هفته نامه صدای خاک شماره 36
هفته نامه صدای خاک شماره 36
هفته نامه صدای خاک شماره 36
ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ اﻗﺘﺼﺎدى -اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺻﺪاى ﺧﺎک
ﺷـﻤـﺎره ﺳﻰ و ﺷﺸﻢ اﺑﺎن ﻣـﺎه1400
ﻗﯿﻤﺖ 30000:ﺗﻮﻣﺎن
ﻧﺎزﮐﻮﻫﻨﻮردى
و
ﻧﯿﺎزﮐﻮﻟﺒﺮى صفحه 1
صفحه 2
به نام او
مریم حضرتی
مدیر مسئول
ســﻼم و درود به همراهان گرامی هفته نامه ﺻدای خاک همراهانی که هر پیشــنهاد
و هر انتقادشــان موجﺐ بهتر شــدن کیفیت مﺠله شد .پیشــنهاداتی که ارسال می
شــد و هیات تحریریه براســاس دﻏدﻏه ها،انها را عملی و مطالبه گــری می کردند.
در این شماره ﺻدای خاک به دو مقوله مهم که روزی را برای ان نامگﺬاری کرده اند ( 29
مهر ماه به نام کوهنوردی ) پرداخته شده اســت .اول درمورد کوهنوردی و دوم در مورد
کولبری است که هر دو یک بﺨﺶ مشترک دارد .کوه نقطه مشترک این دو ؛ در ﺻورتی که
کوهنوردی یکی از ورزشهای مهیﺞ و مفرح است و کولبری کاری است برای کسﺐ درامد
زندگی ،که کولبر با حمل اجناسی ،بین دو طرف خﻂ مرزی مبادرت میورزد .این افراد به
خاطر بیکاری و از به ناﭼار و در قبال دستمزد ناﭼیز اقدام به عبور ﻏیرقانونی از مرز و حمل
ﻏیرقانونی خارجی میکنند که دراین شماره از نشریه به این مسﺌله بصورت
و ورود کاﻻی
ِ
گﺬرا پرداخته شده اســت .ﺿمن اینکه خبر خوب دیگری را برای خوانندگان ( ﺻدای
خاک) وجود دارد اینکه باعنایت به لطﻒ خداوند متعال بعد ازســه سال که از نشر مﺠله
خودتان میگﺬرد و به اگاهی شما عزیزان میرساند از این شماره میتوانید جهت خرید
مﺠله تااطﻼع ﺛانوی به کیوسکهای خیابان ازادی ،میدان انقﻼب ،سرجمالزاده جنوبی
و نبﺶ خیابان دکتر قریﺐ مراجعه فرمایید؛ البته در مناطﻖ شــرق ،جنوب و شمال هم
متعاقبا اعﻼم می گردد .در پایان به مانند گﺬشته ازشما دوستان تقاﺿا داریم که با ارسال
پیشنهادات و انتقادات خود ،گروه تحریریه ﺻدای خاک را در کیفیت مﺠله یاری دهید.
SEDAYEKHAK.IR
اﺧﺒﺎر ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺻﺪاى ﺧﺎک را در ﺳﺎﯾﺖ ﺧﺒﺮى ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ
ایستگاهبعدیایرانسل،نسل5,5تلفنهمراهاست
سامسونﮓ همﭽنان پنﺠمین برند برتر جهان
روابﻂ عمومی در ایران کارکرد و جایگاه واقعی خود را ندارد!!
اشنایی با گیاه دارویی مریم گلی
سپه ،بزرگترین بانک توسعهای کشور است
در وزارت کشاورزی هنوز مسﺌول خداشناس وجود دارد
تقدیر از نﺨبگان تحت حمایت و نفرات برتر کنکور سراسری
ﺻﻒ پشتنوبتی کمیته امداد ﺻفر شد
مرکز نیکوکاری کریمه اهل بیت (س) در رودهن افتتاح شد
ناز کوهنورد و نیاز کولبر
ادامه خاطرات یک المانی در بیست و یکروز سفر به ایران ()3
باید کارمحوری سرلوحه اقدامات در شهرداری تهران باشد
باید از سالها قبل برای نﺠات زبان فارسی کاری می کردیم
حفﻆ محیﻂ زیست با مدیریت زباله در منزل
قطعا شرایﻂ بهتر میشود
4
5
6
7
8
9
10
11
11
12
13
13
14
17
18
هوشنﮓ کاووسی و واژه »فیلمفارسی«
تبریک و تمﺠید از باندهای افتﺨارافرین!
جناب محمد خزاعی ،فرداخیلی دیر است!
سواﻻت اطﻼعات عمومی
تنهایی عمیﻖ من
ماجراهای زبل خان
نیمکت
هنر در افغانستان
نابودی هنر موسیقی اعﻼن جنﮓ با »فرهنﮓ و هنر« است
هنرمند سپیدموی و روزنامه نگارریﺶ سفید نه!
دلنوشته شایانفرازو عدم حﻀور ﺻنﻒ بازیگران دربه خاکسپاری
تنهایی مرد داستان نویﺲ
وﻇایﻒ اولیه رییﺲ سازمان سینمایی ! ...
اخبار
ﺻﺎﺣﺐ اﻣﺘﯿﺎز و ﻣﺪﯾﺮﻣﺴﺌﻮل :ﻣﺮﯾﻢ ﺣﻀﺮﺗﻰ
زﯾﺮﻧﻈﺮ ﺷﻮراى ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬارى
ﺗﺤﺮﯾﺮﯾﻪ :دﮐﺘﺮ ﺳﻮﺳﻦ ﺻﻔﺎوردى ،دﮐﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد اﻣﯿﺮى ،دﮐﺘﺮ ﺳﺎﺳﺎن ﻋﻠﯿﺠﺎﻧﻰ،اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﻰ ،ﻣﺤﺒﻮﺑﻪ دﻫﻘﺎن ،ﻣﺤﻤﺪ
ﺑﻮﯾﺮى ،ﺷﯿﻮازﻧﺪى ،ﻣﺒﯿﻦﻣﻨﺘﻈﺮى،ﺳﻮﻓﯿﺎﻋﺎدﻟﺨﺎﻧﻰ،ﺳﻤﯿﻪﺳﯿﻤﯿﻦﻗﺪ،زﻫﺮهﺣﺎجﺣﯿﺪرى،ارزوﻗﺎﺳﻤﻰ،ﻣﺴﻌﻮدرﺣﯿﻤﻰ،ﻣﺠﯿﺪ
ﻋﺎﺻﻤﻰ،ﺳﺎراﺻﺎدﻗﻰ ،ﻏﻼﻣﺮﺿﺎﮔﻤﺮﮐﻰ،ﻓﺮﯾﺪهذاﮐﺮى،ﻧﮕﺎرﮔﻤﺮﮐﻰ،ﺷﺎﻫﭙﻮرﻣﺤﻤﺪى ،ﻣﺤﻤﺪاﻣﯿﺪ ،وﻟﻰاﷲﻧﯿﺴﺮﯾﺎن،اﮐﺮم
ﺟﺪﯾﺪىﻣﻤﺘﺎز ،ﺟﺒﺎراذﯾﻦ ،ﻣﻬﯿﻦ ﺑﺎﻧﻮﻋﻠﯿﻤﺮداﻧﻰ،اﺑﺮاﻫﯿﻢﻣﺤﻤﺪﺣﺴﯿﻨﻰ وﺳﯿﺪرﺿﺎاورﻧﮓ
19
20
20
21
22
25
25
26
26
27
27
28
29
30
ﻣﺪﯾﺮ ﻫﻨﺮى :ﻧﺮﮔﺲ ﺣﻀﺮﺗﻰ
وﯾﺮاﺳﺘﺎرى :ﺷﯿﻮا زﻧﺪى
ﻣﺪﯾﺮﺑﺎزارﯾﺎﺑﻰ :ﻣﺎﺋﺪه ﺣﻀﺮﺗﻰ
ﺳﻮﻓﯿﺎ ﻋﺎدﻟﺨﺎﻧﻰ
و ﻟﯿﻼ اﻟﯿﺎﺳﻰ
ﭼﺎپ :اﯾﺮان ﮐﻬﻦ
ﺗﻠﻔﻦ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ )ﭘﯿﺎم ﺑﮕﺬارﯾﺪ( 09371952793 :ﻓﮑﺲ 88942253ﮐﺪﭘﺴﺘﻰ1419873495:
ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ اﻗﺘﺼﺎدى -اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺻﺪاى ﺧﺎک
ﺷﻤﺎره ﺳﻰ و ﺷﺸﻢ ،اﺑﺎن ﻣﺎه 1400
S E D A Y E K H A K . I R
_ s e d a y _ k h a k
ﺻﺪاى ﺧﺎک در ﺗﻠﮕﺮام
ﺻﺪاى ﺧﺎک در اﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮام صفحه 3
رویداد
مدیرعاملایرانسل:
ایستگاه بعدی ایرانسل ،نسل 5.5تلفن همراه است
مدیرعامل ایرانسل ،در نشست خبری ،با بیان اینکه ایرانسل یکی از موفق ترین
سرمایه گذاری های خارجی-داخلی انجام شــده در ایران بوده است ،تاکید کرد:
حاصل این انحصارشــکنی ،تبدیل یک عرصۀ بدون رقابت ،بــه عرصۀ رقابتی
بوده است .عباســی ارند گفت :اکنون ما می توانیم به وضوح ،نتیجۀ این رقابت را
در ارائۀ خدمات مختلف به مشــترکان مان ببینیم و وجود ایرانسل باعث شده تا
ســایر رقبا نیز خدمات بهتری ارائه کنند و ماحصل ان هم ،این شــده که سطح
کیفی ارائۀ خدمات ،بهبود یافته اســت .وی تصریح کرد :اگر این سرمایه گذاری
انجام نشــده بود ،در دوران همه گیری کرونا ،با وجود افزایش شــدید و انفجاری
تقاضا ،شاید ارائۀ خدماتی که توسط بخش ارتباطات و فناوری اطالعات انجام شد،
امکان پذیر نمی بود .مدیرعامل ایرانسل افزود :از تمامی سهامداران ،اعضای محترم
هیات مدیره ،ســرمایه گذاران ،مدیران و کارکنان ایرانسل در دوره های گذشته و
فعلی که باعث شدند این اپراتور بتواند این طور موفق در عرصه ICTایفای نقش
کند ،ممنونم و جا دارد از تمامی افرادی که در این عرصه کمک کردند ،همچنین
از رقبا ،که همگی باعث پیشرفت ایرانسل شدند ،تشــکر کنم .وی با بیان اینکه
رویکرد ایرانسل طی این سال ها ،کاهش فاصلۀ ســطح ارائۀ فناوری در کشور با
تکنولوژی جهانی بوده و ایرانسل همواره تالش کرده تا جدیدترین فناوری ها را
به مشترکان خود عرضه کند ،گفت :هم اکنون نســل پنج تلفن همراه در کشور
توسط ایرانسل در حال پیاده سازی است و مطالعه بر روی نسل های بعدی ،مانند
نسل 5.5و 6تلفن همراه نیز در دست انجام است و به دنبال ورود ایرانسل ،به نسل
5.5تلفن همراه هستیم .هر چند ورود به نسل جدید ،نیاز به سرمایه گذاری جدی
دارد و نیاز اســت که هم دولت و هم نهادهای عمومی مانند شهرداری ها ،کمک
کنند تا بتوانیم چالش های موجود در این حوزه را پشت سر بگذاریم .عباسی ارند
همچنین ضمــن تبریک به دکتر عیســی زارع پــور ،وزیر جدیــد ارتباطات و
فناوری اطالعات و ارزوی توفیق برای وی ،امادگی ایرانسل برای ایفای نقش های
اپراتوری در حوزه های دولت الکترونیک و هوشمندســازی و کمک به دولت در
تحقق تحول دیجیتال را اعالم کرد .وی در ادامه ،با بیان وجود چالش های جدی
برای فعالیت در حوزۀ ،ICTافزایش نــرخ ارز و تحریم های ظالمانه را از جملۀ این
چالش ها عنوان کرد و افزود :در داخل هم مواردی مانند کمبود فرکانس و ...وجود
دارد که با توجه به پیگیری های انجام شده با دولت و مجلس ،سعی داریم تا حد
امکان ،بتوانیم محدودیت های داخلی را کمتر کنیــم و امید به رفع تحریم های
خارجی نیز داشته باشیم .مدیرعامل ایرانسل تاکید کرد :مقام معظم رهبری در
زمینۀ فضای مجازی ،فرمایشات گوهربار متعددی دارند؛ هم از بابت قوت و بهبود
و هم بابت تسلط بر این فضا که ما هم در راستای این فرمایشات ،فعالیت می کنیم.
ایرانسل؛ رکورددار پوشش اینترنت پرسرعت همراه روستایی
مدیرعامل ایرانسل در ادامۀ ســخنان خود ،گزارشی از دستاوردها و فعالیت های
ایرانسل طی یک سال گذشــته به حاضران ارائه کرد و با اشاره به توسعۀ پوشش
شبکۀ ایرانســل در کشــور ،گفت :هم اکنون بیش از 90درصد جمعیت کشور،
تحت پوشش شبکۀ نســل 3و 4ایرانسل هســتند و بیش از 730هزار مشترک
در کشــور ،از خدمات اینترنت پرســرعت ثابت ( )TD-LTEایرانســل استفاده
می کنند .وی به توســعۀ پوشش اینترنت پرسرعت روســتایی توسط ایرانسل،
به عنوان اپراتور رکــورددار در این زمینه اشــاره کرد و با بیــان اینکه هم اکنون
با همکاری وزارت ارتباطات ،نزدیک به 33هزار روســتا در کشور ،تحت پوشش
شبکۀ ایرانسل هستند و این ،شــامل بیش از 14میلیون نفر جمعیت روستایی
اســت ،تاکید کرد :بر اســاس گزارش های وزارت ارتباطات ،ایرانسل بیشترین
پوشش نسل 3و 4روســتایی را در مقایســه با ســایر اپراتورها دارد و طی یک
ســال اخیر ،نزدیک به 4هزار روستا ،تحت پوشــش 4Gایرانسل قرار گرفته اند.
16.8پتابایت؛ رکورد مصرف روزانۀ دیتا
عباســی ارند در ادامه ،با اشــاره بــه روند رشــد حجم مصرف دیتا در شــبکۀ
4
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
ایرانســل و ثبت رکورد 16.8پتابایت برای مصــرف روزانۀ دیتا در شــبکۀ این اپراتور،
این امار را در مقایســه با اپراتورهای منطقه و جهان ،قابل توجه دانســت .وی با اشــاره
به نمودار رشــد مصرف روزانۀ دیتــا ،از ابتدای راه انــدازی اینترنت پهن باند ایرانســل
در مهر 1393تا 20مهر ،1400اعالم کرد :طی این مدت ،رشــد ســرانۀ دیتای همراه
مشــترکان ایرانســل 40برابر ،رشــد ترافیک روزانۀ دیتای همــراه 509برابر ،کاهش
ضریب تاخیر 20برابر و افزایش ســرعت تجربه شــده توســط مشــترکان 118برابر
بوده است .مدیرعامل ایرانســل ،همچنین با ارائۀ گزارشــی از افزایش سرعت و کاهش
ضریب تاخیر در شــبکۀ ایرانســل ،بر اســاس داده های نرم افزار ،Speedtest Ookla
گفت :سرعت متوسط کل شبکه ایرانســل ،حدود 40مگابیت بر ثانیه است و هم از نظر
سرعت و هم از نظر تاخیر ،وضعیت بهتری نسبت به ســایر اپراتورها دارد .وی همچنین
گفت :بر اســاس گزارش ســازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویــی (رگوالتوری)،
ایرانسل توانسته است ســهم 43.01درصدی از بازار تلفن همراه ایران را به دست اورد.
درامد 556هزار میلیارد ریالی دولت از ایرانسل
عباســی ارند ،همچنین در این مراســم ،با بیان اینکه طی 15سال گذشــته ،ایرانسل
454هزار میلیارد ریال پرداخت مستقیم به دولت داشته است ،گفت :درامدهای مستقیم
و غیرمســتقیم دولت از ایرانســل نیز از اغاز تا کنون556 ،هزار میلیارد ریال بوده است.
مودم و سیم کارت بومی با حمایت ایرانسل تولید شده است
مدیرعامل ایرانســل با بیان اینکه رویکرد ما ،توجه به بومی ســازی است ،گفت :ایرانسل
با راه اندازی مجموعۀ ایرانسل لبز در ســال 1398که شامل مرکز تحقیق و توسعه ،مرکز
نواوری ،اکادمی و مرکز تعمیرات تخصصی اســت ،در زمینۀ بومی ســازی نرم افزارها و
سخت افزارها و حمایت از استارتاپ ها ،تربیت افراد متخصص و نیز رفع وابستگی به خارج از
کشور ،ارائۀ خدمات تحول افرین و پلتفرم های نرم افزاری ،اموزش های تخصصی و نواورانه
و نیز تعمیرات تخصصی ماژول های شبکۀ ارتباطی ایرانسل ،اقدامات شایان توجهی انجام
می دهد .وی افزود :ایرانسل همچنین در زمینۀ بومی ســازی ،موفق به تولید مودم بومی
و نیز بومی سازی سیستم عامل سیم کارت ،با همکاری شــرکای تجاری خود شده است.
جایگاهویژۀمسئولیتاجتماعیدرایرانسل
عباسی ارند با اشاره به اقدامات ایرانسل در زمینۀ مسئولیت اجتماعی ،احداث و بازسازی
مدارس در مناطق اســیب دیده از ســیل ســال ،1398درختکاری و کمک به کاهش
ردپای کربن ،اهدای بسته های اینترنت رایگان به اقشار مختلف در دوران شیوع بیماری
کرونا ،راه اندازی نخستین مرکز ارتباط با مشتریان ویژۀ ناشــنوایان با هدف تالش برای
پاسخگویی بهتر به اقشار توانیاب ،حمایت از شــرکت های دانش بنیان و کسب وکارهای
نوپا و… را از مهمترین اقدامات انجام شــده توســط ایرانســل در این زمینه برشمرد.
نقش ایرانسل در شبکۀ ملی اطالعات
در ادامۀ این مراســم ،نقش ایرانسل در شــبکۀ ملی اطالعات ،در سه بخش زیرساخت،
تحول دیجیتال و زیست بوم دیجیتال تشریح و گزارشــی در این زمینه به حاضران ارائه
شد .عباسی ارند با بیان اینکه در راستای توسعه و اماده سازی الیۀ هسته شبکه ،ظرفیت
را افزایش داده و امادگــی پذیرش فناوری 5Gرا داریم ،خاطرنشــان کــرد :هم اکنون
ایرانسل می تواند در هر محلی از کشور ،ســایت 5Gایجاد کند .در عین حال ،در راستای
توسعه الیه انتقال شبکه نیز ،یک هزار سایت ایرانسل به شبکه فیبرنوری متصل شده اند
و برای تجهیز به شــبکه ،5Gحدود 20درصد خطــوط مایکرویو ایرانســل ارتقا یافته
است .در الیه دسترســی نیز 90 ،درصد سایت های رادیویی به روزرســانی شده اند .وی
با بیان اینکه بستر ایرانسل برای 5Gفراهم اســت ،گفت :هم اکنون 30درصد تجهیزات
سخت افزاری شبکه ایرانســل ،قابلیت ورود به 5Gرا دارند و در صورتی که باند فرکانسی
مناســب به ما تخصیص یابد ،می توانیم ایــن تجهیزات را راه انــدازی کنیم .مدیرعامل
ایرانســل با بیان اینکه هم اکنون 400هزار گوشــی نسل 5روی شــبکه ایرانسل فعال
اســت و قابلیت دریافت این خدمات را دارند ،ادامه داد :الیسنس گوشی های امریکایی و
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 4
براساسگزارشجدیداینتربرند
کره ای که از 5Gپشــتیبانی می کنند به دلیل موضوعات ناشی از تحریم ،در کشور فعال
نیست و تنها گوشی های چینی که از 5Gپشــتیبانی می کنند ،در ایران قابلیت استفاده
دارند .عباسی ارند با اشــاره به اینکه در راستای توسعه ،5Gایرانســل اول مرداد ماه سال
گذشته ،اولین ســایت را راه اندازی کرد و هم اکنون نیز 7سایت تجاری مجهز به فناوری
5Gرا در اختیار دارد ،گفــت :طبق یک مدل تجاری دارای توجیــه اقتصادی ،می توانیم
5Gرا توســعه دهیم .وی از طرح توســعه 650کیلومتر فیبرنوری در اینده نزدیک خبر
داد و افزود :با توجه به محدودیت های زیرســاختی در دسترسی به شبکه فیبر ،ایرانسل
1700کیلومتر فیبرنوری را در شــبکه خود توســعه داده و در اینده نیز 650کیلومتر
به این رقم افزوده می شــود .در جهت توسعه مراکز داده نیز ،ایرانســل در 8شهر کشور
دیتاسنتر با ظرفیت 1487رک دارد .از جمله در سال گذشــته ،بزرگترین مرکز داده را
در جنوب غرب تهران راه اندازی کرده و تا 3مــاه اینده نیز 3مرکز داده جدید به ظرفیت
240رک در شهرهای کرج ،مشهد و اصفهان افتتاح می شــود تا مجموع ظرفیت مراکز
داده ایرانســل به بیش از 1700رک برســد .روی ظرفیت این مراکز داده ،زیرســاخت
ابری ایرانســل را فراهم کرده ایم که قابلیت های مختلف پردازشــگر ،حافظه مجازی و
شبکه سازی ســرورهای مجازی برای خدمت رسانی به ســازمان های متقاضی را دارد.
برنامه های ایرانسل برای تحول دیجیتال
مدیرعامل ایرانســل با اشــاره به ســرفصل تحول دیجیتــال و اقداماتی که ایرانســل
مطابق با شــعار تحول دیجیتال و توســعه اقتصاد دیجیتالی انجــام داده و برنامه هایی
که در دســتور کار دارد ،گفت :اقتصاد دیجیتال در ســه الیۀ هســته اصلی و زیرساخت
ICTکشــور ،خدمــات پلتفرمی و کســب وکارهای صنعتــی و الکترونیکــی پیگیری
می شــود .بررســی روند فناوری تحول دیجیتــال در کشــور نیز نشــان می دهد که
بخشــی از فرایند ،در مرحله بلوغ اســت و بخش هایی نیز در مرحله شــکل گیری است
که فناوری هایی ماننــد 5Gو هوش مصنوعــی می تواند به شــکل گیری ظرفیت های
موجود ،کمک کند .وی گفت :مــا تحقق تحول دیجیتــال را در دو بخش داخل و خارج
از ایرانســل دنبال می کنیــم .به نحوی کــه برای مثــال ،در بحث شفاف ســازی همه
پروژه های داخلی شــرکت« ،دفترکار دیجیتال» را فعال کردیــم و جهت گیری ما این
اســت که در راســتای اینکه اولین و بزرگترین اپراتور دیجیتال ایران هســتیم ،تمامی
فرایندها را بدون کاغذ و دیجیتالی کنیم تا الگویی برای ســایر کســب و کارها باشــیم.
معرفیچهارمحصولجدیدایرانسل
در این مراســم ،چهار محصول و خدمت جدید ایرانســل ،شــامل «پلتفــرم مدیریت
دیجیتالی شــرکای تجاری»« ،پلتفرم اواتار»« ،پلتفرم مدیریت ارتباط با مشــتریان در
فضای مجازی» و خدمت «احراز هویت دیجیتال» معرفی شــدند .در ادامۀ این مراسم،
دکتر حســن بولوردی معاون فنی و مهندسی ایرانسل نیز با اشــاره به مدل مفهومی ای
که ایرانسل برای توســعۀ تحول دیجیتال دنبال می کند و در ارائه خدمات به چهار رکن
کارکنان ،مشترکان ،شــرکای تجاری و پیمانکاران این شــرکت دنبال می شود ،توضیح
داد :ایرانســل برای تحول دیجیتال در حوزه کارکنان ،پلتفرم بیگ دیتا را توسعه داده و
با ایجاد ارزش افزوده ،باعث تســهیل در فعالیت کارکنان ،پیاده سازی دفتر کار دیجیتال
و اپلیکیشن های درون ســازمانی شــده اســت .در حوزه تحقق دیجیتال ،در خدماتی
که به مشــتریان و شــرکای تجاری می دهد نیز ،خدمت خرید مســتقیم محصوالت،
کنترل و ردیابی هوشمند کاال در شــبکه ،پرتال یکپارچه نمایندگان ،فرایند تدارکات و
فرایند پرداخت و کنترل پروژه را پیاده ســازی کرده اســت و امروز نیز «پلتفرم مدیریت
دیجیتالی شــرکای تجاری» در همین راستا رونمایی شده اســت .با وجود این پلتفرم،
از مراحل ابتدایــی ارائه محصول تــا فرایندهای مالی ،داشــبورد مدیریتــی و فرایند
پاسخگویی ،به صورت یکپارچه و دیجیتال ،بر روی سیســتم قابل دریافت خواهد بود و
روند ارائه محصوالت را ســاده تر می کند .وی به توسعه و تکمیل سامانه فروش دیجیتال،
توســعه خدمات پس از فروش ،ایجاد چت بات ،مدیریت اشتراکی مشــتریان و پلتفرم
خدمات پس از فروش ویــژه نابینایان ،به عنوان اقدامات انجام شــده در تحول دیجیتال
الیۀ مشترکان اشاره کرد و گفت :امروز «پلتفرم دســتیار دیجیتال اواتار» و نیز «پلتفرم
مدیریت ارتباط با مشــتریان در فضای مجازی» نیز در همین راســتا رونمایی می شود.
سامسونگهمچنانپنجمینبرندبرتر
جهان
شرکت سامسونگ اعالم کرد بر اساس گزارش جدید اینتربرند از بهترین برندهای
جهان در سال ،2021این شرکت توانسته اســت جایگاه خود را در مقام پنجمین
برند با ارزش جهان تثبیت کند .در لیســتی که توسط شــرکت مشاوره تجاری
اینتربرند ( )Interbrandاز برترین برندهای جهانی برای ســال 2021منتشــر
شده اســت ،سامســونگ الکترونیکس با ارزش 74.6میلیارد دالر و افزایش 20
درصدی در مقایسه با سال گذشــته ،در مقام پنجم قرار گرفته است .این افزایش
ارزش به دلیل عملکرد قــوی مالی سامســونگ در دوره همه گیری تحقق یافته و
دو برابر میانگین افزایش ارزش 100برند برتر جهان در ســال 2021بوده اســت.
شرکت سامسونگ سال گذشته به جمع 5برند برتر جهان رسید و اکنون توانسته
است جایگاه خود را برای دومین ســال متوالی نیز حفظ کند و بیشترین افزایش
ارزش در طول یکســال را از ســال 2013تا کنون تجربه کند .براســاس گزارش
اینتربرند ،اصلی ترین عواملی که به رشــد ارزش سامسونگ منجر شد ،عبارتند از:
حرکــت به ســمت یــک سیســتم مدیریتی مشــتری محــور کــه بصورتخــاص در ایجــاد تیــم جدیــد ( CXتجربــه مشــتری) در ایــن شــرکت با
هــدف اولویــت دادن بــه تجربــه و ارزش های مشــتریان ،مشــهود اســت.
تالش های مداوم برای رسیدن به توسعه پایدار از جمله کمپین های متعددی کهبر اساس چشم انداز مسئولیت های شهروند شــرکتی انجام شد ،مانند «با هم برای
فردا و توانمندســازی همگان» و همچنین برنامه های شرکتی که به حفظ محیط
زیست کمک می کنند ،مانند استفاده از بســته بندی های سازگار با محیط زیست
برای تلویزیون ها و همچنین برنامه استفاده مجدد از دستگاه های قدیمی گلکسی
عرضه محصوالتی مانند گلکسی Neo QLED ،Z Flip3و سری Bespokeدرلوازم خانگی
پیشــتازی در فناوری هــای پیشــرفته ای ماننــد هــوش مصنوعــی (،)AI ،5Gخودروهــای خــودران و رباتیــک از طریــق ســرمایه گذاری مــداوم
وای اچ لی ،مدیر ارشــد بازاریابی سامســونگ می گوید «برای سامســونگ بسیار
دلگرم کننده است که سال گذشــته به جمع 5برند برتر جهان رسید و پس از ان
هم توانست یک رشــد بزرگ دو رقمی را تجربه کند ،که بزرگترین رشد ما از سال
2013بود .ما قول می دهیم از مدل مدیریت مشــتری محور خود همچنان برای
گوش کردن به نظرات مشتریان خودمان ،اســتفاده کنیم .این کار روشی خواهد
بود برای جبران حمایت گسترده ای که ما از مشــتریان خودمان در سراسر جهان
دریافت کرده ایم» .اینتربرند ارزش برندهای جهان را براســاس تحلیل فراگیری از
عوامل مختلف از جمله عملکرد مالی ،نفوذ ان برند در خرید و رقابت پذیری ،تعیین
می کند .روز 12اکتبر نشریه معتبر فوربس نیز سامسونگ را به عنوان برترین برند
در رده بندی «بهترین کارفرمایان جهان در ســال »2021قرار داد .سامسونگ با
داشتن کارمندان و تجارت های متعدد در سراسر جهان ،بار دیگر به عنوان برترین
کارفرما انتخاب شــد .فوربس هر ســاله از حدود 150هزار کارمند در 58کشور
نظرسنجی می کند که در شــرکت های چندملیتی یا چند منطقه ای کار می کنند
و امسال از پاســخ دهندگان خواســت تا میزان رضایت خود را از واکنش کارفرما
به بیماری کرونا بیان کرده و بر اســاس وجهه ،جایگاه اقتصادی ،استعدادپروری،
برابری جنســیتی و مســئولیت اجتماعــی به کارفرمــای خود امتیــاز بدهند.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
ی و ششم
شماره س
5 صفحه 5
؟؟؟؟؟؟
مقاﻟه
نگاه انتقادی به حوزه روابﻂ عمومی؛
روابﻂ عمومی در ایران کارکرد و جایگاه واقعی
خود را ندارد!!
محمدعلــی جمشــیدی،
یکی از کارشناســان ارشد
سوفیا عادلﺨانی
علــوم ارتباطــات معتقد
ﮐﺎرﺷﻨﺎس ارﺷﺪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت
است که «ســالها پیش در
ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه
بین اهالــی ارتباطات این
موضــوع مورد تاییــد بوده
اســت که روابــط عمومی
در ایران کارکــرد و جایگاه
واقعی خود را ندارد» و دالیل مختلفی هم بــرای ان ذکر کردهاند؛
از جمله اینکه مدیران با وظایف و رســالت روابط عمومی اشنایی
ندارند .عــدم بکارگیری افــراد متخصص در این پســت ،تمایل
نداشــتن فعاالن این حــوزه به اثبات خــود و… اکنــون نیز می
توان گفت بیشــتر این مشــکالت همچنان پا برجاســت و روابط
عمومی های کشــور تا رســیدن به نقطه مطلوب فاصلــه دارند.
در این بین اما توجه به یک نکته ضروری است؛ اینکه ایا این مشکل
در بخش خصوصی هم وجود دارد یا فقط در بخش دولتی خالصه
می شــود؟ با اندکی تامل می توان به این نتیجه رســید که بخش
خصوصی نمی تواند روابط عمومی ضعیف ،خنثی و به عبارت عام
«پوستر چسبان» داشته باشد ،زیرا نه این دست اقدامات برایشان
ســودی دارد و از ان مهمتر ،نه نیروی مازادی دارنــد که اینگونه
فعالیت های نه چندان اثربخش وقت پرکن را بــه او واگذار کنند.
به معنای ســاده تر ،بخش خصوصــی نمیتواند نیروی انســانی
را اســتخدام کند و به او دســتمزد بپردازد اما اســتفاده الزم را از
حضور این نیرو نبــرد .اگر هم شــرکت یا مجموعه ای را ســراغ
دارید کــه از وجود چنین روابــط عمومی بهره میبــرد دلیل ان
به این موضوع بر میگردد که در کشــور مــا بنگاههای اقتصادی
بخش خصوصی ،عمــده فعالیت های روابط عمومــی را به بخش
بازرگانــی واگذار کــرده اند و بخــش بازرگانی اســت که وظیفه
برقراری ارتباط بــا مخاطب را برعهــده دارد ،شــرایط محصول
در بــازار را تحلیل می کنــد و به مدیریت مشــاوره مــی دهد و
حتی نســبت به معرفی مجموعــه و محصوالت اقــدام می کند.
هر چند صحیح بودن این شــیوه جــای تامل و ســوال دارد اما به
نظر میرســد شــرکت هایی که توانســته اند وظایف و رســالت
روابط عمومــی را به خوبی انجــام دهند -حال تحــت هر عنوانی
بیشــتر با موفقیــت همراه بــوده انــد؛ البته توصیه می شــوداگر بخــش بازرگانــی وظایف روابــط عمومی را انجــام می دهد
بهتر اســت که از متخصصان حــوزه ارتباطات نیز اســتفاده و به
صورت توامان بــا متخصصان حــوزه بازرگانی همــکاری کنند.
پس می تــوان به این نتیجه رســید که روابــط عمومی در بخش
خصوصی تقریبــا جایــگاه و کارکرد واقعــی خود را پیــدا کرده
6
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
اســت زیرا اگر اینگونه نباشــد مرگ مجموعه را شــاهد خواهیم
بــود .روابــط عمومی بخــش خصوصی اگر پاســخگو نباشــد و
نتواند نیــاز مخاطب را بررســی کنــد و در برقراری با مشــتری
ناتوان باشــد ،بدون شــک مجموعــه را به قهقرا خواهد کشــید.
در حالی که بخش دولتی هیچگاه اینگونه نبوده اســت .همانطور
که تحلیلگــران انتقادهای زیــادی را به دولت نســبت می دهند
از جمله بروکراســی اداری پیچیــده ،اقتصاد بیمــار ،ناکارامدی،
وجــود نیروهای مــازاد و ...روابــط عمومی دســتگاههای دولتی
نیز برخاســته از همین مکتب هســتند و هیچگاه خــود را ملزم
به انجام رســالت و وظایــف خود ندانســتهاند ،کمتر پاســخگو
بودهانــد ،برقــراری ارتبــاط مناســب بــا مخاطبان برایشــان
اهمیت چندانی نداشــته و هیچگاه نیــاز انها را نســنجیده اند.
در جریان همین زلزله اخیر غرب کشــور ،بســیاری از این موارد
اشکار بود ،از انتقادهای بیشمار از دولت گرفته تا عملکرد نه چندان
مطلوب ستاد مدیریت بحران و نیز عدم اعتماد در واگذاری کمک
ها به نهادهای دولتی! اما روابط عمومــی کدامیک از این مجموعه
ها دست به روشنگری زدند و پاســخی قانع کننده به این انتقادها
ارایه داد و در واقع بــرای جلب رضایت مخاطب تــالش کرد؟ در
حالی که بخــش خصوصی به خوبی بــه این موارد واقــف بوده و
هرگاه نارضایتی از عملکرد و یا محصول انها وجود داشــته ،خود
را ملزم به پاسخگویی و رفع ابهامات دانســته است که اگر اینگونه
نباشــد حتما شــاهد قطع ارتباط با مشــتری بــوده و در نتیجه
عدم فروش خدمات و یا محصــوالت را به دنبال خواهد داشــت.
به نظر می اید ایــن روزها روابــط عمومــی در بخش خصوصی
حداقل یک گام نســبت به بخش دولتی جلوتر اســت هرچند که
امید میرود بازهم شاهد تبلور و شــکوفایی بیشتر روابط عمومی
در بخش خصوصی باشــیم که این مهم مستلزم تالش فعاالن این
حوزه و همچنیــن اعتماد و همراهی بیش از پیش مدیران اســت.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 6
با هدف تسهیل ﺻادرات تولیدات مددجویان انﺠام شد؛
خرید 3600متر مربع فرش دستباف
مددجویان از سوی کمیته امداد
سرپرســت معاونت اشــتغال و خودکفایی کمیته امداد گفت:
به منظور تســهیل در صــادرات فرش دســتباف مددجویان،
کمیته امداد در 6ماهه اول ســال جــاری 3600متر مربع از
تولیدات فــرش خانوادههای تحت حمایــت را خریداری کرد.
علیاکبر خادمی با اشــاره بــه نقش ویــژه مددجویان کمیته
امداد در صــادرات اقالمی همچون فرش دســتباف ،افزود :از
ابتدای ســال جاری تاکنون بیش از 76هــزار متر مربع فرش
دستباف توسط مددجویان تحت حمایت تولید شده است که
بخش زیادی از ان در بازارهای بینالمللی به فروش میرســد.
وی بــا بیــان اینکــه در حــال حاضــر بیــش از 50هــزار
نفــر از مددجویــان در طرحهــای تحــت نظــارت تولیــد
فــرش در سراســر کشــور مشــغول بــه فعالیت هســتند،
ادامــه داد :فــرش دســتباف مددجویــان کمیته امــداد از
مرغوبیــت باال برخــوردار بــوده و دارای برند جهانی اســت.
سرپرســت معاونت اشــتغال و خودکفایی کمیته امداد تولید
زعفران مددجویــان را از دیگر اقالم صادراتــی جامعه هدف
امداد عنوان کــرد و گفت :تعــداد طرحهای در حــال اجرای
تحت نظارت در زمینه تولید و فراوری زعفران توسط مجریان
کمیته امداد 3927طرح اســت که ســاالنه حــدود 3هزار
کیلوگرم ســرگل زعفران خالﺺ از ان اســتحصال میشود.
اشنایی با گیاه دارویی مریم گلی
علمــی:
نــام
- lisراســته :نعناســانان -تیــره :نعناعیــان
گیاهی علفی و چندساله،راســت و با ساقه و انشعابات
فراوان و دارای برگ های ســبز و ُکــرک دار و معطر و
ابراهیم محمدحسینی
به ارتفاع حدود 80-40سانتیمتر است .زمان گلدهی
این گیاه بهار شــروع می شــود و در مناطق معتدل
به خوبی رشــد میکند و مقاومت ان در برابر گرما زیاد اســت و زمســتان
تا دمای حدود منفــی 15درجه را تحمل می کند .در طب ســنتی از گیاه
مریم گلی برای درمان اختالالت گوارشــی مانند نفخ و اسهال و به صورت
غرغره در بهبود دهان ،حلق و خونریزی لثه اســتفاده می شــود .امروزه از
اسانس و روغن گیاه مریم گلی برای جلوگیری از ریزش مو و زیبایی پوست
و کمک به درمان اکنه و اگزما اســتفاده می شود .از دیگر خواص گیاه مریم
گلی می توان به درمان گلو درد ،ســرفه ،عرق کردن بیش از حد،ســالمت
دندان،درمان اســم،تقویت حافظه،ســالمت قلب و عروق،پیشــگیری از
دیابت و کاهش کلســترول منفی می توان اشــاره کرد اما مصرف بیش از
حد ان و همچنین مصرف ان برای زنان باردار ممنوع اســت .روش تکثیر:
مریم گلی را می تــوان از طریق بذر،رویشــی و قلمه گیــری ازدیاد نمود.
Officina-
salvia
خادمی تصریــح کرد :تعــداد طرحهــای جــاری در زمنیه
احداث نخلســتان نیــز 1468طرح اســت که بــا تمرکز بر
مناطق جنــوب و جنوب شــرقی کشــور ،ســالیانه بیش از
13هــزار تن انــواع خرما تولیــد میکند .همچنیــن میزان
تولید پســته مددجویان در ســال گذشــته بالغ بر 851تن
بوده که در مســاحت بیش از هزار هکتار به دست امده است.
وی همچنین افــزود :میزان تولید پیله تر ابریشــم توســط
مددجویان مورد حمایت در ســال گذشــته زراعی 173تن
معــادل 11درصد از کل تولید پیله تر کشــور بــوده و حدود
25میلیارد تومان درامد برای مددجویان ایجاد شــده اســت.
سرپرست معاونت اشتغال و خودکفایی کمیته امداد خاطرنشان
کرد :در ســال تولیــد ،پشــتیبانیها و مانعزداییهــا با ورود
کمیته امداد به زنجیره ارزش تولید نخ ابریشــم ،ضمن احیای
3کارخانــه فراوری با تولیــد نخ ابریشــم 100درصد ایرانی،
صرفهجویــی ارزی 2میلیون دالری برای کشــور ثبت شــد.
معرفی گیاه زبان در قفا
نام علمیDelphinium Cultorum :
گیاه زبان در قفا گیاهی اســت یــک،دو یا چند ســاله و به رنگهای
مختلف با برگ هــای زیبا و با تنوعی که در رنگ هــای خود دارد می
تواند زیبایی زیادی به باغچه و فضای ســبز شما ببخشــد .امروزه از
گیاه دِلفینیوم به عنوان شــاخ گل بریده نیز اســتفاده می شود .گیاه
دِلفینیوم از لحاظ نگهداری تقریباً مشابه تاج الملوک است و از طریق
بذر و تقسیم کردن غده ی زیرزمینی گیاه میتوان ان را تکثیر نمود.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
7 صفحه 7
چقازردی:
سپه ،بزرگترین بانک توسعه ای کشور است
گزارش
؟؟؟؟؟؟
محمدکاظم چقازردی مدیرعامل بانک ســپه ضمن اشــاره به نقش
تاثیرگذار بانک ســپه در اقتصاد کشــور طی چندین دهه گذشــته،
خاطرنشــان کرد :با ادغام بانک های وابســته به نیروهای مســلح در
بانک سپه و تبدیل شدن نخســتین بانک ایرانی به بزرگترین ،اکنون
این بانک اماده اســت به عنوان بزرگترین بانک توسعه ای به پیشرفت
و ابادانــی در اقصی نقاط کشــور با توان بیشــتر از قبــل کمک کند.
ک پنجم منابع نظام بانکی در اختیار بانک سپه است
*ی
چقازردی ضمن اشــاره به روند رو به رشد شــاخص های عملکردی
بانک ســپه به ویژه منابع ،تصریح کرد :منابع این بانک با رعایت دقیق
قوانین و مقررات در 6ســال اخیر افزایش بیش از 4/5برابری را تجربه
کرده اســت و مشــتریان وفادار و قدیمی بانک به واسطه اعتماد خود،
کار کردن با بانک ســپه را در هر شــرایطی به ســایر بانک ها ترجیح
می دهند و ما باید بــرای حفظ این اعتماد با تمــام وجود تالش کنیم.
وی افــزود :بــا ادغــام بانک های وابســته بــه نیروهای مســلح در
بانک ســپه ،منابــع نخســتین بانــک ایرانــی معــادل 18درصد
منابع نظــام بانکــی کشــور شــده اســت و بــا برنامه ریزی هایی
انجام شــده ،این میزان با افزایــش تعداد مشــتریان علی الخصوص
در شــعب بانک هــای ادغامــی باالتــر هــم خواهــد رفــت.
* اختصاص 80درصد منابع برای چرخاندن چرخ های تولید
مدیرعامل بانک ســپه حمایت از تولیــد و اشــتغال را از برنامه های
اولویت دار این بانک خواند و تصریــح کرد :برای کمک به تحقق اهداف
شعارهای چند سال اخیر در حوزه تولید 80 ،درصد از تسهیالت بانک
ســپه به منظور تامین ســرمایه در گردش ،تهیه مواد اولیه ،تجهیزات
و ماشــین االت موردنیــاز واحدهای تولیدی پرداخت شــده اســت.
وی افزود :بانک ســپه با حمایت هــای مالی خود در چند ســال اخیر
زمینه بازگشــت صدهــا واحــد تولیدی تعطیل شــده و در شــرف
تعطیلی به چرخه تولیــد را فراهم کرده اســت و ما این سیاســت را
با اســتفاده از ظرفیت هــای جدید بعــد از ادغام ادامــه خواهیم داد.
چقازردی به تاثیر پشــتیبانی بانکها از بنگاه هــای اقتصادی کوچک
و متوســط بر تحقق اهداف برنامه رونق تولید و اشــتغال اشــاره کرد
و گفت :بانک سپه در چند ســال اخیر در زمینه حمایت از بنگاه های
کوچک و متوســط همواره جزو ســه بانک برتر کشــور بوده است و
بنا داریم تعداد بنگاه های موردحمایت را بعــد از ادغام افزایش دهیم.
* سپه ،مهمترین بانک کشور در تبدیل پول نفت و گاز به ثروت
ملی
مدیرعامل بانک ســپه ضمن اشــاره به توانمندی های کارشناســان
و کارکنــان حــوزه اعتباری بانک ســپه ،گفــت :صندوق توســعه
ملی با اعتمــاد و اعتقاد به تخصص نیروی انســانی حــوزه اعتباری
بانک ســپه ،این بانک را به عنــوان یکــی از بانک هــای اصلی برای
تزریــق منابع صنــدوق بــه بخش های مختلــف اقتصادی کشــور
انتخاب کــرده و طی چند ســال اخیر بانک ســپه همــواره جزو 3
بانک اول کشــور در همــکاری با صندوق توســعه ملی بوده اســت.
وی میزان قراردادهای بین بانک سپه با صندوق توسعه ملی را بیش از
8
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
12میلیارد و 500میلیون دالر اعالم کرد و افزود :بخش قابل توجهی
از این مبلغ برای تامین مالی پروژه های حوزه نفت ،گاز و پتروشــیمی
اختصاص یافته و بدون تردید بانک ســپه در تبدیل پول نفت و گاز و
پتروشــیمی به ثروت ملی یکی از بانک های کلیدی کشــور اســت.
* توجه ویژه به توسعه مناطق مرزی و کم برخوردار
رئیــس هیئت مدیره بانک ســپه کمک به توســعه مناطــق مرزی
و کــم برخــوردار را یکــی از برنامه های مهــم این بانــک خواند و
گفت :بــرای تحقق توســعه متوازن در کشــور ما ســعی کردیم در
کنار منابــع داخلی بانــک ،بیــش از 50درصد منابــع قراردادهای
بین بانک ســپه و صنــدوق توســعه ملــی را به اجــرای طرح های
مســتقر در مناطــق مــرزی و کــم برخــوردار اختصــاص دهیم.
* سپه ،بانک اول کشور در حوزه فعالیت های ارزی کشور
مدیرعامل بانک ســپه بــه کارنامه درخشــان این بانــک در حوزه
فعالیت های ارزی طی چندین دهه حضور در نظام بانکداری کشــور
اشــاره کرد و افزود :قبل از تحریم ناعادالنه بانک سپه در سازمان ملل
در ســال 1384حدود 30درصد فعالیت ارزی نظام بانکی کشور در
این بانک انجام می شــد و بعد از تحریم هم نیروهای متخصص بانک
ســپه ،بخش فعالیت های ارزی بســیاری از بانک ها به ویژه بانک های
خصوصــی کشــور را راه انــدازی کردند و بــه ان رونق بخشــیدند.
وی افــزود :بانــک ســپه در دوران 10ســاله تحریــم و علی رغــم
محدودیت های فــراوان ،بخــش قابل توجهی از مشــتریان ارزی را
با خدمات رســانی از طریق بانک های واســط حفظ کــرد و با خروج
این بانــک از تحریم ســازمان ملل در دی مــاه 1384بانک ســپه
به صــدر بانک هــای اول در حــوزه فعالیت هــای ارزی بازگشــت.
چقازردی بانک ســپه را یکــی از شــرکت های موفق در اســتفاده
از شــرایط پســاتحریم دانســت و خاطرنشــان کرد :ایــن بانک در
ســال های 85و 86همزمان بــا افزایش میزان فعالیت هــای ارزی،
شــعب خارج در کشــورهای المان ،ایتالیا ،فرانســه و انگلســتان
را ازلحــاظ نرم افــزاری و ســخت افزاری تجهیــز کــرده اســت.
وی بانــک ســپه را یکــی از بانک های معتبــر و خوش نــام در بین
تجــار و بازرگانــان بین المللــی خوانــد و تصریــح کرد :مســائل
گذرا و مقطعــی نمی توانــد به جایــگاه بانــک ســپه در بازارهای
بین المللــی خدشــه ای وارد کنــد و نیــروی انســانی متخصص و
متعهد بانک به ویــژه در حــوزه فعالیت های ارزی در هر شــرایطی
به مشــتریان خود خدمات می دهنــد و بعد از ایــن از ظرفیت های
مشــتریان بانک هــای ادغامــی هــم اســتفاده خواهــد شــد.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 8
در وزارت کشاورزی هنوز مسﺌول خداشناس وجود دارد
دلبستگی ها و وابستگی ها زمانی بوجود می اید
که مســئول تمام وزارتخانه ها و نهادها و غیره با
اربــاب رجوع برخورد انســانی و خداپســندانه
داشته باشــند که ارباب رجوع انجا را خانه خود
بداند و یقیــن حاصل نماید که راه را اشــتباهی
نیامده اســت ،در غیر این صــورت دوایر دولتی
ﻏﻼمرﺿا گمرکی پشــیزی برای مــردم ارزش نــدارد و چه بهتر
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
درب انجا بســته و هزینه حقوق بگیران نجومی
صرف امور خیریه شــود و اربــاب رجوع ملعبه
دست عده ای مسئول از خدا بیخبر و بی کفایت و کارنابلد قرار نگیرد
تا مردم پشــت به نظام جمهوری اسالمی نکرده و دلســرد و ناامید
نشــوند .دزدیها و اختالس گریها گرچه حرکت ناجوانمردانه ایست
که نهایتا بدســت تعداد افراد ناخلف شــکل می گیرد اما ندانم کاری
مســئولین دوایر دولتی و بی توجه به ارباب رجوع ،تبری اســت که
از ریشه قدمهایشان را قطع می کند و اینجاســت که مردم به دلیل
مســئولین بی کفایت به خیابانها ریخته و دولت را متهم به نارضایتی
می کنند و شــالقی که باید بر پشــت مسئولین زده شــود به گرده
مردم نمی نشــیند و هر روز خیل این نارضایتی ها بیشــتر و بیشتر
می شــود تا جاییکه تن خواجه حافظ شــیرازی نیز در گور می لرزد!
در چنین شــرایطی باید قدردان ملتی بود که در خیابانها و در کمال
ارامش ،نارضایتی های خود را در مقابل خانه ملت اعالم می دارند که
شاید فریادرسی به داد انان برسد .پیشنهاد می شود در چنین شرایطی
یک نفر نماینده از میان خانه ملت برخاســته گوش به نماینده مردم
دهد و مسئولین خاطی را از کار برکنار نماید؛ به همین سادگی ...به هر
تقدیر در میان این وزارتخانه ها و ارگانهای عریﺾ و طویل ،مسئولین
خداشناس و انســان هم وجود دارند که تمام هم و غم خود و خانواده
خویش را در طبق اخــالص نهاده و زندگی خود را صرف رســیدگی
به امور مردم مــی کنند تا با عمل خیرخواهانه خود نســبت به مردم
و جلب رضایت ارباب رجوع ،از هجوم مــردم در خیابانها جلوگیری
به عمل اوردند که متاســفانه چنین افرادی بشدت در وزارتخانه ها و
ارگانها نایاب هستند و اگر وجود هم داشته باشند برای بقای زندگی
خود حرکتی بخود نمی دهند ؛ چراکه پاچه خــواری را به خوبی فرا
گرفته اند! به همین دلیل است که مردم روز به روز با گرانی ،تبعیﺾ،
دزدی و اعمال ناشایســت ،فریاد نارضایتی ســر میدهند! در چنین
اوضاع و احوالی ،به بررسی کوتاه و اجمالی فردی نیکوکار که در وزارت
کشاورزی مسئولیت کمرنگی دارد اما جسارت و شیرمردی او زبانزد
خاص و عام اســت می رویم .این مهندس جوان در اداره کشــاورزی
شهرســتانی کوچک خدمت می کند .مهندس ،همچون نگهبان در
ساعات غیراداری به روســتاهای اطراف شهر سرکشی می کند .او که
تازه مامور خدمت به انجا شــده به زودی متوجه می شود پیرمردی
بنام مشهدی اکبر ،از مال دنیا همســری ناتوان و پسری فلج دارد و از
مال پدری قطعه زمینی متروکه به او تعلق گرفته که بسیار ارزشمند
است اما ســرمایه ای نیســت که انجا را اباد نماید .مهندس جوان از
اهالی روســتا وقتی متوجه می شود مشــهدی اکبر ایل و تبارش در
این ابادی زاده شده و او مرد بســیار خیر و زحمتکشی است به سراغ
او می رود.حرفهایی کــه بین ان دو رد و بدل می شــود مهندس در
می یابد که اکبر سالهاســت از اداره کشاورزی شــهر تقاضای وام
کاربری کرده اما کســی به او اهمیت نداده اســت .مهندس پس از
شــنیدن درد دل اکبر ،به اداره امده و پرونده اکبر را بررســی می
کند و متوجه حق مسلم اکبر می شود که به او اجحاف شده است.
ســپس ضمن انتقاد از مسئولین باالدســتی ،ترتیبی حاصل می
نماید و به زودی وام مورد درخواست اکبر به او داده می شود و طولی
نمی کشد که مهندس جوان از ســر لوطی گری و مرام ذاتی و عرق
خداپرســتی همپای اکبر زمین را با تعدادی کارگر اباد می سازند
به گونه ای که وقتی زن اکبر به تدریج ماجرا را از زبان همســرش
می شنود ،روز و شــب مهندس را دعا می کند .حاال نوبت بچه فلج
اکبر است که مهندس او را به تهران اورده و در بیمارستان بستری
می کند .روزی که فرزند اکبر را از تهران به روســتا می اورند ،مردم
قدرشناس روستا برای سالمتی و بهبود فرزند اکبر ،جشن و پایکوبی
راه می اندازند .بزرگ ابادی ضمن تقدیر و تشــکر از مهندس ،کادو
دســتبافت گلیمی را به او هدیه می دهد .در این جشن ،مهندس
جوان متوجه دختر زیبایی می شــود که ظاهری محجبه و عفیف
دارد .دختر که در میــان جمعیت حضور دارد چشــم از مهندس
برنمی دارد .مهندس درمــی یابد که او ،دختر بــزرگ مرد ابادی
روستا است ،لذا با کمک اکبر و همسرش به خواستگاری دختر که
نامش نجمه اســت می روند .انها از خدا خواسته و پرسش از دختر
که ایا حاضر اســت به عقد مهندس دراید یا خیــر ؛ جواب مثبت
شنیده ،طی مراسمی انها به عقد یکدیگر در می ایند .بدین ترتیب
مهندس با ازدواج با نجمه ،چنان روســتا را اباد می سازد که امروز
انجا یکی از زیباترین روستاهای چهارمحال بختیاری است .وقتی
راوی این داستان پرکشش را برایم تعریف می کرد با خود گفتم ایا
دولتمردان می دانند چنین افــراد خیری همچون مهندس جوان،
در کشورشــان وجود دارد که اینچنین جســورانه و با تمام وجود ،
اخالص خود را به مــردم هدیه و بــه انها امید تزریــق می کند؟
نشستن پشــت میز و درهای بســته به روی ارباب رجوع و عنوان
کردن جلســه داریم ،در هیچ جای دنیا کاربردی ندارد جز دشمن
تراشی! باید مسئولین خداپرســت برخیزند و به داد مردم برسند تا
با رضایت مردم ،خداوند نگاه پرمهرش را از دولت و مردم دریغ نکند
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
9 صفحه 9
تقدیر از نخبگان تحت حمایت و نفرات برتر کنکور سراسری
؟؟؟؟؟؟
گزارش
در مراســمی با حضور رئیس کمیته امــداد ،از نخبگان تحت حمایت
و نفرات برگزیده کنکور سراســری 1400که با حمایت هــای این نهاد
موفق به ورود به دانشــگاه های برتر کشــور شــدند ،تقدیر به عمل امد.
مراســم تقدیر از نخبگان تحت حمایت کمیته امداد (نفرات برتر کنکور
سراسری) با حضور ســیدمرتضی بختیاری ،رئیس کمیته امداد ،ابراهیم
خدایی ،رئیس ســازمان ســنجش اموزش کشــور ،الهام یاوری ،رئیس
سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ،عرب انصاری ،معاون بازرسی
سازمان بازرسی کل کشور و جمعی از خیران برجسته کشوری برگزار شد.
رئیس کمیتــه امداد در این مراســم ،دانش اموزان و دانشــجویان تحت
حمایت این نهاد را امیدهای اینده کشــور دانســت و گفت :کمیته امداد
براســاس اموزه های امام راحــل (ره) و رهبر معظم انقالب ،هیچ شــان
و جایگاهی غیــر از خدمتگزاری بــه نیازمندان برای خود قائل نیســت.
بختیاری درباره اهمیت حمایت از نخبگان توسط خیران و کمیته امداد
اظهار کرد :یکــی از ماموریت های اصلی کمیته امــداد کمک به عزیزانی
اســت که در ســنگر دانش اموزی و دانشــجویی تالش و فعالیت دارند.
وی با بیان اینکــه 730هزار دانش امــوز و بیش از 50هزار دانشــجو از
خدمات کمیته امداد برخوردار هســتند ،افزود :در بیــن این افراد 6هزار
نخبه در حال تحصیل هستند که این مســئولیت ما را سنگین می کند.
رئیس کمیته امداد با اشــاره به اینکه 18هزار از جامعــه هدف این نهاد
در کنکور سراسری ســال 1400شــرکت کردند ،تاکید کرد :هشت نفر
از انان حائز رتبه های دو رقمــی و 65نفر رتبه زیر 500کســب کردند.
بختیاری خاطرنشــان کرد :دســتگاه های مختلف ،شــرکت ها و افراد
نیکوکار در قالب مسئولیت های اجتماعی شــرایط اموزش دانش اموزان
برای کنکور را فراهــم کردند؛ همچنین برنامه هایی بــه صورت تلفنی و
حضوری بــرای امادگی کنکور این دانش اموزان اجرا شــد و شــکر خدا
شاهد رشــد قبولی دانش اموزان در کنکور نسبت به ســال قبل بودیم.
وی از اتصــال کمیته امــداد به ســامانه امــوزش و پــرورش خبر داد
و خاطرنشــان کرد :بــا تعامل امــوزش و پــرورش ،اجــازه نخواهیم
داد هیــچ دانش امــوزی به دلیــل ناتوانــی مالی ترک تحصیــل کند.
رئیس کمیتــه امداد بــا تقدیــر از اقدامــات وزارت علوم و بهداشــت
بــرای کمک به نخبــگان و دانشــجویان تحــت حمایت ،اظهــار کرد:
وزارت امــوزش و پــرورش ،دانشــگاه ازاد ،دانشــگاه پیام نــور ،وزارت
علــوم و وزارت بهداشــت و درمــان در کنــار شــرکت های خصوصی
و بنگاه هــای اقتصــادی همچــون همــراه اول و ...پــای کار امدند و
امیدواریــم بتوانیــم از ظرفیــت مســئولیت های اجتماعــی کــه به
کمــک کمیته امــداد می اینــد در اینــده بیشــتر بهره مند باشــیم.
وی در مورد اشــتغال نفرات برتــر کنکور تحت حمایــت کمیته امداد،
گفت :اشــتغال این عزیــزان در اولویت کمیتــه امداد اســت و پس از
فارغ التحصیلی بــرای انهــا برنامه خواهیم داشــت .در همین راســتا
تفاهم نامه هایــی را بــا شــرکت های دانش بنیــان تبــادل می کنیم.
رئیــس کمیته امــداد افــزود :برنامــ ه حــوزه فرهنگی کمیتــه امداد
زنده نگــه داشــتن مســئولیت اجتماعــی و اســتفاده بهینــه از این
ظرفیــت در همــه عرصه هــا اســت .معتقدیم اگــر همــه بخش ها
مســئولیت اجتماعــی را در جایــگاه خــود احســاس کننــد و
پــا بــه میــدان بگذارنــد ،بســیاری از موانــع برداشــته می شــود.
10
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 10
معاون حمایت و سالمت خانواده کمیته امداد خبر داد:
صف پشت نوبتی کمیته امداد صفر شد
معاون حمایت و ســامت خانواده کمیته امداد گفت :بــا ورود 215هزار خانوار جدید به
چرخه حمایتی و اخذ سهمیه جذب ،صف پشت نوبتی برای دریافت خدمات کمیته امداد،
صفر شد .حسین خدرویسی افزود :در حال حاضر بر اســاس اخرین اطالعات ،حدود ۲
میلیون و ۲۲۷هزار خانوار تحت حمایت کمیته امداد هستند که ۴۰درصد از خانواده ها
نفره هســتند ،بیش از ۳۰درصد 2نفره هســتند ،حدود ۱۵درصد 3نفره و مابقی 3نفر
به باال هســتند .وی ادامه داد :حدود ۴8درصد خانوارهای تحــت حمایت کمیته امداد
ساکن نقاط شهری و ۵۲درصد ساکنان نقاط روستایی هستند .همچنین یک میلیون و
۱۷۷هزار زن سرپرست خانوار از خدمات کمیته امداد برخوردار هستند .معاون حمایت
و ســامت خانواده کمیته امداد ،اضافه کرد ۸۲ :هزار بیمار خــاص و صعب العالج تحت
حمایت کمیته امداد هســتند و از خدمات این نهاد استفاده می کنند .خدرویسی با اشاره
به پاالیش مداوم پرونده های مددجویان ،تاکید کرد :در ســال جاری 115هزار خانوار به
دالیل مختلف توانمند شده و از پوشش کمیته امداد خارج شدند و به همین تعداد ظرفیت
جدید به خانواده های تحت حمایت اضافه شــد .همچنین با اخذ ســهمیه جدید ،امکان
پوشــش 100هزار خانواده نیازمند جدید برای کمیته امداد فراهم شد .وی خاطرنشان
کرد :بر اساس بودجه ۱۴۰۰و پیگیری هایی که از ســازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
و مجلس انجام شد ،افزایش 67درصدی مستمری مددجویان در سال جاری اجرایی شد
و به ۳۵۰هزار تومان برای خانوار یک نفره تا یک میلیون و یکصد هزار تومان برای خانوار
5نفر به باال رسید .معاون حمایت و ســامت خانواده کمیته امداد همچنین از تفاهم نامه
با سازمان زندان ها خبر داد و گفت :از ابتدای ســال همه خانواده های زندانیان نیازمند را
تحت حمایت قرار دادیم؛ برنامه ما پوشــش ۵۰هزار خانواده زندانی نیازمند تا پایان سال
است و تا ازادی سرپرست خانواده از خدمات کمیته امداد برخوردار می شوند .خدرویسی
تامین لوازم ضروری زندگی مددجویان را از دیگر خدمات کمیته امداد دانســت و افزود:
امســال حدود ۱۰۰هزار ســری لوازم ضروری زندگی در اختیار مددجویان قرار خواهد
گرفت .همچنین ۵۰هزار کولر ابی و حدود 8هزار کولر گازی به مددجویان نیازمند تحویل
شد .وی با اشــاره به نیاز برخی خانواده های تحت حمایت به سرویس بهداشتی و حمام
مناسب اظهار کرد :کار ساخت سرویس بهداشــتی و همچنین تامین لوله کشی گاز برای
همه مددجویان تا پایان سال انجام می شود .معاون حمایت و سالمت خانواده کمیته امداد
از توزیع 14هزار ســری جهیزیه به مددجویان از ابتدای ســال خبر داد و گفت :افزود :تا
پایان سال ۳۰هزار بسته جهیزیه دیگر شــامل 5قلم کاالی اساسی به نوعروسان تحت
حمایت و خانواده های نیازمند تحویل خواهد شد .وی به ارائه 240هزار مورد کمک هزینه
برای اجاره و ودیعه مســکن مددجویان اشــاره کرد و ادامه داد :در ۶ماه نخست امسال 8
میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان برای جبران خسارت حوادث و بالیای طبیعی به مددجویان
پرداخت شد .خدرویسی با بیان اینکه مددجویان کمیته امداد تحت پوشش بیمه سالمت
هســتند ،اضافه کرد :بیمه مکمل بیماران خاص و صعب العالج توسط کمیته امداد انجام
می شود .همچنین ارائه بیمه های اجتماعی از دیگر خدمات مهم کمیته امداد به مددجویان
است که در حال حاضر ۷۹هزار بیمه شده نزد سازمان تامین اجتماعی داریم که تاکنون
حدود ۱۶هزار نفر از مددجویان از مســتمری بیمه تامین اجتماعی برخوردار شــده اند.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
مرکز نیکوکاری کریمه اهل بیت (س)
در رودهن افتتاح شد
مرکــز نیکــوکاری کریمــه اهــل بیــت (س) با
حضــور مدیــرکل کمیته امــداد اســتان تهران
در دفتــر امــام جمعــه رودهــن افتتــاح شــد.
ســیدابوالفضل پرپنچی،مدیرکل کمیتــه امداد
اســتان تهران در مراســم افتتاح مرکز نیکوکاری
کریمه اهل بیت (س) که در محل دفتر امام جمعه
رودهن برگزار شد ضمن تبریک هفته وحدت،گفت:
هم اکنون در اســتان تهران 36اداره و 800مرکز
نیکوکاری در سطح استان تهران فعالیت می کنند.
وی با بیــان اینکه هم اکنــون 25هــزار خانواده
تحت حمایت این نهاد در اســتان تهران مستاجر
هســتند،افزود :این نهاد امادگــی دارد در صورت
تامیــن زمین توســط مســئوالن مســکن مورد
نیاز خانواده هــای تحت حمایــت را تامین نماید.
پرپنچی تصریــح کرد :هم اکنــون پرداخت کمک
هزینه اجاره مسکن یکی از برنامه های حمایتی این
نهاد به خانواده های تحت حمایت مســتاجر است.
مدیرکل کمیته امداد اســتان تهران با بیان اینکه
سال گذشــته 352واحد مســکونی در شهرستان
پیشــوا احداث و بــه خانواده هــای تحت حمایت
استان تهران تحویل شــد،بیان کرد :برای ساخت
هر واحد 190میلیون تومان هزینه شــده اســت.
وی،گفــت :از ابتــدای ســال جــاری تاکنــون
2500فرصــت شــغلی از طریــق طــرح هــای
خودکفایی بــرای کارجویان ایجاد شــده اســت.
پرپنچی،ادامه داد :همچنین 3500بیمار زمینگیر
تحت حمایــت این نهاد در اســتان تهران اســت
که هیچ گونــه درامــدی ندارند و تنهــا از طریق
کمکهای کمیته امداد زندگی خود را می گذرانند.
مدیرکل کمیته امداد اســتان تهران با بیان اینکه
هم افزایــی و همگرایی بــا مراکز نیکــوکاری می
توانــد موجــب فقرزدایــی شــود،افزود :در بحث
کمک های قرض الحســنه هر چقدر نیکوکاران در
صندوق قرض الحسنه امداد والیت سپرده گذاری
نمایند،کمیته امداد نیز از همین محل نســبت به
پرداخت وام به نیازمندان اقدام می نماید و تا مبلغ
10میلیون تومان هیچ کارمزدی دریافت نمی شود.
علــی عزیزی،رئیــس کمیتــه امــداد رودهن با
بیان اینکــه مرکز نیکــوکاری کریمــه اهل بیت
(س) ششــمین مرکــز نیکــوکاری ایــن شــهر
اســت،گفت:مراکز نیکوکاری این شــهر از ابتدای
ســال جاری تاکنون بالغ بــر 2میلیــارد و 230
میلیــون تومان بــه صــورت نقــدی و غیرنقدی
بــه خانــواده هــای نیازمند کمــک کــرده اند.
ابان ماه1400
ی و ششم
شماره س
11 صفحه 11
روز ملی کوهنوردی
؟؟؟؟؟؟
یادداﺷﺖ
ناز کوهنوردی و نیاز کولبری
یادم میاد خیلی ســال پیش وقتی به روزهای
اخرهفته و تعطیل میرســیدیم یهو از شــب
قبل تصمیــم میگرفتیم بزنیم بــه دل کوه و
بریم برای کوهپیمایی و کوهنــوردی؛ البته با
توجه به موقعیت هوا و ابــزاری که غالبا خیلی
هم کم بود و باید گفت یه وقتایی شــاید اصال
نداشتیم! به کوهنوردی یا کوهپیمایی مشغول
شیوا زندی
میشــدیم -این دوتا باهــم تفاوتهایی دارند-
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر و ﻋﮑﺎس
اما چیزی که مهم بــود اون نیاز به نــاز در دل
طبیعت بود و بس .چقدر لذتبخش بود وقتی با طلوع خورشــید میزدی
به دل کوه و میرفتی و میرفتی تا حتما به نقطه هدفت برسی ؛ حاال بماند
با اون امکانات کم که هدفمون رســیدن به کولکچال و پلنگچال و… بود
و میرفتیم و برمیگشــتیم بدون هیچ کیا بیا و تشــریفاتی و … اما انقدر
لذتبخش بود که تمام هفته پراز انرژی بودیم بــرای کارهای روزمره ؛ اما
امروز روزگار جالبه که میبینم عده ای فالن ارتفــاع خاکپیمایی رو باال
میرن و اسمش هم میذارن کوهنوردی و با کلی برنامه چینی و ابزار و یراق و
بعدش هم بیا و ببین چﭗ و راست عکس و فیلم توی شبکه های اجتماعی
و حرف از این همه تالش و نمود قدرت رســیدن به هدفی که شــاید یه
روزی اصال برای ما خنده دار بود و اسمشو میذاشتیم پیاده روی! البته که
طبیعت اهل شوخی نیست و مبادا که خشمگین شــود پس برای دل به
طبیعت سپردن باید با امکانات مناســب راهی شد وگرنه نباید لحظه ای
به فراراز خشم طبیعت فکر کرد .کوهستان هم که قسمتی از این طبیعت
زیباست و کوهنوردی افسوس ورزشــی که با دل باید رفت اما حاال شده
برای دیده؛ البته این یه طرف ماجراســت و باید یک ســردیگر داستان را
هم دید و هســتند کوهنوردانی که دل به کوهی میسپارند که برای هر
قدم و هر گام ان باید بیخیال ســقوط شــد و با دل و جان ،ناز کوهستان
و دلبریش را بجــان میخرند اما بــرای دل خود و به دور از دیده شــدن ؛
کوهنوردانی که نه تنها دل به کوهســتان زده و قدم در ان میگذارند بلکه
به معنای واقعی دلبری کوهســتان را بجان میخرند کم نداشتیم ازجمله
محمد اوراز ،مرتضی غالمپور و… و لیال اسفندیاری تنها زنی که درهمانجا
«گاشربروم » برای همیشــه باقی ماند و نیز کوهنوردانی داریم به معنای
واقعی همچون مجید نعمت الهی ،پروانه کاظمی ،پروین رضایی وعظیم
قیچی ساز و… کسانی که واقعا کوهنورد هستند و خواهند ماند .باید گفت
کوهنوردی فقط یک ورزش نیست بلکه نمادی از امیدواری و تالش برای
رسیدن به هدفیست که میتوان با وجود همه ســختیها اما به ان رسید.
تــا اینجــای کار نــاز دل بــود و دلبــری کوهســتان و امــا جــای
دیگــر کار میرســد بــه دلبــری کوهســتان و نیــاز جــان.
نیاز بــرای ادامه زیســتن و...همــان کوهنوردانی که دیگر نه از ســر ناز
دل که باید گفت از سر نیاز زندگی دل به کوهســتان میزنند و نه تنها با
کمترین ابــزار بلکه با بیشــترین و ســنگینترین وســایل و کوله باری
که فقط بــرای رفع نیــاز نانی برسرســفره خانــواده شــان؛ در ادبیات
کوهنوردی ،در منطقه نپال «شرپا»کســی اســت که کمــک کننده و
حامل وســایل و ابزارکوهنوردان برای رســیدن به قله هســت و شرپاها
یا همان دقیقــا چیزی شــبیه به زنان و مردان کوهســتان ســرزمین
خودمان «کولبــران» و اینجا ســرزمینی که زنان و مردانــش برای نیاز
روزمره زندگی قدم به کوهســتان میگذارند کوهنوردانی بنام «کولبر».
کولبرانی که نه قبل از رفتــن به کوه انچنان تامین هســتند که بعنوان
ورزشــکار بتوانند تغذیه متناســبی با این ورزش مهیج و پرخطر داشته
باشــند و نه فراغت خاطری از نگرانی تامین مخارج زندگی انهم با باری
12
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
چندین برابر بیشــتر از توشــه خوراک بــرای ماندن در کوهســتان ؛ نه
شرپایی در کنارشــان هست برای حمل ابزارشــان و نه ابزاری برای ناز در
دل کوهستان .خود کوهنورد هستند و خود شرپای خودشان و انهم اگر از
تیررس ماموران مرزی در امان باشند و مبادا اگر پایشان با تکه سنگی بلغزد
و شاید مامور مرزی لوله تفنگ را به طرفشــان نشانه بگیرد! که مجبورند
در سکوت و در ســرمایی منفی چندین درجه استخوان سوز که هیچ باید
گفت جانســوز ،بدون امیدی برای دیدن دوباره عزیزانشان تالش کنند تا
شرمنده خانواده نشــوند .کوهزنان و کوهمردانی که باید به کوه بودنشان
برای کسب روزی حالل بر سفره خانوادهشــان تعظیم کرد.کوهنوردانی
گمنام و بدون رقیب برای کســب مدال زندگی بدون طال .این قصه ســر
دراز دارد و فقط خواســتم یادی کنیم از کوهنوردان حقیقی و گمنام که
امروز را باید بنامشــان احترام کــرد .حرف من کم دانســتن کوهنوردان
ورزشی و دلی نیست که شاید بخاطر موقعیت جغرافیایی کولبر نیستند
اما همچنان در تالش بــرای تامین نیاز روزمره خود و خانــواده ؛ مردان و
زنان کوهنوردی هستند که فقط بفکر دل به کوهســتان زدن نیستند،
کسانی که به شــکلهای متفاوت اما بازهم پرخطر برای نیاز زندگی تالش
میکنند و بازهم پیشتر و بیشــتر از تامین نیاز خود ،به دنبال انسان بودن
و مرهمی برای دیگران با اســتفاده از این توانایی ویژه خود هســتند و از
جمله اینها کســی که با وجود ناز دل و دلبری کوهســتان با همین نازک
دلی ،دل به اتش میزند برای نجات جان هر موجودی،یکی مانند «مجید
نعمت الهی» ســرمربی تیم ملی امید کوهنوردی و همینطور اتش نشان
و نجاتگر داوطلب سازمان هالل احمر که در بسیاری از بحرانهای مردمی،
اولین کســی اســت که برای نجات قدم برمیدارد از نجات و جستجوی
مسافران ســقوط هواپیمای دنا و زلزله کرمانشاه در ســال 96و نجات و
جســتجوی کوهنوردان مانده در زیر بهمن کولجنو اشترانکوه در سالهای
84و 96تا نجات سگ و گربه و… از عمق چاه ونجات چوپان و گوسفندانی
گمشده در کوهســتان و ...اما حیف که دیده نمیشوند البته نمیخواهند
که دیده شوند و چنین ســرمایه های انسانی و انســان دوستانه ای که به
گفته و اصطالح خاص وی «ادمهای بدون مرز» نایابند و باید دیده شوند.
امروز روز کوهنــوردی و کوهنورد را بپاس اینهمه زنــان و مردان کولبر و
کوهنــورد و باید گفت کولنورد و انســانهایی که عــالوه برعنوان ورزش
کوهنوردی با این توان و اســتعداد و تالش در نجات انسان و انسانیت از
هیچ تالشی بدون چشمداشت حتا برای دیده شــدن دریغ ندارند بزرگ
بداریم و تنها به بهانه امروز باید گفت وجودتان پاینده و تنتان تندرســت.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 12
نظری در مراسم تکریم ،معارفه شهردار منطقه:12
ادامه خاطرات یک المانی در 21روز
سفر به ایران ()۳
پایگاه تحلیلی خبری زنان دیپلماسی ،در روز دوم سفر در
شیراز ،هیجان عجیبی داشــتم ،چون برنامه دیدار از پاسارگارد
را داشــتیم .در رابطه با پاســارگارد و اثار بجا مانده از یک تمدن
بزرگ که بر بخش بزرگــی از جهان انروز تاثیر گــذار بوده ،زیاد
شــنیده بودم اما قطعا دیدن این اثار از نزدیک حس دیگری بود.
صبح زود با یک تاکســی دربســت بسمت پاســارگارد حرکت
کردیم ،راننده پســر جوانی بود که مانند دیگــر راننده ها ،ظاهرا
بیشــتر مهارت ســرعت برایش اهمیت داشــت و من در حالی
که از این نــوع رانندگی کامال وحشــتزده بودم ،هــر بار تالش
میکردم تا مانند همســفرانم ،خونســردی خود را حفظ کنم اما
دوســت ایرانی من متوجه میشــد و هربار به انهــا تذکر میداد
که رعایت بیشــتری داشــته باشــند و همیشــه هم انطور که
برایم ترجمه میکرد ،تذکر میــداد که من به ایــن نوع رانندگی
عادت نــدارم و من هم از نگاهی کــه راننده ها از ایینه ماشــین
به من می انداختند متوجه میشــدم موضوع از چه قرار اســت.
ایــن نکته نیز بــرای یــک المانی بســیار تعجب انگیز اســت،
سبک رانندگی بیشــتر شــبیه فیلم های اکشن اســت تا یک
رانندگی ،بــر مبنای قوانیــن و قواعد .رانندگی در ایران بیشــتر
به نمایش قدرت شــبیه اســت ؛ هر کــس میتوانــد از هر کجا
و با هر ســبقت ،کار خــود را پیش میبــرد و ظاهــرا حق تقدم،
چــراغ راهنمــا ،خط عابر پیــاده ،ســبقت از راســت و خالصه
قوانیــن در اینجا خیلــی معنی نــدارد و از این بابــت به هنگام
ســفرهای شــهری و بین شــهری ،کلی استرس داشــتم و به
همین خاطر ،دوســت من ،مرتب بــه رانندگان تذکــر میداد.
البتــه باید گفــت که تنوع شــخصیتی و ســنی راننــدگان و
همچنین ماشــین های انان نیز از جمله مواردی اســت که در
اروپا کمتر دیده میشــود .در هر صورت این ســفرهای شــهری
بعضا خارج از شــهر ،از دیگر تجــارب جالب در ســفر برایم بود.
ادامه دارد...
باید کارمحوری سرلوحه اقدامات در
شهرداری تهران باشد
سه شــنبه 27مهرماه ،مراســم تکریم ،معارفه شــهردار منطقه 12با
حضور حسین نظری ،معاون هماهنگی امور مناطق شهرداری تهران،
علی محمد سعادتی ،شــهردار پیشــین منطقه و امیر یزدی ،شهردار
فعلی ،برخــی مقامات و بزرگان کشــوری ،نمایندگان دســتگاه های
اجرایی منطقه ،معتمدین محلی ،شــورایاران ،معاونان و شــهرداران
نواحی منطقه در محل باغ نگارســتان برگزار شد .در این مراسم نظری
ضمن تبریک به مناســبت میالد پیامبر اکرم (صلی اهلل) ،حضرت امام
صادق (علیه السالم) و اغاز هفته وحدت و با اشــاره به اینکه روز میالد
ایــن دو بزرگوار ،روز اخــاق و مهرورزی نام گذاری شــده ،گفت :طی
جلســات تکریم و معارفه شــهرداران مناطق در دوره مدیریت شهری
جدید که امروز پانزدهمین جلســه از این جلسات است ،متوجه شدم
که الحمداهلل موج اخالق مــداری بین همکاران در شــهرداری تهران
قابل تحسین است و این حســن خلق در جناب اقای سعادتی که طی
سال های حضور در شــهرداری منطقه 12به عنوان شهردار منطقه با
اخالق مداری ،دینداری ،صداقــت و تعهد کار کــرده ،به گونه ای بوده
که اکنون انعــکاس خوبی از عملکرد ایشــان دریافت می شــود .وی
خداحافظی با شهردار پیشین و خوشامدگویی به شهردار جدید منطقه
12را با غــم و ناراحتی روزه داران در پایان مــاه رمضان و در عین حال،
خوشحالی انان برای قرارگرفتن در اســتانه ماه شوال مقایسه کرد و با
تمر
وام گرفتن از کالم امیر مومنان (ع) در نهج البالغه ادامه داد :ال ُف َ
رصت ُّ
السحاب؛ فرصت ها چون ابر می گذرند و خوشــا به حال ابری که بر
م ّ ِر َ
ســر همه ببارد؛ به این ترتیب من به نیابت از طــرف جناب اقای دکتر
زاکانی ،شــهردار محترم تهران برای تکریم شــهردار پیشین و معارفه
شهردار جدید منطقه 12در اینجا حاضر شدم و با توجه به نگاه ارمانی
ایشان به تهران به عنوان کالنشهر الگوی جهان اسالم و مطابق بیانات
مقام معظم رهبری که تاکیــد دارند تهران می تواند چــه در ابادانی و
چه در فرهنگ سازی پیشرو باشد ،امید دارم منطقه 12به عنوان قلب
تهران و به عبارتی قلب ایران با حضور اقای یزدی به خوبی اداره شــود.
معاون هماهنگی امور مناطق شــهرداری تهران با بیان این مطلب که
کارمحوری باید سرلوحه اقدامات در شهرداری تهران باشد ،بر اهمیت
عملگرایی در سیســتم مدیریت شــهری تاکید کرد و گفت :به عنوان
ســرپنجه های خدمت در مناطق باید محله محــوری و ناحیه محوری
تقویت شود .سعادتی نیز در این جلسه ضمن بیان این نکته که منطقه
12یک شــهر کامل و هســته اصلی شکل گیری شــهر تهران است،
گفت :خدا را شــاکرم که فرصت تالش صادقانه و مجدانه برای خدمت
به بهترین بندگان خدا را در کنار پرســنل شهرداری این منطقه طی 3
سال گذشته داشته ام .در پایان یزدی هم زمانی مراسم تکریم و معارفه
با میالد حضرت رســول اکرم (ص) را خوش یمــن و پربرکت خواند و
گفت :خوشــحالم که بتوانم با توصیه و راهنمایی بزرگان حاضر در این
جلسه ،گام های موثری در این منطقه بردارم .وی با اشاره به قطع شدن
مراســم تکریم و معارفه در زمــان اذان ظهر و اولویت قــراردادن نماز
به مراســم تاکید کرد :افتخار می کنم که هیچ کاری را به نماز ترجیح
نداده ام که قطعاً خیر و برکت کارها به نماز اســت .شهردار منطقه 12
ضمن بیان اینکه دولت فعلی ،دولتی مردمی اســت ،خدمت به مردم
را مهمترین هدف در دوره جدید مدیریت شــهری دانســت و گفت:
انشــا ءاهلل بتوانیم انچه مردم می خواهند در این منطقه محقق کنیم.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
ی و ششم
شماره س
13 صفحه 13
گﻔﺘﮕﻮ
؟؟؟؟؟؟
گﻔﺘﮕﻮ
مدیر رادیو ایران درگفتگوی اختصاصی با هفته نامه صدای خاک
باید از سالها قبل برای نﺠات زبان فارسی کاری می کردیم
زنگ خطر خاموشــی زبان فارســی به صدا درامده
اســت .وطن یعنی فرهنگ ،وطن یعنی ادبیات .چه
شد که زبان فارســی به ویژه درنسل جوان کشورمان
به سمت کمرنگ شــدن اســت؟ دلیل بی مهری به
این زبان کهــن و اثرگــذار ،حتی در دانشــگاههای
کشورمان و نگاه از باال به پاپین نسبت به دانشجویان
شیوا زندی
این رشــته چیست؟ با فشــل بازی های فرهنگی که
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر و ﻋﮑﺎس
هرروز شــاهد تارنمایی های بیشــتری از ان هستیم
اینده این زبان شــیرین چه خواهد بود؟ اینها از جمله دغدغه هایی اســت که
امروز و بیش از هرزمان دیگری ،درغوغای روزمرگی های سیاســی و اقتصادی
و اجتماعیمان گم شده و فرصتی برای اعتراضشــان پیدا نمی شود .موضوعات
یاد شــده را با محمد جعفر محمد زاده -نویسنده و پژوهشــگر زبان و ادبیات
فارســی ،همچنین مدیر رادیو ایران -درمیان گذاشتیم .این محقق کشورمان
توضیحات جالب توجــه و البته قابل تاملی ارائــه داد که درادامــه میخوانید:
وی صحبتهایش را اینگونه شــروع کرد :ســخن از زبان فارســی فراتر از بحث
درباره یک رشته دانشگاهی اســت .به زبان فارسی میتوانیم از زوایای مختلف
نگاه کنیــم .ابتدا اینکه زبان فارســی زبان مــادری بســیاری از مردم منطقه
و کشورماست و مشــخصاً در 3کشور زبان رسمی اســت؛ دراین 3کشور زبان
رسمی اســت و در کشــورهای دیگری که زبان فارســی در انجا رونق دارد یا
درگذشته رونق داشته و پیشــینیه زبان فارسی در انجا دســتِکم 3هزار سال
اســت ،یعنی به تعبیر مرحوم بهار از حدود 700ســال پیــش از میالد تاریخ
روشــن و قابل مطالعه اســت ،پس زبان فارســی یا زبان مادری مردم اســت
مثل خیلی از مناطق ایران و کشــور افغانستان و تاجیکســتان یا زبان رسمی.
محمد زاده ادامه داد :از یک زاویه دیگری که بخواهیم به ارزشهای زبان فارسی
نگاه کنیم این است که زبان شعر وادبیات و فرهنگ اســت و در زمانهایی زبان
علم بوده اســت .از دســتِکم هزار ســال پیش همین زبانی که امروز من و شما
داریم با ان حرف می زنیم ،بســتر تولید محتوای فرهنگی اعم از شــعر و تاریخ
و ادبیات و فلســفه و … بوده اســت .هم برای کسانی که فارســی زبان بودهاند
و هم بــرای خیلیهایی که فارســی زبان نبودنــد و زبانهــای محلی و قومی
داشــتهاند اما تولید محتوای فرهنگی از ســوی انها به زبان فارسی بوده است.
این محقق زبان و ادبیات فارســی توضیح داد :نقش دیگری که زبان فارســی
در قلمرو بزرگ ســرزمینی ایران ،پیش از میالد تا به امروز داشته ،نقش حلقه
ربط واســط بین اقوام بوده اســت .یعنی زبانی بوده که اقــوام مختلف درجای
جای ایران به وســیله ان با هم ارتباط برقــرار میکردند .همزمان کســی در
شــمالغرب ایران که تاتی یا ّارانی یا اذری زبان بوده با ان کسی که در سیستان
و بلوچستان زندگی میکرده عم ً
ال دریک محیط فرهنگی مرتبط با هم زندگی
میکردند و با وجود دوری راهها ،زبان فارســی حلقه ربط بین انها بوده اســت.
صحبت از وطن فارسی است
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد :سرزمینی که من از
ان به اسم «وطن فارسی»یاد میکنم ،وطن فارسی است نه اینکه وطن ما
بوده .مثال گرچه از نظر نژادی ایرانیها با هندیها هم نژادند اما ان چندان
مالک نیســت .ولی مهم این است که حدود 400ســال پیش از تسلط
انگلیسیها ،زبان رسمی در شبه قاره هندوستان فارسی بوده است و مثال
اولین روزنامههای فارســی زبان ،پیش از ایران در انجا منتشر شدهاند؛
بنابراین احســاس میکنیم انجا یک بخشی از وطن فرهنگی ماست .در
انجا شاعران بزرگی مثل بیدل دهلوی و اقبال الهوری زندگی میکردند.
از کاســپین تا خلیﺞ فارس ،زبان فارسی حلقه رابط بوده است
وی ادامه داد :از ان طرف به شمالشرق که نگاه میکنیم شاعران بزرگی
دراین منطقه مثل هاللی جغتایی وجود داشتند که از ترکان و ترکمانان
خراسان و شمالشــرقی ایران بودهاند .به همین ترتیب به اسیای میانه
میاییم و در قفقاز جنوبی که یک زمانی جزو سرزمین ایران بوده شاعران
بزرگی مثل نظامی گنجوی و خاقانی شــروانی را می بینیم که در زمره
شاعران بزرگ پارسی گو هســتند و امروز اثار و دیوان هایشان در دست
است .بعد به ســرزمین اناتولی و ترکیه کنونی نگاه میکنیم که سرزمین
عثمانی قدیم بوده و میبینیم که پادشاهان عثمانی خودشان دیوان شعر
فارسی داشتهاند و درانجا زبان فارســی ،فرهنگ و شعر و ادب است؛ یعنی
درانزماندرانمنطقهاگرکسیمیتوانستهبهزبانفارسیشعربگوید«،انسان
فرهیخته» شناخته میشده اســت .محمد زاده اضافه کرد :به سمت اروپا
میرویم میبینیم تا بالکان یعنی بوســنی هرزگووین امروز درقرن دهم
قمری درانجا فردی پیدا میشود به اسم احمد ســودی که دراین قرن
شرحی بر حافظ و سعدی به زبان فارســی مینویسد .خب معلوم است
که مردم انجا حافظ و سعدی را میشناختند و نیاز داشتهاند که یکی از
خودشان این اثار فاخر فارسی را برایشان شــرح بدهد؛ اینها قلمرو زبان
فارسی بوده است .در تمام سرزمین رســمی ایران به همین شکل است
از دریــای کاســپین تا خلیــج فارس بــا وجــود زبانهــا و لهجههای
مختلــف ؛ اما زبان رســمی و حلقــه وصل زبان فارســی بوده اســت.
مدیر رادیو ایران در ادامه صحبت هایش به نکات جالب توجه ای درباره ریشــه
زبان فارسی دری اشــاره کرد ،وی گفت :دو دلیل برای اینکه چرا زبان فارسی را
دری میگویند ،مطرح است؛ یکی چون در زمان بهمن اسفندیار که به حکومت
رسید اقوام مختلفی از دور و نزدیک میامدند به دربار و با مرکز فرمانروایی ارتباط
داشــتند .خب ،بهمن اســفندیار وقتی دید این اقوام هرکدام زبان و لهجههای
پراکندهای دارند ،دســتور داد که همه باید به یک زبان رســمی ،همین فارسی
اجتماعی
اقتصادی-
دربار شــکل گرفــت می هفته
1400
ششمجهتابان ماه
صحبتشماره
دری14
چون از
سی وبه این
کنند؛
گویندنامهزبان مشکل نسل امروز این است که پیشینه زبان فارسی را نمی دانند
فارســی دری .یک دلیل دیگر این نامگذاری ،خوش خوانی و خوشخرامی این
است.
زبان است که به کبک دری که پرنده بومی کوهستانهای ایران بوده تشبیه شده
مدیر رادیو ایران با بیان این چکیده از گستره جغرافیایی زبان فارسی صفحه 14
تاکید کرد :ما وقتی به پیشینه زبان فارسی نگاه می کنیم می فهمیم
که چه گوهر گرانبهایی داریم .جالب این است که زبان فارسی نه
تنها نقطه مقابل زبانها و گویشهای دیگر ایرانی نبوده بلکه در تعامل
با زبان های مناطقمختلفبودهاست،زیراهیچموقعدرتاریخنگفته اند
زبانفارسیزبانیکقومخاصاست.اصالچنینچیزینیستواین
زبانرسمیاقواممختلفاست.ایناستادومحققزبانوادبیاتفارسی
کشورماندرادامهتوضیحاتشبیانداشت:ایناشکالوبرداشتغلطهم
بایددرستشودکهزبانفارسیصرفازبانقومفارساستوباقومفارس
متفاوتاست.بایدایناشکالرابرطرفکنیمچونممکناستعده ایاز
سرنااگاهیبگوینداینزبانقومفارساستوماچرابایدفارسیصحبت
کنیم.چنینچیزینیستواینزبان،زبانرابطوواصلبینهمهاقوام
ایرانیبودهواتفاقااززبانهایقومیومحلینیزوامگرفتهاست؛لذاهیچ
تقابلیوجودنداشتهوتعاملکاملداشتهاست.
وی خاطرنشان کرد :فراموش نشود که بین اقوام ایرانی و زبان فارسی
واژه داد و ستد شده است .امروز خیلی از واژه ها را داریم که مثال
ریشه اش سیوندی ،راجی و یا سمنانی و … است .حتی عرب زبانها و
ترک زبانها هم می بینند که واژگان زبان انها در فارسی جاری است و
این نشان از تعامل و همزیستی بین زبانها و گویش هاست.
ازاوپرسیدیم”بااینپیشینهاززبانفارسیدوسوالمطرحمی شود؛اینکه
چرازبانفارسیدرمواردیبااینقدمتمغلوبزبانانگلیسی،فرانسوی
ویاعربیشده؟ودیگراینکهچرابااینتاریخچهقویبعضیانراکم
اهمیتمی دانند؟ویتوضیحداد:بخشیازانمربوطبهتالشیاست
کهغربی هابرایتوسعهزبانشانمی کنند؛مثالسالهایسالدرایران
فرانسوی هازبانشانرایجبود،یعنیکلماتیکهامروزمثل«مرسی،شوفر،
گاراژو… استفادهمیشودریشهاشدرهمانزماناست.فرانسویها
متخصصانشانرامی فرستادندوفناوریراهممیفرستادند،درهمین
ایرانمامدارسفرانسویوجودداشتوزبانفرانسهدرانجااجباریبوده
ومادردوره هاییبهفرانسهدانشجومی فرستادیم.عللمختلفدیگری
همهستوانگلیسیهانیزبههمینشکلبودهاست.
وادادگی زبان فارسی درحال وقوع است ،مراقب باشیم
ما زبان خودمان را دستِکم گرفته ایم
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارســی ،درباره بعضی از چرایی های استفاده از
لغات عربی در زبان فارســی توضیح داد :گاهی برخی اشتباه می کنند و ربط
می دهند که مسلمان ها باعث چنین ورود و خروج های واژگانی شدند .خیر
اینگونه نیست و اسالم که دین رحمت است ظلم نمی کند اما خلفای اموی و
عباســی در حق ایران که جای خود دارد در حق اهلبیت هم ظلم می کردند.
همین خلفای اموی و عباسی دریکی دو قرن اجازه نمی دادند حتی یک خط
محتوای زبان فارسی تولید شــود و می گفتند زبان رسمی فقط زبان عربی
است ،در حالی که ایرانیان بیش از هزار ســال قبل از ان صاحب اثار و زبان و
محتوای علمی بودند .تا اواخر قرن دوم که اولین حکومت ایرانی تشکیل شد
و زبان فارســی به مرور رونق گرفت و با امیختگی که زبان فارسی با فرهنگ
اســامی پیدا کرد ،مفاخر بزرگی ظهــور کردند و اثار فراوانی تولید شــد.
مدیر رادیو ایران همچنین به تغییر کلمات در گفتگوها و محاوره های عموم
اشاره کرد و گفت :امروز در کالم مردم به ویژه جوانها نگاه کنید ببینید چقدر
واژگان نامانوس وجود دارد که ما خودمان بهتر از ان را داریم .اصال بحث علم
هم نیست و کسی نگفته اگر شــما مثال مقاله پزشکی می نویسید که دنیا ان
را بفهمد ،بیایید واژه نامانوس وضع کنید .فرهنگســتان هم اصراری ندارد
که حتما واژه ای جایگزین اصطالح پزشکی شود که به فرهنگ و زبان مردم
ربط ندارد اما چرا بایــد واژه نامانوس و بیگانه در زبانمان باشــد؟ چرا باید به
خداحافظ بگوییم مثال بای بای .چرا مثال به جای کلمه سپاس به این زیبایی
بگوییم مرسی یا… ؟ خب اینها ضربه هایی است که به زبان فارسی می زنیم.
همینطور جلو برویم نسل بعد از ما بلد نیستند حافظ و فردوسی
بخوانند
این استاد دانشگاه صحبت هایش را اینگونه ادامه داد :شما در فضای مجازی
نگاه کنید ،ببینید از صبح تا شب چقدر زبان فارسی اسیب می بیند .مثال الیک
به جای پسند ،فالو به جای دنبال؛ اینها کلماتی است که ما برایش معادل داریم
امامتاسفانهدچارخودباختگیشده ایم،یعنیخودمانرادستِکمگرفته ایم.این
گرفتاری ها از ان جایی ناشی می شود که ما پیشینیه زبان فارسی و ارزشهای
ان را نمی دانیم .از این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی پرسیدیم” اگر جلوی این
مسیر را نگیریم چه اتفاقی رخ می دهد؟” ،تاکید کرد :مطمئنا خواهیم دید که
یکی دو نسل دیگر ،بچه هایمان بلد نیستند دیوان حافظ و مولوی و شاهنامه
فردوسی را بخوانند .اگر همین روند وادادگی زبانی ادامه داشته باشد دو نسل
بعدمان چطور می خواهد شاهنامه و نظامی گنجوی بخواند؟ و ما این بال را
درک نمی کنیم؛ بالیی که برسر بعضی فارسی زبانان امد.
وی افزود :یک خطر دیگری که زبان را تهدید می کند ،خطر تغییر و اسیب
خوردن به خط رسمی است .در زمان هایی قبل از انقالب نداهایی می امد که
ماالفبایمانراانگلیسیکنیمیعنیاصطالحاً«فینگلیش»بنویسم.بالییکه
در تاجیکستان بر سر مردم امد .تاجیک ها امروز فوق العاده شاهنامه و حافظ را
دوست دارند اما نمی توانند دو خطش را با خطی که فردوسی و حافظ نوشته اند
بخوانند،فقطمی توانندبشنوندیاباالفبایدیگریبخوانند.مدیررادیوایران
توضیح داد :وقتی می گوییم حفظ زبان فارسی ،یعنی باید به همه شئون زبان
فارسی توجه کنیم ،یعنی توجه کنیم که واژه های بیگانه وارد زبان ما نشود .یک
موقع است معادل ان کلمه را نداریم مثال رادیو و تلویزیون،خب ایرادی ندارد.
بجای واژه های فارسی تا حد امکان واژه عربی و غیر ضرور هم بکار نبریم.
مدیررادیوایرانخطاببهنسلجوانکشورمانیاداورشد:اگرنسل
امروزمازبانفارسیرابااینپیشینهاشبشناسندباورپیدامی کندکهما
صاحبیکزبانغنیویکفرهنگبربسترزبانفارسیهستیمونباید
مغلوبشویم؛البتهتبادلزبانیاشکالندارد،هیچایرادینداردکهبین
زبانفارسیومثالعربییاانگلیسیتبادلوجودداشتهباشدکمااینکه
امروزهموجوددارداماغلبهوانفعالخوبنیستوموجبغلبهوانفعال
فرهنگیمی شود.ویاضافهکرد:صدهاوبلکههزارانواژهفارسیامروز
درزبانعربیرایجاست؛چرا؟چونطیسالیانسالحتیقبلازاسالم
،اینتبادلبهجهتهمجواریماباعرب هاوجودداشتهوبهجهتاینکه
الفبایزبانفارسیوعربیمشابهاستوهردوازالفبایارامیگرفته
شده اندایندادوستدهایزبانیاتفاقافتادهاست.خبطبیعیاست
وممکناستاینتبادلباانگلیسیوسایرزبانهاهماتفاقبیفتداماتا
مرحله ایکهاسمشتبادلباشدنهتامرحله ایکهغلبهووادادگیرخ
دهد.متاسفانهایناتفاقدربعضیازمقاطعتاریخرخدادهوامروزهماگر
حواسماننباشددرحالوقوعاست .محمدزاده در این باره خاطرنشان
واداده
کرد :یک زمانی درقرن های اول و دوم هجری مقابل زبان عربی
نباید رسم خط های من دراوردی درست کنیم
شدیم ،یعنی خلفای اموی و عباسی که ظالم هم بودند در حق فرهنگ
ی و ششم
شماره س
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
15
مردم ایران هم ظلم می کردند و این اصال ربطی به اسالم ندارد.
محمد زاده ادامه داد :بعضی ها می گویند شما چرا روی واژه های عربی تعصب صفحه 15
ندارید اما روی واژه های انگلیسی سختگیری می کنید .می گوییم به دو
قدمت همجواری ما با زبان عربی بسیار طوالنی است
دلیل؛ یکی اینکه
؟؟؟؟؟؟
ضمن اینکه به همان اندازه که واژه گرفته ایم انها هم کم و بیش از ما واژه
گرفته اند .دیگر اینکهوقتیعربهابهایرانحملهکردندومادرابتداملتی
مغلوببودیموزبانفارسیاسیبدید؛البتهزبانفارسیازانغلبهسربلند
بیرون امدوخودشرا تقویتکردوخودو فرهنگایرانرانجاتداد.این
استاددانشگاهگفت:پسیکیدیگرازشئونحفظزبان،حفظخطاستو
نبایدگذاشتباشکستن هایبی موردوتقطیعوچسباندنغیرفنیبهان
اسیبواردشود.گرچهمسیرتکاملبایدادامهپیداکند.توجهداشتهباشیم
کهخوشنویسیعالوهبراینکهیکهنراستوسیلهبقایزباننیزهست.مابه
وسیلهخوشنویسیزبانمانراحفظکرده ایم.نبایدرسمخط هایمندراوردی
درستکنیم.
وی به موسیقی که از دیگر شئونات زبان فارسی است اشاره کرد و گفت:
باید موسیقی درست تولید کنیم .چون بسیاری از مردم شعر و ادبیات را
به وسیله موسیقی می اموزند .همین االن ما خیلی از اشعاری را که حفظ
هستیم از راه موسیقی حفظ کرده ایم .بنابراین انتخاب شعر و اهنگ در
موسیقی که مردم با ان در ارتباطند هم بسیار مهم است.
اگر کسی به زبان فارسی اسیب بزند به ایران صدمه زده است
مدیر رادیو ایران اضافه کرد :یکی دیگر از شئون حفظ زبان فارسی ،توجه
به زبان اقوام است .زبان اقوام ایرانی چشمه های جوشانی است که می تواند
زبان فارسی را طراوت ببخشد .در اصل ۱۵قانون اساسی هم به درستی
بر لزوم تقویت و حفظ انها تاکید شده است .نه کسی باید به این فکر باشد
که بگوید همه اقوام زبانشان را کنار بگذارند و زبان فارسی حرف بزنند ،نه
کسانی بیایند بگویند که اقوام باید با زبان خودشان درس و امور رسمی و
ملیشان را با زبان بومی انجام دهند ،اینهم غلط است.
محمد زاده در اینبــاره نیز یاداور شــد :نباید تعادل از بین بــرود .قانون
اساســی می گوید” زبان رســمی درایران ،زبان فارسی اســت و اسناد،
مکاتبات و نامه های رسمی باید به این زبان نگارش شوند” .بعد می گوید”
ولی در کنار زبان فارســی ،اموزش زبان های قومی و محلی در رسانه ها و
مطبوعــات ازاد اســت” .بنابراین زبان رســمی و ملی که حلقــه ربط و
پیوند همه اقوام اســت نباید اســیب ببیند .اگر کســی بخواهــد به این
زبان فارســی اســیب بزند درحقیقت به یک کشــور صدمه زده اســت.
رســانه ها نقــش موثــری درحفظ زبــان فارســی دارند
مدیــر رادیو ایران،اســیب شناســی هایش راجــع بی مهری بــه زبان
فارســی را اینگونه ادامه داد :امروزه بعد از محیط مدرســه و دانشــگاه ،
با رســانه ها ســروکار داریم .موبایلمان ،رادیو و تلویزیــون و روزنامه همه
و همه رســانه اســت؛ بنابراین زبان این رســانه در تقویــت و حفظ زبان
فارسی بســیار موثر اســت .کســانی که برای حفظ و بقای زبان فارسی
برنامه ریزی می کنند باید توجه ویژه ای به زبان رســانه داشــته باشــند.
وی گفــت :از گذشــته روزنامه هــای ما ویراســتار داشــتند کــه برای
مراقبــت از زبــان بوده اســت .ویراســتاری یکــی از واحدهــای مهم
همــه روزنامه هــا بــوده و االن هــم همینطور اســت ؛ مــی بینیم که
روزنامه هــا و خبرگزاری هــای بــزرگ واحــد ویراســتاری دارنــد.
اینده زبان فارسی در خطر است
زبان فارسی احســاس خطر کنیم ،باید بجنبیم ،این حرفهایی که من زدم
این تالش هایی که شــما می کنید ،تالش هایی که فرهنگستان می کند،
تالش هایی که تحصیلکرده های زبان فارســی در دانشگاه می کنند ،باید
همه این تالش هــا را دوچندان کنیم و به فرزندانمــان بفهمانیم که در اثر
بی توجهی نه تنها زبان اسیب می بیند که کشــور هم اسیب خواهد دید.
وی گفت :هیچ یک از اقوام ما راضی نیستند که ایران اسیب ببیند،باید این
درک ایجاد شود که نابودی زبان ملی و رسمی یعنی نابودی ملیت و هویت.
محمد زاده اظهار داشــت :اگــر این درک ایجاد شــود ،اقوام کشــور که
حاضرند برای وجب به وجب خــاک میهن جان بدهند بــرای این مولفه
مهم فرهنگی و ملــی هم حاضرند جــان بدهند .مگر وطــن فقط خاک
اســت؟ وطن یعنی زبان ،وطــن یعنی فرهنــگ ،وطن یعنــی ادبیات.
ایران با این پیشــینه بــزرگ؛ وطن یعنی ســعدی و حافظ و موالنا.
یعنی ِ
وی اذعان داشــت :هرکدام از اینها اســیب ببیند یعنی وطن اسیب دیده
اســت .اگر یک جایی یک تپه ای از وطن از دســت برود می شود دیر یا زود
ان را پس گرفــت ،انگونه که در جنگ عراق پــس گرفتیم اما اگر فرهنگ
و زبان از دســت رفت ،ممکن است نشــود به راحتی ان را بازگرداند چون
در اثر تغییر نســل ،ان فرهنگ گم می شــود اما ان تپه گم نمی شــود.
محمدزاده خاطرنشــان کــرد :باید یک زنــگ خطری به صــدا در بیاید.
باید از دو ســه دهه قبــل برای نجات زبان و فرهنگ کشــورمان شــروع
می کردیم .کشــور ما دو مولفه هویتــی دارد؛ ایرانی بودن بــه دو مولفه
اســت؛ یکی اســام اســت که همه مردم را جمع کرده ،یعنی تمام اقوام
و مذاهب ما در یک مولفه هویتی به نام اســام مشــترک هستند و مولفه
دیگر زبان فارســی اســت .همه اقــوام مذاهــب و حتی ادیان رســمی،
مولفه مشترکشــان زبان فارســی اســت .پس مردم ایران در یکی از این
دوحالت با هم اشــتراک دارنــد؛ یا دینمان یکی اســت یــا زبانمان .اگر
این مولفه هویت ملی اســیب ببیند امنیت ملی کشــور اسیب می بیند
دچــار خودباختگی زبانی شــده ایم ،حواســمان نیســت
اســتاد زبان و ادبیــات فارســی کشــورمان در پایان صحبــت هایش
خطاب به همــه فارســی زبانــان این نکتــه را نیــز متذکر شــد :باید
بگوییم کســی که دنبــال اموختــن زبانهای دیگر اســت امــا در حفظ
زبان ملی خود نمی کوشــد بــه نوعی دچار خودباختگی شــده اســت.
وی افزود :باید فکــر کنیم از بی توجهی به زبان ملی چه چیزی به دســت
می اوریــم و در مقابل چه چیز را از دســت می دهیم .شــما فکر می کنید
ســعدی عربی بلد نبوده؟ بلد بوده،در کتابش هــم می بینیم که از کلمات
عربی بســیار زیاد به کار برده ولی چرا گلستان و بوســتان را به این زیبایی
می نویســد؟ شــما فکر می کنید فردوســی با این همــه عظمتش ،در
۶۰هزار بیت شــاهنامه ،عربی نمی دانســته که به کار نبرده است؟ انهم
در روزگاری کــه عربی در تمــام ایران رایج بوده .شــما فکــر می کنید
قطران تبریزی در تبریز زبان قومی خود را نمی دانســته که شــعر فارسی
می سروده است؟ نظامی گنجوی نیز به همین شــکل .اینها می دانستند
که زبان فارســی هویت انهاســت و با این زبان در تاریخ ماندگار می شوند.
اگر بجز این بود ،مانند خیلی از شــاعران محلی امروز اســمی از انها نبود.
رادیــو ایــران هشــدار داد :درد خودباختگی فرهنگــی بویژه در
مدیــر
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
این 16
کشــورمان تصریح کرد :باید برای اینده
فارسی
محقق زبان و ادبیات
بحث زبــان ،دردی جدی بــوده و نیازمنــد توجه ویژه و چندباره اســت. صفحه 16
حفﻆ محیﻂ زیست با مدیریت زباله در منزل
البته بحث جمع اوری و دفن یک سری
از زباله هــای خانگی هم مبحث مهمی
اســت که هزینه گزافی را بــه جوامع
محبوبه دهقان
روزنامه نگار
تحمیل می کند بطوریکــه طبق نظر
کارشناســان مربوطه ،جمــعاوری و
دفن هر تن زباله حــدود 35هزار ریال
اســت .مضافا به اینکه این مقدار زباله 400متر مکعــب گاز کلی برای
دی اکســید کربن را متصاعد می کند و بین 400تا 600لیتر شیرابه از
ان خارج می شــود که می تواند اثرات و پیامدهای بســیار منفی برروی
محیط زیســت داشــته باشــد .با یک نظر اجمالی به ایــن مطلب می
رســیم که در واقع ما دوبار برای یک جنس هزینــه پرداخت می کنیم.
یکبار هنگام خرید ان و بــار دیگر برای جمــع اوری و احتماال دفن و یا
بازیافت و یا حتــی بازگرداندن ان به چرخه طبیعــت هزینه می دهیم.
همانطور که گفتیــم دفن زباله ها اثــرات و پیامدهای بســیار منفی بر
روی محیــط زیســت دارد بطوریکه شــاید مدت زیادی طول نکشــد
که اطراف پراز زباله شــود و محل دیگری برای دفن زباله ها پیدا نشــود
مضافه به اینکه همین انباشت زباله باعث رشــد و تکثیرانواع میکروبها
و باکتریهــا و حشــرات و حیوانات موذی میشــود طبــق براوردهای
علمی در هر گــرم زباله بین 50هــزار تا 10میلیــون باکتری مختلف
وجود دارد که در نهایت می تواند منجر به شــیوع انواع بیماریها شــود.
در بحث بازگشت زباله ها به محیط زیســت ،همانطور که متذکر شدیم
در مورد بســیاری از انواع زباله ها این عمل در بازه زمانی طوالنی تری به
ثمر می رسد مثال پالستیک ها و کیســه ها و ظروف پالستیکی تقریبا
غیرقابل تحزیه هستند و بطور متوسط 500ســال در محیط باقی می
مانند و به دلیل سبکی کیسه های پالســتیکی ،انها به ویسله باد به هر
جای طبیعت سرک می کشــند و حتی گاهی دردهان حیوانات دریایی
یافت می شــوند و موجب مــرگ این دســته از جانداران مــی گردد.
شیشــه ها و قوطی های فلزی صدها ســال روی زمین مــی مانند و یا
زباله هایــی مثل المپهای مهتابــی و لوازم الکترونیکی بــه علت وجود
ســرب و حیوه در ترکیب خود بســیار خطرناکند و در ایــن میان فقط
پســمانده های گیاهی و نباتی هســتند که مــی توان از انهــا بعنوان
کود بــرای تقویت و اصــالح خــاک محیط بخوبــی اســتفاده کرد.
حال اگــر بخواهیم از پرداخت ایــن هزینه های اضافــی و مهمتر از ان
نابودی محیط زیســت اطرافمان جلوگیری کنیم چه راهکارهایی پیش
رو داریم؟ برای مدیریت زباله های منــزل در درجه اول مواد قابل تجزیه
مثل پس مانده های اشــپزخانه و مواد غذایی را از سایر مواد جدا کنیم
چون همانطور کــه گفتیم این دســته از زباله ها بــرای اصالح خواص
خاک و جبران مواد غذایی از دســت رفته انها مفید هســتند با اجرای
دقیق این طرح می تــوان روزانه 530هکتار خاک کشــور را احیا نمود.
روزنامــه ها و کاغذهــای باطله ،جعبه های شــیرینی و بســته بندی،
دفترچه های تمام شــده ،مقوا و کارتن های خالی قابل بازیافت هستند
پس باید جداسازی شــوند .شیشــه های ســس ،ابلیمو ،شیشههای
شکســته که باید با احتیاط جداســازی و به مامــوران بازیافت تحویل
داده شــود ظــروف و قوطیهای کنســرو و کمپوت و نوشــابه می توان
تا 90درصــد انــرژی الزم برای ســاخت مجــدد انها صرفــه جویی
کرد و الودگی مرحلــه تولید مجدد انهــا نیز 95درصد کمتر اســت.
کیســه ها ،ضایعات و لوازم پالســتیکی شکسته را جداســازی کرده و
به ماموران بازیافت تحویــل دهیم تا در کارخانجات تولید پالســتیک
اســتفاده شــود .کالســعی کنیم بیشــتر از لوازم برقی تا لوازم باطری
دار اســتفاده کنیم چــون باتری حاوی مواد ســمی خطرناک اســت.
شماره سی و ششم
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
17
قانون کلی در اشــپزخانه کــه اول ظــروف اشــپزخانه را کامال تمیز
کرده و بعد در ظرفشــویی قــرار می دهیم تــا رطوبت کمتــر بگیرد .پاورقــی :محمــد رضایــی الهــه (1387بررســی راهکارهــای فرهنگــی
غذاهــای اضافــی غیرباقــل مصــرف را در کیســه ای جمــع اوری جهت مشــارکت مــردم در بازیافت مــردم در ســومین کنفرانــس بازیافت)
پایان
کــرده و در موقعیــت مناســب در اختیــار پرنــدگان و حیوانــات قراردهیم.
هنگام خریــد از یک کیســه پارچه ای اســتفاده کنیــم تا مجبور بــه گرفتن
کیســه های پالســتیکی فروشــگاه ها نباشــیم حتی المقدور هنــگام خرید
از فروشــنده پاکتهــای کاغــذی بخواهیــم تــا کیســه هــای پالســتیکی
از ظــروف یک بــار مصــرف هــم فقــط در مواقــع اضطــرار اســتفاد کنیم.
به گفته یکی از کارشناسان امور شهری بدون تردید اولین قدم در کم کردن هزینه
دفن پســماندها (البته بعد از قانون کمتر و بهتر مصرف کنید) و رسیدن به درامد
ناشــی از بازیافت ،تکنیک زباله های قابل بازیافت و غیرقابل بازیافت و به اصطالح
زباله های تروخشک اســت و رســانه ها در تبلیغ و ترویج و نهادینه کردن عادت
جداســازی زبالهها در منازل نقش اصلی را دارند که متاسفانه در این زمینه خیلی
ضعیف عمل کردند .ملی شدن فرهنگ جداســازی زباله ها در منازل ،گام اول در
رسیدن به درامد پایدار اســت و در نهایت رســیدن به همان مثل طالی کثیف.
با توجه به نقش عامه مــردم بعنوان تولیــد کنندگان اصلی زبالــه های خانگی
ضرورت ایجاد فرهنگ مناســب در زمینه کاهــش تولید زبالــه و تفکیک ان از
مبدا از طریق اموزشــهای عمومی یا از طریق رســانه ها یا امــوزش در مکانهای
عمومی مثل مدارس و مســاجد بیشــترین اهمیت را پیدا می کند .هدف اصلی
این اموزشــها هم باالبردن ســطح تعقــل ،دانش و اخــالق در افــراد و افزایش
سطح مسئولیت پذیری انها در ســطح جامعه نســبت به محیط زیستی که در
ان زندگــی می کنند و صدالبته که متعلق به تمام نســل های بشــریت اســت.
جهت فرهنگ ســازی و اجرایی کردن این اموزشــها می توان به راهکارهای زیر
نیز اشاره داشــت :برگزاری کارگاه های اموزشــی تفکیک زباله از مبداء و تشکیل
دورههای اموزشــی گروهی و فــردی خانم هــای خانه دار -تشــکیل تیم های
مشارکتی در محله ها برای ایجاد توســعه فرهنگ بازیافت -برپایی نمایشگاههای
ثابت و ســیار عکــس و محصوالت تولیــد شــده از بازیافت زبالههــا -برگزاری
نمایشــگاههای اموزشــی برای کودکان و اســتفاده از خالقیت انها در گسترش
بازیافت در خانــواده -برگزاری همایش هــا ،طراحی و نصب تابلــو و تراکتهای
تبلیغاتــی در معابر عمومی و پخــش تیزرهای تبلیغاتی و انیمیشــن های کوتاه
خصوصا در قابــل طنز در ســیما -اموزش دادن دانــش ا مــوزان در مدارس به
منظور اشــنایی با مواد بازیافتی و توزیع جعبه های مخصوص کاغذهای باطله در
مدارس خصوصا در انتهای ســال تحصیلی و درخواســت از انها برای جمعاوری
دفترچههای اســتفاده شــده در طول ســال و مکتابهای باطله در این جعبه ها-
توزیع انواع بروشــورها و کیســه های زباله در رنگهای مختلف به صورت رایگان
بین مردم که البته اکثر این اقدامات توســط مردم در محله های شهرها قابل اجرا
است ولی انچه که مهم است ایجاد انگیزه و اراده و تشویق مردم به انجام ان است.
در کنار مردم دولتمــردان جامعه ابتدا باید نقش روشــنگری هدایت جامعه را به
عهده داشته باشــند بطور حتم خانواده هارا می توان از طریق اموزش و روشنگری
توسط رسانه ها اقناع کرد .چندی اســت که دولت طرح تفکیک زباله از مبدا را به
اجرا گذاشــته که البته در شیوه اجرا و فرهنگســازی جهت گسترش و همه گیر
شــدن ان در الیههای مختلف جامعــه ناهماهنگیهایی هم وجــود دارد .اولین
اقدام برای ایجاد انگیزه و تشــویق مردم ،اقدامات عملی خود دولت است که البته
باید فراگیر وعمومی باشــد بطوریکه ملموس و قابل دیددر تمام سطوح و طبقات
جامعه باشــد در تمام ســطوح و طبقات جامعه باشــد مثل قراردادن جایگاه ها
ســطلهای بزرگ جداگانه (زباله خشــک و زبالــه تر) در اماکــن عمومی پررفت
وامد مثل پارکها .به موازات ان اموزش و تشــویق قشــر متوسط جامعه از طریق
رســانهها و تبلیغات شــهری -فراهم کردن شــرایط جمع اوری زباله ها از درب
منازل و رســتورانها و مکانهای عمومی ،تا مردم برای جداسازی و حمل زباله ها به
مکانهای از پیش تعیین شــده بیش از این به زحمت نیفتند و بهانه ای برای ترک
این فعل نیابند .از دیگر اقدامات دولتمردان فراهم ســازی زیرساختهای مرتبط با
تکنیک زباله مثل اگو ،خردکن های بزرگ صنعتی زبالــه و به روز کردن اطالعات
و امکانات جمــع اوری زباله و اســتفاده از تجربیات دیگر کشــورها در این باب و
فراهم کردن تســهیالت برای افرادی که در این امر امادگی سرمایه گذاری دارند. صفحه 17
قطعا شرایط بهتر می شود
مصاحبه
حســن توکل نیا به عنــوان مدیر تولید امــوزش دیده وارد
ســینما شــد و دیری نگذشــت که بدلیل توانمندی و هوش
باال به جرگــه تهیه کنندگان پیوســت .او با تهیــه کنندگی
فیلم «کاغذ بــی خــط» بکارگردانی بزرگ ســینمای ایران
«ناصرتقوایی» بعنوان یک تهیه کننده فهیم و کاربلد خود را در
ســینما تثبیت کرد .توکل نیا از جمله تهیه کنندگان بااخالق و
بدون حاشیه سینمای ایران اســت .به بهانه اکران نشدن فیلم
«چند میگیری گریه نکنی »۲بسراغ ایشان رفتیم .انچه در ذیل
میخوانید گپ وگفت خبرنگار «صدای خاک» با توکل نیا اســت.
قبــل از اینکــه ســواالت اصلــی رو مطــرح کنــم از
نحــوه ورودتــون بــه ســینما بفرماییــد ،ابتــدا مایلم
بدونــم چــه شــدکه ســر از ایــن حرفــه دراوردیــد؟
هم مثل خیلی هــا به هنر عالقــه داشــتم خصوصا به بازیگــری .بعد
از اینکــه دیپلــم تجربی رو گرفتــم به ســربازی رفتم و ســپس تا ۲۶
ســالگی معلم نهضت ســواداموزی بودم .در همین حین که مشــغول
درس خوانــدن بــرای شــرکت در کنکــور پزشــکی بــودم فراخوان
امــور ســینمایی ان وقــت را -اواخرســال - ۶۵دیدم که برای رشــته
مدیریت تولیــد فیلم از طریــق ازمون هنرجــو میپذیرفتنــد که من
هم شــرکت کردم و قبــول شــدم و در نهایت وارد این رشــته شــدم.
سالهاست اهالی سینما از عملکرد مسئولین سینمایی در تمام
زمینه ها مثل پروانه ساخت ،پروانه نمایش و شورای صنفی اکران
که اساس فیلمسازی را تشکیل میدهد ناراضی بوده و شکایت
دارند ،اگر شما بعنوان رئیس سازمان سینمایی بودید چه راهکاری
برای رفع این معضالت و رضایت اهالی سینما پیشنهاد میدادید؟
قطعــا شــورای پروانــه ســاخت را منحــل میکــردم و امــور پروانه
نمایش را به صنــوف ســینمایی میســپردم ؛ البته بانظــارت جزیی ،
امــور نمایش را بــه ذینفع (صاحــب فیلم وســینما) واگــذار میکردم.
بنظر شــما اگر وزارت ارشاد امور فیلمســازی و اکران فیلمها
را به اتحادیــه واگــذار نماید ،ایا شــرایط بهتر میشــود؟
قطعا شرایط بهتر میشود.
با شــرایطی که کرونا برای ســالنهای ســینما بوجوداورده
و باعث تعطیل شــدن بیشــتر سالنهای ســینما شده است،
وظیفه دولت در مقابل این بحران و نجات ســینما چیســت؟
مجبورم پاسخ این ســوال را کمی کلی تر بدهم،دولت در شرایط کنونی
که بیشتر اهالی ســینما درگذران روزمرگی خود دست وپا میزنند حتی
نمیتواند امور بیمــه ای اهالی ســینما را پرداخت نماید ،چه برســد به
اینکه بنده تهیه کننده متوقع باشــم که دولــت وام ۵۰۰میلیونی را که
مدتهاســت تبلیغ انرا میکند بدون ضمانت پرداخت نماید -البد میدانید
که برای دریافت این وا م میبایست ســند خانه گرو بگذاریم -بنده بعنوان
تهیــه کننده «چندمیگیــری گریه کنی» دو سالیســت بیکار هســتم
18
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
و فیلمم را نیز نتوانســتم اکران کنم و دریغ از کمک و مســاعدت
مســئولین ؛ قطعا این معضل شــامل تمــام صنوف میشــود...
بنظر شما عامل گرانی دستمزد بازیگران چه کسانی هستند
و برای این ارقــام نجومی چه راهکاری بنظر می رســد؟
دلیل گرانی دســتمزد بازیگران پولهــای باد اورده ایســت که از
مدتها پیش به ســینما تزریق شده وظاهرا جدا شــدنی نیست و
این معضل در زمان کرونا به شــبکه های خانگی نیز سرایت کرد و
گمان نمیکنم در شــرایط کنونی بتوان کاری را در زمینه کنترل
دســتمزدها پیش برد ،چون بــرای بازیگران عزیــز کار در زمینه
سینما،شــبکه خانگی و تلویزیون به وفور فراهم است و متاسفانه
سینمای ما از زمانی که کیفیت خود را به جهت خروج کارگردانان
بزرگی چون ناصر تقوایی ،بهرام بیضایی و… از دســت داده ،امید
به ورود اســتعدادهای تازه بازیگری در سینما کمرنگ شده است.
دولت ظاهــرا یا بطور جــدی تالش می کنــد در زمینه
فیلمسازی به نسل جوان فیلمســاز توجه ویژه ای نماید
و همه ســاله تعدادی فیلــم اولی هــا بافیلمهای خود،
شــگفتی می افرینند ،از طرفی شــاهد حضور کمرنگ
فیلمسازان قدیمی هســتیم ،ایا ورود جوانان فیلمساز
اولی باعث بیکاری و یا کم کاری قدیمی ها شــده است؟
در زمینه پروانه ساخت مسئولین باید به تقاضاهای تهیه کنندگان
واجد شرایط پاسخ مثبت بدهند و اینقدر سختگیری نکنند؛ هرچند
در اکثر این شوراها خودی و غیرخودی داریم ،حاال ممکن است از
هر صد تقاضای پروانه ساخت در سال ۷۰یا ۳۰مورد ان مربوط به
کار اولی ها باشد ،بنظرم در هر دو صورت هیچ اشکالی وجود ندارد.
اینکه هر ســاله بیشــتر شــگفتیها مربوط به فیلم اولی هاست،
شــاید دلیلش تکرار برخی از فیلمســازان قدیمیســت و اعتماد
نداشــتن انها بــه نویســندگان جــوان و بــه دنبــال ان تکرار
ســوژه هایی کــه خودشــان اصرار بــه نوشــتن ان دارنــد ؛ در
حقیقت ما خودمــان بــا محدودیتهایی که درحیطــه کاریمان
ایجاد میکنیــم باعث این کــم کاری یــا بیکاریمان میشــویم ؛
بگذریم که سیاســتهای غلط مســئولین هم بی تاثیر نیســت.
برای بهبود ســینمای ایــران چه پیشــنهادی دارید؟
برای بهبود ســینمای ایــران میبایســت به زیرســاختها توجه
شود و ســینماداری به روز شــود ،ازساخت ســالنهای سینما در
مجموعه های ۱۰ســالن به بــاال و چندمنظوره مثــل «کورش»
حمایت جدی شــود و بــا حمایتهــای خاص کمــک کنیم که
ســالن داری انحصاری نشــود .تــاش کنیم نیــروی متخصص
تربیت کنیم خصوصــا در زمینــه فیلمنامه نویســی و بازیگری
و بــه بخــش خصوصــی وصنــوف بهــای بیشــتری بدهیم.
در کل بــرای اینکــه تهیــه کننــده بتوانــد در زمینــه
انتخــاب عوامــل خصوصــا بازیگــر ریســک کنــد ،دولــت
بایــد بازگشــت هزینــه اولیــه فیلــم را تضمیــن کنــد.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 18
هوشنگ ﮐاووسی و واژه «فیﻠمفارسی»
محمد بویری
ﻣﻨﺘﻘﺪﺳﯿﻨﻤﺎ
«فیلمفارسی» اصطالحی اســت که اولین بار توسط هوشنگ
کاووســی در مجله فردوسی برای ســینمای عامه پسند ایران
به کار برده شــد .منظور ان اثری اســت که غالب فیلم را دارد،
زبان روایتش فارســی اما به دور از واقعیت جامعه ایرانی اســت.
کاووسی در سال 1301در تهران متولد شــد و در سال 1325
به فرانســه رفت .وی که دانش اموخته کارگردانی مدرسهعالی
ایدک در مقطع فوق لیســانس و رشــته فیلمولــوژی یا همان
جامعه شناســی ســینما در مقطع دکترای دانشــگاه سوربن
بود ،پس از اتمــام تحصیالتش با اصرار دکتر کوشــان به ایران
بازگشــت ؛ نتیجه تالش های اولیه اش در ســاخت چند فیلم
سینمایی چون«ماجرای زندگی»«،هفده روز به اعدام»«،وقتی
که افتاب غروب مــی کند»«،خانــه کنار دریــا» و چند فیلم
مســتند ناموفق بود.علم و دانشی که از فرانســه سرزمین هنر
هفتم با خود داشت به اضافه شــناختش از جامعه ایران و موازی
با انها و اختالفــات فکری با تهیه کننــدگان فیلم در چگونگی
ســاخت فیلم ها ،مانع ادامه کار وی در وادی فیلمســازی شد.
کاووســی با تدریس درس سینما در دانشــگاههای سینمایی
و پرورش ســینماگران برجســته و جدال های خیلی سخت و
پیگیرانه با دیگر صاحبنظــران عرصه ســینما ،کامال به انچه
اعتقاد داشــت عمل کرد .وی در نوشته هایش اشــکارا اظهار
میداشــت که در ایران ســینما با مبانی هنر اشــنا نیســت و
فیلمســازان شــناخت صحیح از پایه های نظــری و علمی را
ندارند.کاووســی ابراز میداشــت دیــوار ســینمای ایران کج
است.کاووســی انقــدر از فضای فیلمســازی دهــه 40و 50
بیزار بــود که با زبانــی سرشــار از کنایه و نیشــخند اصطالح
«فیلمفارســی» را بــه فیلم هــای روی پــرده ســینما داد.
نخســتین نقــد در ســینمای ایران به قلم کاووســی اســت.
عوامل تولید فیلم «لغزش» در پوســتر تبلیغاتی خود نوشــته
بودند فیلــم «لغزش» دومین اثــر کارگردان فیلــم «ولگرد» ؛
اما کاووســی که در اعتراض به هر دو فیلم و عنوان پوســتر ،در
مقاله ای با عنوان «دومین لغزش کارگــردان فیلم ولگرد» ،انها
را به باد نقد تحلیلی گرفــت .نگرش نویســندگانی که قبال به
صورت کلی در زمینه فیلم ها می نوشــتند و اطالعات بازیگران
و ســازندگان فیلم ها را در مجالت فیلم و ســینما به مخاطبان
می دادند تغییر داد و کم کم به ســمت نقد فیلم ها روی اوردند.
کاووســی که با اصطــالح ابداعی اش«فیلمفارســی» در میان
جامعه سینمایی شــناخته تر شده بود با نوشــتن مقاله تندی
با عنوان«از داچ ســیتی تا بازارچه نایب گربــه» در اعتراض به
فیلم«قیصــر» یک تنه در مقابــل فضــای ان روز جامعه ایران
ایســتاد که «قیصر» را تحســین کرد .در جایی گفتــه بود با
دیدن فیلم «گاو» کمی به ســینمای ایران امیدوار شدم و شاید
شروع موج نوی سینمای ایران باشــد اما بعدها در یادداشتش
عنوان کرده بــود که در ســینمای ایران موج کهنــه ای نبوده
که با یکی،دو فیلم بتوان به موج نوی ســینمای ایران اندیشید.
کاووســی از قهرمان پروری از تــوده ها ،نوع داســتان پردازی،
رقص و اواز بــی جهت ،نبودن اصول نســبیت در روایت فیلم و
پایان های خــوش از جنــس فیلم هــای هندی و بــه دور از
منطق ســینما ،گریزان بود .با تمام تالش کاووســی در جهت
به ظن وی بــه خود امدن ســینمای ایــران و گرفتــن غالب
علمــی و صحیح پــس از انقالب نیــز فیلم های فارســی تنها
ماهیت بزمی خــود را به چهارچوب هــای عرفانــی داده اند.
کاووسی پس از نیم قرن تالش و تکاپو در جهت بهبود وضعیت
سینمای ایران در دوم فروردین 1392درگذشت و قلم نقدش را
برای نسلی بجا گذاشت که سالها در دایره افکارش رشد کرده اند
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
19 صفحه 19
؟؟؟؟؟؟
ﻫﻨﺮ
جبار اذین
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ،ﻣﺪرس و ﻣﻨﺘﻘﺪ
تبریک و
تمجیداز
باندهای
افتخارافرین!
ایــن یادداشــت نقــد نیســت،
تمجیــد اســت .نقــد ،غرامــت
ســنگین داردکه کمترین ان ممنوع القلم شدن محترمانه!
اســت .دراین نوع تنبیــه و پرداخت غرامت،امکان انتشــار
یادداشــت ازنویسنده،ســلب وارتباط اوبادیگران قطع می
شــود تا نوشــتههایش به کســی وجریانی صدمه نزند!به
همین دلیل یادداشــت حاضرتمجیدنامه است.اگرکشــور
مادربسیاری چیزهاازجمله اقتصادوفرهنگ،ازدیگرکشورها
عقب اســت،ولی دریک چیز پیشتازودرصدراســت.ظهور
و پیدایــش انواع باندهــای سیاســی،اقتصادی ،فرهنگی و
اجتماعــی و درحــوزه هایــی مانندخودرو،مرغ،تخم مرغ،
لبنیات،الستیک،سیگار،اکران ســینما،قطعات یدکی،لوازم
خانگی ،وسایل بهداشتی ،برنج ،میوه ،حبوبات و.....سبب شده
که کشورما درزایش و پرورش باندهای مختلف ،گوی سبقت
را در جهان برباید و بر ســکوی نخست جهانی بایستد.دیروز
مانند هر روز ،همراه سیل مسافران مترو بر قطار سوار بودم که
نزدیک یکی ازایستگاه ها،درداخل قطار ،مشاجره وبالفاصله
زدوخوردمیان دو دســتفروش از میان خیل دستفروشــان
مترودرگرفت ودرانــدک مدت ،نزاع دونفره به هشــت نفره
ارتقایافت .وقتی قطاردر ایســتگاه توقف کرد،دستفروشان
درگیرکه جوان بودند ،در فضای تشویق دیگر دستفروش های
زن و مرد و کودک،بساط بزن بزن خودرابه ایستگاه کشاندند.
تا قطار ،مجددبه حرکت درامد ،زد و خــورد انها را که ادامه
داشت ،از پشت شیشــه پنجرههای قطارمی دیدم .کاشف
به عمل امدکه اعضای یکی از شــش باندفعال دستفروشان
مترو!بــه حریم کســب بانددیگرورودکرده ودعوابرســران
بوده اســت .دختردســتفروش ،برایم از وجــود و فعالیت
باندهای کردها،ترک ها،لرها،فارس ها ،شــمالی ها وجنوبی
هادرمتــروو اینکه،انها چگونــه ازمردم گرفتارکــه به ناچار
درمترودستفروشی می کنند،سواستفاده می نمایند.و...گفت.
باپیدایش بانــد های مترو،اماربی ســابقه وجودباندها،ایران
راوارد گینس کرده و کشــورمان را درجهــان ،بدون رقیب
ساخته است .از همین رو ،توسعه و ظهورو فعالیت باندهای
گوناگون و محترم! و کسب افتخار و مدال نخست جهانی در
این رشته های انساندوستانه!را تبریک گفته واززحمات تمام
کســانی که درپیدایش و یکه تازی باندهای مختلف،نقش
تاریخی ایفاکــرده اند ،قدردانی و ازان ها تمجید می شــود!
20
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
ﺟﻨﺎب��ﻤﺪﺧﺰاﻋﯽ،
ﻓﺮداﺧﯿﻠﯽدﯾﺮاﺳﺖ!
ﻏﻼمرﺿا گمرکی
اگر اشــتباه نکنم بعد از جواد شمقدری ،حضور محمدﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
خزاعی بعنــوان رئیس ســازمان ســینمایی؛ دومین
باری اســت که یک نفر با اخالق و تهیه کننده کاربلد از بدنه سینما ،با
اهالی سینما همگام شده اســت .کارنامه محمد خزاعی که خود از تهیه
کنندگان خوشنام و با سابقه ســینما و به کرات در راه اندازی جشنواره
های متنوع ،دســتی بر اتش دارد را به فال نیک می گیریم اما انچه می
تواند جناب خزاعی را از دیگر روسای ســازمان سینمایی متمایز نماید
عملکرد او در بحران کروناســت .او نیک می داند ســایه منحوس کرونا
دو سال است همچون بختک برســر مردم دنیا فرود امده و اکثر صنوف
خصوصا گلوی سینماگران را در چنگال اهریمنی خود انچنان می فشرد
که دیگر جانی برای قشر زحمتکش باقی نمانده است .قدر مسلم اینکه
تا جهان هستی برقرار است ،صنعت ســینما پابرجا خواهد بود اما جان
ادمها به لحظه ای بند است که اگر به فریادشان نرسید ،کننده ای وجود
نخواهد داشت تا سینمایی اظهار وجود نماید! ضمن اینکه یادمان باشد
رفتن سیدعباس عظیمی از موسسه هنرمندان پیشکسوت که بیش از
توان و حد خود بتواند در راستای کمک های معیشتی به یاری جنابعالی
بشتابد و 900هنرمند پیشکسوت را پوشــش دهد دیگر وجود ندارد!
اخیــرا در اکثــر فضاهــای مجازی بحــث برســر عدم تولیــد فیلم
ســینمایی اســت که با وجود حضور 200فیلم اکران نشــده ،پروانه
فیلمســازی صادر نشــود .این پیشــنهاد و اظهار نظر عقالنی ،چندان
بیــراه نبوده و نیســت چــون هزینــه هایی کــه از طریق ســازمان
ســینمایی ،صرف حواشــی فیلمســازی می شــود یا برای برگزاری
جشــنواره های متفرقه غیــر از دهه فجر ،مصروف میگــردد می تواند
صرف کمک معیشــتی به صنوف ســینمایی شــود تا حداقل جانی
در کالبــد بیکاران ســینما بدمد تا به انســانها ادامه حیــات بدهند...
در خبرها امده بود که جناب اسماعیلی وزیر ارشاد به اتفاق حضرتعالی
به عیادت «رضا رویگری» تشــریف فرما شــدید .گرچه این مالقات و
احوالپرسی خداپســندانه می تواند بابی باشد برای عیادت تمام بزرگان
هنر ایران ،اما زمانیکه عکس رضا رویگری را در خیابان و در کنار سطح
زباله شهرداری شاهد بودم باورم نمی شــد که خواننده انقالبی « ایران،
ایران ،ایران» که اوازه اش ،انقالب را به وجــد اورد به دلیل عدم توجه
موسسه پیشکسوتان و یا مســئولین زیربط ،این هنرمند تکرارنشدنی
در این شــرایط روز را به شب برســاند و نیازمند قوت الیموت و داروی
مورد نیاز باشــد؛ با چنین اوصافــی جا دارد جنابعالــی بعنوان متولی
درجه یک ســینمای ایران قبــل از اینکه به تجمــالت اهمیت بدهید
ابتدا به فکر زنده ماندن هنرمندان باشــید! در سینمایی که بخاطر فقر
و نداری و عدم رســیدگی به هنرمندان تکرارنشــدنی ،همچون برگ
خزان از درخت می ریزند ،انصاف نیست تجمالت بر زنده بودن انسانها
خاصه هنرمندان ،فائق شــود ...جناب خزاعی بزرگوار! اگر دســتی بر
اتش نداشتید ،اگر اهل سینما نبودید اگر با ســینما بیگانه و انرا نمی
شناختید هرگز چنین دلنوشــته اســفباری در«صدای خاک» برای
جنابعالی به نگارش در نمی امد .نوشــتیم و یاداور شــدیم که به فریاد
هنرمندان برسید ولو باالدســتی های شــما از این عمل خداپسندانه
ناراضی و جنابعالی را عزل نمایند! چون در جهان هســتی ،انســانیت
حرف نخســت را می زند ؛ اهالی بیکار ،بی پول ،بی رزق و روزی سینما،
بخصوص امثال رضا رویگری را دریابید که فردا خیلی دیر است .یا حق...
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 20
رعایت
پدر و
کسﺐ اجازه از
همایون شﺠریان،
رایترعایت کپی
کپیپدر و
اجازه از
کسﺐ
شﺠریان،
همایون
رایت
سواﻻت اطﻼعات عمومی
محمد بویری
ﻃﺮاح
د.تی تی کاکا
.1کوتاه ترین مرز خاکی مشترک ایران با چه کشوری است؟
ب.اذربایجان
الف.ترکمنستان
.2عمیق ترین دریاچه جهان کدام است؟
الف.خزر
د.ارمنستان
ج.ترکیه
ج.بایکال
ب.وان
.3کدام حیوان در هنگام خواب یک چشم خود را باز نگه میدارد؟
ب.جغد
الف.شغال
ج.روباه
د.گرگ
.4ورزش بدمینتون از کدام کشور اغاز شده است؟
ب.ترکیه
الف.امریکا
ج.هندوستان
د.ایران
.5واحد فرکانس چیست؟
الف.ولت
ب.هرتز
ج.وات
د.امپر
.6بادکنک در چه کشوری اختراع شد؟
الف.ژاپن
ب.چین
ج.هند
د.تایلند
.7طالبی سرشار از ویتامین ___ هست؟
الفA.
بE.
.8کدام حیوان نمی تواند به عقب راه برود؟
الف.زرافه
جC.
ب.کانگورو
دD.
د.پلنگ
ج.شیر
ج.خیار
د.گوجه فرنگی
.10بنای شمس العماره در کدام شهر قرار دارد؟
ب.یزد
الف.تهران
ج.اصفهان
د.تبریز
.11تعداد بازیکنان داخل زمین برای هر تیم هندبال چند نفر است؟
ب.شش نفر
الف.پنجنفر
ج.هفت نفر
د.هشت نفر
.12کدام کشور بیشترین تعداد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را داراست؟
ب.ایتالیا
الف.فرانسه
ج.سوئد
د.اسپانیا
.13نخستین پادشاه در شاهنامه چه نام دارد؟
ب.تهمورث
الف.کیومرث
ج.فریدون
د.ضحاک
ج.فوالد
د.نفت
.14بزرگترین صنعت جهان کدام است؟
الف.الکترونیک
ب.خودروسازی
.15شاخه ای از عکاسی که از نمای نزدیک و از سوژه های کوچک عکسبرداری می کند چیست؟
ج.عکاسیپرتره
ب.عکاسیمستند
الف.عکاسیماکرو
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
جواب سواﻻت در ﺻفحه اخر
.9کدام یک مانع ریزش مو و سفیدی دندان میشود؟
ب.کلم
الف.کاهو
د.عکاسی اجسام بی جان
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
21 صفحه 21
ﺗﺤﻠﯿﻞ
نگاهی به نگرش «سیمون دوبوار» فیلسوف فرانسوی به نفوذناپذیر بودن انسان و عشق و دوستی و ...
تنهاییعمیﻖمن
«سیمون دوبوار» فیلســوف ،نویسنده ،فمینیســت و اگزیستانسیالیست
تنهایی درنگ در سنگ است
فرانســوی در جایی گفته اســت« :براى هیچکس ،هیچگاه ممکن نیست
حرف زدن از یاد ادم می رود
در غم و شــادى دیگران شــریک شــود ،حتی ممکن نیســت که ان را درک
تنهایی
کند ،ادمهــا نفوذناپذیرنــد و ذهنها ارتباطناپذیر .در عشــق ،دوســتی
درست مثل پیریست
و هر پیونــد دیگرى ،هر طرفــى براى طرف دیگــر بیگانهایســت مرموز...
خمیدن تک درخت است
انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه
تنهایی تجسم راه های مسدود است
یوسﻒ خاکیان
نمىتواند به چیــزى جز تنهایى مشــترک که نصیب همه ادمیان اســـت،
بیچارگی روباه است
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر
دســت یابد .نارســایى زبـــان ،مانﻊ هـــرگونه ارتباط حقیقى اســت».
در یک قدمی مرگ و ترن .
با این مقدمه کوتاه از نظریه پرداز مشــهور قرن بیســتم ،امــروز موضوعی
محبوب من!
را بررســی کنیم که با اینکه اکثریت مردم بیشــتر ســاعات شــبانه روز را در
من تنهایم بی تو
ان می گذرانند ،اما شــاید کمتر کســی بــه ان توجه می کند و یــا به عبارت
هیچ کاری نمی توانم بکنم
بهتر همه ســعی میکنند به قول معروف خــود را به کوچه علــی چﭗ بزنند
دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم
و اهمیتی بــه ان ندهند .در حالیکه ایــن موضوع همیشــه و در همه حال
واین تنهایی تلخ است
همراه هر کســی بــوده و راه گریزی از ان وجود نداشــته اســت .موضوعی
تلخ مثل نگاه نوازنده ای که
به نام «تنهایی» .گرچــه در متن کوتاهی که از «ســیمون دوبــوار» اوردیم
با دست های بریده به پیانو می نگرد
همه جمالت قابل تامــل و تفکرنــد اما یک عبــارت دو کلمــه ای در میان
حتما شما هم ان جمله معروف را که می گوید« :ادمی که تو تنهایی تنهاست،
این متن برق خاصی می زند که مــا بنا داریم با وام گرفتن از ان گزارشــی که
فقط تنهاست ،اما ادمی که احســاس تنهایی می کنه خیلی تنهاتره ».این
پیش روی شماســت را تقدیمتان کنیــم .عبارتی به نام «تنهایی مشــترک»
جمله بیان می کند که برخی انســانها انقدر تنهایی نصیبشان شده که حتی
امــا ایــن تنهایــی چیســت کــه در میــان همــه انســانها مشــترک
در میان جمﻊ و در جایی که دوستانشان هم هستند باز هم این حس به انها
اســت و باعث می شــود کــه انســانها نتواننــد در هــر حالــی و در هر
دست می دهد و به همین دلیل به گوشــه ای پناه می برند و با کسی ارتباط
جایــی و حتــی در میــان هرجمعی بــه چیــزی جــز ان دســت یابند.
چندانی برقرار نمی کنند .حتما شما هم در دانشگاه ،محل کار ،پارک ،مهمانی
«رســول یونان» شــاعر و نویســنده معاصر دربــاره تنهایی شــعر زیبایی
های فامیلی و دوستانه با چنین افرادی مواجه شــده اید .همان دختران،
دارد کــه خوانــدن ان در ابتــدای ایــن مقالــه خالــی از لطف نیســت:
پســران و مردان و زنانی که به جای اینکه در جمﻊ باشند کنج عزلتی را پیدا
تنهایی
کرده و برای خویش دنیای بســیار کوچکی فراهم کرده و غرق در اندیشه ها
تنهایی
و تخیالت و شــاید هم غم ها و اندوه های خود شده اند .بعضی از این افراد
تنهایی
انقدر در این تنهایی فرو رفته اند و به ان خو گرفته اند که حتی زمانی هم که
هیچ چیز به اندازه تنهایی غم انگیز نیست!
در میان دوستان قرار گرفته و مشــغول خوش و بش و بگو بخند هستند باز
تنهایی
هم در عمق وجودشان احســاس تنهایی می کنند و در حقیقت خود واقعی
نام بیهوده زندگیست
شان در میان ان جمﻊ وجود ندارد و در جایی دیگر در حال تجربه «تنهایی»
وقتی بیداری
است ؛ اما واقعا این تنهایی چیست که انسانها را از ابتدای خلقت درگیر خود
خسته و غمگینی
کرده و حتی پس از مرگ نیز گریبان ادمی را رها نمی کند؟ انان که در میان هر
وقتی می خوابی کابوس می بینی!
جمعی باز هم احساس تنهایی می کنند چگونه می ندیشند که هیچ چیز نمی
وقتی تنهایی!
تواند انها را از این رنج برهاند؟ در مقابل این افراد ،ان دســته از مردمی که
سردت می شود
هیچگاه حتی زمانی که در اوج تنهایی هستند احساس تنهایی نمی کنند و
انگار برف
با هر تلنگر کوتاهی از فضای اندوه و غم بیرون می ایند و تا ساعتها به ان فضا
روی استخوان هایت نشسته باشد
باز نمی گردند و اگر هم باز گردند خیلی در ان نمی مانند ،چگونه فکر می کنند؟
تنهایی
در این میان افــرادی که به هر دلیلی از جمﻊ گریزاننــد و تنهایی را به حضور
جهنمی نامتعارف است
در میان دوستان ترجیح می دهند،چه در اندیشــه خود می پرورانند؟ و یا
جهنمی با اتش سرد
برعکس ان عده که تنهایی را بر نمی تابند و مدام به دنبال بهانه می گردند که
میان شعله ها از سرما یخ می زنی!
از ان بگریزند و به میان دوستان خود بروند،چه معیارها و مالک هایی دارند؟
تنهایی هول اور است
اصال ایا تنها بودن و در میان جمﻊ نبودن بهتر اســت یا عکس این قضیه؟
پر از ﻇلمت و ناشناختگی
پاسخ پرسش های فوق و هزاران پرسش دیگری که می تواند درباره تنهایی
مثل خانه ای متروک در حاشیه جنگل
مطرح شــود تا زمانی که معنا و مفهوم تنهایی را به درستی درک نکنیم و از
عبور نسیمی از البالی علف ها
نزدیک با حقیقتی کــه در درون خود دارد مواجه نشــویم ،هویدا نخواهد
می تواند از ترس دیوانه ات کند
شد .شــاید همه ما زمانی که کســی کنارمان نیســت و دور و برمان از هر
وقتی تنهایی
ادمیزادی خلوت است ،بگوییم« :من ادم تنهایی هستم» شاید این معنی
به همه چیز و همه کس پناه می بری
همان عبارتی که در جمالت سیمون دوبوار برق می زد ،باشد .دوبوار در انجا
پخش می شوی
می گفت« :انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار،
در کوچه و خیابان
هــــیچگاه نمىتواند به چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب همه ادمیان
به جاهایی می روی که نباید بروی
اسـت ،دست یابد ».شاید معنی و مفهوم این جمله و ارتباط ان با موضوعی
به ادم هایی سالم می کنی که نباید ....
که در این پاراگراف بیان کردیم ،این باشــد که تنهایی فقط مختص ادمیزاد
محبوب من!
است یا به عبارت بهتر ادمیزاد احســاس می کند که تنهایی فقط مختص
بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش!
اوســت اما اگر چنین اســت چرا برخی افراد که به تنهایی زندگی می کنند،
از کافه های دود و نیشخند
برای اینکه موجودی کنار انها باشــد برای خودشان حیوانی همچون سگ،
از گلوی شب ها
گربه ،طوطی ،قناری ،مرغ عشــق و بلبل می خرند و با اوردن ان حیوان به
خانهاجتماعی
هفته نامه اقتصادی-
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
از گل22و الی روزها
خودشان سعی می کنند به هر طریقی شــده از تنهایی در بیایند؟ مگر
من پراکنده شده ام
ما عنوان نکردیم که پندار انســانها درباره تنهایی اســت که در اطراف خود
بیا مرا جمﻊ کن از کوچه و خیابان
(منظور محلی به نام خانه اســت) انسانی را نداشته باشــد که دو کلمه با او
بیا مرا جمﻊ کن از دیگران! صفحه 22
بر اینکه بسیار شیرین و لذت بخش اســت فرصتی را نصیبشان می کند که به
حرف بزند؟ بنابر این تعریف یک حیوان نباید بتوانــد ادمی را از تنهایی در
کارهایی که دوســت دارند بپردازند .مثال کتاب بخوانند یا بنویسند ،موسیقی
اورد ،اما در دنیای واقعی به نظر می رسد حیوانها می توانند ادم را از تنهایی
گوش کنند یا بنوازند ،فیلم ببینند ،ورزش کنند یا هرطور دلشــان می خواهد در
رها کرده و روزگار را برای هر کسی راحت تر کنند .از این گذشته باید بپذیریم
خانه بچرخند ،هرگاه دوست دارند بخوابند و هر زمان که خواستند بیدار شوند،
که تنهایی فقط مختص ادمیزاد نیست و شامل حال حیوانات هم می شود
صبحانه بخورند یا نه ،ناهار نان و پنیر بخورند یا کباب بره ،شام ساالد میل کنند
و در نگاهی لطیف تر حتی می توان ادعا کرد که یک گل رز قرمز هم می تواند
یا غذای سنگین؟ بیرون بروند و هرگاه دلشان خواست به خانه برگردند و حتی
تنهایی را تجربه و درک کند .شــاید به همین دلیل است که هنگامی که یک
اگر دوست نداشتند شب را در بیرون از خانه سپری کنند و خیلی چیزهای دیگر و
حیوان جفت خود را از دست می دهد ،اندوهگین می شود و در دل خودش
همه اینها را در حالی تجربه کنند که مجبور نباشند به کسی که با انها زندگی می
مویه می کند؟ یا هنگامی که فرزندان یگ گربه یا ســگ را از او جدا می کنید
کنند جواب پس بدهند .بعضی ها اینطوری اند دیگر .کاریشان نمی شود کرد.
ساعتها و بلکه روزها صوتی حزین را از گلوی خود خارج می کنند و به اصطالح
بنابراین بــرای برخی از افــراد تنهایی اصال چیز بدی نیســت و نــه تنها از ان
عالوه بر اعالم تنها شدن خودش بیان می کند که من فرزندانم را می خواهم.
گریزان نیســتند ،بلکه به اســتقبالش هم مــی روند و تازه اگــر بخش های
از سوی دیگر مطرح کردیم که حیوانات می توانند ادمی را از تنهایی در اورند،
رنج اوری هم داشــتند می توانند بــا اوردن یک طوطی زیبا و خوش ســخن
چه انکه اگر تو یک طوطی زیبا برای خود بخــری و ان را به خانه ببری ،بعد
ان را برطرف کــرده و تجربه جدیدی را هم به زندگی گذشــته خــود بیفزایند.
از مدتی که با او زندگــی کردی در می یابی که تحت هیچ شــرایطی حاضر
در ادامه به نظر می رســد که باز هم باید به جمله سیمون دوبوار برگردیم و ان را
نیستی که از ان طوطی جدا شــوی و به جایش یک انسان بیایید و همدم
مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم .او معتقد است « برای هیچ کس ممکن نیست
تو شــود .برخی انقدر با این حیوانــات خو می گیرند که در پاســخ بهترین
در غم و شادی دیگران شریک شود» این یعنی هر انســانی در درون خود جدا
پیشنهادات برای ازدواج با یک فرد متمول و بســیار مهربان با این شرط که
از انسانهای دیگر اگر یک تنهایی دارد که یا دوســت ندارد ان را با بقیه شریک
ان حیوان دیگر با فرد مورد نظر زندگی نکند ،پاسخ منفی می دهند و حاضر
و سهیم شــود و یا اینکه نمی تواند چنین اقدامی را انجام دهد ،به همین دلیل
نمی شوند در مقابل کنار گذاشــتن ان طوطی از یک زندگی بسیار راحت و
غم ها و شــادی های پنهانی اش تنها نصیب خود اوست و هیچ کس دیگری
در کنار مرد یا زنی فوق العاده که برای همیشــه انهــا را از تنهایی بیرون می
نمی تواند در ان شریک شــود .دوبوار در ادامه بیان می کند:حتی اگر شرایطی
اورد ،برخوردار شوند .شــاید انها در کنار ان حیوان بی ازار به ارامشی دست
پیش بیاید که یک انســان بتواند درهای تنهایی عمیق خویش که هیچ کسی
یافته اند که مطمئن شده اند که هرگز ان را در کنار یک انسان تجربه نخواهند
را نه می تواند و نه می خواهــد به درون ان راه یابد باز کند و غمها و شــادیهای
کرد .شــاید این مفهوم همان عبارت طالیی ما با عنوان «تنهایی مشترک»
ان را با دیگران به اشــتراک بگذارند و به قول معروف شریک شود ،کسی نمی
باشد .تنهایی مشــترکی که دوبوار معتقد اســت نصیب همه انسانها شده
تواند ان اندوه ها و شــادی ها را درک کند؛چرا که ان اندوه ها و شادی ها فقط
اســت .تنهایی که یک پرنده کوچک مانند مرغ عشــق مــی تواند ادمی
مختص و مخصوص ان ادم خاص اســت و برای دیگران به صورت ۱۰۰درصد
را از شــر ان خالص کند اما یک انســان دیگر که همنوع خود اوســت ،نه.
بی معنی و مفهوم است و یا به صورت نسبی قابل درک و فهم نخواهد بود و ان
اندک مقداری را هم که متوجه می شــوند مغایرت فراوانی با اصل ماجرا که در
* انسان گریزان از انسان
وجود شخص مورد نظر نهاده شده ،دارد .دوبوار برای فهم مفهوم این موضوع
به جمله های زیر توجه کنید که گاه و بیگاه از زبان ما انسانها بیان می شود:
توســط دیگران ،از عبارت کلیدی «ادم هــا نفوذ ناپذیرند و ذهــن انها ارتباط
برو از زندگیم بیرون ،راحتم بذار.
ناپذیر» استفاده می کند و با این جمله کوتاه بیان می کند که چرا هیچگاه ممکن
دیگه نمی خوام باهات باشم .خسته ام کردی.
نیست هیچکس در غم و شــادی کس دیگری شریک شــود و ان را درک کند.
جونمو به لبم رسوندی ،ولم کن.
این فیلســوف صاحبنام برای روشــن تر شــدن ماجرا و اینکه این عدم درک و
چی از جونم می خوای؟ چرا دست از سرم بر نمی داری؟
نفوذناپذیری و ارتباط ناپذیری شــامل چه نوع ارتباط های انســانی می شود
عمــر و جوونیــم رو به پــات ریختــم در حالیکه شایســتگی نداشــتی.
عشق ،دوســتی و هر پیوند دیگری را مثال می زند که ممکن است بین دو و یا
اگــه بــا یــه چــوب خشــک زندگــی مــی کــردم االن نــرم
چند ادم برقرار شــود.برای دو نفر هر ارتباطی از هر نوع ،مفهومی عمیق از درک
شــده بــود ،امــا تــو همــون ادمــی هســتی کــه بــودی.
غم و شادی ندارد؛ چراکه هیچ کدام از دو طرف یا طرفین انچنان که باید و شاید
دیگه همه چی تموم شــد .تو خوابم دیگــه اون روزا رو نمــی بینی؟ برای
در دل و قلب و روح یکدیگر نفوذ نکرده اند که بتوانند انچه را که خودشان تجربه
همیشــه از زندگیت خارج می شــم تا اونقدر تو تنهایی بمونی تا بپوسی.
می کنند به دیگران هم انتقال دهند .به همین دلیل هر طرفی برای طرف دیگر
ایا این جمله ها نشاندهنده این است که اســتانه صبر ادمها نسبت به هم
بیگانه اســت؛ انهم نه بیگانه معمولی ،بلکه بیگانه مرموز .به این مفهوم که هر
سقفی دارد و هنگامی که از ان درجه باالتر می رود ،دیگر قابل تحمل نیست؟
انسانی برای انسان دیگر در ارتباط های دو طرفه در عشق و در ارتباط های چند
ایا نشانگر این اســت که انســانها نمی نوانند به هیچ طریقی برای مدت
طرفه در دوستی ،از راز و رمزهای بیشــماری برخوردار است که طرف مقابل نه
طوالنی یکدیگر را تحمل کنند و باالخره از هم خســته می شوند و یکدیگر را
حتی یک کلمه از انها را می داند نه اجازه دارد بداند و نه درک می کند .به همین
رها می کنند؟ ایا این موضوع بیانگر همان مطلبی اســت که در ابتدای این
دلیل انسان چه در خانه ،چه در میان دوستان ،چه در محیط کار همیشه تنهاست
گزارش از ســیمون دوبوار اوردیم؟ انجا که گفت« :براى هیچکس ،هیچگاه
و نه تنها نمی تواند هیچگاه از این تنهایی رهایی یابد ،بلکه نمی تواند چیزی جز
ممکن نیست در غم و شادى دیگران شریک شود ،حتی ممکن نیست که ان
این تنهایی مشترک نصیب خودش کند .البته این فیلسوف پاسخ چرایی تمام
را درک کند ،ادم ها نفوذناپذیرند و ذهن ها ارتباط ناپذیر .در عشق ،دوستی
این موارد را نارسایی زبان می داند و معتقد اســت چون انسان ها نمی توانند
و هر پیوند دیگرى ،هر طرفى براى طرف دیگر بیگانه ایست مرموز ...انسان
به وسیله زبان با هم ارتباط حقیقی برقرار کنند و تمام احساساتی که درونشان
چه در خانه ،چ ه در میان دوستان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه نمى تواند
وجود دارد ،به وسیله این زبان کوچک که در دهانشان وجود دارد ،به بقیه انتقال
ب ه چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب هم ه ادمیان اسـت ،دست یابد ».و
دهند ،به همین دلیل نمی توانند در غم و شادی دیگری شریک شوند ،ان را درک
ایا این عبارت تنها در مورد ادمها و ادمها صدق می کند؟ ایا انســانها ترجیح
کنند و بتوانند در مسیر حل مشکلی که طرف مقابلش دارد قدم بردارند .اما اگر
می دهند رنج تنهایی را بر خــود و دیگران تحمیل کنند امــا اخالق ،رفتار و
ً
واقعا چنین است پس زمانی که انســانها با درددل کردن با یکدیگر و با مطرح
عادتهایی که هر کدام نســبت به دیگری دارند را تحمل نکنند؟ شــاید انها
کردن مشکالت خودشان با عزیزانشان احساس سبکی می کنند و جمالتی مانند
تحمل رنج تنهایی را راحت تر از ادامه ارتباط با همنوع یا همنوعانی بدانند که
«ازت ممنونم که ارومم کردی»« ،دســتت درد نکنه که به حرفام گوش کردی»،
باعث زجر و ازار انها شــده اند .صحبت از رنج شد ،بنابراین باید این پرسش
«حاال میگه می دونم یکی دیگه غیر از من هم از مشکلم خبر داره به همین دلیل
را نیز مطرح کنیم که ایا اساســا تنهایی و تنها بودن چیز زجراوری است؟ اگر
احساس سبکی می کنم»« ،همیشــه با درد دل کردن برای تو احساس می کنم
چنین است چرا همین موضوع زجراور برای برخی خوشایند و دلپذیر است؟
غم و غصه از دلم رفته و اروم شــدم» یا «اولین نفری هستی که این خبر خوش
این جمله گوهربار مــوالی متقیان حضرت علی (ع) اســت که می فرماید:
رو بهش میدم وقتی خودم این خبر رو شنیدم دوست داشتم با یه نفر که خیلی
«تنهایی انسان ،برای او بهتر از همنشین بد اســت» این موضوع بیان می
برام عزیزه ،در میان بگذارم و خوب خودت هم میدونی که اون یه نفر تو هستی»
کند که اندازه رنجی که تنهایی ممکن است برای انسان به وجود اورد ،بسیار
ً
واقعا چه اتفاقی می افتد؟ اگر انســان ها نمی توانند با زبــان ارتباط حقیقی
کمتر از زجر و دردی است که یک همنشین بد (اعم از دوست ،همسر ،فرزند
ی و ششم
شماره س
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
کنند ،در 23
چنین
برقرار کنند و درغم و شــادی یکدیگر شریک شــوند و ان را درک
و ) ...ممکن اســت نصیب ادمی کند .این را هم بیفزایید که اساسا تنهایی
ً
واقعــا چه اتفاقی میان دو نفــر رخ می دهد که
مواقعی چه اتفاقی می افتد؟
برای برخی از افراد نه تنها رنج اور نیســت که بسیار هم خوشایند است ،چرا
در پاســخ چنین دیالوگ هایی طرف مقابل هم می گویــد« :اگه به حرف های
که عالوه بر دالیلی که پیشــتر بیان کردیم تنهایی بــرای اینگونه افراد عالوه صفحه 23
تو ،به دردهای دل تو ،غمها و اندوه های تــو و اون چیزهایی که تو را اندوهگین
کرده ،گوش نکنم و تالش نکنم که راهی بــرای اروم کردن تو پیدا کنم پس به چه
دردی میخورم؟ وجودم چه ارزشــی داره؟ من اینجا هستم و همیشه هم اینجا
هستم تا تو بدونی که هیچ وقت تنها نیســتی و همیشه یکی کنارت هست که
می تونی حرفاتو بهش بزنــی ،اون هم به تو قول میده که در حد وســﻊ و اندازه
تواناییش ،ســنگ صبورت باشــه و تالش کنه کاری انجام بده تا مشــکلی که
برای تو پیش اومده از بین بره و تو اروم بشــی» یا «خیلی خوشــحالم از اینکه
اولین نفری هســتم که تــو زندگیت بعد از خــودت متوجه ایــن اتفاق خوب
که برای تو افتاده میشــم ،از اینکــه از میون این همه ادم منــو بخاطر در میان
گذاشــتن راز مهم زندگی خــودت انتخاب کــردی از تو ممنون و سپاســگزارم.
خیلی خوشــحالم که به عنوان ادم خــاص زندگی تو ،این افتخار نصیبم شــد
که به عنوان اولین نفری باشــم که خوشــحالیت رو با اون تقســیم می کنی»
با تمام این تفاسیر که بیان شــد و با توجه به تجزیه و تحلیلی که درباره جمالت
ســیمون دوبوار انجام دادیم ،به نظر می رســد انچه این فیلســوف نام اشــنا
مطرح کرده در بعد وســیﻊ و کلی می تواند مصداق داشــته و با واقعیت مطابق
باشــد اما نمیتوان از ان به عنوان نقص نارســایی زبان در ارتباط های نسبی نام
برد؛ چرا که همانطور که بیان کردیم زبان در حل مشــکالت ،شــریک شــدن در
شادی ها و درک انها به صورت نسبی می تواند مفید واقﻊ شود ،بنابراین ممکن
است منظور از نارسایی زبان ،تنها ارتباط هایی باشــد که خود این فیلسوف نام
ارتباطهای حقیقی را بر انها نهاده اســت ،ارتباط هایی که در بلند مدت در رابطه
های عاشقانه و حتی جمﻊ های دوستانه خودنمایی می کند و باعث می شود که
افراد از دیالوگ هایی که در میانه این مقاله به انها اشــاره شد ،استفاده کنند و به
دنبال راه های خروج از ارتباط هایی که زمانی شیرین و به طور نسبی قابل فهم و
درک بود اما امروز تلخ شده و به طور مطلق غیرقابل فهم و درک شده اند ،باشند.
اما اگر خاطرتان باشــد در میانه این مقاله پرســش هایی را مطرح کردیم که بر
اساس ان موارد بیان شده در این نوشتار را به رشته تحریر دراوردیم ،پرسشهایی
که حکایت از الیه الیه بودن شــخصیت افراد مختلف می کرد و نشــان می داد
ادمها هرچقدر هم ساده و معمولی به نظر برسند ،اما بسیار پیچیده و ناشناختنی
هستند .همین امر موجب می شود که یک انســان در حالیکه سالها در کنار یک
انسان دیگر زندگی کند و از یک جایی به بعد دیگر نتواند به رابطه خود با او ادامه
دهد و به هر طریقی شــده به دنبال راهی برای برهــم زدن ان رابطه بگردد ،اما
همین ادم می توانند در کنار یک پرنده کوچک مانند قناری ،مرغ عشــق یا بلبل
تا پایان جهان زندگی کند و نه تنها خم به ابرو نیــاورد ،بلکه از تجربیات جدید و
منحصر به فردتر برخوردار شــده و با خود بگوید« :کاش زودتــر از اینها این کار را
انجام دادم چراکه لذت شعف و خوشــبختی که ان پرنده کوچک که زبانی برای
ســخن گفتن با من ندارد ،به من می دهد ،هیچ انســانی در طول سالهایی که
من در این دنیــا زندگی می کنم ،نصیبم نکرده اســت .بنابراین ترجیح می دهم
در یک تنهایی عمیــق و طوالنی و دور از رابطه های انســانی که البته حرف های
بیشــماری را برای بیان کردن دارد بمانم و به جایش با یک پرنده بی ازار که می
تواند تنهایی عمیق من را به اندازه صدها هزار انســان پر کند ،دوســتی کرده و
او را به عنوان همدم همیشــگی ام انتخاب کنم ؛چرا که اگرچه حرفهای مرا درک
نمی کند ،اما به صورت بســیار عمیقی محبت و عشــق را می فهمد و برای این
رابطه احترام قاﺋل اســت ،ممکن اســت این اقدام من برای دیگران کامال خنده
دار و مضحک به نظــر اید ،اما من چون بــرای خودم و بــرای دل خودم زندگی
ً
کامال مســخره بیاید.
می کنم ،این راه را بر می گزینم حتــی اگر به نظر دیگران
ان چیزی است که شــما خواندید پرسشی با این عنوان «تنهایی چیست؟»
برای پاسخ به این ســوال کتابی را در نظر گرفته ایم و با اوردن بخش هایی
از جمالت ان ســعی کرده ایم که پاســخ در خور توجهی به پرســش مطرح
شده اراﺋه کنیم تا زینت بخش پایان این مقاله باشد .این جمالت را از کتاب
«فلسفه تنهایی» نوشــته الرس اسوندســن « الرس اسوندسن فیلسوف
نروژی و استاد دپارتمان فلســفه در دانشگاه برگن و نویسنده چندین کتاب
و مقاله فلســفی که به ۲۲زبان دنیا ترجمه شــدهاند» با ترجمهی خشــایار
دیهیمی انتخاب کردهایم .کتاب «فلسفه تنهایی» هم از مجموعه «تجربه و
هنر» زندگی با سرپرستی خشــایار دیهیمی است .این کتاب هم مانند سایر
ً
نسبتا ساده –نوشته شده
کارهای اسوندسن ،از منظر فلسفی –و البته با زبانی
و نویسنده در ان کوشیده است ،جنبههای مختلف تنهایی را بررسی کند .بد
نیست این را هم بگوییم که با وجود ســادگی و روان بودن متن – نسبت به
پیچیدگی فلسفی موضوع تنهایی –همچنان این کتاب را نمیتوانید پیوسته
و به سرعت بخوانید .بهنظر میرســد که خواندن ارام هر فصل و اختصاص
زمان به فکر کردن درباره ان ،در مورد این کتاب میتواند اﺛربخشتر باشــد.
جمالتی که شــما خوانندگان این مقاله را وادار به تفکر و اندیشیدن می کند
تا از این طریق ارتباطی میان انچه تاکنون خواندید و انچه پس از این از نظر
خواهید گذراند برقرار کرده تا از این رهگذر سعی کنید تا راهکارهای مفید و
مثمر ﺛمری برای رهایی از رنج تنهایی و یا لذت بردن بیشــتر از خوشی هایی
که تنهایی ممکن است نصیب تک تک ما انســانها کند یافته تا هم خودتان
بتوانید از انها استفاده کنید و هم به عنوان تجریباتی ارزشمند انها را در اختیار
دیگرانی که فرصت و شانس خواندن این جمالت را نداشته اند ،قرار دهید.
* جمالﺗی از ﮐتاب فﻠﺴفه ﺗنهایی :
احساس تنهایی را نمیتوان از روی شــمار افرادی که فرد را احاطه کردهاندمعطوف این مسئله کرد که
حدس زد ،بلکه بیشتر باید در این زمینه توجه را
ِ
ایا تعامالت اجتماعی شــخص ،نیاز او به پیوند با دیگران را ارضاء میکند یا
نه؟ یعنی ایا شــخص تعامالت اجتماعــیاش را معنادار میپنــدارد یا نه؟
فقط کســی که قدرت دوست داشــتن و عشــق ورزیدن دارد ،میتوانداحساس تنهایی کند .از سوی دیگر ،شاید پربیراه نباشد که بگوییم فقط کسی
که میتواند احساس تنهایی کند میتواند عشق بورزد یا دوست کسی باشد.
تنهایی در هــر گوشــهوکنار فضای اجتماعــی جای گرفته اســت .حتیوقتــی تجربــهای را با دیگــران در میــان میگذاریــد ،فقــط میتوانید
ً
منحصرا متعلق به شماســت بــا انها در میان
جنبههایی از تجربهای را که
بگذاریــد و هرگز نمیتوانیــد بهطور کامــل ان را به دیگــران منتقل کنید.
وقتی احســاس یﺄس میکنیم و میگوییــم بهتنگ امدهایم ،همیشــهً
دقیقا وقتی کــه بهتنگ امدهایم
این ماییم کــه بهتنگ امدهایم امــا اینکه
چه حســی داریم ،هرگز قابــل انتقال بهشــکل کامل به دیگران نیســت.
… ما رابطهای با خودمان داریم که نمیتوانیم با دیگران داشته باشیم… اماً
دقیقا همین رابطه
انچه عشق و دوستی نزدیک را چنین خیالانگیز میکند،
ً
صرفا رونوشتی
خود ماست و نه
با «دیگری» است ،ان «دیگری» که متمایز از
ِ
یا سایهای از خودمان ،بلکه شــخصی که خویشتن ما را گسترش میدهد و
امکان نگاهی از بیرون به این خویشتن را فراهم میاورد و بدینترتیب ارزش
و اعتباری به ما میدهد که نمیتوانیم هرگــز ان را از خودمان دریافت کنیم.
ایــن واقعیــت کــه شــخصی دیگــر یــک «دیگــری» اســتهمــان چیــزی اســت کــه بــه عشــق و دوســتی معنــا میدهــد.
شــکل دیگری هــم از تنهایی هســت؛ شــکلی مثبت که ما مشــتاقانه* ﭘناه به ﭼیﺰهای دیگر
بــه دنبالــش هســتیم چــون بــر ارزشهــای زندگــی مــا میافزاید.
و اینگونه می شود که انســان برای رهایی از «تنهایی عمیق من» که گاه با نبودن
اکثر توصیفــات از تنهایی ،ســوگوارانه هســتند اما در میــان جمعی ازانسان های دیگر و گاه به واسطه بودن انســانهای دیگر در کنارش راه هایی را بر
شعرا و فیلســوفان ،ســتایشهایی هم درباره این پدیده مییابیم ؛ البته
می گزیند که هم تنهایی عمیق خودش را قابل تحمل تر و شاید هم لذت بخش تر
ایــن تنهایی ،تنهایی نیســت ،بلکــه خلوت اســت که انها میســتایند.
کند و هم بتواند از وجود برخی ادمها که به قول سیمون دوبوار نمیتوانند شریک
تعریفــی کــه از تنهایــی بهدســت داده شــده اســت روشــنتر ازغم و اندوه او شوند ،رهایی یابد ،تصمیم میگیرد به چیزهای دیگری پناه ببرد که
تعریفی اســت کــه از خلــوت و خلوتگزینی بهدســت داده میشــود.
از ِقبَل انها میتواند به ارامشی که نیاز دارد دست پیدا کند .برخی بدون دستاویز
ُ
ــن تنهایــی نهفتــه اســت نوعــی نقــص و عیب اســت،
ب
در
انچــه
موضوع
قرار دادن هیچ چیز دیگری و به قول معروف بدون کمک گرفتن از هیچ
ِ
حــال انکــه خلــوت و خلوتگزینــی نوعــی گشــودگی نامعیــن
دیگری خودشان را در همین تنهایی عمیق غرق می کنند ،مانند همان افرادی که
دربرابــر انواعــی از تجــارب ،اندیشــهها و احساســات اســت.
در ابتدای این مقاله به انها اشــاره کردیم ،همانها کــه در میان جمﻊ ،کنج عزلتی
ً
لزومــا بــا احســاس درد یــا ناراحتــی تــوام اســت ،حال
تنهایــیگزیده و غرق در افکار و عقاید خودشان می شــوند .برخی نیز به اصرار دیگران به
ً
لزومــا بــا هیــچ احســاس خاصــی
انکــه خلــوت و خلوتگزینــی
میان جمﻊ رفته اما در انجا هم احساس تنهایی می کنند ،برخی دیگر نیز خودشان
ً
غالبــا تجربــهای مثبــت بهحســاب
همــراه نیســت هرچنــد
را با وسایل و امکانات روز دنیا سرگرم کرده هم شرایطی را برای خود فراهم میکنند
میایــد امــا در ضمــن میتوانــد از نظــر احساســی خنثــی باشــد.
که بتوانند با ورود در دنیای مجازی مانند شــبکهها و گروه های اینترنتی سرگرم
بهنظــر میرســد کــه افــراد تنهــا ،از نظــر اجتماعــی بیــشارتباط برقرار کردن با دیگرانی که در جاهای دیگر تنها هستند و تصمیم گرفتند به
از حــد حســاس هســتند و همیــن حساســیت بیــش از
همین طریق تنهایی خودشان را حتی شده به صورت مجازی و مصنوعی پر کنند،
انــدازه ،مانــﻊ از مشــارکت انهــا در معاشــرتها میشــود.
شده و اینگونه راهی برای نجات از رنج تنهایی پیدا کنند .برخی دیگر نیز بدون وارد
همانگونــه کــه زیمــل میگویــد :بــا فردگرایی مــدرن ،دوســتیهاشدن به دنیای مجازی ،وارد دنیای ادبیات و کتاب و شعر و موسیقی و داستان می
طیفهــای گوناگونی پیــدا کردهانــد و در جامعــه مدرن دیگر کســی
شوند و از این طریق هم برای خود لذتی وافر را پدید می اورند و هم این امکان را
دوســت نــدارد کــه پاســخگوی کل نیازهایش باشــد؛ بلکه
یک یا دو
اجتماعی
نامه اقتصادی-
داشته های خود را با انها به هفته
1400
ابان ماه
ششم
سی و
اشتراک
مدتی
که پس از
کنند
شمارهمی
دیگران فراهم
برای 24
افراد دوســتان گوناگونی بــرای نیازهــا و مقاصد گوناگونشــان دارند.
بگذارند .اما در طول این مقاله پرســش مهمی را مطــرح کردیم که چکیده تمام صفحه 24
ماجراهای زبل خان
نیمﮑت
محمد امید
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
زبل خان و همسرش در خانه نشسته و با هم بحث میکنند .
همسر :چرا واکسنتو نمیزنی زبل خان ؟
زبل خان :اعتقادی بهش ندارم
همسر :یعنی چی ؟ من شنیدم اگه نزنی دردسر میشه برات.
زبل خان :چه دردسری بابا ؟ ....بدن خودمه نمیخوام بزنم
...بزار بمیرم .
همسر :کاش فقط مردن بود.
زبل خان ( :متعجب ) یعنی من بمیرم همسر ؟
همسر :دور از جون ....اخه با مردن ادم یه باره راحت میشه
...ولی کاری که من شنیدم میخوان بکنن از روزی صد بار
مردن بدتره .
زبل خان :جان من ؟ ....چیکار میخوان بکنن مگه ؟
همسر :قراره کارت واکسن جای تمام کارتهامونو بگیره ...
کارت ملی ...کشک ،شناسنامه ...کشک ،پاسپورت .....
کشک ،کارت مترو کشک ،بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس
و ...همه چی اصال همه چی کشک ...میخوای بری بانک
دیگه نمیگن که کارت ملی ...میگن کارت واکسن ،میخوای
بری بلیت بخری بری مسافرات دیگه نمیگن کارت بانکی
اول میگن کارت واکسن ...خالصه نفسم بخوای بکشی باید
کارت واکسنتو به اسمون نشون بدی که بهت اکسیﮋن بده .
زبل خان :اینجوری که تو میگی احتماال یه نفرو به عنوان
نگهبان میزارن در خونه ها که هر کی از خونش خواست بره
بیرون کارت واکسنشو نشون بده بعد بره ...نه؟
همسر :دقیقا .
زبل خان :پس با این تفاسیر هیچ راهی برای فرار کردن از
زدن واکسن ندارم (.ناراحت میشود )
همسر :نمیدونم تو چرا واکسنتو نمیزنی ؟ ....بابا این
حرفهایی که میزنن ای قراره همه ی مردم بمیرن ،ای با
واکسن میخوان مردمو کنترل کنن همش دروغه .
زبل خان :خودم میدونم بابا ....من بخاطر این حرفها
نمیترسم که ...من از بچگی از امپول می ترسیدم ...عجب
گیری کردیم ها ...
همسر :دیگه ترسیدن فایده ای نداره ...اگه واکسنتو نزنی
ممکنه یه مامورم بزارن توی خونه که اگه خواستی با من
حرف بزنی کارت واکسنتو نشون بدی .
زبل خان :پس مجبورم که برم واکسنمو بزنم .
همسر :بابا بخاطر حفﻆ سالمتی خودت و منه .
زبل خان :باشه بابا ...من رفتم بزنم ...فقط بخاطر حفﻆ
سالمتی خودم و خودت و دیگران .
زبل خان به سرعت از خانه خارج شده و میرود .
خارجی – پارک – روز
پاییز است و برگ درختان زرد شده ،هوا کمی رو به سردی رفته
است ،نیمکت همیشگی قصه ما خالیست و پیرمردهای داستان
ارام ارام در حال امدن به طرفش هستند .
مرتضی :چرا میلنگی سعید ؟
سعید :افتادم تو یه چاله .
حمید :چاله ؟
مرتضی :خب چرا جلوی پاتو نیگاه نمیکنی ؟
سعید :اتفاقا داشتم جلوی پامو نیگاه میکردم .
حمید :پس چرا چاله رو ندیدی ؟
سعید :اخه یه دونه که نبود ،اولی رو که رد کردم ،رسیدم به دومی،
همینجوری سومی و چهارمی و پنجمی ...یه لحظه فکر کردم
از جایی که دارم رد میشم خیابون نیست بلکه محل گرداوری
گودالهاست ،بخاطر همین برگشتم یه نیگاهی بهش بندازم که تق
افتادم تو چاله ی بعدی و پام پیچ خورد .
مرتضی :امان از دست این چاله های توی خیابون ...یکی دو تا که
نیست ،پسر من طفلی ماشینش افتاده تو یکی از همین چاله ها ،
رینگش کج شده ،الستیکش پنچر شده .خدا بهمون رحم کرد .
حمید :رینگ که خوبه ...من یه چاله دیدم تریلی بیفته توش ،گم
میشه .
سعید :میگم بچه ها این شهردار جدید که رشته اش پزشکی هسته
ایه ،نمیتونه این چاله چوله های خیابونها رو بخیه بزنه ؟
مرتضی :چرا نتونه ؟ اینا کارهاشونو میسپارن دست دانشجوها ،
اونهام که بخیه زدن بلد نیستن ،هی بخیه میزنن هی دو روز دیگه
وا میشه .
حمید :اینجوری نمیشه بچه ها ...من میگم یه نامه ی مکتوب
بنویسیم ببریم بدیم به اقای شهردار ...باالخره هیچی ام که نباشه ما
افراد بازنشسته ی این اجتماعیم ...حرفمونو قبول میکنه .
سعید :رامون میدن پیشش ؟
مرتضی :خیلی هم دلشون بخواد ...برگردید بریم برای تنظیم نامه .
انها راه خود را کج کرده و بازمیگردند تا برای شهردار نامه بنویسند،
نیمکت قصه ی ما چشم انتظار و با حسرت بازگشت یاران
همیشگی اش را تماشا میکند.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
25 صفحه 25
فریداهلل ادیب ایین:
نابودی هنر موسیقی اعالن جنگ با «فرهنگ و هنر» است
نقد
هنردرافغانستان
محمد بویری روزنامه نگار -طوالنی شــدن
جنگ و درگیری های داخلی در دهه های گذشته
در افغانســتان،میراث فرهنگی ان را ویران کرده
است .موزه ملی افغانســتان که در سال ۱۹۳۱در
کابل تاسیس شــد ،مجموعه ای غنی از اثار ماقبل
تاریخ تا هنرهای اســامی را در خــود جای داده
است که نشــان دهنده تنوع و قدمت فرهنگی این
کشور است .وضعیت اشــفته جاری در افغانستان،
چالش بزرگی را برای حفاظت از اثار فرهنگی ایجاد
کرده اســت .از ســال ،۲۰۱۶گنجینه موزه شروع
به جابجایی کرد و در کشــورهایی مانند فرانســه،
ایتالیا ،هلنــد ،امریکا ،اســترالیا و ژاپن به نمایش
گذاشته شد .بین ســالهای ۲۰۱۷تا ،۲۰۱۹چین
به حفاظــت از گنجینه ها کمک کــرد .موزه ها در
شــهرهای مختلف چین اثار باســتانی این کشور
جنگ زده را به نمایش گذاشــتند .از زمان سقوط
طالبان در ســال ،۲۰۰۱هنر معاصر در افغانستان
دوباره زنده شــده اســت .از ســال ۲۰۰۹بودجه
بین المللی هنرهای از امریکا و اروپا به افغانســتان
سرازیر شــد .امروزه بســیاری از هنرمندان جوان
درباره انچه در دهه های گذشــته در افغانســتان
اتفــاق افتاده و چالشــهایی که امروز افغانســتان
با ان روبــرو اســت،تامل میکنند .امــا انها هنوز
با بی اعتمادی گســترده به بیــان هنری،به ویژه
هنگامی که توســط زنان انجام می شود ،اعتراض
دارند .بــرای افغانســتان ملت بودن مهم اســت،
اما در حال حاضــر یک ملت نیســتند،گروه های
مختلفی هستند ،تاجیک ،پشــتون ،ازبک ،هزاره و
انها یکدیگر را قبول ندارند.هنر به قومیت اهمیتی
نمی دهد ،به احساســات عمیق مربوط میشــود
و می تواند پلــی قوی برای گرد هــم اوردن مردم
باشد .هنر مدرن می تواند راه خوبی برای برقراری
ارتباط با مردم باشد و در کشوری مانند افغانستان
کــه در ان فرهنگ مــردم مداری تقریبــا وجود
ندارد هنر مدرن(اعم از نقاشــی ،مجسمه سازی،
سینما یا موســیقی) می تواند بســیار موثر باشد.
26
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
فریداهلل ادیب ایین هنرمند نقاش پیشکسوت
معاصر افغانستان یاد اور شــد بار دیگر جهان
شــاهد قدرت نمایی جهل و تحجر شده و در
کمال ناباوری این بیدادگــری با بیتفاوتی و یا
چشمپوشی قدرتمندان و منادیان حقوق بشر،
دموکراسی غربی ،دموکراسی دینی ومدعیان
بشردوستی همراه شده است .در هنگامه جنگ
افروزی طالبان تروریست ،ملت افغانستان را در
عســرت و خفقان فرو میغلتاند و اخرین بارقه
های شــور و امید و وجدان در میان بیدار دالن
افغان به قربانگاه رانده میشــود .اعتمادسازی
طالبان در ســطح منطقه اما طالبان هرگز به
تعهدات خــود در جامعه بیــن المللی عمل
نخواهد کرد زیــرا این گروه افراطــی ،مزدور
پاکســتان و قطر بوده و اســت اماچشم مردم
افغانستان به این بود که مسعود هستهی امید
و نجات را در ان بنا نهاده اســت ،اکنون در بی
پناهی و مظلومیت به اخرین سنگر رویارویی
روشــنایی با تاریکی و تباهی بدل شده است.
اینبار اما تفکر بنیادگرا در سکوت و با حمایت
برخی قدرتمندان ،بر تاریخ ،حال و اینده یک
ملت شــوریده و در گامهای خونریــز خود نه
تنها به قتل هنرمنــد و غیرهنرمند همت بلند
داشته ،بلکه از انهدام ســازهای هنرمندان نیز
ابایی به خود راه نمیدهد .جهانیان را به دیدن
حقایق و وقایع افغانســتان فــرا میخوانیم و
خواهان توجه و پشــتیبانی از ملت رنجور این
کشور هستیم و اعالم میکنیم که نابود کردن
ســازهای موســیقی،اعالن جنگ با فرهنگ
و هنر و هنرمند و ســتیز با انســانیت اســت.
باور داریم که امروز باید علیــه جنگ و نفرت
پراکنی همصدا شــویم و اندیشه های واپسگرا
را محکوم کنیم و تالش کنیم تــا جهان وادار
به واکنش علیه ظلم و جنایت سیســتماتیک
علیه یک ملت شود .ما به جهان نهیب میزنیم
که ســتیزه گری با فرهنگ و موســیقی ،لکه
سیاهی بر روح انسان در تاریخ خواهد بود و به
این وســیله با محکوم کردن اعمال طالبان در
افغانستان ،رفتارشــان را معادل جنایت علیه
بشریت و فرهنگ ســتیزی نظامند میدانیم و
خواســتار میانجیگری دولتها و افکار عمومی
جهان و مواجهه با طالبان تروریست و افراطی.
همه شــاهد بودیم که واکنش زیادی از سوی
فعاالن اجتماعی ،هنرمندان و سیاستمداران
کشــورها که اعدام جنایتکارانــه هنرمندان
را نشــان داد که طالبان به شــریعت ،قانون و
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
هیچ چیز اعتقادی ندارد .بســیاری از اهل هنر و
جامعه مدنی افغانستان و جهان خواسته شد که
در مقابل این جنایت ســکوت نکنند و نگذارند
صدای هنر در کشور خاموش شــود .این انتقاد
توسط فریداهلل ادیب ایین از جامعه جهانی است.
فریداهلل ادیب اییــن (زاده 16ابــان 1344در
شهر باستانی هرات) اهل افغانستان سیاستمدار،
منتقد ،مهندس ،مخترع ،نواورخالق ،کارافرین،
هنرمند نقاش ،پژوهشــگر ،محقق و مجموعه
دار اثار هنری ســاکن ایران است .ادیب ایین از
نقاشان پیشگام جنبش هیجان نمایی ،انتزاعی
در هنر پســا مفهومی و نبوغ او بخصوص برای
افغانســتان بارز شناخته شد ه اســت .وی برای
نقاشــی های خود با تکنیک (کنشی ،کششی،
پاششــی) منحصر به فرد خود را دارد .مجموعه
هنری ادیب ایین اثار تابلو های نقاشی نصراهلل
ســروری گنجنیه هنری پیــام اور موضوعات
(فرهنگی ،ادبی ،تاریخی ،اجتماعی ،سیاســی،
فلســفی) و حقایق در تمامی زوایای افغانستان
در گذر تاریخ معاصر به تصویرکشــیده اســت.
فریداهلل ادیب ایین به خاطر داشتن مجموعه ای
از اثار هنــری ،فرهنگی و تاریخی افغانســتان
اشتهار یافته و مجموعه وی مورد توجه بسیاری
از موزه های مهم جهان به ویژه کشورهای منطقه
خاورمیانه قــرار گرفته اســت .مجموعه هنری
ادیب ایین از طرف اداره کل مــوزه های وزارت
میراث فرهنگی ،گردشــگری و صنایع دستی
ایران تحت عنوان «مجموعه راه الجورد» موزه
خصوصی ثبت شده است .عمده دارایی فریداهلل
ادیــب اییــن را مجموع ه او تشــکیل می دهد
کــه بالــغ بــر ۳۰۰میلیــون دالر ارزش دارد.
فریداهلل ادیب اییــن بین دهــه ۶۰و ۷۰چهار
اختراع داشته است و در ۱۶خرداد ۱۳۷۰اختراع
ماشــین جوش و پرس پالســتیک به پارچه به
وسیله امواج رادیویی برای اولین بار در جهان به
شماره ثبت « »۲۴۳۲0را به نام خود به مدت ۲۰
سال ثبت کرد و با اخذ گواهی اختراع از اداره ثبت
شــرکت ها و مالکیت صنعتی را از ایران دریافت
کرده است .فریداهلل ادیب ایین در دهه ۷۰به کار
افرینی مجری و طراح سیســتم های مخابراتی
مبدل تلفن همراه به ثابت برای شرکت مخابرات
ایران بــه مدت ۶ســال پرداخــت .ادیب ایین
مجری چندین پروژه نواوری بوده است و اکنون
به تحقیقات توســعه هوشمند ســازی کنترل
ابیاری گیاهان کشــاورزی طبق استانداردهای
پنمــن مانتیــث ( )ASCEفائو پرداخته اســت. صفحه 26
ﻧﻘﺪ
جوجه یک روزه بیمه دارد ،
هنرمند سپیدموی و روزنامه نگار ریش سفید نه!
دنیای عجیبــی شــده،ارزش کاالها هــر روز باالتر رفته
و حرمت انســان ها پایین تر می اید!چه عاملی باعث این
پدیده شــده و می شــود؟ بی تردید برتری زندگی مادی
بر انسانی.همین مهم باعث شــده ارزش کاالها بر ادمیان
چربش چشمگیری پیدا کند .زمانی نه چندان دور ،بیمه
ماشین اجباری نبود و صاحب خودرو مسوولیت خسارات
سیدرﺿا اورنﮓ
وارده را می پذیرفت.امروز اگر شــما اتومبیل خود را بیمه
ﺳﯿﻨﻤﺎ
ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﯿﻠﻢ ،ﻣﺪرس
نکنید ،وقتی به عللی توســط پلیــس راهنمایی متوقف
شوید،اولین چیزی که از شما می خواهد مدارک است که
شامل بیمه نامه هم می شود.اگر بیمه داشتید به مدارک
دیگر نگاه می کند،اما اگر مدت بیمه شــما سر امده باشد
و ان را تمدید نکرده باشید،مامور اجرا در چشم برهم زدنی یک برگه جریمه سنگین
و رنگین کف دست شما می گذارد! جالب است که هیچ مامور دولتی انسان ها را برای
نداشتن بیمه متوقف و جریمه نمی کند!این یکی از نشــانه های برتری ارزش کاال بر
انسان است.چرا چنین است؟ایا بهتر نبود اول بیمه انسان ها را جا انداخته و با متخلفان
برخورد می کردند،بعد بیمه ماشین را اجباری می کردند؟ جالب است که تمام وزیران و
مدیران مرتبط،از این معضل اگاهی دارند،اما برای رفع ان قدمی برنداشته و نمی دارند!
به تازگی شنیده ام که جوجه های یک روزه هم بیمه می شوند و بیمه نامه دارند!یعنی
از زمان تولد تا هنگامی که به مسلخ می روند برای ســالخی ارج و قرب شان محفوظ
است! امروز در عرصه هنر و رسانه،به خاطر کارشکنی کارفرماها و چشم پوشی مراکز
مســوول،به خصوص وزارت کار و اداره تامین اجتماعی ،تعدادی از هنرمندان و اهالی
رسانه با اینکه سن بازنشستگی را نیز رد کرده اند،نه حقوق بازنشستگی دارند و نه بیمه
درمانی!به نظر عجیب می اید،اما حقیقت دارد،حقیقتی که مسووالن می دانند،اما برای
رفع ان قدمی برنداشــته و نمی دارند،چرا؟! اکنون افرادی باالی پنجاه سال و هشتاد
سال وجود دارند که در این دو عرصه حضور داشــتند ،اما از حق کوچک خودشان که
حقوق بازنشستگی و بیمه درمانی است،محروم هستند.مگر چه گناهی کرده اند جز
اینکه عاشقانه زندگی خویش را وقف حرفه شــان کرده اند؟ جالب تر اینکه افرادی در
عرصه هنر و رســانه وجود دارند که با کمترین زحمت دارای بیمه تامین اجتماعی و
درمانی هستند .سن شان بسیار پایین تر است،اما ســابقه بیمه شان خیلی زیادتر از
محرومان عرصه هنر و رسانه اســت! باورش خیلی سخت است که مسئوالن این مهم
را میدانند ،اما دست روی دست گذاشــته و هیچ اقدامی برای رفع مشکل هنرمندان
و روزنامه نگاران فاقد بیمه نکرده و نمی کنند.ایا برای شان مهم نیست؟! در این چند
دهه ،چندین دولت روی کار امده و رفته اند،اما هیچ کــدام کاری برای اینگونه افراد
نکردند .مسئوالن مرتبط چون خودشان از حقوق کافی و وافی و بیمه کامل برخوردار
هستند و در زمان بازنشستگی نیز خیال شان از گرفتن حقوق مکفی راحت است،شاید
طبیعی است که به فکر گرفتاران نباشند .امروز در عرصه رسانه و هنر افرادی هستند
که به شدت با دیو نداری و هیوالی بیماری پنجه در پنجه دارند و بسیاری از انان قدرت
خرید حتی چند قرص نان و چند حب ســرماخوردگی را نیز ندارند .عده زیادی از این
افراد از کار افتاده هستند یا از کار ،بیکارشان کردهاند .با وجود ناتوانی جسمی و روحی،
ارزو دارند تا ســر کاری،حتی غیر مرتبط با تخصﺺ و حرفه خود بروند تا بتوانند قوت
الیموتی به کف اورند .واقعا مسئوالن و مدیران مربوطه یک لحظه فکر نمی کنند که
این افراد چگونه باید به حیات خویش ادامه دهند،ان هم در این ایام ســخت گرانی و
کرونایی؟! وزیر ارشاد جدید نیز در ابتدای کار وعده های شیرین داده،اما هرگز راجع به
گرفتاران عرصه هنر و رسانه حرفی نزده و احتماال نخواهد زد .عجیب است که در این دو
عرصه ،به خصوص سینما بیشتر کمک ها به افراد متمول داده شده و گرفتاران به چشم
نیامده یا پول ناچیزی به انان داده اند که خرج یک هفته کم خواران هم نیســت،چه
رســد به دادن اجاره و خرج چندماهه و چندســاله! جناب وزیر ارشاد،تاکنون کسی
برای شناسایی این افراد اقدام نکرده است.شــما اگر خود را حامی گرفتاران می دانید،
دستور دهید این افراد شناسایی شــده و نسبت به تکمیل بیمه اجتماعی و اختصاص
حقوق بازنشستگی انان اقدام کنید.به هیچ وجه کار دشواری نیست و بار مالی زیادی
نخواهد داشت.نسبت به ریخت و پاش هایی که از گذشــته تا امروز در جشنواره های
متعدد و بی خاصیت عرصه سینما و هنر صورت گرفته بسیاربسیار کمتر است .اگر واقعا
دنبال رضای خالق و رضایت خلق هســتید،این معضل را رفع کنید تا دعای گرفتاران
عرصه هنر و رسانه شامل حال تان شود و توشه خوبی برای اخرت خود ذخیره کنید.
دﻟنوشته مﺤﺴن شایانفر از بی ﺗوجهی
و عدم ﺣﻀور ﺻنﻒ بازیگران در به
ﺧا ک سپاری
زنده یادان اویﺴی ،اﻃﻠﺴی و مهراوران
بدون شــک ســه تن از چهرههای ماندگار و فراموش نشــدنی
ســینما و تلویزیون به شــمار میاینــد .پس از درگذشــت این
هنرمندان فقید ،برخالف انتظار بسیاری از هنرمندان سرشناس
و معروف بــه «لــب و دهنهای مجــازی» که در اینســتاگرام
با بدرود اقــای کاووســی و جمالتی ایــن چنینی از فقــدان او
ابراز ســوگ کرده بودند ،در مراســم تشــییع غیبت داشــتند،
از جمله هیات مدیــره انجمن صنفــی بازیگران خانه ســینما.
در حالیکه به غیر از معدودی از بازیگران انحصاری ،سایر بازیگران
و بخصوص پیشکسوتان این عرصه در وضعیت نامناسب کاری و
معیشتی و مشکالت جسمانی و بیماری به سر میبرند ،مشخﺺ
نیست انجمن بازیگران خانه ســینما چه اقدام موثری در کاهش
این مشکالت صنفی برداشته اســت .پیش از این انجمن صنفی
دست کم در مراسم تشــییع هنرمندان عزیز پس از مرگ ،حضور
پررنگی پیدا میکرد ،کــه در مورد اخیر ان هــم صورت نگرفت
انتظار به حقی اســت تا فاطمــه معتمداریا که در همــه امور از
جمله مسائل سیاسی صاحبنظر است ،بعنوان رییس این صنف
گسترده نیز از چرایی این بیتوجهی به این تازه گذشتگان بگوید!
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
27 صفحه 27
گﻔﺘﮕﻮ
؟؟؟؟؟؟
گﻔﺘﮕﻮ
مدیر رادیو ایران درگفتگوی اختصاصی با هفته نامه صدای خاک
باید از سالها قبل برای نﺠات زبان فارسی کاری می کردیم
زنگ خطر خاموشــی زبان فارســی به صدا درامده
اســت .وطن یعنی فرهنگ ،وطن یعنی ادبیات .چه
شد که زبان فارســی به ویژه درنسل جوان کشورمان
به سمت کمرنگ شــدن اســت؟ دلیل بی مهری به
این زبان کهــن و اثرگــذار ،حتی در دانشــگاههای
کشورمان و نگاه از باال به پاپین نسبت به دانشجویان
شیوا زندی
این رشــته چیست؟ با فشــل بازی های فرهنگی که
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر و ﻋﮑﺎس
هرروز شــاهد تارنمایی های بیشــتری از ان هستیم
اینده این زبان شــیرین چه خواهد بود؟ اینها از جمله دغدغه هایی اســت که
امروز و بیش از هرزمان دیگری ،درغوغای روزمرگی های سیاســی و اقتصادی
و اجتماعیمان گم شده و فرصتی برای اعتراضشــان پیدا نمی شود .موضوعات
یاد شــده را با محمد جعفر محمد زاده -نویسنده و پژوهشــگر زبان و ادبیات
فارســی ،همچنین مدیر رادیو ایران -درمیان گذاشتیم .این محقق کشورمان
توضیحات جالب توجــه و البته قابل تاملی ارائــه داد که درادامــه میخوانید:
وی صحبتهایش را اینگونه شــروع کرد :ســخن از زبان فارســی فراتر از بحث
درباره یک رشته دانشگاهی اســت .به زبان فارسی میتوانیم از زوایای مختلف
نگاه کنیــم .ابتدا اینکه زبان فارســی زبان مــادری بســیاری از مردم منطقه
و کشورماست و مشــخصاً در 3کشور زبان رسمی اســت؛ دراین 3کشور زبان
رسمی اســت و در کشــورهای دیگری که زبان فارســی در انجا رونق دارد یا
درگذشته رونق داشته و پیشــینیه زبان فارسی در انجا دســتِکم 3هزار سال
اســت ،یعنی به تعبیر مرحوم بهار از حدود 700ســال پیــش از میالد تاریخ
روشــن و قابل مطالعه اســت ،پس زبان فارســی یا زبان مادری مردم اســت
مثل خیلی از مناطق ایران و کشــور افغانستان و تاجیکســتان یا زبان رسمی.
محمد زاده ادامه داد :از یک زاویه دیگری که بخواهیم به ارزشهای زبان فارسی
نگاه کنیم این است که زبان شعر وادبیات و فرهنگ اســت و در زمانهایی زبان
علم بوده اســت .از دســتِکم هزار ســال پیش همین زبانی که امروز من و شما
داریم با ان حرف می زنیم ،بســتر تولید محتوای فرهنگی اعم از شــعر و تاریخ
و ادبیات و فلســفه و … بوده اســت .هم برای کسانی که فارســی زبان بودهاند
و هم بــرای خیلیهایی که فارســی زبان نبودنــد و زبانهــای محلی و قومی
داشــتهاند اما تولید محتوای فرهنگی از ســوی انها به زبان فارسی بوده است.
این محقق زبان و ادبیات فارســی توضیح داد :نقش دیگری که زبان فارســی
در قلمرو بزرگ ســرزمینی ایران ،پیش از میالد تا به امروز داشته ،نقش حلقه
ربط واســط بین اقوام بوده اســت .یعنی زبانی بوده که اقــوام مختلف درجای
جای ایران به وســیله ان با هم ارتباط برقــرار میکردند .همزمان کســی در
شــمالغرب ایران که تاتی یا ّارانی یا اذری زبان بوده با ان کسی که در سیستان
و بلوچستان زندگی میکرده عم ً
ال دریک محیط فرهنگی مرتبط با هم زندگی
میکردند و با وجود دوری راهها ،زبان فارســی حلقه ربط بین انها بوده اســت.
صحبت از وطن فارسی است
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد :سرزمینی که من از
ان به اسم «وطن فارسی»یاد میکنم ،وطن فارسی است نه اینکه وطن ما
بوده .مثال گرچه از نظر نژادی ایرانیها با هندیها هم نژادند اما ان چندان
مالک نیســت .ولی مهم این است که حدود 400ســال پیش از تسلط
انگلیسیها ،زبان رسمی در شبه قاره هندوستان فارسی بوده است و مثال
اولین روزنامههای فارســی زبان ،پیش از ایران در انجا منتشر شدهاند؛
بنابراین احســاس میکنیم انجا یک بخشی از وطن فرهنگی ماست .در
انجا شاعران بزرگی مثل بیدل دهلوی و اقبال الهوری زندگی میکردند.
از کاســپین تا خلیﺞ فارس ،زبان فارسی حلقه رابط بوده است
وی ادامه داد :از ان طرف به شمالشرق که نگاه میکنیم شاعران بزرگی
دراین منطقه مثل هاللی جغتایی وجود داشتند که از ترکان و ترکمانان
خراسان و شمالشــرقی ایران بودهاند .به همین ترتیب به اسیای میانه
میاییم و در قفقاز جنوبی که یک زمانی جزو سرزمین ایران بوده شاعران
بزرگی مثل نظامی گنجوی و خاقانی شــروانی را می بینیم که در زمره
شاعران بزرگ پارسی گو هســتند و امروز اثار و دیوان هایشان در دست
است .بعد به ســرزمین اناتولی و ترکیه کنونی نگاه میکنیم که سرزمین
عثمانی قدیم بوده و میبینیم که پادشاهان عثمانی خودشان دیوان شعر
فارسی داشتهاند و درانجا زبان فارســی ،فرهنگ و شعر و ادب است؛ یعنی
درانزماندرانمنطقهاگرکسیمیتوانستهبهزبانفارسیشعربگوید«،انسان
فرهیخته» شناخته میشده اســت .محمد زاده اضافه کرد :به سمت اروپا
میرویم میبینیم تا بالکان یعنی بوســنی هرزگووین امروز درقرن دهم
قمری درانجا فردی پیدا میشود به اسم احمد ســودی که دراین قرن
شرحی بر حافظ و سعدی به زبان فارســی مینویسد .خب معلوم است
که مردم انجا حافظ و سعدی را میشناختند و نیاز داشتهاند که یکی از
خودشان این اثار فاخر فارسی را برایشان شــرح بدهد؛ اینها قلمرو زبان
فارسی بوده است .در تمام سرزمین رســمی ایران به همین شکل است
از دریــای کاســپین تا خلیــج فارس بــا وجــود زبانهــا و لهجههای
مختلــف ؛ اما زبان رســمی و حلقــه وصل زبان فارســی بوده اســت.
مدیر رادیو ایران در ادامه صحبت هایش به نکات جالب توجه ای درباره ریشــه
زبان فارسی دری اشــاره کرد ،وی گفت :دو دلیل برای اینکه چرا زبان فارسی را
دری میگویند ،مطرح است؛ یکی چون در زمان بهمن اسفندیار که به حکومت
رسید اقوام مختلفی از دور و نزدیک میامدند به دربار و با مرکز فرمانروایی ارتباط
داشــتند .خب ،بهمن اســفندیار وقتی دید این اقوام هرکدام زبان و لهجههای
پراکندهای دارند ،دســتور داد که همه باید به یک زبان رســمی ،همین فارسی
اجتماعی
اقتصادی-
دربار شــکل گرفــت می هفته
1400
ششمجهتابان ماه
صحبتشماره
دری14
چون از
سی وبه این
کنند؛
گویندنامهزبان مشکل نسل امروز این است که پیشینه زبان فارسی را نمی دانند
فارســی دری .یک دلیل دیگر این نامگذاری ،خوش خوانی و خوشخرامی این
است.
زبان است که به کبک دری که پرنده بومی کوهستانهای ایران بوده تشبیه شده
مدیر رادیو ایران با بیان این چکیده از گستره جغرافیایی زبان فارسی صفحه 14
تنهایی مرد داستان نویﺲ
داﺳﺘان
رســمی و کوتاه در باره اش حرف
میزدند و این موضوع محمد را غذاب
می داد و عمــده فکرش این بود که
کجایی کارش اشتباه بوده .ایا برای
هستی هم این دغدغه فکری وجود
داشت ؟ هســتی در این باره خیلی
راحت بود و بــه روی خودش نمی
اورد .محمد پر حرارت بود و عاشق
شــلوغی ،همانگونه که در کودکی
ولی اﷲ نیسریان
و نوجوانی زیســته بود .نمیدانست
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
تعــارف یعنی چــی و مطمئن بود
مسیرش درســت اســت .خواهر
محمد وقتی فهمید محمد قصد ازدواج دارد به تهران امد و چند روزی
پیش محمد بود و با هســتی هم حرف زد و به محمد گفت :هســتی
دختر خیلی خوبیه و به درد ازدواح با تو نمی خوره ،شــما هر کدام به
سبک خودتان خوب هستید .هستی دختر ارامیه و در خانواده ای ارام
بزرگ شده .ولی تو یک شرور دوست داشتنی هستی ،محمد به خواهر
دوقلویش نگاه کرد و نتوانست تصمیم درست را بگیرد .محمد ارام در
حیاط رابست و قفل کرد و به اتاق خودش رفت .چراغ را روشن کرد ،
اتاقش منظم نبود ،روی طاقجه های قدیمی مملو از کتاب بود ،روی
میز کوچکی که گوشــه اتاق بود کتابهای زیادی نامرتب چیده شده
بود .مطالبی را که نوشته بود روی میز پراکنده بودند ،جاسیگاریش
پر از ته ســیگار بود ،بطری اب نیمه پر در کنار یکی از پایه های میز
خودنمایی می کرد .محمد نگاهی به اتاق انداخت از پنجره بزرگ رو
به حیاط ،باغچه را تماشــا کرد ،عکس مهتاب افتاده بود توی حوض
وسط حیاط ،انگار از اســمان قهر کرده بود و افتاده بود توی حوض
خانه که ابتنی کند .محمد لبخندی زد ،روی سکوی پنجره نشست
و سیگاری روشن کرد .چراغ اتاق هستی روشن شد .هستی امد توی
راهرو که برود دستشویی ،خواب الود نگاهی به اتاق محمد کرد و رفت
سمت دستشویی .محمد ســیگار را خموش کرد و امد توی راهرو .
هستی لباس نازک و تن نمایی به تن داشــت .محمد به چهارچوب
در تکیه داد و هستی را تماشــا کرد .هستی برگشت و متوجه حضور
محمد شد ،ســالم خواب الودی کرد و لبخند زد .هستی گفت :فکر
کردم که نمی ای و رفت طرف دستشویی که انتهای راهرو بود .محمد
برای یک لحظه حس زیبایی در تنش پیچید ،به دور شــدن هستی
نگاه کرد و در همان چهارچوب در ایســتاد .هستی که از دستشویی
بیرون امد ،خواب الودگیش کمتر شده بود ،محمد را که همچنان در
چهاچوب در اتاقش ،ایســتاده بود با تعجب نظاره کرد .محمد گفت:
امروز پیش.....هستی حرفش را قطع کرد و گفت :ببخشید محمد جان
باید صبح زود بروم دفتر مجله .االن هم خوابم می اید .فردا شب کمی
زودتر بیا خانه ،شــام را با هم بخوریم و حرف بزنیــم .البته اگر مامان
مهمان نداشته باشه .فعال شب بخیر .هســتی وارد اتاق شد و چراغ را
خاموش کرد .محمد بلند شــد و وارد اتاق خودش شد .لباسش را از
تن دراورد و انها را پرت کرد روی دســته صندلی ،لباس راحتی خانه
را پوشید ،چراغ اتاق را خاموش کرد .مهتاب همجنان در اب مشغول
اب تنی بود و گربه کوچکی دور حوض وسط حیاط ارام راه می رفت.
محمد بازهم نشست روی سکوی پنجره و سیگار دیگری روشن کرد .
پنجره را گشود ،نسیم خنک شب مثل طشت ابی روی تنش پاشیده
شد .سرمای دلنشینی به تنش نشست .پکی به سیگارش زد و به ماه
28
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
قس
مت اول
بازیگوش که حاال با پنجول کوچک گربه به رقــﺺ امده بود نگاه کرد.
حس کرد سردش شده ،بلند شد و پلیور نازکی را پوشید ،دلش نیامد
پنجره را ببند .رفت روی صندلی پشــت میز نشســت و چراغ مطالعه
کوچک روی میز را روشــن کرد .کاغذ ها را مرتب کرد و در گوشــه ای
قرار داد ،کتابها را از روی میز جمع کرد و روی طاقچه ،کنار بقیه کتابها
مرتب چیده مان کرد .چند کاغذ سفید را جلویش گذاشت و به فکر فرو
رفت ،ایده ای به ذهنش امده بود .خاکه سیگارش ریخت روی کاغذها.
کاغذ را بلند کرد و با بی دقتی تکاند توی سطل زیر میز که پر بود از کاغذ
مچاله شده .چند خطی نوشت و لبخند رضایت چهرهاش را مهربان تر
کرد .به خودش که امد ،چند صفحه ای نوشــته بود .جا سیگاری پر ته
سیگار را تکاند در سطل زباله ،ســیگار دیگری روشن کرد و مثل یک
فاتح به نوشته اش نگاه کرد .خواست دوباره بنویسد که درد شانه چﭗ
امانش را گرفت و قلبش تیر کشید .قلم از دستش رها شد .محمد مچاله
شد روی میز .از صندلی جدا شد و نشست روی فرشی که در اتاق پهن
بود .بسختی بطری اب را بدست گرفت و از ان جرعه ای نوشید .نفسش
کمی جا امد .متوجه ســیگار شــد که ردی از خود روی فرش گذاشته
بود .محمد بسرعت ســیگار روشــن را از روی فرش برداشت و دستی
روی قسمت کوچک سوخته فرش کشید .نفسی تازه کرد ،بلند شد و
سیگار را داخل جاسیگاری خاموش کرد .روی طاقچه کنار پنجره نیمه
باز نشست و نفس عمیقی کشید .پنجره را بست و به بستر رفت .صبح
که بیدار شد به ساعتش که همیشــه روی مچ دستش بود نگاهی کرد ،
ساعت از هشت گذشته بود .بلند شــد ،ابی به صورتش زد ،حس کرد
زبانش مانند یک تکه چرم شده و کمی از درد دیشب روی شانه چپش
جا خوش کرده .به طرف دستشویی که ته راهرو بود رفت ،نیم نگاهی
به اتاق هستی انداخت ،هستی رفته بود .اتاق هستی مرتب بود و همه
لوازمش مرتب در جای خودش قرار داشت .چند گلدان هم زینت بخش
اتاقش بود .محمد وارد دستشویی شد ،ابی به صورتش زد و چهره خود
را در اینه دید ،یک هفته می شد ریشش را اصالح نکرده بود و حس کرد
رنگ و رویش کمی زرد است .خواست ریشــش را اصالح کند یا شاید
یک دوش بگیرد ،حوصله اش را نداشت .ابی در دهانش چرخاند ،شاید
زبانش نرم شود و از خشکی خارج شــود ،فایده ای نداشت .سبیلش از
دود سیگار زرد زرد شــده بود و دندانهایش ،چرا به خودش نمی رسید.
چرا نمی توانست بفهمد چه مرگش است .به هستی فکر کرد .مسواکی
زد و حس کرد حالش بهتر شده .می دانســت اگر همت کند و دوشی
بگیرد حالش بهتر هم میشود .از دستشــویی امد به اتاقش ،لباسهای
روی دسته صندلی را برداشت ،پوشــید و امد توی حیاط .پدر هستی
توی حیاط گلدانها را مرتب می کرد ،مرد ســرحال و بانشــاطی بود و
شصت و پنج سال را رد کرده بود ،باز نشسته اداره راه اهن بود .در تهران
متولد شده بود ولی ریشــه اذری داشت .محمد را با همه خصوصیاتش
دوست داشت ،می گفت :در جوانی در راه اهن یک دوست خوزستانی
داشتم که ادم بسیار خوب و با معرفتی بود ،بعدها منتقل شد به اهواز،
خاطرات خوبی ازش دارم .محمد به خواستگاری دخترم امد و فهمیدم
خوزستانی است ،یاد رفیقم افتادم .محاسبه ام اشتباه نبود .محمد سالم
کرد و پدر هســتی لبخند زد و جواب ســالمش را داد .گفت :صبحانه
خوردی ؟ معلومه که نخوردی ،هستی یک ساعت پیش رفت .عجب از
زن و شوهرهای این دوره و خندید .گلدانی را که در دست داشت کناری
گذاشت ،دست محمد را کرفت و او را به سمت دیگر حیاط برد ،در این
سمت چند اتاق دیگر با پذیرایی بزرگ و یک راهرو بزرگتر ...ادامه دارد
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 28
تاکید کرد :ما وقتی به پیشینه زبان فارسی نگاه می کنیم می فهمیم
که چه گوهر گرانبهایی داریم .جالب این است که زبان فارسی نه
تنها نقطه مقابل زبانها و گویشهای دیگر ایرانی نبوده بلکه در تعامل
با زبان های مناطقمختلفبودهاست،زیراهیچموقعدرتاریخنگفته اند
زبانفارسیزبانیکقومخاصاست.اصالچنینچیزینیستواین
زبانرسمیاقواممختلفاست.ایناستادومحققزبانوادبیاتفارسی
کشورماندرادامهتوضیحاتشبیانداشت:ایناشکالوبرداشتغلطهم
بایددرستشودکهزبانفارسیصرفازبانقومفارساستوباقومفارس
متفاوتاست.بایدایناشکالرابرطرفکنیمچونممکناستعده ایاز
سرنااگاهیبگوینداینزبانقومفارساستوماچرابایدفارسیصحبت
کنیم.چنینچیزینیستواینزبان،زبانرابطوواصلبینهمهاقوام
ایرانیبودهواتفاقااززبانهایقومیومحلینیزوامگرفتهاست؛لذاهیچ
تقابلیوجودنداشتهوتعاملکاملداشتهاست.
وی خاطرنشان کرد :فراموش نشود که بین اقوام ایرانی و زبان فارسی
واژه داد و ستد شده است .امروز خیلی از واژه ها را داریم که مثال
ریشه اش سیوندی ،راجی و یا سمنانی و … است .حتی عرب زبانها و
ترک زبانها هم می بینند که واژگان زبان انها در فارسی جاری است و
این نشان از تعامل و همزیستی بین زبانها و گویش هاست.
ازاوپرسیدیم”بااینپیشینهاززبانفارسیدوسوالمطرحمی شود؛اینکه
چرازبانفارسیدرمواردیبااینقدمتمغلوبزبانانگلیسی،فرانسوی
ویاعربیشده؟ودیگراینکهچرابااینتاریخچهقویبعضیانراکم
اهمیتمی دانند؟ویتوضیحداد:بخشیازانمربوطبهتالشیاست
کهغربی هابرایتوسعهزبانشانمی کنند؛مثالسالهایسالدرایران
فرانسوی هازبانشانرایجبود،یعنیکلماتیکهامروزمثل«مرسی،شوفر،
گاراژو… استفادهمیشودریشهاشدرهمانزماناست.فرانسویها
متخصصانشانرامی فرستادندوفناوریراهممیفرستادند،درهمین
ایرانمامدارسفرانسویوجودداشتوزبانفرانسهدرانجااجباریبوده
ومادردوره هاییبهفرانسهدانشجومی فرستادیم.عللمختلفدیگری
همهستوانگلیسیهانیزبههمینشکلبودهاست.
وادادگی زبان فارسی درحال وقوع است ،مراقب باشیم
ما زبان خودمان را دستِکم گرفته ایم
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارســی ،درباره بعضی از چرایی های استفاده از
لغات عربی در زبان فارســی توضیح داد :گاهی برخی اشتباه می کنند و ربط
می دهند که مسلمان ها باعث چنین ورود و خروج های واژگانی شدند .خیر
اینگونه نیست و اسالم که دین رحمت است ظلم نمی کند اما خلفای اموی و
عباســی در حق ایران که جای خود دارد در حق اهلبیت هم ظلم می کردند.
همین خلفای اموی و عباسی دریکی دو قرن اجازه نمی دادند حتی یک خط
محتوای زبان فارسی تولید شــود و می گفتند زبان رسمی فقط زبان عربی
است ،در حالی که ایرانیان بیش از هزار ســال قبل از ان صاحب اثار و زبان و
محتوای علمی بودند .تا اواخر قرن دوم که اولین حکومت ایرانی تشکیل شد
و زبان فارســی به مرور رونق گرفت و با امیختگی که زبان فارسی با فرهنگ
اســامی پیدا کرد ،مفاخر بزرگی ظهــور کردند و اثار فراوانی تولید شــد.
مدیر رادیو ایران همچنین به تغییر کلمات در گفتگوها و محاوره های عموم
اشاره کرد و گفت :امروز در کالم مردم به ویژه جوانها نگاه کنید ببینید چقدر
واژگان نامانوس وجود دارد که ما خودمان بهتر از ان را داریم .اصال بحث علم
هم نیست و کسی نگفته اگر شــما مثال مقاله پزشکی می نویسید که دنیا ان
را بفهمد ،بیایید واژه نامانوس وضع کنید .فرهنگســتان هم اصراری ندارد
که حتما واژه ای جایگزین اصطالح پزشکی شود که به فرهنگ و زبان مردم
ربط ندارد اما چرا بایــد واژه نامانوس و بیگانه در زبانمان باشــد؟ چرا باید به
خداحافظ بگوییم مثال بای بای .چرا مثال به جای کلمه سپاس به این زیبایی
بگوییم مرسی یا… ؟ خب اینها ضربه هایی است که به زبان فارسی می زنیم.
همینطور جلو برویم نسل بعد از ما بلد نیستند حافظ و فردوسی
بخوانند
این استاد دانشگاه صحبت هایش را اینگونه ادامه داد :شما در فضای مجازی
نگاه کنید ،ببینید از صبح تا شب چقدر زبان فارسی اسیب می بیند .مثال الیک
به جای پسند ،فالو به جای دنبال؛ اینها کلماتی است که ما برایش معادل داریم
امامتاسفانهدچارخودباختگیشده ایم،یعنیخودمانرادستِکمگرفته ایم.این
گرفتاری ها از ان جایی ناشی می شود که ما پیشینیه زبان فارسی و ارزشهای
ان را نمی دانیم .از این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی پرسیدیم” اگر جلوی این
مسیر را نگیریم چه اتفاقی رخ می دهد؟” ،تاکید کرد :مطمئنا خواهیم دید که
یکی دو نسل دیگر ،بچه هایمان بلد نیستند دیوان حافظ و مولوی و شاهنامه
فردوسی را بخوانند .اگر همین روند وادادگی زبانی ادامه داشته باشد دو نسل
بعدمان چطور می خواهد شاهنامه و نظامی گنجوی بخواند؟ و ما این بال را
درک نمی کنیم؛ بالیی که برسر بعضی فارسی زبانان امد.
وی افزود :یک خطر دیگری که زبان را تهدید می کند ،خطر تغییر و اسیب
خوردن به خط رسمی است .در زمان هایی قبل از انقالب نداهایی می امد که
ماالفبایمانراانگلیسیکنیمیعنیاصطالحاً«فینگلیش»بنویسم.بالییکه
در تاجیکستان بر سر مردم امد .تاجیک ها امروز فوق العاده شاهنامه و حافظ را
دوست دارند اما نمی توانند دو خطش را با خطی که فردوسی و حافظ نوشته اند
بخوانند،فقطمی توانندبشنوندیاباالفبایدیگریبخوانند.مدیررادیوایران
توضیح داد :وقتی می گوییم حفظ زبان فارسی ،یعنی باید به همه شئون زبان
فارسی توجه کنیم ،یعنی توجه کنیم که واژه های بیگانه وارد زبان ما نشود .یک
موقع است معادل ان کلمه را نداریم مثال رادیو و تلویزیون،خب ایرادی ندارد.
بجای واژه های فارسی تا حد امکان واژه عربی و غیر ضرور هم بکار نبریم.
مدیررادیوایرانخطاببهنسلجوانکشورمانیاداورشد:اگرنسل
امروزمازبانفارسیرابااینپیشینهاشبشناسندباورپیدامی کندکهما
صاحبیکزبانغنیویکفرهنگبربسترزبانفارسیهستیمونباید
مغلوبشویم؛البتهتبادلزبانیاشکالندارد،هیچایرادینداردکهبین
زبانفارسیومثالعربییاانگلیسیتبادلوجودداشتهباشدکمااینکه
امروزهموجوددارداماغلبهوانفعالخوبنیستوموجبغلبهوانفعال
فرهنگیمی شود.ویاضافهکرد:صدهاوبلکههزارانواژهفارسیامروز
درزبانعربیرایجاست؛چرا؟چونطیسالیانسالحتیقبلازاسالم
،اینتبادلبهجهتهمجواریماباعرب هاوجودداشتهوبهجهتاینکه
الفبایزبانفارسیوعربیمشابهاستوهردوازالفبایارامیگرفته
شده اندایندادوستدهایزبانیاتفاقافتادهاست.خبطبیعیاست
وممکناستاینتبادلباانگلیسیوسایرزبانهاهماتفاقبیفتداماتا
مرحله ایکهاسمشتبادلباشدنهتامرحله ایکهغلبهووادادگیرخ
دهد.متاسفانهایناتفاقدربعضیازمقاطعتاریخرخدادهوامروزهماگر
حواسماننباشددرحالوقوعاست .محمدزاده در این باره خاطرنشان
واداده
کرد :یک زمانی درقرن های اول و دوم هجری مقابل زبان عربی
نباید رسم خط های من دراوردی درست کنیم
شدیم ،یعنی خلفای اموی و عباسی که ظالم هم بودند در حق فرهنگ
ی و ششم
شماره س
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
15
مردم ایران هم ظلم می کردند و این اصال ربطی به اسالم ندارد.
محمد زاده ادامه داد :بعضی ها می گویند شما چرا روی واژه های عربی تعصب صفحه 15
وﻇایﻒ اولیه رییﺲ سازمان سینمایی ! ...
دولت هــا هر 4ســال
یا 8ســال یکبار عوض
میشــوند ،امــا بــا هر
تعویضی ،این سینماگران
کشــور هســتند کــه
میبایســت خــود را با
خواســتهها ،ســالیق و
شاهپور محمدی
دیدگاههــای منتخبین
ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ
جناحهــای مختلــف
هماهنگ کنند !.این موضوع تا جایی پیش رفته اســت که انگار
حکم یک قانون را پیدا کرده اســت !.این وســط نیز کافی است
که یک مدیر ناتوان و کارنابلدی بخواهد پست کلیدی مدیریت
حوزه سینما را با پشــتیبانی جناح های دولتی تصاحب کند که
ان زمان ،جماعت کثیر ســینما الجرم سالها باید نظارهگر ندانم
کاری های ان یک نفر باشــند و چاره ای هم نداشته باشند ،جز
اینکه بسوزند و بســازند !.مدیران سفارشــی جناح ها و قدرتها
در هر دولتــی و در هر دوره ای ،هرگونه ازمــون و خطا و هر نوع
واکســن تازه تهیه شــده ای را برروی اصحاب نیمه جان و رو به
احتضار فرهنگ و هنر این کشــور ازمایش میکنند !.حال این
واکسن های مدیریتی جواب بدهد و جواب ندهد ،امر زیاد مهمی
نبوده و نیســت !...انها تا جایی به تست های اموزشی خود ادامه
میدهند که ادمها و فضای هنری انها را به ســرحد فرسودگی و
سرخوردگی میرسانند !...کســانیکه خود بهتر از همه میدانند
که از هنر ومخصوصا از نوع هفتم ان هیچ سررشــته ای نداشته
و هیچ نمیدانند اما این وســط ،قدرت طلبی ها ،جاه طلبی ها،
عالقه مندی ها و شیفتگی ها به عناوین و میزهای بزرگ ،باعث
میگردد که به هر قیمتی برای تصاحب ان از پای ننشــینند !.در
گذشته هر مدیر سفارشی به این حوزه حســاس پانهاده با یک
نگاه اداری بیش نبوده ،غافــل از اینکه مدیریت ســینما فراتر
از یک کار اداری اســت و اخر ســر هم به این نتیجه رسیده که
امال و ارزوهای خود را میبایســت در جاهای دیگری جستجو
کند ،اما موضوع به همین جا هم ختــم نگردیده و امدن و رفتن
چنین ادمهایی ســالها این ســینما را از حرکت و رسالت اصلی
خود باز نگهداشته اســت .رییس جدید سازمان سینمایی قبل
از هر حرکتی میبایست به چند نکات اساسی توجه ویژه کنند.
ابتدا باید مراقبت کنند که افراد منتســب به حوزه های مختلف
رســانه به تصدی پســت های حســاس و کلیدی این سازمان
مثل ســابق ابقا نشــوند .مدیران میانی ســازمان میبایست از
اهالی باتجربه خود ســینما انتخاب شــوند .تجربه نشان داده
اســت که افراد مامور بــه خدمت موقتــی که از رســانه های
مختلف به ایــن وادی ورود میکنند به مــرور در بدنه مدیریتی
ســینما ماندگار گردیده و نتیجه ان را در مدیریت های گذشته
شــاهد بودیم که چگونه مدیوم ســینما را از پــرده عریﺾ ان
به ســمت صفحه کوچک تلویزیــون تنزل دادنــد و فیلم های
تولید شــده بعضا در حــد تله فیلم متوســط هم نبودنــد!!!..
و....
کوچ و انتقال اینگونه افراد از سازمان سینمایی به محل کار اصلی
خود در رســانه های مختلف ،باید جزو سیاستهای اصلی رییس
جدید سازمان قرار گیرد !.در دوره های گذشته شاهد بودیم که
حتی برخی از بازنشستگان حوزه رسانه که مشمول قانون منع
فعالیت در واحدهای اداری نیز بودند ،چگونه منافع سرشاری را از
وجود مبارک روسای اشتباهی این سازمان نصیب خود نمودند!.
عملی کردن طرح امنیت شــغلی ســینماگران که سالهاست
بر روی میز مدیران قبلی مانده و در حال خاک خوردن اســت.
این موضوع از اهمیت بســزایی برخوردار اســت .رییس جدید
سازمان باید دقت کند که کل بودجه ســینمای ایران به اندازه
تولید و هزینه کرد یک فیلم معمولی هالیوودی نیســت و این
یعنی یک سینمای ورشکســته به تمام معنا !...واگر هم در دل
یک چنین فضای ورشکستگی ،فیلمی در گذشته ساخته شده
بواسطه ابتکار عمل و خون دل خوردن خود اصحاب سینما بوده
نه وجود مدیریت های اداری از نوع اشــتباهی !...رییس جدید
سازمان سینمایی باید بداند اگر این کشور واقعا به سینمایی در
حد اعتبار فرهنگی و تاریخی این کشــور نیاز دارد ،میبایســت
بودجه ان به هر شــکل ممکن در تمام ســطوح چندین و چند
برابر شود و برای این کار نیز کفش اهنینی الزم است .سینما به
اقتصاد وابسته است و اگر در شرایط تورمی موجود سینمای این
کشــور به همین منوال و با این رقم های کله گنجشکی بخواهد
مدیریت شــود ،ره به جایی نخواهد برد .لزوم نشست صمیمی و
جلسات متعدد هم اندیشــی با صنوف مختلف کشور و شنیدن
مشــکالت انها از نزدیک !...طرح بیمه رایگان اهالی سینما باید
جزو اولویت این سازمان باشــد .ضروری است که کلیه صنوف
خانه سینما ،بیمه رایگان گردیده و از سوبسید کامل بیمه دولتی
با شرایط مناســب بهره مند شوند !.طرح مســکن سینماگران
میبایســت در اولویت مدیریت سازمان ســینمایی قرار گیرد
که حوزه ســینما در این بخش بیشــترین لطمه را در گذشته
دیده اســت و میبایســت به گرفتاریهای این بخش رسیدگی
انی و اساســی صورت گیرد !.طرح دعوت از هنرمندان ،خاصه
ســینماگرانی که به هر دلیلی در خارج از کشــور حضور دارند
و نیازمند ان اســت رییس جدید ســازمان بطور اساسی برای
بازگشت این عزیزان تمهیداتی را بیندیشند تا کسانی که متعلق
به این اب و خاک هستند بتوانند به زادگاه خود مراجعت نمایند!.
با توجه به نظر مســاعد رییــس جمهور محتــرم ،این موضوع
پیگیری اساســی الزم دارد و تامین امنیت انها پس از مراجعت
یک نیاز جدی و اساسی است !.این اقدام خواهد توانست از فرار
و مهاجرت سایر نخبگان هنرمند کشــور نیز جلوگیری نماید.
به امید روزی که این موارد جزو سیاســت های راهبری رییس
سازمان ســینمایی قرار بگیرد چرا که در ترمیم و تقویت فضای
تولید فیلم و حل مشکالت سینماگران ،تاثیر و کارسازی اساسی
را خواهد داشــت !.اگر این خواســته ها علمی نگردد باید گفت
که چند صباحی فقط ســینما را با نگاه اداری مدیریت کردهایم
و از نــگاه عملیاتی و تاثیر گــزار و ارتقا بخش دور مانــده ایم!!..
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
29 صفحه 29
ندارید اما روی واژه های انگلیسی سختگیری می کنید .می گوییم به دو
قدمت همجواری ما با زبان عربی بسیار طوالنی است
دلیل؛ یکی اینکه
؟؟؟؟؟؟
ضمن اینکه به همان اندازه که واژه گرفته ایم انها هم کم و بیش از ما واژه
گرفته اند .دیگر اینکهوقتیعربهابهایرانحملهکردندومادرابتداملتی
مغلوببودیموزبانفارسیاسیبدید؛البتهزبانفارسیازانغلبهسربلند
بیرون امدوخودشرا تقویتکردوخودو فرهنگایرانرانجاتداد.این
استاددانشگاهگفت:پسیکیدیگرازشئونحفظزبان،حفظخطاستو
نبایدگذاشتباشکستن هایبی موردوتقطیعوچسباندنغیرفنیبهان
اسیبواردشود.گرچهمسیرتکاملبایدادامهپیداکند.توجهداشتهباشیم
کهخوشنویسیعالوهبراینکهیکهنراستوسیلهبقایزباننیزهست.مابه
وسیلهخوشنویسیزبانمانراحفظکرده ایم.نبایدرسمخط هایمندراوردی
درستکنیم.
وی به موسیقی که از دیگر شئونات زبان فارسی است اشاره کرد و گفت:
باید موسیقی درست تولید کنیم .چون بسیاری از مردم شعر و ادبیات را
به وسیله موسیقی می اموزند .همین االن ما خیلی از اشعاری را که حفظ
هستیم از راه موسیقی حفظ کرده ایم .بنابراین انتخاب شعر و اهنگ در
موسیقی که مردم با ان در ارتباطند هم بسیار مهم است.
اگر کسی به زبان فارسی اسیب بزند به ایران صدمه زده است
مدیر رادیو ایران اضافه کرد :یکی دیگر از شئون حفظ زبان فارسی ،توجه
به زبان اقوام است .زبان اقوام ایرانی چشمه های جوشانی است که می تواند
زبان فارسی را طراوت ببخشد .در اصل ۱۵قانون اساسی هم به درستی
بر لزوم تقویت و حفظ انها تاکید شده است .نه کسی باید به این فکر باشد
که بگوید همه اقوام زبانشان را کنار بگذارند و زبان فارسی حرف بزنند ،نه
کسانی بیایند بگویند که اقوام باید با زبان خودشان درس و امور رسمی و
ملیشان را با زبان بومی انجام دهند ،اینهم غلط است.
محمد زاده در اینبــاره نیز یاداور شــد :نباید تعادل از بین بــرود .قانون
اساســی می گوید” زبان رســمی درایران ،زبان فارسی اســت و اسناد،
مکاتبات و نامه های رسمی باید به این زبان نگارش شوند” .بعد می گوید”
ولی در کنار زبان فارســی ،اموزش زبان های قومی و محلی در رسانه ها و
مطبوعــات ازاد اســت” .بنابراین زبان رســمی و ملی که حلقــه ربط و
پیوند همه اقوام اســت نباید اســیب ببیند .اگر کســی بخواهــد به این
زبان فارســی اســیب بزند درحقیقت به یک کشــور صدمه زده اســت.
رســانه ها نقــش موثــری درحفظ زبــان فارســی دارند
مدیــر رادیو ایران،اســیب شناســی هایش راجــع بی مهری بــه زبان
فارســی را اینگونه ادامه داد :امروزه بعد از محیط مدرســه و دانشــگاه ،
با رســانه ها ســروکار داریم .موبایلمان ،رادیو و تلویزیــون و روزنامه همه
و همه رســانه اســت؛ بنابراین زبان این رســانه در تقویــت و حفظ زبان
فارسی بســیار موثر اســت .کســانی که برای حفظ و بقای زبان فارسی
برنامه ریزی می کنند باید توجه ویژه ای به زبان رســانه داشــته باشــند.
وی گفــت :از گذشــته روزنامه هــای ما ویراســتار داشــتند کــه برای
مراقبــت از زبــان بوده اســت .ویراســتاری یکــی از واحدهــای مهم
همــه روزنامه هــا بــوده و االن هــم همینطور اســت ؛ مــی بینیم که
روزنامه هــا و خبرگزاری هــای بــزرگ واحــد ویراســتاری دارنــد.
اینده زبان فارسی در خطر است
زبان فارسی احســاس خطر کنیم ،باید بجنبیم ،این حرفهایی که من زدم
این تالش هایی که شــما می کنید ،تالش هایی که فرهنگستان می کند،
تالش هایی که تحصیلکرده های زبان فارســی در دانشگاه می کنند ،باید
همه این تالش هــا را دوچندان کنیم و به فرزندانمــان بفهمانیم که در اثر
بی توجهی نه تنها زبان اسیب می بیند که کشــور هم اسیب خواهد دید.
وی گفت :هیچ یک از اقوام ما راضی نیستند که ایران اسیب ببیند،باید این
درک ایجاد شود که نابودی زبان ملی و رسمی یعنی نابودی ملیت و هویت.
محمد زاده اظهار داشــت :اگــر این درک ایجاد شــود ،اقوام کشــور که
حاضرند برای وجب به وجب خــاک میهن جان بدهند بــرای این مولفه
مهم فرهنگی و ملــی هم حاضرند جــان بدهند .مگر وطــن فقط خاک
اســت؟ وطن یعنی زبان ،وطــن یعنی فرهنــگ ،وطن یعنــی ادبیات.
ایران با این پیشــینه بــزرگ؛ وطن یعنی ســعدی و حافظ و موالنا.
یعنی ِ
وی اذعان داشــت :هرکدام از اینها اســیب ببیند یعنی وطن اسیب دیده
اســت .اگر یک جایی یک تپه ای از وطن از دســت برود می شود دیر یا زود
ان را پس گرفــت ،انگونه که در جنگ عراق پــس گرفتیم اما اگر فرهنگ
و زبان از دســت رفت ،ممکن است نشــود به راحتی ان را بازگرداند چون
در اثر تغییر نســل ،ان فرهنگ گم می شــود اما ان تپه گم نمی شــود.
محمدزاده خاطرنشــان کــرد :باید یک زنــگ خطری به صــدا در بیاید.
باید از دو ســه دهه قبــل برای نجات زبان و فرهنگ کشــورمان شــروع
می کردیم .کشــور ما دو مولفه هویتــی دارد؛ ایرانی بودن بــه دو مولفه
اســت؛ یکی اســام اســت که همه مردم را جمع کرده ،یعنی تمام اقوام
و مذاهب ما در یک مولفه هویتی به نام اســام مشــترک هستند و مولفه
دیگر زبان فارســی اســت .همه اقــوام مذاهــب و حتی ادیان رســمی،
مولفه مشترکشــان زبان فارســی اســت .پس مردم ایران در یکی از این
دوحالت با هم اشــتراک دارنــد؛ یا دینمان یکی اســت یــا زبانمان .اگر
این مولفه هویت ملی اســیب ببیند امنیت ملی کشــور اسیب می بیند
دچــار خودباختگی زبانی شــده ایم ،حواســمان نیســت
اســتاد زبان و ادبیــات فارســی کشــورمان در پایان صحبــت هایش
خطاب به همــه فارســی زبانــان این نکتــه را نیــز متذکر شــد :باید
بگوییم کســی که دنبــال اموختــن زبانهای دیگر اســت امــا در حفظ
زبان ملی خود نمی کوشــد بــه نوعی دچار خودباختگی شــده اســت.
وی افزود :باید فکــر کنیم از بی توجهی به زبان ملی چه چیزی به دســت
می اوریــم و در مقابل چه چیز را از دســت می دهیم .شــما فکر می کنید
ســعدی عربی بلد نبوده؟ بلد بوده،در کتابش هــم می بینیم که از کلمات
عربی بســیار زیاد به کار برده ولی چرا گلستان و بوســتان را به این زیبایی
می نویســد؟ شــما فکر می کنید فردوســی با این همــه عظمتش ،در
۶۰هزار بیت شــاهنامه ،عربی نمی دانســته که به کار نبرده است؟ انهم
در روزگاری کــه عربی در تمــام ایران رایج بوده .شــما فکــر می کنید
قطران تبریزی در تبریز زبان قومی خود را نمی دانســته که شــعر فارسی
می سروده است؟ نظامی گنجوی نیز به همین شــکل .اینها می دانستند
که زبان فارســی هویت انهاســت و با این زبان در تاریخ ماندگار می شوند.
اگر بجز این بود ،مانند خیلی از شــاعران محلی امروز اســمی از انها نبود.
رادیــو ایــران هشــدار داد :درد خودباختگی فرهنگــی بویژه در
مدیــر
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
این 16
کشــورمان تصریح کرد :باید برای اینده
فارسی
محقق زبان و ادبیات
بحث زبــان ،دردی جدی بــوده و نیازمنــد توجه ویژه و چندباره اســت. صفحه 16
اﺧبار
موفقیتفیلم(پوست)
فیلم سینمایی پوســت به تهیه کنندگی محمد رضا
مصباح و کارگردانی بهرام ارک درشهر تبریز به اکران
درامد و مورد استقال مردم هنر دوست این شهر قرار
گرفت وخوشبختانه به سانس های فوق العاده رسید.
ورود اقایان ممنوع
علی سرتیپی تهیه کننده پرتالش سینما
درخصوص عدم تولید قســمت های دوم
وســوم فیلم «ورود اقایان ممنوع»گفت:
ازانجا که این فیلم در زمان اکران بافروش
خوبی مواجه بود بر ان شدم قسمتهای دوم
و سوم انرا بســازم اما بعضی از عوامل این
فیلم دچار غرور شــدند و ادعای سهم من
دراوردی زیادی نمودند که من عطایش را
به لقایش بخشیدم .درود به این جسارت.
تسهیل درﺻدور پروانه ساخت ونمایﺶ
ســعید رجبی فروتــن ،معــاون نظــارت و
ارزشــیابی ســازمان ســینمایی در مــورد
وضعیت شــوراهای ســاخت و پروانه نمایش
توضیحاتــی داد .وی اظهار کــرد :همانگونه
که جنــاب خزاعــی در برنامه شــهر فرنگ
به تفصیــل بیان داشــتند ،شــرایطی فراهم
شده تا باســهولت و شفافیت بیشــتر بتوان
به متقاضیان ســرویس داده شــود .او متذکر
شد :دریافت پروانه ســاخت،این امکان را برای
تهیه کننده وســرمایه گذار فراهم میکند که
گرفتار مسائل حقوقی وشورای داوری نشوند.
200فیلم اکراننشده داریم!!
ســعید خانی تهیهکننده جوان و خوشــنام و مدیر
پخش خانه فیلم ایران درخصــوص 200فیلم اکران
نشده خطاب به ریاست سازمان ســینمایی گفت :از
اکران فیلمهای ضعیف حذر شــود .چون کافیســت
با اســتقبال مردم مواجه نشــوند و مجددا سالنهای
سینما خالی از تماشاگر شود و این اصال به نفع سینما
که با تالش فراوان رونق گرفته ،نیســت .خانی عقیده
دارد :فیلمهــای ضعیــف در هنــر و تجربــه و
بصــورت انالیــن نمایــش داده شــود و جنــاب
خزاعــی ترتیبی اتخــاذ نماید تا صنوف ســینمایی
که 2ســال اســت بیکار هســتند ،بتواننــد در این
شــرایط از کمکهــای معیشــتی بهره مند شــوند.
تشکر
بدینوسیله از کلیه پرسنل زحمتکش ،محترم وصدیق
بیمارستان خاتم االنبیا ،ساختمان یاس ،بخش شقایق
که در طول بستری اینجانب نهایت لطف و محبت خود
را مبذول داشتند سپاسگزاری و قدردانی مینمایم.
با احترام :غالمرضا گمرکی وهمسر.
30
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
پایتﺨت بدون ﺻرف هزینه می تواند
ساختهشود
محمدحســینی میگوید :برای ســاخت
ســریال پایتخت 5مبلغ 9میلیارد و 600
هزار تومان هزینه پرداخت شده و درعوض
این ســریال 183میلیــارد درامد اگهی
کسب نموده اســت .با این حساب میتوان
گفت که 2قســمت پایتخت بدون صرف
هزینه ســازمان اوج ساخته شــده است.
جواب سواالت اطالعات عمومی
.1د
.9الف
.2ج
.10الف
.3د
.11ج
.4ج
.12ب
.5ب .13الف
.6ب .14ب
.7الف .15الف
.8ب
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
دلنوشته محرم زینال زاده درخصوص
مهراوران
به دســتهایم نگاه میکنم ،تا به امــروز در ان
کوله پشــتی همراه و نامریــی ام چه ها جمع
کرده ام که پیش از من به دیار باقی رهســپار
خواهد شــد ...کاش مشــتی شــکوفه های
زیبای هســتی را جمع میکردم ،شکوفه های
راســتی و پاکی را ...تا چراغ راهم باشــند در
ان ســفر همیشــه در پیش ...و ان کوله را در
این دنیــا و دیار رهــا کرده تا دوســتان جان
جانیــم ....ان را به یاد اورند ...عــزت مهر اورم
ســفر خوش ....با احتــرام محرم زینــال زاده صفحه 30
صفحه 31
حفﻆ محیﻂ زیست با مدیریت زباله در منزل
البته بحث جمع اوری و دفن یک سری
از زباله هــای خانگی هم مبحث مهمی
اســت که هزینه گزافی را بــه جوامع
محبوبه دهقان
روزنامه نگار
تحمیل می کند بطوریکــه طبق نظر
کارشناســان مربوطه ،جمــعاوری و
دفن هر تن زباله حــدود 35هزار ریال
اســت .مضافا به اینکه این مقدار زباله 400متر مکعــب گاز کلی برای
دی اکســید کربن را متصاعد می کند و بین 400تا 600لیتر شیرابه از
ان خارج می شــود که می تواند اثرات و پیامدهای بســیار منفی برروی
محیط زیســت داشــته باشــد .با یک نظر اجمالی به ایــن مطلب می
رســیم که در واقع ما دوبار برای یک جنس هزینــه پرداخت می کنیم.
یکبار هنگام خرید ان و بــار دیگر برای جمــع اوری و احتماال دفن و یا
بازیافت و یا حتــی بازگرداندن ان به چرخه طبیعــت هزینه می دهیم.
همانطور که گفتیــم دفن زباله ها اثــرات و پیامدهای بســیار منفی بر
روی محیــط زیســت دارد بطوریکه شــاید مدت زیادی طول نکشــد
که اطراف پراز زباله شــود و محل دیگری برای دفن زباله ها پیدا نشــود
مضافه به اینکه همین انباشت زباله باعث رشــد و تکثیرانواع میکروبها
و باکتریهــا و حشــرات و حیوانات موذی میشــود طبــق براوردهای
علمی در هر گــرم زباله بین 50هــزار تا 10میلیــون باکتری مختلف
وجود دارد که در نهایت می تواند منجر به شــیوع انواع بیماریها شــود.
در بحث بازگشت زباله ها به محیط زیســت ،همانطور که متذکر شدیم
در مورد بســیاری از انواع زباله ها این عمل در بازه زمانی طوالنی تری به
ثمر می رسد مثال پالستیک ها و کیســه ها و ظروف پالستیکی تقریبا
غیرقابل تحزیه هستند و بطور متوسط 500ســال در محیط باقی می
مانند و به دلیل سبکی کیسه های پالســتیکی ،انها به ویسله باد به هر
جای طبیعت سرک می کشــند و حتی گاهی دردهان حیوانات دریایی
یافت می شــوند و موجب مــرگ این دســته از جانداران مــی گردد.
شیشــه ها و قوطی های فلزی صدها ســال روی زمین مــی مانند و یا
زباله هایــی مثل المپهای مهتابــی و لوازم الکترونیکی بــه علت وجود
ســرب و حیوه در ترکیب خود بســیار خطرناکند و در ایــن میان فقط
پســمانده های گیاهی و نباتی هســتند که مــی توان از انهــا بعنوان
کود بــرای تقویت و اصــالح خــاک محیط بخوبــی اســتفاده کرد.
حال اگــر بخواهیم از پرداخت ایــن هزینه های اضافــی و مهمتر از ان
نابودی محیط زیســت اطرافمان جلوگیری کنیم چه راهکارهایی پیش
رو داریم؟ برای مدیریت زباله های منــزل در درجه اول مواد قابل تجزیه
مثل پس مانده های اشــپزخانه و مواد غذایی را از سایر مواد جدا کنیم
چون همانطور کــه گفتیم این دســته از زباله ها بــرای اصالح خواص
خاک و جبران مواد غذایی از دســت رفته انها مفید هســتند با اجرای
دقیق این طرح می تــوان روزانه 530هکتار خاک کشــور را احیا نمود.
روزنامــه ها و کاغذهــای باطله ،جعبه های شــیرینی و بســته بندی،
دفترچه های تمام شــده ،مقوا و کارتن های خالی قابل بازیافت هستند
پس باید جداسازی شــوند .شیشــه های ســس ،ابلیمو ،شیشههای
شکســته که باید با احتیاط جداســازی و به مامــوران بازیافت تحویل
داده شــود ظــروف و قوطیهای کنســرو و کمپوت و نوشــابه می توان
تا 90درصــد انــرژی الزم برای ســاخت مجــدد انها صرفــه جویی
کرد و الودگی مرحلــه تولید مجدد انهــا نیز 95درصد کمتر اســت.
کیســه ها ،ضایعات و لوازم پالســتیکی شکسته را جداســازی کرده و
به ماموران بازیافت تحویــل دهیم تا در کارخانجات تولید پالســتیک
اســتفاده شــود .کالســعی کنیم بیشــتر از لوازم برقی تا لوازم باطری
دار اســتفاده کنیم چــون باتری حاوی مواد ســمی خطرناک اســت.
شماره سی و ششم
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
17
قانون کلی در اشــپزخانه کــه اول ظــروف اشــپزخانه را کامال تمیز
کرده و بعد در ظرفشــویی قــرار می دهیم تــا رطوبت کمتــر بگیرد .پاورقــی :محمــد رضایــی الهــه (1387بررســی راهکارهــای فرهنگــی
غذاهــای اضافــی غیرباقــل مصــرف را در کیســه ای جمــع اوری جهت مشــارکت مــردم در بازیافت مــردم در ســومین کنفرانــس بازیافت)
پایان
کــرده و در موقعیــت مناســب در اختیــار پرنــدگان و حیوانــات قراردهیم.
هنگام خریــد از یک کیســه پارچه ای اســتفاده کنیــم تا مجبور بــه گرفتن
کیســه های پالســتیکی فروشــگاه ها نباشــیم حتی المقدور هنــگام خرید
از فروشــنده پاکتهــای کاغــذی بخواهیــم تــا کیســه هــای پالســتیکی
از ظــروف یک بــار مصــرف هــم فقــط در مواقــع اضطــرار اســتفاد کنیم.
به گفته یکی از کارشناسان امور شهری بدون تردید اولین قدم در کم کردن هزینه
دفن پســماندها (البته بعد از قانون کمتر و بهتر مصرف کنید) و رسیدن به درامد
ناشــی از بازیافت ،تکنیک زباله های قابل بازیافت و غیرقابل بازیافت و به اصطالح
زباله های تروخشک اســت و رســانه ها در تبلیغ و ترویج و نهادینه کردن عادت
جداســازی زبالهها در منازل نقش اصلی را دارند که متاسفانه در این زمینه خیلی
ضعیف عمل کردند .ملی شدن فرهنگ جداســازی زباله ها در منازل ،گام اول در
رسیدن به درامد پایدار اســت و در نهایت رســیدن به همان مثل طالی کثیف.
با توجه به نقش عامه مــردم بعنوان تولیــد کنندگان اصلی زبالــه های خانگی
ضرورت ایجاد فرهنگ مناســب در زمینه کاهــش تولید زبالــه و تفکیک ان از
مبدا از طریق اموزشــهای عمومی یا از طریق رســانه ها یا امــوزش در مکانهای
عمومی مثل مدارس و مســاجد بیشــترین اهمیت را پیدا می کند .هدف اصلی
این اموزشــها هم باالبردن ســطح تعقــل ،دانش و اخــالق در افــراد و افزایش
سطح مسئولیت پذیری انها در ســطح جامعه نســبت به محیط زیستی که در
ان زندگــی می کنند و صدالبته که متعلق به تمام نســل های بشــریت اســت.
جهت فرهنگ ســازی و اجرایی کردن این اموزشــها می توان به راهکارهای زیر
نیز اشاره داشــت :برگزاری کارگاه های اموزشــی تفکیک زباله از مبداء و تشکیل
دورههای اموزشــی گروهی و فــردی خانم هــای خانه دار -تشــکیل تیم های
مشارکتی در محله ها برای ایجاد توســعه فرهنگ بازیافت -برپایی نمایشگاههای
ثابت و ســیار عکــس و محصوالت تولیــد شــده از بازیافت زبالههــا -برگزاری
نمایشــگاههای اموزشــی برای کودکان و اســتفاده از خالقیت انها در گسترش
بازیافت در خانــواده -برگزاری همایش هــا ،طراحی و نصب تابلــو و تراکتهای
تبلیغاتــی در معابر عمومی و پخــش تیزرهای تبلیغاتی و انیمیشــن های کوتاه
خصوصا در قابــل طنز در ســیما -اموزش دادن دانــش ا مــوزان در مدارس به
منظور اشــنایی با مواد بازیافتی و توزیع جعبه های مخصوص کاغذهای باطله در
مدارس خصوصا در انتهای ســال تحصیلی و درخواســت از انها برای جمعاوری
دفترچههای اســتفاده شــده در طول ســال و مکتابهای باطله در این جعبه ها-
توزیع انواع بروشــورها و کیســه های زباله در رنگهای مختلف به صورت رایگان
بین مردم که البته اکثر این اقدامات توســط مردم در محله های شهرها قابل اجرا
است ولی انچه که مهم است ایجاد انگیزه و اراده و تشویق مردم به انجام ان است.
در کنار مردم دولتمــردان جامعه ابتدا باید نقش روشــنگری هدایت جامعه را به
عهده داشته باشــند بطور حتم خانواده هارا می توان از طریق اموزش و روشنگری
توسط رسانه ها اقناع کرد .چندی اســت که دولت طرح تفکیک زباله از مبدا را به
اجرا گذاشــته که البته در شیوه اجرا و فرهنگســازی جهت گسترش و همه گیر
شــدن ان در الیههای مختلف جامعــه ناهماهنگیهایی هم وجــود دارد .اولین
اقدام برای ایجاد انگیزه و تشــویق مردم ،اقدامات عملی خود دولت است که البته
باید فراگیر وعمومی باشــد بطوریکه ملموس و قابل دیددر تمام سطوح و طبقات
جامعه باشــد در تمام ســطوح و طبقات جامعه باشــد مثل قراردادن جایگاه ها
ســطلهای بزرگ جداگانه (زباله خشــک و زبالــه تر) در اماکــن عمومی پررفت
وامد مثل پارکها .به موازات ان اموزش و تشــویق قشــر متوسط جامعه از طریق
رســانهها و تبلیغات شــهری -فراهم کردن شــرایط جمع اوری زباله ها از درب
منازل و رســتورانها و مکانهای عمومی ،تا مردم برای جداسازی و حمل زباله ها به
مکانهای از پیش تعیین شــده بیش از این به زحمت نیفتند و بهانه ای برای ترک
این فعل نیابند .از دیگر اقدامات دولتمردان فراهم ســازی زیرساختهای مرتبط با
تکنیک زباله مثل اگو ،خردکن های بزرگ صنعتی زبالــه و به روز کردن اطالعات
و امکانات جمــع اوری زباله و اســتفاده از تجربیات دیگر کشــورها در این باب و
فراهم کردن تســهیالت برای افرادی که در این امر امادگی سرمایه گذاری دارند. صفحه 17
صفحه 32
قطعا شرایط بهتر می شود
مصاحبه
حســن توکل نیا به عنــوان مدیر تولید امــوزش دیده وارد
ســینما شــد و دیری نگذشــت که بدلیل توانمندی و هوش
باال به جرگــه تهیه کنندگان پیوســت .او با تهیــه کنندگی
فیلم «کاغذ بــی خــط» بکارگردانی بزرگ ســینمای ایران
«ناصرتقوایی» بعنوان یک تهیه کننده فهیم و کاربلد خود را در
ســینما تثبیت کرد .توکل نیا از جمله تهیه کنندگان بااخالق و
بدون حاشیه سینمای ایران اســت .به بهانه اکران نشدن فیلم
«چند میگیری گریه نکنی »۲بسراغ ایشان رفتیم .انچه در ذیل
میخوانید گپ وگفت خبرنگار «صدای خاک» با توکل نیا اســت.
قبــل از اینکــه ســواالت اصلــی رو مطــرح کنــم از
نحــوه ورودتــون بــه ســینما بفرماییــد ،ابتــدا مایلم
بدونــم چــه شــدکه ســر از ایــن حرفــه دراوردیــد؟
هم مثل خیلی هــا به هنر عالقــه داشــتم خصوصا به بازیگــری .بعد
از اینکــه دیپلــم تجربی رو گرفتــم به ســربازی رفتم و ســپس تا ۲۶
ســالگی معلم نهضت ســواداموزی بودم .در همین حین که مشــغول
درس خوانــدن بــرای شــرکت در کنکــور پزشــکی بــودم فراخوان
امــور ســینمایی ان وقــت را -اواخرســال - ۶۵دیدم که برای رشــته
مدیریت تولیــد فیلم از طریــق ازمون هنرجــو میپذیرفتنــد که من
هم شــرکت کردم و قبــول شــدم و در نهایت وارد این رشــته شــدم.
سالهاست اهالی سینما از عملکرد مسئولین سینمایی در تمام
زمینه ها مثل پروانه ساخت ،پروانه نمایش و شورای صنفی اکران
که اساس فیلمسازی را تشکیل میدهد ناراضی بوده و شکایت
دارند ،اگر شما بعنوان رئیس سازمان سینمایی بودید چه راهکاری
برای رفع این معضالت و رضایت اهالی سینما پیشنهاد میدادید؟
قطعــا شــورای پروانــه ســاخت را منحــل میکــردم و امــور پروانه
نمایش را به صنــوف ســینمایی میســپردم ؛ البته بانظــارت جزیی ،
امــور نمایش را بــه ذینفع (صاحــب فیلم وســینما) واگــذار میکردم.
بنظر شــما اگر وزارت ارشاد امور فیلمســازی و اکران فیلمها
را به اتحادیــه واگــذار نماید ،ایا شــرایط بهتر میشــود؟
قطعا شرایط بهتر میشود.
با شــرایطی که کرونا برای ســالنهای ســینما بوجوداورده
و باعث تعطیل شــدن بیشــتر سالنهای ســینما شده است،
وظیفه دولت در مقابل این بحران و نجات ســینما چیســت؟
مجبورم پاسخ این ســوال را کمی کلی تر بدهم،دولت در شرایط کنونی
که بیشتر اهالی ســینما درگذران روزمرگی خود دست وپا میزنند حتی
نمیتواند امور بیمــه ای اهالی ســینما را پرداخت نماید ،چه برســد به
اینکه بنده تهیه کننده متوقع باشــم که دولــت وام ۵۰۰میلیونی را که
مدتهاســت تبلیغ انرا میکند بدون ضمانت پرداخت نماید -البد میدانید
که برای دریافت این وا م میبایست ســند خانه گرو بگذاریم -بنده بعنوان
تهیــه کننده «چندمیگیــری گریه کنی» دو سالیســت بیکار هســتم
18
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
و فیلمم را نیز نتوانســتم اکران کنم و دریغ از کمک و مســاعدت
مســئولین ؛ قطعا این معضل شــامل تمــام صنوف میشــود...
بنظر شما عامل گرانی دستمزد بازیگران چه کسانی هستند
و برای این ارقــام نجومی چه راهکاری بنظر می رســد؟
دلیل گرانی دســتمزد بازیگران پولهــای باد اورده ایســت که از
مدتها پیش به ســینما تزریق شده وظاهرا جدا شــدنی نیست و
این معضل در زمان کرونا به شــبکه های خانگی نیز سرایت کرد و
گمان نمیکنم در شــرایط کنونی بتوان کاری را در زمینه کنترل
دســتمزدها پیش برد ،چون بــرای بازیگران عزیــز کار در زمینه
سینما،شــبکه خانگی و تلویزیون به وفور فراهم است و متاسفانه
سینمای ما از زمانی که کیفیت خود را به جهت خروج کارگردانان
بزرگی چون ناصر تقوایی ،بهرام بیضایی و… از دســت داده ،امید
به ورود اســتعدادهای تازه بازیگری در سینما کمرنگ شده است.
دولت ظاهــرا یا بطور جــدی تالش می کنــد در زمینه
فیلمسازی به نسل جوان فیلمســاز توجه ویژه ای نماید
و همه ســاله تعدادی فیلــم اولی هــا بافیلمهای خود،
شــگفتی می افرینند ،از طرفی شــاهد حضور کمرنگ
فیلمسازان قدیمی هســتیم ،ایا ورود جوانان فیلمساز
اولی باعث بیکاری و یا کم کاری قدیمی ها شــده است؟
در زمینه پروانه ساخت مسئولین باید به تقاضاهای تهیه کنندگان
واجد شرایط پاسخ مثبت بدهند و اینقدر سختگیری نکنند؛ هرچند
در اکثر این شوراها خودی و غیرخودی داریم ،حاال ممکن است از
هر صد تقاضای پروانه ساخت در سال ۷۰یا ۳۰مورد ان مربوط به
کار اولی ها باشد ،بنظرم در هر دو صورت هیچ اشکالی وجود ندارد.
اینکه هر ســاله بیشــتر شــگفتیها مربوط به فیلم اولی هاست،
شــاید دلیلش تکرار برخی از فیلمســازان قدیمیســت و اعتماد
نداشــتن انها بــه نویســندگان جــوان و بــه دنبــال ان تکرار
ســوژه هایی کــه خودشــان اصرار بــه نوشــتن ان دارنــد ؛ در
حقیقت ما خودمــان بــا محدودیتهایی که درحیطــه کاریمان
ایجاد میکنیــم باعث این کــم کاری یــا بیکاریمان میشــویم ؛
بگذریم که سیاســتهای غلط مســئولین هم بی تاثیر نیســت.
برای بهبود ســینمای ایــران چه پیشــنهادی دارید؟
برای بهبود ســینمای ایــران میبایســت به زیرســاختها توجه
شود و ســینماداری به روز شــود ،ازساخت ســالنهای سینما در
مجموعه های ۱۰ســالن به بــاال و چندمنظوره مثــل «کورش»
حمایت جدی شــود و بــا حمایتهــای خاص کمــک کنیم که
ســالن داری انحصاری نشــود .تــاش کنیم نیــروی متخصص
تربیت کنیم خصوصــا در زمینــه فیلمنامه نویســی و بازیگری
و بــه بخــش خصوصــی وصنــوف بهــای بیشــتری بدهیم.
در کل بــرای اینکــه تهیــه کننــده بتوانــد در زمینــه
انتخــاب عوامــل خصوصــا بازیگــر ریســک کنــد ،دولــت
بایــد بازگشــت هزینــه اولیــه فیلــم را تضمیــن کنــد.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 18
ندارید اما روی واژه های انگلیسی سختگیری می کنید .می گوییم به دو
قدمت همجواری ما با زبان عربی بسیار طوالنی است
دلیل؛ یکی اینکه
؟؟؟؟؟؟
ضمن اینکه به همان اندازه که واژه گرفته ایم انها هم کم و بیش از ما واژه
گرفته اند .دیگر اینکهوقتیعربهابهایرانحملهکردندومادرابتداملتی
مغلوببودیموزبانفارسیاسیبدید؛البتهزبانفارسیازانغلبهسربلند
بیرون امدوخودشرا تقویتکردوخودو فرهنگایرانرانجاتداد.این
استاددانشگاهگفت:پسیکیدیگرازشئونحفظزبان،حفظخطاستو
نبایدگذاشتباشکستن هایبی موردوتقطیعوچسباندنغیرفنیبهان
اسیبواردشود.گرچهمسیرتکاملبایدادامهپیداکند.توجهداشتهباشیم
کهخوشنویسیعالوهبراینکهیکهنراستوسیلهبقایزباننیزهست.مابه
وسیلهخوشنویسیزبانمانراحفظکرده ایم.نبایدرسمخط هایمندراوردی
درستکنیم.
وی به موسیقی که از دیگر شئونات زبان فارسی است اشاره کرد و گفت:
باید موسیقی درست تولید کنیم .چون بسیاری از مردم شعر و ادبیات را
به وسیله موسیقی می اموزند .همین االن ما خیلی از اشعاری را که حفظ
هستیم از راه موسیقی حفظ کرده ایم .بنابراین انتخاب شعر و اهنگ در
موسیقی که مردم با ان در ارتباطند هم بسیار مهم است.
اگر کسی به زبان فارسی اسیب بزند به ایران صدمه زده است
مدیر رادیو ایران اضافه کرد :یکی دیگر از شئون حفظ زبان فارسی ،توجه
به زبان اقوام است .زبان اقوام ایرانی چشمه های جوشانی است که می تواند
زبان فارسی را طراوت ببخشد .در اصل ۱۵قانون اساسی هم به درستی
بر لزوم تقویت و حفظ انها تاکید شده است .نه کسی باید به این فکر باشد
که بگوید همه اقوام زبانشان را کنار بگذارند و زبان فارسی حرف بزنند ،نه
کسانی بیایند بگویند که اقوام باید با زبان خودشان درس و امور رسمی و
ملیشان را با زبان بومی انجام دهند ،اینهم غلط است.
محمد زاده در اینبــاره نیز یاداور شــد :نباید تعادل از بین بــرود .قانون
اساســی می گوید” زبان رســمی درایران ،زبان فارسی اســت و اسناد،
مکاتبات و نامه های رسمی باید به این زبان نگارش شوند” .بعد می گوید”
ولی در کنار زبان فارســی ،اموزش زبان های قومی و محلی در رسانه ها و
مطبوعــات ازاد اســت” .بنابراین زبان رســمی و ملی که حلقــه ربط و
پیوند همه اقوام اســت نباید اســیب ببیند .اگر کســی بخواهــد به این
زبان فارســی اســیب بزند درحقیقت به یک کشــور صدمه زده اســت.
رســانه ها نقــش موثــری درحفظ زبــان فارســی دارند
مدیــر رادیو ایران،اســیب شناســی هایش راجــع بی مهری بــه زبان
فارســی را اینگونه ادامه داد :امروزه بعد از محیط مدرســه و دانشــگاه ،
با رســانه ها ســروکار داریم .موبایلمان ،رادیو و تلویزیــون و روزنامه همه
و همه رســانه اســت؛ بنابراین زبان این رســانه در تقویــت و حفظ زبان
فارسی بســیار موثر اســت .کســانی که برای حفظ و بقای زبان فارسی
برنامه ریزی می کنند باید توجه ویژه ای به زبان رســانه داشــته باشــند.
وی گفــت :از گذشــته روزنامه هــای ما ویراســتار داشــتند کــه برای
مراقبــت از زبــان بوده اســت .ویراســتاری یکــی از واحدهــای مهم
همــه روزنامه هــا بــوده و االن هــم همینطور اســت ؛ مــی بینیم که
روزنامه هــا و خبرگزاری هــای بــزرگ واحــد ویراســتاری دارنــد.
اینده زبان فارسی در خطر است
زبان فارسی احســاس خطر کنیم ،باید بجنبیم ،این حرفهایی که من زدم
این تالش هایی که شــما می کنید ،تالش هایی که فرهنگستان می کند،
تالش هایی که تحصیلکرده های زبان فارســی در دانشگاه می کنند ،باید
همه این تالش هــا را دوچندان کنیم و به فرزندانمــان بفهمانیم که در اثر
بی توجهی نه تنها زبان اسیب می بیند که کشــور هم اسیب خواهد دید.
وی گفت :هیچ یک از اقوام ما راضی نیستند که ایران اسیب ببیند،باید این
درک ایجاد شود که نابودی زبان ملی و رسمی یعنی نابودی ملیت و هویت.
محمد زاده اظهار داشــت :اگــر این درک ایجاد شــود ،اقوام کشــور که
حاضرند برای وجب به وجب خــاک میهن جان بدهند بــرای این مولفه
مهم فرهنگی و ملــی هم حاضرند جــان بدهند .مگر وطــن فقط خاک
اســت؟ وطن یعنی زبان ،وطــن یعنی فرهنــگ ،وطن یعنــی ادبیات.
ایران با این پیشــینه بــزرگ؛ وطن یعنی ســعدی و حافظ و موالنا.
یعنی ِ
وی اذعان داشــت :هرکدام از اینها اســیب ببیند یعنی وطن اسیب دیده
اســت .اگر یک جایی یک تپه ای از وطن از دســت برود می شود دیر یا زود
ان را پس گرفــت ،انگونه که در جنگ عراق پــس گرفتیم اما اگر فرهنگ
و زبان از دســت رفت ،ممکن است نشــود به راحتی ان را بازگرداند چون
در اثر تغییر نســل ،ان فرهنگ گم می شــود اما ان تپه گم نمی شــود.
محمدزاده خاطرنشــان کــرد :باید یک زنــگ خطری به صــدا در بیاید.
باید از دو ســه دهه قبــل برای نجات زبان و فرهنگ کشــورمان شــروع
می کردیم .کشــور ما دو مولفه هویتــی دارد؛ ایرانی بودن بــه دو مولفه
اســت؛ یکی اســام اســت که همه مردم را جمع کرده ،یعنی تمام اقوام
و مذاهب ما در یک مولفه هویتی به نام اســام مشــترک هستند و مولفه
دیگر زبان فارســی اســت .همه اقــوام مذاهــب و حتی ادیان رســمی،
مولفه مشترکشــان زبان فارســی اســت .پس مردم ایران در یکی از این
دوحالت با هم اشــتراک دارنــد؛ یا دینمان یکی اســت یــا زبانمان .اگر
این مولفه هویت ملی اســیب ببیند امنیت ملی کشــور اسیب می بیند
دچــار خودباختگی زبانی شــده ایم ،حواســمان نیســت
اســتاد زبان و ادبیــات فارســی کشــورمان در پایان صحبــت هایش
خطاب به همــه فارســی زبانــان این نکتــه را نیــز متذکر شــد :باید
بگوییم کســی که دنبــال اموختــن زبانهای دیگر اســت امــا در حفظ
زبان ملی خود نمی کوشــد بــه نوعی دچار خودباختگی شــده اســت.
وی افزود :باید فکــر کنیم از بی توجهی به زبان ملی چه چیزی به دســت
می اوریــم و در مقابل چه چیز را از دســت می دهیم .شــما فکر می کنید
ســعدی عربی بلد نبوده؟ بلد بوده،در کتابش هــم می بینیم که از کلمات
عربی بســیار زیاد به کار برده ولی چرا گلستان و بوســتان را به این زیبایی
می نویســد؟ شــما فکر می کنید فردوســی با این همــه عظمتش ،در
۶۰هزار بیت شــاهنامه ،عربی نمی دانســته که به کار نبرده است؟ انهم
در روزگاری کــه عربی در تمــام ایران رایج بوده .شــما فکــر می کنید
قطران تبریزی در تبریز زبان قومی خود را نمی دانســته که شــعر فارسی
می سروده است؟ نظامی گنجوی نیز به همین شــکل .اینها می دانستند
که زبان فارســی هویت انهاســت و با این زبان در تاریخ ماندگار می شوند.
اگر بجز این بود ،مانند خیلی از شــاعران محلی امروز اســمی از انها نبود.
رادیــو ایــران هشــدار داد :درد خودباختگی فرهنگــی بویژه در
مدیــر
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
این 16
کشــورمان تصریح کرد :باید برای اینده
فارسی
محقق زبان و ادبیات
بحث زبــان ،دردی جدی بــوده و نیازمنــد توجه ویژه و چندباره اســت. صفحه 16
هوشنگ ﮐاووسی و واژه «فیﻠمفارسی»
محمد بویری
ﻣﻨﺘﻘﺪﺳﯿﻨﻤﺎ
«فیلمفارسی» اصطالحی اســت که اولین بار توسط هوشنگ
کاووســی در مجله فردوسی برای ســینمای عامه پسند ایران
به کار برده شــد .منظور ان اثری اســت که غالب فیلم را دارد،
زبان روایتش فارســی اما به دور از واقعیت جامعه ایرانی اســت.
کاووسی در سال 1301در تهران متولد شــد و در سال 1325
به فرانســه رفت .وی که دانش اموخته کارگردانی مدرسهعالی
ایدک در مقطع فوق لیســانس و رشــته فیلمولــوژی یا همان
جامعه شناســی ســینما در مقطع دکترای دانشــگاه سوربن
بود ،پس از اتمــام تحصیالتش با اصرار دکتر کوشــان به ایران
بازگشــت ؛ نتیجه تالش های اولیه اش در ســاخت چند فیلم
سینمایی چون«ماجرای زندگی»«،هفده روز به اعدام»«،وقتی
که افتاب غروب مــی کند»«،خانــه کنار دریــا» و چند فیلم
مســتند ناموفق بود.علم و دانشی که از فرانســه سرزمین هنر
هفتم با خود داشت به اضافه شــناختش از جامعه ایران و موازی
با انها و اختالفــات فکری با تهیه کننــدگان فیلم در چگونگی
ســاخت فیلم ها ،مانع ادامه کار وی در وادی فیلمســازی شد.
کاووســی با تدریس درس سینما در دانشــگاههای سینمایی
و پرورش ســینماگران برجســته و جدال های خیلی سخت و
پیگیرانه با دیگر صاحبنظــران عرصه ســینما ،کامال به انچه
اعتقاد داشــت عمل کرد .وی در نوشته هایش اشــکارا اظهار
میداشــت که در ایران ســینما با مبانی هنر اشــنا نیســت و
فیلمســازان شــناخت صحیح از پایه های نظــری و علمی را
ندارند.کاووســی ابراز میداشــت دیــوار ســینمای ایران کج
است.کاووســی انقــدر از فضای فیلمســازی دهــه 40و 50
بیزار بــود که با زبانــی سرشــار از کنایه و نیشــخند اصطالح
«فیلمفارســی» را بــه فیلم هــای روی پــرده ســینما داد.
نخســتین نقــد در ســینمای ایران به قلم کاووســی اســت.
عوامل تولید فیلم «لغزش» در پوســتر تبلیغاتی خود نوشــته
بودند فیلــم «لغزش» دومین اثــر کارگردان فیلــم «ولگرد» ؛
اما کاووســی که در اعتراض به هر دو فیلم و عنوان پوســتر ،در
مقاله ای با عنوان «دومین لغزش کارگــردان فیلم ولگرد» ،انها
را به باد نقد تحلیلی گرفــت .نگرش نویســندگانی که قبال به
صورت کلی در زمینه فیلم ها می نوشــتند و اطالعات بازیگران
و ســازندگان فیلم ها را در مجالت فیلم و ســینما به مخاطبان
می دادند تغییر داد و کم کم به ســمت نقد فیلم ها روی اوردند.
کاووســی که با اصطــالح ابداعی اش«فیلمفارســی» در میان
جامعه سینمایی شــناخته تر شده بود با نوشــتن مقاله تندی
با عنوان«از داچ ســیتی تا بازارچه نایب گربــه» در اعتراض به
فیلم«قیصــر» یک تنه در مقابــل فضــای ان روز جامعه ایران
ایســتاد که «قیصر» را تحســین کرد .در جایی گفتــه بود با
دیدن فیلم «گاو» کمی به ســینمای ایران امیدوار شدم و شاید
شروع موج نوی سینمای ایران باشــد اما بعدها در یادداشتش
عنوان کرده بــود که در ســینمای ایران موج کهنــه ای نبوده
که با یکی،دو فیلم بتوان به موج نوی ســینمای ایران اندیشید.
کاووســی از قهرمان پروری از تــوده ها ،نوع داســتان پردازی،
رقص و اواز بــی جهت ،نبودن اصول نســبیت در روایت فیلم و
پایان های خــوش از جنــس فیلم هــای هندی و بــه دور از
منطق ســینما ،گریزان بود .با تمام تالش کاووســی در جهت
به ظن وی بــه خود امدن ســینمای ایــران و گرفتــن غالب
علمــی و صحیح پــس از انقالب نیــز فیلم های فارســی تنها
ماهیت بزمی خــود را به چهارچوب هــای عرفانــی داده اند.
کاووسی پس از نیم قرن تالش و تکاپو در جهت بهبود وضعیت
سینمای ایران در دوم فروردین 1392درگذشت و قلم نقدش را
برای نسلی بجا گذاشت که سالها در دایره افکارش رشد کرده اند
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
19 صفحه 19
؟؟؟؟؟؟
ﻫﻨﺮ
جبار اذین
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ،ﻣﺪرس و ﻣﻨﺘﻘﺪ
تبریک و
تمجیداز
باندهای
افتخارافرین!
ایــن یادداشــت نقــد نیســت،
تمجیــد اســت .نقــد ،غرامــت
ســنگین داردکه کمترین ان ممنوع القلم شدن محترمانه!
اســت .دراین نوع تنبیــه و پرداخت غرامت،امکان انتشــار
یادداشــت ازنویسنده،ســلب وارتباط اوبادیگران قطع می
شــود تا نوشــتههایش به کســی وجریانی صدمه نزند!به
همین دلیل یادداشــت حاضرتمجیدنامه است.اگرکشــور
مادربسیاری چیزهاازجمله اقتصادوفرهنگ،ازدیگرکشورها
عقب اســت،ولی دریک چیز پیشتازودرصدراســت.ظهور
و پیدایــش انواع باندهــای سیاســی،اقتصادی ،فرهنگی و
اجتماعــی و درحــوزه هایــی مانندخودرو،مرغ،تخم مرغ،
لبنیات،الستیک،سیگار،اکران ســینما،قطعات یدکی،لوازم
خانگی ،وسایل بهداشتی ،برنج ،میوه ،حبوبات و.....سبب شده
که کشورما درزایش و پرورش باندهای مختلف ،گوی سبقت
را در جهان برباید و بر ســکوی نخست جهانی بایستد.دیروز
مانند هر روز ،همراه سیل مسافران مترو بر قطار سوار بودم که
نزدیک یکی ازایستگاه ها،درداخل قطار ،مشاجره وبالفاصله
زدوخوردمیان دو دســتفروش از میان خیل دستفروشــان
مترودرگرفت ودرانــدک مدت ،نزاع دونفره به هشــت نفره
ارتقایافت .وقتی قطاردر ایســتگاه توقف کرد،دستفروشان
درگیرکه جوان بودند ،در فضای تشویق دیگر دستفروش های
زن و مرد و کودک،بساط بزن بزن خودرابه ایستگاه کشاندند.
تا قطار ،مجددبه حرکت درامد ،زد و خــورد انها را که ادامه
داشت ،از پشت شیشــه پنجرههای قطارمی دیدم .کاشف
به عمل امدکه اعضای یکی از شــش باندفعال دستفروشان
مترو!بــه حریم کســب بانددیگرورودکرده ودعوابرســران
بوده اســت .دختردســتفروش ،برایم از وجــود و فعالیت
باندهای کردها،ترک ها،لرها،فارس ها ،شــمالی ها وجنوبی
هادرمتــروو اینکه،انها چگونــه ازمردم گرفتارکــه به ناچار
درمترودستفروشی می کنند،سواستفاده می نمایند.و...گفت.
باپیدایش بانــد های مترو،اماربی ســابقه وجودباندها،ایران
راوارد گینس کرده و کشــورمان را درجهــان ،بدون رقیب
ساخته است .از همین رو ،توسعه و ظهورو فعالیت باندهای
گوناگون و محترم! و کسب افتخار و مدال نخست جهانی در
این رشته های انساندوستانه!را تبریک گفته واززحمات تمام
کســانی که درپیدایش و یکه تازی باندهای مختلف،نقش
تاریخی ایفاکــرده اند ،قدردانی و ازان ها تمجید می شــود!
20
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
ﺟﻨﺎب��ﻤﺪﺧﺰاﻋﯽ،
ﻓﺮداﺧﯿﻠﯽدﯾﺮاﺳﺖ!
ﻏﻼمرﺿا گمرکی
اگر اشــتباه نکنم بعد از جواد شمقدری ،حضور محمدﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
خزاعی بعنــوان رئیس ســازمان ســینمایی؛ دومین
باری اســت که یک نفر با اخالق و تهیه کننده کاربلد از بدنه سینما ،با
اهالی سینما همگام شده اســت .کارنامه محمد خزاعی که خود از تهیه
کنندگان خوشنام و با سابقه ســینما و به کرات در راه اندازی جشنواره
های متنوع ،دســتی بر اتش دارد را به فال نیک می گیریم اما انچه می
تواند جناب خزاعی را از دیگر روسای ســازمان سینمایی متمایز نماید
عملکرد او در بحران کروناســت .او نیک می داند ســایه منحوس کرونا
دو سال است همچون بختک برســر مردم دنیا فرود امده و اکثر صنوف
خصوصا گلوی سینماگران را در چنگال اهریمنی خود انچنان می فشرد
که دیگر جانی برای قشر زحمتکش باقی نمانده است .قدر مسلم اینکه
تا جهان هستی برقرار است ،صنعت ســینما پابرجا خواهد بود اما جان
ادمها به لحظه ای بند است که اگر به فریادشان نرسید ،کننده ای وجود
نخواهد داشت تا سینمایی اظهار وجود نماید! ضمن اینکه یادمان باشد
رفتن سیدعباس عظیمی از موسسه هنرمندان پیشکسوت که بیش از
توان و حد خود بتواند در راستای کمک های معیشتی به یاری جنابعالی
بشتابد و 900هنرمند پیشکسوت را پوشــش دهد دیگر وجود ندارد!
اخیــرا در اکثــر فضاهــای مجازی بحــث برســر عدم تولیــد فیلم
ســینمایی اســت که با وجود حضور 200فیلم اکران نشــده ،پروانه
فیلمســازی صادر نشــود .این پیشــنهاد و اظهار نظر عقالنی ،چندان
بیــراه نبوده و نیســت چــون هزینــه هایی کــه از طریق ســازمان
ســینمایی ،صرف حواشــی فیلمســازی می شــود یا برای برگزاری
جشــنواره های متفرقه غیــر از دهه فجر ،مصروف میگــردد می تواند
صرف کمک معیشــتی به صنوف ســینمایی شــود تا حداقل جانی
در کالبــد بیکاران ســینما بدمد تا به انســانها ادامه حیــات بدهند...
در خبرها امده بود که جناب اسماعیلی وزیر ارشاد به اتفاق حضرتعالی
به عیادت «رضا رویگری» تشــریف فرما شــدید .گرچه این مالقات و
احوالپرسی خداپســندانه می تواند بابی باشد برای عیادت تمام بزرگان
هنر ایران ،اما زمانیکه عکس رضا رویگری را در خیابان و در کنار سطح
زباله شهرداری شاهد بودم باورم نمی شــد که خواننده انقالبی « ایران،
ایران ،ایران» که اوازه اش ،انقالب را به وجــد اورد به دلیل عدم توجه
موسسه پیشکسوتان و یا مســئولین زیربط ،این هنرمند تکرارنشدنی
در این شــرایط روز را به شب برســاند و نیازمند قوت الیموت و داروی
مورد نیاز باشــد؛ با چنین اوصافــی جا دارد جنابعالــی بعنوان متولی
درجه یک ســینمای ایران قبــل از اینکه به تجمــالت اهمیت بدهید
ابتدا به فکر زنده ماندن هنرمندان باشــید! در سینمایی که بخاطر فقر
و نداری و عدم رســیدگی به هنرمندان تکرارنشــدنی ،همچون برگ
خزان از درخت می ریزند ،انصاف نیست تجمالت بر زنده بودن انسانها
خاصه هنرمندان ،فائق شــود ...جناب خزاعی بزرگوار! اگر دســتی بر
اتش نداشتید ،اگر اهل سینما نبودید اگر با ســینما بیگانه و انرا نمی
شناختید هرگز چنین دلنوشــته اســفباری در«صدای خاک» برای
جنابعالی به نگارش در نمی امد .نوشــتیم و یاداور شــدیم که به فریاد
هنرمندان برسید ولو باالدســتی های شــما از این عمل خداپسندانه
ناراضی و جنابعالی را عزل نمایند! چون در جهان هســتی ،انســانیت
حرف نخســت را می زند ؛ اهالی بیکار ،بی پول ،بی رزق و روزی سینما،
بخصوص امثال رضا رویگری را دریابید که فردا خیلی دیر است .یا حق...
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 20
حفﻆ محیﻂ زیست با مدیریت زباله در منزل
البته بحث جمع اوری و دفن یک سری
از زباله هــای خانگی هم مبحث مهمی
اســت که هزینه گزافی را بــه جوامع
محبوبه دهقان
روزنامه نگار
تحمیل می کند بطوریکــه طبق نظر
کارشناســان مربوطه ،جمــعاوری و
دفن هر تن زباله حــدود 35هزار ریال
اســت .مضافا به اینکه این مقدار زباله 400متر مکعــب گاز کلی برای
دی اکســید کربن را متصاعد می کند و بین 400تا 600لیتر شیرابه از
ان خارج می شــود که می تواند اثرات و پیامدهای بســیار منفی برروی
محیط زیســت داشــته باشــد .با یک نظر اجمالی به ایــن مطلب می
رســیم که در واقع ما دوبار برای یک جنس هزینــه پرداخت می کنیم.
یکبار هنگام خرید ان و بــار دیگر برای جمــع اوری و احتماال دفن و یا
بازیافت و یا حتــی بازگرداندن ان به چرخه طبیعــت هزینه می دهیم.
همانطور که گفتیــم دفن زباله ها اثــرات و پیامدهای بســیار منفی بر
روی محیــط زیســت دارد بطوریکه شــاید مدت زیادی طول نکشــد
که اطراف پراز زباله شــود و محل دیگری برای دفن زباله ها پیدا نشــود
مضافه به اینکه همین انباشت زباله باعث رشــد و تکثیرانواع میکروبها
و باکتریهــا و حشــرات و حیوانات موذی میشــود طبــق براوردهای
علمی در هر گــرم زباله بین 50هــزار تا 10میلیــون باکتری مختلف
وجود دارد که در نهایت می تواند منجر به شــیوع انواع بیماریها شــود.
در بحث بازگشت زباله ها به محیط زیســت ،همانطور که متذکر شدیم
در مورد بســیاری از انواع زباله ها این عمل در بازه زمانی طوالنی تری به
ثمر می رسد مثال پالستیک ها و کیســه ها و ظروف پالستیکی تقریبا
غیرقابل تحزیه هستند و بطور متوسط 500ســال در محیط باقی می
مانند و به دلیل سبکی کیسه های پالســتیکی ،انها به ویسله باد به هر
جای طبیعت سرک می کشــند و حتی گاهی دردهان حیوانات دریایی
یافت می شــوند و موجب مــرگ این دســته از جانداران مــی گردد.
شیشــه ها و قوطی های فلزی صدها ســال روی زمین مــی مانند و یا
زباله هایــی مثل المپهای مهتابــی و لوازم الکترونیکی بــه علت وجود
ســرب و حیوه در ترکیب خود بســیار خطرناکند و در ایــن میان فقط
پســمانده های گیاهی و نباتی هســتند که مــی توان از انهــا بعنوان
کود بــرای تقویت و اصــالح خــاک محیط بخوبــی اســتفاده کرد.
حال اگــر بخواهیم از پرداخت ایــن هزینه های اضافــی و مهمتر از ان
نابودی محیط زیســت اطرافمان جلوگیری کنیم چه راهکارهایی پیش
رو داریم؟ برای مدیریت زباله های منــزل در درجه اول مواد قابل تجزیه
مثل پس مانده های اشــپزخانه و مواد غذایی را از سایر مواد جدا کنیم
چون همانطور کــه گفتیم این دســته از زباله ها بــرای اصالح خواص
خاک و جبران مواد غذایی از دســت رفته انها مفید هســتند با اجرای
دقیق این طرح می تــوان روزانه 530هکتار خاک کشــور را احیا نمود.
روزنامــه ها و کاغذهــای باطله ،جعبه های شــیرینی و بســته بندی،
دفترچه های تمام شــده ،مقوا و کارتن های خالی قابل بازیافت هستند
پس باید جداسازی شــوند .شیشــه های ســس ،ابلیمو ،شیشههای
شکســته که باید با احتیاط جداســازی و به مامــوران بازیافت تحویل
داده شــود ظــروف و قوطیهای کنســرو و کمپوت و نوشــابه می توان
تا 90درصــد انــرژی الزم برای ســاخت مجــدد انها صرفــه جویی
کرد و الودگی مرحلــه تولید مجدد انهــا نیز 95درصد کمتر اســت.
کیســه ها ،ضایعات و لوازم پالســتیکی شکسته را جداســازی کرده و
به ماموران بازیافت تحویــل دهیم تا در کارخانجات تولید پالســتیک
اســتفاده شــود .کالســعی کنیم بیشــتر از لوازم برقی تا لوازم باطری
دار اســتفاده کنیم چــون باتری حاوی مواد ســمی خطرناک اســت.
شماره سی و ششم
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
17
قانون کلی در اشــپزخانه کــه اول ظــروف اشــپزخانه را کامال تمیز
کرده و بعد در ظرفشــویی قــرار می دهیم تــا رطوبت کمتــر بگیرد .پاورقــی :محمــد رضایــی الهــه (1387بررســی راهکارهــای فرهنگــی
غذاهــای اضافــی غیرباقــل مصــرف را در کیســه ای جمــع اوری جهت مشــارکت مــردم در بازیافت مــردم در ســومین کنفرانــس بازیافت)
پایان
کــرده و در موقعیــت مناســب در اختیــار پرنــدگان و حیوانــات قراردهیم.
هنگام خریــد از یک کیســه پارچه ای اســتفاده کنیــم تا مجبور بــه گرفتن
کیســه های پالســتیکی فروشــگاه ها نباشــیم حتی المقدور هنــگام خرید
از فروشــنده پاکتهــای کاغــذی بخواهیــم تــا کیســه هــای پالســتیکی
از ظــروف یک بــار مصــرف هــم فقــط در مواقــع اضطــرار اســتفاد کنیم.
به گفته یکی از کارشناسان امور شهری بدون تردید اولین قدم در کم کردن هزینه
دفن پســماندها (البته بعد از قانون کمتر و بهتر مصرف کنید) و رسیدن به درامد
ناشــی از بازیافت ،تکنیک زباله های قابل بازیافت و غیرقابل بازیافت و به اصطالح
زباله های تروخشک اســت و رســانه ها در تبلیغ و ترویج و نهادینه کردن عادت
جداســازی زبالهها در منازل نقش اصلی را دارند که متاسفانه در این زمینه خیلی
ضعیف عمل کردند .ملی شدن فرهنگ جداســازی زباله ها در منازل ،گام اول در
رسیدن به درامد پایدار اســت و در نهایت رســیدن به همان مثل طالی کثیف.
با توجه به نقش عامه مــردم بعنوان تولیــد کنندگان اصلی زبالــه های خانگی
ضرورت ایجاد فرهنگ مناســب در زمینه کاهــش تولید زبالــه و تفکیک ان از
مبدا از طریق اموزشــهای عمومی یا از طریق رســانه ها یا امــوزش در مکانهای
عمومی مثل مدارس و مســاجد بیشــترین اهمیت را پیدا می کند .هدف اصلی
این اموزشــها هم باالبردن ســطح تعقــل ،دانش و اخــالق در افــراد و افزایش
سطح مسئولیت پذیری انها در ســطح جامعه نســبت به محیط زیستی که در
ان زندگــی می کنند و صدالبته که متعلق به تمام نســل های بشــریت اســت.
جهت فرهنگ ســازی و اجرایی کردن این اموزشــها می توان به راهکارهای زیر
نیز اشاره داشــت :برگزاری کارگاه های اموزشــی تفکیک زباله از مبداء و تشکیل
دورههای اموزشــی گروهی و فــردی خانم هــای خانه دار -تشــکیل تیم های
مشارکتی در محله ها برای ایجاد توســعه فرهنگ بازیافت -برپایی نمایشگاههای
ثابت و ســیار عکــس و محصوالت تولیــد شــده از بازیافت زبالههــا -برگزاری
نمایشــگاههای اموزشــی برای کودکان و اســتفاده از خالقیت انها در گسترش
بازیافت در خانــواده -برگزاری همایش هــا ،طراحی و نصب تابلــو و تراکتهای
تبلیغاتــی در معابر عمومی و پخــش تیزرهای تبلیغاتی و انیمیشــن های کوتاه
خصوصا در قابــل طنز در ســیما -اموزش دادن دانــش ا مــوزان در مدارس به
منظور اشــنایی با مواد بازیافتی و توزیع جعبه های مخصوص کاغذهای باطله در
مدارس خصوصا در انتهای ســال تحصیلی و درخواســت از انها برای جمعاوری
دفترچههای اســتفاده شــده در طول ســال و مکتابهای باطله در این جعبه ها-
توزیع انواع بروشــورها و کیســه های زباله در رنگهای مختلف به صورت رایگان
بین مردم که البته اکثر این اقدامات توســط مردم در محله های شهرها قابل اجرا
است ولی انچه که مهم است ایجاد انگیزه و اراده و تشویق مردم به انجام ان است.
در کنار مردم دولتمــردان جامعه ابتدا باید نقش روشــنگری هدایت جامعه را به
عهده داشته باشــند بطور حتم خانواده هارا می توان از طریق اموزش و روشنگری
توسط رسانه ها اقناع کرد .چندی اســت که دولت طرح تفکیک زباله از مبدا را به
اجرا گذاشــته که البته در شیوه اجرا و فرهنگســازی جهت گسترش و همه گیر
شــدن ان در الیههای مختلف جامعــه ناهماهنگیهایی هم وجــود دارد .اولین
اقدام برای ایجاد انگیزه و تشــویق مردم ،اقدامات عملی خود دولت است که البته
باید فراگیر وعمومی باشــد بطوریکه ملموس و قابل دیددر تمام سطوح و طبقات
جامعه باشــد در تمام ســطوح و طبقات جامعه باشــد مثل قراردادن جایگاه ها
ســطلهای بزرگ جداگانه (زباله خشــک و زبالــه تر) در اماکــن عمومی پررفت
وامد مثل پارکها .به موازات ان اموزش و تشــویق قشــر متوسط جامعه از طریق
رســانهها و تبلیغات شــهری -فراهم کردن شــرایط جمع اوری زباله ها از درب
منازل و رســتورانها و مکانهای عمومی ،تا مردم برای جداسازی و حمل زباله ها به
مکانهای از پیش تعیین شــده بیش از این به زحمت نیفتند و بهانه ای برای ترک
این فعل نیابند .از دیگر اقدامات دولتمردان فراهم ســازی زیرساختهای مرتبط با
تکنیک زباله مثل اگو ،خردکن های بزرگ صنعتی زبالــه و به روز کردن اطالعات
و امکانات جمــع اوری زباله و اســتفاده از تجربیات دیگر کشــورها در این باب و
فراهم کردن تســهیالت برای افرادی که در این امر امادگی سرمایه گذاری دارند. صفحه 17
رعایت
پدر و
کسﺐ اجازه از
همایون شﺠریان،
رایترعایت کپی
کپیپدر و
اجازه از
کسﺐ
شﺠریان،
همایون
رایت
سواﻻت اطﻼعات عمومی
محمد بویری
ﻃﺮاح
د.تی تی کاکا
.1کوتاه ترین مرز خاکی مشترک ایران با چه کشوری است؟
ب.اذربایجان
الف.ترکمنستان
.2عمیق ترین دریاچه جهان کدام است؟
الف.خزر
د.ارمنستان
ج.ترکیه
ج.بایکال
ب.وان
.3کدام حیوان در هنگام خواب یک چشم خود را باز نگه میدارد؟
ب.جغد
الف.شغال
ج.روباه
د.گرگ
.4ورزش بدمینتون از کدام کشور اغاز شده است؟
ب.ترکیه
الف.امریکا
ج.هندوستان
د.ایران
.5واحد فرکانس چیست؟
الف.ولت
ب.هرتز
ج.وات
د.امپر
.6بادکنک در چه کشوری اختراع شد؟
الف.ژاپن
ب.چین
ج.هند
د.تایلند
.7طالبی سرشار از ویتامین ___ هست؟
الفA.
بE.
.8کدام حیوان نمی تواند به عقب راه برود؟
الف.زرافه
جC.
ب.کانگورو
دD.
د.پلنگ
ج.شیر
ج.خیار
د.گوجه فرنگی
.10بنای شمس العماره در کدام شهر قرار دارد؟
ب.یزد
الف.تهران
ج.اصفهان
د.تبریز
.11تعداد بازیکنان داخل زمین برای هر تیم هندبال چند نفر است؟
ب.شش نفر
الف.پنجنفر
ج.هفت نفر
د.هشت نفر
.12کدام کشور بیشترین تعداد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را داراست؟
ب.ایتالیا
الف.فرانسه
ج.سوئد
د.اسپانیا
.13نخستین پادشاه در شاهنامه چه نام دارد؟
ب.تهمورث
الف.کیومرث
ج.فریدون
د.ضحاک
ج.فوالد
د.نفت
.14بزرگترین صنعت جهان کدام است؟
الف.الکترونیک
ب.خودروسازی
.15شاخه ای از عکاسی که از نمای نزدیک و از سوژه های کوچک عکسبرداری می کند چیست؟
ج.عکاسیپرتره
ب.عکاسیمستند
الف.عکاسیماکرو
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
جواب سواﻻت در ﺻفحه اخر
.9کدام یک مانع ریزش مو و سفیدی دندان میشود؟
ب.کلم
الف.کاهو
د.عکاسی اجسام بی جان
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
21 صفحه 21
قطعا شرایط بهتر می شود
مصاحبه
حســن توکل نیا به عنــوان مدیر تولید امــوزش دیده وارد
ســینما شــد و دیری نگذشــت که بدلیل توانمندی و هوش
باال به جرگــه تهیه کنندگان پیوســت .او با تهیــه کنندگی
فیلم «کاغذ بــی خــط» بکارگردانی بزرگ ســینمای ایران
«ناصرتقوایی» بعنوان یک تهیه کننده فهیم و کاربلد خود را در
ســینما تثبیت کرد .توکل نیا از جمله تهیه کنندگان بااخالق و
بدون حاشیه سینمای ایران اســت .به بهانه اکران نشدن فیلم
«چند میگیری گریه نکنی »۲بسراغ ایشان رفتیم .انچه در ذیل
میخوانید گپ وگفت خبرنگار «صدای خاک» با توکل نیا اســت.
قبــل از اینکــه ســواالت اصلــی رو مطــرح کنــم از
نحــوه ورودتــون بــه ســینما بفرماییــد ،ابتــدا مایلم
بدونــم چــه شــدکه ســر از ایــن حرفــه دراوردیــد؟
هم مثل خیلی هــا به هنر عالقــه داشــتم خصوصا به بازیگــری .بعد
از اینکــه دیپلــم تجربی رو گرفتــم به ســربازی رفتم و ســپس تا ۲۶
ســالگی معلم نهضت ســواداموزی بودم .در همین حین که مشــغول
درس خوانــدن بــرای شــرکت در کنکــور پزشــکی بــودم فراخوان
امــور ســینمایی ان وقــت را -اواخرســال - ۶۵دیدم که برای رشــته
مدیریت تولیــد فیلم از طریــق ازمون هنرجــو میپذیرفتنــد که من
هم شــرکت کردم و قبــول شــدم و در نهایت وارد این رشــته شــدم.
سالهاست اهالی سینما از عملکرد مسئولین سینمایی در تمام
زمینه ها مثل پروانه ساخت ،پروانه نمایش و شورای صنفی اکران
که اساس فیلمسازی را تشکیل میدهد ناراضی بوده و شکایت
دارند ،اگر شما بعنوان رئیس سازمان سینمایی بودید چه راهکاری
برای رفع این معضالت و رضایت اهالی سینما پیشنهاد میدادید؟
قطعــا شــورای پروانــه ســاخت را منحــل میکــردم و امــور پروانه
نمایش را به صنــوف ســینمایی میســپردم ؛ البته بانظــارت جزیی ،
امــور نمایش را بــه ذینفع (صاحــب فیلم وســینما) واگــذار میکردم.
بنظر شــما اگر وزارت ارشاد امور فیلمســازی و اکران فیلمها
را به اتحادیــه واگــذار نماید ،ایا شــرایط بهتر میشــود؟
قطعا شرایط بهتر میشود.
با شــرایطی که کرونا برای ســالنهای ســینما بوجوداورده
و باعث تعطیل شــدن بیشــتر سالنهای ســینما شده است،
وظیفه دولت در مقابل این بحران و نجات ســینما چیســت؟
مجبورم پاسخ این ســوال را کمی کلی تر بدهم،دولت در شرایط کنونی
که بیشتر اهالی ســینما درگذران روزمرگی خود دست وپا میزنند حتی
نمیتواند امور بیمــه ای اهالی ســینما را پرداخت نماید ،چه برســد به
اینکه بنده تهیه کننده متوقع باشــم که دولــت وام ۵۰۰میلیونی را که
مدتهاســت تبلیغ انرا میکند بدون ضمانت پرداخت نماید -البد میدانید
که برای دریافت این وا م میبایست ســند خانه گرو بگذاریم -بنده بعنوان
تهیــه کننده «چندمیگیــری گریه کنی» دو سالیســت بیکار هســتم
18
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
و فیلمم را نیز نتوانســتم اکران کنم و دریغ از کمک و مســاعدت
مســئولین ؛ قطعا این معضل شــامل تمــام صنوف میشــود...
بنظر شما عامل گرانی دستمزد بازیگران چه کسانی هستند
و برای این ارقــام نجومی چه راهکاری بنظر می رســد؟
دلیل گرانی دســتمزد بازیگران پولهــای باد اورده ایســت که از
مدتها پیش به ســینما تزریق شده وظاهرا جدا شــدنی نیست و
این معضل در زمان کرونا به شــبکه های خانگی نیز سرایت کرد و
گمان نمیکنم در شــرایط کنونی بتوان کاری را در زمینه کنترل
دســتمزدها پیش برد ،چون بــرای بازیگران عزیــز کار در زمینه
سینما،شــبکه خانگی و تلویزیون به وفور فراهم است و متاسفانه
سینمای ما از زمانی که کیفیت خود را به جهت خروج کارگردانان
بزرگی چون ناصر تقوایی ،بهرام بیضایی و… از دســت داده ،امید
به ورود اســتعدادهای تازه بازیگری در سینما کمرنگ شده است.
دولت ظاهــرا یا بطور جــدی تالش می کنــد در زمینه
فیلمسازی به نسل جوان فیلمســاز توجه ویژه ای نماید
و همه ســاله تعدادی فیلــم اولی هــا بافیلمهای خود،
شــگفتی می افرینند ،از طرفی شــاهد حضور کمرنگ
فیلمسازان قدیمی هســتیم ،ایا ورود جوانان فیلمساز
اولی باعث بیکاری و یا کم کاری قدیمی ها شــده است؟
در زمینه پروانه ساخت مسئولین باید به تقاضاهای تهیه کنندگان
واجد شرایط پاسخ مثبت بدهند و اینقدر سختگیری نکنند؛ هرچند
در اکثر این شوراها خودی و غیرخودی داریم ،حاال ممکن است از
هر صد تقاضای پروانه ساخت در سال ۷۰یا ۳۰مورد ان مربوط به
کار اولی ها باشد ،بنظرم در هر دو صورت هیچ اشکالی وجود ندارد.
اینکه هر ســاله بیشــتر شــگفتیها مربوط به فیلم اولی هاست،
شــاید دلیلش تکرار برخی از فیلمســازان قدیمیســت و اعتماد
نداشــتن انها بــه نویســندگان جــوان و بــه دنبــال ان تکرار
ســوژه هایی کــه خودشــان اصرار بــه نوشــتن ان دارنــد ؛ در
حقیقت ما خودمــان بــا محدودیتهایی که درحیطــه کاریمان
ایجاد میکنیــم باعث این کــم کاری یــا بیکاریمان میشــویم ؛
بگذریم که سیاســتهای غلط مســئولین هم بی تاثیر نیســت.
برای بهبود ســینمای ایــران چه پیشــنهادی دارید؟
برای بهبود ســینمای ایــران میبایســت به زیرســاختها توجه
شود و ســینماداری به روز شــود ،ازساخت ســالنهای سینما در
مجموعه های ۱۰ســالن به بــاال و چندمنظوره مثــل «کورش»
حمایت جدی شــود و بــا حمایتهــای خاص کمــک کنیم که
ســالن داری انحصاری نشــود .تــاش کنیم نیــروی متخصص
تربیت کنیم خصوصــا در زمینــه فیلمنامه نویســی و بازیگری
و بــه بخــش خصوصــی وصنــوف بهــای بیشــتری بدهیم.
در کل بــرای اینکــه تهیــه کننــده بتوانــد در زمینــه
انتخــاب عوامــل خصوصــا بازیگــر ریســک کنــد ،دولــت
بایــد بازگشــت هزینــه اولیــه فیلــم را تضمیــن کنــد.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 18
ﺗﺤﻠﯿﻞ
نگاهی به نگرش «سیمون دوبوار» فیلسوف فرانسوی به نفوذناپذیر بودن انسان و عشق و دوستی و ...
تنهاییعمیﻖمن
«سیمون دوبوار» فیلســوف ،نویسنده ،فمینیســت و اگزیستانسیالیست
تنهایی درنگ در سنگ است
فرانســوی در جایی گفته اســت« :براى هیچکس ،هیچگاه ممکن نیست
حرف زدن از یاد ادم می رود
در غم و شــادى دیگران شــریک شــود ،حتی ممکن نیســت که ان را درک
تنهایی
کند ،ادمهــا نفوذناپذیرنــد و ذهنها ارتباطناپذیر .در عشــق ،دوســتی
درست مثل پیریست
و هر پیونــد دیگرى ،هر طرفــى براى طرف دیگــر بیگانهایســت مرموز...
خمیدن تک درخت است
انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه
تنهایی تجسم راه های مسدود است
یوسﻒ خاکیان
نمىتواند به چیــزى جز تنهایى مشــترک که نصیب همه ادمیان اســـت،
بیچارگی روباه است
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر
دســت یابد .نارســایى زبـــان ،مانﻊ هـــرگونه ارتباط حقیقى اســت».
در یک قدمی مرگ و ترن .
با این مقدمه کوتاه از نظریه پرداز مشــهور قرن بیســتم ،امــروز موضوعی
محبوب من!
را بررســی کنیم که با اینکه اکثریت مردم بیشــتر ســاعات شــبانه روز را در
من تنهایم بی تو
ان می گذرانند ،اما شــاید کمتر کســی بــه ان توجه می کند و یــا به عبارت
هیچ کاری نمی توانم بکنم
بهتر همه ســعی میکنند به قول معروف خــود را به کوچه علــی چﭗ بزنند
دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم
و اهمیتی بــه ان ندهند .در حالیکه ایــن موضوع همیشــه و در همه حال
واین تنهایی تلخ است
همراه هر کســی بــوده و راه گریزی از ان وجود نداشــته اســت .موضوعی
تلخ مثل نگاه نوازنده ای که
به نام «تنهایی» .گرچــه در متن کوتاهی که از «ســیمون دوبــوار» اوردیم
با دست های بریده به پیانو می نگرد
همه جمالت قابل تامــل و تفکرنــد اما یک عبــارت دو کلمــه ای در میان
حتما شما هم ان جمله معروف را که می گوید« :ادمی که تو تنهایی تنهاست،
این متن برق خاصی می زند که مــا بنا داریم با وام گرفتن از ان گزارشــی که
فقط تنهاست ،اما ادمی که احســاس تنهایی می کنه خیلی تنهاتره ».این
پیش روی شماســت را تقدیمتان کنیــم .عبارتی به نام «تنهایی مشــترک»
جمله بیان می کند که برخی انســانها انقدر تنهایی نصیبشان شده که حتی
امــا ایــن تنهایــی چیســت کــه در میــان همــه انســانها مشــترک
در میان جمﻊ و در جایی که دوستانشان هم هستند باز هم این حس به انها
اســت و باعث می شــود کــه انســانها نتواننــد در هــر حالــی و در هر
دست می دهد و به همین دلیل به گوشــه ای پناه می برند و با کسی ارتباط
جایــی و حتــی در میــان هرجمعی بــه چیــزی جــز ان دســت یابند.
چندانی برقرار نمی کنند .حتما شما هم در دانشگاه ،محل کار ،پارک ،مهمانی
«رســول یونان» شــاعر و نویســنده معاصر دربــاره تنهایی شــعر زیبایی
های فامیلی و دوستانه با چنین افرادی مواجه شــده اید .همان دختران،
دارد کــه خوانــدن ان در ابتــدای ایــن مقالــه خالــی از لطف نیســت:
پســران و مردان و زنانی که به جای اینکه در جمﻊ باشند کنج عزلتی را پیدا
تنهایی
کرده و برای خویش دنیای بســیار کوچکی فراهم کرده و غرق در اندیشه ها
تنهایی
و تخیالت و شــاید هم غم ها و اندوه های خود شده اند .بعضی از این افراد
تنهایی
انقدر در این تنهایی فرو رفته اند و به ان خو گرفته اند که حتی زمانی هم که
هیچ چیز به اندازه تنهایی غم انگیز نیست!
در میان دوستان قرار گرفته و مشــغول خوش و بش و بگو بخند هستند باز
تنهایی
هم در عمق وجودشان احســاس تنهایی می کنند و در حقیقت خود واقعی
نام بیهوده زندگیست
شان در میان ان جمﻊ وجود ندارد و در جایی دیگر در حال تجربه «تنهایی»
وقتی بیداری
است ؛ اما واقعا این تنهایی چیست که انسانها را از ابتدای خلقت درگیر خود
خسته و غمگینی
کرده و حتی پس از مرگ نیز گریبان ادمی را رها نمی کند؟ انان که در میان هر
وقتی می خوابی کابوس می بینی!
جمعی باز هم احساس تنهایی می کنند چگونه می ندیشند که هیچ چیز نمی
وقتی تنهایی!
تواند انها را از این رنج برهاند؟ در مقابل این افراد ،ان دســته از مردمی که
سردت می شود
هیچگاه حتی زمانی که در اوج تنهایی هستند احساس تنهایی نمی کنند و
انگار برف
با هر تلنگر کوتاهی از فضای اندوه و غم بیرون می ایند و تا ساعتها به ان فضا
روی استخوان هایت نشسته باشد
باز نمی گردند و اگر هم باز گردند خیلی در ان نمی مانند ،چگونه فکر می کنند؟
تنهایی
در این میان افــرادی که به هر دلیلی از جمﻊ گریزاننــد و تنهایی را به حضور
جهنمی نامتعارف است
در میان دوستان ترجیح می دهند،چه در اندیشــه خود می پرورانند؟ و یا
جهنمی با اتش سرد
برعکس ان عده که تنهایی را بر نمی تابند و مدام به دنبال بهانه می گردند که
میان شعله ها از سرما یخ می زنی!
از ان بگریزند و به میان دوستان خود بروند،چه معیارها و مالک هایی دارند؟
تنهایی هول اور است
اصال ایا تنها بودن و در میان جمﻊ نبودن بهتر اســت یا عکس این قضیه؟
پر از ﻇلمت و ناشناختگی
پاسخ پرسش های فوق و هزاران پرسش دیگری که می تواند درباره تنهایی
مثل خانه ای متروک در حاشیه جنگل
مطرح شــود تا زمانی که معنا و مفهوم تنهایی را به درستی درک نکنیم و از
عبور نسیمی از البالی علف ها
نزدیک با حقیقتی کــه در درون خود دارد مواجه نشــویم ،هویدا نخواهد
می تواند از ترس دیوانه ات کند
شد .شــاید همه ما زمانی که کســی کنارمان نیســت و دور و برمان از هر
وقتی تنهایی
ادمیزادی خلوت است ،بگوییم« :من ادم تنهایی هستم» شاید این معنی
به همه چیز و همه کس پناه می بری
همان عبارتی که در جمالت سیمون دوبوار برق می زد ،باشد .دوبوار در انجا
پخش می شوی
می گفت« :انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار،
در کوچه و خیابان
هــــیچگاه نمىتواند به چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب همه ادمیان
به جاهایی می روی که نباید بروی
اسـت ،دست یابد ».شاید معنی و مفهوم این جمله و ارتباط ان با موضوعی
به ادم هایی سالم می کنی که نباید ....
که در این پاراگراف بیان کردیم ،این باشــد که تنهایی فقط مختص ادمیزاد
محبوب من!
است یا به عبارت بهتر ادمیزاد احســاس می کند که تنهایی فقط مختص
بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش!
اوســت اما اگر چنین اســت چرا برخی افراد که به تنهایی زندگی می کنند،
از کافه های دود و نیشخند
برای اینکه موجودی کنار انها باشــد برای خودشان حیوانی همچون سگ،
از گلوی شب ها
گربه ،طوطی ،قناری ،مرغ عشــق و بلبل می خرند و با اوردن ان حیوان به
خانهاجتماعی
هفته نامه اقتصادی-
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
از گل22و الی روزها
خودشان سعی می کنند به هر طریقی شــده از تنهایی در بیایند؟ مگر
من پراکنده شده ام
ما عنوان نکردیم که پندار انســانها درباره تنهایی اســت که در اطراف خود
بیا مرا جمﻊ کن از کوچه و خیابان
(منظور محلی به نام خانه اســت) انسانی را نداشته باشــد که دو کلمه با او
بیا مرا جمﻊ کن از دیگران! صفحه 22
هوشنگ ﮐاووسی و واژه «فیﻠمفارسی»
محمد بویری
ﻣﻨﺘﻘﺪﺳﯿﻨﻤﺎ
«فیلمفارسی» اصطالحی اســت که اولین بار توسط هوشنگ
کاووســی در مجله فردوسی برای ســینمای عامه پسند ایران
به کار برده شــد .منظور ان اثری اســت که غالب فیلم را دارد،
زبان روایتش فارســی اما به دور از واقعیت جامعه ایرانی اســت.
کاووسی در سال 1301در تهران متولد شــد و در سال 1325
به فرانســه رفت .وی که دانش اموخته کارگردانی مدرسهعالی
ایدک در مقطع فوق لیســانس و رشــته فیلمولــوژی یا همان
جامعه شناســی ســینما در مقطع دکترای دانشــگاه سوربن
بود ،پس از اتمــام تحصیالتش با اصرار دکتر کوشــان به ایران
بازگشــت ؛ نتیجه تالش های اولیه اش در ســاخت چند فیلم
سینمایی چون«ماجرای زندگی»«،هفده روز به اعدام»«،وقتی
که افتاب غروب مــی کند»«،خانــه کنار دریــا» و چند فیلم
مســتند ناموفق بود.علم و دانشی که از فرانســه سرزمین هنر
هفتم با خود داشت به اضافه شــناختش از جامعه ایران و موازی
با انها و اختالفــات فکری با تهیه کننــدگان فیلم در چگونگی
ســاخت فیلم ها ،مانع ادامه کار وی در وادی فیلمســازی شد.
کاووســی با تدریس درس سینما در دانشــگاههای سینمایی
و پرورش ســینماگران برجســته و جدال های خیلی سخت و
پیگیرانه با دیگر صاحبنظــران عرصه ســینما ،کامال به انچه
اعتقاد داشــت عمل کرد .وی در نوشته هایش اشــکارا اظهار
میداشــت که در ایران ســینما با مبانی هنر اشــنا نیســت و
فیلمســازان شــناخت صحیح از پایه های نظــری و علمی را
ندارند.کاووســی ابراز میداشــت دیــوار ســینمای ایران کج
است.کاووســی انقــدر از فضای فیلمســازی دهــه 40و 50
بیزار بــود که با زبانــی سرشــار از کنایه و نیشــخند اصطالح
«فیلمفارســی» را بــه فیلم هــای روی پــرده ســینما داد.
نخســتین نقــد در ســینمای ایران به قلم کاووســی اســت.
عوامل تولید فیلم «لغزش» در پوســتر تبلیغاتی خود نوشــته
بودند فیلــم «لغزش» دومین اثــر کارگردان فیلــم «ولگرد» ؛
اما کاووســی که در اعتراض به هر دو فیلم و عنوان پوســتر ،در
مقاله ای با عنوان «دومین لغزش کارگــردان فیلم ولگرد» ،انها
را به باد نقد تحلیلی گرفــت .نگرش نویســندگانی که قبال به
صورت کلی در زمینه فیلم ها می نوشــتند و اطالعات بازیگران
و ســازندگان فیلم ها را در مجالت فیلم و ســینما به مخاطبان
می دادند تغییر داد و کم کم به ســمت نقد فیلم ها روی اوردند.
کاووســی که با اصطــالح ابداعی اش«فیلمفارســی» در میان
جامعه سینمایی شــناخته تر شده بود با نوشــتن مقاله تندی
با عنوان«از داچ ســیتی تا بازارچه نایب گربــه» در اعتراض به
فیلم«قیصــر» یک تنه در مقابــل فضــای ان روز جامعه ایران
ایســتاد که «قیصر» را تحســین کرد .در جایی گفتــه بود با
دیدن فیلم «گاو» کمی به ســینمای ایران امیدوار شدم و شاید
شروع موج نوی سینمای ایران باشــد اما بعدها در یادداشتش
عنوان کرده بــود که در ســینمای ایران موج کهنــه ای نبوده
که با یکی،دو فیلم بتوان به موج نوی ســینمای ایران اندیشید.
کاووســی از قهرمان پروری از تــوده ها ،نوع داســتان پردازی،
رقص و اواز بــی جهت ،نبودن اصول نســبیت در روایت فیلم و
پایان های خــوش از جنــس فیلم هــای هندی و بــه دور از
منطق ســینما ،گریزان بود .با تمام تالش کاووســی در جهت
به ظن وی بــه خود امدن ســینمای ایــران و گرفتــن غالب
علمــی و صحیح پــس از انقالب نیــز فیلم های فارســی تنها
ماهیت بزمی خــود را به چهارچوب هــای عرفانــی داده اند.
کاووسی پس از نیم قرن تالش و تکاپو در جهت بهبود وضعیت
سینمای ایران در دوم فروردین 1392درگذشت و قلم نقدش را
برای نسلی بجا گذاشت که سالها در دایره افکارش رشد کرده اند
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
19 صفحه 19
؟؟؟؟؟؟
ﻫﻨﺮ
جبار اذین
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ،ﻣﺪرس و ﻣﻨﺘﻘﺪ
تبریک و
تمجیداز
باندهای
افتخارافرین!
ایــن یادداشــت نقــد نیســت،
تمجیــد اســت .نقــد ،غرامــت
ســنگین داردکه کمترین ان ممنوع القلم شدن محترمانه!
اســت .دراین نوع تنبیــه و پرداخت غرامت،امکان انتشــار
یادداشــت ازنویسنده،ســلب وارتباط اوبادیگران قطع می
شــود تا نوشــتههایش به کســی وجریانی صدمه نزند!به
همین دلیل یادداشــت حاضرتمجیدنامه است.اگرکشــور
مادربسیاری چیزهاازجمله اقتصادوفرهنگ،ازدیگرکشورها
عقب اســت،ولی دریک چیز پیشتازودرصدراســت.ظهور
و پیدایــش انواع باندهــای سیاســی،اقتصادی ،فرهنگی و
اجتماعــی و درحــوزه هایــی مانندخودرو،مرغ،تخم مرغ،
لبنیات،الستیک،سیگار،اکران ســینما،قطعات یدکی،لوازم
خانگی ،وسایل بهداشتی ،برنج ،میوه ،حبوبات و.....سبب شده
که کشورما درزایش و پرورش باندهای مختلف ،گوی سبقت
را در جهان برباید و بر ســکوی نخست جهانی بایستد.دیروز
مانند هر روز ،همراه سیل مسافران مترو بر قطار سوار بودم که
نزدیک یکی ازایستگاه ها،درداخل قطار ،مشاجره وبالفاصله
زدوخوردمیان دو دســتفروش از میان خیل دستفروشــان
مترودرگرفت ودرانــدک مدت ،نزاع دونفره به هشــت نفره
ارتقایافت .وقتی قطاردر ایســتگاه توقف کرد،دستفروشان
درگیرکه جوان بودند ،در فضای تشویق دیگر دستفروش های
زن و مرد و کودک،بساط بزن بزن خودرابه ایستگاه کشاندند.
تا قطار ،مجددبه حرکت درامد ،زد و خــورد انها را که ادامه
داشت ،از پشت شیشــه پنجرههای قطارمی دیدم .کاشف
به عمل امدکه اعضای یکی از شــش باندفعال دستفروشان
مترو!بــه حریم کســب بانددیگرورودکرده ودعوابرســران
بوده اســت .دختردســتفروش ،برایم از وجــود و فعالیت
باندهای کردها،ترک ها،لرها،فارس ها ،شــمالی ها وجنوبی
هادرمتــروو اینکه،انها چگونــه ازمردم گرفتارکــه به ناچار
درمترودستفروشی می کنند،سواستفاده می نمایند.و...گفت.
باپیدایش بانــد های مترو،اماربی ســابقه وجودباندها،ایران
راوارد گینس کرده و کشــورمان را درجهــان ،بدون رقیب
ساخته است .از همین رو ،توسعه و ظهورو فعالیت باندهای
گوناگون و محترم! و کسب افتخار و مدال نخست جهانی در
این رشته های انساندوستانه!را تبریک گفته واززحمات تمام
کســانی که درپیدایش و یکه تازی باندهای مختلف،نقش
تاریخی ایفاکــرده اند ،قدردانی و ازان ها تمجید می شــود!
20
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
ﺟﻨﺎب��ﻤﺪﺧﺰاﻋﯽ،
ﻓﺮداﺧﯿﻠﯽدﯾﺮاﺳﺖ!
ﻏﻼمرﺿا گمرکی
اگر اشــتباه نکنم بعد از جواد شمقدری ،حضور محمدﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
خزاعی بعنــوان رئیس ســازمان ســینمایی؛ دومین
باری اســت که یک نفر با اخالق و تهیه کننده کاربلد از بدنه سینما ،با
اهالی سینما همگام شده اســت .کارنامه محمد خزاعی که خود از تهیه
کنندگان خوشنام و با سابقه ســینما و به کرات در راه اندازی جشنواره
های متنوع ،دســتی بر اتش دارد را به فال نیک می گیریم اما انچه می
تواند جناب خزاعی را از دیگر روسای ســازمان سینمایی متمایز نماید
عملکرد او در بحران کروناســت .او نیک می داند ســایه منحوس کرونا
دو سال است همچون بختک برســر مردم دنیا فرود امده و اکثر صنوف
خصوصا گلوی سینماگران را در چنگال اهریمنی خود انچنان می فشرد
که دیگر جانی برای قشر زحمتکش باقی نمانده است .قدر مسلم اینکه
تا جهان هستی برقرار است ،صنعت ســینما پابرجا خواهد بود اما جان
ادمها به لحظه ای بند است که اگر به فریادشان نرسید ،کننده ای وجود
نخواهد داشت تا سینمایی اظهار وجود نماید! ضمن اینکه یادمان باشد
رفتن سیدعباس عظیمی از موسسه هنرمندان پیشکسوت که بیش از
توان و حد خود بتواند در راستای کمک های معیشتی به یاری جنابعالی
بشتابد و 900هنرمند پیشکسوت را پوشــش دهد دیگر وجود ندارد!
اخیــرا در اکثــر فضاهــای مجازی بحــث برســر عدم تولیــد فیلم
ســینمایی اســت که با وجود حضور 200فیلم اکران نشــده ،پروانه
فیلمســازی صادر نشــود .این پیشــنهاد و اظهار نظر عقالنی ،چندان
بیــراه نبوده و نیســت چــون هزینــه هایی کــه از طریق ســازمان
ســینمایی ،صرف حواشــی فیلمســازی می شــود یا برای برگزاری
جشــنواره های متفرقه غیــر از دهه فجر ،مصروف میگــردد می تواند
صرف کمک معیشــتی به صنوف ســینمایی شــود تا حداقل جانی
در کالبــد بیکاران ســینما بدمد تا به انســانها ادامه حیــات بدهند...
در خبرها امده بود که جناب اسماعیلی وزیر ارشاد به اتفاق حضرتعالی
به عیادت «رضا رویگری» تشــریف فرما شــدید .گرچه این مالقات و
احوالپرسی خداپســندانه می تواند بابی باشد برای عیادت تمام بزرگان
هنر ایران ،اما زمانیکه عکس رضا رویگری را در خیابان و در کنار سطح
زباله شهرداری شاهد بودم باورم نمی شــد که خواننده انقالبی « ایران،
ایران ،ایران» که اوازه اش ،انقالب را به وجــد اورد به دلیل عدم توجه
موسسه پیشکسوتان و یا مســئولین زیربط ،این هنرمند تکرارنشدنی
در این شــرایط روز را به شب برســاند و نیازمند قوت الیموت و داروی
مورد نیاز باشــد؛ با چنین اوصافــی جا دارد جنابعالــی بعنوان متولی
درجه یک ســینمای ایران قبــل از اینکه به تجمــالت اهمیت بدهید
ابتدا به فکر زنده ماندن هنرمندان باشــید! در سینمایی که بخاطر فقر
و نداری و عدم رســیدگی به هنرمندان تکرارنشــدنی ،همچون برگ
خزان از درخت می ریزند ،انصاف نیست تجمالت بر زنده بودن انسانها
خاصه هنرمندان ،فائق شــود ...جناب خزاعی بزرگوار! اگر دســتی بر
اتش نداشتید ،اگر اهل سینما نبودید اگر با ســینما بیگانه و انرا نمی
شناختید هرگز چنین دلنوشــته اســفباری در«صدای خاک» برای
جنابعالی به نگارش در نمی امد .نوشــتیم و یاداور شــدیم که به فریاد
هنرمندان برسید ولو باالدســتی های شــما از این عمل خداپسندانه
ناراضی و جنابعالی را عزل نمایند! چون در جهان هســتی ،انســانیت
حرف نخســت را می زند ؛ اهالی بیکار ،بی پول ،بی رزق و روزی سینما،
بخصوص امثال رضا رویگری را دریابید که فردا خیلی دیر است .یا حق...
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 20
بر اینکه بسیار شیرین و لذت بخش اســت فرصتی را نصیبشان می کند که به
حرف بزند؟ بنابر این تعریف یک حیوان نباید بتوانــد ادمی را از تنهایی در
کارهایی که دوســت دارند بپردازند .مثال کتاب بخوانند یا بنویسند ،موسیقی
اورد ،اما در دنیای واقعی به نظر می رسد حیوانها می توانند ادم را از تنهایی
گوش کنند یا بنوازند ،فیلم ببینند ،ورزش کنند یا هرطور دلشــان می خواهد در
رها کرده و روزگار را برای هر کسی راحت تر کنند .از این گذشته باید بپذیریم
خانه بچرخند ،هرگاه دوست دارند بخوابند و هر زمان که خواستند بیدار شوند،
که تنهایی فقط مختص ادمیزاد نیست و شامل حال حیوانات هم می شود
صبحانه بخورند یا نه ،ناهار نان و پنیر بخورند یا کباب بره ،شام ساالد میل کنند
و در نگاهی لطیف تر حتی می توان ادعا کرد که یک گل رز قرمز هم می تواند
یا غذای سنگین؟ بیرون بروند و هرگاه دلشان خواست به خانه برگردند و حتی
تنهایی را تجربه و درک کند .شــاید به همین دلیل است که هنگامی که یک
اگر دوست نداشتند شب را در بیرون از خانه سپری کنند و خیلی چیزهای دیگر و
حیوان جفت خود را از دست می دهد ،اندوهگین می شود و در دل خودش
همه اینها را در حالی تجربه کنند که مجبور نباشند به کسی که با انها زندگی می
مویه می کند؟ یا هنگامی که فرزندان یگ گربه یا ســگ را از او جدا می کنید
کنند جواب پس بدهند .بعضی ها اینطوری اند دیگر .کاریشان نمی شود کرد.
ساعتها و بلکه روزها صوتی حزین را از گلوی خود خارج می کنند و به اصطالح
بنابراین بــرای برخی از افــراد تنهایی اصال چیز بدی نیســت و نــه تنها از ان
عالوه بر اعالم تنها شدن خودش بیان می کند که من فرزندانم را می خواهم.
گریزان نیســتند ،بلکه به اســتقبالش هم مــی روند و تازه اگــر بخش های
از سوی دیگر مطرح کردیم که حیوانات می توانند ادمی را از تنهایی در اورند،
رنج اوری هم داشــتند می توانند بــا اوردن یک طوطی زیبا و خوش ســخن
چه انکه اگر تو یک طوطی زیبا برای خود بخــری و ان را به خانه ببری ،بعد
ان را برطرف کــرده و تجربه جدیدی را هم به زندگی گذشــته خــود بیفزایند.
از مدتی که با او زندگــی کردی در می یابی که تحت هیچ شــرایطی حاضر
در ادامه به نظر می رســد که باز هم باید به جمله سیمون دوبوار برگردیم و ان را
نیستی که از ان طوطی جدا شــوی و به جایش یک انسان بیایید و همدم
مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم .او معتقد است « برای هیچ کس ممکن نیست
تو شــود .برخی انقدر با این حیوانــات خو می گیرند که در پاســخ بهترین
در غم و شادی دیگران شریک شود» این یعنی هر انســانی در درون خود جدا
پیشنهادات برای ازدواج با یک فرد متمول و بســیار مهربان با این شرط که
از انسانهای دیگر اگر یک تنهایی دارد که یا دوســت ندارد ان را با بقیه شریک
ان حیوان دیگر با فرد مورد نظر زندگی نکند ،پاسخ منفی می دهند و حاضر
و سهیم شــود و یا اینکه نمی تواند چنین اقدامی را انجام دهد ،به همین دلیل
نمی شوند در مقابل کنار گذاشــتن ان طوطی از یک زندگی بسیار راحت و
غم ها و شــادی های پنهانی اش تنها نصیب خود اوست و هیچ کس دیگری
در کنار مرد یا زنی فوق العاده که برای همیشــه انهــا را از تنهایی بیرون می
نمی تواند در ان شریک شــود .دوبوار در ادامه بیان می کند:حتی اگر شرایطی
اورد ،برخوردار شوند .شــاید انها در کنار ان حیوان بی ازار به ارامشی دست
پیش بیاید که یک انســان بتواند درهای تنهایی عمیق خویش که هیچ کسی
یافته اند که مطمئن شده اند که هرگز ان را در کنار یک انسان تجربه نخواهند
را نه می تواند و نه می خواهــد به درون ان راه یابد باز کند و غمها و شــادیهای
کرد .شــاید این مفهوم همان عبارت طالیی ما با عنوان «تنهایی مشترک»
ان را با دیگران به اشــتراک بگذارند و به قول معروف شریک شود ،کسی نمی
باشد .تنهایی مشــترکی که دوبوار معتقد اســت نصیب همه انسانها شده
تواند ان اندوه ها و شــادی ها را درک کند؛چرا که ان اندوه ها و شادی ها فقط
اســت .تنهایی که یک پرنده کوچک مانند مرغ عشــق مــی تواند ادمی
مختص و مخصوص ان ادم خاص اســت و برای دیگران به صورت ۱۰۰درصد
را از شــر ان خالص کند اما یک انســان دیگر که همنوع خود اوســت ،نه.
بی معنی و مفهوم است و یا به صورت نسبی قابل درک و فهم نخواهد بود و ان
اندک مقداری را هم که متوجه می شــوند مغایرت فراوانی با اصل ماجرا که در
* انسان گریزان از انسان
وجود شخص مورد نظر نهاده شده ،دارد .دوبوار برای فهم مفهوم این موضوع
به جمله های زیر توجه کنید که گاه و بیگاه از زبان ما انسانها بیان می شود:
توســط دیگران ،از عبارت کلیدی «ادم هــا نفوذ ناپذیرند و ذهــن انها ارتباط
برو از زندگیم بیرون ،راحتم بذار.
ناپذیر» استفاده می کند و با این جمله کوتاه بیان می کند که چرا هیچگاه ممکن
دیگه نمی خوام باهات باشم .خسته ام کردی.
نیست هیچکس در غم و شــادی کس دیگری شریک شــود و ان را درک کند.
جونمو به لبم رسوندی ،ولم کن.
این فیلســوف صاحبنام برای روشــن تر شــدن ماجرا و اینکه این عدم درک و
چی از جونم می خوای؟ چرا دست از سرم بر نمی داری؟
نفوذناپذیری و ارتباط ناپذیری شــامل چه نوع ارتباط های انســانی می شود
عمــر و جوونیــم رو به پــات ریختــم در حالیکه شایســتگی نداشــتی.
عشق ،دوســتی و هر پیوند دیگری را مثال می زند که ممکن است بین دو و یا
اگــه بــا یــه چــوب خشــک زندگــی مــی کــردم االن نــرم
چند ادم برقرار شــود.برای دو نفر هر ارتباطی از هر نوع ،مفهومی عمیق از درک
شــده بــود ،امــا تــو همــون ادمــی هســتی کــه بــودی.
غم و شادی ندارد؛ چراکه هیچ کدام از دو طرف یا طرفین انچنان که باید و شاید
دیگه همه چی تموم شــد .تو خوابم دیگــه اون روزا رو نمــی بینی؟ برای
در دل و قلب و روح یکدیگر نفوذ نکرده اند که بتوانند انچه را که خودشان تجربه
همیشــه از زندگیت خارج می شــم تا اونقدر تو تنهایی بمونی تا بپوسی.
می کنند به دیگران هم انتقال دهند .به همین دلیل هر طرفی برای طرف دیگر
ایا این جمله ها نشاندهنده این است که اســتانه صبر ادمها نسبت به هم
بیگانه اســت؛ انهم نه بیگانه معمولی ،بلکه بیگانه مرموز .به این مفهوم که هر
سقفی دارد و هنگامی که از ان درجه باالتر می رود ،دیگر قابل تحمل نیست؟
انسانی برای انسان دیگر در ارتباط های دو طرفه در عشق و در ارتباط های چند
ایا نشانگر این اســت که انســانها نمی نوانند به هیچ طریقی برای مدت
طرفه در دوستی ،از راز و رمزهای بیشــماری برخوردار است که طرف مقابل نه
طوالنی یکدیگر را تحمل کنند و باالخره از هم خســته می شوند و یکدیگر را
حتی یک کلمه از انها را می داند نه اجازه دارد بداند و نه درک می کند .به همین
رها می کنند؟ ایا این موضوع بیانگر همان مطلبی اســت که در ابتدای این
دلیل انسان چه در خانه ،چه در میان دوستان ،چه در محیط کار همیشه تنهاست
گزارش از ســیمون دوبوار اوردیم؟ انجا که گفت« :براى هیچکس ،هیچگاه
و نه تنها نمی تواند هیچگاه از این تنهایی رهایی یابد ،بلکه نمی تواند چیزی جز
ممکن نیست در غم و شادى دیگران شریک شود ،حتی ممکن نیست که ان
این تنهایی مشترک نصیب خودش کند .البته این فیلسوف پاسخ چرایی تمام
را درک کند ،ادم ها نفوذناپذیرند و ذهن ها ارتباط ناپذیر .در عشق ،دوستی
این موارد را نارسایی زبان می داند و معتقد اســت چون انسان ها نمی توانند
و هر پیوند دیگرى ،هر طرفى براى طرف دیگر بیگانه ایست مرموز ...انسان
به وسیله زبان با هم ارتباط حقیقی برقرار کنند و تمام احساساتی که درونشان
چه در خانه ،چ ه در میان دوستان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه نمى تواند
وجود دارد ،به وسیله این زبان کوچک که در دهانشان وجود دارد ،به بقیه انتقال
ب ه چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب هم ه ادمیان اسـت ،دست یابد ».و
دهند ،به همین دلیل نمی توانند در غم و شادی دیگری شریک شوند ،ان را درک
ایا این عبارت تنها در مورد ادمها و ادمها صدق می کند؟ ایا انســانها ترجیح
کنند و بتوانند در مسیر حل مشکلی که طرف مقابلش دارد قدم بردارند .اما اگر
می دهند رنج تنهایی را بر خــود و دیگران تحمیل کنند امــا اخالق ،رفتار و
ً
واقعا چنین است پس زمانی که انســانها با درددل کردن با یکدیگر و با مطرح
عادتهایی که هر کدام نســبت به دیگری دارند را تحمل نکنند؟ شــاید انها
کردن مشکالت خودشان با عزیزانشان احساس سبکی می کنند و جمالتی مانند
تحمل رنج تنهایی را راحت تر از ادامه ارتباط با همنوع یا همنوعانی بدانند که
«ازت ممنونم که ارومم کردی»« ،دســتت درد نکنه که به حرفام گوش کردی»،
باعث زجر و ازار انها شــده اند .صحبت از رنج شد ،بنابراین باید این پرسش
«حاال میگه می دونم یکی دیگه غیر از من هم از مشکلم خبر داره به همین دلیل
را نیز مطرح کنیم که ایا اساســا تنهایی و تنها بودن چیز زجراوری است؟ اگر
احساس سبکی می کنم»« ،همیشــه با درد دل کردن برای تو احساس می کنم
چنین است چرا همین موضوع زجراور برای برخی خوشایند و دلپذیر است؟
غم و غصه از دلم رفته و اروم شــدم» یا «اولین نفری هستی که این خبر خوش
این جمله گوهربار مــوالی متقیان حضرت علی (ع) اســت که می فرماید:
رو بهش میدم وقتی خودم این خبر رو شنیدم دوست داشتم با یه نفر که خیلی
«تنهایی انسان ،برای او بهتر از همنشین بد اســت» این موضوع بیان می
برام عزیزه ،در میان بگذارم و خوب خودت هم میدونی که اون یه نفر تو هستی»
کند که اندازه رنجی که تنهایی ممکن است برای انسان به وجود اورد ،بسیار
ً
واقعا چه اتفاقی می افتد؟ اگر انســان ها نمی توانند با زبــان ارتباط حقیقی
کمتر از زجر و دردی است که یک همنشین بد (اعم از دوست ،همسر ،فرزند
ی و ششم
شماره س
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
کنند ،در 23
چنین
برقرار کنند و درغم و شــادی یکدیگر شریک شــوند و ان را درک
و ) ...ممکن اســت نصیب ادمی کند .این را هم بیفزایید که اساسا تنهایی
ً
واقعــا چه اتفاقی میان دو نفــر رخ می دهد که
مواقعی چه اتفاقی می افتد؟
برای برخی از افراد نه تنها رنج اور نیســت که بسیار هم خوشایند است ،چرا
در پاســخ چنین دیالوگ هایی طرف مقابل هم می گویــد« :اگه به حرف های
که عالوه بر دالیلی که پیشــتر بیان کردیم تنهایی بــرای اینگونه افراد عالوه صفحه 23
رعایت
پدر و
کسﺐ اجازه از
همایون شﺠریان،
رایترعایت کپی
کپیپدر و
اجازه از
کسﺐ
شﺠریان،
همایون
رایت
سواﻻت اطﻼعات عمومی
محمد بویری
ﻃﺮاح
د.تی تی کاکا
.1کوتاه ترین مرز خاکی مشترک ایران با چه کشوری است؟
ب.اذربایجان
الف.ترکمنستان
.2عمیق ترین دریاچه جهان کدام است؟
الف.خزر
د.ارمنستان
ج.ترکیه
ج.بایکال
ب.وان
.3کدام حیوان در هنگام خواب یک چشم خود را باز نگه میدارد؟
ب.جغد
الف.شغال
ج.روباه
د.گرگ
.4ورزش بدمینتون از کدام کشور اغاز شده است؟
ب.ترکیه
الف.امریکا
ج.هندوستان
د.ایران
.5واحد فرکانس چیست؟
الف.ولت
ب.هرتز
ج.وات
د.امپر
.6بادکنک در چه کشوری اختراع شد؟
الف.ژاپن
ب.چین
ج.هند
د.تایلند
.7طالبی سرشار از ویتامین ___ هست؟
الفA.
بE.
.8کدام حیوان نمی تواند به عقب راه برود؟
الف.زرافه
جC.
ب.کانگورو
دD.
د.پلنگ
ج.شیر
ج.خیار
د.گوجه فرنگی
.10بنای شمس العماره در کدام شهر قرار دارد؟
ب.یزد
الف.تهران
ج.اصفهان
د.تبریز
.11تعداد بازیکنان داخل زمین برای هر تیم هندبال چند نفر است؟
ب.شش نفر
الف.پنجنفر
ج.هفت نفر
د.هشت نفر
.12کدام کشور بیشترین تعداد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را داراست؟
ب.ایتالیا
الف.فرانسه
ج.سوئد
د.اسپانیا
.13نخستین پادشاه در شاهنامه چه نام دارد؟
ب.تهمورث
الف.کیومرث
ج.فریدون
د.ضحاک
ج.فوالد
د.نفت
.14بزرگترین صنعت جهان کدام است؟
الف.الکترونیک
ب.خودروسازی
.15شاخه ای از عکاسی که از نمای نزدیک و از سوژه های کوچک عکسبرداری می کند چیست؟
ج.عکاسیپرتره
ب.عکاسیمستند
الف.عکاسیماکرو
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
جواب سواﻻت در ﺻفحه اخر
.9کدام یک مانع ریزش مو و سفیدی دندان میشود؟
ب.کلم
الف.کاهو
د.عکاسی اجسام بی جان
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
21 صفحه 21
ﺗﺤﻠﯿﻞ
نگاهی به نگرش «سیمون دوبوار» فیلسوف فرانسوی به نفوذناپذیر بودن انسان و عشق و دوستی و ...
تنهاییعمیﻖمن
«سیمون دوبوار» فیلســوف ،نویسنده ،فمینیســت و اگزیستانسیالیست
تنهایی درنگ در سنگ است
فرانســوی در جایی گفته اســت« :براى هیچکس ،هیچگاه ممکن نیست
حرف زدن از یاد ادم می رود
در غم و شــادى دیگران شــریک شــود ،حتی ممکن نیســت که ان را درک
تنهایی
کند ،ادمهــا نفوذناپذیرنــد و ذهنها ارتباطناپذیر .در عشــق ،دوســتی
درست مثل پیریست
و هر پیونــد دیگرى ،هر طرفــى براى طرف دیگــر بیگانهایســت مرموز...
خمیدن تک درخت است
انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه
تنهایی تجسم راه های مسدود است
یوسﻒ خاکیان
نمىتواند به چیــزى جز تنهایى مشــترک که نصیب همه ادمیان اســـت،
بیچارگی روباه است
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر
دســت یابد .نارســایى زبـــان ،مانﻊ هـــرگونه ارتباط حقیقى اســت».
در یک قدمی مرگ و ترن .
با این مقدمه کوتاه از نظریه پرداز مشــهور قرن بیســتم ،امــروز موضوعی
محبوب من!
را بررســی کنیم که با اینکه اکثریت مردم بیشــتر ســاعات شــبانه روز را در
من تنهایم بی تو
ان می گذرانند ،اما شــاید کمتر کســی بــه ان توجه می کند و یــا به عبارت
هیچ کاری نمی توانم بکنم
بهتر همه ســعی میکنند به قول معروف خــود را به کوچه علــی چﭗ بزنند
دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم
و اهمیتی بــه ان ندهند .در حالیکه ایــن موضوع همیشــه و در همه حال
واین تنهایی تلخ است
همراه هر کســی بــوده و راه گریزی از ان وجود نداشــته اســت .موضوعی
تلخ مثل نگاه نوازنده ای که
به نام «تنهایی» .گرچــه در متن کوتاهی که از «ســیمون دوبــوار» اوردیم
با دست های بریده به پیانو می نگرد
همه جمالت قابل تامــل و تفکرنــد اما یک عبــارت دو کلمــه ای در میان
حتما شما هم ان جمله معروف را که می گوید« :ادمی که تو تنهایی تنهاست،
این متن برق خاصی می زند که مــا بنا داریم با وام گرفتن از ان گزارشــی که
فقط تنهاست ،اما ادمی که احســاس تنهایی می کنه خیلی تنهاتره ».این
پیش روی شماســت را تقدیمتان کنیــم .عبارتی به نام «تنهایی مشــترک»
جمله بیان می کند که برخی انســانها انقدر تنهایی نصیبشان شده که حتی
امــا ایــن تنهایــی چیســت کــه در میــان همــه انســانها مشــترک
در میان جمﻊ و در جایی که دوستانشان هم هستند باز هم این حس به انها
اســت و باعث می شــود کــه انســانها نتواننــد در هــر حالــی و در هر
دست می دهد و به همین دلیل به گوشــه ای پناه می برند و با کسی ارتباط
جایــی و حتــی در میــان هرجمعی بــه چیــزی جــز ان دســت یابند.
چندانی برقرار نمی کنند .حتما شما هم در دانشگاه ،محل کار ،پارک ،مهمانی
«رســول یونان» شــاعر و نویســنده معاصر دربــاره تنهایی شــعر زیبایی
های فامیلی و دوستانه با چنین افرادی مواجه شــده اید .همان دختران،
دارد کــه خوانــدن ان در ابتــدای ایــن مقالــه خالــی از لطف نیســت:
پســران و مردان و زنانی که به جای اینکه در جمﻊ باشند کنج عزلتی را پیدا
تنهایی
کرده و برای خویش دنیای بســیار کوچکی فراهم کرده و غرق در اندیشه ها
تنهایی
و تخیالت و شــاید هم غم ها و اندوه های خود شده اند .بعضی از این افراد
تنهایی
انقدر در این تنهایی فرو رفته اند و به ان خو گرفته اند که حتی زمانی هم که
هیچ چیز به اندازه تنهایی غم انگیز نیست!
در میان دوستان قرار گرفته و مشــغول خوش و بش و بگو بخند هستند باز
تنهایی
هم در عمق وجودشان احســاس تنهایی می کنند و در حقیقت خود واقعی
نام بیهوده زندگیست
شان در میان ان جمﻊ وجود ندارد و در جایی دیگر در حال تجربه «تنهایی»
وقتی بیداری
است ؛ اما واقعا این تنهایی چیست که انسانها را از ابتدای خلقت درگیر خود
خسته و غمگینی
کرده و حتی پس از مرگ نیز گریبان ادمی را رها نمی کند؟ انان که در میان هر
وقتی می خوابی کابوس می بینی!
جمعی باز هم احساس تنهایی می کنند چگونه می ندیشند که هیچ چیز نمی
وقتی تنهایی!
تواند انها را از این رنج برهاند؟ در مقابل این افراد ،ان دســته از مردمی که
سردت می شود
هیچگاه حتی زمانی که در اوج تنهایی هستند احساس تنهایی نمی کنند و
انگار برف
با هر تلنگر کوتاهی از فضای اندوه و غم بیرون می ایند و تا ساعتها به ان فضا
روی استخوان هایت نشسته باشد
باز نمی گردند و اگر هم باز گردند خیلی در ان نمی مانند ،چگونه فکر می کنند؟
تنهایی
در این میان افــرادی که به هر دلیلی از جمﻊ گریزاننــد و تنهایی را به حضور
جهنمی نامتعارف است
در میان دوستان ترجیح می دهند،چه در اندیشــه خود می پرورانند؟ و یا
جهنمی با اتش سرد
برعکس ان عده که تنهایی را بر نمی تابند و مدام به دنبال بهانه می گردند که
میان شعله ها از سرما یخ می زنی!
از ان بگریزند و به میان دوستان خود بروند،چه معیارها و مالک هایی دارند؟
تنهایی هول اور است
اصال ایا تنها بودن و در میان جمﻊ نبودن بهتر اســت یا عکس این قضیه؟
پر از ﻇلمت و ناشناختگی
پاسخ پرسش های فوق و هزاران پرسش دیگری که می تواند درباره تنهایی
مثل خانه ای متروک در حاشیه جنگل
مطرح شــود تا زمانی که معنا و مفهوم تنهایی را به درستی درک نکنیم و از
عبور نسیمی از البالی علف ها
نزدیک با حقیقتی کــه در درون خود دارد مواجه نشــویم ،هویدا نخواهد
می تواند از ترس دیوانه ات کند
شد .شــاید همه ما زمانی که کســی کنارمان نیســت و دور و برمان از هر
وقتی تنهایی
ادمیزادی خلوت است ،بگوییم« :من ادم تنهایی هستم» شاید این معنی
به همه چیز و همه کس پناه می بری
همان عبارتی که در جمالت سیمون دوبوار برق می زد ،باشد .دوبوار در انجا
پخش می شوی
می گفت« :انســان چه در خانه ،چه در میان دوســتان و چه در محیط کار،
در کوچه و خیابان
هــــیچگاه نمىتواند به چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب همه ادمیان
به جاهایی می روی که نباید بروی
اسـت ،دست یابد ».شاید معنی و مفهوم این جمله و ارتباط ان با موضوعی
به ادم هایی سالم می کنی که نباید ....
که در این پاراگراف بیان کردیم ،این باشــد که تنهایی فقط مختص ادمیزاد
محبوب من!
است یا به عبارت بهتر ادمیزاد احســاس می کند که تنهایی فقط مختص
بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش!
اوســت اما اگر چنین اســت چرا برخی افراد که به تنهایی زندگی می کنند،
از کافه های دود و نیشخند
برای اینکه موجودی کنار انها باشــد برای خودشان حیوانی همچون سگ،
از گلوی شب ها
گربه ،طوطی ،قناری ،مرغ عشــق و بلبل می خرند و با اوردن ان حیوان به
خانهاجتماعی
هفته نامه اقتصادی-
ابان ماه 1400
شماره سی و ششم
از گل22و الی روزها
خودشان سعی می کنند به هر طریقی شــده از تنهایی در بیایند؟ مگر
من پراکنده شده ام
ما عنوان نکردیم که پندار انســانها درباره تنهایی اســت که در اطراف خود
بیا مرا جمﻊ کن از کوچه و خیابان
(منظور محلی به نام خانه اســت) انسانی را نداشته باشــد که دو کلمه با او
بیا مرا جمﻊ کن از دیگران! صفحه 22
تو ،به دردهای دل تو ،غمها و اندوه های تــو و اون چیزهایی که تو را اندوهگین
کرده ،گوش نکنم و تالش نکنم که راهی بــرای اروم کردن تو پیدا کنم پس به چه
دردی میخورم؟ وجودم چه ارزشــی داره؟ من اینجا هستم و همیشه هم اینجا
هستم تا تو بدونی که هیچ وقت تنها نیســتی و همیشه یکی کنارت هست که
می تونی حرفاتو بهش بزنــی ،اون هم به تو قول میده که در حد وســﻊ و اندازه
تواناییش ،ســنگ صبورت باشــه و تالش کنه کاری انجام بده تا مشــکلی که
برای تو پیش اومده از بین بره و تو اروم بشــی» یا «خیلی خوشــحالم از اینکه
اولین نفری هســتم که تــو زندگیت بعد از خــودت متوجه ایــن اتفاق خوب
که برای تو افتاده میشــم ،از اینکــه از میون این همه ادم منــو بخاطر در میان
گذاشــتن راز مهم زندگی خــودت انتخاب کــردی از تو ممنون و سپاســگزارم.
خیلی خوشــحالم که به عنوان ادم خــاص زندگی تو ،این افتخار نصیبم شــد
که به عنوان اولین نفری باشــم که خوشــحالیت رو با اون تقســیم می کنی»
با تمام این تفاسیر که بیان شــد و با توجه به تجزیه و تحلیلی که درباره جمالت
ســیمون دوبوار انجام دادیم ،به نظر می رســد انچه این فیلســوف نام اشــنا
مطرح کرده در بعد وســیﻊ و کلی می تواند مصداق داشــته و با واقعیت مطابق
باشــد اما نمیتوان از ان به عنوان نقص نارســایی زبان در ارتباط های نسبی نام
برد؛ چرا که همانطور که بیان کردیم زبان در حل مشــکالت ،شــریک شــدن در
شادی ها و درک انها به صورت نسبی می تواند مفید واقﻊ شود ،بنابراین ممکن
است منظور از نارسایی زبان ،تنها ارتباط هایی باشــد که خود این فیلسوف نام
ارتباطهای حقیقی را بر انها نهاده اســت ،ارتباط هایی که در بلند مدت در رابطه
های عاشقانه و حتی جمﻊ های دوستانه خودنمایی می کند و باعث می شود که
افراد از دیالوگ هایی که در میانه این مقاله به انها اشــاره شد ،استفاده کنند و به
دنبال راه های خروج از ارتباط هایی که زمانی شیرین و به طور نسبی قابل فهم و
درک بود اما امروز تلخ شده و به طور مطلق غیرقابل فهم و درک شده اند ،باشند.
اما اگر خاطرتان باشــد در میانه این مقاله پرســش هایی را مطرح کردیم که بر
اساس ان موارد بیان شده در این نوشتار را به رشته تحریر دراوردیم ،پرسشهایی
که حکایت از الیه الیه بودن شــخصیت افراد مختلف می کرد و نشــان می داد
ادمها هرچقدر هم ساده و معمولی به نظر برسند ،اما بسیار پیچیده و ناشناختنی
هستند .همین امر موجب می شود که یک انســان در حالیکه سالها در کنار یک
انسان دیگر زندگی کند و از یک جایی به بعد دیگر نتواند به رابطه خود با او ادامه
دهد و به هر طریقی شــده به دنبال راهی برای برهــم زدن ان رابطه بگردد ،اما
همین ادم می توانند در کنار یک پرنده کوچک مانند قناری ،مرغ عشــق یا بلبل
تا پایان جهان زندگی کند و نه تنها خم به ابرو نیــاورد ،بلکه از تجربیات جدید و
منحصر به فردتر برخوردار شــده و با خود بگوید« :کاش زودتــر از اینها این کار را
انجام دادم چراکه لذت شعف و خوشــبختی که ان پرنده کوچک که زبانی برای
ســخن گفتن با من ندارد ،به من می دهد ،هیچ انســانی در طول سالهایی که
من در این دنیــا زندگی می کنم ،نصیبم نکرده اســت .بنابراین ترجیح می دهم
در یک تنهایی عمیــق و طوالنی و دور از رابطه های انســانی که البته حرف های
بیشــماری را برای بیان کردن دارد بمانم و به جایش با یک پرنده بی ازار که می
تواند تنهایی عمیق من را به اندازه صدها هزار انســان پر کند ،دوســتی کرده و
او را به عنوان همدم همیشــگی ام انتخاب کنم ؛چرا که اگرچه حرفهای مرا درک
نمی کند ،اما به صورت بســیار عمیقی محبت و عشــق را می فهمد و برای این
رابطه احترام قاﺋل اســت ،ممکن اســت این اقدام من برای دیگران کامال خنده
دار و مضحک به نظــر اید ،اما من چون بــرای خودم و بــرای دل خودم زندگی
ً
کامال مســخره بیاید.
می کنم ،این راه را بر می گزینم حتــی اگر به نظر دیگران
ان چیزی است که شــما خواندید پرسشی با این عنوان «تنهایی چیست؟»
برای پاسخ به این ســوال کتابی را در نظر گرفته ایم و با اوردن بخش هایی
از جمالت ان ســعی کرده ایم که پاســخ در خور توجهی به پرســش مطرح
شده اراﺋه کنیم تا زینت بخش پایان این مقاله باشد .این جمالت را از کتاب
«فلسفه تنهایی» نوشــته الرس اسوندســن « الرس اسوندسن فیلسوف
نروژی و استاد دپارتمان فلســفه در دانشگاه برگن و نویسنده چندین کتاب
و مقاله فلســفی که به ۲۲زبان دنیا ترجمه شــدهاند» با ترجمهی خشــایار
دیهیمی انتخاب کردهایم .کتاب «فلسفه تنهایی» هم از مجموعه «تجربه و
هنر» زندگی با سرپرستی خشــایار دیهیمی است .این کتاب هم مانند سایر
ً
نسبتا ساده –نوشته شده
کارهای اسوندسن ،از منظر فلسفی –و البته با زبانی
و نویسنده در ان کوشیده است ،جنبههای مختلف تنهایی را بررسی کند .بد
نیست این را هم بگوییم که با وجود ســادگی و روان بودن متن – نسبت به
پیچیدگی فلسفی موضوع تنهایی –همچنان این کتاب را نمیتوانید پیوسته
و به سرعت بخوانید .بهنظر میرســد که خواندن ارام هر فصل و اختصاص
زمان به فکر کردن درباره ان ،در مورد این کتاب میتواند اﺛربخشتر باشــد.
جمالتی که شــما خوانندگان این مقاله را وادار به تفکر و اندیشیدن می کند
تا از این طریق ارتباطی میان انچه تاکنون خواندید و انچه پس از این از نظر
خواهید گذراند برقرار کرده تا از این رهگذر سعی کنید تا راهکارهای مفید و
مثمر ﺛمری برای رهایی از رنج تنهایی و یا لذت بردن بیشــتر از خوشی هایی
که تنهایی ممکن است نصیب تک تک ما انســانها کند یافته تا هم خودتان
بتوانید از انها استفاده کنید و هم به عنوان تجریباتی ارزشمند انها را در اختیار
دیگرانی که فرصت و شانس خواندن این جمالت را نداشته اند ،قرار دهید.
* جمالﺗی از ﮐتاب فﻠﺴفه ﺗنهایی :
احساس تنهایی را نمیتوان از روی شــمار افرادی که فرد را احاطه کردهاندمعطوف این مسئله کرد که
حدس زد ،بلکه بیشتر باید در این زمینه توجه را
ِ
ایا تعامالت اجتماعی شــخص ،نیاز او به پیوند با دیگران را ارضاء میکند یا
نه؟ یعنی ایا شــخص تعامالت اجتماعــیاش را معنادار میپنــدارد یا نه؟
فقط کســی که قدرت دوست داشــتن و عشــق ورزیدن دارد ،میتوانداحساس تنهایی کند .از سوی دیگر ،شاید پربیراه نباشد که بگوییم فقط کسی
که میتواند احساس تنهایی کند میتواند عشق بورزد یا دوست کسی باشد.
تنهایی در هــر گوشــهوکنار فضای اجتماعــی جای گرفته اســت .حتیوقتــی تجربــهای را با دیگــران در میــان میگذاریــد ،فقــط میتوانید
ً
منحصرا متعلق به شماســت بــا انها در میان
جنبههایی از تجربهای را که
بگذاریــد و هرگز نمیتوانیــد بهطور کامــل ان را به دیگــران منتقل کنید.
وقتی احســاس یﺄس میکنیم و میگوییــم بهتنگ امدهایم ،همیشــهً
دقیقا وقتی کــه بهتنگ امدهایم
این ماییم کــه بهتنگ امدهایم امــا اینکه
چه حســی داریم ،هرگز قابــل انتقال بهشــکل کامل به دیگران نیســت.
… ما رابطهای با خودمان داریم که نمیتوانیم با دیگران داشته باشیم… اماً
دقیقا همین رابطه
انچه عشق و دوستی نزدیک را چنین خیالانگیز میکند،
ً
صرفا رونوشتی
خود ماست و نه
با «دیگری» است ،ان «دیگری» که متمایز از
ِ
یا سایهای از خودمان ،بلکه شــخصی که خویشتن ما را گسترش میدهد و
امکان نگاهی از بیرون به این خویشتن را فراهم میاورد و بدینترتیب ارزش
و اعتباری به ما میدهد که نمیتوانیم هرگــز ان را از خودمان دریافت کنیم.
ایــن واقعیــت کــه شــخصی دیگــر یــک «دیگــری» اســتهمــان چیــزی اســت کــه بــه عشــق و دوســتی معنــا میدهــد.
شــکل دیگری هــم از تنهایی هســت؛ شــکلی مثبت که ما مشــتاقانه* ﭘناه به ﭼیﺰهای دیگر
بــه دنبالــش هســتیم چــون بــر ارزشهــای زندگــی مــا میافزاید.
و اینگونه می شود که انســان برای رهایی از «تنهایی عمیق من» که گاه با نبودن
اکثر توصیفــات از تنهایی ،ســوگوارانه هســتند اما در میــان جمعی ازانسان های دیگر و گاه به واسطه بودن انســانهای دیگر در کنارش راه هایی را بر
شعرا و فیلســوفان ،ســتایشهایی هم درباره این پدیده مییابیم ؛ البته
می گزیند که هم تنهایی عمیق خودش را قابل تحمل تر و شاید هم لذت بخش تر
ایــن تنهایی ،تنهایی نیســت ،بلکــه خلوت اســت که انها میســتایند.
کند و هم بتواند از وجود برخی ادمها که به قول سیمون دوبوار نمیتوانند شریک
تعریفــی کــه از تنهایــی بهدســت داده شــده اســت روشــنتر ازغم و اندوه او شوند ،رهایی یابد ،تصمیم میگیرد به چیزهای دیگری پناه ببرد که
تعریفی اســت کــه از خلــوت و خلوتگزینی بهدســت داده میشــود.
از ِقبَل انها میتواند به ارامشی که نیاز دارد دست پیدا کند .برخی بدون دستاویز
ُ
ــن تنهایــی نهفتــه اســت نوعــی نقــص و عیب اســت،
ب
در
انچــه
موضوع
قرار دادن هیچ چیز دیگری و به قول معروف بدون کمک گرفتن از هیچ
ِ
حــال انکــه خلــوت و خلوتگزینــی نوعــی گشــودگی نامعیــن
دیگری خودشان را در همین تنهایی عمیق غرق می کنند ،مانند همان افرادی که
دربرابــر انواعــی از تجــارب ،اندیشــهها و احساســات اســت.
در ابتدای این مقاله به انها اشــاره کردیم ،همانها کــه در میان جمﻊ ،کنج عزلتی
ً
لزومــا بــا احســاس درد یــا ناراحتــی تــوام اســت ،حال
تنهایــیگزیده و غرق در افکار و عقاید خودشان می شــوند .برخی نیز به اصرار دیگران به
ً
لزومــا بــا هیــچ احســاس خاصــی
انکــه خلــوت و خلوتگزینــی
میان جمﻊ رفته اما در انجا هم احساس تنهایی می کنند ،برخی دیگر نیز خودشان
ً
غالبــا تجربــهای مثبــت بهحســاب
همــراه نیســت هرچنــد
را با وسایل و امکانات روز دنیا سرگرم کرده هم شرایطی را برای خود فراهم میکنند
میایــد امــا در ضمــن میتوانــد از نظــر احساســی خنثــی باشــد.
که بتوانند با ورود در دنیای مجازی مانند شــبکهها و گروه های اینترنتی سرگرم
بهنظــر میرســد کــه افــراد تنهــا ،از نظــر اجتماعــی بیــشارتباط برقرار کردن با دیگرانی که در جاهای دیگر تنها هستند و تصمیم گرفتند به
از حــد حســاس هســتند و همیــن حساســیت بیــش از
همین طریق تنهایی خودشان را حتی شده به صورت مجازی و مصنوعی پر کنند،
انــدازه ،مانــﻊ از مشــارکت انهــا در معاشــرتها میشــود.
شده و اینگونه راهی برای نجات از رنج تنهایی پیدا کنند .برخی دیگر نیز بدون وارد
همانگونــه کــه زیمــل میگویــد :بــا فردگرایی مــدرن ،دوســتیهاشدن به دنیای مجازی ،وارد دنیای ادبیات و کتاب و شعر و موسیقی و داستان می
طیفهــای گوناگونی پیــدا کردهانــد و در جامعــه مدرن دیگر کســی
شوند و از این طریق هم برای خود لذتی وافر را پدید می اورند و هم این امکان را
دوســت نــدارد کــه پاســخگوی کل نیازهایش باشــد؛ بلکه
یک یا دو
اجتماعی
نامه اقتصادی-
داشته های خود را با انها به هفته
1400
ابان ماه
ششم
سی و
اشتراک
مدتی
که پس از
کنند
شمارهمی
دیگران فراهم
برای 24
افراد دوســتان گوناگونی بــرای نیازهــا و مقاصد گوناگونشــان دارند.
بگذارند .اما در طول این مقاله پرســش مهمی را مطــرح کردیم که چکیده تمام صفحه 24
ماجراهای زبل خان
نیمﮑت
محمد امید
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
زبل خان و همسرش در خانه نشسته و با هم بحث میکنند .
همسر :چرا واکسنتو نمیزنی زبل خان ؟
زبل خان :اعتقادی بهش ندارم
همسر :یعنی چی ؟ من شنیدم اگه نزنی دردسر میشه برات.
زبل خان :چه دردسری بابا ؟ ....بدن خودمه نمیخوام بزنم
...بزار بمیرم .
همسر :کاش فقط مردن بود.
زبل خان ( :متعجب ) یعنی من بمیرم همسر ؟
همسر :دور از جون ....اخه با مردن ادم یه باره راحت میشه
...ولی کاری که من شنیدم میخوان بکنن از روزی صد بار
مردن بدتره .
زبل خان :جان من ؟ ....چیکار میخوان بکنن مگه ؟
همسر :قراره کارت واکسن جای تمام کارتهامونو بگیره ...
کارت ملی ...کشک ،شناسنامه ...کشک ،پاسپورت .....
کشک ،کارت مترو کشک ،بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس
و ...همه چی اصال همه چی کشک ...میخوای بری بانک
دیگه نمیگن که کارت ملی ...میگن کارت واکسن ،میخوای
بری بلیت بخری بری مسافرات دیگه نمیگن کارت بانکی
اول میگن کارت واکسن ...خالصه نفسم بخوای بکشی باید
کارت واکسنتو به اسمون نشون بدی که بهت اکسیﮋن بده .
زبل خان :اینجوری که تو میگی احتماال یه نفرو به عنوان
نگهبان میزارن در خونه ها که هر کی از خونش خواست بره
بیرون کارت واکسنشو نشون بده بعد بره ...نه؟
همسر :دقیقا .
زبل خان :پس با این تفاسیر هیچ راهی برای فرار کردن از
زدن واکسن ندارم (.ناراحت میشود )
همسر :نمیدونم تو چرا واکسنتو نمیزنی ؟ ....بابا این
حرفهایی که میزنن ای قراره همه ی مردم بمیرن ،ای با
واکسن میخوان مردمو کنترل کنن همش دروغه .
زبل خان :خودم میدونم بابا ....من بخاطر این حرفها
نمیترسم که ...من از بچگی از امپول می ترسیدم ...عجب
گیری کردیم ها ...
همسر :دیگه ترسیدن فایده ای نداره ...اگه واکسنتو نزنی
ممکنه یه مامورم بزارن توی خونه که اگه خواستی با من
حرف بزنی کارت واکسنتو نشون بدی .
زبل خان :پس مجبورم که برم واکسنمو بزنم .
همسر :بابا بخاطر حفﻆ سالمتی خودت و منه .
زبل خان :باشه بابا ...من رفتم بزنم ...فقط بخاطر حفﻆ
سالمتی خودم و خودت و دیگران .
زبل خان به سرعت از خانه خارج شده و میرود .
خارجی – پارک – روز
پاییز است و برگ درختان زرد شده ،هوا کمی رو به سردی رفته
است ،نیمکت همیشگی قصه ما خالیست و پیرمردهای داستان
ارام ارام در حال امدن به طرفش هستند .
مرتضی :چرا میلنگی سعید ؟
سعید :افتادم تو یه چاله .
حمید :چاله ؟
مرتضی :خب چرا جلوی پاتو نیگاه نمیکنی ؟
سعید :اتفاقا داشتم جلوی پامو نیگاه میکردم .
حمید :پس چرا چاله رو ندیدی ؟
سعید :اخه یه دونه که نبود ،اولی رو که رد کردم ،رسیدم به دومی،
همینجوری سومی و چهارمی و پنجمی ...یه لحظه فکر کردم
از جایی که دارم رد میشم خیابون نیست بلکه محل گرداوری
گودالهاست ،بخاطر همین برگشتم یه نیگاهی بهش بندازم که تق
افتادم تو چاله ی بعدی و پام پیچ خورد .
مرتضی :امان از دست این چاله های توی خیابون ...یکی دو تا که
نیست ،پسر من طفلی ماشینش افتاده تو یکی از همین چاله ها ،
رینگش کج شده ،الستیکش پنچر شده .خدا بهمون رحم کرد .
حمید :رینگ که خوبه ...من یه چاله دیدم تریلی بیفته توش ،گم
میشه .
سعید :میگم بچه ها این شهردار جدید که رشته اش پزشکی هسته
ایه ،نمیتونه این چاله چوله های خیابونها رو بخیه بزنه ؟
مرتضی :چرا نتونه ؟ اینا کارهاشونو میسپارن دست دانشجوها ،
اونهام که بخیه زدن بلد نیستن ،هی بخیه میزنن هی دو روز دیگه
وا میشه .
حمید :اینجوری نمیشه بچه ها ...من میگم یه نامه ی مکتوب
بنویسیم ببریم بدیم به اقای شهردار ...باالخره هیچی ام که نباشه ما
افراد بازنشسته ی این اجتماعیم ...حرفمونو قبول میکنه .
سعید :رامون میدن پیشش ؟
مرتضی :خیلی هم دلشون بخواد ...برگردید بریم برای تنظیم نامه .
انها راه خود را کج کرده و بازمیگردند تا برای شهردار نامه بنویسند،
نیمکت قصه ی ما چشم انتظار و با حسرت بازگشت یاران
همیشگی اش را تماشا میکند.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
25 صفحه 25
بر اینکه بسیار شیرین و لذت بخش اســت فرصتی را نصیبشان می کند که به
حرف بزند؟ بنابر این تعریف یک حیوان نباید بتوانــد ادمی را از تنهایی در
کارهایی که دوســت دارند بپردازند .مثال کتاب بخوانند یا بنویسند ،موسیقی
اورد ،اما در دنیای واقعی به نظر می رسد حیوانها می توانند ادم را از تنهایی
گوش کنند یا بنوازند ،فیلم ببینند ،ورزش کنند یا هرطور دلشــان می خواهد در
رها کرده و روزگار را برای هر کسی راحت تر کنند .از این گذشته باید بپذیریم
خانه بچرخند ،هرگاه دوست دارند بخوابند و هر زمان که خواستند بیدار شوند،
که تنهایی فقط مختص ادمیزاد نیست و شامل حال حیوانات هم می شود
صبحانه بخورند یا نه ،ناهار نان و پنیر بخورند یا کباب بره ،شام ساالد میل کنند
و در نگاهی لطیف تر حتی می توان ادعا کرد که یک گل رز قرمز هم می تواند
یا غذای سنگین؟ بیرون بروند و هرگاه دلشان خواست به خانه برگردند و حتی
تنهایی را تجربه و درک کند .شــاید به همین دلیل است که هنگامی که یک
اگر دوست نداشتند شب را در بیرون از خانه سپری کنند و خیلی چیزهای دیگر و
حیوان جفت خود را از دست می دهد ،اندوهگین می شود و در دل خودش
همه اینها را در حالی تجربه کنند که مجبور نباشند به کسی که با انها زندگی می
مویه می کند؟ یا هنگامی که فرزندان یگ گربه یا ســگ را از او جدا می کنید
کنند جواب پس بدهند .بعضی ها اینطوری اند دیگر .کاریشان نمی شود کرد.
ساعتها و بلکه روزها صوتی حزین را از گلوی خود خارج می کنند و به اصطالح
بنابراین بــرای برخی از افــراد تنهایی اصال چیز بدی نیســت و نــه تنها از ان
عالوه بر اعالم تنها شدن خودش بیان می کند که من فرزندانم را می خواهم.
گریزان نیســتند ،بلکه به اســتقبالش هم مــی روند و تازه اگــر بخش های
از سوی دیگر مطرح کردیم که حیوانات می توانند ادمی را از تنهایی در اورند،
رنج اوری هم داشــتند می توانند بــا اوردن یک طوطی زیبا و خوش ســخن
چه انکه اگر تو یک طوطی زیبا برای خود بخــری و ان را به خانه ببری ،بعد
ان را برطرف کــرده و تجربه جدیدی را هم به زندگی گذشــته خــود بیفزایند.
از مدتی که با او زندگــی کردی در می یابی که تحت هیچ شــرایطی حاضر
در ادامه به نظر می رســد که باز هم باید به جمله سیمون دوبوار برگردیم و ان را
نیستی که از ان طوطی جدا شــوی و به جایش یک انسان بیایید و همدم
مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم .او معتقد است « برای هیچ کس ممکن نیست
تو شــود .برخی انقدر با این حیوانــات خو می گیرند که در پاســخ بهترین
در غم و شادی دیگران شریک شود» این یعنی هر انســانی در درون خود جدا
پیشنهادات برای ازدواج با یک فرد متمول و بســیار مهربان با این شرط که
از انسانهای دیگر اگر یک تنهایی دارد که یا دوســت ندارد ان را با بقیه شریک
ان حیوان دیگر با فرد مورد نظر زندگی نکند ،پاسخ منفی می دهند و حاضر
و سهیم شــود و یا اینکه نمی تواند چنین اقدامی را انجام دهد ،به همین دلیل
نمی شوند در مقابل کنار گذاشــتن ان طوطی از یک زندگی بسیار راحت و
غم ها و شــادی های پنهانی اش تنها نصیب خود اوست و هیچ کس دیگری
در کنار مرد یا زنی فوق العاده که برای همیشــه انهــا را از تنهایی بیرون می
نمی تواند در ان شریک شــود .دوبوار در ادامه بیان می کند:حتی اگر شرایطی
اورد ،برخوردار شوند .شــاید انها در کنار ان حیوان بی ازار به ارامشی دست
پیش بیاید که یک انســان بتواند درهای تنهایی عمیق خویش که هیچ کسی
یافته اند که مطمئن شده اند که هرگز ان را در کنار یک انسان تجربه نخواهند
را نه می تواند و نه می خواهــد به درون ان راه یابد باز کند و غمها و شــادیهای
کرد .شــاید این مفهوم همان عبارت طالیی ما با عنوان «تنهایی مشترک»
ان را با دیگران به اشــتراک بگذارند و به قول معروف شریک شود ،کسی نمی
باشد .تنهایی مشــترکی که دوبوار معتقد اســت نصیب همه انسانها شده
تواند ان اندوه ها و شــادی ها را درک کند؛چرا که ان اندوه ها و شادی ها فقط
اســت .تنهایی که یک پرنده کوچک مانند مرغ عشــق مــی تواند ادمی
مختص و مخصوص ان ادم خاص اســت و برای دیگران به صورت ۱۰۰درصد
را از شــر ان خالص کند اما یک انســان دیگر که همنوع خود اوســت ،نه.
بی معنی و مفهوم است و یا به صورت نسبی قابل درک و فهم نخواهد بود و ان
اندک مقداری را هم که متوجه می شــوند مغایرت فراوانی با اصل ماجرا که در
* انسان گریزان از انسان
وجود شخص مورد نظر نهاده شده ،دارد .دوبوار برای فهم مفهوم این موضوع
به جمله های زیر توجه کنید که گاه و بیگاه از زبان ما انسانها بیان می شود:
توســط دیگران ،از عبارت کلیدی «ادم هــا نفوذ ناپذیرند و ذهــن انها ارتباط
برو از زندگیم بیرون ،راحتم بذار.
ناپذیر» استفاده می کند و با این جمله کوتاه بیان می کند که چرا هیچگاه ممکن
دیگه نمی خوام باهات باشم .خسته ام کردی.
نیست هیچکس در غم و شــادی کس دیگری شریک شــود و ان را درک کند.
جونمو به لبم رسوندی ،ولم کن.
این فیلســوف صاحبنام برای روشــن تر شــدن ماجرا و اینکه این عدم درک و
چی از جونم می خوای؟ چرا دست از سرم بر نمی داری؟
نفوذناپذیری و ارتباط ناپذیری شــامل چه نوع ارتباط های انســانی می شود
عمــر و جوونیــم رو به پــات ریختــم در حالیکه شایســتگی نداشــتی.
عشق ،دوســتی و هر پیوند دیگری را مثال می زند که ممکن است بین دو و یا
اگــه بــا یــه چــوب خشــک زندگــی مــی کــردم االن نــرم
چند ادم برقرار شــود.برای دو نفر هر ارتباطی از هر نوع ،مفهومی عمیق از درک
شــده بــود ،امــا تــو همــون ادمــی هســتی کــه بــودی.
غم و شادی ندارد؛ چراکه هیچ کدام از دو طرف یا طرفین انچنان که باید و شاید
دیگه همه چی تموم شــد .تو خوابم دیگــه اون روزا رو نمــی بینی؟ برای
در دل و قلب و روح یکدیگر نفوذ نکرده اند که بتوانند انچه را که خودشان تجربه
همیشــه از زندگیت خارج می شــم تا اونقدر تو تنهایی بمونی تا بپوسی.
می کنند به دیگران هم انتقال دهند .به همین دلیل هر طرفی برای طرف دیگر
ایا این جمله ها نشاندهنده این است که اســتانه صبر ادمها نسبت به هم
بیگانه اســت؛ انهم نه بیگانه معمولی ،بلکه بیگانه مرموز .به این مفهوم که هر
سقفی دارد و هنگامی که از ان درجه باالتر می رود ،دیگر قابل تحمل نیست؟
انسانی برای انسان دیگر در ارتباط های دو طرفه در عشق و در ارتباط های چند
ایا نشانگر این اســت که انســانها نمی نوانند به هیچ طریقی برای مدت
طرفه در دوستی ،از راز و رمزهای بیشــماری برخوردار است که طرف مقابل نه
طوالنی یکدیگر را تحمل کنند و باالخره از هم خســته می شوند و یکدیگر را
حتی یک کلمه از انها را می داند نه اجازه دارد بداند و نه درک می کند .به همین
رها می کنند؟ ایا این موضوع بیانگر همان مطلبی اســت که در ابتدای این
دلیل انسان چه در خانه ،چه در میان دوستان ،چه در محیط کار همیشه تنهاست
گزارش از ســیمون دوبوار اوردیم؟ انجا که گفت« :براى هیچکس ،هیچگاه
و نه تنها نمی تواند هیچگاه از این تنهایی رهایی یابد ،بلکه نمی تواند چیزی جز
ممکن نیست در غم و شادى دیگران شریک شود ،حتی ممکن نیست که ان
این تنهایی مشترک نصیب خودش کند .البته این فیلسوف پاسخ چرایی تمام
را درک کند ،ادم ها نفوذناپذیرند و ذهن ها ارتباط ناپذیر .در عشق ،دوستی
این موارد را نارسایی زبان می داند و معتقد اســت چون انسان ها نمی توانند
و هر پیوند دیگرى ،هر طرفى براى طرف دیگر بیگانه ایست مرموز ...انسان
به وسیله زبان با هم ارتباط حقیقی برقرار کنند و تمام احساساتی که درونشان
چه در خانه ،چ ه در میان دوستان و چه در محیط کار ،هــــیچگاه نمى تواند
وجود دارد ،به وسیله این زبان کوچک که در دهانشان وجود دارد ،به بقیه انتقال
ب ه چیزى جز تنهایى مشترک که نصیب هم ه ادمیان اسـت ،دست یابد ».و
دهند ،به همین دلیل نمی توانند در غم و شادی دیگری شریک شوند ،ان را درک
ایا این عبارت تنها در مورد ادمها و ادمها صدق می کند؟ ایا انســانها ترجیح
کنند و بتوانند در مسیر حل مشکلی که طرف مقابلش دارد قدم بردارند .اما اگر
می دهند رنج تنهایی را بر خــود و دیگران تحمیل کنند امــا اخالق ،رفتار و
ً
واقعا چنین است پس زمانی که انســانها با درددل کردن با یکدیگر و با مطرح
عادتهایی که هر کدام نســبت به دیگری دارند را تحمل نکنند؟ شــاید انها
کردن مشکالت خودشان با عزیزانشان احساس سبکی می کنند و جمالتی مانند
تحمل رنج تنهایی را راحت تر از ادامه ارتباط با همنوع یا همنوعانی بدانند که
«ازت ممنونم که ارومم کردی»« ،دســتت درد نکنه که به حرفام گوش کردی»،
باعث زجر و ازار انها شــده اند .صحبت از رنج شد ،بنابراین باید این پرسش
«حاال میگه می دونم یکی دیگه غیر از من هم از مشکلم خبر داره به همین دلیل
را نیز مطرح کنیم که ایا اساســا تنهایی و تنها بودن چیز زجراوری است؟ اگر
احساس سبکی می کنم»« ،همیشــه با درد دل کردن برای تو احساس می کنم
چنین است چرا همین موضوع زجراور برای برخی خوشایند و دلپذیر است؟
غم و غصه از دلم رفته و اروم شــدم» یا «اولین نفری هستی که این خبر خوش
این جمله گوهربار مــوالی متقیان حضرت علی (ع) اســت که می فرماید:
رو بهش میدم وقتی خودم این خبر رو شنیدم دوست داشتم با یه نفر که خیلی
«تنهایی انسان ،برای او بهتر از همنشین بد اســت» این موضوع بیان می
برام عزیزه ،در میان بگذارم و خوب خودت هم میدونی که اون یه نفر تو هستی»
کند که اندازه رنجی که تنهایی ممکن است برای انسان به وجود اورد ،بسیار
ً
واقعا چه اتفاقی می افتد؟ اگر انســان ها نمی توانند با زبــان ارتباط حقیقی
کمتر از زجر و دردی است که یک همنشین بد (اعم از دوست ،همسر ،فرزند
ی و ششم
شماره س
ابان ماه1400
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
کنند ،در 23
چنین
برقرار کنند و درغم و شــادی یکدیگر شریک شــوند و ان را درک
و ) ...ممکن اســت نصیب ادمی کند .این را هم بیفزایید که اساسا تنهایی
ً
واقعــا چه اتفاقی میان دو نفــر رخ می دهد که
مواقعی چه اتفاقی می افتد؟
برای برخی از افراد نه تنها رنج اور نیســت که بسیار هم خوشایند است ،چرا
در پاســخ چنین دیالوگ هایی طرف مقابل هم می گویــد« :اگه به حرف های
که عالوه بر دالیلی که پیشــتر بیان کردیم تنهایی بــرای اینگونه افراد عالوه صفحه 23
فریداهلل ادیب ایین:
نابودی هنر موسیقی اعالن جنگ با «فرهنگ و هنر» است
نقد
هنردرافغانستان
محمد بویری روزنامه نگار -طوالنی شــدن
جنگ و درگیری های داخلی در دهه های گذشته
در افغانســتان،میراث فرهنگی ان را ویران کرده
است .موزه ملی افغانســتان که در سال ۱۹۳۱در
کابل تاسیس شــد ،مجموعه ای غنی از اثار ماقبل
تاریخ تا هنرهای اســامی را در خــود جای داده
است که نشــان دهنده تنوع و قدمت فرهنگی این
کشور است .وضعیت اشــفته جاری در افغانستان،
چالش بزرگی را برای حفاظت از اثار فرهنگی ایجاد
کرده اســت .از ســال ،۲۰۱۶گنجینه موزه شروع
به جابجایی کرد و در کشــورهایی مانند فرانســه،
ایتالیا ،هلنــد ،امریکا ،اســترالیا و ژاپن به نمایش
گذاشته شد .بین ســالهای ۲۰۱۷تا ،۲۰۱۹چین
به حفاظــت از گنجینه ها کمک کــرد .موزه ها در
شــهرهای مختلف چین اثار باســتانی این کشور
جنگ زده را به نمایش گذاشــتند .از زمان سقوط
طالبان در ســال ،۲۰۰۱هنر معاصر در افغانستان
دوباره زنده شــده اســت .از ســال ۲۰۰۹بودجه
بین المللی هنرهای از امریکا و اروپا به افغانســتان
سرازیر شــد .امروزه بســیاری از هنرمندان جوان
درباره انچه در دهه های گذشــته در افغانســتان
اتفــاق افتاده و چالشــهایی که امروز افغانســتان
با ان روبــرو اســت،تامل میکنند .امــا انها هنوز
با بی اعتمادی گســترده به بیــان هنری،به ویژه
هنگامی که توســط زنان انجام می شود ،اعتراض
دارند .بــرای افغانســتان ملت بودن مهم اســت،
اما در حال حاضــر یک ملت نیســتند،گروه های
مختلفی هستند ،تاجیک ،پشــتون ،ازبک ،هزاره و
انها یکدیگر را قبول ندارند.هنر به قومیت اهمیتی
نمی دهد ،به احساســات عمیق مربوط میشــود
و می تواند پلــی قوی برای گرد هــم اوردن مردم
باشد .هنر مدرن می تواند راه خوبی برای برقراری
ارتباط با مردم باشد و در کشوری مانند افغانستان
کــه در ان فرهنگ مــردم مداری تقریبــا وجود
ندارد هنر مدرن(اعم از نقاشــی ،مجسمه سازی،
سینما یا موســیقی) می تواند بســیار موثر باشد.
26
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
فریداهلل ادیب ایین هنرمند نقاش پیشکسوت
معاصر افغانستان یاد اور شــد بار دیگر جهان
شــاهد قدرت نمایی جهل و تحجر شده و در
کمال ناباوری این بیدادگــری با بیتفاوتی و یا
چشمپوشی قدرتمندان و منادیان حقوق بشر،
دموکراسی غربی ،دموکراسی دینی ومدعیان
بشردوستی همراه شده است .در هنگامه جنگ
افروزی طالبان تروریست ،ملت افغانستان را در
عســرت و خفقان فرو میغلتاند و اخرین بارقه
های شــور و امید و وجدان در میان بیدار دالن
افغان به قربانگاه رانده میشــود .اعتمادسازی
طالبان در ســطح منطقه اما طالبان هرگز به
تعهدات خــود در جامعه بیــن المللی عمل
نخواهد کرد زیــرا این گروه افراطــی ،مزدور
پاکســتان و قطر بوده و اســت اماچشم مردم
افغانستان به این بود که مسعود هستهی امید
و نجات را در ان بنا نهاده اســت ،اکنون در بی
پناهی و مظلومیت به اخرین سنگر رویارویی
روشــنایی با تاریکی و تباهی بدل شده است.
اینبار اما تفکر بنیادگرا در سکوت و با حمایت
برخی قدرتمندان ،بر تاریخ ،حال و اینده یک
ملت شــوریده و در گامهای خونریــز خود نه
تنها به قتل هنرمنــد و غیرهنرمند همت بلند
داشته ،بلکه از انهدام ســازهای هنرمندان نیز
ابایی به خود راه نمیدهد .جهانیان را به دیدن
حقایق و وقایع افغانســتان فــرا میخوانیم و
خواهان توجه و پشــتیبانی از ملت رنجور این
کشور هستیم و اعالم میکنیم که نابود کردن
ســازهای موســیقی،اعالن جنگ با فرهنگ
و هنر و هنرمند و ســتیز با انســانیت اســت.
باور داریم که امروز باید علیــه جنگ و نفرت
پراکنی همصدا شــویم و اندیشه های واپسگرا
را محکوم کنیم و تالش کنیم تــا جهان وادار
به واکنش علیه ظلم و جنایت سیســتماتیک
علیه یک ملت شود .ما به جهان نهیب میزنیم
که ســتیزه گری با فرهنگ و موســیقی ،لکه
سیاهی بر روح انسان در تاریخ خواهد بود و به
این وســیله با محکوم کردن اعمال طالبان در
افغانستان ،رفتارشــان را معادل جنایت علیه
بشریت و فرهنگ ســتیزی نظامند میدانیم و
خواســتار میانجیگری دولتها و افکار عمومی
جهان و مواجهه با طالبان تروریست و افراطی.
همه شــاهد بودیم که واکنش زیادی از سوی
فعاالن اجتماعی ،هنرمندان و سیاستمداران
کشــورها که اعدام جنایتکارانــه هنرمندان
را نشــان داد که طالبان به شــریعت ،قانون و
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
هیچ چیز اعتقادی ندارد .بســیاری از اهل هنر و
جامعه مدنی افغانستان و جهان خواسته شد که
در مقابل این جنایت ســکوت نکنند و نگذارند
صدای هنر در کشور خاموش شــود .این انتقاد
توسط فریداهلل ادیب ایین از جامعه جهانی است.
فریداهلل ادیب اییــن (زاده 16ابــان 1344در
شهر باستانی هرات) اهل افغانستان سیاستمدار،
منتقد ،مهندس ،مخترع ،نواورخالق ،کارافرین،
هنرمند نقاش ،پژوهشــگر ،محقق و مجموعه
دار اثار هنری ســاکن ایران است .ادیب ایین از
نقاشان پیشگام جنبش هیجان نمایی ،انتزاعی
در هنر پســا مفهومی و نبوغ او بخصوص برای
افغانســتان بارز شناخته شد ه اســت .وی برای
نقاشــی های خود با تکنیک (کنشی ،کششی،
پاششــی) منحصر به فرد خود را دارد .مجموعه
هنری ادیب ایین اثار تابلو های نقاشی نصراهلل
ســروری گنجنیه هنری پیــام اور موضوعات
(فرهنگی ،ادبی ،تاریخی ،اجتماعی ،سیاســی،
فلســفی) و حقایق در تمامی زوایای افغانستان
در گذر تاریخ معاصر به تصویرکشــیده اســت.
فریداهلل ادیب ایین به خاطر داشتن مجموعه ای
از اثار هنــری ،فرهنگی و تاریخی افغانســتان
اشتهار یافته و مجموعه وی مورد توجه بسیاری
از موزه های مهم جهان به ویژه کشورهای منطقه
خاورمیانه قــرار گرفته اســت .مجموعه هنری
ادیب ایین از طرف اداره کل مــوزه های وزارت
میراث فرهنگی ،گردشــگری و صنایع دستی
ایران تحت عنوان «مجموعه راه الجورد» موزه
خصوصی ثبت شده است .عمده دارایی فریداهلل
ادیــب اییــن را مجموع ه او تشــکیل می دهد
کــه بالــغ بــر ۳۰۰میلیــون دالر ارزش دارد.
فریداهلل ادیب اییــن بین دهــه ۶۰و ۷۰چهار
اختراع داشته است و در ۱۶خرداد ۱۳۷۰اختراع
ماشــین جوش و پرس پالســتیک به پارچه به
وسیله امواج رادیویی برای اولین بار در جهان به
شماره ثبت « »۲۴۳۲0را به نام خود به مدت ۲۰
سال ثبت کرد و با اخذ گواهی اختراع از اداره ثبت
شــرکت ها و مالکیت صنعتی را از ایران دریافت
کرده است .فریداهلل ادیب ایین در دهه ۷۰به کار
افرینی مجری و طراح سیســتم های مخابراتی
مبدل تلفن همراه به ثابت برای شرکت مخابرات
ایران بــه مدت ۶ســال پرداخــت .ادیب ایین
مجری چندین پروژه نواوری بوده است و اکنون
به تحقیقات توســعه هوشمند ســازی کنترل
ابیاری گیاهان کشــاورزی طبق استانداردهای
پنمــن مانتیــث ( )ASCEفائو پرداخته اســت. صفحه 26
تو ،به دردهای دل تو ،غمها و اندوه های تــو و اون چیزهایی که تو را اندوهگین
کرده ،گوش نکنم و تالش نکنم که راهی بــرای اروم کردن تو پیدا کنم پس به چه
دردی میخورم؟ وجودم چه ارزشــی داره؟ من اینجا هستم و همیشه هم اینجا
هستم تا تو بدونی که هیچ وقت تنها نیســتی و همیشه یکی کنارت هست که
می تونی حرفاتو بهش بزنــی ،اون هم به تو قول میده که در حد وســﻊ و اندازه
تواناییش ،ســنگ صبورت باشــه و تالش کنه کاری انجام بده تا مشــکلی که
برای تو پیش اومده از بین بره و تو اروم بشــی» یا «خیلی خوشــحالم از اینکه
اولین نفری هســتم که تــو زندگیت بعد از خــودت متوجه ایــن اتفاق خوب
که برای تو افتاده میشــم ،از اینکــه از میون این همه ادم منــو بخاطر در میان
گذاشــتن راز مهم زندگی خــودت انتخاب کــردی از تو ممنون و سپاســگزارم.
خیلی خوشــحالم که به عنوان ادم خــاص زندگی تو ،این افتخار نصیبم شــد
که به عنوان اولین نفری باشــم که خوشــحالیت رو با اون تقســیم می کنی»
با تمام این تفاسیر که بیان شــد و با توجه به تجزیه و تحلیلی که درباره جمالت
ســیمون دوبوار انجام دادیم ،به نظر می رســد انچه این فیلســوف نام اشــنا
مطرح کرده در بعد وســیﻊ و کلی می تواند مصداق داشــته و با واقعیت مطابق
باشــد اما نمیتوان از ان به عنوان نقص نارســایی زبان در ارتباط های نسبی نام
برد؛ چرا که همانطور که بیان کردیم زبان در حل مشــکالت ،شــریک شــدن در
شادی ها و درک انها به صورت نسبی می تواند مفید واقﻊ شود ،بنابراین ممکن
است منظور از نارسایی زبان ،تنها ارتباط هایی باشــد که خود این فیلسوف نام
ارتباطهای حقیقی را بر انها نهاده اســت ،ارتباط هایی که در بلند مدت در رابطه
های عاشقانه و حتی جمﻊ های دوستانه خودنمایی می کند و باعث می شود که
افراد از دیالوگ هایی که در میانه این مقاله به انها اشــاره شد ،استفاده کنند و به
دنبال راه های خروج از ارتباط هایی که زمانی شیرین و به طور نسبی قابل فهم و
درک بود اما امروز تلخ شده و به طور مطلق غیرقابل فهم و درک شده اند ،باشند.
اما اگر خاطرتان باشــد در میانه این مقاله پرســش هایی را مطرح کردیم که بر
اساس ان موارد بیان شده در این نوشتار را به رشته تحریر دراوردیم ،پرسشهایی
که حکایت از الیه الیه بودن شــخصیت افراد مختلف می کرد و نشــان می داد
ادمها هرچقدر هم ساده و معمولی به نظر برسند ،اما بسیار پیچیده و ناشناختنی
هستند .همین امر موجب می شود که یک انســان در حالیکه سالها در کنار یک
انسان دیگر زندگی کند و از یک جایی به بعد دیگر نتواند به رابطه خود با او ادامه
دهد و به هر طریقی شــده به دنبال راهی برای برهــم زدن ان رابطه بگردد ،اما
همین ادم می توانند در کنار یک پرنده کوچک مانند قناری ،مرغ عشــق یا بلبل
تا پایان جهان زندگی کند و نه تنها خم به ابرو نیــاورد ،بلکه از تجربیات جدید و
منحصر به فردتر برخوردار شــده و با خود بگوید« :کاش زودتــر از اینها این کار را
انجام دادم چراکه لذت شعف و خوشــبختی که ان پرنده کوچک که زبانی برای
ســخن گفتن با من ندارد ،به من می دهد ،هیچ انســانی در طول سالهایی که
من در این دنیــا زندگی می کنم ،نصیبم نکرده اســت .بنابراین ترجیح می دهم
در یک تنهایی عمیــق و طوالنی و دور از رابطه های انســانی که البته حرف های
بیشــماری را برای بیان کردن دارد بمانم و به جایش با یک پرنده بی ازار که می
تواند تنهایی عمیق من را به اندازه صدها هزار انســان پر کند ،دوســتی کرده و
او را به عنوان همدم همیشــگی ام انتخاب کنم ؛چرا که اگرچه حرفهای مرا درک
نمی کند ،اما به صورت بســیار عمیقی محبت و عشــق را می فهمد و برای این
رابطه احترام قاﺋل اســت ،ممکن اســت این اقدام من برای دیگران کامال خنده
دار و مضحک به نظــر اید ،اما من چون بــرای خودم و بــرای دل خودم زندگی
ً
کامال مســخره بیاید.
می کنم ،این راه را بر می گزینم حتــی اگر به نظر دیگران
ان چیزی است که شــما خواندید پرسشی با این عنوان «تنهایی چیست؟»
برای پاسخ به این ســوال کتابی را در نظر گرفته ایم و با اوردن بخش هایی
از جمالت ان ســعی کرده ایم که پاســخ در خور توجهی به پرســش مطرح
شده اراﺋه کنیم تا زینت بخش پایان این مقاله باشد .این جمالت را از کتاب
«فلسفه تنهایی» نوشــته الرس اسوندســن « الرس اسوندسن فیلسوف
نروژی و استاد دپارتمان فلســفه در دانشگاه برگن و نویسنده چندین کتاب
و مقاله فلســفی که به ۲۲زبان دنیا ترجمه شــدهاند» با ترجمهی خشــایار
دیهیمی انتخاب کردهایم .کتاب «فلسفه تنهایی» هم از مجموعه «تجربه و
هنر» زندگی با سرپرستی خشــایار دیهیمی است .این کتاب هم مانند سایر
ً
نسبتا ساده –نوشته شده
کارهای اسوندسن ،از منظر فلسفی –و البته با زبانی
و نویسنده در ان کوشیده است ،جنبههای مختلف تنهایی را بررسی کند .بد
نیست این را هم بگوییم که با وجود ســادگی و روان بودن متن – نسبت به
پیچیدگی فلسفی موضوع تنهایی –همچنان این کتاب را نمیتوانید پیوسته
و به سرعت بخوانید .بهنظر میرســد که خواندن ارام هر فصل و اختصاص
زمان به فکر کردن درباره ان ،در مورد این کتاب میتواند اﺛربخشتر باشــد.
جمالتی که شــما خوانندگان این مقاله را وادار به تفکر و اندیشیدن می کند
تا از این طریق ارتباطی میان انچه تاکنون خواندید و انچه پس از این از نظر
خواهید گذراند برقرار کرده تا از این رهگذر سعی کنید تا راهکارهای مفید و
مثمر ﺛمری برای رهایی از رنج تنهایی و یا لذت بردن بیشــتر از خوشی هایی
که تنهایی ممکن است نصیب تک تک ما انســانها کند یافته تا هم خودتان
بتوانید از انها استفاده کنید و هم به عنوان تجریباتی ارزشمند انها را در اختیار
دیگرانی که فرصت و شانس خواندن این جمالت را نداشته اند ،قرار دهید.
* جمالﺗی از ﮐتاب فﻠﺴفه ﺗنهایی :
احساس تنهایی را نمیتوان از روی شــمار افرادی که فرد را احاطه کردهاندمعطوف این مسئله کرد که
حدس زد ،بلکه بیشتر باید در این زمینه توجه را
ِ
ایا تعامالت اجتماعی شــخص ،نیاز او به پیوند با دیگران را ارضاء میکند یا
نه؟ یعنی ایا شــخص تعامالت اجتماعــیاش را معنادار میپنــدارد یا نه؟
فقط کســی که قدرت دوست داشــتن و عشــق ورزیدن دارد ،میتوانداحساس تنهایی کند .از سوی دیگر ،شاید پربیراه نباشد که بگوییم فقط کسی
که میتواند احساس تنهایی کند میتواند عشق بورزد یا دوست کسی باشد.
تنهایی در هــر گوشــهوکنار فضای اجتماعــی جای گرفته اســت .حتیوقتــی تجربــهای را با دیگــران در میــان میگذاریــد ،فقــط میتوانید
ً
منحصرا متعلق به شماســت بــا انها در میان
جنبههایی از تجربهای را که
بگذاریــد و هرگز نمیتوانیــد بهطور کامــل ان را به دیگــران منتقل کنید.
وقتی احســاس یﺄس میکنیم و میگوییــم بهتنگ امدهایم ،همیشــهً
دقیقا وقتی کــه بهتنگ امدهایم
این ماییم کــه بهتنگ امدهایم امــا اینکه
چه حســی داریم ،هرگز قابــل انتقال بهشــکل کامل به دیگران نیســت.
… ما رابطهای با خودمان داریم که نمیتوانیم با دیگران داشته باشیم… اماً
دقیقا همین رابطه
انچه عشق و دوستی نزدیک را چنین خیالانگیز میکند،
ً
صرفا رونوشتی
خود ماست و نه
با «دیگری» است ،ان «دیگری» که متمایز از
ِ
یا سایهای از خودمان ،بلکه شــخصی که خویشتن ما را گسترش میدهد و
امکان نگاهی از بیرون به این خویشتن را فراهم میاورد و بدینترتیب ارزش
و اعتباری به ما میدهد که نمیتوانیم هرگــز ان را از خودمان دریافت کنیم.
ایــن واقعیــت کــه شــخصی دیگــر یــک «دیگــری» اســتهمــان چیــزی اســت کــه بــه عشــق و دوســتی معنــا میدهــد.
شــکل دیگری هــم از تنهایی هســت؛ شــکلی مثبت که ما مشــتاقانه* ﭘناه به ﭼیﺰهای دیگر
بــه دنبالــش هســتیم چــون بــر ارزشهــای زندگــی مــا میافزاید.
و اینگونه می شود که انســان برای رهایی از «تنهایی عمیق من» که گاه با نبودن
اکثر توصیفــات از تنهایی ،ســوگوارانه هســتند اما در میــان جمعی ازانسان های دیگر و گاه به واسطه بودن انســانهای دیگر در کنارش راه هایی را بر
شعرا و فیلســوفان ،ســتایشهایی هم درباره این پدیده مییابیم ؛ البته
می گزیند که هم تنهایی عمیق خودش را قابل تحمل تر و شاید هم لذت بخش تر
ایــن تنهایی ،تنهایی نیســت ،بلکــه خلوت اســت که انها میســتایند.
کند و هم بتواند از وجود برخی ادمها که به قول سیمون دوبوار نمیتوانند شریک
تعریفــی کــه از تنهایــی بهدســت داده شــده اســت روشــنتر ازغم و اندوه او شوند ،رهایی یابد ،تصمیم میگیرد به چیزهای دیگری پناه ببرد که
تعریفی اســت کــه از خلــوت و خلوتگزینی بهدســت داده میشــود.
از ِقبَل انها میتواند به ارامشی که نیاز دارد دست پیدا کند .برخی بدون دستاویز
ُ
ــن تنهایــی نهفتــه اســت نوعــی نقــص و عیب اســت،
ب
در
انچــه
موضوع
قرار دادن هیچ چیز دیگری و به قول معروف بدون کمک گرفتن از هیچ
ِ
حــال انکــه خلــوت و خلوتگزینــی نوعــی گشــودگی نامعیــن
دیگری خودشان را در همین تنهایی عمیق غرق می کنند ،مانند همان افرادی که
دربرابــر انواعــی از تجــارب ،اندیشــهها و احساســات اســت.
در ابتدای این مقاله به انها اشــاره کردیم ،همانها کــه در میان جمﻊ ،کنج عزلتی
ً
لزومــا بــا احســاس درد یــا ناراحتــی تــوام اســت ،حال
تنهایــیگزیده و غرق در افکار و عقاید خودشان می شــوند .برخی نیز به اصرار دیگران به
ً
لزومــا بــا هیــچ احســاس خاصــی
انکــه خلــوت و خلوتگزینــی
میان جمﻊ رفته اما در انجا هم احساس تنهایی می کنند ،برخی دیگر نیز خودشان
ً
غالبــا تجربــهای مثبــت بهحســاب
همــراه نیســت هرچنــد
را با وسایل و امکانات روز دنیا سرگرم کرده هم شرایطی را برای خود فراهم میکنند
میایــد امــا در ضمــن میتوانــد از نظــر احساســی خنثــی باشــد.
که بتوانند با ورود در دنیای مجازی مانند شــبکهها و گروه های اینترنتی سرگرم
بهنظــر میرســد کــه افــراد تنهــا ،از نظــر اجتماعــی بیــشارتباط برقرار کردن با دیگرانی که در جاهای دیگر تنها هستند و تصمیم گرفتند به
از حــد حســاس هســتند و همیــن حساســیت بیــش از
همین طریق تنهایی خودشان را حتی شده به صورت مجازی و مصنوعی پر کنند،
انــدازه ،مانــﻊ از مشــارکت انهــا در معاشــرتها میشــود.
شده و اینگونه راهی برای نجات از رنج تنهایی پیدا کنند .برخی دیگر نیز بدون وارد
همانگونــه کــه زیمــل میگویــد :بــا فردگرایی مــدرن ،دوســتیهاشدن به دنیای مجازی ،وارد دنیای ادبیات و کتاب و شعر و موسیقی و داستان می
طیفهــای گوناگونی پیــدا کردهانــد و در جامعــه مدرن دیگر کســی
شوند و از این طریق هم برای خود لذتی وافر را پدید می اورند و هم این امکان را
دوســت نــدارد کــه پاســخگوی کل نیازهایش باشــد؛ بلکه
یک یا دو
اجتماعی
نامه اقتصادی-
داشته های خود را با انها به هفته
1400
ابان ماه
ششم
سی و
اشتراک
مدتی
که پس از
کنند
شمارهمی
دیگران فراهم
برای 24
افراد دوســتان گوناگونی بــرای نیازهــا و مقاصد گوناگونشــان دارند.
بگذارند .اما در طول این مقاله پرســش مهمی را مطــرح کردیم که چکیده تمام صفحه 24
ﻧﻘﺪ
جوجه یک روزه بیمه دارد ،
هنرمند سپیدموی و روزنامه نگار ریش سفید نه!
دنیای عجیبــی شــده،ارزش کاالها هــر روز باالتر رفته
و حرمت انســان ها پایین تر می اید!چه عاملی باعث این
پدیده شــده و می شــود؟ بی تردید برتری زندگی مادی
بر انسانی.همین مهم باعث شــده ارزش کاالها بر ادمیان
چربش چشمگیری پیدا کند .زمانی نه چندان دور ،بیمه
ماشین اجباری نبود و صاحب خودرو مسوولیت خسارات
سیدرﺿا اورنﮓ
وارده را می پذیرفت.امروز اگر شــما اتومبیل خود را بیمه
ﺳﯿﻨﻤﺎ
ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﯿﻠﻢ ،ﻣﺪرس
نکنید ،وقتی به عللی توســط پلیــس راهنمایی متوقف
شوید،اولین چیزی که از شما می خواهد مدارک است که
شامل بیمه نامه هم می شود.اگر بیمه داشتید به مدارک
دیگر نگاه می کند،اما اگر مدت بیمه شــما سر امده باشد
و ان را تمدید نکرده باشید،مامور اجرا در چشم برهم زدنی یک برگه جریمه سنگین
و رنگین کف دست شما می گذارد! جالب است که هیچ مامور دولتی انسان ها را برای
نداشتن بیمه متوقف و جریمه نمی کند!این یکی از نشــانه های برتری ارزش کاال بر
انسان است.چرا چنین است؟ایا بهتر نبود اول بیمه انسان ها را جا انداخته و با متخلفان
برخورد می کردند،بعد بیمه ماشین را اجباری می کردند؟ جالب است که تمام وزیران و
مدیران مرتبط،از این معضل اگاهی دارند،اما برای رفع ان قدمی برنداشته و نمی دارند!
به تازگی شنیده ام که جوجه های یک روزه هم بیمه می شوند و بیمه نامه دارند!یعنی
از زمان تولد تا هنگامی که به مسلخ می روند برای ســالخی ارج و قرب شان محفوظ
است! امروز در عرصه هنر و رسانه،به خاطر کارشکنی کارفرماها و چشم پوشی مراکز
مســوول،به خصوص وزارت کار و اداره تامین اجتماعی ،تعدادی از هنرمندان و اهالی
رسانه با اینکه سن بازنشستگی را نیز رد کرده اند،نه حقوق بازنشستگی دارند و نه بیمه
درمانی!به نظر عجیب می اید،اما حقیقت دارد،حقیقتی که مسووالن می دانند،اما برای
رفع ان قدمی برنداشــته و نمی دارند،چرا؟! اکنون افرادی باالی پنجاه سال و هشتاد
سال وجود دارند که در این دو عرصه حضور داشــتند ،اما از حق کوچک خودشان که
حقوق بازنشستگی و بیمه درمانی است،محروم هستند.مگر چه گناهی کرده اند جز
اینکه عاشقانه زندگی خویش را وقف حرفه شــان کرده اند؟ جالب تر اینکه افرادی در
عرصه هنر و رســانه وجود دارند که با کمترین زحمت دارای بیمه تامین اجتماعی و
درمانی هستند .سن شان بسیار پایین تر است،اما ســابقه بیمه شان خیلی زیادتر از
محرومان عرصه هنر و رسانه اســت! باورش خیلی سخت است که مسئوالن این مهم
را میدانند ،اما دست روی دست گذاشــته و هیچ اقدامی برای رفع مشکل هنرمندان
و روزنامه نگاران فاقد بیمه نکرده و نمی کنند.ایا برای شان مهم نیست؟! در این چند
دهه ،چندین دولت روی کار امده و رفته اند،اما هیچ کــدام کاری برای اینگونه افراد
نکردند .مسئوالن مرتبط چون خودشان از حقوق کافی و وافی و بیمه کامل برخوردار
هستند و در زمان بازنشستگی نیز خیال شان از گرفتن حقوق مکفی راحت است،شاید
طبیعی است که به فکر گرفتاران نباشند .امروز در عرصه رسانه و هنر افرادی هستند
که به شدت با دیو نداری و هیوالی بیماری پنجه در پنجه دارند و بسیاری از انان قدرت
خرید حتی چند قرص نان و چند حب ســرماخوردگی را نیز ندارند .عده زیادی از این
افراد از کار افتاده هستند یا از کار ،بیکارشان کردهاند .با وجود ناتوانی جسمی و روحی،
ارزو دارند تا ســر کاری،حتی غیر مرتبط با تخصﺺ و حرفه خود بروند تا بتوانند قوت
الیموتی به کف اورند .واقعا مسئوالن و مدیران مربوطه یک لحظه فکر نمی کنند که
این افراد چگونه باید به حیات خویش ادامه دهند،ان هم در این ایام ســخت گرانی و
کرونایی؟! وزیر ارشاد جدید نیز در ابتدای کار وعده های شیرین داده،اما هرگز راجع به
گرفتاران عرصه هنر و رسانه حرفی نزده و احتماال نخواهد زد .عجیب است که در این دو
عرصه ،به خصوص سینما بیشتر کمک ها به افراد متمول داده شده و گرفتاران به چشم
نیامده یا پول ناچیزی به انان داده اند که خرج یک هفته کم خواران هم نیســت،چه
رســد به دادن اجاره و خرج چندماهه و چندســاله! جناب وزیر ارشاد،تاکنون کسی
برای شناسایی این افراد اقدام نکرده است.شــما اگر خود را حامی گرفتاران می دانید،
دستور دهید این افراد شناسایی شــده و نسبت به تکمیل بیمه اجتماعی و اختصاص
حقوق بازنشستگی انان اقدام کنید.به هیچ وجه کار دشواری نیست و بار مالی زیادی
نخواهد داشت.نسبت به ریخت و پاش هایی که از گذشــته تا امروز در جشنواره های
متعدد و بی خاصیت عرصه سینما و هنر صورت گرفته بسیاربسیار کمتر است .اگر واقعا
دنبال رضای خالق و رضایت خلق هســتید،این معضل را رفع کنید تا دعای گرفتاران
عرصه هنر و رسانه شامل حال تان شود و توشه خوبی برای اخرت خود ذخیره کنید.
دﻟنوشته مﺤﺴن شایانفر از بی ﺗوجهی
و عدم ﺣﻀور ﺻنﻒ بازیگران در به
ﺧا ک سپاری
زنده یادان اویﺴی ،اﻃﻠﺴی و مهراوران
بدون شــک ســه تن از چهرههای ماندگار و فراموش نشــدنی
ســینما و تلویزیون به شــمار میاینــد .پس از درگذشــت این
هنرمندان فقید ،برخالف انتظار بسیاری از هنرمندان سرشناس
و معروف بــه «لــب و دهنهای مجــازی» که در اینســتاگرام
با بدرود اقــای کاووســی و جمالتی ایــن چنینی از فقــدان او
ابراز ســوگ کرده بودند ،در مراســم تشــییع غیبت داشــتند،
از جمله هیات مدیــره انجمن صنفــی بازیگران خانه ســینما.
در حالیکه به غیر از معدودی از بازیگران انحصاری ،سایر بازیگران
و بخصوص پیشکسوتان این عرصه در وضعیت نامناسب کاری و
معیشتی و مشکالت جسمانی و بیماری به سر میبرند ،مشخﺺ
نیست انجمن بازیگران خانه ســینما چه اقدام موثری در کاهش
این مشکالت صنفی برداشته اســت .پیش از این انجمن صنفی
دست کم در مراسم تشــییع هنرمندان عزیز پس از مرگ ،حضور
پررنگی پیدا میکرد ،کــه در مورد اخیر ان هــم صورت نگرفت
انتظار به حقی اســت تا فاطمــه معتمداریا که در همــه امور از
جمله مسائل سیاسی صاحبنظر است ،بعنوان رییس این صنف
گسترده نیز از چرایی این بیتوجهی به این تازه گذشتگان بگوید!
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
27 صفحه 27
ماجراهای زبل خان
نیمﮑت
محمد امید
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
زبل خان و همسرش در خانه نشسته و با هم بحث میکنند .
همسر :چرا واکسنتو نمیزنی زبل خان ؟
زبل خان :اعتقادی بهش ندارم
همسر :یعنی چی ؟ من شنیدم اگه نزنی دردسر میشه برات.
زبل خان :چه دردسری بابا ؟ ....بدن خودمه نمیخوام بزنم
...بزار بمیرم .
همسر :کاش فقط مردن بود.
زبل خان ( :متعجب ) یعنی من بمیرم همسر ؟
همسر :دور از جون ....اخه با مردن ادم یه باره راحت میشه
...ولی کاری که من شنیدم میخوان بکنن از روزی صد بار
مردن بدتره .
زبل خان :جان من ؟ ....چیکار میخوان بکنن مگه ؟
همسر :قراره کارت واکسن جای تمام کارتهامونو بگیره ...
کارت ملی ...کشک ،شناسنامه ...کشک ،پاسپورت .....
کشک ،کارت مترو کشک ،بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس
و ...همه چی اصال همه چی کشک ...میخوای بری بانک
دیگه نمیگن که کارت ملی ...میگن کارت واکسن ،میخوای
بری بلیت بخری بری مسافرات دیگه نمیگن کارت بانکی
اول میگن کارت واکسن ...خالصه نفسم بخوای بکشی باید
کارت واکسنتو به اسمون نشون بدی که بهت اکسیﮋن بده .
زبل خان :اینجوری که تو میگی احتماال یه نفرو به عنوان
نگهبان میزارن در خونه ها که هر کی از خونش خواست بره
بیرون کارت واکسنشو نشون بده بعد بره ...نه؟
همسر :دقیقا .
زبل خان :پس با این تفاسیر هیچ راهی برای فرار کردن از
زدن واکسن ندارم (.ناراحت میشود )
همسر :نمیدونم تو چرا واکسنتو نمیزنی ؟ ....بابا این
حرفهایی که میزنن ای قراره همه ی مردم بمیرن ،ای با
واکسن میخوان مردمو کنترل کنن همش دروغه .
زبل خان :خودم میدونم بابا ....من بخاطر این حرفها
نمیترسم که ...من از بچگی از امپول می ترسیدم ...عجب
گیری کردیم ها ...
همسر :دیگه ترسیدن فایده ای نداره ...اگه واکسنتو نزنی
ممکنه یه مامورم بزارن توی خونه که اگه خواستی با من
حرف بزنی کارت واکسنتو نشون بدی .
زبل خان :پس مجبورم که برم واکسنمو بزنم .
همسر :بابا بخاطر حفﻆ سالمتی خودت و منه .
زبل خان :باشه بابا ...من رفتم بزنم ...فقط بخاطر حفﻆ
سالمتی خودم و خودت و دیگران .
زبل خان به سرعت از خانه خارج شده و میرود .
خارجی – پارک – روز
پاییز است و برگ درختان زرد شده ،هوا کمی رو به سردی رفته
است ،نیمکت همیشگی قصه ما خالیست و پیرمردهای داستان
ارام ارام در حال امدن به طرفش هستند .
مرتضی :چرا میلنگی سعید ؟
سعید :افتادم تو یه چاله .
حمید :چاله ؟
مرتضی :خب چرا جلوی پاتو نیگاه نمیکنی ؟
سعید :اتفاقا داشتم جلوی پامو نیگاه میکردم .
حمید :پس چرا چاله رو ندیدی ؟
سعید :اخه یه دونه که نبود ،اولی رو که رد کردم ،رسیدم به دومی،
همینجوری سومی و چهارمی و پنجمی ...یه لحظه فکر کردم
از جایی که دارم رد میشم خیابون نیست بلکه محل گرداوری
گودالهاست ،بخاطر همین برگشتم یه نیگاهی بهش بندازم که تق
افتادم تو چاله ی بعدی و پام پیچ خورد .
مرتضی :امان از دست این چاله های توی خیابون ...یکی دو تا که
نیست ،پسر من طفلی ماشینش افتاده تو یکی از همین چاله ها ،
رینگش کج شده ،الستیکش پنچر شده .خدا بهمون رحم کرد .
حمید :رینگ که خوبه ...من یه چاله دیدم تریلی بیفته توش ،گم
میشه .
سعید :میگم بچه ها این شهردار جدید که رشته اش پزشکی هسته
ایه ،نمیتونه این چاله چوله های خیابونها رو بخیه بزنه ؟
مرتضی :چرا نتونه ؟ اینا کارهاشونو میسپارن دست دانشجوها ،
اونهام که بخیه زدن بلد نیستن ،هی بخیه میزنن هی دو روز دیگه
وا میشه .
حمید :اینجوری نمیشه بچه ها ...من میگم یه نامه ی مکتوب
بنویسیم ببریم بدیم به اقای شهردار ...باالخره هیچی ام که نباشه ما
افراد بازنشسته ی این اجتماعیم ...حرفمونو قبول میکنه .
سعید :رامون میدن پیشش ؟
مرتضی :خیلی هم دلشون بخواد ...برگردید بریم برای تنظیم نامه .
انها راه خود را کج کرده و بازمیگردند تا برای شهردار نامه بنویسند،
نیمکت قصه ی ما چشم انتظار و با حسرت بازگشت یاران
همیشگی اش را تماشا میکند.
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
25 صفحه 25
تنهایی مرد داستان نویﺲ
داﺳﺘان
رســمی و کوتاه در باره اش حرف
میزدند و این موضوع محمد را غذاب
می داد و عمــده فکرش این بود که
کجایی کارش اشتباه بوده .ایا برای
هستی هم این دغدغه فکری وجود
داشت ؟ هســتی در این باره خیلی
راحت بود و بــه روی خودش نمی
اورد .محمد پر حرارت بود و عاشق
شــلوغی ،همانگونه که در کودکی
ولی اﷲ نیسریان
و نوجوانی زیســته بود .نمیدانست
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
تعــارف یعنی چــی و مطمئن بود
مسیرش درســت اســت .خواهر
محمد وقتی فهمید محمد قصد ازدواج دارد به تهران امد و چند روزی
پیش محمد بود و با هســتی هم حرف زد و به محمد گفت :هســتی
دختر خیلی خوبیه و به درد ازدواح با تو نمی خوره ،شــما هر کدام به
سبک خودتان خوب هستید .هستی دختر ارامیه و در خانواده ای ارام
بزرگ شده .ولی تو یک شرور دوست داشتنی هستی ،محمد به خواهر
دوقلویش نگاه کرد و نتوانست تصمیم درست را بگیرد .محمد ارام در
حیاط رابست و قفل کرد و به اتاق خودش رفت .چراغ را روشن کرد ،
اتاقش منظم نبود ،روی طاقجه های قدیمی مملو از کتاب بود ،روی
میز کوچکی که گوشــه اتاق بود کتابهای زیادی نامرتب چیده شده
بود .مطالبی را که نوشته بود روی میز پراکنده بودند ،جاسیگاریش
پر از ته ســیگار بود ،بطری اب نیمه پر در کنار یکی از پایه های میز
خودنمایی می کرد .محمد نگاهی به اتاق انداخت از پنجره بزرگ رو
به حیاط ،باغچه را تماشــا کرد ،عکس مهتاب افتاده بود توی حوض
وسط حیاط ،انگار از اســمان قهر کرده بود و افتاده بود توی حوض
خانه که ابتنی کند .محمد لبخندی زد ،روی سکوی پنجره نشست
و سیگاری روشن کرد .چراغ اتاق هستی روشن شد .هستی امد توی
راهرو که برود دستشویی ،خواب الود نگاهی به اتاق محمد کرد و رفت
سمت دستشویی .محمد ســیگار را خموش کرد و امد توی راهرو .
هستی لباس نازک و تن نمایی به تن داشــت .محمد به چهارچوب
در تکیه داد و هستی را تماشــا کرد .هستی برگشت و متوجه حضور
محمد شد ،ســالم خواب الودی کرد و لبخند زد .هستی گفت :فکر
کردم که نمی ای و رفت طرف دستشویی که انتهای راهرو بود .محمد
برای یک لحظه حس زیبایی در تنش پیچید ،به دور شــدن هستی
نگاه کرد و در همان چهارچوب در ایســتاد .هستی که از دستشویی
بیرون امد ،خواب الودگیش کمتر شده بود ،محمد را که همچنان در
چهاچوب در اتاقش ،ایســتاده بود با تعجب نظاره کرد .محمد گفت:
امروز پیش.....هستی حرفش را قطع کرد و گفت :ببخشید محمد جان
باید صبح زود بروم دفتر مجله .االن هم خوابم می اید .فردا شب کمی
زودتر بیا خانه ،شــام را با هم بخوریم و حرف بزنیــم .البته اگر مامان
مهمان نداشته باشه .فعال شب بخیر .هســتی وارد اتاق شد و چراغ را
خاموش کرد .محمد بلند شــد و وارد اتاق خودش شد .لباسش را از
تن دراورد و انها را پرت کرد روی دســته صندلی ،لباس راحتی خانه
را پوشید ،چراغ اتاق را خاموش کرد .مهتاب همجنان در اب مشغول
اب تنی بود و گربه کوچکی دور حوض وسط حیاط ارام راه می رفت.
محمد بازهم نشست روی سکوی پنجره و سیگار دیگری روشن کرد .
پنجره را گشود ،نسیم خنک شب مثل طشت ابی روی تنش پاشیده
شد .سرمای دلنشینی به تنش نشست .پکی به سیگارش زد و به ماه
28
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
قس
مت اول
بازیگوش که حاال با پنجول کوچک گربه به رقــﺺ امده بود نگاه کرد.
حس کرد سردش شده ،بلند شد و پلیور نازکی را پوشید ،دلش نیامد
پنجره را ببند .رفت روی صندلی پشــت میز نشســت و چراغ مطالعه
کوچک روی میز را روشــن کرد .کاغذ ها را مرتب کرد و در گوشــه ای
قرار داد ،کتابها را از روی میز جمع کرد و روی طاقچه ،کنار بقیه کتابها
مرتب چیده مان کرد .چند کاغذ سفید را جلویش گذاشت و به فکر فرو
رفت ،ایده ای به ذهنش امده بود .خاکه سیگارش ریخت روی کاغذها.
کاغذ را بلند کرد و با بی دقتی تکاند توی سطل زیر میز که پر بود از کاغذ
مچاله شده .چند خطی نوشت و لبخند رضایت چهرهاش را مهربان تر
کرد .به خودش که امد ،چند صفحه ای نوشــته بود .جا سیگاری پر ته
سیگار را تکاند در سطل زباله ،ســیگار دیگری روشن کرد و مثل یک
فاتح به نوشته اش نگاه کرد .خواست دوباره بنویسد که درد شانه چﭗ
امانش را گرفت و قلبش تیر کشید .قلم از دستش رها شد .محمد مچاله
شد روی میز .از صندلی جدا شد و نشست روی فرشی که در اتاق پهن
بود .بسختی بطری اب را بدست گرفت و از ان جرعه ای نوشید .نفسش
کمی جا امد .متوجه ســیگار شــد که ردی از خود روی فرش گذاشته
بود .محمد بسرعت ســیگار روشــن را از روی فرش برداشت و دستی
روی قسمت کوچک سوخته فرش کشید .نفسی تازه کرد ،بلند شد و
سیگار را داخل جاسیگاری خاموش کرد .روی طاقچه کنار پنجره نیمه
باز نشست و نفس عمیقی کشید .پنجره را بست و به بستر رفت .صبح
که بیدار شد به ساعتش که همیشــه روی مچ دستش بود نگاهی کرد ،
ساعت از هشت گذشته بود .بلند شــد ،ابی به صورتش زد ،حس کرد
زبانش مانند یک تکه چرم شده و کمی از درد دیشب روی شانه چپش
جا خوش کرده .به طرف دستشویی که ته راهرو بود رفت ،نیم نگاهی
به اتاق هستی انداخت ،هستی رفته بود .اتاق هستی مرتب بود و همه
لوازمش مرتب در جای خودش قرار داشت .چند گلدان هم زینت بخش
اتاقش بود .محمد وارد دستشویی شد ،ابی به صورتش زد و چهره خود
را در اینه دید ،یک هفته می شد ریشش را اصالح نکرده بود و حس کرد
رنگ و رویش کمی زرد است .خواست ریشــش را اصالح کند یا شاید
یک دوش بگیرد ،حوصله اش را نداشت .ابی در دهانش چرخاند ،شاید
زبانش نرم شود و از خشکی خارج شــود ،فایده ای نداشت .سبیلش از
دود سیگار زرد زرد شــده بود و دندانهایش ،چرا به خودش نمی رسید.
چرا نمی توانست بفهمد چه مرگش است .به هستی فکر کرد .مسواکی
زد و حس کرد حالش بهتر شده .می دانســت اگر همت کند و دوشی
بگیرد حالش بهتر هم میشود .از دستشــویی امد به اتاقش ،لباسهای
روی دسته صندلی را برداشت ،پوشــید و امد توی حیاط .پدر هستی
توی حیاط گلدانها را مرتب می کرد ،مرد ســرحال و بانشــاطی بود و
شصت و پنج سال را رد کرده بود ،باز نشسته اداره راه اهن بود .در تهران
متولد شده بود ولی ریشــه اذری داشت .محمد را با همه خصوصیاتش
دوست داشت ،می گفت :در جوانی در راه اهن یک دوست خوزستانی
داشتم که ادم بسیار خوب و با معرفتی بود ،بعدها منتقل شد به اهواز،
خاطرات خوبی ازش دارم .محمد به خواستگاری دخترم امد و فهمیدم
خوزستانی است ،یاد رفیقم افتادم .محاسبه ام اشتباه نبود .محمد سالم
کرد و پدر هســتی لبخند زد و جواب ســالمش را داد .گفت :صبحانه
خوردی ؟ معلومه که نخوردی ،هستی یک ساعت پیش رفت .عجب از
زن و شوهرهای این دوره و خندید .گلدانی را که در دست داشت کناری
گذاشت ،دست محمد را کرفت و او را به سمت دیگر حیاط برد ،در این
سمت چند اتاق دیگر با پذیرایی بزرگ و یک راهرو بزرگتر ...ادامه دارد
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 28
فریداهلل ادیب ایین:
نابودی هنر موسیقی اعالن جنگ با «فرهنگ و هنر» است
نقد
هنردرافغانستان
محمد بویری روزنامه نگار -طوالنی شــدن
جنگ و درگیری های داخلی در دهه های گذشته
در افغانســتان،میراث فرهنگی ان را ویران کرده
است .موزه ملی افغانســتان که در سال ۱۹۳۱در
کابل تاسیس شــد ،مجموعه ای غنی از اثار ماقبل
تاریخ تا هنرهای اســامی را در خــود جای داده
است که نشــان دهنده تنوع و قدمت فرهنگی این
کشور است .وضعیت اشــفته جاری در افغانستان،
چالش بزرگی را برای حفاظت از اثار فرهنگی ایجاد
کرده اســت .از ســال ،۲۰۱۶گنجینه موزه شروع
به جابجایی کرد و در کشــورهایی مانند فرانســه،
ایتالیا ،هلنــد ،امریکا ،اســترالیا و ژاپن به نمایش
گذاشته شد .بین ســالهای ۲۰۱۷تا ،۲۰۱۹چین
به حفاظــت از گنجینه ها کمک کــرد .موزه ها در
شــهرهای مختلف چین اثار باســتانی این کشور
جنگ زده را به نمایش گذاشــتند .از زمان سقوط
طالبان در ســال ،۲۰۰۱هنر معاصر در افغانستان
دوباره زنده شــده اســت .از ســال ۲۰۰۹بودجه
بین المللی هنرهای از امریکا و اروپا به افغانســتان
سرازیر شــد .امروزه بســیاری از هنرمندان جوان
درباره انچه در دهه های گذشــته در افغانســتان
اتفــاق افتاده و چالشــهایی که امروز افغانســتان
با ان روبــرو اســت،تامل میکنند .امــا انها هنوز
با بی اعتمادی گســترده به بیــان هنری،به ویژه
هنگامی که توســط زنان انجام می شود ،اعتراض
دارند .بــرای افغانســتان ملت بودن مهم اســت،
اما در حال حاضــر یک ملت نیســتند،گروه های
مختلفی هستند ،تاجیک ،پشــتون ،ازبک ،هزاره و
انها یکدیگر را قبول ندارند.هنر به قومیت اهمیتی
نمی دهد ،به احساســات عمیق مربوط میشــود
و می تواند پلــی قوی برای گرد هــم اوردن مردم
باشد .هنر مدرن می تواند راه خوبی برای برقراری
ارتباط با مردم باشد و در کشوری مانند افغانستان
کــه در ان فرهنگ مــردم مداری تقریبــا وجود
ندارد هنر مدرن(اعم از نقاشــی ،مجسمه سازی،
سینما یا موســیقی) می تواند بســیار موثر باشد.
26
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
فریداهلل ادیب ایین هنرمند نقاش پیشکسوت
معاصر افغانستان یاد اور شــد بار دیگر جهان
شــاهد قدرت نمایی جهل و تحجر شده و در
کمال ناباوری این بیدادگــری با بیتفاوتی و یا
چشمپوشی قدرتمندان و منادیان حقوق بشر،
دموکراسی غربی ،دموکراسی دینی ومدعیان
بشردوستی همراه شده است .در هنگامه جنگ
افروزی طالبان تروریست ،ملت افغانستان را در
عســرت و خفقان فرو میغلتاند و اخرین بارقه
های شــور و امید و وجدان در میان بیدار دالن
افغان به قربانگاه رانده میشــود .اعتمادسازی
طالبان در ســطح منطقه اما طالبان هرگز به
تعهدات خــود در جامعه بیــن المللی عمل
نخواهد کرد زیــرا این گروه افراطــی ،مزدور
پاکســتان و قطر بوده و اســت اماچشم مردم
افغانستان به این بود که مسعود هستهی امید
و نجات را در ان بنا نهاده اســت ،اکنون در بی
پناهی و مظلومیت به اخرین سنگر رویارویی
روشــنایی با تاریکی و تباهی بدل شده است.
اینبار اما تفکر بنیادگرا در سکوت و با حمایت
برخی قدرتمندان ،بر تاریخ ،حال و اینده یک
ملت شــوریده و در گامهای خونریــز خود نه
تنها به قتل هنرمنــد و غیرهنرمند همت بلند
داشته ،بلکه از انهدام ســازهای هنرمندان نیز
ابایی به خود راه نمیدهد .جهانیان را به دیدن
حقایق و وقایع افغانســتان فــرا میخوانیم و
خواهان توجه و پشــتیبانی از ملت رنجور این
کشور هستیم و اعالم میکنیم که نابود کردن
ســازهای موســیقی،اعالن جنگ با فرهنگ
و هنر و هنرمند و ســتیز با انســانیت اســت.
باور داریم که امروز باید علیــه جنگ و نفرت
پراکنی همصدا شــویم و اندیشه های واپسگرا
را محکوم کنیم و تالش کنیم تــا جهان وادار
به واکنش علیه ظلم و جنایت سیســتماتیک
علیه یک ملت شود .ما به جهان نهیب میزنیم
که ســتیزه گری با فرهنگ و موســیقی ،لکه
سیاهی بر روح انسان در تاریخ خواهد بود و به
این وســیله با محکوم کردن اعمال طالبان در
افغانستان ،رفتارشــان را معادل جنایت علیه
بشریت و فرهنگ ســتیزی نظامند میدانیم و
خواســتار میانجیگری دولتها و افکار عمومی
جهان و مواجهه با طالبان تروریست و افراطی.
همه شــاهد بودیم که واکنش زیادی از سوی
فعاالن اجتماعی ،هنرمندان و سیاستمداران
کشــورها که اعدام جنایتکارانــه هنرمندان
را نشــان داد که طالبان به شــریعت ،قانون و
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
هیچ چیز اعتقادی ندارد .بســیاری از اهل هنر و
جامعه مدنی افغانستان و جهان خواسته شد که
در مقابل این جنایت ســکوت نکنند و نگذارند
صدای هنر در کشور خاموش شــود .این انتقاد
توسط فریداهلل ادیب ایین از جامعه جهانی است.
فریداهلل ادیب اییــن (زاده 16ابــان 1344در
شهر باستانی هرات) اهل افغانستان سیاستمدار،
منتقد ،مهندس ،مخترع ،نواورخالق ،کارافرین،
هنرمند نقاش ،پژوهشــگر ،محقق و مجموعه
دار اثار هنری ســاکن ایران است .ادیب ایین از
نقاشان پیشگام جنبش هیجان نمایی ،انتزاعی
در هنر پســا مفهومی و نبوغ او بخصوص برای
افغانســتان بارز شناخته شد ه اســت .وی برای
نقاشــی های خود با تکنیک (کنشی ،کششی،
پاششــی) منحصر به فرد خود را دارد .مجموعه
هنری ادیب ایین اثار تابلو های نقاشی نصراهلل
ســروری گنجنیه هنری پیــام اور موضوعات
(فرهنگی ،ادبی ،تاریخی ،اجتماعی ،سیاســی،
فلســفی) و حقایق در تمامی زوایای افغانستان
در گذر تاریخ معاصر به تصویرکشــیده اســت.
فریداهلل ادیب ایین به خاطر داشتن مجموعه ای
از اثار هنــری ،فرهنگی و تاریخی افغانســتان
اشتهار یافته و مجموعه وی مورد توجه بسیاری
از موزه های مهم جهان به ویژه کشورهای منطقه
خاورمیانه قــرار گرفته اســت .مجموعه هنری
ادیب ایین از طرف اداره کل مــوزه های وزارت
میراث فرهنگی ،گردشــگری و صنایع دستی
ایران تحت عنوان «مجموعه راه الجورد» موزه
خصوصی ثبت شده است .عمده دارایی فریداهلل
ادیــب اییــن را مجموع ه او تشــکیل می دهد
کــه بالــغ بــر ۳۰۰میلیــون دالر ارزش دارد.
فریداهلل ادیب اییــن بین دهــه ۶۰و ۷۰چهار
اختراع داشته است و در ۱۶خرداد ۱۳۷۰اختراع
ماشــین جوش و پرس پالســتیک به پارچه به
وسیله امواج رادیویی برای اولین بار در جهان به
شماره ثبت « »۲۴۳۲0را به نام خود به مدت ۲۰
سال ثبت کرد و با اخذ گواهی اختراع از اداره ثبت
شــرکت ها و مالکیت صنعتی را از ایران دریافت
کرده است .فریداهلل ادیب ایین در دهه ۷۰به کار
افرینی مجری و طراح سیســتم های مخابراتی
مبدل تلفن همراه به ثابت برای شرکت مخابرات
ایران بــه مدت ۶ســال پرداخــت .ادیب ایین
مجری چندین پروژه نواوری بوده است و اکنون
به تحقیقات توســعه هوشمند ســازی کنترل
ابیاری گیاهان کشــاورزی طبق استانداردهای
پنمــن مانتیــث ( )ASCEفائو پرداخته اســت. صفحه 26
وﻇایﻒ اولیه رییﺲ سازمان سینمایی ! ...
دولت هــا هر 4ســال
یا 8ســال یکبار عوض
میشــوند ،امــا بــا هر
تعویضی ،این سینماگران
کشــور هســتند کــه
میبایســت خــود را با
خواســتهها ،ســالیق و
شاهپور محمدی
دیدگاههــای منتخبین
ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ
جناحهــای مختلــف
هماهنگ کنند !.این موضوع تا جایی پیش رفته اســت که انگار
حکم یک قانون را پیدا کرده اســت !.این وســط نیز کافی است
که یک مدیر ناتوان و کارنابلدی بخواهد پست کلیدی مدیریت
حوزه سینما را با پشــتیبانی جناح های دولتی تصاحب کند که
ان زمان ،جماعت کثیر ســینما الجرم سالها باید نظارهگر ندانم
کاری های ان یک نفر باشــند و چاره ای هم نداشته باشند ،جز
اینکه بسوزند و بســازند !.مدیران سفارشــی جناح ها و قدرتها
در هر دولتــی و در هر دوره ای ،هرگونه ازمــون و خطا و هر نوع
واکســن تازه تهیه شــده ای را برروی اصحاب نیمه جان و رو به
احتضار فرهنگ و هنر این کشــور ازمایش میکنند !.حال این
واکسن های مدیریتی جواب بدهد و جواب ندهد ،امر زیاد مهمی
نبوده و نیســت !...انها تا جایی به تست های اموزشی خود ادامه
میدهند که ادمها و فضای هنری انها را به ســرحد فرسودگی و
سرخوردگی میرسانند !...کســانیکه خود بهتر از همه میدانند
که از هنر ومخصوصا از نوع هفتم ان هیچ سررشــته ای نداشته
و هیچ نمیدانند اما این وســط ،قدرت طلبی ها ،جاه طلبی ها،
عالقه مندی ها و شیفتگی ها به عناوین و میزهای بزرگ ،باعث
میگردد که به هر قیمتی برای تصاحب ان از پای ننشــینند !.در
گذشته هر مدیر سفارشی به این حوزه حســاس پانهاده با یک
نگاه اداری بیش نبوده ،غافــل از اینکه مدیریت ســینما فراتر
از یک کار اداری اســت و اخر ســر هم به این نتیجه رسیده که
امال و ارزوهای خود را میبایســت در جاهای دیگری جستجو
کند ،اما موضوع به همین جا هم ختــم نگردیده و امدن و رفتن
چنین ادمهایی ســالها این ســینما را از حرکت و رسالت اصلی
خود باز نگهداشته اســت .رییس جدید سازمان سینمایی قبل
از هر حرکتی میبایست به چند نکات اساسی توجه ویژه کنند.
ابتدا باید مراقبت کنند که افراد منتســب به حوزه های مختلف
رســانه به تصدی پســت های حســاس و کلیدی این سازمان
مثل ســابق ابقا نشــوند .مدیران میانی ســازمان میبایست از
اهالی باتجربه خود ســینما انتخاب شــوند .تجربه نشان داده
اســت که افراد مامور بــه خدمت موقتــی که از رســانه های
مختلف به ایــن وادی ورود میکنند به مــرور در بدنه مدیریتی
ســینما ماندگار گردیده و نتیجه ان را در مدیریت های گذشته
شــاهد بودیم که چگونه مدیوم ســینما را از پــرده عریﺾ ان
به ســمت صفحه کوچک تلویزیــون تنزل دادنــد و فیلم های
تولید شــده بعضا در حــد تله فیلم متوســط هم نبودنــد!!!..
و....
کوچ و انتقال اینگونه افراد از سازمان سینمایی به محل کار اصلی
خود در رســانه های مختلف ،باید جزو سیاستهای اصلی رییس
جدید سازمان قرار گیرد !.در دوره های گذشته شاهد بودیم که
حتی برخی از بازنشستگان حوزه رسانه که مشمول قانون منع
فعالیت در واحدهای اداری نیز بودند ،چگونه منافع سرشاری را از
وجود مبارک روسای اشتباهی این سازمان نصیب خود نمودند!.
عملی کردن طرح امنیت شــغلی ســینماگران که سالهاست
بر روی میز مدیران قبلی مانده و در حال خاک خوردن اســت.
این موضوع از اهمیت بســزایی برخوردار اســت .رییس جدید
سازمان باید دقت کند که کل بودجه ســینمای ایران به اندازه
تولید و هزینه کرد یک فیلم معمولی هالیوودی نیســت و این
یعنی یک سینمای ورشکســته به تمام معنا !...واگر هم در دل
یک چنین فضای ورشکستگی ،فیلمی در گذشته ساخته شده
بواسطه ابتکار عمل و خون دل خوردن خود اصحاب سینما بوده
نه وجود مدیریت های اداری از نوع اشــتباهی !...رییس جدید
سازمان سینمایی باید بداند اگر این کشور واقعا به سینمایی در
حد اعتبار فرهنگی و تاریخی این کشــور نیاز دارد ،میبایســت
بودجه ان به هر شــکل ممکن در تمام ســطوح چندین و چند
برابر شود و برای این کار نیز کفش اهنینی الزم است .سینما به
اقتصاد وابسته است و اگر در شرایط تورمی موجود سینمای این
کشــور به همین منوال و با این رقم های کله گنجشکی بخواهد
مدیریت شــود ،ره به جایی نخواهد برد .لزوم نشست صمیمی و
جلسات متعدد هم اندیشــی با صنوف مختلف کشور و شنیدن
مشــکالت انها از نزدیک !...طرح بیمه رایگان اهالی سینما باید
جزو اولویت این سازمان باشــد .ضروری است که کلیه صنوف
خانه سینما ،بیمه رایگان گردیده و از سوبسید کامل بیمه دولتی
با شرایط مناســب بهره مند شوند !.طرح مســکن سینماگران
میبایســت در اولویت مدیریت سازمان ســینمایی قرار گیرد
که حوزه ســینما در این بخش بیشــترین لطمه را در گذشته
دیده اســت و میبایســت به گرفتاریهای این بخش رسیدگی
انی و اساســی صورت گیرد !.طرح دعوت از هنرمندان ،خاصه
ســینماگرانی که به هر دلیلی در خارج از کشــور حضور دارند
و نیازمند ان اســت رییس جدید ســازمان بطور اساسی برای
بازگشت این عزیزان تمهیداتی را بیندیشند تا کسانی که متعلق
به این اب و خاک هستند بتوانند به زادگاه خود مراجعت نمایند!.
با توجه به نظر مســاعد رییــس جمهور محتــرم ،این موضوع
پیگیری اساســی الزم دارد و تامین امنیت انها پس از مراجعت
یک نیاز جدی و اساسی است !.این اقدام خواهد توانست از فرار
و مهاجرت سایر نخبگان هنرمند کشــور نیز جلوگیری نماید.
به امید روزی که این موارد جزو سیاســت های راهبری رییس
سازمان ســینمایی قرار بگیرد چرا که در ترمیم و تقویت فضای
تولید فیلم و حل مشکالت سینماگران ،تاثیر و کارسازی اساسی
را خواهد داشــت !.اگر این خواســته ها علمی نگردد باید گفت
که چند صباحی فقط ســینما را با نگاه اداری مدیریت کردهایم
و از نــگاه عملیاتی و تاثیر گــزار و ارتقا بخش دور مانــده ایم!!..
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
29 صفحه 29
ﻧﻘﺪ
جوجه یک روزه بیمه دارد ،
هنرمند سپیدموی و روزنامه نگار ریش سفید نه!
دنیای عجیبــی شــده،ارزش کاالها هــر روز باالتر رفته
و حرمت انســان ها پایین تر می اید!چه عاملی باعث این
پدیده شــده و می شــود؟ بی تردید برتری زندگی مادی
بر انسانی.همین مهم باعث شــده ارزش کاالها بر ادمیان
چربش چشمگیری پیدا کند .زمانی نه چندان دور ،بیمه
ماشین اجباری نبود و صاحب خودرو مسوولیت خسارات
سیدرﺿا اورنﮓ
وارده را می پذیرفت.امروز اگر شــما اتومبیل خود را بیمه
ﺳﯿﻨﻤﺎ
ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﯿﻠﻢ ،ﻣﺪرس
نکنید ،وقتی به عللی توســط پلیــس راهنمایی متوقف
شوید،اولین چیزی که از شما می خواهد مدارک است که
شامل بیمه نامه هم می شود.اگر بیمه داشتید به مدارک
دیگر نگاه می کند،اما اگر مدت بیمه شــما سر امده باشد
و ان را تمدید نکرده باشید،مامور اجرا در چشم برهم زدنی یک برگه جریمه سنگین
و رنگین کف دست شما می گذارد! جالب است که هیچ مامور دولتی انسان ها را برای
نداشتن بیمه متوقف و جریمه نمی کند!این یکی از نشــانه های برتری ارزش کاال بر
انسان است.چرا چنین است؟ایا بهتر نبود اول بیمه انسان ها را جا انداخته و با متخلفان
برخورد می کردند،بعد بیمه ماشین را اجباری می کردند؟ جالب است که تمام وزیران و
مدیران مرتبط،از این معضل اگاهی دارند،اما برای رفع ان قدمی برنداشته و نمی دارند!
به تازگی شنیده ام که جوجه های یک روزه هم بیمه می شوند و بیمه نامه دارند!یعنی
از زمان تولد تا هنگامی که به مسلخ می روند برای ســالخی ارج و قرب شان محفوظ
است! امروز در عرصه هنر و رسانه،به خاطر کارشکنی کارفرماها و چشم پوشی مراکز
مســوول،به خصوص وزارت کار و اداره تامین اجتماعی ،تعدادی از هنرمندان و اهالی
رسانه با اینکه سن بازنشستگی را نیز رد کرده اند،نه حقوق بازنشستگی دارند و نه بیمه
درمانی!به نظر عجیب می اید،اما حقیقت دارد،حقیقتی که مسووالن می دانند،اما برای
رفع ان قدمی برنداشــته و نمی دارند،چرا؟! اکنون افرادی باالی پنجاه سال و هشتاد
سال وجود دارند که در این دو عرصه حضور داشــتند ،اما از حق کوچک خودشان که
حقوق بازنشستگی و بیمه درمانی است،محروم هستند.مگر چه گناهی کرده اند جز
اینکه عاشقانه زندگی خویش را وقف حرفه شــان کرده اند؟ جالب تر اینکه افرادی در
عرصه هنر و رســانه وجود دارند که با کمترین زحمت دارای بیمه تامین اجتماعی و
درمانی هستند .سن شان بسیار پایین تر است،اما ســابقه بیمه شان خیلی زیادتر از
محرومان عرصه هنر و رسانه اســت! باورش خیلی سخت است که مسئوالن این مهم
را میدانند ،اما دست روی دست گذاشــته و هیچ اقدامی برای رفع مشکل هنرمندان
و روزنامه نگاران فاقد بیمه نکرده و نمی کنند.ایا برای شان مهم نیست؟! در این چند
دهه ،چندین دولت روی کار امده و رفته اند،اما هیچ کــدام کاری برای اینگونه افراد
نکردند .مسئوالن مرتبط چون خودشان از حقوق کافی و وافی و بیمه کامل برخوردار
هستند و در زمان بازنشستگی نیز خیال شان از گرفتن حقوق مکفی راحت است،شاید
طبیعی است که به فکر گرفتاران نباشند .امروز در عرصه رسانه و هنر افرادی هستند
که به شدت با دیو نداری و هیوالی بیماری پنجه در پنجه دارند و بسیاری از انان قدرت
خرید حتی چند قرص نان و چند حب ســرماخوردگی را نیز ندارند .عده زیادی از این
افراد از کار افتاده هستند یا از کار ،بیکارشان کردهاند .با وجود ناتوانی جسمی و روحی،
ارزو دارند تا ســر کاری،حتی غیر مرتبط با تخصﺺ و حرفه خود بروند تا بتوانند قوت
الیموتی به کف اورند .واقعا مسئوالن و مدیران مربوطه یک لحظه فکر نمی کنند که
این افراد چگونه باید به حیات خویش ادامه دهند،ان هم در این ایام ســخت گرانی و
کرونایی؟! وزیر ارشاد جدید نیز در ابتدای کار وعده های شیرین داده،اما هرگز راجع به
گرفتاران عرصه هنر و رسانه حرفی نزده و احتماال نخواهد زد .عجیب است که در این دو
عرصه ،به خصوص سینما بیشتر کمک ها به افراد متمول داده شده و گرفتاران به چشم
نیامده یا پول ناچیزی به انان داده اند که خرج یک هفته کم خواران هم نیســت،چه
رســد به دادن اجاره و خرج چندماهه و چندســاله! جناب وزیر ارشاد،تاکنون کسی
برای شناسایی این افراد اقدام نکرده است.شــما اگر خود را حامی گرفتاران می دانید،
دستور دهید این افراد شناسایی شــده و نسبت به تکمیل بیمه اجتماعی و اختصاص
حقوق بازنشستگی انان اقدام کنید.به هیچ وجه کار دشواری نیست و بار مالی زیادی
نخواهد داشت.نسبت به ریخت و پاش هایی که از گذشــته تا امروز در جشنواره های
متعدد و بی خاصیت عرصه سینما و هنر صورت گرفته بسیاربسیار کمتر است .اگر واقعا
دنبال رضای خالق و رضایت خلق هســتید،این معضل را رفع کنید تا دعای گرفتاران
عرصه هنر و رسانه شامل حال تان شود و توشه خوبی برای اخرت خود ذخیره کنید.
دﻟنوشته مﺤﺴن شایانفر از بی ﺗوجهی
و عدم ﺣﻀور ﺻنﻒ بازیگران در به
ﺧا ک سپاری
زنده یادان اویﺴی ،اﻃﻠﺴی و مهراوران
بدون شــک ســه تن از چهرههای ماندگار و فراموش نشــدنی
ســینما و تلویزیون به شــمار میاینــد .پس از درگذشــت این
هنرمندان فقید ،برخالف انتظار بسیاری از هنرمندان سرشناس
و معروف بــه «لــب و دهنهای مجــازی» که در اینســتاگرام
با بدرود اقــای کاووســی و جمالتی ایــن چنینی از فقــدان او
ابراز ســوگ کرده بودند ،در مراســم تشــییع غیبت داشــتند،
از جمله هیات مدیــره انجمن صنفــی بازیگران خانه ســینما.
در حالیکه به غیر از معدودی از بازیگران انحصاری ،سایر بازیگران
و بخصوص پیشکسوتان این عرصه در وضعیت نامناسب کاری و
معیشتی و مشکالت جسمانی و بیماری به سر میبرند ،مشخﺺ
نیست انجمن بازیگران خانه ســینما چه اقدام موثری در کاهش
این مشکالت صنفی برداشته اســت .پیش از این انجمن صنفی
دست کم در مراسم تشــییع هنرمندان عزیز پس از مرگ ،حضور
پررنگی پیدا میکرد ،کــه در مورد اخیر ان هــم صورت نگرفت
انتظار به حقی اســت تا فاطمــه معتمداریا که در همــه امور از
جمله مسائل سیاسی صاحبنظر است ،بعنوان رییس این صنف
گسترده نیز از چرایی این بیتوجهی به این تازه گذشتگان بگوید!
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
27 صفحه 27
اﺧبار
موفقیتفیلم(پوست)
فیلم سینمایی پوســت به تهیه کنندگی محمد رضا
مصباح و کارگردانی بهرام ارک درشهر تبریز به اکران
درامد و مورد استقال مردم هنر دوست این شهر قرار
گرفت وخوشبختانه به سانس های فوق العاده رسید.
ورود اقایان ممنوع
علی سرتیپی تهیه کننده پرتالش سینما
درخصوص عدم تولید قســمت های دوم
وســوم فیلم «ورود اقایان ممنوع»گفت:
ازانجا که این فیلم در زمان اکران بافروش
خوبی مواجه بود بر ان شدم قسمتهای دوم
و سوم انرا بســازم اما بعضی از عوامل این
فیلم دچار غرور شــدند و ادعای سهم من
دراوردی زیادی نمودند که من عطایش را
به لقایش بخشیدم .درود به این جسارت.
تسهیل درﺻدور پروانه ساخت ونمایﺶ
ســعید رجبی فروتــن ،معــاون نظــارت و
ارزشــیابی ســازمان ســینمایی در مــورد
وضعیت شــوراهای ســاخت و پروانه نمایش
توضیحاتــی داد .وی اظهار کــرد :همانگونه
که جنــاب خزاعــی در برنامه شــهر فرنگ
به تفصیــل بیان داشــتند ،شــرایطی فراهم
شده تا باســهولت و شفافیت بیشــتر بتوان
به متقاضیان ســرویس داده شــود .او متذکر
شد :دریافت پروانه ســاخت،این امکان را برای
تهیه کننده وســرمایه گذار فراهم میکند که
گرفتار مسائل حقوقی وشورای داوری نشوند.
200فیلم اکراننشده داریم!!
ســعید خانی تهیهکننده جوان و خوشــنام و مدیر
پخش خانه فیلم ایران درخصــوص 200فیلم اکران
نشده خطاب به ریاست سازمان ســینمایی گفت :از
اکران فیلمهای ضعیف حذر شــود .چون کافیســت
با اســتقبال مردم مواجه نشــوند و مجددا سالنهای
سینما خالی از تماشاگر شود و این اصال به نفع سینما
که با تالش فراوان رونق گرفته ،نیســت .خانی عقیده
دارد :فیلمهــای ضعیــف در هنــر و تجربــه و
بصــورت انالیــن نمایــش داده شــود و جنــاب
خزاعــی ترتیبی اتخــاذ نماید تا صنوف ســینمایی
که 2ســال اســت بیکار هســتند ،بتواننــد در این
شــرایط از کمکهــای معیشــتی بهره مند شــوند.
تشکر
بدینوسیله از کلیه پرسنل زحمتکش ،محترم وصدیق
بیمارستان خاتم االنبیا ،ساختمان یاس ،بخش شقایق
که در طول بستری اینجانب نهایت لطف و محبت خود
را مبذول داشتند سپاسگزاری و قدردانی مینمایم.
با احترام :غالمرضا گمرکی وهمسر.
30
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
پایتﺨت بدون ﺻرف هزینه می تواند
ساختهشود
محمدحســینی میگوید :برای ســاخت
ســریال پایتخت 5مبلغ 9میلیارد و 600
هزار تومان هزینه پرداخت شده و درعوض
این ســریال 183میلیــارد درامد اگهی
کسب نموده اســت .با این حساب میتوان
گفت که 2قســمت پایتخت بدون صرف
هزینه ســازمان اوج ساخته شــده است.
جواب سواالت اطالعات عمومی
.1د
.9الف
.2ج
.10الف
.3د
.11ج
.4ج
.12ب
.5ب .13الف
.6ب .14ب
.7الف .15الف
.8ب
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
دلنوشته محرم زینال زاده درخصوص
مهراوران
به دســتهایم نگاه میکنم ،تا به امــروز در ان
کوله پشــتی همراه و نامریــی ام چه ها جمع
کرده ام که پیش از من به دیار باقی رهســپار
خواهد شــد ...کاش مشــتی شــکوفه های
زیبای هســتی را جمع میکردم ،شکوفه های
راســتی و پاکی را ...تا چراغ راهم باشــند در
ان ســفر همیشــه در پیش ...و ان کوله را در
این دنیــا و دیار رهــا کرده تا دوســتان جان
جانیــم ....ان را به یاد اورند ...عــزت مهر اورم
ســفر خوش ....با احتــرام محرم زینــال زاده صفحه 30
تنهایی مرد داستان نویﺲ
داﺳﺘان
رســمی و کوتاه در باره اش حرف
میزدند و این موضوع محمد را غذاب
می داد و عمــده فکرش این بود که
کجایی کارش اشتباه بوده .ایا برای
هستی هم این دغدغه فکری وجود
داشت ؟ هســتی در این باره خیلی
راحت بود و بــه روی خودش نمی
اورد .محمد پر حرارت بود و عاشق
شــلوغی ،همانگونه که در کودکی
ولی اﷲ نیسریان
و نوجوانی زیســته بود .نمیدانست
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
تعــارف یعنی چــی و مطمئن بود
مسیرش درســت اســت .خواهر
محمد وقتی فهمید محمد قصد ازدواج دارد به تهران امد و چند روزی
پیش محمد بود و با هســتی هم حرف زد و به محمد گفت :هســتی
دختر خیلی خوبیه و به درد ازدواح با تو نمی خوره ،شــما هر کدام به
سبک خودتان خوب هستید .هستی دختر ارامیه و در خانواده ای ارام
بزرگ شده .ولی تو یک شرور دوست داشتنی هستی ،محمد به خواهر
دوقلویش نگاه کرد و نتوانست تصمیم درست را بگیرد .محمد ارام در
حیاط رابست و قفل کرد و به اتاق خودش رفت .چراغ را روشن کرد ،
اتاقش منظم نبود ،روی طاقجه های قدیمی مملو از کتاب بود ،روی
میز کوچکی که گوشــه اتاق بود کتابهای زیادی نامرتب چیده شده
بود .مطالبی را که نوشته بود روی میز پراکنده بودند ،جاسیگاریش
پر از ته ســیگار بود ،بطری اب نیمه پر در کنار یکی از پایه های میز
خودنمایی می کرد .محمد نگاهی به اتاق انداخت از پنجره بزرگ رو
به حیاط ،باغچه را تماشــا کرد ،عکس مهتاب افتاده بود توی حوض
وسط حیاط ،انگار از اســمان قهر کرده بود و افتاده بود توی حوض
خانه که ابتنی کند .محمد لبخندی زد ،روی سکوی پنجره نشست
و سیگاری روشن کرد .چراغ اتاق هستی روشن شد .هستی امد توی
راهرو که برود دستشویی ،خواب الود نگاهی به اتاق محمد کرد و رفت
سمت دستشویی .محمد ســیگار را خموش کرد و امد توی راهرو .
هستی لباس نازک و تن نمایی به تن داشــت .محمد به چهارچوب
در تکیه داد و هستی را تماشــا کرد .هستی برگشت و متوجه حضور
محمد شد ،ســالم خواب الودی کرد و لبخند زد .هستی گفت :فکر
کردم که نمی ای و رفت طرف دستشویی که انتهای راهرو بود .محمد
برای یک لحظه حس زیبایی در تنش پیچید ،به دور شــدن هستی
نگاه کرد و در همان چهارچوب در ایســتاد .هستی که از دستشویی
بیرون امد ،خواب الودگیش کمتر شده بود ،محمد را که همچنان در
چهاچوب در اتاقش ،ایســتاده بود با تعجب نظاره کرد .محمد گفت:
امروز پیش.....هستی حرفش را قطع کرد و گفت :ببخشید محمد جان
باید صبح زود بروم دفتر مجله .االن هم خوابم می اید .فردا شب کمی
زودتر بیا خانه ،شــام را با هم بخوریم و حرف بزنیــم .البته اگر مامان
مهمان نداشته باشه .فعال شب بخیر .هســتی وارد اتاق شد و چراغ را
خاموش کرد .محمد بلند شــد و وارد اتاق خودش شد .لباسش را از
تن دراورد و انها را پرت کرد روی دســته صندلی ،لباس راحتی خانه
را پوشید ،چراغ اتاق را خاموش کرد .مهتاب همجنان در اب مشغول
اب تنی بود و گربه کوچکی دور حوض وسط حیاط ارام راه می رفت.
محمد بازهم نشست روی سکوی پنجره و سیگار دیگری روشن کرد .
پنجره را گشود ،نسیم خنک شب مثل طشت ابی روی تنش پاشیده
شد .سرمای دلنشینی به تنش نشست .پکی به سیگارش زد و به ماه
28
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
قس
مت اول
بازیگوش که حاال با پنجول کوچک گربه به رقــﺺ امده بود نگاه کرد.
حس کرد سردش شده ،بلند شد و پلیور نازکی را پوشید ،دلش نیامد
پنجره را ببند .رفت روی صندلی پشــت میز نشســت و چراغ مطالعه
کوچک روی میز را روشــن کرد .کاغذ ها را مرتب کرد و در گوشــه ای
قرار داد ،کتابها را از روی میز جمع کرد و روی طاقچه ،کنار بقیه کتابها
مرتب چیده مان کرد .چند کاغذ سفید را جلویش گذاشت و به فکر فرو
رفت ،ایده ای به ذهنش امده بود .خاکه سیگارش ریخت روی کاغذها.
کاغذ را بلند کرد و با بی دقتی تکاند توی سطل زیر میز که پر بود از کاغذ
مچاله شده .چند خطی نوشت و لبخند رضایت چهرهاش را مهربان تر
کرد .به خودش که امد ،چند صفحه ای نوشــته بود .جا سیگاری پر ته
سیگار را تکاند در سطل زباله ،ســیگار دیگری روشن کرد و مثل یک
فاتح به نوشته اش نگاه کرد .خواست دوباره بنویسد که درد شانه چﭗ
امانش را گرفت و قلبش تیر کشید .قلم از دستش رها شد .محمد مچاله
شد روی میز .از صندلی جدا شد و نشست روی فرشی که در اتاق پهن
بود .بسختی بطری اب را بدست گرفت و از ان جرعه ای نوشید .نفسش
کمی جا امد .متوجه ســیگار شــد که ردی از خود روی فرش گذاشته
بود .محمد بسرعت ســیگار روشــن را از روی فرش برداشت و دستی
روی قسمت کوچک سوخته فرش کشید .نفسی تازه کرد ،بلند شد و
سیگار را داخل جاسیگاری خاموش کرد .روی طاقچه کنار پنجره نیمه
باز نشست و نفس عمیقی کشید .پنجره را بست و به بستر رفت .صبح
که بیدار شد به ساعتش که همیشــه روی مچ دستش بود نگاهی کرد ،
ساعت از هشت گذشته بود .بلند شــد ،ابی به صورتش زد ،حس کرد
زبانش مانند یک تکه چرم شده و کمی از درد دیشب روی شانه چپش
جا خوش کرده .به طرف دستشویی که ته راهرو بود رفت ،نیم نگاهی
به اتاق هستی انداخت ،هستی رفته بود .اتاق هستی مرتب بود و همه
لوازمش مرتب در جای خودش قرار داشت .چند گلدان هم زینت بخش
اتاقش بود .محمد وارد دستشویی شد ،ابی به صورتش زد و چهره خود
را در اینه دید ،یک هفته می شد ریشش را اصالح نکرده بود و حس کرد
رنگ و رویش کمی زرد است .خواست ریشــش را اصالح کند یا شاید
یک دوش بگیرد ،حوصله اش را نداشت .ابی در دهانش چرخاند ،شاید
زبانش نرم شود و از خشکی خارج شــود ،فایده ای نداشت .سبیلش از
دود سیگار زرد زرد شــده بود و دندانهایش ،چرا به خودش نمی رسید.
چرا نمی توانست بفهمد چه مرگش است .به هستی فکر کرد .مسواکی
زد و حس کرد حالش بهتر شده .می دانســت اگر همت کند و دوشی
بگیرد حالش بهتر هم میشود .از دستشــویی امد به اتاقش ،لباسهای
روی دسته صندلی را برداشت ،پوشــید و امد توی حیاط .پدر هستی
توی حیاط گلدانها را مرتب می کرد ،مرد ســرحال و بانشــاطی بود و
شصت و پنج سال را رد کرده بود ،باز نشسته اداره راه اهن بود .در تهران
متولد شده بود ولی ریشــه اذری داشت .محمد را با همه خصوصیاتش
دوست داشت ،می گفت :در جوانی در راه اهن یک دوست خوزستانی
داشتم که ادم بسیار خوب و با معرفتی بود ،بعدها منتقل شد به اهواز،
خاطرات خوبی ازش دارم .محمد به خواستگاری دخترم امد و فهمیدم
خوزستانی است ،یاد رفیقم افتادم .محاسبه ام اشتباه نبود .محمد سالم
کرد و پدر هســتی لبخند زد و جواب ســالمش را داد .گفت :صبحانه
خوردی ؟ معلومه که نخوردی ،هستی یک ساعت پیش رفت .عجب از
زن و شوهرهای این دوره و خندید .گلدانی را که در دست داشت کناری
گذاشت ،دست محمد را کرفت و او را به سمت دیگر حیاط برد ،در این
سمت چند اتاق دیگر با پذیرایی بزرگ و یک راهرو بزرگتر ...ادامه دارد
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی صفحه 28
صفحه 31
وﻇایﻒ اولیه رییﺲ سازمان سینمایی ! ...
دولت هــا هر 4ســال
یا 8ســال یکبار عوض
میشــوند ،امــا بــا هر
تعویضی ،این سینماگران
کشــور هســتند کــه
میبایســت خــود را با
خواســتهها ،ســالیق و
شاهپور محمدی
دیدگاههــای منتخبین
ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ
جناحهــای مختلــف
هماهنگ کنند !.این موضوع تا جایی پیش رفته اســت که انگار
حکم یک قانون را پیدا کرده اســت !.این وســط نیز کافی است
که یک مدیر ناتوان و کارنابلدی بخواهد پست کلیدی مدیریت
حوزه سینما را با پشــتیبانی جناح های دولتی تصاحب کند که
ان زمان ،جماعت کثیر ســینما الجرم سالها باید نظارهگر ندانم
کاری های ان یک نفر باشــند و چاره ای هم نداشته باشند ،جز
اینکه بسوزند و بســازند !.مدیران سفارشــی جناح ها و قدرتها
در هر دولتــی و در هر دوره ای ،هرگونه ازمــون و خطا و هر نوع
واکســن تازه تهیه شــده ای را برروی اصحاب نیمه جان و رو به
احتضار فرهنگ و هنر این کشــور ازمایش میکنند !.حال این
واکسن های مدیریتی جواب بدهد و جواب ندهد ،امر زیاد مهمی
نبوده و نیســت !...انها تا جایی به تست های اموزشی خود ادامه
میدهند که ادمها و فضای هنری انها را به ســرحد فرسودگی و
سرخوردگی میرسانند !...کســانیکه خود بهتر از همه میدانند
که از هنر ومخصوصا از نوع هفتم ان هیچ سررشــته ای نداشته
و هیچ نمیدانند اما این وســط ،قدرت طلبی ها ،جاه طلبی ها،
عالقه مندی ها و شیفتگی ها به عناوین و میزهای بزرگ ،باعث
میگردد که به هر قیمتی برای تصاحب ان از پای ننشــینند !.در
گذشته هر مدیر سفارشی به این حوزه حســاس پانهاده با یک
نگاه اداری بیش نبوده ،غافــل از اینکه مدیریت ســینما فراتر
از یک کار اداری اســت و اخر ســر هم به این نتیجه رسیده که
امال و ارزوهای خود را میبایســت در جاهای دیگری جستجو
کند ،اما موضوع به همین جا هم ختــم نگردیده و امدن و رفتن
چنین ادمهایی ســالها این ســینما را از حرکت و رسالت اصلی
خود باز نگهداشته اســت .رییس جدید سازمان سینمایی قبل
از هر حرکتی میبایست به چند نکات اساسی توجه ویژه کنند.
ابتدا باید مراقبت کنند که افراد منتســب به حوزه های مختلف
رســانه به تصدی پســت های حســاس و کلیدی این سازمان
مثل ســابق ابقا نشــوند .مدیران میانی ســازمان میبایست از
اهالی باتجربه خود ســینما انتخاب شــوند .تجربه نشان داده
اســت که افراد مامور بــه خدمت موقتــی که از رســانه های
مختلف به ایــن وادی ورود میکنند به مــرور در بدنه مدیریتی
ســینما ماندگار گردیده و نتیجه ان را در مدیریت های گذشته
شــاهد بودیم که چگونه مدیوم ســینما را از پــرده عریﺾ ان
به ســمت صفحه کوچک تلویزیــون تنزل دادنــد و فیلم های
تولید شــده بعضا در حــد تله فیلم متوســط هم نبودنــد!!!..
و....
کوچ و انتقال اینگونه افراد از سازمان سینمایی به محل کار اصلی
خود در رســانه های مختلف ،باید جزو سیاستهای اصلی رییس
جدید سازمان قرار گیرد !.در دوره های گذشته شاهد بودیم که
حتی برخی از بازنشستگان حوزه رسانه که مشمول قانون منع
فعالیت در واحدهای اداری نیز بودند ،چگونه منافع سرشاری را از
وجود مبارک روسای اشتباهی این سازمان نصیب خود نمودند!.
عملی کردن طرح امنیت شــغلی ســینماگران که سالهاست
بر روی میز مدیران قبلی مانده و در حال خاک خوردن اســت.
این موضوع از اهمیت بســزایی برخوردار اســت .رییس جدید
سازمان باید دقت کند که کل بودجه ســینمای ایران به اندازه
تولید و هزینه کرد یک فیلم معمولی هالیوودی نیســت و این
یعنی یک سینمای ورشکســته به تمام معنا !...واگر هم در دل
یک چنین فضای ورشکستگی ،فیلمی در گذشته ساخته شده
بواسطه ابتکار عمل و خون دل خوردن خود اصحاب سینما بوده
نه وجود مدیریت های اداری از نوع اشــتباهی !...رییس جدید
سازمان سینمایی باید بداند اگر این کشور واقعا به سینمایی در
حد اعتبار فرهنگی و تاریخی این کشــور نیاز دارد ،میبایســت
بودجه ان به هر شــکل ممکن در تمام ســطوح چندین و چند
برابر شود و برای این کار نیز کفش اهنینی الزم است .سینما به
اقتصاد وابسته است و اگر در شرایط تورمی موجود سینمای این
کشــور به همین منوال و با این رقم های کله گنجشکی بخواهد
مدیریت شــود ،ره به جایی نخواهد برد .لزوم نشست صمیمی و
جلسات متعدد هم اندیشــی با صنوف مختلف کشور و شنیدن
مشــکالت انها از نزدیک !...طرح بیمه رایگان اهالی سینما باید
جزو اولویت این سازمان باشــد .ضروری است که کلیه صنوف
خانه سینما ،بیمه رایگان گردیده و از سوبسید کامل بیمه دولتی
با شرایط مناســب بهره مند شوند !.طرح مســکن سینماگران
میبایســت در اولویت مدیریت سازمان ســینمایی قرار گیرد
که حوزه ســینما در این بخش بیشــترین لطمه را در گذشته
دیده اســت و میبایســت به گرفتاریهای این بخش رسیدگی
انی و اساســی صورت گیرد !.طرح دعوت از هنرمندان ،خاصه
ســینماگرانی که به هر دلیلی در خارج از کشــور حضور دارند
و نیازمند ان اســت رییس جدید ســازمان بطور اساسی برای
بازگشت این عزیزان تمهیداتی را بیندیشند تا کسانی که متعلق
به این اب و خاک هستند بتوانند به زادگاه خود مراجعت نمایند!.
با توجه به نظر مســاعد رییــس جمهور محتــرم ،این موضوع
پیگیری اساســی الزم دارد و تامین امنیت انها پس از مراجعت
یک نیاز جدی و اساسی است !.این اقدام خواهد توانست از فرار
و مهاجرت سایر نخبگان هنرمند کشــور نیز جلوگیری نماید.
به امید روزی که این موارد جزو سیاســت های راهبری رییس
سازمان ســینمایی قرار بگیرد چرا که در ترمیم و تقویت فضای
تولید فیلم و حل مشکالت سینماگران ،تاثیر و کارسازی اساسی
را خواهد داشــت !.اگر این خواســته ها علمی نگردد باید گفت
که چند صباحی فقط ســینما را با نگاه اداری مدیریت کردهایم
و از نــگاه عملیاتی و تاثیر گــزار و ارتقا بخش دور مانــده ایم!!..
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
ابان ماه1400
شماره سی و ششم
29 صفحه 29
صفحه 32
اﺧبار
موفقیتفیلم(پوست)
فیلم سینمایی پوســت به تهیه کنندگی محمد رضا
مصباح و کارگردانی بهرام ارک درشهر تبریز به اکران
درامد و مورد استقال مردم هنر دوست این شهر قرار
گرفت وخوشبختانه به سانس های فوق العاده رسید.
ورود اقایان ممنوع
علی سرتیپی تهیه کننده پرتالش سینما
درخصوص عدم تولید قســمت های دوم
وســوم فیلم «ورود اقایان ممنوع»گفت:
ازانجا که این فیلم در زمان اکران بافروش
خوبی مواجه بود بر ان شدم قسمتهای دوم
و سوم انرا بســازم اما بعضی از عوامل این
فیلم دچار غرور شــدند و ادعای سهم من
دراوردی زیادی نمودند که من عطایش را
به لقایش بخشیدم .درود به این جسارت.
تسهیل درﺻدور پروانه ساخت ونمایﺶ
ســعید رجبی فروتــن ،معــاون نظــارت و
ارزشــیابی ســازمان ســینمایی در مــورد
وضعیت شــوراهای ســاخت و پروانه نمایش
توضیحاتــی داد .وی اظهار کــرد :همانگونه
که جنــاب خزاعــی در برنامه شــهر فرنگ
به تفصیــل بیان داشــتند ،شــرایطی فراهم
شده تا باســهولت و شفافیت بیشــتر بتوان
به متقاضیان ســرویس داده شــود .او متذکر
شد :دریافت پروانه ســاخت،این امکان را برای
تهیه کننده وســرمایه گذار فراهم میکند که
گرفتار مسائل حقوقی وشورای داوری نشوند.
200فیلم اکراننشده داریم!!
ســعید خانی تهیهکننده جوان و خوشــنام و مدیر
پخش خانه فیلم ایران درخصــوص 200فیلم اکران
نشده خطاب به ریاست سازمان ســینمایی گفت :از
اکران فیلمهای ضعیف حذر شــود .چون کافیســت
با اســتقبال مردم مواجه نشــوند و مجددا سالنهای
سینما خالی از تماشاگر شود و این اصال به نفع سینما
که با تالش فراوان رونق گرفته ،نیســت .خانی عقیده
دارد :فیلمهــای ضعیــف در هنــر و تجربــه و
بصــورت انالیــن نمایــش داده شــود و جنــاب
خزاعــی ترتیبی اتخــاذ نماید تا صنوف ســینمایی
که 2ســال اســت بیکار هســتند ،بتواننــد در این
شــرایط از کمکهــای معیشــتی بهره مند شــوند.
تشکر
بدینوسیله از کلیه پرسنل زحمتکش ،محترم وصدیق
بیمارستان خاتم االنبیا ،ساختمان یاس ،بخش شقایق
که در طول بستری اینجانب نهایت لطف و محبت خود
را مبذول داشتند سپاسگزاری و قدردانی مینمایم.
با احترام :غالمرضا گمرکی وهمسر.
30
شماره سی و ششم
ابان ماه 1400
پایتﺨت بدون ﺻرف هزینه می تواند
ساختهشود
محمدحســینی میگوید :برای ســاخت
ســریال پایتخت 5مبلغ 9میلیارد و 600
هزار تومان هزینه پرداخت شده و درعوض
این ســریال 183میلیــارد درامد اگهی
کسب نموده اســت .با این حساب میتوان
گفت که 2قســمت پایتخت بدون صرف
هزینه ســازمان اوج ساخته شــده است.
جواب سواالت اطالعات عمومی
.1د
.9الف
.2ج
.10الف
.3د
.11ج
.4ج
.12ب
.5ب .13الف
.6ب .14ب
.7الف .15الف
.8ب
هفته نامه اقتصادی -اجتماعی
دلنوشته محرم زینال زاده درخصوص
مهراوران
به دســتهایم نگاه میکنم ،تا به امــروز در ان
کوله پشــتی همراه و نامریــی ام چه ها جمع
کرده ام که پیش از من به دیار باقی رهســپار
خواهد شــد ...کاش مشــتی شــکوفه های
زیبای هســتی را جمع میکردم ،شکوفه های
راســتی و پاکی را ...تا چراغ راهم باشــند در
ان ســفر همیشــه در پیش ...و ان کوله را در
این دنیــا و دیار رهــا کرده تا دوســتان جان
جانیــم ....ان را به یاد اورند ...عــزت مهر اورم
ســفر خوش ....با احتــرام محرم زینــال زاده صفحه 30
صفحه 31
صفحه 32