ماهنامه سرند شماره 25
ماهنامه سرند شماره 25
سرند
سرند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران
فلسفه؛ چالش اندیشیدن
به مناسبت روز جهانی فلسفه
کوروش کبیر؛ ورای افسانه ها
به مناسبت 7ابان روز کوروش کبیر
کمدیکودتا
پیرامون سیاست زدگی تاریخ
با نگاهی به وقایع 25تا 28مرداد 1332خ
قسمت چهارم
بدن های تسخیرشده و ارواح رسگردان
درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی -فرهنگی اش
ماهنامه تحلیلی مسایل ایران /سال سوم /ابان 31 / 1396صفحه صفحه 1
هبانمخدا وندجانوخرد
ماهناهمسرند
سرند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران
اینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن ،اینه شکستن خطاست
ماهنامه تحلیلی
سال سوم /شماره ی بیست و پنجم /ابان ماه 96
مدیرمسئول و سردبیر :سپهر ساغری
مشاور سردبیر :یلدا دنیایی مبرز
تصویر جلد :مکتب اتن اثر رافائل
همکاران این شماره:
پرستو محمدی ،امید سلطانی ،نسیم داودی پناه و حسین پاکروان
غیرقابل فروش
سرند رایگان است و رایگان خواهد ماند
نشانی سایت ماهنامه:
www.sarandmonthly.com
ماهنامه سرند را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Sarandmonthly
شخصیت یک نفر را می توان از
صفت هایی که از روی عادت در
گفتگوها استفاده می کند شناخت.
مارک تواین
نویسنده
1 صفحه 2
ان چه در این شماره می خوانید:
سخن اغازین
فرهنگ و هنر
چرا حق ندارم صحبت کنم؟ 3..................................................فلسفه؛ چالش اندیشیدن17................................................
نگاهی به فرهنگ گفتگو در ایران با اشاره به برخورد رضاکیانیان با به مناسبت روز جهانی فلسفه
برخی از فعاالن محیط زیست
بدن های تسخیرشده و ارواح رسگردان21............................
درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی -فرهنگی اش
پیشنهاد
طنز
تاریخ و اندیشه
سخن پایانی
نخبگان در کنار یا در برابر جامعه؟ 5.......................................پیل اندر خانه ی تاریک بود؟25...........................................
معرفی کتاب نخبگان و جامعه
تفاوت نگرش مکاتب و مذاهب به بدن انسان
اثر تی بی باتامور ترجمه علیرضا طیب
کوروش کبیر ،ورای افسانه ها 6................................................ای ادم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!26...............
به مناسبت 21ابان زادروز علی اسفندیاری متخلص به نیام یوشیج
به مناسبت 7ابان روز کوروش کبیر
کمدی کودتا11........................................................................
پیرامون سیاست زدگی تاریخ با نگاهی به وقایع 25تا 28مرداد 1332خ
(قسمت چهارم)
اگهی
اگهی ها27....................................................................................
رویداد
تسخیر سفارت 16..................................................................
به مناسبت 13ابان سالروز اشغال سفارت امریکا
منبع تصویر:
نمایی از تخت جمشید
Category Iran
www.wallpaperswide.com
ماهنامه سرند شماره بیست و پنجم ،ابان 1396
2 صفحه 3
سخن اغازین
رضا کیانیان :حرف نزن
حرف نزن
حرف نزن
از فعالین محیط زیستی :اقای مدنی ما اعرتاض داریم
برخورد اقای کیانیان توهین امیز
برخورد اقای کیانیان توهین امیز
رضا کیانیان :توهین امیز ترشیف بربید بیرون
از فعالین محیط زیستی :مگر شام کی هستی اخه؟
از فعالین محیط زیستی :پویش ملی ما مردم هستیم
از فعالین محیط زیستی :وقتی یک هرنمند منی تونه صدای مخالفش
تحمل کنه ما از وزارت نیرو چه انتظاری داشته باشیم؟
کیانیان :شام حق نداری صحبت کنی!
از فعالین محیط زیستی :چرا حق ندارم؟ چرا حق ندارم صحبت کنم؟
www.unhabitat.org.ir
3
منبعتصویر:
ماهنامه سرند شماره بیست و پنجم ،ابان 1396
گفتگوی کمپین ملی شهری با “رضا کیانیان” بازیگر سینام و تئاتر
رضا کیانیان :شام مهامن ما هستید
اجازه بدید صداتون بلند نکنید
شام مهامن ما هستید
اگه دوست دارید بفرمایید بیرون
ما قواعد ما اینه که بنویسیم
قواعد ما اینه که بنویسیم
قبول ندارید ترشیف بربید بیرون
از فعالین محیط زیستی :شام مجری نیستی
اقای مدنی مجریه
...
اجازه بدید
فیلم درگیری لفظی رضا کیانیان با فعاالن محیط زیست
www.khabaronline.ir صفحه 4
سخن اغازین
چرا حق ندارم صحبت کنم؟
نگاهی به فرهنگ گفتگو در ایران
با اشاره به برخورد رضاکیانیان با برخی از فعاالن محیط زیست
سپهر ساغری
بحران اب در ایران مقوله ی تازه ای محسوب نمی شود و تقریبا
در سراسر تاریخ این سرزمین یکی از مهم ترین منابع تسلط
سیاسی و اجتماعی بر این جغرافیای خشک بوده است .در چند
سال اخیر و با بحرانی شدن وضعیت اب در کشور ،تالش های
متعددی دست کم در حد سخن پراکنی و نگارش ،روی داد که
از جمله ان ها می توان به کمپین "من صدای اب هستم" 1اشاره
کرد .این کمپین چهره های اجتماعی و فرهنگی مختلفی را به
خود جذب کرده است که از مشهورترین ایشان می توان به رضا
کیانیان اشاره کرد .کیانیان پیش از این هم با راه اندازی کمپین
"من دریاچه ارومیه هستم" نشان داده بود فقط یک سلبریتی
صرف نیست و دغدغه اجتماعی دارد .گرچه نقش افرینی
اجتماعی می تواند به مراتب سخت تر از بازی در سینما باشد.
بحران اب یا بحران گفتگو؟
انسان ها بسیاری از نیازهای خود را در کنار هم مرتفع می کنند
همین مسئله منطقا از ایشان یک موجود اجتماعی ساخته است.
در حقیقت بقا در کنار اجتماع ضامن تامین نیازهای انسانی است.
اما روابط بین انسان ها یا انچه روابط اجتماعی خوانده می شود
الزاما با همگرایی همراه نیست و در مواردی ،خاصه ان جا که پای
منافع فردی به میان اید ،ماهیتی متفاوت از خود نشان می دهد .به
بیانی صریح تر شاید بتوان در مورد منافع مشترک بهتر و سریع
تر به جمع بندی منسجمی رسید اما ان جا که تفاوت در نگرش
ها و منافع پدید می اید امکان حصول نتیجه به صفر تمایل می
کند .گرچه این عدم تحمل یا فقدان فرهنگ گفتگو برای رسیدن
به یک نقطه مشترک ،با اندکی اغماض مختص جوامع سنتی و
غیرمدرن است که یا دریافت درستی از زندگی جمعی ندارد یا
اساسا تعریفی از جامعه و زندگی جمعی در فضای فکری او قابل
مشاهده نیست .به بیانی دیگر گرچه شهروند سوئدی یا ژاپنی
همان میزان از منظر زیستی انسان است که شهروند ایرانی یا
افغانی اما از منظر فرهنگی تفاوت چشمگیری بین ایشان وجود
دارد.
1-
-11کمپین من صدای اب هستم www.sedayeaab.ir
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
"جوامع سنتی و ماقبل مدرن یا توسعه نیافته از نظر ایستاری و ساختاری
هر دو ،نارسایی ها و مشکالتی دارند که مانع از ترقی و توسعه انان می شود.
در بعد ایستاری این جوامع دارای فرهنگی ایستا ،راکد ،غیرعقالنی ،جزمی،
تقدیگرا و خرافی هستند که منجر به ظهور افرادی با شخصیت هایی
محافظه کار ،احساسی ،منفعل ،تسلیم ،تابع ،خشن ،اقتدارگرا و مطلق اندیش
می شود .در جهان بینی های سنتی نگرش فرد نسبت به خود ،جامعه ،دنیا،
طبیعت و خدا ،نگرشی پویا و خالق و سازنده مولد نیست .او به هویت
فردی و انسانی خود اگاه نیست و در نتیجه در رابطه ای سازنده و مولد
با دیگران قرار منی گیرد و با چنین رویکردی نه تنها ترقی و کامل فردی وی
متوقف می شود بلکه در روابط اجتامعی و در حوزه عمومی نیز به ترقی و
2
توسعه جامعه منی تواند کمکی کند".
در حقیقت تفاوت فرهنگی انسان مدرن و پیشامدرن در صحنه
زندگی اجتماعی ،جنبه عینی به خود می گیرد .در جامعه
مدرن گفتگو و اجماع اولویت است و در دیگری تک گویی و
اقتدارگرایی .از دل ان نظام سیاسی اجتماعی دموکراتیک بیرون
می اید و دل این نظام خودکامه .تصوری غالب که در همه شئون
زندگی اجتماعی قابل مشاهده است .از نحوه ی برخورد برخی
پزشکان و هنرمندان در جریان مرگ عباس کیارستمی تا شکل
برخورد رضا کیانیان با تنی چند از فعاالن محیط زیست .در دل
چنین جامعه ای هم شاهی به قدرت می رسد که دیرهنگام
فقط صدای طغیان و انقالب را می شنود که حکم نوشدارو پس
از مرگ سهراب را دارد .شاید کلیت مواردی نظیر برخورد رضا
کیانیان یا مواردی مشابه را نه در مقوله بحران اب که در بحران
عمیق تری می توان دید؛ بحران گفتگو .فرهنگی که در ان "در
خانه اگر کس است یک حرف بس است" به عنوان ضرب المثل
بکار می رود ،اشکارا در تضاد با گفتگو و چند صدایی است .جای
شگفتی ندارد که به دفعات و در حوزه های مختلف نحوه برخورد
اقشار گوناگون جامعه ما را انگشت به دهان می کند! "حرف
نزن" تجلی این روحیه ی پرخاشگر و خودمحور است و در مقابل
"چرا حق ندارم حرف بزنم" بیانی صریح از حیرت و اعتراض
به این حجم خفقان در جامعه ی ایرانی .به همین جهت نشان
دادن درب خروج چندان عجیب و نامتجانس نیست ولو انکه از
هنرمندی به قامت رضا کیانیان انتظار دیگری داشته باشیم .از
بطن همین فرهنگ تک گویی هم پادشاهش یا وفاداری مطلق را
طلب می کند یا هرنوع صدای مخالف را به ترک کشور رهنمون.
در حقیقت جامعه زمانی وارد بهت می شود که خود را به خوبی
نشناخته است و از همین رو با مشاهده اختالف فاحش بین تلقی
خود از خویشتن ایرانی با انچه انسان ایرانی در عالم واقع است،
سرگشته و متحیر می شود.
- 2گفتگو و توسعه ،فصلنامه ی سیاست ،دانشکده حقوق و علوم سیاسی ،سال ،37شماره ی ،2
تابستان ،1386صص 204و 205
4 صفحه 5
پیشنهاد
نخبگان در کنار یا در برابر جامعه؟!
معرفی کتاب نخبگان و جامعه
اثر تی بی باتامور ترجمه علیرضا طیب
"می بینم که در میان نوع برش ،دو گونه نابرابری وجود دارد .یک نابرابری که ان را طبیعی یا جسمی می نامم زیرا طبیعتا ایجاد شده است و به
صورت تفاوت از نظر سن ،سالمتی ،قدرت بدنی و کیفیت ذهن یا روحیه می باشد و نابرابری دیگری که می توان ان را نابرابری اخالقی یا سیاسی
نامید زیرا وابسته به نوعی قرارداد (یا اعتبار) است و به واسطه توافق انسان ها ایجاد می شود یا دست کم اعتبار می یابد .این نابرابری دوم مشتمل
بر اختالف انسان ها از حیث امتیازات (اجتامعی) است که برخی از افراد به هزینه ی دیگران از ان بهره مندند؛ از قبیل امتیاز ثرومتندتر بودن ،محرتم
1
تر بودن ،قدرمتندتر بودن یا حتی مورد اطاعت محض بودن".
کتاب نخبگان و جامعه اثر تی بی باتامور استاد جامعه شناسی دانشگاه Simon Fraserدر کانادا است .او در این کتاب تالش می کند به نقد
نخبه گرایی بپردازد و به نوعی اسیب شناسی تسلط یک جریان فکری و تک گویی را رسلوحه کار خویش قرار داده است .باتامور در ابتدا به پیشینه
لغوی نخبه یا الیت اشاره می کند و سپس نظرات دانشمندان مختلف در این باب را مورد ارزیابی قرار می دهد .در ادامه نقش و موقعیت نخبگان را
با مخاطب به بحث می گذارد و مسئله برابری بین احاد یک جامعه یا افرتاق بین مردم عادی و نخبگان را بررسی می کند .باتامور تغییرات اجتامعی
سده اخیر را مورد واکاوی قرار می دهد و هشدار می دهد امکان بازمنایی قدرت گروهی اقلیت به نام طبقه نخبگان همواره وجود دارد .در حقیقت
مخلص کالم او مشارکت عمومی در حل مسایل و مشکالت اجتامعی است و نه چیرگی یک گروه یا طبقه ولو در مقام نخبه.
کتاب نخبگان و جامعه در 8فصل و 240صفحه با ترجمه علیرضا طیب بوسیله ی انتشار شیرازه منترش شده است.
-1تی بی باتامور ،نخبگان و جامعه ،ترجمه علیرضا طیب ،انتشارات شیرازه ،چاپ دوم ،1381 ،ص 156
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
5 صفحه 6
تاریخ و اندیشه
خط .۲۴ارتش بزرگ من به صلح و ارامی وارد بـابـِل شد .نگذاشتم رنج و ازاری به مردم این شهر و این رسزمین وارد اید.
خط .۲۵در پی بهبود وضع داخلی بـابـِل بودم ...نـَبـونـعید ،بر دوش مردم درمانده بـابـِل یوغی نهاده بود که در خور شان انان
نبود.
خط .۲۶از بند رهایشان کردم و به بدبختی های انان پایان بخشیدم .فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود ازاد باشند
و انان را نیازارند .فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکندَ .مـردوخ از کردار نیک من خشنود شد.
از منت منشور کوروش کبیر
www.fa.wikisource.org
منبع تصویر:
Cyrus Cylinder
www.wikimedia.org
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
6 صفحه 7
تاریخ و اندیشه
و همسرش تصمیم گرفتند کوروش را به جای جنین پسر
کوروش کبیر ،ورای افسانه ها
مرده به دنیا امده ی خودشان بزرگ کنند .وقتی پسرک ده
ساله شد ،حقیقت اشکار شد و در نهایت کوروش را به نزد
به مناسبت 7ابان روز کوروش کبیر
پدر و مادرش در سرزمین پارس ها بازگردانند 5.در نسخه ی
تسیاس که با جزئیات اضافه شده ی زیادی بوسیله ی نیکالس
ترجمه :پرستو محمدی
دامامسنس نقل شده است ،کوروش نه نوه ی استیاگ بود و نه
حتی یک هخامنشی .بلکه مردی بود از قبیله ی صحرا نشین
در این نوشتار به مناسبت 7ابان روز کوروش ،به ترجمه ماردی .پدرش اترادیت به سبب فقر مجبور به راهزنی بود و
و تلخیصی از مقاله CYRUS iii. Cyrus II The 1Greatمادرش ارگوست از بزها نگه داری می کرد .وقتی ارگوست
بنیان گذار امپراتوری هخامنشی ( 530تا 600قبل از میالد) کوروش را باردار شد ،خواب دید که پسرش فرمانروای اسیا می
در دایره المعارف ایرانیکا می پردازیم.
شود .کوروش به عنوان یک مرد جوان خدمتکار دربار شد و
سپس ساقی سلطنتی شد .بعدها پادشاه او را فرستاد تا شورش
کادوشن ها را فروبنشاند اما به جای ان ،کوروش خود یاغی شد
6
***
و شورش کرد و تاج و تخت مادها را تصرف کرد.
اغاز زندگی کوروش
بر اساس گفته ها و نظرات هرودوت 2و گزنوفون 3،که هر دوی
ان ها روی اداب و سنن ایرانی پژوهش می کردند ،کوروش
از ازدواج کمبوجیه ی اول پارس ها و ماندانا دختر پادشاه
قدرتمند مادها که استیاژ یا استیاگ نام داشت ،متولد شد.
بیشتر پژوهشگران امروزی ،این نسخه را به عنوان منبع قابل
اطمینان و موثق در نظر می گیرند 4.با این حال داستان های
ضد و نقیض درباره ی تولد کوروش و سال های اولیه ی
زندگی اش روایت شده است .هرودوت چهار روایت متفاوت
در مورد اصل یا ریشه ی کوروش بیان کرده بود .با این وجود
فقط یکی از ان ها را که از نظر خودش معتبر ترین ان ها
بود ،بازگو می کند .در این نسخه گفته می شود که استیاگ
خوابی دیده بود و جادوگران دربارش به عنوان پیشگو تفسیر
کرده بودند که نوه ی او ،کوروش ،به عنوان پادشاه جایگاهی به
دست خواهد اورد .از این رو دختر باردارش ،ماندانا را از پارس
احضار کرد و بعد از اینکه کوروش به دنیا امد دستور داد که او
را بکشند .این وظیفه به وزیرش هارپاگ سپرده شد .کسی که
نوزاد را با میترادوس ،یکی از چوپانان ،مبادله کرد .میترادوس
-1برای مراجعه به اصل مقاله بنگرید به:
CYRUS iii. Cyrus II The Great www.Iranicaonline.org
2و -3دو تن از مشهورترین مورخین یونانی جهان باستان ،برای مطالعه بیشتر بنگرید به
Cyropaedia1.2.1دایره المعارف کوروش:کوروش شناسی
4- p:224:but cf.pualy-wissowa.suppl.xII.col1025 .E.g.cameron
کشورگشایی کوروش کبیر
در منشور کوروش که در بابل کشف شد ،کوروش خود را پسر
کامبوزیا (کمبوجیه) ،پادشاه بزرگ ،پادشاه انشان (بخشی از
سرزمین عیالم در خوزستان کنونی) ،نوه ی کوروش (کوروش
اول) ،فرمانروای بزرگ ،شاه انشان 7،از خانواده ای که همیشه
پادشاهی را اعمال می کرده است ،نامیده است 8.کوروش با
موفقیت راه پدر را به عنوان پادشاه قبایل ایرانی ادامه داد و
محل اقامت خود را در پاسارگاد ،مرکز قبیله ی پاسارگاد که
خاندان هخامنشی به انجا تعلق داشت ،تعیین نمود .همانند
پدر وفاداری اش به ماد را اعالم داشت اما در سال 553قبل
از میالد شورش کرد .بر اساس نظر هرودوت ،هارپاگ وزیر
استیاگ ،یک دسیسه ی سری را ترتیب داد و در بین اصیل
زادگان ماد قیامی را بر ضد کوروش به وجود اورد .وقتی که
درباره ی اماده شدن کوروش برای جنگ شنید ،پیکی فرستاد
تا او را به دربار احضار کند .امتناع کوروش برای اطاعت ،منجر به
دو جنگ اصلی شد .نبرد اول دو روز به طول انجامید و منجر به
پیروزی بزرگی برای هارپاگ شد .نبرد دوم که نزدیک پاسارگاد
اتفاق افتاد نیز دو روز به طول انجامید اما این بار ارتش کوروش،
هارپاگ را به خاک نشاند و اردوگاه ان ها را تسخیر کرد .سپس
5- Herodotus.1.107-21
6- Jacoby.fragmenteIIA.pp.361-64 no.66
7-1-3 II no.194،Gadd etal
8-II20-22،Bergen pp.197-98
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
7 صفحه 8
تاریخ و اندیشه
Jacoby.fragmente IIA.pp.365-70 no.66-9
Grayson.1975a .p.106 col.2II.1-4-10
Cyropaedia1.1.4-11
Naturalies historia 6.92-12
Anabasis 6.24.3/3.27.4:cf .diodorus siculus 17.81.1-13
Burstein p.28-14
همه ی پادشاهان ...از دریای باالتر تا پایین تر ،یعنی از ساحل
16
فینیقیه تا راس خلیج فارس ،باید برای او در بابل خراج بیاورند.
در نهایت در سال 535قبل از میالد ،کوروش یک قلمرو واحد
پدید اورد که شامل بابل و همه ی رسزمین های غرب فرات بود.
پس تا سال 535در اخرین نربد همه ی رسزمین ها تا رس حد
مرزهای مرص قدرت او را به رسمیت شناختند.
منبع تصویر:
Cyrus Cylinder
www.wikimedia.org
کوروش دستور انتقال خزانه ی سلطنتی کاخ هگمتانه را به
پاسارگاد داد 9.در تاریخچه ی بابل ثبت شده است که استیاگ
بر کوروش پیروز شد .سپس سربازان ماد بر ضد او انقالب
کردند و او به زندان افتاد و ان ها او را تسلیم کوروش کردند.
سپس کوروش بر پایتخت هگمتانه مسلط شد و دستور داد تا
غنایم جنگی را از هگمتانه به انشان انتقال دهند 10.کوروش در
ادامه فتوحات خود ،پارتیان و هیرکانیان و احتماال ارمنستان
را که همه اجزای سابق پادشاهی مادها بودند ،اشغال کرد.
بر اساس گفته های گزنوفون 11،هیرکانیان داوطلبانه حکومت
کوروش را پذیرفته بودند .منبع اصلی اطالعات در فتح لیدی
بوسیله ی کوروش نوشته های هرودوت است .پس از یک نبرد
شدید در کنار رودخانه ی هالیس ،کراسوس ،پادشاه لیدی به
پایتخت خود در ساردیس عقب نشینی کرد که سپس بوسیله
ی ایرانیان محصور و دستگیر شد .بر اساس متن های نگاشته
شده بر الواح تاریخی بابل ،در ماه نیسان (فروردین و اردیبهشت)
از سال نهم نابانیدوس 547قبل از میالد ،کوروش پادشاه پارس
از تیگریس (دجله .قسمت پایینی اربال) عبور کرد .در ماه ایار
(اردیبهشت و خرداد) پیاده به سمت لیدی رفت و پادشاه ان
را شکست داد .همه ی دارایی های او را گرفت و در قلعه ی او
مستقر شد .از گزارش های هرودوت اشکار می شود هنگامی
که هارپاگ شهرهای اسیای غربی را ویران می کرد کوروش
توجه خود را به شرق و شمال معطوف کرده بود .حکومت ایران
از قبل از زمان کوروش باید به اسیای مرکزی و محدوده ی
شمال غربی هند گسترش یافته باشد .پلینی 12نقل کرده است
که کوروش ،اریان و کاپیسا در شمال افغانستان (به طور واضح
قندهار) را نابود کرد و سرزمین هندوها را مورد حمله قرار داد
و مردم اریاسپای در طول مرزهای جنوبی درانگیانا 13را مقهور
خود ساخت .بر اساس اطالعات هرودوت و بروبوس 14این فتح
قلمروهای اسیای مرکزی بعد از شکست لیدی در سال 547
قبل از میالد و قبل از پیروزی پارس ها بر اشوری ها در سال
539قبل از میالد اتفاق افتاد .در بهار ارتش ایران وارد دره
ی روخانه ی دیاله شد و در اغاز اکتبر همان سال بر بابلی
ها در شهر اوپیس غلبه سال بعد پارس ها بابل را محاصره و
بدون کشمکش تسخیر کردند .با این حال در منابع دیگر علت
سقوط بابل کامال متفاوت است .بروسس نگرش کوروش به
بابل را خصمانه توصیف می کند .هم هرودوت و هم گزنوفون
گزارش می دهند که بابلی ها از مقاومت قاطعانه پرهیز کردند
15
و پایتخت خود را فقط بعد از یک جنگ تلخ از دست دادند.
کوروش در منشور خود اعالم می کند که:
Grayson1975a/pp.109-10.col.3 II. 12-16-15
Berger p.198 I.29-16
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
8 صفحه 9
تاریخ و اندیشه
کوروش هخامنشی منادی از مدارای مذهبی
-17به معنی میان رودان یا بین النهرین Mesopotamiaنبرد بین پارسیان به رهبری کوروش
هخامنشی و بابلی ها که با پیروزی پارسیان همراه بود.
Bickerman pp.72-108-18
Cyropaedia4.5.14-19
E.g. wideengren pp.142-45-20
Zoroastrianism II/pp.56-66-21
Grayson/1975a/p110/col.3II.16_20-22
-23مردوک و نابو نام خدایان تمدن بابلی در عراق امروزی است برای مطالعه بیشتر بنگرید به
23- Schott/p.63 no.31:walker.p94 no.115
24- Netzer.p.35:cf.jenni pp.242-255-56/avery.pp.529-31:Hirsch.pp.84-86
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
9
منبع تصویر:
The Achaemenid Empire at its Greatest Extent
www.wikimedia.org
بعد از نبرد مزوپوتامیا ،17کوروش با پذیرش عناوینی چون
پادشاه بابل ،پادشاه سرزمین ها ،به عنوان یک متحد
با بابلی ها رفتار کرد .او همچنین تالش کرد تا زندگی
اقتصادی کشور را به حالت اول بازگرداند .کوروش روش
های حکومتی پیشین را در سرتاسر قلمروش اجرا کرد.
گفته می شود که تقریبا هیچ تغییری در ساختارهای
سیاسی محلی فنیقی ها ،شهرهای یونانی در اسیای صغیر
و تعداد دیگری از ملت ها ایجاد نکرد .براساس منشور
کوروش او به خارجی هایی که به زور در بابل ساکن شده
بودند اجازه داد که به سرزمین های خود بازگردند که
شامل یهودی های به اسارت گرفته شده در بابل بودند و
همچنین به ان ها اجازه داده شد که معبدهای خودشان را
در اورشلیم (بیت المقدس) بسازند .نکات اخری که در دو
نسخه از قانون او در کتاب عزرا (از کتب مقدس یهودیان)
حفظ شده اند یکی به زبان عبری است و دیگری به زبان
ارامی 18.بر اساس نظر گزنوفون 19در موضوعات مذهبی،
کوروش از دستورات جادوگران دربارش پیروی می کرد
اگرچه بسیاری از پژوهشگران عقیده ندارند که کوروش
یک زردشتی بوده است 20.خاطر نشان می شود که اتشکده
ها و ارامگاه های پاسارگاد حاکی از رسم و رسوم زردشتی
است و متون یونانی به عنوان گواه و شاهد ذکر کرده اند
که مغ های زردشتی موقعیت ،قدرت ،مقام دربار کوروش
را حفظ کرده اند 21.بر اساس متون بابلی او قانون خشن و
سخت گیرانه ی نابانیدوس را تعدیل کرد و از سختی ان
کاست .به عنوان مثال در نسخه ی معروف به شرح منظوم
نابانیدوس گفته می شود که کوروش ان هایی را که به
انان ستم شده بود ازاد کرد و مجسمه های خدایان بابلی
ها را به جایگاه ان ها بازگردانند 22.بر اساس تاریخچه ی
بابلی ،کوروش برای مردم بابل صلح به ارمغان اورد و ارتش
را از معابد دور نگاه داشت .در یک کتیبه از معبد "اینا" در
"یوروک" ،امپراتور خودش را سرپرست معابد "اساگیال" و
"ازیدا" نامید که به ترتیب شامل ارامگاه های مردوک در
بابل و نابو در بورسیپا است 23.در منشور کوروش او مدعی
می شود که خدای مارکوس به او سفارش کرده است
که فرمانروای همه ی جهان شود و با بابلی ها با عدالت
رفتار کند .مردوک از رفتار و کارهای خوب کوروش و نیت
صادقانه ی او راضی است و به او سفارش کرده است که
بر شهر بابل پیروز شود و همانند یک دوست با او همراهی
می کرد .خدای مارکوس باعث شد که کوروش بدون هیچ
جنگی ،بدون تحمیل هیچ خسارتی به شهر ،وارد بابل شود.
همه ی مردم بابل با خوشحالی به او خوش امد گفتند و با
کمک خدای مارکوس ان ها از مرگ به زندگی بازگشتند.
در نهایت بر اساس همان متن بت هایی که نابانیدوس از
دیگر شهرهای مختلف بابل به بابل اورده بود دوباره در
جایگاه های قبلی خود نصب شدند که شامل مجسمه های
خدایان بیگانه از سوسا و شهرهای شمالی مزوپوتامیا بودند.
معابد نابود شده ی بابل ،عیالم و ان منطقه ای که با نام
اشور شناخته می شده است دوباره بازسازی شدند .در یک
قطعه ی متالشی شده ی منشور کوروش ،رسوم جدید ارائه
شده در معبد مردوک و بازسازی قلعه ها در بابل ذکر شده
است .شخصیت عموما بردبار سلطنتی کوروش بوسیله ی
منابع یهودی تایید و به عنوان یک تقدیس شده بوسیله ی
یهوه (خدا) انتخاب شده است .یهوه به کوروش می گوید:
تو چوپان من خواهی بود برای اینکه تمام هدف های من
را به انجام برسانی .در نتیجه عموما به نظر می رسد که
کوروش برای اداب و رسوم و مذاهب سرزمین های غلبه
شده اش احترام قائل بود .پارس ها او را "پدر"خود می
نامیدند .روحانیون بابل او را با عنوان "منصوب شده ی
مردوک" می دانستند و یهودی ها به عنوان یک مسیحا که
به وسیله ی یهوه فرستاده شده است ،او را می شناختند.
حتی یونانی ها او را به عنوان یک غلبه کننده ی بزرگ و
یک سیاستمدار باهوش می شناختند .گزنوفون در دایره
المعارف کوروش ،او را به عنوان یک فرمانروای ایده ال
24
چهره پردازی کرده است. صفحه 10
تاریخ و اندیشه
مرگ کوروش کبیر
کوروش در سال 530قبل از میالد ،به منظور حفظ مرزهای
شمال شرقی امپراتوری اش از تاخت و تاز ماساگتی 25به اسیای
میانه لشکرکشی کرد .در طی جنگ ،در طول سیحون پایین
(امودریا) نزدیک دریای ارال ،امپراتور نه تنها شکست خورد
بلکه کشته شد .تاریخ مرگ او در جوالی یا اگوس 26ثبت شده
است اما یک سند چاپ شده ی جدید در بابل19 ،روز از ماه
اراهسامنا در سال نهم سلطنتی کوروش ثبت کرده است .یعنی
چهارم دسامبر 530قبل از میالد 27.بنابراین به نظر می رسد
که جنگ باید در اواخر سال 530رخ داده باشد .افسانه های
ضد و نقیضی درباره ی مرگ کوروش نقل شده است .نویسنده
های یونانی گزارش می دهند که او دویست هزار مرد را در
جنگ با ماساگتی از دست داد که یک اغراق اشکار است .بر
اساس نظر هرودوت کوروش به یکی از اردوگاه های ماساگتی
حمله کرد اما نیروهای اصلی ان ها متعاقبا به نیروهای پادشاه
هخامنشی غلبه کردند و او را کشتند .بر اساس نظریه ی
بروسس ،کوروش در جنگ با دای(داهی) 28کشته شد در
حالیکه تسیاس ادعا کرده بود که اخرین لشکرکشی کوروش
جنگ بر علیه دربیسی ،یک قبیله ی اسیای مرکزی بوده است.
قبیله ای که بوسیله ی سربازان هندی یاری شده است .به
طور فرضی یک نیزه دار هندی ،کوروش را زخمی می کند که
-25از اقوام ایرانی تبار که عموما در نواحی شرقی دریای مازندران زیست می کرده اند
Parker&dubberstein.p.14-26
mcEvan. No123-27
Burstein p.29-28
همین امر موجب مرگ وی می شود 29.بر اساس نظر گزنوفون،
کوروش در صلح و ارامش در پایتخت خودش مرد .او سفارش
کرده بود که جسدش در زمین دفن شود به جای اینکه در طال
و نقره پوشانده شود .تعدادی از پژوهشگران معتقدند که این
نسخه ریشه در سنت پارسی دارد.
ارامگاه کوروش
ارامگاه کوروش در پاسارگاد دارای ارایش سه گوش است.
یک تاالر تدفینی مثلثی با مسیر حرکتی شش قدمی که با
بلوک های ماسه سنگی بزرگ ساخته شده است 30.از طریق
یک راه وروردی باریک و کم ارتفاع می شود به تاالر وارد
شد .اریایی ها توصیف خودشان را از این ارامگاه بر مبنای
گزارش همراهان اسکندر کبیر قرار داده اند که شخصا از انجا
دیدن کرده است 31.ارامگاه شامل تابوت طالیی کوروش و یک
کاناپه که با رنگ بنفش پوشیده شده و لباس های سلطنتی،
بازوبند ها ،خنجرها و سایر افتخارات که روی ان قرار داشتند،
می شد .اگرچه ان ها قبل از اینکه اسکندر دومین دیدار خود
از پاسارگاد را انجام بدهد به تاراج رفته بودند .از همان ابتدای
دوره ی اسالمی ،ارامگاه کوروش به عنوان"مشهد مادر سلیمان"
شناخته می شود.
Konig p.4 no6-29
Stronach.pp.24-43-30
Anabasis6.29.4-11-31
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
10
منبع تصویر:
Tomb of Cyrus The Greate
www.pureislam.org
ارامگاه شامل تابوت طالیی کوروش و یک کاناپه که با
رنگ بنفش پوشیده شده و لباس های سلطنتی ،بازوبند
ها ،خنجرها و سایر افتخارات که روی ان قرار داشتند ،می
شد .اگرچه ان ها قبل از اینکه اسکندر دومین دیدار خود
از پاسارگاد را انجام بدهد به تاراج رفته بودند .از هامن
ابتدای دوره ی اسالمی ،ارامگاه کوروش به عنوان"مشهد
مادر سلیامن" شناخته می شود. صفحه 11
تاریخ و اندیشه
جک اسرتاو وزیر خارجه اسبق بریتانیا در افتتاحیه
منایشگاه تاریخی «ایران در دوره شاه عباس» در اظهار
نظری جالب گفته بود:
«چشم بسنت بر روی حکومت رضاشاه که تقلیدی بی مایه
از اتاتورک بود و جامعه ان حساسیتی بیشرت از ترکیه
داشت ،اشغال ایران توسط انگلیس و امریکا و شوروی
در خالل ۵سال جنگ جهانی دوم و مداخله مستقیم به
همراه امریکا در برکناری دولت منتخب و دموکراتیک
مصدق در سال ۱۹۵۳که با حامیت مدافعانه از شاه
علیرغم برخورداری از حامیت مردم ادامه یافت».
وقتی یک زن از ماجرای کودتا می گوید
www.mehrnews.com
My exclusive interview with Rt. Hon. Jack Straw
www.kouroshziabari.com
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
11 صفحه 12
تاریخ و اندیشه
کمدی کودتا
پیرامون سیاست زدگی تاریخ با نگاهی به کودتای 28مرداد
قسمت چهارم
سپهر ساغری
در سه قسمت پیشین به صورت گذرا وقایع دوران دولت دکتر
محمد مصدق و مشخصا روزهای 25تا 28مرداد را از دیده
گذراندیم .در این قسمت ضمن ارایه ی تعریفی از کودتا ،در
نهایت نظر چند چهره ی سیاسی غرب در مورد این حوادث را
ذکر می کنیم.
داریوش اشوری در کتاب دانشنامه ی سیاسی ذیل واژه کودتا
می نویسد« :این کلمه فرانسوی است و به معنای برافکندن
دولت است .کودتا عبارتست از انتقال ناگهانی و قهرامیز قدرت
از دست گروه حاکم به دست گروهی دیگر که از درون نظام
قدرت حاکم علیه گروه حاکم قیام کرده اند 3»...اشوری در ادامه
تعریفی از کودتای دست راستی ارایه می دهد ...« :و ان کودتایی
است به دست ارتشیان برای برافکندن حکومت غیرنظامی و
-2موحد ،محمدعلی ،خواب اشفته ی نفت ،نشرکارنامه ،چاپ دوم ،تهران زمستان ،1384ج ،3ص251
-3اشوری ،داریوش ،دانشنامه ی سیاسی ،انتشارات مروارید ،تهران ،چاپ چهاردهم ،1386 ،ص 270
منبع تصویر:
]Memoirs of Ardeshir Zahedi, Vol. I [English
www.ibexpub.org
28مرداد؛ کودتای انگلیسی -امریکایی یا قیام ملی؟
کنار گذاشنت دکرت محمد مصدق از سمت نخست وزیری با
فرمان رسمی محمد رضا شاه پهلوی در 25مرداد 1332و صدور
حکم نخست وزیری برای رسلشگر فضل الله زاهدی ،اقدامی
قانونی بود که در نبود مجلس شورای ملی صورت گرفت .دوره
هفدهم مجلس ،با اجرای رفراندوم انحالل و ابتکار شخص اقای
مصدق به بهانه رخنه مخالفان و عوامل انگلیس در ان ،پیش از
این به طور غیرقانونی تعطیل و منحل شده بود .اگر حوادث
هفته اخر مرداد ماه 1332رخ نداده بود ،ادامه حضور دولت
دکرت مصدق به بلعیده شدن ایران توسط اتحاد جامهیر شوروی
و به انجام رسیدن اهداف تاریخی توسعه طلبانه روسی منجر
می شد .وقوع این حادثه یعنی به خطر افتادن منابع نفتی
ایران ،امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند وبه دنبال ان به خطر
افتادن استقالل کشورهای افغانستان ،پاکستان ،ترکیه و عراق
و به کنرتل شوروی درامدن مناطق عربی حوزه جنوب خلیج
1
فارس.
منوده از ان جا بدون لباس و کفش به سعداباد و از سعداباد به
شهر اوردند و چون دیدند که ستاد ارتش به ترصف همکارانشان
در نیامده مجددا ان را به سعداباد برده و در ان جا بازداشت
کردند .چرا سیم تلفن ستاد ارتش را با پادگان گارد شاهنشاهی
در باغ شاه و سیم تلفن اشخاصی که بازداشت کردند قبل از این
که دستگیر شوند قطع منوده و چرا تلفن خانه ی بازار را اشغال
منودند؟ چرا با یک عده افراد مسلح به شصت تیر و زره پوش
2
برای دستگیری من امدند."...
"هر عمل نظامی که سپاهیان ان را به منظور تغییر رژیم یا
سقوط دولت مرتکب شوند ان را کودتا گویند .اگر کودتا نبود
بر طبق کدام حکمی از مقامات صالحه دو وزیر و یک مناینده
ی مجلس را در شمیران (در خانه های خود) دستگیر و مرضوب
-1کودتا یا قیام ملی؟ در گفت و گو با اردشیر زاهدی www.khabarfoori.com
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
12
14 صفحه 13
تاریخ و اندیشه
-4همان ،ص 271
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
گردهامیی حدود 4هزار نفر به ویژه در کشوری
که شامر جمعیت راهپیامیان ان به اسانی به
بیش از 50هزار نفر می رسید ،جمعیت نبود .این
نیرو حتی در کودتا نیز تعیین کننده نبود و رصفا
تاثیری جنبی داشت ،مشابه صدایی در کنار منایش
واقعی کودتای متعارف نظامی .یکی از شاهدان
عینی حمله به دفاتر نیروی سوم نوشته است که
شامر اوباش ان قدر اندک بود که منی توانستند
ساختامن را به ترصف دراورند .انان باید منتظر
رسیدن کامیون رسبازان می شدند .بعد تحت
نظارت افرسان ارتش ،ساختامن را غارت کردند".
-5همان ،ص 269
-6کینزر ،استیفن ،همه مردان شاه ،مترجم :شهریار خواجیان ،نشر اختران،چاپ چهارم ،تهران ،1385
ص 271
13
منبع تصویر:
حامیان شاه در صبح 28مرداد 32
تصاویر دیده نشده از کودتای ۲۸مرداد
www.tarikhirani.ir
قانونی و ملی ،به قصد بازگرداندن منافع و فرمانروایی در خطر
4
افتاده ی طبقه حاکم یا قدرت مسلط بیگانه».
نگاهی اجمالی به تعاریف فوق و تطبیق ان با وقایع 25تا
28مرداد سال ،32ناضر بی طرف را به گزینه ای جز کودتا
نمی رساند .استفاده از قوه ی قهریه و مشخصا تانک و نفربر و
تسلیم حکم عزل دکتر محمد مصدق ان هم در نیمه های شب
چه ارتباطی با یک قیام ملی می توانست داشته باشد؟ مردم
عادی چه دسترسی به تانک یا نفربر دارند؟! از طرفی حضور
افراد باستانی کار به رهبری اشخاصی چون شعبان جعفری
می تواند به قیام ملی تعبیر شود؟ اگر مجموعه حوادث دوران
نخست وزیری دکتر مصدق را از ابتدا و نه انتها ،مرور کنیم
به نکات قابل تاملی برمی خوریم .نشریاتی که دکتر حسین
فاطمی ،وزریر خارجه و از نزدیکان دکتر مصدق را همجنگسرا
می خواندند تا کسانی که خود نخست وزیر را کافر معرفی می
کردند .ارزیابی برداشت جامعه ی سنتی ایران از چنین مسایلی
چندان سخت و دور از ذهن نیست .در حقیقت ان چه به عنوان
کودتا در 25و سپس 28مرداد رخ داد ،تنها بازوی نظامی
برنامه ای بزرگ تر برای کنار زدن نیروهای ملی و مترقی بود.
نیروهای بیگانه چون امریکا و انگلیس به شکل روشنی منافع
خود را جستجو می کردند و عجیب نیست از تحریم نفتی تا
تهدید نظامی را برای متقاعد کردن دولت مصدق بکار بستند
اما تالش نیروهای داخلی برای کنار زدن مصدق قابل تامل
است .محمدرضا شاه که از دوران جوانی رفته رفته فاصله می
گرفت به دخالت در امور اجرایی کشور عالقه ی وافری نشان
می داد .این نگرش پادشاه مشروطه که قانونا حق سلطنت و نه
حکومت داشت ،زمینه اختالفات عدیده ای در باالترین ارکان
نظام سیاسی ایران شده بود .احمد قوام نخستین کسی بود که
به طور جدی با شاه درگیر شد و محمد مصدق دومین رجال
سیاسی که شدیدا به شاه جوان هشدار می دادند .اما تلخی تکرار
تاریخ زمانی بیشتر حس می شود که حتی جانشین مصدق
یعنی نخست وزیر کودتا سرتیپ فضل اهلل زاهدی نیز پس از
2سال از نخست وزیری کنار گذاشته می شود .محمدرضا شاه
تقریبا تا اخرین روزهای پادشاهی خود تقریبا در همه امور
کشور دخالت می کرد که در نهایت ثمره ی ان را هم دید.
جدا از شاه و دربار ،نیروهای دیگری هم در جامعه نگران قدرت
و نفوذ مصدق بودند .بخشی از جریان های مذهبی بویژه ایت
اهلل کاشانی از دوستی با مصدق به دشمنی شدیدی رسیده
بودند .ان ها عموما نگران مشروب فروشی ها ،روابط زن و مرد
و البته ازادی عمل حزب بی دین و ایمان توده بودند .مصدق و
حامیانش این دست اختیارات را نه زیرپا گذاشتن شریعت که
همگامی با عرف و ازادی اجتماعی تعبیر می کردند .به هر روی
عجیب و دور از ذهن نیست که در جامعه ای سنتی و مذهبی
مجال چندانی برای بروز و عرض اندام باورها و رفتارهای عرفی
که عمدتا به غربی بودن تفسیر می شد ،نبود .مصدق نتوانسته
بود یا شاید این ظرفیت وجود نداشت که همه نیروهای موثر
در صحنه سیاسی را با خود همگام کند اما بخوبی توانسته بود
ایشان را علیه خود بسیج نماید".گردهمایی حدود 4هزار نفر
به ویژه در کشوری که شمار جمعیت راهپیمایان ان به اسانی
به بیش از 50هزار نفر می رسید ،جمعیت نبود .این نیرو حتی
در کودتا نیز تعیین کننده نبود و صرفا تاثیری جنبی داشت،
مشابه صدایی در کنار نمایش واقعی کودتای متعارف نظامی.
یکی از شاهدان عینی حمله به دفاتر نیروی سوم نوشته است
که شمار اوباش ان قدر اندک بود که نمی توانستند ساختمان
را به تصرف دراورند .انان باید منتظر رسیدن کامیون سربازان
می شدند .بعد تحت نظارت افسران ارتش ،ساختمان را غارت
کردند 5".ریچار کاتم که در ستاد عملیات اژاکس در واشنگتن
کار می کرد ،تصریح کرد" :ان جمعیتی که به شمال تهران
رسید و نقش تعیین کننده ای در سقوط مصدق بازی کرد،
یک جمعیت مزدور بود که هیچ ایدئولوژی نداشت و با کمک
6
دالرهای امریکایی به راه افتاده بود". صفحه 14
منبع تصویر:
”Madeleine Albright and Russia’s “useful idiots
www.euromaidanpress.com
«در 1953ایاالت متحده نقش برجسته ای در
سازماندهی براندازی نخست وزیر مردمی ایران،
محمد مصدق ،بر عهده داشت .دولت ایزنهاور
اعتقاد داشت که این اقدام به دالیل اسرتاتژیک
قابل توجیه است .اما کودتا اشکارا موجب یک
عقب گرد در امر توسعه ی سیاسی ایران شد.
اکنون درک ان اسان است که چرا بسیاری از
ایرانیان کامکان از این مداخله ی امریکا در امور
داخلی شان براشفته اند».
وقایع مرداد 32از دیدگاه دیگران
کودتا طنین توطئه امیزی دارد که طبعا بخشی از نیروهای
دخیل در ان نقش خود را انکار می کنند یا تفسیری کامال
دگرگون نظیر قیام ملی از وقایع 28مرداد ،ارایه می دهند .اگر
بخواهیم به طور دقیق تر سره از ناسره را تشخیص دهیم جدا از
متون تاریخی و نظرات صاحب نظران که بخش قابل توجهی از
ایشان وقایع مرداد 32را کودتا می دانند ،می بایست به نظرات
سیاسیون غربی هم رجوع کنیم .در این بین شاید اظهارات
مقامات عالی رتبه امریکایی از همه قابل تامل تر باشد 47 .سال
پس از وقوع کودتا ،ایاالت متحده دخالت خود را در ان رسما
تایید کرد .مادلین البرایت وزیر خارجه وقت امریکا در ضمن
یک سخنرانی گفت:
«در 1953ایاالت متحده نقش برجسته ای در سازماندهی
براندازی نخست وزیر مردمی ایران ،محمد مصدق ،بر عهده
داشت .دولت ایزنهاور اعتقاد داشت که این اقدام به دالیل
اسرتاتژیک قابل توجیه است .اما کودتا اشکارا موجب یک عقب
گرد در امر توسعه ی سیاسی ایران شد .اکنون درک ان اسان
است که چرا بسیاری از ایرانیان کامکان از این مداخله ی امریکا
7
در امور داخلی شان براشفته اند».
“اگر به موضوع مهم کودتای اگوست ( ۱۹۵۳مرداد )۱۳۳۲
نگاه کنیم که بریتانیا در ان نقش داشته ،من حتی یک لحظه
از این اتفاق دفاع منی کنم و نسبت به ان احساس تاسف دارم.
از کاری که کشورم کرد احساس غرور منی کنم .اما نکته کلیدی
برای من ان است که در ان زمان من اصال به دنیا نیامده بودم!
نکته مهم تفاوت تاریخ و سیاست است .برای من کودتای ۱۹۵۳
االن جزو تاریخ است اما مساله هسته ای ،مساله سیاسی این
روز ها است .منی خواهم ادعا کنم که سیاست امروز تحت تاثیر
تاریخ قرار نگرفته بلکه انچه می خواهم بگویم این است که
ایران و بریتانیا نیازمند رابطه ای هستند که نگاهش به اینده
باشد نه گذشته .نباید در بند تاریخ قرار بگیریم .باید به شیوه ای
هدفمند و صادقانه به تاریخ نگاه کرده و سعی کنیم به سوی
اینده پیش رویم .من فکر می کنم این چیزی است که مردمان ما
شایستگی اش را دارند”.
هیالری کلینتون وزیر خارجه اسبق ایاالت متحده امریکا نیز
در اظهار نظری قابل تامل به نقش امریکا در کودتای 28مرداد
32در ایران اشاره می کند:
«ما می دانیم که همه ی کارهایی که در طول ۲۳۵سال و اندی
تاریخ مان انجام داده ایم قرار نیست برای همه جالب باشد یا
سر ریچاردالتون سفیر بریتانیا در ایران در سال های 2003مورد حامیت همه قرار بگیرد و ما تاریخ خود را جدی می گیریم.
تا ،2006اگرچه مانند اکثریت سیاسیون غرب از لفظ کودتا بنابراین ،برای مثال ،ما در مورد کاری که در سال ۱۹۵۳انجام
دادیم ابراز تاسف کرده ایم .ما امریکایی های بلندرتبه ای داشته ایم
استفاده نمی کند اما به نقش غرب معترف است!
که گفته اند این کار باعث ایجاد اخالل در چیزی شده است که
7
کینزر ،استیفن ،همه مردان شاه ،مترجم :شهریار خواجیان ،نشر اختران،چاپ چهارم ،تهران ،1385می توانست یا باید روند توسعه ی طبیعی دموکراسی در ایرانص 313
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
14 صفحه 15
تاریخ و اندیشه
می بود .در ان زمان ،جنگ رسد بود .اتحاد شوروی بود که به نظر
می رسید خطر وجودی برای همه ،از جمله ایران ،ترکیه ،یونان،
و هر کشور دیگری که از ان نام بربید باشد .بنابراین ،ما گاهی
اوقات ،وقتی به گذشته فکر می کنیم ،بر می گردیم و می گوییم:
ایا می توانستیم این کار را طور دیگری انجام دهیم؟ و بنابراین،
8
ما از اتفاقی که در سال ۱۹۵۳رخ داد ،متاسفیم».
سخن اخر؛ با عینک سیاست به تاریخ ننگریم
در برابر عموم چهره های دانشگاهی ،پژوهشگران و حتی
سیاسیون غربی ،حامیان رژیم پهلوی از کودتای 28مرداد به
عنوان قیام ملی یاد می کنند .گرچه این گروه از ایرانیان شمار
اندکی دارند اما به وضوح پرده از یک مقوله ی مهم در جامعه
ی ایرانی برمی دارد؛ حقیقت گریزی! گروه یاد شده در تفسیر
دیگر رویدادهای تاریخ معاصر نیز به جرح و تعدیل ها یا حتی
تبدیل هایی روی اورده اند .ایشان برغم تغییر رژیم سیاسی
کشور از انقالب سال 57به شورش 57یاد می کنند! حال
-8گفت وگوی کلینتون با بی بی سی و اشاره ای که به کودتای ۲۸مرداد نشد www.tarikhirani.ir
ان که در ترمینولوژی سیاسی هر یک از واژگان قیام ،جنبش،
انقالب یا شورش تعاریف متفاوتی دارند .با این وجود در هنگامه
ی جدل های سیاسی منطق تاریخی امور از میان می رود و
غبار غرض ورزی مانع از طرح درست مسایل می گردد .همان
طور که سالیان متمادی کودتای 28مرداد به نام قیام ملی
جشن گرفته می شد و نه فقط میدانی در تهران به همین
عنوان ،نام گذاری شد که تمبر یادبودی هم منتشر گردید
اما 25سال پس از کودتا ،در موسم انقالب هم نام میدان 28
مرداد تغییر کرد هم تمبر قیام ملی بی بها شده بود .خاصه ان
که سفارت امریکا در اعتراض به عدم استرداد شاه اشغال شده
بود.
"به اسانی می توان عملیات چمه را به مثابه ی اولین گام به سوی انقالب
57ایران دید .ان چه ما پیش بینی منی کردیم این بود که شاه به قدرت
نوینی دست پیدا کند و چنان مستبدانه ان را بکار گیرد که نه دولت ایاالت
متحده و نه وزارت خارجه انگلیس ،توانایی هدایت وی را در مسیری
منطقی پیدا نکنند .در ابتدا ما فقط ارامش یافتیم که خطری علیه منافع
9
بریتانیا رفع شده است".
-9کینزر ،استیفن ،همه مردان شاه ،مترجم :شهریار خواجیان ،نشر اختران،چاپ چهارم ،تهران ،1385
ص 298
www.faradeed.ir
منبع تصویر:
تصاویر /تسخیر سفارت امریکا در تهران
سالیان متامدی کودتای 28مرداد به نام قیام ملی
جشن گرفته می شد و نه فقط میدانی در تهران
به همین عنوان ،نام گذاری شد که مترب یادبودی
هم منترش گردید اما 25سال پس از کودتا ،در
موسم انقالب هم نام میدان 28مرداد تغییر کرد
هم مترب قیام ملی بی بها شده بود .خاصه ان که
سفارت امریکا در اعرتاض به عدم اسرتداد شاه
اشغال شده بود.
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
15 صفحه 16
رویداد
تسخیرسفارت
به مناسبت 13ابان سالروز اشغال سفارت امریکا
www.fararu.com
منبع تصویر:
(تصاویر) تسخیر سفارت امریکا در ابان 58
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
کودتا هامن قدر مصدق و حامیانش را از صحنه سیاسی دور کرد که مرشوعیت سیاسی را از حکومت .سلطنت مرشوطه با رسعت بیشرتی مسیر
مطلقه شدنش را طی می کرد .حال در نبود نیروهای چپ و لیربال مسلک ،مخالفان سیاسی به رادیکال های مذهبی می پیوستند .عجیب نبود
از بطن مرشوطه عرفی جمهوری اسالمی پدید امد .انقالبیون خاطره کودتای 25مرداد 32را به یادداشتند .ان ها به چشم دیدند که رفنت شاه
به تنهایی کافی نیست بلکه امکان یک کودتای دیگر وجود دارد .تسخیر سفارت امریکا بیش از معنای دیپلامتیک ،ریشه های تاریخی داشت!
انقالبیون که خواستار اسرتداد شاه بودند با بی پاسخ ماندن خواستشان راه را بر بسنت سفارت دیدند .جایی که یک بار توانسته بود به خوبی نقشه
بازگشت شاه را اجرایی کند .ایشان که از اسرتداد شاه ناامید بودند نگران از حفظ انقالب به سفارت امریکا هجوم بردند .در 13ابان سال 1358
دانشجویان پیرو خط امام با اشغال سفارت امریکا 66 ،دیپلامت این کشور را به گروگان می گیرند .به این امید که کارکنان سفارت را با شاه مبادله
کنند و او را به محاکمه بکشانند .جدا از انگیزه های پیدا و پنهان سیاسی نیروهای انقالبی یا حتی بین املللی ،یک امر قویا روشن بود؛ احساسات
ضد امریکایی .از کودتای 28مرداد 32که بسیار تالش شد ان را قیام ملی بخوانند تا اعطای کاپیتاالسیون یا مصونیت قضایی به اتباع امریکایی،
ایشان را در بدنه ی جامعه ی ایران منفور ساخته بود .رویای برکناری مصدق به کابوس تسخیر سفارت امریکا بدل شده بود .وقتی امریکایی ها
نتوانستند از طرق دیپلامتیک این بحران سیاسی را حل کنند به رساغ گزینه نظامی رفتند .عملیات پنجه ی عقاب بوسیله ی نیروهای ویژه ارتش
این کشور اغاز شد اما دیری نپایید که در طوفان شن کویر ایران غرق شد .این بار روند تغییرات مانند 25سال پیش به نفع غرب پیش منی رفت.
تنها مرگ شاه زمینه مذاکرات بین طرفین را فراهم کرد .نهایتا با میانجی گری الجزایر دو کشور به حل بحران رضایت دادند .گرچه عهدنامه 1981
الجزایر توانست به بحران گروگان گیری پایان دهد اما اختالفات دو کشور همچنان به قوت خود باقی مانده بود.
16 صفحه 17
فرهنگ و هنر
هرگز نگذاریم هیچ چیزی زندگی فکری ما را متوقف
سازد .هر چند ممکن است طوفان بی امان جهان
محیط ما را اشفته گرداند و در هم ریزد.
ارتور شوپنهاور
www.wikipedia.org
منبع تصویر:
Arthur Schopenhauer
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
17 صفحه 18
فرهنگ و هنر
فلسفه؛ چالش اندیشیدن
به مناسبت روز جهانی فلسفه
نسیم داودی پناه
بیشتر مردم تصور می کنند می دانند .به طوری که بعید
به نظر می رسد فردی عادی به عدم شناخت افکار خود و
یا درک مفاهیم عمومی معترف باشد .اما اگر به واقع چنین
است ،چرا عموم مردم نه تنها در تعامل با دیگران دچار مشکل
هستند ،بلکه با خود و خواسته های خویشتن نیز درگیرند؟
انبوه شکایات ،عدم ثبات ،عدم کنترل احساسات و هیجانات و
بی توجهی به پرسش های فراوانی که یا بی پاسخ مانده اند و
یا پاسخ های سطحی و سرگردان کننده دریافت کرده اند ،از
کجا ناشی می شود؟ جالب اینجا است بسیاری از مردمان پس
از درک این نابسامانی ها ،به گرایش هایی متمایل می شوند
که به گمانشان درمان تمام دردهایشان است و تا زمانی که
مشغول انند ،ارام هستند اما به محض پیش امدن مشکل،
دوباره به حالت پیشین باز می گردند .شبیه به پاندول ساعت!
پیداست این گونه گرایش ها و سرکوب های موقتی ،چیزی
جز توهم فهمیدن و یافتن ارامش نیست .چه شناخت امری
است که نیازمند خواست ،تالش ،پی گیری و البته زمان.
اغلب در نخستین گام های درک مفاهیم و اندیشیدن ،ترس
و سرگردانی پیش می اید و تمامی داشته های ادمی به هم
ریخته ،اشفته می گردد .از این رو پای گذاشتن در این مسیر،
کار اسانی نیست .دست برداشتن از باورهای گذشته ،اطالعات
غلط یا ناقصی که به ان ها خو گرفته شده و از نو ساختن ان،
مسیری زمان بر و دشوار است اما لذتی وصف ناشدنی به همراه
دارد .اما کدام مسیر ما را به اندیشیدن وا می دارد؟
ذهن پرسشگر مبنای اندیشه فلسفی
واکاوی های ذهنی و پرسشگری های متفکرانه را فلسفه نامیده
اند .بزرگان از دیر باز تا کنون ،برای فلسفه تعاریف گوناگونی
ارائه کرده اند .یکی از این تعاریف ،متعلق به راسل ،فیلسوف و
ریاضی دان مشهور قرن بیستم است .وی می گوید:
« فلسفه چنان که من از این کلمه درمی یابم ،حد وسط
الهیات و علم است .مانند الهیات ،عبارت است از تفکر درباره
ی موضوعاتی که تا کنون به دست اوردن دانش قطعی درباره
شان میرس نشده است و مانند علم به عقل برش تکیه دارد نه
به دالیل نقلی .خواه مراد از دالیل نقلی سنت باشد ،خواه وحی
و مکاشفه .من می گویم هر گونه دانش قطعی علم است و
هر گونه عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر
بگذارد ،به الهیات تعلق دارد .اما میان الهیات و علم ،برزخی نیز
هست نامکشوف برای هردو و در معرض حمله ی هر دو جانب.
1
این برزخ هامن فلسفه است».
-1راسل ،برتراند ،تاریخ فلسفه غرب ،جلد اول ،ترجمه نجف دریا بندری ،شرکت سهامی جیبی
با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین .1351 ،ص 5
www.philosophicallibrary.com
منبع تصویر:
A look back on the life of accomplished author, Bertrand Russell
« فلسفه چنان که من از این کلمه درمی یابم ،حد
وسط الهیات و علم است .مانند الهیات ،عبارت است از
تفکر درباره ی موضوعاتی که تا کنون به دست اوردن
دانش قطعی درباره شان میرس نشده است و مانند علم
به عقل برش تکیه دارد نه به دالیل نقلی .خواه مراد
از دالیل نقلی سنت باشد ،خواه وحی و مکاشفه .من
می گویم هر گونه دانش قطعی علم است و هر گونه
عقیده ی جزمی که از حدود دانش قطعی قدم فراتر
بگذارد ،به الهیات تعلق دارد.
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
18 صفحه 19
فرهنگ و هنر
با توجه به تعریف فوق ،فلسفه ذهن ادمی را از دو حوزه ی
جزمیت و قطعیت ،فراتر می برد و خواهان ان است تا تعمق و
اندیشه ای درباره ی خود ،دنیای بیرون و ارتباط بین این دو
صورت پذیرد .توجه به منشاء جهان و چگونگی پیدایش ان،
حقیقت تغییر یا ثبات اشیاء ،اندیشه درباره ی زمان ،درستی
یا نادرستی امور و نقش اعداد و اصول هندسی در نظم جهانی،
همه و همه سرفصل هایی از امر فلسفی است که در طول تاریخ
بشریت ،فالسفه و اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است.
فلسفه دغدغه زیست بهرت دارد
هر چند برخی ،فالسفه را مردمی مرفه پنداشته اند که گوشه
ای می نشینند و به تفکر مشغول می شوند ،اما در واقع نمی
توان نقش برجسته ی فالسفه و اندیشه های فلسفی را در امور
دینی ،سیاسی و اقتصادی نادیده گرفت.
«فیلسوفان حقیقی و پیرشو ،مردمی خیال پرداز و گوشه نشین
نبوده اند که همواره غرق توهامت و افکار خویش باشند بلکه
رسبازانی بی باک و پیشتازانی متهور و با شهامت بوده اند که
با ظلم و ستم و ناروایی ها به ستیزه و جدال برخاسته اند و در
راه حق و حقیقت ،فقر و مذلت و شکنجه و تبعید و استهزای
مردمان و حتی مرگ را با رویی گشاده پذیرا شده اند .باشد که
حقیقت مردمان را داناتر گرداند و حکمت و دانش ،ازادشان
2
سازد.».
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
19
www.vnwriter.net
-3از نیایشگاه های یونان باستان
-4افالطون،دوره اثار افالطون ،جلد اول ،ترجمه محمد حسن لطفی ،رضا کاویانی ،شرکت سهامی انتشارات
خوارزمی؛ .1366ص 18
-5وایبرتون ،نایجل ،الفبای فلسفه ،مترجم مسعود علیا ،انتشارات ققنوس .1383 ،ص 16
منبع تصویر:
-2توماس ،هنری و دانالی ،ماجراهای جاودان در فلسفه ،ترجمه احمد شهسا ،انتشارات ققنوس.1372 ،
ص9
شامر فراوانی از کسانی که فلسفه می خوانند ،تا انجا
پیش می روند که مهارت های فلسفی خویش را در
مشاغلی متنوع ،از کارهای حقوقی گرفته تا برنامه نویسی
کامپیوتر ،حرفه ی مشاور مدیر ،کارمندی ،روزنامه نگاری
و همه ی زمینه هایی که در ان ها وضوح اندیشه رسمایه
ای است عظیم ،به کار می بندند.
Những câu nói thông tuệ của triết gia Socrates
مرور ارای فلسفی جهان اثبات می کند دریچه ای که اندیشه
ی فلسفی در ذهن ادمی می گشاید ،دریچه ای است رو به
تامل و بازنگری در مسائل عادی و یومیه .فلسفه ،پوسته ی
ظاهری امور را کنار زده و هستی مسائل را بررسی می کند.
هیچ امری در فلسفه بدون کنکاش به دست نمی اید از این
رو ،ذهن فلسفی با حرکت در سطح اغنا نشده و به ژرفای امور
غور می کند .در این مسیر ،به دست اوردن پاسخ و یا بی
پاسخ ماندن بررسی مهم نیست .انچه اهمیت دارد ،پروسه ی
اندیشیدن و تفکر است و سقراط ،پدر فلسفه یکی از برجسته
ترین نمونه های چنین زیست فلسفی است که به نیکویی
دریافته بود هیچ نمی داند و ناچار برای دانستن ،نزد دانایان
فنون گوناگون می رفت و با پرسش گری و تحلیل و کنکاش
اثبات می کرد مسائل ان مفهومی را ندارند که گمان می کنیم
می دانیم .از این رو سروش معبد دلفی 3به وی لقب «داناترین»
را عطا نموده بود« .داناترین شما ادمیان ،کسی است که چون
سقراط بداند که هیچ نمی داند 4».فلسفه شاخه ای از دانش
نیست که محدود و منفرد باشد .بی شک هر مسئله و هر
امری که نیازمند اندیشیدن است ،به فلسفه پیوند می خورد.
«شمار فراوانی از کسانی که فلسفه می خوانند ،تا انجا پیش
می روند که مهارت های فلسفی خویش را در مشاغلی متنوع،
از کارهای حقوقی گرفته تا برنامه نویسی کامپیوتر ،حرفه ی
مشاور مدیر ،کارمندی ،روزنامه نگاری و همه ی زمینه هایی
که در ان ها وضوح اندیشه سرمایه ای است عظیم ،به کار می
بندند .به عالوه فالسفه هنگامی که به سراغ هنر می روند،
از بینشی که درباره ی خصوصیات وجود ادمی حاصل می
کنند ،بهره می گیرند .شماری از فالسفه ،رمان نویسان ،ناقدان،
شاعران ،فیلم سازان و نمایش نامه نویسان موفقی نیز بوده
اند 5».از این رو می توان ادعا کرد فلسفه ،نوری است که در
اغلب امور بشری جاری است و موقعیت و مسیر را نمایان می
سازد .ادمی به قدرت خرد و اندیشه نسبت به دیگر موجودات
تفوق یافته است و فلسفه راه به کارگیری این موهبت می
باشد .ذهن پرسنده و پوینده ،ذهنی نیست که بتوان به سهولت
با هر جریانی همراهش کرد .او اهل تقلید نیست و برای انجام
هر عملی و یا پذیرش هر گفتاری ،به چیستی و چگونگی اش
می اندیشد .با این همه ،باید مابین حقیقت فلسفه و حاشیه ی
فلسفه تفاوت قائل بود .افرادی هستند که بدون پویش و تفکر،
مقلدانه جذب ایدئولوژی هایی می شوند که قدرت ها از دل
تئوری های فلسفی بیرون کشیده اند و نسبت به منفعتشان در
جامعه رواج داده اند. صفحه 20
فرهنگ و هنر
جامعه ای ایران و خال اندیشه فلسفی
در طول تاریخ گاهی قدرت ها ،نظریات فلسفی فالسفه را
مصادره به مطلوب کرده و ان را در قالب یک ایدئولوژی ،برنامه
و هدف به مردم ابالغ کرده اند و توده جامعه را با خود همراه
ساخته اند که برای نمونه می توان به نظریه های فلسفی
کارل مارکس اشاره کرد که انقالبات گسترده ی کمونیستی
اروپای شرقی را در نیمه نخست قرن بیستم به همراه داشت.
در سرزمین خودمان هم زمینه تحوالت گسترده اجتماعی و
صدالبته از بین رفتن جان و جوانی بسیاری کسان گردید.
تقلیدی صرف که فقط تغییر وضع موجود را طلب می کرد
بدون برنامه برای اینده! 6اما ذهنی که به حقیقت راه فلسفه
پی برده باشد و به راستی درباره مسائل پرسشگری کرده و
بیاندیشد ،نه شیفته می شود و نه متعصب .او فردی است
میانه رو و این امتیاز را فلسفه به او بخشیده است .فلسفه
دانشی است که نوع انسان را جدا از جنسیت و ملیت ،از خطر
سطحی شدن نجات می دهد .اندیشیدن به مسائل پیش امده
و موضوعاتی که مدام و یا گاه به گاه با ان مواجه می شویم ،ما
را از خطر حرکت در سطح می رهاند و به زندگی مان معنی
می بخشد .اما ایا امروز در سرزمین ما که به داشتن متفکران
بزرگ مفتخر بوده نیز پویندگی و کنکاش فلسفی جاری است؟
شاید مدت هاست کشور ما از نظریه پردازان فلسفه و پرسش
های بنیادین و جریان ساز فلسفی بی بهره مانده است .ایا
می توان به زیر و رو کردن ارای فالسفه ی اسالمی و تکرار و
شرح و یا تلخیص اثار اندیشمندان غربی را فلسفه نامید؟! بی
گمان دانشجویان فلسفه و یا پویندگان فلسفی باید نسبت به
نظریات و اندیشه های گذشتگان اگاهی داشته باشند ولیکن
چه طور می توان ساده از کنار خطر «راوی» بودن گذشت؟
راوی خود نمی اندیشد بلکه تنها به بازگویی بسنده می کند.
فلسفه روایت نیست! فلسفه تعمق درباره ی مسائل کوچک و
بزرگ است .فلسفه پرسشگری و ایده پردازی است .خالئی که
امروز در ایران حس می شود ،عدم تناسب تئوری ها و پرسش
های فلسفی با مسائل روز کشور و دنیا است .هر چند همواره
در ایران همایش ها و یا گردهمایی هایی در جهت پژوهش
های فلسفی برگزار می شود اما حقیقت ان است که هنوز جای
خالی پرسش و یا نظریه ای جریان ساز احساس می شود.
-6نظیر دنباله روی حزب توده از اندیشه ها چپ برای مطالعه ی بیشتر بنگرید به:
بررسی تاثیر مخیله ی ایرانی بر مارکسیسم حزب توده www.ensani.ir
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
20 صفحه 21
فرهنگ و هنر
...بنابراین بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با
جهان را به وسیله ی انسان ممکن می کند .از خالل بدن است
که فرد جوهر هستی خود را بنا بر رشایط اجتامعی و فرهنگی،
سن ،جنسیت و شخصیت خود در اختیار می گیرد و ان را به
دیگران منتقل می کند .مشارکت انسان در رابطه ی اجتامعی
رصفا از طریق هوش و گفتار و کارهای او انجام منی گیرد ،بلکه
همچنین از طریق مجموعه حرکات و اداهایی انجام می گیرد که
به ارتباطات او کمک می کنند.
جامعه شناسی بدن ،داوید لوبروتون ،ترجمه ی نارص فکوهی ،نرش ثالث ،چاپ سوم ،1396ص 8
منبع تصویر:
David Le Breton
www.lavistefaigolocisp.it
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
21 صفحه 22
فرهنگ و هنر
بدن های تسخیر شده و ارواح رسگردان
درباره ی بدن انسان و کارکرد اجتامعی -فرهنگی اش
بدن مواجه می شویم که هر یک با پیش فرض هایی سعی در
بیان واقعیت کالبد انسانی دارند.
میشل فوکو و مسئله بدن
امید سلطانی
چرا باید بدن انسان محل بحث باشد؟ بر اساس اصلی انتقادی
که می گوید انچه به ظاهر تعریف شده و ثابت است را باید
به چالش کشید ،بدن انسان نیز راه خود را به مطالعات جامعه
شناسی و فرهنگی اخیر باز کرده است .یک دارایی رایگان،
مجموعه ای از اعمال خودکار و ارادی که به وسیله ی
واحدهایی از ژن ها ،سلول ها ،بافت ها و اندام ها صورت می
گیرد و حجمی را در مکان اشغال می کند که به ان کالبد
انسان می گوییم .اما ایا بدن ما واقعا همین است و ما باید به
این تعریف علمی اکتفا کنیم؟ میشل فوکو می گوید کسانی
که تنها چنین تعریفی را از بدن می پذیرند از زاویه ی اعمال
قدرت دانش بر بدن نگاه می کنند ،همچون موضوعی علمی که
باید ان را شناخت و مراقبش بود .ذره بین های دیگری چون
هنر یا مذهب را هم در کنار دانش اگر امتحان کنیم خواهیم
دید هر یک به بدن انسان نگاه ویژه ای دارند .مجسمه سازان
و پیکرتراشان گرچه تحت تاثیر حقایق علمی ساختار فیزیکی
بدن انسان قرار دارند اما برایشان بعد زیبایی شناسی و تناسب
ساختارهای هندسی این موجود جالب توجه تر است .در برخی
سنت های باستانی و پیشامدرن ،یگانگی بدن انسان با جهان
پیرامونش همچون گیاهان ،خاک ،اب و اتش قابل توجه است،
چنانکه نامگذاری اجزایی که ما به نام چشم ،دهان و دست می
شناسیم در این فرهنگ ها نظایری در طبیعت پیرامونی دارند،
چون ماه ،دریا یا ساقه ی گیاه .بنابراین همانطور که داوید
لوبروتون در کتاب خود ،جامعه شناسی بدن می گوید «بدن
به نادرست یک پدیده ی بدیهی به نظر می رسد ،در حالی که
بدن داده ای ساده و بدون شبهه نیست ،بلکه در واقع حاصل
یک تبیین اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود 1».در این نگاه
ما با یک بدن روبرو نیستیم ،بلکه با "بازنمودهای" مختلفی از
- 1جامعه شناسی بدن ،داوید لوبروتون ،ترجمه ی ناصر فکوهی ،نشر ثالث ،چاپ سوم ،1396ص41
میشل فوکو در جایی یاداوری جالبی می کند از متون یونانیان
باستان و تلقی ان ها از بدن .او می گوید در هیچ جایی از این
متون به بدن انسان بعنوان یک کلیت نگریسته نمی شود بلکه
از بازوهای قوی ،کالهخودهای پوالدین ،سپرها و شمشیرهایی
که بازوهایی عضالنی و قدرتمند ان ها را حمل می کنند و
این تکه پاره هایی که تعلق به یک چیز واحد به اسم بدن
دارند صحبت می شود .زمانی که دکارت "اندیشید" و قسم
یاد کرد که به این علت است که "هست" نه تنها کمکی به
کشف دوباره ی بدن انسان نکرد ،بلکه تمام سوژه ی انسانی را
داخل ذهنیت او و اندیشگی اش جای داد .این جدایی سبب
شد که در عصر مدرن تلقی انسان از "خود" بیشتر به سمت
عقل و ذهنیت حرکت کند و پیکره ،جسم ،تن یا بدن انسانی
بعنوان موضوعی برای شناختن بدل گردد .ادمی سوار بر بالون
عقل خود از تن فاصله گرفت و قلب خود را هم در ان جای
گذاشت .بر همین اساس ،بدن مثل چیزی که باید تشریح
شود ،موضوعی شد برای اعمال مراقبت ،نظارت و قدرت که در
نهایت ،تشنگی ادمی به شناخت را برطرف می کرد .با همین
دست مقدمه چینی ها است که فوکو به قدرت سیاسی نقب
می زند و سعی می کند سازوکاری که سیاست /قدرت از طریق
ان بدن ها را تحت سیطره ی خود دراورده و به ان ها نظم
دلخواه خود را می بخشد توضیح دهد .فوکو توضیح می دهد
که امروزه دیگر قدرت سیاسی نیاز مبرمی به سرکوب مستقیم
و نظارت نداشته و از طریق سازوکارهایی که در دل جامعه
به جریان می اندازد توانایی این را دارد که انضباطی را در ان
حکمفرما سازد که به راحتی قابل شکستن نیست .این انضباط
مشخصا انضباطی عملی و فیزیکی است و در ارتباط با پیش پا
افتاده ترین اعمال روزانه که کنشگر ان ها چیزی نیست جز
بدن های ما .این الگوی انضباطی با هدف سلطه ی کامل بر
بدنمندی انسان ها برای رسیدن به باالترین حد سودمندی،
کارایی و بالطبع اطاعت انجام می گیرد .فوکو موضوع بدنمندی
انسان و اعمال قدرت سیاسی /زیست-پزشکی بر ان را در
اثاری چون "پیدایش کلینیک" و "مراقبت و تنبیه :تولد زندان"
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
22 صفحه 23
فرهنگووهنر
فرهنگ
هنر
بطور موشکافانه بررسی کرده و برای برون رفت از سیطره ی
ایدئولوژیکی که به ان پرداخته راه حل هایی هم ارائه می کند:
امتناع و مقاومت همیشگی در کنار گفتن هر انچه حقیقت می
دانیم ،افرینندگی و زایش گری (شیوه های دیگر هستی یا
امکان های دیگر بودن که راهی به سوی خالقیت ،افرینندگی
و نو شدن است) ،تکثر هویتی (هویت هایی که از پیش داده
شده نیستند و ما را در قالب های دوگانه ی استاد /دانشجو،
پزشک /بیمار ،بهنجار /نابهنجار و غیره قرار نمی دهد) ،متمایز
و منحصر به فرد بودن بر مبنای مواجه ی صادقانه با خود و
2
فرارفتن از عقالنیت تنگ مایه ی مدرن.
بدن انسان شد ،ما نیز به عنوان موجوداتی بدن-مند از طریقی
به وجود و تاثیرگذاری کالبد خود پی بردیم .اما این نگاه به
بدن از زاویه ای دیگر ایا همیشه گام مثبتی است و در راستای
شناخت و توجه به خود واقعی مان صورت می گیرد و به ما
کمک خواهد کرد زندگی بهتری داشته باشیم و با بدن های
خودمان هماهنگ تر شویم؟ یا بدن ما به قول ژان بودریار،
متفکر فرانسوی ،امروزه گرفتار رسانه ها و تبلیغات و فشن
به زیباترین شی مصرفی 3تبدیل شده و ما به خیال خود و
در مسیر نزدیک شدن به بدن هایمان بیشتر و بیشتر از ان/
خودمان دور می شویم؟ بخش مهمی از انچه بودریار در کتاب
جامعه ی مصرفی 4می گوید ،گرد تلقی مصرف گرایانه ی
فرهنگ معاصر از بدن انسان می گردد .او با اشاره ای مختصر به
این موضوع اغاز می کند که قرن ها کالبد انسانی به نفع روح او
نادیده انگاشته شده و امروز این دوگانه (بدن/روح) گویی کامال
برعکس شده و بدن جای روح را بعنوان ابژه ی رستگاری گرفته
است .بودریار توجه و تاکید ویژه ی سازوکار فرهنگ جامعه ی
مبتنی بر مصرف و سود روی بدن انسان را بر دو طرز تلقی
انسان ها از بدن های خودشان استوار می بیند :یکی بازنمایی
بدن بعنوان سرمایه و دیگری بازنمایی بدن بعنوان یک شی
مصرفی .به زبان ساده تر فرهنگ بازارمحور و مصرف گرایانه ی
-2بدن ،سوژه و تکنولوژی های خود :درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه ی امروز ،محمدعلی
توانا ،محمود علی پور ،غرب شناسی بنیادی ،سال ششم ،شماره ی دوم ،پاییز و زمستان 1394
-3جامعه ی مصرفی ،ژان بودریار ،ترجمه ی پیروز ایزدی ،نشر ثالث ،چاپ پنجم ،سال ،1394ص 198
-4در شماره ی دوازدهم ماهنامه ی سرند و در یادداشتی با عنوان «مصرف می کنم ،پس هستم» به
این کتاب پرداخته ام.
بدن همچون شیئی مرصفی
عبارت Body Cultureیا فرهنگ بدن در علوم اکادمیک
به مطالعاتی دربرگیرنده ی پژوهش هایی در باب انواع رقص،
هنرهای نمایشی ،بازی ها ،فعالیت های خیابانی ،فستیوال
ها و کارناوال ها ،مطالعات جنسیتی و سایر موضوعاتی که
ارتباط مستقیم با کنش فیزیکی انسان و بطور کلی بدن دارند،
اختصاص پیدا کرده است .همانطور که حواس اکادمی ها و
کسانی که به دنبال گره های کور فرهنگی می گشتند متوجه
عبارت Body Cultureیا فرهنگ بدن در علوم
اکادمیک به مطالعاتی دربرگیرنده ی پژوهش هایی در
باب انواع رقص ،هرنهای منایشی ،بازی ها ،فعالیت های
خیابانی ،فستیوال ها و کارناوال ها ،مطالعات جنسیتی و
سایر موضوعاتی که ارتباط مستقیم با کنش فیزیکی انسان
و بطور کلی بدن دارند ،اختصاص پیدا کرده است.
منبع تصویر:
David Le Breton
www.lavistefaigolocisp.it
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
23 صفحه 24
فرهنگ و هنر
- 5همان ص199
- 6همان ص202
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
هرن بدن
دیدیم که هم قدرت سیاسی و هم بازار بعنوان دو برسازنده ی
ایدئولوژیک جهان پیرامون ما ،تاثیر مستقیم و بسزایی بر بدن
های ما دارند .به کارگیری بدن برای اهداف خالقانه یکی از راه
هایی است که می توان به وسیله ی ان به سمتی حرکت کرد
که فوکو برای ما ترسیم می کند .باله و انواع رقص ها ،تئاتر،
پانتومیم و الل بازی 7از دیرباز همگی با بدن سر و کار دارند.
در هنر معاصر اما کارهای مدرن دیگری نیز به هنرهای بدنی
اضافه شده اند که در زیرگروه Performance Artیا هنر
اجرا قرار می گیرند .بدن انسان از دهه ی شصت میالدی به
این سو بطور جدی در هنر معاصر جای خود را پیدا کرد و
بعنوان ابزاری برای بیان ( )Expressionبه کار گرفته شد.
بدن بعنوان بوم نقاشی و بستری که بتوان روی ان کاری بصری
پیاده کرد یکی از روش های خالقانه ای بود که رابطه ای را
میان هنر و بدن برقرار می کرد .همینطور هنر اجرا که در ان
هنرمند بصورت زنده و در مقابل بینندگان به پیاده کردن ایده
ی خود می پردازد .در هنر بدن ،پیام و پیام رسان ،سوال و
پرسشگر و مهمتر از ان هنر و هنرمند به یگانگی می رسند و
این یکی از مهمترین ویژگی های این هنر پیشرو است .از این
طریق می توان زندگی روزمره را به هنر نزدیک کرد و دیگر هنر
را تنها در موزه ها یا سالن های نمایش محبوس نکرد.
به زبان ساده تر فرهنگ بازارمحور و مرصف
گرایانه ی امروز به دنبال ان است که به ما
بقبوالند از بدن های خودمان که واالترین و
زیباترین رسمایه ی ما هستند مراقبت کنیم
و به ان ها اهمیت بدهیم" ،اما" به شیوه ای
که بازار می خواهد و به ما اموزش می دهد.
- 7همان پانتومیم است که در ایران اغلب در مجالس بزم و شادی و با موضوعاتی خنده اور اجرا می
شده.
24
منبع تصویر:
Creativity
www.hollywoodlearningcentersb.com
امروز به دنبال ان است که به ما بقبوالند از بدن های خودمان
که واالترین و زیباترین سرمایه ی ما هستند مراقبت کنیم و به
ان ها اهمیت بدهیم" ،اما" به شیوه ای که بازار می خواهد و به ما
اموزش می دهد .او خود از لفظ "تملک مجدد و هدایت شده ی
بدن" 5سخن به میان می اورد و نگاهی بدبینانه به ازادی هایی
که جامعه ی سرمایه داری به بدن انسان اعطا می کند دارد:
«بدن که اینگونه بازتملک شده فورا در خدمت اهداف سرمایه
داری قرار می گیرد 6».با این وجود اما او معترف است که
اهداف تولیدگرایانه و فرایندهای اقتصادی سودده که بر بدن
انسان متمرکز شده اند در مقایسه با اهداف یکپارچگی و کنترل
اجتماعی حالت فرعی دارند .به عبارت دیگر در استراتژی جوامع
مدرن با وجود اینکه بیالن اقتصادی و کوره ی بازار بوسیله ی
تلقی از بدن انسان بعنوان کاالیی که باید برایش پول خرج
کرد و مراقبش بود گرم نگاه داشته می شود ،اما ابعاد سیاسی
این استراتژی مهم تراند .انچه امروز در جامعه ی ما بعنوان
کنش های بدنی عمومی و منحصر به فرد جریان دارد (مراسم
عزاداری و سینه زنی ،راهپیمایی ،تظاهرات و ساخت یک "بدن
جمعی" و غیره) می توانند در قالب استراتژی های مذهبی
حاکم قرار بگیرند که نقش فیزیکی و کمتر دیده شده ای را در
بدنمندی ما ایفا می کنند .این کنش های جمعی همانطور که
بعنوان بازنمودی از ایده ها و عقاید مذهبی یا ملی معرفی می
شوند همزمان مسبب و بازتولید کننده ی این ایده ها در سطح
کنشی هستند .ما نباید همیشه انتظار داشته باشیم که ایده ها
کنش ها را ترتیب دهند ،جامعه شناسی و مطالعات بدن به ما
گوشزد خواهند کرد که این کنش ها ،اداها و ساخت موقعیت
ها هستند که در بسیاری مواقع سازنده یا تثبیت کننده ی
ایده ها در اذهان ما می شوند .از سوی دیگر باید حواس ما به
بازنمود بدن های ایده ال در صنعت ُمد جلب شودُ .مد تنها در
سالن های وی ای پی و با لباس های گرانقیمت جریان ندارد.
الگوهایی که در تبلیغات صداوسیما معرف یک خانواده ی سالم
و شاد هستند در کنار تبلیغ انواع روغن نباتی ،مایع ظرفشویی
یا بانک های خصوصی مبلغ یک شیوه ی مدرن از زندگی اند:
بدن هایی که برای رسیدن به خوشبختی باید به "شکل" ان
ها نزدیک شد (عالوه بر اینکه روغن نباتی مورد نظر را هم باید
تهیه کرد!) .تناسب اندام ایده ال ،دندان های سفید با لبخند
هالیوودی ،بینی های کوچک و تمام لوازم دیگر "خوشبختی"
که زیر بمباران ان ها قرار داریم. صفحه 25
طنز
حسین پاکروان
پیل اندر خانه ی تاریک بود؟
تفاوت نگرش مکاتب و مذاهب به بدن انسان
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
25 صفحه 26
سخن پایانی
ح
ای ادمها هک رب سا ل نشسته شاد و خندا نید!
یک نفررد اب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد هک دست و پای دائم میزند
سنگ
روی این ردیای تند و تیره و ین هک می دانید.
شم
ان زمان هک مست هستید از خیال دست یابیدن هب د ن،
ان زمان هک شیپ خود بیهوده پندا رید
هک گرفتستید دست انتوانی را
ت یّ
به
ت
ا
ات واان ی ر ر پدید ارید،
ان زمان هک تنگ میبندید
ربکمراهاتن کمربند،
رد هچ هن گامی بگویم من؟
یک نفر رد اب دارد می کند بیهود جان قربان!
ح
ای ادمها هک رب سا ل بساط دلگشا دارید!
انن هب سفره،جاهم اتن رب تن؛
اب را بلعیده ردگود کبود و ره زمان بیتابش افزون
می کند زین ابها بیرون
گاه سر ،هگ پا.
ای ادمها!
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید،
ّ
م
ا
می زند فریاد و ا ید کمک د رد
ح
ای ادمها هک روی سا ل ارام رد کار تماشادیی!
ح
موج می کوبد هب روی سا ل خاموش
پخ
مس
ش می گردد چنان تی هب جای افتاده بس مدهوش
می رود نعره زانن ،وین بانگ باز از دور می اید:
-ای ادمها»...
و صدا ی باد ره دم دلگزارت،
رد صدا ی باد بانگ او راهرت
از میان ابهای دور و زندیک
www.nimayoushij.com
باز رد گوش این ندا اه:
»-ای ادمها»...
21ابان زادروز علی اسفندیاری متخلص به نیام یوشیج
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
26
منبع تصویر:
تصویری از نیام یوشیج
یک نفر رد اب می خواند شما را.
سنگ
موج ین را هب دست خسته می کوبد
چش
باز می دارد داهن با م از وحشت ردیده
ساهی اهاتن را ز راه دور دیده صفحه 27
ا گهی
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
27 صفحه 28
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
28 صفحه 29
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
29 صفحه 30
برگزارکننده :رسزمین سبز
گفروغفرخزادباحضوردرمحلتصادفاو،
»بازخوانیزندگی،حاشیهوروایت هایمر
حضور در ارامستان ظهیرالدوله ،بازدید پیرامونی از خانه پدری ،استودیو گلستان و...
خدمات :وسیله نقلیه در اختیار ،صبحانه به صورت بوفه رسد و گرم در هتل
پارسی (خیابان انقالب،خیابان نظری) ،راهنامی تخصصی
برنامه :راس ساعت ۸:۰۰صبح همگی در محل رستوران هتل پارسی ،واقع در
ک صبحانه خوشمزه دسته
خیابان انقالب نظری ،حضور می یابیم و پس از رصف ی
جمعی ،با وسیله نقلیه از مکان های زیر بازدید پیرامونی می کنیم و توسط راهنامی
برنامه به کمک اسناد و نامه های فروغ به داستان ها ،قصه ها و حاشیه های
زندگی او در ان مکان ها گوش می دهیم :خانه پدری فروغ ،استودیو گلستان... ،
.
نکات مهم:
-۱به دلیل محدودیت های بازدید *گروهی* از ارامستان ظهیرالدوله،
ظرفیت برنامه فقط ۱۵نفر می باشد و امکا ن افزایش ظرفیت وجود ندارد.
-۲به دلیل اینکه امکان بازگشت با وسیله نقلیه موسسه بعد از امتام برنامه
به محل رشوع ان وجود ندارد ،پیشنهاد می گردد از مرتو استفاده شود.
شامره متاس۵۵۴۳۹۲۰۲ : صفحه 31
ماهنامه سرند شماره بیستم و پنجم ،ابان 1396
31 صفحه 32