‫در این منبع باید مصالح انها را نیز در نظر بگیرند و‬ ‫این مسئله در مورد منابع تجدیدناپذیر‪ ،‬مصرف اندک‬ ‫به همراه سرمایه گذاری برای یافتن جایگزینهای این‬ ‫منابع خواهد بود‪.‬‬ ‫هم چنین از نظر اسام ازم است تا در صورت وجود‬ ‫مازاد در درامدهای حاصل از برداشت این منابع‪ ،‬این‬ ‫درامدها به صورت مساوی بین احاد جامعه تقسیم‬ ‫شوند‪ ،‬چراکه در میان نسل حاضر کسی را بر دیگری‬ ‫برتری نیست‪ .‬البته باید توجه داشت که از انجایی‬ ‫که مهمترین هدف حکومت برقراری عدالت به معنای‬ ‫رفع فقر است‪ ،‬میتوان از این درامد بخشی را برای رفع‬ ‫فقر مصرف نمود‪ .‬معیار رفع فقر نیز کفاف است و این‬ ‫کفاف شامل تمام نیازهای مشروع افراد از جمله ازدواج و‬ ‫اموزش و مانند ان نیز میشود‪ .‬لذا استفاده از این منابع‬ ‫ً‬ ‫صرفا در مسیر رشد انسانی جامعه و برای مصارفی مانند‬ ‫اموزش و پرورش و مانند ان مجاز است که در این زمینه‬ ‫نیز باید انعکاسی در تدابیر وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬حکیمی و دیگران‪ ،‬الحیاه‪ ،‬نشر دلیل ما‪ ,1380 ،‬ص‪.232‬‬ ‫[‪ .]2‬همان‪ ،‬ص ‪.189‬‬ ‫‪37‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت اموزشی‬ ‫مهدی اباذری‬ ‫دانشجوی کارشناسیارشد معارفاسامی و اقتصاد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مشابهات و متشابهات‬ ‫عدالت در ایینه اسناد بینالمللی توسعه‬ ‫مقدمه‬ ‫رهبر معظم انقاب در ‪22‬ام مهرماه ســال ‪ ،97‬همه‬ ‫دستگاهها‪ ،‬مراکز علمی و صاحبنظران را جهت تکمیل‬ ‫و ارتقای سند الگو فراخواندند‪ .‬ایشان تا کید کردند که‬ ‫سند باید طی دو سال اینده مورد بررسی قرار گیرد و ارتقا‬ ‫یابد‪ .‬این سند مبنای عمل همه امور کشور در پنجاه سال‬ ‫اینده از ابتدای قرن پانزدهم شمسی خواهد بود و نقش‬ ‫بسیار مهمی را در فضای حکمرانی کشور ایفا خواهد‬ ‫کرد‪ .‬با یک بررسی اجمالی‪ ،‬اسناد مشابهی را میتوان‬ ‫در عرصه بینالمللی یافت که مطالعه انهــا نکات‬ ‫بسیاری را در خصوص بررسی سند الگو به همراه دارد‪.‬‬ ‫اسنادی که برای پیشرفت نوشته میشوند در دو سطح‬ ‫ّ‬ ‫بینالمللی و ملی تقسیمبندی میشوند‪ .‬اسناد بینالمللی‬ ‫توسط نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل نوشته‬ ‫میشوند‪ .‬اما هر کشوری بنا به سیاستهای کانی‬ ‫که در نظر دارد‪ ،‬اقدام به سندنویسی میکند‪ .‬ازاینرو‪،‬‬ ‫بنابر رویکردهای مختلفی که کشورها دارند‪ ،‬گونههای‬ ‫‪38‬‬ ‫متفاوتی از سندنویسی قابل مشاهده است‪ .‬از بین اسناد‬ ‫ّ‬ ‫متعددی که در سطح بینالمللی یا ملی نوشته شدهاند‪،‬‬ ‫میتوان به مواردی چون سند ‪ 2030‬برای توسعه پایدار‬ ‫کشورها از سوی سازمان ملل‪ ،‬سند چشمانداز اتحادیه‬ ‫ارو پــا و سندهای چشمانداز کشورهای مالزی‪ ،‬قطر‪،‬‬ ‫عربستان سعودی‪ ،‬کنیا‪ ،‬ژاپن‪ ،‬چین و ‪ ...‬اشاره کرد‪.‬‬ ‫تحقق عدالت‪ ،‬یکی از اصلیترین اهداف نظام جمهوری‬ ‫اسامی ایران است که رهبر انقاب نیز در سخنرانیهای‬ ‫متعدد بهویژه در سالهای اخیر به ان پرداختهاند و توجه‬ ‫به انرا در درجه اول برنامههای کشور عنوان کردهاند‪.‬‬ ‫ایشان استفاده از تجربههای جهانی در این عرصه را بدون‬ ‫ً‬ ‫اینکه صرفا تقلیدی از انان باشد‪ ،‬مفید دانستهاند‪ .‬اسناد‬ ‫پشتیبان الگوی اسامی ایرانی پیشرفت نیز بر مطالعه‬ ‫برنامهها و نظامهای توسعه سایر کشورها بهعنوان یکی‬ ‫از راهکارهای تبیین چگونگی مواجهه با مسئله عدالت‬ ‫در اسناد توسعه و پیشرفت تاکید داشته است‪ .‬از اینرو‬ ‫در این مطالعه تطبیقی‪ ،‬نحوه پرداختن به مسئله عدالت‬ ‫سند توسعه پایدار‪]1[2030‬‬ ‫این سند در حقیقت ادامه سند اهداف توسعه هزاره[‪]2‬‬ ‫است که توسط سازمانمللمتحد[‪ ]3‬در سال ‪ 2000‬با‬ ‫هشت ارمان ارائه شد و مورد پذیرش ‪ 189‬کشور عضو‬ ‫سازمان ملل قرار گرفت‪ .‬قرار بود این هشت ارمان طی ‪15‬‬ ‫سال محقق شوند‪ .‬سند توسعه پایدار ‪ 2030‬به نوعی ادامه‬ ‫‪ 15‬سال اینده برنامه قبلی‪ ،‬البته با اهدافی تفصیلیتر و‬ ‫ساختارمندتر است که میبایست تا سال ‪ 2030‬تحقق‬ ‫یابند‪ .‬این سند را میتوان یکی از اسناد باادستی در‬ ‫سطح بینالمللی به شمار اورد که برنامه توسعهای برای‬ ‫مهمترین مسائل جهانی ارائه کرده است‪.‬‬ ‫پرداخت به مسئله عدالت در سند ‪ 2030‬از همان مقدمه‬ ‫شروع میشود؛ در بند ‪ 8‬بیانیه میخوانیم‪:‬‬ ‫«ما به جهانی میاندیشیم که در همه جای ان‪ ،‬حقوق‬ ‫بشر و کرامت انسانی محترم شمرده شود‪ ،‬جهانی که‬ ‫در ان قانون‪ ،‬عدالت و برابری حا کم بوده و از هرگونه‬ ‫تبعیض به دور باشد‪ .‬به جهانی میاندیشیم که در‬ ‫ان نژادهای مختلف‪ ،‬قومیت و تنوع فرهنگی‪ ،‬محترم‬ ‫شمرده شوند‪ .‬جهان مورد تصور ما جهانی است که در‬ ‫ان‪ ،‬همه از فرصتهای برابر بهرهمند باشند تا به واسطۀ‬ ‫ان‪ ،‬از تمام توانشان بهره ببرند و نتیجۀ ان نیکبختی‬ ‫همگانی باشد‪ .‬به جهانی میاندیشیم که بر روی کودکانش‬ ‫سرمایهگذاری میکند‪ .‬جهان مورد تصور ما‪ ،‬جهانی است‬ ‫در سند ‪ ،2030‬حقوقبشر‪ ،‬برابری جنسیتی زنان‪ ،‬مسائل‬ ‫زیستمحیطی‪ ،‬دسترسی همگانی و برابر به اب‬ ‫اشامیدنی سالم‪ ،‬اموزش‪ ،‬بهداشت و زیرساختهای‬ ‫اساسی بیشترین اشارات و نزدیکی را به مباحث‬ ‫عدالت دارند‪.‬‬ ‫جهان عدالتمحور‪ ،‬منصف‪ ،‬بردبار‪ ،‬ازاد و فراگیر از‬ ‫ُبعد اجتماعی است که در ان همۀ نیازهای اقشار بسیار‬ ‫اسیبپذیر جامعه براورده شده باشد»‪.‬‬ ‫و همچنین در هدف اصلی ‪ 16‬میخوانیم‪:‬‬ ‫«ترویج جوامع صلحجو و فراگیر برای توسعۀ پایدار‪ ،‬برقراری‬ ‫امکان دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد موسسات‬ ‫موثر‪ ،‬پاسخگو و فراگیر در همۀ سطوح»‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫و تحقق بخشیدن ان در اسناد کان بینالمللی و تمایز‬ ‫ان با جایگاه عدالت در سند پایه الگوی اسامی ایرانی‬ ‫پیشرفت‪ ،‬مورد توجه قرار خواهد گرفت‪.‬‬ ‫که در ان همۀ زنان و دختران به طور همه جانبه‪ ،‬تساوی‬ ‫جنسیتی را درک کنند و همۀ موانع حقوقی‪ ،‬اجتماعی‬ ‫سر راه توانمندسازی انان از میان‬ ‫و اقتصادی موجود بر ِ‬ ‫برداشته شده باشد‪ .‬جهانی که به ان میاندیشیم‪ ،‬یک‬ ‫که در توضیح ان تاش برای کاهش سرقت‪ ،‬رشوهخواری‪،‬‬ ‫قاچاق اسلحه و ایجاد موسسات شفاف و دسترسی‬ ‫عمومی به اطــاعــات و ازادی بیان را از راهکارهای‬ ‫تحقق ان نام میبرد‪.‬‬ ‫در سند ‪ ،2030‬مفهوم عدالت را میتوان به صورت‬ ‫تسرییافته در تمام بندهای سند مشاهده کرد‪ .‬بخشهای‬ ‫حقوقبشر‪ ،‬برابری جنسیتی زنان‪ ،‬مسائل زیستمحیطی‪،‬‬ ‫دسترسی همگانی و برابر به اب اشامیدنی سالم‪ ،‬اموزش‪،‬‬ ‫بهداشت و زیرساخت های اساسی بیشترین اشارات‬ ‫و نزدیکی را به مباحث عدالت دارند‪.‬‬ ‫یکی دیگر از ویژگی های این سند‪ ،‬توجه به اهداف‬ ‫مشخص است‪ ،‬به طوری که در قسمت رفع فقر‪ ،‬سطح‬ ‫درامدی زیر ‪ 1.25‬دار در روز را فقر مطلق تعریف کرده و‬ ‫تعیین میکند که باید تا پایان دوره‪ ،‬فقرمطلق ریشهکن و‬ ‫تعداد مردم فقیر جهان به نصف کاهش یابد‪ .‬بههمین‬ ‫ترتیب‪ ،‬توصیههای سیاستی برای کاهش نابرابری در‬ ‫ابعاد مختلف جنسیتی‪ ،‬مالی‪ ،‬طبقاتی و ‪ ...‬نیز ارائه‬ ‫میشود‪ .‬در یکی از سیاستهای تشویقی مالیاتی‪ ،‬از‬ ‫کشورهای توسعهیافته خواستهشدهاست تا ‪ 0.7‬درصد از‬ ‫ّ‬ ‫درامد ناخالصملی[‪ ]4‬خود را در راستای اهداف توسعه‬ ‫‪39‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫به کشورهای در حال توسعه اختصاص دهند‪20-15 .‬‬ ‫درصد ان را نیز به کشورهای دارای پایینترین سطح‬ ‫توسعهیافتگی اختصاص دهند یا با تجدید ساختار‬ ‫بدهی و بازپرداخت دیون در بلندمدت و بخشودگی‬ ‫انها‪ ،‬کشورهای درحالتوسعه را حمایت کنند‪ .‬یک‬ ‫نمونه دیگر‪ ،‬توجه به مسائل زیستمحیطی است که در‬ ‫ان‪ ،‬انتقال فناوری و توسعه صنایع در کشور های درحال‬ ‫توسعه را با محاسبه عاقانه بسترهای زیستیمحیطی‪،‬‬ ‫توصیه مینماید و از همه کشورها میخواهد تا در امر‬ ‫تجارت‪ ،‬سیاستهایترجیحی[‪ ]5‬را به نفع کشورهای‬ ‫درحالتوسعه و با پایینترین سطح توسعهیافتگی‪،‬‬ ‫عملی سازند‪.‬‬ ‫علیرغم اشاره سند ‪ 2030‬به مقوله عدالت‪ ،‬نمیتوان به‬ ‫صورت دقیق نگرش انرا به این مسئله استخراج کرد و‬ ‫تنها میتوان فهمید که این سند جنبههایی از عدالت‬ ‫توزیعی و برابری در حقوق اساسی انسانی را مد نظر دارد‪.‬‬ ‫در مقدمه اعامیه جهانی حقوق بشر[‪ ،]6‬به عنوان‬ ‫سند پشتیان سند ‪ ،2030‬بــه حــرمــت ذات ــی ادم ــی و‬ ‫حقوق برابر و سلبناپذیر تمامی اعضای خانواده بشری‬ ‫اشاره شدهاست‪ .‬این سند توضیح میدهد که تمامی‬ ‫انسانها ازاد بهدنیا امدهاند و در حقوق باهم برابرند و‬ ‫بین انها هیچ تمایزی وجود ندارد‪ .‬از اینرو‪ ،‬ازم است‬ ‫‪40‬‬ ‫تا با یکدیگر عادانه و برادرانه رفتار کنند‪ .‬همچنین در‬ ‫ماده ‪ 29-2‬این سند‪ ،‬حد ازادی انسانی را تا جایی که‬ ‫ازادی سایر انسانها تامین شود‪ ،‬مجاز میشمرد و از این‬ ‫منظر‪ ،‬به مکتب اخاقی فایدهگرایی[‪ ]7‬و نظریه اخاقی‬ ‫جاناستوارتمیل[‪ ]9‬بسیار شباهت دارد‪.‬‬ ‫میزان پذیرش جهانی این اعامیه به نحوی است که‬ ‫بسیاری از کشورها در قانون اساسی خود ان را لحاظ کرده‬ ‫و به ارزشهای ان استناد جستهاند‪ .‬از این رو‪ ،‬بیربط‬ ‫نیست که بگوییم این سند جهانی‪ ،‬مبنایی اخاقی برای‬ ‫عدالت در سند توسعه بسیاری از کشورهای دنیا است‪.‬‬ ‫سند چین ‪2030‬‬ ‫این سند در سال ‪ 2012‬با همکاری بانک جهانی‪ ،‬برای‬ ‫توسعه اقتصاد چین نگاشته شد‪ .‬شعار این سند‪« ،‬ساخت‬ ‫جامعه مدرن‪ ،‬هماهنگ و خاق» و هدف اصلی ان‪،‬‬ ‫رسیدن به جامعه ثروتمند تا سال ‪ 2030‬است‪ .‬از جمله‬ ‫دغدغههای اصلی چین در این سند‪ ،‬به ارمغان اوردن‬ ‫برابری فرصتها به ویژه در عرصه امــوزش و سامت‬ ‫برای همگان است‪.‬‬ ‫در فصل ششم این سند بر تهیه یک نظام رفاهی که منجر‬ ‫به توسعه سرمایه انسانی شود و رفاه اجتماعی اولیه را‬ ‫برای رشد و توسعه فراهم اورد‪ ،‬تا کید شده است‪ .‬از این‬ ‫یکی از دغدغههای اصلی قطر‪ ،‬استفاده درست از‬ ‫منابع هیدروکربنی و حفظ مزایای ان برای نسلهای‬ ‫اینده است‪ .‬از ایــنرو‪ ،‬عدالت بیننسلی در سند‬ ‫چشمانداز قطر بسیار مورد تا کید قرار گرفتهاست‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫رو‪ ،‬سیاستگذاریها باید برابری فرصتها در زمینههای‬ ‫مختلف اموزش‪ ،‬سامت‪ ،‬اشتغال و کارافرینی را بدون‬ ‫ایجاد وابستگی رفاهی فراهم کند‪.‬‬ ‫در فصل ششم این سند‪ ،‬به طور تفصیلی‪ ،‬مهمترین‬ ‫مشکات و چالشهایی که منجر به نابرابری در بهرهمندی‬ ‫از فرصتهای اقتصادی میشود ذکــرشــدهانــد؛ این‬ ‫چالشها عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ -1‬نابرابری باا ناشی از سیستم مالی غیرمتمرکز‪ ،‬اجرای‬ ‫برخی تدابیر و سیاستهای نهادی‪ ،‬مالیاتهای باای‬ ‫نیروی کار‪ ،‬تمایل به فناوریهای سرمایهبر‪ ،‬دستمزد‬ ‫پایین نیرویکار و نهادهای ضعیف بازار نیرویکار؛‬ ‫‪ -2‬نا کارامدی در ارائــه خدمات اجتماعی به علت‬ ‫حالت شبهانحصاری پیداکردن نهادهای عمومی و‬ ‫مسئولیتپذیری پایین انها؛‬ ‫‪ -3‬پیرشدن جمعیت که نرخ ان بیشتر از نرخ افزایش‬ ‫ثروتمندی است؛ و‬ ‫‪ -4‬افزایش انتظارات طبقه متوسط نسبت به داشتن‬ ‫درامــدهــای بااتر‪ ،‬امنیت درامــدی بیشتر و خدمات‬ ‫اجتماعی بهتر‪.‬‬ ‫اصاحات سیاستی‪ ،‬سه هدف عمده را برای رفع این‬ ‫چالشها دنبال میکند‪ :‬اول‪ ،‬معکوس کردن افزایش‬ ‫نــابــرابــری درام ــدی‪ ،‬مصرفی و دسترسی بــه خدمات‬ ‫اجتماعی؛ دوم‪ ،‬کمک به خانوارها جهت مدیریت‬ ‫بهتر ریسکهای اشتغال‪ ،‬سامت‪ ،‬بااتررفتن سن‬ ‫و اطمینان از تامین اجتماعی اولیه و ســوم‪ ،‬افزایش‬ ‫مسئولیتپذیری در ارائه خدمات دولتی و خصوصی‬ ‫جهت اطمینان از فراهمبودن خدمات به مقدار کافی‪،‬‬ ‫برابر و در جای درست‪ .‬برای دستیابی به اهداف سند دو‬ ‫عمل مهم باید انجام شود‪ -1 ،‬اقدامات مالی مناسب و‬ ‫‪ -2‬تغییرات ساختاری شامل‪ ،‬مدیریت منابع انسانی‪،‬‬ ‫افزایش خدمات اجتماعی غیردولتی‪ ،‬استفاده بیشتر‬ ‫از فناوری اطاعاتوارتباطات‪ ،‬هماهنگیهای درون‬ ‫و بیرون بخشی‪.‬‬ ‫سند چشمانداز ملی قطر ‪2030‬‬ ‫این سند در سال ‪ 2008‬تهیه شد و هدف کان ان تبدیل‬ ‫قطر به یک جامعه پیشرفته با توسعه پایدار و استاندارد‬ ‫باای زندگی همگانی تا سال ‪ 2030‬است‪ .‬در این سند‪،‬‬ ‫‪ 5‬چالش اصلی که قطر با انها روبرو است مطرحشده‬ ‫و در ‪ 4‬رکن اساسی برای حل ان برنامه ارائهشدهاست‪.‬‬ ‫این ‪ 5‬چالش عبارتند از‪ :‬سنت و مدرنیته‪ ،‬عدالت‬ ‫بیننسلی‪ ،‬مدیریت رشد‪ ،‬حفظ تعادل بین شهروندان و‬ ‫مهاجران و مشارکت در نظارت بر محیطزیست‪ 4 .‬رکن‬ ‫برنامهریزی عبارتند از‪ :‬توسعه انسانی‪ ،‬توسعه اجتماعی‪،‬‬ ‫توسعه اقتصادی و توسعه محیطی‪.‬‬ ‫یکی از دغدغههای اصلی قطر‪ ،‬استفاده درست از منابع‬ ‫هیدروکربنی و حفظ مزایای ان برای نسلهای اینده است‪.‬‬ ‫از اینرو‪ ،‬عدالت بیننسلی در سند چشمانداز قطر بسیار‬ ‫مورد تا کید قرار گرفتهاست‪ .‬این سند ‪ 3‬مولفه اساسی که‬ ‫منجر به هدررفت منابعطبیعی میشود را شناسایی و به‬ ‫اجتناب از انها امر کردهاست‪ .‬این سه مولفه عبارتند از‪:‬‬ ‫استفاده از منابع هیدروکربنی در فعالیتهای ناکارامد و‬ ‫کمبازده‪ ،‬انجام طرحهای بسیار پرهزینه‪ ،‬توسعه اقتصادی‬ ‫تهاجمی و پرریسک‪ .‬عاوه بر این‪ ،‬قطر دغدغه حفظ‬ ‫محیطزیست را نیز دارد و در اجرای برنامههای توسعه‪،‬‬ ‫ان را نادیده نگرفتهاست‪ .‬در قسمت توسعه اجتماعی‬ ‫‪41‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫نیز به اهمیت برابری و عدالت اشاره شده اما به صورت‬ ‫تفصیلی ان را توضیح ندادهاست‪.‬‬ ‫سند چشمانداز مالزی ‪2020‬‬ ‫سند چشمانداز مالزی در سال ‪ 1991‬نوشته شد‪ .‬در این‬ ‫سند‪ ،‬چشمانداز ‪ 30‬ساله توسعه مالزی در عرصههای‬ ‫مختلف اموزشی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬رفاهی و ‪ ...‬ارائه شده‬ ‫بود‪ .‬این سند ازمه توسعه مالزی را داشتن رشد واقعی‬ ‫ساانه حداقل ‪ %7‬عنوان میکند‪ .‬این سند به سه گام‬ ‫‪ 10‬ساله تقسیم میشود‪ .‬بعد از بحران اقتصادی سال‬ ‫‪ 2009‬و پایین امدن نرخ رشد اقتصادی مالزی‪ ،‬این سند‬ ‫مورد بازنگری قرار گرفت و درنهایت سال ‪ 2018‬با عدم‬ ‫تحقق اهداف سند ‪ ،2020‬سند چشمانداز جدیدی برای‬ ‫‪ 30‬سال اینده با نام تغییر ملی ‪ ]9[2050‬عرضه شد‪.‬‬ ‫سند چـشــمانــداز ‪ 2020‬در بخش چــالــشهــا‪ ،‬یکی از‬ ‫ویژگیهای مالزی توسعهیافته را‪ ،‬جامعه برخوردار از‬ ‫عدالت اقتصادی میداند که ویژگی ان‪ ،‬توزیع برابر و‬ ‫منصفانه ثروت و فرصتهای اقتصادی برای همگان‬ ‫ذکــر شــده اســت‪ .‬یکی از راههــای ان‪ ،‬گــردامــدن همه‬ ‫مشارکت‬ ‫قومیتهای مالزی زیر یک هویت واحــد و‬ ‫ِ‬ ‫همه گروههای اجتماعی ذکر شدهاست‪ .‬هدف این‬ ‫بخش‪ ،‬تاش برای کمتر کردن شکاف اقتصادی بین‬ ‫‪42‬‬ ‫طبقات و ارائه فرصتهای قانونی با گسترش خدمات‬ ‫و زیرساختهای اجتماعی مطلوب است‪ .‬در قسمت‬ ‫سیاستهای بخشعمومی دولت‪ ،‬توجه به رفاه کارگران‪،‬‬ ‫اطمینان از دسترسی به خدمات حیاتی و تضمین‬ ‫کیفیت انها که با کمینه هزینهها ارائه شدهاند‪ ،‬مورد‬ ‫تا کید قرار گرفته است‪.‬‬ ‫برنامه یــازدهــم مالزی از ‪ 2016‬تا ‪ 2020‬اخرین برنامه‬ ‫پنجسالهای است که ذیل سند چشمانداز ‪ 2020‬قرار‬ ‫میگیرد‪ .‬یکی از اهداف این برنامه‪ ،‬تداوم افزایش شمول و‬ ‫برابری فرصتهای اقتصادی برای همگان است‪ .‬برابری‬ ‫درامــدی در این برنامه با هدفگذاری روی شاخص‬ ‫ضریبجینی سنجیده میشود‪ .‬این ضریب باید تا سال‬ ‫‪ 2020‬به مقدار ‪ 0.385‬کاهش یابد و سیاستهایی نیز‬ ‫برای رساندن خانوارهای با ‪40‬درصد درامدی پایین[‪]10‬‬ ‫به طبقه متوسط جامعه اتخاذ شود‪ .‬از جمله‪ ،‬تمرکز روی‬ ‫نیازهای گروههای خاص و حمایتهای ترجیحی و‬ ‫درامــدی‪ ،‬کاهش یارانههای غیرمرتبط با بهرهوری در‬ ‫ازای توجه به برنامههای ثروتافرین‪ ،‬اموزشی و مهارتی‪،‬‬ ‫توانمندسازی جوامع جهت افزایش مشارکت اقتصادی و‬ ‫شتابدهی به رشد منطقهای‪ .‬در این سند‪ ،‬دستاوردهای‬ ‫برنامه دهم در حوزه برابری اقتصادی در شش گروه برابری‬ ‫درامدی‪ ،‬امید به زندگی‪ ،‬مشارکت اجتماعی‪ ،‬دسترسی‬ ‫مقایسه اسناد جهانی با سند الگوی اسامی‬ ‫ایرانی پیشرفت از منظر اندیشه عدالت‬ ‫همه اسناد توسعه کشور ها از مسئله شروع شدهاند و‬ ‫برنامه توسعه خود را با رویکرد حل ان مسائل و چالشها‬ ‫نوشتهاند‪ .‬اما یکی از ویژگیهای سند الگو‪ ،‬عدم ذکر‬ ‫چالشها و مسائل جامعه ایران و شروع ان از مبانی‬ ‫است‪ .‬این ویژگی‪ ،‬از ُبعدی مثبت و از ُبعد دیگر منفی‬ ‫است‪ .‬همانطور که در ابتدای نوشته مرور شد‪ ،‬اعامیه‬ ‫جهانی حقوقبشر‪ ،‬نقش مبانی را برای اسنادی مثل ‪2030‬‬ ‫و سایر اسناد توسعه کشورهای دنیا دارد و از این منظر‪،‬‬ ‫مبانی سند الگو میتواند بیانکننده تفاوتهای خود با‬ ‫سایر اسناد توسعه باشد‪ .‬از سویی دیگر‪ ،‬در سند توسعه‬ ‫کشور ها‪ ،‬به مبانی‪ ،‬اشاره صریح و مستقیمی نشده و در‬ ‫عوض ارمانها و اهداف به صورت جزییتر ذکر شدهاند‬ ‫اما اشاره به مبانی در سند الگو بسیار تفصیلی است‪.‬‬ ‫بهتر این بود که مبانی در حد اختصار ذکر شده یا به‬ ‫اسناد باادستی کشور مثل قانون اساسی استناد یا یک‬ ‫پیوست و مقدمهای مجزا برای مبانی اورده میشد‪ .‬اما‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫به زیرساختها و خدمات‪ ،‬ارتقای راهها و مشارکت‬ ‫اقتصادی با ‪ 11‬شاخصه ضریب جینی‪ ،‬متوسط درامد‬ ‫خانوار با ‪ %40‬درامد پایین‪ ،‬شمول فقر‪ ،‬میزان مشارکت‬ ‫جوانان در برنامههای رهبری‪ ،‬نواورانه و داوطلبانه‪ ،‬نرخ‬ ‫مشارکت نیرویکار زنــان‪ ،‬پوشش راههــای روستایی‪،‬‬ ‫پوشش برق روستایی‪ ،‬پوشش عرضه اب روستایی‪،‬‬ ‫روستاهای متصل به اینترنت‪ ،‬سرمایهگذاری واقعی‬ ‫در مناطق اقتصادی و کارافرینهای منتفع از وامهای‬ ‫دولتی‪ ،‬سنجیده شدهاست‪ .‬مقادیر این شاخصهها‬ ‫باید در برنامه یازدهم بیشتر بهبود یابند‪.‬‬ ‫در سند الگو‪ ،‬هیچ بخشی به مسائل‪ ،‬چالشها و موانع‬ ‫تحقق پیشرفت اختصاص داده نشده است‪ .‬هرچند در‬ ‫داخل برخی قسمتها‪ ،‬اشارهای به مشکات شدهاست‬ ‫اما هیچ نگرش جامع و رتبهبندیشدهای به مسائل‬ ‫وجود نــدارد که حا کی از مدنظر قرار نــدادن وضعیت‬ ‫فعلی کشور و نگاه بدون مبنا به افق کشور است‪ .‬در‬ ‫سند توسعه چین‪ 6 ،‬رکن اساسی یا چالش اصلی که‬ ‫برنامه حول ان تنظیمشده‪ ،‬ذکر شدهاست‪ .‬به همین‬ ‫ترتیب‪ ،‬سند مالزی دارای ‪ 9‬و سند قطر دارای ‪ 5‬رکن‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬همانطورکه قبا هم بیان شد‪ ،‬سند الگو بسیار‬ ‫کلی نوشته شده و نگاه مسئلهمحور در ان وجود ندارد و‬ ‫چالشهای اساسی با اولویت و اهمیت ذکر نشدهاند‪.‬‬ ‫شاخصهای ارزیابی ارمانها و اهداف‬ ‫همه اسنادی که مورد بررسی قرار گرفتند‪ ،‬ارمانها و‬ ‫اهدافی را مشخص کردهاند‪ .‬در اسناد توسعه چین‬ ‫و مالزی بــرای تحقق این اهــداف مراحل دستیابی و‬ ‫شاخصهای ارزیابی به صورت جزیی ذکر شدهاند و‬ ‫کارهای اساسی که باید انجام گیرد با تفصیل و ذکر مراحل‬ ‫اوردهشدهاند؛ اما در مقابل‪ ،‬عبارات سند الگو بسیار کلی‬ ‫و بدون مصداق معین هستند‪ .‬مفاهیم کمتر به سطح‬ ‫موضوعات و شاخصها راه پیدا کردهاند‪ .‬بهتر بود در‬ ‫سند الگو نیز جهت پیگیری تحقق اهداف و نظارت‬ ‫بر اجرای درست سند الگو‪ ،‬اهداف تفصیلیتر بیان و‬ ‫شاخصهایی برای انان در نظر گرفته میشدند‪ .‬کلی‬ ‫بودن اهداف بهنحوی است که اثر خود را در زمانبندی‬ ‫نیز نشان دادهاست‪ .‬سند الگو‪ ،‬یک بازه ‪ 50‬ساله را در‬ ‫ً‬ ‫نظر دارد‪ ،‬در حالی که اسناد جهانی معموا برای ‪15 ،10‬‬ ‫و حداکثر ‪ 30‬سال اینده نوشته شدهاند‪ .‬جزئیتر شدن‬ ‫‪43‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫اهداف‪ ،‬امکان اینکه زمانبندی‪ ،‬دقیقتر و کوتاهتر شود‬ ‫را فراهم میکند‪.‬‬ ‫مسئله عدالت‬ ‫شاید بتوان گفت مهمترین وجه تمایز این اسناد‪ ،‬در نحوه‬ ‫پرداختن انها به مسئله عدالت باشد‪ .‬از ویژگیهای‬ ‫سند الگو‪ ،‬اشارههای متعدد به مسئله عدالت است‪ ،‬با‬ ‫این حال‪ ،‬نظریه منسجمی از عدالت تعریف نمیشود‪.‬‬ ‫برخاف اسناد توسعه جهانی‪ ،‬سند الگو از بهکار بردن‬ ‫واژه برابری برای عدالت‪ ،‬اجتناب کرده است‪ ،‬از اینرو‪،‬‬ ‫بهدست میاید که سند الگو‪ ،‬اندیشه عدالتی متفاوت‬ ‫با رویکردهای متعارف جهانی دارد و ازم اســت تا‬ ‫بیشتر نسبت به توضیح ان بپردازد‪ .‬علیرغم پرداختن‬ ‫ً‬ ‫سند الگو به مبانی‪ ،‬در این زمینه اصا ورودی نداشته‬ ‫است‪ .‬برای تحقق عدالت نیز در متن سند‪ ،‬هیچ نوع‬ ‫هدفگذاری مشخصی دیده نمیشود و اهداف بدون‬ ‫معیار ذکر شدهاند‪ ،‬بهطوری که مخاطب وقتی با عباراتی‬ ‫نظیر‪ ،‬عدالت بانکی‪ ،‬عدالت بیننسلی‪ ،‬عدالت در‬ ‫حــوزه سامت‪ ،‬فرصتهای عادانه بــرای زنــان‪ ،‬قرار‬ ‫گرفتن در جمع چهار کشور برتر اسیا از نظر سطح کلی‬ ‫پیشرفت و عدالت‪ ،‬توزیع عادانه خلق پول‪ ،‬عدالت‬ ‫مالیاتی و ‪ ...‬روبرو میشود‪ ،‬نمیتواند منظور سند از‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫اینکه دقیقا چه هدفی مورد نظر است را دریابد‪ .‬طبیعتا‬ ‫اگر شاخصهایی برای این اهداف ذکر شود‪ ،‬مخاطب‬ ‫نیز خواهد توانست با سند‪ ،‬ارتباط بیشتری برقرارکرده و‬ ‫تحقق عدالت را بیشتر و بهتر پیگیری و نظارت کند‪.‬‬ ‫برقراری عدالت و برابری اجتماعی‪ ،‬جزو اهم چالشهای‬ ‫مطرحشده در برنامه توسعه هر سه کشور چین‪ ،‬مالزی‬ ‫و قطر است‪ .‬مسئله نابرابری اجتماعی‪ ،‬جزو مهمترین‬ ‫دغدغههای چین است و در طرح ‪ 2030‬به طور مفصل‬ ‫عوامل زمینهساز و تشدیدکننده نابرابری و راهکارها‬ ‫و سیاستهای کاهشدهنده ان بیانشده است‪.‬‬ ‫استفاده درست از منابع زیرزمینی و حفظ مزایای ان‬ ‫برای نسلهای اینده‪ ،‬تحت عنوان عدالت بیننسلی‪،‬‬ ‫‪44‬‬ ‫به طور ویژه در سند توسعه قطر مورد تا کید قرارگرفته‬ ‫است‪ .‬در سند مالزی نیز از ‪ 11‬شاخص برای محاسبه‬ ‫میزان برابری تحققیافته استفاده شدهاست که محاسبه‬ ‫انها پیچیدگی خاصی ندارد و میتوان در سند الگو نیز‬ ‫از چنین شاخصهایی بهرهبرد‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬سند الگو‬ ‫بهطور خاص در عرصه عدالت به مطالعات عمیقتر‬ ‫و اسناد پشتیبان مختلفی در زمینه اسیبشناسی و‬ ‫راهکاریابی تحقق عدالت در کشور‪ ،‬نیاز دارد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. The 2030 Agenda for Sustainable Development‬‬ ‫(‪]2[. Millennium Development Goals )MDGs‬‬ ‫‪]3[. United Nations‬‬ ‫‪]4[. GNP‬‬ ‫‪]5[. Preference Rules‬‬ ‫(‪]6[. Universal Declaration of Human Rights )UDHR‬‬ ‫‪]7[. Utilitarianism‬‬ ‫‪]8[. John Stuart Mill‬‬ ‫(‪]9[. National Transformation 2050 )TN50‬‬ ‫‪]10[. B40 households‬‬ ‫منابع‬ ‫سایت سازمان ملل ‪http://www.un.org‬‬ ‫سایت کمیسیون ملی یونسکو ایران ‪http://fa.irunesco.org‬‬ ‫سایت توسعه پایدار سازمان ملل ‪https://sustainabledevelopment.un.org‬‬ ‫سایت مرکز الگوی اسامی ایرانی پیشرفت ‪http://www.olgou.org‬‬ ‫سایت ویکیپدیا ‪https://fa.wikipedia.org‬‬ ‫سایت دفتر نخستوزیری مالزی ‪/https://www.pmo.gov.my‬‬ ‫سایت وزارت برنامه ریزی توسعه و امار قطر ‪https://www.mdps.gov.qa‬‬ ‫سایت رسمی حکومت قطر ‪https://portal.www.gov.qa‬‬ ‫سایت رسمی بانک جهانی ‪/http://www.worldbank.org‬‬ ‫برخاف اسناد توسعه جهانی‪ ،‬سند الگو از بهکار‬ ‫بردن واژه برابری برای عدالت‪ ،‬اجتناب کرده است‪،‬‬ ‫از ایــنرو‪ ،‬بهدست میاید که سند الگو‪ ،‬اندیشه‬ ‫عدالتی متفاوت با رویکردهای متعارف جهانی دارد‬ ‫و ازم است تا بیشتر نسبت به توضیح ان بپردازد‪.‬‬ ‫مصاحبهکننده‪ :‬مهدی اباذری‬ ‫تدوین و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه‬ ‫تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫الگو‪،‬سیاست‪،‬‬ ‫قانون‪،‬برنامه‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مصاحبه با‪ :‬دکتر مصطفی زمانیان‬ ‫پایه در سلسلهمراتب‬ ‫تحلیل جایگاه الگوی ّ‬ ‫اسناد ملی‬ ‫ّ‬ ‫اگرچه بسیاری تهیه اسناد ملی را به عنوان پیشنیاز‬ ‫مداخات هدفمند دولتها در فرایند توسعه و پیشرفت‬ ‫کشور حائز اهمیت میدانند‪ ،‬اما همچنان این سوال‬ ‫به قوت خود باقی است که ایا فرایند پیشرفت در‬ ‫ایران‪ ،‬متوقف و وابسته به تدوین اسناد راهبردی در‬ ‫زمینه پیشرفت اسامی و ایرانی است؟! ایا عدالت با‬ ‫سندنویسی قابل تحقق و انجام است؟! سند الگوی‬ ‫پایه پیشرفت چه مقدار و با چه مکانیسمی میتواند‬ ‫در فرایند پیشرفت و توسعه کشور نقش داشته باشد؟‬ ‫شــرط موفقیت ایــن نــوع اسناد چیست؟ پاسخ به‬ ‫این سواات بهانه مصاحبه تحریریه نشریه عدالت‬ ‫اجتماعی با اقای دکتر مصطفی زمانیان به عنوان‬ ‫موسس اولین شرکت دانشبیان در زمینه سندهای‬ ‫راهبردی است‪.‬‬ ‫با توجه به سابقه جنابعالی در حوزه‬ ‫سیاستگذاری کان و سند نویسی‪ ،‬چرا باید به‬ ‫نگارش سندهای راهبردی اهمیت داد و چرا نگارش‬ ‫اینگونه سندها‪ ،‬مانند الگوی اسامی ایرانی پیشرفت‪،‬‬ ‫ضرورت دارد؟‬ ‫در سه زمان به نظر میرسد که ما نیازمند تدوین سند‬ ‫راهبردی الگوی نقشه راه هستیم‪ .‬موضع اول و فضای‬ ‫اول زمانی است که قرار است یک مفهوم کان را به یک‬ ‫مفهوم جزئیتر در یک حوزه یا بخش تبدیل کنیم‪ .‬به‬ ‫عبارت سادهتر‪ ،‬زمانیکه یک کانمفهوم را در یک حوزه‬ ‫تخصصی بگونهای ترجمه کنیم که قابلیت کاربردیشدن‬ ‫و قابلیت فهمشدن در یک حوزه تخصصی را پیدا کند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫در این زمان‪ ،‬معموا از ابزاری تحت عنوان سند راهبردی‬ ‫میتوانیم استفاده کنیم‪ .‬به عنوان نمونه‪ ،‬سند کانی‬ ‫تحت عنوان سند سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور‬ ‫ً‬ ‫تعریف میشود‪ .‬این سند قاعدتا باید عبارات عامی را در‬ ‫درون خودش پیگیری و معرفی کند اما واقعیت مطلب‬ ‫‪45‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫این است که در مقام عمل‪ ،‬بخشهای مختلف برای‬ ‫انکه بتوانند برداشتی تخصصی از سیاستهای اقتصاد‬ ‫مقاومتی داشتهباشند‪ ،‬نیازمند ان هستند که ترجمان‬ ‫عملیاتیتری و به عبارت سادهتر‪ ،‬ترجمان سادهتری را‬ ‫از ان سند یا سیاستهای باادستی داشتهباشند‪ .‬این‬ ‫امر باعث میشود که در یک گام سیاستهای کان‬ ‫فرابخشی به سیاستهای کان بخشی تبدیل شوند‪.‬‬ ‫بطور مثال‪ ،‬سند سیاستهای اقتصاد مقاومتی حوزه‬ ‫سامت را تعریف و تدوین کنیم‪ ،‬یا سند سیاستهای‬ ‫اقتصاد مقاومتی حوزه انرژی را تدوین کنیم‪ .‬پس‪ ،‬فلسفه‬ ‫اول یا خاستگاه اول شکل گیری اسناد راهبردی بحث‬ ‫کاربردی شدن انها است‪.‬‬ ‫دومین خاستگاه‪ ،‬هنگامی است که در مقام ایجاد یک‬ ‫ترجمان تخصصی از یک سیاست کان نیستیم‪ ،‬بلکه‬ ‫مقصود و هدف ما این است که سیاست فهمشده را به‬ ‫یک گام اجرایی قابل فهم برای مجموعهای از مخاطبین‬ ‫تبدیل کنیم‪ .‬در اینجا‪ ،‬یکی از ابزار های کارامد‪ ،‬استفاده‬ ‫از ابزار سندنویسی است‪ .‬ما در این مرحله‪ ،‬برای اینکه‬ ‫عوامل اجرایی نقش خودشان را در تحقق سیاست‬ ‫مد نظر پیدا کنند‪ ،‬عاقمند هستیم که مجموعهای‬ ‫‪46‬‬ ‫از سیاستهای فهمشده را به مجموعهای از گامهای‬ ‫ً‬ ‫اجرایی قابلفهم تبدیل کنیم‪ .‬در این حوزه هم معموا‬ ‫از سندنویسی استفاده میکنیم‪ .‬تبدیل سیاستهای‬ ‫باادستی یک حوزه به مجموعهای از تکالیف اجرایی‪،‬‬ ‫هدف اصلی عموم اسناد راهبردی تدوین شده در سطوح‬ ‫وزارتخانهای و دستگاههای اجرایی است‪.‬‬ ‫فضای سومی نیز وجود دارد‪ .‬در این فضا‪ ،‬برای تقسیم‬ ‫کــار اجــرایــی تعریفشده بین دستگاهها و مجریان‬ ‫مختلف‪ ،‬نیازمند یک نقشه راه عملیاتی برای تقسیم‬ ‫کار اجرایی هستیم‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬تدوین نقشهراهی‬ ‫که بتواند فرایند اجراکردن کارها را تحت کنترل خود‬ ‫در بیاورد‪ .‬در این حوزه هم استفاده از ابزارهایی چون‬ ‫نقشهراه مرسوم است‪ .‬بالتبع فضای این حوزه بسیار‬ ‫عملیاتیتر بوده و بیشتر کارکرد کنترلی خواهد داشت‪ .‬در‬ ‫اینجا سیاستگذار بدنبال ارائه یکسری شاخصهای‬ ‫عملیاتی و اجرایی برای اجراپذیرشدن نقشهراه توسط‬ ‫ذینفعان مربوطه و تحت کنترل در اوردن انها است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫این سه موضعی است که معموا در انها به تدوین‬ ‫سند راهبردی مبادرت میورزیم‪.‬‬ ‫علی القاعده‪ ،‬بااترین سند راهبردی در یک کشور‬ ‫قانون اساسی ان کشور است‪ .‬در کشور ما هم قانون‬ ‫اساسی بعد از انقاب تصویب شد و منشور جمهوری‬ ‫اسامی ایــران قرار گرفت‪ .‬اما واقعیت این بود که در‬ ‫مقام اجرا‪ ،‬ارائه یک سری برشهای اجرایی از قانون‬ ‫اساسی برای دستگاههای اجرایی و تصمیمگیریهای‬ ‫موضوعی امکانپذیر نیست و نهتنها در ایران بلکه در‬ ‫همه کشورها‪ ،‬قانون اساسی چنین کارکردی را ندارد‪.‬‬ ‫از سویی کشور در طول سالهای قبل و بعد از انقاب‬ ‫تجربه همسوسازی برنامههای بخشی و فرابخشی را در‬ ‫قالب برنامههای توسعه ‪ 5‬ساله داشت‪ .‬اما به دایل‬ ‫مختلف انسجام ازم بین برنامههای توسعهای ادواری‬ ‫مختلف در کشور وجود نداشت‪ .‬شاید مهمترین علت‬ ‫ان‪ ،‬موضوع تغییر دولتها و تغییر مجالس بود و خود‬ ‫این موضوع باعث میشد برنامههای توسعهای کشور‬ ‫در مقاطع مختلف دوران عمر خود‪ ،‬ضمانت اجرایی‬ ‫ازم را نداشته باشند‪ .‬نقش سند الگو‪ ،‬پرکردن فاصله‬ ‫بین قانون اساسی به عنوان منشور جمهوریاسامی و‬ ‫برنامههای توسعهای است؛ برنامههایی که به دایلی که‬ ‫ً‬ ‫عرض کردم عمدتا به صورت پنج ساله یا بهصورت ناتمام‬ ‫ً‬ ‫رها میشدند و تقریبا در کشور هیچ برنامه توسعهای که‬ ‫توانسته باشد همه اهداف مد نظر را محقق کند‪ ،‬وجود‬ ‫ندارد‪ .‬برنامههای توسعه ما حداکثر پنجاه درصد اهداف‬ ‫خود را محقق کردهاند‪.‬‬ ‫نقش سند الگو‪ ،‬پرکردن فاصله بین قانون اساسی‬ ‫به عنوان منشور جمهوریاسامی و برنامههای‬ ‫توسعهای است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫با توجه به این سه نوع سند راهبردی‪ ،‬سند‬ ‫الگوی پایه در کدام جایگاه قرار دارد و رابطه ان با دیگر‬ ‫اسناد باادستی و پاییندستی کشور چگونه است؟‬ ‫ازاینرو‪ ،‬کشور‪ ،‬نیازمند سندی میانی بود که بتواند در‬ ‫یک مقاطع طوانیتری نخ تسبیحی برای برنامههای‬ ‫توسعهای کشور باشد‪ .‬البته ایــن سند نه باید مثل‬ ‫قانون اساسی بسیار کان باشد به شکلی که فقط در‬ ‫حد کلیدواژههای محوری‪ ،‬گفتمان حاکم بر جمهوری‬ ‫اسامی را تبیین کند و نه انقدر اجرایی باشد که برای‬ ‫ً‬ ‫دستگاهها تعیین تکلیف اجرایی کند‪ .‬سند کاما‬ ‫اجــرایــی مــا در کــشــور تحت عـنــوان سند چشمانداز‬ ‫بیستساله کشور است که توسط مقام معظم رهبری‬ ‫ً‬ ‫اباغ شده است‪ .‬قاعدتا سند الگوی اسامی‪-‬ایرانی‬ ‫پیشرفت هم در یک چنین جایگاهی موضوعیت پیدا‬ ‫میکند و به عبارت دیگر میتواند به نوعی ریلگذاری‬ ‫گفتمان اجرایی و برنامههای بخشی کشور را متناسب‬ ‫با سیاستهای کان حا کم بر الگوی انقاباسامی‬ ‫و دکترین انقاباسامی انجامدهد‪.‬‬ ‫بنابراین به شکل عملی‪ ،‬در سلسله مراتب سندهای‬ ‫راهبردی کشور‪ ،‬در عالیترین سطح میتوانیم به قانون‬ ‫اساسی اشاره کنیم‪ .‬در سطوح پایینتر نیز اسنادی تحت‬ ‫عنوان سند چشمانداز وجود دارند که تجربه اجرای انرا‬ ‫در طول هفده‪-‬هجده سال گذشته داشتهایم‪ .‬همچنین‬ ‫سیاستهای کانی را داریم که تا به حال سیو چهار‬ ‫سند ان از سوی حضرت اقا اباغ شده است‪ .‬عاوه بر‬ ‫این‪ ،‬سند الگوی اسامی ایرانی پیشرفت وجود دارد‬ ‫که قــرار است به تصویب برسد‪ .‬بعد از این قسمها‪،‬‬ ‫عالیترین سطح برنامههای ما‪ ،‬برنامههای پنجساله‬ ‫توسعه هستند که در ذیل انها برنامههای اجرایی و‬ ‫عملیاتی بهویژه برنامه بودجه و برنامههای دستگاهی و‬ ‫حوزهای معنادار شده و موضوعیت پیدا میکند‪ .‬البته‬ ‫باید یکپارچگی و انسجام ازم هم بین این برنامهها‬ ‫وجود داشتهباشد‪ .‬همینجا ازم است به این نکته‬ ‫اشاره کنیم که اگر ما نتوانیم انسجام ازم را بین سطوح‬ ‫‪47‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫مختلف اسناد باادستی ایجاد کنیم‪ ،‬اتفاقی میافتد‬ ‫ً‬ ‫که امروز در کشور افتاده است؛ عموما واژگانی تکراری‪،‬‬ ‫بدون اینکه ارزشافزوده بیشتری را در سطوح اجرایی‬ ‫ً‬ ‫برای خودشان تعریف کنند‪ ،‬گفته میشوند و عما تکرار‬ ‫این واژگان از سطوح خیلی کان مثل سند قانوناساسی‬ ‫تا سند الگو و برنامههای توسعهای باعث میشود که‬ ‫این عبارات در مقام اجرا جامعهعمل پوشانده نشوند‪.‬‬ ‫بــا تــوجــه بــه ل ــزوم مـحــور یــت عــدالــت در‬ ‫برنامهریزیهای توسعه و پیشرفت در کشور‪ ،‬مفهوم‬ ‫عدالت چگونه میتواند درایــن اسناد مــورد توجه‬ ‫قرار گیرد؟‬ ‫ایــن مفهوم و مفاهیمی مثل ازادی و ‪ ،...‬مفاهیمی‬ ‫نیستند که نیازمند به ترجمانی از جنس سند راهبردی‬ ‫باشند‪ .‬چیستی مفهوم عدالت در حــوزه حکمرانی‬ ‫جمهوریاسامی موضوعی است که علمای مربوطه‬ ‫باید مورد بحث و بررسی قرار دهند و به مفهوم متقنی‬ ‫برسند تا بتواند مبنای تفسیر جمهوریاسامی از مفهوم‬ ‫عدالت باشد‪ .‬بــرای ایــن کــار نیازی به نوشتن سند‬ ‫راهبردی وجود ندارد مگر زمانیکه ما نیازمند ترجمان‬ ‫تخصصی از مفهوم عدالت در حوزههای مختلف مانند‬ ‫انرژی‪ ،‬صیانت از ذخایر راهبردی کشور‪ ،‬اموزش عالی‬ ‫ً‬ ‫و‪ ...‬باشیم‪ .‬در حوزههایی که عما قابلیت تفسیرهای‬ ‫مختلف از عدالت وجود دارد‪ ،‬سند راهبردی میتواند‬ ‫کارگشا باشد و نقش ازم را ایفا کند‪.‬‬ ‫دلیل این موضوع ان است که وقتی صحبت از عدالت‬ ‫در حوزههایی مثل حوزه اموزش یا حوزه سامت میشود‪،‬‬ ‫ً‬ ‫در عمل باید مفهوم بیان شده اوا برای دستگاههای‬ ‫مختلف قابل فهم باشد؛ یعنی باید یک تکلیف اجرایی‬ ‫و ماموریتی را برای نهادهای مربوطه به دنبال داشته‬ ‫باشد‪ .‬در غیر اینصورت ترجمهکردن صرف مفهومی‬ ‫‪48‬‬ ‫مانند عدالت در حــوزه سامت ارزشاف ــزودهای را در‬ ‫عمل نخواهد داشت‪ .‬در این زمان‪ ،‬تجربیات مختلفی‬ ‫پیرامون این ماحظه مهم وجود دارد‪ .‬در سطحی دیگر‬ ‫ّ‬ ‫سند راهبردی با تدوین یک نقشهراه ملی یا برنامه راهبرد‬ ‫ّ‬ ‫ملی منجر به بازمهندسی نقش نهادهای حا کمیتی‬ ‫مربوطه در تحقق ان حوزه مد نظر میشود‪ .‬بر این اساس‪،‬‬ ‫به نظر میرسد‪ ،‬در سطح اول‪ ،‬که تبیین مفهوم عدالت‬ ‫است‪ ،‬سند راهبردی علی القاعده نمیتواند خیلی‬ ‫کارامد باشد اما در سطح بعدی‪ ،‬پیادهسازی مفهوم‬ ‫ً‬ ‫عدالت در یک بخش قطعا نیازمند سندی راهبردی‬ ‫اســت کــه از طــر یــق ان بازمهندسی نقش نهادهای‬ ‫حاکمیتی‪ ،‬دولتی‪ ،‬غیردولتی و حتی خصوصی اتفاق‬ ‫افتاده و یک گام به مقام اجراییشدن ان سیاست و‬ ‫مفهوم باادستی کمک شود‪.‬‬ ‫با توجه به اقتضائات موجود و همچنین‬ ‫سند الگوی پایه‪ ،‬ساختار بهینه و مطلوب سند الگو‬ ‫باید به چه نحو باشد؟‬ ‫به نظر من‪ ،‬برای سند الگوی مطلوب دو کارکرد قابلتصور‬ ‫است‪ ،‬یکی اینکه بتواند مجموعهای از مفاهیم را تحت‬ ‫عنوان سیاستهای کان یا خطوط راهنمای کلی و به‬ ‫یک تعبیری مختصات ویژهی نگاه انقاباسامی به‬ ‫حوزه اداره کشور وارد و انها را تبیین بکند‪ .‬مولفههایی‬ ‫چون عزت‪ ،‬حکمت‪ ،‬عدالت‪ ،‬ازادی و‪ ...‬از این دست‬ ‫هستند‪ .‬به نظر من باید یکپارچگی و انسجام مفهومی‬ ‫بین این واژ گــان ایجاد شده و گزارههایی که بتوانند‬ ‫مانیفست حکمرانی جمهوریاسامی ایران را تدوین‬ ‫سند الگوی مطلوب باید بتواند مجموعهای از‬ ‫مفاهیم را تحت عنوان سیاستهای کان یا خطوط‬ ‫راهنمای کلی و به یک تعبیری مختصات ویژهی‬ ‫نگاه انقاباسامی به حوزه اداره کشور وارد و‬ ‫انها را تبیین بکند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫کنند‪ ،‬استخراج شوند‪ .‬البته این‪ ،‬کار اهل فن است‪.‬‬ ‫پیشنهاد خود من در این مرحله این است که سراغ ادبیات‬ ‫موجود رفته و نواورانه و خاقانه با موضوع برخورد کنیم‪،‬‬ ‫چون عمده واژگانی که امروزه به عنوان واژگان کلیدی در‬ ‫سندهای کشور(من جمله سند الگو) استفاده میشوند‬ ‫تفاوت ماهوی الگوی حکمرانی جمهوری اسامی و‬ ‫انقاباسامی ایران با بقیه نظامها را معلوم نمیکنند‪.‬‬ ‫نکته دوم که به نظر من کارکردی خیلی مهم دارد این‬ ‫است که ما مجموعه مناقشاتی در مسیر توسعه داریم که‬ ‫این مناقشات باید جایی در باادست حل شوند؛ مثل‬ ‫دوگان بین بخش خصوصی و دولتی‪ ،‬دوگان عدالت‬ ‫و مساوات‪ ،‬دوگــان حق و تکلیف و‪. ...‬عدم تعریف‬ ‫و تدوین این دوگانها در یک سند زمینه تفسیرهای‬ ‫مختلف و استفاده به رای را برای دیگران فراهم خواهد‬ ‫کرد‪ .‬به عبارت دیگر ما به یک دایرهالمعارف واژگان نظام‬ ‫حکمرانی از منظر منشور انقاباسامی نیاز داریم‪.‬‬ ‫این دایرهالمعارف را میتوان با استفاده از نظریات‬ ‫امام خمینی و تحلیلهای مقاممعظمرهبری‪ ،‬سیره‬ ‫معصومین و امثالهم استخراج کرد و یکبار برای همیشه‬ ‫ان را مبنای عمل همه بخشهای مختلف گذاشت‪.‬‬ ‫موارد و مصادیق متعددی از عمل بر اساس برداشتهای‬ ‫شخصی مدیر در کشور وجود دارد‪.‬‬ ‫بطور مثال‪ ،‬در نظام سامت‪ ،‬دولت جمهوریاسامی‬ ‫چه ماموریتی را برای خودش در قبال تامین هزینههای‬ ‫سامت میبیند؟ تــا زمــانــی کــه پاسخ بــه ایــن ســوال‬ ‫مشخص نشود و الـگــوی مطلوب مبنای عمل قــرار‬ ‫نگیرد‪ ،‬هرنوع برنامهریزی در نظام تامینمالی سامت‪،‬‬ ‫با مشکل جدی مواجه خواهدبود‪ .‬اگر ما مفهوم دقیقی‬ ‫از عدالت را در بخشهای مختلف نداشتهباشیم‬ ‫هرکدام از ما ان را به شکل سلیقهای ترجمه و بر اساس‬ ‫ان عمل میکنیم‪ .‬همین موضوع حقوقبشر یا موضوع‬ ‫تعامل با جامعه جهانی و ‪ . ...‬این مسائل همیشه در‬ ‫طول دوره حکمرانی در ادوار مختلف جمهوری اسامی‬ ‫محل مناقشات و برداشتهای مختلف بوده و هست‪.‬‬ ‫سندهای پاییندستی هم به عنوان سندهای بهرهبردار‬ ‫ً‬ ‫عما محل ترجمه این جنس واژگان کلیدی نیستند‪.‬‬ ‫واژگان این اسناد باید بر اساس یک دایرهالمعارف به‬ ‫درستی تبیین شده و نوعی بهگزینی از بین این واژگان‬ ‫انجام گیرد‪ .‬به نظر من کارکرد سندالگو چنین کاری‬ ‫اســت‪ .‬در سند پیشنویسی که به معرض خبرگان‬ ‫گذاشتهشده متاسفانه همچنان شاهد با تکلیفی‬ ‫این دوگانها هستیم‪ .‬در عوض‪ ،‬خود سند از جامعه‬ ‫نخبگانی خواستهاست درباره این دوگانها اعام نظر‬ ‫کنند!! به نظر من این امر‪ ،‬انتظار بسیار نابجایی است‪.‬‬ ‫اینکه که شما در عالیترین سطح راهبردی سندنویسی‬ ‫و الگوسازی همچنان مناقشات کلیدی را بیپاسخ‬ ‫گذاشته و بیاعتنا از کنار انها عبور کنی کار درست‬ ‫و صحیحی نیست‪.‬‬ ‫‪49‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت اموزشی‬ ‫مصاحبه با‪ :‬دکتر علیاصغر ربیعی‬ ‫مصاحبهکننده‪ :‬محمدمهدی خانوار‬ ‫تدوین و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه‬ ‫تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫عدالت‬ ‫در محاق ساختار‬ ‫نگاهی به نقش و کارکردهای اندیشکده عدالت‬ ‫مرکز الگوی اسامی ایرانی پیشرفت‬ ‫حجم اشارات سند الگوی پایه به مباحث عدالت‬ ‫نشان میدهد که از طرفی‪ ،‬این سند از گزارههای‬ ‫بسیاری در مورد عدالت بهره جسته و از طرف دیگر‪،‬‬ ‫نــوع گــزارههــای به کــار رفته‪ ،‬نشان دهنده نظریه یا‬ ‫چارچوب اندیشهای منسجمی در پس این تدابیر‬ ‫نیست!‪ ،‬لذا ابهام در مورد چگونگی مواجهه سند‬ ‫الگو با مسئله عدالت و نقش اندیشکده عدالت به‬ ‫عنوان بازوی فکری مرکز الگو برای انسجامدهی به‬ ‫بحث عدالت در سند‪ ،‬همچنان محل سوال و ابهام‬ ‫است‪ .‬همچنین باید توجه داشت که این اندیشکده‬ ‫در طول ‪ 7‬سال گذشته‪ ،‬به عنوان مرکزی رسمی برای‬ ‫پیگیری بحث عدالتپژوهی‪ ،‬تعامات مختلفی با‬ ‫جریانات موجود در این حوزه و نهادهای تصمیمساز و‬ ‫سیاستگذار داشته است‪ .‬شناخت و ارزیابی نزدیک‬ ‫نسبت به مکانیسم حرکت و اثربخشی برنامههای‬ ‫این اندیشکده برای نیل به نظریه اسامی ناب در‬ ‫باب عدالت و راهبری این حوزه نیازمند گفتوگو‬ ‫‪50‬‬ ‫با افرادی است که بر عملکرد اندیشکده در سالیان‬ ‫گذشته و فراز و فرودهای ان تا حد زیادی ا گاه باشند‪.‬‬ ‫دکتر علیاصغر ربیعی به عنوان سرپرست دبیرخانه‬ ‫اندیشکده عدالت‪ ،‬از جمله افــرادی اســت که در‬ ‫تدوین و اجرای برنامههای ان نقش مهم و پررنگی ایفا‬ ‫کرده است‪ .‬مصاحبه ما با ایشان به مناسبت انتشار‬ ‫نسخه اولیه سند الگو و نقش و جایگاه اندیشکده‬ ‫عدالت در ان انجام شده است‪.‬‬ ‫لطفا تاریخچه شکلگیری مرکز الگو و‬ ‫اندیشکده عدالت را بیان بفرمایید؟‬ ‫نشست اندیشههای راهبردی سال ‪ 1389‬با حضور‬ ‫جمعی از افراد برجسته صاحب اندیشه از مراکز علمی‬ ‫کشور که در زمینه الگوی اسامی در رشتههای مختلف‬ ‫صاحبنظر بودند‪ ،‬در محضر مقام معظم رهبری برگزار‬ ‫شد‪ .‬در ان جلسه‪ ،‬معین شد که مرکزی(به عنوان مرکز‬ ‫ستادی) برای نگارش سند باادستی نظام که اسناد‬ ‫برنامهریزی کشور از ان الهام بگیرند‪ ،‬تشکیل شود‪ .‬نام‬ ‫شدند؟‬ ‫اعضای اندیشکده عدالت چگونه انتخاب‬ ‫در اندیشکدهها‪ ،‬از همان مرحله اول سعی بر این بود که‬ ‫ابتدا ظرفیت علمی کشور رصد و بررسی شده و از افراد‬ ‫مطرح در هر عرصه برای شرکت در اندیشکدهها دعوت به‬ ‫عمل بیاید‪ .‬در سالهای اول جمع گستردهای از دانشگاه‬ ‫اندیشکده عدالت مثل اندیشکدههای دیگر مرکز‪ ،‬زیر‬ ‫مجموعه ان است و شورای عالی مرکز موظفیهای‬ ‫سالیانهای را برای همه اندیشکدهها اباغ میکرد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫این مرکز(مرکز الگوی اسامی ایرانی پیشرفت) شد‪ .‬سه‬ ‫هدف نیز برای اساسنامه ان در حکم رهبری دیده شد؛‬ ‫اول اینکه گفتمانسازی برای الگو در سطح نخبگان و‬ ‫عامه جامعه انجام شده و بحث الگو به صورت گفتمانی‬ ‫منتشر و گسترده شود‪ .‬دوم‪ ،‬بحث نظریهپردازیهای‬ ‫اسامی ایرانی را مدون کند و موارد موجود در سطح مراکز‬ ‫علمی فعلی را احصاء کرده و اگر در قسمتی خا وجود‬ ‫داشت‪ ،‬در ان بخشها ورود کند‪ .‬ماموریت سوم‪ ،‬تدوین‬ ‫سند الگوی اسامی ایرانی پیشرفت است‪ .‬باحرکت در‬ ‫این مراحل سهگانه‪ ،‬هدف سوم‪ ،‬تدوین الگوی باادستی‬ ‫نظام‪ ،‬محقق خواهد شد‪ .‬کارکرد این سند ان است که‬ ‫اگر کشور نیازمند تدوین اسناد باادستی دیگری مانند‬ ‫اسناد چشمانداز بود‪ ،‬بتواند از این سند الهام بگیرد‪ .‬در‬ ‫اوایل کار‪ ،‬مرکز الگو‪ ،‬نیاز به اندیشکدههای مختلفی در‬ ‫عرصههای متعارف اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫فرهنگی و عرصههایی دیگر چون معنویت‪ ،‬عدالت‬ ‫و خانواده بمنظور الگونویسی در بستر زیستبوم کشور‬ ‫اسامی ایران داشت‪ .‬ازاینرو باید جمعی از صاحبان‬ ‫اندیشه و اثر در یک عرصه و اندیشکده خاص‪ ،‬به عنوان‬ ‫بازوان فکری و محتوایی این سند به تدوین الگو کمک‬ ‫کنند‪ .‬تاکنون ‪ 13‬اندیشکده در این مرکز تشکیل شده و‬ ‫کارگروه چرخه نواوری و تاسیس اندیشکدههای جدید‬ ‫هم در دستور کار است‪.‬‬ ‫و حوزه دیده شدند و از انها دعوت به عمل امد‪ .‬زمانی‬ ‫که مرکز الگو تشکیل شد‪ ،‬عدهای از اساتید در اغاز و‬ ‫حین برنامهها با اندیشکدههای مختلف همراه شدند‪.‬‬ ‫افرادی نیز وجود داشتند که علیرغم دعوت شدن‪ ،‬به‬ ‫مرکز نیامدند و یا بعد از مدتی انرا ترک کردند‪ .‬اندیشکده‬ ‫عدالت هم از این قاعده مستثنی نبود‪ .‬عدالت موضوعی‬ ‫است که رشته و فارغالتحصیلی برای ان در کشور وجود‬ ‫ندارد‪ .‬این در حالی است که اهمیت عدالت نسبت‬ ‫به خیلی از بحثهایی که رشتههای دانشگاهی برای‬ ‫انها وجود دارد‪ ،‬بسیار مهمتر است‪ .‬اما به اندازه اهمیت‬ ‫موضوع عدالت‪ ،‬به ان در نظام اموزش عالی پرداخته‬ ‫نشده است‪ .‬برخی افــراد‪ ،‬خودشان مطالعاتی انجام‬ ‫دادهاند و برخی دیگر بهصورت بینرشتهای در موضوع‬ ‫عدالت کار کردهاند‪ .‬در اندیشکده عدالت‪ ،‬افرادی‬ ‫که در زمینه عدالت کار کرده بودند‪ ،‬رصد شدند و این‬ ‫کار در عرصههای مختلف انجام شد‪ .‬سپس این افراد‬ ‫مشخص و دعوت شدند‪ .‬عدهای به این دعوت لبیک‬ ‫گفتند و عضو اندیشکده عدالت شدند‪.‬‬ ‫مسیری که اندیشکده در این چند سال‬ ‫شــروع کــرده چطور بــوده اســت؟ با چه فکری این‬ ‫مسیری طی شده است؟‬ ‫اندیشکده عدالت مثل اندیشکدههای دیگر مرکز‪ ،‬زیر‬ ‫مجموعه ان اســت و شــورای عالی مرکز موظفیهای‬ ‫سالیانهای را برای همه اندیشکدهها اباغ میکرد‪ .‬بطور‬ ‫مثال ‪ 5‬مورد مشخص میشود که همه باید در طول سال‬ ‫انها را انجام دهند‪ .‬مفروض این بود که اندیشکدهها‬ ‫به عنوان حلقه علمی پشتیبان برای تدوین سند الگوی‬ ‫پایه‪ ،‬نیازمند مقدمات و اجرای کارهایی هستند و باید‬ ‫الزاماتی را در عرصه خودشان تدارک ببینند‪ .‬اندیشکده‬ ‫عدالت هم مستثنا نبود‪ .‬از همان اوایل طراحی سند‪ ،‬در‬ ‫مورد شکل و ساختار سند‪ ،‬تعداد بخشها و‪ ....‬نظرات‬ ‫‪51‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪52‬‬ ‫خود را اعام کرد و درگیر این فرایند شد‪ .‬برای شکلگیری‬ ‫ساختار اولیه‪ ،‬مرکز الگو با توجه به ارتباطات و ابزاری که‬ ‫در اختیار داشت‪ ،‬به اعضای هیئت علمی‪ ،‬دانشجویان‬ ‫و پژوهشگران اطاع داد که بیایند و در مورد ساختار و‬ ‫محتوای الگو نظراتشان را بیان کنند‪.‬‬ ‫اندیشکدهها نیز‪ ،‬به عنوان نمونهای برجسته از جامعه‬ ‫علمی کشور‪ ،‬درگیر و مشغول این مسئله بودند‪ .‬ساختار‬ ‫اولیه به دست امد و طی ان قرار شد الگوی مذکور پنج‬ ‫مرحله داشته باشد‪ .‬از مبانی شروع میشود‪ ،‬ارمان و‬ ‫رسالت دارد و تحقق ارمانهایش نیز مستلزم رسیدن به‬ ‫افقی خواهد بود که این امر با راهبردهای کان و تدابیری‬ ‫مشخص خواهد شد‪.‬‬ ‫به همین تناسب‪ ،‬از ابتدا‪ ،‬به اندیشکدهها ماموریت‬ ‫ً‬ ‫داده شد که اوا مبانی عرصه خود را شناسایی کنند و‬ ‫ً‬ ‫ثانیا ان مبانی را طراحی کنند‪ .‬اندیشکده عدالت هم‪،‬‬ ‫مبانی الگو و سپس مسائل ان را استخراج کرد‪ .‬این‬ ‫مسائل‪ ،‬برای اندیشکده و اندیشکدهها‪ ،‬هم در نظام‬ ‫روش نخبگانی دلفی انجام شد و هم در کنار ان خود‬ ‫اندیشکده بطور مستقل یک نظام مسائل را خارج از‬ ‫روش نخبگانی استخراج کرد و در ان نظام موضوعات‬ ‫اصلی حوزه عدالت مشخص شد‪.‬‬ ‫مرحله بعد‪ ،‬مسئلهشناسی مرکز و اندیشکدههای ان بود‪.‬‬ ‫اندیشکده عدالت هم‪ ،‬در مسئلهشناسی مرکز از طریق‬ ‫اعضای خود دخالت داشت‪ .‬همچنین مسئلهشناسی‬ ‫عرصه خود را(عدالت) نیز انجام داد‪ .‬این کار در کنار ان‬ ‫روش احصاء مسائل اساسی کشور قرار گرفته و مکمل‬ ‫ان بود‪ .‬مسئلهشناسی عمومی هم انجام شد‪ .‬یعنی از‬ ‫نخبگان کشور پرسیده شد که به نظر شما مهمترین‬ ‫مسائل کشور چیست؟ اگر بخواهیم‪ ،‬برای دهههای‬ ‫اینده‪ ،‬مسئلهای را حل کنیم و هنوز حل نشده‪ ،‬ان‬ ‫مسئله چیست؟‬ ‫در مرحله دیگری‪ ،‬بعد از کار فوق‪ ،‬نیازمند شناسایی‬ ‫مکاتب و نظریههای عدالت بودیم‪ .‬باید میدانستیم‪ ،‬در‬ ‫موضوع عدالت چه مکاتب و نظریاتی وجود دارد‪ .‬همه‬ ‫اینها‪ ،‬الزامات نوشتن یک سند است‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر‬ ‫انها در بحث اقتصاد‪ ،‬مکتب لیبرتارین[‪ ]1‬را تعریف‬ ‫میکنند ایا فروض اساسی این مکتب‪ ،‬چون اومانیسم‪،‬‬ ‫در بحث نظری مورد تایید ما هست یا خیر؟‬ ‫مــا باید نظرمان را نسبت بــه بحث انسانشناسی و‬ ‫خداشناسی و هستیشناسی و روششناسی و‪ ...‬در‬ ‫مبانی نظری گفته باشیم‪.‬‬ ‫یکی دیگر از الزاماتی که در مرکز پیگیری شد‪ ،‬تجربه‬ ‫کشورهای دیگر در نوشتن برنامههای توسعه بود؛ چندین‬ ‫کشور مانند همین کشورهای همتراز ما‪ ،‬مثل کشورهای‬ ‫اسیای غربی و جنوب شرقی بررسی شدند‪ .‬هم کشورهای‬ ‫مسلمان و هم کشورهای غیرمسلمان در انها وجود‬ ‫دارد‪ :‬کره‪ ،‬مالزی‪ ،‬ترکیه‪ .‬برنامههای توسعه کشورهایی‬ ‫که باادستی کشورهای در حال توسعه هستند مثل‬ ‫ژاپن یا برخی کشورهای اروپایی و چین و همچنین‬ ‫اسناد برخی کشورهایی که فرودست کشورهای در حال‬ ‫توسعه هستند و توسعه نیافتهاند‪ ،‬بررسی شد‪ .‬مجموعه‬ ‫کارهایی هم در قالب مطالعه تجربیات برنامهنویسی‪،‬‬ ‫سندنویسی و الگوهای توسعه در کشورهای دیگر انجام‬ ‫گرفت‪ .‬اینکه کشورهای همسایه‪ ،‬مانند عربستان‪،‬‬ ‫در مواجهه با سند ‪ 2030‬دنبال چه چیزی هستند؟‬ ‫الگویشان چطور نوشته میشود؟‬ ‫در بحث ن ـظــریــهپــردازی‪ ،‬اندیشکده عــدالــت‪ ،‬وارد‬ ‫نظریهپردازی عدالت هم شــد‪ .‬همان طــور که مقام‬ ‫معظم رهبری فرمودند‪ ،‬ما به نظریه عدالت نیاز داریم و‬ ‫ً‬ ‫اخیرا هم بارها ایشان فرمودهاند که ما در عدالت عقب‬ ‫ماندهایم‪ .‬در بیانیه گام دوم هم بر این نکته تا کید شد‬ ‫که ما با عدالت و وضعیت مطلوب تحقق ان فاصله‬ ‫ژرفی داریم‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مــا در اندیشکده عــدالــت بــه ایــن رســیــدهایــم کــه این‬ ‫ناعدالتیهای عینی‪ ،‬معلول مجموعه علتهایی هستند‬ ‫که این علتها باعث ان معلولها شده است‪ .‬علت‬ ‫همه این مسائل‪ ،‬خا تئوریک است‪ .‬ما فقر نظری داشتیم‬ ‫و داریم‪ .‬فقدان بحثهای نظری تا عینی موجبات این‬ ‫همه نابسامانی وناعدالتی و‪ ...‬شده است‪.‬‬ ‫شما اگر از عدالت حرف بزنید‪ ،‬همه خوششان میاید‪.‬‬ ‫در بحثهای انتخاباتی همه میگویند میخواهیم‬ ‫عدالت بیاوریم‪ .‬از یک بخشدار یک بخش تا دهدار یک‬ ‫روستا‪ ،‬از یک نماینده مجلس تا رئیس جمهور‪ ،‬همگی‬ ‫انهــا وقتی بدنبال دادن وعــدهای هستند‪ ،‬صحبت‬ ‫از اجرای عدالت میکنند‪ .‬اگر بپرسید عدالت یعنی‬ ‫چه؟ معیار‪ ،‬مولفه و شاخصهای ان چیست؟ پاسخ‬ ‫مشخصی برای انها ندارند‪ .‬حتی اگر این سواات‪،‬‬ ‫معیار و شاخصهای عدالت از منظر اسام چیست؟‬ ‫عدالت حقوقی به چه معنا است؟ تفاوت ان با عدالت‬ ‫قضایی چیست؟ تعریف حق و عدالت و ترابط انها‬ ‫با یکدیگر چیست؟‪ ،‬را از یک فرد علمی و دانشگاهی‬ ‫بپرسیم‪ ،‬میبینیم که در همین بحثها فقر نظری‬ ‫زیادی داریم و به یک بیابان وسیع و خشک و بیاب و‬ ‫علفی میرسیم که خیلی از همین نخبگان در ان ورود‬ ‫پیدا نکردهاند‪.‬‬ ‫به همین دلیل‪ ،‬در اندیشکده عدالت‪ ،‬نظریه عدالت و‬ ‫الزامات و ماحظات ان‪ ،‬به بحث گذاشته شد‪ .‬بارها‬ ‫برای این موضوع در جلسه شورای اندیشکده از افراد‬ ‫ً‬ ‫بیرونی دعوت کردیم تا بیایند و اگر واقعا کاری انجام‬ ‫شده‪ ،‬در مورد ان صحبت کنند و نظر بدهند‪.‬‬ ‫در نهایت‪ ،‬به این نتیجه رسیدیم که نظریه عدالت‬ ‫نداریم‪ .‬در نتیجه‪ ،‬مراحلی را تا رسیدن به این نظریه‬ ‫تدوین کردیم‪ .‬به نظر میرسد‪ ،‬اان‪ ،‬در مراحل پایانی‬ ‫رسیدن به نظریه عدالت هستیم‪.‬‬ ‫اندیشکده عدالت در تدوین سند منتشر‬ ‫ً‬ ‫شده دقیقا چه جایگاه و تاثیری داشته است؟‬ ‫دو جایگاه برای اندیشکدهها در تدوین الگو وجود دارد‪:‬‬ ‫جایگاه ساختاری‪ ،‬جایگاه مشورتی و ترکیبی از این دو‪.‬‬ ‫مرکز‪ ،‬از همان اول به اندیشکدهها و اعضای انها به‬ ‫عنوان یک هیئتعلمی تمام وقت‪ ،‬نظر نداشت؛ شاید‬ ‫امکان این را هم نداشت و ظرفیتهای علمی کشور‬ ‫اینرا ممکن نمیساخت‪ .‬نیت این بود که از عصاره‬ ‫محصوات مراکز علمی کشور استفاده و از اندیشکدها‬ ‫بهعنوان یک مکمل و یک اتاق فکر نهایی بهرهبرداری‬ ‫شود‪ .‬افــرادی به صورت مشورتی دعوت شدند و طی‬ ‫جلساتی‪ ،‬ماهیانه یکبار‪ ،‬دوبار یا سهبار‪ ،‬در برخی موارد‬ ‫استثنایی در جلساتی هفتگی‪ ،‬از اینها کمک گرفته‬ ‫‪53‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫شد‪ .‬افرادی هم که در مراکز علمی خودشان تماموقت‬ ‫مشغول بودند‪ ،‬به صورت خیلی کوتاه و جلسهای با مرکز‬ ‫کار کردند‪ .‬در بعضی کارگروهها‪ ،‬ساختاری مشخص‬ ‫شد که بهصورت مستمر و با وقت موسع‪ ،‬بهصورت‬ ‫ساختاری از افراد استفاده شد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫دخالت اندیشکدهها در تدوین سند به صورت کاما‬ ‫مستقیم نبوده است‪ .‬شاید‪ ،‬اگر هم اندیشکدهها قصد‬ ‫دخالت داشتند‪ ،‬این امکان برای انها موجود نبود‪.‬‬ ‫روش متداول در دنیا هم به این شکل نیست‪ .‬البته‬ ‫ایــن مــوارد دلیلی بر عــدم نقص ایــن کار(سند الگو)‬ ‫نیست‪ .‬به هر حال اان یک کاری انجام شده و مقام‬ ‫معظم رهبری هم روی این کار‪ ،‬نظر مثبتی دارند‪ .‬چون‬ ‫این کار ماحصلی است تا مراجع سیاستگذاری‪،‬‬ ‫قانونگذاری و مراکز علمی بیایند و نسبت به ان اعمال‬ ‫نظر کنند‪ ،‬پیشنهادها را بگویند‪ ،‬بحثهای تکمیلی را‬ ‫مطرح کنند تا با ارتقای ان‪ ،‬در نهایت بتوانیم از حرکات‬ ‫زیگزاگی که در دولتها و مجلسها داشتیم‪ ،‬جلوگیری‬ ‫کنیم‪ .‬ارتقای سند به رفع خا نظری و فقر بحث نظری‬ ‫برنامههای سابق کمک خواهد کرد و زمینههای دیدن‬ ‫محیط عملیاتی و واقعیت میدانی بــرای اجــرا کردن‬ ‫مباحث نظری فراهم خواهد شد‪.‬‬ ‫مسیر اندیشکده تا امروز را فرمودید‪ ،‬سوالم‬ ‫این است که اندیشکده ناظر به اینده چه مسیری را‬ ‫در نظر دارد؟‬ ‫همانطور که گفته شد‪ ،‬در دو سال اینده‪ ،‬اندیشکدهها‬ ‫اموری را انجام میدهند که مرکز در قالب نقشه راه مرکز‬ ‫برای انها تعیین میکند‪ .‬ما یک پیشنهاداتی را دادهایم‪.‬‬ ‫مرکز پیشنهادات را بررسی و موظفیها را اباغ میکند‪.‬‬ ‫اما تا اان‪ ،‬چیزی به ما اباغ نشده است‪ .‬اما در کل‪،‬‬ ‫مسیر اینده میتواند شامل موارد زیر باشد‪:‬‬ ‫اول اینکه‪ ،‬خود اندیشکده‪ ،‬درگیری جدی با سند دارد‬ ‫و مباحث تکمیلی را وارد خواهد کرد‪ .‬در سال جاری‪،‬‬ ‫یکی از موظفیهای مهم اندیشکدهها این است که در‬ ‫‪54‬‬ ‫مراکز علمی حضور و از انها نظر خواهی کنند و به عنوان‬ ‫ارائهکننده عرصه خودشان‪ ،‬نحوه تهیه این سند‪ ،‬فرایند‬ ‫تدوین سند و موضوعات مرتبط با ان اندیشکده که در‬ ‫سند امده است را بیان و توضیح دهند‪.‬‬ ‫یکی از موظفیهای اندیشکدهها این است که در مراکز‬ ‫خود سند‬ ‫علمی نشستهای هماندیشی برگزار کنند و ِ‬ ‫را در دستور کار قرار دهند و با ان مراکز علمی در این‬ ‫زمینه مشارکت کنند؛ نظرات را جمع اوری کرده و به‬ ‫مرکز منتقل کنند‪.‬‬ ‫مورد سوم هم علیالقاعده این است که نظرهایی که‬ ‫از بیرون مرکز میایند‪ ،‬چه اندیشکده حضور دارد و چه‬ ‫حضور ندارد‪ ،‬در کنار نظرات و پیشنهادات قبلی تجمیع‬ ‫شده و به همراه نظرات اندیشکده در سند اعمال شود‪.‬‬ ‫ارتباطات خود اندیشکدهها با هم در داخل‬ ‫مرکز به چه صورتی است؟‬ ‫یک نوع از اندیشکدها‪ ،‬عرصهای و مستقل و برخی‬ ‫دیگر‪ -‬مثل معنویت‪ ،‬عدالت‪ ،‬خانواده‪ ،‬علم‪ -‬فراعرصهای‬ ‫هستند‪ .‬دسته دوم ناگزیر از تعامل با دسته اول هستند‪.‬‬ ‫یکی از موظفیهای خود اندیشکدهها این است که در‬ ‫موضوعاتشان با یکدیگر تعامل کرده‪ ،‬ارتباط بگیرند‪،‬‬ ‫جلسات یا نشستهای اندیشهورزی مشترک برگزار‬ ‫کنند‪ .‬بطور مثال‪ ،‬خود اندیشکده عدالت‪ ،‬سال گذشته‬ ‫حداقل پنج یا شش نشست تعاملی با اندیشکدههای‬ ‫دیگر داشته است‪ .‬این کار از باب بوجود امدن تضارب‬ ‫ارا‪ ،‬تجمیع اندیشه و تبادل افکار است تا بتواند به مرکز‪،‬‬ ‫در جهت هدف خودش مطابق با نقشه راه‪ ،‬کمک کند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Libertarian‬‬ ‫یکی از موظفیهای اندیشکدهها این است که در‬ ‫مراکز علمی نشستهای هماندیشی برگزار کنند و‬ ‫خود سند را در دستور کار قرار دهند و با ان مراکز‬ ‫ِ‬ ‫علمی در این زمینه مشارکت کنند‪.‬‬ ‫نسبتیابی‬ ‫عدالت و پیشرفت‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر مهدی موحدی‬ ‫دکترای اقتصاد و عضو هیئتعلمی دانشگاه شاهد‬ ‫الگوی پیشرفت اسامی‪ -‬ایرانی میبایست در‬ ‫تک تک تدابیر خود‪ ،‬روح این همانی عدالت‬ ‫و پیشرفت را نمایان سازد‬ ‫ً‬ ‫الگوی اسامی ایرانی پیشرفت‪ ،‬عموما نمونه بدیلی‬ ‫از الگوهای توسعه متعارف موسوم به توسعه غربی‪،‬‬ ‫توسعه نئوکاسیک یا توسعه نئولیبرال فرض میشود؛‬ ‫ّ‬ ‫«الگو»یی[‪ ]1‬که قــرار است با تکیه بر مجموعهای از‬ ‫قواعد‬ ‫سیاستها‪ ،‬خطمشیها‪ ،‬اص ــول‪ ،‬تدابیر یــا‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫«صحیح» و «بایسته»‪ ،‬مسیر ازم برای تحقق امری به‬ ‫نام «پیشرفت» را به جای «توسعه» ّ‬ ‫مهیا سازد‪ .‬اما به‬ ‫نظر میرسد مجموعه کاوشهایی در باب ربط و نسبت‬ ‫پیشرفت با مفاهیمی همچون عدالت‪ ،‬توسعه‪ ،‬رفاه‪،‬‬ ‫برابری و یا سایر مقوات همعرض از یک سو راهگشا‬ ‫بوده و از سوی دیگر میتواند در جهت بیان مختصری‬ ‫از پیچیدگی مستتر در ّکلیت و ّ‬ ‫جزئیت الگوی اسامی‬ ‫ایرانی پیشرفت‪ ،‬امری ازم باشد‪.‬‬ ‫برانگیز مطرح‬ ‫در این بین یکی از مسائل پربحث و چالش‬ ‫ِ‬ ‫در عرصۀ سیاستگذاری عمومی ‪ -‬و در نتیجه الگوی‬ ‫اسامی ایرانی پیشرفت به عنوان مصداقی از این گونه‬ ‫سیاستگذاریها‪ -‬نــزاع علمی بر سر ربط دو مقولۀ‬ ‫«عدالت و توسعه» و یا به قولی «عدالت و پیشرفت»‬ ‫ً‬ ‫است؛ بحثی که معموا از سوی طرفین دعوا با ادعاهای‬ ‫ّ‬ ‫پیشفرضی نیز همراه میشود؛ عدهای بر «تقدم عدالت بر‬ ‫ّ‬ ‫پیشرفت (توسعه)» تا کید دارند و عدهای بر «تقدم توسعه‬ ‫(پیشرفت) بر عدالت»؛ برخی معتقد به «تباین عدالت و‬ ‫توسعه (نه پیشرفت)» هستند و برخی معتقد به «تازم و‬ ‫تعاضد عدالت و پیشرفت»؛ و در این بین عدهای قائل‬ ‫به «تساوی و اینهمانی عدالت و پیشرفت»‪ .‬همانطور‬ ‫که اشــاره شد درک الگوی موسوم به «الگوی اسامی‬ ‫پیشرفت»[‪ ]2‬و همچنین درک مسائل پیچیدۀ مطرح‬ ‫ّ‬ ‫چگونگی تدوین و یا تحقق ان‪ ،‬مستلزم‬ ‫حول چیستی و‬ ‫ِ‬ ‫درک چیستی این دو مقوله و ربط و نسبت ممکن بین‬ ‫این دو در چنین الگویی است‪.‬‬ ‫حال اجازه دهید بحث را بدون رجوع به سنت فکری‪-‬‬ ‫پژوهشیمان کــه بــر ارائ ــه تعاریف از چنین مقواتی‬ ‫استوار است‪ ،‬با طرح این سئوال اغاز کنیم که ایا انگاره‬ ‫‪55‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫«[الگوی] پیشرفت» از لحاظ معنایی‪ ،‬انگارهای متفاوت‬ ‫از «[الگوهای] توسعه» متعارف است یا خیر؟‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا دو پاسخ ممکن قابل طرح است‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫‪ .1‬اگر پاسخ به این سئوال منفی باشد انگاه «[الگوی]‬ ‫ً‬ ‫پیشرفت» معنایی اساسا معادل با «[الگوی] توسعه»‬ ‫ً‬ ‫داشته و تفاوت پیشرفت و توسعه صرفا یک تفاوت‬ ‫لفظی خواهد بود‪ .‬در نتیجه معنای متمایز «[الگوی]‬ ‫ّ‬ ‫پیشرفت» نسبت به «[الگوی] توسعه» تنها به اتصاف‬ ‫[الگوی] پیشرفت به صفت اسامی بر خواهد گشت‪.‬‬ ‫با همین مبنا «[الگوی] پیشرفت غربی و نئولیبرالی»‬ ‫موجد معنایی مترادف‬ ‫نیز نه تنها معنادار بوده بلکه ِ‬ ‫با «[الـگــوی] توسعه غربی و نئولیبرالی» خواهد بود‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫بنابراین مساله اصلی‪ ،‬اتصاف به صفت اسامی است‬ ‫که ّ‬ ‫قابلیت تمایزبخشی «[الگوی] پیشرفت اسامی» از‬ ‫«[الگوی] پیشرفت» و «[الگوی] توسعه» را داراست‪.‬‬ ‫‪ .2‬حال اگر پاسخ مثبت باشد بدین معناست که «[الگوی]‬ ‫ً‬ ‫پیشرفت» معنایی اساسا متفاوت از «[الگوی] توسعه»‬ ‫دارد‪ .‬بنابراین [الگوی] پیشرفت ‪ -‬فارغ از صفت اسامی‬ ‫‪56‬‬ ‫ً‬ ‫ّ‬ ‫متضمن معنایی اسامی بوده و‬ ‫چسبیده به ان‪ -‬بنیانا‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا دارای معنایی متفاوت و متمایز از الگوهای‬ ‫توسعه متعارف است‪ .‬در واقع اگر [الگوی] پیشرفت‬ ‫را واجد محتوای اسامی بدانیم‪ ،‬دو نکته پذیرفتهایم‪:‬‬ ‫نخست اینکه صفت «اســامــی» زائ ــد بــر «[ال ـگــوی]‬ ‫پیشرفت اسامی» بوده و حداکثر تا کیدی بر ان تمایز‬ ‫ّ‬ ‫بنیادین است و دوم اینکه اتصاف «[الگوی] پیشرفت»‬ ‫به صفتی غیر از صفات اسامی ‪ -‬همچون «[الگوی]‬ ‫پیشرفت غربی»‪[« ،‬الگوی] پیشرفت نئوکاسیکی» و یا‬ ‫«[الگوی] پیشرفت نئولیبرالی»‪ -‬انها را به ترکیبهایی‬ ‫ً‬ ‫خودمتناقض و طبیعتا بیمعنا بدل خواهد کرد‪ .‬به‬ ‫ّ‬ ‫اسامیت» به‬ ‫پیشرفت متضمن‬ ‫عبارت دیگر «الگوی‬ ‫ِ‬ ‫عنوان نمونه بدیل «الگوهای توسعه متعارف» در یک‬ ‫ً‬ ‫سامانه معرفتی سازگار اساسا نمیتواند هر دو صفت‬ ‫رقیب و بدیل «اسامی» و «نئولیبرالی» را در درون خود‬ ‫جای دهد‪.‬‬ ‫نتیجۀ مشترک هر دو پاسخ را میتوان اینگونه خاصه‬ ‫ممیز و ّ‬ ‫کرد‪ :‬خواه صفت اسامی‪ّ ،‬‬ ‫معر ِف انگاره «[الگوی]‬ ‫حمایت از یک شرایط خاص باشد‪ .‬بنابراین فراخوان‬ ‫ّ‬ ‫بایستگی نقطه اتصال دو مقوله پیشرفت و عدالت‬ ‫در الگوی موسوم به الگوی اسامی ایرانی پیشرفت‬ ‫است‪ .‬اما نکته مهمتر نحوه ارتباط این دو مقوله با‬ ‫ّ‬ ‫تمسک به مفهوم بایستگی است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پیشرفت اسامی» باشد و خواه صفتی زائد بر ان‪ ،‬در هر‬ ‫صورت با مجموعهای از سیاستها‪ ،‬خطمشیها‪ ،‬اصول‪،‬‬ ‫تدابیر و یا قواعدی راهبردی مواجهیم که تضمینکنندۀ‬ ‫حرکت «صحیح» و «بایسته» کشور خواهد بود‪ .‬اما به‬ ‫راستی چه ارتباطی بین دو مفهوم «عدالت و پیشرفت»‬ ‫و این بایستگیها وجود دارد؟‬ ‫هدف مورد تعقیب در ادامه این نوشتار به بررسی این‬ ‫ارتباط خواهد گذشت؛ امید که این انگاره واسط توانایی‬ ‫ً‬ ‫توضیح ارتباط نسبتا ناپیدای موجود بین این دو مقوله‬ ‫را داشته باشد‪ .‬به منظور تبیین این ارتباط دو سئوال‬ ‫قابل طرح است‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫سئوال (‪« :)1‬عدالت»حتی در صوریترین تلقی ممکن‬ ‫از ان‪ ،‬دربردارندۀ چه ّ‬ ‫ممیزهای است؟‬ ‫به نظر میرسد عدالت در هنگامه ابهام‪ ،‬تردید و یا پرسش‬ ‫از لزوم یا تایید صدور حکمی معطوف به اعطاء حقی‬ ‫توسط فاعلی به صاحب یا صاحبان ان حق (به عنوان‬ ‫تحدید و تثبیت اعطاء کل ذی حق حقه)‪ ،‬فراخوانده‬ ‫میشود‪ .‬از سوی دیگر وضوح‪ ،‬روشنی و یا عدم توجه‬ ‫به بایستگی‪/‬نابایستگی اعطاء حقی توسط فاعلی به‬ ‫صاحب یا صاحبان ان حق‪ ،‬حاکی از فراخوان و اتخاذ‬ ‫پیشینی (ا گاهانه یا ناا گاهانه) نظریهای از نظریات‬ ‫عدالت در پاسخ به صدور چنین حکمی است؛ همان‬ ‫ً‬ ‫صوری عدالت‬ ‫اتخاذی که قرار است به معنای نسبتا‬ ‫ِ‬ ‫یعنی «اعطاء کل حق ذی حقه» معنا و مصداق ببخشد‪.‬‬ ‫با این اوصــاف عادانگی‪/‬ناعادانگی‪ ،‬صفت فعل‬ ‫فاعلی است ناظر به بایستگی‪/‬نابایستگی اعطاء حقی‬ ‫به صاحب یا صاحبان ان حق و از همین روست که‬ ‫میتواند صفت تصمیم یک برنامهریز اجتماعی‪ ،‬صفت‬ ‫ّ‬ ‫طراحی یک نهاد‪ ،‬صفت خلقت یک وضعیت و یا صفت‬ ‫عدالت چیزی جز تاش ما برای تمیز امر خوب‪ ،‬حسن‪،‬‬ ‫درست‪ ،‬مقبول‪ ،‬پذیرفته‪ ،‬روا‪ ،‬بحق‪ ،‬خیر‪ ،‬هدایتگر‪،‬‬ ‫ً‬ ‫سعادتبخش‪ ،‬بهینه‪ ،‬شایسته و اساسا بایسته از امور بد‪،‬‬ ‫قبیح‪ ،‬نادرست‪ ،‬مردود‪ ،‬ناروا‪ ،‬باطل‪ ،‬شر‪ ،‬ضالتافرین‪،‬‬ ‫ً‬ ‫شقاوتاور‪ ،‬غیربهینه‪ ،‬ناشایسته و اساسا نابایسته در‬ ‫تشخیص ان اراده معطوف به تخصیص و اعطاء حقوق‬ ‫ّ‬ ‫نیست‪ .‬بنابراین «عدالت» حتی در صوریترین تلقی‬ ‫ممکن از ان‪ ،‬واجد مفهوم بایستگی است‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫سئوال (‪« :)2‬پیشرفت» در صوریترین تلقی ممکن‪،‬‬ ‫دربردارندۀ چه ّ‬ ‫ممیزهای است؟‬ ‫بر اساس پاسخهای مفروض سئوال اول‪ ،‬تمایزبخشی‬ ‫ّ‬ ‫اسامیت بــرای پیشرفت ایجاب‬ ‫ملحوظ یا مشهود‬ ‫ّ‬ ‫میکند تا در بررسی اتصاف تدابیر الگوی پیشرفت‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫اسامیت تک‬ ‫اسامیت‪ ،‬حتی اگر بر احراز‬ ‫اسامی بر‬ ‫تک انها تا کید نورزیدیم حداقل هر یک از انها را از حیث‬ ‫عدم تباین و تعارض و مغایرت با تعالیم و اموزههای‬ ‫اسامی‪ ،‬سنجیده و تایید کرده باشیم‪ .‬بنابراین فارغ‬ ‫از هر تعریف و تلقی و قرائتی از اسام‪ ،‬ان سیاست‪،‬‬ ‫ـردی مطابق‬ ‫خطمشی‪ ،‬اصــل‪ ،‬تدبیر و یا‬ ‫قاعده راهـبـ ِ‬ ‫ً‬ ‫پیشرفت (اسامی)‪ ،‬امری اساسا بایسته خواهد بود‪.‬‬ ‫بنابراین در مورد «پیشرفت» نیز این قضیه صادق است‪.‬‬ ‫هر تدبیر پیشرفت اسامی به حیث تدبیر بودن و ابتنای‬ ‫بر اسام‪ ،‬واجد مفهوم بایستگی است‪.‬‬ ‫بــر اســاس پاسخهای مـفــروض ایــن دو ســئــوال اخیر‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫بایستگی نقطه اتصال دو مقوله پیشرفت و عدالت در‬ ‫الگوی موسوم به الگوی اسامی ایرانی پیشرفت است‪.‬‬ ‫اما نکته مهمتر نحوه ارتباط این دو مقوله با ّ‬ ‫تمسک به‬ ‫مفهوم بایستگی است‪ .‬به این منظور درک نحوه این‬ ‫ارتباط دو سئوال را میتوان طرح کرد‪:‬‬ ‫سئوال (‪ :)1‬ایــا در مجموعه تدابیر «الگوی پیشرفت‬ ‫اسامی» میتوان سیاست‪ ،‬خطمشی‪ ،‬اصل‪ ،‬تدبیر و‬ ‫ً‬ ‫یا قاعدهای راهبردی را مطابق با پیشرفت ‪ -‬و طبیعتا‬ ‫پیشرفتی اسامی‪ -‬دانست امــا به ان تدبیر‪ ،‬صفتی‬ ‫ناعادانه و ظالمانه نسبت داد؟‬ ‫‪57‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪58‬‬ ‫سئوال (‪ :)2‬ایــا میتوان سیاست‪ ،‬خطمشی‪ ،‬اصل‪،‬‬ ‫تدبیر و یا قاعدۀ راهبردی مطرح در مجموعۀ تدابیر‬ ‫ً‬ ‫«الگوی پیشرفت اسامی» را تدبیری عادانه – و طبیعتا‬ ‫عادانه از منظری اسامی‪ -‬خواند اما در عین حال ان‬ ‫را تحققبخش پیشرفتی اسامی ندانست؟‬ ‫پاسخ مثبت به این دو سئوال اخیر‪ ،‬حاکی از وجود تشویش‪،‬‬ ‫تناقض و التقاط در نظام فکری مدعی است چرا که‬ ‫در این صورت سعی میشود دو دسته از بایستگیهای‬ ‫برامده از دو ابشخور معرفتی مختلف بدون توجه به لزوم‬ ‫سازگاری در یک سامانه معرفتی‪ ،‬ناخواسته و ناا گاهانه‬ ‫در مقابل یکدیگر تعریف شوند‪ .‬گویی سعی بر این است‬ ‫تا همزیستی اجباری عدالتی برای مثال برگرفته از اراء‬ ‫رالز در مقابل توسعه (پیشرفت) نئوکاسیکی‪/‬فایدهگرا‬ ‫ً‬ ‫صورت گیرد‪ .‬و تقریبا از همین رو که ممکن است تدبیر‬ ‫و تصمیمی ناعادانه‪ ،‬مطابق پیشرفت تلقی شده و‬ ‫تدبیری عادانه در تعارض با پیشرفت تعریف شود‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫پاسخهای پیشفرضی چون «تقدم عدالت بر توسعه‬ ‫ّ‬ ‫(پیشرفت)»‪« ،‬تقدم توسعه (پیشرفت) بر عدالت» و یا‬ ‫ً‬ ‫اساسا «تباین عدالت و توسعه (پیشرفت)» و یا ّ‬ ‫حتی‬ ‫«تازم و تعاضد عدالت و پیشرفت» دربرداندۀ التقاطی‬ ‫در نظام فکری طرحکنندگان انهاست‪.‬‬ ‫از سوی دیگر پاسخ منفی به دو سئوال فوق که حاصل‬ ‫التفات به انطباق و تساوی منطقی دو مقوله پیشرفت‬ ‫و عدالت و یا حداقل وجــود رابطه عموم و خصوص‬ ‫مطلق بین این دو انگاره است بدین معناست که هر‬ ‫ّ‬ ‫عدالتپژوه و پیشرفتپژوهی صرف نظر از هر تلقی مفروض‬ ‫و مقبولی که از عدالت و پیشرفت داشته باشد‪ ،‬ا گاهانه‬ ‫یا ناا گاهانه‪ ،‬پیشتر زنگوله عدالت و پیشرفت خود را بر‬ ‫گردن بایستگیهای مقبول خویش انداخته است و حال‬ ‫دو نام مختلف را برای بایستگیها‪/‬نابایستگیهای مقبول‬ ‫خویش برمیگزیند؛ برخی مواقع و به اقتضای شرایط ان‬ ‫را عادانه‪/‬ظالمانه میخواند و برخی اوقات و به اقتضای‬ ‫شرایطی دیگر انها را در راستای پیشرفت‪/‬پسرفت‪ .‬پس‬ ‫چه جای بحث از تفاوت عدالت و پیشرفت‪ .‬این دو‬ ‫مفهوم‪ ،‬در واقع تعابیری اینهمانگویانهاند و فارغ از هر‬ ‫معنایی که به عدالت یا پیشرفت ‪ -‬به عنوان مفاهیمی‬ ‫اینهمان‪ -‬تزریق شود در بیشتر اوقــات لفاظیهایی‬ ‫خطابیاند که برای تبیین و دفاع از بایستگیها بکار‬ ‫گرفته میشوند‪.‬‬ ‫باری‪ ،‬سند الگوی اسامی ایرانی پیشرفت هر چه باشد‪،‬‬ ‫ً‬ ‫در بهترین حالت باید مجموعهای اجماا منسجم از‬ ‫بایستگیهای مقبول تدوینکنندگاناش باشد؛ از یک‬ ‫سو التفات به لزوم اینهمانی «نظریه عدالت» و «نظریه‬ ‫پیشرفت» مختار در یک سامانه معرفتی سازگار‪ ،‬مستلزم‬ ‫ّ‬ ‫پیشرفت هر متفکری همان‬ ‫این نکته است که «نظریه‬ ‫ِ‬ ‫عدالت اوست»‪ .‬و از سوی دیگر بحث از جایگاه‬ ‫نظریه‬ ‫ِ‬ ‫عدالت در «الگوی پیشرفت اسامی» در بهترین حالت‪،‬‬ ‫الزام به داشتن نظریهای مختار از عدالت برای توجیه‬ ‫هر یک از بایستگیهای مستتر در تک تک تدابیر الگو‬ ‫است‪ .‬به عبارت دیگر هریک از این بایستگیها باید‬ ‫نتیجۀ مستخرج و منبعث از یک نظریه مختار از عدالت‬ ‫باشد و تنها از منظر و مجرای این نظریه است که میتوان‬ ‫به ارزیابی و حتی انسجام انها پرداخت‪ .‬عدم توجه به‬ ‫این نکات به عنوان مقدمات فهمی ناسازگار‪ ،‬گزینشی‪،‬‬ ‫مضیق و انتزاعی از مفاهیمی چون عدالت و پیشرفت‪،‬‬ ‫معبری میشود برای ارائه مجموعهای التقاطی و متناقض‬ ‫از تدابیر به تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور که نقض‬ ‫غرض اصلی الگوی اسامی ایرانی پیشرفت است‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬در دستور زبان انگلیسی بریتانیایی یکی از کاربردهای عامت نگارشی ’‪‘...‬‬ ‫که به نام ‪ single quotation marks، inverted commas‬و یا با بکار بردن در این‬ ‫کاربرد خاص ‪ scare quotes‬شناخته میشود‪ ،‬متضمن تا کید نویسنده بر این نکته‬ ‫است که واژگان و عبارات داخل این عامت نگارشی در معنای دقیق (یعنی در‬ ‫ٌ‬ ‫مجمع علیه از ان) به کار نمیروند و یا نویسنده در بکاربردن‬ ‫معنای مصطلح و‬ ‫این واژه در این معنا به دنبال ایراد سئوال‪ ،‬اشکال‪ ،‬انتقاد و یا کنایهای است‪.‬‬ ‫در دستور زبان انگلیسی امریکایی از (’’‪ Double quotation marks )‘‘...‬برای‬ ‫چنین تا کیدی استفاده میشود‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬از ان جایی که مناقشات کمتری بر سر ّاتصاف به ّ‬ ‫ایرانیت این پیشرفت‬ ‫مطرح است‪ ،‬مناسب دیدیم در این متن از ترکیب خاصهتر «الگوی اسامی‬ ‫پیشرفت» استفاده کنیم‪.‬‬ ‫مصاحبهکننده‪ :‬محمدرضا جمشیدی‬ ‫تدوین و تنظیم‪ :‬هیئتتحریریه نشریه‬ ‫تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫کشمکش‬ ‫پیشرفت و توسعه‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫مصاحبه با‪ :‬دکتر شروین مقیمی‬ ‫تجددطلبی درعصر مشروطه‪ ،‬موجب ورود‬ ‫مفهوم ترقی به دایره لغات اجتماعی و سیاسی‬ ‫ایرانیان شده و بازتولید ان در قالبهایی مانند‬ ‫توسعه یا پیشرفت همچنان مناقشات بسیاری‬ ‫را بر جای گذاشته است‬ ‫دکتر شروین مقیمی‪ ،‬دکترای علوم سیاسی و عضو‬ ‫هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات‬ ‫فرهنگی است‪ .‬مقاات و یادداشتهای زیادی از او‬ ‫در باب اندیشه سیاسی معاصر به چاپ رسیده که‬ ‫توزیعی‬ ‫دولت توماس هابز و عدالت‬ ‫لویاتان در نظریه ِ‬ ‫ِ‬ ‫رابرت نوزیک ازجمله انها است‪ .‬او به واسطه تامل و‬ ‫مقایسه بین اندیشه فاسفه سیاسی مدرن و نسبتیابی‬ ‫ان با فلسفه قدیم و فلسفه اسامی‪ ،‬زاویه دید بدیع‬ ‫و تازهای به مسئله پیشرفت و توسعه و نسبت ان با‬ ‫سنت فکری اسامی را مطرح میکند‪ .‬این مصاحبه‪،‬‬ ‫در حقیقت‪ ،‬گفتاری از ایشان در نقدی مبنایی به‬ ‫نگاه ایرانیان به مفهوم توسعه‪ ،‬ترقی و پیشرفت است‬ ‫که رگههای نگاه مدرنیستی در سند الگوی پایه را‬ ‫هویدا میسازد‪.‬‬ ‫با توجه به انتشار متن سند الگوی پایه‬ ‫اسامی ایرانی پیشرفت‪ ،‬سازوکار نقد این سند باید‬ ‫به چه صورتی انجام گیرد؟‬ ‫یک نکتهی مقدماتی که باید بیان کنم این است که اگر‬ ‫قرار باشد به این سند به عنوان یک سند بروکراتیک نگاه‬ ‫کنیم‪ ،‬یعنی سندی که به مانند بسیاری دیگر از اسناد‬ ‫ً‬ ‫باادستی‪ ،‬عمدتا در مرحلهی تنظیم و تدوین متوقف‬ ‫میشوند‪ ،‬انگاه باید به یاد داشته باشیم که بوروکراسی‬ ‫با فرمالیزم نسبتی تنگاتنگ دارد‪ .‬این زاویه از بحث‬ ‫مناسبتی با انچه میخواهم بگویم ندارد‪ .‬چون قرار است‬ ‫بحث‪-‬تا جایی که ممکن هست‪ -‬عقانی و استدالی‬ ‫و ناظر بر محتوا مطرح شود‪ ،‬من فارغ از این که در فرم و‬ ‫صورت چه اتفاقی افتاده‪ ،‬نکاتی را مطرح میکنم‪ .‬تمرکز‬ ‫من روی کل سند نیست بلکه روی بخش مبانی سند‬ ‫است‪ .‬به نظرم اگر ایرادی که وارد میکنم پاسخ داده‬ ‫نشود کل شاکلهی سند را تحت الشعاع قرار میدهد‪.‬‬ ‫‪59‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪60‬‬ ‫اصل بحث که در عنوان هم امده‪ ،‬بحث پیشرفت است‪.‬‬ ‫خوب ما یک اصطاحی در ادبیات غربی تحت عنوان‬ ‫‪ progress‬یا ‪ idea progress‬دار یــم‪ .‬ایــدهی پیشرفت‪.‬‬ ‫معلوم است که معنای ان چیست‪ .‬یعنی در غرب وقتی‬ ‫شما به واژه پیشرفت اشاره میکنید‪ ،‬ان معانیای که‬ ‫به ذهن متبادر میشود مشخص است و با یک مقدار‬ ‫این طرف و ان طرف‪ ،‬این نکته فهمیده میشود‪ .‬منتها‬ ‫ً‬ ‫ان چیزی که در سند کاما غایب است این است که‬ ‫به هیچ وجه معنا و مقصود از این پیشرفت مشخص‬ ‫نیست‪ .‬ایا معادل ان اصطاح غربی است یا معادل ان‬ ‫نیست؟ استنادات ان‪ ،‬وقتی که ادعا میشود در قران‬ ‫و روایات وجود دارد‪ ،‬کجاست؟ چنین معادلهایی‬ ‫در قران و روایات دیده نمیشود‪ .‬در قران معادلی برای‬ ‫پیشرفت نداریم‪ .‬در دورهی مشروطه‪ ،‬عدهای از عنوان‬ ‫ترقی استفاده میکردند‪ .‬یعنی از لفظ ترقی همین معنای‬ ‫‪ progress‬را میفهمیدند‪ .‬منتها ما بدین معنا مفهومی به‬ ‫معنای ترقی در قران نداریم‪ .‬این معنا از پیشرفت که در‬ ‫ً‬ ‫غرب وجود دارد یک مبانی و مبادیای دارد‪ .‬اصا این‬ ‫طور نیست که تصور کنیم انها بدون مبانی و مبادی‬ ‫فکری و ِحکمی‪ ،‬فقط توسعه و پیشرفت دارند و حاا‬ ‫اگر ما مبادی ِحکمی به ان بیافزاییم‪ ،‬کار درست خواهد‬ ‫شد‪ .‬اگر چه حکمت مدنظر انها در پشت ایده پیشرفت‬ ‫با ان حکمتی که ما مراد میکنیم تفاوتهای اساسی‬ ‫دارد‪ ،‬اما به هر حال در نوع خودش حکمتی است‪ .‬به‬ ‫هر حال یک ایمان‪ ،‬ایمان به برخی اصــول فلسفی و‬ ‫شبهحکمی‪ ،‬پشت ایدهی پیشرفت غربی وجود دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مسئله مهمی که احتماا شما هم به ان التفات داشتید‬ ‫ً‬ ‫این است که بحث بر سر الفاظ نیست‪ .‬مثا من اان‬ ‫پیشرفت را بردارم و «تعالی» بگذارم یا یک اصطاح قرانی‬ ‫پیدا بکنم و ان را بگذارم‪ .‬چه میشود؟ اتفاقی نمیافتد‪.‬‬ ‫بحث سر یک شبکهی معنایی است‪ .‬بحث بر سر یک‬ ‫شبکهی معنادار است‪ .‬من برای همین گفتم اگر قرار‬ ‫است این سند فرمالیستی باشد‪ ،‬من بحث خاصی برای‬ ‫مطرحکردن ندارم چون از چند و چون یک سند صوری‬ ‫خوب که بتوان حول ان مانور بیشتری داد باخبر نیستم‪.‬‬ ‫با توجه به حرکت این سند از مبانی به‬ ‫سمت تدابیر‪ ،‬ایا پیوستگی کاملی بین مبانی اسامی‬ ‫ذکر شده و تدابیر موجود است؟ ایا این سند توانسته‬ ‫است مبانی اسامی را به تدابیر اسامی و مورد نیاز‬ ‫جامعه تبدیل کند؟‬ ‫من میخواهم یک مقداری در مورد مبانی و مبادی‬ ‫پیشرفت بحث کنم‪ .‬به نظر میرسد کل این سندی که‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫تهیه شده کاما و اتفاقا‪ ،‬علیرغم تاشی که شده‪ ،‬در‬ ‫همان راستای مدرنیستی است و ان ارایههایی که در‬ ‫این سند به عنوان ارمانها و به عنوان احادیث‪ ،‬روایات‪،‬‬ ‫نصوص و مانند ان به کار رفته است‪ ،‬به معنای دقیق‬ ‫ً‬ ‫کلمه‪ ،‬صرفا ارایههایی است که فقط جنبهی صوری دارد‬ ‫و محتوا چیزی جز انچه که ما تحت عنوان ‪progress‬‬ ‫میفهمیم‪ ،‬نیست‪.‬‬ ‫بحثم راجع به پیشرفت را ذیل چند عنوان مطرح میکنم‪.‬‬ ‫البته قرار بود بحث از زاویــهی فلسفه سیاسی مطرح‬ ‫شود‪ .‬یکی بحث وضع طبیعی در فلسفهی سیاسی‬ ‫جدید است‪ .‬همه ما میدانیم بحث وضع طبیعی با‬ ‫هابز شروع میشود‪ .‬این بحث خصلتی ژورنالیستی‬ ‫پیدا کرده و همه به نوعی از ان خبر دارند‪ .‬منتها این‬ ‫بحث ژورنالیستی ظرافتها و پیچیدگیهایی دارد که‬ ‫تنها با تامل جدی در جنبههای مختلف ان قابل فهم‬ ‫است‪ .‬هابز یک فرض اساسی دارد‪ .‬فرض او ان است‬ ‫که طبیعت یا انسان در وضع طبیعی در وضعیت بد‬ ‫ً‬ ‫و فا کت باری است‪ .‬اصوا طبیعت چیز بدی است‬ ‫و تقابل با طبیعت فینفسه چیز خوبی است؛ زیرا ما را‬ ‫از ان چیز بد طبیعی رها کرده و شرایط و وضعیت ما‬ ‫ً‬ ‫را بهبود بخشیده و خوب میکند‪ .‬من در اینجا دقیقا‬ ‫از لفظ «خوب» و «بد» به معنای دقیق کلمه استفاده‬ ‫ً‬ ‫ان چیزی که در سند کاما غایب است این است‬ ‫که به هیچ وجه معنا و مقصود از این پیشرفت‬ ‫مشخص نیست‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫میکنم‪ .‬شما میبینید وقتی که هابز بحث لویاتان یا‬ ‫تشکیل دولت را مطرح میکند ان را به عنوان بهبودی‬ ‫در وضــع انسان به واسـطــهی خــروج از وضــع طبیعی‬ ‫مطرح کرده است‪ .‬یعنی یک اتفاق خوبی افتاد و انسان‬ ‫توانست از طبیعت جدا شده و از ان وضعیت فا کت‬ ‫بار بیرون بیایید‪.‬‬ ‫پیش از هابز‪ ،‬ماکیاولی به قول خودش‪ ،‬جزیرهی جدید‬ ‫تجدد را کشف کرده بود تا هابز شالودههای این بنای‬ ‫پرطمطراق را بر زمین ان استوار سازد‪ .‬ان اصطاح مشهور‬ ‫ماکیاولی یعنی «‪ »Virtue‬که ما انرا به فضیلت ترجمه‬ ‫ً‬ ‫میکنیم‪ ،‬دقیقا همین معنا را دارد‪ .‬یعنی فضلیت ان‬ ‫چیزی است که شما را از محدودیتها و موانع بد و‬ ‫شروری که طبیعت شما یا بخت بر شما حاکم میکند‪،‬‬ ‫رها میسازد‪ .‬من به اول کتاب اتانتیس جدید بیکن‬ ‫اشاره میکنم‪ .‬جایی که بیکن در ان داستان مسافران‬ ‫کشتیای را روایت میکند که راه خود را گم کردهاند و‬ ‫قطب نماهایشان از کار افتاده است و همه دست به‬ ‫دعا برداشتهاند که شاید خداوند به انان کمک کند‪.‬‬ ‫منتها از جانب خداوند ندایی نمیرسد و انان در نهایت‬ ‫«خودشان»‪ ،‬تا کید میکنم که «خودشان» خشکی را‬ ‫میبینند‪ .‬خودشان از طریق استنتاج تجربی‪ ،‬خشکی‬ ‫را میبینند‪ .‬این یک بحث مهمی است که میگوید‬ ‫خداوند به کمک انسان نیامد اما انسان خودش با چشم‬ ‫خودش توانست ببیند و توانست خودش را از مهلکه‬ ‫نجات دهد‪ .‬بنابراین وقتی میگوییم طبیعت‪ ،‬بخت و‬ ‫خداوند‪ ،‬اینها همه در ذیل یک مقوله در مقابل ان میل‬ ‫و ارادهی انسان برای تغییر و برای پیشرفت قرار میگیرند‪.‬‬ ‫این نکته را در نظر داشته باشید‪ .‬دکارت حتی طبیعت‬ ‫را فریبنده میداند و میگوید این فریب است و ما باید به‬ ‫ان جایی که بتوانیم به اتقان برسیم برگردیم و بر ان تکیه‬ ‫کنیم‪ .‬انجایی که «من میاندیشم» کجا است؟ انجا‬ ‫ً‬ ‫دقیقا در تقابل با طبیعتی است که بد است و من را فریب‬ ‫میدهد‪ .‬حتی دکارت از فریب خداوند سخن میگوید‪.‬‬ ‫کانت جملهای را مطرح میکند و میگوید ان چیزی که‬ ‫قوانین طبیعت را مقرر میکند فاهمهی انسانی است‪.‬‬ ‫این جمله به نظر من در ادامهی همین بحث است‪ .‬یا‬ ‫جملهی مشهوری که به هابز منتسب است که میگوید‪:‬‬ ‫«ما فقط چیزی را میتوانیم بشناسیم که خودمان ساخته‬ ‫باشیم»‪ .‬این تعبیر‪ ،‬تعبیر بسیار مهمی است؛ یعنی ما‬ ‫نمیتوانیم ان چیزی را که نساختیم‪ ،‬در وهله نخست‬ ‫امر فراانسانی و الهی‪ ،‬بشناسیم‪ .‬ما نمیتوانیم خدا را‬ ‫بشناسیم‪ .‬بر مبنای این فرض نومینالیستی‪ ،‬ما فقط‬ ‫میتوانیم چیزی را بشناسیم که خودمان ساختهایم‪.‬‬ ‫این یعنی فارغ از ان چیزی که در طبیعت است و یا‬ ‫خداوند بر مبنای بخت مقرر کرده است‪ ،‬اصالت با‬ ‫صناعت بشری است‪ .‬این از نکته اول‪.‬‬ ‫نکتهی دوم‪ ،‬بحث خاستگاه و غایت است‪ .‬بعضی‬ ‫متفکران و اندیشمندان در تحلیل این سند از ترمینولوژی‬ ‫ارسطویی استفاده کرده و از بحث علل اربعه سخن‬ ‫میگویند؛ علل فاعلی‪ ،‬مادی‪ ،‬غایی و صوری‪ .‬انطوری‬ ‫که من میفهمم‪ ،‬کل ایدهی پیشرفت غربی در اعراض‬ ‫تام و تمام از غایتشناسی ارسطویی شکل گرفته است‪.‬‬ ‫شما ادبیات فیلسوفان سیاسی مدرن را که مبدعین‬ ‫ایــدهی پیشرفت نیز هستند در نظر بگیرید و ببینید‬ ‫هابز با چه لحنی در مورد ارسطو صحبت میکند‪ .‬او در‬ ‫جایی از رسالهی لویاتان میگوید‪« :‬هیچ حرفی بیهودهتر‬ ‫از حرف ارسطو در اخاق نیکوماخوسی زده نشده است‪،‬‬ ‫هیچ حرفی مهملتر از حرف ارسطو در سیاست‪ ،‬در‬ ‫مورد سیاست زده نشده و هیچ حرفی مهملتر از حرف‬ ‫ارسطو در مابعدالطبیعه‪ ،‬در باب متافیزیک زده نشده‬ ‫ً‬ ‫است»‪ .‬اساسا اعراض از غایتشناسی ارسطویی مبنای‬ ‫ایدهی پیشرفت غربی است‪ .‬به چه معنا؟ به این معنا‬ ‫که غربیها‪ ،‬یعنی فیلسوفان سیاسی جدید‪ ،‬به جای این‬ ‫که بگویند ما قرار است به کجا برسیم‪ ،‬میگویند ما از‬ ‫کجا امدهایم‪ .‬یعنی به ‪ origin‬بر میگردند‪ .‬به خاستگاه و‬ ‫به نقطهی تکوین بر میگردند‪ .‬چرا هابز به وضع طبیعی‬ ‫بر میگردد؟ برای چه مثل ارسطو نمیگوید غایت انسان‬ ‫سعادت است که بعد معلوم شود چه اتفاقی میخواهد‬ ‫‪61‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫‪62‬‬ ‫بیفتد؟ بنابراین شما نمیتوانید بحث توسعه و پیشرفت‬ ‫را به معنای جدید در نظر بگیرید یا بحث اقتصادی انرا‬ ‫مطرح کنید و بعد دران از اصطاحشناسی ارسطویی‬ ‫ً‬ ‫استفاده کنید‪ .‬به نظرم این یک بحث تقریبا روشن است‪.‬‬ ‫نکتهی سوم را عرض کنم‪ .‬همانطور که گفتم‪ ،‬ایده‬ ‫پیشرفت در غرب‪ ،‬یک خاستگاه نامینالیستی دارد‪.‬‬ ‫تلقی رایج این است که اتفاقی که در غرب افتاد این‬ ‫بود که خیلی راحت بحث دین و الهیات و خداوند‬ ‫را کنار گذاشتند و بعد به امور مادی متوجه و متمرکز‬ ‫شدند‪ .‬اما حقیقت ماجرا این گونه نبود‪ .‬دست کم‬ ‫وقتی شما هابز را میخوانید‪ ،‬متوجه خواهید شد که‬ ‫او و امثال او تحت تاثیر امثال ویلیام اوکامی و دیگر‬ ‫سردمداران جنبش نامینالیستی بودند‪ .‬این تلقی وجود‬ ‫ً‬ ‫داشــت که ما اصــوا نمیتوانیم خداوند را بشناسیم‬ ‫ز یــرا ما مخلوق خداوند هستیم و مخلوق نمیتواند‬ ‫خالق خودش را بشناسد‪ .‬همانطوری که وقتی ما یک‬ ‫مصنوعی میسازیم‪ ،‬او نمیتواند ما را به عنوان خالق‬ ‫یا صانع خویش بشناسد‪ .‬بدین ترتیب کل مباحث‬ ‫الهیاتی و َمدرسی و تدقیقهای دور و دراز در باب ذات‬ ‫و صفات خداوند و بحث تثلیث و دیگر مناقشات‪ ،‬به‬ ‫سطح برخی لفاظیهای بیاثر فروکاسته شد‪ .‬به زعم‬ ‫ً‬ ‫نومینالیستها‪ ،‬اصوا این که شما فکر کنید ارادهی‬ ‫خداوند بر چه چیزی قرار گرفته و میخواهد با ما چکار‬ ‫بکند و ایا ما رستگار میشویم یا نمیشویم‪ ،‬همه و همه‬ ‫در هالهای از ابهام است‪ .‬به همین خاطر‪ ،‬ما اینها را‬ ‫کنار میگذاریم و به دایره امکانهای بشری خودمان‬ ‫بازمیگردیم‪ .‬این تحول را میتوان به نحوی‪ ،‬ساختن‬ ‫یک جهان فروبسته ‪-‬در این معنا که خداوند و ارادهی‬ ‫خداوند نمیتواند دخلی به ان داشته باشد و دست کم‬ ‫اگر داشته باشد از دایرهی فهم ما بیرون است‪-‬دانست‪.‬‬ ‫این نگاه هم یکی از مبادی و مقدمات بحث پیشرفت‪،‬‬ ‫یعنی پیشرفت به معنای جدید است‪.‬‬ ‫اما وقتی جلوتر میاییم اتفاق دیگری هم میافتد و این‬ ‫داستان را تشدید میکند‪ .‬ان اتفاق‪ ،‬تحولی است تحت‬ ‫عنوان ا گاهی تاریخی‪ .‬یعنی میتوان اینطور گفت که‬ ‫تاریخ از سده نوزدهم به بعد به نوعی جای خداوند را‬ ‫میگیرد‪ .‬تاریخ تعیین میکند که چه اتفاقی رخ خواهد‬ ‫داد‪ .‬البته‪ ،‬جهت تاریخ رو به پیشرفت است‪ .‬اجرم از‬ ‫ان جایی که ما در دوره کنونی‪ ،‬یعنی دورهای که تاریخ‬ ‫بیشتری بر ان گذشته زندگی میکنیم‪ ،‬از کسانی که‬ ‫پیش از ما زندگی میکردند‪ ،‬برتر هستیم‪ .‬بدین اعتبار‪،‬‬ ‫حال‪ ،‬بر گذشته برتری دارد‪ .‬این یک مفروض مدرنیستی‬ ‫است که به هیچ وجه نمیشود ان را کنار گذاشت و‬ ‫همچنان به ایده پیشرفت قائل بود‪ .‬اگر من بگویم که‬ ‫میخواهم در همین پژوهشگاه یک تحقیقی در مورد‬ ‫دیالوگهای افاطون یا در مــورد رساله فارابی انجام‬ ‫بدهم‪ ،‬بافاصله‪ ،‬بافاصله این سوال مطرح میشود‬ ‫که این تحقیق چه دخلی یا چه سودی به حال وضع‬ ‫کنونی ما دارد؟ من به شما میگویم که نفس این پرسش‪،‬‬ ‫مبتنی بر مفروضانگاشتن ایده پیشرفت و تلقی برتری‬ ‫به دنبال غلبه ایدهی پیشرفت دوگانهی پیشرو‪/‬‬ ‫مرتجع جای دوگانهی خوب‪ /‬بد را گرفت‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫حال‪ ،‬بر گذشته است‪ .‬پشت این اعتراض‪ ،‬یک فرض‬ ‫مدرنیستی خوابیده است‪ .‬یعنی امروز مهمتر است‪.‬‬ ‫اعتبار توجه به گذشته و دیروز منوط به سودمندی ان‬ ‫ً‬ ‫برای امروز است‪ .‬اما دیدگاه قدمایی کاما متفاوت بود‪.‬‬ ‫انها میگفتند امروز که در حال گذر است و میگذرد‪،‬‬ ‫باید دنبال این باشیم که چه چیزهایی در گذر زمان باقی‬ ‫ً‬ ‫مانده است‪ .‬ان چیزهایی که باقی مانده بود‪ ،‬معموا‬ ‫چیزهای کهن بود‪ .‬انها میپرسیدند که چه چیزهایی‬ ‫توانسته گذر زمان را تاب بیاورد؟ انها است که اصالت‬ ‫دارد و ان چیزی که اان هست بطور طبیعی گذران بوده‬ ‫و رد میشود و میرود‪ .‬قدما اینگونه میاندیشیدند‪ .‬از‬ ‫حال حاضر را به نحوی فینفسه‪ ،‬واجد‬ ‫همینرو بود که ِ‬ ‫اصالت نمیدانستند‪ .‬شما هیچ فیلسوف قدمایی‬ ‫حال حاضر خودش به عنوان‬ ‫را پیدا نمیکنید که در ِ‬ ‫پدیدهای مستقل‪ ،‬تامل کند و یا به عبارت دقیقتر به‬ ‫این موضوع اصالت داده باشد‪ .‬همیشه‪ ،‬در مورد امور‬ ‫جاودان میاندیشیدند‪ .‬امور جاودان هم چه اموری بودند؟‬ ‫خداوند‪ ،‬الهیات‪ ،‬اصول اخاقی‪ .‬این امور‪ ،‬عینی[‪]1‬‬ ‫تلقی میشد‪ .‬اینهایی که گذر زمان را تاب اورده بودند‬ ‫و کنار نرفته بودند اینها اصالت پیدا میکردند و ارزش‬ ‫پرداختن داشتند‪ .‬مبنا این نبود که اان وضع ما چگونه‬ ‫است‪ .‬وضع اان ما میگذرد‪ ،‬تمام میشود و میرود‪.‬‬ ‫به دنبال غلبه ایــدهی پیشرفت در معنایی که عرض‬ ‫کردم‪ ،‬تغییری در تعابیر اتفاق افتاد‪ .‬تعبیر پیشرو‪/‬مرتجع‬ ‫یعنی دوگانهی پیشرو‪-‬مرتجع جای دوگانهی خوب‪ /‬بد‬ ‫را گرفت‪ .‬یعنی اگر قدما میگفتند این خوب است ان بد‬ ‫است‪ ،‬این ادم خوبی است ان ادم بدی است‪ ،‬ان کتاب‬ ‫خوبی است و ان کتاب بدی است‪ ،‬ما در معنای نوعی‬ ‫ان‪ ،‬میگوییم این کتاب قدیمی است و ان کتاب جدید‬ ‫است‪ ،‬این ادم پیشرویی است و ان ادم مرتجعی است‪.‬‬ ‫این‪ ،‬بدون برو و برگرد‪ ،‬یک اصل مدرنیستی است‪ .‬عاوه‬ ‫بر این‪ ،‬تقابل و دوگانهی گذشته و اینده‪ ،‬جای تقابل این‬ ‫جهانی و ان جهانی را گرفت‪ .‬حکمای قدمایی‪ ،‬نویسندگان‬ ‫قدیمی و ادمهای مهمی که در قدیم زندگی میکردند یک‬ ‫دوگانه داشتند و میگفتند این بحث‪ ،‬بحث این جهانی‬ ‫است‪ ،‬اما اصالت با امور ان جهانی است‪ .‬امروز ما چه‬ ‫میگوییم؟ میگوییم این بحث مال گذشته است و خیلی‬ ‫به ان نپردازیم‪ .‬اینده مهم است‪ .‬ایندهپژوهی؛ ایندهپژوهی‬ ‫یعنی چه؟ چرا اان این همه بابت ان هزینه میشود؟‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ایندهپژوهی کاما یک حوزه[‪ ]2‬مدرنیستی است و کاما‬ ‫در راستای همان ایدهی پیشرفت است‪ .‬ایندهپژوهی در‬ ‫ذیل همان معنای ترقی‪ ،‬معنادار است‪.‬‬ ‫یک مفروض اندیشیده نشده در مدرنیسم‪ ،‬یعنی در‬ ‫ایدهی پیشرفت‪ ،‬وجود دارد و ان هم این است که اگر ما‬ ‫در تکنیک‪ ،‬در تکنولوژی‪ ،‬در علم[‪ ]3‬پیشرفت کردیم‪،‬‬ ‫پس اا و ابد در اخاق و امور دیگر هم پیشرفت میکنیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫این هم یک فرض مدرنیستی بود که مدرنها کاما به ان‬ ‫ً‬ ‫پایبند بودند‪ .‬اصوا بخشی از علت مرگ فلسفه سیاسی‬ ‫در سده بیستم بخاطر این بود که گفتند وقتی علم این‬ ‫قدر پیشرفت کرده‪ ،‬پس چرا فلسفه چنین درجا میزند؟‬ ‫چرا فلسفه جلو نمیرود؟ چرا فلسفه پیشرفت نمیکند؟‬ ‫فجایع سده بیستم یعنی دو جنگ بزرگ جهانی و سر‬ ‫براوردن دو نظام فاشیستی و استالینیستی‪ ،‬نشان داد‬ ‫که پیشرفت علوم‪ ،‬ربطی به پیشرفت در عرصه سنجش‬ ‫امر خوب از امر بد‪ ،‬که زمانی کار فلسفه بود‪ ،‬ندارد‪.‬‬ ‫مــن یــک نکته را بگویم‪ .‬احـســاس میکنم در ایــدهی‬ ‫پیشرفت‪ ،‬یک تفرعنی نهفته است که یونانیها به ان‬ ‫هوبریس[‪ ]4‬میگفتند‪ .‬شما اگر نمایشنامههای تراژدیک‬ ‫یونانی را بخوانید‪ ،‬سرنوشت تراژیک کاراکترهای ان‬ ‫ً‬ ‫نمایشنامهها اصوا ناشی از هوبریس انهاست‪ .‬درسی‬ ‫که تراژدینویسی مثل سوفوکلس یا اوریپیدس میداد‬ ‫ان بود که میخواست به مخاطبهایش القاء کند که‬ ‫شما اگر دچار تفرعن بشوید‪ ،‬چه سرنوشتی انتظار شما‬ ‫را میکشد‪ .‬کوشش انها در راستای نشاندن میانهروی‬ ‫و اعتدال در نفس مخاطبان یا شهروندان بود‪ .‬تفرعن‬ ‫یعنی چه؟ یعنی من میتوانم با فضیلت خودم‪ ،‬حاا در‬ ‫‪63‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیݣجهت‬ ‫الگوی ݣ‬ ‫معنای ماکیاولیستیاش‪ ،‬با عقل خودم و با فکر خودم‪،‬‬ ‫بر سرنوشت خودم‪ ،‬به شکل تام و تمام مستولی شوم و‬ ‫ان را ضبط و مهار کنم‪ .‬اینکه گفته می شود که ما باید‬ ‫یک الگویی داشته باشیم که دیگر تا حد امکان «ردخور»‬ ‫نداشته باشد و یا به تعبیری ِ«پرتی» نداشته باشد‪ .‬میخواهم‬ ‫بگویم در استفاده از لفظ ِ«پرتی» یک پیش فرضی‪ ،‬یک‬ ‫هوبریسی‪ ،‬یا یک چیزی نهفته است؛ انگار که ما میتوانیم‬ ‫همه چیز را ضبط و مهار کنیم‪ .‬این که ما میتوانیم همه‬ ‫ً‬ ‫چیز را کنترل کنیم یک فرض مدرنیستی است و اصا با‬ ‫ان مبانی که ما اان داریم از ان صحبت میکنیم جمع‬ ‫نمیشود‪ .‬این یک نکتهی جدی است‪.‬‬ ‫پس به نظر شما ایــن سند اگرچه سعی‬ ‫داشته نگاهی جدید به مسئله پیشرفت داشته باشد‬ ‫و پیشرفت را متفاوت از مفهوم توسعه ببیند باز هم‬ ‫در ورطه همان اندیشه توسعه افتاده است؟ ایا تغییر‬ ‫نگاه این سند و توجه به مبانی خداشناسی‪ ،‬انسان‬ ‫شناسی و ‪ ..‬و یا ترسیم یک شبکه مفاهیم جدید مانند‬ ‫امت واحده‪ ،‬مظلومان‪،‬خلیفهاللهی باعث عبور ان‬ ‫از مدرنیسم نشده است؟‬ ‫بدون تعارف وقتی به این الگو نگاه میکنم‪ ،‬به نظرم اصل‬ ‫و اساس همان ایده پیشرفت در معنای غربی است‪.‬‬ ‫شما درست میگویید‪ .‬در غرب‪ ،‬نزدیک به بیش از ‪100‬‬ ‫سال است که این ایده در معرض نقادیهای جدی‬ ‫قرار گرفته است‪ .‬اما این که ما با ابتنای بر تاریخیگری‬ ‫رادیکال پستمدرنیستی یا با ابتنای بر دیدگاههای‬ ‫اولترامارکسیستی جدید که مشغول نفی تجدد غربی‬ ‫هستند‪ ،‬بخواهیم از انهــا در جهت توجیه الگوی‬ ‫خودمان برای «پیشرفت» استفاده کنیم‪ ،‬جای سوال‬ ‫دارد‪ .‬بطور مثال بحث فرهنگ مطرح شده است‪ .‬ولی‬ ‫بحث فرهنگ به چه قیمتی پیش کشیده شده است؟‬ ‫به این قیمت که تکثر[‪ ]5‬فرهنگی را پذیرفتهایم‪ .‬وقتی از‬ ‫ّ‬ ‫فرهنگهای محلی و خردهفرهنگها سخن گفته میشود‪،‬‬ ‫ً‬ ‫به انها اعتبار مساوی داده میشود‪ .‬یعنی اصوا ورود‬ ‫‪64‬‬ ‫اینگونه به بحث فرهنگ‪ ،‬به معنای دورشدن از مبنا‬ ‫قراردادن تمدن است و ما را وارد وادی خاصی خواهد‬ ‫کرد که نتایجاش به مراتب از نتایج پایبندی به اصول‬ ‫مدرنیستی مهلکتر خواهد بود‪ .‬ما از امت واحده سخن‬ ‫میگوییم‪ ،‬اما این شکل وحدت را پست مدرنها قبول‬ ‫ندارند و زیر اب هر چه وحدت است میزنند‪ .‬صحبت‬ ‫من این است که اگر قرار است ما در این سند به جایی‬ ‫برسیم که بتواند سند معناداری شود‪ ،‬باید این ماحظات‬ ‫را جدی بگیریم‪ .‬اگر قــرار است از سطح فرمالیسم و‬ ‫بوروکراسی فراتر برویم و نظر دانشگاهیان را نسبت به‬ ‫تامل در این اسناد جلب کنیم‪ ،‬باید نقدهای جدی بر‬ ‫ان را پذیرا باشیم‪ .‬تصور من این است که اگر این سند‬ ‫عودت داده شده و گفته شده است که این برود و در‬ ‫دانشگاهها بحث و بررسی شود و مورد انتقاد قرار بگیرد‪،‬‬ ‫نباید در این خصوص مضایقه کرد‪.‬‬ ‫یک جمله نهایی نیز در خصوص صفت اسامی‪-‬ایرانی‬ ‫سند بگویم‪ .‬گویی میتوان الگویی اسامی‪-‬عراقی‪،‬‬ ‫اسامی‪-‬ترکی‪ ،‬اسامی‪-‬افغانی یا اسامی‪-‬پاکستانی هم‬ ‫تدوین کرد‪ .‬نفس تفکیک فوق که نتیجهی منطقی تعبیر‬ ‫اسامی‪-‬ایرانی است‪ ،‬من را به یاد سخن لئواشتراوس‬ ‫در شرحاش بر ماکیاولی میاندازد‪ .‬اشتراوس میگوید‪:‬‬ ‫«ماکیاولی‪ ،‬رستگاری وطن یا میهن را جایگزین رستگاری‬ ‫نفس کرد»‪ .‬به نظر من این خیلی تعبیر درخشانی است‪.‬‬ ‫پرسش بنیادین این است که ایا میتوان الگوی پیشرفتی‬ ‫تدوین کرد که رستگاری نفس را در نهایت تابعی از‬ ‫رستگاری میهن در هر معنایی که از ان به ذهن متبادر‬ ‫میشود‪ ،‬نسازد؟‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Objective‬‬ ‫‪]2[. Field‬‬ ‫‪]3[. Science‬‬ ‫‪]4[. Hubris‬‬ ‫‪]5[. Pluralism‬‬ ‫بخش دوم‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫دکتر عادل پیغامی‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و اقتصاد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫رونق تولید‬ ‫در زمین عدالت‬ ‫تحلیلی‪ ،‬تا کید رهبر انقاب بر مقوله‬ ‫از منظر‬ ‫ّ‬ ‫توسعه تولید ملی‪ ،‬خاستگاهی عدالتخواهانه‬ ‫دارد‬ ‫چالش اساسی و مهم‪ ،‬قبض و بسط تعاریف عدالت‬ ‫اجتماعی است‪ .‬وقتیکه تعریف عدالت را به معنای‬ ‫گسترده ان‪ ،‬موردتوجه قرار دهیم‪ ،‬انگاه برخی کلمات‬ ‫مانند کارامدی و کارایی هم به تعریفی از عدالت نزدیک‬ ‫میشوند‪ .‬با همین منظر گسترده‪ ،‬توجه به مسئله رونق‬ ‫تولید از سوی رهبر معظم انقاب‪ ،‬دغدغهای مبتنی بر‬ ‫عدالت است‪.‬‬ ‫رهبر انقاب اسامی‪ ،‬حسب تحلیل درست و واقعبینانه‬ ‫از نواقص تحقق کارامدی تام اقتصادی که معلول علل‬ ‫داخلی و بیرونی است‪ ،‬مقوله «تولید» را بهعنوان نقطه‬ ‫اهرمی موردتوجه و تا کید قرار دادند‪ .‬این نقطه اهرمی‪،‬‬ ‫از زاویه عدالت اجتماعی قابل تحلیل و تبیین است‪.‬‬ ‫برخی مسائل و اسیبهای اقتصاد ایران مانند نرخ تورم‬ ‫باا و کاهش قدرت خرید مردم‪ ،‬رکود و بیکاری‪ ،‬همه‬ ‫دارای اثار عملی بر زندگی و معیشت مردم است و این‬ ‫مسائل‪ ،‬در واقعیت زندگی مردم‪ ،‬فهرست بلندباایی از‬ ‫موضوعات عدالت اجتماعی را با خود همراه میکند‪.‬‬ ‫‪66‬‬ ‫کسی که بیکار میشود‪ ،‬در معرض اسیبهای بیعدالتی‬ ‫قرار میگیرد‪.‬کسی که دچار تورم میشود‪ ،‬در معرض‬ ‫چالشهای حوزه عدالت قرار میگیرد‪ .‬از این حیث‪،‬‬ ‫چه از زاو یــه فرایند تولید و چه از زاو یــه فرایند توزیع و‬ ‫معیشت مردم‪ ،‬رهبر انقاب با نظر کارشناسانه به نقطهای‬ ‫اهرمی به نام «رونق تولید» میرسند‪ ،‬ولی خاستگاه ان‬ ‫و تبعات و غایت منظور از ان فارغ از مسئله عدالت‬ ‫اجتماعی نیست‪.‬‬ ‫عدالت اجتماعی در معنای موسع خود‪ ،‬به «وضع کل‬ ‫الشی فی موضعه»[‪ ]1‬تعبیر شده است‪ .‬قرار گرفتن هر‬ ‫چیز در جای خود‪ ،‬در درون خود‪ ،‬نوعی نظمبخشی‬ ‫به حیات اجتماعی را به همراه دارد‪ .‬ازاینجهت‪ ،‬در‬ ‫اندیشه اقتصادی رهبر انقاب‪ ،‬تا کید بر مقوله تولید در‬ ‫سال ‪ ،1398‬تمرکز بر محوری است که سایر متغیرها‪،‬‬ ‫عناصر و نهادهای اقتصادی را بــه خــط و همچون‬ ‫نظام‬ ‫نخهای تسبیح‪ ،‬منظم میکند‪ .‬بهطور مثال‪ ،‬اگر ِ‬ ‫تعیین انکه چه چیزی‪ ،‬برای کجا و برای چه کسی تولید‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫کنیم‪ ،‬دارای اختال کارکردی باشد‪ ،‬با «رونق تولید» و‬ ‫باا رفتن مقیاس تولید‪ ،‬تنظیمشده و قوام مییابد‪ .‬لذا‬ ‫اگر عدالت‪ ،‬قرار گرفتن هر چیز در جای خود است‪،‬‬ ‫مقوله «رونق تولید»‪ ،‬بازیگران اقتصاد‪ ،‬نهادهای اقتصاد‪،‬‬ ‫عناصر و متغیرهای اقتصادی را سر جای خودشان قرار‬ ‫میدهد و نوعی عدالت در کشور ایجاد میشود‪ .‬این‬ ‫نگاهی است که نظریه اقتصادی به ما گوشزد میکند‪.‬‬ ‫در اندیشه اقتصادی رهبر انقاب‪ ،‬نوعی توازن در تا کید‬ ‫بر سهگان تولید‪ ،‬توزیع و مصرف وجود دارد‪ .‬همانطور‬ ‫که در الگوی اقتصاد مقاومتی‪ ،‬تا کید بر درونزایــی‪،‬‬ ‫همزمان با تا کید بر برونزایی است و بهطور متوازن بر‬ ‫شکلگیری بازارهای مصرفی در داخل و خارج متمرکز‬ ‫میشود‪ .‬برونگرایی به بازارهای مصرفی اصرار دارد و‬ ‫در کنار ان درونزایی‪ ،‬هم ُبعد مصرف و هم ُبعد تولید‬ ‫را در بر میگیرد‪ .‬درونزایی در اقتصاد مقاومتی هم در‬ ‫قسمت تولید و هم در بخش بازار باید مدنظر باشد‪.‬‬ ‫در اندیشه اقتصادی رهبر انقاب‪ ،‬یک توازن و تناسب‬ ‫بین تا کید بر تقاضا که موجب عرضه است‪ ،‬و تا کید بر‬ ‫عرضه که موجب تقاضا است‪ ،‬وجود دارد‪ .‬لذا‪ ،‬بسامد‬ ‫باای واژه تولید در سالهای اخیر و نامگذاری سه سال‬ ‫در دهه ‪ 1390‬شمسی بر مقوله تولید[‪ ،]2‬نباید موجب‬ ‫این تصور شود که این توازن میان عرصههای سهگان‬ ‫اصلی نظام اقتصادی رعایت نشده است‪.‬‬ ‫البته این عدم توازنها در مباحث متفکران اسامی‬ ‫نیز دیده میشود که نیازمند تفکیک زاویه دید از منظر‬ ‫فلسفه دین و از منظر علوم انسانی اسامی است‪ .‬در‬ ‫ساحت فلسفه دین‪ ،‬توجه به کارکرد و چرایی تشریع‬ ‫دارای اهمیت است؛ در شناسایی این کارکرد‪ ،‬مخاطب‬ ‫و نیازهای تربیتی از ضریب باایی برخوردار است‪ .‬در‬ ‫ً‬ ‫سهگان تولید‪ ،‬توزیع و مصرف‪ ،‬طبیعتا انجایی که‬ ‫جامعه بیشتر نیازمند تربیت اســت‪ ،‬اول توزیع‪ ،‬بعد‬ ‫مصرف و درنهایت تولید‪ ،‬دارای اولویت خواهد بود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫سواات حوزه تولید را عمدتا عقل خود بشر میتواند‬ ‫بیشتر ارزشها‪ ،‬توصیهها و‬ ‫حل کند‪ .‬به همین دلیل‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫نسخههایی که در اسام ارائهشده‪ ،‬رویکرد به توزیع دارد‬ ‫و بعدازان مصرف و درنهایت تولید‪ .‬این امر‪ ،‬ارتباطی‬ ‫منطقی با نگاه اسام بهمثابه یک دین دارد‪.‬‬ ‫در تفکر اندیشمندان اقتصاد اسامی‪ ،‬بحث در ساحت‬ ‫متفاوتی مطرح میشود‪ .‬در ساحت اندیشه‪ ،‬فرقی بین‬ ‫تولید‪ ،‬توزیع و مصرف نیست‪ .‬عدم تفاوت‪ ،‬در پیشران‬ ‫بودن هریک از انها و پیرو بودن دیگری است‪ .‬میتوان‬ ‫با ضلع تولید بحث را اغاز و توزیع و مصرف را مبتنی بر‬ ‫ان ساماندهی کرد‪ .‬همچنین میتوان با ضلع مصرف‬ ‫شروع کرد و توزیع و تولید را بر اساس ان ارائه داد‪ .‬مکاتب‬ ‫اقتصادی‪ ،‬هرکدام‪ ،‬بهتناسب به یکی از این اضاع‬ ‫سهگانه به عنوان نقطه اغاز پرداختهاند‪ .‬سرمایهداری‬ ‫سنتی ســده ‪ 16‬و ‪ ،17‬با تا کید بر ضلع تولید‪ ،‬نظام‬ ‫اقتصادی خود را سامان میدهد و سرمایهداری سده‬ ‫بیستم‪ ،‬مقوله مصرف را در قاعده اصلی این مثلث‬ ‫سهگانه قرار میدهد‪ .‬شهید سید محمدباقر صدر در‬ ‫کتاب گرانقدر «اقتصادنا»‪ ،‬حسب یک تحلیل مشخص‬ ‫که هم مبتنی بر فلسفه دین و هم ناظر به خصوصیات‬ ‫این ُبعد است‪ ،‬قاعده اصلی نظام را حول مقوله «توزیع»‬ ‫ساماندهی میکند‪ .‬شاید بتوان حکمت این اولویت را‬ ‫به ظرفیت قابل توسعه در مفهوم «توزیع» مرتبط دانست‪.‬‬ ‫در مقوله توزیع‪ ،‬امکان نگرش پیشینی‪ ،‬فرایندی و پسینی‬ ‫‪67‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪68‬‬ ‫به چرخه فعالیتهای اقتصادی فراهم میاید؛ ظرفیتی‬ ‫که در دو مقوله تولید و مصرف وجود ندارد‪.‬‬ ‫در تــوز یــع پیشینی‪ ،‬سخن از مالکیت و تخصیص‬ ‫امکانات است‪ .‬این تخصیص درواقع پایهی تولید و‬ ‫موثر در فرایند تولید است‪ .‬لذا توزیع فرایندی‪ ،‬خود یک‬ ‫پایه در تولید دارد‪ .‬یک ُرکن دیگر‪ ،‬توزیع نتایج حاصل از‬ ‫تولید است و خود‪ ،‬یک مرحله از تولید محسوب میشود‪.‬‬ ‫در توزیع پسینی که ماهیتی جبرانی داشته و مباحثی‬ ‫همچون یارانه و مالیات در ذیل ان مطرح است‪ ،‬بحث‬ ‫توازن اجتماعی مطرحشده و به حوزه مصرف مرتبط‬ ‫میشود‪ .‬از این منظر‪ ،‬نقطه ورود شهید صدر‪ ،‬مدخلی‬ ‫هوشمندانهتر از مداخل تحلیلی در تفکر سرمایهداری‬ ‫سنتی و سرمایهداری جدید است‪.‬‬ ‫رونق تولید در زمین عدالت‪ ،‬شکل و قوام میگیرد‪ .‬از‬ ‫چشمانداز کوتاهمدت‪ ،‬با تزریق منابع مالی‪ ،‬امکان ایجاد‬ ‫رونقی موضعی در ساختار تولید وجود دارد‪ ،‬اما این‬ ‫رشد اقتصادی‪ ،‬متوازن و پایدار نیست‪ .‬در چشمانداز‬ ‫ّ‬ ‫بلندمدت‪ ،‬تغییر ترتیبات نهادی در ساختار تولید ملی‪،‬‬ ‫برای شکلگیری رونق تولید ضروری است‪ .‬قاعده اصلی‬ ‫در تغییر این ترتیبات نهادی‪ ،‬عدالت اجتماعی است‪.‬‬ ‫انچه مارتین ویتزمن[‪ ]3‬در کتاب «اقتصاد شراکتی؛ مهار‬ ‫رکود تورمی» در سال ‪ 1984‬نگاشته است‪ ،‬یک نمونه‬ ‫دستمزد بنگاههای‬ ‫از تغییر ترتیبات نهادی در بخش‬ ‫ِ‬ ‫تولیدی است‪ .‬ویتزمن در این پژوهش نشان داده است‪،‬‬ ‫چگونه الگوی شراکت سود میان کارگر و کارفرما در‬ ‫بنگاههای تولیدی‪ ،‬بهجای الگوی دستمزد ثابت‪ ،‬در‬ ‫مقیاس کان اقتصاد‪ ،‬منجر به کاهش رکود و ثبات‬ ‫قیمتها میشود‪ .‬کاهش هزینههای مباداتی[‪،]4‬‬ ‫سازوکارهای تخصیص بهینه اطاعات‪ ،‬تخصیص‬ ‫بهینهی پول و گردش پول و مکانیسم انتشار پول از‬ ‫دیگر محورهایی است که بهعنوان کانون اثرگذار در‬ ‫تغییر ترتیبات نهادی قابلذکر است‪ .‬مصادیق تغییر‬ ‫ّ‬ ‫در ترتیبات نهادی در اقتصاد ملی ایران‪ ،‬متعدد است‪.‬‬ ‫اصاح این ترتیبات نهادی‪ ،‬تفکر سنتی را از دوگانهای‬ ‫متعددی که گرفتار ان شده است‪ ،‬نجات میدهد‪.‬‬ ‫یکی از دوگانهای رایج مرتبط با این بحث‪ ،‬دوگان رشد‬ ‫اقتصادی و عدالت اجتماعی یا بهعبارتدیگر‪ ،‬دوگان‬ ‫کارایی و برابری در اندیشه اقتصاد کاسیک است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫امروزه اساسا اقتصاددانها به این نتیجه رسیدهاند که‬ ‫ً‬ ‫به نحوی باید هر دو ارزش را جمع کنند و عما نباید‬ ‫بین اینها تزاحمی قائل شده یا تزاحم ایجاد کنند‪ .‬اگر‬ ‫هم ساختاری یا قاعدهای‪ ،‬ترتیبات نهادی متزاحم‬ ‫ایجاد میکند‪ ،‬اصل‪ ،‬رفع تزاحم بین این دو است‪ .‬در‬ ‫سالهای اخیر‪ ،‬برخی مانند جوزف استیگلیتز‪ ،‬ضمن‬ ‫انکار دوگــان عدالت و کــارایــی‪ ،‬شــرط اصلی رونــق و‬ ‫ّ‬ ‫توسعه تولید ملی را‪ ،‬بسترسازی برای برابری امکانات و‬ ‫فرصتها میداند‪ .‬وقتی استیگلیتز‪ ،‬سعی دارد تا بین‬ ‫رشد اقتصادی یا عدالت اجتماعی‪ ،‬اولویت تعیین‬ ‫کند‪ ،‬همچنان به سراغ ان بخشی از عدالت اجتماعی‬ ‫میرود که با تولید قابلجمع است‪ .‬بخش مذکور در واقع‪،‬‬ ‫تعریف عدالت به برابری فرصتها و امکانات است که‬ ‫گام اول مقوله تولید محسوب میشود‪.‬‬ ‫اشکال و چالش میان رشد تولید و عدالت اجتماعی‪،‬‬ ‫انگاه شکل میگیرد که با تصویری ناقص و اختالزا‪،‬‬ ‫ً‬ ‫عدالت اجتماعی را صرفا مقولهای از سنخ توزیع پسینی‬ ‫تلقی کنیم‪ .‬طرفداران اصلی این دیدگاه‪ ،‬قائلین به‬ ‫نظریه «اقتصاد نشتی»[‪ ]5‬هستند که بر تزاحم اولیه رشد‬ ‫اقتصادی با برابری در مراحل اولیه توسعه اقتصادی‬ ‫در مقوله توزیع‪ ،‬امکان نگرش پیشینی‪ ،‬فرایندی و‬ ‫پسینی به چرخه فعالیتهای اقتصادی فراهم میاید؛‬ ‫ظرفیتی که در دو مقوله تولید و مصرف وجود ندارد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫تا کیددارند‪ .‬مــدل اقتصادی که معتقد اســت برای‬ ‫افزایش کیک اقتصادی‪ ،‬در کوتاهمدت‪ ،‬افزایش کیک‬ ‫منجر به افزایش نابرابری میشود‪ ،‬اما بهمرور اثار افزایش‬ ‫کیک اقتصاد‪ ،‬به طبقات و گروههای کمدرامد جامعه‬ ‫نیز تسری پیداکرده و نشت میکند‪ .‬انتقاد اصلی به این‬ ‫تفکر‪ ،‬فهم محدود از عدالت اجتماعی است‪ .‬عدالت‬ ‫اجتماعی تزاحمی با کارایی اقتصادی ندارد؛ چراکه‬ ‫عدالت ناظر بر مقصد و کارایی ناظر بر روش است؛ یکی‬ ‫موضوعیت دارد و دیگری طریقیت و فهمی که بر ثنویت‬ ‫انها تا کید کند‪ ،‬نوعی مغالطه ذهنی انجام میدهد‪.‬‬ ‫خاصه سخن انکه رونق تولید جز با عدالت به مفهوم‬ ‫تــام ان ممکن نیست‪ .‬روایــت مشهور امــام علی؟‬ ‫ْ‬ ‫َ ّ‬ ‫ً‬ ‫(ف ِا َن فِی ال َع ْد ِل َس َعه) [‪ ]6‬نیز بدین معنا است‪ .‬عدالت‬ ‫پیشینی در نهاد مالکیت‪ ،‬در تخصیص امکانات‪،‬‬ ‫در تخصیص فرصتها‪ ،‬در خلق سرمایههای انسانی‬ ‫و اینکه فرد خوب اموزش ببیند و مهارتهای خود را‬ ‫کسب کند و خوب استعدادهای او شکوفا شود‪ ،‬دیده‬ ‫میشود‪ .‬بدون در نظر گرفتن این معنای کان از تحقق‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬رونق تولید شکل و سامان نخواهد‬ ‫گرفت‪ .‬طبقات کمدرامد در جامعه‪ ،‬بخشی از بازیگران‬ ‫و فعاان اقتصادی تلقی میشوند که فرصت و امکانات‬ ‫ندارند و باید برای انها اموزش و زیرساختهای ازم را‬ ‫بهصورت رایگان فراهم کرد‪ .‬امدن انها به چرخهی تولید‬ ‫و افزوده شدن انها‪ ،‬هم چرخهی عرضه و هم چرخهی‬ ‫تقاضا را رشد میدهد‪ .‬این تا کید‪ ،‬از این حیث هم‪،‬‬ ‫عقانی است‪ .‬این نوع تا کید‪ ،‬غیر از ابعاد تا کید شرعی‬ ‫و اخاقی موضوع است که تردیدی در انها نیست‪.‬‬ ‫مشهور است که جنبه فرصتافرین بحرانها و شوکهای‬ ‫اقتصادی‪ ،‬ایجاد مطالبه همگانی برای تغییر و خلق نوعی‬ ‫اجماع برای تغییر ساختارها‪ ،‬روابط و سیاستها است‪.‬‬ ‫گرچه این اجماع برای تغییر‪ ،‬امروز نسبی و تبدیل به‬ ‫مطالبه عمومی و همگانی نشده است‪ ،‬اما بذرهای اولیه‬ ‫ّ‬ ‫برای مطالبه جراحیهای اساسی در نظام اقتصاد ملی‬ ‫ایران را ایجاد کرده است‪ .‬مبنای اصلی برای نگاشت‬ ‫نقشه این تغییر‪ ،‬باید قوانین تکوینی و تشریعی باشد‬ ‫که خداوند در این عالم تعبیه کرده است‪ .‬حرکت در‬ ‫مدار خاف این قواعد طبیعی‪ ،‬تغییرات را به انحراف‬ ‫میکشاند‪ .‬خداوند متعال در ایه ‪ 32‬سوره مبارکه «زخرف»‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫میفرماید‪ « :‬ن ْح ُن ق َس ْم َنا َب ْی َن ُه ْم َم ِعیش َت ُهم‪ .»...‬مقصود ایه‬ ‫این است که معیشت افراد در یک اقتصاد‪ ،‬به یکدیگر‬ ‫وابسته است‪ .‬نان مصرفکننده درگرو نان تولیدکننده‬ ‫اســت و بالعکس‪ .‬بنابراین‪ ،‬قاعدهگذار اقتصادی‪،‬‬ ‫باید حسب یک نگرش همافزا و هماهنگ‪ ،‬تعامات‬ ‫میان این دو طرف در اقتصاد را‪ ،‬در یک بازی ُب ُ‬ ‫رد‪-‬برد‬ ‫بنگرد‪ .‬نمونه کمتوجهی به این قاعده الهی را میتوان‬ ‫در سیاستهای خلقالساعه این روزها و ماهها در باب‬ ‫ممنوعیت صادرات برخی محصوات کشاورزی باهدف‬ ‫‪69‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫کنترل قیمت بازار داخلی نظاره کنیم؛ نمونهای که در‬ ‫جای خود ازم است موردتوجه قرار گیرد‪.‬‬ ‫سال ‪ ،1398‬به تعبیر رهبر انقاب‪ ،‬میتواند سال فرصتها‪،‬‬ ‫امکانات و گشایش اقتصادی باشد‪ ،‬اگر نوعی ارایش‬ ‫جنگی در شرایط جنگ اقتصادی شکل گیرد‪ .‬ارایشی‬ ‫که از افسران جنگ اقتصادی که مسئولین اقتصادی‬ ‫هستند‪ ،‬ازم است اغاز گردد تا به بدنه جامعه تسری‬ ‫یابد‪ .‬در جنگ اقتصادی‪ ،‬احساس عمومی از تحقق‬ ‫نسبی اجــرای عدالت اجتماعی تاثیر بسیار مهمی‬ ‫در روحیه مقاومت اقتصادی دارد‪ .‬به تعبیر مشهور‪،‬‬ ‫«الناس علی دین ملوکهم» رنگ و لعاب مردم حسب‬ ‫وضع مسئولین است‪ .‬به تعبیر ایه اه جــوادی املی‪،‬‬ ‫ظاهر مردم‪ ،‬نشاندهندهی باطن مسئولین ما است و‬ ‫این وظیفه مسئولین در این شرایط خطیر را مضاعف‬ ‫میکند‪ .‬پرسش از چگونگی رونق تولید در زمین عدالت‪،‬‬ ‫پرسش از چگونگی نظام حکمرانی کشور است‪ .‬سوال‬ ‫از مدیریت رفتار جمعی است‪ .‬حکمرانی کردن به این‬ ‫معنا است که کشتی اجتماعی خود را به چه نحوی‬ ‫سکانداری و راهبری میکنید‪.‬‬ ‫در عرصه حکمرانی ملی‪ ،‬حضور افرادی که در جستجوی‬ ‫نفع شخصی خود هستند‪ ،‬طبیعی و درواقع محل تعجب‬ ‫نیست‪ .‬انچه در این میان‪ ،‬موجب حیرت است‪ ،‬خا‬ ‫یک نظام حکمرانی موثر است که از طریق نظام تشویق‬ ‫‪70‬‬ ‫و تنبیه یا نظام رصد و پایش درست‪ ،‬تسلط خود بر امور‬ ‫را نمایان کند‪ .‬حکمرانی در مقوله رونق تولید‪ ،‬باید بر‬ ‫محور عدالت شکل گیرد‪ .‬یکی از مهمترین مولفههای‬ ‫این حکمرانی‪ ،‬توجه بهنظام امایش سرزمین است‪.‬‬ ‫در همه ابعاد جغرافیای انسانی‪ ،‬جغرافیای طبیعی‪،‬‬ ‫جغرافیای سیاسی‪ ،‬جغرافیای صنعتی‪ ،‬جغرافیای‬ ‫کشاورزی‪ ،‬جغرافیای تولید و صنایع مختلف‪ ،‬این خرده‬ ‫نظام دارای کارکرد و اثر بوده و تحول جدی در زاویه دید‬ ‫ما به مقوله تولید رقم میزند‪ .‬برای همین‪ ،‬رونق تولید را از‬ ‫دهها زاویه میتوان نگریست‪ .‬زاویهی تخصیص اعتبارات‬ ‫بانکی‪ ،‬زاویهی انگیزهها و تنبیهها و تشویقهایی که‬ ‫در کشور باید باشد‪ .‬یک زاویهی انهم‪ ،‬زاویهی امایش‬ ‫سرزمین است‪ .‬انچه در این نوشتار‪ ،‬بهاجمال بیان شد‪،‬‬ ‫ً‬ ‫صرفا منظری به عناصر متکثر در تحلیل مقوله «رونق‬ ‫تولید» است و در جای خود‪ ،‬نیازمند دقتهای بیشتر‬ ‫اندیشمندان و اهالی سیاستگذاری است‪.‬‬ ‫پینوشتها‪:‬‬ ‫ً َْْ ُ‬ ‫[‪ .]1‬این روایت در منابع روایی مختلف‪ ،‬به صور گوناگون ذکرشده است‪ .‬مثا‪« :‬العدل‬ ‫ُ‬ ‫َ َ ُ ْ ُ َ ََ ََ َ ْ ُ ُ‬ ‫خر ُج َها ِم ْن ِج َه ِت َها»‪( .‬نهجالباغه ‪ /‬حکمت‪.)437‬‬ ‫یضع المور مو ِاضعها و الجود ی ّ ِ‬ ‫[‪ .]2‬سال ‪ :1391‬سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی‪ ،‬سال ‪:1395‬‬ ‫اقتصاد مقاومتی‪ :‬تولید و اشتغال و سال ‪ :1398‬رونق تولید‬ ‫‪]3[. Martin Witzman, The Share Economy: Conquering Stagflation,1984.‬‬ ‫‪]4[. Transaction Cost‬‬ ‫‪]5[. Trickle down economy‬‬ ‫[‪ .]6‬نهجالباغه‪ ،‬خطبه ‪.15‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫حجتااسامو المسلمین محمدحسین الهیزاده‬ ‫استاد حوزه و دانشگاه‬ ‫از اقتصاد تا اقتساط‬ ‫قسط و عدل‪ ،‬تفاوت لفظی‪ ،‬تناسب محتوایی‬ ‫و تازم اجرایی با یکدیگر دارند‬ ‫‪ -1‬مقدمه‬ ‫نمای کلی بحث‪ ،‬بررسی نسبت بین قسط و عدل‪ ،‬در‬ ‫منظومه معرفتی قرانی است‪ .‬عصاره مقاله قبلی این نکته‬ ‫بود که از منظر قران کریم‪ ،‬قسط‪ ،‬عدالتی ساختاری و‬ ‫عدل‪ ،‬عدالت رفتاری و ارتباطی است‪ .‬به عنوان مقدمه‬ ‫میتوان گفت که نسبت بین قسط و عدل در منظومه‬ ‫معرفتی قرانی را میتوان در ‪ 3‬قسم بیان نمود‪ .‬قسمت اول‬ ‫این است که بین قسط و عدل از لحاظ لفظی تفاوت‬ ‫است‪ .‬قسمت دوم این است که از لحاظ محتوایی و‬ ‫موضوعی‪ ،‬بین قسط و عدل تناسب معنایی وجود دارد‪.‬‬ ‫از لحاظ مفهومی و معرفتی و همچنین جایگاه و منزلت‬ ‫محتوایی در منظومه دینی ما‪ ،‬بین قسط و عدل تناسب‬ ‫وجود دارد‪ .‬قسمت سوم این است که بین قسط و عدل‬ ‫در صحنه اجرا تازم اجرایی وجود داشته و ایندو مازم‬ ‫یکدیگر هستند‪ .‬تازم به معنای تطابق در اجرا نیست‬ ‫و قسط و عدل در مقام اجرا غیر قابل انفکاکاند‪ .‬لذا از‬ ‫لحاظ لفظ‪ ،‬متفاوت و از لحاظ محتوا‪ ،‬متناسب‪ ،‬اما از‬ ‫لحاظ اجرا متازم یکدیگر هستند‪ .‬قسط و عدل چون‬ ‫متازم یکدیگرند‪ ،‬غیر قابل انفکاک نیز هستند‪ .‬البته‬ ‫تازم به دو نوع مقارن و مفارق تقسیم میشود‪ .‬تازم‬ ‫تازم مقارن(غیرقابل انفکا ک)‬ ‫در این مقام به معنای ِ‬ ‫است‪ .‬عدل بدون قسط نمیشود و قسط بدون عدل‬ ‫هم‪ ،‬تحقق و تجلی در جامعه ندارد‪ِ .‬قسم اول‪ ،‬در مقاله‬ ‫پیشین[‪ ]1‬مورد بررسی قرار گرفت و لذا در این مقاله‪ ،‬به‬ ‫ِقسم دوم و سوم خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫‪ -2‬تناسب محتوایی قسط و عدل در قران کریم‬ ‫‪ -1-2‬نظام محتوایی قسط در قران کریم‬ ‫تناسب بر وضع تفاعل است‪ .‬تناسب دو لفظ بدین معنا‬ ‫است که هر دو با هم نسبت دارند‪ .‬هر دو به هم وابسته‬ ‫هستند‪ .‬در این بخش با عبور از نگاه لفظی‪ ،‬وارد یک‬ ‫نگاه محتوایی به ایات قران میشویم‪.‬‬ ‫در بررسی ایات قسط مشاهده میکنیم که دوگونه قسط‬ ‫در قران به کار رفته است‪ .‬یک‪ ،‬قسطی که فاعل ان اه‬ ‫‪71‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫است و دوم‪ ،‬قسطی که فاعل ان بشر است‪ .‬وقتی که‬ ‫قسط الهی گفته میشود‪ ،‬مقصود این نیست که قسمی‬ ‫از قسط منشا ان بشر و قسمی دیگر منشا ان اله باشد‪.‬‬ ‫در این جا منشا مقصود نیست‪ ،‬بلکه صحبت از فاعل‬ ‫قسط است‪ .‬قسطی که فاعلش بشر باشد‪ ،‬قسط بشری‪،‬‬ ‫نیز الهی است‪ .‬چراکه خود خداوند انرا مشخص کرده‬ ‫اما به هر حال انجام و تحقق ان با انسان است و انسان‬ ‫مکلف به انجام ان است‪ .‬فاعل قسط اجتماعی‪ ،‬انسان‬ ‫ُ‬ ‫است‪ .‬در مقابل‪ ،‬بطور مثال‪ ،‬وقتی که میفرماید َ«و ق ِض َی‬ ‫َ‬ ‫القسط» فاعل و اجرا کننده قسط‪ ،‬اه است‪.‬‬ ‫َبین ُهم ِب ِ‬ ‫الف) قسط الهی‬ ‫تمام کاربردهایی که فاعل ان قسط‪ ،‬اه است‪ ،‬مربوط‬ ‫دنیوی باشد یا‬ ‫به قسط در جزا هستند‪ .‬حال یا جزای‬ ‫َ ُ ّ ُ َّ َ ُ ٌ‬ ‫ُ‬ ‫اخروی‪ .‬کیفر دنیوی براساس قسط است «و ِلک ِل امهٍ رسول‬ ‫َفا َذا َج َاء َر ُس ُول ُه ْم ُقض َی َب ْی َن ُه ْم ب ْالق ْسط َو ُه ْم َلا ُی ْظ َل ُم َ‬ ‫ون »‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫فقط اه است که حکم میکند‪ .‬البته این ایه مربوط به‬ ‫نشئه دنیوی است‪.‬‬ ‫همچنین در سوره انبیاء ایه ‪ 47‬میفرماید‪«َ :‬ن َض ُع ْال َم َوازینَ‬ ‫ِ‬ ‫ْ ْ َ َ ْ ْ َ َ َ َ ُ ْ َ ُ َ ْ ٌ َ ًْ َ ْ َ‬ ‫ک َ‬ ‫ان‬ ‫ال ِقسط ِلیو ِم ال ِقیامهِ َفلا تظلم نفس شیئا و ِان‬ ‫ِم ْث َق َال َح َّبهٍ ِم ْن َخ ْر َدل ا َت ْی َنا ب َها َو َک َفى ب َنا َح ِاسب َ‬ ‫ین» کلمه‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قسط برای «لیوم القیامه» امده است‪ ،‬در نتیجه‪ ،‬فاعل‬ ‫جمله خداوند خواهد بود؛ ُ‬ ‫«اه َن َض َع َ‬ ‫القسط»‪.‬‬ ‫الم‬ ‫وازین ِ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َّ ُ ّ َ ْ‬ ‫فرماید‪« :‬ولو ان ِلک ِل نف ٍ َس‬ ‫ایه ‪ 54‬سوره مبارکه یونس نیز می‬ ‫َْ‬ ‫َ ّ‬ ‫َ ْ‬ ‫َّ َ َ ّ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫الن َد َامه ل َما َرا ُوا‬ ‫ظل َمت َما فِی الا ْر ِض لاف َت َد ْت ِبهِ َوا َس ُر وا‬ ‫َ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫ال َعذ َاب َوق ِض َی َب ْی َن ُه ْم ِبال ِق ْس ِط َو ُه ْم لا ُیظل ُمونَ» با توجه به‬ ‫ایه قبل و بعد از این ایه میتوان به این نتیجه رسید که‬ ‫این ایه هم مربوط به قیامت و زمان نزول عذاب است‪.‬‬ ‫َ ْ‬ ‫عبارت «لاف َت َد ْت ِبهِ » ناظر به مسائل اخروی است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫سوره یونس ایه ‪ 4‬میفرماید‪«ِ :‬ال ْیهِ َم ْر ِج ُعک ْ ّم َجمیعا َو ْع َد‬ ‫ا َّلله َح ًّقا ا َّن ُه َی ْب َد ُوا ْال َخ ْل َق ُث َّم ُی ُ‬ ‫عید ُه ِل َی ْجز َی َال َ‬ ‫ذین َام ُنوا َو‬ ‫ِ ُ ِّ‬ ‫ِ‬ ‫ْ ْ َ َّ َ َ‬ ‫َع ِملوا َ‬ ‫راب ِمنْ‬ ‫ک َف ُر وا َل ُه ْم َش ٌ‬ ‫حات ِبال ِقس ِط و الذین‬ ‫الص ِال َ ِ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫کانوا َیک ُف ُر َ‬ ‫َ‬ ‫میم َو َعذ ٌاب ا ٌ‬ ‫ون» این ایه هم مربوط‬ ‫لیم ِبما‬ ‫ح ٍ‬ ‫به اخرت است‪ .‬پس ‪ 4‬ایه ذکر شد که کلمه قسط در‬ ‫‪72‬‬ ‫انها به کار رفته بود و فاعل ان اه بود‪ .‬با توجه به قرائنی‬ ‫که در کام وجود دارد این ایات مربوط به کیفر دنیوی‬ ‫یا جزای اخروی بودند‪.‬‬ ‫قسط‪ ،‬متفاوت ذکر شده است‪.‬‬ ‫البته در این ایات‪ ،‬منشا ُ َ‬ ‫ْ‬ ‫در ایه ‪ 29‬سوره اعراف «ق ْل ا َم َر َربِّی ِبال ِق ْس ِط» فرمان به‬ ‫قسط و عدل‪ ،‬فرمانی برخاسته از ّ‬ ‫ربوبیت خداوند است‬ ‫ْ‬ ‫ً‬ ‫«قائما ِبال ِق ْس ِط لا‬ ‫حال انکه در ایه ‪ 18‬سوره العمران ِ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ ُ ْ‬ ‫عزت خداوند‪،‬‬ ‫ِاله ِالا ه َو ال َع ِز ُیز ال َح ِکیم» حکمت و ِ‬ ‫اساس قسط معرفی شده است‪ .‬اسمای ُحسنی الهی‬ ‫ذکر شده در پایان ایات‪ ،‬به منزله دلیلی برای محتوای‬ ‫ایات هستند‪ .‬چون قران منطق توحیدی دارد و اسم عزت‬ ‫و حکمت این امر َ را رقم میزند‪ .‬همچنین‪ ،‬در ایه ‪29‬‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫سوره اعراف‪« ،‬ق ْل ا َم َر َرب ِّی ِبال ِق ْسط»‪ ،‬معلوم میشود که‬ ‫قسط از جلوههای ربوبیت پروردگار عالم است‪ .‬لذا بر‬ ‫مبنای این ایات‪ ،‬باید طراحی قسط در نظام جمهوری‬ ‫اسامی براساس حکمت‪ ،‬براساس قدرت و از جانب‬ ‫مدیریت و ربوبیت باشد‪ .‬انسان باید از این زاویه‪ ،‬وارد‬ ‫مسئله قسط شود‪.‬‬ ‫نقطه مشترک جوهری قسط الهی و قسط بشری در‬ ‫قانونمندی و ساختاری بودن است‪ .‬خداوند‪ ،‬ضابطهمند‬ ‫و قانونمند برخورد میکند‪ .‬طبق سنتها برخورد میکند‪.‬‬ ‫از روی حکمت و نه از روی هوس و میل عمل میکند‪،‬‬ ‫در نتیجه‪ ،‬بشر نیز باید قانونمند باشد‪.‬‬ ‫ب) قسط بشری‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫قسط بشری در قران در سه بعد معرفی شده است‪ :‬بعد‬ ‫سیاسی یا حکمرانی‪ُ ،‬بعد اجتماعی و ُبعد اقتصادی‪.‬‬ ‫علت این تقسیمبندی سهگانه این است که جامعه‪،‬‬ ‫بدون اقتصاد‪ ،‬جامعه بدون انسجام و جامعه بدون‬ ‫حا کمیت امکان حیات و بقاء نــدارد‪ .‬اینها بدیهی‬ ‫هستند‪ .‬جامعه؛ هم باید اقتصاد داشته باشد هم‬ ‫انسجام و هم مدیریت و حا کمیت‪ .‬چون قران کتاب‬ ‫طراحی قسط در نظام جمهوری اسامی براساس‬ ‫حکمت‪ ،‬براساس قدرت و از جانب مدیریت و‬ ‫ربوبیت باشد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫هدایت جامعه است لذا بحثهای هدایت قرانی را از‬ ‫مدل هدایت جوامع تا هدایت افراد پیگیری میکنم‪.‬‬ ‫ُبعد سیاسی‬ ‫در ُبعد سیاسی‪ ،‬اولین مورد کاربرد قسط‪ ،‬رابطه حاکم‬ ‫با مردم است‪ .‬مورد دوم‪ ،‬عادل بودن حاکم و مورد سوم‬ ‫نیز ناظر به مشارکت مردم در عدالت سیاسی است‪.‬‬ ‫ رابطه حاکم با مردم‬ ‫در رابطه حاکم با مردم ایات مختلفی وجود دارد‪ .‬بطور‬ ‫َ َُّ َ‬ ‫مات‬ ‫َمثال‪ ،‬ایه ‪ 124‬سوره بقره‪«ِ ،‬ا ِذ ْاب َتلی ِا ْب‬ ‫راهیم ر ُبه ِبک ِل ٍ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫ُ َ ّ‬ ‫َ َّ ّ َ ّ‬ ‫ُ ّ‬ ‫جاعل‬ ‫ک ِل َلن ِاس ِاماما قال َو ِم ْن ذ ّ ِر َیتی قال‬ ‫فات َم ُه َن قال ِان ِی ّ ِ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫الظ ِال َ‬ ‫مین» بنابر این ایه‪ ،‬ظلم با امامت‪،‬‬ ‫لا َینال َع ْه ِدی‬ ‫جور در نمیاید‪ .‬ظلم در مقابل قسط است‪« .‬و هم لا‬ ‫یظلمون» را در ایات قبلی نیز دیدیم‪ .‬چون ظلم در مقابل‬ ‫قسط است لذا کسی که ظالم باشد‪ ،‬نمیتواند امام شود‪.‬‬ ‫در معنای عکس ان‪ ،‬امام باید قسط داشته باشد‪ .‬تقابل‬ ‫بین ظلم و قسط باعث پیش کشیدن این بحثها شد‪.‬‬ ‫ عادل بودن امام‬ ‫در مورد عادل بودن امام یا حا کم‪ ،‬سوره مائده ایه ‪42‬‬ ‫بیان میکند که «پیامبر‪ ،‬اگر یهودیها سراغ تو امدند تا‬ ‫بین انها و درمورد مسائل داخلی انها قضاوت کنی‪،‬‬ ‫تو اختیار داری که قضاوت کنی یا اینکه اعراض کنی‪.‬‬ ‫اگر هم اعراض کردی‪ ،‬انها نمیتوانند هیچ ضرری به‬ ‫تو برسانند‪ ،‬اما اگر خواستی ُحکم کنی به قسط بین‬ ‫ْ‬ ‫َ ْ ُ‬ ‫احک ْم َب ْی َن ُه ْم ِبال ِق ْس ِط»‪ .‬اگر اینها‬ ‫انان ُحکم کن»‪« .‬ف‬ ‫خواستند به تو به عنوان رسول الهی مراجعه کنند‪ ،‬باید‬ ‫قانون الهی را بپذیرند و تو هم باید براساس قانون الهی‬ ‫قضاوت کنی‪ .‬انها هم باید بپذیرند‪.‬‬ ‫ مشارکت مردم در عدالت سیاسی‬ ‫مشارکت مردم‪ ،‬ایه ‪ 21‬سوره العمران مورد نظر ما‬ ‫در مورد‬ ‫َّ َ َ ْ ُ ُ َ َّ‬ ‫َّ َّ َ َ ْ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫النب ّی َ‬ ‫ین ب َغیرْ‬ ‫ُ‬ ‫است‪«ِ :‬ان ال ِذ ّین یکف ْر ون ِبای ِ‬ ‫ات الل ِه ویقتل ّون ِ َِ ِ ِ‬ ‫َ ّ ََُُْ َ َ َ َ ُُ َ ْ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ون ِبال ِقس ِط ِمن الن ِاس فب ِشرهم‬ ‫ح ٍق وی َقتلون ال ِذین یامر‬ ‫َ‬ ‫ِب َعذ ٍاب ا ِل ٍیم»‪ .‬در این ایه بیان شده است که بعضیها(«من‬ ‫الناس») «یامر ون بالقسط» انجام میدهند‪ .‬همانطور‬ ‫که خود پیامبر امر به قسط میکند(«قل امر ربی بالقسط»)‪،‬‬ ‫مردم هم باید پیگیر اجرای قسط باشند‪ .‬بخشی از مردم‪،‬‬ ‫باید پیگیر قسط باشند‪ .‬مثل اینکه عدهای هستند که‬ ‫باید امر به معروف و نهی از منکر کنند‪ .‬بااترین امر به‬ ‫معروف و بارزترین امر به معروف‪ ،‬امر به قسط است‪.‬‬ ‫بارزترین نهی از منکر نیز نهی از ظلم است‪ .‬پس معلوم‬ ‫میشود در مسئله قسط‪ ،‬که بر عهده انبیاء و امامان و‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫رسالت دین است‪ ،‬مردم باید مشارکت‬ ‫داشته َ ّ‬ ‫ََُُْ‬ ‫ون َال ِذینَ‬ ‫ْاین مشارکت در حد جان دادن است‪« :‬ویقتل‬ ‫َ ُُ َ ْ‬ ‫َ َّ‬ ‫ون ِبال ِق ْس ِط ِمن‬ ‫یامر‬ ‫الن ِاس»؛ از اینجا فهمیده میشود‬ ‫که مردم در کنار پیامبران مشارکت دارنــد‪«َ :‬و َی ْق ُت ُلونَ‬ ‫‪73‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫َّ ّ َ َ ْ َ ّ َ َ ْ ُ ُ َ َّ َ َ ْ ُ ُ َ ْ‬ ‫ون ِبال ِق ْس ِط ِم َن‬ ‫الن ِب ِیین ِبغی ِر ح ٍق ویقتلون ال ِذین یامر‬ ‫َّ‬ ‫الن ِاس»‪ .‬از این ایه مشخص میشود که هم انبیاء اهل‬ ‫قسط بودند و هم مردم‪.‬‬ ‫ُبعد اجتماعی‬ ‫قسط اجتماعی را مــی ت ــوان در ‪ُ 4‬بـعــد خــانــوادگــی‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫سازمانی(تشکیا تی)‪ ،‬ملی و قسط جهانی تقسیم‬ ‫بندی کرد‪:‬‬ ‫ قسط جهانی‬ ‫در ُبعد اول‪ ،‬قسط جهانی و قسط ب ّــا کـفــار‪ ،‬رویکرد‬ ‫َ َ َ ُ ُ‬ ‫ُ ّ‬ ‫بینالمللی دارد‪« :‬لا َی ْن َهاک ُم ا َلل ُه َ َع ِن ال ِذ َین ل ْم ُیق ِاتلوک ْم‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ّ َ َ ْ ُ ْ ُ ُ ْ ْ َ ْ ْ ََُ ُ ُ ْ‬ ‫وه ْم َوتق ِس ُطوا‬ ‫الد ِین ولم یخ ِرجوکم ِمن ِدی ِارکم ان تبر‬ ‫فی ِ‬ ‫ِ َ ْ ْ َّ َّ َ ُ ُّ ْ ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫ِالی ِهم ِان الله ی ِحب المق ِس ِطین» این ایه(سوره ممتحنه‪،‬‬ ‫ایه‪ )8‬مربوط به قسط با کفار است‪.‬‬ ‫سوره مائده‪ ،‬از نمونههای دیگر این بحث است‪.‬‬ ‫ایه ‪8‬‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ُّ َ َّ َ َ ُ ُ ُ َ َّ َ ّ ُ‬ ‫ین ِل َل ِه ش َه َد َاء َ ِبال ِق ْس ِط َولا‬ ‫«یا ایها ال ِذین امنوا کون َ ّوا قو ِام‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َ َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫ّْ‬ ‫ّ ُ َ‬ ‫َی ْج ِر َم َنک ْم ش َن ُان ق ْو ٍم َعلی الا ت ْع ِدلوا ْاع ِدلوا ُه َو اق َر ُب ِل َلتق َوى‬ ‫َو َّات ُقوا ا َّلل َه ا َّن ا َّلل َه َخب ٌیر ب َما َت ْع َم ُل َ‬ ‫ون » در این ایه هم قسط‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫هست و هم عدالت‪ .‬ایه مربوط به قسط با دشمن یا با‬ ‫کسی است که شما از او کینه دارید‪.‬خداوند میفرماید‪،‬‬ ‫اگر شما میخواهید با کسی که با شما اعتدی داری‪،‬‬ ‫َ‬ ‫َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫اعتدی داشته باشید‪« ،‬ف َم ِن ْاع َت َدى َعل ْیک ْم ف ْاع َت ُدوا َعل ْیهِ‬ ‫‪74‬‬ ‫َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫ِب ِمث ِل َما ْاع َت َدى َعل ْیک ْم» باید اعتدای شما با قسط باشد‬ ‫و ظلم نکنید‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ قسط ملی‬ ‫ّ‬ ‫ُبعد قسط ملی را میتوان به دو زیر بخش قسط در روابط‬ ‫انسانی تقسیم کرد‪ .‬ایه ‪135‬‬ ‫اجتماعی و قسط در روابط‬ ‫َ َ ُّ َ َّ َ َ ُ ُ‬ ‫ک ُونوا َق َّو ِامینَ‬ ‫سوره نساء میفرماید‪« :‬یا َایها ال ِذین َامنوا‬ ‫ب ْال ِق ْس ِط ُش َه َد َاء ِل َّل ِه َو َل ْو َع َلی ا ْن ُف ِس ُک ْم او ْال َوا ِل َد ْین َو ْال َا ْق َربینَ‬ ‫ِ‬ ‫َِ َ َ َّ ِ ْ ِ َ‬ ‫َ ّ َ َ‬ ‫ُ َ ّ َ َ‬ ‫ِا ْن َیک ْن غ ِن ًیا ا ْو ف ِق َ ًیرا فا َلل ُه ا ْولی ِب ِه َما فلا تت ِب ُعوا ال َه َوى ا ْن‬ ‫ان ب َما َت ْع َم ُل َ‬ ‫َ ْ ُ َ ْ َ ْ ُ ْ ُ ْ ُ َ َّ َّ َ َ َ‬ ‫ون‬ ‫تع ِدلوا و ِان تلو وا او تع ِرضوا ف ِان الله ک ِ‬ ‫َ‬ ‫خ ِب ًیرا» این ایه‪ ،‬ناظر به قسط در روابط انسانی است و‬ ‫ّ‬ ‫ذیل قسط ملی تعریف میشود‪ .‬این ایه بیان میکند‪،‬‬ ‫وقتی میخواهید شهادت بدهید و قسط را برپا دارید‪،‬‬ ‫نباید روابط فامیلی در این قضیه دخالت داشته باشد؛‬ ‫اقربین نباید دخالت داشته باشند؛ حتی غنی و فقیر‬ ‫نباید دخالت داشته باشد‪ .‬شما باید در ایــن فضا‪،‬‬ ‫ضابطه را در نظر بگیرید‪ .‬رفتار‪ ،‬باید انسانی باشد‪ .‬در‬ ‫قسط جهانی‪ ،‬طرف مقابل‪ ،‬دشمن یا کافر است اما در‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫سلم و فضای ملی و امت‬ ‫قسط ملی طرف مقابل‪ُ ،‬م ِ‬ ‫اسامی است‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫قسط در تعامات اجتماعی‬ ‫ی‪،‬‬ ‫مل‬ ‫قسط‬ ‫زیر بخش دوم‬ ‫َ َ ُّ َ َّ َ َ ُ ُ‬ ‫ک ُونوا َق َّو ِامینَ‬ ‫است‪ .‬ایه ‪ 8‬سوره مائده «یا ایها ال ِذین امنوا‬ ‫تعامات اجتماعی ما باید بر اساس قسط باشد‪.‬‬ ‫حتی نسبت به کسانی که با انها از نظر جناحی‬ ‫اختاف داریم یا از لحاظ کاری مقابل ما هستند‪،‬‬ ‫حق نداریم از چارچوب قسط فراتر برویم‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫َ َ َّ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ّ ُ َ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ِل َل ِه ش َه َد َاء َ ِبال ِق ْس ِط َولا َی ْج ِر َم َنک ْم ش َن ُان ق ْو ٍم َعلی الا ت ْع ِدلوا‬ ‫ْاعد ُلوا ُه َو ا ْق َر ُب ل َّلت ْق َوى َو َّات ُقوا ا َّلل َه ا َّن ا َّلل َه َخب ٌیر ب َما َت ْع َم ُل َ‬ ‫ون»‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫بر این نکته تصریح دارد که تعامات اجتماعی ما باید‬ ‫َ َ ُ َ‬ ‫بر اساس قسط باشد‪ .‬مراد از «شن‬ ‫ان قـ ْـو ٍم» در اینجا‪،‬‬ ‫دشمن بیرونی نیست بلکه دشمن درونی است‪ .‬حتی‬ ‫نسبت به کسانی که با انها از نظر جناحی اختاف‬ ‫داریم یا از لحاظ کاری مقابل ما هستند‪ ،‬حق نداریم‬ ‫از چارچوب قسط فراتر برویم‪.‬‬ ‫تفاوت بین تعامات اجتماعی و روابط انسانی در این‬ ‫است که در روابط انسانی صحبت از این یک رابطه‬ ‫اســت‪ .‬بطور مثال‪ ،‬والدین یک رابطه اســت؛ اقربین‬ ‫یک رابطه است‪ .‬چون روابط نسبی مطرح بوده‪ ،‬لذا در‬ ‫انجا کلمه «روابط» به کار رفته است؛ اما در تعامات‬ ‫اجتماعی کلمه «ضوابط» استفاده شده است‪ .‬مسئله‬ ‫اصلی در اینجا‪ ،‬خود تعامل است‪ .‬در روابط انسانی‬ ‫هم‪ ،‬انسان باید انصاف به خرج بدهد و این روابط را‬ ‫مزاحم حق قرار ندهد‪ .‬در تعامات اجتماعی هم باید‬ ‫عدالت را رعایت کند‪.‬‬ ‫ قسط تشکیاتی‬ ‫بخش سوم قسط اجتماعی‪ ،‬قسط تشکیاتی است‪ .‬قسط‬ ‫تشکیاتی‪ ،‬مخالفان (قاسطین [‪ )]2‬و موافقین(مقسطین)‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫قاسطین یا مخالفان قسط در قران‪ ،‬بصورت جمع امده‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫است‪ .‬یکی از انواع مخالفان قسط‪ ،‬شیاطین‬ ‫َ َّ ّ‬ ‫فرماید‪«َ :‬وانا ِم َنا‬ ‫سوره جن ایه ‪14‬و‪ 15‬در مورد انها می‬ ‫ون َف َم ْن َا ْس َل َم َف ُا َولئ َ‬ ‫ون َوم َّنا ْال َقاس ُط َ‬ ‫ْال ُم ْسل ُم َ‬ ‫ک َت َح َّر واْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َرش ًدا»‪ .‬اما مقسطین کسانی هستند که موافق با قسط‬ ‫هستند‪ .‬مقسطین در قران‪ ،‬یک نظام است‪ .‬در سوره‬ ‫العمران مقسطین معرفی شدهاند؛ یکی از موافقین‬ ‫قسط «الوالعلم» هستند‪ .‬بواسطه اینکه عبارت جمع‬ ‫به کار برده شده است(الوالعلم جمع است‪ ،‬مائکه‬ ‫جمع است) نشاندهنده یک جریان است‪ .‬در مورد‬ ‫کلمه «عدل» اینگونه عبارات در قران وجود ندارد در‬ ‫عدل این حرفها را نداریم‪.‬‬ ‫با توجه به همین ایه‪ ،‬میتوان گفت که «اه» و «مائکه»‬ ‫ادبیات‬ ‫مقسطین هستند‪ .‬با توجه به‬ ‫نیز جزء جریان‬ ‫َ َّ ُ َ َ ْ َ َ ُ َ ُ ُ‬ ‫َ َ َّ ُ َ َّ‬ ‫ُ‬ ‫لائکه و اولوا‬ ‫قران در ایه «ش ِهد الله انه لا ِاله ِالا هو و الم ِ‬ ‫ً ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫قائما ِبال ِق ْس ِط» میتوان گفت «قائما بالقسط» به‬ ‫ال ِعل ِم ِ‬ ‫خداوند‪ ،‬مائکه و اولوالعلم بر میگردد‪.‬‬ ‫َ َ ْ َْ َ ْ ُ ُ َ‬ ‫مقسطین دیگر‪ُ ،‬ر ُسل هستند‪« .‬لقد ارسلنا رسلنا‬ ‫ازجمله‬ ‫َ َْ َ ْ َ َ ُ ُ ْ‬ ‫َ َ ْ َ َ ُ َ َّ‬ ‫ْ ّ‬ ‫ُ‬ ‫نات و انزلنا معهم ال ِکتاب و المیزان ِلیقوم الناس‬ ‫ِبال َب ِی ِ‬ ‫ْ‬ ‫ِبال ِق ْس ِط» ُر ُسل‪ ،‬درگیر مسئله قسط هستند‪ .‬گاهی اوقات‪،‬‬ ‫مثل جریان حضرت موسی و هارون‪ُ ،‬ر ُسل با هم بودند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫پیامبران الوالعزم معموا دوتایی بودهاند‪.‬‬ ‫َّ‬ ‫ْازجمله مقسطین دیگر‪ ،‬امرین بالقسط هستنند‪« :‬ال ِذ َین‬ ‫َ ُُ َ ْ‬ ‫َ َّ‬ ‫ون ِبال ِق ْس ِط ِمن‬ ‫یامر‬ ‫الن ِاس»(ایه ‪ 21‬سوره العمران)‪ .‬این‬ ‫ّ‬ ‫ایه اشاره به یک جریان است‪ .‬مانند ایه «ال ِذ َین َام ُنوا»‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫ّ َ َ ُ َ‬ ‫ون ب َ‬ ‫الم ُ‬ ‫عر وف»‪«َ ،‬و ّال ِذ َین ُی ِنف ُ‬ ‫قون»‪« ،‬ال ِذ َین‬ ‫یا «ال ِذین یامر ِ‬ ‫َ‬ ‫جاهدوا َو َ‬ ‫هاجر وا» و‪ . ...‬اینها همه نشاندهنده یک‬ ‫ّ‬ ‫«الذ َین َی ُامر َ‬ ‫ون‬ ‫جریان اجتماعی است‪ .‬لذا ایاتی چون ِ‬ ‫ّ‬ ‫«شاه َ‬ ‫القسط» نیز نشاندهنده‬ ‫دین ِب ِ‬ ‫ِب ِ‬ ‫القسط ِم َن الناس» یا ِ‬ ‫حرکت و جریان اجتماعی یک مجموعه است‪ .‬ایه اصلی‬ ‫که این دالت را در بر دارد‪ ،‬ایه ِ«ا َّن اه ُی ِّح ُب ُ‬ ‫قسطین»‬ ‫الم ِ‬ ‫است‪ .‬این عبارت در سه ایه (سوره حجرات ایه ‪ ،9‬مائده‬ ‫‪ 42‬و ممتحنه ‪ )8‬تکرار شده است‪.‬‬ ‫در ایــن ایــات‪« ،‬المقسطین» هم وصــف اســت و هم‬ ‫اسم‪ .‬پس وصفی که در مقام تسمیه است‪ ،‬وصف تنها‬ ‫نیست‪ .‬وقتی که میگوییم «مقسطین» یا «مومنین»‪ ،‬این‬ ‫کلمات تنها وصف هستند‪ ،‬اما هنگامی که عبارت‬ ‫«المقسطین» به کار میبریم‪ ،‬معنای اسم نیز میگیرد‪.‬‬ ‫این‪ ،‬وصف در مقام اسم است‪ .‬در قران کریم‪ ،‬انجایی‬ ‫که وصف در مقام اسم استفاده شده‪ ،‬مراد از ان جریانات‬ ‫اجتماعی بوده است‪ .‬شاهد مسئله بارز ان در جریان‬ ‫شرک است‪ .‬بطور مثال‪ ،‬در ایه «لا تنکحوا المشرکین»‪،‬‬ ‫‪75‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫«المشرکین»‪ ،‬وصف در مقام اسم است و منظور‪ ،‬جریان‬ ‫مشرکین است‪ .‬لذا با اهل کتاب‪ ،‬علیرغم اینکه در‬ ‫جاهای دیگر قران درباره انها عبارت شرک گفته شده‬ ‫اســت‪ ،‬مسئله نکاح ممنوعیتی نــدارد؛ نکاح موقت‬ ‫ممنوعیتی ندارد‪ .‬اما عبارت در اینجا‪ ،‬فرق میکند‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫وم َّن»‪.‬‬ ‫کت َحتی ُی ِ‬ ‫شر ِ‬ ‫این ایه میفرماید «ولات ِ‬ ‫نکحوا الم ِ‬ ‫«المشرکین» و «المشرکات» وصف هستند اما ناظر‬ ‫به یک جریان و گروه افرادند که در خارج وجود دارند‪.‬‬ ‫در نتیجه‪« ،‬المقسطین» جریان معروف اجتماعی و‬ ‫مشخص است‪.‬‬ ‫ قسط خانوادگی‬ ‫ّ‬ ‫ََْ َُْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫النس ِاء‬ ‫ایه ‪ 127‬سوره نساء میفرماید‪« :‬ویستفتونک فِی ِ‬ ‫ُ َّ ُ ُ ْ ُ‬ ‫ْ َ‬ ‫یک ْم ِفیه َّن َو َما ُی ْت َلی َع َل ْی ُک ْ‬ ‫اب َفِی‬ ‫ق ِل الله یف ِت‬ ‫ِ‬ ‫م فِی ال ِک َت ِ‬ ‫ََ َ ّ‬ ‫َّ َ ُ ْ ُ َ ُ َّ َ ُ َ َ ُ َّ َ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ب لهن وترغبون ان‬ ‫الن َس ِاء اللاتِی لا توتونهن ما ک ِت‬ ‫یتامى ِ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ ُ َّ َ ْ ُ ْ َ ْ َ َ َ ْ ْ َ َ َ ُ ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫نکحوهن والمستضع ِفین ِمن ال ِولد ِان وان تقوموا ِللیتامى‬ ‫ت ِ‬ ‫ْ ْ َ َ َ ْ َ ُ ْ َ ْ َ َّ َّ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫ِبال ِقس ِط وما تفعلوا ِمن خی ٍر ف ِان الله کان ِبهِ ع ِلیما» این‬ ‫ایه‪ ،‬اشاره به قسط در حوزه خانواده دارد‪ .‬شاهد مثال‬ ‫هم کلمه «قسط» موجود در ایه است‪ .‬مراد از «یتامی»‬ ‫در اینجا‪ ،‬یتامی النساء است‪.‬‬ ‫ُبعد اقتصادی‬ ‫سومین قسمت بحث‪ ،‬قسط اقتصادی‪ ،‬قسط ناظر به‬ ‫فرایندهای مالی است‪ .‬منظور از کلمه فرایند‪ ،‬یعنی‬ ‫سوره‬ ‫وجود یک حساب و کتاب و قانون برای این امور‪.‬‬ ‫َّ َّ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َْ‬ ‫یم ِالا ِبال ِتی‬ ‫فرماید‪«َ َ :‬ولا تق َر ُبوا َمال ال َی ِت‬ ‫انعام ایه ‪ 150‬می‬ ‫ِ‬ ‫َ َ ْ َ ُ َ َّ َ ْ ُ َ َ ُ َّ ُ َ ْ ُ ْ َ ْ َ َ ْ َ َ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ِهى احسن حتی یبلغ اشده واوفوا الکیل وال ِمیزان ِبال ِقس ِط»‪.‬‬ ‫جریان مال یتیم در این ایه مورد بحث است‪« .‬والمیزان‬ ‫بالقسط» یعنی کارتان را براساس قسط انجام دهید‪.‬‬ ‫یعنی مواجهه شما با اموال یتامی و تعامات شما باید‬ ‫براساس قسط باشد‪ .‬این بحث‪ ،‬مربوط به قسط در‬ ‫مسائل اقتصادی است‪.‬‬ ‫َ ْ ْ ُ ْ َ َّ ُ ْ‬ ‫ُ‬ ‫سوره نساء ایه ‪ 3‬نیز میفرماید‪« :‬و ِان ِخفتم الا تق ِسطوا‬ ‫َْ َ َ َ ْ ُ َ َ َ َ ُ‬ ‫اب لکمْ»‪ .‬جریان یتامی مطرح‬ ‫فِی الیتامى فان ِکحوا ما ط‬ ‫شده در این ایه در ادامه همان ایات قبلی(سوره نساء‪ ،‬ایه‬ ‫‪76‬‬ ‫‪ )2‬است‪ .‬ایه ‪ 2‬مربوط به مسائل مالی است‪ .‬پس معلوم‬ ‫میشود که خوف مدنظر در این ایه‪ ،‬خوف ناشی از قسط‬ ‫اقتصادی در مورد یتامی است‪ .‬لذا باید به نوعی عمل‬ ‫کرد که از منظر مسائل اقتصادی‪ ،‬انسان دارای ارامش‬ ‫خاطر باشد‪ .‬ایه میفرماید‪« :‬اگر در استفاده از اموال یتامی‬ ‫به شکلی عمل کنید که همراه قسط باشد و شما مدیون‬ ‫یتامی نباشید‪ ،‬با انها(یتامی النساء) َازدواج کنید»‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ُ ْ‬ ‫«ذلک ْم اق َس ُط ِع ْن َد ا َلل ِه»‬ ‫ایه ‪ 282‬سوره بقره نیز میفرماید‪ِ :‬‬ ‫َ َ‬ ‫اگر مشارالیه را به قبل(«اذا ت َد َای ُنتم ِب َد ْی ٍن») برگردانیم‪،‬‬ ‫«ذلک» ناظر به تعامات مالی است‪ .‬قران در این ایات‪،‬‬ ‫نسبت به مسائل مالی حساسیت نشان میدهد‪ .‬بحث‬ ‫شهادت در دادگاه و یا کتابت در دادگاه مطرح نیست‪،‬‬ ‫کتابت مال و شهادت بر مال است‪ ،‬لذا اشاره به قسط‬ ‫در فضای مالی و اقتصادی دارد‪.‬‬ ‫‪ -2-2‬نظام محتوایی عدل در قران کریم‬ ‫عدل هم مثل قسط‪ ،‬دارای نظام محتوایی است‪ .‬نظام‬ ‫محتوایی عدل در قران به دو بخش عدل بشری و عدل‬ ‫الهی تقسیم میشود‪.‬‬ ‫الف) عدل الهی‬ ‫عدل الهی خود به دو بخش عدل تکوینی و تشریعی‬ ‫تقسیم میشود‪.‬‬ ‫عدل تکوینی‬ ‫َّ‬ ‫َ َ َ َ َ َ َّ َ َ َ َ َ‬ ‫َ‬ ‫ایه «الذی خلقک فسواک فعدلک» نشاندهنده عدل‬ ‫تکوینی است‪ .‬این ایه نشاندهنده رعایت عدالت در‬ ‫خلقت بین اجزاء انسان است‪.‬‬ ‫عدل تشریعی‬ ‫َ َ َّ‬ ‫َ َ ُ‬ ‫سوره مبارکه انعام ایه ‪ 115‬میفرماید‪« :‬وتمت ک ِلمت‬ ‫ً َ َ ً ُ ّ َ َ‬ ‫َر ّب َ‬ ‫ک ِصدقا وعــدلا‬ ‫ماتهِ »‪ .‬این عبارت نیز‬ ‫لام َب ِدل ِلک ِل ِ‬ ‫ِ‬ ‫نشاندهنده عدل در تشریع و عدالت بین اجزاء دین‬ ‫است‪ .‬عدالت در تشریع‪ ،‬بخشی دیگر نیز دارد و ان‬ ‫«امر به عدل» است؛ این امر به عدل گاهی امر به عدل‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ّ ّ ْ‬ ‫از روی فطرت یا عدالت فطری اســت‪«ِ :‬ا َن ا َلل َه َیا ُم ُر‬ ‫ُْ‬ ‫َْ َ‬ ‫َ‬ ‫َْ ْ ْ ْ َ‬ ‫ان َو ِا َیت ِاء ّ ِذی الق ْربَی َو َی ْنهى َع ِن الف ْحش ِاء‬ ‫ِب ْالعد َ ِل َوال ْ ِاحس ِ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُْ َ َْ َ ُ ْ َ ْ ََ َ‬ ‫ک ُر َ‬ ‫والمنک ِر والبغ ِى ی ِعظکم لعلکم تذ‬ ‫ون»‪ .‬شاهد مثال‬ ‫برای نسبتدادن این عدالت به فطرت‪ ،‬بیان عبارت‬ ‫«لعلکم تذکرون» است‪ .‬از روی این عبارت میتوان‬ ‫فهمید که این نوع عدل‪ ،‬از جمله عدلهایی است که‬ ‫میخواهد زمینه تفکر‪ ،‬تدبر و تذکر انسان را فراهم کند‪.‬‬ ‫منظور از عدل در این ایه‪ ،‬عدلی است که وجدان انسان‬ ‫درک میکند‪ .‬معادل این جمله که «هرچه برای خودت‬ ‫میپسندی برای دیگران هم بپسند»‪ .‬اما بخش دوم‪،‬‬ ‫تشریعی‪ ،‬در حقیقت عدالت وحیانی است‪.‬‬ ‫عدالت‬ ‫ْ ُ ُ َ َ ْ َ ُ َّ ْ‬ ‫َ‬ ‫«اع ِدلوا هو اقرب ِللتقوى»‪ .‬این عدالت یک درجه بااتری‬ ‫دارد‪ .‬یعنی به عدالت دستور داده شده و فرمان الهی‬ ‫است‪ .‬در ایه مربوط به عدالت فطری‪ ،‬امر به عدلی بود‬ ‫که فطرت میگفت اما در ایه اخیر‪ ،‬امر الهی به اجرای‬ ‫عدالت تعلق گرفته است‪.‬‬ ‫ب) عدل بشری‬ ‫عدل بشری نیز شامل سه زیربخش عدل سیاسی و‬ ‫قضایی‪ ،‬عدل اقتصادی و عدل اجتماعی است‪.‬‬ ‫عدل اجتماعی‬ ‫ُ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ ّ‬ ‫با بررسی ایه ‪َ 15‬سوره شوری‪«َ ،‬ا ِم ْر ُت ِلا ْع ِدل َب ْی َنک ُم ا َلل ُه‬ ‫ُ ُ َ‬ ‫ُ َ ُ‬ ‫ّ ُ َ‬ ‫ّ‬ ‫ّ َ‬ ‫َر ُب َنا َو َر ُبک ْم ل َنا ا ْع َمال َنا َولک ْم ا ْع َمالک ْم لا ُح َجه َب ْی َن َنا‬ ‫َ ْ‬ ‫ُ ّ‬ ‫َو َب ْی َنک ُم ا َلل ُه َی ْج َم ُع َب ْی َن َنا َو ِال ْیهِ ال َم ِص ُیر» میتوان گفت‬ ‫این ایه راجع به مساوات بین مردم در دعوت به حق‬ ‫صحبت میکند‪ .‬همچنین با توجه به تکرار استفاده‬ ‫َ‬ ‫از واژه «بین» در ایات و در اشکال مختلف‪ ،‬عبارت‬ ‫«بینکم‪ ،‬بیننا» خود شاهد مثالی برای وجه اجتماعی‬ ‫این عدالت است‪ .‬در قرینهیابی می بایست توجه داشت‬ ‫که قرائن باید در کثرت باشند؛ باید کثرت را ببینیم و به‬ ‫کثرتها نگاه کنیم‪ .‬این کثرت برای واژه «بین» وجود‬ ‫دارد‪ .‬از طرفی در ماهیت خود کلمه عدل یا ِعدل نیز‬ ‫«بین» نهفته است‪.‬‬ ‫بخش دیگری از عدل اجتماعی‪ ،‬بحث عدالت ُبا اهل‬ ‫َ َّ‬ ‫ُ‬ ‫کتاب است که برامده از ایه قبل است‪«َ .‬و ِا ّ ُن ال ِذ َین ا ِورثوا‬ ‫ْ‬ ‫َ َ‬ ‫تاب م ْن َب ْعده ْم َلفى َش ّ‬ ‫یب ‪َ ...‬و ا َ ِم ْر ُت ِلا ْع ِدل‬ ‫ک َ ِم ْن ُه ُم ِر‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ال ِک َ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ُ َ ُ‬ ‫ُ ُ َ‬ ‫ُ َ ُ‬ ‫َب ْی َنک ُم ا ّلل ُه َر ّبنا َو َر ّبک ْم لنا ا ْعمالنا َو لک ْم ا ْعمالکمْ»‪.‬‬ ‫عبارت «لکم» مشرکان را شامل میشود‪ .‬در این ایه‪،‬‬ ‫«اورثوا الکتاب من بعدهم» در صدر ایه امده و به اهل‬ ‫کتاب هم ربط دارد‪.‬‬ ‫‪77‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪78‬‬ ‫عدل سیاسی و قضایی‬ ‫مبتنی بر عدل سیاسی و قضایی‪ ،‬اگر نیاز به حکم یا‬ ‫اصاحی باشد یا بخواهد شهادتی که زمینهساز ُحکم‬ ‫باشد انجام گیرد‪ ،‬باید براساس عدالت باشد‪« .‬اذا‬ ‫َ ُ‬ ‫ین ّ‬ ‫َح َک ُ‬ ‫متم َب َ‬ ‫حکموا بالعدلِ»‪«َ .‬فا ْن َ‬ ‫فاء ْت‬ ‫الن ِاس ان َت‬ ‫ِ‬ ‫ْ ِْ‬ ‫َ‬ ‫َفا ْص ِل ُحوا َب ْی َن ُهما ب ْال َع ْدل َو ا ْق ِس ُطوا ا َّن ا َّلل َه ُی ِح ُّب ال ُمق ِس َ‬ ‫طین»‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شاهد مثال در ایات مذکور‪ ،‬عبارت «فاصلحوا بینهما‬ ‫بالعدل» است‪ .‬برای شهادت نیز فرمود‪« :‬و اشهدوا ذوی‬ ‫عدل منکم»‪ .‬علت این نحوه بیان ان است که شهادت‪،‬‬ ‫خود از مقدمات ُحکم است‪ .‬عدالت در گفتار نیز از‬ ‫َ ُْ َ ُ‬ ‫ایه َ«و ِاذا قل ُت ْم ف ْاع ِدلوا» قابل فهم است‪ .‬ایه به این معنا‬ ‫است که صحبت شما هم باید بر اساس عدل باشد‪،‬‬ ‫چون مبنای تصمیم قرار میگیرد‪ .‬در همه این حاات‪،‬‬ ‫باید عدالت باشد؛ چون در همه اینها بحث حکمرانی‬ ‫است‪ .‬شهادت و گفتار‪ ،‬مقام تصمیمسازی و ُحکم‪،‬‬ ‫مقام تصمیمگیری است‪.‬‬ ‫ عدل اقتصادی‬ ‫سورهّ بقره و همچنین ایه ‪ 3‬سوره نساء میفرماید‪:‬‬ ‫ایه ‪َ 282‬‬ ‫َ«و ا ْن ِخ ْف ُت ْم ا َلا ُت ْق ِس ُطوا فی ْال َی َت َامى َف ْان ِک ُحوا َما َط َ‬ ‫اب َل ُکمْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫»‪ .‬قرائن ز یــادی مانند عبارت «ان تقسطوا فی اموال‬ ‫الیتامی» وجود دارد‪ .‬صحبت در مورد اموال‪ ،‬نشاندهنده‬ ‫صحبت از عدل اقتصادی است‪.‬‬ ‫ تازم اجرایی قسط و عدل در قران کریم‬ ‫ادعای کلی ما این است که عدالت محفوف به قسط‬ ‫است‪.‬‬ ‫مبتنی بر اندیشه قرانی‪ ،‬در مقام اجرا پایه و اصول‪ ،‬باید‬ ‫بر مبنای قسط باشد‪ .‬این نکته‪ ،‬برداشتی از عبارت‬ ‫«بالقسط» در ایات مختلف قران است‪ .‬پایهها و اصول‬ ‫طبق ایه «قوامون بالقسط» باید برامده از قسط قرانی باشد‪.‬‬ ‫شاهد مثال‪ ،‬خود کلمه «بالقسط» است‪« .‬بالقسط»‬ ‫در قران به معنای «بر اساس قسط» و «به وسیله قسط»‬ ‫است‪ .‬البته این مرحله مربوط به قبل از عمل است و‬ ‫به قولی این بخش جایگاه حکمت فاعلی یک کار را‬ ‫مشخص میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬قبل از ورود به هر کاری‪،‬‬ ‫فاعل باید براساس قسط باشد‪ .‬قسط باید پشتوانه هر‬ ‫تصمیم و کاری باشد‪.‬‬ ‫در فرایندها‪ ،‬تازم قسط و عدل مطرح است‪ .‬این بخش‪،‬‬ ‫در حقیقت جایگاه خود عمل یا به تعبیری جایگاه فقه و‬ ‫احکام است‪ .‬در فرایندها میتوان هم ایه قسط(قانون)‬ ‫و هم ایه عدل(عمل مکلف) را مشاهده کرد‪.‬‬ ‫اما در سطح شاخصها‪ ،‬معیار‪ ،‬فقط قسط است‪ .‬در‬ ‫قران کریم تنها موازین قسط طرح شده است‪ .‬موازین‬ ‫عدل نداریم؛ لذا پس از عمل و جایگاه حکمت غایی‬ ‫یا به نوعی نظارت‪ ،‬تنها میبایست بر معیار قسط تکیه‬ ‫کرد‪ .‬این برداشت برمبنای ایه «شهداء بالقسط» است‪.‬‬ ‫بحث عدالت در جامعه ما نیازمند هر دو پایه قسط در‬ ‫مقام اجرا و قسط در مقام نظارت است‪ .‬به تعبیر قران هم‬ ‫«قوامون» یعنی مجریان باید بر مبنای قسط عمل کنند‬ ‫و هم «شهدا»‪ ،‬ناظران‪ ،‬باید بر مبنای قسط باشند‪ .‬نکته‬ ‫دیگر این است که تازم بین قسط و عدل در فرایندها در‬ ‫سه ُبعد اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و سیاسی است‪.‬‬ ‫تفکیک بین حوزههای قسط باید در سه حوزه اقتصاد‪،‬‬ ‫اجتماع و حکمرانی و حوزههای عدل نیز باید در سه‬ ‫حوزه اقتصاد‪ ،‬اجتماع و حکمرانی انجام شود‪ .‬باید بین‬ ‫مطالعات قسطی و مطالعات عدلی تفاوت قائل شد؛‬ ‫ساختار و قواعد در حوزه سیاسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماع‬ ‫ازمنظر قران ذیل «قسط» مورد بحث قرار گرفته است و‬ ‫مباحث اجرایی در دل بحث «عدل» بیان شده است‪.‬‬ ‫لذا هرجا بحث ساختار و ضابطه مطرح باشد‪ ،‬مرتبط‬ ‫با بحث قسط است و ُحسن عمل و فعل در ذیل عدل‬ ‫در قران معنا پیدا میکند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬مقاله قبل با عنوان «یکسان انگاری اشتباه» در شماره دوم نشریه تخصصی‬ ‫عدالت اجتماعی به چاپ رسیده است‪.‬‬ ‫[‪ُ .]2‬مقسط یعنی سهمده؛ یعنی حق دیگران را به انها میدهد‪ .‬قاسط یعنی‬ ‫سهمخوار؛ یعنی کسی که حق دیگران را میخواهد‪.‬‬ ‫ساختار و قواعد در حوزه سیاسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماع‬ ‫ازمنظر قران ذیل «قسط» مورد بحث قرار گرفته است و‬ ‫مباحث اجرایی در دل بحث «عدل» بیان شده است‪.‬‬ ‫بیرنگ‪،‬‬ ‫ُپررنگ‪ ،‬کمرنگ‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مطالبه عدالت اجتماعی رهبر انقاب اسامی‬ ‫از دولت اقای احمدینژاد‬ ‫ّ‬ ‫یک انتخاب ملی‬ ‫سال ‪ 1384‬از راه رسیده است‪ .‬به رسم سالیانه‪ ،‬حرم‬ ‫مطهر علی بن موسی الرضا؟ محملی است برای انکه‬ ‫رهبری از دغدغهها و اولویتهای کشور بگویند‪ .‬از لزوم‬ ‫انتخاب فردی ایق با ویژگیهایی چون مصمم بودن‪،‬‬ ‫پیگیر بودن‪ ،‬توانا بودن و‪ ....‬تا با رعایت این شرایط‪،‬‬ ‫فردی سر کار بیاید که بتواند خاهای این چند ساله را‬ ‫برطرف کند‪ .‬در کنار این راهنمایی اما‪ ،‬توجه امت را نیز‬ ‫به پرچم برافراشته دیگری جلب میکنند‪«...‬عدالت»‪،‬‬ ‫با رویکردی صریحتر و مطالباتی مشخصتر‪.‬‬ ‫از اواسط اردیبهشت ماه‪ ،‬کمکم رقابت انتخاباتی بین‬ ‫نامزدهای ریاست جمهوری اوج میگیرد‪ .‬دو سبک‬ ‫کاری(و به نوعی دو تفکر) در کوران تبلیغات جلوهگر‬ ‫ً‬ ‫میشوند‪ .‬نگاهی که مسیر گذشته را کاما درست دانسته‬ ‫ً‬ ‫و حرکت اینده را عینا بر طبق ان میبیند و بر مبنای ان‬ ‫برنامهریزی و اقدام میکند‪ .‬در مقابل‪ ،‬نگرشی نیز لزوم‬ ‫تحول و تغییرات بزرگ را برای دستیابی به شعارهای‬ ‫واای انقاب ضروری میانگارد‪ .‬کاندیدای نگاه اول‬ ‫حجت ااسام هاشمی رفسنجانی و کاندیدای نگاه دوم‬ ‫شهردار تازه وارد تهران و استاندار سابق استان اردبیل‪،‬‬ ‫محمود احمدینژاد است‪ .‬شعار انتخاباتی طیف اول‬ ‫«همه با هم‪ ،‬کار برای سربلندی ایران اسامی» و شعار‬ ‫طیف دوم «عدالت‪ ،‬ما میتوانیم» است‪ .‬شعاری که‬ ‫شاید در ‪ 27‬سال گذشته کمتر مطمح نظر کاندیداهای‬ ‫ریاست جمهوری بوده است‪ .‬امری که بعدها رهبری نیز‬ ‫به ان اشاره و انرا تحسین میکنند[‪ .]1‬انتخابات که‬ ‫به دور دوم کشیده میشود‪ ،‬تمایز این دو نگاه به نوعی‬ ‫تقابل جدی بدل میشود و در این میان همگان منتظر‬ ‫نتیجه انتخاب مردم هستند‪ .‬در نهایت‪ ،‬احمدینژاد‬ ‫به عنوان مسئول دولــت نهم سکان اجرایی کشور را‬ ‫بدست میگیرد‪.‬‬ ‫رصد مسیر حرکت دولتهای نهم و دهم در ‪ 8‬سال‬ ‫تصدی و همچنین فضای حا کم بر فضای نخبگانی‬ ‫و عامه مــردم نشانگر دو راهبرد موثر و مهم رهبری در‬ ‫‪79‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫هدایت نظام اسامی به سمت هدفهای واای خود‬ ‫است‪ .‬ایندو عبارتند از‪:‬‬ ‫ تبیین نظری ابعاد دهه پیشرفت و عدالت‬ ‫ ریلگذاری تشکیاتی تحقق پیشرفت و عدالت‬ ‫راهبرد اول‪ :‬تبیین ابعاد دهه پیشرفت و عدالت‬ ‫فاز اول‪ :‬دههی چهارم‬ ‫روی کار امدن دولت نهم و پررنگ شدن شعار عدالت‬ ‫در کشور از یکسو و پیشرفتهای اتفاق افتاده در دو‬ ‫دهه گذشته از سوی دیگر بعاوه لزوم ترسیم تصویری‬ ‫صحیح از اینده انقاب اسامی‪ ،‬زمینهساز معرفی دهه‬ ‫چهارم انقاب از سوی رهبری به نام «دهه پیشرفت و‬ ‫عدالت» شد[‪.]2‬‬ ‫ً‬ ‫اوا‪ ،‬عنوان مصرح این دهه‪ ،‬اولین بار در سال ‪ 87‬و‬ ‫در جمع اعضای هیات دولت مطرح شده است‪ .‬رهبر‬ ‫انقاب به عنوان یکی از توصیههای مهم به دولت نهم‪،‬‬ ‫ورود جدی به عرصه پیشرفت و عدالت همهجانبه را‬ ‫به عنوان ضروریات و اقتضائات مهم مسیر انقاب‬ ‫اسامی مطالبه کردند‪.‬‬ ‫«مطلب بسیار مهمی که باز میخواهم عرض بکنم ‪ -‬در‬ ‫ادامه این توصیهها ‪ -‬این است که این دههای که ما‬ ‫در پیش رو داریــم‪ ،‬دههی پیشرفت و عدالت است‪.‬‬ ‫ایــن دو شــعــار‪ ،‬شعار دهــهی ایــنــده اســت‪ :‬پیشرفت‪،‬‬ ‫عدالت‪ .‬نه اینکه تا حاا پیشرفت نکردهایم‪ ،‬نه اینکه‬ ‫تا حاا بکلی به عدالت بیاعتنائی شده باشد؛ نه‪ ،‬ما‬ ‫میخواهیم در این دهه یک پیشرفت جهشی همهجانبه‬ ‫و یک عدالتگستری وسیع همهجانبه اتفاق بیفتد‪.‬‬ ‫خوشبختانه زمینههایش هم فراهم است‪ .‬در این دهه‪،‬‬ ‫گفتمان مسئوان کشور بایستی پیشرفت و توسعه باشد؛‬ ‫پیشرفت و عدالت باشد‪.‬البته خب‪ ،‬بدیهی است که‬ ‫بدون معنویت و بدون عقانیت‪ ،‬عدالت تحقق پیدا‬ ‫نمیکند‪ ...‬بنابراین معنویت و عقانیت در تحقق عدالت‬ ‫شرط است‪ .‬اما بدون عدالت‪ ،‬پیشرفت مفهومی ندارد و‬ ‫‪80‬‬ ‫بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیکند؛‬ ‫باید هم پیشرفت باشد و هم عدالت‪ .‬اگر بخواهید الگو‬ ‫بشوید و این کشور برای کشورهای اسامی الگو بشود‪،‬‬ ‫بایستی گفتمان حقیقی و هدف واایی که همه برای‬ ‫او کار میکنند‪ ،‬این باشد[‪.»]3‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیا‪ ،‬از منظر رهبری حرکت در مسیر پیشرفت و عدالت‬ ‫ّ‬ ‫واقعی دو بال مهم دارد‪ :‬دولت‪ ،‬ملت‪ .‬در صحنه حرکت‬ ‫و تاش برای تحقق چنین ارمان و هدف بزرگی هریک از‬ ‫طرفین مسئله وظایف و تکالیفی را بر دوش دارند که نقطه‬ ‫تمایز نظام مردمساار با دموکراسی صرف خواهد بود‪.‬‬ ‫«یک شاخص دیگر برای پیشرفت‪ ،‬عدالت است‪ .‬اگر‬ ‫کشوری در علم و فناوری و جلوههای گونا گون تمدن‬ ‫مادی پیشرفت کند‪ ،‬اما عدالت اجتماعی در ان نباشد‪،‬‬ ‫این به نظر ما و با منطق اسام پیشرفت نیست‪ .....‬ما‬ ‫اگر بخواهیم پیشرفت کنیم‪ ،‬در درجهی اول‪ ،‬یکی از‬ ‫شاخصهای مهم‪ ،‬عدالت اســت‪ .‬ادعــای بنده این‬ ‫است که ما در این زمینه پیشرفت کردهایم؛ البته نه‬ ‫به قدری که میخواهیم‪ .‬اگر خودمان را با وضع قبل از‬ ‫انقاب مقایسه کنیم‪ ،‬پیشرفت کردهایم؛ اگر خودمان را‬ ‫با بسیاری از کشورهای دیگر که با نظامهای گونا گون‬ ‫زندگی میکنند‪ ،‬مقایسه کنیم‪ ،‬بله پیشرفت کردهایم؛‬ ‫اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با انچه که اسام به ما‬ ‫گفته است و از ما خواسته است‪ ،‬نه‪ ،‬ما هنوز خیلی‬ ‫فاصله داریم و باید تاش کنیم‪ .‬این تاش به عهدهی‬ ‫کیست؟ این تاش به عهدهی مسئوان و مــردم ‪ -‬با‬ ‫هم ‪ -‬است[‪.»]4‬‬ ‫ً‬ ‫ثالثا معظمله متناسب با این دو بازیگر مهم‪ ،‬دو سبک‬ ‫تبیینی‪-‬ارشادی را در توضیح مختصات پیشرفت و‬ ‫عدالت واقعی و الزامات دستیابی به انها و همچنین‬ ‫خاهای تحقق انها در پیش میگیرند‪ .‬ایشان‪ ،‬هم در‬ ‫دیــدارهــای خود با اقشار مختلف مردم(عامه مردم‪،‬‬ ‫دانشجویان‪ ،‬اساتید دانشگاه[‪ ،]5‬تشکلهای دانشجویی)‬ ‫این دههای که ما در پیش رو داریم‪ ،‬دههی پیشرفت‬ ‫و عدالت است‪ .‬این دو شعار‪ ،‬شعار دههی اینده‬ ‫است‪ :‬پیشرفت‪ ،‬عدالت‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫و هم در دیدار با مسئوان امر(نمایندگان مجلس[‪،]6‬‬ ‫رئیس جمهور و هیات دولت‪ ،‬مسئوان قوه قضائیه)‬ ‫ایههای مختلف بحث «پیشرفت و عدالت» را ناظر‬ ‫به مخاطب جلسه بیان میکنند‪.‬‬ ‫فاز دوم‪ :‬الزامات عدالتپژوهی‬ ‫مسیر حرکت و اعتای هر کشوری اجرم باید منطبق‬ ‫بر نقشه راه کان و اصلی باشد‪ .‬فقدان چنین برنامهای‬ ‫حرکت مذکور را تقلیدی‪ ،‬کــورکــورانــه و غیرهمسو با‬ ‫اقتضائات بومی ان کشور خواهد کرد و پیشرفت اصلی‬ ‫محقق نخواهد شد‪ .‬دغدغه رهبری پیرامون ابعاد نظری‬ ‫و تدوین الگوی اسامی‪-‬ایرانی پیشرفت‪ ،‬مبتنی بر نکته‬ ‫باا است‪ .‬دغدغهای که زمینه را برای برگزاری سلسله‬ ‫نشستهایی با عنوان «اندیشههای راهبردی» مطرح کرد‪.‬‬ ‫بر اساس انچه که در ذهن و عمل معظمله وجود داشت‪:‬‬ ‫«مقصود ما از تشکیل این نشست ‪-‬یا درستتر بگویم‪:‬‬ ‫سلسلهی نشستهایی که انشاءاه در اینده خواهیم‬ ‫ّ‬ ‫داشت‪ -‬در درجهی ّاول این است که متفکران کشور‪،‬‬ ‫اندیشهورزان کشور‪ ،‬خودشان را درگیر مسائل کان کشور‬ ‫بکنند‪ .‬کشور مسائل اساسیای دارد‪ .‬کارهای بزرگی‬ ‫هست که باید انجام بگیرد‪ .‬تواناییها و ّ‬ ‫ظرفیتهای‬ ‫بسیاری هست که میتواند در خدمت ایــن حرکت‬ ‫ّ‬ ‫عظیم انجام بگیرد‪ .‬این مقصود تحقق نخواهد یافت‪،‬‬ ‫مگر اینکه زبدگان‪ ،‬فرزانگان و اندیشهورزان‪ ،‬خودشان را‬ ‫ّ‬ ‫با این مسائل کان مرتبط و درگیر کنند‪ .‬این باید اتفاق‬ ‫بیفتد و انشاءاه این خواهد شد[‪.»]7‬‬ ‫اهداف دیگری همچون گفتمانسازی و جادهسازی‬ ‫بــرای اداره بلندمدت کشور از جمله دیگر اهــداف‬ ‫نشستهای مذکور بود‪.‬‬ ‫محور اولین نشست بحث «پیشرفت» و دومین نشست‬ ‫«عدالت» است‪ .‬رهبر انقاب اگرچه ادعا میکنند که‬ ‫ورودی محتوایی جدی به بحث عدالت نمیکنند‪،‬‬ ‫اما مطالعه عمیق و چندباره جلسه مذکور و مقایسه ان‬ ‫با مباحث مطرح شده توسط اساتید‪ ،‬نشان از دغدغه‬ ‫ذهنی جــدی ایــشــان‪ ،‬عمق علمی نکات و ترکیب‬ ‫منسجم عدالتپژوهی و تحقق عدالت دارد‪ .‬جلسه‬ ‫‪ 27‬اردیبهشت ‪ 1390‬را به جــرات میتوان مهمترین‬ ‫دستورکارها و مطالبات رهبری از مجموعه نخبگانی‪-‬‬ ‫اجرایی کشور در زمینه عدالت دانست‪.‬‬ ‫ گفتمانسازی نخبگانی‪ ،‬مردمی‪ ،‬اجرایی و نسلی‬ ‫عدالت؛‬ ‫‪81‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫‪82‬‬ ‫ً‬ ‫حرکت به سمت عدالت حداکثری نه صرفا عدالت‬ ‫در یک حد قابل قبول؛‬ ‫پرهیز از سعی و خطا در زمینه عدالت؛‬ ‫تولید نظریه اسامی ناب در باب عدالت با نگاهی‬ ‫متجددانه‪ ،‬نواورانه و از متن منابع اسامی؛‬ ‫پرهیز از التقاط در تولید نظریه اسامی ناب؛‬ ‫بــه ــرهگــی ــری از ن ـظــر یــه اس ــام ــی ع ــدال ــت ب ــرای‬ ‫تصمیمگیریهای بزرگ و کان کشور؛‬ ‫تضارب و تعدد اراء و نظریهها پیرامون عدالت؛‬ ‫توجه جدی به پژوهشهای کاربردی در حوزه عدالت‬ ‫و استفاده از دانش بینالمللی در این زمینه؛‬ ‫تعریف عدالتپژوهی به عنوان یک رشته تعریف‬ ‫شده علمی در حوزه و دانشگاه؛‬ ‫شاخصگذاری و تعیین شاخصهای عدالت؛‬ ‫بکارگیری عــدالــت بــه عــنــوان شاخصی مهم در‬ ‫ّ‬ ‫قانونگذاری ملی؛‬ ‫توجه به ریشههای اعتقادی و معنوی عدالت(پذیرش‬ ‫مبدا و معاد)؛‬ ‫لزوم تحقق عدالت در ساحت فردی بعنوان زمینهای‬ ‫مهم برای اقامه عدالت اجتماعی؛‬ ‫ و‪.]8[ .....‬‬ ‫خواستههایی که بیشترشان تا به امروز پاسخی درخور و‬ ‫جدی نیافته و جامه عمل پوشانده نشدهاند‪.‬‬ ‫فاز سوم‪ :‬تعریف عملیاتی و کاربردی‬ ‫یکی از بارزترین خطوط اصلی راهنمایی رهبری برای‬ ‫دولتها‪ ،‬استفاده از شعارهای اصلی خود دولتها و‬ ‫ارائه صورتبندی متناسب از انها با ارزشهای اسامی‬ ‫است‪ .‬تجربه حیات نظام اسامی نشانگر ان بوده و‬ ‫هست که شعارهای مختلف ان همچون «سازندگی»‪،‬‬ ‫«ازادی»‪« ،‬دموکراسی»‪« ،‬توسعه اقتصادی»‪« ،‬توسعه‬ ‫سیاسی» و «عدالت» همواره محل و محمل سوءاستفاده‬ ‫دشمنان خارجی و مغرضان داخلی قرار گرفته است‪.‬‬ ‫چنین معضلی در کلیت خود نیازمند تفسیر صحیح‬ ‫از شعارها و حرکت دادن انها در مسیر جاری انقاب‬ ‫اسامی است‪ .‬چنین تفسیری یکی از وجوه بارز قابل‬ ‫مشاهده در مسیر رهبری انقاب اسامی است‪.‬‬ ‫در این زمینه‪ ،‬عدالت نیز توسط مخالفان دولــت به‬ ‫معنای «توزیع فقر» تعریف میشود اما از نظر ایشان‪:‬‬ ‫همراه با برخورداری مردم از عدالت اجتماعی و رفاه و‬ ‫ادامهی پیشرفت در راههای گوناگون‪ ،‬بسازند‪ .‬زیربناهای‬ ‫کشور خوب ساخته شده است؛ اما انچه بهوجود امده‪،‬‬ ‫باید زندگی مردم را از فقر و محرومیت نجات دهد‪ .‬از‬ ‫انچه انجام گرفته است‪ ،‬ملت باید بتواند بهرهبرداری‬ ‫کند‪ .‬بیانصافی است اگر کسی تاشهای گذشتهی‬ ‫متمادى بعد از جنگ‬ ‫دولتهای گوناگون و سالهای‬ ‫ِ‬ ‫را ندیده بگیرد‪ .‬کار متراکمی صورت گرفته است؛ لیکن‬ ‫بــرای اینکه این کارها زندگی عامهی مــردم و همهی‬ ‫مناطق کشور را از منافع و برکات خود بهرهمند کند‪،‬‬ ‫یک سلسله کار دیگر هم ازم است‪ .‬وضعیت خطیر و‬ ‫مهم ما به این مناسبت است‪.‬‬ ‫باید حلقهی سازندگیها و تولیدها و پیشرفتها را به‬ ‫حلقهی زندگی مردم وصل کرد؛ مثل ابی که در پشت‬ ‫سدی جمع شده است و باید با کانالکشی‪ ،‬ان را سر‬ ‫مزرعهی مردم کشاند تا مردم بتوانند از ان استفاده کنند‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬از این همه پیشرفتی که صورت گرفته است‪ ،‬باید‬ ‫ریزى بسیار‬ ‫کام مردم را شیرین کرد؛ این‪ ،‬تاش و برنامه ِ‬ ‫مهمی ازم دارد‪ .‬انچه امروز کشور به ان احتیاج دارد‪ ،‬این‬ ‫کنی فساد و برخوردار کردن‬ ‫است که برای رفع فقر و ریشه ِ‬ ‫عامهی مردم و مناطق گونا گون و همهی زوایای کشور‬ ‫از منافع و برکات پیشرفت کشور باید برنامهریزی شود؛‬ ‫سیاستها و برنامهها باید ناظر به این هدف باشد[‪.»]9‬‬ ‫اسام به علم و عمل و تاش و فعالیت‪ ،‬از همین جهت‬ ‫است‪ .‬سنت الهی بر این قرار گرفته است که هر ملتی‬ ‫تاش و کار کند‪ ،‬بدون تردید نتیجهی ان را خواهد دید‪.‬‬ ‫بنابراین اسام حیات مادی مردم را هم تامین میکند؛‬ ‫منتها غرق شدن در حیات مادی‪ ،‬فراموش کردن ارزشهای‬ ‫معنوی‪ ،‬ایجاد شکاف بین طبقات جامعه‪ ،‬و فاصله‬ ‫انداختن بین قشرهای مختلف مردم را نمیپسندد و‬ ‫نمیپذیرد؛ و این‪ ،‬نظام اسامی را ممتاز کرده است‪.‬‬ ‫امروز در دنیا کشورهای توسعهیافته بسیارند‪ ،‬اما در انها‬ ‫عدالت وجود ندارد؛ اینها الگوی نظام جمهوری اسامی‬ ‫نیستند‪ .‬الگوی نظام جمهوری اسامی‪ ،‬الگوی اسامی‬ ‫اســت؛ یعنی الگوی پیشرفت و توسعه و رفــاه‪ ،‬همراه‬ ‫با عدالت و برادری و محبت و عطوفت بین قشرها و‬ ‫ُپرشدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه‪ .‬پیشرفت‬ ‫جامعه به این شکل که با معنویت همراه است‪ ،‬مورد‬ ‫نظر اسام است[‪.»]10‬‬ ‫محوریت تعریف عدالت در ایــن دوره را مــیتــوان با‬ ‫کلیدواژه «دسترسپذیری عامه» به امکانات و ثروتهای‬ ‫کشور تبیین کرد‪.‬‬ ‫«مسووان کشور در ردههای مختلف ‪ -‬در سطح کشور‪،‬‬ ‫در سطح استانها و شهرها ‪ -‬موظفند عدالت را رعایت‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫«‪ ...‬انچه امروز برای این کشور مهم است‪ ،‬این است‬ ‫مهم دوران بعد از پیروزی در جنگ‬ ‫که دستاوردهای ِ‬ ‫تحمیلی تا امروز‪ ،‬بتواند به صورت محصول شیرینی‪،‬‬ ‫کام مردم را شیرین کند‪ .‬با تاشی که تا امروز انجام گرفته‬ ‫است‪ ،‬ملت ایران و مسئوان کشور باید بتوانند اینده را‬ ‫این خطاست اگر خیال کنیم اسام با پیشرفت و توسعه‬ ‫و رفاه مادی جامعه مخالف است؛ بههیچوجه اینطور‬ ‫نیست‪ .‬جامعهیی که در ان‪ ،‬پیشرفت علمی و عملی‪،‬‬ ‫دنیایی مردم وجود داشته‬ ‫پیشرفت فناوری و پیشرفت‬ ‫ِ‬ ‫باشد؛ اسام این را برای پیروان خود میپسندد‪ .‬تشویق‬ ‫راهبرد دوم‪ :‬ریلگذاری تشکیاتی‬ ‫تحقق پیشرفت و عدالت‬ ‫فاز اول‪ :‬پررنگ کردن کمرنگها‬ ‫در طی مسیر حرکت نظام‪ ،‬هر دولت اولویتها و نقاط‬ ‫خاصی را به عنوان اهداف اصلی خود قرار داده است‪.‬‬ ‫اگرچه این امر فیذاته دارای اشکال نیست اما انجایی‬ ‫که این اهداف باعث کمرنگ شدن یا مغفول واقع شدن‬ ‫هدفها و ارمانهای بزرگ شوند‪ ،‬اسیبزا خواهند شد‪.‬‬ ‫یکی از این مشعلهای فــروزان و شعارهای محوری‪،‬‬ ‫همین «عدالت و عدالتخواهی» است‪.‬‬ ‫کنند و طبقات محروم را همواره مورد توجه قرار دهند‪.‬‬ ‫‪83‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫«من خودم در نقاط محروم بودم و جاهای محروم را در‬ ‫ان دوره دیدم؛ حاا هم که خیلی اوقات رفتم و از نزدیک‬ ‫ً‬ ‫دیدم؛ واقعا زیر و رو شده‪ .‬همین زیرساختهای عظیمی‬ ‫که برای استفادهی عموم است‪ ،‬همهی اینها کمک به‬ ‫عدالت است؛ در این تردیدی نیست؛ منتها نباید ارزش‬ ‫عدالت به عنوان یک ارزش درجهی دو کمکم در مقابل‬ ‫ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این‬ ‫خطر وجود داشته است‪ .‬ارزشهای دیگر هم خیلی مهم‬ ‫ً‬ ‫است؛ مثا ارزش پیشرفت و توسعه‪ ،‬ارزش سازندگی‪،‬‬ ‫ارزش ازادی و مردمسااری‪ .‬مطرح کردن ارزش عدالت‬ ‫ً‬ ‫مطلقا به معنای نفی اینها نیست؛ اما وقتی ما این ارزشها‬ ‫را عمده میکنیم و مسالهی عدالت و نفی تبعیض و توجه‬ ‫به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ میشود‪،‬‬ ‫خطر بزرگی است؛ اما با عدالتمحور بودن یک دولت‪،‬‬ ‫این خطر از بین میرود یا ضعیف میشود[‪.»]11‬‬ ‫اتخاذ و بسط شعار عدالتمحوری خود موجب جلب‬ ‫دلها و چشمها بمنظور توجه و تاش بیشتر بمنظور‬ ‫حرکتی مسئوانه در راستای تحقق عدالت خواهد شد‪.‬‬ ‫همین امر در اولین جلسه هیات دولت از منظر رهبری‬ ‫جزو خدمت بزرگ رئیس جمهور به انقاب شمرده شد‪.‬‬ ‫‪84‬‬ ‫«یکی از شعارهای این دولت‪ ،‬عدالت است‪ .‬عدالت‬ ‫ً‬ ‫یقینا محور انقاب بود؛ در این شکی نیست‪ .‬هیچ دولتی‬ ‫ً‬ ‫هم از اول نیامده صریحا بگوید من نمیخواهم طبق‬ ‫عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از اقای احمدینژاد‬ ‫تشکر کنم که ایشان کار جدیدی کردند؛ عدالت محوری‬ ‫را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلی‬ ‫بزرگی بود‪ .‬وقتی که ایشان تبلیغات انتخاباتی میکردند‪،‬‬ ‫به افراد خانوادهی خودم میگفتم اگر اقای احمدینژاد‬ ‫رای هم نیاورد‪ ،‬این خدمت بزرگ را به انقاب کرد که‬ ‫شعار عدالت محوری را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشی‬ ‫سپردن این شعار بشود یک سنت‪ .‬این شعار مطرح شد‬ ‫ِ‬ ‫و ذهنها را به خودش متوجه کرد‪ .‬خوشبختانه مردم‬ ‫هم فهمیدند‪ ،‬خواستند‪ ،‬دوست داشتند و رای دادند‪.‬‬ ‫بودن‬ ‫این کار‪ ،‬کار مهمی است‪ .‬بنابراین عدالتمحور ِ‬ ‫این دولت حرف بزرگی است؛ طرح این شعار به عنوان‬ ‫محور حرکت دولت‪ ،‬یک کار جدید است؛ خودش یک‬ ‫تحول است؛ به این پایبند باشید[‪.»]12‬‬ ‫خدمتی که البته بعدها با کمکاری و حواشی سیاسی‬ ‫تا حد زیادی ضایع شد و پایبندی حقیقی به ان بسیار‬ ‫کمرنگ‪.‬‬ ‫«سوم‪ ،‬غفلت از مردم و خدمت به انهاست‪ .‬اگر غفلتی‬ ‫در این مورد داشتهایم‪ ،‬باید به خدا پناه ببریم و توبه کنیم‪.‬‬ ‫نگذاریم دل ما از مردم غافل شود؛ بخصوص شما مسووانی‬ ‫اگر غفلتی در این مورد داشتهایم‪ ،‬باید به خدا پناه‬ ‫ببریم و توبه کنیم‪ .‬نگذاریم دل ما از مردم غافل شود‪.‬‬ ‫گرفته‪ .‬عاقهی مردم به این مفاهیم بوده؛ نمیشود این‬ ‫مفاهیم را مجرد و انتزاعی بدانیم؛ اینها مفاهیم واقعی‬ ‫است؛ در میدان زندگی است[‪.»]15‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فاز دوم‪ :‬انذار و تبشیر تشکیاتی‬ ‫ً‬ ‫مجلس هفتم نیز یکسال زودتر از دولت نهم و عمدتا با‬ ‫گرایشهای انقابی تشکیل شده است‪ .‬رصد دیدارهای‬ ‫مختلف کــارگــزاران‪ -‬در قالب مجلس‪ ،‬دولــت و قوه‬ ‫قضائیه‪ -‬نشانگر ان است که معظمله به چند نکته‬ ‫تا کید زیادی دارند‪:‬‬ ‫ً‬ ‫اوا توجه دســتانــدرکــاران را بــه فرصت انــدک بــرای‬ ‫خدمترسانی به مردم و رفع محرومیت و اقامه عدالت‬ ‫جلب کــرده و به طرق مختلف لــزوم تمرکز و پرکاری‬ ‫بمنظور رفع مشکات را یاداوری مینمایند‪ .‬در دیدار‬ ‫با نمایندگان انها را بر لزوم حضور موثر در فرایندهای‬ ‫مختلف مجلس فرا میخوانند‪« .‬حضور باید منضبط‪،‬‬ ‫سر وقت و با رعایت دقیقه و ثانیه باشد؛ هم در داخل‬ ‫صحن مجلس و هم در کمیسیونها‪ .‬کار کمیسیونهای‬ ‫تخصصی هم خیلی مهم است‪ .‬حضور در کمیسیونها‪،‬‬ ‫ً‬ ‫سر وقت در کمیسیونها حاضر شدن‪ ،‬کار کردن‪ ،‬واقعا‬ ‫مطالعه کــردن‪ ،‬پیش مطالعه کــردن‪ ،‬لوایح را دیدن‪،‬‬ ‫طرحها را سنجیدن‪ ،‬با افرادی که ازم است مشورت‬ ‫شــود‪ ،‬مشورت کــردن‪ّ ،‬‬ ‫حتی مباحثه کــردن در داخل‬ ‫مجلس قبل از اینکه انسان به مرحلهی تصمیمگیری‬ ‫برسد ‪ -‬چه در کمیسیون و چه در صحن مجلس ‪ -‬ازم‬ ‫اســت[‪ .»]13‬در دیــدار با اعضای هیات دولت نیز از‬ ‫فرصت زودگذر ‪ 1450‬روزه برای خدمت و حل مشکات‬ ‫گفتند و قدرشناسی این فرصت را از ضرورتهای این‬ ‫دوره مسئولیت بر شمردند[‪.]14‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیا معظمله با بهرهگیری از ادعیه ذوات مقدس به‬ ‫تحلیل و انذارهای امروزی این دعاها برای کارگزاران‬ ‫نظام پرداختند و ارتباط روحی و معنوی را از شروط ازم‬ ‫برای استقامت در طی این مسیر سخت ذکر کردند‪.‬‬ ‫که مردم با شعار «خدمت به مردم»‪« ،‬مبارزهی با فساد»‬ ‫«عدالت اجتماعی» ‪ -‬چه در مجلس‪ ،‬چه در دولت ‪-‬‬ ‫شما را انتخاب کردهاند‪ .‬یک لحظه باید از خدمت به‬ ‫مردم غافل نشویم‪ .‬به برکت گفتمان عدالت و خدمت و‬ ‫مبارزهی با مفاسد‪ ،‬امروز این مجلس و این دولت شکل‬ ‫فاز سوم‪ :‬ریلگذاری قانونی‬ ‫همزمان با شروع به کار دولت نهم‪ ،‬یکی از مهمترین‬ ‫سیاستهای کشور توسط رهبری اباغ شد‪ .‬اصل ‪44‬‬ ‫قانون اساسی جمهوری اسامی ایران‪ ،‬نظام اقتصادی‬ ‫کشور را بر پایه سه بخش دولتی‪ ،‬خصوصی و تعاونی‬ ‫تعریف میکند و ذیل هریک مصادیقی را بر میشمارد و‬ ‫تفصیل ان را بر عهده قوانین بعدی میگذارد‪ .‬شرایط خاص‬ ‫کشور در دهه اول انقاب اسامی و دیدگاه دولتمردان‬ ‫ان روز‪ ،‬باعث شد بخشی اعظمی از صنایع‪ ،‬کشاورزی‪،‬‬ ‫تجارت و بخشهای مالی کشور در دست دولت باقی‬ ‫بماند که اثرات و تبعات اقتصادی‪-‬اجتماعی ان تا‬ ‫به امروز بر نظام اقتصادی باقی است و نا کارامدیها‬ ‫و رانتها و فسادهای زیادی را تولید کرده است‪ .‬در‬ ‫سر دیگر طیف و در دهه دوم انقاب اسامی‪ ،‬روی‬ ‫کارامدن دولتهای سازندگی همزمان با اوج بحثها و‬ ‫شعارهای «خصوصیسازی» در کشورهای غربی همراه‬ ‫بود و در حرکتی تقلیدی تنها راهحل مشکات کشور‬ ‫وا گــذاری صنایع و بخشهای مختلف اقتصادی به‬ ‫افراد‪-‬بخش خصوصی‪ -‬دانسته شد‪ .‬امری که اگرچه‬ ‫باری از دوش دولت برداشته و بهرهوری را در جاهایی‬ ‫باا برد و برکاتی حاصل کرد اما سویه افراطی ان همچنان‬ ‫مشکات و فسادزاییهای خاص خود را در پی داشت‬ ‫و طبقات خاص ثروت و قدرت را شکل داد‪ .‬در دهه‬ ‫سوم انقاب اسامی ازم بود تا نقش مردم‪ -‬که بیشتر در‬ ‫قالب تعاونیها معنا پیدا میکرد‪ -‬در اقتصاد پررنگتر‬ ‫‪85‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫در یک شمای کلی میتوان مسیر راهبری و مطالبهگری عدالت توسط رهبری از دولتهای نهم و دهم را بدین صورت ترسیم کرد‪.‬‬ ‫شده‪ ،‬دولت بیشتر به وظایف سیاستگذاری پرداخته‬ ‫و کمتر بدنبال سوداوری و کسب درامد باشد‪ .‬از اینرو‪،‬‬ ‫سیاستهای ذیل بند ج اصل ‪ 44‬قانون اساسی با هدف‬ ‫«تامین عدالت اجتماعی» با مکانیسم «رشد اقتصاد‬ ‫ّ‬ ‫ملی» و «گسترش مالکیت در سطح عموم مردم» برای‬ ‫اجرا و تحقق به دولت اباغ شد‪.‬‬ ‫اگرچه که اصل این سیاستها به اذعــان موافقان و‬ ‫مخالفان زمینه بسیار خوبی برای ارتقاء و گسترش عدالت‬ ‫در سطح جامعه فراهم میکرد اما ناهماهنگیها‪ ،‬تفاسیر‬ ‫ناصحیح و اجرای نادرست‪ ،‬فسادزا و رانتخوارانه در‬ ‫موارد متعدد باعث شد این مسیر با انحرافات و مسائل‬ ‫عدیدهای گرفتار شود و به سرمنزل غایی خود نرسد[‪.]16‬‬ ‫فرصت و زمینه ورود جــدی تحقق عدالت از زمینه‬ ‫ً‬ ‫قانونی صرفا به سیاستهای اصل ‪ 44‬محدود نشد‪،‬‬ ‫بلکه در سال ‪ 1387‬و همزمان با اغاز تدوین و تصویب‬ ‫برنامه پنجم توسعه‪ ،‬سیاستهای کلی ناظر به ان توسط‬ ‫رهبری به دولت اباغ شد که همچنان خط اصلی و‬ ‫پررنگ «پیشرفت و عدالت» در ان بطور واضحی وجود‬ ‫داشت[‪.]17‬‬ ‫‪86‬‬ ‫معنوی عقانی‬ ‫عدالت‬ ‫فاز چهارم‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پر بسامد شدن شعار «عدالت و عدالتخواهی» در فضای‬ ‫سیاسی‪-‬اجرایی کشور اگرچه نویدبخش تحوات و‬ ‫تغییرات گستردهای را میداد اما اشکار شدن رویکردهای‬ ‫ً‬ ‫بعضا سطحی یا عجوانه مسئوان با مسائل مختلف‬ ‫و مهم کشور‪ ،‬بیتوجهی مفرط دولت وقت به صدای‬ ‫منتقدان و دلسوزان در حوزههای مختلف و توجیه و‬ ‫تفسیرهای غیردینی در رسانههای مختلف‪ ،‬زمینه را‬ ‫برای انحراف مسیر تحقق عدالت فراهمتر میکرد‪ .‬در این‬ ‫میان‪ ،‬ورود فعاانه رهبری بمنظور تصحیح مسیر عملیاتی‬ ‫و ارتقای فهم تشکیاتی مسئوان و نخبگان نسبت به‬ ‫مسئله ذوابعاد عدالت در خور توجه و درساموزی است‪.‬‬ ‫« من میخواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم‬ ‫حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا‬ ‫عدالت به معنای‬ ‫ِ‬ ‫کند‪ ،‬با دو مفهوم دیگر بشدت در هم تنیده است؛ یکی‬ ‫مفهوم عقانیت است؛ دیگر معنویت‪ .‬اگر عدالت از‬ ‫عقانیت و معنویت جدا شد‪ ،‬دیگر عدالتی که شما‬ ‫ً‬ ‫دنبالش هستید‪ ،‬نخواهد بود؛ اصا عدالت نخواهد‬ ‫بود‪ .‬عقانیت بهخاطر این است که اگر عقل و خرد در‬ ‫تشخیص مصادیق عدالت بهکار گرفته نشود‪ ،‬انسان به‬ ‫عقانیت و محاسبه به معنای محافظهکاری‪ ،‬عقلگرایی‬ ‫و تابع عقل بودن است‪ .‬عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن‬ ‫با محافظهکاری فرق دارد‪ .‬محافظه کار‪ ،‬طرفدار وضع‬ ‫موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر‬ ‫و تحولی را برنمیتابد و از تحول و دگرگونی میترسد؛‬ ‫اما عقانیت اینطور نیست؛ محاسبهی عقانی گاهی‬ ‫اوقات خودش منشا تحوات عظیمی میشود‪ .‬انقاب‬ ‫عظیم اسامی ما ناشی از یک عقانیت بود‪ .‬اینطور نبود‬ ‫که مردم همینطور بیحساب و کتاب به خیابان بیایند‬ ‫رژیم انچنانی را ساقط کنند؛ محاسبات‬ ‫و بتوانند یک ِ‬ ‫عقانی و کار عقانی و کار فکری شده بود‪.....‬من در‬ ‫زمینهی مسائل گونا گون این را دارم مشاهده میکنم‪.‬‬ ‫عمومی‬ ‫حالت خوابرفتگی و تن دادن به انچه در جریان‬ ‫ِ‬ ‫سیاسی و اقتصادی دنیا دارد میگذرد و تسلیم شدن‬ ‫به ان‪ ،‬خطر بزرگ جامعهی ماست و اگر کسی درست‬ ‫بفهمد و بیندیشد‪ ،‬میفهمد که باید با یک تحرک و‬ ‫تحول‪ ،‬این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینهی مسائل‬ ‫اقتصادی‪ ،‬هم در زمینهی مسائل سیاسی‪ .‬بنابراین‬ ‫عقانیت با محافظهکاری فرق دارد‪ .‬محاسبهی عقانی را‬ ‫با محاسبهی محافظهکارانه به هیچوجه مخلوط نکنید؛‬ ‫اینها دو چیز است‪.‬‬ ‫اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم ‪ -‬یعنی عدالتی که‬ ‫با معنویت همراه نباشد ‪ -‬این هم عدالت نخواهد بود‪.‬‬ ‫معنوى عالم‬ ‫عدالتی که همراه با معنویت و توجه به افاق‬ ‫ِ‬ ‫وجود و کائنات نباشد‪ ،‬به ریاکاری و دروغ و انحراف و‬ ‫ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد؛ مثل نظامهای‬ ‫اهل معنایند‪ ،‬اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این‬ ‫معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی‬ ‫نمیشود‪ .‬اسام‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم ّ‬ ‫یهتم بامور‬ ‫المسلمین فلیس بمسلم»‪ .‬ادم معنویتی که با ظلم‬ ‫میسازد‪ ،‬با طاغوت میسازد‪ ،‬با نظام ظالمانه و سلطه‬ ‫میسازد‪ ،‬این چطور معنویتی است؟ اینگونه معنویت‬ ‫را ما نمیتوانیم بفهمیم‪ .‬بنابراین معنویت و عدالت در‬ ‫هم تنیده است[‪.»]18‬‬ ‫حقیقی خودش در‬ ‫اگر بخواهیم عدالت به معنای‬ ‫ِ‬ ‫جامعه تحقق پیدا کند‪ ،‬با دو مفهوم دیگر بشدت‬ ‫در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقانیت است؛‬ ‫دیگر معنویت‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫گمراهی و اشتباه دچار میشود؛ خیال میکند چیزهایی‬ ‫عدالت است‪ ،‬در حالیکه نیست؛ و چیزهایی را هم که‬ ‫عدالت است‪ ،‬گاهی نمیبیند‪ .‬بنابراین عقانیت و‬ ‫ازم رسیدن به عدالت است‪.‬‬ ‫محاسبه‪ ،‬یکی از شرایط ِ‬ ‫ً‬ ‫عقانیت و محاسبه که میگوییم‪ ،‬فورا به ذهن نیاید که‬ ‫کمونیستی که شعارشان عدالت بود‪ .‬عدالت باید با‬ ‫معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر‬ ‫الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت میتوانید با‬ ‫دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید‪ .‬البته معنویت‬ ‫هم بدون گرایش به عدالت‪ ،‬یک ُبعدی است‪ .‬بعضیها‬ ‫همراستا با سایر دولتهای پس از جنگ تحمیلی‪،‬‬ ‫اتـفــاقــات و تـحــوات مختلف بینالمللی(همچون‬ ‫مذاکرات هستهای) و نقشهها و فتنههای داخلی(همچون‬ ‫قضایای فتنه ‪ ،88‬عزل وزیر اطاعات‪ ،‬خانهنشینی‬ ‫رئیس جمهور‪ ،‬قضیه معاون اول رئیس جمهور) حرکت‬ ‫کلیت نظام اسامی در عرصه عدالت را با کندیها‪،‬‬ ‫وقفهها‪ ،‬سطحینگریها یا عقبگردهایی مواجه کرد‪،‬‬ ‫اما انباشت دانشی و نظری تولید شده در این زمان‬ ‫پیرامون ابعاد مختلف ارزش عدالت و همچنین اغاز‬ ‫شدن فعالیتهای مختلف در این عرصه زمینه را برای‬ ‫رشد و حرکت قویتر و هرچه بیشتر عدالتگستری فراهم‬ ‫نمود‪ .‬به باور نویسنده شاید این مقطع و حرکتها و‬ ‫هدایتهای رهبری پیرامون مسئله «عدالت» و ابعاد‬ ‫مختلف ان دیگر در تاریخ نظام اسامی تکرار نشود‪.‬‬ ‫نوشته حاضر صرفنظر از جریانشناسی دولتهای‬ ‫مختلف‪ -‬با محوریت دولتهای نهم و دهم‪ -‬تاش‬ ‫کرد مطالبهگری و هدایتگری رهبر انقاب اسامی‬ ‫پیرامون موضوع عدالت در کشور را مــورد بازبینی و‬ ‫مداقه جدی قرار دهد‪ .‬لزوم اختصار مباحث اهمیت‬ ‫پیگیری تفصیلیتر اندیشمندان و محققان درباره این‬ ‫موضوع را روشن میکند‪.‬‬ ‫‪87‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪88‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫ً‬ ‫[‪ .]1‬یکی از شعارهای این دولت‪ ،‬عدالت است‪ .‬عدالت یقینا محور انقاب بود؛‬ ‫ً‬ ‫در این شکی نیست‪ .‬هیچ دولتی هم از اول نیامده صریحا بگوید من نمیخواهم‬ ‫طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از اقای احمدینژاد تشکر کنم که ایشان‬ ‫کار جدیدی کردند؛ عدالت محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛‬ ‫این کار خیلی بزرگی بود‪ .‬وقتی که ایشان تبلیغات انتخاباتی میکردند‪ ،‬به افراد‬ ‫خانوادهی خودم میگفتم اگر اقای احمدینژاد رای هم نیاورد‪ ،‬این خدمت بزرگ‬ ‫را به انقاب کرد که شعار عدالت محوری را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشی‬ ‫سپردن این شعار بشود یک سنت‪ .‬این شعار مطرح شد و ذهنها را به خودش‬ ‫ِ‬ ‫متوجه کرد‪ .‬خوشبختانه مردم هم فهمیدند‪ ،‬خواستند‪ ،‬دوست داشتند و رای‬ ‫بودن این دولت حرف‬ ‫دادند‪ .‬این کار‪ ،‬کار مهمی است‪ .‬بنابراین عدالتمحور ِ‬ ‫بزرگی است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت‪ ،‬یک کار جدید است؛‬ ‫خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬اگرچه که رصد بحث «عدالت و پیشرفت» در بیانات رهبری به سالهای‬ ‫قبل از ‪ 1384‬میرسد اما اوج این مباحث و نامگذاری صریح دهه چهارم به دهه‬ ‫پیشرفت و عدالت اهمیت و تمایز مقطع زمانی بعد از سال ‪ 1384‬را نشان میدهد‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیات دولت؛ ‪1387/06/02‬‬ ‫[‪ .]4‬بیانات در اجتماع مردم اسفراین؛ ‪1391/07/22‬‬ ‫[‪ .]5‬در دههی اول‪ ،‬پیشرفت را بسیاری از انقابیون در الگوی چپ؛ چپ دههی‬ ‫شصت‪ ،‬یعنی الگوی گرایشمند به سوسیالیسم میدیدند‪ .‬هر کس هم مخالفت‬ ‫میکرد‪ ،‬یک تهمتی‪ ،‬لکهای‪ ،‬چیزی متوجهش میکردند‪ .‬یک عدهای از مسئولین‪،‬‬ ‫دستاندرکاران‪ ،‬فعالین عرصهی کار در جمهوری اسامی‪ ،‬نگاهشان نگاه‬ ‫حا کمیت دولت و مالکیت دولت بود؛ خوب‪ ،‬این نگاه‪ ،‬نگاه غلطی بود‪ .‬نگاه‬ ‫به پیشرفت کشور از زاویهی دید تفکر شرقی سوسیالیستی چپ محسوب میشد؛‬ ‫این غلط بود‪ .‬البته غلط بودن این خیلی زود فهمیده شد‪ ،‬حتی ان کسانی که‬ ‫ان روز مروج همین دیدگاه بودند‪ ،‬ناگهان صد و هشتاد درجه برگشتند! ان افراط‬ ‫به یک تفریط حاا تبدیل شد‪.‬‬ ‫یک برههای از زمان‪ ،‬نگاه به پیشرفت‪ ،‬نگاه غربی بود؛ یعنی همان راهی که انها‬ ‫رفتند‪ ،‬اینها هم باید بروند؛ تصورشان این بود‪ .‬خودشان را در حد انگلیس و فرانسه‬ ‫و المان هم نمیدیدند؛ در حد همین کشورهائی مثل کرهی جنوبی میدیدند‪ .‬این‬ ‫هم رد شد‪ .‬امروز در ذهن و فکر مسئوان و به صورت یک گفتمان عمومی در ذهن‬ ‫نخبگان و فرزانگان‪ ،‬نقشهی پیشرفت غربی کشور ردشده است؛ غلط از اب درامده‬ ‫است‪ .‬علتش هم این است که انتقاد از نقشهی پیشرفت به شیوهی غربی‪ ،‬امروز‬ ‫مخصوص ملتهای شرق نیست‪ ،‬مخصوص ما نیست؛ خود اندیشمندان غربی‪،‬‬ ‫خود فرزانگان غربی‪ ،‬زبان به انتقاد گشودهاند؛ هم در زمینههای اقتصادی‪ ،‬هم‬ ‫در زمینههای اخاقی‪ ،‬هم در زمینههای سیاسی‪ .‬همان چیزی که به ان افتخار‬ ‫میکردند به عنوان لیبرال دموکراسی‪ ،‬امروز مورد انتقاد است؛ پس این هم نقشهی‬ ‫پیشرفت نیست‪ .‬امروز ما اینها را میدانیم‪ .‬البته نقشهی پیشرفت اسامی ‪ -‬ایرانی‬ ‫چیست؟ این باید تدوین شود‪ ،‬باید روشن شود‪ ،‬باید ابعاد و زوایایش مشخص‬ ‫شود؛ این کار به طور کامل انجام نگرفته است و باید بشود‪ .‬اما همینی که ما‬ ‫فهمیدهایم که باید برگردیم به نقشهی اسامی ‪ -‬ایرانی‪ ،‬این خودش موفقیت‬ ‫بزرگی است‪ .‬این موفقیت را امروز داریم(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان‬ ‫دانشگاههای شیراز؛ ‪.)1387/12/14‬‬ ‫[‪ .]6‬اغاز این مجلس با ورود در دههی چهارم انقاب همزمان شده است‪ .‬در این‬ ‫دهه‪ ،‬گفتمان اصلی انقاب‪ ،‬پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همهی ابعاد‬ ‫علمی و اقتصادی و اخاقی و فرهنگی‪ ،‬و عدالت همهجانبه در توزیع فرصتها‬ ‫و امکانات مادی و معنوی‪ .‬عنصر پیشرفت‪ ،‬باید نگاه ما را به استعدادهای‬ ‫بیشمار پراکنده در میان ملت‪ ،‬معطوف سازد و ظرفیتهای تولید و خاقیت و‬ ‫درخشش توانائیهای گونا گون در همهی زمینهها را در نگاه ما برجسته کند‪ .‬و‬ ‫عنصر عدالت باید نابرخورداران از فرصتها و توانائیهای کشور را‪ ،‬از این مواهب‬ ‫الهی و عمومی برخوردار سازد‪ .‬مجلس که پدیداورندهی نرمافزار اصلی حرکت‬ ‫کشور است باید لحظهئی از این تکلیف غفلت نورزد(پیام به مناسبت اغاز به‬ ‫کار هشتمین دوره مجلس شورای اسامی؛ ‪.)1387/03/07‬‬ ‫[‪ .]7‬بیانات در اولین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع الگوی اسامی‪-‬‬ ‫ایرانی پیشرفت؛ ‪1389/09/10‬‬ ‫[‪ .]8‬بیانات در دومین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع عدالت؛ ‪1390/02/27‬‬ ‫[‪ .]9‬بیانات در دیدار مردم کرمان؛ ‪1384/02/11‬‬ ‫[‪ .]10‬بیانات در دیدار مردم شهرستان رفسنجان؛ ‪1384/02/18‬‬ ‫[‪ .]11‬بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت؛ ‪1384/06/08‬‬ ‫[‪ .]12‬همان‬ ‫[‪ .]13‬بیانات در دیدار نمایندگان مجلس؛ ‪1384/03/08‬‬ ‫[‪ .]14‬بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت؛ ‪1384/06/08‬‬ ‫[‪ .]15‬بیانات در دیدار با کارگزاران نظام؛ ‪1384/08/08‬‬ ‫[‪ .]16‬این بیان نه یک تحلیل شخصی‪ ،‬بلکه جمعبندی گزارشهای کارشناسی‬ ‫مراکز پژوهشی چون مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسامی است‪ .‬برای مطالعه‬ ‫بیشتر رجوع شود به‪ :‬گزارش نظارتی نحوه اجرای قانون اجرای سیاستهای‬ ‫کلی اصل چهل و چهارم(‪ )44‬قانون اساسی (‪ ،)1396‬تهران‪ :‬مرکز پژوهشهای‬ ‫مجلس شورای اسامی‪.‬‬ ‫[‪ .]17‬ب) گسترش عدالت اجتماعی با‪:‬‬ ‫‪34‬ـ تنظیم همه فعالیتهای مربوط به رشد و توسعه اقتصادی بر پایه عدالت‬ ‫اجتماعی و کاهش فاصله میان درامدهای طبقات و رفع محرومیت از قشرهای‬ ‫کم درامد با تا کید بر موارد زیر‪:‬‬ ‫‪1‬ـ ‪34‬ـ جبران نابرابریهای غیرموجه درامدی از طریق سیاستهای مالیاتی‪ ،‬اعطای‬ ‫یارانههای هدفمند و ساز و کارهای بیمهای‪.‬‬ ‫‪2‬ـ ‪34‬ـ تکمیل بانک اطاعات مربوط به اقشار دو دهک پایین درامدی و به‬ ‫هنگام کردن مداوم ان‪.‬‬ ‫‪3‬ـ ‪34‬ـ هدفمند کردن یارانههای اشکار و اجرای تدریجی هدفمند کردن‬ ‫یارانههای غیراشکار‪.‬‬ ‫‪4‬ـ ‪34‬ـ تامین برخورداری احاد جامعه از اطاعات اقتصادی‪.‬‬ ‫‪35‬ـ اقدامات ازم برای جبران عقب ماندگیهای حاصل از دورانهای تاریخی‬ ‫گذشته با تا کید بر‪:‬‬ ‫‪1‬ـ ‪35‬ـ ارتقاء سطح درامد و زندگی روستاییان و کشاورزان با تهیه طرحهای توسعه‬ ‫روستایی‪ ،‬گسترش کشاورزی صنعتی‪ ،‬صنایع روستایی و خدمات نوین و اصاح‬ ‫نظام قیمتگذاری محصوات کشاورزی‪.‬‬ ‫‪2‬ـ ‪35‬ـگسترش فعالیتهای اقتصادی در مناطق مرزی و سواحل جنوبی و جزایر‬ ‫با استفاده از ظرفیتهای بازرگانی خارجی کشور‪.‬‬ ‫‪3‬ـ ‪35‬ـکاهش فاصله دو دهک باا و پایین درامدی جامعه به طوری که ضریب‬ ‫جینی به حداکثر ‪ 35/0‬در پایان برنامه برسد‪.‬‬ ‫‪4‬ـ ‪35‬ـ انجام اقدامات ضروری برای رساندن نرخ بیکاری در کشور به ‪ 7‬درصد‪.‬‬ ‫‪5‬ـ ‪35‬ـ تامین بیمه فراگیر و کارامد و گسترش کمی و کیفی نظام تامین اجتماعی‬ ‫و خدمات بیمه درمانی‪.‬‬ ‫‪6‬ـ ‪35‬ـ توسعه نظامهای پیشگیری از اسیبهای فردی و اجتماعی‪.‬‬ ‫‪7‬ـ ‪35‬ـ حمایت از اقشار محروم و زنان سرپرست خانوار‪.‬‬ ‫‪8‬ـ ‪35‬ـ توسعه بخش تعاون با هدف توانمندسازی اقشار متوسط و کمدرامد جامعه‬ ‫به نحوی که تا پایان برنامه پنجم سهم تعاون به ‪ 25‬درصد برسد‪.‬‬ ‫[‪ .]18‬بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت؛ ‪1384/06/08‬‬ ‫افسانۀ«عدالت‬ ‫بماهیعدالت»‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر مهدی موحدی‬ ‫دکترای اقتصاد و عضو هیئتعلمی دانشگاه شاهد‬ ‫امکانناپذیری دستیابی به ذات‪ ،‬جوهره‪،‬‬ ‫نفساامر و ّ‬ ‫ماهیتی فرااجتماعی‪ ،‬فراتاریخی‪،‬‬ ‫فراسنتی‪ ،‬فراپارادایمی و جهانشمول از عدالت‬ ‫فرض کنید با دعــوای سه کودک بر سر تصاحب یک‬ ‫فلوت مواجهاید‪:‬‬ ‫کودک اول به اذعان دو کودک دیگر فاقد هرگونه اسباب‬ ‫بازی است و تمایل زیادی به تصاحب این فلوت دارد‬ ‫ً‬ ‫و اگر به ان نرسد اصا بعید نیست به واسطه افسردگی‬ ‫ً‬ ‫بازی نسبتا ساده و‬ ‫ناشی از نداشتن حتی این اسباب ِ‬ ‫ارزان‪ ،‬بایی سر خود اورد‪ .‬دو کودک دیگر کلکسیونی‬ ‫از انواع و اقسام فلوتهای مختلف دارند‪.‬‬ ‫کودک دوم به اذعان دو کودک دیگر‪ ،‬تنها کودکی است‬ ‫که بعد از پیدا کردن یک تکه چوب بامبو‪ ،‬با تاش و‬ ‫صرف وقت ‪-‬البته هر چند اندک‪ -‬این فلوت را ساخته‬ ‫است‪ .‬فلوت ساخته شده علیرغم سادگی‪ ،‬ثمره کار و‬ ‫تاش این کودک است‪.‬‬ ‫کودک سوم به اذعان دو کودک دیگر‪ ،‬تنها کودکی است‬ ‫که میتواند با این فلوت‪ ،‬انــواع و اقسام ملودیهای‬ ‫موسیقیایی را با زیبایی هر چه تمامتر بنوازد‪ .‬در حالی‬ ‫که دو کــودک دیگر حداکثر میتوانند در ان بدمند و‬ ‫صداهایی عجیب و غریب تولید کنند‪.‬‬ ‫حــال «عــدالــت» [‪ ]1‬حکم میکند فلوت را بــه کــدام‬ ‫کودک بدهیم؟‬ ‫در پاسخ به صدور حکم عادانه‪ ،‬هر سه پاسخ ممکن‬ ‫ً‬ ‫با توزیعی نسبتا برابر شنیده میشود‪ .‬اما بعد از اینکه‬ ‫دایل انتخاب هر یک از افراد مورد کنکاش قرار میگیرد‪،‬‬ ‫برخی افراد در نهایت با ّ‬ ‫تمسک به دایلی از جمله عقل‪،‬‬ ‫فطرت‪ ،‬شهود و وجدان از عادانه بودن حکم خود دفاع‬ ‫میکنند و با این کار بر این امر تا کید دارند که عدالت‬ ‫همین است دیگر؛ یعنی ّ‬ ‫ماهیت و نفساامر «عدالت‬ ‫بماهی عدالت» را میشناسیم‪ .‬اما چگونه میتوان از‬ ‫ً‬ ‫ِق َبل پاسخهای نسبتا متعارضی که همگی به عقل‬ ‫ً‬ ‫و طبیعتا «عدالت بماهی عدالت» مستند شدهاند‪،‬‬ ‫مدعیان راستین را پیدا کرد؟ به زبان تمثیل‪ ،‬کدامیک‬ ‫از مدعیان بینا ‪ -‬نه به درکی کورمال در تاریکخانه ‪-‬‬ ‫‪89‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫بیرون از تاریکخانه به درکی مواناوار از فیل عدالت‬ ‫نائل امدهاند؟‬ ‫باید دقت داشت که انتخاب هر گزینهای ولو با ادعای‬ ‫مزعومی از «عدالت بماهی عدالت» مستلزم چند نکته‬ ‫خواهد بود‪:‬‬ ‫‪ -1‬صدور هر حکمی ناظر به عدالت و کیفیت عادانه‬ ‫ّ‬ ‫متضمن‬ ‫بــودن هر انتخابی‪ ،‬ا گاهانه یا ناا گاهانه‬ ‫ً‬ ‫مجموعه دایل خاصی است که تسامحا ان را نظریۀ‬ ‫مختار ان فرد در عرصه عدالت میدانیم ولو به زعم‬ ‫برخی «عدالت بماهی عدالت» خوانده شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬بدون اتخاذ نظریۀ مختار عدالت‪ ،‬نمیتوان ناظر به‬ ‫عدالت و کیفیت عادانه بودن یک عمل‪ُ ،‬حکمی‬ ‫صادر کرد‪.‬‬ ‫‪ -3‬هر انتخاب واضح و ّبینی به زعم ما‪ ،‬حاکی از اتخاذ‬ ‫ا گاهانه یا ناا گاهانه پیشینی نظریهای از نظریات‬ ‫عدالت برای صدور این حکم است‪ .‬و‬ ‫‪ -4‬ابهام در پاسخگویی به هر معمای حوزه عدالت ‪-‬‬ ‫همچون معمای فلوت و سه کودک‪ -‬به این دلیل‬ ‫است که هنوز نظریهای برای صدور حکم نداریم‪.‬‬ ‫ممیزۀ یا ّ‬ ‫حال برای درک ّ‬ ‫ممیزات عقلی‪ ،‬فطری‪ ،‬شهودی‪،‬‬ ‫وجدانی‪ ،‬فرااجتماعی‪ ،‬فراتاریخی‪ ،‬فراسنتی‪ ،‬فراپارادایمی‬ ‫و جهانشمول از «عــدالــت بماهی عــدالــت» اجــازه‬ ‫میخواهیم تا در ادامه از منظری انگارهای به بررسی‬ ‫این مهم بپردازیم‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫انگارهها‪ ،‬کلیتی از شبکهای به هممرتبط‪ ،‬منسجم و‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫متشکل از مفاهیم درهمتنیدهای هستند که به اتکای‬ ‫ربط و نسبتهای شکل گرفته از مفاهیم‪ ،‬یک مفهوم‬ ‫مــرکــزی‪ ،‬به عنوان مـعـ ّ ِـرف یک انــگــاره خــاص را معنا‬ ‫‪90‬‬ ‫پرداز عدالت‪ ،‬اجرم‬ ‫میدهند‪ .‬در این میان هر نظریه ِ‬ ‫با قاموسی از ادبیات‪ ،‬مفاهیم و انگارههای به عاریت‬ ‫گرفته و جعل و خلق شدهاش و همچنین از دریچه و‬ ‫مجرای شبکۀ منحصر به فردی از ربط و نسبتهای‬ ‫ملحوظ و مختار خود از این مفاهیم به تعاریف صوریتر‬ ‫عدالت مثل «اعــطــاء کل ذی حق حقه» و یا «وضع‬ ‫ً‬ ‫الشیء فی موضعه» معنا و مصداق میبخشد‪ .‬اساسا‬ ‫هر نظریهپردازی با شبکه انگارهای مختار خود است‬ ‫که به پدیدههای پیرامونی خویش مینگرد‪ ،‬میشناسد‪،‬‬ ‫تبیین میکند‪ ،‬فکر میکند‪ ،‬نقد و نکوهش میکند‪،‬‬ ‫مدح و ستایش میکند‪ ،‬اصاح میکند‪ ،‬تمیز میدهد‬ ‫و حکم صادر میکند‪.‬‬ ‫حال مناسب است تا از این منظر به پاسخهای سهگانۀ‬ ‫معمای «فلوت و سه کودک» که هر یک محصول اتخاذ‬ ‫شبکههای انگارهای مختلف است بپردازیم‪:‬‬ ‫کسانی که فلوت را از ان کودک اول میدانند‪ ،‬ا گاهانه یا‬ ‫ناا گاهانه‪ ،‬نظریه عدالت فایدهگرایانه و شبکه انگارهای‬ ‫ان را برگزیدهاند‪ .‬نظریهای که هر تصمیم عادانه را از‬ ‫طریق حسابان درد و لذت و در نتیجه با معیار بیشترین‬ ‫لذت خالص برای بیشترین افراد متاثر از هر تصمیم اتخاذ‬ ‫میکند‪ .‬در اینجا با دو تصمیم مواجهیم‪ :‬دادن فلوت‬ ‫به کودک اول و یا دادن فلوت به یکی از دو کودک دیگر‪.‬‬ ‫ً‬ ‫دادن این فلوت نسبتا ارزان و ساده به کودک فقیر‪ ،‬لذت و‬ ‫شادکامی زایدالوصفی را در او ایجاد خواهد کرد در صورتی‬ ‫که گرفتن ان از دو کودک دیگر (صاحبان کلکسیونی از‬ ‫َ‬ ‫فلوتها) الم زیادی را در انها ایجاد نمیکند‪ .‬اما گرفتن‬ ‫بدون اتخاذ نظریۀ مختار عدالت‪ ،‬نمیتوان ناظر به‬ ‫عدالت و کیفیت عادانه بودن یک عمل‪ُ ،‬حکمی‬ ‫صادر کرد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫این فلوت از کودک اول در مقابل لذت اندک ناشی‬ ‫از دادن این فلوت به ان دو کــودک‪ ،‬صدمات روحی‬ ‫شدیدتری را برای وی در مقایسه با لذت اندک ان برای‬ ‫دو کودک وارد خواهد ساخت‪.‬‬ ‫کسانی که فلوت را از ان کودک دوم میدانند‪ ،‬ا گاهانه یا‬ ‫ناا گاهانه‪ ،‬نظریه عدالت اختیارگرایانه و شبکه انگارهای‬ ‫انرا برگزیدهاند‪ .‬نظریهای که هر تصمیم عادانه را معطوف‬ ‫به ازادی انسانها و در نتیجه عدم ّ‬ ‫تعرض به مالکیت‬ ‫خصوصی انها تعریف میکند‪ .‬بنابراین هر عملی در‬ ‫ّ‬ ‫مالکیت سازندۀ فلوت‪ ،‬ناعادانه است‪.‬‬ ‫نقض‬ ‫کسانی که فلوت را از ان کودک سوم میدانند‪ ،‬ا گاهانه‬ ‫یا ناا گاهانه‪ ،‬نظریه عدالت فضیلتگرایانه و شبکه‬ ‫انگارهای ان را برگزیدهاند‪ .‬نظریهای که هر تصمیم عادانه‬ ‫را معطوف به فاعل و ایجاد خیر درونی ناشی از مهارت‬ ‫یافتن وی تعریف میکند‪ .‬فلوت برای نواختن است و‬ ‫غایت فلوت‬ ‫تنها کسی که میتواند فلوت را در راستای ِ‬ ‫بودن ّ‬ ‫فعلیت ببخشد‪ ،‬کودک سوم است‪.‬‬ ‫ِاخبار از هر تلقی خاصی از عدالت ‪-‬از افاطون و ارسطو‬ ‫گرفته تا هابز‪ ،‬ا ک‪ ،‬هیوم‪ ،‬کانت‪ ،‬بنتام‪ ،‬میل‪ ،‬مارکس‪،‬‬ ‫هایک‪ ،‬راول ــز‪ ،‬مکینتایر‪ ،‬سندل و نظریات عدالت‬ ‫منتسب به دین‪ -‬ولو به زعم برخی «عدالت بماهی‬ ‫عدالت» ا گاهانه یا ناا گاهانه از مجرای اندیشهای فردی‬ ‫استخدامگر‪ ،‬اعتبارکننده و ربطدهنده گذر میکند و‬ ‫اجرم به شبکۀ انگارهای مخلوق و منحصر به فردی‬ ‫مشحون از عناصر َم َ‬ ‫نظرمند‪ ،‬محتوایی و قائمبهذات‬ ‫وابسته است و همچنین امکان بازگو کردن نفساامر‬ ‫ً‬ ‫عما بدون ّ‬ ‫تمسک‬ ‫عدالت» مزعوم‪،‬‬ ‫«عدالت بماهی‬ ‫ِ‬ ‫به انگارههایی محتوایی و قائمبهذات وجود ندارد‪.‬‬ ‫البته ممکن است عدهای قائل باشند تفاوتهای موجود‬ ‫در درک معیار و ماهیت اصیل عدالت‪ ،‬حاصل نگاه‬ ‫افراد مختلف با سطوح مختلف عقول به یک حقیقت‪،‬‬ ‫جوهره و ذات واحد است‪ .‬اگر فردی عقل سلیم‪ ،‬فطرت‬ ‫پا ک‪ ،‬شهود روحانی و وجدان بیدار خویش را به بکار‬ ‫گیرد‪ ،‬به «عدالت بماهی عدالت» نائل خواهد امد‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫خب اگر فرض کنیم اینگونه باشد‪ ،‬معیار تشخیص‬ ‫اینکه عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود و وجدان عدهای از انسانها‬ ‫قدرت تمیز امور عادانه از ناعادانه را دارند چیست؟‬ ‫و یا در واقع معیار تشخیص اینکه عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود‬ ‫یا وجدان بعضی از انسانها نفسانی‪ ،‬شیطانی‪ ،‬الوده یا‬ ‫منحرف شده یا نشده چیست و یا در واقع با کیست؟‬ ‫ایا غیر از این است که ما امر عادانه‪ ،‬خوب‪ ،‬حسن‪،‬‬ ‫درست‪ ،‬مقبول‪ ،‬پذیرفته‪ ،‬روا‪ ،‬بحق‪ ،‬خیر‪ ،‬هدایتگر‪،‬‬ ‫‪91‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫سعادتبخش‪ ،‬بهینه‪ ،‬بایسته و شایسته را از غیر ان‬ ‫میدانیم و میشناسیم و با انطباق نظر انها با این معیار‬ ‫میتوانیم حکم دهیم که ایا انها عقل خود را درست به‬ ‫کار گرفتهاند و یا در مقابل به واسطه نفسانی‪ ،‬شیطانی‪،‬‬ ‫الوده یا منحرف شدن عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود یا وجدان‪،‬‬ ‫توانایی به کار گرفتن درست انها را از دست دادهاند؟‬ ‫وجدان «من»‬ ‫ایا اینگونه نیست که عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود و‬ ‫ِ‬ ‫و ‪ -‬در مواقع نادری بعد از اجماعی بیناانفسی‪ -‬عقل‪،‬‬ ‫وجدان «ما» معیاری است که با ان‪ ،‬به‬ ‫فطرت‪ ،‬شهود و‬ ‫ِ‬ ‫بکارگیرندگان عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود و وجدان‬ ‫تمیز درستﹾ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫از «عقول معیوب و منحرف»‪« ،‬فطرتهای پوشیده و در‬ ‫حجاب» و «شهودهای نفسانی و شیطانی» بپردازد؟ ایا‬ ‫ً‬ ‫اینگونه نیست که هر کس اراء و انظار «من» و یا ندرتا‬ ‫«ما» را داشته باشد‪ ،‬معلوم میشود عقل سالم‪ ،‬فطرت‬ ‫پاک‪ ،‬شهود الهی و وجدان بیدار خویش را به درستی به‬ ‫کار بسته است‪ .‬و از سوی دیگر هر کس این اراء و انظار را‬ ‫نداشته باشد‪ ،‬معلوم میشود عقول معیوب و منحرف‪،‬‬ ‫فطرتهای پوشیده و در حجاب و یا شهودهای نفسانی‬ ‫و شیطانی او را از شناخت امر عادانه از ناعادانه باز‬ ‫داشته است؟‬ ‫ممکن است عــدهای تایید کنند که معیار تمیز بین‬ ‫ان دوگانهای عادانه‪/‬ظالمانه بااخره در «من» جمع‬ ‫‪92‬‬ ‫ً‬ ‫میشود اما عقل‪ ،‬فطرت‪ ،‬شهود و وجدان صرفا وسیلهای‬ ‫است برای ّ‬ ‫بدیهیات و ّ‬ ‫ّ‬ ‫مصرحات قرانی و‬ ‫تمسک به‬ ‫روایــی‪ .‬بنابراین در نهایت ّ‬ ‫مصرحات قرانی و روایی‬ ‫معیاری برای تمیزهای مورد نظرند‪.‬‬ ‫بماند که این معیار تمیز برامده از ایات قران و روایات‬ ‫ائمه؟ به عنوان نظریه عدالتی شکلگرفته از شبکه‬ ‫انگارههای دینی‪ ،‬خود مولود نگاهی ارزشبنیان در‬ ‫عرض سایر شبکههای انگارهای و نظریات عدالت‬ ‫بشری است‪ .‬اما سئوال مهم هنوز باقی است‪ :‬منظور‬ ‫ّ‬ ‫از ّ‬ ‫بدیهیات قران و ائمه؟ چیست؟ ایا‬ ‫مصرحات و‬ ‫ّ‬ ‫منظور از این ّ‬ ‫بدیهیات‪ ،‬مدعاهای مشهور‬ ‫مصرحات و‬ ‫ٌ‬ ‫مجمع علیه است؟ اگر اینچنین است‪ ،‬اجماع چه‬ ‫و‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫کسانی‪ ،‬این مدعاها را به مصرحات و بدیهیات قرانی‬ ‫ّ‬ ‫و روایی مبدل میسازد؟‬ ‫ً‬ ‫اســاســا اجماع کــدام فرقه فقهی‪ ،‬کامی یا ِحکمی‪،‬‬ ‫برای پذیرش یک مدعای دینی به عنوان ّ‬ ‫مصرحات و‬ ‫ّ‬ ‫بدیهیات قرانی کفایت میکند؟ ایا همین که قاطبه‬ ‫ً‬ ‫علماء اسام ‪-‬که طبیعتا در بسیاری مسائل قرانی‪،‬‬ ‫برای مثال علمای اهل تسنن هستند بر امری اجماع‬ ‫کنند‪ -‬ان گزاره یا ان ادعای دینی را به یکی از ّ‬ ‫مصرحات‬ ‫ّ‬ ‫بدیهیات بدل میکند؟ اجماع قاطبه علمای شیعه‬ ‫و‬ ‫اثنی عشری بر امری چطور؟‬ ‫ً‬ ‫به جای بحث بیثمر و غالبا رهزن «عدالت بماهی‬ ‫عدالت» باید بحث را از «کدام عدالت» اغاز کرد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ایا شده است که عالمی از میان علمای شیعه اثنیعشری‬ ‫برخی از تصمیمات‪ ،‬تفسیرات‪ّ ،‬‬ ‫تلقیات‪ ،‬اظهارات‬ ‫ٌ‬ ‫مجمععلیه قاطبه علمای شیعه‬ ‫و افتائات مشهور و‬ ‫اثنی عشری را عادانه‪ ،‬خوب‪ ،‬حسن‪ ،‬درست‪ ،‬مقبول‪،‬‬ ‫پذیرفته‪ ،‬روا‪ ،‬بحق‪ ،‬خیر‪ ،‬هدایتگر‪ ،‬سعادتبخش‪،‬‬ ‫بهینه‪ ،‬بایسته و شایسته نداند؟ حال معیار چیست تا‬ ‫ان عالم و یا ان قاطبه علماء را برای این حکم‪ ،‬دارای‬ ‫عقل سلیم‪ ،‬فطرت پاک‪ ،‬شهود روحانی و وجدان بیدار‬ ‫دانسته یا فاقد ان بدانیم؟ ایا این معیار غیر از «من» است؟‬ ‫ایا شده است برخی از تصمیمات‪ ،‬تفسیرات‪ّ ،‬‬ ‫تلقیات‪،‬‬ ‫اظهارات و افتائات همین قاطبه علمای شیعه اثنی‬ ‫عشری را عــادانــه‪ ،‬خــوب‪ ،‬حسن‪ ،‬درســت‪ ،‬مقبول‪،‬‬ ‫پذیرفته‪ ،‬روا‪ ،‬بحق‪ ،‬خیر‪ ،‬هدایتگر‪ ،‬سعادتبخش‪،‬‬ ‫بهینه‪ ،‬بایسته و شایسته ندانیم؟ معیار سنجش سامت‬ ‫عقل‪ ،‬پاکی فطرت‪ ،‬روحانیت شهود و بیداری وجدان‬ ‫خودمان و ان قاطبه علماء با چه کسی است؟ ایا این‬ ‫معیار غیر از «من» است؟‬ ‫ً‬ ‫ّ‬ ‫اصا منظور از ّ‬ ‫بدیهیات قران و ائمه؟‬ ‫مصرحات و‬ ‫ّ‬ ‫چیست؟ اگر منظور از این ّ‬ ‫بدیهیات‪،‬‬ ‫مصرحات و‬ ‫مدعاهای علمایی است که از عقل سلیم‪ ،‬فطرت پاک‪،‬‬ ‫شهود روحانی و وجدان بیدار برخوردارند‪ ،‬باید پرسید‬ ‫معیار سنجش سامت عقل‪ ،‬پاکی فطرت‪ ،‬روحانیت‬ ‫شهود و بیداری وجدان این علماء با چه کسی است؟‬ ‫ایا این معیار غیر از «من» است؟‬ ‫ّ‬ ‫اگر منظور از ّ‬ ‫بدیهیات قران و ائمه؟‪،‬‬ ‫مصرحات و‬ ‫ً‬ ‫اساسا مدعاهایی است که هر عقل سلیمی بتواند بدان‬ ‫دست یابد! در این صورت معیار سنجش سامت عقل‪،‬‬ ‫پاکی فطرت‪ ،‬روحانیت شهود و بیداری وجدان با چه‬ ‫کسی است؟ ایا این معیار غیر از «من» است؟‬ ‫ً‬ ‫ّ‬ ‫با این اوصاف بر خاف ّ‬ ‫تصور و تلقی نسبتا جاافتاده و‬ ‫تثبیتشده از مفاهیمی چون عدالت‪ ،‬به نظر میرسد‬ ‫نهتنها نمیتوان به ذات‪ ،‬جوهره‪ ،‬نفساامر و ّ‬ ‫ماهیتی‬ ‫فرااجتماعی‪ ،‬فراتار یخی‪ ،‬فراسنتی‪ ،‬فراپارادایمی و‬ ‫ً‬ ‫جهانشمول از انها دست یافت بلکه اساسا نفساامری‬ ‫برای «عدالت بماهی عدالت» وجود ندارد که بتواند‬ ‫بچنگ امدنی باشد‪ .‬هر تلقی خاصی از عدالت برای‬ ‫پاسخگویی به معماهای حوزه عدالت‪ ،‬باید به شبکۀ‬ ‫انگارهای مخلوق و منحصر به فردی مشحون از عناصر‬ ‫َم َ‬ ‫نظرمند‪ ،‬محتوایی و قائمبهذات وابسته باشد‪ ،‬چرا که‬ ‫تمسک به تلقیات صوری همچون «اعطاء کل ذی حق‬ ‫حقه» خود نیازمند شبکهای انگارهای است تا معنا و‬ ‫مصداق بیابد‪ .‬بنابراین به نظر میرسد در نهایت‪ ،‬این‬ ‫معیاربودگی هر نظریهپرداز عدالت است که در پس‬ ‫دفاعیات پیشفرضی چون عقلی‪ ،‬فطری‪ ،‬شهودی‪،‬‬ ‫وجدانی‪ ،‬بدیهی‪ ،‬عقانی‪ ،‬عقایی و یا حتی الهی‪ ،‬قرانی‪،‬‬ ‫اسامی و دینی پنهان شده است‪ ،‬خواسته یا ناخواسته!‬ ‫ً‬ ‫بنابراین به جای بحث بیثمر و غالبا رهزن «عدالت‬ ‫بماهی عدالت» باید بحث را از «کدام عدالت» اغاز کرد‪.‬‬ ‫پینوشت‬ ‫[‪ .]1‬در دستور زبان انگلیسی بریتانیایی یکی از کاربردهای عامت نگارشی «‪»...‬‬ ‫که به نام ‪ single quotation marks، inverted commas‬و یا با بکار بردن در این‬ ‫کاربرد خاص ‪ scare quotes‬شناخته میشود‪ ،‬متضمن تا کید نویسنده بر این نکته‬ ‫است که واژگان و عبارات داخل این عامت نگارشی در معنای دقیق (یعنی در‬ ‫ٌ‬ ‫مجمع علیه از ان) به کار نمیروند و یا نویسنده در بکاربردن‬ ‫معنای مصطلح و‬ ‫این واژه در این معنا به دنبال ایراد سئوال‪ ،‬اشکال‪ ،‬انتقاد و یا کنایهای است‪.‬‬ ‫در دستور زبان انگلیسی امریکایی از (««‪ Double quotation marks )»»...‬برای‬ ‫چنین تا کیدی استفاده میشود‪.‬‬ ‫‪93‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫دکتر حسین عیوضلو‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و اقتصاد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫موازین‬ ‫ِ‬ ‫اقتصادعادانه‬ ‫ِ‬ ‫معیارهای نظری و عملیاتی عدالت اقتصادی‬ ‫در چارچوب اندیشه اسامی (بخش اول)‬ ‫مقدمه‬ ‫موضوع عدالت بــرای نظام جمهوری اسامی ایــران‬ ‫موضوعی بسیار راهبردی است و جزو مهمترین مبانی‬ ‫جوهری این نظام به شمار مــیرود اما با وجود چنین‬ ‫جایگاهی که این موضوع دارد تاکنون چندان راهی به‬ ‫راهبردهای عملیاتی و برنامههای ساانه نظام باز نکرده‬ ‫و حتی در قوانین و مقررات کشور نیز جایگاه بایسته خود‬ ‫را نیافته است‪ .‬یکی از دایل این نقیصه بسیار جدی‪،‬‬ ‫نبود تعریف شفاف و عملیاتی از عدالت در عرصههای‬ ‫مختلف اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و حقوقی است‪.‬‬ ‫انتظار از معیارهای عدالت اقتصادی‬ ‫معیار در لغت به اندازه‪ ،‬پیمانه‪ ،‬ترازو‪ ،‬سنگ محک و‬ ‫وسیله سنجش اشیا معنا شده است‪ .‬منظور ما از معیار‬ ‫همین مفهوم است که به عنوان پایه و اساس سنجش‬ ‫و مقایسه‪ ،‬مورد توافق قرار گرفته است‪ .‬به نظر میرسد‬ ‫‪94‬‬ ‫معیار نسبت به شاخص‪ ،‬سنگ محک کلی است که‬ ‫واسطه میان مفهوم و شاخص است‪.‬‬ ‫هدف از دستیابی به معیار یا معیارهای عدالت اقتصادی‬ ‫این است که چگونه برای تحقق یافتن یک قاعده عدالت‬ ‫اجتماعی زمینهسازی کنیم‪ .‬یکی از روشهای ازم در‬ ‫این زمینه تعیین ما کات و قاعدههای عملی برای نیل‬ ‫به این مطلوب است‪ .‬به زبان اداری و اجرایی‪ ،‬این مهم‬ ‫از طریق بیان عملیاتی و قابل فهم مفاهیم و قواعد به‬ ‫صورت قوانین و مقررات و تعیین شاخصههای ارزیابی‬ ‫عملیاتی میشود‪.‬‬ ‫قواعد عدالت اقتصادی به دو دسته تقسیم میشوند‪ :‬قواعد‬ ‫فطری و طبیعی که با عدل طبیعی و فطری نیز قابل بیان‬ ‫هستند؛ قواعد یا ما کات قراردادی و توافقی‪ .‬معیارهای‬ ‫عدالت اقتصادی در واقع همان قواعد یا ما کات نوع‬ ‫دوم هستند که در واقع بیان عملیاتی و اجرایی قواعد‬ ‫مبنایی‪ ،‬فطری و طبیعی عدالت به حساب میایند‪ .‬از‬ ‫این طریق قواعد عدالت قابل اجرا‪ ،‬قابل سنجش و قابل‬ ‫تعریف عدالت اجتماعی‬ ‫عدالت رعایت استحقاق‪ ،‬شایستگی‪ ،‬سهم و نصیب‬ ‫است‪ .‬اقتضای عدالت بر اساس مصادیق ان متفاوت‬ ‫است‪ .‬انگاه که سخن از جایگاه و نصیب هر فرد یا گروه‬ ‫در جامعه است عدالت به معنی حفظ حقوق‪ ،‬کرامت‬ ‫انسانی و حیثیت اجتماعی او در بهره برداری از کااهای‬ ‫اولیه یا مشترک است و انگاه که این افراد یا گروهها در‬ ‫چارچوب قواعد پذیرفته شده و بر اساس سعی و تاش‬ ‫خود «حقوق مکتسبه» ای کسب میکنند‪ .‬این حقوق به‬ ‫انان تعلق مییابد و جامعه ازم است این حقوق را برای‬ ‫انان به رسمیت بشناسد‪ .‬لذا اقتضای عدالت به طور‬ ‫پیشینی‪« ،‬برابری» و «مساوات» است اما چنانچه حقوقی‬ ‫مشروع کسب شود این حقوق به صاحبانش تعلق دارد‬ ‫و لذا در این موارد معیار عدالت‪ ،‬رعایت «استحقاق»‬ ‫و «شایستگی» و ایجاد امنیت برای «اکتساب» است‪.‬‬ ‫هر انچه در طبیعت وجود دارد‪ ،‬به طور تکوینی‪ ،‬دارای‬ ‫جایگاهی تعریف شــده اســت و عدالت رعایت ان‬ ‫جایگاهها است‪ .‬حق تعالی به عنوان معمار و افریدگار‬ ‫جهان و مافیها برای هریک از موجودات و اشیاء در عالم‬ ‫جایگاه و منزلتی تعیین کرده و بر اساس ان‪ ،‬نظام احسن‬ ‫افرینش را به وجود اورده و نظام عالم را سامان داده که‬ ‫اقتضای عدالت به طور پیشینی‪« ،‬برابری» و «مساوات»‬ ‫است اما چنانچه حقوقی مشروع کسب شود این‬ ‫حقوق به صاحبانش تعلق دارد و لذا در این موارد‬ ‫معیار عدالت‪ ،‬رعایت «استحقاق» و «شایستگی»‬ ‫و ایجاد امنیت برای «اکتساب» است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اندازهگیری میشوند‪ .‬معیارها وقتی عینیتر بیان شوند‬ ‫به صورت سنجه یا شاخص بیان میشوند‪.‬‬ ‫هیچ اختال و فطوری در ان راه ندارد (بالعدل قامت‬ ‫السموات و الارض)‪.‬‬ ‫این جایگاهها (مواضع) و منزلتهای حقیقی‪ ،‬مقدم‬ ‫بر قراردادها و اعتباریات انسانهاست و عاوه بر این‪،‬‬ ‫قراردادها و اعتباریات انسانها نیز نمیتواند ناقص‬ ‫حقوق و جایگاههای اولیه باشد‪ .‬به عبارت دیگر نظام‬ ‫تشریع بر اساس نظام تکوین تعیین میگردد‪.‬‬ ‫در حوزه معیشت و بهرهمندی‪ ،‬تصرفات انسانها بر‬ ‫محور «حق» تعیین میگردد و بدون انتساب و ربط به‬ ‫حقوق پیشینی تکوینی و امر واقعی و حقیقی نمیتوان‬ ‫«حق تصرف» تعیین نمود؛ لذا «ا کل مال به باطل» حرام‬ ‫است زیرا باطل امری پوچ و بیاساس و بیوجه است‪.‬‬ ‫در حوزه معیشت و روابط اجتماعی‪ ،‬در چارچوب حقوق‬ ‫(تکوینی و تشریعی) تعریف شده فوق‪ ،‬عدالت به معنی‬ ‫«رعایت موازین ازمالرعایه» است و امور اجتماعی بر‬ ‫مبنای توافق بر اصول و موازین قرارداد شده طراحی و‬ ‫تنظیم میگردد‪ .‬در این حوزه مهمترین معیار عدالت‬ ‫اجتماعی «حق برخورداری برابر» از کااها و مواهب‬ ‫اولیه؛ یعنی حقوق‪ ،‬ازادی‪ ،‬فرصت‪ ،‬کرامت نفس‪،‬‬ ‫منزلت اجتماعی و امنیت اجتماعی شناخته شده‬ ‫است‪ .‬این حق به نحو «پیشینی» است اما وقتی افراد‬ ‫جامعه از این فرصتها در چارچوب موازین ازمالرعایه‬ ‫و اصول و موازین توافق شده استفاده میکنند و ارزش‬ ‫افزودهای ایجاد میکنند‪ ،‬حاصل تاش و زحمت انان‬ ‫به خودشان تعلق دارد (من له الغنم فعلیه الغرم)‪.‬‬ ‫وظیفه دولت در این زمینه پاسداری و محافظت از اصول‬ ‫و موازین توافق شده اجتماعی و قراردادهای وضعی‬ ‫منعقد شده و تعریف حقوق مالکیت و اکتساب بر پایه‬ ‫ان است‪ .‬البته از انجا که اصول و موازین فوق اغلب‬ ‫‪95‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫ً‬ ‫به درستی اجرا نمیشود‪ ،‬و عما افراد جامعه از حق‬ ‫برخورداری برابر برخوردار نیستند‪ ،‬لذا شکاف طبقاتی و‬ ‫تبعیض اجتماعی در جامعه وجود دارد و لذا ازم است‬ ‫به نحو «پسینی» برای همه‪ ،‬شرایط و امکانات یکسان‬ ‫ایجاد شود‪ ،‬نابرابریهای غیر موجه درامدی از طریق‬ ‫سیاستهای مالیاتی‪ ،‬اعطای یارانههای هدفمند و‬ ‫سازوکارهای بیمهای جبران شود و مخاصمات و ادعاها‬ ‫به نحو مقتضی حل و فصل گردد‪ .‬در این صورت شیرینی‬ ‫اجرای عدالت در جامعه ایجاد رضایت اجتماعی و‬ ‫«تراضی» خواهد بود‪.‬‬ ‫تعریف عدالت اقتصادی‬ ‫مساله عدالت اقتصادی زمانی مطرح است که خواستههای‬ ‫متعارض وجود دارد و قاعده عدالت اقتصادی امکان‬ ‫سازگاری میان خواستههای متفاوت را فراهم میسازد‪.‬‬ ‫سازگاری میان خواستههای متعارض با توافق عمومی‬ ‫و قرارداد اجتماعی در چارچوب قواعد یاد شده میسر‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫برای تبیین قواعد و معیارهای شریعت اسام در زمینه‬ ‫عدالت اقتصادی راه مستقیم‪ ،‬مراجعه به ایات و روایات‬ ‫و راه غیرمستقیم استفاده از نظرات متفکران اسامی‬ ‫است که به طور عام مقید به اصول و مبانی شریعت‬ ‫اســام هستند‪ .‬بر این مبنا‪ ،‬معیارهای زیر به عنوان‬ ‫معیارهای عدالت اقتصادی قابل تطبیق با چارچوب‬ ‫شریعت اسام معرفی میشوند‪:‬‬ ‫قاعده اول ‪ -‬حق برخورداری برابر از منابع‬ ‫و ثروتهای عمومی (مساوات)‬ ‫اصل محوری در بهرهبرداری از ثروتهای طبیعی ان‬ ‫است که «همه ثروتها برای همه مردم است»‪ .‬یکی از‬ ‫مسائل اساسی در این مورد تقسیم عادانه امکانات و‬ ‫‪96‬‬ ‫مواد اولیه طبیعی نسبت به افراد اجتماعی است‪ ،‬زیرا‬ ‫در واقع اختاف در تصاحب این سرمایه اولیه موجب‬ ‫اختافات بعدی اجتماعی میشود و تبعیض در این‬ ‫مورد ریشه بسیاری از تبعیضها خواهد بود‪ .‬در این‬ ‫مورد‪ ،‬عدالت یعنی اینکه همه مردم بهره و سهمی را‬ ‫که بالقوه در زمین یا اجتماع دارند به انها برسد تا ان را‬ ‫به فعلیت برسانند‪.‬‬ ‫قاعده دوم ‪ -‬سهمبری براساس میزان مشارکت‬ ‫در تولید (عدل تکوینی یا طبیعی)‬ ‫در دیدگاه اسامی «محصول تــاش هر کس باید به‬ ‫خودش برگردد»‪ .‬به عبارت دیگر در اسام هر کس کار‬ ‫ّ‬ ‫نیکو انجام دهد پاداش او ضایع نمیشود (انا ا نضیع‬ ‫ً‬ ‫اجر من احسن عما (کهف ‪.))30‬‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ ْ َ ُ َّ‬ ‫ْ‬ ‫بر این مبنا و با استناد به ایه «ولا تبخسوا‬ ‫الن َاس اش َی َاء ُه ْم»‬ ‫کار و تاش مفید و ارزشهایی را که به وسیله یک فرد‬ ‫یا گروه به وجود امده فقط باید به حساب خود به وجود‬ ‫اورنده یا به وجوداورندگان انها منظور شود و هرگز به‬ ‫حساب دیگران گذاشته نشود‪.‬‬ ‫بنابر انچه گفته شد‪ ،‬از دیدگاه اسامی در چارچوب‬ ‫حقوق مالکیت مشروع‪ ،‬فعالیت اقتصادی ازاد است و‬ ‫محصول فعالیت هرکس به خود او باز میگردد‪ .‬این امر‬ ‫در بازار اسامی تحقق مییابد و حکومت اسامی بنا بر‬ ‫اصول اولیه‪ ،‬در قیمتگذاری دخالتی نداشته و برنامهای‬ ‫برای تعیین قیمت جهت کاهش اختاف درامد ندارد‪.‬‬ ‫شواهد تاریخی در مورد بازارهای اسامی در شهرهای‬ ‫مسلمین حاکی از ویژگی رقابتی بودن ان است‪.‬‬ ‫از دیدگاه اسامی در چارچوب حقوق مالکیت‬ ‫مشروع‪ ،‬فعالیت اقتصادی ازاد است و محصول‬ ‫فعالیت هرکس به خود او باز میگردد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫قاعده سوم ‪ -‬قرار گرفتن اموال در موضع قوام ان‬ ‫الف ‪ -‬قوام در بهرهبرداری از اموال و منابع (کارایی فنی)‬ ‫معنای مطلق عدالت‪ ،‬همچنانکه اشاره شده قرار گرفتن‬ ‫هر چیز در موضع بایسته و شایسته ان است‪ .‬به همین‬ ‫ً‬ ‫جهت نظریهپردازان عدالت معموا در تعیین قواعد‬ ‫عدالت اقتصادی وضع بایسته اجتماع و اقتصاد را معیار‬ ‫عدالت دانستهاند‪ .‬وضع بایسته اقتصادی امری است‬ ‫ً‬ ‫که کاما وابسته به مکتب اقتصادی است و نشانگر‬ ‫هدف هر مکتب و نتیجه تحقق ان در جامعه است‪.‬‬ ‫به همین جهت بر حسب تفاوت مکاتب اقتصادی‪،‬‬ ‫تبیین و قاعدهمند ساختن عدالت در اقتصاد تعابیر‬ ‫مختلفی مییابد‪.‬‬ ‫از شرایط قوام جامعه ان است که انجام هر کاری به‬ ‫اهل ان سپرده شود و از انجا که مال‪ ،‬مال خداست و‬ ‫به طور امانی در اختیار انسانها قرار میگیرد شایسته‬ ‫است این مال به هر کس تعلق گیرد به بهترین نحو از‬ ‫ان استفاده کند‪.‬‬ ‫براساس شریعت اسام‪ ،‬معیار اصلی در استخراج و‬ ‫بهرهبرداری از منابع و اموال عمومی (و بلکه در خصوص‬ ‫اموال شخصی)‪ ،‬بهرهبرداری عاقانه و در موضع قوام از‬ ‫خداوند منان در ّایه ‪ 5‬سوره نساء میفرماید‪:‬‬ ‫انهاست‪.‬‬ ‫ّ َ ُ‬ ‫ُّ َ َ َ ُ َ‬ ‫َ ُ ُ‬ ‫َ«ولا ت ْوتوا‬ ‫السف َه َاء ا ْم َوالک ُم ال ِتی َج َع َل ا َلل ُه لک ْم ِق َی ًاما»‪.‬‬ ‫موضوع قوام[‪ ]1‬به معنای موضع مناسب برای رسیدن‬ ‫به اثار مفید هر چیز است‪ .‬این معیار در خصوص منابع‬ ‫انفال نیز جاری است و لذا بایسته است که بهرهبرداری‬ ‫عادانه و درست و شایسته از این منابع با این معیار‬ ‫ارزیابی شود‪.‬‬ ‫ب ‪ -‬قوام در حوزههای مبادله و‬ ‫مصرف (کفاف‪ ،‬انصاف)‬ ‫قوام در حوزههای مبادله و مصرف به معنای رعایت‬ ‫برابری و انصاف در مبادله و کفاف و اعتدال در مصرف‬ ‫است‪ .‬در هنگام مصرف مال از ما خواسته شده است‬ ‫کنیم و از ان َها در حد وسط‬ ‫که از اسراف و اقتار دوری‬ ‫َ َّ َ َ ْ َ ُ َ ْ ُ ْ ُ‬ ‫و متعارف بهرهبرداری کنیم‪« :‬وال ِذین ِاذا انفقوا لم یس ِرفوا‬ ‫َ َ ْ َ ْ ُُ ََ َ َ ْ َ َ َ َ‬ ‫ک ق َو ًاما» (فرقان؛ ایه ‪ .)67‬حد‬ ‫ولم یقتر وا وکان بین ذ ِل‬ ‫‪97‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫قوام در روایتی امام صادق؟ به عنوان حد «قصد» یاد‬ ‫ً‬ ‫شده است (المال مال اه‪ ،‬جوز لهم ان یاکلو قص اد‪).....‬‬ ‫در یک سیستم اسامی با توجه به داوریهای ارزشی‬ ‫اسامی‪ ،‬کارایی اقتصادی به معنی تخصیص بهینه‬ ‫کااها یا منابع اقتصادی و عوامل تولید به نحوی است‬ ‫که بیشترین سطح رضایتمندی حقیقی (به عنوان‬ ‫تقریبی از رضایت پروردگار) را از تولید کااها و خدمات‬ ‫یا مصرف یا انفاق ان نتیجه دهد‪ .‬بنابراین‪ ،‬در دیدگاه‬ ‫اسامی نسبت به تعاریف کارایی میتوان تخصیص‬ ‫کااها و خدمات و عوامل و منابع تولید را برای ایجاد‬ ‫بااترین مطلوبیت یا رضایتمندی حقیقی مورد توجه‬ ‫قرار داد‪ .‬این نوع از تخصیص‪ ،‬در چارچوب حفظ قوام‬ ‫اقتصادی جامعه و پایداری و تعادل حقیقی اقتصاد که‬ ‫با نظام تکوین نیز هماهنگی دارد به کار گرفته میشوند‪.‬‬ ‫به بیان دیگر‪ ،‬از دیدگاه نگرش اسامی‪ ،‬قوام به معنای‬ ‫اول معادل عدم اسراف است‪ .‬با این مقایسه‪ ،‬قوام به‬ ‫معنای دوم معادل احسان به معنی انجام کار به نحو‬ ‫صحیح و نیکو میباشد (به فرموده امام علی؟‪« :‬قیمه‬ ‫کل امریء مایحسنه» یعنی ارزش هر کس به عملکرد‬ ‫و کارکرد اوست)‪.‬‬ ‫ج ‪ -‬قوام به معنای توازن اقتصادی‬ ‫رعایت اصول و موازین یا قواعد عدالت در جامعه‪ ،‬منجر‬ ‫به توازن اقتصادی و توازن درامدی میشود‪ .‬این معیار‬ ‫ً‬ ‫در واقع معیاری پسینی است و صرفا با رعایت قوانین‬ ‫و قواعد پیشینی و فرایندی عدالت عملیاتی میشود‪.‬‬ ‫توازن درامدی به معنای میزان درامدهای یکسان نیست‬ ‫بلکه به معنی وضعیت متعادلی است که از سطح‬ ‫باا و سطح پایین درامدی جامعه با محدودیتهایی‬ ‫‪98‬‬ ‫روبروست‪ .‬در حد باا‪ ،‬درامدهای ناشی از اتراف نباید‬ ‫وجود داشته باشد که به طور عمده درامدهایی است که‬ ‫منشا سالم اقتصادی ندارند و از طریق رانت‪ ،‬احتکار و‬ ‫انحصار و سوءاستفاده به دست امدهاند‪ .‬در حد پایین‬ ‫درامدی نیز‪ ،‬زیبنده جامعه اسامی نیست که در ان‬ ‫جامعه افراد مسکین وجود داشته باشند که به قوت روزمره‬ ‫خود دسترسی ندارند‪ .‬در سطح بااتر از مساکین‪ ،‬فقرا‬ ‫قرار دارند که شایسته است با سیاستهای توازنساز‬ ‫دولت اسامی‪ ،‬وضعیت درامدی انها ارتقاء یابد‪.‬‬ ‫واضح است که دولت اسامی مهمترین نقش را در مسیر‬ ‫دستیابی به این معیار بر عهده دارد‪ .‬وظیفه دولت‪،‬‬ ‫هم تعیین ضوابط کنترلی برای اجرای قواعد عدالت‬ ‫و هم نظارت صحیح برای اجرای این موارد است‪ .‬در‬ ‫عین حال‪ ،‬دولت وظیفه دارد چنانچه با عدم اجرای‬ ‫پیشینی قواعد عدالت ظلمی در حق افراد به طور فردی‬ ‫یا سیستمی رخ داده باشد درصدد جبران ان براید؛ لذا‬ ‫در اینجا اصل یا قواعد دیگری با عنوان اصل اصاح‬ ‫بیعدالتیها معرفی میشود‪ .‬اجرای درست این قواعد‬ ‫منجر به توازن درامدی در جامعه اسامی میگردد‪.‬‬ ‫در قسمت بعد این یادداشت تاش خواهد شد قواعد‬ ‫مورد اشاره را در عرصه عملیاتی موضوع اقتصاد بسط‬ ‫دهد تا بتواند نسخههای عملیاتی برای این عرصه مهم‬ ‫حیات اجتماعی ارائه کند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪« .]1‬قوام» به معنای «ما یقوم به الشیء» یعنی «انچه که مایه ایستادگی و سبب‬ ‫پایداری و استواری و سامانیابی است» میباشد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بابا‪ ،‬نان داد‬ ‫نظام اقتصادی در خدمت تحکیم روابــط‬ ‫اجتماعی و استمرار سالم نسل انسانی‬ ‫قوام نسل‪ ،‬قوام مال و وایت الهی‪ ،‬سه رکن عدالت‬ ‫اجتماعی (قـســط) از دیــدگــاه اســامــی اســت‪ .‬ســوال‬ ‫کلیدی‪ ،‬نسبت بین ارکان سهگانه است‪ .‬این سه‪ ،‬سه‬ ‫بخش نیستند بلکه سه ُبعد جامعه هستند‪ .‬در این‬ ‫نوشتار‪ ،‬تاش دار یــم تا در کنار توضیح اجمالی این‬ ‫ارکان‪ ،‬بر درهم تنیدگی قوام نسل و قوام مال تمرکز کنیم‪.‬‬ ‫نسل؛ انسان در طول و عرض زمان‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬حالت استقرار و قوام یافته نظام‬ ‫اجتماعی و مجتمع انسانی است‪ .‬مجتمع انسانی‪،‬‬ ‫مجموعه روابط بین انسانهای جامعه در طول و عرض‬ ‫زمان است‪ .‬این مجتمع انسانی‪ ،‬یک انسان است که در‬ ‫طول و عرض زمان‪ ،‬توسعه یافته است‪ .‬انچه که میتواند‬ ‫انسان را در طول و عرض زمان تداوم دهد‪ ،‬توجه به نسل‬ ‫انسان است‪ .‬داستان نسل‪ ،‬داستان امتداد پیوندهای‬ ‫عرضی و طولی انسانی اســت؛ عرضی یعنی در بین‬ ‫انسان های اجتماع یا اجتماعات مختلف همعصر و‬ ‫طولی یعنی بیننسلی و در طول زمان‪ .‬انسان‪ ،‬موجودی‬ ‫منقطع از تاریخ نیست و بنابراین منقطع از سایر انسانها‬ ‫نیست[‪ .]1‬نسل‪ ،‬سنگ زیرین اسیاب زندگی است‪.‬‬ ‫اصل اول‪ :‬تبعی بودن اقتصاد بر قوام نسل‬ ‫پس انچه مجتمع انسانی را شالوده اســت‪ ،‬انسان و‬ ‫پیوندهای انسانی با تا کید بر نسل است‪ .‬لکن‪ ،‬بی مایه‬ ‫فطیر است[‪ ]2‬و حیات انسانی‪ ،‬در کنار پیوندها‪ ،‬تابع‬ ‫احتیاجات مادی و ارضی است‪ .‬نظام اجتماعی انسان‪،‬‬ ‫فارغ از طبیعت و شاکله وی‪ ،‬قابل پیریزی نیست‪ .‬از‬ ‫این روست که قوام یافتگی نسل انسان با رفع حوائج‬ ‫مادی و ارضی وی‪ ،‬در پرتو قوام مال و اقتصاد مجتمع‬ ‫تحقق مییابد‪ .‬پس اولین نکته در نسبت قوام مال و‬ ‫قوام نسل‪ ،‬ان است که داستان‪ ،‬از نسل شروع میشود‬ ‫و مال در تبع اوست‪ .‬بر این اساس‪ ،‬ما ک در قوام مال‬ ‫و اقتصاد‪ ،‬توازن معاش است نه کارایی‪ ،‬تولید و هر چیز‬ ‫دیگر‪ .‬مهم‪ ،‬کم یا زیاد داشتن نیست‪ .‬مهم داشتنی است‬ ‫‪99‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫که انسان بتواند تداوم یابد‪ .‬حال که توازن معاش جدی‬ ‫است‪ ،‬تولید و کارایی هم مهم اما در خدمت اویند‪.‬‬ ‫انسانها با ظرفیتها و توانمندیهای متفاوت افریده‬ ‫شدهاند‪ .‬معاششان تقسیم شده و اجرم چرخه تولید‪،‬‬ ‫مبادله و توزیع برای تداوم همه نسل انسان ازم است‪.‬‬ ‫بدین جهت است که در اندیشه اسامی‪ ،‬مال‪ ،‬متعلق‬ ‫به کل انسانهاست و به دایلی چون مدیریت بهینه‬ ‫منابع است که تخصیص و اعتبار ملکیت صورت‬ ‫میگیرد‪ .‬کل اموال در خدمت کل انسانها هستند و از‬ ‫این روست که اموال سفیه را باید از وی گرفت و مدیریت‬ ‫ً‬ ‫کرد و ضمنا از نمو مال‪ ،‬هزینههای شخص سفیه را نیز‬ ‫تامین کرد‪ .‬بدین جهت است که انفاق‪ ،‬صدقه‪ ،‬زکات‪،‬‬ ‫احسان‪ ،‬وقف‪ ،‬ارث و ‪ ....‬برای چرخش اموال ایجاد‬ ‫شدهاند‪ .‬رشد و چرخش اموال برای ان است که قوام‬ ‫نسل انسان تامین شود و تداول ثروت بین اغنیاء صورت‬ ‫نگیرد‪ .‬چراکه تداولها و کنزها و انبار کردنها‪ ،‬در ادامه‬ ‫به استثمار‪ ،‬بردگی‪ ،‬فقر و تهدید بخشی از نسل بشر و در‬ ‫نتیجه ضربه به کل بشر منجر خواهد شد‪.‬‬ ‫پس قوام نسل عبارتست از تحکیم پیوندهای اجتماعی‬ ‫نسل بشر و قوام مال که عصای دست قوام نسل است‪،‬‬ ‫عبارتست از توازن در معیشت‪.‬‬ ‫‪100‬‬ ‫اصل دوم‪ :‬احکام اقتصادی تابع‬ ‫نوع زیرساخت اجتماعی‬ ‫وقتی داستان انسان‪ ،‬داستان نسل است‪ ،‬پس قصه‪،‬‬ ‫قصه خانواده است نه فرد‪ .‬لذا سلول طبیعی تشکیل‬ ‫دهنده اجتماعات و به تبع جامعه حقیقی‪ ،‬خانواده‬ ‫است و هرانچه افراد این سلول و کلیت سلول را به خطر‬ ‫بیندازد‪ ،‬ظلم و بیعدالتی است‪ .‬اولین اعتباری که‬ ‫انسان را به اجتماع میرساند‪ ،‬اعتبار زوجیت است و‬ ‫پشتوانه ان قوای جنسی وی هستند‪ .‬حال‪ ،‬هدایت این‬ ‫اعتبار بشری بر مسیر درست‪ ،‬رعایت احکام مختلف‬ ‫نکاح‪ ،‬حجاب‪ ،‬محارم و ‪ ...‬را ایجاب میکند‪ .‬تا کید بر‬ ‫خانواده‪ ،‬به جهت انسجام بهتری است که از طبیعت‬ ‫و روابــط خونی بدست میاید؛ لذاست که اســام به‬ ‫اصل اجتماعات مختلف در قالب قبیله‪ ،‬عشیره و‬ ‫‪ ...‬اهمیت میدهد‪ .‬لکن همه جامعه را نمیتوان در‬ ‫ریشههای طبیعی خانواده (سببی و نسبی) جستجو‬ ‫کرد‪ .‬اخوت و نوعدوستی نیز ُبعد دیگری از داستان نسل‬ ‫است اما اولویت با ساخت طبیعی است چرا که خون‬ ‫و داشتههای طبیعی را به خدمت تشریع در میاورد‪.‬‬ ‫تکافل و مواسات به عنوان یک وظیفه انسانی‪ ،‬برخاسته‬ ‫از اخوت و نوعدوستی است‪ .‬لکن همه این پیوندهای‬ ‫برای حفظ و صیانت از پیوندهای اجتماعی ناشی‬ ‫از خانواده یا اخوت‪ ،‬روابط اجتماعی حول اموال‬ ‫شکل میگیرد تا ضمن رشد اموال‪ ،‬مبادله و توزیع‬ ‫نیز صورت گرفته و چرخه اموال برای تزریق خون‬ ‫به کالبد مجتمع‪ ،‬مداوم حرکت کند‪.‬‬ ‫اصل سوم‪ :‬اصاحات اقتصادی از‬ ‫مسیر تدابیر اجتماعی و بالعکس‬ ‫در کنار اینکه مسائل اقتصادی‪ ،‬راهحل اقتصادی دارند‬ ‫و در کنار اینکه مسائل اجتماعی‪ ،‬راه حل اجتماعی‬ ‫ً‬ ‫دارند باید توجه داشت که لزوما مسائل اقتصادی با‬ ‫تدابیر اقتصادی و مسائل اجتماعی با تدابیر اجتماعی‬ ‫حل نمی شوند‪ .‬این امر ریشه در ان دارد که مسائل‬ ‫اقتصادی‪ ،‬ریشه اجتماعی و مسائل اجتماعی ریشه‬ ‫اقتصادی نیز دارند‪ .‬همانگونه که فقر میتواند منجر به‬ ‫ُ‬ ‫کفر شود و تولید فحشا نماید‪ ،‬شیوع و علنی شدن فحشا‬ ‫نیز مرگ ناگهانی‪ ،‬طاعون و بیماریهای جدید میاورد‪.‬‬ ‫کمفروشی‪ ،‬قحطی و ضیق روزی میاورد‪ .‬منع زکات نیز‬ ‫برکت را برده و منع باران از اسمان به دنبال دارد[‪.]3‬‬ ‫پس چنانکه ریشه مسائل اقتصادی و اجتماعی که‬ ‫ضربهای به قوام نسل و مال هستند‪ ،‬در اموری از غیر‬ ‫ً‬ ‫جنس انان میتواند باشد‪ ،‬راهحل را نیز لزوما در عرصهای‬ ‫از همان جنس نباید دنبال کرد‪ .‬برای اینکه بدانیم راهحل‬ ‫ً‬ ‫هر مسئله چیست اوا باید فهمی دینی از شکلگیری‬ ‫ً‬ ‫و جنس مسئله داشته باشیم و ثانیا با فهمی درست از‬ ‫اسباب و سنن الهی‪ ،‬راهحل درستی برای انها بیابیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫انچه بیان شد‪ ،‬صرفا توجه به درهم تنیدگی دو رکن قوام‬ ‫مال و نسل در اقامه عدالت اجتماعی است‪ .‬چارچوب‬ ‫تفصیلی ارکان سهگانه قوام مال‪ ،‬نسل و وایت الهی را‬ ‫در نظریه عدالت اجتماعی که توسط هسته عدالت‬ ‫پژوهی مرکز رشد در اینده منتشر خواهد شد‪ ،‬دنبال کنید‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫عرضی و طولی انسانی‪ ،‬چه در خانواده و چه در اخوت‪،‬‬ ‫باید ایمانی باشد و احکامش در پرتو ایمان روشن می‬ ‫شود‪ .‬ارث برای ولدالزنا و مولود عادی متفاوت است‪.‬‬ ‫ولدالزنا در عین اینکه میتواند سیر انفسی خویش را‬ ‫دنبال کند اما از تصدی برخی مناصب اجتماعی‪،‬‬ ‫محروم میماند‪.‬‬ ‫حال برای حفظ و صیانت از پیوندهای اجتماعی ناشی‬ ‫از خانواده یا اخوت (که خانوادهای ضعیفتر است)‪،‬‬ ‫ازم است تا روابط اجتماعی حول اموال شکل بگیرند‬ ‫تا ضمن رشد اموال‪ ،‬مبادله و توزیع نیز صورت گرفته و‬ ‫چرخه اموال برای تزریق خون به کالبد مجتمع‪ ،‬مداوم‬ ‫حرکت کند‪ .‬اینجاست که احکام اقتصادی‪ ،‬تابع‬ ‫زیرساخت انسانی تعریف میشوند‪ .‬ربا در خانواده‬ ‫با غیرخانواده‪ ،‬دو ُحکم مییابد‪ .‬پوشش ریسک در‬ ‫ایه خانوادگی انچنان اهمیت مییابد که دیه در قتل‬ ‫خطایی را بر عهده عاقله فرد مینهند یا مصرف زکات را‬ ‫در اختیار فرد قرار میدهند که به ارحام نیازمند خویش‬ ‫نیز رسیدگی کند‪ .‬پیوندهای اجتماعی انچنان مهم‬ ‫هستند که طاق‪ ،‬منفورترین حال الهی است و وقتی‬ ‫طاقی صورت میگیرد حتی مرد و زن مجازند تا مدتی‬ ‫زیــر یک سقف باشند که شاید از ایــن مسیر‪ ،‬دوبــاره‬ ‫ً‬ ‫محبتشان به هم بازگشته و مجددا ازدواج کرده و نهاد‬ ‫خانواده را بیسقف و ستون نگذارند‪ .‬تا چهل همسایه‬ ‫بر هم حق دارند و باید به حال یکدیگر رسیدگی کنند‪.‬‬ ‫تفاخر ممنوع است و مواسات در رفع حوائج برادران‬ ‫دینی ازم میاید‪ .‬در چنین ساختاری از حمایتهای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬فقر و توزیع‪ ،‬شکلی متفاوت خواهند داشت‪.‬‬ ‫در جامعهای که انصاف جایی نــدارد‪ ،‬توقع قیمت‬ ‫منصفانه یا احسان نیز جایی نــدارد‪ .‬بنابراین دومین‬ ‫اصل‪ ،‬ان است که روابط و احکام اقتصادی تابع نوع‬ ‫روابط اجتماعی و زیرساخت انسانی است‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬در این نوشتار‪ ،‬قصد نداریم امتداد انسانی را در نگاهی عرفانی‪-‬فلسفی دنبال‬ ‫کنیم بلکه سعی داریم تحلیلی جامعهشناختی از انسان امتدادیافته ارائه دهیم‪.‬‬ ‫بنابراین نسبت انسان کامل با انسان امتدادیافته و تحلیل ان مبتنی بر مراتب‬ ‫وجود را در این متن‪ ،‬دنبال نخواهیم کرد‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬خمیر برنیامده را فطیر گویند‪ .‬در واقع‪ ،‬کاری که اساسش درست نباشد‪،‬‬ ‫به نتیجه نخواهد رسید‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬رجوع شود به‪ :‬الکافی‪ ،‬ج‪ ،2‬باب فی عقوبات المعاصی العاجله‪ ،‬ص‪.374‬‬ ‫‪101‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫معیشت و عدالت‬ ‫ّ‬ ‫معیشت‪ ،‬نقطه تجلی تحقق عدالت اجتماعی‬ ‫یا بسط اشکال گوناگون نابرابری است‬ ‫شهید صدر‪ ،‬در کتاب «اقتصادنا»‪ ،‬عدالت را توازن در‬ ‫سطح معیشت» تعریف میکند[‪ .]1‬شاید این اولین‬ ‫بار بود که یک متفکر مهم اسامی‪ ،‬در تعریف و تبیین‬ ‫عدالت‪ ،‬از مفهوم «معیشت» بهره برد‪ .‬او در اینجا توازن‬ ‫در سطح معیشت را در برابر توازن در سطح درامدها‬ ‫تعریف کرد و با انتقاد از رویکرد مارکسیستی در تعریف‬ ‫عدالت برابری درامدها‪ ،‬ان را خاف نابرابریهای ذاتی‬ ‫انسان به لحاظ استعدادها‪ ،‬قابلیتها و مهارتها‬ ‫ّ‬ ‫«حب ذات»‬ ‫دانست[‪ .]2‬تعریفی که برخاف اصل‬ ‫بهعنوان یک ودیعه الهی کارکرد داشته و نوعی تساوی‬ ‫ضد انسانی را شکل میداد‪ .‬در نگاه شهید صدر‪ ،‬توازن‬ ‫در معیشت‪ ،‬ضد اسراف و تبذیر و ضد چهرههای درداور‬ ‫فقر در یک جامعه است و ازم است حکومت اسامی‬ ‫با هدفگذاری کاهش سطح تجمل در طبقات باا‬ ‫و حمایت از طبقات پایین‪ ،‬بهطور همزمان جامعه‬ ‫را به سمت نوعی تعادل در نحوه زندگی برساند[‪.]3‬‬ ‫بنابراین او عدالت را توازن در سطح معیشت پیوند‬ ‫‪102‬‬ ‫ً‬ ‫زد؛ اما واقعا معنای معیشت چیست؟ و چرا نسبت‬ ‫ان با عدالت مهم است؟‬ ‫«معیشت» اشاره بهنوعی زیست و گونه زندگی فرد دارد‬ ‫که دنباله ان خــانــواده اوســت‪ .‬واژ گــانــی چــون اسباب‬ ‫معیشت‪ ،‬تمهید معیشت و گذران معیشت از واژههای‬ ‫قدیمی در سنت و زیست ایرانی‪-‬اسامی بوده است‪.‬‬ ‫معیشت در این نگاه‪ ،‬برخاف برخی تصورهای رایج‪،‬‬ ‫تنها نیازهای ضروری اولیه مانند خــوراک‪ ،‬پوشا ک و‬ ‫مسکن را شامل نمیشود و بهنوعی تمام ابعاد زیست‬ ‫ً‬ ‫انسانی را در برمیگیرد‪ .‬اگرچه معموا بهواسطه بهکارگیری‬ ‫این واژه در مورد طبقات پایین اجتماعی‪ ،‬نیازهای اولیه‬ ‫و ضــروری ضریب اهمیت بیشتری به خود میگیرد‬ ‫تا جایی که معیشت با «بقای جامعه انسانی» پیوند‬ ‫میخورد‪ .‬تناظر معنایی معیشت و «بقاء» حکایت‬ ‫از اهمیت این مفهوم دارد‪ .‬به جهت همین اهمیت‪،‬‬ ‫از دوران یونان باستان موضوع «تدبیر منزل» بهعنوان‬ ‫یکی از ارکان سهگانه حکمت عملی در راستای تامین‬ ‫شوکهای اقتصادی‪ ،‬اولین و بااترین تاثیر را بر‬ ‫زندگی روزم ــره و معیشت عمومی اف ــراد جامعه‬ ‫ً‬ ‫میگذارند و طبعا در این فشار‪ ،‬بااترین ان نصیب‬ ‫تهیدستان‪ ،‬مزدبگیران ثابت و طبقات اسیبپذیر‬ ‫اجتماعی میشود‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫معیشت جامعه انسانی بوده است‪ .‬حکمای مسلمان‬ ‫نیز ذیل همین عنوان به مسئله معیشت انسان مسلمان‬ ‫پرداختهاند‪ .‬اقتصاد متعارف نیز این مسئله را تحت‬ ‫عناوین مختلفی چون اقتصاد خانواده‪ ،‬اقتصاد فقر و‬ ‫اقتصاد تهیدستان موردبحث قرار داده است‪.‬‬ ‫معیشت‪ ،‬میدان اصلی ظهور و بروز گونههای مختلف‬ ‫نابرابری است‪ .‬در این عرصه است که انواع تبعیضها‬ ‫و ظلمهای اجتماعی جلوه عینی پیدا میکند‪ .‬انواع‬ ‫نابرابریهای اموزشی‪ ،‬سامت و درمانی‪ ،‬درامــدی و‬ ‫فرهنگی در زیست انسانی نمایان میشود‪ .‬ازاینجهت‪،‬‬ ‫معیشت‪ ،‬شاخص و معیار خوبی برای درک فرازوفرود‬ ‫عــدالــت در یــک جامعه اســت‪ .‬زمــانــی کــه گونههای‬ ‫زیست انسانی‪ ،‬تفاوتهای وسیع و گسترده پیدا کرده‬ ‫و شکلهای جدیدی از سبک زندگی ظهور و بروز پیدا‬ ‫میکند‪ ،‬پرده از عمق نابرابریهای اجتماعی برمیدارد‪.‬‬ ‫معیشت‪ ،‬ازمون بزرگ حکومتها جهت برقراری عدالت‬ ‫اجتماعی است و به جهت انکه ملموس و عینی است‬ ‫و در معرض مقایسه و قضاوت اجتماعی و میان فردی‬ ‫است‪ ،‬فراتر از دادههای اماری و انواع شاخصهای تحلیلی‬ ‫بر افکار عمومی تاثیرگذار است‪ .‬رونالد کوز‪ ،‬نهادگرای‬ ‫برنده نوبل‪ ،‬روزی نوشت‪« :‬دادههــای اماری را انقدر‬ ‫شکنجه کنید تا به هر انچه میخواهید اعتراف کنند»‬ ‫اما در مورد «معیشت»‪ ،‬قضیه فراتر از این تحلیلهای‬ ‫انتزاعی و ناظر بر متن زندگی مردم است‪.‬‬ ‫بنابراین‪« ،‬معیشت» بهنوعی اشاره به عینیت گذران‬ ‫زندگی افراد جامعه دارد و فراتر از درامد یا هزینههای‬ ‫خانوار تلقی میشود تا جایی که شاید بتوان ان را برایندی‬ ‫از درامدها و مصارف خانوار تلقی کرد به نحوی که در‬ ‫متن واقعیت زندگی مردم جریان دارند‪]4[.‬‬ ‫شوکهای اقتصادی‪ ،‬اولین و بااترین تاثیر را بر زندگی‬ ‫روزمــره و معیشت عمومی افــراد جامعه میگذارند و‬ ‫ً‬ ‫طبعا در این فشار‪ ،‬بااترین ان نصیب تهیدستان‪،‬‬ ‫مزدبگیران ثابت و طبقات اسیبپذیر اجتماعی میشود؛‬ ‫چراکه این شوکها تنها پیاماور بیشتر شدن هزینههای‬ ‫زندگی انهاست و تاثیری بر درامدهای انها ندارد‪.‬‬ ‫دشــواری معیشت در این طبقات‪ ،‬دارای پیامدهای‬ ‫اجتماعی و فرهنگی گوناگونی است؛ از افزایش جرائم‬ ‫اجتماعی تا توسعه فضای منفعتگرایی به قیمت‬ ‫فشار بر گروههای ضعیف اجتماعی و تا توسعه فقر‪،‬‬ ‫تکدیگری و اسیبهای اجتماعی‪ .‬فضایی که امکان‬ ‫زیست اجتماعی مناسب را نیز در بلندمدت از طبقات‬ ‫باای درامدی سلب و محیط جامعه را برای انها ناایمن‬ ‫میکند‪ .‬داستایوفسکی؛ رماننویس شهیر روســی در‬ ‫کتاب بیچارگان روزگاری نوشت[‪:]5‬‬ ‫«ادمهــای ثروتمند از فقیرهایی که با صدای بلند‪ ،‬از‬ ‫بختشان گله میکنند‪ ،‬خوششان نمیاید؛ میگویند‬ ‫اینها سمج هستند و مزاحم میشوند؛ بله فقر همیشه‬ ‫سمج است؛ شاید غرولند این گرسنهها‪ ،‬خواب را از‬ ‫سر ثروتمندان بپراند»‪.‬‬ ‫پیامد دشواری معیشت‪ ،‬افزایش خیریههای دولتی و‬ ‫غیردولتی با هدف بقای انسانی در یک جامعه است‪.‬‬ ‫انــرژی اصلی جامعه در ایــن شرایط بهجای مطالبه‬ ‫تغییرات ساختاری که زمان زیادی را به خود اختصاص‬ ‫‪103‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫میدهند؛ تمرکز بر فعالیتهای نیکوکاری داوطلبانه‬ ‫در قالبهای گونا گون حمایت اجتماعی مانند انواع‬ ‫صدقات‪ ،‬حمایت از ایتام و بیسرپرستان جلوه میکند‪.‬‬ ‫در اینجا بقاء بهعنوان یکی از حقوق بنیادین بشر‪،‬‬ ‫بهنوعی از مجرای این خیریهها تامین و تضمین میشود؛‬ ‫اگرچه شمولیت تام پیدا نمیکند‪.‬‬ ‫شوکهای اقتصادی البته همیشه مانند تحریمهای‬ ‫ظالمانه‪ ،‬بیرونی نیستند؛ گاه این شوکها به واسطه‬ ‫سیاستهای تعدیل ساختاری و با هــدف اصاح‬ ‫قیمتهای نسبی طراحی میشوند‪ .‬طرح هدفمند کردن‬ ‫یارانهها در سال ‪ ،1389‬جلوههای فقر مطلق را در ایران‬ ‫کمرنگ کرد‪ ،‬اما بهمرور با افزایش هزینه خدمات شهری‬ ‫«فقر نسبی» را در میان طبقه متوسط و دهکهای پایین‬ ‫درامدی عمق بخشید‪ .‬در این شرایط‪ ،‬شیوه خرید گروههای‬ ‫کمدرامد با منابع محدود بهصورت خاصی ساماندهی‬ ‫شد‪ .‬دوگانه گران‪-‬ارزان؛ خرید‪-‬تعمیر؛ نو‪-‬دست دوم‬ ‫و دولتی‪-‬ازاد از دوگانهای معنادار در معیشت روزمره‬ ‫عموم مردم شد‪ .‬این دوگانها هم دغدغه انها ناظر تامین‬ ‫معیشتشان را شامل میشود و هم نوعی استراتژی انها‬ ‫در بازار را تعیین میکند‪ .‬اما شاید مهمترین استراتژی در‬ ‫شرایط شوکهای درونی و بیرونی برای تامین معیشت‪،‬‬ ‫خرید نسیه است‪ .‬سازوکار بازار خرید بهصورت «قسطی»‬ ‫به گروههای کم درامد اجتماعی کمک میکند تا در‬ ‫بازاری منعطفتر و به تعبیر ادبیات جامعهشناسی در‬ ‫بازاری خودمانی‪ ،‬نیازهای ناظر بر معیشتشان را تامین‬ ‫کنند‪ .‬اما نهاد «بازار خودمانی»‪ ،‬نهادی ا کنده از تنش‬ ‫و تعارض است؛ چراکه با تقویت شوکهای اقتصادی‬ ‫بهمرور سازوکار این بازار نیز دستخوش تغییر میشود و‬ ‫‪104‬‬ ‫عدم اجرای تعهدات به دلیل مسائل اقتصادی‪ ،‬امکان‬ ‫بازتکرار این چرخه خرید را مختل میکند‪ .‬بدهیهایی‬ ‫که در سررسید پرداخت نمیشوند و پیامد ان‪ ،‬تاثیر‬ ‫بحرانی در معیشت افراد جامعه است‪.‬‬ ‫بروز دشواری معیشت در سکونتگاههای خانوار نیز‬ ‫تجلی میکند‪ .‬توسعه حاشیهنشینی در جنب شهرهای‬ ‫بزرگ و رواج انواع سکونتگاههای غیرمجاز‪ ،‬نابسامان‬ ‫و غیررسمی‪ ،‬معلول افزایش قیمت خدمات شهری از‬ ‫سویی و مهاجرت از روستا به شهر از سوی دیگر است‪.‬‬ ‫بهواقع از دهه ‪ 1340‬و اجرای سیاستهای موسوم به‬ ‫انقاب سفید‪ ،‬بهمرور کشاورزان و دامداران روستایی با‬ ‫صنعتی شدن و توسعه شهرها‪ ،‬روانه شهرهای بزرگ شدند‬ ‫تا بهعنوان کارگران صنعتی یا ارائهدهندگان خدمات‬ ‫ُ‬ ‫خرد موردنیاز شهر‪ ،‬در سطح رفاه بااتری زندگی کنند‪.‬‬ ‫اما با افزایش شتابان این مهاجرت‪ ،‬بهتدریج هزینههای‬ ‫زندگی و اداره معیشت در شهر با دشواری روبهرو شد و‬ ‫این روند تا امروز ادامه داشت‪ .‬در این شرایط دو گزینه‬ ‫پیشروی مهاجرین شهری بــود‪ :‬بازگشت به روستا یا‬ ‫حرکت به سمت حاشیههای شهرهای بزرگ‪ .‬به دایل‬ ‫گونا گون دومی انتخاب اکثریت بود و پیامد ان بسط‬ ‫سکونتگاههای غیررسمی‪.‬‬ ‫اما یکی از بارزترین تاثیرات دشواری معیشت‪ ،‬در «بازار‬ ‫کار» خود را نمایان میکند‪ .‬ظهور پدیده چند شغلی افراد‬ ‫و گاه کار همزمان مرد و زن به جهت تامین معیشت‪،‬‬ ‫ً‬ ‫از اثار اولیه این موضوع است‪ .‬شاغلینی که معموا به‬ ‫دوگانه گران‪-‬ارزان؛ خرید‪-‬تعمیر؛ نو‪-‬دست دوم و‬ ‫دولتی‪-‬ازاد از دوگانهای معنادار در معیشت روزمره‬ ‫عموم مردم است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫جهت تامین معیشت‪ ،‬فراتر از ‪ 8‬ساعت معمول‪ ،‬در‬ ‫نوبتهای متعدد کاری یا در کار دیگر (مانند مسافرکشی)‬ ‫مشغول کار میشوند‪ .‬وضعیت نامناسب دستمزد نیز‬ ‫این بحران را تشدید میکند‪ .‬مسافرکشی (در قالبهای‬ ‫نوین ان مانند تاکسیهای اینترنتی اسنپ و تپسی)‪،‬‬ ‫دستفروشی و دورهگردی‪ ،‬موتورسواران معیشتی (پیک‬ ‫و مسافربر) همه و همه حکایت از یک رویداد مهم در‬ ‫سطح معیشت عمومی میدهند‪« :‬خیابان اخرین سنگر‬ ‫بقا و تامین معیشت برای افراد جامعه تلقی میشود»[‪.]6‬‬ ‫استفاده معیشتی از فضای عمومی البته کار پرخطر و‬ ‫پرکشمکشی است؛ از نگرانی ماموران سد معبر شهرداری‬ ‫تا برخوردهای گوناگون اجتماعی که خاصیت فضای‬ ‫ملتهب خیابانهای شلوغ شهری است‪ .‬اما برای گریز از‬ ‫بیکاری و تامین شرایط زندگی‪ ،‬هجوم به خیابان اخرین‬ ‫استراتژی دهکهای پایین درامدی بوده و خواهد بود‪.‬‬ ‫معیشت‪ ،‬نقطه کانونی مطالبه عدالت اجتماعی در یک‬ ‫جامعه است‪ .‬انچه در این نگاشت کوتاه اشاره شد‪،‬‬ ‫ریشههای کلی و پیامدهای اشکار دشواری معیشت‬ ‫در اثر شوکهای درونزا و برونزا بود‪ .‬سیاستگذار در‬ ‫تنظیم و تدوین انتخابهایش‪ ،‬اثار معیشتی هر تصمیم‬ ‫را باید موردتوجه قرار دهد‪ .‬ازاینجهت رصد و پایش‬ ‫معیشت مردم فراتر از یک دغدغه اقتصادی‪ ،‬به امنیت‪،‬‬ ‫سامت و اعتماد عمومی جامعه مرتبط و دارای تاثیرات‬ ‫مهمی از این حیث است‪ .‬انچه بهدفعات مورد تا کید‬ ‫رهبر انقاب بوده‪ ،‬تا کید بر رصد و پایش و در مرحله‬ ‫بعد‪ ،‬رسیدگی به معیشت مردم بوده است‪ .‬در اخرین‬ ‫انها ایشان در دیدار ‪ 19‬دی ‪ 1397‬با خطاب قرار دادن‬ ‫مسئولین‪ ،‬رسیدگی به مطالبات و وضعیت معیشت‬ ‫مردم را وظیفه اصلی انها قلمداد کردند و مرکز اصلی‬ ‫فشار دشمن را «معیشت مردم» دانستند‪:‬‬ ‫‪105‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫«به مسئلهی معیشت مردم یک اهتمام ویژه مصروف‬ ‫کنند؛ امــروز مهمترین کار و اولویت این اســت‪ ،‬چون‬ ‫دشمن روی این متمرکز است؛ معیشت طبقات ضعیف‪.‬‬ ‫مشکاتی که برای طبقات ضعیف در امر معیشت پیش‬ ‫میاید‪ ،‬جزو اساسیترین کارها است برای مسئوان‬ ‫ً‬ ‫کشور‪ ،‬مسئوان دولتی‪ ،‬عمدتا مسئوان دولتی؛ این‬ ‫مهمترین کارها است‪ .‬ممکن است منابع داخلی کم‬ ‫باشد ّامــا انسان مشاهده میکند که در درون کشور‬ ‫افرادی هستند‪ ،‬جریاناتی هستند که این منابع را ظالمانه‬ ‫ّ‬ ‫میبلعند؛ این دال بازیها‪ ،‬این انحصارطلبیهایی که‬ ‫درزمینهی مسائل ّ‬ ‫مادی‪ ،‬در تجارت و غیره وجود دارد‪،‬‬ ‫مانع پیشرفت کشور است‪ .‬ما دائم تا کید میکنیم به‬ ‫ّ‬ ‫تولید داخلی‪ ،‬فان دال وارداتچی چون برخاف منافعش‬ ‫است‪ ،‬میرود از ُط ُرق مختلف کارشکنی میکند و انسان‬ ‫میبیند ]کار[ به نتیجه نمیرسد‪ .‬رسیدگی به معیشت‬ ‫مردم فقط این نیست که ما پول پخشکنیم؛ نگاه کردن‬ ‫به این بخشهای مضر و خطرناک و جلوگیری از انها‪،‬‬ ‫جزو مسائل مهم است‪ .‬ما این را به مسئولین کشور با‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫خصوصیات‪ ،‬گاهی با جزئیات در مجالس کاری تذکر‬ ‫دادهایم‪ ،‬تا کید کردهایم‪ ،‬بازهم تا کید میکنیم»‪.‬‬ ‫‪106‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬اقتصادنا؛ موسوعه الشهید الصدر ج‪3‬؛ صفحه ‪783‬‬ ‫[‪ .]2‬مسئله توازن اجتماعی ریشه در دو مبنای تکوینی و مکتبی دارد‪ .‬مبنای‬ ‫تکوینی ان اعتقاد به نابرابری بنیادین انسانها به لحاظ استعدادها‪ ،‬قابلیتها‬ ‫و ظرفیتهاست‪ .‬افراد بشر به لحاظ ویژگیها و صفات روحی‪ ،‬فکری و جسمی‬ ‫متفاوت هستند‪ .‬این تفاوتها ریشه در عوامل تاریخی یا ساختار طبقاتی جامعه‬ ‫ندارد بلکه برامده از فطرت انسانی و متن خلقت بشر است‪ .‬بنابراین‪ ،‬اختاف‬ ‫میان افراد انسانی‪ ،‬واقعیتی مطلق و نه نتیجه چارچوب معین اجتماعی است‪.‬‬ ‫ازمه یک نگرش واقعگرایانه بهنظام اجتماعی پذیرش این نابرابریها و تفاوتهای‬ ‫انسانی است‪ .‬مبنای مکتبی نیز بیان میدارد که کار‪ ،‬اساس مالکیت و حقوق‬ ‫مربوط به ان است‪ .‬دالت منطقی این دو مبنا پذیرش تفاوت افراد در میزان ثروت‬ ‫با یکدیگر است‪ .‬اسام این تفاوت را که زاده این دو حقیقت است میپذیرد و ان‬ ‫را خطری برای توازن اجتماعی برنمیشمرد‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬باید توازن اجتماعی‬ ‫را در چارچوب این دو حقیقت فهم و معنا کرد‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬منطق اسام در توازن اجتماعی‪ ،‬توازن میان افراد جامعه در سطح معیشت‬ ‫است نه در سطح درامد‪ .‬توازن در سطح معیشت به معنای ان است که مال‬ ‫تااندازهای میان افراد جامعه موجود و در گردش باشد که هر فرد بتواند در سطح‬ ‫عمومی گذران زندگی کند؛ یعنی همه افراد در سطحی معین از معیشت زیست‬ ‫نمایند و در همین سطح دارای تفاوتهایی به فراخور مراتب خود باشند‪ .‬گرچه‬ ‫این تفاوت در درجه است نه انکه سطح زندگی انان باهم فرق کند‪ .‬توازن بدون‬ ‫مقدمه و نا گهانی ازم نمیاید‪ ،‬بلکه دولت باید بهتدریج و در حدود صاحیت‬ ‫خود و با شیوهها و راههای قانونی برای دستیابی به ان بکوشد‪ .‬سازوکار اسام‬ ‫در مقام اجرا‪ ،‬جهت کنترل سطح معیشت‪ ،‬اسراف را تحریم کرده و در تاش‬ ‫برای باا بردن سطوح معیشت طبقات پایین است و بدینسان سطوح معیشت‬ ‫را به یکدیگر نزدیک میکند تا جایی که سرانجام به سطحی واحد با درجات‬ ‫گوناگون میرساند‪.‬‬ ‫[‪ .]4‬متاسفانه در نظام تصمیمسازی و اماری کشور‪ ،‬براورد و تخمین معیشت‬ ‫روزمره مردم بهعنوان یک نقطه کانونی بهصورت مستقیم موردتوجه نبوده است‪.‬‬ ‫[‪ .]5‬برگرفته از کتاب «زندگی روزمره تهیدستان شهری«؛ نوشته علیرضا صادقی؛‬ ‫نشر ا گاه‪1397 ،‬‬ ‫[‪ .]6‬برگرفته از کتاب «سیاستهای خیابانی (جنبش تهیدستان در ایران)»‬ ‫نوشته اصف بیات؛ شیرازه؛ ‪.1397‬‬ ‫تقسیم‬ ‫عادانه علوی‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫محمد جان نثاری‬ ‫دانشجوی کارشناسی رشته معارف اسامی و مدیریت دولتی‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در سیره حکومتی امــام علی؟‪ ،‬رعایت‬ ‫مساوات در توزیع بیتالمال‪ ،‬همیشه به معنای‬ ‫توزیع برابر ان نیست‬ ‫مقدمه‬ ‫یکی از مسائل مهم ادارهی عمومی‪ ،‬از صدر اسام تاکنون‪،‬‬ ‫نحوه توزیع بیتالمال است‪ .‬با توجه به اینکه‪ ،‬عرصه‬ ‫زمامداری حضرات معصومین؟ محدود به حکومت‬ ‫نبوی و علوی است‪ ،‬در این نوشتار‪ ،‬توزیع بیتالمال بر‬ ‫سیره حکومت پیامبر؟ و امام علی؟ تکیه دارد‪.‬‬ ‫مسئله این نوشتار هم دارای ُبعد تاریخی و هم مسئلهای‬ ‫است که جامعه امروز ما با استناد به سیره حکومتی‬ ‫معصومین؟سیاست هایی را تنظیم میکند‪.‬‬ ‫تحلیل تاریخی نشان میدهد‪ ،‬این مسئله اولین بار‬ ‫به طور جدی در زمان خلیفه دوم مطرح میشود‪ .‬او با‬ ‫راهاندازی نظام دیوان اداری‪ ،‬سهم گروههای مختلف‬ ‫مردم را مشخص میساخت‪ .‬ساختار نظام دیوان اداری‬ ‫بدین نحو بود که اختاف شدیدی بین گروههای مختلف‬ ‫ایجاد میکرد‪ ،‬بهطوری که سپاهیان عرب بر سپاهیان‬ ‫عجم‪ ،‬عرب قحطان بر عرب عدنان و قریش بر غیرقریش‬ ‫تقدم داشتند و حقوق گروه اول بیش از گروه دوم بود؛‬ ‫بهحدی که حقوق ساانه معاویه و ابوسفیان پنج هزار‬ ‫ّ‬ ‫درهم و حقوق یک فرد عادی مکی ششصد درهم بود‪.‬‬ ‫در دوران عثمان نقاط مثبت نظام اداری که همان‬ ‫نظارت و حساسیت در جمع اوری و توزیع بیتالمال‬ ‫بود‪ ،‬ازبین رفت و افــراد نابکار بنیامیه از بیتالمال‬ ‫نهایت اســتــفــادهی شخصی را کــردنــد بــه طــوری که‬ ‫منجر به انقاب مردمی و کشته شدن او شد‪ .‬با اقبال‬ ‫مردم به امیرالمومنین؟‪ ،‬امام تمام تبعیضها را از‬ ‫بین بردند و بیتالمال را بر اساس سنت پیامبر؟‬ ‫حسب مساوات تقسیم نمودند‪ .‬در زمــان فعلی هم‪،‬‬ ‫برخی اثار تدوین شده و برخی جریانها چنان بیان‬ ‫میکنند که تقسیم بیتالمال بر اساس برابری بوده و‬ ‫این برداشت را به موضوعات امروزین جامعه اسامی‬ ‫نیز تسری میدهند‪ .‬دیدگاه ان است که باید به تمام‬ ‫افراد جامعه به طور برابر‪ ،‬یارانه از درامدهای نفتی داد‪.‬‬ ‫اگر افــراد جامعه را دهکبندی کنیم و به دهکهای‬ ‫مختلف یارانه متفاوت بدهیم خاف سیره حکومتی‬ ‫‪107‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫معصومین؟عمل کردهایم‪ .‬ایا استناد اینگونه بر سیره‬ ‫برای جامعه امروزی صحیح است؟ در این نوشتار ابتدا‬ ‫تعریفی از بیتالمال‪ ،‬ویژگیها و منابع ان ذکر خواهد‬ ‫شد‪ ،‬سپس موارد‪ ،‬مصارف و مالکیت هر یک از منابع‬ ‫بیتالمال بیان میگردد و پس از مشخص شدن نحوه‬ ‫امروز‬ ‫توزیع بیتالمال‪ ،‬مسئله تاریخی‪ ،‬تبیین و مسئله ِ‬ ‫جامعه برای ما شفاف میشود‪.‬‬ ‫بیتالمال و ویژگیهای ان‬ ‫بیتالمال یک نهاد اجتماعی است که اموال ان به‬ ‫امانت از طرف خداوند و مردم در اختیار حاکم اسامی‬ ‫قرار میگیرد تا حا کم اسامی بتواند وظایفی همچون‬ ‫رفع فقر و تعادل اجتماعی را انجام دهد‪ .‬بیتالمال‬ ‫به عنوان یک نهاد اجتماعی تاثیرگذار در شکلگیری‬ ‫تعادل و توازن اجتماعی و دارای کارکرد مشخص در‬ ‫نظام اقتصادی دوره صدر اسام بوده است‪ .‬نهادی که‬ ‫به عنوان یک خرده سیستم‪ ،‬در خدمت نظام اقتصادی‬ ‫جامعه اسامی در شکل کلی خود قرار دارد‪ .‬خصلت‬ ‫منحصربه فرد این سیستم‪ ،‬اختصاص داشتن منابع‬ ‫مشخص این نهاد برای مصارف معین و متمایز است‪.‬‬ ‫ویژگی که در عین نوعی انضباطبخشی به ان‪ ،‬کارکرد و‬ ‫رهاورد مشخصی را هدفگذاری میکند‪.‬‬ ‫منابع بیتالمال‬ ‫بیتالمال در فقه و تاریخ صدر اسام شامل زکات‪،‬‬ ‫خمس‪ ،‬انفال و فئ‪ ،‬جزیه‪ ،‬خراج و مالیاتهای حکومتی‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫کتاب بیتالمال در اقتصاد و‬ ‫طبق دیدگاه برگزیده‬ ‫ِ‬ ‫مالیه اسامی[‪ ،]1‬موارد‪ ،‬مصارف و مالکیت هریک از‬ ‫منابع بیتالمال در جدول ‪ 1‬به صورت خاصه بیان‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫دو نکته مهم در خصوص جدول ‪ 1‬ازم بذکر است‪:‬‬ ‫‪108‬‬ ‫‪ .1‬اموال بیتالمال یک پدیدهی ناهمگن است که‬ ‫هر کــدام از منابع ان‪ ،‬مــوارد‪ ،‬مصارف و مالکیتی‬ ‫مشخص دارد‪.‬‬ ‫‪ .2‬منطق صاح دید امام؟ یا حا کم اسامی(ولی‬ ‫َ ُْ‬ ‫فقیه) بر اساس عدالتی است که َیض ُع الا ُم َور َم َو ِاض َع َها‬ ‫نه منافع شخصی حاکم اسامی‪ .‬همانطور که در‬ ‫سیره امیرالمومنین؟ مشهود اســت‪ ،‬حضرت‬ ‫استفاده حداقلی از منابع بیتالمال برای زندگی‬ ‫شخصی خود داشتند‪.‬‬ ‫نحوه توزیع بیتالمال‬ ‫طبق جــدول ‪ ،1‬میتوان مالکیت بیتالمال را به دو‬ ‫گروه تقسیم کرد‪ :‬گروه اول‪« ،‬بیتالمال امام» که شامل‬ ‫منابعی است که مالکیت ان در اختیار امام؟ قرار‬ ‫داشته و در صورت غیبت ایشان در اختیار نائب خاص‬ ‫یا عام قرار میگیرد‪ .‬در این گروه نیز‪« ،‬بیتالمال امام»‬ ‫را بر اساس مصرف می توان به دو دسته تقسیم کرد‪.‬‬ ‫دسته اول شامل مواردی است که اگرچه مالکیت ان در‬ ‫اختیار امام است اما شریعت مقدس‪ ،‬مصارف معینی‬ ‫برای ان معین نموده و ازم است امام؟ این منابع را‬ ‫در مورد معین مصرف کنند‪ .‬مهمترین مثال برای این‬ ‫دسته‪ ،‬سهم سادات از خمس میباشد‪ .‬اما دسته دوم‬ ‫از گروه اول‪ ،‬شامل منابعی است که مصارف ان در شرع‬ ‫ً‬ ‫مشخص نشده و کاما به صاحدید امام مرتبط میشود‪.‬‬ ‫مثال این دسته شامل انفال و فئ‪ ،‬جزیه‪ ،‬سهم امام از‬ ‫خمس و مالیاتهای حکومتی میباشد‪.‬‬ ‫گروه دوم که میتوان ان را «بیتالمال مسلمین» نامید‪،‬‬ ‫شامل مواردی است که مالکیت ان در اختیار مسلمین‬ ‫بوده و امام تنها تولیت و نظارت بر جمعاوری و مصرف‬ ‫ان را برعهده دارد‪ .‬این گروه نیز بر اساس مصرف به دو‬ ‫دسته تقسیم میشوند‪ .‬منابعی که متعلق به تمامی‬ ‫مسلمین است که شامل خراج میشود‪ .‬دسته دیگر‬ ‫متعلق به گروه خاصی از مسلمین است که تنها شامل‬ ‫زکات خواهد بود‪.‬‬ ‫منابع‬ ‫بیتالمال‬ ‫موارد‬ ‫زکات‬ ‫موارد نه گانه زکات‪:‬‬ ‫شتر‪ ،‬گاو‪ ،‬گوسفند‬ ‫طا و نقره‬ ‫گندم‪ ،‬جو‪ ،‬خرما و کشمش‬ ‫خمس‬ ‫َ َّ َ‬ ‫َ‬ ‫انما غ ِن ْم ُت ْم ِم ْن شی ٍء‬ ‫(یک پنجم)هر گونه غنیمتی‬ ‫که به دست اورید‬ ‫انفال و فئ‬ ‫مصارف‬ ‫مالکیت‬ ‫مصارف‪ 8‬گانه‪:‬‬ ‫‪.1‬نیازمندانی که در تامین مخارج کمبود دارند؛‬ ‫‪.2‬مستمندانی که حتی مخارج‬ ‫روزانه خود را دارا نیستند؛‬ ‫مسلمین‬ ‫ملک‬ ‫ِ‬ ‫‪.3‬مامورینی که برای گرداوری و حفظ زکات میکوشند؛‬ ‫دارای‬ ‫‪.4‬برای متمایل کردن غیر مسلمانان به ائین اسام؛‬ ‫شرایطمصرف‬ ‫‪.5‬ازاد کردن بندگان و اسیران؛‬ ‫ُْ َ‬ ‫راء‬ ‫( ِللفق ِ‬ ‫مندان؛‬ ‫‪.6‬ادای قرض بدهکاران و قرض‬ ‫َو‪)...‬‬ ‫‪.7‬هر کاری که برای خشنودی خدا‬ ‫باشد(کارهای عامالمنفعه)؛‬ ‫‪.8‬برای در راهماندگان‪ ،‬یعنی کسانی که از وطن دور‬ ‫ماندهاند و برای بازگشت به وطن نیاز به کمک دارند[‪.]2‬‬ ‫سهم امام‪:‬‬ ‫َ َ َّ َّ ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ول‬ ‫فان ِ‬ ‫ه خ ُم َس ْ ُه َو ِل ّلر ُس ِ‬ ‫َو ِل ِذی الق ْر بی‬ ‫سهم سادات‪:‬‬ ‫ْ‬ ‫َو الیتامی َو‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫ال َم‬ ‫یل‬ ‫ِ‬ ‫ساکین و اب ِن الس ِب ِ‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫جدول‪ : 1‬موارد‪ ،‬مصارف و مالکیت منابع بیتالمال‬ ‫ملک‬ ‫َ‬ ‫ول)‬ ‫امام( ِّلر ُس ِ‬ ‫‪.1‬اموالی که بدون جنگ بدست‬ ‫مسلمین افتاده است‪(.‬فئ)‬ ‫‪.2‬میراث کسی که وارث نداشته باشد‪.‬‬ ‫‪.3‬زمینی که اهلش انرا ترک کرده باشند‪.‬‬ ‫‪.4‬بیشهزارها‪ ،‬جنگلها‪ ،‬قله‬ ‫کوهها‪ ،‬درهها‪ ،‬دریاها و اقیانوسها‪،‬‬ ‫رودخانههای بزرگ طبیعی‪،‬‬ ‫سواحل دریاها و جزایر نوپدید‪.‬‬ ‫‪.5‬سرزمینهای موات که صاحبی ندارند‪.‬‬ ‫‪.6‬غنایم جنگی بدون جنگ‬ ‫‪.7‬اشیا برجستهای که پادشاهان برای‬ ‫خود برگزیدهاند (صوافی الملوک)‬ ‫اما ک واگذار شده توسط ملوک و‬ ‫پادشاهان بدون اینکه غصب شده باشد‬ ‫به صاح دید امام زمان؟‬ ‫و یا نائب ایشان‬ ‫ملک امام‬ ‫ْ ُ َ‬ ‫یس َ َئلونک َع ِن‬ ‫ُ‬ ‫ْ ْ‬ ‫فال ق ِل‬ ‫ْ َالن ُ ِ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫ه َو‬ ‫النفال ِ‬ ‫َّ‬ ‫ول(سوره‬ ‫س‬ ‫الر ُ ِ‬ ‫مبارکه انفال‪،‬‬ ‫ایه‪)1‬‬ ‫جزیه‬ ‫مالیاتهایی بر اهل ذمه‬ ‫به اختیار حاکم اسامی‬ ‫ملک امام‬ ‫خراج‬ ‫اجاره زمینهای تصرف شده‬ ‫به دست مسلمین‬ ‫منفعت عمومی جامعه‬ ‫ملک عموم‬ ‫مسلمین‬ ‫مالیاتهای‬ ‫حکومتی‬ ‫تعیین مصداق بر عهده حاکم اسامی‬ ‫بر طبق صاح دید حاکم اسامی‬ ‫ملک امام‬ ‫‪109‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫جدول ‪ 2‬دسته بندی منابع بیتالمال از حیث مالکیت و مصارف‬ ‫دستهبندیمنابع‬ ‫بیتالمال‬ ‫بیتالمال از حیث‬ ‫مالکیت‬ ‫از حیث مصرف‬ ‫منابع بیتالمال‬ ‫مصارف معین‬ ‫سهم سادات فقیر از خمس‬ ‫مصارف به صاح دید امام‬ ‫سهم امام از خمس‪ ،‬انفال و فئ‪،‬‬ ‫جزیه‪ ،‬مالیات های حکومتی‬ ‫برای عموم مسلمین‬ ‫خراج‬ ‫گروه خاص مسلمین‬ ‫زکات‬ ‫دسته اول‬ ‫دسته دوم‬ ‫دسته سوم‬ ‫دسته چهارم‬ ‫بیتالمال امام‬ ‫بیتالمال مسلمین‬ ‫طبق مطالب گفته شده‪ ،‬نحوه توزیع بیتالمال تابعی‬ ‫از مالکیت و مصارف منابع بیتالمال است؛ یعنی‬ ‫مالکیت و مورد مصرف ان است که مشخص میکند‬ ‫چگونه بیتالمال توزیع گردد‪ .‬این تلقی اشتباه است‬ ‫که ما منابع بیتالمال را پدیدهای همگن در نظر بگیریم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫صرفا ان ها را جمع کنیم و به این نکته که منبع بیتالمال‬ ‫ً‬ ‫را از کجا گرفتهایم توجهی نکنیم و صرفا برای حاصل‬ ‫جمع بیتالمال تصمیمگیری کنیم‪.‬‬ ‫شواهد سیره معصومین؟‪ ،‬نحوه توزیع بیتالمال را در‬ ‫ِ‬ ‫سه شیوه نشان میدهد‪ .‬این شواهد تاییدکننده مالکیت‬ ‫و مصارف بیتالمال بوده و توزیع بیتالمال که تابعی از‬ ‫مالکیت و مصارف بود را در جهت سیاستهای توزیعی‬ ‫هدایت میکند‪ .‬این سه شیوه شامل موارد زیر است که‬ ‫در ادامه توضیحات ازم ارائه میگردد‪:‬‬ ‫‪ .1‬مساوات در تقسیم دسته سوم بیتالمال‬ ‫‪ .2‬عدم ضرورت مساوات در تقسیم دسته دوم بیتالمال‬ ‫‪ .3‬ناصحیح بــودن مــســاوات در تقسیم دسته اول و‬ ‫چهارم بیتالمال‪.‬‬ ‫مساوات در توزیع بیتالمال دسته سوم‬ ‫هدف از منابع مرتبط با بیتالمال عموم مسلمین‪،‬‬ ‫پوشش هزینههای مرتبط با اداره امور عمومی مسلمانان‬ ‫‪110‬‬ ‫مانند‪ :‬امنیت عمومی‪ ،‬اموزش و بهداشت عمومی‪ ،‬تامین‬ ‫نیازهای والیان و کارگزاران‪ ،‬و‪ ...‬است‪ .‬اگر تقسیم نقدی‬ ‫خراج بین مسلمین مطابق با مصلحت عمومی باشد‪،‬‬ ‫انگاه باید مساوات بین دریافتکنندگان رعایت شود‪،‬‬ ‫چرا که تمامی مسلمین در این دسته از بیتالمال مالک‬ ‫اصلی بوده و حقی برابر دارند‪ .‬بنابر دیدگاه اسام ناب‬ ‫محمدی؟‪ ،‬نژاد‪ ،‬فقر و قومیت به هیچ وجه موجب‬ ‫باا و پایین رفتن میزان سهم دریافتی نخواهد بود‪ .‬در‬ ‫این زمینه‪ ،‬سیره امام علی؟ بسیار درخشان بوده و‬ ‫حضرت در این زمینه هیچگونه تسامح و تساهلی روا‬ ‫نداشتند و این خود به رنجش افرادی همچون طلحه‬ ‫و زبیر که به گرفتن سهم اضافی از بیتالمال در زمان‬ ‫خلفای پیشین عادت کرده بودند‪ ،‬انجامید‪.‬‬ ‫عمر و عثمان با درنظر گرفتن برتریهای قومی‪ ،‬گروهی از‬ ‫جامعه را بر گروهی دیگر برتری میدادند‪ .‬در واقع این همان‬ ‫نگاهی بود که پیامبراکرم؟ و امیرالمومنین؟ با ان‬ ‫مخالف بودند و برتری قومی را هیچگاه در سیاستهای‬ ‫خویش اعمال نمیکردند‪ .‬در نهایت‪ ،‬قبول نکردن‬ ‫سیاست تبعیضی از جانب امــام علی؟ منجر به‬ ‫ِ‬ ‫اختاف صحابه و جنگ انان با امام شد‪.‬‬ ‫بنابر دیدگاه اسام ناب محمدی؟‪ ،‬نژاد‪ ،‬فقر و‬ ‫قومیت به هیچ وجه موجب باا و پایین رفتن‬ ‫میزان سهم دریافتی نخواهد بود‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫عدم ضرورت مساوات در توزیع بیتالمال دسته دوم‬ ‫بررسی سیره پیامبراکرم؟ در منابع انفال (منبع مهم‬ ‫دسته دوم) نشان میدهد[‪ ]3‬که پیامبراکرم؟‪ ،‬منابع‬ ‫انفال را به افرادی خاص اعطا نموده است (‪ 4‬مورد اقطاع‬ ‫که در پینوشت بدان اشاره شده) نشان میدهد که در‬ ‫این دسته از منابع‪ ،‬تقسیم مساوی یا نامساوی منابع‬ ‫ًِ‬ ‫بیتالمال به صاحدید امام؟ بستگی دارد که قطعا‬ ‫بر اساس معیارهای عدالت صورت میپذیرد‪.‬‬ ‫منطق نابرابری امام در توزیع انفال بدین جهت است‬ ‫که کارکرد انفال در جهت ایجاد تعادل اجتماعی(رونق‬ ‫تولید‪ ،‬رفع فقر‪ ،‬کاهش فاصله طبقاتی و‪ )..‬در جامعه‬ ‫اسامی است و ضرورت و اجباری برای حاکم اسامی‬ ‫وجود ندارد که ان را به شکل برابر بین مردم تقسیم کند‪.‬‬ ‫انگاه توزیع مساوی ضرورت پیدا میکند که توزیع مساوی‬ ‫به ایجاد تعادل اجتماعی کمک کند‪.‬‬ ‫ازم به ذکر است که چگونگی توزیع معادن نفتی که‬ ‫جزو انفال محسوب میشوند و درامد حاصل از ان در‬ ‫اختیار حا کم اسامی(یا دولت به نمایندگی وی) قرار‬ ‫میگیرد‪ ،‬نیز به صاحدید حا کم میباشد و نمیتوان‬ ‫گفت که دولت اسامی ملزم به تقسیم مساوی یارانهها‬ ‫است‪ .‬بنابراین‪ ،‬دولت اسامی این اجازه را دارد که‬ ‫دریافتکنندگان یارانه را خوشهبندی کند و در توزیع‬ ‫منابع بین ان ها تفاوت قائل شود‪ ،‬چراکه این کار شکاف‬ ‫طبقات را ازبین برده و موجب تعادل اجتماعی میشود‪.‬‬ ‫ناصحیح بودن رعایت مساوات در تقسیم بیتالمال‬ ‫دسته اول و چهارم‬ ‫ویژگی مشترک این دو دسته ان است که مصارف انها‬ ‫توسط شارع تعیین شده و نمیتوان از ان تخلف نمود‪.‬‬ ‫همچنین ازم بذکر است که مبنا در مورد زکات و میزانی‬ ‫که باید به فقیر پرداخت شود‪« ،‬رفع فقر» است‪ .‬به این‬ ‫دلیل که میزان فقر برای افراد متفاوت‪ ،‬یکسان نیست‪،‬‬ ‫در نتیجه رعایت مساوات در تقسیم بیتالمال این دو‬ ‫دسته منجر به رفع فقر نمیشود‪ .‬بنابراین رعایت مساوات‬ ‫ناصحیح خواهد بود‪ .‬نکته مهمی که در روایات مرتبط‬ ‫با این بخش بدان اشاره شده‪ ،‬اولویت تخصیص زکات‬ ‫در محل تجهیز است که در فقه شیعه با عنوان «اولویت‬ ‫محل» از ان یاد شده است‪ .‬میتوان به حکم حاکم اسامی‬ ‫این قاعده را برای سایر مواردی که از منطقه خاص یا‬ ‫محل خاص بیتالمال جمعاوری میشود و ملک‬ ‫عموم مسلمین نیست‪ ،‬نظیر‪ :‬مالیات‪ ،‬جزیه‪ ،‬زکات و‬ ‫سهم خمسسادات فقیر‪ ،‬تعمیم داد‪ .‬امام صادق؟‬ ‫در این زمینه میفرمایند‪« :‬سیره رسولخدا؟ این بود‬ ‫که زکات مال بیاباننشینان را در بین خود انان توزیع‬ ‫میکرد و زکات مال شهرنشینان را نیز در بین خودشان»‬ ‫[‪ .]4‬ازم بذکر است اگر زکات و سهم خمسسادات‬ ‫نتوانست باعث رفع فقر در جامعه شود‪ ،‬حاکم اسامی‬ ‫میتواند برای ایجاد تعادل اجتماعی بخشی از درامد‬ ‫بیتالمال امام یا مصارف طبق صاح دید را برای رفع‬ ‫فقر در جامعه تخصیص دهد‪.‬‬ ‫‪111‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫تذکر پایانی‬ ‫مساوات‪ ،‬دارای دو معنای عرفی و دینی است‪ .‬معنای‬ ‫دینی‪ ،‬به اعطای کل ذی حق حقه مراد میشود‪ .‬معنای‬ ‫عرفی ان نیز به برابری مراد میشود‪ .‬لذا‪ ،‬مساوات در‬ ‫لسان روایــات به عدالت و در عــرف جامعه امــروز به‬ ‫معنای برابری به کار میرود‪ .‬در این نوشتار نیز معنای‬ ‫عرفی ان مراد بوده است‪.‬‬ ‫نتیجه‬ ‫نتیجه این نوشتار را میتوان در قالب دو خطا و دو‬ ‫پاسخ‪ ،‬برشمرد‪ .‬خطای اول‪ ،‬خطای تعمیم توزیع مساوی‬ ‫بخشی از بیتالمال به وجوب توزیع مساوی بخش دیگر‬ ‫بیتالمال نظیر انفال است و نتیجه گرفتن برای توزیع‬ ‫برابر یارانه از درامدهای نفتی در جامعه امروز‪ .‬پاسخ این‬ ‫است که پیامبراکرم؟ و حضرت علی؟ تمام منابع‬ ‫بیتالمال را به صورت مساوی بین تمامی مسلمین‬ ‫تقسیم نکردند‪ ،‬بلکه بخشی از بیتالمال مسلمین را‬ ‫به مساوات توزیع نمودند و نمیتوان حکم به وجوب‬ ‫توزیع مساوی بخش دیگر بیتالمال کرد‪ .‬نتیجه انکه‪،‬‬ ‫وجوبی بر توزیع برابر معادن نفتی که جزو انفال و ملک‬ ‫امام محسوب شده‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬حداکثر ادعایی که‬ ‫المال تمام‬ ‫میتوان کرد ان است که امام‪ ،‬عاوه بر بیت ِ‬ ‫مسلمین‪ ،‬بیتالمال امام را در مــواردی که مصارف‬ ‫معین ندارند‪ ،‬شامل انفال‪ ،‬سهم امام از خمس‪ ،‬جزیه‬ ‫و مالیاتهای حکومتی‪ ،‬برای ایجاد تعادل اجتماعی‬ ‫به مساوات بین مسلمین تقسیم کرده باشند‪ .‬اما از این‬ ‫ادعا هم نمیتوان به ضرورت و وجوب تقسیم مساوی‬ ‫تمامی بیتالمال امام در مصارف نامعین (انفال و‪)...‬‬ ‫نتیجه گرفت؛ زیرا تقسیم بیتالمال در این بخش به‬ ‫تشخیص امام بستگی دارد و نمیتوان اصل مساوات‬ ‫را برداشت کرد‪.‬‬ ‫‪112‬‬ ‫خطای دیگر‪ ،‬عدم جواز خوشهبندی کردن جامعه در‬ ‫توزیع یارانهها است‪ ،‬به این دلیل که حضرت علی؟‬ ‫مقابل طلحه و زبیر که سهمی متفاوت از بیتالمال‬ ‫میخواستند‪ ،‬مخالفت کردند‪ .‬حال پاسخ این است‬ ‫که ان سیاستی که امیرالمومنین؟ در توزیع بیتالمال‬ ‫با ان مبارزه کردند برتری قومی و تبعیض نژادی بوده و‬ ‫برابرانگاری قومی و نژادی در توزیع بخشی از بیتالمال‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫دلیلی بر تعمیم ان به توزیع مساوی تمام بیتالمال‬ ‫ِ‬ ‫نیست‪ .‬بخش دیگر بیتالمال بر مبنای «ایجاد تعادل‬ ‫کارکرد انفال در‬ ‫اجتماعی» توزیع میشود‪ .‬باتوجه به‬ ‫ِ‬ ‫ایجاد تعادل اجتماعی‪ ،‬اگر جامعه خوشهبندی شود‬ ‫توزیع ان منجر به کاهش فاصله طبقاتی شــده و به‬ ‫عدالت نزیکتر است‪ .‬خوشهبندی جامعه بر اساس‬ ‫معیار فقر‪ ،‬وجه تشابهی با طبقهبندی بر اساس قومیت‬ ‫در زمان عمر و عثمان ندارد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬مصباحیمقدم‪ ،‬غامرضا و میسمی‪ ،‬حسین‪«،1394 ،‬بیتالمال در اقتصاد‬ ‫و مالیه اسامی»‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات دانشگاه امام صادق؟‪.‬‬ ‫ْ‬ ‫َ َ‬ ‫َّ َ َّ‬ ‫الص َد ُ‬ ‫قات ِل ْل ُف َق ِ َ ْ َ‬ ‫ین َعلیها َو‬ ‫عام ِل‬ ‫[‪ .]2‬ایه ‪ 60‬سوره توبه‪«ِ :‬انما‬ ‫کین َو ال ِ‬ ‫راء و المسا ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ین َو ِفی َسبیل ِ َ‬ ‫ْال ُم َو ّل َف ِه ُق ُل ُوب ُه ْم َو ِفی ّالرقاب َو ْالغار ِم َ‬ ‫ّ‬ ‫اه»‪.‬‬ ‫یل ف ِر یضه ِم َن ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫اه و اب ِن الس ِب ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫[‪ .]3‬موضوع تاریخی به نام «اقطاع» در رابطه با شیوه مصرف انفال وجود دارد‬ ‫که توجه به ان می تواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد‪ .‬در واقع مقوله اقطاع‬ ‫به روشنی نشان می دهد که حا کم اسامی در توزیع منابع انفال دارای اختیار‬ ‫کامل میباشد‪ .‬به لحاظ اصطاحی‪ ،‬اقطاع زمین به واگذاری قطعهای زمین‬ ‫از طرف امام به هر فردی که صاح بداند گفته میشود؛ چه به صورت تملیک‬ ‫باشد و چه غیر از ان ‪.‬‬ ‫قریب به اتفاق فقهای شیعه به چهار اقطاع پیامبر اشاره کردهاند‪:‬‬ ‫پیامبر؟ به مقدار مسافت تاخت اسب زبیر به وی زمین اقطاع کرد‪.‬‬ ‫پیامبر؟ وقتی وارد مدینه شد برای خانه سازی و سکونت مهاجرین در مدینه‬ ‫زمین هایی را اقطاع کرد‪ .‬برای مثال اراضی دور را که نام جایی در شهر مدینه‬ ‫بود به عبداه بن مسعود اقطاع کرد‪.‬‬ ‫پیامبر؟ وادی نقیع را به بال بن حارث اقطاع کرد‪.‬‬ ‫پیامبر؟ زمینی در حضرموت یمن را به وائل بن حجر اقطاع کرد‪.‬‬ ‫نتیجه واضحی که از مباحث اقطاع میتوان گرفت ان است که تقسیم منابع‬ ‫انفال در سیره پیامبر اکرم؟ به صورت مساوی نبوده است؛ بلکه اقطاعات در‬ ‫موارد خاصی بوده و مقدار واگذاری اراضی انفال به افراد بر اساس توانایی انها‬ ‫در سرمایهگذاری و بهره برداری از زمین تعیین میشده است‪.‬‬ ‫[‪ .]4‬کلینی‪ ،‬الکافی‪1365 ،‬ق‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪.22‬‬ ‫مزد توافقی‬ ‫یا عادانه؟‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫طرح پیشنهاد «دستمزد توافقی»‪ ،‬پیامد فهم‬ ‫نادرست از ماهیت «رابطه اشتغال» در بازار‬ ‫کار است‬ ‫دستمزد‪ ،‬مقولهای اقتصادی‪-‬اجتماعی است که با‬ ‫معیشت افراد مزدبگیر در جامعه پیوند دارد‪ .‬دستمزد از‬ ‫منظر کارفرمایان و تولیدکنندگان‪ ،‬یکی از هزینههای تولید‬ ‫است؛ اما این همه واقعیت پیرامون ماهیت دستمزد‬ ‫نیست‪ .‬مزد‪ ،‬منبع درامد افراد زیادی از جامعه است که‬ ‫از طریق ان امرار معاش انها صورت میپذیرد‪ .‬در این‬ ‫یادداشت‪ ،‬مرور یک پیشنهاد پیرامون اصاح سازوکار‬ ‫تعیین دستمزد با هدف فهم تغییر دیدگاهها پیرامون‬ ‫این مسئله‪ ،‬صورت پذیرفته است‪.‬‬ ‫در اوایل زمستان ‪ ،1397‬طرحی بحثانگیز از سوی‬ ‫یکی از موسسات خیریه در اصفهان [‪ ]1‬و با همکاری‬ ‫چند نفر از نمایندگان مجلس‪ ،‬بار دیگر مسئله دستمزد‬ ‫را در کانون توجهها قرار داد‪ .‬طرح «بسته حمایتی برای‬ ‫اشتغال در روستاها»‪ ،‬پیشنهاد «حذف حداقل دستمزد‬ ‫کارگران مناطق روستایی» یا به عبارتی «مزد چندگانه»‬ ‫را مطرح و بیان میکند با الحاق یک تبصره به ماده ‪41‬‬ ‫قانون کار که به موضوع تعیین حداقل دستمزد ساانه‬ ‫مرتبط است‪ ،‬بنگاههای روستایی با کمتر از ‪ 10‬نفر کارگر‪،‬‬ ‫از شمول حداقل مزدی که ساانه در شورای عالی کار‬ ‫تعیین میشود‪ ،‬خارج شوند‪ .‬این طرح بهنوعی اشاره به‬ ‫همان ایده «تعیین منطقهای حداقل دستمزد» نیز دارد‬ ‫که در بسیاری از کشورهای جهان نیز پیاده میشود؛ با‬ ‫این تفاوت که در اینجا طراحان‪ ،‬حتی از تعیین حداقل‬ ‫دستمزد منطقهای نیز فراتر رفته و از الگویی نوین(البته‬ ‫این ایده ریشه تاریخی در عصر انقاب صنعتی دارد)‬ ‫در تعیین دستمزد سخن میگویند‪ :‬الگوی مزد توافقی‪.‬‬ ‫بر اساس این طرح‪ ،‬پرداخت دستمزد‪ ،‬حق بیمه و سایر‬ ‫ً‬ ‫مزایای متعلقه کارگران این مشاغل در روستاها صرفا بر‬ ‫اساس قرارداد بین کارگر و کارفرما خواهد بود و صندوق‬ ‫بیمه متناسب با مبلغ دریافتی‪ ،‬ملزم به ارائه خدمات‬ ‫اســت‪ .‬طراحان این سیاست به دنبال ان هستند تا‬ ‫حداقل دستمزدی که در پایان هرسال در شورای عالی‬ ‫کار به تصویب میرسد‪ ،‬برای کارگران «کارفرمایان مشاغل‬ ‫کمتر از ‪ 10‬کارکن مناطق روستایی»‪« ،‬قابلاجرا نباشد»‬ ‫‪113‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫ً‬ ‫و مزد این کارگران صرفا بر اســاس توافق بین کارگر و‬ ‫کارفرما تعیین شود‪.‬‬ ‫مزد توافقی‪ ،‬اولین نهاد تعیین دستمزد در بازار کار بود‪.‬‬ ‫در عصری که قوانین کار باهدف حمایت از گروههای‬ ‫کارگری وجود خارجی نداشت‪ ،‬بــازار کار مانند سایر‬ ‫بازارهای اقتصادی‪ ،‬نوعی مبادله ازاد تعریف میشد که‬ ‫حسب ان‪ ،‬قاعده تراضی و توافق طرفین تعامل حاکم‬ ‫بود‪ .‬در مبادله «تاش‪-‬دستمزد» بازار کار‪ ،‬نوعی رابطه‬ ‫بازاری میان کارگر و کارفرما تصور میشد که بر اساس‬ ‫ان‪ ،‬دستمزد در نقطه تعادلی عرضه و تقاضای نیروی‬ ‫کار تعیین میشود‪ .‬بهتدریج پیامدهای استثماری‬ ‫این الگو ظاهر و شرایط سخت کارگری که معیشت و‬ ‫امنیت شغلی انها را تهدید میکرد‪ ،‬منجر به شکلگیری‬ ‫نهادهای حمایتی از نیروی کار شد که یکی از مهمترین‬ ‫انها‪ ،‬طراحی نهاد «حداقل دستمزد» در بازار کار باهدف‬ ‫حمایت از حداقلهای معیشت زندگی طبقه کارگری‬ ‫بود‪ .‬اگرچه در الگوی اقتصاد نئوکاسیک‪ ،‬تعیین حداقل‬ ‫دستمزد نوعی مداخله ناکارا در بازار کار تعبیر و تفسیر‬ ‫شد‪ ،‬اما با تاسیس ‪ ]2[ ILO‬و افزایش فشار گروههای‬ ‫کارگری‪ ،‬سرانجام این نهاد در سرتاسر جهان بهتدریج‬ ‫بسط و توسعه یافت‪.‬‬ ‫در سالهای اخیر‪ ILO ،‬پیگیری قانون «حداقل دستمزد‬ ‫چندگانه» را با هدف کاهش شکاف سیستمی نیازهای‬ ‫کارگران‪ ،‬حفظ مشوقهای اقتصادی‪ ،‬رعایت تنوع مشاغل‬ ‫‪114‬‬ ‫و مناطق مختلف کشور و تنوع گروههای کارگری (از حیث‬ ‫جنسیت‪ ،‬قومیت و منطقه زندگی) یا گروههای خاص‬ ‫کارگری (مهاجرین‪ ،‬جوانان و زنان) دنبال کرده و حداقل‬ ‫دستمزدهای چندگانه تعیین میشود‪ .‬طراحان بسته‬ ‫پیشنهادی «حمایت از اشتغال در روستاها» با استناد‬ ‫به این مقاوله نامههای ‪ ILO‬خواهان تعیین مزد چندگانه‬ ‫در گام اول و در نهایت‪ ،‬تعیین مزد توافقی در بخشی از‬ ‫بازار کار ایران هستند‪ .‬اما به نظر میرسد سادهلوحی‬ ‫است اگر ایده اصلی در پیشنهاد این سیاست را در این‬ ‫سطح تحلیل کنیم‪.‬‬ ‫قوانین حمایتی از کارگران بهصورت عام و نهاد «حداقل‬ ‫دستمزد» بهصورت خاص‪ ،‬در دهههای گذشته از سوی‬ ‫جریانهای فکری بازارگرا که گاه همراه با جریانهای‬ ‫فقهی و مذهبی فردگرا نیز بودهاند‪ ،‬مورد حمله قرار گرفته‬ ‫است‪ .‬انعطافپذیری بازار کار‪ ،‬حمایت از بیکاران و‬ ‫افــرادی که خارج از بــازار کار هستند و افزایش سطح‬ ‫اشتغال عمومی اهدافی بودهاند که بهمثابه نیروی محرک‬ ‫تهاجم‪ ،‬عمل نموده است‪ .‬اما «دستمزد توافقی» بهعنوان‬ ‫الگوی پیشنهادی جریان بازارگرا‪ ،‬در عمل کوششی‬ ‫جهت تامین منافع گروههایی است که برایشان دستمزد‬ ‫تنها یک هزینه است و در شرایطی که امکان کاهش‬ ‫هزینههای سرمایه‪ ،‬هزینههای مبادله و‪...‬را ندارند‪،‬‬ ‫بااترین فشار برای کاهش هزینه دستمزد را در دستور‬ ‫کار خود قرار دادهاند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دستمزد توافقی‪ ،‬راهحلی اســت که از صورتبندی‬ ‫خاص از مسئله اشتغال متولدشده است‪ .‬از دستکاری‬ ‫و تحریف واقعیتهای بخش تولید و اشتغال کشور‬ ‫کــه هــمــواره انـبــوه مسائل مالیاتی‪ ،‬بانکی و مقررات‬ ‫کسبوکار در بنگاههای تولیدی را نادیده گرفته و به‬ ‫اجتماعیترین عنصر بنگاه یعنی «دستمزد نیروهای‬ ‫کار متمرکز» میشود‪ .‬سهم پایین هزینه دستمزد در کل‬ ‫هزینههای بنگاه در ای ــران[‪ ،]3‬شکاف عمیق فعلی‬ ‫حداقل دستمزد با حداقل معیشت[‪ ]4‬و سطح نزولی‬ ‫قدرت خرید میزان دستمزد در ایران مولفههایی است‬ ‫که در طراحی این بسته پیشنهادی‪ ،‬به شکل عامدانه‬ ‫نادیده گرفتهشده است‪.‬‬ ‫اما نهاد «دستمزد توافقی» ریشه در چه دیدگاه و نگرشی‬ ‫دارد؟ به نظر میرسد چالش اصلی‪ ،‬به فهم ماهیت «رابطه‬ ‫اشتغال» بازمیگردد‪ .‬در این گفتمان‪ ،‬رابطه اشتغال میان‬ ‫کارفرما و کارگر‪ ،‬نوعی رابطه بازاری و تجاری است که‬ ‫حسب یک مبادله ازاد طرفینی میان دو طرف تعامل‪،‬‬ ‫صورت پذیرفته و قاعده اصلی در ان «تراضی یا توافق»‬ ‫است‪ .‬ازاینجهت تمایز ماهوی میان رابطه اشتغال با‬ ‫گونههای دیگر روابط اجتماعی قائل نیست‪ .‬این نگرش‬ ‫تسری اندیشه بــازارگــرا به همه مناسبات اجتماعی‪،‬‬ ‫میدان تاختوتاز بازار و فهم تعامات انسانی در یک‬ ‫بستر محدود را شکل میدهد‪.‬‬ ‫رابطه اشتغال‪ ،‬یک رابطه اجتماعی و مرتبط با سازوکارهای‬ ‫قدرت است‪ .‬قدرت چانهزنی و نفوذ طرفین مبادله در‬ ‫رابطه اشتغال‪ ،‬متوازن و متعادل نیست‪ .‬این عدم توازن‬ ‫بنیادین در بخشهایی از بازار کار (گروههای اسیبپذیر‬ ‫همچون زنان‪ ،‬مهاجرین‪ ،‬جوانان و روستائیان) شدت‬ ‫بیشتری دارد‪ .‬فهم دستمزد در بستر تجاری و بازاری‪،‬‬ ‫به معنای نادیده گرفتن قدرت چانهزنی پایین کارگران‬ ‫بهواسطه انبوه بیکاران خارج از بازار کار و امکان باای‬ ‫جابهجایی انهاست‪ .‬پیامد رهاسازی تجاری تعیین‬ ‫دستمزد در این شرایط‪ ،‬استثمار بیشتر کارگران و ارزانسازی‬ ‫نیروی کار با هدف جذاب افزایش اشتغال است‪.‬‬ ‫در شرایطی که بیکاری گسترده و فقدان امنیت شغلی‪،‬‬ ‫دسترسی به نیروی کار ارزان و مطیع را تا حد زیادی‬ ‫برای کارفرمایان تضمین کرده است‪ ،‬به بیان روشنتر‪،‬‬ ‫در شرایطی که توافق بر سر دستمزد‪ ،‬انهم دستمزدی‬ ‫ً‬ ‫عمدتا پایینتر از حداقل دستمزد قانونی‪ ،‬به رویهای رایج‬ ‫در بازار کار تبدیلشده[‪ ،]5‬بیانکه جریمه یا مجازاتی‬ ‫کیفری در انتظار عامان ان باشد‪ .‬در صورت قانونی‬ ‫شدن این رویه‪ ،‬بهتدریج چه اتفاقی رقم خواهد خورد؟‬ ‫انچه در ذهن توسعهدهندگان دستمزد توافقی است‪،‬‬ ‫اجتناب از نظام دادرسی کار[‪ ،]6‬کاهش حق بیمه سهم‬ ‫کارفرما و ارزانسازی نیروی کار است که به نام حمایت‬ ‫از اشتغال‪ ،‬توجیه و تبیین شده است‪.‬‬ ‫یکی از بسترهای مهم جهت تحقق عدالت یا برابری‬ ‫اقتصادی در جامعه‪ ،‬اصاح نهاد روابط کار در نظام کار‬ ‫است‪ .‬نهاد روابط کار به تنظیمگری تعامات میان کارگر‬ ‫و کارفرما اشاره دارد‪ .‬ازجمله مهمترین و چالشیترین‬ ‫مسائل در حیطه این تنظیمگری‪ ،‬چالش مزد و تعیین‬ ‫حداقل دستمزد ساانه است‪ .‬تعیین حداقل دستمزد‬ ‫با رویکرد حمایت از کارگر و جلوگیری از به استثمار‬ ‫کشیدن نیروی انسانی توسط دولت مشخص میشود‪.‬‬ ‫در قانون کار‪ ،‬مصوب سال ‪ ،1369‬ماده ‪ 41‬اختصاص‬ ‫به تعیین حداقل دستمزد دارد‪ .‬در این ماده بر دو عنصر‬ ‫افزایش دستمزد متناسب با «نرخ تورم» و افزایش دستمزد‬ ‫متناسب با «معیشت خانوار» تا کید شده است‪ .‬این‬ ‫در حالی است که شــورای عالی کار در طی سالیان‬ ‫گذشته تنها تبصره اول(نرخ تورم) را بهعنوان مبنا برای‬ ‫تعیین حداقل دستمزد پذیرفته و در این معیار نیز گاه در‬ ‫برخی سالها افزایش حداقل دستمزد کمتر از نرخ تورم‬ ‫ً‬ ‫بوده است‪ .‬مقوله معیشت نیز اساسا بهعنوان مبنای‬ ‫تصمیم در تعیین حداقل دستمزد قرار نگرفته است و‬ ‫در سالهای اخیر تنها میزان ریالی این سبد معیشت‬ ‫مورد محاسبه قرار میگیرد‪.‬‬ ‫جوزف استیگلیتز [‪ ]7‬سالها پیش در کتاب «جهانیشدن‬ ‫و مخالفانش» نوشت‪« :‬در جهانی زندگی میکنیم که‬ ‫‪115‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪116‬‬ ‫فقرا به ثروتمندان یارانه میدهند»‪ .‬این یارانه میتواند‬ ‫به شکلهای جــذاب و عقایی‪ ،‬تئوریزه شــود‪ .‬یکی‬ ‫از انها‪ ،‬تعیین توافقی دستمزد است‪ .‬اما ایا بهراستی‬ ‫«قاعده تراضی» در رابطه اشتغال منصفانه است؟ ایا‬ ‫مزد توافقی‪ ،‬همان مزد عادانه است؟ به نظر میرسد‬ ‫از توضیحات گفتهشده‪ ،‬پاسخ منفی است‪ .‬اما شاید‬ ‫علل زیر بتواند کمی بهتر شکاف میان مزد منصفانه با‬ ‫مزد توافقی را نشان دهد‪:‬‬ ‫اول‪ :‬هر توافقی در یک تعامل اجتماعی‪ ،‬به معنای‬ ‫رضایت طرفین تعامل نیست‪ .‬در بسیاری از تعاملهای‬ ‫انسانی‪ ،‬بشر به جهت نوعی اکراه و جبر بیرونی‪ ،‬به یک‬ ‫توافق رضایت میدهد‪ .‬نفوذ این عامل خارجی امکان‬ ‫تسری حکم عمومی که «هر توافقی که حاصل رضایت‬ ‫طرفین باشد‪ ،‬پس عادانه است» را از بین میبرد‪.‬‬ ‫دوم‪ :‬فهم رابطه اشتغال در قالب نوعی اجاره خدمات‬ ‫انسانی بهعنوان اشتباهی است که در ابتدای دهه ‪60‬‬ ‫نیز در کشور مبنای نگارش اولین پیشنویس قانون‬ ‫کار شد‪ .‬این پیشنویس‪ ،‬رابطه اشتغال را ذیل قانون‬ ‫مدنی و بر مبنای نوعی تجارت تراضی تلقی کرد‪ .‬این‬ ‫در حالی است که قوانین حمایتی کار با هدف خروج‬ ‫رابطه اشتغال از نوعی رابطه اجتماعی معمول تدوین‬ ‫و تنظیم میگردد‪.‬‬ ‫سوم‪ :‬رابطه اشتغال انطور که درون بنگاه تولیدی جریان‬ ‫دارد‪ ،‬بهحسب ذات و ماهیت خود از مناسبات مبادله‬ ‫ازاد و بــازاری تبعیت نمیکند‪ .‬پذیرش ماهیت غیر‬ ‫بازاری روابط درون بنگاهها‪ ،‬از دهه ‪ 1970‬میادی با طرح‬ ‫نظریه ماهیت بنگاه «کوز»[‪ ]8‬به تبعیت از نهادگرایان‬ ‫اولیه‪ ،‬امروزه در میان بسیاری از اعضای جامعه علمی‬ ‫پذیرفتهشده است‪ .‬کار را نمیتوان یک کاا فرض کرد و‬ ‫تابع عرضه و تقاضا دانست‪ ،‬زیرا در کار مجموعهای از‬ ‫عوامل انسانی دخالت دارند‪ .‬تغییر و نوسان در دستمزدها‬ ‫و شغلها‪ ،‬در کارگران احساس ناامنی‪ ،‬تضعیف روحی‬ ‫و انگیزه و احساس مخالفتامیز نسبت به کارفرمایان‬ ‫ایجاد میکند و این وضعیت‪ ،‬کارایی و هماهنگی در‬ ‫بنگاه را کمتر میکند‪.‬‬ ‫چهارم‪ :‬بازار کار دارای خصوصیات متمایزی است‪ .‬یکی‬ ‫از انها «جداییناپذیری فروشنده ازانچه میفروشد» است‪.‬‬ ‫در اغلب بازارها‪ ،‬عاقه فروشنده با تکمیل قرارداد فروش‬ ‫به پایان میرسد (جز در بحث ضمانتنامه و‪ )...‬چراکه‬ ‫انچه به فروش میرسد از فروشنده تفکیکپذیر است‪.‬‬ ‫فروشنده یک گونی سیبزمینی با فروش سیبزمینیها‪،‬‬ ‫دیگر برایش مهم نیست که خریدار با سیبزمینی چه‬ ‫میکند‪ .‬تنها استثناء بر این قاعده بازاری است که در ان‬ ‫توانایی جسمی و مغزی بشر خریدوفروش میشود(بازار‬ ‫کار)‪ .‬در بازار کار‪ ،‬فروشنده و کاای مورد فروش‪ ،‬از یکدیگر‬ ‫تفکیکناپذیرند‪ .‬وقتی کارگری در کارخانه استخدام‬ ‫میشود‪ ،‬فعالیت ‪ 8‬ساعته او در محیط کارخانه با شرایط‬ ‫محل کار‪ ،‬حجم و سختی کار‪ ،‬مدت کار و دستمزد بر‬ ‫نتیجه کار موثر است‪.‬‬ ‫جداییناپذیری کاای نیروی کار و فروشنده ان‪ ،‬خصلت‬ ‫منحصربهفرد دیگری نیز به این بازار میدهد‪ .‬برخاف‬ ‫دیگر عوامل تولید‪ ،‬انچه کارفرما میتواند از نیروی کار‬ ‫بگیرد‪ ،‬متغیر اســت‪ .‬بهعنوانمثال در یک کارخانه‬ ‫پارچهبافی‪ ،‬مصرف الکتریسیته هر دستگاه خاص‬ ‫ازنظر تکنیکی مشخص و قابلاندازهگیری است‪ ،‬ولی‬ ‫انچه کارفرما میتواند از کارگر بگیرد‪ ،‬ازنظر تکنیکی‬ ‫قابلتشخیص و از پیش قابلاندازهگیری نیست‪ .‬فرایندی‬ ‫اجتماعی که در گوهر خود تقابلجویانه است مشخص‬ ‫میکند که یک شخص چند ساعت و با چه شدت و‬ ‫ضعفی کار میکند‪ .‬این فرایند تقابلطلبانه است چراکه‬ ‫هرچه کارگران ساعات بیشتر و با شدت بیشتر برای مزد‬ ‫مشخص کار کنند‪ ،‬هزینه کارفرما کمتر میشود و البته‬ ‫درامد کارگر به ازای هر ساعت کار هم کمتر خواهد شد‬ ‫هر توافقی در یک تعامل اجتماعی‪ ،‬به معنای رضایت‬ ‫طرفین تعامل نیست‪ .‬در بسیاری از تعاملهای‬ ‫انسانی‪ ،‬بشر به جهت نوعی اکراه و جبر بیرونی‪،‬‬ ‫به یک توافق رضایت میدهد‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫و یا بسته به میزان و شدت کار بعید نیست سامتش به‬ ‫مخاطره بیفتد‪ .‬ساعات کار روزانه و شدت ان درواقع‬ ‫روی دیگر توان و قدرت چانهزنی این دو گروه است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬جداییناپذیری نیروی کار از مالک ان‪،‬‬ ‫پیامد دیگری هم دارد‪ .‬برخاف وضعیتی که برای دیگر‬ ‫کااها وجود دارد‪ ،‬ارزانفروشی در این بازار هرگز به نفع‬ ‫فروشنده نیروی کار نیست‪ .‬در بــازار کاا و خدمات‬ ‫کاهش قیمت با توجه به افزایش فروش درنهایت منجر‬ ‫به افزایش درامد میشود ولی همین قاعده در بازار کار‬ ‫حا کم نیست‪ .‬کاهش دستمزد با شرایط ثابت کاری‬ ‫منجر به بدتر شدن اوضاع نیروی کار میشود‪ .‬کاستن‬ ‫از میزان مزد و افــزودن بر ساعت کار مصیبتی دوگانه‬ ‫است‪ .‬با حفظ مزد و افزایش ساعت کاری‪ ،‬ارزش هر‬ ‫ساعت کار نیز کاهش مییابد‪.‬‬ ‫دستمزد منصفانه از مسیر واگذاری تعیین دستمزد به‬ ‫صورت توافقی میان کارگر و کارفرما نمیگذرد‪ .‬این الگو‬ ‫با اقتضائات و شرایط ساختاری بازار کار ایران نیز به‬ ‫دایلی که اشاره شد‪ ،‬هیچ تناسبی ندارد‪ .‬در شرایطی که‬ ‫حداقل مزد فعلی نیز با سطح معیشت خانوار فاصلهای‬ ‫معنادار دارد‪« ،‬مزد چندگانه» با هدف کاهش حداقل‬ ‫مزد چه معنایی جز بهرهکشی کارگر خواهد داشت؟! در‬ ‫اقتصادی‪ ،‬مزدهای چندانه قابل طرح است که حداقل‬ ‫مزد‪ ،‬بااتر از نیازهای اولیه انسانی تعیین شده است‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬موسسه خیریه اشتغال امام حسین؟‬ ‫[‪ .]2‬سازمان بینالمللی کار (‪)International Labor Organization‬‬ ‫[‪ .]3‬سهم هزینه دستمزد از هزینه بنگاه در ایران به طور متوسط در بخش‬ ‫صنعت ‪ 8‬درصد است؛ اگرچه در برخی صنعتها تا ‪ 30‬نیز هست ولی متوسط‬ ‫کل تنها ‪ 8‬درصد است‪.‬‬ ‫[‪ .]4‬بنا به محاسبات کمیته مزد شورای عالی کار‪ ،‬در حال حاضر حداقل مزد‬ ‫یک میلیون و ‪ 114‬هزار تومانی در سال ‪ ،97‬تنها معادل ‪ 33‬درصد هزینه معیشت‬ ‫یک خانوار کارگری است‪ .‬حتی با افزایش ‪ 36/5‬درصد حداقل دستمزد سال‬ ‫‪ 1398‬نیز این شکاف همچنان قابل توجه است‪ .‬مبلغ سبد معیشت کارگران‬ ‫در بهمن ‪ 3 ،1397‬میلیون و ‪ 759‬هزار و ‪ 200‬تومان برای یک خانواده ‪ 3/3‬نفره‬ ‫تعیین شد؛ در حالی که حداقل دستمزد ‪ 1398‬به یک میلیون و ‪ 516‬هزار و‬ ‫‪ 882‬تومان افزایش یافته است و همچنان هزینه خانوار کارگری حدود دو و نیم‬ ‫برابر حداقل دستمزد است‪.‬‬ ‫[‪ .]5‬علی ربیعی‪ ،‬وزیر سابق تعاون‪،‬کار و رفاه اجتماعی‪ ،‬خردادماه ‪ 1394‬تعداد‬ ‫شاغان در بخش غیررسمی را هفت میلیون نفر براورد کرد‪ .‬شاغان این بخش‬ ‫ً‬ ‫عمدتا از پوشش بیمه و حمایت قانون کار محروماند‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬در بخش‬ ‫ً‬ ‫غیررسمی‪ ،‬حقوق و مزایای کارگران به طور توافقی؛ عمدتا پایینتر از حداقل‬ ‫دستمزد قانونی تعیین میگردد‪.‬‬ ‫[‪ .]6‬طبق تبصرهی ماده ‪ 41‬قانون کار‪ ،‬در صورت تخلف درتعیین دستمزد‬ ‫پایینتر از حداقل مزد قانونی‪ ،‬کارفرما ملزم به تادیهی مابه التفاوت دستمزد‬ ‫فرد و حداقل دستمزد قانونی است‪ .‬حداقل مزد جزو قواعد امره به شمار میاید‬ ‫و قواعد امره‪ ،‬شامل هر قانون یا قاعدهای است که طرفین یک قرارداد یا تعهد‬ ‫نمیتوانند برخاف ان تراضی کنند‪ .‬طبق امارنامه وزارت کار و تعاون اجتماعی‬ ‫در ده سال گذشته‪ ،‬بیش از نیم میلیون شکایت از تخلف تعیین مزد زیر حداقل‬ ‫مزد قانونی ثبت گردیده است‪.‬‬ ‫‪]7[. Joseph Stiglitz‬‬ ‫‪]8[. Ronald Coase‬‬ ‫‪117‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫رامین مددلو‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیخ مفید‬ ‫هویتقومییاخدایی؟‬ ‫نسخهترکیه‬ ‫سنن شیعی بهخصوص عاشورا‪ ،‬با ترجمان‬ ‫انقابی ضدظلم از ان که محصول انقاب‬ ‫ِ‬ ‫اسامی ایران است‪ ،‬هویت شیعی را تا حد‬ ‫ضدظلم‬ ‫متفاوت‬ ‫هویت‬ ‫ِ‬ ‫بسیاری به عنوان یک ِ‬ ‫ِ‬ ‫قابل احترام باا میبرد‬ ‫همین ابتدای کار باید تکلیف یک امر را مشخص نمود‪:‬‬ ‫شیعه اذری ترکیه جایی‬ ‫مردم‬ ‫ِ‬ ‫گروهگرایی در بین ِ‬ ‫توده ِ‬ ‫ندارد‪ .‬اشتباهی را که در ایران تکرار شد و تصور نمودیم‬ ‫مردم همراه سیاستمداران به دو دسته اصاحطلب و‬ ‫اصولگرا تقسیم میشوند‪ ،‬نباید به سایر جوامع تعمیم‬ ‫داد‪ ]1[ .‬میتوان بهسادگی از نسبت گروههای شیعی با‬ ‫عرصه سیاسی ترکیه سخن گفت و با گستردن انگارههای‬ ‫سیاسی به جمعیت شیعی ترکیه‪ ،‬کار را به اتمام رساند‪.‬‬ ‫میتوان بهراحتی گفت گروه زینبیه در تعیین دیدگاههای‬ ‫سیاسی خود هزینه ‪ -‬فایده نموده و از جریان خاصی در‬ ‫سیاست ترکیه حمایت نمیکند؛ گروه کوثر معتقد است‬ ‫حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان توانسته ترکیه‬ ‫را در مسیر توسعه اقتصادی پیش برد و انجمن تایدر‬ ‫اردوغان را ارائهدهنده نسخه بدلی ارمانهای انقاب‬ ‫اسامی میداند‪ .‬و گفت که هر سه این گروهها‪ ،‬اردوغان‬ ‫را در افزایش ازادیهای دینی مردم موفق میدانند ولی‬ ‫نه انقدری که برای شیعه باید داشته باشد‪.‬‬ ‫‪118‬‬ ‫ترجیح اختیاری‪ :‬داستان اکنون‬ ‫پیش از این‪ ،‬در مقالهای که در شماره دوم نشریه تامات‬ ‫چاپ شد [‪ ]2‬موضوع ترجیح اجباری حکومت ائیک‬ ‫را بحث کردم؛ اکنون میخواهم به مسئلهای با دامنه‬ ‫گستردگی بیشتر بپردازم‪ :‬ترجیح اختیاری‪ .‬شیعیان‬ ‫اذری ترکیه تحت تاثیر سنگین قومیتگرایی اذری‬ ‫هستند‪ .‬فهم از قومیت به عنوان بستر شکلدهی هویت‬ ‫ّ‬ ‫سیاسی در ترکیه خود را در قالب ملیگرایی قومیتی نشان‬ ‫میدهد‪ .‬قومیتگرایی اذری نیز خود را در چنین قالبی‬ ‫دیگری شیعه اذری میشود‬ ‫تعریف میکند‪ .‬در نتیجه‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫خودی شیعه اذری میشود‬ ‫اکراد‪ ،‬ارامنه و یونانیها‪ .‬و‬ ‫ِ‬ ‫ترکان استانبولی‪ .‬شیعه اذری در این نگاه‪ ،‬تاش دارد‬ ‫امکانهای مرزکشی درون سرزمین خودی را حذف کند‪.‬‬ ‫یکی از این امکانها‪ ،‬ریشه مهاجرتی اذریهاست‪ .‬با‬ ‫انکه مهاجرت اذریها در تاریخ معاصر ترکیه رخ داده‪،‬‬ ‫اما بهجای انکه موجبات مرزکشی میان اذری و ترک‬ ‫گردد؛ باعث تقویت موقعیت اذریها در جامعه ترکیه‬ ‫انقاب اسامی سبب شد وطن به عنوان امری جدای‬ ‫از مذهب در ناخودا گاه شیعیان متدین ثبت شود‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫شده است‪ .‬برای فهم چرایی این تقویت باید به وقایع‬ ‫رخداده در دو دهه نخست قرن بیستم میادی مراجعه‬ ‫نمود‪ .‬مهاجرت شیعیان اذری به دو وایت ایغدیر و‬ ‫کارس‪ ،‬نوعی جابجایی قومیتی بود‪ .‬ارامنه سا کن در‬ ‫این وایت جای خود را به شیعیان اذری مهاجر دادند‬ ‫و خود به داخل مرزهای ارمنستان امروزی کوچیدند‪.‬‬ ‫حضور شیعیان اذری به معنای یکی از پیروزهای ترکان‬ ‫بر ارامنه‪ ،‬دشمن دیرینه خود بود‪.‬‬ ‫امــکــان دیــگــر‪ ،‬شیعه بــودن اذریهــاســت‪ .‬بــرای ورود‬ ‫به جامعه ترکان‪ ،‬اکثر اذریهــا سعی نمودهاند شیعه‬ ‫بــودن خود را فراموش کنند‪ .‬هنگام برخورد با عرصه‬ ‫ً‬ ‫سیاست نیز (و بهصورت کاما اندک هنگام حضور‬ ‫در این عرصه) سعی نمودهاند با ان بخش از سیاست‬ ‫ترکیه ارتباط برقرار کنند که تفاوت مذهبی را دخیل در‬ ‫سیاست نمیداند‪ .‬نتیجه انکه گروهها و احزاب سیاسی‬ ‫ّ‬ ‫ملیگرای قومیتی ائیک میان شیعیان اذری محبوبیت‬ ‫و مقبولیت بیشتری نسبت به احزاب اسامگرای اهل‬ ‫سنت دارد‪ .‬عدالت سیاسی نیز برای اذری قومیتگرای‬ ‫ائیک‪ ،‬دیدن امکانهای تقویتکننده فهم از او به‬ ‫عنوان «خودی» از سوی ترکان استانبولی و «دیگری» از‬ ‫سوی دشمنان تاریخی این خودی‪ ،‬یعنی ارامنه‪ ،‬اکراد‬ ‫و یونانیها‪ ،‬اســت‪ .‬و در کنار ان ندیدن امکانهای‬ ‫تضعیفکننده چنین فهمی؛ یعنی دخیل ندانستن‬ ‫تفاوت مذهبی میان شیعه و اهل سنت‪ .‬روشن است‬ ‫که فهم از عدالت سیاسی در نگاه اذری قومیتگرا منجر‬ ‫به ترجیح حکومت ائیک بر حکومت اسامگرای اهل‬ ‫سنت خواهد شد‪.‬‬ ‫با در نظر گرفتن دو نوع ترجیح اختیاری و اجباری حکومت‬ ‫ائیک‪ ،‬ایا وضعیت فعلی شیعیان اذری ترکیه انان را‬ ‫به تقابل با نظام سیاسی حاکم خواهد کشاند یا به انزوا‬ ‫در جامعه ترکیه؟ ارزش پایهای عدالت بستر ساخت‬ ‫شخصیت اجتماعی افراد را شکل میدهد و انگارههای‬ ‫ذهنی و کنشهای اجتماعی افراد در این بستر شکل‬ ‫میگیرد‪ .‬هم خود فهم از عدالت‪ ،‬هم انگارههای ذهنی‬ ‫و هم کنشهای اجتماعی منتج از ان فهم تحت تاثیر‬ ‫سنت‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬تاریخ و شرایط زمانی‪-‬مکانی است‪.‬‬ ‫بهطور مثال دریافت ناخودا گاه و خودا گاه مظلوم بودن‬ ‫(= ترجمان اقلیت به مظلومیت) هم میتواند موجب‬ ‫انــزوای یک اقلیت شــود‪ ،‬هم موجب گرایش بهسوی‬ ‫افراطگرایی‪ ،‬هم موجب از دست دادن هویت و شبیه‬ ‫کردن خود به اکثریت‪.‬‬ ‫پاسخ شیعیان اذری متدین هیچیک از این سه نیست‪.‬‬ ‫بلکه انان در ادامه مسیر فعلی در فکر تعامل مستقانه‬ ‫تحت هر شرایطی خواهند بود‪ .‬برای فهم چرایی پاسخ‬ ‫سوم‪ ،‬بایست از تاریخ شروع نمود‪.‬‬ ‫حمایت نظام سیاسی حاکم بر ترکیه از شیعیان اذری‪،‬‬ ‫انگاه که انان را در منتهیالیه شرق ترکیه و در حصار‬ ‫اکراد و ارامنه مینگریم‪ ،‬برای در دست داشتن اداره امور‬ ‫در محدوده وایتهای ایغدیر و کارس؛ موجب رشد‬ ‫ّ‬ ‫سیاسی انان نشد‪ .‬البته ملیگرایی قومیتی را به عنوان‬ ‫اصل اول فعالیت در عرصه سیاست برای شیعیان اذری‬ ‫تثبیت نمود‪ .‬اصلی که معتقدم نهتنها رشد سیاسی‬ ‫نیست بلکه پسرفت سیاسی است‪ .‬اما همین پسرفت‬ ‫در فهم از حقیقت سیاست‪ ،‬چون با فضای حا کم بر‬ ‫سیاست ترکیه همخوانی داشت موجبات فعال شدن‬ ‫شیعیان در محدوده دو وایت فوقالذکر گردید‪.‬‬ ‫انقاب اسامی‪ :‬تعمیق فهم از هویت‬ ‫انچه در خودا گاهی سیاسی شیعیان اذری نقش بسزایی‬ ‫داشت‪ ،‬در حدی که انان را برخوردار از سهگانه قومیت‪،‬‬ ‫مذهب و وطن برای تعمیق فهم از هویت سیاسی خود‬ ‫نمود‪ ،‬انقاب اسامی ایران بود‪ .‬انقاب اسامی سبب‬ ‫شد وطن به عنوان امری جدای از مذهب در ناخودا گاه‬ ‫شیعیان متدین ثبت شود‪ .‬میتوان شیعه ماند و اهل ترکیه‬ ‫نیز بود‪ .‬چراکه اعتبار وطن از اعتبار مذهب جداست‪.‬‬ ‫روابط با اذریهای ایران نیز از ارتباطات سنتی فراتر رفته‬ ‫و سیاست رنگ خود را بر چهره ارتباطات سنتی ثبت‬ ‫‪119‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫نمود‪ .‬از سویی مطرح شدن نام یک کشور شیعی به‬ ‫عنوان پیشانی کشورهای اسامی در مبارزه با استکبار‬ ‫ّ‬ ‫و عدالتخواهی فراملی و از سوی دیگر نیز طراحی‬ ‫نظام سیاسی بومی (به عنوان راه سوم از میان دوگانه‬ ‫سنت و مدرنیته) موجب اعتبار بیشتر شیعیان اذری‬ ‫نیز گردید‪ .‬البته هزینههایی را نیز بر انان‪ ،‬بهخصوص‬ ‫در سالهای اولیه پس از انقاب اسامی و داغ بودن‬ ‫تب صدور انقاب اسامی بدون در نظر گرفتن شرایط‬ ‫جامعه مقصد‪ ،‬تحمیل نمود‪ .‬با وجود متحمل شدن ان‬ ‫هزینهها به غیر از دوره کوتاهی‪ ،‬شیعیان ترکیه (ائیک‬ ‫و متدین) نگاه مثبتی به ایران داشتند‪ .‬ان دوره کوتاه‬ ‫نیز به سبب رخدادهای حزب خلق مسلمان در تبریز‬ ‫و جدایی ایــتاه شریعتمداری از انقاب اسامی‬ ‫بود‪ .‬هادی بودن قومیت برای سیاست در این دورهی‬ ‫کوتاهمدت قابل مشاهده است‪ .‬زیرا پرسش یکخطی‬ ‫ایا انقاب اسامی (به عنوان امری سیاسی) به اذریها‬ ‫(بــه عنوان امــری فرهنگی) نگاه مثبتی دارد؟ در ان‬ ‫دوران کوتاه پاسخ نادرستی گرفته بــود‪ .‬اذری بودن‬ ‫ً‬ ‫بــرای شیعیان ترکیه هنوز هم یک امر صرفا فرهنگی‬ ‫ً‬ ‫نیست‪ .‬همانطوری که انقاب اسامی یک امر صرفا‬ ‫سیاسی نیست‪ .‬تودرتویی پیچیده قومیت و سیاست‬ ‫نزد ناخودا گاه شیعیان ترکیه بهخوبی در چند مسئله‬ ‫تاریخی قابل مشاهده است‪ .‬مهمترین انها در مسئله‬ ‫‪120‬‬ ‫جدایی ایتاه شریعتمداری از انقاب اسامی و در‬ ‫نتیجه ان رفت و بازگشت شیعیان ترکیه به همگرایی با‬ ‫انقاب اسامی است‪ .‬زیرا پرسش یکخطی بیان شده‪،‬‬ ‫بار دیگر به پاسخ ابتدایی خود یعنی مثبت بودن نگاه‬ ‫انقاب اسامی به اذریها بازگشته بود‪.‬‬ ‫تغییر جایگاه شیعیان از شهروند درجه سه به شهروند‬ ‫درجه دو در ترکیه پس از دهه هشتاد میادی و بهتدریج‬ ‫اتفاق افتاد‪ .‬عاوه بر رخدادهایی مانند افزایش مهاجرتها‬ ‫به غرب ترکیه‪ ،‬شکلگیری محات شیعی حول محور‬ ‫مساجد در کانشهرهای ترکیه و تشکیل گروههای‬ ‫اجتماعی شیعی‪ ،‬ازادی نسبی دینی پس از دهه ‪90‬‬ ‫میادی در ترکیه‪ ،‬افزایش تحصیات دانشگاهی میان‬ ‫شیعیان و غیره‪ ،‬رخداد بنیادیتر از وقوع انقاب اسامی‬ ‫بود‪ .‬انقاب اسامی باعث شد موجی از ترجمه اثار‬ ‫اندیشمندان شیعه ایرانی در جامعه اسامگرایان اهل‬ ‫سنت ترکیه راه افتد‪ .‬در صدر این اندیشمندان دکتر‬ ‫شریعتی قرار داشت که به سبب تاش برای ارائه راهحلی‬ ‫که ارمانهای اسامی را در ظرف چپگرایی معنا داده‬ ‫و ترجمانی انقابی از مفاهیم اسام سنتی ارائه میداد‬ ‫بسیار مورد اقبال جامعه در معرض چپگرا شدن ترکیه قرار‬ ‫گرفت‪ .‬هرچقدر که دکتر شریعتی میان توده دانشجویان‬ ‫و دغدغهمندان رواج داشت‪ ،‬اثار اندیشمندانی مانند‬ ‫سید حسین نصر (بهخصوص تاماتش درباره نسبت‬ ‫الگوی همهجانبه زیست مسلمانی‬ ‫پیروزی انقاب اسامی ایران نقطه عطفی در برداشتهای‬ ‫شیعیان جهان اسام از دنیای پیرامون خود بود‪ .‬تغییر‬ ‫نگاه به مذهب شیعه به عنوان مذهبی در پی تحقق‬ ‫ً‬ ‫عــدالــت و نــه صــرفــا در پــی اج ــرای عــدالــت از سوی‬ ‫«دیگری»‪ ،‬نمادسازیهای متناسب با دوران حاضر از‬ ‫کربا‪ ،‬فرا رفتن از فهم دین بهمثابه سنت تاریخی به فهم‬ ‫دین بهمثابه الگوی همهجانبه زیست مسلمانی و در‬ ‫بهتناسب گسترش دین در ایران‪ ،‬که ان را از امری‬ ‫ً‬ ‫صرفا عبادی به امری همهجانبه تبدیل نمود‪ ،‬چنین‬ ‫گسترشی در ذهن نخبگان شیعه متدین ترکیه نیز‬ ‫رخ داد؛ البته با ترجمانی بومی‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سنت اسامی و مدرنیته غربی و دینداری در جهان‬ ‫مادی) و سروش در میان نخبگان جامعه ترکیه رواج‬ ‫یافت‪ .‬حتی در سالهای اخیر توجه برخی از نخبگان‬ ‫ترکیه به عالمان بزرگ همچون ماصدرا نیز جلب شده‬ ‫و کتابهایی در فهم از جهان اطراف مبتنی بر فلسفه‬ ‫صدرایی نگاشته شد‪ .‬حتی گروههایی از اهل سنت ترکیه‬ ‫وارد عرصه عمل نیز شدند و بحثهایی پیرامون نحوه‬ ‫کمک به انقاب اسامی و یا امکانسنجی شکلگیری‬ ‫حکومت اسامی در ترکیه درگرفت‪ .‬از مهمترین چهرههای‬ ‫دانشجویی اهل سنت در این زمینه میتوان به شهید‬ ‫متین یوکسل اشاره کرد‪ .‬مهمترین چهره سیاسی اهل‬ ‫سنت در این زمینه نیز بدون تردید مرحوم نجمالدین‬ ‫اربکان خواهد بود‪ .‬انقاب اسامی در نسبت علویان با‬ ‫شیعیان نیز تغییراتی ایجاد نمود‪ .‬تاشهای بسیار نظام‬ ‫سیاسی جمهوری اسامی ایران جهت ارتباط گرفتن با‬ ‫علویان‪ ،‬با وجود انکه مورد انتقاد برخی از فعاان شیعه‬ ‫ترکیه قرار گرفت‪ ،‬پاسخهای همدانهای از سوی این‬ ‫جماعت دریافت داشت[‪ .]3‬پس موج انقاب اسامی‬ ‫انقدر سنگین بود که ورای تفاوت مذهب‪ ،‬اهل سنت‬ ‫و علویان ترکیه را هم درگیر خود سازد‪ .‬اما تاثیر اصلی‬ ‫این موج بر روی شیعیان ترکیه بود‪.‬‬ ‫مرتبه ثانی فرا رفتن از الگوی زیست یک فرد به الگوی‬ ‫زیست یک جامعه‪ ،‬همگی را میتوان اثرات پیروزی‬ ‫انقاب اسامی ایران دانست‪ .‬اما یکسانسازی این‬ ‫برداشتها در تمامی ساحتها‪ ،‬حوزهها و سطوح‬ ‫بهصرف اشتراک در مبانی دینی‪-‬مذهبی همانقدر‬ ‫خطاست که ایجاد افتراق کامل میان این برداشت به‬ ‫جهت افتراق محیطهای اجتماعی‪ ،‬تاریخ‪ ،‬سنت و‬ ‫فرهنگها میان شیعیان در مناطق مختلف جهان‪.‬‬ ‫پس از وقوع انقاب اسامی ایران میان طیف متدین‬ ‫شیعیان ترکیه رشد عقیدتی سریعی رخ داد و تعداد‬ ‫بیشتری از شیعیان ترکیه جهت تحصیل وارد حوزههای‬ ‫علمیه ایران شدند بهنحویکه در حال حاضر بیش از‬ ‫یکصد نفر (مرد و زن) از شیعیان ترکیه در حال تحصیل‬ ‫در حوزه علمیه قم هستند و بیش از دویست و پنجاه‬ ‫فارغالتحصیل حوزه علمیه قم نیز در ترکیه و مناطق‬ ‫دارای جمعیت شیعی‪-‬ترکی اروپا حضور دارند [‪.]4‬‬ ‫ً‬ ‫بهتناسب گسترش دین در ایران‪ ،‬که ان را از امری صرفا‬ ‫عبادی به امری همهجانبه تبدیل نمود‪ ،‬چنین گسترشی‬ ‫در ذهن نخبگان شیعه متدین ترکیه نیز رخ داد؛ البته‬ ‫با ترجمانی بومی‪ .‬شکلگیری بنگاههای نشر شیعی و‬ ‫نهضت ترجمه اثار اندیشمندان روحانی (بهخصوص‬ ‫تفسیر المیزان عامه طباطبایی و در کنار ان اثار شهید‬ ‫مطهری‪ ،‬ایتاه سبحانی‪ ،‬ایتاه رمضانی و‪ ،)...‬ترجمه‬ ‫محصوات ادبی‪ ،‬سمعی و بصری مذهبی ایرانی‪ ،‬حضور‬ ‫ایران پس از انقاب اسامی در فضای‬ ‫اثار سینمایی ِ‬ ‫فرهنگی ترکیه و اموری ازایندست در تبدیل مذهب‬ ‫شیعه بهنوعی الگوی همهجانبه زیست مسلمانی در‬ ‫ذهن شیعیان متدین ترکیه تاثیر فراوان داشت‪.‬‬ ‫الگوی شیعی همهجانبه زیست مسلمانی دست به‬ ‫هماهنگ نمودن خود با زمینه موجود میزند‪ .‬عقانیت‬ ‫نهفته در نگاه شیعه پیرو مرجع تقلید [‪ ]5‬در تاش است‬ ‫شیعیان را به شهروند درجه اول ترکیه اهل سنت تبدیل‬ ‫سازد‪ ،‬انهم از طریق تبدیل انان به یک جامعه منسجم‬ ‫و پیشرو که توان الگو شدن برای مسلمانان سایر مذاهب‬ ‫‪121‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مکتوبات‬ ‫‪122‬‬ ‫اسامی را دارد‪ .‬باید دقت نمود شیعیان در مناطقی که‬ ‫اقلیت هستند نسبت به جوامعی که در اکثریت هستند‬ ‫اهداف متفاوتی در پیش روی خود دارند؛ پس شیعه‬ ‫اقلیت نباید در پی ارمان حکومت اسامی شیعی باشد‪،‬‬ ‫حتی نباید در پی به دست گرفتن قدرت بهقدر امکان‬ ‫سلطه باشد‪ ،‬بلکه در وهله اول باید در تعامل با جامعه‬ ‫بزرگتر امکان ساخت جامعهای منسجم و پیشرو را فراهم‬ ‫نماید و سپس در قدرت سیاسی بهصورت نسبی سهم‬ ‫داشته باشد‪ .‬این سهم‪ ،‬هم نگاهبان جامعه کوچک‬ ‫ولی پیشروی شیعی خواهد بود و هم در تاش برای‬ ‫جلوگیری از روندهای سیاسی مخالف اصول الهی و‬ ‫انسانی‪ .‬مهمترین اصل برای دستیابی قدرتهای نسبی‬ ‫به اهداف خود‪ ،‬توان تعامل است‪ .‬انزوا و یا افراطگرایی‬ ‫دینی توان تعامل را رو به تحلیل برده و ضربهزننده به‬ ‫جامعه در اقلیت خواهد بود‪ .‬عقانیت شیعی قادر به‬ ‫ایندهنگری در این زمینه است‪ .‬البته گاهی شیعه را به‬ ‫سمت محافظهکاری سوق میدهد اما این محافظهکاری‬ ‫به انزوا منجر نمیشود‪ .‬عاوه بر عقانیت شیعی باید به‬ ‫نوع مسلمانی متفاوت ترکیه نیز توجه نمود‪ .‬مسلمانی‬ ‫ترکیه دموکراتمسلک است‪ .‬شاید دموکراتمسلکی‬ ‫کلمه درستی برای انتقال مفهوم مدنظرم نباشد‪ .‬برای‬ ‫انتقال درست به نوع مسلمانی مسلمانان حنفی هند و‬ ‫پاکستان توجه کنید؛ پرورشدهنده افراطگرایی در برابر‬ ‫سایر ادیان و مذاهب‪ .‬حال به نوع مسلمانی مسلمانان‬ ‫حنفی ترکیه توجه کنید که با وجود حضور سنگین اثار‬ ‫اندیشمندان مسلمان اهل سنت هندی و پا کستانی‬ ‫در فضای اندیشه ترکیه‪ ،‬افراطگرایی را امری ناموجه‬ ‫میشمارند و حتی در بسیاری از موارد از انسوی بام‬ ‫میافتند! حتی سیل ترجمه اندیشه اخوانی و حضور‬ ‫فعالین اخوانالمسلمین نیز نتوانست دموکراتمسلکی‬ ‫مسلمانی ترکیه را دچار تغییر نماید‪ .‬اندیشههای وهابی‬ ‫نیز با وجود حضور فیزیکی سالهای اخیرشان در ترکیه‪،‬‬ ‫مورد نفرت عمومی قرار داشتهاند [‪.]6‬‬ ‫هویت محترم‬ ‫انتهای حرف‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫چرا شیعیان متدین ترکیه مسیر شبیه شدن به اکثریت‬ ‫جامعه ترکیه را در پی نگرفتند؟ اگر هویت مجزا به فرد‬ ‫اعتبار ببخشد‪ ،‬فرد در پی جدایی از ان هویت نخواهد‬ ‫بود‪ .‬هویت شیعی از پایههای متعددی تشکیل شده‬ ‫اســت‪ .‬ایــن پایهها از توانمندی کشورهای شیعی تا‬ ‫پیشرو بودن جامعه اقلیت شیعی را در برمیگیرد‪ .‬مهمتر‬ ‫از چنین پایههایی‪ ،‬سنتهای شیعی اســت‪ .‬سنن‬ ‫انقابی ضدظلم‬ ‫شیعی بهخصوص عاشورا‪ ،‬با ترجمان‬ ‫ِ‬ ‫از ان که محصول انقاب اسامی ایران است‪ ،‬هویت‬ ‫متفاوت‬ ‫هویت‬ ‫شیعی را تا حد بسیاری به عنوان یک‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ضدظلم قابل احترام باا میبرد‪ .‬یکی از دایل تا کید بر‬ ‫ِ‬ ‫محوریت عاشورا در تجلی چهره شیعی از سوی شیعیان‬ ‫ترکیه شاید این امر است‪ :‬عاشورا هویت شیعی را قابل‬ ‫احترام مینماید‪ .‬این احترام موجب اعتباربخشی به‬ ‫فرد صاحب هویت شیعی خواهد شد‪ .‬اعتباری که‬ ‫حتی اگر فرد‪ ،‬دارای دیدگاههای ائیک در امر دین و‬ ‫اجتماع‪ -‬سیاست باشد‪ ،‬قادر به پرهیز از ان نخواهد بود‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬این نهیب را اقای ضیاء ترکییلماز به من زدند‪ .‬زمانی که گزارشی پیرامون‬ ‫گروههای شیعی ترکیه نوشته بودم و سعی در فهم ذهنیت عموم شیعیان از طریق‬ ‫فهم ذهنیت گروههای شیعی داشتم‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬مددلو‪ ،‬رامین‪« .‬در جستجوی فهم یک ترجیح اجباری»‪ ،‬دوفصلنامه تامات‪،‬‬ ‫شماره دوم‪ ،‬پاییز و زمستان ‪ ،97‬صص ‪.277-271‬‬ ‫[‪ .]3‬البته در این ماجرا‪ ،‬چهره جمهوری اسامی بهطور عام و شیعیان بهطور‬ ‫خاص بیشتر ضربه خورد‪ .‬چرایی این ضربه را باید در نوع نگاه به علویان در‬ ‫ترکیه جستجو کرد‪ .‬همچنین فهمی که علوی ترکیه از خود دارد و نشان میدهد‪.‬‬ ‫[‪ .]4‬با احتساب طاب حوزه علمیه نجف و نیز روحانیون قدیمی‪ ،‬تعداد کل‬ ‫روحانیون و طاب علوم دینی شیعیان ترکیه حدود چهارصد نفر میشود‪.‬‬ ‫[‪ .]5‬در بسیاری از حرکتهای تندروانه تاریخ شیعه‪ ،‬میتوان نارضایتی مرجع‬ ‫وقت شیعیان از ان حرکات را یافت‪ .‬در قیامهای شیعی ذیل نظر مرجع شیعی‬ ‫دوری جستن از تندروی و رفتارهای احساسی مشهود است‪ .‬نمونه بارز ان را‬ ‫میتوان در روند انقاب اسامی ایران مشاهده نمود‪.‬‬ ‫[‪ .]6‬نه اینکه هیچ اثری از افراطگرایی دینی در ترکیه نباشد‪ .‬پس از فتنه سوریه‬ ‫جو ضدشیعی در محات مذهبی استانبول‪ ،‬بهخصوص محله فاتح احساس‬ ‫میشد‪ .‬حتی چندباری در برخی مساجد استانبول بهصورت محدود شعار‬ ‫ضدشیعی پس از نماز داده شد‪ .‬اما همین حد از افراطگرایی نیز تحت تاثیر‬ ‫چرخش دوباره حزب عدالت و توسعه به سمت همکاری با ایران در فتنه سوریه‬ ‫کاهش چشمگیری یافت‪ .‬جنبه ضداستکباری جمهوری اسامی ایران و مبارزه‬ ‫با اسرائیل و امریکا در کاهش نگاه منفی به شیعه به اثرگذار بود‪.‬‬ ‫بخشسوم‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫ادابعدالتخواهی‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬یکی از اصول مشترک جریان‬ ‫اصیل انقابی‪-‬اسامی در تاریخ معاصر است‪.‬‬ ‫اما در روزگار معاصر‪ ،‬پرسش در مورد روشها‬ ‫و ادابورسوم ان‪ ،‬مناقشه برانگیز شده است‬ ‫مقدمه‪:‬جریانشناسی‬ ‫عدالت‪ ،‬ارزش محوری حکومت اسامی و عدالتخواهی‬ ‫ضامن بقای اسامیت در عرصه حکومت اســت‪ .‬از‬ ‫ابتدای انقاب اسامی‪ ،‬جریانها و جنبشهای مختلف‬ ‫عدالتخواهی به شکلها و شیوههای گوناگون در زیست‬ ‫جامعه معاصر‪ ،‬به کنش و واکنش سیاسی‪-‬اجتماعی‬ ‫مشغول بودهاند‪ .‬برخی از این جریانها‪ ،‬با زمینههای‬ ‫اسامی طرح و با رویکرد «امربهمعروف و نهی از منکر»‬ ‫در تاش برای اصاح جامعه دینی بودهاند و برخی دیگر‪،‬‬ ‫ریشههای غیردینی همچون مارکسیستی داشتهاند‪ .‬در‬ ‫میان این دوگونه جریان نیز‪ ،‬تنوع و رنگارنگی متکثری‬ ‫دیده میشود‪ .‬از جریان انصار حزباه که البته بیشتر‬ ‫صبغه فرهنگی در دهه ‪ 70‬شمسی داشت تا جریانهایی‬ ‫که بهواسطه پیروزی گفتمان عدالت در سال ‪ 1384‬در‬ ‫عرصه قدرت‪ ،‬ظهور و بروز یافتند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫در این میان‪ ،‬در سالهای اخیر و مشخصا از نیمه دوم‬ ‫سال ‪ 1396‬و پیروزی مجدد رئیس دولت یازدهم برای‬ ‫‪124‬‬ ‫دولت دوازدهم‪ ،‬بهمرور با بسط رکود اقتصادی و افزایش‬ ‫فساد و رانت و انواع نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی‪،‬‬ ‫کنشهای اعتراضی و انتقادی به وضعیت عدالت‬ ‫اجتماعی در ایران معاصر‪ ،‬شدت و قوت بیشتر گرفت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫پایگاه اصلی این کنشهای اعتراضی‪ ،‬عمدتا با ریشههای‬ ‫دینی و ادبیات اسامی بود‪ .‬اقدامات رسانهای انها‬ ‫ابتدا در شبکههای اجتماعی شکل و سامان گرفت و‬ ‫با اسامی گوناگون همچون «چپ اسامی»‪« ،‬جمهوری‬ ‫سوم» و «عدالت اسامی» به فعالیت پرداختند‪ .‬در مورد‬ ‫گرایشهای سیاسی انها نیز نوعی تنوع و اختاف وجود‬ ‫داشت؛ بخش زیادی از انها دلبسته دولت نهم و دهم‬ ‫و شخص رئیس این دو دولت بودند و برخی دیگر در‬ ‫ردای روشنفکر اجتماعی‪ ،‬سودای تغییر جامعه ایران‬ ‫بهسوی وضعیتی عادانهتر را داشتند‪ .‬حوادث دیماه‬ ‫‪ ،1396‬بستر بیشتری برای طرح مباحث انتقادی انها‬ ‫فراهم اورد و شوک ارزی ابتدای سال ‪ 1397‬و چالشهای‬ ‫بعدازان‪ ،‬زمینه طرح جدیتر و انتقادیتر سخنان انها‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫در مورد جامعه را فراهم کرد؛ بهخصوص که حاا در‬ ‫این شرایط اجتماعی‪ ،‬جامعه نیز گوش امادهتری برای‬ ‫شنیدن حرفهای انها داشت‪.‬‬ ‫این جریان‪ ،‬گرچه تاکنون به سیاست اعتراض خیابانی‬ ‫بهصورت کامل روی نیاورده است‪ ،‬لکن در برخی موارد‬ ‫در سال ‪ ،97‬میدان فعالیت را از صفحات اینستاگرام‬ ‫و کانالهای تلگرامی به اعتراضات محدود صنفی‬ ‫و خیابانی کشاند‪ .‬نا گفته پیدا اســت که بخشی از‬ ‫این رادیکالیسم‪ ،‬بازتولید نفرت و کنشهای رادیکال‬ ‫پیروز انتخابات اردیبهشت ‪ 1396‬بود‪ .‬جایی که برای‬ ‫پیروزی در انتخابات‪ ،‬دیواری میان گروههای اجتماعی‬ ‫کشیده شد‪.‬‬ ‫نیمه دوم سال ‪ ،1397‬اثار شوک ارزی بر اقتصاد تخلیهشده‬ ‫و بهمرور برخی اعتراضات صنفی شدت گرفته بود‪.‬‬ ‫سرامد این رویدادها‪ ،‬اعتراضات کارگری در هفتتپه‬ ‫و مسئله اجــرای ُحکم تخلیه خانههایی در منطقه‬ ‫دهونک تهران بود‪ .‬در این مجال فرصت واکاوی این دو‬ ‫مسئله مناقشهبرانگیز پاییز ‪ 97‬نیست‪ ،‬تنها به این نکته‬ ‫بسنده میشود که این دو‪ ،‬بار دیگر میدان را برای طرح‬ ‫انتقادی مباحث عدالتخواهی در میان این جریان‬ ‫فراهم اورد‪ .‬جریانی که البته از رویه همگنی نیز درکنش‬ ‫اجتماعی برخوردار نیست‪ .‬فعالیت برخی تنها محدود‬ ‫به صفحات شبکه اجتماعی و ایوهای اینستاگرامی‬ ‫میشد و برخی دیگر کفنپوشان در میدان واقعی حضور‬ ‫مییافتند‪ .‬برخی از زمینه و ریشههای فکری این جریان‬ ‫نیز با یکدیگر متفاوت بود‪ .‬شاید بتوان گفت تنه اعتراض‬ ‫به نابرابری و بیعدالتیهای جامعه ایران انها را کنار‬ ‫هم اورده بود‪ ،‬و اگرنه خبری از یک مانیفست مشترک‬ ‫برای طرح دنیای جدید نبود‪.‬‬ ‫حوادث مربوط به خانههای منطقه دهونک تهران و برخی‬ ‫اقدامات بهاصطاح قانونشکنانه این جریان‪ ،‬منجر به‬ ‫واکنش انتقادی در میان جریان انقابی شد‪ .‬بهصورت‬ ‫مشخص خبرگزاری فارس‪ ،‬رسانه طرح انتقادی این نوع‬ ‫الگوی عدالتخواهی شد و نوعی مجادله و مباحثه‬ ‫در مورد اداب و روش عدالتخواهی‪ ،‬در افکار عمومی‬ ‫مطرح گردید‪.‬‬ ‫‪ 29‬بهمن ‪ ،1397‬مناظرهای چهارساعته میان اقایان‬ ‫محسن مهدیان و سید علی صدرالساداتی برگزار شد که‬ ‫انعکاس این گفتگو در باب عدالتخواهی بود‪ .‬مهدیان‬ ‫که چند ماهی است بهعنوان یک فعال رسانهای در‬ ‫خبرگزاری فارس مشغول به کار است‪ ،‬به انتقاد از روش‬ ‫و مدل عدالتخواهی این جریان میپردازد که یکی از‬ ‫چهرههای برجسته ان روبروی او نشسته بود‪ .‬چهرهای‬ ‫که بهواسطه نسبت با یکی از اعضای شورای نگهبان‬ ‫قانون اساسی‪ ،‬بیشتر شناختهشده و موردتوجه بوده و‬ ‫در ماجرای دهونک نیز دستگیری چندساعته از سوی‬ ‫نهادهای امنیتی داشت‪ .‬گرچه این مناظره در بسیاری‬ ‫از لحظات‪ ،‬اصول عدالتخواهی را زیر سوال گذاشت‬ ‫و عدالت در عدالتخواهی رعایت نشد و طرفین با‬ ‫شدت و ضعف‪ ،‬اصول اخاقی را زیر پا گذاشتند‪ ،‬اما‬ ‫حاوی حرفهای بسیار قابلتاملی در مورد روش و شیوه‬ ‫عدالتخواهی در جامعه اسامی بود‪.‬‬ ‫در ادامه تاش میشود بر اساس این نشست و مباحثی‬ ‫که طرفداران و مخالفان این جریان عدالتخواهی نوظهور‬ ‫دارنــد‪ ،‬نوعی گفتگوی فکری مکتوب در بــاب روش‬ ‫عدالتخواهی فراهم اید‪ .‬ازم به ذکر است‪ ،‬برخی شاید‬ ‫با اطاق جریان عدالتخواهی به این رویکرد متاخر در‬ ‫باب پیگیری عدالت موافق نباشند و انها را وابسته به‬ ‫چند نفر محدود دانشگاهی یا حوزوی بدانند‪ .‬بااینحال‪،‬‬ ‫‪125‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫اصل صورتمسئله شیوه عدالتخواهی همچنان باقی‬ ‫است و پرسش در باب روش عدالتخواهی از اهمیت‬ ‫برخوردار است‪ .‬در بخش انتهایی‪ ،‬تاش شده است بر‬ ‫اساس اندیشههای رهبر معظم انقاب‪ ،‬اصول اساسی‬ ‫در پیگیری تحقق عدالت بهصورت کلی ارائه شود تا‬ ‫از این رهگذر نوعی داوری در مورد ارای این دو دیدگاه‬ ‫فراهم اید‪ .‬ازم به ذکر است‪ ،‬انچه از بخش دوم ارائه‬ ‫میشود‪ ،‬تقریر نویسنده از دیدگاه اقای صدرالساداتی‬ ‫اســت و انچه در بخش ســوم امــده‪ ،‬تقریر نویسنده از‬ ‫دیدگاههای اقای مهدیان است‪.‬‬ ‫جریان جدید عدالتخواهی‬ ‫سید علی صدرالساداتی‪ ،‬یکی از مصائب کشور ما را‬ ‫دیدگاه امنیتی به عدالتخواهی میداند‪ .‬به باور او‪،‬‬ ‫ً‬ ‫بحث عدالت در جامعه ما صرفا در حد کلیات مانده و‬ ‫ً‬ ‫موضوع عدالتخواهی در حوزه و نگاه اسامی نیز کاما‬ ‫مغفول مانده است‪ .‬بدینجهت از منظر اسامی‪ ،‬کار‬ ‫خوب و جامعی برای تحقق عدالت صورت نگرفته است‪.‬‬ ‫او دو نوع عدالتخواه برمیشمرد‪ :‬یکی عدالتخواه‬ ‫مسئلهمحور‪ ،‬نقطهزن و مصداقمحور و دیگری عدالتخواه‬ ‫کلی‪ .‬این دو باید درنهایت منجر به اصاح قوانین در‬ ‫جامعه اسامی شود‪ .‬رویکرد مصداقی و مسئلهمحور‬ ‫‪126‬‬ ‫به عدالت اجتماعی‪ ،‬دارای اثار و تبعات اجتماعی‬ ‫مثبتی است و نوعی کارکرد اجتماعی هم دارد‪ .‬بحث‬ ‫در اینجا بر سر مصداق یا کلیات نیست؛ بلکه بر سر‬ ‫ان است که شفافیت چنان در صدر قرار گیرد که هیچ‬ ‫فردی نتواند از گفتمان عدالت خارج شود‪.‬‬ ‫از منظر طرفداران این جریان‪ ،‬عدالتخواهی انطور‬ ‫که نشریه حزباه و خبرگزاری فارس میگوید‪ ،‬خودش‬ ‫تخدیر جریان حزباللهی و انقابی است و انها را در‬ ‫حد کلیات غیرقابل استفاده نگه میدارد‪ .‬سرگرم کردن‬ ‫به مباحث کلی‪ ،‬ما را از ریشه ظلم و طاغوت که یک فرد‬ ‫یا تفکر است‪ ،‬دور میکند‪ .‬امکان نهی از منکر بدون در‬ ‫نظر گرفتن فردی که منکر انجام داده است‪ ،‬بیمعنی‬ ‫است[‪ .]1‬مبارزه با اشرافیت نباید بهصورت حزبی باشد و‬ ‫در مورد افراد مختلف دیده شود‪ .‬تفکر اشرافیت‪ ،‬با گستره‬ ‫مختلف در مذهبیون ریشه کرده است و اختصاص به‬ ‫یک جریان خاص ندارد‪ .‬کاخنشینی و اشرافیگری در‬ ‫شکلهای مختلف در میان مسئولین شیوع پیداکرده و‬ ‫ما بهعنوان فعال اجتماعی وظیفه پرسش از مسئولین در‬ ‫برابر رفتارشان داریم‪ .‬نهی از منکر با دغدغه حفظ نظام‬ ‫اسامی و اصل انقاب و با رویکرد اصاح اجتماعی‬ ‫است‪ .‬اگر این صدای اجتماعی در جامعه نباشد‪ ،‬هر‬ ‫مسئول و کارگزاری به هر نحوی که بخواهد رفتار میکند‪.‬‬ ‫اصالت قرار دادن امنیت و در خدمت قرار دادن‬ ‫قانون بــرای ان‪ ،‬منجر به ذبح عدالتخواهی در‬ ‫جامعه معاصر شده است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫رویکرد کلینگر به عدالتخواهی‪ ،‬کارکرد ملموس و‬ ‫واقعی در جامعه ندارد و باید خودپاسخ دهد که برای‬ ‫عدالتخواهی چه کرده است؟‬ ‫ً‬ ‫صدرالساداتی معتقد است‪ :‬اتفاقا رویکرد عدالتخواهی‬ ‫مــا‪ ،‬مبنایی اســت و برخاف رویکرد اقــای مهدیان‪،‬‬ ‫حزبی نیست‪ .‬اشرافیت و رانــت متاسفانه در کشور‬ ‫ما فراحزبی شده است و ازمــه مبارزه و مقابله با ان‬ ‫شفافیت است‪ .‬رویکرد موردتوجه ما‪ ،‬فقط مصداقی‬ ‫نیست؛ بلکه مسئلهمحور است و تمایز میان این دو‬ ‫بیمعنی است‪ .‬مسئله انتقال اب در کویر مرکزی ایران‬ ‫یک نمونه از مسائلی است که در جریان عدالتخواهی‬ ‫دنبال کردیم و برای ان هزینههای مختلف نیز دادهشده‬ ‫است‪ .‬مسئله ریزگردها و سایر مسائل محیطزیستی‬ ‫حاصل همین جریان سرمایهدارانه اســت که دارای‬ ‫رسانه نیز هست و بدینجهت امکان عدالتخواهی‬ ‫برای انها وجود ندارد‪ .‬رویکرد مقابل کاری را که نکرده‬ ‫است‪ ،‬معتقد است از سوی ما‪ ،‬جریان عدالتخواهی‬ ‫به انحراف کشیده است و این خیلی متناقض است‪.‬‬ ‫صدرالساداتی‪ ،‬معتقد است اقداماتی که در ماههای اخیر‬ ‫در باب عدالتخواهی انجامشده‪ ،‬در چارچوب اخاق و‬ ‫قانون و شرع بوده است و انچه در قالب افشاگری صورت‬ ‫گرفته‪ ،‬مواردی بوده که بهصورت عمومی منتشرشده‬ ‫است‪ .‬وقایعی که در ماجرای دهونک نیز رخداده‪ ،‬در‬ ‫دادگاه در حال بررسی است و نباید پیش از موعد در‬ ‫مورد ان ُحکم داد‪ .‬انچه در جستجوی عدالت دنبال‬ ‫کردم‪ ،‬به فهم عرفی از عدالت بازمیگردد‪ .‬مانند انچه‬ ‫رهبر انقاب در ماجرای فیشهای نجومی که قانونی‬ ‫بود‪ ،‬به فهم عرفی در برابر ان میایستد‪ .‬قانون یک معنای‬ ‫خیلی وسیع دارد؛ از ماهیگیریهای غیرمجاز که مردم‬ ‫جنوب را تحتفشار قــرار داده تا ریزگردها و نرخ ارز‬ ‫رانتی‪ ،‬همه و همه حاصل قانون است‪ .‬باید بهصورت‬ ‫جدی با فرد قانونگذار برخورد کرد و با شفافیت‪ ،‬این‬ ‫قانون بد را رسوا کرد‪.‬‬ ‫ان چیزی که باعث میشود عدالتخواهی بهصورت‬ ‫کامل محقق شود‪ ،‬حرکت برمدار مسائل مردم و پیگیری‬ ‫مطالبات مردم از مسئولین با شفافیت و طرح در میان‬ ‫افکار عمومی است‪.‬‬ ‫به باور طرفداران این دیدگاه‪ ،‬استناد به قانون‪ ،‬موضعی‬ ‫محافظهکارانه از سوی جریانی است که عدالتخواهی‬ ‫را در نازلترین و بهنوعی بیخطرترین سطح خود دنبال‬ ‫میکند؛ درحالیکه مهمتر از استناد به قانون‪ ،‬توجه به‬ ‫پیامدهای قانون است‪ .‬به باور این دیدگاه نگاه امنیتی‬ ‫به عدالتخواهی بزرگترین اسیب حاکمیت در مواجه‬ ‫با جنبش عدالتخواهی معاصر است و باید توجه کرد‬ ‫که پایههای اصلی امنیت‪ ،‬در تحقق انواع ازادیهای‬ ‫اجتماعی و عدالتخواهی اصیل است‪ .‬اصالت قرار‬ ‫دادن امنیت و در خدمت قرار دادن قانون برای ان‪ ،‬منجر‬ ‫به ذبح عدالتخواهی در جامعه معاصر شده است‪.‬‬ ‫نقد جریان جدید عدالتخواهی‬ ‫محسن مهدیان در واکنش به حوادثی که در منطقه‬ ‫دهونک تهران از سوی جریان عدالتخواهی صورت‬ ‫گرفت‪ ،‬یادداشتی در خبرگزاری فارس با عنوان «دهونک؛‬ ‫اوردگاه عدالتخواهی فانتزی» نوشت‪ .‬وی با انتقاد‬ ‫شدید در مورد انچه در دهونــک رخداده‪ ،‬نوشت‪« :‬در‬ ‫تاریخ جمهوری اسامی ثبت خواهد شد که یک روز‬ ‫عــدهای به اسم عدالتخواهی و با اسم انقابیگری‬ ‫مانع اجــرای قانون شدند»‪ .‬وی در ادامــه سکوت در‬ ‫‪127‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫برابر این جریان را ظلم به جمهوری اسامی خواند و‬ ‫نوشت‪« :‬عدالتخواهی فانتزی یعنی اینکه به اسم‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬مقابل عدالت بزرگتر میایستند و به‬ ‫اسم دفاع از عدالت‪ ،‬عدالتشکنی میکنند‪ .‬مدعیان‬ ‫این سبک عدالت فانتزی‪ ،‬حتی حاضر نیستند دفاع‬ ‫طرف دیگر دعوا را بشنوند‪ .‬یکسویه قضاوت میکنند‬ ‫و حکم میدهند و اقدام میکنند»‪ .‬ازاینجهت برای او‪،‬‬ ‫«دهونک» نماد یک عدالتخواهی غیرانقابی است‪.‬‬ ‫نماد یک عدالتخواهی که بهجای تبیین و مطالبهگری‬ ‫و نقد وضع موجود برای ا گاهی اجتماعی‪ ،‬در برابر قانون‬ ‫میایستد‪ .‬وی در انتهای این یادداشت بهصورت کوتاه‬ ‫نوشت‪« :‬این روش عدالتخواهی دو اثر بسیار جدی‬ ‫دارد؛ اول اینکه هیجان قضاوتهای یکطرفه و محکوم‬ ‫کردنهای سلیقهای را گسترش میدهد و دوم هم کار‬ ‫را بدان جا میرساند که دیگر امیدی به اصاح درونی‬ ‫نیست و باید خودمان دستبهکار شویم‪ .‬جمهوری‬ ‫اسامی را حکومت جور و ظلم نشان دهیم عدالتخواهی‬ ‫است؟ سرنوشت عدالتخواهی غیرعقانی‪ ،‬ایستادن‬ ‫مقابل عدالت است»‪.‬‬ ‫مهدویان در ادامه میگوید‪ :‬حوزویها مشروعیت این‬ ‫جریان را به ادله وجوب «نهی از منکر» ارجاع میدهند‬ ‫ً‬ ‫و فعاان سیاسی‪-‬اجتماعی که بعضا منتقد نگاه فقهی‬ ‫‪128‬‬ ‫نیز هستند‪ ،‬از منظر ضرورت تحقق عدالت اجتماعی‬ ‫ان را توجیه میکنند‪.‬‬ ‫مهدیان اضافه میکند‪ :‬عدالت سنگ محک همهچیز‬ ‫و ازجمله خود انقاب و حکومت است و نقد وضع‬ ‫موجود‪ ،‬زیربنای عدالتخواهی اســت‪ .‬لکن به نظر‬ ‫میرسد‪ ،‬عدالتخواهی در معرض انحراف است‪ .‬این‬ ‫نقد گرچه بهاصطاح او‪ ،‬درون گفتمانی است اما دارای‬ ‫اهمیت است‪ ،‬چراکه بزرگترین عارضه ان برای خود‬ ‫عدالتخواهی است و ممکن است با این شیوه نادرست‬ ‫خود عدالتخواهی زیر سوال رود‪ .‬جریان عدالتخواهی‬ ‫با این مسیر‪ ،‬دارای رویشها و ریزشهای زیادی بوده و‬ ‫مسیر پرفرازونشیبی طی کرده‪ ،‬اما در مدت اخیر در مسیر‬ ‫اشتباهی افتاده است‪« .‬مبارزه با اشرافیت»‪ ،‬یکی از‬ ‫شعارهای مهم این جریان عدالتخواهی جدید است؛‬ ‫اما در سطحیترین شکل خود دنبال میشود و در برند‬ ‫لباس و کیف و خانه مجلل فرد مسئول یا اقازاده دیده‬ ‫میشود درحالیکه اشرافیت یک فکر و منش و شیوه‬ ‫حکومتداری و تصمیمگیری در کشور است‪ .‬بحث‬ ‫بر ان است که کدام اشرافیت باید در کانون مبارزه در‬ ‫جریان عدالتخواهی قرار گیرد و بدینجهت توجه به‬ ‫این سطوح مناسب است‪ .‬سطحی از اشرافیت از سوی‬ ‫این جریان انتخابشده است که بزرگترین عارضه ان‪،‬‬ ‫از همه مهمتر‪ ،‬این نقطهزنیها یک اثر ناخودا گاه‬ ‫دارد‪ :‬خلق بینش و ادراک فساد ساختاری و ناامیدی‬ ‫کامل از نظام در معنای کامل خود شکل میگیرد‬ ‫و بهمرور در مخاطبین جریان عدالتخواه‪ ،‬افراد‬ ‫ضدانقاب جمع میشوند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫به ابتذال کشیده شدن مبارزه برای تحقق عدالت است‬ ‫و لذا این سبک عدالتخواهی‪ ،‬بزرگترین ضربه ان به‬ ‫عدالتخواهی است‪ .‬مسئله سیاستها و رانتهای‬ ‫ارزی و مطالبه برای اصاح انها‪ ،‬سطح عدالتخواهی‬ ‫ما نیست و لذا پیگیری مصادیق جزئی همه کوشش‬ ‫و تمرکز جنبش عدالتخواهی شده است‪ .‬ادامه این‬ ‫مسیر دو پیامد دارد‪ :‬یکی انکه جریان عدالتخواهی‬ ‫دچار افسردگی میشود و نوعی احساس یاس به جهت‬ ‫پرداخت به مصادیق بهجای پرداخت به مسائل در‬ ‫بدنه جریان اجتماعیاش شکل میگیرد‪ .‬دوم انکه‬ ‫جامعه بهصورت کامل از فضای عدالتخواهی قانونی‬ ‫و ساختاری خارج میشود و این ناامیدی‪ ،‬نوعی خروج‬ ‫از ساختار و ایجاد نفرت را فراهم میاورد‪.‬‬ ‫از این جهت‪ ،‬محسن مهدیان معتقد است‪ ،‬این سبک‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬منجر به ناامیدی و نشستن میشود و‬ ‫نه حرکت‪ .‬ایجاد حس بنبستی و اینکه امکان اصاح‬ ‫وجود ندارد و فساد همهجا را در برگرفته است‪ ،‬توقف‬ ‫را به ارمغان میاورد‪ .‬این نوع عدالتخواهی چند ایراد‬ ‫اساسی دیگر نیز دارد‪:‬‬ ‫ً‬ ‫اوا دارایــیهــای انقاب اسامی را نمیبیند‪ .‬حتی‬ ‫حرکتهای مثبت انقابی را نیز زیر سوال میبرد‪.‬‬ ‫دوم اینکه بین صراحت و بیابرویی تفاوت قائل نیست‪.‬‬ ‫صراحت لهجه با ریختن ابروی افراد متفاوت است‪.‬‬ ‫ریختن ابــروی افــراد انهم بهصورت احتمالی‪ ،‬فرد را‬ ‫درخطر گناههای نابخشودنی قرار میدهد‪ .‬این مشکل‬ ‫اخاقی عدالتخواهی است‪.‬‬ ‫سوم انکه مسائل اصلی و فرعی را موردتوجه قرار نمیدهید‪.‬‬ ‫از شام ‪ 500‬میلیونی فان مسئول تا برند فان کیف‬ ‫اقــازاده‪ .‬اشرافیگری اعتقادی و خوی اشرافی باید در‬ ‫کانون مبارزه قرار گیرد‪.‬‬ ‫چهارم انکه این سبک‪ ،‬دارای خطای تشخیص است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫دوگان کلیات با رویکرد مسئلهمحور خطاست‪ .‬اوا‬ ‫دانستن کلیات بسیار ازم است‪ .‬بسیاری از مسائل ما‬ ‫ناشی از ندانستن مبانی است‪ .‬اما یک مسئلهمحوری‬ ‫داریــم و یک مصداق محوری‪ .‬مصداق محوری که‬ ‫موردتوجه جریان اخیر عدالتخواهی است دارای افات‬ ‫بسیار زیادی است‪:‬‬ ‫افت اول اینکه اطاعات افراد در عدالتخواهی محدود و‬ ‫ناقص است‪ .‬اطاعات کامل ازمه پرداخت به مصادیق‬ ‫است و پرداخت بر مبنای اطاعات احتمالی‪ ،‬فرد را‬ ‫در معرض خطا قرار میدهد‪.‬‬ ‫افت دوم ان است که ِاشراف بر جزئیات وجود ندارد‪.‬‬ ‫جزئیات زندگی شخصی افــراد را نمیدانیم و امکان‬ ‫تحلیل کامل بر مصداق را نداریم‪.‬‬ ‫سوم انکه در برخورد با مصداق‪ ،‬شروع با شماست اما‬ ‫پایان با شما نیست‪.‬‬ ‫از همه مهمتر‪ ،‬این نقطهزنیها یک اثر ناخودا گاه دارد‪:‬‬ ‫خلق بینش و ادراک فساد ساختاری و ناامیدی کامل‬ ‫از نظام در معنای کامل خود شکل میگیرد و بهمرور‬ ‫در مخاطبین جریان عدالتخواه‪ ،‬افــراد ضدانقاب‬ ‫جمع میشوند‪.‬‬ ‫به باور مهدیان‪ ،‬امــروزه در فضای مجازی با جریانی‬ ‫مواجه هستیم که با ادعای «عدالتخواهی»‪ ،‬اسناد‬ ‫و مدارکی دال بر فساد مالی برخی از اشخاص حقوقی‬ ‫و حقیقی منتشر کــرده تا از طریق محا کمه در افکار‬ ‫عمومی‪ ،‬دستگاههای نظارتی و قضائی را به برخورد‬ ‫‪129‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫با سوژه موردنظر مجاب کنند‪ .‬این رفتار مبتنی بر این‬ ‫دیدگاه است که هنگامیکه ساختارهای نظام در تحقق‬ ‫عدالت اجتماعی دچار اختال شده و سیستم قضایی‬ ‫در برخورد با صاحبان قدرت و ثروت مماشات میکند‪،‬‬ ‫بایستی با استفاده از «رسانه ازاد» اسناد و مدارک دال بر‬ ‫فساد را منتشر کرده و برخورد قضائی را بهصورت یک‬ ‫مطالبه عمومی دراورد‪.‬‬ ‫نهی از منکر اجتماعی اگــر دارای ساختار و قوانین‬ ‫مشخصی نباشد‪ ،‬در بلندمدت خود فسادانگیز خواهد‬ ‫بود‪ .‬مدعیان عدالتخواهی معتقدند «رسانه ازاد» و‬ ‫«شفافیت» زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم‬ ‫میکند‪ .‬اما به نظر میرسد اگر «رسانه ازاد» را دریچهای‬ ‫به عدالتخواهی بدانیم‪ ،‬همین رسانه ازاد میتواند‬ ‫با عدالتنمایی و شفافیتنمایی مخاطب خود را‬ ‫فریب دهد‪ .‬زمین رسانه‪ ،‬بیش از انکه زمین واقعیتها‬ ‫و شفافیتها باشد‪ ،‬زمین وانمودها و بازنماییهاست‪.‬‬ ‫در این زمین نه به عدالتش میتوان دلخوش کرد و نه‬ ‫مظالمش را جدی گرفت‪ .‬سید یاسر تقوی‪ ،‬در یادداشت‬ ‫انتقادی با اشــاره به ایــن نکته‪ ،‬در بــاب ایــن جریان‬ ‫عدالتخواهی مینویسد‪:‬‬ ‫«خطرناکتر از همه این مسائل ساختارگریزی مدعیان‬ ‫عــدالــتخــواهــی اسـ ــت‪ .‬اصـ ــاح سیستم از طریق‬ ‫‪130‬‬ ‫سیستمگریزی و حل مسئله در کف فضای مجازی‬ ‫(خیابان) همان راهحلی است که به «اخال نظام» و‬ ‫هرجومرج ختم میشود‪ .‬هرچند انان معتقدند فعالیت‬ ‫ما در چارچوب قانون است‪ ،‬اما در میانه راه از ناکارامدی‬ ‫قانون سخن میگویند و اصاح ان را منوط به تهییج‬ ‫افکارعمومی توسط رسانههای خود میدانند‪ .‬از این‬ ‫منظر مبنای جریان «دعوت به خود» و «قضاوت خود»‬ ‫و «حکم خود» است»‬ ‫در پایان ذکر یک مبنای فکری مهم دیگر در دیدگاههای‬ ‫مهدیان‪ ،‬از اهمیت برخوردار است‪ .‬یکی دیگر از چالشهای‬ ‫مهم در باب عدالتخواهی‪ ،‬نسبت عدالت با قانون‬ ‫است‪ .‬گرچه سنگ محک قانون نیز عدالت است‪ ،‬اما‬ ‫برای تحقق عدالت نیز باید از طریق قانون عمل کرد‪.‬‬ ‫اگر قوانینی ایراد دارد‪ ،‬باید از طریق قانون اصاح شود‪.‬‬ ‫اگر از طریق قانون اصاح صورت گیرد‪ ،‬شما را به یک‬ ‫عدالت بزرگتر میرساند‪ .‬همه قوانین عادانه نیست‪،‬‬ ‫اما باید تاش کرد از طریق قانونی‪ ،‬اصاح قوانین را‬ ‫صورت دارد‪ .‬اشوب در برابر قانون یا اصاح از طریق‬ ‫قانون؟ در این دوراهی در برابر قوانین بد‪ ،‬رعایت حقوق‬ ‫عامه اصل است‪ .‬انچه در ماجرای دهونک از سوی این‬ ‫عدالتخواهان قانونشکن رخ داد‪ ،‬مقابله برای اجرای‬ ‫قانون و فراخوان برای تجمع در برابر نیروهای اجرای‬ ‫عدالتخواهی عادانه‬ ‫ً‬ ‫انچه در بخش دوم و سوم ذکر شد‪ ،‬صرفا طرح اجمالی‬ ‫دو دیدگاه پیرامون مختصات عدالتخواهی بود که‬ ‫ً‬ ‫البته بهدور از ذکر مصادیق و نمونهها و صرفا جهت‬ ‫تقریر نگرش کلی انها به عدالتخواهی ذکر شد‪ .‬عمده‬ ‫مباحث حول محورهای زیر صورت گرفته بود‪:‬‬ ‫ال ــف) عــدالــتخــواهــی مصداقی یــا عدالتخواهی‬ ‫مسئلهمحور و کان‬ ‫ب) حــدود و قلمرو عدالتخواهی چیست؟ قانون‬ ‫و ساختار رسمی جمهوری اســامــی قید اصلی در‬ ‫عدالتخواهی هستند یا خیر؟ نسبت عدالتخواهی‬ ‫با قانون چیست؟‬ ‫ج) معیار عدالتخواهی چیست؟ قوانین جمهوری‬ ‫اسامی‪ ،‬قانون اساسی‪ ،‬بیانات امام و رهبری‪ ،‬تشخیص‬ ‫فردی یا ‪...‬؟‬ ‫د) شکل و شیوه اجرای عدالتخواهی اصیل چگونه‬ ‫است؟ افشاگری در رسانهها برای تهیج افکار عمومی‬ ‫یا ورود فیزیکی در محدوده قانون یا مقابله و ایستادگی‬ ‫در برابر قانون؟‬ ‫انچه از رهگذر این گفتگو به نظر میرسد‪ ،‬یاداور معنای خود‬ ‫ویژگی حق و عدل در کام امیرالمومنین؟ نیز هست‪.‬‬ ‫عدل در مقام نظر‪ ،‬در بااترین گستره و در مقام عمل و‬ ‫انتساب به مصادیق‪ ،‬دارای بااترین دشواریهاست‪ .‬در‬ ‫مورد خود عدالتخواهی و اداب ان نیز این چالش ذاتی‬ ‫نمایان است‪ .‬علیرغم اتفاقنظرهای کلی در مورد روش‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫قانون بود‪ .‬حق اعتراض بهعنوان یک فرد وجود دارد و‬ ‫حتی میتوان تجمع برگزار کرد‪ ،‬مانند نمونه خوبی که‬ ‫در ماجرای خصوصیسازی به همت دکتر توکلی در‬ ‫دیدهبان شفافیت و عدالت صورت گرفت و منجر به‬ ‫اصاحات و تغییراتی شد‪.‬‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬در مصادیق واقعی‪ ،‬اختافها نمایان‬ ‫میشود و این اختافات‪ ،‬بهمرور اداب عدالتخواهی‬ ‫را دستخوش چالشهای جدی میکند‪.‬‬ ‫رهبر فرزانه انقاب‪ ،‬در موارد متعدد به اصول و روش‬ ‫عدالتخواهی اشارهکردهاند‪ .‬در انتهای این نوشتار‪،‬‬ ‫مرور برخی از این اصول و مبادی برای قضاوت در میان‬ ‫دیدگاههای گوناگون در باب عدالتخواهی راهگشاست‪:‬‬ ‫‪ -1‬شاخص عدالت‪ ،‬قانون است‪:‬‬ ‫«معیار و شاخص عدل هم عمل به قانون است‪ .‬اگر عمل‬ ‫فرد‪ ،‬جمع‪ ،‬منطبق به قانون شد‪ ،‬این عدالت است؛‬ ‫اگر از قانون انحراف پیدا کرد‪ ،‬این بیعدالتی است‪ .‬و‬ ‫قانون هم در نظام اسامی‪ ،‬قانون اسامی است‪ .‬البته در‬ ‫مجموعهی قوانین ما ممکن است قوانینی باشند که صد‬ ‫درصد با احکام اسامی منطبق نباشند‪ ،‬یا قوانینی که‬ ‫از قبل ماندهاند یا برخی قوانین دیگر‪ ،‬که اینها بایست‬ ‫اصاح بشود‪ .‬معیار‪ ،‬این است که بر طبق قانون عمل‬ ‫بشود‪ .‬عدل‪ ،‬اینجا تحقق پیدا میکند[‪.»]2‬‬ ‫‪ -2‬تقوا؛ شرط عدالتخواهی‬ ‫«در هر انسانی‪ ،‬عدالت شخصی و نفسانی او‪ ،‬پشتوانهی‬ ‫عدالت جمعی و منطقهی تاثیر عدالت در زندگی‬ ‫اجتماعی است‪ ...‬هرکس که بخواهد در محیط زندگی‬ ‫مردم منشا عدالت شود‪ ،‬اول باید در درون خود تقوای‬ ‫الهی را رعایت کند‪ .‬انسانی که مراقب خود نیست و در‬ ‫عمل و کام و زندگی شخصی خود دچار بیعدالتی‬ ‫و بیتقوایی است‪ ،‬نمیتواند در محیط جامعه منشا‬ ‫عدالت اجتماعی باشد[‪.»]3‬‬ ‫‪ -3‬عدالتخواهی همراه با عقانیت و معنویت‬ ‫«اگر به نام عدالتخواهی و به نام انقابیگرى‪ ،‬اخاق را‬ ‫زیر پا بگذاریم‪ ،‬ضرر کردهایم؛ از خط امام منحرفشدهایم‪.‬‬ ‫اگر به نام انقابیگرى‪ ،‬به نام عدالتخواهی‪ ،‬به برادران‬ ‫‪131‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫خودمان‪ ،‬به مردم مومن‪ ،‬به کسانی که ازلحاظ فکرى‬ ‫با ما مخالفاند‪ ،‬اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد‬ ‫دارند‪ ،‬به اسام اعتقاد دارند‪ ،‬اهانت کردیم‪ ،‬انها را مورد‬ ‫ایذاء و ازار قرار دادیم‪ ،‬از خط امام منحرفشدهایم‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم به نام انقابیگرى و رفتار انقابی‪ ،‬امنیت را از‬ ‫بخشی از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم‪ ،‬از خط‬ ‫امام منحرفشدهایم‪ .‬در کشور اراء و عقاید مختلفی‬ ‫وجود دارد‪ .‬اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهاى بر یک‬ ‫حرکتی‪ ،‬بر یکحرفی منطبق شود‪ ،‬این عنوان مجرمانه‬ ‫البته قابلتعقیب است؛ دستگاههاى موظف باید تعقیب‬ ‫کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد‪ ،‬کسی‬ ‫است که نمیخواهد براندازى کند‪ ،‬نمیخواهد خیانت‬ ‫کند‪ ،‬نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند‪،‬‬ ‫اما باسلیقهی سیاسی ما‪ ،‬با مذاق سیاسی ما مخالف‬ ‫است‪ ،‬ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم‪ ،‬عدالت‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫لایجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا»‪.‬‬ ‫را دریغ بداریم؛ «و‬ ‫قران به ما دستور میدهد و میگوید‪ :‬مخالفت شما با یک‬ ‫قومی‪ ،‬موجب نشود که عدالت را فروبگذارید و فراموش‬ ‫کنید‪« .‬اعدلوا»؛ ّ‬ ‫حتی در مورد مخالف هم عدالت به‬ ‫خرج دهید‪« .‬هو اقرب ّ‬ ‫للتقوى»؛ این عدالت‪ ،‬نزدیکتر‬ ‫به تقواست‪ .‬مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان‬ ‫مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه‪ ،‬عدالت ورزیدن با‬ ‫تقوا موافق است‪ .‬همه هوشیار باشیم‪ ،‬همه بیدار باشیم‪.‬‬ ‫این ُبعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد[‪.»]4‬‬ ‫«اگر عقانیت در عدالت نباشد‪ ،‬گاهی اوقات عدالت به‬ ‫ضد خودش تبدیل میشود؛ اگر درست در باب عدالت‬ ‫محاسبه نباشد‪ .‬اگر معنویت با عدالت همراه نباشد‪،‬‬ ‫به یک شعار توخالی تبدیل میشود‪ .‬خیلیها حرف‬ ‫عدالت را میزنند‪ ،‬اما چون معنویت و ان نگاه معنوی‬ ‫نیست‪ ،‬بیشتر جنبهی سیاسی و شکلی پیدا میکند[‪.»]5‬‬ ‫‪ -4‬نقش ویژه دانشجویان و نخبگان‬ ‫در جنبش عدالتخواهی‬ ‫ّ‬ ‫متوجه هــدفهــای برتر هم‬ ‫«جامعهی نخبگان باید‬ ‫باشد؛ هدفهای برتری وجود دارد؛ فرد نخبه نباید در‬ ‫فضای ّ‬ ‫تخصص خودش غرق بشود بهطوریکه از فضای‬ ‫پیرامونی‪ ،‬از فضای جامعه‪ ،‬از مردم غفلت پیدا بکند؛‬ ‫ّ‬ ‫این نباید اتفاق بیفتد‪ .‬نخبه نباید مسائل انسانها را‬ ‫ّ‬ ‫فراموش کند؛ مسائل عمده و مهم ملتش را‪ ،‬استقال‬ ‫را‪ ،‬عدالت را‪ ،‬پیشرفت را‪ ،‬مسائل عمدهی اسیبهای‬ ‫ً‬ ‫اجتماعی را نباید فراموش کــرد‪ .‬نخبه نباید صرفا به‬ ‫دانشی که در ان نخبه است بپردازد‪ .‬اگر چنانچه شما‬ ‫کار نخبگی را زیر پرچم عدالتخواهی انجام بدهید‪،‬‬ ‫ارزشش مضاعف میشود‪.»]6[...‬‬ ‫«وقتیکه مسئله عدالت اجتماعی در کشور مطرح‬ ‫میشود‪ ،‬دانشجو باید از این مسئله حمایت کند‪ .‬عدالت‬ ‫‪132‬‬ ‫انسانی نیست که به عدالت اجتماعی و شعار ان پشت‬ ‫کند‪ .‬این شعار در کشور مطرح میشود؛ چه کسی باید‬ ‫از این شعار حمایت کند؟ چه کسی باید بیشتر از همه‬ ‫درباره ان بیندیشد؟ چه کسی باید برای ان کار کند و‬ ‫درباره راههای تامین ان‪ ،‬تحقیق و بحث کند و میزگرد‬ ‫بگذارد‪ ،‬غیر دانشجویان؟[‪.»]7‬‬ ‫‪ -5‬نفی مصداقسازی در عدالتخواهی‬ ‫«گفتمان عدالتخواهی را فریاد کنید‪ ،‬اما انتقاد شخصی‬ ‫و مصداقسازی نکنید؛ وقتی شما روی یک مصداق تکیه‬ ‫ً‬ ‫میکنید‪ ،‬اوا احتمال دارد که اشتباه کرده باشید‪...‬هم‬ ‫وسیلهای به دست میدهد برای اینکه ان زرنگ قانوندان‬ ‫قانونشکن بتواند علیه شما استفاده کند‪....‬شما زرنگی‬ ‫کنید‪ ،‬شما اسم نیاورید‪ ،‬شما مصداق را تکیه نکنید‪،‬‬ ‫شما پرچم را بلند کنید‪.»]8[...‬‬ ‫‪ -6‬پشتوانه نظری عدالتخواهی‬ ‫«در مرحله نظری‪ ،‬انچه که ما میخواهیم به ان برسیم‪،‬‬ ‫رسیدن به نظریه اسامی ناب در باب عدالت است‪.‬‬ ‫البته باید با نگاه متجددانه‪ ،‬با نگاه نواورانه‪ ،‬به منابع‬ ‫اسامی مراجعه کرد و ان نظریه را از متن منابع اسامی‬ ‫در چارچوب علمی و فنی خودش استخراج کرد[‪.»]9‬‬ ‫گفتمان عدالتخواهی را فریاد کنید‪ ،‬اما انتقاد‬ ‫شخصی و مصداقسازی نکنید؛ وقتی شما روی یک‬ ‫ً‬ ‫مصداق تکیه میکنید‪ ،‬اوا احتمال دارد که اشتباه‬ ‫کرده باشید‪...‬هم وسیلهای به دست میدهد برای‬ ‫اینکه ان زرنگ قانوندان قانونشکن بتواند علیه‬ ‫شما استفاده کند‪.‬‬ ‫«بعضی میخواهند با عنوان «تندروى»‪ ،‬عدالت را متهم‬ ‫و محکوم کنند‪ .‬عدالت‪ ،‬تندروى نیست؛ حقگرایی‬ ‫است؛ توجه به حقوق احاد مردم است؛ جلوگیرى از‬ ‫ّ‬ ‫ویژهخوارى است؛ جلوگیرى از تجاوز و تعدى به حقوق‬ ‫مظلومان است‪ .‬در یک کشور‪ ،‬کسان زیادى پیدا میشوند‬ ‫که اگر دستگاه مسئول قانونی به مدد انها نشتابد‪ ،‬در‬ ‫امواج درگیریهای گونا گون لگدمال میشوند‪ .‬وظیفه‬ ‫دولت عدالتمدار‪ ،‬توجه ویژه به قشر محرومین است‪.‬‬ ‫عدالت را نباید تندروى و مخالفت با شیوههای علمی‬ ‫دانست[‪.»]10‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اجتماعی‪ ،‬ان چیزی است که حتی کسانی که اصرار‬ ‫داشتند شعار عدالت اجتماعی را به دایل سیاسی و‬ ‫باانگیزههای گوناگون کمرنگ کنند‪ ،‬بااخره نتوانستند؛‬ ‫مجبور شدند عدالت اجتماعی را مطرح کنند‪ .‬در دنیا‪،‬‬ ‫غیر از مستکبران و زورگویان و چپاولگران عالم‪ ،‬هیچ‬ ‫‪ -7‬عدالتخواهی‪ ،‬حقگرایی است نه تندروی‬ ‫‪ -8‬نقش نظام تعلیم و تربیت در پرورش عدالتخواه‬ ‫«جهتگیری تعلیم و تربیت کــشــور بــایــد بــه سمت‬ ‫برخورداری از عدالت باشد؛ یعنی اموزشوپرورش ما‪،‬‬ ‫تربیت ما‪ ،‬عدالتپرور تربیت کند‪ ،‬عدالتخواه‬ ‫تعلیم و‬ ‫ِ‬ ‫تربیت کند‪ ،‬عدالتساز تربیت کند؛ چون عدالت‪ ،‬ان‬ ‫ارزش واایی است که از ّاو ِل تاریخ بشر تا امروز‪ ،‬همواره‬ ‫ِ‬ ‫موردنظر احاد بشر بوده است‪ .‬ارزشها بهمرور زمان و به‬ ‫تحول نسلها تغییر پیدا میکنند‪ّ ،‬‬ ‫ّ‬ ‫[اما] بعضی از ارزشها‬ ‫از ّاول تا اخر ثابتند؛ ازجمله‪ ،‬ارزش عدالت است‪....‬‬ ‫ّ‬ ‫البته عدالت هم جز در سایهی دین حاصل نخواهد‬ ‫شد؛ این بهجای خود محفوظ‪ّ ،‬اما مسئلهی عدل و داد‬ ‫گیری‬ ‫خیلی مهم است‪ .‬اموزشوپرورش ما باید جهت ِ‬ ‫اینجوری داشته باشد[‪.»]11‬‬ ‫‪ -9‬کار تشکیاتی در عدالتخواهی‬ ‫ّ‬ ‫«یکی از چیزهایی که برای تشکلها به نظر من خیلی‬ ‫ازم است و خوب است‪ ،‬فهم وضع کنونی کشور است‪.‬‬ ‫وضع کشور‪ ،‬منظور فقط وضع داخلی و مشکات موجود‬ ‫و همین مطالبی که گفتند ‪-‬مسائل مربوط به روستاها‪،‬‬ ‫عدالتخواهی‪ ،‬اقتصاد مقاومتی‪ ،‬مشکاتی که هست‪،‬‬ ‫مشکات مدیریتی‪ ،‬مدیریت جهادی و مانند اینها‪-‬‬ ‫نیست؛ اینها ّ‬ ‫البته جزئی از واقعیتها است[‪.»]12‬‬ ‫‪133‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪ -10‬جنبش عدالتخواهی؛ جنبش اصیل اسامی‬ ‫ّ‬ ‫رهبر معظم انقاب اسامی جوانان و بخصوص دانشجویان‬ ‫فهیم و پرسشگر را بانیان و حامیان اصلی جنبش‬ ‫عدالتخواهی میدانند و از انهــا میخواهند تا با‬ ‫پیگیرى و تقاضاى مداوم‪ ،‬مسئوان را به عدالتمحورى‬ ‫و عدالتورزی وادار نمایند‪.‬‬ ‫«مسئله عدالتخواهی را‪ ،‬که من با شما و جوانان مطرح‬ ‫میکنم‪ ،‬به معناى این نیست که با غیر جوانان مطرح‬ ‫نکردهام‪ .‬قبل از این نامهای که دو‪ ،‬سه سال پیش به‬ ‫یک تشکل دانشجویی نوشتم‪ ،‬مسئله عدالتخواهی‬ ‫را دهها بار با مسئوانی که وظیفه اجرایی دارند‪ ،‬مطرح‬ ‫ک ــردهام ‪ ...‬امــا همه ایــن حرکتها بــراى ماندگارى و‬ ‫عمقیابی‪ ،‬پشتوانه میخواهد که ان پشتوانه مطالبه و‬ ‫خواست‪ ،‬شما هستید‪ .‬منظور از خواست و مطالبه هم‬ ‫این نیست که انسان مشتش را گره کند و مسئلهای را‬ ‫بخواهد؛ نه‪ ،‬بلکه بدانید که این مطالبه و خواسته ازم‬ ‫است و باور کنید که این نیازى قطعی و حیاتی براى‬ ‫کشور و جامعه است‪ .‬نفس اینکه شما این موضوع را‬ ‫باور کنید‪ ،‬مهمترین مطالبه است و اثر خود را در حرف‪،‬‬ ‫کار‪ ،‬تعامل‪ ،‬جبههگیری سیاسی و حرکت دینی و مردمی‬ ‫شما میگذارد[‪.»]13‬‬ ‫ّ‬ ‫مقام معظم رهبرى بر این باور پاى میفشارند که عدهای‬ ‫باید ّ‬ ‫مروج فرهنگ «مطالبه عدالت» در جامعه شوند‬ ‫و دراینبین‪ ،‬دانشجویان را خطاب قرار داده‪ ،‬از انان‬ ‫‪134‬‬ ‫میخواهند فکر عدالتخواهی را در ذهن مردم‪ ،‬در ذهن‬ ‫خانوادهها و در ذهن هرکسی که در حوزه کار انها قرار‬ ‫میگیرد‪ ،‬نفوذ بخشند‪:‬‬ ‫«بههرحال‪ ،‬جنبش عدالتخواهی هنگامیکه در جمع‬ ‫دانشجویان و خطاب به انها گفته میشود‪ ،‬مقصود این‬ ‫است که این طلب و خواسته و خواهش بهعنوان یک‬ ‫خواسته عمده مطرح شود‪ .‬نباید بگذارید این مطالبه‬ ‫مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت‪ ،‬انچنان‬ ‫از طرف مردم‪ ،‬قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که‬ ‫هر مسئولی ـ چه بنده و چه هر کس دیگرى که در جایی‬ ‫مسئول است ـ ناچار باشد به مقوله عدالت‪ ،‬ولو برخاف‬ ‫ً‬ ‫میلش هم باشد‪ ،‬بپردازد‪ .‬یکوقت است که ما ـ مثا ـ‬ ‫به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم‪ :‬عدالت را رعایت‬ ‫کن‪ ،‬یا به ّقوه قضائیه میگوییم‪ :‬عدالت را رعایت کن؛‬ ‫اما یکوقت به جوانان میگوییم‪ :‬شما عدالت را مطالبه‬ ‫کنید‪ .‬هرکدام معناى خاصی دارد‪« .‬مطالبه عدالت»‬ ‫به معناى ایــن اســت که عدالت‪ ،‬گفتمان غالب در‬ ‫محیطهای جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه‬ ‫کنند و ان را از هر مسئولی بخواهند[‪.»]14‬‬ ‫بهطور خاصه میتوان گفت‪ ،‬اقامه عدالت مستلزم‬ ‫شناخت ان است‪ .‬عقانیت ایجاب میکند جریان‬ ‫عدالتخواهی بدون عدالتپژوهی نباشد‪ .‬در فضای‬ ‫عدالتپژوهی‪ ،‬معرفت و جهاد علیه ظلم جداییناپذیرند‪.‬‬ ‫معرفت و مبارزه برای اقامه عدالت دو روی یک حقیقت‬ ‫« امروز سراغاز فهرست بلند مسائل کشور‪ ،‬مسئله «عدالت»‬ ‫است‪ .‬دانشجوى جوان اگرچه خود برخاسته از قشرهاى‬ ‫مستضعف جامعه هم نباشد‪ ،‬به عدالت اجتماعی و پر‬ ‫کردن شکافهای طبقاتی به چشم یک ارزوى بزرگ و‬ ‫بیبدیل مینگرد‪ .‬این احساس و انگیزه در دانشجو‪ ،‬پر‬ ‫ارج و مبارک است و میتواند پایه قضاوتها و برنامههای‬ ‫عملی او براى حال و اینده باشد‪ .‬اگر عدالت ـ عدالت‬ ‫واقعی و ملموس و نهفقط سخن گفتن از عدالت ـ ارزو‬ ‫عدالتخواهی بدون عدالتپژوهی و عدالتپژوهی‬ ‫بدون عدالتخواهی ابتر خواهد ماند‪ .‬عاوه بر این‪،‬‬ ‫عدالتپژوهی نیز هرگز توسط غیر عدالتخواهان‬ ‫دنبال نخواهد شد‪.‬‬ ‫هزینه کردن اموال عمومی در اقدامهای بدون اولویت ـ‬ ‫ً‬ ‫و بهطریقاولی در کارهاى صرفا تشریفاتی ـ میدان دادن‬ ‫به عناصرى که زرنگی و پررویی انان همه گلوگاههای‬ ‫اقتصادى را به روى انان میگشاید و خاصه‪ ،‬پدیده‬ ‫بسیار خطرناک «انبوه شدن ثروت» در دست کسانی که‬ ‫امادگی دارند ان را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند و‬ ‫البته با تکیه بر ان قدرت سیاسی‪ ،‬اضعاف انچه را که‬ ‫هزینه کردهاند‪ ،‬گرد میاورند ـ اینها و امثال ان نقطههای‬ ‫استفهام برانگیزى است که هر جوان معتقد به عدل‬ ‫اسامی ذهن و دل خود را به ان متوجه مییابد و از کسانی‬ ‫که مظنون به چنین تخلفاتی شناخته میشوند‪ ،‬پاسخ‬ ‫میطلبد و همچنین در کنار ان‪ ،‬از دولت و مجلس و‬ ‫دستگاه قضایی عملکرد قاطعانه براى ریشهکن کردن‬ ‫این فسادها را مطالبه میکند»‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ً‬ ‫هستند که یکی بــدون دیگری حتما نقصان خواهد‬ ‫داشت‪ .‬البته این معنا‪ ،‬متفاوت از نگاهی است که‬ ‫ً‬ ‫معرفت را صرفا تولیدشده از متن مبارزه میداند چراکه‬ ‫عدالت دارای حقیقت مشخص و معینی است که‬ ‫ً‬ ‫مبارزه و جهاد‪ ،‬صرفا عدالتپژوهی را به سمت این‬ ‫حقیقت سوق میدهد‪ .‬درواقع‪ ،‬جهاد و مبارزه کارکرد‬ ‫معرفتشناختی و روششناختی دارد نه هستیشناختی‬ ‫معرفت‪ .‬انبیاء و اولیای الهی برخاف حکما‪ ،‬در عین‬ ‫انتقال معرفت برای ان مبارزه کردند‪ .‬لذا مبارزه‪ ،‬دستور‬ ‫کار پژوهش و غایت عدالتپژوهی را جهت میدهد‬ ‫که منجر به تولید معرفت غایتمدار خواهد شد‪ .‬این‬ ‫معرفت نیز از سوی دیگر‪ ،‬ارزشها و روشهای مبارزه‬ ‫دینی را تعیین میکند‪ .‬ازاینرو نهادهای عدالتپژوه و‬ ‫مسیر عدالتپژوهی جز از مسیر ترکیبی معرفت و مبارزه‬ ‫عبور نخواهد کرد‪ .‬عدالتخواهی بدون عدالتپژوهی‬ ‫و عــدالــتپــژوهــی بــدون عــدالــتخــواهــی ابتر خواهد‬ ‫ماند‪ .‬عاوه بر این‪ ،‬عدالتپژوهی نیز هرگز توسط غیر‬ ‫عدالتخواهان دنبال نخواهد شد‪ .‬عدالتخواهی‪،‬‬ ‫تقوا‪ ،‬معنویت‪ ،‬تکلیفگرایی‪ ،‬صبر و استقامت‪ ،‬از‬ ‫ویژگیهای اقامهگر عدالت است‪.‬‬ ‫ششم ابــان ‪ ،1381‬رهبر انقاب در پیامی به دومین‬ ‫همایش جنبش دانشجویی نوشتند‪:‬‬ ‫و ارمان و هدف برنامهریزیهاست‪ ،‬پس باید هر پدیده‬ ‫ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سوال قرار گیرد‪.‬‬ ‫مسابقه رفــاه میان مسئوان‪ ،‬بیاعتنایی به گسترش‬ ‫شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامهریزان‪ ،‬ثروتهای‬ ‫سر براورده در دستانی که تا چندى پیش تهی بودند‪،‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫[‪ .]1‬به تعبیر ایشان‪ ،‬ایه شریفه «اذهب الی فرعون انه طغی» شاهدی بر این است‬ ‫که عدالتخواهی ناظر بر فرد معین و مشخص خارجی است‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬بیانات در دیدار رئیس و مسئوان قوه قضائیه؛ ‪1388/04/07‬‬ ‫[‪ .]3‬بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران؛ ‪1379/12/26‬‬ ‫[‪ .]4‬بیانات در مراسم بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی؟؛ ‪1390/03/14‬‬ ‫[‪ .]5‬بیانات در دیدار اعضای هیات دولت؛ ‪1388/06/16‬‬ ‫[‪ .]6‬بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی؛ ‪1397/07/25‬‬ ‫[‪ .]7‬بیانات در ‪1379/09/01‬‬ ‫[‪ .]8‬بیانات در دیدار بسیجیان استان فارس؛ ‪1387/02/14‬‬ ‫[‪ .]9‬بیانات در دومین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع عدالت؛ ‪1390/02/27‬‬ ‫[‪ .]10‬بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری؛ ‪1384/05/12‬‬ ‫[‪ .]11‬بیانات در دانشگاه فرهنگیان؛ ‪1397/02/19‬‬ ‫[‪ .]12‬بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان؛ ‪1394/04/20‬‬ ‫[‪ .]13‬بیانات در دیدار جمعی از تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی؛‬ ‫‪1382 /08/15‬‬ ‫[‪ .]14‬بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی؛‬ ‫‪1382/02/22‬‬ ‫‪135‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫امروز مردم‬ ‫ِ‬ ‫معیشت ِ‬ ‫در شرایط شوک اقتصادی‪ ،‬کانون اصلی بحران‪،‬‬ ‫معیشت طبقات کم درامد جامعه است‬ ‫شوک ارزی که اقتصاد ایران را از اواخر سال ‪ 1396‬درگیر‬ ‫خود کرد و به تبع ان‪ ،‬افزایش سطح عمومی قیمت‬ ‫کاا و خدمات‪ ،‬قــدرت خرید و معیشت طبقات‬ ‫متوسط و پایین درامدی را به صورت مستقیم تحت‬ ‫تاثیر خود قرار داد‪ .‬بحران معیشت طبقات کمدرامد با‬ ‫ادامه روند صعودی نرخ تورم در سال ‪ ،1397‬روز به روز‬ ‫جدیتر و نمایانتر شد و چشماندازها نیز حکایت از‬ ‫ادامه این روند رو به رشد قیمتها داشت‪ .‬رهبر معظم‬ ‫انقاب‪ ،‬در سال ‪ ،1396‬نقطه حساس و کلیدی در‬ ‫حوزه اقتصاد را‪ ،‬معیشت مردم دانستند و بر اساس‬ ‫اطاعات و رصد اجتماعی‪ ،‬از افزایش مشکات‬ ‫معیشتی مردم ابراز نگرانی کردند‪.‬‬ ‫هسته عدالتپژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پاییز سال ‪ ،1397‬نشستی تخصصی با عنوان «معیشت‬ ‫امروز مردم» با حضور دو نفر از اساتید رشته اقتصاد‬ ‫که دارای چندین اثر در حوزه عدالت اجتماعی نیز‬ ‫هستند‪ ،‬در دانشگاه امــام صــادق؟ بــرگــزار کرد‪.‬‬ ‫‪136‬‬ ‫دکتر عادل پیغامی؛ استادیار اقتصاد دانشگاه امام‬ ‫صادق؟ و دکتر سیداحسان خاندوزی؛ استادیار‬ ‫اقتصاد دانشگاه عامه طباطبائی‪ ،‬در این نشست‬ ‫با واکاوی شرایط کنونی اقتصاد ایران‪ ،‬اقداماتی را که‬ ‫جهت بهبود وضعیت معیشت گروههای کمدرامد‪،‬‬ ‫مقدور است‪ ،‬واکاوی و تحلیل کردند‪ .‬انچه در ادامه‬ ‫میاید خاصهای از دیدگاههای این دو کارشناس در‬ ‫این نشست است‪.‬‬ ‫نــگــاه شما بــه مسئله معیشت طبقات‬ ‫کمدرامد در شرایط فعلی اقتصاد ایران چگونه است؟‬ ‫دکتر پیغامی‪:‬‬ ‫مسئله معیشت مردم‪ ،‬نظام مسائل گستردهای دارد‪ .‬اگر‬ ‫حتی عناوین نظام مسائل این حوزه را بخواهیم فهرست‬ ‫کنیم‪ ،‬در مجال مختصر کنونی نمیگنجد‪ .‬چند ورود و‬ ‫مدخل به نظر دارای اولویت است‪ .‬ما وقتی صحبت از‬ ‫ً‬ ‫معیشت میکنیم‪ ،‬طبعا اقشار و اصناف مختلف مردم‪،‬‬ ‫برخی‪ ،‬نوسانات اقتصادی را مقولهای طبیعی تلقی‬ ‫میکنند؛ زندگی باا و پایین دارد‪ .‬اما مسئله جدیتر‬ ‫ان است که این فقر‪ ،‬گاه مصنوع بشر است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دهکهای مختلف مردم را میتوانیم از هم متمایز کنیم‬ ‫و اگر همین تمایز دهک درامدی را مساوی تمایز دهک‬ ‫مصرفی افراد بدانیم‪ ،‬طبیعی است که بیشتر محرومین‪،‬‬ ‫برای ما دارای اولویت میشوند‪.‬‬ ‫وقتی معیشت محرومین را مــورد هــدف و بحث قرار‬ ‫دهیم‪ ،‬مسئله فقر و عدم برخورداری از مواهب و نیازهای‬ ‫اولیه در ذهن ما‪ ،‬پررنگ میشود‪ .‬پس یک شاخه مهم‬ ‫نگرانیهای ما در عرصه معیشت مردم‪ ،‬حوزه فقر است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫این جا است که معموا ما میگوییم دو دسته افراد را ما‬ ‫در مباحث فقر باید مورد توجه قرار بدهیم‪:‬‬ ‫اول کسانی هستند که به اصطاح ِ«مسکین» هستند‪.‬‬ ‫افراد «مسکین» کسانی هستند که مواهب در اختیارشان‬ ‫نیست‪ ،‬ولی حتی اگر هم باشد توانایی استفاده از ان را‬ ‫ندارند‪ .‬گاهی وقتها نظام اسامی میبینید که مدرسه‬ ‫ساخته اســت‪ ،‬ولــی از ان مدرسه به خوبی استفاده‬ ‫ً‬ ‫نمیشود‪ .‬افراد ثبت نام نمیکنند‪ .‬یا مثا یارانه پرداخت‬ ‫میکند‪ ،‬ولی عدهای قریب به یک میلیون نفر‪ ،‬گفته‬ ‫میشود‪ ،‬ثبت نام نکردند‪ .‬یعنی حتی همان حداقل‬ ‫را توان دریافت ندارند؛ در این حد که بروند ثبت نام‬ ‫کنند و دریافت کنند‪.‬‬ ‫اما از اینها که بگذریم‪ ،‬بقیه افرادی که مورد بحث ما‬ ‫اینجا هستند؛ «فقیرند»‪ .‬افراد فقیر کسانی هستند که‬ ‫این نعمتها فرصتها و مواهب در اختیارشان قرار‬ ‫نگرفته است‪ .‬در صورتی که به انها عرضه شود‪ ،‬خودشان‬ ‫ً‬ ‫میتوانند استفاده کنند‪ .‬معموا سیاستهای دولتی در‬ ‫اینجا به سمت کاهش فقر میرود‪ .‬ولی مهمتر از «کاهش‬ ‫فقر»‪ ،‬اول «پیشگیری از فقر» به معنای انکه افراد در‬ ‫استخر فقر نیافتند و دوم «ازاله فقر» است‪ .‬فقرزدایی به‬ ‫معنای ریشهکنی فقر است‪ .‬چون گاهی وقتها ما فقر را‬ ‫در یک محدودهای با کارهای جهادی یا با سیاستهای‬ ‫حمایتی و بستههای پشتیبان بودجههای دولتی‪ ،‬از بین‬ ‫ً‬ ‫میبریم و فقر را ظاهرا برطرف میکنیم‪ ،‬ولی در یک بازه‬ ‫زمانی محدود‪ ،‬دوباره فقر برمیگردد‪ ،‬چون ریشه ان از‬ ‫بین نرفته است‪.‬‬ ‫مباحث علمی در فقر بر مقوله فقرزدایی و پیشگیری از‬ ‫فقر تا کید دارند‪ .‬ما اقشاری داریم که گاهی وقتها چه‬ ‫بسا در یک بازه زمانی در فقر نبودند‪ ،‬ولی به جامعه فقیر‬ ‫افزوده میشوند‪ .‬لذا در برخی مواقع از بحث مربوط به‬ ‫فقرزدایی به مقوله «توانمندسازی» میرسیم‪ .‬این همان‬ ‫ضربالمثل عامیانه است که «به جای اینکه ماهی به‬ ‫فرد بدهیم باید ماهیگیری یادشان دهیم»‪ .‬البته واضح‬ ‫است که زمان در اینجا خیلی اثرگذار است‪ .‬در کوتاه‬ ‫ً‬ ‫مدت نمیشود ماهی نداد‪ ،‬اما در میانمدت‪ ،‬حتما‬ ‫باید سیاستها را تغییر داد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بطور مثال‪ ،‬در سالیان اخیر‪ ،‬شاهد تغییرات نسبتا خوبی‬ ‫در کمیته امداد امام خمینی؟ هستیم‪ .‬حداقل در‬ ‫سطح گفتمان‪ ،‬مقوله توانمندسازی‪ ،‬ظهور و بروز یافته‬ ‫است‪ .‬اینکه چه چیزی زمینههای فقر را ایجاد میکند‬ ‫و باید به چه مسائلی اشاره کنیم‪ ،‬یک فهرست بلند‬ ‫باایی است‪ ،‬ولی یکی از مهمترین مواردی که در حوزه‬ ‫فقر وجود دارد‪ ،‬مسئله «قانون» است‪.‬‬ ‫برخی‪ ،‬نوسانات اقتصادی را مقولهای طبیعی تلقی‬ ‫میکنند؛ زندگی باا و پایین دارد‪ .‬اما مسئله جدیتر‬ ‫ان است که این فقر‪ ،‬گاه مصنوع بشر است‪ .‬اگر فقر در‬ ‫اثر قانون خلق شده باشد‪ ،‬قانون بد یا فقدان قانون‪،‬‬ ‫اینجاست که ســوال مــیشــود‪ ،‬ما چه قــدر نسبت به‬ ‫مقوله فقرزدایی و معیشت محرومین توجه ازم را داریم‪.‬‬ ‫اگر صحبت از طراحی یک بسته برای کمک به محرومین‬ ‫و ارتقاء معیشت محرومین است‪ ،‬چقدر این بسته باید‬ ‫شامل نیازهای کوتاهمدت فعلیشان باشد و چقدر باید‬ ‫به زمینهها فکر کنیم و انها را تامین کنیم‪ .‬زمینههای ازم‬ ‫برای فقرزدایی و جلوگیری از فقر چیست؟‬ ‫ً‬ ‫فهرستی از قوانین را میتوان نام برد که مشخصا در‬ ‫کشورهای غربی و برخی کشورهای دیگر وجود دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اساسا ما چرا قانون فقر نداریم؟ اگر مــواردی هست‪،‬‬ ‫ابهای یکسری قانونهای پراکنده است‪ .‬ولی وقتی به‬ ‫‪137‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪138‬‬ ‫ً‬ ‫اثر میخواهیم بیانجامد‪ ،‬عما منجر به نتیجه ملموس‬ ‫نشده است‪.‬‬ ‫حتی جالب است در زمینه مسائل قانونی حوزه فقر‪ ،‬ما‬ ‫اصطاحی به نام «وکای فقر» داریم‪ .‬عدهای که دنبال‬ ‫«جنبش عدالتخواهی» هستند‪ ،‬چه بسا به جای سر‬ ‫ً‬ ‫و صدا و شلوغ کاریهایی که معموا باعث میشود‬ ‫ً‬ ‫که اتفاقا مقوله عدالت دچار نقصان بشود‪ ،‬بهتر است‬ ‫که بیایند و نقش افرینیهای اجتماعی مثل این نقش‬ ‫را بر عهده گیرند‪.‬‬ ‫در مجموع میتوانیم بگوییم‪ ،‬نسبت به مقوله معیشت‬ ‫محرومین بیتوجه بودیم‪ .‬وقتی از نرخ تورم سخن میگوییم‪،‬‬ ‫ً‬ ‫در واقع از کاهش قدرت خرید مردم‪ ،‬مخصوصا کسانی‬ ‫که درامدهای ثابت یا درامدهای محدود دارند‪ ،‬سخن‬ ‫میگوییم‪ .‬تورم برای این گروهها‪ ،‬بسیار سنگینتر از‬ ‫کسانی اســت که درامــدهــای بــاا دارنــد و درامدهای‬ ‫انها‪ ،‬به راحتی با تورم یا بیش از تورم تعدیل میشود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫معموا از یک نرخ صحبت میکنیم‪ ،‬مثا میگوییم ‪20‬‬ ‫درصد‪ ،‬نرخ تورم است‪ .‬ولی جالب است وقتی همین‬ ‫نرخ تورم را در دهکها میسنجیم با یک نمودار منحنی‬ ‫‪ U‬برعکس مواجه میشویم‪ .‬یعنی بطور مثال‪ ،‬اگر متوسط‬ ‫تورم ایران بیست درصد بوده‪ ،‬فرض کنید‪ ،‬در دهک ‪1‬‬ ‫بوده ‪ 18‬درصد‪ ،‬دهک ‪ 2‬میشود ‪22‬درصد‪ ،‬دهک ‪3‬‬ ‫میشود ‪ 27‬درصد‪ ،‬دهک ‪ 4‬و ‪ 5‬برمیگردد ‪ 23‬درصد‪.‬‬ ‫به دهک ‪ 10‬که میرسند میشود ‪ 8‬درصد‪ .‬یعنی تورم‬ ‫بیست درصدی به دهک ‪ 10‬که پولدار هستند‪ ،‬فقط‬ ‫‪ 8‬درصد ضرر میزند که ان هم عرض کردم بیشتر از‬ ‫‪ 8‬درصد برای انها تعدیل میشود‪ ،‬ولی دهک ‪3-2-1‬‬ ‫بیشتر از متوسط کشوری‪ ،‬اسیب میبینند‪ .‬خیلی جالب‬ ‫بود که در امارهای عمومی بعد از نوسانات نرخ ارز‪ ،‬که‬ ‫تخریبهایش خیلی بیشتر از فوایدش بوده‪ ،‬اما یکی‬ ‫از فوایدش این بود که برای اولین بار مشاهده شد‪ ،‬نرخ‬ ‫تورم در دهکهای باا از متوسط تورم کشور بیشتر شد‪.‬‬ ‫یعنی ‪ 8‬درصد نسبت به ‪ 20‬درصد این دفعه برعکس‬ ‫شد‪ .‬چرا؟ چون اکثر سبد مصرفی انها کاای خارجی‬ ‫است و کاای خارجی یک دفعه رشد جهشی پیدا کرد‪.‬‬ ‫یا بطور مثال وقتی همین تورم را در استانهای مرزی در‬ ‫نظر میگیریم‪ ،‬یعنی با تقسیمبندی مرزی جغرافیایی وارد‬ ‫ً‬ ‫میشویم‪ ،‬مشاهده میکنیم اتفاقا تورم در استانهای‬ ‫مرزی ما بیشتر است‪ .‬اینها نشاندهنده این است‬ ‫که ما نوعی غفلت ساختاری در توجه به پابرهنگان و‬ ‫محرومین داریم‪.‬‬ ‫مهم ازم‬ ‫پیوست‬ ‫یک‬ ‫ها‪،‬‬ ‫گذاری‬ ‫قانون‬ ‫متاسفانه در اکثر‬ ‫ِ‬ ‫که اثر ان قانون را نسبت به طبقات محروم اجتماعی‬ ‫بسنجد‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬سیستمهای مختلفی که بر پایه این‬ ‫فرایند طراحی شدهاند‪ ،‬تک تک مرور میکنیم‪ ،‬مشخص‬ ‫میشود که ناقصاند‪ .‬مثال دیگر تامین اجتماعی است‪.‬‬ ‫«تامین اجتماعی» سیستمی دارد که تبدیل شده فقط‬ ‫به یک نظام بیشتر بازنشستگی‪ ،‬بیمه پس از اشتغال و‬ ‫کار و وارد عرصه درمانی که بشویم‪ ،‬خیلی کارایی ندارد‪.‬‬ ‫وقتی صحبت از «فقرزدایی» و «کمک به محرومین»‬ ‫میکنیم‪ ،‬اغلب ذهن ما به سمت دولت مــیرود‪ .‬در‬ ‫صحبتها‪ ،‬مطالبات همه از دولــت اســت‪ .‬درست‬ ‫است که دولت بزرگ است و اغلب منابع دست دولت‬ ‫است و حکومت اسامی در این زمینه وظیفه دارد‪ ،‬ولی‬ ‫عبارت قرانی «یقوم الناس بالقسط» هم دالت دارد که‬ ‫گرچه دولت اسامی در جهت رفع فقر وظیفه دارد‪ ،‬اما‬ ‫نه اینکه مردم بنشینیند و برای خودشان زندگی کنند‬ ‫و تنها دولت مکلف باشد فقر را بزداید‪ .‬اینکه مشارکت‬ ‫مردم‪ ،‬خیریهها و به نوعی یک جنبش مردمی برای رفع‬ ‫فقر را جدی بگیریم‪ ،‬متاسفانه نگرفتهایم‪ .‬اگر ابتدای‬ ‫انقاب اسامی کمیته امداد امام خمینی؟ راه افتاد‪،‬‬ ‫وقتی همین تــورم را در استانهای مــرزی در نظر‬ ‫میگیریم‪ ،‬یعنی با تقسیمبندی مرزی جغرافیایی وارد‬ ‫ً‬ ‫میشویم‪ ،‬مشاهده میکنیم اتفاقا تورم در استانهای‬ ‫مرزی ما بیشتر است‪ .‬اینها نشاندهنده این است‬ ‫که ما نوعی غفلت ساختاری در توجه به پابرهنگان‬ ‫و محرومین داریم‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫که یک نهاد مردمی تلقی میشد‪ ،‬قرار نبود بودجهای‬ ‫داشته باشد‪ .‬مــردم بودجهاش را میرساندند‪ ،‬انجا‬ ‫نظام بهینه تخصیص را پیگیری میکرد‪ ،‬ولی در عمل‬ ‫خیریهها اولویت دوم یا دست چندم شد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اساسا در سبد مصرفیمان برای محروم «حق المعلومی»‬ ‫َ َ‬ ‫نداریم‪ .‬شما سوره ماعون را دقت کنید‪ .‬میفرماید‪« :‬ا َرایت‬ ‫َ‬ ‫ّالذی ُی َک ّ ِذ ُب ب ّ‬ ‫ذلک‬ ‫الدین»‪ .‬مکذب دین دیدهای؟ «ف ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ ُ ُ َ َ‬ ‫ّالـ ِـذی َیـ ُّـد ُع َ‬ ‫سکین»‪.‬‬ ‫الم ِ‬ ‫عام ِ‬ ‫الی ُتیم َو لا ی ّحض علی ط ِ‬ ‫مکذب دین را خداوند متعال با فاحشه و گناهان کبیره‬ ‫شروع نمیکند‪ .‬مکذب دین کسی است که کمک به‬ ‫محرومین نکند‪ .‬ایا در سبد مصرفی ما در بودجه خانوار‬ ‫ما جایی برای این دو مقوله هست؟ طعام هم به تعبیر‬ ‫امام موسی صدر فرمود‪« :‬طعام مسکین» نفرمود‪« :‬اطعام‬ ‫مسکین»‪ .‬یعنی تصور نکن از جیبت خود دادی و لطف‬ ‫کردی‪ .‬نه مال خودش است‪ .‬طعامش است‪ ،‬لکن در‬ ‫دست تو است‪.‬‬ ‫دکتر خاندوزی‪:‬‬ ‫توجه به مسئلهی فقرا‪ ،‬نیازمندان‪ ،‬محرومین و پابرهنگان‪،‬‬ ‫یکی از ابــعــاد رکنی «عــدالــت اجتماعی» محسوب‬ ‫میشود‪ .‬یکی از نقاط ضعف‪ ،‬ان است که گاه عدالت‬ ‫ً‬ ‫اجتماعی را صرفا به مسئله و پدیدهای به نام فقرا و‬ ‫ً‬ ‫پابرهنگان تقلیل میدهیم ‪ .‬این امر احتماا به جهت‬ ‫شدت اهمیتش باشد که مرتکب این خطا میشویم‪،‬‬ ‫اما میخواهم توجه بدهم که مسئله رفع فقر یا ان چیزی‬ ‫که من به نظرم میرسد به عنوان هدف مثبتش مطرح‬ ‫کنیم‪ ،‬به جای رفع فقر در واقع محقق شدن «حد کفاف»‬ ‫برای همه مردم و شهروندان جامعه‪ ،‬یکی از ابعاد البته‬ ‫مهم و رکنی عدالت است‪.‬‬ ‫اهمیتش هم غیر از مباحث اخاقی‪-‬انسانی و اینکه‬ ‫شرافت زندگی انسان و کرامت ذاتی او را تهدید میکند‬ ‫ً‬ ‫و فرصتی اساسا دیگر برای اوج اعتا و خودسازی و‬ ‫مسائل دیگر باقی نمیگذارد‪ ،‬این است که به لحاظ‬ ‫نگرش اجتماعی و سیستمی بــرای مــا‪ ،‬فقر یک تب‬ ‫مهلک به شمار میرود‪ .‬بنابراین مبارزه مستقیم و فوری‬ ‫با خود ان ضرورت دارد‪ .‬شما نمیتوانید در مقابل این‬ ‫تب مهلک مسئله را به اینکه من عوامل موجد ان را در‬ ‫اینده چاره خواهم کرد‪ ،‬احاله بدهید‪ .‬خودش نیازمند‬ ‫به مسکنهای فوری و جدی هست و از سوی دیگر هم‬ ‫نباید طبیب حاذق را به پاشویه کردن و پایین اوردن‬ ‫خود تب سرگرم کند‪ .‬باید رفت به ســراغ عواملی که‬ ‫موجب چنین تظاهری در بیرون و ظاهر اقتصاد جامعه‬ ‫اسامی شده است‪.‬‬ ‫‪139‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪140‬‬ ‫منظورم از فقر در این گفتار‪ ،‬نه فقر نسبی است و ان‬ ‫تعریفی که در کتب علمی وجود دارد و نه فقر احساسی‬ ‫و ادراکی‪ ،‬هر چند که برای ان هم باید فکری کرد‪ .‬چون‬ ‫جوامع به لحاظ ذهنیت مردم ممکن است تلقی بهتری‬ ‫نسبت به وضع از فقر واقع داشته باشند یا نه‪ .‬بسیار در‬ ‫اذهان‪ ،‬وضعیت سیاهتر از انچه که هست تلقی بشود‪.‬‬ ‫در کــاسهــای اقتصاد ای ــران‪ ،‬جلسه اول از بچهها‬ ‫ً‬ ‫میپرسم‪ :‬فکر میکنید مثا رتبه اقتصادی ایران در این‬ ‫شاخص چطور است؟ قبل از اینکه بخواهم جداول و‬ ‫نمودارها را نشان بدهم‪ ،‬میبینم بسیار وضعیت را فجیعتر‬ ‫و خطرناکتر و سیاهتر از ان چیزی که هست‪ ،‬احساس‬ ‫میکنند و وقتی میگوییم این امارها و این اعداد و ارقام‬ ‫هم یک بخشی از واقعیتهایی است که دیگران تهیه‬ ‫کردهاند و اذعان کردند برای انها‪ ،‬شگفتاور است‪ .‬این‬ ‫ابعاد فقر را به نظرم باید مستقل بحث کرد‪.‬‬ ‫نکته دوم این است که باز اگر در مورد فقط «رفع فقر» و‬ ‫یا تامین «حد کفاف» صحبت میکنیم‪ ،‬باید حواسمان‬ ‫باشد که موضوعات مقداری دورتر و جانبی مثل وضعیت‬ ‫«بازار کار» یک جامعه و نظام تامین مالی و خلق پول در‬ ‫یک جامعه‪ ،‬مدیریت شاخصهای کان مانند سطح‬ ‫عمومی قیمتها در ان جامعه‪ ،‬مسئله دسترسیهای‬ ‫همگانی به منابع عمومی که باید فراهم باشد‪ ،‬مسئله‬ ‫عدالت اموزشی و‪ ...‬اجزای دیگری هستند که اگر در‬ ‫ان ریشهیابیهای اساسی‪ ،‬به انها کم متوجه باشیم‪،‬‬ ‫همیشه سرگرم مبارزه با این معلول خواهیم بود‪ .‬زیرا‬ ‫این معلول‪ ،‬هم زاییده خواهد شد و خودش را تکرار‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫در شرایط کنونی اقتصاد ایــران‪ ،‬متاسفانه از جهات‬ ‫مختلف‪ ،‬هم از حیث حقوقی و قانونی و هم ابعاد مدیریتی‬ ‫و اجرایی‪ ،‬عملکرد موفقی نسبت به هدفگذاریهای‬ ‫خودمان نداشتیم‪ .‬حتی ا گــر مسئله نارضایتیهای‬ ‫اجتماعی و کاهش مقبولیت نظام بعد از فشارهای اخیر‬ ‫و تحریمهای اخیر مطرح نبود‪ ،‬توقع این بود که با فرصت‬ ‫‪ 30‬سالهای که ما بعد از پایان دفاع مقدس داشتیم‪،‬‬ ‫عملکردهای خیلی بهتری در جمهوری اسامی ایران‬ ‫در حوزه عدالت اجتماعی‪ ،‬ظهور و بروز پیدا میکرد و‬ ‫ً‬ ‫میتوانستیم در عمل تبدیل به «امتا وسطا لتکون شهدا‬ ‫علی الناس» شویم‪.‬‬ ‫چند عدد و رقم خدمتتان عرض کنم‪ .‬طبق محاسبهای‬ ‫که همکاران من در مرکز پژوهشهای مجلس شورای‬ ‫اسامی‪ ،‬انجام دادهاند‪ ،‬اگر فقط و فقط مسئله «هزینههای‬ ‫ازم برای خوراک یک خانواده» بهعنوان «شاخص فقر»‬ ‫که خیلی شاخص ضعیفی است‪(،‬تازه باز هم تکرار‬ ‫میکنم‪ ،‬ایــن شاخص‪« ،‬شاخص کفاف» به معانی‬ ‫اسامی که نیست‪ ،‬نسبت به شاخصهای متعارف‬ ‫فقر مطلق هم یک بخشی از ان تلقی میشود)‪ ،‬حتی‬ ‫اگر فقط همین مقدار درامد را برای خانوارهای ایرانی‬ ‫معیار در نظر بگیریم‪ ،‬یــک چیزی حــدود ‪ 12‬درصــد‬ ‫خانوارهای روستایی و ‪ 15‬درصد خانوادههای شهری‬ ‫ما در فقر مطلقاند‪ .‬یعنی در حداقلی که بتوانند فقط‬ ‫نیازهای خوراک و اشامیدنی خودشان را تامین کنند‪،‬‬ ‫پایینتر از ان قرار دارند‪.‬‬ ‫توجه کنید که بیش از یک سوم هزینه خانوار ایرانی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫فقط هزینه مسکن است‪ .‬یعنی ما اساسا نیاز به مسکن‪،‬‬ ‫مدرسه حداقلی و چیزهایی شبیه به این را در این مدل‬ ‫ً‬ ‫حداقل حداقل‪.‬‬ ‫حداقل‬ ‫نیاوردیم‪ .‬تقریبا میتوان گفت که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بر اوردهایی است که میتوان ارائه داد‪.‬‬ ‫علت این هم که وضعیت در دهکهای باا و پایین‬ ‫متفاوت است‪ ،‬یعنی اصابت و احساس فقر و اصابت‬ ‫فقر و تورم در دهکهای پایین بیشتر است یا کمتر است‪،‬‬ ‫برمیگردد به «ترکیب مصرفی» که دهکهای پایین‬ ‫جامعه و دهکهای باای جامعه دارند‪ .‬در دهکهای‬ ‫پایین جامعه‪ ،‬همیشه بیش از یک سوم درامد فقط هزینه‬ ‫اگر فقط مسئله «هزینههای ازم برای خوراک یک‬ ‫خانواده» بهعنوان «شاخص فقر» را برای خانوارهای‬ ‫ایرانی معیار در نظر بگیریم‪ ،‬حدود ‪ 12‬درصد خانوارهای‬ ‫روستایی و ‪ 15‬درصد خانوادههای شهری ما در فقر‬ ‫مطلقاند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫خوراک میشود‪ .‬در دهکهای باای جامعه‪ ،‬این عدد‬ ‫به زیر ‪ 20‬درصد و گاهی اوقات ‪ 15‬درصد درامد دهک‬ ‫باا بیشتر صرف خوراک نمیشود‪ .‬اما دو برابر یا سه‬ ‫برابر این مقدار توسط دهکهای پایین هزینه میشود‪.‬‬ ‫پس وقتی افزایش قیمت به بخش خوراکی و به بخش‬ ‫ً‬ ‫مسکن اصابت میکند که جمعا ‪ 70‬درصد هزینه فقرا‬ ‫است‪ ،‬حتما زندگی برای انها خیلی گرانتر خواهد شد‪.‬‬ ‫اخرین امارهای تورم نشان میدهد که سرعت افزایش‬ ‫خوراک قوت غالب جامعه و مسئله مسکن‬ ‫قیمت در‬ ‫ِ‬ ‫خیلی بااتر از میانگین بقیه کااها و خدمات است‪.‬‬ ‫هر زمانی که این دوتا وضع نامناسبی پیدا کنند‪ ،‬باید‬ ‫منتظر افول قدرت خرید طبقات پایین و فقیرتر شدن‬ ‫انها باشیم‪.‬‬ ‫در مورد خبر خوب دکتر پیغامی در مورد تغییر ساختار‬ ‫نرخ تورم دهکها باید بگویم‪ ،‬فرصت چندانی برای‬ ‫خرسندی نیست‪ .‬به جهت اینکه درست است‪ ،‬تورم‬ ‫برای دهک باا بیش از دهک پایینیها افزایش پیدا کرده‬ ‫ً‬ ‫است‪ ،‬اما تورم صرفا اصابت قیمت و هزینه را تازه با یک‬ ‫معنایی میتواند نشان بدهد‪ .‬انها به راحتی میتوانند این‬ ‫فشار هزینهای را منتقل کنند‪ .‬یعنی مثل فنر ارتجاعی‬ ‫برمیگردانند به جامعه و دهکهای کمدرامد‪ .‬پزشکی‬ ‫که برایش گران تمام میشود‪ ،‬هزینه دندانپزشکی خودش‬ ‫را باا میبرد‪ .‬یعنی درســت است از جهت اصابت‬ ‫مصرفی‪ ،‬کاای مصرفی انها گرانتر شده است‪ ،‬اما‬ ‫قدرت خریدشان به جهت اینکه درامد انها منعطف‬ ‫است‪ ،‬برخاف طبقات پایینتر که انعطاف کمتری‬ ‫دارد یا حقوق و دستمزد ثابتی دارند‪ ،‬سر جمع این دو‬ ‫تا در واقع بعید است که وضعیت مطلوبی را رقم بزند‪.‬‬ ‫البته این وضعیت‪ ،‬وضعیتی پویا است‪ .‬یعنی در هر‬ ‫ان و هر لحظهای‪ ،‬مصادیق گروههای زیر خط فقر‪،‬‬ ‫گروههای هر شغلی ممکن است هزاران خانواده را ببرد‬ ‫پایینتر از خطر فقر یا هر سیاست مثبتی ممکن است‬ ‫هــزاران خــانــواده را بــاا بیاورد ‪ .‬اینکه شما مشاهده‬ ‫میکنید سال ‪ ،1390‬به طور معناداری شاخص ضریب‬ ‫جینی در کشور بهبود پیدا میکند‪ ،‬به خاطر این است‬ ‫که ما حداقل بازتاب اولیه سیاست هدفمندی یارانهها‬ ‫که از اخر ‪ 89‬شروع شد موجب شد در نگاه اول و در‬ ‫ً‬ ‫کوتاه مدت کاما سطح درامد گروههایی را ارتقا داد و‬ ‫فاصلهشان را با بااییها کم کرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بنابراین خیلی مسئله پویایی است‪ .‬واقعا ممکن است‬ ‫ً‬ ‫سال گذشته در چنین روزی ما مثا ‪ 5‬میلیون نفر ادمی‬ ‫ً‬ ‫در کشور میداشتیم که اینها اساسا زیر خط فقر نبودند‬ ‫و اان زیر خط فقر قرار دارند یا بالعکس‪ .‬حاا در چنین‬ ‫وضعیتی چه باید در اقتصاد ایران کرد؟ خودم پاسخ‬ ‫اولیهای که تامل میکردم این بود که ما باید هدفگذاری‬ ‫صحیحی در مواجهه بــا مسئله تامین «حــد کفاف‬ ‫‪141‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫جامعه» پیش رو داشته باشیم‪ .‬این هدف گذاری دو‬ ‫بعد دارد‪ُ :‬بعد اولش علل ایجاد فقر را یا علل در واقع رفع‬ ‫فقر را ارام ارام بتواند بهبود ببخشد‪ .‬اشاره کردم یکسری‬ ‫سیاستهایی در حوزه بازار کار‪ ،‬در حوزه اشتغال‪ ،‬در‬ ‫مسئله کنترل سطح عمومی قیمتها‪ ،‬دسترسی به نظام‬ ‫تامین مالی و در حوزه اموزش و‪...‬نیاز داریم‪ .‬البته در‬ ‫ً‬ ‫برخی مواقع‪ ،‬یک ایه فوریتر با تقدم زمانی ( نه لزوما‬ ‫تقدم رتبی) نیز وجود دارد که باید بسیاری از نیازها را‪،‬‬ ‫اگر حتی نگران عدالت نیستیم‪ ،‬فقط به مثابه یک هدف‬ ‫عملگرایانه‪ ،‬برای اغراض سیاسی خودمان و مقبولیت‬ ‫دولت خودمان به عدالت نگاه میکنیم‪.‬‬ ‫ازم است رضایت عمومی جامعه را در مواجهه با‪ -‬فراتر‬ ‫از دولت و مجلس است‪ -‬کلیت عملکرد جمهوری‬ ‫اسامی در حوزه اقتصاد‪ ،‬تامین کنیم‪ .‬گرچه نگران این‬ ‫ً‬ ‫مسئله هستیم‪ ،‬یعنی کاما ابزار گرایانه به عدالت نگاه‬ ‫میکنیم‪ ،‬اما فینفسه برایمان اهمیت نیز دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫حتما باید در خصوص بستههای حمایتی کوتاهمدت در‬ ‫خصوص خانوارها فکر بکنیم‪ .‬درباره روشهای حمایتی‬ ‫کوتاهمدت و مستقیم به نظر من به لحاظ مبنای نظری‬ ‫خیلی دستمان ُپر نیست که بتوانیم یک الگوی ویژهای‬ ‫ارائه بدهیم‪ .‬تعدادی اموزهها و تعالیم و کلیاتی داریم که‬ ‫به کارمان میاید‪ ،‬اما بیشتر باید برویم ببینیم‪ ،‬چون بحث‬ ‫‪142‬‬ ‫در سطح روش است‪ ،‬و از تجربیات موفق جهانی بهره‬ ‫ببریم‪ .‬کدامیک از این روشها با هزینه کمتر و اصابت‬ ‫و اثربخشی بیشتر میتواند خانوادههای فقیر کشور را‬ ‫حمایت کند‪ .‬اینکه کاا بدهیم یا به صورت نقدی‬ ‫ّ‬ ‫کمک بکنیم‪ ،‬کوپن الکترونیکی روی کارتهای ملی‬ ‫افراد شارژ کنیم یا بخشی از فروشگاههای زنجیرهای را‬ ‫ملزم کنیم که به قیمتهای پایینتر ارائه بدهند‪ .‬اینها‬ ‫گزینههایی است که پیش روی سیاستگذار است‪ .‬این‬ ‫سیاست‪ ،‬برای رفع فقر در کوتاهمدت‪ ،‬به نظرم نیازمند‬ ‫اسناد پشتیبانی است که بتوانیم هر دو را بسنجیم و‬ ‫ببینیم کدام هزینه کمتری دارد و کدام موثرتر و درجه‬ ‫بااتری از اثربخشی را خواهد داشت‪ .‬باید این مطالبه‬ ‫جدی را از سیاستگذاران داشته باشیم که به سرعت‬ ‫و تا دیر نشده در این زمینه دست به یک اقدامی بزنند‪.‬‬ ‫دولت در فصل تنظیم بودجه و تخصیص‬ ‫منابع‪ ،‬چه سیاستها و انتخابهایی میتواند در‬ ‫جهت حمایت از طبقات کمدرامد و بهبود معیشت‬ ‫انها انجام دهد؟‬ ‫دکتر پیغامی‪:‬‬ ‫ما اگر معیشت سه دهک کمدرامد را هدف قرار دهیم‪،‬‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا به بحثهای فقر و موارد حداقلهای مورد نیاز‪،‬‬ ‫جامعه ایــران با یک تحول جمعیتشناختی به‬ ‫واسطه پدیده مهاجرت روبرو بوده است‪ .‬این پدیده‬ ‫تاثیرات زیادی بر حوزه معیشت عمومی پیدا میکند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫میرسیم‪ .‬سه دهک ‪ 4‬تا ‪ ،6‬یعنی جامعه متوسط شهری‪،‬‬ ‫مسائل دیگری از جنس دیگری دارند‪ .‬اصطاح «حد‬ ‫کفاف» را اقای دکتر خاندوزی به کار بردند‪ .‬حضرت‬ ‫ایتاه مهدوی؟ علیه صحبت از عفاف و کفاف‬ ‫در مباحث خود زیاد داشتند‪ .‬این دوگانهای که ما از‬ ‫کاسهای ایشان و مباحثشان در ذهنمان است‪ .‬ولی‬ ‫وقتی که به جامعه متوسط شهری میرسیم‪ ،‬بیشتر ما‬ ‫مشکل را در فقر نسبی و احساس فقر باید دنبال کنیم‪.‬‬ ‫چون جامعه متوسط شهری ما در همین ‪ 40‬سال اخیر‪،‬‬ ‫ً‬ ‫به یک حداقلهای نسبتا قابل قبولی حتی در سطح‬ ‫ً‬ ‫جهانی رسیده است‪ .‬مثا متراژ متوسط مسکن ایرانیها‬ ‫را در جامعه متوسط شهری در ‪ 40‬سال گذشته بررسی‬ ‫کنیم‪ .‬انهایی که اهل تهران هستند و سنشان‪ ،‬هم سن‬ ‫بنده باشد‪ ،‬میدانند که متوسط سرانه مسکن در تهران‬ ‫ان موقع چه الگوی مصرفی داشــت‪ ،‬اان چه الگوی‬ ‫ً‬ ‫مصرفی دارد؟ قطعا میزان بهرهمندی طبقات متوسط‬ ‫شهری از کاای بادوام سرمایهای مانند مسکن‪ ،‬افزایش‬ ‫یافته است‪ .‬این جاست که ما مواجه شدهایم با یک‬ ‫نوع احساس فقر‪ .‬اگر خود فقر را در دهکهای پایین‬ ‫داریــم‪ ،‬در دهکهای متوسط بیشتر فقر احساسی را‬ ‫باید بحث کنیم ‪.‬‬ ‫جامعه ایران با یک تحول جمعیتشناختی به واسطه‬ ‫ً‬ ‫پدیده مهاجرت روبرو بوده است‪ .‬ترکیب جمعیتی تقریبا‬ ‫کمتر از ‪ 30‬درصد شهری و باای ‪ 70‬درصد روستایی‪،‬‬ ‫امروز به بااتر از ‪ 70‬درصد شهری و کمتر از ‪ 30‬درصد‬ ‫جمعیت روستایی تبدیل شده است و این پدیده تاثیرات‬ ‫ً‬ ‫زیادی بر حوزه معیشت عمومی پیدا میکند‪ .‬معموا‬ ‫در دانش اقتصاد توسعه‪ ،‬چنین مطرح میشود که نسل‬ ‫اولی که از روستا به شهر میاید‪ ،‬کمترین مطالبات را‬ ‫از خودشان و از نظام اجتماعی و نظام سیاسی دارند‪.‬‬ ‫تنها کافی است در کان شهری مانند تهران یک خانه‬ ‫اجاره و یک شغلی داشته باشند‪ ،‬اما نسل دوم و سوم این‬ ‫افراد‪ ،‬که مدرسه و دانشگاه هم رفته است‪ ،‬مطالبات‬ ‫سیاسی‪ -‬اجتماعی و سبک زندگی خاص خودش را‬ ‫دارد‪ .‬ابعاد روانشناسی اجتماعی این موضوع بسیار‬ ‫دارای اهمیت است‪ .‬جامعه متوسط شهری این نسل‬ ‫ً‬ ‫جدید‪ ،‬معموا طبقه خــودش را گم کــرده اســت‪ .‬پدر‬ ‫ً‬ ‫او‪ ،‬یک چیزهایی را اساسا در الگوی مصرف خودش‬ ‫نمیدید و لذا در سبد مصرفی خودش مطالبه نمیکرد‪.‬‬ ‫اما فرزندان او‪ ،‬امروزه با عجله زیاد‪ ،‬دنبال این هستند‬ ‫که در اسرع وقت‪ ،‬انچه پدر عمری برایش تاش میکرد‬ ‫را به دست اورند‪.‬‬ ‫نکته دیگری که در طبقه متوسط شهری حائز اهمیت‬ ‫است‪ ،‬همین سرمایه انسانی است که با توسعه دانشگاهها‬ ‫ً‬ ‫به دست امده است‪ ،‬ولی توانمند نیستند‪ .‬یعنی عما‬ ‫سرمایه انسانی موثری نیستند‪ .‬تحصیات عالی دانشگاهی‬ ‫که در بازار کار و در زمان اشتغال‪ ،‬کارایی ندارد‪.‬‬ ‫امروز به یک تغییر رویکرد اساسی‪ ،‬از سوی دولتها‬ ‫نیازمندیم‪ .‬چند مورد را نام میبرم‪ .‬یک مثال‪ ،‬مقوله‬ ‫«تثبیت قیمتها» است‪ .‬ما همیشه به اسانترین و‬ ‫نزدیکترین راهها فکر کردیم‪ .‬بطور مثال‪ ،‬گفتیم برای‬ ‫کمک به محرومین طبقه اسیبپذیر قیمتها را تثبیت‬ ‫ً‬ ‫کنید‪ ،‬ولی متوجه نشدیم که بازیهای اقتصادی معموا‬ ‫تک مرحلهای نیستند و تکرار دارند‪ .‬ولی در تکرار‪ ،‬خودش‬ ‫گاهی به ضد خودش منجر میشود و گاه به بدتر از قبل‬ ‫خودش منجر میشود‪ .‬یعنی «تثبیت قیمتها»‪ ،‬به‬ ‫جای اینکه به کاهش فقر کمک کند‪ ،‬باعث تخصیص‬ ‫نابهینه منابع و فقیرتر کردن عدهای میشود‪.‬‬ ‫بطور مثال‪ ،‬زمانی که تاکید بر معیشت‪ ،‬همواره بر تولید‬ ‫کننده یا مصرف کننده تا کید داریم‪ .‬نگاه اول ما همیشه‬ ‫این است که سراغ ناحیه مصرفکنندگی رفته و به انجا‬ ‫سبد کاا برسانیم‪ .‬یا حتی رسانهها‪ ،‬دولت را بازخواست‬ ‫میکنند‪« ،‬چرا دولت اجازه میدهد اجناس صادرات‬ ‫شوند و ما در بازار داخلی دچار افزایش قیمت و کمبود‬ ‫کاا شویم؟»‪ .‬همه مردم و مسئولین با همدیگر‪ ،‬همنوا‬ ‫مطالبهشان این است که صادرات را متوقف کنند و بازار‬ ‫‪143‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫داخلی را کنترل کنند‪ .‬اشکار است که ما‪ ،‬بین تولیدکننده‬ ‫و مصرفکننده‪ ،‬همیشه تا کید به مصرفکننده داریم‬ ‫و تصور میکنیم بدین شکل‪ ،‬معیشت حفظ میشود‪.‬‬ ‫غافل از انکه‪ ،‬اگر این چرخه تولیدکننده معیوب شود‪،‬‬ ‫مصرفکننده هم به طریق اولی معیوب خواهد شد‪.‬‬ ‫این مداخات با تخریب این چرخهها‪ ،‬فرایند تولید را‬ ‫دچار اختال میکند‪ .‬برای کنترل و تامین بازار داخل‬ ‫باید تدبیر دیگری اندیشید و چرخه تولید و صادرات‬ ‫را دچار اختال نکرد‪ .‬چنین تفکری‪ ،‬منجر به بهبود‬ ‫معیشت جامعه نمیشود‪.‬‬ ‫امروز‪ ،‬بازار گوجه فرنگی در کشور روسیه‪ ،‬یک میلیارد‬ ‫دار است‪ .‬این بازار را اغلب‪ ،‬کشور ترکیه در اختیار‬ ‫گرفته است‪ .‬ایا ایران نمیتواند وارد این بازار شود؟ زمانی‬ ‫که دولت به صورت دائم و خلق الساعه‪ ،‬سیاستهای‬ ‫صادراتی خود را تغییر میدهد‪ ،‬امکان این موضوع وجود‬ ‫ندارد‪ .‬با این تصمیمات‪ ،‬تمام زنجیره تولید که معیشت‬ ‫مردم به تکتک انها وابسته است یکجا خراب میشود‪.‬‬ ‫به واسطه شوک ارزی‪ ،‬در سال ‪ 1391‬و سال ‪،1397‬‬ ‫دولت فهرستی از اقامی که صادرات ان ممنوع است را‬ ‫اعام کرد‪ .‬اکثر انها کااهای کشاورزی است‪ .‬جامعه‬ ‫مظلوم کشاورزی ما‪ ،‬چرا از این فرصت برای جبران‬ ‫ظلم تاریخی که سالهای سال دولتها با خریدهای‬ ‫ً‬ ‫تضمینی با انها کردهاند‪ ،‬نجات پیدا نکند؟ اساسا‬ ‫‪144‬‬ ‫نگاهمان به معیشت مردم صحیح نیست‪ .‬اگر نگاهمان‬ ‫به معیشت مردم درست باشد‪ ،‬فقط مصرفکننده را‬ ‫مورد توجه قرار نمیدهیم‪ ،‬تولیدکننده را هم میبینیم‪.‬‬ ‫این یک چرخه است‪.‬‬ ‫به نظر میرسد به طور جدی نسبت به مردمی بودن‬ ‫اقتصاد و اقتصاد مردمی و مردم سااری دینی در اقتصاد‪،‬‬ ‫غفلت ساختاری داریم‪ ،‬غفلت سیستماتیک داریم و‬ ‫با یک بند بودجه‪ ،‬مسئله حل نمیشود‪.‬‬ ‫دکتر خاندوزی‪:‬‬ ‫اگر نگران معیشت فوری پابرهنگان و طبقات فقیر جامعه‬ ‫هستیم‪ ،‬باید بر روی مقوله «حسابداری خانوارها» متمرکز‬ ‫شویم و تاش کنیم نوعی تعادل در مخارج خانواده رقم‬ ‫بخورد‪ ،‬به گونهای که فراتر از خط فقر باشد‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر تمرکز بر درامدهای خانوار داشته باشیم که منظور‪،‬‬ ‫درامدزایی توسط خود خانوار است‪.‬‬ ‫همچنان که اشاره شد‪ ،‬دو محور بزرگ هزینهای برای‬ ‫خانوارهای دهکهای پایین داریم‪ :‬هزینههای مربوط‬ ‫به مسکن(هزینه اجــاره و هزینه اب و برق یعنی کل‬ ‫هزینههای مرتبط با مسکن) و هزینههای خوراکی‪ .‬یک‬ ‫بخش خیلی مهم که در شرایط فعلی اقتصاد ایران‪،‬‬ ‫میتواند موجب شود که خانوارها از طریق ان هزینه نوع‬ ‫سوم‪ ،‬وارد فقرا شوند‪ ،‬هزینههای مربوط به حوزه درمان‬ ‫هر کمکی که به سیاست بهبود اشتغال در کشور‬ ‫وکاهش هزینههای تولید کسب و کارها منجر شود‪،‬‬ ‫در بخش معیشت و رفع فقر دارای اثار است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫انها است‪ .‬یعنی این هزینه سوم هم در این شرایط‬ ‫میتواند یک دفعه یک خانواده را به پایین خط فقر ببرد‪.‬‬ ‫هر سیاستی که هزینه تامین مسکن خانوارها را کاهش‬ ‫دهد‪ ،‬در این شرایط خوب است‪ .‬اتفاقی که در دولت‬ ‫ً‬ ‫یازدهم و دوازدهم شاهد ان نبودهایم‪ .‬یعنی قطعا نیازمند‬ ‫به یک سیاستی هستیم که این دو منفعت همزمان‬ ‫رادنبال کند‪ :‬یکی طرف تولیدی ان است‪ ،‬بخش مسکن‬ ‫را بتواند از نو احیا و زنده کند‪ .‬طرحهای خوبی از طرف‬ ‫کارشناسان به دولت پیشنهاد شده که موجب تحرک‬ ‫درامدی و اشتغالزاییهای اطراف ان هم میشود و از‬ ‫طرف دیگر میتواند یک بخشی از هزینههای خانوارها‬ ‫را در این شرایط کاهش بدهد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫پس هزینههای مسکن و درمان مواردی است که معموا‬ ‫از چشم ما دور میافتد‪ .‬وقتی در مــورد فقر صحبت‬ ‫میکنیم‪ ،‬سریع نگاه معطوف به سمت پرداخت پول‬ ‫ً‬ ‫نقد ‪-‬که اتفاقا باید اخرین موضوعی باشد که باید در‬ ‫مورد ان تصمیم بگیریم‪ -‬میشود‪ .‬با طرف دوم‪ ،‬یعنی‬ ‫هزینهها چالش میکنیم‪ ،‬اما طرف اول مسئله‪ ،‬یعنی‬ ‫درامدزایی خانوارها نیز دارای اهمیت است‪ .‬هر کمکی‬ ‫که به سیاست بهبود اشتغال در کشور وکاهش هزینههای‬ ‫تولید کسب و کارها منجر شود‪ ،‬در بخش معیشت و‬ ‫رفع فقر دارای اثار است‪.‬‬ ‫برای بنگاههای تولیدی با این چشم انــداز‪ ،‬که چند‬ ‫ســال ایــنــده‪ ،‬چند ســال مقاومت اقتصادی اســت تا‬ ‫پیامدهای تحریمهای دوره دوم موثر واقع نشود یا کمتر‬ ‫موثر واقــع بشود‪ ،‬برنامه بــرای بخشهای تولیدی ازم‬ ‫داریم‪ .‬این رونق تولید‪ ،‬به دنبال خودش بخش زیادی‬ ‫از اشتغال را به دنبال خواهد داشت‪ .‬یکی از خطرات‬ ‫بازار کار در سالهای اتی‪ ،‬پدیده بیکار شدن شاغلین‬ ‫فعلی است‪ .‬این پدیده‪ ،‬روی دیگر سکه تعدیل نیرو در‬ ‫شرایط کنونی است‪.‬‬ ‫با توجه به محدودیت منابع دولت‪ ،‬فصل خیلی خوبی‬ ‫جهت تغییر نوع نگاه سیاستگذار کشور ما‪ ،‬توجه به‬ ‫نقش بانکها در توسعه اقتصادی است‪ .‬بسیاری از‬ ‫کشورها‪ ،‬توانستهاند بانکها به ویژه بانکهای تخصصی‬ ‫را‪ ،‬مسئول بخشهای تولیدی اقتصاد کنند‪( .‬نه مانند‬ ‫اقتصاد ایران که بانکها بیشتر خادم بخشهای بازرگانی‬ ‫و خدماتی و ساختمانی هستند)‪ .‬بنابراین ما علیرغم‬ ‫کمبود درامد دولت‪ ،‬میتوانیم به جهت مسئله تولید‬ ‫و اشتغال‪ ،‬تحولی را در این عرصه شاهد باشیم‪ .‬در‬ ‫نتیجه‪« ،‬هزینههای خانوار»‪« ،‬درامدهای ناشی از تولید‬ ‫و اشتغال خانوار» و نکته خیلی مهمی که باز حیفم‬ ‫میاید ذکر نکنم‪« ،‬نظام اطاعات اقتصادی خانوار»‪.‬‬ ‫نکته مهم دیگر‪ ،‬مسئله «نظام اطاعات اقتصادی خانوارها»‬ ‫است که در دولت نهم اغاز شد اما بعد از مدتی در دولت‬ ‫خود ایشان و دولت بعدی‪ ،‬جلو نرفت و حتی برخی مانند‬ ‫کارت سوخت‪ ،‬تخریب هم شد‪ .‬اگر حاکمیت محکم بر‬ ‫این تصمیم باشد که اداره و حکمرانی بدون اطاع من‬ ‫از مردم و شفافیت درامدها و هزینهها‪ ،‬مقدور نیست‪،‬‬ ‫تحول اغاز میشود‪ .‬حاکمیت باید مطلع باشد که چه‬ ‫کسی‪ ،‬از کجا‪ ،‬چه درامدی‪ ،‬صرف چه کاری میکند؟‬ ‫و بنابراین این را میتوانم در مقوله و طبقه فقرا استفاده‬ ‫کند‪ .‬این تحلیل‪ ،‬پویا هم هست‪ .‬ممکن است فردی تازه‬ ‫ّ‬ ‫فقیر شده باشد یا از فقر بیرون امده باشد‪ .‬هر کد ملی یا‬ ‫کدهای بیمهای یا کدهای بانکی باید این شناسنامه‬ ‫را داشته باشند‪ .‬این فرصت را از سال ‪ 1389‬از دست‬ ‫دادیم و هنوز هم چوبش را میخوریم‪.‬‬ ‫ایا با شرایط اطاعات اقتصادی‪ ،‬بهتر میتوان مدیریت‬ ‫عدالت اسامی را انجام داد یا با این اشفته بازار و بی‬ ‫سامانی که ما در اطاعات اقتصادی کشور خودمان‬ ‫داریم؟ بنابراین به نظرمیرسد شرایط جدید‪ ،‬یک بار‬ ‫دیگر همه انگیزهها را به سمت این که مقدمه واجب‬ ‫عدالت را در کشور دوباره احیا کنیم‪ ،‬سوق داد‪ .‬تا این‬ ‫تحول نباشد‪ ،‬نه میتوانیم عادانه تصمیم بگیریم و نه‬ ‫میتوانیم عادانه اداره کنیم‪.‬‬ ‫‪145‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫در حاضر دولت اعام کرده که پنج بسته‬ ‫حمایتی بــرای اقــشــار مستضعف در ایــن شرایط‬ ‫اقتصادی به عنوان جبرانی‪ ،‬در نظر گرفته است که‬ ‫دو بسته برای تمام اقشار جامعه است و یک بسته‬ ‫ویژه ‪ ۵‬دهک پایین جامعه است‪ .‬با توجه به عدم‬ ‫وجود یک نظام اطاعات اقتصادی منسجم در کشور‪،‬‬ ‫بسترهای اجرایی و نهادی در کشور چگونه طراحی‬ ‫خواهد شد و این بسته با توجه به جامعه هدف‪ ،‬چه‬ ‫الزاماتی را باید دنبال کند؟‬ ‫دکتر پیغامی‪:‬‬ ‫اهــرم مهمی که دولــت باید پیش بگیرد و خطاهای‬ ‫قبلیاش را کنترل کند‪ ،‬حوزه امار و اطاعات است‪.‬‬ ‫قبل از هر چیزی ما باید امار و اطاعات دقیق داشته‬ ‫باشیم‪ .‬در این شرایط‪ ،‬نظام اماری دقیق میتواند به‬ ‫ً‬ ‫ما بگوید که واقعا در این ایــام بر چه کسانی سخت‬ ‫میگذرد؟ البته بخشی از این نظام اماری‪ ،‬در دو دولت‬ ‫ً‬ ‫قبل ساخته شده است‪ .‬مثا همین نظام اماری بهزیستی‬ ‫و کمیته امدادی که با همدیگر تلفیق شد ولی به روز‬ ‫مردم‬ ‫نشد‪ .‬درصدی از جامعه مشخص شد که اینها ِ‬ ‫دارایی هستند‪ ،‬در کمیته امداد ثبت نام کردهاند‪ .‬ولی‬ ‫متاسفانه این اطاعات از بین رفت‪.‬‬ ‫با یک نظام نهضت به طور موازی در نظام مالیاتی و‬ ‫سیستم بانکیمان باید این کار اغــاز شــود‪ .‬به نوعی‬ ‫ّ‬ ‫مشخص کنیم که هر کسی با کد ملی مشخص‪ ،‬چقدر‬ ‫در طول سال و در ماه دریافتی داشته است‪ .‬این نظام‬ ‫شفاف اطاعات‪ ،‬کاری دشوار اما ممکن است‪ .‬ما چند‬ ‫ً‬ ‫میلیون حساب بانکی داریم که اصا معلوم نیست مال‬ ‫‪146‬‬ ‫چه کسی هستند؟ گاهی برای فردی است که از دنیا رفته‬ ‫ّ‬ ‫ً‬ ‫یا اصا وجود خارجی ندارد یا کد ملی با اسم فرد تطابق‬ ‫ندارد‪ .‬اینها مشکاتی است که در به هم ریختگیهای‬ ‫اقتصادی کشور وجود دارد‪ .‬واقعیت ان است که با یک‬ ‫نهضت جدی به طور همزمان در طول یک سال اینده‬ ‫در حوزه امار و بعد از ان در نظام بانکی و نظام مالیاتی و‬ ‫چند نرخ موثر قیمت‪ ،‬مثل همین قیمت ارز‪ ،‬ما میتوانیم‬ ‫یک تحول در معیشت ایجاد کنیم‪.‬‬ ‫مسئله بستههای حمایتی‪ ،‬بیشتر یک نمایش تبلیغاتی‬ ‫اســت تا اینکه اثــر ملموس در معیشت مــردم داشته‬ ‫باشد‪ .‬تولید کننده در کشور ما‪ ،‬بیشتر از این بستهها‪،‬‬ ‫نیازمند فضای باثبات و خوب برای کسبوکار است‪.‬‬ ‫این بستههای حمایتی‪ ،‬گاه زمینه فساد و خرابشدن‬ ‫فعالین سالم اقتصادی را فراهم میکند‪.‬‬ ‫مقوله مربوط به معیشت مردم را از سمتی باید مسدود کرد‬ ‫که معیشت مردم در حال تهدید از ان ناحیه است‪ .‬در‬ ‫کشور‪ ،‬چند نهاد مانند جارو برقی‪ ،‬ته جیپهای مردم را‬ ‫میمکند‪ .‬یک نمونه ان‪ ،‬سیستم بهداشت و درمان است‬ ‫ً‬ ‫که مشاهده میکنید‪ .‬دقیقا سیستم مکش قدرت خرید‬ ‫بخشی از مردم است‪ .‬نظام مسکن ما به طور ساختاری‬ ‫با کمک عدهای از افرادی که خانه دارند‪ ،‬یک سیستم‬ ‫ساختاری ارباب‪ -‬رعیتی به وجود اورده است‪ .‬هزینه‬ ‫مسکن‪ ،‬امروز بخش عمده درامد خانوارشهری را از ان‬ ‫خود میکند‪ .‬این همان فئودالیزم و نظام ارباب‪-‬رعیتی‬ ‫نیست؟ تخلیه جیب مستاجران‪ ،‬که امروز رعیت است‪.‬‬ ‫اینها مــواردی است که ما از حا کمیت و حکمرانی‬ ‫انتظار داریم که حافظ مردم باشد‪.‬‬ ‫عدالت‬ ‫سبک سندل‬ ‫به‬ ‫ِ‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫معرفی و نقد کتاب «لیبرالیسم و محدودیتهای‬ ‫عدالت»‬ ‫اطاعات کتابشناختی‬ ‫سندل‪ ،‬مایکل‪ ،‬لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت‪،‬‬ ‫ترجمه حسن افشار‪ ،‬نشر مرکز‪ ،‬تهران‪.1394 :‬‬ ‫‪Sandel, Michael J. Liberalism and the Limits‬‬ ‫‪of Justice. Cambridge University Press, 1998,‬‬ ‫‪second edition.‬‬ ‫معرفینویسنده‬ ‫مایکل جی سندل (‪ )1953‬متولد شهر مینه پولیس ایالت‬ ‫مینه سوتا امریکا در یک خانواده یهودی است‪ .‬وی در‬ ‫سال ‪ 1975‬مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه براندیز‬ ‫ماساچوست امریکا در رشته علوم سیاسی دریافت کرد‪.‬‬ ‫او با دریافت بورس تحصیلی رودز توانست دوره دکتری‬ ‫خود را در کالج بالیول دانشگاه ا کسفورد زیر نظر چارلز‬ ‫تیلور در سال ‪ 1981‬به پایان رساند‪ .‬سندل از سال ‪1980‬‬ ‫در دانشگاه هاروارد مشغول به تدریس در زمینه فلسفه‬ ‫سیاسی شد و در سال ‪ 1999‬به درجه استاد تمامی در این‬ ‫دانشگاه نایل شد‪ .‬معروفترین کاس درس وی‪ ،‬کاس‬ ‫«عدالت» در دوره کارشناسی‪ ،‬حدود دو دهه است که‬ ‫در هاروارد تدریس میشود‪ .‬بیش از ‪ 15‬هزار دانشجو در‬ ‫کاس عدالت سندل شرکت داشتهاند و کاس ترم پاییز‬ ‫سال ‪ 2007‬درس عدالت سندل‪ ،‬با حضور ‪ 1115‬دانشجو‪،‬‬ ‫بااترین میزان شرکت دانشجویان در یک کاس در طول‬ ‫تاریخ ه ــاروارد اســت‪ .‬ایــن کــاس اولین کــاس اناین‬ ‫دانشگاه هاروارد نیز هست‪ .‬خاصه این کاس تحت‬ ‫عنوان کتاب «عدالت‪ :‬کار درست کدام است» منتشر‬ ‫شد‪ .‬نوع تدریس سندل‪ ،‬روش سقراطی بحثگرایانه است‪.‬‬ ‫سندل در تاش است مفهوم عدالت را در ارتباط با مسائل‬ ‫روزمره و عینی بسنجد و بحثها‪ ،‬پرسشها و پاسخها‬ ‫را از مسائل روزمره به سمت مباحث فلسفی بکشاند‪.‬‬ ‫مایکل سندل سه جلسه سخنرانی با محتوای عدالت‬ ‫نیز در مدرسه علوم اقتصادی لندن داشته است‪ .‬در این‬ ‫سه جلسه وی با پرسشهایی مانند‪ :‬ایا دانشگاهها باید‬ ‫اولویت را به دانشجویایی از مناطق فقیرنشین بدهند؟‪،‬‬ ‫‪147‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫ایا باید یک پرستار دریافتی بیشتر از یک بانکدار داشته‬ ‫باشد؟ و ایا مردم حق دارند برای سالمماندن و سالم بودن‬ ‫رشوه بدهند؟؛ به طرح عدالت پرداخت‪ .‬رادیو بیبیسی‬ ‫این سه جلسه سخنرانی را با عنوان «فیلسوف عمومی»‬ ‫در اور یــل ‪ 2012‬پخش کــرد‪ .‬سندل همچنین کاسی‬ ‫سمیناری با عنوان «اخاقیات و بیوتکنولوژی» دارد که‬ ‫در ان به پیامدهای اخاقی انواع روشها و احتماات‬ ‫بیوتکنولوژیک مــیپــردازد‪ .‬وی در ســال ‪ 2009‬سلسله‬ ‫سخنرانیهایی را در شهرهای لندن‪ ،‬ا کسفورد‪ ،‬نیوکاسل و‬ ‫واشنگتن دیسی تحت عنوان «شهروندی نوین» داشت‬ ‫که از سوی رایو بیبیسی پخش شد‪.‬‬ ‫شهرت مایکل سندل با تدریس و کاسهای وی گره‬ ‫خورده است اما وی تالیفات متعددی نیز به شرح ذیل‬ ‫داشته است‪:‬‬ ‫ لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت‪ ،‬انتشارات‬ ‫دانشگاه کمبریج‪( .1982 ،‬ویرایش دوم‪)1998 :‬‬ ‫ اعتراض دموکراسی‪ :‬امریکا در جستجوی فلسفه‬ ‫عمومی‪ ،‬انتشارات دانشگاه هاروارد‪.1998 ،‬‬ ‫ فلسفه عمومی‪ :‬مسائل اخاقی در سیاست‪ ،‬انتشارات‬ ‫دانشگاه هاروارد‪.2005 ،‬‬ ‫ مصداق علیه کمال‪ :‬اخاقیات در عصر مهندسی‬ ‫ژنتیک‪ ،‬انتشارت دانشگاه هاروارد‪.2007 ،‬‬ ‫ عدالت‪ :‬یک خوانش‪ ،‬انتشارات دانشگاه ا کسفورد‪،‬‬ ‫‪.2007‬‬ ‫ عدالت‪ :‬کار درست کدام است؟‪ ،‬انتشارات فارار‪،‬‬ ‫استراوس و گیروکس‪.2010 ،‬‬ ‫ چه چیزهایی با پول نمی توان خرید‪ :‬محدودیتهای‬ ‫اخاقی بازار‪ ،‬انتشارات فارار‪ ،‬استراوس و گیروکس‪.2012 ،‬‬ ‫سندل به لحاظ فکری به جماعتگرایی تعلق خاطر‬ ‫داشته و در طیف لیبرال جماعتگرایی قرار میگیرد‪.‬‬ ‫لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت‬ ‫این اثر اولین تالیف مایکل سندل است که با زبانی‬ ‫سنگین و فلسفی از جمله اعام کنندگان جماعتگرایی‬ ‫‪148‬‬ ‫در جامعه فکری امریکا به حساب میاید‪ .‬کتاب در‬ ‫تاش است بحث لیبرالیسم جماعتگرا را ذیل فلسفه‬ ‫سیاسی انگلیسی طرح نماید‪ .‬سندل در نگارش این‬ ‫کتاب اثرپذیری خود از فاسفهای همچون استوارت‬ ‫همپشایر و چارلز تیلور را نشان میدهد و در تاش‬ ‫اســت لیبرالیسم وظیفهگرایانه معاصر‪ ،‬با محوریت‬ ‫جان رالز‪ ،‬را به نقد بکشد تا از خال نقد ان طرح اولیه‬ ‫لیبرالیسم جماعتگرا را ارائــه دهــد‪ .‬خوانش کتاب‬ ‫نیازمند پیش مطالعههایی است‪ .‬از جمله اشنایی با‬ ‫دیدگاههای جان رالز‪ ،‬رونالد دورکین و رابرت نوزیک‬ ‫در باب عدالت و بهتر از ان خوانش کتابهای «نظریه‬ ‫عدالت» جان رالز‪« ،‬انارشی‪ ،‬دولت و یوتوپیا» رابرت‬ ‫نوزیک و «ستاندن جدی حقوق» رونالد دورکین‪ .‬با‬ ‫این حال و به سبب سبک نگارشی سندل‪ ،‬محروم‬ ‫بودن از این پیش مطالعهها موجب محرومیت از کتاب‬ ‫لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت نمیشود‪ .‬چرا که‬ ‫سندل پیش از هر بحث انتقادی‪ ،‬خاصه بحث مورد‬ ‫نقد را ارائه میدهد‪.‬‬ ‫همچنانی که بیان شد در این اثر ما شاهد نقد لیبرالیسم‬ ‫قرون ‪ 17‬الی ‪ 19‬نیستیم‪ .‬بلکه هدف کتاب نقد لیبرالیسم‬ ‫قرن ‪ 20‬است‪ .‬انهم نوع خاصی از لیبرالیسم با عنوان‬ ‫لیبرالیسم وظیفهگرایانه تجربی‪ .‬نوعی از لیبرالیسم‬ ‫وظیفهگرایانه که در تاش است لیبرالیسم کانت را از‬ ‫وجوه متافیزیکی خالی ساخته و وجوه تجربی را جایگزین‬ ‫ان سازد‪ .‬این نوع از لیبرالیسم که عدالت را محور خود‬ ‫می داند با جان رالز به اوج میرسد و کتاب حاضر نیز‬ ‫عمده تاش خود را بر نقد نگاه جان رالز قرار داده است‪.‬‬ ‫البته نقد لیبرالیستی یک دیدگاه لیبرالیستی‪.‬‬ ‫سندل در نـگــارش ایــن کتاب اثــر پــذیــری خــود از‬ ‫فاسفهای همچون اســتــوارت همپشایر و چارلز‬ ‫تیلور را نشان میدهد و در تاش است لیبرالیسم‬ ‫وظیفهگرایانه معاصر‪ ،‬با محوریت جان رالز‪ ،‬را به‬ ‫نقد بکشد تا از خال نقد ان طرح اولیه لیبرالیسم‬ ‫جماعتگرا را ارائه دهد‪.‬‬ ‫انچه مدنظر این متن است ترجمه اقای حسن افشار‪،‬‬ ‫مترجم اثار سندل‪ ،‬از این کتاب است‪ .‬اقای افشار در‬ ‫بخش یادداشت مترجم خاصهای فشرده از مفهوم‬ ‫لیبرالیسم را بیان داشته و سپس به شرح ترجمه برخی‬ ‫از واژگان مبهم کتاب پرداخته است‪ .‬این واژهنامه کوتاه‪،‬‬ ‫سهم بسیاری در کاستن از ابهام در متن اصلی دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫توضیح انکه احتماا خواننده با پیشزمینه ذهنی اسان‬ ‫بودن فهم مباحث مایکل سندل شروع به خواندن کتاب‬ ‫نماید‪ .‬این در حالی است که این اثر از زبانی سنگین‬ ‫و فلسفی برخوردار است و با دیگر اثار سندل به لحاظ‬ ‫روایی تفاوتی جدی دارد‪ .‬تفاوتهای معنایی و مفهومی‬ ‫واژگانی مانند خودکامگی و خودمداری یا مقتضیات‬ ‫عدالت به سنگینی این اثر میافزاید‪ .‬اقای افشار تاش‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫بررسی اثر‬ ‫داشته با ارائه یک واژهنامه مختصر از سنگین شدن‬ ‫بیشتر اثر جلوگیری کند‪.‬‬ ‫بحث اصلی کتاب از کانت و لیبرالیسم وظیفهگرای‬ ‫وی شــروع میشود‪ ،‬سپس تغییر محتوای لیبرالیسم‬ ‫وظیفهگرا در جان رالز مورد بررسی و نقد قرار میگیرد‪ .‬در‬ ‫این بررسی و نقد‪ ،‬نویسنده به انتقادات نوزیک از رالز و‬ ‫همگامی دورکین با رالز نیز میپردازد و در نهایت اندیشه‬ ‫لیبرال‪-‬جماعتگرای خود را به عنوان راهحل خروج از‬ ‫بنبستهای ایجاد شده در اندیشه رالز بیان میدارد‪.‬‬ ‫استنادات نویسنده به کتب مرجع خود اندیشمندان‬ ‫است و به همین سبب اثر از قوت کافی در ارجاعدهی‬ ‫و نیز در ارائه شواهد برخوردار است‪ .‬انسجام بحث در‬ ‫کلیت ساختار نشاندهنده ذهن منظم نویسنده و از‬ ‫پیش طراحی نمودن ساختار و محتوای اثر است‪ .‬البته‬ ‫نیازمند صبر از سوی خواننده برای دریافت بحث است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اثر کاما در یک فضای لیبرالی نگاشته شده‪ ،‬نقد یک‬ ‫لیبرال بر لیبرالیسم معاصر و مسلط است‪ .‬همین امر‬ ‫موجب شده پیشزمینه نظری بحث‪ ،‬پیش زمینهای‬ ‫لیبرالی باشد‪ .‬پیش زمینهای که شاید مخاطب در مورد‬ ‫خود انها نقد جدی داشته باشد و همین امر موجب‬ ‫مخاطب با تعلق خاطر‬ ‫کاسته شدن میزان بهرهمندی‬ ‫ِ‬ ‫به مکاتب فکری غیر لیبرالیسم از اثر میشود‪ .‬ضعفی‬ ‫که گریزی از ان نیست‪.‬‬ ‫رالــز در نظریه عــدالــت خــود‪ ،‬تعریفی از «خ ــود» ارائــه‬ ‫میدهد که در ان‪« ،‬خود» هم جدا از افزودهها (تمایات‪،‬‬ ‫خواستهها‪ ،‬اهــداف‪ ،‬خیر) است و هم امــری تجربی‬ ‫است‪ .‬سندل انسانشناسی رالز را هسته اصلی نقد‬ ‫خود قرار میدهد و معتقد است «خود» رالزی موجب‬ ‫بنبست در اندیشه عدالت است‪ .‬زیرا نمیتوان پایههای‬ ‫نظریه عدالت را بر روی ان قرار داد‪ .‬سندل میگوید که‬ ‫«خود» دارای مرزهای شناوری است که میتواند میان‬ ‫جمع و شخص در رفت و امد باشد و تعاریفی دقیقتر‬ ‫از شخص ارائه دهد‪ .‬تعاریفی که حتی ممکن است‬ ‫‪149‬‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پینوشتها‬ ]1[. https://en.wikipedia.org/wiki/Michael_J._Sandel ]2[. Michael J. Sandel ]3[. Minneapolis ]4[. Minnesota ]5[. Brandeis University ]6[. Rhodes scholarship ]7[. Balliol College, Oxford University ]8[. Charles Taylor ]9[. Harvard University ]10[. LSE University http://www.bbc.co.uk/programmes/b00kt7rg :‫ دانلود از‬.]11[ ]12[. Liberalism and the Limits of Justice. Cambridge, UK New York: Cambridge University Press. 1998 ]13[. Democracy‘s Discontent: America in Search of a Public Philosophy. Cambridge, Mass: Belknap Press of Harvard University Press. 1998 ]14[. Public Philosophy: Essays on Morality in Politics. Cambridge, Mass: Harvard University Press. 2005 ]15[. The Case Against Perfection: Ethics in the Age of Genetic Engineering. Cambridge, Mass: Belknap Press of Harvard University Press. 2007 ]16[. Justice: A Reader. Oxford New York: Oxford University Press. 2007 ]17[. Justice: What‘s the Right Thing to Do?, New York: Farrar, Straus and Giroux. 2010 ]18[. hat Money Can‘t buy: The Moral Limits of Markets. New York: Farrar, Straus and Giroux. 2012 ]19[. Stuart Hampshire ]20[. A Theory of Justice. Cambridge, Massachusetts: Belknap Press of Harvard University Press, 1971 ]21[. Anarchy, State, and Utopia. Oxford: Basil Blackwell. 1974 ]22[. Taking Rights Seriously. Cambridge, MA: Harvard University Press, 1977 ،‫موجب حک و اصاح میان مرزهای «خود» و افزودهها‬ .‫نیز میان مرزهای جمع و شخص شود‬ ً ‫«خود» سندل کاما جدا از افزودهها نیست اما هویتی‬ ‫مجزا از انها داشته و توانایی فهم شناختهای مکتسبه‬ ‫ سندل در دعــوای اصالت شخص و‬.‫از جمع را دارد‬ ‫ اصالت را به شخص میدهد (مانند هر لیبرال‬،‫جمع‬ ‫دیگری) اما شخصی که در جمع زندگی میکند و در‬ .‫حال بده و بستان با جمع است‬ ‫پیشنهاد کتاب لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت‬ ‫ یک نقطه شروع‬،‫را میتوان طرح کلی یک نگاه دیگر‬ ‫دیگر برای عدالت لیبرالی دانست اما تنها طرح کلی‬ ‫ارائه میشود و سندل بررسی دقیق و همهجانبه این‬ ‫طرح کلی و تبدیل ان به یک نظریه جایگزین را به دیگر‬ ‫ اکتفا به یک طرح‬.‫اندیشمندان جماعتگرا میسپارد‬ ‫ به‬،‫کلی موجب میشود ابهامات مستتر در طرح کلی‬ ‫ مانند ابهام سنگین‬،‫عنوان ردیههایی بر طرح نمایان شوند‬ ‫ تا کید بر طرح‬.»‫مرزهای شناور «خود» با افزودههای «خود‬ ‫کلی بودن پیشنهاد کتاب موجب میشود تا به جای‬ ‫ به دنبال شرح بیشتر ان پس از پایان خوانش‬،‫نقادی ان‬ ‫ شکستن حصار سنگین حق در لیبرالیسم‬.‫کتاب برویم‬ ‫ البته با محوریت‬،‫رالزی و توجه دوباره به خیر عمومی‬ .‫ شرح بیشتر طرح کلی کتاب است‬،‫حق شخصی‬ 150 ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫نوبلیستاقتصادیاپیامبر‬ ‫جنبشوالاستریت؟!‬ ‫معرفی جــوزف استیگلیتز و اندیشههای او‬ ‫پیرامون عدالت اجتماعی‬ ‫«جوزف استیگلیتز»[‪ ]1‬استاد دانشگاه کلمبیا و یکی‬ ‫از چهرههای شناختهشده علمی و سیاسی معاصر در‬ ‫دانش اقتصاد است‪ .‬برنده نوبل اقتصاد در سال ‪ 2001‬یا‬ ‫معاونت بانک جهانی یا رئیس گروه مشاوران اقتصادی‬ ‫در عصر ریاست جمهوری کلینتون تنها عوامل شهرت‬ ‫و اهمیت او نیست‪ .‬او از ابتدای هزاره جدید و بعد از‬ ‫دریافت نوبل اقتصاد‪ ،‬در قامت یک چهره انتقادی‬ ‫نسبت به جریان غالب در دنیای اقتصاد و سیاست‬ ‫ظاهر شد و شدیدترین نقدها را به نهادهای مالی و پولی‬ ‫بینالمللی روانه کرد‪.‬‬ ‫نهادهایی مانند «صندوق بینالمللی پول» و «بانک‬ ‫جهانی» از بازیگران کلیدی در طراحی مدل جهانیسازی‬ ‫نئولیبرال هستند که استیگلیتز در کتابها و مقاات‬ ‫گونا گون خود همچون «جهانیشدن و مخالفانش»‪،‬‬ ‫«جــهــانــیشــدن و مــســائــل ان» و کــتــاب جــدیــد خــود‬ ‫«جهانیشدن در عصر ترامپیسم» کوشش نموده است‬ ‫این پروژه را مورد چالش قرار دهد‪ .‬بعد از بحران مالی‬ ‫سال ‪ 2008‬و بهتبع ان شکلگیری جنبش والاستریت‬ ‫در امریکا‪ ،‬پژوهشهای استیگلیتز سمتوسوی تحلیل‬ ‫گونههای مختلف نابرابری در ساحت اقتصاد و سیاست و‬ ‫اجتماع امریکا به خود میگیرند‪ .‬او با نگارش کتابهایی‬ ‫چون «بهای نابرابری»‪« ،‬شکاف بزرگ» و «بازنویسی قواعد‬ ‫اقتصاد امریکا» تاش دارد تا انچه ان را‪« ،‬بزرگترین‬ ‫بهای سیستم حاکم در امریکا» میداند‪ ،‬تدبیری کند‪.‬‬ ‫انچه در ادامه میاید‪ ،‬معرفی کوتاهی است از کسی که ده‬ ‫سال بعد از دریافت نوبل اقتصاد‪ ،‬رسانههای امریکایی‬ ‫او را «پیامبر جنبش والاستریت» خواندند؛ چراکه اولین‬ ‫بار از تقابل یک درصدیها در برابر جامعه سخن گفت‬ ‫و در انتها مهمترین مواضع انتقادی او پیرامون وضعیت‬ ‫نابرابری در امریکا از سوی او شرح داده شده است‪.‬‬ ‫‪151‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪ -1‬سیری کوتاه بر زندگی و‬ ‫اندیشههای جوزف استیگلیتز‬ ‫«جوزف استیگلیتز» متولد نهم فوریه ‪ 1943‬در شهر گری[‪]2‬‬ ‫است؛ شهری که گویی پرورشدهنده اقتصاددانان‬ ‫بزرگ است چراکه «پل ساموئلسون»[‪ ]3‬از مهمترین‬ ‫اقتصاددانان قرن بیستم و اولین برنده نوبل اقتصاد نیز‬ ‫از این شهر ظهور کرده است‪ .‬استیگلیتز در خانوادهای‬ ‫سیاسی متولد شد‪ .‬خانواده مادری او از دموکراتهای‬ ‫جدید و پدر او از دموکراتهای جفرسونی بود که طرفدار‬ ‫خوداشتغالی و کارافرینی بود و از کسبوکارهای بزرگ‬ ‫هراس داشت]‪ .[4‬استیگلیتز‪ ،‬تحصیل را در مدارس‬ ‫عمومی طی کرد؛ مدارسی که از برخی مسائل تبعیض‬ ‫نژادی رنج میبرند‪ .‬یکی از ریشههای عاقه او به حوزه‬ ‫«سیاستهای عمومی» نیز‪ ،‬ایده این مدارس در پرداخت‬ ‫ّ‬ ‫و مطالعه حول یک مسئله ملی‪ ،‬در طول یکسال بود‪ .‬این‬ ‫ایده‪ ،‬انگیزه شخصی او برای تعمیق بیشتر مطالعات‬ ‫حول مسائل سیاستی را تقویت میکرد‪ .‬به باور خودش‪،‬‬ ‫اغلب تجربیات سازنده را در دانشگاه هنرهای ازاد در‬ ‫سالهای ‪ 1960-1963‬کسب کــرده است که در ان‬ ‫دیدگاههایی پیرامون علوم انسانی‪ ،‬علوم اجتماعی‪،‬‬ ‫‪152‬‬ ‫انسانشناسی و جامعه کسب میکند‪ .‬دورهه ــای‬ ‫مختصری نیز در ریاضیات‪ ،‬تاریخ‪ ،‬فلسفه‪ ،‬بیولوژی و‬ ‫شیمی میگذراند(که در اندیشههای اتی او بسیار موثر‬ ‫بوده است مانند مطالعات تاریخی و تمدنی که در اثار‬ ‫او در سه دهه بعد پیرامون جهانیشدن دیده میشود) تا‬ ‫اینکه سرانجام عاقه اولیه خود یعنی اقتصاد را جدیتر‬ ‫از بقیه دنبال میکند‪.‬‬ ‫در ابــتــدای مطالعات دانــش اقتصاد‪ ،‬ســه اسـتــاد در‬ ‫شکلگیری اندیشه او موثر بودهاند‪« :‬کلری»[‪ ]5‬رئیس‬ ‫دانشگاه کلمبیا که به او اقتصاد خرد و کان را اموخت؛‬ ‫«نلسون»[‪ ]6‬که به او اصول علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی‬ ‫ً‬ ‫اموخت و در نهایت «بیلس»[‪ ]7‬که عمدتا تکنیکهای‬ ‫ریاضی را برای دانش اقتصاد به او اموخت‪ .‬در بهار سال‬ ‫اخر دانشگاه تصمیم گرفت که تخصص در اقتصاد را‬ ‫دنبال کند که به همراه قابلیت باای او در ریاضی‪ ،‬در‬ ‫حل مسائل مهم اجتماعی راهگشای او بود‪.‬‬ ‫در دانشگاه ‪ MIT‬از چهار استاد برجسته و برنده نوبل‬ ‫اقتصاد (ساموئلسون‪ ،‬سولو‪ ،‬مودیگلیانی و ارو)[‪]8‬‬ ‫در مــدت دو ســال بهره بــرد‪ .‬بعد از تحصیل فرصت‬ ‫گرانبهایی نصیب او شد‪« :‬ویرایش مجموعه مقاات‬ ‫او فرض اقتصاد نئوکاسیک بر کامل و متقارن بودن‬ ‫اطاعات در هر زمان را به شکل کامل زیر سوال‬ ‫برد و بر اساس شواهد گوناگون نشان داد عدم تقارن‬ ‫اطاعات در سطح خرد (بنگاه) و کان دارای چه‬ ‫تاثیرات مهمی در سیستم اقتصادی است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ساموئلسون»؛ فردی که برای او همواره یک الگو بوده‬ ‫است‪ .‬پژوهش جمعی حول نظریهای که دو دهه بعد‬ ‫مشهور به «تئوری رشد درونزا» شد و همکاری با سولو‬ ‫در دانشگاه شیکا گو پیرامون رشد از دیگر محورهای‬ ‫فعالیت او در دوران جوانی بود‪ .‬بعد از حضور در ‪ MIT‬و‬ ‫شیکاگو‪ ،‬فرصت مطالعاتی دوسالهای در کمبریج به او‬ ‫پیشنهاد شد‪ .‬در کمبریج برای اولین بار تحقیقات خود‬ ‫را حول مقوله رشد‪ ،‬توزیع درامد و ارتباط میان این دو‬ ‫متمرکز میکند‪ .‬موضوعی که از سوی اساتید او چندان‬ ‫مورد استقبال نبود ولی دغدغه و مسئله نابرابری در او‬ ‫کامل شکلگرفته است و همین دغدغه او را بهسوی‬ ‫«اقتصاد اطاعات»[‪ ]9‬میکشاند‪.‬‬ ‫پژوهشهای گوناگون او درباره «اقتصاد اطاعات» از دهه‬ ‫‪ 1970‬میادی منجر به شکلگیری و توسعه این گرایش‬ ‫در دانش اقتصاد مدرن شد‪ .‬او در این زمینه‪ ،‬حضور در‬ ‫برخی کشورهای توسعهنیافته مانند کنیا را بسیار موثر‬ ‫میدانست؛ چراکه او را با شرایط اقتصادی اشنا میکرد‬ ‫که بهکل با ان بیگانه بود‪ .‬موضوع موردعاقه او از کودکی‪،‬‬ ‫نحوه سازماندهی اقتصاد بود‪ .‬او در میانه جنگ سرد‬ ‫رشد کرده بود و تقابل نظام بازار ازاد با الگوی برنامهریزی‬ ‫کمونیستی‪ ،‬چالشبرانگیز بود‪ .‬دراینبین‪ ،‬سیستمهای‬ ‫اقتصادی که در ارو پــای شرقی حول بنگاههای خود‬ ‫مدیریتی شکلگرفته بودند‪ ،‬توجه او را جلب کرد‪ .‬مسائل‬ ‫جمعاوری‪ ،‬تحلیل و انتشار اطاعات انها را موردتوجه‬ ‫قرار داد و فهم انتخابهای انها حول اطاعات ناقص‬ ‫را درک کرد‪ .‬از این دریچه‪ ،‬فهم شکستهای بازار که‬ ‫بهنوعی به محدودیتهای ذاتی بازار اشاره دارد؛ توجه‬ ‫او را به خود جلب کرد و کوشش کرد مدلهای رقابت‬ ‫شومپیتری یا اقتصاد تکاملی در مورد بازار را تحلیل‬ ‫انتقادی کند‪ .‬او فرض اقتصاد نئوکاسیک بر کامل و‬ ‫متقارن بودن اطاعات در هر زمان را به شکل کامل زیر‬ ‫سوال برد و بر اساس شواهد گونا گون نشان داد عدم‬ ‫تقارن اطاعات در سطح خرد (بنگاه) و کان دارای‬ ‫چه تاثیرات مهمی در سیستم اقتصادی است‪.‬‬ ‫با فروپاشی شوروی و درک بیشتر مسئله سوسیالیسم‪،‬‬ ‫در کتاب « سوسیالیسم به کجا میرود؟» ایده نقد مدل‬ ‫تعادل رقابتی بازار برای او تقویت شد و زمانی که اقتصاد‬ ‫سوسیالیست تصمیم گرفت به اقتصاد بازار گذر کند‪،‬‬ ‫نسخۀ پیشنهادی استیگلیتز بهطور کامل با نسخۀ‬ ‫پیشنهادی صندوق بینالمللی پول متفاوت بود‪ .‬انچه‬ ‫او در کتابهای متعدد خود در حداقل دو دهه اخیر‬ ‫بر ان تا کید میکرد؛ رهایی کشورهای درحالتوسعه از‬ ‫پیادهسازی سریع سیاستهای تعدیل ساختاری بود که‬ ‫بر اساس مکتب اقتصادی نئوکاسیکها‪ ،‬از ازادسازی‬ ‫افراطی بازارهای اقتصادی دفاع میکرد‪.‬‬ ‫در ماه مارس ‪ ،1992‬ابتدا بهعنوان عضو و بعد بهعنوان‬ ‫رئیس مشاوران شورای اقتصاد(‪ )1993‬و یک عضو از‬ ‫کابینه دولت کلینتون مشغول به فعالیت شد‪ .‬شورایی‬ ‫که نقش ان تدوین سیاستهای اقتصادی برای کمک‬ ‫در اجــرای بهتر به دولــت بــود‪ .‬ایــن نقش که همراه با‬ ‫دوری از محیط دانشگاهی بود؛ کمک شایانی به او‬ ‫در طراحی سیاستهای عمومی کرد تا دانش اقتصاد‬ ‫بخش عمومی خود را مورد ازمون قرار دهد‪ .‬در دولت‬ ‫بعدی نیز این پیشنهاد به او داده شد ولی او مسوولیت‬ ‫ریاست اقتصاددانان و جانشین ارشد سیاستگذاری‬ ‫توسعه بانک جهانی را در سال ‪ 1997‬پذیرفت‪ .‬توسعه‬ ‫و رفع فقر بهعنوان ماموریتهای اصلی بانک جهانی‬ ‫در کشورهای درحالتوسعه و فقیر‪ ،‬انگیزه اصلی او در‬ ‫کار بانک جهانی بود‪ .‬در انجا بود که به شکل دقیق و‬ ‫کامل با سیاستهای نئولیبرال صندوق بینالمللی‬ ‫پول نسبت به کشورهای فقیر یا درحالتوسعه اشنا‬ ‫شد و دستمایه نقدهای جدی در کتابهای اتی او‬ ‫شد‪ .‬وی که از وجاهت باایی در محافل دانشگاهی‬ ‫‪153‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪154‬‬ ‫برخوردار است‪ ،‬تحلیل و تجویزهای اقتصاد متعارف‬ ‫(نئوکاسیک) درباره بهبود وضع کشورهای درحالتوسعه‬ ‫و نظام تجارت جهانی را ناقص و ناعادانه میدانست و‬ ‫به اصرار صندوق بینالمللی پول در بهرهگیری از قدرت‬ ‫اقتصادی برای مجاب کردن کشورها حمله کرد‪ .‬اوج‬ ‫مخالفت او با این نهاد در بحران کشورهای جنوب‬ ‫شرق اسیا بود و سرانجام او را به این جمعبندی رساند‬ ‫که باید این مسائل را در سطح تصمیمگیری جامعه در‬ ‫افکار عمومی طرح کند‪ .‬سرانجام ژانویه سال ‪ 2000‬بانک‬ ‫جهانی را به دلیل فشارهای خزانهداری امریکا ترک کرد‪.‬‬ ‫او در ابتدای هزاره سوم‪ ،‬نوبل اقتصاد را بهواسطه نظریههای‬ ‫بدیع خود در «اقتصاد اطاعات» دریافت کرد و پسازان‬ ‫حسب تجربه حدود سهساله در بانک جهانی و ‪ 4‬ساله‬ ‫در دولــت کلینتون‪ ،‬چند اثر مهم پیرامون نقد پروژه‬ ‫جهانیشدن یا جهانیسازی از مجرای نقش نهادهای‬ ‫مالی و پولی بینالملل مانند صندوق بینالمللی پول‬ ‫نوشت‪ .‬انگیزه او از این کتابها‪ ،‬طرح دغدغه پیامدهای‬ ‫مخرب اجتماعی و اقتصادی سیاستهای تجویزی این‬ ‫نهادها بر زندگی مردم کشورهای درحالتوسعه بود‪ .‬او‬ ‫در عین انکه مزایای جهانیشدن را میپذیرد‪ ،‬خواهان‬ ‫بازنگری این پروژه به نفع عموم افراد جامعه جهانی شد‪.‬‬ ‫او تاش داشت در این اثار با بهرهگیری از تجربههای‬ ‫خود در دهه ‪ 1990‬در دولت و بانک جهانی‪ ،‬ایدههای‬ ‫محوری پیرامون توسعه عادانه را منتقل کند‪ .‬در این‬ ‫مسیر‪ ،‬تمرکز بیستساله او بر سیستمهای اقتصادی‬ ‫که در تاش برای گذار از کمونیسم به اقتصاد بازار ازاد‬ ‫بودند‪ ،‬کمک شایانی به او کرد‪.‬‬ ‫درنهایت او بعد از بحران مالی ‪ 2008‬و شکلگیری‬ ‫جنبش والاستریت که بهنوعی حاصل دنبالهروی از‬ ‫سیاستهای موردانتقاد استیگلیتز بود‪ ،‬به روی موضوع‬ ‫نابرابری در اقتصاد امریکا و اقتصاد جهانی متمرکز‬ ‫شد که در ادامه به تحلیل و بررسی ایدههای اصلی ان‬ ‫خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫‪ -2‬نابرابری در اندیشه جوزف استیگلیتز‬ ‫‪ -1-2‬مروری بر مطالعات نابرابری استیگلیتز‬ ‫نابرابری دغدغه استیگلیتز از دوران نوجوانی او بوده‬ ‫است؛ حضور در خانواده دموکرات و شرایط تحصیلی‬ ‫و اجتماعی که او زیسته اســت نیز در شکلگیری و‬ ‫تقویت این دغدغه تاثیر چشمگیر داشته است‪ .‬او در‬ ‫میانه جنگ سرد زیسته و چالش نظام بازار ازاد لیبرال‬ ‫با نظام برنامهریزیشده‪ ،‬کنترلی و کمونیستی را درک‬ ‫کرده است‪ .‬تعارض مبادله ازادی و انصاف در میان‬ ‫این دو جریان فکری را لمس کرده است‪.‬‬ ‫به باور استیگلیتز‪ ،‬انچنانکه در مقاله «به تکنوکراتها‬ ‫اعتماد نکنید» بیان میکند؛ سیاستهای اقتصادی‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫عموما خنثی و بیطرف نیستند بلکه کاما ایدئولوژیکاند‬ ‫ً‬ ‫و بنابراین مقاومت عمومی درباره انها پاسخی کاما‬ ‫منطقی است‪ .‬این افراد همچنان که پیشازاین اشاره‬ ‫شد‪ ،‬با کمک نهادهای بینالمللی‪ ،‬نسخههای خود‬ ‫را به کشورهای فقیر و درحالتوسعه تجویز میکنند و‬ ‫مقاومت در برابر انها را‪ ،‬با انگ عوامفریبی و مقابله با‬ ‫اصاحات اساسی بدنام میکنند‪.‬‬ ‫استیگلیتز همچنین در مقاله «الگوی واحد اقتصادی‬ ‫برای جهان مناسب نیست»‪ ،‬با نقد جهانیشدن که به‬ ‫نفع اقلیت و به هزینه اکثریت جامعه است‪ ،‬جهانشمولی‬ ‫سیاستهای اقتصادی متعارف که بهنوعی ضد برابری‬ ‫و انصاف هستند را موردانتقاد قرار میدهد‪.‬‬ ‫استیگلیتز در سالهای اخیر چند اثر با دغدغه نقد جامعه‬ ‫ایااتمتحده از حیث وضعیت نگرانکننده نابرابری‬ ‫نگاشته است که مهمترین ان کتاب «بهای نابرابری»[‪]10‬‬ ‫او در ابتدای هزاره سوم‪ ،‬نوبل اقتصاد را بهواسطه‬ ‫نظریههای بدیع خود در «اقتصاد اطاعات» دریافت‬ ‫کرد و پسازان حسب تجربه حدود سهساله در بانک‬ ‫جهانی و ‪ 4‬ساله در دولت کلینتون‪ ،‬چند اثر مهم‬ ‫پیرامون نقد پروژه جهانیشدن یا جهانیسازی از‬ ‫مجرای نقش نهادهای مالی و پولی بینالملل مانند‬ ‫صندوق بینالمللی پول نوشت‪.‬‬ ‫شماره فصل مضمون محوری‬ ‫مطالب کلیدی‬ ‫اول‬ ‫تصویر نابرابری‬ ‫در امریکا‬ ‫نابرابری در درامد و ثروت در چهره امار‬ ‫نابرابری‪ ،‬جامعه متفرق و دوقطبی‪ :‬حذف طبقه متوسط‬ ‫از بین رفتن رویای امریکایی‪« :‬امریکا سرزمین فرصتها»‬ ‫نابرابری عامل تضعیف رشد اقتصادی و اثربخشی‪ :‬نقد نگرش رایج در تزاحم برابری و رشد‬ ‫دوم‬ ‫رانت؛ بنای یک‬ ‫جامعه نابرابر‬ ‫مبنای ایده محوری کتاب‪ :‬نابرابری مصنوعی‪ ،‬انتخابی و ایجادی‬ ‫و حاصل اقتصاد رانتی سیاستزده است‪.‬‬ ‫نابرابری محصول نیروهای اقتصادی و سیاسی‬ ‫نقد تئوری بهرهوری نهایی در نحوه عمل واقعی بازارها‪ :‬اطاعات ناقص‪ ،‬عدم تقارن‬ ‫اطاعات و شکلهای گوناگون رانت(از تسخیر نظارتی تا تسخیر ادراکی)‬ ‫سوم‬ ‫بازارها و نابرابری‬ ‫تاثیر بازارها بر نابرابری‪ .‬البته نه در قالب متداول که بر اساس فرض فصل پیشین‬ ‫چگونگی شکلگیری بازارها با قوانین‪ ،‬اییننامه و دستورالعملها به نفع یک درصد‬ ‫جهانیشدن و پیامدهای توزیعی قوانین و انتخابهای سیاستی‬ ‫چهارم‬ ‫برابری و کنش‬ ‫جمعی‬ ‫ناهمسویی منافع فردی و جمعی‪ ،‬عامل عمده نابرابری در جامعه ما‬ ‫جامعه نابرابر نمیتواند کارا باشد‪ :‬تسلط قدرت مسلط جهت‬ ‫اجرای سیاست به نفع خود نه منافع عمومی‬ ‫از رویای اقتصاد رقابتی راستیها تا واقعیت اقتصاد رانتجویی و انحراف‬ ‫پنجم‬ ‫نابرابری؛ تهدید‬ ‫دموکراسی‬ ‫اسیب جدی نابرابری بر سرمایه اجتماعی بهعنوان سرمایه مهم توسعه‬ ‫تحقق دموکراسی واقعی درگرو کاهش نابرابری‬ ‫ششم‬ ‫سیاست و ادراک‬ ‫تغییر افکار جهانی به نفع طبقه باا از سوی یک درصدها‬ ‫شکلدهی ادراکات و ترجیحات و بهتبع تاثیر در واقعیت[‪]12‬‬ ‫نفوذ فکری در نخبگان و جامعه دانشگاهی از سوی یک درصدها‬ ‫تبیین کامل فرایند تسخیر ادراکی با ابزارهایی چون رسانه‪ ،‬کتاب و ‪...‬‬ ‫هفتم‬ ‫قواعد و نابرابری‬ ‫پیامدهای توزیعی قواعد و مقررات حقوقی در امریکا‬ ‫تبیین فرایند انتقال ثروت از پایین به باا در مکانیسم قواعد و مقررات‬ ‫عدالت در امریکا‪ :‬فقط برای برخی‬ ‫هشتم‬ ‫نابرابری و‬ ‫سیاستهای‬ ‫مالی‬ ‫بهرهگیری از سیاستهای مالی در مسیر کاهش نابرابری در تفکر کینزین‬ ‫شرایط وارونه در سیاستهای مالی در امریکا جهت تعمیق نابرابری‬ ‫نظام مالیات تصاعدی واقعی و کارا؛ ازمه کاهش نابرابری‬ ‫نهم‬ ‫نابرابری و‬ ‫سیاست پولی‬ ‫تاثیر بینظیر اقتصاد کان بر وضعیت رفاه عموم مردم‬ ‫دانش اقتصاد کان‪ :‬بیتوجه به توزیع درامد‬ ‫سیاست پولی ضد تورمی اما بیاعتنا به توزیع درامد راستیها‬ ‫نقد ایده بانک مرکزی مستقل‪ :‬تسخیر بانک مرکزی توسط نظام مالی‬ ‫دهم‬ ‫بسته سیاستی‬ ‫پیشنهادی‬ ‫نویسنده‬ ‫اصاحات اقتصادی هفتگانه باهدف رشد کارایی و برابری بهطور همزمان‬ ‫بازنویسی قواعد و مقررات اقتصادی امریکا در بخشهای کلیدی‬ ‫تمرکز اصلی اصاح در گام اول‪ :‬اصاح بخش مالی‬ ‫اصاحات در مالیات‪ ،‬تعدیل جهانیسازی‪ ،‬سیاست بازار کار‪ ،‬اقدامات اجتماعی و حذف تبعیض‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫جدول ‪ :1‬ساختار کلی کتاب «بهای نابرابری»‬ ‫‪155‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫است‪ .‬کتاب بهای نابرابری در سال ‪ 2012‬و در فضای‬ ‫بعد از جنبش والاستریت و جنبش یک درصد متولد‬ ‫شد‪ .‬جنبشی که بهنوعی ملهم از افکار او نیز بود و حتی‬ ‫عنوان این جنبش(یک درصدیها) از یکی از مقاات‬ ‫او گرفتهشده بود[‪ .]11‬به اشاره خودش او به موضوعی‬ ‫پرداخته که نیمقرن پیش‪ ،‬او را جذب مطالعه اقتصاد‬ ‫کرده بود‪ .‬ان زمان که درک میکند اقتصاد بسیار فراتر از‬ ‫مطالعه پول است‪ ،‬به ان عاقهمند میشود و به موضوع‬ ‫نابرابری بدون گرایشهای ریاضی میپردازد‪.‬‬ ‫‪ -2-2‬نابرابری یک انتخاب است‬ ‫محور اصلی ایده او در سه کتاب اخیری که به موضوع‬ ‫نابرابری پرداخته ان است که نابرابری یک انتخاب است‪.‬‬ ‫نابرابری پیامد اجتنابناپذیر و طبیعی نظام مبتنی بر‬ ‫بازار نیست‪ .‬نابرابری حاصل سیاستها و انتخابهای‬ ‫غلط دولتها است که شکلدهنده اصلی نیروهای بازار‬ ‫است‪ .‬ایدههای بدیع و ساختارشکنانه او در کنار سبک‬ ‫نوشتاری و بهدور از ریاضیگرایی رایج بر جذابیت کتاب‬ ‫حاضر افزوده است‪ .‬کتاب در واقع بهنوعی به صحنه‬ ‫محا کمه علیه جریان لیبرال کاسیک(یا راستیها)‬ ‫تبدیلشده که اتهام انها ایجاد جامعهای دوقطبی در‬ ‫امریکا و شکاف بزرگ اجتماعی در ان است که حاصل‬ ‫تسلط یک درصدیها است‪.‬‬ ‫پدیده نابرابری که روزگاری بهسان رشد گیاه به شکل‬ ‫تدریجی و ناملموس ظهور و بروزش تلقی میگشت‪،‬‬ ‫امروزه از دیدگاه نویسنده بسیار اشکار و ملموس گشته‬ ‫است‪ .‬استیگلیتز با دیدگاههای لیبرال کاسیک که‬ ‫جریان حا کم کنونی در فضای دانشگاهی و اجرایی‬ ‫هستند به مقابله میایستد و در سرتاسر کتاب‪ ،‬دست‬ ‫راستیها را موردحمله قرار میدهد‪ .‬او معتقد است‬ ‫ایــن مکتب تحت تسلط یک درصــدیهــا بهگونهای‬ ‫طراحیشده تا اقتصاد امریکا به سود قشر باادست و‬ ‫به ضرر بقیه عمل کند‪.‬‬ ‫‪156‬‬ ‫‪ -3-2‬ساختار کتاب بهای نابرابری‬ ‫در جدول ‪ ،1‬فصول دهگانه کتاب «بهای نابرابری» با‬ ‫محورهای کلیدی و مورد تا کید استیگلیتز امده است‪.‬‬ ‫‪ -4-2‬تصویر نابرابری در جامعه امریکا‬ ‫استیگلیتز‪ ،‬با حمله به ساختار اقتصاد امریکا‪ ،‬بیان‬ ‫میکند که نظام سیاسی نیز بهاندازه نظام اقتصادی‬ ‫شکستخورده است‪ .‬نظام سیاسی از «یک فرد‪ ،‬یک‬ ‫رای» به «یک دار‪ ،‬یک رای» وابستهتر شده است‪ .‬نظام‬ ‫سیاسی بهجای اصــاح شکستهای بــازار در حال‬ ‫تقویت ان است‪ .‬البته نباید انتظار بیجا داشت‪ .‬نباید‬ ‫انتظار داشته باشیم که معماران نظامی که کار نمیکرده‬ ‫ً‬ ‫است‪ ،‬ان را برای کار کردن بازسازی کنند‪ ،‬مخصوصا‬ ‫اینکه بخواهند برای شهروندان کار کنند‪ .‬سیاست و‬ ‫اقتصاد در ارتباط با یکدیگر شکستخورده و همدیگر را‬ ‫تقویت میکنند‪ .‬این نظام طنینانداز صدای ثروتمندان‬ ‫و تسهیلکننده ان با قواعد بازی است تا ثروتمندان به‬ ‫هزینه بقیه افراد جامعه غنیتر شوند‪ .‬این نظام سیاسی‬ ‫ما را به ایده اصلی کتاب رهنمون میکند‪:‬‬ ‫«در بین نیروهای اقتصادی حاکم بر بازی‪ ،‬سیاستها‬ ‫بازار را شکل دادهاند و بهگونهای ان را شکل دادهاند که‬ ‫به نفع گروههای طبقه باا با هزینه بقیه مردم است»‪.‬‬ ‫در جدول ‪ 2‬نمونهای از مهمترین امارهایی که او مستقیم‬ ‫و غیرمستقیم پیرامون وضعیت نابرابری در امریکا‬ ‫اشارهکرده‪ ،‬امده است‪.‬‬ ‫امــا افسانه قدرتمند و ماندگار «سرزمین فرصتها»‬ ‫ً‬ ‫در امریکا‪ ،‬امروز واقعا فقط یک افسانه است‪ .‬کاهش‬ ‫در فرصتهای موفقیت با نابرابری فزاینده ارتباط‬ ‫تنگاتنگی دارد‪.‬‬ ‫نابرابری پیامد اجتنابناپذیر و طبیعی نظام مبتنی‬ ‫بــر ب ــازار نیست‪ .‬نــابــرابــری حاصل سیاستها و‬ ‫انتخابهای غلط دولتها است که شکلدهنده‬ ‫اصلی نیروهای بازار است‪.‬‬ ‫ردیف‬ ‫امار‬ ‫‪1‬‬ ‫امنیت غذایی‪ 49 :‬میلیون امریکایی فاقد امنیت غذایی اولیه که ‪ 16‬میلیون کودک هستند‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫یک درصد ثروتمند‪ 220‬برابر میانگین درامد ‪ 90‬درصد جامعه‬ ‫‪3‬‬ ‫یک درصد ثروتمند دارای بیش از یکسوم ثروت ملی‬ ‫‪4‬‬ ‫درامد یک روز ونیم یک درصدیها برابر با درامد ساانه ‪ 90‬درصد مردم امریکا‬ ‫‪5‬‬ ‫درامد ‪ 20‬درصد باایی بیش از درامد ‪ 80‬درصد جمعیت پایینی‬ ‫‪6‬‬ ‫رشد ‪15‬درصدی دستمزد ‪ 90‬درصد پایین جامعه و در عین حال رشد ‪ 150‬درصدی یکدرصد جامعه‬ ‫‪ -5-2‬نیروهای شکلدهنده نابرابری‬ ‫به باور استیگلیتز‪ ،‬نابرابری در امریکا یک اتفاق نبود‪ ،‬بلکه‬ ‫ایجاد شد‪ .‬گرچه نیروهای بازار دارای نقش هستند اما‬ ‫این نابرابری فقط محصول نیروهای بازار نبود‪ .‬نیروهای‬ ‫بازار چنانکه اشاره شد‪ ،‬ساخته سیاستهای دولت‬ ‫است و درنتیجه نابرابری امروز‪ ،‬یک انتخاب از سوی‬ ‫دولت است‪.‬‬ ‫نظام سیاسی امریکا‪ ،‬به باور او‪ ،‬بهگونهای عمل کرده‬ ‫است که نابرابری در درامدها را افزایش داده و برابری‬ ‫فرصتها را کاهش میدهد‪ .‬نظامی که قدرت بیشازحد‬ ‫به طبقه باایی میدهد و از ان تعبیر به «رانت» میشود‪.‬‬ ‫رانــت‪ ،‬هدیه بزرگ جامعه به گروهی است که قواعد‬ ‫بازی را به نفع خود کردهاند‪ .‬برای ثروتمند شدن دو راه‬ ‫متفاوت در امریکا وجود دارد‪ :‬تولید ثروت و قاپیدن‬ ‫ثروت از دیگران که اولی به نفع جامعه و دومی به ضرر‬ ‫جامعه است‪ .‬نابرابری در جامعه ما نتیجه رانتخواری‬ ‫یا چرخش قواعد بازی به نفع درصد ثروتمند جامعه‬ ‫توسط دولت است‪ .‬چیزی که به برنده میرسد‪ ،‬کمتر‬ ‫از ضرر بازندهها است‪.‬‬ ‫نابرابری بهغیراز رانتهای دولتی‪ ،‬ریشه در نیروهای بازار‬ ‫نیز دارد‪ .‬لکن پیشفرض کتاب حاضر ان است که این‬ ‫نیروها توسط جریانهای سیاسی شکلگرفته است‪.‬‬ ‫بزرگترین شاهد بر این مدعا ان است که کشورهای‬ ‫پیشرفته بهظاهر مشابه‪ ،‬بسیار متفاوت هستند‪ .‬بازارها‬ ‫با قوانین‪ ،‬اییننامهها و دستورالعملها شکل میگیرند‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫جدول ‪ :2‬نابرابری در امریکا‬ ‫هر قانونی‪ ،‬هر ائیننامهای‪ ،‬هر ارایش سازمانی‪ ،‬پیامدهای‬ ‫توزیعی دارد که در اقتصاد امریکا به سود قشر باادست‬ ‫و به ضرر بقیه جامعه عمل میکند‪ .‬در اقتصاد امریکا‪،‬‬ ‫تغییرات عمده ساختاری در اقتصاد که یکی از مهمترین‬ ‫انها جابهجایی در ساختارهای بازار کار است‪ ،‬از عوامل‬ ‫اصلی در افزایش نابرابری در اقتصاد امریکا بوده است‪.‬‬ ‫بخش دیگری از این جابهجایی ساختاری به تغییرات‬ ‫فناوری مربوط است و منجر به جایگزینی ماشین بهجای‬ ‫کارگران غیرماهر شده است‪ .‬دولت به تشکیل نیروهای‬ ‫بازار کمک کرده و البته به نحوی به بقیه کمک میکنند‬ ‫که به بهای ضرر دیگران است‪.‬‬ ‫سیاست در هیچجا بهاندازه عرصه جهانیسازی یا‬ ‫یکپارچگی اقتصادهای جهان به شکلگیری نیروهای بازار‬ ‫منجر نشده است‪ :‬ازادسازی در تجارت و ازادسازی در بازار‬ ‫سرمایه‪ .‬در این جهانیسازی نامتقارن‪ ،‬قدرتچانهزنی‬ ‫کــارگــران نــزول کــرده و دستمزدها پایین امــده است‪.‬‬ ‫جهانیسازی کنونی نقشی بیبدیل در شکلگیری‬ ‫نابرابری اقتصاد امریکا داشته است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر عاوه بر نیروهای بازار‪ ،‬هنجارهای اجتماعی‬ ‫و ســازمــانهــای اجتماعی نیز از ســوی دولــت شکل‬ ‫میگیرند و بر موضوع نابرابری موثر هستند‪ .‬واضحترین‬ ‫تغییر اجتماعی در امریکا‪ ،‬کاهش اتحادیهها است که‬ ‫منجر به عدم تــوازن نیروی اقتصادی و خا سیاسی‬ ‫شــده اســت‪ .‬نابرابری میتواند علت و نتیجه فوری‬ ‫فروپاشی پیوستگی اجتماعی در چهار دهه گذشته‬ ‫‪157‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫باشد‪ .‬مدیریت و حکمرانی شرکتها و تبعیضها‬ ‫علیه گروههای اجتماعی(زنان‪ ،‬سیاهپوستان و‪ )...‬از‬ ‫دیگر عوامل اجتماعی در شکلدهی نابرابری است‪.‬‬ ‫‪ -6-2‬نابرابری و نبرد فکری‬ ‫ثروتمندان مقاومت بیشتری در برابر محدود کردن‬ ‫رانتخواری و توزیع عادانه درامد از خود نشان دادهاند‬ ‫و درصدد توجیه نابرابری درامدهاند‪ .‬اقتصاددانان یک‬ ‫درصــدهــا‪ ،‬نابرابری را بــرای انگیختن مــردم ضــروری‬ ‫دانسته و در تحلیل منابع نابرابری در حال رشد امریکا‬ ‫زبانبازی میکنند‪ .‬انچه در نیروهای شکلدهی نابرابری‬ ‫موردبحث و منازعه است‪( ،‬فناوری به معنای تغییر‬ ‫فنی مهارت محور‪ ،‬تضعیف اتحادیهها‪ ،‬ازکارافتادگی‬ ‫هنجارهای اجتماعی‪ ،‬جهانیسازی‪ ،‬بخش مالی)‬ ‫امروز بر تعامل انها با یکدیگر و دشواری در تمایز انها‬ ‫از یکدیگر تا کید دارد‪.‬‬ ‫انچه قضیه نابرابری در امریکا را پیچیدهتر میکند ان‬ ‫است که شکلدهی به ادراکات و تصورات عمومی از‬ ‫موضوع نابرابری‪ ،‬یکی از راهبردهای اساسی از سوی یک‬ ‫درصدیها است‪ .‬انچه شستشوی مغزی یا پروپاگاندا‬ ‫(هیاهوی تبلیغاتی) نامیده میشود‪ ،‬تاش در جهت‬ ‫شکلدهی ادراکات عمومی است‪.‬‬ ‫نمونهای از شکلدهی به تصورات عمومی [‪ ]12‬ان است‬ ‫ً‬ ‫که حتی مردم امریکا نابرابری را کمتر ازانچه واقعا هست‬ ‫باور دارند‪ .‬بهعنوانمثال در مطالعاتی مشخص شد‪ ،‬عموم‬ ‫‪158‬‬ ‫مردم در امریکا بر این باورند که تنها ‪60‬درصد ثروت در‬ ‫اختیار نیمه باایی جامعه است‪ ،‬درحالیکه این عدد‬ ‫‪85‬درصد است‪ .‬این شیوه امریکایی همسطح نابرابری را‬ ‫کمتر جلوه میدهد و هم تغییراتی را که رخداده دستکم‬ ‫میگیرد‪ .‬تنها ‪ 42‬درصد امریکاییها این باور را دارند که‬ ‫نابرابری طی ده سال گذشته افزایش پیداکرده است‪.‬‬ ‫این باورهای اشتباه ریشه در هر چیزی داشته باشد(ازجمله‬ ‫اینکه مردم با سطح درامد متفاوت‪ ،‬کمتر باهم معاشرت‬ ‫میکنند) اثرات مهمی بر سیاست اقتصادی دارد‪ .‬همیشه‬ ‫ادراکات‪ ،‬واقعیت را شکل میدهد و درک اینکه باورها‬ ‫چگونه شکل میگیرند در کانون تمرکز تاریخ خردورزی قرار‬ ‫دارد‪ .‬بیشتر انها که صاحباختیار هستند‪ ،‬میخواهند‬ ‫باورها را شکل دهند و بیشتر انها که باورها را شکل‬ ‫میدهند کنترل کاملی بر انها ندارند‪ .‬امروز این طبقه‬ ‫باا است که نحوه شکلدهی به ترجیحات و باورها را‬ ‫فراگرفته است تا ثروتمندان مقصود خود را بهتر پیش‬ ‫برند و ابزارها و منابع بیشتری برای انجام کار خود در‬ ‫اختیار داشته باشند‪.‬‬ ‫در علوم اجتماعی‪ ،‬باورها و عقاید واقعیت را تاثیر قرار‬ ‫میدهد‪ ،‬باور به اینکه نظام اقتصادی چطور کار میکند‬ ‫بر عملکرد واقعی ان تاثیر میگذارد‪ .‬اگر به باوری خاص‬ ‫در نحوه عمل نظام اقتصادی برسیم‪ ،‬بهیقین بر عملکرد‬ ‫واقعی نظام اقتصادی نیز موثر است‪ .‬بازارها گاه واقعیت‬ ‫از بیثباتی‪ ،‬ناپایداری و ناکارایی در تولید تا اقتصاد‬ ‫رانــتــی‪ ،‬ضــد فــرصــت و نامولد هـمــراه بــا کاهش‬ ‫سرمایهگذاری عمومی و البته دموکراسی در معرض‬ ‫خطر‪ .‬برخاف ایــده سفسطهامیز اقتصاددانان‬ ‫یکدرصدی‪ ،‬نابرابری نه تنها به رشد کمک نمیکند‬ ‫که ضد رشد تولید است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫خود را خلق میکنند‪ .‬اگر باور کارامدی بازار‪ ،‬فراگیر باشد‪،‬‬ ‫انگاه بیشتر احتمال دارد که دولت مقررات را حذف کند‪.‬‬ ‫در سوی دیگر این نبرد باور و ادراک‪ ،‬باورهایی مخالف‬ ‫وجود دارد که راجع به ارزش اساسی برابری است‪ .‬اینکه‬ ‫نابرابری موجب بیثباتی‪ ،‬کاهش بهرهوری‪ ،‬انقراض‬ ‫دموکراسی‪ ،‬اعتماد و مشارکت اجتماعی شده است‪.‬‬ ‫ایــن مـبــارزه فلسفی نیست‪ ،‬بلکه یــک مـبــارزه بــر سر‬ ‫شکلدهی ادراکات مردم از شایستگی این نهادهای‬ ‫مختلف است‪ .‬این نبرد بزرگ بر درک مسئله نابرابری‬ ‫در امریکا نیز قابل تطبیق است‪.‬‬ ‫زمینه و محیط اجتماعی باورها نیز بسیار مهم و حیاتی‬ ‫است‪ .‬افراد ثروتمند‪ ،‬ثروت خود را حاصل کار سخت‬ ‫خود میدانند که در ان شانس نقش کمی داشته است‪،‬‬ ‫اما از منظر دیگران برعکس است‪ .‬این دو دیدگاه تاثیر‬ ‫خود را مثا درباره سیاست مالیاتی میگذارد‪ .‬اگر فردی بر‬ ‫این باور است که هرچه دارد از تاش و استعداد خودش‬ ‫است‪ ،‬کمتر تمایل دارد این ثروت را با دیگران تقسیم کند‪.‬‬ ‫طبقه یکدرصدی امروز از روشهای زیر برای شکلدهی‬ ‫به ادراکات و اثرگذاری بر باورها بهره میبرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬اموزش و رسانه [‪]13‬‬ ‫‪ .2‬ایجاد فاصله اجتماعی(محدود کردن تعامل گروههای‬ ‫اجتماعی و ایجاد فرهنگهای متفاوت)‬ ‫‪ .3‬جــذب سیاستمداران(انها ســودا گــران اندیشه‬ ‫هستند کــه اندیشهها را از مــراکــز علمی اقتباس‬ ‫میکنند و پشتیبان انها لشگری از متخصصین‬ ‫هستند که بحث میکنند و داستان میگویند تا‬ ‫حقانیت دیدگاهها را نشان دهند‪ ،‬و البته با منافع‬ ‫انها به شکل مستقیم و غیرمستقیم مرتبط است)‬ ‫این میدان نبرد شکلدهی ادراکات برای برانگیختن‬ ‫احساسات مردم است تا دلیل و برهان و مبارزه اغلب بر‬ ‫سر رایدهندگان مستقل‪ .‬اسلحهها و ابزارهای زیادی نیز‬ ‫دارند که مهمترین انها رسانه است‪ .‬در انتشار اندیشهها‬ ‫نیز «کلمات» نقش محوری دارند‪ .‬جنگ بر سر اصول‬ ‫سیاسی تا حد زیادی همان جنگ بر سر ادراکات است‪.‬‬ ‫«نابرابری بهای گرانی دارد»‪ :‬از بیثباتی‪ ،‬ناپایداری و‬ ‫ناکارایی در تولید تا اقتصاد رانتی‪ ،‬ضد فرصت و نامولد‬ ‫همراه با کاهش سرمایهگذاری عمومی و البته دموکراسی‬ ‫در معرض خطر‪ .‬برخاف ایده سفسطهامیز اقتصاددانان‬ ‫یکدرصدی‪ ،‬نابرابری نه تنها به رشد کمک نمیکند‬ ‫که ضد رشد تولید است‪ .‬جابهجایی پول از طبقات‬ ‫پایین به باا منجر به کاهش مصرف کل میشود‪ ،‬چراکه‬ ‫بخش کوچکی از درامــد از سوی ثروتمندان مصرف‬ ‫میشود‪ .‬پیامد این کاهش در تقاضای کل‪ ،‬بیکاری‬ ‫و بهتبع تعمیق رکود و کاهش تولید است‪ .‬پیامد این‬ ‫اقتصاد نامولد و نا کارا‪ ،‬پایان افسانه «امریکا‪ ،‬سرزمین‬ ‫فرصتها» است‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Joseph Stiglitz‬‬ ‫[‪ .]2‬شهری در پایینترین نقاط ساحلی دریاچه میشیگان واقع در ایاات ایریلنا‬ ‫ایاات متحده امریکا‬ ‫‪]3[. Paul Samuelson‬‬ ‫[‪ .]4‬فرازهای مهمی از زندگینامه استیگلیتز؛ برگرفته از بیان زندگی او به قلم خودش‬ ‫است که در نشریه راهبرد توسعه؛ شماره پنجم(‪ )1385‬و پایگاه زیر امده است‪:‬‬ ‫‪Stiglitz;Joseph E. The Whirled Bank Group, http://www.whirledbank.‬‬ ‫‪org/ourwords/stiglitz.html‬‬ ‫‪]5[. Arnold collery‬‬ ‫‪]6[. James Nelson‬‬ ‫‪]7[. Ralph Beals‬‬ ‫‪]8[. Samuelson, Solow, Modigliani, Arrow‬‬ ‫‪]9[. Information economy‬‬ ‫‪]10[. Price of inequality‬‬ ‫[‪ .]11‬مقالهای از او در مجله ‪ Vanity Fair‬با عنوان «از یک درصد‪ ،‬با و برای یک درصد»‬ ‫‪]12[. Framing & Misperception‬‬ ‫[‪ .]13‬در امریکا شواهد جدی در شکلدهی ادراکات اقتصاددانان وجود دارد‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال در موضوع انصاف بهطور محسوس قابلرویت است‪ .‬ریچارد تالر‬ ‫اقتصاددان دانشگاه شیکاگو گزارش میدهد درحالیکه‪ 82‬درصد از پاسخدهندگان‬ ‫از عموم مردمباور داشتند که پس از یک طوفان افزایش قیمت پاروی برفروبی‬ ‫غیرمنصفانه است‪ ،‬در میان دانشجویان او تنها ‪ 24‬درصد چنین دیدگاهی‬ ‫داشتند‪ .‬راستیها دوست دارند جهان را با عینک انها ببینند‪.‬‬ ‫‪159‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬هیئت تحریریه نشریه تخصصی عدالت اجتماعی‬ ‫در تاش برای‬ ‫زدودن اتهام‬ ‫بیعدالتی‬ ‫عدالت پژوهی به سبک دانشگاه هاروارد‬ ‫محوریترین مسئله را در یادداشت پیشرو میتوان در‬ ‫این پرسش خاصه کرد‪ :‬در دنیای لیبرال‪ ،‬عدالت چه‬ ‫جایگاهی در پژوهشها و بحثهای دانشگاهی دارد؟‬ ‫پیشفرض این بود که در طول تاریخ اندیشههای سیاسی‪،‬‬ ‫با اوجگیری مسئله فردیت و ازادی به همراه احساس‬ ‫دوگانگی بین انها و عدالت از سوی انسان لیبرال‪،‬‬ ‫عدالت رفتهرفته رنگباخته و به حاشیه میرفت‪ .‬ایا‬ ‫عدالت هنوز در حاشیه است؟ یا انکه دوباره سر براورده؟‬ ‫و در صورت مثبت بودن پاسخ دوم این سر براوردن به چه‬ ‫شکل است و مسئله ان با فردیت و ازادی چگونه حل‬ ‫شده است؟ و یا تاش میشود حل شود؟ برای پاسخ به‬ ‫این پرسشها‪ ،‬بر روی دانشگاه هاروارد به عنوان یکی از‬ ‫برترین دانشگاههای دنیای لیبرال در حوزه علوم انسانی‬ ‫متمرکز شده و تاش شد از پس‪ ،‬در درجه اول‪ ،‬وجود‬ ‫رشته یا کاسهایی و سپس فرصتهای مطالعاتی‪،‬‬ ‫دورههای پسادکتری‪ ،‬دورههای کوتاهمدت‪ ،‬پروژههای‬ ‫تحقیقاتی و سمینارها با محتوای عدالتپژوهی به‬ ‫پاسخ پرسشها نزدیک شویم‪.‬‬ ‫‪160‬‬ ‫هاروارد‪ :‬باقیمانده از حوزههای علمیه مسیحی‬ ‫دانشگاه هاروارد[‪ ،]1‬قدیمیترین موسسه اموزش عالی‬ ‫در ایــااتمـتـحــده امــریـکــا‪ ،‬در شهر کمبریج ایالت‬ ‫ماساچوست[‪ ]2‬در سال ‪ 1636‬میادی تاسیس شد‪.‬‬ ‫این دانشگاه خصوصی همواره بهعنوان یکی از ده دانشگاه‬ ‫برتر دنیا در رتبه سنجیهای مختلف دانشگاههای برتر‬ ‫قرار داشته و دارد (دومین دانشگاه برتر دنیا بهصورت کلی‬ ‫و اولین دانشگاه برتر دنیا در علوم اجتماعی و مدیریت‬ ‫در رتبه سنجی سال ‪ .)QS 2015‬هاروارد توسط هیئت‬ ‫قانونگذاران کلونی خلیج ماساچوست[‪ ]3‬با عنوان‬ ‫کالج نو[‪ ]4‬ساخته شد‪ .‬اولین فردی که کتب و دارایی‬ ‫خود را وقف این دانشگاه نمود‪ ،‬کشیشی به نام جان‬ ‫هاروارد بود که چهارصد جلد کتاب را به همراه ‪779‬‬ ‫پوند (نیمی از داراییاش) در سال ‪ 1639‬به دانشگاه‬ ‫بخشید و به احترام وی دانشگاه‪ ،‬هاروارد نام گرفت‪.‬‬ ‫در ابتدای شکلگیری‪ ،‬هــاروارد مکانی بــرای اموزش‬ ‫روحانیون مسیحی بوده و تحت نظارت مشترک دولت‬ ‫‪...‬ما نمیخواستیم دیو بیسوادی در کلیساها بجای‬ ‫ماند و کشیشان ما در تاریکی نادانی به سر برند[‪.]5‬‬ ‫بسیاری از پیوریتنهای[‪ ]6‬معروف امریکایی (پارسایان‬ ‫پروتستانی که شهره به اخاق و جدیت در دین بودند)‬ ‫[‪ ]7‬فارغالتحصیل هــاروارد بودند‪ .‬باانکه دانشگاه از‬ ‫ً‬ ‫ابتدا رسما به هیچ فرقه دینی وابستگی نداشت اما‬ ‫بسیاری از فارغالتحصیان ان کشیش کلیساها شدند‪.‬‬ ‫در دهههای ابتدایی تاسیس‪ ،‬دولــت هــاروارد را یک‬ ‫سازمان دولتی تلقی میکرد و نظارت مشترک دولت و‬ ‫کلیسا بر نحوه اداره ان (در قالب هیئت ناظران) نیز از‬ ‫همین تلقی نشات میگرفت؛ اما از سال ‪ 1865‬میادی‬ ‫دانشگاه بهطور کامل از کنترل کلیسا و دولت محلی‬ ‫خارجشده و هیئتمدیره ان از بین دانشاموختگان‬ ‫پیشین انتخاب شد‪ .‬از سال ‪ 1886‬میادی نیز تمامی‬ ‫نمادها و اداب مذهبی بهجای مانده از دوران کلیسایی‬ ‫از این دانشگاه برچیده شده و دانشگاه بهعنوان مکانی‬ ‫مستقل از امر مذهب شناخته شد‪ .‬عامل این تغییر‪،‬‬ ‫چارلز ال ـیــوت[‪ ]8‬که از ســال ‪ 1869‬تا ‪ 1909‬ریاست‬ ‫دانشگاه هــاروارد را بر عهده داشــت‪ ،‬موجب سکوار‬ ‫شدن تحصیات اموزش عالی در امریکا نیز گردید‪ .‬در‬ ‫این دوره‪ ،‬کالج رادکلیف[‪ ]9‬نیز بهعنوان واحد بانوان‬ ‫دانشگاه هاروارد در سال ‪ 1879‬تاسیس شد‪ .‬باوجود‬ ‫سکوار شدن دانشگاه در اوایل قرن بیست میادی‪،‬‬ ‫هنوز بدنه اصلی دانشجویان را پروتستانها‪ ،‬بهخصوص‬ ‫پیروان کلیسای اسقفی و انگلوساکسونهای سفیدپوست‬ ‫پروتستان تشکیل میدادند‪ .‬پس از جنگ جهانی دوم و‬ ‫در دوران مدیریت جیمز برایانت کونانت[‪ ]10‬برنامههای‬ ‫اموزشی دانشگاه اصاح شده و پذیرش دانشجو در ان‬ ‫ازاد شد‪ .‬کونانت بورس تحصیلی را نیز جهت برتری بر‬ ‫سایر نهادهای پژوهشی ابداع کرد‪ .‬با تاشهای مدیران‬ ‫دانشگاه در سالهای ‪ 1945‬الی ‪ 1960‬و سیاست پذیرش‬ ‫باز‪ ،‬تعداد یهودیان و کاتولیکهای دانشگاه افزایش‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫محلی و کلیسا (با اولویت کلیسا) قرار داشت‪ .‬بر سر در‬ ‫دانشگاه لوحی نصب شد که بخشی از ان بیان میدارد‪:‬‬ ‫یافت اما همچنان تعداد سیاهپوستان‪ ،‬هیسپانیکها‬ ‫(اسپانیولی زبانها) و اسیاییتبارها اندک بود‪ .‬در سال‬ ‫‪ 1977‬نیز پس از ادغام کالج رادکلیف در دانشگاه هاروارد‪،‬‬ ‫کاسهای دوره کارشناسی هاروارد بهصورت مختلط‬ ‫برگزار شد‪ .‬تا پیشازاین ادغام‪ ،‬نسبت زنان به مردان در‬ ‫دانشگاه هاروارد و کالج رادکلیف یکبهچهار بود اما‬ ‫پس از سال ‪ 1977‬جمعیت زنان در دوره کارشناسی‬ ‫بهطور مدام افزایشیافته است‪.‬‬ ‫در حــال حاضر تــاش میشود نسبت زنــان به مــردان‬ ‫متعادل شود (‪ 51‬درصد از دانشجویان دوره کارشناسی‪،‬‬ ‫‪ 48‬درصد فارغالتحصیان و ‪ 49‬درصد از دانشجویان‬ ‫تحصیات تکمیلی از زنان هستند) اما با نگاه به امر‬ ‫نژاد متوجه میشویم که بااترین میزان حضور در این‬ ‫دانشگاه به سفیدپوستان امریکایی اختصاص دارد‬ ‫(‪ 46‬درصد از دانشجویان کارشناسی و ‪ 43‬درصد از‬ ‫دانشجویان تحصیات تکمیلی و فارغالتحصیان)‬ ‫و پ ــسازان هیسپانیکها (‪ 9‬درصــد از دانشجویان‬ ‫کارشناسی و ‪ 5‬درصد از دانشجویان تحصیات تکمیلی‬ ‫و فارغالتحصیان) و سپس سیاهپوستان (‪ 6‬درصد‬ ‫از دانشجویان کارشناسی و ‪ 4‬درصــد از دانشجویان‬ ‫تحصیات تکمیلی و فارغالتحصیان) در مراتب‬ ‫بعدی قرار دارند‪ .‬در زمینه جذب دانشجوی بینالمللی‬ ‫نیز بیشترین میزان جذب این دانشگاه از کشورهای‬ ‫اسیای شرقی بوده است‪.‬‬ ‫دانشگاه هاروارد با سرمایه مالی حدود ‪ 37.6‬میلیارد‬ ‫دار توانسته شرایط مناسبی را برای تحصیل و پژوهش‬ ‫ایجاد نماید‪ .‬ازجمله این شرایط میتوان به اساتید‬ ‫متعدد دارای جایزه نوبل (‪ 150‬تن از برندگان جایزه نوبل‬ ‫استاد‪ ،‬دانشجو یا کارمند هاروارد بودند) و یا کتابخانه ان‬ ‫اشاره کرد که بیش از هجده میلیون و پانصد هزار جلد‬ ‫کتاب‪ ،‬رساله و میکروفیلم را در مرکز اصلی و شعبات‬ ‫خود (‪ 79‬کتابخانه) جایداده‪ .‬در حال حاضر تعداد‬ ‫اساتید هاروارد حدود دو هزار و چهارصد نفر و تعداد‬ ‫دانشجویان ان نیز بین ‪ 19‬هزار الی ‪ 21‬هزار نفر در طی‬ ‫‪161‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫‪162‬‬ ‫شش سال گذشته است‪ .‬هاروارد ازلحاظ سازمانی به‬ ‫یازده واحد سازمانی مجزا شامل ده دانشکده اصلی‬ ‫و موسسه مطالعات پیشرفته رادکــلـیــف[‪ ]11‬تقسیم‬ ‫میشود و در دوره کارشناسی ‪ 46‬رشته‪ ،‬در دوره ارشد‬ ‫‪ 134‬رشته‪-‬گرایش و در دوره دکتری تخصصی نیز ‪32‬‬ ‫رشته‪-‬گرایش تدریس میشوند‪ .‬همچنین برنامه دوره‬ ‫دکتری جامع (تحصیل از کارشناسی تا دکتری) نیز در‬ ‫هاروارد ارائه میشود که مورد انتقاد برخی از پژوهشگران‬ ‫عرصه اموزش قرارگرفته است‪.‬‬ ‫دانشگاه در حــال حاضر ‪ 5.3‬درصــد از متقاضیان‬ ‫تحصیل در خود را میپذیرد‪ .‬تا سال ‪ 2007‬فرم پذیرشی‬ ‫در دانشگاه اعمال میشد که در خروجی خود به ضرر‬ ‫افراد کمدرامد و اقلیتها بود‪ .‬در این سال تاشهایی‬ ‫برای تغییر در فرم پذیرش صورت پذیرفت‪ .‬البته قرار‬ ‫شد تا سال ‪ 2016‬به فرم پذیرش اولیه عمل شود‪ .‬اولویت‬ ‫پذیرش فرزندان فارغالتحصیان‪ ،‬در دوره کارشناسی‪،‬‬ ‫با توجه به سابقه دو شاخصه ثروت و سفیدپوستی در‬ ‫فارغالتحصیان دانشگاه‪ ،‬به نظر میرسد که در تضاد با‬ ‫مفهوم شایستهسااری باشد‪ .‬در سال تحصیلی ‪-2012‬‬ ‫‪ 2013‬هزینه شهریه ساانه دانشگاه ‪ 38‬هزار دار بود که‬ ‫با هزینههای جانبی به ‪ 57‬هزار دار افزایش مییافت‪.‬‬ ‫پس از سال ‪ ،2007‬خانوادههای با درامد کمتر از ‪ 60‬هزار‬ ‫دار در سال‪ ،‬هیچ هزینه برای تحصیل‪ ،‬خوابگاه و تغذیه‬ ‫فرزندان خود در هاروارد پرداخت نمیکنند‪ ،‬خانوادههای‬ ‫با درامد بین ‪ 60‬هزار تا ‪ 80‬هزار دار در سال تنها چند هزار‬ ‫دار پرداخت میکنند و خانوادههای با درامد بین ‪120‬‬ ‫هزار تا ‪ 180‬هزار دار نیز ‪ 10‬درصد از درامد ساانه خود را‬ ‫پرداخت میکنند‪ .‬کمک مالی دانشگاه به دانشجویان‬ ‫در سال ‪ 2009‬بالغبر ‪ 414‬میلیون دار (در قالب بخشش‬ ‫شهریه و اعطای وام) بود‪ 88 .‬درصد کمکهای مالی‬ ‫دانشگاه برای دانشجویان دوره کارشناسی بود‪ 8 .‬درصد‬ ‫از این کمکها از طریق اعطای وام و ‪ 4‬درصد نیز از‬ ‫طریق کار دانشجویی بود‪.‬‬ ‫از دهه ‪ 1970‬جنبشهای متعددی در اعتراض به بازوی‬ ‫مالی دانشگاه به سبب سرمایهگذاری در «افریقای جنوبی‬ ‫در دوران رژیم اپارتاید»‪« ،‬سودان در دوران نسلکشی‬ ‫دارفور»‪« ،‬صنعت دخانیات» و «صنایع سوخت فسیلی»‬ ‫به راه افتاد‪ .‬در اواخر دهه ‪ 1980‬میادی نیز دانشجویان‪،‬‬ ‫حلبیاباد نمادینی را در اعتراض به سرمایهگذاری‬ ‫دانشگاه در افریقای جنوبی دوران اپارتاید برپا کردند‪.‬‬ ‫درنهایت دانشگاه تحت فشار دانشجویان منابع مالی‬ ‫خود در افریقای جنوبی را از ‪ 400‬میلیون دار به ‪230‬‬ ‫میلیون دار کاهش داد‪.‬‬ ‫عمده مباحث عدالت پژوهی در دانشگاه هاروارد در سه‬ ‫دانشکده جان‪ .‬اف کندی (دانشکده دولت)‪ ،‬دانشکده‬ ‫حقوق و دانشکده هنر و علوم طرح میشوند[‪.]12‬‬ ‫اساتید عدالتپژوه‬ ‫از اساتید مطرح دانشگاه هاروارد که در زمینه عدالتپژوهی‬ ‫کارکردهاند میتوان به امارتیا سن (اقتصاددان)‪ ،‬مایکل‬ ‫سندل (فیلسوف سیاسی)‪ ،‬مایکل والــزر (فیلسوف‬ ‫سیاسی)‪ ،‬رابرت نوزیک (فیلسوف سیاسی) و جان رالز‬ ‫(فیلسوف عدالت) اشاره کرد‪ .‬در حال حاضر کاس‬ ‫عدالت مایکل سندل باعث شده است تا وی مشهورترین‬ ‫استاد دانشگاه هاروارد در این حوزه لقب گیرد‪.‬‬ ‫در تاش برای زدودن اتهام بیعدالتی‬ ‫دادههایی که در طی این پژوهش از دانشگاه هاروارد در‬ ‫زمینه عدالت پژوهی جمعاوری شدند‪ ،‬همه دادههای‬ ‫موجود را شامل نمیشوند؛ اما همان میزان داده نیز ما‬ ‫را به این نتیجه میرساند که مبحث عدالت از سوی‬ ‫این دانشگاه جدی گرفتهشده و بر روی ان در حال کار‬ ‫از اساتید مطرح دانشگاه هاروارد که در زمینه عدالت‬ ‫پژوهی کارکردهاند میتوان به امارتیا سن (اقتصاددان)‪،‬‬ ‫مایکل سندل (فیلسوف سیاسی)‪ ،‬مایکل والزر‬ ‫(فیلسوف سیاسی)‪ ،‬رابرت نوزیک (فیلسوف سیاسی)‬ ‫و جان رالز (فیلسوف عدالت) اشاره کرد‪.‬‬ ‫ذیل نابرابری مباحث نــژاد‪ ،‬جنسیت و اقتصاد طرح‬ ‫میشوند‪ .‬در زمینه جنسیت شاهد برگزاری یک کنفرانس‬ ‫به همراه یک سمینار هستیم‪ .‬مباحث نژاد در موضوع‬ ‫کاسها پررنگ بوده و سه کاس درس به نابرابری نژادی‬ ‫در امریکا اختصاص دارد‪ .‬به این امر باید یک پروژه خاص‬ ‫توسعه اقتصادی سرخپوستان امریکا را نیز باید افزود‪.‬‬ ‫اما در باب نابرابری اقتصادی عاوه بر شکلدهی پنج‬ ‫کاس درباره مفهوم عدالت اقتصادی سه پروژه نیز در‬ ‫راستای این مفهوم از سوی این دانشگاه اجراشده است‪.‬‬ ‫نشریه عدالت اجتماعی | شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫الف) نابرابری‬ ‫ب) جهانیشدن‬ ‫است‪ .‬تعدادی از اندیشمندان بزرگ عدالتپژوهی در‬ ‫این دانشگاه سمت استادی داشته و دارند‪ ،‬معروفترین‬ ‫کاس عدالتپژوهی (عدالت مایکل سندل) در این‬ ‫دانشگاه در حال برگزاری است‪ ،‬کاسهای متعدد در‬ ‫رشتههای مختلف در زمینه مباحث عدالت در حال‬ ‫برگزاری است و در کنار همه این موارد تعدادی پروژه‬ ‫پژوهشی با محتوای عدالت از سوی این دانشگاه در‬ ‫حال اجراست‪.‬‬ ‫از جمله اتهاماتی که به دانشگاه هاروارد وارد میکنند‪،‬‬ ‫اتصاف ان به دانشگاه ثروتمندان و دانشگاه سفیدپوستان‬ ‫است‪ .‬میتوان رگههای تاش برای زدودن این دو صفت‬ ‫را در برنامههای دانشگاه بــرای عدالت پژوهی دید‪.‬‬ ‫همچنانی که دانشگاه برنامههای استعدادیابی در‬ ‫مناطق فقیر را در پاسخ به این دو صفت به راه انداخته‬ ‫و ساانه تعدادی از دانشجویان فقیر را بورسیه میکند‪.‬‬ ‫اقــدامــات امــوزشــی‪ /‬پژوهشی ص ــورت گرفته توسط‬ ‫دانشگاه هــاروارد در زمینه عدالت پژوهی در نگاهی‬ ‫کلی موضوعات ذیل را شامل میشوند‪:‬‬ ‫شــامــل مباحث عــدالــت بینالمللی‪ ،‬حــقــوق بشر و‬ ‫محیطزیست است‪ .‬عاوه بر طراحی کاسهایی در‬ ‫باب این موضوعات‪ ،‬سمینارها و پروژههایی‪ ،‬بهخصوص‬ ‫با موضوع حقوق بشر (و حقوق کودکان)‪ ،‬در این زمینه‬ ‫اجرایی شده است‪.‬‬ ‫ب) بهداشت‬ ‫عدالت در زمینه بهداشت از سوی دانشگاه هاروارد‬ ‫جدی گرفتهشده است‪ .‬برگزاری دو کاس در این زمینه‬ ‫به همراه برگزاری سه سمینار و یک پــروژه تحقیقاتی‬ ‫خود گویای میزان اهمیت عدالت در این زمینه برای‬ ‫این دانشگاه است‪.‬‬ ‫چرا این سه محور و به این نحو در نگاه به عدالت از سوی‬ ‫دانشگاه هاروارد اهمیت یافتهاند؟ دانشگاه هاروارد سیر‬ ‫نگاه خود به مسئله عدالت را با نیازها و خواستههای‬ ‫جامعه‪ ،‬دولت و مکتب فکری خود تنظیم کرده است‪.‬‬ ‫دانشگاه هــاروارد در باب نــژاد‪ ،‬جنسیت و بهداشت‬ ‫سعی دارد به انچه نیاز جامعه خود است بپردازد‪ .‬در‬ ‫زمینه نژاد اقدامات جالبی صورت پذیرفته است مانند‬ ‫تاش برای اموزش فعالیت مدنی ضد نژادپرستی‪ .‬این‬ ‫اقدام بهنوعی از حاشیه به متن اوردن گروههای خارج‬ ‫از چارچوب کلی جامعه بدون ایجاد تاطم در جامعه‬ ‫است‪ .‬اما مباحث جهانیشدن برگرفته از تصور جایگاه‬ ‫‪163‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدالت پژوهی‬ ‫امریکا در جهان حاضر و خواستههای دولت امریکا از‬ ‫چگونگی ترسیم این تصور نشات میگیرد‪ .‬مباحث‬ ‫حقوق بشر و تاش برای فراگیر نمودن محتوای ان و دیگر‬ ‫مباحث امر جهانیشدن عاوه بر نشان دادن فراتر بودن‬ ‫جایگاه امریکا از سایر کشورها‪ ،‬خواستههای سیاسی‬ ‫دولت امریکا را نیز پوشش میدهد‪.‬‬ ‫توجه به مکتب فکری خود را بیشتر در کاسهایی‬ ‫با محتوای بررسیهای تئوریک مفهوم عدالت نشان‬ ‫میدهد‪ .‬منظور از مکتب فکری در این عبارات نهتنها‬ ‫لیبرالیسم بلکه تمام میراث فکری بهجامانده از دوره‬ ‫رنسانس به بعد در غرب است‪ .‬کاسهای عدالتپژوهی‬ ‫دانشگاه هــاروارد هم نگاه واقعگرای عدالت نسبی را‬ ‫دربرمی گیرند (مانند کاس نظریه انتخاب اجتماعی)‬ ‫و هم عدالت استعایی و طراحی نهادهای ایجادکننده‬ ‫عدالت کامل را‪ .‬از دیگر سو با وجود غلبه عدالت از منظر‬ ‫لیبرالیستی در عدالتپژوهی این دانشگاه‪ ،‬از نگاههای‬ ‫سوسیالیستی نیز دریغ نشده است‪.‬‬ ‫بهرهگیری از تجربه هاروارد‬ ‫از بررسی فعالیتهای عدالتپژوهی دانشگاه هاروارد‬ ‫چه بهره و استفادهای میتوان برد؟‬ ‫اولین بهرهای که به نظر میرسد باید به ان توجه کرد‪،‬‬ ‫چگونگی طراحی کان پــروژه عدالتپژوهی است‪.‬‬ ‫کــان پ ــروژه عدالتپژوهی در یــک دانشگاه باید در‬ ‫نسبت با جامعه‪ ،‬نظام سیاسی و مکتب فکری مرتبط‬ ‫با ان دانشگاه طراحی شود؛ یعنی نیازها و خواستههای‬ ‫این سه را پوشش دهد و در این پوششدهی‪ ،‬عاوه بر‬ ‫توجه به مسائل تئوریک‪ ،‬به امور کاربردی نیز توجه شود‪.‬‬ ‫دومین بهره‪ ،‬دوری از نگاههای امنیتی در این طراحی‬ ‫است‪ .‬به یک معنا بررسی شکافهای اجتماعی که‬ ‫بیعدالتیهای اجتماعی را رقم میزنند باید بهدور‬ ‫از هراسهای امنیتی طراحی شوند (بهطور مثال در‬ ‫باب کشور ما‪ ،‬میتوان از شکاف اجتماعی‪/‬اقتصادی‬ ‫شیعی‪-‬سنی نام برد)‪.‬‬ ‫‪164‬‬ ‫بهره ســوم‪ ،‬داشتن فضای بــاز فکری در بهرهگیری از‬ ‫محتوای مکتب فکری است‪ .‬نباید مکتب فکری را‬ ‫تنها به یک نوع اندیشه تقلیل داد‪.‬‬ ‫بهره چهارم‪ ،‬نداشتن نگاه جزیرهای و متصل کردن‬ ‫جایجای کان پروژه عدالتپژوهی به مراکز متعدد‬ ‫مالی‪ ،‬پژوهشی و سیاستگذاری است‪ .‬این امر باعث‬ ‫استحکام کان پروژه در امر ازمون یافتهها‪ ،‬نقادی یافتهها‬ ‫و بحرانهای مالی خواهد شد‪.‬‬ ‫بهره پنجم‪ ،‬دست باز محققان و اساتید در طراحی‬ ‫کاسها و پژوهشهای عدالتپژوهی است‪ .‬نمیتوان‬ ‫و نباید به بوروکراسی سنگین حاکم بر دانشگاهها تسلیم‬ ‫شد‪ .‬چراکه ابتکار در توانایی طراحی مسیرهای جدید‬ ‫است نه در اجبار رفتن مسیرهای رسمی‪.‬‬ ‫بهره ششم‪ ،‬ایجاد یک قلب برای کان پروژه است‪ .‬قلبی‬ ‫که به برند دانشگاه در کان پروژه عدالتپژوهی مبدل‬ ‫میشود‪ .‬در مورد دانشگاه هاروارد این قلب را میتوان‬ ‫کاس عدالت مایکل سندل دانست‪.‬‬ ‫بهره هفتم‪ ،‬الزام و تامین مالی تعدادی از اساتید و محققان‬ ‫برای پژوهش در عدالتپژوهی است‪ .‬مسئلهای که به‬ ‫تخصصی نگاه کردن به امور بازمیگردد‪.‬‬ ‫و درنهایت بهره هشتم‪ ،‬قابلیت پیگیری بیشتر برخی از‬ ‫کارهای دانشگاه هاروارد است‪ .‬کارهایی مانند برگزاری‬ ‫کاسهای اناین و یا برگزاری کاسهای طراحی شهر‬ ‫عــادل‪ ،‬جستجوی عدالت در طول تاریخ و تشکیل‬ ‫کاسهای سمیناری عدالت پژوهی‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪]1[. Harvard University‬‬ ‫‪]2[. Cambridge, Massachusetts‬‬ ‫‪]3[. Massachusetts legislature‬‬ ‫‪]4[. New College‬‬ ‫‪]5[. https://en.wikipedia.org/wiki/Harvard_University‬‬ ‫‪]6[. Puritans‬‬ ‫‪]7[. https://en.wikipedia.org/wiki/Puritans‬‬ ‫‪]8[. Charles W. Eliot‬‬ ‫‪]9[. Radcliffe College‬‬ ‫‪]10[. James Bryant Conant‬‬ ‫‪]11[. Radcliffe Institute for Advanced Study‬‬ ‫[‪ .]12‬برداشت نگارنده پس از بررسی کاسها و سمینارهای عدالت پژوهی‬ ‫در دانشگاه هاروارد‬

آخرین شماره های فصلنامه عدالت اجتماعی

فصلنامه عدالت اجتماعی 2

فصلنامه عدالت اجتماعی 2

شماره : 2
تاریخ : 1397/07/01
فصلنامه عدالت اجتماعی 1

فصلنامه عدالت اجتماعی 1

شماره : 1
تاریخ : 1397/04/01
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!