ماهنامه سرند شماره 8 - مگ لند
0

ماهنامه سرند شماره 8

ماهنامه سرند شماره 8

ماهنامه سرند شماره 8

‫سرند‬ ‫سرند تالشی است در جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران‬ ‫درجستجوی‬ ‫زمان از دست رفته‬ ‫درباره ی نوستالژی و فرهنگ نوستالژی‬ ‫روسپیان سودازده ی‬ ‫سرزمین من‬ ‫نگاهی اجمالی به کاهش سن‬ ‫زنان اسیب دیده (قسمت دوم)‬ ‫بیوگاز‪ ،‬انرژی اینده‬ ‫بررسی اجمالی اهمیت استفاده‬ ‫از منابع تجدیدپذیر‬ ‫خط و نشان پدری‬ ‫بخش اول‪ :‬بررسی جایگاه تاریخی‬ ‫پدر در خانواده (قسمت دوم)‬ ‫ماهنامه تحلیلی مسایل ایران‪ /‬سال دوم‪ /‬خرداد ‪ 19 / 1395‬صفحه‬ صفحه 1 ‫به نام خداوند جان و خرد‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫سرند تالشی است در جهت نقد اندیشه و رفتار جامعه ایران‬ ‫اینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن‪ ،‬اینه شکستن خطاست‬ ‫ماهنامه تحلیلی‬ ‫سال دوم ‪ /‬شماره هشتم ‪ /‬خرداد ماه ‪95‬‬ ‫مدیرمسئول و سردبیر‪ :‬سپهر ساغری‬ ‫هیئت تحریریه‪ :‬یلدا دنیایی مبرز‪ ،‬امید سلطانی و پویا اشکانی‬ ‫تیم هنری ‪ :‬شهاب غالمی و شادی اسکندری‬ ‫نشانی سایت ماهنامه‪:‬‬ ‫‪www.sarandmonthly.com‬‬ ‫ان چه در این شماره می خوانید‪:‬‬ ‫سخن اغازین‬ ‫ردای خرداد‪2 .................................................‬‬ ‫جامعه‬ ‫روسپیان سودازده ی سرزمین من‪3................................‬‬ ‫نگاهی اجمالی به کاهش سن زنان اسیب دیده (قسمت دوم)‬ ‫اقتصاد و کارافرینی‬ ‫بیوگاز‪ ،‬انرژی اینده‪6 ..........................................‬‬ ‫بررسی اجمالی اهمیت استفاده از منابع تجدیدپذیر‬ ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫خط و نشان پدری‪9 ...........................................‬‬ ‫بخش اول‪ :‬بررسی جایگاه تاریخی پدر در خانواده (قسمت دوم)‬ ‫فرهنگ و هنر‬ ‫در جستجوی زمان از دست رفته ‪13 ............................‬‬ ‫درباره ی نوستالژی و فرهنگ نوستالژی‬ ‫طنز‬ ‫بدون شرح‪17 ..................................................‬‬ ‫سخن پایانی‬ ‫نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن‪18 .................‬‬ ‫تا وقتی که مردم مسائل خود را از سر خود وا می کنند و تا وقتی که انتظار‬ ‫نمی رود خود مسئولیت کامل و تعیین تکلیفی کامل را بر عهده گیرند‪ ،‬رفاه‬ ‫و سعادت انان در این جهان توهمی بیش نیست و این توهمی است که روزی‬ ‫خواهد ترکید ودران هنگاماینترکیدنپیامدهایهولناکیدرپیخواهدداشت‪.‬‬ ‫تئودور ادورنو‬ ‫جامعه شناس و فیلسوف‬ ‫عزیزانی که تمایل به همکاری دارند‪ ،‬می توانند از طریق زیر اقدام‬ ‫فرمایند‪:‬‬ ‫ارسال یادداشت یا مقاله‪ ،‬گزارش‪ ،‬مصاحبه یا درخواست همکاری‬ ‫در حوزه های دیگر چون کارتون‪ ،‬کاریکاتور‪ ،‬ترجمه و ‪ ...‬به نشانی‬ ‫الکترونیکی ماهنامه‪:‬‬ ‫‪Sarandmonthly@gmail.com‬‬ ‫‪1‬‬ صفحه 2 ‫سخن اغازین‬ ‫ردای خرداد‬ ‫در انتهایی ترین نقطه استان خوزستان در نقطه تالقی‬ ‫اروندرود و کارون‪ ،‬شهری کوچک با نقشی بزرگ ارمیده‬ ‫است‪ .‬این سکوت نه نشان از ارامش قبل از طوفان که حکایت‬ ‫از متانت پس از ان دارد‪ .‬چهره شهر زخمی است‪ .‬زخمی که‬ ‫رویایی فتح یک روزه خرمشهر‪ ،‬سه روزه خوزستان و دو هفته‬ ‫ای ایران را بر باد داد‪ .‬پس از ‪ 34‬روز ایستادگی و نبرد تن‬ ‫به تن مردم بومی‪ ،‬تکاوران نیروی دریایی و نیروهای سپاه‬ ‫نهایتا خونین شهر در ‪ 4‬ابان به بند کشیده شد‪ .‬کفه ترازوی‬ ‫جنگ برای بعثی ها سنگینی می کرد‪ .‬در شرایطی که ما در‬ ‫تحریم بودیم عراقی ها همه نوع امکانات را در اختیار داشتند‪.‬‬ ‫از امریکا و فرانسه تا روسیه و عربستان همه و همه به رژیم‬ ‫صدام کمک تسلیحاتی و نظامی می کردند‪ .‬حتی تعدادی‬ ‫خلبان امریکایی‪ ،‬استرالیایی‪ ،‬افریقایی و ‪ ...‬نیز برای بعثی ها‬ ‫لباس رزم به تن کردند! ما در تحریم چاره ای جز خرید لوازم‬ ‫و تغییر کاربری ان ها جهت مصرف نظامی نداشتیم‪ .‬نیروهای‬ ‫صدام نبرد را به مناطق غیر نظامی و شهری کشاندند‪ .‬بمباران‬ ‫ها بی امان است‪ .‬تنگنای سیاسی و تحریم دولت از یک سو‬ ‫و سکوت جامعه بین المللی از سوی دیگر نتیجه ای جز‬ ‫افزایش تلفات انسانی در ایران به همراه نداشت‪ .‬ما برای دفاع‬ ‫از خود موشک نداشتیم و چاره ناچار را در چانه زنی با قذافی‬ ‫جستیم تا شاید فرجی باشد‪ .‬در همین راستا رایزنی برای‬ ‫خرید موشک از لیبی اغاز شد‪ .‬در برابر حمالت موشکی بعثی‬ ‫ها ان هم به شهرها‪ ،‬مناطق مسکونی و مدارس چه باید کرد؟‬ ‫باید منتظر ماند و گردن کج کرد تا چند فروند موشک ان‬ ‫هم گران تر از قیمت بازار و با چند ماه دیرکرد به دستمان‬ ‫برسد؟ در این بین بودند کسانی که در اندیشه تغییر شرایط‬ ‫برامدند‪ .‬اما کسانی چون تهرانی مقدم این محدودیت را از‬ ‫پیش رو برداشتند و توان دیپلمات های ایرانی را برای چانه‬ ‫زنی و امتیاز گرفتن‪ ،‬باال بردند‪.‬‬ ‫تحریم‪ ،‬واژه ای اشنا برای ملتی که سال ها با پوست و گوشت‬ ‫خود ان را تحمل کرده است‪ .‬برای ملتی چون ایران تحریم‬ ‫محدود به جنگ افزارها نمی شود ما مردمی هستیم که‬ ‫تحریم دارو را هم تجربه کرده ایم‪ .‬بدیهی است وقتی کشوری‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫از درون توان تولید نداشته باشد طبعا نیازمند دول خارجی‬ ‫خواهد بود‪ .‬این مهم در بزنگاه هایی چون جنگ یا اختالفات‬ ‫سیاسی (اعم از منطقه ای و فرامنطقه ای) بیشتر خود را‬ ‫نشان می دهد‪ .‬نکته حایز اهمیت این است که اگر در کشور‬ ‫توان موشکی الزم را داشته باشیم از تحریم نگران نخواهیم‬ ‫بود‪ .‬اگر در کشور تجهیزات پزشکی بسازیم دل نگران تحریم‬ ‫ها نخواهیم شد‪ .‬بواسطه تحریم های بانکی و عدم توانایی‬ ‫در تهیه دارو‪ ،‬کودکی در کشور پرپر نمی شود‪ .‬پرسش این‬ ‫است که در برابر وضعیت حاکم چه باید کرد؟ ایا ذکر یک‬ ‫به یک نامالیمات گرهی از کار ما می گشاید؟ برشمردن‬ ‫کمی و کاستی های جامعه ایران می تواند توجیهی برای‬ ‫کنار کشیدن باشد؟ ایا تا به حال اندیشیده ایم که المان یا‬ ‫ژاپن تاریخ بسیار خشونت باری را پشت سرگذاشته اند اما‬ ‫فداکاری‪ ،‬برنامه ریزی و اینده نگری ایشان مسیر را برای‬ ‫توسعه متوازن هموار کرد؟ ایا نروژ و دانمارک یک شب و‬ ‫در کوتاه مدت توانستند بر همه مشکالت غلبه کنند؟ ایا من‬ ‫ایرانی به عنوان یک پزشک جراح موظف به سرمایه گذاری‬ ‫در حوزه تولید تجهیزات پزشکی هستم یا ساختمان سازی؟‬ ‫ایا من مهندس ایرانی موکلف به راه اندازی شرکت دانش‬ ‫بنیان در حوزه تخصصی خود هستم یا تاسیس پمپ بنزین؟‬ ‫ایا من بازرگان ایرانی باید در اندیشه سرمایه گذاری در بخش‬ ‫خصوصی باشم یا خرید زمین و ویال؟ چگونه کشوری چون‬ ‫ایالت متحده در ظرف ‪ 300‬سال به این درجه از قدرت رسید‬ ‫و ما برغم سه هزار سال تاریخ مدون در حوزه های مختلف‬ ‫باید دست نیاز به سوی غیر دراز کنیم؟ در تمام این تاریخ‬ ‫پر فراز و فرود نقش ما مردم چه بوده است؟ ما در کجای‬ ‫این تاریخ ایستاده ایم؟ باید توجه داشت همان طور که ما‬ ‫پدران و مادران خود را در معرض پرسش های بی شمار قرار‬ ‫دادیم فرزندان ما هم از ما خواهند پرسید‪ .‬مای ایرانی باید‬ ‫در اندیشه فرزندان خود باشد‪ .‬ما می بایست اجر به اجر و‬ ‫سنگر به سنگر‪ ،‬یک به یک بسازیم و فتح کنیم تا فردایی بهتر‬ ‫رقم زنیم‪ .‬نباید تسلیم محدودیت ها شد و باید دنبال چاره‬ ‫گشت‪ .‬این ما هستیم که باید بر همه جریان های انحصار‬ ‫طلب غلبه کنیم‪ .‬همیشه گزینه ای برای برون رفت از وضع‬ ‫موجود وجود دارد‪ .‬باید یکی برای همه و همه برای یکی بودن‬ ‫را مشق کنیم‪.‬‬ ‫سپهر ساغری‬ ‫‪2‬‬ صفحه 3 ‫جامعه‬ ‫مادامی که برای اقناع نیازهای جنسی فروخورده و یا حتی فرار و رهایی از‬ ‫یک شکست عاطفی با بی پروایی به پیکر یک زن روی می اوریم‪ ،‬هرگز در‬ ‫اوج کامجویی و سرشاری و لبریزی جنسی و در ان شتاب و درنگ‪ ،‬لحظه‬ ‫ای با خود اندیشیده ایم که شاید او به اجبار پدر‪ ،‬همسر و یا شاید هم از‬ ‫فرط فقر‪ ،‬شوربختی‪ ،‬استیصال و درماندگی و به حکم شرایط جامعه ای‬ ‫که اجازه ی هیچ انتخاب بهتری مگر تن فروشی به او نداده‪ ،‬نه تنها با پیکر‬ ‫خود بلکه با تمام شخصیت خود‪ ،‬به این خودفرسایی اگاهانه و ناگزیر روی‬ ‫اورده است؟! و یا ان هنگام که به صرف داشتن پول و قدرت اقتصادی در‬ ‫مورد قیمت و بهای پیکر او‪ ،‬افزایش مدت زمان ارایه خدمات جنسی‪ ،‬تامین‬ ‫محل برقراری رابطه جنسی و عدم استفاده از کاندوم برای کسب لذت هرچه‬ ‫بیشتر با او به چانه زنی می پردازیم‪ ،‬در حقیقت عالوه بر استثمار پیکر او‪،‬‬ ‫بیش از پیش به تحقیر روح و روان انسانی او دامن می زنیم؟! گزافه گویی‬ ‫نخواهد بود اگر بگوییم ما در اوج لذت جنسی دست و پا می زنیم و او در قعر‬ ‫مشکالت اقتصادی و اجتماعی‪ ،‬ما به اغوش گرم جامعه باز خواهیم گشت و‬ ‫او هم چنان یک روسپی است و از پذیرش اجتماعی محروم و تسلسل باطل‬ ‫فقر‪ ،‬بیماری های مقاربتی‪ ،‬حاملگی های ناخواسته‪ ،‬سقط های انتخابی ‪،‬‬ ‫افسردگی‪ ،‬بیماری های روانی و طرد اجتماعی هم چنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ صفحه 4 ‫جامعه‬ ‫چند معموال تن فروشی زنان‪ ،‬روسپیگری نامیده می شود و‬ ‫این واژه کمتر در مورد تن فروشی مردان به کار می رود‪ ،‬با‬ ‫این وصف‪ ،‬تمایل فزاینده ای در خصوص شکستن انحصاری‬ ‫روسپیان سودازده ی سرزمین من!‬ ‫این واژه وجود دارد‪ .‬در اغلب موارد به تن فروشان با دیده ی‬ ‫نگاهی اجمالی به کاهش سن زنان اسیب دیده‬ ‫تقبیح نگریسته می شود و ممکن است مشمول کیفر های‬ ‫(قسمت دوم)‬ ‫قانونی شوند‪ ،‬در حالی که مشتریان ان ها از این واکنش‬ ‫های اجتماعی مبرا هستند‪ 1».‬تن فروشی در زنان هم معلول‬ ‫مشکالت اجتماعی نظیر بیکاری‪ ،‬فقر‪ ،‬اعتیاد‪ ،‬کم سوادی‬ ‫و بی سوادی‪ ،‬سابقه ازار جنسی‪ ،‬زندگی در خانواده های‬ ‫اشفته و از هم گسیخته‪ ،‬فرار از منزل‪ ،‬ازدواج اجباری‪ ،‬اجبار‬ ‫یلدا دنیایی مبرز‬ ‫به روسپیگری توسط همسر و یا والدین‪ ،‬حضور روسپی در‬ ‫بین دوستان و فامیل‪ ،‬سابقه بازداشت و زندان و‪ ...‬است و‬ ‫هم خود به سایر مشکالت و اسیب های اجتماعی دامن می‬ ‫در یادداشت پیشین به کیستی روسپیان به طور عام‪ ،‬علل و زند‪ 2.‬به نظر می رسد عوامل زمینه ساز اسیب های اجتماعی‬ ‫عوامل موثر در گرایش زنان به وادی «تن فروشی» و کاهش در ابعاد مختلف‪ ،‬ابتدا از خانواده منشا می گیرد و خانواده‬ ‫سن زنان اسیب دیده به طور خاص و نقش غیر قابل اغماض در پیدایش و گسترش اسیب های اجتماعی به طور عام و‬ ‫مشتریان به عنوان گره ای کور و مغفول مانده در تداوم و تن فروشی زنان به طور خاص نقش به سزایی دارد‪ .‬مانند‬ ‫گسترش پدیده تن فروشی پرداختیم‪.‬‬ ‫بسیاری از االم اجتماعی‪ ،‬فقر در هر دو شکل اقتصادی و‬ ‫فرهنگی یکی از مهم ترین عوامل اصلی گرایش زنان به وادی‬ ‫تن فروشی است‪ .‬از این رو پرسش ناگزیری مطرح است‬ ‫روسپیگری داد و ستد جنسی و به دیگر سخن ارایه خدمات براستی علت یا علل اصلی روسپی خواهی در مردان چیست؟!‬ ‫جنسی مرتبط با « تن» است‪ .‬بنابرین می توان این گونه نتیجه ایا این علل‪ ،‬مشابه ان چه که در جامعه زنان شاهد بوده‬ ‫گرفت که بین زن و مردی که خود را در اختیار دیگری قرار ایم از نهاد خانواده سرچشمه می گیرد یا باید برای کنکاش‬ ‫می دهند فرقی نیست و واژه روسپی بر مردان نیز می تواند و واکاوی این علل احتمالی در بطن جامعه مردان و در تار‬ ‫اطالق گردد و با این وصف‪ ،‬احکام مترتب بر روسپیگری در و پود اندیشه ی خود انان به جستجو بپردازیم؟! به ظاهر‬ ‫عللی که مردان را به سوی این وادی‬ ‫وضع مشابه‪ ،‬شامل مردان روسپی‬ ‫سوق می دهد بسیار متفاوت تر از ان‬ ‫نیز می شود‪ .‬این برخالف تصور‬ ‫دلیل‬ ‫هر‬ ‫به‬ ‫که‬ ‫زنانی‬ ‫و‬ ‫دختران‬ ‫معموال‬ ‫چیزی است که زنان را! به علت زیست‬ ‫نادرستی است که در میان بخش‬ ‫بزرگی از مردم رایج است و ان چه و انگیزه با مردان متعدد رابطه برقرار پنهان پدیده تن فروشی از یک سو و‬ ‫پیامدهای فردی‪ ،‬خانوادگی‪ ،‬اجتماعی‪،‬‬ ‫به فساد و هرزگی تعبیر می شود را می کنند‪ ،‬فاسد و فاحشه نامیده‬ ‫مختص به زنان می دانند‪ .‬معموال می شوند‪ .‬اما اگر مردی با چندین زن حقوقی و قانونی از سوی دیگر مطالعه‬ ‫درباره "مشتریان" زنان تن فروش به‬ ‫دختران و زنانی که به هر دلیل و و دختر رابطه برقرار کند به او هیچ‬ ‫غایت دشوارتر از پژوهش درباره خود‬ ‫انگیزه با مردان متعدد رابطه برقرار‬ ‫می کنند‪ ،‬فاسد و فاحشه نامیده لقب و عنوانی نمی دهند‪ .‬فقط او را این زنان است و امکان پژوهش های‬ ‫می شوند‪ .‬اما اگر مردی با چندین هوس ران و عاشق پیشه می شمارند‪ .‬دقیق و همه جانبه در این مورد یا‬ ‫زن و دختر رابطه برقرار کند به او چنین مردانی می توانند مانند دیگر وجود نداشته و یا با مشکالت فراوانی‬ ‫هیچ لقب و عنوانی نمی دهند‪ .‬فقط مردان زندگی کنند و در برابر وجدان همراه است و در معدود مواردی هم که‬ ‫پژوهشی درباره مشتریان انجام شده از‬ ‫او را هوس ران و عاشق پیشه می‬ ‫نشوند‪...‬‬ ‫مواخذه‬ ‫چندان‬ ‫اجتماعی‬ ‫منظر و دیدگاه افراد تن فروش به بررسی‬ ‫شمارند‪ .‬چنین مردانی می توانند‬ ‫و مطالعه پیرامون انان پرداخته شده‬ ‫مانند دیگر مردان زندگی کنند و‬ ‫‪3‬‬ ‫است‪ .‬این در حالی است که به هیچ‬ ‫در برابر وجدان اجتماعی چندان‬ ‫‪ -1‬مدنی قهفرخی‪ ،‬سعید‪ ،‬بررسی اسیب های اجتماعی روسپیگری‪ ،‬تهران‪ ،‬یاد اوران‪ ،‬اول‪ ،1392،‬صص‪ 25‬و‪26‬‬ ‫مواخذه نشوند و در جامعه‪ ،‬احساس انفعال و سرافکندگی‬ ‫‪ -2‬همان‪ ،‬صص ‪129-199‬‬ ‫نکنند و حتی با افتخار از هوس رانی خود سخن برانند‪ .‬هر‬ ‫‪ -3‬برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به سعید مدنی قهفرخی ‪ ،‬پیام روشن فکر‪ ،‬ویژگی های مشتریان تن‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪4‬‬ صفحه 5 ‫جامعه‬ ‫‪ -7‬همان‪ ،‬ص‪288‬‬ ‫‪ -8‬همان‪ ،‬ص‪226‬‬ ‫‪ -9‬همان ‪ ،‬ص‪288‬‬ ‫‪ -10‬همان‪ ،‬ص ‪295‬‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫‪.11‬همان‪ ،‬ص‪296‬‬ ‫شماره هشتم‪ ،‬اردیبهشت ‪1395‬‬ ‫‪5‬‬ ‫منبع تصویر‪www.static.independent.co.uk :‬‬ ‫روی نمی توان با تمرکز و دقت یک جانبه پیرامون نقش را باید تجاوزی اشکار به حقوق بشر دانست‪ .‬تن فروشی چه‬ ‫زنان تن فروش‪ ،‬از نقش مردان به عنوان عامالن پیدایش‪ ،‬اجباری و چه همراه با رضایت‪ ،‬توهین به بشریت است و بزه‬ ‫‪9‬‬ ‫تداوم و گسترش این پدیده و اسیب اجتماعی فروکاهید‪ .‬دیده واقعی نه فقط شخص روسپی بلکه بشریت بوده است‪.‬‬ ‫ناگفته پیداست که تن فروشی تابع شرایط و عوامل فردی‪ ،‬فمنیست های مخالف روسپیگری‪ ،‬بر این نکته پافشاری می‬ ‫روان شناختی‪ ،‬خانوادگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬اقتصادی و کنند که روسپیگری یکی از نهاد های سلطه در مردساالری‬ ‫حتی سیاسی است‪ .‬زنان تن فروش به علت رویکردی که است‪ ،‬بنابرین نهادی است که بر پایه ی نابرابری و تبعیض‬ ‫جهت امرار معاش اتخاذ می کنند به لحاظ جسمی‪ ،‬جنسی‪ ،‬علیه زنان به وجود امده و همچنین تقویت کننده و تداوم‬ ‫روانی و اجتماعی در معرض اسیب های مختلفی قرار دارند دهنده ی فرودستی زنان است‪ .‬ان ها با تکیه بر نابرابری های‬ ‫که اثار و پیامدهای ان به جامعه نیز تسری خواهد یافت جنسیتی و انواع تبعیض ها علیه زنان‪ ،‬مثال خشونت های‬ ‫که شاید این روزها اشناترین این پیامدها به چشم و گوش جنسی و کنترل زندگی زنان از سوی مردان و هم چنین‬ ‫ما‪ ،‬افزایش امار طالق به دلیل ترویج روابط فرازناشویی‪ 4‬و نابرابری در فرصت های زندگی از جمله اموزش و شغل یابی‬ ‫گسترش موج سوم بیماری ایدز از طریق روابط جنسی غیر و همچنین تبلیغ کلیشه های جنسیتی در مورد نقش های‬ ‫ایمن است‪. 5‬عدم استفاده از کاندوم از‬ ‫زنانه و معرفی جنس زن به عنوان ارایه‬ ‫شایع ترین رفتارهای پرخطر در میان از میان زنان تن فروش‪ ،‬انانی که کننده خدمت و لذت جنسی‪ ،‬معتقدند‬ ‫روسپیان است‪ 6.‬از علل عدم استفاده از‬ ‫روسپی شدن زنان نتیجه ی نابرابری‬ ‫‪10‬‬ ‫کاندوم می توان به در دسترس نبودن وضعیت مالی و اقتصادی مناسبی جنسیتی در سیستم مردساالری است‪.‬‬ ‫ان‪ ،‬مخالفت مشتری‪ ،‬غیرمنتظره ندارند‪ ،‬حاضرند در ازای دریافت پول نابرابری جنسیتی به طرح این پرسش می‬ ‫بودن قرار‪ ،‬اعتماد به سالمت مشتری‪ ،‬بیشتر‪ ،‬هرگونه خدمات جنسی که انجامد که ایا زنان و مردان به منابع و‬ ‫یائسگی‪ ،‬عدم امکان حاملگی و عدم مشتریانشان درخواست کنند ارایه امکانات ارزشمند جامعه (غذا‪ ،‬پول‪ ،‬قدرت‬ ‫و زمان) دسترسی برابر دارند و این سوال‬ ‫دخول در ‪7‬واژن به هنگام رابطه جنسی دهند‪ .‬تعدادی از زنان روسپی به‬ ‫اشاره کرد‪ .‬از میان زنان تن فروش‪ ،‬ویژه ان هایی که دچار اعتیاد شده که ایا در دسترسی به خدمات جنسی‬ ‫انانی که وضعیت مالی و اقتصادی اند‪ ،‬به دلیل ناامیدی و دست شستن برابرند؟‪ 11‬به رغم ان که در روزمرگی‬ ‫مناسبی ندارند‪ ،‬حاضرند در ازای‬ ‫زندگی‪ ،‬خواه در تجرد و خواه در تاهل‪،‬‬ ‫پیشگیری‬ ‫موارد‬ ‫رعایت‬ ‫از‬ ‫زندگی‬ ‫از‬ ‫دریافت پول بیشتر‪ ،‬هرگونه خدمات‬ ‫به عنوان حقوق حقه ی خود به کالبد یک‬ ‫های‬ ‫بیماری‬ ‫دیگر‬ ‫و‬ ‫ایدز‬ ‫به‬ ‫ابتال‬ ‫از‬ ‫جنسی که مشتریانشان درخواست‬ ‫زن تن فروش روی می اوریم اما در عین‬ ‫مقاربتی صرفنظر کرده اند‪.‬‬ ‫کنند ارایه دهند‪ .‬تعدادی از زنان‬ ‫حال با نگاهی مالمت بار و سرزنش کننده‬ ‫روسپی به ویژه ان هایی که دچار اعتیاد‬ ‫و گاه کینه توزانه از ان سخن می رانیم و‬ ‫شده اند‪ ،‬به دلیل ناامیدی و دست شستن از زندگی از رعایت ان چه از ناسزا و توهین که بر زبان و کالم ما ساری و جاری‬ ‫موارد پیشگیری از ابتال به ایدز و دیگر بیماری های مقاربتی است از تن برهنه زنان برمی خیزد‪ .‬پارادوکس و تناقضی به‬ ‫صرفنظر کرده اند‪ 8.‬گرایش به سکس های گروهی نیز مقوله غایت اشکار در گفتار‪ ،‬کردار و حتی پندار یکایک ما به چشم‬ ‫دیگری است که درخور توجه است که این همه‪ ،‬از عوامل می خورد‪ .‬شاید داد و ستد جنسی به مثابه ی اینه ای است‬ ‫موثر در گسترش و افزایش تعداد موارد مبتال به بیماری ایدز که تاریک ترین و زشت ترین چهره ی اجتماع ما را باز می‬ ‫در میان مردان و همچنین زنان است‪ .‬در روسپیگری‪ ،‬استثمار نماید‪ .‬تصویری که اینه از ما نشان می دهد‪ ،‬ناگهان تصویری‬ ‫مالی‪ ،‬جنسی و جسمی رخ می دهد‪ .‬بنابرین‪ ،‬روسپیگری را از خود ما می شود‪ ،‬تصویری توامان از متهم‪ ،‬وکیل و قاضی‬ ‫نباید صرفا شغلی(مشروع یا نامشروع) قلمداد کرد بلکه ان که به داوری خویشتن خویش به نظاره نشسته است‪ ،‬نگاهی‬ ‫هولناک به خود‪ ،‬همهمه ای کوتاه‪ ،‬بند و رهایی در یک دم‪،‬‬ ‫فروشی از دیدگاه زنان تن فروش خیابانی شهر تهران ‪ ،‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی رفاه اجتماعی‪ ،‬سال نهم‪،‬‬ ‫شماره ‪34‬‬ ‫از ایستایی تا سقوط تدریجی و هبوط کامل به ورطه سقوط‪،‬‬ ‫‪ -4‬روزنامه شرق‪ ،‬شماره‪ 6، 2408‬مهر‪ ، 1394‬ص‪17‬‬ ‫از این رو شکستن اینه سهل تر و اسان تر می نماید! به‬ ‫‪ -5‬روزنامه ایران‪ ،‬شماره‪ 19 ،6074‬ابان‪ ،‬ص‪16‬‬ ‫ظاهر رابطه و هم اغوشی بین روسپی و مشتری نوعی تحقیر‬ ‫‪ -6‬مدنی قهفرخی‪ ،‬سعید‪ ،‬بررسی اسیب های اجتماعی روسپیگری‪ ،‬تهران‪ ،‬یاد اوران‪،‬‬ ‫اول‪ ، 1392،‬ص ‪227‬‬ ‫متقابل است!‬ صفحه 6 ‫اقتصاد و کارافرینی‬ ‫مردم بیش از ‪ 200‬سال است که از بیوگاز استفاده‬ ‫می کنند‪ .‬در زمانی قبل از اختراع برق‪ ،‬بیوگاز از فاضالبروهای‬ ‫زیرزمینی لندن استخراج و در المپ های خیابانی که المپ‬ ‫های گازی نام داشتند‪ ،‬سوزانده می شد‪ .‬در بسیاری از نقاط‬ ‫دنیا بیوگاز برای گرمایش و روشنی بخشی خانه ها‪ ،‬پخت‬ ‫و پز و حتی راه انداختن ماشین ها به کار گرفته می شود‪.‬‬ ‫در حال حاضر بیش از‪ ۶۰۰‬واحد هاضم در اروپا مشغول‬ ‫بکار می باشند‪ .‬تنها در کشور المان در حدود ‪ ۲۵۰‬واحد‬ ‫بیوگاز طی پنج سال گذشته نصب شده است‪ .‬این گاز‬ ‫می تواند از لندفیل ها یا همان اماکن دفن زباله استخراج شود‬ ‫و یا در دهکده ها مصرف خانگی یا اجتماعی داشته باشد‪.‬‬ ‫منبع تصویر‪www.3blmedia.com :‬‬ ‫‪6‬‬ صفحه 7 ‫اقتصاد و کارافرینی‬ ‫بیوگاز‪ ،‬انرژی اینده‬ ‫بررسی اجمالی اهمیت استفاده از منابع تجدیدپذیر‬ ‫محمد ماکویی‬ ‫یا میوه های جنگلی و پسماند اشپزخانه به وفور در اختیار‬ ‫باشند مشکلی در جهت تولید بیوگاز و استفاده از ان جهت‬ ‫مصارف خانگی روستایی وجود نخواهد داشت‪ .‬در این میان‬ ‫تنها به این نکته اشاره می شود که سه راس گاو براحتی‬ ‫سوخت مورد نیاز یک خانوار روستایی را جهت تامین گرما و‬ ‫پخت و پز فراهم ساخته و اعضای ان را بی نیاز از استفاده از‬ ‫سوخت های معمول فسیلی می نمایند‪ .‬ذکر این نکته ضروری‬ ‫است که هزینه های بیوگاز فقط مربوط به سرمایه گذاری‬ ‫اولیه است زیرا پس از ان منابع تولید بیوگاز همان فضوالت‬ ‫حیوانی و پسماندهای اشپزی هستند که برای خریدشان الزم‬ ‫نیست پولی پرداخت شود‪ .‬دولت و بخش خصوصی متاسفانه‬ ‫در حال حاضر وارد مبحث بیوگاز نشده اند که این امر ممکن‬ ‫است به دلیل پروژه های شکست خورده ای باشد که به ندرت‬ ‫در جهت تولید بیوگاز ازمایش شده اند‪ .‬این در حالی است که‬ ‫با گذر سال ها از تولید اولیه بیوگاز‪ ،‬امروزه بسیاری از عیب‬ ‫و ایرادات سیسم های بیوگاز قدیمی بر طرف شده و عالوه بر‬ ‫ان با واقعی تر شدن قیمت گاز‪ ،‬ورود به عرصه فناوری بیوگاز‬ ‫من بعد دارای صرفه اقتصادی بیشتری هم خواهد بود‪ .‬به این‬ ‫ترتیب در این مقاله سعی کرده ایم خوانندگان را به گونه ای‬ ‫اجمالی با بیوگاز اشنا نماییم تا به سهم خود تالش کوچکی‬ ‫در ورود کشورمان به عرصه تولید گاز کم زحمت‪ ،‬کم هزینه‬ ‫و تجدید پذیر که در زمره انرژی های پاک محسوب می شود‬ ‫نموده باشیم‪.‬‬ ‫برغم وجود منابع سرشار گازی‪ ،‬روستاهای فراوانی را در‬ ‫گوشه و کنار کشور می توان دید که از نعمت گاز طبیعی بی‬ ‫بهره اند‪ .‬از میان روستاهای نامبرده هم می توان به روستای‬ ‫قلعه محمد علی خان در ‪ 70‬کیلومتری پایتخت اشاره نمود‬ ‫که علیرغم نزدیکی به تهران از نعمت گاز بی بهره اند و هم‬ ‫می شود به بیش از ‪ 70‬روستای گلوگاه ساری ذکر به میان‬ ‫اورد و حدیث مفصل را از این مجمل خواند‪ .‬عدم بهره مند‬ ‫کردن تمامی روستاهای کشور از برکت گاز طبیعی فقط هم‬ ‫مربوط به هزینه های باالی تولید‪ ،‬انتقال و توزیع گاز نیست‬ ‫زیرا وجود روستاهای دور دست و وفور روستاهایی که صعب‬ ‫العبور بوده و رفت و امد معمول به ان ها نیز به سهولت‬ ‫میسر نیست مشکل گازرسانی به برخی از روستاها را دو‬ ‫چندان می نماید‪ .‬با این حال جای تعجب است که در ایران‬ ‫از سوخت های جایگزین سوخت های فسیلی که در بسیاری بیوگاز چیست؟‬ ‫از کشورهای دنیا مورد استفاده قرار می گیرند استفاده شایان‬ ‫بیوگاز ترکیبی از گازهاست و بطور عمده از دی اکسید کربن‬ ‫توجهی به عمل نمی اید و جای خالی بهره گیری از ان‬ ‫و متان درست شده است‪ .‬این گاز در اثر فعالیت انواعی از‬ ‫ها به ویژه در روستاهای کشور بخوبی احساس می گردد‪.‬‬ ‫میکروارگانیزم ها و معموال در غیاب‬ ‫بیوگاز سوختی است پاک تر از‬ ‫اکسیژن و هوا تولید می شود‪( .‬فقدان‬ ‫سوخت های فسیلی معمول و‬ ‫های‬ ‫هزینه‬ ‫که‬ ‫است‬ ‫ضروری‬ ‫نکته‬ ‫این‬ ‫ذکر‬ ‫جهت تامین گرما و پخت و پز‬ ‫اکسیژن شرایط بی هوازی نامیده می‬ ‫کاربردی تر است‪ .‬یکی از مزایای بیوگاز فقط مربوط به سرمایه گذاری اولیه شود) حیواناتی که مواد گیاهی را‬ ‫بیوگاز قابلیت تولید در محل است زیرا پس از ان منابع تولید بیوگاز می خورند و به ویژه حیواناتی که چرا‬ ‫و در نتیجه عدم نیاز به صرف همان فضوالت حیوانی و پسماندهای می کنند مقادیر زیادی بیوگاز تولید‬ ‫هزینه های گزاف انتقال و توزیع‬ ‫می نمایند‪ .‬بیوگاز تولیدی توسط گاو‬ ‫الزم‬ ‫خریدشان‬ ‫برای‬ ‫که‬ ‫هستند‬ ‫اشپزی‬ ‫گاز است‪ .‬مواد اولیه تامین بیوگاز‬ ‫یا فیل بوجود نمی اید بلکه توسط‬ ‫براحتی در دسترس هستند زیرا نیست پولی پرداخت شود‪ .‬دولت و بخش میلیاردها میکروارگانیزمی که در‬ ‫اگر محیط گرمای الزم را داشته خصوصی متاسفانه در حال حاضر وارد معده ان ها زندگی می کنند تولید‬ ‫باشد(درجه حرارت عموما باالی‬ ‫می گردد‪ .‬بیوگاز در مرداب ها و کف‬ ‫مبحث بیوگاز نشده اند‪...‬‬ ‫‪ 15‬درجه سانتیگراد) و فضوالت‬ ‫دریاچه ها که در ان ها مواد الی در‬ ‫حیوانی گاو‪ ،‬گوسفند‪ ،‬بز و اسب‬ ‫حال فساد تحت شرایط "رطوبت"‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪7‬‬ صفحه 8 ‫اقتصاد و کارافرینی‬ ‫و "فقدان اکسیژن" قرار دارند هم تولید می گردد‪ .‬بیوگاز‬ ‫قابل اشتعال می تواند در یک مخزن ساده جمع اوری شود‪.‬‬ ‫فضوالت حیوانی در یک مخزن بسته و جایی که گاز جمع می‬ ‫شود‪ ،‬ذخیره می گردند‪ .‬این گاز یک سوخت فوق العاده است‬ ‫که می تواند در مشعل ها و اجاق ها استفاده شده و جایگزین‬ ‫گاز طبیعی متداول که یک سوخت فسیلی است گردد‪ .‬بیوگاز‬ ‫از ان جهت که تولید بیوگاز وابسته به چراگاه هایی است که‬ ‫عموما در دنباله هر سال علف هایشان رشد و نمو می کنند‪،‬‬ ‫منبع انرژی تجدید شدنی محسوب می شود‪ .‬در مقابل گاز‬ ‫طبیعی که در اغلب خانه های ما مورد استفاده قرار می گیرد‬ ‫انر ِژی تجدید پذیر به حساب نمی اید‪ .‬گاز طبیعی از باقی‬ ‫مانده فسیلی شده گیاهان و حیوانات حاصل می اید و ممکن‬ ‫است برای تشکیل به میلیون ها سال زمان احتیاج داشته‬ ‫باشد‪ .‬تجدید پذیری این منابع با توجه به عمر ادمی چنان‬ ‫نیست که انسان ها بتوانند ان ها را تجدید پذیر به حساب‬ ‫بیاورند‪ .‬جدا از زندگی در محیط فاقد اکسیژن‪ ،‬میکروارگانیزم‬ ‫های تولید کننده متان ویژگی دیگری هم دارند‪:‬ان ها در‬ ‫زمره مخلوقات خیلی کوچکی هستند که توانایی هضم سلولز‬ ‫که ماده اصلی فیبرهای گیاهی است را دارند‪ .‬خصلت دیگر‬ ‫ان ها این است که نسبت به شرایط محیطی از قبیل درجه‬ ‫حرارت‪ ،‬اسیدیته‪ ،‬میزان اب و غیره حساسیت باالیی دارند‪.‬‬ ‫از مهم ترین کاربردهای بیوگاز می توان به تولید نیروی برق‪،‬‬ ‫ایجاد حرارت‪ ،‬سوخت مکمل برای موتورهای احتراق داخلی‬ ‫(به عنوان جایگزین مواد سوختی مانند بنزین و گازوئیل)‪ ،‬به‬ ‫عنوان مواد اولیه در تولید فراورده های شیمیایی و همچنین‬ ‫تولید کود اکسی اشاره کرد‪ .‬استفاده از بیوگاز می تواند‬ ‫به تامین انرژی پاک‪ ،‬اشتغال زایی و توسعه پایدار کمک‬ ‫شایانی برساند‪ .‬به عنوان نمونه ظرفیت کنونی تولید برق‬ ‫در کشور در حدود ‪ ۷۰‬هزار مگاوات ساعت است در حالی‬ ‫که ظرفیت تولید برق از منابع تجدید پذیر انرژی (بدون در‬ ‫نظرگیری نیروگاه های برق ابی) در حدود ‪ ۱۵۵‬مگاوات است‪.‬‬ ‫مالحظه می گردد که سهم تولید برق از انرژی های تجدید‬ ‫پذیر در کشور در حدود ‪ 0,3‬درصد است و این در حالی‬ ‫است که در کشورهای متوسط جهانی این سهم ‪ ۱۰‬درصد‬ ‫است و در کشورهای توسعه یافته حتی تا ‪ ۴۰‬درصد هم‬ ‫می رسد‪ .‬بر این اساس تولید برق از منابع تجدیدپذیر مانند‬ ‫بیوگاز از بازار بزرگی در ایران برخوردار می باشد که هنوز‬ ‫ظرفیت اشباع نشده بزرگی وجود دارد‪ .‬براساس گزارش های‬ ‫منتشره در ایران ساالنه نزدیک به ‪ ۲۰‬میلیون تن انواع این‬ ‫زباله ها تولید می شود که در مجموع نزدیک به ‪ ۳۲۰‬مگاوات‬ ‫ظرفیت کل تولید برق از طریق نیروگاه بیوگازی می باشد که‬ ‫تاکنون نزدیک به ‪ ۱۹‬مگاوات تولید برق فعال می باشد و با‬ ‫سرمایه گذاری در این قسمت می توان ظرفیت نصب شده این‬ ‫‪1‬‬ ‫نیروگاه ها را افزایش داد‪.‬‬ ‫‪ -1‬طالی کثیف در راه توسعه‪ :‬تولید برق از بیوگاز ‪www.dariconline.ir‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪8‬‬ صفحه 9 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫مردمان نخستین گمان می کردند که زنان از رهگذر نیروهای جادویی‬ ‫خویش و یا از رهگذر چیزی که بدرون رحم انان می رود و یا با چیزی‬ ‫که می خورند و یا برای خوردن به ان ها می دهند که شاید هم یک مرد‬ ‫بدهد‪ ،‬خود به خود فرزندی می زایند‪ .‬اگر مردی هم در این کار درگیر‬ ‫باشد از رهگذر هم – خوراکی می باشد نه امیزش جنسی‪ .‬گزارش هایی‬ ‫در دست است که حتی هنگامی که درباره بارداری و زایش واقعیت ها‬ ‫به ا گاهی مردمان بدوی می رسید ان را درست نمی دانستند و از پذیرش‬ ‫ان خودداری می کردند‪ .‬این گرایش در برخی از بومیان وجود داشت‬ ‫که داده ها را از کاستی و نارسایی هوش سفیدپوستان بدانند‪ .‬مالینوفسکی‬ ‫نقل می کند که چگونه بومیان تروبریاند بسیار تالش می کنند تا برای‬ ‫او روشن سازند که امیزش جنسی هیچ ربطی به زایش فرزند ندارد‪.‬‬ ‫ایولدین رید‪ ،‬ترجمه افشنگ مقصودی‪ ،‬انتشارات گل اذین‪ ،‬تهران‪ ،‬چاپ اول ‪ ،1390‬ص ‪38‬‬ ‫منبع تصویر‪www.ingworld.ing.com :‬‬ ‫‪9‬‬ صفحه 10 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫خط و نشان پدری‬ ‫بخش اول‪ :‬بررسی جایگاه تاریخی پدر در خانواده‬ ‫(قسمت دوم)‬ ‫سپهر ساغری‬ ‫در مطلب پیشین اشاره شد که مردمان نخستین در باب‬ ‫چرایی باردار شدن یک زن اگاهی نداشتند و دالیلی برای‬ ‫این مهم به دست می دادند که هیچ یک از ان ها با امیزش‬ ‫جنسی ارتباط نداشت‪ .‬لرد رگالن‪ 1‬ضمن بررسی چنین نگرش‬ ‫در طول تاریخ بشر می نویسد‪:‬‬ ‫کرم‪ 4‬ابستن شد‪ .‬پلینی‪ ،5‬ویرژیل‪ 6‬و سن اگوستین‪ 7‬باور‬ ‫داشتند که باد می تواند مادیان را باردار کند و یک ضرب‬ ‫‪8‬‬ ‫المثل مراکشی همین باور را درباره بابون ها باز می گوید"‬ ‫این امر تا همین چند سده پیش هم نه فقط بر انسان اشکار‬ ‫نشده بود بلکه وقتی "سوام مردام"‪ 9‬در سده هفدهم برای‬ ‫نخستین بار دریافت که برخورد مایه منی با تخمک شرط الزم‬ ‫برای تولید مثل است‪ ،‬با انتقادات گسترده و اتهام کفرگویی‬ ‫نیز مواجه شد! در نهایت هرمان فول‪ 10‬در سال ‪ 1879‬اثبات‬ ‫کرد که برخورد اسپرم و تخمک برای بارداری ضروری است‪.‬‬ ‫با تمام این اوصاف گرچه این پدر از منظر علمی و زیست‬ ‫شناختی همیشه پدر بوده‪ ،‬هست و خواهد بود اما از منظر‬ ‫اجتماعی همواره موقعیتی چنین اقتدارگرایانه و مستحکم‬ ‫نداشت‪ .‬مالینوفسکی درباره پدر در جزیره های تروبریاند می‬ ‫نویسد‪" :‬هنگامی که زن فرزندی را می زاید شوهر باید از ان‬ ‫کودک نگه داری کند و او را دوست داشته باشد و او را در‬ ‫اغوش بگیرد اما کودکان به این مفهوم که وی در زاداوری‬ ‫"راشل‪ 2‬با خوردن مهرگیاه‪ ،‬جوزف (یوسف) را ابستن شد‪.‬‬ ‫زردشت را مادرش با خوردن شیرامیخته به هما (نوشابه ای‬ ‫ ‬ ‫گیاهی) و قهرمان ایرلندی‪ ،‬کوچولن‪ 3‬را مادرش با خوردن‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫‪1-Lord Raglan‬‬ ‫‪2-Rachel‬‬ ‫‪3-Cuchulain‬‬ ‫‪4- Worm‬‬ ‫‪5-Pliny‬‬ ‫‪6-Virgil‬‬ ‫‪7-St. Augustine‬‬ ‫‪ -8‬رید ایولین‪ ،‬پدرساالری‪ ،‬مترجم افشنگ مقصودی‪ ،‬نشر گل اذین‪ ،‬چاپ اول‪ ،1390 ،‬ص ‪37‬‬ ‫‪9-Jan Swammerdam‬‬ ‫ ‬ ‫‪10-Hermann Fol‬‬ ‫منبع تصویر‪ :‬هرمان فول‪ ،‬جانورشناس‬ ‫این امر تا همین چند سده پیش‬ ‫هم نه فقط بر انسان اشکار نشده‬ ‫بود بلکه وقتی "سوام مردام" در سده‬ ‫هفدهم برای نخستین بار دریافت‬ ‫که برخورد مایه منی با تخمک‬ ‫شرط الزم برای تولید مثل است‪ ،‬با‬ ‫انتقادات گسترده و اتهام کفرگویی‬ ‫نیز مواجه شد! در نهایت هرمان فول‬ ‫در سال ‪ 1879‬اثبات کرد که برخورد‬ ‫اسپرم و تخمک برای بارداری‬ ‫ضروری است‪.‬‬ ‫‪www.wikipedia.org‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪10‬‬ صفحه 11 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫ان ها سهمی دارد‪ ،‬از ان او نیستند گرچه او را یک دوست‬ ‫دل پسند و نیک خواه می دانند او خویشاوند به رسمیت‬ ‫شناخته کودکان به شمار نمی رود‪ .‬خانواده هایی به گونه ما‬ ‫شوهران و پدرانی توانمند و فرمانروا دارند که جامعه پشتیبان‬ ‫ان ها است‪ .‬همچنین سامانه اقتصادی ما چنان است که او‬ ‫نان اور خانواده گردیده است و دست کم به ظاهر می تواند به‬ ‫خواست خود از دادن چیزهای‬ ‫بنیادین مانند خوراک به انان‬ ‫خودداری کند و یا در برابر‬ ‫ان ها بخشنده و دست و دل‬ ‫باز باشد‪ .‬از سوی دیگر در‬ ‫تروبریاند با مادر خودگردان‬ ‫و ناوابسته سروکار داریم‬ ‫و شوهری که در زاداوری‬ ‫فرزندان هیچ سهمی نداشته‬ ‫و نان اور نیست‪ ،‬نمی تواند‬ ‫دارایی خود را برای فرزندان به‬ ‫جا گذارد و از دید اجتماعی‬ ‫بررسی های صورت گرفته به‬ ‫هیچ فرمانروایی نهادینه ای بر‬ ‫وسیله مالینوفسکی و دیگرانی چون‬ ‫کودکان ندارد‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫کولسون به روشنی نشان می دهد‬ ‫بستگان مادر از نفوذ بسیار‬ ‫که پدر به معنا و مفهوم امروزین‬ ‫نیرومندی برخوردارند به ویژه‬ ‫ان‪ ،‬جایگاهی در ساختارهای اجتماعی‬ ‫برادر او که فردی توانمند‬ ‫اولیه جامعه بشری نداشته است‪.‬‬ ‫است‪ ،‬اذوقه و سایر نیازهای‬ ‫بررسی های صورت گرفته به وسیله‬ ‫به تعبیری پدر در گذشته های‬ ‫بنیادین خانواده را او فراهم‬ ‫دور‪ ،‬بویژه در دوره وحشی گری‪،‬‬ ‫مالینوفسکی و دیگرانی چون کولسون به‬ ‫می سازد و دارایی های او را‬ ‫روشنی نشان می دهد که پدر به معنا و مفهوم پیش از ان که پدر باشد به پرستار‬ ‫پسران (خواهرزادگان) پس از‬ ‫امروزین ان‪ ،‬جایگاهی در ساختارهای اجتماعی کودک شبیه بود‪ .‬اما تاریخ این‬ ‫مرگش به ارث می برند‪ .‬بدین‬ ‫تحوالت در اینجا به پایان نمی‬ ‫اولیه جامعه بشری نداشته است‪ .‬به تعبیری‬ ‫سان‪ ،‬الگوی زندگی اجتماعی‬ ‫رسد‪ .‬فصل جدیدی از روابط ایجاد‬ ‫و ساخت خانواده‪ ،‬در سنجش‬ ‫پدر در گذشته های دور‪ ،‬بویژه در دوره وحشی می شود که مناسبات انسانی را‬ ‫با فرهنگ ما‪ ،‬سراسر به گونه‬ ‫گری‪ ،‬پیش از ان که پدر باشد به پرستار‬ ‫دستخوش دگرگونی می سازد‪.‬‬ ‫دیگری سازمان دهی شده‬ ‫کودک شبیه بود‪.‬‬ ‫لیپرت‪ 5‬به نقل از استرابو‪ ،6‬مورخ‬ ‫است‪ 1".‬در همین مورد الیزابت‬ ‫یونانی‪ ،‬می نویسد‪:‬‬ ‫کولسون‪ 2‬گزارش می هد که‪:‬‬ ‫در میان تازیان عربستان جنوبی با زندگی بدوی خانوادگی‬ ‫"اگر بچه ها با پدرشان زندگی کنند تا زمانی که هنوز خردسال شان‪ ،‬برادر در رابطه با خواهرزادگان‪ ،‬از جایگاه واالیی‬ ‫اند بیشتر رابطه مهرامیزی میان ان ها و پدرشان وجود دارد‪.‬‬ ‫‪ -3‬رید ایولین‪ ،‬پدرساالری‪ ،‬مترجم افشنگ مقصودی‪ ،‬نشر گل اذین‪ ،‬چاپ اول‪ ،1390 ،‬ص ‪62‬‬ ‫رفته رفته که بزرگتر می شوند این رابطه دگرگون می شود‪.‬‬ ‫‪ -4‬همان‪ ،‬ص ‪95‬‬ ‫‪ -1‬رید ایولین‪ ،‬پدرساالری‪ ،‬مترجم افشنگ مقصودی‪ ،‬نشر گل اذین‪ ،‬چاپ اول‪ ،1390 ،‬ص ‪60‬‬ ‫‪2-Elizabeth Colson‬‬ ‫ ‬ ‫‪5-Lippert‬‬ ‫‪6-Strabo‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪11‬‬ ‫منبع تصویر‪www.shbabbek.com :‬‬ ‫دخترها هنگامی که بتوانند راه بروند‪ ،‬به سوی کارهای مادر‬ ‫و خواهران بزرگتر کشیده می شوند‪ ،‬با زنان خوراک می‬ ‫خورند و اموزش برای کار اینده خود را اغاز می کنند‪ .‬نظم‬ ‫بخشیدن‪ ،‬اموزش شیوه کار‪ ،‬پیروی از دستورها به کودکان‬ ‫و پایش رفتار انان به مادر واگذار می شود که سرپرست رو‬ ‫در روی کار انان است‪ .‬با این همه مادر رازدار و اموزگار انان‬ ‫می شود و رابطه با پدر به گونه ای‬ ‫رسمی تر درمی اید‪ 3".‬وضعیت ارث‬ ‫در سازمان های اجتماعی اولیه نیز‬ ‫کامال مادرراستا بود‪ .‬برفولت در این‬ ‫مورد می نویسد‪":‬از پسر سرکرده‬ ‫ای قدرتمند در باسام در گینه‬ ‫نوی فرانسه‪ ،‬پرسیده شد هنگامی‬ ‫که پدرش بمیرد و او وارث بخشی‬ ‫از دارایی او بشود ایا مرد توانگری‬ ‫نخواهد شد‪ ،‬او پاسخ داد‪ ،‬چرا من؟‬ ‫‪4‬‬ ‫من فقط پسر او هستم‪".‬‬ صفحه 12 ‫تاریخ و اندیشه‬ ‫برخوردار است‪ .‬نویسندگان دیرینه تر‪ ،‬به ما نشان می دهند‬ ‫که این مفهوم همانند چیزی بود که زمانی میان پارسیان‬ ‫و یونانیان نیز رواج داشت‪ .‬خواهر به سبب پیوند خونی‬ ‫و پاسداری برادر از فرزندانش به او بیشتر از شوهر خود‬ ‫ارج می نهاد‪ .‬هرودوت این پدیده را در داستان همسر‬ ‫اینتافرنس‪ 1‬شرح می دهد‪ .‬داریوش پیمان سپرد که از‬ ‫میان بستگان زن که به مرگ محکوم شده بودند یکی را به‬ ‫گزینش خود وی ازاد خواهد کرد‪ .‬او نه شوهر خود را برگزید‬ ‫و نه فرزندش را‪ ،‬به جای ان ها برادر خود را برگزید‪".‬جایگاه‬ ‫قدرتمند برادر مادر‪ ،‬یا به تعبیر امروزین دایی‪ ،‬تا دوره های‬ ‫اخیر در تاریخ انسان قابل ارزیابی است‪ .‬موره‪ 2‬و دیوی ‪3‬در این‬ ‫ارتباط گزارش می دهند‪" :‬درخور توجه است که در هیچ یک‬ ‫از پادشاهان روم‪ ،‬با انکه چندین پسر یا نوه ی پسری از خود‬ ‫بر جای گذاشتند‪ ،‬پادشاهی پس از مرگ انان‪ ،‬یکراست به‬ ‫‪6‬‬ ‫پسرانشان به ارث نرسید‪ 4".‬هارت‪ 5‬نیز می نویسد‪" :‬در لوانگو‬ ‫دایی را ‪ Tate‬یا پدر می خوانند‪ .‬او توان و فرمانروایی پدرانه‬ ‫ای را در برابر خواهرزاده خود بکار می بندد‪ ...‬پدر هیچ قدرتی‬ ‫‪1-Intaphernes‬‬ ‫‪2-Moret‬‬ ‫‪3-Davy‬‬ ‫‪ - 4‬رید ایولین‪ ،‬پدرساالری‪ ،‬مترجم افشنگ مقصودی‪ ،‬نشر گل اذین‪ ،‬چاپ اول‪ ،1390 ،‬ص ‪77‬‬ ‫‪5-Hart‬‬ ‫‪6-Loango‬‬ ‫ندارد و اگر زن و شوهر از هم جدا شوند بچه ها از مادر پیروی‬ ‫می کنند که به برادرش وابسته است‪ 7".‬اوج نفوذ و ارجمندی‬ ‫زنان به نخستین مرحله بربریت باز می گردد‪ .‬در این دوره‬ ‫زنان به لحاظ کارکرد اجتماعی و مشخصا نقش تولیدی‪،‬‬ ‫از موقعیت مناسبی برخوردار بودند که این مهم در باور به‬ ‫ایزدبانوهای مختلف قابل مشاهده است‪ .‬رفته رفته با پیدایش‬ ‫مالکیت خصوصی این جایگاه اجتماعی دستخوش تغییرات‬ ‫قابل مالحظه گردید‪ .‬گسترش داد و ستد کاال در اندازه ای‬ ‫گسترده تر که به اقتصاد پولی انجامید به شکل گیری الیه‬ ‫های تازه ای از مالکان و بازرگانان ثروتمند سرعت بخشید‪ .‬به‬ ‫جای جنگجویان کهن قبیله ای‪ ،‬سربازانی پدیدار شدند که‬ ‫در خدمت سپهساالران خود بودند و سهمی از غنیمت جنگی‬ ‫را به عنوان پاداش پیکارهای خود می گرفتند‪ .‬اسیرانی را‬ ‫که می گرفتند در جامعه پذیرفته نمی شدند اما ان ها را به‬ ‫عنوان برده به کار می گرفتند تا دارایی اربابان خود را افزایش‬ ‫دهند‪ 8.‬به این ترتیب برده داری‪ ،‬زنان را از زندگی اجتماعی‬ ‫و تولیدی دور ساخت و به تعبیری خانه نشین کرد‪ .‬این اغاز‬ ‫یک پایان بود؛ پایان عصر مادرساالری‪.‬‬ ‫‪ -7‬رید ایولین‪ ،‬پدرساالری‪ ،‬مترجم افشنگ مقصودی‪ ،‬نشر گل اذین‪ ،‬چاپ اول‪ ،1390 ،‬ص ‪90‬‬ ‫‪ -8‬همان‪ ،‬ص ‪151‬‬ ‫منبع تصویر‪ :‬موزه هنر کلیولند ظرف منقوش به ایزدبانوی اناهیتا ‪www.wikipedia.org‬‬ ‫اوج نفوذ و ارجمندی زنان به نخستین‬ ‫مرحله بربریت باز می گردد‪ .‬در این دوره زنان‬ ‫به لحاظ کارکرد اجتماعی و مشخصا نقش‬ ‫تولیدی‪ ،‬از موقعیت مناسبی برخوردار بودند که‬ ‫این مهم در باور به ایزدبانوهای مختلف قابل‬ ‫مشاهده است‪ .‬رفته رفته با پیدایش مالکیت‬ ‫خصوصی این جایگاه اجتماعی دستخوش‬ ‫تغییرات قابل مالحظه گردید‪ .‬گسترش داد و‬ ‫ستد کاال در اندازه ای گسترده تر که به اقتصاد‬ ‫پولی انجامید به شکل گیری الیه های تازه ای‬ ‫از مالکان و بازرگانان ثروتمند سرعت بخشید‪.‬‬ ‫به جای جنگجویان کهن قبیله ای‪ ،‬سربازانی‬ ‫پدیدار شدند که در خدمت سپهساالران خود‬ ‫بودند و سهمی از غنیمت جنگی را به عنوان‬ ‫پاداش پیکارهای خود می گرفتند‪.‬‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪12‬‬ صفحه 13 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫نوستالژی‪ ،‬پیش از انکه در نظرگاه عقل دراید چیزی است‬ ‫حس شدنی‪ .‬ملغمه ای از تعلق خاطر‪ ،‬دریغ و دلتنگی برای‬ ‫گذشته ای از دست رفته که هر کسی در تجربه ی زندگیش‬ ‫طعم خاص ان را چشیده است‪ .‬صفت نوستالژیک معموال‬ ‫برای ان چیزی به کار می رود که توسط حواس پنج گانه ی‬ ‫ادمی‪ ،‬در گذشته ای دور به قوه ی ادراک در امده‪ ،‬و به‬ ‫زبان ساده ادمی با ان خاطره دارد‪ .‬یک تکه از اشیاء قدیمی‬ ‫خانه ی دوران کودکی مان‪ ،‬صدا یا قطعه ی موسیقی ای که‬ ‫در سال های دور ان را شنیده ایم ( و حتی «روش» شنیدن‪،‬‬ ‫یا دیدن و به طور خالصه درک کردن جهان پیرامونمان‪ .‬مثال‬ ‫نوار کاست‪ ،‬پاکت نامه و از این دست) همه و همه می تواند‬ ‫چیزی نوستالژیک باشد‪ .‬اما به چه طریقی؟‬ ‫منبع تصویر‪www.wallpaperbeta.com :‬‬ ‫‪13‬‬ صفحه 14 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫به اشتراک گذاشته می شود‪ -‬برای ان هایی که کودکیشان را با‬ ‫ان گذرانده اند شاید یکسره تهی از معنای حقیقی شان باشند‪.‬‬ ‫این تصاویر و اشیا حاوی نوعی کیفیت متافیزیکی هستند که‬ ‫در جستجوی زمان از دست رفته‬ ‫روایتی خاص و ساخته شده توسط سوژه را نمایندگی می کنند‪.‬‬ ‫درباره ی نوستالژی و فرهنگ نوستالژی‬ ‫در متنی که پیش روی شماست انچه بر ان تاکید می شود نه‬ ‫"شیء" نوستالژیک‪ ،‬به عنوان چیزی فیزیکی و لمس شدنی که با‬ ‫ان خاطره داریم و برایمان عزیز است بلکه "امر" نوستالژیک است‬ ‫که به وجود اورنده ی احساسی جمعی از دریغ و افسوس به‬ ‫گذشته ای طالیی است‪ .‬این امر وجوه اشتراک فراوانی با همتای‬ ‫تجسم یافته و بدن‪-‬مند خود یعنی "شیء نوستالژیک" دارد‪ .‬از‬ ‫امید سلطانی‬ ‫جمله انکه زاینده ی حسرت است و نماینده ای از یک روایت‬ ‫ساخته شده توسط سوژه ی جمعی‪ .‬اما شاید مهمترین وجه‬ ‫شاید ساده ترین تعریف از علت اثر گذاری یک شیء تمایز بین سویه ی تجسم یافته ی شی نوستالژیک (همان اشیا‬ ‫نوستالژیک و اینکه چرا یک "شیء" یا "امر" نوستالژیک و چیزهای قدیمی که با ان ها خاطره داریم) و امر نوستالژیک‪،‬‬ ‫است و ان دیگری نه‪ ،‬این باشد که برای مدت مدیدی از می تواند این باشد که در اندیشیدن به امر نوستالژیک تجربه‬ ‫ان فاصله گرفته باشیم‪ ،‬به گونه ای که ان شیء به مرزهای ی زیسته می تواند وجود نداشته باشد و باید گفت که در اغلب‬ ‫فراموشی نزدیک شده باشد‪ .‬این فاصله گیری از عناصر موارد نیز وجود ندارد‪ .‬در عرصه ی سیاست دلتنگی برای جهان‬ ‫گذشته (جدا از اینکه در ان زمان هم واجد ارزشی خاص ماقبل مدرن‪ ،‬زندگی بی غل و غش و عاری از خشونت (؟)‬ ‫برای ما بوده اند یا نه) و سپس رویارویی دوباره با ان ها به ارباب‪-‬رعیتی و غیره‪ ،‬در عرصه ی فرهنگ و هنر تعلق خاطر به‬ ‫تولید احساسی می انجامد که ان را احساسی نوستالژیک یک دوران خاص تاریخی بعنوان دوره ای طالیی که برای مثال‬ ‫می نامیم‪ .‬به غیر از ویژگی ای که برای شیء نوستالژیک در ان بتهوون حتی وقتی در خواب ظهرگاهی بوده هم مشغول‬ ‫ساختن یک شاهکار موسیقایی بوده و کانت‬ ‫بر شمردیم‪ ،‬یعنی غیاب ان برای‬ ‫و‬ ‫مهم‬ ‫ویژگی‬ ‫دو‬ ‫نوستالژیک‬ ‫شیء‬ ‫هیچ وقت با صدای بلند نمی خندیده و‬ ‫مدت زمان طوالنی از ذهنیت سوژه‪،‬‬ ‫اینکه‬ ‫یکی‬ ‫دارد‪:‬‬ ‫دیگر‬ ‫متافیزیکی‬ ‫لودگی نمی کرده و از این دست تصاویر‬ ‫شیء نوستالژیک دو ویژگی مهم و‬ ‫حسرت‬ ‫نوعی‬ ‫ی‬ ‫دربردارنده‬ ‫همواره‬ ‫خیالی و اسطوره ای نوستالژیک‪.‬‬ ‫متافیزیکی دیگر دارد‪:‬یکی اینکه همواره‬ ‫دربردارنده ی نوعی حسرت به گذشته به گذشته ای است که [گویی]‬ ‫ •نوستالژی‪ :‬فریبی برای‬ ‫ای است که [گویی] دوست داشتنی تر دوست داشتنی تر و بهتر بوده‪ ،‬و‬ ‫گسست از تاریخ‬ ‫و بهتر بوده‪ ،‬و دیگری که درکش کمی دیگری که درکش کمی دشوارتر‬ ‫وودی الن در فیلم "نیمه شب در پاریس"‪،‬‬ ‫دشوارتر است اینکه همواره این شیء‬ ‫است اینکه همواره این شیء‬ ‫نوستالژیک قرار است نوعی "روایت" نوستالژیک قرار است نوعی "روایت" داستان جذابی را از وجه فریب دهنده‬ ‫را از گذشته ای دور نمایندگی کند‪ .‬را از گذشته ای دور نمایندگی کند‪ .‬و اغواگرانه ی نوستالژی به نمایش می‬ ‫روایتی که با عمیق ترین احساسات روایتی که با عمیق ترین احساسات گذارد‪ .‬گیل ( با بازی ‪)Owen Wilson‬‬ ‫سوژه ی انسانی گره خورده است‪ :‬از سوژه ی انسانی گره خورده است نویسنده ای است که در سفرش به پاریس‬ ‫طی اتفاقاتی به یک قرن قبل یعنی اوایل‬ ‫همین روست که تمبری که متعلق به‬ ‫‪ 50‬سال پیش است برای یک کارمند پست ‪ 70‬ساله فقط قرن بیستم پرتاب می شود و با نویسندگان و هنرمندان بزرگی‬ ‫یک تمبر نیست و حامل معنا یا معانی شخصی ای است چون ارنست همینگوی‪ ،1‬ازرا پاوند‪ 2‬و لوئیس بونوئل‪ 3‬دیدار‬ ‫که تنها ان کارمند ان ها را زیسته و به یاد می اورد و می کند‪ .‬گیل به طرزی باور نکردنی وارد محافل هنرمندانی‬ ‫حتی بازسازی می کند‪ .‬یا سرودهایی که در رادیو تلویزیون می شود که عمری درباره ی ان ها خیال پردازی می کرده‬ ‫دهه ی ‪ 60‬ایران در خالل برنامه های کودک شنیده می‬ ‫‪ -1‬ارنست همینگوی‪ ،‬نویسنده ی برجسته ی امریکایی (‪)1961-1899‬‬ ‫شد‪-‬و حاال هم در صفحه ها و کانال های فضای مجازی‪،‬‬ ‫‪ -2‬ازرا پاوند‪ ،‬شاعر ایماژیست امریکایی (‪)1972 – 1885‬‬ ‫‪ -3‬لوییس بونوئل‪ ،‬کارگردان بزرگ سورئالیست اسپانیایی (‪)1983 – 1900‬‬ ‫جایی مثل "شما یادتون نمیاد" و "خاطرات دهه شصتی ها"‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪14‬‬ صفحه 15 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫است‪ .‬وارد گذشته ای می شود که با وجود اینکه ان را‬ ‫شخصا تجربه و لمس نکرده است‪ ،‬از خالل قلم و تصاویر‬ ‫هنرمندانی که در نهایت او را به حرفه ی نویسندگی‬ ‫رسانده اند برای او "نوستالژیک" است‪ .‬گذشته ای که‬ ‫از نظر او عصری طالیی برای نویسنده و هنرمند بوده‬ ‫است‪ .‬وجه خنده دار ماجرا اما انجاست که گیل در همان‬ ‫محافل با دختری اشنا می شود که نوستالژی قرن ‪ 19‬را‬ ‫دارد‪ ،‬دقیقا با همان اشتیاقی که او برای دیدن پاریس و‬ ‫محافل ادبی قرن ‪ 20‬داشته است‪ .‬در ادامه ی داستان این‬ ‫چرخه با دیدار گیل و دختر با هنرمندانی در قرن ‪ 19‬که‬ ‫نوستالژی دوره ی رنسانس را دارند و از عصری طالیی که‬ ‫سپری شده حرف می زنند‪ ،‬ادامه می یابد‪ .‬نیمه شب در‬ ‫پاریس با زبانی ساده و منطقی دلنشین‪ ،‬چرخه ی تکراری‬ ‫را نشان می دهد که وجه مهم امر نوستالژیک‪ ،‬یعنی ان‬ ‫فریب و اغوای تاریخی بر ان بنا شده است‪ .‬محمد قائد‬ ‫در مقاله ای با عنوان "نوستالژی" می نویسد‪" :‬والدیمیر‬ ‫نابا ُکف هنر را دریغی بر از دست رفتن زیبایی می دانست‪.‬‬ ‫ایا همه ی عکس های مربوط به گذشته هنری اند چون‬ ‫یاداور زیبایی های از دست رفته اند؟‪ ...‬بخشی از حسرت‬ ‫بر گذشته را شاید بتوان در این نکته دریافت که فرد‬ ‫توانایی امروز خود را با محرومیت روزگار گذشته مقایسه‬ ‫می کند‪ .‬و دریغ می خورد که اگر امکانات حال را پیش تر‬ ‫می داشت چه استفاده ها که نمی کرد‪ . ...‬حسرت گذشته‬ ‫در مواردی انطباق توان امروز است بر ارزوهای دیروز‪ .‬اگر‬ ‫اگاهی و توانایی امروز را سال ها پیش می داشتیم چه درهای‬ ‫بسته ای که باز می شد و چه تنگناها که اجتناب پذیر می‬ ‫بود‪ . ...‬کسانی دنیای معاصر را منحط و بی ارزش می دانند‬ ‫چون معتقدند امروز به اندازه ی روزگار قدیم قدر چیزها و‬ ‫ادم ها را نمی دانند‪ .‬کسانی غصه ی کاهش کیفیت اشیا را‬ ‫می خورند‪ ،‬اتومبیل های ساخته شده از پالستیک فشرده و‬ ‫فرش هایی از رنگ و الیاف مصنوعی‪ .‬فرش نفیس و اتومبیل‬ ‫واقعا مجلل همچنان وجود دارند‪ ،‬اما با بهایی به مراتب باالتر‬ ‫عرضه می شوند‪ .‬بنابراین چیزی تباه نشده‪ ،‬بلکه حد نصاب‬ ‫ایجاد تمایز باالتر رفته است‪ .‬انچه زمانی محدود به اقلیتی‬ ‫کوچک بود امروز در دسترس عده ی بیشتری است‪ .‬اما باز‬ ‫هم درصد کوچکی از نعماتی برخوردارند که برای همگان‬ ‫خواب و خیال است‪ .‬گریز به گذشته به عنوان بهشت از دست‬ ‫رفته یکی از راه های کاستن از نارضایی از جهنم زمان حال‬ ‫و تسکین درد و سرگشتگی در برزخ دنیای واقعی است‪...‬‬ ‫ایا اهل نوستالژی کال چیزهایی را از دیگران و از خویش‬ ‫مخفی نمی کنند و روزگار گذشته واقعا به همان اندازه که‬ ‫کسانی خیال می کنند و سعی می کنند به دیگران بقبوالنند‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫نمایی از فیلم نیمه شب در پاریس منبع تصویر‪www.bartarinha.ir :‬‬ ‫وجه خنده دار ماجرا (ی فیلم) اما انجاست‬ ‫که گیل در همان محافل با دختری اشنا‬ ‫می شود که نوستالژی قرن ‪ 19‬را دارد‪،‬‬ ‫دقیقا با همان اشتیاقی که او برای دیدن‬ ‫پاریس و محافل ادبی قرن ‪ 20‬داشته‪.‬‬ ‫در ادامه ی داستان این چرخه با دیدار‬ ‫گیل و دختر با هنرمندانی در قرن ‪ 19‬که‬ ‫نوستالژی دوره ی رنسانس را دارند و از‬ ‫عصری طالیی که سپری شده حرف می‬ ‫زنند‪ ،‬ادامه می یابد‪ .‬نیمه شب در پاریس‬ ‫با زبانی ساده و منطقی دلنشین‪ ،‬چرخه ی‬ ‫تکراری را نشان می دهد که وجه مهم امر‬ ‫نوستالژیک‪ ،‬یعنی ان فریب و اغوای تاریخی‬ ‫بر ان بنا شده است‪.‬‬ ‫شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪15‬‬ صفحه 16 ‫فرهنگ و هنر‬ ‫دلپذیر بود؟‪...‬در فقدان انگیزه ای در زمان حال و هدفی‬ ‫در اینده با گذشته می توان زیست‪ ،‬اما اینکه در گذشته وجه دیگر ماجرا‪ ،‬یا وقتی نوستالژی دستمان را می گیرد‬ ‫هم بتوان زیست‪ ،‬جای بحث دارد‪ 4".‬بخشی از عالقه ی در گفتمان بالینی و علوم شناختی‪ ،‬سیر تلقی از نوستالژی‬ ‫زیادی که فرهنگ امروز به امر نوستالژیک نشان می دهد بعنوان یک بیماری روانی در اواخر قرن نوزدهم‪ ،‬تا برانگیختگی‬ ‫باز می گردد به پیروی از برداشت نوینی که از مفهوم احساسی ای که می تواند مثبت اندیشی‪ ،‬خالقیت و تاثیر پذیری‬ ‫تاریخ در سرتاسر جهان وجود دارد‪ .‬تاریخ‪ ،‬به مثابه امری را در زندگی شخصی ادمی تقویت کند و به خروج او از حاالت‬ ‫صرفا "زیبا"‪ ،‬امری که اتفاق افتاده و حتی زشت ترین و بی شایع سردرگمی و عدم توانایی انتخاب مسیرهای مشخصی برای‬ ‫رحمانه ترین زوایایش حاال شیرینی و حالوتی نوستالژیک زیستن کمک کند‪ ،‬جالب توجه است‪ 5.‬تعلق خاطر ادمی به‬ ‫را دربر دارد [البته اگر چنین زوایایی اصال در تاریخ جایی گذشته ای که ان را زیسته می تواند موجب تقویت روحیه ی‬ ‫داشته باشند‪ ].‬این برداشت بر پایه ی سست کردن زمینه خوش بینی در او شود‪ ،‬همانگونه که به او در برقراری ارتباط‬ ‫هایی که موجب پیوند ساختار‬ ‫با سایر سوژه های اجتماعی نیز یاری می‬ ‫کنونی (ساختار فرهنگی‪ ،‬اجتماعی بخشی از عالقه ی زیادی که‬ ‫رساند‪ .‬اما تحقیقات اخیر همین گفتمان‬ ‫و هر انچه می توان ردش را در فرهنگ امروز به امر نوستالژیک در تایید انچه به ان پرداختیم‪ ،‬یعنی وجه‬ ‫طول تاریخ پی گرفت) با گذشته ی نشان می دهد باز می گردد به فریب دهنده ی نوستالژی اذعان می کنند‬ ‫تاریخی می شود برقرار است‪ .‬گویی پیروی از برداشت نوینی که از که مرکز پردازش عواطف در مغز هنگام به‬ ‫امر نوستالژیک همچون چیزی یکه مفهوم تاریخ در سرتاسر جهان یاد اوردن خاطرات نوستالژیک‪ ،‬ان ها را‬ ‫و جدا از زمینه ی تاریخی خود به وجود دارد‪ .‬تاریخ‪ ،‬به مثابه امری به گونه ای تحریف می کند که برای ما از‬ ‫اگاهی ما در می اید و به دنبال‬ ‫تجارب حال حاضرمان برتر و بهتر به نظر‬ ‫صرفا "زیبا"‪ ،‬امری که اتفاق‬ ‫‪6‬‬ ‫خود تداعی هایی را همراه دارد‬ ‫بیایند‪ .‬با این توصیفات نمی توان وسوسه‬ ‫افتاده و حتی زشت ترین و‬ ‫که اغلب از برداشت های‬ ‫نشد و نگفت که انسان موجودی است که‬ ‫ناصحیح بی رحمانه ترین زوایایش حاال‬ ‫ما از گذشته استوارند‪ .‬به همین‬ ‫ذاتا و به فرمان مغز قدرتمندش به دستکاری‬ ‫را‬ ‫نوستالژیک‬ ‫حالوتی‬ ‫و‬ ‫شیرینی‬ ‫دلیل یکی از مهم ترین مسائلی که‬ ‫حقیقت و تحریف تاریخ مشغول است و‬ ‫است‪.‬‬ ‫داردبرقرار‬ ‫دربر‬ ‫موجب گرایش عمیق نوستالژیک ما‬ ‫تاوانی که برای مقابله با چنین گرایشی باید‬ ‫به گذشته شده است‪ ،‬ترجمه ی این گذشته به امری است بپردازد همان تاوانی است که در صیرورت تاریخ برای قد علم‬ ‫که صرفا "زیبا"ست‪ .‬و می دانیم چیزی زیباست که قضاوت کردن و ایستادن در مقابل دستگاه عظیم قدرت پرداخته است‪.‬‬ ‫انسانی هرگونه عیب و نقصی را از ان دور بدارد‪ .‬خواه این‬ ‫*شاید انتخاب نام یکی از سترگ ترین و ماندگارترین رمان های قرن بیستم‪ ،‬نوشته ی‬ ‫گذشته متعلق به اسطوره های اریایی و پیشااسالمی ما‬ ‫مارسل پروست برای عنوان این مطلب کم مایه کار چندان درستی نبود‪ .‬به ویژه اینکه‬ ‫باشد و خواه برای همین پنجاه‪ ،‬سی و حتی نوزده سال‬ ‫میان تاکید متن بر زمان از دست رفته به مثابه نمایشی موزه وار‪ ،‬امری مصرفی و غیر‬ ‫گذشته! فراموش نکنیم‪ ،‬ان چیزی که این متن مورد خالق که تنها به درد نوستالژی بازی و "اخی‪ ،‬یادش بخیر" می خورد‪ ،‬با زمان از دست‬ ‫تاکید قرار داده و نقد می کند نه انچه حقیقتا رخ داده‪ ،‬رفته ی پروستی به مثابه عنصری که هنرمند را زنده نگاه می دارد و بهانه ای که او را‬ ‫بلکه ان چیزی است که ذهن ما به مثابه امری زیبا و بی قرار می کند تا "خلق" کند تفاوتی است بیان نشدنی‪ .‬به هر طریق‪ ،‬اشنایی این نام‬ ‫بی نقص از دل تاریخ و گذشته ی یک فرهنگ بیرون با گوش اهالی فرهنگ امروز‪ ،‬که نمودهای منفعالنه ی نوستالژیک در جای جای ان به‬ ‫می کشد‪ ،‬ان را کژ می کند‪ ،‬به فرم دلخواه در می اورد چشم می خورد (از تولید اثار موسیقی ضعیفی مثل "یادی به رنگ امروز‪ "7‬که ملغمه ای‬ ‫ِ‬ ‫تکنیک خواندن اماتوری که به غلط‬ ‫شم نوستالژیک خود مشغول دلتنگی برای ان است از نوستالژی و تنظیم های ابکی سرسری و‬ ‫و سپس با ّ‬ ‫می شود‪ .‬بنابراین یکی از کارکرد های مهم امر نوستالژیک‪ ،‬عنوان موسیقی تلفیقی را یدک می کشد تا گرایش فرهنگ عامه به نوستالژی‪-‬بازی و‬ ‫دقیقا تحریف گذشته است‪ :‬به معنای اینکه تمام انچه از مرور خاطرات سال های دور) موجب شد تا این عنوان را برای متن برگزینم‪.‬‬ ‫نگاه سوژه (و یا حتی نگاه قدرت ایدئولوژیک) غیرقابل‬ ‫‪5-Past Forward: Nostalgia as a Motivational Force, Constantine Sedikides, Trends in‬‬ ‫تحمل‪ ،‬فاقد اهمیت‪ ،‬مازاد و ناخوشایند بوده است کنار‬ ‫‪Cognitive Sciences 2016‬‬ ‫گذاشته می شود و امر نوستالژیک تنها روایت دستکاری‬ ‫‪6-It Was a Most Unusual Time: How Memory Bias Engenders Nostalgic Preferences,‬‬ ‫‪Carey K. Morewedge, Journal of Behavioral Decision Making 2012‬‬ ‫شده و در نتیجه غیرحقیقی از گذشته را نمایندگی می کند‪.‬‬ ‫‪ -4‬دفترچه خاطرات و فراموشی و مقاالت دیگر‪ ،‬انتشارات طرح نو‪ ،۱۳۸۰ ،‬تهران‬ ‫ماهنامه سرند‬ ‫‪ -7‬یادی به رنگ امروز‪ ،‬علی زند وکیلی‪ ،‬انتشارات رنگین کمان هنر جوان‬ ‫شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪16‬‬ صفحه 17 ‫طنز‬ ‫شهاب غالمی‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪17‬‬ صفحه 18 ‫سخن پایانی‬ ‫نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن‬ ‫در این حصار جادویی روزگار بشکن‬ ‫چو شقایق از دل سنگ برار رایت خون‬ ‫به جنون صالبت صخره کوهسار بشکن‬ ‫تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه‬ ‫لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن‬ ‫شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه‬ ‫تو به اذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن‬ ‫ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا‬ ‫تو ز خویشتن برون ا سپه تتار بشکن‬ ‫سر ان ندارد امشب که براید افتابی‬ ‫تو خود افتاب خود باش و طلسم کار بشکن‬ ‫بسرای تا که هستی که سرودن است بودن‬ ‫به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن‬ ‫البوم بزن باران‪ ،‬ترانه نفس اثر محمدرضا شفیعی کدکنی‪ ،‬به خوانندگی و اهنگسازی حبیب محبیان‬ ‫ماهنامه سرند شماره هشتم‪ ،‬خرداد ‪1395‬‬ ‫‪18‬‬ صفحه 19

آخرین شماره های ماهنامه سرند

ماهنامه سرند 83

ماهنامه سرند 83

شماره : 83
تاریخ : 1401/06/31
ماهنامه سرند 82

ماهنامه سرند 82

شماره : 82
تاریخ : 1401/05/31
ماهنامه سرند 81

ماهنامه سرند 81

شماره : 81
تاریخ : 1401/04/31
ماهنامه سرند 80

ماهنامه سرند 80

شماره : 80
تاریخ : 1401/03/31
ماهنامه سرند 79

ماهنامه سرند 79

شماره : 79
تاریخ : 1401/02/31
ماهنامه سرند 78

ماهنامه سرند 78

شماره : 78
تاریخ : 1401/01/31
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!