فصلنامه مدیریت جهادی شماره 2
فصلنامه مدیریت جهادی شماره 2
فصلنامه مدیریت جهادی شماره 2
فص ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــلنامه
علمݡ-تخصصݡ
ت
س� ݣارݣݤ ۀݠݣ�
�ج ه ݣ ݣݥا ݣ ݣ
د ݤݤ
1
دݔهݤݤ
�ج هݣ ݣ ݣاݤىــ ݣـ ݫ ݤݣ
ݧݩ ݑ ݧݩ ݑ ݑ ݩ ݦ ݦݤا ݦمامݤ
1
حٯ ݫݬىݔٯ ݣݣ ݣ ݣݤݣ ݣ ݣݥ ݣݣݣطݣݣ ݣ ݣ ݣرݣ ݫىݤݣ
ٮݬ ݣݩݑ ݤ ݣ ݣݔٯ ݣ ݣ ݓ ݣݬݪ ݣݩݑ ݣݦݩ
ٮ ݣ ݣاݤدݤݤ
حݣ ݣ ݣ ݣه ݣ
ݬݓىر
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
هسته مدیریت جهادی
شماره دوم -بهار 1397
شماره مجوز2067/94 :
هیئت تحریریه:
مصباح الهدی باقری ،میثم لطیفی ،وحید یاوری،
مصطفی یخچالی ،حسن سعدابادی
همکاران این شماره:
سیدمحمدصادق شاهچراغ ،میثم حاجی قربانی ،محمدصادق
ترابزاده ،سید ابوالحسن حسینی ،سید مهدی عزیزی
مدیر فنی :سامان قاموس
مدیر هنری :سید مصطفی شفیعی
نشانی دفتر نشریه:
تهران -بزرگراه شهید چمران -دانشگاه امام صادق؟
مرکز رشد -هسته مدیریت جهادی
ݨݐ ݩ
سٮݤ
ݣ ݣ ݣڡ ݣ ݣ ݣ ݣه ݣݑ ݦݣ ݦرݣ ݤ
تلفکس89775592-88590027 :
وبگاهhttp://jihadimag.ir :
رایانامهjihadimag@gmail.com :
کانال@jihadimag_ir :
و ݧ ݑ ݧ ݩٌ
دومین شماره فصلنامه مدیریت جهادی مهمان دیدگان
شماست .در این شماره که در اغاز چهلمین سال پیروزی انقاب
اسامی منتشر میشود ،ضمن تکریم و تعظیم یاد و خاطره امام
خمینی؟ و شهدای گرانقدر این مرز و بوم ،از نعمت ارجمندی
که در سایه این فداکاریها و مجاهدتها نصیبمان گشته
است ،قدردانی و شکرگزاری مینماید .شاید بتوان امام را یکی از
پیشقراوان و سلسلهجنبان جهاد در عصر معاصر دانست که هم
در سیره فردی و هم در مقام و موضع اجتماعی ،به این بستر رشد
و تعالی(= جهاد) ،نگاه و تمرکز محوری داشت .به واقع طیران
و اوجگیری کمنظیر امام در اسمان معرفت و انسانیت ،ناشی از:
ً
اوا فهم حقیقت فلسفه مبداء و معاد،
ً
ثانیا اشراف حکیمانه و فقیهانه نسبت به مسئلههای اجتماعی
دنیای معاصر،
ً
ثالثا وارستگی تمام و کمال نسبت به دنیا و مافیها،
ً
رابعا تاش برای اشاعه مفهوم وحدانیت حق تعالی و اجتناب
از طواغیت انس و جن،
ً
خامسا روحیه انقابیگری و مبارزه با استکبار جهانی
ً
و سادسا دستگیری از مظلومین و تاش برای بسیج جهانی
دانست.
مستضعفیندو یک
سه
برخی از این خصوصیات در دیگر علمای عظام و کرام دیده
هنوز بحران ادامه دارد...
میشود ،اما جهاد به معنای حقیقی ان در بستر اندیشه و عمل
مدیریت
بحران بتوانیم ،اماممان
ان شاءاه،
سنجیو میشود.
وضعیتاحیا شد
امام خمینی؟
بشناسیم وکشور
زلزله غرب
را بهتر در
روایت کنیم...
بکاویم،
5
نݤ
ٮحرݤ ݤا
ݬݓ ݩݑ ݦ
ٮݤ ݣ ݤݤ
م ݣدݣىݫىݣ ݫݫݬ ݔݣ ݫ ݣ ݥر ݫݣ ݫݣݔ ݣ ݣ ݣ ݤݤ ݣ ݤ ݣ
پرونده ویژه :مدیریت بحران 5.....................
سه دو یک 6 ......................................
هنوز بحران ادامه دارد16 ...................... ...
وضعیت سنجی مدیریت بحران در زلزله غرب کشور28 ...
مقاات و گفتارهای علمی 39 ....................
با سداد جای خالی را پر کنید!40 .................
حیات نباتی و حقوق نجومی 46 .................
رئیس جمهور بشا گرد 58 .........................
مثل کوه استوار64 ................................
مدیریت شکست؛ مدیریت پیروزی 70 ............
برگی از تاریخ یاران جهادی78.....................
ارمان سرخ ،زیر فرش قرمز 84 ....................
راه اسنوا 90 ........................................
رزمایش ،همایش ،نمایش ،شو 102 ........... ...
کتابخانۀ جهادی107 ...............................
404نکته در مدیریت جهادی 108 ................
بعضی اسمها راحت و ساده و سریع الهضم هستند.
مثل قند در دهان اب میشوند و اسان به زبان میایند.
اسمهایی که ادم دوست دارد همین طور مستمر تکرارشان
کند .اصا انگار با تکرار انها راحتی و سادگی تکرار میشود
و هیچ سختی و صعوبتی در کار نیست .انگار با نام
بردن از انها دهانها شیرین میشود و طعم خوب شربت
بهار نارنج زیر زبان میاید .انگار انها افریده شدهاند تا
بقیه حظ خودشان را ببرند و سر کیف شوند .اسمهایی،
بیشتر از ان که اسم شوند ،رسم شدهاند و رسمهایی که
با اسمها ،ماندگار ...
حاج حسین یکتا یکی از ان اسم و رسمهاست .از قسم
سوم انهایی است که شهید با کری بعد از جنگ شان را
روشنتر و نورانی تر و درخشانتر دیده بود .انهایی که کم
بودند اما پر بودند ؛پر از محتوا و پر از فرم...
بله ،انها از همان طایفه «و قلیل من الاخرین» هستند .حاج
حسین و اسمهای مشابهش به این راحتی ها هم راحت
الهضم نشدهاند...
6
6
سه ݣىوݤݤݤݫ ݣݬ ݫ ݣݬ ݫ ݔ ؛
ک
ݣ ݣ ݣ ݤدݤݣ
ݩݧ ݧ ݒ
نݤ ݣ ݤݣر ݣ ݣوݤ ݣ ݣ ݣ ݣد
یݤݣ ݣوݤݣسݤݤ
دݣوݤݣ ݣرݤݣ ݬى ݫ ݔݓى ݣ
اشاره
16
در صفحات پیش رو از زاویه دوربین سه
تن از اعضای مرکز رشد -که در هفته سوم بعد
از زلزله اخیر کرمانشاه به شهر سرپل ذهاب و
برخی روستاها رفتند -مناظری از شهر ،امداد،
بحران ،مدیریت ،ادمها و نشانهها به تماشا
گذاشته میشود تا عکس ها ،یک دل سیر
حرفهایشان را بزنند.
28
محمدصادق تراب زاده
16
هن ݣ ݩݐوݣرݤ
اݣ ݣد ݣاݤݣمهݣ ݣ ݣد ݤݣارݤݣ ݩݐݣد ݦ ݐ ݦ ݩݐ ݦ ݦ
ݬݓ ݪىح ݣراݥݣنݥ
1
از سرپل اخبار خوبی نمیرسد .عاوه بر
رسانهها ،خیلیها که به منطقه سری زده
و از نزدیک مسائل و مشکات را دیدهاند،
میگویند «بحران در مدیریت بحران» مهمترین و
بحرانیترین مساله ناشی از زلزله کرمانشاه است.
اما اخبار منتشر شده از وزارت کشور حا کی از
تاشهای مجدانه مسئولین دارد؛ جلسه ستاد
مرکزی مدیریت بحران با مدیریت وزیر کشور
ساعت ۱0:۳0تشکیل میشود .اقای نجار رییس
ستاد مدیریت بحران کشور پس از جلسه راهی
کرمانشاه میشود و به اذعان افراد ستاد فرماندهی
زلزله کرمانشاه ،از ساعت ۴صبح روز اول زلزله
در منطقه مستقر میشود.
ݩ
عل
ݩݧݩݧُ
ݡ ݤݤمݡݤݤ
ݩَ ݦ ݩݑ ݑݩْݚ ݦ ݨ ݦ ݦ ݨ ݦ ݦݨ ݧگ ݧ ݧݩ ݩݧ ݧݩ ݧ ݐݩْ
ݨ
ݡ ݩݑݚ ݦ ݦݩٮاݤرݤاݤݤݤݤ
ݦݦݦݦݦݦݦݦݦ
ݣݡݥ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ
مٯااݣ ݣ ݣوݤݤݨݨݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ
39
ݩݐ
عى ݣ ݑ ݣݦݩ ݣݦ ݣݦ ݬݓݣݦ ݪݣ ݣ ݣ ݣ
سنحٮݥݣ ݣ ݣݥݣݡݤݤ ݣݔݬ ݭݪݫى
دىݣ ݣ ݣرݤىݣ ݫݬ ݑ ݣݩ ݦ
وݣݣص ݣ ݣ ݣ ݣ ݔݣݪ ݣم
ݔٮ ݣنݤݤ ݣ
ݓحݩ ݣݦ ݣݦ ݤرݣاݤ ݣ ݣ
مقدمه
یکشنبه 2۳ابان ۱۳96ساعت ،2۱:۴8زلزلهای
به بزرگای 7/۳ریشتر و در عمق ۱۱کیلومتری
زمین ،پهنه غربی کشور را لرزاند و مرگبارترین
زلزله سال 20۱7در جهان و بزرگترین زلزله ربع
قرن اخیر در ایران لقب گرفت.
انچه پس از وقوع این حادثه غمانگیز ،محل
سئوال و دغدغه اساسی بسیاری از افراد فعال در
امر خدماترسانی به زلزله زدگان قرار گرفت،
پروسه مدیریت بحران پس از این حادثه بود.
انتشار اخبار و تصاویر مربوط به روند امداد 40
رسانی
و مدیریت بحران حادثه نشان میداد که در
نبود یک فرماندهی واحد ثانیههای بسیاری از
وقت طایی پس از بروز بحران از دست رفت
و مشکات جدیدی ایجاد شد که بر شدت
بحران افزود.
40
دکتر میثم لطیفی
استاد هادی هسته مدیریت جهادی مرکز رشد
و دانشیار گروه معارف اسامی و مدیریت دولتی
دانشگاه امام صادق؟
س ݣ ݣاݤدݣدݤ
ح ݣ ݣا ݣ ݣݤ ݤ
ݡݣخال ݤݡ ݤرݤاپ ݣرݣکنید
ݬ ݫى ݓا ݬ ݫ ݓ ݣ
مقدمه
46
46
دکتر مصباح الهدی باقری کنی
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
ݧ ݩݑ ݧ ݧ ݩݐ
حݣ ݣ ݣوݤݣمݡݤ
حٯ ݣݡݣى ݣوݧݣ ݧݣ ݩݐ ݫݧݣ ݦ ݫݧݣ ݬݓݦ ݣ
ݩݑ ݦ ݧ ݐ ݣ
ٯݥݦ
ٮݤ ݣݫ ݬ ݫىݣݓ ݩݧݣىݑاݣ ݤݤو
حى ݣ ݣاݣ ݣݣى ݤ
ݣ ݬݔݣ
ݣفوقاݤݣ ݣݤلعاݣ ݣدݣهݤ ݣ ݣݣنیستند
اݣݣن ݣدݣ ݣرݤ ݣ ݣݣحکاݣݣیت ݣ ݣݣمدݣݣیرانݡݤ ݣ ݣݣکه ݣ ݣ ݣ
پان اول:
هنوز چند ماهی از شروع رهبری ایتاه خامنهای
نگذشته بود که ایشان موضوع تهاجم فرهنگی
غرب علیه اسام و انقاب را مطرح نمودند.
این هشدار سه بار در سال اول رهبری ،دو
بار در سال دوم ،سه بار در سال سوم و با
تواتر بسیار زیاد در سال چهارم( ،)7۱تا کید و
تکرار شد .حتی در سال ،7۱دیدار مفصلی با
کارگزاران فرهنگی کشور انجام شد و رهبری به
صورت مبسوط دغدغه خود را مطرح نمودند:
64
«جلسه ،یک جلسه فرهنگی است .مسئولین
و کارکنان بخشهای مختلف فرهنگی کشور،
از مطبوعات و صدا و سیما و اموزش و پرورش
و موسسات هنری و فرهنگی و تبلیغی جمهوری
شاهچراغ
محمدصادق
دارند .من این فرصت
حضور
سیددر اینجا
اسامی،
دانشجوی
جهادی و
پژوهشگر هسته
فرهنگی
مسائل
مدیریتزمینه
بحث در
را برای یک
کارشناسی ارشد معارف اسامی و مدیریت مالی
صادق؟ مسائل ،همین مساله
امامهمه این
اولی از
کشور ،و
دانشگاه
حاد جاری نظام ،در سه چهارسال اخیر -از بعد
میثم حاجی قربانی
جنگ تا امروز -یعنی ایجاد جبهه فرهنگی
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی و دانشجوی
سوی
سازمانیافته
ارشد به نو
تهاجم نو
دشمن و
مدیریتازدولتی
معارفواسامی و
کارشناسی
میصادق؟
مغتنمامام
دشمندانشگاه
شمارم»...
64
ݧݩݒمىݡلوݣهݥ
درامدی بر مفهوم
«استقامت» در مدیریت جهادی
ݥݣا ݧ ݩݑ
ݣسى ݣوݤاݥݣرݤ
ݩ ݧ بعضی کارها و برخی افراد در گذر زمان
ݩ ݧ ݩُ
گل میکنند .انقدر که داستان زندگیشان
ُ
دهانبهدهان و نسل به نسل ،نقل محافل
میشود و حتی میشود سرمشق بزرگان و رهبران.
در همین اطراف خودمان همچنین داستان58
هایی
از افراد و کارهای فوقالعاده و ارزشمندشان هست
ّ
که در خاطره ملتمان شیرین است و باشکوه.
ریزعلی خواجوی و محمدحسین فهمیده ادمهایی
بودند که در همین نزدیکی میزیستند و با
یخچالیالعادهای که نمونه نداشت
مصطفیکار فوق
فداکاریشان و
جاودانه شدند .سالهاست که خاطراتشان را
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی مرکز رشد و
بزرگترها از
خوانند و
دبستانی می
معارف اسامی و
کارشناسی ارشد
اموزاناموخته
دانش دانش
مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق؟
انها به نیکی یاد میکنند.
با اندک دقتی میتوان فهرستی طوانی از این
انسانهای خاص و کارهای فوقالعادهشان تهیه
کرد و عرضه کرد و نسلها را هویت بخشید.
58
مه ݣوݤݣرݤݤ
یس ݣ ݣ
حݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ
ݧ ݩݘرىݣ ݣ ݣݓ ݬݪ ݣ ݬݪ ݣ ݣ ݣ
بس ݣاݣݡ ݣرݤݣدݤ
ݒ ݩݦ ݣ ݣ
به داد بشا گرد برسید!
حاج عبداه والی را میتوان یکی از اسوههای
درخشان عمل و اقدام جهادی دانست که در
لبیکگویی به اشارهی حضرت امام؟ که
فرموده بودند« :به داد بشا گرد برسید!» به
منطقهی دورافتاده و محروم بشا گرد هجرت کرد.
حاج عبداه والی در عمل به تکلیف ،سالها
با بشا گردیها نفس کشید و با انان زندگی
کرد .وی در بیست و سه سال خدمت و تاش
مخلصانه این دیار محروم را به ابادانی نسبی
ً
رساند بهطوریکه حقیقتا میتوان مدیریت او را
نمادی از مدیریت جهادی دانست .این هجرت
و جهاد عظیم ،اسفند ۱۳60اغاز و در هشت
مسئولیت
اردیبهشت ۱۳8۴با رحلت او با 70
برادران ایشان یعنی حاج محمود و حاج امیر
والی وارد مرحلهای جدید گردید.
70
نشست اختصاصی
اعضای هسته مدیریت جهادی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
با امیر سرلشکر عطاءاه صالحی
ݧ ݧ ݩݒس ݩݑ ݦ ݩ ݦ ݑ ݦݩ ݦ
کسٮݤݤ؛
ݔٮ ݣ ݣ
م ݣ ݭݔݣدى ݣ ݣ ݣرݤ ݣ ݫى ݣ ݫ ݬݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ
ی
م ݣ ݭدݣى ݣرݤى ݩݑ ݦݩ ݣ ݦ ݭ ݣى ݫ ݭ ݣݫ ݭىݣݫ ݕ
ݔٮݫݭ ݣ ݫرݤݤݣݔوݤݤݣزݤݤݣ ݤݤ
ݡݤݣݤ ݣاݣݣز
تفسی ݣ ݣر
ݣݣݣ
مدݣݣیرݣى ݫ ݔت ݣ ݣݣبح ݣرݣاݥݣنݤݤ
ݔ ݫ ݫݬ
اشاره
پرده اول:
چند ماهی است که به این منطقه پناه اوردهایم.
سوز سرمای بیابان بدنم را میلرزاند .از شدت
گرسنگی خواب به چشمانم نمیاید .امروز هم
از سهمیه یک خرمای خود نیمی را بخشیدم
عاوه
و کل روز را با نصف خرما سپری کردم78 .
بر خرما مقداری هم از برگ تغذیه میکنیم.
امیدوارم صدای گریه و ناله بچهها به اهل
شهر برسد .چون این تنها ساح ماست .از شهر
خبر رسیده است که کسی با ما خرید و فروش
نمیکند .تجار هم حق ندارند با ما معامله کنند
عزیزی
کسی مهدی
و ا گر سید
کاری انجام دهد اموالش را
چنین
کنند.کارشناسی ارشد معارف اسامی و
دانشجوی
مصادره می
78
مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق؟
ݧ ݑ ݩݐ ݦ
ح
ݬݓىرݣ ݣ ݣاݤݣ ݣزݤݣݣى
ݣگیݣ ݣ ݣا ݣ ݣرݤ ݫى ݫ ݔ ݤ
ݡݤ
ݫ ݬݔى ݣاݣ ݣرݤاݣ ݐݩ ݦ ݣ ݣ ݣݤ
ں ݣݬݓ ݣح ݣ ݣه ݣ ݣ ݣاݤ ݣ ݣ ݣدݤ
اشاره
تجربه مدیریت جهادی منحصر در تاریخ
انقاب اسامی ،جهاد سازندگی یا دفاع مقدس
نیست .این تجربه ،ناشی از وجود سنت 90
الهی
بر جنگ و درگیری دایمی حق و باطل در همه
دورانهاست و هر کس که پا به این دنیا میگذارد،
خواسته یا ناخواسته در یکی از این جبههها
قرار میگیرد .در ابای برگهای تاریخ ،برخی
اختصاصیمدیریت جهادی وجود
نشستجهاد و
از اسوههای
عظیم ،مورد
سرمایه
این
غافانه
هایجهادی
مدیریت
تابستانی
مدرسه
دارند کهاعضای
با مدیرعامل مجموعه صنعتی انتخاب
بخش ،سعی
بیتوجهی قرار گرفتهاند .در این
بر عبور از ایه تاریخی و سفر به دورانهایی
داریم که جهاد نه به عنوان یک سبک ،بلکه
به عنوان تنها راه سعادت حقیقی مومنان مطرح
بوده است.
90
رݤݣ ݥݣاهݥݣ ݣاݥ ݣ ݧ ݐ
ݣسى ݣوݣاݥ
اشاره
در میانه برگزاری مدرسه تابستانی مدیریت
جهادی (شهریورماه سال )۱۳96و در کنار نقل
مباحث نظری یا تجربی ،بنای بازدید از یک
مجموعه تولیدی ایرانی را داشتیم تا با تجربههای
موفقی که در کشور در این حوزه وجود دارد
بیشتر اشنا شویم .در همین زمینه رصدی داشتیم
و توصیفاتی درباره مجموعهی صنعتی انتخاب
و شرکتهای وابسته شنیدیم .دوست داشتیم
در این فرصت ،مولفههایی که توفیق مجموعه
انتخاب را به دنبال داشته را بیشتر بشناسیم.
اقای محمدرضا دیانی مدیرعامل مجموعه هم
با روی باز پذیرا شدند و ما میهمان یک روزه
مجموعه صنعتی انتخاب و کارخانه اسنوا .هم
از کارخانه بازدید کردیم و هم صحبتهای
پرحرارت مدیرعامل را شنیدیم .بخشی از این
صحبتها در ادامه امده است:
ݨَ ݧݨ ٰ
ݡݤ
ݑ ݩْ ݦݩ ݬݓ ݪ ݩݧ ݐ ݪݬݬح ݧ ݩݐ ݩه ݤاݤد ݤݤ
ٮ ݣح ݣ ݣاں ݣ ݧ ݘݣ ݤݤه ݣ ݣ ݤݤ
ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݫکݣِ ݣ ݣ� ݣا ݣݫ ݓ ݣݠ ݣ ݣ
پژوهشگر هسته عدالتپژوهی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
و دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی
28
در زلزله غرب کشور
-1مقدمه
حقیقت امام بر طریقت جهاد 1 ....................
ٌ
وقلیل من ااخرین 3 .............................
3
ݔلݣݣم ݣ ݣنݤ
ݤݣݣڡ ݩݖ ݫ ݬلى ݣ ݣ ݣ
ݣخ ݣݫݭى ݣݫرݤݣݫ ݭݐݩݫݔںݤ
ݣاݣ ݣ ݣݣاݣ ݣ
ݣجلد ݣاݤݣݣین ݣ ݣݣشماݣ ݣرݤݣه
شرحݡ ݣݣبر ط ݣرݣحݤ ݣ ݣ ݣ
مدیر مسئول :دکتر میثم لطیفی
سردبیر :دکتر مصباحالهدی باقری
3
107
سرلشکر عطاءاه صالحی (متولد ۱8اسفند
۱۳28در روستای لشکاجان سفلی شهرستان
رودسر استان گیان) فرمانده کل ارتش جمهوری
اسامی ایران است .وی درسال ۱۳۴6وارد ارتش
شد و در سال ۱۳۴9با رسته توپخانه از 84
دانشکده
افسری فارغالتحصیل شد .امیر صالحی در تاریخ
20شهریور ۱۳8۴و پس از استعفای امیر سرلشکر
محمد سلیمی به سمت فرمانده کل ارتش
جمهوری اسامی ایران منصوب شد .وی هم
باقری خدمت در ارتش
الهدی سال
سابقه 50
اکنون دارای
دکتر مصباح
هایرشدمختلفی
است و در این دوران مسئولیت
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی مرکز
دانشگاه
صادق؟ جمله:
اماماست؛ از
داشته
را بر عهده
فرماندهی لشکر 58پیاده ارتش ،فرماندهی لشکر
77پیاده ارتش ،معاون بازرسی و نیروی انسانی
ستاد کل نیروهای مسلح ،فرماندهی قرارگاه
شمال شرق کشور ،معاون اموزش ستاد فرماندهی
کل قوا ،فرماندهی دانشگاه افسری ارتش (در
دو دوره) ،فرمانده کل ارتش و جانشین رییس
ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسامی ایران.
84
ݣ ݣاݣ ݣݤرݣم ݩݐاݣ ݐݩ ݣݦ ݣ ݣݣںݣ ݣس ݣ ݣرݤݣخݤ
ݣ ݤݣرݔ ݬݪىرݤ
ݩݐ ݣݤڡ ݣݧݩ ݒرݣ ݣ ݧݣݩݑݣڡ ݣݤ
س ݣرݣ ݩݐمرݤ
کمتر از ۴ماه بعد از قبول قطعنامه 598
سازمان ملل مبنی بر پذیرش اتش بس در جنگ
تحمیلی ،در مورخه پنجم ابان ماه ،۱۳67
مجلس شورای اسامی -که اکثریت نمایندگان
ان خط امام یا موسوم به چپ بودند -پیشنهاد
دو فوریتی با ۱۱5امضا را برای طرح نامگذاری
روز ۱۳ابان هر سال به عنوان روز ملی مبارزه با
استکبار جهانی را ارائه و نمایندگان با دو فوریتش
102در
موافقت کردند .لذا به سرعت این پیشنهاد
صحن علنی مطرح و با دفاع جانانه عدهای از
نمایندگان با محوریت اقای مجید انصاری از
اعضای مجمع روحانیون مبارز تهران ،با رای
قاطع نمایندگان -اکثریت نزدیک به تمام -این
روز را در تقویم ملی ثبت کردند.
ݤݣرزݤݣݣم ݣاݣىݫ ݔش102 ،
ݬ
هم ݣاݣ ݬىݔش،
نم ݣݔ ݪݬاݣ ݪىش،
شو...
به بهانهی برگزاری
همایش مدیریت جهادی
تو فکر بودم که یکی از دوستام زنگ زد .خبر
از برگزاری چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی
داد و دعوتم کرد .خیلی حال و حوصلهش رو
نداشتم ولی اصرار کرد که بیا حداقل همدیگه
رو ببینیم .بهانه خوبی بود .قبول کردم .زمان
برنامه نشون میداد که تدارک مفصلی دیده
شده 5 :تا 9شب بیست و پنجم دی ماه .96
وقتی رسیدم سالن همایش های صدا و سیما،
ساعت حدود شش و نیم شب بود .نماز مغرب و
108
خونده شده بود .بعد از اتمام هماهنگیهای
عشاء ف
مع ݣر ݥ
ݣ�
تشریفات ،کارت ورود را گرفتیم و وارد
ازم و ت
ک�اݣ جݣ�
ابی شدیم .چند بانوی جوان و ارایش کرده،
پذیرای مهمانان بودند .همون اغاز کاری یه
بسته به عنوان هدیه به همه میدادند؛ ذوق
داشتم ببینم چیه .بازش کردیم یه ترمه خوش
دوخت و یک نشریه تمام گاسه ۱20برگی ،با
عنوان «مدیران جهادی» بود.
108
ݣݧ
۴0۴ݩݧݣݣىݐݩ ݦ ݣ ݦ ݑݩ
کى ݣه
ݡݤ
ݔٮݫ ݣݓ
دݣرݤ ݣ ݣݣم ݣ ݭݔدݣى ݣرݤ ݫى ݫ ݬ ݑ ݣ ݣ ݣ
ح ݣهݣ ݣ ݣاݤ ݣدݥݣ ݤ
برای ارتقایتولیدو اشتغال
هنوز کتابهای همسریابی و اشپزی از
پرفروشترین کتابها هستند .شاید به خاطر
اینکه وصف العیش نصف العیش! شاید هم به
خاطر خوشمزه بودن نتایجش! اما واقعیت این
است که جذابیت ،سادگی در نگارش ،همهفهم
بودن و کاربردی بودن انها رمز مخاطب پسند
بودن انها است.
این قاعده درباره کتابهای پرفروش مدیریتی
نیز صادق است .در دانش مدیریت کتابهایی
پرفروش هستند که به زبان ساده و البته گاه
ً
کمعمق به رشته تحریر درامدهاند .این اثار نوعا
در صفحات کم ،با عنوانی جذاب و بهصورت
توصیهای و تجویزی در قالب یک داستان مفصل
یا چند داستان کوتاه نوشته میشود .کتاب چه
کسی پنیر مرا برداشته است اسپنسر جانسون،
قورباغه را قورت بده برایان تریسی و نقش دل
در مدیریت مجتبی کاشانی نمونهای از دهها
کتاب با این سبک نگارشاند.
1
دݔ ݤهݤ
ج�هݣ ݣ ݣاݤ ݣىــ ݣـ ݫ ݤݣ
ݩ
ݩ
م
ݤ
ݑ
ݧ
ݑ
ݧ
ݦ
ݦ
ݦ
ݩ
ا
ا
م
ݑ
ݤ
ݤ
ݤ
حٯ ݬݫ ݔىٯ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣݥ ݣݣݣطݣݣ ݣ ݣ ݣرݣىݫݣ
ٮݣ ݣ ݤاݤݣ ݤݤد
حݣ ݣ ݣ ݣه
ٮݬݔ ݣݩݑ ݣ ݣٯ ݣ ݣ ݓ ݣݬݪ ݣݑ ݣݦݩ
ݬݓىر
دومین شماره فصلنامه مدیریت جهادی مهمان دیدگان
شماست .در این شماره که در اغاز چهلمین سال پیروزی انقاب
اسامی منتشر میشود ،ضمن تکریم و تعظیم یاد و خاطره امام
خمینی؟ و شهدای گرانقدر این مرز و بوم ،از نعمت ارجمندی
که در سایه این فداکاریها و مجاهدتها نصیبمان گشته
است ،قدردانی و شکرگزاری مینماید .شاید بتوان امام را یکی از
پیشقراوان و سلسلهجنبان جهاد در عصر معاصر دانست که هم
در سیره فردی و هم در مقام و موضع اجتماعی ،به این بستر رشد
و تعالی(= جهاد) ،نگاه و تمرکز محوری داشت .به واقع طیران
و اوجگیری کمنظیر امام در اسمان معرفت و انسانیت ،ناشی از:
ً
اوا فهم حقیقت فلسفه مبداء و معاد،
ً
ثانیا اشراف حکیمانه و فقیهانه نسبت به مسئلههای اجتماعی
دنیای معاصر،
ً
ثالثا وارستگی تمام و کمال نسبت به دنیا و مافیها،
ً
رابعا تاش برای اشاعه مفهوم وحدانیت حق تعالی و اجتناب
از طواغیت انس و جن،
ً
خامسا روحیه انقابیگری و مبارزه با استکبار جهانی
ً
و سادسا دستگیری از مظلومین و تاش برای بسیج جهانی
مستضعفین دانست.
برخی از این خصوصیات در دیگر علمای عظام و کرام دیده
میشود ،اما جهاد به معنای حقیقی ان در بستر اندیشه و عمل
امام خمینی؟ احیا شد و میشود .ان شاءاه ،بتوانیم ،اماممان
را بهتر بکاویم ،بشناسیم و روایت کنیم...
2
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
در شماره پیش رو ،پرونده ویژه نشریه را به موضوع
زلزله اخیر در کرمانشاه و مدیریت بحران اختصاص داده
و دو مطلب و یک گزارش تصویری از ان ارائه شده
است .سه نفر از اعضای مرکز رشد اقایان حسینی،
ترابزاده و سعدابادی به اسیبشناسی مدیریت
بحران و ارائه راهکار پرداختهاند.
دکتر لطیفی ،استاد هادی هسته مدیریت جهادی
مرکز رشد ،در نوشتهای مفهوم «سداد» را تبیین
نمودهاند .اقای سید مهدی عزیزی که نویسنده
مهمان نشریه هستند ،از این شماره به بازخوانی
ویژگیهای مجاهدانه یاران حضرت امیرالمومنین
علی؟ میپردازند و در این شماره به خصیصههای
جناب هاشم بن عتبه پرداختهاند.
اقای مصطفی یخچالی ،الگوی مردمی پیشرفت و
ابادانی بشا گرد توسط جهادی بیادعا ،مرحوم حاج
عبداه والی را روایت کردهاند.
اقایان شاهچراغ و حاجیقربانی در مطلبی زیر عنوان
«مثل کوه استوار» مفهوم «استقامت» را کاویدهاند.
همچنین در یک نوشته دیگر به یکی از نشستهای
هسته مدیریت جهادی که مصادف با سالروز شهادت
امیر سرافراز اسام سرلشگر صیاد شیرازی برگزار شد،
میپردازد .در این نشست ،امیر سرلشگر صالحی؛
فرمانده سابق ارتش ،به تشریح شخصیت و سیره
جهادی شهید صیاد شیرازی پرداخته است .روایت
این نشست ،زیر عنوان «مدیریت پیروزی ،مدیریت
شکست» امده است.
یک مطلب نیز در خصوص اینکه «چرا مدیران
و کارگزاران نظام جمهوری اسامی کارفوقالعاده
نمیتوانند انجام دهند» با عنوان «حیات نباتی،
حقوق نجومی» ارائه شده است.
در مطلب دیگری نیز ،چرایی مبارزه یا مذا کره با امریکا
علتیابی شده است .این نوشته را زیر عنوان «ارمان
سرخ زیر فرش قرمز» میتوانید بخوانید.
همچنین یکی از کتابهای مدیریت جهادی به همراه
یادداشتی از نویسندهاش را در انتهای نشریه اوردهایم.
هسته مدیریت جهادی در طول سال برنامه های
مستمری دارد که بخشی از ان در این نشریه انعکاس
مییابد.ازجملهمحوریترینفعالیتمدیریتجهادیمرکز
رشد در طول شش ماه گذشته ،برپایی مدرسه تابستانی
مدیریت جهادی بوده است که در ان 21نشست پربار
و پرثمر برگزار شده است .در این مدرسه مفهوم جهاد
در قران ،تجربه جهاد سازندگی ،تجربه کمیته انقاب
اسامی ،کارگاه تجربه زندگی حجت ااسام والمسلمین
پناهیان ،سیره شخصی و جهادی ایتاه باقری کنی،
نگاه سردار سرلشگر محسن رضایی به ساخت و ثمرات
مدیریت جهادی ،بازدید از کارخانه اسنوا و دیدار با مدیر
عامل ان و ...مورد بحث ،بررسی و تبیین قرار گرفت.
همچنین یک کارگاه تجربه دیگر با محوریت «مدیریت
جهادی مرحوم کاظمی اشتیانی» با سخنرانی دوست
و همرزم ایشان ،اقای دکتر شاهوردی برگزار گردید.
سخنرانی مهندس صابر میرزایی در خصوص تعریف
مدیریت در سازمانهای ایرانی و رسیدن به مفهوم
مدیریت جهادی ،اخرین نشست هسته تا زمان
انتشار شماره دوم نشریه بوده است.
جریان هسته با برگزاری جلسات هفتگی اعضای ان
و همچنین نشستهای تخصصی با مدیران جهادی
و صاحبنظران این حوزه ادامه دارد.
بفرمائید و از نشریه خودتان استفاده نموده ،ما را هم
از نظرات ارزشمندتان بهرهمند نمائید.
ت
س�اݣرݤݣ ۀݠݣ�
ج�ه ݣ ݣ ݥݣا ݣدݣ ݤ
3
ݧݑ ݧݩ
ٌ
لم ݣ ݣنݤ
ݣݤوݣڡ ݫ ݬݔلى ݣ ݣ
ݩ
ݖ
ںݩ
خ ݫݭ ݣى ݫ ݤݣرݫ ݭݐݫ ݔ ݤݤ
ݣاݣ ݣ ݣݣا ݣ
ح ݣ ݣݣجلد ݣاݤݣݣین ݣ ݣݣشماݣرݤݣݣه
شرحݡ ݣݣبر ط ݣرݣ ݤ
بعضی اسمها راحت و ساده و سریع الهضم هستند.
مثل قند در دهان اب میشوند و اسان به زبان میایند.
اسمهایی که ادم دوست دارد همین طور مستمر تکرارشان
کند .اصا انگار با تکرار انها راحتی و سادگی تکرار میشود
و هیچ سختی و صعوبتی در کار نیست .انگار با نام
بردن از انها دهانها شیرین میشود و طعم خوب شربت
بهار نارنج زیر زبان میاید .انگار انها افریده شدهاند تا
بقیه حظ خودشان را ببرند و سر کیف شوند .اسمهایی،
بیشتر از ان که اسم شوند ،رسم شدهاند و رسمهایی که
با اسمها ،ماندگار ...
حاج حسین یکتا یکی از ان اسم و رسمهاست .از قسم
سوم انهایی است که شهید باکری بعد از جنگ شان را
روشنتر و نورانی تر و درخشانتر دیده بود .انهایی که کم
بودند اما پر بودند ؛پر از محتوا و پر از فرم...
بله ،انها از همان طایفه «و قلیل من الاخرین» هستند .حاج
حسین و اسمهای مشابهش به این راحتی ها هم راحت
الهضم نشدهاند...
4
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
اقای یکتا از ادمهایی است
که تمام نمی شود و دائما
میجوشد ،اسب عربی هیچ
وقت خسته نمیشود .من
یک وقتی در یک جمعی گفتم
خطاب به خودم که من اسب
عربی هستم و هیچوقت خسته
نمیشوم .اقای یکتا هم اسب
عربی اصیل است که هیچوقت
خسته نمیشود.
(مقام معظم رهبری)1395/08/19 ،
ان قدر دویدهاند ،ان قدر بریدهاند،
ان قدر بیخوابی کشیدهاند ،ان
قدر خستگی را بیمحتوا کردهاند،
ان قدر جان به لب شدهاند ،ان
قدر خون دل خوردهاند ،ان قدر
بی محلی دیدهاند ،ان قدر ...اما
هیچوقت سرد و دلسرد نشدند،
هیچوقت کسالت را راهی به انها
نبوده ،هیچوقت به امید کسان
ننشستهاند و هیچوقت در طایفه
ناامیدان وارد نشدهاند.
انها پر از عزتاند ،پر از علو ،پر از
شکوه ،پر از فخر ،پر از کرامت ،پر
از بزرگی ،پر از مرام ،پر از عشق ،پر
از مهر و پر از لطف...
پس با این راحتی هم به این اسم و
رسم نرسیدهاند .انها خود ساختهاند
و دیگر ساز؛ دائم در حال جوش و
خروشند :طرح میریزند ،نقشه
میکشند ،میسازند و همیشه
میسوزند .خود را فدایی طریق
میدانند و بیهیچ سروصدایی و
ادعایی ،باا و بااتر میروند و هر
«ان»شان حسرت «ان» بعدی را
میخورد .همیشه فردایشان قدمی
جلوتر است و نفسی گرمتر.
حاج حسین با خود قصهها دارد و
در خود غصهها .خود را جا مانده
قافله عشق میداند و برای رسیدن
به کاروان «عند ربهم یرزقون» بسان
اسب عربی می تازد.
همان طور که راحت میگریاند
راحت میگرید و همان گونه که
راحت میخنداند راحت میخندد.
برایش شمال و جنوب و شرق و
غرب و مرکز فرقی نمیکند .هر جا
هست ،برای همه انجاهایی که
نیست ،فکر میکند.
حاج حسین انقابی است به همان
ادرس سرراست پنجاه و هفت .حاج
حسین انقابی انقطاعی است به
همان ادرس دو هزار و نهصد روز
دفاع مقدس .حاج حسین انقابی
انقطاعی وایی است به همان
ادرس یک عمر طاعت و تبعیت
اولی اامر .نه سردیاش میکند
و نه گرمی .نه جلو میزند و نه
عقب میماند .حاج حسین را از
هر زاویهای میشود دید ،میشود
شناخت ،میشود شنید و میشود
خواند .فقط باید نشانی طول
موجش را داشته باشی .طوری
با تو میگوید انگار عمری درونت،
خانه داشته ،طوری برایت میخواند
انگار محبوبترین خواننده عمرت را
میشنوی و طوری برایت مینویسد
انگار بهترین کتاب زندگیات را
میخوانی...
حاج حسین با تو نجوا میکند .خوب
گوش کن چه میگوید ...با تو؛ با تو
که دنبال مسیر میگردی ...با تو؛
با تو که دنبال همراه میگردی...
با تو؛ با تو که خسته شدی ...با
تو و با همه...
حاج حسین را این روزها هر جایی
میبینی که هیچکس نیست یا ا گر
باشند برای تماشا میایند یا برای
تماشا شدن ...اما حاج حسین
تماشایی است...
با صد هزار جلوه برون امدی که من
با صــد هزار دیده تماشا کنم تو را
خوش به حالش که موایش در
همین حادثه اخیر زلزله ،فرمودش:
«بهتــــــرین جایی که بهتــــرینها
دوست داشتند میبودند و خدمت
میکردند ،شما در ان بهتــــــرین
جایید .قدرش را بدانید»...
سه دو یک
هنوز بحران ادامه دارد...
وضعیت سنجی مدیریت بحران
در زلزله غرب کشور
ٮ
ݓ
ن
ى ݬ ݑݩ ݦ ح ݤݤر ݤݤا ݤݤݤ
م ݣدݣ ݫݣى ݫ ݬݫ ݔݣ ݫ ݣ ݥر ݫݣ ݫݣݔ ݣ ݣ ݣ ݤ ݣ ݣ ݤ
ٮݣ ݤ
6
و
ݤ
د
ݤ
ݤ
ݩ
ݒ
ݧ
؛
ݤ
ݤ
س
ݔ
ݫ
ی ݣ ݤو ݤݤ
ک
ݣ
ݣ
ݣ
ى
سه
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݬ
ݫ
ݫ
ݬ
ݫ
د
ن ݣ ݤر ݣ ݣوݤ ݣ ݣ ݣ ݣݤ
و
دݣ ݣݤ ݤݣر ݬݓى ݫ ݔى ݣ ݤ
اشاره
در صفحات پیش رو از زاویه دوربین سه
تن از اعضای مرکز رشد -که در هفته سوم بعد
از زلزله اخیر کرمانشاه به شهر سرپل ذهاب و
برخی روستاها رفتند -مناظری از شهر ،امداد،
بحران ،مدیریت ،ادمها و نشانهها به تماشا
گذاشته میشود تا عکسها ،یک دل سیر
حرفهایشان را بزنند.
7
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
س ت ن
ن
ت
کل� ب� ت�و� در محله
صو� � -1نا�ای ݫ ݬبٮ ا
� ی
ن
�وادی (در همسا ی�گی مسک ن� مهر ر پ�ل
ن
ها�) که � طور کامل ن�رو ر ی� نح ت�ه ت
اس.
د ب
ب
ت
صو� -2ب� چحههای ار ت� ش� در �ال ت� نر�یع
� ی
ن
��ی ن
لوارم مورد ن� ی� نار (که ا بل� ت�ه ب� ی� شس ت� بم� ت� ن� ب�
ب
ن
ت
ش
ن
ن
ن
ن
�
ا� ررد �ر یع می�د)
پ�ا� ر� مردم بٮ ب�� ب
ت�صو� -3ت� نر�یع نٮ نم�اس ام ن
کاٮ ت� و ه بحوم
ی
ب
ش ن ک نن
ن
�
مردم ب�ای ا ی �که ر�ا� ب� اه �ا�!
8
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
ت�صو� � -4ٮ� ا� ت
س�گاه کودک در ی�ک
ب پی ی
ی
نت
پ�ادر مسا�ر� نار �وی ی�ک روه مردمی در
م ن
ن
شس
ها�
حله �وادی هر ر پ�ل د ب
ن
مد�� ت
ت� ی م
�
صو� -5هد کودک کا�کسی بٮ ی ی
ا� در نک�ار �رم ا�مد ب� ن� اس تحا�-ر پ�ل
ط ب
ن
ها�
د ب
ن
ن
ت
صو� -6ب�ح شسی نار محله �وادی که
� ی
تن
ا
ن
وار�داری ش�ده و بٮ ی� نار � �ا��ه
ا ب
ت
ن
ش�ود؛ � ب�ا همه ا ی� ن� نر یم� ن� � ،نا�های
م ن
کو� مردم ب�ده ت
س
اس!
9
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ت
صو� -7ص ن� ش� � ت
� نٮ م ب� ای
� ی
ب
ن
ن
درٮ� ت
� د� ت� پ�ه هال ا�مر در ی��اط
ی
ن
ن
ن
ت
�
�
ها� بٮ بو�ود
�
پ� شس
د
ل
ر
اری
رما�
پ
ب
ن ش
س� ن
س ب�� ت
رور نار نر نلرله
گ ت ی
سن
ن
ت
�ا� ت� ن
ا�
گو� ب� مردم در
� ی
صو� -8پٮ ح ی
ت
هال ا�مر نار � شس ت
� ن�دهها-ا بل� ت�ه وا�عا
پ
ن
ن��وهای هال ا�مر � ی�لی نر� ت
م� ک شس ی�ده
ی
� ند� و ن� ت
س�ه ب� ند� ولی شمسک ت
ا� مردم هم
ب
نر یٮد ب�د...
ن
ت
�ن ش
�ا� ت� ن
ا�
د�ار
صو� -9ب حسی نار ی
� ی
ن
ن
ن ن
ها� ؛ � اها و
� رما� اری ر پ� ل د ب
ن ت ن ن � تن
ش
� ی� شسههای �ا��ا� �رو ر ی ح�ه ولی
ا� ن� ن
رما�اری م شس نعول کار ه ت
ن
کارک� ن
س� ن�د!
10
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
ت
ن ت ن
ت
صو� -10کارگاه �ا�
� کا�ک� �رارگاه
� ی
ن� تا� اا ن���اء؛ ا ت
�� ت�رار ا ی� ن� کارگاه در
بی
ت
ن
ت
ت
�
ن ن� ید�ک رو��اها و رع� � یل�د و
ص�
ب
تت
ن
ن
رو��ه بٮ � شساط
کا�ک�ها را ب�طه مس�� ی�ی بٮ ی
کاررا� ت�رارگاه ش ت
ن
ن
د�ا� و
م نه�
داس.
ت
ارک� مردم در ااماده ن
صو� -11م شس ت
�اری
� ی
ن
ت ن
ت
� کا�ک�ها
نر ی��ا�
[رو��ای نرر ی� ن�
ن ن
و�]؛ ی�کی نار ه
��د که
ب� ب
مراها� ار او پ� ی
ن
ن
ن
ت
ن
« شسما را هم � کار ر��ها�؟» � ی�لی ٮ ت
را��
ب
ت ان
ن
ن
اس! ا�ها
ش�د و پٮس� داد« :ا ی� ن� پ�ه �ر�ی
ن
دار� ب� ما لط ن� می نک� ن�د».
ت�صو� -12ش
کار� ن�اس ب� ن� ی�اد مسک ن� در
ی
� ن� نا�های ت
�ال ب�رسی و نصع� ت
رو��ا
ی
11
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
نت
ت�صو� -13در ت
رو��ای یال�اسی ا�مد�� ،ط
ی
ا
ن
وار�داری ب�د.
ی�ک ب� ی�ل مکا� ی�کی در �ال ا ب
630ن� ن�ر �اک ن� ش ت
داس و مردم عموما نک�ار
و� ت
ب�اده و ب� ی� ن
رو��ا پ�ادرها ی� شس ن
ا� را
ب� پٮ رده ب� ند�.
ن ت
ت
صو� � -14یا� �راری در نک�ار ب�ادهها و
� ی
ن
عا� اصلی نار بل�اسهای دور ر ی�ح ت�ه ش�ده؛
م ب
ت
ت
ن
�
ک
م
ب�� ب� ی�ی در �ر یع مکهای مرد ی
ن
ٮ ش
ع� ش�ده ب�د تٮ ب��ی نار بل�اسها که
ب
� ت �ن
ن
ن
ن
ن
مطا ب � ره�گ و ر�وم مردم رلرله رده
ا� ت� ن�اس ن� ش ت
ن� ب�ود و بٮ ن� ی� نارها ی� شس ن
اس،
ب
ن
دور ر ی�ح ت�ه ش�ود.
ت�صو� -15ا ی�حاد ٮ�ه کا ن�کسی ٮ ن�ک ک شس ن
اورری
ی
ب بب
ب
ن
در شسهر ش� ث
ا� بٮ بٮ ب�ا�
12
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
ن
ن
ت
م� کا�کسی ب�ای ب��ی نار
صو� -16ک پ
� ی
ن مح �ن
ن
�اک� ی� ن� مسک ن� مهر در ک�ار له وادی
ن
ها�
ر پ�ل د ب
ت
م� ب�ای نا�راد ت� ت
ح�
� ی
صو� -17ا ی� بحاد ک پ
ا
ش
ت
ت
ش � ن
م�ها
پ��� ب هر ی�س� ٮ نره ا بٮد؛ ک پ
ن
ش
ت
داس ولی ا ی� ن� همسا ی�گی
ها�
� بو� ی
ا��اری اا ن� ت
�ها� هم ش ت
داس که ب�
بب
ی
نن ن
ن
ش
ش
ش
�
�
ر��د ب�ا ی�� ری �ده بٮ�د...
��ر ی ی
ت
دما� پ ن� ش�کی ث
صو� -18ارا� ن� ت
اوررا ن��
� ی
ی
در مس� نم�اط ت� ت
رو�� یا�
ی
13
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ت
صو� -19ن� نار ب� ت
ماع� همراه بٮ ب� ن
ادرا�
� ی
امام� ی�کی نار اهالی ت
ت
رو��ا
پٮ�دار ب�
مح مس ت�� ن
(اهل ن
ت
ل
در
)
�
��
�
ر�
د
ح
ب ی ب
ش�ده ت
رو��ا
ت�صو� �� -20ت
ا� ص
ار�� ن
��اه
بی
ی
�را� چ
ی
در نک�ار ب�اده نارگله-ر پ�ل (�دود 25
ک� ت
لوم�ی نارگله)
ی
ت
ن ن
ط� ت�ه که نطاهرا �الم
� ی
صو� � -21ا� 5ب
�د و �عد نار 20ن
رور در ی�� ن� عمل� ت
ا�
ب ب
ی
ن
ن
ااوار ب�داری نار ن� نا�های محاور� ،رو ر ی�ح�ت
ب
14
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
م ن ن
ت
صو� -22ط بل�هها ب�موعا � ی�لی �عال ب� ند�
� ی
ن� ن ن ه لن
ش
ن
و ا�گار؛ ب�ای ب� ی ب�رگا� م �ا ی ب�د.
ت
ت
ت
صو� � -23رارگاه ک یم� ت�ه ب�س ب�وی نم� ت�ود ی� ن�
� ی
ت
ت
[�ص ش
ر� ی� ی� ن�]؛ ردار بٮ� نرراده در �ال
ن ت ت
ن
�
مد�� ت
ت� ش��یع وص ت
�
ع�� م�ط�ه و ح یل�ل ی ی
ی
�اع� اول ش
ت
ب� ن
�اد� بٮ نر هم
�را� .نار
ن
ت
ا� و ام ن
ب�حههای ���ص ن� ش
کاٮ ت� شس ن
ود� ن
ا�
چ
ن
ن
ن
ک
را ر�ا�ه ب�د� پ�و� «هر � ،هر کاری
ن
می ت� نا�» بٮ ی� ب�ای مردم نر نلرله ا� بحام ب�هد.
ت
صو� -24ٮ ن�ی � نا�� نار که ی�ک ت
دس و
� ی
ب
ب ب
ت
�ک ٮ ی� ش� در عمل� ت
ا� مصاد �طع ش�ده
ی پ
ی
ن ن ث ن
ن
را� ش�ده ب�د.
ب�د ،ا� بی� هم �ا�اس � ب
ن
ت
ن
ص� ش�ده همراه بٮ
� ی
صو� -25کا�ک� � ب
� � ش ت ا ش ن نن
ن
رو ی � ب هدا�� و ا� چ��ا� ب�ای بٮ�ی
ت
� نا�� نار � ه ت
م� ک یم� ت�ه ب�س ب�وی نم� ت�ود ی� ن�
ب ب ب
15
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ن
ت�صو� -26ت�رارگاه امام ن
ر یا�ها؛ ش�لو�
ی
و پ�کار و بٮ ب� نٮمه
ت�صو� -27ت�رارگاه امام ن
ر یا�ها :در �ال
ی
ااماده ن
ن
«دوٮره نر ن�گی» ب�ای
کاروا�
ی
�ار
ب
اعرام � ت
ن
رو��اهای ت� ت
ح� پ� ش� ش�
ب
ن
ت
صو� -28ب� نٮمه پ�ح ش� نر ن�ه در نک�ار �رم
� ی
ت
س
مد�� ت
� ب
س� ن�
�ا� � ی
ا�مد ب� ن� ا حا� بٮ ی ی
ن
ن
ت
ها� و
ی�ک�ا و بٮ �صور امام ب�معه ر پ�ل د ب
ن ت ث ن ث
ت�عدادی نار اع نصای
ص� ن� �ماس �روس؛
ث ا
ت�اس ا ت�ای ی� تک�ا ب�ای ب� ند ب� کمکهای
ث
ش
مردمی و ب�دا� ت� ن� بٮر نار دوس ک شسور و
مردم ٮ ت
ا�� ن�اده نار همه ن� نر�� ت
�های
ی
ب
ت ن
ن
م
��ود� ب�د.
د�� و
مک ن� ،ی
16
هن ݐوݣرݤݩ
ݣمه ݣ ݣ ݣد ݤݣارݤݣ ݐݩݣد ݦ ݐ ݐݩ ݦ ݦ
ݣاݣ ݣداݤݣ ݣ
ݬݓ ݪىح ݣر ݥݣانݥ
1
از سرپل اخبار خوبی نمیرسد .عاوه بر
رسانهها ،خیلیها که به منطقه سری زده
و از نزدیک مسائل و مشکات را دیدهاند،
میگویند «بحران در مدیریت بحران» مهمترین و
بحرانیترین مساله ناشی از زلزله کرمانشاه است.
اما اخبار منتشر شده از وزارت کشور حاکی از
تاشهای مجدانه مسئولین دارد؛ جلسه ستاد
مرکزی مدیریت بحران با مدیریت وزیر کشور
ساعت ۱0:۳0تشکیل میشود .اقای نجار رییس
ستاد مدیریت بحران کشور پس از جلسه راهی
کرمانشاه میشود و به اذعان افراد ستاد فرماندهی
زلزله کرمانشاه ،از ساعت ۴صبح روز اول زلزله
در منطقه مستقر میشود.
17
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
بیست روز از زلزله گذشته و تصور مرکز نشینها حتی از نوع
دغدغهمندشان لزوما این تصویر نیست .زندگی در چادرهایی با
وسعت حدود 9متر که بخشی از ان را ،وسایل و تجهیزات خانوادهها
گرفته است .تجهیزات اولیه هم لزوما به اندازه کافی در دسترس همه
قرار نگرفته است .هنوز بحران ادامه دارد...
2
حجم خـــــــبرهای منفی زیاد است.
یکی از دوستان پیشنهاد میدهد
که ا گر قصد کمک داریم ،پرداختن به
مساله مدیریت بحران از کمک های
اجرایی مهمتر است .تیم سه نفره ما
تشکیل و راهی منطقه میشویم هر چند
که 20روزی از زلزله گذشته و دیگر باید
اثری از بسیاری از مسایل بحرانی نباشد.
3
ورودی شهر سرپل تعجب ما را
برانگیخت! یک شهر به هم ریخته،
بحرانزده با مردمی نگران ،سردرگم و البته
واقعا نجیب .بیست روز از زلزله گذشته و تصور
مرکز نشینها حتی از نوع دغدغهمندشان
لزوما این تصویر نیست .زندگی در چادرهایی
با وسعت حدود 9متر که بخشی از ان را،
وسایل و تجهیزات خانوادهها گرفته است.
تجهیزات اولیه هم لزوما به اندازه کافی
در دسترس همه قرار نگرفته است .هنوز
بحران ادامه دارد...
4
جلسه سـتاد بحران شهرستان ساعت 11با حضور مدیران
مربوطه تشکیل میشود و وضعیت زلزله و ماموریت هر یک
از دستگاهها بازخوانی میشود .برخی از بحرانهای زیرساختی
در حد تامین برق ،گاز و بنزین هم در حدا کثر 48ساعت اول
پس از زلزله مدیریت میشود .تلفنهای ثابت و همراه هم از
کار نیفتاده و عموما خوب کار میکند .اما اب در وضع خوبی
نیست .عاوه بر ظرفیت شهرستان در مدیریت سوانح اب و تعدد
ترکیدگی لولهها بر اثر فرو امدن اوار یا اواربرداری ،مشکل تازهای
پیش امده؛ اب گل الود شده و قابل شرب نیست .میگویند به
علت تکان خوردن ایههای زمین و حرکت رسوبات بوده است.
اما مدیریت صحیح بحران در سطح نیازهای زیستی (خورا ک،
پوشا ک ،اسکان) و مسایل فرهنگی اجتماعی و روحی روانی اصا
در نقطه مطلوبی قرار ندارد .شهر به هم ریخته و نشانی از ارامش
و امید در مردم دیده نمیشود .نگرانی در مردم موج میزند
و انگار مامنی برای پناه گرفتن نمییابند .وقتی از انها درباره
مدیریت اوضاع میپرسیدیم جواب میدادند ما که مدیریتی
ندیدیم! یکی از مسئولین شهری میگفت در جلسههای ستاد
بحران ،حرفهای خوبی زده میشود ولی بعد از جلسه عما
خبر موثری نیست .علی رغم همه تاشهای مسئولین ،هنوز
بحران ادامه دارد...
18
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
یکی از جهادیها میگفت :به دوستانتان در دانشکدههای مدیریت بگویید
یکی از بزرگترین فرصتهای مطالعهی موردی ( )case studyدر حوزه مدیریت
بحران از دستتان رفت؛ دانش مدیریت نه فقط در صندلیهای دانشگاه و
نمایشگاه که در صحنههای عمل خیلی جدیتر ساخته و اموخته میشود!
5
حال و هوای روستاها کمی
متفاوت بود .با اینکه خرابیها
کمتر از شهر نبود و اسیبهای ناشی
از زلزله در زندگی مردم دیده میشد،
ولی زندگی روستاییها به جریان
افتاده بود؛ زنان و مردان در کنار
خانه و مزار ع خود مشغول امور
روزمرهشان بودند .حتی مدرسهها
هم فعال بودند .در کل روستاییها
زودتر خودشان را پیدا کرده بودند.
انها هم گلهمند بودند ولی برای
خیلی چیزها منتظر نمانده بودند؛
کمبود چادر که مهمترین مشکل
مردم شهر بود را با ساخت سازههایی
از نی تامین کرده بودند و کمبود
گرمایش با ایجاد کرسیهای سنتی.
سبک زندگی روستایی با مناعت
طبع قابل ستایشش ،غنیمتی
است که باید حفظش کرد.
6
در این سفر یک هفتهای
به خیلی از جاها سر زدیم .از
شهر سرپل ذهاب تا ثاث باباجانی و
ازگله و قصر شیرین .با افراد بسیاری
از مردم شهر و روستا صحبت کردیم؛
از مدیریت حادثه ،گلهمند بودند
و نیازمند همدردی و گرهگشایی از
سوی مسئوان .با برخی از مسئولین
شهر و روستاها هم صحبت شدیم؛
از تاشهای بیوفقهشان از ساعت
اول زلزله میگفتند .مردم بودند،
مدیران هم بودند ولی «مدیریت»
نبود یا حداقل ادرا ک نمیشد.
واقعا مشکات بسیاری بر روی
زمین بود؛ انقدر که وقتی از منطقه
خارج میشدیم دورنمای روشنی
برای بازسازی و استقرار زودهنگام
زندگی مردم زلزلهزده نمیدیدیم
مگر اینکه عدهای از مسئوان
و گروههای مردمی« ،یکتاوار»
مجاهدانه در منطقه بمانند و برای
دفاع از کارامدی انقاب اسامی
مثل اسب برای مردم کار کنند!!
خدا کند زمستان سال بعد در
سرما نباشند!
پینوشت :جالب بود یاداوری یکی
از جهادیها که به دوستانتان در
دانشکدههای مدیریت بگویید
یکی از بزرگترین فرصت های
مطالعهی موردی ()case study
در حوزه مدیریت بحران از دستتان
رفت؛ دانش مدیریت نه فقط در
صندلیهای دانشگاه و نمایشگاه که
در صحنههای عمل خیلی جدیتر
ساخته و اموخته میشود!
البــــــته فرصت مشـــــاهده
غیرحضوری هنوز سلب نشده با
مطالعه خاطرات توصیفی گروه از
سفر که در ادامه ،تقدیم میشود:
19
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
وضعیت شهرها
(با تا کید بر وضعیت شهر سرپل ذهاب)
الف) امکانات اولیه
-1چادر و پتو بین مردم کاما توزیع شده
و این توزیع چادر تا روز 6-5ادامه داشته
ولی همچنان افرادی هستند که میگویند
به دایل مختلف به انها چادر نرسیده (مثا
به دلیل شرایط اضطرار از سرپل خارج شدند
و اان برگشتهاند) و نیاز به چادر دارند ولی
به انها چادر داده نمیشود .البته سامانه و
مجموعهای برای رسیدگی به این مشکات
و بررسی صحت و سقم انها وجود ندارد.
-2وسیله گرمایشی؛ هنوز چادرهایی بودند که
هیتر یا وسیله گرمایشی نداشتند و گروههای
مردمی در نیمه شب ،با سرکشی به چادرها
اقدام به توزیع این وسایل میکردند( .مثا در
شهر سرپل ذهاب :طلبههای قرارگاه شهید
جعفری)؛ این مساله در بخشهای حاشیه
شهر مثل زعفران ،به مراتب نامناسبتر
بوده است.
البته استفاده از هیتر (خصوصا ا گر بیش
از یک عدد در یک چادر باشد) امکان
به دلیل مصرف باای برق و ضعف شبکه
انتقال برق در سرپل ذهاب و ثاث باباجانی،
مردم با مشکل قطعی برق در شب و عدم
امکان استفاده از وسایل گرمایشی در چادرها
روبرو بودند.
اتشسوزی را باا میبرد و با توجه نصب
چادرها در کنار یکدیگر بسیار خطرنا ک
است.
به دلیل مصرف باای برق و ضعف شبکه
انتقال برق در سرپل ذهاب و ثاث باباجانی،
مردم با مشکل قطعی برق در شب و عدم
امکان استفاده از وسایل گرمایشی در
چادرها روبرو بودند.
-3بسته غذایی؛ بستهای به عنوان بسته
غذایی یک ماهه هال احمر بین مردم
توزیع شده که البته سیستم توزیع به این
شرح است که:
برای سرپرست خانوار دفترچهای از سوی
هال احمر صادر شده است.
سرپرست خانوار با این دفترچه به مرا کز
معین شده هال احمر در بخشهای
20
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مختلف شهر مراجعه میکند و بسته غذایی
را دریافت میکند.
نکته :در شرایط فعلی و با توجه به مشکات
مختلف مردم اعم از داشتن بیمار ،کودک
یتیم و ،...ماحظات حضور در مکانی دور از
چادر و خطرهای ناشی از ترک چادر ،امکان
مراجعه به مرا کز مذکور برای برخی از افراد
فراهم نیست.
نکته :هنوز در فرمانداری و هال احمر،
صفهایی برای دریافت دفترچه وجود دارد.
-4سرویسهای بهداشتی و حمامهای
صحرایی (که عمده انها از برنامههای اربعین
به این مناطق منتقل شد بود) هر چند مورد
استفاده قرار گرفته بود ولی لزوما به تعداد
کافی و در همه مناطق نبود و از بخشی از
چادرها هم فاصله زیادی داشت.
-5تامین سوخت اعم از نفت و بنزین؛ ظاهرا
با مشکل جدی روبرو نیست .پمپ بنزینها
با روال عادی در حال کار بودند و مردمی که
از وسایل نفتی استفاده میکردند ،از دبههای
ذخیره نفت بهرهمند بودند.
ب) خدمات سامت
-6مرا کز درمانی؛ عاوه بر بیمارستانهای
صحرایی ارتش و سپاه که از روز اول حادثه در
حال ارایه خدمات درمانی به مردم میباشند،
بیمارستان شهدا نیز پس از دو هفته در
فضای کانکسی باز راه اندازی شده و در
حال خدماتدهی به مردم در سرپل بود.
بیمارستان صحرایی در ثاث و مرکز خدمات
درمانی در ازگله نیز مشغول ارایه خدمات
درمانی بودند .از ناحیه مردم ،گلهای در این
خصوص شنیده نشد.
-7وضعیت اب؛ هرچند اب معدنی بین
مردم برای شرب توزیع شده ،اما با توجه به
استفاده مردم از اب شهری برای استفاده
عمومی اعم از شستشوی لباس و ظروف،
حمام و ،...باید به سامت این اب توجه
شود .در بعضی ساعات ،اب به شدت گلالود
و غیرقابل استفاده میباشد که بنا بر نظرهای
کارشناسی ،به دلیل فعل و انفعاات زمین است.
-8بخشی از نیازمندیهای بهداشتی توسط
اداره بهزیستی در سرپل ذهاب و بخشی هم
توسط گروههای مردمی تامین شده بود.
21
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ج) خدمات اسکان
-9بنیاد مسکن؛ با سرعت خوبی در حال
بررسی و تعیین وضعیت خانهها شامل قابل
سکونت ،نیازمند تعمیر جزئی ،نیازمند تعمیر
اساسی و تخریب و بازسازی کامل بودند و در
بسیاری از مناطق مورد مشاهده ،این کار
انجام شده بود.
نکته :افرادی که در هنگام مراجعه کارشناس،
در محل مسکونی خود حاضر نبودهاند و یا به
نتیجه کارشناسی بنیاد اعتراض داشتند ،از
ساز و کاری برای رسیدگی به این موضوع (در
صورت وجود) مطلع نبودند و نمیدانستند
که چه کاری باید انجام بدهند.
-10عملیات اواربرداری؛ در حال انجام بود ولی
سرعت ان متناسب با انتظار و شرایط مردم
نبود .در شهر سرپل تعدادی بیل مکانیکی
مشغول اواربرداری در محله فوادی -که باید
به صورت %100تخریب و بازسازی شود -و
برخی معابر و کوچههای پر تردد بودند .اما
در محلههای دیگر به جز موارد خیلی معدود،
اثری از اواربرداری در این ایام نبود .با توجه
به غیرقابل سکونت بودن نزدیک به 6000
واحد مسکونی (طبق نقل یکی از کارشناسان
با توجه به غیرقابل سکونت بودن نزدیک به
6000واحد مسکونی (طبق نقل یکی از کارشناسان
ستاد مدیریت بحران) ،مردم از کندی سرعت
نگران و نسبت به طول کشیدن این شرایط
انتقاد دارند.
ستاد مدیریت بحران) ،مردم از کندی سرعت
نگران و نسبت به طول کشیدن این شرایط
انتقاد دارند.
-11با توجه به حجم خرابی شهر سرپل
و ثاث ،علیرغم قولهای داده شده در
رسانهها ،اثری از متولیان امر و تحرک جدی
برای استقرار کانکس در بخشهای مختلف
شهر دیده نشد.
در محلههای مختلف ،بعضا کانکسهایی
که توسط افراد خیر مستقر شده بود ،دیده
میشد ،ولی اقدام از سوی نهادهای
مسـ ـ ــئول صورت نگرفته بود.
مردم برای گرفتن کانکس سردرگم بودند
و نمیدانستند که به کجا باید مراجعه
کنند و تا کی منتظر بمانند تا نوبتشان
برسد .درفضای عمومی شهر هم کسی
پاسخگو نبود.
22
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
در ورودی شهر تازه اباد ،کمپی از سوی
بهزیستی با کانکسهای اهدایی تشکیل
شده بود و برنامههای سرگرمی هم برای
کودکان فراهم شده بود.
در شهر سرپل ذهاب هم ،برای افرادی با
شرایط خاص از میان سا کنین واحدهای
مسکن مهر ( 576واحد) ،تعدادی کانکس
(حدا کثر 70-80عدد) تهیه شده بود و بر
اساس نامه معرفی از سوی ستاد اسکان
مستقر در فرمانداری ،با همکاری نیروهای
ارتش سامان داده میشدند .در همین
مورد ،با توجه به همجواری این کمپ با
محله %100تخریب شدهی فوادی ،در بین
مردم فضای اعتراض و ناراحتی نسبت به
بیتوجهی به انها و نوع وا گذاری و تخصیص
کانکسها ایجاد شده بود.
نکته :برخی از سرویسهای بهداشتی این
مجموعه ظاهرا رو به قبله بود (بنا بر قبله نما
و نظر یکی از متدینین محلی) و البته تذکر ما
در این خصوص خیلی مورد توجه قرار نگرفت؛
مجموعا هم با توجه به شرایط شهر ،در این
موارد نظارت و توجهی وجود نداشت.
د) وضعیت روحی روانی
-12شرایط شهر سرپل ذهاب و تا حدودی ثاث
باباجانی و نیز وضع مردم همچنان رنگ و بوی
خیلی بحرانی و بحرانزده داشت و فشارهای
روانی حاصل از زلزله و احساس عدم رسیدگی
به مشکاتشان از سوی مسئولین ،به توسعه
این شرایط کمک میکرد .به اذعان بسیاری
از افرادی که مورد مصاحبت قرار گرفتند و بنا
بر مشاهده میدانی گروه ما ،اثری از حضور
مسئولین یا نهادهای مسئول در سطح شهر
اثری از حضور مسئولین یا نهادهای مسئول در
سطح شهر برای هدایت و بهبود اوضاع وجود
نداشت ،هرچند که مسئولین نیز مدعی کار
شبانه روزی در این ایام بودند ولی نمود عینی
قابل توجه و ایجاد قوت قلب در جمع مردم
حتما نداشتهاند.
برای هدایت و بهبود اوضاع وجود نداشت،
هرچند که مسئولین نیز مدعی کار شبانه
روزی در این ایام بودند ولی نمود عینی
قابل توجه و ایجاد قوت قلب در جمع مردم
حتما نداشتهاند.
نارضایتی نسبت به عملکرد دولت و
دستگاههای دولتی ،در میان مردم بیداد
میکند.
مردم شهر از حضور اولیه ارتش سپاسگزار
بودند ،اما بنا به دستور ،ارتش همان هفته
اول از شهر خارج شده بود و بجز بیمارستان
صحرایی و مشارکت در نصب کانکسهای
ً
مسکن مهر ،ظاهرا حضور دیگری در شهر
نداشتند.
ستاد مدیریت بحران (با عنوان فرماندهی
بحران زلزلهی کرمانشاه) در حال جمع کردن
و خروج از منطقه بود و البته به زعم یکی از
مسئولین ان ،در شرایط و اختیارات فعلی،
از اول هم خیلی حضورشان کارامد نبود!
مدارس شهر سرپل ،عموما تعطیل و بعضا
محل اسکان و نصب چادرها و یا استقرار
گروههای جهادی و انبار کمکهای مردمی
شده بود.
بنا به دستور و اباغ مسئولین شهر به
اصناف ،برخی مغازهها باز شده بودند تا
به ایجاد شرایط عادی در شهر کمک کنند.
23
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
عدم اطاعرسانی درست ،وجود بازار داغ
شایعه و عملکرد نادرست برخی از مسئولین در
مواجهه با سواات مردم ،باعث ایجاد ابهام و
عدم اعتماد مردم به وعده مسئولین شده بود
ً
و عما بسیاری از مردم مجبور بودند خودشان
را در شرایط سخت نگه دارند.
نانواییها هم با دریافت ارد رایگان و الزام
به فروش نان به مردم ،به بهبود شرایط
کمک میکردند.
به دلیل اواربرداری ،طبیعتا شهر از گرد و
خا ک و کثیفی رنج میبرد و هرچند بعضا
اب پاشی با تانکر انجام میشد ولی در
برخی از محلهها و کوچه غیر اصلی ،این
اتفاق اصا نیفتاده بود و بر شکایت مردم از
عدم نظافت در محل زندگی چادریشان
افزوده بود.
-13عدم اطاعرسانی درست ،وجود بازار داغ
شایعه و عملکرد نادرست برخی از مسئولین
در مواجهه با سواات مردم ،باعث ایجاد ابهام
و عدم اعتماد مردم به وعده مسئولین شده
ً
بود و عما بسیاری از مردم مجبور بودند
خودشان را در شرایط سخت نگه دارند .در
واقع برخی امکان تغییر شرایط (مهاجرت
موقت به شهر دیگر ،اسکان موقت در منزل
بستگان ،تهیه کانکس با هزینه شخصی و )...را
داشتند ولی نگران بودند که این تغییر شرایط
باعث محرومیت انها از خدمات بعدی بشود.
-14کار موازی و غیرمنظم در ارایه خدمات
توسط گروههای مردمی (در کنار ویژگیهای
متعدد مثبت و موثر حضور انها برای پرکردن
جای خالی برخی متولیان) به توزیع امکانات
به صورت نابرابر کمک کرده است؛ خصوصا
که این افراد با شهر و مردم ان اشنایی ندارند
و هیچ فرد معتمد محلی یا راهنمایی برای
هدایت این گروهها در شهر وجود ندارد.
-15عدم مدیریت فرایند کمکرسانی به
مردم و تامین برخی نیازمندیها ،بعضا باعث
ایجاد اختال در روحیه مناعت طبع و کرامت
برخی مردم (التماس برای دریافت برخی
کمکهای غیرضروری) شده بود و بعضا هم
باعث ایجاد روحیه طلبکاری (و توقع ایجاد
سفره اماده) شده بود؛ توسعه این روحیه در
بین مردم حتما ضرر دارد.
-16فضای نامناسب فرهنگی اجتماعی ناشی
از به هم خوردن بافت زندگی اجتماعی مردم
و اختاط مردم (خصوصا در مناطقی که کمپ
در فضاهای سبز یا خالی ایجاد شده است)
هم نگرانیهایی ایجاد کرده بود.
وجود سرویسهای بهداشتی مردانه و زنانه
در کنار یکدیگر و لزوم طی مسافتی از چادر
تا سرویسها توسط همه اعضای خانواده
فاصله خیلی کم چادرها از همدیگر و انتقال
صدا و مشاهده سایه حرکت افراد داخل
چادر (در شب)
معابر خیلی باریک بین چادرها برای عبور
و مرور سا کنین انها
وجود جوانان و نوجوانان بیکار در محوطه
کمپها (شاید به دلیل تعطیلی مدارس
و نیز به هم ریختن فضای کسب و کار
ناشی از زلزله)
عدم شناخت و بالتبع عدم اعتماد میان
چادرهای همسایه...
24
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
جـ ـ ــهت اسـ ـ ــکان موقت خانوادههای روستایی در کانکس ،سپاه با استفاده از ظرفیت قرارگاه خاتم
اانبیاء ۴ ،کارگاه برای ساخت کانکس ایجاد کرده بود .یکی از این کارگاهها ،بنا به گفته یکی از سرپرستان
کارگاه ،روزانه حدود 80کانکس تولید و حداقل 50عدد انها در روستاهای تحت پوشش نصب میشود.
وضعیت روستاها
الف) امکانات اولیه
-1برخی از روستاها فاقد حمام بودند.
در یکی از روستاها که 18نفر از اعضای فوت
کرده بودند ،با پارچ اب ،اموات را غسل
داده بودند .ضمن اینکه برای کفن و دفن
هم ،افراد متخصص در دسترس نبودهاند.
-2عمدتا چادر و هیتر -هر چند دیر -در
اختیار اهالی روستاها قرار گرفته بود ولی
با توجه به معیل بودن ا کثر خانوادههای
روستایی ،خیلیها در حال ساخت فضای
اسکان با نی بودند.
-3توزیع دفترچه و بسته غذایی در روستاهای
مورد بررسی ،به صورت منظمتر انجام شده بود.
ب) خدمات اسکان
-4بنیاد مسکن در حال سرکشی و بررسی
خانههای روستایی بود و هنوز به همه
روستاها سر نزده بود.
-5عملیات اواربرداری در تعداد کمی از
روستاها با سرعت پیش میرفت ولی در
برخی از روستاها روستاها در این ایام یا اثری
از شروع این عملیات نبود یا حدا کثر یک
بیل مکانیکی در حال انجام کار بود که در
روستاهای پرجمعیت باعث طوانی شدن
و نارضایتی مردم شده بود.
-6جــــــهت اســــــکان موقت خانوادههای
روستایی در کانکس ،سپاه با استفاده از
ظرفیت قرارگاه خاتم اانبیاء 4 ،کارگاه برای
ساخت کانکس ایجاد کرده بود .یکی از این
کارگاهها ،توسط موسسه حرا در 5کیلومتری
سرپل ذهاب (حوالی روستای زرین جوب)
مستقر شده بود و بنا به گفته یکی از سرپرستان
کارگاه ،روزانه حدود 80کانکس تولید و حداقل
50عدد انها در روستاهای تحت پوشش نصب
میشود .کارگاه دیگری هم توسط موسسه
سماوات راه اندازی شده بود.
نکات قابل توجه:
در این کارگاهها ،چارچوب اصلی کانکس
اماده و به روستا جهت نصب منتقل
میشد .به همین جهت ،با یک تریلی
امکان جابجایی دهها کانکس در یک
بارگیری بود.
سقف و در و پنجره اماده هم از انبارهای
قرارگاه به روستاها منتقل میشد.
حضور سپاههای استانی در روستاها به فرایند
اواربرداری و نیز اماده سازی و کف سازی
و نیز استقرار کانکسها سرعت داده بود.
اردوهای جهادی (عموما از همان استانهای
مرتبط با سپاه استانی) در حال کمکرسانی
در روستاهای مختلف بودند؛ به عنوان
مثال سپاه بیت المقدس در روستای تپه
ماران مستقر بود و به این روستا و تعدادی
از روستاهای اطراف خدمات میداد .اردوی
جهادی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
سنندج هم در همین روستاها در حال
کمکرسانی بودند.
25
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
در بعضی از روستاها سپاه حضور نداشت
چرا که نیاز کمتری به کانکس داشتند و این
کانکسها توسط مردم ّ
خیر و یا نهادهای
دیگر تامین شده بود.
در برخی از روستاها ،مردم همکار و در
برخی دیگر مردم کاما تماشا گر بودند.
امکانات طرح ابخیزداری موسسه سماوات
هم برای اواربرداری و ساخت کانکس مورد
استفاده قرار گرفته بود.
-7با توجه به جمعیت خانوادههای روستایی،
نسبت به کمبود جا (عموما کانکسهای 12
متری) برای استقرار و اسکان موقت خانواده
نگرانی داشتند.
-8در این روزها قرارگاه امام رضاییها باز هم پر
کار بودند و در حال طراحی یک برنامه گسترده
برای طرح «دوباره زندگی» در روستاهای
تحت پوشش:
تعداد زیادی افراد داوطلب برای این برنامه
فراخوان شده بودند.
بیش از 200نیسان شامل اقام ضروری و
مورد نیاز مردم بارگیری شده بودند.
50ون که در هر کدام افرادی مثل یک
روحانی ،یک روانشناس ،افراد متخصص
بازی کودک و...حضور داشتند برای سرکشی
به روستاها اماده شده بودند.
شرایط زندگی و روحیه حرکت مردم در روستاها
به نسبت شهرها بسیار بهتر بود و زندگی عادی
در جریان بود ولی مجموعا احساس میکردند
که به انها به دلیل دوری از شهر و نبودن در
تیررس مسئولین ،کمتر توجه میشود.
ج) وضعیت روحی و روانی
-9علی رغم نداشتن پیچیدگی شناسایی و
سهولت توزیع امکانات در بافت روستایی،
مکرر از اهالی روستاها شنیده میشد (این
تصور را داشتند) که دهیار و شورای روستا
در توزیع امکانات عادانه عمل نمیکنند
و خانواده و اطرافیان خود را در اولویت قرار
میدهند.
-10شرایط زندگی و روحیه حرکت مردم در
روستاها به نسبت شهرها بسیار بهتر بود
و زندگی عادی در جریان بود ولی مجموعا
احساس میکردند که به انها به دلیل دوری
از شهر و نبودن در تیررس نگاه مسئولین،
کمتر توجه میشود.
-11غالب مدارس راه اندازی شده بودند ولی
با توجه به ترس بچهها و یا تخریب بخشهایی
از مدرسه ،کاسها در فضای باز برگزار میشد.
مدیران این مدارس از عدم تخصیص کانکس
موقت برای برگزاری کاسها گلهمند بودند.
26
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
بنیاد شهید و امور ایثارگران با نصب بنری در محل ساختمان بنیاد ،به جای بررسی میدانی وضعیت
و حداقل سرکشی به خانوادههای شهدا و جانبازان خاص ،خانوادههای ایثارگر را به حضور در بنیاد و
تکمیل فرم مربوطه برای تسریع در خدماتدهی فراخوانده بود!
نکات خاص
.1تهیهی برنامه زنده درباره مردم زلزلهزده و
روابط صمیمانه عوامل تهیه برنامه با حاج
حسین یکتا (در کنار تاشهای ایشان و
تیمشان در بهینه شدن محتوایی برنامه)
قابل توجه بود.
.2تیمهایی که به صورت ویژه و تا حدودی
تشکیاتی در حال ارایه خدمات در
بخشهای مختلف به مردم بودند؛ کمیته
جستجوی مفقودین ،طاب در قالب
قرارگاه شهید جعفری ،گروههای جهادی
دانشجویی در کنار سپاههای همان
استانها در مناطق روستایی.
.3نیروهای کمیته جستجوی مفقودین
(تفحص شهدا) و امکانات انها در ساعات
اولیه زلزله به کمک مردم امده بودند
خصوصا که اولین تیم و تجهیزات انها در
سومار -چهل کیلومتری محل حادثه-
مستقر بوده است) .بخشی از تجهیزات
تفحص از کردستان عراق منتقل شده
بود؛ جالب است که گرفتن مجوزهای
خروج تجهیزات از عراق و انتقال ان به
ایران وقت بسیار کمتری از «ترخیص
گمرکی» ان گرفته بود!
.4بنیاد شهید و امور ایثارگران با نصب بنری
در محل ساختمان بنیاد ،به جای بررسی
میدانی وضعیت و حداقل سرکشی به
خانوادههای شهدا و جانبازان خاص،
خانوادههای ایثارگر را به حضور در بنیاد
و تکمیل فرم مربوطه برای تسریع در
خدماتدهی فراخوانده بود! در همین
حال خانمی که از ناحیه چشم در عملیات
مرصاد جانباز شده بود و یک دست و یک
پای مصنوعی داشت از سوی نیروهای
کمیته مفقودین شناسایی و یک کانکس
با اشپزخانه و سرویس بهداشتی به ایشان
اختصاص داده شد.
.5در یکی از روستاها ،در مقابل این سئوال
که اولین کمکهای مردمی به شما چگونه
ارسال شد ،پاسخ داد :رهبر معنوی مان
اولین محموله کمکهای ازم را ساعتی
پس از حادثه برایمان فرستاد .اهالی
روستا ،اهل حق بودند.
.6طلبهای از مشهد با نام مستعار جهادی
شیخ مختار بافاصله بعد از شنیدن خبر
حادثه ،راهی کرمانشاه شده بود .در ورودی
شهر سرپل با همکاری بعضی دوستان
اربعینی ،موکبی (به اذعان خودشان کاما
مردمی) به پا کرده بودند و روزانه بین 1000
تا 4000غذای گرم به مردم میدادند.
ایشان سه بار به سوریه اعزام و در مرحله
اخر از ناحیه شکم مجروح شده بودند.
.7برخی از دستگاهها و گروههای همکار کمی
به خودنمایی و خودتبریکی هم افتاده
بودند .بنرهای تقدیر از دستگاههای
مختلف و خوش امدگویی مثا مردمی در
27
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ارسال کانکسهای اهدایی همراه با ثبت عنوان
شرکت اهدا کننده بر روی ان ،جای خالی (عدم
ً
حضور رسانهای و یا حتی بعضا بیتوجهی)
بسیاری از نهادها ،جریانها و افراد مشهور
ارزشی و دینی را در این خصوص به خوبی
نشان میداد ،در حالیکه بسیاری از کمکهای
مردمی از طریق مساجد و پایگاهها جمعاوری
و ارسال شده بود.
شهری که مردم هنوز گرفتار اوار هستند،
غیر منطقی ولی زیاد بود.
.8شرکت اسنوا ،در کنار حرم احمد بن
اسحاق ،با استقرار حدود 15ماشین لباس
شویی دوقلو در سه کانکس ،به پذیرش
سفارش سشتشو لباس و پتوی مسافرتی
اقدام میکردند .در دو کانکس بزرگ هم
تلویزیونهایی نصب کرده بودند و با
چیدن صندلی در ان فضا برای استفاده
مردم از تلویزیون ایجاد شده بود.
.9گروهی از استان قدس رضوی با لباس
خادمین به منطقه امده بوده بودند و در
ایام وادت پیامبر ا کرم و امام صادق؟،
عاوه بر مشارکت در برنامههای جشن،
بین مردم نبات پخش میکردند.
.10در انتهای یکی از بازدیدهای شبانه به
گروهی برخوردیم که سرزده وارد چادرهای
مردم میشدند :یک خانم با پوشش مانتو،
دو خانم چادری و یک مرد .از کارشان
پرسیدیم .از امور مساجد استان فارس به
صورت داوطلبانه حدود 32نفر امده بودند
برای کار فرهنگی ،مشاوره ،همصحبتی و
شاد کردن مردم و ...جالب بود.
.11به دلیل عدم توجیه و امادگی سازمانها
و گروهها ،بعضا بدون امادگی ازم در
منطقه حاضر شده بودند و در روزهای
اول حضورشان ،عما به بررسی اوضاع
پرداخته بودند تا تجهیزات از شهر مبدا به
انها برسد (حتی برخی سپاههای استانی).
.12یک نکته عجیبی که در خرابیهای حاصل
از زلزله در شهر دیده میشد این بود که
تعدادی از خانههای با اسکلت فلزی،
خم شده بودند اما فرونریخته بودند اما
برخی ساختمانهای نوساز بتونی ،کاما
فرو ریخته بودند.
.13ارسال کانکسهای اهدایی همراه با ثبت
عنوان شرکت اهدا کننده بر روی ان،
جای خالی (عدم حضور رسانهای و یا
ً
حتی بعضا بیتوجهی) بسیاری از نهادها،
جریانها و افراد مشهور ارزشی و دینی را
در این خصوص به خوبی نشان میداد،
در حالیکه بسیاری از کمکهای مردمی
از طریق مساجد و پایگاهها جمعاوری و
ارسال شده بود.
28
محمدصادق تراب زاده
پژوهشگر هسته عدالتپژوهی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
و دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی
ݓ
ݡ
سنح
ݬ
ݤ
ݩ
ݪ
ݦ
ݦ
ݦ
ݣوݣ ݐ
ݩ
ݦ
ݑ
ݤ
ݥ
ݣ
ݣ
ݣ
ݥ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݓ
ݫ
ٮ
عى
ص
ر
ح
ى
ݬ
ݪ
ݔ
ݤ
ن ݣݤ
م ݣ ݣ ݔ ݪݭݣدى ݣ ݣ ݣرݤ ݫݣى ݬݫݣ ݔݑ ݣݦݩ ݣݩݦ ݣݦ ݣݦ ݤݣ ݣ ݣ ݣا
ٮݣ ݣ ݤ
در زلزله غرب کشور
مقدمه
یکشنبه 2۳ابان ۱۳96ساعت ،2۱:۴8زلزلهای
به بزرگای 7/۳ریشتر و در عمق ۱۱کیلومتری
زمین ،پهنه غربی کشور را لرزاند و مرگبارترین
زلزله سال 20۱7در جهان و بزرگترین زلزله ربع
قرن اخیر در ایران لقب گرفت.
انچه پس از وقوع این حادثه غمانگیز ،محل
سئوال و دغدغه اساسی بسیاری از افراد فعال در
امر خدماترسانی به زلزله زدگان قرار گرفت،
پروسه مدیریت بحران پس از این حادثه بود.
انتشار اخبار و تصاویر مربوط به روند امدادرسانی
و مدیریت بحران حادثه نشان میداد که در
نبود یک فرماندهی واحد ثانیههای بسیاری از
وقت طایی پس از بروز بحران از دست رفت
و مشکات جدیدی ایجاد شد که بر شدت
بحران افزود.
29
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
صورت بندی مسئله
کشور ما همیشه در معرض بایایی
طبیعی از جمله زلزله قرار دارد
و نیازمند یک مدل کارامد برای
مدیریت اینگونه بحرانهاست.
این مساله از ان جهت حائز اهمیت
است که در حال حاضر ،ایحه
مدیریت بحران کشور در حال
بررسی و تصویب در مجلس شورای
اسامی است و بر اساس ان سازمان
مدیریت بحران ذیل وزارت کشور
تشکیل و تثبیت میشود .اما ایا
تشکیل این سازمان -که بخش
عمدهای از ساختار ان هما کنون
در تشکیات وزارت کشور تحت
عنوان ستاد مدیریت بحران و در
استانداریها تحت عنوان اداره کل
مدیریت بحران وجود دارد -میتواند
گرهای از مساله مدیریت بحران
کشور در صحنه عمل باز نماید؟
لذا در این یادداشت به بررسی
وضعیت مدیریت بحران و گامهای
اولیه مدل مطلوب ان میپردازیم:
-1عوامل بحران زا
بررسی بحران ناشی از زلزله را به
لحاظ زمانی باید به دو بخش تقسیم
کرد :بخش اول 72 ،ساعت اولیه که
سختترین شرایط برای مردم وجود
دارد و بیشترین تمرکز بر اواربرداری،
نجات و امداد است .بخش دوم،
روزهای پس از بحران اولیه است
که بیشتر ناظر به بازتوانی و بازسازی
مناطق زلزلهزده است .گرچه برای
مدیریت بحران 5 ،مرحله در نظر
گرفته شده است و سه مرحله ان
(پیشبینی ،پیشگیری ،امادگی)
مربوط به قبل از وقوع زلزله است
اما محل بررسی در این مقام،
عمدتا مراحل پس از زلزله یعنی
مقابله ،بازسازی و بازتوانی است.
همچنین در تعریف بحران نیز باید
تاملی کرد تا با تعریفهای اشتباه،
نوع توجه به بحران دستخوش
تساهل قرار نگیرد.
گزارش انچه در 72ساعت اولیه
بروزیافته از این قرار است که بخشی
از نیروهای سپاه و ارتش از روز
گزارش انچه در 72ساعت اولیه
بروزیافته از این قرار است که
بخشی از نیروهای سپاه و ارتش
از روز اول وارد منطقه شدهاند اما
این نیروها اوا عمدتا در درون خود
هماهنگی خاصی نداشتهاند و ثانیا
فاقد امکانات متناسب و نیز قوای
اموزش دیده و توجیه شده بودهاند.
اول وارد منطقه شدهاند اما این
نیروها اوا عمدتا در درون خود
هماهنگی خاصی نداشتهاند و
ثانیا فاقد امکانات متناسب و نیز
قوای اموزش دیده و توجیه شده
بودهاند .امنیت مبادی ،اما کن
حساس و عمومی ،منازل مسکونی،
کاروانها و در روزهای بعد از ان نیز،
امنیت چادرها عمدتا برقرار نبوده
و عملکرد ضعیف نیروی انتظامی
در این زمینه قابل توجه است.
اسکان اضطراری در ساعات اولیه
توام با بینظمی صورت گرفته است.
توزیع چادرها هم بدون هرگونه
انضباطی (پرتاب از هلیکوپتر ،پرتاب
از تریلی و هجوم مردم ) ...بوده به
نحوی که از یک طرف باعث تشدید
ناامنی روانی زلزلهزدگان و از طرف
دیگر باعث هدر رفت منابع بسیاری
شده است .این بیانضباطی در
حدی است که حتی تا یک ماه
پس از زلزله ،برخی مدعی هستند
چادری دریافت نکردهاند و امکانی
30
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
نهادهای دولتی محلی که
در شرایط عادی نیز توان
رفع کامل و سریع مشکات
و مدیریت امور منطقه را
ً
ندارند ،عما در شرایط
بحران نتوانستند حضور
موثری داشته باشند.
برای رد یا اثبات ادعایشان وجود ندارد؛ البته مشاهدات میدانی
در همین زمان نشان میدهد که هیچ کسی نیست مگر انکه در
سرپناه باشد .امار دقیقی از توزیع چادر و نیز چادرهای برپا شده
وجود ندارد .این مسئله در خصوص کانکسها و نیز بازسازی تداوم
دارد .توزیع کانکسها (خصوصا کمکهای مردمی) در شهر سرپل
ذهاب ،نه متولی خاصی دارد و نه انضباط خاصی و نه اعتمادی
از طرف مردم نسبت به فرایند توزیع .این عدم ابهام بزرگترین
چالش موجود در بحران بوده که همچنان هم ادامه دارد.
دسترسی به اب و غذا ،وسایل بهداشتی ،حمام و دستشویی در
سه روز اول فاقد متولی دقیق و انضباط توزیعی است .با گذشت
بیست روز از زلزله ،گروههای جهادی هنوز در حال ساخت سرویس
بهداشتی برای نصب در مناطق زلزله زده و نیز راه اندازی حمام
برای نقاط پرجمعیتتر هستند .حضور موکبهای اربعین و نیز
تجهیزات منتقل شده از ایام اربعین خصوصا سرویس بهداشتی
و حمام به شدت کار راهانداز بوده است.
مشکل عدم کفایت تجهیزات گرمایشی (پتو ،بخاری نفتی و
برقی) و سایر کااهای امدادی در کنار عدم انضباط در توزیع،
از ابتدا وجود داشته و هنوز هم استمرار دارد .گرچه هال احمر
اقدام به صدور دفترچههایی جهت توزیع کاا و خدمات کرده اما
این مسئله هم دیر اتفاق افتاده ،هم از انضباط کافی برخوردار
نیست و هم اینکه هنوز پس از یک ماه ،عدهای در حال دریافت
دفترچه هستند.
-2تحلیل بازیگران
بازیگران فعال و موثر در میدان زلزله
را میتوان به دو سطح کان و خرد
تقسیم کرد .دولت ،سپاه ،ارتش،
نیروی انتظامی ،ستاد مدیریت
بحران ،هال احمر ،مردم زلزلهزده
و مردم (ناظر به سیل کمکهای
مردمی) از عناصر اصلی سطح
کان به شمار میروند .گروههای
مردمی و تشکلهای مردم نهاد
نیز به عنوان بازیگران سطح خرد
به شمار میروند.
نهادهای دولتی محلی که در شرایط
عادی نیز توان رفع کامل و سریع
مشکات و مدیریت امور منطقه
ً
را ندارند ،عما در شرایط بحران
نتوانستند حضور موثری داشته
باشند .زلزلهزده بودن ،نداشتن
منابع مالی و تجهیزات کافی ،نبود
امادگی و در نهایت ،متناسب نبود
مدیران محلی برای شرایط بحران،
از عواملی هستند که انها را در شرایط
بحران نا کارامد میسازد .در سطح
31
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
کان دولت نیز ،با دولتی مواجهیم
که در منطقه حضور عملیاتی ندارد،
اختیار عمل به استاندار سپرده شده
و نیروهای عملیاتی این دولت،
همان دولت محلی است که فاقد
کارامدی شرایط بحران هستند.
ضمنا به جهت عدم تمرکز نیروها
در شرایط بحران ،استانداری صرفا
توان اعمال فشار بر نیروهای دولتی
ذیل منطقه خود را دارد .از سوی
دیگر ،ستاد مدیریت بحران که در
حال حاضر منابع مالی و قدرت
سازمانی قابل توجهی را در اختیار
ندارد ،صرفا در منطقه حاضر شده
و فاقد هر نوع توان عملیاتی برای
حتی مشارکت در مدیریت بحران
است .با وجود ورود نیروهای ملی،
استانداری در سطح مناسبی برای
ایجاد هماهنگی و بکارگیری نیروهای
سپاه و ارتش نیست.
ارتش با وجود خدمات فراوان در
روزهای اول حادثه خصوصا نجات
و انتقال مجروحان و ...فاقد توان
عملیاتی برای ادامه امداد بوده و
با طرح عادیسازی چهرهی شهر
از نظامیها ،مجبور است از صحنه
خارج شود .در صورتی که امنیت را
نیز از ارتش انتظار نداشته باشیم،
میتوان حضور ارتش را به موقع اما
نا کافی دانست .به نظر میرسد که
ارتش خصوصا در مرحله بازسازی،
فاقد یک تشکیات عملیاتی چابک
است که بتواند به حل مساله اسکان
مردم بعد از چادر ،ورودی قوی
داشته باشد .نشانه امر را میتوان
در ورود محدود ارتش در استقرار
کانکسهای شهر سرپل ذهاب
مشاهده کرد.
ً
سپاه نیز که ظاهرا با موانعی برای
حضور در شهرها روبرو شده بود،
بهطور جدی در روستاها و سایر
مناطق حضور دارد و با وجود
امکانات و توانمندهای مختلف
از جمله قرارگاه خاتم اانبیاء و
سپاههای استانی ،توانسته است
اوضاع در خار ج از شهر سرپل
ذهاب ،بهتر مدیریت کند .گرچه
ورود سپاه در سایر مناطق در 72
ساعت اولیه مجموعا با تاخیر بوده
اما اان وضعیت مناطق تحت
مدیریت سپاه بهتر است .قرارگاه
خاتم اانبیاء با استقرار 4کارگاه
عملیاتی در منطقه و 4کارگاه در
خارج از منطقه به سرعت مشغول
ساخت و نصب کانکس میباشد.
این کار در برخی اوقات با استفاده
ً
از کمک مردم و بعضا بدون کمک
انهاست .ولی به هر حال در جایی
که توانسته مردم را وارد عرصه
همیاری کند ،حجم و سرعت کار
بسیار بهتر شده است .همچنین
حضور سپاههای استانی ،سرعت
عملیات را باا برده است .البته بین
این نیروها نیز هماهنگی باایی
وجود ندارد و در برخی موارد سپاه
استانی ،بدون تجهیزات و امادگی
32
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
حضور سپاه در روستاها که عمدتا
اهل سنت ،اهل حق و بعضا دارای
افرادی وهابی و...هستند ،موجب
ارتقاء امنیت بلندمدت ،اعتمادزایی
در میان مردم و نیز عمقبخشی
به نفوذ جمهوری اسامی ایران
شده است.
وارد منطقه شده است .از سوی
دیگر در منطقهای مثل ازگله ،قرارگاه
تا کتیکی شهید همدانی مستقر و
سپاه از اولین ساعات در کنار مردم
بوده است .امید است که استقرار
کانکسها در محدوده تحت کنترل
سپاه ،قبل از 2ماه معهود به پایان
رسد .حضور سپاه در روستاها که
عمدتا اهل سنت ،اهل حق و بعضا
دارای افرادی وهابی و...هستند،
موجب ارتقاء امنیت بلندمدت،
اعتمادزایی در میان مردم و نیز
عمقبخشی به نفوذ جمهوری
اسامی ایران شده است.
ً
غالبا به دلیل همکاری نهادها،
در روستاها سرعت کار در حوزه
اواربرداری ،تخریب و بازسازی
خوب است .اما در شهر ،بنیاد
مسکن تنهاست و کمکی برای ان
وجود ندارد .سرعت اواربرداری و
شروع ساخت مسکن دائم ،در
کنار مشخص نبودن وضعیت
پرداخت وامها ،مجموعا بسیار
کند و چالشزاست.
هال احمر بنا به نظر افراد باتجربه
در بحرانهای گذشته ،ضعیفترین
کارنامه عملکردی را در این بحران
با خود یدک کشیده است .این
ضعف در شهر سرپل ذهاب که
بار اصلی مدیریت بحران بر عهده
هال احمر گذاشته شده ،بیشتر
احساس میشود .بیانضباطی در
توزیع کاا و نیز انتقال بار ضعف
دیگران در مدیریت بحران به وظایف
هال احمر ،مهمترین علتهای
کاهش کارایی هال احمر در منطقه
بوده است؛ در عین اینکه زحمات
و تاشهای بسیاری در این زمینه
صورت دادهاند.
ارسالحجمباای کمکهایمردمی
به عنوان اولین کمکهای واصله در
مناطق زلزلهزده ،یکی از پدیدههای
نوظهور این زلزله بود که علت ان را
اثرگذاری فعال شبکههای اجتماعی
میدانند .حجم کمکها ان قدر باا
بوده است که به لحاظ پوشش،
جبران بیانضباطی در توزیع یا
دزدیها و ...را کرده است .اما این
کمکها ،نه تحت یک فرماندهی
واحد توزیع شده و نه لزوما متناسب
با نیازهای مردم بوده است؛ به طور
مثال در شهرها ،روستاها و جادهها،
لباسهای بسیاری دور ریخته شده
که عما یا دسته دوم هستند و یا
نامتناسب با سبک پوشش مردم
منطقه .همچنین گاهی کمکهای
ارسالی به دایل مختلف از جمله
عدم اعتماد به مسووان مربوطه،
با اصرار انها و به انتخاب خود مردم،
بینشان توزیع شده است .این
امر در مورد کااها و کانکسها هم
صادق است و اصل این نوع توزیع
میتواند به ادرا ک تبعیض در میان
مردم ،دامن بزند.
مردم زلزلهزده یکی از بازیگران اصلی
در مدیریت بحران هستند .انتظار
کمک از دیگران در وسعت و عمق
زیاد ،بیاعتمادی به وعدههای
مسووان ،نگاه به بیرون در کنار
عدم مشارکت و فعالیت برای بهبود
33
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
شرایط زندگی خصوصا در شهر (در
روستاها ،مردم خوداتکاتر هستند)،
و حرص (توسعهیافته در این ایام)
برای دریافت هر کمکی و انبار کردن
انها و حتی در مواردی با نیت تبدیل
ان به پول از مهمترین مسائلی است
که عملیات حل معضات بحران و
مدیریت بحران را با چالش مواجه
کرده است.
گروههای جهادی و مردمی در کنار
سازمانهای مردم نهاد مرتبط با
مسائل بحران زلزله ،از جمله عناصر
موثر در منطقه بودند .این گروهها
گرچه خودجوش ،خود اتکا و دارای
ظرفیت هستند و برای چالشهای
کشور یک قوت محسوب میشوند
اما به دلیل نبود فرماندهی و نیز
مدیریت واحد ،لزوما استفاده
مطلوبی از توانمندیهای انها
صورت نمیگیرد .موازی کاری ،هدر
رفت منابع ،عدم رعایت اولویتها
و اختصاص نیرو به اموری که در ان
تخصصی ندارند ،از جمله عوارض
حضور این نیروهاست .همچنین
همانند کمکهای مردمی ،نبود
مدیریت باعث میشود که کارهای
خرد برخی از این گروهها در یک
نقشه کلیتر ،موجب بروز برخی
مشکات شود .باید متذکر شد
که عمده این افراد و گروه ها،
کسانی هستند که معموا در سایر
رخدادهای سیاسی -فرهنگی و
اجتماعی مشارکت دارند .بسیاری
از این گروهها و افراد ،در موکبهای
اربعین هم فعال بودهاند و با بروز
زلزله ،خود و امکانات خویش را
به منطقه رساندهاند .برخی از
مهمترین گروههای حاضر را میتوان
قرارگاه امام رضاییها ،کمیته تفحص
شهدا و مفقودین و قرارگاه شهید
جعفری 1دانست .البته سازمانهای
مردم نهاد دیگری هم بودند که از
همان روز اول ،به صورت حرفهای
در منطقه حضور داشتند.
-1این قرارگاه به همت برخی روحانیون برای ساماندهی
حضور طاب در مناطق زلزله زده ایجاد شده بود.
-3نظریه بحران
«انچه باید به عنوان بحران تلقی
شود ،حوادث و موقعیتها نیستند
بلکه نوع مواجهه انسانها با
حوادث و موقعیتها هستند که
بحران میسازند».
نبود امنیت در کنار ادرا ک سطح
باایی از ناامنی توسط مردم و
همچنین وجود فضای بیاعتمادی
نسبت به دولت و وعدههای ان
به دلیل عدم کنترل بر فضایرسانه ای ،ضعف اطاع رسانی
در میدان بحران و نیز مکانیسم
توزیع مبهم و غیرمنضبط -باعث
کاهش مشارکت مردم زلزلهزده در
ساماندهی امور و بهبود اوضاع شده
است .بروز مشکات چند روز اول
در خصوص چادر ،گرمایش ،اب
و غذا ،زمینه پیدایش چنین این
امری بوده است .برخی از مردم
در این شرایط ،دریافت همه انواع
کمکها را حق خود میدانند و باز
پس گرفتن ،تحدید یا تغییر ان را
بیعدالتی قلمداد میکنند .این
فرهنگ باعث میشود که مردم دیرتر
34
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
نبود ساختار مدیریت بحران کارامد
و نیز نبود امادگی و برنامه برای هر
دستگاه نیز موجب شده تا هیچ
عملیات منسجم و هماهنگی
صورت نپذیرد.
به زندگی عادی خود بازگردند .این
نگاه در شهر سرپل ذهاب قویتر
از سایر مناطق است.
در طرف دیگر ،نزاعهای به ظاهر
سیاسی ،باعث محرومیت مردم
شهر سرپل ذهاب از خدمات سپاه
شده است .در عین حال نبود
ساختار مدیریت بحران کارامد و
نیز نبود امادگی و برنامه برای هر
دستگاه نیز موجب شده تا هیچ
عملیاتمنسجموهماهنگیصورت
نپذیرد .عدم هماهنگی درون
دستگاهی و بینادستگاهی بین
ارتش ،سپاه ،دولت (به صورت کلی)،
استانداری ،ستاد مدیریت بحران،
هال احمر ،نهادهای محلی،
گروههای جهادی ،سازمانهای
مردم نهاد ،افراد خودجوش و سیل
کمکهای مردمی یک اتفاق کاما
شفاف و قابل رویت است .نبود
یک متولی مشخص و مطاع در
کنار یک خط اطاعرسانی شفاف
و قابل اطمینان از معضات اصلی
در حرکت هماهنگ عملیات ضد
بحران است .این مسئله ان قدر
شدید است که هیچ اطاعات و امار
گرچه سیاستهای کلی پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و
حوادث غیر مترقبه (مصوب ،)۱۳8۴مجموعهای از سیاستهای قبل از بحران
را اباغ کرده ،اسناد مختلفی در زمینه مدیریت بحران به رشته تحریر درامده
و گزارشات گونا گونی هم تدوین شده است اما هنوز ابتداییترین امادگیها
برای «مدیریت بحران در عمل» دیده نمیشود.
قابل اتکایی هم وجود ندارد .جمع
اوری کمکهای مردمی از سوی
افراد سرشناس و معروف و هزینهکرد
ان بر اساس تشخیص خودشان،
نمایی دیگر از این اشفتگی است.
به هر حال ،عوامل ذیل موجب
شدند که امکان مدیریت بحران
از بین رفته و وجود و وقوع هر نوع
اسیب و پیامد مضری محتمل اید:
نزاعهای سیاسی و فرهنگی بین
دستگاهی ،اماده نبودن مدیران
و نداشتن سبک کاری متناسب با
مدیریت بحران ،ضعف نهادهای
محلی ،مکانیسم غلط توزیع،
فقدان کانال اطاعرسانی شفاف
و مورد اطمینان ،فقدان برنامه
برای تامین امنیت روانی مردم،
ناهماهنگی یا عدم استفاده مناسب
از ظرفیتهای مردمی و حکومتی.
در یک کام ،فقدان مدیریت بحران
کارامد ،ریشه بسیاری از مشکات
پس از زلزله بوده است و ا گر با همین
منوال ادامه یابد ،این امر قطعا در
سایر بحرانهای طبیعی اتی هم
تکرار خواهد شد.
-4مسئله اصلی و جوهری
مبتنی بر شکل ،1شاید بتوان
مهمترین مقصر کاستیها در بحران
اخیر را متوجه مدیریت بحران کرد.
در صورتی که ا گر مدیریت بحران
به درستی (قبل و بعد از وقوع
بحران) شکل یافته و عمل کند
میتوان عملکرد بهتری برای نظام
در مواجهه با بحرانهای طبیعی
انتظار داشت .گرچه سیاستهای
کلی پیشگیری و کاهش خطرات
ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیر
مترقبه (مصوب ،)1384مجموعهای
از سیاستهای قبل از بحران را
اباغ کرده ،اسناد مختلفی در
زمینه مدیریت بحران به رشته
تحریر درامده و گزارشات گونا گونی
هم تدوین شده است اما هنوز
ابتدایی ترین امادگی ها برای
«مدیریت بحران در عمل» دیده
نمیشود.
سطح بحران در در زلزله اخیر،
استانی تشخیص داده شده و
مدیریت بحران به استاندار
وا گذار شده است .بازوی اجرایی
استانداری نیز ادارات کل استانی و
منازعات سیاسی بین
عناصر کان مسئول
فقدان نهاد مدیریت
بحران موثر و مطاع
بی اعتمادی به
دولت از گذشته
عدم امادگی اموزشی
محلی و ملی
و تجهیزاتی نهادهای
ناامنی و حس ناامنی
فقدان مدیریت واحد
ناکارامدی
مدیریت محلی
اتاف ظرفیتها و
کندی حل بحران
مکانیسم غلط توزیع
عدم مشارکت و
همراهی مردمی
مدیریت و ارائه خدمات
ناهماهنگی در
عدم مدیریت نیروهای
خودجوش و
کمکهای مردمی
ادراک
بیعدالتی و تبعیض
ضعف در اطاعرسانی
بیاعتمادی به دولت
تخریب
فرهنگ عمومی
ابهام در اینده
مشکات ناشی از زلزله :نبود/کمبود اب ،غذا ،تلفات مالی و جانی ،مشکل اسکان و بهداشت
شکل : 1چارچوب مفهومی شکلگیری و تشدید بحران در زلزله غرب کشور
تدوام بحران
و تثبیت
عوارض ان
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
35
36
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
به صورت کلی بحث در باب مدیریت بحران را باید در 6محور دنبال کرد:
جایگاه قانونی ،اصول کاری ،تشکیات ،سبک کاری ،ویژگی افراد ،برنامه.
هر 6محور با هم باید مدنظر باشند تا مدیریت مطلوب بحران طراحی شود
مدیریتی منجر به تشتت در عملیات سناریوهای پیشنهادی
در شهر ،فرمانداری است در حالیکه
این بازوی اجرایی اوا برای شرایط
عادی طراحی و تجهیز شدهاند
و ثانیا در شرایط عادی هم توان
کافی برای اداره بهینه و پوشش
ماموریتهای خود را ندارند .از طرف
دیگر ورود نهادهای ملی که عما
تبعیتی از استاندار ندارند و ایجاد
هماهنگی با انها در این سطح
مستلزم هزینه و زمان بسیار زیاد
است ،باعث از بین رفتن وحدت
فرماندهی و عدم انسجام و کاهش
سرعت در عملیات میشود .انسجام
در عملیات ان چنان ضعیف است
که تزریق هر چه بیشتر منابع ،ممکن
است به تشدید بحران منجر شود؛
نه اینکه ان را بکاهد.
همچنین باید توجه داشت که
نیروهای محلی و استانی دولت،
نیروهای ملی از قبیل سپاه و
ارتش ،نیروهای مردمی از قبیل
گروههای جهادی و...دارای امادگی
و اموزشهای ازم جهت مدیریت
یا عملیات بحران نیستند و حتی
ا گر هم باشند ،فقدان انسجام
میشود .در واقع برای مدیریت
بحران از طرفی نیازمند نیروهای
عمل کننده اماده و پرتوان هستیم
و از طرفی هم باید عملیات این
نیروها بههنگام و منسجم صورت
پذیرد .بنابراین میتوان عمده
مشکات را از ضعف در مدیریت
بحران دانست.
بدیلهای مختلفی در حوزه ساختار
و نوع مدیریت بحران وجود دارد.
در یک سر طیف ،ارتقاء جایگاه
ستاد فعلی مدیریت بحران ،تقویت
اختیارات و منابع ان و اعطای قدرت
عملیاتی به این ستاد مطرح است
و در سوی دیگر ایجاد نهادهایی
جدید در مدیریت بحران قابل طرح
هستند .قطعا مطالعات تطبیقی
در این حوزه ،نیازی جدی است.
اما به صورت کلی بحث در باب
مدیریت بحران را باید در 6محور
دنبال کرد :جایگاه قانونی ،اصول
کاری ،تشکیات ،سبک کاری،
ویژگی افراد ،برنامه .هر 6محور با
هم باید مدنظر باشند تا مدیریت
مطلوب بحران طراحی شود :دارا
بودن اقتدار رسمی کافی ،انعطاف
ساختاری ،سبک کاری و زندگی
جهادی ،افراد دارای پذیرش شرایط
بحران و برنامه کاری حرفهای.
فار غ از اینکه تشکیات مدیریت
بحران در اسناد قانونی دارای چه
ویژگیهایی است ،میدان عملیات
زلزله غرب کشور نشان داد که این
تشکیات فاقد قدرت و اختیارات
فرماندهی و کنترل نیروهای ملی،
فاقد منابع مادی و نیز فاقد انعطاف
و سرعت عملیاتی کافی است .به
نظر میرسد جهت برون رفت از
وضعیت کنونی مدیریت بحران،
میتوان بر اساس اقتضائات کشور،
یک یا مجموعهای از راهکارهای
ذیل را دنبال کرد:
.1تیم خوابگاهی :اولین سطح از
پیشنهاد ،ایجاد یک تشکیات
جدید و دائمی است با افرادی
حرفهای که در مواقع عادی،
به مانورهای واقعی و در مواقع
بحران ،به مدیریت بحران
میپردازد .مجموعهای با تعداد
محدود (مثا 100نفر افراد کاما
متخصص در حوزه مربوط) که
به محض بروز هر نوع رخدادی
به منطقه هلیبرن میشوند و
دارای پیشرفتهترین تجهیزات
ارتباطی و کنترل و فرماندهی
هستند .به محض ورود به
منطقه ،تمامی ظرفیت ها
(اعم از نظامی و غیرنظامی)
37
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
تقویت منابع مادی و ارتقاء امادگیهای عملیاتی مدیریت بحران فعلی باید صورت
پذیرد .فقدان اقتدار ،نداشتن ساختار و تیم عملیاتی حرفهای با منابع و تجهیزات
ازم ،بزرگترین علل ناکارامدی ستاد و ساختار مدیریت بحران فعلی است.
در کنترل عملیاتی این تیم قرار
میگیرد .همانند یک فرماندار
نظامی ،تمامی مسووان میدانی
ذیل دستورات این تیم عمل
میکنند .اجازه ورود و خروج به
منطقه برای هر کسی ،تحت امر
این تیم صورت میگیرد (حتی
مسووان کشوری و لشکری).
این تیم در واقع یک تیم کاما
حرفهای است که صرفا بحران
را مدیریت میکند .در ایه اول
دارای تیم مجهز براورد سطح
بحران ،و در ایه دوم ،شامل
تیم مدیریت بحران است .به
نظر میرسد ازم است این تیم،
ذیل یک نهاد عالی مانند شورای
عالی مدیریت بحران تشکیل
شود و اختیارات ازم از سوی
رئیس جمهور به وی تفویض
شود .تمامی اطاعرسانیهای
رسمی ،ساماندهی کمکهای
مردمی (مالی و غیرمالی)،
ساماندهی نیروهای خودجوش
و ...نیز در این ایام توسط این
تیم صورت میگیرد .در مواقع
غیر بحران نیز باید از کلیه
ظرفیتهای کشور برای ایجاد
امادگی بهره ببرد .قطعا افراد
حاضر در این تشکیات ،باید
بسیار سختگیرانه انتخاب شده
و یک زندگی جهادی داشته
باشند .صرفا با وجود چنین
افرادی و چنین سبکی است
که تشکیات جدید ،کارامد
خواهد بود.
.2ارتقاء مدیریت بحران فعلی :در
سطح دوم میتوان ،نسخهای
با درجه کارامدی احتمالی
پایینتر تعریف کرد .تقویت
جایگاه تشکیات فعلی در نظام
رسمی کشور ،تقویت منابع
مادی و ارتقاء امادگیهای
عملیاتی مدیریت بحران فعلی از
جمله راهکارهایی است که باید
صورت پذیرد .فقدان اقتدار،
نداشتن ساختار و تیم عملیاتی
حرفهای با منابع و تجهیزات
ازم ،بزرگترین علل نا کارامدی
ستاد و ساختار مدیریت بحران
فعلی است.
بنا بر ایحه مدیریت بحران
که در حال بررسی در مجلس
شورای اسامی است ،این
گزینه در حال تقویت است.
هرچند واقعیتهای میدانی
و عملکرد عملیاتی ستادها و
نهادهای مسول نشان از ان
دارد که تشکیل این سازمان
با ساختارهای معمولی و در
سطح وزارت کشور ،بعید است
مساله اصلی مدیریت بحران را
در میدان عمل حل نماید.
.3ارتقاء نهادهای فعلی :در
سطح سوم ،ارتقاء نهادهای
موجود در خدماترسانی به
مردم از مهمترین راهکارهاست.
نهادهای موجود اساسا برای
شرایط عادی (نه بحران) طراحی
شده و اقدام به جذب نیرو
کردهاند و البته در شرایط عادی
نیز لزوما از عهده انجام درست
وظایف خود بر نمیایند .اما
به هر حال این سازمانها و
نهادها در شرایط بحران بخشی
از بازوی عملیاتی ستاد مدیریت
بحران به شمار میروند و ازم
است امادگیهای ازم را کسب
نمایند .ضمن اینکه پس از افول
موج اولیه بحران نیز ،امور به
این مجموعهها وا گذار میشود.
لذا تقویت نهادهای موجود
کشور با رویکرد ارتقاء ظرفیت
خدمترسانی در شرایط بحران
میتواند در سومین ایه مطرح
شود.
38
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
.4خودگردانهای نیمه مردمی:
در ایه چهارم میتوان نهادی
جدید طراحی و تاسیس کرد که
همچون تشکیات سطح اول،
یک تشکیات دائمی باشد و به
صورت حرفهای و مستمر ،اقدام
به برنامهریزی و سازماندهی
ظرفیتهای مردمی بپردازد .در
زمان وقوع بحران ،همچون تیم
خوابگاهی به سرعت در صحنه
حاضر شده و صرفا به مدیریت
ظرفیتهای مردمی با هماهنگی
کلی نهادهای عالی مدیریت
بحران مشغول میشود .این
تشکیات ،غیردولتی اما وابسته
به نظام است ولی صرفا برای
اداره تشکیات (نه امداد و)...
از حمایتهای نظام برخوردار
میشوند .شاخص برجسته
این افراد ،تفکر انقابی و
سبک زندگی جهادی است و
حضورشان در مواقع بحرانی،
همواره قابل مشاهده بوده
است .این افراد با داشتن
اعتبار و حسن شهرت و نیز
شبکه گسترده روابط غیررسمی
میتوانند کمکهای بسیاری
را بسیج و به حل بحران کمک
نمایند .نمونه خوب این چنین
تشکیاتی در زلزله اخیر ،قرارگاه
امام رضاییها بود.
انچه در صحنه عمل مورد انتظار است وجود تشکیات تخصصی و
مدیرانی با ظرفیتهای روحی و فکری بااست که توان تصمیمگیری در
شرایط بحران را داشته ،برای مواجهه با انواع وضعیتهای پیچیده ،امادگی
ازم را داشته باشند ،از لحظه وقوع حادثه به مدیریت بحران بپردازند و
همه ظرفیتها را ساماندهی کنند و بکار گیرند.
جمع بندی
زلزله اخیر کرمانشاه هرچند به لحاظ بزرگای لرزه ،از زلزلههای بزرگ
کشور محسوب میشد ولی به لطف خدا ،به لحاظ خسارتهای
وارده از سطح گستردهای برخوردار نبود .سطح حادثه به ظاهر،
استانی بود و مسوولین مربوطه نیز به استناد و گواهی افراد مطلع از
همان ساعات اولیه وقوع حادثه ،در ستاد بحران حاضر شده بودند.
اما با وجود سوابق متعدد کشور در مواجهه با حوادث و بایای
طبیعی ،متاسفانه در این زلزلهی محدود در میدان عمل شاهد
یک هرج و مرج در روزهای اول و تداوم نابسامانی در هفتههای
اتی بودیم و این در حالی است که در طول سال با عناوین مختلف،
هزینههایی صرف امادگی برای مقابله با بحران میشود.
عدم تناسب روحیه بخشی از متولیان با کار فوقالعاده ،عدم
امادگی روحی ،روانی و تدبیری برای مواجهه با بحرانهای واقعی
و تصمیمگیری و اقدام در شرایط بحرانی (به دلیل عادت به سبک
زندگی اداری) و درگیر بودن زندگی شخصی بسیاری از مسووان
(مانند سایر مردم) با عوارض حادثه ایجاد شده و...باعث میشود تا
در لحظهی نیاز به مدیریت بحران ،از تحقق تام این نعمت محروم
باشیم و حتی در برخی موارد به جای مدیریت بحران به تولید هرج
و مرج نیز بپردازیم.
انچه در صحنه عمل مورد انتظار است وجود تشکیات تخصصی و
مدیرانی با ظرفیتهای روحی و فکری بااست که توان تصمیمگیری
در شرایط بحران را داشته ،برای مواجهه با انواع وضعیتهای
پیچیده ،امادگی ازم را داشته باشند ،از لحظه وقوع حادثه به
مدیریت بحران بپردازند و همه ظرفیتها را ساماندهی کنند و
بکار گیرند .این مهم با شرایط موجود یا تصویب ایحه اخیر درباره
ً
تشکیل سازمان مدیریت بحران ،حتما حل نخواهد شد.
ع
ݩ
ل
ݩ
ݩ
ݧ
ݚ ݧ ݩ ُ ݡ ݤݤݤمݡ
ݩَ ݦ ݑݩ ݑْݩ ݨݦ ݨݦ ݦݨݨ ݦ ݨݨݦ ݧگ ݧ ݧ ݩ ݧݩ ݧ ݩ ݧ ݐْݩ ݑݩݚ ݦ ݦݩ ݤݤݤ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ݦ
ٮݣ ݤاݣ ݣ ݣ ݣݤر ݣاݤݤ ݣݤ
ݨ
و
ݤ
ݡ
ٯ
ݨ
ݤ
م ااݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣݥ
ݡݣݣݣݣ
40
دکتر میثم لطیفی
استاد هادی هسته مدیریت جهادی مرکز رشد
و دانشیار گروه معارف اسامی و مدیریت دولتی
دانشگاه امام صادق؟
س ݣ ݣ ݤاݣدݣ ݤد
ح ݣ ݣا ݣ ݣ ݤ ݤ
ݬىݫݓا ݬ ݫ ݓ ݣ
ݡݣخال ݤݡ ݤرݤاپ ݣرݣکنید
مقدمه
ݧ ݩ بعضی کارها و برخی افراد در گذر زمان
ݧ ݩُ
گل میکنند .انقدر که داستان زندگیشان
ُ
دهانبهدهان و نسل به نسل ،نقل محافل
میشود و حتی میشود سرمشق بزرگان و رهبران.
در همین اطراف خودمان همچنین داستانهایی
از افراد و کارهای فوقالعاده و ارزشمندشان هست
ّ
که در خاطره ملتمان شیرین است و باشکوه.
ریزعلی خواجوی و محمدحسین فهمیده ادمهایی
بودند که در همین نزدیکی میزیستند و با
فداکاریشان و کار فوقالعادهای که نمونه نداشت
جاودانه شدند .سالهاست که خاطراتشان را
دانش اموزان دبستانی میخوانند و بزرگترها از
انها به نیکی یاد میکنند.
با اندک دقتی میتوان فهرستی طوانی از این
انسانهای خاص و کارهای فوقالعادهشان تهیه
کرد و عرضه کرد و نسلها را هویت بخشید.
41
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ُ
شاید کسی بگوید این افراد خود به دنبال گل کردن بودند و میخواستند
ً
دیده شوند .اصا با برنامه ،طوری حرکت کردهاند که بتوانند در طول تاریخ
نام خود را روی سنگنوشتهای حک کنند یا بر سردر شهری اویزان کنند!
واقعیت این است که ا گرچه اینطور ادمهایی در طول تاریخ بودهاند اما از
ً
ً
بد حادثه اتفاقا خیلی ماندگار نبودهاند و عموما هم ا گر ماندگاری داشتهاند
با یاد نیک همراه نبوده است.
فداکاری رمز ماندگاری در این سطح نیست
استاد مرتضی مطهری که عمرش را
وقف کرد برای ارائه تفکر ناب اسامی
تا پاسخگوی شبهات اعتقادی و
اجتماعی همدورهایهای خود باشد
یا حسن باقری که برای عکاسی به
جبهه رفت و شد استراتژیست جنگ
یا دکتر کاظمی اشتیانی که همه او
را با رویان و سلولهای بنیادین و
حل مشکل ناباروری میشناسند یا
دکتر شهریاری که یاداور عزتبخشی
به ایران اسامی در دستیابی به
غنیسازی بیستدرصدی در انرژی
هستهای است یا حسن تهرانیمقدم
که با خمپارهانداز شروع کرد و
ارزوی ساخت موشکهای دوربرد
و نقطه زن را محقق کرد و بسیاری
دیگر از سرمایههای ارزشمند این
مرزوبوم ،نمونههایی از این تمایز
و تعالی هستند.
این انسانها و داستان انها چیست
که ایشان را متمایز کرده است؟
سوال اصلی که در این نوشته به
ان پرداخته میشود حول همین
موضوع خواهد بود.
شاید کسی بگوید رمز ماندگاری این
انسانهای بزرگوار ،فدا کاری ایشان
است .این در حالی است که بسیاری
در طول تاریخ فدا کاری کردهاند
ً
اما لزوما در این سطح ماندگار و
اثرگذار نبودهاند .اینهمه افرادی
که برای خانواده خود فدا کاری
میکنند؛ سروقت سرکار میروند و
تاش میکنند و کسب حال دارند
و تولید میکنند و تجارت و تدریس
و قضاوت و...اینها همه فدا کارند
ولی چرا چنین ماندگار نیستند؟ به
نظر میرسد فدا کاری مهم است
اما تمام پاسخ نیست.
شاید کسی بگوید این افراد خود
ُ
به دنبال گل کردن بودند و
ً
میخواستند دیده شوند .اصا با
برنامه ،طوری حرکت کردهاند که
بتوانند در طول تاریخ نام خود را
روی سنگنوشتهای حک کنند
یا بر سردر شهری اویزان کنند!
واقعیت این است که ا گرچه اینطور
ادمهایی در طول تاریخ بودهاند اما
ً
از بد حادثه اتفاقا خیلی ماندگار
ً
نبودهاند و عموما هم ا گر ماندگاری
داشتهاند با یاد نیک همراه نبوده
است.
شاید کسی بگوید ایشان به دنبال
ثواب بودهاند و کار خیری انجام
دادهاند تا توشهی اخرتشان باشد.
ً
خصوصا اینکه این روزها خیلیها
دنبال ثواب هستند ،بهویژه از راه
میانبر ،البته با چاشنی زرنگی! ولی
به نظر میرسد اینانی که اینچنین
ماندگار شدهاند فقط ثواب برایشان
مهم نبوده باشد وگرنه راههای
کمخطرتر و در مقیاسهای ما،
سهلالوصولتر برای ثواب وجود
داشته و دارد.
مدتها ذهن نویسنده درگیر این
موضوع بود تا با واژهای غریب و
البته قریب که دست بر قضا ریشه
قرانی دارد اشنا شد؛ و ان واژه سداد
بود .احساس نویسنده این است
که واژه سداد بسیار دقیقتر میتواند
این پدیده ممتاز را تبیین کند؛ یا
حداقل از منظری دیگر میتواند این
موضوع بسیار مهم را تبیین کند.
42
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
سدید و سداد
سدید از ّ
ماد ه ّ
سد و در لفظ
به معنای «محکم و استوار» و
خللناپذیر و موافق حق و واقع
است و این واژه دو بار در قران
ْ ْ َ
کریم استفاده شده است«َ .ول َیخش
َّ َ َ ُ ْ َ ْ
ُ ًَ
ً
ال ِذ َین ل ْو ت َرکوا ِم ْن خل ِف ِه ْم ذ ّ ِر ّیه ِض َعافا
ْ ُ ُ ْ
َ ُ ْ َ
َْ َُ
خافوا َعل ْی ِه ْم فل َی ّتقوا ا ّلل َه َول َیق َولوا
َ ً
ُ
ق ْولا َس ِد ًیدا» (نساء ،ایه )9و َیا ا ّی َها
َّ
ً
ُ
َ
َ
َ
ُ
ُ
ّ
ید
ال ِذ َین َام ُنوا اتقوا ا ّلل َه َوقولوا ق ْولا َس ِد ً ا
(احزاب ،ایه .)70در هر دو ایه مذکور
که مدنی هم هستند سدید با واژه
ً
ً
قوا امده است که ظاهرا ناظر به
«گفتار محکم و استوار» است.
نکته مهم دیگر اینکه مقدمه گفتار
محکم و استوار (قول سدید) تقوی
است و این مهم در سیاق امر ،به
اهل ایمان تذکر داده شده است.
ّ
سد ریشه سداد نیز هست و سداد
یعنی پر کردن .مسدد هم از همین
ریشه است ،یعنی استوار و محکم و
راست .این واژگان در ادبیات دعایی
اهلبیت؟ نیز موردتوجه بوده
است و هم از لحاظ اشتقاقات و هم
از حیث معنایی گسترشیافته است.
انجایی که در مناجات با حضرت
حق عرضه میدارد «یا مرسل یا
مرشد یا مسدد» (اعمال ام داود)
که بهعنوان یکی از صفات الهی
یادشده است.
یا انجا که در فرازهای اولیه دعای
نورانی افتتاح ،منت خداوند بر
بندگان در پایمردی بر نیکی را
میستاید و عرضه میدارد «اللهم
انی افتتح الثناء بحمدک و انت مسدد
للصواب بمنک» (دعای افتتاح).
و انجا که از خداوند میخواهد
که در مسیرکارهای نیک ،استوار
باشد «و سدد الی صوائب» (جوشن
صغیر) .و جایی که درخواست
مینماید زبانمان با نیکی و حکمت
استواری یابد «سدد السنتنا بالصواب
و الحکمه» (دعای امام زمان) و
گوشهایمان در برابر سخن بیهوده
و غیبت بسته باشد «و اسدد اسماعنا
عن اللغو و الغیبه» (دعای امام زمان).
امام حسین؟ نیز در دعای عرفه
متضرعانه از خداوند پا کی و سداد
را میخواهد و عرضه میدارد «یا
ذالجلال و الاکرام اللهم و نقنا و
سددنا و اقبل تضرعنا» .و همچنین
است در زیارت ناحیه مقدسه که
امام عصر؟ از خداوند نگاه
داشته شدن از لغزشها و استواری
در گفتار و عمل را میطلبد «اللهم
اعصمنی من الزلل و سددنی فی القول
و العمل» (ناحیه مقدسه).
از مجموعه فرازهای مذکور در باا
میتوان چنین برداشت نمود که
مسدد از اسماء اه است و سداد
منحصر در قول نبوده و در عمل
نیز معنا دارد.
43
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
سداد در گفتار و رفتار
در برخی پژوهشها ،قول سدید
همارز قول حسن و احسن ،قول
معروف و حتی قول کریم در نظر
گرفتهشده است (شجاعی.)1389 ،
این همارز پنداری ازانجا نشات
گرفته است که معنای «قول» به
ظهور معنایی ان یعنی «گفتار»
محدود مانده است در حالیکه
مرحوم عامه طباطبایی قول
سدید را هم به گفتار و هم به عمل
تفسیر نمودهاند.
ّ
عامه طباطبایی درباره تفسیر
«قول سدید» دو بیان دارند؛ یکجا
ذیل ایه 70سوره احزاب که ان را
به معنای سخن و کام دانستهاند
و میفرمایند کلمه «سدید» از ماده
«سداد» و به معنای اصابت رای و
داشتن رشاد است .بنابراین« ،قول
سدید» عبارت است از سخنی که
هم مطابق با واقع باشد و هم
لغو نباشد و یا ا گر فایدهای دارد
فایدهاش چون سخنچینی و امثال
ان غیر مشروع نباشد (طباطبایی،
ج ،16ص .)523و جای دیگر که
ذیل ایه 9سوره «نساء» است
میفرمایند «قول سدید» کنایه از
اتخاذ روش صحیح عملی و سادهتر
است (طباطبایی ،ج ،2ص.)317
بدین ترتیب سداد هم جنبه گفتاری
و هم جنبه رفتاری دارد .اما سداد
چگونه رفتاری است؟
در سداد مفهوم دقیقی مستور است
و ان مفهوم پر کردن است .استقامت
ا گر ایستادگی و پایمردی را متبادر
میکند اما سداد یعنی دیدن جای
خالیها و اقدام برای پر کردن
شکافها و به قول عین .صاد.
یعنی برداشتن کسریها و کمبودها
فراتر از استقامت
در برخی از منابع ،سداد همارز
استقامت و استواری امده است
(دانشنامه اسامی اهلالبیت؟).
شاید چنین تناظری از این حیث
است که سد ،معادل پایداری
گرفتهشده است .اما به نظر میرسد
که استقامت متناظر و هممعنای
کاملی برای سداد نیست .در سداد
مفهوم دقیقی مستور است و ان
مفهوم پر کردن است .استقامت
ا گر ایستادگی و پایمردی را متبادر
میکند اما سداد یعنی دیدن جای
خالیها و اقدام برای پر کردن
شکافها و به قول عین .صاد.
یعنی برداشتن کسریها و کمبودها
(صفایی ،1395 ،ص .)55
جای خالی را پر کنید!
عظمت انسانهای بزرگوار و ماندگار
تاریخ در این است که در تاریکیها و
هنگام خطر و زمانی که همه به وضع
موجود راضیاند و خو کرده و دل
داده ،به دنبال پیدا کردن کسریها
هستند و در جستجوی کمبودها
هستند؛ نه برای اینکه بر کمبودها
روضه بخوانند و نقطهضعفها را
چماق کنند .و نه برای اینکه ژست
بگیرند و روشنفکرمابانه فقط نقد
کرده باشند بلکه برای اینکه نسبت
خود را با این کمبودها بسنجند و
خود را بازتعریف کنند و وارد میدان
شوند و با ابروی خود و جان خود و
وقت خود و مال خود و هر چه که
در ان شرایط ،خاصیت ُپر کنندگی
داشته باشد ضعفها و کمبودها و
کسریها را از بین ببرند .ازاینروست
که وجود مسدد وجودی است که
خود شکاف و کسری ندارد و اهل
سداد کسانی هستند که شکافها
را پر میکنند و کسریها را تکمیل
میکنند و کمبودها را از بین میبرند.
44
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
علی؟ در نوجوانیاش انجا
که جای خالی پیامبر را در
بستر پر کرد و مرگ را به اغوش
کشید یا انجا که خواسته بینوا
را با اهدای انگشتریاش در
رکوع اجابت نمود کار اهل
سداد را انجام داد.
سداد یعنی برخورداری از اراده
پوادین برای پر کردن شکافها
و اقدام عملی برای ان و این یکی
از مهمترین مولفههای مدیریت
جهادی است که جز با عنایت
حضرت حق که خود مسدد
است امکانپذیر نیست.
رمز جاودانگی
رسالت ما
رمز جاودانگی برخی انسانها و کارهای
فوقالعادهشان همین است .علی؟ در
نوجوانیاش انجا که جای خالی پیامبر را
در بستر پر کرد و مرگ را به اغوش کشید
یا انجا که خواسته بینوا را با اهدای
انگشتریاش در رکوع اجابت نمود کار
اهل سداد را انجام داد .و جالب اینکه
بودند بسیاری که بعد از او در رکوع تاش
کردند که به بینوایی انگشتری بدهند
که شاید ایهای برایشان نازل شود و در
تاریخ ماندگار شوند و نشدند که در
سداد ،رمزی وجود دارد که در تقلیدها و
تکرارها نیست .سداد ،مبدعانه است و
متناسب با زمینهها و نه تقلیدوار و فار غ
از توجه به شرایط و زمینهها.
رمز ماندگاری عاشورا و امام حسین؟
و یارانش نیز همین مسدد بودن است؛
که ا گر اخاص و فدا کاری بهتنهایی
معیار ماندگاری و کار فوقالعاده بود
هزاران کشتهای که بعد از قیام عاشورا
و به خونخواهی حسین؟ به شهادت
رسیدند نیز باید در زمره اصحاب حسین
قلمداد میشدند و انگونه مشعشع .کار
حسین و یاران بصیرش همین شناخت
زمانه بود و تعریف نسبت خود با پیرامون
و قیام برای پر کردن خاها.
انگاهکه علی؟ شنید یکی از کارگزاران و
مدیرانش بر سر سفرهای دعوتشده است
و فقیران از ان منع شدهاند او را مامت
فرمود و از زندگی ساده و بیپیرایهی
خود گفت و گفت که ا گرچه تو و امثال
تو نمیتوانید علیوار زندگی کنید ولی
علی را با دامن کشیدن از دنیا (ور ع) و
تاش بیوقفه (اجتهاد) و پا کدامنی
(عفت) و دیدن کمبودها و قیام برای
برطرف کردن انها (سداد) یاری کنید.1
این یعنی ما میتوانیم و باید اهل سداد
باشیم وگرنه داعیه یاریرساندن به
ّ
ولی را هر کسی میتواند بگوید و به ان
عمل نکند .اینگونه است که عامه
طباطبایی؟ سداد را نه تنها در
گفتار بلکه در عمل نیز تفسیر نموده
است .سداد یعنی برخورداری از اراده
پوادین برای پر کردن شکافها و اقدام
عملی برای ان و این یکی از مهمترین
مولفههای مدیریت جهادی است که
جز با عنایت حضرت حق که خود مسدد
است امکانپذیر نیست.
َّ
َ
سداد (نامه 45
هاد َو ِعف ٍه َو
ٍ
اجت ٍ
-1و ِلکن اعینونی ِب َو َر ٍع َو ِ
نهج الباغه)
45
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
سداد ملی نیز قابلتعریف است .انجایی است که یک ملت به ساخت
درونی خودا گاه باشد و دشمنی دشمنان را فهم کند و با بصیرت به
مصاف دشمن برود و با کاری بدیع و انتخابهایی صحیح ،میدان را
برای حرکت به سمت اهداف واای خود بگشاید
سطوح سداد
جمعبندی
سداد را میتوان در سطوح فردی ،گروهی ،سازمانی و ملی
تعریف نمود:
سداد فردی یعنی اینکه یک نفر حسب ظرفیت خودش میدان
را بشناسد و کاری فوقالعاده کند ،مثل کارمندی که نواقص
شغلی خود را میبیند و خود درصدد رفع مشکل برمیاید یا
مثل ورزشکاری که در میدان مبارزه ،خا را میبیند و حریف را
ضربه فنی میکند یا مثل رزمندهای که در گوشهای میدان نبرد
از رخنه دشمن با گذشت جان جلوگیری میکند.
سداد گروهی این است که گروهی که ظرفیت خود را میشناسند و
موانع را میبینند و تحرکات طرف مقابل را رصد میکنند ،متناسب
با شرایط ارایش گروهی خود را میسازند و برای دستیابی به
هدف خود بهصورت هماهنگ اقدام میکنند ،مثل گروههای
جهادی ،تبلیغی ،گروههای ورزشی و....
سداد سازمانی نیز به معنای ساختدهی به سازمانی است که
در وجود کمبودها و محرومیتها ،رقبا و دشمنانش را بشناسد
و ماموریت خود را با ارادهای بلند و تاشی مضاعف و به صورتی
اثربخش محقق سازد .این سازمان تنها به دنبال سود مادی
نیست بلکه درصدد است خاهایی را که جامعه از ان رنج میبرد
و راه نفوذ را بر امت هموار نموده است را مسدود کند.
سداد ملی نیز قابلتعریف است .انجایی است که یک ملت به
ساخت درونی خودا گاه باشد و دشمنی دشمنان را فهم کند و
با بصیرت به مصاف دشمن برود و با کاری بدیع و انتخابهایی
صحیح ،میدان را برای حرکت به سمت اهداف واای خود
بگشاید و در عرصه جهانی خاها را بشناسد و مسئوانه درصدد
رفع این کاستیها باشد و دشمنان را مایوس نموده و ملتهای
مظلوم را امیدوار کند.
با بررسی ریشههای قرانی و روایی
سداد میتوان چنین جمعبندی
نمود که سداد هم در گفتار و هم در
رفتار است و هم در سطح فردی و
گروهی و سازمانی و هم ملی .سداد
یعنی برخورداری از ارادهای پوادین
برای پر کردن شکافها و از بین بردن
راههای نفوذ و رخنهها؛ و اینکه سداد
حرکتی مبدعانه است و نه تقلیدوار که
میتواند برای دیگران الگویی باشد.
میتوان گفت که گامهای پیادهسازی
سداد بهصورت زیر در همه سطوح
معنا دارد:
.1فهم خطر و شناخت ابعاد ان
.2شناخت استعدادها و ظرفیتهای
درونی خود
.3تعریف خاقانه کار خطیر و بینظیر
.4توکل و فدا کاری ا گاهانه.
منابع
.1قران کریم
.2نهجالباغه
.3مفاتیحالجنان
.4زیارت ناحیه مقدسه
.5دانشنامه اسامی اهلالبیتwiki. ahlolbait. com ،
.6صفایی ،علی ( .)1395وارثان عاشورا ،قم :انتشارات لیلهالقدر.
.7طباطبایی ،سید محمدحسین ،المیزان فی تفسیر القران.
.8شجاعی ،احمد ( .)1389سخن نیکو از منظر قران ،معرفت،
سال نوزدهم شماره ،152صص .123-115
46
دکتر مصباح الهدی باقری کنی
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
ݧ ݩݑ ݣݩ
ٯݩ
حٯ ݧݣ ݧݣىݐݩ ݣو ݣ ݣ ݫݩݧݐ ݣ ݦ ݫݧݣ ݬݓݦ ݣ ݥݦݧ
حݣ ݣ ݣ ݣݤوم ݤݤݡ
ݑݩ
ٮݤ ݣݫ ݬ ݫݣىݓ ݣ ݧىݑݣاݣ ݤݤݡوݤ
حى ݦ ݣ ݣاݣ ݧ ݣ ݧݣى ݣ ݤݐ
ݣ ݣ ݬݔݣ ݣ
ݣفوقاݤݣ ݣݤلعاݣ ݣدݣهݤ ݣ ݣݣنیستند
اݣݣن ݣدݣ ݣرݤ ݣ ݣݣحکاݣݣیت ݣ ݣݣمدݣݣیرانݡݤ ݣ ݣݣکه ݣ ݣ ݣ
-1مقدمه
پان اول:
هنوز چند ماهی از شروع رهبری ایتاه خامنهای
نگذشته بود که ایشان موضوع تهاجم فرهنگی
غرب علیه اسام و انقاب را مطرح نمودند.
این هشدار سه بار در سال اول رهبری ،دو
بار در سال دوم ،سه بار در سال سوم و با
تواتر بسیار زیاد در سال چهارم( ،)7۱تا کید و
تکرار شد .حتی در سال ،7۱دیدار مفصلی با
کارگزاران فرهنگی کشور انجام شد و رهبری به
صورت مبسوط دغدغه خود را مطرح نمودند:
«جلسه ،یک جلسه فرهنگی است .مسئولین
و کارکنان بخشهای مختلف فرهنگی کشور،
از مطبوعات و صدا و سیما و اموزش و پرورش
و موسسات هنری و فرهنگی و تبلیغی جمهوری
اسامی ،در اینجا حضور دارند .من این فرصت
را برای یک بحث در زمینه مسائل فرهنگی
کشور ،و اولی از همه این مسائل ،همین مساله
حاد جاری نظام ،در سه چهارسال اخیر -از بعد
جنگ تا امروز -یعنی ایجاد جبهه فرهنگی
دشمن و تهاجم نو به نو و سازمانیافته از سوی
دشمن مغتنم میشمارم»...
47
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
پان دوم:
در سالهای پایانی دهه هفتاد ،استفاده
از اینترنت و فضای سایبری عمومی شد.
رهبر فرزانه انقاب در سال ،79در دیدار
با اعضای مجلس خبرگان رهبری ،از
وجود صدها سایت اصلی و هزاران سایت
فرعی در اینترنت خبر دادند که «هدف
عمدهشان ،تهاجم به تفکرات اسامی و
جزء
بخصوص تفکرات شیعی است» و ان را ِ
روشهای نوین تهاجم دشمنان دانستند.
در همین سالها ،ایشان با برگزاری جلسات
با مسئولین امر در این حوزهها ،خواستار
ایجاد «شبکه ملی اطاعات» یا «اینترنت
ملی» شدند .نهایتا در انتهای سال ،90
ایشان شورای عالی فضای مجازی را تاسیس
کردند تا بتواند به صورت فرا دستگاهی،
پوشش ازم برای دفاع و طرحریزی جامع
برای اقدامات فوقفعال را داشته باشد.
خرداد ماه سال ،96اما ،رهبر معظم انقاب
با انتقاد از کوتاهیها در زمینه ایجاد شبکه
ملی اطاعات ،فرمودند:
«بهمنی از مسائل ضد ارزشی و مخالف
منافع ملی ،مطالب درست و نادرست،
اطاعات غلط و ناصحیح و حتی شبه
اطاعات بر ذهن جامعه فرو میاید که
باید این فضا کنترل شود ،اما نباید ملت
را از فضای مجازی محروم کرد .شماری از
کشورها با تاسیس شبکه ملی اطاعات،
ضمن رعایت خطوط قرمز خود و کنترل
صحیح فضای مجازی از اینترنت برای
تامین منافعشان بهره گرفتهاند».
پان سوم:
از اواسط سال ،94امام خامنهای موضوع اسیبهای اجتماعی
به عنوان یک کان مساله که باید به ان فرا دستگاهی نگاه کرد
را به وسط میدان مدیریت کان کشور اوردند و با حضور سطح
عالی مدیران کشور تشکیل جلسه دادند .تا کنون پنج جلسه
در این خصوص برگزار شده است .رهبر معظم انقاب ،این
موضوع را برای خود غم و دغدغه جدی دانستند و خواستار
اقدامات تحولی به جای گزارش نوسانهای شدت و ضعف
در اسیبهای اجتماعی شدند .ایشان ازمه اقدامات تحولی
را انجام کار فوقالعاده میدانند .در حقیقت حجم انباشت
اسیبها به حدی است که با فعالیتهای عادی و معمولی
نمیتوان انها را مهار کرد ،حتی چه بسا با نرخ پیشرفت و
گسترش انها هم ،همساز نگردد و اسیبها ،اقدامات را ببلعد .از
این جهت رهبری خواستار غم داشتن در این مساله ،به عنوان
انرژی و ظرفیتی برای انجام یک کار فوقالعاده و مسلط شدن
بر جریان امر میدانند...
همان طور که ماحظه شد ،در مقاطع مختلف مسائلی با
معیارهای اولویت و فوریت از سوی مقامات عالی نظام طرح
میشود ،اما میماند و میماند و میماند .انچه اشکار و روشن
است این که در طول سالهای پس از انقاب ،خاصه در دوره
رهبری امام خامنهای و ورود به عرصههای جدید ساخت و
سازندگی از یک سو و تقابل و تخاصم از سوی دیگر ،میدانهای
تازهای به روی انقاب و نظام برای پیشرفت و تعالی و همچنین
تدافع و محافظت بازگردیده است .استفاده از این فضای تازه،
نیازمند نوع دیگری از مدیریت و ساخت تازهای از جریان حکمرانی
است .صحبتهای اخیر رهبر حکیم انقاب ،مبنی بر انجام کار
فوقالعاده و بسنده نکردن به امور عادی و روزمره ،دالت بر این
دارد که ترمیم زخمها و ضعفها ،به طرحی نو نیاز دارد .در این
نوشتار ،میخواهیم بخشی از ریشههای عدم توانایی مدیران
برای انجام کار فوقالعاده را بررسی نموده و انشاءاه در نوشته
بعدی به بخش دیگری از عوامل و ارائه راهکارهای ان بپردازیم.
48
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
-2قصه مدیران عالی
جمهوری اسامی؛ دیروز
با وقوع انقاب اسامی ،یکی از
مهمترین خاها ،کمبود کادر برای
تحقق ارمانها و پیشبرد اهداف
نظام بود .یکی از بزرگان نظام در
جایی عنوان میکرد :برای تامین
کادر نظام بیبرنامه نبودیم ،ولی
سرعت تحوات منجر به پیروزی
ان قدر باا گرفت که در سال ،55
پیروزی انقاب را برای سال 1370
تخمین میزدیم ،اما به نا گاه و با
چاپ یادداشت روز 17دی روزنامه
اطاعات و قیام 19دی مردم قم و
جنبشهای متعاقب ان ،تخمین
ما 10سال جلو امد و فکر میکردیم
در سال 60انقاب پیروز شود .اما
سرعت تحوات در سال پایانی
انچنان بود که دیگر برای کادر
سازی فرصتی نیافتیم و نداشتیم
و انقاب در بهمن 57پیروز شد.
در دوره اول ،امام با اعتماد به برخی
حواریون ،مهندس بازرگان و تیمش
را برای اداره مملکت منصوب کردند
ولی خیلی زود به تعارض خوردند.
با برگزاری انتخاباتهای مجلس و
ریاست جمهوری اتفاق تازهای افتاد؛
عدهای از میانساان و جوانان در
پستهای مختلف ،اداره نظام
را برعهده گرفتند .میانساان
عمدتا پستهای سیاستگذاری
کان و جوانان در مسئولیتهای
اجرایی قرار گرفتند .مجلس هم
ترکیبی از همه احاد بود .بسیاری از
این افراد ،هیچ تجربه جدی برای
سرعت تحوات منجر به پیروزی انقاب انچنان بود که برای کادر سازی فرصتی
ً
نیافتیم و نداشتیم .لذا مدیران سالهای اولیه پس از پیروزی انقاب ،عمدتا مجموعهای
جوان ،تازه نفس ،پر ایده و ارمان و البته با یک نقص جدی در تجربهمندی بودند.
در اختیار گرفتن ارکان مدیریتی
کشور نداشتند .اغلب با اتمام
دوره تحصیات عالی یا نیمهتمام
گذاشتن ان برای مسئولیت اجرایی
وارد شدند .لذا جریان مدیریتی
کشور ،بیشتر از انکه به فکر بهینگی
و همافزایی باشد ،بیشتر درگیر پر
کردن کادر با نیروهای مخلص
و انقابی بود .ا گر جریانات ضد
انقاب ،تعارضات داخلی ،عملکرد
سازمان مجاهدین خلق ،عملکرد
دولت مهندس بازرگان ،روی کار
امدن بنی صدر و وقوع جنگ
تحمیلی را هم به محاسباتمان
اضافه کنیم میبینیم پیدا کردن
نیروی در خدمت ارمان و خط
انقاب و امام چقدر سخت و دشوار
بوده است .وقوع ترورهای منافقین
و به شهادت رسیدن زعمای قوم و
نیروهای تازه بارور شده در هفتم تیر
و هشتم شهریور ،این شدت و فشار
را باز هم بیشتر نمود میدهد .لذا
ً
بعضا به حداقلها هم برای اعطای
مسئولیت بسنده میشده است.
وزرای زیر چهل سال امری غالب
و متعارف بوده است .لذا تکلیف
مدیران سطح پائینتر ،به مراتب
روشنتر و معلومتر است .در دولت
اول اقای میرحسین موسوی که
23پست وزارت وجود داشته است
وبعضی از وزرا در اواسط کار تعویض
ً
شدند (جمعا 30وزیر) ،فقط سه
نفر باای چهل سال بودند (عسگر
اوادی 49سال ،زالی 44سال
و رفیق دوست 41سال) و بقیه
زیر چهل سال وزیر شدهاند .مثا
مهندس زنگنه در دولت اول اقای
موسوی 31 ،ساله بوده که تازه سه
سال قبل از ان سابقه معاونت
فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد را
داشته است.
لذا تصویر کلی ،از مدیران جمهوری
اسامی در سالهای اولیه پس از
پیروزی انقاب ،مجموعهای جوان،
تازه نفس ،پر ایده و ارمان و البته با یک
نقص جدی در تجربهمندی است.
این تیم کاری در دولت دوم اقای
موسوی کمابیش به کار خود ادامه
داد و بعد با این تجربه در دولت اول
و دوم اقای هاشمی رفسنجانی وارد
شدند .البته برخی با تغییر مسئولیت
به وزرات جدیدی رسیدند و برخی
49
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
از انجا که وزیر در ساختار حکمرانی جمهوری اسامی ،پیشروترین فرد اجرایی است،
لذا ا گر توان ازم برای حرکت پردامنه نداشته باشد و بیشتر مدیر سکون باشد تا مدیر
حرکت ،سیستم از تکو تا میافتد و سقف کوتاه او ،همه را اسیر و گرفتار میکند.
از سطوح پائینتر ،بااتر امدند و
قلیلی هم تغییر کردند .در دولت
اول اقای خاتمی با همه ادعای
تغییر جهتگیریها خاصه از توسعه
اقتصادی به توسعه سیاسی ،اما تیم
کاری اصلی با پنج تغییر نسبت به
دولت اقای هاشمی همان بود .در
کابینه دوم نیز ،علیرغم چند تغییر،
همان گزینههایجانشینیومعاونت،
به پستهای اصلی رسیدند.
در دولت اقای احمدینژاد یک
خانه تکانی اساسی انجام شد
و فقط سعیدیکیا و رحمتی که
اولی سابقه وزارت در دولتهای
اقای هاشمی(یک دوره) و اقای
خاتمی(سه سال) داشت و دومی
سابقه شش ماه اخر دولت اقای
خاتمی را دارا بود در این کابینه
دیده شدند که البته دومی کمتر
از دو سال دوام اورد.
نکته اساسی این کابینه تغییر
نیمی از ان در سه و بعضا چهار بار
در طول چهارسال بود .درکابینه
دوم هم بسیاری از وزرا ،گردش
شغلی! داشتند و چند چهره جدید
برای اولین بار وزیر شدند .تغییرات
مداوم و برخی سیاستبازیها ،کمر
کابینه دهم را شکست و علیرغم
تاشها ،مشکات اساسی برای
کشور پیش امد.
کابینه یازدهم نوعی برگشت و
ارجاع به کابینههای قبل از اقای
احمدینژاد بود .اقای روحانی با
توجیه فراجناحی و توابع اقدامات
دولتهای نهم و دهم ،سعی کرد
افرادی را از کابینههای دولتهای
پنجم تا هشتم ،برای کابینه خود
ً
انتخاب کند که عمدتا سابقه وزارت
یا معاونت وزیر داشتهاند .میانگین
سنی افراد به شدت افزایش یافت و
تجربهمندی جای نشاط و جنبش
را گرفت .البته دولت هم به این
ایراد واقف بود و برای ان توجیه
داشت .دولت دوازدهم که چند
ماهی است شروع به کار کرده،
ً
تقریبا با همان حال و هوای دولت
یازدهم از حیث تجربهمندی و
کهنسالی است .برخی وزرا مثل
مهندس زنگنه از 31سالگی وزیر
بودهاند و اان در 65سالگی هم
وزیرند ،به عبارت دقیقتر27 ،
سال در کسوت وزارت مشغول به
خدمت بوده است .از حیث تغییر نیز
هفت چهره جدید دیده میشود که
ً
عمدتا در دورههای قبلی مسئولیت
معاونت وزیر را داشتهاند .صالحی،
بطحائی ،حاتمی ،کرباسیان ،اذری
و اوایی و تنها منصور غامی وزیر
علوم و تحقیقات و فناوری چهره
نویی برای کابینه است ،ان هم با
64سال سن .این دولت ،پیرترین
دولت بعد از انقاب است.
این مسیر نشان میدهد که با افزایش
سن انقاب ،سن کارگزاران هم باا
رفته است یعنی میانگین سنی
حدود 35سال برای کابینه سوم،
حاا بعد از سی سال به جایگزینی
حدود 60سال رسیده است .البته
سن وزیران کابینه ،همه ماجرا
ً
نیست ،اما مطمئنا سکانداران پیر،
ً
بعضا احتیاط و ارامش را به جسارت
و جنبش و خطر کردن (با وجه و نه
باوجه) ترجیح میدهند.
از انجا که وزیر در ساختار حکمرانی
جمهوری اسامی ،پیشروترین فرد
اجرایی است ،لذا ا گر توان ازم
برای حرکت پردامنه نداشته باشد
و بیشتر مدیر سکون باشد تا مدیر
حرکت ،سیستم از تکوتا میافتد و
سقف کوتاه او ،همه را اسیر و گرفتار
میکند .خاصه در دوره حاضر که
وضعیت اقتصادی کشور در شرایط
مناسبی بهسر نمیبرد ،وزیران پیر و
فرتوت که حتی به درد دوره ارامش
و ثبات هم نمیخورند ،بای جان
دولت و ملت میگردند.
50
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
-3روزمرگی اجرایی
در کابینه دوم دولت اقای
احمدینژاد ،خانمی برای وزارت
اموزش و پرورش معرفی گردید که
رای اعتماد نیاورد .یادم هست که
کسی پرسید ،ایشان مناسب این
وزارتخانه هست؟ جواب شنید
برای چه کاری؟ برای مالیه و تامین
معیشت کارکنان و معلمان وزارت یا
برای تحول در نظام تعلیم و تربیت.
فکر میکنم اولی اجازه دومی را
ندهد .دکتر فانی در دولت اقای
روحانی ،تابستان سال اول وزارت
را به مدیریت منابع انسانی گذراند
تا هزاران معلم بیکار و حقوقبگیر را
به هزاران ساعت کاسهای خالی
و بدون معلم!! با هر چسبی که
میشد به هم متصل کند.
نگاه روزمرگی و غلبه مسائل جاری
بر مسائل راهبردی ،همواره پاشنه
اشیلی برای کار بزرگ و فوقالعاده
بوده است .البته وجود مسائل
جاری همواره یک اپیدمی متعارف
در نظامات اجرایی است ،اما اینکه
حجم انها یا نوع جهت دهی
مطالبات عمومی از طریق کارگزاران
و نمایندگان یا چگونگی واخواهی و
نظارت بر جریان امور و از همه مهمتر
شخصیت مدیر به چه میزان امکان
تنفس برای نگاه راهبردی را فراهم
میاورد ،خود مساله دیگر است.
وجود مسائل جاری همواره یک اپیدمی متعارف در نظامات اجرایی است،
اما اینکه حجم انها یا نوع جهتدهی مطالبات عمومی از طریق کارگزاران
و نمایندگان یا چگونگی واخواهی و نظارت بر جریان امور و از همه مهمتر
شخصیت مدیر به چه میزان امکان تنفس برای نگاه راهبردی را فراهم میاورد،
خود مساله دیگر است.
-5اشراف بر مساله
-4امریه بیرونی؛ منتفی
یکی از لوازم اساسی انجام کار
فوقالعاده مدیریتی ،ان است
که درون سازمانها یا نظامات
فرابخشی (= شوراهای عالی)
تعبیههایی هوشمند صورت گرفته
باشد که مسائل را شناسایی ،رصد
و اولویتبندی کند .در حقیقت،
ا گر ازم شود که مساله از بیرون به
صورت امریه تلقین و تزریق شود ،به
همان نسبت ،فهم اهمیت مساله و
ضرورت حل ان دچار اختال جدی
است .پایاننامهای داشتم در حوزه
شورای عالی انقاب فرهنگی که
در ان به 50اسیب شورا و 17الزام
برای ارتفاع ان دست یافتیم .یکی
از الزامات این بود که ا گر مجموعه
شورا نتواند مسالهای را فهم کند و
بشناسد و ازم باشد که از بیرون به
او فهمانده شود ،حداقل به همان
اندازه در حل ان سستی و کسالت
و عدم جسارت دیده میشود .لذا
توصیه شده بود با بکارگیری مدیران
و راهاندازی نظاماتی ،ضروری است
در فهم و شناسایی مساله ارتقاء
حاصل شود تا نیاز به امریه بیرونی،
حداقلی شود.
مدیران وابسته به کارشناسان و
مشاوران خود ،برای فهم و حل
مساله هستند و این امری بدیهی و
طبیعی است .اما ا گر این وابستگی،
ً
تدبیر عالی ایشان را کاما کور و
بااستفاده نماید و فقط با داده و
فکر انها به صورت اجارهای مدیریت
نمایند ،در حل ریشهای مساله
میمانند .مدیران باید مساله را
بهاصطاح -مال خود کنند وً
کاما بر ان مسلط شوند و نقش
خود را در فرایند ،فهم کنند.
با توجه به حجم روزمرگی امور
اجرایی ،بخشی از مدیران ،کل
جریان مساله را به پایین میسپرند
و با گزارشهایی ،سعی در اداره
جریان برنامه دارند.
یادم میاید در اثنای بحران زلزله بم،
در یکی از جلسات سردار باقرزاده را
دیدم؛ سربه زیر و چفیه برصورت،
مشغول تامل و نوشتن یادداشت
بود .وقت اظهارنظر ،طوری از
زوایای مختلف مدیریت و حل
بحران سخن میراند که دو حدس
به ذهن متبادر میشد :سردار
یا بومی اینجاست یا اینقدر بر
حادثه مسلط شده که مشرف به
تمام زوایای بحران شده است.
51
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
یادگیری این ائتافها ،بهشدت
به فرهنگ جامعه و شیوههای
تعلیم و تربیت که دران همکاری
برای انجام یک کار بزرگ ،پاداش
به مراتب بیشتری از انجام کار های
انفرادی داشته باشد متکی است.
-6غلبه نگاههای متعصب
شخصی ،ساختاری و
جناحی بر حل مسائل ملی
حل مسائل ملی عاوه بر ویژگیهای
خاص و برجسته مدیریتی و رهبری،
نیازمند نوعی حریت و ازادگی است.
مدیرانی که بند منافع شخصی،
سازمانی و حزبی خود هستند،
ً
عمدتا یک یا چند متغیر مزاحم را بر
فرایند حل مساله تحمیل میکنند
ً
که بعضا کل سیستم زیر بار حجم
و فشار این متغیرها ،از مدار خارج
میشود و مستاصل میماند.
ً
متاسفانه بعضا وزن این گونه
تعصبات ان قدر بااست ،که افراد
برنامههای ملی را فدای این گونه
امیال میکنند .یکی از اساسیترین
علتهای اینحل ماندن موضوع
الودگی هوا در این تعصب کور است
که هر جناحی فکر میکند کمک
کردن به جناح مقابل باعث میشود
حل معضل به همان جناح نسبت
داده شود و انها قافیه را ببازند .این
موضوع کاما در نقطه مقابل «ما
شیفتگان خدمتیم نه تشنگان
قدرت» جای میگیرد.
-7عدم شکلگیری
ائتافهای مدیریتی
برای اجرای یک برنامه و کار
فوقالعاده ،نیاز اساسی تبدیل
نگاه های عمودی و سلسله
مراتبی باا به پائین ،به اتحادها
و ائتافهای مدیریتی و افقی
است .در حقیقت زنجیره همکاری
مدیران در بخشهای مختلف
زمینهساز اجرای موفق و کارامد یک
امر را محقق مینمایند .به عنوان
نمونه ،برنامه اسیبشناسی روانی
جامعه دانشاموزان برای پیشگیری
که توسط معاونت اجتماعی و
پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه
طراحی شده است ،نه تنها مدیران
عالی یک قوه که مدیران بخشهای
مختلف سه قوه را درگیر مینماید.
وزارت اموزش و پرورش ،سازمان
بهزیستی ،معاونت مربوط در قوه
قضائیه ،کمیسیون بهداشت و
کمیسیون قضایی مجلس و.. .
درگیر اجرای این طرح که موسوم
به نماد (نظام مراقبت اجتماعی
دانشاموزان است) میباشند .این
ائتاف مدیریتی سبب میشود که
نواقص موجود در ورود مجرد هر یک
از سازمانها به یک حوزه فرابخشی
سبب زمینگیر شدن طرح نشود.
این ائتافها نیازمند به یک اتاق
فرماندهی است که بتواند فار غ از
تکرویها و چهره شدنها ،به
یک روح مدیریتی واحد تبدیل
شود .اسیب جدی این ائتافها،
ً
عمدتا ناشی از سهم خواهیهای
قدرتطلبانه و منفعتطلبانه است
که سبب ایجاد تعارضهای جدی
شده و بیشتر از فرایند همکاری،
به اجتناب میانجامد.
یادگیری این ائتافها ،بهشدت
به فرهنگ جامعه و شیوههای
تعلیم و تربیت که دران همکاری
برای انجام یک کار بزرگ ،پاداش
به مراتب بیشتری از انجام کارهای
انفرادی داشته باشد متکی است.
به نظر میرسد ،در این مسیر دارای
ضعفهای جدی هستیم.
یک نمونه واضح برای عدم
شکلگیری ائتاف ،طرح تحول
سامت است .این طر ح که
ً
ابتدائا در وعدههای رئیس جمهور
52
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
بر ا ی شکست سا ختا ر ها ی
سلسلهمراتبی و از کار افتادنشان،
نیاز بود که مدیران از چنبره
تشریفات بیپایان مدیریتی خارج
گردند و این حصار را بشکنند و وارد
حلقه مردم شوند و در ارتباطی
برنامهریزی شده در اتصال با بدنه
اجتماع قرار گیرند.
روحانی امده بود ،راسا توسط
وزارت بهداشت کلید زده شد
ولی از انجا که مهمترین همکار
این طرح وزارت رفاه است و انها
نسبت به طرح ایرادات اساسی و
جدی داشتند ،طرح در یک اشوب
بازاری در حال اجراست که حتی
هواداران اندیشههای دولت نیز
از فرجام ان بیاطاعند .طرفه
انکه ،مهمترین همکار طرح در
درون دولت ،تعریف شده و نیاز به
همکاریهای فراقوهای انچنانی
وجود نداشت .لذا فار غ از قضاوت
در مورد طرح ،میبینیم فرایند
ائتاف مدیریتی انقدر سست
بنیاد انگاشته میشود که عاقبت
یک طرح چند ستاره دولت ،نا کجا
اباد است .قصه وقتی جالبتر
میشود که در دولت دوم اقای
روحانی هم ،هر دو وزیر با حفظ
مواضع قبلی خود حضور دارند!!
-8ساختارهای مولد اشرافیت
انقاب اسامی ایران ،نقطه دگرگونی
سقف و کف جامعه ایرانی بود.
عدهای ویژهخوار ،تمام داراییهای
ملک و مملکت را به ناروا از ان خود
کرده و با استثمار به بهرهکشی از
مستضعفین و طبقه محروم جامعه
میپرداختند .استانه تحمل مردم
در این رویکرد از اصاح رژیم به
تغییر ان و انقاب و زیر و رو شدن
حکومت انجامید .لذا در سال ،57
مردم این احساس را داشتند که
حاا ،حکومت در اختیار صاحبانش
است .تعابیر امام؟ نیز در اغاز
ً
انقاب کاما این رویکرد را تقویت
و تا کید میکرد .از نهادسازیهای
انقابی دوره یک ساله بعد از پیروزی
هم ،ا کثریت در خدمت مردم و
محرومین بود و معدود نهادهایی
( 2از یازده) برای نظمبخشی و
امنیت شهری و ملی تاسیس شد.
همچنین ا کثریت افراد انتخاب
شده هم برای مسئولیتها نیز از
این طبقه بودند.
اما یک اشکال اساسی ،انقاب را
از اهداف اساسیاش دور کرد ،ان
ایراد ،باقیماندن ساختارهای
سلسله مراتبی بود که بیشتر
خاصیت زنجیره فرمان و دستور
داشت .جالبتر اینکه ،بسیاری از
سازمانها و نهادهای انقابی نیز
در طول سالهای پس از انقاب،
به تدریج منحل و ادغام شده و
شکل ساختارهای عمودی به
خود گرفتند.
ذاتی این ساختارها ،باا به پایین
بودن است و طبیعتشان میل به
توسعه سلسله مراتب .این ساختارها
بر اساس تقسیم کار شکل میگیرند
و بر مبنای دستور ،گزارشگیری و
گزارشدهی نبضشان میزند و
حیات میگیرند .هر چقدر اینگونه
ساختارها درست عمل کند ،نیاز
به ایجاد حریم برای طبقه کارگزار
و فاصلهگذاری با تودهها و اجتماع
بیشتر میشود.
برای شکست این ساختارها و از کار
افتادنشان ،نیاز بود که مدیران از
چنبره تشریفات بیپایان مدیریتی
خارج گردند و این حصار را بشکنند
و وارد حلقه مردم شوند و در ارتباطی
برنامهریزی شده در اتصال با بدنه
اجتماع قرار گیرند .اما فاصلهگذاری،
ابتدا با توجیه حجم فعالیتها و
وظایف ،مشروعیت پیدا میکرد
و سپس به ایجاد طبقهای مجزا
و الیت ختم میشد .کلمهها و
53
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
گزارههایی که چندی است به گوش
میخورد و حکایت از «ژن خوب»
و « IQباا» دارد ،کدهای گشوده
شدهای است که سالهاست در
کمون ،به مرزبندی با مردم رسیده
و به ان تن داده است.
ساختار های بلند و غیر مسطح و
برامدن طبقات ویژه اقتصادی و
سیاسی چون حزب کارگزاران از
نشانههای ظهور این طبقه در
جمهوری اسامی در دهه هفتاد
است که بعد از ان به حریم شخصی
ً
افراد نیز وارد شد و بعضا خوی تجمل
و اشرافیگری انان را زنده کرد.
در طول چهل سال گذشته،
دولتهای دهه اول ،دولتهای
مردمی بودند و این بیشتر از اینکه
ناشی از خواست خودشان باشد،
بیشتر ناشی از خواست و تحمیل
اجتماعی بود ،چرا که ا کثریت این
افراد ،در دورههای بعد ،اینگونه
نماندند .همچنین دولت اقای
احمدینژاد هم جنسی مردمی و
غیر تشریفاتی و در دسترس داشت
که البته خطاهای راهبردی رئیس ان
دولت ،مردم را به سمت جانشینی
برد که اصلیترین و مقبولترین
خصوصیت دولت اقای احمدینژاد
را نداشتند و ان هم جنس سادگی
و مردمی بودن بود.
شاید ،این گزاره که انقاب اسامی
به ساختارهای مدیریتی وارد نشد
و ان را انقابی نکرد ،گزارهای دقیق
و زبان حال باشد.
نکته تاسف برانگیز اینکه عدهای
از مدیران فعلی که سابقه زیاد
مدیریتی دارند و از نشاط و کارامدی
ً
افتادهاند ،بعضا جنبه پرستیژی
و تشریفاتی مسئولیتشان بسیار
پررنگ تر از جنبه کارامدی و
اثرشان جلوه میکند .عمده این
مدیران ،توسط دولت قبلی ،به
ً
نوعی منکوب شده و بعضا حسرت
برگشت به جایگاه قبلی و احترامات
سابقه برایشان یک هدف گشته
است .اینگونه ادمها و این نوع
ساختارها ،بیشتر به بقا و استحکام
خود و جایگاه خود میاندیشند تا
به کارهای فوقالعاده.
54
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
ا گر مبناهای کژ انسان شناختی غربی و مادی و
افقها و سقفهای کوتاه سرمایه سااری را محدوده
بازی دانش مدیریت غربی بدانیم ،اخر و عاقبت
این دانش برای خود غربیها نیز تاریخ مصرفی دارد
که زود منقضی میشود.
-9وضعیت دانش مدیریت بومی
حوزه علوم انسانی سالهاست که از درد بومی
نبودن و عدم تناسب فرهنگی (به معنای اعم)،
دچار بیماری حاد و مزمن است .دانش مدیریت
نیز از این معضل ،رنج میبرد .در حقیقت ،دانش
اموزش داده شده ،با نیازها و ضرورتهای
اجتماع ،و فرهنگ ما بیگانه است .این دانش
مثل سایر حوزههای علوم انسانی و اجتماعی،
با بستر نظریات وارداتی شکل میگیرد ولی قوت
و قدرت تطبیق پذیری پائینی نسبت به شرایط
زیستبوم ما را داراست .این دانش بیشتر از انکه
موجبات هم افزایی و ارتقاء بهرهوری را ایجاد کند،
زمینههای گسست را ایجاد و ظرفیتهای تعارض
را تقویت میکند .الفبای دانش بومی مدیریت
از «الف ،با» شروع میشود ،اما ما از تئوریهای
Y، X، Aو Zدم میزنیم و تاش داریم با همه
انچه که میتوانیم و میدانیم و داریم ،ان را سوار
بر جریان حکمرانی در سطح کان و اداره اجرایی
نظام در سطح میانی و عملیاتی کنیم .همانطور
که ما نمیتوانیم نسخههای روانشناسی،
مردمشناسی و جامعهشناسی وارداتی را نعل
بالنعل عمل کنیم و ا گر بر اثر ضروریات هم به
ان تن دادیم ،ازم است به نسخههای اصیل
بومی برگردیم و انها را تولید یا باز تولید کنیم ،در
خصوص دانش مدیریت هم این نیاز ،ضرورتی
جدی و بیتعارف است .متاسفانه دانشکدههای
ً
مدیریت ،کاما دنباله رو و مقلد هستند و طوری
اندیشهها و نظریات غربی را تزئین نموده و مقدس
دانسته و مرجع قرار میدهند که عبور و عدول
از انها امری صعب و سخت مینماید؛ چرا که با
ً
روشهای متعارف ایشان که عمدتا رنگ و نگاه
پوزیتیویستی بر انها حا کم است ،نبرد بیحاصلی
اتفاق میافتد و یافته درخوری نصیب نمیشود.
ا گر مبناهای کژ انسان شناختی غربی و مادی
و افقها و سقفهای کوتاه سرمایه سااری را
محدوده بازی دانش مدیریت غربی بدانیم ،اخر
و عاقبت این دانش برای خود غربیها نیز تاریخ
مصرفی دارد که زود منقضی میشود .البته،
دانش معیار مدیریت ،نیاز به ساختی طوانی
مدت دارد ،اما میتوان با فهم انسانشناسی
اسامی و نهادسازی اشراقی ،و رویکردی اصاحی
و عملیاتی ،نیازهای جامعه امروز ایران از حیث
جریان اداره را به دانش تبدیل کرد.
55
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
وقتی کار فوقالعادهای بخواهد انجام شود ،نیاز
است که یک جریان عمومی و تودهای شود و از
حالت اختصاص به بخشی از سطوح مدیریت،
تبدیل به یک خواست اجتماعی گردد .در این
بین همراهی نخبگان اجتماع ،امری ضروری و
غیرقابل جانشینی است.
-10همراهی نخبگان ،ضرورت کارهای بزرگ
وقتی کار فوقالعادهای بخواهد انجام شود ،نیاز
است که یک جریان عمومی و تودهای شود و از
حالت اختصاص به بخشی از سطوح مدیریت،
تبدیل به یک خواست اجتماعی گردد .در این
بین همراهی نخبگان اجتماع ،امری ضروری و
غیرقابل جانشینی است .ا گر نخبگان در امری
ملی و بزرگ ،به همراهی و همیاری گرفته نشوند،
خیلی زود کار ابتر شده و به زمین میخورد.
به عنوان نمونه ،در این بیش از دو سالی که
موضوع اسیبهای اجتماعی طرح شده است،
فقط در چند ماهه اخیر ،دانشگاه شاهد برای
همیاری اعام امادگی کرده و بخشی از جریان
به انها وا گذار شده است .اما ،چند فیلم موثر یا
مستند تاثیرگذار که در اذهان باقیمانده است،
تولید گردیده است؟ چند سمینار علمی با هدف
ارائه راهکار ترتیب داده شده است و از درون انها
چند مقاله کاربردی بیرون امده است؟ چند بار،
بزرگان نظام به این منظور با نخبگان جامعه در
این خصوص سخن راندهاند؟
البته ،همواره برخی نخبگان در موضوعات مبتا
به نظام استین همت را باا زده و به کمک و
معاضدت میایند ،اما نظام اجرایی چگونه انها را
به خدمت گرفته و خدمت شان را موثرتر کرده و
از عقیم شدن تاششان جلوگیری نموده است؟
به عنوان نمونهای دیگر ،در مناسبتهای مختلف
امر فضای مجازی به عنوان یکی از مهمات نظام
تا کید شده است .عدهای از نخبگان و خبرگان
مشتاق هم از اطراف برای کمک به جریان
موضوع اعام امادگی کرده و حتی به اقدام هم
ً
رسیدهاند .اما جالب اینکه سیستم اجرایی بعضا
به جای اشتیاق برای جذب داوطلبین جوان و
ً
موثر ،عمدتا به نوعی انها را دلسرد مینماید .به
عبارت دیگر ،قوه همیاری و همراهی گرفتن از
نخبگان برای اثرگذاری اجتماعی و تبدیل یک
خواست حکومتی به یک خواست اجتماعی و
مردمی ،بسیار ضعیف و ناموثر است .البته ،عاوه
بر اینکه ،تبدیل به عمومی کردن یک خواست،
نیازمند سواد خاصی است ،اما بهتر است توجه
شود که جریانات قدرت در نظام از مشارکت
گرفتن افراد بیشتر در جهت قوام ساخت و دوام
قدرت خود استفاده میکنند و ا گر در جریان
عمومی شدن یک خواست ،قدرت انها نازل شود
یا توزیع گردد ،به شدت با ان مقابله میشود.
56
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
شوراهای عالی ،ساختی مترقی
است برای جستجو و کاویدن
مساله ،همراهی نخبگان ،خواست
عمومی و رویش در بافت طبیعی،
ً
اما حاا کاما در جریانی مصنوعی
و فرمایشی ،حیات نباتی دارند و
حقوق نجومی.
-11شوراهای عالی یا
کوچه باغ بنبست
از قدیمیها نقل شده که کوچه
باغهای بنبست فقط فراخور
صاحبان باغهاست ،چون کس
دیگری از انها عبور نمیکند .حاا
حکایت شوراهای عالی در کشور
ما ،گرد امدن یک سری متخصص
و خبره شده که دور هم جمع
شدن انها ،شاید خودشان حظی
ببرند ولی ثمره انچنانی به بقیه
نمیرسد.
این شوراها ،این قدر سبب
هزینه های اضافی و ثمرات
حداقلی بودند که در دولت اقای
احمدینژاد ،یک شبه 28فقره
از انها حذف و به جای ان 4شورا
تشکیل شد.
مزیت این شوراها و برنامههای ملی
در ان است که ا گر این شوراها،
ادامه جریان نخبگانی و خبرگانی و
متشکل از پژوهشگاهها و موسسات
و مرا کز تحقیقاتی باشد که مسائل
را میجویند و میشناسند ،انگاه
ادامه مییابد و به حقیقت میرسند
و هیچگاه از کوچه باغ بنبست رد
نمیشوند .اما ا گر از پشت دکه
و پیشخوان خود و در جامهای
جعلی ،مسائل را ببینند ،بیشتر
سبب سرگرمی و سر هم تراشیدن
میشوند.
شوراهای عالی ،ساختی مترقی
است برای جستجو و کاویدن
مساله ،همراهی نخبگان ،خواست
عمومی و رویش در بافت طبیعی،
ً
اما حاا کاما در جریانی مصنوعی
و فرمایشی ،حیات نباتی دارند و
حقوق نجومی.
-12نبود مدیریت قرارگاهی
یک رکن اساسی در به ثمر نشستن
برنامههای فرادستگاهی ،تشکیل
قرارگاه و حکومت مدیریت قرارگاهی
بر ان است .مدیریت قرارگاهی،
وظیفه تبیین مطالبه ،پیگیری
دقیق اجرایی شدن مطالبه از طریق
ائتافهای کاری و فرایندهای کاری
بین دستگاهی (قسمت نرمافزاری
کار) و پشتیبانی و لجستیک برنامه
(قسمت سختافزاری) ،نظارت بر
جریان کار ،اخذ ،تحویل و واخواهی
درست و دقیق امر سپرده شده ،را
بر عهده دارند.
ا گر برنامه های ملی ،با نگاه
مدیریت سنتی اداره ،برنامهریزی
و نظارت شود ،گرفتار معضل عدم
صاحیت متولیان امر و بد سرپرستی
میشویم .اینکه چگونه و از چه
منبعی و با چه ساختی یک امر
تعریف و تحویل شود و چگونه
پیگیری و نظارت گردد و چطور
دریافت و تحویل شود ،همه دارای
مکانیسمهای خاص در حوزه و
حوصله مدیریت قرارگاهی است.
اینکه معضل ترافیک یا مشکل
الودگی هوا ،سالهای سال است
که شدت بیشتری یافته و دریغ از
57
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
حرکتی موثر ،قبل از اینکه گرفتار
راهکارهای بخشی و ناقص باشند،
گرفتار مدیریت های بخشی و
ناقص هستند که نمیخواهند
نگاه قرارگاهی بر انها حا کم باشد
و برای حفظ سهم قدرت خود،
تن به همکاری نمیدهند .در
حقیقت ،ما هنوز برای اینگونه
مسائل راهی را نرفتهایم و برای
رسیدن به نقطه صفر که تعریف
و پذیرش مدیریت قرارگاهی
است ،همچنان در منازعه ای
کور قرار داریم که اسیبهای ان،
اعتمادزدایی بیشتر تودهها نسبت
به عملکردهای ناقص و بخشی
است .تعریف محدوده طرح ترافیک
و منتظر باد بودن ،از عمق زخم،
خبر میدهد .مصیبت مضاعف،
بودجهها و هزینهکردهایی است
که در هر مدیریت بخشی ،به بهای
گذران روز و بدون ایندهنگری ،فقط
معضات را ،زیر فرش بیتدبیری و
درایت پنهان میکند.
بدیهی انکه ،مدیریت اجرایی کشور،
مسئولیت به خط کردن دستگاهها
و تعریف انها در حلقههای سازمانی
و ارتباطی جدید برای حل یک
معضل ملی را دارد.
برخی اعداد فقط نوسانی را نشان
میدهند که هیچگاه تحولبخش
نیست ،حالی که در مدیریت
فوقالعاده ،ما سخت به تحول
نیاز داریم تا نوسان.
.13امارزدگی و نگاه
عارضهیاب
اعداد و ارقام نشانگرهای خوبی
هستند اما همه چیز را بیان
نمیکنند .کار فوق العاده مدیریتی،
باید فراتر از عدد و رقم چتر خود را
بگستراند ،مگر نه بسیاری از اعداد
قبل از اثرسنجی و اعتبارسنجی،
قابل اعتماد نیستند .البته برخی
از افراد نیز بلدند چگونه یک عدد
خوب را ،به جای یک کار فوق
العاده قالب کنند .نگاه های
ً
عارضهیاب غالبا در مواقع بحرانی
که سیستم دچار لختی و اینرسی
شده است ،سعی میکند عددها
را بهبود ببخشند ،در حالیکه
رویکرد ریشهیاب ،عددها را فقط
نشانگر میداند .برخی اعداد فقط
نوسانی را نشان میدهند که هیچگاه
تحولبخش نیست ،حالی که در
مدیریت فوقالعاده ،ما سخت به
تحول نیاز داریم تا نوسان.
کتاب «چگونه با امار دروغ بگوییم»
شرح حال همه کسانی است که عدد
را مثل بت میپرستند و کمتر به اثر
و واقع امر نگاه میکنند .اینگونه
مدیران را ،مدیران کنتوری مینامم
که بدنبال جلوه امر و بستهبندی
شیک هستند و باطن و محتوا را یا
رها کردهاند و یا اهمیت کمتر دادهاند.
ً
عمدتا نگاههای کنتوری ،تبعات
سوئی در پی دارد که از ان جمله
زایش حجمی مترا کم از مسائل با
صبغه تهدید است در حالی که
نگاههای ریشهیاب ،با هزینههای
بیشتر و دقت مضاعف و زحمت
گرانتر ،مسائل فرصت زا را به بار
میاوردند.
امارزدگی ،نوعی نمایش را رقم میزند
که قرار است فقط بفروشد با دو
تابع منفی سنگین :یکی بیاثری
و بیفایدگی و دوم زمینهسازی
بیاعتمادی بدنه اجتماعی به
حا کمیت و کارگزاران.
پایان بخش اول
58
مصطفی یخچالی
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی مرکز رشد و
دانشاموخته کارشناسی ارشد معارف اسامی و
مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق؟
ݪ
ݓ
مه ݣوݤݣ ݤرݤ
ݬ
ح
یس ݣ ݣ
ݧ ݩݘرىݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ
بس ݣ ݣاݣݡ ݣ ݣݤر ݤد
ݒ ݩݦ ݣ ݣ
به داد بشا گرد برسید!
حاج عبداه والی را میتوان یکی از اسوههای
درخشان عمل و اقدام جهادی دانست که در
لبیکگویی به اشارهی حضرت امام؟ که
فرموده بودند« :به داد بشا گرد برسید!» به
منطقهی دورافتاده و محروم بشا گرد هجرت کرد.
حاج عبداه والی در عمل به تکلیف ،سالها
با بشا گردیها نفس کشید و با انان زندگی
کرد .وی در بیست و سه سال خدمت و تاش
مخلصانه این دیار محروم را به ابادانی نسبی
ً
رساند بهطوریکه حقیقتا میتوان مدیریت او را
نمادی از مدیریت جهادی دانست .این هجرت
و جهاد عظیم ،اسفند ۱۳60اغاز و در هشت
اردیبهشت ۱۳8۴با رحلت او با مسئولیت
برادران ایشان یعنی حاج محمود و حاج امیر
والی وارد مرحلهای جدید گردید.
59
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ایشان یکی از مدیران برجسته کمیته امداد و
کشور بوده است .بیشک انجام این حجم از
کارها و ارائه خدمات فراوان مردم بدون داشتن
یک مدیریت قوی و کارامد امکان پذیر نیست.
کار کردن در شرایطی که هیچگونه امکاناتی
وجود ندارد و در فاصله بسیار دور از شهر با
دست خالی بسیار مشکل و پیچیده است.
حاج عبداه قبل از عزیمت به بشا گرد با امر
امام در جبهه کردستان و جنوب در مقابل
دشمن بعثی مبارزه میکرده است و بعد از
ان نیز با امر ولی ،مقابله با دشمن ظاهری را
ترک کرده و به مقابله با دشمن پنهان یعنی
فقر و محرومیت پرداخته است.
بشا گرد ،دیروز و امروز
بشا گرد به عنوان یکی از محرومترین نقاط
کشور ،منطقهای است واقع در جنوب شرقی
استان هرمزگان که از شمال به استان کرمان
و از شرق به استان سیستان و بلوچستان و
از جنوب به سواحل دریای عمان ،سیریک،
جاسک و از غرب با شهرستان میناب هممرز
است .این منطقه به دلیل بیتوجهیهای
رژیم منحوس گذشته در فقر مطلق نگهداشته
شده بود .قبل از ورود حاج عبداه والی
و امدادگران کمیته امداد با فرمان امام
خمینی؟ به منطقه بشا گرد امکانات اولیه
زندگی مانند جاده ،اب بهداشتی ،مدرسه،
حمام ،مسجد و سایر تاسیسات عمومی
وجود نداشت اما به واسطه اقدامات موثر
و تحسین برانگیز این نهاد و شخص حاج
عبداه والی ،منطقه بشا گرد امروزه در ابعاد
مختلف عمرانی ،بهداشتی ،فرهنگی و معیشتی
پیشرفت قابل ماحظهای داشته است .هم
ا کنون همه اساتید حوزه علمیه ،معلمان و
مدیران بشا گرد از فار غ التحصیان نسل اول
این مدارس و حوزه علمیه بشا گرد هستند و
دیگر نیاز به حضور گسترده نیروهای غیربومی
در منطقه احساس نمیشود در حالی که
قبل از انقاب در منطقه بشا گرد به تعداد
انگشتان یک دست باسواد وجود نداشت.
اهمیت اقدامات فرهنگی حاج عبداه والی و
برادران ایشان در شرایطی بهتر درک میشود
که بدانیم جریان وهابیت در سالهای اخیر
در اطراف بشا گرد به شدت نفوذ و گسترش
یافته اما مردم بشا گرد همچنان بر عقاید
خود استوار ماندهاند .شایدبه همین دلیل
باشد که امام؟ فرمودهاند که یاران خوبی
برای امام زمان؟ در این منطقه تربیت
خواهند شد.
60
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مرحوم حاج عبداه والی و شماها بیتابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید ،اینها خیلی با ارزش است .شما بدانید،
اینجور کارهای بیسروصدا و خاموش و خالصانه ،نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست میکند،
بلکه در کل بنای جمهوری اسامی اثر میگذارد ،مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و انرا مستحکم کنند.
کار بدون تابلو
در سالهای اول انقاب بعضی از مسئولین معتقد
بودند که برای نجات بشا گرد کشور باید مانند مسئله
جنگ با بشا گرد برخورد کرد و همه امکانات کشور
را بسیج کرد .لذا با طرحریزی برنامههای کان و
جامع در پی رفع محرومیت از این نقطه بودهاند
اما به علت کمبود بودجه این اقدامات به نتیجه
نمیرسید .اما نگاه و مدیریت حاج عبداه مردمی،
جهادی ،ساده و در عین حال فرا گیر و همه جانبه
بود .ایشان با انجام اقدامات محدود کار پیشرفت
و ابادانی بشا گرد را شروع میکنند و در ادامه راه با
کمکهای خیرین و تاشهای خود مردم بشا گرد
کارهای بزرگتری انجام میشود و این جز با اخاص
و کمک خداوند شدنی نیست .رهبر معظم انقاب
از عمل با اخاص حاج عبداه والی به عنوان «کار
بدون تابلو» یاد میکنند و تاثیر ان را مانند سیمانی
میدانند که در پی ساختمان میریزند.
«شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و
همهی اینها را گذاشتید اینجا ،رفتید انجا بیسروصدا
مشغول خدمت شدید ،نه جایی ثبت کردید ،نه جایی
تابلو زدید .بعضیها هستند ،هر کاری میخواهند
بکنند ،قبل از اینکه کار انجام بگیرد ،تابلویش را
میزنند! مدتها این تابلو انجاست ،هیچ کاری هم
انجام نگرفته .بعضیها هم نه ،کار را انجام میدهند،
هیچ تابلویی هم ندارد .کار مرحوم حاج عبداه والی
نوع دوم است ،یعنی بیتابلو رفتید و
و شماها از این ِ
برای خدا کار واقعی کردید ،اینها خیلی با ارزش است.
شما بدانید ،اینجور کارهای بیسروصدا و خاموش و
خالصانه ،نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه
و مرتبه درست میکند ،بلکه در کل بنای جمهوری
اسامی اثر میگذارد ،مثل سیمانی است که در یک
بنایی تزریق کنند و انرا مستحکم کنند .با انجام
اینجور کارهای مخلصانه ،بنای جمهوری اسامی
مستحکم میشود بدون اینکه کسی بفهمد .یعنی
وقتی در گوشه و کنار کشور ،در بین مردم ،کسانی
هستند که کار را برای خدا میکنند ،کار را مخلصانه
انجام میدهند ،دنبال هیاهو و جلب نظر این و
تحسین ان نیستند ،یکی از خواصش این است که
ً
اصا خود این ،بنا را مستحکم میکند ،مثل روحی که
در یک کالبدی بدمند .بنابراین ،این کارهای شماها
اینجور ارزش دارد».
61
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
رئیس جمهور بشا گرد
مدیری از جنس مردم بشا گرد
مهمترین وجه تمایز الگوی پیشرفت بشا گرد نسبت
به الگوهای دیگر ،نیازسنجی ،برنامهریزی و اجرای
متمرکز و همه جانبه امور عمرانی ،فرهنگی ،بهداشتی،
اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی مردم تحت مدیریت
واحد کمیته امداد امام خمینی؟ و شخص حاج
عبداه والی بوده است؛ به صورتی که از ایشان به
عنوان رئیس جمهور بشا گرد یاد میشود.
کارهای ایشان تنها به دادن مستمری و تحت پوشش
قرار دادن نیازمندان محدود نمیشد و تمام نیازهای
مردم از جمله راه ،ارتباطات ،برق ،اموزش و پرورش،
فرهنگی ،اشتغال ،بهداشت و درمان و...توسط
کمیته امداد برنامهریزی و مدیریت میشده است و
نهادهای دیگر به عنوان پشتیبان و حامی فعالیت
میکردند .به عبارت دیگر هیچ کدام از این نیازها از
یکدیگر جدا نبوده و به یکدیگر وابستهاند ،لذا باید به
صورت یکپارچه و همه جانبه برای انها برنامهریزی
صورت گیرد.
این الگو در نهاد جهاد سازندگی نیز مشاهده شده
است و شاهد کارایی و بهرهوری ان بودهایم .هر
زمان که دستگاههای متولی با یکدیگر هماهنگ
بوده و تحت یک مدیریت قرار گرفته اند؛ یک منطقه
پیشرفت کرده است و هر زمان که هر دستگاهی به
صورت مجزا کار کرد شاهد درجا زدن و پس رفت یک
منطقه بودهایم.
وجه تمایز دیگر این الگو این است که حاج عبداه
والی به واسطه اخاص خود و تعامل خوب با مردم
در قلبهای انان جای گرفته است لذا مردم از ایشان
تبعیت کامل دارند و این عامل مهمی در کمک مردم
و پیشرفت منطقه بوده است .ایشان با تشویق مردم
به کار کردن و اموزش و رشد انان توانسته است انان
را به خودکفایی برساند .استفاده از نیروهای بومی در
کارهای امداد و اموزش انان همواره جزو اصول حاج
عبداه بوده است .شاید بتوان گفت مهمترین تاثیر
ایشان ایجاد روحیه خودباوری در مردم بوده است.
جایگاه اجتماعی حاج عبداه والی در میان مردم به
دلیل همدردی و همرنگی با انها و حضور بلند مدت
در منطقه بشا گرد بوده است .لذا مردم ،صداقت و
حسن نیت حاج عبداه والی را باور و به او اعتماد
کردهاند .حاج عبداه طوری با مردم بشا گرد برخورد
کرده بود که ایشان را عضوی از خودشان میدانستند
و با او درد و دل میکردند .ایشان با لهجه بشا گردی
با مردم صحبت میکرد .این رابطه تا حدی بود که
اختافات بین خودشان را نزد حاج عبداه مطرح
میکردند تا مشکل را حل کند .ایشان همواره عزت
و کرامت مردم را حفظ نموده است و نگذاشت
دست مردم جلوی دیگران دراز شود .در منطقه
بشا گرد هیچگاه کااهای دست دوم میان مردم
توزیع نشده است.
62
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
یکی از علل عقب ماندگی منطقه بشا گرد ،نداشتن راه دسترسی به منطقه بوده است .مهمترین اقدام
زیرساختی و ماندگار حاج عبداه در توسعه بشا گرد ،احداث جاده و ایجاد امکان دسترسی روستاها
به راه بود.
حضور مردم ،رمز موفقیت
اقدامات اساسی
از اقدامات مهم حاج عبداه والی،
استفاده از ظرفیت عظیم خیرین و
گروههای مختلف مردم در بشا گرد
بوده به نحوی که چندین برابر
کمکهای دولتی و منابع کمیته
امداد ،از منابع خیرین استفاده
مینمود .ایشان از همه اصناف و
گروهها مانند مسئولین ،پزشکان،
مهندسان ،اساتید و دانشجویان،
ً
بازاریان و ...دعوت میکرد تا شخصا
مشکات و سختیهای مردم را از
نزدیک نگاه کنند و در حد توان
خود به مردم خدمت کنند .لذا
ارتباطات گستردهای با مسئولین و
خیرین داشت و در زمان مورد نیاز
از انها استفاده مینمود.
از جمله سیاستهای اصلی در
مدل توسعه بشا گرد ،استفاده از
پول حال برای کمک به مردم
منطقه بود .در سالهای مختلف
پیشنهادهای زیادی در مورد
استفاده از اموال توقیفی برای
کمک به مردم بشا گرد شد اما حاج
عبداه از ورود انها جلوگیری نمود
و معتقد بود که اینگونه پولها
برکت را از بین میبرد.
یکی از علل عقب ماندگی منطقه بشا گرد ،نداشتن راه
دسترسی به منطقه بوده است .مهمترین اقدام زیرساختی
و ماندگار حاج عبداه در توسعه بشا گرد ،احداث جاده
و ایجاد امکان دسترسی روستاها به راه بود .با این اقدام
مردم بشا گرد توانستند حداقل امکانات مورد نیاز زندگی
خود را تامین کنند.
ایشان در ابتدا با کمک مردم و وسایل اولیه ،اصاحاتی
در جاده ایجاد میکند و خیرین با مشاهده این تغییر،
دستگاههای راه سازی را خریداری و در اختیار منطقه
قرار میدهند و در نتیجه تا کنون بیش از هزار و پانصد
کیلومتر راه روستایی در بشا گرد احداث شده است.
اقدامات فرهنگی همواره جزو اولویتهای اصلی حاج
عبداه بود .در زمینه فرهنگی در کنار انجام کارهای فرهنگی
اولیه مانند پخش فیلم و برگزاری نمایشگاه ،اعزام مبلغین
و مبارزه با اداب و رسوم غلط مردم ،اقدامات بلندمدت
و ریشهای نیز در جهت خودکفایی مردم منطقه انجام
میگرفت .ساخت مدرسه و حوزه علمیه از کارهای اساسی
و ریشهای بود که در سالهای اولیه حضور ایشان انجام
گرفت و نقش مهمی در ساخت نسل بعدی بشا گرد داشت.
با توجه به سوء تغذیه مردم و شیوع بیماریها در بشا گرد،
از اقدامات اولیه کمیته امداد ،توزیع مایحتاج ضروری
مردم ،ویزیت و درمان مردم و دادن اموزشهای بهداشتی
به مردم بود .همچنین حاج عبداه معتقد بود که تنها راه
نجات و توسعه منطقه بشا گرد ایجاد شغلهای کوچک و
پایدار است .ا گر مردم درامد داشته باشند خود میتوانند
بشا گرد را بسازند و اباد کنند.
63
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
بخش عمده از ثواب کاری که انجام میگیرد ،مال شما است ،چون شماها ا گر چنانچه همراهی
نمیکردید ،نق میزدید ،دعوا میکردید -این چه وضعی است؟ این چه زندگیای شد؟ شما که اینجا
پیداتان نمیشود -مردان شما دیگر طاقت نمیاوردند.
یار و همراه همیشگی
در کنار مجاهدتهای مرحوم والی و برادران ایشان ،همسران انان نقش مهمی در این
حرکت داشتهاند .رهبر معظم انقاب در دیدار با خانواده مرحوم والی در این باره فرمودند:
«این را هم من به شما خانمها -بخصوص همسران -بگویم؛ بخش عمده از ثواب کاری که انجام
میگیرد ،مال شما است ،چون شماها ا گر چنانچه همراهی نمیکردید ،نق میزدید ،دعوا میکردید
این چه وضعی است؟ این چه زندگیای شد؟ شما که اینجا پیداتان نمیشود -مردان شمادیگر طاقت نمیاوردند .بااخره هر چه هم ادم انگیزه داشت ،دیگر نمیتوانست .این همراهی
شماها است که به اینها دل داد ،جرئت داد ،و رفتند؛ اینها خیلی مهم است».
بیتردید ورای همه تحلیلهای مادی در مورد عوامل توسعه و پیشرفت ،نقش عوامل
معنوی و کمکهای الهی در رسیدن به نتیجه قابل چشم پوشی نیست .استقامت،
تهجدهای شبانه و اعتقاد به نصرت الهی همواره یار و مددکار مجاهدان فی سبیلاه
بوده است.
64
سید محمدصادق شاهچراغ
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی و دانشجوی
کارشناسی ارشد معارف اسامی و مدیریت مالی
دانشگاه امام صادق؟
میثم حاجی قربانی
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی و دانشجوی
کارشناسی ارشد معارف اسامی و مدیریت دولتی
دانشگاه امام صادق؟
ݧݩݒمىݡل ݣوݣهݥ
درامدی بر مفهوم
«استقامت» در مدیریت جهادی
ݣاݥݣ ݩݧ ݑ
سى ݣوݤ ݥݣارݤ
پرده اول:
چند ماهی است که به این منطقه پناه اوردهایم.
سوز سرمای بیابان بدنم را میلرزاند .از شدت
گرسنگی خواب به چشمانم نمیاید .امروز هم
از سهمیه یک خرمای خود نیمی را بخشیدم
و کل روز را با نصف خرما سپری کردم .عاوه
بر خرما مقداری هم از برگ تغذیه میکنیم.
امیدوارم صدای گریه و ناله بچهها به اهل
شهر برسد .چون این تنها ساح ماست .از شهر
خبر رسیده است که کسی با ما خرید و فروش
نمیکند .تجار هم حق ندارند با ما معامله کنند
و ا گر کسی چنین کاری انجام دهد اموالش را
مصادره میکنند.
65
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
برای چندمین بار ،امروز هم به سراغ پیامبر امدند .هرچه دشمن به ایشان پیشنهاد میدهد که از
دعوت خود دست بردارد تا او را ازاد کنند ،او قبول نمیکند .ما در محاصره اقتصادی و اجتماعی
هستیم .نمیدانم که این وضعیت تا کی ادامه دارد .امروز نزد رسولاه رفتم .به حضرت اطمینان
دادم که در هر شرایطی مقاومت میکنیم.
پرده دوم:
در زیر نور مهتاب نگهبانان را
میبینم که تمام شب مراقبند تا
مبادا کسی خوارباری به اینجا
بیاورد .اب را به روی ما بستهاند.
برای چندمین بار ،امروز هم به
سراغ پیامبر امدند .هرچه دشمن
به ایشان پیشنهاد میدهد که از
دعوت خود دست بردارد تا او را
ازاد کنند ،او قبول نمیکند .ما
در محاصره اقتصادی و اجتماعی
هستیم .نمیدانم که این وضعیت
تا کی ادامه دارد .امروز نزد رسولاه
رفتم .به حضرت اطمینان دادم که
در هر شرایطی مقاومت میکنیم و
با ایشان همراه هستیم.
سال هفتم بعثت -شعب ابیطالب
هشـت تا چهارده کیلومتر ،با پای پیــاده از میان رمل
و ماسههای روان امدیم .امروز روز پنجم است که در
محاصره هستیم .اب را جیرهبندی کردهایم .نان را
جیرهبندی کردهایم .عطش همه را بیتاب کرده.
همهچیز جز شهدا که حاا کنار هم در انتهای کانال
خوابیدهاند .دیگر شهدا تشنه نیستند .تانکهای
عراقی هم جلو امدند و دو طرف کانال را بستند .ما
هم هرچند دقیقه تیری شلیک میکنیم ،تا بفهمند ما
هنوز هستیم .این چندروزه عراقیها با بلندگو از بچهها
میخواهند که تسلیم شوند ،ولی در جواب با اخرین
رمق صدای «اها کبر» میشنوند .خیلی از بچهها شهید
شدند ،برای ما دعا کنید ،به امام هم سام برسونید و
بگید ما تا اخرین لحظه مقاومت میکنیم .فدای لب
تشنهات ای پسر فاطمه؟.
سال - 1361منطقه عملیاتی فکه،
کانال حنظله ،عملیات والفجر مقدماتی
66
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مقدمه
وقتی انسان هدف حقی را انتخاب
میکند و در راه رسیدن به ان حرکت
ً
میکند ،در طول مسیر دائما با موانع
مختلفی مواجه است که سعی در
خارج کردن او از مسیر دارند .ازم
است تا با عزمی راسخ ،از عدم توقف
در راه و انحراف از صراط مستقیم
جلوگیری کند .به عبارت دیگر ،بعد
از تشخیص هدف حق ،شناخت راه
منتهی به ان و حرکت در ان راه ،نباید
تا زمان دستیابی کامل به هدف،
دست از تاش و مبارزه برندارید.
ا گر جریان ابی به قطر یک لوله افتابه
لوله افتابه چه قدر حقیر است! -بهجان یک خا کریز بلند پانزده متری
که حفاظی ندارد بیفتد دیر یا زود
همان لوله افتابه این خا کریز عظیم
را از بین خواهد برد! ان چیزی که
میتواند لوله افتابه را که هیچ ،حتی
شط کارون را هم برای کوبیدن به
یک سد و مانع ناکام کند «ایستادگی
و استقامت» است.
نوشتار زیر بر ان است تا با بررسی
مفهوم «استقامت» ،جایگاه ان را
در منظومه فکری ادبیات مدیریت
جهادی روشن کند و رهنمونهایی
عملیاتی برای مدیران عرصههای
مختلف فراهم اورد.
چیزهایی هست که استقامت
نیست .کار دشواری است اما
استقامت نیست .استقامت برای
هر کسی ایستادگی در ان جایی
است که روی او بیشترین فشار
وارد میاید.
معنای استقامت
استقامت در قران در ایات متعددی
به کار رفته است .اما تنها در دو
جا به صورت مفرد و خطاب به
پیامبر؟ استفاده شده است؛
یکبار در ایه 15سوره شوری 1و
2
دیگری در ایه 112سوره هود.
استقامت در قران به معنای
«ایستادگی کردن ،ادامه دادن،
راه را دنبال کردن و متوقف نشدن»
َ ّ َ
َ ُ
َ َ َ َ
ک ف ْاد ُع َو ْاس َت ِق ْم ک َما ا ِم ْر َت َوا َت َت ِب ْع ا ْه َو َاء ُه ْم
-1ف ِلذ ِل
َ ُ ْ َ ْ ُ َ َ ْ َ َ ُ ْ َ َ ُ ْ ُ َ ْ َ َ ْ َ ُُ
اب وا ِمرت ِلع ِدل بینکم
وقل امنت ِبما انز َل اه ِمن ِکت َ ٍ
َ
ُ
َ
ُ
َ
ُ ّ
ّ
ّ َ
ُ
ُ
ُ
اه َر ُب َنا َو َر ُبک ْم ل َنا ا ْع َمال َنا َولک ْم ا ْع َمالک ْم ا ُح َجه َب ْی َن َنا
ْ
َ
ُ
ُ
َ
َ
ْ
ُ
َ
َ
َ
َو َب ْی َنک ُم اه یج َمع ب ْیننا و ِال ْی ِه ال َم ِص ُیر
ُ
ک َو َا َت ْط َغ ْوا ا َّنهُ
اب َم َع َ
َ -2ف ْاس َت ِق ْم َک َما ا ِم ْر َت َو َم ْن َت َ
ِ
ب َما َت ْع َم ُل َ
ون َب ِص ٌیر
ِ
است .در راه رسیدن به هدف نباید
متوقف شد .تداوم؛ یک عنصر
جدیدی است غیر از خود عمل .یک
وقت انسان برای خود هدفگذاری
میکند .شناخت هدف درست و
برنامهریزی برای ان یک مطلب
است؛ پایداری برای رسیدن به ان
هدف و استقامت در راه رسیدن
به ان ،مطلب مهم دیگری است؛
استقامت یعنی پافشاری کردن به
ادامه طی طریق در صراط مستقیم.
نکته ظریفی وجود دارد و ان این
است که خیلیها تصورشان این
است که استقامت میکنند .همه
چیز را استقامت میدانند در حالی
که چیزهایی هست که استقامت
نیست .کار دشواری است اما
استقامت نیست .استقامت برای
هر کسی ایستادگی در ان جایی
است که روی او بیشترین فشار
وارد میاید؛ فشار جسمی ،فشار
حیثیتی و فشار هوای نفس.
67
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
رابطه صبر و استقامت
موانع استقامت
در تعریف استقامت گفته شد که
انسان باید در مسیر رسیدن به
هدف ،مراقب انحرافها و زاویه
پیدا کردنها باشد .عوامل این
انحراف دو امر است .1 :عامل درونی
.2عامل بیرونی.
عامل درونی همان «تهاجم هواهای
نفسانی» است .تعلقات نفسانی
نهمیگذارد حق تشخیص داده
شود و نه راه رسیدن به حق .نه
اجازه میدهد انسان در راه هدف
حق خود حرکت کند و نه در این
راه پایداری داشته باشد .سرامد
تعلقات نفسانی چهار چیز است:
مال ،مقام ،اشخاص و اشیاء.
خوف از دست دادن اینها موجب
میشود که انسان در طریق حق
پایداری نداشته باشد .لذا در ایه
13سوره احقاف خداوند میفرماید:
َ َّ َ ُ ُ َ ُ
َ
ِ«ا ّن ال ِذ َین قالوا َر ّب َنا ا ّلل ُه ث َّم ْاس َتق ُاموا
َف َلا َخ ْو ٌف َع َل ْیه ْم َو َلا ُه ْم َی ْح َز ُن َ
ون».
ِ
صبر ازمهی استقامت و پایداری
است .بهعبارتدیگر باید صبر بر
موانع باشد تا بتوان استقامت کرد
وگرنه در میانه راه حرکت متوقف
شده و هدف تغییر پیدا خواهد کرد.
عامل بیرونی «دشمنان ،توطئهگران،
بدخواهان و قدرتهای مسلط»
هستند.دشمنتهدیدمیکند،وعده
و وعید میدهد ،دائم عظمت خود
را به رخ جامعهی اسامی میکشد،
ً
با زبان زور صحبت میکند و احیانا
زبان زور را با برخی شیرینیها و
وعدههای فریبنده درهم میامیزد تا
اینکه دلها را گمراه کند .استقامت
کردن در مقابل فریبها و تهدیدهای
دشمن ،هنر بزرگی است.
بنا بر فرموده قران کریم ا گر انسان
در برابر موانع استقامت ،تاباوری
نداشته نباشد ،به جایگاه طغیان
دچار می شود .معنای مقابل
استقامت «طغیان» است؛ «طغیان،
یعنی سرکشی ،منحرف شدن».
امیرالمومنین؟ در بیانات خود
بین این دو مقام تمییز قائل شدند.
امام در خطبه 176نهجالباغه
میفرمایند« :العمل العمل ثم النهایه
النهایه و الاستقامه الاستقامه ثم
الصبر الصبر و الورع الورع ان لکم
نهایه فانتهوا الی نهایتکم» .صبر
یک نوع توقف در برابر یک مشکل
و پیشامد و نوعی عکسالعمل
و خودداری است .صبر اقسام
گونا گونی دارد .ا گر شکیبایی نسبت
به امور شهوانی باشد از ان به عفت
تعبیر میکنند .ا گر کسی در امور
مالی مراقب حال و حرام باشد از
کار او به زهد تعبیر میکنند .صبر
ازمهی استقامت و پایداری است.
یعنی کسی که در حال حرکت است
باید با استفاده از قوه صبر موانع
استقامت را کنار بزند و مشقتها
و سختیهای مسیر را تحمل کند
و از خود بردباری نشان دهد.
بهعبارتدیگر باید صبر بر موانع
باشد تا بتوان استقامت کرد وگرنه
در میانه راه حرکت متوقف شده و
هدف تغییر پیدا خواهد کرد.
68
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
انجا که موانع بیرونی مثل تحریمها و
وجود رقبای خارجی دست به دست
موانع درونی مثل ناهماهنگیهای
دستگاههای داخلی و سوء مدیریت
میدهند ،هنر مدیر جهادی خود
را نشان میدهد؛ تا با استقامت و
پایداری زیر بار مسئولیت قد خم
نکرده و سازمان را به غایت خود
برساند .شکی نیست که با پایداری
و استقامت امداد الهی به کمک
مدیران میاید و چراغ هدایت را
در تاریکیها برای انان میافروزد.
مهمترین عامل در
کسب استقامت
در بخش قابل توجهی از ایات و
روایات حول موضوع استقامت،
تعبیر َ«ر ّب» برای پروردگار استفاده
شده است .نکته ظریفی در اینجا
هست .ا گر بخواهیم َر ّب را به فارسی
ترجمه کنیم «پرورش دهنده»
میشود .پرورش یعنی جلب منفعت
و دفع ضرر از شیء .پایداری زمانی
برای انسان ممکن میشود که
او قبول کند و بفهمد که مربی
او -یعنی کسی که او را پرورش
میدهد همان کسی که برایش
جلب منفعت کرده و ضررها را از
او دور میکند -خداست .ا گر به
این رسید ،میتواند پایداری کند.
میوههای شیرین ایستادگی
استقامت در سازمان جهادی
نتیجهی استقامت« ،هدایت و
کمک الهی» است .خدای متعال
وعدهی قطعی کرده است که:
َ َّ َ ُ ُ َ ُ
َ
ِ«ا ّن ال ِذ َین قالوا َر ّب َنا ا ّلل ُه َ ث َّم ْاس َتق ُاموا
ْ َ َ ُ َّ َ َ ُ َ
َ ََُ َ
ت َتن ّزل َعل ْی ِه ُم ال َمل ِائکه الا تخافوا َولا
َ ُ
ت ْح َزنوا»؛ استقامت در راه درست
نتیجهاش این است که خدای
متعال اندوه و ترس را از یک انسان و
یک جامعه سلب میکند و موفقیت
را نصیب انها میکند .میفرمایدّ :
«ثم
استقاموا»؛ ا گر پایداری و استقامت
باشد ،موجب میشود ّ
«تتنزل علیهم
الملائکه» .باید ایستاد ،باید ثبات
بهخرج داد ،باید راه را گم نکرد،
هدف را همواره در مقابل چشم
داشت و بهطور مستمر باید پیش
رفت .ا گر این شد ،پیروزی ها
ّ
پیدرپی پیش خواهد امد واا
با یک لحظه و یک برهه خوب
بودن ،فرشتگان خدا بر انسان نازل
نمیشوند ،نور هدایت و دست کمک
الهی به سوی انسان دراز نمیشود.
ا گر انسان در راه رسیدن به اهداف
پافشاری کند؛ با سختیهایی که
در این راه هست ،مقابله کند و از
انها نهراسد ،انشاءاه میوههای
شیرین و دلنشین این ایستادگی را
خدای متعال به او خواهد چشاند
و خوف و اندوهش از بین میرود.
استقامت در سه سطح تعریف
میشود :فردی ،سازمانی و ملی.
در این قسمت به طور مختصر
به استقامت در سازمان جهادی
اشاره میشود.
سازمانها در راه رسیدن به اهداف
ً
خود معموا با فراز و نشیبهای
فراوانی روبرو هستند .از مشکاتی
مثل کمبود منابع مالی و امکانات
و تجهیزات گرفته تا مسائل مربوط
به حوزه منابع انسانی که از جمله
ان میتوان به فساد مالی اداری و
انگیزش کارکنان اشاره کرد .شرایطی
مثل تحریمها و رکود تجاری را
نیز میتوان به مجموعه مسائل
سازمانها اضافه کرد .در شرایط
عادی سازمان ،با وجود منابع
و امکانات و با در اختیار داشتن
سرمایه انسانی با مهارت و انگیزهی
باا به نظر میرسد اداره سازمان
کار دشواری نباشد .اما انجا که
موانع بیرونی مثل تحریمها و وجود
رقبای خارجی دست به دست
موانع درونی مثل ناهماهنگیهای
دستگاههای داخلی و سوء مدیریت
میدهند ،هنر مدیر جهادی خود
را نشان میدهد؛ تا با استقامت و
پایداری زیر بار مسئولیت قد خم
نکرده و سازمان را به غایت خود
69
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
برساند .شکی نیست که با پایداری
و استقامت امداد الهی به کمک
مدیران میاید و چراغ هدایت را
در تاریکیها برای انان میافروزد.
این نکته حائز اهمیت است
که استقامت در اهداف است.
نباید جای «هدف» را با «روش»
جمع بندی
در این نوشتار به معنای استقامت
ایستادگی و پایداری در راه رسیدنبه هدف -اشاره شد .سپس لوازم
رسیدن به خود استقامت که
مهمترین ان روحیه تعبد و رب
العالمین دانستن پروردگار است
بیان شد .همچنین از موانع درونی
و بیرونی استقامت یعنی تعلقات
نفسانی و دشمنان بیرونی صحبت
به میان امد .این مقدمات ذکر شد
تا به فراز اصلی این نوشتار برسیم:
مدیر جهادی که سازمانی تحت
نظارت و مدیریت اوست باید خود
در مسیر رسیدن به چشم اندازها و
اهداف سازمان-که باید در راستای
ارتقای جمهوری اسامی ایران
باشند -استقامت به خر ج دهد و
زیر بار فشارهای بسیار مشکات و
موانع درونی و بیرونی قد خم نکند.
اشتباه کرد .استقامت در روشها
ازم نیست،استقامت در اهداف
ازم است .در روشها بایستی
تکامل ،اصاح ،تغییر و رفع خطا،
جزو کارهای دائمی و برنامههای
همیشگی باشد؛ در روشها ازمون
وخطا جاری است .البته باید از
عاوه بر ان مدیر جهادی باید بتواند
این روحیه را در تمام بدنه سازمان
تزریق کند .این امر مهم به جهادی
شدن سازمان کمک بسیاری میکند
و مسیر رسیدن به اهداف را هموارتر
و سریعتر میکند.
نوشتار خود را با کامی گهربار از
حضرت علی؟ به پایان میرسانیم.
حضرت امیرالمومنین؟ خطاب
ّ
«محمد بن حنفیه»،
به فرزندشان
انگاهکه در جمل پرچم فرماندهی
را به دستش میسپردند فرمودند:
َ ُ ْ ُ َ َ ْ َ َ
«ت ُز ول ال َ ِج َبال َو لا ت ُزل َع ّض َعلی
َ
َ
اج ِذک ا ِع ِر ا ّلل َه ُج ْم ُج َم َتک َِت ْد فِی
ْن َ ِ
ْ
َ
الا ْر ِض ق َد َمک ْار ِم ِب َب َص ِر َک اق َصی
َ
َ
َ
َ
ْال َق ْوم َو ُغ ّض َب َص َرک َو ْاعل ْم ا ّن ّ
الن ْص َر
ِ
ْ ْ َّ ُ ْ َ َ
ُ
ِمن ِعن ِد الل ِه سبحانه» .ا گر کوهها
از جا کنده شوند ،تو از پایداری
دست بر ندار .دندان روی دندان
بگذار (سختیها را تحمل کن) و
تجربهها استفاده کرد که ازمون،
ازمون موفقی باشد و نیاز نباشد
که دائم تجربه کرد و پشتسر هم
اشتباه؛ اما درزمینهی اهداف،
بایستی قرص و محکم بود و یک
قدم پایین نیامد.
حضرت امیرالمومنین؟ خطاب
ّ
«محمد بن حنفیه»،
به فرزندشان
انگاهکه در جمل پرچم فرماندهی را
َ ُ
به دستش میسپردند فرمودند« :ت ُزول
ْ ُ َ َ ْ َّ َ َ
اج َ ِذک
َال ِج َبال َو ا ت ُزل َعض َعلی ن
ِ ْْ
ْ
َ ُ ْ ُ ََ
ض
َا ِ َع ِر اه جمجمتک َ ِت ْد ِفی ْ َالر ِ
قد َمک ْارم ِب َب َص ِرک ا َق َصی الق ْوم َو
ِ
ُ َّ َ َ َ ِ َ ْ َ ْ َّ َّ
الن ْص َر ِم ْن
غض بصرک و اعلم ان
َ
ْ
اه ُس ْب َحان ُه».
ِعن ِد ِ
جمجمهات را به خدا عاریت بده
و پای خود را چون میخ بر زمین
بکوب (در میدان جنگ ثابت
قدم باش) تا انتهای خط دشمن
را چشم بینداز و بدان که فتح و
پیروزی از ناحیه خداوند است.
(خطبه یازدهم نهج الباغه)
*عمده مطالب این نوشتار بر مبنای کتاب سلوک
عاشورایی از مرحوم حضرت ایت اه حاج اقا محتبی
تهرانی و کتاب بصیرت و استقامت برگرفته شده از بیانات
مقام معظم رهبری تدوین و تنظیم گردیده است.
70
نشست اختصاصی
اعضای هسته مدیریت جهادی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟
با امیر سرلشکر عطاءاه صالحی
ݦ
ݩ
ݧ
ݧ
ݩ
ݒ
ݦ
ݑ
کسٮ
ݦ
ݩ
س
ٮݣ ݣ ݣ ز ݤݤیݤ؛
م ݣ ݭݔݣدى ݣ ݣ ݣرݤ ݣ ݫى ݣ ݫ ݬݔݣ ݣݩݑ ݣݦ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ݣ
ٮݭ ݣ ݫݤرݤݣݔ ݤݣݤو ݣݤݤ ݤ
م ݣ ݣ ݭدݣى ݣ ݣرݤى ݩݑ ݦ ݩ ݣ ݦ ݫݭ ݣى ݫ ݣݭ ݫىݣ ݕݫ
ݣݣݣݣ
ݡݤ ݣاݣݣز
تفسی ݣ ݣ ݣر ݣݤ
مدݣݣیرݣ ݫىݫݔت ݣ ݣݣبح ݣ ݣرݣاݥݣنݤ
ݔ ݫ ݫ ݬݔ
اشاره
سرلشکر عطاءاه صالحی (متولد ۱8اسفند
۱۳28در روستای لشکاجان سفلی شهرستان
رودسر استان گیان) فرمانده کل ارتش جمهوری
اسامی ایران است .وی درسال ۱۳۴6وارد ارتش
شد و در سال ۱۳۴9با رسته توپخانه از دانشکده
افسری فارغالتحصیل شد .امیر صالحی در تاریخ
20شهریور ۱۳8۴و پس از استعفای امیر سرلشکر
محمد سلیمی به سمت فرمانده کل ارتش
جمهوری اسامی ایران منصوب شد .وی هم
اکنون دارای سابقه 50سال خدمت در ارتش
است و در این دوران مسئولیتهای مختلفی
را بر عهده داشته است؛ از جمله:
فرماندهی لشکر 58پیاده ارتش ،فرماندهی لشکر
77پیاده ارتش ،معاون بازرسی و نیروی انسانی
ستاد کل نیروهای مسلح ،فرماندهی قرارگاه
شمال شرق کشور ،معاون اموزش ستاد فرماندهی
کل قوا ،فرماندهی دانشگاه افسری ارتش (در
دو دوره) ،فرمانده کل ارتش و جانشین رییس
ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسامی ایران.
71
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
وقتی لشکرهای شکستخورده و شاید هم
سرخورده ،از یک عملیات ناموفق بازگشتهاند،
این هماوایی شکستخوردگان است که امکان
هر حرکتی را از یک سازمان و تشکیات ان هم
در بطن مبارزه سلب میکند؛ شاید به حساب
ادبیات امروز «نمیشود؛ نمیتوانیم» و این یعنی
بروز یک بحران در یک سازمان .اما مدیریت
این بحرانها چگونه ممکن است؟ چه کسانی
میتواند این بحرانها را هدایت و مدیریت کنند
و چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
صیاد شیرازی؛ فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش
یکی از همین افراد است .روایت اقدامات متهورانه
و خاقانه او در دوران دفاع مقدس ،هم در
جنگهای کردستان و در جبهههای جنوب،
بخشی از تجربههای گرانقیمتی است که امیر
سرلشکر صالحی -از دوستان و همرزمان شهید
صیاد -برایمان نقل کرد .او در این همنشینی هم
به روش شهید صیاد شیرازی در مدیریت بحرانها
اشاره کرد و هم به ویژگیهای ازم برای ساخت
ادمهای متناسب با این شرایط ...؛ جلسه،
جلسهی شیرینی بود با حرفهای شیرینتر و
شنیدنیتر که به اقتضای این شماره از فصلنامه
بخشی از ان را تقدیم میکنیم:
مقدمه
جنگ ،محل هم افزایی نیروهایی انقابی بود .در
ارتش ،شخصیتهایی مثل شهید صیاد ،بابایی،
دوران ،اردستانی و امثال اینها را داشتیم .از
طرفی جوانهایی مانند شهید با کری ،شهید
همت ،شهید کاظمی و شهید باقری با سنین
کم امدند و با بعضی از این ارتشیها هم جوش
خوردند؛ اینها خاقیتهای بزرگی را در دفاع
مقدس ایجاد کردند به طوری که برای خود ما که
سبک جدید و قدیم را میدانیم هم جذاب بود.
اینها در مدیریت هم صاحب سبکی شده بودند
که با ویژگیهای خاصی همراه بود؛ سبکی که
این روزها از ان به عنوان مدیریت جهادی تعبیر
میشود .مطالب درباره شهید صیاد زیاد است؛ هم
درباره رفتارهای شخصی او و هم درباره رفتارهای
تشکیاتی و سازمانی او اما در اینجا به بخش
محدود ولی مهمی از این مباحث اشاره میکنیم:
72
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
بایستی خیلی مراقب بود که باور در اطاعت با حجاب علمی توام نشود؛
یعنی ممکن است کسی که عالم میشود حجابی دور خودش بگیرد و کم کم
به جایی برسد که بگوید یکی تو ،یکی من!
تبعیت از وایت فقیه
یا فرمانده جنگ
در ان روزهای ارتش ،دو نگاه نسبت
به این موضوع وجود داشت .برخی
از افراد مثل شهید صیاد که هم
تجربهی جنگ و هم تجربهی
عملیاتهای نظامی را داشتند و در
داخل و خارج دوره دیده بودند ،با
این دید به فرمانده نگاه نکردند که
این فرماندهی از حوزه امده ،جنگی
نکرده و کار نظامی بلد نیست.
بلکه از نظر انها ،ان فرمانده وایت
داشت و اطاعت از او واجب بود.
بنابراین با عشق ،روی کام به کام
امام حساب میکردند .میگفتند
چون امام این طوری فرمودند،
شما بروید انجام بدهید به نتیجه
میرسید .اما افراد دیگری هستند
که با تخصصهایشان سراغ این
موضوع میروند و میگویند که امام
نمیداند که دشمن چه امکانات
و توانمندیهایی دارد! ما برویم
وسط کار ،چه کنیم؟!
حاا چگونه میخواهید این اطاعت
را در فضای علمی مطرح کنید؟
چگونه میشود برای دانشجویی
که امده چهار سال درس بخواند و
مدرکش را بگیرد -در حالی که نه
جنگی و نه بحرانی هست -این
موضوع را تبیین کرد؟! بایستی
خیلی مراقب بود که باور در اطاعت
با حجاب علمی توام نشود؛ یعنی
ممکن است کسی که عالم میشود
حجابی دور خودش بگیرد و کم کم
به جایی برسد که بگوید یکی تو،
یکی من! یعنی درست است که
نظر اقا این است ولی ایشان که
وارد جامعهی بازار نیستند!
نه! ان جوانهایی که ان خاقیتها
را ایجاد کردند ،هیچ خدشهای
در باورشان به اطاعت از فرمانده
وجود نداشت .این اطاعت و باور
نسبت به اطاعت ،بااتر از مقیاس
مادی بود .اان مسالهای که بعضی
جاها دارند ،شک در منبع اطاعت
است .ا گر ما شک نداشته باشیم و
ً
بدانیم که اصا «ولی فقیه» یعنی
ولی شما در این امر؛ یعنی ا گر
گفتند بنشینید ،بشینید .ا گر گفتند
بجنگید ،بجنگید .دیگر نگویید ا گر
قرار است این کار را بکنیم ،با چند
تا؟! ا گر «با چند تا» بشود ،همان
حساب بقره و ان گاوی میشود که
بنیاسرائیل میخواهند بکشند.
مرتب شبه میکنند و البته ان
فرمانده هم به شبهات انها جواب
میدهد؛ میگوید ا گر شما کم دارید،
ً
مثا فان کارها را کنید؛ حاا یک
ماه صبر کنید ...کم کم متابعین
را بر اساس ظرفیت خودشان
هدایت میکنند نه براساس نگاه
اطاعتپذیریشان؛ پس این
اولین مولفه بود.
من که در همه سنگرها هم قبل از
پیروزی و در جریان پیروزی انقاب
و هم بعد از پیروزی انقاب محشور
بودم ،فکر میکردم که ایشان نسبت
به اطاعت از حضرت امام ،باوری
دارد که هیچ شبهای برای او نیست؛
ً
این نبود که بگوید مثا این طوری
توضیح بدهیم شاید رای امام
عوض شود .پس مهمترین چیز،
تعلیم اطاعت است و این باور با
علم تغییر نمیکند.
73
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
گفتیم ما خبر ندادیم پس چطور اقا منتظر بودند؟! حاج اقا فرمودند
که اقای صیاد! همان کسی که به دلش شما انداخت که از سه راهی
سلفچگان به اینجا بیایید ،به دل ما هم انداخت که چای را دم کنیم!
ساخت تیم همراه
شهید صیاد جمعی را دور خودش جمع کرده بود
که بر انها اشراف داشت و روی انها سرمایه گذاری
کرده بود .به انها مسایل مختلف را یاد میداد و
حتی سفارش میکرد که نماز شب بخوانند و روزه
بگیرند یا به انها روخوانی قران را اموزش میداد.
خود ایشان هم بااستثنا تا موقع شهادت ،رجب،
ِ
شعبان و رمضان را روزه میگرفتند .همان جمع
ً
را پیش بعضی از علما -مثا ایتاه مظاهری
یا ایتاه بهاءالدینی و مانند اینها -میبرد
که برای انها مباحث تفسیری و اخاقی را هم
بگویند و افراد در حالیکه داشتند امادگیهای
رزمی را تهیه میکردند ،بتوانند اعمال خودشان
را با صواب تطبیق کنند.
یک شب خدمت ایتاه بهاءالدینی رفتیم؛ ساعت
ً
12شب بود و معموا این ساعت میخوابیدند.
حاج عبداه در را باز کرد .گفتیم میخواهیم
ببینیم ا گر اقا بیدار است ،خدمت برسیم .گفت:
اقا بیدار است؛ اان نیم ساعت است که منتظر
شما نشسته است .دیدیم رختخواب را جمع
کردهاند و نشستهاند .گفتیم ما خبر ندادیم پس
چطور اقا منتظر بودند؟! حاج اقا فرمودند که اقای
صیاد! همان کسی که به دل شما انداخت که از
سه راهی سلفچگان به اینجا بیایید ،به دل ما
هم انداخت که چای را دم کنیم!
تطبیق کاربردی راهها و مسیرها
بنابراین یک شیوههایی در رابطه با خودسازی
این بود که پس از خودسازی ،به شبهاتی پاسخ
دهد که میتواند اعمال انها را نسبت به اعتقادات
تطبیق دهد.
در زمان جنگ ،بنا بود که عملیات بشود .امدند
و گفتند که تعداد دشمن خیلی زیاد است ولی
وضعیت ما خوب نیست و هنوز اماده نیستیم؛
چکار کنیم؟ گفتند باید از حضرت امام نظر بگیریم.
خلبان هواپیمای - F14شهید حق شناس -گفت
من میتوانم یکی از شماها -یا اقای صیاد و یا
اقای رضایی -را پیش امام ببرم .1فرصت هم
نبود ،بنا شد اقای رضایی برود .زمزمهای بود
که میگویند ما عده و عدهمان اینجور است،
ایا عملیات به صاح هست؟ امام فرمودند بروید
انجام بدهید ،انشاءاه خداوند با شما است.
نگفته بودند انها چند نفر هستند؟ شما چند
نفر هستید؟ شما چه دارید؟ بعد اقای رضایی
پرسیده بودند که اسم رمزی را برای عملیات
بفرمایید؟ امام فرموده بودند که بروید همانجا،
قران را باز کنید؛ خودتان پیدا میکنید .رفتند در
منطقه و قران را باز کردند .سورهی فتح امد؛ شد
عملیات فتحالمبین.
-1این هواپیما دو نفرجا میگیرد و ایشان گفته بود من کمک خلبان نمیخواهم.
74
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
توجه به نماز اول وقت
ً
یکی از ویژگیهایی که اختصاصا
شهید صیاد داشت ،نماز اول وقت
بود .برای تاخیر در نماز اول وقت
ً
هر کسی یک توجیهی داشت؛ مثا
هواپیما سوار شدیم 5 ،دقیقهی
بعد از پرواز اذان دادند ،بافاصله
به مسئول هواپیما یا خدمهها
میگفت و انها هم اجازه میدادند
که نماز اول وقت خود را بخواند.
ما در کشتی هم با ایشان بودیم؛
5-4روز رزمایش بود ،همانجا
هم نماز اول وقت را (با شرایط
مربوط به کشتی در گردش روی
اب) میخواند.
در کوهستانهای پربرف شمال
غرب خیلی برنامهریزی میکرد
که یک وضعیت و شرایطی فراهم
شود تا سر وقت نمازش را بخواند.
در جنگ با وجود گلولهباران شدید
هم باز در یک لحظه ،پناه میگرفت
و نماز اول وقتش را میخواند.
مسایل جنگی را رعایت میکرد ولی
در عین حال در نماز و حاات نماز
توجه داشت .چیزی در نماز صیاد
دیدم که نمیتوانم بگویم یعنی
چه؟! یعنی من توجه کامل ایشان را
در نماز احساس کردم که باور کرده
بود که واقعا در محضر خداست و
دارد با خدا صحبت میکند.
مسایل جنگی را رعایت میکرد
ولی در عین حال در نماز و حاات
نماز توجه داشت .چیزی در نماز
صیاد دیدم که نمیتوانم بگویم
یعنی چه؟! یعنی من توجه کامل
ایشان را در نماز احساس کردم که
باور کرده بود که واقعا در محضر
خداست و دارد با خدا صحبت
میکند.
مدیریت جهادی؛
مدیریت بحران
ویژگیهای متعدد دیگری هم از
این دست می توان برای شهید
صیاد برشمرد اما شهید صیاد را در
بحرانها میتوان شناخت .بر اساس
یک برنامه صحیح برای پرورش و
تربیت نیرو ،نمیتوانید به افرادی
که در حالت عادی و برای حالت
ً
عادی دوره دیدهاند ،بعدا نا گهانی
بگویید که در شرایط بحران هستید؛
نمیتوانید همینطوری نیروها را
تقسیم کنید و یا بگویید انهایی که
اماده هستند ،دست بلند کنند.
75
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
مدیریت را میتوان در دو حالت
معنا کرد :مدیریت در زمان بحران
و مدیریت در غیر زمان بحران .اما
بحران هم در دو حالت پیش میاید؛
شکست و پیروزی .مدیریت هر
یک از این حاات هم ویژگیهای
مربوط به خود را دارد .صیاد هم در
شکست و هم پیروزی میتوانست
بحران را مدیریت کند.
نه!! باید شرایطی را اماده کرده
باشید که انها امادگیهای ازم را
احراز کرده باشند .شهید صیاد از
جمله افرادی بود که قبا امادگی
ازم را کسب کرده بود و وقتی جنگ
شروع شد ،ایشان مدیر بحران بود.
اصا مدیریت را میتوان در دو حالت
معنا کرد :مدیریت در زمان بحران
و مدیریت در غیر زمان بحران .اما
بحران هم در دو حالت پیش میاید؛
شکست و پیروزی .مدیریت هر
یک از این حاات هم ویژگیهای
مربوط به خود را دارد .صیاد هم در
شکست و هم پیروزی میتوانست
بحران را مدیریت کند.
مدیریت شکست
در یکی از عملیاتها شکست خورده
بودیم .ایشان میخواست اوضاع
کمی از این حالت خارج کند ،اما با
این یگانهای ضربه خورده و از هم
پاشیده ممکن نبود ،چرا که اداره
کردن هماوایی شکستخوردگان
خیلی سخت است؛ هم اوایی
یکسری از فرماندهان اعم از ارتشی
و سپاهی .با خودشان میگفتند این
دارد چه میگوید؟ دارد همه ما را
به کشتن میدهد؟ اینها بودند
که طراحی کردند و بچههای ما را
به کشتن دادند! در این شرایط
جرات میخواست که فرماندهای
خودش را به یگان برساند و بگوید
بسم اه الرحمن الرحیم...
خوب ،چه باید کرد؟ وقتی میگویم
ایشان (صیاد) مدیر شکست هم
بود ،یعنی چه؟ وقتی یگانها
شکست خوردند ،هر کدام
توانستند افرادشان را پیدا کنند
و به مقرهایشان بروند.
ا گر بخواهیم نگاه تطبیقی داشته
باشیم ،جنگ احد نمونه خوبی
ً
است .وقتی ظاهرا سپاه اسام
شکست خورد و مضمحل شد،
شخصیتهایی مثل خود رسول
خدا و علیابنابیطالب؟ چه
کردند؟ پشتشان را به کوه دادند
و باای ان رفتند .رسول خدا فضا
را مدیریت کردند و به فرماندهان
سپاه فرمودند که برای حمله اماده
باشید .این صدای امادگی برای
حمله از باای کوه به گوش دشمن
رسید و باعث شد که ترس به دل
ابوسفیان و لشکریانش بیفتد؛
میگفتند درست است که ما پیروز
شدهایم ولی ا گر دوباره جنگ
بشود ،هرکدام از مسلمانها یک
پلنگ خشمگینی هستند که ا گر به
جان ما بیفتند معلوم نیست چه
میشود؟! عقبهی ما که این شهر
نیست! باید تا مکه برویم؛ همین
باعث شد که فرار کردند.
76
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
به من گفت میخواهم ۴8ساعت دیگر از فانجا
حمله کنم و هیچکس هم از این موضوع خبر
ندارد .میخواهم تو را فرماندهی اینها بگذارم.
نپرسید که تو اماده هستی! یا نگفت :وسایلت
را برداشتی؟ من هم فقط گفتم :حاضرم؛ ان
هم با باا بردن دست به نشانه احترام نظامی.
در ماجرا شهید صیاد بافاصله شروع به
سازماندهی جدید کرد؛ به همهی مقرها
سرکشی کرد .اول یکی یکی به فرماندهان سر
زد ،دلداریشان داد و گفت چگونه افرادشان
را جمع کنند .بعد به مقر اصلی قرارگاه کربا
امد و یک عملیات ویژهای را طراحی کرد ولی
محور حمله را به کسی نگفت .با من که در
تهران بودم تماس گرفت و گفت خودت را
با هواپیما برسان!
به تمام فرماندهان لشکرها اباغ کرد که
داوطلبین خودتان را جمع کنید؛ انهایی
که برای شهادت اماده هستند .همین
خبر ،دو احساس در جمع ایجاد کرد؛ یک.
انهایی که دلشان انقابی بود ،در این تجمع
ً
میامدند .طبیعتا حلقهی دومی هم مثل
برخی مسئولین بودند که ازم بود به این
تجمع بپیوندند .حلقهی سوم هم حداقل
یکسری افراد خا کستری بودند که در مقابل
کسانی که میخواهند بروند و جانشان را از
دست بدهند ،سا کت میشدند .این ماجرا،
برای انها و ان افراد اندکی که این اقدام را
مسخره میکردند تحقیری بود .به هر حال
عمده افراد ،برای تدارک جنگ اماده شده
بودند؛ مثا شبیه توابین .در هر لشکری ،یک
گردان شهادت درست شد که فرمشان فرق
میکرد؛ به انها گفته شد که شما ازاد هستید،
میتوانید درجه بگذارید یا درجههایتان را
بکنید ،سربند هم ببندید .یک دفعه دیدیم
که لشکر شکستخورده به یک واحد اماده
تبدیل شد؛ انهم با عشق و عاقه.
من وقتی به مقر رسیدم ،دیدم یک جمعیتی
را از گردانهای مختلف در بیابان جمع
کرده؛ حدود 900نفر میشدند .به من گفت
میخواهم 48ساعت دیگر از فانجا حمله
کنم و هیچ کس هم از این موضوع خبر
ندارد .میخواهم تو را فرماندهی اینها
بگذارم .نپرسید که تو اماده هستی! یا
نگفت :وسایلت را برداشتی؟ من هم فقط
گفتم :حاضرم؛ ان هم با باا بردن دست به
نشانه احترام نظامی.
ان شب موقع نماز ،همه نیروها را جمع کرد
و من را هم به عنوان فرماندهی انها معرفی
کرد .فردا هم به فرماندهی لشکرها گفت
که اینها را تجهیز کنید تا در قرارگاه دیگری
در کنار رود کارون خیمه بزنند .بعد از ظهر
خیمه را برپا کردیم؛ همه چیز مجهز و اماده
برای جنگ.
77
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
در اردوگاه ما اوضاع متفاوت بود و موضوع از
یک جمع داوطلب به همهی لشکرها کشیده
شده بود؛ یعنی ان جمعیت خا کستری و ان
جمعیت شکستخورده هم همه امده بودند.
همه ،عید یادشان رفت .به این میگویند
«مدیریت شکست».
ما هم به هر کدام از این خیمهها میرسیدیم،
حالتهای عجیبی را میدیدیم؛ انگار افرادی
که اینجا جمع شده بودند از لحاظی شبیه
افرادی بودند که در کربا جمع شدند:
نمازنخوان ،عثمانی مذهب؛ زهیر ،حر برگشته،
از عاشقی مثل حبیب ابن مظاهر هم بود .این
که میگویند هر روز عاشورا و همه جا کربا؛
همین بود و همین چیزها را من انجا دیدم.
صیاد به فرماندهان اعام کرده بود که
افرادی که در اینجا جمع شدهاند ،نباید
با خانواده تماس بگیرند و به کسی هم این
مطلب را نگویند؛ 48ساعت دیگر قرار است
ً
ما حمله کنیم و هیچ کس هم احتماا زنده
نماند .نیروها ،تماس هم نگرفتند در حالیکه
بعضی از انها 40روز بودکه در منطقه بودند.
شب 29اسفند بود و اواز دهل برای رفتن به
مرخصی هم در سپاه و هم در ارتش به گوش
میرسید .تمام اتوبوسها به سمت اندیمشک
میرفتند و هر کسی دیر میرسید ،جا گیرش
نمیامد .اما در اردوگاه ما اوضاع متفاوت بود
و موضوع از یک جمع داوطلب به همهی
لشکرها کشیده شده بود؛ یعنی ان جمعیت
خا کستری و ان جمعیت شکستخورده هم
همه امده بودند .همه ،عید یادشان رفت.
به این میگویند «مدیریت شکست».
مدیریت پیروزی
اما مدیر بحران« ،مدیریت پیروزی» هم باید داشته باشد؛ هم در غمها ،از خدا غافل نشود
و هم در شادیها .در اصطاح نظامی به ان «استفاده از موفقیت» میگوییم .چگونه باید
از موفقیت استفاده شود؟ یک نوع استفاده از موفقیت این است که وقتی جبهه دشمن
فروریخت ،با سریعترین وسیله -مثل تانک و نفربر -حمله کنید و انها را تار و مار کنید در
حالی که طبق اموزههای دینی ،دشمن را باید فرو بریزید ولی تا ان جایی که ممکن است
امکانات حیاتی دشمن را نابود نکنید ،انهایی که اظهار تسلیم میکنند را جمع کنید و به
انها اب و جای خوب هم بدهید؛ همین کار هم در فتحالمبین و هم در بیتالمقدس انجام
شد .اسرای زیادی گرفته شد به طوری که بعد از جنگ 88هزار اسیر داشتیم.
78
سید مهدی عزیزی
دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسامی و
مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق؟
ݣگی ݣ ݣا ݣرݤݣى ݫ ݔ ݐ ݤݩ
حݦ
ݬݓىرݣ ݣ ݣ ݤاݣ ݣزݤݣݧݣىݣݑ
ݡ
ݤ
ݫ ݬݔى ݣاݣ ݣرݤاݣ ݐݩ ݣ ݣ ݣݤݦ
ں ݣݬݓ ݣح ݣ ݣه ݣ ݣ ݣݤا ݣ ݣ ݣدݤݤ
اشاره
تجربه مدیریت جهادی منحصر در تاریخ
انقاب اسامی ،جهاد سازندگی یا دفاع مقدس
نیست .این تجربه ،ناشی از وجود سنت الهی
بر جنگ و درگیری دایمی حق و باطل در همه
دورانهاست و هر کس که پا به این دنیا میگذارد،
خواسته یا ناخواسته در یکی از این جبههها
قرار میگیرد .در ابای برگهای تاریخ ،برخی
از اسوههای جهاد و مدیریت جهادی وجود
دارند که غافانه این سرمایههای عظیم ،مورد
بیتوجهی قرار گرفتهاند .در این بخش ،سعی
بر عبور از ایه تاریخی و سفر به دورانهایی
داریم که جهاد نه به عنوان یک سبک ،بلکه
به عنوان تنها راه سعادت حقیقی مومنان مطرح
بوده است.
79
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
مقدمه
َ
َ
َّ
ْ َ ْ َ َ ّ َ َ ُ
الط ِر َیق َو
ای َن ِا َخ َوان ِ ْی ال ّ ِذ َین ر ِ َکبَواٌ َ
َمض ْوا علی َال َح ِق ا ْی َن ع ّمار َو ا ْی َن َ ْاب ُن
ُ َّ َ
َّ َ
ان َو ا ْی َن ذو الش َه َادت ْی ِن َو ا ْی َن
الت ِّیه ِ
َ
ّ
َُ
َ َ
ْ
نظ َر ُاو ُه ْم ِم ْ ُن ِاخ َو ِان ِه ُم ال ِذ َین ت َعاق ُدوا
ْ
َ
ْ
َ
َ
َ
َ
وس ِه ْم ِالی الف َج َرهِ
َعلی ال َم ِن ّیهِ َو ا ْب ِرد ِب ُر ُء ِ
َ
َ
َ َ ُ َ
قال ث َّم ض َر َب ِب َی ِدهِ َِ[الی] َعلی ِل ْح َی ِتهِ
َّ َ ْ َ
َ َ ْ َ ُ
الش ِریفهِ ال َک ِر َ َیمهِ فا َطال ال ُبک َاء ث َّم
َ
ّ
َ
َ َ
ْ
قال؟[ -ا َْوهِ ] ا ّ ِوهِ َعلی ِاخ َوان ِ َی ال ِذ َین
ََ ُْ َ َ
َ َ َْ َ
ت َل ُوا الق ْر َ َان فا ْحک ُم ُوه َو ت َ َد ّب ُر وا الف ْرض
ُ ْ َ
َ َ ُ ُ ْ َ ُ ُّ َ َ
فاقاموه احیوا
الس ّنه َو ا َماتوا ال ِب ْد َعه
ُ ُ ْ َ ََ َ ُ َ َ ُ َْ
دعوا ِلل ِجه ِاد فاجابوا و و ِثقوا ِبالق ِائ ِد
َ َّ
فات َب ُعوه (نهج الباغه خطبه )182
ترجمه :فرمود کجا هستند برادران
من که بر راه حق رفتند ،و با حق
درگذشتند؟ کجاست عمار؟ و
کجاست پسر تیهان؟ (مالک
بن تیهان انصاری) و کجاست
ذوالشهادتین؟ (خزیمه بن ثابت
که پیامبر شهادت او را دو شهادت
دانست) و کجایند همانند انان از
برادرانشان که پیمان جانبازی
بستند ،و سرهایشان را برای
ستمگران فرستادند؟ (پس دست به
ریش مبارک گرفت و زمانی طوانی
شناسایی این مردان بزرگ روزگار
که مولی الموحدین در حسرت
دیدار مجدد انان اشک میریزد
و تاسی به چنین رهپویانی که راه
حق را با احیاء سنن الهی و اماته
بدعتها ،زنده نگاهداشتند ،خود
یکی از بهترین راههای نزدیک شدن
به خواستههای ایشان است.
گریست و فرمود) دریغا! از برادرانم
که قران را خواندند ،و بر اساس ان
قضاوت کردند ،در واجبات الهی
اندیشه نموده و انها را برپا داشتند،
سنتهای الهی را زنده و بدعتها را
نابود کردند ،دعوت جهاد را پذیرفته
و به رهبر خود اطمینان داشته و
از او پیروی نمودند.
امیرالمومنین؟ ،در دوران حیات
خویش یاران و برادرانی را تربیت
کردند که در دوران حکومت ان
حضرت پایههای هدایت و اداره
جامعه محسوب میشدند و با
زندگی مجاهدت امیز خویش،
دعوت به جهاد را اجابت کرده
و با ایمان وثیق خود به رهبری
مولی الموحدین در تبعیت از او
گوی سبقت از دیگران ربودند.
شناسایی این مردان بزرگ روزگار که
مولی الموحدین در حسرت دیدار
مجدد انان اشک میریزد و تاسی
به چنین رهپویانی که راه حق را با
احیاء سنن الهی و اماته بدعتها،
زنده نگاهداشتند ،خود یکی از
بهترین راههای نزدیک شدن به
خواستههای ایشان است .از این
رو انشاءاه در شمارههای اتی به
اختصار هر چه تمامتر به بررسی
جنبههای حیات جهادی این
بزرگان و اثرگذاران در تاریخ حیات
ان حضرت خواهیم پرداخت .در هر
شماره این مجموعه سعی میشود
مقالهای در قالب سه بخش اصلی
معرفیشخصیت،ویژگیهایمرتبط
با روحیه جهادی او و ویژگی اصلی
متمایز کنندهی شخصیت ارائه
شود .امید است که به این طریق
مصداقی از این دعای قرانی قرار
ذین ُ
گیریم که َ«و َّال َ
جاو ِم ْن َب ْع ِد ِه ْم
ُ ُ َ َََ ْ َ
ْ
وان َنا
َیَقولون ر ّبنا اغ ِف ْر لنا َو ِل ِاخ ِ
ْ
ّ َ ُ
َ
ایمان َو لا ت ْج َع ْل
ذین َس َبقونا ِبال
ال
ِ
َ
ذین َام ُنوا َر َّبنا ا َّنکَ
فی ُق ُلوبنا ِغ ًّلا ِل ّل َ
ِ
ِ
ٌ
َر ُوف َرحیم» (الحشر)10 :
80
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
معرفی شخصیت هاشم بن عتبه (مرقال)
ابا عمرو ،هاشم بن عتبه بن مالک القریشی معروف به
مرقال از جمله یاران با وفای حضرت علی (ع) است
که در تاریخ با صفاتی چون مهاجر ،صحابی ،بطل
و فاضل مدح شده است .مرقال در امالی صدوق از
بافضیلتترین یاران رسول خدا معرفی شده است
(صدوق .)53 :1376 ،او همچنین از اولین بیعت
کنندگان با امیرالمومنین؟ در دوران حکومت ایشان
بود (عاملی ،جلد .)93 :1389 ،19از سوی دیگر او در
دوران فتوحات از بزرگترین فرماندهان سپاه اسام بود
و در میان مجاهدان جایگاهی ویژه داشت ،و در همان
جنگها نیز یک چشم خود را از دست داد (طبری،
جلد .)511 :1375 ،11از ابتدای حکومت امیرالمومنین،
مرقال مازم ایشان بود و در دو جنگ جمل و صفین
در کنار امیرالمومنین؟ شمشیر زد .او در صفین
پرچمدار اصلی سپاه (صاحب رایه العظمی) بود (ابن
حیون )392 :1385 ،و سرانجام در همین جنگ نیز به
ارزوی خود یعنی شهادت رسید ،و به دست شخص
مولی الموحدین به خا ک سپرده شد (حمیری،1413 ،
)138و (ابن بابویه ،جلد.)158 :1413 ،1
در ادامه ابتدا به اختصار به چند مورد از ویژگیهای
شخصیت مجاهد جناب مرقال و نشانههای ان در
زندگی او پرداخته میشود ،و سپس ویژگی اصلی و
متمایز کننده شخصیت وی مورد بررسی قرار میگیرد.
.1جهاد در هر شرایط :از نکات قابل توجه و
ویژگیهای درخشان در شخصیت مرقال مجاهده
در هر حال و شرایط است .لحظات پایان عمر
مرقال نمونهی بارز این ویژگی اوست .مرقال
در نفسهای اخر که به شدت مجروح و نیمه
جان بر زمین افتاده بود ،یکی از دشمنان معروف
امیرالمومنین را در نزدیکی خود دید ،و با اینکه
حتی توان حرکت و ساح به دست گرفتن نداشت،
خود را به سمت او کشاند و تاش کرد با دست
خالی ان دشمن امیرالمومنین را بکشد ،و ذکر
شده است که پس از جنگ پیکر مطهرش را
در باای سر جنازهی ان دشمن حضرت علی
یافتند (عاملی ،جلد .)46 :1389 ،42بعاوه
این حرکت مرقال درس عشق به ولی نیز هست،
چرا که تحت هیچ شرایطی حاضر نشد از تولی و
تبری دست بکشد.
81
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
مرقال جهاد را فقط منحصر در مبارزه نمیدانست و
در موقعیتهای مختلف تاش میکرد تا با سخنرانی
و یا حتی سرودن شعر به نفع لشکر مولی الموحدین
و در مقابل شامیان اثرگذار باشد
.2جهاد در همهی عرصهها :مرقال جهاد را فقط
منحصر در مبارزه نمیدانست و در موقعیتهای
مختلف تاش میکرد تا با سخنرانی و یا حتی
سرودن شعر به نفع لشکر مولی الموحدین و در
مقابل شامیان اثرگذار باشد (منقری.)348 :1404 ،
.3بصیرت :ویژگی مهم دیگر جناب مرقال بصیرت
است .به عنوان نمونه در ابتدای خافت حضرت
علی؟ وقتی که ایشان در مدینه و مرقال در
کوفه بود؛ او در ان شرایط حساس ابتدای خافت
که بیعت هر یک از بزرگان بسیار تاثیر گذار بود،
از انجا که حا کم کوفه ابوموسی اشعری در
بیعت گرفتن از مردم برای امیرالمومنین تعلل
میکرد ،مرقال در میان مسجد کوفه برخواست
و گفت،ای مردم بدانید که علی؟ به خافت
رسیده است ،این دست راست من از جانب او و
این دست چپم از جانب خودم ،من با علی؟
بیعت کردم (ریشهری ،جلد.)326 :1421 ،12
البته در میان یاران حضرت ،جناب عمار یاسر
بیش از همه به این ویژگی معروف بودند (ابن
ابی الحدید ،جلد .)101 :1404 ،10
.4شجاعت و احتیاط توام در میدان جنگ:
مرقال هر چند به شجاعت در میدان جنگ
معروف بود ،اما حزم و دور اندیشی را نیز در نظر
داشت .به عنوان نمونه او گاهی در جنگها دو
زره بر روی هم میپوشید؛ و وقتی به شوخی به
او میگفتند که از ترس چنین کردهای ،میگفت
حملههایم در جنگ نشان میدهد که چنین
نیست (منقری.)326 :1404 ،
.5سیاستمداری :مرقال در سیاست و حکومتداری
نیز توانمند بود ،به حدی که امیرالمومنین؟
قصد داشتند او را به عنوان حا کم مصر نصب کنند
(نهج الباغه ،خطبه ( )68ثقفی.)198 :1410 ،
.6هراس افکنی در دل دشمنان :یکی از ویژگیهای
موثر دیگر جناب مرقال هیبت و جذبه شخصیتی
ایشان است ،که در کنار توان نظامیش باعث
ترس و هراس فراوان دشمنان حضرت علی از
وی میشد ،البته در بین یاران امام علی؟،
جناب مالک اشتر بیش از دیگران به این ویژگی
شهره بودند (منقری.)340 :1404 ،
82
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مرقال با همهی سوابقی که داشت بسیار فروتن بود .به
عنوان نمونه روزی در صفین یکی از اصحاب به او خرده
گرفت که ایق پرچمداری نیستی ،اما او با خوشرویی
پاسخ داد که تو از من بهتری.
.7
.8
.9
.10
تعلیمات کوتاه و کاربردی به نیروها و همرزمان:
از مهمترین ویژگیهای عملیاتی مرقال -که در
مدیریت جهادی نیز بسیار مهم و قابل استفاده
است -ارائه اموزشها و نکات حیاتی کاربردی
در مواقع حساس و به دور از تشریفات و اتاف
وقت بود (منقری.)326 :1404 ،
خوش خلقی :هر چند مرقال یک شخصیت
نظامی به حساب میامد ،اما بسیار خوش خلق
بود و لذا اصحابی مثل عمار یاسر و حتی گاهی
خود امیرالمومنین با او شوخی و مزاح میکردند
(منقری.)328 :1404 ،
تاثیر گذاری بر خانواده در مسیر حق و مجاهدت:
مرقال نه تنها خود از یاران خاص امیرالمومنین
به حساب میامد ،بلکه نزدیکان خود را نیز به
این صراط مستقیم هدایت کرده بود .به عنوان
نمونه پسر او نیز از جمله پیروان حضرت علی بود
و عاوه بر اینکه پس از شهادت مرقال در صفین
پرچم را به دست گرفت ،تا پایان عمر نیز بر عهد
خود استوار ماند (ابن حیون.)18 :1409 ،
نصح :از دیگر خصایص مرقال عاوه بر جنگ اوری
و شجاعت میتوان به خیرخواهی و صبوری اشاره
نمود .به طور نمونه وقتی در میدان صفین جوانی
را دید که از سر نادانی و در نتیجه تبلیغات سو
معاویه ،مولی الموحدین را بیدین میداند و به
خیال خود به جنگ ایشان امده است تا به قرب
الهی برسد ،بجای خشمگین شدن از شعارها و
توهینهای ان جوان با خیرخواهی موضع حق
را برای او روشن کرد (منقری.)354 :1404 ،
.11فروتنی :مرقال با همهی سوابقی که داشت بسیار
فروتن بود .به عنوان نمونه روزی در صفین یکی
از اصحاب به او خرده گرفت که ایق پرچمداری
نیستی ،اما او با خوش رویی پاسخ داد که تو از
من بهتری ،اما حال که این وظیفه را امام به من
وا گذار کرده وقتی من در میدان از پای افتادم
تو پرچم را به دست بگیر (منقری.)326 :1404 ،
.12از دست ندادن فرصتها و عمل به موقع:
مطابق تصریح امیرالمومنین در نهج الباغه
(نهج الباغه ،خطبه .)68
عاوه بر این میتوان ویژگیهای «داوطلب بودن برای
جهاد ،اعام نظر در عین تبعیت و وایت پذیری ،صبر،
شهادتطلبی ،عداوت شدید دشمنان حضرت علی با
او ،شوق به شهادت و فوز عظیم دانستن شهادت در
رکاب موا علی ،نبوغ نظامی و »...را نیز نام برد ،که
تفصیل انها در حوصلهی این نوشته کوتاه نمیگنجد.
83
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ویژگی اصلی شخصیت مرقال استعداد بینظیر ایشان
در ایجاد شور ،انگیزه و عزم بر جهاد در میان اصحاب
و یاران است.
ویژگی اصلی
هرچند تا کنون سعی شد ویژگیهای شخصیت مجاهد
جناب مرقال نشان داده شود ،اما بسیاری از این
ویژگیها ،خاص ایشان نبوده و دیگر بزرگان اصحاب
نیز متصف به بعضی از همین صفات حسنه بودهاند.
اما برای شناخت دقیقتر شخصیت مرقال ازم است
تا به بررسی ویژگی اصلی و خاص شخصیت ایشان
که او را از سایر اصحاب متمایز میکند ،بپردازیم .با
بررسی منابع تاریخی ،میتوان گفت که ویژگی اصلی
شخصیت مرقال استعداد بینظیر ایشان در ایجاد
شور ،انگیزه و عزم بر جهاد در میان اصحاب و یاران
است .جالب است که لقب او نیز نشان از همین ویژگی
بارز شخصیتی دارد .برای توضیح باید افزود مرقال
صیغه مبالغه از ارقال به معنای نوع خاصی از دویدن
اهنگین و حماسی است (ابن اثیر ،جلد)253 :1364 ،2
(زمخشری ،)247 :1979 ،و چون مرقال به این نحو
میدوید و پرچمش را میچرخاند و بدین وسیله شور
و هیجانی در نیروها ایجاد میکرد بهگونهای که انها نیز
به دنبال او میدویدند و به میدان نبرد میشتافتند؛
این لقب را به او داده بودند.
در پایان باید اشاره کرد بررسی شخصیتی مثل جناب
مرقال به هیچ عنوان در خال این سطور محدود
ممکن نیست و لذا این نوشتهی بسیار کوتاه تنها
فتح بابی جهت اشنایی و درس اموختن از این یار با
وفای موای متقیان است .امید است ما نیز بتوانیم
مانند ایشان از پیروان راستین ان امام همام باشیم.
منابع و ماخذ
.1نهج الباغه
.2ابن ابی الحدید ،عبد الحمید بن هبه اه ( .)1404شرح نهج الباغه ابن ابی
الحدید .قم :مکتبه ایه اه المرعشی النجفی
.3ابن بابویه (شیخ صدوق) ،محمد بن علی ( .)1413من ا یحضره الفقیه .قم:
دفتر انتشارات اسامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
.4ابن بابویه (شیخ صدوق) ،محمد بن علی ( .)1376المالی( للصدوق)،
تهران ،کتابچی
.5ابن اثیر ،عزالدین ابوالحسن علی بن الکرم ( .)1364النهایه فی غریب الحدیث،
قم :اسماعیلیان
.6ابن حیون ،نعمان بن محمد مغربی ( .)1385دعائم ااسام .قم :موسسه
ال البیت؟
.7ابن حیون ،نعمان بن محمد مغربی ( .)1409شرح الخبار فی فضائل الئمه
الطهار؟ .قم :جامعه مدرسین
.8ثقفی ،ابراهیم بن محمد بن سعید بن هال ( .)1410الغارات .قم :دارالکتاب ااسامی
.9حمیری ،عبداه بن جعفر ( .)1413قرب ااسناد .قم :موسسه ال البیت؟
.10زمخشرى ،محمود بن عمر (1979م) .اساس الباغه .بیروت :دار صادر
.11طبری ،محمد بن جریر بن یزید ( .)1375تاریخ طبری .پاینده ،ابوالقاسم،
تهران :اساطیر
.12عاملی ،جعفر مرتضی ( .)1389الصحیح من سیره اامام علی؟ ،قم :ایام
.13منقری ،ابوالفضل نصربن مزاحم بن سیار ( .)1404وقعه الصفین .قم :کتابخانه
حضرت ایت اه العظمی مرعشی نجفی؟
84
دکتر مصباح الهدی باقری
پژوهشگر هسته مدیریت جهادی مرکز رشد
دانشگاه امام صادق؟
ݣ ݣاݣ ݣرݤݣم ݩݐاݣ ݐݩ ݣݦ ݣ ݣݣںݣ ݣس ݣ ݣ ݤرݣخݤ
ݣرݤݣݔ ݬݪى ݤر
ݐݩ ݣݤڡ ݣ ݧݩ ݣݒرݣ ݣ ݣݧ ݑ ݣݣڡ ݤݩ
مرݩ
سݣ ݣرݣ ݤݐ
کمتر از ۴ماه بعد از قبول قطعنامه 598
سازمان ملل مبنی بر پذیرش اتش بس در جنگ
تحمیلی ،در مورخه پنجم ابان ماه ،۱۳67
مجلس شورای اسامی -که اکثریت نمایندگان
ان خط امام یا موسوم به چپ بودند -پیشنهاد
دو فوریتی با ۱۱5امضا را برای طرح نامگذاری
روز ۱۳ابان هر سال به عنوان روز ملی مبارزه با
استکبار جهانی را ارائه و نمایندگان با دو فوریتش
موافقت کردند .لذا به سرعت این پیشنهاد در
صحن علنی مطرح و با دفاع جانانه عدهای از
نمایندگان با محوریت اقای مجید انصاری از
اعضای مجمع روحانیون مبارز تهران ،با رای
قاطع نمایندگان -اکثریت نزدیک به تمام -این
روز را در تقویم ملی ثبت کردند.
85
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
امام؟ ،رابطه با امریکا را موجب ذلت ،پوست کنده شدن مظلوم ،غارت و چپاول ذخایر و زمینه نفوذ شبکه جاسوسی
استکبار دانستند و دولت امریکا را دولتی چپاولگر ،عالم خوار و طماع وصف نمودند.
در حقیقت در روزی که سه خاطره ملی مردم
ایران (با تبعید امام در سال ،43کشتار دانش
اموزان در سال 56و مهمتر از همه تسخیر سفارت
امریکا به عنوان سفارت مداخلهگر در امور ایران و انه
جاسوسی در سال )58گره خورده بود و در سالهای
پس از انقاب این مداخات حتی تا زمینهسازی
کودتا برای براندازی نظام ،تجاوز نظامی به حریم
سرزمینی ،تجهیز و تدارک رژیم صدام در جنگ با
ایران ،حضور در ابهای منطقه ،هدف قرار دادن
هواپیمای مسافربری و ...ادامه یافته بود ،این روز به
عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی -که نماد برجسته
و اشکار ان امریکا بود -نام گرفت .البته علت غایی این
اسم گذاری در صحبتهای مجید انصاری ،نماینده
مجلس در ان جلسه دیده میشود« :با توجه به این
که امروز علیه انقاب اسامی ،به فوریت برنامههای
ْ
تبلیغاتی وسیعی را استکبار جهانی خصوصا امریکا و
کنگره امریکا تدارک دیده و همین هفته گذشته در
کنگره امریکا با کمال وقاحت و بیشرمی روز خباثت
و جنایت تروریستهای ادمکش منافق به عنوان روز
حمایت از انها تصویب کردهاند ...لذا روز سیزدهم
ابان بعنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی پیشنهاد
میشود ».در واقع چند روز قبل از ان ،کنگره امریکا،
روز 30خرداد هر سال را که روز عزل بنی صدر از مقام
ریاست جمهوری به واسطه عدم کفایت سیاسی توسط
مجلس بود ،به عنوان روز حمایت از مجاهدین خلق،
مصوب کردند .این روز مبدا ترورهای علنی منافقین
در کوچه و بازار بود که بیش از ده هزار نفر از جمله
شهیدان بهشتی ،رجائی و باهنر را به خا ک و خون
کشاند .لذا به جهت مقابله به مثل این پیشنهاد به
مجلس انقابی و ضد امریکایی امد.
در طول سالهای بعد هم با این که حجم
عملیات نظامی و شبه نظامی امریکا برای براندازی
نظام کاهش یافت و هیات حا کمه وقت امریکا ان
راهبرد را موثر نمیدانستند ،اما تغییر فاز دادند و
راهبرد پروژه استحاله نظام در عرصه فرهنگ را تعقیب
و تا کید کردند و در سالهای اخیر عاوه بر حفظ
ان راهبرد ،سناریوی 40ساله تحریم اقتصادی را با
شدت و حدت گستردهتر و البته در فاز بینالمللی و
جهانی کلید زدند.
از این نظر امریکا بدون هیچ نقابی دشمنی موثر خود
را در براندازی نظام در طول 40سال پس از انقاب
دنبال کرده و حتی بدون لکنت این موضوع از زبان
سردمداران ان رژیم بارها و بارها شنیده شده است.
به همین جهت در طول دهه اول انقاب و اخرین
سالهای حیات مبارک حضرت امام ایشان حداقل
ده بار در مورد رابطه ایران و امریکا ،نظر ،تذکر ،هشدار
و یا توبیخ ارائه فرمودند .ایشان در این بیانات که از
سال اول پیروزی انقاب تا اخرین مکتوبات و حتی
وصیتنامه عبادی سیاسی ایشان ادامه دارد ،رابطه
با امریکا را موجب ذلت ،پوست کنده شدن مظلوم،
غارت و چپاول ذخایر و زمینه نفوذ شبکه جاسوسی
استکبار دانستند و دولت امریکا را دولتی چپاولگر،
عالم خوار و طماع وصف نمودند.
لذا در سالهای حیات حضرت امام؟،
موضوع رابطه با امریکا ،موضوعی مطرود و براندازانه
تلقی میشد .با این همه ،برخی نجواها و زمزمهها
از طرف باصطاح روشنفکران عمدتا طیف ملیگرا و
هواداران نهضت ازادی برای زمینهسازی رابطه با
امریکا شنیده میشد .این نجواها در سالهای پس
از رحلت امام به نوعی ابراز میل مصرح به ارتباط با
86
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
بیشتر میخواهند ...خا ک بر سر
ان ملت و دولتی که زیر بار این
طور تحمیلهای امریکا برود.
توقعات امریکا نسبت به کسانی
که در انها اندکی ضعف احساس
میکند اینگونه است».
امریکا در بین برخی کارگزاران نظام
جمهوری اسامی تبدیل شد .البته
دگراندیشانی هم بودند که این نغمه
را سرداده بودند اما برای اولین بار،
در درون نظام عناصری دیده شدند
که رابطه با امریکا را ناهمسو با خط
انقاب نمیدانستند .یعنی با این
که نه تنها تغییری در رفتار هیات
حا کمه امریکا نسبت به ایران دیده
نشد بلکه با ددمنشی بیشتر ،توان
تمامتر و بیان صریحتر به براندازی
نظام اعتراف و اهتمام نمودند
اما برخی مسئولین و البته برخی
دولتهای پس از امام به جد به
دنبال رابطه و حتی شاید از دید
خودشان فتح رابطه با امریکا بودند
و ان را نوعی پیروزی و دستاورد
بزرگ قلمداد کردند.
شاید اولین نشانههای این
قضیه بعد از رحلت حضرت امام
در یادداشت عطاءاه مهاجرانی
معاون حقوقی و پارلمانی رئیس
جمهور در دولت اول اقای هاشمی
در روزنامه اطاعات بود.
در واقع ابتدا ،جیمز بیکر وزیر
خارجه بوش پدر؛ رییس جمهور
وقت امریکا ،اعام امادگی مذا کره
مستقیم با ایران را مطرح کرد.
ان گاه مهاجرانی در یادداشتی
با عنوان مذا کره مستقیم ان را
یک فرصت تاریخی دانست .رهبر
حکیم انقاب اسامی هم چند روز
بعد ،در سخنانی به این پیشنهاد
پاسخ دادند:
«اما مساله سادهلوحی و مذا کره.
مذا کره یعنی چه؟ صرف این که
شما بروید با امریکا بنشینید حرف
بزنید و مذا کره کنید مشکات حل
میشود؟ این طوری که نیست.
مذا کره در عرف سیاسی یعنی
معامله .مذا کره با امریکا یعنی
معامله با امریکا .معامله یعنی
دادوستد یعنی چیزی بگیر و
چیزی بده .تو از انقاب اسامی
به امریکا چه میخواهی بدهی
تا چیزی از او بگیری؟ امریکا
به قدمهای اول معامله قانع
نمیشوند و به تدریج چیزهای
البته از قبل از سخنان رهبری تا
بعد از ان ،همه گروهها و احزاب
از مجمع روحانیون و سازمان
مجاهدین انقاب اسامی گرفته تا
جامعه روحانیت و موتلفه ،پیشنهاد
مهاجرانی را با توپ و تشر محکوم
ْ
کردند .نهایتا رهبری نظام در نامهای
ضمن دلجویی از مهاجرانی مرقوم
فرمودند ...« :به توصیه شما در
مقاله "مذا کره مستقیم" عمل
نخواهیم کرد».
در ادامه این سنخ وادادگیها،
برخی افراد و جناحهای فکری
سیاسی نیز با تغییر نگاه به این
موضوع نگریستند .برخی با ارائه
نامه (رجایی خراسانی) ،برگزاری
جلسات خبری (مصاحبه کرستین
امانپور به عنوان خبرنگار CNNبا
رئیس جمهوری دوره اصاحات)،
برقراری ماقات های مستقیم
جهتدار (دیدار عباس عبدی به
عنوان یکی از دانشجویان پیرو
خط امام و اشغال کننده سفارت
با باری روزن یکی از کارکنان انه
جاسوسی امریکا در ایران در دوره
تسخیر) ،ارائه تحلیل و نظریه در
نشریات و رسانههای وابسته (ابر
87
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
حال سوال اینجاست :با اینکه
دشمنی امریکا با انقاب اسامی
در طول ۴0سال گذشته ،پر رنگتر،
صریحتر و با کینه بیشتر ابراز میشود،
چرا برخی سیاستمداران ،مسئولین
و بعضا دولتها ،حتی تا سر حد
رغبت به سمت این رابطه میروند؟
قدرتی امریکا و بایستگی بازی در
زمین امریکا ،رابطه بهتر از عدم
رابطه ،اغاز دوره جدید و اقتضائات
نو و )...تاش داشتند و دارند که
قبح رابطه با امریکا فرو بریزد و ان
را به نوعی فتح و گشایش و کلید
همه مشکات بدانند.
حال سوال اینجاست :با اینکه
دشمنی امریکا با انقاب اسامی در
طول 40سال گذشته ،پر رنگتر،
صریح تر و با کینه بیشتر ابراز
میشود ،چرا برخی سیاستمداران،
مسئولین و بعضا دولتها ،حتی تا
سر حد رغبت به سمت این رابطه
میروند؟ ایا برای شان معلوم نیست
که قصد امریکا در برقراری رابطه،
قطعا و حتما ،منفعتخواهی برای
ایران و ایرانی نیست؟ ا گر معلوم
است چرا به این سمت میروند و
ا گر معلوم نیست ،چرا؟
در واقع ،نشانههای دشمنی امریکا
با جمهوری اسامی ،از تمام تاش
امریکا برای حفظ حکومت رژیم
طاغوت در ایران از کودتای 32
اغاز شده و بعد از انقاب و به هر
مناسبتی ادامه یافته است .در
همین موضوع هستهای ،با همه
تا کید و حکم رهبر معظم انقاب،
مبنی بر استفاده صلح امیز از انرژی
هستهای و حرام بودن استفاده
درتهیه ساحهای کشتار جمعی،
باز هم در عین اینکه خود این
دولتها از این ساحها تولید و به
مقدار معتنا به ذخیره کردهاند ،با
این همه ،با طراحی تحریمهایی که
به قول خودشان فلج کننده است،
به دشمنی مستقیم پرداختند.
جالب اینکه حتی بعد از برجام ،این
دشمنی و محاصره ،رنگ جدیدتری
به خود گرفت و امروز شاهدیم که
حتی برای نقشه و طرح دفاعی یک
کشور نیز ،طرح مذا کره میدهند
و طرف مقابل را یاغی و تروریست
مینامند .در اشوبهای اخیر هم
مشاهده شد که از اعتراضی به حق
در خصوص وضعیت اقتصادی
و معیشت خانوادهها چه موج
سواری عظیمی به راه افتاد و در
ادامه با حمایت قاطع ،صریح و
ضد مردمی امریکا که با پرروئی
تمام ابراز میشد همراه گردید .تا
جائی که حتی این موضوع داخلی
را به صحن شورای امنیت بردند!!!
واقعا فهم اینکه امریکا دشمن ایران
است و طبیعت دشمن ،دشمنی
است -حتی ا گر به ظاهر دوستی
ابراز کند ،که نمیکند -برای برخی
این قدر دشوار شده است؟
مقام معظم رهبری در سخنان
امسال شان به مناسبت سیزدهم
ابان فرمودند:
« ...دشمن را بشناسید ،فریب
نخورید .البته ملت ما دشمنانی
دارد ،کوچک و بزرگ .اما ان که
من رویش تا کید میکنم که به
معنای واقعی کلمه دشمن است و
دشمنی میکند و خباثت میکند،
امریکا است .این از روی تعصب
نیست .این از روی نگاه بد بینانه
نیست .این ناشی از یک تجربه
است ،یک فهم درست واقعی
88
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
جالبتر انکه ،انهایی که دیروز سنگ مبارزه با امریکا را به سینه میزدند
و حتی برای تسخیر سفارت امریکا ،مجاهدانه قدم برداشتند و از دیوار
باا رفتند ،حاا در روبروی ارمانهای خود ایستاده و خودزنی میکنند تا
جایی که بعضا گشایش همه چیز را در رابطه با امریکا جستجو میکنند.
است ،دیدن میدان است .داریم
میبینیم میدان را .این جور نیست
که فقط با این حقیر دشمن باشند
یا با دولت جمهوری اسامی ،نه با
اصل این ملتی که ایستاده است،
این ملتی که از مواجهه با دشمن
خسته نمیشود مخالفند»...
این سخنان ادامه رهنمودهای امام
راحل؟ است ،انجا که فرمود:
«ا گر چنانچه بخواهیم اسام
را پیش ببریم ،دیگر نباید نوکر
باشیم .ا گر نوکر نباشیم ،رابطهاش
را با ما قطع خواهد کرد ...ما
ذلت را نخواهیم پذیرفت برای
خاطر اینکه یک رابطه با یک ابر
قدرت داشته باشیم .شرافتی
نیست رابطه داشتن با امثال
امریکا .دولت امریکا یک شرافت
انسانی ،مع ااسف اان ندارد که
ما بخواهیم به واسطه ان شرافت
انسانیاش با ان رابطه داشته
باشیم .دولت امریکا این است
که دارید میبینید که مظلوم را
در هر جا پیدا میکند ،پوست
میکند ،هرجا بتواند میرود و بمب
سرشان میریزد ،هرجا بتواند،
ذخایر ملتها را میبرد ...بهتر این
است با انهایی که میخواهند ما را
بچاپند ،رابطه نداشته باشیم»...
نکته مهم این است که پیگیری این
رابطه از جناحهای مختلف ،راغب
دارد ولی جالبتر انکه ،انهایی که
دیروز سنگ مبارزه با امریکا را به سینه
میزدند و حتی برای تسخیر سفارت
امریکا ،مجاهدانه قدم برداشتند و
از دیوار باا رفتند ،حاا در روبروی
ارمانهای خود ایستاده و خودزنی
میکنند تا جایی که بعضا گشایش
همه چیز را در رابطه با امریکا جستجو
میکنند .بعض انهایی که دیروز ،روز
ملی مبارزه با استکبار جهانی را ثبت
کردند ،امروز بدنبال روزنهای برای
ارتباط میگردند و شاید بدون انکه
بفهمند و بخواهند از روی ارمانهای
امام رد میشوند و دست به سینه
برای رابطه با امریکا لحظه شماری
میکنند.
حال ،سوال تکرار میشود :چرا
برخی نمیبینند و نمیفهمند؟
چرا دستگاههای محاسباتیشان
اینقدر بهم ریخته است؟ چرا در
تشخیص دشمن ،مشکل پیدا
کردهاند؟ چرا دشمنی دشمن را
نمیبینند و نمیفهمند؟ چرا...
شاید مهم ترین علت و
اماامهات این عارضه را بتوان
در ضعف ایمان و معرفت توحیدی
کارگزاران نظام دانست که البته
شاهد مثال تاریخی هم فراوان دارد.
یکی از جهات سستی در عمل،
سستی عقیده و ایمان است .شک
و تردید حا کی از عدم باور قلبی
است و چنین چیزی در عمل و
رفتار انسان نیز اثر میگذارد و باعث
میشود عمل صالح از او سر نزند.
البته گاهی نیز علت سستی ایمان،
سطحی بودن ان است .یعنی ایمانی
که در روح و روان انسان نفوذ نکرده؛
فلذا چنین ایمانی نمیتواند منشا
اثر بوده و عمل انسان را درست
َ َ ََْْ ُ َ
اب َام ّنا
جهت دهد :قال ِت الاعر
ُ ُ
َ
ُ َّ ُ
ولوا َا ْس َل ْمناَ
قل ل ْم ت ْو ِم ُنوا َول ِکن ق
ُُ ُ
َو َل َّما َی ْد ُخل ْالا َیم ُ
ان فِی قل ِوبک ْم
ِ ِ
(حجرات ،ایه )14
در حقیقت ،وقتی معرفت توحیدی
افراد دچار خلل میشود و نوعی
شرک خفی در ذهن شان انه
میکند و خدا و کدخدا را با هم
89
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
تصور میکنند ،ایمان به مبدا و
معاد در دلشان متزلزل شده و
فرد ،سست عنصر دیده میشود.
ساخت ایمانی افراد ،ا گر بر مبنای
درستی استحکام پیدا نکند ،خیلی
زود تبختر و تکبر دیگران ،مایه
تزلزل و ضعف درونی میگردد.
در ادبیات امام خامنهای ،موکدا
بر مفهوم سلطهگر و سلطهپذیر
تا کید میشود و یکی از علتهای
تفوق سلطه گران مستکبر را،
سلطهپذیری مستضعفان میدانند.
این مستضعفان یا بدون راهبرند و
یا با همینگونه رهبران که عمدتا
از نظر ایمان توحیدی ،ضعف
اشکار دارند ،روزگار میگذرانند.
البته عده زیادی از این رهبران نیز،
نوکران فرومایه مستکبران هستند
که بیشتر از اینکه به تامین منافع
ملتشان بیاندیشند ،بر حفظ
قدرت و استیایشان در سایه
حمایت مستکبران مشغولند.
ثمره ایمان و معرفت توحیدی در
عمل صالح و انقابی بروز مینماید.
در حقیقت هنگامی که «لا اله» در
وقتی معرفت توحیدی افراد دچار
خلل میشود و نوعی شرک خفی
در ذهنشان انه میکند و خدا و
کدخدا را با هم تصور میکنند ،ایمان
به مبدا و معاد در دلشان متزلزل شده
و فرد ،سست عنصر دیده میشود
به بیان دیگر سبک زندگی
انتخابی توسط قشر معتنا به از
مسئولین نظام ،سبکی ،عافیت
طلب است و درون این سبک
چیزی به نام زندگی جهــــــــــادی
و مبارزه بیمعناست.
باور و یقین ،محقق شود ،نمیتوان
با «الا اه» مماشات کرد .لذا تحقق
باور توحیدی ،در عمل انقابی در
مبارزه با مصادیق استکبار و شرک
است و مصداق اتم ان در زمان
معاصر به قول رهبر انقاب ،امریکا
است .این مبارزه اقسام دارد که از
شدت و ا کراه قلبی شروع میشود
و در هنگام فرصت به مبارزه عملی
و میدانی ،سرانجام مییابد.
از طرف دیگر ضعف ایمان توحیدی
و دوری از عمل انقابی ،سبب
شده و میشود که کارگزاران نظام
به سمت دنیا و دنیا دوستی میل
پیدا کنند .در طول سالهای پس
از جنگ ،همانطور که پیش به
سوی یک زندگی مرفه ،پر امکانات
و راحت در بین برخی مسئولین
یک ارزش قلمداد شده است ،به
موازات همان ،اوا و زمزمه رابطه با
استکبار تبدیل به خواسته و راهکار
حل مشکات شده است .به بیان
دیگر سبک زندگی انتخابی توسط
قشر معتنا به از مسئولین نظام،
سبکی عافیت طلب است و درون
این سبک چیزی به نام زندگی
جهادی و مبارزه بیمعناست.
از درون همین زندگیهاست که
مسافرتها ،مهمانیها ،ماشینها
و سایر امکانات انچنانی بروز
مییابد و حتی تئوری «ژن خوب»
هم ساخته و پرداخته همین سبک
زندگیهاست .نهایت این ضعف
ایمان ،حذف استقامت و مقاومت
در زندگی و استحاله امر مبارزه
و جهاد است تا به گمان غلط،
راحتی و اسایش نصیب گردد.
لذا از دل این نوع سبک زندگی،
رابطه با امریکا و استکبار و تن
دادن به خواستههای انها تئوریزه و
عملیاتی میشود .اما یادمان باشد
همه اینها هم مطابق وعده الهی
برایمان اسایش نمیاورد که فقط
کسانی بدون اضطراب و ترس و
حزن و اندوه ،در ارامش دنیوی و
اخروی هستند که:
َّ َّ َ ُ َ ُّ َ َّ ُ ُ
ّ
َ
ُ
ْ
َ
ِان الذین قالوا ربنا الله ث َم استقاموا
َ َ َ َّ ُ َ َ ْ ُ ْ َ َ ُ َّ َ ُ
خافوا
لائکه الا ت
تتنزل علی ِهم َالم ِ
ْ َ َّ َّ
َ ُ
َو لا ت ْح َزنوا َو ا ْب ِش ُر وا ِبالجن ِه التی
ُک ْن ُت ْم ُت َ
وع ُدون.
90
نشست اختصاصی
اعضای مدرسه تابستانی مدیریت جهادی
با مدیرعامل مجموعه صنعتی انتخاب
ݣسى ݣوݣاݥݐ
ݣݤراݥݣهݥݣ ݣاݥ ݣ ݧ
اشاره
در میانه برگزاری مدرسه تابستانی مدیریت
جهادی (شهریورماه سال )۱۳96و در کنار نقل
مباحث نظری یا تجربی ،بنای بازدید از یک
مجموعه تولیدی ایرانی را داشتیم تا با تجربههای
موفقی که در کشور در این حوزه وجود دارد
بیشتر اشنا شویم .در همین زمینه رصدی داشتیم
و توصیفاتی درباره مجموعهی صنعتی انتخاب
و شرکتهای وابسته شنیدیم .دوست داشتیم
در این فرصت ،مولفههایی که توفیق مجموعه
انتخاب را به دنبال داشته را بیشتر بشناسیم.
اقای محمدرضا دیانی مدیرعامل مجموعه هم
با روی باز پذیرا شدند و ما میهمان یک روزه
مجموعه صنعتی انتخاب و کارخانه اسنوا .هم
از کارخانه بازدید کردیم و هم صحبتهای
پرحرارت مدیرعامل را شنیدیم .بخشی از این
صحبتها در ادامه امده است:
91
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
قاعده «کفاف و عفاف»
نقطه اغاز :من ،طلبگی
و کمک به پدر
پدرم در صنعت لوازم خانگی
فعال بود و کارخانهای داشت
که اجاقگازهای پلوپز و کابیندار
تولید میکرد .در حالی که من طلبه
بودم و درس میخواندم ،شرکت
دچار مشکات مالی شد ،شرکا
جدا شدند و پدرم تنها شد؛ لذا من
ناخودا گاه مجبور شدم به کمک
پدر بروم .ان زمان خدمت ایتاه
العظمی تبریزی رفتم و به ایشان
گفتم :اقا چهکار کنم؟ گفتند :برو
به پدرت کمک کن و درست را هم
بخوان .از قم برگشتم به اصفهان.
سال 73حدود 19سالم بود که
مدیریت یک شرکت تولیدکنندهی
اجاقگاز را قبول کردم در حالیکه
بدهیهای زیادی هم داشت.
ان وقت 80تا پرسنل داشت و از
پلوپزها و اجاقگازهای بدون فر
تولید میکردند؛ محصواتی که
تولید میکرد هم مشکاتی داشت.
کار را از انجا شروع کردیم.
ان وقت تفکرمان تفکر حل
معیشتمان بود .چون معیشتم
خانوادهمان دچار مشکل شده
بود ،امدم که مسئلهی معیشت
را حل کنیم .یکی دو سال من
همزمان هم اینجا کار میکردم
و هم حوزه درس میخواندم تا
نهایتا شکل کار عوض شد؛ یعنی
توسعههایی اتفاق افتاد که ما کم
کم از درس و بحث فاصله گرفتیم و
درگیر کار شدیم .این کار به سرعت
رشد میکرد و توسعه پیدا میکرد،
انقدر که برخی میگفتند اینها
حتما به گروه یا جریانی وصل
هستند و از رانت استفاده میکنند
در حالیکه ما با هیچ کس از اقایان
سیاسی و شخصیتهای نظام و...
هیچ شرا کتی نداریم.
به هر حال بعد از اینکه شروع
کردیم و مجموعه توسعه پیدا کرد،
گیر کردیم ،چون تفکرمان این بود
که «عفاف و کفاف»؛ پس حاا که
مسئله معیشتمان حل شده ،دیگر
نباید کار را توسعه بدهیم یعنی در
همین محدودهی معیشتمان
که حل شده -کار را نگه داریمو به همان کار اساسی برسیم که
دنبالش بودیم؛ بحثهای علمی
و فکری و دینیمان.
بزرگترین چالش مدیریت جهادی،
همین دشمن درون است و برای
اینکه این دشمن درون یک وقت
خرخرهمان را نگیرد ،با خودمان
شرط کردیم که در هر کاری به
جای سلیقههای شخصیمان،
حجت داشته باشیم.
حجت در تصمیمگیری
یکی از چیزهای اساسی در
مجموعهی ما ،داشتن حجت در
تصمیمگیریهاست .من اعتقادم
بر این است که بزرگترین چالش
مدیریت جهادی ،همین دشمن
درون است و برای اینکه این دشمن
درون یک وقت خرخرهمان را نگیرد،
با خودمان شرط کردیم که در
هر کاری به جای سلیقه های
شخصیمان ،حجت داشته باشیم.
اینجا هم من شروع کردم به تحقیق
و بحث؛ ان وقت به من گفتند که
ا گر این کاری که کردی و تا اینجا
رساندی در حال توسعه است،
همانجا بمان؛ به حوزه برنگرد و
همین کار را ادامه بده.
92
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مبانی کار اقتصادی جهادی
وقتی میخواستم این کار را ادامه
بدهم باید مبانی خودم را درست
میکردم .این اتفاق برای من در
سال 78-77افتاد .ان وقت به من
گفتند برگرد تا بتوانی منابع مالی
برای کمک به حوزه و اندیشهی
دینی و کارهای فرهنگی ایجاد کنی.
من ان موقع فرمانده بسیج بودم،
کتابخانه داشتیم و کارهای فرهنگی
میکردم؛ همیشه باید پیش این
و ان میرفتیم و دستمان را دراز
میکردیم؛ هر کاری میخواستیم
بکنیم کاسه گدایی را برمیداشتیم.
پس باید این کار اقتصادی را ادامه
میدادیم تا بتوانیم ان کارهای
فرهنگی را انجام دهیم.
کمی که جلو رفتیم ،دیدیم این
سطح بااتری از یک کار ارزشی
هم قابل تصور است؛ ما باید کمی
نگاهمان را عمیقتر کنیم .امدیم
یک نگاه 360درجه کردیم.
ً
نگاه 360درجهای چیست؟ اوا
امروز ،جامعهی ما نیازمند تولید
ثروت است .بر اساس فهمی که از
متاسفانه رسم خطی که بین
ثروتاندوزی و تولید ثروت کشیده
شود و اینها را از هم تفکیک
کند ،یکی از کارهایی است که
بعد از انقاب به مقدار زیادی
مغفول مانده و نتوانستیم روی
ان کار کنیم.
قران و روایات حاصل شده ،همیشه
اسام با ثروتاندوزی مخالفت و
مبارزه کرده است ولی متاسفانه
رسم خطی که بین ثروتاندوزی و
تولید ثروت کشیده شود و اینها را
از هم تفکیک کند ،یکی از کارهایی
است که بعد از انقاب به مقدار
زیادی مغفول مانده و نتوانستیم
روی ان کار کنیم .ا گر کسی بخواهد
در اقتصاد ،جهادی عمل کند باید
اول روی این مبنا کار کند .البته
همین مبنا در کام امام بوده ولی
متاسفانه ما اول انقاب به ان
توجه نکردیم .چالش اقتصادی
امروز ما به این دلیل است که به
این حرف خیلی توجه نکردیم؛
امام فرمود «نه شرقی ،نه غربی،
جمهوری اسامی» .امام نگفت
نه مسیحیت ،نه بوداییت و مثا
فقط اسام ناب محمدی؟! امام
فرمود «نه شرقی ،نه غربی ،جمهوری
اسامی» .منظور از این «نه شرقی»
و «نه غربی» ،مکتبهای اجتماعی
اقتصادی شرق و غرب بودند« .نه
شرقی» یعنی چه؟ «نه شرقی» یعنی
اینکه شرقیها و کمونیستها چه
میگویند؟ انها که دین ندارند تا ما
بگوییم با دینشان مخالفیم ،بلکه
در حقیقت یک مکتب اقتصادی
هستند .این مکتب اقتصادی-
اجتماعی میگوید باید تمام کارهای
اقتصادی توسط دولت اداره و
مدیریت شود .وقتی ما میگوییم «نه
شرقی» ،یعنی چه؟ یعنی در اسام،
نباید تمام امور ما به دست دولت
باشد و ما مخالف این هستیم .ولی
متاسفانه از همان اول مردم از متن
اقتصاد خارج شدند .پس اان که
ما میخواهیم عرصهی اقتصاد را
به صورت جهادی مدیریت کنیم
و اقتصاد مقاومتی را پیاده کنیم،
باید اول مسئلهی «نه شرقی» را که
امام گفت ،حل کنیم .چرا ما اان
دولتیترین اقتصاد دنیا را داریم؟
امروز با اینکه مکاتب اقتصادی
سوسیالیستی و کمونیستی در دنیا
93
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
شکست خوردهاند ولی متاسفانه
هنوز بیش از 80درصد اقتصاد در
جمهوری اسامی ،دولتی است؛ تازه
در ان 20درصد هم دولت شریک
است .پس این «نه شرقی» ،هنوز
وجود دارد.
بعد گفتیم «نه غربی»! غرب و نظام
کاپیتالیستی و تفکر سرمایهداری چه
میگوید؟ میگوید همه جا حق با
پول و سرمایه است .امروز در کجای
دنیا به اندازهی ما ،بیشترین حق
را به سرمایه میدهند؟ در کجای
دنیا به سرمایه بیش از 30درصد،
سود تعلق میگیرد و در حالی که
کسی در منزلش نشسته است،
چون پول دارد بیش از 30درصد
سود میگیرد؟ کجای دنیا سهم
هزینههای نیرو انسانی اینقدر
پایین است؟ در همان کشورهایی
که بویی از انسانیت نبرده اند
چقدر از سهم هزینههایشان به
نیروی انسانی و فکر و اندیشه
تعلق میگیرد و ما در قیمت تمام
شدهی تولیدمان ،چقدر برای این
عرصه در نظر میگیریم؟ لذا اان
ما «نه غربی» را به بدترین وجه
عمل میکنیم.
وقتی می گوییم «اسام ناب
محمدی» ،حرف اسام ناب
محمدی در عرصه ی اقتصاد
چیست؟ اینجا باید کار فکری
کرد؛ میشود روی مبانی نظری ان
کار کرد ،ولی مهمتر از تنظیم مبانی
و حجتهایی که مطرح شد،
«الگوسازی» است.
رسالت ما؛ الگوسازی
در حوزه اقتصادی
ما یک مبنای دیگری هم داریم که
همان حرف مرحوم علی صفایی
راجع به انقاب است .1او میگوید:
.1توجیه اشتباهات و اشکاات نظام
حماقت است .عدهای هستند که
هر اشکالی را توجیه میکنند؛ این
احمقها بودند که ما را به این وضع
رساندند .اینها اشکاات نظام را
توجیه میکنند و با همان توجیه،
اجازهی نقد ،بررسی و ارایه نگاه نو
نمیدهند.
همین خمودی که در بسیاری
از ارکان ما دیده میشود و در
تصمیمگیریهایمان هست ،حاصل
همین نگاه هست .اینکه رهبری
دائم فریاد میزند که چرا این طور
-1استاد علی صفایی« :توجیه ،حماقت است و
تضعیف ،جنایت است و تکمیل ،رسالت؛ وظیفه
همگی ما تکمیل است؛ نه تضعیف خوبیها و نه توجیه
خرابیها ،بلکه تکمیل رسالت ماست .با کمبودها باید
ساخت .ا گر نیرو نیست ،نیرو تربیت کن و اصا خود
تو نیروی خوبی باش».
است و مکرر فشار وارد میکند ولی
اتفاقی نمیافتد ،به این دلیل است
که یک عده سفیه پیدا شدند که
اشکاات نظام را توجیه کردند.
.2تضعیف نظام هم جنایت است.
عدهای هم بیشتر به اشکال گرفتن
پرداختند و روز به روز نظام را
تضعیف کردند .انها هم کسانی
بودن که در مقاطع مختلف با
تبرهایشان به جان نظام افتادند و
در موقعیتهایی که نظام خواست
به یک رشد و تعالی برسد ،مانع
شدند.
.3اما تکمیل ،رسالت است؛ این،
همان رسالت ما هست .ا گر توجیه،
حماقت و تضعیف ،جنایت ولی
تکمیل ،رسالت است پس ما باید
تکمیل کنیم .یکی از کارهایی که
باید تکمیل کنیم همان حوزهی
«نه شرقی ،نه غربی ،جهموری
اسامی» است؛ یعنی وقتی میگوییم
«اسام ناب محمدی» ،حرف اسام
ناب محمدی در عرصهی اقتصاد
چیست؟ اینجا باید کار فکری کرد؛
میشود روی مبانی نظری ان کار
کرد ،ولی مهمتر از تنظیم مبانی و
حجتهایی که در ابتدای بحث
94
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
مطرح شد« ،الگوسازی» است .ما در جاهایی از
نظام موفق بودیم که توانستیم الگوسازی کنیم؛ به
حکم ایه «لم تقولون ما لا تفعلون» در ان عرصههایی
که باید «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» باشیم .ما
اان متاسفانه السنهی خیلی خوبی داریم اما یکی
از مشکات این است که هرچند حرفهای خیلی
خوبی میزنیم ولی در عمل خبری نیست .خیلی از
ادمهای ارزشمند که خیلی هم خوب حرف میزنند،
تا وارد عرصهی اقتصادی میشوند دستشان
میلرزد و دهها اشکال به وجود میاید .لذا ما به
این نتیجه رسیدیم که باید در حوزهی اقتصادی،
الگوسازی کنیم.
پول سیاه و کثیف بیاوری یا پول مردم را -با پرداخت بهره -بیاوری و یا پول بیتالمال را قرض بگیری برای اینکه کار
اقتصادی بکنی؛ اینها ان مبنای خرابی است که باعث میشود خیلی از مجموعههای خوب هم در کار اقتصادی
ناموفق باشند.
گامهای نظام الگوسازی
360درجه
اما الگوی ما بر مبنای همین نظام
360درجهای شکل گرفته که
گامهایی دارد:
قدم اول؛ پول سالم
گفتیم فعالیت اقتصادی نباید هر
فعالیتی باشد؛ ا گر میخواهیم در
حوزهی اقتصاد کار جهادی کنیم،
باید ببینیم که کار ارزشی در کجا
قابل انجام است؟ اما مهمتر از ان،
برای شروع کار در اقتصاد ،باید پول
سالم و حال بیاوریم.
اولین کار من در شرکت ،پا کسازی
ان بود؛ بدهیهایش را دادم و
به یک نقطهی مثبتی رساندم.
اما پولی برای پرداخت سوابق
پرسنل کارگرها نداشتم ،ضمن
اینکه امکانات و توانمندی نیروی
انسانی کارخانه ،مانع توسعه بیشتر
کار و کارخانه میشد .تنها کاری
که میتوانستم بکنم این بود که
بخشی از ماشینها و امکانات را
بابت مطالبات سوابق پرسنل به
انها پرداخت کنم.
باید دوباره شروع میکردیم .گفتیم
پولمان باید خالص باشد لذا
ماشینی داشتیم که ان را فروختیم.
من هم پولهایی را داشته بودم که
ً
مجموعا با انها کار جدید را با ایده
طراحی یک نقشهی لباسشویی
دوقلو شروع کردیم؛ بازار را بررسی
کردم و دیدم که اان این نوع
لباسشویی در بازار کم است و
واردات میشود .یک تیم مهندسی
گرفتم و شروع به طراحی کردیم.
از ان طراحی و ان پول ،کارم را
شروع کردم .پس مبنا در بحث
اقتصادی ،اول این است که پول
را از کجا بیاوری؟ این باید یک الگو
باشد .پول سیاه و کثیف بیاوری
یا پول مردم را -با پرداخت بهره-
بیاوری و یا پول بیتالمال را قرض
بگیری برای اینکه کار اقتصادی
بکنی؛ اینها ان مبنای خرابی
است که باعث میشود خیلی از
مجموعههای خوب هم در کار
اقتصادی ناموفق باشند.
95
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ا گر شهید تهرانیمقدم در بحث
موشک پله به پله باا امده است،
ما هم در سطح خودمان پله به پله،
سطح به سطح ،با همکاری صاحبان
تجربه بیرونی و با روشهای مختلف
این دانش فنی را بومی کردیم.
قدم دوم؛ انتخاب
زمینه فعالیت
حاا چه فعالیت اقتصادی را شروع
کنیم؟ یک راه این است که برویم از
رانت -با مسئوان چانه زدن ،ترا کم
گرفتن ،پاساژ ساختن ،واردات-
استفاده کنیم و به کارهایی بپردازیم
که میشود زود از ان پولی دراورد و
برای کار خیر مصرف کرد.
اما ما گفتیم نه! ا گر میخواهیم
یک الگوی اقتصادی ارزشی داشته
باشیم باید در حوزه تولید کار کنیم.
سال 77-76ا گر یکی اینجا میامد،
فکر میکرد که مثا موزهی دفاع
مقدس است؛ برای این بچهها فیلم
ساختیم ،صدای موشک ،ارپیجی،
بخشهایی از برنامه شهید اوینی
را میگذاشتیم و میگفتیم شما ان
روز انجا کار میکردید ،امروز جهاد
اینجاست!
قدم سوم؛ تولید با کیفیت
ایا درست است که من جنسی را
تولید کنم که مایهی ذلت باشد؟
دائم هم به مردم فشار بیاورم که اا
و ابد باید این جنس من را بخرید
چون ایرانی است؛ اینکه منطقی
نیست! پس وقتی میخواهید
تولید کنید ،باید با کیفیت و بهروز
تولید کنید؛ سطح علم و دانش
مورد استفاده در ان ،قابل رقابت
با خارجیها باشد؛ زینت باشد و
ذلت نباشد.
من برند اسنوا را سال 85ثبت کردم؛
اسنوا سرنام «ارکان ساختار نوین
ایرانیان» هست .ما با یک شیب
سریعی رشد کردیم در حالیکه
خیلی از این برندهای ایرانی ،خیلی
قبلتر از ما وجود داشتند انهم با
چه امکانات دولتی .ما معتقدیم که
بزرگترین کمفروشی در عدم ارائهی
کیفیت مناسب است .دزدی که
شاخ و دم ندارد؛ کمفروشی یعنی
همین که جنس بیکیفیت به
مشتری بدهیم .با همین مبنا به
این رسیدیم که ما به R&Dنیاز
داریم؛ کیفیت میخواهیم .ما امروز
دانش فنی لوازم خانگی را واقعا
بومیسازی کردیم و محصواتی
که امروز میبینید طراحی خودمان
است.
یکی از همکاران ما در بخش کیفیت
اسنوا ،قبا در وزارت دفاع مشغول
بوده است .او میگفت روزی که من
به وزارت دفاع رفتم ،فشنگهای
ما یک انحرافی داشت که هنگام
نشانگیری با چند متر انحراف
حرکت میکرد اما امروز موشک
نقطهزن هم درست میکنیم! ا گر
شهید تهرانیمقدم در بحث موشک
پله به پله باا امده است ،ما هم در
سطح خودمان پله به پله ،سطح به
سطح ،با همکاری صاحبان تجربه
بیرونی و با روشهای مختلف این
دانش فنی را بومی کردیم.
96
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
قدم چهارم؛ نگاه به
منابع انسانی
بعد از کیفیت ،حوزهی منابع انسانی
مورد توجه قرار گرفت .ما در حوزهی
منابع انسانی روی انگیزهها و کرامت
انسانی کار کردیم .قبل از انقاب
یکی از اشکاات ،وجود فضای
ارباب-رعیتی بود .وقتی انقاب
شد بنا نبود که اموالشان را بگیرند،
اما فضای ارباب انقدر از رعیت
ً
جدا بود که بعضا مردم ناخودا گاه
ریختند پدر اربابها را دراوردند تا
بتوانند ظلمهایی که کرده بودند
را حل و فصل کنند.
حاا هم یک تفکری هست که
همیشه میگوید میدانید چند
هزار نفر سر سفره من نشستهاند؟ ما
این تفکر را برعکس کردیم .گفتیم
ما همیشه از اول بپذیریم که ما سر
سفره چند هزار نفر نشستهایم؛ یعنی
در بحث تولید ثروت با این دیدگاه
نگاه کنیم که به برکت ان چند هزار
نفر که شما سر سفره انها نشستی؛
به خاطر انها ،به خاطر تاش انها،
به خاطر فعالیت انها این چرخه در
حال چرخیدن است و تو موفق
هستی؛ نه اینکه چند هزار نفر
سر سفره شما نشسته باشند .لذا
این را هم یک مبنا برای خودمان
قرار دادیم.
قدم پنجم؛ مساله ارزش
افزوده و حراج ثروت ملی
قطعا ما باید صنایعمان را توانمند
و از انها حمایت کنیم ولی باید
ببینیم که چه ارزش افزودهای را
به وجود میاورند .ایا برپایی یک
صنعت در وسط کشور که پول
معدن ارزان ،پول گاز ارزان و پول
اب ارزان را به عنوان رانت مصرف
میکند و ارزش افزوده پایینی دارد،
کار درستی است؟ پس مبنای ما
این است که در حوزههایی حضور
داشته باشیم که ارزش افزودهی
باایی ایجاد و زنجیرهها را تکمیل
میکند .ا گر قرار شد صنعتی داشته
باشیم ،ان صنعت نباید محیط
زیست کشور را از بین ببرد .ا گر من
خیلی خوب کار کنم و درامد خوبی
هم داشته باشم ولی دود را هم به
اسمان بدهم و اب را هم بیرویه
مصرف کنم ،فایدهای ندارد.
مبنای ما این است که در حوزههایی
حضور داشته باشیم که ارزش
افزودهی باایی ایجاد و زنجیرهها را
تکمیل میکند .ا گر قرار شد صنعتی
داشته باشیم ،ان صنعت نباید
محیط زیست کشور را از بین ببرد.
خط پایان؛ نظام
هزینهی درامدها
ایا من ا گر پول پا ک اوردم و سیاه
نبود ،تولید ثروت کردم ،کار جهادی
کردم و بعد از همهی این کارها
یک درامدی حاصل شد ،باید با
این درامد چهکار کنم؟ ایا همه
ان برای خودم هست؟ باید زکات
و خمسش را بدهم ،ولی ایا این
کافی است؟ تراز عمل اهلبیت؟
این نیست .تراز اهلبیت؟
مواسات است .اهلبیت؟ این
اعتقاد را نداشتند که ا گر ما یک
97
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
ا گر یک جریان اقتصادی یا یک
حوزهی کارافرینی تبدیل به ارث
شد ،از بین میرود.
منابعی را -ولو از دسترنج خودمان-
دراوردیم ،میتوانیم با ان هر کاری
را انجام دهیم .ایا میشود فان
اقا چند صد میلیون برای یک
شب عروسی دخترش هزینه کند؛
بگوید پول خودم هست ،حال
هم هست ،عروسی گرفتم ،چه
مشکلی دارد؟!! اینجا هم باز بحثی
داریم که یک بخش فردی دارد
و یک بخش اجتماعی .مدیریت
جهادی میگوید هرچند این پولی
که در اختیارم هست مال من
هست ،ولی شان من چیست؟
مگر شان امیرالمومنین؟ نبود
که از بهترین چیزها استفاده کند؟
مثا شان طلحه و زبیر بود ولی
شان امیرالمومنین؟ نبود؟!
نستجیرباه.
امروز یکی از چالشهای ما ایناست
کهوقتیبهیکدرامدحالیمیرسیم
ایا تراز اقتصاد اسامی و اسام ناب،
در حوزهی فردی اجازه میدهد
که هرگونه مصرفی داشته باشیم؟
ما مشی زندگی امام صادق؟
را شنیدیم ،مشی زندگی اقا علی
بن موسی الرضا؟ را داشتیم،
مشی زندگی امیرالمومنین؟ را
هم داشتیم و در کل برای مصرف
شخصی هم الگو داریم .اینطور
نیست که هر مصرفی میخواهند
بکنند چون پول دارند!
ما بحثی در حوزهی خانوادهها داریم
ً
و اخیرا در حال برنامهریزیهایی هم
هستیم البته برای اینکه الگوسازی
کنیم.
میدانید که شرکتها در کشور ما
طول عمر ندارند .البته خیلیها
به طوفانهای سیاسی خورده و
خیلی ضربه دیدهاند ولی اساسا
ادامهدار نشدهاند .من رفتم ژاپن؛
اتفاقا یکی از موضوعاتم بررسی
این شرکتها بود .حتی در جنگ
جهانی که ژاپن را کنفیکون کرده،
این شرکت ها حفظ شده اند.
طوفانهای سیاسی امده و رفته
ولی این شرکتها را حفظ کردهاند.
2
مثا شرکت میتسوئی 1یا ماروبنی
یا دیگر شرکتهای بزرگشان -400
450سال قدمت دارند .این خیلی
نکته مهمی است که متاسفانه
ما نداریم؛ در حالی که این در
حوزههای اقتصادی یک اصل
هست .ا گر یک جریان اقتصادی
یا یک حوزهی کارافرینی تبدیل به
ارث شد ،از بین میرود.
متاسفانه حتی گاهی میبینیم
که فان اقا امده و برای کاری از
خیرین پول جمع کرده تا یک کار
خیری بکند ،اما بعد از فوت او،
این اموال تبدیل به ارث شده و
تکه پارهاش کردند.
1- Mitsui Group
2- Marubeni Co.
98
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
بنیاد اا؛ الگوی توزیع
ثروت در حوزه اجتماعی
ما باید بدانیم که یک مجموعهی
ملی وقتی الگو شد ،چگونه باید
تداوم پیدا کند؟ یکی از مشکات
ما این است که بسیاری از ادمهای
فعال در سطوح مختلف اقتصادی،
نمیدانند بعد از خودشان باید
چهکار کنند؛ چون روش و الگو
ندارند .غربیهایی که دین ندارند
و این مباحث برایشان تعریف
نشده ،الگوهایی را ایجاد کردهاند؛
ژاپنیها هم همینطور .ولی ما که
در مکتب اهلبیت؟ هستیم
و تراز اهلبیت؟ را داریم ،اصا
کار نکردهایم.
بعد هم ،من وظیفه ندارم بیش
از امکانات اولیهی زندگی برای
فرزندم تهیه کنم .حتی ا گر این
کار را بیش از حد معمول کردم و
از همین اان پایش را نبستم و او
را محدود نکردم ،مسئولیت دارم.
هیچ حجتی ندارم که بیشتر از
مصرف متعادل زندگی و شان او،
برایش باقی بگذارم.
به هر حال ،ما از یک طرف در
حوزهی فردی از دید شهید مطهری
و روش اهلبیت؟ روی بحث زهد
کار کردیم و از طرف دیگر روی بحث
توزیع ثروت در حوزهی اجتماعی
هم کار میکنیم.
بنیادی به نام بنیاد خیریهی اا را
تاسیس کردیم؛ ایینداران لقایی
افتاب که مخفف ان «اا» هست.
در این حوزه ما چهار کار را به
عنوان «حیات طیبه» داریم انجام
میدهیم.
.1رسالت تبلیغی و ترویجی؛
جامعه المرتضی
یکی بحث تبلیغ و ترویج معارف
اهل بیت؟ است که ان را
یکی از رسالت های اجتماعی
خودمان میدانیم؛ مرکزی را به
نام جامعهالمرتضی برای تربیت
مبلغین خارجی تاسیس کردیم.
در این مرکز از خارجیها به عنوان
مبلغ استفاده نمیکنیم بلکه فضای
حوزوی ایرانی که در سطوح عالی
حوزه هستند در زمینهی زبانهای
مختلف اعم از چینی ،اسپانیولی،
پرتغالی ،روسی و...تقویت میشوند؛
در حقیقت رسالت این مجموعه،
تربیت مستشاران تبلیغی است مثل
اان که در جنگ عراق با داعش ،ما
تعداد خیلی کمی سرباز فرستادیم
و نقشمان بیشتر مستشاری بود.
نقش امام موسی صدر در لبنان
همینطور بود؛ یعنی یک دفعه
صد نفر طلبه به لبنان فرستاده
نشد بلکه یک امام موسی صدر به
ما باید بدانیم که یک مجموعهی
ملی وقتی الگو شد ،چگونه باید
تداوم پیدا کند؟ یکی از مشکات
ما این است که بسیاری از ادمهای
فعال در سطوح مختلف اقتصادی،
نمیدانند بعد از خودشان باید
چهکار کنند؛ چون روش و الگو
ندارند.
عنوان مستشار تبلیغی رفت تا به
انجا تحرکی بدهد ،تحولی ایجاد
کند و تاثیرگذار باشد .این مجموعه
حدود 6-5سال است که در حوزه
علمیه فعال است و تقریبا حدود
200فار غالتحصیل هم به زبانهای
مختلف داشته است.
ما یک کار عمیقتری هم در حوزهی
توریست شروع کردیم .خیلی از
توریستهایی که به کشور میایند
غیر از بازدید از مرا کز تاریخی ما ،به
دنبال اشنایی با شیعه هستند؛
این شیعه و این جمهوری اسامی
چه میگوید؟ حرفهای اساسی
این مکتب در مسائل مختلف
چیست؟ ما تیمی داریم که در مرا کز
مختلف حضور دارند و توریستها
هم ارتباطات خیلی خوبی با انها
برقرار میکنند.
99
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
مهمترین چالش سامت را سرطان،
تشخیص دادیم .اما بزرگترین کلید
در این حوزه ،این است که هزینهی
سرطان را برای فرد و جامعه و دولت
کاهش بدهیم.
.2سبک زندگی فقهمدار؛
مدرسه عالی خاتمااوصیاء
بحث بعدی که بحث مهمی
هم هست و ما روی ان باید کار
میکردیم ،بحث فقه و زندگی است.
در حال حاضر ،یکی از مشکات
کشور و نظام این است که در
عرصههای مختلف و برای سواات
مختلف ،پاسخهای مناسبی وجود
ندارد.
مدرسهی علمیهای در حوزه از
5-4سال قبل زیر نظر ایتاه شیخ
ابوالقاسم علیدوست ،اقای صادقی
رشاد و اقای نکونام ،تشکیل شده و
طلبهها را از رسائل مکاسب جذب
میکنند .اولین دوره امسال وارد
درس خارج شدند و در زمینه فقه
تخصصی با روش پژوهشمحور در
حال کار هستند.
.3تربیت نیروی
انسانی؛ مرکز ساله
در حوزهی تربیت نیروی انسانی،
مرکز ساله ایجاد شده است .در
یک مقطعی روی سادات دانشجو
و طلبه نخبه کار میکردیم ولی
بعد دیدیم که این کار نمیتواند
ً
خیلی عمیق باشد .اخیرا دو سالی
هست که جذب دانشاموزهای
7ساله را از برخی شهرها شروع
کردیم و تحت پوشش قرار دادیم
و میخواهیم تا اخر با انها بیاییم؛
یعنی برنامهمان این است که هر
سال 50-40نفر را جذب و همراهی
کنیم .با خانواده هایشان هم
قرارهایمان را گذاشتهایم .البته
بر اساس رشدشان ،ریزش هم
داریم ولی مبنایمان این است
که واقعا روی تربیت نیروی انسانی
کار کنیم.
.4بهبود سامت؛ مرکز
پیشگیری و درمان سرطان اا
بهبود سامت هم یکی از حوزههایی
هست که ما وارد ان شدهایم .خیلی
از خیریهها در حوزه سامت تشکیل
میشوند .ما هم در این حوزه،
مهمترین چالش سامت را سرطان،
تشخیص دادیم .اما بزرگترین کلید
در این حوزه ،این است که هزینهی
سرطان را برای فرد و جامعه و دولت
کاهش بدهیم؛ یعنی حداقل دوران
عمر فرد را تا انجایی که میتوانیم
افزایش بدهیم ،ولی بیشتر روی
کیفیتش کار کنیم؛ چون در این
ایام یا خانوادههای اینها اسیب
میبینند یا منابع مالیشان دچار
بحران میشود .کلینیکهایی را
درست کردیم که به امور مختلف
اعم از تغذیه ،روانشناسی،
فیزیوتراپی و درد میپردازد .در ان
جا مراقبتهای تسکینی هم برای
برخی از سرطانیها -که در درمان،
مشکلشان حل نمیشود -در نظر
گرفته شده است .از این بخش الگو
گرفتیم و بخش مراقبتهای معنوی
هم راهاندازی کردهایم چون خیلی
از اینها دچار تردید میشوند که
چرا من؟ چرا پدر من سرطان گرفته
است؟ چرا من دچار این بحران
شدم؟ حاا که دارم میمیرم چه
اتفاقهایی برایم خواهد افتاد؟
لذا ما یک کلینیک مراقبتهای
معنوی هم داریم.
100
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
حضرت ولیعصرارواحنا فداه به سید
ابوالحسن اصفهانی نامه نوشتند که
«ارخص نفسک واجعل مجلسک
فی الدهلیز واقض حوائج الناس،
نحن ننصرک» .مدیریت جهادی
این نیست که وقتی شما به کارهای
کان میپردازی ،کارهای کوچک
را کنار بگذاری.
.5ارتقاء معیشت؛ خیریه کوثر
یک بحث معیشتی هم داریم که
در خیریهی کوثر پیگیری میشود.
ما در حوزهی خیرمان میگوییم
باید در عرصههایی کار کنیم که
دار روی زمین مانده
ِ
واجب اولویت ِ
است .ما هرجا به عنوان یک ّ
خیر
مطرح میشویم زود یکی یک نامه
میدهد که -شما که ّ
خیر هستید-
مثا دو تا تلویزیون بدهید .اما
شعار بنیاد اا این است که وقتی
خیر
میگوییم کار خیر یعنی کار ِ
دار روی زمین مانده؛ یعنی
اولویت ِ
ما به کارهایی که اولویت نداشته
باشد ورود نمیکنیم و با کسی که کار
دیگری را انجام میدهد کار موازی
نمیکنیم .به کاری بدون طرح و
برنامه و برنامهریزی استراتژیک و
نگاه هدفمند ورود نمیکنیم .ولی
به هر حال بااخره باید به معیشت
مردم هم توجه کرد.
ضعفی که بسیاری از ماها داریم
و حتی بعضی از مسئولین نظام
هم دارند این است که میگویند
من دارم فانجا را اداره میکنم،
حاا بروم پشت در خانه مردم
بنشینم تا ببینم کدام فقیر چه
مشکلی دارد؟! اولویت من این
است که وقتم را روی فان کار
بگذارم! ولی این تفکر با مکتب
اهلبیت؟ همخوانی ندارد .چون
حضرت ولیعصرارواحنا فداه به سید
ابوالحسن اصفهانی نامه نوشتند
که «ارخص نفسک واجعل مجلسک
فی الدهلیز واقض حوائج الناس ،نحن
ننصرک» .مدیریت جهادی این
نیست که وقتی شما به کارهای
کان میپردازی ،کارهای کوچک را
کنار بگذاری؛ مثا بگویی من دارم
فان کار فرهنگی را انجام میدهم
پس دیگر به معیشت مردم کاری
شعار بنیاد اا این است که وقتی
خیر
میگوییم کار خیر یعنی کار
ِ
دار روی زمین مانده؛ یعنی
اولویت ِ
ما به کارهایی که اولویت نداشته
باشد ورود نمیکنیم و با کسی که
کار دیگری را انجام میدهد کار
موازی نمیکنیم.
ندارم؛ یا مثا من دانشگاه دارم ولی
کاری ندارم که این خادم دانشگاه
دارد با دربهدری زندگی میکند!
پس شما وظیفه داری! حضرت
امام صادق؟ هم میتوانست
بگوید من دارم درس میدهم و
چون مکتب تدریس دارم ،دیگر
به رساندن انبان غذا به منزل فقرا
چهکار دارم؟ چرا به تغذیه مردم
فکر کنم؟! این نیست .بااخره
برای اینکه بتوانیم برای مسئلهی
زندگی اینهایی که به ما مراجعه
ِ
میکنند و ما با انها درگیر هستیم،
کاری انجام دهیم خیریه کوثر را راه
اندازی کردهایم.
101
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
یکی از مشکاتی که اان در عرصهی خیر و کارهای فرهنگی این است که نگاه
هلیکوپتر ویو نداریم؛ این که یکی از بیرون نگاه کند و بگوید که این عرصهای
که شما میخواهی کار کنی و احساس وظیفه کردی در چه وضعی قرار دارد؟!
جمع بندی
پس ما در اینجا دو بخش داریم؛ یک
بخش تولید ثروت و یک بخش توزیع
ثروت که من هر دو را تا حدودی
برای اشنایی شما مطرح کردم.
ما فکر میکنیم که ا گر بخواهیم
به این زنجیره از نگاه مدیریت
جهادی توجه کنیم ،باید ارکانش
اینگونه شکل بگیرد ضمن اینکه
فعالیت اقتصادی هم باید مبنای
اعتقادی داشته باشد .ا گر ما این
مبنا را هم در تولید و هم در توزیع
و هم در تکمیل این زنجیره مدنظر
قرار بدهیم ،کارا خواهد بود.
در بحث توزیع هم یک بحث
فردی و یک بحث اجتماعی
داشتیم که حوزهی اجتماعی را
بیشتر توضیح دادم .در حوزهی
اجتماعی و فعالیتهای اجتماعی
و عمومی هنوز بحثهای زیادی
وجود دارد؛ مثا یکی از چالشهای
اان ما در حوزهی کارهای خیر این
است که سرانهی خیر را در کشور
چند برابر کنیم؛ یکی از جهادهای
اقتصادی این است .ما گاهی
وقتها میخواهیم این رگی که
خراب بوده را باز کنیم ولی ان رگ
سالم را هم پاره میکنیم؛ به جای
اینکه به جامعه ،فشار مالیاتی
بیاوریم -که البته این فشار را هم
نمیتوانیم بیاوریم -باید تفکر کار
خیر و سرانهی خیر را در کشور
انچنان باا ببریم که کار خیر
کردن و پرداختن به امور خیر،
بخش عمدهای در سبد هزینههای
زندگی مردم باشد.
خیریهها هم ا گر بدون هدف و
استراتژی تشکیل شوند کار موازی
خواهند کرد .مثا اان همه فکر
میکنیم که برویم در تو حوزهی
«کلیه» کار کنیم اما در بعضی
استانها دستگاه دیالیز مازاد وجود
دارد .همین چند روز پیش ،اقای
ّ
خیری به من زنگ زد و گفت :من
میخواهم فقط برای دیالیز هزینه
کنم .گفتم اان دستگاههای دیالیز
تعدادی از خیریهها بااستفاده
است اما مثا برای بیماری اماس
هزینه ضروری داریم.
لذا یکی از مشکاتی که اان در
عرصهی خیر و کارهای فرهنگی
1
این است که نگاه هلیکوپتر ویو
نداریم؛ این که یکی از بیرون نگاه
کند و بگوید که این عرصهای که
شما میخواهی کار کنی و احساس
وظیفه کردی در چه وضعی قرار
دارد؟! باید ما مرا کزی داشته باشیم
که اولویتها را در عرصههای خیر
شناسایی کنند تا بر اساس اولویت و
ضرورت جلو برویم .به عنوان مثال
حج یکی از ضروریات دین ماست
و اان همه اولویت میدانند که
به حج بروند .بعضی از بزرگان هم
اولویت خودشان میدانند که به
حج بروند .اما ایا همانها اولویت
میدانند که برای زکات کار کنند؟
اولویت میدانند که در عرصهی
اقتصادی کار کنند؟ یا مثا به
این مقدار که مردم حاضرند برای
درمان سرطان پول بدهند ،برای
درمان روح حاضر نیستند هزینه
کنند؛ به عبارتی کسی حاضر نیست
برای درمان اخاق پول بدهد و کار
خیر کند .لذا انجا هم باید یک
نگاه راهبردی وجود داشته باشد
و به اولویتها بپردازیم.
1-. Helicopter view
102
ݤݣرزݤݣݣماݣ ݬ ݫىݔش،
هماݣ ݬݔىش،
نم ݔ ݬݪاݣىش،
شو...
به بهانهی برگزاری
همایش مدیریت جهادی
تو فکر بودم که یکی از دوستام زنگ زد .خبر
از برگزاری چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی
داد و دعوتم کرد .خیلی حال و حوصلهش رو
نداشتم ولی اصرار کرد که بیا حداقل همدیگه
رو ببینیم .بهانه خوبی بود .قبول کردم .زمان
برنامه نشون میداد که تدارک مفصلی دیده
شده 5 :تا 9شب بیست و پنجم دی ماه .96
وقتی رسیدم سالن همایش های صدا و سیما،
ساعت حدود شش و نیم شب بود .نماز مغرب و
عشاء خونده شده بود .بعد از اتمام هماهنگیهای
ازم و تشریفات ،کارت ورود را گرفتیم و وارد
ابی شدیم .چند بانوی جوان و ارایش کرده،
پذیرای مهمانان بودند .همون اغاز کاری یه
بسته به عنوان هدیه به همه میدادند؛ ذوق
داشتم ببینم چیه .بازش کردیم یه ترمه خوش
دوخت و یک نشریه تمام گاسه ۱20برگی ،با
عنوان «مدیران جهادی» بود.
103
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
تو فکر بودم که یکی از دوستام زنگ زد.
خبر از برگزاری چهارمین همایش ملی
مدیریت جهادی داد و دعوتم کرد .خیلی
حال و حوصلهش رو نداشتم ولی اصرار کرد
که بیا حداقل همدیگه رو ببینیم .بهانه
خوبی بود .قبول کردم .زمان برنامه نشون
میداد که تدارک مفصلی دیده شده5 :
تا 9شب بیست و پنجم دی ماه .96
وقتی رسیدم سالن همایش های صدا
و سیما ،ساعت حدود شش و نیم شب
بود .نماز مغرب و عشاء خونده شده
بود .بعد از اتمام هماهنگیهای ازم و
تشریفات ،کارت ورود را گرفتیم و وارد
ابی شدیم .چند بانوی جوان و ارایش
کرده ،پذیرای مهمانان بودند .همون اغاز
کاری یه بسته به عنوان هدیه به همه
میدادند؛ ذوق داشتم ببینم چیه .بازش
کردیم یه ترمه خوش دوخت و یک نشریه
تمام گاسه 120برگی ،با عنوان «مدیران
جهادی» بود .تورقی کردیم ،توش پیام
مدیران مختلف اعم از وزرا و سایرین در
خصوص مدیریت جهادی بود .یک کار
تمام سفارشی با رنگ و لعاب شعاری.
بستیم و گذاشتیمش کنار .فکر نکنم
کسی بخوندش .مگه اونایی که پیام
دادند و خانوادههای وابسته .اونم ازین
جهت که احتماا ببینن کارشناساشون
چی با امضاشون نوشتن.
مجری برنامه که یکی از مجریان معروف
صدا و سیما بود ،سخنرانان مراسم را معرفی
کرد .ابتدا سردار سپهر دبیرکل همایش
و معاون هماهنگ کننده ولی فقیه در
سپاه پاسداران خیر مقدم گفت و در مورد
چیستی و چرایی مدیریت جهادی توضیح
داد .بعدش ،دکتر پزشکیان ،نائب رئیس
مجلس حرفا و دردای همیشگی خودش
در مبارزه با فساد به صورت عملی (و نه
شعاری) ،رو تا کید کرد .بعد از ایشون ،وزیر
104
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
صنعت چند کامی از روی برگه در مورد
ُجهدَ ،جهد ،جهاد و مجاهده سخن راند.
بعد هم ،سخنگوی دولت؛ دکتر نوبخت
از عملکرد دولت دفاع کرد .تا اینجا چیز
خاصی گیر حضار نیومد ،همه سعی کردند
حرفاشون رو به اسم مدیریت جهادی به
خورد مخاطب بدن و سرهای مخاطبین
هم کمی تکان تکان بخورد.
هیچ کدام از چهرههای علمی یا مردمی
جهادی بین سخنرانان نبود تا حداقل به
صورت نمایشی ،مجلس رنگ و بو بگیره .در
میان سخنرانیها هم چیزی که توی ذوق
میزد ،پخش شوهای تبلیغاتی شرکتها و
اسپانسرهای برنامه بود که به عنوان میان
برنامه پخش میشد و هیچ تناسبی با جهاد
و مدیریت جهادی نداشت.
برنامهی بعد از سخنرانیها ،تقدیر از
10خانواده شهید شاخص دستگاهها و
نهادها و 34نفر از مدیران جهادی بود.
هدیه همایش که اعام شد ،این بود :یک
انگشتر متبرک رهبر معظم انقاب به همراه
ً
لوح تندیس و یک هدیه نفیس (احتماا
ترمه) از طرف حامی مالی همایش ...
مجری برنامه در خصوص ما ک انتخاب
مدیران جهادی اینگونه توضیح داد که یک
سری شاخص به سازمانها ارسال کردیم
و از اونا خواستیم که با توجه به اونا ،مدیر
جهادی سازمان شون رو معرفی کنن [.ا گه
دوست داشتین دو سه بار جمله قبلی رو
بخونین ،همراه با اون ،فاتحهای هم برای
مدیر جهادی و مدیریت جهادی ]...
البته در اخر تقدیرها هم ،از یه نویسنده
مقاله تو زمینه مدیریت جهادی تقدیر شد
بدون اینکه به مقالهشون اشارهای بشه.
ً
اخر مراسم همه شرکت کنندهها جمیعا به
صرف شام دعوت شدند .یک شام خیلی
خیلی ساده به صورت سلف سرویس با 5
نوع غذا و انواع دسر و نوشیدنی ...همه
چیز مراسم به همه چیزش میاومد ...
میخواستم در مورد شام گیر بدم ،گفتن
اونم اسپانسر داره .برام جالبه ،اسپانسر چه
ّ
ً
محلل خوبیه .اصا همون اسپانسر رو باید
به عنوان مدیر جهادی انتخاب کرد که هم
جایزه میده ،هم مراسم میگیره ،هم شام
میده ،هم به همه حضار هدیه میده ...
105
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
.1یکی از راههایی که باعث ترویج پدیدهها
و وقایع میشود ،اشاعه انها از طریق
فرهنگ سازی ،ایجاد گفتمان ،مفهوم
سازی و ...است .در ادبیات تخصصی،
ابزارهای ترویج امور و پدیدهها را ،ابزارهای
پیشبردی یا ترفیعی نامگذاری کردهاند.
مهم ترین اصل در راه ترویج درست ،به
کار بردن همه ظرایف و ضرایب مهندسی و
مدیریت تصویر ان پدیده است .متاسفانه
انچه که در این امور کمتر دیده میشود،
حساسیت نسبت به چگونگی امر اشاعه و
ترویج است .ا گر بسته ترویجی و هارمونی
اجزاء درون بسته برای اشاعه امر ،به دقت
و ظرافت چیده نشود و به اصطاح از کار
بیرون بزند ،بیشتر از انکه موجب اشاعه و
ترویج شویم ،موجب بدنامی و خسارت به
ان مفهوم و ...شدهایم .بعضی وقتها،
اینقدر حجم بیرون زدن ،وحشتنا ک است
که انسان گمان میکند ،افراد با ایدههای
متعارض و متناقض هم به این قشنگی
نمیتوانستند این مفهوم را مخدوش
نمایند .در این همایش ،شما عبارات
زیر را با هم جمع کنید و تصویر خودتان
را بسازید ،ببینید مدیریت جهادی از این
تصویر بیرون میاید؟ سالن همایشهای
صدا و سیما ،برنامه استقبال ،سخنرانان
رسمی و دولتی ،اسپانسر ،کلیپهای
تبلیغاتی ،شرکتهای حامی ،نشریه گاسه
ً
شعاری ،جایزه به برخی که اصا مناسبتی
نشریه تمام گاسه مدیریت جهادی – ویژه چهارمین همایش
درد دل ما
با مدیریت جهادی ندارند ،نحوه انتخاب،
ً
پذیرایی چند رنگ ...اصا در این میانه
جایی برای ترویج مدیریت جهادی میماند؟
.2روش انتخاب برگزیدگان ،بسیار چالش
برانگیز و دارای اریب فراوان است؛ یعنی
هر کس از ظن خودش و با دستگاه منطق
فکری خود به شاخصهای ارائه شده نگاه
میکند و فردی را معرفی میکند .ترکیب
افراد معرفی شده ،نشان از فهمهای
متعدد ،متنوع و متفاوت از شاخصها
میدهد و البته اینکه مسئوان سعی
داشتند دل همه اقشار را به دست اورند:
از دکتر نوبخت معاون رئیس جمهور گرفته
(که اعام شد خودشان راضی نبودند)،
مهندس اسکندری؛ مدیرعامل سازمان
106
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
اقتصادی کوثر (با شرکتهای متعدد
زیانده) ،خانم سعیده قدس؛ مدیر عامل
محک ،و میاد عدل؛ از مدیران اجرائی
همایش ،تا مهندس علی ابادی؛ مدیرعامل
مپنا ،و سردار خراسانی؛ فرمانده سابق
بسیج سازندگی..
.3یادکرد از سابقون حوزه مدیریت جهادی
میتواند به این گونه همایشها جهت
دهد .درست است که همه نمیتوانند
حاج عبدا ...والی و حاج حسن طهرانی
مقدم شوند ولی ذکر مجاهدت ،نمایش
اثار و تقدیر از اهلبیتایشان ،در ارائه نمونه
حقیقی مدیریت جهادی بسیار تعیین
کننده است .در این مراسم خبری از این
نامها و یادها نبود.
.4با توجه به شرایط اقتصادی و مالی
کشور و با بخشنامههای دولتی ،تاش
میشود بسیاری از برنامههای این چنینی
از طریق حامی یا همان اسپانسر ،تامین
مالی شود .اما ایا این همه ریخت و پاش
از کیسه حامی مالی ،میتواند به برگزاری
این همایش مشروعیت دهد؟ ایا این از
ّاولیات مدیریت جهادی نیست که تا
انجا که میشود باید هزینهها را کم کرد؟
از کیسه بقیه هزینه کردن ،توجیهی برای
هزینه کرد معمولی هم نیست ،چه رسد
به اینکه ولخرجی اتفاق بیافتد!
.5دولت در برگزاری این همایش نقش
همکار دارد .سوال اینجاست ،دولتی که
زندگی افراد برجسته و شاخص ان به نوعی
اشرافی و تجملی است ،چگونه میتواند
مدیریت جهادی را ترویج کند؟ ایا این
نوع همکاریها ،مبتذل نیست و موجب
مضحکه نمیشود؟
.6تا کی میتوان مفاهیم ناب برامده از
مکتب ،انقاب و دفاع مقدس را که از
اندیشه امامان انقاب میتراود ،اینگونه
تاویل کرد؟ ایا برگزاری این همایش با
برگزاری همایشی که در خصوص مبارزه با
فساد بود و مورد عتاب رهبر فرزانه انقاب
قرار گرفت ،نشانههای تشابه و همسانی
ندارد؟ ایا نمیتوان مدیریت جهادی را در
میدان عمل به مردم چشاند و با برگزاری
جشن و سور و سات و شو ان را خالی از
معنا نکرد؟ ایا ...
َ
ٰ
ݧ
ݨ
ݨ
ݡ
ݑ ْݩ ݦݩ ݬݓ ݪ ݪݬحه ݤا ݤݤݤ
ٮح ݧ ݐݩ ݩ ݧ ݘ ݤݤ ݤݤد
� ݧݩ ݐ ݬ
ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݫݣ ݫک ِݣ ݣ ݣاݣ ݫݣݓ ݠ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣاں ݣ ݣݤه ݣ ݣ ݤ
ف
مع ݣرݣ�ݥ
ت
ک�اݣ جݣ�
108
ݧ
ݩ
ݩ
ݐ
ݑ
کى
ݣ
ݣ
ݣى
ݣ
۴0۴
ݣ
ݡ
ݦ
ݦ
هݣ ݣاݤ ݣ ݣدݥݣ ݤݤ
ݩ
ح ݣ ݣه ݣ
ٮݣ ݫ ݓ ݣ ݣ
دݣ ݤر ݣ ݣݣم ݣ ݔݭدݣى ݣݤر ݫى ݫ ݬݔ ݑ ݣ ݣ ݣ ݣ
برای ارتقایتولیدو اشتغال
هنوز کتابهای همسریابی و اشپزی از
پرفروشترین کتابها هستند .شاید به خاطر
اینکه وصف العیش نصف العیش! شاید هم به
خاطر خوشمزه بودن نتایجش! اما واقعیت این
است که جذابیت ،سادگی در نگارش ،همهفهم
بودن و کاربردی بودن انها رمز مخاطب پسند
بودن انها است.
این قاعده درباره کتابهای پرفروش مدیریتی
نیز صادق است .در دانش مدیریت کتابهایی
پرفروش هستند که به زبان ساده و البته گاه
ً
کمعمق به رشته تحریر درامدهاند .این اثار نوعا
در صفحات کم ،با عنوانی جذاب و بهصورت
توصیهای و تجویزی در قالب یک داستان مفصل
یا چند داستان کوتاه نوشته میشود .کتاب چه
کسی پنیر مرا برداشته است اسپنسر جانسون،
قورباغه را قورت بده برایان تریسی و نقش دل
در مدیریت مجتبی کاشانی نمونهای از دهها
کتاب با این سبک نگارشاند.
109
شــماره دوم -بهـ ـ ــار 1397
فارغ از اینکه ما این کتابها را در
فضای دانشگاهی بپذیریم و تبلیغ
کنیم و یا انها را به کتاب اشپزی
تشبیه و تحقیر کنیم باید اعتراف
کرد که کتابهایی هستند که زیاد
خرید شده و خوانده میشوند.
ازاینرو غفلت از این نوع عرضه
اندیشه ،نوعی خالی کردن میدان
و اجازه دادن برای عرضه غذای
کم ارزش برای افراد پر اشتهاست.
طی چند ماه گذشته کتابی
با عنوان « 404نکته در مدیریت
جهادی برای ارتقاء تولید و اشتغال»
روانه بازار شده است که ان را
میتوان از همین دست اثار تلقی
ً
کرد؛ کتابی ساده و نسبتا روان برای
مخاطب عام .نفس پرداختن به این
موضوع بسیار مهم و ارزشمند است
که نشان از دقت نظر نویسندگان
محترم یعنی خانم الهام شاهزیدی
و همسرشان اقای قاسم زارعی و
دکتر کیومرث فرحبخش که نظارت
بر این کتاب را بر عهده داشتند،
دارد .باید به ایشان خداقوت گفت
و برایشان ارزوی توفیق نمود .بنا
نداریم کتاب را نقد کنیم و بگوییم
کاش به جای 404عنوان 40عنوان
را میگفتید و کاش صفحهاراییتان
جذابتر بود و کاش مطالب را روانتر
و با مثال و داستان میاوردید.
اینها احتماا به ذهن نویسندگان
محترم هم رسیده و شاید امکانش
را نداشتند .میخواهیم فقط تشکر
کرده باشیم و تبلیغ .امیدواریم شما
هم بخوانید و بازخورد بدهید که
ً
قطعا این عزیزان نقدپذیرند.
این کتاب در 208صفحه در
قطع جیبی تهیه شده است .این
قطع و اندازه ،کتاب را برای مطالعه
کننده خوشدست کرده است که
قابلتقدیر است .مطالب کتاب
در 10فصل با عناوین زیر تنظیم
شده است:
فصل اول :هدفمندی
فصل دوم :قوانین
فصل سوم :نظارت
فصل چهارم :شرایط و ایمنی
فصل پنجم :استرس و فرسودگی
فصل ششم :نیازهای کارکنان
فصل هفتم :عدالت
فصل هشتم :تغییر جایگاه و تعدیل نیرو
فصل نهم :کار گروهی
فصل دهم :تشویق و تنبیه
به سراغ نویسنده کتاب رفتیم و از او
درباره خودش و کتابش پرسیدیم.
با رویی گشاده استقبال کرد و
برایمان نوشت که...
الهـــــــام شاهزیدی هستم.
کارشناسی مشاوره از دانشگاه
اصفهان و کارشناسی ارشد مشاوره
شغلی از دانشگاه عامه طباطبایی
و طلبه جامعهالزهرای قم و البته
سا کن اصفهان .در کنکور سراسری
رتبهام زیر پانصد بود و انتخاب
رشتهی مشاوره به نظر خیلیها
اشتباه؛ در مقطع ارشد هم رفتن به
گرایش شغلی رشته مشاوره (با وجود
گرایش خانواده در رشته مشاوره)
اشتباه بعدی از نظر دیگران .اما
دلم قرص بود .ازانجا که به گفتهی
شهید مطهری نیاز علمی روز را
عالم حقیقی تشخیص میدهد.
مطمئن بودم ا گر مباحث مربوط
به اشتغال مهم نبود رهبر بصیر
یک کشور طی سالهای متمادی
و مکرر نام سالها را اقتصادی
انتخاب نمیکردند.
از طرفی دیدم انقدر امثال من در
کار روی کلیدواژههای مطروحه
توسط ایشان به هر علتی مثل ترس
از اشتباه و نقد شدن و ...دوری
و کندی میکنیم که خودشان
مجبور میشوند مدتها و بارها
به تبیین انها بپردازند؛ درحالیکه
به نظر میرسد بنا بود از ایشان به
یک اشاره و از ما به سر دویدن ،نه
مات و مبهوت متوقف ماندن!
از سوی دیگر احساس میشد پس
از یک دوره سرعت گرفتن در برخی
زمینهها و نزدیک شدن به برخی
مدلهای هرولهی مدیریتی در
سالهای گذشته؛ در حال حاضر
110
هستهمدیریتجهادیمرکزرشد
برخی فضاهای مدیریتی از سرعت داستان تولد این کتاب
خود کاستهاند و این مساله به
امربهمعروف در سطح مدیران
و یاداوری افقهای مدیریتی در
جامعهی اسامی نیاز دارد و این
وظیفهی امثال من است.
یک سمت دیگر قضیه هم کتب
فراوان جذابی است که توسط برخی
غربیها و شرقیهای بهظاهر موفق
از نظر اقتصادی به زبان ساده و با
ارائهی دستورالعملهای کاربردی
ترجمه میشود و در بازار کتاب ایران
موجود و پرطرفدار است و ا گرچه
گاهی به شیوهای زیبا از اخاق
هم بهره میبرد اما گویی اغلب به
نحوی همین اخاق را نیز از انرو
که خادم منافع مادی بشر است
احترام میکنند و این با فرهنگ
و معارف شیعه ،فاصلهی زیادی
دارد .جای یک کتاب که ساده
و روان و بر اساس دستاوردهای
علمی مدیریتی و مشاوره شغلی
و نزدیکتر به تعالیم تشیع تنظیم
شده باشد خالی بود .میتوان گفت
کتاب گرچه بهظاهر مدیریتی است
ً
اما تقریبا برای تمام خوانندگانش
میتواند نکاتی اموزنده داشته باشد.
برای یکی از واحدهای درسی
مقطع ارشد استاد (دکتر فرحبخش)
تکلیف کردند که همگی کتابی را
بهدقت بخوانیم و هر نکتهای که
حین مطالعه به ذهنمان میرسد
یادداشت کنیم .این روش مطالعه
باعث شد تا بفهمیم حین خواندن
یک کتاب چه نکتهها از چپ و
راست و موضوعات مرتبط و نامرتبط
دیگر به ذهن میاید! گاهی ،تنها
یک جمله از یک کتاب ،شبیه
گلولهی برفی کوچک رهاشده از
باای کوه میشود که در ذهن
خواننده غلت زنان ،بزرگ و بزرگتر
میشود و تبدیل میشود به بهمن
یک کتاب دیگر!
پس از تهیه یک پیشنویس ،اقای
زارعی (همسر بنده و مولف دو
کتاب «عبرتهای خلقت با رویکرد
فیزیولوژیک» -کتابی است در
راستای تولید علم بومی به شیوهی
تمثیل -و «اسام در اوج حقیقت»)
به بنده فرمودند چرا همینجا که
مخاطب نشسته است و پای منبر
مشاوره شغلی و مدیریت ،سینه
میزند روضهی نهایی ترکیب با
مباحث تشیع را نمیخوانید؟ و این
شد اغاز تغییر سبک نکات کتاب
به نکاتی که بوی دین و مدیریت
را بهصورت محلول و نه مخلوط
توامان داشته باشد!
ازانجا که مولفان عاقهمند بودند
تا به بهانهی عنوان سال 96هم
که شده کتاب به دست برخی
مدیران برسد تا به مصداق نصح و
ً
خیرخواهی یا تذکر که یقینا مومنان
را نفع میبخشد ،کتاب را مطالعه
نمایند در چاپ ان سرعت به خرج
دادند و این شاید باعث شد تا
به خاطر برخی محدودیتهای
ً
رویهای ،رسیدن به ان شکل کاما
مطلوب و ایدهال مولفان در نگارش
و ویراست و صفحهارایی و طرح جلد
و حتی توزیع کتاب و رساندنش به
دست مخاطبین اصلی ان یعنی
مدیران و دانشجویان مدیریت،
با موانعی روبهرو شویم .و در کل
بزرگترین اشکال این چرخه شاید
همان داستان غمانگیز کم مطالعه
بودن ماست.
در صورت تمایل به تهیهی
کتاب با شماره تلفن 09132244836
تماس حاصل نمایید.