دو فصلنامه نوآفرین شماره 1 - مگ لند
0

دو فصلنامه نوآفرین شماره 1

دو فصلنامه نوآفرین شماره 1

دو فصلنامه نوآفرین شماره 1

‫روانن هرا‬ ‫نَّ َّ َ نَ ݑُ ْ َ ّ َ ن ݧّݧَ‬ ‫ال� ݧَوىٰ‬ ‫� ݣ ݣݣو‬ ‫حݣݣ‬ ‫ِاا� ݣ ݣݣالله ݣ ݣݣ� ِاݬ ݪل ݣ ݣ ݣ ݣݣال ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ݡ ݣ ݣ ِب‬ ‫ْ‬ ‫ُى نْ ُ ْ َ َّ َ ْ َ ݧ ݨݧّ ݑ َ ُم نْ ُ ْ َ ّ ݑ َ َ‬ ‫ل ِݨّ ݨݦݬݪ ݦݪ ݦݪ ݬݦݬݪ نَ ل ُک ݧݩُم َّ ُ‬ ‫� ݣ ݣِݣم ن ݦ ݣ ݣ ݤا‬ ‫ݣ� ݣ ݭ ݣ ݫݭ ݣ ݫِݣ‬ ‫ں ݣ ݣ ݠ ݣ ݬݬ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫ی ݣ ݣ ݤ ݣاݣݣلله‬ ‫ںݣ ݣ ِ‬ ‫ݣ ݣ ݣ ݭݫی ݣ ݠ ݣ ِݭرݣ ݬبݣح ݣ ݣݣالحی ݣ ِݣݣم ن ݦ ݦ ݦ ݦ ݣ ݦ ݣ ݣݣال ݣ ݣ ݣ ݣ ݣم ݣ ݣݫ ݣ�ݫِی‬ ‫� ݣ ݣ ݣ ݣݣو ݠ ݣ ݣِݭݪرݣ ݬبݣح ݣ ݣݣالم ِی� ِ‬ ‫خداوند‪ ،‬شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج میسازد‬ ‫و مرده را از زنده بیرون میاورد؛ این است خدای شما!‬ ‫سوره انعام‪9۵ ،‬‬ ‫دکتر نادر جعفری‬ ‫عضو هیئت تحریریه نوافرین‬ ‫عضو هیئت علمی دانشکده‬ ‫معارف اسامی و مدیریت‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪jafari@isu.ac.ir‬‬ ‫ّ‬ ‫اولقدم‬ ‫فضل خدای را که تواند شــمار کرد‬ ‫یا کیست انکه شکر یکی از هزار کرد‬ ‫سعدی نیکنام که جهان خا کی را فرش ّ‬ ‫زمردین پروردگار‬ ‫ّ‬ ‫مینامـد‪ ،‬بارهـا و بارهـا مـا را بـه تفکـر در کائنات‪ ،‬اسـمانها‬ ‫و زمین فـرا میخواند‪:‬‬ ‫ان صانع قدیم که بر فرش کائنات‬ ‫چندین هزار صورت الوان‪ ،‬نگار کرد‬ ‫به امید انکه بر شـناخت ما نسـبت به ّ‬ ‫ربمان بیافزاید و ما‬ ‫ّ‬ ‫را به تفکر در ذات او وادارد‪:‬‬ ‫ترکیب اسمان و طلوع ستارگان‬ ‫از بهر عبرت‪ ،‬نظر هوشیار کرد‬ ‫شکر کدام فضل بهجای اورد کسی؟‬ ‫حیران بماند هر که در این افتکار کرد‬ ‫‪2‬‬ ‫مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫و ضمن ان‪ ،‬بر توانایی و توانمندی ما برای کار و تاش هم‬ ‫تا کید نماید‪ .‬انجا که میفرماید‪:‬‬ ‫نابرده رنچ گنج ّ‬ ‫میسر نمیشود‬ ‫مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد‬ ‫هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت‬ ‫دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد‬ ‫ّ‬ ‫و البتـه کـه تفکـر در صنـع افریـدگار و افرینشهـای زیبایـش‪،‬‬ ‫جز با تماشـای اینهمه الوان نعمت و اسـباب راحت و اثار‬ ‫رحمت در سراسر فرش خا ْک ّ‬ ‫میسر نمیشود؛ که باید دیده‬ ‫از خانه شسـت و خیمه را در چمن گستراند‪:‬‬ ‫«خیمه بیرون بر» که ّفراشان باد‬ ‫فرش دیبا در چمن گستردهاند‬ ‫قاهلاّدم‬ ‫پیش‬ ‫و اینجـا همـان چمـن اسـت؛ فـرش دیباییسـت کـه ِ‬ ‫روی مبارکتان گستردهایم؛ تا دعوتتان کنیم به افتکار در‬ ‫ً‬ ‫صنـع افریدگار‪...‬؛ اصا نوافرین عین فرش اسـت‪ :‬نگارین‬ ‫و رنگارنگ‪ ،‬بافتهای از دل‪ ،‬برگرفته از طرحی نو‪ ،‬فکری نو‪،‬‬ ‫ـختی پود و‬ ‫کار دسـت؛ با همان س ِ‬ ‫و ایینـی نـواور‪ ،‬و البته به ِ‬ ‫نرمی تار؛ به امید انکه پسـندتان اید و به چشـم ارادتتان‬ ‫بیایـد کـه‪« :‬هر چه به دل فرو ایـد‪ ،‬در دیده نکو نماید»‪.‬‬ ‫هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ از ابتدای‬ ‫سـال ‪ 9۵‬کـه کار خـود را اغـاز کـرد بـه دنبـال فهـم و ترویـج‬ ‫نواوری امیدافرین در جامعه امروز ایران بود‪ .‬گاهی فضای‬ ‫گفتمانی پیشرفت و تکنولوژی اینقدر تحت تاثیر شاخصها‬ ‫و امـار و ارقـام رنگارنگ جهانـی قرار میگیرد کـه خودباوری‬ ‫یـک ملـت در حرکـت و تعالـی‪ ،‬سسـت و بیرمق میشـود‪.‬‬ ‫گاهـی مـرور تجـارب کشـورها و شـرکتها اینقـدر دامنگیـر‬ ‫و گسـترده میشـود کـه فرصتهـا و داشـتههای خـودی را‬ ‫فرامـوش میکنیـم‪ .‬گاهـی اینقـدر غـرق در ان سـوی مرزها‬ ‫میشـویم کـه دادهها و اطاعاتمان از فان و بهمان شـرق‬ ‫و غرب از شناخت پیشرفتهای خودمانی بیشتر میشود‪.‬‬ ‫گاهی خودشناسی را که مقدمه هر کار و کسبی در دنیاست‬ ‫فرامـوش میکنیـم و دگرشناسـی را مبنـا میگذاریـم‪ .‬نوافرین‬ ‫طرح ما برای این خودشناسـی اسـت‪ .‬طـرح ما برای زندگی‬ ‫نواورانه در جامعه امروز اسـت‪.‬‬ ‫و این اولین شـماره از نوافرین را تاش کردیم با گامهایی‬ ‫نـو در محتـوای مطالبـی کـه تقدیمتـان میکنیـم بیاراییـم‪ :‬از‬ ‫ایههـای قـران کریـم‪ ،‬ایـه نـواوری را برگزیدهایـم و سـرمقاله‬ ‫را در اولقـدم میبینیـد‪ .‬بعـد از ایـن دو گام‪ ،‬بـه فهرسـت‬ ‫ـوش نـواوری را در کاغـذ‬ ‫مجلـه میرسـیم و سـپس اخبـار خ ِ‬ ‫اخبـار تقدیمتـان میکنیـم‪ .‬نـواوری فلـش را بـه گزیـدهای از‬ ‫نوافرینیهای پیوسته در صنعت جهانی خودرو اختصاص‬ ‫میدهیم که طی ‪ 13۰‬سال اخیر لحظهای از نوجویی و نوپویی‬ ‫باز نایسـتاده اسـت (‪ ...‬وای بـر ما!)‪ .‬رابطه نواوری با شـعار‬ ‫امسال یعنی حمایت از کاای ایرانی را در لوحه تقدیمتان‬ ‫میکنیـم که مجموعهای اسـت از سـیزده نوشـتار ایدهمند و‬ ‫سـخن تـازه در اینباره‪.‬‬ ‫در دانشسرا برای شما دو مقاله‪ ،‬یک کتاب‪ ،‬و یک پروژه را‬ ‫بار علمی همراه باشد‪ .‬در‬ ‫کار نوافرینی ما با ِ‬ ‫معرفی میکنیم تا ِ‬ ‫ُ‬ ‫نوافرینان‪ ،‬طرحهای کارافرینی خرد روستایی در شهر گلباف‬ ‫کرمان را با انواعی از تولیدات تر و تازهاش مرور میکنیم (خوش‬ ‫به حالشـان!) و همین کارافرینی را در سـطح سازمانی با دو‬ ‫کارگاه تجربه از دکتر کائینی و دکتر منطقی در رادیو ما ادامه‬ ‫میدهیـم‪ .‬نـواوری پـاس را بـه طعـم نـواوری در نهادهـای‬ ‫دینی و تولیدات دینی اراستهایم و هیئت میثاق با شهدای‬ ‫دانشگاه امام صادق؟ را از منظری نو نگریستهایم‪ .‬کمی‬ ‫جلوتـر کرکـره را ا گـر بـاا بزنیـد بـه نوشـتهای میرسـید کـه بـا‬ ‫طنـز دسـت بـه یقه شـده و بـا اهال ِـی یقهرنگـی علم نـواوری‪،‬‬ ‫مطلبـی خواندنـی میافرینـد‪ .‬حـاا ا گـر حوصلـه کنیـد و بـه‬ ‫سـینما نوافرین بیایید چهار فیلم مستند در فضای نواوری‬ ‫ً‬ ‫را خواهیـد دیـد که از نو دیدنیاند‪ ،‬حتی ا گـر قبا انها را با‬ ‫ایـن نـگاه ندیـده باشـید‪ .‬یـک گام بـه پایـان مسـیر را هـم در‬ ‫دارالفنـون میگذرانید که نواوری در مدارس ایران را کند و‬ ‫کاو میکنـد و ا گـر تا اینجا از این همه طرح متنوع و رنگارنگ‬ ‫میهمان دو‬ ‫در فرش نوافرین ما خسته نشده باشید‪ ،‬شما را‬ ‫ِ‬ ‫کلمه حرف حسـابمان در تهمقاله میکنیم‪.‬‬ ‫ا گر فرش دلبافت ما و طرح و رنگش‬ ‫را پسـندیدید‪ ،‬و از قـدمزدن روی ان‬ ‫ّ‬ ‫لذتـی نـو بردیـد‪ ،‬ان را بـه دیگـران هم‬ ‫معرفی کنید‪ .‬ما هم برایتان دعا میکنیم‪:‬‬ ‫روز نو و شام نو‪،‬‬ ‫باغ نو و دام نو‬ ‫هر نفس اندیشه نو‪،‬‬ ‫نوخوشی و نوغناست‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪1397‬‬ ‫‪3‬‬ ‫تسرهف‬ ‫تنبل سهانگشتی‬ ‫غایب بزرگ‬ ‫دوفصلنامه نواوری و جامعه‬ ‫شماره اول ‪ -‬پاییز و زمستان ‪1397‬‬ ‫‪23‬‬ ‫صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪27‬‬ ‫مدیر مسئول‪:‬‬ ‫محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫سردبیر‪:‬‬ ‫لوحه‬ ‫رضا پاینده‬ ‫هیئت تحریریه (به ترتیب حروف الفبا)‪:‬‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‪ ،‬رضا پاینده‪ ،‬دکتر نادر جعفری‪،‬‬ ‫دکتر بابک حمیدیا‪ ،‬محمدرضا ذوالفقاریان‪ ،‬محمد رحمتی‪،‬‬ ‫سیامک طهماسبی‪ ،‬دکتر محمدمهدی مهدیخواه‪.‬‬ ‫ایرانی ایرانی‬ ‫ایه نواوری‬ ‫‪1‬‬ ‫اول قدم‬ ‫‪17‬‬ ‫داستان جزیرهها‬ ‫همراهی‪ ،‬همیاری‪ ،‬همافزایی‬ ‫مزد ان گرفت جان برادر‪،‬‬ ‫که کار نکرد!‬ ‫اندر مزایای بیعاری و بیکاری‪...‬‬ ‫سیامک طهماسبی‬ ‫دکتر محمدمهدی مهدیخواه‬ ‫‪18‬‬ ‫‪34‬‬ ‫مثلث دانش در معاونت علمی!‬ ‫یک تجربه اروپایی‬ ‫در تحقق نواوری‬ ‫متروی جوانمرد قصاب‬ ‫حمایت از کاای ایرانی‪،‬‬ ‫یک گام قبل‬ ‫محمد رحمتی‬ ‫حمیدرضا ارفع‬ ‫‪36‬‬ ‫با تشکر از‪:‬‬ ‫اقایـان دکتـر منوچهـر منطقـی‪ ،‬دکتـر امیرعبـاس کائینـی‪،‬‬ ‫محمدحسـین حسـینزاده‪ ،‬محمدعلـی صادقیکیـا‪،‬‬ ‫محمد ازین‪ ،‬محمدامین علیاحمدی‪ ،‬حمیدرضا ارفع‪.‬‬ ‫سیزده خبر‬ ‫مدیر فنی‪ :‬سامان قاموس‬ ‫‪6‬‬ ‫‪20‬‬ ‫مدیر هنری‪ :‬سیدمصطفی شفیعی‬ ‫نواوری فلش‬ ‫طراح جلد (ایده و اجرا)‪ :‬سرکار خانم اذر‬ ‫خودرو در جاده زمان‪...‬‬ ‫غایب بزرگ‬ ‫مشتری؛ دور از زنجیره ارزش‬ ‫تیم من «هو» نمیشه‪...‬‬ ‫رازهای هواداری و طرفداری‬ ‫نشانی دفتر نشریه‪:‬‬ ‫تهران‪ ،‬سعادتاباد‪ ،‬بلوار دریا‪،‬‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪ ،‬شماره ‪1۰‬‬ ‫تلفکس‪88۵9۰۰27-8977۵۵92 :‬‬ ‫سایت‪nuafarin.com :‬‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬محمد رحمتی‪،‬‬ ‫رضا پاینده‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫‪23‬‬ ‫‪38‬‬ ‫هسته‪ ،‬دونقطه‬ ‫تنبل سهانگشتی‬ ‫نقدی بر نظام اموزش عالی‬ ‫و حمایت از کاای ایرانی‬ ‫ایستاده‪ ...‬بر یک تصور غلط‬ ‫چگونه نرخ ارز‪ ،‬کمکحال‬ ‫اقتصاد ملی است؟‬ ‫هین سخن تازه بگو‬ ‫دکتر بابک حمیدیا‬ ‫سیامک طهماسبی‬ ‫‪14‬‬ ‫‪27‬‬ ‫‪44‬‬ ‫دکتر نادر جعفری‬ ‫‪2‬‬ ‫کاغذ اخبار‬ ‫محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫‪10‬‬ ‫تیم من «هو» نمیشه‪...‬‬ ‫اان نردبان را هل نده!‬ ‫‪36‬‬ ‫اان نردبان را هل نده!‬ ‫در اداب حمایت گرایی‬ ‫محمد رحمتی‬ ‫‪49‬‬ ‫ارزوهای شبنم‬ ‫پرواز برچسبها‬ ‫رضا پاینده‬ ‫‪52‬‬ ‫سوزن کاای ایرانی‬ ‫‪45‬‬ ‫پنجره فرصت در کیلومتر ‪ 14‬جاده مخصوص‬ ‫‪84‬‬ ‫‪60‬‬ ‫ویژه‬ ‫سینما نوافرین‬ ‫گلگشت در گلستان قران‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬رضا پاینده‬ ‫‪73‬‬ ‫شنژن؛ سیلیکونولی‬ ‫سختافزارها (‪)2016‬‬ ‫دانشسرا‬ ‫مقاله‪ -‬بیست موفقیت‬ ‫در مطالعات نواوری‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫‪75‬‬ ‫نواوری‪+‬‬ ‫نوافرینان‬ ‫قصه یک کارافرین جهادی‬ ‫مدیرعامل بانک قرضالحسنه‬ ‫رسالت از دیروز برای امروز‬ ‫روایت میکند‬ ‫در موازنه حمایت و عدالت‬ ‫ایا حمایت از کاای ایرانی‪،‬‬ ‫منافی عدالت است؟‬ ‫مقاله‪ -‬سیاست نواوری‪:‬‬ ‫چیستی‪ ،‬چرایی و چگونگی‬ ‫محمدعلی صادقیکیا‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدعلی صادقیکیا‬ ‫‪58‬‬ ‫‪78‬‬ ‫سوزن کاای ایرانی!‬ ‫همیشه به مسئولینشان‬ ‫نگاه میکنند‬ ‫کتاب‪ -‬کارخانه بعدی جهان؛‬ ‫چین چگونه موجب تغییر‬ ‫وضعیت افریقا میشود؟‬ ‫دکتر محمدمهدی مهدیخواه‬ ‫تنظیم‪ :‬محمد رحمتی‬ ‫‪66‬‬ ‫‪79‬‬ ‫‪87‬‬ ‫با «همشهری» روی‬ ‫«پل طبیعت»‬ ‫حمایت در دل مفهوم‬ ‫پروژه‪ -‬لنگر انداختن‬ ‫نواوری‪ :‬گزارشی از یک پروژه‬ ‫نواوری با نگاه تاریخی‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫‪68‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪83‬‬ ‫رادیو ما‬ ‫در هزارتوی تولید ملی‬ ‫پای صحبت معاون‬ ‫اجرایی گلدیران‬ ‫نواوری علیه ّ‬ ‫السام‬ ‫انقاب در هیئت با‬ ‫یک هیئت انقابی‬ ‫محمدامین علیاحمدی‬ ‫‪96‬‬ ‫چرا هیئت میثاق؟‬ ‫رضا پاینده‬ ‫‪100‬‬ ‫َ‬ ‫تکیه ِعلم و َعلم‬ ‫هیئتی برای میثاق با شهدا‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫‪108‬‬ ‫رشد و خیزش‬ ‫بیتکوین (‪)2014‬‬ ‫‪109‬‬ ‫خداحافظ خودرو (‪)2014‬‬ ‫‪110‬‬ ‫انقاب مجازی (‪)2010‬‬ ‫‪111‬‬ ‫دارالفنون‬ ‫مدرسه و خانه؛ نزدیکتر‬ ‫ایدههای نواورانه در‬ ‫اموزش مدارس‬ ‫‪102‬‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬رضا پاینده‬ ‫کرکره‬ ‫‪112‬‬ ‫پنجره فرصت در کیلومتر‬ ‫‪ 14‬جاده مخصوص‬ ‫مهندس منطقی پشت‬ ‫میز تدبیر و تجربه‬ ‫دست به یقه‬ ‫تهمقاله‬ ‫رضا پاینده‬ ‫برای همسفری‪ ،‬برای همسفران‬ ‫‪90‬‬ ‫‪104‬‬ ‫‪116‬‬ ‫کابخااذغار‬ ‫‪1‬‬ ‫اعام نسبت هزینههای‬ ‫نظامی به اموزشی کشورها‬ ‫نمودار زیر نسبت هزینههای اموزش به‬ ‫هزینههای نظامی کشورهای مختلف را‬ ‫نشان میدهد‪ .‬در این نمودار پرا کندگی‬ ‫ا کثر کشـورهای توسـعهیافته در سمت‬ ‫چـپ نمـودار اسـت کـه نشـان از بـاا‬ ‫بـودن هزینههـای امـوزش بـه نسـبت‬ ‫هزینه هـای نظا مـی ا سـت‪ .‬در بیـن‬ ‫کشـورهای توسـعهیافته ایالـت متحـده‬ ‫جزو کشورهایی با هزینه نظامی باا به‬ ‫شمار میرود‪ .‬در مقابل در بین کشورهای‬ ‫ً‬ ‫خاورمیانـه کـه غالبـا در سـمت راسـت‬ ‫نمودار قرار دارند‪ ،‬ایران در سمت چپ‬ ‫نمودار قرار دارد و به این معنی است که‬ ‫ً‬ ‫میزان هزینههای اموزش در ایران تقریبا‬ ‫دو برابر میزان هزینههای نظامی است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 6‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪2‬‬ ‫ســــــــــــــــیزده خــــــــــــــبر‬ ‫انتشار گزارش‬ ‫ایندهپژوهی ایران ‪1۳۹۷‬‬ ‫‪‬‬ ‫ایندهبان ‪ -‬گزارش «ایندهپژوهی ایران‬ ‫‪ - »1397‬شامل معرفی مسائل اصلی‬ ‫ایران در سال ‪ 1397‬و سناریوهای پیش‬ ‫روی جامعه ایران در سال جاری منتشر‬ ‫شد‪ .‬در این گزارش‪ ،‬سناریوهای منتخب‬ ‫اینـده بـا اسـتفاده از روشهـای علمـی‬ ‫ایندهپژوهـی اسـتخراج شـده که طیف‬ ‫گسـتردهای از ایندههـای قابـل تصـور را‬ ‫برای ایران در سال ‪ 1397‬ترسیم میکنند‪.‬‬ ‫در این گزارش ‪ 1۰۰‬مسئله ایران در سال‬ ‫‪ 1397‬با مشارکت خبرگان و متخصصان‬ ‫تعـدادی از نهادهـای علمـی کشـور‬ ‫مشـخص شده اسـت‪ .‬این ‪ 1۰۰‬مسئله‬ ‫در ‪ 7‬گروه اقتصاد‪ ،‬محیط زیست‪ ،‬علم‬ ‫و فناوری‪ ،‬سیاسی‪ ،‬سامت‪ ،‬فرهنگی و‬ ‫اجتماعی دستهبندی شدهاند‪.‬‬ ‫کابخااذغار‬ ‫‪۳‬‬ ‫تصویب اولیه طرح «نوافرین»‬ ‫در وزارت اقتصاد‬ ‫‪5‬‬ ‫کوثر‪ ،‬اولین‬ ‫جنگنده بومی پیشرفته‬ ‫‪‬‬ ‫اذری جهرمی‪ ،‬وزیر ارتباطات و فناوری‬ ‫اطاعات در پانزدهم مرداد اعام کرد‪:‬‬ ‫وزارت امـور اقتصـادی و دارایـی طـرح‬ ‫نوافرین را قبول کرده است و به زودی‬ ‫با تصویب این طرح در هیئت دولت‪،‬‬ ‫استارتاپها در دوره نونهالی از مالیات‬ ‫معاف خواهند شد‪ .‬این معافیت بسته‬ ‫به شـرایط میتواند بین ‪ 3‬تا ‪ ۵‬سال به‬ ‫شرکتهای دانشبنیان تعلق گیرد‪.‬‬ ‫اخریـن خبرها از این طـرح حا کی از ان‬ ‫است که نوافرین همچنان در کمیسیون‬ ‫های هیئت دولت در رفت و امد هست؛‬ ‫و تصویب و مهمتر از ان عملیاتی شدن‬ ‫طرح‪ ،‬زمان زیادی خواهد برد‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪6‬‬ ‫امار اخرین وضعیت‬ ‫شرکتهای دانشبنیان‬ ‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫برگزاری بیستوچهارمین‬ ‫نمایشگاه الکامپ‬ ‫نمایشگاه بینالمللی الکترونیک‪ ،‬کامپیوتر‬ ‫و تجـارت الکترونیـک (‪،)Elecomp‬‬ ‫مهمتریـن رویـداد فنـاوری اطاعـات‬ ‫ایـران بـه شـمار میایـد کـه امسـال از‬ ‫ششـم تـا نهـم مـرداد در محـل دائمـی‬ ‫نمایشـگاههای بینالمللـی تهران برگزار‬ ‫شـد‪ .‬نمایشـگاه الکترونیـک‪ ،‬کامپیوتـر‬ ‫و تجـارت الکترونیـک ایـران بزرگتریـن‬ ‫اجتمـاع عرصـه فنـاوری اطاعـات و‬ ‫ارتباطـات ایـران محسـوب میشـود‪.‬‬ ‫در ‪ 24‬امیـن دوره این نمایشـگاه بیش‬ ‫از ‪ 4۰۰‬اسـتارتاپ حضـور داشـتند که‬ ‫به ارایه خدمات و محصوات خود در‬ ‫ایـن نمایشـگاه پرداختنـد‪.‬‬ ‫همزمـان بـا ‪ 31‬مـرداد سـالروز صنایـع‬ ‫دفاعـی‪ ،‬تحقیـق و تـاش شـبانهروزی‬ ‫متخصصـان صنایـع هوایـی‪ ،‬نخسـتین‬ ‫هواپیمای بومی جنگنده پیشرفته مجهز‬ ‫به سامانههای اویونیک و کنترل اتش‬ ‫پیشرفته بومی نسل ‪ 4‬با نام کوثر تولید‬ ‫و با حضور رئیس جمهور رونمایی شد‪.‬‬ ‫بنابر اخرین امار منتشر شده توسط کارگروه‬ ‫ارزیابی و تشخیص صاحیت شرکتها‬ ‫و موسسـات دانشبنیـان‪ ،‬در شـهریور‬ ‫‪ 3۵6۵ ،1397‬شرکت دانشبنیان در‬ ‫کشور مورد تایید معاونت علمی ریاست‬ ‫جمهوری و مشمول دریافت تسهیات‬ ‫مربوطه قرار گرفتهاند‪.‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫طرح دو فوریتی مجلس‬ ‫برای بهبود فضای کسبوکار‬ ‫و حذف مجوزها‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫پروانهمافی‪،‬رئیس کمیسیون کسبوکارهای‬ ‫اینترنتی مجلس شورای اسامی‪ ،‬در حاشیه‬ ‫نشسـت خبـری بیسـتوچهارمین دوره‬ ‫نمایشگاه الکامپ اعام کرد که طرح دو‬ ‫فوریتی با امضای‪ 91‬نماینده مجلس را برای‬ ‫بهبـود وضعیت تولیـد‪ ،‬اشـتغال و حذف‬ ‫مجوزها مطرح کردهایم که معتقدم غوغایی‬ ‫در اشـتغال ایجـاد میکنـد‪ .‬بر اسـاس این‬ ‫طرح‪ ،‬هیچ مجوزی نباید برای راهاندازی‬ ‫کسبوکار جدید وجود داشته باشد و تنها‬ ‫ضوابطی در نظر گرفته شود که هر شخص‬ ‫منطبق با ایـن ضوابط‪ ،‬مجـاز به فعالیت‬ ‫باشد؛ مانند بسیاری از کشورها که شروع‬ ‫فعالیتطی‪ 48‬ساعتوباپذیرشضوابطی‬ ‫امکانپذیر است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪1397‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪8‬‬ ‫ایران از نگاه شاخص‬ ‫جهانی نواوری ‪2018‬‬ ‫در جدیدترین گزارش سازمان جهانی مالکیت‬ ‫فکری ‪ Wipo‬در مورد شاخص نواوری‪ ،‬ایران‬ ‫رتبه ‪ 6۵‬از بین ‪ 12۵‬کشور مورد بررسی را کسب‬ ‫کرده است و به نوعی در نیمه جدول قرار گرفته‬ ‫است‪ .‬بر اساس مقایسههای منطقهای‪ ،‬کشور‬ ‫هند با کسب رتبه ‪ 6۰‬در دوره گذشته و کسب‬ ‫رتبه ‪ ۵7‬در سال ‪ 2۰18‬مقام اول منطقه را در‬ ‫این شاخص کسب نموده است و ایران در‬ ‫یک رشد فوقالعاده سریع و با یک جهش ده‬ ‫پلهای و کسب جایگاه ‪6۵‬ام جهان‪ ،‬توانسته‬ ‫رتبـه دوم اسـیای مرکـزی و جنوبـی را کسـب‬ ‫نمایـد‪ .‬با توجه بـه اطاعات این شـاخص‪،‬‬ ‫ایران در این شاخص جزو سریعترین کشورها‬ ‫به لحاظ جهش و سرعت در سال ‪ 2۰18‬بوده‬ ‫است‪ .‬کشورهای سوئد‪ ،‬هلند و سوئیس در‬ ‫این شاخص بااترین رتبه را کسب نمودهاند‪.‬‬ ‫‪۹‬‬ ‫منبع‪ :‬کانون پتنت ایران‬ ‫هفته فناوری دوبی‪:‬‬ ‫جیتکس ‪2018‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 8‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫هفتـه فنـاوری دبـی (جیتکـس) از ‪ 22‬تا ‪26‬‬ ‫مهر ‪ 1397‬در شهر دبی کشور امارات متحده‬ ‫عربـی برگـزار میگـردد‪ .‬جیتکـس شـناخته‬ ‫شـدهترین نمایشـگاه فنـاوری اطاعـات و‬ ‫ارتباطـات در سراسـر خاورمیانـه‪ ،‬افریقـا و‬ ‫جنـوب اسـیا اسـت‪ .‬ایـن رویـداد هـر سـال‪،‬‬ ‫برترین تولیدکنندگان فناوری جهان و منطقه‬ ‫و بیشترین تعداد مدیران ارشد کمپانیهای‬ ‫مختلـف و متخصصـان ایـن صنعـت را گرد‬ ‫هـم مـیاورد‪ .‬نمایشـگاه جیتکـس امـارات‬ ‫فرصتی برای توسـعه کسبوکار‪ ،‬شناسایی‬ ‫و ماقـات نزدیـک بـا تامینکننـدگان‪ ،‬خرید‬ ‫و سـفارش و اخـذ نمایندگـی محصـوات و‬ ‫همچنین یافتن فرصتهای جدید کسبوکار‬ ‫است‪ .‬تعدادی شرکت ایرانی امسال در این‬ ‫نمایشـگاه شـرکت خواهند کرد‪.‬‬ ‫کابخااذغار‬ ‫‪10‬‬ ‫حذف مدرک تحصیلی از‬ ‫شرایط استخدامی گوگل و اپل‬ ‫‪12‬‬ ‫نواوریهای علمی و‬ ‫تکنولوژیک مهمترین‬ ‫اولویت روسیه‬ ‫‪‬‬ ‫شـرکت گـوگل و اپل و ‪ 13‬شـرکت بزرگ‬ ‫بینالمللی داشتن مدرک تحصیلی را از‬ ‫شرایط استخدامی خود حذف کردند‪.‬‬ ‫داشتن مهارت و توانمندی نکتهای است‬ ‫که این شرکتها در رویکردهای جدید‬ ‫خـود روی ان متمرکـز شـدهاند و صرف‬ ‫داشـتن مـدرک از منظـر ایـن شـرکتها‬ ‫بـه معنـی داشـتن توانمنـدی و مهـارت‬ ‫نمیباشد‪ .‬بسیاری از کارشناسان معتقدند‬ ‫که این تصمیم بزرگ میتواند به زودی‬ ‫در سایر شرکتهای فعال بینالمللی و‬ ‫حتی داخلی نیز اتخاذ شود‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪11‬‬ ‫تردیدهای جدی در تحقق‬ ‫افق ‪ 20۳0‬عربستان‬ ‫اهداف افق ‪ 2۰3۰‬عربستان ا گرچه از ابتدا‬ ‫غیرواقعبینانه تلقی میشود و بسیاری از‬ ‫اندیشـکدهها و کارشناسـان اقتصـادی‬ ‫تحقـق ان را غیرممکـن میدانسـتند‪ ،‬بـا‬ ‫لغو عرضه سهام شرکت ارامکو یک قدم‬ ‫دیگر به عدم تحقق نزدیک شد‪ .‬دولت‬ ‫عربستان به تازگی اعام کرده است که‬ ‫سـهام ارامکـو را عرضـه نخواهد کـرد و با‬ ‫توجه به اینکه حجم قابل توجهی از تحقق‬ ‫اهداف افق این کشور به تامین مالی ناشی‬ ‫از فروش سهام این شرکت وابسته شده‬ ‫بود‪ ،‬عربستان به نوعی در حال خروج از‬ ‫زمانبندیها و اهداف مشـخص شـده‬ ‫خـود اسـت‪ .‬در افـق ‪ 2۰3۰‬عربسـتان به‬ ‫قطع کامل وابستگی این کشور به نفت‬ ‫و تبدیل شدن این کشور به قدرت اول‬ ‫اقتصـادی منطقه اشـاره شـده بـود‪ .‬مگا‬ ‫شهر نئوم با هزینه ‪ ۵۰۰‬میلیارد داری یکی‬ ‫دیگر از طرحهای خوشبینانه عربستان‬ ‫بود که تحقق ان منوط به فروش سهام‬ ‫ارامکو شده بود‪.‬‬ ‫پوتین در سخنرانی اخیر خود (ا گوست‬ ‫‪ )2۰18‬در کاخ کرملیـن دسـتیابی بـه‬ ‫نواوریهای علمی و فناورانه را مهمترین‬ ‫اولویت کشور روسیه اعام کرد‪ .‬پوتین‬ ‫در ایـن سـخنرانی بیـان میکنـد‪« :‬مـن‬ ‫معتقـدم کـه می توانیـم بـا یکپار چـه‬ ‫کـردن تاشهـای دولـت‪ ،‬شـرکتها‬ ‫و جامعـه علمـی و دانشـگاهی و نیـز بـا‬ ‫توسعه بخشیدن به ازادی ابتکار عمل و‬ ‫خاقیت در میان مردم به این جایگاه‬ ‫دست یابیم»‪ .‬حجم بودجههای حوزه‬ ‫علم و فناوری از زمان ریاست جمهوری‬ ‫پوتیـن در ایـن کشـور ‪ 2۰‬برابـر افزایـش‬ ‫داشـته است‪.‬‬ ‫‪1۳‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫گشت و گذار‬ ‫مرکل در شنژن‬ ‫شهر شنژن به عنوان هاب نواوری یکی‬ ‫از مقاصدی بود که مرکل در سفر خود به‬ ‫چین انتخاب کرده بود‪ .‬حرکت و گامهای‬ ‫بلند چین در برخی فناوریها موجب شده‬ ‫تا در برخی ابعاد مورد توجه کشـورهای‬ ‫غربی قرار بگیرد‪ .‬از طرفی عقب ماندن‬ ‫المان در برخی فناوریها و هدف مشترک‬ ‫دو کشور برای رسیدن به رهبری فناورانه‬ ‫در جهان موجب شده است تا این سفر‬ ‫مـورد توجـه رسـانهها و کارشناسـان قرار‬ ‫بگیرد‪ .‬شهر شنژن به عنوان یک الگوی‬ ‫موفق در پیشرفت و نواوری مورد توجه‬ ‫بسیاری از کشورها قرار گرفته است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪1397‬‬ ‫‪9‬‬ ‫نن هرااتلش‬ ‫تهیه و تنظیم‪:‬‬ ‫محمد رحمتی‬ ‫محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫خــــــــودرو در‬ ‫جــــــــاده زمان‪...‬‬ ‫حمل و نقل و جابجایی کاا و انسـان نقش مهمی در رقابت اقتصادی همچنین تبادات‬ ‫فرهنگـی و تجـاری میـان ملتهـا دارد‪ .‬در این قسـمت برخی نقاط برجسـته تاریخ صنعت‬ ‫خـودرو بـه عنـوان یکـی از مهمتریـن ابزارهـای حمـل و نقـل بـه تصویـر کشـیده شـده اسـت‪.‬‬ ‫شایان ذکر است با توجه به تفصیل رویدادها و گاه تعدد روایتهای تاریخی مرتبط با این‬ ‫صنعت‪ ،‬تنها گزیدهای از سیر توسعه خودورها از منابع مختلف انتخاب و ارائه شده است‪.‬‬ ‫اولیـن خـودروی بخـار کـه قـادر بـه‬ ‫‪1769‬‬ ‫جابجایی انسـان بود سـاخته شد‪.‬‬ ‫اولیـن خـودروی بـا موتـور احتـراق‬ ‫‪ 1807‬داخلـی ‪-‬کـه بـا سـوخت هیـدروژن‬ ‫کار میکـرد‪ -‬سـاخته شـد‪.‬‬ ‫(زمـان دقیـق سـاخت مشـخص‬ ‫‪ 1832-9‬نیست) اولین خودروی الکتریکی‬ ‫سـاخته شـد‪.‬‬ ‫اولین خودوری گازوئیل سوز اختراع‬ ‫‪1879‬‬ ‫شد‪.‬‬ ‫‪ 10‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ذندرهادرانادهازمان ا|انن هرااتلش‬ ‫اولین خودروی تجاری که با سوخت‬ ‫گازوئیل کار میکرد در این سال توسط ‪1880‬‬ ‫بنز به عموم مردم ارائه شد‪.‬‬ ‫بنز اولین خودروی تجاری شده را در‬ ‫اختیار عموم مردم قرار داد‪.‬‬ ‫‪1885‬‬ ‫اولین کارخانـه تولید موتور اتومبیل ‪1889‬‬ ‫تاسیس شد‪.‬‬ ‫کارخانه فورد اولین خودروی تولیدی ‪1903‬‬ ‫خود را روانه بازار کرد‪.‬‬ ‫کارخانه فورد‪ ،‬تولید موتور اتومبیل را ‪1903‬‬ ‫در یک کارخانه مجزا پیگیری کرد‪.‬‬ ‫خـودروی مـدل تـی شـرکت فـورد‬ ‫تبدیـل بـه یـک مـدل محبـوب در ‪1908‬‬ ‫بیـن مـردم شـد‪.‬‬ ‫خودروی ویژه مسابقات اتومبیلرانی‬ ‫وارد عرصه این صنعت شد‪.‬‬ ‫‪1910‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪1397‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪1911‬‬ ‫بـرای اولین بـار بـر روی خودروهای‬ ‫کادیا ک استارت الکتریکی نصب‬ ‫شد‪.‬‬ ‫اولیـن خـط تولیـد متحـرک توسـط‬ ‫‪ 1913‬شـرکت خودروسـازی فورد طراحی‬ ‫شد‪.‬‬ ‫‪1919‬‬ ‫خودروهای با ترمز پدالی که همزمان‬ ‫بر روی چهار چرخ اعمال نیرو میکرد‬ ‫وارد بازار شدند‪.‬‬ ‫ترمزهـای هیدرولیـک وارد صنعت‬ ‫‪1922‬‬ ‫خودرو شـدند‪.‬‬ ‫مدل فرمان و کنترل چرخها ارتقاء‬ ‫‪1926‬‬ ‫یافت‪.‬‬ ‫برای اولین بار‪ ،‬سیستم تهویه بر روی‬ ‫‪1939‬‬ ‫خودروها نصب شد‪.‬‬ ‫‪ 12‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ذندرهادرانادهازمان ا|انن هرااتلش‬ ‫نخستین خودروی هیبریدی در تولید‬ ‫انبـوه بـا نـام پیروس توسـط شـرکت ‪1997‬‬ ‫تویوتا در کشور ژاپن به فروش رسید‪.‬‬ ‫نخسـ ــتین خودروی تمام الکتریک‬ ‫که قادر به حرکت در بزرگراهها بود‪-‬‬‫‪2008‬‬ ‫با نام رودسـتر توسـط شـرکت تسـا‬ ‫به تولید تجاری رسید‪.‬‬ ‫خودروهـای تمـام الکتریـک لیـف‬ ‫نیسـان در ایـاات متحـده روانـه ‪2010‬‬ ‫بـازار شـدند‪.‬‬ ‫شرکتهای تویوتا و هیوندا نخستین‬ ‫بازار انبوه خودروهای هیدروژنی را ‪2014‬‬ ‫به دست اوردند‪.‬‬ ‫جنـرال موتـورز‪ ،‬کـروز اتوماسـیون را‬ ‫خریداری کرد و به توسعهدهندگان ‪2016‬‬ ‫خودروهای بدون راننده پیوست‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪13 1397‬‬ ‫هستوادهنقطو‬ ‫هین‬ ‫سخن تازه بگو‬ ‫همیشـه ارزویـی نهـان در نهـاد اغلـب احاد بشـر مـوج مـیزده و ان شـنا برخاف‬ ‫جریان متعارف اسـت‪ .‬این ارزو‪ ،‬نمادی از حرکت بر غیرمسـیرهای تعریف شده‬ ‫نیـای بشـر اسـت؛ مسـیرهایی کـه شـاید از یـک تصـادف‪ ،‬یـا یـک تجربـه و یـا طی‬ ‫یـک اسـتقراء ناقـص‪ ،‬حاصـل امده اسـت‪ .‬بشـر دوسـت دارد تـا راههـای متعدد‬ ‫را کشـف کنـد و از بیـن انهـا بهتریـن را برگزیند‪ .‬حال اینکـه این بهتریـن در معیار‬ ‫اوسـت نـه در معیار عموم‪ .‬هـرگاه راهی به غایـت‪ ،‬متعـارف و باصطاح پا کوب‬ ‫میشـود‪ ،‬بشـر برای نشـان دادن تـوان و عظمـت خلقت خدا‪ ،‬سـعی میکند‬ ‫دوبـاره بیاندیشـد‪ ،‬دوباره ازمـون کند‪ ،‬دوباره انتخاب کند تا شـاید راهی‬ ‫بهتـر را فـراروی خود و دیگـران بگذارد‪.‬‬ ‫این حس کشف بیرونی‪ ،‬معطوف به یک طلب و خواست بینهایت‬ ‫درونـی اسـت‪ .‬در حقیقـت‪ ،‬درون و نهـاد بشـر‪ ،‬عظمتـی اسـت کـه‬ ‫شـاید با بیرون ان نه یارای قیاس باشـد و نه دارای جناس‪ .‬درونی که‬ ‫پر از راه اسـت و رای اسـت و طرح است و شرح‪.‬‬ ‫ایـن عظمـت درون‪ ،‬معمایـی پرجـواب اسـت کـه نشـان از عطـای اعطـای نـزول‬ ‫رحمـت بیبخـل و منـت الهـی‪ ،‬در ضمیـر خلق بشـری اسـت‪ .‬معمایی کـه در هر‬ ‫مـرور‪ ،‬جوابهایـی تـازه دارد‪ .‬بـرای مسـئله و مسـائل ما‪ .‬هـر بار کـه در ایههای‬ ‫خـود بیشـتر غـوص میکنیـم و فـرو میرویـم‪ ،‬جوابهـا و سـخنهای تازهتـری‬ ‫میشـنویم و تازهتـر میشـویم‪:‬‬ ‫‪ 14‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫هط اهد اتازها گنا|اهستوادهنقطو‬ ‫هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود‬ ‫وارهد از حد جهان بیحد و اندازه شود‬ ‫این درون‪ ،‬گنجینهای اسـت بینهایت که فقط باید حس‬ ‫جسـتجوگری را کمـی حرکـت دهیـم تـا بـدون لکنـت‪ ،‬اسـرار‬ ‫درون را هویدای بیرون کند و ما متحیر از این همه جلوهگری‪،‬‬ ‫فتبارک ا… میگوئیم‪:‬‬ ‫با صدهزار جلوه برون امدی که من‬ ‫با صدهزار دیده تماشا کنم تو را‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪ ،‬حاصل یکی از مرورهای‬ ‫تازه در درونمان است که میخواستیم در مسیر و محمل‬ ‫موثـری واقع شـویم‪ .‬در این بسـتر‪ ،‬هر کس با مسـئلهای که‬ ‫ماهها و سالها همراه گرمابه و گلستانش بوده‪ ،‬طرح رفاقت‬ ‫ریخته‪ ،‬چنانکه مفارقتش سخت میاید‪ .‬قرار است از رهگذر‬ ‫ایـن پیونـد‪ ،‬اوردهای نصیـب شـود کـه چرخـی را بگردانـد و‬ ‫دشـتی را سبز‪ .‬قرار اسـت دائم این خوان پربرکت‪ ،‬پررزق و‬ ‫روزی باشد‪ .‬از این جهت است که فرد‪ ،‬یار میشود و یاران‬ ‫مرکز‪ ،‬هسـتههای ان را شـکل میدهنـد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬جمع‬ ‫بین یاران و مسائل مشترکشان‪ ،‬هستههایی را برمیاورند‬ ‫که بیشتر و بهتر بتوان دید و پرسید و رسید‪.‬‬ ‫هسـته نـواوری کـه از دغدغههـای یارانـی از مرکـز رشـد بـه‬ ‫انجام رسیده و در حال شکلگیری و ریشه دوانی است‪ ،‬از‬ ‫حس و طلب مشترک این افراد بر مطالعات بیشتر در حوزه‬ ‫نواوری است‪ .‬این هسته از انجا بیشتر اهمیت مییابد که‬ ‫دغدغه نونگری و نو بودن و نوافرینی و نواوری یک خواست‬ ‫مشترک مرکز رشدی است‪.‬‬ ‫از اغازین روزهای شکلگیری هسته در سال ‪ ۹5‬تا کنون‪،‬‬ ‫بـرای درک مفهـوم و جایـگاه نـواوری‪ ،‬حـدود ‪ 60‬جلسـه‬ ‫علمی در هسته برگزار شده است‪ :‬از مطالعه کتب و مقاات‬ ‫اندیشمندان مطرح نواوری مثل نلسون‪ ،‬کریستنسن‪ ،‬فا گربرگ‪،‬‬ ‫ادلـر‪ ،‬تید‪ ،‬اندوال‪ ،‬لوینتال‪ ،‬تیس‪ ،‬مارتین‪ ،‬ژا کوبز‪ ،‬راجرز و‬ ‫شـلینگ گرفته تا گفتگو با اندیشـمندان‪ ،‬سیاسـتگذاران و‬ ‫فعالیـن صنعـت و نواوری در کشـور خودمـان‪ .‬از برایند این‬ ‫دیدنها و شنیدنها‪ ،‬هسته نواوری به ضرورت «کاربست‬ ‫موثر و امیدافرین نواوری در جامعه امروز ایران» رسیده است‬ ‫و از این رو‪ ،‬چشـمانداز خود را «زمینهسازی ارتباطات موثر‬ ‫عمل ساختار حا کمیتی نواوری‬ ‫با زنجیره سیاسـتگذاری تا ِ‬ ‫در ایران» تصویر کرده است‪.‬‬ ‫‪ ‬ماهیـت فرارشـتهای و فراصنعت ِـی نـواوری باعـث شـده‬ ‫تا گسـتره وسـیعی از افـراد و طیـف گونا گونـی از حرفهها‪ ،‬به‬ ‫اباد نواوری‬ ‫جلسات هسته نواوری بیایند و از سرزمینهای ِ‬ ‫خـود سـخن بگوینـد و مـا را مهمـان تجـارب و تجـارت خود‬ ‫کنند‪ .‬در ادامه‪ ،‬مهمترین کارگاههای تجربه هسته نواوری‪،‬‬ ‫فهرسـت شدهاند‪:‬‬ ‫‪ .1‬کارگاه تجربه «پیغامی از نمازخانه مایکروسافت» با حضور‬ ‫دکتر روحاه رحمانی؛ مدیر برنامه سابق مایکروسافت‬ ‫و امازون‬ ‫‪ .2‬کارگاه تجربه «رویا و رویش در صنعت سیمان» با حضور‬ ‫اقای حسین مدرس خیابانی؛ مدیرعامل شرکت سیمان‬ ‫غرب‬ ‫‪ .3‬کارگاه تجربه «کاساوا و ظرفیت بومی پیشرفت در قاره‬ ‫افریقا» با حضور دکتر اسماعیل مفیدی؛ فعال اقتصادی‬ ‫در کشورهای افریقایی‬ ‫‪ .4‬کارگاه تجربه «خاقیت خانگی؛ به سبک شبکه کارافرینی‬ ‫رسـالت» بـا حضـور اقـای محمدحسـین حسـینزاده؛‬ ‫مدیرعامل بانک قرضالحسـنه رسالت‬ ‫‪ .۵‬کارگاه تجربـه «اموزههـا و ازمودههـای سیاسـتگذاری‬ ‫نـواوری در ایـران» با حضور دکتر سـلطانخواه؛ معاون‬ ‫علمـی و فنـاوری ریاسـت جمهـوری در دولـت دهـم‬ ‫‪ .6‬کارگاه تجربه «روزهای موشـک و شبهای خودرو» با‬ ‫حضور دکتر منوچهر منطقی؛ دبیر ستاد توسعه فناوری‬ ‫و صنایع دانشبنیان هوایی و هوانوردی و مدیرعامل‬ ‫سابق ایرانخودرو‬ ‫‪ .7‬کارگاه تجربه «گلدیران در هزارتوی تولید ملی» با حضور‬ ‫دکتر امیرعباس کائینی؛ معاون اجرایی شرکت گلدیران‬ ‫‪ ‬در کنـار کارگاههـای تجربـه که صاحبان ان هـر کدام به‬ ‫نوعی ایستاده بر قلههای رفیع نواوری در کشورند‪ ،‬ارائههای‬ ‫علمـی متنوعی در موضوعات تخصصی نواوری در هسـته‬ ‫به صورت منظم برگزار شده و میشود‪ .‬این ارائهها با توجه‬ ‫و تا کید بر ارزیابی و مرزیابی یک موضوع مشخص نواورانه‬ ‫و فناورانه در هسته نواوری برگزار شدهاند‪:‬‬ ‫‪ .1‬ارائـه علمـی «ریشـههای تاریخـی و فرهنگـی نـواوری‬ ‫در ایـران» توسـط دکتر سـید علـی علوی؛ عضـو هیئت‬ ‫علمی دانشـکده معارف اسـامی و مدیریت دانشگاه‬ ‫امـام صـادق؟‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪15 1397‬‬ ‫‪ .2‬ارائه علمی «خاقیت با عینک تبلیغات» توسط اقای‬ ‫نـواب قزلبـاش؛ مدیر هنـری اژانس تبلیغات خـاق کرگدن‬ ‫‪ .3‬ارائـه علمـی «بازسـازی منطـق پیشـرفت» توسـط دکتـر‬ ‫محمـود حکمتنیـا؛ حقوقـدان در زمینـه مالکیـت فکـری‬ ‫‪ .4‬ارائه علمی «‪ D8‬و اندیشه پیشرفت» توسط دکتر سید‬ ‫علی محمد موسـوی؛ دبیر کل سـابق سازمان کشورها‬ ‫اسـامی در حال توسعه‬ ‫‪ .۵‬ارائـه علمـی «نظـام نـواوری صنعـت گیاهـان دارویی و‬ ‫معطـر ایـران» توسـط دکتـر محمدحسـن عصـاره؛ دبیـر‬ ‫سـتاد توسـعه علـوم و فنـاوری گیاهـان دارویـی و طـب‬ ‫سـنتی معاونـت علمـی و فنـاوری ریاسـت جمهـوری‬ ‫‪ .6‬ارائـه علمـی «مرزهـای المانـی علـم و نـواوری» توسـط‬ ‫دکتر امین سـلطانی؛ پسـت دکترای فیزیک از دانشگاه‬ ‫گوتـه فرانکفـورت‬ ‫‪ .7‬ارائه علمی «ایده‪ ،‬ارزش‪ ،‬مالکیت؛ یک پرونده فراحقوقی»‬ ‫توسـط دکتر علـی تحویلیان؛ متخصص حـوزه مالکیت‬ ‫فکری‬ ‫‪ .8‬ارائه علمی «بیوتروریسم‪ :‬بازخوانی مکافات فناوری»‬ ‫توسـط دکتر علی کرمی؛ استاد دانشـگاه علوم پزشکی‬ ‫بقیهاه؟‪.‬‬ ‫‪ .9‬ارائـه علمـی «منطـق طراحـی و روش اجرایـی رویـداد‬ ‫کارافرینانـه و نواورانـه مسـجد طـراز اسـامی» توسـط‬ ‫دکتر بابک حمیدیا‪ ،‬پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام‬ ‫صـادق؟‬ ‫‪ .1۰‬ارائه علمی «فهم الزام و سهم اقدام در پیشبرد صنعت‬ ‫ایرانی» توسـط اقای احسـان اعتمـادی؛ مدیر بازرگانی‬ ‫بینالملل سایپا یدک‬ ‫‪ ‬افرادی که در هسته نواوری گرد هم امدهاند‪ ،‬همگی با‬ ‫پیشینه علمی نواوریاند و در رشتههایی همچون مدیریت‬ ‫نـواوری‪ ،‬سیاسـتگذاری علـم و فنـاوری‪ ،‬سیاسـتگذاری‬ ‫عمومـی‪ ،‬مدیریت اموزش عالی و انتقـال فناوری در مقطع‬ ‫تحصیات تکمیلی مشغول نگارش پایاننامهاند‪ .‬هر کدام‬ ‫از اعضـای هسـته بـه فراخـور موضـوع خـود‪ ،‬بـر روی صنایع‬ ‫متنوعـی همچـون صنعـت خودروهـای الکتریکـی‪ ،‬صنعت‬ ‫دریایـی و نظامـی و صنعـت بانکـداری و فینتـک متمرکـز‬ ‫هستند‪ .‬در ادامه برخی ارائههای اعضای هسته که مبتنی‬ ‫بر رسـاله انان بوده‪ ،‬ذکر شـده است‪:‬‬ ‫‪ 16‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ .1‬ارائـه علمـی «اقتصـاد پلتفرم؛ بسـترهای جدیـد خلق و‬ ‫اشاعه نواوری» توسط اقای محمد رحمتی‪ ،‬پژوهشگر‬ ‫مرکز رشـد دانشـگاه امـام صادق؟‬ ‫‪ .2‬ارائه علمی «صنعت کشتیسازی و سناریوهای پیشرو»‬ ‫توسـط اقای سـیامک طهماسـبی‪ ،‬پژوهشـگر مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪ .3‬ارائه علمی «مدلسازی پویای مسائل گذار‪ :‬موردکاوی حمل‬ ‫و نقل الکترونیکی» توسط اقای محمدرضا ذوالفقاریان‪،‬‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪ .4‬ارائـه علمی «طراحی مدل توانمندسـازی و خودکفایی‬ ‫مناطـق محـروم» توسـط اقـای محمدمهـدی مهـدی‬ ‫خـواه‪ ،‬پژوهشـگر مرکـز رشـد دانشـگاه امـام صـادق؟‬ ‫‪ .۵‬ارائه علمی «مفهومشناسـی نواوری اجتماعی» توسط‬ ‫اقـای محمدعلـی صادقیکیا‪ ،‬دانشاموخته دانشـگاه‬ ‫امـام صادق؟‬ ‫‪ .6‬ارائـه علمـی «بررسـی زیسـتبوم فینتـک در ایـران»‬ ‫توسـط اقای رضا پاینده‪ ،‬پژوهشـگر مرکز رشد دانشگاه‬ ‫امـام صـادق؟‬ ‫هسته نواوری با دغدغه پرداختن به مسائل بومی پیشرفت‬ ‫موفق نا گفته نواوری در کشور»‬ ‫و روایت و ترویج «تجارب ِ‬ ‫و بـا توجـه بـه نامگذاری امسـال توسـط رهبر فرزانـه انقاب‬ ‫اسـامی‪ ،‬در اولیـن شـماره مجلـه خـود بـه موضـوع خطیـر‬ ‫«حمایـت از کاای ایرانـی» پرداخته و تاش کرده اسـت از‬ ‫منظـر نواوری‪ ،‬کااهای ایرانـی را به بحث بگذارد و حاصل‬ ‫ان چیزی اسـت که اینـک در اختیار دارید‪.‬‬ ‫بـاری‪ ،‬هسـته نـواوری‪ ،‬تاشـی اسـت در راسـتای اجابـت‬ ‫سروشی درونی که سودای نونگری و دگراندیشی را در تک‬ ‫تـک اعضـای هسـته زنـده کرده اسـت‪ .‬ایـن هسـته تا کنون‬ ‫حاصـل یک دغدغـه جمعی بوده اسـت‪ ،‬موجودیتی که با‬ ‫«مجلـه» پیـشرو‪ ،‬بـه یـک فعـل جمعـی بـدل شـده اسـت؛‬ ‫جایـی کـه بـه دنبـال مسـیری نـو بـرای فهـم نـواوری اسـت‪.‬‬ ‫میتـوان نگاهـی نـو بـه نـواوری داشـت تـا ثمـره ان متفـاوت‬ ‫از انچـه مطالعـات متعـارف فریـاد میزند باشـد و این نقطه‬ ‫اغاز اسـت ‪...‬‬ ‫رضا پاینده‬ ‫دبیر هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫لنحو‬ ‫پرونده ویژه‬ ‫حمایت از کاای ایرانی‬ ‫ݪا ݔ ݪىران ِـݡ ا ݔ ݪىرانـݡ‬ ‫ذات نامگـذاری سـالها‪ ،‬کـه یکـی از ابتـکارات رهبـر فرزانـه‬ ‫انقاب است‪ ،‬از اندیشه سرشار و نگاه فاخر فرهنگی ایشان‬ ‫ً‬ ‫سرچشمه میگیرد‪ .‬نام سالها‪ ،‬عمدتا و بالذات‪ ،‬خمیرمایهای‬ ‫فرهنگی و فرهنگساز دارد و از سوی عاقهمندان به فرهنگ‬ ‫انقـاب‪ ،‬مشـتاقانه پیجویی میشـود تا جایـی که محکی‬ ‫بـرای تطابـق نبـض فکری مشـتاقان‪ ،‬بـا منظومه و مسـتوای‬ ‫اندیشه راقی رهبری حکیم انقاب است‪.‬‬ ‫برخـی عناویـن‪ ،‬خالـص فرهنـگ را نشـانه میگیرنـد؛ ماننـد‬ ‫سال پیامبر اعظم؟‪ ،‬برخی فرهنگ مضاف مانند فرهنگ‬ ‫حکمرانی؛ مانند سال پاسخگویی مسئولین‪ ،‬و یا فرهنگ کار؛‬ ‫مانند سال وجدان کار و انضباط اجتماعی‪ ،‬و البته ا کثریت‬ ‫سالها با درونمایه فرهنگ اقتصادی تعریف شدهاند‪.‬‬ ‫در ‪ 1۰‬سـال اخیر‪ ،‬بهجز سـال ‪ 94‬که با عنوان سـال دولت و‬ ‫ملـت‪ ،‬همدلـی و همزبانـی‪ ،‬نامگذاری شـد‪ 9 ،‬سـال دیگر و‬ ‫همچنین امسال‪ ،‬عناوینی در حوزه فرهنگ اقتصاد‪ ،‬فرهنگ‬ ‫مدیریت و فرهنگ مصرف به خود گرفتند و امسال به نام‬ ‫حمایت از کاای ایرانی نامیده شد‪ .‬انگشت اشاره همه این‬ ‫‪ .1‬داستان جزیرهها‬ ‫‪ .2‬مثلث دانش در‬ ‫معاونت علمی!‬ ‫‪ .3‬غایب بزرگ‬ ‫‪ .4‬تنبل سهانگشتی‬ ‫‪ .۵‬مزد ان گرفت جان برادر‪،‬‬ ‫که کار نکرد!‬ ‫‪ .6‬متروی جوانمرد قصاب‬ ‫‪ .7‬تیم من «هو» نمیشه‪...‬‬ ‫‪ .8‬ایستاده‪ ...‬بر یک تصور غلط‬ ‫‪ .9‬اان نردبان را هل نده!‬ ‫‪ .1۰‬ارزوهای شبنم‬ ‫‪ .11‬در موازنه حمایت و عدالت‬ ‫‪ .12‬سوزن کاای ایرانی!‬ ‫‪ .13‬با «همشهری» روی‬ ‫«پل طبیعت»‬ ‫نامها نیز‪ ،‬مخاطبی به وسـعت ایران دارد‪ :‬هم مسـئولین و‬ ‫کارگزاران‪ ،‬هم مردم و تودهها‪ .‬در واقع‪ ،‬برای هر فرد ایرانی‪،‬‬ ‫این نامها‪ ،‬مسئولیتی را به همراه میاورد‪.‬‬ ‫این اسـامی‪ ،‬محدود به یک سـال نیسـت‪ ،‬بلکه در یکسـال‬ ‫به علت فضا و اتمسفر موجود و لحاظ متغیرهای استراتژیک‬ ‫و توجـه بـه زوایـا و جوانـب دیگـر‪ ،‬دسـت بـاای اولویتهای‬ ‫رهبـری را نشـان میدهـد‪ .‬مهم اینکـه‪ ،‬این موضوع بایسـتی‬ ‫در تدویـن سیاسـتهای کلـی تـا اجرایـی خاصـه در مقاطـع‬ ‫بلندمـدت و میانمـدت‪ ،‬جـای خـود را بـاز کنـد و البتـه رفتار‬ ‫و کنـش و وا کنش بدنه اجتماعـی مردم را نیز متاثر کرده و در‬ ‫همان راستا‪ ،‬جهت داده و داخل در سبک زندگیشان شود‪.‬‬ ‫از این رو‪ ،‬در اولین لوحه نشریه نوافرین‪ ،‬موضوع اسم سال‬ ‫را بـرای پرداخـت بیشـتر و بررسـی از زوایـای مختلف خاصه‬ ‫حـوزه نـواوری انتخـاب کردیـم‪ .‬حاصـل ان‪ ،‬فراهـم شـدن‬ ‫‪ 13‬یادداشـت از هشـت نفـر (شـامل هفـت نفـر از اعضـای‬ ‫هسـته نـواوری مرکز رشـد دانشـگاه امـام صـادق؟ و یک‬ ‫مهمان هسـته) شـده اسـت کـه تقدیـم میگردد‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪17 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫سیامک طهماسبی‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی دانشگاه مالک اشتر‬ ‫‪Tahmasebysiamak@gmail.com‬‬ ‫داستان‬ ‫جزیرهها‬ ‫یادداشت اول‬ ‫همراهی‪ ،‬همیاری‪ ،‬هم افزائی‬ ‫‪« ‬حمایـت از کاای ایرانـی» در عیـن سـادگی معنایـی‪،‬‬ ‫دارای مفهومـی چند ایه بوده که در هر سـطح راهبردهای‬ ‫خـاص خـود را میطلبـد‪ .‬در ادامه به برخی مـواردی که به‬ ‫نظـر میرسـد اشـاره میکنم (بدیهی اسـت تکمیـل و ارتقای‬ ‫ان نیازمنـد گفتگو و هماندیشـیهای متعـددی دارد)‪:‬‬ ‫‪ .1‬معنـی سـاده و راهـکار دمدسـتی شـعار مطـرح شـده‬ ‫عبـارت اسـت از «خریـد محصـوات تولیـد شـده ایرانـی و‬ ‫اجتنـاب از خریـد محصـوات تولید شـده خارج»‪ .‬کـه البته‬ ‫ایـن معنـی سـاده در جایـگاه خـود اهمیـت باایی داشـته و‬ ‫پایبندی واقعی نهادها‪ ،‬سازمانها و احاد مردم ایران نسبت‬ ‫بـه ان میتوانـد باعـث «تحریـک تقاضـای داخلی» شـده و‬ ‫محـرک تولیـد و رونـق صنعتـی و بـه تبـع ان افزایش اشـتغال‬ ‫و کاهـش بیـکاری گـردد‪( .‬البتـه با توجـه به تا کیـدات قبلی‬ ‫ً‬ ‫مقـام معظـم رهبـری‪ ،‬سـازمانهای دفاعی و نظامـی قبا تا‬ ‫حد زیادی این راهبرد را در دستور کار خود قرار داده بودند‬ ‫و در ایـن مسـیر تـاش کردهاند‪).‬‬ ‫‪ 18‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫داهتانانزیرهاهاا|النحو‬ ‫‪ .2‬کمک به ارتقای سـطح فناوری شرکتهای تولیدی‪:‬‬ ‫یکی از مشـکات جدی صنایع داخلی‪ ،‬کیفیت نامناسـب‬ ‫محصوات تولیدی اسـت‪ .‬بخشـی از این مشکل ریشه در‬ ‫استفاده از مواد اولیه بیکیفیت دارد و بخشی دیگر نشات‬ ‫گرفتـه از بیتوجهـی و بیدقتـی در فراینـد تولیـد اسـت‪ ،‬امـا‬ ‫بخشـی هم ناشـی از «به روز نبـودن فناوری و ماشـیناات‬ ‫تولیـدی» اسـت‪ .‬صنایـع دفاعـی که بـه نوعـی از حوزههای‬ ‫پیشـرو در فنـاوری اسـت میتوانـد ارتقـای فنـاوری برخـی از‬ ‫صنایـع مشـابه را در دسـتور کار قـرار دهـد و در یـک رابطـه‬ ‫برد‪-‬بـرد اقـدام بـه ایـن عمـل نمایـد‪( .‬در سـالهای اخیـر‬ ‫شاهد ان هستیم که در باهای طبیعی مانند زلزله؛ نیروهای‬ ‫ارتـش و سـپاه در کنـار سـایر نهادهـا اقـدام بـه کمکرسـانی‬ ‫به حادثهدیدهها نموده و در فرایند بازسازی شهرها کمک‬ ‫میکنند‪ .‬این راهبرد مثبت و قابل تقدیر میتواند در عرصه‬ ‫ارتقـای فناوری و بهروزرسـانی ماشـیناات تولیـدی صنایع‬ ‫غیرنظامـی نیز تعمیـم یابد‪).‬‬ ‫‪ .۳‬کمک به رفع گلوگاههای تولید و مشارکت در پرکردن‬ ‫خاءهـای موجـود‪ :‬در برخـی از عرصههـا علیرغـم وجـود‬ ‫کشش تقاضا متاسفانه ظرفیتی برای تولید محصول داخلی‬ ‫ایجـاد نشـده و اجـرم اقـدام بـه خریـد محصـوات خارجی‬ ‫میشود‪ .‬در صورتی که بعضی از ان موارد به صورت بالقوه‬ ‫امکان تولید داخلی را دارد‪ .‬در چنین مواردی سازمانهای‬ ‫صنایـع دفاعی به عنوان سـازمانهای حا کمیتـی میتوانند‬ ‫وارد میدان شده و با کمکهای فناورانه خود زمینه ایجاد یا‬ ‫تقویت شرکتهای خصوصی یا تقویت شرکتهای دولتی‬ ‫موجـود را فراهـم کننـد‪ .‬برای توضیـح بیشـتر مثالهایی ذکر‬ ‫میشـود که از باب تقریب به ذهن است‪:‬‬ ‫‪ .1-۳‬در سواحل کشور شاهد استفاده از جت اسکیهای‬ ‫سـاخت کشـور کره جنوبی هسـتیم در صورتی که فناوری‬ ‫سـاخت ان بـه راحتـی بـرای سـازمان صنایع دریایـی قابل‬ ‫حصـول اسـت‪ .‬شایسـته اسـت سـازمان صنایـع دریایـی به‬ ‫واسطه راهبردی مانند «شرکتهای زایشی» زمینه تاسیس‬ ‫شـرکتهای خصوصـی مرتبـط را ایجـاد کـرده و حتـی برخی‬ ‫از نیازهای مشـابه خود را (در خانـواده محصول یا قطعات‬ ‫مشابه) از ان شـرکت تامین نماید‪.‬‬ ‫‪ .2-۳‬در برخی از موارد متاسـفانه از داشـتههای خود به‬ ‫ً‬ ‫صـورت تجـاری اسـتفاده نمیکنیـم؛ یعنـی اساسـا تولیـدی‬ ‫نداریـم کـه حمایـت کنیـم‪ .‬در صورتـی کـه ظرفیتهـای ان‬ ‫ً‬ ‫بالقـوه وجـود دارد‪ .‬مثـا سـاخت «هاورکرافـت تفریحـی»‬ ‫بـرای اسـتفاده گردشـگران در سـواحل ایـران و حتـی بـرای‬ ‫صادرات ان‪ .‬سازمان صنایع دریایی محصوات مشابهی را‬ ‫با فناوری باا ساخته است اما هیچگاه از ان محصوات در‬ ‫گردشگری استفاده نشده است‪ .‬مشابه نمونه باا میتوان‬ ‫شرکتهایی زایشی ایجاد کرد که با تولید چنین محصواتی‬ ‫تولیـد داخلـی تقویت شـده و بـاری از دوش صنایـع دفاعی‬ ‫برداشـته میشود‪.‬‬ ‫‪ .۳-۳‬ایجـاد کنسرسـیومهایی بـرای تولیـد محصـوات‬ ‫چندمنظوره‪ :‬امروزه استفاده از محصوات چندمنظوره‪ 1‬در‬ ‫کانون توجه شرکتهای مختلف دنیا قرار دارد‪ .‬چون فناوری‬ ‫و محصول تولید شده با صرف هزینه تحقیقات محدودتری‪،‬‬ ‫در عرصههای مختلفی بکار گرفته میشود‪ .‬به عبارت دیگر‬ ‫از صرف چندباره هزینه ‪ R&D‬اجتناب میشود‪ .‬برای نمونه‬ ‫«موتـور» یـک محصول چندمنظوره اسـت که سـطح پایین‬ ‫ان در قـوای محرکـه خودروهـای سـبک و موتورسـیکلت‬ ‫اسـتفاده شـده‪ ،‬سـطح متوسـط ان در خودروهـای سـنگین‬ ‫و لوکوموتیـو بـکار گرفتـه شـده و سـطح بـاای ان در قـوای‬ ‫محرکـه کشـتی اسـتفاده میگـردد‪ .‬چنانچـه کنسرسـیومی از‬ ‫سازمانهای مختلف (مانند ایران خودرو‪ ،‬صنایع دریایی‪،‬‬ ‫مپنا و ‪ )...‬تشکیل شده و این فناوری را در سطوح مختلف‬ ‫ایجاد نماید‪ ،‬ضمن تامین نیاز کشور‪ ،‬از خروج ارز جلوگیری‬ ‫میشود‪ .‬این پیشنهاد با راهبرد «یکپارچگی صنعت دفاعی‬ ‫و غیردفاعی»‪ 2‬نیز میتواند همراستا باشد‪ .‬البته ازم است‬ ‫ظرفیتهای جدید بیرون از سازمانهای دفاعی ایجاد شود‬ ‫و در زیسـت بـوم طبیعی بازار فعالیـت نماید که مواقع مورد‬ ‫نیاز مورد حمایت دولت و مشتریان اصلی هم قرار گیرد‪ .‬این‬ ‫ً‬ ‫راهبرد در کشورهای پیشرفته بسیار مشاهده میشود‪ .‬مثا‬ ‫شرکت بوئینگ امریکا در کنار ساخت هواپیماهای مسافربری‬ ‫اقدام به ساخت هواپیماهای نظامی نیز مینماید‪ .‬شرکت‬ ‫رولزرویـس انگلسـتان در کنـار سـاخت موتـور خـودرو اقـدام‬ ‫به سـاخت موتور هواپیما نیز میکند‪ .‬شـرکت خودروسـازی‬ ‫فـورد امریکا در کنار تولید خودروهای سـواری‪ ،‬خودروهای‬ ‫تا کتیکـی و نظامی نیز تولید میکند‪...‬‬ ‫د ر بر خـی ا ز عر صه هـا‬ ‫علی ر غـم و جـود کشـش‬ ‫تقاضـا متاسـفانه ظرفیتـی‬ ‫برای تولید محصـول داخلی‬ ‫ایجـاد نشـده و اجـرم اقـدام‬ ‫به خرید محصوات خارجی‬ ‫میشـود‪ .‬در چنیـن مواردی‬ ‫سـازمانهای صنایـع دفاعی‬ ‫بـه عنـوان سـازمان های‬ ‫حاکمیتـی می تواننـد وارد‬ ‫میدان شـده و بـا کمکهای‬ ‫فناورانـه خود زمینـه ایجاد یا‬ ‫تقویت شرکتهای خصوصی‬ ‫یا تقویت شرکتهای دولتی‬ ‫موجـود را فراهـم کننـد‪.‬‬ ‫‪ -1‬اشـاره بـه محصواتی دارد که در زمینه دفاعـی و غیردفاعی (تجاری) قابلیت‬ ‫کاربـرد دارد‪ .‬بـه عنوان نمونه‪ ،‬فناوری سنسـورهای تصویری هـم در دوربینهای‬ ‫شـخصی و هم در سیسـتمهای نظارتی امنیتی بخش دفاع دارای کاربرد اسـت‪.‬‬ ‫‪2- CMI: Civil-Military Integration‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪19 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫محمد رحمتی‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت‬ ‫تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت‬ ‫‪m69rahmati@gmail.com‬‬ ‫مثلث دانش در‬ ‫معاونت علـــمی!‬ ‫یادداشت دوم‬ ‫یک تجربه اروپائی در تحقق نواوری‬ ‫‪ ‬موسسه اروپایی نواوری و فناوری‪ 1‬بهمنظور همکاری و بهبود هر چه بیشتر‬ ‫نهادهـای دانشـگاهی‪ ،‬تولیـدی‪ ،‬اسـتارتاپها‪ ،‬بنگاههـای بـزرگ و کوچـک‪،‬‬ ‫کارخانهها و ‪ ...‬در سـال ‪ 2008‬تاسیس شد‪ .‬این موسسه به لحاظ ساختاری‪،‬‬ ‫واحد تحقیق و توسعه اتحادیه اروپا به شمار میرود‪ .‬ایده تاسیس این موسسه‬ ‫مبتنی بر اسـتراتژی لیسبون(‪ )2000‬کشورهای عضو اتحادیه اروپا بوده و مفهوم‬ ‫اولیه ان بر اسـاس الگوی موسسـه فناوری ماساچوسـت امریکا‪ ،‬بهعنوان یک‬ ‫رقیـب قدرتمنـد و مشـهور در ترکیـب امـوزش و پژوهـش برتر در عرصـه جهانی‪،‬‬ ‫شـکل گرفته اسـت‪ .‬کمیسـیون اروپـا در طرح پیشـنهادی خود بـرای ایجاد این‬ ‫موسسـه‪ ،‬ساختاری دو سـطحی‪ -‬با ترکیبی از یک رویکرد باا به پایین و پایین‬ ‫بـه بـاا‪ -‬را در نظـر گرفتـه بـود‪ .‬شـایان ذ کـر اسـت ایـن طـرح اولیـه نیـز بـر اسـاس‬ ‫نتایج یک مشاوره عمومی گسترده با بیش از ‪ ۷00‬کارشناس و غیر کارشناس‬ ‫(مـردم عـادی) و گزارش های وضعیت نگاشـته شـده توسـط ذینفعان مختلف‬ ‫تهیه شـده بود‪.‬‬ ‫‪1. European Institute of Innovation and Technology‬‬ ‫‪ 20‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫محللادانشادرامناهنفارلمشنا|النحو‬ ‫‪ ‬انطور که در سایت این موسسه ذکر شده است‪ ،‬کارویژه‬ ‫این موسسه ارتقای نواوری و کارافرینی در اروپا است و شعار‬ ‫ساده ان براساس این ایده است که قدرت را میتوان در تنوع‬ ‫جسـتجو کـرد‪ .‬ایـن موسسـه از توسـعه پویـای همکاریهای‬ ‫بین دانشـگاهها‪ ،‬ازمایشـگاهها‪ ،‬مرا کز تحقیقاتی و شـرکتها‬ ‫حمایـت میکنـد و بـه دنبـال توسـعه محصـوات نواورانـه و‬ ‫تربیـت نسـل جدیدی از نواوران اسـت‪ .‬انها ایـده را به بازار‬ ‫میاورند‪ ،‬دانشجویان را به کارافرینان تبدیل میکنند و مهمتر‬ ‫از همه نواوری میکنند‪ .‬در یکی از شعارهای دیگر این موسسه‬ ‫اینطور امده اسـت که‪« :‬ا گر کسـی به اینده اروپا عاقهمند‬ ‫است بایستی ان را در موسسه فناوری و نواوری اروپا ببیند‪.‬‬ ‫این موسسه دقیقا اینده اروپاست»‪.‬‬ ‫‪ EIT ‬بخش جداییناپذیر افق ‪ 2020‬اتحادیه اروپاست‬ ‫که نقشی اساسی در رشد اقتصادی پایدار و ایجاد شغلهای‬ ‫جدیـد در اروپا دارد‪ .‬چشـم انداز این موسسـه اینطور ذکر‬ ‫شـده است که «هدف ما تبدیلشـدن به یک نهاد پیشرو‬ ‫در اروپـا اسـت کـه نـواوران و کارافرینـان را قـادر میسـازد تـا‬ ‫بهترین راهحلهـا را برای چالشهای اجتماعی ارائه دهند‬ ‫و رشد ] پایدار[ و شغلهای مبتنی بر مهارت ایجاد کنند»‪.‬‬ ‫کمیسـیون اروپـا بهعنـوان قوه مجریـه اتحادیه اروپـا‪ ،‬نگرانی‬ ‫هـا و دغدغه های مشـخصی را در پنج حـوزه زیر برای این‬ ‫موسسـه نواوری و فناوری ترسـیم کرده اسـت‬ ‫• ترجمه نتایج حاصل از «تحقیق و توسعه» به فرصتهای‬ ‫تجاری‬ ‫• رسیدن به یک «جرم بحرانی‪ »1‬در حوزههای مشخص‬ ‫• جدایی سیستم پژوهشی و اموزش عالی اتحادیه اروپا‬ ‫• کمبود فرهنگ نواوری و کارافرینی در پژوهش و اموزش عالی‬ ‫• فقدان جرم بحرانی در شرکتهای کوچک و متوسط‬ ‫‪ . 1‬جـرم بحرانـی در ادبیـات کسـبوکار و اقتصـاد بـه معنـای حداقـل انـدازه یـک‬ ‫کسـبوکار اسـت تـا بتوانـد بـه صـورت کارامـد و رقابتـی در بـازار مشـارکت نمایـد‪.‬‬ ‫‪ ‬پاسـخ ایـن موسسـه بـرای رفـع ایـن نگرانـی هـا‪ ،‬مفهوم‬ ‫«مثلث دانش» است‪ .‬این مفهوم در اصل به دنبال ترکیب‬ ‫و یکپارچـه سـازی سـه مولفـه «امـوزش عالـی»‪« ،‬تحقیـق و‬ ‫توسـعه» و «کسـبوکار» اسـت‪ .‬ویژگـی خـاص و متمایز این‬ ‫موسسـه ‪KIC‬ها یا همـان «مجموعههای دانـش و نواوری»‬ ‫است که هدف اصلی ان یکپارچه سازی اموزش‪ ،‬پژوهش و‬ ‫نواوری در یک سازمان واحد است‪ .‬هر یک از این مجموعهها‬ ‫میتواند حدا کثر تا ‪ 2۵‬درصد از کل بودجه موسسـهها را به‬ ‫خود اختصاص دهد‪ .‬باوجوداینکه دفتر مرکزی این موسسه‬ ‫در بوداپست‪ ،‬پایتخت مجارستان است‪ ،‬اما واحدهای تابعه‬ ‫ً‬ ‫موسسه برخاف موسسات و سازمانهای سنتی الزاما در این‬ ‫شهر مستقر نیستند و در حال حاضر ‪ 4۰‬مرکز همکاری بهعنوان‬ ‫هاب ذیل واحدهای ‪ KIC‬در سرتاسر اروپا فعال شدهاند‪.‬‬ ‫مجموعههای نواوری و فناوری با کنار هم اوردن کسبوکارها‬ ‫(اعـم از صنایـع مختلـف و ‪SME‬هـا) و مرا کـز تحقیقاتـی و‬ ‫دانشـگاهی بـه دنبـال فراهـم اوردن یـک محیـط مناسـب‬ ‫بـرای ایجـاد نظرات و نواوریهای شـکوفا شـونده هسـتند‪.‬‬ ‫این نواوریها به بخش خاصی محدود نمیشـود و شامل‬ ‫بخشهایی اعم از تغییرات اقلیمی‪ ،‬سامت‪ ،‬شتابدهندهها‬ ‫و مرا کـز رشـد و ‪ ....‬میشـوند‪ .‬ایـن مجموعههـا بـه دلیـل‬ ‫انعطافـی کـه دارنـد میتواننـد نسـبت بـه تغییـرات محیطـی‬ ‫خود را به سرعت تطبیق دهند و به سرعت وا کنش نشان‬ ‫دهند‪ .‬در حال حاضر شـش مجموعه نواوری و فناوری در‬ ‫بخشهـای تغییـرات اقلیمـی و تطبیقپذیری بـا ان‪ ،‬بخش‬ ‫دیجیتال و فناوریهای اطاعاتی‪ ،‬بخش انرژی و منابع پایدار‬ ‫(از سال ‪ ،)2۰1۰‬بخش سامت‪ ،‬زندگی سالم و چالش پیری‪،‬‬ ‫بخـش مواد خام و اسـتخراج و فـراوری و بازیافت پایدار (از‬ ‫سال ‪ )2۰14‬و بخش غذا که به دنبال بررسی زنجیره پایدار‬ ‫از منبع تا مصرفکننده (از سـال ‪ )2۰16‬اسـت‪ ،‬ایجاد شـده‬ ‫اسـت‪ .‬از سـال ‪ 2۰18‬نیـز گام نخسـتین در ایجـاد مجموعـه‬ ‫حملونقـل شـهری و بخش تولیـد مبتنی بـر ارزشافزوده نیز‬ ‫برداشته شده است‪.‬‬ ‫پاسخ این موسسه برای رفع‬ ‫این نگرانی ها‪ ،‬مفهوم «مثلث‬ ‫دانـش» اسـت‪ .‬ایـن مفهـوم‬ ‫در اصـل بـه دنبـال ترکیـب و‬ ‫یکپارچـه سـازی سـه مولفـه‬ ‫«امـوزش عالـی»‪« ،‬تحقیـق‬ ‫و توسـعه» و «کسـبوکار»‬ ‫است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪21 1397‬‬ ‫مفهوم «مثلث دانش» به دنبال ترکیب کردن سه مولفه «اموزش عالی»‪« ،‬تحقیق و توسعه» و «کسب و کار» است‪.‬‬ ‫شکلگیری نهادهایی چون‬ ‫معاونـت علمـی ریا سـت‬ ‫جمهـوری یکـی از اقدامـات‬ ‫مبارکـی اسـت کـه در همیـن‬ ‫فضا کمکهایی را به جهت‬ ‫نزدیک شدن مراکز تحقیقاتی‬ ‫و دانشـگاهی بـا صنعـت‬ ‫فراهم ساخته است اما این‬ ‫اقدامات بسیار حداقلی بوده‬ ‫و به نوعی در ایه اول ارتباطی‬ ‫باقی مانده اسـت‪.‬‬ ‫‪ 22‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫پیشتـر ‪ ،‬اتحادیـه اروپا چند پروژه ازمایشـی مبتنی بر مثلث‬ ‫دانـش را پشـتیبانی مالـی کرده بـود‪ .‬با این وجـود در عمل‪،‬‬ ‫وظیفه همنوایی شرکای مختلف و پیچیدگی ساخت زمینه‬ ‫ها و قوانین مشـترک یکی از چالشهای اولیه این موسسـه‬ ‫بود‪ .‬ارزیابی این پروژه ها نشان داد که سطح باای اعتماد‬ ‫میـان همـکاران و شـرکا و سـاختارهای سـازمانی بـا طراحـی‬ ‫مناسب و ساختارهای «مدیریت ناب» در قالب سامانههای‬ ‫هوشمند شاخصهای عملکردی از عوامل ضروری موفقیت‬ ‫‪KIC‬ها بودهاند‪.‬‬ ‫درس اموزیهایی برای کشور‬ ‫بررسـی و تحلیـل چنیـن نهادهایـی‬ ‫میتواند به خوبی شرایط پیش روی‬ ‫کشـور مـا را تبییـن نمایـد‪.‬‬ ‫ایـن اقدامـات بسـیار حداقلـی بـوده‬ ‫و به نوعـی در ایه اول ارتباطی باقی‬ ‫مانده است‪.‬‬ ‫‪ ‬مسئله عدم همکاری و همافزایی‬ ‫بین دانشگاه‪ ،‬صنعت و بهنوعی هم‬ ‫بـازار یکـی از چالشهایـی اسـت کـه‬ ‫در کشـور ما نیز بهشـدت وجود دارد‬ ‫و سالهاسـت طرحهایـی هـم بـرای‬ ‫ان ارائـه شـده اسـت‪ .‬نمونـه دفاتـر‬ ‫ارتبـاط صنعت و دانشـگاه و یا برخی‬ ‫همکاریهـا در پروژههـای ملـی بیـن‬ ‫صنعـت و دانشـگاه از جملـه ایـن‬ ‫اقدامات است ولی خروجی اینگونه‬ ‫اقدامات بسیار حداقلی بوده و انتظار‬ ‫مـیرود کـه حداقـل در بخشهـای‬ ‫مهندسـی کـه بـه نوعـی راحتتـر بـا‬ ‫صنعـت ارتبـاط برقـرار میکنـد ایـن‬ ‫زنجیـره بسـیار مسـتحکمتر باشـد‪.‬‬ ‫‪ ‬مسـئله همکاری و شبکهسـازی‬ ‫در نـواوری و حمایـت از تولیـد ملـی‬ ‫یکی از ضروریات توسـعه و پیشرفت‬ ‫اقتصاد کشور و ایجاد شغلهای پایدار‬ ‫است‪ .‬اتحادیه اروپا (به دلیل ماهیت‬ ‫خـاص سیاسـی اعضـا کـه بـه نوعـی‬ ‫یک کشور اقتصادی واحد محسوب‬ ‫میشوند) توانسته است با ایجاد چنین‬ ‫نهادهایـی بیـن ‪ 28‬کشـور ارتباطـات‬ ‫علمی و صنعتی برقرار نماید و این در‬ ‫حالی است که ما حتی در بین برخی‬ ‫واحدهـای تولیـدی خـود کـه در کنار‬ ‫یکدیگر هم قرار گرفتهاند‪ ،‬نتوانستهایم‬ ‫سازوکاری برای همافزایی و اثربخشی‬ ‫بیشتر فراهم سازیم‪.‬‬ ‫‪ ‬شـکلگیری نهادهایـی چـون‬ ‫معاونت علمی ریاست جمهوری یکی‬ ‫از اقدامات مبارکی است که در همین‬ ‫فضا کمکهایی را به جهت نزدیک‬ ‫شـدن مرا کـز تحقیقاتی و دانشـگاهی‬ ‫بـا صنعـت فراهـم سـاخته اسـت امـا‬ ‫‪ ‬نحـوه حمایـت از شـرکتهای‬ ‫دانشبنیان نیز در این میان به دلیل‬ ‫اقدامـات منقطـهای و عـدم وجـود‬ ‫همکاریهای شـبکهای و یا از طریق‬ ‫برخی شرکتهای بزرگتر‪ ،‬در حد مقیاس‬ ‫غیراقتصادی باقی مانده اسـت و به‬ ‫جرم بحرانی مطلوب نرسیده است‪.‬‬ ‫‪ ‬در نهایت باید به این نکته اشاره‬ ‫کرد که باوجوداینکه کشور ما در هر سه‬ ‫بخش مثلث دانش که در باا ذکر شد‪،‬‬ ‫دارای پتانسـیل بسـیار باایی اسـت‪،‬‬ ‫اما ارتباط و همسویی این سه بخش‬ ‫بسیار کمرنگ بوده و به میزان حداقلی‬ ‫است‪ .‬حمایتها و بودجههای کان‬ ‫تخصیصی در صورتی که جهتدار بوده‬ ‫و منجـر به همکاری بیـن بخشهای‬ ‫مختلف علمی‪ ،‬تحقیقاتی و تولیدی‬ ‫گـردد‪ ،‬در یـک چرخـه همافـزا منجـر‬ ‫به رشـد پایدار‪ ،‬ایجاد اشـتغال مبتنی‬ ‫بـر دانش و مهارت و همچنین بهبود‬ ‫وضعیت تولید ملی خواهد شد‪ .‬نا گفته‬ ‫نمانـد تحقـق چنیـن راهکارهایـی نـه‬ ‫تنها در سطح ملی بلکه در بسیاری از‬ ‫کااهایی که نیازمند مقیاس بزرگتری‬ ‫از سطح بازار کشور هستند‪ ،‬میتواند‬ ‫در قالب همکاریهای بین کشوری‬ ‫و منطقهای نیز صورت پذیرد‪ .‬در این‬ ‫زمینـه پیمانهـای منطقـهای موجود‬ ‫ظرفیـت مناسـبی را بـرای گسـترش‬ ‫همکاریهـا در ایـن بعـد نیـز میسـر‬ ‫میسازد‪.‬‬ ‫النحو‬ ‫حق انتخاب میدهند‪ .‬مشتریان هر روز با انبوهی از تقاضا‪ ،‬به بازار میروند‬ ‫بازارها ِ‬ ‫و انچه متناسب با نیاز خود میبینند از دنیای رنگارنگ کسبوکار گلچین میکنند‬ ‫و بابتـش هزینـه میدهنـد‪ .‬طبیعی اسـت در دنیـای مصرفی امروز‪ ،‬بخشـی از این‬ ‫خریدهـا‪ ،‬تحـت تاثیـر القائـات فروشـندگان اسـت و بـازار نـه تنهـا گزینههـای خرید‬ ‫بازار‬ ‫را معرفـی میکنـد‪ ،‬مصرفکننـده را به خرید گزینهها تشـویق میکنـد‪ .‬در این ِ‬ ‫پـر محصـول و پـر کاا‪ ،‬مشـتری بـا خریـد‪ ،‬به دنبـال برطرف کـردن نیازهـای خود و‬ ‫فروشـنده با فروش‪ ،‬به دنبال سـوداوری بیشتر است‪.‬‬ ‫‪ ‬اما‪ ،‬ارتباط مشتری و فروشنده‪ ،‬ارتباط ظاهری و ایه رویی بازار است‪ .‬حقیقت‬ ‫موتور‬ ‫ایـن اسـت کـه تولیدکننـده‪ ،‬نقشـی جدی در بـازار ایفـا میکند و بـه گونـهای‬ ‫ِ‬ ‫ـس بازار اسـت؛ ارزشهـای متفاوتی کـه بازار بـرای ان ارزش و‬ ‫مول ِـد ارزشهـا در پ ِ‬ ‫ً‬ ‫اعتبـار قائـل اسـت و مشـتری حاضـر اسـت بـه ازای ان پـول پرداخـت کنـد‪ .‬اصا‬ ‫بـازار و بازاریـان اعتبـار خودشـان را از تولیـد و تولیدکننـده میگیرنـد‪ .‬امـا گاهـی در‬ ‫خریـد و فروشهـا‪ ،‬نقـش و اعتبار واقعـی تولیدکننـده‪ ،‬دیده نمیشـود و علیرغم‬ ‫اثـر جـدی کـه در خلـق ارزش دارد از معاملـه غایب میشـود و همین میشـود که‬ ‫گاهی حق و حقوق ان فراموش شـده و کاا‪ ،‬از اصل و خاسـتگاه واقعیاش جدا‬ ‫شـده و در بسـتری‪ ،‬غیر از بسـتر واقعی خودش عرضه میشـود‪.‬‬ ‫غایب بزرگ‬ ‫یادداشت سوم‬ ‫مشتری؛ دور از زنجیره ارزش‬ ‫رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪23 1397‬‬ ‫علیرغـم همزیسـتی و عـدم‬ ‫همتکاملـی الگوهـای خریـد‬ ‫رایـج در بـازار‪ ،‬بـه مـرور اتفاقـی‬ ‫در جامعه رخ داده و پدیدهای‬ ‫ریشه دوانده و ان فاصله هر‬ ‫چه بیشتر مشتری از زنجیره‬ ‫ارزش کااهاست‪.‬‬ ‫‪ 24‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬مشـتری در راسـته بـازار قدم میزنـد و مغازه بـه مغازه‬ ‫ً‬ ‫جنسهـای مختلف را مشـاهده میکند‪ .‬هـر مغازه معموا‬ ‫انبوهی از جنسهای همجنس را عرضه میکند و مشـتری‬ ‫میتوانـد کاای مشـابه را از نزدیک ببینـد و تخفیف بگیرد‪.‬‬ ‫حتـی میتوانـد از فروشـنده بخواهـد در مـورد هـر محصـول‬ ‫اطاعاتی به او بدهد‪ .‬از انجا که فروشندهها چندین سال‬ ‫ً‬ ‫در ان کسبوکار مشغول فعالیتند معموا اطاعات خوبی‬ ‫ً‬ ‫درباره تاریخچه و کیفیت هر محصول دارند و مثا میتوانند‬ ‫اطاعـات خوبـی از یـک ماشـین لباسشـویی در اختیـار فرد‬ ‫بگذارند و ان را با سایر برندها و محصوات کشورهای دیگر‬ ‫مقایسه کنند و حتی تجارب مشتریان قبلی همان محصول‬ ‫را بـه مشـتریان بعدی منتقـل کنند‪ .‬گاهی فروشـنده‪ ،‬چنان‬ ‫احاطـه و تبحـری نسـب بـه کاا و اطاعـات ان دارد کـه‬ ‫خریـدار فرامـوش میکنـد‪ ،‬تولیدکننـده فـرد دیگـری اسـت‪.‬‬ ‫البتـه تاجـران گاهـی خـود را همـکار و شـریک تولیدکننـده‬ ‫میداننـد و مشـتری گمـان میکنـد تولیدکننـده و تاجـر یکـی‬ ‫اسـت‪ .‬در ایـن الگـوی خریـد‪ ،‬مشـتری بـا کاا و تاجـر کاا‬ ‫مواجـه اسـت و تولیدکننـده کاا از سـطح روابـط حقیقـی‬ ‫اجتماعـی حذف میشـود‪.‬‬ ‫‪ ‬در الگوی دیگر‪ ،‬مشتری؛ پیامک تخفیف فروشگاه را‬ ‫دریافـت میکنـد‪ .‬به همـراه اعضای خانواده به فروشـگاه‬ ‫زنجیرهای میرود‪ ،‬چرخدستی را برمیدارد و در راهروهای‬ ‫ان‪ ،‬قفسه به قفسه‪ ،‬محصوات منتظم و تازه را از شرکتها‬ ‫و کارخانههـای مختلـف در جلـوی خـود مـرور میکنـد و در‬ ‫کمتر از یک ساعت‪ ،‬همه مایحتاج زندگیاش را میخرد‪ .‬در‬ ‫ناهمجنس بدون‬ ‫دنیای کااهای‬ ‫این سبک خرید‪ ،‬فرد در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فروشـنده اسـت؛ از کاای فلـه و غیرفلـه گرفته تـا وارداتی و‬ ‫صادراتـی‪ ،‬از مـواد غذایـی و شـوینده گرفتـه تا لـوازم برقی و‬ ‫اتومبیل‪ .‬البته‪ ،‬کارمندانی در فروشگاه هستند که راهنمایی‬ ‫میکنند و سواات را پاسخ میدهند و همچنین صندوقدارانی‬ ‫کـه خریـد مشـتریان را تسـویه میکننـد ولـی خبـری از ّ‬ ‫تجـار‬ ‫نیسـت و ا گر هسـت‪ ،‬در ارتباط با مشـتریان نیسـت‪ .‬به نظر‬ ‫میرسـد در این سبک‪ ،‬مشـتری با کاا و تعدادی کارمند‬ ‫تنهـا مانـده اسـت‪ .‬کااهـا بایـد خودشـان از قابلیتهـا و‬ ‫مزایا و کیفیتشان صحبت کنند‪ .‬تولیدکننده کاا پیشتر‬ ‫حذف شـده بود‪ ،‬تاجر کاا هم برچیده شد‪.‬‬ ‫‪ ‬با توسعه بیشتر الگوهای خرید‪ ،‬خریدار پشت لپتاپ‬ ‫خـود‪ ،‬محصـول موردنظر را جسـتوجو میکند و فهرسـتی‬ ‫از تصاویـر و ویژگیهـای محصول را اسـکرول میکند‪ ،‬قیمت‬ ‫محصـوات را بـا هـم مقایسـه میکنـد و در بخـش نظـرات‪،‬‬ ‫بازخوردهـای سـایر مشـتریان را مطالعـه میکنـد‪ .‬در بخـش‬ ‫تصاویر‪ ،‬عکسهای مختلف همان کاا را از زوایای مختلف‬ ‫میبیند و فرصت دارد تا ساعتها کاا را برانداز کند و حتی‬ ‫فیلمهای معرفی محصول را بارها و بارها ببیند‪ .‬بدون اینکه با‬ ‫کسی گفتگو کند در نهایت کاا را به صورت اناین سفارش‬ ‫خرید» سایت‪ ،‬قوانین مربوط‬ ‫میدهد‪ .‬در بخش «راهنمای ِ‬ ‫به تضمین کیفیت و رویههای بازگرداندن کاا‪ ،‬این اطمینان را‬ ‫به فرد میدهند که در صورت عدم تطابق کاا با ویژگیهای‬ ‫منـدرج در تصویـر‪ ،‬کاا تعویـض میشـود‪ .‬در حقیقـت یـک‬ ‫عقـد غیابـی رخ میدهـد‪ .‬دیگـر نـه تولیدکننـدهای هسـت‬ ‫نـه تاجـری و نه حتـی کاایی‪ .‬در این شـیوه خریـد‪ ،‬انچه که‬ ‫بازار را به تصویر میکشد حضور مشتریان در تعدادی سایت‬ ‫الکترونیکی است‪.‬‬ ‫‪ ‬الگوهـای سـهگانه فوق‪ ،‬ا گرچه به لحـاظ زمانی در پی‬ ‫یکدیگر ظهور کردهاند‪ ،‬هر سه در بازار نهادینه شدهاند و تا‬ ‫حد زیادی رفتار مشتریان را تغییر دادهاند ولی به نظر میرسد‬ ‫مسیر همتکاملی نداشتهاند و همچنان هر سه الگو همزیستی‬ ‫دارنـد‪ .‬بـا وجود اینکه نواوری چشـمگیری در مدل خرید رخ‬ ‫داده ولی نواوریهای جدید‪ ،‬اثر تخریبی زیادی نداشته و مردم‬ ‫همچنان نسلهای قدیمی خرید را کنار نگذاشتهاند‪ .‬مضاف‬ ‫بر اینکه نسـلهای پیشـین هم با نواوریهایی همراه بوده و‬ ‫توانستهاند مشتری را حفظ کنند‪ .‬علیرغم این همزیستی و‬ ‫عدم همتکاملی‪ ،‬به مرور اتفاقی در جامعه رخ داده و پدیدهای‬ ‫ریشـه دوانـده و ان فاصلـه هـر چه بیشـتر مشـتری از زنجیره‬ ‫ارزش کااهاسـت‪ .‬در شـیوه اول‪ ،‬بـرای خریـد هـر محصول‪،‬‬ ‫به یک مغازه خاص مراجعه میشد‪ :‬برای خرید پوشا ک به‬ ‫لباسفروشی و برای خرید سبزیجات به خواروبار فروشی که‬ ‫مشـتری در واقع به بخشهای اخر زنجیره ارزش میرسـید‪.‬‬ ‫شـیوه دوم خریـد‪ ،‬مشـتری را از مراجعـه بـه مراج ِـع گونا گـون‬ ‫تجلیات اقتضایی هر محصول در‬ ‫خرید بازداشت و حداقل‬ ‫ِ‬ ‫ً‬ ‫فروشگاه هدف را هم تقلیل داد و مشاهده ارزشافرینی تقریبا‬ ‫از تعامات اجتماعی حذف شد‪ .‬در شیوه اخر هم‪ ،‬فروشگاه‬ ‫بزرگ به حروف اینترنتی تبدیل شد و هم ارزشافرینی و هم‬ ‫ً‬ ‫ارزشها‪ ،‬مشترکا مجازی شدند‪.‬‬ ‫بارلا|زررا|النحو‬ ‫‪ ‬بـه نظـر میرسـد دوری از زنجیـره ارزش‪ ،‬ارزشها‬ ‫را بـه مرور بیرنگ و عادی میکند‪ .‬انسـانی که درگیر‬ ‫زنجیره تولید نباشد‪ ،‬ارزش تولید و تولیدکننده را کمتر‬ ‫میفهمد‪ .‬باغبان و خریدار‪ ،‬هر دو یک سیب میخورند‬ ‫ولی سیب‪ ،‬ارزش یکسانی برای ان دو ندارد‪ .‬حمایت‬ ‫و هـواداری از کااهـا تحـت تاثیـر ارزشهـای پشـتیبان‬ ‫کااهاسـت‪ .‬ارتباط حداقلی مشـتریان با تولیدکنندگان‬ ‫میتوانـد ارزشها را منتقـل کند و ذهن افراد را از تمرکز‬ ‫بر خروجیها و ماحصل‪ ،‬به افراد‪ ،‬فرایندها و تاشها‬ ‫نیـز تسـری دهـد‪ .‬بـا ایـن احتسـاب‪ ،‬حمایـت از کااهـا‬ ‫معنـادار میشـود و طرفـداری از یـک کاا بـه طرفداری‬ ‫از ارزشهای پشتیبان و زنجیره ارزش ان گره میخورد‪.‬‬ ‫نمایانـی اصـل و نسـب کااهـا‪ ،‬زمینـه اعتمـاد و اتـکای‬ ‫مشـتریان را فراهم میکند‪.‬‬ ‫بوتیکهـای شـیک بـا موسـیقی ارام و فروشـگاههای‬ ‫مدرن با پرژکتورهای پر نور‪ ،‬فراورده کارگاههای کم نور و‬ ‫کارخانههای پر سر و صدا را به بازار عرضه میکنند و انچه‬ ‫که دیده میشود ایه رویین است‪ .‬این پیشخوان جذاب‬ ‫و ان پشتپرده دلهرهاور به مرور ذهن سیاستگذاران‬ ‫را هم تحت تاثیر قرار میدهد و جانب سیاستها را از‬ ‫سیاسـتهای صنعتـی بـه سیاسـتهای تجاری سـوق‬ ‫میدهد و انتخاب تولیدکننده را از دغدغه مردم حذف‬ ‫میکنـد‪ .‬این نوشـتار ضمن تبیین فاصلـه تولیدکننده از‬ ‫متـن جامعه‪ ،‬به رویکردهایی اشـاره میکند که جامعه‬ ‫امروز در تاش است تا تولید را در زندگی افراد بازطرح‬ ‫کند و ان را از انزوا خارج کند‪ .‬رویکردهایی که به دنبال‬ ‫تریبونی برای تولید است‪ .‬البته این پاسخها و رویکردها‬ ‫خود زاییده دنیای مدرن است و ا گرچه بعضی از انها‬ ‫همچنان مبتنی بر سیاستهای تجاری و رویکرد بازرگانی‬ ‫اسـت‪ ،‬ولی بـاز ردپای تولیـد و تولیدکننـده در ان دیده‬ ‫میشـود و فریـادی بـر حـذف بیرحمانه زنجیـره ارزش‬ ‫اهمیت فریاد به حدی است که‬ ‫از زندگی امروز است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ا گر مردم بفهمند تولیدکننده یک شامپو‪ ،‬برای کمک و‬ ‫توانمندسازی معلوان‪ ،‬از افراد رنجور و ناتوان در خط‬ ‫تولید استفاده کرده و علیرغم راندمان ظاهری پایینتر‪،‬‬ ‫ارزش وااتری را مدنظر قرار داده‪ ،‬رویکرد متفاوتی پیدا‬ ‫میکنند‪ .‬اطاعاتی که نه در راسته بازار‪ ،‬نه در فروشگاه‬ ‫بزرگ‪ ،‬و نه در ادرس الکترونیکی پیدا میشود‪.‬‬ ‫اتاق شیشهای تولید‬ ‫در صنعت مواد غذایی و گاهی در صنایع دسـتی دیده میشـود‬ ‫کـه بخشـی از یک فروشـگاه‪ ،‬بـا اختصاص فضایی شیشـهای‪ ،‬به‬ ‫صـورت نمادین و البتـه گاهی واقعی‪ ،‬فرایند تولید یک محصول‬ ‫غذایـی مثل سـوهان را به مشـتری نشـان میدهد‪ .‬ایـن کار هیچ‬ ‫ضـرورت قانونـی یـا حتـی الزام عرفـی هم نـدارد‪ ،‬ولـی تاجر تاش‬ ‫میکنـد اصالـت کاا و زحمتـی را کـه پشـت تولیـد قـرار گرفتـه بـه‬ ‫مشتریان نشان دهد‪ .‬بعضی فروشندگان که چنین امکان و همتی‬ ‫ندارند‪ ،‬به چسباندن تصاویری از کارخانه و محل تولید محصول‬ ‫ً‬ ‫اشاره میکنند و نشان میدهند که مثا این پارچه از کدام یک از‬ ‫مزارع پنبه به دست امده و به اینجا رسیده است‪ .‬اتاق شیشهای‬ ‫در اصل نمایشی است فانتزی از زنجیره ارزش که قوام تولید را‬ ‫ً‬ ‫به نمایش میگذارد‪ ،‬اما از انجا که صرفا عرضهای نمایشی است‪،‬‬ ‫معلوم نیسـت که چقدر اهمیت و ارزش تولید را متذکر میشـود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بـه هـر حـال از ایـن حیـث کـه عمدتـا‪ ،‬بدتریـن و نامناسـبترین‬ ‫شرایط مکانی برای بخشهای تولیدی اختصاص داده میشود‬ ‫و همیشـه تولیدکننـدگان پشـت پردهانـد‪ ،‬اتاق شیشـهای فرصتی‬ ‫برای عرضـه زنجیره ارزش مهیا میکند‪.‬‬ ‫سفر مشتری‬ ‫در روشهای نوین سفارشیسازی محصوات و خدمات‪ ،‬فرد به‬ ‫صورت مجازی درگیر ساخت و تولید میشود‪ .‬اعمال سلیقهها و‬ ‫نظرات در تولید محصوات‪ ،‬برای مشتریان جذاب است و گاهی‬ ‫اوقـات جنبـه تفریحـی و سـرگرمی به خود میگیرد‪ .‬سـفر مشـتری‪،‬‬ ‫تـاش میکنـد تجربـه خرید را بـه جـای تصمیمی انی بـه فرایندی‬ ‫تعاملـی تبدیـل کنـد و افـراد فرصت انتخـاب و سـاخت مییابند‪.‬‬ ‫بعضـی کسـبوکارها از افـراد میخواهنـد که عکس خـود را برای‬ ‫انهـا ارسـال کننـد و سـپس مبتنـی بـر هـوش مصنوعـی‪ ،‬تیپهـای‬ ‫مختلف لباسـی را برای فرد تسـت میکنند و فرد عادی همچون‬ ‫خیاطی زبردست میتواند همه پیشنهادهای سیستم را با سلیقه‬ ‫خـود تغییـر دهـد‪ ،‬از جنـس و رنـگ پارچـه گرفتـه تـا مـدل لباس و‬ ‫سـبک دوخـت‪ .‬در واقـع‪ ،‬مشـتری میتوانـد خیـاط خـود شـده و‬ ‫تیپها و لباسهای گونا گون را به صورت مجازی تجربه کند‪ .‬در‬ ‫مرحله بعد‪ ،‬تصاویر منتخب برای فرد ارسال میشود و فرد بعد از‬ ‫انتخاب تیپ رسمی یا تیپ ورزشی یا تیپ دانشجویی‪ ،‬میتواند‬ ‫فهرست لوازم دستیابی به ان ظاهر را مشاهده کند‪ .‬همه کااها‬ ‫و لـوازم مـورد نیـاز فـرد وارد سـبد خریـد شـده و اینک میتـواد انها‬ ‫را پرداخـت کنـد و بعـد از یک روز در منزل خود ببیند‪ .‬پوشـا ک و‬ ‫در صنعـت مـواد غذا یـی‬ ‫و گاهـی در صنایـع دسـتی‬ ‫دیـده میشـود کـه بخشـی از‬ ‫یک فروشـگاه‪ ،‬بـا اختصاص‬ ‫فضایی شیشهای‪ ،‬به صورت‬ ‫نمادین و البته گاهی واقعی‪،‬‬ ‫فرایند تولید یک محصول را‬ ‫بـه مشـتری نشـان میدهـد‪.‬‬ ‫اتـاق شیشـه ای در ا صـل‬ ‫نمایشـی ا سـت فانتـزی از‬ ‫زنجیـره ارزش کـه قـوام تولید‬ ‫را بـه نمایـش میگـذارد‪ ،‬امـا‬ ‫ً‬ ‫از انجـا کـه صرفـا عرضـهای‬ ‫نمایشـی ا سـت‪ ،‬معلـوم‬ ‫نیسـت که چقـدر اهمیت و‬ ‫ارزش تولیـد را متذکـر میشـود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪25 1397‬‬ ‫لوازم ارایشی از مثالهای متداول سفر مشتری است که البته‬ ‫در صنایع دیگر مثل طراحی داخلی هم اسـتفاده میشود و‬ ‫مشـتری عادی به طراح داخلی حرفهای تبدیل میشود‪.‬‬ ‫استارتاپهای غیرپلتفرم‬ ‫اتـاق شیشـهای تولیـد‪ ،‬سـفر‬ ‫مشـتری‪ ،‬ا سـتارتاپ های‬ ‫غیرپلتفرم‪ ،‬کسبوکار خانگی‬ ‫و پیـام صنعتگانـی هـر کـدام‬ ‫شـیوه هایی هسـتند کـه‬ ‫بـه صـورت مقطعـی و البتـه‬ ‫غیرنظاممنـد بـه تولیـد بهـا‬ ‫دادهاند و به گونهای همگی‪،‬‬ ‫حمایتهای تجاری و ّ‬ ‫تجار از‬ ‫تولیـد محسـوب میشـوند‪.‬‬ ‫کسـبوکارهای نوپـا‪ ،‬علیرغـم تفاوتهای فرهنگـی که در‬ ‫دنیـا وجـود دارد‪ ،‬اقتصاد را درنوردیدهانـد و امروزه در همه‬ ‫جوامـع‪ ،‬موقعیـت خاصـی دارنـد‪ .‬حتـی ا گـر جایـگاه انهـا در‬ ‫اقتصاد مشهود نباشد‪ ،‬به نوعی پیشانی نواوری و ماجراجویی‬ ‫جامعه به حساب میایند‪ .‬فارغ از بخش و صنعتی که یک‬ ‫استارتاپ در ان رشد میکند و پا میگیرد‪ ،‬استارتاپیسم‪،‬‬ ‫بنمایه و سنگبنایی است که از یک مکتب فکری خاص‬ ‫نمایندگی میکند و ان‪ ،‬تولیگری زنجیره ارزش از ایده تا عمل‬ ‫ً‬ ‫اسـت‪ .‬کسبوکارهای نوپا عموما تاش میکنند محصول‬ ‫یا کاای خودشان را به مشتریان عرضه کنند و میزان فروش‬ ‫انها تا حد زیادی وابسته به کیفیت ارزش و نوع ارزشافرینی‬ ‫دارد که در پی ان هستند‪ .‬استارتاپهایی که به صورت‬ ‫ً‬ ‫پلتفـرم فعالند و صرفا بخشـی از عرضـه و تقاضای بازار را به‬ ‫هـم متصـل میکننـد دالتـی بـرای تولیـد ندارنـد‪ .‬پلتفرمهـا‬ ‫گونـهای از سـودا گری مدرن هسـتند که بـه روش کارامد‪،‬‬ ‫فعالیت تاجران را بازتولید کردهاند‬ ‫کسبوکار خانگی‬ ‫تجارب وامانده و پیشینه کسلکننده افراد در کانشهرها‪،‬‬ ‫انان را به سمت کسبوکارهای چاا ک و خانگی میکشاند‪.‬‬ ‫کسـبوکارهایی که توان مدیریت و ایدهپردازی را به افراد‬ ‫برمیگردانـد و بـه انـان فرصـت میدهـد تـا در کنـار اعضـای‬ ‫خانـواده خـود هـم زندگـی کننـد و هـم فرصـت امـرار معاش‬ ‫بیابنـد‪ .‬البته بـه خاطر ماهیت خانه و تجهیزات اشـپزخانه‪،‬‬ ‫کسبوکارهای خانگی بیشتر حول مواد غذایی شکل میگیرند‬ ‫و از تهیـه مـواد اولیـه‪ ،‬مراحـل مختلـف طبـخ‪ ،‬بسـتهبندی‪،‬‬ ‫جذب مشتریان محلی و سازمانی تا ارسال و تحویل‪ ،‬همه‬ ‫زنجیره در بسـتر خانواده شکل میگیرد‪ .‬این روش‪ ،‬به اسم‬ ‫افـراد و اشـخاص برچسـب میخـورد و از انجـا کـه کیفیـت‬ ‫مبنـای انتخـاب چنیـن محصواتـی بـه مـوازی محصـوات‬ ‫صنعتـی اسـت‪ ،‬در بـازار هـدف نفـوذ پیـدا میکنـد‪ .‬ارزش‬ ‫کسـبوکار خانگـی بـه ایـن اسـت کـه محصـول بـه همـراه‬ ‫زنجیره ارزش خود به دست مصرفکننده نهایی میرسد‬ ‫و مشـتری بـه خاطـر خاسـتگاه و عقبـه کاا‪ ،‬ان را جایگزیـن‬ ‫کاای کارخانهای کرده اسـت‪.‬‬ ‫پیام صنعتگانی‬ ‫نقش رسانهها و کانالهای تلویزیونی در سبک زندگی افراد‬ ‫نیازی به اثبات ندارند‪ .‬هزینههای میلیاردی تولید و پخش‬ ‫ً‬ ‫پیامهای بازرگانی حتما برای صاحبان صنایع و کسـبوکار‬ ‫ً‬ ‫توجیه اقتصادی دارد که مستمرا بازار اژانسهای تبلیغاتی‬ ‫داغتـر میشـود‪ .‬انجـا کـه منافـع تولیدکننـده و تاجـر بـه هم‬ ‫گـره میخـورد‪ ،‬بـه وفـور دیـده میشـود کـه پیـام بازرگانـی به‬ ‫پیام صنعتگانی تغییر هویت میدهد و خط تولیدهایی که‬ ‫هیـچ وقـت فرصـت عرضـه نداشـتهاند رو میاینـد‪ .‬ا گرچـه‬ ‫کـه همچنـان بسـیاری از کسـبوکارها بـه عرضـه کاایشـان‬ ‫در زمینـهای جـذاب و رنگارنـگ ا کتفا میکننـد ولی مخابره‬ ‫ارزش کاا از دل کارخانـه‪ ،‬روشـی اسـت کـه در پیامهای‬ ‫ِ‬ ‫صنعتگانـی قابـل مشـاهده اسـت‪ .‬کارخانههـا‪ ،‬کارگاههـا و‬ ‫مرا کـز تولیدی هیچ وقت رسـانهای نداشـتهاند‪ ،‬هیچ وقت‬ ‫ویترینی برای عرضه و تریبونی برای دیده شدن نداشتهاند‪،‬‬ ‫شاید این سبک از پیامهای بازرگانی‪ ،‬مسیری پیشساخته‬ ‫باشـد که بتواند انها را در جامعه نشـان دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬مقدمـه حمایـت مردمـی از تولیـد‪ ،‬شـناخت عمومـی هـر چـه بیشـتر تولیـد اسـت‪ .‬اتـاق شیشـهای تولیـد‪ ،‬سـفر مشـتری‪،‬‬ ‫اسـتارتاپهای غیرپلتفرم‪ ،‬کسـبوکار خانگی و پیام صنعتگانی هر کدام شـیوههایی هسـتند که به صورت مقطعی و البته‬ ‫غیرنظاممند به تولید بها دادهاند و به گونهای همگی حمایتهای تجاری و ّتجار از تولید محسوب میشوند‪ .‬این روشها‪،‬‬ ‫بـه نوعـی بازتولیـد نظـام تجارتنـد کـه از صنعت بهـره بردهاند‪ .‬در ایـن میان نقـش سیاسـتهای دولتی و قوانیـن مجلس هم‬ ‫نبایـد در طـرح موضـوع تولیـد در جامعه نادیده گرفته شـود‪ ،‬ا گرچه راهحلهایی که برخاسـته از پیشـنهادهای خود بازیگران‬ ‫تولیدی و تجاری در جامعه است‪ ،‬اثر پایدارتری دارد‪ .‬جهتدهی درست به راهحلها‪ ،‬همراه با اعمال سیاستهای صحیح‬ ‫صنعتـی و تجـاری میتوانـد ارزش و ارزشافرینـی را بـه جامعـه بازگرداند؛ در جامعهای که طی یک همزیسـتی مسـالمتامیز‪،‬‬ ‫کاا و ارزش حذف شـده است‪.‬‬ ‫‪ 26‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫لنحو‬ ‫دکتر بابک حمیدیا‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتری مدیریت اموزش عالی‬ ‫دانشگاه تهران‬ ‫‪bhamidia@ut.ac.ir‬‬ ‫تنبلها از پستانداران درختی در شش گونه هستند‬ ‫که در دو خانواده زیستی ‪(Megalonychidae‬تنبلهای‬ ‫دوانگشـتی) و ‪( Bradypodidae‬تنبلهـای سهانگشـتی)‬ ‫طبقهبندی میشـوند‪ .‬نام تنبل به دلیل اهسـتگی و کندی‬ ‫بسـیار زیـاد حـرکات ایـن جانور بـر روی این حیوان گذاشـته‬ ‫شـده اسـت‪ .‬یکـی از دایل ایـن تنبلـی سـازگاری متابولیک‬ ‫برای کاهش مصرف انرژی است‪ .‬تنبلها همانگونه که از‬ ‫نامشان مشخص است یکی از کندترین موجودات سیاره‬ ‫زمیـن بـوده و نـام انهـا بـه نوعـی متـرادف بـا تصاویـر صحنـه‬ ‫اهسته است‪ .‬در مواقع عادی بیشینه سرعت حرکتی انها‬ ‫‪ 4‬متـر در دقیقـه اسـت و تنهـا در زمانـی کـه دشـمن بـه انهـا‬ ‫حمله میکند کمی بر سـرعت خود می افزایند و تا ‪ 4.۵‬متر‬ ‫در دقیقـه حرکـت میکننـد‪ .‬در حقیقـت‪ ،‬تنبلهـا بـه قـدری‬ ‫کند هسـتند که خزه روی انها رشـد میکند‪ .‬در برخی منابع‬ ‫اشاره شده است که تنبلها بین ‪ 1۵‬تا ‪ 2۰‬ساعت در شبانه‬ ‫روز میخوابنـد کـه در ایـن حالـت ضربـان قلـب انهـا کندتـر‬ ‫از حالـت معمـول میزنـد‪ .‬ا گرچـه تمامـی انها بومـی مناطق‬ ‫تنبل سه انگشتی‬ ‫یادداشت چهارم‬ ‫نقدی بر نظام اموزش عالی و حمایت از کاای ایرانی‬ ‫جنگلی امریکای مرکزی و امریکای جنوبی هستند اما گونههای‬ ‫سازمانی انها در برخی نقاط دیگر جهان نیز یافت میشود‪.‬‬ ‫بدنه سنگین اموزش عالی ایران را میتوان یکی از مصادیق این‬ ‫گونهها دانست به صورتی که امکان هر گونه عکسالعملی‬ ‫را در مقابـل تغییـرات محیطـی بـه غیـر از بـرای بقـای خـود از‬ ‫دسـت میدهـد‪ .‬تمامـی تاشهـای شـبانهروزی امـوزش‬ ‫عالـی ایـران بـه حرکتهـای سـریعی بـرای بقـای خود شـبیه‬ ‫اسـت تا رفع مشکات جامعه‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪27 1397‬‬ ‫مدل مارپیچ سهگانه یکی از رایجترین الگوها در خصوص تعامل دانشگاه‪ ،‬صنعت‬ ‫و دولت شـناخته میشـود که در بسـیاری از کشـورها مبنای طراحی سیستمهای‬ ‫ملی نواوری قرار گرفته است و در طول سالیان به مارپیچهای چهارگانه و پنجگانه‬ ‫و ‪ n‬گانـه نیـز توسـعه داده شـده اسـت؛ امـا مخلـص حـرف ان بـر تعامـل سـه عرصه‬ ‫دانشـگاه‪ ،‬صنعـت و دولت جهت پیشـبرد هر چـه بهتر سیسـتمهای کان و خرد‬ ‫کشور است‪.‬‬ ‫ا گرچـه شـاید ایـن تصویرپـردازی از امـوزش عالـی ایـران بـه‬ ‫ً‬ ‫نوعی کاریکاتوری باشد و صرفا جهت توجه بیشتر مخاطب‬ ‫طـرح شـود امـا میتـوان نسـبت مناسـبی از ایـن لختـی را در‬ ‫بدنـه امـوزش عالی کشـور درک کرد‪.‬‬ ‫یکی از اساتیدمان که در ینگه دنیا تحصیات عالیه را گذارنده‬ ‫بـود تعریـف میکـرد کـه در دوره دکتـری یکـی از کارهایـش‬ ‫سرزدن به کارخانجات اطراف و استخراج نیازهای اموزشی‪،‬‬ ‫فنـاوری و‪ ...‬انهـا بـوده اسـت تـا بـر اسـاس ان راهکارهایـی‬ ‫چون راهاندازی رشتههای جدید‪ ،‬پژوهشهای علمی و‪...‬‬ ‫را ساماندهی کنند و بر اساس بتوانند دردی از جامعه را در‬ ‫اسـرع وقت درمان نمایند‪ .‬پاسـخگویی سـریع ان دانشگاه‬ ‫بـه نیازهـای محیطـی انقدر سـریع بوده اسـت کـه در کمتر از‬ ‫یکسال بایستی نیازسنجی جدیدی انجام میشد تا بتوانند‬ ‫مرحلـه جدیـد نیازهـا را پاسـخ گوینـد‪ .‬مقایسـه همین مسـیر‬ ‫ً‬ ‫تدویـن‪ ،‬تصویب و اجرای برنامه درسـی در ایـران که تقریبا‬ ‫بـه صـورت میانگیـن بیـش از ‪ 3‬سـال تدویـن و تصویـب ان‬ ‫بـه طول میانجامد گواهی بر قیاس کاریکاتوری اسـت‪.‬‬ ‫بررسـی سـیر پاسـخهای امـوزش عالی بـه عناوین سـال که‬ ‫توسـط استراتژیسـت کان نظـام اسـامی تعییـن میشـود‬ ‫نشـانگر نیاز به حرکتهای بزرگتر و مسـتحکمتر است‪ .‬ا گر‬ ‫بپذیریـم کـه انتخـاب عناویـن بـر اسـاس تحلیـل اطاعـات‬ ‫و گزارشهـای علمـی و متقـن در سراسـر کشـور و نیـز بررسـی‬ ‫برخی پارامترهای اجتماعی‪ ،‬دینی و فرهنگی دیگر انتخاب‬ ‫میشـود‪ ،‬میتوان گفت بیتفاوتی نسبت به این عناوین‪،‬‬ ‫در حقیقـت نـوع بیتفاوتـی بـه محیـط اصلـی جامعه اسـت‬ ‫و در حقیقـت نافعیـت علـم را زیـر سـوال میبـرد‪ .‬ا گرچـه در‬ ‫خصـوص هـر یـک از عناویـن و شـعارهای سـالها‪ ،‬صدهـا‬ ‫جلد کتاب و مقاله و ‪ ...‬تدوین میشود (که البته باید هم‬ ‫ً‬ ‫باشـد) امـا اتصال علـم و دانش ایجاد شـده به عمـل تقریبا‬ ‫مغفـول اسـت‪ .‬بخـش عمـده ایـن اتصـال‪ ،‬برخـاف تصـور‬ ‫عرفـی‪ ،‬بایسـتی در دانشـگاهها صـورت پذیرد‪.‬‬ ‫‪ 28‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬مدل مارپیچ سهگانه (‪ )Triple Helix‬یکی از رایجترین‬ ‫الگوها در خصوص تعامل دانشگاه‪ ،‬صنعت و دولت شناخته‬ ‫میشود که در بسیاری از کشورها مبنای طراحی سیستمهای‬ ‫ملی نواوری قرار گرفته است و در طول سالیان به مارپیچهای‬ ‫چهارگانه و پنجگانه و ‪ n‬گانه نیز توسعه داده شده است؛ اما‬ ‫مخلـص حـرف ان بر تعامل سـه عرصه دانشـگاه‪ ،‬صنعت و‬ ‫دولت جهت پیشـبرد هر چه بهتر سیستمهای کان و خرد‬ ‫کشور است‪ .‬بر اساس این رویکرد در تعامل صحیح این سه‬ ‫عرصه است که میتوان انتظار تحول و نواوریهای خاصی‬ ‫را داشـت‪ .‬هر کدام از این پیچهها ا گر به درسـتی کار خود را‬ ‫انجـام ندهند‪ ،‬نظام ملی نواوری به خوبی شـکل نمیگیرد و‬ ‫ً‬ ‫نتیجه مطلوب نخواهد بود و قطعا نقش هر یک از این پیچهها‬ ‫به طور خاص بخشی از این نظام بزرگ خواهد بود اما نقش‬ ‫دانشگاهها به عنوان اتصالدهنده علم و عمل بسیار کلیدیتر‬ ‫اسـت‪ .‬به اعتقاد سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه‬ ‫(‪ )OECD‬دانشگاهها نقشهای گونا گونی از جمله همکاری‬ ‫در سیاستگذارى‪ ،‬انجام دادن تحقیق و توسعه‪ ،‬تسهیل و‬ ‫تامیـن منابـع مالـی تحقیـق و توسـعه‪ ،‬توسـعه منابع انسـانی‪،‬‬ ‫انتشار و انتقال فـناورى‪ ،‬ارتـقاى کارافرینی و بهبود فرایند تولید‬ ‫کاا و خدمات را میتوانند انجام دهند‪ .‬وظایفی که اموزش‬ ‫عالـی میتوانـد با انجـام ان به بهبود روابط بـا صنعت انجام‬ ‫دهـد از دیـد کارشناسـان و اندیشـمندان مـورد کنـکاش قـرار‬ ‫گرفتهاند که در طراحی سازکار پاسخگویی سریع دانشگاهها‬ ‫بـه نیازهـای جامعـه بایسـتی مدنظر قـرار گیـرد‪ .‬بیتوجهی به‬ ‫چنین مواردی سـبب عدم تحقق شـعارهایی چـون اقتصاد‬ ‫مقاومتی و حمایت از کاای ایرانی میشود که در ورطه حساس‬ ‫کنونـی‪ ،‬کلید اصلـی برونرفت از معضات کشـور اسـت که‬ ‫ا گـر هشـدارهای بـه موقـع رهبری سـریعتر توسـط دانشـگاهها‬ ‫درک و پاسـخ داده شـده بـود شـاید شـرایط کنونـی بـر کشـور‬ ‫حا کـم نمیشـد‪ .‬امـا هما کنـون نیـز دیـر نشـده اسـت و شـاید‬ ‫بتوان بحرانها را پشتسـر گذاشـت‪ .‬همانطور که سعدی‬ ‫در گلستان به زیبایی اشاره میکند‪:‬‬ ‫درختݡ که اکنون گرفتست پای به نی ــروی شخصــی براید ز جای‬ ‫و گر همچنان روزگاری هلـی به گـردونش از بیخ بر نگسـلی‬ ‫سر چشمه شاید گرفتن به بیـل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل‬ ‫برخـی از امـوری کـه بـر اسـاس متـون علمـی در رشـد رابطـه‬ ‫دانشگاه و صنعت اثرگذار است را میتوان با رویکرد اقتصاد‬ ‫مقاومتـی و حمایت از کاای ایرانی چنین برشـمرد‪:‬‬ ‫تحغلاهواانگشتشا|النحو‬ ‫انجام تحقیق و توسعه‬ ‫▪ مقاات‪،‬انتشارات‪،‬کتاب‬ ‫ا گرچـه افـت نوشـتن بدون عمـل بسـیار زیاد اسـت اما یکی‬ ‫از مزایـای نوشـتن‪ ،‬درگیـر شـدن افـراد بـا موضـوع اسـت‪ .‬هر‬ ‫چـه افـراد در ایـن زمینـه بیشـتر قلمفرسـایی کننـد درگیـری‬ ‫بیشـتری با موضوع خواهند داشـت‪ .‬متاسـفانه جسـتجوی‬ ‫سـاده کلیدواژههـای «کاای ایرانی» و «اقتصـاد مقاومتی»‬ ‫نشاندهنده به ترتیب ‪ 994‬و ‪ 466‬مقاله علمی ‪ -‬پژوهشی‬ ‫ً‬ ‫در ایـن زمینـه اسـت‪ .‬ا گرچـه قطعـا نوشـتههای دیگـری کـه‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫صرفـا مسـتقیما بـا ایـن کلیدواژههـا قابـل دسـتیابی نباشـند‬ ‫بـه ایـن موضـوع ارتبـاط دارنـد امـا سـهم کـم پژوهشهـای‬ ‫علمی در این خصوص نشانگر درگیری کم محققان با این‬ ‫ً‬ ‫مسئله است‪ .‬قطعا موضوعی با این سطح اهمیت نیازمند‬ ‫پشتوانه فکری عظیمی است که بخش زیادی از ان بایستی‬ ‫از دانشـگاهها و مرا کـز تحقیقاتی شـکل بگیرد‪.‬‬ ‫▪ تـحقیقات بـنیادى‪ ،‬کاربردى و توسعهاى‬ ‫‪ 48‬طـرح کان ملـی کـه در سـال ‪ 89‬کلیـد خـورده بـود کـه‬ ‫متاسـفانه مسـیر مناسـب خـود را طـی نکـرده اسـت وگرنـه‬ ‫هما کنون همچون هسـتهای و موشـکی و ‪ ...‬شاهد تحول‬ ‫بزرگی در عرصههای مختلف بودیم‪ .‬هر طرح کان و بنیادینی‪،‬‬ ‫نیازمند طرحهای متعدد توسعهای و کاربردی است که در‬ ‫صـورت عـدم اجـرای طرحهـای بنیادیـن‪ ،‬ابتـر میمانـد‪ .‬تـو‬ ‫خـود حدیث مفصل بخـوان از این مجمل‪.‬‬ ‫▪ اختراعات کاربـردى شـده‬ ‫از ‪ 64۰2‬اظهارنامـه ثبـت اختـراع در ‪ ۵‬ماهـه نخسـت سـال‬ ‫‪ 1396‬تنها ‪ 1۵88‬مورد ثبت اختراع قطعی شـده اسـت که‬ ‫نشـاندهنده نسـبت حـدود یـک به چهار اسـت یعنـی از ‪4‬‬ ‫اظهارنامـه تنهـا یـک اظهارنامـه ثبـت قطعی اختـراع خواهد‬ ‫شـد‪ .‬ا گرچـه امـار رسـمی در خصـوص اختراعـات کاربـردی‬ ‫شـده وجود نـدارد‪ ،‬امـا ا گـر در خوشـبینانهترین حالت کلیه‬ ‫اختراعات ثبت شده هم کاربردی شوند‪ ،‬برای کشوری که‬ ‫ـش رو مواجه اسـت‪ ،‬امار بسـیار‬ ‫بـا ایـن حجـم از کارهـای پی ِ‬ ‫ً‬ ‫کمی اسـت‪ .‬یکی از ضعفهای این موضوع قطعا به نظام‬ ‫تعلیم و تربیت کشور برمیگردد که رویکرد خاقیت و نواوری‬ ‫را در افـراد یـا تقویـت نمینمایـد و یا در برخـی اوقات از بین‬ ‫هم میبرد‪.‬‬ ‫تسهیل و تامین منابع مالی تحقیق و توسعه‬ ‫▪ تخصیص اعتبارات پژوهشی مناسب‬ ‫یکی از حوزههایی که همیشه بودجه پژوهشی دولت را به‬ ‫خود اختصاص میدهد‪ ،‬دانشگاهها و موسسات پژوهشی‬ ‫هستند‪ .‬ا گر این اعتبارات به جای پژوهشهای غیرکاربردی‬ ‫ً‬ ‫و صرفـا ارتقاءمحـور و ترفیعمحـور اعضـای هیئـت علمی به‬ ‫ً‬ ‫پژوهشهـای کاربـردی اختصاص یابـد قطعا موتـور محرکه‬ ‫تولید ملی به راه خواهد افتاد‪.‬‬ ‫▪ ایجاد قوانین حمایتی و پشتیبانی شامل‬ ‫حقوق انتشارات و مالکیت فکرى‬ ‫حقـوق انتشـارات و مالکیت فکری از جمله مواردی اسـت‬ ‫کـه عـدم رعایت جـدی ان در کشـور ا گرچه باعـث منافعی‬ ‫در استفاده از منابع غیرایرانی شده است اما ماحصل کان‬ ‫ان کاهش رغبت نخبگان برای تاش در زمینه خاقیت و‬ ‫نواوری اسـت‪ .‬تدوین این حقوق و نیز پیوسـتهای بومی‬ ‫مربـوط بـه انهـا بایسـتی از دانشـگاهها اغـاز شـود و مجلـس‬ ‫شـورای اسامی و نهادهای سیاسـتگذار را شامل شود‪.‬‬ ‫بـه ا عتقـا د سـا ز ما ن‬ ‫همکاریهـای اقتصـادی و‬ ‫توسعه (‪ )OECD‬دانشگاهها‬ ‫نقشهای گوناگونی از جمله‬ ‫همکاری در سیاستگذارى‪،‬‬ ‫انجام دادن تحقیق و توسعه‪،‬‬ ‫تسهیل و تامین منابع مالی‬ ‫تحقیـق و توسـعه‪ ،‬توسـعه‬ ‫منابع انسانی‪ ،‬انتشار و انتقال‬ ‫فــناورى‪ ،‬ارتــقاى کارافرینـی و‬ ‫بهبـود فراینـد تولیـد کاا و‬ ‫خدمـات را میتواننـد انجـام‬ ‫دهنـد‪.‬‬ ‫▪ ارزشیابی و استانداردسازى‬ ‫در جهان استانداردسـازی یکی از مواردی است که امکان‬ ‫ارزشیابی و رصد دقیق را ایجاد میکند‪ .‬نهادهای تعیینکننده‬ ‫ً‬ ‫استانداردها و شاخصهای اندازهگیری عمدتا از تاشهای‬ ‫دانشگاهیان سرچشمه میگیرد‪.‬‬ ‫▪ ایجاد انگیزه براى پژوهشگران‬ ‫ا گـر موضوعـی به عنوان مسـئله کان نظام مطرح میشـود‬ ‫بایستی به صورت همهجانبه به ان پرداخته شود‪ .‬پژوهشگران‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪29 1397‬‬ ‫▪ ایجاد شرایط مناسب دسترسی به منابع اطاعاتی‬ ‫عدم دسترسـی بـه اطاعات و نیز عدم شـفافیت‪ ،‬ریشـه در‬ ‫برخـی باورهـای فرهنگـی مـا دارد کـه بـه قوانیـن و مقـررات و‬ ‫سازمانهای مردمنهاد ما نیز تسری یافته است‪ .‬شفافیت و‬ ‫دسترسی به منابع اطاعاتی‪ ،‬بایستی به فرهنگ عمومی جامعه‬ ‫تبدیل شود و این مهم از طریق دانشگاهها تسهیل میشود‪.‬‬ ‫▪ سیاستهاى یادگیرى براى تمام عمر‬ ‫اگرچـه «اطلبـوا العلـم مـن‬ ‫المهـد الـی اللحـد» از پیامبـر‬ ‫ا سـا م ؟ خطـا ب بـه‬ ‫مسـلمین گفته شـده است‬ ‫امـا ‪ Lifelong Learning‬بـه‬ ‫عنوان یکی از سیاستهای‬ ‫کشورهای اروپایی و امریکایی‬ ‫تبدیل شده است و بر همین‬ ‫اساس سن بازدهی اقتصادی‬ ‫افراد را توسعه داده و افراد با‬ ‫روند پیشرفت تکنولوژیها‬ ‫خـود را بـه روز نگـه داشـته و‬ ‫توسعه منابع انسـانی انجام‬ ‫میپذیـرد‪.‬‬ ‫در عرصههای علمی با انگیزههای معنوی و یا مادی بایستی‬ ‫بـه این سـو سـوق داده شـوند‪ .‬انگیزههـای معنوی بـا ایجاد‬ ‫فرهنگـی مسـتحکم و ایمانمـدار کـه بـر اسـاس ان منافـع‬ ‫بلندمدت امت مسلمین را بر منافع کوتاهمدت فردی ترجیح‬ ‫دهـد ایجـاد میشـود و انگیزههـای مـادی بـا توزیع مناسـب‬ ‫ثروت در میان کسانی که در حل این مسئله سهیم هستند‪.‬‬ ‫دانشـگاه از یـک سـو به عنـوان نهاد فرهنگسـاز و از سـوی‬ ‫دیگـر به عنـوان توزیعکننـده بودجههای پژوهشـی میتواند‬ ‫زمینه پرداختن پژوهشگران به این موضوع را مهیا سازد‪.‬‬ ‫▪ ایجاد فرایندهاى مشخص اجرایی بـراى پژوهـشها‬ ‫تضمیـن کاربـرد پژوهشهـا از طریـق دخیل شـدن بازیگران‬ ‫اصلـی صنعـت و مصرفکنندگان در مسـیر پژوهشها یکی‬ ‫از سـازوکارهای اجراییسـازی پژوهشهاسـت‪ .‬در المـان‬ ‫موسسـاتی به عنوان واسـطههای بین صنعت و دانشـگاه‪،‬‬ ‫هزینـه پژوهشهـا را از طـرف صنعـت تامیـن مالـی نمـوده و‬ ‫بـه دانشـگاهها بـه صـورت سفارشـی و یـا در قالـب بـورس‬ ‫دانشـجویان پرداخـت میکننـد‪.‬‬ ‫▪ ایجاد فضاهاى فیزیکی‪،‬کالبدى و‬ ‫تسهیات ازمایشگاهی مناسب‬ ‫راهاندازی فضاهای مناسب برای تحقیق و توسعه‪ ،‬از فضای‬ ‫ً‬ ‫فیزیکی گرفته تا ازمایشگاههای بزرگ بعضا در توان شرکتهای‬ ‫کوچـک و متوسـط نیسـت و صرفـه اقتصـادی ازم را نـدارد‪.‬‬ ‫ا گـر دانشـگاهها از فضا و تسـهیاتی که در اختیـار دارند برای‬ ‫امـور تحقیقاتی شـرکتها برای بهبود کیفیـت کاای ایرانی و‬ ‫یا سـاخت محصـوات جدید اسـتفاده نمایند‪ ،‬ضمـن رونق‬ ‫کسبوکار شرکتها‪ ،‬پژوهشگران خود را نیز توانمندتر مینمایند‪.‬‬ ‫‪ 30‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ا گرچه «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» از پیامبر اسام؟‬ ‫خطاب به مسلمین گفته شده است اما ‪1 Lifelong Learning‬به‬ ‫عنوان یکی از سیاستهای کشورهای اروپایی و امریکایی‬ ‫تبدیل شده است و بر همین اساس سن بازدهی اقتصادی‬ ‫افـراد را توسـعه داده و افـراد بـا رونـد پیشـرفت تکنولوژیها‬ ‫خـود را بـه روز نگـه داشـته و توسـعه منابـع انسـانی انجـام‬ ‫میپذیـرد‪ .‬به همیـن منظور دانشـگاهها و کالجهـای دنیا با‬ ‫ارائه دورههای کوتاه و میانمدت سعی در ایجاد زمینه ای‬ ‫برای یادگیری مادامالعمر مینمایند‪ .‬نیروی با تجربه صنایع‬ ‫ایـران‪ ،‬نیازمند بسـتری بـرای بهبـود و ارتقاء دانش اسـت تا‬ ‫بتوان به بهترین نحو کاای ایرانی را تولید نماید‪.‬‬ ‫ایجـاد زبـان و فرهنـگ مشـترک و اعتمـاد متقابـل‪ ،‬برگـزارى‬ ‫جلسات مشترک و منظم بین مدیران صنعت و دانشگاهها‬ ‫بـه مــنظور بــرنامهریزى و ایجـاد هــماهنگیهاى ازم و نیـز‬ ‫ایجاد ارتباطات شـبکهاى و مجازى از جمله موارد تسـهیل‬ ‫در تحقیـق و توسـعه میتوانند باشـند‪.‬‬ ‫توسعه منابع انسانی‬ ‫اموزش کارکنان صنعت به منظور افزایش توان عـلمی‬ ‫نیازسـنجی اموزشـی از کارکنـان صنعت بـرای تولیـد بهرهور‪،‬‬ ‫نـواور‪ ،‬با کیفیـت و رافـع نیازهای مشـتریان داخـل و خارج از‬ ‫کشـور و برنامهریـزی برای رفع نیاز اموزشـی‪ ،‬یکی از کارهای‬ ‫ً‬ ‫اصلی است که دانشگاههای کشور‪ ،‬خصوصا دانشگاههای‬ ‫فنـی و حرفـهای و دانشـگاههای جامـع علمـی ‪ -‬کاربـردی‬ ‫میتواننـد نیازهـای فنـی و تکنیـکال را مرتفـع سـازند و سـایر‬ ‫دانشگاهها در سطوح دیگر‪ ،‬نیازهای صنعت را پوشش دهند‪.‬‬ ‫▪ تـوسعه شـبکه تحرک نیروى انسانی‬ ‫بین دانشگاه و صنعت‬ ‫بورسهای تحصیلی ویژهای که حتی شـرکتهای متوسط‬ ‫و کوچـک در برخـی از کشـورهای دیگـر انجـام میدهنـد در‬ ‫‪ -1‬یادگیری مادامالعمر‪.‬‬ ‫تحغلاهواانگشتشا|النحو‬ ‫ایران کمتر جا دارد‪ .‬همچنین ماموریت اعضای هیئت علمی‬ ‫به برخی از صنایع جهت اشـنایی بیشـتر با شـرایط عملیاتی‬ ‫کشـور‪ ،‬از جملـه ضعفهـای فعلـی امـوزش عالـی قلمـداد‬ ‫میشود‪ .‬از سوی دیگر ارتباط محدود دانشجویان در دوره‬ ‫تحصیل با مسـائل صنعت از طریق کاراموزی تشدیدکننده‬ ‫عدم تحرک نیروی انسـانی بین دانشـگاه و صنعت است‪.‬‬ ‫▪ تغییر برنامههاى درسی و امـوزشی‬ ‫دانـشجویان متناسب با نیازهاى صنعت‬ ‫دو عامـل فوقالذکـر سـبب افـول سـطح برنامههـای درسـی‬ ‫بلندمدتتر میشـود لذا بخش زیـادی از دانشاموختگان‬ ‫رشـتهها نیازمنـد دورههایـی پـس از دانشاموختگـی بـرای‬ ‫انطباق و شناخت مسایل محیط کار هستند که هم انرژیها‬ ‫را هدر مینماید و هم باعث بیاعتمادی صنعت به دانشگاه‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫تربیت دانشاموختگان با اذهان اماده و مهارتهاى مناسب‪،‬‬ ‫ایجـاد شـرایط ارتقاى کیفـی و ّکمی کاراموزى دانشـجویان‪،‬‬ ‫تقویت روحـیه خـاقیت‪ ،‬نـواورى و جستجوگرى و کار گروهی‬ ‫در برنامههاى اموزشی دانشجویان و استفاده از متخصصان‬ ‫صنعت در تدوین برنامههاى اموزشی و درسی دانشجویان‬ ‫از جملـه سـازوکارهای دیگـر بـرای تاثیـر دانشـگاهها در رشـد‬ ‫صنعت و بالتبع حمایت از کاای ایرانی در این زمینه است‪.‬‬ ‫انتشار و انـتقال فناورى‬ ‫▪ ایجاد ساختارهاى واسطهاى و ریسکپذیر‬ ‫ساختارهای واسطهای که پیش از این نیز اشاره شد‪ ،‬حلقه‬ ‫مفقوده رشد است‪ .‬احتیاط و عمل محتاطانه توسط هر دو‬ ‫طرف صنعت و دانشـگاه‪ ،‬نیازمند سـاختارهای واسـطهای‬ ‫ریسـکپذیر اسـت تـا بتوانـد هـم وجهـه علمـی دانشـگاه را‬ ‫حفـظ نمایـد و هم سـود اقتصادی صنعـت را تضمین کند‪.‬‬ ‫کمرنگبودن این ساختار واسطهای در ایران در برخی موارد‬ ‫باعث عدم رشـد درونزای اقتصاد ایران شـده اسـت و اتکا‬ ‫به کااهای غیرایرانی را تشـدید نموده است‪.‬‬ ‫▪ ایجـاد شبکههاى ارتباطی مجازى‬ ‫ً‬ ‫توسـعه شـبکههای ارتباطـی مجـازی عمدتـا در سـطح دنیـا‬ ‫از طریـق دانشـگاهها بـه عنـوان کانپروژههـا برنامهریزی و‬ ‫اجرا میشود‪ .‬این شبکههای ارتباطی به عنوان روغنکاری‬ ‫چرخدندههای ارتباط صنعت و دانشگاه محسوب میشود‪.‬‬ ‫مـشاوره و قـراردادهاى پژوهشی‪ ،‬تفاهمنامههاى تحقیقاتی‬ ‫و خدماتـی مشـترک‪ ،‬پژوهشهاى مشـترک و دریافت حق‬ ‫امتیاز از اختراعات و نواوریها از جمله سایر راهکارهای قابل‬ ‫اجرا جهت انتشار و انتقال فناوری از طریق دانشگاههاست‪.‬‬ ‫ارتقاى کارافرینی‬ ‫راهاندازی پارکهاى علم و فناورى‪ ،‬مرا کز رشد و انکوباتورها‪،‬‬ ‫شـرکتهاى زایشـی‪ ،‬مرا کز تحقیقاتی مشـترک و موسسـات‬ ‫پژوهشـی از جملـه سـازوکارهای ارتقـای کارافرینـی توسـط‬ ‫دانشگاههاسـت کـه باعـث پدیـد امـدن نسـل جدیـدی از‬ ‫دانشـگاهها تحـت عنـوان دانشـگاه کارافرین شـده اسـت‪.‬‬ ‫ایـن رویکـرد ضمـن رشـد کارافرینـی‪ ،‬سـبب رشـد درونزای‬ ‫اقتصـاد و نیـز تولیـد کاا و خدمـات ایرانـی بـرای نیازهـای‬ ‫درون و بـرون از کشـور میشـود‪.‬‬ ‫تولید کاا و خدمات‬ ‫▪ بهبود و افـزایش میزان تولیدات در صنعت‬ ‫افزایش بهرهوری تولید به دست دانشگاهیانی که عمر خود‬ ‫را صرف حرکت در راستای ایجاد علم نافع و خدمت به امت‬ ‫اسامی مینمایند از جمله راهکارهای قابل تصور است‪.‬‬ ‫▪ کاهش هزینهها و تقلیل ضایعات‬ ‫ایجـاد محصـوات جدیـد در صنعـت بـراى عرضـه بـه بازار‬ ‫و ایجـاد ارزش افـزوده در صنعـت کـه در حقیقـت بـه نوعی‬ ‫افزایـش کارایـی و اثربخشـی اسـت بایسـتی در دانشـگاهها‬ ‫حمایـت شـود تـا صنعـت در ایـن زمینـه پشـتگرم حضـور‬ ‫دانشـگاه در کنـار خـود بـرای رفـع مشـکات تولیـد کاای‬ ‫ایرانـی باشـد‪.‬‬ ‫‪ ‬اگرچـه ایـن توصیههـا شـاید جامعیـت ازم را نداشـته باشـد و هـر کـدام نیازمنـد بررسـی‬ ‫مفصلی اسـت‪ ،‬اما شـاید بتوان گفت بخشـی از حمایتهای دانشـگاه از تولید کاای ایرانی‬ ‫از این مسـیر‪ ،‬میسـر شود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪31 1397‬‬ ‫‪ ‬تنفس در گلسـتان دانشگاه است که‬ ‫روحیـه نـواوری را میپرورانـد و بازار ایـده را‬ ‫رونق میبخشد‪ .‬دانشگاه خوب‪ ،‬همچون‬ ‫خانـه مـادری اسـت که هر ثانیه حضـور در‬ ‫ان‪ ،‬توام با امنیت و طمانینه اسـت‪ .‬‬ ‫‪ 32‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪33 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫مزد ان گرفت‬ ‫جان برادر‪ ،‬که کار نکرد!‬ ‫یادداشت پنجم‬ ‫دکتر محمدمهدی مهدیخواه‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتری سیاستگذاری علم و‬ ‫فناوری سازمان پژوهشهای‬ ‫علمی و صنعتی ایران‬ ‫‪mahdikhah@isu.ac.ir‬‬ ‫اندر مزایای بیعاری و بیکاری ‪...‬‬ ‫از اصول اولیه و بدیهی اقتصاد و پیشرفت‪ ،‬که حتی موضوع‬ ‫انشاء و سرمشق خوشنویسی مدارس بود و روی ان تمرین‬ ‫میشد؛ این ابیات از قصیده سعدی بود‪:‬‬ ‫پرهیزگار باش که دادار اسمان‬ ‫فردوس جای مردم پرهیزگار کرد‬ ‫نابرده رنج گنج میسر نمیشود‬ ‫مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد‬ ‫هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت‬ ‫دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد‬ ‫امـا گویـا؛ چنـد وقتـی اسـت کـه ایـن اصـل بدیهـی و جهـان‬ ‫شـمول دیگر درسـت کار نمیکند! یا در رسانههای عمومی‬ ‫‪ 34‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫چنیـن القـا میگـردد کـه این اصـل جایـگاه خود را از دسـت‬ ‫ً‬ ‫داده و اتفاقا دانا و زرنگ ان است که دانه نکاشته‪ ،‬محصول‬ ‫درو کند و خروارها پول برنده گردد! یک شبه ره صد ساله‬ ‫رود و خا ک حجـره نخورده‪ ،‬تاجر بازار گردد‪.‬‬ ‫کار کردن‪ ،‬زحمت کشیدن‪ ،‬عرق ریختن و به ثمر رساندن کار‬ ‫و در نتیجه مزد گرفتن در برابر ان‪ ،‬نه در فرهنگ اقتصادی‬ ‫کشـور مـا بلکـه در تمام دنیا اصلی اساسـی اسـت‪ .‬امری که‬ ‫جایگاه ویژه در رونق اقتصادی‪ ،‬سوداوری اجتماعی‪ ،‬رفاه‬ ‫عمومـی و به طور خاصه در پیشـرفت یک کشـور دارد اما‬ ‫مدتی اسـت بیمحابا در معرض هجوم انواع کارنکردنها‬ ‫و برنده شدنهای رنگارنگ و پولهای باداورده و پوشالی‬ ‫قرار گرفته است‪.‬‬ ‫مزدا نا!رتفانانا|رادررا وا ارانتردنا|النحو‬ ‫قانون الهی «لیس للانسان الا ما سعی» و همچنین حرمت‬ ‫«بختازمایـی» و «قمار» در فقه جعفری نشـان از درسـتی‬ ‫الگوی خوشنویسی سالهای مدرسه دارد؛ اما این را مقایسه‬ ‫نماییـد بـا بیـان چنیـن جماتـی از رسـانه ملی کشـورمان در‬ ‫ُپربینندهترین برنامهها‪:‬‬ ‫ً‬ ‫«چـون مـن قبا یـک کارهایـی میکـردم؛ در داروخانه کار‬ ‫میکـردم‪ ،‬انبـاردار داروخانـه بـودم‪ ،‬انبـاردار سـاختمان‪،‬‬ ‫تکنسـین‪ ،‬نمونهگیر؛ سخت بود‪ .‬من این کارها را دوست‬ ‫نداشتم و همیشه به بابام میگفتم من دوست دارم یک‬ ‫شبه پولدار شوم؛ خیلی راحت‪ .‬بعد میگفت‪ :‬نمیشه که‪،‬‬ ‫بایـد زحمـت بکشـی‪ .‬گفتم مـن ایـن را میخواهـم و انقدر‬ ‫تـوکل کـردم به خدا که یک شـبه پولدار شـدم!»‬ ‫ایـا دانشامـوزی کـه نظیر چنیـن برنامـهای را میبینـد و این‬ ‫جمـات را کنار حرفهای چند شـب پیش پـدر و مادرش‬ ‫در خصوص گرفتن وام میگذارد؛ درحالیکه پدرش درس‬ ‫خوانـده و دانشـگاه رفتـه اسـت‪ .‬چـه دورنمایـی از درس‬ ‫خوانـدن خـود و زحمـت کشـیدن و تـاش کـردن در ذهـن‬ ‫پیدا میکند! یا وقتی به شـعر «برو کار میکن‪ ،‬مگو چیست‬ ‫کار» برمیخـورد؛ چـه احساسـی بـه او دسـت میدهد؟!‬ ‫هنگامی که راه طبیعی کسب درامد در جامعه خدشهدار‬ ‫گردد‪ ،‬جامعه انگیزه فعالیت خود و اهتمام به علماموزی‪،‬‬ ‫یادگیـری‪ ،‬اختـراع‪ ،‬ا کتشـاف‪ ،‬نـواوری و سختکوشـی را‬ ‫از دسـت میدهـد‪ .‬هزینـه پاییـن ازمـودن بخـت خـود از‬ ‫یـک سـو و تبلیغات گسـترده (تماس با برنده‪ ،‬نشـان دادن‬ ‫مراحل قرعهکشی و ‪ )...‬از سوی دیگر عاوه بر ایجاد حس‬ ‫ماجراجویی در جامعه‪ ،‬باعث شده است که تمامی اقشار‬ ‫جامعه درگیر چنین موضوعی گردند؛ غافل از انکه این شیوه‬ ‫نـه تنها مخرب فرهنگ کار و تـاش بلکه روش درامدزایی‬ ‫ً‬ ‫از تمام افراد جامعه‪ ،‬حتی فقیرترین انهاسـت! که اتفاقا بار‬ ‫مالی اصلی چنین صنعتی بر دوش افراد کم درامدی است‬ ‫کـه ارزوی تغییـر وضعیت اقتصـادی خـود را در جمع تورم و‬ ‫رکود دنبال میکنند‪.‬‬ ‫ایجاد عطش خرید بیشتر‪ ،‬در جستجوی امیدهای واهی و‬ ‫نهادن داغ حسرت بر کثرت زیادی از جامعه بازتابهای‬ ‫جبرانناپذیری دارد؛ بعاوه انکه گاه مفاهیمی چون خوشبختی‬ ‫و لطـف خداونـدی نیـز بـا صحبتهـای برنـده ایـن بـازی‪،‬‬ ‫همـراه میگـردد و گویـی بقیـه جامعـه محـروم از سـعادت و‬ ‫فضـل خداونـد گشـتهاند! امـا انچـه که مـرور ان ازم اسـت‬ ‫داسـتان خم شـدن پیامبر و بوسـه بر دسـت کشاورز است‪،‬‬ ‫تـا پیامبـری کـه خلقـت طفیـل وجـود اوسـت‪ ،‬نشـان دهـد‬ ‫‪1‬‬ ‫انچه ارزش بوسـیدن دارد‪ ،‬دست کارگر زحمتکش است‪.‬‬ ‫بایـد توجه کرد که شـعار حمایـت از کار و تولید ایرانی وقتی‬ ‫بـه ثمـر میرسـد کـه از اصـول پیـروی کنیـم‪ .‬بـه کار کـردن و‬ ‫زحمت کشیدن بها دهیم؛ صنعتگر‪ ،‬مخترع‪ ،‬معمار‪ ،‬پزشک‪،‬‬ ‫دریانورد و عالم را ارج نهیم و در یک کام‪ ،‬مزد را به کسی‬ ‫دهیم که کار کند؛ نه انکه در قرعهکشی شرکت کند و برنده‬ ‫ان نیز‪ ،‬ماشـین چینی به یغما برد! مگر میشـود با گسـترش‬ ‫روحیـه تنبلـی‪ ،‬کار نکـردن‪ ،‬و بـه امیـد خرید اجنـاس بودن‪،‬‬ ‫ره صـد سـاله پیشـرفت را یـک شـبه طـی کـرد و حمایـت از‬ ‫کاای ایرانی را رقم زد!‬ ‫‪2‬‬ ‫در ایـن میـان‪ ،‬قانـون ‪ ،‬پشـتوانههای دینـی و فرهنگـی‪،‬‬ ‫تحقیقـات علمـی‪ 3‬و حتـی تجربههـای جهانی‪ 4‬کـم نداریم‪،‬‬ ‫امـا گویـی زور بازار مـکاره فعـا میچربد؛ و راهحل‪ ،‬سـادهتر‬ ‫از ان اسـت که جسـتجوهای پیچیده انجام دهیم‪ :‬موافق‬ ‫با نظام عالم و خلقت و همچنین یافتههای جهانی؛ گندم‬ ‫را از گنـدم برویانیـم!‬ ‫ُ‬ ‫بغدادی‪ ،‬ج ‪ ،7‬ص ‪3۵3‬‬ ‫‪ -1‬اسد الغابه ‪ ،‬ابن اثیر ج ‪ 2‬ص ‪ 269‬؛ تاریخ بغداد‪،‬‬ ‫خطیب ٌ َ‬ ‫َّ ََ‬ ‫َّ َ َ‬ ‫ُّ َ َ َ ُ‬ ‫َ َ َ َ َ ََُ‬ ‫َ‬ ‫ـاری ‪ ،‬فصافحه‬ ‫ان رسـول‬ ‫اه؟ ل َمـا اقبـل ِ َمـن َّ غـزو ِه تبـوک اسـتقبله س َـعد اانص َ ِ‬ ‫ـب َی َد َ‬ ‫َ‬ ‫َّالن ِب ُّـی ؟‪ُ ،‬ث َّـم ق َـال ل ُـه‪ :‬ما هذا الذی ا َکت َ‬ ‫اضر ُب‬ ‫یک ؟‬ ‫قال‪ :‬یا رسـول َاه ‪ِ ،‬‬ ‫ُ ّ‬ ‫َ َ‬ ‫َُ ُ ُ‬ ‫ب َ‬ ‫ـحاه فا ِنفقـه َعلـی ِعیالـی ‪ .‬ف َّقبـل َی َد ُه َرسـول الـل؟‪ ،‬وقال ‪ :‬ه ِـذ ِه َی ٌد‬ ‫المس ِ‬ ‫الم ّ ِـر َو ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ات َم ُّس َـها ّالن ُار َابدا‪.‬‬ ‫انس بن مالک گوید هنگامی که رسول خدا؟ از جنگ تبوک بازگشت ‪َ ،‬سعد‬ ‫انصـارى بـه پیشـواز وى امـد ‪ .‬پیامبـر پـس از ان کـه دسـت او را فشـرد ‪ ،‬بـه وى‬ ‫فرمـود‪ :‬بـه چـه سـبب دسـتانت این گونه سـخت و زبر شـده اسـت؟» گفـت‪ :‬اى‬ ‫رسـول خـدا! بیـل مـی زنـم و طنـاب مـی کشـم و خرج زندگـی خانـواده ام مـی کنم‬ ‫‪ .‬پـس رسـول خـدا؟ دسـت وى را بوسـید و فرمـود‪ :‬این دسـتی اسـت کـه هرگز‬ ‫اتـش بـه ان نمی رسـد‪.‬‬ ‫‪ -2‬بـه عنـوان نمونه‪ :‬ماده ی شـصت و نـه قانون نظام صنفی کشـور‪ :‬فروش کاا‬ ‫از طریـق قرعهکشـی ممنـوع اسـت؛ مرتکبیـن عاوه بــر جبـران خسـارت وارده‪ ،‬به‬ ‫جریمـهای معادل سـه برابر مبالغ دریافتی محکــوم خواهند شـد‪.‬‬ ‫مادهی دوازده قانون تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشـاد اسـامی‪ :‬تعیین جایزه در‬ ‫مقابل تشـویق به خرید و مصرف نیز ممنوع اسـت‪.‬‬ ‫‪ -3‬به عنوان نمونه‪:‬‬ ‫• مسعودی پور‪ ,‬سعید‪ ,‬باقری‪ ,‬مصباح الهدی‪ .)1394( .‬درامدی بر تحلیل انتقادی‬ ‫تبلیغات تجاری جایزهدار ازمنظر اسامی‪ .‬مجلس و راهبرد‪.2۵4-211 ,)84(22 ,‬‬ ‫‪ -4‬به عنوان نمونه‪:‬‬ ‫‪• Korn, D, Hurson, T. & Reynolds, J. )2004(.Commercial‬‬ ‫‪Gambling Advertising: Possible Impact on Youth Knowledge,‬‬ ‫‪Attitudes, Beliefs and Behavioural Intentions.Report submitted to‬‬ ‫‪the Ontario Gambling Research Centre.‬‬ ‫‪• Monaghan, S., Derevensky, J., & Sklar, A. )2008(. Impact‬‬ ‫‪of gambling advertisements and marketing on children and‬‬ ‫‪adolescents: Policy recommendations to minimise harm. Journal of‬‬ ‫‪gambling issues, )22(, 252-274.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪35 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫نقشه ایستگاههای متعدد مترو مسکو!‬ ‫متروی جوانمرد قصاب‬ ‫یادداشت ششم‬ ‫حمیدرضا ارفع‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسامی‬ ‫و مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪hrarfa1994@gmail.com‬‬ ‫پرده اول؛ رهایی‬ ‫هواپیمـا بـر زمیـن و در یکـی از‬ ‫فرودگاههای مسکو لندینگ‪ 1‬میکند‪.‬‬ ‫همـان هواپیمایـی کـه انواع و اقسـام‬ ‫کلماتـش را بـه انگلیـش‪ 2‬نوشـتهاند از‬ ‫َ‬ ‫ـنجر‪ 3‬تـا ِدنجـرس‪ 4‬و‪ ...‬رها شـدن‬ ‫پ ِس ِ‬ ‫ً‬ ‫از فرودگاه تایم‪ ۵‬میطلبد‪ .‬مخصوصا‬ ‫ا گـر افیسـر‪ 6‬پاسـپورت‪ 7‬خانمـی باشـد‬ ‫َ‬ ‫بهغایـت انگـری‪ 8‬کـه فقط با چشـم و‬ ‫دست منظورش را به تو بفماند‪ .‬از ان‬ ‫بدتر شرایطی است که نمیتوان حتی‬ ‫‪-1‬فرود‬ ‫‪ -2‬انگلیسی‬ ‫‪ -3‬مسافر‬ ‫‪ -4‬خطرنا ک‬ ‫‪ -۵‬زمان‬ ‫‪ -6‬مامور‪ ،‬پلیس‬ ‫‪ -7‬گذرنامه‬ ‫‪ -8‬عصبانی‬ ‫‪ 36‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫حمایت از کاای ایرانی‪ ،‬یک گام قبل‬ ‫برای نید‪ 9‬مشترک همه انسانها یعنی‬ ‫‪ 1۰ wc‬تابلویـی پیـدا کنـی‪ .‬اینجاسـت‬ ‫کـه علیرغـم تسـلط همـه دوسـتان بر‬ ‫َ‬ ‫‪12‬‬ ‫انگلیـش‪ ،‬یک اپ‪ 11‬برای ترنسـلیت‬ ‫نوشتههای پیرامونت کارساز میشود و‬ ‫تازه میتوان ابتداییترین نیاز مشترک‬ ‫انسـانها ‪ -wc-‬را برطـرف کرد‪.‬‬ ‫پرده دوم؛ جوانمرد قصاب‬ ‫سر درب مغازهها و تابلوهای سطح شهر‬ ‫خبـری از زبان انگلیسـی نیسـت‪ .‬این‬ ‫ً‬ ‫مسئله درد سربزرگی میشود مخصوصا‬ ‫به هنگام خرید‪ .‬ا گر عامت مکدونالد‬ ‫را نشناسی یا عکس خوک روی پنیر را‬ ‫نبینی یا نتوانی با انواع و اقسام روشها‪،‬‬ ‫‪ -9‬نیاز‬ ‫‪ -1۰‬دستشویی‬ ‫‪ -11‬نرمافزار کاربردی‬ ‫‪ -12‬ترجمه‬ ‫نوشیدنی بدون الکل از مغازهدار طلب‬ ‫کنی؛ ان زمان است که باید در گوشهای‬ ‫بنشـینی و زانویـت را در بغلگیری تا با‬ ‫یادگیـری بـر هیبـت زبـان روسـی فائـق‬ ‫ایـی‪ .‬اوضـاع از انهـم بدتـر میشـود‬ ‫ً‬ ‫مخصوصـا ا گـر خطـوط حملونقـل‬ ‫همگانی مسکو و بهطور خاص مترو‪،‬‬ ‫جدای از پیچیدگی و زیباییاش‪ ،‬فارغ‬ ‫ً‬ ‫از یـک کلمه انگلیسـی باشـد کـه مثا‬ ‫ایسـتگاه جوانمـرد قصابشـان را بـه‬ ‫انگلیسی بر روی ان حک کرده باشند‪.‬‬ ‫پرده سوم؛ هنر سکوت!‬ ‫در جلسه با یکی از خبرگزاریهای روسی‬ ‫هستی و تا قبل از انکه مدیر خبرگزاری‬ ‫بیایـد‪ ،‬دو جوان روس زودتر میایند و‬ ‫در کنار صندلـی مدیرعامل جا خوش‬ ‫میکنند و همه دلخوش از انکه در این‬ ‫مدت بهسختی توانستهاند یک روسی‬ ‫را پیدا کنند تا به انگلیسی سخن بگوید؛‬ ‫بنابرایـن بهطریقاولـی از فارسـی‪-‬این‬ ‫زبـان مهجـور‪ -‬هـم عاجـز هسـتند‪ .‬بـه‬ ‫زبان فارسی با همسفران شوخیهایی‬ ‫ردوبدل میکنید‪ .‬مدیرعامل میاید و‬ ‫مترجم ما برایمان سخنان ایشان را ترجمه‬ ‫میکند و در انتهای جلسه مدیرعامل‬ ‫اشـاره میکند که فرد سمت راست او‬ ‫به زبان انگلیسی و عربی مسلط است‬ ‫و فـرد سـمت چپ به زبان فارسـی‪...‬‬ ‫تازه ذهنت پیرامون همان شوخیهای‬ ‫اول جلسـه میگـردد کـه نکنـد سـخن‬ ‫ً‬ ‫بـدی گفته باشـیم و خب اصـا چرا او‬ ‫تا کنون و قبل از شـروع جلسـه به زبان‬ ‫فارسی سخن نگفت تا هنرش را برای ما‬ ‫نمایان سازد که یکدفعه مدیرعامل از‬ ‫او خواهش میکند که بعد از رفتنش‪ ،‬او‬ ‫مترهااننانمرداّناوا|النحو‬ ‫با زبان فارسی با مهمانان سخن بگوید‪.‬‬ ‫از بچههای شمرون بهتر به فارسی مسلط‬ ‫اسـت‪ .‬وقتـی علـت عـدم صحبـت او‬ ‫به زبان فارسـی را جویا میشوی‪ ،‬تنها‬ ‫میگوید که ما موظف به روسی صحبت‬ ‫کردن هستیم مگر به هنگام ضرورت!‬ ‫تازه میفهمی ضرورت یعنی چه؟ تصور‬ ‫انهم سخت است که ا گر این جلسه‬ ‫بهطور عکس در ایران اتفاق میافتاد‪. ...‬‬ ‫پرده چهارم؛ گمان سوء‬ ‫در سـفرهای هوایـی بینشـهری در‬ ‫روسـیه ایـن تعصـب بـه زبانشـان بـاز‬ ‫هـم به چشـم میخـورد‪ .‬این تعصب‬ ‫در ظاهـر بیرونی و درونی هواپیما هم‬ ‫هویداست‪ .‬داخل کابین همهچیز به‬ ‫روسی حک شده است و تنها پس از‬ ‫چندین دقیقه روسی صحبت کردن‪،‬‬ ‫مهمانـدار به یکی دو جمله انگلیسـی‬ ‫گفتـن ا کتفـا میکنـد‪ .‬به گمانـم انهم‬ ‫بـرای دلخـوش کـردن ما بیسـت نفر‬ ‫ایرانـی بود که سـوار شـده بودیم‪. ...‬‬ ‫پرده پنجم؛ بازگشت به وطن‬ ‫در همین حوالی و در کانشـهری که‬ ‫تهـران نامنـد‪ ،‬میتـوان تعصـب زبانـی‬ ‫مدفونشـده در ذهنهـا را همچـو‬ ‫اثـار تاریخـی دید‪ .‬حاا عـاوه بر اینکه‬ ‫جوانمـرد قصـاب بـه انگلیسـی نوشـته‬ ‫میشود‪ ،‬یک سوال جدیتری برایت‬ ‫شکل میگیرد که مگر بنا نبود انقاب‬ ‫اسـامی هدایتگری در عرصه جهانی‬ ‫شـود؟ حـاا چـرا تابلـو میـدان انهـم‬ ‫نمیتوانـد یـک گردشـگر را راهنمایـی‬ ‫کند‪ ،‬چه رسد به هدایتگری در عرصه‬ ‫جهانـی!! تابلویی که میـدان را هم به‬ ‫انگلیسی مینویسد و فردی نیست که‬ ‫به ان فرد مسئول بگوید‪ ،‬رحمت خدا‬ ‫بر تو؛ چرا ااقل دقیق ترجمه نمیکنی تا‬ ‫مسافر فرنگی را از حیرانی نجات دهی؟!‬ ‫رحمت الهی تنها محدود به مسئوان‬ ‫مترو نمیشود‪ .‬انقدر اوضاع فرهنگ‬ ‫در تجارت هم به وخامت کشیده شده‬ ‫اسـت که به هنگام سـفارش غذا‪ ،‬ا گر‬ ‫معنای استریپس و اسپایسی را نفهمی‬ ‫و از فروشنده سوال میکنی‪ ،‬فروشنده‬ ‫بـا لبخنـدی سراسـر حقـارت و تعجـب‬ ‫میگوید‪ :‬استریپس همان تکههای مرغ‬ ‫سوخاری است و اسپایسی همان تند‬ ‫خودمان!! حس حقارت بیشتر از این‬ ‫هم میتواند باشد‪ ،‬وقتیکه وزیر فرهنگ‬ ‫بهعنوان متولی صیانت از فرهنگ و ترویج‬ ‫تعصب بدان‪ ،‬به خاطر کوتاهیاش از‬ ‫مجلس کارت زرد بگیرد!‬ ‫در ایستگاههای مترو عاوه بر زیبایی و پیچیدگی‪ ،‬به سختی میتوان کلمهای انگلیسی پیدا کرد‬ ‫پرده اخر؛ تعصب فرهنگی‬ ‫نفـوذ فرهنگـی چـه بخواهیـم و چـه‬ ‫نخواهیـم یـار جداییناپذیـر الگـوی‬ ‫توسـعه غربی اسـت‪ .‬بااتر از مسـئله‬ ‫تهاجـم فرهنگی‪ ،‬تزریق نتوانسـتنها‬ ‫و تکثیـر ذهنهـای منجمـدی اسـت‬ ‫کـه فـان نظریههـا را بـر وحـی مقـدم‬ ‫دارند و بدین ترتیب ریشه نواوری را‬ ‫در ذهنها میخشـکانند تا ذهنها‬ ‫بیشـتر درگیر نشـدنها و نتوانستنها‬ ‫باشـد تـا خاقیت و نـواوری‪.‬‬ ‫در عرصه مدیریت همین نتوانستنها و‬ ‫ذهنهای منجمد زمانی هویدا میشود‬ ‫کـه مدیـر بازاریابـی وارد کنیـم و مرتب‬ ‫بگوییم زبان و فرهنگ ما مظروف خوبی‬ ‫برای تجارت و بازاریابی نیست! ا گر امروز‬ ‫به کاای ایرانـی تعصب کمرنگتری‬ ‫داریم‪ ،‬ثمره فقدان تعصب به فرهنگ‬ ‫و زبان فارسی خودمان است‪ .‬بنابراین‬ ‫تعصب داشتن نسبت به کلمات فارسی‬ ‫در کسبوکار و تابلوهای شهری میتواند‬ ‫نقطـه شـروع خوبـی بـرای حمایـت از‬ ‫کاای ایرانی باشد‪.‬‬ ‫فردی که کت ابیرنگ بر تن دارد‪ ،‬بر زبان فارسی مسلط بود ولی تا اخر جلسه دم برنیاورد!‬ ‫ایکاش میدان را هم به معادل انگلیسی ان ترجمه کرده بود!!‬ ‫‪ ‬باید باور داشت‪ ،‬حمایت از «کاای‬ ‫ایرانی» بدون حمایت از فرهنگ ایرانی‬ ‫بیمعناست‪ .‬همچنین به این فرهنگ‬ ‫مبتنـی بـر کارافرینـی بالیـد و ان را بـاور‬ ‫داشت چرا که حتی به اذعان دیدهبان‬ ‫جهانی کارافرینی‪ ،‬فرهنگ ایرانی مبتنی‬ ‫بر کارافرینی است و بااتر از همین روسیه‬ ‫هست‪ .‬نواوری کارافرینان ایرانی در ابعاد‬ ‫متنوعی پیداسـت‪ .‬ا گر هـر ده برند برتر‬ ‫محصوات غذایی‪ ،‬شرکتهای داخلی‬ ‫هستند یا مشابه امازون‪ ،‬یوتیوب‪ ،‬پیپل‬ ‫و‪ ...‬نسخههای ایرانی در داخل فعال‬ ‫هستند؛ بنابراین دور از ذهن نیست که‬ ‫میتوان کاای ایرانی مقبولی داشت ا گر‬ ‫ذهنها مسـخر شـده فرهنـگ دیگری‬ ‫نباشد که در ان‪ ،‬ذهن منجمد و تقلیدگرا‪،‬‬ ‫ارزش دانسته شود!!‬ ‫چه خوب رهبر ما و سید ما خیلی پیشتر‬ ‫گفته بود‪« :‬تقلید فرهنگی‪ ،‬خطر خیلی‬ ‫بزرگی است»‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪37 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد و‬ ‫عضو هیئت علمی دانشکده‬ ‫معارف اسامی و مدیریت‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪mesbab@yahoo.com‬‬ ‫شهراورد ‪ 25‬خرداد ‪65‬‬ ‫تیم من‬ ‫«هو»‬ ‫نمیشه‪...‬‬ ‫یادداشت هفتم‬ ‫رازهای هواداری و طرفداری‬ ‫«تعصب جوانان به فوتبال را ببینید‪ .‬اگر‬ ‫ً‬ ‫تعصبی که جوانان ما مثا روی تیمهای‬ ‫داخلـی‪ ،‬ابـی و قرمـز یـا تیمهـای خارجـی‬ ‫ً‬ ‫مثا تیم رئال مادرید دارند روی اقتصاد‬ ‫میداشـتند وضع جور دیگری بود!»‪...‬‬ ‫‪ 38‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫پرسـپولیس ‪-‬کـه ان روزهـا پیـروزی‬ ‫خوانـده میشـد‪ -‬در داربـی پایتخـت‬ ‫که این روزها شهراورد گفته میشود‪-‬‬‫ً‬ ‫بـه مصـاف اسـتقال ‪-‬که قباهـا تاج‬ ‫بـود‪ -‬میرود‪ .‬پایـان بازی با ‪ 3‬گل به‬ ‫سـود پرسـپولیس بود که دو گل ان را‬ ‫شاهرخ بیانی‪ ،‬هافبک سابق استقال‬ ‫کـه تازگیها بـه پرسـپولیس امده بود‪،‬‬ ‫زد‪ .‬ان وقتهـا کمی عجیب بود که‬ ‫یـک اسـتقالی‪ ،‬پرسپولیسـی شـود و‬ ‫بالعکـس‪ .‬البتـه حـاا متاسـفانه ایـن‬ ‫امـر بیـش از حـد عـادی شـده اسـت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫شاهرخ‪ ،‬بعدها که مجددا به استقال‬ ‫بازگشت‪ ،‬به سبب عدم رعایت تعصب‬ ‫باشگاهی‪ ،‬مورد نقد شدید هواداران‬ ‫واقع شد‪ .‬او سعی داشت بفهماند که‬ ‫چون در موقع مصدومیت شدیدش‪،‬‬ ‫پرسـپولیس بـه داد او رسـیده و هزینه‬ ‫درمانـش در المان را پرداخته‪ ،‬لذا او‬ ‫هم استقال را رها کرده‪ ،‬ولی هیچگاه‬ ‫ایـن توجیـه بـرای هـواداران منطقی و‬ ‫موجـه جلـوه ننمـود‪ .‬شـاهرخ ان روز‬ ‫«هو» شد‪ .‬شاید ا گر تیم و مدیرعامل‬ ‫و سرپرست و هواداران‪ ،‬بیشتر به فکر‬ ‫بودند‪ ،‬شـاهرخ‪« ،‬هو» نمیشد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫«هوای داشتههایمان را‬ ‫داشته باشیم‪ ،‬هواداری‬ ‫این است و بس ‪»...‬‬ ‫تطوام ا‪.‬هنهانمطشو ا|النحو‬ ‫جام ملتهای اسیا ‪1۹۹6 -‬‬ ‫‪ 12‬ابان ‪۷1‬‬ ‫‪ ۳0‬دی ‪6۷‬‬ ‫برای اولین بار بعد از اتشبس جنگ‬ ‫تحمیلـی عـراق علیه کشـورمان‪ ،‬یک‬ ‫دیدار دوستانه‪ ،‬بین تیم ملی ایران و‬ ‫ژاپن برگزار شد‪ .‬یکسال قبل از ان‪14 ،‬‬ ‫نفر از بازیکنان درجه یک کشـورمان‪،‬‬ ‫بـه علت عدم تمکین در مقابل نظام‬ ‫انضبـاط تیمی مرحـوم پرویز دهداری‬ ‫سـرمربی وقـت تیم ملی ‪ -‬که مشـهور‬ ‫بـه مربـی اخـاق در فوتبـال بـود ‪ -‬از‬ ‫تیم ملی استعفا داده بودند‪ .‬به همین‬ ‫جهـت‪ ،‬تماشـاچیان بازی با سـنگ و‬ ‫اجـر و ‪ ،...‬دهـداری را هـو کردنـد و از‬ ‫او خواسـتند کـه تیـم ملـی را رهـا کند‪.‬‬ ‫دهداری بر همان اصول ماند و با تیم‬ ‫دوم ایران‪ ،‬سال بعد در جام ملتهای‬ ‫اسیا سوم شد‪ ،‬در حالیکه شایستگی‬ ‫قهرمانی هم داشت‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫«انضباط تیمی‪،‬‬ ‫سرمایهگذاری است»‬ ‫جام ملتهای اسیا ‪ ،92‬در هیروشیمای‬ ‫ژاپن برگزار میشـد‪ .‬ژاپن از این سـال‬ ‫به بعد‪ ،‬از یک تیم همیشه درجه دو‪،‬‬ ‫جهش ژنتیکی کرد و به سطح تیمهای‬ ‫درجه یک اسیا‪ ،‬خود را رساند و رشد‬ ‫فوتبالـش را ‪-‬از همین بازیها‪ -‬کلید‬ ‫زد‪ .‬در مسابقه اخر گروهی ایران باید‬ ‫بـه مصـاف ژاپـن میزبـان میرفت که‬ ‫ارزوها در سـر داشت‪ .‬نیاز ایران فقط‬ ‫یـک تسـاوی بـود تـا صعـود کنـد‪ ،‬امـا‬ ‫پیـش از بـازی‪ ،‬اینقـدر عصبـی و بهـم‬ ‫ریختـه بـازی کـرد کـه در اثنـای بـازی‪،‬‬ ‫سه بازیکن کلیدی ایران از بازی اخراج‬ ‫شدند و تیم از هم پاشیدهمان‪ ،‬با گل‬ ‫دقایق پایانی کازویوشی میورا‪ ،‬باخت‬ ‫و حـذف شـد‪ .‬برخـی از بازیکنانمـان‬ ‫تا یک سال از حضور در میادین ملی‬ ‫محروم شدند‪ .‬در برگشت‪ ،‬هیچکس‬ ‫به استقبال تیم نرفت‪ .‬انگار به دست‬ ‫خودمان‪ ،‬خودمان را اوت کردیم‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫«بافتار روانی بهم‬ ‫ریخته‪ ،‬بهترین هدیه‬ ‫به رقیب است»‬ ‫بازیهای نوجوانان اسیا ‪2000 -‬‬ ‫در دوره هفتم حضورمان در مسابقات‬ ‫نوجوانان اسیا‪ ،‬به فینال این رقابتها‬ ‫رسیدیم‪ ،‬اما بعدها کاشف بعمل امد‪،‬‬ ‫عدهای از بازیکنان با دست بردن در‬ ‫شناسنامه یا استفاده از شناسنامه اقوام‬ ‫و دوستان و سایر بازماندگان!! به نوعی‬ ‫صغر سنی برای خود درست کردهاند‪.‬‬ ‫بـه واسـطه ایـن تقلـب‪ ،‬فدراسـیون‬ ‫فوتبـال اسـیا‪ ،‬تیـم و بازیکنـان مـا را بـا‬ ‫محرومیت سنگین ‪ 4‬ساله مواجه کرد‪.‬‬ ‫حاا سالهاست برخی اسمها‪ ،‬فقط‬ ‫یاداور تقلب بزرگاند‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫«صداقت حتی با باخت‪،‬‬ ‫اعتبارساز است و تقلب‬ ‫با برد‪ ،‬اعتبارسوز»‬ ‫در جـام ملتهـای اسـیا در سـال ‪96‬‬ ‫میادی در امارات‪ ،‬تیم ایران از بازی‬ ‫سـوم مرحلـه گروهـی کـه بـا عربسـتان‬ ‫داشت‪ ،‬قدرت و توان مضاعفی پیدا‬ ‫کـرد‪ .‬در حقیقـت‪ ،‬در دو بـازی اخـری‬ ‫کـه بـا عربسـتان در نیمـه نهایـی جـام‬ ‫ملتهای اسـیا ‪ 88‬و مقدماتی ورود‬ ‫به جام جهانی ‪ 94‬داشتیم‪ ،‬حریف با‬ ‫حربههـای روانـی و تخریـب‪ ،‬تیممـان‬ ‫را مغلوبـه کـرد‪ .‬ایـن بار برای بار سـوم‬ ‫این مسـیر را تجربه نکردیم و با تسلط‬ ‫و خودکنترلـی و تعصب مثالزدنی‪ ،‬با‬ ‫سـه گل عربسـتان را در هـم کوبیدیـم‬ ‫و سپس در مرحله یک چهارم نهایی‬ ‫بـه کـره خوردیـم‪ .‬کـرهای کـه همیشـه‬ ‫تـرس و واهمـه جـدی از ان داشـتیم‪.‬‬ ‫تیم با اینکه در نیمه اول واداد و دو بر‬ ‫یک عقب افتاد در نیمه دوم به نا گاه‬ ‫شارژ روحی شد و با حمیت تمام‪ ،‬پنج‬ ‫گل دیگـر بـه کـره زدیـم و کرهایهـا را‬ ‫باصطاح شش تایی کردیم‪ .‬شاید این‬ ‫تنهـا موقعیـت در فوتبال ایران اسـت‬ ‫کـه جملـه کلیشـهای «بچههـا‪ ،‬فعـل‬ ‫توانسـتن را صرف کردنـد» در معنای‬ ‫حقیقی خودش نشانده شد‪ .‬این تیم‪،‬‬ ‫بعدها‪ ،‬فوتبال ایران را یک سطح باا‬ ‫بـرد و چند بازیکنـش لژیونر شـدند‪ .‬از‬ ‫ان سـال دیگر «فوتبال ایرانی» غریبه‬ ‫نیست و با محصواتش معرفی میشود‪.‬‬ ‫‪5‬‬ ‫«ا گر همه بخواهیم‪ ،‬همه‬ ‫ما را میخواهند»‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪39 1397‬‬ ‫جمعه ‪ ۹‬دی ‪84‬‬ ‫پرسپولیس با مربیگری علی پروین به‬ ‫مصاف فجر شهید سپاسی شیراز رفت و‬ ‫در ورزشگاه ازادی با ‪ 4‬گل مغلوب شد‪.‬‬ ‫در طـول حیات پرسـپولیس‪ ،‬خوردن‬ ‫ایـن تعـداد گل در ورزشـگاه ازادی‪،‬‬ ‫زیـر انگشـتان یـک دسـت تکرار شـده‬ ‫است‪ .‬پرسپولیس و جلوتر از ان‪ ،‬پروین‬ ‫ایـن بـازی را باختنـد‪ ،‬بد هـم باختند‪.‬‬ ‫مربیگـری بسـیار بـد بـود‪ ،‬نـه فقـط از‬ ‫نظـر سیسـتم بـازی و تا کتیـک بلکـه از‬ ‫نظر انضباط تیمی‪ .‬تا کتیک هم بسیار‬ ‫عقبتـر از زمان بـود؛ همچنان فرار از‬ ‫گوشهها و سانتر عشقی! روی دروازه‪.‬‬ ‫اسطوره با همه سپر و زین و شمشیرش‪،‬‬ ‫حاا بیدفاع شده بود‪ .‬بعد از بازی‪،‬‬ ‫بـه در و دیـوار‪ ،‬بـد و بیـراه میگفـت و‬ ‫ً‬ ‫نهایتا خداحافظی کرد‪ .‬پرسپولیس ان‬ ‫روز بد «هو» شـد‪ ،‬شـاید بسـیار بسیار‬ ‫بیشتر از زبانها‪ ،‬در دلها‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫«اسطورهها‪ ،‬مصرفی‬ ‫نیستند‪ ،‬سرمایهایاند»‬ ‫‪ 40‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫علی دایی‬ ‫شنبه ‪ 8‬اذر ‪۷6‬‬ ‫ایـران ‪ -2‬اسـترالیا ‪2‬؛ بـه جـام جهانی‬ ‫صعـود کردیـم‪ .‬خیلـی شـاد بودیـم و‬ ‫جشـن خیابانی به راه انداختیم‪ .‬اما‪،‬‬ ‫ما خـوب نبودیـم‪ .‬حریـف خوبمان‬ ‫مغرور شـد‪ ،‬مـا را دسـتکم گرفت‪ ،‬از‬ ‫نظر روانی به هم ریخت‪ ،‬خودیهایش‬ ‫خیانت کردند و از درون مضمحل شد‪.‬‬ ‫مـا قـدر این فـرو ریختـن را دانسـتیم و‬ ‫بازی ‪ 2‬بر صفر باخته را مساوی کردیم‬ ‫و رفتیـم جام جهانـی‪ .‬ان روز‪ ،‬یکی از‬ ‫روزهـای بـزرگ و خاطرهانگیـز شـد کـه‬ ‫شادی و نشاط اجتماعی فراوانی را حتی‬ ‫تـا سـالها بعـد برانگیخت‪ .‬سـالی که‬ ‫گذشت‪ ،‬ان شادی و شور ‪ 2۰‬ساله شد‪.‬‬ ‫‪7‬‬ ‫«همیشه فرصت برگشت‬ ‫وجود دارد‪ ،‬حتی از‬ ‫طرف رقیب مغرور»‬ ‫بـه حـق‪ ،‬بایـد در فوتبـال ایرانی‪ ،‬یک‬ ‫فصل جدا برای دایی اختصاص داد‪.‬‬ ‫حاا دایی برای خودش و ایران‪ ،‬یک‬ ‫برند جهانی است‪ .‬از خانوادهای متوسط‬ ‫در اردبیل‪ ،‬به دانشگاه صنعتی شریف‬ ‫میرسـد‪ .‬به موازات ان‪ ،‬از اسـتقال‬ ‫اردبیـل بـه بهتریـن تیمهـای تهرانـی‬ ‫(بانـک تجـارت و پرسـپولیس) و بعـد‬ ‫بـه یکـی از پنـج تیـم معتبر دنیـا (بایرن‬ ‫مونیخ) ملحق میشود‪ .‬هیچگاه خسته‬ ‫نمیشود‪ .‬حتی در اخرین سال بازیگری‬ ‫فوتبالش‪ ،‬که به نوعی مربی‪ -‬بازیکن‬ ‫تیم سایپاست‪ ،‬این تیم بدون ادعا را‬ ‫قهرمان لیگ میکند‪ .‬در هرتابرلین المان‬ ‫به چلسی انگلیس در جام باشگاههای‬ ‫اروپا‪ ،‬دو گل تماشایی میزند‪ .‬در باخت‬ ‫تاریخی کره جنوبی به ایران‪ ،‬سهم علی‬ ‫دایی‪ 4 ،‬گل اسـت‪ .‬بیشـترین تعداد‬ ‫گل ملـی (‪ 1۰9‬گل) در تاریـخ تیمهـای‬ ‫ملی دنیا‪ ،‬بیش از یک دهه است که‬ ‫در اختیار اوست‪.‬‬ ‫در بـازی بـا بحریـن در بازیهـای‬ ‫اسـیایی سـال ‪ 94‬دروازهبـان بحرینـی‬ ‫بـا ناجوانمردی‪ ،‬لگدی را روانه سـینه‬ ‫دایی میکند که او با همان وضعیت‬ ‫با غیرت تمام‪ 2۰ ،‬دقیقه در زمین بازی‬ ‫را ادامه میدهد‪ .‬بعد معلوم میشود‬ ‫طحـال او پـاره شـده و بـه بیمارسـتان‬ ‫میرود‪ .‬در بازیهای اسـیایی ‪،2۰۰2‬‬ ‫وسط بازیها پدرش را از دست میدهد‬ ‫و برمیگـردد‪ ،‬اما چنـان روحی در تیم‬ ‫میدمد که قهرمانی نصیب میشود‪.‬‬ ‫هیچکس دایـی را غایب نمیداند‪.‬‬ ‫البته یک تصمیم اشتباه برای پذیرش‬ ‫سـرمربیگری تیـم فوتبـال ایـران در‬ ‫بازیهای مقدماتی جام جهانی‪ 2۰1۰‬و‬ ‫باخت به عربستان در ایران‪ ،‬تا مدتها‬ ‫او را درگیـر خـود میکنـد‪ ،‬امـا بـاز هـم‬ ‫برمیخیـزد و ادامه میدهد‪.‬‬ ‫در کسبوکار و تجارت هم‪ ،‬کارافرین‬ ‫و پیشرو است‪ .‬برند پوشا ک دایی‪،‬‬ ‫برندی معتبر است‪ .‬در زلزله کرمانشاه‬ ‫برندش را خرج میکند و خوب خریدار‬ ‫پیدا میکند‪ .‬اان هم مشغول تحصیل‬ ‫در مقطع دکتری است‪.‬‬ ‫علی دایی در فوتبال ایران‪ ،‬هنوز تکرار‬ ‫نشـده و شـاید تـا سـالها‪ ،‬قابلتکـرار‬ ‫نباشد‪ ،‬چرا که او یک کل به هم پیوسته‬ ‫از اعتقاد دینی و ملی‪ ،‬خواست و غیرت‬ ‫درونی‪ ،‬تاش بیشائبه‪ ،‬قوه خاقیت‬ ‫مناسب‪ ،‬روابط عمومی باا و ‪ ...‬است‪.‬‬ ‫‪8‬‬ ‫«توفیق‪ ،‬تمرین میخواهد‬ ‫و تمرین‪ ،‬توفیق»‬ ‫تطوام ا‪.‬هنهانمطشو ا|النحو‬ ‫لیگ پانزدهم ایران (‪)۹4-۹5‬‬ ‫مدیرعامل اجارهای‬ ‫در سال ‪ ،9۰‬محمد رویانیان که سابقه‬ ‫درخشـانی در تاسـیس پلیـس ‪ 11۰‬و‬ ‫ارتقـای کارکـرد پلیـس راهـور داشـت‪،‬‬ ‫مدیرعامل پرسپولیس شد‪ .‬چرایش را‬ ‫هم باید در همه انتصابهای قبلی و‬ ‫بعدی جست‪ .‬وی در بیش از دو سال‬ ‫حضورش‪ ،‬برنامهها و طرحهای مختلفی‬ ‫را بـرای باشـگاه کلیـد زد؛ از ورزشـگاه‬ ‫اختصاصـی و هواپیمـای اختصاصـی‬ ‫گرفته تا سیمکارت و نوشابه انرژیزا!!!‬ ‫بعدها‪ ،‬از پشتپرده‪ ،‬رد دست و پای‬ ‫یکی از مجرمان اقتصادی که در طی‬ ‫سالها با سطوح مختلفی از کارگزاران‬ ‫جناحهای مختلف سیاسی ارتباطگیری‬ ‫کرده و از همه هم لوح تقدیرگرفته بود‪،‬‬ ‫دیده شد‪ .‬طرحهای اقتصادی رویانیان‬ ‫بیش از بازده اقتصادی و درامدزایی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫پرهیاهو و پرابهام نمود و نهایتا یک مدیر‬ ‫موفق در حوزههای امنیتی و انتظامی‪،‬‬ ‫هیچـگاه ان توفیـق را در زمین ورزش‬ ‫تکـرار نکـرد و ان اعتبـار را حفظ نکرد‪.‬‬ ‫همچنان پروندههای عجیب و غریبی‬ ‫از نقل و انتقاات بازیکن و مربی در ان‬ ‫دوران در راهروهای دادگاههای فیفا‬ ‫در زوریـخ مطـرح و بـا زور کسـر امتیـاز‪،‬‬ ‫تبدیـل بـه پـول همـراه بـا جریمههـای‬ ‫چـرب میشـود کـه رو امـدن هرکـدام‬ ‫طنز تلخی را رو میکند‪.‬‬ ‫بعـد از اینکه داربی بزرگ سـال ‪ 73‬با‬ ‫ضعف شـدید اداره بازی توسط داور‬ ‫به تشنج کشیده شد و نتیجه بازی به‬ ‫جـای زمیـن در کمیتـه انضباطـی رقـم‬ ‫خورد‪ ،‬فدراسـیونیها تا اطاع ثانوی‬ ‫دور داور ایرانـی را بـرای داربـی خـط‬ ‫کشـیدند‪ .‬بـا ایـن مسـکن‪ ،‬سـعی شـد‬ ‫داوریها‪ ،‬بیطرف جلوه داده شود‪،‬‬ ‫اما عیان بود که اشتباهات داوری جزء‬ ‫داوری است و فقط میتوان چشم بر‬ ‫ان بست‪ .‬از ان طرف‪ ،‬سطح داوری‬ ‫ایرانـی بـا بیاعتمـادی و بیاعتنایـی‬ ‫حاصل شده‪ ،‬همینطور قوس نزولی را‬ ‫طی میکرد تا اینکه فدراسیون بیپول‬ ‫کفاشیان دل به دریا زد و بازی داربی‬ ‫ً‬ ‫را اجبارا به داوران ایرانی سپرد‪ .‬نتیجه‬ ‫ان اعتمـاد و البتـه اهتمـام داوران بـه‬ ‫فرا گیـری و تمریـن مسـتمر همـراه بـا‬ ‫صبـر تماشـا گر و بازیکـن و حزم رسـانه‬ ‫در فرهنگسازی‪ ،‬حضور داوران ایرانی‬ ‫در بااتریـن سـطوح داوری دنیـا شـد؛‬ ‫بازیهای المپیک‪ ،‬جام جهانی و فینال‬ ‫جـام کنفدراسـیونها‪ .‬میـوه ان صبـر‬ ‫و حـزم‪ ،‬ارتقـای سـطح داوری ایرانـی‬ ‫بود که اان در قله اسـیا و سطح یک‬ ‫جهانی میدرخشد‪.‬‬ ‫«مدیر مرغوب در‬ ‫ظرف نامربوط‪ ،‬پخته‬ ‫نمیشود‪ ،‬میسوزد»‬ ‫«ا گر ‘اشتباهات’ مان را‬ ‫خریدار نباشیم‪ ،‬هیچگاه‬ ‫‘درستی’ نمیفروشیم»‬ ‫‪9‬‬ ‫داور‪ ،‬دقت کن!‬ ‫‪10‬‬ ‫یکـی از عجیبتریـن نتایـج لیـگ برتـر‬ ‫ایـران در فصـل ‪ 94-9۵‬اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫پرسـپولیس در ایـن فصـل سـه مربـی‬ ‫عـوض کـرد‪ .‬ابتـدا علـی دایـی کـه از‬ ‫انتهـای فصـل پیـش امـده بـود کار را‬ ‫به دسـت گرفت و بعد از چند نتیجه‬ ‫ضعیف‪ ،‬حمید درخشان جانشینش‬ ‫شـد‪ .‬او نیـز بسـیار متزلـزل ظاهر شـد و‬ ‫پرسپولیس در بیشتر هفتههای اغازین‬ ‫لیگ‪ ،‬بین رتبه ‪ 13‬تا ‪ 16‬لیگ‪ ،‬در میان‬ ‫‪ 16‬تیـم ایران بود‪ .‬با گذشـت هشـت‬ ‫هفته پرسپولیس با چهار باخت و کسب‬ ‫هشـت امتیـاز ناامیدکننده بـرای همه‬ ‫شده بود‪ .‬با دعوت از برانکو ایوانکویچ‪،‬‬ ‫جریان به کل بهم خورد‪ ،‬به طوری که‬ ‫پرسپولیس در هشت هفته پایانی ‪21‬‬ ‫امتیاز از ‪ 24‬امتیاز ممکن را دشت کرد و‬ ‫با امتیازی برابر قهرمان لیگ (استقال‬ ‫خوزسـتان) و تفاضـل گل کمتـر دوم‬ ‫شـد‪ .‬در ان فصل پرسـپولیس ‪ ۵۰‬گل‬ ‫زد‪ .‬استقال را در دو داربی شکست‬ ‫داد و در بـازی دوم داربـی چهـارگل‬ ‫بـه اسـتقال زد‪ .‬همـه اینهـا سـبب‬ ‫شـد وقتـی در بـازی اخـر‪ ،‬پرسـپولیس‬ ‫علیرغم شکست راهاهن‪ ،‬نتوانست‬ ‫قهرمـان شـود‪ ،‬طرفداران ایسـتاده به‬ ‫تشویقش پرداختند و مانند یک قهرمان‬ ‫از تیمشان تجلیل کردند‪.‬‬ ‫‪11‬‬ ‫«بازنده شوی اما ضعیف‬ ‫نباشی‪ ،‬هو نمیشوی هیچ‪،‬‬ ‫ایستاده تشویقت میکنند»‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪41 1397‬‬ ‫‪ ‬برخی اصولی که از ان یاد شد‪ ،‬پلی است برای اینکه تیمی‬ ‫به تعصب‪ ،‬مورد حمایت و طرفداری واقع شود‪ .‬این اصول را‬ ‫میتوان در زمین تولید کاای ایرانی نیز رعایت کرد تا تعصب‬ ‫مـورد انتظار شـکل بگیـرد‪ .‬این اصـول هم برای سیاسـتگذار‪،‬‬ ‫هـم برای کارگزار‪ ،‬هم برای مدیـر صنعت و واحد تولیدی‪ ،‬هم‬ ‫برای دستاندکار و کارگر‪ ،‬هم برای فروشنده و هم برای خریدار‬ ‫حقـوق و البتـه تکالیفـی قائل اسـت که ا گر اینهـا هماهنگ و‬ ‫سـازگار رعایـت شـوند ‪ ،‬تعصـب و وفـاداری جلـوهای دوسـت‬ ‫داشتنی و جالب توجه پیدا خواهند کرد‪ ..‬‬ ‫‪ 42‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪43 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫یادداشت هشتم‬ ‫ایستاده ‪...‬‬ ‫بر یک تصور غلط‬ ‫چگونه نرخ ارز‪ ،‬کمک حال اقتصاد ملی است؟‬ ‫سیامک طهماسبی‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی‬ ‫دانشگاه مالک اشتر‬ ‫‪Tahmasebysiamak@gmail.com‬‬ ‫‪ 44‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ً‬ ‫‪ ‬معمـوا ملتهـا افتخـارات مختلفـی دارنـد کـه باعـث‬ ‫مباهـات انهـا در عرصه بینالمللی میشـود مانند موفقیت‬ ‫در فوتبال‪ ،‬داشتن یک اثر باستانی خاص‪ ،‬داشتن فرهنگ و‬ ‫تمدن کهن و غنی‪ ،‬برخورداری از شرکتهای تولیدی موفق‬ ‫و برندهای تجاری و ‪ . ...‬یکی دیگر از مواردی که در ذهن‬ ‫برخـی از مـردم ایران باعـث افتخار بوده «قیمـت برابری ارز‬ ‫ملـی» اسـت‪ .‬یعنـی ایرانیـان دوسـت دارنـد کـه ارزش پـول‬ ‫ملی کشورشـان در مقایسـه با ارز سـایر کشـورها باا باشـد و‬ ‫ً‬ ‫این را باعث غرور ملی تلقی میکنند‪ .‬اتفاقا سیاسـتمداران‬ ‫و دولتمردان هم در رقابتهای جناحی و حزبی نسبت به‬ ‫این امر حساس بوده و باا بردن ارزش پول ملی (یا حداقل‬ ‫جلوگیـری از کاهـش ارزش) را از اهـداف خـود دانسـته و بـر‬ ‫روی ان حسـابی مانـور میدهنـد‪ .‬حـال سـوال اینسـت کـه‬ ‫ً‬ ‫ایـا واقعـا بـاا بـودن ارزش پـول ملـی خوبسـت؟ ایـا بـه هر‬ ‫قیمتی و به هر وسـیلهای ‪ -‬ولـو به صورت مصنوعی ‪ -‬باید‬ ‫ارزش ریـال را در برابـر ارزهـای دیگـر باا نگاه داشـت؟‬ ‫‪ ‬دولتمردان و مسئولین اقتصادی کشور جمهوری اسامی‬ ‫ایران در دو دهه اخیر تاش کردند تا قیمت ارز را حتیاامکان‬ ‫تثبیـت کننـد تـا از ایـن طریـق کمکـی در راسـتای تولیـد ملـی‬ ‫و افزایـش رفـاه اجتماعـی داشـته باشـند‪ .‬بـه عبـارت دیگـر‬ ‫میـزان رشـد قیمـت دار را بـا اسـتفاده از ابزارهـای مختلـف‬ ‫سیاستگذاری اقتصادی‪ ،‬بسیار پایینتر از میزان تورم کشوری‬ ‫نگاه داشتهاند‪ .‬به عنوان مثال در بازه زمانی ‪ 1378‬الی ‪1389‬‬ ‫مجمـوع تغییـرات نرخ ارز حدود ‪ 2۰٪‬بـوده در حالی که نرخ‬ ‫تورم تجمیعی‪ 1‬در این بازه زمانی حدود ‪ ٪341‬بوده اسـت‪.‬‬ ‫همین موضوع در بین سـالهای ‪ 1391‬الـی ‪ 1396‬نیز رخ داد‬ ‫بدین شرح که در صورت کنار گذاشتن سه ماه پایانی سال‬ ‫‪ ،1396‬نرخ افزایش دار در این بازه زمانی کمتر از ‪ ٪2۰‬بوده‬ ‫در حالی نرخ تورم بر اساس «شاخص بهای کااها و خدمات‬ ‫مصرفی‪-‬اعامی بانک مرکزی» بیش از ‪ ٪1۰8‬بوده است‪.‬‬ ‫‪ -1‬برای محاسبه میزان تورم تجمیعی از فرمول زیر استفاده شد‪:‬‬ ‫نشـانگر «شـاخص ای کااها و خدمات مصرفی در سـال‬ ‫که در این فرمول‬ ‫نشـانگر «شـاخص بهـای کااهـا و خدمـات مصرفی در سـال‬ ‫مـورد نظـر» و‬ ‫مبنـا کـه در اینجـا ‪ 1378‬اسـت»‪ .‬بنابراین نرخ توم سـال ‪ 89‬نسـبت بـه ‪ 78‬طبق‬ ‫اطاعـات اعامـی بانک مرکزی به شـرح ذیل محاسـبه شـده اسـت‪:‬‬ ‫ارستاده ا|رار اتننرابل‪.‬ا|النحو‬ ‫نمودارهای ‪ 1‬و ‪ 2‬نرخ تغییرات‬ ‫قیمت ارز و نرخ تورم تجمیعی‬ ‫را بـر اسـاس اطاعـات مندرج در‬ ‫سـایت بانـک مرکـزی ایـران نشـان‬ ‫میدهـد‪ .‬طبـق ایـن نمودارهـا دو جهـش‬ ‫در سـالهای ‪ 91‬و ‪ 97‬مشـاهده میشـود‪.‬‬ ‫‪ ‬حال باید ببینیم این سیاستها و پایین نگاه داشتن‬ ‫قیمت دار (= افزایش ارزش برابری ریال در مقابل ارز سایر‬ ‫کشـورها) چـه پیامدهـا و تبعاتـی دارد‪ .‬اجـاره دهید بحث‬ ‫را بـا ذ کـر چنـد مثـال دنبـال کنیـم‪ .‬محصـول یـا کاایـی را در‬ ‫نظر بگیرید که صفر تا صد ان در داخل ایران تولید شـده و‬ ‫هیچ وابسـتگی به ارز خارجی ندارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا فرض کنید «گندم» با محاسبه تمام هزینههای کاشت‪،‬‬ ‫داشت‪ ،‬برداشت و هزینههای زمین‪ ،‬معادل سه هزار تومان‬ ‫بـه ازای هـر کیلـو میباشـد‪ .‬حـال ا گـر قیمـت دار در ایـران‬ ‫‪ 3۰۰۰‬تومـان باشـد یعنـی بهای تمام شـده ان برای کشـاورز‬ ‫یـک دار خواهـد بـود و چنانچـه قیمـت دار ‪ 1۰.۰۰۰‬تومـان‬ ‫باشـد انـگاه بهـای تمـام شـده ان بـرای کشـاورز ‪ 33‬سـنت‬ ‫(حدود یک سـوم قیمت قبلی) خواهد بود‪ .‬طبیعی است‬ ‫کـه رقابتپذیـری گنـدم در بازارهـای بینالمللـی در حالـت‬ ‫دوم بسـیار بااتر از حالت اول اسـت‪.‬‬ ‫بـه عنـوان مثـال دو «سـوخت هواپیمـای جـت» را در نظـر‬ ‫ً‬ ‫بگیریـد‪ ،‬تسـامحا فـرض میکنیـم کـه کلیـه فرایندهـا تولیـد‬ ‫ان در ایـران از اسـتخراج مـاده اولیه (نفت خـام) تا فراوری‬ ‫و تولیـد محصـول نهایـی در داخـل کشـور امکانپذیـر بـوده‬ ‫و تولیـد ان وابسـتگی چندانـی بـه ارز خارجـی داشـته بلکـه‬ ‫کلیه هزینههای مراحل تولید از طریق ریال تامین میشود‪.‬‬ ‫همچنیـن فـرض میکنیم بهای تمام شـده هر بشـکه از این‬ ‫فراورده در پاایشگاههای ایران سه میلیون ریال است‪ .‬حال‬ ‫بر اساس دو سناریوی قیمتی در خصوص دار‪ ،‬مثال را دنبال‬ ‫میکنیم‪ .‬چنانچه سیاست اقتصادی دولت تثبیت قیمت‬ ‫دار در حد ‪ 3۰۰۰‬تومان باشد انگاه بهای تمام شده هر بشکه‬ ‫سوخت جت تولید ایران معادل ‪ 1۰۰‬دار تلقی خواهد شد‬ ‫در مقابل چنانچه سیاست اقتصادی دولت تثبیت قیمت‬ ‫نبوده و دار در مکانیسم طبیعی خود به ‪ 1۰.۰۰۰‬تومان برسد‬ ‫انـگاه بهـای تهام شـده هر بشـکه از ایـن محصـول در ایران‬ ‫معادل ‪ 3۰‬دار خواهد بود‪ .‬از انجایی که قیمت مبادلهای‬ ‫چنین محصواتی در جهان بر اساس ارز بینالمللی است‪،‬‬ ‫نمودار ‪ -1‬نرخ تغییرات قیمت دار در بازار غیر رسمی از سال ‪ 1378‬تا سال ‪.1397‬‬ ‫نمودار ‪ -2‬نرخ تورم تجمیعی از سال ‪ 1378‬تا ‪ 1396‬نسبت به سال ‪.1378‬‬ ‫ایرانیان دوسـت دارند که ارزش پول ملی کشورشان در مقایسه با ارز سایر کشورها‬ ‫ً‬ ‫باا باشد و این را باعث غرور ملی تلقی میکنند‪ .‬اتفاقا سیاستمداران و دولتمردان‬ ‫هم در رقابتهای جناحی و حزبی نسبت به این امر حساس بوده و باا بردن ارزش‬ ‫پـول ملـی (یا حداقـل جلوگیـری از کاهـش ارزش) را از اهـداف خود دانسـته و بر روی‬ ‫ان حسابی مانور میدهند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بـا توجـه به قیمـت جهانی این فـراورده (مثـا ‪ 8۰‬دار برای‬ ‫هر بشـکه) در حالـت دوم یعنی قیمت باای دار‪ ،‬حاشـیه‬ ‫سود پاایشگاههای ایران بسیار باا رفته و تمایل به تولید و‬ ‫صادرات افزایش خواهد یافت بدیهی است در این حالت‬ ‫انگیزه سـرمایهگذاری و گسترش و بهبود فرایند تولید بیشتر‬ ‫خواهـد شـد‪ .‬ولی در حالت اول که قیمـت دار به صورت‬ ‫تصنعـی پاییـن نـگاه داشـته شـده‪ ،‬پاایشـگاههای ایـران به‬ ‫صورت مستمر دچار ضرر و زیان اقتصادی شده و چه بسا‬ ‫کمکـم تولیـد ایـن محصـول را غیراقتصـادی اعـام کـرده و‬ ‫ضمـن توقـف ان‪ ،‬کل نیـاز کشـور را از طریـق واردات تامیـن‬ ‫کننـد! مثـال بـرای تمامـی محصـوات و کااهـای تولیـدی‬ ‫صادق بوده و قابل تعمیم اسـت‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪45 1397‬‬ ‫امریکا ادعـا میکند که چین‬ ‫در چندیـن سـال اخیـر بـه‬ ‫صـورت عمـدی ارزش یـوان‬ ‫در برابـر دار را پاییـن نـگاه‬ ‫داشته و این امر باعث شده‬ ‫قـدرت رقابتـی محصـوات‬ ‫چینـی بسـیار افزایـش یافته‬ ‫و محصـوات مشـابه تولیـد‬ ‫امریـکا را از دور رقابـت خـارج‬ ‫کنـد یـا حداقـل سـهم بـازار‬ ‫محصـوات امریکا یـی را‬ ‫محـدود نمایـد‪.‬‬ ‫‪ 46‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬مثالهای ذکر شده «جنگ ارزی» بین کشورها را بهتر‬ ‫تبیین میکند‪ .‬در جنگ ارزی‪ ،‬یک یا چند کشور با کاهش‬ ‫ارزش پـول ملـی خـود باعـث میشـوند کااهـا و خدمـات‬ ‫تولیـد کشورشـان در بـازار جهانـی ارزانتـر ارائـه شـده و بـه‬ ‫نوعـی رقابتیتر عمل کنند‪ .‬یکی از اختافهای اقتصادی‬ ‫اصلی بین امریکا و چین همین موضوع است‪ .‬امریکا ادعا‬ ‫میکنـد کـه چیـن در چندیـن سـال اخیـر به صـورت عمدی‬ ‫ارزش یوان در برابر دار را پایین نگاه داشته و این امر باعث‬ ‫شده قدرت رقابتی محصوات چینی بسیار افزایش یافته و‬ ‫محصوات مشابه تولید امریکا را از دور رقابت خارج کند یا‬ ‫حداقل سـهم بازار محصوات امریکایی را محدود نماید‪.‬‬ ‫‪ ‬البته باید توجه داشت که هر متغییر اجتماعی ‪ -‬اقتصادی‬ ‫با توجه به عوامل و پارامترهای دیگر نقطه بهینه و تعادلی‬ ‫دارد که فاصله گرفتن بیش از حد از ان چه به سمت باا و‬ ‫چه به سـمت پایین‪ ،‬باعث خسـارت شـده و تبعات منفی‬ ‫ان ظاهر میشود‪ .‬ارزش پول ملی نیز از این قاعده مستثنی‬ ‫نبـوده و در صـورت فاصلـه گرفتـن از نقطـه بهینـه خـود نـه‬ ‫تنهـا ارزشـمند و افتخارافریـن نخواهـد بـود بلکـه مشـکات‬ ‫و معضاتـی را ایجـاد میکند‪ .‬یعنی همانگونـه که باا نگاه‬ ‫داشتن قیمت ارز ملی باعث کاهش رقابتپذیری و ضربه‬ ‫به تولید داخلی میشـود‪ ،‬از طرف دیگر پایین اوردن بیش‬ ‫از حد ان نیز باعث خروج سرمایه از کشور میشود‪ .‬مشابه‬ ‫شـرایطی که در سـال ‪ 1997‬برای کشـورهای جنوب شـرقی‬ ‫اسیا رخ داد‪.‬‬ ‫‪ ‬تـا اینجـا ارتبـاط بیـن «تولیـد» و «قیمتگـذاری ارز»‬ ‫تاحدی مشخص شده است‪ .‬برای تبیین بیشتر اشارهای‬ ‫بـه صنعت خـودرو خواهیم داشـت‪ .‬خودروهای اسـتفاده‬ ‫شـده در ایـران بـه دو صـورت تولید میشـوند‪ :‬یا توسـط دو‬ ‫شرکت بزرگ ایرانخودرو و سایپا بوده که در این دو شرکت‬ ‫ً‬ ‫معموا ساخت قطعات و زیرسیستمهای خودرو توسط شبکه‬ ‫گسـترده پیمانکاران داخلی بوده و این دو شرکت در نقش‬ ‫مدیریت کان و مونتاژ نهایی وارد میشوند‪ .‬طبق راهبردهای‬ ‫ایـن دو شـرکت‪ ،‬هـر محصولـی که درصـد داخلیسـازی ان‬ ‫بیشتر باشد‪ ،‬نشانگر موفقیت بیشتر در ان محصول است‪.‬‬ ‫دسـته دوم محصـوات که در شـرکتهای مختلف (مانند‬ ‫بهمـن خودرو‪ ،‬مرتب خـودرو‪ ،‬مدیران خودرو و ‪ )...‬با تیراژ‬ ‫ً‬ ‫محدود تولید میشود عمدتا به صورت قطعات نیمه منفصل‬ ‫ساخت خارج میباشد که توسط واردات تامین شده و به‬ ‫صورت ‪ CKD‬یا ‪ SKD‬تولید میشود‪ .‬حال چنانچه قیمت‬ ‫دار به گونهای باشـد که صرفه اقتصادی برای قطعهساز‬ ‫داخلـی داشـته باشـد‪ ،‬بـدون هیـچ محـرک دیگـری‪ ،‬همان‬ ‫قطعهسـاز اقـدام بـه افزایـش تولید و تـاش بـرای صادرات‬ ‫خواهـد کرد‪ .‬ولی چنانچه قیمتگذاری اشـتباه دار باعث‬ ‫شود بهای تمام شده قطعات ساخت خارج بسیار ارزانتر از‬ ‫تولید داخل باشد ضمن ورشکستگی قطعهسازان داخلی‪،‬‬ ‫زمینـه بـرای واردات بیرویـه فراهـم میشـود و تـاش بـرای‬ ‫مقابلـه بـا واردات منجر به رشـد قاچاق خواهد شـد (تا کید‬ ‫میگردد تفاوت در سطح فناوری‪ ،‬تجهیزات و دانش تولید‬ ‫و سـایر عوامـل موثـر تولیـد نیـز عامل موثری در رشـد یـا افول‬ ‫قطعهسازها است که خارج از بحث این نوشته بوده و فعا‬ ‫به ان نمیپردازیم)‪.‬‬ ‫در سالهای اخیر علیرغم توانمندی و دانش قابل قبول‬ ‫قطعهسـازان و نیـز برخـورداری انهـا از تجهیـزات و امکانـات‬ ‫سـاخت و تولیـد؛ قیمتگـذاری نادرسـت دار (عـدم رشـد‬ ‫متـوازن ان متناسـب بـا نرخ تـورم) باعث شـده صرفه تولید‬ ‫قطعه در داخل به شدت پایین امده و بخش قابل توجهی‬ ‫از قطعهسـازها بـه سـمت واردات از کشـورهای مانند چین‬ ‫روی اورنـد و حتـی مشـوقهای مختصـر دولتـی هـم انگیـزه‬ ‫ازم بـرای تقویـت تولیـد در داخل را ایجاد نکرده اسـت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بـار دیگـر بـه نمـودار رشـد قیمـت دار توجـه کنیـد‪ .‬تقریبـا‬ ‫مصـادف بـا همـان سـالهای ‪ 78‬الـی ‪ 9۰‬افزایـش قیمـت‬ ‫ً‬ ‫خودروهـای داخلی در ‪ 12‬سـال مجموعا حـدود ‪ ۵۰‬درصد‬ ‫بـوده در حالـی کـه تـورم تجمیعی بسـیار بیـش از ایـن مقدار‬ ‫بـوده اسـت‪ .‬دولـت بـه واسـطه فشـار باعـث شـده بـود کـه‬ ‫قیمـت دار افزایـش قابـل توجهی نداشـته و ایـن امر باعث‬ ‫چینیسازی خودروهایی شده که توان تولیدکنندگان داخلی‬ ‫بـه راحتـی میتوانسـت از عهـده ان برایـد ولـی پـس از افـت‬ ‫قدرت اقتصادی دولت و جهش قیمت دار و افزایش سه‬ ‫ً‬ ‫برابـری ان در سـال ‪ 92‬عمـا خودروهـا مختلـف نیـز با رشـد‬ ‫‪ 2.۵‬تـا ‪ 3‬برابـری مواجه شـدند‪.‬‬ ‫بد نیست در اینجا اشارهای به میزان داخلیسازی خودروها‬ ‫هم بکنیم‪ .‬هر چند میزان داخلیسـازی خودروهای پرتیراژ‬ ‫ً‬ ‫معمـوا بـاای ‪ ٪8۰‬اسـت لکـن بـه نظر میرسـد ایـن اعداد‬ ‫بیشـتر نشـانگر «تـوان بالقـوه قطعهسـازان داخلـی» اسـت‬ ‫ولی در واقعیت به دلیل سیاسـتگذاریهای ارزی‪ ،‬میزان‬ ‫وابسـتگی در تولیـد بیشـتر شـده اسـت‪ .‬افزایش بیـش از دو‬ ‫ارستاده ا|رار اتننرابل‪.‬ا|النحو‬ ‫برابری قیمت خودروها در سال ‪ 91‬و ‪ 92‬تا حد زیادی گویای‬ ‫این واقعیت اسـت که وابسـتگی به تولید خارجی و قیمت‬ ‫ارز غیرقابل انکار است‪.‬‬ ‫‪ ‬هـر چنـد پایین نـگاه داشـتن ارزش دار در سـالهای‬ ‫مذکور‪ ،‬رفاه نسبی در بین مردم ایجاد کرده بود ولی باید‬ ‫توجـه داشـت که ایـن نوع رفاه گـذرا بوده و پایـدار نخواهد‬ ‫بود‪ .‬به محض افت قدرت اقتصادی دولت در پایین نگاه‬ ‫داشـتن مصنوعـی قیمـت ارز‪ ،‬قیمتها به یـک باره جهش‬ ‫کـرده و تـورم باایـی را رقم خواهد زد‪ .‬این اشـتباه سیاسـتی‬ ‫در بین سالهای ‪ 91‬الی ‪ 96‬نیز رخ داد و اان مجدد شاهد‬ ‫افزایش سه برابری نرخ دار و افزایش قیمتهای محصوات‬ ‫هسـتیم‪ .‬ایـن پدیـده ریشـه در نـگاه خطـی سیاسـتگذاران‬ ‫داشته و به پیامدهای ان کمتر توجه شده است‪ .‬دولتهای‬ ‫اخیر تمایل داشتند با کنترل اجباری قیمت ارز‪ ،‬نرخ تورم را‬ ‫کنترل کرده و از طریق ان‪ ،‬رفاه عمومی مردم را بیشـتر کنند‬ ‫یعنی سیاست مطلوب دولت بدین شرح بود‪:‬‬ ‫‪ ‬ولی باید توجه داشته باشیم که پدیدههای اجتماعی‬ ‫به صورت خطی عمل نکرده بلکه در یک سری حلقههای‬ ‫تعاملی به صورت متقابل بر هم تاثیر میگذارند‪ .‬در این بین‬ ‫پیامدهایی ظاهر میشود که سیاستگذار در زمان تدوین‬ ‫سیاسـت بـه ان توجـه نداشـته ولـی بـا تاخیـر زمانـی خـود را‬ ‫نشـان داده و چـه بسـا تمام اثـار مثبت کوتاهمـدت را هم از‬ ‫بیـن ببرد‪ .‬نمودار ‪ ۳‬با منطق «پویاییشناسـی سیسـتمها»‬ ‫گویای این امر است‪ .‬سیاست اصلی در این الگو «مداخله‬ ‫در قیمتگـذاری نـرخ ارز» اسـت‪ .‬دولـت با «پاییـن اوردن‬ ‫ً‬ ‫ارزش برابری ارز خارجی در برابر ریال» عما باعث «افزایش‬ ‫قیمت تمام شده محصوات تولید شده داخلی» شده و این‬ ‫امـر باعث «کاهش قدرت رقابت محصـوات تولید داخل‬ ‫بـا محصـوات مشـابه خارجـی» میگـردد‪ .‬بنابرایـن «حجم‬ ‫تولیـد داخلـی» و «تولیـد ناخالـص ملی» کاهـش یافته و به‬ ‫نمودار ‪ -3‬سیاست «مداخله دولت در قیمتگذاری نرخ ارز»‪.‬‬ ‫تبـع «نرخ تـورم» باا مـیرود‪ .‬پیامد این موضـوع‪« ،‬کاهش‬ ‫ارزش ریال و افزایش ارزش ارز خارجی» است‪ .‬یعنی در یک‬ ‫حلقـه بسـته‪ ،‬هرچه دولت تاش میکند نـرخ ارز را کاهش‬ ‫دهد ولی سازوکار طبیعی اقتصاد مانع ان شده و در نهایت‬ ‫«قیمـت ارز افزایـش» مییابد و این ناشـی از انتخاب نقطه‬ ‫غیر صحیح برای سیاستگذاری و مداخله است‪.‬‬ ‫‪ ‬حال ا گر دولت اعمال کنش اقتصادی و سیاستگذاری‬ ‫خود را از نقطهای دیگر شروع کند‪ ،‬چه بسا بتواند موفقیت‬ ‫بیشتری کسب کند‪ .‬یکی از نقاط کلیدی برای بهبود اوضاع‬ ‫اقتصادی و نیز «رونق کسبوکارهای مختلف کشور» حمایت‬ ‫از تولیـد اسـت‪ .‬از انجایـی کـه امکانـات دولتهـا محـدود‬ ‫اسـت باید ایـن امکانات را به گونـهای مدیریت کنند که بر‬ ‫نقاط «اهرمی بهبود و رشد» تاثیر گذارد که این تاثیر برکات‬ ‫بعدی را به همراه خواهد شـد‪« .‬حمایـت از تولید داخلی»‬ ‫از مهمترین نقاط اهرمی بهبود و رشـد اسـت‪ .‬ا کثر کشـورها‬ ‫پیشـرفته بـا علم به ایـن موضـوع‪ ،‬فـارغ از جهتگیریهای‬ ‫جناحی‪ ،‬به شدت نسبت به حمایت از تولید داخلی حساس‬ ‫بوده تمام تاش خود را برای این امر اختصاص میدهند‪.‬‬ ‫‪ ‬برخی از نمونههای این حمایت عبارتند از‪ :‬جهتدهی‬ ‫بـه خریدهای دولتـی‪ ،‬مدیریت هوشـمند تعرفهها‪ ،‬اعطای‬ ‫وامهـای هدفمنـد بـرای توسـعه فنـاوری و خط تولیـد‪ ،‬اخذ‬ ‫مالیات بر فعالیتهای غیرتولیدی (نظیر مالیات بر عایدی‬ ‫سـرمایه ناشـی از معامات مسـکن)‪ ،‬حمایتهـای مالیاتی‬ ‫و بیمـهای از کسـبوکارهای نوظهـور‪ ،‬ایجـاد مشـوق بـرای‬ ‫شهروندان برای خرید کاای تولید داخل‪ ،‬ماموریت دادن‬ ‫بـه دسـتگاه دیپلماسـی خـود بـرای بازاریابـی و باز کـردن راه‬ ‫محصوات کشور خود در بازار دیگر کشورها و ‪. ...‬‬ ‫پدیده هـای اجتما عـی بـه‬ ‫صـورت خطـی عمـل نکـرده‬ ‫بلکه در یک سری حلقههای‬ ‫تعاملی به صورت متقابل بر‬ ‫هـم تاثیـر میگذارنـد‪.‬‬ ‫دولت با «پایین اوردن ارزش‬ ‫برابری ارز خارجی در برابر ریال»‬ ‫ً‬ ‫عما باعث «افزایش قیمت‬ ‫تمام شده محصوات تولید‬ ‫شده داخلی» شده و این امر‬ ‫باعث «کاهش قدرت رقابت‬ ‫محصـوات تولیـد داخـل بـا‬ ‫محصوات مشابه خارجی»‬ ‫میگردد‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪47 1397‬‬ ‫نمودار ‪ -4‬سیاست «مداخله دولت در حمایت از تولید» ‪.‬‬ ‫بهتـر اسـت بهجـای «پاییـن‬ ‫نـگاه دا شـتن مصنو عـی‬ ‫و مو قتـی قیمـت ا ر ز » ‪،‬‬ ‫سیاسـتگذاران اقتصـادی‬ ‫«نرخ دار» را ساانه متناسب‬ ‫بـا تـورم کشـوری و قـدرت‬ ‫اقتصادی کشور تنظیم کرده‬ ‫و ا جـازه بـروز بحـران را ندهنـد‪.‬‬ ‫‪ 48‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬برای توضیح تاثیر «سیاست مداخله دولت در حمایت‬ ‫از تولید» از ابزار پویاییشناسی سیستمها استفاده میکنیم‬ ‫(نمـودار ‪ .)4‬به واسـطه «حمایت دولت از تولید داخلی»‪،‬‬ ‫حجم تولید با کیفیت و رقابتی افزایش یافته و این امر منجر‬ ‫بـه افزایـش صادرات و رونق مرا کز تولیـدی میگردد‪ .‬بدین‬ ‫واسطه موازنه تجاری کشور (نسبت صادرات به واردات)‬ ‫بهبـود یافتـه تولید ناخالص ملـی ارتقاء مییابد این شـرایط‬ ‫زمینه را برای تقویت و توسعه زیرساختهای تولیدی بیش‬ ‫از پیـش فراهـم کـرده و در نهایـت یـک حلقـه مثبـت بـرای‬ ‫«افزایـش حجـم تولید رقابتـی» ایجاد میگـردد‪ .‬این چرخه‬ ‫مثبت‪ ،‬در نهایت باعث افزایش ارزش پول ملی و نیز باعث‬ ‫افزایش رفاه اجتماعی نیز خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ ‬پس بهتر است بجای «پایین نگاه داشتن مصنوعی و‬ ‫موقتی قیمت ارز» ‪ ،‬سیاسـتگذاران اقتصادی «نرخ دار»‬ ‫را ساانه متناسب با تورم کشوری و قدرت اقتصادی کشور‬ ‫تنظیم کرده و اجازه بروز بحران را ندهند‪ .‬بدیهی است که‬ ‫همه دوست دارند که رفاه عمومی در سطح کشور باا برود‬ ‫ً‬ ‫ولی باید توجه کرد که راهحلهای غیر پایدار و تصنعی اوا‬ ‫عمر محدودی داشته در ثانی مکانیسم رفاه تصنعی باعث‬ ‫تخریب تولید داخل میشود‪.‬‬ ‫چنانچـه بـه رفاههـای زودگـذر روی نیاوریـم و سـعی کنیـم‬ ‫بـا صبـوری و افزایـش تـاش جمعـی و تحمـل سـختیهای‬ ‫نسبی‪ ،‬به سمت ساخت درونی قدرت اقتصادی و به تبع‬ ‫ان رفاه واقعی حرکت کنیم‪ ،‬چه بسا شوکهای اقتصادی‬ ‫سال ‪ 91‬و ‪ 97‬نیز هرگز ایجاد نشده بلکه در یک سیر طبیعی‪،‬‬ ‫قیمـت عمومـی کااهـا و خدمـات افزایـش منطقـی داشـته‬ ‫باشـد‪ .‬همچنیـن پیامد مثبـت ان «صیانـت از قابلیتهای‬ ‫تولیـدی و کارافرینی کشـور» بوده که خـود منجر به افزایش‬ ‫اشـتغال و رونق بیشـتر میشود‪.‬‬ ‫بـه بیان دیگر باید توجه کنیم که شـرایط اقتصادی کشـور‬ ‫بیشتر از اینکه از عوامل خارجی مانند تحریم و ‪ ...‬تاثیر بگیرد‪،‬‬ ‫ً‬ ‫ریشـه در برنامهریزیهـای خودمـان دارد‪ .‬مثـا در صـورت‬ ‫سیاسـتورزی مدبرانه در سـالهای گذشته‪ ،‬شـرایط امروز‬ ‫بهگونـهای بـود کـه بجـای اینکـه دار بـه یـک بـاره بـه کانـال‬ ‫‪ 1۰.۰۰۰‬تومان برسـد‪ ،‬در رشـد طبیعی خود در سـال ‪ 97‬چه‬ ‫بسـا در کانالهـای پایینتـری (ماننـد ‪ 6۰۰۰‬تومـان) حرکـت‬ ‫میکرد و در ضمن ان‪ ،‬هم در تولید و نواوری شاهد رشد و‬ ‫شـکوفایی بودیم و هم اقتصاد کشـور نسبت به تکانههای‬ ‫مختلف‪ ،‬مقاومتر میشـد‪.‬‬ ‫بـا توجـه بـه مطالـب فـوق‪ ،‬بـه واسـطه اتخـاذ سیاسـتهای‬ ‫اقتصادی دقیق‪ ،‬مردم ایران در کنار افتخارات «فرهنگی ‪-‬‬ ‫مذهبی» خود نسبت به «رونق در در تولید داخلی» و اثار مثبت‬ ‫بعدی ان مانند «رشد اشتغال» و «ارتقای قدرت اقتصادی»‬ ‫مباهـات خواهنـد کـرد‪ .‬همه ایـن رخدادهای مثبت شـدنی‬ ‫است فقط نیاز به «سیاستگذاری مدبرانه» از جانب دولت‬ ‫و «کار و تاش مضاعف» از جانب تولیدکنندگان و مردم دارد‪.‬‬ ‫لنحو‬ ‫ُ‬ ‫اان نردبان را هل نده!‬ ‫یادداشت نهم‬ ‫در اداب حمایتگرایی‬ ‫محمد رحمتی‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت تکنولوژی‬ ‫دانشگاه علم و صنعت‬ ‫‪m69rahmati@gmail.com‬‬ ‫پروفسور چانگ‪ ،‬اقتصاددان برجسته دانشگاه کمبریج‪ ،‬در یکی از کتابهای معروف‬ ‫خـود بـه نـام ‪ Kicking the ladders‬بـه ایـن حقیقت اشـاره میکند که کشـورهای‬ ‫توسعهیافته پس از طی مراحل توسعه خود از مسیر حمایتگرایی و رسیدن به بام‬ ‫توسـعه‪ ،‬نردبـان را هـل میدهند! و راه دیگری ‪ -‬یعنی سیاسـتهای بـازار ازاد ‪ -‬را‬ ‫برای سایر کشورها توصیه میکنند‪ .‬مرور مباحث و سایر تالیفات چانگ به این‬ ‫ً‬ ‫نکته اشاره دارد که تقریبا تمام اقتصادهای برجسته دنیا در دورهای از حیات‬ ‫اقتصـادی خـود دورهای حمایتگرایی و به تعبیـری حمایت از تولید داخلی‬ ‫را دستور کار خود قرار دادهاند‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪49 1397‬‬ ‫در ‪ 31‬فروردین امسال ترامپ‬ ‫دسـتوری را تحـت عنـوان‬ ‫« ‪Buy American and‬‬ ‫‪ »Hire American‬امضـاء‬ ‫کـرد کـه در ان نـه تنهـا مـوارد‬ ‫بیشـتری از خریـد دولتـی را‬ ‫شـامل محصـوات داخلـی‬ ‫میکـرد‪ ،‬بلکـه در بسـیاری از‬ ‫مـوارد قوانیـن اسـتخدامی‬ ‫شـرکت ها را تنهـا شـامل‬ ‫کارگـران امریکایـی مینمـود‪.‬‬ ‫‪ ‬نامگـذاری سـال ‪ ۹۷‬بـه نـام حمایـت از کاای ایرانـی‬ ‫بهانه خوبی است تا با بررسی و مرور تاریخ اقتصادی برخی‬ ‫کشورهای توسعه یافته و تطبیق ان با شرایط داخلی‪ ،‬وضعیت‬ ‫خـود را دوبـاره مـرور نماییـم و به نوعی بـا خطکش حمایت‬ ‫از کاای ایرانـی مبتنـی بـر تجـارب خارجـی‪ ،‬وضعیـت خـود‬ ‫را بسنجیم‪.‬‬ ‫مصوبه مهم داشت‪ :‬قانون حمایت از کاای داخلی‪ .‬در این‬ ‫قانون دولت امریکا موظف میشد تا در صورت نیاز به خرید‬ ‫کاا و خدمـات‪ ،‬از تولیـدات داخلی امریکا اسـتفاده کند‪ .‬این‬ ‫قانون ا گرچه بعدها به دلیل پذیرش گات توسط دولت امریکا‬ ‫دچار اسـتثنائاتی شـد و در مراحلی دچار تغییر شـد امـا در نوع‬ ‫خود یک اقدام حمایتگرانه قابل توجه به شمار میرفت‪.‬‬ ‫‪ ‬پروفسور چانگ‪ ،‬اقتصاددان برجسته دانشگاه کمبریج‪ ،‬در‬ ‫یکی از کتابهای معروف خود به نام ‪Kicking the ladders1‬‬ ‫به این حقیقت اشاره میکند که کشورهای توسعهیافته پس‬ ‫از طی مراحل توسـعه خود از مسیر حمایتگرایی و رسیدن‬ ‫به بام توسعه‪ ،‬نردبان را هل میدهند! و راه دیگری ‪-‬یعنی‬ ‫سیاستهای بازار ازاد‪ -‬را برای سایر کشورها توصیه میکنند‪.‬‬ ‫مرور مباحث و سایر تالیفات چانگ به این نکته اشاره دارد‬ ‫ً‬ ‫که تقریبا تمام اقتصادهای برجسته دنیا در دورهای از حیات‬ ‫اقتصادی خود دورهای از حمایتگرایی و به تعبیری حمایت‬ ‫از تولید داخلی را دستور کار خود قرار دادهاند‪.‬‬ ‫‪ ‬در ادامه همین قانون در ‪ ۳1‬فروردین امسال ترامپ‬ ‫دسـتوری را تحـت عنـوان «‪Buy American and Hire‬‬ ‫‪ 2»American‬امضـا کـرد که در ان نه تنها موارد بیشـتری از‬ ‫خریـد دولتـی را شـامل محصوات داخلی میکـرد‪ ،‬بلکه در‬ ‫بسـیاری از موارد قوانین استخدامی شرکتها را تنها شامل‬ ‫کارگـران امریکایـی مینمـود‪ .‬بـه عبارتـی دیگـر پـس از خریـد‬ ‫کاای امریکا‪ ،‬ترامپ کارگران امریکایی را نیز شامل حمایت‬ ‫خـاص دولت امریـکا میکرد‪.‬‬ ‫‪ ‬دوره ریاست جمهوری هربرت هوور (‪ 31‬امین رئیس جمهور‬ ‫امریکا) با وجود اینکه مصادف با چالشها و بحران بسیار زیادی‬ ‫در اقتصاد امریکا بود و به نوعی عملکرد این دولت به لحاظ‬ ‫اقتصادی بسیار ضعیف بود‪ ،‬اما در اخرین روزهای خود یک‬ ‫‪ُ -1‬هل دادن (لگد زدن به) نردبانها‪.‬‬ ‫‪ 50‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬تجربه کشور کره در حمایتگرایی و حمایت از صنایع‬ ‫مبتنی بر حمایتهای دولتی و حمایت از تولید داخل‪ ،‬مثال‬ ‫شـرکت تویوتـا در حمایـت از خودروی داخلـی و تعرفههای‬ ‫سـنگین واردات خـودرو بـه ژاپـن‪ ،‬نظـام ملـی نـواوری ژاپـن‬ ‫همگـی از جملـه تجـارب بینالمللـی هسـتند کـه در فضـای‬ ‫اقتصادی کسـی نمیتواند انها را منکر شـود‪.‬‬ ‫‪ -2‬امریکایی بخرید و امریکایی استخدام کنید‪.‬‬ ‫ا‬ ‫انارااهلاندهنا|النحو‬ ‫اونانرد‬ ‫‪ ‬مطالعه برخی صنایع در انگلستان و امریکا نیز به شدت‬ ‫بر تاثیر حمایتگرایی در رشد اقتصاد کشورها تا کید مینماید‪.‬‬ ‫اما مسئلهای که شاید در این جا محل تامل باشد این است‬ ‫که این حمایتگرایی باید تا کجا ادامه داشته باشد و ایا نوع‬ ‫حمایـت در مراحل مختلف تولید در یک صنعت نبایسـتی‬ ‫ً‬ ‫متفـاوت باشـد؟ در پاسـخ بـه ایـن سـوال طبعـا بایـد بـه این‬ ‫ً‬ ‫نکته اشاره کنیم که تقریبا تمام کشورها در سطوح ابتدایی‬ ‫خـود از صنایـع بـه اصطـاح نـوزاد حمایتهایـی را صـورت‬ ‫میدهنـد امـا در ادامه این فراینـد چالشهایی وجود دارد‬ ‫که به دو نکته در همین زمینه اشاره مینماییم‪:‬‬ ‫‪ ‬مسـیر توسعه و پیشرفت اقتصادی از مسیر حمایت از‬ ‫تولیـد داخلـی میگـذرد و البتـه دو ماحظه مهـم کیفیت و‬ ‫مقیـاس از جملـه نـکات مهمی اسـت کـه در این میـان باید‬ ‫بـه انهـا توجـه ویـژه داشـت‪ .‬دام بیکیفیـت بـودن کااهای‬ ‫داخلی و همچنین عدم به صرفه بودن تولید برخی کااهای‬ ‫با مقیاس بزرگتر از کشـور از جمله چالشهایی است که در‬ ‫مسیر حمایت از کااهای داخلی باید مورد بررسی و تحلیل‬ ‫ویژه قرار بگیرد‪.‬‬ ‫‪ ‬در تقاطـع مسـئله تولیـد داخـل و مسـئله مقیـاس بـا‬ ‫چالشهایی مواجه هستیم‪ .‬یکی از این چالشها مسئله‬ ‫تولیـد کااهایی اسـت که مقیاس انها بزرگتـر از بازار داخل‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬طبعا برای چنین کااهایی امکان تولید در داخل تنها‬ ‫در شرایطی امکانپذیر است که مسئله راهبردی و بنیادینی‬ ‫برای کشور در میان باشد‪ .‬برای مثال تولید کااهای نظامی‬ ‫بـا وجود هزینه بسـیار باا راهـی جز تولیـد در مرزهای داخلی‬ ‫کشورمان را ندارد‪ .‬اما هرچه به سمت کااهای دیگر میرویم‬ ‫میتوان مسئله تولید داخل را در یک شبکه همکاری با سایر‬ ‫کشورها و به نوعی مبتنی بر بعد برونزایی اقتصاد مقاومتی پی‬ ‫گرفت‪ .‬نمونه همکاری شکل گرفته در هواپیماهای مسافربری‬ ‫در شرکتهایی مثل بوئینگ و ایرباس میتواند نمونه جالبی‬ ‫برای کشورها باشد تا با الگوگیری از این نمونه تولید در سطح‬ ‫بینالملـل بتوانیـم ورود موفقیتامیـزی بـه تولیـد کااهای با‬ ‫نیازمندی مقیاس باا باشیم‪ .‬در مدل هواپیماهای مسافربری‬ ‫امـروزه برخـی فناوریهـای کلیـدی و برخی فناوریهـای نرم‬ ‫ادغام و یکپارچهسـازی در دسـت کشـوری مثل امریکاسـت‬ ‫و بسـیاری دیگـر از فناوریهـای ایههـای پایینتـر از جملـه‬ ‫قطعات هواپیما‪ ،‬بدنه و سـایر تجهیزات به کشورهای دیگر‬ ‫و شرکتهای مختلفی سپرده شده است‪.‬‬ ‫مسـیر توسـعه و پیشـرفت‬ ‫اقتصـادی از مسـیر حمایـت‬ ‫از تولیـد داخلـی می گـذرد‬ ‫و البتـه دو ماحظـه مهـم‬ ‫کیفیـت و مقیـاس از جملـه‬ ‫نـکات مهمـی اسـت کـه در‬ ‫ایـن میان بایـد به انهـا توجه‬ ‫ویـژه داشـت‪.‬‬ ‫‪ ‬چالـش کیفیـت و تولیـد داخـل نیـز بـه نوعـی در ادامه‬ ‫فرایند بینالمللی شدن کااهای تولید داخل وجود دارد‪.‬‬ ‫حمایت از تولید داخلی موجبات شکلگیری فناوریها را در‬ ‫سـطح مقیـاس داخل فراهـم میسـازد؛ اما کیفیـت تولیدی‬ ‫ً‬ ‫الزامـا قابل رقابت با سـطح جهانی نیسـت‪ .‬حمایـت از این‬ ‫ً‬ ‫صنایع طبعا در این مرحله بایستی متفاوت با مرحله درون‬ ‫کشـور باشد‪ .‬برای مثال حمایت از شـکلگیری ائتافهای‬ ‫راهبردی‪ ،‬جوینت ونچرها‪ ،‬همکاریهای مبتنی بر ادغام و‬ ‫سایر مدلهای همکاریهای فناورانه از جمله اقداماتی است‬ ‫که در این مرحله از شرکتهای میتوان به ان پرداخت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫‪ ‬نهایتا اینکه در نحوه حمایت از صنایع داخلی‪ ،‬گامهای‬ ‫ً‬ ‫حمایتی نخسـت غالبـا صورت گرفته اسـت و میگیرد؛ اما‬ ‫برای بعد برونزایی این صنایع که در مراحل بعدی اهمیت‬ ‫ویژهای میبابد ‪ -‬و چالش کیفیت و مقیاس خود را در چنین‬ ‫شرایطی نشان میدهد ‪ -‬اقدامات موثری انجام ندادهایم‪.‬‬ ‫تعریـف یـک مـدل حمایتـی بـرای هـر یـک از مراحـل توسـعه‬ ‫صنعـت در کشـور میتواند کمک مضاعفی بـه بهبود تولید‬ ‫ملی و شکلگیری صحیح صنایع در چرخه بینالمللی و بالتبع‬ ‫اقتصاد کشور نماید‪ .‬وقتی اسم حمایتگرایی را میشنویم‬ ‫تنها نظام تعرفهای و یا کنترل واردات و یا یارانههای انرژی‬ ‫و تولید به ذهن ما میرسد و این در حالی است که جنس‬ ‫حمایتگرایی در کشورهای در حال توسعه بسیار متفاوت‬ ‫بوده و از گامهای ساده این چنینی فاصله گرفته است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪51 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫ارزوهای‬ ‫ݒ‬ ‫سـ ـ ـ ــبنم‬ ‫یادداشت دهم‬ ‫پرواز برچسبها‬ ‫رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫‪ 52‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬ماجرا از یک برچسب ساده شروع شد‪ .‬هفت سال پیش‪،‬‬ ‫تعـدادی کارشـناس دور هـم جمـع شـدند تـا اوضـاع و احـوال‬ ‫بازار ایران را سـامان دهند‪ .‬به واسـطه اشنایی و ارتباطی که با‬ ‫معـاون وزیـر وقت داشـتند‪ ،‬توانسـتند ایـده خـود را از اتاق فکر‬ ‫به میز وزیر برسانند‪ .‬ایده بسیار جذاب بود و کشورهای زیادی‬ ‫تجـارب مشـابهی با این ایده داشـتند که وجاهت بیشـتری به‬ ‫ان میداد‪ .‬ایده میتوانسـت به زبانهای مختلف بازگو شـود‬ ‫و در هر شیوه از بیان‪ ،‬یکی از مسائل کشور را حل میکرد‪ .‬ایده‬ ‫هـم میتوانسـت تولیـد ملـی را تقویـت کنـد‪ ،‬هـم میتوانسـت‬ ‫بازار داخل را تنظیم کند‪ ،‬هم میتوانست جنس تقلبی را رسوا‬ ‫کنـد‪ ،‬و از همـه مهمتـر میتوانسـت تصمیمگیران را بـرای اتخاذ‬ ‫نمود بیرونی‬ ‫سیاسـتهای تجاری و اقتصادی توانمند سـازد‪ِ .‬‬ ‫ایـده‪ ،‬یـک برچسـب کوچـک بود کـه بـر روی کااها چسـبانده‬ ‫میشد و بعد از استعام با تلفن همراه‪ ،‬اطاعات کاا را ارائه‬ ‫میکـرد‪ .‬افـراد به وسـیله ایـن برچسـب میتوانسـتند صحت و‬ ‫سقم کاا را بررسی کرده و در صورت مشاهده هرگونه مغایرت‪،‬‬ ‫ان را به اطاع مراجع ذیصاح برسـانند‪ .‬همه چیز مشخص‬ ‫بود‪ ،‬یک پی انگاه کیو ساده که میتوانست هر کسی را نسبت‬ ‫به این سـامانه فسادگریز مجاب کند‪.‬‬ ‫‪ ‬همـان موقـع‪ ،‬رئیـس جمهور وقت‪ ،‬بـه وزیر صنعـت نامه‬ ‫نوشـت و خواسـت برای مبارزه با قاچاق کاا کاری کند‪ .‬ایده‬ ‫«برچسـبها» روی میـز وزیـر بود و چه چیزی بهتـر از یک طرح‬ ‫جـذاب بـا کلـی تجـارب مشـابه خارجـی در امریـکا‪ ،‬انگلیـس‪،‬‬ ‫فرانسـه‪ ،‬چیـن‪ ،‬هنـد‪ ،‬دانمـارک‪ ،‬المـان و ترکیـه‪ .‬در نهایـت‪،‬‬ ‫تصمیم بر این شـد که ایده سـریعتر پخته شـود و بهعنوان یک‬ ‫اقـدام اساسـی و مبنایـی در اقتصـاد کشـور اجرایی شـود‪.‬‬ ‫رزههاااشبحوا|النحو‬ ‫‪ ‬به نظر میرسد رویکرد «راه بنداز‪ ،‬جا بنداز» در تصمیمگیریها‬ ‫وجـود داشـت و نـگاه این بـود که حرکت کنید تـا بااخره کار‬ ‫درسـت شـود‪ .‬ایده اولیه دو صفحه بـود ولی قرار بود همین‬ ‫دو صفحه در سرتاسر مملکت تجربه شود‪ .‬چیزی که به نظر‬ ‫میرسـید از نظـر مالی‪ ،‬سـاختاری و حتی فنی خام باشـد‪ .‬به‬ ‫خاطـر قابلیتهـای ظاهری که طرح داشـت‪ ،‬سـتاد مبارزه با‬ ‫قاچاق کاا‪ ،‬به لحاظ ساختاری مسئول هماهنگی طرح شد‬ ‫و بـه گونـهای به طـرح ورود یافـت‪ .‬طـرح خواهرخواندههای‬ ‫دیگری نیز داشت‪ :‬طرح قبض انبار‪ ،‬طرح بارنامه‪ ،‬طرح رهگیری‬ ‫و سامانه احراز مالکیت کاا‪ .‬به گفته طراحان‪ ،‬ا گر همه این‬ ‫طرحها در کشور به صورت همزمان عمل میکردند و فرصت‬ ‫بروز مییافتند‪ ،‬نتیجه مطلوبی حاصل میشد‪ .‬در واقع‪ ،‬نظریه‬ ‫پشتیبان خواهرخواندهها این بود که ا گر سامانههای داخلی‬ ‫ِ‬ ‫کااهای کشور مثل گمرک و اتاق بازرگانی به هم متصل شوند‬ ‫و یکجا قابل دسترسی باشند‪ ،‬هفتاد هشتاد درصد مشکات‬ ‫قاچاق کاا حل میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬از انجـا کـه ایده با یک الزام دولتی همراه شـد‪ ،‬خیلی‬ ‫ً‬ ‫سریع به گوش مردم رسید و رسانهای شد‪ .‬دائما در رسانه‬ ‫صحبـت از اغـاز طـرح مردمی میشـد که بناسـت به جنگ‬ ‫قاچـاق کاا بـرود‪ .‬طرحـی بـه نـام شـبنم‪ .‬شـبکه بازرسـی و‬ ‫نظـارت مردمـی‪ .‬در توضیح طـرح امده بود‪:‬‬ ‫«طـرح شـبنم یـا شـبکه بازرسـی و نظـارت مردمـی بـا نیـت‬ ‫استفاده از حضور مردم در عرصه بازرسی طراحی شده تا‬ ‫باعث ایجاد شفافیت در مبادات اقتصادی شود‪ .‬طرح‬ ‫شبنم یعنی اختصاص کد یکتا به تکتک کااهای کشور‬ ‫و رهگیری انها در شبکه توزیع تا مصرفکننده؛ به گونهای‬ ‫کـه اطاعـات کل کااهـای کـف بـازار شـامل مشـخصات‬ ‫کاا‪ ،‬خریـد‪ ،‬فـروش و جابجایـی کاا در سـامانه مرکـزی‬ ‫قابل اسـتعام باشد»‪.‬‬ ‫‪ ‬سلول بنیادین طرح‪ ،‬اختصاص یک کد یکتا به تکتک‬ ‫محصوات بود که تا پیش از این در منظومه کدهای ایران‬ ‫نبـود‪ .‬کشـور مـا همچـون همـه کشـورهای دیگـر‪ ،‬بـرای هـر‬ ‫ردیـف گـروه کاایـی (و نـه بـرای تکتـک کااها)‪ ،‬کـد یکتا‬ ‫دارد که «ایران کد» نامیده شده و برای تجارت و واردات‬ ‫ً‬ ‫مـورد اسـتفاده قـرار میگیـرد‪ .‬مثـا کـد ملی یک نـوع خاص‬ ‫از کفش رسمی ‪ ،114۵2۰۰۰6762۰۰1۵‬و کد ملی یک نوع‬ ‫خـاص از کفـش ایمنـی‪ 2164241۰6762۰۰۰1 ،‬اسـت‪ .‬در‬ ‫ایرانکـد‪ ،‬هـر میزانـی کـه از ایـن دو کفـش تولیـد شـود‪ ،‬کـد‬ ‫محصول نوعی را‬ ‫یکسانی خواهد داشت چون فقط هویت‬ ‫ِ‬ ‫نشان میدهد ولی شبنم حاوی کد یکتا بود‪ ،‬یعنی ا گر یک‬ ‫میلیون از یک کفش خاص با ویژگی یکسان تولید میشد‪،‬‬ ‫هر کدام از کفشها‪ ،‬کد متمایزی دریافت میکردند و یک‬ ‫میلیون کد داشـتیم‪ ،‬ا گرچه ظاهر همه انها یکسـان بود‪.‬‬ ‫‪ ‬به گفته طراحان شبنم‪ ،‬منطقی که ایده شبنم را ایجاد‬ ‫ً‬ ‫کرد‪ ،‬منطق جدیدی نبود‪ .‬این همان منطقی بود که قبا در‬ ‫زمینه خودرو به صورت عمومی پذیرفته شده و هر خودرویی‪،‬‬ ‫پاک یکتایی دریافت میکند که قابلیت تشخیص و تمایز‬ ‫دارد‪ .‬حتی در خیلی از محصوات مثل تلفن همراه‪ ،‬یخچال‪،‬‬ ‫ماشین لباسشویی و ‪ ...‬شرکتهای سازنده‪ ،‬برچسبهای‬ ‫یکتایـی بـرای محصـول خـود تولیـد میکننـد کـه در مرحلـه‬ ‫خدمات پس از فروش بتوانند کاای فروخته شده خودشان‬ ‫را شناسـایی کنند و مطابق با ان به مشـتری خدمترسانی‬ ‫کنند؛ مثل شرکت ایسا کو و یا انجمن قطعات الکترونیک‪ .‬حتی‬ ‫یک مثال سادهتر‪ ،‬اموال ادارات هست که با یک برچسب‬ ‫ساده همه صندلیهای مشابه‪ ،‬کدهای متفاوتی دریافت‬ ‫میکننـد‪ .‬البتـه تب برچسـبی بـه همین جا ختم نمیشـود و‬ ‫تمایل بـه «ادرسدار کردن موجودیتها» همچنان ادامه‬ ‫دارد‪ :‬سـتاد فنـاوری نانـو میخواهـد بـه کااهـای نانویـی‪،‬‬ ‫نانومارک بچسباند‪ ،‬استانداردهای بینالمللی میخواهند‬ ‫به کاا‪ ،‬برچسـب اسـتاندارد بزنند و شـرکتهای رتبهبندی‬ ‫کیفیـت بـه کااها گواهـی کیفیت یا برچسـب انـرژی الصاق‬ ‫میکنند و ‪« . ...‬بنابراین‪ ،‬ا گر ما یکتاسازی را در قبال بعضی‬ ‫محصوات پذیرفتهایم چرا ان را توسعه ندهیم و به صورت‬ ‫ملـی‪ ،‬کـدی بـا منطـق واحـد بـرای همـه محصـوات ایجـاد‬ ‫نکنیـم؟» ایـن کـد‪« ،‬قابلیـت انتسـاب» و «انکارناپذیـری»‬ ‫میدهـد بـه ایـن معنـا کـه ا گـر تصـادف‪ ،‬تخلف و یا سـرقت‬ ‫دربـاره خودرویـی پیـش امـد امـکان بررسـی فراهـم باشـد و‬ ‫بتوان جرم را شناسـایی کرد و مجـرم انکار نکند‪ .‬همانطور‬ ‫کـه خـودروی بیپـا ک در دسـتگاه قضایـی مـا جایگاهـی‬ ‫ندارد و پروندهای برای ان تشکیل نمیشود‪ ،‬کاای بدون‬ ‫کد هم نباید وجود داشته باشد و این مقدمهای ازم برای‬ ‫مبارزه با قاچاق کااست‪.‬‬ ‫‪ ‬همه فلسفه و تصورات اولیه طراحان در مورد یکتاسازی‬ ‫کااهـا بـا عالـم واقـع تاقـی یافـت و در نهایـت انچـه کـه در‬ ‫طرح شبنم به عنوان اییننامه اجرایی منتشر شد و عینیت‬ ‫یافت این بود‪:‬‬ ‫طرح شبنم یا شبکه بازرسی‬ ‫و نظـارت مردمـی بـا نیـت‬ ‫اسـتفاده از حضـور مـردم در‬ ‫عرصه بازرسی طراحی شده‬ ‫تا باعـث ایجـاد شـفافیت در‬ ‫مبـادات اقتصـادی شـود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪53 1397‬‬ ‫«به کوچکترین واحد کاایی قابل فروش به مصرفکننده‬ ‫طرح شبنم بهعنوان بازرس‪ ،‬بهاندازهای است که ا گر این‬ ‫یک کد یکتا اختصاص یابد‪ .‬متناظر با کد مذکور در سامانه‬ ‫قسمت از طرح حذف شود‪ ،‬اجرای این طرح بهطور کامل‬ ‫مرکـزی‪ ،‬اطاعـات کاای نگـهداری شـده کـه در لحظـه‬ ‫امکانپذیـر نخواهـد بـود‪ .‬در طـرح شـبنم‪ ،‬مهمتریـن رکـن‬ ‫ورود کاا بـه کشـور یـا در نقطـه تولیـد ایـن کـد بـه کاای‬ ‫بازرسـی‪ ،‬مردم هسـتند‪ .‬مـردم هنگام خریـد کاا‪ ،‬اصالت‬ ‫مذکـور الصـاق شـود‪ .‬بنابرایـن‪ ،‬دامنـه طـرح شـبنم شـامل‬ ‫و غیر قاچاق بودن ان را از سـامانه مرکزی شـبنم اسـتعام‬ ‫کااهـای غیرفلـهای میشـود کـه بـه دسـت مصرفکننـده‬ ‫میکننـد و در صـورت مشـاهده هرگونـه تخلـف‪ ،‬مراتـب را‬ ‫میرسـد‪ .‬همانند شناسهگذاری تکتک کااهای غیرفله‬ ‫بـه سـامانه گـزارش میکنند‪ .‬سـپس بازرسـین دولتـی برای‬ ‫کشور‪ ،‬هر فروشگاه نیز دارای یک شناسه یکتا است که در‬ ‫کنتـرل صحت گزارشـات مردمـی به محل اعزام میشـوند‬ ‫مکانی قابل رویت توسـط مشـتری نصب شـده و مشـتری‬ ‫و اقدامات قانونی و رسـمی بازرسی را انجام میدهند»‪.‬‬ ‫میتواند با پیامک کردن پاک فروشگاه‪ ،‬از کموکیف جواز‬ ‫چون طراحان گمان میکردند شناسایی قاچاق برای مردم‬ ‫علیالسـویه اسـت و مـردم تمایلـی ندارنـد کاای قاچـاق را‬ ‫شناسـایی کنند‪ .‬مردم میگویند‪:‬‬ ‫مالکیتـی یـا مکانـی کاا در سـامانه مرکـزی ثبـت میشـود‪.‬‬ ‫«دولـت حقـوق میگیـرد کـه قاچـاق را شناسـایی کنـد کـه‬ ‫بـرای سـهولت در رهگیـری‪ ،‬انجـام فرایند تجمیـع داده در‬ ‫نمیکنـد‪ .‬از مـا میخواهـد قاچـاق را پیدا کنیـم و بعد پول‬ ‫هنـگام تولیـد الزامی اسـت‪ .‬بدین معنی که بعـد از الصاق‬ ‫بیشتری بدهیم که همان کاای خارجی را با تعرفه بیشتر‬ ‫کد به تکتک کااها‪ ،‬به کارتن انها نیز کد الصاق شود‪ ،‬به‬ ‫بخریم»‪.‬‬ ‫فروشـگاه اطـاع حاصل کنـد‪ .‬در هنـگام جابجایی کاا از‬ ‫سمت تولیدکننده به سمت مصرفکننده‪ ،‬تغییر اطاعات‬ ‫گونهای که با فراخوانی اطاعات کد کارتن‪ ،‬کدهای درون‬ ‫کارتن نیز مشخص شود‪ .‬این فرایند برای بستهبندیهای‬ ‫بزرگتر مانند پالت و ‪ ...‬نیز ادامه مییابد‪ .‬برای واردات‪،‬‬ ‫بسـتهبندی برچسـبها متناسـب با بسـتهبندی کااها در‬ ‫چاپخانـه انجـام میشـود و بسـتههای برچسـب در اختیار‬ ‫واردکننـده قرار میگیرد تا روی کااهـای خود الصاق کند»‪.‬‬ ‫‪ ‬طـرح کـه بـا منطـق یکتاسـازی کااهـا اغـاز شـده بـود‪،‬‬ ‫ً‬ ‫دائما پیچیده و پیچیدهتر میشد و عنصر جدیدی به نام‬ ‫مشـارکت مردمـی بدان اضافه شـد‪.‬‬ ‫«تشخیص تخلف در طرح شبنم به کمک مشارکت مردم‬ ‫ً‬ ‫انجـام میشـود‪ .‬مـردم میتوانند اطاعـات نسـبتا دقیقی‬ ‫در اختیار متولیان قرار دهند‪ .‬ممکن است بنگاه با بازرس‬ ‫تبانـی کنـد؛ امـا تبانـی بـا مـردم بـه دلیـل زیـاد بـودن تعـداد‬ ‫انهـا امکانپذیر نیسـت‪ .‬تولید دادههـای واقعی از فضای‬ ‫اقتصادی کشور نیز با مشارکت حدا کثری مردم امکانپذیر‬ ‫میشود‪ .‬با مشارکت مردم‪ ،‬فرایند بازرسی در تمام ساعات‬ ‫شبانهروز و در تمام سطح کشور با هزینه پایین قابل انجام‬ ‫است‪ .‬ضمن اینکه‪ ،‬صحت عملکرد سیستم بازرسی نیز با‬ ‫مشارکت مردمی سنجیده میشود‪ .‬در بعضی از گروههای‬ ‫کاایی مانند دارو‪ ،‬مردم انگیزه زیادی برای همکاری دارند‪،‬‬ ‫اما در سـایر گروههـای کاایی جهت مشـارکت حدا کثری‬ ‫مـردم‪ ،‬در ازای گـزارش تخلـف‪ ،‬ازم اسـت بـرای مشـتری‬ ‫جایـزه در نظـر گرفته شـود‪ .‬اهمیـت حضور فعـال مردم در‬ ‫‪ 54‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ترجمـه عبارت فوق این شـد که ا گر کسـی کاای قاچاق را‬ ‫شناسـایی کند و به مرکز خبر دهد‪ ،‬پنجاه هزار تومان جایزه‬ ‫میگیـرد‪ .‬بنابراین‪ ،‬همه مغازهداران و تولیدکنندگان به تب‬ ‫و تاب افتادند که برچسـب تهیه کنند و کاای با هویت به‬ ‫مردم بفروشـند‪ .‬چون ا گر کد ان کاا توسط مردم استعام‬ ‫میشـد و در سـامانه مرکـزی ان کـد ثبـت نشـده بـود‪ ،‬مردم‬ ‫میتوانسـتند راپـورت مغازه را بدهند و جایـزه بگیرند‪ .‬البته‬ ‫بعضـی کااهـا با سـامت مـردم گره خـورده بود و نیـازی به‬ ‫ً‬ ‫نظـام انگیزشـی نداشـت‪ .‬یعنـی اتفاقـا در کاایـی مثـل دارو‬ ‫که هر گونه برچسب و کد ملی نشان از اعتبار و صحت ان‬ ‫داشت‪ ،‬مردم به دنبال برچسب و استاندارد بودند‪ .‬خیلی‬ ‫اوقـات بـه خاطر منقضی شـدن دارو و یا خطـا در تولید ان‪،‬‬ ‫بازخوانـی و بازیابـی کاا در زنجیـره توزیـع موضوعیـت پیـدا‬ ‫میکنـد؛ چـون بـا جـان انسـانها در ارتبـاط اسـت‪ .‬جالـب‬ ‫اینجاست که طرحی در وزارت بهداشت با نام «اصالت و‬ ‫سـامت کاا» از چندین سـال قبل ‪-‬به گفته طراح طرح از‬ ‫سال ‪ -1384‬به صورت چراغ خاموش شروع شده بود که‬ ‫بـا اختصـاص کد یکتا بـه داروها‪ ،‬امکان ردیابـی و رهگیری‬ ‫کااهـا را فراهـم میکـرد و تمرکـز اصلـی ان بـه جـای قاچـاق‪،‬‬ ‫مبارزه بـا تقلب بود‪.‬‬ ‫‪ ‬شرکت سامان سامت پژوه که برچسبهای سامت‬ ‫را تولیـد میکـرد‪ ،‬بعـد از فرا گیری شـبنم‪ ،‬منتقد سرسـخت‬ ‫ان شـد‪ .‬البتـه کـه تولیـد برچسـب در هـر حـوزهای منفعـت‬ ‫رزههاااشبحوا|النحو‬ ‫اقتصـادی بسـیار زیـادی دارد چـرا کـه بیهیـچ مـاده اولیـه‪،‬‬ ‫دانـش‪ ،‬سـرمایه‪ ،‬نیـروی انسـانی و تکنولـوژی پیشـرفتهای‪،‬‬ ‫کدها تولید شده‪ ،‬فروخته میشود و میلیاردها تومان حاصل‬ ‫میشود‪ ،‬اما استدال شرکت سامان سامت پژوه این بود‬ ‫کـه برچسـب شـبنم‪ ،‬بـرای مصرفکننـده بـه منزلـه اعتبـاری‬ ‫اسـت کـه یک نهاد دولتی بـه داروها میدهـد در حالی که‬ ‫ممکن است دارو سالم نباشد و جان انسان را بگیرد‪ .‬یعنی‬ ‫کار شـرکت عـاوه بر یکتاسـازی و امـکان رهگیـری و ردیابی‬ ‫دارو‪ ،‬اطمینان از صحت دارو هم بود‪ .‬چیزی که خودشان‬ ‫به ان اثنتیکیشـن کنترل میگفتند‪ .‬البته ماجرا جنجالیتر از‬ ‫ایـن حرفهـا بـود‪ .‬طـراح اصالـت و سـامت کاا میگفـت‬ ‫تجـارب جهانـی فقـط در حـوزه کاای تقلبـی و بـه صـورت‬ ‫ویژه دارو است و بیمعنی است که دولت در جیب مردم‬ ‫سرک بکشد و اطاعات همه چیز را در اختیار داشته باشد‪.‬‬ ‫شـفافیت با این گسـتره‪ ،‬منطقی نیست‪.‬‬ ‫‪ ‬جلسات مشترکی میان مجریان و طراحان این دو طرح‬ ‫برگزار شد‪ .‬همه چیز حاصل شد اا توافق و همسویی‪ .‬وزارت‬ ‫بهداشـت و وزارت صنعـت و معـدن و تجـارت نتوانسـتند‬ ‫به اجماع برسـند‪ .‬شـرکت برچسبسـازی که در دارو فعال‬ ‫بـود ابعـاد نظری شـبنم‪ ،‬امنیت کد و مسـائل فنی برچسـب‬ ‫و همچنین برندسـازی و مسـائل اجتماعی طرح شـبنم را به‬ ‫نقد میکشید و در هم میکوفت و معتقد بود که عملکرد بد‬ ‫شـبنم‪ ،‬طرحهای مشابه و طرح او را هم بدنام و بدعاقبت‬ ‫خواهـد کـرد‪ .‬امـا‪ ،‬سـطح اختاف و چالـش‪ ،‬بـه گفتگو این‬ ‫افراد در اتاقهای در بسته محدود نمیشد‪.‬‬ ‫‪ ‬پـای برچسـبها به جامعه باز شـده بود‪ .‬مردم شـبنم‬ ‫را میشـناختند‪ .‬تاجـران و تولیدکننـدگان بایـد برچسـب را‬ ‫میخریدنـد و نصـب میکردنـد‪ .‬در فـاز اول طـرح‪ ،‬خیلـی‬ ‫سختگیری میکردند و تاجر مجبور بود جعبه کااها را باز کند و‬ ‫تکتک کااها را برچسب بزند و این کار مکافاتهای اجرایی‬ ‫زیادی ایجاد کرد و پذیرش طرح را روزبهروز کاهش داد‪.‬‬ ‫خبرگزاریها در برهههای مختلف وا کنشهای گونا گونی نشان‬ ‫میدادنـد‪ .‬در ابتـدا وا کنشها مثبت بود‪ 18۰۰ :‬قلم کاای‬ ‫قاچاق با اجرای طرح شبنم شناسایی شده است (خبرگزاری‬ ‫مهر‪ ،)92/۵/22 ،‬بیش از سـه میلیون برچسب به صورت‬ ‫موفق بر کااهای استان البرز نصب شده است (خبرگزاری‬ ‫فارس‪ ،)92/6/13 ،‬شبنم به جنگ عدم شفافیت در نظام‬ ‫توزیع و قاچاق کاا رفته اسـت (جهـان امروز‪،)92/6/14 ،‬‬ ‫شبنم راهکار مناسبی برای کوتاه کردن دست داان از بازار‬ ‫گوشی همراه است (خبرگزاری مهر‪ )92/6/2۰ ،‬و ‪ . ...‬بعد‬ ‫از اینکه برچسبها به بعضی کااها چسبیدند و به بعضی‬ ‫دیگـر نچسـبیدند و بـرای عـدهای نارضایتـی ایجـاد کردنـد‪،‬‬ ‫ً‬ ‫خبرگزاریهـا صرفـا اخبـار طـرح را منعکس میکردنـد و کمتر‬ ‫خبری از تعریف و تمجید بود‪ :‬الصاق کد شبنم بر روی کااهای‬ ‫وارداتـی در مبدا تولید در دسـتور کار قرار گرفت (خبرگزاری‬ ‫ایلنـا‪ ،)92/۵/26 ،‬اطاعرسـانی دقیـق بـه منظـور اجـرای‬ ‫کامل شـبنم در اسـتان کردسـتان ضروری اسـت (خبرگزاری‬ ‫بدون برچسـب شـبنم‬ ‫فـارس‪ ،)92/۵/3۰ ،‬با لوازم‬ ‫التحریر ِ‬ ‫ِ‬ ‫در چهارمحـال و بختیـاری مقابلـه خواهـد شـد (خبرگـزاری‬ ‫تسـنیم‪ ،)92/6/1۰ ،‬در نمایشـگاه پاییـزه زاهـدان از عرضـه‬ ‫کااهـای خارجـی بـدون برچسـب شـبنم و کااهـای دارای‬ ‫کیفیتـی پاییـن جلوگیـری بـه عمـل میایـد (خبرگـزاری فارس‬ ‫‪ )92/6/19‬و ‪ . ...‬اما عیبها عیان شـده بود و مشکات‬ ‫زیادی ایجاد شـده بود و هیچ مرجعـی برای جهتدهی به‬ ‫افکار عمومی وجود نداشت‪.‬‬ ‫‪ ‬برچسبها نا کام مانده بودند‪ .‬مردم مدام به تولیدکنندگان‬ ‫برچسـب‪ ،‬برچسـب میزدنـد‪ .‬رسـانهها هـم شـا کی شـده‬ ‫بودنـد‪ :‬رئیـس اتحادیـه موبایلفروشـان مشـهد‪ :‬برچسـب‬ ‫شبنم بعضی از گوشیها مربوط به پوشا ک است (خبرگزاری‬ ‫ایران‪ ،)92/۵/28 ،‬طرح شـبنم بدون کارشناسی اغاز شد‬ ‫هر چند این طرح در ابتدا مفید به نظر میرسید‪ ،‬اما صنف‬ ‫لوازم یدکی خودرو را با مشکل مواجه کرده است (خبرگزاری‬ ‫ایلنا‪ ،)92/6/9 ،‬در حالی که از سوی شرکت راهبر (مجری‬ ‫پـروژه شـبنم) قیمـت هـر برچسـب شـبنم حـدود ‪ 9۰‬تومـان‬ ‫اعـام شـده‪ ،‬امـا فروشـندگان بـازار کااهـای شـبنمدار را بـا‬ ‫قیمتی حدود ‪ 1۰‬تا ‪ ۵۰‬هزار تومان گرانتر از نمونههای بدون‬ ‫شـبنم بـه فـروش میرسـانند (مجمـع واردات‪،)92/6/1۰ ،‬‬ ‫در بسـیاری از فروشـگاهها برچسـبها بهصـورت فلـهای‬ ‫وجـود دارد و خـود فروشـنده هـر برچسـبی را کـه بخواهـد بر‬ ‫روی جعبه کاا درج میکند (قدس اناین‪ ،)92/6/12 ،‬با‬ ‫ً‬ ‫اجـرای طرح شـبنم‪ ،‬عما کاای قاچاق تطهیر شـده اسـت‬ ‫(دنیـای اقتصـاد ‪ ،)92/6/16‬خوداظهاریهـای صنـوف‬ ‫در شهرسـتانها بسـیار ضعیـف اسـت (خبرگـزاری فـارس‪،‬‬ ‫‪ )96/6/17‬و ‪. ...‬‬ ‫‪ ‬نارضایتیها نسبت به شبنم‪ ،‬از کااهای وارداتی و بازار‬ ‫ً‬ ‫شـروع شـد‪ .‬معمـوا کااهـا در بـازار شـش مـاه تـا یـک سـال‬ ‫عمـر دارنـد و بعـد از تصویـب الـزام نصـب برچسـب‪ ،‬خیلـی‬ ‫از کااهایـی کـه مشـمول شـده بودنـد‪ ،‬کـد نداشـتند‪ .‬حـاا‬ ‫جلسـات مشـترکی میـان‬ ‫مجر یـان و طرا حـان دو‬ ‫طـرح «شـبنم» و «برچسـب‬ ‫سـامت» برگـزار شـد‪ .‬همـه‬ ‫چیـز حاصل شـد اا توافق و‬ ‫همسویی‪ .‬وزارت بهداشت‬ ‫و وزارت صنعـت و معـدن و‬ ‫تجارت نتوانستند به اجماع‬ ‫برسـند‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪55 1397‬‬ ‫در شـبنم بنـا بـود‪ ،‬کاا هـا‬ ‫هویـت دار شـوند‪ ،‬ولـی در‬ ‫عمل کااشـویی اتفاق افتاد‬ ‫و بـدون هیـچ با نـک داده‬ ‫صحیحی‪ ،‬کااها تایید شدند‪.‬‬ ‫در شبنم بنا بود‪ ،‬کاای قاچاق‬ ‫ناامـن شـود‪ ،‬ولی بـه صورت‬ ‫رسـمی‪ ،‬کاا هـای قا چـاق‬ ‫شناسـنامهدار شـدند‪...‬‬ ‫‪ 56‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫فرض کنید سوپرمارکتی که بخواهد به اقام خود برچسب‬ ‫بزنـد‪ ،‬مجبور اسـت برای صدها نوع کاای خود‪ ،‬برچسـب‬ ‫متفاوت بخرد‪ .‬شاید ا گر به کااهای موجود در بازار‪ ،‬فرصت‬ ‫یک سـالهای داده میشـد‪ ،‬این چالش به وجود نمیامد‪.‬‬ ‫‪ ‬مجـری بـرای اینکـه بتوانـد ایـن مشـکل را حـل کنـد‪،‬‬ ‫مرتکـب بـه یـک خطـای اسـتراتژیک شـد‪ .‬بنـا بـود هـر قلـم‬ ‫کاا‪ ،‬کـد متفاوتـی دریافـت کنـد‪ ،‬امـا مجـری فقـط کدهـا را‬ ‫توزیـع کـرد و وقتـی اسـتعام میکردنـد میگفـت‪ ،‬کاا مـورد‬ ‫تاییـد اسـت‪« .‬مورد تایید اسـت» مجوزی شـد بـرای خرید‬ ‫موجود هولنا کی شکل گرفت‪:‬‬ ‫و فروش برچسـب در بازار و‬ ‫ِ‬ ‫بـازار سـیاه برچسـبها‪ .‬همان برچسـبی که قرار بـود پس از‬ ‫اسـتعام کاا‪ ،‬اطاعات یکتایـی از کاا ارائه کند‪ ،‬برای هر‬ ‫کاایی میگفت‪« :‬مورد تایید اسـت»‪ .‬برچسبها از اعتبار‬ ‫افتـاده بودهاند‪.‬‬ ‫‪ ‬برچسبها از خجالت کااهای وارداتی هم در نیامدند‪.‬‬ ‫سامانه ثبت سفارش گمرک با کد ‪ HS‬کار میکرد و این کد‬ ‫خیلی تفکیکی بین کاای بستهبندی شده و نشده نداشت‪.‬‬ ‫سـتاد مبـارزه بـا قاچـاق‪ ،‬کاای مشـمول را اینگونـه معرفـی‬ ‫کـرده بـود‪ :‬چـای (ا گـر دارای بسـتهبندی هسـت)‪ ،‬بنزیـن‬ ‫(ا گـر دارای بسـتهبندی هسـت) و ‪ ...‬کـه ایـن پیشفـرض‬ ‫را داشـت کـه کسـی بسـتهبندی کااهـا را چـک میکند‪ .‬در‬ ‫حالی که اینطور نبود‪ .‬ا گر ‪ HS‬چای قفل میشد‪ ،‬هم چای‬ ‫بسـتهبندی شـده و هم چای بسـتهبندی نشـده از واردات‬ ‫حذف میشدند‪.‬‬ ‫‪ ‬شـبنم در جاهایـی کـه نبایـد اجـرا میشـد اجـرا شـد‪:‬‬ ‫الیـاف مصنوعـی‪ ،‬خـورا ک دام‪ ،‬بنزیـن و ‪ . ...‬ایـن با گ‪ ،‬تا‬ ‫یـک مـاه و نیم واردکننده را به شـدت اذیت میکرد‪ .‬در ان‬ ‫ایـام گزارش شـد که برای صـد تن کنجالـه گاو‪ ،‬کد فروخته‬ ‫شـده و چون واحد ان را نمیدانسـتند‪ ،‬یـک کیلو یک کیلو‬ ‫کـد اختصـاص دادهاند‪.‬‬ ‫‪ ‬کارگـزاری شـبنم‪ ،‬یـک شـرکت خصوصـی بـود کـه در‬ ‫هـر اسـتان‪ ،‬نماینـده داشـت و واردکننـده بـه انجـا مراجعـه‬ ‫میکـرد‪ ،‬کلـی اطاعـات و مـدارک ارائـه میکـرد کـه بعدهـا‬ ‫هیچ کمکی هم نکرد‪ .‬کارگزاری چون میدانست‪ ،‬واردکننده‬ ‫پـول زیـادی در اختیـار دارد و از طـرف دیگـری کاایـش لب‬ ‫مـرز گیر کرده‪ ،‬فرصـت اخاذی پیدا میکـرد‪ .‬این فرصت را‬ ‫مییافـت کـه هر چـه میخواهد برچسـب بفروشـد‪ .‬مجری‬ ‫طرح‪ ،‬سرمایهگذاری کرده بود و بازگشت سرمایهاش هم از‬ ‫طریق فروختن برچسبها بود‪ .‬برای همین‪ ،‬نه تنها قیمت‬ ‫برچسـبها بـه مـرور کاهـش نیافـت‪ ،‬بلکـه بـا اضافه شـدن‬ ‫اپشـنهای مختلـف امنیتـی و چـاپ برچسـب روی کاغـذ‬ ‫ً‬ ‫خـاص و رنگـی‪ ،‬قیمـت برچسـبها دائمـا افزایـش یافـت‪.‬‬ ‫اینطـور شـد که عـاوه بـر منتق ِـد قبلـی در نظام بهداشـت‪،‬‬ ‫اعضای اتاق بازرگانی هم به لشگر منتقدین کوچ کردند‪.‬‬ ‫انهـا کـه از طوانـی شـدن واردات و افزایـش هزینـه ان گلـه‬ ‫داشـتند‪ ،‬شـبنم را به رگبار بسـتند‪ .‬شـبنم بیرمق شده بود‪.‬‬ ‫برچسـبها دیگـر بـه کااها نمیچسـبیدند‪.‬‬ ‫‪ ‬سـرانجام‪ ،‬در بیسـت و یک مهرماه ‪ ،۹2‬افتاب شـبنم‬ ‫غروب کرد‪ .‬وزیر صنعت‪ ،‬در راستای تسهیل ثبت سفارش‬ ‫و واردات کاا‪ ،‬الـزام دریافـت ایـران کـد و برچسـب شـبنم‬ ‫در مرحله ثبت سـفارش را کنسـل کرد‪ .‬چی فکر میکردیم‪،‬‬ ‫چـی شـد‪ .‬ا گرچـه تـا دو سـه سـال بعـد از ان تاریـخ‪ ،‬شـرکت‬ ‫مجـری شـبنم‪ ،‬همچنـان برچسـب چـاپ میکـرد و به ملت‬ ‫میفروخت ولی در واقع بساط طرح برچیده شد و افتابش‬ ‫غـروب کـرد‪ .‬بعدها گفتنـد فرهنگسـازی نکردیـم و مردم ما‬ ‫مشکل فرهنگی دارند‪ .‬اینکه یک تصمیمی به خاطر دستور‬ ‫فوری رئیسجمهور و یا وزیر وقت گرفته شود‪ ،‬یک سال اجرا‬ ‫شود و بعد به دنبال ابعاد فرهنگسازی ان بگردیم‪ ،‬کاری‬ ‫بس بیمایه و بیبنیان مرتکب شدهایم‪ .‬کاری که هیچگاه‬ ‫الزام قانونی مجلس شـورای اسـامی را با خود نداشت‪.‬‬ ‫‪ ‬در شبنم بنا بود‪ ،‬کااها هویتدار شوند‪ ،‬ولی در عمل‬ ‫کااشـویی اتفاق افتاد و بدون هیـچ بانک داده صحیحی‪،‬‬ ‫کااها تایید شـدند‪ .‬در شـبنم بنـا بـود‪ ،‬کاای قاچاق ناامن‬ ‫شود‪ ،‬ولی به صورت رسمی‪ ،‬کااهای قاچاق شناسنامهدار‬ ‫شـدند‪ .‬در شـبنم بنـا بـود کـه مبـارزه بـا قاچـاق کاا فقـط در‬ ‫مرزهـا نباشـد‪ ،‬ولـی پیشـنهاد ایجـاد ایسـتگاههای نصـب‬ ‫برچسب بعد از گمرک و لبمرز داده شد‪ .‬در شبنم بنا بود‬ ‫کـد یکتاسـاز مهـم باشـد‪ ،‬ولـی برچسـب حـاوی مولفههـای‬ ‫امنیتی مهم شد‪ .‬در شبنم بنا بود‪ ،‬بازرسها کم شوند و به‬ ‫صـورت خودتنظیم‪ ،‬کااهای نامعتبر شناسـایی شـوند ولی‬ ‫ً‬ ‫بـا اسـتخدام جمـع گسـتردهای از بازنشسـتگان ناجا‪ ،‬رسـما‬ ‫بازرسهـای بـازار افزایـش یافـت‪ .‬در شـبنم بنـا بـود‪ ،‬مـردم‬ ‫مشـارکت کننـد ولـی بسـیاری از مـردم مطلـع نشـدند و ا گـر‬ ‫مطلـع شـدند درگیـر طـرح نشـدند‪ .‬و در نهایـت در شـبنم بنا‬ ‫بـود‪ ،‬اعتماد عمومی افزایش یابد‪ ،‬ولی فروش برچسـبها‬ ‫اعتمـاد عمومی را به بـاد داد‪.‬‬ ‫رزههاااشبحوا|النحو‬ ‫روزنامه ایران‪ 3 ،‬اذر ‪1392‬‬ ‫‪ ‬در اسـناد‪ ،‬مصاحبههـا و مذا کراتـی کـه در مـورد طـرح‬ ‫شـبنم وجود داشـت‪ ،‬خبر از تصمیماتی به گوش میرسـید‬ ‫که طراحان طرح انها را در خلق شبنم لحاظ کردند‪ .‬بعضی از‬ ‫ً‬ ‫انها واقعا در دو سر طیف بود و بعضی دیگر اینگونه نبودند‬ ‫ً‬ ‫و صرفـا دو موضـوع متفـاوت هسـتند کـه انتخـاب هـر یـک‬ ‫میتوانست کل جریان طرح را متحول سازد‪ .‬پرداخت مجدد‬ ‫بـه این هفت گلوگاه تصمیمگیـری میتواند به صورت کلی‬ ‫سازوکار طرح «شبکه بازرسی و نظارت مردمی» را تغییر دهد‬ ‫و برای ما که بعد از چند سال‪ ،‬دوباره طرح را مرور میکنیم‪،‬‬ ‫رهنمون باشـد‪ .‬در ذیل هر کدام از محورها‪ ،‬سوااتی طرح‬ ‫شده که میتواند برای طراحی طراحان اینده مفید باشد‪.‬‬ ‫‪ ‬طراحان اینده باید به این سواات پاسخ دهند و ملزم‬ ‫باشـند کـه همیـن پاسـخها در عمـل محقـق شـود نـه اینکـه‬ ‫اجرای طرح از ایده اولیه‪ ،‬فرسـنگها فاصله داشته باشد‪.‬‬ ‫‪ .1‬حا کمیت یا بخش خصوصی؟ مجری شبنم در عمل‬ ‫بخـش خصوصی شـد‪ ،‬حال انکه بـرای دولت طراحی‬ ‫شـده بـود‪ .‬بـرای مدیریـت طرحهـای ایـن چنینـی بایـد‬ ‫حا کمیـت خـود وارد عمـل شـود و یـا اینکـه اجـرای ان‬ ‫بـه بخـش خصوصـی وا گـذار شـود؟ ا گـر مسـئله صفر و‬ ‫صدی نیسـت‪ ،‬ترکیب و سـهم هر کدام چقدر اسـت؟‬ ‫ایا برای اجرای ان به سازمان ملی نیاز است؟ ایا شبنم‬ ‫میتوانست در یکی از سازمانهای دولتی مثل سازمان‬ ‫ملی اسـتاندارد ادغام شـود؟‬ ‫‪ .2‬یکتا کننـده یـا کاهشدهنـده احتمـال تقلـب؟ ایـا هـر‬ ‫برچسـب بهراسـتی کاا را یکتـا سـاخته و امـکان تبانـی‬ ‫را بـه وجـود نمـیاورد؟ ایـا کدهایـی کـه قلـم کاایـی را‬ ‫شناسـایی کـرده ماننـد ایرانکـد بـرای اداره بـازار کشـور‬ ‫کفایـت نمیکنـد؟ ایا نصـب برچسـب کاا را یکتا کرده‬ ‫یـا فقـط احتمـال تقلـب را کاهـش میدهـد و در عمـل‬ ‫یکتـا نشـده و احتمـال جعـل ان همچنـان وجـود دارد؟‬ ‫‪ .3‬کدگـذاری کاا یـا معاملـه؟ منتقدیـن شـبنم در اتـاق‬ ‫بازرگانـی‪ ،‬معتقـد بودنـد بـرای سـاماندهی بـازار بایـد‬ ‫معاملههـا را کـد زد و استدالشـان مبتنـی بـر تجـارب‬ ‫بینالمللـی بـود‪ .‬حـاا سـوال این اسـت که بـرای اداره‬ ‫کشـور بایـد کاا را کـد زد یـا معاملههـا را ثبـت کـرد؟ بـا‬ ‫انجـام هرکـدام‪ ،‬چـه میزان از مسـئله حل میشـود؟ ایا‬ ‫بـه انجـام هـر دو نیـاز اسـت؟‬ ‫‪ .4‬امنیـت در پایـگاه داده یـا کـد؟ بنـا بـه نظـر طراحـان‪،‬‬ ‫مهمتریـن بخش طـرح‪ ،‬امنیـت پایگاه داده بـود‪ ،‬یعنی‬ ‫رمز موفقیت طرح‪ ،‬اطاعات صحیح مربوط به کااها‬ ‫در پایگاه داده مرکزی است‪ .‬حال انکه مجری‪ ،‬امنیت‬ ‫را بـه برچسـبهای اسـکرچدار منتقـل کـرده بـود‪ .‬ایـا‬ ‫برای افزایش ضریب امنیتی طرح‪ ،‬خود کد باید دارای‬ ‫مولفههـای امنیتـی باشـد یـا اینکـه اسـتعام کدهـا در‬ ‫سیسـتم بـا اقدامـات امنیتـی همـراه بـوده و اطاعـات‬ ‫کااهـا بهگونـهای یکتا شـوند که امکان جعل برچسـب‬ ‫را بـه صفـر برسـانند؟ بـه عبارتـی امنیـت نرمافـزاری در‬ ‫طـرح اولویـت دارد یـا امنیـت سـختافزاری؟‬ ‫‪ .۵‬حجم زیاد یا کم کاای مشمول طرح؟ برای اجرای طرح‬ ‫یکتاسـازی کاا چـه حجمـی از کااها باید شـامل طرح‬ ‫خاص کاایی‬ ‫اقام‬ ‫شوند؟ ایا طرح شبنم مخصوص‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اسـت؟ ایا شـبنم قابلتوسـعه بـرای همه کااهاسـت؟‬ ‫ا گـر پاسـخ مثبـت اسـت ایـن اقـام بایـد بـه مـرور زمـان‬ ‫مشـمول طرحشـده یا یکباره‪ ،‬بازار پا کسـازی شود؟‬ ‫‪ .6‬کاای وارداتـی یـا تولیدی؟ ایـا همه کااهـای وارداتی‬ ‫بایـد برچسـب دریافت کنند یـا فقط کااهـای تولیدی‬ ‫مشـمول شـوند؟ امکانپذیـری مشـمول شـدن کاای‬ ‫وارداتی معقولتر اسـت یا کاای تولیدی؟ پیششـرط‬ ‫انتخـاب هرکـدام از ایـن حالتها چیسـت؟‬ ‫‪ .7‬پیگیری موضوع یا مسئله؟ برای طراحی طرحی همچون‬ ‫شـبنم ایا باید طرح به نام مبارزه با یک مسئله عمومی‬ ‫ماننـد قاچـاق نـام بخـورد یـا اینکه همچـون بسـیاری از‬ ‫طرحهـا بـه خـود موضـوع بپـردازد؟ (کـه در ایـن مـورد‬ ‫خـاص‪ ،‬ردیابـی و رهگیـری کاا محسـوب میشـود)‪.‬‬ ‫هرکـدام از ایـن تصمیمهـا در مرحلـه فرهنگسـازی و‬ ‫ایجـاد تصویر مناسـب چـه اقتضائاتـی دارند؟‬ ‫شـبنم میخواسـت مبتنـی‬ ‫بر اطاعات کااهای کشـور‪،‬‬ ‫شفافیت اقتصادی ایجاد کند‬ ‫تـا امـکان نظـارت و کنتـرل بر‬ ‫بازار فراهم شـود و در نهایت‬ ‫از کاای ایرانی حمایت شود‪،‬‬ ‫ولی ‪...‬‬ ‫‪ ‬سـواات فوق‪ ،‬شـاید تنها یادگارهایی اسـت که شبنم‬ ‫برجای گذاشـته اسـت‪ .‬پاسخ به سواات فوق شاید نقاط‬ ‫اغازی باشـد برای ایندهای بهتر‪ .‬شـبنم میخواسـت مبتنی‬ ‫بر اطاعات کااهای کشور‪ ،‬شفافیت اقتصادی ایجاد کند‬ ‫تـا امـکان نظارت و کنتـرل بر بازار فراهم شـود و در نهایت از‬ ‫کاای ایرانی حمایت شـود‪ ،‬ولی ‪ . ...‬هنوز‪ ،‬برچسـبهای‬ ‫ـمان خطمش ِـی ایـران حرکـت میکننـد‪ .‬ا گرچـه‬ ‫شـبنم در اس ِ‬ ‫شبنم هیچگاه بر کاای ایرانی نچسبید ولی پرونده حمایت‬ ‫از کاای ایرانی همچنان باز اسـت ‪...‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪57 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫در موازنه حمایت و عدالت‬ ‫یادداشت یازدهم‬ ‫ایا حمایت از کاای ایرانی‪ ،‬منافی عدالت است؟‬ ‫محمدعلی صادقیکیا‬ ‫دانشاموخته کارشناسیارشد‬ ‫سیاستگذاری عمومی‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪sadeghikia89@gmail.com‬‬ ‫‪ ‬انسانها همواره در زندگی خود درگیر مبادلهاند‪ .‬انها‬ ‫هنگامـی که کااها و خدمـات مورد عاقه خود را انتخاب‬ ‫میکننـد به ناچار دیگر کااهـا و خدمات ‪-‬که انها هم مورد‬ ‫عاقهشان میباشد‪ -‬را از دست میدهند‪ .‬به عبارت دیگر‬ ‫تصمیمگیری مستلزم تعویض یک هدف با هدف دیگر است‪.‬‬ ‫ایـن قاعـده در جامعـه نیـز حا کم اسـت‪ .‬هنگامی کـه مردم‬ ‫در اجتمـاع بزرگـی زندگـی میکنند بـا مبادات بسـیار زیادی‬ ‫مواجه میشوند‪ .‬از جمله این مبادات بسیار مهم در جوامع‬ ‫امروزی مبادله میان کارایی و عدالت اسـت‪.‬‬ ‫‪ ‬کارایی به معنای ان است که جامعه از به کارگیری منابع‬ ‫کمیاب و محدود خود حدا کثر بازدهی را به دست اورد‪.‬‬ ‫‪ ‬عدالت نیز به این معناست که منافع ناشی از به کارگیری‬ ‫منابع و عوامل تولید کمیاب به صورت عادانه و با رعایت‬ ‫انصاف میان افراد جامعه تقسیم شود‪.‬‬ ‫‪ 58‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬بـه عبـارت دیگـر کارایـی بـه انـدازه کیـک‪ ،‬و عدالـت‬ ‫ً‬ ‫بـه نحـوه تقسـیم کیـک مربـوط میشـود‪ .‬غالبـا هنگامـی که‬ ‫سیاستهای اقتصادی دولتها تدوین میشوند این دو‬ ‫هـدف در تعـارض بـا یکدیگـر قـرار میگیرنـد‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬سیاستهایی را در نظر بگیرید که هدفشان‬ ‫توزیـع عادانهتـر درامدهـای اقتصـادی جامعـه میـان مردم‬ ‫اسـت‪ .‬برخی از این سیاسـتها‪ ،‬ماننـد بیمههای بیکاری‪،‬‬ ‫در تاشانـد تـا بـه نیازمندتریـن اقشـار جامعه یـاری دهند‪.‬‬ ‫هـر چنـد فایـده ایـن سیاسـتها رسـیدن بـه عدالـت بیشـتر‬ ‫است‪ ،‬اما هزینه اجرای انها کاهش کارایی است‪ .‬هنگامی‬ ‫کـه دولـت از طریق سیاسـتهای مختلـف به توزیـع مجدد‬ ‫درامـد افـراد ثروتمنـد به سـوی افـراد فقیر اقـدام میکند‪ ،‬در‬ ‫واقـع پـاداش اقتصـادی تـاش بیشـتر را کاهـش میدهد و‬ ‫در نتیجه انگیزه مردم به کار کمتر شـده و کااها و خدماتی‬ ‫کمتری تولید خواهد شد‪ .‬به عبارت دیگر هنگامی که دولت‬ ‫در تاش اسـت تا کیک اقتصاد را هر چه عادانهتر تقسیم‬ ‫کند‪ ،‬اندازه کیک کوچکتر میشود (منکیو‪.)۵-6 :1388 ،‬‬ ‫درامنازنواحمارفاهاردالفا|النحو‬ ‫‪ ‬غایت شعار اباغی مقام معظم رهبری در سال ‪،1۳۹۷‬‬ ‫کاهش بیکاری‪ ،‬افزایش اشتغال و سطح رفاه جامعه و تحقق‬ ‫اقتصاد مقاومتی است‪ .‬نواوریهای فناورانه و تجاری که با‬ ‫افزایش بهرهوری و کارایی موجب رشد اقتصادی میشوند‬ ‫(ریاحـی و قاضی نوری‪ )7-8 :1392 ،‬زمینه را برای تحقق‬ ‫ایـن اهـداف فراهـم میاورنـد‪ .‬هـر چنـد نظریـات کاسـیک‬ ‫اقتصـادی‪ ،‬ورود دولـت در امـر سیاسـتگذاری فنـاوری و‬ ‫نـواوری را بـه شکسـت بـازار محـدود میکننـد‪ّ ،‬امـا مبتنـی بـر‬ ‫نظریات مکتب تطوری (اقتصاد نواوری)‪ ،‬به دلیل شکست‬ ‫سیسـتم (‪ ،)Vonortas &Aridi, 2012: 43-47‬دولـت از‬ ‫جملـه بازیگـران مهـم و اصلـی نظـام نـواوری فناورانه اسـت‬ ‫کـه در پیشـبرد فنـاوری و نـواوری نقشـی اساسـی دارد (بـه‬ ‫تجـارب موسسـات دولتـی امریکا همچون دارپا در پیشـبرد‬ ‫صنایع مخابراتی و محصواتی همچون اپل مراجعه شود)‪.‬‬ ‫‪ ‬در این هنگام سوالی که مطرح میشود این است که؛‬ ‫از انجایـی کـه مقـام معظـم رهبـری‪ ،‬دهـه چهـارم انقـاب‬ ‫را دهـه پیشـرفت و عدالـت نامگـذاری کردهانـد‪ ،‬ایـا شـعار‬ ‫«حمایـت از کاای ایرانـی» کـه بـا افزایـش کارایـی سـروکار‬ ‫دارد‪ ،‬در تزاحـم بـا ارمـان مزبـور اسـت؟ ایـا اهتمـام هـر چـه‬ ‫بیشتر به ارتقای فناوری و نواوری در کشور‪ ،‬ما را از دستیابی‬ ‫به ارمان عدالت باز خواهد داشت؟ ایا توجه بیشتر دولت‬ ‫بـه تقویت نواوریهای فناورانـه (به منظور تحقق ماموریت‬ ‫حمایت از کاای ایرانی و با توجه به اینکه دولت از بازیگران‬ ‫اصلـی نظـام نـواوری اسـت) بـه معنـی بیتوجهـی یـا توجـه‬ ‫کمتر به عدالت و در نتیجه افزایش نابرابریهای اجتماعی‬ ‫اسـت؟ ایـا دسـتیابی همزمـان بـه شـعارهای اباغـی رهبـر‬ ‫انقـاب امکانپذیـر نیسـت؟ ایـا اباغ این شـعار بـه معنای‬ ‫مجـاز دانسـتن رهـا کردن مسـئله عدالـت (در زمـان فعلی)‬ ‫از سـوی دولتهاسـت؟‬ ‫‪ ‬از انجایـی کـه کمـک بـه فقـرا بـه بهانـه کاهـش انگیـزه‬ ‫تاش در ثروتمندان و کاهش نواوری و کارایی نباید موقف‬ ‫شـود‪ ،‬ایـن سـوال مطـرح میشـود کـه بـا توجـه بـه ضـرورت‬ ‫دخالـت و سیاسـتگذاری دولـت (هنـگام شکسـت بـازار‬ ‫(از نـگاه اقتصـاد نئوکاسـیک) و شکسـت سیسـتم (از نگاه‬ ‫اقتصـاد تطوری)) در امـر نواوریهای فناورانه و نیز محدود‬ ‫بـودن منابـع در دسـترس و بدهبسـتانی کـه میـان کارایـی و‬ ‫عدالت وجود دارد‪ ،‬دولتها چگونه میتواند پاسـخگوی‬ ‫مسئله عدالت اجتماعی نیز باشند؟ چگونه میتوان رشدی‬ ‫همهجانبه داشت و در دهه پیشرفت و عدالت‪ ،‬زمینهساز‬ ‫تحقـق حمایت از کاای ایرانی شـد؟‬ ‫‪ ‬نواوری گونههای مختلفی دارد‪ .‬به عنوان مثال شومپیتر‪،‬‬ ‫پنج نوع نواوری را مطرح میکند‪ :‬نواوری در محصول‪ ،‬فرایند‪،‬‬ ‫سازمان‪ ،‬بازار و منابع‪ .‬با این حال در بیشتر مطالعات نواوری‬ ‫بـه دو گونـه اول‪ ،‬کـه بـه نـواوری فناورانه نیز شـهرت دارند‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫توجه بیشتری شده و تمایز انها به دقت مورد بحث و بررسی‬ ‫متفاوت‬ ‫قرار گرفته است‪ .‬شاید دلیل این امر تاثیر فراوان و‬ ‫ِ‬ ‫اجتماعی و اقتصادی این دو نوع نواوری باشد‪ .‬به عنوان مثال‬ ‫گفته میشود که نواوری محصول تاثیر واضح و مثبتی بر رشد‬ ‫درامد و اشتغال داشته‪ ،‬در حالی که نواوری فرایند به دلیل‬ ‫ماهیت انکه موجب کاهش قیمت میشود‪ ،‬تاثیر مبهمتری‬ ‫دارد و بیشتر با بهبود بهرهوری است که بر توسعه اقتصادی‬ ‫اثـر میگـذارد (ریاحـی و قاضینـوری‪ّ .)7-8 :1392 ،‬امـا بـا‬ ‫ً‬ ‫مطرح شدن بحث توسعه که صرفا محدود به نواوریهای‬ ‫ّفنـی نمیباشـد و نیـز درهمتنیدگی مجموعـه عواملی که به‬ ‫پدید امدن یک نواوری منجر میشود‪ ،‬تفاوت قابل توجهی‬ ‫میان درک امروزی از مفهوم نواوری با انچه مد نظر شومپیتر‬ ‫بوده‪ ،‬بوجود امده (‪ Young Foundation, 2012‬به نقل از‬ ‫مبینی دهکردی و کشتکار هرا کنی‪ )1۰2 :139۵ ،‬و در جوامع‬ ‫ً‬ ‫علمی سیاستگذاری نیز خصوصا در اروپا‪ ،‬مفهوم نواوری‬ ‫در حال گسـترش و فاصله گرفتن از مفهوم علوم و فناوری‬ ‫اسـت (ریاحی و قاضی نوری‪ .)4 :1392 ،‬به بیان دیگر ا گر‬ ‫چه پیش از این نیز جنبههای غیر اقتصادی نواوری توسط‬ ‫شـومپیتر تا کید شده بود (‪ّ )Schmitt, 2014: 5‬اما واقعیت‬ ‫این است که پاردایم نواوری در حال تحول بوده و میتوان‬ ‫تغییر در ماهیت و طبیعت نواوری را مشاهده کرد (‪Young‬‬ ‫‪ Foundation, 2012‬بـه نقـل از مبینـی دهکردی و کشـتکار‬ ‫هرا کنـی‪ .)1۰2 :139۵ ،‬بـه عبارت دیگـر در دهههای اخیر‪،‬‬ ‫نواوری تنها محدود به نواوریهای فناورانه نمیباشد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ ‬در ادبیات اقتصاد توسعه‪ ،‬تمایزی میان رشد اقتصادی‬ ‫و توسـعه اقتصـادی‪ 2‬بیان شـده اسـت‪ .‬رشـد اقتصـادی بار‬ ‫معنایـی گسـترشهای ّکمـی در متغیرهـای اقتصـادی‪ ،‬بـه‬ ‫ّ‬ ‫ویـژه درامـد کل و درامد ملی سـرانه‪ ،‬را به همـراه دارد که با‬ ‫ّ‬ ‫معیارهایی چون محصول ناخالص ملی‪ )GNP( 3‬و محصول‬ ‫هـر چنـد نظریـات کاسـیک‬ ‫اقتصـادی‪ ،‬ورود دولـت در‬ ‫امـر سیاسـتگذاری فنـاوری‬ ‫و نواوری را به شکسـت بازار‬ ‫محدود میکننـد‪ّ ،‬اما مبتنی‬ ‫بـر نظریـات مکتـب تطـوری‬ ‫(اقتصـاد نـواوری)‪ ،‬بـه دلیـل‬ ‫شکست سیستم‪ ،‬دولت از‬ ‫جمله بازیگران مهم و اصلی‬ ‫نظام نواوری فناورانه است که‬ ‫در پیشبرد فناوری و نواوری‬ ‫نقشی اساسـی دارد‪.‬‬ ‫‪1- Economic grouth‬‬ ‫‪2- Economic development‬‬ ‫‪3- Gross national product‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪59 1397‬‬ ‫در واقع نواوریهای اجتماعی‬ ‫بـا ایجـاد روابـط فراگیـر میـان‬ ‫افـراد جامعــــــــه بـه و یـژه‬ ‫انهایـی کـه از مناسـبتهای‬ ‫اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬فرهنگی‬ ‫یـا اجتماعـی کنـار گذاشـته‬ ‫شـده اند‪ ،‬موجـب از بیـن‬ ‫رفتـن و یـا کاهـش نابرابـری و‬ ‫در نتیجه بازگشت افراد طبقه‬ ‫محـروم بـه مناسـبت های‬ ‫ا جتما عـی ‪ ،‬سیا سـی و‬ ‫اقتصادی (برقـراری عدالت)‬ ‫میشـوند‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫خالص ملی‪ )NNP( 1‬سنجیده میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬تحلیل رشد‬ ‫ً‬ ‫اقتصادی اساسا با اندازهگیری رشد در متغیرهای اقتصادی و‬ ‫شناخت روابط بنیادین انها‪ ،‬مانند رابطه متقابل میزان رشد‬ ‫ّ‬ ‫درامد ملی و سرعت تشکیل سرمایه‪ ،‬سروکار دارد‪ .‬از طرف‬ ‫دیگـر‪ ،‬توسـعه اقتصـادی اغلـب به عنـوان فرا گـردی در نظر‬ ‫گرفته میشـود که شامل نه تنها گسترشهای ّکمی است‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫غیرکمی مانند نهادها‪ ،‬سـازمانها‬ ‫بلکـه تغییرات در عوامل‬ ‫و فرهنـگ که اقتصادها تحت انها عمل میکنند‪ ،‬را هم در‬ ‫برمیگیـرد‪ .‬در ایـن صـورت‪ ،‬عـاوه بـر تجزیـه و تحلیل رشـد‬ ‫اقتصـادی‪ ،‬بررسـی توسـعه اقتصـادی بایـد پژوهـش دربـاره‬ ‫تاثیرات عوامل نهادین و فرهنگی بر رشد اقتصادی و همچنین‬ ‫اثار رشـد اقتصادی بر ان عوامل را شـامل شـود (‪Hayami,‬‬ ‫‪ .)2005‬از ایـن رو‪ ،‬دسـتیابی بـه توسـعه اقتصـادی‪ ،‬نه تنها‬ ‫نیازمند نواوریهای فناورانه است بلکه نیازمند نواوریهای‬ ‫اجتماعـی که عملکرد عوامل نهادیی‪ ،‬فرهنگی و سـازمانی‬ ‫را دستخوش تغییر میکنند نیز میباشد‪.‬‬ ‫‪ ‬نواوریهای اجتماعی راهحلهای جدیدی (محصوات‪،‬‬ ‫خدمات‪ ،‬مدلها‪ ،‬بازارها‪ ،‬فرایندها و غیره) هسـتند که در‬ ‫عین براورده کردن یک نیاز اجتماعی (موثرتر از راهحلهای‬ ‫موجـود)‪ ،‬منجر به قابلیتها و روابط جدید و بهبودیافته و‬ ‫اسـتفاده بهتـر از داراییهـا و منابع نیز میشـوند‪ .‬بـه عبارت‬ ‫دیگـر‪ ،‬نواوریهـای اجتماعـی نـه تنهـا بـرای جامعـه مفیـد‬ ‫هسـتند بلکـه ظرفیت کنش جامعه را نیـز افزایش میدهند‬ ‫(‪Caulier-Grice, Davies, Patrick & Norman, 2012:‬‬ ‫‪ .)18‬بنابراین ممکن است شامل شیوههای جدید فعالیت‬ ‫برای کاهش فقر یا تبعیض‪ ،‬یا خدمات و سازمانهای جدید‬ ‫بـرای مراقبـت از بیمـاران باشـد (‪ .)Bacon et al, 2008‬در‬ ‫واقع نواوریهای اجتماعی با ایجاد روابط فرا گیر میان افراد‬ ‫جامعه به ویژه انهایی که از مناسبتهای اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫فرهنگـی یا اجتماعی کنار گذاشـته شـدهاند (‪Marques et‬‬ ‫‪ ،)al, 2018: 5‬موجـب از بیـن رفتـن و یـا کاهـش نابرابـری‬ ‫و در نتیجـه بازگشـت افـراد طبقـه محـروم بـه مناسـبتهای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬سیاسی و اقتصادی (برقراری عدالت) میشوند‪.‬‬ ‫‪ ‬به عنوان مثال‪ ،‬از جمله نواوریهای اجتماعی موفق‪،‬‬ ‫گرامین بانک است که مخترع ان محمد یونس‪ ،‬اقتصاددان‬ ‫بنگادشی است‪ .‬هدف این نواوری‪ ،‬ارائه وام به افراد فقیر‪،‬‬ ‫زنان بیوه کم درامد و دیگر افرادی است که در حالت عادی‬ ‫‪1- Net national product‬‬ ‫‪ 60‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫تسهیات بانکی به انها تعلق نمیگیرد‪ .‬این وامها به جای‬ ‫افراد‪ ،‬به گروهی از افراد تعلق میگیرد که با همکاری یکدیگر‬ ‫اقساط را میپردازند و چنانچه فردی توان بازپرداخت اقساط‬ ‫را نداشته باشد بقیه اعضای گروه مکلف به جبران هستند‪.‬‬ ‫این شیوه وامدهی نهتنها از به استثمار کشیدن قشر کارگر‬ ‫جامعه از سوی طبقه سرمایهدار و نخبه جلوگیری میکند‬ ‫بلکـه ظرفیت کنـش اقتصادی مردمان فقیـر را نیز افزایش‬ ‫داده و موجب بازگشت انها به مناسبات اقتصادی جامعه‬ ‫و برپایی عدالت بیشتر میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬در واقع‪ ،‬یکی دیگر از ویژگیهای نواوریهای اجتماعی‬ ‫ان اسـت کـه بازیگـران متعـدد و مختلفی قادر بـه طراحی و‬ ‫اجرای ان میباشـند‪ .‬دولتها‪ ،‬بخـش خصوصی‪ ،‬جامعه‬ ‫مدنـی یـا ترکیبـی از ایـن بازیگـران میتواننـد هدایتکننـده‬ ‫نـواوری اجتماعی باشـند (‪ .)Michelini, 2012: 10-13‬به‬ ‫عبارت دیگر نواوری اجتماعی حد و مرز مشخصی نداشته‬ ‫و میتوانـد در تمـام بخشهـا یعنـی بخش عمومـی‪ ،‬بخش‬ ‫غیر انتفاعی و بخش خصوصی (‪)Murray et al, 2010: 3‬‬ ‫و افـراد‪ /‬خانوار بوقوع بپیونـدد و البته رخداد این اتفاق نیز‬ ‫ضروری اسـت (‪ .)SIE, 2012: 19‬از این رو‪ ،‬تعداد زیادی‬ ‫از اقدامـات بسـیار خاق در مرز بینبخشـی‪ ،‬در زمینههای‬ ‫مختلف و متنوعی همچون تجارت عادانه‪ ،‬اموزش از راه‬ ‫دور‪ ،‬کشـاورزی شـهری‪ ،‬کاهش زباله و عدالـت ترمیمی در‬ ‫حال وقوع است (‪ .)Murray et al, 2010: 3‬عاوه بر این‪،‬‬ ‫یک بازیگر خارجی نیز میتواند تسهیلگر ظرفیت نهاد محلی‬ ‫بـرای بسـیج منابـع و توسـعه نـواوری اجتماعـی باشـد‪ .‬ایـن‬ ‫ویژگی نواوری اجتماعی‪ ،‬بار مسئولیت دولت در رسیدگی‬ ‫بـه مسـئله عدالـت را کاهـش میدهـد و موجـب از میـان‬ ‫رفتن مبادله میان عدالت و کارایی و در نتیجه امکان توجه‬ ‫همزمان به هر دو موضوع میشود (‪.)Michelini, 2012: 13‬‬ ‫‪ ‬البتـه‪ ،‬دایـل دیگـری نیز مشـارکت مردمـی در نواوری‬ ‫اجتماعی را ضروری میدانند‪ .‬مشارکت مردمی در نواوری‬ ‫اجتماعی به شیوههای متعددی اشاره دارد که از طریق انها‬ ‫بازیگران مختلفی به فرایند توسعه و سپس تداوم راهحلهای‬ ‫جدید برای چالشهای اجتماعی اورده میشوند‪ .‬به بیان‬ ‫ً‬ ‫دیگر‪ ،‬مشـارکت مردمی به این سوال میپردازد که؛ اساسا‬ ‫شهروندان چگونه در توسعه نواوریهای اجتماعی و پروژههای‬ ‫اجتماعیای که نواورانه هستند درگیر میشوند؟ (‪Davies‬‬ ‫‪.)& Simon, 2013: 5‬‬ ‫درامنازنواحمارفاهاردالفا|النحو‬ ‫بسـیاری از چالش هـای‬ ‫اجتماعـی مسـائل بدقلـق یا‬ ‫پیچیدهای هستند که در برابر‬ ‫پاسـخهای سیاسـتی خطـی‬ ‫و از بـاا بـه پائیـن مقاومـت‬ ‫می کننـد ز یـرا مشـکات‬ ‫پیچیده «پایـان» یا «راهحل»‬ ‫واحـدی ندارنـد‪.‬‬ ‫‪ ‬این دایل عبارتند از؛‬ ‫‪ ‬اغلب برای درک بهتر نیازهای اجتماعی به مشارکت‬ ‫مردمی نیاز اسـت‪.‬‬ ‫ازمه توسعه راهحلها شناسایی چالشها و مسائل مهمی‬ ‫است که نیازمند رسیدگی هستند‪ .‬انجایی که شهروندان خود‬ ‫به توسعه یک نواوری میپردازند‪ ،‬نیازها و چالشها نیز به‬ ‫خوبی درک میشوند‪ّ .‬اما اغلب انهایی که فرایند نواوری را‬ ‫هدایت میکنند کارمندان دولتی‪ ،‬سیاستگذاران عمومی‬ ‫و رهبـران غیرانتفاعـی هسـتند کـه بـه این صورت مسـائل و‬ ‫چالشهـا را تجربـه نکردهانـد‪ .‬شـهروندان‪ ،‬بهتریـن افرادی‬ ‫هستند که میتوانند به تشریح این چالشها بپردازند‪ .‬انها‬ ‫کارشناسـان زندگـی خـود هسـتند‪ :‬انهـا اطاعاتـی در مـورد‬ ‫خودشـان دارنـد که هیچ بوروکراسـی متمرکزی نـدارد‪ ،‬برای‬ ‫مثال‪ ،‬ا گاهی به نیازها‪ ،‬خواسـتهها و تجارب خود‪ .‬دانش‬ ‫ضمنی شهروندان حیاتی فرایند نواوری است‪.‬‬ ‫‪ ‬شهروندان میتوانند منبع ایدههای نواورانه باشند‪.‬‬ ‫در بسـیاری از مـوارد‪ ،‬شـهروندان دانـش و مهـارت مرتبـط‬ ‫بـا توسـۀه نواوریهـای موثـر را در اختیـار دارنـد‪ .‬فرایندهای‬ ‫مداخلـه‪ ،‬همچـون رقابتهـای شـهروندی و فرایندهـای‬ ‫طراحـی مشـترک‪ ،‬بـه کشـف ایـن ایدههـا کمـک میکننـد‪.‬‬ ‫‪ ‬مشـارکت شـهروندان زمینهسـاز تفکـر وا گـرا میشـود‪.‬‬ ‫تفکر وا گرا به یافتن راهحلهای بدیع برای مشکات‬ ‫پیچیده کمـک میکند‪.‬‬ ‫هنگام تاش برای حل مسـائل دشـوار‪ ،‬دیدگاههای متنوع‬ ‫ارزش خاصی میافزایند‪ .‬زیرا افرادی که دیدگاههای مختلفی‬ ‫دارنـد «رهنمونها»‪ 1‬مختلفی داشـته یا روشها و ابزارهای‬ ‫مختلفی را برای کشف راهحلها به کار میگیرند‪ .‬تنوع به ویژه‬ ‫هنگام رویارویی با مسائل پیچیده از اهمیت خاصی برخوردار‬ ‫‪1- heuristics‬‬ ‫است‪ :‬ا گر تنها به کارشناسانی که رهنمونها و دیدگاههای‬ ‫مشابهی دارند تکیه کنیم‪ ،‬به راهحل واحدی خواهیم رسید‬ ‫در حالی که اسـتفاده از گروه متنوعی از حلکنندگان چنین‬ ‫نتیجهای در بر نخواهد داشت‪ .‬همچنین تحقیقات نشان‬ ‫میدهد که حلکنندگان مسائل‪ ،‬انهایی که به یک معنی‬ ‫«حاشـیهای»‪ 2‬هسـتند ‪ -‬یعنـی انهایـی کـه در زمینههـای‬ ‫‪3‬‬ ‫علمـی بسـیار مختلف خبره بوده‪ ،‬یا به نوعی از «اسـتقرار»‬ ‫در جامعـه حرفـهای خـود بـه دور هسـتند ‪ -‬بـه وسـیله تفکر‬ ‫متعـارف محـدود نمیشـوند‪ .‬بـه ایـن معنـی کـه انهـا اغلب‬ ‫قادر هستند تا با بینشی جدید به سراغ مسائل بروند‪.‬‬ ‫‪ ‬مشـارکت شـهروندان میتوانـد مشـروعیت پروژهها و‬ ‫تصمیمـات را افزایـش دهـد‪.‬‬ ‫انجایـی کـه شـهروندان در طراحـی‪ ،‬توسـعه و اجـرای یک‬ ‫نـواوری اجتماعـی یـا در فراینـد تصمیمگیـری مربـوط بـه ان‬ ‫دخیـل هسـتند‪ ،‬نسـبت بـه زمانـی کـه نـواوری بـدون چنین‬ ‫فرایندی توسعه یافته باشد‪ ،‬نواوری اجتماعی از مشروعیت‬ ‫بیشـتری برخوردار اسـت‪.‬‬ ‫‪ ‬بدلیل ماهیت چالشهای اجتماعی که با انها مواجه‬ ‫هستیم‪ ،‬مشارکت شهروندان ضروری است‪.‬‬ ‫بسیاری از چالشهای اجتماعی مسائل بدقلق‪ 4‬یا پیچیدهای‬ ‫هستند که در برابر پاسخهای سیاستی خطی و از باا به پایین‬ ‫مقاومت میکنند‪ .‬زیرا مشکات پیچیده «پایان» یا «راهحل»‬ ‫واحـدی ندارند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬فرایند مدیریت مسـائل پیچیده‬ ‫نسـبت به تاش برای حل انها از اهمیت بیشـتری برخوردار‬ ‫است‪ .‬رسیدگی به بسیاری از این چالشهای پیچیده نیازمند‬ ‫تغییر رفتار است‪ .‬برای مثال به منظور کاهش اثرات تغییر اب‬ ‫‪2- marginal‬‬ ‫‪3- establishment‬‬ ‫‪4- wicked‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪61 1397‬‬ ‫اتخاذ سیاسـتهای نواوری‬ ‫اجتماعـی توسـط دولـت بـه‬ ‫جـای سیاسـتهای توز یـع‬ ‫مجـدد ثـروت در پاسـخ بـه‬ ‫مسـئله عدالـت اجتماعـی‪،‬‬ ‫بـه میـزان قابـل ماحظـهای‬ ‫ر سـیدگی همز مـان بـه دو‬ ‫مسـئله عدالـت و کارایـی را‬ ‫ممکـن خواهـد سـاخت‪.‬‬ ‫و هـوا‪ ،‬بایـد مصـرف انـرژی خـود را کاهـش دهیـم و انچه که‬ ‫از طریق چرخه بازیافت و استفاده مجدد مورد استفاده قرار‬ ‫میگیرد را نگهداری کنیم‪ .‬راهحل مشکات بدقلق نمیتواند‬ ‫به همان شیوهای که راهحل محصوات تجاری ارائه میشود‬ ‫ارائه شود‪ .‬انها نیازمند مشارکت‪ ،‬همکاری و حمایت‪ 1‬کاربران‬ ‫هستند (‪.)Davies & Simon, 2013: 9‬‬ ‫‪ ‬بـه ایـن ترتیـب اتخاذ سیاسـتهای نـواوری اجتماعی‬ ‫توسـط دولـت به جای سیاسـتهای توزیـع مجدد ثروت‬ ‫در پاسخ به مسئله عدالت اجتماعی یا پرورش انها از سوی‬ ‫جامعه مدنی‪ ،‬به میزان قابل ماحظهای (به دلیل استفاده‬ ‫بهینـه از منابـع دولتـی همچـون بودجـه و زمـان) رسـیدگی‬ ‫همزمـان بـه دو مسـئله عدالـت و کارایـی را ممکـن خواهـد‬ ‫ساخت‪ .‬نواوریهای اجتماعی به این دلیل که ظرفیت کنش‬ ‫جامعه (که به جای ماهی دادن به نیازمندان ماهیگیری را‬ ‫بـه انها میامـوزد) را افزایش میدهنـد دولتها را از صرف‬ ‫هزینههای گزاف و همیشگی برای رفع فقر و بازگردان افراد‬ ‫محـروم به جامعه معاف میکننـد‪ .‬همچنین ویژگی مردمی‬ ‫بودن نیز که مطلوب نواوری اجتماعی است بار مسئولیت‬ ‫دولت برای رسـیدگی به محرومان را سبک خواهد کرد‪.‬‬ ‫‪ ‬سرانجام‪ ،‬با تقسیم مسئولیت میتوان بار اصلی مسئولیت‬ ‫حمایت از کاای ایرانی را بر عهده دولتها (که بر اساس‬ ‫نظریات اقتصاد نواوری از جمله بازیگران اصلی نظام نواوری‬ ‫هستند) گذاشت و امر عدالت را به مردم وا گذار کرد‪ .‬البته‬ ‫وظیفه دولتها زمینهسـازی تحقـق نواوریهای اجتماعی‬ ‫از جانب مردم اسـت که میبایسـت زمینه مشـارکت مردم‬ ‫در طرحهای نواوری اجتماعی را فراهم اورند‪.‬‬ ‫‪ ‬حـال سـوالی کـه مطـرح میشـود ان اسـت کـه چگونـه‬ ‫میتوان مشارکت مردم در نواوریهای اجتماعی را افزایش‬ ‫داد؟ از انجایی که پاسخ به این سوال و طراحی سازوکارهای‬ ‫مربوطه‪ ،‬بسـته به اقتضائات نواوری طراحی شـده اسـت‪ ،‬در‬ ‫این یادداشـت امکان پرداختن به ان نیسـت ّاما با ذکر برخی‬ ‫نظریاتی که زمینه مشارکت مردم و درگیر شدن انها با مسائل و‬ ‫مشکات اجتماعی را از بین میبرند به بحث خاتمه میدهیم‪.‬‬ ‫نظریه تخصصگرایی دورکیم‬ ‫یکی از مهمترین مفاهیم نظری دورکیم‪ ،‬تقسیم کار اجتماعی‬ ‫اسـت‪ .‬او معتقـد اسـت تقسـیم کار افـراد را غیـر مهـم و در‬ ‫‪1- buy in‬‬ ‫‪ 62‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫عـوض پسـتهای سـازمانی را مطـرح میکنـد‪ .‬انسـانها‬ ‫بـه ایـن پـی میبرنـد کـه انسـانهای دیگـر چـه باشـند و چه‬ ‫نباشـند‪ ،‬این پسـتهای سـازمانی از پس رفـع نیازهای انها‬ ‫بر میایند‪ .‬شـاید برداشـت دیگر این باشـد کـه با تخصصی‬ ‫شـدن جامعـه‪« ،‬مـای جمعـی» انسـانها ضعیـف میشـود‬ ‫و از طـرف دیگـر‪ ،‬انهـا در کارهـا و امـوری کـه در تخصـص‬ ‫ً‬ ‫انهـا نباشـد‪ ،‬دخالـت و مشـارکت نمیکننـد؛ مثـا ا گـر منـزل‬ ‫شـخصی دچـار اتشسـوزی شـده بود‪ ،‬تصـور این باشـد که‬ ‫این وظیفه اتشنشان است که اتش را خاموش کند و امثال‬ ‫ان‪ .‬بنابرایـن او معتقد اسـت ریشـههای اتفاقات اجتماعی‬ ‫روزمـره را بایـد در عوامل اجتماعی دیگر جسـتوجو نمود‪.‬‬ ‫«هیـچ عاملـی غیـر از عوامـل جامعهشـناختی و اجتماعـی را‬ ‫نمیتـوان بـه عنـوان عامـل اسـیبهای اجتماعـی قلمـداد‬ ‫نمـود» (تنهایـی‪.)111 :1386 ،‬‬ ‫‪ ‬بنابراین از نظر دورکیم «گرچه تقسیم کار باعث افتراق‬ ‫افراد بر حسب مشاغلشان میشود و گذر از جامعهای مبتنی‬ ‫بـر همبسـتگی مکانیکـی بـه جامعـهای مبتنـی بـر همبسـتگی‬ ‫ارگانیکـی‪ ،‬افـراد را مسـتقل میکنـد ّامـا انـان را از ارزشهـای‬ ‫مشـترک اجتماعـی دور میکند» (فیالکـوف‪.)23 :1383 ،‬‬ ‫بـه عبـارت دیگـر؛ دورکیـم از پیامدهـای پیشـرفت و تمـدن‬ ‫هراسنا ک بود و فردگرایی و بیتفاوتی را از عوارض خطرنا ک‬ ‫ان بـه شـمار مـیاورد‪ .‬او معتقـد بود کـه با ترا کـم جمعیت و‬ ‫سـپس ترا کـم اخاقـی و در نتیجـه تقسـیم کار‪ ،‬از بیـن رفتن‬ ‫هویتهای محلی و گونا گونی و تضادهای فرهنگی‪ ،‬انومی به‬ ‫وجود میاید (رابرتسون‪ 173 :1374 ،‬به نقل از مسعودنیا‪،‬‬ ‫‪ .)9 :138۰‬انومی را اینگونه میتوان تعریف کرد؛ «شرایطی‬ ‫کـه هنجارهـای تعیینکننـده و هدایتگر رفتار انسـان از بین‬ ‫رفتهانـد (ضمانـت اجرای انهـا یا اعتقاد بـه ارزش انها دچار‬ ‫سستی شـده) و یا با یکدیگر تعارض پیدا کردهاند»‪.‬‬ ‫نظریه شهرگرایی جورج زیمل‬ ‫از جمله نظریهپردازان مطرح که در باب روابط انسانها و‬ ‫کنش متقابل در محیط شهری و کم و کیف ان نظریات جالب‬ ‫توجهی ارائه کرده باشد‪ ،‬میتوان به جورج زیمل اشاره کرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫زیمـل اساسـا شـناخت کنـش متقابل میـان ادمهـا را یکی از‬ ‫وظایف عمده جامعهشناسی میدانست‪ .‬و حتی میگفت‬ ‫«جامعـه همـان نامی اسـت بـرای تعـدادی از افـرادی که از‬ ‫طریـق کنـش متقابل به یکدیگر پیوسـتهاند» (کوزر‪:1374 ،‬‬ ‫درامنازنواحمارفاهاردالفا|النحو‬ ‫‪ .)249‬بنابرایـن موضـوع محـوری اندیشـه زیمـل‪ ،‬شـناخت‬ ‫کنش متقابل در سطوح و موقعیتهای مختلف است‪.‬‬ ‫زیمل در مقاله معروف خود‪« ،‬کان شهر و حیات ذهنی»‪،‬‬ ‫مجموعـهای خصوصیـات مختلـف را بـه زندگـی در محیـط‬ ‫شهری نسبت میدهد‪ .‬او معتقد است محیطهای شهری‬ ‫بالقـوه واجـد ویژگیهایـی اسـت کـه پیامدهای معنـی را در‬ ‫پی دارد‪ .‬نقدی (‪ )88 :1382‬پیامدهای زندگی شهری را‬ ‫از دید زیمل‪ ،‬این گونه خاصه کرده است‪ .1 :‬تسلط روحیه‬ ‫حسـابگری‪ .2 ،‬وقتشناسـی‪ .3 ،‬پیدایـش روحیـه دوگانـه‬ ‫بیتفاوتی و ازادی‪ .4 ،‬کاهش نظارت سنتی و توسعه وسایل‬ ‫کنترل رسمی‪ .۵ ،‬تسلط روحیه فردگرایی‪ .6 ،‬از خود بیگانگی‪،‬‬ ‫‪ .7‬فراهم شدن زمینه بروز اسیبهای اجتماعی و روانی‪.‬‬ ‫‪ ‬ا گـر بخواهیـم دو مفهـوم محـوری در کار زیمـل کـه بـا‬ ‫سـوال فوق مرتبط اسـت را در مرکز توجه قرار دهیم‪ ،‬یکی‬ ‫تحریکپذیری باای ذهن و اعصاب انسان سا کن در شهر‬ ‫میباشـد کـه در طـول روز چندیـن بـار اتفـاق میافتـد و فـرد‬ ‫شهرنشـین بـرای حفـظ ارامـش و امنیـت خـود ناچـار اسـت‬ ‫تعدادی از محرکها را نادیده بگیرد و نسبت به انها وا کنش‬ ‫نشـان ندهـد و دیگـر‪ ،‬رواج اقتصـاد پولـی اسـت کـه روحیـه‬ ‫حسـابگری (عقانیـت ابـزاری) و تـا حـدودی فردگرایـی را‬ ‫در پـی دارد‪ .‬بـزرگ شـهر کانـون اقتصـاد پولـی بـوده اسـت‬ ‫کـه رابطـهای نزدیـک بـا تسـلط عقـل بـر رفتـار و گرایشهـای‬ ‫واقعبینانه مبتنی بر محاسـبه بـا پدیدهها را دارد‪ .‬فردی که‬ ‫به عقل ابزاری متوسل میشود‪ ،‬در ضمن نوعی بیتفاوتی‬ ‫نسبت به پدیدهها دارد و روابط شخصی و عاطفی را کمتر‬ ‫در امور دخالت میدهد‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬همه چیز یا همه‬ ‫منابع‪:‬‬ ‫‪ .1‬اخوان‪ ،‬مهدی‪ .)1387( .‬پرونده فلسفه نوع‬ ‫دوسـتی‪ ،‬کتـاب مـاه فلسـفه‪ ،‬شـماره ‪ 3‬و ‪.11‬‬ ‫‪ .2‬تنهایی‪ ،‬ابوالحسن‪ .)1386( .‬نظریههای جامعه‬ ‫شناسی‪ ،‬مشهد‪ :‬نشر مرندیز‪.‬‬ ‫‪ .3‬توسلی‪ ،‬غامعباس‪ .)1386( .‬جامعه شناسی‬ ‫شـهری‪ ،‬چـاپ نهم‪ ،‬انتشـارات دانشـگاه پیـام نور‪.‬‬ ‫‪ .4‬فیالکـوف‪ ،‬یانـکل‪ .)1383( .‬جامعـه شناسـی‬ ‫شهر‪ ،‬ترجمه عبدالحسین نیک گهر‪ ،‬تهران‪ :‬نشر ا گه‪.‬‬ ‫‪ .۵‬کرایب‪ ،‬یان‪ .)1389( .‬نظریه اجتماعی کاسیک‪،‬‬ ‫مقدمـه ای بـر اندیشـه مارکـس وبـر‪ ،‬دورکیـم‪ ،‬زیمـل‪،‬‬ ‫شهناز مسمی پرست‪ ،‬چاپ پنجم‪ ،‬تهران‪ :‬نشر ا گه‪.‬‬ ‫‪ .6‬کوزر‪ ،‬لوئیس‪ .)1387( .‬زندگی و اندیشه بزرگان‬ ‫جامعه شناسی‪ ،‬ترجمه محسن ثاثی‪ ،‬چاپ چهاردهم‪،‬‬ ‫تهران‪ :‬نشر علمی‪.‬‬ ‫وقایـع و حتـی کیفیتهـا قابل سـنجش بـا یک معیـار‪ ،‬یعنی‬ ‫پول میشـوند (ممتاز‪118 :1387 ،‬؛ توسـلی‪.)81 :1386 ،‬‬ ‫ً‬ ‫غالبـا همچنین اسـت کـه ما ک عقانی بودن یـک رفتار با‬ ‫معیارهای عینی نظیر مادیات یا چیزهای دیگر قابل تبدیل‬ ‫بـه مادیـات سـنجیده میشـود‪ .‬بـه بیـان دیگـر‪ ،‬عقانیـت‬ ‫هـر کنشـی را با سـود مـادی میسـنجند‪ .‬با توجه بـه این امر‬ ‫اخاقی زیستن عقانی است یا نه؟ (اخوان‪.)21 :1387 ،‬‬ ‫ً‬ ‫در نتیجه در کان شهر‪ ،‬ذهن شهری با اقتصاد پولی عمیقا پیوند‬ ‫یافتهاند‪ .‬پیچیدگی زندگی شهری ما را مجبور به وقتشناسی‪،‬‬ ‫حسـابگری و دقت میکند و جهان را به یک مسـئله ریاضی‬ ‫تبدیل میکند‪ .‬شهرنشین ادمی است دلزده‪ ،‬دارای نگرشی‬ ‫محتاطانه و حتی انزجاراور نسبت به دیگران‪ ،‬از درگیر شدن با‬ ‫احساسات‪ ،‬از یک طرف و با بیاعتنایی از طرف دیگر خود‬ ‫را حفـظ میکنـد‪ ...‬شهرنشـین‪ ،‬به جـای قلب با سـر وا کنش‬ ‫نشان میدهد‪( .‬کرایب‪ .)286 :1389 ،‬فرد در محیط شهری‬ ‫حسابگر‪ ،‬غیراحساساتی و خشک و ماشینی میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬بـه ایـن ترتیـب‪ ،‬هـر چنـد کـه راهحـل رفـع تزاحـم میـان‬ ‫عدالت و کارایـی وا گذاری نواوریهای اجتماعی به مردم‬ ‫و زمینهسازی مشارکت انها برای ارائه راهحلهای اجتماعی‬ ‫نواورانـه معرفـی شـد‪ّ ،‬امـا ایـن مهـم بـا توجـه بـه نظریاتی که‬ ‫گویای بیتفاوتی انسانها هستند و دیگر نظریات مربوطه‪،‬‬ ‫نیازمنـد طراحـی سـازوکارهایی مشـخص و کارامـد اسـت‬ ‫تـا بتـوان مبتنـی بـر ارمـان جمهوریـت (مشـارکت مردمـی در‬ ‫نـواوری اجتماعـی) در راسـتای تحقـق عدالـت همزمـان بـا‬ ‫کارایـی گام برداشـت‪.‬‬ ‫‪ .7‬مبینی دهکردی‪ ،‬علی؛ کشتکار هرا کنی‪ ،‬مهران‪.‬‬ ‫(‪ .)139۵‬فراترکیـب مدلهـای نـواوری اجتماعـی‪.‬‬ ‫فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسـعه اجتماعی‪ .‬سـال‬ ‫هفتـم‪ .‬شـماره ‪1۰1-138 .26‬‬ ‫‪ .8‬ممتاز‪ ،‬فریده‪ .)1387( .‬جامعه شناسی شهر‪،‬‬ ‫تهـران‪ :‬انتشـارات شـرکت سـهامی انتشـار‪.‬‬ ‫‪9. Bacon, N., Faizullah, N., Mulgan, G.,‬‬ ‫‪& Woodcraft, S. )2008(. How local areas‬‬ ‫‪innovate to address changing social needs.‬‬ ‫‪Technology.‬‬ ‫‪10. Caulier-Grice, J., Davies, A.,‬‬ ‫‪Patrick, R., & Norman, W. )2012(.‬‬ ‫‪Defining social innovation. A deliverable‬‬ ‫‪of the project:“The theoretical, empirical‬‬ ‫‪and policy foundations for building social‬‬ ‫‪innovation in Europe”)TEPSIE(, European‬‬ ‫‪Commission-7th Framework Programme,‬‬ ‫‪Brussels: European Commission, DG‬‬ ‫‪Research.‬‬ ‫‪11. Davies, A., & Simon, J. )2013(. The‬‬ ‫‪value and role of citizen engagement in‬‬ ‫‪social innovation. Brussels: European‬‬ ‫‪Commission, DG Research.‬‬ ‫‪12. Hayami, Y., & Godo, Y. )2005(.‬‬ ‫‪Development economics: From the poverty‬‬ ‫‪to the wealth of nations. Oxford University‬‬ ‫‪Press.‬‬ ‫& ‪13. Marques, P., Morgan, K.,‬‬ ‫‪Richardson, R. )2018(. Social innovation‬‬ ‫‪in question: The theoretical and practical‬‬ ‫‪implications of a contested concept.‬‬ ‫‪Environment and Planning C: Politics and‬‬ ‫‪Space, 36)3(, 496-512.‬‬ ‫هـر چنـد کـه راه حـل ر فـع‬ ‫تزاحـم میـان عدا لـت و‬ ‫کارایـی واگـذاری نواوریهای‬ ‫ا جتما عـی بـه مـر د م و‬ ‫ز مینه سـا ز ی مشـا ر کت‬ ‫انهـا بـرای ارائـه راهحلهـای‬ ‫اجتماعـی نواورانـه معرفـی‬ ‫شد‪ّ ،‬اما این مهم با توجه به‬ ‫نظریاتی کـه گویای بیتفاوتی‬ ‫انسـانها هسـتند و دیگـر‬ ‫نظریـات مربوطـه‪ ،‬نیازمنـد‬ ‫طر ا حـی سـا ز و کا ر ها یی‬ ‫مشـخص و کارامـد ا سـت‬ ‫تـا بتـوان مبتنـی بـر ار مـان‬ ‫جمهو ر یـت ( مشـا ر کت‬ ‫مردمی در نواوری اجتماعی)‬ ‫در راسـتای تحقـق عدالـت‬ ‫همز مـان بـا کارایـی گام‬ ‫برداشـت‪.‬‬ ‫‪14. Michelini, L. )2012(. Social innovation‬‬ ‫‪and new business models: creating shared‬‬ ‫‪value in low-income markets. Springer‬‬ ‫‪Science & Business Media.‬‬ ‫& ‪15. Murray, R., Caulier-Grice, J.,‬‬ ‫‪Mulgan, G. )2010(. The open book of‬‬ ‫‪social innovation )p. 2(. London: National‬‬ ‫‪endowment for science, technology and the‬‬ ‫‪art.‬‬ ‫‪16. Schmitt, J. )2014(. Social Innovation‬‬ ‫‪for Business Success: Shared Value in‬‬ ‫& ‪the Apparel Industry. Springer Science‬‬ ‫‪Business Media.‬‬ ‫‪17. Vonortas, N., & Aridi, A. )2012(.‬‬ ‫‪The innovation policy handbook. Center‬‬ ‫‪for International Science and Technology‬‬ ‫‪Policy, George Washington University, 2.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪63 1397‬‬ ‫‪ ‬نواوری اجتماعی‪ ،‬راهحل جدیدی اسـت‬ ‫که ظرفیت کنش در جامعه را بهبود میبخشد‪.‬‬ ‫افرادی از جامعه که همیشه کنار نشستهاند‪ ،‬به‬ ‫بهانه جذابیتهای نواوری اجتماعی به میدان‬ ‫مسائل و مسئولیتها دعوت میشوند‪.‬‬ ‫‪ 64‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪65 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫دکتر محمدمهدی مهدیخواه‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتری سیاستگذاری علم و‬ ‫فناوری سازمان پژوهشهای‬ ‫علمی و صنعتی ایران‬ ‫‪mahdikhah@isu.ac.ir‬‬ ‫سوزن‬ ‫ِ‬ ‫کاای ایرانی!‬ ‫یادداشت دوازدهم‬ ‫همیشه به مسئولین شان نگاه میکنند‬ ‫‪ ‬در توبیخهای قران کریم یکی از شـدیدترین توبیخها‪ ،‬توبیخ سـخن گفتن و‬ ‫عدم عمل به ان اسـت (سـوره مبارکه صف‪ ،‬ایه سوم)‪:‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َُ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ُّ َ َّ َ َ ُ َ َ ُ ُ َ َ َ َ ْ َ ُ َ َ‬ ‫ون‪ ،‬ک ُب َر َمق ًتا ِع ْن َد ا ّلل ِه ا ْن تقولوا َما لا‬ ‫«یا ایها ال ِذین امنوا ِلم تقولون ما لا تفعل‬ ‫َت ْف َع ُل َ‬ ‫ون‪ :‬اى کسانی که ایمان اوردهاید چرا چیزى میگویید که انجام نمیدهید‪،‬‬ ‫نزد خداوند خیلی کار قبیحی است که چیزى را بگویید که خود انجام نمیدهید»‪.‬‬ ‫‪ ‬داستان معروف پیامبر اعظم؟ که رطب خورده حتی به یک بچه خردسال‬ ‫هـم منـع رطب نمیکنـد‪ ،‬درحالیکه نه ان بچه خبر داشـت و نه مـادرش! گویای‬ ‫تمام ماجراست‪.‬‬ ‫‪ 66‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫هنزنا اوااایرانشنا|النحو‬ ‫‪ ‬حمایت از کاای ایرانی هر چند نیازمند رفتار و التزام‬ ‫همگانی است اما بیش از تودههای مردم‪ ،‬باید از مسئولین‬ ‫و صاحبان رسانه‪ ،‬بر این مهم انتظار داشت‪ ،‬چرا که علی؟‬ ‫فرمود رفتار مردم بیش از انکه به پدرانشـان شـبیه باشد‪،‬‬ ‫شبیه امرا و مسئولین خود است‪1‬؛‬ ‫و ا گر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی‪،‬‬ ‫براورند غامان او درخت از بیخ ‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ ‬شـعار حمایت از کاای ایرانـی وقتی به ثمردهی خود‬ ‫نزدیک میشـود که مسئولین‪ ،‬اهل رعایت گردند‪ .‬سوزن‬ ‫کاای ایرانـی را بـه جـان بخرنـد تـا انتظـار داشـته باشـند کـه‬ ‫مـردم نیـز بـا جوالـدوز داخلـی سـودا کننـد‪ .‬واضح اسـت که‬ ‫نفوذ کام‪ ،‬حاصل عملی است که در ادامه کام میاید و‬ ‫بخش زیادی از تاثیر سخن به تطابق قول و رفتار برمیگردد‪.‬‬ ‫مردم سـخن مسئولین را شنیده‪ ،‬رفتار و عرصه عمل انها را‬ ‫ّ‬ ‫ورنداز کرده و و زیرکانه مورد مداقه قرار میدهند؛ ا گر رفتار را‬ ‫با گفتار همگون دیدند‪ ،‬انگاه ان سخن را دنبال کرده و ارج‬ ‫مینهند؛ اما ا گر کردار را خاف مطلب بیان شده احساس‬ ‫کردند‪ ،‬با لبخندی تلخ به مطلب بیان شـده مینگرند‪.‬‬ ‫‪ ‬تعارض بین عمل و گفتار از سوی مردم کمتر پذیرفته‬ ‫میشود‪ ،‬که از سویی عملکرد مسئولین و صاحبان رسانه‪،‬‬ ‫ترغیبکننده به مصرفگرائی‪ ،‬تجمل و استفاده از کاای خارجی‬ ‫باشند و از سویی مردم را به سادهزیستی و قناعت و کمک‬ ‫به نیازمندان دعوت کنند‪ .‬امری که متاسفانه پژوهشهای‬ ‫علمـی نیـز بـر ان صحـه میگذارنـد‪ ،‬و بیـان میدارنـد کـه در‬ ‫حـوزه سیاسـتگذاری و ارائـه راهبردهـای اجرایـی گفتمـان‬ ‫اقتصاد مقاومتی‪ ،‬رسانههای رسمی کشور محتوای چندانی‬ ‫نسبت به مسائل جاری و روزمره مخاطبان منتشر نکردهاند‪،‬‬ ‫ً‬ ‫بلکـه صرفـا به بیـان مفهوم اقتصـاد مقاومتـی پرداخته و در‬ ‫‪3‬‬ ‫الگوسازی عملی ناتوان بودهاند‪.‬‬ ‫‪ ‬باید دانست که ا گر کریستالهای غیرشخصی دیگر از‬ ‫کشور چک نیامد‪ ،‬برنج ایرانی جای برنج هندی و پا کستانی در‬ ‫مراسمها‪ ،‬اطعامها و افطاریهای را گرفت‪ ،‬قرارداد کترینگ‬ ‫بـا شـرکتهای معتبـر ایرانـی بسـته شـد‪ ،‬تبلیـغ محصـوات‬ ‫خارجی از تبلیغات رسمی کشور رخت بربست‪ ،‬یک دست‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َْ ُ‬ ‫‪ -1‬ا ّلن ُاس ِبا َمرا ِئ ِه ْم اش َبه ِم ْن ُه ْم ِبابا ِئ ِه ْم تحف العقول‪ ،‬ص ‪.2۰8‬‬ ‫‪ -2‬قسمتی از حکایت نوزدهم باب نخست گلستان سعدی‪ ،‬در سیرت پادشاهان‪.‬‬ ‫‪ -3‬پوری‪ ,‬احسـان‪ ,‬جعفری‪ ,‬زهرا‪ ,‬پوریانی‪ ,‬جابر‪ ,‬چشـمهنور‪ ,‬مرتضی‪.)1396( .‬‬ ‫پوشش خبری گفتمان اقتصاد مقاومتی در خبرگزاریها و وبسایتهای خبری‪.‬‬ ‫پژوهشهای ارتباطی‬ ‫شعار حمایت از کاای ایرانی وقتی به ثمردهی خود نزدیک میشود که مسئولین‪،‬‬ ‫اهـل رعایت گردنـد‪ .‬سـوزن کاای ایرانی را بـه جان بخرند تا انتظار داشـته باشـند‬ ‫که مردم نیز با جوالدوز داخلی سودا کنند‪.‬‬ ‫موبایـل و یـک دسـت سـاعت مسـئولین عالی بـه برندهای‬ ‫حداقـل بـه ظاهـر داخلـی تغییـر کـرد و ‪...‬ان وقـت احتمـاا‬ ‫مـردم هـم میگوینـد‪« :‬انـگار راسـت گفتـه میشـود»‪ .‬انـگاه‬ ‫کمکـم سـرمایه کامـی مسـئولین ارج و اعتبـار پیـدا میکنـد‬ ‫و کاای ایرانـی بالنـده میگـردد‪ .‬وگرنـه اسـتفاده از فـرش‪،‬‬ ‫زعفـران‪ ،‬و برنـج ایرانـی برای داخـل خانه‪ ،‬مهمانـی گرفتن‪،‬‬ ‫و به دیگران جلوهگری کردن که هنر نیست؛ هنر انست که‬ ‫درد سـوزن کاای داخلـی را بـه جـان خرید و هزینه داشـتن‬ ‫مسـئولیت را قبول کرد‪.‬‬ ‫‪ ‬راهحل سـاده اسـت‪ ،‬مسـئول یـا نباید مسـئولیت قبول‬ ‫کند یا ملتزم به فرمان رهبری گرانقدر گردد‪ .‬اهتمام به عمل‬ ‫در کنار گفتار زبانی است‪ ،‬که کام را زینت میبخشد ولذا‬ ‫پیشگامی دولت و مسئولین کشور در استفاده از کاای داخلی‬ ‫یکی از وظایفی است که ازمه تحقق شعار سال است‪.‬‬ ‫حکمتـی اسـت در نهجالباغـه کـه سـید رضـی در مـورد ان‬ ‫بیـان داشـته کـه همیـن یـک کام بس اسـت بـرای انـدرز و‬ ‫موعظـه‪4‬؛ چنـد جملـهای از ان حکمـت‪:‬‬ ‫از ان مردم نباش که بدون عمل به اخرت امید‬ ‫دارند‪ ،‬چون به سـخن ایند‪ ،‬زیاده گویند و چون‬ ‫بـه عمل برایند‪ ،‬کـم گزارند‪ .‬عبرتها را توصیف‬ ‫میکنند اما خود عبرتی نمیگیرند‪ .‬چون به موعظه‬ ‫برخیزند صدایشان عالم را کر کند اما خود موعظه‬ ‫خویشـتن را نمیپذیرنـد‪ .‬چـون بـر مـردم رسـند‬ ‫سـخت گیرند و چون به خود میرسـند‪ ،‬ماست‬ ‫مالی کنان عبور میکنند‪ .‬مردم را امر میکنند به‬ ‫‪۵‬‬ ‫انچه خود انجام نمیدهند ‪...‬‬ ‫‪ -4‬قـال الرضـی و لـو لـم یکـن فـی هـذا الکتـاب اا هـذا الـکام لکفـی بـه موعظـه‬ ‫ناجعـه و حکمـه بالغـه و بصیـره لمبصـر و عبـره لناظـر مفکـر‬ ‫‪ -۵‬نهـج الباغـه ‪ -‬حکـم اامـام علی‪ -‬حکمـه ‪ -1۵۰‬و ا تکن ممـن یرجوا ااخره‬ ‫بغیر عمل‪...‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪67 1397‬‬ ‫لنحو‬ ‫همشهری‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد وعضو هیئت علمی دانشکده‬ ‫معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪mesbab@yahoo.com‬‬ ‫یادداشت سیزدهم‬ ‫با «همشهری»‬ ‫روی «پل طبیعت»‬ ‫حمایت در دل مفهوم‬ ‫بعضی محصوات‪ ،‬برخی خدمات‪ ،‬شماری از سازهها و تعدادی از‬ ‫رسانهها خاصند و مسیر متمایزی را طی میکنند‪ .‬مسیری که برای‬ ‫مخاطب و مشتری ‪ ،‬چارهای جز خواستن و خریدن و باز خریدن‬ ‫و حمایت و دفاع نمیماند‪ .‬اینها چه هستند و چه کردهاند؟‬ ‫‪ 68‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬اولین شماره روزنامه همشهری در ‪ 24‬اذر ‪ 71‬روی دکه‬ ‫مطبوعات امد؛ روزنامهای در قطعی متفاوت‪ ،‬چهار رنگ و‬ ‫با محتوایی اجتماعی و با غلبه طرح مسـائل شـهری‪ .‬اقبال‬ ‫بـه رسـانههای مکتـوب خاصـه روزنامههـا در ان زمـان زیاد‬ ‫بـود و بـه شـدت و جدیت مـورد توجه و اسـتناد بود‪ .‬وجود‬ ‫تنهـا دو شـبکه تلویزیونی و فقط پنـج روزنامه که دو روزنامه‬ ‫(جمهوری اسـامی و ابرار) صبح منتشـر میشـد و سه دیگر‬ ‫(کیهـان‪ ،‬اطاعـات و رسـالت) عصـر چـاپ میگردیـد‪ ،‬این‬ ‫خواست و طلب اجتماعی را پررنگتر میکرد‪ .‬لذا همشهری‬ ‫در چنین زمانی و با این ظاهر و باطن متمایز وارد عرصه شد‪،‬‬ ‫ان هـم در نوبـت صبـح کـه دو روزنامـه جـوان و کمجاذبـه‪،‬‬ ‫چـاپ میشـد‪ .‬هنـوز روزنامـه به شـماره ‪ 2۰‬نرسـیده بـود که‬ ‫حادثه دلخراش و جانسـوز تصـادف یک مینیبوس حامل‬ ‫دختـران دانشاموز در پیچ ولنجک‪ ،‬که منجر به از دسـت‬ ‫رفتن تعدادی از انان شد‪ ،‬برای اولین بار‪ ،‬یک حادثه را به‬ ‫تیتریک در یک روزنامه تبدیل کرد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬خبری‬ ‫که در روزنامههای دیگر در گوشهای از صفحه حوادث جای‬ ‫میگرفت ‪ ،‬تیتر یک این روزنامه شـد!!‬ ‫‪ ‬در حقیقت‪ ،‬همشهری تاش میکرد که نیاز و اولویت‬ ‫رسانهای مخاطبان را تشخیص و به خوبی با برجسته کردن‬ ‫خبر‪ ،‬به این عطش پاسخ دهد‪ .‬اینگونه روایت و حکایت‬ ‫هـم بـه تمایز همشـهری نسـبت بـه رسـانههای دیگـر کمک‬ ‫شایانی کرد و خیلی زودتر از انچه حدس زده میشد‪ ،‬مورد‬ ‫توجه مخاطبین قرار گرفت‪ .‬روزنامه به سـرعت‪ ،‬سهم بازار‬ ‫ً‬ ‫باایـی را بیـن رسـانهها (و نـه فقـط مطبوعـات) کـه بعضـا‬ ‫شصت سـاله بودند‪ ،‬باز کرد‪.‬‬ ‫‪ ‬از طرف دیگر‪ ،‬این اقبال سبب شد که طرح کسبوکاری‬ ‫روزنامـه در قالـب انتشـار ا گهـی نیازمندیهـا‪ ،‬خیلـی زود و‬ ‫قوی جان بگیرد و برای اداره بهترو اسـتفاده از فرصت بازار‬ ‫که دیگر رقبا بدان پاسـخ نداده بودند‪ ،‬سـازمان ا گهیهای‬ ‫همشـهری‪ ،‬طلـوع کنـد‪ .‬ا گهیهـای همشـهری بـا مکشـی‬ ‫ً‬ ‫فوقالعاده‪ ،‬تقریبا صفحات ا گهیهای روزنامههای دیگر را‬ ‫خالی کرد و تنها صفحه ترحیم و اموات روزنامه اطاعات‪،‬‬ ‫باقی ماند و همچنان زنده اسـت!‬ ‫همشـهری‪ ،‬خیلـی زود عـاوه بـر کیوسـک مطبوعـات‪ ،‬در‬ ‫ایستگاههای اتوبوس و پشت چراغ قرمزها‪ ،‬ان هم به تعداد‬ ‫اا‪.‬همشسراهارهاا‪ .‬لارغطنفها|النحو‬ ‫باایی به فروش میرسید‪ .‬بعد از مدتی‪ ،‬شهرداری که این‬ ‫مسیر را حداقل از حیث بازار‪ ،‬پرتوفیق طی کرده بود تمایل‬ ‫پیدا کرد که روزنامه را در قالب یک کسبوکار موفق سازمان‬ ‫و توسعه دهد‪ .‬لذا خیلی زود به یک غول بزرگ رسانهای با‬ ‫بیش از بیسـت نشریه در حوزههای اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪،‬‬ ‫سیاسـی و یـا فرهنگـی و اندیشـه تبدیـل شـد‪ .‬یکـی از اولیـن‬ ‫نشریات این بنگاه رسانهای‪ ،‬نشر روزنامه افتابگردان‪ ،‬روزنامه‬ ‫مخصـوص و تخصصـی کودکان بود که خیلـی زود و یک و‬ ‫نیم سـال بعد از روزنامه همشـهری چاپ شـد‪ .‬این روزنامه‬ ‫از اولین روزنامههای کودکان در دنیا به حساب میاید که‬ ‫هر روز در هشت صفحه منتشر میگردید‪.‬‬ ‫‪ ‬از درخشـش ان روزهـا‪ ،‬تا وضعیت کنونی‪ ،‬به واسـطه‬ ‫عـوض شـدن مدیـران و غلبـه فضـای سیاسـی‪ ،‬تغییراتـی‬ ‫دیـده میشـود ولـی همچنان از سـرمایه اعتبـار و برندی که‬ ‫سالها قبل برای همشهری حاصل و انباشته شده‪ ،‬استفاده‬ ‫میکند‪ .‬در اخرین رتبهبندی روزنامههای کشور در سه محور‬ ‫«محتوایی»‪« ،‬چاپ و توزیع» و «بنگاهی و توسعهای» که با‬ ‫لحاظ ‪ 29‬شاخص و سنجه انجام شد‪ ،‬روزنامه همشهری‪،‬‬ ‫رتبه اول را بین ‪ 7۵‬روزنامه سراسری و استانی ازان خود کرد‪.‬‬ ‫نود‬ ‫‪ ‬در سه دهه اخیر معدودی برنامه تلویزیونی از جهت‬ ‫تمایز و خاقیت در طراحی و اجرا‪ ،‬پیشرو و پیشتاز بودند‪.‬‬ ‫نیمـرخ (بـرای گروه سـنی نوجـوان)‪ ،‬نود‪ ،‬ماه عسـل و مردم‬ ‫ایران سـام (برنامه صبحگاهـی)‪ ،‬در مجموعه برنامههای‬ ‫ترکیبـی از سـرامدان بودنـد که هرکـدام به نوعی مـورد تقلید‬ ‫و کپیبـرداری قرار گرفتنـد ولی به جز یک مورد و ان هم در‬ ‫برنامه ا کسیژن با اجرای شهاب حسینی (به تقلید از نیمرخ)‪،‬‬ ‫بقیه توفیقی حاصل نیاوردند و بسیار ضعیف ظاهر شدند‪.‬‬ ‫در ایـن بیـن‪ ،‬برنامـه فوتبالـی نـود‪ ،‬یـک سـرو گـردن از همـه‬ ‫بااتـر بـود و هـر چقـدر هـم جلوتـر امـد‪ ،‬بـه جـای اینکـه بـوی‬ ‫کهنگـی بگیرد‪ ،‬همواره و هر سـاله تازهتر شـد و جلـو افتادگی‬ ‫از خواسـت و نیاز مخاطب را به رخ میکشـید‪.‬‬ ‫‪ ‬نود‪ ،‬برنامهای بود که سـه مولفه اساسـی ان را شـکل‬ ‫مـیداد و میدهـد‪ :‬اول) اسـتفاده از همـه جذابیتهـای‬ ‫سـرگرمکننده ورزشـی به نام فوتبال‪ ،‬دوم) بهرهگیری از همه‬ ‫لـوازم و امکانهـا و مولفههـای درگیرکننـده رسـانه‪ ،‬سـوم)‬ ‫ایدهپـردازی مسـتمر تـوام بـا تیزهوشـی عـادل فردوسـیپور‪.‬‬ ‫روزنامه همشهری با بیش از بیست نشریه در حوزههای اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سیاسی و یا فرهنگی و اندیشه‪.‬‬ ‫نود برنامهای که از یک برنامه ورزشی و فوتبالی فرا رفته و خود را در قامت یک جریان اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و حتی سیاسی نمایانده است‪.‬‬ ‫‪ ‬نـود‪ ،‬طـی نزدیـک بـه دو دهـه هر قدر کـه جلوتـر امده‪،‬‬ ‫جلوتر از نیاز مخاطب خود را نشان داده و همیشه مخاطب‬ ‫را به دنبال خود کشانده است‪ .‬در واقع‪ ،‬هم به مخاطب‪،‬‬ ‫نیازش را یاداوری کرده و هم سلیقهاش را ارتقاء داده و هم‬ ‫ا گاهـیاش را بـاا برده فلـذا برای مخاطب عـام‪ ،‬به عنوان‬ ‫یک دوست خوب و امین جا افتاده است‪.‬‬ ‫نـود‪ ،‬در ا کنونـش‪ ،‬از یـک برنامـه ورزشـی و فوتبالی فـرا رفته‬ ‫و خـود را در قامـت یـک جریان اجتماعـی‪ ،‬فرهنگی و حتی‬ ‫سیاسـی نمایانده است‪.‬‬ ‫‪ ‬نود‪ ،‬با نقل و نقد مربی‪ ،‬بازیکن و داور شروع کرد‪ ،‬بعد‬ ‫سـراغ باشـگاهها و مدیرانش رفت‪ ،‬سپس به زیرساختها‬ ‫و بسترهای توسعهای توجه کرد و در نهایت در اوج قدرت‬ ‫رسـانهای بـه مدیـران فوتبال و فدراسـیون و سـایر کارگزاران‬ ‫دخیل در امر فوتبال رسید‪ .‬این برنامه‪ ،‬سبب شد شفافیت‬ ‫در عرصـه فوتبـال بـه درجه باایی برسـد و کمتر مـوردی‪ ،‬از‬ ‫اسکن و ذرهبین نودیها در امان باشد‪ .‬با این همه‪ ،‬شاید‬ ‫در مقابل سوال «تاثیر نود در پیشرفت فوتبال ایران» جواب‬ ‫روشن و مثبتی وجود نداشته باشد!‬ ‫نود‪ ،‬طـی نزدیک بـه دو دهه‬ ‫هر قدر که جلوتر امده‪ ،‬جلوتر‬ ‫از نیاز مخاطب خود را نشان‬ ‫داده و همیشه مخاطب را به‬ ‫دنبـال خـود کشـانده اسـت‪.‬‬ ‫در واقـع‪ ،‬هـم بـه مخاطـب‪،‬‬ ‫نیازش را یـاداوری کرده و هم‬ ‫سلیقهاش را ارتقاء داده و هم‬ ‫اگاهـیاش را بـاا بـرده فلـذا‬ ‫بـرای مخاطـب عـام‪ ،‬بعنوان‬ ‫یـک دوسـت خـوب و امیـن‬ ‫جا افتاده اسـت‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪69 1397‬‬ ‫رستوران مرشد‬ ‫شیرین عسل‪ ،‬شرکتی موفق در زمینه تولید انواع محصوات غذایی نظیر تنقات‪ ،‬لبنیات و نوشیدنیها‪.‬‬ ‫شیرین عسل‬ ‫‪ ‬روزی بود که داشتن یک برند کا کائو و شکات برای‬ ‫کشورمان‪ ،‬رویایی خام مینمود؛ اما حاا نه یکی بلکه چند‬ ‫برنـد از ایـن محصـول موجـود اسـت‪ .‬یکـی از ان ناماشـناها‬ ‫در بیـن خانوادههـای ایرانـی‪ ،‬شـیرین عسـل اسـت کـه بـا‬ ‫محصوات شـکات و کا کائوی خود شـناخته میشـود‪.‬‬ ‫شـروع کار ایـن شـرکت بـه طـور غیررسـمی از سـال ‪ 67‬بـا‬ ‫بسـتهبندی بسـکویتهای وارداتی اسـت و در سال ‪ ،71‬با‬ ‫پیدا کردن سواد تکنولوژیک تولید این بسکویتها‪ ،‬به طور‬ ‫رسمی کارخانه را تاسیس میکنند‪ .‬این شرکت با اشتغالزایی‬ ‫بـرای بیـش از یازده هـزار نفـر و عملیاتی کردن زنجیـره توزیع‬ ‫خرده فروشی با ‪ 11۰‬فروشگاه همسایه اریا (شیرین عسل)‪،‬‬ ‫به توسـعهای قابل توجه دسـت یافته است‪.‬‬ ‫‪ ‬تولیـدات شـرکت از بیسـکویت و شـکات و کا کائـو به‬ ‫بیش از پانزده رده محصولی گسترش یافته و لبنیات و بستنی‬ ‫و ادامس و ما کارونی و نوشیدنی و ‪ ...‬را در برگرفته است‪.‬‬ ‫شـیرین عسـل تاش کرده با شـعار «از دانه تا قفسه» یا «از‬ ‫مزرعه تا قفسه» زنجیره کاملی از کاشت‪ ،‬داشت‪ ،‬برداشت‪،‬‬ ‫توزیـع و فـروش را در بسـته «فـرا بازاریابـی» بـه ثمـر برسـاند‪.‬‬ ‫شاید یکی از مهمترین جلوههای محصوات شیرین عسل‬ ‫را بایـد در بسـتهبندی جـذاب که مصرف کننده را بشـدت‬ ‫جلب میکند‪ ،‬جستجو کرد که در ان‪ ،‬یک ضعف مزمن در‬ ‫«محصول ایرانی» پوشش یافته است‪ .‬تعریف و تمجید رهبر‬ ‫انقاب از شـکاتهای شیرین عسـل در نمایشگاه کاای‬ ‫ایرانی‪ ،‬یک توفیق بزرگ برای این شرکت به شمار میرود‪.‬‬ ‫‪ 70‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬از تبدیـل قهوهخانههـای سـنتی کـه دیـزیاش زبانـزد‬ ‫بود تا رسـتورانهای مدرن‪ ،‬زمان زیادی نگذشـته اسـت‪.‬‬ ‫بـه واقـع‪ ،‬تغییـر نقـش خانـواده در حضـور اجتماعـی ‪ ،‬ظهور‬ ‫طبقه متوسـط با به عاریت گرفتن عادات و اداب و سـبک‬ ‫ً‬ ‫زندگی ان‪ ،‬ورود بیتعرفه فرهنگ غذایی غرب و نهایتا تغییر‬ ‫نقـش سـنتی زن (مادر‪ ،‬همسـر یا دختـر)‪ ،‬ما را بـا معادلهای‬ ‫مواجـه کـرد کـه منطقـه موجهـی بـا اقتضائـات و تحفظـات‬ ‫فرهنگ سنتی و مذهبی ما ایجاد نمیکرد‪ .‬لذا هر قدر‪ ،‬توان‬ ‫فرهنگسازی و ایجاد سبکهای زندگی مدرن با محوریت‬ ‫طبقه متوسـط شـهری‪ ،‬بیشتر میشـد‪ ،‬فرهنگ ملی و دینی‬ ‫ما خودش را جمع و جورتر میکرد تا تعارضات و تناقضات‬ ‫مثـل هـر تقابل دیگری در عرصه سـنت و مدرنتیته‪ -،‬ما را‬‫بیجواب با چالشها و گسلهای اجتماعی سخت مواجه‬ ‫نکند‪ .‬در واقع‪ ،‬نوعی تطبیقگرایی در جامعه ایرانی به نفع‬ ‫مدرنیتـه و اقتضائاتـش رخ مـیداد‪ .‬شـاید اخرینش نزدیک‬ ‫شـدن نـرخ رشـد زاد و ولد جامعه شـهری و روسـتایی ایران‬ ‫در سرشماری سال ‪ 9۵‬باشد که همین داده‪ ،‬خود حکایتی‬ ‫بلند و رسا از دست و دلبازی تنازل از فرهنگ سنتی است‪.‬‬ ‫از دل ایـن تنـازع‪ ،‬فرهنـگ غذایی ما بش ّـدت متاثر شـد هم‬ ‫از حیـث کیفیت و فرمول سـاخت و پرداخـت و هم از حیث‬ ‫کیفیت و چگونگی تناول‪ .‬از انجا که همیشه بخشی از فرهنگ‬ ‫جوانمردی و مروت و پهلوانی در سنت دینی و ملی ما‪ ،‬خودش‬ ‫را با محوریت خورا ک و غذا و رسیدگی به گرسنگان و نیازمندان‬ ‫شکل و جهت داده است‪ ،‬لذا با هر چه غربی شدن فرهنگ‬ ‫غذایی‪ ،‬از این محور و مدار‪ ،‬فاصله گرفتهایم‪.‬‬ ‫‪ ‬در سالهای اخیر‪ ،‬تاشهایی خارج از مسیر فرهنگی‬ ‫متـداول و غالـب برای زنده نگه داشـتن ایـن ارزش کلیدی‬ ‫صورت گرفته که تا حدی هم به توفیق رسـیده اسـت‪.‬‬ ‫‪ ‬رستوران مرشد‪ ،‬سعی کرده است که این هردوگانه را‬ ‫باهم برای مخاطب تشنه فرهنگ دیروز و درگیر اقتضائات‬ ‫امـروز‪ ،‬بـه نحـوی سـازگار فراهـم اورد‪ .‬این رسـتوران در عید‬ ‫سـعید فطـر سـال ‪ 29( 91‬مـرداد) در یکـی از بـن بسـتهای‬ ‫پـر از لطـف کوچـه ذغالیهـا در حیـاط خانـهای قدیمـی ‪،‬‬ ‫اشپزخانهای کوچک و صمیمی به منظور خدماترسانی به‬ ‫هیئتها و اهالی بازار به نیت حضرت امیرالمومنین علی؟‬ ‫به نام مرشد تاسیس شد‪ .‬پس از گذشت دوسال و نیم بنا‬ ‫بـه اسـتقبال فـراوان مشـتری و بـا تغییراتی در نمـای ظاهری‬ ‫اا‪.‬همشسراهارهاا‪ .‬لارغطنفها|النحو‬ ‫و فضـای حیـاط ان خانه قدیمی و خریـد ملزومات اولیه به‬ ‫«رسـتوران کوچک مرشد» با مسـاحت ‪ ۵۰‬متر تبدیل شد‪.‬‬ ‫مرشـد‪ ،‬تـاش کـرده اسـت نمادهـای جوانمـردی و مـروت‬ ‫را در ایهایـه یـک رسـتوران امروزی نه فقط بـه عنوان یک‬ ‫حاشیه که بیشتر به عنوان یک محمل و بستر رعایت کند‪.‬‬ ‫از دکوراسیون و نقاشیهای دیواری گرفته تا میز و ظرفهای‬ ‫مسی و نوع طبخ و ارائه خدمات‪.‬‬ ‫‪ ‬مرشـد‪ ،‬یک رسـتوران اسـت اما با رعایـت و دخالت و‬ ‫شرا کت متغیرهای سنتی و فرهنگی‪ .‬لذا طعم پذیراییاش‬ ‫ً‬ ‫کاما فضای خشک و نامتوازن یک رستوران تمام غربی را‬ ‫به هم میزند و مشتری را در قامت مهمان در یک فضای‬ ‫ایرانـی میزبانـی (به معنـای دقیقـش) میکنـد‪ .‬اب را هم به‬ ‫یـاد مـادر اب مهمـان میکنـد‪ .‬در اخـر هـم بـا افتخـار بـرای‬ ‫مشتریانش تسهیل میکند که مانده غذاها را با خود ببرند‪.‬‬ ‫پل طبیعت‬ ‫‪ ‬یکـی از سـازههای چشـمنواز تهران‪ ،‬پل طبیعت اسـت‬ ‫که بر روی بزرگراه شـهید مدرس نصب شـده و بوستان اب و‬ ‫اتـش را بـه بوسـتان طالقانی متصل کـرده اسـت‪ .‬این پل که‬ ‫جهت تردد غیرخودرویی احداث شده و در سه طبقه است‪،‬‬ ‫توسط خانم لیا عراقیان طراحی و در سال ‪ 93‬به بهرهبرداری‬ ‫رسیده است‪ .‬این پل بر خاف تعبیر معمول که برای رسیدن‬ ‫از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میشود‪ ،‬به عنوان معبری‬ ‫برای ماندن طراحی گردیده است و از انجا که بین دو بوستان‬ ‫است‪ ،‬خود میتواند یک فضای تفریحی و ادامه هر دو بوستان‬ ‫باشد‪ .‬روی پل فضای سبز‪ ،‬رستوران و کافه وجود دارد‪.‬‬ ‫‪ ‬طراحـی پـل بـه صـورت ترکیبـی از چنـد منحنـی موجب‬ ‫شـد که مناظری که به چشـم ناظر میاید بینهایت باشـد‪.‬‬ ‫همچنین تاش شـده اسـت که سـازه و معمـاری از یکدیگر‬ ‫مجزا نباشند‪ .‬در طراحی این پل از معماری پلهای ایرانی‬ ‫ماننـد پـل خواجـو الهـام گرفتـه شـده و یک سـازه بـا طراحی‬ ‫ً‬ ‫ارگانیک و شـبیه به درخت و کاما سـازگار با محیط زیست‬ ‫و طبیعت که با نمونه مشابه ان در پارکهای ملی و طبیعی‬ ‫کشـورهای دیگر به چشـم میخورد‪ ،‬سـاخته شده است‪.‬‬ ‫ایـن پـل یـک چشـمانداز نـاب بـرای عابـر پدیـد مـیاورد که‬ ‫بـه صورت چندوجهـی لذت پیادهروی (فـردی‪ ،‬گروهی یا‬ ‫خانوادگی)‪ ،‬لذت ارتفاع‪ ،‬لذت طبیعت و لذت دیدن را باهم‬ ‫فراهـم مـیاورد‪ .‬به نظر میرسـد‪ ،‬این پل‪ ،‬بـا همه اجزایش‬ ‫هم خودش محصول است‪ ،‬هم بستری برای محصوات‪.‬‬ ‫مرشد‪ ،‬رستورانی است با رعایت و دخالت و شرا کت متغیرهای سنتی و فرهنگی که مشتری را در یک فضای ایرانی میزبانی میکند‪.‬‬ ‫‪ ‬روزنامه همشـهری‪ ،‬برنامه تلویزیونی نود‪ ،‬محصوات‬ ‫شیرین عسل‪ ،‬رستوران مرشد و پل طبیعت‪ ۵ ،‬موردی هستند‬ ‫که مورد اقبال و استقبال مشتریان قرار میگیرند‪ ،‬و هر کدام‬ ‫از درجـهای از حمایت مصرفکننـدگان و خدمتگیرندگان‬ ‫برخودارند‪.‬‬ ‫‪ ‬روزنامههای متعددی در طول این بیست و شش سال‬ ‫بعد از همشهری امدهاند ولی هیچکدام نتوانستهاند حتی‬ ‫درجات پایینی از موفقیت بازاری این روزنامه را کسب کنند‬ ‫(ابتکار‪ ،‬ایرانیان‪ ،‬فردا‪ ،‬خورشید‪.)...‬‬ ‫‪ ‬چندین برنامه فوتبالی بعد از نود در تلویزیون تهیه شده‬ ‫ولـی هر کدام با طول عمر بسـیار کـم‪ ،‬خداحافظی کردهاند‬ ‫(فوتبال ایرانی‪.)...‬‬ ‫‪ ‬قدمـت و دوام شـیرین عسـل در بـازار ایـران‪ ،‬نمونـهای‬ ‫نـدارد‪ ،‬بـا اینکـه رقبـای موفقـی قبـل و بعـد از شـیرین عسـل‬ ‫امدهاند اما همچنان شیرین عسل در عرصه خردهفروشی‬ ‫توفیقی بـاا دارد‪.‬‬ ‫‪ ‬رسـتورانها و سـالنهای غذاخـوری بـه تعـداد بسـیار‬ ‫زیـادی در دو دهـه اخیـر در فضـای کسـبوکاری تاسـیس‬ ‫نمودهاند‪ ،‬اما فضای مرشد‪ ،‬همچنان مزیتهای غیرقابل‬ ‫تقلیـدی را فراهـم اورده اسـت‪.‬‬ ‫‪ ‬پـل طبیعـت هـم یکـی از پیادهروهـای هوایـی اسـت‬ ‫کـه درسـت سـرجایش نشسـته اسـت‪ .‬هـم معمـاریاش بـا‬ ‫جایزههـای متعـدد‪ ،‬خـود را اثبـات کـرده و هم محلـی برای‬ ‫سـرگرمی جمعـی خانوادههـا اسـت‪.‬‬ ‫پل طبیعت یک چشمانداز‬ ‫نـاب برای عابر پدیـد میاورد‬ ‫کـه بـه صـورت چندوجهـی‬ ‫لـذت پیـاده روی (فـردی‪،‬‬ ‫گروهـی یـا خانوادگـی)‪ ،‬لـذت‬ ‫ارتفاع‪ ،‬لذت طبیعت و لذت‬ ‫دیـدن را بـا هـم فراهـم مـیاورد‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪71 1397‬‬ ‫پل طبیعت بر روی بزرگراه شهید مدرس نصب شده و بوستان اب و اتش را به بوستان طالقانی متصل کرده است‪ .‬این پل جهت تردد غیرخودرویی و در سه طبقه احداث شده است‪.‬‬ ‫اگـر میخواهیـم کاایمـان‬ ‫را مخاطـب ببینـد‪ ،‬ارزیابـی‬ ‫و ارزشـیابی کنـد‪ ،‬در سـبد‬ ‫انتخـاب قـرار دهـد‪ ،‬انتخـاب‬ ‫کنـد‪ ،‬بـه بقیـه هـم توصیـه‬ ‫کنـد و فراتـر از همـه اینهـا‬ ‫حمایـت کند‪ ،‬لـوازم و عناصر‬ ‫ترغیبکننده این حمایت را‬ ‫باید در مفهوم کاا و خدمت‬ ‫طـوری قـرار دهیـم کـه بـدون‬ ‫هیچ فالشی اهنگ انتخاب‬ ‫و مصرف و حمایت همراه و‬ ‫همنـوازی کننـد و بیـرون نزننـد‪.‬‬ ‫‪ 72‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ ‬شاید فهرستی از عوامل و دایل پشت سر این حمایت‬ ‫قرار گرفته باشد که مهمترین انها عبارتند از‪:‬‬ ‫• کشف فرصتهای بازاری با شناسایی دقیق نیاز مخاطب‬ ‫• راهبری و راه نشانی نیاز مخاطب به طوری که مخاطب با‬ ‫اعتماد خود را به تولیدکننده و خدمتدهنده میسپارد‬ ‫و با فرمان او پیش میرود‬ ‫• خاقیـت مدام در زنجیره طراحی تـا فروش و حتی بعد‬ ‫از فـروش‬ ‫‪ ‬همه این موارد و مزایا‪ ،‬در دوره تعریف و مفهومسازی‬ ‫محصـول و خدمت اتفاق میافتـد‪ .‬باین معنا که در قلب‬ ‫مفهوم یک ارزش محوری و مزیت رقابتی پایدار قرار میگیرد‬ ‫و شـکل مفهـوم بـا یـک طـرح کسـبوکاری منسـجم شـامل‬ ‫کیفیـت توزیـع‪ ،‬سیاسـت قیمتگـذاری‪ ،‬برنامـه پیشـبرد و‬ ‫ً‬ ‫احتماا طرح توسـعه بازار و مشـتری سـاخته میشود‪.‬‬ ‫مفهومسازی غنی شده حتی برای دوره افول یا مرگ نوعی‬ ‫طراحـی پیشـبردی جهت حمایـت مشـتری از ادامه حیات‬ ‫محصول در قالبی جدید و انتظار مشتری برای تولد و ظهور‬ ‫ان را دارد‪.‬‬ ‫تمـام مصداقهـای ذکرشـده‪ ،‬طوری خـود را در سـبد خرید‬ ‫مصرفی و زمانی مشتری جای داده است که حمایت مشتری‬ ‫در درون مفهوم طراحی شـده‪ ،‬تعریف شـده اسـت‪ .‬یعنی‬ ‫بخشی یا جزئی از مفهومسازی با حمایت مشتری از تاقی‬ ‫بـا محصول رقـم میخورد و ازم نیسـت از بیـرون محصول‬ ‫اتفاقی بیافتد‪ .‬لذا تمام اجزایی که در درون محصول سبب‬ ‫حمایت مشتری میشود به قدر کفایت و اطمینان در مفهوم‬ ‫محصـول کارگـزاری میشـود‪ .‬ایـن طراحی‪ ،‬سـبب میگردد‬ ‫که ارزش حاصل شده از مصرف یا استفاده از یک محصول‬ ‫یا خدمت‪ ،‬برای مشـتری حدا کثری شود‪ ،‬بنابراین هیچگاه‬ ‫یک ارزش تنها و مجرد‪ ،‬حمایت را بر نمیانگیزد‪.‬‬ ‫‪ ‬بدین سبب‪ ،‬روزنامه همشهری برای طبقه متوسط شهری‬ ‫مسئلهها را شناسایی کرده و براساس ان هم صفحهبندی‬ ‫ً‬ ‫درسـتی انجـام داده بود و هـم تیتربندی صفحـه اول کاما‬ ‫منطبـق بـا نیازهـای چشـمی مخاطـب بـود‪ .‬جالـب اینکـه‬ ‫در سـالهای ‪ 79‬و ‪ ،8۰‬ایـن روزنامـه جمعههـا هـم منتشـر‬ ‫میشـد و طراحـی ان از یـک روزنامـه اجتماعـی خبـر محـور‬ ‫به یک روزنامه اجتماعی سـرگرمی محور شـیفت کرده بود‪.‬‬ ‫برنامـه نـود هـم سـعی میکـرد و میکند بـا اسـتفاده از تاقی‬ ‫و همگرایـی همه جذابیتهای رسـانه و فوتبـال‪ ،‬مخاطب‬ ‫را مسـحور خـود کند‪.‬‬ ‫‪ ‬شـیرین عسل هم همه جذابیتهای طعمی و بصری‬ ‫شـکاتهای خارجـی را در قالـب نیـاز یـک مشـتری ایرانی‬ ‫شناسـایی کرده و ان را به نحو خوبی پاسـخ داده اسـت‪.‬‬ ‫رستوران مرشد هم سعی میکند نوستالژیهای غذاخوری را‬ ‫در کیفیت طبخ‪ ،‬در ارائه خدمت و در دکوراسیون و مکان‪،‬‬ ‫زنده کرده و به نیاز مشتری پاسخ دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬پـل طبیعـت هـم لـذت ارتفـاع‪ ،‬لـذت دیـدن و لـذت‬ ‫با هم بودن را در یک مکان در دسترس شهری برای مخاطب‬ ‫تامین کرده است‪.‬‬ ‫‪ ‬بنابراین‪ ،‬حمایت از یک محصول از درون مفهومسازی‬ ‫اولیه ان بیرون امده و با جلو افتادگی و راهبری مخاطب به‬ ‫سمت نیازهای جدیدش (حمایت) تازهتازه نگه میدارد‪ .‬ا گر‬ ‫میخواهیم کاایمان را مخاطب ببیند‪ ،‬ارزیابی و ارزشیابی‬ ‫کند‪ ،‬در سـبد انتخاب قرار دهد‪ ،‬انتخاب کند‪ ،‬به بقیه هم‬ ‫توصیه کند و فراتر از همه اینها حمایت کند‪ ،‬لوازم و عناصر‬ ‫ترغیبکننـده ایـن حمایت را بایـد در مفهوم کاا و خدمت‬ ‫طـوری قـرار دهیم کـه بدون هیچ فالشـی اهنـگ انتخاب و‬ ‫مصرف و حمایت همراه همنوازی کنند و بیرون نزنند‪ .‬این‬ ‫سـختترین نـوع مفهومسـازی اسـت امـا پـر دوامتریـن و پر‬ ‫توفیقترین ان است ‪.‬‬ ‫هیژه‬ ‫در‬ ‫گلگشت‬ ‫ݧ ݧ ݐݩ‬ ‫گلســــــتان ٯران‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد وعضو هیئت علمی دانشکده‬ ‫معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪mesbab@yahoo.com‬‬ ‫‪ ‬گلگشـت در بـاغ هنـر‪ ،‬بـرای همه‬ ‫کائنـات‪ ،‬عاشـقی و دلربایـی همـراه بـا‬ ‫سرگشـتگی و حیـرت بـه بـار مـیاورد‪.‬‬ ‫گلسـتان هنـر ایرانی‪ ،‬از ایـن جهت‪ ،‬از‬ ‫سرامدان و پیشگامان است و تمدن‬ ‫ژرف ما پر از خط و نقش و نگار و نگین‬ ‫است‪ .‬در هر کوی و برزنی که چشمت‬ ‫مهمان میشود‪ ،‬به تعظیم خلقت این‬ ‫همـه زیبائـی‪ ،‬سـر فـرود مـیاوری و به‬ ‫تجلیـل حکمـت‪ ،‬دل گـرو مـیداری‪.‬‬ ‫اسمان هنر‪ ،‬پر رحمت است و هر رقعه‬ ‫و بقعهاش‪ ،‬نماز ایات دارد‪.‬‬ ‫در ایـن دلگشـتگی‪ ،‬خـط و تذهیـب‬ ‫جایگاهی رفیع و شانی منیع دارد‪ .‬انجا‬ ‫که خط ‪،‬نه فقط لفظ و سخن که فکر‬ ‫و اندیشـه را با متانت و وزانت‪ ،‬مزین‬ ‫میکنـد و جلـوهای از جمـال منطـق و‬ ‫حکمت میشود‪.‬‬ ‫دستنوشـتههای مذهـب و مرصـع‪،‬‬ ‫معمـاری بـا شـکوه‪ ،‬نقاشـی معنا گرا‪،‬‬ ‫تعز یـه و هنر هـای ائینـی و‪...‬همـه‬ ‫دستاوردها و پرداختههای هنرمندان‬ ‫مسـلمان ایرانی‪ ،‬انچنان هوش از سر‬ ‫میبرد که عالم معنا در پیش دیدگان‬ ‫زیبا چشمان‪ ،‬سرشار از جمال و جال‬ ‫هنر‬ ‫و کمال میگردد‪ .‬سهم ِ‬ ‫ایران هنر و ِ‬ ‫ایرانی در تمدن بزرگ جهانی‪ ،‬سهمی‬ ‫یکتا است و اثار بزرگ و باشکوه از هر‬ ‫سنخ و جنسی‪ ،‬خود گویای تمام این‬ ‫عظمت است‪.‬‬ ‫یکی از بزرگترین منازل و مجالس این‬ ‫هنـر‪ ،‬خوشنویسـی و تذهیـب نازدانـه‬ ‫کتابهای هستی‪ ،‬قران مجید است‪.‬‬ ‫در طـول ‪ 14۵۰‬سـال از مبعـث رسـول‬ ‫اه و نـزول کتـاب اه‪ ،‬زیبانویسـی‬ ‫کام خـدا یکـی از بزرگتریـن ارزوهـا و‬ ‫یادگاریهـای عبـاد اه اسـت‪ .‬ایـن‬ ‫هنـر کـه ذیـل هنرسـتان کتـاب ارایـی‬ ‫روح میگیرد و جان میبخشـد در دو‬ ‫قـرن اخیـر بـه دلیـل پیدایـش صنعت‬ ‫چـاپ و انقابـی کـه ایـن صنعـت در‬ ‫کار نشـر بوجود اورده‪ ،‬به تدریج رنگ‬ ‫باخت و تاسف افرید؛ به گونهای که‬ ‫در طول ‪ 2۰۰‬سال گذشته‪ ،‬اثری بدیع و‬ ‫ماندنی در عرصه نسخه نویسی پدید‬ ‫نیامد و شیفتگان هنر را ورد زبان این‬ ‫بیـت حافظ بـود که‪:‬‬ ‫شهر خالی ست زعشاق بود کز طرفی‬ ‫مردی از خویش برون اید و کاری بکند‬ ‫حاا مدتی است که رونق و تازگی به‬ ‫این شهر هنر بازگشته و «قران عقیق» را‬ ‫به طروات و زیبایی‪ ،‬پدید اورده است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪73 1397‬‬ ‫دست نوشته مقام معظم رهبری هنگام زیارت قران عقیق در نمایشگاه قران‬ ‫‪ ‬استاد بهرام سالکی‪ ،‬هنرمند نام اور‬ ‫و نامور عصر ما‪ ،‬متعاقب ماجراجویی‬ ‫عارفانـه‪ ،‬چنـان شـیفته هنـر تذهیـب‬ ‫گردید که با تصمیمی عاشقانه و البته‬ ‫متهورانه‪ ،‬نبوغ خود را در خلق این اثر‬ ‫شگرف و ماندنی بکار گرفت‪ .‬اثری که‬ ‫رهبر فرزانه انقاب‪ ،‬دربارهاش مرقوم‬ ‫فرمودند‪:‬‬ ‫«حجم و کیفیت کار هنری در ان‬ ‫شگفتاور است»‬ ‫‪ ‬قران عقیق‪ ،‬ثمره ‪ 1۳‬سال تاش و‬ ‫شیفتگی این هنرمند وارسته و تبلوری‬ ‫است درخشان از هنر فاخر و غرورافرین‬ ‫اسـامی با الهامی شـاعرانه از مکتب‬ ‫تذهیب‪.‬‬ ‫‪ 74‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫تخیل اعجاب انگیز هنرمند‪ ،‬اطاعات‬ ‫گسترده و ا گاهانه او در گستره این هنر‬ ‫فخیم همراه با ذهن و دسـت توانای‬ ‫او در پناه اخاصی عاشقانه و فیاض‪،‬‬ ‫چنـان جامعیتـی بـه ایـن کار بـا شـکوه‬ ‫بخشـیده اسـت کـه بـه حق مـی توان‬ ‫ان را‪ ،‬ائینه تمام نما و تمام عیاری در‬ ‫عرصـه هنر کتـاب ارایی اسـامی‪ ،‬در‬ ‫عصر حاضر دانست‪.‬‬ ‫‪ ‬انتخاب خط کوفی ایرانی یا پیراموز‬ ‫نیـز در ایـن کار سـترگ خـود اقدامـی‬ ‫هنرمندانه است که ا گر به یکپارچگی‪،‬‬ ‫صابت و اسـتواری حـروف‪ ،‬حرکات‬ ‫تکـرار شـونده عمـودی ‪ ،‬کشـشهای‬ ‫باشـکوه و انحناهـای لطیـف ان نـگاه‬ ‫کنیم‪ ،‬گویی که اجزاء خط در قنوت‪،‬‬ ‫رکوع و سجود‪ ،‬متن کام اه را ّ‬ ‫تجسم‬ ‫و عینیت میبخشند‪.‬‬ ‫‪ ‬در تذهیـب‪ ،‬تلفیـق ماهرانـه سـه‬ ‫نقـش‪ ،‬خاتـم خاتمـکاری‪ ،‬زنجیـری‬ ‫تذهیب و گره چینی معماری‪ ،‬تنظیم‬ ‫مبتکرانه و متقارن و به غایت باشکوه‬ ‫فهرست سورهها‪ ،‬ابداع و اجرای حیرت‬ ‫انگیـز نقـش پیچیده زنجیـری در گره‪،‬‬ ‫ایجاد سایه روشن در تذهیب‪ ،‬بکارگیری‬ ‫صحیح رنگهای شـیر و شکری(طا‬ ‫و نقـره)‪ ،‬تذهیـب مرصـع صفحـات‪،‬‬ ‫هماهنگی دلنشین رنگهای تذهیب‪،‬‬ ‫اسـتفاده از شـیوه نقاشـی پـرداز در‬ ‫تذهیـب‪ ،‬تحریـر طـا بـا سـفید اب‪،‬‬ ‫اسـتفاده از طـا بـه عنـوان زیـر رنگـی‬ ‫برای تالو بخشیدن به رنگها‪ ،‬رعایت‬ ‫تـوازن رنگی خطوط بـا تزئینات‪ ،‬تنوع‬ ‫چشـم نـواز شمسـههای وقـف ایـت‪،‬‬ ‫کتابت خط با قلم مو‪ ،‬فضاهای خالی‬ ‫متناسـب و خیال انگیر متن و بااخره‬ ‫دقت و ظرافت در حد اعجاز و انگاه‬ ‫جلـوه و شـکوه روحانی مجموعه کار‪،‬‬ ‫نشانگر این واقعیت است که هنرمند‬ ‫پرتـوان‪ ،‬صیقـل یافته تریـن گوهرها را‬ ‫از گنجینـه بینظیـر مکاتـب مختلـف‬ ‫هنـر تذهیـب‪ ،‬انتخـاب و ایـن اجـزاء‬ ‫را بـا ابداعاتـی تحسـین برانگیـر چنـان‬ ‫اسـتادانه به هـم در امیخته که بدون‬ ‫تردیـد می تـوان سـخن از مکتبـی تازه‬ ‫گفت و «قران عقیق» را نقطه عطفی در‬ ‫تاریخ هنر کتاب ارایی اسامی دانست‪.‬‬ ‫ً‬ ‫‪ ‬در قـران عقیـق‪ ،‬حـدودا ‪40‬‬ ‫رنـگ اصلـی و ترکیبـی از نـوع طبیعـی‬ ‫و شـیمیایی‪ ،‬شـامل روناس‪ ،‬اجورد‪،‬‬ ‫قرمزدانه‪ ،‬زعفران‪ ،‬دوده‪ ،‬رنگ پوست‬ ‫انار و گردو‪ ،‬لعاب تغلیظ شده چای‪،‬‬ ‫زردچوبه‪ ،‬حنا‪ ،‬نیل‪ ،‬سرنج‪ ،‬جوهراهن‪،‬‬ ‫طـا‪ ،‬نقـره‪ ،‬مـس و برنـج بـه کار رفتـه‬ ‫اسـت‪.‬در عمـوم تذهیبـات ایـن اثـر‪،‬‬ ‫طای تمام عیار‪ ،‬به عنوان استر رنگی‬ ‫و لعاب شفاف چاپی به عنوان رنگ‬ ‫ثانـوی مـورد اسـتفاده قـرار گرفتـه کـه‬ ‫بـه کارگیـری ایـن شـیوه‪ ،‬تالـو خاصی‬ ‫به رنگهای نقوش بخشـیده است‪.‬‬ ‫‪ ‬هـر کـدام از اوراق ایـن قــــــــران‪،‬‬ ‫تزئینات مخصوص به خود را دارا است‬ ‫و شمسه وقف ایات هر برگ با رعایت‬ ‫ترنج یا شمسه حاشیه صفحه‪ ،‬طراحی‪،‬‬ ‫رنگ بندی و اجرا شده است‪ .‬تذهیبات‬ ‫ً‬ ‫عموما به شیوه مرصع (جواهرنشان)‬ ‫انجام گرفته که رعایت این روش باعث‬ ‫ایجـاد بعـد در نقوش گردیده اسـت‪.‬‬ ‫اوراق این مجموعه از نوع کاغذهای‬ ‫دسـت سـاز غیراسـیدی اسـت کـه در‬ ‫مقابل صدمات جوی مقاومت قابل‬ ‫ماحظـهای دارنـد‪ .‬ایـن اوراق بعد از‬ ‫رنـگ امیزی با رنـگ چاپی‪ ،‬به لعاب‬ ‫نشاسته اغشته و اهار داده شدهاند و‬ ‫پس از خشک شدن به منظور صاف و‬ ‫ً‬ ‫براق شدن سطح کاغذ‪ ،‬مکررا به وسیله‬ ‫سنگ عقیق صیقل یافتهاند‪ .‬متن این‬ ‫اوراق‪ ،‬قبل از شروع کتابت‪ ،‬با غبار طا‬ ‫زرافشان شـده اند تا ذرات ریز طا با‬ ‫اشـغال فضاهای خالـی بین خطوط‪،‬‬ ‫باعث چشم نواز شدن بیشتر‪ ،‬گردند‪.‬‬ ‫‪ ‬مقدمـات اجـرای ایـن اثـر بدیـع‬ ‫در سـال ‪1361‬هجـری شمسـی اغاز و‬ ‫اخرین صفحه ان در اردیبهشت ماه‬ ‫‪ ،1374‬پـس از ‪ 13‬سـال کار مسـتمر‪،‬‬ ‫بـه اتمام رسـید‪.‬‬ ‫این اثر را بیشـتر از اینها‪،‬باید دانست‬ ‫و گفـت و دیـد و خوانـد و حـظ بـرد‬ ‫و اینـدگان ان را یـادگاری تمدنـی و‬ ‫گرانسـنگ از ایـران معاصـر بشـمار‬ ‫خواهنـد اورد‪.‬‬ ‫دانشاهرا‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫مقاله‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری دانشکده مهندسی صنایع و علوم نواوری‬ ‫دانشگاه فنی ایندهون هلند‬ ‫‪mzolfagharian@gmail.com‬‬ ‫بیست موفقیت‬ ‫در مطالعات نواوری‬ ‫مقاله بیست موفقیت‬ ‫در مطالعات نواوری‬ ‫این مقالـه گـذری اجمالی به‬ ‫موفقیتهـا یـا نقـاط عطـف‬ ‫حوزه نواوری در دههای اخیر‬ ‫دارد و انها را ذیل ‪ 20‬سرفصل‬ ‫تشریح میکند‪.‬‬ ‫‪Martin, Ben., 2010.‬‬ ‫‪Science Policy Research:‬‬ ‫‪Having an Impact on‬‬ ‫‪Policy?, in: Seminar‬‬ ‫‪Briefings (No. 000197).‬‬ ‫‪Office of Health‬‬ ‫‪Economics, London.‬‬ ‫‪September 6, pp. 1-12.‬‬ ‫در ایـن قسـمت قـرار اسـت نگاهی به‬ ‫دنیای علم نواوری و مرزهای این دانش‬ ‫فرارشتهای بپردازیم‪ .‬پیش از پرداختن به‬ ‫چالشهای نواوری و نحوه پاسخگویی به‬ ‫ان در عصر حاضر میتوان گذری اجمالی‬ ‫نیـز بـه موفقیتهـا یا نقاط عطـف این‬ ‫حوزه علمی در دهههای اخیر داشت‪.‬‬ ‫چنین تحقیقی میتواند مقدمه و بنیانی‬ ‫مناسب برای پرداختن به مباحث روز‬ ‫علمی در این رشته باشد‪ .‬مطالب این‬ ‫بخـش از مقالـه زیـر نوشـته بـن مارتیـن‬ ‫(‪ )2۰1۰‬ترجمه شده و منابع و ارجاعات‬ ‫ان در مقاله مذکور موجود است‪:‬‬ ‫‪ -1‬از کارافرین فردی‬ ‫تا نواوران شرکتی‬ ‫نخستین پیشرفت در حوزه علوم نواوری‬ ‫ً‬ ‫دقیقا به قبل از ظهور این رشته برمیگردد‪.‬‬ ‫شومپیتر یکی از معدود اقتصاددانانی‬ ‫بود که در نیمه نخست قرن بیستم به‬ ‫موضوعات نواوری و فناوری عاقمند‬ ‫بود‪ .‬او میان اختراع و نواوری تمایز قائل‬ ‫شد؛ و نواوری را به نخستین معرفی موفق‬ ‫محصول یا خدمت به بازار یا استفاده‬ ‫گسـترده اجتماعی از یک اختراع تعبیر‬ ‫کـرد‪ .‬شـومپیتر همچنیـن بـه ایـن نکتـه‬ ‫اشـاره کـرد کـه به نظـر میرسـد در طی‬ ‫زمـان‪ ،‬مـا از کارافرینـان فـردی (ماننـد‬ ‫برونل) که اغلب در قرن نوزدهم بودند‬ ‫به سمت فعالیتهای نواورانه جمعی‬ ‫ماننـد شـرکتهای بـزرگ در نیمه قرن‬ ‫بیستم حرکت کردهایم (شومپیتر‪1934 ،‬؛‬ ‫‪1939‬؛ ‪.)1942‬‬ ‫‪ -2‬از ازادسازی تا مداخله دولت‬ ‫تا پیش از سال ‪ ،1939‬دولت چندان‬ ‫در پروژههـای تحقیـق و توسـعه (غیـر‬ ‫از کشـاورزی و سـامت) ورود پیـدا‬ ‫نمیکرد‪ .‬اما این روند در نتیجه جنگ‬ ‫جهانی دوم و حمایت مستقیم دولت‬ ‫از تسلیحات (و همچنین پروژه منهتن)‪،‬‬ ‫رادار‪ ،‬رمزنـگاری و ماننـد ان تغییر پیدا‬ ‫کرد‪ .‬بعد از جنگ نیز‪ ،‬برنامههای بزرگی‬ ‫از سوی دولت در زمینههای تحقیق و‬ ‫توسعه در حوزههای انرژی هستهای‪،‬‬ ‫فضا‪ ،‬سامت و غیره پیگیری شد که‬ ‫همـه انهـا بـر اسـاس بـاور به یـک مدل‬ ‫خطی نواوری بود‪ .‬این مدل توسط ونوار‬ ‫بوش‪ ،‬مشاور علمی ریاست جمهوری‬ ‫ایاات متحده‪ ،‬در سـال ‪ 194۵‬مطرح‬ ‫شد‪ .‬در این مدل‪ ،‬نقطه اغاز‪ ،‬تحقیقات‬ ‫پایهای اسـت کـه پژوهش کاربـردی و‬ ‫سپس توسـعه فنی را ایجاد میکند‪ ،‬و‬ ‫سرانجام در پایان این زنجیره‪ ،‬نواوری‬ ‫پدید میاید‪ .‬این مدل در عین روشنی‬ ‫و سـادگی‪ ،‬از لحـاظ سیاسـی نیز مدلی‬ ‫مناسب برای دانشمندان بود‪ ،‬چرا که‬ ‫ً‬ ‫این فرایند تلویحا پیامی نیز برای دولت‬ ‫داشت‪ :‬اینکه به اغاز این فرایند‪ ،‬منابع‬ ‫مالی تزریق کنید تا در ان سوی زنجیره‬ ‫بتوانید ثروت‪ ،‬سـامت و امنیت ملی‬ ‫افزودهای را برداشت کنید‪.‬‬ ‫در دهـه ‪ 19۵۰‬و ‪ 196۰‬سیاسـتهای‬ ‫مختلفی براساس این مدل خطی طراحی‬ ‫شد‪ .‬اقتصاددانان‪ ،‬به طور خاص ریچارد‬ ‫نلسون و کن ارو (‪ ،)1962‬با ایده «منطق‬ ‫شکست بازار» این سوال را مطرح کردند‬ ‫کـه چـرا دولت بایـد در علم‪ ،‬فنـاوری و‬ ‫نـواوری دخالـت کنـد‪ .‬ماهیـت علـم و‬ ‫تکنولوژی به گونهای است که شرکتها‬ ‫تمایلی به سرمایهگذاری در این حوزهها‬ ‫ندارند چون دانش حاصل‪ ،‬ویژگی «کاای‬ ‫عمومی» را دارد که رقابتی و استثناپذیر‬ ‫نیست (یعنی «استفاده من از دانش‪،‬‬ ‫توانایی شـما را برای اسـتفاده از دانش‬ ‫از بین نمیبرد» و «هنگامی که دانش‬ ‫وجـود دارد‪ ،‬هرکـس میتوانـد ان را بـه‬ ‫دست اورد و از ان استفاده کند»)‪ .‬بدین‬ ‫ترتیب‪ ،‬سرمایهگذاران در تحقیق و توسعه‬ ‫نمیتواننـد از همـه مزایـای انچـه را کـه‬ ‫سـرمایهگذاری میکنند بهره ببرنـد و در‬ ‫نتیجه کمتر در این حوزهها سرمایهگذاری‬ ‫میکننـد‪ .‬بنابرایـن دولتهـا بایسـتی‬ ‫مجموعه دانش مفید را به سطح بهینهای‬ ‫(از لحاظ اجتماعی) توسعه دهند‪.‬‬ ‫‪ -۳‬از دو تا سه فا کتور تولید‬ ‫تـا قبـل از سـال ‪ ،19۵7‬اقتصاددانـان‬ ‫رشـد اقتصادی را براساس دو فا کتور‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪75 1397‬‬ ‫تولید تبیین میکردند‪ :‬نیروی انسانی‬ ‫و سرمایه‪ .‬در سال ‪ 19۵7‬سولو بخش‬ ‫عمدهای از رشدها را برجسته کرد که‬ ‫تنها از طریق این دو فا کتور قابل توضیح‬ ‫نبودند‪ .‬سـولو این امـر را به تغییر فنی‬ ‫نسبت داد (سولو‪ .)19۵7 ،‬در ادامه‬ ‫نیز بسـیاری از نویسندگان این مفهوم‬ ‫را توسعه کمی و کیفی دادند‪.‬‬ ‫‪ -4‬از اثرات تکبخشی‬ ‫تا اثرات چندبخشی‬ ‫مدیریت نواوری برنز و استا کر (‪)1961‬‬ ‫نخسـتین کتـاب بـا ایـن نـوع عنـوان‬ ‫بـود‪ .‬برنـز و اسـتا کر تا کیـد داشـتند کـه‬ ‫نواوری فنی تحت تاثیر قالب سازمانی‬ ‫و الگوهـای ارتباطـی شرکتهاسـت‪.‬‬ ‫انهـا الـزام کلیدی نـواوری موفـق را به‬ ‫یکپارچگی تحقیق و توسعه با سایر امور‪،‬‬ ‫ً‬ ‫خصوصـا دانـش بـازار معرفـی کردند؛‬ ‫موضوعـی کـه اغلـب در شـرکتها از‬ ‫طریـق بخشهـای داخلـی سـازمانی‬ ‫بـا مانع مواجه میشـود‪.‬‬ ‫‪ -5‬از پذیرش فناوری‬ ‫تا انتشار نواوری‬ ‫پذ یـرش فنـاوری تنهـا رو یـدادی‬ ‫تک نقطـه ای نیسـت بلکـه یـک‬ ‫فراینـد تدریجـی انتشـار اسـت‪ .‬راجـرز‬ ‫پـر ارجاعتریـن کتـاب را در ایـن زمینه‬ ‫نوشته شده اسـت‪« :‬انتشار نواوری»‬ ‫که در سال ‪ 1962‬به چاپ رسید و به‬ ‫همراه چهـار ویرایش بعدی به پانزده‬ ‫تـا بیسـت هـزار ارجاع رسـید کـه عدد‬ ‫بسـیار بزرگـی اسـت‪ .‬در ایـن کتـاب‪،‬‬ ‫راجرز اشاره میکند که انتشار نواوری‬ ‫اغلب از یک منحنی اس شکل پیروی‬ ‫میکند‪ :‬ابتدا سرعت انتشار کند است‬ ‫و سـپس رشـد سـریع کـه در ادامـه بـه‬ ‫اشـباع و افـول منتهـی میشـود‪ .‬البتـه‬ ‫‪ 76‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫در این فرایند گروههای مختلف نواور‬ ‫نیز حضور دارند نظیر پذیرندگان اولیه‪،‬‬ ‫ا کثریت غالب‪ ،‬و عقبماندگان (راجرز‪،‬‬ ‫‪.)1962‬‬ ‫‪ -6‬از فشار دانش‬ ‫تا کشش تقاضا‬ ‫مـدل فشـار دانـش (بـوش‪ )194۵ ،‬تا‬ ‫(حـدود) بیسـت سـال بعـد از جنـگ‬ ‫جهانی دوم مدلی غالب بود اما پس‬ ‫از مدتـی اقتصاددانانی نظیر اشـموکلر‬ ‫(‪ )1966‬ایـدهای جدیـد را مطـرح‬ ‫کردنـد‪« :‬نـه‪ ،‬مدل نواوری هرگز شـبیه‬ ‫ایـن مدل نیسـت‪ .‬همه چیز بـا بازار و‬ ‫تغییر تقاضای بازار برای نواوری شروع‬ ‫میشـود»‪ .‬بنابرایـن مـدل اشـموکلر بـا‬ ‫تغییر تقاضای بازار شروع میشود که‬ ‫سبب تحقیقات کاربردی‪ ،‬توسعه فنی‬ ‫و در نتیجـه نواوری میشـود‪.‬‬ ‫از انجایی که این مدل کشش تقاضا‪،‬‬ ‫ً‬ ‫الزامات سیاستی کاما متفاوتی با مدل‬ ‫فشار دانشی داشت‪ ،‬در دهه ‪ 197۰‬و‬ ‫‪ 198۰‬مطالعـات تجربـی متعددی در‬ ‫این زمینه انجام شد تا مشخص شود‬ ‫کدامیک از این مدلها دقیقتر هستند‪.‬‬ ‫در این راستا ‪ Project Hindsight‬وابسته‬ ‫به وزارت دفاع ایاات متحده ادعا کرد‬ ‫که دریافته تقاضای بازار امری کلیدی‬ ‫اسـت‪ .‬بـا ایـن حـال‪ ،‬بنیـاد ملـی علـم‬ ‫ایـاات متحـده بیدرنگ بـا ‪Project‬‬ ‫‪ TRACES‬پاسـخ داد کـه بـه نتیجـه‬ ‫متفاوتی دست یافته است و ان اینکه‬ ‫فشار دانش همچنان مهم است‪ .‬این‬ ‫مباحث به مدت ده سال ادامه پیدا‬ ‫کرد و سرانجام در سال ‪ 1979‬مووری‬ ‫و روزنبرگ نشـان دادند برای پیشبرد‬ ‫نواوری‪ ،‬تقاضا و عرضه هر دو حیاتی‬ ‫هستند و این موضوع به گونهای حل‬ ‫و فصل شد‪.‬‬ ‫‪-۷‬از تبیین تکعلتی‬ ‫نواوری تا تبیین چندعلتی‬ ‫‪ -۹‬از مدل خطی تا مدل‬ ‫تعاملی ارتباط زنجیرهای‬ ‫مطالعـات اولیـه نـواوری تنهـا بـه‬ ‫نواوریهـای موفـق نـگاه میکردنـد‪.‬‬ ‫پروژه ‪ 43 ،SAPPHO‬جفت نواوری‬ ‫متناظـر موفـق و غیـر موفـق را بررسـی‬ ‫کـرد و تاش کرد تا عوامل موفقیت و‬ ‫شکست این نواوریها را شناسایی کند‬ ‫(رزول‪ .)1974 ،‬این پروژه مشخص کرد‬ ‫که انواع مختلفی از عوامل در این امر‬ ‫موثر هستند‪ :‬فهم نیازهای کاربر‪ ،‬توجه‬ ‫بـه بازاریابی‪ ،‬برخورداری از پشـتیبانی‬ ‫یـک قهرمان تولید‪ ،‬اندازه تیم پروژه‪،‬‬ ‫هماهنگی تحقیق و توسعه با بازاریابی‬ ‫و تولیـد‪ ،‬و ارتباطات خـوب با جامعه‬ ‫علمـی‪ .‬همچنیـن نتایج ایـن پژوهش‬ ‫نشان داد که موفقیت نواوری چندان به‬ ‫عوامل زیر بستگی ندارد‪ :‬اینکه چگونه‬ ‫تحقیق و توسعه سازماندهی شدهاند‪،‬‬ ‫شایستگیهای علمی کارکنان‪ ،‬اندازه‬ ‫و یا نرخ رشد شرکت‪.‬‬ ‫هیچیـک از مدلهـای فشـار دانش و‬ ‫کشـش تقاضـا بـه خـودی خـود کافـی‬ ‫نبودند‪ .‬به همین دلیل در سال ‪1986‬‬ ‫کلیـن و رزنبـرگ‪ ،‬مـدل تعاملـی ارتبـاط‬ ‫زنجیرهای را مطـرح کردند‪ .‬این مدل‬ ‫ً‬ ‫نمـودار بهتـری از یـک واقعیـت نسـبتا‬ ‫پیچیـده را نشـان مـیداد امـا مسـئله‬ ‫این اسـت که ا گـر بخواهید این مدل‬ ‫را برای سیاستگذاران توضیح دهید‬ ‫ً‬ ‫احتمـاا کسـلکننده خواهد بود!‬ ‫‪ -8‬از مدل ایستای‬ ‫نواوری تا مدل پویا‬ ‫اوتربـک و ابرناثـی (‪ )197۵‬یک مدل‬ ‫پویـای نـواوری را معرفـی کردنـد کـه‬ ‫براساس ان یک نواوری اولیه رادیکال‬ ‫محصول‪ ،‬شرکتهای تازه وارد را جذب‬ ‫میکنـد و باعـث طراحیهـای رقابتـی‬ ‫متعـددی میشـود‪ .‬سـرانجام‪ ،‬یـک‬ ‫طراحی غالب شده و سپس نواوریهای‬ ‫فراینـدی مهمتر میشـوند‪ .‬مثالهای‬ ‫تاریخـی کـه از ایـن نـوع مـدل پیـروی‬ ‫کردهانـد بسـیارند ماننـد تایپیسـتها‬ ‫و صفحـه کلیـد‪ ،QWERTY‬مـدل ‪T‬‬ ‫ماشینهای فورد‪ ،‬هوور‪ ،‬هواپیماهای‬ ‫مسافربری جت ‪ ،747‬کامپیوترهای‬ ‫شخصی ایبیام‪.‬‬ ‫‪- 10‬از یک فرایند نواوری تا‬ ‫گونههای متعدد بخشی‬ ‫از دهه ‪ ،198۰‬دهها ‪ -‬و شاید صدها‬ ‫ پژوهش نواوری انجام شـده است‬‫که همگی مدلهای منحصر به فردی‬ ‫از فرایند نواوری را ارائه کردهاند‪ .‬کیت‬ ‫پاویت (‪ )1984‬نشان داد با طبقهبندی‬ ‫شرکتها به تعدادی بخش‪ ،‬میتوانید‬ ‫تصویر نسبتا مبهمی که در حال ظهور‬ ‫اسـت را دریابید‪ .‬پاویت چهار بخش‬ ‫مختلف را در سازمان تعریف کرده است‬ ‫که هر یک فرایند نواوری متفاوتی دارند‪:‬‬ ‫• بخـ ـ ـ ـ ــشهایی که تحت س ـ ـ ــلطه‬ ‫تامینکننـدگان هسـتند‬ ‫• بخشهای مقیاس بر‬ ‫• بخشهای تامینکنندگان تجهیزات‬ ‫تخصصی‬ ‫• بخشهای دانشمحور‬ ‫‪ -11‬از اقتصاد نئوکاسیک‬ ‫تا اقتصاد تکاملی‬ ‫نلسون و وینتر در دهه ‪ 197۰‬دریافتند‬ ‫که اقتصاد غالب نئوکاسیک در تبیین‬ ‫پیشرفت و نواوری فنی بسیار ضعیف‬ ‫است‪ .‬بنابراین انها پیگیر تئوری مفیدی‬ ‫دانشاهرا‬ ‫از نواوری شدند (نلسون و وینتر‪)1977 ،‬‬ ‫و در سـال ‪ 1982‬تئـوری تکاملی تغییر‬ ‫اقتصادی را ارائه کردند (نلسون و وینتر‪،‬‬ ‫‪ .)1982‬انها عناصر کلیدی متعددی از‬ ‫این تئوری را این چنین تشریح کردند‪:‬‬ ‫اول از همـه‪ ،‬نـواوری و تغییـر فناورانـه‬ ‫در مرکز این تئوری قرار دارد که باعث‬ ‫تنـوع در قالب محصوات و خدمات‬ ‫جدید میشود‪ .‬شرکتها از طریق بازاری‬ ‫که یک مکانیسـم انتخاب دارد با این‬ ‫محصوات و خدمات رقابت میکنند‪.‬‬ ‫بخـش سـوم ادعـای انهـا ایـن بـود کـه‬ ‫ایـن محصوات و خدمـات جدید به‬ ‫شـدت از طریق روتینهای شـرکتها‬ ‫تحت تاثیر قرار میگیرند که به انها کمک‬ ‫میکنـد تـا نواوریهـای موفـق داشـته‬ ‫باشند‪ .‬براین اساس یک مکانیسم خود‬ ‫تکـراری نیز شـکل میگیـرد‪ .‬ا گـر به این‬ ‫سه فرایند دقت کنید ‪ -‬تنوع‪ ،‬انتخاب‬ ‫و خودتکراری ‪ -‬میتوان مقایسهای نیز‬ ‫با تکامل زیستشناسانه داشت که در‬ ‫قلـب تئـوری تکاملـی تغییـر اقتصـادی‬ ‫قـرار دارد‪ .‬کتـاب نلسـون و وینتـر یکـی‬ ‫از پرارجاعترین اثرهای علوم اجتماعی‬ ‫است‪ .‬نکته جالب این است که این‬ ‫اثـر اغلـب توسـط دانشـمندان علـوم‬ ‫اجتماعی ‪ -‬غیر از اقتصاددانان ‪ -‬مورد‬ ‫ارجاع قرار گرفته اسـت که این تئوری‬ ‫را دوست ندارند!‬ ‫‪ -12‬از تئوری نئوکاسیک‬ ‫تا تئوری رشد جدید‬ ‫اقتصاددانـان نئوکاسـیک بـه تئـوری‬ ‫تکاملـی پاسـخ دادند‪ .‬بـه طور خاص‬ ‫رومـر (‪ )199۰‬تئـوری جدیـد رشـد را‬ ‫مطـرح کـرد‪ .‬ایـن تئـوری‪ ،‬رشـد را در‬ ‫قالب سرمایه انسانی‪ ،‬اموزش‪ ،‬تحقیق‬ ‫و توسعه‪ ،‬انگیزانندههای نواوری و به‬ ‫طور خاص حق انحصاری اختراعات‬ ‫تبیین میکند‪ .‬در این تئوری عاوه بر‬ ‫تمرکز بر «ملموسها»یی مانند کااهای‬ ‫سرمایهای که در اقتصاد نئوکاسیک‬ ‫مـورد توجـه بـود‪ ،‬سـرمایهگذاری در‬ ‫«ناملموسهـا» نیـز مـورد تا کیـد واقـع‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫‪ -1۳‬از بهینه کردن شرکتها تا‬ ‫نگاه منبعمحور به شرکت‬ ‫اقتصادددانان نئوکاسیک به شرکت‬ ‫ماننـد یـک سـازمان بهینهسـازی بـا‬ ‫اطاعات و عقانیت کامل مینگرند‪.‬‬ ‫امـا از حـدود ‪ 2۵‬سـال گذشـته چنین‬ ‫سـازمانی بـا نـگاه منبعمحـور بـودن‬ ‫شـرکتها جابجـا شـد‪ .‬در ایـن نـگاه‪،‬‬ ‫شـرکتها بـه عنـوان مجموعـهای از‬ ‫منابـع مثـل نـام برندهـا‪ ،‬دانـش فنـی‪،‬‬ ‫تجهیـزات‪ ،‬نیـروی انسـانی ما هـر‪،‬‬ ‫قراردادهای تجاری و رویهها و سرمایه‬ ‫اثربخـش دیـده میشـوند‪ .‬در همیـن‬ ‫راستا‪ ،‬کارهای بعدی نیز به مزیتهای‬ ‫محـوری (پراهالنـد و همـل‪،)199۰ ،‬‬ ‫قابلیتهای محوری (تسه و دیگران‪،‬‬ ‫‪199۰‬؛ ایزنهارد و مارتین‪ )2۰۰۰ ،‬و ظرفیت‬ ‫سازمانها برای یادگیری (سنگه‪)199۰ ،‬‬ ‫پرداختند‪.‬‬ ‫‪ -14‬از بازیگران فردی تا‬ ‫سیستمهای نواوری‬ ‫سیسـتمهای نـواوری شـاید مهمترین‬ ‫مفهومی است که در طی بیست و پنج‬ ‫سـال اخیر وارد حوزه سیاستگذاری‬ ‫علم و مطالعات نواوری شده است‪.‬‬ ‫کریس فریمن‪ ،‬بنیانگذار اسپرو‪ ،‬در حال‬ ‫تحلیل موفقیت ژاپن در دهه ‪،198۰‬‬ ‫بـه ایـن نتیجـه رسـید کـه موفقیـت در‬ ‫فناوریهای پیشرفته به سیستمهای‬ ‫(گسـتردهتر) ملـی نـواوری برمیگـردد‬ ‫(فریمن‪ .)1987 ،‬در ادامه‪ ،‬این ایده‬ ‫توسـط اندیشـمندان دیگـری چـون‬ ‫لوندوال (‪ )1992‬و نلسون (‪ )1993‬به‬ ‫سایر کشورها نیز توسعه داده شد‪ .‬نکته‬ ‫کلیدی در این مفهوم این است که یک‬ ‫سیستم ملی نواوری چگونه میتواند‬ ‫بـه صـورت موثـری نـه تنهـا بـه قدرت‬ ‫بازیگـران فـردی ‪ -‬ماننـد شـرکتها‪،‬‬ ‫دولت‪ ،‬ازمایشـگاهها و دانشگاهها ‪-‬‬ ‫بلکه به قدرت ارتباط میان این عناصر‬ ‫نیز بستگی داشته باشد‪ .‬در این راستا‬ ‫دو سـناریو را میتـوان تصـور کـرد‪ .‬در‬ ‫سـناریوی الـف سیسـتمی بـا بازیگران‬ ‫قوی و ارتباطات ضعیف وجود دارد و‬ ‫در سناریوی ب سیستمی با بازیگرانی‬ ‫نه چندان قوی اما ارتباطاتی قوی میان‬ ‫بازیگران انها‪ .‬در این چارچوب ممکن‬ ‫است سیستم دوم بسیار کاراتر از سیستم‬ ‫الف کار کند‪ .‬به زبان ساده‪ ،‬در دهه‬ ‫‪ ،198۰‬سناریوی الف نماینده بریتانیا‬ ‫بود و سناریوی ب نماینده ژاپن‪ .‬البته‬ ‫بعدها این وضعیت تغییر پیدا کرد‪.‬‬ ‫‪ -15‬از شکست بازار تا‬ ‫شکست سیستم‬ ‫تمرکز جدید بر روی سیستمهای نواوری‬ ‫بـه تا کیـد بر مفهوم شکسـت سیسـتم‬ ‫منتهی شـد‪ .‬در این تغییر دیگر منطق‬ ‫مداخله دولت تنها رفع شکست بازار‬ ‫نبود بلکه پرداختن به شکسـتهای‬ ‫سیستمی ناشی از فقدان ارتباط میان‬ ‫بازیگـران یـا قـدرت نا کافـی ارتباطات‬ ‫میان انها بود‪ .‬بنابراین دولت میتواند‬ ‫بـه سـاخت ایـن ارتباطـات بپـردازد تـا‬ ‫شبکههای همکاری‪ ،‬اتحاد‪ ،‬و پیش‬ ‫بینـی تکنولـوژی را تقویـت کنـد‪ .‬ایـن‬ ‫شـبکهها میتواننـد به عنوان بخشـی‬ ‫از مکانیسم «سیمکشی» سیستمهای‬ ‫ملی نواوری‪ ،‬این فرصت را در اختیار‬ ‫بازیگران قرار دهند تا بیش از گذشته‬ ‫با یکدیگر صحبت کنند‪.‬‬ ‫‪ -16‬از یک تا دو روی‬ ‫تحقیق و توسعه‬ ‫چـرا شـرکتها بـه تحقیـق و توسـعه‬ ‫میپردازنـد؟ دلیـل متعـارف ایـن امـر‬ ‫تولید دانش و به تبع ان محصول جدید‬ ‫در سـازمان هسـت‪ .‬کوهـن و لوینتال‬ ‫(‪ 1989‬و ‪ )199۰‬دلیل دومی نیز به این‬ ‫دلیل اضافه کردند‪ :‬شرکتها به تحقیق‬ ‫و توسعه میپردازند تا تحقیقات مفید‬ ‫مرتبط با شرکت خودشان را پیدا کنند‬ ‫تـا بتوانند ایدههای مرتبط را جذب و‬ ‫سـپس انهـا را بـه طـور موثـر در زمانـی‬ ‫سـریع به نـواوری تبدیل کننـد‪ .‬بر این‬ ‫اساس‪ ،‬انها مفهوم «ظرفیت جذب»‬ ‫را ارائـه کردنـد تـا از سـرریز تحقیقـات‬ ‫دیگران بهرهبرداری کنند‪.‬‬ ‫‪ -1۷‬از وضعیت یک‬ ‫به وضعیت دو‬ ‫مایکل گیبون‪ ،‬مدیر اسـبق اسـپرو‪ ،‬به‬ ‫همـراه تعـدادی دیگـر از نویسـندگان‬ ‫«تولید تازهای از علم» را در سال ‪1994‬‬ ‫نوشتند و در ان به تغییر از وضعیت یک‬ ‫به وضعیت دو اشاره کرد‪ .‬تحقیق در‬ ‫وضعیت یک رشته محور بود و اغلب‬ ‫در دانشـگاهها و بـا هـدف پیشـرفت‬ ‫علـم اتفـاق میافتـاد‪ .‬البتـه ایـن نـوع‬ ‫دانـش تاحـد زیـادی به بررسـی دقیق‬ ‫داخلـی و نـه خارجـی محـدود بـود‪.‬‬ ‫تحقیـق در وضعیـت دو فرارشـتهای‬ ‫است و در گسترهای از نهادها انجام‬ ‫میشود‪ .‬همچنین در این وضعیت‪،‬‬ ‫دانشپژوهـی «در بافـت کاربـردی»‬ ‫ بـه عنوان عبـارت کلیـدی این نوع‬‫تحقیق ‪ -‬اتفاق میافتد و محدود به‬ ‫مسـئولیت خارجی است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪77 1397‬‬ ‫دانشاهرا‬ ‫‪ -18‬از فناوری واحد تا‬ ‫شرکتهای چند فناوری‬ ‫بسـیاری از نواوریهـا بـه همجوشـی‬ ‫تکنولوژی نیازمند هستند تا موجهای‬ ‫گسسته فناوری را به هم مرتبط کنند‪.‬‬ ‫در این راستا‪ ،‬گرنسترند و همکارانش‬ ‫(‪ )1977‬نشان دادند که تنوع فناوری‬ ‫برای نواوری اهمیت فزایندهای پیدا‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدعلی صادقیکیا‬ ‫دانشاموخته کارشناسیارشد‬ ‫سیاستگذاری عمومی‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪sadeghikia89@gmail.com‬‬ ‫‪ -1۹‬از سیستمهای‬ ‫نواوری ملی تا سیستمهای‬ ‫چندسطحی نواوری‬ ‫بسـیاری از نویسـندگان‪ ،‬مفهـوم‬ ‫سیسـتمهای نـواوری ملـی را بـه سـایر‬ ‫ً‬ ‫ابعـاد خصوصـا نـواوری منطقـهای‪،‬‬ ‫بخشی و فناورانه توسعه دادند‪ .‬مفهوم‬ ‫سیستمهای منطقهای نواوری بر اساس‬ ‫کار بر روی سرریزهای ناشی از تحقیق و‬ ‫توسعه (یفه و دیگران‪ )1993 ،‬و سایر‬ ‫مزایای منطقهای (سکسنیان‪)1994 ،‬‬ ‫ساخته شده است‪ .‬همچنین عوامل‬ ‫فرهنگـی نیـز در ایـن موضوعات مهم‬ ‫است‪ .‬در همین راستا فلوریدا (‪)2۰۰2‬‬ ‫کارهای مشهور بسیاری در این زمینه‬ ‫انجـام داده اسـت کـه در انها نواوری‬ ‫را بـه شـهرهایی ربـط داده اسـت کـه‬ ‫سبک زندگی بوهمی بیشتری دارند‪.‬‬ ‫‪ -20‬از نواوری بسته تا باز‬ ‫ً‬ ‫دانش مورد نیاز نواوری مسلما از لحاظ‬ ‫سازمانی بیشتر توزیع شده است و به‬ ‫طور فزایندهای با همکاری شرکا تولید‬ ‫میشـود‪ .‬ایـن نـگاه تا کید بیشـتری بر‬ ‫مطلوبیت باز بودن نسبت به بازیگران‬ ‫خارجـی میکند (چسـبرو‪2۰۰3 ،‬؛ ون‬ ‫هیپل‪.)2۰۰۵ ،‬‬ ‫‪ 78‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫مقاله‬ ‫ســـــیاست نـــــواوری‪:‬‬ ‫مقاله سیاست نواوری‬ ‫نویسـندگان اشـاره میکنند‬ ‫کـه انچـه امـروزه‪ ،‬بـه طـور‬ ‫فزایندهای‪ ،‬سیاست نواوری‬ ‫خوانده میشود پیش از این‪،‬‬ ‫سیاست صنعتی‪ ،‬سیاست‬ ‫علـم‪ ،‬سیاسـت پژوهـش یـا‬ ‫سیاست فناوری نیز نامیده‬ ‫میشـده است‪.‬‬ ‫& ‪Edler, Jakob‬‬ ‫‪Fagerberg, Jan, 2017.‬‬ ‫‪Innovation policy: What,‬‬ ‫‪why, and how. Oxford‬‬ ‫‪Review of Economic‬‬ ‫‪Policy 33(1), 2-23.‬‬ ‫چیســـتی‪ ،‬چرایی و چگونگی‬ ‫این مقاله به سه سوال کلیدی چیستی‪،‬‬ ‫چرایی و چگونگی سیاسـت نواوری‬ ‫پاسـخ میدهـد‪ .‬در بخـش چیسـتی‬ ‫منظور از سیاست نواوری بیان میشود‪.‬‬ ‫در بخش چرایی نظریههای پشتیبان‬ ‫سیاست نواوری مورد بررسی و تحلیل‬ ‫قرار میگیرد و در بخش چگونگی‪ ،‬به‬ ‫نحوه طراحی‪ ،‬پیادهسازی و حکمرانی‬ ‫سیاستهای نواوری پرداخته میشود‪.‬‬ ‫بخـش چیسـتی‪ ،‬سیاسـت نـواوری را‬ ‫سیاسـتهای موثـر بـر نـواوری شـامل‬ ‫گسـترهای از سیاسـتها (و ابزارهـای‬ ‫سیاستی مختلف) تعریف میکند که‬ ‫در زمانهای گونا گون و با انگیزههای‬ ‫متفاوت طراحی میشوند‪ .‬نویسندگان‬ ‫اشاره میکنند که انچه امروزه‪ ،‬به طور‬ ‫فزایندهای‪ ،‬سیاست نواوری خوانده‬ ‫میشود پیش از این‪ ،‬سیاست صنعتی‪،‬‬ ‫سیاسـت علـم‪ ،‬سیاسـت پژوهـش یـا‬ ‫سیاسـت فناوری نیز نامیده میشـده‬ ‫اسـت‪ .‬در ادامـه گونههـای مختلـف‬ ‫سیاستهای نواوری تبیین میشوند‬ ‫که عبارتند از‪:‬‬ ‫(‪ )1‬سیاسـتهای ماموریتگـرا کـه‬ ‫هدفشـان ارائـه راهحلهـای جدیـد‬ ‫(کـه در عمـل موثـر واقـع میشـوند)‬ ‫بـرای چالشهـای خاصـی اسـت کـه‬ ‫در دسـتورکار سیاسـی قـرار گرفتهانـد‬ ‫(ماننـد سیاسـتهای دفاعـی)؛‬ ‫دانشاهرا‬ ‫(‪ )2‬سیاستهای اختراعگرا که تنها بر‬ ‫روی مرحله تحقیق و توسعه و اختراع‬ ‫تمرکز کرده‪ ،‬و امکان بهرهبرداری و انتشار‬ ‫نواوریها را به بازار محول میکنند؛‬ ‫(‪ )۳‬سیاسـتهای سیسـتمگرا کـه بـر‬ ‫روی ویژگیهـای در سـطح سیسـتمی‬ ‫ماننـد میزان تعامل میـان بخشهای‬ ‫سیسـتم‪ ،‬میـزان نیـاز برخـی از اجـزای‬ ‫حیاتی سیستم به بهبود‪ ،‬یا قابلیتهای‬ ‫بازیگران مشارکتکننده تمرکز میکنند‪.‬‬ ‫‪ ‬بخش چرایی به تبیین نظریههای‬ ‫پشتیبان سیاسـت نواوری میپردازد‬ ‫که در تحلیل و مشروعیت بخشی این‬ ‫سیاستها مفید خواهند بود‪ .‬در همین‬ ‫راسـتا‪ ،‬نویسـندگان سـه رویکـرد کلـی‬ ‫زیر را به عنوان دایل نظری سیاست‬ ‫نواوری ذکر میکنند و با تفصیل به تبیین‬ ‫هـر یک از ایـن رویکردهـا میپردازند‪:‬‬ ‫رویکـرد شکسـت بـازار‪ ،‬رویکـرد نظـام‬ ‫نواوری‪ ،‬و رویکرد وابستگی به مسیر‪.‬‬ ‫‪ ‬در قسمت چگونگی نیز به بررسی‬ ‫ابزارهـای سیاسـتگذاری نـواوری‪،‬‬ ‫سـنجش و ارزیابی اثرات این ابزارها‪،‬‬ ‫و چگونگـی حکمرانـی و پیادهسـازی‬ ‫سیاستهای نواوری پرداخته میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬در پایان مقاله نیز‪ ،‬برخی اموزهها‬ ‫بـرای تدویـن سیاسـتهای نـواوری‬ ‫در عمـل ارائـه شـده اسـت کـه تا کیـد‬ ‫بـر اهمیـت سیاسـتهای نـواوری در‬ ‫سطوح مختلف دولتی همچنین تعامل‬ ‫میـان بخشهـای مختلـف دولتـی و‬ ‫غیـر دولتی‪ ،‬تنظیم ابزارهـای موردنیاز‬ ‫سیاسـتگذاری‪ ،‬نحـوه رهایـی از دره‬ ‫مـرگ (یعنـی مرحلـه میـان تولیـد ایـده‬ ‫و بهرهبـرداری از ان در عمـل) و توجه‬ ‫بـه بافـت و زمینـه سیاسـتگذاری از‬ ‫جمله انهاسـت‪.‬‬ ‫تنظیم‪ :‬محمد رحمتی‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری‬ ‫مدیریت تکنولوژی‬ ‫دانشگاه علم و صنعت‬ ‫‪m69rahmati@gmail.com‬‬ ‫کتاب کارخانه‬ ‫بعدی جهان‬ ‫نویسـنده ایـن کتـاب‪ ،‬یـوان‬ ‫سـان‪ ،‬بـه خوبـی در کتـاب‬ ‫خـود مجمو عـه اقدا مـات‬ ‫چیـن را ناشـی از نگاههـای‬ ‫بلندپروازانـه کارافرینـان‬ ‫چینـی میدانـد که بـه دنبال‬ ‫تبدیل کردن افریقا به عنوان‬ ‫«کارخانـه تولیـد جهـان» بـر‬ ‫اسـاس تجـارب موفـق خـود‬ ‫در چیـن هسـتند‪.‬‬ ‫‪Sun, Irene. Yuan., 2017.‬‬ ‫‪The Next Factory of the‬‬ ‫‪World. How Chinese‬‬ ‫‪Investment is Reshaping‬‬ ‫‪Africa. Harvard Business‬‬ ‫‪Review Publishing,‬‬ ‫‪Boston.‬‬ ‫کتاب‬ ‫کارخانه بعدی جهان؛‬ ‫چگونه چین موجب تغییر‬ ‫وضعیت افریقا میشود؟‬ ‫مجلـه فایننشـال تایمـز هرسـاله و در‬ ‫ماههـای پایانـی سـال مجموعـهای از‬ ‫برتریـن کتابهـای هـر حـوزه از جمله‬ ‫اقتصـاد‪ ،‬کسـبوکار‪ ،‬سیاسـت‪ ،‬شـعر‬ ‫و ادبیـات و … را معرفـی میکند‪ .‬این‬ ‫مجله به تازگی سه کتاب را به عنوان‬ ‫برترین کتابهای حوزه کسبوکار در‬ ‫سال ‪ 2۰17‬معرفی نموده است که در‬ ‫این یادداشت یکی از این سه کتاب‬ ‫را معرفـی مینماییم‪.‬‬ ‫کتـاب «کارخانـه بعـدی جهـان؛ چین‬ ‫چگونـه موجـب تغییر وضعیـت افریقا‬ ‫میشود؟» کتابی است که در اینجا به‬ ‫ان میپردازیم‪ .‬مطالب زیر تلخیص و‬ ‫ترجمهای از مرورها و یادداشتهایی‬ ‫اسـت کـه در سـایتهای مختلف در‬ ‫مورد این کتاب نگاشته شده است‪.‬‬ ‫این کتاب در ‪ 224‬صفحه و در سال‬ ‫‪ 2۰17‬در انتشـارات هـاروارد بیزینـس‬ ‫ریویو منتشر شده است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪79 1397‬‬ ‫چین در حال حاضر مهمترین بازیگر‬ ‫خارجی در قاره افریقا به شمار میرود و‬ ‫افریقا در حال تبدیل شدن به بزرگترین‬ ‫شریک تجاری چین با بااترین نرخ رشد‬ ‫سرمایهگذاری مستقیم خارجی است‪.‬‬ ‫کارافرینـان چینـی در حـال هجـوم بـه‬ ‫این قاره هستند و سرمایهگذاریهای‬ ‫بلندمدت و تجهیزات و کارخانههای‬ ‫عظیمی را در این قاره اغاز نمودهاند‪.‬‬ ‫تاریخ استعمار قاره سیاه ممکن است‬ ‫ما را به اقدامات چین به عنوان یک‬ ‫‪ 80‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫گام جهت بهرهبرداریهای سیاسی و‬ ‫نفوذ بیشتر‪ ،‬بدگمان کند‪ .‬اما نویسنده‬ ‫این کتاب‪ ،‬یوان سـان‪ ،‬بـه خوبی در‬ ‫کتاب خود این مجموعه اقدامات را‬ ‫ناشی از نگاههای بلندپروازانه کارافرینان‬ ‫چینـی میدانـد کـه بـه دنبـال تبدیـل‬ ‫کـردن افریقا به عنوان «کارخانه تولید‬ ‫جهان» بر اساس تجارب موفق خود‬ ‫در چیـن هسـتند‪ .‬چینیهـا در کمتـر‬ ‫از ربـع قرن سـهم تولیـدات اقتصادی‬ ‫خود از تولیدات جهانی را از ‪ 2‬درصد‬ ‫بـه ‪ 2۵‬درصـد رسـاندند و از کشـوری‬ ‫که حتی از کنیا هم فقیرتر بود به قد و‬ ‫قوارههای بزرگترینهای اقتصاد جهان‬ ‫تبدیل کردند‪.‬‬ ‫نـگاه چیـن بـه افریقـا بـه عنـوان یک‬ ‫ظرفیـت بالقـوه تولیـد ثـروت و نه یک‬ ‫منطقه فقیر‪ ،‬تفاوت بسیاری با نگرش‬ ‫غرب ‪ -‬به خصوص امریکا ‪ -‬در مورد‬ ‫این منطقه دارد‪ .‬با وجود برنامههای‬ ‫پنجـاه سـاله کمـک غـرب بـه افریقـا‪،‬‬ ‫ایـن قاره هنوز بااترین میزان نرخ فقر‬ ‫مطلق را در جهان دارد‪ .‬بر همین مبنا‬ ‫بسیاری از کسانی که بر باابردن سطح‬ ‫استاندارد زندگی در این قاره تا کید و‬ ‫تمرکز دارند‪ ،‬معتقدند که نیازمند راهبرد‬ ‫جدیـد و نـگاه نوینـی بـرای توسـعه در‬ ‫این قاره هستیم‪ .‬افریقا امروزه دیگر با‬ ‫فقر تعریف نمیشود بلکه فرصتها و‬ ‫خوشبینیهای اتی است که در این‬ ‫قاره در حال پررنگتر شدن است‪.‬‬ ‫سرمایهگذاریهای چین یک احتمال‬ ‫مبهم را ایجاد میکند و ان اینکه افریقا‬ ‫در نسـل اینـده صنعتـی خواهـد شـد‪.‬‬ ‫در یک گذار برای تبدیل شدن افریقا‬ ‫بـه قطـب تولیـد جهـان‪ ،‬ایـن قـاره در‬ ‫ژاپن ابتدای‬ ‫مسیر‬ ‫ِ‬ ‫امریکای قرن نوزده‪ِ ،‬‬ ‫ـیایی پایان‬ ‫قـرن بیسـت و ببرهـای اس ِ‬ ‫قـرن بیسـتم گام برمـیدارد‪ .‬بسـیاری‬ ‫ایـن راه را یـک مسـیر قدیمـی و پیـش‬ ‫پـا افتـاده تلقـی میکننـد امـا نویسـنده‬ ‫کتـاب معتقد اسـت که تنهـا راه ثابت‬ ‫شـده برای باابردن اسـتاندارد سطح‬ ‫زندگی در سطح فرا گیر در یک جامعه‬ ‫همیـن راه پیشـروی در تولیـد اسـت‪.‬‬ ‫این احتمال با ورود کارافرینان چینی‬ ‫بـه افریقـا‪ ،‬تاسـیس کارخانههـا‪ ،‬ورود‬ ‫تجهیزات سنگین و استخدام مدیران و‬ ‫کارگران افریقایی یک گام به واقعیت‬ ‫نزدیکتر میشود‪.‬‬ ‫این کتاب با توضیحات و مثالهای‬ ‫خود از وضعیت مردم و نیروی انسانی‬ ‫مبتنی بر یک تجزیه و تحلیل اقتصادی‪،‬‬ ‫نـگاه شـما را بـه چیـن در مـورد نقـش‬ ‫خود در زنجیره جهانیسـازی افریقا و‬ ‫تبدیـل این قـاره به قطـب بینالمللی‬ ‫ً‬ ‫تولید تغییر میدهد‪ .‬طبعا گام نهادن‬ ‫در این مسیر برای کشورها و قارههای‬ ‫مختلف موضوع و تم جدیدی نیست‬ ‫اما این داستان برای افریقا‪ ،‬یک داستان‬ ‫جدید خواهد بود‪.‬‬ ‫شـناخت دقیـق فضـای اقتصـاد‬ ‫بینالملل و بازیگران اتی این عرصه‪،‬‬ ‫میتواند برای کشـور ما یادگیریهای‬ ‫مهمی داشته باشد‪ .‬امکان ورود برخی‬ ‫صنایـع و همکاریهـای بینالمللـی‬ ‫مشترک با چین و افریقا مقیاس تولید‬ ‫در کشور را از یک بازار ‪ 8۰‬میلیونی به‬ ‫یـک بازار بـا وسـعت بینالمللـی تغییر‬ ‫میدهد‪ .‬یادگیریهای فناورانه در کنار‬ ‫امکان نقشافرینی در بازارهای جهانی‪،‬‬ ‫ظرفیت محدود صنایع فعلی کشور را‬ ‫افزایش میدهد و تمرین بسیار مهمی‬ ‫برای ورود به بازارهای دیگر است که‬ ‫نتیجه ان ایجاد توانمندیهای سطح‬ ‫بااتر برای کشور است‪.‬‬ ‫دانشاهرا‬ ‫تنظیم‪ :‬محمدرضا ذوالفقاریان‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری دانشکده مهندسی صنایع و‬ ‫علوم نواوری دانشگاه فنی ایندهون هلند‬ ‫‪mzolfagharian@gmail.com‬‬ ‫پروژه لنگر انداختن‬ ‫نواوری‬ ‫بـرای موفقیـت در پذیـرش‬ ‫یـک نـواوری بایسـتی ان را‬ ‫بـه یـک چیـزی کـه در ذهـن‬ ‫مخاطـب اشناسـت متصـل‬ ‫کنیـم کـه بـه اصطـاح از دید‬ ‫ا یـن گـروه تحقیقـی‪ ،‬لنگـر‬ ‫انداختـن نـواوری خوانـده‬ ‫میشـود‪ .‬درسـت مثـل یـک‬ ‫کوهنـورد کـه بـرای صعـود‬ ‫ایمن به قله‪ ،‬بـه کارگاههایی‬ ‫محکم و مطمئن اتکا میکند‬ ‫تـا از خـود در برابـر سـقوط‬ ‫محافظت کرده و در بااکشی‬ ‫)بار‪ ،‬مصـدوم‪ ،‬افـراد ناتوان(‬ ‫نیـز از انهـا بهـره جویـد‪.‬‬ ‫‪Sluiter, Ineke., 2017.‬‬ ‫‪Anchoring innovation:‬‬ ‫‪a Classical research‬‬ ‫‪agenda. European‬‬ ‫‪Review 25(1), 20-38.‬‬ ‫‪https://www.ru.nl/‬‬ ‫‪oikos/anchoring‬‬‫‪innovation/‬‬ ‫پروژه‬ ‫لنگر انداختن نواوری‪:‬‬ ‫گزارشــــی از یک پ ـ ــروژه‬ ‫نواوری با نـــگاه تاریخی‬ ‫یکـی از پروژههـای تاریـخ محـور علـوم‬ ‫نـواوری در دانشـکدههای مطالعـات‬ ‫کاسـیک‪ 1‬کشـور هلنـد تعریـف شـده‬ ‫اسـت‪ .‬در ایـن پـروژه پژوهشـگران به‬ ‫دنبـال ان هسـتند بـا نگاهـی تاریخـی‬ ‫به مکانیسمهای پذیرش نواوری در‬ ‫جامعه بپردازند‪ .‬انها نواوری را نه تنها‬ ‫در عرصـه فناوری بلکه در سیاسـت‪،‬‬ ‫هنر‪ ،‬دین‪ ،‬فلسفه و حقوق نیز بررسی‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫از نـگاه این پژوهشـگران‪ ،‬در پذیرش‬ ‫نواوری در همه حوزهها و در همه اعصار‬ ‫میتوان ترکیبی از «انچه به تازگی عرضه‬ ‫شـده اسـت» و «انچـه اشـنا بـه ذهـن‬ ‫مخاطـب اسـت» را پیدا کرد؛ روشـن‬ ‫اسـت انچه نو یا اشنا تعریف میشود‬ ‫‪1- National Research School in Classical‬‬ ‫‪Studies, The Netherlands‬‬ ‫ً‬ ‫ضرورتا بر اساس قضاوت عینی نیست‬ ‫و ممکـن اسـت ایـن قضاوتهـا تنهـا‬ ‫زاییده تصور انسانها باشد‪.‬‬ ‫به هرحال‪ ،‬برای موفقیت در پذیرش‬ ‫یک نواوری بایستی ان را به یک چیزی‬ ‫که در ذهن مخاطب اشناست متصل‬ ‫کنیـم که به اصطاح از دید این گروه‬ ‫‪2‬‬ ‫تحقیقـی‪ ،‬لنگـر انداختـن نـواوری‬ ‫خوانـده میشـود‪ .‬درسـت مثـل یـک‬ ‫کوهنورد که برای صعود ایمن به قله‪،‬‬ ‫بـه کارگاههایـی‪ 3‬محکـم و مطمئـن‬ ‫اتـکا میکنـد تا از خـود در برابر سـقوط‬ ‫محافظـت کـرده و در باا کشـی (بـار‪،‬‬ ‫مصدوم‪ ،‬افراد ناتوان) نیز از انها بهره‬ ‫جویـد (تصویر ‪.)1‬‬ ‫‪2- Anchoring innovation‬‬ ‫‪ -3‬معادل انگلیسی کارگاه همان (‪)anchor climbing‬‬ ‫میباشد که محل بحث ما در حوزه نواوری است‪.‬‬ ‫مفهـوم لنگـر انداختـن در حوزههـای‬ ‫مختلـف علمـی ماننـد زبـان شناسـی‪،‬‬ ‫مطالعات ادبی‪ ،‬مطالعات فرهنگی‪،‬‬ ‫تاریخ (تاریـخ فناوری‪ ،‬تاریخ مذهب‪،‬‬ ‫تاریـخ اجتماعـی ‪ -‬اقتصـادی‪ ،‬تاریـخ‬ ‫سیاسـی و فکـری)‪ ،‬باستانشناسـی‬ ‫(فرهنـگ مـادی) و فلسـفه نیـز قابـل‬ ‫ردیابـی اسـت‪ .‬بـه عنـوان مثـال‪ ،‬در‬ ‫طراحی اسکیومورفیسـم‪ 4‬نیز طراح به‬ ‫دنبال انست با تقلید از دنیای واقعی که‬ ‫برای کاربر اشناست‪ ،‬زمینه مناسبتری‬ ‫را برای پذیرش نواوری در فضای مجازی‬ ‫ایجاد کند‪ .‬این سبک طراحی در دهه‬ ‫‪ 198۰‬میادی شـکل گرفت و یکی از‬ ‫اولین پشتیبانان این سبک استیو جابز‬ ‫بـود‪ .‬یکـی از مثالهـای مشـهور ایـن‬ ‫نـوع سـبک طراحـی‪ ،‬سـطل بازیافـت‬ ‫در رایانههاست که کاربر مانند دنیای‬ ‫واقعی میتواند فایلها را بکشد و در‬ ‫ان بیندازد (تصویر ‪.)2‬‬ ‫بـرای اینکـه بـه درک ملموستـری از‬ ‫مفهـوم لنگـر انداختـن دسـت یابیـم‪،‬‬ ‫به طراحـی خودروهای الکتریکی نیز‬ ‫توجـه کنید‪ .‬در تصویـر ‪ 3‬رانندهای را‬ ‫در حال شـارژ کردن باطری خودروی‬ ‫الکتریکی نشان میدهد‪ .‬شارژ باتری‬ ‫خودرو از طریق وصل کردن ان به یک‬ ‫پریـز و منبع برق اتفاق میافتد‪ .‬چون‬ ‫این خودروها هیچ با ک بنزینی ندارند‪،‬‬ ‫سـوکت بـرق میتواند در هـر جایی از‬ ‫ماشـین تعبیـه شـود‪ .‬بـا این حـال‪ ،‬در‬ ‫نخستین نسل خودروهای الکتریکی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫این سوکت دقیقا در همانجایی تعبیه‬ ‫شـده کـه بـا ک بنزیـن در خودروهـای‬ ‫بـا سـوخت فسـیلی قـرار داشـت و بـه‬ ‫همین ترتیب تمام فرایند شـارژ باتری‬ ‫نیز به رویههای مشابه با سوختگیری‬ ‫‪4- skeuomorphism‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪81 1397‬‬ ‫تصویر ‪2‬‬ ‫تصویر ‪4‬‬ ‫تصویر ‪1‬‬ ‫تصویر ‪3‬‬ ‫تصویر ‪۵‬‬ ‫متعارف طراحی شده است‪ :‬شکل و‬ ‫شـمایل ایسـتگاه شـارژ خودروهـای‬ ‫الکتریکی با پمپ بنزین مشابه است‬ ‫و نحوه اتصال برق به خودرو نیز شبیه‬ ‫اتصال نازل به با ک خودرو میباشد‪.‬‬ ‫البتـه همـه ایـن ظرافتهـا در قالـب‬ ‫طراحـی هوشـمندانهای در نظر گرفته‬ ‫شدهاند تا در عین اشنا بودن رویهها‪،‬‬ ‫بدیع بودن این نوع از خودروها نیز برای‬ ‫خریداران روشن باشد (تصویر ‪.)3‬‬ ‫ادعای این تیم تحقیقاتی این است که‬ ‫چنین فرایندهایی را میتوان در یونان‬ ‫باسـتان در زمان معرفـی نواوریهای‬ ‫ان عصـر نیـز پیـدا کـرد‪ .‬یکـی از ایـن‬ ‫نواوریها‪ ،‬ضرب سکه است که برای‬ ‫سـاخت ان از نقوشـی اسـتفاده شـده‬ ‫ً‬ ‫اسـت که بـرای یونانیان کاما اشـنا و‬ ‫البتـه قابـل اعتمـاد بودنـد‪ .‬همانطور‬ ‫که در تصویر‪ 4‬مشاهده میکنید روی‬ ‫ایـن سـکهها تصویر الهـه یونان حک‬ ‫شده و در پشت سکه نیز حیوان مقدس‬ ‫ان یعنی جغد به تصویر کشیده شده‬ ‫اسـت‪ .‬ایـن تصاویـر بـه خوبـی نشـان‬ ‫میدهد که چگونه در ان دوران تاش‬ ‫شده است تا این سکه به عنوان یک‬ ‫نواوری به مفهوم «محافظ الهی یک‬ ‫شـهر» که میـان یونانیـان مقبول بوده‬ ‫اسـت لنگر انداخته شـود تا بهتر مورد‬ ‫پذیرش جامعه قرار گیرد‪.‬‬ ‫البتـه ایـن نـوع لنگر انداختـن و اتکای‬ ‫بـه قـدرت و اسـتعانت الهـی بعدهـا‬ ‫نیـز در ضـرب سـکه و اسـکناس در‬ ‫‪ 82‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫جوامـع مختلـف بـه کار گرفتـه شـد تـا‬ ‫حوزههای دینی‪ ،‬سیاسی و اقتصادی‬ ‫را بـه هـم مرتبـط کنـد‪ .‬عبارتهـای‬ ‫«‪ 1 »In God we trust‬بـر روی دار و‬ ‫«‪ 2 »God zij met ons‬بـر روی گیلـدر‬ ‫کشور هلند نیز به همین ترتیب میتواند‬ ‫قابـل تفسـیر باشـد(تصویر ‪)۵‬‬ ‫‪ ‬به طور خاصه‪ ،‬این پروژه با تمرکز‬ ‫بر این مفهوم به دنبال ان است تا نحوه‬ ‫مواجهه مردم عهد باستان با تغییرات‬ ‫و نواوریهای عصر خود را مورد بررسی‬ ‫قرار دهد و همچنین پاسخی نیز برای‬ ‫این سوال پیدا کند که چگونه جوامع‬ ‫عهد باستان در عین پذیرش نواوری‬ ‫میتوانسـتند حـس مسـتمر «خـود»‪،‬‬ ‫‪ -1‬به خدا اعتماد داریم‪.‬‬ ‫‪ -2‬خدایا با ما باش‪.‬‬ ‫هویت‪ ،‬انسـجام و تعلق گروهی را در‬ ‫گـذر تغییـرات پیرامونـی حفـظ کننـد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫منابـع چنین تحقیقـی‪ ،‬عمدتا متون و‬ ‫مصنوعات برجای مانده از ان دوران‬ ‫است که میتوانند بینشهای جدیدی‬ ‫ً‬ ‫را اوا در مطالعـات باستانشناسـی‬ ‫ و علـوم انسـانی‪ 3‬بـه طـور کلـی ‪ -‬به‬‫ارمغان اورد و همچنین زمینه گفتگویی‬ ‫را نیز میان رشتههای مختلف‪ ،‬و میان‬ ‫ً‬ ‫دانشگاه و جامعه نیز فراهم کند‪ .‬ضمنا‬ ‫دستاوردهای این پروژه کمک میکند‬ ‫تـا نگاهـی جدید بـه انتشـار و پذیرش‬ ‫نـواوری معرفـی شـود و بر غنـای ابعاد‬ ‫انسـانی مباحـث علـوم نـواوری نیـز‬ ‫افزوده گردد‪.‬‬ ‫بـه نظـر میرسـد تاریـخ غنـی اسـام و‬ ‫تمدن ایران باسـتان همچنین دوران‬ ‫اوج و شکوفایی تمدن اسامی ایرانی‬ ‫نیـز مملو از ایـن قواعد و اصول پنهان‬ ‫و نا گفته است که نه تنها میتواند ما‬ ‫را با فرهنگ غنی زیست بوم تاریخی‬ ‫خود بیشـتر اشـنا سـازد بلکه میتواند‬ ‫چراغ راهی باشـد برای ایندهای مملو‬ ‫از نواوریهـای بدیـع و کارگشـا کـه در‬ ‫عیـن تازگـی‪ ،‬بـه گونـهای برامـده از‬ ‫سنتها‪ ،‬فرهنگ و اداب و رسوم ما‬ ‫باشـند‪ .‬امـری کـه مسـتلزم همـکاری‬ ‫رشـتههای مختلـف دانشـگاهی فراتر‬ ‫از حوزههای فنی مهندسی و پزشکی‬ ‫است که بیشتر به جنبههای فناورانه‬ ‫نواوری میاندیشـند‪.‬‬ ‫‪3- humanities‬‬ ‫نن تررحان‬ ‫قصه یک‬ ‫کارافرین جهادی‬ ‫مدیرعامل بانک قرضالحسنه رسالت‬ ‫از دیروز برای امروز روایت میکند‬ ‫شروع داستان‬ ‫طعم کلمپه که زیر زبانم مزه میکند‪ ،‬جا‬ ‫میخورم‪ .‬میپرسم چقدر تازه است‪.‬‬ ‫خودتان میپزید؟ میگوید نه‪ .‬از کرمان‬ ‫برایمان میاورند‪ ،‬پخت امروز اسـت‪.‬‬ ‫بیشـتر جـا میخـورم‪ .‬اینجـا! تهـران!‬ ‫تجریش! شیرینیفروشی نبش میدان‬ ‫کجا! و شیرینی تر و تازه پختشده در‬ ‫کرمان کجا!‬ ‫ـان‬ ‫پیرمـرد خوشمـرام و خوشزب ِ‬ ‫صاحبمغازه‪ ،‬تحیـرم را که میبیند‬ ‫تعارفـم میکنـد کـه بنشـینم‪ .‬میگویـد‬ ‫داسـتانش هـم مثـل خـودش شـیرین‬ ‫اسـت‪ .‬میگویـد خاصـه میگویم که‬ ‫هـر چیز خالـص و خاصـهاش به دل‬ ‫نشسـتنی اسـت‪.‬‬ ‫شـیرینیها‪ ،‬گلبـاف پخـت میشـود‪،‬‬ ‫اخریـن نقطـه حیـات‪ ،‬قبـل از کویـر‪.‬‬ ‫توی خانه‪ .‬زنها جمع میشـوند دور‬ ‫هـم‪ .‬گل میگوینـد و گل میشـنوند و‬ ‫مادرانهای میپزند و که من و تو اینجا‬ ‫انگشتمان را هم با ان بخوریم‪ .‬چیزی‬ ‫درست کردهاند به نام کانون‪ .‬زنهای‬ ‫خانهدار دورهم جمع شدهاند‪ ،‬گفتهاند‬ ‫اسـم و رسـم ایـن کار را بلدیـم‪ .‬مـواد‬ ‫اولیـه خـوب دسـتمان برسـانید‪ ،‬قنـد‬ ‫تمـام تحویلتـان میدهیـم‪« .‬ثمیـن»‪،‬‬ ‫میـداندار ماجراسـت‪ .‬کار را کـه بـاا‬ ‫و پاییـن کـرد و بلـه داد‪ ،‬صفـر تـا صـد‬ ‫زنجیـره را متولی میشـود‪ .‬مـواد اولیه‬ ‫را به دست زنها میرساند‪ .‬شیرینی‬ ‫را میگیرد‪ ،‬میدهد دست جوانها‪،‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪83 1397‬‬ ‫داستان به زبان خودمانی‬ ‫مدیرعامل بانک‬ ‫تا برسانند پای هواپیما و بعد هم عده‬ ‫دیگرشان بروند بگیرند و برسانند تا ده‬ ‫تـا مغازه مثل اینجا که تو نشسـتهای‪.‬‬ ‫بامرامهـا هیـچ کسـی را هـم اجیـر‬ ‫نمیکننـد‪ .‬سـر همـه بایـد بـاا باشـد‪.‬‬ ‫هـر کـس بـرای خـودش کار میکنـد‪.‬‬ ‫پول خودش را هم میگیرد‪ .‬زنها مواد‬ ‫اولیه را خودشان میخرند‪ .‬شیرینیها‬ ‫را هم میفروشند‪ .‬بقیه هم همینطور‪.‬‬ ‫نکتهاش اینجاسـت کـه انجمن فقط‬ ‫اینها را عین زنجیـ ــر پشـت هم قطار‬ ‫کرده‪ ،‬تا هر کسی رزق خودش را عاید‬ ‫شود و رزق تو بیاید صاف بنشیند توی‬ ‫ایـن پیشدسـتی‪ .‬غیـر ایـن مغازهها‪،‬‬ ‫توی سایت و مایت هم میفروشند‪.‬‬ ‫کلمپه و کماچ و برشتوک و بقیه‪ ،‬یکی از‬ ‫کارهاست‪ .‬غیر شیرینی‪ ،‬دوخت و دوز‬ ‫و وسـیله برقـی و گیاهیجـات و غیـره‬ ‫هم هست‪ .‬هر کسی کار حسابی بلد‬ ‫باشد و مشتری برایش باشد‪ ،‬میافتد‬ ‫در کار و میفرستد در بازار‪.‬‬ ‫امـا بیمایـه فتیـر اسـت‪ .‬بانـک امده‬ ‫اسـت پای کار‪ ،‬که هر کسی بخواهد‬ ‫در خانـه و محـل‪ ،‬کاری راه بینـدازد‪،‬‬ ‫پولش با من‪ .‬اما بامرامها هیچ کارشان‬ ‫بیحساب نیست‪ .‬همینطور خیرات‬ ‫‪ 84‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫نمیکنند و پول نمیدهند دست مردم‪،‬‬ ‫که سوخت و سوز شود و حیف و میل‪.‬‬ ‫دفتر و حسابی راه انداختهاند و به هر‬ ‫قدر اعتبارش وام میدهند؛ طیب‬ ‫کسی ِ‬ ‫و طاهر‪ .‬بدون بهره‪ .‬مردم بایست یاد‬ ‫بگیرند چطور رزق حال در بیاورند‪ .‬در‬ ‫کدام کار وارد بشوند و کجا سرمایهگذاری‬ ‫کنند‪ .‬کاس و مطلب میدهند دست‬ ‫مردم تا کاربلدها و باهمتها‪ ،‬بیشتر‬ ‫استینها را باا بزنند و وارد گود بشوند‪.‬‬ ‫سـهم اخـر را هـم بچههـای دانشـگاه‬ ‫بـه میدان اوردهانـد‪ .‬خم و چم کارها‬ ‫را از تـوی کتابهـا بیـرون میاورنـد و‬ ‫کمـک میکنند کارها درسـت و میزان‬ ‫پیش برود‪.‬‬ ‫دو هزار کانون در کوچهپسکوچههای‬ ‫شـهر و وایـت ایـران‪ ،‬در خانههـای‬ ‫خودشـان چیـزی درسـت میکننـد و‬ ‫مـن و تـو کیفش را میکنیم و از ته دل‬ ‫برایـش پـول میدهیـم‪ .‬او هم از شـهر‬ ‫و وایتـش پـا نمیشـود و اینجـا ویلون‬ ‫و سـیلون نمیشـود‪ .‬خـوش بـه حـال‬ ‫جماعتـی که مثل زنجیـر در هم تنیده‬ ‫اسـت و کسـی تـوش تنهـا و افتـاده‬ ‫‪1‬‬ ‫نیست‪...‬‬ ‫‪ -1‬متن فوق برگرفته از کتابچه «رسم رسالت»‬ ‫سـال ‪ ،1۳40‬شـانزده نفـر در خانـه‬ ‫مـا در گلبـاف زندگی میکردنـد؛ ‪ ۵‬نفر‬ ‫خودمـان بودیـم و ‪ 13‬نفـر در خانـه مـا‬ ‫شـا گرد بودند‪ .‬پدر مـا اول‪ ،‬فقط یک‬ ‫دار قالـی در خانه داشـت و همه این‬ ‫افـراد روی ان کار میکردنـد‪ .‬بعـد از‬ ‫مدتی‪ ،‬در حیاطهای همسایه‪ ،‬دارهای‬ ‫قالـی را افزایـش داد و در نهایت‪ ،‬کل‬ ‫محل‪ ،‬دار قالی داشتند‪ .‬ادمها برای‬ ‫اینکـه کار کننـد‪ ،‬حتـی از روسـتاهای‬ ‫اطـراف میامدنـد و همانجـا هـم در‬ ‫خانه ما میخوابیدند‪ .‬خانه ما خیلی‬ ‫شـلوغپلوغ بود‪.‬‬ ‫پـدر مـا بـرای همـه دارهـای قالـی‪ ،‬از‬ ‫شـهر ریسـه تهیه میکرد و نقشـههای‬ ‫فرش را در میان خانهها میچرخاند‬ ‫کـه همـه داشـته باشـند‪ .‬فرشهایـی‬ ‫که بافته میشد توسط پدر ما خریده‬ ‫ً‬ ‫میشـد‪ .‬ان زمـان‪ ،‬هر فـرش حدودا‬ ‫‪ 2۰۰۰‬تومـان بـود و بسـته بـه کیفیـت‬ ‫هـر فـرش‪ ،‬کمـی بـاا و پاییـن معامله‬ ‫میشد‪ .‬به اندازه مقدار مواد غذایی‬ ‫کـه در این مدت‪ ،‬فـرد مصرف کرده‬ ‫بود مثل قند و چای از دستمزد فرش‬ ‫ـرد واسـطی ایـن‬ ‫کـم میشـد‪ .‬بعـد‪ ،‬ف ِ‬ ‫فرشهـا را از پـدر مـا میگرفـت و بـه‬ ‫شـهر میبرد‪.‬‬ ‫در باقـی بخشهـای گلبـاف هـم بـه‬ ‫همین ترتیب بود‪ .‬کل مناطق گلباف‪،‬‬ ‫خانهباغ است و جایی برای کشاورزی‬ ‫وجـود نـدارد و ا گـر هـم باشـد بـرای‬ ‫مصـارف خانوادگـی اسـت؛ بنابرایـن‬ ‫ً‬ ‫تقریبا اصلیترین شغل افراد‪ ،‬قالیبافی‬ ‫بود و این کار‪ ،‬گلباف را به خوشه فرش‬ ‫تبدیـل کـرده بود‪ .‬اما خوشـه گلباف‪،‬‬ ‫ً‬ ‫خـرد و خانگـی بـود و اصـا دولـت و‬ ‫ّنوار ا ار تری انساداا|انن تررحان‬ ‫کارمنـد دولتـی وجـود نداشـت‪ .‬فقـط‬ ‫چند نفر کارمند بانک‪ ،‬چند تا معلم و‬ ‫چند نفر در پاسگاه بودند‪ ،‬باقی افراد‪،‬‬ ‫مردم عـادی بودند و هیچ کسـی هم‬ ‫بیـکار و متکـدی نبـود‪ .‬همـه سـامان‬ ‫داشتند و امورات شهر میچرخید‪ .‬ا گر‬ ‫هم سختی وجود داشت‪ ،‬به هم نان‬ ‫قرض میدادند‪ .‬چیزی به نام کمیته‬ ‫امداد و بهزیسـتی هم وجود نداشت‬ ‫کـه مـردم از انها کمـک بگیرنـد و البته‬ ‫کسـی هم زیـر بار ایـن نـوع حمایتها‬ ‫نمیرفت‪ .‬اینگونه بود که سال ‪،۵3‬‬ ‫ً‬ ‫تقریبا ‪ 1۵۰۰‬تا کارگاه فرشبافی در گلباف‬ ‫وجود داشـت‪ .‬سال ‪ ،139۰‬جمعیت‬ ‫این شـهر هشـت هـزار نفر شـد و تمام‬ ‫ان کارهـا نیمـه تعطیـل شـد و بخـش‬ ‫زیـادی مهاجرت کردند‪ .‬ایـن بود که‬ ‫همـان ایـده قدیمـی دوبـاره در دل ما‬ ‫زنده شد‪.‬‬ ‫البتـه تجربیـات زمـان جنـگ و بعـد‬ ‫جنـگ هـم در طراحـی ایـن اقـدام به‬ ‫ما خیلی کمک کرد‪ .‬در زمان جنگ‪،‬‬ ‫انچه از امام؟‪ ،‬شهید باقری‪ ،‬شهید‬ ‫همت‪ ،‬شهید چمران و باقری بزرگان‬ ‫یاد گرفته بودیم‪ ،‬این بود که فرزندان‬ ‫انقاب نمیتوانند ریسکپذیر نباشند‪،‬‬ ‫نمیتواننـد اهـل عمـل نباشـند‪ .‬کاری‬ ‫که شـهید چمـران و بسـیج و امام کرد‬ ‫متناسب با نیازهای ما بود‪ .‬همین شد‬ ‫کـه از بچههـای سیزدهسـاله ادمهای‬ ‫بزرگـی سـاخته شـد‪ .‬در زمـان جنـگ‪،‬‬ ‫صدام همه چیز داشت و ما یک مشت‬ ‫جوان کمتجربه بودیم‪ .‬ا گر به سـبک‬ ‫ً‬ ‫کاسیک برنامهریزی میکردیم اصا‬ ‫موثر نمیتوانستیم باشیم‪ .‬ولی سازوکار‬ ‫انقابی و جهادی کمک کرد‪ .‬جنس‬ ‫انقاب‪ ،‬جنس حاج همت‪ ،‬حاج باقر‪،‬‬ ‫حـاج احمـد‪ ،‬حاج قاسـم‪ ،‬حـاج عزیز‬ ‫سردار سرلشکر نبود‪.‬‬ ‫بود‪ .‬جنس شون‬ ‫ِ‬ ‫بعـد از جنـگ هـم بـه همیـن منـوال‬ ‫بـود‪ .‬زابـل داشـت زیـر اب میرفت و‬ ‫مـا در قـرارگاه بازسـازی خاتماانبیـاء‬ ‫بـرای کار مهندسـی و سـازندگی به ان‬ ‫قسمت اعزام شـدیم‪ .‬سال ‪ ،69‬تازه‬ ‫فهمیدیم دوربین نقشهبرداری چیه‪،‬‬ ‫ولی به مرور کارهای تکنیکال و مکانیکال‬ ‫زیادی انجام دادیم و سال ‪ ،7۵‬وارد‬ ‫سدسازی شـدیم و خط انتقال اب از‬ ‫چابهـار بـه سـد پیشـین را بـا موفقیـت‬ ‫انجام دادیم‪.‬‬ ‫اما از یک جایی به بعد‪ ،‬به این نتیجه‬ ‫رسیدیم‪ ،‬ظرف دولتی کوچک است و‬ ‫این باعث شد که بیرون از سپاه کاری‬ ‫کنیـم ولی نـه با انگیزههـای اقتصادی‬ ‫و ثروتمنـدی‪ .‬در ان مـدت‪ ،‬بـا ایجـاد‬ ‫بنگاههای بزرگی مثل موسسه ثاراه‪،‬‬ ‫شـرکت فـواد‪ ،‬شـرکت بـرق‪ ،‬شـرکت‬ ‫راهسـازی تـاش کردیـم شـرکتهای‬ ‫تکمنظوره حرفهای ایجاد کنیم‪.‬‬ ‫همان ابتدا‪ ،‬وقتی میخواستیم این‬ ‫اقدامـات را اغـاز کنیـم بـه مشـکلی‬ ‫برخوردیم و مشکل این بود که پول‬ ‫نداشتیم و نمیخواستیم از بیتالمال‬ ‫هـم ا سـتفاده کنیـم‪ .‬حقوقمـان را‬ ‫چهارنفـری روی هـم گذاشـتیم و در‬ ‫نهایـت درخواسـت وام کردیـم‪ .‬بعـد‬ ‫بـا مشـاورههایی کـه گرفتیـم‪ ،‬وارد‬ ‫قرضالحسـنه شـدیم‪ .‬تـا سـال ‪،78‬‬ ‫به میزانی که سود داده بودیم‪ ،‬منابع‬ ‫قرضالحسـنه برگشـته بود و این شد‬ ‫که تا سال ‪ ۵۰۰ ،87‬هزار نفر در کرمان‬ ‫مشتری داشتیم و همان موقع‪ ،‬مجوز‬ ‫بانک قرضالحسنه را از بانک مرکزی‬ ‫گرفتیم‪ .‬ما برای خودمان‪ ،‬چشمانداز‬ ‫تعریـف کردیـم‪ :‬بانـک قرضالحسـنه‬ ‫ـان ارزان‪.‬‬ ‫خ ِ‬ ‫ـرعی اس ِ‬ ‫ـرد اجتماع ِـی ش ِ‬ ‫بانکداری اجتماعی‪ ،‬همیاری اجتماعی‬ ‫و کارافرینـی اجتماعـی هـم ابزارهـا و‬ ‫سـازوکارهای مـا بـرای تحقـق ایـن‬ ‫موضوع شـد‪.‬‬ ‫سـوال اصلـی مـا ایـن بـود کـه کجـا‬ ‫می توانیـم نقش افر یـن با شـیم و‬ ‫کمـک کنیـم؟ به ایـن نتیجه رسـیدیم‬ ‫کـه هـدف مـا کسـبوکارهای خـرد و‬ ‫خانگـی در شـهرهای کوچـک اسـت‬ ‫چون جمهوری اسامی برای این شهرها‬ ‫زیرساخت (اب‪ ،‬برق‪ ،‬گاز‪ ،‬اینترنت)‬ ‫اورده ولی کسی از این زیرساختها‬ ‫استفاده نکرده و همه برگشتهاند‪ .‬همه‬ ‫فعالین اجتماعی میگفتند روی روستا‬ ‫سرمایهگذاری کنید ولی ما معتقد بودیم‬ ‫که ا گر روی شهر کوچک سرمایهگذاری‬ ‫کنیـم نتیجـه بهتـری خواهـد داشـت‪.‬‬ ‫ا گـر مـردم از روسـتا بـه شـهر کوچـک‬ ‫مهاجـرت کننـد بهتـر از این اسـت که‬ ‫مردم از شـهرهای کوچک به حاشیه‬ ‫شهرهای بزرگ بیایند و حاشیهنشینی‬ ‫شکل بگیرد‪ .‬به خاطر همین‪ ،‬اهنربا را‬ ‫از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک‬ ‫منتقل کردیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اان که به این نقطه رسیدیم‪ ،‬قطعا‬ ‫نمـره کار مـا از صـد‪ ،‬زیر پنجاه اسـت‬ ‫ولـی خوشـحالیم کـه توانسـتیم یـک‬ ‫غیردولتی مردمی را نشـان دهیم‪.‬‬ ‫کار‬ ‫ِ‬ ‫کاری که صفر تا صد ان توسـط مردم‬ ‫و کانونهای مردمی انجام میشود‪.‬‬ ‫کانون ها یـی کـه بـه خود بـاوری و‬ ‫خاقیت رسـیدهاند؛ کانونهایی که‬ ‫محصواتشـان در همـه جـای ایـران‬ ‫پیدا میشود؛ کانونهایی که ظرفیت‬ ‫تولیدی را به خانههای مردم برگردانده‬ ‫است …‬ ‫ما برای خودمان‪ ،‬چشمانداز‬ ‫تعر یـف کر د یـم ‪ :‬با نـک‬ ‫اجتماعی‬ ‫خرد‬ ‫قرضالحسنه ِ‬ ‫ِ‬ ‫اسان ارزان‪ .‬بانکداری‬ ‫شرعی ِ‬ ‫ِ‬ ‫اجتماعی‪ ،‬همیاری اجتماعی‬ ‫و کارافرینـی اجتماعـی هـم‬ ‫ابزارها و سازوکارهای ما برای‬ ‫تحقـق ایـن موضـوع شـد‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪85 1397‬‬ ‫«الگوی توسعه کارافرینی اجتماعی رسالت» به منظور مدیریت فرایند تولید و ایفای نقش راهبری‬ ‫و تسهیلگری‪ ،‬زنجیره ارزش توسعه کسبوکارهای کوچک و خانگی را مبنای حرکت خود قرار داده‬ ‫اسـت‪ .‬زنجیـره ارزشـی مرکـب از فعالیتهـای اصلـی و فعالیتهای پشـتیبان کـه ارزش اصلـی یعنی‬ ‫کارافرینی اجتماعی را محقق میسازد‪.‬‬ ‫پشت پرده داستان‬ ‫«الگوی توسـعه کارافرینی اجتماعی‬ ‫رسـالت»‪ ،‬بـر مبنـای نظریـه کارافرینی‬ ‫اجتماعـی و نـواوری‪ ،‬طراحـی شـده‬ ‫و بـه دنبـال ایجـاد بس ـ ــتری اسـت تـا‬ ‫کسـبوکارهای خـرد و خانگـی در‬ ‫شـهرهای کوچـک و روسـتاها شـکل‬ ‫گرفتـه و بـه مرور رشـد یابند‪ .‬ایـن الگو‬ ‫به دنبال پشتیبانی از بنگاههای بزرگ‬ ‫اقتصادی نیست و در شهرهای بزرگ‬ ‫فعالیتـی نـدارد و همـه فعالیتهـای‬ ‫خود را به شهرهای کوچک و روستاها‬ ‫معطـوف کرده اسـت‪.‬‬ ‫«الگوی توسـعه کارافرینی اجتماعی‬ ‫رسالت» به منظور مدیریت فرایند تولید‬ ‫و ایفـای نقـش راهبری و تسـهیلگری‪،‬‬ ‫زنجیره ارزش توسـعه کسبوکارهای‬ ‫کوچک و خانگی را مبنای حرکت خود‬ ‫قرار داده است‪ .‬زنجیره ارزشی مرکب‬ ‫از فعالیتهای اصلی و فعالیتهای‬ ‫پشتیبان که ارزش اصلی یعنی کارافرینی‬ ‫اجتماعی را محقق میسازد‪ .‬یعنی در‬ ‫کنار هم چیدن تمام فعالیتهای موثر‬ ‫در تولید محصولی ارزشمند و ارائه ان‬ ‫به مشتریان‪ ،‬تا این بار چیزی نلنگد و‬ ‫حاصل تاش ماهها زحمت‪ ،‬کارگر افتد‪.‬‬ ‫فعالیتهای اصلی در کسبوکارهای‬ ‫خرد و خانگی از طراحی و تولید محصول‬ ‫اغاز شده‪ ،‬تا فروش و خدمات پس از‬ ‫فروش ادامه پیدا مییابند‪.‬‬ ‫پنج بازیگر اصلی این الگو عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ 86‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫گـروه توسـعه کارافرینـی ثمیـن؛‬ ‫بـا اقداماتـی نظیـر تشـکیل کانـون‬ ‫کار و زندگـی‪ ،‬معرفـی کانونهـا بـه‬ ‫بانک‪ ،‬مدیریت سفارشها‪ ،‬حمل‬ ‫و تحویـل کاا‪ ،‬سـامانه بازار اعضا‬ ‫(‪)Mbazar.ir‬؛‬ ‫شـرکت پـردازش اطاعـات مالی‬ ‫پارت؛ با انجام اعتبارسنجی اعضای‬ ‫کانونها و تعیین میزان تسهیات‬ ‫قابل اعطا؛‬ ‫بانـک قرضالحسـنه رسـالت؛‬ ‫بـا هـدف «گسـترش فرهنـگ‬ ‫قرضالحسنه‪ ،‬افزایش تسهیات‬ ‫بـه سـپردهگذاران و ارائه خدمات‬ ‫نویـن بانکـی»‪،‬‬ ‫پژوهشکده سیاستگذاری علم‪،‬‬ ‫فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی‬ ‫شـریف؛ بـا الگوسـازی تجربیـات‬ ‫شـبکه‪ ،‬ارزیابـی کانونهـای کار و‬ ‫زندگـی‪ ،‬گفتمـان سـازی‪ ،‬توسـعه‬ ‫سـرمایه انسـانی در ایـه راهبردی‬ ‫و بهرهگیـری از سـایر ظرفیتهـای‬ ‫ملـی در حـوزه توسـعه کارافرینی؛‬ ‫انجـــــــــــــمن حامــــیان فرهنـگ‬ ‫قرض الحســــنه و کارافرینـی‬ ‫اجتماعـی؛ بـا ماموریـت «اشـاعه‬ ‫فرهنـگ همیـاری اجتما عـی و‬ ‫ساختارسـازی بـرای حـل مسـائل‬ ‫اجتماعـی و توسـعه کارافرینـی‬ ‫اجتماعی با استفاده از تامین مالی‬ ‫خ ِـردبدونهزینه(قرضالحسـنه)»‪.‬‬ ‫هر الگو برای تدقیق و تکمیل‪ ،‬نیازمند‬ ‫عملیاتی شدن است‪ .‬الگوی توسعه‬ ‫کارافرینی اجتماعی رسـالت نیز از این‬ ‫امر مستثنا نیست‪ .‬گلباف‪ ،‬در اتصال‬ ‫استان کرمان به کویر لوت‪ ،‬نقطه تمرکز‬ ‫شبکه قرار میگیرد؛ شهری با جمعیتی‬ ‫به شدت کاهشیافته (از ‪ ،12۵۰۰‬در‬ ‫سال ‪ 13۵۵‬به ‪ 8۵۰۰‬نفر در سال‪.)139۰‬‬ ‫کاهشـی‪ ،‬حا کـی از مهاجـرت شـدید‬ ‫بـه مرکـز اسـتان و شـهرهای بزرگتـر‪.‬‬ ‫هسـتهها و کانونهـا یـک بـه یـک از‬ ‫دل کویـر شـکفت و نمادی از توسـعه‬ ‫کسـبوکارهای خـرد و خانگـی شـد‪.‬‬ ‫‪ 41‬هسته‪ ۵ ،‬کانون و ‪ 129‬عضو‪ ،‬نمودی‬ ‫از این شکوفایی است؛ «خانه توسعه‬ ‫گلباف»‪ ،‬همه کانونهای کار و زندگی‬ ‫را زیرمجموعه خود دارد و ‪ ۵۰8‬عضو‬ ‫دارد‪ .‬بـرای گفتمانسـازی ایـن الگـو‪،‬‬ ‫کمپینی با عنوان «پویش مردمی گلباف‬ ‫من» با ‪ 1۰۰۰‬نفر‪ ،‬شـکل گرفته اسـت‪.‬‬ ‫همچنین حامیانی چون شـرکتهای‬ ‫ستاره درخشان‪ ،‬ایدهپردازان نواوری‬ ‫بوتیـا‪ ،‬صنایـع فـواد کرمـان‪ ،‬انجمـن‬ ‫ارگانیک ایران و … جذب شدند‪.‬‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫• تصویـر مطلـب‪ ،‬مربـوط بـه بازدیـد مدیرعامـل‬ ‫بانک قرضالحسنه رسالت از سلولهای خورشیدی‬ ‫نصب شـده بر بام منازل روستای گلباف در استان‬ ‫کرمـان هسـت کـه در تابسـتان ‪ 96‬توسـط یکـی از‬ ‫اعضـای هسـته نـواوری گرفتـه شـده اسـت‪.‬‬ ‫• نوشتار فوق بر اساس نشستی چهار ساعته است‬ ‫که هسـته نواوری در ‪ 23‬شـهریور ‪ ،96‬با مدیرعامل‬ ‫بانک‪ ،‬جناب اقای حسینزاده داشتهاند‪.‬‬ ‫رادیناما‬ ‫در هـــــزارتوی‬ ‫تولیــــد ݣݣمــــــلی‬ ‫پای صحبتهای معاون اجرایی گلدیران‬ ‫اردیبهشـت مـاه ‪ ،1397‬دکتر کائینـی ‪-‬دانشاموختۀ مدیریت بازرگانی دانشـگاه‬ ‫امام صادق؟ و عضو فعلی معاونت اجرایی شـرکت گلدیران‪ -‬مهمان هسـته‬ ‫فناوری و نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ بودند‪ .‬محور گفتگو با ایشان‪،‬‬ ‫اقتضائات حمایت از کااهای ایرانی و انتقال فناوریهای روز دنیا به کشور بود‪.‬‬ ‫در ابتدای جلسه دکتر کائینی به معرفی‬ ‫شرکت گلدیران پرداخته و ان را این‬ ‫گونه توصیف کردند‪:‬‬ ‫«امسال سیامین سالی است که شرکت‬ ‫گلدیران با شرکت تحت نام فعلی الجی‬ ‫الکترونیک کره همکاری داشته و نماینده‬ ‫انها در ایران است‪ .‬این اتفاق به نوبۀ‬ ‫خود در دنیا بینظیر است‪.‬‬ ‫گلدیران بر خاف تصور تنها‪ ،‬مونتاژکننده‬ ‫نیسـت‪ .‬ایـن شـرکت از سـال ‪138۵‬‬ ‫وارد مباحث تولیدی نیز شده است‪.‬‬ ‫تلویزیـون (در گذشـته تلویزیونهـای‬ ‫امپـی) و صفحـات نمایشـگر جـزء‬ ‫اولین محصواتی تولیدی این شرکت‬ ‫هستند‪ .‬در بازه ‪ 91‬تا ‪ 92‬تولید تلویزیون‬ ‫مـا بـه ‪ 68۰‬هـزار دسـتگاه هـم رسـیده‬ ‫بـود‪ .‬در حـال حاضـر تولیـد تلویزیـون‬ ‫بـه دلیل کاهش تقاضا به شـدت کم‬ ‫شده است‪ .‬در ان زمان سرمایهگذاری‬ ‫خوبی روی تولید تلویزیون کرده بودیم‬ ‫و توانسته بودیم که خطوط تولید خود‬ ‫را به روزرسانی کنیم و خطوط با سرعت‬ ‫بـاا را راه انـدازی کنیـم‪ .‬روزهای اول‬ ‫کـه تولید تلویزیون را اغاز کرده بودیم‬ ‫قائـم مقام مدیر عامـل ما یک کرهای‬ ‫بـود‪ .‬البتـه نیروهـای خارجـی نیـز وارد‬ ‫کـرده بودیـم زیـرا دانـش ان در داخـل‬ ‫نبـود‪ .‬البتـه مهندسـان زیـادی زیر نظر‬ ‫انها تربیت شدند‪ .‬البته از سال ‪139۵‬‬ ‫تولید ماشین لباسشویی و همزمان با‬ ‫ان تولید یخچال نیز اغاز شده است‪.‬‬ ‫در واقـع‪ ،‬در حـال حاضـر این شـرکت‬ ‫دارای سـه گـروه تولیـدی تلویزیـون‪،‬‬ ‫ماشـین لباسشـویی و انـواع یخچـال‬ ‫فریـزر اسـت‪ .‬نکتـه جالـب توجـه ان‬ ‫است که امروزه نزدیک به نود درصد‬ ‫محصوات الجی در ایران محصول‬ ‫تولیـد داخـل اسـت‪ .‬به طـور دقیقتر‪،‬‬ ‫هشتاد درصد ماشینلباسشوییها‬ ‫و پنجاه الی شصت درصد از یخچال‬ ‫فریزها محصول تولید داخلیاند‪ .‬این‬ ‫گروهها خود ذیل قسمت صنایع قرار‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫البته تولید یخچال از همه سختتر بود‬ ‫به گونهای که خود الجی هم با تولید‬ ‫یخچـال در ایـران بـه دلیـل پیچیدگی‬ ‫فراینـد تولیـد چنـدان موافـق نبـود‪.‬‬ ‫در دو سـال گذشـته کـه تولیـدات بـه‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪87 1397‬‬ ‫نیز در حدود سه هزار و دویست نفر و‬ ‫کارکنـان ازاد ان به یـک روایت چیزی‬ ‫در حـدود هفـده و به روایـت دیگر در‬ ‫حدود بیست و پنج هزار نفر میباشند»‪.‬‬ ‫ایشـان در ادامه و در راسـتای پاسـخ‬ ‫به سوال جلسه‪ ،‬مسائل و مشکاتی‬ ‫را مطـرح کردنـد کـه اهتمـام بـه انها‪،‬‬ ‫همـان حرکـت در راسـتای سیاسـت‬ ‫حمایـت از کاای ایرانیسـت‪.‬‬ ‫امـروز نزدیـک بـه نـود درصـد‬ ‫محصوات الجی در ایران‪،‬‬ ‫تولیـد داخـل اسـت‪ .‬بـه طـور‬ ‫دقیق تـر‪ ،‬هشـتاد در صـد‬ ‫ماشـین لباسشـوییها و‬ ‫پنجـاه الـی شـصت درصـد‬ ‫از یخچـال فریزهـا محصـول‬ ‫تولیـد داخلیانـد‪.‬‬ ‫‪ 88‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫سـمت سـی کـی دی رفتـه اسـت کار‬ ‫سختتر شده است‪ .‬تا پیش از ان که‬ ‫تولیدات مبتنی بر اس کی دی بود کار‬ ‫چندان سخت نبود‪ .‬تزریقات یخچال‬ ‫و ارتفـاع منطقـه نیـز در تولیـد یخچـال‬ ‫بسـیار مهـم هسـتند کـه ایـن سـختی‬ ‫کار را دو چندان میکند‪ .‬عید دو سال‬ ‫پیـش در ایام تعطیـات عید نزدیک‬ ‫به صد و خردهای کرهای در سیرجان‬ ‫مشغول به کار بودند تا خطوط تولید‬ ‫یخچال را راهاندازی کنند زیرا این کار‬ ‫از ما ساخته نبود و ما دانش راهاندازی‬ ‫ان را هم نداشـتیم‪ .‬به هـر حال تولید‬ ‫یخچال شروع شد و ما ا کنون در حال‬ ‫تولید یخچال هستیم‪.‬‬ ‫دو قسمت دیگر شرکت گلدیران یکی‬ ‫قسـمت مشـتریان و دیگـری قسـمت‬ ‫لجسـتیک اسـت‪ .‬قسـمت مشـتریان‬ ‫کـه مربوط بـه خدمات پـس از فروش‬ ‫اسـت و قسمت لجستیک نیز مربوط‬ ‫بـه انبار کاا و توزیع ان اسـت‪.‬‬ ‫شرکت مشتریان گلدیران متولی تمامی‬ ‫کارهای پس از فروش است‪ .‬این شرکت‬ ‫جزء یکی از شرکتهای بزرگ ماست‬ ‫و اان با وجود ان که مقداری از نیروها‬ ‫را تعدیـل کردهایـم حـدود ‪7۰۰-8۰۰‬‬ ‫نیرو دارد‪.‬‬ ‫گلدیران در حال حاضر متشکل از ‪12‬‬ ‫شرکت است‪ .‬کارکنان قراردادی شرکت‬ ‫‪ .1‬سرمایهگذاری نکردن‬ ‫کشورهای خارجی در ایران‬ ‫«هـر چنـد کـه مـا تـاش زیـادی بـه‬ ‫منظـور متقاعـد کـردن کرهایهـا بـرای‬ ‫سرمایهگذاری در ایران انجام دادیم و‬ ‫بدنبال تشکیل سرمایهگذاری مشترک‬ ‫(‪ )joint venture‬بودیـم ّامـا انهـا بـه‬ ‫دلیل ریسـکهایی که سـرمایهگذاری‬ ‫در ایـران دارد و نیـز بحـث تحریمهـا‪،‬‬ ‫حاضر به سرمایهگذاری مستقیم (‪direct‬‬ ‫‪ )investment‬در کشور نشدند (در حال‬ ‫حاضر در زمینه یخچال یک امیو یی امضا‬ ‫کردهایم تا در این زمینه یک سرمایهگذاری‬ ‫مشترکی ایجاد شود)‪ .‬البته انها به هیچ‬ ‫وجه تمایل به از دست دادن بازار ایران‬ ‫هم نداشتند که این موضوع ابزاری برای‬ ‫سیاستگذاران صنعتی در ایران شد‪.‬‬ ‫در واقع‪ ،‬از انجایی که مسئوان وزارت‬ ‫صنایـع مـا را در جـذب سـرمایهگذاری‬ ‫خارجی بیعرضه می خواندند در اوایل‬ ‫سال ‪ 139۵‬تصمیم گرفتند که خود با‬ ‫اتـکا به ایـن ابـزار و ترسـاندن کرهایها‬ ‫نسـبت به از دست دادن بازار ایران و‬ ‫کشورهای اطراف (که جمعیتی حدود‬ ‫‪ 48۰‬میلیون نفر میشد) انها را ترغیب‬ ‫به سرمایهگذاری کنند‪ .‬در این جلسه‬ ‫که مسئوان وزارت صنایع به صورت‬ ‫مسـتقیم با مدیر عامل الجی مذا کره‬ ‫داشـتند و درخواسـت خـود را مطـرح‬ ‫کردنـد‪ ،‬کرهایهـا بـا مطـرح کـردن این‬ ‫سوال بازی را به نفع خود خاتمه دادند‪:‬‬ ‫«سرمایهگذاری در ایران برای تولید برای‬ ‫ما چه مزیتی دارد که ا گر در کشورهای‬ ‫همسایه شما سرمایهگذاری کنم از ان‬ ‫بهرهمند نمیشوم؟»‪.‬‬ ‫«در ایـن جلسـه درخواسـت تشـکیل‬ ‫مرکـز تحقیـق و توسـعه تولیـد در ایـران‬ ‫نیـز به الجـی داده شـد‪ .‬ایـن از جمله‬ ‫درخواسـتهایی بود کـه هم ما و هم‬ ‫دولتیها داشتیم‪ .‬الجی گفت با توجه‬ ‫به میزان تولید و گسترش ان در یک بازه‬ ‫‪ ۵‬ساله ارزیابی میکنم که تشکیل این‬ ‫مرکز در ایـران مقرون به صرفه خواهد‬ ‫بود یا خیر‪ .‬درخواست دیگر که از سوی‬ ‫وزارت خارجه از الجی صورت گرفت‬ ‫ایـن بود کـه ‪ 3۰‬درصد تولیـدات برای‬ ‫صادرات باشد‪.‬‬ ‫درخواست دیگر وزارت صنایع این بود‬ ‫که به انها گفته بود ما محصوات محلی‬ ‫می خواهیم‪ .‬در واقع محصوات باید‬ ‫به گونه ای باشند که به ذائقه ایرانیان‬ ‫خوش بیاید‪ .‬البته این درخواست قبا‬ ‫انجام گرفته بود‪ .‬به عنوان مثال ما در‬ ‫زمینـه مایکرویو به این هدف دسـت‬ ‫یافته بودیم‪.‬‬ ‫بعضا مسئوان وزارت صنایع بدنبال ان‬ ‫بودند که با تحت فشار قرار دادن الجی‬ ‫از جانب وزارت صنایع کرهایها‪ ،‬انها را‬ ‫مجبور به پذیرش کنند‪ .‬یکبار مدیرعامل‬ ‫الجی به من گفت‪ ،‬ببین یک چیزی به‬ ‫تو بگویم‪ ،‬حاا خصوصی به من گفت‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬انگار اینها توجیه نیستند اینجا‬ ‫ً‬ ‫وزیر صنعـت اصابـه مـا زور نمیگوید‪،‬‬ ‫ً‬ ‫وزیر صنعت اصـا ما را اجبار نمیکند‪،‬‬ ‫ً‬ ‫اصـا او حـق نـدارد مـا را دعـوا کنـد‪ ،‬ما‬ ‫اینجـا بخـش خصوصی هسـتیم و به‬ ‫او میگوییم چه کمکی از تو میخواهیم‬ ‫دراهزارتنااتنلطداملشا|ارادیناما‬ ‫و مثـل این که اینها متوجه نیسـتند و‬ ‫هـی میگوینـد میرویـم بـه وزیـر صنایـع‬ ‫ً‬ ‫میگوییم! ما اصا از او نمیترسیم و ما‬ ‫خودمان استراتژی میگذاریم که کدام‬ ‫کشور برویم‪ .‬ا گر همهی عالم جمع بشوند‬ ‫و بگویند که فانجا بروید ما ا گر خودمان‬ ‫نخواهیم نمیرویم»‪.‬‬ ‫‪ .2‬کیفیت نداشتن و رقابتپذیر‬ ‫نبودن قیمت محصوات‬ ‫«هنگامـی کـه کرهایهـا درخواسـت‬ ‫سـرمایهگذاری در ایـران را رد کردنـد‬ ‫مسـئوان صنعتـی ایرانـی پیشـنهاد‬ ‫دیگـری را مطـرح کرد نـد؛ تولیـد‬ ‫قطعـات الجـی در ایـران‪ .‬کرهایهـا‬ ‫برای پذیرفتن این پیشنهاد سه شرط‬ ‫ً‬ ‫گذاشـتند که عما پیگیـری هیچ یک‬ ‫از انهـا برای مـا امکانپذیر نبود؛ پاس‬ ‫کـردن اسـتانداردهای کیفـی جهانـی‪،‬‬ ‫بـه صرفـه بـودن قیمـت محصـوات‬ ‫تولید شده در کشور و نیز برنده شدن‬ ‫در مناقصـات جهانـی‪.‬‬ ‫برای مثـال‪ ،‬در تولید کارتون با کیفیت‬ ‫مشـکل دا شـتیم و نمی توانسـتیم‬ ‫اسـتانداردهای ازم را بدسـت اوریـم‪.‬‬ ‫کارتونهـای ایرانـی بـه گونـهای بودنـد‬ ‫کـه حیـن حمـل و نقل پـاره میشـدند‪.‬‬ ‫برای تولید کارتون با کیفیت ناچار شدیم‬ ‫که عاوه بر واردات مواد اولیه از کره‪،‬‬ ‫تولیدکنندگان انها را هم از کره وارد کنیم»‪.‬‬ ‫‪ .۳‬نیروی انسانی غیر ماهر‬ ‫بـرای تولیـد یخچـال و بومی کـردن ان‬ ‫نیازمنـد دانـش و مهارتهـای فنـی‬ ‫بودیم‪ .‬برای این کار دو گروه سی نفری‬ ‫از کارگـران سـیرجان خـود را به شـرکت‬ ‫الجی در کره فرستادیم‪ .‬انها به مدت‬ ‫یک ماه پای خط تولید یخچال در کره‬ ‫کار کردند و تبدیل به کارگران الجی با‬ ‫استانداردهای الجی شدند‪ .‬البته در‬ ‫این راه ما با مشکات حقوقی نیز دست‬ ‫و پنجـه نرم میکردیم که خوشـبختانه‬ ‫با دخالت سفیر مسئله حل شد‪ .‬یکی‬ ‫دیگر از مشکات ما در این عرصه این‬ ‫بود که کارگران و مهندسان به محض‬ ‫توانمنـد شـدن قـدرت چانهزنـی پیـدا‬ ‫میکردند و دیگر برای ما کار نمیکردند‪.‬‬ ‫استدالشان این بود که شرکتهای‬ ‫دیگـر مبالـغ بیشـتری بـه انها پیشـنهاد‬ ‫کردهاند‪ .‬البته این یک راه است‪.‬‬ ‫راه دیگـر بـرای برخـورداری از نیـروی‬ ‫انسـانی ماهـر جـذب افـراد خارجـی‬ ‫زبـده اسـت‪ .‬بـه عنـوان مثال مـا برای‬ ‫بخـش بازاریابـی فـروش خـود از یـک‬ ‫فرانسـوی اسـتفاده کردیم‪ .‬البته وارد‬ ‫کـردن نیـروی انسـانی خارجی بـه این‬ ‫راحتی نیست و باید مراحل قانونی کار‬ ‫طی شود‪ .‬برای این منظور نمایندگان‬ ‫وزارت صنایـع‪ ،‬وزارت کار و وزارت‬ ‫اطاعات با یکدیگر جلسه میگذارند‬ ‫تـا موضـوع را بررسـی کنند‪.‬‬ ‫‪ .4‬تعرفههای نامناسب‬ ‫تعرفهها نقش موثری در حمایت از کاای‬ ‫ایرانی دارند‪ .‬به عنوان مثال شرکتی که‬ ‫روی تولید موبایل سرمایهگذاری کرده و‬ ‫حتی وزیر وقت خط تولید ان را افتتاح‬ ‫کرده بود دو ماه بعد از این به علت تغییر‬ ‫تعرفه تمام سرمایهگذاریهای این شرکت‬ ‫از میان رفت‪ .‬ما هم در این زمینه تجربه‬ ‫تلخی داریم‪ .‬در حالی که با مذا کرات‬ ‫گسـترده الجی را متقاعد کرده بودیم‬ ‫کـه در ایران کولـرگازی تولید کنیم یک‬ ‫سـال پس از ایـن توافق به علت تغییر‬ ‫تعرفههـا مجبـور شـدیم که خـط تولید‬ ‫را متوقـف کنیم و هنوز که هنوز اسـت‬ ‫خـط تولیـد مـا در حـال خا ک خـوردن‬ ‫اسـت‪ .‬در واقـع بـا وجـود تعرفههایـی‬ ‫کـه دولت گذاشـته بـود‪ ،‬تولیـد مقرون‬ ‫به صرفه نبود‪.‬‬ ‫در ترکیه به منظور رشد صنایع‪ ،‬تا زمانی‬ ‫کـه صنایـع خودشـان را بـاا بکشـند و‬ ‫رشد پیدا کنند تعرفهها را زیاد میکنند‬ ‫تـا وارداتـی در زمینـه مـد نظـر صـورت‬ ‫نگیـرد‪ .‬پـس از ان که شـرکتها رشـد‬ ‫یافتنـد و قـدرت رقابـت پیـدا کردند‪،‬‬ ‫واردات را هـم ازاد میگذارنـد‪ .‬ایـن‬ ‫کار باعـث رشـد صنایع نوپا میشـود‪.‬‬ ‫‪ .5‬قاچاق‬ ‫یکی از دایلی که به شدت تولید ما را‬ ‫مختل کرده بود‪ ،‬بحث قاچاق است‪.‬‬ ‫قاچـاق موجب شـده بود که بخشـی‬ ‫از تولید ما بخوابد‪.‬‬ ‫‪ .6‬سرریز دانش و انتقال فناوری‬ ‫یکـی از مشـکاتی کـه مـا همیشـه در‬ ‫عرصـه صنعـت بـا ان مواجـه هسـتیم‬ ‫این است که شرکتهای داخلی تنها‬ ‫بـرای شـرکتهای خارجی بـازار فراهم‬ ‫میکننـد و توجهـی بـه انتقـال دانـش و‬ ‫فناوری ندارند و یا توان بکارگیری دانش‬ ‫منتقل شده در صنایع دیگر را ندارند و‬ ‫در واقع سرریز دانش اتفاق نمیافتد‪.‬‬ ‫در پایان جلسه به منظور حمایت از‬ ‫کاای ایرانـی نکتهای را یاداور شـده‬ ‫و فرمودند‪:‬‬ ‫«به نظر بنده کاای ایرانی تنها کاای‬ ‫فیزیکی نیست‪ ،‬بلکه خدمت‪ ،‬ایده‪،‬‬ ‫تجربه و ‪ ...‬نیز میباشد‪ .‬من به جرات‬ ‫میتوانم بگویم که در حوزه خدمات‪،‬‬ ‫خدمات پس از فروش شرکت گلدیران‬ ‫ً‬ ‫تماما از ان ماست و ما در حال حاضر‬ ‫در زمینه خدمات پس از فروش شرکتی‬ ‫با استانداردهای جهانی هستیم‪ .‬این‬ ‫نـوع تعریـف از کاای ایرانـی نیـز بایـد‬ ‫جدی گرفته شود»‪.‬‬ ‫بـه نظـر بنـده کاای ایرانـی‬ ‫تنهـا کاای فیزیکی نیسـت‪،‬‬ ‫بلکه خدمت‪ ،‬ایده‪ ،‬تجربه و‪...‬‬ ‫نیـز میباشـد‪ .‬مـن بـه جرات‬ ‫میتوانـم بگویم کـه در حوزه‬ ‫خدمـات‪ ،‬خدمـات پـس از‬ ‫فـروش شـرکت گلد یـران‬ ‫ً‬ ‫تمامـا از ان ماسـت و مـا در‬ ‫حال حاضر در زمینه خدمات‬ ‫پـس از فـروش‪ ،‬شـرکتی‬ ‫بـا اسـتانداردهای جها نـی‬ ‫هسـتیم‪ .‬ایـن نـوع تعریـف از‬ ‫کاای ایرانـی نیـز بایـد جـدی‬ ‫گرفتـه شـود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪89 1397‬‬ ‫رادیناما‬ ‫پنجره فرصت‬ ‫در کیلومتر ‪14‬‬ ‫جاده مخصوص‬ ‫مهندس منطقی پشت میز تدبیر و تجربه‬ ‫‪ 90‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫دکتر منوچهر منطقی رئیس مرکز ملی‬ ‫فضایی‪ ،‬مدیر عامل سابق ایران خودرو‬ ‫و سازمان صنایع هوایی و دبیر ستاد‬ ‫توسعه فناوری و صنایع دانشبنیان‬ ‫هوایی و هوانوردی‪ ،‬در روز پانزدهم‬ ‫مرداد ماه ‪ 1۳۹۷‬مهمان هسته فناوری‬ ‫و نـواوری مرکـز رشـد دانشـگاه امـام‬ ‫صـادق؟ بودنـد‪ .‬در ایـن جلسـه‬ ‫‪1‬‬ ‫دکتر منطقی از منظر همپایی فناورانه‬ ‫به بررسی و تحلیل صنعت خودروی‬ ‫ایران پرداختند‪.‬‬ ‫‪1- Technological Catch Up‬‬ ‫پحترهاترصفادرا طلنمتران‪1‬انادهامدنندا|ارادیناما‬ ‫همپایی فناورانه‬ ‫پنجره فرصت‬ ‫صنعت خودرو ایران‪:‬‬ ‫در ابتدای جلسه توضیحاتی پیرامون‬ ‫الگـوی همپایـی فناورانـه ارائـه شـد‪.‬‬ ‫همپایـی فناورانـه متشـکل از چهـار‬ ‫مرحله اسـت؛‬ ‫‪ -1‬هوشمندسازی خودروها‬ ‫‪ -2‬خودروهای برقی و هیبریدی‬ ‫‪ -3‬خودران ها‬ ‫‪ .1‬ورود به یک صنعت‬ ‫این مرحله مربوط به دیرامدهاست‪.‬‬ ‫مرحله اول ورود به یک صنعت‪ ،‬اغاز‬ ‫ساخت و ساز قطعات سادۀ ان صنعت‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ .2‬همپایی تدریجی‬ ‫در این مرحله با توسعه قابلیتها یک‬ ‫سری تغییراتی ایجاد میکنید‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال خـط و فرایند را تغییر میدهید‪.‬‬ ‫یعنـی ا گـر تولید خـود را در مقیاس ده‬ ‫هزارتـا شـروع کردهایـد‪ ،‬بـا سـی هزارتـا‬ ‫ادامـه میدهید یا ان کـه ویژگی دیگر‬ ‫محصوات را در محصوات فعلی به‬ ‫کار میگیرید‪ .‬به صورت کلی شما باید‬ ‫هـم در فرایند و هـم در محصول یک‬ ‫سـری تغییراتـی را ایجاد کنیـد‪ .‬مبنای‬ ‫ایـن مرحله همـان یادگیـری و نواوری‬ ‫تدریجی است‪.‬‬ ‫‪ .۳‬همپایی جهشی‬ ‫در ایـن مرحلـه وارد طراحی محصول‬ ‫شده و محصول را بازسازی میکنید‪.‬‬ ‫در واقـع نوطراحـی کـرده و محصولـی‬ ‫مشابه محصول فعلی تولید میکنید‪.‬‬ ‫‪ .4‬تغییر در رهبری‬ ‫هنگامی که سه مرحله گذشته را پشت‬ ‫سر گذاشتید و به فناوری دست یافتید‪،‬‬ ‫محصولی خلق میکنید که این محصول‬ ‫بتواند بازار را به خود اختصاص دهد‪.‬‬ ‫در واقع پنجره فرصتی باز میشود که‬ ‫میتواند رهبری بازار را تغییر دهد‪.‬‬ ‫پنجره فرصت‬ ‫بـه منظور دسـت گرفتن رهبـری بازار‪،‬‬ ‫میبایست از پنجره فرصتهای ایجاد‬ ‫شـده اسـتفاده کنیـد‪ .‬سـه نـوع پنجره‬ ‫فرصت وجود دارد؛‬ ‫‪ .1‬پنجره فرصت فناوری‬ ‫بـه ایـن معنـی کـه شـما اولیـن نفـری‬ ‫هسـتید که تغییر فنـاوری را لمس و از‬ ‫طریـق ان محصـول جدیـد خـود را به‬ ‫بـازار عرضـه میکنیـد‪.‬‬ ‫‪ .2‬پنجره فرصت کسب و کار‬ ‫از انجایـی کـه کسـب و کارهـای رهبـر‬ ‫وابسـتگی بـه مسـیر دارنـد‪ ،‬قـادر بـه‬ ‫پاسخگویی سریع به تقاضای محیطی‬ ‫نیستند‪ .‬در این هنگام کسب و کارهای‬ ‫کوچک با حل کردن مشکات و پاسخ‬ ‫سریعتر به تقاضای محیطی گوی سبقت‬ ‫را از کسب و کارهای پیشرو میربایند‬ ‫و حجم بازار را از ِان خود میکنند‪.‬‬ ‫‪ .۳‬پنجره فرصت سیاستهای‬ ‫عمومی دولتی‬ ‫به معنی قوانین و سوبسیدهایی است‬ ‫که دولتها برای موفقیت یک صنعت‬ ‫ً‬ ‫بـه انهـا میدهنـد مثـا بـرای ایـن کـه‬ ‫در صنعـت کشتیسـازی در منطقـه‬ ‫اول شـویم یک سـری سوبسـیدهایی‬ ‫میدهنـد‪ .‬یـا در یک موضـوع خاص‬ ‫پیوسـت فناوری میدهند‪.‬‬ ‫‪ ‬در صورتی که از پنجره فرصتها‬ ‫اسـتفاده نکنیـد کمـا کان پیـرو باقـی‬ ‫خواهیـد مانـد‪.‬‬ ‫تغییر رهبری در صنایع مختلف‬ ‫ایشان در ادامه به بحث تغییر رهبری‬ ‫در صنایع مختلف (بواسطه استفاده‬ ‫از پنجـره فرصتهـای ایجـاد) اشـاره‬ ‫کردند‪ .‬به عنوان مثال؛‬ ‫‪ .1‬تلفن همراه‬ ‫در حالـی کـه موتـورا رهبـر بـازار بـود‪،‬‬ ‫در سـال ‪ 1998‬نوکیـا بـا ورود بـه ایـن‬ ‫صنعت رهبر بازار شـد‪ .‬در سال ‪2۰12‬‬ ‫نیـز سامسـونگ بـا اسـتفاده از پنجـره‬ ‫فرصـت فنـاوری تلفنهـای هوشـمند‬ ‫رهبـری بـازار را بـه دسـت گرفـت‪.‬‬ ‫‪ .2‬هواپیما‬ ‫در سال ‪ 199۵‬در زمینه جتهای هشتاد‬ ‫الی صد نفره‪ ،‬بیِایای (‪ )BAE‬و فوکر‬ ‫(‪ )Fokker‬جـای خـود را بـه بمباردیـر‬ ‫(‪ )Bombardier‬کانادا دادند‪ .‬در سال‬ ‫‪ 2۰۰۵‬نیز امبائر (‪ )Embraer‬برزیل امد‬ ‫و بیشـترین فـروش محصـول را از ان‬ ‫خودش کرد‪ .‬برگ برندۀ امبائر طراحی‬ ‫محصول جدید بود‪.‬‬ ‫‪ .۳‬فواد‬ ‫تا سـال ‪ ،197۰‬امریکا پیشـتاز بود‪ّ ،‬اما‬ ‫در سـال ‪ 198۰‬ژاپـن پیشـی گرفـت و‬ ‫اان نیز شرکت پوسکو این کار را انجام‬ ‫میدهـد‪ .‬ایـن همپایـی هـم از طریـق‬ ‫پنچره فرصت فناوری بوده است‪ .‬در‬ ‫واقع‪ ،‬با خرید یک کارخانه ورشکسته‬ ‫و استفاده از ظرفیت بهرهوری باای ان‬ ‫رهبری فناوری را به دست گرفتهاند‪.‬‬ ‫مراحل همپایی در صنعت خودرو‬ ‫پس از ان‪ ،‬مراحل مختلف همپایی‬ ‫در صنعـت خـودرو مورد بررسـی قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫‪ .1‬ورود به صنعت خودرو‬ ‫«از سال ‪ 4۰‬وارد صنعت خودرو شدیم‪.‬‬ ‫در واقـع‪ ،‬محصـول پیـکان را گرفتـه‬ ‫ً‬ ‫بودیـم و عینا همان را تکرار میکردیم‬ ‫کـه ایـن کار تـا اوایل دهـه ‪ 6۰‬به طول‬ ‫انجامید‪ .‬بازه ‪ 6۰‬تا ‪ 7۰‬نیز هر چند که‬ ‫بـه علـت جنـگ تولیـد متوقـف شـده‬ ‫بود ّاما کما کان مشـغول تولید پیکان‬ ‫ً‬ ‫بودیـم‪ .‬ایـن مرحلـه تقریبـا سـی سـال‬ ‫طـول کشـیده اسـت در حالـی کـه ا گر‬ ‫کسی وارد صنعت خودرو شود میداند‬ ‫که به صورت میانگین این مرحله بین‬ ‫‪ ۵‬الـی ‪ 6‬سـال بـه زمـان نیـاز دارد‪ .‬در‬ ‫واقع در تاریخ ‪ ۵۰‬ساله خودرو‪ ،‬ما ‪3۰‬‬ ‫سال ان را صرف پیکان کردهایم‪ .‬به‬ ‫دو دلیل‪:‬‬ ‫▪ دو دهه از این سالها انقاب بوده‬ ‫است‪،‬‬ ‫▪ یـک دهـۀ بعـد از انقـاب هـم کـه‬ ‫جنـگ شـد و تولیـد شـکل نگرفـت و‬ ‫متوقـف شـد»‪.‬‬ ‫‪ .2‬همپایی تدریجی‬ ‫«در دهـه ‪ ،۷0‬اتفاقات مثبتی افتاد‪.‬‬ ‫از انجایی که به دنبال خودروی ملی‬ ‫بودند پیکان را برگزیدند و در این عرصه‬ ‫خوداتکایـی اتفـاق افتـاد‪ .‬در واقع به‬ ‫یک قابلیتی رسیدند و اتاق پژو را روی‬ ‫کفـی یا پلتفـرم پیکان گذاشـته و روا را‬ ‫تعریف کردند‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪91 1397‬‬ ‫‪ ‬محنچسرامحطقش ‪‬‬ ‫محنچسرامحطقشاتحنطاتا ارشحاهشاها‬ ‫کارشحاهشاارشداذنداراادرارشتوامسحدهشا‬ ‫|رقاازادانشگاهاصحنتشاشررفاهادکترااا‬ ‫ذـنداراادرارشـتوامدیررـفاهیسـتواهاا‬ ‫ازادانشگاهاتسرانادرراتفا ردهااهف‬ ‫پساازاشرهعانحگاتحمطلشاتااپاراناهالا‬ ‫‪62‬امسـئنلطفامرکزاتحقطقاتامدا|راتا‬ ‫هپاهاپاهداراناراا|رارسدهاداشتواهاپسا‬ ‫ازا ناتااپاراناهـالا‪77‬امسـئنلا|طشاازا‬ ‫‪20‬ا ـرهژهاتحقطقاتشادراحنزهاتحاهرااهااا‬ ‫یشـرتتوا|ـندهااهـف اهاارشاهـالسااا‬ ‫‪1378‬اتاا ذرماها‪1381‬ادهفااندکاراراهااندازاا‬ ‫شرکفارراحشاتتسطزاتراا|زاراهاماشط ا‬ ‫اتـزارا(تـام)اهاازا ذرا‪81‬اتااترهردی ا‪88‬انطزا‬ ‫مدیرراملا|زرگتری اشرکفاذندرههازاا‬ ‫کشنرارنحشاایراناذندرها|ندهااهف‬ ‫دکتـرامحطقـشاداامـاها‪1388‬ا ـواهـمفا‬ ‫مدیرراملاهازماناصحایعاهناییانطرههااا‬ ‫مسلحا‪-‬اها ستوا واهزارتادتاعا‪-‬امحننوا‬ ‫شـداهاتااشـسرینران‪9‬انطزادراای اهـازمانا‬ ‫مشغنلا واتنالطفا|ند امحطقشاهمچحط ا‬ ‫ازا ذرمـاها‪1392‬ا ـااحتـوامنـاهنارلمـشاها‬ ‫تحـاهراادهلـفارازدهـورا ـواارحـناناد|طـرا‬ ‫ش حطانا‬ ‫هتاداتنهنواتحاهرااهاصحایعادان ا‬ ‫هناییاهاهناننردااانتداواشد‬ ‫ایـ امدیـراصحنتـشاازاشـسرینران‪139‬ادرا‬ ‫همفارییسامرکزاملشاتضاییرامسئنلطفا‬ ‫هماهحگشراهطاهفا!خارارا|رنامواریزاا‬ ‫هانظـارتا|ـراتنالطفاهاااتضاییا شـنرا‬ ‫راا|رارسدها!رتتوااهف‬ ‫درارهزاپانزدهوامرداداماها‪1397‬امسحدسا‬ ‫محطقشامسماناهستوانن هراامرکزارشدا‬ ‫دانشـگاهااماماصادق؟ا|ندند ادراای ا‬ ‫نلسـوادکتـرامحطقـشاازامحظـراهمپایـیا‬ ‫تحاهرانـوا ـوا|ررهـشاهاتحلطـلاصحنـفا‬ ‫ذـندرهااایـرانا رداذتحد‬ ‫‪ 92‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫پـارس هـم محصولـی بـود کـه در مرحلـه پروتوتایـپ‬ ‫بـود کـه کل فراینـد صنعتیسـازی پارس را هـم انجام‬ ‫ً‬ ‫دادند‪ .‬در پروتوتایپها معموا چند نمونه را توسعه‬ ‫میدهند‪ ،‬ایران خودرو ان زمان هوشمندی به خرج‬ ‫داد و مـوردی را کـه خـود پـژو توسـعه نـداده بـود‪ ،‬بـا‬ ‫کمـک فرانسـوی ان را توسـعه داد و بـه ایـن ترتیـب‬ ‫صنعتیسازی اتفاق افتاد‪ .‬بنابراین مرحله دوم همپایی‬ ‫هـم از سـال ‪ 72‬تا ‪ 8۰‬به طـول انجامید»‪.‬‬ ‫‪ .۳‬همپایی جهشی‬ ‫«از سال ‪ 80‬تا ‪ ۹0‬اتفاقات خیلی بهتری افتاد‪ .‬سمند‬ ‫روی کار امـد‪ .‬در واقـع‪ ،‬کل پلتفـرم پـژو را گرفتنـد و‬ ‫محصـول جدیـدی را روی ان طراحی کردند‪.‬‬ ‫ا گـر بخواهیـم یـک خـودرو قـوی داشـته باشـیم‪ ،‬بایـد‬ ‫بـرای ان سـه جـزء در نظـر گرفتـه شـود‪ :‬قـوای محرکه‬ ‫به روزی داشـته باشد‪ ،‬این قوای محرکه روی پلتفرم‬ ‫بـه روزی قـرار بگیـرد و در نهایـت نیـز روی ان پلتفـرم‬ ‫محصـول جدیـدی طراحـی شـود‪ .‬در مـورد سـمند‪،‬‬ ‫ایـن سـه ویژگـی بـه صـورت همزمـان اتفـاق افتاد‪.‬‬ ‫خـودروی دیگـر‪ 206 ،‬اسدی اسـت‪ .‬برخـی گمـان‬ ‫میکننـد کـه تنهـا صنـدوق عقـب بـه ان اضافه شـده‬ ‫اسـت در صورتـی کـه ا گـر شـما هـر گونـه تغییـری در‬ ‫ً‬ ‫محصـول بوجـود بیـاوری‪ ،‬بایـد مجـددا کل فراینـد‬ ‫تولیـد را از ابتدا طراحی کنید‪ .‬زیرا هر تغییر جزیی‪ ،‬اثر‬ ‫ناشـناختهای روی مابقـی اجـزاء میگـذارد و ا گر شـما‬ ‫فراینـد طراحـی را بازنگـری نکنیـد بـه احتمـال زیـاد بـه‬ ‫محصـول نخواهیـد رسـید‪.‬‬ ‫یادگیریای که از این ‪ 206‬اسدی حاصل شد نتیجه‬ ‫اتحاد استراتژیکی بود که ایران خودرو با پژو داشت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫از این یادگیری برای طراحی رانا استفاده کردیم‪ .‬تقریبا‬ ‫پلتفرم رانا به صورت کامل برای ماست‪ .‬مراحل ‪ 2‬و‬ ‫ً‬ ‫‪ 3‬همپایـی‪ ،‬حـدودا در ‪ 16‬سـال اتفاق افتـاد و قبل و‬ ‫بعد ان اتفاق جدیای رخ نداد»‪.‬‬ ‫نکتـۀ مهمـی کـه بایـد بـه ان توجـه شـود ایـن اسـت‬ ‫کـه این دسـتاوردها بـر مبنـای توسـعه توانمندیهای‬ ‫داخلـی و همـکاری بـا فنـاوران خارجی اتفـاق افتاد و‬ ‫ً‬ ‫اینطور نبود که صرفا بگوییم خود ما این کار را کردیم‪.‬‬ ‫در ایـن دوره دو بخـش غالـب داشـتیم‪ .‬یکـی ایـن‬ ‫بـود کـه برندهای روز دنیا را بیاوریـم و از انها یادگیری‬ ‫فناورانه داشته باشیم و بعد انها را روی برند خودمان‬ ‫پیاده کنیم‪ .‬در واقع یک سیاست از خارج به داخل‬ ‫داشتیم‪ .‬سیاست دیگر این بود که محصول ما حتما‬ ‫باید قدرت صادرات داشته باشد‪ .‬در واقع رانا برای‬ ‫صادرات ساخته شده بود‪.‬‬ ‫چرا در صنعت خودرو رهبر بازار نشدیم؟‬ ‫علیرغم طی کردن سـه مرحلـه قبلی‪ ،‬ما کما کان در‬ ‫صنعـت خودرو رهبر بازار نشـدهایم‪ .‬دلیل این اتفاق‬ ‫سه چیز است‪:‬‬ ‫‪ .1‬رهبری بنگاه‬ ‫«اغلـب مدیـران ایـران خـودرو جـزء ایـن سـه دسـته‬ ‫بودهانـد‪:‬‬ ‫▪ برخـی روی زنجیـره تامیـن تسـلط داشـته و بدنبال‬ ‫ایـن بودنـد کـه تیـراژ محصـوات را بـاا ببرنـد‪،‬‬ ‫▪ برخـی تخصصشـان در تنـوع بـازار بـوده و بدنبال‬ ‫ایـن بودنـد کـه محصـول را بگیرنـد و مونتـاژ کننـد‪،‬‬ ‫ً‬ ‫▪ برخـی هـم تخصصشـان مالـی بـوده و صرفـا بـه‬ ‫دنبـال درامدزایـی بیشـتر بودهانـد‪.‬‬ ‫هـر چنـد که امار دقیقی ندارم ّامـا میتوانم بگویم که‬ ‫نزدیک به ‪ 8۰-7۰‬درصد مدیران ایران خودرو جزء‬ ‫ایـن سـه دسـته بـوده انـد‪ .‬واضـح اسـت کـه تمایل یا‬ ‫عدم تمایل مدیر برای طراحی محصول جدید موجب‬ ‫کند شدن یا متوقف شدن فرایند طراحی خواهد شد‪.‬‬ ‫در واقـع هیـچ یـک از ایـن سـه دسـته بدنبـال طراحی‬ ‫محصـول جدیـد نبوده و به این دلیـل رهبری در بازار‬ ‫محقق نشده است‪.‬‬ ‫توانمنـدی طراحی محصول هم یـک بحث پویایی‬ ‫است و شما نمیتوانید که تا یک جایی پیش بروید‬ ‫و بعـد ان را فریـز کنیـد و دو سـال دیگـر بخواهیـد کـه‬ ‫ان را ادامـه دهیـد زیـرا در ایـن فاصلـه نواوریهـای‬ ‫زیادی اتفاق میافتد که ا گر شما به روز نباشید فاصله‬ ‫ای کـه بـه زحمـت ان را کـم کردهایـد نـه تنهـا از بیـن‬ ‫میرود بلکه جبران ان نیز سختتر میشود‪ .‬به عبارت‬ ‫دیگـر مدیـران مـا بیشـتر تولیدگرا بـوده و محصـول گرا‬ ‫نبودهانـد‪ .‬در واقـع بـه دنبـال طراحـی محصـول برای‬ ‫رقابـت نبوده اند»‪.‬‬ ‫پحترهاترصفادرا طلنمتران‪1‬انادهامدنندا|ارادیناما‬ ‫‪ .2‬صادرات‬ ‫«بحث صادارت یک بحث جدی است‬ ‫ً‬ ‫و اصا کسـی کـه میخواهـد همپایی‬ ‫کند بدون صادرات موفق به انجام این‬ ‫کار را نمیشـود زیرا شـما باید بـازاری با‬ ‫درخواسـتهای متنوع داشـته باشید‬ ‫ً‬ ‫تا دائما مرکز طراحی شما را به روز کند‪.‬‬ ‫شما هنگامی که وارد بازارهای مختلف‬ ‫میشوید نمیتوانید محصول داخلی را‬ ‫با همان شکلی که هست در بازارهای‬ ‫خارجی تعریف کنید بلکه باید متناسب‬ ‫بـا بازار تغییـرات وسـیعی در محصول‬ ‫خودتان ایجاد کنید»‪.‬‬ ‫‪ .۳‬سیاستگذاری‬ ‫مشکل دیگر نیز در عرصه سیاست گذاری‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬معموا سیاست گذاری نقش‬ ‫مهمـی در طی کـردن مراحل هم پایی‬ ‫دارد‪ .‬در واقع مشـکات ما در عرصه‬ ‫سیاست گذاری به این شکل است؛‬ ‫ً‬ ‫در صنعـت خودرو‪ ،‬یا اصا سیاسـت‬ ‫گذاری نکرده ایم (البته در بازه ‪ 74‬تا ‪8۰‬‬ ‫که چیزی به نام بحث خودروی ملی‬ ‫مطرح بود یک سند سیاست گذاری‬ ‫خـودرو نوشـتند کـه تاثیرگـذار بـود)‪ ،‬یا‬ ‫سیاسـت گـذاری داشـتهایم و اشـتباه‬ ‫بوده است‪ ،‬یا سیاستها درست بوده‬ ‫ولـی بنگاههایـی که میبایسـت ان را‬ ‫اجرا میکرده اند‪ ،‬اشتباه اجرا کردهاند‪.‬‬ ‫پـس میتوانیـم بگویی ـ ـ ــم در ایـهی‬ ‫سیاسـتگذاری هـم کـه میتوانـد در‬ ‫نقـش موتـور محرک باشـد یـک گیری‬ ‫داشـته ایـم‪.‬‬ ‫بـه عنـوان مثال یکـی از مشـکات در‬ ‫عرصـه سیاسـت گـذاری تامیـن مالـی‬ ‫نکـردن طراحـی محصـوات اسـت‪.‬‬ ‫طراحـی محصـول کار بسـیار هزینـه‬ ‫بـری اسـت و به این ترتیب شـرکتها‬ ‫زمانـی میتواننـد طراحـی محصـول‬ ‫داشـته باشـند که یا وامهای کم بهره‬ ‫ای بـه انهـا داده شـود یا ان کـه مبالغ‬ ‫باعوضی در اختیار انها گذاشته شود‪.‬‬ ‫با این وجود برای طراحی محصول در‬ ‫ایران خودرو تنها یک وام چهار درصد‬ ‫در اختیار ما گذاشتند! اینجاست که‬ ‫ا گـر مـدل ذهنی رهبـران بنگاههـا تنها‬ ‫سـوداوری باشـد و همچـون مدیـران‬ ‫مالـی بیاندیشـند طراحـی محصـول را‬ ‫کنار خواهند گذاشـت‪ .‬یا ان که برای‬ ‫طراحی محصول یک سری مشوقهایی‬ ‫در نظـر بگیریم‪.‬‬ ‫نکتـه دیگـر ان اسـت کـه سیاسـتها‬ ‫شـرکتها را ملـزم بـه ورود بـه عرصـه‬ ‫صـادرات نمیکننـد‪.‬‬ ‫البته مشکل دیگر ما نوع سیاستهایی‬ ‫اسـت کـه در عرصـه صنعـت وضـع‬ ‫میشود‪:‬‬ ‫ً‬ ‫اصـوا وزارت صنایـع مـا بـرای مرحله‬ ‫یک و دو تخصص برنامهریزی دارد‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال میتوانند کارخانه درست‬ ‫کنند و ان را مدیریت کنند؛ ولی برای‬ ‫مرحله سوم و چهارم توانایی ندارند‪.‬‬ ‫بـرای موفقیـت در ایـن مراحـل باید از‬ ‫سیاسـتهای تجـاری و تولیـدی بـه‬ ‫سمت سیاستهای فناوری و نواوری‬ ‫کوچ کنند که این قابلیت را ندارد‪ .‬باید‬ ‫تغییری در این زمینه بوجود بیاید‪.‬‬ ‫راه پیش روی صنعت خودرو‬ ‫ایشان در پایان کار در پاسخ به نگاهی‬ ‫که سرمایه گذاری روی صنعت خودرو‬ ‫را مزیت رقابتی ما نمیدانست پاسخی‬ ‫این چنین ارائه کردند‪:‬‬ ‫در حالی که برخی متخصصان اقتصادی‬ ‫میگویند که ما در صنعت خودرو قابلیتی‬ ‫نداریم و پیشـنهاد میکنند کـه ما باید‬ ‫در صنعت قطعهسازی کار کنیم‪ ،‬من‬ ‫ً‬ ‫بـا انهـا مخالفـم‪ .‬اوا تـا زمانـی کـه یک‬ ‫محصول جدی داخلی نداشته باشیم‬ ‫هیچ قطعهسازی رشد پیدا نخواهد کرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیـا ان کـه ما بـه اخر خط نرسـیدهایم‬ ‫زیرا پنجره فرصتی (از بعد فناورانه) برای‬ ‫مـا پیـش امـده و ان هـم خودروهـای‬ ‫الکتریکی است‪ .‬ما در این عرصه توانایی‬ ‫و استعداد فوقالعادهای داریم‪ .‬من از‬ ‫انجایی که خود مهندس برق هسـتم‬ ‫این اطمینان را به شما میدهم که ما‬ ‫توانایـی و اسـتعداد بینظیـری در ایـن‬ ‫زمینـه داریـم‪ .‬مـا اسـتعدادهای درجه‬ ‫یکی در رشتههای مهندسی الکترونیک‪،‬‬ ‫مخابـرات و کنتـرل داریـم کـه تنهـا بـا‬ ‫سیاسـت گـذاری صحیـح میتوانیم با‬ ‫اسـتفاده از این پنجره فرصت برای به‬ ‫دست گرفتن رهبری بازار بهره بجوییم‪.‬‬ ‫مشکل ما مشکل فناوری نیست‪ .‬باید در‬ ‫عرصهسیاست گذاریقویترعمل کنیم‪.‬‬ ‫یکی از مش ـ ــکات در عرصه‬ ‫سیاست گذاری‪ ،‬تامین مالی‬ ‫نکـردن طراحـی محصـوات‬ ‫اسـت‪ .‬شـرکت ها زما نـی‬ ‫میتواننـد طراحـی محصـول‬ ‫داشـته باشـند که یا وامهای‬ ‫کم بهره ای به انها داده شود‬ ‫یـا ان کـه مبالـغ باعوضی در‬ ‫اختیار انها گذاشـته شـود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪93 1397‬‬ ‫‪ 94‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫نواوری‪+‬‬ ‫▪ نواوری علـیه ّ‬ ‫السام‬ ‫▪ چرا هیئت میثاق؟‬ ‫ََ‬ ‫▪ تکیه ِعلم و علم‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪95 1397‬‬ ‫نن هرا‪+‬‬ ‫محمدامین علیاحمدی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسامی و‬ ‫مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪mohammadamin72@gmail.com‬‬ ‫نواوری‬ ‫ّ‬ ‫علـیهالسام‬ ‫انقاب در هیئت با یک هیئت انقابی‬ ‫‪ 96‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ق‬ ‫هراارلطواالساما|انن هرا‪+‬‬ ‫نن‬ ‫‪ .1‬پیش از انکه بخواهیم از امکان و‬ ‫الزامات نواوری در دین و نهادهای‬ ‫دینـی صحبـت نماییـم‪ .‬بایـد بـه‬ ‫عنـوان سـنگبنا و اسـاس نظری‬ ‫این بحث‪ ،‬پیرامون معنای نواوری‬ ‫جمعبندی نماییـم‪ .‬نواوری‪ ،‬که‬ ‫ریشـه در واژه اتیـن ‪Innovare‬‬ ‫دارد‪ ،‬در مفهـوم عـام بـه معنـای‬ ‫«ایجاد یک چیز جدید» اسـت‪.‬‬ ‫مهارت کشف فرصتها و خلق‬ ‫روشهای جدید برای بهرهبرداری‬ ‫از انهـا در کانـون فرایند نواوری‬ ‫جای دارد‪.‬‬ ‫‪ .2‬در عصر کوتاه شدن چرخه عمر‬ ‫محصـوات‪ ،‬توانایـی جایگزیـن‬ ‫کردن مستمر محصوات قدیمی‬ ‫با نسخههای جدیدتر و بهتر‪ ،‬هر‬ ‫روز اهمیت بیشتری پیدا میکند‪.‬‬ ‫«رقابت در لحظه» حا کی از فشار‬ ‫فزاینـده نـه تنهـا بـرای عرضـه‬ ‫محصـوات جدیـد‪ ،‬بلکـه بـرای‬ ‫عرضـه سـریعتر انهـا نسـبت بـه‬ ‫رقباست‪.‬‬ ‫‪ .3‬با ژرفنگری درمییابیم که رقابت‬ ‫فوقالذکر فقط محدود به ساحت‬ ‫فعالیتهای تجاری و اقتصادی‬ ‫بشـر نیسـت و عصـر نوگرایـی و‬ ‫نونگـری در تمـام شـئون زندگـی‬ ‫انسـان نمود و بـروز دارد‪ .‬یکی از‬ ‫مهمتریـن سـاحات زندگـی بشـر‪،‬‬ ‫سـاحت زندگـی دینی وی اسـت‬ ‫که در واقع با دیگر شـئون زندگی‬ ‫وی همسـنگ و قسـیم نیسـت‬ ‫بلکـه مانند چتری بر دیگر شـئون‬ ‫زندگـی وی سـایه افکنده اسـت‪.‬‬ ‫‪ .4‬نـواوری در نهادهـای دینـی هـر‬ ‫چنـد کـه در همـه اعصـار مهـم و‬ ‫حیاتبخش بودهاند ولی در عصر‬ ‫حاضر به دلیل همه مختصاتش‬ ‫ایـن مهم اهمیت بیشـتری یافته‬ ‫اسـت‪ .‬امروزه پرسشهایی نو یا‬ ‫مسائلی نوپدید پیش روی ما قرار‬ ‫گرفته است و ما چارهای نداریم جز‬ ‫انکه نظام دینی و نهادهای ان را به‬ ‫وسیله نواوری به روز کنیم تا بتوان‬ ‫بـه اقتضائـات و پیچیدگیهـای‬ ‫عصر جدید پاسخ داد‪.‬‬ ‫‪ .۵‬نگارنده با اتکا به تجربه چند ساله‬ ‫حضـور خـود در هیئـت میثـاق بـا‬ ‫شهدا دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در ادامه با بیان مصادیقی به بیان‬ ‫الزامات و چالشهای پیشرو در‬ ‫فرایند نواوری در نهادهای دینی‬ ‫میپردازد‪.‬‬ ‫‪ -1‬چالش بدعت‬ ‫در ادبیات دینی ما مفهوم بدعت مطرح‬ ‫شده است که به ظاهر شباهتهایی‬ ‫بـا مفهـوم نـواوری دارد‪ .‬بدعت بنیان‬ ‫نهـادن عقیـده یا عملـی از پیـش خود‬ ‫به نام دین است‪ .‬بدعت از نظر لغوی‬ ‫یعنی چیزی را بدون سابقه و الگوی قبلی‬ ‫ایجاد کردن‪ ،‬یا گفتاری را بیپیشینه بر‬ ‫زبان اوردن از اینروسـت که خداوند‬ ‫بدیـع اسـمانها و زمیـن اسـت َ«بدیع‬ ‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫السماوات َو الا ْرض‪ ،»...‬یعنی خداوند‬ ‫اسمانها و زمین را بیالگو و مانند افرید‪.‬‬ ‫بدعت در مقابل ُس ّنت قرار دارد که به‬ ‫اموزههایی میگویند که در قران و روایات‬ ‫پیامبر و معصومان بیان شـده اسـت‪.‬‬ ‫همه فقیهان شیعه و عامه‪ ،‬بدعت در‬ ‫عقاید‪ ،‬احکام و مناسک دینی را حرام‬ ‫میدانند‪ .‬در روایات بدعت از مصادیق‬ ‫کفر و شرک معرفی شده است‪ .‬بنایراین‬ ‫همانطور که معلوم است از نظر معنایی‬ ‫بدعت با نواوری قرابتهایی دارد که‬ ‫توجه و مداقه متولیان نهادهای دینی‬ ‫را جهت پرهیز از گرفتاری در این ورطه‬ ‫طلب مینماید‪.‬‬ ‫یکـی از چالشهـای مبتابـه امـروز‬ ‫هیئتهـای مذهبـی نیـز گرفتـاری در‬ ‫دام بدعتگذاری در مناسک عزاداری‬ ‫اسـت که به واسطه عدم بذل دقت‬ ‫ازم در عرصه نواوریهای ساختاری و‬ ‫محتوایی در این حوزه است که مورد‬ ‫تذکـر بـزرگان نیـز قـرار گرفتـه اسـت‪ .‬به‬ ‫طـور مثال رهبر انقـاب میفرمایند‪:‬‬ ‫«در محیطهـای مراسـم مذهبـی‪،‬‬ ‫مراقب باشید هیچ کاری که از حدود‬ ‫ضوابط شـرع ممکـن اسـت بیرون‬ ‫برود‪ ،‬رخ ندهد؛ این را مراقبت کنید‪.‬‬ ‫محیط ّمداحی و خوانندگی دینی‪،‬‬ ‫یک محیط پا ک و ّ‬ ‫مطهری است؛‬ ‫نگذاریم الودگیهایی که ّ‬ ‫متاسفانه‬ ‫در دنیای هنر در بین مردمان بیقید‬ ‫و بیمباات رواج پیدا کرده است‪،‬‬ ‫به محیط هنر اسامی و مذهبی در‬ ‫محیطهای مذهبی رسـوخ و نفوذ‬ ‫کند؛ این را مراقب باشید»‪.‬‬ ‫هر چند بدعت در این مقال و مجال‬ ‫ً‬ ‫لزوما به معنای فقهی ان مدنظر نیست‬ ‫و مقصود از ان خروج از چارچوبهای‬ ‫اصیل فرهنگی و دینی به واسطه وضع‬ ‫برخـی مناسـک جدید اسـت‪ .‬به طور‬ ‫مثـال رهبـر انقـاب در زمینـه «برهنـه‬ ‫شدن» در هیئات مذهبی فرمودهاند‪:‬‬ ‫«اینکه ما مجلس عزاداری و مدح‬ ‫ّ‬ ‫سیدالشهدا؟ را ـ که عظمت او‬ ‫بهخاطر شـهادت است‪ ،‬عظمت‬ ‫او بهخاطـر فـدا کاری در راه خـدا‬ ‫است‪ ،‬عظمت او بهخاطر گذشت‬ ‫است؛ گذشت از همه چیز‪ ،‬از همه‬ ‫خواسـتهها‪ ،‬از همـه مطلوبهـا ـ ـ‬ ‫تبدیل کنیم به یک نقطه سـبک‪،‬‬ ‫بـه یـک جایـی کـه یـک تعـدادی‬ ‫جـوان لخـت بشـوند‪ ،‬بپرنـد هـوا‪،‬‬ ‫بپرند پایین و ندانند چه میگویند‪،‬‬ ‫درست است؟ این شکر این نعمت‬ ‫است که خدا به شما داده؟»‬ ‫که این امر را میتوان به نوعی بدعت‬ ‫در مسیر مناسک سوگواری در مناسک‬ ‫سیدالشهدا؟ دانست‪.‬‬ ‫از سوی دیگر بسیاری از هیئات مذهبی‬ ‫با درک این مهم که گرفتاری در ورطه‬ ‫بدعتگذاری در این نهاد مقدس‪ ،‬طی‬ ‫طریـق در مسـیر هاکت ان اسـت و از‬ ‫سوی دیگر بستن باب نواوری به بهانه‬ ‫پرهیز از بدعت نیز عامل ایستایی این‬ ‫نهاد پویا و جوال است؛ سعی نمودهاند‬ ‫دقت ازم در طراحیهای نواورانه خود‬ ‫برای هیئت به خرج دهند‪ .‬به طور مثال‬ ‫در هیئـت میثـاق بـا شـهدا بـا توجـه به‬ ‫لزوم توجه به ثقلین در محافل دینی و‬ ‫با اسیبشناسی این موضوع که توجه‬ ‫ً‬ ‫به قران کریم عمدتا در هیئات کمرنگ‬ ‫یا مغفول است؛ برنامه قرانیای را تحت‬ ‫عنـوان لطایـف قرانـی بـه جلسـه خـود‬ ‫اضافـه نمـود بـه طـوری کـه در بخـش‬ ‫متمایزی در برنامه هیئت و با بهرهگیری‬ ‫از امکانـات صوتـی و تصویـری ویژهتـر‬ ‫نسبت به معمول ارائه قرانی گنجانده‬ ‫شد تا گامی باشد در مسیر تحقق توجه‬ ‫بیشـتر بـه کتـاب مهجـور الهـی‪ .‬یـا در‬ ‫بخش مداحی با التفات به لزوم بیان‬ ‫مستدل و واقعی مصائب اباعبداه؟‬ ‫مقتلخوانی به بخشی از برنامه مداحی‬ ‫و ذکر مصیبت هیئت افزوده شد‪ .‬یا با‬ ‫توجه به اهمیت رشد اخاقی و معرفتی‬ ‫جامعه‪ ،‬در مراثی و اشعار عاوه بر ذکر‬ ‫مصائب حضـرات معصومین؟ به‬ ‫بیان ریشههای معرفتی نهضت ایشان‬ ‫و همچنیـن دالتهـای اخاقـی ان‬ ‫توجه ویژه گردیده است‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪97 1397‬‬ ‫‪ -2‬چالش واپسگرایی‬ ‫در مسیر نواوری در نهادهای دینی عاوه‬ ‫بـر چالش بدعت‪ ،‬چالـش دیگری به‬ ‫نام واپسگرایی و ارتجاع نیز گریبانگیر‬ ‫اسـت‪ .‬ارتجـاع بـه معنـای بازگشـت و‬ ‫بازگردانیدن به وضعیت پیشین است‪.‬‬ ‫این واژه در اصطاح به هرگونه دفاع‬ ‫از وضعیـت موجود حا کـم و نظامات‬ ‫فرسـوده و رو بـه زوال یـا مخالفـت بـا‬ ‫نواورهای اجتماعی‪ ،‬سیاسی و اقتصادی‬ ‫ً‬ ‫اطاق شده است‪ .‬این چالش عمدتا‬ ‫تحت لوای توجه به اصول و سنتها‬ ‫گریبانگیر شده و به مرور موجب هاکت‬ ‫و اضمحال این نهادها میشود‪ .‬در‬ ‫برخـی هیئـات مذهبـی نیـز متاسـفانه‬ ‫ایـن افـت بـه چشـم میخـورد کـه بـه‬ ‫نیازهای روز جامعه و دالتهای صریح‬ ‫معارف دینی به انها توجه نمیشود‬ ‫بلکه بـا چنین رویکردهایـی مخالفت‬ ‫و تقابل صورت میپذیرد‪ .‬این شـیوه‬ ‫عاوه بر تضییع فرصت تبیین صحیح‬ ‫و نواورانـه معارف دینـی باعث ایجاد‬ ‫فاصله میان محتوای عرضه شده در‬ ‫هیئـات و متـن زندگـی مـردم میگردد‬ ‫که عاملی اسـت برای کمفروغ شدن‬ ‫اثـرات ایـن نهـاد تابنـا ک در جامعـه‬ ‫و بـه ایـن واسـطه گرفتـاری در وادی‬ ‫هاکت‪ .‬لذا این جهت نیز باید مورد‬ ‫توجه مسئولین هیئات باشد که البته از‬ ‫پیشتر بسیاری از هیئات به اهمیت این‬ ‫نوع از نقشافرینی خود واقف بودهاند‬ ‫که حضور پـر رنگ هیئات مذهبی در‬ ‫تهییج و تبیین احاد مردم در مسیر تحقق‬ ‫انقاب اسامی و دفاع مقدس گواه‬ ‫این مدعی است‪ .‬امروز نیز بسیاری از‬ ‫هیئـات بـه این مهم واقفنـد و در این‬ ‫مسـیر قـدم برمیدارنـد و از ان جملـه‬ ‫‪ 98‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫میتوان به برخی از فعالیتهای هیئت‬ ‫میثاق با شهدا به قرار زیر اشاره کرد‪:‬‬ ‫• توجه به مسائل فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‬ ‫و سیاسی روز و مبتابه در انتخاب‬ ‫موضوع سـخنرانی و تبیین ارتباط‬ ‫ان با سیره معصومین؟؛‬ ‫• انتخـاب شـعار محـوری سـال بـه‬ ‫عنوان محور تمرکز محتوای تولیدی‬ ‫هیئت با توجه نیازها و اقتضائات‬ ‫زمانه؛‬ ‫• تبیین و شورافرینی در منازعات حق‬ ‫و باطل در سراسـر عالـم با الهام از‬ ‫نهضـت حسـینی در مداحیهـا و‬ ‫اشعار‪.‬‬ ‫‪ -۳‬چالش افق‬ ‫چالش دیگری کـه نواوری در فضای‬ ‫نهادهای دینی ممکن است با ان مواجه‬ ‫شـود را میتوان ابتا به درد روزمرگی‬ ‫و گرفتـاری مسـئولین نهادهـای دینی‬ ‫بـه رتـق و فتـق امـور سـطحی و روزمره‬ ‫دانسـت کـه سـبب میگـردد حجاب‬ ‫غفلت بر نقش تمدنی انها ایجاد شود‬ ‫و این نهادها را با مسئله محدودیت‬ ‫افـق درگیـر کنـد و بـه ایـن واسـطه انها‬ ‫را به عدم احساس نیاز و برنامهریزی‬ ‫برای نواوری‪ ,‬در مسیر نیل به اهداف‬ ‫بلند‪ ,‬مبتا نماید و ایشـان را به ورطه‬ ‫هاکت بکشـاند‪ .‬در هیئات مذهبی‬ ‫نیز گاهی این مشکل گریبانگیر است‬ ‫که افق دید برگزارکنندگان ان از جهت‬ ‫جغرافیایی‪ ،‬تاریخی و تمدنی به حدی‬ ‫محـدود شـده اسـت کـه ایـن هیئات‬ ‫ً‬ ‫اساسـا برای تحقق ان نیـاز به نواوری‬ ‫ندارد‪ .‬بر خاف این دسته از هیئات‪،‬‬ ‫مجموعههایی نیز هستند که با التفات‬ ‫بـه نقـش اساسـی هیئـات در جهـات‬ ‫مختلـف‪ ،‬به برنامهریـزی و نواوری در‬ ‫مسیر تحقق ان میپردازند‪ .‬در هیئت‬ ‫میثـاق بـا شـهدا نیز به ایـن مهم توجه‬ ‫شـده اسـت و بـر این اسـاس میتوان‬ ‫برخـی از نواوریهای هیئت را به قرار‬ ‫زیر تبیین نمود‪:‬‬ ‫• با درک نقش تمدنی هیئت‪ ،‬شعرا‬ ‫در طراحـی دم پایانـی از ابتـدا تـا‬ ‫کنـون سـعی داشـتهاند بـا ایجـاد‬ ‫ارتبـاط هنرمندانـه میـان نهضـت‬ ‫حسـینی‪ ،‬انقاب اسامی‪ ،‬دفاع‬ ‫مقدس‪ ،‬نهضت جهانی حضرت‬ ‫حجـت بـن الحسـن؟ و‪...‬‬ ‫سیر تمدنی جامعه شیعی را تبیین‬ ‫و نقـش مومنـان در ان را روشـن‬ ‫نماینـد‪.‬‬ ‫• با درک نقش فراسرزمینی هیئت‪ ،‬به‬ ‫اهمیت و اثرگذاری معارف اسامی‬ ‫در سـطح جهانی توجه شده و در‬ ‫راسـتای تحقـق ایـن مهـم عرضـه‬ ‫محتـوا در هیئـت بـه زبـان عربی و‬ ‫همچنیـن فعالیت موثر در فضای‬ ‫مجازی اقدام شده است‪.‬‬ ‫• با درک نقش ارمانخواهی هیئات در‬ ‫تحقق تمدن نوین اسامی‪ ،‬تبیین‬ ‫و مطالبـه ارمانهـا در برنامههـای‬ ‫هیئت جا گرفته است و در تحقق‬ ‫این مهم همه توان رسانهای هیئت‬ ‫اعـم از منبـر‪ ،‬مداحـی‪ ،‬نشـریات‪،‬‬ ‫محتوای دیجیتال و‪ ...‬به خدمت‬ ‫در امده است‪.‬‬ ‫‪ -4‬چالش انگیزه‬ ‫یکـی از مهمترین عوامـل موفیقت در‬ ‫تحقق اهداف توسط نهادهای دینی که‬ ‫ً‬ ‫مستقیما بر نتیجه حاصله اثر میگذارد‪.‬‬ ‫انگیزههـای برگزارکننـدگان ان اسـت‪.‬‬ ‫هـرگاه در یـک نهـاد دینـی انگیزههای‬ ‫الهی و اخاص میداندار و محور بوده‬ ‫اسـت علیرغم همـه محدودیتها‪،‬‬ ‫ان نهاد در تحقق اهداف خود موفق‬ ‫بـوده اسـت و بـه تعبیـر پیامبـر گرامـی‬ ‫اسام؟‪:‬‬ ‫ْ ْ َ َ َ َ ْ َ َ‬ ‫القلیلُ‬ ‫«اخ ِلص قلبک یک ِفک‬ ‫ْ‬ ‫ِم َن ال َع َمل‪ ِ :‬اخاص کفایتکننده و‬ ‫جبرانکننده میزان کم عمل است»‪.‬‬ ‫ولـی انـگاه کـه ایـن انگیزههـا امیختـه‬ ‫بـا برخـی انگیزههـای غیـر الهـی شـده‬ ‫اسـت ان نهـاد را بـه ورطـه ها کـت‬ ‫کشـانده اسـت‪ .‬در هیئـات مذهبـی‬ ‫ایـن مهـم بـه وضـوح مشـهود اسـت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫تا انگاه که هیئات صرفا در مسیر انجام‬ ‫اهـداف مشـغول فعالیتند برکـت و اثر‬ ‫بر فعالیتهای ایشان جاری و ساری‬ ‫است ولی انگاه که نیات دیگر همچون‬ ‫رقابت‪ ،‬منیت‪ ،‬شهرت و‪ ...‬اهسته‪،‬‬ ‫اهسته و ناپیدا وارد این نهاد مقدس‬ ‫میشـود و هیئـت را مبتای به شـرک‬ ‫خفـی مینمایـد‪ ،‬از سـوی دیگـر برکت‬ ‫و اثـر اسـت کـه از ان خـارج میشـود‪.‬‬ ‫ایـن مهم بـرای من که چنـدی توفیق‬ ‫خدمـت در هیئـت میثـاق بـا شـهدا را‬ ‫داشتهام بسیار مشهود بوده است که‬ ‫ً‬ ‫اثرگذاری هیئت میثاق با شهدا عمدتا‬ ‫منبعث از اخاص بینظیر اولین بانیان‬ ‫و مسوان ان است و به هر میزان که‬ ‫از ان کاسـته شـده اسـت؛ عامـل کـم‬ ‫فروغی اثار ان شـده است‪.‬‬ ‫مرشد جان کام است‬ ‫انچه در باا امد اهم افاتی بود که به‬ ‫پنداشت نگارنده گریبانگیر نهادهای‬ ‫دینی است در مسـیر نواوریشان که‬ ‫گرفتـاری در گـرداب هـر یـک میتوان‬ ‫عامل هاک ان نهاد گردد‪ .‬برای پرهیز‬ ‫از هاکت و به تعبیری اسارت در دام‬ ‫افـات پیـش گفتـه در ادبیـات دینـی‬ ‫یـک راه بارهـا و بارها مـورد تا کید قرار‬ ‫گرفتهاسـت‪ .‬بـه امـام سـجاد؟ در‬ ‫تبیین عاملی اصلی هاکت میفرمایند‪:‬‬ ‫ق‬ ‫هراارلطواالساما|انن هرا‪+‬‬ ‫نن‬ ‫َ‬ ‫«هل َ‬ ‫ک َم ْن َل ْی َس َل ُه َح ٌ‬ ‫کیم ُی ْر ِش ُد ُه‪ :‬کسـی کـه دانشـمند‬ ‫ارشـادکنندهاى نداشـته باشـد گمـراه میشـود»‪.‬‬ ‫و امیرالمومنین؟ در تبیین راه نجات از هاکت میفرمایند‪:‬‬ ‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ُّ‬ ‫«ای َها ّ‬ ‫الن ُاس ْاس َت ْص ِب ُحوا ِم ْن ش ْعلهِ ِم ْص ِ‬ ‫باح واعِ ظ ُم ّتعظ‪ :‬اى مردم‬ ‫چراغ فکر خود را از شعله گفتار واعظان با عمل روشن سازید»‪.‬‬ ‫کـه ایـن مهم همچنیـن در قرانـی کریم بـه تعابیـر مختلفی چون‬ ‫ْ َُ َ ْ َ ّ ْ ْ ُ‬ ‫ک ْن ُت ْم َلا َت ْع َل ُم َ‬ ‫ون» مـورد تا کیـد قـرار‬ ‫الذک ِر ِان‬ ‫«فاسالوا اهل ِ‬ ‫گرفتـه اسـت‪ .‬بنابرایـن بـرای عـدم ابتـا بـه ورطـه ها کـت باید‬ ‫«مرشـد راه و مربـی» داشـت و ایـن مهـم داشـت و اا بـه تعبیـر‬ ‫مـوا؟ همچون‪:‬‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ ٌ َْ ُ ُ‬ ‫َ‬ ‫ریح ل ْم َی ْس َتضیئوا‬ ‫«هم ٌج رعاع اتباع ک ِ ّل ناعِ ٍق َیمیلون َم َع ک ِ ّل ٍ‬ ‫ب ْ ْ َ َْ َْ َ ُ‬ ‫ُْ َ‬ ‫ثیق‪ :‬پشههایی که دستخوش‬ ‫ِ ِ‬ ‫نور ال ِعل ِم و لم یلجووا ِالی رک ٍن و ٍ‬ ‫باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند‪ ،‬که به دنبال هر سر‬ ‫و صدایـی میروند‪ ،‬و بـا وزش هر بادی حرکت میکنند‪ .‬نه از‬ ‫روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه بردند»‪.‬‬ ‫میگردنـد و در طـی طریـق بـه بیـراه میروند و هاک میشـوند‪.‬‬ ‫نهادهـای دینـی و متولیـان ان نیـز از چنیـن قاعـدهای مسـتثنی‬ ‫نیسـتند‪ .‬بنابرایـن در مسـیر نـواوری در نهادهـای دینـی بایـد بلـد‬ ‫راه و عالم ربانیای مرشـد راه شـود واا بیم هاک بسـیار بسـیار‬ ‫جـدی خواهد بود‪ .‬نگارنده این امر را مهمترین عامل موفقیت‬ ‫هیئت میثاق با شهدا در ایجاد نواوریهای دینی میداند‪ .‬یعنی‬ ‫تـا انـگاه کـه جامعـه اسـامی از نعمـت وجـود حضـرت ایـتاه‬ ‫مهدویکنـی و حضـرت ایـتاه مجتبـی طهرانـی بهرهمنـد بـود‬ ‫بسـیاری از موثریـن هیئـت میثاق با شـهدا خـود را شـا گرد و ذیل‬ ‫ارشـادات ایشـان تعریـف مینمودنـد و در طـی طریـق بـه رسـم‬ ‫شـا گردی قدم برمیداشـتند و لذاسـت که در نواوریهای خود‬ ‫موفق بودهاند‪ .‬حال در فقدان ایشان هر چند که بحمده سایه‬ ‫پر برکت و گرامی رهبر عزیز انقاب را بر سر خدام هیئت است و‬ ‫دعای خیر و ارشاداتشان انشاءاه شامل حال خدام میباشد‬ ‫ولـی به واسـطه دسترسـیهای محدودتـر به ان وجـود مقدس‪،‬‬ ‫امـروزه کمـی خـاء ان مرشـد ربانـی در فضـای هیئـت میثـاق بـا‬ ‫شـهدا نیز احسـاس میگردد‪.‬‬ ‫بـاری‪ ،‬نگارنده میپندارد که پرهیز از افات نواوری در نهادهای‬ ‫ً‬ ‫دینی‪ ،‬سخت و الزاما در گرو تمکین عامان ان به ارشاد و مربیگری‬ ‫یک عالم ربانی است و اجرم همه نهادهای دینی که درصدد‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫انجام فعالیتی اثربخش و به تبع ان نواورانه هسـتند اوا و حتما‬ ‫بایـد خـود و نهاد مربوطـه را ذیل تربیت یک عالـم ربانی تعریف‬ ‫نمایند واا موفقیتشان سخت محل خدشه خواهد بود‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪99 1397‬‬ ‫نن هرا‪+‬‬ ‫چرا هیئت میثاق؟‬ ‫رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫‪ 100‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫چرااهطئفامطحاقیا|انن هرا‪+‬‬ ‫‪ ‬منرتشاهطئف ‪‬‬ ‫نواوری در نام‬ ‫نواوری در زبان‬ ‫انتخـاب عنـوان هنری‪-‬دینـی در مقایسـه با سـایر‬ ‫عناویـن هیئـات مرجع‪ ،‬اشـاره دائمی به شـهدای‬ ‫گمنام دانشگاه‪ ،‬محوریت یادمان شهدا در تزیینات‪.‬‬ ‫خوانـدن اشـعار عربـی‪ ،‬خوانـدن اشـعار فارسـی‪-‬‬ ‫عربـی‪ .‬ارائـه مطالب بـا کیفیت نخبگانـی و علمی‬ ‫و زبـان دانشـگاهی و عمومـی به صـورت توامان‪.‬‬ ‫نواوری در تعلق نهادی‬ ‫نواوری در مکان‬ ‫اسـتفاده از ظرفیـت دانشـگاه امـام صـادق؟؛‬ ‫عدم جدا بودن از دانشگاه؛ به استخدام دراوردن‬ ‫ظرفیتهای تصویرسـاز دانشگاه‪.‬‬ ‫حضور در محیط علمی‪ .‬همراهی جنبههای معرفتی‬ ‫و شعوری با شور حسینی‪.‬‬ ‫نواوری در تامین مالی‬ ‫نواوری در مرجعیت‬ ‫جلب مشارکت عمومی در تامین مالی و ‪. ...‬‬ ‫تقـدم مرجعیـت فرهنگـی بـر مرجعیـت علمـی و‬ ‫زمینهسـازی بـرای مرجعیـت علمـی‬ ‫نواوری در دانشگاه امام صادق؟‬ ‫نواوری در همسوسازی‬ ‫حمایت حدا کثری دانشجویان‪ ،‬اساتید و دانشگاه‬ ‫امام صادق؟ در یک موضوع خاص و بیسابقه‪.‬‬ ‫نواوری در پایداری‬ ‫کسب قابلیتهای منحصر به فرد و رقابتی پایدار‬ ‫و حرکـت بـه سـمت بقـای بلنـد مـدت بـا تا کیـد بـر‬ ‫عـدم تقلیدپذیری‪.‬‬ ‫نواوری در ارتباط با جهان اسام‬ ‫پخـش مداحـی در دنیـای عرب و سـایر کشـورها‪.‬‬ ‫حضـور مـداح اصلـی هیئـت در کشـورهای عربـی‬ ‫زبان‪ .‬ارتباط با دنیای عرب به کمک رسـانه شـعر‬ ‫محزون‪.‬‬ ‫نواوری در محتوا‬ ‫مقتـل خوانـی‪ ،‬قـوت مطالـب سـخنرانی و قـوت‬ ‫مطالب مداحی به صورت همزمان (هیئات دیگر‬ ‫ً‬ ‫عمدتـا یکـی از این نقـاط قوت را دارند)‪ .‬سلسـله‬ ‫واری مطالـب سـخنرانی‪ .‬مسـتندبودن مداحـی‪.‬‬ ‫ارائـه محتـوا در بسـتر علمی‪ .‬تفوق محتوا بر شـکل‬ ‫و قالب‪ .‬ادعیه و مناجات خوانی‪ .‬لطایف قرانی‪.‬‬ ‫نواوری در مدیریت‬ ‫هیئت امنای دانشگاهی‪ .‬مدیریت دانشجویی و‬ ‫جلب موفق مشارکت دانشجویی‪ .‬جوشش درونی‪.‬‬ ‫اثبات تحقق هدف به مجموعه دانشگاه و اداری‬ ‫دانشگاه برای ارائه خدمات عمومی به مردم (هم‬ ‫خود هیئت و هم غرفههای فعال در ایام هیئت)‪.‬‬ ‫نواوری در مخاطب‬ ‫فهـم و درک بـاای حاضـران بـرای طـرح مطالـب‬ ‫عمیـق‪ .‬برنامـه بـرای هیئـت نوجوانـان‪ ،‬مخاطـب‬ ‫خانوادگـی‪.‬‬ ‫نواوری در ارتباط با مخاطب‬ ‫ادب و نزا کت خدام‪ .‬فعالیت مستمر در شبکههای‬ ‫مجازی و دریافت بازخورد‪.‬‬ ‫نواوری در اثرگذاری منطقهای‬ ‫برپایـی دسـتههای عـزاداری بـرای تاثیرگـذاری در‬ ‫مرا کز حساس شهر (به لحاظ فرهنگی و سیاسی)‪.‬‬ ‫نواوری در رهبری جریانات مذهبی‬ ‫تاثیرگـذاری در هیئـات شهرسـتان و تکـرار و تقلیـد‬ ‫مطالـب سـخنرانی و مداحـی‪.‬‬ ‫نواوری در ارمانخواهی‬ ‫طرح مطالب سیاسی و اجتماعی در کاس عمومی‬ ‫با هدف ترویج بیانات مقام معظم رهبری‪.‬‬ ‫نواوری در تربیت دینی‬ ‫اموزش مطالب دینی در بستری گیرا و متفاوت‪.‬‬ ‫هیئت میثاق با شـهدااراادانشتنرانارزمحدها‬ ‫دانشگاهااماماصادق؟راپساازاپاراناهالاهااا‬ ‫دتاعامقدساهادراحالاهاهنااادهرااازاهوادرهانا‬ ‫شسطدشـاناراهاانداذتحـد ا ـخراایـ اهطئـفا ـوا‬ ‫رحنانااهلط اهطئفادانشتنییا شنرادراهالا‬ ‫‪1369‬ا اشـتواشـداها اانطفاذالصامنهسط ا‬ ‫ً‬ ‫ها ـااهدارفا رـفااهامسدهاا حـش؟اا تدائاا‬ ‫تحساا|رااااهالشادانشگاهااماماصادق؟ا|ند‬ ‫بعـد از یـک دهه‪ ،‬هیئت جنبـهای عمومیتر‬ ‫یافت؛ا طنررتوادراهالا‪1386‬ادراهطحاههطعاتراا‬ ‫راشقاناحضرتاهطدالشسداء؟اراادرا|رگرتفا‬ ‫ها ـارهراها الحـدهاشـد ا ناهـالرا بـازادرـنتاازا‬ ‫رمـنمامردما|ـنداتااای امحفلادانشـتنییا وا‬ ‫مطنادگاهشارظطوا|راااراشقاناذانداناهحشا‬ ‫شند‬ ‫رفته رفته استقبال و توجهات به این هیئت‬ ‫گسـترش یافـتاتـااامـرهزا ـوامدارغـاناحتـشا‬ ‫دراارامـشا ـواحـدهداا‪30‬اهـزارانفراهوامشارهـداها‬ ‫ـوارتـشاازاهطئـاتااصلـشاهامنثرا شـنراتغدیلا‬ ‫شـدهااهف‬ ‫دانشجویان‪ ،‬اساتید و کارمندان دانشگاه‪،‬ا‬ ‫ذـداماها!ردانحـدگاناایـ اهطئـفاهسـتحداهادرا‬ ‫رنلاهالاهااامدتلفاتا حننرانزدر ا وا‪600‬ا‬ ‫نفرا واصنرتامستقطوادراانتاماامنرامشارکفا‬ ‫داشتحدا واهاونواهادرامراهواهاااذادراای ا‬ ‫ش اشد‬ ‫رددادراحدهدا‪200‬انفرام ا‬ ‫قار یـان‪ ،‬راویـان‪ ،‬سـخنرانان جلسـات قرانـی‬ ‫(لطایف قرانی) و مداحان و بعضی وعاظ این‬ ‫ش منذتگانادانشگاها‬ ‫هیئت‪،‬اازااهاتطداهادان ا‬ ‫اماماصادق؟اهستحداهادرااراماذاصشاازاهالرا‬ ‫مانحدادهوااهلامحرمرا|رگزارااهطئفراتنالطتشا‬ ‫نمنشادرا لادانشگاهاّلمدادامشاشند‬ ‫ازم به ذکر است که سهم عمده تامین بودجها‬ ‫ای اهطئفا اانخهراتاهاهدارااارمنمشامردمشا‬ ‫اهفاهاهطئفاها ستگشامالشا وانساداذاصشا‬ ‫ندارد‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪101 1397‬‬ ‫نن هرا‪+‬‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد و عضو هیئت علمی دانشکده‬ ‫معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪mesbab@yahoo.com‬‬ ‫ََ‬ ‫تکیه ِعلم و علم‬ ‫هیئتی قرانی برای میثاق با شهدا‬ ‫پدیدههای نو‪ ،‬خیلی نزدیکمان هستند‪.‬‬ ‫ازم نیست همیشه فکری ناب و ایدهای‬ ‫بکر‪ ،‬صنعی جدید را برایمان رقم بزند‪.‬‬ ‫کافـی اسـت داشـتههای اطرافمـان را‬ ‫خوب بشناسـیم و از تاقـی بردارهای‬ ‫انها‪ ،‬فضای ترکیبی جدیدی را رقم بزنیم‬ ‫کـه پـر از نونگری‪ ،‬نو بودگی و نوشـدگی‬ ‫باشد‪ .‬هیئت میثاق با شهدای بسیج‬ ‫دانشجویی دانشگاه امام صادق؟‪،‬‬ ‫مثالی زنده از فهم و شناسایی ظرفیتها و‬ ‫قرار دادن انها در موقعیتی است که برایند‬ ‫انها نهادی ممتاز‪ ،‬پرثمر‪ ،‬الگو و از همه‬ ‫مهمتر‪ ،‬پر از ظرفیتهای زاینده نواوری‬ ‫مداوم و مستمر است‪ .‬در واقع‪،‬منابع‬ ‫موجود در دانشـگاه امـام صادق؟‬ ‫که سـالها بـا بیتوجهی از کنارشـان‬‫گذشتیم‪ -‬از وقتی در تاقی درست با هم‬ ‫قرار گرفتند‪ ،‬ظرفیت خوبی برای احیاء‬ ‫امر و ذکر اهل بیت؟ فراهم اوردند‪.‬‬ ‫این منابع‪ ،‬سالهای سال موجود بوده‬ ‫و کمتر برای ترکیب و تاقی انها ‪ ،‬فکر و‬ ‫سعی شده است‪.‬‬ ‫راسـتی میدانیـد ایـن ظرفیتهـا و‬ ‫قابلیتهـا کـدام هسـتند؟‬ ‫‪ .1‬فضا و اتمسفر دانشگاه چه از حیث‬ ‫گزینش و نظام تربیتی منابع انسانی‬ ‫(استاد و دانشجو) و چه از حیث‬ ‫برنامه اموزشی؛‬ ‫‪ .2‬اشـنایی افـراد با معـارف دین هم‬ ‫از حیـث دانشـی‪ ،‬و هـم بینشـی و‬ ‫هم نگرشـی؛‬ ‫‪ 102‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫‪ .3‬انرژی مترا کم در بسیج دانشجویی‬ ‫دانشگاه؛‬ ‫‪ .4‬مسـجدی کـه بیشـتر بـرای اقامـه‬ ‫نمـاز جماعـت اسـتفاده میشـد؛‬ ‫‪ .۵‬مـکان دانشـگاه امـام صادق؟‬ ‫در شـمال غـرب تهـران و خایـی‬ ‫کـه از حیـث جریـان هیئـت در ان‬ ‫وجـود داشـت؛‬ ‫‪ .6‬فهم معرفتی نسبت به تاریخ تشیع‬ ‫از طریق رجوع به منابع دست اول؛‬ ‫‪ .7‬فهم اقتضائات معاصر یک هیئت‬ ‫حسینی در بستر انقاب اسامی‬ ‫(از حیث تاسیس‪ ،‬طراحی و اجرا)؛‬ ‫‪ .8‬فهم مداحی جریان ساز به عنوان‬ ‫بلندگویی برای امروز جامعه از حیث‬ ‫سیاست‪ ،‬اقتصاد و فرهنگ؛‬ ‫‪ .9‬فهـم اداب هیئـت داری و‬ ‫خدمتگـزاری بـه ا هـل بیـت؟؛‬ ‫و برخـی صاحیتهـا و قابلیتهـای‬ ‫دیگر که همگی در ترکیبی شگفتاور‪،‬‬ ‫توانستند جریان جدیدی از یک هیئت‬ ‫تراز را طراحی و تاسیس نمایند‪.‬‬ ‫البته نگاه موسسین و متولیان در دهه‬ ‫اول حیـات هیئـت میثـاق‪ ،‬بیشـتر بـر‬ ‫برپایی یک هیئت داخلی دانشجویی‬ ‫برای خدمتگزاری به سا کنین و اهالی‬ ‫دانشـگاه بـود؛ اما در دهـه دوم‪ ،‬یک‬ ‫ً‬ ‫نـگاه کامـا برونگرایانـه بـرای اشـاعه‬ ‫امـر اهـل بیـت؟ در سـطح محلی‪،‬‬ ‫بعـد شـهری‪ ،‬بعـد الگـو سـازی ملـی و‬ ‫منطقهای و جهانی بروز کرده و متبلور‬ ‫شـده است‪.‬‬ ‫تتطوارلواهارلوا|انن هرا‪+‬‬ ‫ن‬ ‫برای اینکه از تصویر و برساخته هیئت در ذهن مخاطبین‪ ،‬استطاع حاصل کنیم‪ ،‬از صد نفر از مخاطبین هیئت‪ ،‬ویژگیهای‬ ‫متمایـز ان را جویـا شـدیم‪ 68 .‬نفـر بـه ما پاسـخ دادند کـه در نگاه و ارزیابـی و ارزشیابیهایشـان‪ ،‬هم نکات مثبـت و هم نقاط‬ ‫خا و منفی وجود داشـت‪:‬‬ ‫از منظر شکل‬ ‫نظم در برگزاری‬ ‫پوشش تلویزیونی ‬ ‫رفتار مناسب خدام‬ ‫برگزاری در مسجد‬ ‫رعایت شئونا ‬ ‫ت‬ ‫دینی و اجتماعی ‬ ‫(مثل برهنه نشدن)‬ ‫اصالت سنت های عزاداری ‬ ‫در عین جوانگرایی و نواوری‬ ‫از منظر محتوا‬ ‫تاکید بر روضه مستند ‬ ‫و مقتل خوانی‬ ‫محتوای اشعار‬ ‫(تلفیق شعر و شعور)‬ ‫سبقت محتوا بر سبک و نوا‬ ‫محوریت قران‬ ‫و معارف قرانی‬ ‫سخنرانی عالمانه‬ ‫و با موضوعات روز‬ ‫حضور مدا ‬ ‫ح‬ ‫با اخاص و فاضل‬ ‫پشتیبانی شعرای زبده‬ ‫از منظر ساختار‬ ‫فضای وسیع دانشگاه‬ ‫موضوعیت داشتن ‬ ‫منبر کنار مداحی‬ ‫وجود هیئت کودکان ‬ ‫و نوجوانان‬ ‫وجود برنامه ها و ‬ ‫غرفه های فرهنگی‬ ‫تاش فراوان عوامل‬ ‫خلوص و دل پاک عوامل‬ ‫مردم داری‬ ‫جوان بودن‬ ‫خانوادگی بودن‬ ‫دانشجومحور بودن‬ ‫نواور بودن‬ ‫واقع شدن در محیط علمی‬ ‫ ‬ ‫ی علم نافع‬ ‫تبلور عین‬ ‫در دانشگاه اسامی‬ ‫مملو از مستمعین ‬ ‫جوان و انقابی‬ ‫وحدت بخش‬ ‫نخبگانی بودن‬ ‫مدیران گمنام‬ ‫وجود جمعیت کثیر‬ ‫از منظر فضا و اتمسفر‬ ‫از منظر کیفیت‬ ‫از منظر ثمره و نتیجه‬ ‫بصیرت افزا‬ ‫نسبت به اهل بیت؟‬ ‫انقابی‬ ‫پویا ‬ ‫بی حاشیه بودن‬ ‫صادق بودن‬ ‫فرزند زمانه بودن‬ ‫تراز انقاب اسامی‬ ‫ارمانی بودن‬ ‫توجه به مطالبات ‬ ‫رهبر فرزانه انقاب‬ ‫حفظ مستمر کیفیت‬ ‫مروج اسام ناب‬ ‫محبت افزایی ‬ ‫ ‬ ‫صدور الگو‬ ‫به کشورهای منطقه‬ ‫نگین دانشگاه ‬ ‫امام صادق؟‬ ‫برند شدن و قابلیت تکثیر‬ ‫انقابی ساز‬ ‫رهبری هیئت دانشجویی‬ ‫جریان ‬ ‫سازی‬ ‫در عرصه مداحی‬ ‫ارتقا سطح مخاطبان ‬ ‫با ابزارهای متنوع‬ ‫بـا همـه ایـن ویژگیهـای ممتـاز و‬ ‫متمایـز مثبـت‪ ،‬برخـی خاهـا و‬ ‫نقیصههـا هـم در هیئـت میثـاق‬ ‫شمرده شده که فهم انها میتواند‬ ‫برای سیاستگذاری پیشرفت‪ ،‬کمک‬ ‫کار باشد‪:‬‬ ‫کلنگـر نبودن‪،‬یـک بسـته کامـل‬ ‫نبودن‪ ،‬تغییرات مکرر مدیریت و‬ ‫عـدم ثبـات‪ ،‬انحصار در سیسـتم‬ ‫دانشـجویی‪ ،‬اثرگذاری پرا کنده و‬ ‫بدون نقشه در سایر هیئات‪ ،‬پیدا‬ ‫نکـردن هویـت مـرزدار در سـطح‬ ‫هیئـت و شـناخته شـدن بوسـیله‬ ‫ارکان درونی (مانند مداح)‪ ،‬قابلیت‬ ‫بـروز حس خودپسـندی و غرور و‬ ‫عـدم اسـتفاده از قابلیـت تبدیـل‬ ‫شـدن به یک جریـان اجتماعی‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪103 1397‬‬ ‫کرکره‬ ‫رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫دست به یقه‬ ‫یقه سفید‪ :‬امروز جمع شدیم‬ ‫تا در مورد نواوری سخن بگوییم‪.‬‬ ‫بااخره این روز باشکوه فرا رسید‪.‬‬ ‫بعد از یک سال انتظار‪ .‬بعد از یک‬ ‫موعود‬ ‫روز‬ ‫ِ‬ ‫سال برنامهریزی‪ :‬این ِ‬ ‫باشکوه‪.‬‬ ‫ً‬ ‫یقه صورتی‪ :‬امروز‪ ،‬واقعا روز با‬ ‫ً‬ ‫شکوهیه! مخصوصا اینکه موعود‬ ‫هم هست!‬ ‫‪ 104‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ موضوع‬ ‫نواوریه؟ نواوری چی هست اقای‬ ‫سفید؟‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬اقای سفید‪،‬‬ ‫مملکت این همه مشکل دارد شما‬ ‫به نواوری چسبیدید؟‬ ‫یقه سفید‪ :‬سوال نپرسید‪.‬‬ ‫وقت خیلی کم است‪ .‬باید زودتر به‬ ‫نواوری برسیم‪ .‬همه چیز برنامهریزی‬ ‫شده‪ .‬طبق زمان پیش میرویم‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬نواوری مگر‬ ‫میچسبد؟ پناه بر خدا‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬نواوری‪ ،‬کلید‬ ‫مشکات است‪ .‬نواوری‪،‬‬ ‫کیمیاست‪ .‬نواوری‪ ،‬کشش ایجاد‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫دهفا وارقوا|ا رکره‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ اقا‪ ،‬چرا کسی سوال من را‬ ‫جواب نمیدهد؟ نواوری چیست؟ تا معلوم‬ ‫نباشه در مورد چه حرف میزنیم که نمیتوانیم‬ ‫حرف بزنیم‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬یعنی شما فقط درباره چیزهای‬ ‫معلوم صحبت میکنید؟‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬بگذارید من پاسخ دهم‪.‬‬ ‫استادمان میگفت‪ :‬کارافرین‪ ،‬فاعل نواوری‬ ‫است‪ .‬هر کاری کارافرین بکند‪ ،‬اسمش نواوری‬ ‫است‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬داستان مرغ و تخم مرغه اقای‬ ‫چهارخونه‪ .‬از نواوری به کارافرینی میرسیم و‬ ‫کارافرینی به نواوری ختم میشه‪.‬‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬انگار همه چیز به همه چیز‬ ‫ربط داره‪ ،‬نواوری به کارافرینی‪ ،‬نواوری به کیمیا‪،‬‬ ‫نواوری به کشش و ‪...‬‬ ‫یقه میشی‪ :‬نواوری معادل کلمه ‪innovation‬‬ ‫هست و سابقه زیادی در ادبیات علمی دنیا داره‪.‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬به نظرم باید باب گفتگو را علمی‬ ‫باز کنیم‪ .‬نلسون و وینتر در سال ‪ 1977‬در مقاله‬ ‫خود تصریح کردند هدف تئوری نواوری‪ ،‬بررسی‬ ‫عملکرد بخشهای مختلف اقتصادی است که‬ ‫چرا در نواوری متفاوت عمل میکنند‪.‬‬ ‫نمیشود‪ ،‬باید «ایندهپژوهی» کار کنیم‪ .‬دو سال‬ ‫پیش گفتید دنیا به سمت «بازاریابی» حرکت‬ ‫کرده‪ ،‬باید نگاهمان را به پدیدهها عوض کنیم‪.‬‬ ‫پارسال میگفتید‪ ،‬کشور ما به کارافرین نیاز دارد‬ ‫باید «کارافرینی» اموزش دهیم‪ .‬امسال میگویید‬ ‫«نواوری»؟ به داد مملکت برسید!‬ ‫یقه راهراه‪ :‬چه کسی این افراد غیرعلمی را به‬ ‫این جلسه موعود دعوت کرده؟ چه کسی گفته‬ ‫مکاتب بازاریابی بعد از مکاتب ایندهپژوهی ظهور‬ ‫کردند؟ چه کسی گفته‪ ،‬استراتژی قدیمی شده‬ ‫است؟ ما که نمیگوییم‪ ،‬نواوری مطلب نویی‬ ‫است؟ شما با اقای بن مارتین اشنا هستی؟ شما‬ ‫ً‬ ‫اصا فا گربرگ را میشناسی؟‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬مشکل مملکت چیست‬ ‫اقای راهراه؟ من میخواهم موضوع رسالهام هم‬ ‫در زمینه نواوری باشد و هم مشکات کشور را‬ ‫حل کند‪ .‬استادمان گفته‪ ،‬هنر این است‪.‬‬ ‫یقه میشی‪ :‬من هم بهشون گفتم‪ .‬این کارا‬ ‫جواب نمیده‪ .‬باید پروژههایی تعریف کنیم و هر‬ ‫کس روی بخشی از کار زوم کنه‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬متمرکز بشه البته ‪...‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬اقایان اجازه بدهید‪ .‬فرصت پنل‬ ‫اول از دست رفت‪ .‬این روز باشکوه فقط یک بار‬ ‫تکرار میشود‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬ممنونم اقای راهراه‪ .‬اقایان ما‬ ‫یک سال با هم حرف زدیم و درباره مفاهیم چانه‬ ‫موعود باشکوه‪،‬‬ ‫زدیم‪ .‬شما قول دادید که در روز‬ ‫ِ‬ ‫نرم و ارام‪ ،‬نظراتتان را بگویید‪ .‬اقایان به هم‬ ‫نپرید‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬اجازه ما همه دست‬ ‫شماست‪...‬‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬دیگه شور قضیه را دراوردید‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ما هر سال عاف شما هستیم‪ .‬پنج سال قبل‬ ‫گفتید‪ ،‬مشکات ما را «استراتژی» حل میکند‪.‬‬ ‫چهار سال قبل گفتید‪ ،‬باید ملی فکر کنیم‪،‬‬ ‫«خطمشی» مهم است‪ .‬خطمشی باید یاد‬ ‫بگیریم‪ .‬سه سال بعد گفتید تا اینده را نفهمیم که‬ ‫یقه راهراه‪ :‬من بعد از راهنمایی و مشاوره‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫حدودا ‪ 2876۵‬پایاننامه ارشد و تقریبا ‪1۰۰۰۰98‬‬ ‫رساله دکتری در زمینه نواوری به این نتیجه‬ ‫رسیدم که ما در سه زمینه مشکل داریم‪ :‬اول؛‬ ‫قوانین باادستی کشور است که مالکیت فکری را‬ ‫پشتیبانی نمیکنند‪ .‬تا ایدههای ما به ثروتافرینی‬ ‫یقه راهراه‪ :‬اجازه بدهید‪ .‬من بحث را شروع‬ ‫میکنم‪.‬‬ ‫منجر نشود قدمی از قدم برنخواهیم داشت‪.‬‬ ‫امریکا‪ 6۰ ،‬سال پیش این مشکل را حل کرد‪.‬‬ ‫دوم؛ کالکتیو ا کشن یا همان اقدام جمعی است‪.‬‬ ‫ما در کشورمان نمیتوانیم به اجماع برسیم‪.‬‬ ‫نمیتوانیم یک نظر نخبگانی برگزینیم و بر اساس‬ ‫ان پیش رویم‪ .‬و موضوع سوم؛ ایه عملیات ما‬ ‫در نواوری است‪ .‬دانشگاه ما‪ ،‬فشل است اقایان‪.‬‬ ‫دانشگاه ما مقاله کاربردی نمینویسد‪ .‬دانشگاه‬ ‫ً‬ ‫ما ‪ ISI‬ندارد‪ .‬من قبا برای اقای محترم سفید هم‬ ‫گفتم‪ ،‬هزینه تولید مقاله ‪ ISI‬با این نرخ ارز‪ ،‬سر به‬ ‫فلک کشیده است‪ .‬من بابت اخرین مقالهام که‬ ‫با ایمپکت فکتور ‪ 83‬چاپ شد‪ ،‬خیلی خیلی پول‬ ‫دادم‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬ببخشید اقای راهراه‪،‬‬ ‫اخرین مقاله ‪ ،2۰18‬در زمینه کالکتیو ا کشن کدام‬ ‫است؟‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ مشکل نواوری است یا نظام‬ ‫حقوقی ما؟ مشکل نواوری در صنعت است یا‬ ‫مشکل در دانشگاه؟ چی؟ ما که نفهمیدیم‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬خوشحالم که اقای راهراه‪ ،‬بااخره‬ ‫ً‬ ‫بحث را شروع کردند و اتفاقا از جای خوبی هم‬ ‫شروع شد‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬از کجا؟‬ ‫یقه میشی‪ :‬البته من مثل اقای راهراه‪ ،‬مشکل‬ ‫را اینقدر ریشهای نمیبینم‪ .‬مسئله خیلی سادهتر‬ ‫از این حرفهاست‪ .‬شما ا گر ترنزیشن استادیز (‪)TS‬‬ ‫را با تکنولوژیکال اینوویشن سیستم (‪ )TIS‬در‬ ‫حوزههای مختلف ترکیب کنید‪ ،‬مسئله نواوری‬ ‫کشور حل میشود‪ .‬عجیب ا کسیری است‪،‬‬ ‫عجیب‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬یعنی مدل ِتستیز‬ ‫(‪)TSTIS‬؟ کدام اندیشمند و در چه سالی‪،‬‬ ‫مبدع و مخترع این مدل بود خانم میشی؟ به‬ ‫نظر میرسه « ِتستیز» اینده ما رو رقم میزنه‪ .‬شاید‬ ‫پایاننامه پستپست دکترای فوق تخصصیام را‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪105 1397‬‬ ‫در این باره نوشتم‪ .‬شما راهنمای من میشوید؟‬ ‫ایا؟‬ ‫یقه صورتی‪ :‬ای وای! ِتستیز یعنی چی؟‬ ‫اینجا بحثا همه علمیه‪.‬‬ ‫موعود‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬یعنی موضوع جلسه‬ ‫ِ‬ ‫باشکوه سال بعد ما‪ ،‬بعد از استراتژی‪ ،‬خطمشی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ایندهپژوهی‪ ،‬بازاریابی‪ ،‬کارافرینی و نواوری‪،‬‬ ‫« ِتستیز» هست؟ خدا به دادمون برسه‪ .‬این‬ ‫دیگه چه صیغهایه؟‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ ما همون مشکل نواوری را‬ ‫حل کنیم‪ِ ،‬تستیز پیشکش ‪...‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬من این همه مطالعه کردم‪،‬‬ ‫چیزی به نام ِتستیز ندیدم‪ .‬اجازه بدهید من‬ ‫بحث علمی دیگری طرح کنم‪ .‬نواوری تابعی از‬ ‫سایر سیاستهای جامعه است‪ .‬ا گر سیاستها‬ ‫همسو نباشد‪ ،‬نواوری حاصل نمیشود‪ .‬برای‬ ‫ایجاد نواوری باید ابتدا مگاپالسیها را اصاح‬ ‫کنیم‪ .‬متاسفانه‪ ،‬مگاپالسیها‪ ،‬منطقه ممنوعه‬ ‫ً‬ ‫جلسات‬ ‫اهالی نواوری بوده و ما دائما در این‬ ‫ِ‬ ‫باشکوه موعود‪ ،‬به خودمان مشغول شدهایم و‬ ‫ِ‬ ‫نمیگذارند که به مگاپالسیها دسترسی داشته‬ ‫باشیم‪ .‬ما را در بند کردهاند‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬من به دوستان دستور میدهم‬ ‫که برای جلسه موعود باشکوه سال بعد‪ ،‬اقای‬ ‫راهراه را از بند ازاد کنند‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬اقای راهراه‪ ،‬خودش‪ ،‬خودش‬ ‫را پشت میلههای راه راه زندان انداخته‪ .‬کسی‬ ‫کاری بهش نداره‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬توروخدا یکی یه کاری کنه‪.‬‬ ‫ا گر اقای راهراه پشت میلههای زندان بمونه‪ ،‬چه‬ ‫کسی استاد راهنمای من بشه؟‬ ‫یقه میشی‪ :‬اقای راهراه‪ ،‬شما استاد همه‬ ‫رنگها هستید و اینقدر به ما یاد دادید که رنگ‬ ‫خودتون رفته و راهراه شدید‪ .‬ولی به نظر من‪،‬‬ ‫‪ 106‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫ما در کشور‪ ،‬مشکل ا کوسیستم نواوری داریم و‬ ‫ً‬ ‫کاری فعا به مگاپالسیها نداریم‪ .‬ا گر ا کوسیستم‬ ‫نواوری درست بشه و کارخانهها‪ ،‬پتنت بخرند‪.‬‬ ‫مشکل حل میشود و چرخ نواوری مملکت‬ ‫میچرخد‪ .‬مشکل اینجاست که در کشور فقط‬ ‫مقاله ارزش اقتصادی دارد و کسی به پتنت بها‬ ‫نمیدهد‪ .‬مشکل پتنت هست‪.‬‬ ‫باشکوه‬ ‫موعود‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬موضوع جلسه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دو سال بعد را فهمیدم‪ :‬پتنت!‬ ‫یقه صورتی‪ :‬پی به تنت؟ چه وقیح‪.‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬اقایان به علم احترام بگذارید‪.‬‬ ‫سالیان سال‪ ،‬ما در دانشگاه‪ ،‬تولید علم و نواوری‬ ‫کردهایم‪ .‬مشکل دانشگاهها نیستند‪ .‬ما خیلی جلو‬ ‫ً‬ ‫هستیم‪ .‬اصا مشکل صنعت هست که از نواوری‬ ‫ما استفاده نمیکند‪ ،‬ما دانشگاهیان طلبکار‬ ‫هستیم‪.‬‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ بنده هنوز هم سوال دارم‬ ‫اقایان‪ .‬نواوری چیست؟ شما بر سر چه چیز دعوا‬ ‫میکنید؟‬ ‫یقه سفید‪ :‬ا گر شما هنوز معنای نواوری را‬ ‫نمیدانید چرا در این جلسه امدهاید اقای زرد؟‬ ‫یقه زرد‪ :‬شما خودتان مرا دعوت کردهاید‪.‬‬ ‫من که داشتم کار خودم را میکردم‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬چه کار با خودتان میکردید؟‬ ‫یقه میشی‪ :‬ما در خود نواوری گیر افتادهایم‪.‬‬ ‫نه میدانیم چیست و نه میتوانیم بر ان اتفاقنظر‬ ‫داشته باشیم‪ .‬اقای راهراه به ما میگفتند منبع‬ ‫اقتصاد نواور‪ ،‬منابع انسانی است‪ .‬این نیروی‬ ‫انسانی مثل اقتصاد منبعمحور نیست که با‬ ‫استخراج نفت نتیجه دهد‪ .‬ما باید انسان نواور‬ ‫ً‬ ‫تربیت کنیم‪ .‬اصا نواوری یعنی تربیت‪.‬‬ ‫باشکوه‬ ‫موعود‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬موضوع جلسه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫سه سال بعد‪ :‬تربیت‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬بیتربیت! شما ادم غیر‬ ‫دانشگاهی غیر یکرنگ‪ ،‬چطور به خودت اجازه‬ ‫دانشگاهیان تکرنگ‪ ،‬موضوع‬ ‫میدهی برای ما‬ ‫ِ‬ ‫تعیین کنی؟‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬بذارید اقای رنگارنگ از‬ ‫دنیای رنگارنگ خودش به ما موضوع پژوهشی‬ ‫بدهد‪ .‬ما باید رساله بنویسیم‪ .‬موضوع نداریم‬ ‫اخه‪ .‬شما همه خرتان از پل گذشته است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫یقه راهراه‪ :‬اصا بگذارید بر اساس اخرین‬ ‫مقاات و مرزهای دانش با هم صحبت کنیم‪.‬‬ ‫هر چه که مقاات ‪ 2۰18‬گفتند‪ .‬بگذارید یکی از‬ ‫مقاات را به نیت از جمع‪ ،‬باز کنم‪ .‬هر چه گفت‬ ‫همان نواوری است و هر چه دستور داده بود‬ ‫انجام میدهیم‪ ... .‬به نام شومپیتر کبیر ‪ ...‬به‬ ‫نام پیاماور بزرگ نواوری ‪ ...‬یافتم‪ .‬یک مقاله از‬ ‫دانشگاه ساسکس ‪...‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬بحث غیراخاقی شد‪ .‬استاد از‬ ‫شما دیگه انتظار نداشتیم‪ .‬شما هم؟ اره؟‬ ‫یقه راهراه‪ :‬اجازه دهید‪ .‬مقاله میگوید‪ :‬ما در‬ ‫کشور‪ ،‬راهبرد نواوری نداریم‪ .‬ما باید انتخاب کنیم‬ ‫اول روی چه صنعتی باید سرمایهگذاری کنیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫استناد مقاله خیلی زیاد است‪ .‬لطفا دقت کنید‪ .‬ما‬ ‫باید روی نانو سرمایهگذاری کنیم شاید هم بایو؟‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬بااخره ما نفهمیدیم شما‬ ‫دنبال چی هستید‪ :‬نانو‪ ،‬بایو‪ ،‬مایو؟‬ ‫یقه صورتی‪ :‬هم به خودت خیانت کردی‬ ‫هم به اخاق‪ .‬مایو یعنی چی؟‬ ‫یقه میشی‪ :‬شما مطمئنید اقای دکتر؟ برای‬ ‫فهم نواوری باید به سراغ اولویتبندی نواوری‬ ‫برویم؟ ارتباطش واضح نیست‪.‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬احسنت‪ .‬همین نکته شما یک‬ ‫اولویت اولویتبندی نواوری‪.‬‬ ‫مقاله خوب است‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫یقه سفید‪ :‬خیلی خوشحالم‪ .‬من فکر‬ ‫میکنم به بیانیه این جلسه باشکوه داریم نزدیک‬ ‫دهفا وارقوا|ا رکره‬ ‫میشویم‪ .‬من مطمئنم مردم با شنیدن نتایج‬ ‫این کنفرانس به نواوری میرسند‪ .‬شک ندارم‬ ‫که این جلسات پربار‪ ،‬جامعه را نجات میدهد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اصا بهبود ما در شاخص جهانی نواوری (‪)GII‬‬ ‫بخاطر همین بحثها و حضور شخص اقای‬ ‫اولویت اولویتبندی‬ ‫راهراه هست‪ .‬این ایده‬ ‫ِ‬ ‫نواوری خیلی پر مغز و گویا هست‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬من حاضرم در نگارش‬ ‫اولویت اولویتبندی نواوری همکاری‬ ‫مقاله‬ ‫ِ‬ ‫داشته باشم و بعد از اسم همه اساتید‪ ،‬به عنوان‬ ‫نویسنده سیزدهم باشم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫یقه میشی‪ :‬راستش من هم اصا فکر‬ ‫نمیکردم‪ ،‬با اون همه تشتت افکار‪ ،‬به یک جای‬ ‫خوبی برسیم‪.‬‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬خانم میشی شما که گفتی‬ ‫مشکلمون در کشور‪ ،‬ناتوانی در اجماع هست؟‬ ‫پس چی شد؟‬ ‫یقه راهراه‪ :‬به هر حال این موضوع‪ ،‬به نظرم‬ ‫اولویت یک ماست‪ .‬باید با تمام قوا به سمت‬ ‫ان حرکت کنیم‪.‬‬ ‫یقه زرد‪ :‬چی؟ یعنی همه قوا باید درگیر‬ ‫این موضوع بشن؟ قوه مقننه‪ ،‬قوه مجریه و قوه‬ ‫قضائیه؟ اخه چرا؟‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬ما توی یه مملکتی هستیم‬ ‫که اسم کوچیک هممون «یقه» است‪ ،‬اسم‬ ‫کوچیک خانومامون «یقها»‪ .‬تا وقتی اینجوره‪،‬‬ ‫خبری از نواوری نیست‪ .‬ما هممون عین همیم‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬اجازه بدهید تا در نتایج جلسه‬ ‫تردید وارد نشده‪ ،‬بیانیه را بخوانیم و شما را‬ ‫باشکوه بعد به خدا بسپاریم‪:‬‬ ‫موعود‬ ‫تا جلسه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫براساس اجماع نواوریدانان و اندیشمندان‬ ‫غیرمقلد سرزمینمان‪ ،‬پس از بررسی جمیع‬ ‫ِ‬ ‫مدلهای نواوری از نلسون و وینتر (‪)1977‬‬ ‫گرفته تا ِتستیز‪ ،‬از تحلیل ا کوسیستم نواوری‬ ‫اولویت‬ ‫گرفته تا مگاپالسیهای حوزه نواری‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫اول پژوهش‬ ‫اولویتبندی نواوری به موضوع ِ‬ ‫و علم در علمکدههای ما تبدیل شده و‬ ‫دروازههای تقلید بسته خواهد شد‪.‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬چقدر بیانیه قرائت شده‪ ،‬غلط‬ ‫ً‬ ‫علمی داشت‪ .‬واقعا تاسفبار است‪.‬‬ ‫یقه زرد‪ :‬اولویت یعنی چی؟‬ ‫یقه سفید‬ ‫نماینده دانشیاران نواوری است‬ ‫کـه برای رسـیدن بـه درجه اسـتاد‬ ‫تمامی‪ ،‬فعالیتهای مختلف علمی‬ ‫از جملـه برگـزاری کنفرانسهـای‬ ‫سـاانه را در دسـتور کار دارنـد‪.‬‬ ‫انـان وجاهـت علمی خوبـی پیدا‬ ‫کردهاند و به فعالیتهای رسانهای‬ ‫رو اوردهاند‪.‬‬ ‫یقه رنگارنگ‬ ‫نماینده دانشاموختگانی اسـت‬ ‫که مدرک دکتری خود را در نواوری‬ ‫گرفتهاند و وارد فضای کسبوکار‬ ‫شـدهاند و هـر سـال بـرای شـرکت‬ ‫در همایشهـا و کنفرانسهـا‪،‬‬ ‫پولهـای زیـاد هزینـه میکننـد‪.‬‬ ‫انهـا در همایشهـا بـه دنبال حل‬ ‫مسائل صنعت خود و شبکهسازی‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫یقه راهراه‬ ‫نماینـده اسـتاد تمامهایـی اسـت‬ ‫که تکتک واژههای شـان‪ ،‬سند‬ ‫و مدرک برای جامعه علمی است؛‬ ‫همانانی که همه عمر خود را صرف‬ ‫پـرورش دانشـجویان و اسـاتید‬ ‫کردهاند‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‬ ‫نماینده دانشجویان دکتری است‬ ‫که در مرحله تصویب رساله خود‬ ‫هسـتند‪ .‬بـه همیـن خاطـر بـه انهـا‬ ‫«یخه» گفته میشود نه «یقه» چون‬ ‫تنهـا افـراد جمـع هسـتند کـه هنوز‬ ‫مدرک دکتری خود را نگرفتهاند‪.‬‬ ‫یقه میشی‪ :‬بسیاری از مطالب در بیانیه‬ ‫گنجانده نشده بود‪ .‬من با بیانیه مخالفم‪ .‬زیر بار‬ ‫نمیروم‪.‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬اخاق قربانی شد‪.‬‬ ‫یقه رنگارنگ‪ :‬اقایان یکی بگوید ما باید‬ ‫چه کنیم؟‬ ‫یقه میشی‪ :‬اقای راهراه‪ ،‬نتیجه این جلسه‬ ‫باشکوه کشور‬ ‫موعود‬ ‫چقدر شبیه نتیجه جلسه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دوست و همسایهمون در پنج سال پیش‬ ‫هست‪ .‬نتیجه ما عین انهاست‪ .‬اقای راهراه‬ ‫به نظرم خودمان باید نواوری داشته باشیم‪.‬‬ ‫همهاش تقلیدی شد که‪.‬‬ ‫‪...‬‬ ‫یقه صورتی‪ :‬تقلید در نواوری؟ یا نواوری در‬ ‫نواوری؟ چقدر شاعرانه‪.‬‬ ‫یقه راهراه‪ :‬اقای سفید بحثها داره کانفیوز‬ ‫میشه‪ .‬جلسه را ختم کنید‪.‬‬ ‫یقه زرد‪ :‬اقایون‪ ،‬خانوما‪ ،‬یکی بگه نواوری‬ ‫یعنی چه؟ ما که گیج شدیم‪.‬‬ ‫یقه سفید‪ :‬تا بیش از این دست به یقه‬ ‫نشدیم‪ ،‬تا موعودی دیگر‪ ،‬دو صد با شکوه‪.‬‬ ‫یخه چهارخونه‪ :‬رنگارنگ‪ ،‬تو هم بیا با من‬ ‫مقاله بنویس‪ .‬خیلی حال میده‪.‬‬ ‫یقه صورتی‬ ‫نماینده‪ ،‬اساتید زن مربی است که‬ ‫بـه تازگی در نواوری هیئت علمی‬ ‫شدهاند و پیشینه رشته تحصیلی‬ ‫انـان مهندسـی بوده و بـه نواوری‬ ‫ً‬ ‫ارتباطی ندارد و عمدتا در اظهارات‬ ‫خود‪ ،‬مطالب حاشیهای میگویند‪.‬‬ ‫یقه میشی‬ ‫نماینده استادیاران ِزن ُپر مطالعهای‬ ‫گردی استاد‬ ‫است که به خوبی شا ِ‬ ‫تمام را کرده و خود را صاحبنظر‬ ‫در نواوری میدانند‪ .‬حقیقت این‬ ‫اسـت کـه انـان هـم باهوشانـد و‬ ‫هم ُپرمطالعه و دقیق‪.‬‬ ‫َ‬ ‫یقه صورتی‪ :‬چقدر ِاسلنگ استفاده میشه‬ ‫یقه زرد‬ ‫نماینـده اسـتادیارانی اسـت بـا‬ ‫پیشینه علوم انسانی و با یک نگاه‬ ‫ً‬ ‫فراینـدی و غیرنتیجهگـرا‪ ،‬دائمـا از‬ ‫چیستی پدیدهها و مفاهیم سوال‬ ‫میکنند و هنوز به جواب بسیاری‬ ‫از سوااتشـان نرسیدهاند‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪107 1397‬‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫تهیه و تنظیم‪ :‬رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫شنژن؛ سیلیکونولی‬ ‫سختافزارها (‪)2016‬‬ ‫کارگردان‪Jim Demuth :‬‬ ‫کمتر از نیم قرن است که چین رشدی‬ ‫شـگفتانگیز را تجربـه کـرده اسـت‪.‬‬ ‫اندیشمندان و تحلیلگران رشتههای‬ ‫علمـی مختلـف بـا تحلیلهـای خـود‪،‬‬ ‫بـه دنبـال فهـم علـل کامیابـی ایـن‬ ‫امپراطـوری عظیمانـد‪ .‬گرچـه مـدل‬ ‫پیشـرفت و توسـعه چیـن ماننـد مدل‬ ‫توسعه هر کشور دیگری‪ ،‬تا حد زیادی‬ ‫مخصوص همان سرزمین است‪ ،‬اما‬ ‫حـس کنجـکاوی و میل سـیریناپذیر‬ ‫محققان و اندیشمندان بر ان بوده تا‬ ‫رمز و رموز این پدیده عظیم و پیچیده‬ ‫را کشـف کنند‪.‬‬ ‫در بازار تحلیلها‪ ،‬عدهای بر این باورند‬ ‫کـه نظـام سیاسـی چیـن و مناسـبات‬ ‫حکومتـی ان تـا حـد زیـادی برخاسـته‬ ‫‪ 108‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫از پیشـینه و تاریخ همین کشور است‬ ‫و همچنـان ارزشهـای منطقـهای در‬ ‫منظومه سیاسـی ان بازتاب دارد‪ .‬اما‬ ‫در زمینه اقتصادی و توسعه‪ ،‬علیرغم‬ ‫سبک همسایه اسیایی خود ‪ -‬ژاپن و‬ ‫شـریک اروپایی خـود ‪ -‬المـان‪ ،‬چین‬ ‫مسیر مدرنیته و غربی شدن را در پیش‬ ‫گرفته و خود را به گونهای در لیبرالیسم‬ ‫اقتصـادی غوطهور کرده که به غیر از‬ ‫موزهها‪ ،‬در کمتر جایی میتوان سراغ‬ ‫از دنیای شرقی گرفت‪.‬‬ ‫شواهد نشان میدهد المان و ژاپن با‬ ‫اتکا بر ویژگیهای منطقهای‪ ،‬نظامات‬ ‫خود را بازتعریف و یکتا کرده به گونهای‬ ‫که نقشافرینی انان در فضای بینالملل‬ ‫نیز منطبق بر اصول اساسی همان کشور‬ ‫است‪ .‬به تعبیری نظامهای اموزشی و‬ ‫اقتصادی این دو کشور تا حد زیادی‬ ‫فقط در این دو کشور یافت میشود و‬ ‫معماران این دو جامعه‪ ،‬لباس پیشرفت‬ ‫را به عاریت نگرفته و متناسب با فراز و‬ ‫فرود همان مناطق دوختهاند‪.‬‬ ‫این تصویر که چین‪ ،‬مسیر اقتصادی‬ ‫اروپا و امریکا را طی کرده‪ ،‬نادقیق است‪.‬‬ ‫در اغاز راه‪ ،‬چین با مهندسی معکوس‪،‬‬ ‫هر انچه که تولید شده بود را تولید کرد‬ ‫تا نشان دهد دانشاموز خوبی است‬ ‫ً‬ ‫و بـه راحتی یـاد میگیـرد و عینا همان‬ ‫درس را پـس میدهـد‪ .‬کمـی بعدتـر‪،‬‬ ‫همـگام با معلمان خود پیش رفت و‬ ‫در مسیری که انان ساخته بودند گام‬ ‫برداشت و از یادگیری و تقلید به خلق‬ ‫و نواوری رسید‪ .‬فرزندی که تا چندی‬ ‫پیش‪ ،‬سرمشق مینوشت‪ ،‬اینک در‬ ‫ثبت پتنت و ارائه پیپر با اموزگاران خود‬ ‫رقابت میکند‪ .‬اما ماجرا به همینجا‬ ‫ختـم نمیشـود‪ .‬طلوع امـروز چین‪ ،‬با‬ ‫غـروب بسـیاری از همتایان ان همراه‬ ‫بوده و اینک نه فقط رقیب‪ ،‬بلکه راهبر‬ ‫امواج است‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬شـاید سـوال امروز‪ ،‬سوال از‬ ‫رشـد چین نباشـد‪ ،‬سـوال از ابرقدرتی‬ ‫و هژمـون چیـن باشـد کـه در ایندهای‬ ‫قریب‪ ،‬بیشتر رخ خواهد نمود‪ .‬سوال‬ ‫امروز‪ ،‬سوال از جایگاه برتر دنیاست که‬ ‫ظرفیتهـای خود را در همه حوزهها‬ ‫فعـال کـرده اسـت‪ .‬البتـه بـرای ایـن‬ ‫سـوال هـم‪ ،‬پاسـخهایی ارائـه شـده‬ ‫و در ایـن میـان‪ ،‬مشـهورترین پاسـخ‪،‬‬ ‫سیاستهای حمایتی از شرکتهای‬ ‫بزرگ چینی است‪ .‬حقیقت این است‬ ‫که پاسخهای کاسیک علمی‪ ،‬گاهی‬ ‫پدیده را ناملموستر میکنند مخصوصا‬ ‫زمانی که یک پاسخ واحد برای سوال‬ ‫از توسعه کشـورهای مختلف‪ ،‬مطرح‬ ‫ً‬ ‫میشود؛ مثا ممکن است همین پاسخ‬ ‫در سـوال از توسعه روسیه و امریکا نیز‬ ‫داده شـود و مسـئله مختومـه اعـام‬ ‫گردد‪ .‬شاید با نگاه دیگری بتوان بدین‬ ‫پدیده نگریست‪.‬‬ ‫در کنار بیجینگ‪ ،‬شانگهای‪ ،‬گوانژو و‬ ‫ـهر‬ ‫هانگژو‪ ،‬شـنژن یکی از پنج کانش ِ‬ ‫مهم و ثروتمند چین به حساب میاید‪.‬‬ ‫این شهر با حدود ‪ 12‬میلیون جمعیت‪،‬‬ ‫نقش مهمی در تصویرسازی چین ایفا‬ ‫میکند و نزدیک به بیست سال است‬ ‫کـه مسـیر انگونـه شـدن را طـی کـرده‬ ‫است‪ .‬این شهر که در شمال هنگکنگ‬ ‫واقـع شـده و بدهبسـتان گسـتردهای‬ ‫بـا ان دارد‪ ،‬پاتوقی اسـت برای اهالی‬ ‫فناوری و نواوری‪ .‬بعضی شرکتهای‬ ‫نام اشنا همچون هواوی و ‪TP-Link‬‬ ‫و ‪ ZTE‬در این شـهر قـرار دارند و البته‬ ‫بسیاری شرکتهای معروف دیگر که به‬ ‫دلیل عدم ارتباط‪ ،‬برای ما نااشناست‪:‬‬ ‫‪Tencent, BYD, Konka, Skyworth,‬‬ ‫‪.Coolpad , Gionee, DJI , BGI‬‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫مسـتند ‪Shenzhen: The Silicon‬‬ ‫‪ Valley of Hardware‬کـه در سـال‬ ‫‪ 2۰16‬ساخته شده از پشت پردههای‬ ‫این شـهر پـرده برمـیدارد و زندگی در‬ ‫این شهر را به تصویر میکشد‪ .‬عنوان‬ ‫مستند‪ ،‬به گونهای انتخاب شده که‬ ‫به مخاطب تلقین شود‪ ،‬این شهر یک‬ ‫سـازوکار سازمانیافته برای کپیکاری‬ ‫ً‬ ‫فراهـم کـرده و احتمـاا در ان فقـط‬ ‫بتوانید خطوط کپی و مونتاژ (به جای‬ ‫خطـوط تولیـد) را مشـاهده کنید‪ .‬نام‬ ‫ولی سختافزارها» همچنان‬ ‫«سیلیکون ِ‬ ‫رازالودی توسعه چین را حفظ میکند‬ ‫و به مخاطب القا میکند که انگار چین‬ ‫هنوز‪ ،‬مقلد باقی مانده‪ ،‬که انگار خبری‬ ‫از مغزافزار و نرم افزار نیست‪.‬‬ ‫گـذر دوربیـن ایـن مسـتند علمـی ‪-‬‬ ‫اجتماعی‪ ،‬شتابدهندهها و پارکهای‬ ‫فناوری شنژن است‪ ،‬جایی که هزاران‬ ‫جوان چینی و غیرچینی مشغول اموزش‬ ‫و نـواوری هسـتند‪ .‬مسـتند نشـان‬ ‫میدهـد کـه نـواوران مسـتقر در ایـن‬ ‫شـهر‪ ،‬شـنژن را شـهری مطمئـن و امن‬ ‫بـرای ایدهپـردازی یافتهانـد‪ .‬شـهری‬ ‫که مشـحون از رخدادهـای مربوط به‬ ‫نـواوری و فنـاوری اسـت‪ .‬شـهری کـه‬ ‫نـواوری در ان نـه یـک مفهوم سـاده‪،‬‬ ‫بلکه یک ارزش بنیادی اسـت‪ .‬انچه‬ ‫دوربین و روایت مستند نشان میدهد‪،‬‬ ‫برشی از یک امر خارقالعاده نیست‪،‬‬ ‫بلکه نمایی از عقانیت مدرن است‬ ‫کـه در منطقهای تبلور یافته اسـت‪.‬‬ ‫اهالـی فنـاوی خـوب میداننـد کـه‬ ‫مرکـز تکنولـوژی دنیـا جایـی در قلـب‬ ‫کالیفرنیاست؛ اما بعد از سیلیکون ولی‬ ‫بهتـر اسـت سـری بـه ‪Huaqiangbei‬‬ ‫در شنژن بزنند‪ .‬جایی که شهروندان‬ ‫هوشـمند و شـکارچیان صنعت جمع‬ ‫می شـوند تـا اخر یـن نرم افزار هـا‪،‬‬ ‫سـختافزارها‪ ،‬گجتهـا و کااهـای‬ ‫الکترونیکـی همـه فـن حریـف را رصد‬ ‫کنند‪ .‬وقتی نواوری در کالیفرنیا به خواب‬ ‫میرود‪ ،‬روز برای شنژن شروع میشود‬ ‫و تکاپوی مثالزدنی سرتاسر شهر را فرا‬ ‫میگیـرد‪ .‬ممکـن اسـت کـه انقابـات‬ ‫علمی اساسی در امریکا ایجاد شوند‪،‬‬ ‫ولـی اهالـی شـهر میگویند کـه تکمیل‬ ‫ً‬ ‫ان‪ ،‬قطعـا جایی در همین حوالی رخ‬ ‫میدهد‪.‬‬ ‫تفکـری کـه باعث شـده‪ ،‬چنیـن طرح‬ ‫عظیمـی درافتـد‪ ،‬جنبشـی بـه نـام‬ ‫«سازنده» است؛‪Maker Movement‬‬ ‫ تاشی بیوقفه برای تولید و ساخت‪.‬‬‫شنژنیها معتقدند در وانفسای هزارتوی‬ ‫غرب‪ ،‬در جایی که ارتباطات تجاری‬ ‫و علمی مخفی است و انحصارگرایی‬ ‫یک هنجار قلمداد میشود و مالکیت‬ ‫فکری‪ ،‬امری مقدس به حساب میاید‪،‬‬ ‫خود را باز و ازاد نشان داده و جهانیان‬ ‫را بـه اندرونـی خـود راه دادهاند تا رمز‬ ‫و راز پیشـرفت خـود را بـا دیگـران بـه‬ ‫اشترا ک گذارند‪.‬‬ ‫ا کنـون وقـت ان فـرا رسـیده بـه جـای‬ ‫مرور مبانی توسـعه چین‪ ،‬سـاعاتی در‬ ‫کسیژن نواوری‬ ‫شنژن زندگی کنیم تا در ا‬ ‫ِ‬ ‫اندود شـهر بیندیشیم و تنفس کنیم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫راهحلـی کـه همیـن مسـتند پیشـنهاد‬ ‫کرده و هزاران تحلیلگر علوم اجتماعی‬ ‫را بـا خـود همـراه کرده اسـت‪ :‬سـفری‬ ‫برای اندیشـه و درنگ‪.‬‬ ‫رشــــــد و خــــیزش‬ ‫بیتکوین (‪)2014‬‬ ‫کارگردان‪Nicholas Mross :‬‬ ‫اخبار بیتکوین به گوش همه رسیده‬ ‫اسـت‪ .‬بـه غیـر از عاشـقان تکنولـوژی‬ ‫ً‬ ‫و طرفـداران نـواوری‪ ،‬عمومـا معرفـی‬ ‫یک فناوری جدید و پیچیده‪ ،‬موجی‬ ‫از نگرانـی و اضطـراب را بـرای مـردم و‬ ‫صاحبان کسبوکار به دنبال میاورد‪.‬‬ ‫اسـتفاده از رمزارزهـا فقـط یـک گزینـه‬ ‫جایگزین یا شیوهای لوکس برای مبادله‬ ‫کااها نیست‪ ،‬بلکه استقرار و گسترش‬ ‫ان در زندگی انسانها‪ ،‬تغییرات بنیادین‬ ‫زیادی به دنبال دارد‪ .‬بعضی معتقدند‪،‬‬ ‫پولهـای رمزنـگاری شـده‪ ،‬مهمتریـن‬ ‫نـواوری بشـر بعـد از اینترنـت اسـت و‬ ‫پژوهشـگران و مخترعـان زیـادی در‬ ‫مهندسی‪ ،‬علوم کامپیوتر و حتی علوم‬ ‫اجتماعی به این پدیده و اثرات احتمالی‬ ‫ان میپردازند‪ .‬فهم اولیه بیتکوین و‬ ‫رمزارزها اینقدر نااشنا و ناملموس هست‬ ‫که مشاهده فیلمهای اموزشی‪ ،‬نه تنها‬ ‫این فضای مهالود را بهبود نمیدهد‬ ‫بلکه بر دلهره و اضطراب ان نیز دامن‬ ‫میزنـد‪ .‬امـا مسـتند «رشـد و خیـزش‬ ‫بیتکوین» مسیر دیگری را برای روایت‬ ‫این نواوری انتخاب میکند‪.‬‬ ‫شکلگیری و فوران بیتکوین‪ ،‬از دل‬ ‫یک خانواده معمولی امریکایی روایت‬ ‫میشـود و همذاتپنـداری و راحتـی‬ ‫کـه مخاطـب با شـخص اول داسـتان‬ ‫احساس میکند‪ ،‬باعث میشود ابعاد‬ ‫فنـی و زوایـای پیچیـده بیتکویـن را‬ ‫فراموش کند‪ .‬شخص اول این داستان‪،‬‬ ‫مورس سی و پنج ساله است که‬ ‫دنیل‬ ‫ِ‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪109 1397‬‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫در سال ‪ 2۰11‬با بیتکوین اشنا شد‪ .‬او‬ ‫مهندس برنامهنویس است و با برادرش‬ ‫که مستندساز است کار مستندسازی‬ ‫در مورد بیتکوین و ورودش به جامعه‬ ‫را اغـاز میکنـد‪ .‬او در این مسـتند‪ ،‬به‬ ‫سرتاسر جهان ‪ -‬توکیو‪ ،‬نیویورک‪ ،‬یوتا و‬ ‫پاناما مسافرت میکند و با همه کسانی‬ ‫کـه به نوعـی این انقـاب بالقوه مالی‬ ‫را هدایت میکنند ماقات میکند‪.‬‬ ‫تصویرسازی از ظهور یک فناوری برای‬ ‫مـردم‪ ،‬نوسـان ارزش بیتکویـن و اثـر‬ ‫اقتصـادی ان‪ ،‬شـرکتهایی که برای‬ ‫استحصال و استخراج بیتکوین فعال‬ ‫شدهاند‪ ،‬مخاطبین اصلی این نواوری‬ ‫و سرانجام عمومی شدن کاربرد ان در‬ ‫صنایع خدماتی از موضوعاتی است که‬ ‫در این مستند به نمایش در میاید‪.‬‬ ‫از انجا که ساخت این مستند همزمان‬ ‫با نوسانات واقعی این نواوری بوده‪،‬‬ ‫بخش عظیمی از تاطمات به صورت‬ ‫کامل بـه مخاطب منتقل میشـود‪ .‬بر‬ ‫اسـاس گفتـه ایـن دو بـرادر‪« :‬سـخت‬ ‫بـود بدانیم کـه چه زمان باید مسـتند‬ ‫را متوقف کنیم‪ .‬در نهایت این ترکیبی‬ ‫از برنامه زمانبندی‪ ،‬کار سخت و البته‬ ‫کمی شانس بود که ما را به پایان مستند‬ ‫رساند»‪ .‬در ابتدا‪ ،‬این دو برادر‪ ،‬شاهد‬ ‫رونق قیمت بیتکوین بودند و پس از‬ ‫جلسات دادگاههای سنا ایاات متحده‬ ‫در سـال ‪ ،2۰13‬بـه عنـوان یـک نقطـه‬ ‫عطف قابل توجه‪ ،‬به پایان کار رسیدند‪.‬‬ ‫انچه که به جذابیت این مستند افزوده‬ ‫اسـت‪ ،‬روایت همزمان مستندساز با‬ ‫فراز و فرودهای انی بیتکوین است؛‬ ‫ا گرچه که مستند در سال ‪ 2۰14‬منتشر‬ ‫شد و پایان یافت‪ ،‬هنوز رشد و خیزش‬ ‫بیتکوین متوقف نشده است‪.‬‬ ‫‪ 110‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫خداحافظ خودرو (‪)2014‬‬ ‫کارگردان‪Martijn Kieft :‬‬ ‫وقت خداحافظی با خودروهای امریکایی‬ ‫فـرا رسـیده اسـت؛ وقـت وداع ابدی با‬ ‫کادیـاک و شـورلت و بیـوک‪ .‬عشـق‬ ‫جامعه امریکا به خودرو کاهش مییابد‪.‬‬ ‫نسل جوان امروز‪ ،‬دیگر به ماشینهای‬ ‫سنتی وا کنش نشان نمیدهند‪ .‬صنعت‬ ‫خودرو‪ ،‬این روند نگرانکننده را تشخیص‬ ‫داده و مدیران ان در تاش برای یافتن‬ ‫راهحلی جهت بقا در بازار هستند‪ .‬مستند‬ ‫«خداحافظ خودرو» در سرتاسر ایاات‬ ‫متحده و به کشور هلند سفر میکند تا به‬ ‫بررسی علل ریشهای این مسئله و امکان‬ ‫بازتجدید ساختار حمل و نقل بپردازد‪.‬‬ ‫جامعه صنعتی پوست انداخته است‪.‬‬ ‫ماشـینها دیگـر موقعیـت اجتماعی و‬ ‫اعتمادبهنفس به جوانان نمیدهند‪.‬‬ ‫خودروهـا دیگر نیازهای جوانـان امروز‬ ‫را برطـرف نمیکننـد‪ .‬در دنیـای امـروز‪،‬‬ ‫فناوریهـای دیگـری مثـل تلفنهـای‬ ‫هوشـمند ایـن نقـش را بـه خوبـی و بـا‬ ‫هزینـه کمتری بـر عهده گرفتهانـد‪ .‬نیاز‬ ‫و تمایل به مالکیـت خودرو‪ ،‬خود را با‬ ‫وسایل حمل و نقل عمومی و خدمات‬ ‫به اشترا کگذاری خودرو جایگزین کرده‬ ‫است‪ .‬بعضی مشتریان خوشخدمت‬ ‫و ا گاه‪ ،‬استفاده از وسایل نقلیه را راهی‬ ‫بـرای کاهـش اثـرات مخـرب زیسـت‬ ‫محیطـی وسـایل نقلیـه میداننـد ولـی‬ ‫ترجمه دیگر ان‪ ،‬تصمیم اقتصادیتر و‬ ‫عملیاتیتر اسـت که متناسب با شیوه‬ ‫زندگـی افـراد اتخـاذ میشـود‪ .‬نگرانـی‬ ‫ترافیک‪ ،‬هزینههای نگهداشت خودرو‬ ‫و معضـل جـای پـارک‪ ،‬عواملـی اسـت‬ ‫کـه افـراد را از خـودروی شـخصی دور‬ ‫میکند‪ .‬محبوبیت خودروی شخصی‬ ‫کاهش یافته اسـت‪.‬‬ ‫در این شرایط‪ ،‬شرکتهای خودرو چگونه‬ ‫رقابت میکنند؟ و چگونه بر مهاجرت‬ ‫مـردم از خریـد خـودرو غلبـه میکننـد؟‬ ‫مرا کز تحقیق و توسعه خودرو از پایتخت‬ ‫ماشین دنیا یعنی دیترویت به سیلیکون‬ ‫ولی نقلمکان میکنند؛ جایی که صنایع‬ ‫دیگر با صنایع خودرویی ترکیب میشود‪.‬‬ ‫حقیقت این است که‪ ،‬خودورها مانند‬ ‫بسیاری از محصوات دیگر‪ ،‬با گذر زمان‬ ‫دچار تغییراتی شدهاند و به صورت کامل‬ ‫دیجیتالی شدهاند‪ .‬امروزه فناوریهای‬ ‫جدیـد اجـازه میدهند اتومبیل شـما از‬ ‫طریق تلفن همراه مرتبط شود و با اتصال‬ ‫به وایفای‪ ،‬از راه دور کنترل شود‪ .‬در کنار‬ ‫این اتفاق‪ ،‬خودروهای الکترونیکی هم‬ ‫ظهـور کردهاند و حرکـت را به پدیدهای‬ ‫کارامدتر و پا کیزهتر تبدیل کردهاند‪.‬‬ ‫این مستند همچنین به پیشرفتهترین‬ ‫سـبک حمل و نقـل مدرن میپـردازد‪:‬‬ ‫اتومبیل خودران‪ .‬ورود شرکتهایی مثل‬ ‫گوگل در زمینه ساخت خودرو‪ ،‬امکان‬ ‫رانندگی بدون راننده را فراهم کرده است‪.‬‬ ‫البته همچنان نگرانیهای عمومی برای‬ ‫امنیت این ماشینها وجود دارد و این‬ ‫سوال وجود دارد که ایا هوش مصنوعی‬ ‫میتواند به عنوان پایه و اساسی برای‬ ‫جایگزینـی مغـز انسـان در وا کنشها و‬ ‫اتخاذ تصمیمات درست مورد استفاده‬ ‫قرار بگیرد یا نه؟‬ ‫«خداحافظ خودرو» نمایشگر مسابقهای‬ ‫قدیمی میان کسانی است که تغییر را‬ ‫اجتنابناپذیر میدانند و کسـانی که‬ ‫نسـبت به تغییـر مقاوم هسـتند‪ .‬پیام‬ ‫مسـتند ایـن اسـت کـه شـیوه حمـل و‬ ‫ً‬ ‫نقـل به دام نواوری افتـاده و دائما در‬ ‫حال تغییر است‪ ،‬دنیای جدید یا این‬ ‫شیوه تغییریافته را میپذیرد یا به کلی‬ ‫ان را کنار میگذارد‪.‬‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫هیحماانن تری‬ ‫ایـن مسـتند‪ ،‬در چهـار قسـمت‪ ،‬تاثیـر‬ ‫اینترنت در زندگی را به عنوان بزرگترین‬ ‫نواوری قرن نشان میدهد‪:‬‬ ‫قسمت اول‪:‬‬ ‫موازنه بزرگ؟‬ ‫انقاب مجـ ـ ـ ــازی (‪)2010‬‬ ‫محقق‪Aleks Krotoski :‬‬ ‫دوربین وارد یک روستای بکر افریقایی‬ ‫میشود‪ ،‬جایی که فقط برای یک هفته‬ ‫رنگ اینترنت را به خود دیده اسـت‪.‬‬ ‫از مردم سـوال میشـود‪ ،‬اینترنت چه‬ ‫تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟‬ ‫چه تغییراتی را در این مدت مشاهده‬ ‫کردهایـد؟ ایـا زندگـی شـما بهتـر شـده‬ ‫اسـت؟ در ایـن مسـتند دکتـر الکـس‬ ‫کروتسکی‪ ،‬حضور بیست ساله اینترنت‬ ‫در زندگی مردم را بررسی میکند و اینکه‬ ‫ً‬ ‫چگونه اینترنت تقریبا همه ابعاد زندگی‬ ‫بشـر را تحـت تاثیـر قـرار داده اسـت‪.‬‬ ‫او بـا ناماشـناترین چهرههـای وب‬ ‫گفتگـو میکند ‪ -‬از جملـه بنیانگذاران‬ ‫فیسبـوک‪ ،‬توییتـر‪ ،‬امـازون‪ ،‬اپـل‪،‬‬ ‫مایکروسـافت و مختـرع وب ‪ -‬و بـه‬ ‫این میپردازد که اینترنت تا چه حد به‬ ‫وعدههای اولیه خود پایبند بوده است‪.‬‬ ‫تیم برنرز لی‪ ،‬پدر اینترنت معتقد است‪،‬‬ ‫اختـراع او بیمـرز خواهـد بود و کسـی‬ ‫نمیتواند ان را تصاحب کند و مالک‬ ‫ان شود‪ .‬او باور دارد اینترنت‪ ،‬قدرت‬ ‫را از گـروه کوچکـی میگیـرد و میـان‬ ‫ـت بـدون قدرت توزیـع میکند‪.‬‬ ‫ا کثری ِ‬ ‫در ایـن مسـتند‪ ،‬الکـس کروتسـکی‪،‬‬ ‫ایدههای ارمانشـهری شبیه به همین‬ ‫عقیده را به چالش کشیده و اینترنت‬ ‫در زندگـی امـروز را ارزیابـی میکنـد که‬ ‫ایـا قابلیتهـای یـک فنـاوری محض‬ ‫مثـل وب در گذر زمان محدود شـده‬ ‫است؟ ایا مداخات مستقیم انسانی‪،‬‬ ‫قابلیتهای این نواوری را در گذر زمان‬ ‫از بیـن بـرده اسـت؟ ایـا ایـن انقـاب‬ ‫بـزرگ مجـازی‪ ،‬همـان چیـزی اسـت‬ ‫که در ابتدا بنیان گذاشـته شده بود؟‬ ‫در این قسـمت‪ ،‬نمودار رشد بینظیر‬ ‫وباگها‪ ،‬ویکیپدیا و یوتیوب نشان‬ ‫داده میشود و نزاع فلسفی دائمی بین‬ ‫ازادی و تکنولـوژی به بحث گذاشـته‬ ‫میشود و اینکه میل ذاتی انسانها به‬ ‫کنترلگری و کسب سود است‪ .‬ازادی‬ ‫اینترنت و طبیعت کنترلگر انسانها‪،‬‬ ‫موازنه بزرگی اسـت که معلوم نیسـت‬ ‫در هر برههای به کدام طرف متمایل‬ ‫شده است؟ «موازنه بزرگ؟» تاثیر این‬ ‫نـواوری بـر اراده و اختیـار انسـانها را‬ ‫بحث میکند‪.‬‬ ‫قسمت دوم‪:‬‬ ‫دشمن دولت؟‬ ‫الکـس در مصاحبـه بـا چهرههـای‬ ‫اینترنت یعنی ال گور‪ ،‬مارتا لین فا کس‪،‬‬ ‫استفن فرای و بیل گیتس به این سوال‬ ‫میپردازد که چگونه سایتهای تعاملی‬ ‫و غیرمتمرکـز ماننـد توییتـر و یوتیـوب‪،‬‬ ‫مداخات گسترده و اقدامات سیاسی‬ ‫افراد و جوانان را علیه حکومتها ترویج‬ ‫و تشـویق میکند‪ .‬در این قسـمت به‬ ‫تجربه اشوب در کشورهایی پرداخته‬ ‫میشـود که اینترنت بستر و زمینهساز‬ ‫ان شده است‪« .‬دشمن دولت؟» تاثیر‬ ‫این نواوری بر اداره سیاسی جامعه را‬ ‫بررسی میکند‪.‬‬ ‫کسـبوکارهای انایـن در بسـتر وب‬ ‫به تصویر کشیده میشود و درسهایی‬ ‫از موفقیت خردهفروشها مثل امازون‬ ‫بیان میشود‪ .‬این قسمت بیان میکند‬ ‫کـه گـوگل‪ ،‬چگونـه توانسـت بـا مـدل‬ ‫کسـبوکار خـود در اینترنـت غالـب‬ ‫شود و با عرضه فراوان سرویسهای‬ ‫ً‬ ‫بسـیار جـذاب و کامـا ازاد‪ ،‬از جملـه‬ ‫جستجو‪ ،‬نقشه و ویدئو‪ ،‬ثروتمند شود‪.‬‬ ‫«هزینه رایگان بودن» تاثیر این نواوری‬ ‫بر کسـبوکار و رشـد تجارت را نشان‬ ‫میدهد‪.‬‬ ‫قسمت چهارم‪:‬‬ ‫اثر درونی اینترنت‬ ‫الکـس در گفتگـو بـا مـارک زا کربـرگ‪،‬‬ ‫بیل گیتس‪ ،‬الور و سـوزان گرین فیلد‬ ‫دانشمند عصبشناسی‪ ،‬محبوبیت‬ ‫شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک‬ ‫را مورد بررسی قرار میدهد و میپرسد‬ ‫چگونه این شبکهها‪ ،‬روابط انسانی را‬ ‫تغییر میدهند‪ .‬الکس در یک ازمایش‬ ‫جامـع در کالـج لندن‪ ،‬بررسـی میکند‬ ‫کـه چگونـه اینترنت ممکن اسـت مغز‬ ‫انسـان را منحـرف کنـد‪« .‬اثـر درونـی‬ ‫اینترنـت» تاثیـر این نـواوری بـر عوامل‬ ‫زیسـتی و فیزیولوژیکـی بدن انسـان را‬ ‫بررسی میکند‪.‬‬ ‫قسمت سوم‪:‬‬ ‫هزینه رایگان بودن‬ ‫در ایـن قسـمت‪ ،‬افزایـش حبـاب‬ ‫داتکامهـا و شـکلگیری بیسـابقه‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪111 1397‬‬ ‫دارالفحنن‬ ‫تهیه و تنظیم‪:‬‬ ‫رضا پاینده‬ ‫عضو هسته نواوری‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری‬ ‫دانشگاه تهران‬ ‫‪reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫‪ 112‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫مدرسه و خانه؛‬ ‫نزدیـــــــــــــــــکتر‬ ‫ایدههای نواورانه در اموزش مدارس‬ ‫مدرهواهاذانو؛انزدر اترا|ادارالفحنن‬ ‫‪ ‬منرتشا‪‬‬ ‫ً‬ ‫‪ ‬امـوزش در دنیـا دائمـا در حـال تغییـر و بازطراحـی‬ ‫اسـت و امواج نواوریهای اموزشـی‪ ،‬هر از گاهی نظام‬ ‫تعلیـم و تربیـت را بـه لـرزه درمـیاورد‪ .‬روشهـای نـو و‬ ‫دگراندیشـیهایی کـه در سرتاسـر دنیـا رخ میدهـد بـه‬ ‫سرعت از طریق رسانهها به سایر کشورها منتقل میشود‬ ‫ً‬ ‫و متولیـان اموزش در کشـورهای دیگر دائما در معرض‬ ‫ایدههای تجربه شده قرار میگیرند‪ .‬گاهی یک پروتکل‬ ‫اموزشی خاص‪ ،‬گاهی یک شیوه جدید مدرسهداری‪،‬‬ ‫بعض اوقات یک مفهوم نو و در مواردی یک اپلیکیشن‬ ‫ساده‪ ،‬طرحوارههای ذهنی دستاندرکاران اموزش در‬ ‫کشـور را بـه چالـش کشـیده و انهـا را به تامـل و توقف وا‬ ‫مـیدارد‪ .‬از انجـا کـه بنگاههـای تجـاری نیـز بـه اهمیـت‬ ‫اموزش و تربیت نسل اینده پی بردهاند‪ ،‬به غیر از افراد و‬ ‫نهادهای اصلی اموزشی در دنیا‪ ،‬نهادهای غیرتخصصی‬ ‫هم وارد این موضوع شده و با ترکیب موضوعات اموزشی‬ ‫بـا صنعت و تجـارت خود‪ ،‬لرزههای دیگـری را بر پیکره‬ ‫نهاد اموزش تحمیل کردهاند‪.‬‬ ‫‪ ‬همـه تغییراتـی کـه نظـام تعلیـم و تربیـت بـه خـود‬ ‫میبینـد وارداتـی نیسـت؛ همـواره معلمـان و مدارسـی‬ ‫در کشـور بودهاند که با پشتوانه تجارب خود و با الهام‬ ‫از نا کارامدیهـای نظـام اموزشـی کشـور‪ ،‬دسـت به کار‬ ‫ـوزش متعارف را‬ ‫شـده و ابادیهایـی به پا کردهاند و ام ِ‬ ‫بـه چالش کشـاندهاند‪ .‬فهم تغییرات بـرونزا و درونزا‬ ‫در نظام تعلیم و تربیت و روندهای اموزشی برای کسانی‬ ‫کـه در شـبکه امـوزش بـه دنبـال نـواوری هسـتند ازم و‬ ‫اساسـی اسـت‪ .‬کسـانی کـه در ایـن حیطـه مشـغولند‪،‬‬ ‫هـر روز یـک مفهـوم جدیـد میشـنوند و گریبانگیـر یـک‬ ‫نواوری جدید میشوند‪ :‬از یادگیری اجتماعی‪ ،‬یادگیری‬ ‫تعاملـی و یادگیـری تعاونـی گرفتـه تـا کاس معکـوس‪،‬‬ ‫امـوزش مبتنـی بر بـازی و حتی نقشافرینـی؛ هر کدام از‬ ‫یک کشـور‪ ،‬هـر کدام برخاسـته از یـک مکتب‪.‬‬ ‫‪ ‬یکـی از اصلیتریـن روندهـای تاثیرگـذار جهانـی‪،‬‬ ‫«اموزشهـای فردی» اسـت که بر این اسـاس‪ ،‬نقش‬ ‫کاس در فرایند درسی تضعیف شده و فرد هر چه خودش‬ ‫خواسـت یـاد میگیـرد نـه هر چیـزی کـه در کاس گفته‬ ‫میشود‪ .‬مضاف بر این‪ ،‬خودیادگیرندگی هم نقش معلم‬ ‫را تضعیف میکند و در بهترین حالت‪ ،‬نقش تسهیلگر و‬ ‫راهبر برای معلم قائل است‪« .‬خودیادگیرندگی» مدعی‬ ‫میشود که معلم هیچ برتری نسبت به دانشاموز ندارد‬ ‫و حتـی موقع خـروج از کاس‪ ،‬باید از دانشاموز اجازه‬ ‫بگیـرد‪ .‬امـوزش فـردی و خودیادگیرندگـی نـه تنها نقش‬ ‫معلم و کاس را کاهش میدهند‪ ،‬کتاب درسی را هم‬ ‫کماثر میسازند‪.‬‬ ‫‪ ‬مدلهای سازماندهی بدون مرکزیت که مبتنی بر‬ ‫«با کچین» شکل گرفتند نیز‪ ،‬به نوع دیگری‪ ،‬اموزش‬ ‫متمرکز را تغییر میدهند برای نمونه سایت ‪bitdegree.‬‬ ‫‪ org‬میکرومدرکهایی بر اساس منطق باکچین ارائه‬ ‫میکنـد و مربیـان و متربیـان را در سرتاسـر دنیـا بـه هـم‬ ‫متصل میسـازد‪ .‬نقش «هوش مصنوعی» را هم نباید‬ ‫در اموزش نادیده گرفت انجا که به کمک کانداده‪،‬‬ ‫اطاعـات تحصیلـی افـراد را تحلیل میکنـد و منطبق با‬ ‫وضـع فعلـی یادگیرنده و نظـام اموزشـی‪ ،‬وضعیتهای‬ ‫مطلوب را خلق میکند؛ شبیه به همان کاری که اپلیکیشن‬ ‫‪ ClassDojo‬در تعامـل بـا معلم‪ ،‬والدیـن‪ ،‬دانشاموز و‬ ‫مدیر مدرسـه انجام میدهد و حجم گسـتردهای داده‬ ‫تولیـد میکنـد؛ چیـزی کـه اپلیکیشـین «همکاسـی» در‬ ‫ایران نیز پیگیری میکند‪.‬‬ ‫‪ ‬در همین زمینه‪ ،‬تاثیرات و تکانههایی که فناوری‬ ‫ً‬ ‫بـر نظـام اموزشـی داشـته دائمـا رو بـه افزایـش اسـت و‬ ‫دانشاموزان هم این فرایند را تسریع میکنند و شتاب‬ ‫اثرگـذاری را بیشـینه میسـازند‪ .‬بـه غیـر از اثـر فنـاوری‪،‬‬ ‫موضوعـات دیگـری مثـل پروتکلهـا‪ ،‬اسـتانداردها و‬ ‫بستههای اموزشی هم نقش اساسی در تغییرات محتوای‬ ‫تعلیم و تربیت دارند‪ .‬برای نمونه‪ 1 STEM ،‬یک برنامه‬ ‫تحصیلـی محصولمحور اسـت که مبنـای تحصیل فرد‬ ‫را‪ ،‬خلـق و مهندسـی یـک محصـول میکند و فـرد همه‬ ‫نـکات موردنیاز خود را در قالب سـاخت یک سـازه فرا‬ ‫میگیـرد‪ .‬از انجـا کـه اینگونـه بسـتهبندیها‪ ،‬محتـوای‬ ‫اموزشی موردنیاز معلم و دانشاموز را در مقاطع مختلف‬ ‫یکجا عرضه میکنند به سرعت توسط معلمین و مدیران‬ ‫اقتباس میشود‪« .‬مونتهسوری» هم یکی دیگر از همین‬ ‫بسـتههای اموزشـی پرطرفـدار اسـت‪ .‬ایـن روش بر این‬ ‫بـاور اسـت کـه نیازهـای کـودک بـا مهیـا کـردن محیـط‬ ‫و حضـور راهنمـای مجـرب مـورد توجـه قـرار میگیـرد و‬ ‫کـودک بـه طـور طبیعـی از نیازهـای خـود و دیگـران ا گاه‬ ‫‪ -1‬سـرواژه کلمـات علـم (‪ ،)science‬فنـاوری (‪ ،)technology‬مهندسـی‬ ‫(‪ )engineering‬و ریاضیـات (‪ )mathematics‬اسـت‪.‬‬ ‫ّااامحمدا زی ا وامنمنواذنداراا اا‬ ‫تدنصا ژههشگراهارراحانظاماهااا‬ ‫ترهحگشاهاتر|طتشامنرتشامشانمارحدا‬ ‫درادهواچسارمازندگشاذندانن هرااها‬ ‫ذلقاترصفاهاااتازهادراررصواتنلطوا‬ ‫هاتر|طفاراا ااشنقاهارللاهاترادنغالا‬ ‫مشا ححد ارشانادانشا منذتوامدرهوا‬ ‫رامـواحلشاهسـتحدا ـواتحنطاتا‬ ‫کارشحاهـشاراادراامسحدهـشاپلطمـرا‬ ‫گخراندند اهـپسامقطعا ارشحاهشا‬ ‫ارشدارااا تداادرارشتوامدیررفاانرائشاها‬ ‫ندادراحنزهاتلسفواتنلطواهاتر|طفا وا‬ ‫اتمامارهاندنداهاهواا حنناادانشتناا‬ ‫دکترااتلسفواتنلطواهاتر|طفادانشگاها‬ ‫رامواهستحد‬ ‫ارشـانارـاهها|ـراهـنا|قاتدررـسادرا‬ ‫درهساذاصشامحلامطالناتاانتمارشا‬ ‫مشـغنلطفارمـدهاذـنداراادراتنـلا‬ ‫مشترکاحنزهاهاااتحاهرااارتغاراتا‬ ‫هااراراتاهاتنلطواهاتر|طفاتنررفا‬ ‫کردند لخااراهها|راتاهطسامنهسوا‬ ‫مطالناتاتنلطـواهاتر|طفا|رهاناردرا‬ ‫شـتلا!طـراامدرهـواترهطدتـگانا‬ ‫هراجا|رااارملطاتشا ردنااردهاهااا‬ ‫ذندانقشا سزائشاداشتحد ارتشادرگرا‬ ‫ازاثمـراتامنهسـوا|رهانر|رگـزاراا‬ ‫نشسـفاهاااچسارهـنقارا ـااهـدفا‬ ‫شحاهائشااردها ردازاناهاتناونااهالشا‬ ‫تنلطواهاتر|طفا شنراهاتناملا نساا اا‬ ‫هوا|ندهااهف |سم اماهاامسالارددا‬ ‫ای انشسفاهاا وارازدهامشارهدا وا‬ ‫دهرنمـاااذن|ـیا|ـرااانررـانا|ـرهنا‬ ‫حا مطتـشاتنلطـواهاتر|طـفاراانمـندارا‬ ‫مشاهازد‬ ‫رادداشفا‪.‬مدرهواهاذانو؛انزدر اترها‬ ‫حاصـلا!فتگنا ااارشـانادراشـسرینرا‬ ‫‪97‬اهسف‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪113 1397‬‬ ‫نظـام تعلیـم و تربیـت کشـور‪،‬‬ ‫بیـش از هـر زمـان دیگـری بـه‬ ‫مدیریـت نـواوری نیـاز دارد تـا‬ ‫سـره از ناسـره تفکیـک کنـد‬ ‫و ضمـن ایجـاد اعتمـاد و‬ ‫اطمینـان‪ ،‬نـواوری صحیـح و‬ ‫مبتنـی بـر بـاور دینـی را ترویـج‬ ‫کنـد‪.‬‬ ‫‪ 114‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫شـده و تواندهـی میشـود تـا انهـا را بـا روشهـای خاقانه‬ ‫خـود پاسـخ دهـد‪ .‬ایـن روشهـا و پکها‪ ،‬هـر روز با اسـامی‬ ‫جذابتـر تولیـد و صادر میشـوند و به راحتـی در مدارس و‬ ‫مهدکودکهـا اسـتقرار مییابند‪.‬‬ ‫‪ ‬کسـانی کـه پـا در صنعـت امـوزش میگذارنـد و نقطـه‬ ‫اثرگـذاری خـود را در مدرسـه تعریـف میکننـد‪ ،‬ازم اسـت‬ ‫مهمترین جریانات و روندهای اموزشی تاثیرگذار را شناسایی‬ ‫کنند و با نگاشتی از نهادهای اموزشی نواور‪ ،‬ربط و نسبت خود‬ ‫را مشخص سازند‪ .‬عدم شناخت و ا گاهی برای مسئولین‬ ‫اموزش و معلمان‪ ،‬گاهی یاس و ناامیدی به همراه میاورد‬ ‫و خـود را در برابـر اسـامی و الفـاظ غریبـه تسـلیم میکننـد‪.‬‬ ‫اینکـه یـک ایـده اموزشـی بـرای موسسـه داخلـی یـا خارجـی‬ ‫اسـت مهـم نیسـت‪ .‬اینکـه یـک ایـده نه تنهـا در کشـورهای‬ ‫مختلف‪ ،‬جواب داده باشـد بلکه تجربههای بومی موفقی‬ ‫هم داشـته باشد‪ ،‬حائز اهمیت نیست‪ .‬مهم این است که‬ ‫بـا هـر موجودیـت اموزشـی جدیـدی در کشـور بـا رویکـردی‬ ‫فعـال و ذهنی چالشـی و نقاد برخورد شـود‪.‬‬ ‫‪ ‬موسسات و شرکتهای بینالمللی در قالب پروژههای‬ ‫مسئولیت اجتماعی در کشورهای گونا گون فعالیت میکنند‪.‬‬ ‫در ایران‪« ،‬گلدکیدز»‪ ،‬پروژه مسئولیت اجتماعی شرکتهای‬ ‫گلدیـران و الجـی در زمینـه کشـف‪ ،‬حمایـت و پـرورش‬ ‫ً‬ ‫استعدادهای کودکان ‪ ۵‬تا ‪ 16‬ساله مستمرا فعالیت میکند‪.‬‬ ‫سامسونگ نیز برنامههای گونا گونی در حوزه اموزش برگزار‬ ‫ً‬ ‫میکند؛ مثا به یک میلیون کودک محروم‪ ،‬اموزش کدنویسی‬ ‫میدهد‪ ،‬برای کودکان کمبینا و نابینا‪ ،‬کتابخانه گویا تاسیس‬ ‫میکنـد‪ ،‬و بـا طرح «کاس اینده» مـدارس را به جدیدترین‬ ‫وسایل و تجهیزات اموزشی مجهز و هوشمند میکند‪ .‬همه‬ ‫اینها‪ ،‬فعالیتهای گسترده اموزشی است که توسط یک‬ ‫تولیدکننده لوازم خانگی پیگیری میشود‪« .‬بنیاد اوراسیا» که‬ ‫به دنبال دموکراتیزه کردن کشورهای اسیایی است‪ ،‬در ایران‬ ‫نیز مدارس مجازی دارد‪ .‬به عنوان نمونه‪« ،‬مدرسه اناین‬ ‫افـروز» کـه ذیـل همین بنیـاد فعالیـت میکند بـرای معلمان‬ ‫دوره اموزشـی برگزار میکند تا با روشهای نو اشـنا شـوند یا‬ ‫«مدرسهمجازیخورشید»در جهت توانمندسازی زنان در‬ ‫زمینهکارافرینیو راهاندازی کسبوکار شخصی فعالیت میکند‬ ‫یـا «مدرسـه کارافرینـی اجتماعی پرتـو» ذیل بنیاد اوراسـیا‪،‬‬ ‫کارهـای داوطلبانـه را ترویـج میکنـد‪ .‬سـازمان بینالمللـی‬ ‫دانشـجویی «ایسک»یکسـازمان بینالمللیغیرانتفاعـی‬ ‫دیگریاسـت که توسـط دانشـجویان اداره میشـود و برای‬ ‫انهـا در سـازمانهای انتفاعـی و غیرانتفاعـی فرصتهـای‬ ‫یادگیـری و کارامـوزی بینالمللـی فراهـم میکنـد و در ایـران‬ ‫نیـز فعالیتهـای گسـتردهای داشـته اسـت‪ ،‬البتـه دفتـر مقـر‬ ‫بینالمللی ان واقع در شهر روتردام هلند است‪.‬‬ ‫بعضـی موسسـات اموزشـی نماینـده یـک موسسـه خارجـی‬ ‫در ایران هستند و فقط یک مفهوم خاص را در مدارس به‬ ‫صورت فوق برنامه اموزش میدهند‪ .‬برای مثال‪ ،‬مجموعه‬ ‫اموزشـی «ایمث» روشی نوین در اموزش مفاهیم ریاضی‬ ‫بـه شـیوه بـازی و سـرگرمی دارد و بـه بچهها ریاضـی اموزش‬ ‫میدهـد‪ .‬گـروه اموزشـی «اسـمان» هـم شـبیه بـه مجموعه‬ ‫قبلـی‪ ،‬تفکر سیسـتمی را در مـدارس اموزش میدهد‪.‬‬ ‫‪ ‬در کشور‪ ،‬بعضی موسسات خیریه نیز‪ ،‬اقدامات خود‬ ‫را در حوزه اموزش تعریف کردهاند و با شعارهای عدالت‬ ‫اجتماعی و اموزش به اقشار محروم‪ ،‬فعالیت میکنند‪ .‬این‬ ‫دست از موسسات در واقع مدرسه نیستند ولی کار اموزشی‬ ‫انجام میدهند؛ برای مثال‪« ،‬خانه کودکان سیاره زمین»‬ ‫با هدف اموزش نونهاان اسیبدیده و ا گاهسازی والدین‬ ‫انـان و همچنیـن ترویـج کارافرینـی اجتماعـی در قالـب یـک‬ ‫ً‬ ‫سمن فعالیت میکند‪ .‬گروه نیکوکاری «همگام» هم تقریبا‬ ‫اینچنین نقشی را ایفا میکند و به صورت خاص با برگزاری‬ ‫رویداد «توانتک» با محوریت معلوان‪ ،‬نقشافرینی میکند‪.‬‬ ‫از پدیدههـای اموزشـی دیگـر ایـران‪« ،‬خانـه یادگیـری رهـا»‬ ‫ـگاه خاقانـه و انتقـادی‪،‬‬ ‫ـت ن ِ‬ ‫اسـت‪ .‬ایـن مجموعـه بـا تقوی ِ‬ ‫ـردن‬ ‫ـردن فراینـد امـوزش و یادگیـری‪ ،‬جـاری ک ِ‬ ‫مشـارکتی ک ِ‬ ‫ـتر زندگـی روزمـره‪ ،‬تعامـل مدرسـه بـا جامعـه‪،‬‬ ‫امـوزش در بس ِ‬ ‫کنار کودکان و توجه به تمایزات فردی از‬ ‫همراه کردن معلم در ِ‬ ‫مجموعههای تحولخواه اموزشی به حساب میاید‪ .‬بعضی‬ ‫مـدارس هم مدرسـه نیسـتند ولـی در زمانی خـارج از برنامه‬ ‫رسمی مدارس و به صورت فوق برنامه‪ ،‬دانشاموزان را با‬ ‫طبیعت اشنا میکنند‪ .‬عمده هدف این موسسات‪ ،‬ارتباط‬ ‫بیواسـطه افـراد بـا محیطزیسـت و حیوانـات اسـت‪ .‬مانند‬ ‫ُ‬ ‫مدرسـه طبیعت «تیتی»‪ ،‬مدرسـه طبیعـت «کاویکنج» و‬ ‫مدرسـه طبیعت «ناردونه»‪.‬‬ ‫ً‬ ‫یکی دیگر از موسسات و مدارس خاصی که اخیرا هم خیلی‬ ‫معروف شده‪ ،‬مدرسه کودکان کار «صبح رویش» است که‬ ‫با هدف خدمترسانی به کودکان کار و در معرض اسیب‪،‬‬ ‫اغاز به کار کرده است‪ .‬الگوی «صبح رویش» با نواوریهایی‬ ‫مدرهواهاذانو؛انزدر اترا|ادارالفحنن‬ ‫نظیر کاسهای بازیکده‪ ،‬زیستکده‪ ،‬وطنکده‪ ،‬عجبکده‬ ‫و واحد پولی جیرینگ‪ ،‬فرایند حرفهاموزی را پیش میبرد‪.‬‬ ‫‪ ‬از نهادهـای ریشـهدارتر و اصولیتـری کـه در مـدارس‬ ‫کشور به سرعت در حال گسترش است‪ ،‬مدارس شناختی‬ ‫اسـت‪ .‬موسسـه فرهنگـی و اموزشـی «هدایـت میـزان» نیـز‬ ‫یکـی از این مدارس اسـت کـه با داعیه «پـرورش» در حین‬ ‫«امـوزش» و مبتنـی بر علوم شـناختی فعالیت میکند و این‬ ‫ً‬ ‫دست از مدارس دائما وجهه بهتری میان مردم پیدا میکنند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مدارسی نیز با رویکرد اسامی‪ ،‬فعالیت میکنند مثا مدرسه‬ ‫«تمـدن اسـامی» در حـدود ‪ 3۰‬نقطه از کشـور شـعبه دارد‬ ‫و یـا موسسـه اموزشـی فرهنگـی «راهیـان کوثـر» نیـز هـدف‬ ‫مشابهی در زمینه اموزش مطالب دینی دنبال میکند‪ .‬بعضی‬ ‫مساجد هم البته کار اموزشی انجام میدهند مثل «مسجد‬ ‫صنعتگران» مشـهد که بیش از انکه مدرسـه باشـد مسجد‬ ‫ً‬ ‫است و روحانیت‪ ،‬محور و مبنای اموزشند‪ .‬در تهران هم اخیرا‪،‬‬ ‫«مسجدستان» در راستای تعلیم و تربیت اسامی در قالب‬ ‫مسجدـمدرسه شکل گرفته و دانشجویان از دانشگاههای‬ ‫مختلـف کشـور‪ ،‬بـه عنـوان مربیـان ایـن مجموعـه‪ ،‬فعالیت‬ ‫خیرخواهانه میکنند‪.‬‬ ‫مدرسه «سراج» یکی دیگر از مدارس خاص است که مبتنی‬ ‫بـر الگـوی برنامه درسـی وحدتگرا طراحی شـده اسـت‪ .‬در‬ ‫ایـن الگـو همه موضوعات درسـی در کتابهـای اموزش و‬ ‫پـرورش بهصـورت جزیـی اسـتخراج شـده و حـول و حـوش‬ ‫تعدادی مسـئله بازارایی میشـوند‪ .‬دانشاموزان در مسـیر‬ ‫حـل ایـن مسـایل بهشـکل یکپارچه بـا موضوعات اموزشـی‬ ‫مختلفـی کـه در برنامه درسـی رسـمی امده و یـا موضوعات‬ ‫مورد نیازی که در برنامه درسی رسمی نیامده اشنا میشوند‪.‬‬ ‫مدرسـه «حکمت» بابلسـر با تا کید بر زندگـی دانشاموز در‬ ‫بستر مدرسه و همچنین شکلگیری شخصیت ان‪ ،‬طرحی نو‬ ‫در اموزش کشـور محسوب میشود که به نوعی با مدرسه‬ ‫قبلی همجنس و همسـنخ است‪.‬‬ ‫داستان مدارس تمامی ندارد؛ بسیاری از الگوهای موجود‬ ‫ناشـناختهاند و بسـیاری ماننـد مدرسـه «اب و ایینـه» هنـوز‬ ‫دانشاموز ندارند و در اندیشه نواوری هستند‪ .‬موارد فوق‬ ‫و بسـیاری مـوارد دیگر‪ ،‬هر کدام حکایتـی از وضعیت تعلیم‬ ‫و تربیـت در جامعـه امـروز ماسـت‪ .‬در دنیایی کـه هر کس‪،‬‬ ‫بـا برجستهسـازی اقدامـات خود بـه دنبال جلـب توجهات‬ ‫و الگوسـازی بـرای جامعـه اسـت باید دقت کرد هـر نواوری‬ ‫ً‬ ‫جالبـی در امـر امـوزش‪ ،‬لزومـا طرحـی نـو و اصیـل نیسـت‪.‬‬ ‫نگاشت نهادی و شـبکهای دیدن نواوریهای اموزشی در‬ ‫بازسـازی و بازطراحـی نظـام اموزشـی امـری ضروری اسـت‪.‬‬ ‫عـدم توجـه بـه داشـتهها و فرهنـگ بومـی‪ ،‬عـدم شـناخت‬ ‫محیـط امـوزش و گاهـی اسـتقرای ناقـص‪ ،‬نـه تنهـا تاثیـری‬ ‫بـر وضعیـت اموزشـی نخواهـد گذاشـت‪ ،‬بلکـه نابهسـامانی‬ ‫نواوری اموزشـی را بیشـتر خواهـد کرد‪ .‬امروز‪ ،‬نظـام تعلیم و‬ ‫تربیت کشـور‪ ،‬بیش از هر زمان دیگری به مدیریت نواوری‬ ‫نیاز دارد تا سره از ناسره تفکیک کند و ضمن ایجاد اعتماد و‬ ‫اطمینان‪ ،‬نواوری صحیح و مبتنی بر باور دینی را ترویج کند‪.‬‬ ‫نوافرین | نشریه نواوری و جامعها|اشمارهااهلا|اپاییزاهازمستانا‪115 1397‬‬ ‫توامقالو‬ ‫برای همســـــــــــــفری‪،‬‬ ‫برای همســــــــــــــفران‬ ‫‪ ‬این هم ایستگاه اول‪ .‬سعی بر این بود‬ ‫در طول اولین سفر منظرههای خوبی نصیب‬ ‫چشـم و فکر و ذهن شما شود‪ .‬همانطور‬ ‫که در طول این همراهی ماحظه نمودید‪،‬‬ ‫نـواوری دیگـر از قامـت یـک شـیء تزئینـی‬ ‫در زندگی ما خارج شـده و به صورت یک‬ ‫ضـرورت‪ ،‬مـازم سـیر و مسـیرمان اسـت‪.‬‬ ‫حاا دیگر بدون نواوری‪ ،‬جامعه ما‪ ،‬نوعی‬ ‫کمبـود را در خـود میبینـد‪ .‬ایـن البتـه یک‬ ‫گزارههایـی را نیز در خـود دارد و ان اینکه‪،‬‬ ‫نواوری بدون فهم اقتضای جامعه یا نواوری‬ ‫منهای الزامات و منافع و مصالح جامعه‪،‬‬ ‫نبض خوبی ندارد‪ .‬پس‪ ،‬نواوری انگاه راه‬ ‫به زندگی دارد که عمق ان را‪ ،‬چه مادی و‬ ‫چه معنوی‪ ،‬روشنتر و لطیفتر جلوه دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬در شماره اول نشریه‪ ،‬دنبال ان بودیم‪،‬‬ ‫نواوری را در فاصلهای نزدیکتر معنا ببخشیم‬ ‫و از پیچیده و غامض کردن ان‪ ،‬احتراز کنیم‪.‬‬ ‫دنبـال ان بودیـم کـه نـواوری را راحـت و‬ ‫بیواسـطه در اطرافمان جسـتجو کنیم و‬ ‫سهل و اسان ان را ببینیم و در اغوش بگیریم‪.‬‬ ‫دنبـال ان بودیـم کـه نـواوری را نـه پشـت‬ ‫درهای ازمایشگاهها و کارگاهها و ‪ ...‬بلکه در‬ ‫چشم به هم زدنها برایش اندیشه کنیم و‬ ‫بسازیم و ببینیم و استفاده ببریم‪ .‬انها اطراف‬ ‫ما هستند و منتظرند به چشممان بیایند‪.‬‬ ‫‪ 116‬مرکزارشدادانشگاهااماماصادق؟‬ ‫دنبال ان بودیم که عادت فکرمان نواوری‬ ‫باشد و بهترین تحفه و هدیه و سوغاتمان‬ ‫نیز همان‪.‬‬ ‫دنبـال ان بودیـم کـه مسـیر هـر روزهمـان را‬ ‫یـک بـار دیگر بـا دقـت ببینیـم و جلوههای‬ ‫جدیدی از مجهوات و معلومات را کشف‬ ‫کنیـم و به گنجینه مکشـوفات و نواوریها‬ ‫بیافزائیم‪.‬‬ ‫دنبـال ان بودیـم کـه سـقفمان‪ ،‬اسـمان‬ ‫باشـد و بفهمیم راه به اسـمان راهی است‬ ‫اسـان ا گر چشـمها را شسـته باشـیم‪.‬‬ ‫دنبـال ان بودیـم کـه راهـکار مسـئلهها را‬ ‫نـه فقـط در دل انها بلکـه در دل خودمان‬ ‫جسـتجو کنیم‪ ،‬شـاید هـزاران راه از دلمان‬ ‫بـه دلشـان مکتـوم مانده باشـد‪.‬‬ ‫دنبال ان بودیم ‪....‬‬ ‫‪ ‬ایـن مسـیر در شـماره دوم نشـریه هم‬ ‫ادامه پیدا میکند تا ارامارام به همسفری‬ ‫عادت کنیم‪ .‬در سفر دوم با توجه به شرایط‬ ‫حسـاس جامعـه ایرانـی در چهـل سـالگی‬ ‫انقاب اسامی مردمیاش‪ ،‬که ظاهری پر‬ ‫از تهدیدات بیرونی گرفته‪ ،‬به باطنش که پر‬ ‫از فرصت ساخت درونی است‪ ،‬نگاهی نو‬ ‫میاندازیم و مرحله جدیدی از شکلگیری‬ ‫و انجسام تمدنیمان را به تبیین و تحلیل‬ ‫و تجویز مسیر برمیاییم‪.‬‬ ‫‪ ‬میخواهیم ثمرات نواوری را برای شرایط‬ ‫کنونـی انقـاب اسـامی بازپـردازی کنیـم‪.‬‬ ‫بنابراین در لوحه یا همان پرونده ویژه شماره‬ ‫دو‪ ،‬سند الگوی اسامی‪-‬ایرانی ‪۵۰‬ساله مورد‬ ‫نقد و بررسی قرار میگیرد و البته در کنار ان‬ ‫بـه موضوع تحریم و اثـرات ان نیز بر فضای‬ ‫نـواوری خواهیـم پرداخـت‪ .‬البتـه دوسـت‬ ‫داریم از نگاه و قلم شما نیز استفاده ببریم‪.‬‬ ‫در همین راستا‪ ،‬دو نشست هسته نواوری مرکز‬ ‫رشد دانشگاه امام صادق؟ با سرکار خانم‬ ‫دکتر سلطانخواه معاون سابق علمی رئیس‬ ‫جمهور و دکتر سیدعلیمحمد موسوی دبیر‬ ‫کل سابق دی هشت را برایتان روایت میکنیم‪.‬‬ ‫همچنیـن بـه حـوزه مدیریـت گـذار قـدم‬ ‫میگذاریـم و از ان‪ ،‬بـرای اانمـان خوشـه‬ ‫میچینیم و حرفهای دیگری هم در این‬ ‫موضوع برای شـما خواهیم داشت و البته‬ ‫منتظر حرفهای شما هم با خودمان هستیم‪.‬‬ ‫در بخش نواوری‪ +‬هم در صنعت انیمیشن‬ ‫ایرانـی وارد میشـویم و از موقعیت اانش‬ ‫سرکیف میاییم‪.‬‬ ‫و البته قسمتها و بخشهای متنوع دیگری‬ ‫از حکایـت نـواوری بـر سـفرههای علمـی و‬ ‫بهرههای عملیمان‪.‬‬ ‫به امید دیدار‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫استاد هادی هسته نواوری مرکز رشد‬

آخرین شماره های دو فصلنامه نوآفرین

ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!