ماهنامه سرند شماره 25 - مگ لند
0

ماهنامه سرند شماره 25

ماهنامه سرند شماره 25

ماهنامه سرند شماره 25

‫سرند‬ ‫سرند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران‬ ‫فلسفه؛ چالش اندیشیدن‬ ‫به مناسبت روز جهانی فلسفه‬ ‫کوروش کبیر؛ ورای افسانه ها‬ ‫به مناسبت ‪ 7‬ابان روز کوروش کبیر‬ ‫کمدیکودتا‬ ‫پیرامون سیاست زدگی تاریخ‬ ‫با نگاهی به وقایع ‪ 25‬تا ‪ 28‬مرداد ‪1332‬خ‬ ‫قسمت چهارم‬ ‫بدن های تسخیرشده و ارواح رسگردان‬ ‫درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی‪ -‬فرهنگی اش‬ ‫ماهنامه تحلیلی مسایل ایران‪ /‬سال سوم‪ /‬ابان ‪ 31 / 1396‬صفحه‬ صفحه 1 ‫هبانمخدا وندجانوخرد‬ ‫ماهناهمسرند‬ ‫سرند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران‬ ‫اینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن‪ ،‬اینه شکستن خطاست‬ ‫ماهنامه تحلیلی‬ ‫سال سوم‪ /‬شماره ی بیست و پنجم‪ /‬ابان ماه ‪96‬‬ ‫مدیرمسئول و سردبیر‪ :‬سپهر ساغری‬ ‫مشاور سردبیر‪ :‬یلدا دنیایی مبرز‬ ‫تصویر جلد‪ :‬مکتب اتن اثر رافائل‬ ‫همکاران این شماره‪:‬‬ ‫پرستو محمدی‪ ،‬امید سلطانی‪ ،‬نسیم داودی پناه و حسین پاکروان‬ ‫غیرقابل فروش‬ ‫سرند رایگان است و رایگان خواهد ماند‬ ‫نشانی سایت ماهنامه‪:‬‬ ‫‪www.sarandmonthly.com‬‬ ‫ماهنامه سرند را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید‬ ‫‪Sarandmonthly‬‬ ‫شخصیت یک نفر را می توان از‬ ‫صفت هایی که از روی عادت در‬ ‫گفتگوها استفاده می کند شناخت‪.‬‬ ‫مارک تواین‬ ‫نویسنده‬ ‫‪1‬‬ صفحه 2 ‫ان چه در این شماره می خوانید‪:‬‬ ‫سخن اغازین‬ ‫فرهنگ و هنر‬ ‫چرا حق ندارم صحبت کنم؟‪ 3..................................................‬فلسفه؛ چالش اندیشیدن‪17................................................‬‬ ‫نگاهی به فرهنگ گفتگو در ایران با اشاره به برخورد رضاکیانیان با به مناسبت روز جهانی فلسفه‬ ‫برخی از فعاالن محیط زیست‬ ‫بدن های تسخیرشده و ارواح رسگردان‪21............................‬‬ ‫درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی‪ -‬فرهنگی اش‬ ‫پیشنهاد‬ ‫طنز‬ ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫سخن پایانی‬ ‫نخبگان در کنار یا در برابر جامعه؟‪ 5.......................................‬پیل اندر خانه ی تاریک بود؟‪25...........................................‬‬ ‫معرفی کتاب نخبگان و جامعه‬ ‫تفاوت نگرش مکاتب و مذاهب به بدن انسان‬ ‫اثر تی بی باتامور ترجمه علیرضا طیب‬ ‫کوروش کبیر‪ ،‬ورای افسانه ها‪ 6................................................‬ای ادم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!‪26...............‬‬ ‫به مناسبت ‪ 21‬ابان زادروز علی اسفندیاری متخلص به نیام یوشیج‬ ‫به مناسبت ‪ 7‬ابان روز کوروش کبیر‬ ‫کمدی کودتا‪11........................................................................‬‬ ‫پیرامون سیاست زدگی تاریخ با نگاهی به وقایع ‪ 25‬تا ‪ 28‬مرداد ‪1332‬خ‬ ‫(قسمت چهارم)‬ ‫اگهی‬ ‫اگهی ها‪27....................................................................................‬‬ ‫رویداد‬ ‫تسخیر سفارت ‪16..................................................................‬‬ ‫به مناسبت ‪13‬ابان سالروز اشغال سفارت امریکا‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫نمایی از تخت جمشید‬ ‫‪Category Iran‬‬ ‫‪www.wallpaperswide.com‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیست و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪2‬‬ صفحه 3 ‫سخن اغازین‬ ‫رضا کیانیان‪ :‬حرف نزن‬ ‫حرف نزن‬ ‫حرف نزن‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬اقای مدنی ما اعرتاض داریم‬ ‫برخورد اقای کیانیان توهین امیز‬ ‫برخورد اقای کیانیان توهین امیز‬ ‫رضا کیانیان‪ :‬توهین امیز ترشیف بربید بیرون‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬مگر شام کی هستی اخه؟‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬پویش ملی ما مردم هستیم‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬وقتی یک هرنمند منی تونه صدای مخالفش‬ ‫تحمل کنه ما از وزارت نیرو چه انتظاری داشته باشیم؟‬ ‫کیانیان‪ :‬شام حق نداری صحبت کنی!‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬چرا حق ندارم؟ چرا حق ندارم صحبت کنم؟‬ ‫‪www.unhabitat.org.ir‬‬ ‫‪3‬‬ ‫منبعتصویر‪:‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیست و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫گفتگوی کمپین ملی شهری با “رضا کیانیان” بازیگر سینام و تئاتر‬ ‫رضا کیانیان‪ :‬شام مهامن ما هستید‬ ‫اجازه بدید صداتون بلند نکنید‬ ‫شام مهامن ما هستید‬ ‫اگه دوست دارید بفرمایید بیرون‬ ‫ما قواعد ما اینه که بنویسیم‬ ‫قواعد ما اینه که بنویسیم‬ ‫قبول ندارید ترشیف بربید بیرون‬ ‫از فعالین محیط زیستی‪ :‬شام مجری نیستی‬ ‫اقای مدنی مجریه‬ ‫‪...‬‬ ‫اجازه بدید‬ ‫فیلم درگیری لفظی رضا کیانیان با فعاالن محیط زیست‬ ‫‪www.khabaronline.ir‬‬ صفحه 4 ‫سخن اغازین‬ ‫چرا حق ندارم صحبت کنم؟‬ ‫نگاهی به فرهنگ گفتگو در ایران‬ ‫با اشاره به برخورد رضاکیانیان با برخی از فعاالن محیط زیست‬ ‫سپهر ساغری‬ ‫بحران اب در ایران مقوله ی تازه ای محسوب نمی شود و تقریبا‬ ‫در سراسر تاریخ این سرزمین یکی از مهم ترین منابع تسلط‬ ‫سیاسی و اجتماعی بر این جغرافیای خشک بوده است‪ .‬در چند‬ ‫سال اخیر و با بحرانی شدن وضعیت اب در کشور‪ ،‬تالش های‬ ‫متعددی دست کم در حد سخن پراکنی و نگارش‪ ،‬روی داد که‬ ‫از جمله ان ها می توان به کمپین "من صدای اب هستم"‪ 1‬اشاره‬ ‫کرد‪ .‬این کمپین چهره های اجتماعی و فرهنگی مختلفی را به‬ ‫خود جذب کرده است که از مشهورترین ایشان می توان به رضا‬ ‫کیانیان اشاره کرد‪ .‬کیانیان پیش از این هم با راه اندازی کمپین‬ ‫"من دریاچه ارومیه هستم" نشان داده بود فقط یک سلبریتی‬ ‫صرف نیست و دغدغه اجتماعی دارد‪ .‬گرچه نقش افرینی‬ ‫اجتماعی می تواند به مراتب سخت تر از بازی در سینما باشد‪.‬‬ ‫بحران اب یا بحران گفتگو؟‬ ‫انسان ها بسیاری از نیازهای خود را در کنار هم مرتفع می کنند‬ ‫همین مسئله منطقا از ایشان یک موجود اجتماعی ساخته است‪.‬‬ ‫در حقیقت بقا در کنار اجتماع ضامن تامین نیازهای انسانی است‪.‬‬ ‫اما روابط بین انسان ها یا انچه روابط اجتماعی خوانده می شود‬ ‫الزاما با همگرایی همراه نیست و در مواردی‪ ،‬خاصه ان جا که پای‬ ‫منافع فردی به میان اید‪ ،‬ماهیتی متفاوت از خود نشان می دهد‪ .‬به‬ ‫بیانی صریح تر شاید بتوان در مورد منافع مشترک بهتر و سریع‬ ‫تر به جمع بندی منسجمی رسید اما ان جا که تفاوت در نگرش‬ ‫ها و منافع پدید می اید امکان حصول نتیجه به صفر تمایل می‬ ‫کند‪ .‬گرچه این عدم تحمل یا فقدان فرهنگ گفتگو برای رسیدن‬ ‫به یک نقطه مشترک‪ ،‬با اندکی اغماض مختص جوامع سنتی و‬ ‫غیرمدرن است که یا دریافت درستی از زندگی جمعی ندارد یا‬ ‫اساسا تعریفی از جامعه و زندگی جمعی در فضای فکری او قابل‬ ‫مشاهده نیست‪ .‬به بیانی دیگر گرچه شهروند سوئدی یا ژاپنی‬ ‫همان میزان از منظر زیستی انسان است که شهروند ایرانی یا‬ ‫افغانی اما از منظر فرهنگی تفاوت چشمگیری بین ایشان وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫‪1-‬‬ ‫‪ -11‬کمپین من صدای اب هستم ‪www.sedayeaab.ir‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫"جوامع سنتی و ماقبل مدرن یا توسعه نیافته از نظر ایستاری و ساختاری‬ ‫هر دو‪ ،‬نارسایی ها و مشکالتی دارند که مانع از ترقی و توسعه انان می شود‪.‬‬ ‫در بعد ایستاری این جوامع دارای فرهنگی ایستا‪ ،‬راکد‪ ،‬غیرعقالنی‪ ،‬جزمی‪،‬‬ ‫تقدیگرا و خرافی هستند که منجر به ظهور افرادی با شخصیت هایی‬ ‫محافظه کار‪ ،‬احساسی‪ ،‬منفعل‪ ،‬تسلیم‪ ،‬تابع‪ ،‬خشن‪ ،‬اقتدارگرا و مطلق اندیش‬ ‫می شود‪ .‬در جهان بینی های سنتی نگرش فرد نسبت به خود‪ ،‬جامعه‪ ،‬دنیا‪،‬‬ ‫طبیعت و خدا‪ ،‬نگرشی پویا و خالق و سازنده مولد نیست‪ .‬او به هویت‬ ‫فردی و انسانی خود اگاه نیست و در نتیجه در رابطه ای سازنده و مولد‬ ‫با دیگران قرار منی گیرد و با چنین رویکردی نه تنها ترقی و کامل فردی وی‬ ‫متوقف می شود بلکه در روابط اجتامعی و در حوزه عمومی نیز به ترقی و‬ ‫‪2‬‬ ‫توسعه جامعه منی تواند کمکی کند‪".‬‬ ‫در حقیقت تفاوت فرهنگی انسان مدرن و پیشامدرن در صحنه‬ ‫زندگی اجتماعی‪ ،‬جنبه عینی به خود می گیرد‪ .‬در جامعه‬ ‫مدرن گفتگو و اجماع اولویت است و در دیگری تک گویی و‬ ‫اقتدارگرایی‪ .‬از دل ان نظام سیاسی اجتماعی دموکراتیک بیرون‬ ‫می اید و دل این نظام خودکامه‪ .‬تصوری غالب که در همه شئون‬ ‫زندگی اجتماعی قابل مشاهده است‪ .‬از نحوه ی برخورد برخی‬ ‫پزشکان و هنرمندان در جریان مرگ عباس کیارستمی تا شکل‬ ‫برخورد رضا کیانیان با تنی چند از فعاالن محیط زیست‪ .‬در دل‬ ‫چنین جامعه ای هم شاهی به قدرت می رسد که دیرهنگام‬ ‫فقط صدای طغیان و انقالب را می شنود که حکم نوشدارو پس‬ ‫از مرگ سهراب را دارد‪ .‬شاید کلیت مواردی نظیر برخورد رضا‬ ‫کیانیان یا مواردی مشابه را نه در مقوله بحران اب که در بحران‬ ‫عمیق تری می توان دید؛ بحران گفتگو‪ .‬فرهنگی که در ان "در‬ ‫خانه اگر کس است یک حرف بس است" به عنوان ضرب المثل‬ ‫بکار می رود‪ ،‬اشکارا در تضاد با گفتگو و چند صدایی است‪ .‬جای‬ ‫شگفتی ندارد که به دفعات و در حوزه های مختلف نحوه برخورد‬ ‫اقشار گوناگون جامعه ما را انگشت به دهان می کند! "حرف‬ ‫نزن" تجلی این روحیه ی پرخاشگر و خودمحور است و در مقابل‬ ‫"چرا حق ندارم حرف بزنم" بیانی صریح از حیرت و اعتراض‬ ‫به این حجم خفقان در جامعه ی ایرانی‪ .‬به همین جهت نشان‬ ‫دادن درب خروج چندان عجیب و نامتجانس نیست ولو انکه از‬ ‫هنرمندی به قامت رضا کیانیان انتظار دیگری داشته باشیم‪ .‬از‬ ‫بطن همین فرهنگ تک گویی هم پادشاهش یا وفاداری مطلق را‬ ‫طلب می کند یا هرنوع صدای مخالف را به ترک کشور رهنمون‪.‬‬ ‫در حقیقت جامعه زمانی وارد بهت می شود که خود را به خوبی‬ ‫نشناخته است و از همین رو با مشاهده اختالف فاحش بین تلقی‬ ‫خود از خویشتن ایرانی با انچه انسان ایرانی در عالم واقع است‪،‬‬ ‫سرگشته و متحیر می شود‪.‬‬ ‫‪ - 2‬گفتگو و توسعه‪ ،‬فصلنامه ی سیاست‪ ،‬دانشکده حقوق و علوم سیاسی‪ ،‬سال ‪ ،37‬شماره ی ‪،2‬‬ ‫تابستان ‪ ،1386‬صص ‪ 204‬و ‪205‬‬ ‫‪4‬‬ صفحه 5 ‫پیشنهاد‬ ‫نخبگان در کنار یا در برابر جامعه؟!‬ ‫معرفی کتاب نخبگان و جامعه‬ ‫اثر تی بی باتامور ترجمه علیرضا طیب‬ ‫"می بینم که در میان نوع برش‪ ،‬دو گونه نابرابری وجود دارد‪ .‬یک نابرابری که ان را طبیعی یا جسمی می نامم زیرا طبیعتا ایجاد شده است و به‬ ‫صورت تفاوت از نظر سن‪ ،‬سالمتی‪ ،‬قدرت بدنی و کیفیت ذهن یا روحیه می باشد و نابرابری دیگری که می توان ان را نابرابری اخالقی یا سیاسی‬ ‫نامید زیرا وابسته به نوعی قرارداد (یا اعتبار) است و به واسطه توافق انسان ها ایجاد می شود یا دست کم اعتبار می یابد‪ .‬این نابرابری دوم مشتمل‬ ‫بر اختالف انسان ها از حیث امتیازات (اجتامعی) است که برخی از افراد به هزینه ی دیگران از ان بهره مندند؛ از قبیل امتیاز ثرومتندتر بودن‪ ،‬محرتم‬ ‫‪1‬‬ ‫تر بودن‪ ،‬قدرمتندتر بودن یا حتی مورد اطاعت محض بودن‪".‬‬ ‫کتاب نخبگان و جامعه اثر تی بی باتامور استاد جامعه شناسی دانشگاه ‪ Simon Fraser‬در کانادا است‪ .‬او در این کتاب تالش می کند به نقد‬ ‫نخبه گرایی بپردازد و به نوعی اسیب شناسی تسلط یک جریان فکری و تک گویی را رسلوحه کار خویش قرار داده است‪ .‬باتامور در ابتدا به پیشینه‬ ‫لغوی نخبه یا الیت اشاره می کند و سپس نظرات دانشمندان مختلف در این باب را مورد ارزیابی قرار می دهد‪ .‬در ادامه نقش و موقعیت نخبگان را‬ ‫با مخاطب به بحث می گذارد و مسئله برابری بین احاد یک جامعه یا افرتاق بین مردم عادی و نخبگان را بررسی می کند‪ .‬باتامور تغییرات اجتامعی‬ ‫سده اخیر را مورد واکاوی قرار می دهد و هشدار می دهد امکان بازمنایی قدرت گروهی اقلیت به نام طبقه نخبگان همواره وجود دارد‪ .‬در حقیقت‬ ‫مخلص کالم او مشارکت عمومی در حل مسایل و مشکالت اجتامعی است و نه چیرگی یک گروه یا طبقه ولو در مقام نخبه‪.‬‬ ‫کتاب نخبگان و جامعه در ‪ 8‬فصل و ‪ 240‬صفحه با ترجمه علیرضا طیب بوسیله ی انتشار شیرازه منترش شده است‪.‬‬ ‫‪ -1‬تی بی باتامور‪ ،‬نخبگان و جامعه‪ ،‬ترجمه علیرضا طیب‪ ،‬انتشارات شیرازه‪ ،‬چاپ دوم‪ ،1381 ،‬ص ‪156‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪5‬‬ صفحه 6 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫خط ‪ .۲۴‬ارتش بزرگ من به صلح و ارامی وارد بـابـِل شد‪ .‬نگذاشتم رنج و ازاری به مردم این شهر و این رسزمین وارد اید‪.‬‬ ‫خط ‪ .۲۵‬در پی بهبود وضع داخلی بـابـِل بودم ‪ ...‬نـَبـونـعید‪ ،‬بر دوش مردم درمانده بـابـِل یوغی نهاده بود که در خور شان انان‬ ‫نبود‪.‬‬ ‫خط ‪ .۲۶‬از بند رهایشان کردم و به بدبختی های انان پایان بخشیدم‪ .‬فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود ازاد باشند‬ ‫و انان را نیازارند‪ .‬فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند‪َ .‬مـردوخ از کردار نیک من خشنود شد‪.‬‬ ‫از منت منشور کوروش کبیر‬ ‫‪www.fa.wikisource.org‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Cyrus Cylinder‬‬ ‫‪www.wikimedia.org‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪6‬‬ صفحه 7 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫و همسرش تصمیم گرفتند کوروش را به جای جنین پسر‬ ‫کوروش کبیر‪ ،‬ورای افسانه ها‬ ‫مرده به دنیا امده ی خودشان بزرگ کنند‪ .‬وقتی پسرک ده‬ ‫ساله شد‪ ،‬حقیقت اشکار شد و در نهایت کوروش را به نزد‬ ‫به مناسبت ‪ 7‬ابان روز کوروش کبیر‬ ‫پدر و مادرش در سرزمین پارس ها بازگردانند‪ 5.‬در نسخه ی‬ ‫تسیاس که با جزئیات اضافه شده ی زیادی بوسیله ی نیکالس‬ ‫ترجمه‪ :‬پرستو محمدی‬ ‫دامامسنس نقل شده است‪ ،‬کوروش نه نوه ی استیاگ بود و نه‬ ‫حتی یک هخامنشی‪ .‬بلکه مردی بود از قبیله ی صحرا نشین‬ ‫در این نوشتار به مناسبت ‪ 7‬ابان روز کوروش‪ ،‬به ترجمه ماردی‪ .‬پدرش اترادیت به سبب فقر مجبور به راهزنی بود و‬ ‫و تلخیصی از مقاله ‪ CYRUS iii. Cyrus II The 1Great‬مادرش ارگوست از بزها نگه داری می کرد‪ .‬وقتی ارگوست‬ ‫بنیان گذار امپراتوری هخامنشی ( ‪ 530‬تا ‪ 600‬قبل از میالد) کوروش را باردار شد‪ ،‬خواب دید که پسرش فرمانروای اسیا می‬ ‫در دایره المعارف ایرانیکا می پردازیم‪.‬‬ ‫شود‪ .‬کوروش به عنوان یک مرد جوان خدمتکار دربار شد و‬ ‫سپس ساقی سلطنتی شد‪ .‬بعدها پادشاه او را فرستاد تا شورش‬ ‫کادوشن ها را فروبنشاند اما به جای ان‪ ،‬کوروش خود یاغی شد‬ ‫‪6‬‬ ‫***‬ ‫و شورش کرد و تاج و تخت مادها را تصرف کرد‪.‬‬ ‫اغاز زندگی کوروش‬ ‫بر اساس گفته ها و نظرات هرودوت‪ 2‬و گزنوفون‪ 3،‬که هر دوی‬ ‫ان ها روی اداب و سنن ایرانی پژوهش می کردند‪ ،‬کوروش‬ ‫از ازدواج کمبوجیه ی اول پارس ها و ماندانا دختر پادشاه‬ ‫قدرتمند مادها که استیاژ یا استیاگ نام داشت‪ ،‬متولد شد‪.‬‬ ‫بیشتر پژوهشگران امروزی‪ ،‬این نسخه را به عنوان منبع قابل‬ ‫اطمینان و موثق در نظر می گیرند‪ 4.‬با این حال داستان های‬ ‫ضد و نقیض درباره ی تولد کوروش و سال های اولیه ی‬ ‫زندگی اش روایت شده است‪ .‬هرودوت چهار روایت متفاوت‬ ‫در مورد اصل یا ریشه ی کوروش بیان کرده بود‪ .‬با این وجود‬ ‫فقط یکی از ان ها را که از نظر خودش معتبر ترین ان ها‬ ‫بود‪ ،‬بازگو می کند‪ .‬در این نسخه گفته می شود که استیاگ‬ ‫خوابی دیده بود و جادوگران دربارش به عنوان پیشگو تفسیر‬ ‫کرده بودند که نوه ی او‪ ،‬کوروش‪ ،‬به عنوان پادشاه جایگاهی به‬ ‫دست خواهد اورد‪ .‬از این رو دختر باردارش‪ ،‬ماندانا را از پارس‬ ‫احضار کرد و بعد از اینکه کوروش به دنیا امد دستور داد که او‬ ‫را بکشند‪ .‬این وظیفه به وزیرش هارپاگ سپرده شد‪ .‬کسی که‬ ‫نوزاد را با میترادوس‪ ،‬یکی از چوپانان‪ ،‬مبادله کرد‪ .‬میترادوس‬ ‫‪ -1‬برای مراجعه به اصل مقاله بنگرید به‪:‬‬ ‫‪CYRUS iii. Cyrus II The Great www.Iranicaonline.org‬‬ ‫‪ 2‬و ‪ -3‬دو تن از مشهورترین مورخین یونانی جهان باستان‪ ،‬برای مطالعه بیشتر بنگرید به‬ ‫‪Cyropaedia1.2.1‬دایره المعارف کوروش‪:‬کوروش شناسی‬ ‫‪4- p:224:but cf.pualy-wissowa.suppl.xII.col1025 .E.g.cameron‬‬ ‫کشورگشایی کوروش کبیر‬ ‫در منشور کوروش که در بابل کشف شد‪ ،‬کوروش خود را پسر‬ ‫کامبوزیا (کمبوجیه)‪ ،‬پادشاه بزرگ‪ ،‬پادشاه انشان (بخشی از‬ ‫سرزمین عیالم در خوزستان کنونی)‪ ،‬نوه ی کوروش (کوروش‬ ‫اول)‪ ،‬فرمانروای بزرگ‪ ،‬شاه انشان‪ 7،‬از خانواده ای که همیشه‬ ‫پادشاهی را اعمال می کرده است‪ ،‬نامیده است‪ 8.‬کوروش با‬ ‫موفقیت راه پدر را به عنوان پادشاه قبایل ایرانی ادامه داد و‬ ‫محل اقامت خود را در پاسارگاد‪ ،‬مرکز قبیله ی پاسارگاد که‬ ‫خاندان هخامنشی به انجا تعلق داشت‪ ،‬تعیین نمود‪ .‬همانند‬ ‫پدر وفاداری اش به ماد را اعالم داشت اما در سال ‪ 553‬قبل‬ ‫از میالد شورش کرد‪ .‬بر اساس نظر هرودوت‪ ،‬هارپاگ وزیر‬ ‫استیاگ‪ ،‬یک دسیسه ی سری را ترتیب داد و در بین اصیل‬ ‫زادگان ماد قیامی را بر ضد کوروش به وجود اورد‪ .‬وقتی که‬ ‫درباره ی اماده شدن کوروش برای جنگ شنید‪ ،‬پیکی فرستاد‬ ‫تا او را به دربار احضار کند‪ .‬امتناع کوروش برای اطاعت‪ ،‬منجر به‬ ‫دو جنگ اصلی شد‪ .‬نبرد اول دو روز به طول انجامید و منجر به‬ ‫پیروزی بزرگی برای هارپاگ شد‪ .‬نبرد دوم که نزدیک پاسارگاد‬ ‫اتفاق افتاد نیز دو روز به طول انجامید اما این بار ارتش کوروش‪،‬‬ ‫هارپاگ را به خاک نشاند و اردوگاه ان ها را تسخیر کرد‪ .‬سپس‬ ‫‪5- Herodotus.1.107-21‬‬ ‫‪6- Jacoby.fragmenteIIA.pp.361-64 no.66‬‬ ‫‪7-1-3 II no.194،Gadd etal‬‬ ‫‪8-II20-22،Bergen pp.197-98‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪7‬‬ صفحه 8 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫‪Jacoby.fragmente IIA.pp.365-70 no.66-9‬‬ ‫‪Grayson.1975a .p.106 col.2II.1-4-10‬‬ ‫‪Cyropaedia1.1.4-11‬‬ ‫‪Naturalies historia 6.92-12‬‬ ‫‪Anabasis 6.24.3/3.27.4:cf .diodorus siculus 17.81.1-13‬‬ ‫‪Burstein p.28-14‬‬ ‫همه ی پادشاهان‪ ...‬از دریای باالتر تا پایین تر‪ ،‬یعنی از ساحل‬ ‫‪16‬‬ ‫فینیقیه تا راس خلیج فارس‪ ،‬باید برای او در بابل خراج بیاورند‪.‬‬ ‫در نهایت در سال ‪ 535‬قبل از میالد‪ ،‬کوروش یک قلمرو واحد‬ ‫پدید اورد که شامل بابل و همه ی رسزمین های غرب فرات بود‪.‬‬ ‫پس تا سال ‪ 535‬در اخرین نربد همه ی رسزمین ها تا رس حد‬ ‫مرزهای مرص قدرت او را به رسمیت شناختند‪.‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Cyrus Cylinder‬‬ ‫‪www.wikimedia.org‬‬ ‫کوروش دستور انتقال خزانه ی سلطنتی کاخ هگمتانه را به‬ ‫پاسارگاد داد‪ 9.‬در تاریخچه ی بابل ثبت شده است که استیاگ‬ ‫بر کوروش پیروز شد‪ .‬سپس سربازان ماد بر ضد او انقالب‬ ‫کردند و او به زندان افتاد و ان ها او را تسلیم کوروش کردند‪.‬‬ ‫سپس کوروش بر پایتخت هگمتانه مسلط شد و دستور داد تا‬ ‫غنایم جنگی را از هگمتانه به انشان انتقال دهند‪ 10.‬کوروش در‬ ‫ادامه فتوحات خود‪ ،‬پارتیان و هیرکانیان و احتماال ارمنستان‬ ‫را که همه اجزای سابق پادشاهی مادها بودند‪ ،‬اشغال کرد‪.‬‬ ‫بر اساس گفته های گزنوفون‪ 11،‬هیرکانیان داوطلبانه حکومت‬ ‫کوروش را پذیرفته بودند‪ .‬منبع اصلی اطالعات در فتح لیدی‬ ‫بوسیله ی کوروش نوشته های هرودوت است‪ .‬پس از یک نبرد‬ ‫شدید در کنار رودخانه ی هالیس‪ ،‬کراسوس‪ ،‬پادشاه لیدی به‬ ‫پایتخت خود در ساردیس عقب نشینی کرد که سپس بوسیله‬ ‫ی ایرانیان محصور و دستگیر شد‪ .‬بر اساس متن های نگاشته‬ ‫شده بر الواح تاریخی بابل‪ ،‬در ماه نیسان (فروردین و اردیبهشت)‬ ‫از سال نهم نابانیدوس ‪ 547‬قبل از میالد‪ ،‬کوروش پادشاه پارس‬ ‫از تیگریس (دجله‪ .‬قسمت پایینی اربال) عبور کرد‪ .‬در ماه ایار‬ ‫(اردیبهشت و خرداد) پیاده به سمت لیدی رفت و پادشاه ان‬ ‫را شکست داد‪ .‬همه ی دارایی های او را گرفت و در قلعه ی او‬ ‫مستقر شد‪ .‬از گزارش های هرودوت اشکار می شود هنگامی‬ ‫که هارپاگ شهرهای اسیای غربی را ویران می کرد کوروش‬ ‫توجه خود را به شرق و شمال معطوف کرده بود‪ .‬حکومت ایران‬ ‫از قبل از زمان کوروش باید به اسیای مرکزی و محدوده ی‬ ‫شمال غربی هند گسترش یافته باشد‪ .‬پلینی‪ 12‬نقل کرده است‬ ‫که کوروش‪ ،‬اریان و کاپیسا در شمال افغانستان (به طور واضح‬ ‫قندهار) را نابود کرد و سرزمین هندوها را مورد حمله قرار داد‬ ‫و مردم اریاسپای در طول مرزهای جنوبی درانگیانا‪ 13‬را مقهور‬ ‫خود ساخت‪ .‬بر اساس اطالعات هرودوت و بروبوس‪ 14‬این فتح‬ ‫قلمروهای اسیای مرکزی بعد از شکست لیدی در سال ‪547‬‬ ‫قبل از میالد و قبل از پیروزی پارس ها بر اشوری ها در سال‬ ‫‪ 539‬قبل از میالد اتفاق افتاد‪ .‬در بهار ارتش ایران وارد دره‬ ‫ی روخانه ی دیاله شد و در اغاز اکتبر همان سال بر بابلی‬ ‫ها در شهر اوپیس غلبه سال بعد پارس ها بابل را محاصره و‬ ‫بدون کشمکش تسخیر کردند‪ .‬با این حال در منابع دیگر علت‬ ‫سقوط بابل کامال متفاوت است‪ .‬بروسس نگرش کوروش به‬ ‫بابل را خصمانه توصیف می کند‪ .‬هم هرودوت و هم گزنوفون‬ ‫گزارش می دهند که بابلی ها از مقاومت قاطعانه پرهیز کردند‬ ‫‪15‬‬ ‫و پایتخت خود را فقط بعد از یک جنگ تلخ از دست دادند‪.‬‬ ‫کوروش در منشور خود اعالم می کند که‪:‬‬ ‫‪Grayson1975a/pp.109-10.col.3 II. 12-16-15‬‬ ‫‪Berger p.198 I.29-16‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪8‬‬ صفحه 9 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫کوروش هخامنشی منادی از مدارای مذهبی‬ ‫‪ -17‬به معنی میان رودان یا بین النهرین ‪ Mesopotamia‬نبرد بین پارسیان به رهبری کوروش‬ ‫هخامنشی و بابلی ها که با پیروزی پارسیان همراه بود‪.‬‬ ‫‪Bickerman pp.72-108-18‬‬ ‫‪Cyropaedia4.5.14-19‬‬ ‫‪E.g. wideengren pp.142-45-20‬‬ ‫‪Zoroastrianism II/pp.56-66-21‬‬ ‫‪Grayson/1975a/p110/col.3II.16_20-22‬‬ ‫‪ -23‬مردوک و نابو نام خدایان تمدن بابلی در عراق امروزی است برای مطالعه بیشتر بنگرید به‬ ‫‪23- Schott/p.63 no.31:walker.p94 no.115‬‬ ‫‪24- Netzer.p.35:cf.jenni pp.242-255-56/avery.pp.529-31:Hirsch.pp.84-86‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪9‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪The Achaemenid Empire at its Greatest Extent‬‬ ‫‪www.wikimedia.org‬‬ ‫بعد از نبرد مزوپوتامیا‪ ،17‬کوروش با پذیرش عناوینی چون‬ ‫پادشاه بابل‪ ،‬پادشاه سرزمین ها‪ ،‬به عنوان یک متحد‬ ‫با بابلی ها رفتار کرد‪ .‬او همچنین تالش کرد تا زندگی‬ ‫اقتصادی کشور را به حالت اول بازگرداند‪ .‬کوروش روش‬ ‫های حکومتی پیشین را در سرتاسر قلمروش اجرا کرد‪.‬‬ ‫گفته می شود که تقریبا هیچ تغییری در ساختارهای‬ ‫سیاسی محلی فنیقی ها‪ ،‬شهرهای یونانی در اسیای صغیر‬ ‫و تعداد دیگری از ملت ها ایجاد نکرد‪ .‬براساس منشور‬ ‫کوروش او به خارجی هایی که به زور در بابل ساکن شده‬ ‫بودند اجازه داد که به سرزمین های خود بازگردند که‬ ‫شامل یهودی های به اسارت گرفته شده در بابل بودند و‬ ‫همچنین به ان ها اجازه داده شد که معبدهای خودشان را‬ ‫در اورشلیم (بیت المقدس) بسازند‪ .‬نکات اخری که در دو‬ ‫نسخه از قانون او در کتاب عزرا (از کتب مقدس یهودیان)‬ ‫حفظ شده اند یکی به زبان عبری است و دیگری به زبان‬ ‫ارامی‪ 18.‬بر اساس نظر گزنوفون‪ 19‬در موضوعات مذهبی‪،‬‬ ‫کوروش از دستورات جادوگران دربارش پیروی می کرد‬ ‫اگرچه بسیاری از پژوهشگران عقیده ندارند که کوروش‬ ‫یک زردشتی بوده است‪ 20.‬خاطر نشان می شود که اتشکده‬ ‫ها و ارامگاه های پاسارگاد حاکی از رسم و رسوم زردشتی‬ ‫است و متون یونانی به عنوان گواه و شاهد ذکر کرده اند‬ ‫که مغ های زردشتی موقعیت‪ ،‬قدرت‪ ،‬مقام دربار کوروش‬ ‫را حفظ کرده اند‪ 21.‬بر اساس متون بابلی او قانون خشن و‬ ‫سخت گیرانه ی نابانیدوس را تعدیل کرد و از سختی ان‬ ‫کاست‪ .‬به عنوان مثال در نسخه ی معروف به شرح منظوم‬ ‫نابانیدوس گفته می شود که کوروش ان هایی را که به‬ ‫انان ستم شده بود ازاد کرد و مجسمه های خدایان بابلی‬ ‫ها را به جایگاه ان ها بازگردانند‪ 22.‬بر اساس تاریخچه ی‬ ‫بابلی‪ ،‬کوروش برای مردم بابل صلح به ارمغان اورد و ارتش‬ ‫را از معابد دور نگاه داشت‪ .‬در یک کتیبه از معبد "اینا" در‬ ‫"یوروک"‪ ،‬امپراتور خودش را سرپرست معابد "اساگیال" و‬ ‫"ازیدا" نامید که به ترتیب شامل ارامگاه های مردوک در‬ ‫بابل و نابو در بورسیپا است‪ 23.‬در منشور کوروش او مدعی‬ ‫می شود که خدای مارکوس به او سفارش کرده است‬ ‫که فرمانروای همه ی جهان شود و با بابلی ها با عدالت‬ ‫رفتار کند‪ .‬مردوک از رفتار و کارهای خوب کوروش و نیت‬ ‫صادقانه ی او راضی است و به او سفارش کرده است که‬ ‫بر شهر بابل پیروز شود و همانند یک دوست با او همراهی‬ ‫می کرد‪ .‬خدای مارکوس باعث شد که کوروش بدون هیچ‬ ‫جنگی‪ ،‬بدون تحمیل هیچ خسارتی به شهر‪ ،‬وارد بابل شود‪.‬‬ ‫همه ی مردم بابل با خوشحالی به او خوش امد گفتند و با‬ ‫کمک خدای مارکوس ان ها از مرگ به زندگی بازگشتند‪.‬‬ ‫در نهایت بر اساس همان متن بت هایی که نابانیدوس از‬ ‫دیگر شهرهای مختلف بابل به بابل اورده بود دوباره در‬ ‫جایگاه های قبلی خود نصب شدند که شامل مجسمه های‬ ‫خدایان بیگانه از سوسا و شهرهای شمالی مزوپوتامیا بودند‪.‬‬ ‫معابد نابود شده ی بابل‪ ،‬عیالم و ان منطقه ای که با نام‬ ‫اشور شناخته می شده است دوباره بازسازی شدند‪ .‬در یک‬ ‫قطعه ی متالشی شده ی منشور کوروش‪ ،‬رسوم جدید ارائه‬ ‫شده در معبد مردوک و بازسازی قلعه ها در بابل ذکر شده‬ ‫است‪ .‬شخصیت عموما بردبار سلطنتی کوروش بوسیله ی‬ ‫منابع یهودی تایید و به عنوان یک تقدیس شده بوسیله ی‬ ‫یهوه (خدا) انتخاب شده است‪ .‬یهوه به کوروش می گوید‪:‬‬ ‫تو چوپان من خواهی بود برای اینکه تمام هدف های من‬ ‫را به انجام برسانی‪ .‬در نتیجه عموما به نظر می رسد که‬ ‫کوروش برای اداب و رسوم و مذاهب سرزمین های غلبه‬ ‫شده اش احترام قائل بود‪ .‬پارس ها او را "پدر"خود می‬ ‫نامیدند‪ .‬روحانیون بابل او را با عنوان "منصوب شده ی‬ ‫مردوک" می دانستند و یهودی ها به عنوان یک مسیحا که‬ ‫به وسیله ی یهوه فرستاده شده است‪ ،‬او را می شناختند‪.‬‬ ‫حتی یونانی ها او را به عنوان یک غلبه کننده ی بزرگ و‬ ‫یک سیاستمدار باهوش می شناختند‪ .‬گزنوفون در دایره‬ ‫المعارف کوروش‪ ،‬او را به عنوان یک فرمانروای ایده ال‬ ‫‪24‬‬ ‫چهره پردازی کرده است‪.‬‬ صفحه 10 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫مرگ کوروش کبیر‬ ‫کوروش در سال ‪ 530‬قبل از میالد‪ ،‬به منظور حفظ مرزهای‬ ‫شمال شرقی امپراتوری اش از تاخت و تاز ماساگتی‪ 25‬به اسیای‬ ‫میانه لشکرکشی کرد‪ .‬در طی جنگ‪ ،‬در طول سیحون پایین‬ ‫(امودریا) نزدیک دریای ارال‪ ،‬امپراتور نه تنها شکست خورد‬ ‫بلکه کشته شد‪ .‬تاریخ مرگ او در جوالی یا اگوس ‪26‬ثبت شده‬ ‫است اما یک سند چاپ شده ی جدید در بابل‪19 ،‬روز از ماه‬ ‫اراهسامنا در سال نهم سلطنتی کوروش ثبت کرده است‪ .‬یعنی‬ ‫چهارم دسامبر ‪ 530‬قبل از میالد‪ 27.‬بنابراین به نظر می رسد‬ ‫که جنگ باید در اواخر سال ‪ 530‬رخ داده باشد‪ .‬افسانه های‬ ‫ضد و نقیضی درباره ی مرگ کوروش نقل شده است‪ .‬نویسنده‬ ‫های یونانی گزارش می دهند که او دویست هزار مرد را در‬ ‫جنگ با ماساگتی از دست داد که یک اغراق اشکار است‪ .‬بر‬ ‫اساس نظر هرودوت کوروش به یکی از اردوگاه های ماساگتی‬ ‫حمله کرد اما نیروهای اصلی ان ها متعاقبا به نیروهای پادشاه‬ ‫هخامنشی غلبه کردند و او را کشتند‪ .‬بر اساس نظریه ی‬ ‫بروسس‪ ،‬کوروش در جنگ با دای(داهی)‪ 28‬کشته شد در‬ ‫حالیکه تسیاس ادعا کرده بود که اخرین لشکرکشی کوروش‬ ‫جنگ بر علیه دربیسی‪ ،‬یک قبیله ی اسیای مرکزی بوده است‪.‬‬ ‫قبیله ای که بوسیله ی سربازان هندی یاری شده است‪ .‬به‬ ‫طور فرضی یک نیزه دار هندی‪ ،‬کوروش را زخمی می کند که‬ ‫‪ -25‬از اقوام ایرانی تبار که عموما در نواحی شرقی دریای مازندران زیست می کرده اند‬ ‫‪Parker&dubberstein.p.14-26‬‬ ‫‪mcEvan. No123-27‬‬ ‫‪Burstein p.29-28‬‬ ‫همین امر موجب مرگ وی می شود‪ 29.‬بر اساس نظر گزنوفون‪،‬‬ ‫کوروش در صلح و ارامش در پایتخت خودش مرد‪ .‬او سفارش‬ ‫کرده بود که جسدش در زمین دفن شود به جای اینکه در طال‬ ‫و نقره پوشانده شود‪ .‬تعدادی از پژوهشگران معتقدند که این‬ ‫نسخه ریشه در سنت پارسی دارد‪.‬‬ ‫ارامگاه کوروش‬ ‫ارامگاه کوروش در پاسارگاد دارای ارایش سه گوش است‪.‬‬ ‫یک تاالر تدفینی مثلثی با مسیر حرکتی شش قدمی که با‬ ‫بلوک های ماسه سنگی بزرگ ساخته شده است‪ 30.‬از طریق‬ ‫یک راه وروردی باریک و کم ارتفاع می شود به تاالر وارد‬ ‫شد‪ .‬اریایی ها توصیف خودشان را از این ارامگاه بر مبنای‬ ‫گزارش همراهان اسکندر کبیر قرار داده اند که شخصا از انجا‬ ‫دیدن کرده است‪ 31.‬ارامگاه شامل تابوت طالیی کوروش و یک‬ ‫کاناپه که با رنگ بنفش پوشیده شده و لباس های سلطنتی‪،‬‬ ‫بازوبند ها‪ ،‬خنجرها و سایر افتخارات که روی ان قرار داشتند‪،‬‬ ‫می شد‪ .‬اگرچه ان ها قبل از اینکه اسکندر دومین دیدار خود‬ ‫از پاسارگاد را انجام بدهد به تاراج رفته بودند‪ .‬از همان ابتدای‬ ‫دوره ی اسالمی‪ ،‬ارامگاه کوروش به عنوان"مشهد مادر سلیمان"‬ ‫شناخته می شود‪.‬‬ ‫‪Konig p.4 no6-29‬‬ ‫‪Stronach.pp.24-43-30‬‬ ‫‪Anabasis6.29.4-11-31‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪10‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪  Tomb of Cyrus The Greate‬‬ ‫‪www.pureislam.org‬‬ ‫ارامگاه شامل تابوت طالیی کوروش و یک کاناپه که با‬ ‫رنگ بنفش پوشیده شده و لباس های سلطنتی‪ ،‬بازوبند‬ ‫ها‪ ،‬خنجرها و سایر افتخارات که روی ان قرار داشتند‪ ،‬می‬ ‫شد‪ .‬اگرچه ان ها قبل از اینکه اسکندر دومین دیدار خود‬ ‫از پاسارگاد را انجام بدهد به تاراج رفته بودند‪ .‬از هامن‬ ‫ابتدای دوره ی اسالمی‪ ،‬ارامگاه کوروش به عنوان"مشهد‬ ‫مادر سلیامن" شناخته می شود‪.‬‬ صفحه 11 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫جک اسرتاو وزیر خارجه اسبق بریتانیا در افتتاحیه‬ ‫منایشگاه تاریخی «ایران در دوره شاه عباس» در اظهار‬ ‫نظری جالب گفته بود‪:‬‬ ‫«چشم بسنت بر روی حکومت رضاشاه که تقلیدی بی مایه‬ ‫از اتاتورک بود و جامعه ان حساسیتی بیشرت از ترکیه‬ ‫داشت‪ ،‬اشغال ایران توسط انگلیس و امریکا و شوروی‬ ‫در خالل ‪ ۵‬سال جنگ جهانی دوم و مداخله مستقیم به‬ ‫همراه امریکا در برکناری دولت منتخب و دموکراتیک‬ ‫مصدق در سال ‪ ۱۹۵۳‬که با حامیت مدافعانه از شاه‬ ‫علیرغم برخورداری از حامیت مردم ادامه یافت‪».‬‬ ‫وقتی یک زن از ماجرای کودتا می گوید‬ ‫‪www.mehrnews.com‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪My exclusive interview with Rt. Hon. Jack Straw‬‬ ‫‪www.kouroshziabari.com‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪11‬‬ صفحه 12 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫کمدی کودتا‬ ‫پیرامون سیاست زدگی تاریخ با نگاهی به کودتای ‪ 28‬مرداد‬ ‫قسمت چهارم‬ ‫سپهر ساغری‬ ‫در سه قسمت پیشین به صورت گذرا وقایع دوران دولت دکتر‬ ‫محمد مصدق و مشخصا روزهای ‪ 25‬تا ‪ 28‬مرداد را از دیده‬ ‫گذراندیم‪ .‬در این قسمت ضمن ارایه ی تعریفی از کودتا‪ ،‬در‬ ‫نهایت نظر چند چهره ی سیاسی غرب در مورد این حوادث را‬ ‫ذکر می کنیم‪.‬‬ ‫داریوش اشوری در کتاب دانشنامه ی سیاسی ذیل واژه کودتا‬ ‫می نویسد‪« :‬این کلمه فرانسوی است و به معنای برافکندن‬ ‫دولت است‪ .‬کودتا عبارتست از انتقال ناگهانی و قهرامیز قدرت‬ ‫از دست گروه حاکم به دست گروهی دیگر که از درون نظام‬ ‫قدرت حاکم علیه گروه حاکم قیام کرده اند‪ 3»...‬اشوری در ادامه‬ ‫تعریفی از کودتای دست راستی ارایه می دهد‪ ...« :‬و ان کودتایی‬ ‫است به دست ارتشیان برای برافکندن حکومت غیرنظامی و‬ ‫‪ -2‬موحد‪ ،‬محمدعلی‪ ،‬خواب اشفته ی نفت‪ ،‬نشرکارنامه‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران زمستان ‪ ،1384‬ج ‪ ،3‬ص‪251‬‬ ‫‪ -3‬اشوری‪ ،‬داریوش‪ ،‬دانشنامه ی سیاسی‪ ،‬انتشارات مروارید‪ ،‬تهران‪ ،‬چاپ چهاردهم‪ ،1386 ،‬ص ‪270‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪]Memoirs of Ardeshir Zahedi, Vol. I [English‬‬ ‫‪www.ibexpub.org‬‬ ‫‪ 28‬مرداد؛ کودتای انگلیسی ‪ -‬امریکایی یا قیام ملی؟‬ ‫کنار گذاشنت دکرت محمد مصدق از سمت نخست وزیری با‬ ‫فرمان رسمی محمد رضا شاه پهلوی در ‪ 25‬مرداد ‪ 1332‬و صدور‬ ‫حکم نخست وزیری برای رسلشگر فضل الله زاهدی‪ ،‬اقدامی‬ ‫قانونی بود که در نبود مجلس شورای ملی صورت گرفت‪ .‬دوره‬ ‫هفدهم مجلس‪ ،‬با اجرای رفراندوم انحالل و ابتکار شخص اقای‬ ‫مصدق به بهانه رخنه مخالفان و عوامل انگلیس در ان‪ ،‬پیش از‬ ‫این به طور غیرقانونی تعطیل و منحل شده بود‪ .‬اگر حوادث‬ ‫هفته اخر مرداد ماه ‪ 1332‬رخ نداده بود‪ ،‬ادامه حضور دولت‬ ‫دکرت مصدق به بلعیده شدن ایران توسط اتحاد جامهیر شوروی‬ ‫و به انجام رسیدن اهداف تاریخی توسعه طلبانه روسی منجر‬ ‫می شد‪ .‬وقوع این حادثه یعنی به خطر افتادن منابع نفتی‬ ‫ایران‪ ،‬امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند وبه دنبال ان به خطر‬ ‫افتادن استقالل کشورهای افغانستان‪ ،‬پاکستان‪ ،‬ترکیه و عراق‬ ‫و به کنرتل شوروی درامدن مناطق عربی حوزه جنوب خلیج‬ ‫‪1‬‬ ‫فارس‪.‬‬ ‫منوده از ان جا بدون لباس و کفش به سعداباد و از سعداباد به‬ ‫شهر اوردند و چون دیدند که ستاد ارتش به ترصف همکارانشان‬ ‫در نیامده مجددا ان را به سعداباد برده و در ان جا بازداشت‬ ‫کردند‪ .‬چرا سیم تلفن ستاد ارتش را با پادگان گارد شاهنشاهی‬ ‫در باغ شاه و سیم تلفن اشخاصی که بازداشت کردند قبل از این‬ ‫که دستگیر شوند قطع منوده و چرا تلفن خانه ی بازار را اشغال‬ ‫منودند؟ چرا با یک عده افراد مسلح به شصت تیر و زره پوش‬ ‫‪2‬‬ ‫برای دستگیری من امدند‪."...‬‬ ‫"هر عمل نظامی که سپاهیان ان را به منظور تغییر رژیم یا‬ ‫سقوط دولت مرتکب شوند ان را کودتا گویند‪ .‬اگر کودتا نبود‬ ‫بر طبق کدام حکمی از مقامات صالحه دو وزیر و یک مناینده‬ ‫ی مجلس را در شمیران (در خانه های خود) دستگیر و مرضوب‬ ‫‪ -1‬کودتا یا قیام ملی؟ در گفت و گو با اردشیر زاهدی ‪www.khabarfoori.com‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪14‬‬ صفحه 13 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫‪ -4‬همان‪ ،‬ص ‪271‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫گردهامیی حدود ‪ 4‬هزار نفر به ویژه در کشوری‬ ‫که شامر جمعیت راهپیامیان ان به اسانی به‬ ‫بیش از ‪ 50‬هزار نفر می رسید‪ ،‬جمعیت نبود‪ .‬این‬ ‫نیرو حتی در کودتا نیز تعیین کننده نبود و رصفا‬ ‫تاثیری جنبی داشت‪ ،‬مشابه صدایی در کنار منایش‬ ‫واقعی کودتای متعارف نظامی‪ .‬یکی از شاهدان‬ ‫عینی حمله به دفاتر نیروی سوم نوشته است که‬ ‫شامر اوباش ان قدر اندک بود که منی توانستند‬ ‫ساختامن را به ترصف دراورند‪ .‬انان باید منتظر‬ ‫رسیدن کامیون رسبازان می شدند‪ .‬بعد تحت‬ ‫نظارت افرسان ارتش‪ ،‬ساختامن را غارت کردند‪".‬‬ ‫‪ -5‬همان‪ ،‬ص ‪269‬‬ ‫‪ -6‬کینزر‪ ،‬استیفن‪ ،‬همه مردان شاه‪ ،‬مترجم‪ :‬شهریار خواجیان‪ ،‬نشر اختران‪،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران ‪،1385‬‬ ‫ص ‪271‬‬ ‫‪13‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫حامیان شاه در صبح ‪ 28‬مرداد ‪32‬‬ ‫تصاویر دیده نشده از کودتای ‪ ۲۸‬مرداد‬ ‫‪www.tarikhirani.ir‬‬ ‫قانونی و ملی‪ ،‬به قصد بازگرداندن منافع و فرمانروایی در خطر‬ ‫‪4‬‬ ‫افتاده ی طبقه حاکم یا قدرت مسلط بیگانه‪».‬‬ ‫نگاهی اجمالی به تعاریف فوق و تطبیق ان با وقایع ‪ 25‬تا‬ ‫‪ 28‬مرداد سال ‪ ،32‬ناضر بی طرف را به گزینه ای جز کودتا‬ ‫نمی رساند‪ .‬استفاده از قوه ی قهریه و مشخصا تانک و نفربر و‬ ‫تسلیم حکم عزل دکتر محمد مصدق ان هم در نیمه های شب‬ ‫چه ارتباطی با یک قیام ملی می توانست داشته باشد؟ مردم‬ ‫عادی چه دسترسی به تانک یا نفربر دارند؟! از طرفی حضور‬ ‫افراد باستانی کار به رهبری اشخاصی چون شعبان جعفری‬ ‫می تواند به قیام ملی تعبیر شود؟ اگر مجموعه حوادث دوران‬ ‫نخست وزیری دکتر مصدق را از ابتدا و نه انتها‪ ،‬مرور کنیم‬ ‫به نکات قابل تاملی برمی خوریم‪ .‬نشریاتی که دکتر حسین‬ ‫فاطمی‪ ،‬وزریر خارجه و از نزدیکان دکتر مصدق را همجنگسرا‬ ‫می خواندند تا کسانی که خود نخست وزیر را کافر معرفی می‬ ‫کردند‪ .‬ارزیابی برداشت جامعه ی سنتی ایران از چنین مسایلی‬ ‫چندان سخت و دور از ذهن نیست‪ .‬در حقیقت ان چه به عنوان‬ ‫کودتا در ‪ 25‬و سپس ‪ 28‬مرداد رخ داد‪ ،‬تنها بازوی نظامی‬ ‫برنامه ای بزرگ تر برای کنار زدن نیروهای ملی و مترقی بود‪.‬‬ ‫نیروهای بیگانه چون امریکا و انگلیس به شکل روشنی منافع‬ ‫خود را جستجو می کردند و عجیب نیست از تحریم نفتی تا‬ ‫تهدید نظامی را برای متقاعد کردن دولت مصدق بکار بستند‬ ‫اما تالش نیروهای داخلی برای کنار زدن مصدق قابل تامل‬ ‫است‪ .‬محمدرضا شاه که از دوران جوانی رفته رفته فاصله می‬ ‫گرفت به دخالت در امور اجرایی کشور عالقه ی وافری نشان‬ ‫می داد‪ .‬این نگرش پادشاه مشروطه که قانونا حق سلطنت و نه‬ ‫حکومت داشت‪ ،‬زمینه اختالفات عدیده ای در باالترین ارکان‬ ‫نظام سیاسی ایران شده بود‪ .‬احمد قوام نخستین کسی بود که‬ ‫به طور جدی با شاه درگیر شد و محمد مصدق دومین رجال‬ ‫سیاسی که شدیدا به شاه جوان هشدار می دادند‪ .‬اما تلخی تکرار‬ ‫تاریخ زمانی بیشتر حس می شود که حتی جانشین مصدق‬ ‫یعنی نخست وزیر کودتا سرتیپ فضل اهلل زاهدی نیز پس از‬ ‫‪ 2‬سال از نخست وزیری کنار گذاشته می شود‪ .‬محمدرضا شاه‬ ‫تقریبا تا اخرین روزهای پادشاهی خود تقریبا در همه امور‬ ‫کشور دخالت می کرد که در نهایت ثمره ی ان را هم دید‪.‬‬ ‫جدا از شاه و دربار‪ ،‬نیروهای دیگری هم در جامعه نگران قدرت‬ ‫و نفوذ مصدق بودند‪ .‬بخشی از جریان های مذهبی بویژه ایت‬ ‫اهلل کاشانی از دوستی با مصدق به دشمنی شدیدی رسیده‬ ‫بودند‪ .‬ان ها عموما نگران مشروب فروشی ها‪ ،‬روابط زن و مرد‬ ‫و البته ازادی عمل حزب بی دین و ایمان توده بودند‪ .‬مصدق و‬ ‫حامیانش این دست اختیارات را نه زیرپا گذاشتن شریعت که‬ ‫همگامی با عرف و ازادی اجتماعی تعبیر می کردند‪ .‬به هر روی‬ ‫عجیب و دور از ذهن نیست که در جامعه ای سنتی و مذهبی‬ ‫مجال چندانی برای بروز و عرض اندام باورها و رفتارهای عرفی‬ ‫که عمدتا به غربی بودن تفسیر می شد‪ ،‬نبود‪ .‬مصدق نتوانسته‬ ‫بود یا شاید این ظرفیت وجود نداشت که همه نیروهای موثر‬ ‫در صحنه سیاسی را با خود همگام کند اما بخوبی توانسته بود‬ ‫ایشان را علیه خود بسیج نماید‪".‬گردهمایی حدود ‪ 4‬هزار نفر‬ ‫به ویژه در کشوری که شمار جمعیت راهپیمایان ان به اسانی‬ ‫به بیش از ‪ 50‬هزار نفر می رسید‪ ،‬جمعیت نبود‪ .‬این نیرو حتی‬ ‫در کودتا نیز تعیین کننده نبود و صرفا تاثیری جنبی داشت‪،‬‬ ‫مشابه صدایی در کنار نمایش واقعی کودتای متعارف نظامی‪.‬‬ ‫یکی از شاهدان عینی حمله به دفاتر نیروی سوم نوشته است‬ ‫که شمار اوباش ان قدر اندک بود که نمی توانستند ساختمان‬ ‫را به تصرف دراورند‪ .‬انان باید منتظر رسیدن کامیون سربازان‬ ‫می شدند‪ .‬بعد تحت نظارت افسران ارتش‪ ،‬ساختمان را غارت‬ ‫کردند‪ 5".‬ریچار کاتم که در ستاد عملیات اژاکس در واشنگتن‬ ‫کار می کرد‪ ،‬تصریح کرد‪" :‬ان جمعیتی که به شمال تهران‬ ‫رسید و نقش تعیین کننده ای در سقوط مصدق بازی کرد‪،‬‬ ‫یک جمعیت مزدور بود که هیچ ایدئولوژی نداشت و با کمک‬ ‫‪6‬‬ ‫دالرهای امریکایی به راه افتاده بود‪".‬‬ صفحه 14 ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪”Madeleine Albright and Russia’s “useful idiots‬‬ ‫‪www.euromaidanpress.com‬‬ ‫«در ‪ 1953‬ایاالت متحده نقش برجسته ای در‬ ‫سازماندهی براندازی نخست وزیر مردمی ایران‪،‬‬ ‫محمد مصدق‪ ،‬بر عهده داشت‪ .‬دولت ایزنهاور‬ ‫اعتقاد داشت که این اقدام به دالیل اسرتاتژیک‬ ‫قابل توجیه است‪ .‬اما کودتا اشکارا موجب یک‬ ‫عقب گرد در امر توسعه ی سیاسی ایران شد‪.‬‬ ‫اکنون درک ان اسان است که چرا بسیاری از‬ ‫ایرانیان کامکان از این مداخله ی امریکا در امور‬ ‫داخلی شان براشفته اند‪».‬‬ ‫وقایع مرداد ‪ 32‬از دیدگاه دیگران‬ ‫کودتا طنین توطئه امیزی دارد که طبعا بخشی از نیروهای‬ ‫دخیل در ان نقش خود را انکار می کنند یا تفسیری کامال‬ ‫دگرگون نظیر قیام ملی از وقایع ‪ 28‬مرداد‪ ،‬ارایه می دهند‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم به طور دقیق تر سره از ناسره را تشخیص دهیم جدا از‬ ‫متون تاریخی و نظرات صاحب نظران که بخش قابل توجهی از‬ ‫ایشان وقایع مرداد ‪ 32‬را کودتا می دانند‪ ،‬می بایست به نظرات‬ ‫سیاسیون غربی هم رجوع کنیم‪ .‬در این بین شاید اظهارات‬ ‫مقامات عالی رتبه امریکایی از همه قابل تامل تر باشد‪ 47 .‬سال‬ ‫پس از وقوع کودتا‪ ،‬ایاالت متحده دخالت خود را در ان رسما‬ ‫تایید کرد‪ .‬مادلین البرایت وزیر خارجه وقت امریکا در ضمن‬ ‫یک سخنرانی گفت‪:‬‬ ‫«در ‪ 1953‬ایاالت متحده نقش برجسته ای در سازماندهی‬ ‫براندازی نخست وزیر مردمی ایران‪ ،‬محمد مصدق‪ ،‬بر عهده‬ ‫داشت‪ .‬دولت ایزنهاور اعتقاد داشت که این اقدام به دالیل‬ ‫اسرتاتژیک قابل توجیه است‪ .‬اما کودتا اشکارا موجب یک عقب‬ ‫گرد در امر توسعه ی سیاسی ایران شد‪ .‬اکنون درک ان اسان‬ ‫است که چرا بسیاری از ایرانیان کامکان از این مداخله ی امریکا‬ ‫‪7‬‬ ‫در امور داخلی شان براشفته اند‪».‬‬ ‫“اگر به موضوع مهم کودتای اگوست ‪( ۱۹۵۳‬مرداد ‪)۱۳۳۲‬‬ ‫نگاه کنیم که بریتانیا در ان نقش داشته‪ ،‬من حتی یک لحظه‬ ‫از این اتفاق دفاع منی کنم و نسبت به ان احساس تاسف دارم‪.‬‬ ‫از کاری که کشورم کرد احساس غرور منی کنم‪ .‬اما نکته کلیدی‬ ‫برای من ان است که در ان زمان من اصال به دنیا نیامده بودم!‬ ‫نکته مهم تفاوت تاریخ و سیاست است‪ .‬برای من کودتای ‪۱۹۵۳‬‬ ‫االن جزو تاریخ است اما مساله هسته ای‪ ،‬مساله سیاسی این‬ ‫روز ها است‪ .‬منی خواهم ادعا کنم که سیاست امروز تحت تاثیر‬ ‫تاریخ قرار نگرفته بلکه انچه می خواهم بگویم این است که‬ ‫ایران و بریتانیا نیازمند رابطه ای هستند که نگاهش به اینده‬ ‫باشد نه گذشته‪ .‬نباید در بند تاریخ قرار بگیریم‪ .‬باید به شیوه ای‬ ‫هدفمند و صادقانه به تاریخ نگاه کرده و سعی کنیم به سوی‬ ‫اینده پیش رویم‪ .‬من فکر می کنم این چیزی است که مردمان ما‬ ‫شایستگی اش را دارند‪”.‬‬ ‫هیالری کلینتون وزیر خارجه اسبق ایاالت متحده امریکا نیز‬ ‫در اظهار نظری قابل تامل به نقش امریکا در کودتای ‪ 28‬مرداد‬ ‫‪ 32‬در ایران اشاره می کند‪:‬‬ ‫«ما می دانیم که همه ی کارهایی که در طول ‪ ۲۳۵‬سال و اندی‬ ‫تاریخ مان انجام داده ایم قرار نیست برای همه جالب باشد یا‬ ‫سر ریچاردالتون سفیر بریتانیا در ایران در سال های ‪ 2003‬مورد حامیت همه قرار بگیرد و ما تاریخ خود را جدی می گیریم‪.‬‬ ‫تا ‪ ،2006‬اگرچه مانند اکثریت سیاسیون غرب از لفظ کودتا بنابراین‪ ،‬برای مثال‪ ،‬ما در مورد کاری که در سال ‪ ۱۹۵۳‬انجام‬ ‫دادیم ابراز تاسف کرده ایم‪ .‬ما امریکایی های بلندرتبه ای داشته ایم‬ ‫استفاده نمی کند اما به نقش غرب معترف است!‬ ‫که گفته اند این کار باعث ایجاد اخالل در چیزی شده است که‬ ‫‪7‬‬ ‫کینزر‪ ،‬استیفن‪ ،‬همه مردان شاه‪ ،‬مترجم‪ :‬شهریار خواجیان‪ ،‬نشر اختران‪،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران ‪ ،1385‬می توانست یا باید روند توسعه ی طبیعی دموکراسی در ایران‬‫ص ‪313‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪14‬‬ صفحه 15 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫می بود‪ .‬در ان زمان‪ ،‬جنگ رسد بود‪ .‬اتحاد شوروی بود که به نظر‬ ‫می رسید خطر وجودی برای همه‪ ،‬از جمله ایران‪ ،‬ترکیه‪ ،‬یونان‪،‬‬ ‫و هر کشور دیگری که از ان نام بربید باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬ما گاهی‬ ‫اوقات‪ ،‬وقتی به گذشته فکر می کنیم‪ ،‬بر می گردیم و می گوییم‪:‬‬ ‫ایا می توانستیم این کار را طور دیگری انجام دهیم؟ و بنابراین‪،‬‬ ‫‪8‬‬ ‫ما از اتفاقی که در سال ‪ ۱۹۵۳‬رخ داد‪ ،‬متاسفیم‪».‬‬ ‫سخن اخر؛ با عینک سیاست به تاریخ ننگریم‬ ‫در برابر عموم چهره های دانشگاهی‪ ،‬پژوهشگران و حتی‬ ‫سیاسیون غربی‪ ،‬حامیان رژیم پهلوی از کودتای ‪ 28‬مرداد به‬ ‫عنوان قیام ملی یاد می کنند‪ .‬گرچه این گروه از ایرانیان شمار‬ ‫اندکی دارند اما به وضوح پرده از یک مقوله ی مهم در جامعه‬ ‫ی ایرانی برمی دارد؛ حقیقت گریزی! گروه یاد شده در تفسیر‬ ‫دیگر رویدادهای تاریخ معاصر نیز به جرح و تعدیل ها یا حتی‬ ‫تبدیل هایی روی اورده اند‪ .‬ایشان برغم تغییر رژیم سیاسی‬ ‫کشور از انقالب سال ‪ 57‬به شورش ‪ 57‬یاد می کنند! حال‬ ‫‪ -8‬گفت وگوی کلینتون با بی بی سی و اشاره ای که به کودتای ‪ ۲۸‬مرداد نشد ‪www.tarikhirani.ir‬‬ ‫ان که در ترمینولوژی سیاسی هر یک از واژگان قیام‪ ،‬جنبش‪،‬‬ ‫انقالب یا شورش تعاریف متفاوتی دارند‪ .‬با این وجود در هنگامه‬ ‫ی جدل های سیاسی منطق تاریخی امور از میان می رود و‬ ‫غبار غرض ورزی مانع از طرح درست مسایل می گردد‪ .‬همان‬ ‫طور که سالیان متمادی کودتای ‪ 28‬مرداد به نام قیام ملی‬ ‫جشن گرفته می شد و نه فقط میدانی در تهران به همین‬ ‫عنوان‪ ،‬نام گذاری شد که تمبر یادبودی هم منتشر گردید‬ ‫اما ‪ 25‬سال پس از کودتا‪ ،‬در موسم انقالب هم نام میدان ‪28‬‬ ‫مرداد تغییر کرد هم تمبر قیام ملی بی بها شده بود‪ .‬خاصه ان‬ ‫که سفارت امریکا در اعتراض به عدم استرداد شاه اشغال شده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫"به اسانی می توان عملیات چمه را به مثابه ی اولین گام به سوی انقالب‬ ‫‪ 57‬ایران دید‪ .‬ان چه ما پیش بینی منی کردیم این بود که شاه به قدرت‬ ‫نوینی دست پیدا کند و چنان مستبدانه ان را بکار گیرد که نه دولت ایاالت‬ ‫متحده و نه وزارت خارجه انگلیس‪ ،‬توانایی هدایت وی را در مسیری‬ ‫منطقی پیدا نکنند‪ .‬در ابتدا ما فقط ارامش یافتیم که خطری علیه منافع‬ ‫‪9‬‬ ‫بریتانیا رفع شده است‪".‬‬ ‫‪ -9‬کینزر‪ ،‬استیفن‪ ،‬همه مردان شاه‪ ،‬مترجم‪ :‬شهریار خواجیان‪ ،‬نشر اختران‪،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران ‪،1385‬‬ ‫ص ‪298‬‬ ‫‪www.faradeed.ir‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫تصاویر‪ /‬تسخیر سفارت امریکا در تهران‬ ‫سالیان متامدی کودتای ‪ 28‬مرداد به نام قیام ملی‬ ‫جشن گرفته می شد و نه فقط میدانی در تهران‬ ‫به همین عنوان‪ ،‬نام گذاری شد که مترب یادبودی‬ ‫هم منترش گردید اما ‪ 25‬سال پس از کودتا‪ ،‬در‬ ‫موسم انقالب هم نام میدان ‪ 28‬مرداد تغییر کرد‬ ‫هم مترب قیام ملی بی بها شده بود‪ .‬خاصه ان که‬ ‫سفارت امریکا در اعرتاض به عدم اسرتداد شاه‬ ‫اشغال شده بود‪.‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪15‬‬ صفحه 16 ‫رویداد‬ ‫تسخیرسفارت‬ ‫به مناسبت ‪ 13‬ابان سالروز اشغال سفارت امریکا‬ ‫‪www.fararu.com‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫(تصاویر) تسخیر سفارت امریکا در ابان ‪58‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫کودتا هامن قدر مصدق و حامیانش را از صحنه سیاسی دور کرد که مرشوعیت سیاسی را از حکومت‪ .‬سلطنت مرشوطه با رسعت بیشرتی مسیر‬ ‫مطلقه شدنش را طی می کرد‪ .‬حال در نبود نیروهای چپ و لیربال مسلک‪ ،‬مخالفان سیاسی به رادیکال های مذهبی می پیوستند‪ .‬عجیب نبود‬ ‫از بطن مرشوطه عرفی جمهوری اسالمی پدید امد‪ .‬انقالبیون خاطره کودتای ‪ 25‬مرداد ‪ 32‬را به یادداشتند‪ .‬ان ها به چشم دیدند که رفنت شاه‬ ‫به تنهایی کافی نیست بلکه امکان یک کودتای دیگر وجود دارد‪ .‬تسخیر سفارت امریکا بیش از معنای دیپلامتیک‪ ،‬ریشه های تاریخی داشت!‬ ‫انقالبیون که خواستار اسرتداد شاه بودند با بی پاسخ ماندن خواستشان راه را بر بسنت سفارت دیدند‪ .‬جایی که یک بار توانسته بود به خوبی نقشه‬ ‫بازگشت شاه را اجرایی کند‪ .‬ایشان که از اسرتداد شاه ناامید بودند نگران از حفظ انقالب به سفارت امریکا هجوم بردند‪ .‬در ‪ 13‬ابان سال ‪1358‬‬ ‫دانشجویان پیرو خط امام با اشغال سفارت امریکا‪ 66 ،‬دیپلامت این کشور را به گروگان می گیرند‪ .‬به این امید که کارکنان سفارت را با شاه مبادله‬ ‫کنند و او را به محاکمه بکشانند‪ .‬جدا از انگیزه های پیدا و پنهان سیاسی نیروهای انقالبی یا حتی بین املللی‪ ،‬یک امر قویا روشن بود؛ احساسات‬ ‫ضد امریکایی‪ .‬از کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 32‬که بسیار تالش شد ان را قیام ملی بخوانند تا اعطای کاپیتاالسیون یا مصونیت قضایی به اتباع امریکایی‪،‬‬ ‫ایشان را در بدنه ی جامعه ی ایران منفور ساخته بود‪ .‬رویای برکناری مصدق به کابوس تسخیر سفارت امریکا بدل شده بود‪ .‬وقتی امریکایی ها‬ ‫نتوانستند از طرق دیپلامتیک این بحران سیاسی را حل کنند به رساغ گزینه نظامی رفتند‪ .‬عملیات پنجه ی عقاب بوسیله ی نیروهای ویژه ارتش‬ ‫این کشور اغاز شد اما دیری نپایید که در طوفان شن کویر ایران غرق شد‪ .‬این بار روند تغییرات مانند ‪ 25‬سال پیش به نفع غرب پیش منی رفت‪.‬‬ ‫تنها مرگ شاه زمینه مذاکرات بین طرفین را فراهم کرد‪ .‬نهایتا با میانجی گری الجزایر دو کشور به حل بحران رضایت دادند‪ .‬گرچه عهدنامه ‪1981‬‬ ‫الجزایر توانست به بحران گروگان گیری پایان دهد اما اختالفات دو کشور همچنان به قوت خود باقی مانده بود‪.‬‬ ‫‪16‬‬ صفحه 17 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫هرگز نگذاریم هیچ چیزی زندگی فکری ما را متوقف‬ ‫سازد‪ .‬هر چند ممکن است طوفان بی امان جهان‬ ‫محیط ما را اشفته گرداند و در هم ریزد‪.‬‬ ‫ارتور شوپنهاور‬ ‫‪www.wikipedia.org‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Arthur Schopenhauer‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪17‬‬ صفحه 18 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫فلسفه؛ چالش اندیشیدن‬ ‫به مناسبت روز جهانی فلسفه‬ ‫نسیم داودی پناه‬ ‫بیشتر مردم تصور می کنند می دانند‪ .‬به طوری که بعید‬ ‫به نظر می رسد فردی عادی به عدم شناخت افکار خود و‬ ‫یا درک مفاهیم عمومی معترف باشد‪ .‬اما اگر به واقع چنین‬ ‫است‪ ،‬چرا عموم مردم نه تنها در تعامل با دیگران دچار مشکل‬ ‫هستند‪ ،‬بلکه با خود و خواسته های خویشتن نیز درگیرند؟‬ ‫انبوه شکایات‪ ،‬عدم ثبات‪ ،‬عدم کنترل احساسات و هیجانات و‬ ‫بی توجهی به پرسش های فراوانی که یا بی پاسخ مانده اند و‬ ‫یا پاسخ های سطحی و سرگردان کننده دریافت کرده اند‪ ،‬از‬ ‫کجا ناشی می شود؟ جالب اینجا است بسیاری از مردمان پس‬ ‫از درک این نابسامانی ها‪ ،‬به گرایش هایی متمایل می شوند‬ ‫که به گمانشان درمان تمام دردهایشان است و تا زمانی که‬ ‫مشغول انند‪ ،‬ارام هستند اما به محض پیش امدن مشکل‪،‬‬ ‫دوباره به حالت پیشین باز می گردند‪ .‬شبیه به پاندول ساعت!‬ ‫پیداست این گونه گرایش ها و سرکوب های موقتی‪ ،‬چیزی‬ ‫جز توهم فهمیدن و یافتن ارامش نیست‪ .‬چه شناخت امری‬ ‫است که نیازمند خواست‪ ،‬تالش‪ ،‬پی گیری و البته زمان‪.‬‬ ‫اغلب در نخستین گام های درک مفاهیم و اندیشیدن‪ ،‬ترس‬ ‫و سرگردانی پیش می اید و تمامی داشته های ادمی به هم‬ ‫ریخته‪ ،‬اشفته می گردد‪ .‬از این رو پای گذاشتن در این مسیر‪،‬‬ ‫کار اسانی نیست‪ .‬دست برداشتن از باورهای گذشته‪ ،‬اطالعات‬ ‫غلط یا ناقصی که به ان ها خو گرفته شده و از نو ساختن ان‪،‬‬ ‫مسیری زمان بر و دشوار است اما لذتی وصف ناشدنی به همراه‬ ‫دارد‪ .‬اما کدام مسیر ما را به اندیشیدن وا می دارد؟‬ ‫ذهن پرسشگر مبنای اندیشه فلسفی‬ ‫واکاوی های ذهنی و پرسشگری های متفکرانه را فلسفه نامیده‬ ‫اند‪ .‬بزرگان از دیر باز تا کنون‪ ،‬برای فلسفه تعاریف گوناگونی‬ ‫ارائه کرده اند‪ .‬یکی از این تعاریف‪ ،‬متعلق به راسل‪ ،‬فیلسوف و‬ ‫ریاضی دان مشهور قرن بیستم است‪ .‬وی می گوید‪:‬‬ ‫« فلسفه چنان که من از این کلمه درمی یابم‪ ،‬حد وسط‬ ‫الهیات و علم است‪ .‬مانند الهیات‪ ،‬عبارت است از تفکر درباره‬ ‫ی موضوعاتی که تا کنون به دست اوردن دانش قطعی درباره‬ ‫شان میرس نشده است و مانند علم به عقل برش تکیه دارد نه‬ ‫به دالیل نقلی‪ .‬خواه مراد از دالیل نقلی سنت باشد‪ ،‬خواه وحی‬ ‫و مکاشفه‪ .‬من می گویم هر گونه دانش قطعی علم است و‬ ‫هر گونه عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر‬ ‫بگذارد‪ ،‬به الهیات تعلق دارد‪ .‬اما میان الهیات و علم‪ ،‬برزخی نیز‬ ‫هست نامکشوف برای هردو و در معرض حمله ی هر دو جانب‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫این برزخ هامن فلسفه است‪».‬‬ ‫‪ -1‬راسل‪ ،‬برتراند‪ ،‬تاریخ فلسفه غرب‪ ،‬جلد اول‪ ،‬ترجمه نجف دریا بندری‪ ،‬شرکت سهامی جیبی‬ ‫با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین‪ .1351 ،‬ص ‪5‬‬ ‫‪www.philosophicallibrary.com‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪A look back on the life of accomplished author, Bertrand Russell‬‬ ‫« فلسفه چنان که من از این کلمه درمی یابم‪ ،‬حد‬ ‫وسط الهیات و علم است‪ .‬مانند الهیات‪ ،‬عبارت است از‬ ‫تفکر درباره ی موضوعاتی که تا کنون به دست اوردن‬ ‫دانش قطعی درباره شان میرس نشده است و مانند علم‬ ‫به عقل برش تکیه دارد نه به دالیل نقلی‪ .‬خواه مراد‬ ‫از دالیل نقلی سنت باشد‪ ،‬خواه وحی و مکاشفه‪ .‬من‬ ‫می گویم هر گونه دانش قطعی علم است و هر گونه‬ ‫عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر‬ ‫بگذارد‪ ،‬به الهیات تعلق دارد‪.‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪18‬‬ صفحه 19 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫با توجه به تعریف فوق‪ ،‬فلسفه ذهن ادمی را از دو حوزه ی‬ ‫جزمیت و قطعیت‪ ،‬فراتر می برد و خواهان ان است تا تعمق و‬ ‫اندیشه ای درباره ی خود‪ ،‬دنیای بیرون و ارتباط بین این دو‬ ‫صورت پذیرد‪ .‬توجه به منشاء جهان و چگونگی پیدایش ان‪،‬‬ ‫حقیقت تغییر یا ثبات اشیاء‪ ،‬اندیشه درباره ی زمان‪ ،‬درستی‬ ‫یا نادرستی امور و نقش اعداد و اصول هندسی در نظم جهانی‪،‬‬ ‫همه و همه سرفصل هایی از امر فلسفی است که در طول تاریخ‬ ‫بشریت‪ ،‬فالسفه و اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است‪.‬‬ ‫فلسفه دغدغه زیست بهرت دارد‬ ‫هر چند برخی‪ ،‬فالسفه را مردمی مرفه پنداشته اند که گوشه‬ ‫ای می نشینند و به تفکر مشغول می شوند‪ ،‬اما در واقع نمی‬ ‫توان نقش برجسته ی فالسفه و اندیشه های فلسفی را در امور‬ ‫دینی‪ ،‬سیاسی و اقتصادی نادیده گرفت‪.‬‬ ‫«فیلسوفان حقیقی و پیرشو‪ ،‬مردمی خیال پرداز و گوشه نشین‬ ‫نبوده اند که همواره غرق توهامت و افکار خویش باشند بلکه‬ ‫رسبازانی بی باک و پیشتازانی متهور و با شهامت بوده اند که‬ ‫با ظلم و ستم و ناروایی ها به ستیزه و جدال برخاسته اند و در‬ ‫راه حق و حقیقت‪ ،‬فقر و مذلت و شکنجه و تبعید و استهزای‬ ‫مردمان و حتی مرگ را با رویی گشاده پذیرا شده اند‪ .‬باشد که‬ ‫حقیقت مردمان را داناتر گرداند و حکمت و دانش‪ ،‬ازادشان‬ ‫‪2‬‬ ‫سازد‪.».‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪www.vnwriter.net‬‬ ‫‪ -3‬از نیایشگاه های یونان باستان‬ ‫‪ -4‬افالطون‪،‬دوره اثار افالطون‪ ،‬جلد اول‪ ،‬ترجمه محمد حسن لطفی‪ ،‬رضا کاویانی‪ ،‬شرکت سهامی انتشارات‬ ‫خوارزمی؛ ‪ .1366‬ص ‪18‬‬ ‫‪ -5‬وایبرتون‪ ،‬نایجل‪ ،‬الفبای فلسفه‪ ،‬مترجم مسعود علیا‪ ،‬انتشارات ققنوس‪ .1383 ،‬ص ‪16‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪ -2‬توماس‪ ،‬هنری و دانالی‪ ،‬ماجراهای جاودان در فلسفه‪ ،‬ترجمه احمد شهسا‪ ،‬انتشارات ققنوس‪.1372 ،‬‬ ‫ص‪9‬‬ ‫شامر فراوانی از کسانی که فلسفه می خوانند‪ ،‬تا انجا‬ ‫پیش می روند که مهارت های فلسفی خویش را در‬ ‫مشاغلی متنوع‪ ،‬از کارهای حقوقی گرفته تا برنامه نویسی‬ ‫کامپیوتر‪ ،‬حرفه ی مشاور مدیر‪ ،‬کارمندی‪ ،‬روزنامه نگاری‬ ‫و همه ی زمینه هایی که در ان ها وضوح اندیشه رسمایه‬ ‫ای است عظیم‪ ،‬به کار می بندند‪.‬‬ ‫‪Những câu nói thông tuệ của triết gia Socrates‬‬ ‫مرور ارای فلسفی جهان اثبات می کند دریچه ای که اندیشه‬ ‫ی فلسفی در ذهن ادمی می گشاید‪ ،‬دریچه ای است رو به‬ ‫تامل و بازنگری در مسائل عادی و یومیه‪ .‬فلسفه‪ ،‬پوسته ی‬ ‫ظاهری امور را کنار زده و هستی مسائل را بررسی می کند‪.‬‬ ‫هیچ امری در فلسفه بدون کنکاش به دست نمی اید از این‬ ‫رو‪ ،‬ذهن فلسفی با حرکت در سطح اغنا نشده و به ژرفای امور‬ ‫غور می کند‪ .‬در این مسیر‪ ،‬به دست اوردن پاسخ و یا بی‬ ‫پاسخ ماندن بررسی مهم نیست‪ .‬انچه اهمیت دارد‪ ،‬پروسه ی‬ ‫اندیشیدن و تفکر است و سقراط‪ ،‬پدر فلسفه یکی از برجسته‬ ‫ترین نمونه های چنین زیست فلسفی است که به نیکویی‬ ‫دریافته بود هیچ نمی داند و ناچار برای دانستن‪ ،‬نزد دانایان‬ ‫فنون گوناگون می رفت و با پرسش گری و تحلیل و کنکاش‬ ‫اثبات می کرد مسائل ان مفهومی را ندارند که گمان می کنیم‬ ‫می دانیم‪ .‬از این رو سروش معبد دلفی‪ 3‬به وی لقب «داناترین»‬ ‫را عطا نموده بود‪« .‬داناترین شما ادمیان‪ ،‬کسی است که چون‬ ‫سقراط بداند که هیچ نمی داند‪ 4».‬فلسفه شاخه ای از دانش‬ ‫نیست که محدود و منفرد باشد‪ .‬بی شک هر مسئله و هر‬ ‫امری که نیازمند اندیشیدن است‪ ،‬به فلسفه پیوند می خورد‪.‬‬ ‫«شمار فراوانی از کسانی که فلسفه می خوانند‪ ،‬تا انجا پیش‬ ‫می روند که مهارت های فلسفی خویش را در مشاغلی متنوع‪،‬‬ ‫از کارهای حقوقی گرفته تا برنامه نویسی کامپیوتر‪ ،‬حرفه ی‬ ‫مشاور مدیر‪ ،‬کارمندی‪ ،‬روزنامه نگاری و همه ی زمینه هایی‬ ‫که در ان ها وضوح اندیشه سرمایه ای است عظیم‪ ،‬به کار می‬ ‫بندند‪ .‬به عالوه فالسفه هنگامی که به سراغ هنر می روند‪،‬‬ ‫از بینشی که درباره ی خصوصیات وجود ادمی حاصل می‬ ‫کنند‪ ،‬بهره می گیرند‪ .‬شماری از فالسفه‪ ،‬رمان نویسان‪ ،‬ناقدان‪،‬‬ ‫شاعران‪ ،‬فیلم سازان و نمایش نامه نویسان موفقی نیز بوده‬ ‫اند‪ 5».‬از این رو می توان ادعا کرد فلسفه‪ ،‬نوری است که در‬ ‫اغلب امور بشری جاری است و موقعیت و مسیر را نمایان می‬ ‫سازد‪ .‬ادمی به قدرت خرد و اندیشه نسبت به دیگر موجودات‬ ‫تفوق یافته است و فلسفه راه به کارگیری این موهبت می‬ ‫باشد‪ .‬ذهن پرسنده و پوینده‪ ،‬ذهنی نیست که بتوان به سهولت‬ ‫با هر جریانی همراهش کرد‪ .‬او اهل تقلید نیست و برای انجام‬ ‫هر عملی و یا پذیرش هر گفتاری‪ ،‬به چیستی و چگونگی اش‬ ‫می اندیشد‪ .‬با این همه‪ ،‬باید مابین حقیقت فلسفه و حاشیه ی‬ ‫فلسفه تفاوت قائل بود‪ .‬افرادی هستند که بدون پویش و تفکر‪،‬‬ ‫مقلدانه جذب ایدئولوژی هایی می شوند که قدرت ها از دل‬ ‫تئوری های فلسفی بیرون کشیده اند و نسبت به منفعتشان در‬ ‫جامعه رواج داده اند‪.‬‬ صفحه 20 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫جامعه ای ایران و خال اندیشه فلسفی‬ ‫در طول تاریخ گاهی قدرت ها‪ ،‬نظریات فلسفی فالسفه را‬ ‫مصادره به مطلوب کرده و ان را در قالب یک ایدئولوژی‪ ،‬برنامه‬ ‫و هدف به مردم ابالغ کرده اند و توده جامعه را با خود همراه‬ ‫ساخته اند که برای نمونه می توان به نظریه های فلسفی‬ ‫کارل مارکس اشاره کرد که انقالبات گسترده ی کمونیستی‬ ‫اروپای شرقی را در نیمه نخست قرن بیستم به همراه داشت‪.‬‬ ‫در سرزمین خودمان هم زمینه تحوالت گسترده اجتماعی و‬ ‫صدالبته از بین رفتن جان و جوانی بسیاری کسان گردید‪.‬‬ ‫تقلیدی صرف که فقط تغییر وضع موجود را طلب می کرد‬ ‫بدون برنامه برای اینده!‪ 6‬اما ذهنی که به حقیقت راه فلسفه‬ ‫پی برده باشد و به راستی درباره مسائل پرسشگری کرده و‬ ‫بیاندیشد‪ ،‬نه شیفته می شود و نه متعصب‪ .‬او فردی است‬ ‫میانه رو و این امتیاز را فلسفه به او بخشیده است‪ .‬فلسفه‬ ‫دانشی است که نوع انسان را جدا از جنسیت و ملیت‪ ،‬از خطر‬ ‫سطحی شدن نجات می دهد‪ .‬اندیشیدن به مسائل پیش امده‬ ‫و موضوعاتی که مدام و یا گاه به گاه با ان مواجه می شویم‪ ،‬ما‬ ‫را از خطر حرکت در سطح می رهاند و به زندگی مان معنی‬ ‫می بخشد‪ .‬اما ایا امروز در سرزمین ما که به داشتن متفکران‬ ‫بزرگ مفتخر بوده نیز پویندگی و کنکاش فلسفی جاری است؟‬ ‫شاید مدت هاست کشور ما از نظریه پردازان فلسفه و پرسش‬ ‫های بنیادین و جریان ساز فلسفی بی بهره مانده است‪ .‬ایا‬ ‫می توان به زیر و رو کردن ارای فالسفه ی اسالمی و تکرار و‬ ‫شرح و یا تلخیص اثار اندیشمندان غربی را فلسفه نامید؟! بی‬ ‫گمان دانشجویان فلسفه و یا پویندگان فلسفی باید نسبت به‬ ‫نظریات و اندیشه های گذشتگان اگاهی داشته باشند ولیکن‬ ‫چه طور می توان ساده از کنار خطر «راوی» بودن گذشت؟‬ ‫راوی خود نمی اندیشد بلکه تنها به بازگویی بسنده می کند‪.‬‬ ‫فلسفه روایت نیست! فلسفه تعمق درباره ی مسائل کوچک و‬ ‫بزرگ است‪ .‬فلسفه پرسشگری و ایده پردازی است‪ .‬خالئی که‬ ‫امروز در ایران حس می شود‪ ،‬عدم تناسب تئوری ها و پرسش‬ ‫های فلسفی با مسائل روز کشور و دنیا است‪ .‬هر چند همواره‬ ‫در ایران همایش ها و یا گردهمایی هایی در جهت پژوهش‬ ‫های فلسفی برگزار می شود اما حقیقت ان است که هنوز جای‬ ‫خالی پرسش و یا نظریه ای جریان ساز احساس می شود‪.‬‬ ‫‪ -6‬نظیر دنباله روی حزب توده از اندیشه ها چپ برای مطالعه ی بیشتر بنگرید به‪:‬‬ ‫بررسی تاثیر مخیله ی ایرانی بر مارکسیسم حزب توده ‪www.ensani.ir‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪20‬‬ صفحه 21 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫‪ ...‬بنابراین بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با‬ ‫جهان را به وسیله ی انسان ممکن می کند‪ .‬از خالل بدن است‬ ‫که فرد جوهر هستی خود را بنا بر رشایط اجتامعی و فرهنگی‪،‬‬ ‫سن‪ ،‬جنسیت و شخصیت خود در اختیار می گیرد و ان را به‬ ‫دیگران منتقل می کند‪ .‬مشارکت انسان در رابطه ی اجتامعی‬ ‫رصفا از طریق هوش و گفتار و کارهای او انجام منی گیرد‪ ،‬بلکه‬ ‫همچنین از طریق مجموعه حرکات و اداهایی انجام می گیرد که‬ ‫به ارتباطات او کمک می کنند‪.‬‬ ‫جامعه شناسی بدن‪ ،‬داوید لوبروتون‪ ،‬ترجمه ی نارص فکوهی‪ ،‬نرش ثالث‪ ،‬چاپ سوم ‪ ،1396‬ص ‪8‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪David Le Breton‬‬ ‫‪www.lavistefaigolocisp.it‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪21‬‬ صفحه 22 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫بدن های تسخیر شده و ارواح رسگردان‬ ‫درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی‪ -‬فرهنگی اش‬ ‫بدن مواجه می شویم که هر یک با پیش فرض هایی سعی در‬ ‫بیان واقعیت کالبد انسانی دارند‪.‬‬ ‫میشل فوکو و مسئله بدن‬ ‫امید سلطانی‬ ‫چرا باید بدن انسان محل بحث باشد؟ بر اساس اصلی انتقادی‬ ‫که می گوید انچه به ظاهر تعریف شده و ثابت است را باید‬ ‫به چالش کشید‪ ،‬بدن انسان نیز راه خود را به مطالعات جامعه‬ ‫شناسی و فرهنگی اخیر باز کرده است‪ .‬یک دارایی رایگان‪،‬‬ ‫مجموعه ای از اعمال خودکار و ارادی که به وسیله ی‬ ‫واحدهایی از ژن ها‪ ،‬سلول ها‪ ،‬بافت ها و اندام ها صورت می‬ ‫گیرد و حجمی را در مکان اشغال می کند که به ان کالبد‬ ‫انسان می گوییم‪ .‬اما ایا بدن ما واقعا همین است و ما باید به‬ ‫این تعریف علمی اکتفا کنیم؟ میشل فوکو می گوید کسانی‬ ‫که تنها چنین تعریفی را از بدن می پذیرند از زاویه ی اعمال‬ ‫قدرت دانش بر بدن نگاه می کنند‪ ،‬همچون موضوعی علمی که‬ ‫باید ان را شناخت و مراقبش بود‪ .‬ذره بین های دیگری چون‬ ‫هنر یا مذهب را هم در کنار دانش اگر امتحان کنیم خواهیم‬ ‫دید هر یک به بدن انسان نگاه ویژه ای دارند‪ .‬مجسمه سازان‬ ‫و پیکرتراشان گرچه تحت تاثیر حقایق علمی ساختار فیزیکی‬ ‫بدن انسان قرار دارند اما برایشان بعد زیبایی شناسی و تناسب‬ ‫ساختارهای هندسی این موجود جالب توجه تر است‪ .‬در برخی‬ ‫سنت های باستانی و پیشامدرن‪ ،‬یگانگی بدن انسان با جهان‬ ‫پیرامونش همچون گیاهان‪ ،‬خاک‪ ،‬اب و اتش قابل توجه است‪،‬‬ ‫چنانکه نامگذاری اجزایی که ما به نام چشم‪ ،‬دهان و دست می‬ ‫شناسیم در این فرهنگ ها نظایری در طبیعت پیرامونی دارند‪،‬‬ ‫چون ماه‪ ،‬دریا یا ساقه ی گیاه‪ .‬بنابراین همانطور که داوید‬ ‫لوبروتون در کتاب خود‪ ،‬جامعه شناسی بدن می گوید «بدن‬ ‫به نادرست یک پدیده ی بدیهی به نظر می رسد‪ ،‬در حالی که‬ ‫بدن داده ای ساده و بدون شبهه نیست‪ ،‬بلکه در واقع حاصل‬ ‫یک تبیین اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود‪ 1».‬در این نگاه‬ ‫ما با یک بدن روبرو نیستیم‪ ،‬بلکه با "بازنمودهای" مختلفی از‬ ‫‪ - 1‬جامعه شناسی بدن‪ ،‬داوید لوبروتون‪ ،‬ترجمه ی ناصر فکوهی‪ ،‬نشر ثالث‪ ،‬چاپ سوم ‪ ،1396‬ص‪41‬‬ ‫میشل فوکو در جایی یاداوری جالبی می کند از متون یونانیان‬ ‫باستان و تلقی ان ها از بدن‪ .‬او می گوید در هیچ جایی از این‬ ‫متون به بدن انسان بعنوان یک کلیت نگریسته نمی شود بلکه‬ ‫از بازوهای قوی‪ ،‬کالهخودهای پوالدین‪ ،‬سپرها و شمشیرهایی‬ ‫که بازوهایی عضالنی و قدرتمند ان ها را حمل می کنند و‬ ‫این تکه پاره هایی که تعلق به یک چیز واحد به اسم بدن‬ ‫دارند صحبت می شود‪ .‬زمانی که دکارت "اندیشید" و قسم‬ ‫یاد کرد که به این علت است که "هست" نه تنها کمکی به‬ ‫کشف دوباره ی بدن انسان نکرد‪ ،‬بلکه تمام سوژه ی انسانی را‬ ‫داخل ذهنیت او و اندیشگی اش جای داد‪ .‬این جدایی سبب‬ ‫شد که در عصر مدرن تلقی انسان از "خود" بیشتر به سمت‬ ‫عقل و ذهنیت حرکت کند و پیکره‪ ،‬جسم‪ ،‬تن یا بدن انسانی‬ ‫بعنوان موضوعی برای شناختن بدل گردد‪ .‬ادمی سوار بر بالون‬ ‫عقل خود از تن فاصله گرفت و قلب خود را هم در ان جای‬ ‫گذاشت‪ .‬بر همین اساس‪ ،‬بدن مثل چیزی که باید تشریح‬ ‫شود‪ ،‬موضوعی شد برای اعمال مراقبت‪ ،‬نظارت و قدرت که در‬ ‫نهایت‪ ،‬تشنگی ادمی به شناخت را برطرف می کرد‪ .‬با همین‬ ‫دست مقدمه چینی ها است که فوکو به قدرت سیاسی نقب‬ ‫می زند و سعی می کند سازوکاری که سیاست‪ /‬قدرت از طریق‬ ‫ان بدن ها را تحت سیطره ی خود دراورده و به ان ها نظم‬ ‫دلخواه خود را می بخشد توضیح دهد‪ .‬فوکو توضیح می دهد‬ ‫که امروزه دیگر قدرت سیاسی نیاز مبرمی به سرکوب مستقیم‬ ‫و نظارت نداشته و از طریق سازوکارهایی که در دل جامعه‬ ‫به جریان می اندازد توانایی این را دارد که انضباطی را در ان‬ ‫حکمفرما سازد که به راحتی قابل شکستن نیست‪ .‬این انضباط‬ ‫مشخصا انضباطی عملی و فیزیکی است و در ارتباط با پیش پا‬ ‫افتاده ترین اعمال روزانه که کنشگر ان ها چیزی نیست جز‬ ‫بدن های ما‪ .‬این الگوی انضباطی با هدف سلطه ی کامل بر‬ ‫بدنمندی انسان ها برای رسیدن به باالترین حد سودمندی‪،‬‬ ‫کارایی و بالطبع اطاعت انجام می گیرد‪ .‬فوکو موضوع بدنمندی‬ ‫انسان و اعمال قدرت سیاسی‪ /‬زیست‪-‬پزشکی بر ان را در‬ ‫اثاری چون "پیدایش کلینیک" و "مراقبت و تنبیه ‪ :‬تولد زندان"‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪22‬‬ صفحه 23 ‫فرهنگووهنر‬ ‫فرهنگ‬ ‫هنر‬ ‫بطور موشکافانه بررسی کرده و برای برون رفت از سیطره ی‬ ‫ایدئولوژیکی که به ان پرداخته راه حل هایی هم ارائه می کند‪:‬‬ ‫امتناع و مقاومت همیشگی در کنار گفتن هر انچه حقیقت می‬ ‫دانیم‪ ،‬افرینندگی و زایش گری (شیوه های دیگر هستی یا‬ ‫امکان های دیگر بودن که راهی به سوی خالقیت‪ ،‬افرینندگی‬ ‫و نو شدن است)‪ ،‬تکثر هویتی (هویت هایی که از پیش داده‬ ‫شده نیستند و ما را در قالب های دوگانه ی استاد‪ /‬دانشجو‪،‬‬ ‫پزشک‪ /‬بیمار‪ ،‬بهنجار‪ /‬نابهنجار و غیره قرار نمی دهد)‪ ،‬متمایز‬ ‫و منحصر به فرد بودن بر مبنای مواجه ی صادقانه با خود و‬ ‫‪2‬‬ ‫فرارفتن از عقالنیت تنگ مایه ی مدرن‪.‬‬ ‫بدن انسان شد‪ ،‬ما نیز به عنوان موجوداتی بدن‪-‬مند از طریقی‬ ‫به وجود و تاثیرگذاری کالبد خود پی بردیم‪ .‬اما این نگاه به‬ ‫بدن از زاویه ای دیگر ایا همیشه گام مثبتی است و در راستای‬ ‫شناخت و توجه به خود واقعی مان صورت می گیرد و به ما‬ ‫کمک خواهد کرد زندگی بهتری داشته باشیم و با بدن های‬ ‫خودمان هماهنگ تر شویم؟ یا بدن ما به قول ژان بودریار‪،‬‬ ‫متفکر فرانسوی‪ ،‬امروزه گرفتار رسانه ها و تبلیغات و فشن‬ ‫به زیباترین شی مصرفی‪ 3‬تبدیل شده و ما به خیال خود و‬ ‫در مسیر نزدیک شدن به بدن هایمان بیشتر و بیشتر از ان‪/‬‬ ‫خودمان دور می شویم؟ بخش مهمی از انچه بودریار در کتاب‬ ‫جامعه ی مصرفی‪ 4‬می گوید‪ ،‬گرد تلقی مصرف گرایانه ی‬ ‫فرهنگ معاصر از بدن انسان می گردد‪ .‬او با اشاره ای مختصر به‬ ‫این موضوع اغاز می کند که قرن ها کالبد انسانی به نفع روح او‬ ‫نادیده انگاشته شده و امروز این دوگانه (بدن‪/‬روح) گویی کامال‬ ‫برعکس شده و بدن جای روح را بعنوان ابژه ی رستگاری گرفته‬ ‫است‪ .‬بودریار توجه و تاکید ویژه ی سازوکار فرهنگ جامعه ی‬ ‫مبتنی بر مصرف و سود روی بدن انسان را بر دو طرز تلقی‬ ‫انسان ها از بدن های خودشان استوار می بیند‪ :‬یکی بازنمایی‬ ‫بدن بعنوان سرمایه و دیگری بازنمایی بدن بعنوان یک شی‬ ‫مصرفی‪ .‬به زبان ساده تر فرهنگ بازارمحور و مصرف گرایانه ی‬ ‫‪ -2‬بدن‪ ،‬سوژه و تکنولوژی های خود‪ :‬درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه ی امروز‪ ،‬محمدعلی‬ ‫توانا‪ ،‬محمود علی پور‪ ،‬غرب شناسی بنیادی‪ ،‬سال ششم‪ ،‬شماره ی دوم‪ ،‬پاییز و زمستان ‪1394‬‬ ‫‪ -3‬جامعه ی مصرفی‪ ،‬ژان بودریار‪ ،‬ترجمه ی پیروز ایزدی‪ ،‬نشر ثالث‪ ،‬چاپ پنجم‪ ،‬سال ‪ ،1394‬ص ‪198‬‬ ‫‪ -4‬در شماره ی دوازدهم ماهنامه ی سرند و در یادداشتی با عنوان «مصرف می کنم‪ ،‬پس هستم» به‬ ‫این کتاب پرداخته ام‪.‬‬ ‫بدن همچون شیئی مرصفی‬ ‫عبارت ‪ Body Culture‬یا فرهنگ بدن در علوم اکادمیک‬ ‫به مطالعاتی دربرگیرنده ی پژوهش هایی در باب انواع رقص‪،‬‬ ‫هنرهای نمایشی‪ ،‬بازی ها‪ ،‬فعالیت های خیابانی‪ ،‬فستیوال‬ ‫ها و کارناوال ها‪ ،‬مطالعات جنسیتی و سایر موضوعاتی که‬ ‫ارتباط مستقیم با کنش فیزیکی انسان و بطور کلی بدن دارند‪،‬‬ ‫اختصاص پیدا کرده است‪ .‬همانطور که حواس اکادمی ها و‬ ‫کسانی که به دنبال گره های کور فرهنگی می گشتند متوجه‬ ‫عبارت ‪ Body Culture‬یا فرهنگ بدن در علوم‬ ‫اکادمیک به مطالعاتی دربرگیرنده ی پژوهش هایی در‬ ‫باب انواع رقص‪ ،‬هرنهای منایشی‪ ،‬بازی ها‪ ،‬فعالیت های‬ ‫خیابانی‪ ،‬فستیوال ها و کارناوال ها‪ ،‬مطالعات جنسیتی و‬ ‫سایر موضوعاتی که ارتباط مستقیم با کنش فیزیکی انسان‬ ‫و بطور کلی بدن دارند‪ ،‬اختصاص پیدا کرده است‪.‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪David Le Breton‬‬ ‫‪www.lavistefaigolocisp.it‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪23‬‬ صفحه 24 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫‪ - 5‬همان ص‪199‬‬ ‫‪ - 6‬همان ص‪202‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫هرن بدن‬ ‫دیدیم که هم قدرت سیاسی و هم بازار بعنوان دو برسازنده ی‬ ‫ایدئولوژیک جهان پیرامون ما‪ ،‬تاثیر مستقیم و بسزایی بر بدن‬ ‫های ما دارند‪ .‬به کارگیری بدن برای اهداف خالقانه یکی از راه‬ ‫هایی است که می توان به وسیله ی ان به سمتی حرکت کرد‬ ‫که فوکو برای ما ترسیم می کند‪ .‬باله و انواع رقص ها‪ ،‬تئاتر‪،‬‬ ‫پانتومیم و الل بازی‪ 7‬از دیرباز همگی با بدن سر و کار دارند‪.‬‬ ‫در هنر معاصر اما کارهای مدرن دیگری نیز به هنرهای بدنی‬ ‫اضافه شده اند که در زیرگروه ‪ Performance Art‬یا هنر‬ ‫اجرا قرار می گیرند‪ .‬بدن انسان از دهه ی شصت میالدی به‬ ‫این سو بطور جدی در هنر معاصر جای خود را پیدا کرد و‬ ‫بعنوان ابزاری برای بیان (‪ )Expression‬به کار گرفته شد‪.‬‬ ‫بدن بعنوان بوم نقاشی و بستری که بتوان روی ان کاری بصری‬ ‫پیاده کرد یکی از روش های خالقانه ای بود که رابطه ای را‬ ‫میان هنر و بدن برقرار می کرد‪ .‬همینطور هنر اجرا که در ان‬ ‫هنرمند بصورت زنده و در مقابل بینندگان به پیاده کردن ایده‬ ‫ی خود می پردازد‪ .‬در هنر بدن‪ ،‬پیام و پیام رسان‪ ،‬سوال و‬ ‫پرسشگر و مهمتر از ان هنر و هنرمند به یگانگی می رسند و‬ ‫این یکی از مهمترین ویژگی های این هنر پیشرو است‪ .‬از این‬ ‫طریق می توان زندگی روزمره را به هنر نزدیک کرد و دیگر هنر‬ ‫را تنها در موزه ها یا سالن های نمایش محبوس نکرد‪.‬‬ ‫به زبان ساده تر فرهنگ بازارمحور و مرصف‬ ‫گرایانه ی امروز به دنبال ان است که به ما‬ ‫بقبوالند از بدن های خودمان که واالترین و‬ ‫زیباترین رسمایه ی ما هستند مراقبت کنیم‬ ‫و به ان ها اهمیت بدهیم‪" ،‬اما" به شیوه ای‬ ‫که بازار می خواهد و به ما اموزش می دهد‪.‬‬ ‫‪ - 7‬همان پانتومیم است که در ایران اغلب در مجالس بزم و شادی و با موضوعاتی خنده اور اجرا می‬ ‫شده‪.‬‬ ‫‪24‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Creativity‬‬ ‫‪www.hollywoodlearningcentersb.com‬‬ ‫امروز به دنبال ان است که به ما بقبوالند از بدن های خودمان‬ ‫که واالترین و زیباترین سرمایه ی ما هستند مراقبت کنیم و به‬ ‫ان ها اهمیت بدهیم‪" ،‬اما" به شیوه ای که بازار می خواهد و به ما‬ ‫اموزش می دهد‪ .‬او خود از لفظ "تملک مجدد و هدایت شده ی‬ ‫بدن"‪ 5‬سخن به میان می اورد و نگاهی بدبینانه به ازادی هایی‬ ‫که جامعه ی سرمایه داری به بدن انسان اعطا می کند دارد‪:‬‬ ‫«بدن که اینگونه بازتملک شده فورا در خدمت اهداف سرمایه‬ ‫داری قرار می گیرد‪ 6».‬با این وجود اما او معترف است که‬ ‫اهداف تولیدگرایانه و فرایندهای اقتصادی سودده که بر بدن‬ ‫انسان متمرکز شده اند در مقایسه با اهداف یکپارچگی و کنترل‬ ‫اجتماعی حالت فرعی دارند‪ .‬به عبارت دیگر در استراتژی جوامع‬ ‫مدرن با وجود اینکه بیالن اقتصادی و کوره ی بازار بوسیله ی‬ ‫تلقی از بدن انسان بعنوان کاالیی که باید برایش پول خرج‬ ‫کرد و مراقبش بود گرم نگاه داشته می شود‪ ،‬اما ابعاد سیاسی‬ ‫این استراتژی مهم تراند‪ .‬انچه امروز در جامعه ی ما بعنوان‬ ‫کنش های بدنی عمومی و منحصر به فرد جریان دارد (مراسم‬ ‫عزاداری و سینه زنی‪ ،‬راهپیمایی‪ ،‬تظاهرات و ساخت یک "بدن‬ ‫جمعی" و غیره) می توانند در قالب استراتژی های مذهبی‬ ‫حاکم قرار بگیرند که نقش فیزیکی و کمتر دیده شده ای را در‬ ‫بدنمندی ما ایفا می کنند‪ .‬این کنش های جمعی همانطور که‬ ‫بعنوان بازنمودی از ایده ها و عقاید مذهبی یا ملی معرفی می‬ ‫شوند همزمان مسبب و بازتولید کننده ی این ایده ها در سطح‬ ‫کنشی هستند‪ .‬ما نباید همیشه انتظار داشته باشیم که ایده ها‬ ‫کنش ها را ترتیب دهند‪ ،‬جامعه شناسی و مطالعات بدن به ما‬ ‫گوشزد خواهند کرد که این کنش ها‪ ،‬اداها و ساخت موقعیت‬ ‫ها هستند که در بسیاری مواقع سازنده یا تثبیت کننده ی‬ ‫ایده ها در اذهان ما می شوند‪ .‬از سوی دیگر باید حواس ما به‬ ‫بازنمود بدن های ایده ال در صنعت ُمد جلب شود‪ُ .‬مد تنها در‬ ‫سالن های وی ای پی و با لباس های گرانقیمت جریان ندارد‪.‬‬ ‫الگوهایی که در تبلیغات صداوسیما معرف یک خانواده ی سالم‬ ‫و شاد هستند در کنار تبلیغ انواع روغن نباتی‪ ،‬مایع ظرفشویی‬ ‫یا بانک های خصوصی مبلغ یک شیوه ی مدرن از زندگی اند‪:‬‬ ‫بدن هایی که برای رسیدن به خوشبختی باید به "شکل" ان‬ ‫ها نزدیک شد (عالوه بر اینکه روغن نباتی مورد نظر را هم باید‬ ‫تهیه کرد!)‪ .‬تناسب اندام ایده ال‪ ،‬دندان های سفید با لبخند‬ ‫هالیوودی‪ ،‬بینی های کوچک و تمام لوازم دیگر "خوشبختی"‬ ‫که زیر بمباران ان ها قرار داریم‪.‬‬ صفحه 25 ‫طنز‬ ‫حسین پاکروان‬ ‫پیل اندر خانه ی تاریک بود؟‬ ‫تفاوت نگرش مکاتب و مذاهب به بدن انسان‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪25‬‬ صفحه 26 ‫سخن پایانی‬ ‫ح‬ ‫ای ادمها هک رب سا ل نشسته شاد و خندا نید!‬ ‫یک نفررد اب دارد می سپارد جان‪.‬‬ ‫یک نفر دارد هک دست و پای دائم میزند‬ ‫سنگ‬ ‫روی این ردیای تند و تیره و ین هک می دانید‪.‬‬ ‫شم‬ ‫ان زمان هک مست هستید از خیال دست یابیدن هب د ن‪،‬‬ ‫ان زمان هک شیپ خود بیهوده پندا رید‬ ‫هک گرفتستید دست انتوانی را‬ ‫ت یّ‬ ‫به‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ات واان ی ر ر پدید ارید‪،‬‬ ‫ان زمان هک تنگ میبندید‬ ‫ربکمراهاتن کمربند‪،‬‬ ‫رد هچ هن گامی بگویم من؟‬ ‫یک نفر رد اب دارد می کند بیهود جان قربان!‬ ‫ح‬ ‫ای ادمها هک رب سا ل بساط دلگشا دارید!‬ ‫انن هب سفره‪،‬جاهم اتن رب تن؛‬ ‫اب را بلعیده ردگود کبود و ره زمان بیتابش افزون‬ ‫می کند زین ابها بیرون‬ ‫گاه سر‪ ،‬هگ پا‪.‬‬ ‫ای ادمها!‬ ‫او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫می زند فریاد و ا ید کمک د رد‬ ‫ح‬ ‫ای ادمها هک روی سا ل ارام رد کار تماشادیی!‬ ‫ح‬ ‫موج می کوبد هب روی سا ل خاموش‬ ‫پخ‬ ‫مس‬ ‫ش می گردد چنان تی هب جای افتاده بس مدهوش‬ ‫می رود نعره زانن‪ ،‬وین بانگ باز از دور می اید‪:‬‬ ‫‪-‬ای ادمها»‪...‬‬ ‫و صدا ی باد ره دم دلگزارت‪،‬‬ ‫رد صدا ی باد بانگ او راهرت‬ ‫از میان ابهای دور و زندیک‬ ‫‪www.nimayoushij.com‬‬ ‫باز رد گوش این ندا اه‪:‬‬ ‫‪»-‬ای ادمها»‪...‬‬ ‫‪ 21‬ابان زادروز علی اسفندیاری متخلص به نیام یوشیج‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪26‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫تصویری از نیام یوشیج‬ ‫یک نفر رد اب می خواند شما را‪.‬‬ ‫سنگ‬ ‫موج ین را هب دست خسته می کوبد‬ ‫چش‬ ‫باز می دارد داهن با م از وحشت ردیده‬ ‫ساهی اهاتن را ز راه دور دیده‬ صفحه 27 ‫ا گهی‬ ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪27‬‬ صفحه 28 ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪28‬‬ صفحه 29 ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪29‬‬ صفحه 30 ‫برگزارکننده‪ :‬رسزمین سبز‬ ‫گفروغفرخزادباحضوردرمحلتصادفاو‪،‬‬ ‫»بازخوانیزندگی‪،‬حاشیهوروایت هایمر ‬ ‫حضور در ارامستان ظهیرالدوله‪ ،‬بازدید پیرامونی از خانه پدری‪ ،‬استودیو گلستان و‪...‬‬ ‫خدمات‪ :‬وسیله نقلیه در اختیار‪ ،‬صبحانه به صورت بوفه رسد و گرم در هتل‬ ‫پارسی (خیابان انقالب‪،‬خیابان نظری)‪ ،‬راهنامی تخصصی‬ ‫برنامه‪ :‬راس ساعت ‪ ۸:۰۰‬صبح همگی در محل رستوران هتل پارسی‪ ،‬واقع در‬ ‫ک صبحانه خوشمزه دسته‬ ‫خیابان انقالب نظری‪ ،‬حضور می یابیم و پس از رصف ی ‬ ‫جمعی‪ ،‬با وسیله نقلیه از مکان های زیر بازدید پیرامونی می کنیم و توسط راهنامی‬ ‫برنامه به کمک اسناد و نامه های فروغ به داستان ها‪ ،‬قصه ها و حاشیه های‬ ‫زندگی او در ان مکان ها گوش می دهیم‪ :‬خانه پدری فروغ‪ ،‬استودیو گلستان‪... ،‬‬ ‫‪.‬‬ ‫نکات مهم‪:‬‬ ‫‪ -۱‬به دلیل محدودیت های بازدید *گروهی* از ارامستان ظهیرالدوله‪،‬‬ ‫ظرفیت برنامه فقط ‪ ۱۵‬نفر می باشد و امکا ن افزایش ظرفیت وجود ندارد‪.‬‬ ‫‪ -۲‬به دلیل اینکه امکان بازگشت با وسیله نقلیه موسسه بعد از امتام برنامه‬ ‫به محل رشوع ان وجود ندارد‪ ،‬پیشنهاد می گردد از مرتو استفاده شود‪.‬‬ ‫شامره متاس‪۵۵۴۳۹۲۰۲ :‬‬ صفحه 31 ‫ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم‪ ،‬ابان ‪1396‬‬ ‫‪31‬‬ صفحه 32

آخرین شماره های ماهنامه سرند

ماهنامه سرند 83

ماهنامه سرند 83

شماره : 83
تاریخ : 1401/06/31
ماهنامه سرند 82

ماهنامه سرند 82

شماره : 82
تاریخ : 1401/05/31
ماهنامه سرند 81

ماهنامه سرند 81

شماره : 81
تاریخ : 1401/04/31
ماهنامه سرند 80

ماهنامه سرند 80

شماره : 80
تاریخ : 1401/03/31
ماهنامه سرند 79

ماهنامه سرند 79

شماره : 79
تاریخ : 1401/02/31
ماهنامه سرند 78

ماهنامه سرند 78

شماره : 78
تاریخ : 1401/01/31
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!