هفته نامه صدای خاک شماره 35 - مگ لند
0

هفته نامه صدای خاک شماره 35

هفته نامه صدای خاک شماره 35

هفته نامه صدای خاک شماره 35

‫ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ اﻗﺘﺼﺎدى‪ -‬اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺻﺪاى ﺧﺎک‬ ‫ﺷـﻤـﺎره ﺳﻰ و ﭘﻨﺠﻢ ﻣﻬﺮ ﻣـﺎه‪1400‬‬ ‫ﻗﯿﻤﺖ‪ 30000:‬ﺗﻮﻣﺎن‬ ‫اﻧﭽﻪ در اﯾﻦ ﺷﻤﺎره ﻣﯿﺨﻮاﻧﯿﺪ‪:‬‬ ‫روز ﺟﻬﺎﻧﻰ‬ ‫زﻧﺎن روﺳﺘﺎﯾﻰ‬ ‫ﻣﻌﺮﻓﻰ و ﺧﻮاص ﭼﺎى ﮐﻮﻫﻰ‬ ‫ﻃﺮاح ﭘﺎرک ﺳﺎﻋﻰ را ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪ‬ ‫»ﻫﻤﺎﯾﻮن ﺷﺠﺮﯾﺎن«ﮐﺴﺐ اﺟﺎزه از ﭘﺪر و رﻋﺎﯾﺖ ﮐﭙﻰ راﯾﺖ‬ ‫ﮐﺸﺎورزى اﺳﺘﺎن اﻟﺒﺮز‪ ،‬اﯾﻦ ﺑﺎر در ﺣﻮزه ﺗﻮﻟﯿﺪات ﮔﯿﺎﻫﻰ‬ صفحه 1 صفحه 2 ‫به نام او‬ ‫مریم حضرتی‬ ‫مدیر مسئول‬ ‫سالم و درود خدمت دوستان و همراهان گرامی هفته نامه صدای خاک‬ ‫این هفته مناسبتهای مختلفی طی اینروزها از جمله روز جهانی نابینایان‪ ،‬روز‬ ‫سالمندان‪ ،‬روز جهانی زنان روستایی و‪ ...‬را پشت سر گذاشتیم همانطور که میدانید‬ ‫عصای سفید نماد استقالل‪ ،‬هویت‪ ،‬شجاعت‪ ،‬شهامت‪ ،‬جسارت و کرامت نابیناست‬ ‫و یا اینکه باید به پدران و مادران گفت که فقط نگران تحصیل و اینده مالی فرزندان‬ ‫خود نباشید چرا که خانه سالمندان مملو از سالخوردگانی است که فرزندان خود‬ ‫را وکیل و پزشک و مهندس تربیت کرده اند پﺲ باید نگران پرورش هوش عاطفی‬ ‫فرزندانتان باشید و به انها غیرت‪ ،‬احترام‪ ،‬معرفت و از خود گذشتگی اموزش‬ ‫دهید‪ .‬جمعه ‪ 15‬اکتبر روزجهانی زنان روستایی بود‪ .‬ویروس کرونا مشکالت زنان‬ ‫روستایی را از لحاظ خدمات بهداشتی‪ ،‬دارویی‪ ،‬تﻐذیه و کشاورزی بیشتر کرده‬ ‫است شعار امسال »زنان روستایی پرورش دهنده غذای خوب برای همه« است‪ .‬در‬ ‫این شماره سعی شده اخبار یا تحلیلی هر چند کوتاه درباره این روزها داشته باشیم‪.‬‬ ‫دوستان گرامی همانطور که پیشنهاداتتان چراغ راه این نشریه شده است زین پﺲ‬ ‫هم با پیشنهادات سازنده تان کیفیت مجله را باﻻتر می بریم‪.‬‬ ‫‪SEDAYEKHAK.IR‬‬ ‫اﺧﺒﺎر ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺻﺪاى ﺧﺎک را در ﺳﺎﯾﺖ ﺧﺒﺮى ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ‬ ‫رویدا ِدماهمهر‬ ‫کشاورزی استان البرز‪ ،‬این بار در حوزه تولیدات گیاهی‬ ‫فرایند متقاعد سازی وتاﺛیر ان درجذب مخاطب‬ ‫معرفی و خواص چای کوهی‬ ‫به عقب ماندگی در هوشمندسازی کشاورزی دچار هستیم‬ ‫برگزاری همایش ‪ 5‬گام موفق تا کنکور ویژه دانش اموزان تهرانی‬ ‫فرصتی برای افزایش حساسیت اجتماعی نسبت با سالمندان‬ ‫افزایش سهم بازار و جذب مشتریان جدید با به کارگیری روش های نوین‬ ‫محمود نکونام سرپرست اداره کل روابط عمومی بانک سپه شد‬ ‫رتبهبندی برترین دانشگاههای کانادا در ‪ 5‬رشته‬ ‫امضای تفاهمنامه همکاری کمیته امداد و دانشگاه ازاد‬ ‫روایت یک المانی در بیست و یک روز سفر به ایران‬ ‫نسیمی از رافت اسالمی در دور جدید ریاست قوه قضائیه‬ ‫شناسایی حدود ‪ ۳‬هزار نوزاد با اختالل شنوایی در سال ‪۹۹‬‬ ‫جوانی که دلسوز جوانان دیگر است‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪1۳‬‬ ‫‪1۳‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪15‬‬ ‫تعلق رتبه نخست جایزه معمار ‪ 1400‬به طرح مدرسهای در سیستان ‪15‬‬ ‫‪16‬‬ ‫محض اطالع‬ ‫‪17‬‬ ‫حفﻆ محیط زیست با مدیریت زباله در منزل‬ ‫‪18‬‬ ‫نیمکت‬ ‫‪1۹‬‬ ‫همایون شجریان‪ ،‬کسب اجازه از پدر و رعایت کپی رایت‬ ‫‪20‬‬ ‫برای مردی که هیچ فرصتی را برای شاد کردن از دست نمی داد ‪..‬‬ ‫‪20‬‬ ‫کدام سینما و کدام جشنواره کودک؟‬ ‫‪21‬‬ ‫تالفی(داستان)‬ ‫‪22‬‬ ‫مختصری در باره موسیقی ایران باستان‬ ‫‪24‬‬ ‫انسانی به نام حمید دهستانی‬ ‫‪25‬‬ ‫نقاش و طراح پارک ساعی را بشناسید‬ ‫‪26‬‬ ‫دل موزون خون شد‬ ‫‪27‬‬ ‫کلید حل مشکالت در دست ریش سفیدان سینماست‬ ‫‪28‬‬ ‫تنهایی مرد داستان نویﺲ‬ ‫‪2۹‬‬ ‫تقاﺿای توقﻒ تولید ‪ !!...‬تکلیﻒ عوامل سینما چه میشود؟‬ ‫ﺗﺤﺮﯾﺮﯾﻪ‪ :‬دﮐﺘﺮ ﺳﻮﺳﻦ ﺻﻔﺎوردى‪ ،‬دﮐﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد اﻣﯿﺮى‪ ،‬دﮐﺘﺮ‬ ‫ﺻﺎﺣﺐ اﻣﺘﯿﺎز و ﻣﺪﯾﺮﻣﺴﺌﻮل‪ :‬ﻣﺮﯾﻢ ﺣﻀﺮﺗﻰ ﺳﺎﺳﺎن ﻋﻠﯿﺠﺎﻧﻰ‪،‬اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﻰ‪ ،‬ﺷﯿﻮا زﻧﺪى‪ ،‬ﻣﺒﯿﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮى‪،‬‬ ‫ﺳﺮدﺑﯿﺮ‪ :‬ﯾﻮﺳﻒ ﺧﺎﮐﯿﺎن‬ ‫ﺳﻮﻓﯿﺎ ﻋﺎدﻟﺨﺎﻧﻰ‪ ،‬ﺳﻤﯿﻪ ﺳﯿﻤﯿﻦ ﻗﺪ‪ ،‬زﻫﺮه ﺣﺎجﺣﯿﺪرى‪ ،‬ارزو‬ ‫ﻗﺎﺳﻤﻰ‪ ،‬ﻣﺴﻌﻮد رﺣﯿﻤﻰ‪ ،‬ﻣﺠﯿﺪ ﻋﺎﺻﻤﻰ‪ ،‬ﺳﺎرا ﺻﺎدﻗﻰ‪ ،‬ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ‬ ‫ﮔﻤﺮﮐﻰ‪ ،‬ﻓﺮﯾﺪه ذاﮐﺮى‪ ،‬ﻧﮕﺎر ﮔﻤﺮﮐﻰ‪ ،‬ﺷﺎﻫﭙﻮر ﻣﺤﻤﺪى‪ ،‬ﻣﺤﻤﺪ‬ ‫اﻣﯿﺪ‪ ،‬وﻟﻰ اﷲ ﻧﯿﺴﺮﯾﺎن‪ ،‬اﮐﺮم ﺟﺪﯾﺪى ﻣﻤﺘﺎز‪ ،‬ﺟﺒﺎر اذﯾﻦ‪ ،‬ﻣﻬﯿﻦ‬ ‫ﺑﺎﻧﻮﻋﻠﯿﻤﺮداﻧﻰ‪ ،‬اﺑﺮاﻫﯿﻢ ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﯿﻨﻰ و ﺳﯿﺪرﺿﺎ اورﻧﮓ‬ ‫ﺗﻠﻔﻦ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ )ﭘﯿﺎم ﺑﮕﺬارﯾﺪ(‪ 09371952793 :‬ﻓﮑﺲ‪ 88942253‬ﮐﺪﭘﺴﺘﻰ‪1419873495:‬‬ ‫ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ اﻗﺘﺼﺎدى‪ -‬اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺻﺪاى ﺧﺎک‬ ‫ﺷﻤﺎره ﺳﻰ و ﭘﻨﺠﻢ ‪ ،‬ﻣﻬﺮ ﻣﺎه ‪1400‬‬ ‫‪S E D A Y E K H A K . I R‬‬ ‫‪_ s e d a y _ k h a k‬‬ ‫ﻣﺪﯾﺮ ﻫﻨﺮى‪ :‬ﻧﺮﮔﺲ ﺣﻀﺮﺗﻰ‬ ‫وﯾﺮاﺳﺘﺎرى‪ :‬ﺷﯿﻮا زﻧﺪى‬ ‫ﻣﺪﯾﺮﺑﺎزارﯾﺎﺑﻰ‪ :‬ﻣﺎﺋﺪه ﺣﻀﺮﺗﻰ‬ ‫ﺳﻮﻓﯿﺎ ﻋﺎدﻟﺨﺎﻧﻰ‬ ‫و ﻟﯿﻼ اﻟﯿﺎﺳﻰ‬ ‫ﭼﺎپ‪ :‬اﯾﺮان ﮐﻬﻦ‬ ‫ﺻﺪاى ﺧﺎک در ﺗﻠﮕﺮام‬ ‫ﺻﺪاى ﺧﺎک در اﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮام‬ صفحه 3 ‫رویدا ِد ماه مهر‬ ‫تقویم‬ ‫‪ :21‬جشــن پیروزی کاوه و فریدون‪ ،‬شــروع‬ ‫ساخت کاخ سفید‪ ،‬محل کار و زندگی دائمی‬ ‫رییس جمهــور ایــاالت متحده امریــکا در‬ ‫واشــنگتن دی ســی‪ ،‬زادروز مارگارت تاچر‬ ‫نخســت وزیر پادشــاهی متحــده بریتانیا و‬ ‫ایرلند شمالی بین ســال های ‪ ۱۹۷۹‬تا ‪۱۹۹۰‬‬ ‫میالدی‪ ،‬تاســیس تووا یکی از جمهوری های‬ ‫خودمختــار روســیه در جنــوب ســیبری‬ ‫‪ :22‬روز جهانــی اســتاندارد‪ ،‬شکســتن‬ ‫دیوار صوتی توســط یک خلبــان امریکایی‬ ‫برای نخســتین بــار با ســرعتی بیشــتر از‬ ‫ســرعت صــوت‪ ،‬درگذشــت ارویــن رومل‬ ‫فرمانده نیروهــای المانی‪ ،‬ملقب بــه «روباه‬ ‫صحرا»‪ ،‬ورود رســمی بلغارســتان به جنگ‬ ‫جهانی اول بــه طرفداری از المــان و اتریش‬ ‫‪ :23‬روز جهانی عصای ســفید‪ ،‬شهادت امام‬ ‫حسن عسکری علیه الســام (‪ ٨‬ربیع االول)‪،‬‬ ‫پرتاب نخســتین فضاپیمای سرنشــین دار‬ ‫چین به فضا بنام «شنزو ‪ ،»۵‬زادروز فریدریش‬ ‫نیچه دانش پژوه و فیلسوف المانی‪ ،‬درگذشت‬ ‫اندرئاس وزالیوس پزشــک برجسته بلژیکی‪،‬‬ ‫زادروز خاچاطور ابوویان نویســنده‪ ،‬شــاعر و‬ ‫نقاش ارمنســتانی و پدر ادبیات مدرن ارمنی‬ ‫‪ :24‬روز جهانــی غذا‪ ،‬چین نخســتین بمب‬ ‫اتمی خــود را ازمایــش کرد و بــه پنجمین‬ ‫قدرت اتمی دنیا تبدیل شــد‪ ،‬زادروز یوجین‬ ‫اونیل نمایشنامه نویس برجســته امریکایی‪،‬‬ ‫‪4‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫برنده جایزه ادبی نوبل ‪ ،۱۹۳۶‬درگذشت‬ ‫جورج مارشــال‪ ،‬برنده جایزه صلح نوبل‬ ‫‪ ۱۹۵۳‬بــه خاطــر ارائه طرح مارشــال‬ ‫‪ :25‬روز جهانی ریشــه کنی فقر‪ ،‬حضور‬ ‫گــروه موســیقی بیتلز برای نخســتین‬ ‫بار در یــک برنامــه زنــده تلویزیونی در‬ ‫شــبکه « ِگ ِرنــادا» در شــهر منچســتر‬ ‫انگلستان‪ ،‬درگذشــت گوستاو کیرشهف‬ ‫فیزیکــدان المانی‪ ،‬شــروع بــکار وبگاه‬ ‫بانک اطالعات اینترنتــی فیلم ها (‪)IMDB‬‬ ‫‪ :26‬روز تربیت بدنی و ورزش‪ ،‬درگذشت‬ ‫تومــاس ادیســون‪ ،‬پرتــاب فضاپیمای‬ ‫گالیله به فضــا‪ ،‬زادروز ابراهیم گلســتان‬ ‫کارگردان‪ ،‬نخســتین برنــده یک جایزه‬ ‫بین المللی برای ســینمای ایران‪ ،‬زادروز‬ ‫ان ری برگسون فیلسوف و ادیب مشهور‬ ‫فرانســوی‪ ،‬برنــده جایزه نوبــل ادبیات‬ ‫ل‬ ‫‪ ،۱۹۲۷‬درگذشت سانتیاگو رامون کاخا ‏‬ ‫زیست شناس و پزشــک اسپانیایی‪ ،‬برنده‬ ‫جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشــکی ‪۱۹۰۶‬‬ ‫‪ :27‬زادروز میــگل ان خل اســتوریاس‬ ‫شــاعر و نویســنده گواتماالیــی‪ ،‬برنده‬ ‫جایــزه نوبــل فیزیــک ســال ‪،۱۹۶۷‬‬ ‫زادروز ســابراهمانین چاندراســکار اختر‬ ‫فیزیــک دان امریکایــی‪ ،‬برنــده جایزه‬ ‫نوبــل فیزیــک ‪ ،۱۹۸۳‬نخســتین فرود‬ ‫هواپیمای کنکــورد در شــهر نیویورک‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫‪ :28‬زادروز جــان دیویــی از معروفتریــن‬ ‫فیلسوفان امریکایی قرن بیستم‪ ،‬از پیشتازان‬ ‫عمــل گرایی (پراگماتیســم)‪ ،‬درگذشــت‬ ‫برت لنکســتر بازیگر و تهیه کننده امریکایی‬ ‫برنده جایزه اســکار‪ ،‬درگذشــت پل دیراک‬ ‫فیزیکدان و ریاضیــدان بریتانیایــی‪ ،‬برنده‬ ‫جایزه نوبــل فیزیــک ‪ ،۱۹۳۳‬از پایه گذاران‬ ‫مکانیک کوانتومی‪ ،‬اعدام ســرهنگ عزت اهلل‬ ‫ســیامک به همراه ‪ ۹‬تــن دیگر بــه عنوان‬ ‫اولین گــروه از افســران حزب تــوده بعد از‬ ‫ماجــرای ‪ ۲۸‬مــرداد‪ ،‬زادروز جیمز چدویک‬ ‫فیزیکــدان بریتانیایــی‪ ،‬برنده جایــزه نوبل‬ ‫فیزیــک ‪ ۱۹۳۵‬بدلیــل کشــف نوتــرون‬ ‫‪ :29‬اختــراع المپ بــرق توســط توماس‬ ‫ادیســون‪ ،‬زادروز الفــرد نوبل‪ ،‬شــیمی دان‬ ‫ســوئدی‪ ،‬مختــرع دینامیــت‪ ،‬بنیان گذار‬ ‫جایزه نوبــل‪ ،‬توافــق اتمی کره شــمالی و‬ ‫ایــاالت متحده امریکا بر ســر متوقف کردن‬ ‫ســاخت جنگ افــزار هســته ای‪ ،‬زادروز‬ ‫الفونــس دوالمارتین شــاعر‪ ،‬نویســنده و‬ ‫سیاست مدار فرانســوی‪ ،‬روز ملی کوهنورد‬ ‫‪ :30‬ســاخت نخستین ماشــین فتوکپی با‬ ‫نام زیراکــس‪ ،‬زادروز کلینتون دیویســون‬ ‫فیزیکــدان امریکایی‪ ،‬برنــده جایزه فیزیک‬ ‫نوبــل ‪ ،۱۹۳۷‬زادروز ایــوان الکســیویچ‬ ‫بونیــن نویســنده و شــاعر روس‪ ،‬برنــده‬ ‫جایزه نوبــل ادبیــات ‪ ،۱۹۳۳‬درگذشــت‬ ‫البــرت ســنت گیورگــی برنــده جایــزه‬ ‫نوبــل فیزیولــوژی و پزشــکی‪.۱۹۳۷‬‬ صفحه 4 ‫کشاورزی استان البرز‪ ،‬این بار در حوزه تولیدات گیاهی‬ ‫جلســه راه انــدازی فــاز دوم ســامانه هوشــمند کشــاورزی‬ ‫بــا حضــور ریاســت ســازمان‪ ،‬معــاون و مدیــران مجموعــه‬ ‫تولیــدات گیاهــی اســتان‪ ،‬مدیــران جهــاد کشــاورزی‬ ‫شهرســتانها و کارشناســان شــرکت دانش بنیان برگزار شــد‪.‬‬ ‫رئیس سازمان جهاد کشــاورزی استان البرز با اشــاره به اهمیت‬ ‫اســتفاده از فناوری های نوین در کشــاورزی بــرای بهره برداری‬ ‫بیشــتر از منابع گفت‪ :‬جهان به ســمت هوشمند ســازی پیش‬ ‫مــی رود و بهتر اســت خودمــان را به فنــاوری تجهیــز کنیم‪.‬‬ ‫وی بــر اســتفاده از روش هــای کشــاورزی نویــن کــه کارایی‬ ‫بهتری نســبت به روش های معمــول دارند تاکید کــرد و افزود‪:‬‬ ‫اســتقرار ســامانه هوشــمند در حوزه تولیدات گیاهی جهشــی‬ ‫بزرگ در توســعه بخش کشــاورزی استان محســوب می شود‪.‬‬ ‫عبداهلل مخبر با اشــاره به اینکه توســعه فاز دوم سامانه هوشمند‬ ‫در حوزه تولیــدات گیاهــی صورت گرفته اســت؛ افــزود‪ :‬پس‬ ‫از فــاز اول در حــوزه پایش تغییر کاربــری های اراضــی و نتایج‬ ‫مثبت ان‪ ،‬برنامه ریزی برای فاز دوم توســعه ســامانه هوشــمند‬ ‫در تولیــد محصــوالت گیاهــی صورت گرفــت کــه در گام اول‬ ‫بر اســاس شــاخص ســطح زیر کشــت بــرای ســه محصول‬ ‫کشــاورزی برداشــت شــده ذرت‪ ،‬پنبــه و یونجــه اغاز شــد‪.‬‬ ‫وی هدف از اســتقرار ســامانه هوشــمند کشــاورزی در حوزه‬ ‫تولیدات گیاهی را عملکرد بیشتر در تولید محصوالت کشاورزی‪،‬‬ ‫کاهش هزینــه‪ ،‬تولید با کیفیت و ســالم تر و اســتفاده درســت‬ ‫و اثربخــش از نهاده هــا توصیف کرد و افزود‪ :‬شــفافیت ســامانه‬ ‫هوشمند محاســن زیادی برای مدیریت و راســتی ازمایی توزیع‬ ‫نهاده هــا و ارائه خدمــات به تولیدکننــدگان دارد و کشــاورزی‬ ‫هوشــمند‪ ،‬این امکان را فراهم می­کند که با ســهولت بیشتر و به‬ ‫طورموثر نظارت بهتری بر نیازهای مــزارع و باغات‪ ،‬صورت گیرد‪.‬‬ ‫رئیس سازمان جهاد کشاورزی اســتان البرز با بیان اینکه فناوری‪،‬‬ ‫بزرگترین و بهترین ابزار برای یک مدیر اســت و بایــد از فناوری‬ ‫کمک بگیریم کــه بتوانیم ماموریت هایمان را درســت انجام‬ ‫دهیم افزود‪ :‬با اســتقرار سامانه هوشــمند تنش های گیاهی‪،‬‬ ‫بیماریها و افات‪ ،‬سطح زیر کشــت‪ ،‬پیش بینی عملکرد تولید‪،‬‬ ‫تنش ابی‪ ،‬نیاز ابی گیاهان‪ ،‬میزان اســتفاده از کودها و سموم‬ ‫دفع افات و ابیاری گیاه به صورت هوشمند مدیریت می شود‪.‬‬ ‫مخبر با اشــاره به اهمیت لــزوم همراهی با دانــش و فناوری‬ ‫و ارائــه اطالعــات صحیح گفــت‪ :‬باید تالش شــود بــا ارائه‬ ‫اطالعات پایه درســت‪ ،‬مغایرت اطالعات دســتی با اطالعات‬ ‫هوشــمند به طور متوســط به کمتــر از ‪ ۱۵‬درصد برســد‪.‬‬ ‫رئیس ســازمان جهاد کشــاورزی اســتان البرز برســرعت‬ ‫بخشــی به کار و ارائه به موقع و درســت اطالعات تاکید کرد‬ ‫و افزود‪ :‬با تمرکــز و تالش و صرف وقت بیشــتر امید می رود‬ ‫به عنــوان پیشــتاز کشــاورزی هوشــمند‪ ،‬گام موثری در‬ ‫افزایش کمی و کیفی تولیدات کشــاورزی اســتان برداریم‪.‬‬ ‫وی با اشــاره به اینکه حســن هوشمند ســازی این است که‬ ‫با نگاه مدیریتی‪ ،‬هر برشــی را که بخواهید مــی توانید ایجاد‬ ‫کنید‪ ،‬بر ارســال مرتب گــزارش پیشــرفت کار تاکید کرد و‬ ‫یاداور شــد برای برنامه ریزی اصولی‪ ،‬تمرکــز کار باید بر روی‬ ‫اطالعات صحیح باشــد‪ .‬اطالعات بایســتی از اساس صحیح‬ ‫و به درستی وارد شــود تا خطای سیســتم به حداقل ممکن‬ ‫کاهش و مدیریت هوشــمند تولید محصول امکانپذیر شــود‪.‬‬ ‫رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان البرز در خاتمه‪ ،‬حرکت به‬ ‫سوی هوشمندسازی کشاورزی را اجتناب ناپذیر خواند و ابراز‬ ‫امیدواری کرد با گام های مثبتی که در فاز اول هوشمندسازی‬ ‫در خصوص پایش اراضی صورت گرفت انتظار می­رود با همت‬ ‫و تالش کارشناســان و باور و اعتقاد قلبی مدیران شهرستانها‬ ‫در فاز دوم هــم در عمل شــاهد نتایج مثبت پروژه باشــیم‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫ی و پنجم‬ ‫شماره س ‬ ‫‪5‬‬ صفحه 5 ‫نگاهی به اصل مهم درروابط عمومی؛‬ ‫فرایند متقاعد سازی وتاﺛیر ان درجذب مخاطب‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫ﻣقاﻟه‬ ‫همه ما تالش می کنیم برای موفقیت‬ ‫در زندگی ‪ ،‬هر کــس موفقیت را یک‬ ‫چیز خاص تعبیر میکند بعد از ذهن‬ ‫خوانی مخاطــب‪ ،‬برای یــک روابط‬ ‫عمومی کارامــد‪ ،‬می تــوان به نفوذ‬ ‫کالم اشــاره کرد‪ .‬ما همه میخواهیم‬ ‫سوفیا عادلخانی‬ ‫دوســت داشته شــویم‪ .‬این طبیعت‬ ‫ﮐﺎرﺷﻨﺎس ارﺷﺪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت‬ ‫انســان اســت که وقتی کسی کاری‬ ‫ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه‬ ‫برای مــا انجام میدهــد میخواهیم‬ ‫لطف و محبــت او را جبران کنیم‪ .‬در‬ ‫روابط عمومی‪ ،‬این لطف ممکن است‬ ‫منتشر کردن یک داستان داغ به یک گزارشگر و یا قراردادن یک بیانیه‬ ‫مطبوعاتی همراه با انتشار مناســب برای یک همکار باشد‪ .‬گرفتن یا‬ ‫بردن قهوه برای کارمند دیگر ممکن اســت به نفع شما باشد زیرا در‬ ‫برخی موارد در اینده به کمک او نیاز خواهید داشت‪ .‬در صورت ثابت‬ ‫کردن اینکه در گذشته منبع خوبی بودید؛ یک روزنامهنگار و یا مجله‬ ‫ممکن اســت مایل به شــنیدن نظرات تان یا تبلیغ داستانتان باشد‪.‬‬ ‫اصل عالقه‬ ‫اگــر در مــورد چیزهایی مــورد عالقه دیگــران اطالعات داشــته‬ ‫باشــید‪ ،‬به شــما مبنایی بــرای صحبت کــردن در مــورد منافع‬ ‫مشــترک میدهد‪ .‬زمانی که عالیق مشــترک کشــف می شــوند‪،‬‬ ‫در رابطه اعتماد ایجاد میکنــد‪ .‬باز کردن باب گفتگو‪ ،‬لحظه شــاد‬ ‫و دلپذیــری را ایجاد می کند اما به ما بیشــتر بهــره میدهد‪ .‬گوش‬ ‫دادن به دیگران فرایند تفکــر را اغاز می کند و ممکن اســت باعث‬ ‫جرقه زدن ایدههــا و راهحل شــود‪ .‬همچنین‪ ،‬دیــدگاه متفاوت به‬ ‫ما شــانس دیدن مشــکالتی را می دهد که می توانند حل شــوند‪،‬‬ ‫و یا ممکن اســت راه حــل دیگری بــرای اســتفاده از یک محصول‬ ‫باشــد‪ .‬این مســاله باعث جریان درامد دیگر بدون نیاز به ایجاد یک‬ ‫محصول متفاوت می شــود‪ .‬گفتگوی دوســتانه نیــز مهارتهای ما‬ ‫و درک چگونگی برقراری ارتبــاط موثرتر را بهبود می بخشــد‪ .‬این‬ ‫به ان معنا اســت که قدرت متقاعد ســازی ما میتوانــد بهبود یابد‪.‬‬ ‫اﺛباتاجتماعی‬ ‫این متخصص روانشناســی ارتباطات اجتماعــی درخصوص اثبات‬ ‫اجتماعی افزود‪ :‬مشتریان باید بدانند که یک شرکت روابط عمومی که‬ ‫نماینده یک برند یا محصول اســت‪ ،‬نه تنها موثر بلکه اخالقی است‪.‬‬ ‫انها ممکن اســت از محصوالت و خدمات از بیلبوردها‪ ،‬رســانههای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬تعامل های گفتاری‪ ،‬کتاب ها و حتی نشــریات یاد بگیرند‪.‬‬ ‫هماهنگیوسازگاری‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬مهم اســت کــه ثابتقدم باشــید‪ .‬انتخابــات اخیر را‬ ‫در نظر بگیرید که در ان بســیاری از نشــانهها بــرای ترویج اهمیت‬ ‫رایگیــری مطــرح شــدند‪ .‬در ان مناطــق چندین نشــانه وجود‬ ‫داشــت که تعداد رای دهنــدگان افزایــش یافت‪ .‬ایــن میتواند در‬ ‫روابط عمومی هم صدق کند‪ .‬کســی که ایدهها یا محصوالت شما را‬ ‫مورد توجه قرار دهد اغلب به مشــتری در ارائه ها و رســانه ها کمک‬ ‫میکند‪ .‬این معموال بسیار موثرتر ازغرق شــدن در ایمیل افراد است‪.‬‬ ‫کمیابی‬ ‫دکتر حیدری خاطر نشــان کرد‪ :‬زمانی که به دســت اوردن یا فراهم‬ ‫کردن چیزی سختتر میشود‪ ،‬ایا همه ما ان را بیشتر نمیخواهیم؟‬ ‫بهترین مثال هر سال در کریســمس اتفاق میافتد زمانیکه همیشه‬ ‫یک اســباب بازی وجود دارد کــه بچهها میخواهنــد‪ ،‬و چون همه‬ ‫انهــا ان را میخواهنــد‪ ،‬زود فروخته می شــود و پیــدا کردن ان‬ ‫سخت اســت‪ .‬این اصل در مورد روابط عمومی هم صدق میکند اگر‬ ‫یک مورد کمیاب باشــد و مردم ان را بخواهند‪ ،‬پس اســانتر است‬ ‫که کاال یا خدمت به ان گروه منتخب با دسترســی بهتر عرضه شود‪.‬‬ ‫وی در پایان یاداور شــد‪ :‬روابــط عمومی متقاعد کننــده این اصول‬ ‫مشابه را به شــکل نوشــتاری و شــفاهی به مردم ارائه می کند‪ ،‬اما‬ ‫به انجــا ختم نمیشــود‪ .‬روابط عمومــی متقاعد کننــده زمانی به‬ ‫بهترین شــکل عمل میکند کــه صداقت و یکپارچگی بخشــی از‬ ‫ارائه ان باشــند‪ .‬این در مورد فروش چیزی که ممکن است ضروری‬ ‫نباشــد گفته نمی شــود؛ بلکه در مورد ایجاد رابطهای است که دوام‬ ‫دارد و مصــرف کنندگان را در وقــت و زمان دوباره به یــاد می اورد‪.‬‬ ‫اعتبار و نفوذ‬ ‫خبرنگار جهانی پرس به ســراغ دکتر مهســتا حیــدری متخصص‬ ‫روانشناســی ارتباطات اجتماعی رفته و از چگونگی کارکرد اعتبار و‬ ‫نفوذ در روابط عمومی پرسیده اســت‪ .‬دکتر حیدری در جواب گفت‪:‬‬ ‫زمانی که اعتبارهای فردی را از طریق مواردی مانند برجســته کردن‬ ‫تعداد سالهایی که در ان زمینه کار شــده یا ارائه شواهدی از سطح‬ ‫عملکرد باالی انها در گذشــته نشــان می دهید‪ ،‬اعتبار و نفوذ خود‬ ‫را به حمایت و یا تایید انها می رســانید‪ .‬افراد عاشق این هستند که‬ ‫بدانند چه کســی واجد شرایط اســت و به احتمال بیشــتر با کسی‬ ‫که میداند چه کار میکند‪ ،‬ارتباط برقرار می کنند‪ .‬به پزشــک خود‬ ‫فکر کنید؛ همیشــه می خواهید بدانید که ایا او یکی از بهترین ها در‬ ‫حوزه کاری خود و در محدوده ای اســت که شــما زندگی میکنید‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 6 ‫اشنایی با گیاه‬ ‫معرفی و خواص چای کوهی‬ ‫‪perovskia abrotanoides‬‬ ‫نام علمی‪perovskia abrotanoides :‬‬ ‫ابراهیم محمدحسینی نام عمومی‪«:‬برازمبل»با نام هایی چون‬ ‫«گوره»و«دومو»نیزشناختهمیشود‪.‬‬ ‫تیره‪:‬نعناعیان‬ ‫بومی‪ :‬ایران‪ ،‬پاکستان‪ ،‬افغانستان‪،‬ترکیه‪ ،‬اروپای شرقی و غرب‬ ‫چین‬ ‫امروز می خواهیم اشنا بشیم با یکی گیاهان بومی کشورمون که‬ ‫از هر لحاظ دارای اهمیت است‪.‬‬ ‫گیاه برازمبل؛گیاه یا نیمه درختچه است فوق العاده زیبا‪،‬مقاوم به‬ ‫کم ابی که با بیشتر نواحی ایران سازگار است‪.‬‬ ‫گیاه برازمبل گیاهی است شبیه گیاه مریم گلی و با برگها‬ ‫و ساقههایی کشیده و ُکرک دار و معطر و گل هایی به‬ ‫رنگ‪،‬بنفش‪،‬یاسی و نیلی که خاصیت دارویی فراوانی از قبیل‬ ‫کاهش درمان سرطان معده‪،‬ضدانگلی‪،‬تسکین دردهای‬ ‫روماتیسمی و ضد میکروبی را دارد و از بهار تا پاییز غرق در گل‬ ‫است و بعضاً ارتفاع ان به بیش از یک متر هم میرسد‪.‬‬ ‫روش تکثیر‪:‬از طریق بذر‪،‬قلمه و تقسیم کردن ریشه ها می باشد‪.‬‬ ‫من به عالقمندان و دوستداران گل و گیاهان و کسانی که به‬ ‫محیط زیست اهمیت میدهند می خواهم که از گیاهان بومی‬ ‫و مقاوم کشورمان که امروزه به صورت پرورشی تولید میشود‬ ‫در فضای سبز خود بیشتر استفاده کنند؛ زیرا هم مقاومتر و هم‬ ‫زیبایی بیشتری دارد و نسبت به بعضی از گونه هایی که عمر انها‬ ‫زود گذر است‪.‬‬ ‫نام علمی‪Stachyslavandulifolia:‬‬ ‫نام عمومی‪:‬چای کوهی‬ ‫راسته‪:‬نعناسانان‬ ‫تیره‪:‬نعناعیان‬ ‫دسته‪:‬گیاهانگلدار‬ ‫سرده‪:‬سنبلهای‬ ‫رده‪ :‬دولپهایهای نو‬ ‫گیاه چای کوهی بیشتر در ارتقاع ‪1۹۰۰‬تا‪33۰۰‬از سطح دریا‪ ،‬به‬ ‫صورت پراکنده و در مواردی به صورت متراکم و در مناطق کوهستانی‬ ‫می روید‪.‬‬ ‫برخی از خواص چای کوهی‪:‬‬ ‫این گیاه دارای خاصیت ارام بخشی و از نظر طب سنتی قدیم دارای‬ ‫طبع گرم و خشک است‪.‬‬ ‫از دیگر خواص چای کوهی یا چای پشمی می توان به درمان دردهای‬ ‫مفصلی‪ ،‬دفع سنگ کلیه‪ ،‬ضد تشنج‪ ،‬ضد میگرن‪ ،‬رفع بی خوابی‪،‬‬ ‫دردهای عصبی‪ ،‬درمان ناراحتیهای گوارشی‪ ،‬سردرد‪ ،‬نقرس‪،‬‬ ‫حساسیت و گرفتگی روده و تقویت معده و سیستم دفاعی بدن‬ ‫میتوان اشاره کرد‪.‬‬ ‫نکته‪ -1:‬از مصرف بیش از حد این گیاه اجتناب کنید زیرا مصرف زیاد‬ ‫این گیاه ادرار را خون الود میکند‪.‬‬ ‫‪ -2‬مصرف این گیاه برای زنان باردار مضر بوده و در بعضی موارد ممکن‬ ‫است موجب سقط جنین شود‪.‬‬ ‫طرز تهیه چای کوهی‪:‬یک قاشق مرباخوری پر از چای کوهی را در‬ ‫یک لیوان اب جوش ریخته و با قاشق خوب هم بزنید و با نعلبکی روی‬ ‫ان را پوشانده و بگذارید به حداقل به مدت ‪1۵‬دقیقه دم بکشد و سپس‬ ‫ان را از صافی عبور داده و به همراه نبات و یا عسل میل کنید‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪7‬‬ صفحه 7 ‫گزارش‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫در غیرمحرمانه مطرح شد‪:‬‬ ‫به عقب ماندگی در هوشمندسازی کشاورزی دچار هستیم‬ ‫نایب رییس کمیســیون کشــاورزی‪ ،‬اب و منابع طبیعی مجلس‬ ‫با بیان اینکه شــفافیت اطالعات‪ ،‬منافع برخی را به خطر می اندازد‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬اگر بخش کشــاورزی هوشمندســاز داشــته باشیم‪ ،‬دست‬ ‫بسیاری از واســطه ها‪ ،‬سودجویان و ســوداگران کوتاه خواهد شد‪.‬‬ ‫برنامه تلویزیونی غیرمحرمانه با موضوع «هوشمندسازی کشاورزی»‬ ‫با حضور محمد جواد عســگری نایب رییس کمیسیون کشاورزی‪،‬‬ ‫اب و منابع طبیعی مجلس شــورای اسالمی ؛ حســینی فرازمند‬ ‫دبیر ستاد هوشمند ســازی کشــاورزی؛ ابوالفضل روحانی معاون‬ ‫فناوری مرکز ملی فضای مجــازی و مهرزاد خرد مدیر مرکز پایش و‬ ‫مدیریت هوشمند کشــاورزی ایران » از شبکه دو سیما پخش شد‪.‬‬ ‫هوشمندسازیبخشکشاورزیبایدسرعتبیشتریبگیرد‬ ‫عســگری نایــب رییــس کمیســیون کشــاورزی‪ ،‬اب و منابع‬ ‫طبیعی مجلس گفت‪ :‬کشــاورزی محور توســعه اســت و امنیت‬ ‫غذایی یکی از مباحث مهــم بین المللی‪ ،‬منطقه ای و ملی اســت‪.‬‬ ‫وی افــزود‪ :‬در مجلس این امادگی بــه طور ویژه وجــود دارد تا در‬ ‫کمیســیون ها راه در این مسیر هموار شــود که در این راستا برای‬ ‫رســیدن به نقطه ای مطلوب‪ ،‬قوانین مندرس به روز شــده است‪.‬‬ ‫وی افــزود‪ :‬متاســفانه در هوشمندســازی بخــش کشــاورزی‬ ‫دچــار عقــب افتادگــی شــده ایــم و ان هــم برگرفتــه از‬ ‫عــدم خودبــاوری در کشــور اســت و متاســفانه بــه دلیــل‬ ‫وقفه هــای ایجاد شــده بــه این مهم دســت پیــدا نکــرده ایم‪.‬‬ ‫عسگری معتقد است؛ هوشمندسازی بخش کشاورزی باید سرعت‬ ‫‪8‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫بیشتری بگیرد تا به نقطه مطلوب برسد‪ .‬تمام دستگاه های متولی‬ ‫باید پای کار باشند و در راســتای رسیدن به هدف کمک کنند‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬اخیــرا اقدامــات خوبی در بخش جهاد کشــاورزی‬ ‫انجام شــده اســت که می بایســت زودتر صورت می گرفت‪.‬‬ ‫عســگری با اشــاره به اینکه مدیریت مزرعه در گرو هماهنگی‬ ‫و همراهی با فضای هوشمندســازی بخش کشــاورزی است‪،‬‬ ‫اضافه کــرد‪ :‬بزرگترین چالش و مشــکل نظام این اســت که‬ ‫افراد متولی این حوزه با فضای رانت و فســاد مرتبط هســتند‪.‬‬ ‫وی بــا بیــان اینکــه شــفافیت اطالعــات منافــع برخــی‬ ‫را بــه خطــر مــی انــدازد‪ ،‬گفــت‪ :‬اگــر بخش کشــاورزی‬ ‫هوشمندســاز داشــته باشــیم‪ ،‬دســت بســیاری از‬ ‫واســطه ها‪ ،‬ســودجویان و ســوداگران کوتــاه خواهد شــد‪.‬‬ ‫عســگری با بیان اینکه مقداری به هوشمندســازی کشاورزی‬ ‫رســیده ایم‪ ،‬تصریح کرد‪ :‬در حال حاضر بســیاری از باغداران‪،‬‬ ‫زارعین و دامداران پیشــرو کشــور با اســتفاده از ظرفیت های‬ ‫دانشگاه ها یا بهره گیری از سیستم های دیگر کشورها به بخش‬ ‫کشــاورزی هوشــمند ورود کرده اند‪ .‬وزارت جهاد کشاورزی و‬ ‫دســتگاه های متولی مانند وزارت ارتباطات و فناوری مکلفند‬ ‫که در این راســتا فضاســازی کنند تا به نقطه مطلوب برسیم‪.‬‬ ‫وی تاکیــد کــرد‪ :‬حتمــا بایــد بــه ســمت هوشــمند‬ ‫ســازی بخــش کشــاورزی پیــش رفــت تــا از خســارت‬ ‫جبــران ناپذیــری کــه در راســتای فضــای بــارش‪ ،‬گرما‪،‬‬ ‫ســرما و تگــرگ صــورت مــی گیــرد‪ ،‬جلوگیــری کــرد‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 8 ‫خرد مدیر مرکز پایش و مدیریت هوشمند‬ ‫کشاورزی ایران همچنین درباره کشاورزی‬ ‫هوشــمند توضیح داد‪ :‬پیوند میــان داده و‬ ‫فنــاوری نواورانه میان بخش کشــاورزی‪،‬‬ ‫«کشاورزی هوشــمند» نامیده می شود‪ .‬در‬ ‫راستای تحقق اســتفاده از اهداف فناوری‬ ‫های نواورانه و پیوند ان با داده و منطبق ان‬ ‫با مباحثی که در دنیا در بخش کشــاورزی‬ ‫مطرح می باشــد‪ ،‬ما نیــز در این خصوص‬ ‫طراحی و برنامه ریزی کــرده ایم تا وارد گام‬ ‫چهارم تحول در بخش کشــاورزی شویم‪.‬‬ ‫وی با بیــان اینکــه در بخش کشــاورزی‬ ‫هوشــمند در اغاز راه هســتیم‪ ،‬افزود‪ :‬در‬ ‫وزارت راه و کشــاورزی زیرســاخت هــای‬ ‫اصلی توســعه کشاورزی هوشــمند فراهم‬ ‫شده است‪ .‬به همت وزارت جهاد کشاورزی‬ ‫مرکــزی در ســاختمان مرکــزی وزارت‬ ‫کشــاورزی تحت عنوان «مرکــز پایش و‬ ‫مدیریــت هوشــمند بخش کشــاورزی»‬ ‫ایجاد شده که این مرکز بر اساس تجربیات‬ ‫کشــورهای پیشــرفته دنیا با اســتفاده از‬ ‫بهترین تکنولــوژی های موجــود با هدف‬ ‫یکپارچه سازی و ذخیره و تحلیل و نهایتا به‬ ‫اشــتراک گذاری اطالعات بخش کشاورزی‬ ‫میان تولیــد کنندگان بخش کشــاورزی‪،‬‬ ‫کارشناســان و برنامه ریزان دایر شده است‪.‬‬ ‫مدیــر مرکز پایــش و مدیریت هوشــمند‬ ‫کشــاورزی ایــران اضافــه کــرد‪ :‬فرایند‬ ‫هوشمندسازی بخش کشاورزی نیازمند دو‬ ‫فاز می باشــد تا به مرحله بلوغ کامل برسد‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬برای رصد کردن اطالعات بخش‬ ‫کشــاورزی باید بدانیم که اطالعات مربوط‬ ‫به کدامین مزرعه اســت‪ ،‬بنابراین؛ نیازمند‬ ‫ان هســتیم کــه اطالعــات ژئودیتابیس‬ ‫(‪ )Geodatabase‬و مــکان مرجــع باشــد‪.‬‬ ‫خرد عنوان کرد‪ :‬بدون شــک وزارت جهاد‬ ‫کشــاورزی مصمم اســت که در حمایت از‬ ‫مردم کشور تکنولوژی های نوین را در مزارع‬ ‫و واحدهای تولیدی منتقل سازد و دارایی و‬ ‫اموال را مستند ســاخته و امید است که در‬ ‫مدت زمان کوتاهی اسناد اراضی کشاورزی‬ ‫را تهیه کــرده و در اختیار مــردم قرار دهد‪.‬‬ ‫یقینا بــا اســتفاده از ظرفیت هــای خوب‬ ‫نیروی انســانی وزارت جهاد کشاورزی و با‬ ‫همکاری سازمان ثبت احوال و اسناد کشور‬ ‫و اهتمامی که وزیر کشــور نســبت به این‬ ‫مسئله دارد امید است که در اولین فرصت‬ ‫بتوانیم اسناد اراضی مردم را تقدیم کنیم‪.‬‬ ‫هنوز به سیستم یکپارچهای دست‬ ‫پیدا نکرده ایم‬ ‫فرازمند دبیر ســتاد هوشــمند ســازی‬ ‫کشــاورزی در ادامه این برنامه خاطرنشان‬ ‫کرد‪ :‬کشاورزی هوشــمند منجر به ایجاد‬ ‫سیســتم یکپارچه اطالعات کشــاورزی‬ ‫خواهــد شــد‪ ،‬لیکــن هنوز به سیســتم‬ ‫یکپارچــه ای دســت پیــدا نکــرده ایم‬ ‫و هنــوز اطالعــات کامل نشــده اســت‪.‬‬ ‫وی با اشــاره بــه اینکه در بحث تقســیم‬ ‫بندی جهانی کشاورزی؛ به ‪4‬نسل سنتی‪،‬‬ ‫اســتفاده از ماشــین االت‪ ،‬کشــاورزی‬ ‫اتوماســیون دقیق کشــاورزی و نســل‬ ‫کشاورزی هوشــمند تقســیم می شود‪،‬‬ ‫گفــت‪ :‬در حال حاضر طبق بــراورد انجام‬ ‫شده کشــور ایران میان نســل دوم و سوم‬ ‫می باشــد و هنوز به نســل چهار نرسیده‬ ‫است و راه بســیاری تا رسیدن به این نسل‬ ‫وجود دارد و دچار عقب ماندگی در بخش‬ ‫هوشمندسازی بخش کشاورزی هستیم‪.‬‬ ‫فرازمند خاطر نشان کرد‪ :‬یکی از مباحثی‬ ‫که بایــد اهتمام ویــژه ای به ان داشــت‪،‬‬ ‫بحث تولید در همه حــوزه ها به خصوص‬ ‫بخش کشاورزی است بنابراین؛ کشاورزان‬ ‫توجه بیشــتری نســبت به ایــن موضوع‬ ‫داشــته باشــند‪ .‬همچنین شــرکتهای‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫اســتارت اپ و فناوری نویــن باید در‬ ‫حوزه کشــاورزی ورود کننــد تا بتوان‬ ‫قــدم خوبی را در راســتای هوشــمند‬ ‫ســازی بخــش کشــاورزی برداریم‪.‬‬ ‫در خصوص بحﺚ هوشمندسازی‬ ‫کشاورزی دید مناسبی نداریم‬ ‫روحانی معاون فناوری مرکز ملی فضای‬ ‫مجازی در ادامه گفت‪ :‬هنوز نتوانسته ایم‬ ‫در بحث هوشمندســازی به عنوان یک‬ ‫سیســتم یکپارچه اجزاء را به همدیگر‬ ‫وصل کنیم‪ .‬قســمتی از کار انجام شده‬ ‫لیکن به معنای کامل بودن ان نیســت‪.‬‬ ‫وی با بیــان اینکه در خصــوص بحث‬ ‫هوشمندســازی کشــاورزی دیــد‬ ‫مناســبی نداریم‪ ،‬افزود‪ :‬سنسورسازی‬ ‫به معنــای هوشمندســازی نیســت‪.‬‬ ‫بحث هوشــند یک اکوسیســتم است‬ ‫و باید به طراحــی تمــام ان بپردازیم‪.‬‬ ‫روحانی افــزود‪ :‬در بخش کشــاورزی‬ ‫یک شــخص مــی تواند کاری بســیار‬ ‫عالی انجــام دهــد‪ ،‬لیکن ایــن بدان‬ ‫معنا نیســت کــه صنعت کشــاورزی‬ ‫در کشــور هوشــمند شــده اســت‪.‬‬ ‫گفتنــی اســت؛ «غیرمحرمانــه»‬ ‫کاری اســت از گروه اقتصــاد و دانش‬ ‫بــه تهیــه کنندگــی و کارگردانــی‬ ‫علیرضاابراهیمی و اجرای محمدجعفر‬ ‫خسروی که جمعهها ســاعت ‪1۷:4۵‬‬ ‫و تکــرار ان شــنبه ها ســاعت ‪13:3۰‬‬ ‫از شــبکه دو ســیما پخش میشــود‪.‬‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪۹‬‬ صفحه 9 ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫شهری‬ ‫تشریح برنامه های هفته سالمند در قلب طهران‬ ‫برگزاریهمایش‬ ‫فرصتیبرایافزایشحساسیتاجتماعی‬ ‫‪ ۵‬گام موفق تا کنکور‬ ‫نسبتباسالمندان‬ ‫ویژه‬ ‫دانش اموزان تهرانی‬ ‫معاون امور فرهنگــی کمیته امداد‬ ‫اســتان تهران از برگزاری همایش ‪۵‬‬ ‫گام موفق تا کنکور ویژه دانش اموزان‬ ‫تحت حمایت پایه دوازدهم خبر داد‪.‬‬ ‫حسین زمانیان با بیان اینکه یکی از‬ ‫اقدامات کمیته امــداد ارائه خدمات‬ ‫تحصیلی بــه دانش امــوزان تحت‬ ‫حمایــت اســت‪،‬گفت‪ :‬در همیــن‬ ‫جهت روز پنج شــنبه بیست و دوم‬ ‫مهرماه‪،‬اولیــن رویــداد تحصیلــی‬ ‫راهیابــی به دانشــگاه ویــژه دانش‬ ‫اموزان پایه دوازدهــم‪ ۵ ،‬گام موفق‬ ‫تا کنکــور بــه منظــور امادگی در‬ ‫کنکور سراســری ســال تحصیلی‬ ‫‪ ۱۴۰۱ -۱۴۰۰‬برگــزار شــد‪.‬‬ ‫وی افــزود‪ :‬این همایش بــا حضور‬ ‫‪ ۵۰۰‬دانــش امــوز تحــت حمایت‬ ‫کنکوری در قالب دو گروه ‪ ۲۵۰‬نفره‬ ‫با همکاری موسســه مدرسه زندگی‬ ‫امیــد اینده در مجموعــه اجتماعی‬ ‫فرهنگی امام علی (ع) برگزار شــد‪.‬‬ ‫زمانیــان‪ ،‬ادامــه داد‪ :‬دانش اموزان‬ ‫تحت حمایت با هدف دســتیابی به‬ ‫موفقیــت در کنکور سراســری و با‬ ‫مشــارکت خیرخواهانه موسســات‬ ‫علمی‪-‬اموزشی‪ ،‬از خدمات مشاوره‬ ‫اســاتید مجرب بهره مند می شوند‪.‬‬ ‫معاون امور فرهنگــی کمیته امداد‬ ‫اســتان تهران‪،‬یاداور شــد‪ :‬در سال‬ ‫جاری ‪ ۴۶‬نفــر از دانش اموزان تحت‬ ‫حمایت کمیته امداد استان تهران با‬ ‫شرکت در کنکور سراسری موفق به‬ ‫قبولی در دانشگاه های دولتی شدند‪.‬‬ ‫‪10‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫شــهردار منطقــه ‪ 12‬از برگــزاری ویژه برنامه هــای هفته ســالمند به منظــور افزایش‬ ‫حساســیت اجتماعــی نســبت بــه ایــن قشــر از جامعــه در ایــن منطقه خبــر داد‪.‬‬ ‫علی محمد ســعادتی‪ ،‬شــهردار منطقه ‪12‬ضمن اعالم ایــن خبر و با گرامید اشــت هفته‬ ‫ســالمند گفت‪ :‬روز جهانی و هفته ملی ســالمند فرصت مناســبی بــرای تکریم جایگاه‬ ‫ســالمندان‪ ،‬توجه به ســامتی انان‪ ،‬حساس ســازی عموم جامعه‪ ،‬شناسایی ظرفیت های‬ ‫اجتماعــی‪ ،‬حمایت طلبی در مــورد نیازهــا و مطالبات ســالمندان و خانواده انهاســت‪.‬‬ ‫ســعادتی با تاکید بر ضرورت تدوین برنامه های اموزشــی در این مورد افزود‪ :‬برگزاری سه‬ ‫وبینار تخصصی در حوزه ســالمندی با عناوین تغذیه مناســب‪ ،‬فعالیت فیزیکی و رازهای‬ ‫شاد زیستن در دوران ســالمندی‪ ،‬همچنین برگزاری بیش از ‪ 20‬کارگاه اموزشی در فضای‬ ‫مجازی در مورد خودمراقبتی در دوران ســالمندی از سری برنامه های اموزشی این منطقه‬ ‫در هفته ســالمند بوده که با هدف ارتقای فرهنگ برخورد با ســالمندان برگزار شده است‪.‬‬ ‫وی همچنین از اجرای طرح سالمتیار در این منطقه خبر داد و بیان کرد‪ :‬در این طرح تماس‬ ‫با بیش از ‪ 300‬نفر از اعضای کانون ســالمندان سطح منطقه توســط مسئوالن خانه های‬ ‫سالمت سرای محالت به منظور احصای نیازهای انان و اجرای مشاوره های فردی و ویزیت‬ ‫پزشکی رایگان ویژه ســالمندان نیازمند در محالت کم برخوردار در دستور کار قرار گرفت‪.‬‬ ‫شــهردار قلب طهران‪ ،‬برگزاری تور گردشــگری ویژه دبیران و اعضای کانون ســالمندان‬ ‫محالت با رعایــت پروتکل های بهداشــتی را از دیگــر برنامه های اجراشــده در این هفته‬ ‫معرفی کرد و گفت‪ :‬بازدید از مرکز نگهداری ســالمند کلیســای گئــورک مقدس‪ ،‬اهدای‬ ‫هدیه به ســالمندان این مرکز و کاشــت نهال «تجربه» توســط انان‪ ،‬برگزاری مســابقه‬ ‫بهترین خاطره ســالمندان در دوران کرونا‪ ،‬مســابقه پیاده روی ویژه ســالمندان محالت‬ ‫تختــی و هرندی با مشــارکت بنیاد فرهنگ ســالمندی‪ ،‬تقدیر از ســه نفر از ســالمندان‬ ‫برتر مســابقه چلچلی (بازی تقویــت حافظه ســالمندی) و تقدیر از کســبه دوســتدار‬ ‫ســالمند از دیگــر اقدامــات صورت گرفتــه در این هفتــه در منطقــه ‪ 12‬بوده اســت‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 10 ‫مدیرعامل بانک سینا مطرح کرد‪:‬‬ ‫افزایش سهم بازار و جذب‬ ‫مشتریانجدیدبابکارگیری‬ ‫روش ها و راهبردهای نوین‬ ‫مدیرعامــل بانــک ســینا ‪ ،‬اســتان مازنــدران بــه ویژه شــهر ســاری را‬ ‫بــه دلیــل برخــورداری از بنــادر فعــال تجــاری و صنعتــی‪ ،‬مســتعد‬ ‫رشــد و توســعه ســهم بازار بانــک دانســت و بکارگیــری راهبــرد ها و‬ ‫روش هــای جدیــد در بازاریابــی را محــور عمــده رقابت ها معرفــی کرد‪.‬‬ ‫به گــزارش روابــط عمومی بانــک ســینا‪ ،‬دکتر ایمانی در ســفر به شــهر‬ ‫ســاری با قدردانــی از تالش بــی وقفــه همــکاران در ارتقاء شــاخصهای‬ ‫عملکردی و رشــد ســهم بازار به عنــوان نقــش تعیین کننــده در تحقق‬ ‫اهداف بانک گفــت‪ :‬با بهره گیــری از ابزارهــای مختلف ارتباطــی و درک‬ ‫درســت از بازارهای هدف‪ ،‬مــی توان زمینــه افزایش ســهم بازارهای مالی‬ ‫را فراهــم و بهبــود هرچــه بیشــتر در جایگاه رقابتــی را ممکن ســاخت‪.‬‬ ‫وی بازاریابــی هدفمنــد و تعامــل بــا بنــگاه هــای اقتصــادی را زمینه‬ ‫ســاز ورود مشــتریان جدیــد دانســت و خاطرنشــان کــرد‪ :‬تمرکــز‬ ‫ویــژه بــر بازاریابــی و ارائــه بهینــه خدمــات‪ ،‬عاملــی مهم در توســعه‬ ‫زنجیــره خدمــات بانــک و ارتقــاء ســهم از بازارهــای مالــی اســت‪.‬‬ ‫مدیرعامــل بانک ســینا ضمن اشــاره به اهمیــت نقش همکاران شــعب‬ ‫و ســتاد در تحقــق اهداف ترســیم شــده افــزود‪ :‬نیروهــای متخصص و‬ ‫دانش مــدار‪ ،‬جــزو دارایی هــا و مهمترین مزیــت رقابتــی و از منابع مثمر‬ ‫ثمر بانــک می باشــند که بایــد با بهــره گیــری از الگوی های مشــترک‬ ‫و تصمیــم گیری هــای معقــول از مهــارت و دانش انــان اســتفاده کرد‪.‬‬ ‫وی برنامه های عملیاتــی و تراز بانــک را مثبت اعالم کرد و افــزود‪ :‬کاهش‬ ‫پرونده های مطالباتی‪ ،‬جذب منابع ارزان قیمت و تعامل مناســب با مشتریان‬ ‫و بنگاه های اقتصادی از جمله موارد حائز اهمیتی است که مدیران و همکاران‬ ‫شــعب باید در اولویت اصلی برنامه های کاری خود قرار دهند تا بانک ســینا‬ ‫همچنان در مسیر سوداوری بیشــتر و رشــد اقتصادی با ثبات حرکت کند‪.‬‬ ‫دکتر ایمانــی تکریم مشــتریان را بــه عنوان جامعــه هدف از ارزشــهای‬ ‫مهم بانــک برشــمرد و افــزود‪ :‬مهمتریــن مزیت بانــک ســینا در امکان‬ ‫خلــق محصــوالت جدیــد و رفتــار محترمانــه با مشــتری اســت‪ .‬باید‬ ‫با رعایــت ایــن اصــل مهــم و خالقیــت در ایجــاد محصــوالت جدید‪،‬‬ ‫اهتمام ویــژه ای بــه رضایت منــدی مشــتریان از خدمات نوین داشــت‪.‬‬ ‫محمودنکونامسرپرست‬ ‫اداره کل روابط عمومی‬ ‫بانک سپه شد‬ ‫دکتــر غالمرضــا اســکندری رییــس مرکز‬ ‫مطالعــات و برنامه ریزی راهبــردی و محمود‬ ‫نکونــام سرپرســت اداره کل روابــط عمومی‬ ‫بانک ســپه شــد‪ .‬دکتر غالمرضا اســکندری‬ ‫دارای مــدرک دکتــری مدیریــت منابــع‬ ‫انسانی اســت که پیش از این ریاست اداره کل‬ ‫روابط عمومی بانک ســپه را بر عهده داشــت‪.‬‬ ‫دکتــر اســکندری تجربــه حضــور در‬ ‫مسئولیت هایی همچون مدیر بانک سپه منطقه‬ ‫قم‪ ،‬مدیر شــعب بانک ســپه منطقه سمنان‪،‬‬ ‫مدیر شعب بانک ســپه منطقه بوشهر‪ ،‬مشاور‬ ‫پارلمانی و روابــط مجلس بانک ســپه‪ ،‬عضو‬ ‫کارگروه اطالع رسانی نظام بانکی کشور‪ ،‬دبیر‬ ‫شورای عالی مسئولیت اجتماعی‪ ،‬دبیر شورای‬ ‫عالی تبلیغات بانک ســپه و عضو شورای اطالع‬ ‫رســانی وزارت اقتصاد را عهده دار بوده است‪.‬‬ ‫براســاس ایــن گــزارش‪ ،‬اداره کل روابــط‬ ‫عمومی بانک ســپه در زمان مســئولیت وی‬ ‫حائــز موفقیت های چشــمگیری در ســطح‬ ‫ملی همچــون مدیر برتر روابــط عمومی های‬ ‫کشــور‪ ،‬نشــان ویژه روابط عمومی اثربخش‪،‬‬ ‫لــوح افتخار ســتاره روابــط عمومــی ایران‪،‬‬ ‫دیپلم افتخار جشــنواره تبلیغــات و دریافت‬ ‫جایــزه طالیــی روابــط عمومی ایران شــد‪.‬‬ ‫این گزارش مــی افزاید محمــود نکونام نیز به‬ ‫عنوان سرپرست اداره کل روابط عمومی بانک‬ ‫ســپه معارفه شــد‪ .‬وی پیش از ایــن به مدت‬ ‫‪11‬ســال معاون ارتباطات ایــن اداره کل بود‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫ی و پنجم‬ ‫شماره س ‬ ‫‪11‬‬ صفحه 11 ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫دانشگاه‬ ‫رتبه بندیبرتریندانشگاه هایکانادا‬ ‫در ‪ ۵‬رشته‬ ‫یک مجله معتبر کانادایی بر اســاس نظر ســنجی صورت گرفته از اساتید این‬ ‫کشــور‪ ،‬رتبه بندی دانشــگاه های کانادا در ‪ ۵‬رشــته تحصیلی را منتشر کرد‪.‬‬ ‫به گزارش ایســنا‪ ،‬انتخاب دانشــگاه تنها بخشــی از فرایند دانشجویی است‪.‬‬ ‫بخش دیگر شــامل شناسایی اســتعدادها و عالیق دانشــجویان می شود تا او‬ ‫را در انتخاب رشــته مــورد عالقه او کمک کنــد‪ .‬دانشــجویان همچنین باید‬ ‫دانشــگاهی را انتخاب کنند که بهترین برنامه دانشگاهی را به دانشجویان خود‬ ‫ارائه دهد‪ .‬در این راســتا ‪ ،‬مجله مکلینز هفتمین رتبه بندی دانشگاه های کانادا‬ ‫را اعالم کرده و دانشگاه های این کشور را بر اســاس کیفیت و قدرت تحقیقات‬ ‫بررســی کرده اســت‪.‬در ســال جاری دانشــگاه های کانادا در ‪ ۵‬زمینه رتبه‬ ‫بندی شــدند که این رتبه بندی شامل رشــته های پرســتاری‪،‬تجارت‪،‬علوم‬ ‫کامپیوتر‪،‬اموزش و مهندسی می شــود‪ .‬در این رتبه بندی‪ ،‬نظرات ‪۱۲۰۰‬استاد‬ ‫دانشــگاه و رئیس کرســی در ‪ ۸۰‬دانشــگاه کانادایی ارزیابی شــده اســت‪.‬‬ ‫نتایج این رتبه بندی برای ســال ‪ ۲۰۲۲‬در ‪ ۵‬رشــته مذکور به شرح ذیل است‪:‬‬ ‫مهندســی ‪ -۱‬دانشــگاه تورنتو ‪ -۲‬دانشــگاه واترلو ‪ -۳‬دانشــگاه مک گیل‬ ‫‪ -۴‬دانشــگاه بریتیش کلمبیا ‪ -۵‬دانشــگاه البرتا ‪ -۶‬دانشــگاه مک مســتر‬ ‫‪-۷‬دانشگاه کوئینز ‪ -۸‬دانشگاه کلگری ‪ -۹‬دانشگاه الوال ‪ -۱۰‬دانشگاه وسترن‬ ‫پرستاری ‪ -۱‬دانشــگاه البرتا ‪ -۱‬دانشــگاه بریتیش کلمبیا(مشــترکا اول)‬ ‫‪-1‬دانشــگاه تورنتو(مشترکااول)*دانشــگاهی حائز رتبــه های دوم و‬ ‫سوم نشد ‪ -۴‬دانشــگاه مک گیل ‪ -۵‬دانشگاه مک مســتر ‪-۶‬دانشگاه کلگری‬ ‫‪-۷‬دانشگاه اتاوا ‪-۸‬دانشــگاه دالهاوزی ‪-۹‬دانشگاه مونترال‪-۱۰‬دانشگاه وسترن‬ ‫تجارت ‪ -۱‬دانشــگاه بریتیــش کلمبیا ‪ -۱‬دانشــگاه تورنتو(مشــترکا اول)‬ ‫*دانشــگاهی حائز رتبه دوم نشــد ‪-۳‬دانشــگاه مک گیل ‪ -۴‬دانشگاه‬ ‫کوئینــز ‪ -۵‬دانشــگاه وســترن ‪ -۶‬دانشــگاه البرتــا ‪ -۷‬دانشــگاه یــورک‬ ‫‪-۸‬دانشــگاه مونترال ‪ -۹‬دانشگاه مک مســتر‪ -۱۰‬دانشگاه ســایمون فراسر‬ ‫علوم کامپیوتر ‪ -۱‬دانشگاه بریتیش کلمبیا ‪ -۱‬دانشگاه تورنتو(مشترکا اول)‬ ‫‪-۱‬دانشگاه واترلو(مشــترکا اول) *هیچ دانشگاهی حائز رتبه های دوم و‬ ‫سوم نشد ‪ -۴‬دانشگاه مک گیل ‪ -۵‬دانشگاه البرتا ‪ -۶‬دانشگاه سایمون فراسر‪-۷‬‬ ‫دانشگاه مونترال ‪ -۸‬دانشگاه کوئینز‪ -۹‬دانشگاه کلگری ‪ -۱۰‬دانشگاه مک مستر‬ ‫اموزش ‪ -۱‬دانشــگاه بریتیــش کلمبیا ‪ -۱‬دانشــگاه تورنتو(مشــترکا اول)‬ ‫‪-۱‬دانشگاه البرتا(مشــترکا اول) *هیچ دانشگاهی حائز رتبه های دوم و‬ ‫سوم نشد ‪ -۴‬دانشگاه مک گیل ‪ -۵‬دانشــگاه کوئینز ‪ -۶‬دانشگاه کلگری ‪-۷‬‬ ‫دانشگاه اتاوا ‪ -۸‬دانشگاه سایمون فراسر ‪ -۹‬دانشگاه یورک‪ -۱۰‬دانشگاه مونترال‬ ‫‪12‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫امضایتفاهم نامههمکاری‬ ‫کمیته امداد و دانشگاه ازاد با‬ ‫هدف کمک به دانشجویان‬ ‫کمیته امداد و دانشگاه ازاد اســامی با هدف ارائه خدمات‬ ‫و تســهیالت به دانشــجویان نیازمند و تحــت حمایت‪،‬‬ ‫تفاهم نامه همکاری امضا کردنــد‪ .‬تفاهم نامه میان کمیته‬ ‫امداد و دانشــگاه ازاد اســامی‪ ،‬در راســتای همکاری و‬ ‫مشــارکت در زمینــه فعالیت های فرهنگی‪ ،‬پژوهشــی‪،‬‬ ‫اموزشــی‪ ،‬اشــتغال‪ ،‬کارافرینی و امور رفاهی و همچنین‬ ‫بهره گیری از ظرفیت های موجود‪ ،‬با حضور ســیدمرتضی‬ ‫بختیاری‪ ،‬رئیس کمیته امــداد و محمدمهدی طهرانچی‪،‬‬ ‫رئیس دانشــگاه ازاد اســامی به امضا رســید‪ .‬در قالب‬ ‫امضای ایــن تفاهم نامه‪ ،‬توســعه زمینه هــای همکاری‪،‬‬ ‫بهره مندی از ظرفیت هــا و افزایش تعامــات دوجانبه با‬ ‫هدف ترویج فرهنگ خیر و احسان‪ ،‬کاهش فقر و نابرابری‪،‬‬ ‫افزایش عدالت اموزشی و توســعه خدمات به دانشجویان‬ ‫کم بضاعت‪ ،‬مورد تاکیــد طرفین قرار گرفت‪ .‬مســاعدت‬ ‫و حمایت از دانشــجویان تحــت حمایت کمیتــه امداد‪،‬‬ ‫همکاری در برگزاری رویدادهــا و پویش های نیکوکارانه‪،‬‬ ‫ارتقــای مهارت های اموزشــی و پژوهشــی مددجویان‬ ‫و همــکاری در زمینه تکریــم فعاالن دانشــگاهی عرصه‬ ‫خیر و احســان کشــور‪ ،‬از دیگر مفاد این تفاهم نامه است‪.‬‬ ‫همچنیــن ارائــه کمک هزینــه شــهریه و تســهیالت‬ ‫قرض الحسنه به دانشجویان نیازمند‪ ،‬حمایت از طرح های‬ ‫پژوهشی و رســاله های مقطع دکتری دانشجویان‪ ،‬اعطای‬ ‫مجوز مراکز نیکوکاری حمایتی و کارافرینی به دانشگاه ازاد‬ ‫با هدف حمایت از دانشجویان کم بضاعت و توانمندسازی‬ ‫انان در این تفاهم نامه پیش بینی شــده است‪ .‬دانشگاه ازاد‬ ‫اسالمی نیز در این تفاهم نامه متعهد شده است ‪ ۲۵‬درصد‬ ‫تخفیف شهریه تحصیلی‪ ،‬تقسیط و بهره گیری از تسهیالت‬ ‫صندوق رفاه و ارائه تخفیف در هزینــه خوابگاه را با اولویت‬ ‫دانشــجویان تحت حمایــت کمیته امــداد اجرایی کند‪.‬‬ صفحه 12 ‫روایت یک المانی در‪ 21‬روز‬ ‫سفر به ایران‬ ‫نادیا پرستار اســت واخیرا به ایران سفر داشت‪،‬از او در رابطه با‬ ‫نکات مثبت و منفی سفرش می پرسم و او اینگونه تجربیاتش‬ ‫در این چند روز را تعریف میکند‪ :‬ایران برای من همیشــه از‬ ‫جذابیت خاصی برخــوردار بوده‪ ،‬البته یکبــار دیگر به ایران‬ ‫امدم اما مستقیم به مشــهد رفتم‪ .‬من متولد لبنان هستم اما‬ ‫ملیت المانی دارم و بیش از انکه فرهنگ لبنان را بشناســم با‬ ‫فرهنگ المان بزرگ شده ام و به واسطه همسر المانی نیز این‬ ‫فرهنگ در خانواده ما غالب بوده اســت‪ ،‬اما از سه سال پیش‬ ‫دلم می خواست از اســالم و ایران بیشتر بدانم‪ .‬تبلیغی از یک‬ ‫گروه المانی برای ســفر اربعین توجه خواهرم را جلب کرد او‬ ‫این تبلیغ را دیده بوده و پیشنهاد داد با هم به این سفر برویم‪.‬‬ ‫از انجا که اونیز پرستار است و همسری المانی دارد و هر دونفر‬ ‫ما هیچ نزدیکی با اسالم نداشتیم‪ ،‬پیشنهاد او مرا به فکر فرو برد‬ ‫و گفتم خودش این تبلیغ را بررسی و مقدماتش را انجام دهد و‬ ‫در کمال ناباوری چند وقت بعد عکسی از ثبتنام خودش و من‬ ‫برای این سفر خبر داد‪ .‬در این سفر با یک ایرانی که سازماندهی‬ ‫گروه المانی را بعهده داشت‪،‬اشنا شدیم و این اشنایی مقدمه‬ ‫دوستی ما و سپس هم ســفر من به ایران شــد‪ .‬سفری که با‬ ‫وجود مشکالت ناشــی از بحران کرونا‪ ،‬بســیار برایم خاطره‬ ‫انگیز و شادی اور بود و از اینکه موفق به انجام ان شدم‪ ،‬خیلی‬ ‫خوشحال هستم‪ .‬من در این سفر به شهرهای شیراز‪ ،‬اصفهان و‬ ‫مشهد رفتم‪ .‬تنوع فرهنگی‪ ،‬معماری‪ ،‬غذایی و زیست محیطی‬ ‫از نکات جالبی است که برای یک توریست بسیار جذاب است‪.‬‬ ‫شیراز و پاسارگارد دو حس متفاوت را زنده میکرد‪ ،‬در یک جا با‬ ‫حضور بر مزار شعرا‪ ،‬ادبیات یک تمدن‪ ،‬انسان را جذب میکند‪،‬‬ ‫خصوصا حافظ که با شاعر المان گوته پیوند میخورد و در واقع‬ ‫شــرق و غرب را بهم مرتبط میکند‪ ،‬خیلی حس قشنگی بود‪.‬‬ ‫فال گرفتن با اشــعار حافظ اگرچه در وهله اول برایم تعجب‬ ‫انگیز و غیر ممکن بنظر می رسید‪ ،‬اما وقتی به توصیه دوستم‬ ‫نیت کردم‪ ،‬در کمال تعجب دیــدم‪ ،‬گویی حافظ همه چیز را‬ ‫در رابطه با من میداند و از تعجب خشــکم زد‪ .‬او هیچ نکته یی‬ ‫از نیت مرا فراموش نکرده بود و کامال واضح به من جواب داد‪.‬‬ ‫تجربه ای بسیار نادر و شــگفت انگیز بود و حس عجیبی را در‬ ‫من ایجاد کرد‪ ،‬حس نزدیکی به یک فرهنگ‪ .‬شــاید هم یکی‬ ‫بودن‪ ،‬حافظ به من هم که بایک زبان دیگر اورا خواندم‪ ،‬جواب‬ ‫داد واین خیلی لذت بخش بود‪ .‬از دیگر نکات جالب توجه تنوع‬ ‫غذایی در ایران است‪ .‬من این شانش را داشتم که از نزدیک با‬ ‫سبک غذای خانگی در شیراز هم اشنا شوم‪ .‬پذیرایی خونگرم‬ ‫یک خانم شــیرازی و خوردن کلم پلو ی شیرازی‪ ،‬میگو پلو و‬ ‫همچنین فالوده شیرازی از دیگر جذابیت های این شهر بود‪،‬‬ ‫که چاشــنی ان لهجه شــیرازی بود‪ .‬بر ای یک خارجی هم‬ ‫تفاوت لهجه گویش ها مشــخص و جالب توجه اســت‪ .‬البته‬ ‫ماهم همین تنوع لهجه ها و گویش را داریم‪ ،‬بطور مثال لهجه‬ ‫المانی های جنوب و شمال کامال با هم متفاوت و اشکار است‬ ‫و لهجه ها مشخص کننده محیط زیســت یک المانی است‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬ ‫نسیمی از رافت اسالمی در‬ ‫دور جدید ریاست قوه قضائیه‬ ‫دکترسوسن صفاوردی‬ ‫تاملــی بــر اقدامــات و رفتــار متفــاوت در ایــن دور ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه‬ ‫از ریاســت بــر قــوه قضائیه نویــد بخش چرخشــی‬ ‫از نــگاه مجرمانــه بــه نــگاه محترمانــه اســت‪.‬‬ ‫دادگســتری و دادگاه تــا به امــروز محلی بوده اســت‬ ‫که غالبا هرکس با هر جایگاهی و هر مشــکلی پایش به انجا برسد‪ ،‬برخورد‬ ‫با یک مجرم را تجربه میکرد‪ .‬خواه متهم باشد یا بستگانمتهم‪ ،‬خواه مجرم‬ ‫باشد و یا بســتگان مجرم‪ ،‬اکثرا اینحس به او داده میشــد که در این مکان‬ ‫مطلقا به حســاب نمیاید‪ .‬از برخی کارشناســان دفاتر قضات تا خود انها‬ ‫این حس را میدانند که انها خدایند و تو بنده گنهــکار خدا که الیق هیچ‬ ‫گونه احترام نیســتی‪ .‬غافل از اینکــه خداوند تا اخرین لحظه عمر انســان‬ ‫تالش دارد تا کرامت انسان حفظ شــود و بر بندهاش هر چقدر گنهکار‪ ،‬رئوف‬ ‫است‪ .‬چهرههای سرد و بی روح همچون یک ربات که عاری از هرگونه حس‬ ‫نوعدوستی و همدردی با یک انسان باشــد‪ ،‬حداقل تجربه در اکثر فضاهای‬ ‫مرتبط با این قوه بود‪ .‬فردی که پایش به انجا میرســید غالبا گوشــی برای‬ ‫شــنیدن پیدا نمیکرد‪ .‬اکثر کارمندان در بیرون از اتاقهای دادگاه و قضات‬ ‫در داخل چهار دیواری خود‪ ،‬واقعا خدایﯽ مﯽکردند‪ .‬قلم در دســتان انان‪ ،‬به‬ ‫مصابه اسلحه اماده شلیک بود که موجب مﯽشد تا مراجعه کننده خاموش‪،‬‬ ‫هر بی تفاوتی‪ ،‬بی حرمتی و بعضا توهین و ظلم را بپذیرد تا کارش به مشکل‬ ‫بیشتر برخورد نکند‪ .‬در نهادینه شــدن این فرهنگ دو عامل مهم تاثیرگذار‬ ‫بود؛ یک‪ ،‬تفهیم اســتقالل رای قاضی و دوم‪ ،‬لزوم حفــظ حرمت کارمندان‬ ‫اداری و تهدید مجازات ارباب رجوع به مجازات و حبس؛ درســت در تضاد با‬ ‫اموزه ملی و فرهنگی ما که مراجعه کننده را ارباب لقب مﯽدهد‪ .‬البته برخی‬ ‫از توصیه ها به حفظ کرامت ارباب رجوع اشاره دارد ‪ ،‬اما در رابطه با این توصیه‬ ‫هیچ دستورالعملی وجود نداشت‪ ،‬خصوص که کارمندان ومدیران در حالت‬ ‫عادی روابطی زنجیره وار دارند که درصورت وجود شکایت و نارضایتی‪ ،‬مجدد‬ ‫ارباب رجوع شاکی را بیپناه مﯽگذارد‪ .‬در این اشــفته بازار رفتاری‪ ،‬زنان به‬ ‫عنوان همسر‪ ،‬دختر‪ ،‬مادر و یا خواهر متهمین‪ ،‬بیشترین اسیبهای روحی‬ ‫را متحمل مﯽشوند‪ .‬در بســیاری از موارد حتی در دادگاهای خانواده نیز که‬ ‫موضوع مراجعه‪ ،‬یک اختالف خانوادگی است‪ ،‬این فرهنگ رفتاری از همان‬ ‫بدو ورود همچون سیلی بر گوش زده مﯽشود و کم نیستند کارمندان و قضاتی‬ ‫که مجوز هر گونه رفتار تحقیرامیز به زنان را بــه خود مﯽدهند و لذا دغدغه‬ ‫بیشتر برخورداری از کمی احترام بود و رافت اسالمی پیشکش سیستم قضا‪.‬‬ ‫اما خوشبختانه در دور جدید شاهد سیاســتی خوشایند هستیم و تاکیدات‬ ‫ریاســت جدید قوه‪ ،‬بر نظارت و تعریف مکانیزمهای نظارتــی برای رعایت‬ ‫حقوق مراجعین و متهمین‪ ،‬نسیم رافت اســالمی نیز کمی حس مﯽشود‪.‬‬ ‫فضایﯽ که روزی بیشــتر القا کننده افتخاری بر مبنای‪ ،‬بگیر و بند‪ ،‬حبس و‬ ‫مجازات بود‪ ،‬امروز نه تنها زبان تهدید و مجــازات را افتخار کاری نمﯽداند به‬ ‫نظر مﯽرسد در تالش اســت تا با تجلی رافت اســالمی اوال دستگیر انسانی‬ ‫باشــد که پایش لغزیده اســت و به جای بسترسازی برای ســقوطش او را‬ ‫نجات دهد‪ .‬دوما با نظارت بر کارکنان این دســتگاه‪ ،‬فرهنگ خدایی کردن‬ ‫را جایگزین فرهنگ تواضع‪ ،‬ادب و تکریم ارباب رجوع کند‪ .‬کرامت انســان و‬ ‫شــانیت او در نظامی که پرچم دین را بلند کرده است‪ ،‬بیش از هر نظام دیگر‬ ‫باید دغدغهمند این منزلت باشد (رجوع شــود به ایه ‪ ۶۹‬سوره اسراء)‪ .‬امید با‬ ‫رویکرد جدید در نظام قضائی کشــور امکان لمس این کرامت محقق شود‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪1۳‬‬ صفحه 13 ‫شناسایی حدود ‪ ۳‬هزار نوزاد با اختالل شنوایی در سال ‪99‬‬ ‫گفتگو‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫معاون پیشــگیری از معلولیــت های مرکز‬ ‫توسعه پیشــگیری و درمان اعتیاد سازمان‬ ‫بهزیستی کشور از شناســایی حدود ‪ ۳‬هزار‬ ‫نوزاد با اختالل شنوایی در سال ‪ ۹۹‬خبر داد‬ ‫و گفت‪ :‬امیدواریــم رصد معلولیت ها در ‪۱۹‬‬ ‫استان تا پایان ســال ‪ ۱۴۰۰‬را انجام دهیم‪.‬‬ ‫«افــروز صفاری فرد» معاون پیشــگیری از‬ ‫معلولیت های مرکز توســعه پیشــگیری و‬ ‫درمان اعتیاد ســازمان بهزیســتی کشور‬ ‫درباره غربالگری شــنوایی گفت‪ :‬غربالگری‬ ‫اختــاالت شــنوایی در نــوزادان ماننــد‬ ‫هرساله در حال انجام اســت‪ .‬برای نوزادان‬ ‫تا ســنین یک ماهگــی غربالگــری انجام‬ ‫می شــود‪ ،‬همچنین تا ‪3‬ماهگی تشخیص‬ ‫اختــاالت شــنوایی انجام و تــا ‪6‬ماهگی‬ ‫نیز مداخــات درمانــی انجام می شــود‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬ساالنه غربالگری شنوایی برای‬ ‫حدود ‪ ۸۰‬تا ‪ ۸۵‬درصــد نوزادانی که به دنیا‬ ‫می ایند‪ ،‬انجام می شود‪ .‬در سال ‪ ۹۹‬علیرغم‬ ‫اینکه با مشکل بیماری کرونا مواجه بوده ایم‬ ‫و خدمات در بیمارستان ها تحت تاثیر کرونا‬ ‫قرار گرفته بود‪ ،‬اما ‪ ۸۶‬درصــد نوزادان زنده‬ ‫غربالگری شده اند‪ .‬در ســال ‪ ۹۸‬پوشش ما‬ ‫به ‪ ۹۲‬درصد رســیده بود‪ .‬البتــه با توجه به‬ ‫اینکه میزان غربالگــری از ‪ ۸۵‬درصد به باال‬ ‫از نظر ســازمان بهداشــت جهانی عملکرد‬ ‫عالی به نظر می رســد‪ ،‬کشــور ما همچنان‬ ‫در رتبه عالی غربالگری شــنوایی قرار دارد‪.‬‬ ‫معاون پیشــگیری از معلولیــت های مرکز‬ ‫توسعه پیشــگیری و درمان اعتیاد سازمان‬ ‫بهزیســتی کشــور خاطرنشــان کرد‪ :‬در‬ ‫ســال ‪ ۹۹‬نیز ‪ ۹۵۰‬هزار کودک غربالگری‬ ‫شــده اند که از این تعداد حــدود ‪ ۳‬هزار و‬ ‫‪ ۱۳۰‬نوزاد با اختالل شــنوایی شناســایی‬ ‫شده اند‪ .‬غربالگری شــنوایی از برنامه های‬ ‫موفق ســازمان بهزیســتی اســت چراکه‬ ‫با مداخــات به موقــع و خوبی کــه انجام‬ ‫می شــود‪ ،‬می تواند از افت عملکــرد افراد و‬ ‫معلولیت ان هــا جلوگیری کند‪ .‬در ســال‬ ‫جاری نیز این برنامه مانند همیشه با رعایت‬ ‫پروتکل های بهداشــتی در بیمارســتان ها‬ ‫و زایشــگاه ها در حــال انجــام اســت‪.‬‬ ‫‪14‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫صفاری فرد در پاســخ به این ســوال که‬ ‫ایــا در خصــوص اختالالت شــنوایی‬ ‫استان هایی هستند که بیشترین امار را‬ ‫داشته باشند‪ ،‬تصریح کرد‪ :‬معموال توزیع‬ ‫جمعیت در این خصوص یکســان است‪،‬‬ ‫اما در اســتان ها یا شهرســتان هایی که‬ ‫ازدواج های فامیلی بیشــتر شایع است‪،‬‬ ‫شناســایی نوزادانی با اختالالت شنوایی‬ ‫به میزان بســیار کمی درصدشان از کل‬ ‫کشور باالتر اســت البته این رقم انقدر‬ ‫زیاد نیســت که نیازمند مداخله باشد‪.‬‬ ‫وی درباره رصد معلولیت هــا و اینکه ایا‬ ‫معلولیت جدیدی شناسایی شده است‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬ما در این رصد معلولیت ها به دنبال‬ ‫شناســایی معلولیت جدیدی نیستیم؛‬ ‫دسته بندی معلولیت ها مشخص است‪.‬‬ ‫البته افت عملکرد گستره عظیم تری دارد‬ ‫و ممکن اســت حتی یک بیماری قلبی‬ ‫نیز افت عملکرد ایجــاد کند‪ .‬ما به دنبال‬ ‫این نیســتیم‪ .‬ما معلولیت های جسمی‪،‬‬ ‫حســی (بینایی و شــنوایی) حرکتی و‬ ‫اختالالت منتال مانند عقب ماندگی های‬ ‫ذهنــی را بررســی می کنیــم‪.‬‬ ‫معــاون پیشــگیری از معلولیــت های‬ ‫مرکز توسعه پیشــگیری و درمان اعتیاد‬ ‫ســازمان بهزیستی کشــور گفت‪ :‬طبق‬ ‫اماری که ســازمان بهداشــت جهانی‬ ‫دارد؛ امــار معلولیــت بــا چیــزی که‬ ‫ســازمان امار ما دربــاره ان جمع بندی‬ ‫کرد ه بود‪ ،‬تفاوت زیادی داشــت‪ .‬به طور‬ ‫مثال ســازمان بهداشــت جهانی اعالم‬ ‫کرده بود در ســطح جهــان ‪ ۱۵‬درصد‬ ‫جمعیت دچار کم توانی هســتند اما در‬ ‫سرشماری که ما در ســال ‪ ۹۰‬در کشور‬ ‫خودمان انجام دادیم؛ مشــاهده کردیم‪،‬‬ ‫‪1/03‬درصد معلولیت مشــخص شــده‬ ‫است و ما به این نتیجه رسیدیم که باید‬ ‫معلولیت هــا را خودمان بررســی کنیم‬ ‫و براســاس ان پروتکل هایــی را بــرای‬ ‫پیشــگیری از معلولیت ها تدوین کنیم‪.‬‬ ‫رصد معلولیت ها در ‪ ۱۹‬استان تا‬ ‫پایان سال ‪۱۴۰۰‬‬ ‫صفاری فرد خاطرنشان کرد‪ :‬از همین رو‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫در ســال ‪ ۹۷‬برنامه رصــد معلولیت ها‬ ‫شروع شــده و در ابتدا به صورت پایلوت‬ ‫در ‪ 3‬اســتان این کار اغاز شــد‪ .‬برنامه‬ ‫جامعــی در این خصــوص تهیــه و با‬ ‫اپیدمولوژیست ها و اماریست ها جلساتی‬ ‫برگزار شد و به هدف های واحد دست پیدا‬ ‫کردیم‪ .‬پرسشــنامه های واحدی در این‬ ‫خصوص تهیه و مورد استفاده قرار گرفت‪.‬‬ ‫وی با بیان اینکــه در این مدل به صورت‬ ‫خوشه ای جمعیت را انتخاب کرده بودیم‪،‬‬ ‫گفــت‪ :‬در ســال ‪ ۱۳۹۸‬و ‪ ،۱۳۹۹‬در‬ ‫مجموع ‪ ۶‬اســتان به ایــن برنامه اضافه‬ ‫شــده اســت و در ســال ‪ ۱۴۰۰‬نیز ‪۱۰‬‬ ‫اســتان به این برنامه اضافه می شــود و‬ ‫در مجموع ما امیدواریم تا پایان امســال‬ ‫در ‪ ۱۹‬اســتان رصد معلولیت ها را انجام‬ ‫دهیم‪ .‬رصد معلولیت ها در هر استان به‬ ‫ما کمک می کند تا متوجه شویم که چه‬ ‫معلولیت هایی در اولویت هستند و برای‬ ‫پیشــگیری از ان ها برنامه ریزی کنیم‪.‬‬ ‫دبیر خانه رصــد معلولیت هــا افتتاح و‬ ‫نرم افزار ان نیز شروع به کار کرده است‪.‬‬ ‫معــاون پیشــگیری از معلولیت هــای‬ ‫ســازمان بهزیستی کشــور درباره بانک‬ ‫ژنتیــک افــراد دارای معلولیت تصریح‬ ‫کرد‪ :‬از خانوارهایی با ‪ 3‬معلول به باال کار‬ ‫مشاوره و ازمایشــات ژنتیک انجام شده‬ ‫اســت‪ .‬اما درخصوص خانواده هایی که‬ ‫دارای‪ 2‬فــرد دارای معلولیت هســتند‬ ‫و تحت پوشــش سازمان هســتند‪ ،‬امار‬ ‫بیشــتری دارند و بالغ بر ‪ ۳۰‬هزار خانوار‬ ‫هســتند‪ ،‬هنوز این کار صــورت نگرفته‬ ‫اســت‪ .‬ما یک فراخوانی در این خصوص‬ ‫اعالم کردیم تــا بتوانیم براســاس این‬ ‫فراخوان موسسه ای که توانایی انجام این‬ ‫کار را داشته باشد را انتخاب کنیم اما به‬ ‫دلیل شرایط کرونا و شــرایط اقتصادی‬ ‫جامعــه و تغییر و تحوالت در سیســتم‬ ‫ادارات مقداری کار متوقف شــده است‬ ‫و امیدواریــم بتوانیــم کار را در ســال‬ ‫‪ ۱۴۰۰‬و ‪ ۱۴۰۱‬به ســرانجام برســانیم‬ ‫و یک بانک اطالعاتی خوبــی از ژنتیک‬ ‫افراد دارای معلولیت داشــته باشــیم‪.‬‬ صفحه 14 ‫جوانی که رتبهنخستجایزهمعمار‪ ۱۴۰۰‬چند نکته درمان خانگی‬ ‫به طرح مدرسه ای در سیستان و‬ ‫برای گرفتگی گردن‬ ‫دلسوزجوانان‬ ‫بلوچستانتعلقگرفت‬ ‫دیگر است‬ ‫مهــدی امیرابادی در ســن ‪ 15‬ســالگی با هوش‬ ‫بــاال و توانمنــدی فوق العــاده کلیــه حرف های‬ ‫الزم را فــرا مــی گیــرد و بعنــوان سرپرســت‬ ‫شــرکت قطعه ســازی خودرو فعالیت مــی کند‪.‬‬ ‫ســپس به خدمت مقدس ســربازی در استان یزد‬ ‫پادگان خاتمی مشغول دوره اموزشی شده و بعنوان‬ ‫فرمانده گروهان انتخاب می شــود بعد از گذراندن‬ ‫دوران اموزشــی خدمت ســربازی بــه فرماندهی‬ ‫منطقه مقاومت بسیج استان تهران تقسیم میشود‬ ‫و بعنوان فرمانده گروهان احتیاط انتخاب می شــود‬ ‫و فرمانده میدان برای ســربازان وظیفه میشــود‪.‬‬ ‫ایشــان می گوید در کل کشور تنها ســربازی بودم‬ ‫که صبحــگاه مشــترک رده فرماندهی ســپاه را‬ ‫اجرا کردم در طول تاریخ بعدا ز انقالب اسالمی‪ .‬بعد‬ ‫از اتمام خدمت سربازی با عالقه زیادی که به خلبانی‬ ‫داشتم رفتم نیروی هوایی ســپاه پاسداران ثبت نام‬ ‫کردم و در حال گزینش بودم کــه به من گفتند در‬ ‫یگان موشکی میخواهیم از شما استفاده کنیم‪ .‬من‬ ‫شوکه شــدم ولی چون خدمت به یگان موشکی که‬ ‫حســاس ترین خدمت برای من محسوب می شد‬ ‫بجای خلبانی جذب یگان موشکی شدم واقعامراحل‬ ‫گزینش بســیار سختی داشــت که الحمدهلل یکی‬ ‫پس از دیگری مراحل اســتخدام را سپری کردم و‬ ‫به مرکز اموزشی یگان موشکی نیروی هوایی سپاه‬ ‫اعزام شدم به کاشــان و دوره های مختلف نظامی و‬ ‫موشــکی را فراگرفتم تاکنون در پست و شغل های‬ ‫مختلفی از جملــه مدیرروابط عمومــی هلدینگ‬ ‫صنایع پتروشیمی و یا عضو هیات مدیره شرکتهای‬ ‫شمال شرق کشور‪ ،‬شرکت ســهند‪ ،‬شرکت بزرگ‬ ‫گردگشری‪ ،‬شــرکت عمران مسکن ابادی‪ ،‬شرکت‬ ‫لیزینگ و واســپاری وهمچنین مشــاوره در امور‬ ‫مختلف را در امور بانکی برعهده داشتم‪ .‬خداراشکر‬ ‫در هرپســت و شــغلی که قرار گرفتم توانستم به‬ ‫بهترین نحو انجام وظیفه کنم و دوتامورد را فراموش‬ ‫نکردم یکی اینکه کســی را اخراج نکنم و دیگری تا‬ ‫می توانم جوانان را مشــغول به کار کنم بدون پارتی‬ ‫و بدون هیچگونه معرفی واین دو مــوردرا در طول‬ ‫خدمت انجام دادم و بنده در هر منصبی قرار بگیرم‬ ‫چون تجربیات زیــادی از مجموعــه های مختلف‬ ‫دارم مــی توانم مدیــر نمونه ان مجموعه باشــم ‪.‬‬ ‫یکصدمین مدرســه ابتدایی پویش «ایران‬ ‫من» با طراحــی « ارش علی ابــادی» که‬ ‫مهر ماه ســال گذشته در روســتای سیدبار‬ ‫جــدگال بخش پالن اســتان سیســتان و‬ ‫بلوچســتان به بهره برداری رســیده‪ ،‬موفق‬ ‫به کسب رتبه نخســت جایزه معمار ‪۱۴۰۰‬‬ ‫در بخش عمومی شــد‪ .‬به گــزارش پایگاه‬ ‫اطالع رسانی ســازمان نوســازی‪ ،‬توسعه و‬ ‫تجهیز مدارس کشــور‪ ،‬یکصدمین مدرسه‬ ‫ابتدایی پویش «ایران من» که در روســتای‬ ‫سیدبار جدگال بخش پالن استان سیستان‬ ‫و بلوچستان ساخته شــده‪ ،‬مهرماه ‪1399‬‬ ‫و همزمان با اغاز ســال تحصیلــی با حضور‬ ‫دانش اموزان این روســتا بــه بهره برداری‬ ‫رســید‪ .‬این پروژه با طراحــی «ارش علی‬ ‫ابادی» و بــا رویکرد توســعه درون زا و نگاه‬ ‫چند کاربردی به فضای کالبدی مدرســه از‬ ‫ســال ‪ ۱۳۹۶‬اغاز و بعد از مراحل پژوهشی‬ ‫و بررســی های محلی‪ ،‬مرحلــه اجرایی ان‬ ‫در روستای ســیدبار جدگال از بخش پالن‬ ‫چابهار اجرا شــده اســت‪.‬این مدرسه چهار‬ ‫کالس درس‪ ،‬کتابخانــه و کارگاه مخصوص‬ ‫ســوزن دوزی دارد‪.‬جایــزه ســاال نه معمار‬ ‫از ســال ‪ 1380‬به صورت ســالیانه توسط‬ ‫مجله معمار و با هدف اشــاعه اندیشه و هنر‬ ‫معماری‪ ،‬شهرســازى‪ ،‬ســاخت و صنعت‬ ‫برگزار می شــود و تمام پروژه های ســاخته‬ ‫ شده به صورت جداگانه در چهار گروه مورد‬ ‫ارزیابی قرار می گیرند‪ .‬مراســم نهایی جایزه‬ ‫معمار ‪ ،1400‬روز جمعه ‪ 16‬مهرماه امسال‬ ‫برگزار شــد‪ .‬پویش مدرسه ســازی «ایران‬ ‫من» از ســال ‪ ۱۳۹۳‬با همت جمع بزرگی‬ ‫از کارافرینــان و فعاالن اقتصــادی با هدف‬ ‫ساخت ‪ ۱۰۰‬مدرسه ابتدایی در استان های‬ ‫کمتر برخــوردار کشــور اغاز بــه کار کرد‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫زنان دیپلماسی‪ -‬اکثر پشت میزنشین ها‬ ‫و کســانی که تحرک بدنی کمــی دارند‪،‬‬ ‫دچار گرفتگی عضالت می شــوند‪ .‬یکی از‬ ‫شایع ترین گرفتگی های عضالنی‪ ،‬گرفتگی‬ ‫گردن اســت‪ .‬ســبک زندگی جدید و کار‬ ‫مداوم با کامپیوتر‪ ،‬حضور در فضای مجازی‬ ‫و به عبارتی نگاه مستمر به صفحه نمایش‪،‬‬ ‫موجب می شــود تا ما گردن را به ســمت‬ ‫این صفحه به جلو خم کنیم‪ ،‬که در نتیجه‬ ‫باعث کشــیدگی و گرفتگی گردن میشود‪.‬‬ ‫این گرفتگی ضمن درمانهایــی که با دارو‬ ‫و روش پزشکی انجام میشــود در خانه نیز‬ ‫با چند روش ســاده ارام می گیــرد‪ .‬در اثر‬ ‫گرفتگی عضالت منقبض میشــوند و گرما‬ ‫به باز شــدن این انقباض کمــک می کند‪.‬‬ ‫یکی از این روشــها قرار دادن کیســه اب‬ ‫گرم بــر روی گــردن اســت‪ .‬دوم اگر در‬ ‫منزل وان حمــام داریــد‪ ،‬تمام بــدن را‬ ‫در ابگرم فرو برید‪ .‬ابگرم به شــل شــدن‬ ‫عضالت کمــک میکنــد و اضافــه کردن‬ ‫روغن رزماری به اب ضمن تســیهل شــل‬ ‫شــدن عضالت‪ ،‬ارامش بخش نیز اســت‪.‬‬ ‫دسترسی به ســونای گرم نیز یکی دیگر از‬ ‫روش های درمان برای کمک به باز شــدن‬ ‫عضالت به حســاب می ایــد و باالخره اگر‬ ‫در منزل المپ نــور مادون قرمــز دارید‪،‬‬ ‫میتوانید در یک فاصله‪ 20‬ســانتی متری‬ ‫و به مدت ‪ 20‬دقیقه‪ ،‬گــردن را در معرض‬ ‫نور ان قــرار دهید و ســپس بایک شــال‬ ‫و یــا یک روســری انرا گــرم نگــه دارید‪.‬‬ ‫هشــدار‪:‬اب ســرد موجب گرفتگی بیشتر‬ ‫عضله میشــود‪ ،‬در ایــن حــال از ریختن‬ ‫اب ســرد بر روی گردن خــودداری کنید‪.‬‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫ی و پنجم‬ ‫شماره س ‬ ‫‪15‬‬ صفحه 15 ‫محض اطالع‬ ‫تکذیبیه‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫در شــماره ‪ 33‬هفتــه نامه صدای خــاک مقالــه ای با عنــوان «بحران‬ ‫بیت کویــن‪ ،‬بیخ گوش مردم و مســئولین» بــه قلم ســرکار خانم اکرم‬ ‫جدیدی ممتاز منتشــر شــد که موجب گالیــه جناب اقــای علیرضا‬ ‫رهنما مدیرعامل محترم شرکت پیشــتاز معدن کار رایا گردید‪ ،‬از این رو‬ ‫برای رفع شبهات نسبت به شرکت پیشــتاز معدن کار رایا و جناب اقای‬ ‫علیرضا رهنما وحمایت از اعتبار و حیثیت این شــرکت که خود خسارت‬ ‫دیده اســت‪ ،‬اخرین اطالعیه جناب اقای تانر الگــون مدیرعامل محترم‬ ‫شــرکت همیار مایــا رایا صنعــت که حــاوی توضیحاتــی در خصوص‬ ‫مندرجات مقاله فوق الذکر است در این شــماره نشریه منتشر می گردد‪:‬‬ ‫مشتریان و همکاران محترم شرکت همیار مایا رایا صنعت‬ ‫(با مسئولیت محدود)‬ ‫باسالم‬ ‫پیرو اطالعیه های قبلــی و درپی وقایعی که اخیرا در دفتر شــرکت در‬ ‫تهران اتفاق افتاده اســت‪ ،‬پــس از مذاکره تلفنی با همکاران شــرکت در‬ ‫تهران و مشــورت با مشــاوران حقوقی موارد ذیل را به اگاهی میرسانم‪:‬‬ ‫‪ -1‬خاطــر همگان اســوده باشــد کــه فعالیت شــرکت همیــار مایا‬ ‫رایان صنعــت (بــا مســئولیت محــدود) از بدو تاســیس دقیقــاً در‬ ‫چهاچــوب قوانیــن و مقــررات کشــور ایــران و عــرف تجــاری ان‬ ‫کشــور بــوده اســت و معامــات و عملیــات شــرکت نیــز واقعی و‬ ‫مســتند بــوده و هیــچ تقلــب و کالهبــرداری در کارنبــوده اســت‪.‬‬ ‫‪ -2‬از انجا که عواملی خارج از اراده شــرکت از قبیل فــوت غیر منتظره‬ ‫اولین مدیرعامل شــرکت به دلیل ابتال به بیماری کرونا و تعطیل شــدن‬ ‫ناگهانــی چند ماهه کلیــه کارگاه های اســتخراج رمز ارز ایران توســط‬ ‫دولت‪ ،‬موجب ورود خسارت به این شرکت شده اســت‪ ،‬بنابراین شرکت‬ ‫همیار مایــا رایان صنعت (با مســئولیت محدود) هیچ دغدغــه ای برای‬ ‫دفاع از اقدامات خود در مراجع قانونی نداشــته و نــدارد و اطمینان داریم‬ ‫در پایان رسیدگی قضایی‪ ،‬این شــرکت از همه اتهامات ناروا تبرئه خواهد‬ ‫شــد‪ ،‬اما به اقتضای منافــع دراز مدت شــرکت‪ ،‬تصمیــم گرفتیم برای‬ ‫حفظ ارزش تجاری شــرکت و اعتماد ارزشــمند تعداد زیادی مشتریان‬ ‫محترم‪ ،‬به جای تعطیل کردن شــرکت و به تبع ان انتقال خسارات ناشی‬ ‫از عوامل خارج از اراده شرکت به مشــتریان‪ ،‬بنا را بر پاسخگویی و تامین‬ ‫معادل مبلغ پرداختی مشــتریان ایرانی شــرکت از منابع دیگر بگذاریم‪.‬‬ ‫‪ -3‬در ایــن میان متاســفانه بخــش کوچکــی از مشــتریان‪ ،‬به جای‬ ‫استقبال از حسن نیت شــرکت‪ ،‬به رفتارهای زشــت و غیرقانونی مانند‬ ‫فحاشــی‪ ،‬هجوم به دفتر شــرکت و صدمه به امــوال ان‪ ،‬تهدید کارکنان‬ ‫شــریف شــرکت و خانواده ایشان و انتشــار گســترده اطالعات ناقص و‬ ‫خالف واقع‪ ،‬ایــراد اتهامات نــاروا و تشــویش اذهان دیگر مشــتریان و‬ ‫مراجع رســمی پرداختــه و در کمال تاســف در مقابل بــی تفاوتی عده‬ ‫زیــادی از مشــتریان‪ ،‬روز بــه روز اقدامات خود را شــدت بخشــیدند‪.‬‬ ‫‪ -4‬در نتیجــه تحریــکات این عــده و ادعاهــای کامال بر خــاف واقع‬ ‫ایشــان‪ ،‬در مورخــه ‪ ،۲۷/٠۶/۱۴٠٠‬یعنی درســت چهــار روز پیش از‬ ‫اخر شهریور ماه‪ ،‬تاریخ شــروع به کار مجدد مراکز اســتخراج رمز ارز در‬ ‫ایران و موعدی که از چند ماه قبل برای شــروع ســازوکار تسویه حساب‬ ‫با مشــتریان شــرکت تعیین شــده بود ‪ -‬در حالیکه همکاران شــرکت‬ ‫مشــغول تدارک ســازوکارهای پرداخت به مشــتریان بودند ‪ -‬ماموران‬ ‫نیــروی انتظامی دفتــر شــرکت را پلمپ و کارکنان شــریف شــرکت‬ ‫‪16‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫را بــرای تحقیــق در مــورد ادعاهای مشــتریان بازداشــت کردند‪.‬‬ ‫‪ -5‬قطعاً مشــکالت تجاری راه حل های تجاری دارد و کاراگاه بازی‬ ‫و سر هم کردن سناریوهای تخیلی برای پلیســی کردن امور تجاری‪،‬‬ ‫اگر چه درکوتاه مدت ممکن اســت برای عده ای وسیله جلب توجه یا‬ ‫حتی تحصیل منفعت شــود‪ ،‬اما دســت اخر به جز گرفتار شدن در‬ ‫مسیر طوالنی رسیدگی قضایی و خسارات غیر قابل جبران برای همه‬ ‫طرفها نتیجه دیگری نخواهد داشت‪ .‬کما اینکه نمونه کوچکی از انچه‬ ‫طی سالهای اینده در مسیر رســیدگی قضایی و پلیسی اتفاق خواهد‬ ‫افتاد را می توان در وقایــع چند هفته اخیر به وضوح مشــاهده کرد‪.‬‬ ‫‪ -6‬اینجانب‪ ،‬تانرالگون‪ ،‬مدیر عامل شرکت همیار مایا رایان صنعت (با‬ ‫مسئولیت محدود) به صراحت اعالم می کنم تنها شخصی که اختیار و‬ ‫تمکن پرداخت مبلغی بابت معامالت این شرکت دارد اینجانب هستم و‬ ‫افترا‪ ،‬ازار‪ ،‬بازداشت دیگر اشخاص نه منصفانه است و نه فایده ای نصیب‬ ‫کســی می کند و به عکس تعطیل شدن شــرکت انگیزه حفظ ارزش‬ ‫تجاری شرکت و مشتریان ان را نیز برای اینجانب از میان خواهد برد‪.‬‬ ‫همچنیــن واضح اســت جز بــا رفــع پلمــپ از دفتر شــرکت و‬ ‫ازادی کارکنــان شــریف ان کــه تنهــا انگیــزه ادامــه حضــور و‬ ‫همکاری شــان با شــرکت‪ ،‬حل مشــکالت مشــتریان بوده است‪،‬‬ ‫به اســتثناء مــوارد از قبل توافق شــده‪ ،‬امــکان هیــچ پرداختی به‬ ‫هیچ یک از مشــتریان شــرکت میســر نخواهد بود و بنابراین همه‬ ‫برنامه هــای قبلی برای هــر پرداخت‪ ،‬بــه حالت تعلیــق در می اید‪.‬‬ ‫‪ -7‬شــایان ذکر اســت کــه مراجعــه به مراجــع قضایــی و طرح‬ ‫شــکوائیه با بیان صادقانــه واقعیت‪ ،‬جــزو حقوق اساســی همگان‬ ‫اســت‪ ،‬اما این حق نمــی تواند مستمســکی برای طــرح ادعاهای‬ ‫خــاف واقــع‪ ،‬افتــرا‪ ،‬نشــر اکاذیب بــه قصــد تشــویش اذهان‬ ‫عمومــی و مقامات رســمی‪ ،‬و لطمــه بــه ارزش تجاری شــرکت‬ ‫و قــرار گرفتــن همــه مشــتریان در معــرض خســارت شــود‪.‬‬ ‫اشــخاصی که مرتکب چنیــن اعمالی شــده و می شــوند‪ ،‬خصوصاً‬ ‫اوباشــی که در دوره رونق فعالیت شــرکت با سوء اســتفاده از حسن‬ ‫نیت کارکنان و مشــتریان شــرکت از طریق تبلیغ و تعریف و تمجید‬ ‫اغراق امیز از شــرکت منافع نامشــروع تحصیل کــرده و حال تالش‬ ‫دارند بــا گل الود کــردن اب‪ ،‬به خیــال خود ماهی بیشــتری صید‬ ‫کنند‪ ،‬مطمئن باشــند در قلمرو قضایی ایــران و همچنین در قلمرو‬ ‫قضایــی اتحادیه اروپا و کشــورهای دارای پیمــان معاضدت قضایی‬ ‫با ان اتحادیه مورد پیگرد قــرار گرفته و به مجازات خواهند رســید‪.‬‬ ‫‪ -8‬در پایان الزم اســت ضمن قدردانی مجدد از ان دسته مشتریان‬ ‫گرانقدر که به دســایس و تشــویش افکنی دیگران توجه نکرده و به‬ ‫اینجانب و شــرکت همیار مایا رایان صنعت (با مســئولیت محدود)‬ ‫اعتماد کرده اند تاکید کنم این شــرکت اعتماد شــما را بی پاســخ‬ ‫نگذاشــته و پس از فراهم شــدن امکان فعالیت شــرکت در تهران‪،‬‬ ‫رفع پلمپ از دفتر و ازادی کارکنان بازداشــتی‪ ،‬برنامه شــرکت برای‬ ‫استرداد معادل وجوه پرداختی مشــتریانی که شکوائیه های مبتنی‬ ‫بر افترا و ادعاهای خــاف واقع طرح نکرده و در اقدامات زشــت علیه‬ ‫شرکت و کارکنان شریف ان مشــارکت نداشته اند از محل برنامه های‬ ‫تجاری دیگر اینجانب با قوت پیگیری و اجرا خواهد شــد‪ .‬تانر الگون‬ ‫مدیرعامل شرکت همیار مایا رایا صنعت (با مسئولیت محدود)‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 16 ‫حفﻆ محیط زیست با مدیریت زباله در منزل‬ ‫زندگی زیباســت‪ :‬جملهای‬ ‫دو واژهای کــه دارای ابعاد و‬ ‫معانی گســترده و جامعی‬ ‫اســت انچه مقصود ماست‬ ‫ﻣﺤﺒﻮﺑﻪ دﻫﻘﺎن‬ ‫بعــد معنــوی‪ ،‬انتزاعی و‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫مفهمومی این جمله نیست‬ ‫بلکه انچه که قصد داریم به‬ ‫بیانی ســاده همکالم شویم‬ ‫بســتر این فصل زیســتن‬ ‫است‪ .‬فصل زیســتن را در مجموعه ای از فعالیتهای فیزیکی‬ ‫مثل فعالیت های حرکتی‪ ،‬خوردن‪ ،‬اشامیدن‪ ،‬خوابیدن و غیره‬ ‫که به طور کل بررشــد و نمو و بقاء موجودات تاثیر میگذارد‬ ‫میدانیم‪ .‬به مکانی کــه این فعالیتهــا در ان اتفاق می افتد‬ ‫محیط زیست می گویند چرا که بعد دیگر ماجرا وجود عوامل‬ ‫فیزیکی خارجی اســت که تاثیرگذار جریان زندگی اســت‬ ‫البته این تعریف صرفا تک بعدی است چرا که بعد دیگر ماجرا‬ ‫وجود عوامل فیزیکی خارجی اســت که تاثرگذاشت جریان‬ ‫زندگی اســت در بیان کامل محیط زیست شامل مجموعهای‬ ‫از عوامل فیزیکی خارجی از یک طــرف و موجودات زنده ای‬ ‫که در ان زیســت می کنند از طرف دیگر میباشــد که برای‬ ‫بقاء و رشــد و نمو همواره با یکدیگر در کنش و تقابل هستند‪.‬‬ ‫انسان بعنوان اشــرف مخلوقات و هوشمندترین موجودی که‬ ‫در این زیســتگاه‪ ،‬زندگی می کند اولین و موثرترین نقش را‬ ‫در رشــد و نمو و ارتقاء این محیط دارد که البته متاسفانه در‬ ‫سالهای اخیر فعالیت های بشــری نه تنها برای پیشرفت رشد‬ ‫و محیط زیست کار بســزایی انجام نداده بلکه محیط زیست‬ ‫بشــر هر روز به اضمحالل و نابودی نزدیک تر شــده اســت‪.‬‬ ‫براســاس گزارش ســازمان همــکاری اقتصاد و توســعه در‬ ‫ســال ‪ 2۰۰1‬تقریبــا همه عوامل تشــکیل دهنــده محیط‬ ‫زیســت تحت تاثیــر فعالیت های انســانی قــرار گرفته اند‪.‬‬ ‫ایــن عوامل تشــکیل دهنده که عمدتا شــامل خــاک (که‬ ‫فعالیتهای انســانی برخاک باعث مســمومیت و فرسایش‬ ‫خاک و بدنبال ان موجب تخریب و کاهــش توان زمینهای‬ ‫زراعی میشــود)‪ .‬اب (کــه از تاثیرات فعالیت های انســان‬ ‫برروی ابها میتــوان پرمصرف بــی رویــه ان و از بین رفتن‬ ‫منابع ابــی الوده و ابهای ســطحی و زیرزمینی اشــاره کرد‪.‬‬ ‫هوا‪( :‬الودگی هوا که مبادرت از ورود مستقیم و غیر مستقیم‬ ‫هر عنصر توسط انسان یا عوامل طبیعی که احتمال ایجاد اثرات‬ ‫نامطلوب بر سالمتی انسان و محیط زیســت را داشته باشد‪.‬‬ ‫دیگر عوامــل مثل منابع طبیعــی و گیاهان و غیــره نام برد‪.‬‬ ‫بطور کلــی برخــی از فعالیت های بشــری کــه در مقیاس‬ ‫جهانی بطــور مســتقیم و غیرمســتقیم به محیط زیســت‬ ‫جهانی اسیب می رســاند می توانند به رشــد جمعیت ‪ ،‬بهره‬ ‫کشــی و مصرف بیش از حــد منابع طبیعــی‪ ،‬الودگی محیط‬ ‫زیســت و جنــگل زدایی‪ ،‬از دســت رفتــن تنوع زیســتی و‬ ‫الودگی های محیطی ناشــی از فعالیت های روزمره انســانها‬ ‫که درنهایت خطــر حیاتی برای نجات بشــر ایجــاد می کند‪.‬‬ ‫هدف از بیــان این مطلــب و بررســی و کنــکاش در موضوع‬ ‫الودگیهایی اســت که صرفــا در جوامع بشــری باعث بخطر‬ ‫افتادن ســالمت جامعه و بشــریت میشــود وراهکارهایی که‬ ‫می توان با بکارگیری انها از این فاجعه انســانی جلوگیری کرد‪.‬‬ ‫خانوادههــا بعنوان مهرههای تشــکیل دهنده جامعه بشــری‬ ‫نقش بسیار مهمی در کاهش الودگی های جوامع بشری دارند‬ ‫مدیریت یــک خانواده در کنــار تمام فعالیتهــای اعضای ان‬ ‫و حفظ ســالمت و نشــاط یک خانواده مدیریتی بس حساس‬ ‫اســت‪.‬در کنار این مدیریت هــا‪ ،‬مدیریت زباله های ناشــی از‬ ‫زندگی و فعالیت های نوع بشر از اهیمت ویژه ای برخوردار است‬ ‫اصطالح زباله به پسماندهای جامد و مایعی که ظاهرا بدردنخور‬ ‫باشــند گفته می شــود ومدیریت زبالــه های خانگــی به این‬ ‫معناســت که بتوان به نحو صحیحی انها را جداســازی کرده‬ ‫و هوشــمندانه در چرخه طبیعت از انها اســتفاده مجدد کرد‪.‬‬ ‫امروزه با توجه به تبلیغات شــدید شــرکت های تولید کننده‬ ‫و کمپانی هــای خدماتی در جهــت باالبردن مصــرف و رواج‬ ‫فرهنــگ مصرفگرایی برای باالبردن ســود و منفعــت خود‪ ،‬با‬ ‫انبوه زیادی از زباله های خانگی در جوامع بشــری مواجه هست‬ ‫جامعه ایرانی بطور اخص در مقابل جوامع بشــری بطوراعم نه‬ ‫تنها از این قاعده مستثنی نیســت بلکه یکی از پرمصرفترین‬ ‫جوامع دنیا را رقم زده اســت‪ .‬بطوریکه ایران یکی از ده کشــور‬ ‫پرمصرف دنیا در بحث انــرژی‪ ،‬اب؛ دارووحتــی مواردی مثل‬ ‫لوازم ارایش هست و باید توجه داشــت که قانون هرچه مصرف‬ ‫بیجا و بی مورد بیشــتر باشد زباله های ناشــی از ان هم بیشتر‬ ‫اســت در ایران مصداق واقعــی دارد بطوریکه طبــق امار هر‬ ‫شخص ایرانی در شــهر بزرگ تهران روزانه حدود ‪1۰‬کیلوگرم‬ ‫زباله خانگی از خود بجــا می گذارد‪ .‬زباله های خانگی شــامل‬ ‫پس مانده های مواد خوراکی‪ ،‬گیاهی‪ ،‬حیوانی‪ ،‬پس مانده های‬ ‫خشک مانند پالستیک‪ ،‬فلزات‪ ،‬کاغذها و روزنامه ها و بطریهای‬ ‫شیشــه ای و انواع فوم و پارچه و مشــتقات ان و‪ ...‬می باشــد‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که امکان و احتمال بازگشت پسمانده های ترو‬ ‫مایع به چرخه طبیعت بیشتر و راحتتر از پس مانده های خشک‬ ‫مثل پالستیک و فلزات است ولی بطورکلی تمام این پس ماندهها‬ ‫را می تــوان با مدیریت و درایت به ســرمایه ملــی تبدیل کرد‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪17‬‬ صفحه 17 ‫روز‪ -‬کم کم هوا رو به سردی می رود ‪ ،‬پاییز رنگ رنگ‬ ‫خارجی – پارک –‬ ‫داﺳتان‬ ‫زیباییهایش را به رخ هر بیننده ای می کشد ‪ ،‬ترکیبی از رنگهای زرد و‬ ‫نارنجی که تصویری مدهوش کننده از خود به نمایش می گذارند ‪ ،‬فرم‬ ‫لباسها هم کمی متفاوت تر از قبل شده و کت و یا پلیور بر پوشش ادمها‬ ‫اضافه گردیده است تا شاید بتواند انها را از نیمچه سرمای صبحگاهی‬ ‫و شباهنگام پاییزی حفظ کند ‪ ،‬درختان اهسته اهسته برگ از تن بر‬ ‫میکشند تا خود را برای خوابی عمیق اماده کنند تا با انرژی زیاد ‪ ،‬بهاری نو‬ ‫را اغاز نموده و نوید شروعی دوباره را در جهان طنین انداز نمایند ‪ ،‬زندگی‪،‬‬ ‫اما‪ ،‬همچنان برقرار است ‪ ،‬طبق روال قبل ‪ ،‬ادمها از اقشار و سنین مختلف‬ ‫در پارک هستند ‪ ،‬عده ای در حال ورزش ‪ ،‬عده ای قدم زنان ‪ ،‬عدهای‬ ‫نشسته بر روی نیمکتها و عده ای به عنوان رهگذر که مسیر رسیدن به‬ ‫مقصدشان را به پارک گره زده اند تا در راه رسیدن هوایی تازه کنند ‪ ،‬اقا‬ ‫مرتضی ‪ ،‬حمید و سعید ‪ ،‬پیرمردهای همیشگی قصه ما هم قدم زنان‬ ‫خود را به نیمکت همیشگی می رسانند ‪ ،‬نفسی چاق کرده و می نشینند‬ ‫‪ ،‬پوشش انها نیز تغییر کرده و عالوه بر کت ‪ ،‬کالهی هم بر سر دارند ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬خوب سرد شد ها ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬واسه ما پیرمردها سرده اقا مرتضی ‪ ...‬ببین اون جوونها رو ‪ ....‬با یه‬ ‫پیرهن و شلوار دارن ورزش میکنن ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬جوونی کجایی که دلم هواتو کرده؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬دیروز تو اخبار میگفت امار کرونا همچنان افزایشیه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬اره بابا ‪ ...‬هر روز بیشتر از دیروز‬ ‫سعید ‪ :‬اینهمه واکسن زدن هم هیچ تاثیری نداشته ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬چرا بابا تاثیر که میذاره ‪...‬‬ ‫حمید ‪ :‬میگن بعضیها دوز دوم واکسنشونم زدن ولی بازم کرونا گرفتن‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬بله ‪ ...‬خودم از نزدیک دیدم ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬مگه نشنیدین این بازیگره جدیدا فوت کرد ‪ ...‬دوز دوم واکسنشم‬ ‫زده بود ولی کرونا گرفت و فوت کرد‪ .‬هردو ‪ ( :‬با تعجب ) نه‬ ‫مرتضی ‪ :‬تو اینترنت هست ‪ ....‬میتونید برید ببینید ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬خب اگه ایننجوریه پس چرا واکسن میزنن ؟‬ ‫حمید ‪ :‬داره ترس برم میداره ها ‪ ...‬بابا من هزارتا ارزو دارم ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬بهترین راهش اینه که همچنان رعایت کنیم ببینیم چی پیش‬ ‫میاد‪ .‬سعید ‪ :‬دقیقا‬ ‫حمید ‪ :‬شنیدین استاندار جدید تهران هم رونمایی شد ؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬مجسمشو ساختن ؟‬ ‫سعید ‪ :‬نه بابا ‪ ...‬معرفیش کردن ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬سی و هفت سالشه ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬ججون گرایی خوبه ‪ ....‬اینا تازه نفسن ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬مگه میخوان مسابقات المپیک شرکت کنن که تازه نفسن ؟‬ ‫مسئولیتی مثل استانداری ‪ ...‬اونم استانداری تهران خیلی سنگینه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬بنده خدا قبال فرماندار بوده بابا ‪ ...‬همچینم بی سابقه نیست ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬واهلل قبال که مو سفید کرده ها رو مسئولیت میدادن این شده‬ ‫وضعمون ‪ ...‬وای به حال االن که به جوونها مسئولیت میدن ‪ ...‬جوونه دیگه‬ ‫‪ ...‬یه دل داره هزار تا سودا ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬کاش الاقل تجربه هایی که قبال شده رو تکرار نکنه ‪.‬‬ ‫‪18‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫نیمکــت‬ ‫محمد امید‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه‬ ‫حمید ‪ :‬البته اگه یه مشاور کاربلد کنارش بزارن بد نیست ‪...‬‬ ‫باالخره جونها زمام امورو دست بگیرن خوبه‬ ‫مرتضی ‪ :‬یه مشاور با تجربه البته ‪ ....‬اره بابا مردم هم خسته شدن از بس مسئولین‬ ‫تکراری دیدن ( میخندد )‬ ‫سعید ‪ :‬جوونهای امروزی چون همش با کامپیوتر و اینترنت و فضای مزاجی سر‬ ‫کار دارن ‪....‬‬ ‫مرتضی و حمید میخندند ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬حرف خنده داری زدم ؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬فضای مزاجی چیه اقا سعید ؟‬ ‫سعید ‪ :‬همین که ملت صبحها با موبایلهاشون میرن توش ‪ ،‬شبها بیرون میان‬ ‫دیگه‪.‬‬ ‫حمید ‪ ( :‬خندان ) اون فضای مجازیه سعید جان ‪ ...‬فضای ‪ ....‬مجازی ‪ ...‬بگو‬ ‫سعید ‪ :‬فضای ‪ .....‬مزاجی‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬م‪ ....‬جا ‪ ...‬زی ‪ ....‬اقا سعید ‪ ...‬مجازی‬ ‫سعید ‪ :‬خب منم همینو گفتم دیگه ‪ ...‬م‪ ...‬زا ‪ ....‬جی‬ ‫حمید ‪ :‬خیله خب بابا ‪ ...‬هر جورری دوست داری بگو اصال‬ ‫سعید ‪ :‬هیچی بابا میخواستم بگم انقد جوونهای امروزی تو این فضاها میرن‬ ‫اطالعاتشون و سوادشون و هوششون زیاده ‪ ...‬بنابراین ممکنه این استاندار جوون‬ ‫هم بتونه راههای جدیدی برای باز کردن گره های کور این تهران بیچاره پیدا کنه ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬بعیدم نیست ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬البته اگه دور از جونش ‪ ،‬دنبال باز کردن گره های کور خودش نباشه ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬انقدر منفی بافی نکن حمید اقا ‪ ....‬باید به جوونها اعتماد کرد‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ ( :‬میخندد ) بله ‪ ...‬از ما پیر و پاتالها دیگه ابی گرم نمیشه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬اتفاقا ‪ ...‬از قدیم گفتن دود از کنده بلند میشه‬ ‫سعید ‪ ( :‬ناراحت ) ولی حیف که با دود نه میشه غذا پخت ‪ ،‬نه میشه گرم شد و نه‬ ‫میشه جای تاریکی رو روشن کرد ‪ ...‬برای همه ی این کارها اتیش الزمه نه دود ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬کامال از ما پیرمردها ناامید شدی ها سعید جان ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬قابل توجه رفیق خودم ‪ ...‬هیزم رو که اتیش میزنی اول دود میکنه بعد‬ ‫اتیش روشن میشه ‪ .‬سعید ‪ ( :‬نیشخند میزند ) افرین ‪ ...‬همینجوری به خودمون‬ ‫دلخوشی بدیم عالیه ‪ .‬مرتضی ‪ :‬دلخوشی چیه بابا ؟ ‪ ...‬شور و شوق و تحرک جوونی‬ ‫در کنار تجربه پیری همیشه کارساز بوده و هست و خواهد بود ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬بنابراین اوردن یه جوون سی و هفت ساله برای استانداری تهران همچین‬ ‫بدم نیست ولی اگه چهارتا ادم زبده و کار کشته و با تجربه هم کنارش بزارن بهتره ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬نظرتون چیه یه رایزنی کنیم این اتفاق بیفته ؟ مرتضی ‪ :‬با کی ؟‬ ‫سعید ‪ :‬با اقای رییسی دیگه ‪ ...‬میگن گفته میخواد همیشه رو در روی مردم و در‬ ‫بین مردم باشه و حرفهاشون رو مستقیم بشنوه ‪ .‬حمید ‪ :‬بابا دست مریزاد ‪ ....‬این که‬ ‫عالیه ‪ .‬مرتضی ‪ :‬خدا کنه ادامه دار باشه ‪ .‬سعید ‪ :‬فقط باید وایسیم ببینیم کِی و کجا‬ ‫میتونیم ببینیمش ؟ حمید ‪ :‬از منتظر موندن چیزی درست نمیشه ‪ ...‬باید یا بریم‬ ‫استانداری یا بریم نهاد ریاست جمهوری‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬موافقم ‪ ...‬با نشستن و حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه ‪ ،‬باید استین‬ ‫باال بزنیم و حلوا رو بپزیم بعدش یه تیکه بزاریم تو دهنمون تا شیرین بشه ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬پس چرا نشستین ؟‬ ‫هر دو ‪ :‬چیکار کنیم ؟ سعید ‪ :‬بریم دیگه‪ .‬هر دو ‪ :‬برای حلوا پختن ؟‬ ‫سعید ‪ :‬نه بابا ‪ ...‬تا دیر نشده بریم یه راهی پیدا کنیم و بگیم که در کنار استاندار‬ ‫جدید چهار تا ادم با تجربه هم بزارن که دیگه نیازی نداشته باشه هر چی پیرهن تو‬ ‫کنه که تجربه کسب کنه ‪.‬‬ ‫اقتصادی‪ -‬پاره‬ ‫کمدش داره‬ ‫اجتماعی‬ ‫هفته نامه‬ ‫هردو ‪ :‬بریم ‪.‬‬ ‫انها بلند شده و با قدمهایی محتاط و اهسته ‪ ،‬پارک را با تمام رنگهای پاییزی اش‬ ‫تنها گذاشته و میروند ‪.‬‬ صفحه 18 ‫رایت‬ ‫کپی‬ ‫رعایت‬ ‫پدر و‬ ‫اجازه از‬ ‫کسب‬ ‫شجریان‪،‬‬ ‫همایون‬ ‫رایت‬ ‫کپی‬ ‫رعایت‬ ‫پدر و‬ ‫اجازه از‬ ‫کسب‬ ‫شجریان‪،‬‬ ‫همایون‬ ‫مراســم اولین ســالگرد درگذشــت خســرو اواز ایران روز ‪ 1۷‬مهر‬ ‫ماه در میــان خانــواده و دوســتدارانش در تــوس و جــوار ارامگاه‬ ‫پاســدار زبــان و ادب پارســی‪ ،‬فردوســی بــزرگ برگــزار شــد‪.‬‬ ‫در این مراســم‪ ،‬همایون شــجریان قطعه اوازی در مخالف ســه گاه‬ ‫که اســتاد شــجریان در البوم اســمان عشــق خوانده را بازخوانی‬ ‫میکند‪ .‬استاد شــجریان در اســمان عشــق بر روی غزلی از عطار با‬ ‫َمطلع جانــا ز فراق تــو این محنت جان تــا کی‪ .‬دل در غم عشــق تو‬ ‫رســوای جهان تا کی در مخالف ســه گاه این قطعه را اجرا کرده است‬ ‫و همایون هم به ظرافت و زیبایی و شــبیه تر از هر کســی به اســتاد‬ ‫شــجریان با بغضی فرو خفته و عقده ای بــه گلو‪ ،‬انرا بــاز می خواند‪.‬‬ ‫نکته مهم در همــان ثانیــه ابتدایی و پیــش از شــروع اواز همایون‬ ‫رخ می دهد؛ کســب اجــازه همایون از پــدر‪ .‬این اجــازه گرفتن که‬ ‫به ویژه در ســاحت هنر مرســوم اســت و از جمله اداب پســندیده‬ ‫فضای استاد و شــاگردی محســوب می شــود‪ ،‬عالوه بر انکه بیانگر‬ ‫رعایت ادب و خضــوع و خشــوع در محضر بزرگان اســت‪ ،‬می توان‬ ‫انرا نوعی اجــازه گرفتــن از صاحــب و خالق اثــر نیز تعبیــر کرد‪.‬‬ ‫و این موضوعی مهمی اســت که به خصوص در حــوزه هنر و ادبیات‬ ‫به شــدت به ان نیاز داریم‪ .‬چه بسیار اثاری که‬ ‫بدون رضایت و بــدون حتی اطــالع صاحب‬ ‫اصلی هنر و در خال قانون کپــی رایت اجرا می‬ ‫شــود و هیچ منفعت مــادی و معنــوی برای‬ ‫خالق اثــر در پی نــدارد‪ .‬از جمله خود اســتاد‬ ‫شــجریان که نســبت به رعایت نشدن حقوق‬ ‫مولف در هنگام پخش اثارش از صداو ســیما‬ ‫به ان اعتراض داشــت‪ .‬یا در این اواخر گالیه و‬ ‫اعتراض استاد شــهرام ناظری نسبت به پخش‬ ‫اثارش بــدون رعایت حقوق مــادی و معنوی‪.‬‬ ‫خالصــه کالم اینکه‪ ،‬ایــن دو کلمه ســاده با‬ ‫اجازه از سوی همایون شــجریان که بی تردید‬ ‫شبیهترین فرد به پدر و میراث دار واقعی اوست‬ ‫و حق اســتفاده از میراث مــادی و معنوی پدر‬ ‫برایش محفوظ اســت می تواند معیار و الگویی‬ ‫اخالقی باشد برای همه کسانی که دغدغه هنر‬ ‫و ادبیــات و ‪...‬رعایت حقوق دیگــران را دارند‪.‬‬ ‫خشــوع در محضــر بــزرگان اســت‪ ،‬مــی تــوان انــرا نوعی‬ ‫اجــازه گرفتــن از صاحــب و خالــق اثــر نیــز تعبیــر کــرد‪.‬‬ ‫و این موضوعی مهمی است که به خصوص در حوزه هنر و ادبیات‬ ‫به شــدت به ان نیاز داریم‪ .‬چه بســیار اثاری که بــدون رضایت‬ ‫و بدون حتی اطالع صاحب اصلی هنر و در خــال قانون کپی رایت‬ ‫اجرا می شــود و هیچ منفعت مادی و معنوی برای خالق اثر در پی‬ ‫ندارد‪ .‬از جمله خود اســتاد شجریان که نســبت به رعایت نشدن‬ ‫حقوق مولف در هنگام پخش اثارش از صداو ســیما به ان اعتراض‬ ‫داشــت‪ .‬یا در این اواخر گالیه و اعتراض اســتاد شــهرام ناظری‬ ‫نســبت به پخش اثارش بدون رعایــت حقوق مــادی و معنوی‪.‬‬ ‫خالصه کالم اینکه‪ ،‬این دو کلمه ســاده " با اجازه" از سوی همایون‬ ‫شجریان که بی تردید شــبیه ترین فرد به پدر و میراث دار واقعی‬ ‫اوست و حق استفاده از میراث مادی و معنوی پدر برایش محفوظ‬ ‫است می تواند معیار و الگویی اخالقی باشــد برای همه ی کسانی‬ ‫که دغدغه هنــر و ادبیــات و ‪...‬رعایت حقــوق دیگــران را دارند‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪1۹‬‬ صفحه 19 ‫ﻧﻘﺪ‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫ﻫﻨر‬ ‫برای مردی که هیچ فرصتی را برای شاد‬ ‫کردن دوستانش از دست نمی داد ‪...‬‬ ‫سید عباس عﻈیمی ‪ -‬شــنبه ‪ 1۷‬مهر قبل از اذان صبح و قبل‬ ‫از اینکه روز شود و خبر غم انگیز اسمانی شدنش را بشنوم‪ ،‬خواب‬ ‫عجیبی از اســتاد عزت اله مهراوران دیدم ‪ .‬در خواب باتفاق استاد‬ ‫و فامیل پدری ام در خانه قدیمی مرحــوم پدر بزرگم بودیم‪ -‬ان‬ ‫خانه دیگر دیگر وجود ندارد ‪ 3۰ ،‬ســال پیش فروختــه و دوباره‬ ‫ساخته شده اســت‪ -‬برای من حضور استاد با لباس شیک و مرتب‬ ‫و دستمال گردن در ان خانه و در جمع فامیل جالب ‪ ،‬ولی تعجب‬ ‫برانگیز بود ! چرا که در خواب می دانســتم او وضعیت خوبی ندارد‬ ‫و در بیمارستان بستری اســت و در خواب اطالعاتی که هر روز از‬ ‫همسر اســتاد دریافت می کردم و لحظه لحظه در جریان بیماری‬ ‫او بودم را مرور می کردم و همین باعث تعجبم شــده بود که استاد‬ ‫اینجا با این ســر و وضع مرتب و شــیک و صحیح و ســالم چکار‬ ‫میکند! خواب بســیار واقعی بنظر می رســید ‪ ،‬یواشکی و طوری‬ ‫که استاد نفهمد به همســرم گفتم که قضیه چی می تواند باشد ؟‬ ‫پس پیامهای همسر استاد چیه و‪ ....‬؟ رفتار استاد عادی بود ‪ ،‬ولی‬ ‫جرات نمی کردم از او در این خصوص ســوال کنم ! ترس و دلهره‬ ‫داشتم دوست داشتم که واقعیت همان چیزی باشد که در خواب‬ ‫میدیدم ‪ ...‬فکری به ذهنم رسید و به همسرم در خواب گفتم ‪ :‬االن‬ ‫از این صحنه عکس می گیرم و به عنوان مدرک برای همسر استاد‬ ‫ارسال می کنم و‪ ...‬به نظرم میرسید بر خالف واقعیت استاد رقبتی‬ ‫به عکس ندارد ! به هر طریق ممکن بــه فامیل گفتم می خواهیم‬ ‫با استاد عکس دســته جمعی بگیریم ‪ ،‬همه جمع شوید ‪ .‬دوربین‬ ‫موبایل را راه انداختم و به سمت ســوژه گرفتم ‪ .‬در مانیتور موبایل‬ ‫جای استاد مهراوران خالی بود ! و همین لحظه با اضطراب از خواب‬ ‫پریدم ‪ .‬اول صبح این خواب را با اب و تاب برای همســرم تعریف‬ ‫کردم و هر دو برای ســالمتی اســتاد دعا کردیم ‪ ...‬چند ساعتی‬ ‫گذشته بود که دوستان خبر اسمانی شــدن او را پیامک کردند و‬ ‫متاسفانه باز خبری غمناک از پر کشــیدن عزیزی دیگر ‪ ...‬واقعا به‬ ‫یک پیام کوتاه تسلیت به همســر گرامی اش اکتفا کردم و هر چه‬ ‫تالش کردم که در گروه پیشکسوتان عزیز پیام تسلیت ارسال کنم‪،‬‬ ‫دســت و دلم یاری نمی کرد ! چگونه باور کنــم مردی هنرمند از‬ ‫جنس مهربانی ‪ ،‬شور ‪ ،‬نشاط و انرژی ما را ترک کرده ؟ همسفری‬ ‫که با او به شهرهای مختلف رفتیم تا دل هنرمند و عزیزی دیگر را‬ ‫شاد کنیم ! شب و نیمه شــب در جاده ها برایمان گفت و خنداند‬ ‫و ‪ ...‬تا ســالم و با انرژی به مقصد برســیم ‪ .‬بدون تشریفات ‪ ،‬بدون‬ ‫نیاز به هماهنگی های قبلــی ‪ ،‬کافی بود امــروز تصمیم بگیریم‬ ‫به دور ترین نقاط کشور ســفر کنیم ‪ ،‬یک تلفن و یک سوال برای‬ ‫امکان حضور ‪ ،‬ساک به دست در مقابل منزل اماده برای حرکت!!!‬ ‫حضورش در تمام برنامه های موسســه هنرمندان پیشکســوت‬ ‫برای گرفتن امتیاز برای پیشکسوتان بســیار پر رنگ بود‪ .‬صدای‬ ‫زیبا و ســوز اوازهای لری اش همچنان در عمق وجودم میسوزاند‬ ‫و هنوز باور ندارم که او رفته اســت ! روحش شــاد و یادش گرامی‬ ‫‪20‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫کدام سینما و کدام‬ ‫جشنوارهکودک؟‬ ‫در اوضاعــی کــه غلطهــا‪ ،‬انحرافهــا‪،‬‬ ‫حیف و میلهــا‪ ،‬بانــد بازیها‪ ،‬ســاختارهای‬ ‫فرســوده و نگرشــهای گذشــته گرا و تداوم‬ ‫جبار اذین‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ‪ ،‬ﻣﺪرس و ﻣﻨﺘﻘﺪ حضوراشــتباهیها‪ ،‬ناکارامدها و رانتخواران‪،‬‬ ‫فرهنــگ وهنــر و ســینمای کشــوررا بــه‬ ‫بازارمــکاره هایی بــرای کاســبکاران تبدیل‬ ‫کرده اســت‪ ،‬میزومقام پرســتان و دارودسته‬ ‫بنیاد هزار فامیل فارابی‪ ،‬دست در دست اشــتباهیهای جدیداین عرصه‬ ‫که قدرت اداره ســینما را دراختیارگرفتهاند‪ ،‬دریک نمایــش اغواگر و نخ‬ ‫نما‪ ،‬یکی از دورهمی های خود را با عنوات دروغین جشــنواره ســینمایی‬ ‫کودک و نو جــوان در اصفهان برگزارکردند‪ .‬این بــزم ودورهمی که فقط‬ ‫در تبلیغات به جشنواره‪ ،‬ســینما وفیلم کودک و نو جوان چسبانیده شده‬ ‫است‪ ،‬هیچ ربطی به ســینمای کودک و نوجوان و جشــنواره معتبرسابق‬ ‫کودک و نو جوان ندارد‪ .‬چراکه به رغم غیرتمداری و همت قابل تحســین‬ ‫چندسینماگرمتعهد که با تحمل تمام موانع و سختی ها و بی عدالتی ها‪،‬‬ ‫برای کودکان و نوجوانان‪ ،‬فیلم می ســازند‪ ،‬انچه در اصفهان برگزارشــد‪،‬‬ ‫به دو دلیل عمده‪،‬بیگانه ای بود که به قصد حیف ومیل بودجه ســینما در‬ ‫بخش کودک ونوجوان به نام کودکان و نو جوانان و به کام از ما بهتران برگزار‬ ‫شد‪ .‬نخست انکه‪،‬سالهااســت‪،‬کودکان و نوجوانان کشور که شاخص ترین‬ ‫قشرهای اینده سازایران هستند‪،‬از داشــتن سینما‪،‬جشنواره و فیلمهای‬ ‫مناســب خود محروم اند‪.‬درواقع ســینمای کودک هــم در امتداد کلیت‬ ‫سینمای بیمارکشور‪ ،‬بیماراســت که نبود تخصص وتعهد‪،‬حمایت‪،‬تولید‬ ‫و استمرارشاکله ان راتشــکیل می دهد‪.‬به عبارتی کودکان و نوجوانان به‬ ‫دلیل انبوه اشــتباه هاوانحــراف هاوحیف و میل ها‪ ،‬امروزفاقدجشــنواره‬ ‫وسینمای ویژه خود هستند‪.‬بیش ازیک دهه اســت به علت فقدان تولید‬ ‫مســتمراثار کودک و نوجوان‪،‬ســینمای کودک و نوجــوان وجود ندارد‪.‬‬ ‫بدیهی اینکه‪ ،‬وقتی ســینمای کودک در کشــور وجود نــدارد‪ ،‬برگزاری‬ ‫جشنواره ای برای کودکان و نوجوانان با فیلمهای تکراری وخارجی‪،‬اقدامی‬ ‫مسخره اســت که در اصل برای بودجه خواری اجرایی میگردد‪ .‬از همین‬ ‫رو‪ ،‬چون فیلم وســینمای کــودک ونوجوان نداریم‪ ،‬جشــنواره کودک و‬ ‫نوجوان هم نداریم‪.‬بنابراین‪،‬انچه باعنوان کاذب جشنواره کودک ونوجوان‬ ‫برگزارشــده ومی شــود‪،‬صرفا این نمایش وشــوی فریبنده و بازار مکاره‬ ‫ای برای کاســبی نامدیران‪،‬سیاســیون وهنرمند نماها وخیانت و اهانتی‬ ‫اشــکاربه کودکان ونوجوانان ایران و حیف و میل ثروت ملی و مردم است!‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 20 ‫تالفی‬ ‫نگار گمرکی‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه‬ ‫نگاهت رو از من ندزد دختر و شروع به‬ ‫خندیدن کرد‪ .‬درحالیکه اسپرسوی سرد‬ ‫شده ام را هم می زنم نگاهش میکنم‪.‬‬ ‫چقدر دوستش دارم‪.‬‬ ‫چته چرا اینطوری شدی‬‫عزیزم؟نمیخوای با من حرف بزنی ؟‬ ‫دوباره نگاهش میکنم اما این بار با چشمان‬ ‫مملو از اشک که قطره های اشکم ارام‬ ‫روی میز میچکند‪.‬‬ ‫ وقتی گریه میکنی دیوونه میشم‪ .‬گریه‬‫نکن بهم بگو چته ؟چی شده ؟پای تلفن‬ ‫که خوب بودی!‬ ‫ من دارم مادر میشم ‪.‬‬‫سکوت میکند‪ .‬خیره نگاهم میکند‪.‬‬ ‫خممیشود سمت صورتم‪ .‬لبخند می زند‪.‬‬ ‫من اما اشک میریزم‪.‬‬ ‫چرا گریه می کنی؟ اینکه خبر خوبیه ‪.‬‬‫براتخوشحالم‪.‬‬ ‫ برامخوشحالی؟ همین؟ پس‬‫خوشحالتر شو چون پدر بچه تویی!‬ ‫و با غیض صورتم را عقب میکشم‪.‬‬ ‫متعجب میشود اما سریع لبخند میزند‬ ‫اینبارپررنگ تر از قبل‪ .‬لبخندش به شدت‬ ‫عصبی ام می کند ‪.‬دستم را باال می برم‬ ‫و با اشاره به گارسون حالی میکنم که یه‬ ‫بطری اب برایم بیاورد ‪.‬‬ ‫صدای قلوپ قلوپ اب خوردنم حالم را‬ ‫به هم میزند‪ .‬سرم گیج می رود‪ .‬چشمانم‬ ‫را میبندم اما به سرعت بازشان می کنم‪.‬‬ ‫منتظرم تمام این داستان کابوس باشد‬ ‫اما نیست ‪ .‬شهاب همچنان رو به روی من‬ ‫نشستهاست‪.‬‬ ‫کابوسی در کار نیست‪.‬‬ ‫میتونم سیگار بکشم؟ اذیت نمیشی؟‬‫ نه راحت باش‪.‬‬‫سیگارش را در می اورد و با ارامش خاصی‬ ‫روشن میکند ‪ .‬دودش را با طمانینه‬ ‫بیرون میدهد‪ .‬صورتش را از البه الی‬ ‫دودها نگاه میکنم لبخند میزند‪.‬حال‬ ‫عجیبی دارم دوست دارم فرار کنم اما‬ ‫پای رفتن ندارم‪.‬‬ ‫ خوب حاال میخوای چیکار کنی؟‬‫ بهتره بگی حاال چه کار کنیم؟‬‫باشه همین که تو میگی حاال چه کار‬‫کنیم؟‬ ‫ نمی دونم‬‫ اینکه جواب من نیست باالخره بچه رو‬‫میخوای یا نمیخوای ؟! من باید بدونم‬ ‫ خوب تو چی میخوای؟ برام مهمه‬‫دستش را دراز میکند و هر دو دستش را‬ ‫روی دستهای گره زده ی من میگذارد‪.‬‬ ‫توی چشمام زل میزند‪.‬‬ ‫اگه مطمئنی بچه ی منه‪ .‬من با تمام‬ ‫وجود میخوامش‪ .‬عین این ‪1۷‬سال که‬ ‫همیشه تورو خواستم‪.‬‬ ‫دستام رو از زیر دستاش بیرون میکشم‪.‬‬ ‫ پس چی که مطمئنم‪ .‬اما نمیتونم‪.‬‬‫چرا نمیتونی ؟چه مشکلی هست؟‬‫ما که همه چی رو از اول میدونستیم ‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫خرابش نکن لطفاً‪.‬‬ ‫ چیوخراب نکنم ؟ همه چیز خراب هست‪.‬‬‫میفهمی از من چی میخوای؟‬ ‫ اره میفهمم ‪.‬من نظرمو گفتم‪ .‬حسمو‬‫گفتم‪ .‬اما در نهایت تویی که باید تصمیم‬ ‫بگیری‬ ‫من تنهایی نمیتونم تصمیم بگیرم‬‫ پس نگهش دار ازت خواهش می کنم که‬‫نگهش داری‪.‬‬ ‫نمیتونم‬‫ پس یه دکتر خوب پیدا میکنم برات‬‫ نه نمیتونم‪.‬‬‫دو دستش رو محکم روی میز کوبید‪.‬‬ ‫میزهای اطراف توجه شان به ما جلب شد‪.‬‬ ‫سرم را پایین انداختم‪ .‬نمیخواستم توجه‬ ‫کسی را جلب کنم‪ .‬میترسیدم اطرافم را نگاه‬ ‫کنم ‪.‬‬ ‫نگاهم کن لعنتی! چی میخوای ؟من که‬‫هرچی بهت میگم میگی نمیتونم! چه کاری‬ ‫رو میتونی؟ همونو بگو منم انجامش بدم‬ ‫اب دهانم را قورت میدم‪ .‬با صدایی گرفته‬ ‫میگویم‪.‬‬ ‫ طالقش بده !!! منم طالق میگیرم‪.‬‬‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪21‬‬ صفحه 21 ‫مختصری در باره موسیقی ایران باستان‬ ‫موســیقی از دیربــاز به‬ ‫دکتر کامران حدادی‬ ‫عنوان یک رکن اساسی‬ ‫ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ و ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه در زندگی انسان حضور‬ ‫و بروز داشته و از گذشته‬ ‫و زمــان هایــی دور و به‬ ‫بلندای تاریخ در حوزه های مختلف جوامع‬ ‫بشــری کاربرد داشــته اســت‪ .‬در جشن و‬ ‫پایکوبــی‪ ،‬در غم و جنگ و رزم‪ ،‬موســیقی‬ ‫به اَشــکال گوناگون بخشــی مهم و جدایی‬ ‫ناپذیر از زندگی و سلوک جوامع بوده است‪.‬‬ ‫درباره منشا اولین صدا و نوای موسیقیایی یا‬ ‫اولین جوامعی که موســیقی را به کار گرفته‬ ‫اند‪ ،‬اتفاق نظر دقیق و قابــل اتکایی در بین‬ ‫محققان وجود نــدارد اما با توجــه به اینکه‬ ‫ســازهای بادی وکوبه ای از جملــه اولین‬ ‫سازهای ساخته دست بشر بوده شاید بتوان‬ ‫تصور کرد در جوار نی زارها و زمانیکه باد از‬ ‫البه ال و میان نیها میگذشته نواهایی تولید‬ ‫شده که انســان های اولیه را متوجه صدای‬ ‫خوشایندی کرده و به مرور منجر به این شده‬ ‫که انســان به این فکر بیافتد که با این نی ها‬ ‫می تواند صوتی تولید کتد‪ .‬این تصور موجب‬ ‫ساخت سازی مشابه نی شــده تا بتوانند از‬ ‫ان برای عالمت یا هشــدار دادن اســتفاده‬ ‫نمایند‪ .‬به این ترتیب همانگونه که بسیاری‬ ‫از پدیده های طبیعی الهام بخش بشر برای‬ ‫اختراع و اکتشاف وســایل ضروری زندگی‬ ‫بوده‪ ،‬دور از ذهن نیست که صداهای زیبای‬ ‫موجود در طبیعت نیز به ابداع انواع ســازها‬ ‫مانند طبل یا امثال ان کمک کرده باشــد‪.‬‬ ‫بســیاری از محققــان حــوزه موســیقی‬ ‫معتقــد هســتند که اولیــن نشــانه های‬ ‫توجه مردم به موســیقی و اســتفاده از ان‬ ‫را می تــوان در حاالتی از جملــه وقتی که‬ ‫مــردم از حال عــادی خارج و دســتخوش‬ ‫احساســات میگردیدند و صــدای خود را‬ ‫بلند میکردند و به اصوات کشــش و دوامی‬ ‫دلخــواه میدادند جســتجو کــرد و یافت‪.‬‬ ‫کارل شتومیف استاد سابق فلسفه دانشگاه‬ ‫برلیــن تاریخ شــروع و اغاز موســیقی را از‬ ‫لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای‬ ‫تفهیم و تفاهم به اصوات متوسل شوند و به‬ ‫نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی‬ ‫به معنای امروزی ان به وجود امدهاســت‪.‬‬ ‫در ایران نیز موســیقی ســابقه ای کهن به‬ ‫قدمــت تاریخ بلنــد این ســرزمین دارد‪ .‬با‬ ‫هزارســاله ایران‬ ‫تاریخ‬ ‫حــدودماه‪1400۷‬‬ ‫مهر‬ ‫بــهو پنجم‬ ‫توجه سی‬ ‫شماره‬ ‫‪22‬‬ ‫می توان ســابقه کاربرد ابزار تولید صوت و‬ ‫موســیقی در این ســرزمین را نیز یکی‬ ‫از قدیمیتریــن در نوع خــود در جهان‬ ‫محسوب کرد‪ .‬البته موسیقی به ان شکلی‬ ‫که تولید کننده صداهای خوشایند ذائقه‬ ‫بشــری و مبتنی بر فواصل موســیقایی‬ ‫باشــد بر اساس اســناد موجود تا حدود‬ ‫‪ 34۰۰‬ســال پیش ســابقه دارد که در‬ ‫واقع کهن ترین ســند درباره استفاده از‬ ‫موســیقی به شــکل گروهی می باشد‪.‬‬ ‫این سند تاریخی یک ُمهر است که توسط‬ ‫دو باستانشناس از دانشگاه شیکاگو به‬ ‫نامهای پیناس دلوگاز و هلن کانتور در‬ ‫جریان کاوش های علمی در تپه باستانی‬ ‫چغامیش در خالل ســالهای ‪1341‬تا‬ ‫‪ 134۵‬کشــف گردید‪ .‬درگــزارش ارائه‬ ‫شــده توســط این دو باســتان شناس‬ ‫امدهاســت‪ « :‬ایــن تصاویر بــا توجه به‬ ‫ارزشی که از نظر هنری و اگاهی ما نسبت‬ ‫به زندگی این دوران دارند از ارزش های‬ ‫واالیی برخوردارند و به راستی نخستین‬ ‫یافتههای بشری هستند که ارزش جهانی‬ ‫دارند‪ .‬یکــی از این نمونهها‪ ،‬نخســتین‬ ‫سندی اســت که بشر از موســیقی به‬ ‫شکل ســازمان یافته دارد‪ .‬دراین تصویر‬ ‫گروهی نوازنده نشــان داده میشوند که‬ ‫در حقیقت پیشــرو و نخســتین شکل‬ ‫ارکســترهای امروزی را مجسم میکند‪.‬‬ ‫دراین تصویــر چنگ بزرگی مشــاهده‬ ‫میشــود که در پشــت ســر ان نیمرخ‬ ‫نوازنــدهای در حــال زانــو زدن دیــده‬ ‫میشود‪ .‬فرد دیگری با دست های باز در‬ ‫حال طبل زدن به چشم میخورد‪ .‬نوازنده‬ ‫سوم دو الت شاخ مانند در دست دارد که‬ ‫نشان میدهد نوازنده در حال نواختن ساز‬ ‫نامهاحتماالً‬ ‫اجتماعیباشد و ان‬ ‫اقتصادی‪-‬بوق می‬ ‫هفتهکه‬ ‫بادی است‬ ‫ً‬ ‫دیگری که در دست دارد ظاهرا نواختنش‬ ‫متفاوت است‪ .‬نفر چهارم خواننده را در حال‬ ‫اواز خواندن نشــان میدهد که دستش را‬ ‫زیر گوشش نهاده‪ ،‬این حالت در اواز خوانی‬ ‫مصر باستان مشــاهده میشود‪ .‬این شیوه‬ ‫اواز خوانــی هنــوز در خاورمیانه متداول‬ ‫اســت؛ بنابراین در این تصویر ارکستری‬ ‫را مشــاهده میکنیم که ســازهای زهی‪،‬‬ ‫بادی و کوبــهای را دربــردارد و خواننده با‬ ‫انها همــکاری میکند‪ .‬اما این ارکســتر‬ ‫گوشهای از صحنه اصلی را نشان میدهد‬ ‫و نوازندگان به جز طبل زن همه به سمت‬ ‫راست چرخیدهاند‪ .‬در برابر‪ ،‬مردی مشاهده‬ ‫میشود که روی بالشی نشسته و میزی در‬ ‫جلویش قرار دارد که روی ان خوراکیهای‬ ‫گوناگون چیده شــده است و خدمتکار در‬ ‫حــال پذیرایی از اوســت‪ .‬میتوان چنین‬ ‫پنداشت که این تصویر صحنهای را نشان‬ ‫میدهد که به مراســم مذهبی بســتگی‬ ‫دارد‪»1۹۹۶ kantor and Delouoaz «.‬‬ ‫این لــوح تاریخی بــه ما نشــان می دهد‬ ‫که موســیقی دســتکم در ‪ 34‬قرن پیش‬ ‫در ایــران‪ ،‬مراحل ترقی را طــی کرده و به‬ ‫صورت ارکستری به کار می رفته و بخشی‬ ‫از ایین و باورهای مردمان ایران بوده است‬ ‫تا جائیکه نقش مهمی در مراسم مذهبی‪،‬‬ ‫کار و جشن و ســوگواری ها داشته است‪.‬‬ ‫اجرای موسیقی به شــکل ارکسترال خود‬ ‫بیانگــر وجود هارمونــی و هماهنگی بین‬ ‫سازها و اصوات موســیقی بوده که همین‬ ‫امر نشان می دهد‪ ،‬ده ها و بلکه صدها سال‬ ‫پیش از ساخته شــدن این اثر باستانی نیز‬ ‫موسیقی به شکل پیشــرفته ای در ایران‬ ‫وجود داشته و ســابقه ای طوالنی تر از ‪34‬‬ ‫قرن داشته است اما برای این مدعا در حال‬ ‫حاضر سندی دقیق کشــف نشده است‪.‬‬ ‫در اثار فاخر ادب پارســی نیز نشــانههای‬ صفحه 22 ‫مهمــی از کاربرد موســیقی وجــود دارد‪ .‬از جمله در شــاهنامه به‬ ‫مواردی برمی خوریم که به نظر نمی رســد دور از واقعیت باشــند‪.‬‬ ‫یکی از شخصیت های شــاهنامه ازاده خنیاگر است که در نوازندگی‬ ‫و خوانندگــی مهارت داشــته و مالزم دربــار بهرام گور بــوده و در‬ ‫مراســم شــکار برای او چنگ می نواخته است‪ .‬داســتان او عالوه بر‬ ‫شاهنامه فردوســی در هفت پیکر نظامی نیز به چشــم می خورد‪.‬‬ ‫از زمان های پیشــتر از تاریخ ساســانیان و در دوره ی هخامنشــی‬ ‫نیز روایت هــای زیادی وجــود دارد کــه موســیقیدانان ان زمان‬ ‫به عنــوان یکی از نجبــا و حتی در کســوت افراد صاحــب نفوذ در‬ ‫ارکان حکومــت و در کنــار پادشــاهان و حکام حضور داشــته اند‪.‬‬ ‫«ســرودهای رزمی در دوران هخامنشــیان نقش مهمی داشــتند‪.‬‬ ‫کسنوفون نوشــته که کوروش بزرگ (بنیانگذار سلسله هخامنشی)‬ ‫از کشته شدن ســربازان طالشی و طبری ســرودی خواند که بعدها‬ ‫در دوره ساســانیان مراسم ســوگ ســیاوش خوانده می شده است‪.‬‬ ‫همچنین ســرودهای مذهبی نیز در این دوره نقش مهمی داشتند؛‬ ‫به گفته هردوت این سرودها‪ ،‬بر خالف ســرودهای مشابه در تمدن‬ ‫اشــوری و بابلی‪ ،‬بدون همراهی ســاز اجرا می شــدند‪ .‬این سرودها‬ ‫غالباً تنالیته ای در گام بزرگ داشــتند‪ .‬اوازهای دســته جمعی نیز‬ ‫در این دوره رایج بودند که عموماً توســط دختران اجرا می شــدند‪.‬‬ ‫بر اســاس انچه مورخــان مختلف نقــل کرده اند و انچــه در نقش‬ ‫برجســته های ایالم یافت شــده‪ ،‬تا دوران هخامنشــیان سازهایی‬ ‫شــبیه چنــگ‪ ،‬دف‪ ،‬دهل و شــیپور در موســیقی بــه کار گرفته‬ ‫می شده اســت‪( ».‬منظمی‪ ،‬درویــش رضا‪1380.‬صــص‪.)78-76‬‬ ‫اما شکوفاترین دوران برای هنر و موسیقی دوره ی سلطنت ساسانیان‬ ‫به ویژه در دوره خســروپرویز و بهرام گور بوده اســت‪ .‬در این دوران‬ ‫رامشگران و خنیاگران (موســیقی دانان) در بارگاه شاهان ساسانی‬ ‫مقام باالیی داشــتند و گاهی رابط بیــن مردم و دربار می شــدند‪.‬‬ ‫در دوره ی ساسانیان که ‪ ۴۲۸‬سال طول کشید‪ ،‬قریب به ‪ ۴۰‬پادشاه‬ ‫سلطنت کردند که از این میان‪ ،‬نقش چهار پادشــاه مهم تر بود و در‬ ‫زمان انان تغییرات عمده در اوضاع کشــور و نیز در وضع موسیقی و‬ ‫موسیقی دانان پدید امد‪ .‬این چهار پادشــاه عبارت بودند از اردشیر‬ ‫بابکان‪ ،‬بهرام گور‪ ،‬انوشــیروان و خســرو پرویز‪ .‬در دوره ی اردشــیر‬ ‫بابکان‪ ،‬درباریان به هفت صنف تقسیم می شدند و رامشگران صنف‬ ‫پنجم بودند‪ .‬این روال در زمان پادشــاهان بعدی هم تداوم دشــت‬ ‫اما بهرام گور مقام و منزلت رامشــگران و خنیاگــران را ارتقا داد و در‬ ‫مرتبه و طبقه ی اول قرار داد‪ .‬روایت شــده که بهرام به رفاه مردمان‬ ‫اهمیت بسیاری می داد و اعتقاد داشت مردم باید مانند خود او زندگی‬ ‫کنند؛ از همین رو ســفارش داده بود که دوازده هــزار کولی یا لوری‬ ‫(به معنای نوازنده) از هندوســتان به ایران وارد کننــد تا برای مردم‬ ‫موســیقی بنوازند‪ .‬تعداد این لوریان (یا لولیان) در برخی منابع دیگر‬ ‫متفاوت ذکر شده (مث ً‬ ‫ال در شاهنامه فردوســی ده هزار ذکر شده) اما‬ ‫در اصل مطلب بین ان ها توافق هســت‪ .‬به هر تقدیر‪ ،‬جایگاه اعالی‬ ‫موسیقی دانان در دربار توسط جانشینان بهرام گور نیز حفظ شد تا ان‬ ‫که در زمان انوشیروان باری دیگر به شکلی که در زمان اردشیر متداول‬ ‫بود بازگشت‪ .‬نام این نوازندگان هم به صورت کولی‪ ،‬کاولی یا کابلی و‬ ‫هم به صورت لوری (اشــاره به این که بعدا ً در لرستان سکنا گزیدند)‬ ‫یا لولی امده است و ریشه ی تاریخی شــان به دوران هخامنشیان باز‬ ‫می گردد که در ان بسیاری از موسیقی دانان این تمدن در منطقه ی‬ ‫هندوســتان ســاکن بودند »‪(.‬صفــوت‪ ،‬داریــوش‪.)101:1350‬‬ ‫چو لوری بیامد به درگاه شاه‬ ‫بفرمود تا برگشادند راه‬ ‫به هریک یکی گاو داد و خری‬ ‫ز لوری همی ساخت برزیگری‬ ‫دوره ی خســرو پرویــز را عــده ای دوره ی طالیــی موســیقی‬ ‫ایــران باســتان می داننــد‪ ،‬اگــر چه داریــوش صفــوت معتقد‬ ‫اســت که در ایــن دوره جایــگاه موســیقی دانان به انــدازه ی‬ ‫دوران بهــرام گــور رفیــع نبــود‪ .‬در دوره ی خســرو پرویــز‬ ‫موسیقی دانان شــاخصی از جمله باربد و نکیســا شکوفا گشتند‪.‬‬ ‫داریوش صفوت با بررسی منابع مختلف‪ ،‬فهرستی از موسیقی دانان‬ ‫شاخص دوره ساســانیان را به شــرح زیر ذکر کرده است و تاکید‬ ‫کــرده که اغلــب ان ها مربوط بــه دوره خســرو پرویــز بوده اند‪.‬‬ ‫ازادوار چنگی‪ ،‬افرین‪ ،‬باربد( نام او به صــورت «پهلبد»‪« ،‬فهلبد»‬ ‫و «باربــد جهرمی نیــز امده اســت‪ .‬وی نوازنده عود بــود و مقام‬ ‫اجتماعی بســیار واالیی داشــت و مورد عالقه ویژه خسرو پرویز‬ ‫بــود)‪ .‬از دیگر موســیقی دانان می تــوان به بامشــاد‪ ،‬خار کش‪،‬‬ ‫خســروان‪ ،‬رامتین نــام وی به صــورت رامنین‪ ،‬رامــی و رام نیز‬ ‫امده اســت‪ .‬گفته شــده که وی نوعی از ســاز چنگ اختراع کرده‬ ‫بود کــه ان را نیز رام یــا رامی می نامیدند‪ ».‬ســرکش و نکیســا‬ ‫که نوازنــده چنگ بود و معلوم نیســت کــه وی ایرانــی بوده یا‬ ‫یونانی از دیگر موســیقی دانــان و نوازنــدگان ان دوران بوده اند‪.‬‬ ‫بنابراین می تــوان دریافت که موســیقی فقط به دربار شــاهان‬ ‫و حکام محــدود نمی شــده و منحصر به خوشــی و رفــاه انان‬ ‫نبوده اســت‪ .‬بلکــه در همه ســطوح جامعه موســیقی کاربردی‬ ‫خــود را داشــته اســت‪ .‬در بــزم و در رزم و شــادی و غــم بــه‬ ‫ویــژه در دوران پیــش از اســام موســیقی از نقــش و اهمیت‬ ‫ویــژه ای در زندگــی مــردم و جامعــه برخــوردار بوده اســت‪.‬‬ ‫البته به جهت تامیــن امنیت و رفــاه و اســایش و تامین زندگی‬ ‫هنرمندان بیشتر در دربار پادشــاهان زندگی کرده و حضور داشته‬ ‫اند‪ .‬در بســیاری از حجــاری های زمــان هخامنشــیان و دوران‬ ‫اولیه ساســانیان رامشگران در سمت راست پادشــاهان دیده می‬ ‫شوند که نشــان دهنده مقام باالی رامشــگران در دربار می باشد‪.‬‬ ‫منابع ‪ :‬حدادی‪ ،‬کامران‪ 1395 .‬فصلنامه فرهنگ و جامعه‪ .‬شماره ‪.2‬‬ ‫صفوت‪ ،‬داریوش‪ 1350.‬پژوهشی کوتاه درباره استادان موسیقی‬‫ایران و الحان موسیقی ایرانی‪ .‬تهران‪ :‬وزارت فرهنگ و هنر‪.‬‬ ‫‪-‬منظمی‪ ،‬درویش رضا‪۱۳۸۰ .‬گذری بر موسیقی دوران باستان‪.‬‬ ‫‪,The First Five Seasons Of Excavations ,1 Chogha Mish. Volume‬‬ ‫‪Oriental Institute Publications - Pinhas Delougaz, ,1971-1961‬‬ ‫‪Helene J. Kantor‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫ی و پنجم‬ ‫شماره س ‬ ‫‪23‬‬ صفحه 23 ‫ﺧاﻃره‬ ‫انسانی بنا م حمید دهستانی‬ ‫غالمرﺿا گمرکی‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫درطول مدتی که به دلیل مبتالشــدن به‬ ‫ویــروس منحوس کرونا در بیمارســتان‬ ‫بســتری هســتم‪ ،‬یک هم اتاقــی با من‬ ‫همســایه اســت‪ .‬طفلی دل پردردی از‬ ‫شرایط بی در و پیکر هزینه های نجومی‬ ‫بیمارســتان ها دارد‪ .‬او با وجودی که هر‬ ‫دو واکســن چینی را تزریق کرده و باالی‬ ‫هفتاد ســال ســن دارد میگوید‪ :‬شــاید‬ ‫باورت نشــه من یه اپارتمــان ‪ ۵۰‬متری‬ ‫کــه داروندار ‪ ۵۵‬ســال ســال زحمت و‬ ‫تالشــم بود فروختم تا عاقبــت با درگیر‬ ‫شــدن کرونا برای هزینــه معالجه بعد از‬ ‫چند بیمارســتان به اینجا مراجعه کردم‬ ‫واخرین باقیمانده از فروش ســرپناهم‪،‬‬ ‫صرف معالجه ام در این بیمارســتان شد‬ ‫که به لطف خــدا‪ ،‬انســانیت‪ ،‬تخصص و‬ ‫بزرگواری مردی به نام (حمید دهستانی)‬ ‫فردا مرخص میشوم‪ ....‬و بعد در حالیکه‬ ‫احســاس کردم بغض راه گلویش را بسته‬ ‫و نمیتوانــد حرف بزند ازاتــاق برای قدم‬ ‫زدن در کریدور خارج شد‪ .‬راستش کلمه‬ ‫انســانیت و بعد تخصــص؛ برایم خیلی‬ ‫عجیب امد چــرا که حقیر نیــز درطول‬ ‫‪ ۷۰‬ســالی که از خدا عمــر گرفته بودم‬ ‫بارها و بارها برای عمل قلب‪ ،‬معده‪ ،‬فتق‪،‬‬ ‫چشــم و اخیرا کرونا راهی بیمارستانهای‬ ‫مختلفی شــده بــودم امــا خداوکیلی‬ ‫انســانیت در دکترهای معالجــم ندیدم‪.‬‬ ‫حتی در یکــی از بیمارســتانها که برای‬ ‫(انژیــو گرافی) قلب بســتری بــودم‪ ،‬به‬ ‫جای فنــر امریکایی‪ ،‬بعد از ســه ســال‬ ‫که مجددا نیــاز به انژیوگرافی داشــتم‬ ‫اعالم کردنــد که فنرقبلی فنــر متفرقه‬ ‫بوده و نــه امریکایــی‪ ،‬درحالیکه هزینه‬ ‫فنــر امریکایــی را ازمن دریافــت کرده‬ ‫بودند‪.....‬بگذریم امروز که ســومین روز از‬ ‫‪24‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫حضورم در بیمارســتان میگذرد متوجه‬ ‫شدم که پیرمرد هم اتاقی‪ ،‬حرف بیراهی‬ ‫نگفته بود و نتیجه اینکه ما ملت ایران در‬ ‫دنیا به عنوان افرادی مهربان‪ ،‬باگذشــت‪،‬‬ ‫میهمان نــواز‪ ،‬لوطی مســلک‪،‬غیرتی و‬ ‫متعهد جایگاه ویــژهای در جهان داریم‪.‬‬ ‫ولی متاســفانه هستند کســانیکه برای‬ ‫زیاده خواهی و مال اندوزی؛ با پوتین خود‬ ‫ازروی تمام این نکات یاداوری شــده که‬ ‫ذکرش رفت عبور میکنند‪ .‬انان کســانی‬ ‫نیســتند جز عده ای دکتر پول دوســت‬ ‫که انگار ســوگند نامه پزشــکی خودرا‬ ‫فراموش کــرده و فقیر و غنی برایشــان‬ ‫یکســانند‪ ....‬روز اولی که دکتر دهستانی‬ ‫مرا ویزیت میکرد‪ ،‬گفت‪ :‬ســه چیز عالج‬ ‫کروناســت که باید توجه کنــی‪ :‬بخند‪...‬‬ ‫بخور‪ ..‬اســتراحت کن‪ ،‬بهش گفتم‪ :‬دکتر‬ ‫من وصــف شــما رو از هم اتاقــی خودم‬ ‫شنیدم اما قبل ازایشــان‪ ،‬کسان دیگری‬ ‫هم ازشما تعریف و تمجید کرده بودند که‬ ‫به سراغ شما امدم‪ .‬ایشان با همان تواضع‬ ‫و فروتنی جــواب داد‪ :‬مــن وظیفه انجام‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫میدهم‪ .‬گفتم‪ :‬شــما محبت میکنید‪.‬‬ ‫انسانیت شــما زبانزد خاص و عام است‪.‬‬ ‫اجازه میفرمایید چند لحظه وقت شمارو‬ ‫بگیرم؟با صراحت گفــت‪ :‬حتما ولی االن‬ ‫نه‪ .‬سرکشــی به بیماران را ترجیح میدم‬ ‫کارم انجام شــد در خدمتــم‪ .‬او رفت‪....‬‬ ‫ســاعتها بعد با لباس رســمی وارد اتاقم‬ ‫شــد‪ .‬معلوم بود قصد رفتن بــه منزل را‬ ‫دارد‪ .‬صندلی را کشید کنار تختم و گفت‪:‬‬ ‫در خدمتم‪ .‬گفتم‪ :‬اســم وظیفه اوردین‬ ‫و من عرض کردم شــما محبت میکنید‬ ‫و حــاال ادامه میدهم‪ :‬وظیفــه متعلق به‬ ‫مسئوالن مملکت اســت که جلوی مال‬ ‫اندوزی بعضی از پزشکان را بگیرند و اگر‬ ‫توان این کار را ندارند مثل اکثر کشــورها‬ ‫که از ما خیلی فقیرتر هستند قانون بیمه‬ ‫رایگان را جاری سازند‪ .‬دکتر لبخندی زد‬ ‫و گفت‪ :‬شــما ادم خوش خیالی هستید‪.‬‬ ‫امیدوارم این اتفاق خوشایند روزی نصیب‬ ‫ملت ایران شــود‪ .‬با اجازه و رفت‪ ....‬با خود‬ ‫فکر کردم ایا کالم دکتر دهستانی روزی‬ ‫نصیب ملت بزرگ ایران خواهد شــد؟!!!‬ صفحه 24 ‫نقاش و طراح پارک ساعی را بشناسید‬ ‫حسین محجوبی متولد سال ‪13۰۹‬‬ ‫در شــهر الهیجــان اســت و در اثار‬ ‫محمد بویری‬ ‫نقاشــی خود از طبیعــت زادگاهش‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫بهره هــای بســیار برده اســت‪.‬در‬ ‫ســال ‪ 132۹‬برای ادامــه تحصیالت‬ ‫متوسطه به دبیرســتان البرز رفت و سپس در سال ‪ 133٨‬در‬ ‫رشته نقاشی از دانشــکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد‪.‬‬ ‫محجوبی در سال ‪ 133۵‬و قبل از فارغ التحصیلی‪،‬جایزه اول‬ ‫نمایشــگاه جمعی انجمن ایران و امریــکا را از ان خود کرد‪.‬‬ ‫محجوبی به خاطر نقاشــی هایش از درختان گلدار و اسب در‬ ‫طبیعت مشــهور است‪.‬عناصر اســب به عنوان سمبل انرژی‬ ‫و درخت به عنوان ســمبل زندگی اســت و معتقد است که‬ ‫انسان ها‪،‬زمین و طبیعت را به نابودی کشــانده اند‪.‬درختان‬ ‫محجوبی هر روز خالی تر و الغرتر می شــوند که شاید روایت‬ ‫زمانه ما باشــد‪،‬این درختان می توانند روایت تهران اســیب‬ ‫دیده امــروز باشــند‪.‬مناظر طبیعی‪،‬ســبز و ارام مهمترین‬ ‫خصیصه نقاشــی های محجوبی اســت‪.‬او از جمله نقاشان‬ ‫نوگرای ایران اســت که اثارش نمایانگــر طبیعت‪،‬فرهنگ‬ ‫و اســطوره های ایران زمین است‪.‬در نقاشــی های حسین‬ ‫محجوبی صمیمیت خاصی موج مــی زند‪.‬ترکیب بندی ها و‬ ‫رنگ امیزی ها‪،‬خصلتی شاعرانه به نگاه محجوبی داده است‪.‬‬ ‫طراحی و اجــرای پارک ســاعی تهران‪،‬بازســازی و مرمت‬ ‫بوستانهای ملت‪،‬جمشیدیه‪،‬نیاوران‪،‬الله در تهران‪،‬پروژههای‬ ‫طراحــی و اجــرای فضــای ســبز مجموعــه اســتادیوم‬ ‫ازادی‪،‬فرودگاه مهراباد تا میــدان ازادی برخی از فعالیتهای‬ ‫تخصصــی محجوبــی در حوزه معماری و شــهری اســت‪.‬‬ ‫ســابقه توام نقاشــی و شهرسازی‪،‬شــکل دهنده فلســفه‬ ‫هنری او شده است‪.‬وی بیش از ‪ 12‬ســال ریاست دفتر فنی‬ ‫سازمان پارک های شــهرداری تهران را بر عهده داشته است‪.‬‬ ‫او ســال ‪ ۹4‬و بعد از نزدیــک به ‪ ۷۰‬ســال فعالیت فرهنگی‬ ‫و هنری‪،‬خانه خود را در میــدان ارژانتین با عنــوان « خانه‬ ‫محجوبی» تبدیل بــه موزه کــرد؛ خانه ای که بســیاری از‬ ‫تابلوهای نقاشــی این هنرمند را در دل خود جا داده اســت‪.‬‬ ‫او بــا حــدود ‪ 1۰۰‬نمایشــگاه انفــرادی و شــرکت در‬ ‫صدها نمایشــگاه گروهــی در داخــل و خارج از کشــور از‬ ‫جملــه سوئد‪،‬ســوئیس‪،‬المان و فرانســه از پرکارتریــن‬ ‫هنرمنــدان برجســته و صاحــب ســبک محســوب‬ ‫مــی شود‪.‬بســیاری از اثــار او در مجموعه هــای عمومی و‬ ‫خصوصی جهان وجود دارد و موفق به دریافت جوایز متعددی‬ ‫از پادشاه نپال‪،‬شهردار مســکو و موزه ژرژ پمپیدو شده است‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪25‬‬ صفحه 25 ‫دل موزون خون شد‬ ‫نقﺪ‬ ‫ابوالفضل کیمیایی‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫مرگ نامی اشنا برای انســان است‪ .‬از کودکی‬ ‫نامش به گوش انســان خورده و او بــا این نام‬ ‫بزرگ شــده و پس از طی شــدن عمر‪ ،‬مرده‬ ‫است‪ .‬مرگ مقولهای وحشــتناک است که با‬ ‫شــنیدههای ما ترس از ان چندین برابر شده‬ ‫و زمانی نیســت که به ان فکر کنیم و به خود‬ ‫نلرزیم‪ .‬دیدن مرگ از زوایه نگاه انان که زنده‬ ‫هستند‪ ،‬بسیار سخت و طاقت فرساست و شاید‬ ‫همین اســت که ما از مرگ میترسیم‪ .‬چون‬ ‫انچه از وضعیت یک مرده می بینیم چیزی جز‬ ‫تنهایی‪ ،‬تباهی‪ ،‬تمام شدن و دفن شدن نیست‪.‬‬ ‫در این دنیایی که مرگ ها بســیار اسان و زیاد‬ ‫شدهاند و به جهت تکرار‪ ،‬حتی لحظه ای تفکر‬ ‫نیز فراموش میشود‪ ،‬پژوهشگر و محقق توانایی‬ ‫به نام عباس موزون که یکی از مجریان کاربلد‬ ‫شبکه چهار سیما است‪ ،‬پا به میدان گذاشته و‬ ‫با تحقیقاتی چندین ساله از خواب و خوراک و‬ ‫اســایش خانواده خود گذشته و در مسئله ای‬ ‫ورود پیدا میکند که قبل از ان کسی در رسانه‬ ‫ملی با این صراحت به ان نپرداخته و اقدام به‬ ‫برنامه سازی نکرده اســت‪ .‬موضوع عالم پس‬ ‫از زندگی و اتفاقاتی که بعــد از جدایی روح از‬ ‫جسم میافتد موضوع برنامه مستند این برنامه‬ ‫ساز شد‪ .‬از جاییکه این برنامه پشتوانه قوی از‬ ‫پژوهش و تحقیق را با خود داشــت و بنای ان‬ ‫بر صداقت کامل با مخاطبان گذاشته شده بود‪،‬‬ ‫مخاطبان فراوانی را به خود اختصاص داد‪ .‬در‬ ‫ماه مبارک رمضان ‪ 14۰۰‬ساعتی قبل از افطار‬ ‫همه منتظر پخــش برنامه «زندگــی پس از‬ ‫زندگی» بودند حتی تکرار برنامه نیز دیده می‬ ‫شد‪ .‬قسمت های مختلف این برنامه هر کدام‬ ‫پیام و درســی مهم و تاثیر گذار داشت تا انجا‬ ‫در پایان ماه مبارک صورت مرگ برای بسیاری‬ ‫از مخاطبان‪ ،‬زیبا و دوستداشتنی جلوه میکرد‪.‬‬ ‫روایت هایی در این برنامه تحقیقاتی مطرح شد‬ ‫‪26‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫که بنیان بسیاری از زندگی های نامتعارف‬ ‫را متحول کرد و از نوســاخت‪ .‬در برنامه«‬ ‫زندگی پس از ژندگــی» جدای از جذابیت‬ ‫باالی صحبت های تجربه گر انچه بیشــتر‬ ‫جلب توجه میکرد نقش مجری برنامه بود‬ ‫که در واقع در جایگاه یک پرسشگر و محقق‬ ‫نشســته بود و بدور از هدف قالب مجریان‬ ‫که جلب نظر مخاطــب و اجرای حرفه ای‬ ‫یکی از انهاست‪ ،‬تماما به دنبال درست بیان‬ ‫شدن تجربه تجربه گر و پاسخ به سواالتی‬ ‫که میتوانســت ذهن بینندگان را به خود‬ ‫مشغول کند‪ ،‬بود‪ .‬صداقت‪ ،‬ارامش‪ ،‬صدای‬ ‫پایین مجری در گفتگو با تجربه گر مواردی‬ ‫بود که اجرای وی را دوستداشتنی میکرد‪.‬‬ ‫برنامه زندگی پس از زندگی توانست جای‬ ‫خود را در میان مردم بــاز کند تا حدی که‬ ‫درخواست های فراوانی برای ساخت سری‬ ‫جدید این برنامه شــکل گرفــت‪ .‬موضوع‬ ‫از جایی بغرنج میشــود که عباس موزون‬ ‫در یکی از الیوهای اینســتاگرامی خود که‬ ‫عموما برگزار میشــود‪ ،‬دیگــر ان موزون‬ ‫ارام و صبور نبود کوهی بــود از غم و اندوه‬ ‫و نگرانــی از برخوردهای نادرســتی که با‬ ‫موضوع تجربه نزدیک به مرگ شده است‪.‬‬ ‫ورود ناشــیانه ناشــرانی که فقط به تیراژ‬ ‫کتاب اندیشــیده و بدون تحقیق و تفحص‬ ‫علمی در زمینه تجربیات نزدیک به مرگ‬ ‫ورود کرده و کتاب چاپ کــرده اند‪ .‬یکی از‬ ‫خصوصیات برنامه«زندگی پس از زندگی»‬ ‫منبــع و ماخذ تجربه ای بــود که بیان می‬ ‫شــد‪ ،‬البته تجربه گری که با سند و مدرک‬ ‫و شهادت بسیاری از پزشــکان و خانواده‪،‬‬ ‫تجربه اش تائید شــده بود‪ ،‬تجربه گری که‬ ‫بدون هیچ پوشــش چهره مقابل دوربین‬ ‫نشسته و با معرفی دقیق‪ ,‬تجربه خود را بیان‬ ‫میکرد‪.‬دیگر خصوصیت این برنامه حضور‬ ‫بزرگان عرصه دیــن و مطابقت تجربیات با‬ ‫ایات و روایات بود‪ .‬این خصوصیات بود که‬ ‫توانســت برنامه «زندگی پس از زندگی»‬ ‫را در زندگی مردم جای دهد‪ .‬پژوهشــگر و‬ ‫محقق و مجری برنامه ای که با این دقت و‬ ‫حوصله نهال «زندگی پــس از زندگی» را‬ ‫کاشــته‪ ،‬اکنون با کتاب هایی روبرو شده‬ ‫که حتی حاضر به معرفــی تجربه گر خود‬ ‫نشده اند و بسیاری اشــکاالت در ان دیده‬ ‫می شــود‪ .‬اینگونه بود که عباس موزون در‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مقابل هجمه های احساسی و بدون سند و‬ ‫مدرک به موضوعی کــه او پایه ریزی کرده‬ ‫برافروخته شد‪ .‬البته شاید اشکال زیادی به‬ ‫ما مخاطبان و خواننــدگان این نوع کتابها‬ ‫برمیگردد کــه با تیترهــا و عناوین بزرگ‬ ‫بدون تحقیق کتاب هایی را تهیه میکنیم و‬ ‫بدون اینکه کمی تامل داشته باشیم حتی‬ ‫ان را تبلیغ نیز میکنیم‪ .‬طــراح و محقق و‬ ‫ســازنده برنامه «زندگی پــس از زندگی»‬ ‫با ســاخت برنامــهای که عالمــان بزرگ‬ ‫دینــی در ان با دلیل و مــدرک تاییدی بر‬ ‫صحتش گذاشــته اند‪ ،‬خطوطی را ترسیم‬ ‫کرده که عالقه مندان ایــن حوزه نباید انها‬ ‫را فراموش کنند‪ .‬اولیــن و مهمترین نکته‬ ‫در این زمینه منبع و تجربه گری اســت که‬ ‫بدون هیچ واســطه ای باید شناخته و تایید‬ ‫شده باشد‪ .‬موضوع بدون کوچکترین دخل‬ ‫و تصرفی در تجربه باید بیان شــده و هیچ‬ ‫داستانسرایی در ان نباشد‪ .‬مشکل کتابهای‬ ‫چاپ شــده در این زمینه دخــل و تصرفی‬ ‫است که ناشر در ان داشــته و حتی با نیت‬ ‫خیر خواهانه موضوعاتی را کــم و یا اضافه‬ ‫کرده اســت‪ .‬وجود اینگونه کتب چون دور‬ ‫از واقعیتهای بیان شــده از سوی تجربه گر‬ ‫هستند و حتی با بسیاری از چیز های بیان‬ ‫شــده منافات دارند درســتی و تاثیر اصل‬ ‫موضوع را زیر ســوال می برد‪ .‬همانگونه که‬ ‫ناشران وظیفه دارند در چاپ کتاب ها تمام‬ ‫جوانب را در نظر داشــته باشند خوانندگان‬ ‫کتاب نیز موظفند در تهیه کتاب ها سختگیر‬ ‫و وسواســی باشــند‪ .‬همانطوریکــه هیچ‬ ‫کس غذای فاســد و خراب را نمی خورد هر‬ ‫کتابی را بدون تحقیق نباید بخواند و قبول‬ ‫کند‪ ،‬در صورتی که مسمومیت غذایی رفع‬ ‫شــدنی خواهد بود اما کتاب ماندگار است‬ صفحه 26 ‫ﻧﻘﺪ‬ ‫کلید حل مشکالت در دست‬ ‫ریش سفیدان سینماست‬ ‫سیدرﺿااورنﮓمنتقدفیلمومدرسسینما‬ ‫ریش سفیدان از گذشته های دور‪،‬به خاطر انکه مورد وثوق‬ ‫مردم بوده و هستند‪ ،‬همواره توانسته و می توانند بسیاری از‬ ‫مشکالت اجتماعی‪،‬صنفی و خانوادگی را حل و فصل کنند‪.‬‬ ‫گــره هــای کــوری کــه بــه نظــر حتی بــا دنــدان‬ ‫هــم بــاز شــدنی نبودند‪،‬ریــش ســفیدان بــا ســر‬ ‫انگشــتان ســحرامیز خود بــه راحتــی گشــوده اند‪.‬‬ ‫ســینما نیز بخش مهمی از جامعه است که ریش سفیدان‬ ‫ان می توانند گــره های کوری را باز کننــد که هیچ مدیر‬ ‫دولتی قادر به ان نیســت‪.‬با وجود موی ســپیدان سینما‬ ‫چرا باید شــکایت ها به دادگاه ها برده شــود؟اگر مشکل‬ ‫صنفی اســت و کاری باید در خانواده ســینما حل شود‪.‬‬ ‫متاســفانه گاهی دیده شــده که تعداد معدودی از موی‬ ‫ســپید کرده های ســینما به خاطر منافع خودشان‪،‬اب‬ ‫را گل الود می کنند تا ماهی درشــت تری صید کنند‪.‬این‬ ‫گروه اندک بــا دو بهم زنی‪،‬نه تنها اهالی ســینما را مقابل‬ ‫یکدیگر قــرار داده‪ ،‬بلکه پــای اهالی رســانه را نیز به این‬ ‫بازی ها باز کرده و چند دســتگی ایجاد می کنند‪.‬از طرفی‬ ‫برخی خبرنــگاران جــوان ناپخته و حتی پیشکســوتان‬ ‫منفعت طلب این عرصه را خام کرده و وادار می کنند علیه‬ ‫سینماگران همکارشان جوســازی کنند و از طرفی دیگر‬ ‫ســینمایی ها را تحریک می کنند تا از اهالی رسانه با بهانه‬ ‫و بی بهانه شــکایت کنند‪.‬به این ترتیب ایجاد دشــمنی و‬ ‫کینه می کنند تا خود با خیال راحت به کارشان بپردازند‪.‬‬ ‫این گروه دو بهم زن که تیغ شــان بر تــن روزنامه نگاران‬ ‫مستقل کارگر نیســت‪،‬کینه انان را به دل گرفته و مترصد‬ ‫فرصتی می مانند تا با شــکایت های بی مورد پای انان را‬ ‫به دادگاه ها بکشانند؛ نه برای اجرای عدالت‪،‬بلکه به خاطر‬ ‫ارضای نفس خود و ازار و اذیــت کردن انان‪.‬در صورتی که‬ ‫خودشان نیز خوب میدانند رفع مشکالت پیش امده بسیار‬ ‫ساده است و با یک دورهم نشینی همه چیز ختم بخیر می‬ ‫شود‪،‬اما نمیخواهند این چنین شود‪،‬دوست دارند تا با جار‬ ‫و جنجال و حاشــیه سازی نامشان بر ســر زبان ها باشد‪.‬‬ ‫همــان گونه کــه ســینما ریــش ســفید دارد‪،‬عرصه‬ ‫رســانه نیز موی ســپید دارد که بــا تفاهم مــی توانند‬ ‫بــزرگ تریــن مشــکالت را حــل و فصــل کننــد‪.‬‬ ‫سینما عرصه وسیعی است با ادم های بیشمار و گوناگون‪.‬‬ ‫طبیعی اســت که در چنین حــوزه ای اختالفات پیش‬ ‫اید‪ ،‬اما همه اختالفات و دعواها را کــه نباید به دادگاهها‬ ‫کشــاند‪.‬اکثر قریب به اتفــاق انها در خانواده ســینما و‬ ‫با نفــس مســیحایی ریش ســفیدان قابل حل اســت‪.‬‬ ‫ریش سفیدان ســینما و موی ســپیدان عرصه رسانه با‬ ‫همــکاری و همفکری هم می توانند بــزرگ ترین موانع‬ ‫را از سر راه برداشــته و جاده پیشــرفت را هموار کنند‪.‬‬ ‫امروز منوچهر شاهســواری ریاست خانه ســینما را بر‬ ‫عهده دارد‪،‬اما باید وجهه ریش ســفیدی اش بر پســت‬ ‫ریاســتش بچربد که تــا کنــون چربیده اســت‪.‬وی با‬ ‫کدخدامنشی برخی از مشکالت را حل کرده و همچنان‬ ‫در تالش اســت در ســکوت بــه کار خود ادامــه دهد‪.‬‬ ‫مهم نیست ریش سفیدان بر کرسی ریاست جایی تکیه‬ ‫زده باشــند‪ ،‬مهم تر و ارزشمندتر از پست ریاست حرمت‬ ‫ریش سفیدشــان اســت که از هر امری نافذتر اســت‪.‬‬ ‫امــروز در عرصــه ســینمای ایــران ریش ســفیدانی‬ ‫مانند ســیدضیا هاشــمی‪،‬غالمرضا موســوی‪،‬مرتضی‬ ‫شایســته‪،‬غالمرضا گمرکی و‪....‬وجود دارند که توانسته‬ ‫اند با کدخدامنشــی بعضی از مشــکالت را حل کنند‪.‬‬ ‫باید هم چنین باشد‪،‬اگر انان ریش سفیدی نکنند‪،‬‬ ‫سینمای ایران با تنفس مصنوعی نیز نمی تواند زنده‬ ‫بماند‪.‬‬ ‫می دانیم که برخــی از دو بهم زن هــا دور و بر این ریش‬ ‫ســفیدان نیز می پلکند تا با دروغ ها و بازی کردن نقش‬ ‫جاســوس دو جانبه روی بعضــی از این پیشکســوتان‬ ‫سینما تاثیر بگذارند که متاسفانه گاهی موفق می شوند‪.‬‬ ‫شــاهد این مهم‪ ،‬اختالف و جبهه گیری تعدادی از موی‬ ‫سپیدان ســینما با یکدیگر اســت که باید به این دو بهم‬ ‫زنان اعتنایی نکرده و با شــدت از اطراف خود طرد کنند‪.‬‬ ‫ریــش ســفیدان عرصه ســینما کلید حل مشــکالت‬ ‫هســتند‪.‬به ایــن مهــم ایمــان داشــته و داریــم‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪27‬‬ صفحه 27 ‫تنهایی مرد داستان نویﺲ‬ ‫داﺳتان‬ ‫محمد به ســاعتش نگاه کرد‪ ،‬ساعت از‬ ‫یازده گذشــته بود‪ .‬میلی برای رفتن به‬ ‫خانه نداشت‪ .‬محمود گفت‪ :‬به ساعت نگاه‬ ‫کردی‪ ،‬میخوای بــری خونه ؟ مریم یک‬ ‫دور دیگر چای اورد ‪ .‬داخل سینی چهار‬ ‫لیوان بلوری بود و از درون انها بخار چای‬ ‫رقص کنان خارج می شــد‪ .‬محمد کمی‬ ‫ولی اﷲ نیسریان‬ ‫از چــای را داغ داغ خورد بــا دو قند‪ ،‬تازه‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫سیگارش را خاموش کرده بود ‪ ،‬شتابش‬ ‫برای خوردن چای انهم بــا دو قند برای‬ ‫گیراندن سیگار دیگر بود‪ .‬در پاکت دو نخ‬ ‫سیگار بود ‪ ،‬یک نخ سیگار را از پاکت بیرون اورد و خواست روشن کند ‪،‬‬ ‫نگاه محمود و همسرش مریم و رضا دوست مشترک دیگرشان ‪ ،‬دست‬ ‫محمد را شل کرد ‪ ،‬لحظه ای میل به یک ســیگار دیگر و عبور از نگاه‬ ‫دوستان نگران و پرسشگرش ‪ ،‬دوامی نیاورد و دود فراوان وسنگین یک‬ ‫پک محکم سیگار پرده شرم را فرو ریخت ‪ .‬مریم گفت ‪ :‬هستی نگرانت‬ ‫میشه ‪ ،‬ساعت نزدیک دوازده شده ‪ ،‬راســتی مگر صبح نمی خواهی‬ ‫بری سر کار ؟ رضا چایش را خورد از جایش بلند شد از محمود و مریم‬ ‫تشکر کرد و رفت به ســمت در خروجی ‪ ،‬محمد همچنان نشسته بود‬ ‫و سیگارش را می کشید ‪ .‬رضا بند کفشــش را که می بست به محمد‬ ‫نگاه کرد ‪ .‬بیرون منتظرت هســتم ‪ .‬محمد با دست اشاره کرد که رضا‬ ‫برود ‪ .‬میلی به برخواستن و رفتن نداشت ‪ .‬رضا دیگر حرفی نزد و رفت‪.‬‬ ‫محسن امد توی اتاق ‪ ،‬در ســکوت لیوان های چای و سینی را جمع‬ ‫کرد ‪ .‬در اتاق دیگر مریم که حسابی خســته بود ‪ ،‬در حال پهن کردن‬ ‫رختخواب بود ‪ ،‬کارش که تمام شــد به دستشــویی رفت و مشغول‬ ‫مسواک زدن شــد ‪ .‬به حضور حداقل هفتهای سه بار محمد که اغلب‬ ‫هم شــبها می ماند ‪ ،‬عادت کرده بودند ‪ .‬محمد دوست مهربانی بود و‬ ‫حضورش همیشه محفلی می شــد که دوستان دیگر هم بیایند‪ ،‬شعر‬ ‫بخوانند ‪ ،‬کتاب بخوانند ‪ .‬هســتی همسر محمد در گذشته گاهی می‬ ‫امد ولی چند سالی می شــد ارتباطش را قطع کرده بود ‪ ،‬او و محمد‬ ‫هردو اهل کتاب و شعر بودند ولی هر کدام دوستان خودشان را داشتند‪.‬‬ ‫محمود رختخواب محمد را اورد ‪ .‬محمد همچنان نشسته بود ‪ .‬پاکت‬ ‫مچاله شــده ســیگارش کنارش بود و زل زده بود به شب که بیرون از‬ ‫اتاق پهن شــده بود توی حیاط ‪ ،‬توی باغچه کوچک حیاط و دیوارها‬ ‫و رها شده بود به هرجایی که دلش می خواست ‪ .‬محمد لبخند زد ‪ ،‬از‬ ‫جایش بلند شد به طرف کفشهایش رفت ‪ ،‬انها را پوشید ‪ ،‬خداحافظی‬ ‫کرد و امد به شب نشینی شب ‪ .‬اول خواست سوار ماشین بشود ‪ ،‬حتی‬ ‫دستش را هم بلند کرد برای یک ماشین مســافرکش در حال عبور ‪،‬‬ ‫ماشــین که یک پراید بود ‪ ،‬توقف کرد ‪ .‬محمد منصرف شد و با دست‬ ‫اشاره کرد که ماشین برود ‪ .‬سیگارش تمام شده بود ‪ .‬میدانست پیاده‬ ‫تا خانه راه زیادی در پیش دارد ‪ .‬ولی هوای خنک بیرون ســر کیفش‬ ‫اورده بود ‪ .‬از اولین دکه روزنامه فروشــی یک پاکت ســیگار خرید ‪.‬‬ ‫روزنامه فروش موسیقی ام کلثوم گوش می کرد ‪ .‬محمدپول سیگار را‬ ‫که میداد به چهره روزنامه فروش دقیق شد که ایا خوزستانی است ؟‬ ‫خواست سوال کند و بگوید ها ‪ .....‬بچه ابادان و سر صحبت را باز کند‪،‬‬ ‫حوصلهاش نیامد ‪ .‬پاکت سیگار را باز کرد ‪ ،‬یک نخ سیگار دراورد و انرا‬ ‫گیراند ‪ ،‬دود پک عمیقش در شب گم شد ‪ .‬محمد با خودش نجوا کرد‪،‬‬ ‫چرا سوژه داستان بعدی را پیدا نمی کنم ؟ پاییز بود و هوا کم کم رو به‬ ‫سردی می رفت ‪ ،‬مرد کارتن خوابی ‪ ،‬تا نیمه بدنش را کرده توی سطل‬ ‫‪28‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫قس‬ ‫مت اول‬ ‫بزرگ زباله کنار پیاده رو ‪ ،‬محمد سرعت را از گامهایش گرفت و نگاه کرد‬ ‫به مرد کارتن خواب ‪ ،‬برگشت به طرف کیوسک روزنامه فروش‪ ،‬یک کیک‬ ‫و یک ابمیوه خرید و رفت طرف کارتن خواب ‪،‬کارتن خواب میانسال بود‪،‬‬ ‫حدود پنجاه سال و ناامید از جستجویش ‪ ،‬ایستاده تکیه داده بود به دیوار‬ ‫یک بانک ‪ .‬محمد کیک و ابمیوه را داد به او ‪ .‬پرسید ‪ :‬سیگار می خوای؟ مرد‬ ‫چیزی نگفت و سعی کرد روکش کیک را پاره کند ‪ .‬دستهایش میلرزید‪.‬‬ ‫محمد کیک را از دســت مرد گرفت ‪ ،‬بازش کرد و داد به او ‪ .‬ســپس نی‬ ‫نوش را داخل ابمیوه کرد و منتظر شد که کارتن خواب قسمتی از کیک را‬ ‫بخورد‪ .‬دستهای کارتن خواب می لرزید ‪ .‬محمد نگاهش را از کارتن خواب‬ ‫گرفت ‪ .‬ماشــین حمع اوری زباله امد و دو رفتگر ‪ ،‬سطل بزرگ زباله کنار‬ ‫خیابان را در ماشــین حمل زباله تخلیه کردند سپس پشت ماشین سوار‬ ‫شدند و ماشین حمل زباله رفت ‪ .‬کارتن خواب حاال نشسته بود و مشغول‬ ‫خوردن ابمیوه ‪ ،‬محمد دو سیگار روشــن کرد ‪ ،‬یکی داد کارتن خواب و‬ ‫یکی را خودش به لب گذاشت ‪ .‬از کارتن خواب که دور می شد با خودش‬ ‫گفت ‪ :‬نمی خوام این کارتن خواب سوژه ام باشه‪ ،‬من از زندگی انها چیزی‬ ‫نمی دانم ‪ ،‬خسته شــده بود و احســاس کرد که عصبانی شده‪ ،‬ولی نمی‬ ‫فهمید از چه موضوعی عصبانی است ‪ .‬ازاینکه با خودش لج میکند و سوار‬ ‫تاکسی نمی شود ‪ ،‬از حال و وضع کارتن خواب ‪ ،‬از اینکه ذهنش متمرکز‬ ‫نیست ‪ ،‬شاید از هســتی ‪ .‬محمد با همه می توانست سریع ارتباط بر قرار‬ ‫کند ولی با همســرش ‪ .....‬توی تاکسی که نشســت ‪ ،‬قلبش درد گرفت و‬ ‫درد امد پشت کتف چپش ‪ .‬با خودش گفت‪ :‬ســیگار زیاد می کشم و باز‬ ‫عصبانی شــد ‪ .‬کلید را که بدر انداخت ‪ ،‬گربه ای از زیر پایش با سرعت از‬ ‫میان پاهایش گذشــت و امد توی کوچه ‪ .‬محمد پایش را بلند کرد و بعد‬ ‫لبخند زد ‪ .‬در رو به حیاط نســبتا بزرگی باز می شــد که یک حوض در‬ ‫وسط ان بود ‪ .‬خانه متعلق به پدر هستی بود و انقدر بزرگ بود که هستی‬ ‫و محمد هم انحا زندگی کنند ‪ .‬دو برادر هستی رفته بودند امریکا و پیرمرد‬ ‫اجازه نمی داد که محمد و هســتی به جای دیگری بروند ‪ ،‬محمد عاشق‬ ‫زندگی در ان خانه بود و با پدر زنش حسابی رفیق بود ‪ ،‬مادر زنش عاشق‬ ‫او بود و محمد واقعا جای خالی پســرهایش را برای او پر کرده بود ‪ ،‬پدر و‬ ‫مادر هستی اغلب مهمان داشتند و همین موضوع بر خالف محمد اعصاب‬ ‫هســتی را بهم می ریخت ‪ .‬هســتی غر می زد که بروند و مستقل شوند ‪.‬‬ ‫محمد می گفت ‪ :‬استقالل در اپارتمان نشینی نیست ‪ .‬مهمان که امد تو‬ ‫برو توی اتاق خودت و در را ببند ‪ .‬مهمانها به دیدن پدر و مادرت میایند‪،‬‬ ‫به من و تو کاری ندارند ‪ .‬محمد در خانواده شلوغی بزرگ شده بود ‪ ،‬پدرش‬ ‫از لرهای خوزستان بود و بازنشسته شرکت نفت ‪ .‬همیشه خانه پدر محمد‬ ‫لبریز از مهمان بود ‪ ،‬مخصوصا از شهرســتان می امدند ابادان برای دوا و‬ ‫درمان و محمد با پسران فامیلش می رفت سینما و شب هم داد و غالشان‪،‬‬ ‫بگو و بخندشان محله را پر می کرد کسی توانایی کشتی گرفتن با محمد‬ ‫را نداشت و در شوخی های بدنی همه از محمد وحشت داشتند در دویدن‬ ‫کسی به گردش نمی رسید و همیشــه پای اول دعوا بود ‪ ،‬توی محل همه‬ ‫دوستش داشــتند ‪ ،‬دیپلم که گرفت ‪ ،‬دانشگاه رشــته تاریخ قبول شد و‬ ‫امد تهران سال دوم دانشگاه با هســتی اشنا شد ‪ .‬از نوجوانی محمد قصه‬ ‫مینوشــت و گاهی قصه هایش در مجالت محلی چاپ می شد به تهران‬ ‫که امد شوقش برای نوشتن بیشتر شدو همین نوشتن ها او را کشاند به‬ ‫سمت هستی که او هم می نوشت ‪ .‬محمد و هستی خیلی جوان بودند که با‬ ‫هم عروسی کردند و در خانه پدر هستی مستقر شدند غیر از اوایل اشنایی‬ ‫در دانشــکده و دوران نامزدی‪ ،‬حاال محمد و هستی در مورد کارهایشان‬ ‫دیگر با یکدیگر گفتگویی نداشتند و اگر اتفاقی محمد یا هستی نوشتهای‬ ‫از یکدیگر در مجلــه ای یا کتابی مــی دیدنــد‪ .......‬ادامه در هفته بعد‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 28 ‫تقاﺿای توقﻒ تولید ‪!..‬‬ ‫تکلیﻒ عوامل سینما چه میشود ؟‬ ‫شاهپور محمدی‬ ‫ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫در خبرها امده بود که در دیدار اعضای شورای صنفی نمایش‬ ‫با رئیس سازمان سینمایی از ایشان تقاضا شده تا برای تولید تا‬ ‫پایان سال بودجه داده نشود‪ ،‬زیرا تعداد بسیار زیادی از فیلمها‬ ‫پشــت اکران مانده اند و برای نمایش انها سینماها باید باز‬ ‫باشند و اگر فیلم ساخته شــود و مردم به سالن سینما نروند‪،‬‬ ‫چرخه اصلی اکران صورت نمی گیرد‪ .‬در ارتباط با این خبر و‬ ‫نشست صورت گرفته ‪ ،‬ذکر برخی نکات حایز اهمیت به نظر‬ ‫میرســد‪ .‬اینکه اقای خزایی جلســاتی را با دست اندرکاران‬ ‫سینما برگزارکنند و به صورت مشورتی به بررسی مشکالت‬ ‫ســینمای حال حاضر بپردازند قطعا امر الزم و پسندیده ای‬ ‫است‪ .‬اما در مورد بحث تقاضا برای جلوگیری از تولید‪ ،‬بدلیل‬ ‫کثرت اثار اکران نشــده در گذشته‪ ،‬به نظر میرسد این مهم‪،‬‬ ‫جای تامل ‪ ،‬بحث و بررســی بیشــتری را میطلبد‪ .‬انچه در‬ ‫اینگونه مباحث اهمیت زیادی ایجاد میکند در وهله نخست‬ ‫بحث در نظر گرفتن رفاه و امنیت شغلی سینماگران است که‬ ‫رسالت اصلی سازمان سینمایی کشــور است‪ .‬رییس جدید‬ ‫سازمان سینمایی باید دقت کنند که وظیفه اصلی شان ایجاد‬ ‫رونق و زمینه تولید برای ســینماگران است و در صورت عدم‬ ‫رغبت سازمان ســینمایی برای ایجاد چنین رونقی‪ ،‬تکلیف‬ ‫عوامل و دست اندرکاران سینما که به هر شکل ممکن از طریق‬ ‫اقتصاد تولید به زندگی و معیشــت روز مره خود میپردازند‬ ‫‪ ،‬در هاله ای از ابهام خواهد مانــد‪ !!.‬مدیران محترم باید دقت‬ ‫کنند که دست اندرکاران ســینما صرفا کار هنری نمیکنند‪،‬‬ ‫بلکه انها نیز مثل ســایر مردم به اقتصاد وابســته اند‪ .‬عزیزان‬ ‫پیشــنهاد دهنده و پذیرنده چنین پیشنهادهایی میبایست‬ ‫به این نکته مهم توجه داشته باشــند که مشکل سینمای ما‬ ‫صرفا انبوه سازی در گذشته و مشکالت مربوط به اکران انها‬ ‫نیست‪ .‬شاید ممانعت از تولید برای برخی تهیه کنندگان که‬ ‫نگران اکران و بازگشت سرمایه خود هستند مفید فایده به نظر‬ ‫برسد اما در مورد سرمایه گذاریهای دولتی و حمایت دولت از‬ ‫فیلم هایی که سالهاست در انتظار حمایت دولتی پشت درهای‬ ‫بســته و در صف وام و‪ ...‬مانده اند‪ ،‬منطقی به نظر نمیرسد‪ !!.‬اگر هم‬ ‫بحث تراکم و کثرت تولید فیلم در گذشــته برای اکران مطرح است‬ ‫راه کار ان جلوگیری از تولیدات با حمایت دولت نیســت و مکانیسم‬ ‫حل ان باید در مســیر دیگری بررســی شــود مثل صــدور فیلم به‬ ‫عنوان یک محصول فرهنگی به خارج از کشــور و‪ ....‬نه اینکه صورت‬ ‫مســاله را پاک کنیم و بخاطر فیلمهای در صف اکران مانده گذشته‪،‬‬ ‫تولیدات اینده ســینما را دچار رکود کنیم !! این موضوع منطقی به‬ ‫نظر نمیرســد‪ .‬تهیه کنندگان بخش خصوصی چگونــه میتوانند از‬ ‫دولت تقاضا کند روند حمایتهای دولتی و تولید فیلم ســینماگران‬ ‫اینده را متوقف ســازد‪ .‬؟ پس ان زمان تکلیف کسانی که سالهاست‬ ‫در انتظار حمایتها جهت تولید نشســته اند چه میشود ؟! وانگهی‬ ‫چنین درخواســت و تقاضایی زمانی میتواند محقق شــود که بحث‬ ‫امنیت شغلی ســینماگران در فضای اشــفته اقتصادی کنونی برای‬ ‫اصحاب فرهنگ و سینما تعریف دقیق و درستی را ایجاد کند‪ .‬چنین‬ ‫طرح ها و تقاضاهایی زمانی منطقی به نظر خواهد رسید که حرکت‬ ‫اساسی برای وضعیت اقتصادی عوامل تولید در سینما صورت گرفته‬ ‫باشد ‪ .‬سالهاست که طرح جامع امنیت شغلی سینماگران برروی میز‬ ‫روسای سازمان سینمایی پیشــین در حال خاک خوردن است و هر‬ ‫کسی بر مسند ریاســت تکیه زده صرفا در مورد ان صحبت کرده و‬ ‫رفته است‪ .‬اگر اقای خزایی دلسوز سینما و سینماگران هستند ابتدا‬ ‫میبایست به مشکالت ابتدایی سینماگران که همانا امنیت اقتصادی‬ ‫انهاست اندیشه کنند بعد برسند به اینکه ایا با شرایط موجود‪ ،‬میشود‬ ‫تولید را تا اطالع ثانوی یا تا اخر ســال متوقف کرد یــا خیر !؟ اینکه‬ ‫انبوهی از فیلم پشت در اکران مانده مشکل فیلمساز نیست ‪ .‬با اوضاع‬ ‫و احوال نابسامان امروز نمیشود به هنرمند سینما گفت اندیشه نکن‬ ‫‪ ،‬ننویس و فیلم نساز و‪...‬چون انبوهی از فیلمها به نمایش درنیامده و‬ ‫در پشت در اکران ماندهاند‪ !!.‬چنین اندیشه ای از کجا ناشی میشود‪.‬؟‬ ‫تهیــه کننــده اگــر تولیــد نکنــد‪ ،‬قطعــا عوامــل ســینما نیز‬ ‫بیــکار خواهنــد مانــد و معلوم نیســت تکلیــف کار و اندیشــه‬ ‫این افــراد چــه خواهد شــد‪ .‬نکتــه ای که قبــل از هر ســخن و‬ ‫حرکتی و از اســاس بایــد بــرای ان تدابیری اندیشــیده شــود‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪2۹‬‬ صفحه 29 ‫اﺧبار‬ ‫زنبور کارگر بادریافت پروانه نمایش؛ از کندو‬ ‫بیرون زد‬ ‫غالمرضاگمرکی مشــاورتهیه کننــده این فیلم‬ ‫به کارگردانــی و تهیه کنندگی افشــین صادقی‬ ‫با اعالم این خبر‪ ،‬قطعی شــدن پروانــه نمایش را‬ ‫بشــارت داد‪ .‬زنبور کارگرجدیدترین اثرافشــین‬ ‫صادقی اســت که به نظر میرســد اگر بــه اکران‬ ‫خوبی برســد جزو پرفــروش ترینهای امســال‬ ‫خواهــد بود‪.‬هفتــه اینده لیســت کلیــه عوامل‬ ‫متعاقبا به اطالع خوانندگان عزیز خواهد رســید‪.‬‬ ‫اغاز پخش سریال روزگار جوانی‬ ‫پخش سریال روزگار جوانی به تهیه کنندگی‬ ‫ســپهر محمدی و کارگردانی اصغر توسلی از‬ ‫شــبکه ‪ ۵‬اغاز شد‪ .‬اریا توسلی‪.‬ســعید زارعی‪.‬‬ ‫ســینا کرمی‪ .‬امیر مســعود واعظ و عیســی‬ ‫حســینی از جملــه بازیگــران این ســریال‬ ‫هســتند‪ .‬از شــنبه تا چهارشــنبه ساعت‪11‬‬ ‫صبــح وعصــر ســاعت ‪1۹‬پخش میشــود‪.‬‬ ‫پیشتولیدمجموعهتلویزیونی»سوره‬ ‫خانم«‬ ‫پیش تولید مجموعه تلویزیونی «سوره خانم»‬ ‫به کارگردانی بهروز توفیقی و نویسندگی‬ ‫حمید نعمت اهلل وتهیه کنندگی کامبیز دارابی‬ ‫برای شبکه یک سیما اغاز گردید‪ .‬این سریال‬ ‫مناسبتی برای ماه رمضان ‪14۰1‬روی انتن‬ ‫میرود‪.‬‬ ‫افتخار دیگری برای فیلم (شــنای پروانه)‬ ‫فیلم«شــنای پروانه»بــه تهیــه کنندگــی‬ ‫رســول صــدر عاملــی و ســرمایه گــذاری‬ ‫محمــد صــادق رنجکشــان درجشــنواره های‬ ‫برونمــرزی افتخــاری دیگــر کســب کــرد‪.‬‬ ‫‪۳0‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫حضور وزیرارشاد و رییﺲ سازمان‬ ‫سینماییدرمنزلفتحعلی‬ ‫اویسی‬ ‫محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ‬ ‫وارشــاد اســالمی و محمــد خزاعی‬ ‫رییــس ســازمان ســینمایی دریک‬ ‫اقــدام خداپســندانه بــرای عــرض‬ ‫تســلیت به همســر وخانــواده زنده‬ ‫یاد فتحعلی اویســی رهســپار منزل‬ ‫ایشــان شــدند‪ .‬این اقدام ارزشــمند‬ ‫نشــان میدهد اســماعیلی وخزاعی‬ ‫انســانهای مردمی ورئوفی هســتند‬ ‫عیــادت رئیــﺲ ســازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرعامل صندوق‬ ‫اعتباری هنــر از »رﺿا رویگری«‬ ‫‪.‬‬ ‫مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی‬ ‫انتخابشد‬ ‫یزدان عشــیری به عنوان مشــاور رییس سازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرکل روابط عمومی ان ســازمان‬ ‫طی حکمی از ســوی محمد خزاعی منصوب شد‪.‬‬ ‫فرخ نــژاد و فیلم «ناخداخورشــید»‬ ‫شــاهکار ناصــر تقوایــی بابــازی‬ ‫داریوش ارجمند‪ .‬زنــده یاد فتحعلی‬ ‫اویســی و ســعید پــور صمیمی در‬ ‫ســالن فــردوس مــوزه ســینمای‬ ‫ایران بــه نمایــش در خواهــد امد‪.‬‬ ‫نمایش فیلم مرمت شده در موزه سینما‬ ‫فیلمهــای مرمــت شــده«عروس اتــش»‬ ‫بکارگردانی زنده یاد خســرو ســینایی وتهیه‬ ‫کنندگی قاســم قلــی پــور و بــازی حمید‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫محمــد خزاعــی رئیــس ســازمان‬ ‫ســینمایی بــه همــراه مدیرعامــل‬ ‫صندوق اعتباری هنر بــه عیادت رضا‬ ‫رویگری بازیگــر ســینما‪ ،‬تلویزیون‪،‬‬ ‫گوینــده رادیــو و دوبلــور رفتنــد‪.‬‬ صفحه 30 صفحه 31 صفحه 32 ‫حفﻆ محیط زیست با مدیریت زباله در منزل‬ ‫زندگی زیباســت‪ :‬جملهای‬ ‫دو واژهای کــه دارای ابعاد و‬ ‫معانی گســترده و جامعی‬ ‫اســت انچه مقصود ماست‬ ‫ﻣﺤﺒﻮﺑﻪ دﻫﻘﺎن‬ ‫بعــد معنــوی‪ ،‬انتزاعی و‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫مفهمومی این جمله نیست‬ ‫بلکه انچه که قصد داریم به‬ ‫بیانی ســاده همکالم شویم‬ ‫بســتر این فصل زیســتن‬ ‫است‪ .‬فصل زیســتن را در مجموعه ای از فعالیتهای فیزیکی‬ ‫مثل فعالیت های حرکتی‪ ،‬خوردن‪ ،‬اشامیدن‪ ،‬خوابیدن و غیره‬ ‫که به طور کل بررشــد و نمو و بقاء موجودات تاثیر میگذارد‬ ‫میدانیم‪ .‬به مکانی کــه این فعالیتهــا در ان اتفاق می افتد‬ ‫محیط زیست می گویند چرا که بعد دیگر ماجرا وجود عوامل‬ ‫فیزیکی خارجی اســت که تاثیرگذار جریان زندگی اســت‬ ‫البته این تعریف صرفا تک بعدی است چرا که بعد دیگر ماجرا‬ ‫وجود عوامل فیزیکی خارجی اســت که تاثرگذاشت جریان‬ ‫زندگی اســت در بیان کامل محیط زیست شامل مجموعهای‬ ‫از عوامل فیزیکی خارجی از یک طــرف و موجودات زنده ای‬ ‫که در ان زیســت می کنند از طرف دیگر میباشــد که برای‬ ‫بقاء و رشــد و نمو همواره با یکدیگر در کنش و تقابل هستند‪.‬‬ ‫انسان بعنوان اشــرف مخلوقات و هوشمندترین موجودی که‬ ‫در این زیســتگاه‪ ،‬زندگی می کند اولین و موثرترین نقش را‬ ‫در رشــد و نمو و ارتقاء این محیط دارد که البته متاسفانه در‬ ‫سالهای اخیر فعالیت های بشــری نه تنها برای پیشرفت رشد‬ ‫و محیط زیست کار بســزایی انجام نداده بلکه محیط زیست‬ ‫بشــر هر روز به اضمحالل و نابودی نزدیک تر شــده اســت‪.‬‬ ‫براســاس گزارش ســازمان همــکاری اقتصاد و توســعه در‬ ‫ســال ‪ 2۰۰1‬تقریبــا همه عوامل تشــکیل دهنــده محیط‬ ‫زیســت تحت تاثیــر فعالیت های انســانی قــرار گرفته اند‪.‬‬ ‫ایــن عوامل تشــکیل دهنده که عمدتا شــامل خــاک (که‬ ‫فعالیتهای انســانی برخاک باعث مســمومیت و فرسایش‬ ‫خاک و بدنبال ان موجب تخریب و کاهــش توان زمینهای‬ ‫زراعی میشــود)‪ .‬اب (کــه از تاثیرات فعالیت های انســان‬ ‫برروی ابها میتــوان پرمصرف بــی رویــه ان و از بین رفتن‬ ‫منابع ابــی الوده و ابهای ســطحی و زیرزمینی اشــاره کرد‪.‬‬ ‫هوا‪( :‬الودگی هوا که مبادرت از ورود مستقیم و غیر مستقیم‬ ‫هر عنصر توسط انسان یا عوامل طبیعی که احتمال ایجاد اثرات‬ ‫نامطلوب بر سالمتی انسان و محیط زیســت را داشته باشد‪.‬‬ ‫دیگر عوامــل مثل منابع طبیعــی و گیاهان و غیــره نام برد‪.‬‬ ‫بطور کلــی برخــی از فعالیت های بشــری کــه در مقیاس‬ ‫جهانی بطــور مســتقیم و غیرمســتقیم به محیط زیســت‬ ‫جهانی اسیب می رســاند می توانند به رشــد جمعیت ‪ ،‬بهره‬ ‫کشــی و مصرف بیش از حــد منابع طبیعــی‪ ،‬الودگی محیط‬ ‫زیســت و جنــگل زدایی‪ ،‬از دســت رفتــن تنوع زیســتی و‬ ‫الودگی های محیطی ناشــی از فعالیت های روزمره انســانها‬ ‫که درنهایت خطــر حیاتی برای نجات بشــر ایجــاد می کند‪.‬‬ ‫هدف از بیــان این مطلــب و بررســی و کنــکاش در موضوع‬ ‫الودگیهایی اســت که صرفــا در جوامع بشــری باعث بخطر‬ ‫افتادن ســالمت جامعه و بشــریت میشــود وراهکارهایی که‬ ‫می توان با بکارگیری انها از این فاجعه انســانی جلوگیری کرد‪.‬‬ ‫خانوادههــا بعنوان مهرههای تشــکیل دهنده جامعه بشــری‬ ‫نقش بسیار مهمی در کاهش الودگی های جوامع بشری دارند‬ ‫مدیریت یــک خانواده در کنــار تمام فعالیتهــای اعضای ان‬ ‫و حفظ ســالمت و نشــاط یک خانواده مدیریتی بس حساس‬ ‫اســت‪.‬در کنار این مدیریت هــا‪ ،‬مدیریت زباله های ناشــی از‬ ‫زندگی و فعالیت های نوع بشر از اهیمت ویژه ای برخوردار است‬ ‫اصطالح زباله به پسماندهای جامد و مایعی که ظاهرا بدردنخور‬ ‫باشــند گفته می شــود ومدیریت زبالــه های خانگــی به این‬ ‫معناســت که بتوان به نحو صحیحی انها را جداســازی کرده‬ ‫و هوشــمندانه در چرخه طبیعت از انها اســتفاده مجدد کرد‪.‬‬ ‫امروزه با توجه به تبلیغات شــدید شــرکت های تولید کننده‬ ‫و کمپانی هــای خدماتی در جهــت باالبردن مصــرف و رواج‬ ‫فرهنــگ مصرفگرایی برای باالبردن ســود و منفعــت خود‪ ،‬با‬ ‫انبوه زیادی از زباله های خانگی در جوامع بشــری مواجه هست‬ ‫جامعه ایرانی بطور اخص در مقابل جوامع بشــری بطوراعم نه‬ ‫تنها از این قاعده مستثنی نیســت بلکه یکی از پرمصرفترین‬ ‫جوامع دنیا را رقم زده اســت‪ .‬بطوریکه ایران یکی از ده کشــور‬ ‫پرمصرف دنیا در بحث انــرژی‪ ،‬اب؛ دارووحتــی مواردی مثل‬ ‫لوازم ارایش هست و باید توجه داشــت که قانون هرچه مصرف‬ ‫بیجا و بی مورد بیشــتر باشد زباله های ناشــی از ان هم بیشتر‬ ‫اســت در ایران مصداق واقعــی دارد بطوریکه طبــق امار هر‬ ‫شخص ایرانی در شــهر بزرگ تهران روزانه حدود ‪1۰‬کیلوگرم‬ ‫زباله خانگی از خود بجــا می گذارد‪ .‬زباله های خانگی شــامل‬ ‫پس مانده های مواد خوراکی‪ ،‬گیاهی‪ ،‬حیوانی‪ ،‬پس مانده های‬ ‫خشک مانند پالستیک‪ ،‬فلزات‪ ،‬کاغذها و روزنامه ها و بطریهای‬ ‫شیشــه ای و انواع فوم و پارچه و مشــتقات ان و‪ ...‬می باشــد‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که امکان و احتمال بازگشت پسمانده های ترو‬ ‫مایع به چرخه طبیعت بیشتر و راحتتر از پس مانده های خشک‬ ‫مثل پالستیک و فلزات است ولی بطورکلی تمام این پس ماندهها‬ ‫را می تــوان با مدیریت و درایت به ســرمایه ملــی تبدیل کرد‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪17‬‬ صفحه 17 ‫روز‪ -‬کم کم هوا رو به سردی می رود ‪ ،‬پاییز رنگ رنگ‬ ‫خارجی – پارک –‬ ‫داﺳتان‬ ‫زیباییهایش را به رخ هر بیننده ای می کشد ‪ ،‬ترکیبی از رنگهای زرد و‬ ‫نارنجی که تصویری مدهوش کننده از خود به نمایش می گذارند ‪ ،‬فرم‬ ‫لباسها هم کمی متفاوت تر از قبل شده و کت و یا پلیور بر پوشش ادمها‬ ‫اضافه گردیده است تا شاید بتواند انها را از نیمچه سرمای صبحگاهی‬ ‫و شباهنگام پاییزی حفظ کند ‪ ،‬درختان اهسته اهسته برگ از تن بر‬ ‫میکشند تا خود را برای خوابی عمیق اماده کنند تا با انرژی زیاد ‪ ،‬بهاری نو‬ ‫را اغاز نموده و نوید شروعی دوباره را در جهان طنین انداز نمایند ‪ ،‬زندگی‪،‬‬ ‫اما‪ ،‬همچنان برقرار است ‪ ،‬طبق روال قبل ‪ ،‬ادمها از اقشار و سنین مختلف‬ ‫در پارک هستند ‪ ،‬عده ای در حال ورزش ‪ ،‬عده ای قدم زنان ‪ ،‬عدهای‬ ‫نشسته بر روی نیمکتها و عده ای به عنوان رهگذر که مسیر رسیدن به‬ ‫مقصدشان را به پارک گره زده اند تا در راه رسیدن هوایی تازه کنند ‪ ،‬اقا‬ ‫مرتضی ‪ ،‬حمید و سعید ‪ ،‬پیرمردهای همیشگی قصه ما هم قدم زنان‬ ‫خود را به نیمکت همیشگی می رسانند ‪ ،‬نفسی چاق کرده و می نشینند‬ ‫‪ ،‬پوشش انها نیز تغییر کرده و عالوه بر کت ‪ ،‬کالهی هم بر سر دارند ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬خوب سرد شد ها ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬واسه ما پیرمردها سرده اقا مرتضی ‪ ...‬ببین اون جوونها رو ‪ ....‬با یه‬ ‫پیرهن و شلوار دارن ورزش میکنن ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬جوونی کجایی که دلم هواتو کرده؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬دیروز تو اخبار میگفت امار کرونا همچنان افزایشیه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬اره بابا ‪ ...‬هر روز بیشتر از دیروز‬ ‫سعید ‪ :‬اینهمه واکسن زدن هم هیچ تاثیری نداشته ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬چرا بابا تاثیر که میذاره ‪...‬‬ ‫حمید ‪ :‬میگن بعضیها دوز دوم واکسنشونم زدن ولی بازم کرونا گرفتن‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬بله ‪ ...‬خودم از نزدیک دیدم ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬مگه نشنیدین این بازیگره جدیدا فوت کرد ‪ ...‬دوز دوم واکسنشم‬ ‫زده بود ولی کرونا گرفت و فوت کرد‪ .‬هردو ‪ ( :‬با تعجب ) نه‬ ‫مرتضی ‪ :‬تو اینترنت هست ‪ ....‬میتونید برید ببینید ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬خب اگه ایننجوریه پس چرا واکسن میزنن ؟‬ ‫حمید ‪ :‬داره ترس برم میداره ها ‪ ...‬بابا من هزارتا ارزو دارم ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬بهترین راهش اینه که همچنان رعایت کنیم ببینیم چی پیش‬ ‫میاد‪ .‬سعید ‪ :‬دقیقا‬ ‫حمید ‪ :‬شنیدین استاندار جدید تهران هم رونمایی شد ؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬مجسمشو ساختن ؟‬ ‫سعید ‪ :‬نه بابا ‪ ...‬معرفیش کردن ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬سی و هفت سالشه ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬ججون گرایی خوبه ‪ ....‬اینا تازه نفسن ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬مگه میخوان مسابقات المپیک شرکت کنن که تازه نفسن ؟‬ ‫مسئولیتی مثل استانداری ‪ ...‬اونم استانداری تهران خیلی سنگینه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬بنده خدا قبال فرماندار بوده بابا ‪ ...‬همچینم بی سابقه نیست ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬واهلل قبال که مو سفید کرده ها رو مسئولیت میدادن این شده‬ ‫وضعمون ‪ ...‬وای به حال االن که به جوونها مسئولیت میدن ‪ ...‬جوونه دیگه‬ ‫‪ ...‬یه دل داره هزار تا سودا ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬کاش الاقل تجربه هایی که قبال شده رو تکرار نکنه ‪.‬‬ ‫‪18‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫نیمکــت‬ ‫محمد امید‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه‬ ‫حمید ‪ :‬البته اگه یه مشاور کاربلد کنارش بزارن بد نیست ‪...‬‬ ‫باالخره جونها زمام امورو دست بگیرن خوبه‬ ‫مرتضی ‪ :‬یه مشاور با تجربه البته ‪ ....‬اره بابا مردم هم خسته شدن از بس مسئولین‬ ‫تکراری دیدن ( میخندد )‬ ‫سعید ‪ :‬جوونهای امروزی چون همش با کامپیوتر و اینترنت و فضای مزاجی سر‬ ‫کار دارن ‪....‬‬ ‫مرتضی و حمید میخندند ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬حرف خنده داری زدم ؟‬ ‫مرتضی ‪ :‬فضای مزاجی چیه اقا سعید ؟‬ ‫سعید ‪ :‬همین که ملت صبحها با موبایلهاشون میرن توش ‪ ،‬شبها بیرون میان‬ ‫دیگه‪.‬‬ ‫حمید ‪ ( :‬خندان ) اون فضای مجازیه سعید جان ‪ ...‬فضای ‪ ....‬مجازی ‪ ...‬بگو‬ ‫سعید ‪ :‬فضای ‪ .....‬مزاجی‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬م‪ ....‬جا ‪ ...‬زی ‪ ....‬اقا سعید ‪ ...‬مجازی‬ ‫سعید ‪ :‬خب منم همینو گفتم دیگه ‪ ...‬م‪ ...‬زا ‪ ....‬جی‬ ‫حمید ‪ :‬خیله خب بابا ‪ ...‬هر جورری دوست داری بگو اصال‬ ‫سعید ‪ :‬هیچی بابا میخواستم بگم انقد جوونهای امروزی تو این فضاها میرن‬ ‫اطالعاتشون و سوادشون و هوششون زیاده ‪ ...‬بنابراین ممکنه این استاندار جوون‬ ‫هم بتونه راههای جدیدی برای باز کردن گره های کور این تهران بیچاره پیدا کنه ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬بعیدم نیست ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬البته اگه دور از جونش ‪ ،‬دنبال باز کردن گره های کور خودش نباشه ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬انقدر منفی بافی نکن حمید اقا ‪ ....‬باید به جوونها اعتماد کرد‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ ( :‬میخندد ) بله ‪ ...‬از ما پیر و پاتالها دیگه ابی گرم نمیشه ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬اتفاقا ‪ ...‬از قدیم گفتن دود از کنده بلند میشه‬ ‫سعید ‪ ( :‬ناراحت ) ولی حیف که با دود نه میشه غذا پخت ‪ ،‬نه میشه گرم شد و نه‬ ‫میشه جای تاریکی رو روشن کرد ‪ ...‬برای همه ی این کارها اتیش الزمه نه دود ‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬کامال از ما پیرمردها ناامید شدی ها سعید جان ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬قابل توجه رفیق خودم ‪ ...‬هیزم رو که اتیش میزنی اول دود میکنه بعد‬ ‫اتیش روشن میشه ‪ .‬سعید ‪ ( :‬نیشخند میزند ) افرین ‪ ...‬همینجوری به خودمون‬ ‫دلخوشی بدیم عالیه ‪ .‬مرتضی ‪ :‬دلخوشی چیه بابا ؟ ‪ ...‬شور و شوق و تحرک جوونی‬ ‫در کنار تجربه پیری همیشه کارساز بوده و هست و خواهد بود ‪.‬‬ ‫حمید ‪ :‬بنابراین اوردن یه جوون سی و هفت ساله برای استانداری تهران همچین‬ ‫بدم نیست ولی اگه چهارتا ادم زبده و کار کشته و با تجربه هم کنارش بزارن بهتره ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬نظرتون چیه یه رایزنی کنیم این اتفاق بیفته ؟ مرتضی ‪ :‬با کی ؟‬ ‫سعید ‪ :‬با اقای رییسی دیگه ‪ ...‬میگن گفته میخواد همیشه رو در روی مردم و در‬ ‫بین مردم باشه و حرفهاشون رو مستقیم بشنوه ‪ .‬حمید ‪ :‬بابا دست مریزاد ‪ ....‬این که‬ ‫عالیه ‪ .‬مرتضی ‪ :‬خدا کنه ادامه دار باشه ‪ .‬سعید ‪ :‬فقط باید وایسیم ببینیم کِی و کجا‬ ‫میتونیم ببینیمش ؟ حمید ‪ :‬از منتظر موندن چیزی درست نمیشه ‪ ...‬باید یا بریم‬ ‫استانداری یا بریم نهاد ریاست جمهوری‪.‬‬ ‫مرتضی ‪ :‬موافقم ‪ ...‬با نشستن و حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه ‪ ،‬باید استین‬ ‫باال بزنیم و حلوا رو بپزیم بعدش یه تیکه بزاریم تو دهنمون تا شیرین بشه ‪.‬‬ ‫سعید ‪ :‬پس چرا نشستین ؟‬ ‫هر دو ‪ :‬چیکار کنیم ؟ سعید ‪ :‬بریم دیگه‪ .‬هر دو ‪ :‬برای حلوا پختن ؟‬ ‫سعید ‪ :‬نه بابا ‪ ...‬تا دیر نشده بریم یه راهی پیدا کنیم و بگیم که در کنار استاندار‬ ‫جدید چهار تا ادم با تجربه هم بزارن که دیگه نیازی نداشته باشه هر چی پیرهن تو‬ ‫کنه که تجربه کسب کنه ‪.‬‬ ‫اقتصادی‪ -‬پاره‬ ‫کمدش داره‬ ‫اجتماعی‬ ‫هفته نامه‬ ‫هردو ‪ :‬بریم ‪.‬‬ ‫انها بلند شده و با قدمهایی محتاط و اهسته ‪ ،‬پارک را با تمام رنگهای پاییزی اش‬ ‫تنها گذاشته و میروند ‪.‬‬ صفحه 18 ‫رایت‬ ‫کپی‬ ‫رعایت‬ ‫پدر و‬ ‫اجازه از‬ ‫کسب‬ ‫شجریان‪،‬‬ ‫همایون‬ ‫رایت‬ ‫کپی‬ ‫رعایت‬ ‫پدر و‬ ‫اجازه از‬ ‫کسب‬ ‫شجریان‪،‬‬ ‫همایون‬ ‫مراســم اولین ســالگرد درگذشــت خســرو اواز ایران روز ‪ 1۷‬مهر‬ ‫ماه در میــان خانــواده و دوســتدارانش در تــوس و جــوار ارامگاه‬ ‫پاســدار زبــان و ادب پارســی‪ ،‬فردوســی بــزرگ برگــزار شــد‪.‬‬ ‫در این مراســم‪ ،‬همایون شــجریان قطعه اوازی در مخالف ســه گاه‬ ‫که اســتاد شــجریان در البوم اســمان عشــق خوانده را بازخوانی‬ ‫میکند‪ .‬استاد شــجریان در اســمان عشــق بر روی غزلی از عطار با‬ ‫َمطلع جانــا ز فراق تــو این محنت جان تــا کی‪ .‬دل در غم عشــق تو‬ ‫رســوای جهان تا کی در مخالف ســه گاه این قطعه را اجرا کرده است‬ ‫و همایون هم به ظرافت و زیبایی و شــبیه تر از هر کســی به اســتاد‬ ‫شــجریان با بغضی فرو خفته و عقده ای بــه گلو‪ ،‬انرا بــاز می خواند‪.‬‬ ‫نکته مهم در همــان ثانیــه ابتدایی و پیــش از شــروع اواز همایون‬ ‫رخ می دهد؛ کســب اجــازه همایون از پــدر‪ .‬این اجــازه گرفتن که‬ ‫به ویژه در ســاحت هنر مرســوم اســت و از جمله اداب پســندیده‬ ‫فضای استاد و شــاگردی محســوب می شــود‪ ،‬عالوه بر انکه بیانگر‬ ‫رعایت ادب و خضــوع و خشــوع در محضر بزرگان اســت‪ ،‬می توان‬ ‫انرا نوعی اجــازه گرفتــن از صاحــب و خالق اثــر نیز تعبیــر کرد‪.‬‬ ‫و این موضوعی مهمی اســت که به خصوص در حــوزه هنر و ادبیات‬ ‫به شــدت به ان نیاز داریم‪ .‬چه بسیار اثاری که‬ ‫بدون رضایت و بــدون حتی اطــالع صاحب‬ ‫اصلی هنر و در خال قانون کپــی رایت اجرا می‬ ‫شــود و هیچ منفعت مــادی و معنــوی برای‬ ‫خالق اثــر در پی نــدارد‪ .‬از جمله خود اســتاد‬ ‫شــجریان که نســبت به رعایت نشدن حقوق‬ ‫مولف در هنگام پخش اثارش از صداو ســیما‬ ‫به ان اعتراض داشــت‪ .‬یا در این اواخر گالیه و‬ ‫اعتراض استاد شــهرام ناظری نسبت به پخش‬ ‫اثارش بــدون رعایت حقوق مــادی و معنوی‪.‬‬ ‫خالصــه کالم اینکه‪ ،‬ایــن دو کلمه ســاده با‬ ‫اجازه از سوی همایون شــجریان که بی تردید‬ ‫شبیهترین فرد به پدر و میراث دار واقعی اوست‬ ‫و حق اســتفاده از میراث مــادی و معنوی پدر‬ ‫برایش محفوظ اســت می تواند معیار و الگویی‬ ‫اخالقی باشد برای همه کسانی که دغدغه هنر‬ ‫و ادبیــات و ‪...‬رعایت حقوق دیگــران را دارند‪.‬‬ ‫خشــوع در محضــر بــزرگان اســت‪ ،‬مــی تــوان انــرا نوعی‬ ‫اجــازه گرفتــن از صاحــب و خالــق اثــر نیــز تعبیــر کــرد‪.‬‬ ‫و این موضوعی مهمی است که به خصوص در حوزه هنر و ادبیات‬ ‫به شــدت به ان نیاز داریم‪ .‬چه بســیار اثاری که بــدون رضایت‬ ‫و بدون حتی اطالع صاحب اصلی هنر و در خــال قانون کپی رایت‬ ‫اجرا می شــود و هیچ منفعت مادی و معنوی برای خالق اثر در پی‬ ‫ندارد‪ .‬از جمله خود اســتاد شجریان که نســبت به رعایت نشدن‬ ‫حقوق مولف در هنگام پخش اثارش از صداو ســیما به ان اعتراض‬ ‫داشــت‪ .‬یا در این اواخر گالیه و اعتراض اســتاد شــهرام ناظری‬ ‫نســبت به پخش اثارش بدون رعایــت حقوق مــادی و معنوی‪.‬‬ ‫خالصه کالم اینکه‪ ،‬این دو کلمه ســاده " با اجازه" از سوی همایون‬ ‫شجریان که بی تردید شــبیه ترین فرد به پدر و میراث دار واقعی‬ ‫اوست و حق استفاده از میراث مادی و معنوی پدر برایش محفوظ‬ ‫است می تواند معیار و الگویی اخالقی باشــد برای همه ی کسانی‬ ‫که دغدغه هنــر و ادبیــات و ‪...‬رعایت حقــوق دیگــران را دارند‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪1۹‬‬ صفحه 19 ‫ﻧﻘﺪ‬ ‫؟؟؟؟؟؟‬ ‫ﻫﻨر‬ ‫برای مردی که هیچ فرصتی را برای شاد‬ ‫کردن دوستانش از دست نمی داد ‪...‬‬ ‫سید عباس عﻈیمی ‪ -‬شــنبه ‪ 1۷‬مهر قبل از اذان صبح و قبل‬ ‫از اینکه روز شود و خبر غم انگیز اسمانی شدنش را بشنوم‪ ،‬خواب‬ ‫عجیبی از اســتاد عزت اله مهراوران دیدم ‪ .‬در خواب باتفاق استاد‬ ‫و فامیل پدری ام در خانه قدیمی مرحــوم پدر بزرگم بودیم‪ -‬ان‬ ‫خانه دیگر دیگر وجود ندارد ‪ 3۰ ،‬ســال پیش فروختــه و دوباره‬ ‫ساخته شده اســت‪ -‬برای من حضور استاد با لباس شیک و مرتب‬ ‫و دستمال گردن در ان خانه و در جمع فامیل جالب ‪ ،‬ولی تعجب‬ ‫برانگیز بود ! چرا که در خواب می دانســتم او وضعیت خوبی ندارد‬ ‫و در بیمارستان بستری اســت و در خواب اطالعاتی که هر روز از‬ ‫همسر اســتاد دریافت می کردم و لحظه لحظه در جریان بیماری‬ ‫او بودم را مرور می کردم و همین باعث تعجبم شــده بود که استاد‬ ‫اینجا با این ســر و وضع مرتب و شــیک و صحیح و ســالم چکار‬ ‫میکند! خواب بســیار واقعی بنظر می رســید ‪ ،‬یواشکی و طوری‬ ‫که استاد نفهمد به همســرم گفتم که قضیه چی می تواند باشد ؟‬ ‫پس پیامهای همسر استاد چیه و‪ ....‬؟ رفتار استاد عادی بود ‪ ،‬ولی‬ ‫جرات نمی کردم از او در این خصوص ســوال کنم ! ترس و دلهره‬ ‫داشتم دوست داشتم که واقعیت همان چیزی باشد که در خواب‬ ‫میدیدم ‪ ...‬فکری به ذهنم رسید و به همسرم در خواب گفتم ‪ :‬االن‬ ‫از این صحنه عکس می گیرم و به عنوان مدرک برای همسر استاد‬ ‫ارسال می کنم و‪ ...‬به نظرم میرسید بر خالف واقعیت استاد رقبتی‬ ‫به عکس ندارد ! به هر طریق ممکن بــه فامیل گفتم می خواهیم‬ ‫با استاد عکس دســته جمعی بگیریم ‪ ،‬همه جمع شوید ‪ .‬دوربین‬ ‫موبایل را راه انداختم و به سمت ســوژه گرفتم ‪ .‬در مانیتور موبایل‬ ‫جای استاد مهراوران خالی بود ! و همین لحظه با اضطراب از خواب‬ ‫پریدم ‪ .‬اول صبح این خواب را با اب و تاب برای همســرم تعریف‬ ‫کردم و هر دو برای ســالمتی اســتاد دعا کردیم ‪ ...‬چند ساعتی‬ ‫گذشته بود که دوستان خبر اسمانی شــدن او را پیامک کردند و‬ ‫متاسفانه باز خبری غمناک از پر کشــیدن عزیزی دیگر ‪ ...‬واقعا به‬ ‫یک پیام کوتاه تسلیت به همســر گرامی اش اکتفا کردم و هر چه‬ ‫تالش کردم که در گروه پیشکسوتان عزیز پیام تسلیت ارسال کنم‪،‬‬ ‫دســت و دلم یاری نمی کرد ! چگونه باور کنــم مردی هنرمند از‬ ‫جنس مهربانی ‪ ،‬شور ‪ ،‬نشاط و انرژی ما را ترک کرده ؟ همسفری‬ ‫که با او به شهرهای مختلف رفتیم تا دل هنرمند و عزیزی دیگر را‬ ‫شاد کنیم ! شب و نیمه شــب در جاده ها برایمان گفت و خنداند‬ ‫و ‪ ...‬تا ســالم و با انرژی به مقصد برســیم ‪ .‬بدون تشریفات ‪ ،‬بدون‬ ‫نیاز به هماهنگی های قبلــی ‪ ،‬کافی بود امــروز تصمیم بگیریم‬ ‫به دور ترین نقاط کشور ســفر کنیم ‪ ،‬یک تلفن و یک سوال برای‬ ‫امکان حضور ‪ ،‬ساک به دست در مقابل منزل اماده برای حرکت!!!‬ ‫حضورش در تمام برنامه های موسســه هنرمندان پیشکســوت‬ ‫برای گرفتن امتیاز برای پیشکسوتان بســیار پر رنگ بود‪ .‬صدای‬ ‫زیبا و ســوز اوازهای لری اش همچنان در عمق وجودم میسوزاند‬ ‫و هنوز باور ندارم که او رفته اســت ! روحش شــاد و یادش گرامی‬ ‫‪20‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫کدام سینما و کدام‬ ‫جشنوارهکودک؟‬ ‫در اوضاعــی کــه غلطهــا‪ ،‬انحرافهــا‪،‬‬ ‫حیف و میلهــا‪ ،‬بانــد بازیها‪ ،‬ســاختارهای‬ ‫فرســوده و نگرشــهای گذشــته گرا و تداوم‬ ‫جبار اذین‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ‪ ،‬ﻣﺪرس و ﻣﻨﺘﻘﺪ حضوراشــتباهیها‪ ،‬ناکارامدها و رانتخواران‪،‬‬ ‫فرهنــگ وهنــر و ســینمای کشــوررا بــه‬ ‫بازارمــکاره هایی بــرای کاســبکاران تبدیل‬ ‫کرده اســت‪ ،‬میزومقام پرســتان و دارودسته‬ ‫بنیاد هزار فامیل فارابی‪ ،‬دست در دست اشــتباهیهای جدیداین عرصه‬ ‫که قدرت اداره ســینما را دراختیارگرفتهاند‪ ،‬دریک نمایــش اغواگر و نخ‬ ‫نما‪ ،‬یکی از دورهمی های خود را با عنوات دروغین جشــنواره ســینمایی‬ ‫کودک و نو جــوان در اصفهان برگزارکردند‪ .‬این بــزم ودورهمی که فقط‬ ‫در تبلیغات به جشنواره‪ ،‬ســینما وفیلم کودک و نو جوان چسبانیده شده‬ ‫است‪ ،‬هیچ ربطی به ســینمای کودک و نوجوان و جشــنواره معتبرسابق‬ ‫کودک و نو جوان ندارد‪ .‬چراکه به رغم غیرتمداری و همت قابل تحســین‬ ‫چندسینماگرمتعهد که با تحمل تمام موانع و سختی ها و بی عدالتی ها‪،‬‬ ‫برای کودکان و نوجوانان‪ ،‬فیلم می ســازند‪ ،‬انچه در اصفهان برگزارشــد‪،‬‬ ‫به دو دلیل عمده‪،‬بیگانه ای بود که به قصد حیف ومیل بودجه ســینما در‬ ‫بخش کودک ونوجوان به نام کودکان و نو جوانان و به کام از ما بهتران برگزار‬ ‫شد‪ .‬نخست انکه‪،‬سالهااســت‪،‬کودکان و نوجوانان کشور که شاخص ترین‬ ‫قشرهای اینده سازایران هستند‪،‬از داشــتن سینما‪،‬جشنواره و فیلمهای‬ ‫مناســب خود محروم اند‪.‬درواقع ســینمای کودک هــم در امتداد کلیت‬ ‫سینمای بیمارکشور‪ ،‬بیماراســت که نبود تخصص وتعهد‪،‬حمایت‪،‬تولید‬ ‫و استمرارشاکله ان راتشــکیل می دهد‪.‬به عبارتی کودکان و نوجوانان به‬ ‫دلیل انبوه اشــتباه هاوانحــراف هاوحیف و میل ها‪ ،‬امروزفاقدجشــنواره‬ ‫وسینمای ویژه خود هستند‪.‬بیش ازیک دهه اســت به علت فقدان تولید‬ ‫مســتمراثار کودک و نوجوان‪،‬ســینمای کودک و نوجــوان وجود ندارد‪.‬‬ ‫بدیهی اینکه‪ ،‬وقتی ســینمای کودک در کشــور وجود نــدارد‪ ،‬برگزاری‬ ‫جشنواره ای برای کودکان و نوجوانان با فیلمهای تکراری وخارجی‪،‬اقدامی‬ ‫مسخره اســت که در اصل برای بودجه خواری اجرایی میگردد‪ .‬از همین‬ ‫رو‪ ،‬چون فیلم وســینمای کــودک ونوجوان نداریم‪ ،‬جشــنواره کودک و‬ ‫نوجوان هم نداریم‪.‬بنابراین‪،‬انچه باعنوان کاذب جشنواره کودک ونوجوان‬ ‫برگزارشــده ومی شــود‪،‬صرفا این نمایش وشــوی فریبنده و بازار مکاره‬ ‫ای برای کاســبی نامدیران‪،‬سیاســیون وهنرمند نماها وخیانت و اهانتی‬ ‫اشــکاربه کودکان ونوجوانان ایران و حیف و میل ثروت ملی و مردم است!‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 20 ‫تالفی‬ ‫نگار گمرکی‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه‬ ‫نگاهت رو از من ندزد دختر و شروع به‬ ‫خندیدن کرد‪ .‬درحالیکه اسپرسوی سرد‬ ‫شده ام را هم می زنم نگاهش میکنم‪.‬‬ ‫چقدر دوستش دارم‪.‬‬ ‫چته چرا اینطوری شدی‬‫عزیزم؟نمیخوای با من حرف بزنی ؟‬ ‫دوباره نگاهش میکنم اما این بار با چشمان‬ ‫مملو از اشک که قطره های اشکم ارام‬ ‫روی میز میچکند‪.‬‬ ‫ وقتی گریه میکنی دیوونه میشم‪ .‬گریه‬‫نکن بهم بگو چته ؟چی شده ؟پای تلفن‬ ‫که خوب بودی!‬ ‫ من دارم مادر میشم ‪.‬‬‫سکوت میکند‪ .‬خیره نگاهم میکند‪.‬‬ ‫خممیشود سمت صورتم‪ .‬لبخند می زند‪.‬‬ ‫من اما اشک میریزم‪.‬‬ ‫چرا گریه می کنی؟ اینکه خبر خوبیه ‪.‬‬‫براتخوشحالم‪.‬‬ ‫ برامخوشحالی؟ همین؟ پس‬‫خوشحالتر شو چون پدر بچه تویی!‬ ‫و با غیض صورتم را عقب میکشم‪.‬‬ ‫متعجب میشود اما سریع لبخند میزند‬ ‫اینبارپررنگ تر از قبل‪ .‬لبخندش به شدت‬ ‫عصبی ام می کند ‪.‬دستم را باال می برم‬ ‫و با اشاره به گارسون حالی میکنم که یه‬ ‫بطری اب برایم بیاورد ‪.‬‬ ‫صدای قلوپ قلوپ اب خوردنم حالم را‬ ‫به هم میزند‪ .‬سرم گیج می رود‪ .‬چشمانم‬ ‫را میبندم اما به سرعت بازشان می کنم‪.‬‬ ‫منتظرم تمام این داستان کابوس باشد‬ ‫اما نیست ‪ .‬شهاب همچنان رو به روی من‬ ‫نشستهاست‪.‬‬ ‫کابوسی در کار نیست‪.‬‬ ‫میتونم سیگار بکشم؟ اذیت نمیشی؟‬‫ نه راحت باش‪.‬‬‫سیگارش را در می اورد و با ارامش خاصی‬ ‫روشن میکند ‪ .‬دودش را با طمانینه‬ ‫بیرون میدهد‪ .‬صورتش را از البه الی‬ ‫دودها نگاه میکنم لبخند میزند‪.‬حال‬ ‫عجیبی دارم دوست دارم فرار کنم اما‬ ‫پای رفتن ندارم‪.‬‬ ‫ خوب حاال میخوای چیکار کنی؟‬‫ بهتره بگی حاال چه کار کنیم؟‬‫باشه همین که تو میگی حاال چه کار‬‫کنیم؟‬ ‫ نمی دونم‬‫ اینکه جواب من نیست باالخره بچه رو‬‫میخوای یا نمیخوای ؟! من باید بدونم‬ ‫ خوب تو چی میخوای؟ برام مهمه‬‫دستش را دراز میکند و هر دو دستش را‬ ‫روی دستهای گره زده ی من میگذارد‪.‬‬ ‫توی چشمام زل میزند‪.‬‬ ‫اگه مطمئنی بچه ی منه‪ .‬من با تمام‬ ‫وجود میخوامش‪ .‬عین این ‪1۷‬سال که‬ ‫همیشه تورو خواستم‪.‬‬ ‫دستام رو از زیر دستاش بیرون میکشم‪.‬‬ ‫ پس چی که مطمئنم‪ .‬اما نمیتونم‪.‬‬‫چرا نمیتونی ؟چه مشکلی هست؟‬‫ما که همه چی رو از اول میدونستیم ‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫خرابش نکن لطفاً‪.‬‬ ‫ چیوخراب نکنم ؟ همه چیز خراب هست‪.‬‬‫میفهمی از من چی میخوای؟‬ ‫ اره میفهمم ‪.‬من نظرمو گفتم‪ .‬حسمو‬‫گفتم‪ .‬اما در نهایت تویی که باید تصمیم‬ ‫بگیری‬ ‫من تنهایی نمیتونم تصمیم بگیرم‬‫ پس نگهش دار ازت خواهش می کنم که‬‫نگهش داری‪.‬‬ ‫نمیتونم‬‫ پس یه دکتر خوب پیدا میکنم برات‬‫ نه نمیتونم‪.‬‬‫دو دستش رو محکم روی میز کوبید‪.‬‬ ‫میزهای اطراف توجه شان به ما جلب شد‪.‬‬ ‫سرم را پایین انداختم‪ .‬نمیخواستم توجه‬ ‫کسی را جلب کنم‪ .‬میترسیدم اطرافم را نگاه‬ ‫کنم ‪.‬‬ ‫نگاهم کن لعنتی! چی میخوای ؟من که‬‫هرچی بهت میگم میگی نمیتونم! چه کاری‬ ‫رو میتونی؟ همونو بگو منم انجامش بدم‬ ‫اب دهانم را قورت میدم‪ .‬با صدایی گرفته‬ ‫میگویم‪.‬‬ ‫ طالقش بده !!! منم طالق میگیرم‪.‬‬‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪21‬‬ صفحه 21 ‫مختصری در باره موسیقی ایران باستان‬ ‫موســیقی از دیربــاز به‬ ‫دکتر کامران حدادی‬ ‫عنوان یک رکن اساسی‬ ‫ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ و ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه در زندگی انسان حضور‬ ‫و بروز داشته و از گذشته‬ ‫و زمــان هایــی دور و به‬ ‫بلندای تاریخ در حوزه های مختلف جوامع‬ ‫بشــری کاربرد داشــته اســت‪ .‬در جشن و‬ ‫پایکوبــی‪ ،‬در غم و جنگ و رزم‪ ،‬موســیقی‬ ‫به اَشــکال گوناگون بخشــی مهم و جدایی‬ ‫ناپذیر از زندگی و سلوک جوامع بوده است‪.‬‬ ‫درباره منشا اولین صدا و نوای موسیقیایی یا‬ ‫اولین جوامعی که موســیقی را به کار گرفته‬ ‫اند‪ ،‬اتفاق نظر دقیق و قابــل اتکایی در بین‬ ‫محققان وجود نــدارد اما با توجــه به اینکه‬ ‫ســازهای بادی وکوبه ای از جملــه اولین‬ ‫سازهای ساخته دست بشر بوده شاید بتوان‬ ‫تصور کرد در جوار نی زارها و زمانیکه باد از‬ ‫البه ال و میان نیها میگذشته نواهایی تولید‬ ‫شده که انســان های اولیه را متوجه صدای‬ ‫خوشایندی کرده و به مرور منجر به این شده‬ ‫که انســان به این فکر بیافتد که با این نی ها‬ ‫می تواند صوتی تولید کتد‪ .‬این تصور موجب‬ ‫ساخت سازی مشابه نی شــده تا بتوانند از‬ ‫ان برای عالمت یا هشــدار دادن اســتفاده‬ ‫نمایند‪ .‬به این ترتیب همانگونه که بسیاری‬ ‫از پدیده های طبیعی الهام بخش بشر برای‬ ‫اختراع و اکتشاف وســایل ضروری زندگی‬ ‫بوده‪ ،‬دور از ذهن نیست که صداهای زیبای‬ ‫موجود در طبیعت نیز به ابداع انواع ســازها‬ ‫مانند طبل یا امثال ان کمک کرده باشــد‪.‬‬ ‫بســیاری از محققــان حــوزه موســیقی‬ ‫معتقــد هســتند که اولیــن نشــانه های‬ ‫توجه مردم به موســیقی و اســتفاده از ان‬ ‫را می تــوان در حاالتی از جملــه وقتی که‬ ‫مــردم از حال عــادی خارج و دســتخوش‬ ‫احساســات میگردیدند و صــدای خود را‬ ‫بلند میکردند و به اصوات کشــش و دوامی‬ ‫دلخــواه میدادند جســتجو کــرد و یافت‪.‬‬ ‫کارل شتومیف استاد سابق فلسفه دانشگاه‬ ‫برلیــن تاریخ شــروع و اغاز موســیقی را از‬ ‫لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای‬ ‫تفهیم و تفاهم به اصوات متوسل شوند و به‬ ‫نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی‬ ‫به معنای امروزی ان به وجود امدهاســت‪.‬‬ ‫در ایران نیز موســیقی ســابقه ای کهن به‬ ‫قدمــت تاریخ بلنــد این ســرزمین دارد‪ .‬با‬ ‫هزارســاله ایران‬ ‫تاریخ‬ ‫حــدودماه‪1400۷‬‬ ‫مهر‬ ‫بــهو پنجم‬ ‫توجه سی‬ ‫شماره‬ ‫‪22‬‬ ‫می توان ســابقه کاربرد ابزار تولید صوت و‬ ‫موســیقی در این ســرزمین را نیز یکی‬ ‫از قدیمیتریــن در نوع خــود در جهان‬ ‫محسوب کرد‪ .‬البته موسیقی به ان شکلی‬ ‫که تولید کننده صداهای خوشایند ذائقه‬ ‫بشــری و مبتنی بر فواصل موســیقایی‬ ‫باشــد بر اساس اســناد موجود تا حدود‬ ‫‪ 34۰۰‬ســال پیش ســابقه دارد که در‬ ‫واقع کهن ترین ســند درباره استفاده از‬ ‫موســیقی به شــکل گروهی می باشد‪.‬‬ ‫این سند تاریخی یک ُمهر است که توسط‬ ‫دو باستانشناس از دانشگاه شیکاگو به‬ ‫نامهای پیناس دلوگاز و هلن کانتور در‬ ‫جریان کاوش های علمی در تپه باستانی‬ ‫چغامیش در خالل ســالهای ‪1341‬تا‬ ‫‪ 134۵‬کشــف گردید‪ .‬درگــزارش ارائه‬ ‫شــده توســط این دو باســتان شناس‬ ‫امدهاســت‪ « :‬ایــن تصاویر بــا توجه به‬ ‫ارزشی که از نظر هنری و اگاهی ما نسبت‬ ‫به زندگی این دوران دارند از ارزش های‬ ‫واالیی برخوردارند و به راستی نخستین‬ ‫یافتههای بشری هستند که ارزش جهانی‬ ‫دارند‪ .‬یکــی از این نمونهها‪ ،‬نخســتین‬ ‫سندی اســت که بشر از موســیقی به‬ ‫شکل ســازمان یافته دارد‪ .‬دراین تصویر‬ ‫گروهی نوازنده نشــان داده میشوند که‬ ‫در حقیقت پیشــرو و نخســتین شکل‬ ‫ارکســترهای امروزی را مجسم میکند‪.‬‬ ‫دراین تصویــر چنگ بزرگی مشــاهده‬ ‫میشــود که در پشــت ســر ان نیمرخ‬ ‫نوازنــدهای در حــال زانــو زدن دیــده‬ ‫میشود‪ .‬فرد دیگری با دست های باز در‬ ‫حال طبل زدن به چشم میخورد‪ .‬نوازنده‬ ‫سوم دو الت شاخ مانند در دست دارد که‬ ‫نشان میدهد نوازنده در حال نواختن ساز‬ ‫نامهاحتماالً‬ ‫اجتماعیباشد و ان‬ ‫اقتصادی‪-‬بوق می‬ ‫هفتهکه‬ ‫بادی است‬ ‫ً‬ ‫دیگری که در دست دارد ظاهرا نواختنش‬ ‫متفاوت است‪ .‬نفر چهارم خواننده را در حال‬ ‫اواز خواندن نشــان میدهد که دستش را‬ ‫زیر گوشش نهاده‪ ،‬این حالت در اواز خوانی‬ ‫مصر باستان مشــاهده میشود‪ .‬این شیوه‬ ‫اواز خوانــی هنــوز در خاورمیانه متداول‬ ‫اســت؛ بنابراین در این تصویر ارکستری‬ ‫را مشــاهده میکنیم که ســازهای زهی‪،‬‬ ‫بادی و کوبــهای را دربــردارد و خواننده با‬ ‫انها همــکاری میکند‪ .‬اما این ارکســتر‬ ‫گوشهای از صحنه اصلی را نشان میدهد‬ ‫و نوازندگان به جز طبل زن همه به سمت‬ ‫راست چرخیدهاند‪ .‬در برابر‪ ،‬مردی مشاهده‬ ‫میشود که روی بالشی نشسته و میزی در‬ ‫جلویش قرار دارد که روی ان خوراکیهای‬ ‫گوناگون چیده شــده است و خدمتکار در‬ ‫حــال پذیرایی از اوســت‪ .‬میتوان چنین‬ ‫پنداشت که این تصویر صحنهای را نشان‬ ‫میدهد که به مراســم مذهبی بســتگی‬ ‫دارد‪»1۹۹۶ kantor and Delouoaz «.‬‬ ‫این لــوح تاریخی بــه ما نشــان می دهد‬ ‫که موســیقی دســتکم در ‪ 34‬قرن پیش‬ ‫در ایــران‪ ،‬مراحل ترقی را طــی کرده و به‬ ‫صورت ارکستری به کار می رفته و بخشی‬ ‫از ایین و باورهای مردمان ایران بوده است‬ ‫تا جائیکه نقش مهمی در مراسم مذهبی‪،‬‬ ‫کار و جشن و ســوگواری ها داشته است‪.‬‬ ‫اجرای موسیقی به شــکل ارکسترال خود‬ ‫بیانگــر وجود هارمونــی و هماهنگی بین‬ ‫سازها و اصوات موســیقی بوده که همین‬ ‫امر نشان می دهد‪ ،‬ده ها و بلکه صدها سال‬ ‫پیش از ساخته شــدن این اثر باستانی نیز‬ ‫موسیقی به شکل پیشــرفته ای در ایران‬ ‫وجود داشته و ســابقه ای طوالنی تر از ‪34‬‬ ‫قرن داشته است اما برای این مدعا در حال‬ ‫حاضر سندی دقیق کشــف نشده است‪.‬‬ ‫در اثار فاخر ادب پارســی نیز نشــانههای‬ صفحه 22 ‫مهمــی از کاربرد موســیقی وجــود دارد‪ .‬از جمله در شــاهنامه به‬ ‫مواردی برمی خوریم که به نظر نمی رســد دور از واقعیت باشــند‪.‬‬ ‫یکی از شخصیت های شــاهنامه ازاده خنیاگر است که در نوازندگی‬ ‫و خوانندگــی مهارت داشــته و مالزم دربــار بهرام گور بــوده و در‬ ‫مراســم شــکار برای او چنگ می نواخته است‪ .‬داســتان او عالوه بر‬ ‫شاهنامه فردوســی در هفت پیکر نظامی نیز به چشــم می خورد‪.‬‬ ‫از زمان های پیشــتر از تاریخ ساســانیان و در دوره ی هخامنشــی‬ ‫نیز روایت هــای زیادی وجــود دارد کــه موســیقیدانان ان زمان‬ ‫به عنــوان یکی از نجبــا و حتی در کســوت افراد صاحــب نفوذ در‬ ‫ارکان حکومــت و در کنــار پادشــاهان و حکام حضور داشــته اند‪.‬‬ ‫«ســرودهای رزمی در دوران هخامنشــیان نقش مهمی داشــتند‪.‬‬ ‫کسنوفون نوشــته که کوروش بزرگ (بنیانگذار سلسله هخامنشی)‬ ‫از کشته شدن ســربازان طالشی و طبری ســرودی خواند که بعدها‬ ‫در دوره ساســانیان مراسم ســوگ ســیاوش خوانده می شده است‪.‬‬ ‫همچنین ســرودهای مذهبی نیز در این دوره نقش مهمی داشتند؛‬ ‫به گفته هردوت این سرودها‪ ،‬بر خالف ســرودهای مشابه در تمدن‬ ‫اشــوری و بابلی‪ ،‬بدون همراهی ســاز اجرا می شــدند‪ .‬این سرودها‬ ‫غالباً تنالیته ای در گام بزرگ داشــتند‪ .‬اوازهای دســته جمعی نیز‬ ‫در این دوره رایج بودند که عموماً توســط دختران اجرا می شــدند‪.‬‬ ‫بر اســاس انچه مورخــان مختلف نقــل کرده اند و انچــه در نقش‬ ‫برجســته های ایالم یافت شــده‪ ،‬تا دوران هخامنشــیان سازهایی‬ ‫شــبیه چنــگ‪ ،‬دف‪ ،‬دهل و شــیپور در موســیقی بــه کار گرفته‬ ‫می شده اســت‪( ».‬منظمی‪ ،‬درویــش رضا‪1380.‬صــص‪.)78-76‬‬ ‫اما شکوفاترین دوران برای هنر و موسیقی دوره ی سلطنت ساسانیان‬ ‫به ویژه در دوره خســروپرویز و بهرام گور بوده اســت‪ .‬در این دوران‬ ‫رامشگران و خنیاگران (موســیقی دانان) در بارگاه شاهان ساسانی‬ ‫مقام باالیی داشــتند و گاهی رابط بیــن مردم و دربار می شــدند‪.‬‬ ‫در دوره ی ساسانیان که ‪ ۴۲۸‬سال طول کشید‪ ،‬قریب به ‪ ۴۰‬پادشاه‬ ‫سلطنت کردند که از این میان‪ ،‬نقش چهار پادشــاه مهم تر بود و در‬ ‫زمان انان تغییرات عمده در اوضاع کشــور و نیز در وضع موسیقی و‬ ‫موسیقی دانان پدید امد‪ .‬این چهار پادشــاه عبارت بودند از اردشیر‬ ‫بابکان‪ ،‬بهرام گور‪ ،‬انوشــیروان و خســرو پرویز‪ .‬در دوره ی اردشــیر‬ ‫بابکان‪ ،‬درباریان به هفت صنف تقسیم می شدند و رامشگران صنف‬ ‫پنجم بودند‪ .‬این روال در زمان پادشــاهان بعدی هم تداوم دشــت‬ ‫اما بهرام گور مقام و منزلت رامشــگران و خنیاگــران را ارتقا داد و در‬ ‫مرتبه و طبقه ی اول قرار داد‪ .‬روایت شــده که بهرام به رفاه مردمان‬ ‫اهمیت بسیاری می داد و اعتقاد داشت مردم باید مانند خود او زندگی‬ ‫کنند؛ از همین رو ســفارش داده بود که دوازده هــزار کولی یا لوری‬ ‫(به معنای نوازنده) از هندوســتان به ایران وارد کننــد تا برای مردم‬ ‫موســیقی بنوازند‪ .‬تعداد این لوریان (یا لولیان) در برخی منابع دیگر‬ ‫متفاوت ذکر شده (مث ً‬ ‫ال در شاهنامه فردوســی ده هزار ذکر شده) اما‬ ‫در اصل مطلب بین ان ها توافق هســت‪ .‬به هر تقدیر‪ ،‬جایگاه اعالی‬ ‫موسیقی دانان در دربار توسط جانشینان بهرام گور نیز حفظ شد تا ان‬ ‫که در زمان انوشیروان باری دیگر به شکلی که در زمان اردشیر متداول‬ ‫بود بازگشت‪ .‬نام این نوازندگان هم به صورت کولی‪ ،‬کاولی یا کابلی و‬ ‫هم به صورت لوری (اشــاره به این که بعدا ً در لرستان سکنا گزیدند)‬ ‫یا لولی امده است و ریشه ی تاریخی شــان به دوران هخامنشیان باز‬ ‫می گردد که در ان بسیاری از موسیقی دانان این تمدن در منطقه ی‬ ‫هندوســتان ســاکن بودند »‪(.‬صفــوت‪ ،‬داریــوش‪.)101:1350‬‬ ‫چو لوری بیامد به درگاه شاه‬ ‫بفرمود تا برگشادند راه‬ ‫به هریک یکی گاو داد و خری‬ ‫ز لوری همی ساخت برزیگری‬ ‫دوره ی خســرو پرویــز را عــده ای دوره ی طالیــی موســیقی‬ ‫ایــران باســتان می داننــد‪ ،‬اگــر چه داریــوش صفــوت معتقد‬ ‫اســت که در ایــن دوره جایــگاه موســیقی دانان به انــدازه ی‬ ‫دوران بهــرام گــور رفیــع نبــود‪ .‬در دوره ی خســرو پرویــز‬ ‫موسیقی دانان شــاخصی از جمله باربد و نکیســا شکوفا گشتند‪.‬‬ ‫داریوش صفوت با بررسی منابع مختلف‪ ،‬فهرستی از موسیقی دانان‬ ‫شاخص دوره ساســانیان را به شــرح زیر ذکر کرده است و تاکید‬ ‫کــرده که اغلــب ان ها مربوط بــه دوره خســرو پرویــز بوده اند‪.‬‬ ‫ازادوار چنگی‪ ،‬افرین‪ ،‬باربد( نام او به صــورت «پهلبد»‪« ،‬فهلبد»‬ ‫و «باربــد جهرمی نیــز امده اســت‪ .‬وی نوازنده عود بــود و مقام‬ ‫اجتماعی بســیار واالیی داشــت و مورد عالقه ویژه خسرو پرویز‬ ‫بــود)‪ .‬از دیگر موســیقی دانان می تــوان به بامشــاد‪ ،‬خار کش‪،‬‬ ‫خســروان‪ ،‬رامتین نــام وی به صــورت رامنین‪ ،‬رامــی و رام نیز‬ ‫امده اســت‪ .‬گفته شــده که وی نوعی از ســاز چنگ اختراع کرده‬ ‫بود کــه ان را نیز رام یــا رامی می نامیدند‪ ».‬ســرکش و نکیســا‬ ‫که نوازنــده چنگ بود و معلوم نیســت کــه وی ایرانــی بوده یا‬ ‫یونانی از دیگر موســیقی دانــان و نوازنــدگان ان دوران بوده اند‪.‬‬ ‫بنابراین می تــوان دریافت که موســیقی فقط به دربار شــاهان‬ ‫و حکام محــدود نمی شــده و منحصر به خوشــی و رفــاه انان‬ ‫نبوده اســت‪ .‬بلکــه در همه ســطوح جامعه موســیقی کاربردی‬ ‫خــود را داشــته اســت‪ .‬در بــزم و در رزم و شــادی و غــم بــه‬ ‫ویــژه در دوران پیــش از اســام موســیقی از نقــش و اهمیت‬ ‫ویــژه ای در زندگــی مــردم و جامعــه برخــوردار بوده اســت‪.‬‬ ‫البته به جهت تامیــن امنیت و رفــاه و اســایش و تامین زندگی‬ ‫هنرمندان بیشتر در دربار پادشــاهان زندگی کرده و حضور داشته‬ ‫اند‪ .‬در بســیاری از حجــاری های زمــان هخامنشــیان و دوران‬ ‫اولیه ساســانیان رامشگران در سمت راست پادشــاهان دیده می‬ ‫شوند که نشــان دهنده مقام باالی رامشــگران در دربار می باشد‪.‬‬ ‫منابع ‪ :‬حدادی‪ ،‬کامران‪ 1395 .‬فصلنامه فرهنگ و جامعه‪ .‬شماره ‪.2‬‬ ‫صفوت‪ ،‬داریوش‪ 1350.‬پژوهشی کوتاه درباره استادان موسیقی‬‫ایران و الحان موسیقی ایرانی‪ .‬تهران‪ :‬وزارت فرهنگ و هنر‪.‬‬ ‫‪-‬منظمی‪ ،‬درویش رضا‪۱۳۸۰ .‬گذری بر موسیقی دوران باستان‪.‬‬ ‫‪,The First Five Seasons Of Excavations ,1 Chogha Mish. Volume‬‬ ‫‪Oriental Institute Publications - Pinhas Delougaz, ,1971-1961‬‬ ‫‪Helene J. Kantor‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫ی و پنجم‬ ‫شماره س ‬ ‫‪23‬‬ صفحه 23 ‫ﺧاﻃره‬ ‫انسانی بنا م حمید دهستانی‬ ‫غالمرﺿا گمرکی‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫درطول مدتی که به دلیل مبتالشــدن به‬ ‫ویــروس منحوس کرونا در بیمارســتان‬ ‫بســتری هســتم‪ ،‬یک هم اتاقــی با من‬ ‫همســایه اســت‪ .‬طفلی دل پردردی از‬ ‫شرایط بی در و پیکر هزینه های نجومی‬ ‫بیمارســتان ها دارد‪ .‬او با وجودی که هر‬ ‫دو واکســن چینی را تزریق کرده و باالی‬ ‫هفتاد ســال ســن دارد میگوید‪ :‬شــاید‬ ‫باورت نشــه من یه اپارتمــان ‪ ۵۰‬متری‬ ‫کــه داروندار ‪ ۵۵‬ســال ســال زحمت و‬ ‫تالشــم بود فروختم تا عاقبــت با درگیر‬ ‫شــدن کرونا برای هزینــه معالجه بعد از‬ ‫چند بیمارســتان به اینجا مراجعه کردم‬ ‫واخرین باقیمانده از فروش ســرپناهم‪،‬‬ ‫صرف معالجه ام در این بیمارســتان شد‬ ‫که به لطف خــدا‪ ،‬انســانیت‪ ،‬تخصص و‬ ‫بزرگواری مردی به نام (حمید دهستانی)‬ ‫فردا مرخص میشوم‪ ....‬و بعد در حالیکه‬ ‫احســاس کردم بغض راه گلویش را بسته‬ ‫و نمیتوانــد حرف بزند ازاتــاق برای قدم‬ ‫زدن در کریدور خارج شد‪ .‬راستش کلمه‬ ‫انســانیت و بعد تخصــص؛ برایم خیلی‬ ‫عجیب امد چــرا که حقیر نیــز درطول‬ ‫‪ ۷۰‬ســالی که از خدا عمــر گرفته بودم‬ ‫بارها و بارها برای عمل قلب‪ ،‬معده‪ ،‬فتق‪،‬‬ ‫چشــم و اخیرا کرونا راهی بیمارستانهای‬ ‫مختلفی شــده بــودم امــا خداوکیلی‬ ‫انســانیت در دکترهای معالجــم ندیدم‪.‬‬ ‫حتی در یکــی از بیمارســتانها که برای‬ ‫(انژیــو گرافی) قلب بســتری بــودم‪ ،‬به‬ ‫جای فنــر امریکایی‪ ،‬بعد از ســه ســال‬ ‫که مجددا نیــاز به انژیوگرافی داشــتم‬ ‫اعالم کردنــد که فنرقبلی فنــر متفرقه‬ ‫بوده و نــه امریکایــی‪ ،‬درحالیکه هزینه‬ ‫فنــر امریکایــی را ازمن دریافــت کرده‬ ‫بودند‪.....‬بگذریم امروز که ســومین روز از‬ ‫‪24‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫حضورم در بیمارســتان میگذرد متوجه‬ ‫شدم که پیرمرد هم اتاقی‪ ،‬حرف بیراهی‬ ‫نگفته بود و نتیجه اینکه ما ملت ایران در‬ ‫دنیا به عنوان افرادی مهربان‪ ،‬باگذشــت‪،‬‬ ‫میهمان نــواز‪ ،‬لوطی مســلک‪،‬غیرتی و‬ ‫متعهد جایگاه ویــژهای در جهان داریم‪.‬‬ ‫ولی متاســفانه هستند کســانیکه برای‬ ‫زیاده خواهی و مال اندوزی؛ با پوتین خود‬ ‫ازروی تمام این نکات یاداوری شــده که‬ ‫ذکرش رفت عبور میکنند‪ .‬انان کســانی‬ ‫نیســتند جز عده ای دکتر پول دوســت‬ ‫که انگار ســوگند نامه پزشــکی خودرا‬ ‫فراموش کــرده و فقیر و غنی برایشــان‬ ‫یکســانند‪ ....‬روز اولی که دکتر دهستانی‬ ‫مرا ویزیت میکرد‪ ،‬گفت‪ :‬ســه چیز عالج‬ ‫کروناســت که باید توجه کنــی‪ :‬بخند‪...‬‬ ‫بخور‪ ..‬اســتراحت کن‪ ،‬بهش گفتم‪ :‬دکتر‬ ‫من وصــف شــما رو از هم اتاقــی خودم‬ ‫شنیدم اما قبل ازایشــان‪ ،‬کسان دیگری‬ ‫هم ازشما تعریف و تمجید کرده بودند که‬ ‫به سراغ شما امدم‪ .‬ایشان با همان تواضع‬ ‫و فروتنی جــواب داد‪ :‬مــن وظیفه انجام‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫میدهم‪ .‬گفتم‪ :‬شــما محبت میکنید‪.‬‬ ‫انسانیت شــما زبانزد خاص و عام است‪.‬‬ ‫اجازه میفرمایید چند لحظه وقت شمارو‬ ‫بگیرم؟با صراحت گفــت‪ :‬حتما ولی االن‬ ‫نه‪ .‬سرکشــی به بیماران را ترجیح میدم‬ ‫کارم انجام شــد در خدمتــم‪ .‬او رفت‪....‬‬ ‫ســاعتها بعد با لباس رســمی وارد اتاقم‬ ‫شــد‪ .‬معلوم بود قصد رفتن بــه منزل را‬ ‫دارد‪ .‬صندلی را کشید کنار تختم و گفت‪:‬‬ ‫در خدمتم‪ .‬گفتم‪ :‬اســم وظیفه اوردین‬ ‫و من عرض کردم شــما محبت میکنید‬ ‫و حــاال ادامه میدهم‪ :‬وظیفــه متعلق به‬ ‫مسئوالن مملکت اســت که جلوی مال‬ ‫اندوزی بعضی از پزشکان را بگیرند و اگر‬ ‫توان این کار را ندارند مثل اکثر کشــورها‬ ‫که از ما خیلی فقیرتر هستند قانون بیمه‬ ‫رایگان را جاری سازند‪ .‬دکتر لبخندی زد‬ ‫و گفت‪ :‬شــما ادم خوش خیالی هستید‪.‬‬ ‫امیدوارم این اتفاق خوشایند روزی نصیب‬ ‫ملت ایران شــود‪ .‬با اجازه و رفت‪ ....‬با خود‬ ‫فکر کردم ایا کالم دکتر دهستانی روزی‬ ‫نصیب ملت بزرگ ایران خواهد شــد؟!!!‬ صفحه 24 ‫نقاش و طراح پارک ساعی را بشناسید‬ ‫حسین محجوبی متولد سال ‪13۰۹‬‬ ‫در شــهر الهیجــان اســت و در اثار‬ ‫محمد بویری‬ ‫نقاشــی خود از طبیعــت زادگاهش‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫بهره هــای بســیار برده اســت‪.‬در‬ ‫ســال ‪ 132۹‬برای ادامــه تحصیالت‬ ‫متوسطه به دبیرســتان البرز رفت و سپس در سال ‪ 133٨‬در‬ ‫رشته نقاشی از دانشــکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد‪.‬‬ ‫محجوبی در سال ‪ 133۵‬و قبل از فارغ التحصیلی‪،‬جایزه اول‬ ‫نمایشــگاه جمعی انجمن ایران و امریــکا را از ان خود کرد‪.‬‬ ‫محجوبی به خاطر نقاشــی هایش از درختان گلدار و اسب در‬ ‫طبیعت مشــهور است‪.‬عناصر اســب به عنوان سمبل انرژی‬ ‫و درخت به عنوان ســمبل زندگی اســت و معتقد است که‬ ‫انسان ها‪،‬زمین و طبیعت را به نابودی کشــانده اند‪.‬درختان‬ ‫محجوبی هر روز خالی تر و الغرتر می شــوند که شاید روایت‬ ‫زمانه ما باشــد‪،‬این درختان می توانند روایت تهران اســیب‬ ‫دیده امــروز باشــند‪.‬مناظر طبیعی‪،‬ســبز و ارام مهمترین‬ ‫خصیصه نقاشــی های محجوبی اســت‪.‬او از جمله نقاشان‬ ‫نوگرای ایران اســت که اثارش نمایانگــر طبیعت‪،‬فرهنگ‬ ‫و اســطوره های ایران زمین است‪.‬در نقاشــی های حسین‬ ‫محجوبی صمیمیت خاصی موج مــی زند‪.‬ترکیب بندی ها و‬ ‫رنگ امیزی ها‪،‬خصلتی شاعرانه به نگاه محجوبی داده است‪.‬‬ ‫طراحی و اجــرای پارک ســاعی تهران‪،‬بازســازی و مرمت‬ ‫بوستانهای ملت‪،‬جمشیدیه‪،‬نیاوران‪،‬الله در تهران‪،‬پروژههای‬ ‫طراحــی و اجــرای فضــای ســبز مجموعــه اســتادیوم‬ ‫ازادی‪،‬فرودگاه مهراباد تا میــدان ازادی برخی از فعالیتهای‬ ‫تخصصــی محجوبــی در حوزه معماری و شــهری اســت‪.‬‬ ‫ســابقه توام نقاشــی و شهرسازی‪،‬شــکل دهنده فلســفه‬ ‫هنری او شده است‪.‬وی بیش از ‪ 12‬ســال ریاست دفتر فنی‬ ‫سازمان پارک های شــهرداری تهران را بر عهده داشته است‪.‬‬ ‫او ســال ‪ ۹4‬و بعد از نزدیــک به ‪ ۷۰‬ســال فعالیت فرهنگی‬ ‫و هنری‪،‬خانه خود را در میــدان ارژانتین با عنــوان « خانه‬ ‫محجوبی» تبدیل بــه موزه کــرد؛ خانه ای که بســیاری از‬ ‫تابلوهای نقاشــی این هنرمند را در دل خود جا داده اســت‪.‬‬ ‫او بــا حــدود ‪ 1۰۰‬نمایشــگاه انفــرادی و شــرکت در‬ ‫صدها نمایشــگاه گروهــی در داخــل و خارج از کشــور از‬ ‫جملــه سوئد‪،‬ســوئیس‪،‬المان و فرانســه از پرکارتریــن‬ ‫هنرمنــدان برجســته و صاحــب ســبک محســوب‬ ‫مــی شود‪.‬بســیاری از اثــار او در مجموعه هــای عمومی و‬ ‫خصوصی جهان وجود دارد و موفق به دریافت جوایز متعددی‬ ‫از پادشاه نپال‪،‬شهردار مســکو و موزه ژرژ پمپیدو شده است‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪25‬‬ صفحه 25 ‫دل موزون خون شد‬ ‫نقﺪ‬ ‫ابوالفضل کیمیایی‬ ‫روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎر‬ ‫مرگ نامی اشنا برای انســان است‪ .‬از کودکی‬ ‫نامش به گوش انســان خورده و او بــا این نام‬ ‫بزرگ شــده و پس از طی شــدن عمر‪ ،‬مرده‬ ‫است‪ .‬مرگ مقولهای وحشــتناک است که با‬ ‫شــنیدههای ما ترس از ان چندین برابر شده‬ ‫و زمانی نیســت که به ان فکر کنیم و به خود‬ ‫نلرزیم‪ .‬دیدن مرگ از زوایه نگاه انان که زنده‬ ‫هستند‪ ،‬بسیار سخت و طاقت فرساست و شاید‬ ‫همین اســت که ما از مرگ میترسیم‪ .‬چون‬ ‫انچه از وضعیت یک مرده می بینیم چیزی جز‬ ‫تنهایی‪ ،‬تباهی‪ ،‬تمام شدن و دفن شدن نیست‪.‬‬ ‫در این دنیایی که مرگ ها بســیار اسان و زیاد‬ ‫شدهاند و به جهت تکرار‪ ،‬حتی لحظه ای تفکر‬ ‫نیز فراموش میشود‪ ،‬پژوهشگر و محقق توانایی‬ ‫به نام عباس موزون که یکی از مجریان کاربلد‬ ‫شبکه چهار سیما است‪ ،‬پا به میدان گذاشته و‬ ‫با تحقیقاتی چندین ساله از خواب و خوراک و‬ ‫اســایش خانواده خود گذشته و در مسئله ای‬ ‫ورود پیدا میکند که قبل از ان کسی در رسانه‬ ‫ملی با این صراحت به ان نپرداخته و اقدام به‬ ‫برنامه سازی نکرده اســت‪ .‬موضوع عالم پس‬ ‫از زندگی و اتفاقاتی که بعــد از جدایی روح از‬ ‫جسم میافتد موضوع برنامه مستند این برنامه‬ ‫ساز شد‪ .‬از جاییکه این برنامه پشتوانه قوی از‬ ‫پژوهش و تحقیق را با خود داشــت و بنای ان‬ ‫بر صداقت کامل با مخاطبان گذاشته شده بود‪،‬‬ ‫مخاطبان فراوانی را به خود اختصاص داد‪ .‬در‬ ‫ماه مبارک رمضان ‪ 14۰۰‬ساعتی قبل از افطار‬ ‫همه منتظر پخــش برنامه «زندگــی پس از‬ ‫زندگی» بودند حتی تکرار برنامه نیز دیده می‬ ‫شد‪ .‬قسمت های مختلف این برنامه هر کدام‬ ‫پیام و درســی مهم و تاثیر گذار داشت تا انجا‬ ‫در پایان ماه مبارک صورت مرگ برای بسیاری‬ ‫از مخاطبان‪ ،‬زیبا و دوستداشتنی جلوه میکرد‪.‬‬ ‫روایت هایی در این برنامه تحقیقاتی مطرح شد‬ ‫‪26‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫که بنیان بسیاری از زندگی های نامتعارف‬ ‫را متحول کرد و از نوســاخت‪ .‬در برنامه«‬ ‫زندگی پس از ژندگــی» جدای از جذابیت‬ ‫باالی صحبت های تجربه گر انچه بیشــتر‬ ‫جلب توجه میکرد نقش مجری برنامه بود‬ ‫که در واقع در جایگاه یک پرسشگر و محقق‬ ‫نشســته بود و بدور از هدف قالب مجریان‬ ‫که جلب نظر مخاطــب و اجرای حرفه ای‬ ‫یکی از انهاست‪ ،‬تماما به دنبال درست بیان‬ ‫شدن تجربه تجربه گر و پاسخ به سواالتی‬ ‫که میتوانســت ذهن بینندگان را به خود‬ ‫مشغول کند‪ ،‬بود‪ .‬صداقت‪ ،‬ارامش‪ ،‬صدای‬ ‫پایین مجری در گفتگو با تجربه گر مواردی‬ ‫بود که اجرای وی را دوستداشتنی میکرد‪.‬‬ ‫برنامه زندگی پس از زندگی توانست جای‬ ‫خود را در میان مردم بــاز کند تا حدی که‬ ‫درخواست های فراوانی برای ساخت سری‬ ‫جدید این برنامه شــکل گرفــت‪ .‬موضوع‬ ‫از جایی بغرنج میشــود که عباس موزون‬ ‫در یکی از الیوهای اینســتاگرامی خود که‬ ‫عموما برگزار میشــود‪ ،‬دیگــر ان موزون‬ ‫ارام و صبور نبود کوهی بــود از غم و اندوه‬ ‫و نگرانــی از برخوردهای نادرســتی که با‬ ‫موضوع تجربه نزدیک به مرگ شده است‪.‬‬ ‫ورود ناشــیانه ناشــرانی که فقط به تیراژ‬ ‫کتاب اندیشــیده و بدون تحقیق و تفحص‬ ‫علمی در زمینه تجربیات نزدیک به مرگ‬ ‫ورود کرده و کتاب چاپ کــرده اند‪ .‬یکی از‬ ‫خصوصیات برنامه«زندگی پس از زندگی»‬ ‫منبــع و ماخذ تجربه ای بــود که بیان می‬ ‫شــد‪ ،‬البته تجربه گری که با سند و مدرک‬ ‫و شهادت بسیاری از پزشــکان و خانواده‪،‬‬ ‫تجربه اش تائید شــده بود‪ ،‬تجربه گری که‬ ‫بدون هیچ پوشــش چهره مقابل دوربین‬ ‫نشسته و با معرفی دقیق‪ ,‬تجربه خود را بیان‬ ‫میکرد‪.‬دیگر خصوصیت این برنامه حضور‬ ‫بزرگان عرصه دیــن و مطابقت تجربیات با‬ ‫ایات و روایات بود‪ .‬این خصوصیات بود که‬ ‫توانســت برنامه «زندگی پس از زندگی»‬ ‫را در زندگی مردم جای دهد‪ .‬پژوهشــگر و‬ ‫محقق و مجری برنامه ای که با این دقت و‬ ‫حوصله نهال «زندگی پــس از زندگی» را‬ ‫کاشــته‪ ،‬اکنون با کتاب هایی روبرو شده‬ ‫که حتی حاضر به معرفــی تجربه گر خود‬ ‫نشده اند و بسیاری اشــکاالت در ان دیده‬ ‫می شــود‪ .‬اینگونه بود که عباس موزون در‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مقابل هجمه های احساسی و بدون سند و‬ ‫مدرک به موضوعی کــه او پایه ریزی کرده‬ ‫برافروخته شد‪ .‬البته شاید اشکال زیادی به‬ ‫ما مخاطبان و خواننــدگان این نوع کتابها‬ ‫برمیگردد کــه با تیترهــا و عناوین بزرگ‬ ‫بدون تحقیق کتاب هایی را تهیه میکنیم و‬ ‫بدون اینکه کمی تامل داشته باشیم حتی‬ ‫ان را تبلیغ نیز میکنیم‪ .‬طــراح و محقق و‬ ‫ســازنده برنامه «زندگی پــس از زندگی»‬ ‫با ســاخت برنامــهای که عالمــان بزرگ‬ ‫دینــی در ان با دلیل و مــدرک تاییدی بر‬ ‫صحتش گذاشــته اند‪ ،‬خطوطی را ترسیم‬ ‫کرده که عالقه مندان ایــن حوزه نباید انها‬ ‫را فراموش کنند‪ .‬اولیــن و مهمترین نکته‬ ‫در این زمینه منبع و تجربه گری اســت که‬ ‫بدون هیچ واســطه ای باید شناخته و تایید‬ ‫شده باشد‪ .‬موضوع بدون کوچکترین دخل‬ ‫و تصرفی در تجربه باید بیان شــده و هیچ‬ ‫داستانسرایی در ان نباشد‪ .‬مشکل کتابهای‬ ‫چاپ شــده در این زمینه دخــل و تصرفی‬ ‫است که ناشر در ان داشــته و حتی با نیت‬ ‫خیر خواهانه موضوعاتی را کــم و یا اضافه‬ ‫کرده اســت‪ .‬وجود اینگونه کتب چون دور‬ ‫از واقعیتهای بیان شــده از سوی تجربه گر‬ ‫هستند و حتی با بسیاری از چیز های بیان‬ ‫شــده منافات دارند درســتی و تاثیر اصل‬ ‫موضوع را زیر ســوال می برد‪ .‬همانگونه که‬ ‫ناشران وظیفه دارند در چاپ کتاب ها تمام‬ ‫جوانب را در نظر داشــته باشند خوانندگان‬ ‫کتاب نیز موظفند در تهیه کتاب ها سختگیر‬ ‫و وسواســی باشــند‪ .‬همانطوریکــه هیچ‬ ‫کس غذای فاســد و خراب را نمی خورد هر‬ ‫کتابی را بدون تحقیق نباید بخواند و قبول‬ ‫کند‪ ،‬در صورتی که مسمومیت غذایی رفع‬ ‫شــدنی خواهد بود اما کتاب ماندگار است‬ صفحه 26 ‫ﻧﻘﺪ‬ ‫کلید حل مشکالت در دست‬ ‫ریش سفیدان سینماست‬ ‫سیدرﺿااورنﮓمنتقدفیلمومدرسسینما‬ ‫ریش سفیدان از گذشته های دور‪،‬به خاطر انکه مورد وثوق‬ ‫مردم بوده و هستند‪ ،‬همواره توانسته و می توانند بسیاری از‬ ‫مشکالت اجتماعی‪،‬صنفی و خانوادگی را حل و فصل کنند‪.‬‬ ‫گــره هــای کــوری کــه بــه نظــر حتی بــا دنــدان‬ ‫هــم بــاز شــدنی نبودند‪،‬ریــش ســفیدان بــا ســر‬ ‫انگشــتان ســحرامیز خود بــه راحتــی گشــوده اند‪.‬‬ ‫ســینما نیز بخش مهمی از جامعه است که ریش سفیدان‬ ‫ان می توانند گــره های کوری را باز کننــد که هیچ مدیر‬ ‫دولتی قادر به ان نیســت‪.‬با وجود موی ســپیدان سینما‬ ‫چرا باید شــکایت ها به دادگاه ها برده شــود؟اگر مشکل‬ ‫صنفی اســت و کاری باید در خانواده ســینما حل شود‪.‬‬ ‫متاســفانه گاهی دیده شــده که تعداد معدودی از موی‬ ‫ســپید کرده های ســینما به خاطر منافع خودشان‪،‬اب‬ ‫را گل الود می کنند تا ماهی درشــت تری صید کنند‪.‬این‬ ‫گروه اندک بــا دو بهم زنی‪،‬نه تنها اهالی ســینما را مقابل‬ ‫یکدیگر قــرار داده‪ ،‬بلکه پــای اهالی رســانه را نیز به این‬ ‫بازی ها باز کرده و چند دســتگی ایجاد می کنند‪.‬از طرفی‬ ‫برخی خبرنــگاران جــوان ناپخته و حتی پیشکســوتان‬ ‫منفعت طلب این عرصه را خام کرده و وادار می کنند علیه‬ ‫سینماگران همکارشان جوســازی کنند و از طرفی دیگر‬ ‫ســینمایی ها را تحریک می کنند تا از اهالی رسانه با بهانه‬ ‫و بی بهانه شــکایت کنند‪.‬به این ترتیب ایجاد دشــمنی و‬ ‫کینه می کنند تا خود با خیال راحت به کارشان بپردازند‪.‬‬ ‫این گروه دو بهم زن که تیغ شــان بر تــن روزنامه نگاران‬ ‫مستقل کارگر نیســت‪،‬کینه انان را به دل گرفته و مترصد‬ ‫فرصتی می مانند تا با شــکایت های بی مورد پای انان را‬ ‫به دادگاه ها بکشانند؛ نه برای اجرای عدالت‪،‬بلکه به خاطر‬ ‫ارضای نفس خود و ازار و اذیــت کردن انان‪.‬در صورتی که‬ ‫خودشان نیز خوب میدانند رفع مشکالت پیش امده بسیار‬ ‫ساده است و با یک دورهم نشینی همه چیز ختم بخیر می‬ ‫شود‪،‬اما نمیخواهند این چنین شود‪،‬دوست دارند تا با جار‬ ‫و جنجال و حاشــیه سازی نامشان بر ســر زبان ها باشد‪.‬‬ ‫همــان گونه کــه ســینما ریــش ســفید دارد‪،‬عرصه‬ ‫رســانه نیز موی ســپید دارد که بــا تفاهم مــی توانند‬ ‫بــزرگ تریــن مشــکالت را حــل و فصــل کننــد‪.‬‬ ‫سینما عرصه وسیعی است با ادم های بیشمار و گوناگون‪.‬‬ ‫طبیعی اســت که در چنین حــوزه ای اختالفات پیش‬ ‫اید‪ ،‬اما همه اختالفات و دعواها را کــه نباید به دادگاهها‬ ‫کشــاند‪.‬اکثر قریب به اتفــاق انها در خانواده ســینما و‬ ‫با نفــس مســیحایی ریش ســفیدان قابل حل اســت‪.‬‬ ‫ریش سفیدان ســینما و موی ســپیدان عرصه رسانه با‬ ‫همــکاری و همفکری هم می توانند بــزرگ ترین موانع‬ ‫را از سر راه برداشــته و جاده پیشــرفت را هموار کنند‪.‬‬ ‫امروز منوچهر شاهســواری ریاست خانه ســینما را بر‬ ‫عهده دارد‪،‬اما باید وجهه ریش ســفیدی اش بر پســت‬ ‫ریاســتش بچربد که تــا کنــون چربیده اســت‪.‬وی با‬ ‫کدخدامنشی برخی از مشکالت را حل کرده و همچنان‬ ‫در تالش اســت در ســکوت بــه کار خود ادامــه دهد‪.‬‬ ‫مهم نیست ریش سفیدان بر کرسی ریاست جایی تکیه‬ ‫زده باشــند‪ ،‬مهم تر و ارزشمندتر از پست ریاست حرمت‬ ‫ریش سفیدشــان اســت که از هر امری نافذتر اســت‪.‬‬ ‫امــروز در عرصــه ســینمای ایــران ریش ســفیدانی‬ ‫مانند ســیدضیا هاشــمی‪،‬غالمرضا موســوی‪،‬مرتضی‬ ‫شایســته‪،‬غالمرضا گمرکی و‪....‬وجود دارند که توانسته‬ ‫اند با کدخدامنشــی بعضی از مشــکالت را حل کنند‪.‬‬ ‫باید هم چنین باشد‪،‬اگر انان ریش سفیدی نکنند‪،‬‬ ‫سینمای ایران با تنفس مصنوعی نیز نمی تواند زنده‬ ‫بماند‪.‬‬ ‫می دانیم که برخــی از دو بهم زن هــا دور و بر این ریش‬ ‫ســفیدان نیز می پلکند تا با دروغ ها و بازی کردن نقش‬ ‫جاســوس دو جانبه روی بعضــی از این پیشکســوتان‬ ‫سینما تاثیر بگذارند که متاسفانه گاهی موفق می شوند‪.‬‬ ‫شــاهد این مهم‪ ،‬اختالف و جبهه گیری تعدادی از موی‬ ‫سپیدان ســینما با یکدیگر اســت که باید به این دو بهم‬ ‫زنان اعتنایی نکرده و با شــدت از اطراف خود طرد کنند‪.‬‬ ‫ریــش ســفیدان عرصه ســینما کلید حل مشــکالت‬ ‫هســتند‪.‬به ایــن مهــم ایمــان داشــته و داریــم‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪27‬‬ صفحه 27 ‫تنهایی مرد داستان نویﺲ‬ ‫داﺳتان‬ ‫محمد به ســاعتش نگاه کرد‪ ،‬ساعت از‬ ‫یازده گذشــته بود‪ .‬میلی برای رفتن به‬ ‫خانه نداشت‪ .‬محمود گفت‪ :‬به ساعت نگاه‬ ‫کردی‪ ،‬میخوای بــری خونه ؟ مریم یک‬ ‫دور دیگر چای اورد ‪ .‬داخل سینی چهار‬ ‫لیوان بلوری بود و از درون انها بخار چای‬ ‫رقص کنان خارج می شــد‪ .‬محمد کمی‬ ‫ولی اﷲ نیسریان‬ ‫از چــای را داغ داغ خورد بــا دو قند‪ ،‬تازه‬ ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫سیگارش را خاموش کرده بود ‪ ،‬شتابش‬ ‫برای خوردن چای انهم بــا دو قند برای‬ ‫گیراندن سیگار دیگر بود‪ .‬در پاکت دو نخ‬ ‫سیگار بود ‪ ،‬یک نخ سیگار را از پاکت بیرون اورد و خواست روشن کند ‪،‬‬ ‫نگاه محمود و همسرش مریم و رضا دوست مشترک دیگرشان ‪ ،‬دست‬ ‫محمد را شل کرد ‪ ،‬لحظه ای میل به یک ســیگار دیگر و عبور از نگاه‬ ‫دوستان نگران و پرسشگرش ‪ ،‬دوامی نیاورد و دود فراوان وسنگین یک‬ ‫پک محکم سیگار پرده شرم را فرو ریخت ‪ .‬مریم گفت ‪ :‬هستی نگرانت‬ ‫میشه ‪ ،‬ساعت نزدیک دوازده شده ‪ ،‬راســتی مگر صبح نمی خواهی‬ ‫بری سر کار ؟ رضا چایش را خورد از جایش بلند شد از محمود و مریم‬ ‫تشکر کرد و رفت به ســمت در خروجی ‪ ،‬محمد همچنان نشسته بود‬ ‫و سیگارش را می کشید ‪ .‬رضا بند کفشــش را که می بست به محمد‬ ‫نگاه کرد ‪ .‬بیرون منتظرت هســتم ‪ .‬محمد با دست اشاره کرد که رضا‬ ‫برود ‪ .‬میلی به برخواستن و رفتن نداشت ‪ .‬رضا دیگر حرفی نزد و رفت‪.‬‬ ‫محسن امد توی اتاق ‪ ،‬در ســکوت لیوان های چای و سینی را جمع‬ ‫کرد ‪ .‬در اتاق دیگر مریم که حسابی خســته بود ‪ ،‬در حال پهن کردن‬ ‫رختخواب بود ‪ ،‬کارش که تمام شــد به دستشــویی رفت و مشغول‬ ‫مسواک زدن شــد ‪ .‬به حضور حداقل هفتهای سه بار محمد که اغلب‬ ‫هم شــبها می ماند ‪ ،‬عادت کرده بودند ‪ .‬محمد دوست مهربانی بود و‬ ‫حضورش همیشه محفلی می شــد که دوستان دیگر هم بیایند‪ ،‬شعر‬ ‫بخوانند ‪ ،‬کتاب بخوانند ‪ .‬هســتی همسر محمد در گذشته گاهی می‬ ‫امد ولی چند سالی می شــد ارتباطش را قطع کرده بود ‪ ،‬او و محمد‬ ‫هردو اهل کتاب و شعر بودند ولی هر کدام دوستان خودشان را داشتند‪.‬‬ ‫محمود رختخواب محمد را اورد ‪ .‬محمد همچنان نشسته بود ‪ .‬پاکت‬ ‫مچاله شــده ســیگارش کنارش بود و زل زده بود به شب که بیرون از‬ ‫اتاق پهن شــده بود توی حیاط ‪ ،‬توی باغچه کوچک حیاط و دیوارها‬ ‫و رها شده بود به هرجایی که دلش می خواست ‪ .‬محمد لبخند زد ‪ ،‬از‬ ‫جایش بلند شد به طرف کفشهایش رفت ‪ ،‬انها را پوشید ‪ ،‬خداحافظی‬ ‫کرد و امد به شب نشینی شب ‪ .‬اول خواست سوار ماشین بشود ‪ ،‬حتی‬ ‫دستش را هم بلند کرد برای یک ماشین مســافرکش در حال عبور ‪،‬‬ ‫ماشــین که یک پراید بود ‪ ،‬توقف کرد ‪ .‬محمد منصرف شد و با دست‬ ‫اشاره کرد که ماشین برود ‪ .‬سیگارش تمام شده بود ‪ .‬میدانست پیاده‬ ‫تا خانه راه زیادی در پیش دارد ‪ .‬ولی هوای خنک بیرون ســر کیفش‬ ‫اورده بود ‪ .‬از اولین دکه روزنامه فروشــی یک پاکت ســیگار خرید ‪.‬‬ ‫روزنامه فروش موسیقی ام کلثوم گوش می کرد ‪ .‬محمدپول سیگار را‬ ‫که میداد به چهره روزنامه فروش دقیق شد که ایا خوزستانی است ؟‬ ‫خواست سوال کند و بگوید ها ‪ .....‬بچه ابادان و سر صحبت را باز کند‪،‬‬ ‫حوصلهاش نیامد ‪ .‬پاکت سیگار را باز کرد ‪ ،‬یک نخ سیگار دراورد و انرا‬ ‫گیراند ‪ ،‬دود پک عمیقش در شب گم شد ‪ .‬محمد با خودش نجوا کرد‪،‬‬ ‫چرا سوژه داستان بعدی را پیدا نمی کنم ؟ پاییز بود و هوا کم کم رو به‬ ‫سردی می رفت ‪ ،‬مرد کارتن خوابی ‪ ،‬تا نیمه بدنش را کرده توی سطل‬ ‫‪28‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫قس‬ ‫مت اول‬ ‫بزرگ زباله کنار پیاده رو ‪ ،‬محمد سرعت را از گامهایش گرفت و نگاه کرد‬ ‫به مرد کارتن خواب ‪ ،‬برگشت به طرف کیوسک روزنامه فروش‪ ،‬یک کیک‬ ‫و یک ابمیوه خرید و رفت طرف کارتن خواب ‪،‬کارتن خواب میانسال بود‪،‬‬ ‫حدود پنجاه سال و ناامید از جستجویش ‪ ،‬ایستاده تکیه داده بود به دیوار‬ ‫یک بانک ‪ .‬محمد کیک و ابمیوه را داد به او ‪ .‬پرسید ‪ :‬سیگار می خوای؟ مرد‬ ‫چیزی نگفت و سعی کرد روکش کیک را پاره کند ‪ .‬دستهایش میلرزید‪.‬‬ ‫محمد کیک را از دســت مرد گرفت ‪ ،‬بازش کرد و داد به او ‪ .‬ســپس نی‬ ‫نوش را داخل ابمیوه کرد و منتظر شد که کارتن خواب قسمتی از کیک را‬ ‫بخورد‪ .‬دستهای کارتن خواب می لرزید ‪ .‬محمد نگاهش را از کارتن خواب‬ ‫گرفت ‪ .‬ماشــین حمع اوری زباله امد و دو رفتگر ‪ ،‬سطل بزرگ زباله کنار‬ ‫خیابان را در ماشــین حمل زباله تخلیه کردند سپس پشت ماشین سوار‬ ‫شدند و ماشین حمل زباله رفت ‪ .‬کارتن خواب حاال نشسته بود و مشغول‬ ‫خوردن ابمیوه ‪ ،‬محمد دو سیگار روشــن کرد ‪ ،‬یکی داد کارتن خواب و‬ ‫یکی را خودش به لب گذاشت ‪ .‬از کارتن خواب که دور می شد با خودش‬ ‫گفت ‪ :‬نمی خوام این کارتن خواب سوژه ام باشه‪ ،‬من از زندگی انها چیزی‬ ‫نمی دانم ‪ ،‬خسته شــده بود و احســاس کرد که عصبانی شده‪ ،‬ولی نمی‬ ‫فهمید از چه موضوعی عصبانی است ‪ .‬ازاینکه با خودش لج میکند و سوار‬ ‫تاکسی نمی شود ‪ ،‬از حال و وضع کارتن خواب ‪ ،‬از اینکه ذهنش متمرکز‬ ‫نیست ‪ ،‬شاید از هســتی ‪ .‬محمد با همه می توانست سریع ارتباط بر قرار‬ ‫کند ولی با همســرش ‪ .....‬توی تاکسی که نشســت ‪ ،‬قلبش درد گرفت و‬ ‫درد امد پشت کتف چپش ‪ .‬با خودش گفت‪ :‬ســیگار زیاد می کشم و باز‬ ‫عصبانی شــد ‪ .‬کلید را که بدر انداخت ‪ ،‬گربه ای از زیر پایش با سرعت از‬ ‫میان پاهایش گذشــت و امد توی کوچه ‪ .‬محمد پایش را بلند کرد و بعد‬ ‫لبخند زد ‪ .‬در رو به حیاط نســبتا بزرگی باز می شــد که یک حوض در‬ ‫وسط ان بود ‪ .‬خانه متعلق به پدر هستی بود و انقدر بزرگ بود که هستی‬ ‫و محمد هم انحا زندگی کنند ‪ .‬دو برادر هستی رفته بودند امریکا و پیرمرد‬ ‫اجازه نمی داد که محمد و هســتی به جای دیگری بروند ‪ ،‬محمد عاشق‬ ‫زندگی در ان خانه بود و با پدر زنش حسابی رفیق بود ‪ ،‬مادر زنش عاشق‬ ‫او بود و محمد واقعا جای خالی پســرهایش را برای او پر کرده بود ‪ ،‬پدر و‬ ‫مادر هستی اغلب مهمان داشتند و همین موضوع بر خالف محمد اعصاب‬ ‫هســتی را بهم می ریخت ‪ .‬هســتی غر می زد که بروند و مستقل شوند ‪.‬‬ ‫محمد می گفت ‪ :‬استقالل در اپارتمان نشینی نیست ‪ .‬مهمان که امد تو‬ ‫برو توی اتاق خودت و در را ببند ‪ .‬مهمانها به دیدن پدر و مادرت میایند‪،‬‬ ‫به من و تو کاری ندارند ‪ .‬محمد در خانواده شلوغی بزرگ شده بود ‪ ،‬پدرش‬ ‫از لرهای خوزستان بود و بازنشسته شرکت نفت ‪ .‬همیشه خانه پدر محمد‬ ‫لبریز از مهمان بود ‪ ،‬مخصوصا از شهرســتان می امدند ابادان برای دوا و‬ ‫درمان و محمد با پسران فامیلش می رفت سینما و شب هم داد و غالشان‪،‬‬ ‫بگو و بخندشان محله را پر می کرد کسی توانایی کشتی گرفتن با محمد‬ ‫را نداشت و در شوخی های بدنی همه از محمد وحشت داشتند در دویدن‬ ‫کسی به گردش نمی رسید و همیشــه پای اول دعوا بود ‪ ،‬توی محل همه‬ ‫دوستش داشــتند ‪ ،‬دیپلم که گرفت ‪ ،‬دانشگاه رشــته تاریخ قبول شد و‬ ‫امد تهران سال دوم دانشگاه با هســتی اشنا شد ‪ .‬از نوجوانی محمد قصه‬ ‫مینوشــت و گاهی قصه هایش در مجالت محلی چاپ می شد به تهران‬ ‫که امد شوقش برای نوشتن بیشتر شدو همین نوشتن ها او را کشاند به‬ ‫سمت هستی که او هم می نوشت ‪ .‬محمد و هستی خیلی جوان بودند که با‬ ‫هم عروسی کردند و در خانه پدر هستی مستقر شدند غیر از اوایل اشنایی‬ ‫در دانشــکده و دوران نامزدی‪ ،‬حاال محمد و هستی در مورد کارهایشان‬ ‫دیگر با یکدیگر گفتگویی نداشتند و اگر اتفاقی محمد یا هستی نوشتهای‬ ‫از یکدیگر در مجلــه ای یا کتابی مــی دیدنــد‪ .......‬ادامه در هفته بعد‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ صفحه 28 ‫تقاﺿای توقﻒ تولید ‪!..‬‬ ‫تکلیﻒ عوامل سینما چه میشود ؟‬ ‫شاهپور محمدی‬ ‫ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫در خبرها امده بود که در دیدار اعضای شورای صنفی نمایش‬ ‫با رئیس سازمان سینمایی از ایشان تقاضا شده تا برای تولید تا‬ ‫پایان سال بودجه داده نشود‪ ،‬زیرا تعداد بسیار زیادی از فیلمها‬ ‫پشــت اکران مانده اند و برای نمایش انها سینماها باید باز‬ ‫باشند و اگر فیلم ساخته شــود و مردم به سالن سینما نروند‪،‬‬ ‫چرخه اصلی اکران صورت نمی گیرد‪ .‬در ارتباط با این خبر و‬ ‫نشست صورت گرفته ‪ ،‬ذکر برخی نکات حایز اهمیت به نظر‬ ‫میرســد‪ .‬اینکه اقای خزایی جلســاتی را با دست اندرکاران‬ ‫سینما برگزارکنند و به صورت مشورتی به بررسی مشکالت‬ ‫ســینمای حال حاضر بپردازند قطعا امر الزم و پسندیده ای‬ ‫است‪ .‬اما در مورد بحث تقاضا برای جلوگیری از تولید‪ ،‬بدلیل‬ ‫کثرت اثار اکران نشــده در گذشته‪ ،‬به نظر میرسد این مهم‪،‬‬ ‫جای تامل ‪ ،‬بحث و بررســی بیشــتری را میطلبد‪ .‬انچه در‬ ‫اینگونه مباحث اهمیت زیادی ایجاد میکند در وهله نخست‬ ‫بحث در نظر گرفتن رفاه و امنیت شغلی سینماگران است که‬ ‫رسالت اصلی سازمان سینمایی کشــور است‪ .‬رییس جدید‬ ‫سازمان سینمایی باید دقت کنند که وظیفه اصلی شان ایجاد‬ ‫رونق و زمینه تولید برای ســینماگران است و در صورت عدم‬ ‫رغبت سازمان ســینمایی برای ایجاد چنین رونقی‪ ،‬تکلیف‬ ‫عوامل و دست اندرکاران سینما که به هر شکل ممکن از طریق‬ ‫اقتصاد تولید به زندگی و معیشــت روز مره خود میپردازند‬ ‫‪ ،‬در هاله ای از ابهام خواهد مانــد‪ !!.‬مدیران محترم باید دقت‬ ‫کنند که دست اندرکاران ســینما صرفا کار هنری نمیکنند‪،‬‬ ‫بلکه انها نیز مثل ســایر مردم به اقتصاد وابســته اند‪ .‬عزیزان‬ ‫پیشــنهاد دهنده و پذیرنده چنین پیشنهادهایی میبایست‬ ‫به این نکته مهم توجه داشته باشــند که مشکل سینمای ما‬ ‫صرفا انبوه سازی در گذشته و مشکالت مربوط به اکران انها‬ ‫نیست‪ .‬شاید ممانعت از تولید برای برخی تهیه کنندگان که‬ ‫نگران اکران و بازگشت سرمایه خود هستند مفید فایده به نظر‬ ‫برسد اما در مورد سرمایه گذاریهای دولتی و حمایت دولت از‬ ‫فیلم هایی که سالهاست در انتظار حمایت دولتی پشت درهای‬ ‫بســته و در صف وام و‪ ...‬مانده اند‪ ،‬منطقی به نظر نمیرسد‪ !!.‬اگر هم‬ ‫بحث تراکم و کثرت تولید فیلم در گذشــته برای اکران مطرح است‬ ‫راه کار ان جلوگیری از تولیدات با حمایت دولت نیســت و مکانیسم‬ ‫حل ان باید در مســیر دیگری بررســی شــود مثل صــدور فیلم به‬ ‫عنوان یک محصول فرهنگی به خارج از کشــور و‪ ....‬نه اینکه صورت‬ ‫مســاله را پاک کنیم و بخاطر فیلمهای در صف اکران مانده گذشته‪،‬‬ ‫تولیدات اینده ســینما را دچار رکود کنیم !! این موضوع منطقی به‬ ‫نظر نمیرســد‪ .‬تهیه کنندگان بخش خصوصی چگونــه میتوانند از‬ ‫دولت تقاضا کند روند حمایتهای دولتی و تولید فیلم ســینماگران‬ ‫اینده را متوقف ســازد‪ .‬؟ پس ان زمان تکلیف کسانی که سالهاست‬ ‫در انتظار حمایتها جهت تولید نشســته اند چه میشود ؟! وانگهی‬ ‫چنین درخواســت و تقاضایی زمانی میتواند محقق شــود که بحث‬ ‫امنیت شغلی ســینماگران در فضای اشــفته اقتصادی کنونی برای‬ ‫اصحاب فرهنگ و سینما تعریف دقیق و درستی را ایجاد کند‪ .‬چنین‬ ‫طرح ها و تقاضاهایی زمانی منطقی به نظر خواهد رسید که حرکت‬ ‫اساسی برای وضعیت اقتصادی عوامل تولید در سینما صورت گرفته‬ ‫باشد ‪ .‬سالهاست که طرح جامع امنیت شغلی سینماگران برروی میز‬ ‫روسای سازمان سینمایی پیشــین در حال خاک خوردن است و هر‬ ‫کسی بر مسند ریاســت تکیه زده صرفا در مورد ان صحبت کرده و‬ ‫رفته است‪ .‬اگر اقای خزایی دلسوز سینما و سینماگران هستند ابتدا‬ ‫میبایست به مشکالت ابتدایی سینماگران که همانا امنیت اقتصادی‬ ‫انهاست اندیشه کنند بعد برسند به اینکه ایا با شرایط موجود‪ ،‬میشود‬ ‫تولید را تا اطالع ثانوی یا تا اخر ســال متوقف کرد یــا خیر !؟ اینکه‬ ‫انبوهی از فیلم پشت در اکران مانده مشکل فیلمساز نیست ‪ .‬با اوضاع‬ ‫و احوال نابسامان امروز نمیشود به هنرمند سینما گفت اندیشه نکن‬ ‫‪ ،‬ننویس و فیلم نساز و‪...‬چون انبوهی از فیلمها به نمایش درنیامده و‬ ‫در پشت در اکران ماندهاند‪ !!.‬چنین اندیشه ای از کجا ناشی میشود‪.‬؟‬ ‫تهیــه کننــده اگــر تولیــد نکنــد‪ ،‬قطعــا عوامــل ســینما نیز‬ ‫بیــکار خواهنــد مانــد و معلوم نیســت تکلیــف کار و اندیشــه‬ ‫این افــراد چــه خواهد شــد‪ .‬نکتــه ای که قبــل از هر ســخن و‬ ‫حرکتی و از اســاس بایــد بــرای ان تدابیری اندیشــیده شــود‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪2۹‬‬ صفحه 29 ‫اﺧبار‬ ‫زنبور کارگر بادریافت پروانه نمایش؛ از کندو‬ ‫بیرون زد‬ ‫غالمرضاگمرکی مشــاورتهیه کننــده این فیلم‬ ‫به کارگردانــی و تهیه کنندگی افشــین صادقی‬ ‫با اعالم این خبر‪ ،‬قطعی شــدن پروانــه نمایش را‬ ‫بشــارت داد‪ .‬زنبور کارگرجدیدترین اثرافشــین‬ ‫صادقی اســت که به نظر میرســد اگر بــه اکران‬ ‫خوبی برســد جزو پرفــروش ترینهای امســال‬ ‫خواهــد بود‪.‬هفتــه اینده لیســت کلیــه عوامل‬ ‫متعاقبا به اطالع خوانندگان عزیز خواهد رســید‪.‬‬ ‫اغاز پخش سریال روزگار جوانی‬ ‫پخش سریال روزگار جوانی به تهیه کنندگی‬ ‫ســپهر محمدی و کارگردانی اصغر توسلی از‬ ‫شــبکه ‪ ۵‬اغاز شد‪ .‬اریا توسلی‪.‬ســعید زارعی‪.‬‬ ‫ســینا کرمی‪ .‬امیر مســعود واعظ و عیســی‬ ‫حســینی از جملــه بازیگــران این ســریال‬ ‫هســتند‪ .‬از شــنبه تا چهارشــنبه ساعت‪11‬‬ ‫صبــح وعصــر ســاعت ‪1۹‬پخش میشــود‪.‬‬ ‫پیشتولیدمجموعهتلویزیونی»سوره‬ ‫خانم«‬ ‫پیش تولید مجموعه تلویزیونی «سوره خانم»‬ ‫به کارگردانی بهروز توفیقی و نویسندگی‬ ‫حمید نعمت اهلل وتهیه کنندگی کامبیز دارابی‬ ‫برای شبکه یک سیما اغاز گردید‪ .‬این سریال‬ ‫مناسبتی برای ماه رمضان ‪14۰1‬روی انتن‬ ‫میرود‪.‬‬ ‫افتخار دیگری برای فیلم (شــنای پروانه)‬ ‫فیلم«شــنای پروانه»بــه تهیــه کنندگــی‬ ‫رســول صــدر عاملــی و ســرمایه گــذاری‬ ‫محمــد صــادق رنجکشــان درجشــنواره های‬ ‫برونمــرزی افتخــاری دیگــر کســب کــرد‪.‬‬ ‫‪۳0‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫حضور وزیرارشاد و رییﺲ سازمان‬ ‫سینماییدرمنزلفتحعلی‬ ‫اویسی‬ ‫محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ‬ ‫وارشــاد اســالمی و محمــد خزاعی‬ ‫رییــس ســازمان ســینمایی دریک‬ ‫اقــدام خداپســندانه بــرای عــرض‬ ‫تســلیت به همســر وخانــواده زنده‬ ‫یاد فتحعلی اویســی رهســپار منزل‬ ‫ایشــان شــدند‪ .‬این اقدام ارزشــمند‬ ‫نشــان میدهد اســماعیلی وخزاعی‬ ‫انســانهای مردمی ورئوفی هســتند‬ ‫عیــادت رئیــﺲ ســازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرعامل صندوق‬ ‫اعتباری هنــر از »رﺿا رویگری«‬ ‫‪.‬‬ ‫مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی‬ ‫انتخابشد‬ ‫یزدان عشــیری به عنوان مشــاور رییس سازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرکل روابط عمومی ان ســازمان‬ ‫طی حکمی از ســوی محمد خزاعی منصوب شد‪.‬‬ ‫فرخ نــژاد و فیلم «ناخداخورشــید»‬ ‫شــاهکار ناصــر تقوایــی بابــازی‬ ‫داریوش ارجمند‪ .‬زنــده یاد فتحعلی‬ ‫اویســی و ســعید پــور صمیمی در‬ ‫ســالن فــردوس مــوزه ســینمای‬ ‫ایران بــه نمایــش در خواهــد امد‪.‬‬ ‫نمایش فیلم مرمت شده در موزه سینما‬ ‫فیلمهــای مرمــت شــده«عروس اتــش»‬ ‫بکارگردانی زنده یاد خســرو ســینایی وتهیه‬ ‫کنندگی قاســم قلــی پــور و بــازی حمید‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫محمــد خزاعــی رئیــس ســازمان‬ ‫ســینمایی بــه همــراه مدیرعامــل‬ ‫صندوق اعتباری هنر بــه عیادت رضا‬ ‫رویگری بازیگــر ســینما‪ ،‬تلویزیون‪،‬‬ ‫گوینــده رادیــو و دوبلــور رفتنــد‪.‬‬ صفحه 30 صفحه 31 صفحه 32 ‫تقاﺿای توقﻒ تولید ‪!..‬‬ ‫تکلیﻒ عوامل سینما چه میشود ؟‬ ‫شاهپور محمدی‬ ‫ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎز و ﻣﻨﺘﻘﺪ‬ ‫در خبرها امده بود که در دیدار اعضای شورای صنفی نمایش‬ ‫با رئیس سازمان سینمایی از ایشان تقاضا شده تا برای تولید تا‬ ‫پایان سال بودجه داده نشود‪ ،‬زیرا تعداد بسیار زیادی از فیلمها‬ ‫پشــت اکران مانده اند و برای نمایش انها سینماها باید باز‬ ‫باشند و اگر فیلم ساخته شــود و مردم به سالن سینما نروند‪،‬‬ ‫چرخه اصلی اکران صورت نمی گیرد‪ .‬در ارتباط با این خبر و‬ ‫نشست صورت گرفته ‪ ،‬ذکر برخی نکات حایز اهمیت به نظر‬ ‫میرســد‪ .‬اینکه اقای خزایی جلســاتی را با دست اندرکاران‬ ‫سینما برگزارکنند و به صورت مشورتی به بررسی مشکالت‬ ‫ســینمای حال حاضر بپردازند قطعا امر الزم و پسندیده ای‬ ‫است‪ .‬اما در مورد بحث تقاضا برای جلوگیری از تولید‪ ،‬بدلیل‬ ‫کثرت اثار اکران نشــده در گذشته‪ ،‬به نظر میرسد این مهم‪،‬‬ ‫جای تامل ‪ ،‬بحث و بررســی بیشــتری را میطلبد‪ .‬انچه در‬ ‫اینگونه مباحث اهمیت زیادی ایجاد میکند در وهله نخست‬ ‫بحث در نظر گرفتن رفاه و امنیت شغلی سینماگران است که‬ ‫رسالت اصلی سازمان سینمایی کشــور است‪ .‬رییس جدید‬ ‫سازمان سینمایی باید دقت کنند که وظیفه اصلی شان ایجاد‬ ‫رونق و زمینه تولید برای ســینماگران است و در صورت عدم‬ ‫رغبت سازمان ســینمایی برای ایجاد چنین رونقی‪ ،‬تکلیف‬ ‫عوامل و دست اندرکاران سینما که به هر شکل ممکن از طریق‬ ‫اقتصاد تولید به زندگی و معیشــت روز مره خود میپردازند‬ ‫‪ ،‬در هاله ای از ابهام خواهد مانــد‪ !!.‬مدیران محترم باید دقت‬ ‫کنند که دست اندرکاران ســینما صرفا کار هنری نمیکنند‪،‬‬ ‫بلکه انها نیز مثل ســایر مردم به اقتصاد وابســته اند‪ .‬عزیزان‬ ‫پیشــنهاد دهنده و پذیرنده چنین پیشنهادهایی میبایست‬ ‫به این نکته مهم توجه داشته باشــند که مشکل سینمای ما‬ ‫صرفا انبوه سازی در گذشته و مشکالت مربوط به اکران انها‬ ‫نیست‪ .‬شاید ممانعت از تولید برای برخی تهیه کنندگان که‬ ‫نگران اکران و بازگشت سرمایه خود هستند مفید فایده به نظر‬ ‫برسد اما در مورد سرمایه گذاریهای دولتی و حمایت دولت از‬ ‫فیلم هایی که سالهاست در انتظار حمایت دولتی پشت درهای‬ ‫بســته و در صف وام و‪ ...‬مانده اند‪ ،‬منطقی به نظر نمیرسد‪ !!.‬اگر هم‬ ‫بحث تراکم و کثرت تولید فیلم در گذشــته برای اکران مطرح است‬ ‫راه کار ان جلوگیری از تولیدات با حمایت دولت نیســت و مکانیسم‬ ‫حل ان باید در مســیر دیگری بررســی شــود مثل صــدور فیلم به‬ ‫عنوان یک محصول فرهنگی به خارج از کشــور و‪ ....‬نه اینکه صورت‬ ‫مســاله را پاک کنیم و بخاطر فیلمهای در صف اکران مانده گذشته‪،‬‬ ‫تولیدات اینده ســینما را دچار رکود کنیم !! این موضوع منطقی به‬ ‫نظر نمیرســد‪ .‬تهیه کنندگان بخش خصوصی چگونــه میتوانند از‬ ‫دولت تقاضا کند روند حمایتهای دولتی و تولید فیلم ســینماگران‬ ‫اینده را متوقف ســازد‪ .‬؟ پس ان زمان تکلیف کسانی که سالهاست‬ ‫در انتظار حمایتها جهت تولید نشســته اند چه میشود ؟! وانگهی‬ ‫چنین درخواســت و تقاضایی زمانی میتواند محقق شــود که بحث‬ ‫امنیت شغلی ســینماگران در فضای اشــفته اقتصادی کنونی برای‬ ‫اصحاب فرهنگ و سینما تعریف دقیق و درستی را ایجاد کند‪ .‬چنین‬ ‫طرح ها و تقاضاهایی زمانی منطقی به نظر خواهد رسید که حرکت‬ ‫اساسی برای وضعیت اقتصادی عوامل تولید در سینما صورت گرفته‬ ‫باشد ‪ .‬سالهاست که طرح جامع امنیت شغلی سینماگران برروی میز‬ ‫روسای سازمان سینمایی پیشــین در حال خاک خوردن است و هر‬ ‫کسی بر مسند ریاســت تکیه زده صرفا در مورد ان صحبت کرده و‬ ‫رفته است‪ .‬اگر اقای خزایی دلسوز سینما و سینماگران هستند ابتدا‬ ‫میبایست به مشکالت ابتدایی سینماگران که همانا امنیت اقتصادی‬ ‫انهاست اندیشه کنند بعد برسند به اینکه ایا با شرایط موجود‪ ،‬میشود‬ ‫تولید را تا اطالع ثانوی یا تا اخر ســال متوقف کرد یــا خیر !؟ اینکه‬ ‫انبوهی از فیلم پشت در اکران مانده مشکل فیلمساز نیست ‪ .‬با اوضاع‬ ‫و احوال نابسامان امروز نمیشود به هنرمند سینما گفت اندیشه نکن‬ ‫‪ ،‬ننویس و فیلم نساز و‪...‬چون انبوهی از فیلمها به نمایش درنیامده و‬ ‫در پشت در اکران ماندهاند‪ !!.‬چنین اندیشه ای از کجا ناشی میشود‪.‬؟‬ ‫تهیــه کننــده اگــر تولیــد نکنــد‪ ،‬قطعــا عوامــل ســینما نیز‬ ‫بیــکار خواهنــد مانــد و معلوم نیســت تکلیــف کار و اندیشــه‬ ‫این افــراد چــه خواهد شــد‪ .‬نکتــه ای که قبــل از هر ســخن و‬ ‫حرکتی و از اســاس بایــد بــرای ان تدابیری اندیشــیده شــود‪.‬‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهر ماه‪1400‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫‪2۹‬‬ صفحه 29 ‫اﺧبار‬ ‫زنبور کارگر بادریافت پروانه نمایش؛ از کندو‬ ‫بیرون زد‬ ‫غالمرضاگمرکی مشــاورتهیه کننــده این فیلم‬ ‫به کارگردانــی و تهیه کنندگی افشــین صادقی‬ ‫با اعالم این خبر‪ ،‬قطعی شــدن پروانــه نمایش را‬ ‫بشــارت داد‪ .‬زنبور کارگرجدیدترین اثرافشــین‬ ‫صادقی اســت که به نظر میرســد اگر بــه اکران‬ ‫خوبی برســد جزو پرفــروش ترینهای امســال‬ ‫خواهــد بود‪.‬هفتــه اینده لیســت کلیــه عوامل‬ ‫متعاقبا به اطالع خوانندگان عزیز خواهد رســید‪.‬‬ ‫اغاز پخش سریال روزگار جوانی‬ ‫پخش سریال روزگار جوانی به تهیه کنندگی‬ ‫ســپهر محمدی و کارگردانی اصغر توسلی از‬ ‫شــبکه ‪ ۵‬اغاز شد‪ .‬اریا توسلی‪.‬ســعید زارعی‪.‬‬ ‫ســینا کرمی‪ .‬امیر مســعود واعظ و عیســی‬ ‫حســینی از جملــه بازیگــران این ســریال‬ ‫هســتند‪ .‬از شــنبه تا چهارشــنبه ساعت‪11‬‬ ‫صبــح وعصــر ســاعت ‪1۹‬پخش میشــود‪.‬‬ ‫پیشتولیدمجموعهتلویزیونی»سوره‬ ‫خانم«‬ ‫پیش تولید مجموعه تلویزیونی «سوره خانم»‬ ‫به کارگردانی بهروز توفیقی و نویسندگی‬ ‫حمید نعمت اهلل وتهیه کنندگی کامبیز دارابی‬ ‫برای شبکه یک سیما اغاز گردید‪ .‬این سریال‬ ‫مناسبتی برای ماه رمضان ‪14۰1‬روی انتن‬ ‫میرود‪.‬‬ ‫افتخار دیگری برای فیلم (شــنای پروانه)‬ ‫فیلم«شــنای پروانه»بــه تهیــه کنندگــی‬ ‫رســول صــدر عاملــی و ســرمایه گــذاری‬ ‫محمــد صــادق رنجکشــان درجشــنواره های‬ ‫برونمــرزی افتخــاری دیگــر کســب کــرد‪.‬‬ ‫‪۳0‬‬ ‫شماره سی و پنجم‬ ‫مهر ماه ‪1400‬‬ ‫حضور وزیرارشاد و رییﺲ سازمان‬ ‫سینماییدرمنزلفتحعلی‬ ‫اویسی‬ ‫محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ‬ ‫وارشــاد اســالمی و محمــد خزاعی‬ ‫رییــس ســازمان ســینمایی دریک‬ ‫اقــدام خداپســندانه بــرای عــرض‬ ‫تســلیت به همســر وخانــواده زنده‬ ‫یاد فتحعلی اویســی رهســپار منزل‬ ‫ایشــان شــدند‪ .‬این اقدام ارزشــمند‬ ‫نشــان میدهد اســماعیلی وخزاعی‬ ‫انســانهای مردمی ورئوفی هســتند‬ ‫عیــادت رئیــﺲ ســازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرعامل صندوق‬ ‫اعتباری هنــر از »رﺿا رویگری«‬ ‫‪.‬‬ ‫مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی‬ ‫انتخابشد‬ ‫یزدان عشــیری به عنوان مشــاور رییس سازمان‬ ‫ســینمایی و مدیرکل روابط عمومی ان ســازمان‬ ‫طی حکمی از ســوی محمد خزاعی منصوب شد‪.‬‬ ‫فرخ نــژاد و فیلم «ناخداخورشــید»‬ ‫شــاهکار ناصــر تقوایــی بابــازی‬ ‫داریوش ارجمند‪ .‬زنــده یاد فتحعلی‬ ‫اویســی و ســعید پــور صمیمی در‬ ‫ســالن فــردوس مــوزه ســینمای‬ ‫ایران بــه نمایــش در خواهــد امد‪.‬‬ ‫نمایش فیلم مرمت شده در موزه سینما‬ ‫فیلمهــای مرمــت شــده«عروس اتــش»‬ ‫بکارگردانی زنده یاد خســرو ســینایی وتهیه‬ ‫کنندگی قاســم قلــی پــور و بــازی حمید‬ ‫هفته نامه اقتصادی‪ -‬اجتماعی‬ ‫محمــد خزاعــی رئیــس ســازمان‬ ‫ســینمایی بــه همــراه مدیرعامــل‬ ‫صندوق اعتباری هنر بــه عیادت رضا‬ ‫رویگری بازیگــر ســینما‪ ،‬تلویزیون‪،‬‬ ‫گوینــده رادیــو و دوبلــور رفتنــد‪.‬‬ صفحه 30 صفحه 31 صفحه 32

آخرین شماره های هفته نامه صدای خاک

هفته نامه صدای خاک ۱۰۸

هفته نامه صدای خاک ۱۰۸

شماره : ۱۰۸
تاریخ : 1402/01/23
هفته نامه صدای خاک 41

هفته نامه صدای خاک 41

شماره : 41
تاریخ : 1400/09/06
هفته نامه صدای خاک 40

هفته نامه صدای خاک 40

شماره : 40
تاریخ : 1400/08/29
هفته نامه صدای خاک 36

هفته نامه صدای خاک 36

شماره : 36
تاریخ : 1400/08/14
هفته نامه صدای خاک 32

هفته نامه صدای خاک 32

شماره : 32
تاریخ : 1400/07/10
هفته نامه صدای خاک 31

هفته نامه صدای خاک 31

شماره : 31
تاریخ : 1400/06/20
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!