ماهنامه سرند شماره 55 - مگ لند
0

ماهنامه سرند شماره 55

ماهنامه سرند شماره 55

ماهنامه سرند شماره 55

‫رسند‬ ‫سرند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران‬ ‫تله تتلو‬ ‫درباره نقش جامعه ایران در بروز بحران های اجتامعی‬ ‫با نگاهی به زندگی امیرحسین مقصودلو‬ ‫مربی کسب و کار یک راهنام یا یک رضورت؟‬ ‫درباره اهمیت و رضورت بیزینس کوچ برای کارافرینان‬ ‫هویت ملی و خیزیش اجتامعی‬ ‫درباره هویت ملی و جنبش های اصالح طلبانه در ایران عرص قاجار‬ ‫(قسمت اول)‬ ‫سعدی‪ ،‬عابدی عامل‬ ‫درباره ژرف اندیشی سعدی‬ ‫به مناسبت یک اردیبهشت روز بزرگداشت استاد سخن‬ ‫ماهنامه تحلیلی مسائل ایران‪ /‬سال ششم‪ /‬اردیبهشت ‪ 22 / 1399‬صفحه‬ صفحه 1 ‫غ‬ ‫هبانمخاد وندجانوخرد‬ ‫رقاب‬ ‫ی‬ ‫وش‬ ‫ل فر‬ ‫ماهناهمسرند‬ ‫رسند تالشی است جهت نقد اندیشه و رفتار جامعهی ایران‬ ‫اینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن‪ ،‬اینه شکسنت خطاست‬ ‫ماهنامه ی تحلیلی مسائل ایران‬ ‫سال ششم‪ /‬شامره پنجاه و پنجم ‪ /‬اردیبهشت ماه ‪99‬‬ ‫مدیرمسئول و رسدبیر‪ :‬سپهر ساغری‬ ‫منبع تصویر جلد‪:‬‬ ‫‪Amir Tataloo Wallpapers‬‬ ‫‪www.wallpaperaccess.com‬‬ ‫همکاران این شامره‪:‬‬ ‫زهرا ناگهی‪ ،‬لیال راسخ و نسیم داودی پناه‬ ‫رسند رایگان است و رایگان خواهد ماند‬ ‫نشانی سایت ماهنامه‪:‬‬ ‫‪www.sarandmonthly.com‬‬ ‫ماهنامه رسند را در شبکه های اجتامعی دنبال کنید‬ ‫‪Sarandmonthly‬‬ ‫ولیکن از اموخنت چاره نیست‬ ‫که گوید که دانا و نادان یکی است‬ ‫میاسای ز اموخنت یک زمان‬ ‫ز دانش میفکن دل اندر گامن‬ ‫حکیم ابوالقاسم فردوسی‬ ‫‪1‬‬ صفحه 2 ‫ان چه در این شامره میخوانید‪:‬‬ ‫سخن اغازین‬ ‫تله تتلو ‪ /‬ص ‪3‬‬ ‫درباره نقش جامعه ایران در بروز بحران های اجتامعی‬ ‫با نگاهی به زندگی امیرحسین مقصودلو‬ ‫اقتصاد و کارافرینی‬ ‫مربی کسب و کار یک راهنام یا یک رضورت؟ ‪ /‬ص ‪8‬‬ ‫درباره اهمیت و رضورت بیزینس کوچ برای کارافرینان‬ ‫فرهنگ و هنر‬ ‫هویت ملی و خیزیش اجتامعی ‪ /‬ص ‪11‬‬ ‫درباره هویت ملی و جنبش های اصالح طلبانه در ایران عرص قاجار‬ ‫(قسمت اول)‬ ‫سعدی‪ ،‬عابدی عامل ‪ /‬ص ‪14‬‬ ‫درباره ژرف اندیشی سعدی‬ ‫به مناسبت یک اردیبهشت روز بزرگداشت استاد سخن‬ ‫سخن پایانی‬ ‫مردکی را چشم درد خاست ‪ /‬ص ‪18‬‬ ‫به مناسبت یک اردیبهشت روز بزرگداشت استاد سخن سعدی‬ ‫اگهی‬ ‫اگهی ها ‪ /‬ص ‪19‬‬ ‫منبع تصویر‪ :‬حامم وکیل‬ ‫‪www.commons.wikimedia.org‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪2‬‬ صفحه 3 ‫سخناغازین‬ ‫اگر تالش شـود نسـل جدید به خانه ها رانده شـوند‪ ،‬مطمئنا ان ها به زیرزمین خواهند‬ ‫رفـت و نوجوانـی در کشـور بـه یـک پدیـده زیرزمینـی تبدیـل مـی شـود از ایـن رو هم‬ ‫دسـتخوش اسـیب های اجتامعی می شـود و هم ممکن اسـت منِ فردی خود را به یک‬ ‫فرقـه گرایـی و ایدئولوژی های جدیـد واگذار کند‪.‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫تصاویر شفقنا از دکتر محمد امین قانعی راد‬ ‫‪www.shafaqna.org‬‬ ‫محمدامین قانعی راد میتینگ کوروش را بررسی کرد‬ ‫دهه هشتادی ها احساس کودکی نمی کنند‬ ‫‪www.aftabeyazd.ir‬‬ ‫‪3‬‬ صفحه 4 ‫سخناغازین‬ ‫تله تتلو‬ ‫درباره نقش جامعه ایران در بروز بحران های اجتامعی‬ ‫با نگاهی به زندگی امیرحسین مقصودلو‬ ‫سپهر ساغری‬ ‫خـود را نشـان داده اسـت‪ ،‬بنابرایـن باید توجه کنیـم که بدنه‬ ‫اصلـی ایـن کوه پنهان اسـت‪ .‬محمـد امین قانعی راد با اشـاره‬ ‫بـه نگاه هـای امنیتـی بـه ایـن قضیـه اظهـار کـرد‪ :‬کسـانی که‬ ‫نـگاه امنیتـی بـه ایـن میتینـگ دارند متاسـفانه فقـط به فکر‬ ‫جمـع کردن ان هسـتند بـی انکه ان را تجزیـه و تحلیل کنند‪.‬‬ ‫ان هـا بـه ایـن موضـوع بـی توجـه انـد که شـاید بتـوان نوک‬ ‫یـک کـوه یـخ را پنهان یا نابـود کرد‪ ،‬اما سـطوح عمیق و بدنه‬ ‫بـزرگ و زیـراب را بـه هیـچ وجـه منی تـوان از بین بـرد‪.“ 3‬‬ ‫فراز و فرود بسـیاری از سـرگذرانده است‪ .‬مانند بسیاری‬ ‫از خوانندگان‪ ،‬سـودای خواندن در برج میالد را داشـت‪.‬‬ ‫بخشـی از جامعـه بـا ترانه هایـش ارتباط برقـرار کردند‬ ‫امـا برخـی نیـز بـه او تاختنـد‪ .‬جـدا از بدنه جامعـه‪ ،‬نه‬ ‫سـرودن برای ارتش و نه همنشینی با سیاسیون‪ ،‬ثمره ای‬ ‫بـرای صـدور مجـوز نداشـت‪ .‬امیرحسـین مقصودلو جز‬ ‫در میـان خیـل گسـترده نوجوانـان و جوانـان‪ ،‬در میان‬ ‫بـزرگ ترها‪ ،‬جایگاه قابـل توجهی ندارد‪ .‬البتـه در میان‬ ‫بزرگسـاالن کـم نبودنـد کسـانی که بـا اهنگ هـای او‬ ‫گریـه کردنـد یـا رقصیدند اما کمتـر بزرگسـالی دعوت‬ ‫او را بـرای گفتـن بـغ بغو‪ 1‬یا تشـکیل حرمسـرا‪ 2‬لبیک‬ ‫گفـت‪ .‬اگـر هـم مراسـمی یا همنشـینی بود نـه بخاطر‬ ‫شـخص او کـه به عنوان فـردی صاحب نفوذ بـرای اخذ‬ ‫رای یـا جلـب توجـه‪ ،‬مورد اعتنـا قرار گرفـت‪ .‬مقصودلو‬ ‫پلـه هـای شـهرت را طـی مـی کـرد امـا طعم سـختی‬ ‫های ان را هم می چشـید‪ .‬رفته رفته از اشـعار عاشـقانه‬ ‫و بعضـا اجتماعـی‪ ،‬فاصلـه گرفـت‪ .‬واژگانـش به شـکل‬ ‫محسوسـی تغییـر کـرده بودنـد‪ .‬ایـن بار جـوان جویای‬ ‫مجـوز‪ ،‬تنهـا نبـود‪ .‬نسـل تغییـر کـرده بـود‪ .‬شـاید بـه‬ ‫لحاظ سـنی بـا پیروانش همسـانی چندان نمی داشـت‬ ‫امـا از منظـر دیگـری هم سـنگر بودنـد‪ .‬تتلو نیـز چون‬ ‫بسـیاری از پیروانـش بغـض فروخفته بود‪ .‬نسـل جوانی‬ ‫کـه در میتینگ کـوروش فاقد رهبـری الزم بود‪ ،‬به نظر‬ ‫مـی رسـید مـراد خـود را یافتـه باشـد‪ .‬ان زمـان زنـده‬ ‫یـاد دکتـر محمدامیـن قانعـی راد‪ ،‬رئیس وقـت انجمن‬ ‫جامعـه شناسـان ایـران‪ ،‬در مـورد میتینـگ کـوروش‬ ‫چنیـن گفت‪:‬‬ ‫بـا این حـال برای این سـخنان گوش شـنوایی در میان‬ ‫نبـود‪ .‬بزرگترهـا گرفتـار زندگـی روزمـره خـود بودند و‬ ‫عمومـا از نوجوانـان رفتـار و گفتار بزرگسـاالن را انتظار‬ ‫داشـتند و البتـه دارنـد! این دیدگاه امروز تضعیف شـده‬ ‫اسـت امـا همچنـان یک بـاور عمومی اسـت‪ .‬شـاید در‬ ‫نـگاه اول چنیـن رویکـردی را موجـب تربیـت صحیـح‬ ‫نوجوانـان بدانیـم با این حـال نادیده گرفتـن روحیات و‬ ‫شـخصیت خاص نوجوانان در این سـنین اشتباه بزرگی‬ ‫است‪.‬‬ ‫مـن معتقـدم میتینگ کـوروش یک غلیان و جوششـی بود که من‬ ‫نـام ان را «فـوران نوجوانی» می گذارم؛ به عبارت دیگر‪ ،‬در جامعه‬ ‫ما نوجوانی بوده‪ ،‬اما حاال غلیان کرده اسـت‪ .‬شـاید عده ای بپرسـند‬ ‫مگـر قبلا نوجوانـی وجـود نداشـته اسـت؟ مـن معتقـدم وجـود‬ ‫نداشـته‪ ،‬به لحاظ زیسـتی و بیولوژیکی و سـنی (‪ 13-18‬سـالگی)‬ ‫نوجوانـی همیشـه بوده و هسـت‪ ،‬امـا توجهی به ان ها منی شـد‪.‬‬ ‫حتـی نامـی هـم نداشـت و بسـیاری نوجوانـان را کـودک حسـاب‬ ‫مـی کردنـد و ایـن یعنـی نوجوانی به عنـوان یک مقولـه فرهنگی‬ ‫در جامعـه مـا وجـود نداشـت‪ .‬به عبـارت دیگر ان ها به رسـمیت‬ ‫شـناخته منی شـدند‪ .‬در غرب از دهه ‪ 70‬به بعد تحولی که امروز‬ ‫در جامعـه مـا در مـورد نوجوانـان در حـال وقوع اسـت‪ ،‬رخ داد و‬ ‫تینیجرهـا بـه عنوان یک گـروه اجتامعی ویژه پا بـه عرصه جامعه‬ ‫گذاشـتند‪ .‬امـروز نوجوانـان غربی می تواننـد از خانه بیرون بزنند‪،‬‬ ‫گروه های دوسـتی داشـته باشـند‪ ،‬سـبک فرهنگی ویـژه ای دارند‪،‬‬ ‫نـوع موسـیقی‪ ،‬لبـاس و مـد خاص خـود را دارند و بـه عبارت بهرت‬ ‫تبدیـل بـه یـک مقوله اجتامعی شـده انـد‪ .‬اما چنیـن موضوعی را‬ ‫مـا در ایران شـاهد نیسـتیم و فرد تا زمانی کـه دیپلم بگیرد کودک‬ ‫محسـوب مـی شـود‪ .‬البتـه کسـی لفظ کـودک را برایشـان بـه کار‬ ‫منـی بـرد‪ ،‬امـا بارهـا به ان ها گفته می شـود دهانشـان هنوز بوی‬ ‫‪4‬‬ ‫شـیر می دهد‪.‬‬ ‫‪ -1‬امیر تتلو و ماجرای بغ بغو کردن ‪www.aparat.com‬‬ ‫‪" -2‬حرمسرای" تتلو و یک تجارت سیاه ‪www.fararu.com‬‬ ‫‪ -3‬دهه هشتادی ها احساس کودکی نمی کنند ‪www.aftabeyazd.ir‬‬ ‫‪ -4‬همان‬ ‫"اتفاقاتـی کـه ‪ 18‬خـرداد در پاسـاژ کوروش با حضـور حدود‬ ‫دو هـزار جـوان و نوجـوان افتاد تنها نوک کوه یخی اسـت که‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪4‬‬ صفحه 5 ‫سخناغازین‬ ‫تتلو ماحصل باور و رفتار عمومی است؟‬ ‫تـا حـال چنـد بـار در خانـواده صحبت مـا را قطع کـرده اند؟‬ ‫چنـد بـار با عباراتی چون "تو کار بـزرگ ترها دخالت نکن"‬ ‫مواجـه شـده ایـم؟ بـه قـول دکتر قانعـی راد‪ ،‬چنـد بـار به ما‬ ‫گفتـه انـد دهنمان بـوی شـیر مـی دهـد؟ در چند نوبـت در‬ ‫شـبکه هـای اجتامعـی اظهار نظر کـرده ایـم و در مقابل پیام‬ ‫یا نظرامتان پاک شـده اسـت؟ ان هم در رشایطی که نظرامتان‬ ‫جـدا از درسـت یا غلـط بـودن‪ ،‬توهین امیز نبـوده اند!‬ ‫‪-5‬استقبال سازمان ملل از لغو مجازات اعدام در مغولستان ‪www.asriran.com‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪5‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫امیر تتلو‪ :‬قصد خودکشی دارم اما جرئت ندارم!‬ ‫‪www.rouydad24.ir‬‬ ‫افتابـه به گـردن جوانان ولو مجرم و نـه متهم‪ ،‬انداختن‬ ‫و برچسـب اراذل و اوبـاش بـه ایشـان زدن صرفا برامده‬ ‫از سـمت دسـتگاه قدرت نبود بلکه ریشـه های عمیقی‬ ‫در جامعـه خشـونت زده ایران نیز داشـت‪ .‬شـاهد مثال‬ ‫اینکـه سـال هـا بعـد پویـا پورجلیـل خواننـده و پلیس‬ ‫ایرانـی تبـار سـاکن امریکا‪ ،‬نـه فقط ساسـی مانکن که‬ ‫تتلـو را تهدیـد بـه قتـل کـرده بـود‪ .‬در حالـی کـه در‬ ‫سـطح بین الملل مسـئله کنار گذاشـتن حکم اعدام به‬ ‫عنـوان یـک مجـازات محل بحث و توجه بسـیار اسـت‬ ‫تاحـدی که مغولسـتان‪ ،‬سـرزمین چنگیزخـان نیز این‬ ‫مجـازات را لغـو کـرده اسـت‪ ،‬در ایـران مـا بـا سـه هزار‬ ‫سـال تاریخ مـدون برای خوانـدن یک اهنـگ‪ ،‬خواهان‬ ‫اعـدام هسـتند!‪ 5‬عجیـب نیسـت اگـر فرنگ رفتـه های‬ ‫مـا چنیـن رویکردی داشـته باشـند‪ ،‬حکومت شـریعت‬ ‫میانـه ای بـا تاییـد و صـدور مجـوز بـرای اهنـگ های‬ ‫تتلو نداشـته باشـد‪ .‬شـاید در نـگاه اول‪ ،‬اخـذ مجوز یک‬ ‫مقولـه صرفـا حکومتـی جلـوه کنـد بـا این حـال نباید‬ ‫از نظـر دور داشـت کـه حاکمیـت در خال پدیـد نیامده‬ ‫اسـت‪ .‬حتـی اگـر در بخـش هایـی از جامعـه از پایـگاه‬ ‫اجتماعـی چندانی برخوردار نباشـد بـه معنای مخالفت‬ ‫بدنـه جامعـه بـا همـه انگاره هـا یـا باورهـای حکومتی‬ ‫نیسـت‪ .‬بـه عنـوان نمونـه نقـد دین همـان قـدر از نظر‬ ‫دسـتگاه قـدرت مذمـوم اسـت کـه بـرای بدنـه جامعه‪.‬‬ ‫نظارت اسـتصوابی شـاید با نام ایت اهلل جنتی و شورای‬ ‫نگهبـان گـره خورده باشـد امـا اگر دقیـق تر بـه باورها‬ ‫و رفتارهـای دوسـتان و اشـنایان خـود بنگریم سـیطره‬ ‫نظـارت اسـتصوابی را بهتر و بیشـتر درک می کنیم‪ .‬به‬ ‫عنـوان نمونـه تـا حال چنـد بـار در خانـواده صحبت ما‬ ‫را قطـع کـرده انـد؟ چند بـار بـا عباراتی چـون "تو کار‬ ‫بـزرگ ترهـا دخالـت نکـن" مواجه شـده ایم؟ بـه قول‬ ‫دکتـر قانعـی راد‪ ،‬چنـد بار به ما گفته انـد دهنمان بوی‬ ‫شـیر می دهد؟ در چند نوبت در شـبکه های اجتماعی‬ ‫اظهـار نظـر کـرده ایـم و در مقابـل پیـام یـا نظراتمـان‬ ‫پـاک شـده اسـت؟ ان هـم در شـرایطی کـه نظراتمان‬ ‫جـدا از درسـت یـا غلط بـودن‪ ،‬توهیـن امیز نبـوده اند!‬ ‫ایـن رویکـرد که مـن می دانـم و بقیه خیـر‪ ،‬من صالح‬ ‫امـور را مـی دانم و بقیه نااگاهند‪ ،‬بسـیار در کشـورمان‬ ‫ریشـه دارد‪ .‬بـا این شـرایط‪ ،‬رفتـار و گفتـار تتلو چندان‬ صفحه 6 ‫سخناغازین‬ ‫محـل تعجب نیسـت‪ .‬او مصـداق بارز ایـن مصرع حافظ‬ ‫اسـت‪ :‬هر کسـی ان درود عاقبت کار که کشـت‪ .‬جامعه‬ ‫ایـران با تحقیر‪ ،‬ناسـزا گفتن و یا حکم اعـدام برای تتلو‬ ‫و ماننـد او صـادر کـردن‪ ،‬نمـی توانـد بـه حـل بنیادین‬ ‫مسـایل اجتماعـی خـود بپـردازد‪ .‬در حقیقـت این نوع‬ ‫برخوردهـای احساسـی صرفـا تصـور روشـنفکری یـا‬ ‫متعهـد بـودن را در فرد پدید می اورد و نتیجه عینی به‬ ‫همـراه نخواهد داشـت‪ .‬به سـخن دیگر رویکـرد حذفی‬ ‫نسـبت بـه تتلو به مثابـه تله ای می ماند که دسـت کم‬ ‫بخشـی از جامعـه ایـران در ان گرفتار شـده اسـت‪ .‬بی‬ ‫انکـه خـود متوجه غفلت و عاملیت خـود در پدیدامدن‬ ‫و شـکل گرفتـن چهـره هایی چون تتلو شـده باشـد‪.‬‬ ‫رویکرد جامعه ایران با مسایل اجتامعی سطحی است؟‬ ‫جامعـه خشـونت زده ایران کـه تالش معنـا داری برای‬ ‫حل مشـکالت ریشـه دار خود نمـی کند‪ ،‬راهـکار را در‬ ‫پـاک کـردن صورت مسـئله دیـده اسـت‪ .‬نمونـه دیگر‬ ‫از ایـن برخوردهـای افراطـی پسـت بازیگـر سرشـناس‬ ‫کشـورمان پرویـز پرسـتویی خطـاب به سـحر قریشـی‬ ‫اسـت‪ .‬خانـم قریشـی برغـم انکـه از رفتـار خـود عـذر‬ ‫خواسـته بود و پاکبان نیز پذیرفته بـود‪ ،‬مورد بی مهری‬ ‫هـای عجیـب قرار گرفت‪ .‬بوسـیدن پا و متهم شـدن به‬ ‫رانتـی بـودن ان هـم بـدون سـند و مـدرک‪ .‬نویسـنده‬ ‫به دنبال دفاع از سـحر قریشـی نیسـت‪ .‬تکلیف ایشـان‬ ‫روشـن است‪ 6.‬پرسـش این اسـت که ایا تکلیف کسانی‬ ‫چون پرویز پرسـتویی نیز روشـن اسـت؟ سحر قریشی‪،‬‬ ‫تتلـو یـا ساسـی مانکـن سـن فرزنـدان امثـال اقـای‬ ‫پرسـتویی را دارند‪ .‬ایشـان و دیگر همراهانشـان نباید از‬ ‫خود بپرسـند که سیسـتم اموزشـی کشـور چیسـت و‬ ‫چگونـه کار می کند؟ خانواده‪ ،‬دانشـگاه‪ ،‬محیط کار و ‪...‬‬ ‫چگونه اسـت کـه فرزندانمان چنین بار امـده اند؟ نباید‬ ‫بدانیـم وزارت امـوزش و پـرورش بـه عنـوان بزرگترین‬ ‫وزارتخانـه کشـور‪ ،‬چـه خروجی داشـته اسـت؟ با توجه‬ ‫به رشـد فقر در کشـور‪ ،‬تکلیف حدود دو میلیون دانش‬ ‫امـوز محـروم از تحصیـل چـه خواهد شـد؟‪ 7‬نویسـنده‬ ‫بنـا نـدارد همـه چیز را سـیاه ببیند یـا همه چیـز را به‬ ‫‪ -6‬بنگرید به مصاحبه ی رضا رشیدپور با سحر قریشی ‪www.namasha.com‬‬ ‫‪ ۲ -7‬میلیون کودک بازمانده از تحصیل‪ /‬معاون وزارت اموزش و پرورش خبر داد‪ :‬جابه‬ ‫جایی جمعیت دانش اموزی در ایران در پی مهاجرت های گسترده ناشی از خشکسالی‬ ‫‪www.fa.shafaqna.com‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫گـردن فـرد خاصـی بیانـدازد‪ .‬هـدف از نام بـردن اقای‬ ‫پرسـتویی نیـز جـز ایـن نبـوده و نیسـت که ایـن تفکر‬ ‫و رفتـار مـورد نقـد و بازنگـری قـرار بگیرد و نه شـخص‬ ‫ایشـان‪ .‬تمـام عـرض نویسـنده ایـن اسـت کـه بجـای‬ ‫پرداختـن بـه معلـول هـا بایـد بـه علـت هـا پرداخـت‪.‬‬ ‫حذف تتلو یا شکسـتن سحر قریشـی پایان کار نخواهد‬ ‫بـود‪ .‬پرواضح اسـت کـه در این محیط زیسـتی‪ ،‬جامعه‬ ‫تتلوهـای دیگـری پـرورش خواهـد داد‪ .‬بـه هـر روی به‬ ‫اصـل مطلـب بازگردیـم‪ .‬در جذب و تربیـت نخبگان در‬ ‫همین سیسـتم اموزشـی شـک و تردیدی وجـود ندارد‬ ‫بـا ایـن حـال نبایـد بپرسـیم کـه چگونـه اسـت تتلو یا‬ ‫سـحر قریشـی چند میلیـون مخاطب جـذب می کنند‬ ‫امـا پژوهشـگران و محققیـن کشـور در بهتریـن حالت‬ ‫چنـد هـزار مخاطـب دارنـد؟ شـاید در نـگاه اول ایـن‬ ‫قیـاس مـع الفـارق به نظر برسـد با این حال می پرسـم‬ ‫اگـر معتقدیم کـه اکثریـت جامعه ایران در جسـتجوی‬ ‫اصالحـات اسـت در ان صـورت نبایـد بدانیـم کـه ایـن‬ ‫اصالحـات را از کجـا و بـه چه طریقی دنبـال می کند؟‬ ‫مـی توان پذیرفـت فعالین اجتماعی و مدنی کشـورمان‬ ‫چنـد هزار مخاطب داشـته باشـند و بعـد نتیجه گرفت‬ ‫اکثریـت جامعـه ایران در جسـتجوی اصالحات اسـت؟‬ ‫مـی تـوان پذیرفـت ضرورتـی نـدارد شـهروندان یـک‬ ‫کشـور ان هـم مدعیـان دموکراسـی‪ ،‬پیگیـر نظـرات‬ ‫متفکریـن و صاحب نظران باشـند؟ قابل پذیرش اسـت‬ ‫کـه هـر شـهروندی خـود را دانـای کل بدانـد و بـدون‬ ‫مطالعـه‪ ،‬مسـایل اجتماعـی را تحلیل کنـد و از ان بدتر‬ ‫تحلیـل خـود را جامـع و بی نقـص بداند؟ اجـازه بدهید‬ ‫کمـی صریح تر عـرض کنم‪ .‬خروجی چنیـن جامعه ای‬ ‫پوپولیسـمی اسـت که برای شـعر ساسـی مانکن حکم‬ ‫اعـدام صـادر می کند و یا سـحر قریشـی را به پابوسـی‬ ‫دعـوت مـی کنـد امـا در مـورد اسـتقالل کانـون وکال‬ ‫سـکوت مـی کنـد! دربـاره رویکردهایـی چون سـهمیه‬ ‫بنـدی طلاق ان میـزان کـه بایـد دل نگرانـی نـدارد‪.‬‬ ‫بـا ایـن حـال حتـی تحصیل کـردگان مـا به شـدت در‬ ‫دعوای اسـتقالل و پرسـپولیس مشـارکت دارند‪ .‬فوتبال‬ ‫بـرای ایشـان اولویـت اسـت اما ایـن میزان حساسـیت‬ ‫نسـبت به تعـداد و میانگین سـنی تـن فروشـان‪ ،‬دیده‬ ‫نمـی شـود‪ .‬نویسـنده بنـا نـدارد از دریچـه توطئـه بـه‬ ‫مسـایل جامعه بنگـرد و دقیقا به همین جهت می پرسـم‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪6‬‬ صفحه 7 ‫سخناغازین‬ ‫منـی تـوان پذیرفـت که میزان مخاطبین سـحر قریشـی یا‬ ‫حتـی پرویز پرسـتویی سـطح دغدغـه مندی را نشـان می‬ ‫دهـد؟ در حقیقـت نگـرش حاکم نه مبتنی بر ریشـه یابی‬ ‫علـل و کنشـگری که مبتنی بر خرده گیـری و واکنش های‬ ‫احساسـی و سـطحی اسـت‪ .‬بـه عنـوان منونه جمـع اوری‬ ‫کمـک بـرای ‪ ۱۰۰‬یـا ‪ ۱۰۰۰‬خانـوار در قیـاس بـا مشـکل‬ ‫مسـکن در کشـور و وجود ‪ 19‬میلیون بدمسـکن و حدود‬ ‫‪ 9‬میلیـون بـی مسـکن‪ ،‬چـه خروجی خواهد داشـت؟‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫دبیر شورای عالی شهرسازی ‪ :‬اولویت شهرهای کشور رفع بدمسکنی است‬ ‫‪www.pana.ir‬‬ ‫چگونـه اسـت که مسـایلی چـون اهنگ ساسـی‪ ،‬رفتار‬ ‫خانـم قریشـی و ماننـد ایـن بـه سـرعت در بیـن همـه‬ ‫اقشـار جامعـه ایـران مـورد بحـث قـرار مـی گیـرد امـا‬ ‫عـدم پرداخـت معوقـات جامعـه پزشـکی‪ ،‬معلمـان‪،‬‬ ‫کارگـران و ‪ ...‬خیـر؟ چگونـه اسـت کـه جامعه ایـران را‬ ‫اگاه مـی دانیـم امـا اکثریـت همیـن جامعـه اگاه حتی‬ ‫نـام اسـکودا‪ 8‬را هـم نشـنیده اسـت؟ ایـا جامعـه ایران‬ ‫‪9‬‬ ‫بـه تبعات ویرانگر عدم اسـتقالل کانـون وکال اشـراف دارد؟‬ ‫مـی تـوان پذیرفت جامعـه ای طالب اصالحات باشـد اما‬ ‫در اولویـت بنـدی مسـایل خـود‪ ،‬ایـن میـزان راه را گم‬ ‫کـرده باشـد؟ نمی تـوان پذیرفت که میـزان مخاطبین‬ ‫سـحر قریشـی یا حتی پرویز پرسـتویی سـطح دغدغه‬ ‫منـدی را نشـان مـی دهـد؟ در حقیقـت نگـرش حاکم‬ ‫نـه مبتنـی بر ریشـه یابی علل و کنشـگری کـه مبتنی‬ ‫بـر خـرده گیـری و واکنـش های احساسـی و سـطحی‬ ‫اسـت‪ .‬به عنـوان نمونـه جمـع اوری کمک بـرای ‪۱۰۰‬‬ ‫یا ‪ ۱۰۰۰‬خانوار در قیاس با مشـکل مسـکن در کشـور‬ ‫و وجـود ‪ 19‬میلیـون بدمسـکن و حـدود ‪ 9‬میلیون بی‬ ‫مسـکن‪ ،‬چه خروجـی خواهد داشـت؟‪ 10‬به جرئت هیچ‪.‬‬ ‫در حالـی که تغییـر بنیادین فرهنگ عمومـی‪ ،‬بازنگری‬ ‫اساسـی در باورهـای دینی‪ ،‬عرفی و مانند ان‪ ،‬شـفافیت‬ ‫نظام مالی و اداری‪ ،‬اسـیب شناسـی فرهنـگ کار‪ ،‬ورود‬ ‫بـه صنعـت و تکیه بـر تولید‪ ،‬تنهـا برخی از لـوازم مورد‬ ‫نیـاز ما جهـت نیل به اصالحات اسـت‪ ،‬که اساسـا مورد‬ ‫توجـه عموم نیسـتند‪ .‬محل تعجب هم نیسـت‪ .‬رسـانه‬ ‫هایـی چـون "ادم حسـابی ها"‪ 11‬اساسـا بـه این جهت‬ ‫ایـن میـزان مخاطـب دارند کـه عمیق نیسـتند‪ .‬نگرش‬ ‫عمیـق و کار ریشـه ای سـخت و زمـان بر اسـت‪ .‬نیاز به‬ ‫تفکـر و همـکاری دارد‪ .‬باید تیمی کار کرد و از شکسـت‬ ‫نهراسـید‪ .‬حال انکه پرداخت ‪ ۱۰۰‬هزارتومان به شـماره‬ ‫حسـاب فالن‪ ،‬نه کار سـختی اسـت و نه نیاز به سـاعت‬ ‫هـا اندیشـیدن دارد‪ .‬سـهل اسـت کـه احسـاس مفید و‬ ‫موثـر بـودن را نیز ایجاد می کند‪ .‬فـرد در تصورات خود‬ ‫گمـان مـی کند کـه کار بزرگـی کرده اسـت و اگر مورد‬ ‫نقـد قـرار بگیرد خواهـد گفت‪" :‬مـن در حد توانـم کاری‬ ‫کـرده ام‪ ،‬شما چـه کـرده ایـد؟" ایـن بخـش از هموطنان‬ ‫عموما شـناخت درسـتی ابعـاد خرابی یا بحـران ندارند‪.‬‬ ‫نمونـه بـارز تلاش بـرای بـه رسـاندن کمـک بـه مردم‬ ‫کرمانشـاه بـدون شـناخت حجم بحـران بـود‪ .‬خروجی‬ ‫انکـه بعـد از دو سـال همچنان شـرایط در مناطق زلزله‬ ‫زده عـادی نیسـت‪ .‬نباید بپرسـیم منتقدیـن دولت که‬ ‫خـود اسـتین بـاال زده انـد چه کرده اند؟ اشـکار اسـت‬ ‫که هدف نویسـنده زیرسـوال بردن حسـن نیسـت افراد‬ ‫نیسـت‪ ،‬هدف نقد تسـلط احسـاس بـر اندیشـه و رفتار‬ ‫ایشان است‪.‬‬ ‫‪ -8‬اتحادیه سراسری کانون های وکالی دادگستری ایران‬ ‫‪ -9‬گرچه نویسنده قصد تبرعه کانون وکال را ندارد و مطمئنا در وضع پیش امده‬ ‫خود وکال نیز تقصیر کارند‪.‬‬ ‫‪ -10‬اخوندی‪ ۱۹:‬میلیون نفر بدمسکن در کشور داریم ‪www.eghtesadonline.com‬‬ ‫‪ -11‬صفحه ای در اینستاگرام که به معرفی شخصیت های ایرانی و در موارد جمع اوری‬ ‫کمک های مالی‪ ،‬می پردازد‪.‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪7‬‬ صفحه 8 ‫اق‬ ‫ت‬ ‫صاد‬ ‫اریک اشمیت مدیر عامل اسبق گوگل‬ ‫‪www.alimeschi.com‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫ینی‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Eric Schmidt‬‬ ‫‪www.en.wikipedia.org‬‬ ‫استخدام بیزینس کوچ تصمیم حرفه ای من بود‪ .‬البته اعتراف می کنم که کار‬ ‫دشوار و چالش برانگیزی بوده است چرا که به عنوان مدیرعامل یک شرکت‬ ‫موفق که روز به روز در حال پیشرفت و بزرگ تر شدن بود‪ ،‬نیازی به یک‬ ‫بیزینس کوچ نمی دیدم تا اینکه یکی از اعضای هیئت مدیره گوگل مرا متقاعد‬ ‫کرد و در نهایت از نتیجه شگفت انگیز کوچینگ کسب و کار‪ ،‬شگفت زده شدم!‬ ‫و‬ ‫کا‬ ‫رافر‬ ‫‪8‬‬ صفحه 9 ‫اقتصادوکارافرینی‬ ‫مربی کسب و کار یک راهنام یا یک رضورت؟‬ ‫درباره اهمیت و رضورت بیزینس کوچ برای کارافرینان‬ ‫لیال راسخ‬ ‫در شـرایط فعل�ی کـم نیسـتند کسـانی که بـا توجه به‬ ‫شـرایط نامطلوب اقتصادی و اجتماعی تمایل به شـروع‬ ‫کس�ب و کار خود را دارند‪ .‬از طرفی بدون ش�ک سواالت‬ ‫متعددی برایشـان مطرح بوده اسـت؛ نمی دانم چه کنم‬ ‫تـا مشـتری ها مـرا انتخـاب کننـد؟ اگر خودم شـخصا‬ ‫سـر کسـب و کارم حاضر نباشـم‪ ،‬بـاز هم کارم درسـت‬ ‫انجـام می شـود؟ چطـور نیروی کار مناسـب پیدا کنم؟‬ ‫چگونـه بـرای کارم تبلیغات الزم را انجـام دهم؟ در کنار‬ ‫این دسـت پرسـش ها مسـایلی هم محل توجه اسـت؛‬ ‫هی�چ گاه وقت�ی برای اس�تراحت ن�دارم و مدام س�ر کار‬ ‫هس�تم‪ .‬بـا وجـود هم�ه این تلاش هـا‪ ،‬سـود باالیی به‬ ‫دس�ت نمی اورم‪ .‬مسـلما هر کسـی قادر به پاسخگویی‬ ‫مناس�ب به این دس�ت سوـاالت نب�وده و نیس�ت‪ .‬با این‬ ‫حسـاب چـه کسـی مـی توانـد یـک راهنمـای کامل و‬ ‫کارازمـوده برای شـهروندانی باشـد که هنـوز در ابتدای‬ ‫ی�ک فعالی�ت اقتص�ادی هس�تند؟ ایـا صرفا یـک تاجر‬ ‫موفـق بـودن کفایـت می کند؟ یـک صاحب فـن بودن‬ ‫مـی توانـد اثرگذار باشـد؟ چنین فـردی الزامـا باید یک‬ ‫مدیـر و رئیـس هوشـمند باشـد؟ در اینجـا حضـور یک‬ ‫مربـی و راهنمـای کسـب و کار ضرورت پیـدا می کند‪.‬‬ ‫شـخصی کـه در دنیای تجـارت‪ ،‬بیزینس کـوچ‪ 1‬خوانده‬ ‫می شـود‪.‬‬ ‫بیزینس کوچ چیست؟‬ ‫بیزینسـ کوـچ ه�ا ی�ا مربی�ان کس�ب وکار‪ ،‬معمـوال‬ ‫کارافرینـان بـا تجربه ای هسـتند که خودشـان صاحب‬ ‫کسـب و کار بـوده و بـا بهره گیـری از هوش‪ ،‬اسـتعداد‬ ‫و مجموعه تجاربشـان‪ ،‬نقشـه راه صحیح کسـب و کار را‬ ‫‪1- Business coach‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫م�ی شناس�ند و ان را بـا توجـه به چشـم انـداز و هدف‬ ‫اقتصـادی هـر شـخص‪ ،‬ترسـیم مـی کننـد‪ .‬بیزینـس‬ ‫کـوچ هـا بـا توجـه بـه شـرایط و وضعیـت حاکـم بـر‬ ‫فضـای کسـب و کار و نیـز دانش خـود‪ ،‬بـه کارافرینان‬ ‫جوـان ی�اری م�ی دهن�د‪ .‬فرایندی کـه از ان بـه عنوان‬ ‫"بیزینـس کوچینـگ" یـاد مـی شـود‪ 2.‬بهـ جرئ�ت تـا‬ ‫بیسـت سـال پیش هیـچ فـردی از بیزینـس کوچینگ‬ ‫خبـر نداشـت بـا ایـن حـال امـروزه در رسـانه هـای‬ ‫معتبرـی چ�ون نیوی�ورک تایم�ز و سـی ان ان‪ ،‬از ان‬ ‫یـاد م�ی ش�ود‪ .‬گرچهـ در حـال حاضر نیـز اکثـر مردم‬ ‫از ان اطالع�ی ندارن�د‪ 3.‬تاریخچـه بیزینس کوچینگ به‬ ‫دهـه ‪ 70‬میلادی باز می گـردد که "تیموتـی گالوی"‬ ‫‪4‬‬ ‫نویسـنده امریکایـی‪ ،‬مجموعـه ای به نام سـری درونی‬ ‫منتش�ر ک�رد‪ .‬در این کت�اب مجموعـه ای از ایـده های‬ ‫جدیـد در مـورد مربیگـری (کوچینـگ) و دسـتیابی به‬ ‫موفقیـت در ورزش هایـی چون اسـکی‪ ،‬تنیـس و دیگر‬ ‫حرفـه هـا مانند موسـیقی را مطـرح کرد که بـه قدرت‬ ‫درونـی و نظـم و انضبـاط فـردی نیـاز داشـت‪ .‬انجا بود‬ ‫کـه مدل گالـوی انقدر محبوبیت پیدا کرد که بسـیاری‬ ‫از غیـر ورزشـکاران هـم در زندگی شـخصی و حرفه ای‬ ‫‪5‬‬ ‫خ�ود ان را پی�اده کردن�د‪.‬‬ ‫ضرورت و اهمیت کوچینگ یا مربی گری‬ ‫اهمیـت و ضـرورت کوچینگ یا مربـی گر همانند نقش‬ ‫ی�ک معل�م یـا راهنم�ا در ح�وزه تج�ارت اس�ت‪ .‬فرقـی‬ ‫نمـی کنـد کـه صاحـب یـک کسـب و کار نـه چنـدان‬ ‫بزرگ باشـید یا بخواهید شـرکتی چند ملیتی تاسـیس‬ ‫کنیـد در هر صورت بـرای اینکه در کارتـان به موفقیت‬ ‫برسـید نیـاز بـه ایـن داریـد کـه بـه درکـی عمیـق از‬ ‫توانمنـدی هـا و نقـاط ضعـف و قابل بهبود خود دسـت‬ ‫یابیـد و نسـبت بـه اهـداف شـخصی و کسـب و کارتان‬ ‫اگاه�ی و بصی�رت کاف�ی داش�ته باشـید‪ .‬بـا توجـه بـه‬ ‫اینکه داسـتان موفقیت برای هر کسـب و کاری منحصر‬ ‫بـه فـرد اسـت و قابـل تعمیـم به سـایر کسـب و کارها‬ ‫‪ -2‬بیزینس کوچینگ ‪www.mbc.coach‬‬ ‫‪ -3‬بیزینس کوچینگ چیست؟ ‪www.icoachtraining.com‬‬ ‫‪ -5‬اریک اشمیت مدیر عامل اسبق گوگل ‪www.alimeschi.com‬‬ ‫‪4- lanner series‬‬ ‫‪9‬‬ صفحه 10 ‫اقتصادوکارافرینی‬ ‫‪ -6‬همان‬ ‫‪ -7‬همان‬ ‫‪ -8‬بیزینس کوچینگ چیست؟(همه چیز درباره کوچینگ کسب کار‪۶+‬باور اشتباه)‬ ‫‪www.reself.net‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫بـرای مثـال می توان به پژوهشـی که در سـال ‪2004‬‬ ‫بوس�یله موسس�ه �‪Manchester consult‬‬ ‫‪ ing‬در مـورد تاثیرگـذاری کـوچ در دنیـای کسـب‬ ‫و کار انجـام شـده‪ ،‬اشـاره کـرد‪ .‬ایـن تحقیـق ضمـن‬ ‫بررسـی مراجعیـن ‪ 100‬کـوچ نشـان داد کـه ‪ 6‬برابـر‬ ‫هزینـه انجـام کوچینگ توانسـته اند بـه منافع مالی‬ ‫دسـت پیـدا کنند‪.‬‬ ‫‪ -9‬همان‬ ‫‪10- International Coaching Federation‬‬ ‫‪11- Farsi Coaching Academy‬‬ ‫‪ -12‬بیزینس کوچینگ چیست؟ ‪www.icoachtraining.com‬‬ ‫‪10‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Tim Gallwey on how to unlock a “goldmine” of potential‬‬ ‫‪www.igapps.es‬‬ ‫(حتـی در همـان حوزه) نیسـت‪ ،‬هر بیزینس یا کسـب‬ ‫و کاری شـرایط‪ ،‬امکانـات و وضعیت خاص خـود را دارد‬ ‫و روشـی کـه باعث رشـد یـک بنـگاه تجاری می شـود‬ ‫ممکن اس�ت در مورد بنگاه دیگر کارایی نداش�ته باش�د‬ ‫و چـه بسـا باعـث صـرف زمـان و هزینـه هـای بیهوده‬ ‫و ب�ی بازگشـت ش�ود‪ .‬بـر ایـن اسـاس وجود یـک کوچ‬ ‫ی�ا مرب�ی در تصمیم گیری های سرنوشـت سـاز‪ ،‬امری‬ ‫ناگزیـر اسـت تـا مرحله به مرحلـه به راهنمایـی های او‬ ‫اتکـا کرد‪ .‬شـخصیتی که چشـم انـداز و اهداف شـما را‬ ‫ب�ه خوب�ی درک مـی کن�د و در دس�تیابی به اهـداف و‬ ‫ارتقـای مالی بن�گاه ب�ا دادن اطالعـات الزم و کاربردی‪،‬‬ ‫دیدگاه�ی واق�ع بینانه و محاسـبه گ�ر‪ ،‬یاریت�ان کند‪ .‬با‬ ‫ای�ن تفاس�یر مربی یـا کوچ مـی تواند جلوی خسـران ها‬ ‫و ضررهـای اقتصـادی بـزرگ و اشـتباهات احتمالـی را‬ ‫بگیـرد‪ .‬بـه گفته بیـل گیتس‪" ،‬همـه ما به افـرادی نیاز‬ ‫داریـم کـه به مـا بازخـورد بدهنـد‪ 6".‬گرچه نمـی توان‬ ‫بیزینـس کوچینگ را در مشـخص کردن و رسـیدن به‬ ‫اهـداف خالصـه کـرد ولی به طـور کلی می تـوان گفت‬ ‫کـه علاوه بر ایجاد انگیزه و تشـویق‪ ،‬شـما را در عواملی‬ ‫چـون ترمیم نقشـه راه موفقیت‪ ،‬انتخاب مناسـب ترین‬ ‫افـراد‪ ،‬انتخـاب محیـط ایـده ال بـرای رشـد و ترقـی‪،‬‬ ‫باورهـای صحیـح‪ ،‬برنامـه اسـتراتژیک صحیـح‪ ،‬ارتقای‬ ‫مهـارت‪ ،‬رهبـری‪ ،‬رسـیدن بـه دیـدگاه بهتـر‪ ،‬پیشـبرد‬ ‫‪7‬‬ ‫اهـداف و پـرورش کارمندانی با بازدهی باال‪ ،‬یـاری می دهد‪.‬‬ ‫بـرای مثـال می تـوان به پژوهشـی که در سـال ‪2004‬‬ ‫بوسیله موسسه ‪ Manchester consulting‬در مورد‬ ‫تاثیرگـذاری کـوچ در دنیـای کسـب و کار انجام شـده‪،‬‬ ‫اشـاره کـرد‪ .‬این تحقیـق ضمن بررسـی مراجعین ‪100‬‬ ‫کـوچ نشـان داد کـه ‪ 6‬برابـر هزینـه انجـام کوچینـگ‬ ‫توانس�ته اند به منافع مالی دس�ت پیدا کنند‪ .‬همچنین‬ ‫در زمینـه بهبـود عملکردشـان بـه موضوعـات مختلفی‬ ‫اشـاره شـد‪ :‬افزایش بازدهی ‪ 53‬درصـد‪ ،‬افزایش کیفیت‬ ‫‪ 48‬درصـد‪ ،‬افزایـش تـوان و قدرت سـازمان ‪ 48‬درصد‪،‬‬ ‫بهبـود روابـط سـازمانی ‪ 77‬درصـد‪ ،‬بهبـود روابـط بین‬ ‫سرپرسـت و کارکنـان ‪ 71‬درصـد‪ ،‬بهبـود کار تیمی ‪67‬‬ ‫درصـد و افزایـش رضایت کاری ‪ 61‬درصـد‪ 8.‬با توجه به‬ ‫انچه مطرح ش�د به نظر می رسـد که در شـرایط فعلی‬ ‫و رقابتـی بـودن فضـای کسـب و کار‪ ،‬تغییـر کـردن به‬ ‫جـزء طبیعـی سـازمان ها تبدیل شـده و سـازمان ها به‬ ‫دنب�ال انعطاف و تطابق بیش�ترند‪ .‬بـا وجود این تغییرات‬ ‫و نیازهـای مکـرر بـرای پیشـرفت‪ ،‬اگـر منابع انسـانی و‬ ‫اس�تراتژی ه�ا ی�اری نکنند‪ ،‬تح�ول موفق نخواه�د بود‪.‬‬ ‫همیـن امـر موجـب شـده تـا همـواره نیـاز به ایـن امر‬ ‫اساسـی احسـاس شـود که باید کوچ های حرفـه ای به‬ ‫کمـک نیروهـای کلیدی سـازمان ها بیاینـد‪ 9.‬در نهایت‬ ‫در صـورت عالقمنـدی بـه ایـن حرفـه می توانیـد دوره‬ ‫اموزشـی تربیـت کوچ حرفـه ای را با ‪ 120‬سـاعت دوره‬ ‫اموزشـی مـورد تائیـد ‪ ICF‬یـا فدراسـیون بیـن المللی‬ ‫کوچینـگ‪ 10‬برای تبدیل شـدن به یک مربـی حرفه ای‬ ‫بگذرانی�د‪ .‬این دوره به گونه ای طراحی شـده اسـت که‬ ‫ایـن اطمینـان حاصـل شـود تمـام کوچ هـا یـا مربیان‪،‬‬ ‫حداقـل صالحیـت های مـورد نیاز طبق اسـتانداردهای‬ ‫‪ ICF‬را کسـب کننـد و در عین حـال اکادمی کوچینگ‬ ‫فارسـی زبانـان‪ 11‬ام�وزش ها و حمایت ه�ای تکمیلی را‬ ‫در قالـب کوچینـگ هـای گروهی و همیـن طور کمک‬ ‫بـه کـوچ ها برای کشـف مدل هـا و فرایندهای منحصر‬ ‫بـه فرد خود و نقاط قوتشـان ارائـه داده و در نهایت برای‬ ‫پیـدا کـردن جایگاه ویـژه خود در بـازار به دانشـجویان‬ ‫و ک�وچ ه�ا در ایـن زمین�ه ی�اری م�ی رس�اند! باش�د تا‬ ‫ای�ن حرف�ه راهگش�ای جوان�ان و کارافرینان این�ده ما و‬ ‫‪12‬‬ ‫موفققیـت اقتصـادی در اینده نزدیـک گرددـ‪.‬‬ صفحه 11 ‫ف‬ ‫ره‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫و‬ ‫هرن‬ ‫کمرت کسـی از اهالی ایران اسـت که میر غضبی نداند یا سـتم و تع ّدی نداند و ظلم و بی انصافی‬ ‫حمل و بقّال همه سـمتگر‬ ‫نپرورد و ِ‬ ‫متام سـکنه ان ویران و خرابه از طبقه حکامء و وزراء گرفته تا ّ‬ ‫و بـی مـر ّوت و همـه خونخـوار و بـی مرحمـت و همـه فریـاد دارنـد که چـرا ما میر غضب باشـی‬ ‫جلدباشـی باشند‪.‬‬ ‫حاکم مسـتبد و ّ‬ ‫نیسـتیم و همه می خواهند ظامل منفرد و ِ‬ ‫میرزا اقاخان کرمانی‬ ‫‪www.britannica.com‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪Persepolis‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪11‬‬ صفحه 12 ‫فرهنگ و هرن‬ ‫هویت ملی و خیزیش اجتامعی‬ ‫درباره هویت ملی و جنبش های اصالح طلبانه‬ ‫در ایران عرص قاجار‬ ‫زهرا ناگهی‬ ‫جنبـش اصالحـات در ایـران عصـر قاجـار در ترویـج‬ ‫باورهـای جدیـد دربـار ه ملـت و سـرزمین ملی‪ ،‬نقشـی‬ ‫اساسـی داشـت‪ .‬روشـنفکران ایـن جنبـش قویـا بـه‬ ‫هدایـت حکومت سـنتی به سـمت مدرنیتـه (یا همان‬ ‫ی روز و سـاختارهای سیاسـی‬ ‫تجـدد)‪ ،‬بکارگیری فناور ‬ ‫مـدرن به منظـور افزایـش توانمندی ایران بـرای مقابله‬ ‫بـا هجـوم همـه جانبـه غربی هـا‪ ،‬تاکیـد می کردنـد‪.‬‬ ‫سـلطنت عبـاس میرزا و وزیـر اطالح طلب او‪ ،‬ابوالقاسـم‬ ‫قائـم مقـام فراهانی‪ ،‬در دهه هـای ابتدایی قـرن نوزدهم‬ ‫اغـاز شـد‪ .‬جنبـش اصالح طلبانـه در دور ه امیرکبیر نیز‬ ‫در طـی سـال هـای ‪ 1848-52‬سـربراورد‪ .‬امیرکبیـر‬ ‫بـه دلیـل مسـافرت بـه روسـیه و امپراطـوری عثمانی‪،‬‬ ‫بـا مدرنیتـه اشـنا بـود و از اصطالحـات جدیـدی مانند‬ ‫"غیـرت ملـت و سـرزمین مـادری" و "میهن پرسـتی"‬ ‫اسـتفاده می کـرد‪ .‬او در وهلـه نخسـت در مورد توسـعه ‬ ‫زیرسـاخت های حکومتـی بـرای پاسـداری از تمامیـت‬ ‫ارضـی و خودمختـاری ایـران نگـران بـود‪ .‬بـه تعبیـر‬ ‫فریـدون ادمیت‪":‬مـا او را نمـاد میهن پرسـتی در برابـر‬ ‫نفوذ اسـتعماری سیاسـت و اقتصاد اروپـا می دانیم‪ ".‬به‬ ‫غیـر از شـخصیت هایـی چـون قائـم مقـام و امیرکبیر‪،‬‬ ‫دولتمردانـی چـون میرزاحسـین خـان سپهسـاالر‬ ‫اندیشـه های ملی گرایـی‪ ،‬مشـروطه گرایی و پیشـرفت را‬ ‫بـه تفصیل شـرح دادنـد‪ .‬سپهسـاالر به عنـوان نماینده ‬ ‫ایـران در بمبئـی‪ ،‬تفلیـس‪ ،‬اسـتانبول و البتـه وزیـر‬ ‫اعظـم در دوران قاجـار خدمـت کـرده بـود‪ .‬سپهسـاالر‬ ‫و دسـتیاران نزدیکـش چـون ملکـم خـان ناظم الدولـه‪،‬‬ ‫یوسـف خـان مستشـارالدوله و مجدالملـک سـینکی‪،‬‬ ‫طرفدار شـکل گیری نهادهای سیاسـی مدرن و اندیشـه ‬ ‫ن مـوارد را پیش نیـازی برای‬ ‫ملی گرایـی بودنـد زیـرا ایـ ‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫پیشـرفت کشـور می دانسـتند‪ .‬سپهسـاالر از نخستین‬ ‫افـرادی بـود کـه در زمان صحبـت دربار ه پایه و اسـاس‬ ‫ملی گرایـی‪ ،‬از اصطلاح ملیـت بـرای اشـاره بـه مفهوم‬ ‫ملیـت‪ 1‬و ملی گرایـی اسـتفاده کـرد‪ .‬بـه نظر می رسـد‬ ‫بـرای نخسـتین بـار امپراطـوری فرانسـه دربـار ه پایه و‬ ‫اسـاس ملی گرایـی صحبت بـه میان اورده اسـت‪ .‬ان ها‬ ‫معتقـد بودنـد هر کشـوری باید بوسـیله مـردم خودش‬ ‫اداره شـود‪ .‬در حقیقت اندیشـه مدرنیته یا تجددخواهی‬ ‫در جسـتجوی حاکمیت ملت و تغییر وضعیت سـاکنان‬ ‫از رعیـت بـه شـهروند بود‪.‬‬ ‫مدارس مدرن و چاپ فشاری‬ ‫امـوزش مـدرن و چـاپ فشـاری در دهه هـای پایانـی‬ ‫قـرن نوزدهـم ارایـه شـد‪ .‬گفته می شـود که گسـترش‬ ‫اندیشـه های جدیـد چـون ملی گرایـی در غـرب و‬ ‫هم چنیـن در اسـیا و افریقـا‪ ،‬محصـول جانبـی رشـد و‬ ‫توسـع ه چاپ فشـاری و گسـترش مـدارس مـدرن بود‪.‬‬ ‫در نتیجـه‪ ،‬هـزاران ایرانـی دربـار ه اندیشـ ه و نهادهـای‬ ‫سیاسـی مـدرن اگاهـی پیـدا کردنـد‪ .‬معرفـی اموزش‬ ‫غربـی در ایران بوسـیله مدارس میسـیونری و مهم تر از‬ ‫ان تاسـیس دارالفنون در سال ‪1230‬خ و دانشکده علوم‬ ‫سیاسـی (مـدارس علوم سیاسـی) در سـال ‪1278‬خ به‬ ‫طور قابل توجهی به انتشـار اندیشـه های جدید سیاسی‬ ‫و ملی گرایـی در میـان روشـنفکران نوظهـور کمـک‬ ‫کردنـد‪ .‬تاسـیس چاپخانه هـا در تبریز‪ ،‬تهـران‪ ،‬اصفهان‬ ‫و دیگر شـهرهای بـزرگ منجر به انتشـار تعداد کثیری‬ ‫کتـاب و روزنامـه شـد‪ .‬تقریبا نیمـی از ایـن کتاب ها به‬ ‫ایـران قبـل از اسلام‪ ،‬از جملـه کتـب تاثیرگـذاری در‬ ‫زمینـ ه تاریـخ ساسـانیان‪ ،‬ریشـه های اشـکانی قاجارها‪،‬‬ ‫شاهنامه فردوسـی‪ ،‬جنبش نئوزرتشتی و اخالق فارسی‬ ‫(جاویدان خرد) اختصاص داشـت‪ .‬علاوه بر این‪ ،‬واردات‬ ‫کتاب هـای فارسـی منتشـر شـده در هنـد و تعـدادی‬ ‫روزنام ه منتشـر شده در کلکته‪ ،‬اسـتانبول‪ ،‬قاهره‪ ،‬لندن‬ ‫و پاریس به انتشـار بیشـتر اندیشـه های سیاسـی مهم و‬ ‫اساسـی و ایدئولـوژی ملی گرایـی در میان روشـنفکران‬ ‫ایرانـی کمک کـرده بود‪.‬‬ ‫‪ -1‬مقصود استفاده از اصطالح فارسی ملیت به جای کلمه انگلیسی ‪ Nationality‬است‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪12‬‬ صفحه 13 ‫فرهنگ و هرن‬ ‫‪13‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫‪www.pinterest.com‬‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫موضـوع تکـراری در کارهای ان ها بیزاری ایشـان از فتح‬ ‫ایـران بوسـیله اعراب و مقایسـه و تقابل شـرایط اسـفبار‬ ‫کشـور بـا تاریـخ باشـکوه پیـش از اسلام بـود‪ .‬ان ها در‬ ‫جسـتجوی علـل اصلـی نـزول ملـت ایـران‪ ،‬خودکامگی‪،‬‬ ‫فسـاد و ناتوانـی اعضـای طبقـ ه حاکم را مقصر دانسـتند‪.‬‬ ‫ایـن دسـت از روشـنفکران خواسـتار پـاک کـردن زبـان‬ ‫فارسـی از کلمـات عربـی و پذیرش تمدن غربـی بودند تا‬ ‫بدیـن وسـیله از گذشـته اسلامی بیگانه رها شـوند‪.‬‬ ‫‪Old Photographs of Iran | Old photographs, Photographer‬‬ ‫ملی گراییرمانتیک‬ ‫بـرای نخسـتین طرفـداران ملی گرایـی در ایـران‪،‬‬ ‫تلاش بـرای بازنمایـی شـکوه هویـت و تاریـخ ملی‬ ‫ایـران کاملا طبیعـی بـود‪ .‬این بـاور وجـود دارد که‬ ‫پیوسـتگی در تاریـخ ایـران از گذشـته های خیلـی‬ ‫دور تـا زمان هـای جدید همـراه با دیـدگاه رمانتیک‬ ‫نسـبت بـه دوران طالیـی قبـل از اسلام‪ ،‬عمومیت‬ ‫دارد‪ .‬میـرزا فتحعلـی اخونـدزاده‪ ،‬جالل الدین میرزا‬ ‫قاجـار و میـرزا اقاخـان کرمانـی‪ ،‬از روشـنفکران‬ ‫پیشـگام در زمینـه ملی گرایـی رمانتیـک بودند‪ .‬ان‬ ‫هـا عمدتـا در حیطـ ه فرهنگ سـازی و عشـق بـه‬ ‫سـرزمین ملـی (حب وطن) بـه عنوان نیـاز معنوی‬ ‫مـردم‪ ،‬کار می کردنـد‪ .‬موضـوع تکـراری در کارهای‬ ‫ان هـا بیـزاری ایشـان از فتح ایـران بوسـیله اعراب‬ ‫و مقایسـه و تقابل شـرایط اسـفبار کشـور بـا تاریخ‬ ‫باشـکوه پیـش از اسلام بـود‪ .‬ان ها در جسـتجوی‬ ‫علـل اصلی نـزول ملت ایـران‪ ،‬خودکامگی‪ ،‬فسـاد و‬ ‫ناتوانـی اعضـای طبق ه حاکم را مقصر دانسـتند‪ .‬این‬ ‫دسـت از روشـنفکران خواسـتار پـاک کـردن زبـان‬ ‫فارسـی از کلمـات عربـی و پذیـرش تمـدن غربـی‬ ‫بودنـد تـا بدیـن وسـیله از گذشـته اسلامی بیگانه‬ ‫رهـا شـوند‪ .‬در حقیقـت پـاک سـازی زبان فارسـی‬ ‫را اصلی تریـن نیـاز بـرای پیشـرفت می دانسـتند‪.‬‬ ‫جلال الدیـن میـرزا شـاهزاد ه قاجـار‪ ،‬شـروع بـه‬ ‫بازسـازی تاریـخ ملی ایرانـی در کتاب پادشـاهان به‬ ‫نـام "نمای خسـروان" کرد‪ .‬این کتـاب اولین کتاب‬ ‫بـرای دارالفنـون بـود کـه عـاری از هرگونـه کلمـه‬ ‫عربـی اسـت‪ .‬میـرزا اقاخـان کرمانی در بیـان تاریخ‬ ‫ملی ایـران از جالل الدیـن میرزا پیروی کـرد‪" .‬اینه ‬ ‫سـکندری" از اثـار کرمانی اسـت که تاریـخ ایران از‬ ‫گذشـت ه اسـاطیری تا دوره قاجار را شـامل می شود‪.‬‬ ‫او در ایـن کتـاب گذشـت ه پرافتخـار ایـران را باوضع‬ ‫موجودمقایسهمی کند‪.‬بههرروینمیتوان انکار کرد که‬ ‫گسـترش ملی گرایـی رمانتیک این شـخصیت های‬ ‫روشـنفکر و البتـه اندیشـه های ملی گرایانـه وزیران‬ ‫اصالح طلبـی چون قائـم مقام و امیرکبیر‪ ،‬به شـکل‬ ‫قابـل توجهـی در تهییـج فکـری و جهت گیـری‬ ‫ایدئولـوژی انقلاب مشـروطه‪ ،‬تاثیر داشـته اسـت‪.‬‬ صفحه 14 ‫ف‬ ‫ره‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫‪www.fa.shafaqna.com‬‬ ‫یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟ هیچم ار نیست‪ ،‬متنای توام باری هست؟‬ ‫ملک الشعرا بهار‪ ،‬مسمطات‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫‪14‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫به مناسبت اول اردیبهشت ماه جاللی روز بزرگداشت سعدی‪ /‬کالم سعدی درس زندگی است‬ ‫سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫و‬ ‫هرن‬ صفحه 15 ‫فرهنگ و هرن‬ ‫سعدی‪ ،‬عابدی عامل‬ ‫درباره ژرف اندیشی سعدی‬ ‫به مناسبت یک اردیبهشت روز بزرگداشت استاد سخن‬ ‫نسیم داودی پناه‬ ‫"سـعدی" سـخن ور و حکیمی اسـت که درباره او از دیر باز‬ ‫تـا کنـون بسـیار گفتـه انـد و نوشـته انـد‪ .‬این کـه که‬ ‫بـود و چگونـه زیسـت‪ ،‬یک سـوی ماجراسـت و این که‬ ‫چگونـه مـی اندیشـید و چگونه نوشـت نیز سـوی دیگر‬ ‫مطلـب اسـت‪ .‬بـه نظر می رسـد هـر نویسـنده‪ ،‬حکیم‬ ‫و دانشـمند راسـتین‪ ،‬بیـش از انکـه در پـی شـهرت و‬ ‫شـناخته شـدن باشـد‪ ،‬خواسـتار ادراک و بهـره منـدی‬ ‫مخاطـب از اندیشـه‪ ،‬تالش و تجربیات اوسـت‪ .‬پس چه‬ ‫نیکوسـت به چیسـتی اثارشـان بپردازیم و از مفهوم ان‬ ‫برای رشـد فـردی و اجتماعـی برخوردار شـویم‪.‬‬ ‫سعدی منتقدی منصف‬ ‫بـی شـک " گلسـتان" جـزو یکـی از مشـهورترین اثار‬ ‫سـعدی اسـت‪ .‬ایـن اثر چـه به لحـاظ صـورت و زیبایی‬ ‫سـخن و چـه بـه لحاظ معنـا و هـدف‪ ،‬قابل سـتایش و‬ ‫تامـل اسـت‪ .‬بـا وجـود ایـن‪ ،‬بهتر اسـت در نظر داشـته‬ ‫باشـیم هیچ متـن کهنی مقدس نیسـت و باید پذیرفت‬ ‫برخـی از مطالـب ان هـا مشـمول زمان گشـته و امروز‬ ‫کاربسـت ان‪ ،‬خردمندانـه بـه نظر نمی رسـد‪ .‬اما برخی‬ ‫از مفاهیـم نیـز ان قدر غنی و ژرف هسـتند که نمی توان‬ ‫ان هـا را مختـص زمـان و مـکان خاصـی دانسـت‪ .‬این‬ ‫گونه مفاهیم عموما از انسـان و مسـائل انسـانی به طور‬ ‫عـام سـخن مـی گویـد کـه کهنـه شـدنی نیسـت‪ .‬بـه‬ ‫نمونـه مـی توان به "حکایـت ‪ "38‬از باب دوم گلسـتان‬ ‫اشـاره کرد‪:‬‬ ‫فقیهـی پـدر را گفـت‪ :‬هیـچ از ایـن سـخنان رنگیـن‬ ‫دالویـز متکلمـان در مـن اثـر نمی کند به حکـم ان که‬ ‫نمی بینـم مـر ایشـان را فعلـی موافـق گفتـار‪:‬‬ ‫ترک دنیا به مردم اموزند ‪ //‬خویشتن سیم و غ ّله اندوزند‬ ‫عالمی را که گفت باشد و بس ‪ //‬هر چه گوید نگیرد اندر کس‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫عالم ان کس بود که بد نکند ‪ //‬نه بگوید به خلق و خود نکند‬ ‫ون اَن ُف َس ُکم‬ ‫رون‬ ‫الناس ب ِال ِب ّ ِر َو تَ ْن َس َ‬ ‫اَتَا ُم َ‬ ‫َ‬ ‫عامل که کامرانی و تن پروری کند‬ ‫او خویشنت گم است که را رهربی کند‬ ‫پـدر گفت‪ :‬ای پسـر! به مجـرد خیال باطل نشـاید روی‬ ‫از تربیـت ناصحـان بگردانیـدن و علمـا را بـه ضاللـت‬ ‫منسـوب کـردن و در طلـب عالـم معصـوم از فواید علم‬ ‫محـروم مانـدن‪ ،‬همچـو نابینایـی کـه شـبی در وحـل‬ ‫افتـاده بـود و می گفـت‪ :‬اخر یکـی از مسـلمانان چراغی‬ ‫فـرا راه مـن داریـد‪ .‬زنـی فارجه بشـنید و گفـت‪ :‬تو که‬ ‫چـراغ نبینـی بـه چـراغ چه بینـی؟! همچنیـن مجلس‬ ‫وعـظ چـو کلبه ب ّزاز اسـت انجا تا نقـدی ندهی بضاعتی‬ ‫نسـتانی و اینجـا تـا ارادتی نیـاری سـعادتی نبری‪.‬‬ ‫گفت عالم به گوش جان بشنو ‪ //‬ور نماند به گفتنش کردار‬ ‫مدعی گوید ‪ //‬خفته را خفته کی کند بیدار‬ ‫باطل است انچه ّ‬ ‫مرد باید که گیرد اندر گوش ‪ //‬ور نوشته است پند بر دیوار‬ ‫صاحبدلیبهمدرسهامدزخانقاه‬ ‫بشکستعهدصحبتاهلطریقرا‬ ‫گفتم میان عامل و عابد چه فرق بود‬ ‫تا اختیار کردی از ان این فریق را‬ ‫گفت ان گلیم خویش بدر می برد ز موج‬ ‫وین جهد می کند که بگیرد غریق را‬ ‫حکایـت شـامل دو بخـش و ایده اسـت‪ .‬بخش نخسـت‬ ‫از زبـان فقیهـی اغـاز مـی شـود کـه با پـدرش صحبت‬ ‫می کند‪ .‬او معتقد اسـت سـخن و موعظـه علما به هیچ‬ ‫نمـی ارزد و نمـی تـوان به ان ها و سـخن ایشـان اقتدا‬ ‫کـرد زیـرا خودشـان عکس انچه مـی گوینـد و نمایش‬ ‫مـی دهند‪ ،‬عمل می کننـد و این موضـوع مانع پذیرش‬ ‫گفتـه انـان مـی گـردد‪ .‬ایـده نخسـت ایـن حکایـت‪،‬‬ ‫مطلبـی اسـت کـه امروزه نیـز جایـگاه دارد و قابـل باور‬ ‫اسـت‪ .‬کـم نیسـتند افـرادی کـه به دلیل فسـاد پشـت‬ ‫پرده عالمان از تبعیت و پیروی ایشـان سـر باز زده اند و‬ ‫حتی دیگر به مفهوم گفته هایشان نیز وقعی نمی نهند‪ .‬این‬ ‫دسـته درسـت شـبیه فقیه حکایـت‪ ،‬گله مند هسـتند‬ ‫و ایـن امـر را زشـت و قبیـح مـی انگارنـد‪ .‬تا ایـن جای‬ ‫ماجـرا‪ ،‬هـر گونـه کـه نـگاه کنیـم حق بـا فقیه اسـت و‬ ‫نمـی تـوان ایرادی بـر نظر او گرفت‪ .‬اما سـعدی به جای‬ ‫مخالفـت و توجیـه کار عالمـان ریـاکار‪ ،‬از زاویـه ای بـه‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪15‬‬ صفحه 16 ‫فرهنگ و هرن‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪16‬‬ ‫جامعه ایران‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫‪1‬اشاره به سوره بقره؛ ایه ‪44‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫ ‪-‬‬ ‫منابع‬ ‫‪ -1‬مصلح الدین سعدی شیرازی‪ ،‬کلیات‪ ،‬مصحح‪ :‬محمد علی فروغی‪ ،‬چاپ یازدهم‪ ،‬نرش‪ :‬ققنوس‪.1396 ،‬‬ ‫‪ -2‬محمد تقی بهار‪ ،‬دیوان اشعار‪ ،‬انتشارات نگاه‪ ،‬چاپ پنجم‪.1396 ،‬‬ ‫‪www.jamehirani.com‬‬ ‫مطلـب مـی نگـرد که بسـیار ژرف و انسـان سـاز اسـت!‬ ‫بخـش دوم حکایـت‪ ،‬ایده ای اسـت که از زبـان پدر بیان‬ ‫و مطـرح مـی شـود‪ .‬پدر بـدون اینکه بـر کار عالمان گم‬ ‫کـرده راه صحـه بگذارد‪ ،‬انگشـت اتهـام را به خـود فقیه‬ ‫و بـه طـور عام‪ ،‬به فـرد فرد مخاطبـان بازمـی گرداند‪ .‬او‬ ‫معتقد اسـت بـه خاطر گوینده فاسـد نباید مطلب مفید‬ ‫بیـان شـده را نیز فاسـد انگاشـت‪ .‬چنین نگاهـی خبر از‬ ‫بینشـی مـی دهد که از سـطح عبور کـرده و در پی ایراد‬ ‫گرفتـن از دیگـران نیسـت‪ .‬منظـر بینش چنیـن فردی‪،‬‬ ‫رشـد و تعالـی خویشـتن اسـت‪ .‬پـس در این مسـیر هر‬ ‫انچـه نیک اسـت می شـنود و بـه کار می بندد‪ .‬فـارغ از‬ ‫انکـه چه کسـی و با چه خصوصیتی ان سـخن درسـت‬ ‫را گفته اسـت‪ .‬سـعدی در اینجا ان ایده نخسـت خدشه‬ ‫ناپذیـر را بـه گونـه ای به چالش می کشـد کـه تلنگری‬ ‫بـرای مخاطب باشـد‪ .‬مخاطبـی که می خواهد با دسـت‬ ‫اویز کردن بهانه ای‪ ،‬دسـت از رشـد و تعالی شـخصیتش‬ ‫بـردارد و بـه جمـع کسـانی ملحـق شـود که نسـبت به‬ ‫تربیـت فـردی خویـش بـی اهمیـت بـوده و در خیـل‬ ‫شـاکیان بـی هـدف‪ ،‬در جامعه پرسـه می زنند‪ .‬سـعدی‬ ‫در مقـام مصلـح اجتمـاع‪ ،‬اگاه اسـت عالمـان ریـاکار و‬ ‫فاسـد در جامعـه موجبـات دلزدگی و بـی اعتنایی مردم‬ ‫را فراهـم اورده انـد و ان را خطـری بـرای جامعه می داند‪.‬‬ ‫از این رو در بخش نخسـت حکایت با بر شـمردن زشـت‬ ‫کاری هـای انـان‪ ،‬از ذکر ایـه ای برای تنبه ایشـان بهره‬ ‫مـی بـرد کـه "ایـا مـردم را بـه نیکی فـرا مـی خوانید و‬ ‫خـود را فرامـوش می کنیـد‪ 1".‬در اینجا سـعدی عالمان‬ ‫بـی عمـل را هشـدار مـی دهد و تزویـر ایشـان را به زیبا‬ ‫تریـن وجـه بیان مـی کند‪:‬‬ ‫عالم که کامرانی و تن پروری کند‬ ‫او خویشتن گم است که را رهبری کند؟‬ ‫امـا از سـویی دیگـر او مـی دانـد اگـر مـردم نسـبت بـه‬ ‫مفاهیم اصیل و راسـتینی که از جانـب دغل کاران بازگو‬ ‫مـی شـود بـی اعتنـا و دل سـرد شـوند‪ ،‬دیگـر تربیت از‬ ‫اجتمـاع رخت خواهد بسـت پـس از زبان پـدر که دانای‬ ‫حکایت اوسـت‪ ،‬مخاطب را متوجه سـهل کاری و راحت‬ ‫طلبـی خویش مـی کند و مـی گوید به خاطـر دو رویی‬ ‫گوینـده نبایـد گفته درسـت را نیز کنار نهـاد‪" :‬به مجرد‬ ‫خیال باطل نشـاید روی از تربیت ناصحـان بگردانیدن‪".‬‬ ‫سـعدی مـی دانـد اگر هر فـرد به تربیت و رشـد خویش‬ ‫بپـردازد‪ ،‬جامعـه رشـد یافته خواهد شـد و تنهـا در این‬ ‫صورت اسـت که عالمان ریا کار نیز جایگاهشـان سسـت‬ ‫مـی شـود‪ .‬او در پایـان حکایـت بـا اوردن چنـد بیـت‪،‬‬ ‫مطلـب را بـه بهتریـن وجه پایان مـی دهد‪:‬‬ ‫گفت عالم به گوش جان بشنو ‪ //‬ور نماند به گفتنش کردار‬ ‫مدعی گوید ‪ //‬خفته را خفته کی کند بیدار‬ ‫باطل است انچه ّ‬ ‫مرد باید که گیرد اندر گوش ‪ //‬ور نوشته است پند بر دیوار‬ ‫صاحبدلی به مدرسه امد ز خانقاه‬ ‫بشکست عهد صحبت اهل طریق را‬ ‫گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود‬ ‫تا اختیار کردی از ان این فریق را‬ ‫گفت ان گلیم خویش بدر می برد ز موج‬ ‫وین جهد می کند که بگیرد غریق را‬ ‫در سـه بیـت نخسـت‪ ،‬سـعدی در خالل یـک مثال که‬ ‫ضرب المثل گردیده‪ ،‬سـخن را تکمیل و تفهیم می کند‪.‬‬ ‫امـا سـه بیـت اخـر بـه گونـه ای سـخن اصلـی و هدف‬ ‫نهایـی حکایـت اسـت‪ .‬مصلـح اجتمـاع پـس از تربیت و‬ ‫رشـد فـردی‪ ،‬گام را فراتـر مـی نهد و با یک مثـال بی نظیر‪،‬‬ ‫بـه مخاطب مـی گوید مرحله ای نیز پس از رشـد فردی‬ ‫وجـود دارد و ان نجـات اجتماع اسـت! سـعدی می خواهد‬ ‫مخاطبـش بدانـد رشـد و تربیت شـخص به هـر صورتی‬ ‫ممکـن اسـت و بـا بهانه جویـی و ریاکاری عالمـان نباید‬ ‫نسـبت بـه ان دلـزده و بـی تفـاوت شـد‪ .‬لیکـن پـس از‬ ‫ان‪ ،‬نیکوسـت بـه دیگـران نیز توجه نشـان داد و در برابر‬ ‫غـرق شـدن ان هـا در گـرداب رشـد نیافتگی بـی اعتنا‬ ‫نبـود‪ .‬گویـا سـعدی بـا این مثـال رسـالت خویـش را ادا‬ ‫مـی کنـد تـا از این طریـق‪ ،‬راه اصلاح اجتماع را نشـان‬ ‫دهـد‪ .‬ضمنـا نمی تـوان از نکته سـنجی کم نظیـر او در‬ ‫ایـن ابیات غافل ماند‪ .‬سـعدی به عکـس تصویر عالمانی‬ ‫کـه در بخـش نخسـت حکایتش ارائـه داده اسـت‪ ،‬عالم‬ ‫راسـتین را بـه عابـد خانقاه نشـین ترجیح مـی دهد‪ .‬به‬ ‫عقیـده او‪ ،‬عبـادت فـردی و نجـات خویشـتن و داشـته‬ ‫هـای خویـش‪ ،‬از سـیل حـوادث روزگار‪ ،‬کمـال نیسـت‪.‬‬ ‫عابد باید در ادامه مسـیر رشـد‪ ،‬عالم شـود و به مدرسـه‬ ‫کـه در واقـع تمثیلـی از امـوزش اسـت‪ ،‬گام بگـذارد و با‬ ‫امـوزش و تربیـت صحیـح‪ ،‬غریـق را نجات بخشـد‪ .‬پس‬ ‫هدف تنها اموختن شـنا و رسـاندن خویشـتن به ساحل‬ ‫امـن نیسـت بلکـه نجـات دادن و نجات یافتن اسـت‪.‬‬ صفحه 17 ‫س‬ ‫خ‬ ‫ن پا‬ ‫مردکی را چشم درد خاست‬ ‫ی‬ ‫به مناسبت یک اردیبهشت‬ ‫روز بزرگداشت استاد سخن سعدی‬ ‫ماهنامه رسند‬ ‫شامره پنجاه و پنجم‪ ،‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫‪17‬‬ ‫‪www.fa.shafaqna.com‬‬ ‫گلستان سعدی‪ ،‬باب هفتم در تاثیر تربیت‪ ،‬حکایت ‪14‬‬ ‫‪www.ganjoor.net‬‬ ‫منبع تصویر‪:‬‬ ‫ندهد هوشمند روشن رای ‪ //‬به فرومایه کارهای خطیر‬ ‫بوریاباف اگر چه بافنده ست ‪ //‬نربندش به کارگاه حریر‬ ‫به مناسبت اول اردیبهشت ماه جاللی روز بزرگداشت سعدی‪ /‬کالم سعدی درس زندگی است‬ ‫مردکی را چشم درد خاست‪ ،‬پیش بیطار رفت که دوا کن‪ .‬بیطار از انچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد‪ .‬حکومت‬ ‫به داور بردند گفت بر او هیچ تاوان نیست‪ .‬اگر این خر نبودی‪ ،‬پیش بیطار نرفتی‪ .‬مقصود از این سخن ان است تا بدانی که هر ان که‬ ‫ناازموده را کار بزرگ فرماید با ان که ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد‪.‬‬ ‫انی‬ صفحه 18 www.eseminar.tv صفحه 19 صفحه 20 ‫‪ 8‬اردیبهشت‬ صفحه 21 ‫حام‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫تامین سرمایه‬ ‫شروع ‪ 10 :‬اردیبهشت ‪1399‬‬ ‫پایان ‪ 19 :‬خرداد ‪1399‬‬ ‫حهت حمایت از ساخت این مستند به ادرس زیر مراجعه فرمایید‪:‬‬ ‫‪www.hamijoo.com‬‬ ‫م‬ ‫الی‬ صفحه 22

آخرین شماره های ماهنامه سرند

ماهنامه سرند 83

ماهنامه سرند 83

شماره : 83
تاریخ : 1401/06/31
ماهنامه سرند 82

ماهنامه سرند 82

شماره : 82
تاریخ : 1401/05/31
ماهنامه سرند 81

ماهنامه سرند 81

شماره : 81
تاریخ : 1401/04/31
ماهنامه سرند 80

ماهنامه سرند 80

شماره : 80
تاریخ : 1401/03/31
ماهنامه سرند 79

ماهنامه سرند 79

شماره : 79
تاریخ : 1401/02/31
ماهنامه سرند 78

ماهنامه سرند 78

شماره : 78
تاریخ : 1401/01/31
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!