ماهنامه صبا نامه شماره 15 - مگ لند
0

ماهنامه صبا نامه شماره 15

ماهنامه صبا نامه شماره 15

ماهنامه صبا نامه شماره 15

‫شماره ‪ 15‬اسفند ‪ 1401‬قیمت‪ 50000 :‬ناموت‬ ‫بهروز افخمی‪:‬‬ ‫تحریم جشنواره‬ ‫انتحار دست جمعی است!‬ ‫گفت وگوباسعیدشیخ زاده‬ ‫مدیر دوبالژانیمیشنلوپتو‪:‬‬ ‫به نسل جوانان‬ ‫تازه نفس سینمای ایران‬ ‫سالم کنید!‬ ‫امید شمس کارگردان «مالقات خصوصی» ‪:‬‬ ‫هر کسی جای من بود‬ ‫شاید کار را رها می کرد!‬ ‫اول کارگردانی صدا‬ ‫بعد کارگردانی تصویر!‬ ‫رضاپورحسین‪:‬‬ ‫فیلم های تلخ از جشنواره‬ ‫حذف نشدند!‬ ‫نادر سلیمانی‪:‬‬ ‫به خاطر یک نفر‬ ‫نباید فیلم نابود شود!‬ ‫‪1‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 1 ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪2‬‬ ‫سینمای ایران‬ صفحه 2 ‫‪3‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 3 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫موسسه فرهنگی هنری وصف صبا‬ ‫مدیر مسئول و سردبیر‪:‬‬ ‫محمدرضا شفیعی‬ ‫گروه تحریریه‪:‬‬ ‫میالد ناظمی‪ ،‬فاطمه صالحی نیا‪،‬‬ ‫حامد میرزایی مصطفی قاسمیان‪،‬‬ ‫علیرضا گرانپایه‪ ،‬محمد احسان مفیدی کیا‪،‬‬ ‫رویا دیانت‪ ،‬مریم ضیغمی محمدی‪،‬‬ ‫حامد فرحبخش‪ ،‬زهرا رمضانی‪ ،‬راضیه جباری‬ ‫صفحه ارا‪:‬‬ ‫مجتبی شیوری‬ ‫تصاویر جلد‪:‬‬ ‫حسن هندی‬ ‫لیتوگرافی‪ ،‬چاپ و صحافی‪:‬‬ ‫موسسه مطبوعاتی ایران‬ ‫توزیع‪:‬‬ ‫نشر گستر امروز‬ ‫با سپاس از‪:‬‬ ‫علی افشار‪ ،‬علی مرادخانی‪ ،‬اکبر شیخی پردستی‪،‬‬ ‫فرهاد هدایت و تمام کسانی که در این شماره ما را‬ ‫همراهی کردند‪.‬‬ ‫نشانی‪:‬‬ ‫تهران‪ ،‬خیابان ایت اله مدنی‪ ،‬رو به روی ایستگاه‬ ‫مترو شهید مدنی‪ ،‬کوچه خجسته منش‪ ،‬پالک ‪۵‬‬ ‫تلفن‪77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.com‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪4‬‬ ‫شبکه های مجازی‪:‬‬ ‫‪@mahnamehsaba‬‬ ‫سینما‬ ‫‪5‬‬ ‫سرمقاله | همدلی و ایستادگی برای فجر‬ ‫‪6‬‬ ‫گفت وگو با سعید شیخ زاده مدیر دوبالژ انیمیشن لوپتو و بچه زرنگ‬ ‫‪8‬‬ ‫گفت وگو با دکتر امیررضا مافی‪ ،‬مدیر مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره‬ ‫‪12‬‬ ‫گفت وگو با امید شمس کارگردان مالقات خصوصی‬ ‫‪16‬‬ ‫قصه های سیاسی فجر‬ ‫‪20‬‬ ‫گفت وگو با دکتر رضاپورحسین درباره هیات انتخاب و گزینش فیلم ها‬ ‫‪22‬‬ ‫شکارچیان جوان سیمرغ‬ ‫‪28‬‬ ‫گفت وگو با مهدی مســعود شاهی دبیر جشنواره فیلم فجر در سال ‪ ۸۸‬و ‪۸۹‬‬ ‫‪30‬‬ ‫نگاهی به پر التهاب ترین دوره های جشنواره فیلم فجر‬ ‫‪34‬‬ ‫نمونه های تحریم در جشنواره های مهم دنیا‬ ‫‪42‬‬ ‫گفت وگو با دکتر ابراهیم داروغه زاده درباره چالش های دبیری سه دوره جشنواره‬ ‫‪46‬‬ ‫بهروز افخمی‪ :‬تحریم جشنواره انتحار دست جمعی است!‬ ‫‪48‬‬ ‫گفت وگو با نادر سلیمانی بازیگر فیلم گل های باوارده ‬ ‫‪52‬‬ ‫سیاست های اسکاری در کنار واقع بینی‬ ‫‪56‬‬ ‫بررسی کاندیداهای اسکار از نگاه منتقدان و رسانه های معتبر خارجی‬ ‫تلویزیون‬ ‫‪62‬‬ ‫گفت و گو با نعیمه نظام دوســت بازیگر پرکار تلویزیون‬ ‫‪64‬‬ ‫سرگرمی غائب‪ ،‬سیاست حاضر!‬ ‫‪66‬‬ ‫ارزیابی سریال های شبکه نمایش خانگی‬ ‫گردهمایی مریخی‪ ،‬قاتل و عصیانگر‬ ‫‪70‬‬ ‫گفت و گو با رضا اکبرپور‪ ،‬بازیگر سریال گیلدخت‬ ‫‪72‬‬ ‫گفت و گو با میترا رفیع بازیگر سریال گیلدخت‬ ‫‪76‬‬ ‫سریال هایی که زیبایی شمال را به تصویر کشیدند‬ صفحه 4 ‫سـرمقـالــه‬ ‫همدلی و ایستادگی‬ ‫برای فجر‬ ‫جشنواره فیلم فجردر دوره چهل و یکم هم روزهای‬ ‫پایانی خود را سپری می کند‪ .‬جشنواره ای که خیلی ها‬ ‫پیش بینی های عجیب و غریبی برای ان داشــتند؛ از‬ ‫تعطیلی تا بی رمقی و خالی ماندن از فیلم های حرفه ای‪.‬‬ ‫اما به همت تیم برگزارکننده و یاری سینماگران‪ ،‬شاهد‬ ‫جشنواره ای تمیز و منظم بودیم‪.‬‬ ‫واضح است فراز و نشــیب های مختلف اجتماعی و‬ ‫سیاسی در‪ 44‬سال پس از پیروزی انقالب اسالمی‪ ،‬بر‬ ‫رویدادهای فرهنگی کشــور بی تاثیر نبوده است‪ .‬اما‬ ‫هیچ کدام از ماجراهای سال های ‪ 98 ،96 ،88 ،87‬و حاال‬ ‫‪ 1401‬نتوانسته چراغ این جشنواره ها خاموش کند‪ .‬حتما‬ ‫حضور و عدم حضور برخی هنرمندان در این رویدادها‬ ‫بسیار موثر است اما حرکت رو به جلوی تولید اثار کیفی‬ ‫فرهنگی‪ ،‬همه ساله حضور هنرمندان و فیلمسازان جوان‬ ‫را در کنار هنرمندان پیشکسوت نوید داده است‪ .‬امسال‬ ‫نیز از این رویه مستثنی نبوده و در فشار رسانه های معاند‬ ‫و جوسازی برخی همکاران کم تدبیر‪ ،‬جشنواره توانست‬ ‫با معرفی برخی فیلمســازان جوان‪ ،‬راهی جدید را در‬ ‫سینمای ایران بگشاید‪ .‬همه جشنواره ها‪ ،‬علی الخصوص‬ ‫جشنواره فیلم فجر بســتری برای معرفی‪ ،‬نمایش و‬ ‫ارزیابی اثار برتر تولید شده در سال گذشته سینمایی‬ ‫کشور است‪ .‬بی انصافی ست که از همین رویدادها‪ ،‬اسم و‬ ‫رسمی برای خود فراهم کنیم و در گذر زمان برای همان‬ ‫جشنواره ها طاقچ ه باال بگذاریم‪.‬‬ ‫همه هنرمندانی که دل در گروی ایران اســامی و‬ ‫هموطنان خود دارند برای ارتقا فرهنگ وهنر کشــور‬ ‫تالش می کنند و صد البته اگر هــم انتقاد یا اعتراضی‬ ‫دارند‪ ،‬ان را به زبان هنر بیان خواهند کرد‪.‬‬ ‫ان روی ســکه همین نگرش باعث شد تا برعکس‬ ‫برخی هنرمندان برای خوش امد برخی جشنواره های‬ ‫غیرهم سو با اهداف فرهنگی کشور فیلم هایی برای نشان‬ ‫دادن چهره سیاه و ضد مردمی به نگرش های مذهبی‬ ‫بسازند و ان را به این جشنواره ها ارائه کنند تا شاید راهی‬ ‫برای جهانی شدن دست و پا کنند!‬ ‫انچه امسال از جشــنواره فیلم فجر شاهد بودیم‪،‬‬ ‫ایســتادگی و همدلی هنرمنــدان درمواجه با جنگ‬ ‫رسانه ای دشمن بود‪ .‬همه هنرمندانی که امدند و همه‬ ‫هنرمندانی که نیامدند ایرانی هستند و دل سپرده مردم‬ ‫ایران‪.‬‬ ‫پیام واضح و روشــن عفو عمومی رهبری معظم که‬ ‫شامل همه همکاران هنری و سینمایی ما نیز می شود‪،‬‬ ‫چیزی جز اتحاد و همدلی نیســت‪ .‬شایسته نیست با‬ ‫ســخنان بی مورد و بی جا این پیام رهبری را در مسیر‬ ‫دیگری قرار دهیم‪ .‬همراهی و اتحاد برای نمایش فرهنگ‬ ‫اصیل ایرانی و پاسداشت ارزش های ملی و دینی ایران‬ ‫سرافراز‪...‬‬ ‫بعون اهلل تعالی‬ ‫محمدرضا شفیعی‬ ‫‪5‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 5 ‫پرونده ماه‬ ‫گفت وگو اب سعید شیخ زاده‬ ‫مدیر دوبالژ انیمیشن لوپتو و بچه زرنگ‬ ‫اول کارگردانی صدا‬ ‫بعدکارگردانیتصویر!‬ ‫بی اغراق یکی از مهم ترین بخش های هر انیمیشنی دوبله ان است و مخاطب ایرانی با‬ ‫دوبله هایرنگارنگیکهازسال هاقبلسلیقه اشراتربیتکرده‪،‬بهخوبیارتباطبرقرارمی کند‬ ‫ویادوبلهضعیفراپسمی زند‪.‬اینمسئلهنهتنهادرایرانبلکهدرکلجهانبهقدریپراهمیت‬ ‫است که از قدیم ستاره های هالیوود برای گویندگی به جای شخصیت های مختلف استخدام‬ ‫می شدند‪ .‬در سال گذشته که انیمیشن روزگار خوبی را در کشورا سپری کرده مسئله دوبله‬ ‫بیش از پیش مهم شده است و با توجه به چشم انداز تولیدات انیمیشن سینمایی کشور در‬ ‫سال هایایندهصنعتصداپیشگینیزبایدارتقایابد‪.‬بههمینخاطربهسراغسعیدشیخ زاده‬ ‫مدیر دوبالژ انیمیشن سینمایی لوپتو رفتیم تا از اهمیت دوبالژ انیمیشن های سینمایی و‬ ‫چالش هایش سوال بپرسیم‪.‬‬ ‫ما در سال های اخیر اکران های موفقی در حوزه کودک و نوجوان داشتیم و کماکان روند رو‬ ‫بهرشدصنعتانیمیشنراهمشاهدهستیم‪.‬ازانجاییکهمهم ترینبخشانیمیشن‪،‬گویندگی‬ ‫ودوبلهاست‪،‬مایلبودیممصاحبه ایراباجنابعالیبهعنوانیکیازبزرگ ترینمدیردوبالژهای‬ ‫کشور انجام بدیم‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪6‬‬ ‫به عنوان اولین سوال لطفا بفرمایید‬ ‫که چــه تفاوتــی بیــن گویندگی‬ ‫انیمیشــن های ایرانــی و دوبلــه‬ ‫انیمیشن های خارجی وجود دارد؟‬ ‫اساسا ســبک کار کردن و اجرا انیمیشن‬ ‫ایرانــی و خارجی با یکدیگر متفاوت اســت‪ .‬ما‬ ‫انیمیشن خارجی را داریم و صدای گوینده اش را‬ ‫هم داریم و صدا را می شنویم‪ .‬پس کلی ایده برای‬ ‫انجام ان داریم‪ .‬ولی کار برای انیمیشــن ایرانی‬ ‫به خصوص در بخش ســینمایی به این صورت‬ ‫است که کال بعد از اماده شدن فیلمنامه‪ ،‬مدیر‬ ‫دوبالژ با کارگردان وارد بحث و مذاکره می شوند‬ ‫تا شــخصیت ها را پیدا کنند و صداها را بسازند‪.‬‬ ‫بعد دنبال صداپیشــه ها می روند تا اول از همه‬ ‫انها کار را اجرا کنند و بعد انیمیشــن را بسازند‪.‬‬ ‫ما در سال های اخیر به این شکل کار کردیم‪ .‬ما‬ ‫ابتدا شــخصیت ها را پیدا کریم و کارها را ضبط‬ ‫کردیم‪ .‬به نوعی می توان گفــت که کارگردانی‬ ‫صدا انجام دادیم‪ .‬در کارگردانی صدا‪ ،‬هرکدام از‬ ‫صداپیشه ها نقش خودشان را اجرا می کنند و بعد‬ ‫اینها کنار یکدیگر چیده می شود و بعد دوستان‬ ‫شروع به ساخت انیمیشن می کنند‪ .‬به این شکل‪،‬‬ ‫اجرا طبیعی تر می شود و حس واقعی تری را به‬ ‫مخاطب می دهد‪ .‬دراصل می توان می گفت این‬ ‫صدا است که به تصویر کمک می کند‪.‬‬ ‫یعنــی اول کارگردانی صــدا انجام‬ ‫می شود و بعد کارگردانی تصویر؟‬ ‫بله‪ ،‬با این روش صدا خیلی به تصویر کمک‬ ‫می کند و بچه های انیماتور می توانند خیلی بهتر‬ ‫پیش بروند‪.‬‬ ‫برای انتخاب صداپیشه‪ ،‬به این مسئله‬ ‫توجه می کنید که چقدر صدا معروف‬ ‫است؟‬ ‫بله‪ ،‬قطعا‪ .‬این خیلی مهم اســت که صدا‪،‬‬ ‫صدای شناخته شده ای باشد‪ .‬هم از جهت اجرایی‬ ‫بهتر اســت و هم از جهت اینکه خوب بیننده ها‬ ‫بیشتر دوست دارند‪ .‬البته این مسئله درصورتی‬ ‫است که صدا به شخصیت بخورد‪ .‬اول باید خود‬ ‫شــخصیت ها تحلیل بشــوند و ببینیم که چه‬ ‫صدایی برایشان مناسب تر اســت و ان صدا را‬ ‫برایشان انتخاب کنیم‪.‬‬ ‫در انتخاب صدای مناسب ‪ ،‬نظر نهایی‬ ‫با چه کسی است؟‬ ‫مدیردوبالژ پیشنهادهای خودش را می دهد‬ ‫ولی نظــر نهایی‪ ،‬نظــر کارگردان اســت‪ .‬کل‬ ‫انیمیشن برای کارگردان و به اسم اوست و باید‬ ‫بپذیریم که ایشان حرف اخر را می زنند‪.‬‬ ‫اینکه صدا‪ ،‬معروف باشد‪ ،‬چقدر برای‬ ‫بچه ها مهم اســت؟ اگر کار صدای‬ ‫معروفی نداشته باشد‪ ،‬استقبال بچه ها‬ ‫کم می شود؟‬ ‫اصوال بچه هــا دنبال صدای غریبه و اشــنا‬ ‫نیستند و اساسا دنبال ستاره ها نیستند‪ .‬بچه ها‬ ‫دنبال یک کیفیت واقعی می گردند‪ .‬هرچه شما‬ ‫به ادبیات کودک نزدیک تر باشید و کار واقعی تر‬ ‫باشد‪ ،‬استقبال مخاطب بیشتر است‪ .‬این مسئله‬ ‫همان چیزی است که مدیردوبالژ و کارگردان باید‬ ‫خیلی با هم درباره اش بحث کنند‪ .‬انچه مهم است‬ ‫این است که کاری را واقعی و با جان و دل به بچه ها‬ ‫تحویل بدهیم و این مســئله باعث می شود که‬ ‫بچه‪ ،‬کار را دوست داشته باشد و بیننده اش شود‪.‬‬ ‫بچه ها دوست دارند که با عقل و منطق باهاشان‬ ‫اصوال بچه ها‬ ‫دنبال صدای غریبه‬ ‫و اشنا نیستند و‬ ‫اساسا دنبال ستاره ها‬ ‫نیستند‪ .‬بچه ها دنبال‬ ‫یک کیفیت واقعی‬ ‫می گردند‪ .‬هرچه‬ ‫شما به ادبیات کودک‬ ‫نزدیک تر باشید و‬ ‫کار واقعی تر باشد‪،‬‬ ‫استقبال مخاطب‬ ‫بیشتر است‬ ‫جلو برویم‪ .‬متاسفانه ما اکثر مواقع در برخوردها و‬ ‫کارهای سینمایی که تولید می کنیم‪ ،‬بچه ها را‬ ‫دست کم می گیریم‪ .‬می خواهیم که یک کار ساده‬ ‫و دم دستی برای بچه ها تولید کنیم‪ .‬درصورتی‬ ‫که بچه ها خیلی بیشتر می فهمند‪ .‬االن در جهان‬ ‫کارهایی تولید می شود که دارای قصه های بسیار‬ ‫پیچیده هستند‪ .‬اما بچه ها به راحتی این داستان ها‬ ‫را تحلیل می کنند؛ اما بزرگ ترها نمی توانند این‬ ‫کار را بکنند‪ .‬بنابراین ما نباید با بچه ها خیلی در‬ ‫سطح پایین برخورد کنیم‪.‬‬ ‫در سال ها فعالیت تان‪ ،‬با چه کسانی‬ ‫سابقه همکاری داشتید؟‬ ‫من با همه گویندگان و حتــی بازیگرهای‬ ‫بزرگ و خوبمان کار کردم و دعوتشــان کردم تا‬ ‫در انیمیشن های ســاخت ایران‪ ،‬صحبت کنند‪.‬‬ ‫در انیمیشن های خارجی که خیلی بیشتر و در‬ ‫انیمیشن هایایرانیکهموضوعبحثمانهستهم‬ ‫حضورپیداکرده اند‪.‬بزرگانیمانندناصرطهماسب‪،‬‬ ‫زنده یاد بهرام زند‪ ،‬زنده یاد حسین عرفانی‪ ،‬خانم‬ ‫زهره شکوفنده سایر بزرگان این حرفه‪.‬‬ صفحه 6 ‫با افراد کم تجربه و یا حتی کسانی که‬ ‫کار اولشان بوده هم همکاری داشتید؟‬ ‫بله‪ ،‬ما تلفیقی از نسل قدیم و نسل میانه و‬ ‫نسل جدید داریم و این باید در کار باشد‪ .‬اتفاقا‬ ‫نســل جدیدمان هم خیلی خوب هستند و هم‬ ‫خیلی کمک کننده‪ .‬حتی مواردی بوده اســت‬ ‫که نقش اصلی کارمان را از بچه های نسل جدید‬ ‫انجام داده اند‪.‬‬ ‫کار کردن با این افراد ســخت نبوده‬ ‫است؟‬ ‫نه اصــا‪ .‬اتفاقا زبــان همدیگــر را خوب‬ ‫می فهمیم‪ .‬به هرحال جهان عوض می شــود و‬ ‫نســل های جدید می ایند و با این نسل جوان‬ ‫کارکردن‪ ،‬بسیار لذت بخش است‪.‬‬ ‫به عنوان کســی کــه در این حوزه‬ ‫صاحب تجربه اید‪ ،‬چه اینده ای را برای‬ ‫صنعت انیمیشن کشور و به خصوص‬ ‫گویندگی می بینید؟‬ ‫ما در حوزه انیمیشــن و به خصوص صدا‪،‬‬ ‫خیلی خیلی خیلی جلوتر از جایی هستیم که‬ ‫االن شما کارها را می بینید‪ .‬این خیلی ها واقعی‬ ‫هســتند‪ .‬ما یک کاری را خیلی باکیفیت تر از‬ ‫ان کاری کــه االن می بینیــد‪ ،‬می توانیم انجام‬ ‫بدهیم‪ .‬ولی متاسفانه چون سرمایه گذاری انجام‬ ‫نمی شــود‪ ،‬به خاطر هزینه هــا مجبوریم که از‬ ‫کیفیت ها کم کنیم‪ .‬مشــکل اینجاست وگرنه‬ ‫توانایی انیمیشن و خاصه بخش صدای ما‪ ،‬خیلی‬ ‫جلو است و ســرامد اســت‪ .‬در بخش صدا که‬ ‫سال هاســت همه می دانند در چــه موقعیتی‬ ‫هستیم و بخش انیمیشــن هم که ما مرتب با‬ ‫بچه های انیماتــور کار می کنیم و می بینیم که‬ ‫به خاطر هزینه‪ ،‬کیفیت کارهــا پایین می اید‪.‬‬ ‫کســی که ســرمایه گذاری می کنــد و کار را‬ ‫سفارش می دهد‪ ،‬می خواهد که کار کم کیفیت‬ ‫باشــد‪ .‬وقتی کار پرهزینه ولی با کیفیت بچه ها‬ ‫می خواهند انجام دهند‪ ،‬ازشان حمایت نمی شود‬ ‫و کار را نمی خرند و نمی خواهند که برایش هزینه‬ ‫کنند‪ .‬بچه های انیمیشــن ما همین االن دارند‬ ‫بــرای بزرگ ترین کارهای انیمیشــن دنیا کار‬ ‫می کنند‪ .‬در همین ایــران کار می کنند و برای‬ ‫کشورهای مختلف دنیا می فرستند‪ .‬اگر اینها را‬ ‫ببینید‪ ،‬متوجه می شوید که چقدر در انیمیشن‬ ‫جلو هستیم‪.‬‬ ‫اصل این سرمایه گذاری را چه کسی‬ ‫باید انجام دهد تا این مسئله حل شود؟‬ ‫مرکز صبا برای تلویزیون سال های زیادی‬ ‫است که این کار را انجام می دهد و کارشان هم‬ ‫خوب است‪ .‬مثال سریال جوان مردان که همیشه‬ ‫هم جــزء کارهای خوب بوده و بنــده هم مدیر‬ ‫دوبالژش بودم‪ ،‬سریال بسیار پرهزینه ای است‬ ‫و خوب کار شــده و ما هم در بخش صدا سعی‬ ‫کردیم خیلی کار را ارتقا بدهیم‪ .‬چندسالی است‬ ‫که مشغول این کار هســتیم و کیفیت کار هم‬ ‫مدام بهتر می شود‪ .‬ولی ما الزم داریم در بخش‬ ‫خصوصی‪ ،‬حمایت بیشــتری رخ دهد‪ .‬یعنی از‬ ‫تهیه کننده ای که سرمایه گذاری کار کودک را‬ ‫انجام می دهد‪ ،‬باید حمایت شود‪ .‬اینکه حمایت‬ ‫باید چگونه انجام شود‪ ،‬بحث بسیار طوالنی است‪.‬‬ ‫ولی نکته اینجاست که اگر این حمایت احساس‬ ‫شود‪ ،‬افراد زیادی وارد کار کودک خواهند شد‪.‬‬ ‫دولــت و بخش های زیرمجوعــه اش می توانند‬ ‫وام هایی و شرایطی را برای تولید این کارها درنظر‬ ‫بگیرند‪ .‬ان وقت همه کاری را که دوست دارند‪،‬‬ ‫می توانند با دل و جان انجام دهند‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه شما سابقه کار سریالی‬ ‫مث جوان مردان را هم دارید‪ ،‬بفرمایید‬ ‫که بین صداگذاری انیمیشن سریالی و‬ ‫سینمایی‪ ،‬چه تفاوتی وجود دارد؟‬ ‫ما در حوزه‬ ‫انیمیشن و به‬ ‫خصوص صدا‪ ،‬خیلی‬ ‫خیلی خیلی جلوتر از‬ ‫جایی هستیم که االن‬ ‫شما کارها را می بینید‪.‬‬ ‫این خیلی ها واقعی‬ ‫هستند‪ .‬ما یک کاری‬ ‫را خیلی باکیفیت تر‬ ‫از ان کاری که االن‬ ‫می بینید‪ ،‬می توانیم‬ ‫انجام بدهیم‪ .‬ولی‬ ‫متاسفانه چون‬ ‫سرمایه گذاری انجام‬ ‫نمی شود‪ ،‬به خاطر‬ ‫هزینه ها مجبوریم‬ ‫که از کیفیت ها‬ ‫کم کنیم‪ .‬مشکل‬ ‫اینجاست وگرنه‬ ‫توانایی انیمیشن و‬ ‫خاصه بخش صدای‬ ‫ما‪ ،‬خیلی جلو است و‬ ‫سرامد است‬ ‫انیمیشن سینمایی حساسیت بسیار باالتری‬ ‫دارد‪ .‬اساسا به دلیل همین حساسیت بسیار باال‬ ‫کار ســینمایی‪ ،‬روش کارمان در این دو بخش‬ ‫کامال متفاوت است‪ .‬البته که تمام ریزه کاری ها‬ ‫را برای هــردو انجام می دهیــم‪ .‬تفاوتش مثل‬ ‫تفاوت سریال و ســینما است‪ .‬همیشه کارهای‬ ‫سینمایی به نسبت ســریالی‪ ،‬کارهای عمیق تر‬ ‫هســتند و هزینه ای که برای یک کار سینمایی‬ ‫انجام می شود‪ ،‬قطعا برای یک سریال نمی شود‪.‬‬ ‫شــما به عنوان یک بزرگ تر در این‬ ‫حوزه‪ ،‬چه نکاتی را به نسل جوانی که‬ ‫می خواهند وارد کار شوند‪ ،‬می کنید؟‬ ‫خیلی خوب اســت که به هنری عالقه مند‬ ‫باشند که می تواند زندگی شــان را تامین کند‪،‬‬ ‫احساساتشان را تامین کند؛ می تواند کار مورد‬ ‫عالقه شان باشد‪ .‬تمام جهان درباره این صحبت‬ ‫می کنند‪ .‬مسئله اینجاست که باید برای کارشان‬ ‫وقت بگذارند‪ .‬ما متاسفانه نسل جدید را جوری‬ ‫پــرورش داده ایم که می خواهند یک شــبه به‬ ‫یک نقطه خیلی اعال برســند‪ .‬اساسا همچین‬ ‫چیزی امکان نــدارد‪ .‬پایــه کاری در هنر ما به‬ ‫قدری از لحاظ معاش ضعیف است که بچه ها با‬ ‫وجود اینکه کار را دوست دارند‪ ،‬ولی وقتی وارد‬ ‫می شوند و شــرایط را می بینند‪ ،‬پس می زنند‪.‬‬ ‫بحث اقتصــاد خیلی خیلی مهم اســت‪ .‬من به‬ ‫شدت نگران اینده هنر کشــور هستم؛ نه فقط‬ ‫انیمیشن و صدا و دوبله‪ .‬به صورت کلی نگران این‬ ‫هستم که ایا در اینده هنرمندی خواهیم داشت؟‬ ‫اصال کسی وقت می گذارد که هنر را یاد بگیرد؟‬ ‫یا وضع اقتصاد ما به جایی رسیده است که کسی‬ ‫نمی تواند خیلی به هنر فکر کند‪ .‬هنر حوزه ای‬ ‫است که برای هر کشوری و برای هر انسانی مهم‬ ‫است؛ زیرا که با احساسات افراد سروکار دارد‪ .‬من‬ ‫فکر می کنم که اقتصاد به نوعی احساسات ما را‬ ‫خدشه دار کرده است ‪ .‬باید برای ان فکری بشود‪.‬‬ ‫ان شاء اهلل که هنر کشورمان باقی بماند و هرروز‬ ‫هم ارتقا پیدا کند‪.‬‬ ‫در جشنواره امسال کاری را دارید؟‬ ‫برای جشنواره امسال یک فیلم سینمایی‬ ‫دارم که در بخش مسابقه هم هست و مطمئنم‬ ‫اگر امســال حقیقتا گروه داوری بخواهند نگاه‬ ‫واقعی داشته باشند و به کودکان اهمیت بدهند‬ ‫و نگاه انیمیشن هم داشته باشند که خوب الزمه‬ ‫ان‪ ،‬تخصصشــان در این زمینه است‪ ،‬قطعا این‬ ‫فیلم باید جزء فیلم های خوب جشــنواره باشد‬ ‫و منتظر جوایز زیادی برای ان باشیم‪ .‬امیدوارم‬ ‫فضای ذهنی هیئــت داوران‪ ،‬فضای کودک و‬ ‫انیمیشن هم باشد‪.‬‬ ‫فیلم بچه زرنگ است که مدیر دوبالژ خودم‬ ‫هســتم؛ کارگردانش هادی محمدیان است و‬ ‫اقای حامد جعفری‪ ،‬تهیه کنندگی کار را برعهده‬ ‫داشته اند‪ .‬عواملی هستند که فیلشاه را کار کردند‬ ‫و واقعا برای این فیلم‪ ،‬زحمت کشیده اند‪ .‬همه‬ ‫ما منتظر هستیم که اتفاقات خوبی برایش رقم‬ ‫بخورد‪ .‬دوستان کار را که تماشا بکنند‪ ،‬متوجه‬ ‫می شوند که کیفیت بسیار باالیی دارد و برایش‬ ‫بسیار وقت و هزینه صرف شده است‪.‬‬ ‫‪7‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 7 ‫پرونده ماه‬ ‫دکرت امیررضا مایف‪ ،‬مدیر مرکز انیمیشن سازمان سیمنایی سوره و دبیر جایزه پژوهش‬ ‫سال سیمنای ایران از رشایط انیمیشن کشور و پژوهش های سیمنایی اخیر یم گوید‪:‬‬ ‫حضور نوجوانان در اعتراضات‪ ،‬زنگ خطری‬ ‫برای افزایش کیفی و کمی تولید انیمیشن بود!‬ ‫فاطم ه صالحی نیا‬ ‫در ماه گذشته پنجمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران به پایان رسید‪ .‬امیررضا‬ ‫مافی‪ ،‬دبیر این دوره از جشنواره که خود از برگزیدگان ادوار قبلی این جشنواره نوظهور است‬ ‫به عنوان مدیر مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره نیز فعالیت دارد‪ .‬با توجه به اکران لوپتو‬ ‫و برگزاری جایزه پژوهش سال سینمای ایران‪ ،‬دکتر مافی ماه های پر کاری را تجربه کرده و با‬ ‫توجه به فعالیت هایش‪ ،‬در مورد ابعاد نظری و پژوهشی سینمای ایران و جایگاه انیمیشن در‬ ‫کشور‪ ،‬حرف های مهمی برای شنیدن دارد‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪8‬‬ ‫انیمیشن لوپتو سال ‪ 95‬ساخت شد‬ ‫و امسال توانست اکران شود‪ ،‬اکران‬ ‫و اســتقبال از این انیمیشن چه طور‬ ‫بوده؟‬ ‫ساخت لوپتو در سال ‪ 95‬شــروع شد و ‪98‬‬ ‫به پایان رسید اما اکرانش به علت کرونا به تعویق‬ ‫افتاد اما به خاطر شــرایطی که در ماه های اخیر‬ ‫پیش امد‪ ،‬تاکید داشــتم که در هر حالتی اکران‬ ‫شــود تا بچه ها کمی از این التهاب خارج شوند‪.‬‬ ‫این تصمیم در سازمان سینمایی سوره هم مورد‬ ‫اســتقبال قرار گرفت‪ .‬تا االن حدود ‪ ۱۵‬میلیارد‬ ‫فروش داشته و نشان می دهد که جامعه چه اندازه‬ ‫تشنهبوده‪.‬انیمیشنیکیازبهترینتفریحاتبرای‬ ‫کودکان است چرا که سینمای امروز از ارزان ترین‬ ‫تفریحاتی هســت که خانواده ها می توانند برای‬ ‫بچه ها تامینکنند‪.‬‬ ‫لوپتو از نظر فرم و محتوا ایده ال های‬ ‫یک انیمیشن خوب را دارد؟‬ ‫لوپتو نقص هایی دارد و ما هم واقفیم اما من‬ ‫می توانم به جرات بگویم که لوپتو کامل ترین اثر‬ ‫انیمیشنی سینمایی ایرانی است‪ .‬این به معنای‬ ‫بهترین نیســت‪ ،‬کامل ترین یعنــی گرافیک و‬ ‫فیلمنامه اثر در کنار هم یک کمال ایجاد کرده اند و‬ ‫مخاطب از دیدنش لذت می برد‪ .‬یک ویژگی مهم‬ ‫لوپتو این است که ما با یک انیمیشن سینمایی‬ ‫تمام ایران مواجه هستیم که همه ی ویژگی های‬ ‫بومی ما را دارد چه به لحاظ معماری و چه به لحاظ‬ ‫گرافیک و طراحی شــخصیت ها و چه به لحاظ‬ ‫عقایدی که ما در فیلم ان را می بینیم‪.‬‬ ‫نظرتان نســبت به نقدهایی مانند‬ ‫حضور مفهومی یک بیمــار روانی و‬ ‫فضای بزرگساالنه انیمیشن با گرهی‬ ‫مثل خیانت که برای بچه ها نامطلوب‬ ‫است‪ ،‬چیست؟‬ ‫من به عنــوان منتقد و تحلیل گر ســینما‬ ‫شناخته می شوم و بر همین اساس به نظرم برخی‬ ‫نقدها بر اساس نیت خوانی صورت گرفته و برخی‬ ‫نقدها منصفانه نبوده و برخی نقدها هم وارد است‪ .‬با‬ ‫توجه به جامعه شناسی معلوالن یا جامعه شناسی‬ ‫بیماران تقریبا در لوپتو ما بیمار روانی به معنای‬ ‫ما در مرکز‬ ‫انیمیشن سوره‬ ‫این قول را دادیم‬ ‫که تا سال ‪۱۴۰۴‬‬ ‫هر سال یک اثر‬ ‫سینمایی را برای‬ ‫بچه ها اکران کنیم‪.‬‬ ‫تولیدات سریالی‬ ‫فراوانی هم داشتیم‬ ‫که ان ها هم در حال‬ ‫انجام هست‪.‬تالش‬ ‫می کنیم که فصل‬ ‫نویی در تولیدات اثار‬ ‫انیمیشنی رقم بزنیم‬ ‫مصطلح ان نداشــتیم‪ .‬عالوه بر این ‪ ،‬در لوپتو از‬ ‫شــخصی که به عنوان بیماری روانی نشان داده‬ ‫شده سوء استفاده نکردیم و او را بد جلوه نداده ایم و‬ ‫حقوقش را پاس داشتیم‪ .‬در مورد مصداق دیگری‬ ‫که فرمودید باید بگویم که ما خیانت نداریم و یک‬ ‫کسی فریبکاری انجام داده و این از الزامات درام‬ ‫است‪ .‬در کنار این مدل نقدها و نظرات‪ ،‬مواردی‬ ‫مانند نبود یک شــخصیت دختر و یــا زن قوی‬ ‫نقد بجایی است‪ .‬یا اینکه در لوپتو خانواده کامل‬ ‫نداشتیم هم نکته قابل توجهی است‪.‬البته برخی از‬ ‫این موارد به واسطه ویژگی درام طراحی شده اند اما‬ ‫این ها نقدهای منصفانهای ست که وارد می شود‪.‬‬ ‫امسال ســال پربار و شلوغی از نظر‬ ‫انیمیشن بلند بود‪ .‬این روند ادامه دارد؟‬ ‫سال پرباری بود‪ ،‬ما در مرکز انیمیشن‬ ‫امسال ِ‬ ‫سوره این قول را دادیم که تا سال ‪ ۱۴۰۴‬هر سال‬ ‫یک اثر ســینمایی را برای بچه ها اکران کنیم‪.‬‬ ‫تولیدات سریالی فراوانی هم داشتیم که ان ها هم‬ ‫در حال انجام هست‪.‬تالش می کنیم که فصل نویی‬ ‫در تولیدات اثار انیمیشــنی رقم بزنیم امیدوارم‬ ‫که دوستان هم کمک کنند دست به دست هم‬ ‫بدهند تا شــرایط تولید انیمیشن بیش از پیش‬ ‫بهتر شود‪ .‬جرا که خیلی استودیوهای توانمندی‬ ‫داریم که برخی شان متاسفانه برای اینکه حیات‬ ‫خودشان را ادامه بدهند مشغول خدمات دادن به‬ ‫اثار خارجی هستند‪ .‬این یک تحول مدیریتی نیاز‬ ‫دارد تا بتوانیم تولیدات را باال ببریم و کار به جایی‬ ‫برسد که انیمیشن سازهای ما برای گذران زندگی‬ ‫به تولیدات خارجی سینمایی رجوع نکنند‪.‬‬ ‫برای سال بعد پروژه و یا پروژه های‬ ‫انیمیشی در دستور کار هست؟‬ ‫برای سال بعد قطعاً یک انیمیشن سینمایی‬ ‫خواهیم داشت که اسمش «مسافری از دایتیا»‬ ‫اســت‪ .‬این اثر در مشــهد در حال تولید است و‬ ‫تقریباً کارهایش به انتها رسیده‪ .‬انشاهلل اگر اتفاقی‬ ‫نیافتد حتما به اکران سال‪ ۱۴۰۲‬خواهد رسید‪ .‬در‬ ‫کناراین اثر‪« ،‬رویاشهر» را در اصفهان در حال تولید‬ ‫داریم که ان هم مراحل پایانی را سپری می کند‬ ‫و انیمیشن سینمایی «یوز» که در کرمان تولید‬ ‫می شود نیز در برنامه تولید و اکران ما در ‪۱۴۰۴‬‬ ‫قرارد دارد‪ .‬عالوه بر این ها مجموعه ای از سریال ها‬ ‫هم در مرکز انییمشن تولید کردیم تا بتوانیم یک‬ ‫پخش سریال برای کودکان داشته باشیم‪ .‬چیزی‬ ‫حدود ‪ ۳‬هزار دقیقه انیمیشن در حال تولید است‬ ‫که شامل اثار سینمایی وسریال می شود‪.‬‬ ‫چه طور می شود زیست بوم انیمیشنی‬ ‫کشور را ارتقا داد؟‬ ‫ما در سیاســت گــذاری مرکزانیمیشــن‬ ‫ســه هدف را دنبال میکنیم؛ اول مشــارکت در‬ ‫اقتصاد صنعت انیمیشــن که چند کار را انجام‬ ‫می دهیم‪ ،‬دوم توزیع عادالنه ســرمایه در میان‬ ‫همه تولیدکنندگان انیمیشن در سراسر کشور‬ ‫و ســوم شناســایی تیم های مختلف در سراسر‬ ‫کشور و اتصال ســرمایه به ان ها‪ .‬در کنار این ها‬ ‫باید چشم انداز داشت‪ .‬از لحاظ محتوایی و زیبایی‬ ‫شناســی ما هنوز در طراحی کاراکتر کپی کار‬ ‫هستیم و کمپانی های غربی مانند دیزنی و پیکسار‬ صفحه 8 ‫بر ما تاثیر می گذارند‪ .‬باید سعی کنیم به لحاظ فرم‬ ‫بصری و زیبایی شناسی اثار ما به یک ساختار و یک‬ ‫زیبایی شناسی بومی برسیم‪.‬‬ ‫اتفاقات اخیر و حضور جدی نوجوانان‬ ‫در اعراضات روی سرمایّه گذاری در‬ ‫حوزه انیمیشن هم تاثیر گذاشته؟‬ ‫وقتی ما نتوانیم برای مصرف فرزندانمان اثار‬ ‫خوبی را تولید کنیم که استانداردهای گرافیکی‬ ‫باالیی داشــته باشــند و به لحاظ محتوایی نیز‬ ‫محصوالت متناسب کشــورمان نباشند‪ ،‬رژیم‬ ‫مصرف بچه هایمان را به دســت انیمیشن هایی‬ ‫ســپرده ایم که که از خارج ایران وارد شده‪ .‬از این‬ ‫جهت هم صنعت انیمیشن در ایران خیلی اسیب‬ ‫می بیند و هم فرزندان ما‪ .‬چرا که ما به همه اثاری‬ ‫که در جهان تولید می شــود دسترسی رایگان‬ ‫داریم‪ .‬وقتی فرزند شما تحت بمب باران اثار غربی‬ ‫قرار می گیرد‪ ،‬علیرغم اینکه در این کشــور و در‬ ‫این مرز و جغرافیا زندگی می کند به او دسترسی‬ ‫نخواهید دشات چون مصرف فرهنگی او از خارج‬ ‫تامین می شود‪.‬‬ ‫به خاطر همین اتفاقات اخیــر این تلنگر را‬ ‫ایجاد کرده و این زنگ خطــر را به صدا در اورده‪.‬‬ ‫اقبال به انیمیشن های سینمایی که امسال اکران‬ ‫شد بر این موضوع صحه گذاشت که چقدر جامعه‬ ‫تشنه تولید و دیدن انیمیشــن با کیفیت است‪.‬‬ ‫امیدوارم این تلنگر بر سیاست های کالن فرهنگی‬ ‫کشور و تخصیص بودجه ها تاثیرگذار باشد و برای‬ ‫مصرف بچه های این کشور بتوانیم اثار خوبی را‬ ‫تولیدکنیم‪.‬‬ ‫مدل انیمیشن سازی در کمپانی های‬ ‫مثل دیزنی و پیکســار خلق یک دنیا‬ ‫با تمام جزئیات هست با یک چرخه‬ ‫اقتصــادی در کنار خود انیمیشــن‪،‬‬ ‫چیزی کــه مثل همیــن لوپتو نمونه‬ ‫کوچکش رو دیدیــم‪ ،‬مثال دیزنی لند‬ ‫و اسباب بازی و لباس و مجموعه ای‬ ‫از محصوالت از دل انیمیشن بیرون‬ ‫می اید در انیمیشن سازی حال حاضر‬ ‫این پتانســیل و یا دیدگاه و دغدغه‬ ‫وجود دارد؟‬ ‫‪ Merchandise‬یا بازار پردازی در ایران‬ ‫امر عقیمی اســت و چرخه اش کامل نشده‪ .‬این‬ ‫مسئله دالیل اقتصادی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬تاریخی دارد‪.‬‬ ‫مثال اینکه ما اساساً کپی رایت را رعایت نمی کنیم‬ ‫میتوانیم که هر اثری در هر جای جهان که تولید‬ ‫شده و مورد اســتقبال مخاطب قرار گرفته را در‬ ‫ایران استفاده کنیم‪.‬‬ ‫در حال حاضر هم گاهی اتفاقاتی رخ می دهد‬ ‫کــه ‪ merchandise‬پدیدار شــود اما هنوز‬ ‫به ســرانجام نرســیده‪ .‬نکته مهم و اساسی این‬ ‫است که در جهان انیمیشــن به قصد بازار تولید‬ ‫می شود و نه به قصد فروش سینمایی! یعنی در‬ ‫یک انیمیشــن جز ارقام تولیدش هزینه معرفی‬ ‫و تبلیغ هم درج می شود‪ .‬چه بسا اصل بازگشت‬ ‫سرمایه از ناحیه فروش محصوالت جانبی باشد‪ .‬ما‬ ‫در لوپتو تالش هایی کردیم و شاهد بودیم دوستان‬ ‫در پسر دلفینی و قبل تر در فیلشاه و شاهزاده روم‬ ‫هم اتفاقاتی رقم زدند اما هنوز چرخه کامل نشده‬ ‫و کار یک دستگاه یک نهاد یک متولی هم نیست‪.‬‬ ‫همه ی زیست بوم فرهنگی کشور باید پای کار‬ ‫بیایند و اهمیت اقالم جانبی را درک کنند‪.‬‬ ‫از لوپتو بگذریم و به ســراغ جایزه‬ ‫پژوهش سال سینما برویم‪ .‬این جایزه‬ ‫چه جایگاهی در سینمای ایران دارد و‬ ‫کدام خال موجود را می خواهد پر کند؟‬ ‫جایــزه پژوهش در دوره ســابق ســازمان‬ ‫سینمایی و دوره اقای اربابی تاسیس شد‪ .‬علتش‬ ‫هم این بود که عالوه بر جشــنواره هایی که در‬ ‫ســینمای ایران برگزار می شــود‪ ،‬یک جشن یا‬ ‫جایزه ای را به پژوهش های سینما اختصاص دهیم‬ ‫تا وجه پژوهشی سینمای ایران جدی گرفته شود‬ ‫و پشتوانه های نظری و تئوریک در سینمای ایران‬ ‫تقویت شود‪.‬‬ ‫این جایزه در میان اهالی سینما و هنر‬ ‫تا چه میران جدی گرفته می شود؟‬ ‫اساســاً مقوله پژوهش و احســاس نیاز به‬ ‫پشتوانه نظری در تولیدات سینمایی و در اقتصاد‬ ‫سینما در جهان جدی گرفته نمی شود و حتی‬ ‫برای برخی از مدیران ســینمایی روشن نیست‪.‬‬ ‫‪ ۵‬سال است که از عمر جایزه ی پژوهش می گذرد‬ ‫و برای اینکه ما قضاوتش کنیم زود است اما اینکه‬ ‫اساسا بدنه ی سینما به مقوله پژوهش چه اندازه‬ ‫توجه می کند‪ ،‬نیاز به کنــکاش دارد‪ .‬من تصور‬ ‫می کنم که هنوز به این نیاز نرســیده اند‪ .‬یعنی‬ ‫سینماگران ما و کسانی که در سینما کار اقتصادی‬ ‫می کنند‪ ،‬کسانی که سیاست گذاری های کالن در‬ ‫حوزه سینما می کنند‪ ،‬ارتباطشان با بدنه پژوهش‬ ‫قطع است و اگر حسب نیاز و حسب مورد کسی‬ ‫نیاز به پژوهش داشته باشد و به پژوهش اهمیت‬ ‫بدهد‪ ،‬سفارش انجام پژوهش را می دهد‪ .‬در‬ ‫کلیت هنوز به این احساس نیاز نرسیدیم‬ ‫که پژوهش می تواند سینما را بالنده‬ ‫کنده‪.‬‬ ‫به نظرتان این پژوهش ها‬ ‫بر ساختار ســینما و بر‬ ‫رویکرد مدیــران تاثیر‬ ‫می گذارد ؟‬ ‫ما جایــزه را برگزار می کنیم و‬ ‫در بینش اثار پایش و رصد می شوند‬ ‫اما چه اندازه مدیران استفاده می کنند؟‬ ‫پاسخ این اســت که من درمقام توصیه و‬ ‫پیشنهاد‪ ،‬توصیه می کنم که از این پژوهش ها‬ ‫بهرمند شوند و نبض سینما و نبض نظری‬ ‫سینما را ببینند اما اینکه چقدر موفق‬ ‫باشیم به نظر میرسد که سال به سال‬ ‫بهتر می شــویم اما هنوز جای کار‬ ‫بسیاری دارد‪.‬‬ ‫با رصدی کــه بر روی‬ ‫محصــوالت و خروجی‬ ‫ســینمای بعد از انقالب‬ ‫داشتید سینما ما تا به حال‬ ‫با پژوهش و نظریه پردازی‬ ‫جلو رفتــه؟ مثالی به نظرتان‬ ‫می رسد؟‬ ‫سیاست گذاری‬ ‫در حوزه سینما‬ ‫و نظریه پردازی‬ ‫در حوزه سینمای‬ ‫کشورمان هر دو‬ ‫مغشوش است و‬ ‫در سینمای بعد از‬ ‫انقالب سیاست ها‬ ‫بیشتر از نظریه ها‬ ‫تاثیرگذار بودند‪.‬‬ ‫دلیلش هم این است‬ ‫که ما این نیاز را‬ ‫در جامعه مان و در‬ ‫جامعه سینمایی مان‬ ‫ایجاد نکردیم که‬ ‫اگر به تولید یک اثر‬ ‫می پردازند حتما‬ ‫باید به دنبال این‬ ‫باشند که پشتوانه‬ ‫یا چهارچوب نظری‬ ‫خودشان را هم‬ ‫تبیین کنند‬ ‫من جز منتقدان این امر هســتم که ما در‬ ‫سینمای ایران دچار فقدان نظریه پردازی هستیم‬ ‫و پشتوانه های نظری در سینمای ایران اگر باشند‬ ‫که من ان را هم بعید میدانم روشــن نیستند‪.‬‬ ‫سیاست گذاری در حوزه سینما و نظریه پردازی‬ ‫در حوزه سینمای کشــورمان هر دو مغشوش‬ ‫اســت و در ســینمای بعد از انقالب سیاست ها‬ ‫بیشتر از نظریه ها تاثیرگذار بودند‪ .‬دلیلش هم این‬ ‫است که ما این نیاز را در جامعه مان و در جامعه ‬ ‫سینمایی مان ایجاد نکردیم که اگر به تولید یک‬ ‫اثر می پردازند حتما باید به دنبال این باشند که‬ ‫پشتوانه یا چهارچوب نظری خودشان را هم تبیین‬ ‫کنند‪ .‬سینما میراث فرهنگی امروز ماست و دیگر‬ ‫ساختمان ها و بناها میراث فرهنگی ما نیستند‪ .‬در‬ ‫اینده روزگار ما را با فیلم های ما بررسی می کنند‬ ‫و لذا فیلم هایی که در سینمای ما تولید می شود‬ ‫اگر دچار فقدان نظریه پردازی باشند‪ ،‬سینمای‬ ‫غیرقابلمطالعه ایخواهیمداشت‪.‬یعنیسینمایی‬ ‫که جدی گرفته نمی شود و یک میراث فرهنگی‬ ‫جدی نگرفته شــده در قضاوت تاریخ خواهیم‬ ‫شد‪ .‬به عبارت دیگر ما با یک سینمای تقویمی و‬ ‫مصرفی مواجه می شویم که صرفا در یک تقویمی‬ ‫قرار می گیرد و مصرف می شــود اما با سینمای‬ ‫تاریخی مواجه نیستیم‪.‬‬ ‫سینمای تاریخی اتفاقی است که در تاریخ‬ ‫ثبت می شــود و در تاریخ قابل بررسی است اما‬ ‫ســینمای تقویمی یک محصول مصرفی است‬ ‫که در دوره ای است که می اید و می رود‪ .‬ما برای‬ ‫اینکه از ظرفیت سینما استفاده کنیم حتما باید‬ ‫به تولیداتی بپردزایم که تاریخ ســاز باشد و برای‬ ‫تاریخ ساز بودن‪ ،‬پشــتوانه های نظری و تئوریک‬ ‫نیاز است‪.‬‬ ‫حالت ایدال برای افزایش اثرگذاری‬ ‫جایزه پژوهش ســال سینمای‬ ‫ایران بر زیست بوم هنر سینما‬ ‫چیست؟‬ ‫حالت ایده ال اینگونه است که‬ ‫ما در بدنه سینما و سیاست گذاران‬ ‫فرهنگی و تولید کنندگان فیلم‪،‬‬ ‫نیاز به پژوهش و پشــتوانه های‬ ‫نظری را ایجاد کنیم‪ .‬از طرف دیگر‬ ‫پژوهشگران و دانشــگاه های ما که‬ ‫ارتباطشان به کلی با جهان سینما قطع‬ ‫است‪ ،‬به سمتی ســوق دهیم که متوجه‬ ‫شوند پژوهش های راهبردی و کاربردی مورد‬ ‫استفاده در سینما ایران چیست؟ این فهم‬ ‫نیاز در هر دو سوی این ماجرا حتماً به‬ ‫ساخته شدن یک جهان جدید نظری‬ ‫و یک مبنای مستحکم برای سینما‬ ‫ایــران خواهد انجامیــد‪ .‬در حال‬ ‫حاضر نظریه پردازی در سینمای‬ ‫ایران فاقد ادبیــات بومی و حتی‬ ‫ادبیات سازی است‪ .‬پشتوانه های‬ ‫نظری و مقیاس های نظری عمدتا از‬ ‫غرب می اید و ما نتوانستیم خودمان‬ ‫برای سینمای خودمان نظریه پردازی‬ ‫داشته باشیم‪.‬‬ ‫‪9‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 9 ‫پرونده ماه‬ ‫مروری بر جریان انیمیشن تجاری ایران‪ ،‬در سایل که گذشت‬ ‫ایندهروشن‬ ‫با نگاه به سالی که گذشت‬ ‫حامد میرزائی‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪10‬‬ ‫سال‪ ۱۴۰۱‬برای انیمیشن ایران‪ ،‬یک سال کلیدی است که به ناظران این میدان‪ ،‬نوید ده ه‬ ‫درخشــان پیش رو را می دهد‪ .‬پیش از این‪ ،‬در ده ه ‪ ۹۰‬شمسی‪ ،‬شاهد تالش ها و تکاپوهای‬ ‫بی مانندیدرتاریخانیمیشنایرانبودیمبراینیلبه«صنعتانیمیشن»‪.‬صنعتیکهبتواندبه‬ ‫طورنظام مندوخودکار‪،‬تمامحلقه هایزنجیرهتولیدتامصرفانیمیشنرادربربگیرد‪،‬مخاطب‬ ‫انبوهجذبکند‪،‬بهسوددهیپایداردستیابدودرهایصادراتفرهنگیرابهرویخودبگشاید‪.‬‬ ‫درتاریخهفتادسال هانیمیشنایران‪،‬شایدهیچ گاهچنینعزمیبرایپیونددومفهوم«انیمیشن»‬ ‫و «اقتصاد» در میان دست اندرکاران و فعاالن این حوزه وجود نداشته‪ .‬این البته متاثر از شرایط‬ ‫اقتصادیمعطوفبهتولیدعجینبودهاست‪.‬‬ ‫زمانههمهستکهدرسال هایاخیر‪،‬باگفتمان های‬ ‫ِ‬ ‫اینتوجهبهاقتصادومفاهیماندرانیمشنایران‪،‬باتغییراتمهمیدراینحوزههمراهبوده؛از‬ ‫رشدکمیوکیفینیرویانسانیمتخصصوکارازمودهتاافزایشتعدادنهادهایمتولیانیمیشن‬ ‫ایران‪،‬ازگسترشاموزشوپژوهشدانشگاهیتاتاسیسشبکه هایتخصصیتلویزیونیبرای‬ ‫پخش و توزیع انیمیشن‪ ،‬از ورود انیمیشن به اسناد باالدستی کشور تا اقبال عمومی به شبکه ‬ ‫خانگی‪،‬ازحضورروزافزونهنرمندانایرانیدرپروژه هایجهانیتاظهورمتاورسو‪.NFT‬همه‬ ‫ِ‬ ‫موقعیتاصطالح ًااستراتژیکیقرارمی دهدکهازیک‬ ‫اینها(وبیشترازاینها)‪،‬انیمیشنمارادر‬ ‫سوبافرهنگپیوندمی خوردوازسویدیگربااقتصادوتولیدثروت‪.‬البتههنوزباوضعیتمطلوب‬ ‫فاصل هفراوانیداریم‪،‬امابهنظرمی رسدکههم اکنوندرباالتریننقطهازنمودارپرفرازونشیب‬ ‫تاریخ انیمیشن تجاری ایران ایستاده ایم‪ .‬روندی که از حدود ده ه هشتاد برای ساخت و اکران‬ ‫انیمیشن هایبلندسینماییدرایراناغازشدهبود‪،‬حاالدرسال‪ ۱۴۰۱‬بهنقط هامیدوارکننده ای‬ ‫رسیده اســت‪ .‬دو انیمیشن «پسر‬ ‫دلفینی» و «لوپتــو» در این‬ ‫سال اکران شدند و با وجود‬ ‫وضعیت اسف بار سینمای‬ ‫ایران در دوران پساکرونا‪،‬‬ ‫توانستندبهفروش های‬ ‫خیره کننده ای دست‬ ‫یابنــد و حتــی در‬ ‫مقاطعی گوی سبقت‬ ‫را از رقیبان الیواکشن‬ ‫خود بربایند‪ .‬در ادامه‬ ‫بهبررسیانیمیشن های‬ ‫تجاری امسال‬ ‫می پردازیم‪:‬‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫محمد خیراندیش‬ ‫تهیه کننده‪:‬‬ ‫محمدامین همدانی‬ ‫صداپیشگان‪ :‬ناهید‬ ‫امیریان (پسر دلفینی)‪،‬‬ ‫مریم جلینی (سفید)‪،‬‬ ‫حامد عزیزی (هشت پا)‪،‬‬ ‫ثریا قاسمی (بی بی زار)‪،‬‬ ‫نادر سلیمانی (ناخدا)‬ ‫خالص ه داستان‪:‬‬ ‫یک هواپیما دچار‬ ‫سانحه هوایی می شود‬ ‫و به درون دریا سقوط‬ ‫می کند‪ .‬در میان‬ ‫مسافران‪ ،‬یک نوزاد‬ ‫پسر زنده می ماند‬ ‫و با دلفین ها بزرگ‬ ‫می شود‪ .‬او پس از‬ ‫مدتی متوجه می شود‬ ‫که با دلفین ها فرق‬ ‫دارد و به دنبال یافتن‬ ‫هویت و خانواده اش‬ ‫می رود‪ .‬پسر دلفینی‬ ‫در این مسیر دچار‬ ‫مشکالتی می شود‪،‬‬ ‫اما با سازماندهی‬ ‫هوادارانش به جنگ‬ ‫شریران و دشمنان‬ ‫خویش می رود‪.‬‬ ‫پســر دلفینی برامده از حس بلندپروازی‬ ‫سازندگانش اســت؛ به طور خاص محمدامین‬ ‫همدانی در مقام تهیه کننده‪ ،‬و محمد خیراندیش‬ ‫در مقام کارگردان‪ .‬همدانی با ارتباطات گسترده‬ ‫داخلی و خارجی خود توانســت گروه بزرگی از‬ ‫برجسته ترین هنرمندان انیمیشن ایران را گرد‬ ‫هم اورد و ارزوی دیرینه «ســاخت انیمیشــن‬ ‫جهانی» در ایران را تا حدودی محقق ســازد‪ .‬ما‬ ‫با یک انیمیشن بســیار بزرگ و پرخرج طرفیم‬ ‫که از کارگردانی و فیلمنامــه و روایت تا طراحی‬ ‫شخصیت و مدل ســازی و نورپردازی‪ ،‬درصدد‬ ‫اســت تا اموزه های فنی و هنری انیمیشن های‬ ‫جریان اصلی هالیــوودی را از ان خود کند‪ ،‬و در‬ ‫عین حال می کوشد تا مضامین بومی متناسب‬ ‫با فرهنگ ایرانی‪-‬اسالمی را در ان بگنجاند‪ .‬پسر‬ ‫دلفینی با چنین ریسک بزرگی‪ ،‬ابتدائاً توانست‬ ‫در اکران خارجی روسیه‪ ،‬عملکرد موفقی به ثبت‬ ‫برساند (البته در مقایسه با بازار سینمای ایران)‪ ،‬و‬ ‫سپس از تاریخ دوم شهریور ‪ ،۱۴۰۱‬در سینماهای‬ ‫داخل کشــور اکران شــد و رکوردهای فروش‬ ‫انیمیشن در سینمای ایران را جابجا کرد و تبدیل‬ ‫به پرفروش ترین انیمشن ایرانی شد‪ .‬از طرفی این‬ ‫فیلم تا زمان تنظیم این گزارش‪ ،‬توانســته است‬ ‫جایگاه چهارمین فیلم پرمخاطب سال ‪ ۱۴۰۱‬را‬ ‫با فروشی بالغ بر بیســت ویک میلیارد تومان‪ ،‬از‬ ‫ان خود کند‪.‬‬ ‫همه این نقاط امیدوارکننده‪ ،‬البته به معنای‬ ‫چشم پوشیازضعف هااینانیمیشننیست‪.‬به طور‬ ‫ویژه کارگردانی و فیلمنام ه پسر دلفینی‪ ،‬اشکاالت‬ ‫جدی و ســاختاری دارد‪ .‬کارگــردان نمی تواند‬ ‫در حوزه داستانگویی بصری و روایت سینمایی‬ ‫چندان موفق ظاهر شــود و از برقــراری ارتباط‬ ‫قوی و مستحکم با مخاطب اصلی خود ‪-‬کودک‬ ‫و نوجوان‪ -‬تــا حدودی عاجز اســت‪ .‬کارگردان‬ ‫به درستی فضاسازی نمی کند و جهان بلوغ یافته ‬ ‫و منسجم متناســبی نمی افریند‪ .‬در بسیاری از‬ ‫صحنه ها‪ ،‬عملکرد شــخصیت ها گنگ و مبهم‬ ‫است و کل روایت کارگردان‪ ،‬لکنت دارد‪ .‬از طرفی‬ ‫فیلمنامه‪ ،‬مضامیــن و خرده پیرنگ های متعدد‬ ‫و بزرگی را طــرح می کند و از پس ســاماندهی‬ ‫تمام و کمال انها برنمی ایــد؛ گرچه تالش برای‬ ‫نمایش نزاع خیر و شر ستودنی است‪ .‬همچنین‬ ‫شــخصیت های دوست داشــتنی و سمپاتیک‬ ‫و لحظات به یادماندنی و اثرگــذار‪ ،‬به ندرت در‬ ‫انیمیشن یافت می شــود‪ .‬اما باید دقت کرد که‬ ‫این نقاط ضعف را نمی توان (و نباید) در مقایسه‬ ‫با انیمیشن جهان یا ســینمای الیواکشن ایران‬ ‫تحلیل و بررســی نمود‪ .‬اگر از این منظر بنگریم‬ ‫و این انیمیشن را صرفاً با انیمیشن های پیشین‬ ‫کشور مقایسه کنیم‪ ،‬روشن می گردد که در همین‬ ‫حوزه های مربوط به کارگردانی و فیلمنامه نویسی‬ ‫هم گام های بزرگی به جلو برداشته شده و می توان‬ ‫با سخت گیری کمتری با کاستی های ان برخورد‬ ‫کرد‪ .‬ضمن این که صنعت انیمیشن‪ ،‬تنها محدود‬ ‫به مباحث فرمی و محتوایی نیست و حوزه های‬ ‫مهم دیگری را هــم ‪-‬از پیش تولید تا تبلیغات تا‬ ‫بازاریابی و بازارپردازی‪ -‬در بر می گیرد‪.‬‬ صفحه 10 ‫انیمیشــن لوپتو حدودا ً دو ماه پس از پسر‬ ‫دلفینی روی پرده رفت تا شــاهد یک موقعیت‬ ‫کم نظیر برای سینمای انیمیشن ایران باشیم‪:‬‬ ‫اکران همزمان ‪-‬و پرفروش‪ -‬دو انیمیشن تجاری‪.‬‬ ‫لوپتو توانســت موفقیت تجاری پسر دلفینی را‬ ‫در گیشه تکرار و تثبیت کند و تا کنون‪ ،‬جایگاه‬ ‫هشتمین فیلم پرمخاطب ســینمای ایران در‬ ‫ســال ‪ ۱۴۰۱‬را به خود اختصاص دهد و تبدیل‬ ‫به دومین انیمیشــن پرفروش تاریخ انیمیشن‬ ‫ایران شود (با فروشی بالغ بر ‪ 15‬میلیارد تومان)‪.‬‬ ‫اما شگفتی سازی لوپتو بیشتر برامده از این نکته‬ ‫است که ما اساســاً با یک انیمیشن غیرتهرانی‬ ‫مواجهیم‪ .‬این انیمیشن محصول ‪ 5‬سال تالش‬ ‫نیروهای انیمیشن شهر کرمان است؛ شهری که‬ ‫توانســته خودش را به عنوان یکی از قطب های‬ ‫انیمیشن ایران تثبیت کند و بدین ترتیب خط‬ ‫بطالنی بکشد بر ختم شــدن همه مسیرهای‬ ‫انیمیشــن کشــور به تهران‪ .‬ایــن‪ ،‬البته نافی‬ ‫بی عدالتی فرهنگی و عدم توزیع متوازن امکانات‬ ‫در سطح کشور نیست‪ ،‬اما نشــان می دهد که‬ ‫ابتکار و خالقیت و عزم و اراده و تخصص نیروی‬ ‫انســانی‪ ،‬حرف اول را در صنایع خالق ‪-‬مانند‬ ‫انیمیشن‪ -‬می زند‪ .‬حتی برخی عوامل انیمیشن‬ ‫جایی گفته اند که کار خود را بیست سال پیش از‬ ‫مسجد اغاز کرده اند و این خود‪ ،‬نشانه ای است از‬ ‫بومی سازی روندهای مرسوم تولید؛ به نحوی که‬ ‫متناسب با شرایط و ظرفیت های موجود باشد‪.‬‬ ‫اما لوپتــو از نظــر فرمــی و محتوایی هم‬ ‫حرف های زیادی برای گفتن دارد‪ .‬به نظر می اید‬ ‫ما با کمال یافته ترین انیمیشن تجاری ایران در‬ ‫حوزه کارگردانی مواجهیم‪ .‬عباس عسکری ‪-‬در‬ ‫مقام کارگردان‪ -‬کام ً‬ ‫ال به مدیوم خود مســلط‬ ‫اســت و می تواند جهان انیمیشنی بلوغ یافته و‬ ‫منسجمی خلق کند و بدون ابهام‪ ،‬فیلمنامه را به‬ ‫تصویر بکشد‪ .‬مسئل ه بازیگری در این انیمیشن‪،‬‬ ‫نه اغراق امیز است و نه بی مقدار؛ به اندازه و کافی‬ ‫اســت‪ .‬صحنه های دشــوار موزیکال و اکشن‪،‬‬ ‫به خوبــی کارگردانی شــده اند و به خصوص با‬ ‫مخاطب کودک‪ ،‬ارتباط مژثری برقرار می کنند‪.‬‬ ‫در فیلمنامــه هــم‪ ،‬مشــاهده می کنیــم که‬ ‫دست اندرکاران انیمیشــن به سراغ یک روایت‬ ‫سرراســت و ازموده رفته اند و با استفاده از یک‬ ‫ساختار ســاد ه سه پرده ای‪ ،‬داســتان کوچک و‬ ‫جمع وجــوری را تعریف می کننــد‪ .‬همچنین‬ ‫شوخی های کالمی موفقی در این انیمیشن وجود‬ ‫دارد که پاشنه اشیل بسیاری از انیمیشن های‬ ‫سابق اســت‪ .‬خلق همزمان سه دنیای متفاوت‬ ‫(یعنی دنیای واقعی و روزمــره‪ ،‬دنیای ماورایی‬ ‫فرشتگان‪ ،‬و دنیای اسباب بازی ها) به جذابیت‬ ‫اثر افزوده و باعث شده است که مخاطبان‪ ،‬تنوع‬ ‫فراوانــی را تجربه کنند‪ .‬البته شــخصیت های‬ ‫دوست داشــتنی که موجــب همذات پنداری‬ ‫شوند‪ ،‬کمتر در انیمیشن دیده می شود و قهرمان‬ ‫کودک داستان ‪-‬علی‪ -‬تا حدودی منفعل است‪.‬‬ ‫اما در مجموع‪ ،‬همچنان می توان به یک انیمیشن‬ ‫اســتاندارد که حد و اندازه خودش را می داند‪،‬‬ ‫افتخار کرد‪.‬‬ ‫پروژه های دیگر‪« :‬ببعــی»‪« ،‬بچه زرنگ»‬ ‫و «نام ها»‬ ‫اما کارنام ه انیمیشــن تجاری و پرمخاطب‬ ‫ایران‪ ،‬محدود به دو انیمیشن پیش گفته نیست‪.‬‬ ‫حداقل دو انیمیشن بلند سینمایی دیگر هم در‬ ‫سال ‪ ۱۴۰۱‬خبرساز شدند‪ .‬انیمیشن ببعی‪ ،‬به‬ ‫کارگردانی حسین صفارزادگان و تهیه کنندگی‬ ‫محمدمهدی مشکوری‪ ،‬سومین انیمیشن بلند‬ ‫سینمایی سازمان اوج است‪ .‬این سازمان پیش‬ ‫از این‪ ،‬در ساخت «فهرســت مقدس» و «پسر‬ ‫دلفینی» مشرکت داشته است‪ .‬ببعی ابتدا یک‬ ‫سریال پرطرفدار تلویزیونی بود که در فصل های‬ ‫متوالی از شبکه پویای سیما پخش شد و ظاهرا ً‬ ‫همین اقبــال مخاطبان بود کــه عوامل کار را‬ ‫مجاب کرد تا نسخ ه سینمایی ان را هم بسازند؛‬ ‫با این تفاوت که مجموعــ ه تلویزیونی‪ ،‬دوبعدی‬ ‫بود و فیلم مورد بحث‪ ،‬ســه بعدی ساخته شده‬ ‫است‪ .‬بر اســاس اخبار منتشر شده‪ ،‬قرار بود که‬ ‫انیمیشن ببعی به چهل ویکمین جشنواره فیلم‬ ‫عرضه شود‪ ،‬ولی گویا عوامل نتوانستند کار را در‬ ‫مهلت مقرر تکمیل کنند و بنابراین این انیمیشن‬ ‫در جشــنواره حضور ندارد و باید برای دیدنش‪،‬‬ ‫کارگردان‪ :‬عباس‬ ‫عسکری‬ ‫تهیه کننده‪:‬‬ ‫محمدحسینصادقی‬ ‫سرمایه گذار‪/‬‬ ‫مشارکت کننده‪ :‬سازمان‬ ‫سینمایی سوره‪ ،‬مرکز‬ ‫تلویزیون و انیمیشن حوزه‬ ‫هنری‬ ‫استودیو‪ :‬فراسوی‬ ‫ابعاد‬ ‫فروش‪:‬‬ ‫‪151,204,342,500‬‬ ‫ریال (تا تاریخ‬ ‫‪)11/11/۱۴۰۱‬‬ ‫صداپیشگان‪:‬‬ ‫حسینعرفانی‬ ‫(محبوب)‪ ،‬سعید شیخ زاده‬ ‫(فرشته)‪ ،‬شوکت حجت‬ ‫(علی)‪ ،‬اکبر منانی و جواد‬ ‫پزشکیان (توان یاب ذهنی)‬ ‫خالص ه داستان‪:‬‬ ‫داستان دربار ه‬ ‫یک کارگاه ساخت‬ ‫اسباب بازی است‪.‬‬ ‫این کارگاه درواقع‬ ‫نوعی اسایشگاه برای‬ ‫درمان بیماران روانی‬ ‫و ذهنی است‪ .‬این‬ ‫مجموعه توسط پدر‬ ‫علی ‪ -‬قهرمان کودک‬ ‫داستان‪ -‬اداره می گردد‪.‬‬ ‫تا ان که شخص مرموزی‬ ‫وارد کارگاه می شود و‬ ‫مشکالتی برای پدر‬ ‫علی و کارکنانش پیش‬ ‫می اید‪ .‬علی سعی‬ ‫می کند با کمک یک‬ ‫فرشته ‪ -‬که کسی جز‬ ‫علی او را نمی بیند ‪-‬‬ ‫مشکالت پیش امده را‬ ‫حل کند‪.‬‬ ‫احتماالً تا ســال اینده منتظر ماند‪ .‬اما در کنار‬ ‫ببعی‪ ،‬انیمیشن بلند دیگری هم در سال ‪۱۴۰۱‬‬ ‫به مراحل پایانی تولید رسید و از قضا توانست به‬ ‫جمع فیلم های اصلی جشنواره فجر حضور راه‬ ‫یابد‪ .‬انیمیشن «بچه زرنگ» به کارگردانی بهنود‬ ‫نکویی و محمدجواد جنتی (و هادی محمدیان)‪،‬‬ ‫و تهیه کنندگی حامد جعفری‪ ،‬محصول مشترک‬ ‫استودیو هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان‬ ‫و نوجوانان اســت و ظاهرا ً استودیوی برجسته ‬ ‫دیگر انیمیشــن ایران‪ ،‬یعنی اســتودیو گنبد‬ ‫کبود‪ ،‬در ساخت ان مشارکت داشته است‪ .‬زوج‬ ‫جعفری‪-‬محمدیان‪ ،‬پیش از این‪ ،‬تجرب ه همکاری‬ ‫موفقی در ساخت و اکران دو انیمیشن «شاهزاده‬ ‫روم» و «فیلشاه» داشتند‪ .‬باید منتظر ماند و دید‬ ‫این انیمیشن با چه واکنشی از سوی مخاطبان‬ ‫و منتقدان سینما در جشنواره مواجه می شود‪.‬‬ ‫پروژه درخشان دیگر انیمیشــن ایران در‬ ‫سال ‪ ،۱۴۰۱‬سریال کوتاه «نام ها» به کارگردانی‬ ‫رضا میرکریمی اســت‪ .‬این مجموعه با تکنیک‬ ‫موشن کمیک ساخته شده است و چهار اپیزود‬ ‫دارد که هر اپیزود به روایت زندگی یک شــهید‬ ‫می پردازد‪ :‬مصطفی چمران‪ ،‬عباس دوران‪ ،‬حسن‬ ‫باقری و مهدی باکری‪ .‬تجربه های درخشــان‬ ‫میرکریمی در کارگردانی و فیلمنامه نویســی‬ ‫به خوبی به مدیوم انیمیشــن منتقل شده و او‬ ‫توانسته به خوبی از پس کارگردانی و فضاسازی‬ ‫این مجموعــه براید‪ .‬انتخاب تکنیک موشــن‬ ‫کمیک بسیار هوشــمندانه بوده و عالوه بر کم‬ ‫کردن هزینه های تولید‪ ،‬امکان ارائه یک روایت‬ ‫فشرده‪ ،‬جذاب و متنوع از زندگی این چهره های‬ ‫برجســته جنگ و دفاع مقدس را فراهم اورده‬ ‫است‪ .‬میرکریمی با همکاری کارگردان سرشناس‬ ‫انیمیشــن ایران‪ ،‬یعنی امیر مهران‪ ،‬گروهی از‬ ‫کارازموده ترین طراحان ایرانی را گرد هم اورده‪،‬‬ ‫و با اســتفاده از متن هایــی پرجزئیات‪ ،‬زندگی‬ ‫این جهانی و ان جهانــی کاراکترها را به تصویر‬ ‫می کشــد‪ .‬میرکریمی مدام بین وقایع مختلف‬ ‫زندگی این شــهیدان‪ ،‬رفت و برگشت می کند‪،‬‬ ‫دنیای درونی و دنیای بیرونی ان ها را به هم پیوند‬ ‫می زند‪ ،‬احساســات متنوعــی را در مخاطبش‬ ‫برمی انگیزد و شخصیت ها و لحظات اثرگذاری‬ ‫خلق می کند‪ .‬این مجموعه که محصول سازمان‬ ‫سینمایی سوره است‪ ،‬نمون ه خوبی است هم برای‬ ‫استفاده از ظرفیت های انیمیشن برای شکستن‬ ‫فضا و خلق تجربه های تازه‪ ،‬هم برای هم افزایی‬ ‫بین سینما و انیمیشن ایران‪.‬‬ ‫‪11‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 11 ‫سینمای ایران‬ ‫امید مشس کارگردان جوان «مالقات خصویص» که چهره جشنواره فجر‬ ‫سال گذشته بود از چالش های یک سال اخیر یم گوید‪:‬‬ ‫هر کسی جای من بود‬ ‫شاید کار را رها می کرد!‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪12‬‬ ‫گالیه های امید شمس از اتفاقات بعد از ساخت اولین فیلم بلندش بعد از اکران مالقات خصوصی هم‬ ‫ادامه دارد‪ .‬کارگردان ‪ ۳۱‬ساله ای که سال گذشته یکی از مهمترین فیلم های جشنواره را کارگردانی کرد‬ ‫و این روزها فیلمش به نسبت دیگر فیلم های اکران شده‪ ،‬شرایط خوبی را در گیشه پشت سر می گذارد‪.‬‬ ‫حواشیمالقاتخصوصیازسیمرغمردمیجشنوارهسالگذشتهاغازشدوباتوقیفچندماهه اشباعث‬ ‫شد تا فیلم بعد از حدود یک سال به سینماها بیاید‪ .‬سعی کردیم با او از ابتدا کمی درباره اتفاقات خارج از‬ ‫فیلم گپ بزنیم و کمی هم داستان پرالتهاب مالقات خصوصی را به چالش بکشیم‪.‬‬ صفحه 12 ‫توقیف«مالقــات خصوصی» صحت‬ ‫دارد؟ علــت این توقیف‪ ،‬حواشــی‬ ‫جشنواره سال گذشته بود یا موضوع‬ ‫فیلم؟‬ ‫فیلم تقریبا تا شهریور کامال توقیف بود‪ .‬و‬ ‫علتش هم خود فیلم بود‪ .‬خبر رســیده بود که‬ ‫در جشــنواره فجر‪ ،‬در خیلی از رشته ها نامزد‬ ‫هستیم و حتی ســیمرغ هم گرفتیم‪ .‬پیچیدن‬ ‫این اخبار و ساخته شــدن یک سری حواشی‬ ‫باعث شد هم سیمرغ ها حذف شود و هم فیلم‬ ‫کنار گذاشته شود‪.‬‬ ‫فیلم به درخواســت تهیه کننده کنار‬ ‫گذاشته شد؟‬ ‫از نظــر داوری و اهمیت دادن به فیلم کنار‬ ‫گذاشته شــد‪ .‬صرف حضور منظورم نبود‪ .‬روز‬ ‫اخر ما به صورت ظاهری کنار کشــیدیم‪ .‬عمال‬ ‫کار بی ارزش شده بود‪.‬‬ ‫پس خروج شما از جشــنواره سال‬ ‫گذشــته‪ ،‬فقط به دلیل حذف سیمرغ‬ ‫مردمی نبوده و شما احساس کردید‬ ‫انقدری که باید و شاید بین سیمرغ ها‬ ‫به شما اهمیت داده نشده است‪.‬‬ ‫ببینید پارسال همین موقع که بلیط ها پیش‬ ‫فروش شد‪ ،‬همان ساعت اول کل بلیط ها فروخته‬ ‫شد و حواشی از همان موقع شروع شد‪ .‬یکی از‬ ‫تهیه کنندگان فیلم ها مصاحبه کردند و گفتند‬ ‫که امکان نــدارد یک فیلم اولی به این شــکل‬ ‫فروش برود‪ .‬این مصاحبه در اینترنت هست‪ .‬ما‬ ‫از همان روز اول با اختالف از همه فیلم ها‪ ،‬هم‬ ‫در مخاطب و هــم در ارا‪ ،‬اول بودیم‪ .‬در کل ده‬ ‫روز همین طور بود‪ .‬بعدش ایشان شروع کردند‬ ‫به مصاحبه‪ .‬چون اقازاده هــم بودند‪ ،‬خیلی از‬ ‫ارگان ها و افراد را علیــه فیلم تحریک کردند تا‬ ‫بلکه کســی اعتراض کند و از او حمایت کند‪.‬‬ ‫در نتیجه انقدر حاشیه درســت شد که حتی‬ ‫جناب نقاش زاده وسط جشنواره به ما گفتند که‬ ‫نگران نباشید‪ .‬روز اخر که همه جا اعالم کردند‬ ‫ســیمرغ مردمی به مالقات خصوصی رســید‬ ‫و درگیری تمام شــد‪ ،‬غروب اعــام کردند که‬ ‫سیمرغ حذف شد‪.‬‬ ‫شما معتقد هستید که در ارای مردمی‬ ‫سال گذشته تقلب نشده؟‬ ‫خودشان به ما گفته بودند که نگران نباشید؛‬ ‫اصال امکان تقلب وجود نــدارد‪ .‬در نهایت هم‬ ‫گفتند به دلیل حاشیه ای که به وجود امده است‪،‬‬ ‫مجبوریم که این کار را بکنیم‪ .‬امسال هم که از‬ ‫ابتدا گفتند سیمرغ مردم حذف شده‪.‬نمی دانم‬ ‫دلیلشان برای این کار چیست‪ .‬به نظر می رسد‬ ‫خیلی به دنبال حل مشــکل نیســتند؛ بیشتر‬ ‫مشغول پاک کردن صورت مسئله هستند‪.‬‬ ‫اگر امکانش هست به سراغ خود فیلم‬ ‫برویم‪ ،‬فیلم بــه خاطر کدام بخش و‬ ‫توسط چه ارگانی توقیف شد؟‬ ‫ارگان های مختلفی نامــه زده بودند‪ .‬مثال‬ ‫ســازمان زندان ها؛ با اینکه ما پروانه ســاخت‬ ‫داشــتیم و در دولت قبل هم موافقت کردند و‬ ‫هم امکانات دادند‪ .‬اما رئیس سازمان گفتند که‬ ‫باید توقیف شود چراکه فیلم خالف در زندان را‬ ‫نشان می دهد‪.‬‬ ‫یکــی از بخش های قوه قضائیــه خیلی با‬ ‫فیلم موافــق بودند ولی چندتــا از بخش های‬ ‫ان‪ ،‬مخالف سرسخت فیلم بودند و درخواست‬ ‫توقیف داشتند‪.‬‬ ‫جاهای دیگری هم بودند که حتی نمی توان‬ ‫اسمشان را ارگان گذاشت‪ .‬از گروه های تندرو‬ ‫بودند و نامه زده بودند که فیلم اروتیک است و‬ ‫کال باید توقیف شود‪ .‬در هر صورت‪ ،‬تعداد زیادی‬ ‫نامه توقیف خورده بود‪ .‬همه این بحث ها هم از‬ ‫جشنواره کلید خورده بود و حواشی که ان تهیه‬ ‫کننده ســاخت‪ .‬همه اینها دست به دست هم‬ ‫داده بود که فیلم را کنار بگذارند و حتی به ان‪،‬‬ ‫اهمیتی هم ندهند‪.‬‬ ‫این خبر که «ســازمان مبارزه با مواد‬ ‫مخدر» از شما تقدیر کرده هم صحت‬ ‫نداشت؟‬ ‫خیر‪ ،‬بخش فرهنگی قوه قضائیه از ما تقدیر‬ ‫کرد و بعد هــم وزارت ارشــاد‪ .‬درواقع بخش‬ ‫فرهنگی قوه قضائیه خیلــی موافق فیلم بودند‬ ‫ولی سایر بخش هایش کامال مخالف بودند‪ .‬یعنی‬ ‫در خود قوه قضائیه هم این اختالف وجود داشت‬ ‫و متاسفانه زور بخش فرهنگی به سایر بخش ها‬ ‫نرسید و این ماجرا چندین ماه طول کشید‪ .‬ما‬ ‫در طول این چند ماه باید با همه این دستگاه ها‬ ‫صحبت می کردیم و به یک تعاملی می رسیدیم‪.‬‬ ‫به سراغ خود فیلم برویم‪ .‬قصه اولین‬ ‫ساخته شــما چقدر با تجربیات‬ ‫شخصی شما هماهنگ بود؟‬ ‫خیلی! انجا محله ای است که من در‬ ‫ان بزرگ شده ام و شناخت کافی از ان‬ ‫فضا دارم‪ .‬بســیاری از دوستان من در‬ ‫همان جا هســتند‪ .‬در ان محل‪ ،‬اکثر‬ ‫افراد خالف کار هستند‪ .‬من هم این‬ ‫محــل و فضا را می شــناختم و هم‬ ‫فیلمنامه را با افــرادی که تجربه‬ ‫زندان داشــتند‪ ،‬پیش می بردم‪.‬‬ ‫ایده اصلی وقتی به ذهنم رسید‬ ‫که سال ‪ ،96‬مشغول ساخت یک‬ ‫مستند در زندان بودم‪ .‬در نتیجه‬ ‫هم منطبق بر واقعیت است و هم‬ ‫تجربه زیسته‪.‬‬ ‫اینکــه «مالقــات خصوصی»‬ ‫با کارهای هومن ســیدی یا سعید‬ ‫روســتایی مقایسه شــود‪ ،‬برایتان‬ ‫خوشایند است؟ اصال قبل از ساخت‬ ‫فیلم به این مسئله فکر کرده اید؟‬ ‫اساسا این حرف‪ ،‬حرفه ای نیست‪ .‬هرکسی‬ ‫می تواند نگاه خودش را به یک طبقه اجتماعی‬ ‫داشته باشد و برایشــان فیلم بسازد‪ .‬چه طبقه‬ ‫ثروتمند باشد‪ ،‬چه متوســط و چه فقیر‪ .‬پس‬ ‫ربطی ندارد که بگوییم فیلم شــبیه کار فالنی‬ ‫هست یا نیست‪ .‬اتفاقا خیلی از منتقدان و حتی‬ ‫مخاطب ها گفته اند که نســبت بــه فیلم هایی‬ ‫که با موضوع جنوب شــهر ساخته شده است‪،‬‬ ‫نگاه این فیلم متفاوت است‪ .‬اسامی که گفتید‪،‬‬ ‫ما از همان روز‬ ‫اول با اختالف از همه‬ ‫فیلم ها‪ ،‬هم در مخاطب ‬ ‫و هم در ارا‪ ،‬اول بودیم‪.‬‬ ‫در کل ده روز همین طور‬ ‫بود‪ .‬بعدش ایشان‬ ‫شروع کردند به‬ ‫مصاحبه‪ .‬چون اقازاده‬ ‫هم بودند‪ ،‬خیلی از‬ ‫ارگان ها و افراد را علیه‬ ‫فیلمتحریککردند‬ ‫تا بلکه کسی اعتراض‬ ‫کند و از او حمایت کند‬ ‫فیلمسازهایی هســتند که در جنوب شهر کار‬ ‫کرده اند و به نظر من‪ ،‬هرکدام نگاه خودشان را‬ ‫دارند‪ .‬اینکه صرفا برای این طبقه فیلم ساخته‬ ‫باشند‪ ،‬دلیل نمی شــود که کارهایشان شبیه‬ ‫هم باشد‪.‬‬ ‫بعــد از موفقیت اصغــر فرهادی در‬ ‫سینمای ایران‪ ،‬گفته می شد که ساخت‬ ‫فیلم از طبقه متوسط‪ ،‬به نوعی مد شده‬ ‫است‪ .‬اما در چندسال اخیر می بینیم که‬ ‫انگار یک جابه جایی رخ داده و از طبقه‬ ‫متوسط‪ ،‬به طبقه ضعیف و کم برخوردار‬ ‫و حاشیه شهر رسیده ایم‪ .‬به نظر شما‬ ‫چقدر می توانیم ایــن فیلم را در این‬ ‫جریان تحلیل کنیم؟‬ ‫ببینید‪ ،‬اصوال هرکسی درباره هرجایی که‬ ‫در ان زیست کرده و تجربیاتی که دارد‪ ،‬فیلم‬ ‫می سازد‪ .‬من هم اینجوری هستم‪ .‬کاری‬ ‫ندارم که االن چه جریانی حاکم است و‬ ‫بعدا در فیلم سازی چه جریانی حاکم‬ ‫می شود‪ .‬من در این فضا بزرگ شدم و‬ ‫تمام تجربیات و خاطرات و زندگی ام‪،‬‬ ‫از این فضا است‪ .‬اگر این فضا را تجربه‬ ‫نکرده بودم و بچــه ان محله نبودم‪،‬‬ ‫می شد گفت که می خواهم روی یک‬ ‫موجی سوار شوم‪ .‬ولی من درباره خودم‬ ‫می توانم نظر دهم که هم در انجا‬ ‫بزرگ شد ه ام و زندگی‬ ‫‪13‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 13 ‫چهره ماه‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪14‬‬ ‫کرده ام و هم هنوز خانواده ام در همانجا زندگی‬ ‫می کنند‪ .‬در نتیجه ایده هایم هم در حول همین‬ ‫محور شکل می گیرد‪.‬‬ ‫البته خواسته و ناخواسته شباهت هایی‬ ‫بین اثار وجود دارد‪ .‬از فضای کلی قصه‬ ‫تا شخصیت مشابه پریناز ایزدیار در‬ ‫دو فیلم «مالقات خصوصی» و «ابد و‬ ‫یک روز»‬ ‫من اکثر نظرات و دیدگاه هــا مخاطبان را‬ ‫دیده ام و این شائبه اصال وجود ندارد یا نهایتا ‪5‬‬ ‫درصد این حرف را زده باشند‪ .‬هرکسی فیلم را‬ ‫دیده باشد‪ ،‬متوجه می شود که شخصیت پروانه‬ ‫با سمیه در ابد و یک روز زمین تا اسمان تفاوت‬ ‫دارد‪ .‬خود سعید روستایی هم که بعد از این فیلم‬ ‫با او دوست شدم‪ ،‬می گوید که خیلی فرق دارند‪.‬‬ ‫سمیه شخصیتی است که از نظر تصمیم گیری‬ ‫خیلی ضعیف است و خانواده به او غالب است‪.‬‬ ‫درست است که حمایتگر خانواده است و به انها‬ ‫کمک می کند وی کامال براساس منفعت خانواده‬ ‫تصمیم می گیــرد‪ .‬تقریبا شــخصیت رنجور و‬ ‫ضعیفی است‪ .‬درصورتی که پروانه یک شخصیت‬ ‫کامال کنشگر و قوی و مغروری است که خودش‬ ‫تصمیم می گیرد و حتی خطر می کند‪ .‬روحیه‬ ‫و کنش های پروانه و ســمیه خیلی با یکدیگر‬ ‫متفاوت است و این مسئله کامال مشهود است‪.‬‬ ‫با توجه به سایر فیلم های جشنواره‬ ‫سال قبل و حتی اکران فعلی «مالقات‬ ‫خصوصی» اثری طوالنی محســوب‬ ‫می شود که بیش از صد و بیست دقیقه‬ ‫است‪ .‬کوتاه تر شــدن فیلم و گذر از‬ ‫سرنوشــت قصه های فرعی به فیلم‬ ‫کمک نمی کرد؟‬ ‫ادعای من این است که پالنی در فیلم وجود‬ ‫ندارد که اگر حذف شود‪ ،‬فیلم دچار ضعف نشود‪.‬‬ ‫حتی یک خط و یک دیالوگ هم وجود ندارد که‬ ‫حذف شدنش به فیلم ضربه نزند‪ .‬به عالوه اینکه‬ ‫تا به حــال ندیدم که کســی از مخاطبان فیلم‬ ‫بگوید که فیلم طوالنی و خســته کننده است‪.‬‬ ‫فقط دو ســه نفر که حتی نمی شود اسمشان‬ ‫را منتقد گذاشت‪ ،‬این حرف را زده اند‪ .‬انها هم‬ ‫براساس یک الگو مسخره این حرف را می زنند‬ ‫که لزوما فیلم باید نود دقیقه باشــد و بیشتر از‬ ‫ان نمی شــود‪ .‬این یک الگو شابلونی کالسیک‬ ‫اســت که فقط برای ایران صــدق می کند‪ .‬ان‬ ‫هم صرفا به دلیل اینکه ســانس های سینمای‬ ‫ایران‪ ،‬نود دقیقه ای عوض می شــود‪ .‬اگر قبل‬ ‫از اکران بــود‪ ،‬می گفتم کــه نمی دانم و نظری‬ ‫نمی دهم و تصمیم گیــری را به عهده مخاطب‬ ‫می گذاشــتم‪ .‬ولی االن در نظــرات مخاطبان‬ ‫این را ندیده ام‪ .‬همیــن االن هم می توانید یک‬ ‫نظرسنجی بگذارید و ببینید به نظر مخاطبان‬ ‫فیلم‪ ،‬طوالنی و خسته کننده بوده است یا خیر‪.‬‬ ‫پایان خوشی که برای شخصیت ها رخ‬ ‫می دهد هدفدار است؟‬ ‫من اگاهانه فیلم نامه نوشــتم و ساخته ام‪.‬‬ ‫هیچ کس به من پایان خوش را تحمیل نکرده‪.‬‬ ‫ژانر فیلم نامه‪ ،‬یک ملودرام عاشقانه است‪ .‬و هر‬ ‫فیلم نامه نویسی می داند که فیلم‪ ،‬یک مضمون‬ ‫و یک ناظر دارد‪ .‬و زمانی کــه ایده ی ناظر من‬ ‫مشخص باشد‪ ،‬که عشــق نجات دهنده است‪،‬‬ ‫و عشق‪ ،‬می تواند در ســخت ترین و تلخ ترین‬ ‫لحظات حتی در زندان شکل بگیرد‪ ،‬فقط یک‬ ‫پایان می تواند داشته باشد و ان هم زندان است‪.‬‬ ‫فقط یک پایان‪ .‬اگر در دریا تمام بشود‪ ،‬اصال یک‬ ‫فیلم دیگری است‪ .‬این فیلم یک پایان دارد و ان‬ ‫هم همین بود که هست‪.‬‬ ‫در پایان بنــدی فیلم‪ ،‬بــه بازخورد‬ ‫جشــنواره های خارجــی فکر کرده‬ ‫بودید؟ چون برخی ها معتقد هستند‬ ‫که پایان های شــیرین نظر داوران‬ ‫خارجی را جلب نمی کند‪.‬‬ ‫کال اینجــوری هســت و جشــنواره های‬ ‫خارجی تلخی و پایان های تکان دهنده را بیشتر‬ ‫می پسندند؛ به خصوص در فضای ایران‪ .‬حتی‬ ‫برای جشــنواره های خارجی نظرســنجی هم‬ ‫کرده بودم‪ ،‬خیلی ها توصیــه می کردند که در‬ ‫پایان‪ ،‬فرهاد برنگردد‪ .‬اما به نظر من در تمام فیلم‬ ‫عاشقانه بودن قصه جاری است‪ .‬البته که پایان‬ ‫فیلم به نظرم خیلی هم خوش نیســت‪ .‬عشق‬ ‫کورسوی امیدی در پایان فیلم است‪ .‬اما میفهمم‬ ‫که این مدل را در جشنواره های خارجی کمتر‬ ‫تحویل می گیرند‪.‬البته دوست داریم که کار را‬ ‫به جشــنواره های خارجی بفرستیم ولی فیلم‬ ‫ساختن برای جشنواره‪ ،‬هدفمان نیست‪.‬‬ ‫یک انتقادی که االن بــه فیلم وجود‬ ‫دارد این است که هوتن شکیبا‪ ،‬یعنی‬ ‫شخصیت فرهاد فیلم‪ ،‬چطور بعد از ان‬ ‫اتفاقات متحول می شود و برمی گردد؟‬ ‫تحــول زمانی در شــخصیت فرد شــکل‬ ‫می گیرد کــه ارزش گذاری منفــی‪ ،‬به مثبت‬ ‫تبدیل می شود‪ .‬این یعنی تحول‪ .‬در این قص ه ما‬ ‫فرهاد عاشقی را می بینیم‪ ،‬که در اوج هم دادگاه‬ ‫از عشق پروانه لبریز اســت‪ .‬و تصمیم می گیرد‬ ‫حقیقت را بگوید و ازاد می شود‪ .‬اما تصمیم اش‬ ‫پر از شک و تردید است‪ .‬تصمیم او عوض می شود‬ ‫ولی تحولی شکل نمی گیرد‪ .‬ما می دانیم که او‬ ‫دائما با خودش خودخوری می کند‪ .‬ما می بینیم‬ ‫از زمانی که از زندان ازاد می شــود خودش را‬ ‫جلوی اینه نگاه می کند و پروانــه را می بیند‪.‬‬ ‫تار و پود زندگی اش و همــه ی وجودش پروانه‬ ‫است‪ .‬نمی تواند پروانه را رها کند‪ .‬اصال نمی تواند‬ ‫او را از ذهــن اش بیرون کند‪ .‬ایــن چه تحولی‬ ‫است؟ تحول در طول قصه شکل گرفته است‪.‬‬ ‫ما در طول قصه نشان می دهیم که فرهاد چطور‬ ‫کم کم درگیر پروانه شــده‪ .‬اینجا دیگر تحولی‬ ‫شکل نمی گیرد‪ .‬او برمی گردد و می‪-‬بیند دیگر‬ ‫نمی تواند بدون پروانه زندگی کند‪ .‬اینکه خیلی‬ ‫محکم بایســتد و بگوید نه و ازاد شود و بعدش‬ ‫عوض شــود‪ ،‬تحول اســت‪ .‬ما تحولی در فصل‬ ‫پایانی نداریم‪ .‬در واقع فرهاد بین یک برزخ گیر‬ ‫کرده است‪ .‬از اول تمام ذهنش و هدفش ازادی‬ ‫اســت‪ .‬در ان نقطه که اوج کشــمکش درونی‬ ‫اوست‪ ،‬ازادی را انتخاب می کند‪ .‬ولی عشقش‬ ‫را رها نمی کند و دوباره به ان برمی گردد‪ .‬به این‬ ‫هرکسی فیلم را‬ ‫دیده باشد‪ ،‬متوجه‬ ‫می شود که شخصیت‬ ‫پروانه با سمیه در‬ ‫ابد و یک روز زمین تا‬ ‫اسمان تفاوت دارد‪.‬‬ ‫خود سعید روستایی‬ ‫هم که بعد از این فیلم‬ ‫با او دوست شدم‪،‬‬ ‫می گوید که خیلی‬ ‫فرق دارند‪.‬‬ ‫تحول نمی گویند‪ .‬تحول فرهــاد خیلی زودتر‬ ‫اتفاق افتاده است‪.‬‬ ‫چند المان دراماتیــک در فیلم داریم‬ ‫مثل شیشه‪ .‬چه شیشــه ای که بین‬ ‫پروانه و فرهاد در زندان اســت و چه‬ ‫شیشــه ای که در مغازه عطاری بین‬ ‫پروانه و شــخصیت های دیگر وجود‬ ‫دارد‪ .‬یا حتی گلخانه و گل ها و عطاری‬ ‫که پروانــه انجام می دهــد‪ .‬به نظر‬ ‫می رسد در کارگردانی خیلی دقیق به‬ ‫این مسائل پرداخته شده است‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬حداقل اش این است که به همه شان‬ ‫فکر شده است و روی همه اینها کار شده است‪.‬‬ ‫حتی در ســکانس ابتدایی فیلم فضا به نحوی‬ ‫است که انگار پروانه پشــت ان شیشه‪ ،‬حبس‬ ‫شده اســت‪ .‬اینها المان ها و نشانه گذاری هایی‬ ‫است که بخشــی از انها بصری است و بخشی‪،‬‬ ‫محتوایی‪ .‬خیلی به اینها فکر شده است‪ .‬البته‬ ‫این قبیل نشــانه ها در فیلم زیاد است‪ .‬ممکن‬ ‫اســت حتی ان طوری که من فکر می کرده ام‪،‬‬ ‫درنیامده باشد‪ .‬ولی همیشه از این جزئیات زیاد‬ ‫در فیلمنامه قرار می دهم‪.‬‬ ‫مناسباتی که برای زندان تعریف شده‬ ‫است‪ ،‬خیلی ما را یاد فیلم های خارجی‬ ‫می اندازد‪ .‬گرو ه هــای خال ف کاری‬ ‫که باهــم درگیرنــد و هرکدام یک‬ صفحه 14 ‫سردسته ای دارند‪ .‬به نظرتان واقعا‬ ‫این کلیشه وجود دارد یا اگر ندارد‪ ،‬چرا‬ ‫به سراغ شکستن ان نرفتید؟‬ ‫من یک مستند ساختم و این عین واقعیت‬ ‫اســت‪ .‬من به دلیل محدودیت هایی که وجود‬ ‫دارد‪ ،‬خیلی چیزها را نشان ندادم ولی در زندان‬ ‫شــرایط کامال به همین شکل است‪ .‬وکیل بند‬ ‫همچین قدرتــی دارد‪ .‬باندهایی هســتند که‬ ‫همچین کارهایی می کننــد‪ .‬من خط به خط‬ ‫فیلمنامه را با چندین نفر زندانی چک کرده ام‪.‬‬ ‫همه شــان فیلمنامه را خوانده انــد تا هرکدام‬ ‫بگویند کجایش مشکل دارد‪ .‬خیلی افراد زندانی‬ ‫بودند که امدند و فیلم را دیدند و برایشان کامال‬ ‫باورپذیر بوده است‪ .‬زیرا براساس جزئیات کار‬ ‫کرده ام‪ .‬البته برای این مســئله کار کردن‪ ،‬کال‬ ‫سخت اســت‪ .‬زیرا که نشــان دادن خالف در‬ ‫سینما ایران کار نشده است‪.‬‬ ‫در مدل روایت کردن‪ ،‬از فیلم خارجی‬ ‫الهام نگرفتید؟‬ ‫من فیلم «یک پیامبر» را خیلی دوســت‬ ‫داشتم و شــاید قرابت هایی هم بین «مالقات‬ ‫خصوصی» و این فیلم باشد چون طبیعی است‬ ‫انسان از فیلمی که دوستش دارد‪ ،‬الهام بگیرد‪.‬‬ ‫به سراغ بازیگرها هم برویم‪ .‬هوتن‬ ‫شکیبا و پریناز ایزدیار اولین انتخاب‬ ‫شما برای این زوج بودند ؟‬ ‫پریناز ایزدیار اولیــن انتخابمان بود ولی‬ ‫برای طرف مقابل‪ ،‬ابتدا با پارسا پیروزفر صحبت‬ ‫کردیم ولی شرایط به نحوی بود که موقعیتش‬ ‫فراهم نشد‪ .‬انتخاب دوممان‪ ،‬هوتن شکیبا‬ ‫بود‪.‬‬ ‫در ترکیــب بازیگرها‪،‬‬ ‫ایمان شــمس برادر شماســت‪.‬‬ ‫در انتخــاب او تردیدی نداشــتید و‬ ‫میخواستید حتما برادرتان بازی کند؟‬ ‫نه اصال‪ .‬شــخصیت برادرم در فیلم‪ ،‬تقریبا‬ ‫واقعی است البته نه به این شــدت‪ .‬او قهرمان‬ ‫مردان اهنین بود که به دلیل تعطیل شــدن‬ ‫این برنامه و اینکه ورزشکاران تا مدت ها تحویل‬ ‫گرفته نشدند‪ ،‬سرخورده شد و به مسیر خالف‬ ‫کشیده شــد‪ .‬البته خیلی از این افراد دچار این‬ ‫مسئله شــدند‪ .‬این نمونه ایســت که من با او‬ ‫زندگی کرده ام‪ .‬مــن این کاراکتــر را در فیلم‬ ‫نوشته بودم و بخشی از محتوا فیلم است‪ .‬افرادی‬ ‫که جایگاهی دارند و نمی توانند در این جایگاه‬ ‫ادامه دهند‪ ،‬ممکن اســت بــه راه های خالف‬ ‫برسند‪ .‬فرهاد استاد دانشگاه است و این جایگاه‬ ‫کمی در جامعه ما نیست؛ ولی این فرد مجبور‬ ‫می شود دزدی کند و به زندان بیوفتد‪ .‬یا پروانه‬ ‫که می خواسته پزشک شود و در نهایت به اینجا‬ ‫رسیده و مجبور شده عشق را به این نحو تجربه‬ ‫کند و به این مسیر رسیده اســت‪ .‬این محتوا‬ ‫فیلم است و شخصیت پردازی برای برادرم هم‬ ‫همین است که یک ورزشــکار به اینجا رسیده‬ ‫باشــد‪ .‬من با این هیکل بازیگری پیدا نکردم و‬ ‫چون شخصیت به برادرم نزدیک بود‪ ،‬از ایشان‬ ‫استفاده کردم‪.‬‬ ‫ســیاوش چراغی پور‪ ،‬پــدر پروانه‪،‬‬ ‫انتخاب پرریســکی نبــود؟ به نظر‬ ‫می رسید که این فرد برای این منطقه‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫این حرف شما به خاطر تصویر کلیشه ای از‬ ‫فیلم های جنوب شهری است که دیده ایم‪ .‬توقع‬ ‫داریم همه افرادی کــه می بینیم‪ ،‬همه کثیف‬ ‫و کریه باشــند و از فضای جامعــه عقب مانده‬ ‫باشند‪ .‬درصورتی که اگر واقعی به جنوب شهر‬ ‫برویم‪ ،‬خیلی از افراد را می بینیم که تفاوتشان‬ ‫با باالشهری ها مشخص نیست‪ .‬نباید انقدر تک‬ ‫بعدی و تیپیکال به این شخصیت ها نگاه کنیم‪.‬‬ ‫من در انجا بزرگ شدم‪ .‬نمونه های زیادی‬ ‫از این افراد در ایــن مناطق وجود‬ ‫داشتند‪ .‬انتخاب بازیگرانی که به‬ ‫ان فضا نخورند‪ ،‬کلیشه ای بود که‬ ‫می خواستم ان را بشکنم‪ .‬البته‬ ‫اینکه می گویم بــه انجا نخورد‪،‬‬ ‫منظورم نخوردن سینمایی است‬ ‫وگرنــه در واقعیت اصــا اینجور‬ ‫نیست که افراد تیپیکال باشند‪.‬‬ ‫در شــخصیت پردازی ایرج این‬ ‫است که ســاده باشــد‪ .‬یعنی اگر به او‬ ‫بگویند بیا برویم سمت خالف‪ ،‬برود و اگر‬ ‫هم بگویند بیا برویم هیئت هم برود‪.‬‬ ‫شما نزدیک دهه هفتاد هستید دیگه‪.‬‬ ‫ما دو کارگردان هفتادی داشتیم‪ .‬یکی‬ ‫کاظم دانشی بود که خود هفتاد است و‬ ‫شما هم شصت و نه هستید و به عنوان‬ ‫جوان ترین فیلمسازان دوره گذشته‬ ‫جشنواره شناخته می شوید‪ .‬کال این‬ ‫فضای جشنواره فجر چقدر در دیده‬ ‫جشنواره فجر‬ ‫برای من برعکس‬ ‫عمل کرد‪ .‬یعنی‬ ‫ظلمی که جشنواره‬ ‫فجر به من کرد و همه‬ ‫اینها را پشت هم‬ ‫قرار داد‪ ،‬هیچ کجای‬ ‫دیگر نکرد‪.‬‬ ‫شدن فیلم و کسب موفقیت یک فیلم‬ ‫موثر است؟‬ ‫واقعیتش این اســت که برای من برعکس‬ ‫عمل کرد‪ .‬یعنــی ظلمی که جشــنواره فجر‬ ‫به من کرد و همه اینها را پشــت هم قرار داد‪،‬‬ ‫هیچ کجای دیگــر نکرد‪ .‬من یــک فیلم اولی‬ ‫هستم و می توانســت برایش خیلی اتفاق های‬ ‫خوب بی افتد و فیلمســاز دیده شــود‪ .‬ما یک‬ ‫جشنواره بیشــتر نداریم و فجر است‪ .‬اما برای‬ ‫من فجر پارسال به شکل ظالمانه ای رقم خورد‪.‬‬ ‫هرکس دیگری بود حتی ممکن بود از شــدت‬ ‫سرخوردگی‪ ،‬کار را رها کند‪ .‬من هیچ وقت این‬ ‫ستم جشنواره را فراموش نمی کنم‪ .‬کجا در این‬ ‫چهل سال ســیمرغ مردمی را حذف کرده اند و‬ ‫هیچ توضیحی نداده اند؟ واقعا از کسانی که در‬ ‫این مسئله دخیل بودند‪ ،‬نمی گذرم‪ .‬ظلمی است‬ ‫که زخمش هنوز باقی مانده است؛ هنوز روح و‬ ‫روان من درگیرش است و روی کارهای بعدی ام‬ ‫تاثیرش را می گذارد‪.‬‬ ‫البته تقریبا می توان گفت که اکران‬ ‫موفقی را پشت سر گذاشتید‪.‬‬ ‫در این شرایط موفق است ولی اگر این فیلم‬ ‫در شرایط عادی اکران می شد‪ ،‬باز هم همین طور‬ ‫بود؟ ده برابر می شد‪ .‬حتی تبلیغات هم نداریم‪.‬‬ ‫خیلی از مردم حتــی نمی دانند که فیلم اکران‬ ‫شده است‪ .‬در شرایطی که سینما تحریم شده‬ ‫است‪ ،‬باالخره یک تکانی به گیشه داده است و‬ ‫افراد می ایند فیلم ببینند ولی با شرایط عادی‬ ‫قابل مقایسه نیست‪.‬‬ ‫به جز مســئله شــخصی که برای‬ ‫شــما پیش امد‪ ،‬چه انتقادی به مدل‬ ‫سیاست گذاری جشنواره فجر دارید؟‬ ‫من فکــر می کنم کــه خیلی جشــنواره‬ ‫سیاست زده ایســت‪ .‬یعنی جشــنواره به حقی‬ ‫نیســت‪ .‬اگر به حق بود‪ ،‬اصال به این مســائل‬ ‫کاری نداشــت‪ .‬حداقل تاثیری است که روی‬ ‫من گذاشته است‪ .‬من می توانم جشنواره فجر‬ ‫را ســراپا نقد کنم‪ .‬ببینید؛ جشنواره ی فجر‪ ،‬با‬ ‫خاســتگاهی که دارد‪ ،‬باید به جوان ها پر و بال‬ ‫بدهد‪ ،‬انگیزه بدهد‪ ،‬حمایت کند‪ ،‬مخصوصا منی‬ ‫که بدون هیچ حمایت و پشتیبانی امده ام‪ .‬هیچ‬ ‫کس من را حمایت نکرد‪ .‬هیچ کس پشت من در‬ ‫نیامد‪ .‬بعد از اتفاقات تلخ گذشته هیچ دلجویی از‬ ‫من نشد‪ .‬همه جور تهمت و تهدیدی مثل تقلب‬ ‫و‪ ...‬به من زدند‪ .‬در صورتی که برای فیلم من‪ ،‬در‬ ‫سالن جا نبود ‪ .‬یک ساعت طول کشید تا بلیط ها‬ ‫فروش رفت ‪ .‬حتــی در رکود االن که هیچ کس‬ ‫سینما نمی رود‪ ،‬برای مالقات صف بسته اند‪ .‬این‬ ‫عدم حمایت و توجه‪ ،‬این منظور را می رساند که‬ ‫مسئولینی که در اینجا هستند‪ ،‬به فکر خودشان‬ ‫هســتند ‪ .‬هیچ دغدغه و قصدی برای حمایت و‬ ‫دلجویی از جوان ها ندارند‪ .‬من خودم را نمی گویم‬ ‫ولی خیلی ها مثل من هستند ‪ .‬بحث شخصی هم‬ ‫نیست‪ .‬بحث هنر ایران و کشــور است‪ .‬بحث‬ ‫تاثیرگذاری اســت‪ .‬همه این ها در واقع ساز و‬ ‫کاری اســت که به نظر من مریض است‪ .‬یعنی‬ ‫واقعا مریض است‪.‬‬ ‫‪15‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 15 ‫زیر ذربین‬ ‫نگاهی به ادواری از جشنواره فیلم فجر که تحت اتثیر انارایم ها و اعرتاضات قرار گرفت‬ ‫قصه های سیاسی فجر‬ ‫چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر را که بهمن سال جاری برگزار شد‪ ،‬می توان‬ ‫عجیب ترین و سخت ترین دوره تاریخ این رویداد دانست؛ دوره ای که در ان شرکت کردن‬ ‫یا نکردن هنرمندان در جشنواره‪ ،‬به شدیدترین شکل ممکن به عملی سیاسی تبدیل شد و‬ ‫حواشی بسیاری ساخت‪ .‬به بهانه پایان این رویداد‪ ،‬نگاهی داریم به دوره هایی از جشنواره‬ ‫فیلم فجر که به نحوی ابعاد سیاسی یافتند‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪16‬‬ ‫شروع فجر انقالب‬ ‫با وقوع انقالب اســامی در ایــران و پس‬ ‫از تعطیلــی رویدادهای ســینمایی حکومت‬ ‫شاهنشاهی پهلوی‪ ،‬نیاز به وجود یک جشنواره‬ ‫سینمایی عمومی در ایران حس شد و باالخره ‪4‬‬ ‫سال پس از وقوع انقالب‪ ،‬وزارت فرهنگ و ارشاد‬ ‫اسالمی سالگرد وقوع این رویداد را به عنوان زمان‬ ‫برگزاری این جشنواره انتخاب کرد و نام ان نیز‬ ‫از دهه فجر انقالب اســامی گرفت تا در بهمن‬ ‫‪ 1361‬برای نخستین بار «جشنواره فیلم فجر»‬ ‫متولد شــود‪ .‬رویدادی که چنین خاســتگاهی‬ ‫داشته باشد‪ ،‬بدیهی اســت که الاقل تا سال ها‬ ‫با حال وهوایی نزدیک به این خاســتگاه برگزار‬ ‫شود‪ .‬همین اتفاق هم افتاد و جشنواره فیلم فجر‬ ‫در دوره های اول با دز بــاالی مذهبی‪ ،‬انقالبی و‬ ‫سیاسی شروع شد‪ .‬اتفاقاتی مثل غلبه محتوای‬ ‫ضد رژیم پهلوی‪ ،‬حضور پررنگ فیلم های انقالبی‬ ‫و جنگی و تقدیم بسیاری از جوایز و هدایا به شهدا‬ ‫و‪ ...‬نشان می دهد جشنواره فیلم فجر در دهه ‪60‬‬ ‫حال وهوایی انقالبی داشت‪ .‬نکته جالب ان که در‬ ‫این دهه با وجود جریان داشتن جنگ تحمیلی و‬ ‫عملیات های تروریستی گروهک ها علیه مردم و‬ ‫شخصیت های نظام‪ ،‬جشنواره فیلم فجر همواره‬ ‫با قوت برگزار و هیچ گاه تعطیل نشد‪.‬‬ ‫نامه جنجالی دوره پانزدهم‬ ‫با پایان جنگ و اغاز سازندگی‪ ،‬جشنواره فیلم‬ ‫فجر هم مانند اغلــب پدیده های فرهنگی دچار‬ ‫تغییراتی شد‪ .‬اگرچه دیگر ان محتوای انقالبی و‬ ‫مذهبی بر فیلم های این رویداد غلبه نداشت‪ ،‬اما‬ ‫همچنان وجوه سیاسی قابل توجهی داشت‪ .‬سال‬ ‫‪ 75‬و در میانه اتمسفر توجه به ازادی های مدنی و‬ ‫در حالی که مدتی بعد‪ ،‬دولت اصالحات روی کار‬ ‫امد‪ ،‬عده ای از سینماگران در نامه ای پرسروصدا‪،‬‬ ‫خواهان افزایش ازادی های فرهنگی شدند‪ .‬ان ها‬ ‫در این نامه که در استانه پانزدهمین جشنواره‬ ‫بین المللی فیلم فجر نوشــته شــد‪ ،‬از تعطیلی‬ ‫قریب الوقوع سینما در صورت بی توجهی به این‬ ‫مسئله گفتند‪ ،‬اما سینما تعطیل نشد‪ ،‬جشنواره‬ ‫فیلم فجر برگزار شد و اتفاقاً اغلب سینماگران نیز‬ ‫در ان حضور داشتند‪.‬‬ ‫رفع توقیف برای فجر ‪28‬‬ ‫اتفاقاتی که در بهار و تابستان ‪ 88‬در عرصه‬ ‫سیاسی و اجتماعی رخ داد‪ ،‬پیش بینی برگزاری‬ ‫یک جشنواره پرحاشیه را در ان سال‪ ،‬اسان کرده‬ ‫بود‪ .‬بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در ان‬ ‫سال در شــرایطی خاص برگزار شد‪ .‬شماری از‬ ‫ســینماگران و علی الخصوص بازیگران جوان تر‬ ‫مانند مهناز افشار‪ ،‬باران کوثری‪ ،‬امیر جعفری و‪...‬‬ ‫مصطفی قاسمیان*‬ ‫با پایان جنگ‬ ‫و اغاز سازندگی‪،‬‬ ‫جشنواره فیلم فجر‬ ‫هم مانند اغلب‬ ‫پدیده های فرهنگی‬ ‫دچار تغییراتی شد‪.‬‬ ‫اگرچه دیگر ان‬ ‫محتوای انقالبی و‬ ‫مذهبی بر فیلم های‬ ‫این رویداد غلبه‬ ‫نداشت‪ ،‬اما همچنان‬ ‫وجوه سیاسی قابل‬ ‫توجهی داشت‬ ‫که به نوعی برای اولین بار وارد عرصه کنشگری‬ ‫سیاسی شدند و این امر برایشــان مهم بود‪ ،‬در‬ ‫متن بعضی از حواشی قرار داشتند‪ .‬در این دوره‬ ‫نشست های رسانه ای بعضی فیلم ها برگزار نشد‪،‬‬ ‫شماری از سینماگران خارجی نسبت به جشنواره‬ ‫فیلم فجر واکنش نشان دادند و بعضی سینماگران‬ ‫داوری در جشــنواره را نپذیرفتنــد‪ .‬با این حال‬ ‫نمایش فیلم «به رنگ ارغــوان» در این دوره از‬ ‫جشنواره فیلم فجر‪ ،‬ان هم پس از ‪ 5‬سال توقیف‪،‬‬ ‫کمی از اتش انتقادها و مخالف خوانی ها کم کرد‪.‬‬ ‫اعتراض به ‪ 88‬با زبان سینما‬ ‫وقایع ســال ‪ 88‬و ادامه ان در سال ‪ 89‬که‬ ‫متاثر از حواشی دهمین دوره انتخابات ریاست‬ ‫جمهوری بود و در عرصــه فرهنگ نیز تحوالت‬ ‫و جنجال های زیادی را به وجــود اورد‪ ،‬با تولید‬ ‫محصوالتی نیمه سیاسی یا تمام سیاسی در ‪2-3‬‬ ‫سال بعد برای نمایش ان ها در چند دوره جشنواره‬ ‫فیلم فجر تداوم یافت‪ .‬از جمله این اثار می توان‬ ‫به «اخراجی ها ‪ »3‬ســاخته مســعود ده نمکی‪،‬‬ ‫«پایان نامه» به کارگردانــی حامد کالهداری‪،‬‬ ‫«خیابان های ارام» اثر کمال تبریزی و «گزارش‬ ‫یک جشن» اثر ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره‬ ‫بیست و نهم فیلم فجر‪« ،‬پل چوبی» اثر مهدی‬ ‫کرم پور در جشنواره سی ام فیلم فجر و «عصبانی‬ ‫نیستم» ساخته رضا درمیشیان در جشنواره سی‬ ‫و دوم فیلم فجر از جمله این اثار به شمار می اید‪.‬‬ ‫دو فیلم «قالده های طال» ساخته ابوالقاسم طالبی‬ ‫و «اشــغال های دوست داشــتنی» اثر محسن‬ ‫امیریوسفی نیز در همان سال های ساخته شدند‪،‬‬ ‫اما با وجود درخواست حضور در جشنواره فیلم‬ ‫فجر‪ ،‬به دالیل متفاوتی در این رویداد به نمایش‬ ‫درنیامدند‪ .‬نکته مهم ان اســت که در این دوره‬ ‫نیز با وجود فاصله زیــاد میان دولت و حاکمیت‬ ‫با هنرمندان‪ ،‬اما جشنواره از سوی سینماگران‬ ‫تحریم نشد‪ .‬در واقع هنرمندان اعتراض سیاسی‬ ‫خود را در این دوره نیز به زبان سینما انجام دادند‬ ‫که تا حد زیادی دیده شد‪.‬‬ ‫تغییرات اجتماعی دهه ‪90‬‬ ‫پس از وقایع مربوط به انتخابات ریاســت‬ ‫جمهوری ‪ 88‬و مسائل مربوط به ان در چند دوره‬ ‫بعد‪ ،‬اعتراضات سیاسی – سینمایی در جشنواره‬ ‫فیلم فجر کمابیش پررنگ نبود‪ ،‬تا ســال های‬ ‫پایانی دهه ‪ .90‬نکته مهم ان است که در این دوره‬ ‫حدودا ‪ 10‬ســاله‪ ،‬تغییرات اجتماعی و سیاسی‬ ‫گسترده ای در کشور به وقوع پیوست که از جمله‬ ‫ان می توان به کاهش مرجعیت رسانه ای داخلی‬ ‫علی الخصوص مرجعیت رســانه ای رسانه ملی‬ ‫اشاره کرد‪ .‬در این دوره‪ ،‬همزمان با افزایش ضریب‬ ‫نفوذ شــبکه های اجتماعی و گروه های مرجع‬ ‫ان‪ ،‬اقبال جشنواره های سینمایی بین المللی به‬ ‫سینماگران ایرانی افزایش یافت و تاثیر ان ها نیز‬ ‫در سطح سینمای ایران باال رفت‪ .‬همزمان بعضی‬ ‫ناکارامدی های داخلی و همچنین سرخوردگی‬ ‫هنرمندان بابت حمایت از رییس جمهور وقت‬ ‫و عملکرد ضعیف وی‪ ،‬فاصله ها میان هنرمندان‬ ‫و حاکمیت را افزایش داد‪ ،‬اما در نهایت تا پیش‬ ‫از ســال ‪ ،98‬جشــنواره فیلم فجر تحت تاثیر‬ صفحه 16 ‫جدی این وقایع قرار نگرفت‪ .‬البته در سال ‪ 96‬نیز‬ ‫نارضایتی ها و ناارامی هایی رخ داد که در نهایت‬ ‫به تحریم نوشته و ناننوشته مراسم افطار رییس‬ ‫جمهور با هنرمندان انجامید‪ ،‬اما ارتباط جدی با‬ ‫جشنواره نیافت‪.‬‬ ‫جشنواره پرحاشیه ‪38‬‬ ‫ســال ‪ 98‬و پیــش از برگــزاری ســی و‬ ‫هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر‪ ،‬تاثیر توامان‬ ‫نارضایتی های عمومی بابت گرانی ها و خصوصاً‬ ‫مســئله بنزین با ســقوط هواپیمای اوکراینی‪،‬‬ ‫اوضاع را پیچیده کرد‪ ،‬امــا زمان بندی وقایع به‬ ‫شکلی بود که فیلم ها ساخته شده و اغلب کارها‬ ‫برای برگزاری جشنواره انجام شده بود‪ .‬بر همین‬ ‫اســاس بود که با وجود بعضی تحریم ها نسبت‬ ‫به جشــنواره‪ ،‬این رویداد با حضــور حداکثری‬ ‫چهره ها برگزار شد و تنها بعضی اظهارنظرها در‬ ‫نشست های خبری و بعد از دریافت جوایز بود که‬ ‫رنگ و بوی سیاســی و اعتراضی داشت‪ .‬در این‬ ‫دوره جشــنواره‪ ،‬حضور پررنگ چهره ای معتبر‬ ‫مانند شهاب حسینی در صف مخالفان تحریم‪،‬‬ ‫اتفاق مهمی بود؛ چرا که او با شــجاعت در برابر‬ ‫تحریم کنندگان فجر ایستاد و حتی انتقادهایی‬ ‫جدی را نسبت به عملکرد مسعود کیمیایی وارد‬ ‫کرد که عم ً‬ ‫ال شاخص ترین سینماگر تحریم کننده‬ ‫سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر به شمار‬ ‫می رفت‪.‬‬ ‫سخت ترین دوره فجر‬ ‫در سال ‪ 1401‬نیز اتفاقاتی مشابه رخ داد؛ اما‬ ‫با ابعادی متفاوت‪ .‬نکته مهم این بود که در جریان‬ ‫وقوع ناارامی های پاییز امسال‪ ،‬هنرمندها به نوعی‬ ‫در لبه نزاع اغتشاشات قرار داشتند و بیش از دیگر‬ ‫اصناف کنش سیاسی انجام دادند‪ .‬حتی برخی‬ ‫سینماگران نیز پا را از خطوط قرمز سیاسی کشور‬ ‫فراتر گذاشتند‪ .‬بعضی کشــف حجاب کردند و‬ ‫در نهایت در حالی که مثــ ً‬ ‫ا در ناارامی های ‪88‬‬ ‫دوگانه اصالح طلب و اصولگرا به وجود امد‪ ،‬این‬ ‫بار دوگانه طرفداران و مخالفــان نظام‪ ،‬اوضاع را‬ ‫به شدت قطبی و تند کرده بود‪ .‬جشنواره برگزار‬ ‫شد‪ .‬از تفاوت های مهم جشنواره چهل و یکم با‬ ‫دوره های سیاسی شده قبل‪ ،‬می توان به زمان بندی‬ ‫سال ‪ 98‬و پیش‬ ‫از برگزاری سی و‬ ‫هشتمین جشنواره‬ ‫ملی فیلم فجر‪ ،‬تاثیر‬ ‫توامان نارضایتی های‬ ‫عمومی بابت گرانی ها‬ ‫و خصوصاً مسئله‬ ‫بنزین با سقوط‬ ‫هواپیمای اوکراینی‪،‬‬ ‫اوضاع را پیچیده کرد‪،‬‬ ‫اما زمان بندی وقایع‬ ‫به شکلی بود که‬ ‫فیلم ها ساخته شده‬ ‫و اغلب کارها برای‬ ‫برگزاری جشنواره‬ ‫انجام شده بود‪ .‬بر‬ ‫همین اساس بود‬ ‫که با وجود بعضی‬ ‫تحریم ها نسبت به‬ ‫جشنواره‪ ،‬این رویداد‬ ‫با حضور حداکثری‬ ‫چهره ها برگزار شد‬ ‫اعتراضات اشاره کرد‪ .‬در این دوره به نوعی برای‬ ‫تحریم و مخالفت فرصت کافی وجود داشت‪ ،‬به‬ ‫شکلی که بسیاری از فیلم ها یا ساخته نشده بودند‬ ‫یا به اتمام نرسیده بودند‪ .‬گرانی‪ ،‬فیلترینگ و‪...‬‬ ‫نیز پیش زمینه های دیگر را فراهم کرد تا فاصله‬ ‫میان حاکمیت و هنرمندان به بیشترین حد خود‬ ‫برسد‪ .‬این فاصله شــدید را می توان از ویدیوی‬ ‫تهدیدامیز مانی حقیقی مشاهده کرد و همچنین‬ ‫از کشف حجاب اعتراضی بعضی سینماگران و‬ ‫حتی زندانی شدن بعضی از انان‪ .‬توده بزرگی از‬ ‫هنرمندان نیــز محافظه کارانه وقایع را پیگیری‬ ‫می کردند و حتی گمان تغییر بنیادین وضعیت‬ ‫سیاسی را داشــتند‪ ،‬در عین حال که از فرجام‬ ‫وقایع می هراسیدند‪ .‬مارپیچ سکوتی به وجود امد‬ ‫که از یک سو حاکمیت با ارسال پروژه های انقالبی‬ ‫و دفاع مقدسی به جشــنواره‪ ،‬به ان دامن زد و از‬ ‫سوی دیگر‪ ،‬شبکه های اجتماعی ان را شدیدتر‬ ‫می کرد‪ .‬بر همین اساس است که می توان زمان‬ ‫برگزاری چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم‬ ‫فجر را قطبیده ترین وضعیت سیاسی در عرصه‬ ‫فرهنگ و هنر در طول ‪ 4‬دهه اخیر ارزیابی کرد‪.‬‬ ‫درست به همین دلیل‪ ،‬برگزاری این دوره بسیار‬ ‫سخت بود‪ .‬در نهایت نشست های رسانه ای فیلم ها‬ ‫به مشکل خورد و با کمترین حضور چهره ها در‬ ‫طول‪ 4‬دهه جشنواره فیلم فجر‪ ،‬این رویداد برگزار‬ ‫شد‪ .‬اگرچه کیفیت فیلم ها به شکل محسوسی‬ ‫با دوره های قبل تفاوت نداشــت‪ ،‬اما در میزان‬ ‫استقبال و ســروصدای معمول جشنواره‪ ،‬تاثیر‬ ‫جدی دیده شــد‪ .‬نکته بسیار مهم ان که اگرچه‬ ‫عده ای می خواستند جشنواره فیلم فجر در دوره‬ ‫چهل و یکم تحت تاثیر تحریم ها برگزار نشود‪ ،‬اما‬ ‫این دوره نیز که عم ً‬ ‫ال سخت ترین دوره فجر بود‪،‬‬ ‫باالخره برگزار شد و بعضی فیلم های باکیفیت‬ ‫نیز از ان بیــرون امد که می توانــد مورد عالقه‬ ‫تماشاگران و کمک حال گیشه ‪ 1402‬باشد‪.‬‬ ‫*روزنامه نگار سینمایی‬ ‫‪17‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 17 ‫زیر ذربین‬ ‫سایه روشن های جشنواره چهل و یکم؛ از تحریم ات ااثر‬ ‫بهنسلجوانانتازه نفس‬ ‫سینمایایرانسالمکنید!‬ ‫سینماگران و داورانی که مانی حقیقی فکر می کرد نمی ایند‪ ،‬به جشنواره فجر چهل و‬ ‫یکم امدند‪ ،‬و از انها مهم تر میزان فروش بلیت سینماهای مردمی جشنواره هم نه تنها کم‬ ‫نشد که ده درصد هم افزایش یافت‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪18‬‬ ‫«اقای وزیر ارشاد‪ ،‬من موندم که شما به چه جرات از ما دعوت به کار می کنید! من‬ ‫منتظرم که ببینم کدوم سینماگر ایرانی فیلمش رو به جشنواره شما ارائه می کنه و‬ ‫کدوم اهل فرهگ ایرانی حاضر میشه داوری جشنواره تون رو انجام بده و از همه مهم‬ ‫تر‪ ،‬کدوم شهروند ایران حاضر میشه بلیت جشنواره شما رو بخره؟!»‬ ‫این جمله ی مانی حقیقی شاید برای فهم شــرایط خاص جشنواره فجر چهل و‬ ‫یکم مفید باشد؛ جمله ای که این بازیگر و کارگردان سینمای ایران در کوران حوادث‬ ‫اجتماعی و سیاسی پاییز امسال در یکی از ویدیو های اظهار نظر سیاسی خود به زبان‬ ‫اورد تا معلوم شود طیفی از جامعه هنری سینمایی کشور با چه رفتار و موضعی قرار‬ ‫است با جشنواره فجر چهل و یکم مواجه شود‪.‬‬ ‫هرچند جامعه سینمایی در شش دهه اخیر همواره رابطه پر فراز و نشیب و نزدیکی‬ ‫با سیاست داشته و هرچند در دهه های اخیر این رابطه با شمایل تازه و هندسه ای نو‬ ‫ادامه یافته است‪ ،‬اما باید گفت اتفاقاتی که بین جامعه سینماگر و حاکمیت سیاسی‬ ‫کشور در ماه های اخیر رخ داد صورتی منحصر به فرد و متفاوت از مقاطع پر فراز و نشیب‬ ‫سیاسی تاریخ معاصر کشورمان داشته است‪ .‬به هر حال حوادثی که در سال ‪ ۸۸‬و بعد‬ ‫از انتخابات ریاست جمهوری رخ داد طیف طیف گسترده ای از مردم را درگیر خود‬ ‫کرد و طبعاً سینماگران هم که عمدتاً به طرفداری از یکی از نامزد های انتخابات‬ ‫که بعد از انتخابات نماد اعتراض و طغیان علیه حاکمیت در جریانات سال ‪۸۸‬‬ ‫بود‪ ،‬برخاسته بودند‪ .‬بعد از قهری سه ساله و به بهانه انتخابات سال ‪ ۹۲‬دوباره‬ ‫این سینماگران بودند که جزء حامیان اصلی حسن روحانی در انتخابات‬ ‫ریاست جمهوری سال ‪ ۹۲‬بودند‪ .‬چهار سال بعد اما بعد از انتخاب دوباره‬ ‫روحانی به عنوان رئیس جمهور‪ ،‬هنرمندان در واکنشی که تا ان موقع‬ ‫به نوعی بدیع و تازه به حساب می امد مراسم افطار رئیس جمهور را‬ ‫تحریم کردند تا به این شکل به اســتفاده ابزاری و سیاسی جریان‬ ‫حامی رئیس جمهور و البته عدم به وفای به تعهدات سیاســی که‬ ‫باعث ضربه خوردن به پایگاه اجتماعی هنرمندان به واسطه حمایت‬ ‫از او شده بودند واکنش نشــان دهند‪ .‬هنرمندان در سال ‪ ۹۳‬خود را‬ ‫پیشــانی حمایت از رئیس جمهوری دیدند که مردم بابت مشکالت‬ ‫روزمره زندگی خود او ناراضی بودند و طبعاً این ســیل انتقادات مردم از‬ ‫هنرمندان بود که به واســطه حمایت از این جریان سیاسی در دو انتخابات‬ ‫ریاست جمهوری به این سو گسیل می شد‪ .‬شرایط اما در سال ‪ ۹۸‬به گونه دیگری‬ ‫رقم خورد و مسیر کنشــگری هنرمندان و ســینماگران با حاکمیت که از سال ‪۹۶‬‬ ‫تفاوت های جدی ای کرده بود در سال ‪ ۹۸‬هم با دست فرمانی پیش رفت که قبل از ‪۹۶‬‬ ‫چندان دیده نشده بود؛ دست فرمانی که رگه های عبور از حاکمیت در ان دیده می شد‬ ‫و دیگر حمایت از یک جریان خاص سیاســی درون حاکمیت در ان نمودی نداشت‪.‬‬ ‫سال ‪ ۹۸‬با اتفاقات عجیب و بی سابقه ای چون حوادث سیاسی در برخی شهر های ایران‬ ‫شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و پس از ان سقوط هواپیمای اوکراینی یکی از پر‬ ‫افت و خیز ترین سال های سیاسی تاریخ معاصر کشور تبدیل شده بود هیچکدام از این‬ ‫سال ها اما اش رابطه حاکمیت و هنرمندان کشوری‪ ۱۴۰۱‬نشد‪ .‬به هرحال جشنواره‬ ‫چهل و یکم در حالی اغاز شد که برخی از طیف های تندروی هنرمندان که این بار بر‬ ‫خالف دو سه دوره قبل از ان فرصت کافی برای اثرگذاری روی این رویداد را داشتند‪،‬‬ صفحه 18 ‫تالش کردند با ایجاد اجماعی گسترده و همه‬ ‫جانبه در میان هنرمندان‪ ،‬برای نخستین بار‬ ‫کاری کنند که جشــنواره فجر از اعتبار الزم‬ ‫برای برگزاری بیافتد و انتظار داشتند به واسطه‬ ‫عدم حضور ان ها و تحریم و بایکوت ان ها این‬ ‫جشنواره بعد از ‪ ۴۰‬سال اساســاً به برگزاری‬ ‫نرســد و تعطیل شــود‪ .‬هرچند که برگزاری‬ ‫موفق و عبور جشنواره های فیلم کوتاه تهران‬ ‫و سینماحقیقت کمی شــرایط این معادله را‬ ‫تغییر داده بود‪ ،‬اما همه میدانستند که به هر‬ ‫روی جنس جشــنواره فجــر از حیث میزان‬ ‫حضور پررنگ هنرمندان کنشــگر سیاسی‬ ‫و ابعاد رســانه ای و اجتماعی در سطح کشور‬ ‫شرایط متفاوتی از جشنواره فیلم کوتاه تهران‬ ‫یا سینما حقیقت داشت‪ .‬به خصوص این که‬ ‫برگزاری پرحاشیه جشــنواره چهلم و البته‬ ‫حضور مجتبی امینی که بیشتر به واسطه تهیه‬ ‫سریال امنیتی گاندو شناخته می شد‪ ،‬شرایط‬ ‫را جوری رقم میزد که در این نزاع جشنواره از‬ ‫حالت فرهنگی به یک گعده امنیتی سیاسی‬ ‫بدل شــود؛ چیزی که در ماه های منتهی به‬ ‫برگزاری جشنواره بار ها و بار ها در رسانه های‬ ‫ضدایرانی به ان تاکید شد و صحبت از ان به‬ ‫میان می امد که این جشنواره هیچ نسبتی با‬ ‫جامعه هنرمندان ایرانی ندارد و صرفاً امنیتی‬ ‫و سیاسی اســت‪ .‬و به این ها اضافه کنید موج‬ ‫دســتگیری و ممنــوع الخروجــی طیفی از‬ ‫هنرمندان که اعتراض شــدید قاطبه اهالی‬ ‫هنر را در پی داشت و البته کشف حجاب عده‬ ‫دیگری و خروج از کشور و حمایت از جریانات‬ ‫منســوب به پهلوی از ســوی عده دیگری از‬ ‫هنرمندان‪.‬‬ ‫دوازدهم بهمن مــاه ‪ ۱۴۰۱‬اما پردیس‬ ‫سینمایی ملت در حالی میزبان نخستین روز‬ ‫جشــنواره چهل و یکم بود که شرایط حضور‬ ‫اهالی رسانه و می همانان تقریباً تفاوت جدی‬ ‫با سال های قبل نداشت‪ .‬جشنواره فجری که‬ ‫به طور جدی صحبت از تحریم ان از ســوی‬ ‫طیف های روشــنفکر ســینما مانند انجمن‬ ‫منتقدان و بخشی از رسانه ها و‪ ...‬مطرح بود‪ ،‬در‬ ‫حالی به روز اول رسید که هم اهالی رسانه امده‬ ‫بودند‪ ،‬هم منتقدان و هم مهمانان‪ .‬جشنواره ای‬ ‫که این بار نه با ‪ ۲۲‬فیلم‪ ،‬که با ‪ ۲۴‬فیلم اغاز شد‪.‬‬ ‫تمام فیلم ها و نشســت های خبری هرچند با‬ ‫عدم حضور اکثر بازیگران امــا با نظمی قابل‬ ‫قبول و مطلوب به نمایش درامد‪ ،‬سینما های‬ ‫مردمی با بیش از ده درصد مخاطب بیشــتر‬ ‫پذیرای مخاطبان بودند و اختتامیه جشنواره‬ ‫نیز با حضور هنرمندان‪ ،‬مسئوالن و جریانات‬ ‫فرهنگی کشور درست مانند سالیان قبل برگزار‬ ‫شد تا سازمان سینمایی و دبیر جشنواره چهل‬ ‫و یکم از حیث ترتیب در برگزاری و ابعاد شکلی‬ ‫جشنواره ان هم در این سال خاص و عجیب‬ ‫سینمای ایران نمره قبولی بگیرند و حتی به‬ ‫لحاظ شــکلی و نظم در اجرا چند قدم جلوتر‬ ‫از جشنواره چهلم بایســتند؛ جشنواره ای که‬ ‫عده ای انتظار تعطیلی اش را می کشیدند نه تنها‬ ‫برگزار شــد بلکه به لحاظ شکلی بهتر از سال‬ ‫قبل هم برگزار شــد‪ .‬و تنها تفاوت جدی اش‬ ‫که البته اتفاق مهمی اســت و نباید از ان به‬‫سادگی عبور کرد‪ -‬عدم حضور بازیگرانی بود‬ ‫که از ماه ها قبل در لبه نزاع با حاکمیت ایستاده‬ ‫بودند و طبیعی بود که نیایند و حتی ان هایی‬ ‫هم که امدند عمدتاً لباس های مشکی به تن‬ ‫کرده بودند‪ .‬و این مهم ترین تاثیر طیفی بود که‬ ‫گمان می کردند نیامدنشان جشنواراه تعطیل‬ ‫می کند‪ .‬سینماگران و داورانی که مانی حقیقی‬ ‫فکر می کرد نمی ایند‪ ،‬امدند و از انها مهم تر‬ ‫میزان فروش بلیت فیلمهای جشنواره هم نه‬ ‫تنها کم نشد که ده درصد هم افزایش یافت‪.‬‬ ‫این اما جنبه شــکلی جشــنواره بود‪ .‬از‬ ‫حیث محتوا البته باید جشنواره چهل و یکم‬ ‫را جشــنواره ارگان ها و فیلم اولی ها دانست‪.‬‬ ‫حضور فیلم های ارگانی از سازمان اوج‪ ،‬حوزه‬ ‫هنری‪ ،‬بنیاد سینمایی فارابی‪ ،‬بنیاد شهید و‬ ‫بنیاد روایت فتح نکته ای بــود که هرچند در‬ ‫نگاه اول جشنواره را به یک جشنواره ارگانی‬ ‫رهنمون می کرد اما از این حیث و از بابت تعداد‬ ‫اثاری کــه با حمایت ارگان هــای حاکمیتی‬ ‫را به جشنواره گذاشــته اند تفاوت چندانی با‬ ‫سال های قبل نداشت؛ مگر ان که امسال تمام‬ ‫اثار حمایت شده از سوی ارگان های حاکمیتی‬ ‫به طور صریح از مشــارکت در جشنواره فجر‬ ‫سخن گفتند و حمایت و مشارکت شان در اثار‬ ‫مختلف را کتمان نکردند‪ .‬اتفاق نادرستی که‬ ‫سالیانی از سوی ارگان های دولتی در جشنواره‬ ‫فجر اتفاق می افتاد‪.‬‬ ‫نکته مهم دیگر حضور موفق کارگردانان‬ ‫فیلم اولی در جشــنواره چهل و یکم بود‪ .‬این‬ ‫جشنواره میزبان کارگردانانی بود که هرچند‬ ‫نخستین تجربه کارگردانی بلند سینمایی شان‬ ‫را تجربه می کردند‪ ،‬اما توانستند رضایت بخش‬ ‫و مطلوب در جشنواره حاضر شوند‪ .‬حضوری‬ ‫که هرچند به درخشــش نخســتین حضور‬ ‫چهره هایــی مانند محمدحســین مهدویان‬ ‫و ســعید روســتایی نبود‪ ،‬ولی جریان اصلی‬ ‫جشنواره چهل‬ ‫و یکم فیلم فجر در‬ ‫حالی که عده ای‬ ‫چشم انتظار تعطیلی‬ ‫ان بودند برگزار شد‬ ‫تا سینمای ایران‬ ‫به استقبال نسل‬ ‫جوانی برود که که‬ ‫اگرچه اثار اولشان در‬ ‫جشنواره چهل و یکم‬ ‫از حیث کیفیت و فرم‬ ‫تاریخ سازی نکردند‪،‬‬ ‫اما برایند حضورشان‬ ‫نشان از ظهور‬ ‫جوانانی می دهد که‬ ‫قرار است در اینده‬ ‫سینمای ایران را‬ ‫متفاوت از انچه که‬ ‫در دو دهه اخیر شکل‬ ‫گرفته پیش ببرند‬ ‫جشنواره را تشکیل می داد و نویدبخش بدنه‬ ‫تازه سینمایی بود که حاال دیگر قرار نیست با‬ ‫همان گروه های سابق و قدیمی و گاهی دارای‬ ‫رانت ادامه یابد‪.‬‬ ‫نکته قابل نقد و تامــل اما عدم توجه اثار‬ ‫جشنواره چهل و یکم گیشــه و تمرکز بر اثار‬ ‫حوزه مقاومــت و دفاع مقدس بــود‪ .‬حضور‬ ‫تعداد کثیر اثار ارگانی با موضوع دفاع مقدس‬ ‫مانند اتاقک گلی‪ ،‬شماره ‪ ،۱۰‬سینما متروپل‪،‬‬ ‫گل های باوارده‪ ،‬غریب و‪ ...‬جشــنواره چهل و‬ ‫یکم را از حیث موضوعــات و محتوا به یکی از‬ ‫جشنواره هایی تبدیل کرد که شاهد بیشترین‬ ‫تعداد اثار دفاع مقدســی در ان بودیم‪ .‬اثاری‬ ‫که البته معلوم نیســت چقدر بتوانند گیشه‬ ‫سینمای ایران در ســال اینده را از وضعیت‬ ‫مهلک و محتضــر فعلی نجات دهــد و البته‬ ‫کارشناسان معتقدند این اثار ظرفیت چنین‬ ‫اتفاقی را ندارند و باید شاهد و احتماالً شاهد‬ ‫شکست اکثریت قریب به اتفاق ان ها در گیشه‬ ‫سال اتی خواهیم بود‪ .‬اساساً از میان تمام اثار‬ ‫تولید شده از سوی ها ارگان ها بعید است اگر به‬ ‫جز یکی دو مورد مانند بچه زرنگ‪ ،‬کت چرمی‬ ‫و غریب باقی اثار مورد حمایــت ارگان های‬ ‫حاکمیتی بتوانند با توجیه اقتصادی در گیشه‬ ‫همراه شــوند؛ اتفاقی که باید تصمیم گیران و‬ ‫مسئوالن و مدیران فرهنگی بیش از همیشه‬ ‫با ان دقت کنند‪.‬‬ ‫به هرحال اما جشنواره چهل و یکم فیلم‬ ‫فجر در حالی که عده ای چشم انتظار تعطیلی‬ ‫ان بودند برگزار شد تا سینمای ایران به استقبال‬ ‫نسل جوانی برود که که اگرچه اثار اولشان در‬ ‫جشــنواره چهل و یکم از حیث کیفیت و فرم‬ ‫تاریخ ســازی نکردند‪ ،‬اما برایند حضورشان‬ ‫نشان از ظهور جوانانی می دهد که قرار است در‬ ‫اینده سینمای ایران را متفاوت از انچه که در دو‬ ‫دهه اخیر شکل گرفته پیش ببرند‪ .‬نقطه عطف‬ ‫در جشنواره چهل و یکم حاشیه های قبلی و‬ ‫گذرای ان نبود و چیز دیگری بود؛ سالم به نسل‬ ‫تازه سینمایی ایران‪.‬‬ ‫‪19‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 19 ‫زیر ذربین‬ ‫دکرت رضاپورحسین از رشایط هیات انتخاب و گزینش فیلم ها یم گوید‪:‬‬ ‫فیلم های تلخ از جشنواره‬ ‫حذف نشدند!‬ ‫اکثر متولدین دهه شــصت و هفتاد دکتر رضا پورحســین را بــه عنوان مجری‬ ‫پرچالش ترین مناظرات تاریخ این کشور یعنی مناظرات انتخابات سال ‪ ۸۸‬می شناسند‬ ‫اما ان هایی که به طور تخصصی تر سینما را دنبال می کنند می دانند رضا پورحسین در‬ ‫دوره های مختلف عضو شورای نمایش بوده و تجربه حضور در هیات داوران جشنواره‬ ‫فیلم فجر را نیز دارد‪ .‬در کنار این ها تخصص اکادمیک رضا پورحسین روانشناسی است‬ ‫و از سال گذشته به عنوان رئیس دانشــکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران‬ ‫فعالیت دارد‪ .‬عالوه بر همه موارد یاد شده با توجه به تجربه چند دهه حضور در رسانه ملی‪،‬‬ ‫رضا پورحسین گزینه قابل قبولی برای عضویت در هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره‬ ‫فیلم فجر محسوب می شود‪ .‬ان هم در دوره ای که بر اساس شایعات دبیر این دوره از جشنواره‬ ‫فیلم فجر برای انتخاب اعضای هیات داوران و هیات انتخاب با چالش جدی مواجه شده‪ .‬البته‬ ‫ش اعضایش‬ ‫لیست هفت نفره هیات انتخاب با وجود میانگین باالی سنی و یک دست بودن نگر ‬ ‫به این شایعات پایان داد اما از بدو انتشار لیست فیلم های جشنواره دور جدیدی از انتقادات‬ ‫شروع شد‪ .‬برای بررسی این حاشیه ها و مسائل جانبی مربوط به هیات انتخاب به سراغ دکتر‬ ‫رضاپورحسین رفتیم‪.‬‬ ‫بر اساس شــایعات دبیر این دوره‬ ‫از جشــنواره بــا چالش هایی برای‬ ‫نهایی کردن اعضای هیات انتخاب‬ ‫مواجه بوده‪ .‬خود شــما در وهله اول‬ ‫حضور در هیات انتخاب را پذیرفتید‬ ‫یا شرایط خاصی را برای پذیرش در‬ ‫نظر داشتید؟‬ ‫خیر‪ .‬شــرایط خاصی برای حضور در جمع‬ ‫هیات انتخاب نداشتم‪ .‬جشنواره فیلم فجر مهم‬ ‫ترین جشنواره هنری کشور است که در بهترین‬ ‫ایام ملی ما یعنی دهه مبارک فجر اتفاق می افتد‪.‬‬ ‫حضور دراین جشنواره شــرط الزم ندارد‪ .‬دبیر‬ ‫محترم جشــنواره از بنده دعــوت کردند و من‬ ‫هم پذیرفتم‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪20‬‬ ‫خود شــما فکر می کنیــد جای چه‬ ‫کسانی در هیات انتخاب خالی بود با‬ ‫چه تفکری یا چه تجربه و رویکردی؟‬ ‫با فرض اینکه اعضا می توانســت‬ ‫بیشتر باشد؟‬ ‫من هم فکر می کنم در انتخاب اثار هنری‪،‬‬ ‫نفرات بیشتری حضور داشته باشند بهتر است‪.‬‬ ‫به نظر من ترکیب متنوع و خوب بود و همه اعضا‬ ‫تجربیات زیادی در مدیریت و تولید اثار نمایشی‬ ‫و سینمایی داشــته اند‪ .‬ضمن اینکه این سوال‬ ‫می تواند درباره همه ادوار جشنواره مطرح باشد‪.‬‬ ‫باالخره در هر جشنوار ه ای‪ ،‬جمعی برای انتخاب‬ ‫و داوری حضور دارنــد و جمعی دیگری حضور‬ ‫ندارند‪ .‬مهم این است که اعضای انتخاب و داوری‪،‬‬ ‫سینما را بشناسند و در داوری اثار هنری‪ ،‬انصاف‬ ‫و استقالل رای خود را رعایت کنند‪.‬‬ ‫تجربه اعضای هیــات انتخاب قابل‬ ‫توجه اســت امــا به نظرتــان این‬ ‫تجربه محوری باعث نشده میانگین‬ ‫سنی اعضای هیات انتخاب نسبت به‬ ‫فعالین بدنه سینما زیاد باشد؟‬ ‫من با هرگونه طبقه بندی که خط کشــی‬ ‫ایجاد کند‪ ،‬موافق نیستم‪ .‬سن و جنسیت و ازاین‬ ‫قبیل مولفه ها که بوی ســهمیه بندی بدهد‪ ،‬با‬ ‫مقوله انتخاب و داوری درتعارض است‪ .‬مهم ترین‬ ‫شــاخص های اعضای هیات انتخــاب‪ ،‬دانش‪،‬‬ ‫مهارت و تجربه در حیطه های مختلف است‪.‬‬ ‫یکی از انتقادهایــی که در این مدت‬ ‫بارها نسبت به اعضای هیات انتخاب‬ ‫مطرح شــد یکدســت بودن نگاه‬ ‫سیاسی و فرهنگی انهاست‪ .‬نظر شما‬ ‫در این باره چیست؟‬ ‫منظور از یکدست بودن چیست؟ این ترکیب‬ ‫به لحاظی یکدســت و به لحاظ دیگر یکدست‬ ‫نیســتند‪ .‬وقتی از برچســب یکدست صحبت‬ ‫می کنیم‪ ،‬به نوعی اســتقالل افراد را زیر سوال‬ ‫می بریم‪ .‬به عنوان نمونه ممکن است چند نفر با‬ ‫هم یک حرف را بزنند‪ ،‬اما یکدست نباشند‪ .‬فکر و‬ ‫اندیشه ایستا نیست که ان را با برچسب یکدستی‬ ‫تقلیل دهیم‪ .‬فکر واندیشــه‪ ،‬پویاست‪ ،‬درحال‬ ‫تحول و نو شــدن است‪ .‬اســتفاده از مفاهیمی‬ ‫چون یکدســتی‪ ،‬هم جناحی‪ ،‬و‪ ...‬برچسب زنی‬ ‫و قضاوت اســت‪ .‬خیلی از ماها از قضاوت کردن‬ ‫دوری می کنیم و یا پز ان را می دهیم‪ ،‬اما درعمل‬ ‫با برچسب ها قضاوت می کنیم‪ .‬همه جمع ها از‬ ‫لحاظی یکدست هستند و از لحاظی خیر‪ .‬منطقا‬ ‫وقتی از برچسب‬ ‫یکدست صحبت‬ ‫می کنیم‪ ،‬به نوعی‬ ‫استقالل افراد را زیر‬ ‫سوال می بریم‪ .‬به‬ ‫عنوان نمونه ممکن‬ ‫است چند نفر با هم‬ ‫یک حرف را بزنند‪،‬‬ ‫اما یکدست نباشند‪.‬‬ ‫فکر و اندیشه ایستا‬ ‫نیست که ان را با‬ ‫برچسب یکدستی‬ ‫تقلیل دهیم‪ .‬فکر‬ ‫واندیشه‪ ،‬پویاست‪،‬‬ ‫درحال تحول و‬ ‫نو شدن است‪.‬‬ ‫استفاده از مفاهیمی‬ ‫چون یکدستی‪ ،‬هم‬ ‫جناحی‪ ،‬و‪ ...‬برچسب‬ ‫زنی و قضاوت‬ ‫است‪ .‬خیلی از ماها‬ ‫از قضاوت کردن‬ ‫دوری می کنیم و یا‬ ‫پز ان را می دهیم‪ ،‬اما‬ ‫درعمل با برچسب ها‬ ‫قضاوت می کنیم‬ ‫این ســوال موضوعیت ندارد‪ .‬اما ترکیب هیات‬ ‫انتخاب با توجه به ســایق متنوع ان‪ ،‬یکدست‬ ‫نبوده و دارای ســلیقه های متفاوتی بودند‪ .‬این‬ ‫موضوع در بحثهای جدی درباره فیلم ها و جهت‬ ‫گیری ها‪ ،‬خود را نشان می داد‪.‬‬ ‫یعنی در انتخاب فیلم ها یکسونگری‬ ‫وجود نداشته؟‬ ‫شما ابتدا یک فرض می سازید و براساس ان‬ ‫سوال می کنید! من یکسونگری کامل ندیده ام‪.‬‬ ‫نگاه به چه؟ نگاه و نگرش واحد به موضوعی که‬ ‫در ان اجماع وجود دارد‪ ،‬یکســونگری نیست‪.‬‬ ‫متاســفانه ما از مفاهیم و گزاره ها در جای خود‬ ‫اســتفاده نمی کنیم‪ .‬مثال در مفهــوم و فرایند‬ ‫دیدگاه گیری(‪ )Perspective-taking‬از دو‬ ‫یا چند منظر به یک موضوع نگریسته می شود اما‬ ‫ممکن است یک برداشــت واحد را نتیجه دهد‪.‬‬ ‫این برداشت واحد مذموم نیســت‪ .‬لزوما نباید‬ ‫همه برداشتها به تکثر بینجامد‪ ،‬بلکه برداشت‬ ‫و استنتاج یگانه و یکدست‪ ،‬به واقعیت نزدیکتر‬ ‫است‪ .‬این اشتباهی است که از داستان اتاق فیل‬ ‫موالنا برداشت می شود‪ .‬مولوی نگفته است که‬ ‫هرکسی از ظن خود چیزی را که درک می کند‪،‬‬ ‫درست است‪ .‬بله برداشت اوست اما غیر واقعی‬ ‫است‪ .‬دراتاق نه ناودان است‪ ،‬نه ستون است نه‬ ‫باد بیزن! بلکه فیل اســت‪ .‬این تکثر غیر واقعی‬ ‫است‪ ،‬غلط است و یکســویه نیست‪ .‬اگر از خود‬ ‫موالنا کمک بگیریم اواتاق فیل را برای بیت اخر‬ ‫تصویر کرده اســت که؛ درکف هرکس شمعی‬ ‫بدی‪ /‬اختالف از گفتشــان بیرون شدی‪ .‬دراین‬ ‫مثال یکدستی برداشــت از یک پدیده‪ ،‬نقض‬ صفحه 20 ‫کننده واقعیت نیست‪ ،‬بلکه عین واقعیت است‪.‬‬ ‫بنده برای تکثر دراندیشــه ها و سالیق‪ ،‬اصالت‬ ‫قائل هستم و ان را عامل مهمی در رشد فکری‬ ‫انسان و جوامع می دانم‪ .‬اما یکسونگری همیشه‬ ‫ناقض تکثر نیست‪.‬‬ ‫فضای گفتگوها بین اعضــا ‪ ،‬برای‬ ‫انتخاب فیلم ها چگونه بود؟ چقدر نیاز‬ ‫به مذاکره و اقناع یکدیگر داشــتید؟‬ ‫چه نکاتی برای اعضــا غلبه و تاکید‬ ‫بیشتری داشت؟‬ ‫به طور مرسوم‪ ،‬مشاهده فیلم ها یک طرف‪،‬‬ ‫وانتخاب فیلم ها و داوری هنری و فنی یکطرف‪.‬‬ ‫برای اینکه در باره انتخاب و داوری‪ ،‬اجماع صورت‬ ‫بپذیرد به اقناع یکدیگر نیاز است‪ .‬متقاعدسازی‬ ‫کار اسانی نیست‪ ،‬باید از استدالل و منطق بهره‬ ‫جســت تا بتوان بر نظر دیگری تاثیر گذاشت‪.‬‬ ‫دراین جمع نیز در جاهایی که اختالف نظر وجود‬ ‫داشــت‪ ،‬بحثهای جدی صورت می گرفت‪ .‬و در‬ ‫این بحثها تفاوت ها‪ ،‬بلکه تفاوت های جدی در‬ ‫نوع نگاه خود را نشان می داد‪ .‬در مورد چند فیلم ‬ ‫نیز اختالفاتی وجود داشت که ان اثار از بخش‬ ‫سوادی سیمرغ خارج شوند‪.‬‬ ‫بــرای گزینــش میــان فیلم هــا‬ ‫دستور العمل یا تاکیری از سوی ارشاد‬ ‫یا دبیر جشــنواره وجود داشت که‬ ‫چه مدل فیلم هایــی تایید یا چه مدل‬ ‫فیلم هایی رد شوند؟‬ ‫من دراین خصوص نه توصیه ای شنیدم و نه‬ ‫پیشنهادی از سوی مسئوالن جشنواره‪.‬‬ ‫چندی پیش وزیر ارشاد تاکید کرد که‬ ‫در این دوره فیلم سیاه نما وجود ندارد‬ ‫اساســا فیلمی بود که احساس کنید‬ ‫تلخ است یا ســیاه نمایی دارد و کنار‬ ‫گذاشته شود؟‬ ‫در این دوره نیز همانند ادوار قبل‪ ،‬فیلم های‬ ‫تلخ وجــود دارد‪ .‬البتــه تولیــد فیلمهایی که‬ ‫اسیب های اجتماعی و معضالت جامعه را مطرح‬ ‫می کنند نیاز اســت‪ .‬این فیلم ها برای توصیف‬ ‫جامعه و البته درمان و اصالح ان ضرورت دارد‬ ‫‪.‬درست اســت که کمی ذائقه انسان را تلخ می‬ ‫کنند‪ ،‬اما برای اصالح جامعــه و ایجاد دغدغه‬ ‫در مدیــران جامعه الزم اســت‪ .‬فیلم هایی که‬ ‫هشــدارهای جدی می دهند‪ ،‬فیلمهای خوبی‬ ‫هستند‪ ،‬اما ممکن است مورد استقبال مسئوالن‬ ‫قرار نگیرنــد اما باید به این نکته توجه داشــت‬ ‫که نشــان دادن نمونه های تلخ و اســیب های‬ ‫جامعه با سیاه نمایی و تلخ گرایی متفاوت است‪.‬‬ ‫بهتر اســت دراین خصوص به شــاخص «واقع‬ ‫گرایی» روی بیاوریم تا از انصاف خارج نشویم‪.‬‬ ‫درواقع گرایی نشان دادن نکات منفی و اسیب‬ ‫با مثبت اندیشــی منافاتی ندارد‪ .‬اگر فیلمی به‬ ‫گونه ای بدی هــا را بزرگ کند کــه گویی هیچ‬ ‫پدیده مثبتی در جامعه وجــود ندارد‪ ،‬این واقع‬ ‫گرایی نیست‪ ،‬این منفی نگری است‪ .‬پس نشان‬ ‫دادن نکات و پدیده های منفی اجتماعی با منفی‬ ‫اندیشی متفاوت است‪ .‬این نکته ظریفی است‪.‬‬ ‫هر کارگردانی کــه فیلم تلخ می ســازد‪ ،‬لزوما‬ ‫منفی اندیش نیســت‪ ،‬اما می تواند باشد‪ .‬برای‬ ‫ارزیابــی دقیق تر باید به شــاخص واقع گرایی‬ ‫روی اورد‪.‬‬ ‫جای چه فیلم هایی در سینمای ایران‬ ‫و در این دوره از جشنواره فجر خالی‬ ‫است و فکر می کنید الزم بود درباره‬ ‫موضوع مدنظر فیلمی ساخته شود؟‬ ‫دراین جشنواره و بســیار از جشنواره های‬ ‫پیشین‪ ،‬جای فیلمهای کمدی‪ ،‬علمی‪ ،‬تخیلی‪،‬‬ ‫معمایی و اکشــن خالی اســت‪ .‬جنس فیلم ها‬ ‫عموما به ســمت مقوله های اجتماعی‪ ،‬ان هم‬ ‫درموضوعات محــدود اجتماعی‪ ،‬می رود‪ .‬البته‬ ‫درباره پدیده هــای فرهنگــی اجتماعی مثل‬ ‫بالگرها و روایت داستان در دل محیط های علمی‬ ‫چند فیلم وجود دارد که برای ســینمای ایران‬ ‫خیلی کم است‪ .‬متاسفانه سبد سینمای ایران‬ ‫به لحاظ تنوع ژانر و موضوع سبد کاملی نیست‪.‬‬ ‫اما توان دانشی و حرفه ای ان در سینمای خوب‬ ‫ایران وجود دارد‪ .‬اینکه چرا به اینجا رسیده ایم‪،‬‬ ‫خوب است در گفتگوهایی اسیب شناسی شود‪.‬‬ ‫نباید این موضوع را فراموش کنیم‪.‬‬ ‫انتقادی که به فیلم های این دوره از‬ ‫جشنواره مطرح شد این بود که یا اثار‬ ‫ارگانی هستند و یا بسیاری در فضاها و‬ ‫سوژه های مشابه ساخته شده اند‪ .‬این‬ ‫حرف درست است؟ لطفا در این باره‬ ‫توضیح دهید‪.‬‬ ‫دراین موضوعــی که گفتید مــن تفاوت‬ ‫معناداری بین این جشــنواره و جشنواره های‬ ‫پیشین نمی بینم‪.‬‬ ‫همانطــور که مســتحضرید هیات‬ ‫انتخاب از مواردی اســت که بیشتر‬ ‫در ایران وجود دارد و در فستیوال های‬ ‫خارجی کمتر با چنین شیوه ای پیش‬ ‫می رود‪ .‬فکر می کنیــد امتیاز چنین‬ ‫هیاتی در جشنواره ها به چیست؟‬ ‫برای انتخاب فیلم برای داوری در جشنواره‬ ‫روش های متعــددی وجــود دارد‪ .‬این روش‬ ‫سال هاست که اجرا می شود‪ .‬من فکر می کنم‬ ‫دراین باره بهتر اســت دبیــران ادوار مختلف‬ ‫جشــنواره فجر و جمعی از تهیــه کنندگان و‬ ‫کارگردان های با تجربه ان را بررسی کنند‪ .‬شاید‬ ‫بهتر باشد براساس مقتضیات زمان‪ ،‬یک بازنگری‬ ‫منطقی صورت بپذیــرد‪ .‬این بازنگــری نباید‬ ‫مقطعی و در جمع کوچکی صورت بگیرد‪ ،‬بلکه‬ ‫شاید بازنگری در یک اکادمی هنری سینمایی با‬ ‫نتایج خوبی همراه شود‪.‬‬ ‫با توجه به تخصص شما در حوزه روان‬ ‫شناختی‪ ،‬ضرورت توجه به درام ها و‬ ‫تریلرهای روانشناسانه را در سینمای‬ ‫نشان دادن‬ ‫نمونه های تلخ و‬ ‫اسیب های جامعه‬ ‫با سیاه نمایی و‬ ‫تلخ گرایی متفاوت‬ ‫است‪ .‬بهتر است‬ ‫دراین خصوص‬ ‫به شاخص «واقع‬ ‫گرایی» روی بیاوریم‬ ‫تا از انصاف خارج‬ ‫نشویم‪ .‬درواقع‬ ‫گرایی نشان دادن‬ ‫نکات منفی و اسیب‬ ‫با مثبت اندیشی‬ ‫منافاتی ندارد‬ ‫ایران چقدر است؟‬ ‫خیلی! متاسفانه روانشناسان در دفاتر فیلم‬ ‫رفت و امد ندارند و همچنین فیلمسازان نیز تا‬ ‫حد زیادی خود را بی نیاز از دانش روانشناسی‬ ‫می دانند‪ .‬روانشــناس مجرب میتواند در سوژه‬ ‫یابی‪ ،‬پرداخت سوژه‪ ،‬شخصیت پردازی‪ ،‬ترکیب‬ ‫بندی های هنــری و زیبایی شناســی از ابتدا‬ ‫درکنار فیلم باشد‪ .‬مباحث و لحظه های بسیار‬ ‫زیادی در شــخصیت‪ ،‬رفتار‪ ،‬هیجان؛ شناخت‪،‬‬ ‫انگیزه ها‪ ،‬تیپ های شــخصیتی وجود دارد که‬ ‫کامال دراماتیک است‪ .‬به عنوان نمونه تعریفی‬ ‫که فروید از اضطراب دارد و استفاد او از نمادها و‬ ‫اسطوره ها برای تبیین مفاهیم روان تحلیلگرانه‬ ‫دستمایه های دراماتیک هستند که می توانند به‬ ‫کاتارسیس در مخاطب نیز بینجامدو بسیار اثر‬ ‫گذار باشند‪ .‬در این باب‪ ،‬رویکردها و نظریه های‬ ‫گوناگونی وجود دارد که مــن ردپایی از ان ها‬ ‫درســینما ایران نمی بینم‪ ،‬البته گاهی به این‬ ‫موضوع توجه شــده اما به طور رایــج خیر! بر‬ ‫اســاس مشــاهداتم این مفاهیم در تئاتر بهتر‬ ‫و بیشتر استفاده می شــود‪ ،‬اما درسینما کمتر‬ ‫اســت‪ .‬من فیلم ناب روانشناختی بجز یکی دو‬ ‫مورد ندیده ام‪.‬‬ ‫هــر از گاهــی در بحرا ن هایی که‬ ‫در کشــور وجــود دارد بخشــی از‬ ‫ســینماگران با نوعی اعتراض مثال‬ ‫تحریم جشــنواره‪ ،‬واکنش نشــان‬ ‫می دهند نظرتان درباره واکنش های‬ ‫این چنینی چیست؟‬ ‫معتقدم باید مساله اعتراض کامال مشخص‬ ‫باشد‪ .‬شخصی که اعتراض و یا تحریم می کند‪،‬‬ ‫باید به طور صریح مشــخص کند کــه به چه‬ ‫موضوعی اعتراض دارد؟ درچه سطحی اعتراض‬ ‫دارد؟ چرا تحریم می کند؟ خود فرد به این نتیجه‬ ‫رسیده یا به بنا به یک رفتار منفعالنه مانند تبعیت‬ ‫احساسی از دیگران دست به اعتراض می زند؟‬ ‫اعتراض تصریح شــده و البته همراه با استقالل‬ ‫فکری بد نیست‪ .‬می توان حضور داشت و اعتراض‬ ‫هم داشــت‪ .‬به نظرم در چنین شــرایطی عدم‬ ‫حضور توجیه ندارد‪ .‬بر همین اساس من بیشتر‬ ‫یک دومینوی احساسی مشاهده می کنم‪ .‬ضمن‬ ‫اینکه درهیچ جای دنیا پدیده های اساسی و ملی‬ ‫تحریم نمی شــوند‪ .‬هرحرکتی باید با شاخص‬ ‫منافع ملی عمل شــود‪ .‬ممکن اســت با روند و‬ ‫افراد و مدیران موافقت نداشــته باشیم‪ ،‬اما نفی‬ ‫ان معنا ندارد‪.‬‬ ‫در میان فیلم ها اثری هســت که در‬ ‫ذهن شما ماندگار شده باشد و با توجه‬ ‫به تخصص روانشناســی و نگرش‬ ‫فرهنگی تان نظر شما را جلب کرده‬ ‫باشد؟‬ ‫پاسخ‪ :‬من معیار نیستم‪ ،‬اما اثری که ذهن‬ ‫من را به لحاظ روانشناختی خیلی درگیر کرده‬ ‫باشد ندیده ام‪ .‬البته بازی یک بازیگر در ذهن من‬ ‫باقی مانده است‪.‬‬ ‫‪21‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 21 ‫زیر ذربین‬ ‫مروری بر فیلم های بخش سودای سیرمغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر‬ ‫شکارچیانجوانسیمرغ‬ ‫چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به دبیری مجتبی امینی بیست و چهار فیلم منتخب خود را کمی دیرتر از‬ ‫همیشه به اهالی سینما و مخاطبان جشنواره فیلم فجر معرفی کرد‪ .‬این اثار اکثر توسط کارگران های نسل جوان‬ ‫و با انگیزه ساخته شده و برخالف دوره های قبلی اسامی مطرح کمتری در این دوره از جشنواره حضور دارند‪ .‬با این‬ ‫حال مخاطبان و اهالی سینما امیدوار هستند مانند سال گذشته که مالقات خصوصی‪ ،‬علفزار و‪ ...‬با کارگردان های‬ ‫کار اولیشان درخشیدند‪ ،‬امسال نیز کارگران های نسل جوان همه را غافگیر کنند و خوش بدرخشتند‪ .‬در این‬ ‫بخش مروری به فیلم های جشنواره خواهیم داشت‪.‬‬ ‫انها مرا دوست داشتند‬ ‫تهیه کننده‪ :‬محمدرضا رحمانی‬ ‫کارگردان‪ :‬محمدرضا رحمانی‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪22‬‬ ‫بازیگــران‪ :‬بهاره افشــاری‪ ،‬امیرحســین‬ ‫ارمان‪ ،‬امیر جعفری ‪ ,‬نسیم ادبی‪ ،‬شهرام قائدی‪،‬‬ ‫هادی تســلیمی‪ ،‬علی صالحی‪ ،‬بهــار نوحیان‪،‬‬ ‫ایرج رحمانی‪ ،‬الهه داودی‪ ،‬زهره حمیدی‪ ،‬لیال‬ ‫بلوکات‪ ،‬الهه داوودی‪ ،‬حسین سلمانی مروست‪،‬‬ ‫ســینا غفاری‪ ،‬ابراهیم مومنی‪ ،‬لیال حســنی و‬ ‫مهدی عالی خانی‬ ‫داســتان فیلــم‪ :‬محمدرضــا رحمانی در‬ ‫کارنامه خود ‪ ۶‬فیلم ســینمایی و یک مستند‬ ‫دارد که «ان ها مرا دوســت داشتند» پنجمین‬ ‫فیلم او اســت‪ .‬فیلم هــای قبلی او بــه نام های‬ ‫«پریسا»‪« ،‬گاهی»‪« ،‬دلخون» و «ستایش» به‬ ‫موضوعات اجتماعی مانند قصاص‪ ،‬اسیدپاشی‬ ‫و درگیری هــای به زوج هــا می پرداختند و در‬ ‫فیلم «انها مرا دوست داشتند» نیز یک مسئله‬ ‫اجتماعی با رویکرد انســانی طرح می شــود‪.‬‬ ‫رحمانــی در این فیلــم که تولیدش اســفند‬ ‫سال گذشته اغاز شــده بود‪ ،‬به ماجرای زوجی‬ ‫پرداخته که فرزندشــان بیمار می شــود‪ ..‬این‬ ‫فیلم با محوریت یک موضوع انســانی ساخته‬ ‫شــده و بزنگاه های زندگی یک زوج توجه دارد‬ ‫که گاهی ناهمواره های متعدد در روابط و مسیر‬ ‫زندگی ادم ها و بخصوص زوج ها ایجاد می کنند‪.‬‬ ‫با همه اینها گویا فیلم جدید رحمانی در مقایسه‬ ‫با اثار قبلی فضای ارام تری دارد و تنش ها و اوج و‬ ‫فرودهایش به ان شدتی نیست که در سایر اثار‬ ‫رحمانی دیده شده است‪ .‬در خالصه داستانی که‬ ‫از این فیلم منتشر شده‪ ،‬امده است‪ :‬با بعضی ها‬ ‫مشه ساعت ها در مورد چیزهای خیلی کوچیک‬ ‫حرف زد و خسته نشــد‪ ،‬حتی درباره برگ های‬ ‫پوسیده زیر پاهامون‪.‬‬ ‫اکثر اثار جشنواره‬ ‫چهل و یکم توسط‬ ‫کارگران های نسل‬ ‫جوان و با انگیزه‬ ‫ساخته شده و‬ ‫برخالف دوره های‬ ‫قبلی اسامی مطرح‬ ‫کمتری در این دوره‬ ‫از جشنواره حضور‬ ‫دارند‪ .‬با این حال‬ ‫مخاطبان و اهالی‬ ‫سینما امیدوار‬ ‫هستند مانند سال‬ ‫گذشته که مالقات‬ ‫خصوصی‪ ،‬علفزار‬ ‫و‪ ...‬با کارگردان های‬ ‫کار اولیشان‬ ‫درخشیدند‪ ،‬امسال‬ ‫نیز کارگران های‬ ‫نسل جوان همه را‬ ‫غافگیر کنند و خوش‬ ‫بدرخشتند‬ ‫اه سرد‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سیدرضا محقق‬ ‫کارگردان‪ :‬ناهید عزیزی صدیق‬ ‫بازیگران‪ :‬علی باقری‪ ،‬ایمان صدیق‪ ،‬محمد‬ ‫اشکانفر‪ ،‬ساالر دریامج‪ ،‬امیر شمس‪ ،‬امیر ارام‪،‬‬ ‫کوروش اشراقی‪ ،‬حسام رضاییان‪ ،‬اهورا بهرامی‪،‬‬ ‫برسام بهرامی‪.‬‬ ‫داستان فیلم‪ :‬بها و بهرام در جاده ای همراه و‬ ‫همسفر شده اند بی انکه حرفی برای گفتن داشته‬ ‫باشند‪ .‬این تمام چیزی است که تاکنون درباره‬ ‫داستان این فیلم منتشر شده است و بعالوه یک‬ ‫تصویر که مردی را نشان می دهد که کوران برف‬ ‫و سرما‪ ،‬دیگری را روی شانه هایش حمل می کند‪.‬‬ ‫درباره ناهید عزیزی صدیق هم این را می دانیم‬ ‫که یک فیلم بلند سینمایی در کارنامه دارد و ان‬ ‫فیلم‪« ،‬اه سرد» اســت اما بیش از این به عنوان‬ ‫بازیگردان‪ ،‬مشاور کارگردان و یکی از نویسندگان‬ ‫فیلم نامه در ساخت «دشت خاموش» با احمد‬ ‫بهرامی همکاری داشــته اســت‪ .‬همچنین در‬ ‫فیلم «پل سیزدهم» به کارگردانی فرهاد غریب‪،‬‬ ‫منشــی صحنه بود و البته تهیه کنندگی فیلم‬ ‫«پناه» بــه کارگردانی احمد بهرامــی را نیز در‬ ‫کارنامه دارد‪ .‬عزیزی معتقد اســت فیلمســاز‬ ‫نمی تواند مســایل فرهنگی زیست بودمش را‬ ‫نادیده بگیرد و بهتریــن موضوعات برای بازگو‬ ‫کردن‪ ،‬نزدیک ترین موضوعات است‪.‬‬ ‫سیدرضا محقق تهیه کننده فیلم‪ ،‬یک فیلم‬ ‫دیگر نیز در جشــنواره چهل و یکم دارد به نام‬ ‫«چرا گریــه نمیکنی» بــه کارگردانی علیرضا‬ ‫معتمدی و سال گذشتنه نیز با فیلم تقدیر شده‬ ‫«درب» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت‪ .‬به‬ ‫نظر می رســد محقق یکی از گزینه های جدی‬ ‫برای دریافت جایــزه تهیه کنندگی این دوره از‬ ‫جشنواره باشد‪.‬‬ ‫بعد از رفتن‬ ‫تهیه کننده‪ :‬محمود اقابابایی پور‬ ‫کارگردان‪ :‬رضا نجاتی‬ ‫بازیگران‪ :‬صابر ابر‪ ،‬ســارا بهرامــی‪ ،‬پوریا‬ ‫رحیمی سام‪ ،‬بهرام شاه محمدلو‪ ،‬احترام برومند‪،‬‬ ‫روشنک گرامی‪ ،‬یســنا میرطهماسب‪ ،‬خسرو‬ ‫احمدی‪ ،‬حامی ترابی‬ صفحه 22 ‫داستان فیلم‪ :‬ارش بعد از مدت ها دوری به‬ ‫زادگاهش باز می گردد و به دنبال گمشــده اش‬ ‫است اما قرار است با موقعیت هایی مواجه شود‬ ‫که «بعد از رفتن» او پدید امده اند‪ .‬این اولین فیلم‬ ‫بلند ســینمایی نجاتی و محصول باشگاه فیلم‬ ‫اولی های بنیاد ســینمایی فارابی است‪ .‬نجاتی‬ ‫پیش از این برای فیلم کوتاه «ارفاق» از چهلمین‬ ‫جشنواره بین المللی فیلم فجر سیمرغ بلورین را‬ ‫از ان خود کرده بود اما جوایز این فیلم به همین‬ ‫مورد ختم نمی شود‪ .‬بدون تردید فیلم «بعد از‬ ‫رفتن» محصول همکاری بیشترین جایزه داران‬ ‫است؛ ارمان فیاض مدیر فیلمبرداری این پروژه‬ ‫در دوره چهلــم فجر ســیمرغ بلورین بهترین‬ ‫فیلمبرداری را برای «برف اخر» دریافت کرده‬ ‫بود‪.‬ارش اقابیک مدیر جلوه های میدانی فیلم‬ ‫در ســی و پنجمین جشــنواره فیلم فجر برای‬ ‫«رگ خواب»‪« ،‬یک روز بخصوص» و «خفه گی»‬ ‫سیمرغ گرفته بود‪ .‬محمد برادران مدیر جلوه های‬ ‫بصری برای فیلم «خروج»‪ ،‬مســعود سخاوت‬ ‫دوست طراح موســیقی برای فیلم «موقعیت‬ ‫مهدی» و عماد خدابخــش تدوینگر برای فیلم‬ ‫«بی همه چیز» پیش از این ســیمرغ جشنواره‬ ‫فیلم فجر را به خود اختصاص داده بودند‪.‬‬ ‫پوریا رحیمی سام بازیگر «بعد از رفتن» نیز‬ ‫برای فیلم «زاالوا» سیمرغ بهترین نقش مکمل‬ ‫مرد و سارا بهرامی دیگر بازیگر این فیلم سیمرغ‬ ‫بلورین بهترین بازیگــر نقش اول زن برای فیلم‬ ‫«دارکوب» را دریافت کرده بودند‪.‬‬ ‫بچه زرنگ‬ ‫تهیه کننده‪ :‬حامد جعفری‬ ‫کارگردان‪ :‬هادی محمدیان‪ ،‬بهنود نکویی و‬ ‫محمدجواد جنتی‬ ‫صدا پیشــگان‪ :‬سعید شــیخ زاده ‪ -‬هومن‬ ‫حاجی عبداللهی‬ ‫داستان فیلم‪ :‬محسن پسر بچه ای است که‬ ‫عاشــق ابر قهرمان های فیلم هاست و همیشه‬ ‫تالش می کنــد تا با وســایل ابرقهرمانی اش به‬ ‫هرکس و هرچیزی کمک کند اما در یک اتفاق‬ ‫نادر‪ ،‬محســن با حیوانی مواجه می شود که از‬ ‫گونه حیوانات منقرض شده ایران است‪ .‬محسن‬ ‫تصمیم می گیرد تا به ان حیوان هم کمک کرده‬ ‫دل‬ ‫و او را به زادگاهش باز گرداند‪ ،‬اما ســفر به ِ‬ ‫جنگل‪ ،‬نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات‬ ‫منقرض شده دیگر‪ ،‬شروع یک ماجرای پیچیده‬ ‫برای محسن است‪.‬‬ ‫گروه هنر پویا که ســاخت انیمیشن های‬ ‫سینمایی «شــاهزاده روم» و «فیلشــاه» را در‬ ‫کارنامه دارد این بار بــا همکاری کانون پرورش‬ ‫در اغوش درخت‬ ‫تهیه کننده‪ :‬محمدرضا مصباح و ســجاد‬ ‫نصراللهی نسب‬ ‫کارگردان‪ :‬بابک خواجه پاشا‬ ‫فکری کودکان و نوجوانان انیمیشن بچه زرنگ را‬ ‫تولید کرده است؛ انیمیشنی که احتماال سریال‬ ‫ان نیز در اینده عرضه شود‪ .‬یکی از کارگردانان‬ ‫این انیمیشن بهنود نکویی که پیش از این اثاری‬ ‫مانند «استریپی» و «روبی و جوجه ها» را ساخته‬ ‫است؛ اولی در لیست اولیه اسکار پذیرفته شده‬ ‫بود و دومین اثــرش در تلویزیون با اســتقبال‬ ‫کودکان و نیز بزرگساالن عالقمند به انیمیشن‬ ‫روبرو شده بود‪ .‬این کارگردان معتقد است همه‬ ‫مراحل تولید با دقت و وسواس انجام شده و «بچه‬ ‫زرنــگ» از دیگر اثار هنر پویا یــک قدم جلوتر‬ ‫خواهد بود‪ .‬به نظر می رسد این انیمیشن در چهلم‬ ‫و یکمین جشنواره فیلم فجر شانس زیادی برای‬ ‫دریافت جایزه داشته باشد بخصوص از این بابت‬ ‫که رقیبی در جشنواره ندارد‪.‬‬ ‫چرا گریه نمی کنی؟‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سید رضا محقق‬ ‫کارگردان‪ :‬علیرضا معتمدی‬ ‫بازیگران‪ :‬علیرضا معتمدی‪ ،‬هانیه توسلی‪،‬‬ ‫فرشته حســینی‪ ،‬مانی حقیقی‪ ،‬لیندا کیانی‪،‬‬ ‫نهال دشــتی‪ ،‬علی مصفا‪ ،‬امیرحسین فتحی و‬ ‫باران کوثری‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬علیرضا بعد از دست دادن‬ ‫برادرش نمی تواند گریه کند‪ .‬دوستانش با راه های‬ ‫مختلــف از او دعوت می کنند کــه گریه کند‪.‬‬ ‫داســتان فیلم فعال در همین دو جمله خالصه‬ ‫شده اما حاشــیه های فیلم یکی دو تا نیست‪ .‬از‬ ‫ابراز ناخرسندی بازیگران فیلم به حضورش در‬ ‫جشــنواره گرفته تا مصاحبه علیرضا معتمدی‬ ‫درباره غیرقانونــی بودن حضور ایــن فیلم در‬ ‫جشنواره و بعد اظهارات ســیمون سیمونیان‬ ‫(مدیر دبیرخانه جشنواره بین المللی فیلم فجر)‬ ‫درباره بالمانع بودن این فیلم در جشنواره‪ .‬برخی‬ ‫از بازیگران فیلم با ارجاع به مسائل چند ماه اخیر‪،‬‬ ‫گفته اند از اینکه نامشــان به واسطه «چار گریه‬ ‫نمی کنی؟» در جشــنواره امده‪ ،‬احساس ننگ‬ ‫دارند و علیرضا معتمدی نیز اعالم کرده بود چون‬ ‫فیلمش قبل از جشنواره فجر در چند جشنواره‬ ‫از جمله جشــنواره سائوپائولو شــرکت کرده‪،‬‬ ‫طبق قانون نمی تواند در جشنواره فجر حضور‬ ‫داشته باشد اما مدیر دبیرخانه بین المللی فیلم‬ ‫فجر با استناد به فیلم هایی مانند «خون بازی»‪،‬‬ ‫«تی تی» و «خط فرضی» که بعد از شرکت در‬ ‫جشنواره های خارجی در جشنواره فجر شرکت‬ ‫کرده بودند‪ ،‬حضور «چرا گریه نمی کنی؟» را در‬ ‫چهل و یکمین دوره جشنواره فجر بالمانع دانسته‬ ‫و حاال این فیلم یکی از پذیرفتگان بخش سودای‬ ‫سیمرغ این دوره از جشنواره است‪.‬‬ ‫گروه هنر پویا که‬ ‫ساخت انیمیشن های‬ ‫سینمایی‬ ‫«شاهزاده روم»‬ ‫و «فیلشاه» را در‬ ‫کارنامه دارد این بار‬ ‫با همکاری کانون‬ ‫پرورش فکری‬ ‫کودکان و نوجوانان‬ ‫انیمیشن بچه زرنگ‬ ‫را تولید کرده است؛‬ ‫انیمیشنی که احتماال‬ ‫سریال ان نیز در‬ ‫اینده عرضه شود‬ ‫بازیگران‪ :‬مــارال بنی ادم‪ ،‬جــواد قامتی‪،‬‬ ‫روح اهلل زمانی‪ ،‬اهورا لطفی و رایان لطفی‬ ‫داستان فیلم‪ :‬بحران پیچیده زندگی کیمیا و‬ ‫فرید که ‪ ۱۲‬سال از ازدواجشان می گذرد‪ ،‬جهان‬ ‫زیبای فرزندانشان را بهم می ریزد‪ .‬کودکانی که‬ ‫هیچ چیز جز ســادگی و مهربانی را در زندگی‬ ‫نمی شناسند‪ .‬فیلم هم بر مدار تالش یک خانواده‬ ‫برای جلوگیری از فروپاشــی شکل گرفته و در‬ ‫عین شــاعرانگی‪ ،‬اندکی ملتهــب و دراماتیک‬ ‫اســت‪ .‬این فیلم اولین اثر بلند سینمایی بابک‬ ‫خواجه پاشا است و نیز اولین محصول مشترک‬ ‫کانون پــرورش فکری کــودکان و نوجوانان و‬ ‫سازمان سینمایی ســوره که البته هر کدام به‬ ‫صورت مستقل فیلم هایی در جشنواره دارند‪.‬‬ ‫بابک خواجه پاشــا اگرچه اولین فیلمش را‬ ‫ســاخته اما با فیلم های «خورشید» و «محمد‬ ‫(ص) به کارگرانی مجید مجیدی همکاری داشته‬ ‫و نیز در فیلم های «قصر شیرین» و «تو می مانی»‬ ‫به عنوان بازیگر حضور داشته و سریال هایی مانند‬ ‫«سنه خاطیر»‪« ،‬تورشا شیرین» و «عاشورا» از‬ ‫تولیدات مرکز اذربایجان غربی در کارنامه دارد‬ ‫و همین تعلق به زادگاه ســبب شده برای خلق‬ ‫داستان شاعرانه «در اغوش درخت» به فرهنگ‬ ‫اذری وفادار بماند و اولین فیلمش را در همین‬ ‫اقلیم بسازد‪.‬‬ ‫روایت ناتمام سیما‬ ‫تهیه کننده‪ :‬مجید رضاباال‬ ‫کارگردان‪ :‬علیرضا صمدی‬ ‫بازیگــران‪ :‬حامد کمیلی‪ ،‬غزل شــاکری‪،‬‬ ‫مهران احمدی‪ ،‬مسعود کرامتی‪ ،‬مریم سعادت‪،‬‬ ‫دانیال نوروش‪ ،‬محمد حیدری‪ ،‬مهسا باوفا و ‪...‬‬ ‫ارش سمین زندگی‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬دکتر ِ‬ ‫موفقی دارد که خبری در فضای مجازی‪ ،‬شرایط‬ ‫خانوادگی او را دستخوش تغییر می کند‪ .‬فیلم‬ ‫«روایت ناتمام سیما» داستنان بازی های تلخی‬ ‫است که رسانه های اجتماعی با زندگی و ابروی‬ ‫‪23‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 23 ‫زیر ذربین‬ ‫ادم ها می کنند و از همین بابت در خالصه داسته‬ ‫فیلم ذکر شــده‪« :‬قرار نیست بخاطر بی ابرویی‬ ‫گذشته تو ما بی ابرو بشیم‪ ».‬همین یکی دو اشاره‬ ‫برای حدس و درک فضای فیلم جدید علیرضا‬ ‫صمدی کافی است بخصوص برای انها که قبال‬ ‫فیلم های «بی نامی» و «صحنه زنی» را از همین‬ ‫کارگردان دیده و به حساســیت های او درباره‬ ‫مسائل فرهنگی اجتماعی اگاه هستند‪.‬‬ ‫علیرضا صمدی ســیمرغ نقره ای بهترین‬ ‫کارگردانی برای فیلم «صحنه زنی» را از چهلمین‬ ‫جشــنواره به ارمغان برده و حاال یک بار دیگر‬ ‫شانس ان را دارد که خودی نشان بدهد بخصوص‬ ‫از این بابت که بعد از دو فیلم که با مجید رضاباال‬ ‫تهیه کننده باسابقه سینما و تلویزیون همکاری‬ ‫کرده‪ ،‬بیش از قبل مجرب شــده است‪« .‬روایت‬ ‫ناتمام سیما» محصول بنیاد سینمایی فارابی و‬ ‫در بخش کارگردانی و شاید در بخش های دیگر‬ ‫شانس رسیدن به سیمرغ را دارد‪.‬‬ ‫کت چرمی‬ ‫تهیه کننده‪ :‬کامران حجازی‬ ‫کارگردان‪ :‬حسین میرزامحمدی‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪24‬‬ ‫بازیگران‪ :‬جــواد عزتی‪ ،‬صابر ابــر‪ ،‬گالره‬ ‫عباســی‪ ،‬پانتها پناهیها‪ ،‬ستاره پسیانی‪ ،‬عباس‬ ‫جمشیدی فر‪ ،‬مائده طهماســبی‪ ،‬بهزاد خلج‪،‬‬ ‫امین میری‪ ،‬محمد صدیقی مهر‪ ،‬ایدا ماهیانی‪،‬‬ ‫با معرفی سارا حاتمی و با حضور افتخاری رویا‬ ‫تیموریان و سیامک احصایی‬ ‫داستان فیلم‪ :‬انچه به عنوان خالصه داستان‬ ‫«کت چرمی» از طرف عوامل فیلم منتشر شده‬ ‫بیشتر به یک مانیفست ناامیدانه شباهت دارد‪:‬‬ ‫گاهی وقت ها باید بین مونــدن و رفتن‪ ،‬مردن‬ ‫رو انتخاب کــرد‪ .‬همین و بیــش از این چیزی‬ ‫درباره این فیلم نمی دانیــم‪ .‬از میان اطالعات‬ ‫مرتبط با فیلم این بخشــش می تواند هیجان‬ ‫انگیزی باشد که جواد عزتی یک نقش جدی در‬ ‫فیلم بازی می کند و بعد از «ماجرای نیمروز» و‬ ‫«مرد بازنده» برای سومین بار با کامران حجاری‬ ‫همکاری دارد‪« .‬کت چرمی» به جز تهیه کننده‬ ‫مشترک با «مرد بازنده» یک مرد مشترک دیگر‬ ‫هم دارد؛ «محمدحسین مهدویان که این باره به‬ ‫عنوان مشاور کارگردان در کنار عزتی و حجازی‬ ‫قرار گرفته است‪.‬‬ ‫«کت چرمی» محصول بنیاد ســینمایی‬ ‫فارابی و موسســه ایوان افرینش است و شاید‬ ‫بتواند بعد از ناکام ماندن عزتی از شکار سیمرغ‬ ‫بلوریــن بهترین بازیگــر مرد جشــنواره فجر‬ ‫بخصوص بعد از فیلم «بازنده»‪ ،‬شــانس تازه ای‬ ‫به این بازیگر همه فن حریف بدهد‪.‬‬ ‫کاپیتان‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سیدصابر امامی‬ ‫کارگردان‪ :‬محمد حمزه ای‬ ‫بازیگران‪ :‬پانته ا پناهی هــا‪ ،‬پژمان بازغی‪،‬‬ ‫امیرحسین بیات‪ ،‬بهار نوحیان‪ ،‬ارغوان شعبانی‪،‬‬ ‫شایان دارمی پور‪ ،‬پرهام غالملو و‪...‬‬ ‫داستان فیلم‪« :‬به من میگن عیسی‪ ،‬هرکاری‬ ‫بخوام می کنم‪ .».‬این جمله را کودکی می گوید‬ ‫که در بخش کودکان سرطانى بیمارستان اطفال‪،‬‬ ‫بستری است‪.‬‬ ‫عیسی و على که رویاى فوتبالیست شدن‬ ‫دارند قبل از اخرین عمل سنگین على‪ ،‬تالش‬ ‫می کنند که دور از چشم پزشکان و پرستاران به‬ ‫رویای خود دست یابند‪ .‬قصه عیسی و دوستش‬ ‫علی را کارگردانی روایت می کند که جوان است‬ ‫اما حسابی در سینما مشق نوشته از ساخت فیلم‬ ‫کوتاه گرفته تا دستیاری و همکاری با کارگردانان‬ ‫صاحب نام سینمای ایران‪ .‬او فیلم اولش را با نام‬ ‫«اذر» روی پرده فرســتاد و «کاپیتان» دومین‬ ‫فیلم حمزه ای است که به نظر می رسد برخالف‬ ‫فیلم اولش‪ ،‬داستانی شــاعرانه و لطیف داشته‬ ‫باشد و دست کم از اکشن کاری های فیلم «اذر»‬ ‫در ان خبری نباشد‪.‬‬ ‫تهیه کنندگی «اذر» را نیکی کریمی برعهده‬ ‫داشت و خودش در فیلم نقش اذر را بازی کرده‬ ‫بود و بهناز شفیعی مربی موتورسواری و بدلکاری‬ ‫او در فیلم بود‪ .‬بعید به نظر می رســد فیلم دوم‬ ‫حمزه ای حواشی زیادی داشته باشد و چه بسا‬ ‫داستانش دل خیلی ها از جمله داوران جشنواره‬ ‫را ببرد‪.‬‬ ‫وابل‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سپهر سیفی‬ ‫کارگردان‪ :‬تورج اصالنی‬ ‫نویسنده‪ :‬تهمینه محمدی‬ ‫بازیگران‪ :‬ازاده زارعی‪ ،‬نوید پورفرج‪ ،‬فرید‬ ‫سجاد حسینی و رامین راستاد‬ ‫داستان فیلم‪ :‬اهالی یک روستا بعد از سیل‪،‬‬ ‫بی خانمان شده و در یک ایستگاه متروک قطار‬ ‫به طور موقت زندگی می کنند اما اتفاقی‪ ،‬مسیر‬ ‫حوادث را تغییر می دهد‪ .‬ایــن چهارمین فیلم‬ ‫وابل چهارمین‬ ‫فیلم تورج اصالنی‬ ‫است در حالی که با‬ ‫وجود عالقه اش به‬ ‫کارگردانی و تجربه‬ ‫بازیگری در چند‬ ‫فیلم‪ ،‬همچنان نامش‬ ‫به عنوان فیلمبردار‬ ‫سینمای ایران‬ ‫شناخته می شود‪ .‬هیچ‬ ‫کدام از سه فیلمی‬ ‫که اصالنی پیشتر‬ ‫ساخته مورد اقبال‬ ‫تماشاگران و منتقدان‬ ‫قرار نگرفته و بعید‬ ‫است این فیلم چهارم‬ ‫هم چندان جذابیتی‬ ‫برای تماشاگران‬ ‫سینما داشته باشد‬ ‫تورج اصالنی است در حالی که با وجود عالقه اش‬ ‫به کارگردانی و تجربــه بازیگری در چند فیلم‪،‬‬ ‫همچنان نامش به عنوان فیلمبردار ســینمای‬ ‫ایران شناخته می شود‪ .‬هیچ کدام از سه فیلمی‬ ‫که اصالنی پیشتر ساخته مورد اقبال تماشاگران‬ ‫و منتقدان قرار نگرفته و بعید اســت این فیلم‬ ‫چهارم هم چندان جذابیتی برای تماشــاگران‬ ‫سینما داشته باشد‪ .‬اصالنی به عنوان فیلمبردار‬ ‫«مالیخولیا»‪« ،‬اشــغال های دوست داشتنی»‪،‬‬ ‫«ســن پطرزبورگ» و البته «فصــل کرگدن»‬ ‫به کارگردانی بهمن قبادی شــناخته می شود‪.‬‬ ‫هر چقدر نــام این فیلم ها اشناســت در عوض‬ ‫ســاخته های اصالنی چندان نام اشنا نیستند و‬ ‫کمتر کسی «بی سرزمین»‪« ،‬جینگو» و «حمال‬ ‫طال» را به خاطر دارد و اگر تصویری از این فیلم ها‬ ‫در ذهن مانده باشد احتماال مربوط به کسیه های‬ ‫اویزان و چکه های گندابــه فیلم «حمال طال»‬ ‫است‪.‬‬ ‫های پاور‬ ‫تهیه کننده‪ :‬مهدی عظیمی و اباذر جوکار‬ ‫کارگردان‪ :‬هادی محمدپور‬ ‫نویسنده‪ :‬امیر شایان مهر و هادی محمدپور‬ ‫بازیگــران‪ :‬اتابک نادری در نقش شــهید‬ ‫ستاری‪ ،‬سپیده خداوردی‪ ،‬مهرداد ضیایی‪ ،‬ارمان‬ ‫جوکار‪ ،‬مجید پتکی‪ ،‬الناز اســماعیلی‪ ،‬حسین‬ ‫باقریان و علی رام نورایی در نقش شهید بابایی‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬افتخارات عملیات والفجر‬ ‫هشت و سرنگونی ‪ ۷۸‬جنگنده بعثی دستمایه‬ ‫تولید این فیام بوده است‪ .‬محمدپور معقتد است‬ ‫این فیلم از هر انچه که مخاطب از شهید ستاری‬ ‫و عملکردهایش درفیلم ســینمایی «منصور»‬ ‫دیده متفاوت تر اســت چرا که در «های پاور»‬ ‫به ظرفیت های علمی‪ ،‬جســارت کاری و دانش‬ ‫این شهید پرداخته و خصوصیات فردی و حتی‬ ‫زندگی شخصی او نقشی در تولید این فیلم ندارند‬ ‫بلکه جایگاه بسزای شهید ستاری و تفکرات بکر‬ ‫ایشــان در مســیر ارائه راهکارهای مطلوب به‬ ‫پدافند هوایی ارتش در دست یافتن به موفقیت‬ ‫در چند عملیات از جملــه عملیات غرورافرین‬ ‫والفجر هشت است که معیار ساخت «های پاور»‬ ‫بوده اســت‪ .‬این فیلم در منطقه پدافند هوایی‬ ‫اصفهان و پایگاه شکاری اصفهان و شهر اصفهان‬ ‫فیلمبرداری شده و در کنار صحنه های اکشن‪،‬‬ ‫کمی از کمدی نیز بهره برده است‪.‬‬ ‫هادی محمدپور از کارگردانان جوان عرصه‬ ‫ســینما از که با تهیه کنندگــی در حوزه تئاتر‬ ‫و موســیقی پا به دنیای هنر گذاشــت و بعد از‬ ‫ساخت چند فیلم کوتاه به سراغ اولین فیلم بلند‬ ‫سینمایی اش یعنی «های پاور» رفته است‪.‬‬ صفحه 24 ‫هفت بهارنارنج‬ ‫تهیه کننده‪ :‬محمد کمالی پور‬ ‫کارگردان‪ :‬فرشاد گل سفیدی‬ ‫نویسنده‪ :‬احمد رفیعزاده‬ ‫بازیگــران‪ :‬ســارا رســول زاده‪ ،‬هومــن‬ ‫حاجی عبدللهی‪ ،‬فرهاد اییــش و فرج اهلل گل‬ ‫سفیدی‪ ،‬علی نصیریان‪ ،‬الدن مستوفی‬ ‫داستان فیلم‪ :‬قصه عشق اساطیری شمس و‬ ‫طلعت‪ .‬این تمام چیزی است که درباره داستان‬ ‫فیلم «هفت بهــار نارنج» می دانیــم‪ .‬این فیلم‬ ‫در سال ‪ 1399‬ساخته شــد‪ .‬پروانه اولیه فیلم‬ ‫برای تولید ویدئویی صادر شــده بود و بعد قرار‬ ‫شد در قالب یک فیلم ســینمایی ساخته شود‪.‬‬ ‫گل سفیدی که از فیلمبرداران نام اشنای سینما‬ ‫و تلویزیون اســت‪ ،‬این فیلم را با توجه به حال‬ ‫و هوای عاشــقانه فیلم به صورت سیاه و سفید‬ ‫تصویربرداری کرده و به جــز اینکه برای اولین‬ ‫بار در این فیلم روی صندلی کارگردانی نشسته‪،‬‬ ‫به عنوان بازیگر در کنــار علی نصیریان و فرهاد‬ ‫ائیش و دیگــر بازیگران فیلــم ‪ ،‬مقابل دوربین‬ ‫قرار گرفته اســت‪ .‬در کارنامه گل ســفیدی به‬ ‫عنوان فیلمبــردار می توان اثار بــه یادماندنی‬ ‫مانند پایتخــت ‪ 2‬و ‪ 5‬و ‪ 6‬را نام برد و همین طور‬ ‫معراجی ها‪ ،‬گاندو‪ ،‬اخراجی ها و به وقت خماری‬ ‫و بسیاری فیلم ها و سریال های دیگر‪ .‬باید دید او‬ ‫اولین تجربه کارگردانی را چطور از سر گذرانده و‬ ‫مانند دیگر فیلمبردار کشورمان تورج اصالنی در‬ ‫مقام کارگردانی‪ ،‬ناموفق خواهد بود یا برعکس‪.‬‬ ‫یادگار جنوب‬ ‫تهیه کننده‪ :‬مجتبی رشوند‬ ‫کارگردان‪ :‬پدرام دوماری و حسین پورامیری‬ ‫نویسنده‪ :‬پدرام دوماری و حسین پورامیری‬ ‫بازیگران‪ :‬وحید رهبانی‪ ،‬الناز شاکردوست‪،‬‬ ‫پژمان جمشــیدی‪ ،‬مســعود کرامتی‪ ،‬ســاناز‬ ‫سعیدی با حضور سحر دولتشاهی و صابر ابر و ‪....‬‬ ‫داستان فیلم‪ :‬وحید در جستجوی قلب اهدا‬ ‫شده ی همســرش است و مســیر این جستجو‬ ‫از عشــق و خیانت عبور می کند‪ .‬نویســندگان‬ ‫فیلم که کارگردانی ان را هــم برعهده دارند‪ ،‬در‬ ‫نگارش فیلمنامه سریال نمایش خانگی «یاغی» و‬ ‫فیلمنامه «شنای پروانه» با محمد کارت همکاری‬ ‫کرد ه بودنــد‪« .‬یادگار جنوب» اوایل تابســتان‬ ‫امسال در تهران‪ ،‬گرمســار و قشم فیلمبرداری‬ ‫شده و یکی از پربازیگرترین فیلم های جشنواره‬ ‫چهل و یکم به حساب می اید‪ .‬فیلم قبلی این دو‬ ‫کارگردان جوان با عنوان جاندار که در سال ‪۹۷‬‬ ‫ساخته شد‪ ،‬در سی وهفتمین جشنواره فیلم فجر‬ ‫نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش‬ ‫نگاه نو شد و از سوی مخاطبان و منتقدان مورد‬ ‫تحسین قرار گرفت‪ .‬فیلم تازه این دو کارگردان‬ ‫نتیجه همکاری انها در چند فیلم کوتاه‪ ،‬نوشتن‬ ‫فیلمنامه های موفــق و البته فیلمنامه ناموفقی‬ ‫مانند «ما همه با هم هستیم» و فیلم «جاندار»‬ ‫است حکه برای دو جوان دهه هفتادی که از ‪23‬‬ ‫سالگی فیلم ساختن را شروع کرده اند‪ ،‬تجربه های‬ ‫قابل اعتنایی محسوب می شود‪« .‬یادگار جنوب»‬ ‫می تواند یکی از شانس های جایزه کارگردانی این‬ ‫دوره از چشــنواره فیلم فجر باشد به شرط انکه‬ ‫مسیر تجربه اندوزی این دو کارگردان جوان رو‬ ‫به جلو بوده باشد‪ .‬شاید اگر جشنواره چهل و یکم‬ ‫فرصت انتخاب بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را‬ ‫فراهم می کرد‪ ،‬یک بار دیگر نام این دو کارگردان‬ ‫با «یادگار جنــوب» در خاطره ها می ماند اما در‬ ‫غیاب این بخش درخشش انها دشوارتر از قبل‬ ‫به نظر می رسد‪.‬‬ ‫هوک‬ ‫تهیه کننده‪ :‬علی اشتیانی پور‬ ‫کارگردان‪ :‬حسین ریگی‬ ‫بازیگران‪ :‬امیر جعفری و امیرمهدی ژوله‬ ‫داستان فیلم‪ :‬حســین ریگی سال گذشته‬ ‫فیلم خــوب «لیپــار» را با موضوع کــودکان و‬ ‫نوجوانان در سیستان و بلوچستان به جشنواره‬ ‫فیلم کــودکان و نوجوانان اورد و حــاال با فیلم‬ ‫جدیدش «هوک» به جشنواره فیلم فجر می اید‪.‬‬ ‫این فیلم هم درباره زادگاه ریگی یعنی اســتان‬ ‫سیستان و بلوچستان است اما فضای ان با «لیپار»‬ ‫متفاوت است‪ .‬این فیلم داستان جوانی است که‬ ‫به تغییر و قهرمانی فکر می کند و در این مسیر‬ ‫جایگاه خود را تالش می کند که ارتقا بخشــد‬ ‫البته گذشته ای تلخ باعث شده این جوان عالوه‬ ‫بر قهرمانی به فکر انتقام نیز باشد‪ .‬کارگردان این‬ ‫فیلم معتقد است سیستان و بلوچستان همواره با‬ ‫موضوعاتی چون فقر‪ ،‬قاچاق‪ ،‬مواد مخدر و اشرار‬ ‫به مردم معرفی شده و همین نگاه باعث شده تا‬ ‫مردم در شهرها و مناطق دیگر با واقعیت سیستان‬ ‫و بلوچستان اشنا نشوند‪ .‬به اعتقاد ریگی ساخت‬ ‫اثاری مانند «هوک» که به زندگی‪ ،‬اداب و رسوم‪،‬‬ ‫ســنت ها‪ ،‬جغرافیا و فرهنگ مردم سیستان و‬ ‫بلوچستان می پردازد مورد توجه مخاطبان قرار‬ ‫می گیرد و برخالف تصور فیلم های تولید شده در‬ ‫شهرستان ها اگر از کیفیت الزم برخوردار باشند‪،‬‬ ‫عالقمندان را به سینما خواهند کشاند‪ .‬این فیلم با‬ ‫سرمایه گذاری بنیاد سینمایی فارابی تولید شده‪،‬‬ ‫یک ملودرام اجتماعی اســت که لحن حماسی‬ ‫دارد و بخش هایی از ان نیــز در چابهار و تهران‬ ‫تصویربرداری شده است‪.‬‬ ‫استاد‬ ‫تهیه کننده‪ :‬بهروز افخمی‬ ‫کارگردان‪ :‬سیدعماد حسینی‬ ‫«هوک» که‬ ‫به زندگی‪ ،‬اداب و‬ ‫رسوم‪ ،‬سنت ها‪،‬‬ ‫جغرافیا و فرهنگ‬ ‫مردم سیستان و‬ ‫بلوچستان می پردازد‬ ‫مورد توجه مخاطبان‬ ‫قرار می گیرد و‬ ‫برخالف تصور‬ ‫فیلم های تولید شده‬ ‫در شهرستان ها‬ ‫اگر از کیفیت الزم‬ ‫برخوردار باشند‪،‬‬ ‫عالقمندان را به‬ ‫سینما خواهند کشاند‬ ‫بازیگران‪ :‬حسن معجونی‪ ،‬هدیه حسینی نژاد‪،‬‬ ‫سجاد بابایی‪ ،‬حوریه مقدم و مهدی ابوحمزه‬ ‫داستان فیلم‪ :‬این فیلم یکی از اثار جنجالی‬ ‫جشنواره چهل و یکم فجر خواهد بود؛ داستان‬ ‫فیلم به موضوع تعرض و ازار و اذیت جنســی‬ ‫می پردازد که در سال های اخیر جنبشی به نام‬ ‫‪ MeeToo‬را در سراسر جهان شکل داده است‪.‬‬ ‫درباره جزئیات داستان این فیلم خبری منتشر‬ ‫نشده اما فیلمنامه اش بر اساس برداشت ازادی از‬ ‫نمایش نامه «اولئانا» اثر دیوید ممت شکل گرفته؛‬ ‫نمایشنامه ای که درباره چالش قدرت میان یک‬ ‫استاد دانشگاه و یکی از شاگردان دختر است‪ .‬این‬ ‫دانشجو استادش را به ازار جنسی متهم می کند‬ ‫و بدین ترتیب‪ ،‬شانسش برای رسیدن به درجه‬ ‫استاد ممتازی به خطر می افتد‪.‬‬ ‫سیدعماد حسینی کارگردان این فیلم‪ ،‬عضو‬ ‫هیئت علمی دانشگاه است و کارگردانی «تهران‪،‬‬ ‫خانی ابــاد‪ »۱۳۶۶ ،‬را در کارنامــه دارد که در‬ ‫جشنواره مختلفی در سراسر جهان مورد توجه قرار‬ ‫گرفتهاست‪«.‬استاد»اولینفیلمبلندسینماییاین‬ ‫کارگردان است و با مشاوره محمدحسین مهدویان‬ ‫و محمدرضا اصالنی ســاخته شده است‪ .‬سجاد‬ ‫بابایی که در حوزه تئاتر فعال بود و اخیرا ًبازی او در‬ ‫سریال «خسوف» و فیلم «مرد بازنده» مورد توجه‬ ‫قرار گرفته است‪ ،‬در فیلم سینمایی «استاد» نقشی‬ ‫متفاوت ایفا کرده است‪.‬‬ ‫پرونده باز است‬ ‫تهیه کننده‪ :‬علی قائم مقامی‬ ‫کارگردان‪ :‬کیومرث پوراحمد‬ ‫‪25‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 25 ‫زیر ذربین‬ ‫بازیگران‪ :‬پژمان بازغــی‪ ،‬محمدرضا غفاری‪،‬‬ ‫نسیم ادبی‪ ،‬حسین پاکدل‪ ،‬شادی مختاری‪ ،‬علی‬ ‫باقری‪ ،‬ســام قریبیان‪ ،‬مه لقا باقری‪ ،‬پویا نجفی‪،‬‬ ‫راشینربی‪،‬مهبدجهان نوشومحمدمتینستاری‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬فیلــم جدیــد کارگردان‬ ‫قصه های مجیــد‪ ،‬فضایی جنایی و داســتانی‬ ‫ملتهــب دارد‪« .‬پرونده باز اســت» درباره یک‬ ‫نوجوان ‪15‬ساله به نام فرهاد است که ناخواسته‬ ‫مرتکب قتل شده و حاال در انتظار حکم دادگاه‬ ‫اســت‪ .‬پوراحمد بعد از موفقیت فیلم «اتوبوس‬ ‫شب» تقریبا ‪ 5‬سال فیلم نساخت تا اینکه سال‬ ‫‪ 1390‬تصمیم گرفت به تهیه کنندگی یکی از‬ ‫بازیگران ســینما‪ ،‬فیلمی با عنوان «پرونده باز‬ ‫اســت» را جلوی دوربین ببرد امــا در ان زمان‬ ‫سال مسئولین وقت سینمایی به این فیلم مجوز‬ ‫ســاخت ندادند‪ .‬او حاال این فیلم را ســاخته و‬ ‫برخالف برخی شایعات درباره غیبت این فیلم‬ ‫در جشنواره فیلم فجر‪ ،‬فرم حضور در جشنواره و‬ ‫نسخه اولیه فیلم «پرونده باز است» برای بازبینی‬ ‫به دبیرخانه جشــنواره چهل و یکم ارسال شده‬ ‫است‪« .‬پرونده باز است» جزو معدود فیلم های‬ ‫این دوره جشنواره است که با سرمایه شخصی‬ ‫تولید شده و سومین تجربه همکاری قائم مقامی‬ ‫به عنــوان تهیه کننــده و پوراحمــد به عنوان‬ ‫کارگردان بعد از دو فیلــم «کفش هایم کو؟» و‬ ‫«تیغ و ترمه» به حساب می اید‪ .‬بخش عمده ای‬ ‫از این فیلم در زندان قزل حصار و کانون اصالح و‬ ‫تربیت فیلمبرداری شده است‪.‬‬ ‫شماره ‪۱۰‬‬ ‫تهیه کننده‪ :‬ابراهیم اصغری‬ ‫کارگردان‪ :‬حمید زرگرنژاد‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪26‬‬ ‫بازیگران‪ :‬سیامک صفری ‪ ،‬مجید صالحی ‪،‬‬ ‫مهدی زمین پرداز و بهرنگ علوی‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬دربــاره اســرای ایرانی در‬ ‫بازداشــتگاه عراق فیلم های متفاوتی ســاخته‬ ‫شده از فیلم های حماسی گرفته تا اثار کمدی‪.‬‬ ‫«شــماره ‪ 10‬گریخت» یکی از این فیلم هاست‬ ‫که لحن کمدی دارد‪ .‬بودجــه این فیلم را بنیاد‬ ‫سینمایی فارابی متقبل شده و داستانش درباره‬ ‫فرار یکی از اسرای ایرانی از اسارتگاه های زندان‬ ‫رژیم بعث عراق اســت‪ .‬فیلــم در اطراف تهران‬ ‫تصویربرداری شــده و چهارمیــن فیلم بلند‬ ‫زرگرنژاد بعد از «پایان خدمــت»‪« ،‬ماهورا» و‬ ‫«برای مرجان» اســت‪ .‬ابراهیم اصغری پیش از‬ ‫این فیلم سینمایی «تک تیرانداز» را تهیه کرده‬ ‫بود که فیلمی درباره حضور حماســی شــهید‬ ‫عبدالرســول زرین‪ ،‬بهترین تک تیرانداز دوران‬ ‫دفاع مقدس بود و در جشــنواره سی و نهم فجر‬ ‫با استقبال تماشاگران مواجه شــد و به عنوان‬ ‫بهترین فیلــم ملی نیز معرفی شــد‪ .‬همکاری‬ ‫اصغری و زرگرنژاد در «شــماره ‪ 10‬گریخت»‬ ‫به تولد یک اثر دفاع مقدســی دیگر انجامیده‬ ‫که می تواند یکــی از دیدنی های ایــن دوره از‬ ‫جشنواره باشد و چه بسا بار دیگر توجه مخاطبان‬ ‫و داوران جشــنواره را به خود جلب کند‪ .‬تجربه‬ ‫مستندســازی در کارنامه زرگرنژاد نویدبخش‬ ‫واقع گرایی در فیلم «شماره ‪ 10‬گریخت» است‬ ‫که برای یک اثر کمدی مزیت مهمی محسوب‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫جنگل پرتقال‬ ‫تهیه کننده‪ :‬رسول صدرعاملی‬ ‫کارگردان‪ :‬ارمان خوانساریان‬ ‫بازیگران‪ :‬سارا بهرامی و میرسعید مولویان‬ ‫داستان فیلم‪ :‬مهر ماه امسال بود که رصول‬ ‫صدرعامی پروانه ساخت فیلم «جنگل پرتقال»‬ ‫را گرفت و کارش را در مقام تهیه کننده شــروع‬ ‫کرد‪ .‬او که به تولید فیلم باکارگردان های جوان‬ ‫عالقمند است و در سال های اخیر در حال تولید‬ ‫فیلم های ســینمایی با کارگردانی فیلمسازان‬ ‫جوانی است که اولین فیلم های بلند سینمایی‬ ‫خود را می ســازند‪ ،‬این بار با ارمان خوانساریان‬ ‫همکاری کرده اســت‪ .‬این اولین باری اســت‬ ‫که خوانســاریان یک فیلم بلند ســینمایی را‬ ‫کارگردانی می کند امــا در کارنامه او فیلم های‬ ‫کوتاهی چون «بن بست»‪« ،‬سایه فیل» و «سبز‬ ‫کله غازی» دیده می شــود که در جشنواره های‬ ‫ملــی و بین المللی مورد توجه قــرار گرفته اند‪.‬‬ ‫خوانساریان فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده‬ ‫هنر و معمــاری و کارگاه فیلمســازی عباس‬ ‫کیارستمی اســت‪ .‬او همچنین به همراه مجید‬ ‫برزگر نویســندگی فیلم «ابر بارانش گرفته» را‬ ‫به عهده داشته و حاال فیلمی ساخته که از جزئیات‬ ‫ان اطالعات چندانی در دست نیست‪ .‬در خبرها‬ ‫امده که «جنگل پرتقــال» یک درام اجتماعی‬ ‫است و احتماال مانند «شنای پروانه» اولین فیلم‬ ‫محمد کارت که صدرعاملی تهیه کنندگی اش را‬ ‫برعهده داشت‪ ،‬قابلیت جذب مخاطب را خواهد‬ ‫داشــت‪ .‬بودجه تولید «جنگل پرتقال» را بنیاد‬ ‫سینمایی فارابی تامین کرده و به اخرین مراحل‬ ‫تولید رسیده است‪.‬‬ ‫سینما متروپل‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سیدحامد حسینی‬ ‫کارگردان‪ :‬محمدعلی باشه اهنگر‬ ‫بازیگران‪ :‬رضا کیانیان‪ ،‬پریــوش نظریه و‬ ‫هومن برق نورد‬ ‫داســتان فیلــم‪ :‬درباره ســال های جنگ‬ ‫تحمیلی قصه های زیادی در ســینمای ایران‬ ‫روی پرده رفته و گونه ای به نام «فیلم های دفاع‬ ‫سینما متروپل‬ ‫فیلمی که به‬ ‫روزهای جنگ‬ ‫می پردازد و قصه اش‬ ‫به سینما در روزهای‬ ‫جنگ اختنصاص‬ ‫دارد‪ .‬این فیلم‬ ‫در شهر ابادان‬ ‫تصویربرداری شده‬ ‫و جزو اثار سنگین‬ ‫سینمای ایران‬ ‫محسوب می شود‬ ‫مقدسی» را پدید اورده است اما جالب اینجاست‬ ‫که درباره خود ســینما در روزهای جنگ و در‬ ‫کشمکش سال های دفاع مقدس کمتر فیلمی‬ ‫ساخته شده اســت‪ .‬محمدعلی باشه اهنگر به‬ ‫عنوان یک فیلمساز خوزستانی که همیشه درباره‬ ‫جنگ و تبعات انه دغدغه داشــت‪ ،‬به سراغ این‬ ‫موضوع کمتر مطرح شده رفته و فیلم «سینما‬ ‫متروپل» را ساخته است؛ فیلمی که به روزهای‬ ‫جنگ می پردازد و قصه اش به سینما در روزهای‬ ‫جنگ اختنصاص دارد‪ .‬این فیلم در شهر ابادان‬ ‫تصویربرداری شده و جزو اثار سنگین سینمای‬ ‫ایران محسوب می شــود؛ فیلم های که داستان‬ ‫انها با بودجه و امکانات قابل توجهی ســاخته‬ ‫می شوند‪ .‬باشه اهنگر پیش از این در همکاری‬ ‫با سیدحامد حسینی فیلم سینمایی «سرو زیر‬ ‫اب» را ساخته بود که به موضوع شهدای گمنام‬ ‫اقلیت مذهبی و اتفاقاتی که در معراج شــهدا و‬ ‫نورد لوله اهواز افتاده ‪ ،‬می پرداخت‪ .‬این کارگردان‬ ‫همچنین فیلم «ملکــه» را در کارنامه دارد که‬ ‫جوایز بســیاری برایش به همراه داشته و بعید‬ ‫نیست که «ســینما متروپل» یکی از فیلم های‬ ‫کنجکاوی برانگیز این دوره از جشنواره باشد‪.‬‬ ‫غریب‬ ‫تهیه کننده‪ :‬حامد عنقا‬ ‫کارگردان‪ :‬محمدحسین لطیفی‬ ‫بازیگران‪ :‬بابک حمیدیــان‪ ،‬مهدی زمین‬ ‫پرداز‪ ،‬امیر اقایی‪ ،‬لیندا کیانی‪ ،‬حسین پاکدل‬ ‫داستان فیلم‪ :‬با وجود کارگردان نام اشنایی‬ ‫مانند محمدحســین لطیفی که ســابقه قابل‬ ‫اعتنایی بخصوص در تلویزیون و سریال سازی‬ ‫دارد‪ ،‬و علی رغم نام حامد عنقا به عنوان نویسنده‬ ‫زمانی فیلم «غریب» مورد توجه قرار گرفت که‬ ‫عکس بابک حمیدیان در نقش شهید بروجردی‬ ‫منتشر شد‪.‬‬ ‫حمیدیان در ایــن فیلم مقطــع کوتاهی‬ ‫از زندگی شــهید بروجردی را بــازی می کند‪.‬‬ ‫شــنبده ها حاکی از ان اســت که ایــن فیلم‪،‬‬ صفحه 26 ‫شــمایلی از احواالت باطنی‪ ،‬ســبک زندگی و‬ ‫شیوه فرماندهی شــهید بروجردی را با نگاهی‬ ‫به دوره ای کوتاه از زندگی و تالش او برای ایجاد‬ ‫اتحاد در غرب کشور‪ ،‬به نمایش می گذارد‪.‬‬ ‫فیلمنامه این اثر بر اســاس منابع مستند و‬ ‫پژوهش های مختلف همچون کتاب «محمد؛‬ ‫مسیح کردســتان» اثر نصرت اهلل محمودزاده و‬ ‫دیگر اسناد تازه یافته‪ ،‬نوشته شده و محمودزاده‬ ‫نیز به عنوان مشاور در کنار تولیدکنندگان این‬ ‫فیلم بوده است‪ .‬کارگردان فیلم و نیز بازیگر نقش‬ ‫شــهید بروجردی نیز تجربیــات قابل اعتنایی‬ ‫از فیلم هــای دفاع مقدســی در کارنامه دارند؛‬ ‫محمدحسین لطیفی «روز سوم» را ساخته که‬ ‫جایزه بهترین فیلم جشــنواره سی و پنجم را از‬ ‫ان خود کرده و بابک حمیدیان هم در فیلم های‬ ‫«مزرعه پدری»‪« ،‬چ»‪ ۵۰« ،‬قدم اخر»‪« ،‬سرو زیر‬ ‫اب» و «طبل بزرگ زیر پای چپ» سینما دفاع‬ ‫مقدس را تجربه کرده بود‪ .‬این فیلم یکی از چهار‬ ‫فیلم جشنواره امسال است که تهیه کنندگی ان‬ ‫را سازمان اوج برعهده داشته است‪.‬‬ ‫سرهنگ ثریا‬ ‫تهیه کننده‪ :‬جلیل شعبانی‬ ‫کارگردان‪ :‬لیلی عاج‬ ‫بازیگران‪ :‬ژاله صامتی‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬زندگی یــک زن در پادگاه‬ ‫اشرف؛ این تمام چیزی است که درباره داستان‬ ‫فیلم «سرهنگ ثریا» منتشر شده و البته به عالوه‬ ‫اینکه این فیلم را لیلی عاج کارگردانی کرده است‪.‬‬ ‫عاج اگر چه ســینما خوانده و از سینمای جوان‬ ‫کارش را شروع کرده اما در نمایشنامه نویسی و‬ ‫تئاتر به شهرت رسیده و بیشتر اثارش به واسطه‬ ‫نگاه لطیف و شــاعرانه به موضوعــات دردناک‬ ‫جامعه مورد توجه بوده است تا انجا که لیلی عاج‬ ‫را یکی از پدیده های تئاتر می دانند‪.‬‬ ‫عاج کارگردان نمایش هایی نظیر «خواب‬ ‫زمســتانی»‪« ،‬قندخون» و «کمیته نان» را به‬ ‫صحنه برده و حاال اولین فیلمش در جشــنواره‬ ‫فیلم فجر‪ ،‬یکی از متفاوت ترین هاســت چون‬ ‫پیش از این کمتر داستانی درباره پادگان اشرف‬ ‫و زندگی یک زن در این پادگاه در سینما به روی‬ ‫پرده رفته است‪ .‬داستان فیلم با یک مالقات اغاز‬ ‫می شود اما اطالعات بیشــتنری درباره اش در‬ ‫دست نیست‪ .‬از بازیگران این فیلم نیز اطالعاتی‬ ‫منتشر نشده و البته فیلم‪ ،‬اولین اثر سینمایی یک‬ ‫کارگردان مجرب در تئاتر اســت که همه اینها‬ ‫در کنار هم «ســرهنگ ثریا» را به یکی از اثار‬ ‫کنجکاوی برانگیز چهل و یکمین جشنواره فیلم‬ ‫فجر بدل کرده است‪.‬‬ ‫پاالیشگاه (گل های باوارده)‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سعید سعدی‬ ‫کارگردان‪ :‬مهرداد خوشبخت‬ ‫بازیگران‪ :‬نادر سلیمانی و بانیپال شومون‬ ‫داســتان فیلم‪ :‬یکی از پروژه های سنگین‬ ‫سینما در سال جاری «پاالیشــگاه» است که‬ ‫فیلمبرداری ان بیشتر از ‪ 3‬ماه به طول انجامیده‬ ‫و بازیگران زیادی در ان حضور دارند‪.‬‬ ‫این فیلم به موضوع مهندســی جنگ در‬ ‫دوران هشــت ســال دفاع مقدس می پردازد و‬ ‫داســتانی در پاالیشــگاه نفت ابادان را روایت‬ ‫می کند‪ .‬قصه فیلــم دربــاره جابه جایی تمام‬ ‫تجهیزات و امکانات پاالیشــگاه ابادان در زمان‬ ‫حصر اســت‪ .‬این فیلم روح جمعی رزمندگان‬ ‫نخبه و تیزهوش جنگ را به نمایش می گذارد؛‬ ‫جوانانــی که زیر موشــک باران‪ ،‬با مهندســی‬ ‫دقیق نفت کشور را به عنوان مهم ترین سرمایه‬ ‫اقتصادی حفظ می کردند و حتی به ان سوی دنیا‬ ‫می فرســتادند‪ .‬حمید فرخ نژاد یکی از بازیگران‬ ‫این فیلم سینمایی بود که بخشی از دستمزدش‬ ‫را برای حضور در این پروژه دریافت کرده اما بعد‬ ‫از مهاجرت به امریکا و حواشی اخیر‪ ،‬از پروژه کنار‬ ‫گذاشته شد و حاال نادر سلیمانی جایگزین او در‬ ‫پروژه سینمایی پاالیشگاه است‪.‬‬ ‫مهرداد خوشــبخت در کارنامه خود سابقه‬ ‫کارگردانی یک فیلم دفاع مقدسی و در فضای‬ ‫جنوب کشور دارد که «ابادان یازده ‪ »60‬است‪.‬‬ ‫همان طور که فیلم قبلی او در یک رادیو ساخته‬ ‫شــد‪ ،‬فیلم جدید این کارگردان هــم در یک‬ ‫پاالیشگاه به تصویر کشیده شده است‪.‬‬ ‫اتاقک گلی‬ ‫تهیه کننده‪ :‬داوود صبور‬ ‫کارگردان‪ :‬محمدعلی عسگری‬ ‫داستان فیلم‪ :‬نجات یک دختر کرد از دست‬ ‫منافقان توســط رزمندگان لشــکر ‪ 27‬محمد‬ ‫رســول اهلل(ص) و به شهادت رســیدن ‪ 13‬تن‬ ‫از رزمندگان این لشــکر‪ ،‬داستان فیلم «اتاقک‬ ‫گلی» است که بر اساس واقعیت ساخته شده و‬ ‫نکته جالب توجه اینکه تهیه کننده این فیلم خود‬ ‫یکی از رزمنده هایی اســت که برای نجات این‬ ‫دختر همراه دیگر همرزمانش وارد این عملیات‬ ‫می شود‪ .‬داوود صبور پیش از این در تولید فیلم‬ ‫سینمایی «درخت گردو» نیز مشارکت داشته‬ ‫که به موضوع بمباران شیمیایی شهرهایی مانند‬ ‫سردشت اختصاص داشت‪.‬‬ ‫فیلم «اتاقــک گلی» از تولیــدات انجمن‬ ‫سینمای انقالب اســامی است که با مشارکت‬ ‫باغ موزه ملی دفاع مقدس و بنیاد شــهید در در‬ ‫شهرستان جوانرود از توابع استان کرمانشاه تولید‬ ‫شده و روایت متفاوتی است از عملیات مرصاد در‬ ‫کرمانشاه‪ .‬تهیه کننده فیلم می گوید‪ :‬خانه گلی‬ ‫نمادی واقعی از ســرزمین ایران در دوران دفاع‬ ‫مقدس است که همه برای محافظت از ان به پا‬ ‫خواستند و از خود رشادت ها و شجاعت ها نشان‬ ‫دادند و خانه شان که همان سرزمین شان هست‬ ‫را حفظ کردند عین کاری که مردم روســتای‬ ‫«شیان» اســام اباد غرب در حمله منافقین‬ ‫انجام دادند با اتحاد و همدلی در کنار نیروهای‬ ‫مسلح انها را بیرون انداختند‪.‬‬ ‫عطرالود‬ ‫تهیه کننده‪ :‬یوسف منصوری‬ ‫کارگردان‪ :‬هادی مقدم دوست‬ ‫خانه گلی نمادی‬ ‫واقعی از سرزمین‬ ‫ایران در دوران دفاع‬ ‫مقدس است که همه‬ ‫برای محافظت از‬ ‫ان به پا خواستند و‬ ‫از خود رشادت ها و‬ ‫شجاعت ها نشان‬ ‫دادند و خانه شان که‬ ‫همان سرزمین شان‬ ‫هست را حفظ کردند‬ ‫عین کاری که مردم‬ ‫روستای «شیان»‬ ‫اسالم اباد غرب‬ ‫در حمله منافقین‬ ‫انجام دادند با اتحاد‬ ‫و همدلی در کنار‬ ‫نیروهای مسلح انها‬ ‫را بیرون انداختند‬ ‫بازیگــران‪ :‬مصطفــی زمانــی و هــدی‬ ‫زین العابدین‬ ‫داستان فیلم‪ :‬اگر فیلم های «سر به مهر» و‬ ‫«هیهات» را دوست داشته اید احتماال از تماشای‬ ‫«عطرالود» هــم لذت خواهید بــرد‪ .‬این فیلم‬ ‫در ادامه نگاه ســینمایی هادی مقدم دوست به‬ ‫قصه گویی در ســینما ساخته شــده و عشق را‬ ‫دســتمایه قرار داده اســت‪ .‬این فیلم با نگاهی‬ ‫انســانی به دغدغه هــای اخالقی بشــ ِر امروز‬ ‫می پردازد و نگاهی خــاص و متفاوت به مقوله‬ ‫عشق دارد؛ عشقی که با دغدغه ها و مسائل روز‬ ‫درگیر شده و مشخص نیست که چه بر سر این‬ ‫عشق خواهد امد‪.‬‬ ‫«عطرالود» ماجرای جوانی نابغه در حوزه‬ ‫عطرسازی است که شانس به او رو می کند و قرار‬ ‫می شود با همراهی همسرش ساخت یک عطر‬ ‫را شروع کند‪.‬‬ ‫در ادامه این ماجرا این زوج متوجه می شوند‬ ‫قرار است به زودی فرزندی به دنیا بیاورند اما یک‬ ‫بیماری غیرقابل درمان باعث می شــود زندگی‬ ‫جوان عطرساز سیاه شود و همه چیز به فروپاشی‬ ‫نزدیک شود‪.‬‬ ‫فیلم «عطرالود» محصول سازمان سینمایی‬ ‫سوره حوزه هنری اســت‪ ،‬تصویربرداری ان به‬ ‫پایان رسیده و در جشنواره فجر امسال می تواند از‬ ‫جمله اثاری باشد که مورد توجه قرار می گیرند‪.‬‬ ‫‪27‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 27 ‫زیر ذربین‬ ‫گفت وگوابمهدیمسعودشاهیدبیرجشنوارهفیلمفجردرسال‪ ۸۸‬و‪۸۹‬‬ ‫سال ‪ ،۸۸‬دستم را به سمت‬ ‫معترضین دراز کردم‬ ‫علیرضا گرانپایه‬ ‫جشنواره سال ‪ ۸۸‬را با امر و نهی‬ ‫برگزار نکردم‬ ‫جشــنواره ‪ ۸۸‬را شــما بررســی کنید و‬ ‫ماجراهایی که در جشنواره ‪ ۸۸‬گذشت؛ یعنی‬ ‫‪ ۲۸‬و ســال بعدش هم ‪ ،۲۹‬به نظر من ســابقه‬ ‫ندارد از این نوع مشارکت و همکاری و همدلی‬ ‫بین سینماگران و مســئولین اجرایی‪ .‬خود این‬ ‫اتفاق بزرگی بود‪ .‬من با ظرفیت خود سینما وارد‬ ‫جشنواره بیست وهشتم شدم‪ .‬ظرفیت سینما که‬ ‫افرادش ادم های صاحب نظر‪ ،‬با سابقه‪ ،‬باتجربه‪،‬‬ ‫از نظر فنی‪ ،‬تکنولوژی شــما بررسی کنید هیچ‬ ‫جشنواره ای را شــما پیدا نمی کنید که مراسم‬ ‫افتتاحیه و اختتامیه ان چنانی داشــته باشــد‪.‬‬ ‫من‪ ،‬عذرخواهی می کنم از خودم می گویم‪ ،‬اما‬ ‫سال ‪ ۸۸‬من به خاطر ان سابقه و ُحسن روابطم‬ ‫با دست اندرکاران سینما موفق شدم با خودشان‬ ‫جشنواره را برگزار کردم‪ .‬من اص ً‬ ‫ال به صورت فردی‬ ‫نگاه نکردم که بگویم حرم من همین است و شما‬ ‫هم باید گوش کنید‪ .‬نه دعوت کردم و همه امدند‪.‬‬ ‫علی رغم اینکه خیلی ناراحت شدند از اینکه من‬ ‫دبیر شده بودم‪ .‬جمله ای که یکی از این عزیزان‬ ‫در جلسۀ خودشــان به کار برده بود‪ ،‬گفته بود‬ ‫کاش مسعود شــاهی دبیر نمی شد که ما الاقل‬ ‫این تصمیمی که گرفتیم را اجرایی می کردیم‪.‬‬ ‫حاال مسعودشاهی امده و دســتش را به طرف‬ ‫تک تک این عزیزان دراز کرده‪ ،‬از کارگردان ها‪،‬‬ ‫از هنرمندان به هرحال صاحبان ســینما‪ ،‬از ان‬ ‫طرف تهیه کننده ها‪ .‬یعنی من اص ً‬ ‫ال جدا نبودم از‬ ‫این مجموعه‪ ،‬به همین دلیل از جنس خودشان‬ ‫امدیم‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪28‬‬ ‫هرکسی امده به نوعی کار قبلی ها را‬ ‫تخطئه کرده است‬ ‫ببینید جشنواره یک جریان عمومی و جریان‬ ‫مشــارکت فکرها و اندیشه هاســت‪ .‬یعنی چه‬ ‫در تصمیم گیری ساختار ســتادی اش و چه در‬ ‫برگزاری‪ ،‬چون کار کا ِر فرد نیست‪ ،‬کا ِر محصول‬ ‫یک عدۀ صاحب نظر‪ ،‬محصول یک عمری تجربه‬ ‫است‪ .‬من یک جمله ای را ان سال مطرح کردم‬ ‫و گفتم جشنواره شب قدر سینمای ایران است‪.‬‬ ‫یعنی اگر شبیه سازی کنیم‪ ،‬شب قدر چه اتفاقی‬ ‫می افتد؟ نامۀ اعمال همه را خدا می دهد دست‬ ‫هرکسی‪ ،‬سینما هم یک همچین جایگاهی دارد‪.‬‬ ‫سینما واقعاً تصمیم گیری اش مشورت است‪ .‬من‬ ‫با جماعت دست اندرکار ســینما هیچ مشکلی‬ ‫نداشــتم‪ .‬چرا؟ برای اینکه از هم حرف شنوی‬ ‫داشتیم‪ ،‬باهم فکر می کردیم‪ ،‬باهم از سال ‪۵۹‬‬ ‫کار کرده بودیم و قبول داشتیم همدیگر را‪ .‬ولی‬ ‫متاسفانه حاال فرهنگی باب شده که اسمش شده‬ ‫فرهنگ جشنواره ای‪ .‬یعنی خودمان منکوبش‬ ‫می کنیم‪ ،‬خودمــان از همۀ ابعــاد نمی توانیم‬ ‫حمایت و هدایتش کنیــم‪ .‬درنتیجه‪ ،‬دیگران‬ ‫هم این فرصت را پیدا می کنند که جشنواره را‬ ‫انگولک کنند‪ .‬نباید این طــور جلوه کند که هر‬ ‫دبیری که می اید کار قبلــی را منکوب کرده‪.‬‬ ‫نمی خواهم حاال بگویم که فقط دبیر‪ ،‬هر مدیری‬ ‫که در بخش فرهنگ امده‪ ،‬چــه در زبانش چه‬ ‫در عملش‪ ،‬کارهای قبلی هــا را چه کار کرده؟‬ ‫تخطئه کرده؛ یعنی به نوعی تایید نکرده است‪.‬‬ ‫هرکسی امده کار قبلی را گذاشته کنار و خودش‬ ‫شروع کرده و خواسته چرخ را از اول اختراع کند‪.‬‬ ‫درصورتی که تجربه ها قبلی ها قیمتی است‪ .‬این‬ ‫تجربه ها ارزان به دســت نیامده‪ .‬شما ببین در‬ ‫فرهنگ جنگ و جبهه و شهادت ها چه تاثیری‬ ‫گذاشت و چه رشدی کرد‪ ،‬ولی در بخش فرهنگ‬ ‫به جای اینکه این تجربه هــا بیاید و یک فرایند‬ ‫جدیدی ایجــاد کند و تحول ایجــاد کند و ان‬ ‫مدنظرش است به عنوان پیوست‬ ‫چیزی را که اقا ّ‬ ‫فرهنگی‪ ،‬یعنی هرکاری که می خواهیم بکنیم‬ ‫باید با کمک فرهنگ باشد‪ .‬خب اینجاست که‬ ‫این کار برای هر دبیری که بخواهد بیاید‬ ‫سخت است‪ .‬می ترســد که کدام جناح‬ ‫ممکن اســت چه بگوید‪ ،‬ان فالنی چه‬ ‫بگوید‪ ،‬بعد ولی اگر این لوکوموتیو را از‬ ‫ابتدا که راه انداختیم‪ ،‬واگن های جدید‬ ‫به ان اضافه کنیــم و هی برنداریم‬ ‫سروتهش کنیم‪ ،‬برش نداریم از‬ ‫بین ببریمش‪ .‬به همین دلیل‬ ‫من جشنواره بیست وهشت‪،‬‬ ‫نمی دانــم یــک صحنۀ‬ ‫افتتاحیه ایــن بود که‬ ‫یک قطاری از سمت‬ ‫راســت صحنــه‬ ‫می اید و واگن به‬ ‫واگنش یک دورۀ‬ ‫جشــنواره است‬ ‫و همــه دوره ها را‬ ‫درواقع تــوی این‬ ‫قطار نشــان دادیم‪ .‬ما‬ ‫نباید برویم سراغ اینکه لوکوموتیو‬ ‫مهم ترین تفاوت جشنواره فیلم فجر امســال با سال ها گذشته‬ ‫بحران های اجتماعی بود که باعث شد خیلی از هنرمندان در حوزه های‬ ‫مختلف با جریان رسمی هنری کشور همراهی نکنند یا به نوعی ان را‬ ‫تحریم و نادیده بگیرند‪ .‬در این مدت فضای هنری کوچک ترین حرکت‬ ‫جمعی یا شرکت در هر جشنواره داخلی باعث ایجاد جنجال های زیادی‬ ‫می شد‪ .‬عده ای زیادی در این چند ماهع گذشته تصمیم گرفتند به همین‬ ‫دلیل در جشنواره حضور نداشته باشند‪ .‬از ان طرف عده ای هم بودند‬ ‫که با تحریم جشــنواره مخالف بودند و ان را در تناقض با ازادی بیان‬ ‫می دانستند؛ نکته ای که رضا کیانیان در یکی از گفت وگوهایش ان را‬ ‫مطرح کرد و باز مورد هجمه قرار گرفت‪ .‬امسال اما به نظر می رسد مجتبی‬ ‫امینی‪ ،‬دبیر چهل ویکمین جشــنواره فیلم فجر‪ ،‬کار سخت تری دارد‪.‬‬ ‫اتفاق های این چندماه باعث شد سراغ مهدی مسعودشاهی برویم‪ .‬کسی‬ ‫که در اوج التهابات سال ‪ ۸۸‬دبیر جشنواره فیلم فجر بود‪ .‬او همچنین‬ ‫یکی از مدیران باسابقه سینمای کشور است و اولین مدیرعامل بنیاد‬ ‫سینمایی فارابی‪ .‬مسعودشاهی در این گفت وگوی مفصل که اینجا به‬ ‫ناچار خالصه شده است‪ ،‬از برخی فشارهای بیرونی به دبیران جشنواره‬ ‫حرف می زند و تنگ تنظری هایی که منجر به نادیده گرفتن تجربه های‬ ‫ش از چهل سال برگزاری جشنواره‪.‬‬ ‫بی ‬ صفحه 28 ‫و لوکوموتیوران را بزنیم‪.‬‬ ‫فشارها به دبیر جشنواره هرسال‬ ‫وجود دارد‬ ‫ببینید‪ ،‬این فشارهای بیرونی برای انتخاب‬ ‫هئیت داوران یا انتخاب طبق هرسال وجود دارد‬ ‫ولی در زمان من‪ ،‬به استثنای یک مورد‪ ،‬کسی‬ ‫داشت به من تحمیل می کرد که مافوق بنده بود‬ ‫و معاون سینمایی؛ برای همین بایستی نظرش را‬ ‫باالخره یک کسی قبول می کرد‪ .‬ایشان متاسفانه‬ ‫فردی را به ما تحمیل کرد که اهل سینما نبود‪،‬‬ ‫ولی باالخره من تبعیت کــردم و ضمن تذکر‪،‬‬ ‫ضمن اعالم نظر منفی نسبت به این شخصیت‪،‬‬ ‫به هرحال به جشــنواره امد‪ .‬باید می پذیرفتم‪،‬‬ ‫مجبور بودم که یک جایی با ان ها همراه شوم‪،‬‬ ‫چون باالخره سیاســت کالن در اختیار اقایان‬ ‫بود‪ .‬اقایون هم به من اعتمــاد کرده بودند‪ .‬من‬ ‫نمی خواهم عین جمله را بگویم ولی به هرحال‬ ‫وقتی به من گفتند تو بیا برو دبیر جشنواره شو‬ ‫و من نظراتم را گفتم که به این دالیل با شــما‬ ‫نمی توانم همراه باشم و قبول ندارم‪ ،‬ولی بعدش‬ ‫چون پذیرفتم‪ ،‬بایستی یک جاهایی هم باالخره‬ ‫با گروه همکاری می کردم‪ .‬همکاری هم در حد‬ ‫یک نفر و یک انتخاب بوده و ان یک نفر هم االن‬ ‫جزء مسئولین است‪.‬‬ ‫من سال‪۸۸‬دستم را به طرف کسانی دراز‬ ‫کردم که معترض بودند‬ ‫درباره دبیر جشنواره امسال من اص ً‬ ‫ال ایشان‬ ‫را نمی شناســم و هیچ نظری هــم نمی دهم‪.‬‬ ‫نه اینکه غرضی داشــته باشــم ولی باور کنید‬ ‫بیشترین انرژی و وقت را برای سینما گذاشته ام‪،‬‬ ‫حتی بیشتر از بچه های خودم‪ .‬االن سینما برای‬ ‫من یک جنس یا جریان بی تفاوت نیست‪ .‬لحظه‬ ‫به لحظۀ سینما و جریاناتش را تعقیب می کنم‪.‬‬ ‫دوســتان محبت دارند و با من تمــاس دارند‪،‬‬ ‫می گویند‪ ،‬می شــنویم و نگرانی هامان را باهم‬ ‫تقسیم می کنیم‪ .‬شــما فکر کنید از سال ‪ ۵۹‬تا‬ ‫االن چند سال می شود؟ حاال بگیریم از سال‪۶۰‬؛‬ ‫چهل ویکی دوسال شبانه روزم را با سینماگران و‬ ‫هنرمندان این حوزه گذراندم‪.‬نمی توانم بی تفاوت‬ ‫باشم‪ .‬لذا نبض من متناسب با سینما می زند‪ .‬حاال‬ ‫یک جاهایی تند‪ ،‬یک جاهایی کند‪ ،‬یک جاهایی‬ ‫ناراحت‪ .‬ولی االن در بدترین شــرایط زندگیم‬ ‫است‪ .‬االن ناراحتم‪ ،‬برای اینکه ما شخصیت های‬ ‫بهتری داریم‪ .‬اص ً‬ ‫ال شــما فکر کنیــد چرا نباید‬ ‫در بخش فرهنگ و هنر که همه اش صحبت از‬ ‫تعامل و تبادل نظر و مشــورت و این هاست‪ ،‬در‬ ‫فرهنگ سینمای ما وجود ندارد؟ دوستان قدیمی‬ ‫که قبل از انقالب امدند و از انقالب هم استفاده‬ ‫کردند حاال کجا هستند؟ من به همۀ ادم هایی‬ ‫که مسئول این بخش بودند توصیه کردم‪ ،‬اقا این‬ ‫ادم ها بزرگ هستند‪ ،‬این ادم ها را دعوت کنید‪،‬‬ ‫با ان ها مشــورت کنید‪ .‬توی این یکی دوساله‬ ‫کسی سراغ ما نیامد‪ .‬ولی دو سه روز پیش یک‬ ‫عزیزی به من زنگ زد که اقا شما بیایید مث ً‬ ‫ال در‬ ‫فالن بخش جشنواره داور باشید‪ ،‬من نپذیرفتم‪.‬‬ ‫دلیل هم دارم‪ ،‬به ایشان هم گفتم‪ .‬گفتم من فقط‬ ‫در خارج از کشور یکبار داوری کردم‪ .‬همان بس‬ ‫است‪ .‬اینجا در داخل کشور داوری نمی کنم‪ .‬نه‬ ‫اینکه بحث تفاوت دیدگاه سیاسی و فرهنگی و‬ ‫اجتماعی و دولت ها باشد‪ ،‬نخیر؛ من می خواهم‬ ‫مشکل اول از سرچشمه درست شود‪ .‬چون وقتی‬ ‫از سرچشمه درست شود از من با اولویت تر وجود‬ ‫دارد و بعد اگر من مث ً‬ ‫ال بروم یک جایی بنشینم‬ ‫که از خودم بهتر هست‪ ،‬نمی توانم انجا قضاوت‬ ‫درستی داشــته باشم‪ .‬من به ســاختار اشکال‬ ‫دارم‪ .‬در تفکر اینکه چــرا از این تجربه هایی که‬ ‫جمهوری اسالمی روی ان خرج و هزینه کرده‪،‬‬ ‫بهره برداری نمی کنید؟ کسی هم از شما نه پولی‬ ‫می خواهد نه پستی‪ ،‬نه مقامی‪ .‬گفتید شباهت‬ ‫امسال با سال ‪ ۸۸‬چیست؟ من سال ‪ ۸۸‬دستم‬ ‫را به طرف خود کســانی دراز کردم که اعتراض‬ ‫داشتند‪ .‬ان ها کمک کردند و جشنواره ‪ ۲۸‬و ‪۲۹‬‬ ‫اص ً‬ ‫ال شما فکر‬ ‫کنید چرا نباید در‬ ‫بخش فرهنگ و‬ ‫هنر که همه اش‬ ‫صحبت از تعامل و‬ ‫تبادل نظر و مشورت‬ ‫و این هاست‪ ،‬در‬ ‫فرهنگ سینمای ما‬ ‫وجود ندارد؟ دوستان‬ ‫قدیمی که قبل از‬ ‫انقالب امدند و از‬ ‫انقالب هم استفاده‬ ‫کردند حاال کجا‬ ‫هستند؟ من به همۀ‬ ‫ادم هایی که مسئول‬ ‫این بخش بودند‬ ‫توصیه کردم‪ ،‬اقا این‬ ‫ادم ها بزرگ هستند‪،‬‬ ‫این ادم ها را‬ ‫دعوت کنید‪ ،‬با‬ ‫ان ها مشورت کنید‬ ‫برگزار شد‪ .‬هیچ کدام شان هم موضع علیه نظام‬ ‫و سیستم و این ها نگرفتند‪ .‬برای اینکه خودشان‬ ‫گفتند برگزار کن‪ .‬ایا امسال هم اینجوری است؟‬ ‫نمی خواهم وارد بحث سیاسی بشوم‪ .‬می خواهم‬ ‫بگویم خانوادۀ بزرگ سینمای ایران که این همه‬ ‫مفاخر در ان اســت‪ ،‬حاال چه قبل از انقالب چه‬ ‫بعد از انقالب‪ ،‬احترامش بر همه از جمله مدیران‬ ‫واجب است‪ .‬تعامل با این ها در بحث و گفت وگو‬ ‫و تصمیم گیری ها واجب است‪ .‬بعد وقتی که خدا‬ ‫می گوید‪ ،‬پیغمبر می گوید مشورت کنید‪ ،‬ولی‬ ‫ما َدر مشورت را می بندیم خب از خیلی چیزها‬ ‫محروم می شویم‪ .‬حاال این ها امسال گفته نشده‬ ‫و من هم نمی خواســتم وارد این تعارض شوم‪.‬‬ ‫اقا این همه توصیه دارند‪ .‬اقا می فرماید که این‬ ‫جریان را به هم نزنید که به هم بریزد و بعد باعث‬ ‫اختالف و بروز اختالف شــود‪ .‬چرا؟ برای اینکه‬ ‫وجوه مشــترک زیاد داریم‪ .‬من می گویم االن‬ ‫جایش نیســت که برای شــما بگویم‪ .‬در سال‬ ‫‪ ۶۲‬که اقا یــک جمله ای به مــن فرمودند‪ .‬اگر‬ ‫این نگاه تعمیم پیدا می کرد اص ً‬ ‫ال می رســید به‬ ‫اینجا که هنرمنــدان با ما و با نظــام زاویه پیدا‬ ‫کنند؟ سال ‪ ۶۲‬من مجری نظرات ایشان بودم‬ ‫در همان ســال ها‪ ،‬یک عده ای جریان ســازی‬ ‫کردند‪ ،‬اختالف ایجاد کردنــد‪ ،‬علیه من‪ ،‬علیه‬ ‫سینماگران قدیمی تبلیغ کردند‪ ،‬در روزنامه ها‬ ‫نوشتند‪ .‬یکی از گوشه هایش را فقط اشاره کنم‬ ‫که به فیلم «برزخی ها» برمی گشت‪ .‬چه بالیی‬ ‫سر مدیریت ان زمان اوردند‪ ،‬چه بالیی سر من‬ ‫اوردند‪« .‬برزخی ها» به نظر من یک الگوی بسیار‬ ‫خوبی بود برای سینمای قبل از انقالب‪ .‬تازه هنوز‬ ‫جنگ شروع نشده بود که یک عده ای جمع شدند‬ ‫ی اسالمی شان داشتند از این‬ ‫و براساس عرق ایران ‬ ‫نظام دفاع می کردند‪ ،‬ان وقت شما بیایی این ها را‬ ‫بکوبی؟ چرا؟ برای اینکه چهارتا هنرمند قدیمی‬ ‫در ان فعالیت می کنند‪ .‬این مسائل را دیگر شما‬ ‫بهتر می دانید چون مطبوعــات هم درباره اش‬ ‫می نوشتند‪.‬‬ ‫‪29‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 29 ‫سینمای ایران‬ ‫مهم ترین رویداد فرهنگی‪-‬هنری کشــور پس از‬ ‫‪ 4‬دهه درست مثل یک انسان ‪40‬ساله‪ ،‬فرازونشیب ها‬ ‫و بحران های ریز و درشــت زیادی را از سر گذرانده‬ ‫است‪ .‬رویدادی که اتفاقا به علت مشارکت مجموعه ای‬ ‫از کارکشــته ترین چهره های فرهنگی و ســینمایی‬ ‫کشورمان‪ ،‬نه یک فرد ‪40‬ســاله بلکه یک غول جوان‬ ‫اســت که با بحران های زیادی سرپنجه در افکنده‪ ،‬به‬ ‫جنگ دشــمنان مختلفی رفته و از خان های بسیاری‬ ‫عبور کرده است‪.‬‬ ‫دور نیســت اگر ادعا کنیم جشــنواره فیلم فجر‬ ‫هیچگاه و در هیچ دوره ای بدون بحران و چالش نبوده‬ ‫است‪ .‬اما انصاف باید داد که در برخی ادوار فجر‪ ،‬تراکم‬ ‫و هم زمانی چالش ها و بحران های سیاسی‪ ،‬اجتماعی‪،‬‬ ‫فرهنگی و اقتصادی‪ ،‬کار را برای فجر و گردانندگان و‬ ‫شرکت کنندگان و مشتاقانش سخت تر کرده است‪ .‬در‬ ‫این مطلب برخی از این ادوار پرچالش را مرور می کنیم‪.‬‬ ‫نگاهی به پر الهتاب ترین دوره های جشنواره فیلم فجر‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪30‬‬ ‫زنده و سالمت‬ ‫بیرون از کوره‬ ‫ازمایش های سخت‬ صفحه 30 ‫یاد‬ ‫داشت روز‬ ‫فیلم فجر و فرصت هایی که تهدید شدند‬ ‫عباس کریمی عباسی ‪ /‬کارشناس سینما‬ ‫اول اینکه جشــنواره فیلم فجر ویترین ساالنه تولیدات‬ ‫کشور است که رونق ان منجر به گردش اقتصاد سینما در سال‬ ‫اینده و تامین نقدینگی اهالی ان خواهد شد و متاسفانه برخی با‬ ‫خط کشی حضور یا غیبت خود در جشنواره این موضوع را تبدیل‬ ‫به تهدیدی کرده اند که تبعات منفی تولید ان را در سال اینده‬ ‫شاهد خواهیم بود‪.‬‬ ‫در نمای دورتری از این اتفاق‪ ،‬شاهد اظهار نظرات مختلف‬ ‫مثبت و منفی درباره جشــنواره فیلم فجر امسال هستیم که‬ ‫برخی از انها موجب تحریک احساسات اهالی دیگر سینما در‬ ‫پیوستن به ان تصمیم می شود‪ .‬متاسفانه اغلب این تصمیمات‬ ‫بدون اندیشه و فقط از روی برانگیختگی روحی زودگذر و به تقلید‬ ‫از دیگران و پیوستن به انهاست بدون انکه صاحب تصمیم‪ ،‬به‬ ‫تبعات اتی ان بیندیشد که حذف از رویدادهای فرهنگی یا حتی‬ ‫حضور احساساتی به واسطه فقدان حضور برخی دیگر منجر به‬ ‫سابقه ذهنی جامعه هنری از ان فرد در تصمیم گیری های اینده‬ ‫خواهد شد‪ ،‬چرا که هر تولیدی نیاز به انتخاب دارد و این انتخاب‬ ‫عوامل تولید بر اساس کارنامه قبلی انها انجام می شود‪ .‬برای مثال‬ ‫برای انتخاب بازیگر یا کارگردان یک پروژه ابتدا افرادی که حضور‬ ‫فعالتری داشته اند به ذهن تهیه کننده می رسد تا کسانی که از کار‬ ‫دور بوده اند و در خاطر نمانده اند‪.‬‬ ‫نکته دیگر این که جشنواره فیلم فجر جذابترین رویداد هنری‬ ‫کشور است که از ابتدا قرار بود ویترین سینمای انقالب اسالمی‬ ‫باشد و برای همین نخستین دوره ان فجر نام گرفت و در ایام دهه‬ ‫فجر نیز برگزار شد‪ .‬رفته رفته این جشنواره با تغییرات فرهنگی‬ ‫و اجتماعی تغییر ماهیت داد و به ویترین یکساله سینمای ایران‬ ‫تبدیل شد‪ .‬این شد که همه سینماگران سعی می کردند تا تولید‬ ‫خود را به این جشنواره برسانند و در رقابت پیش رو بیشترین‬ ‫سیمرغ ها را شکار کنند‪.‬‬ ‫نخستین دوره جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1361‬‬ ‫دبیر‪ :‬حسین وخشوری‬ ‫جنگ ‪ 30‬شهریور ‪ 1359‬اغاز شده است‬ ‫و حاال با گذشت بیش از دو سال‪ ،‬ایران یک‬ ‫پیروزی بزرگ و قطعی در عملیات فتح المبین‬ ‫را از ســر گذرانده و بعد دو عدم توفیق در‬ ‫عملیات رمضان و والفجــر مقدماتی را هم‬ ‫تجربه کرده است‪ .‬ســاختارهای برامده از‬ ‫انقالب اسالمی در حوزه های مختلف سیاسی‬ ‫و فرهنگی هنوز در حال جاافتادن هستند‬ ‫و نهادهای نظامی با ورود ناگهانی به جنگ‬ ‫تازه دارند خودشان را پیدا می کنند‪ .‬زنجیره‬ ‫ترورهای سران نظام به تازگی فرونشسته‬ ‫و دولت به ریاست ســید علی خامنه ای و‬ ‫نخست وزیری میرحسین موسوی‪ ،‬جا افتاده‬ ‫است‪ .‬حاال شاخه های فرهنگی ساختار نظام‬ ‫تازه برامده از انقالب اسالمی‪ ،‬فرصت کرده اند‬ ‫به رویدادهای بزرگ تر بیندیشند و نقش خود‬ ‫را در پازل جمهوری اســامی کنشگرانه تر‬ ‫پی بگیرند‪ .‬چرخ ســینما که می چرخد اما‬ ‫به ارامی در حال پیدا کردن ذائقه مخاطب‬ ‫عام خود از یک سو و مخاطبان خاصش در‬ ‫حوزه مدیریت فرهنگی است‪ ،‬حاال صاحب‬ ‫جشنواره ای می شــود که قرار است در رده‬ ‫جهانی‪ ،‬رویکردها و نگا ه های ملت انقالبی‬ ‫ایران را در خارج از مرزها به نمایش بگذارد‪.‬‬ ‫حضور «مرگ یزدگرد» بهرام بیضائی‪« ،‬حاجی‬ ‫واشنگتن» علی حاتمی‪« ،‬خط قرمز» مسعود‬ ‫کیمیایی در کنــار «دادا»ی ایرج قادری و‬ ‫«جنگ اطهر» محمدعلی نجفی‪ ،‬نشــان از‬ ‫تسلط نگاهی باز و مشارکت دهنده گروه های‬ ‫مختلف پیــش از انقالب و اســتعدادهای‬ ‫متولدشده پس از ان دارد‪ .‬جشنواره در این‬ ‫دوره غیررقابتی برگزار می شود و در بخش‬ ‫«اماتور»‪ ،‬چند دیپلم افتخــار به تعدادی‬ ‫فیلم اهدا می شــود‪ .‬اولین دوره جشنواره‬ ‫فجر‪ ،‬بیش از ان که بــرای خودش بحران‬ ‫باشد‪ ،‬برای صحنه فرهنگ و هنر و خصوصا‬ ‫سینمای کشور حتی در بحبوحه بحران های‬ ‫سیاســی و اقتصادی و نظامی‪ ،‬یک فرصت‬ ‫بزرگ می سازد‪.‬‬ ‫هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1367‬‬ ‫از روز بیســت ونهم مرداد که باالخره با‬ ‫امضای قطعنامه ‪ 598‬جنگ حزب بعث عراق‬ ‫با ایران به پایان رسیده است تا اغاز دهه فجر‬ ‫تنها ‪ 5‬ماه می گذرد‪ .‬عملیات مرصاد و تهاجم‬ ‫در این ســال های رفته‪ ،‬تحوالت مختلف دیگری هم روی‬ ‫داد که چندان مهم نبود و از ان جمله می توان به جدایی بخش‬ ‫بین الملل و برگزاری ان در تاریخی دیگر و پیوستن دوباره ان در‬ ‫دولت جدید نام برد که مسئله مهمی به شمار نمی رود‪.‬‬ ‫به هرروی‪ ،‬امسال جشنواره دچار کاهش مشارکت برخی از‬ ‫سینماگران و به ویژه منتقدان سینمایی شده که در شق دوم به‬ ‫صورت رسمی از سوی دبیر انجمن منتقدان سینمایی انجام شده‬ ‫و از دالیل متعدد این موضوع که بگذریم تبعاتی را ایجاد کرده‬ ‫که موجب تصمیم گیری های عجوالنه از سوی مدیران جشنواره‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫یکی از این تصمیمات – که به نظر می رســد برای باال بردن‬ ‫مشــارکت تهیه کنندگان ســینما برای حضور فیلمشان در‬ ‫جشنواره است – دادن امتیاز اولویت اکران به فیلم هایی است‬ ‫که در جشنواره شرکت کنند‪ .‬با توجه به رکود سالن های سینما‬ ‫به دلیل اوضاع اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی جامعه‪ ،‬این‬ ‫موضوع نه تنها امتیاز محســوب نمی شود که خود موجب منع‬ ‫شرکت در جشنواره خواهد شد چرا که تهیه کنندگان با وجود‬ ‫اوضاع فعلی راغبترند فیلم خود را در شرایط ایستاتری اکران‬ ‫کنند تا به فروش بیشتر و جذب مخاطب باالتر بینجامد‪ .‬اشتباه‬ ‫دیگری که در زمینه فیلم فجر امسال صورت گرفته انتخاب دبیر‬ ‫ان است که تجربه قبلی برای برگزاری جشنواره حساس امسال‬ ‫ندارد بماند که – ورای درســت و غلط بودن این نگاه – به دلیل‬ ‫تفاوت تفکر سیاسی با برخی از ســینماگران و منتقدان‪ ،‬خود‬ ‫رادعی بر سر ورود طیف خاصی از فیلم ها به جشنواره به صورت‬ ‫خودخواسته از سوی عوامل انهاست‪.‬‬ ‫همه این موارد جدا از دالیل‪ ،‬برای یک جشــنواره که چهل‬ ‫سالگی را گذرانده نکته ای منفی است که در صورت ادامه این‬ ‫ســیر قهقرایی اندک جذابیت باقیمانده خود را هم از دست‬ ‫خواهد داد‪.‬‬ ‫در نمای دورتری‬ ‫از این اتفاق‪ ،‬شاهد‬ ‫اظهار نظرات مختلف‬ ‫مثبت و منفی درباره‬ ‫جشنواره فیلم فجر‬ ‫امسال هستیم که‬ ‫برخی از انها موجب‬ ‫تحریک احساسات‬ ‫اهالی دیگر سینما در‬ ‫پیوستن به ان تصمیم‬ ‫می شود‪ .‬متاسفانه‬ ‫اغلب این تصمیمات‬ ‫بدون اندیشه و فقط‬ ‫از روی برانگیختگی‬ ‫روحی زودگذر و به‬ ‫تقلید از دیگران و‬ ‫پیوستن به انهاست‬ ‫بدون انکه صاحب‬ ‫تصمیم‪ ،‬به تبعات اتی‬ ‫ان بیندیشد‬ ‫سازمان مجاهدین خلق به ایران پس از اعالم‬ ‫پایان جنگ نه تنهــا رزمنده ها را غافلگیر‬ ‫کرده بلکه باور به پایان ‪8‬سال دفاع و خروج از‬ ‫وضعیت نظامی هنوز برای همه مردم دشوار‬ ‫است‪ .‬جشنواره فیلم فجر اما بدون وقفه در‬ ‫طول ‪ 7‬سال برگزار شده است بدون ان که‬ ‫یک بار از ان تخلف شده باشد‪.‬‬ ‫در طول این سال ها‪ ،‬ساختار ان تکامل‬ ‫بیشــتری پیدا کرده و ســینمای ایران به‬ ‫این باورمندی رسیده اســت که می تواند‬ ‫فرهنگ را بــه عنوان عنصری کنشــگر‪،‬‬ ‫جدی و موثر در اوضاع کشــور مطرح کند‪.‬‬ ‫موفقیت های برخــی کارگردان ها همچون‬ ‫عباس کیارستمی و اثارشان در جشنواره های‬ ‫بین المللی در امتداد سیاســت های بنیاد‬ ‫سینمایی فارابی‪ ،‬اعتماد به نفس بیشتری‬ ‫به بدنــه و مخاطبان ســینمای ایران داده‬ ‫است‪ .‬حاال ‪ 7‬سال از تجربه صف های طوالنی‬ ‫برای خرید بلیت های فجر‪ ،‬احســاس تعهد‬ ‫تولیدکنندگان به برگزاری پرشور جشنواره‬ ‫خودشان و احساس هویت مدیریت کشور‬ ‫در برخورداری از یک ظرفیت بزرگ فرهنگی‬ ‫می گذرد و همه چیز شبیه ان است که گویی‬ ‫هیچ کس به یاد نمی اورد روزی جشــنواره‬ ‫‪31‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 31 ‫زیر ذربین‬ ‫فجر وجود نداشته است‪ .‬چهره های سینمایی‬ ‫حاال نرد مردم هم شناخته شــده هستند؛‬ ‫محسن مخملباف با دو اثر «بایسیکل ران» و‬ ‫«عروسی خوبان» به این دوره امده و مسعود‬ ‫جعفری جوزانی با مهم ترین اثرش «در مسیر‬ ‫تندباد» در ان حضــور دارد‪ .‬اما مهم ترین‬ ‫اثر «دیده بان» اســت که هنوز کسی پیش‬ ‫نمی کند که سازنده اش و خود این اثر در اینده‬ ‫چه نقشی در سینمای ایران خواهند داشت‪.‬‬ ‫ابراهیم حاتمی کیا متولد می شود‪ .‬حضور «نار‬ ‫و نی» سعید ابراهیمی فر هم نشان می دهد که‬ ‫گردانندگان جشنواره تالش می کنند همه‬ ‫رویکردها را بازی دهند‪.‬‬ ‫هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1368‬‬ ‫کشور پس از ‪ 14‬خرداد مهم ترین چالش‬ ‫سیاســی‪ ،‬اجتماعی و فرهنگی خود را پس‬ ‫از رحلت حضرت امام خمینی (ره) از ســر‬ ‫گذرانده و چند ماهی است که فرهنگی ترین‬ ‫چهره سیاسی نظام در جایگاه ولی فقیه قرار‬ ‫گرفته است‪ .‬رهبر معظم انقالب را سینماگران‬ ‫و اهالی فرهنگ و هنر کشور از دوره ریاست‬ ‫جمهوری ایشان‪ ،‬خوب می شناسند اما پس از‬ ‫قرار گرفتن در جایگاه رهبری هم این ارتباط‬ ‫و تعامل دوسویه‪ ،‬در سطح باالتری ادامه یافت‪.‬‬ ‫با تمام این ها روشن است که کشور دوره ای‬ ‫جدید را اغاز کرده و جشنواره فیلم فجر به‬ ‫عنوان مهم ترین رویــداد فرهنگی و هنری‬ ‫ایرانی‪ ،‬خواه ناخواه باید در پیشانی حرکت‬ ‫فرهنگی این دوره تازه قــرار بگیرد‪ .‬حوزه‬ ‫هنری با محوریت ســیدمرتضی اوینی در‬ ‫سینمای داستانی هم پیش رفته که نماینده‬ ‫ان ابراهیم حاتمی کیاست و امسال با فیلم‬ ‫«مهاجر» در جشنواره حضور دارد‪ .‬اما حضور‬ ‫«هامون» داریــوش مهرجویی‪« ،‬کلوزاپ»‬ ‫عباس کیارســتمی‪« ،‬مادر» علی حاتمی و‬ ‫«تمام وسوسه های زمین» حمید سمندریان‬ ‫چهره هنری تری به جشنواره فجر بخشیده و‬ ‫نشان می دهد که سینما می خواهد به ارامی‬ ‫از کنار روزهای سخت جنگ و بحران عبور‬ ‫کند و دست کم به ظاهر بیشتر به فکر هنر و‬ ‫سینما باشد‪ .‬مسعود کیمیایی هم با «دندان‬ ‫مار» تالش می کند در سینمای پس از انقالب‪،‬‬ ‫نماینده همان جریان قصه گویی و در عین حال‬ ‫اندیشمندی باشــد که پیش از انقالب هم‬ ‫تالش داشــت میان موج نو و فیلمفارسی‬ ‫پل بزند‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪32‬‬ ‫شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1376‬‬ ‫عصر ســازندگی به پایان رســیده و‬ ‫انتخابات دوم خرداد‪ ،‬ایده اصالحات و ازادی‬ ‫را در فضای روانی و فرهنگی جامعه رواج داده‬ ‫است‪ .‬اما همه واکنش ها به این تغییرات مثبت‬ ‫نیست و سینما با پرچمداری جشنواره فجر‬ ‫تالش می کند نماینده همه رویکردها به این‬ ‫تغییرات باشد‪ .‬ابراهیم حاتمی کیا با زمزمه «تو‬ ‫ای بلبل عاشق جز برای شقایق ها مخوان!»‬ ‫در گوشــش با فیلم «اژانس شیشه ای» به‬ ‫جشــنواره امده اســت‪ .‬زمزمه ای از سید‬ ‫مرتضی اوینی که حاال ‪5‬سال است او را «سید‬ ‫شهیدان اهل قلم» می خوانند‪ .‬او تغییرات‬ ‫فضای اجتماعی و سیاســی کشور را به نقد‬ ‫می کشد و جشــنواره فیلم فجر نقدهای او‬ ‫را به نمایش می گذارد و البته درخور جایزه‬ ‫می دانــد‪ .‬داریوش مهرجویــی با «درخت‬ ‫گالبی»‪ ،‬رخشــان بنی اعتماد بــا «بانوی‬ ‫اردیبهشت»‪ ،‬داوود میرباقری با «ساحره» و‬ ‫بهروز افخمی با «جهان پهلوان تختی» یکی از‬ ‫متنوع ترین ادوار را برای جشنواره به ارمغان‬ ‫می اورند و مجتبی راعی‪« ،‬تولد یک پروانه»‬ ‫مهم ترین و ماندگارترین اثر دوران فیلمسازی‬ ‫خود را به همین دوره جشنواره عرضه می کند‪.‬‬ ‫اما تحوالت سیاسی و اجتماعی همان اندازه‬ ‫که بر رویکرد اثار حاضر در جشنواره تاثیر‬ ‫گذاشته خبر از ایجاد تغییراتی در رویکرد‬ ‫گردانندگان و داوری ها می دهد که به زودی‬ ‫در اینده جشنواره بیشتر برون ریزی خواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫بیست وسومین دوره جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1383‬‬ ‫پایان دوره اصالحات‪ ،‬نزدیک است و این‬ ‫اخرین دوره جشنواره فجر است که توسط‬ ‫وزارت ارشاد احمد مســجدجامعی برگزار‬ ‫می شود‪ .‬انتقادات نسبت به وضعیت فرهنگی‬ ‫و اجتماعی به شدت باال گرفته و دولت هشتم‬ ‫تالش می کند در اخرین جشــنواره اش از‬ ‫فرصت استفاده الزم را جهت تعدیل نگاه ها‬ ‫ببرد و همزمان هوادارانش را راضی نگه دارد‪.‬‬ ‫از این جهت‪ ،‬فیلم هایی را اکران می کند و بعضا‬ ‫تا چند سال بعد توقیف می مانند و به اکران‬ ‫نمی رسند‪ .‬رواج پدیده ای به نام «سینمای‬ ‫معناگرا» در ســال های منتهی به این دوره‪،‬‬ ‫بخشــی با همین نام را به مسابقه سینمای‬ ‫بین الملل ملحق می کنــد و از قضا با همین‬ ‫رویکرد‪ ،‬دو فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک»‬ ‫رضا میرکریمی و فیلم «بید مجنون» مجید‬ ‫مجیدی موفق به کســب بیشترین جوایز‬ ‫از جشنواره می شــوند‪ .‬گفتمان اصالحات‬ ‫برخالف رویه اجتماعی خود در صحنه سینما‬ ‫و دســت کم برای پایان دوره اش‪ ،‬فیلم های‬ ‫سیاســی را خط می زند و به سمت سینمای‬ ‫معناگرا حرکت می کند و شاید از همین روست‬ ‫که اکران «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا‬ ‫چند روز مانده به رسیدن به پرده جشنواره‬ ‫فجر از سوی نهادهای امنیتی تعلیق می شود‪.‬‬ ‫کیانوش عیاری هم با مستندی درباره زلزله‬ ‫بم به جشنواره می اید و جایزه هیئت داوران‬ ‫را هم از ان خود می کند اما مستند تا یک دهه‬ ‫بعد توقیف باقی می ماند‪ .‬فیلمن ها به روشنی‬ ‫به دغدغه ها و مسائل زنانه در قالب ملودرام ها‬ ‫نزدیک تر شده اند و شاید اوج این ماجرا در‬ ‫پایان دوره‬ ‫اصالحات‪ ،‬نزدیک‬ ‫است و این اخرین‬ ‫دوره جشنواره فجر‬ ‫است که توسط‬ ‫وزارت ارشاد احمد‬ ‫مسجدجامعی برگزار‬ ‫می شود‪ .‬انتقادات‬ ‫نسبت به وضعیت‬ ‫فرهنگی و اجتماعی‬ ‫به شدت باال گرفته و‬ ‫دولت هشتم تالش‬ ‫می کند در اخرین‬ ‫جشنواره اش از‬ ‫فرصت استفاده‬ ‫الزم را جهت تعدیل‬ ‫نگاه ها ببرد و همزمان‬ ‫هوادارانش را راضی‬ ‫نگه دارد‪ .‬از این‬ ‫جهت‪ ،‬فیلم هایی‬ ‫را اکران می کند و‬ ‫بعضا تا چند سال بعد‬ ‫توقیف می مانند و به‬ ‫اکران نمی رسند‬ ‫همین دوره اتفاق افتاده باشد‪« .‬زن زیادی»‬ ‫تهمینه میالنی‪« ،‬کافــه ترانزیت» کامبوزیا‬ ‫پرتوی‪« ،‬ماهی ها عاشــق می شوند» علی‬ ‫رفیعی و «دیشــب باباتو دیدم ایدا» رسول‬ ‫صدرعاملی تنها برخی از این فیلم ها هستند‬ ‫که با داوری ها و جوایز هــم راه می یابندم‪.‬‬ ‫جشــنواره اما در بحبوحه تغییر رویکرد از‬ ‫دولتی در انتهای چپ سیاسی به دولتی در‬ ‫انتهای راست سیاسی به حیات خود ادامه‬ ‫می دهد‪.‬‬ ‫بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1388‬‬ ‫رویه توقیف زدایی از عرصه فیلم سازی‬ ‫در دولت نهم برخالف حرف وحدیث ها رشد‬ ‫کرده و پای التهاباتی کــه از خرداد و پس از‬ ‫انتخابات اغاز شده به بهمن ماه هم باز شده‬ ‫اســت‪ .‬مجموعه وزارت ارشاد تالش دارند‬ ‫تا از فرصت جشنواره برای باز کردن فضای‬ ‫فرهنگی استفاده کنند و اعتماد تخریب شده‬ ‫دولت را به ان بازگردانند‪ .‬اما دوقطبی موجود‬ ‫در فضای سیاسی و اجتماعی علی الخصوص‬ ‫جامعه هنرمندان را چنــد پاره کرده و روی‬ ‫تصمیم ان ها برای حضور در جشــنواره اثر‬ ‫گذاشته اســت‪ .‬راه اندازی کاخ جشنواره یا‬ ‫همان سینمای اصحاب رســانه و برگزاری‬ ‫نشست های خبری‪ ،‬جا را برای حواشی بازتر‬ ‫می کند‪ .‬ابراهیم حاتمی کیا که سال گذشته‬ ‫با «دعوت» جنجالی شده امسال هم با «به‬ ‫رنگ ارغوان» به جشــنواره می اید و با سه‬ ‫ســیمرغ بهترین کارگردانی‪ ،‬بهترین فیلم‬ ‫و بهترین فیلم از نگاه تماشــاگران به خانه‬ ‫می رود و قرار است ســال بعد هم «گزارش‬ ‫یک جشن» را با فضای التهابات همین سال‬ ‫به جشــنواره بیاورد؛ اثری که دیگر هرگز‬ ‫روی پرده اکران نخواهد دید‪« .‬طال و مس»‬ ‫همایون اسعدیان‪« ،‬چهل سالگی» علیرضا‬ ‫رئیسیان‪« ،‬تسویه حساب» تهمینه میالنی‬ ‫و «ال» بهرام بهرامیــان‪ ،‬هر کدام به نحوی‬ ‫تالش می کنند خالف وجه غالب با شند و در‬ ‫حدود ممکن قالب های جاافتاده را دور بزنند‬ ‫یا بشکنند‪« .‬ملک سلیمان» شهریار بحرانی‪،‬‬ ‫اولین ساخته سینمای ایران از جنس سینمای‬ ‫تاریخی بیگ پروداکشن است که حواشی‬ ‫گوناگون دربــاره هزینه هایش مدتی نامش‬ ‫را روی زبان ها انداخته اما نهایتا اکرانش در‬ ‫جشنواره برخی نظرات را به ان جلب می کند‪.‬‬ ‫جشــنواره بیست وهشــتم‪ ،‬متنوع ترین‬ ‫ویترین از سینمای ایران را درحالی به نمایش‬ ‫می گذارد که جدال های سیاســی در کف‬ ‫خیابان هنوز در جریان است و بازیگرانی که تا‬ ‫پیش از این جدال ها‪ ،‬چهره های محبوب عموم‬ ‫مردم محسوب می شدند حاال با سوگیری های‬ ‫سیاسی شــان در حال جاگیری نسبت به‬ ‫گرو ه های مختلف مردمی و طبعا حاکمیت‬ ‫هستند‪ .‬جو سال ‪ 88‬و جشنواره فجر برامده‬ ‫از ان‪ ،‬ترکیب فرهنگی‪-‬سیاسی در سینمای‬ صفحه 32 ‫کشور را تغییر می دهد تبدیل به نقطه عطفی در سینمای ایران می شود که دیگر‬ ‫هیچ کس قادر نیست وضعیت را به پیش از ان بازگرداند‪.‬‬ ‫سی مین جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1390‬‬ ‫یک ماه از امضای حکم تعطیلی خانه ســینما توسط وزیر ارشاد وقت پس از‬ ‫اعتراض های سیاسی‪-‬حقوقی حول و حوش این نهاد صنفی می گذرد‪ .‬نامه های‬ ‫سرگشاده اعتراضی و بیانیه ها صادر می شوند اما دولت قصد عقب نشینی ندارد‪.‬‬ ‫این اولین بار است که درگیری های نزدیک به جشنواره که ممکن است روی ان اثر‬ ‫بگذارد مستقیم درون خانه سینمایی ها دارد اتفاق می افتد‪ .‬حضور «نارنجی پوش»‬ ‫مهرجویی با نقدی ضمنی به رویکرد اصغر فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین»‬ ‫در محافل سینمایی بحث برانگیز و مهرجویی سیبل منتقدانی شده که خاستگاه‬ ‫نگاه شان در نقد و تحلیل فیلم اساسا سیاسی است‪ .‬اما تعداد فیلم های منتقدان‬ ‫سیاسی هم در جشنواره کم نیست‪« .‬خوابم میاد» رضا عطاران‪« ،‬پل چوبی» کرم‬ ‫پور و «پذیرایی ساده» مانی حقیقی با زیرمتن های نقد سیاسی‪« ،‬بوسیدن روی ماه»‬ ‫همایون اسعدیان با نقدمستقیم بنیاد شهید و تصویر کلیشه ای از شهدا‪« ،‬ملکه»‬ ‫محمدعلی باشه اهنگر با رویکرد ضدجنگ‪« ،‬برف روی کاج ها» اولین اثر پیمان‬ ‫معادی به عنوان کارگردان با روایتی تجدیدنظرطلبانه به دهه‪ 60‬و «گشت ارشاد»‬ ‫سعید سهیلی با طنزی زرد و عامه پسند اما هدمند نسبت به پدیده بحث برانگیز‬ ‫گشت ارشــاد‪ ،‬هر کدام به نحوی جریان های سیاســی و اجتماعی جامعه را در‬ ‫جشنواره نمایندگی می کنند‪ .‬برخالف تصور‪ ،‬جشنواره ای در سال های اخر دولت‬ ‫دهم‪ ،‬نه تنها بسته نیست و سینماگران از حضور در ان بازنمانده اند بلکه انتقادهای‬ ‫زیرمتنی و ضمنی در ادبیات و لحن اثار رشد کرده و همگی به جشنواره راه یافته اند‪.‬‬ ‫دولت دهم تالش می کند دست کم با تغییر در رویکرد مدیریت جشنواره نام خود‬ ‫را به عنوان ضدتوقیف ترین دوره در حوزه سینما در تایخچه ادوار جشنواره به‬ ‫ثبت برساند‪.‬‬ ‫سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر‬ ‫سال ‪1398‬‬ ‫تنها سه ماه از افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی و وقایع دامنه دار خونین‬ ‫پس از ان گذشته و جشنواره فجر قرار است در التهاب های انگار خاموش نشدنی‬ ‫برگزار شود‪ 13 .‬دی ماه امریکا با حمله تروریستی و غافلگیرانه‪ ،‬سردار سلیمانی‬ ‫را به شهادت رسانده و جامعه در شوک هر دو اتفاق قرار دارد‪ .‬زمزمه های شیوع‬ ‫یک بیماری خامخوش در برخی کشورهای دوردست و احتمال نفوذ ان به ایران هم‬ ‫شنیده شده که می رود تا تبدیل به مهم ترین بحران جهانی تا دو سال بعد شود‪ .‬از‬ ‫هر سو که حساب کنیم جشنواره سی وهشتم با هیچ دوره ای قابل قیاس نیست‪.‬‬ ‫مشکالت اقتصادی دامنه دار و فشار تحریم ها‪ ،‬شکاف اجتماعی‪ ،‬سیاسی و فرهنگی‬ ‫پس از وقایع ابان را تشدید کرده اما موج خروشان حضور مردم در تشییع سردار‬ ‫سلیمانی و نفرت عمومی از اقدام امریکا‪ ،‬انگار ابی بر اتش ها ریخته و همه را به‬ ‫نقطه اتحاد باز گردانده است‪ .‬با این حال هیچ یک از دو اتفاق برای اهالی متفکر‬ ‫حوزه فرهنگ و سینما قابل فراموشی نیستند‪ .‬تیم وزارت ارشاد دولت تدبیر و‬ ‫امید تالش می کند با عادی سازی شــرایط از همه بحران ها عبور کند و بر همین‬ ‫اساس سئانس اخر جشنواره را هم برای تماشای دربی استقالل و پرپولیس در‬ ‫سینماها خالی می کند‪« .‬خورشید» مجید مجیدی و «شنای پروانه» محمد کارت‬ ‫در ادامه دغدغه های اقتصادی سال های اخیر به حاشیه شهرها و طبقات فرودست‬ ‫و کودکان کار رفته اند و در جشنواره هم مورد استقبال قرار گرفته اند‪ .‬دیگر چندان‬ ‫خبری از سروصدا درباره «سیاه نمایی» نیست هر چند برخی گروه ها از مجیدی‬ ‫بابت پایان بندی تلخ و نه چندان امیدوارانه اش راضی نیستند‪« .‬خروج» حاتمی‬ ‫کیا اما در این فضا تالش می کند نه در برابر وضعیت اقتصادی ســاکت بماند و نه‬ ‫به نفع فروش امید‪ ،‬واقعیت ها را انکار کند؛ او مطالبه گری را حتی به قیمت راندن‬ ‫با تراکتور به سمت پاستور انتخاب کرده اما فیلمش چندان مورد استقبال قرار‬ ‫نمی گیرد‪« .‬روز صفر» ملکان‪ ،‬سینمای معمایی‪-‬جاسوسی را به مرحله جدیدی‬ ‫وارد کرده اما در مقابل «درخت گردو»ی مهدویان که با همین ژانر در سینما دیده‬ ‫شده بود‪ ،‬حاال وارد فاز انتقاد اجتماعی‪-‬سیاسی شده است‪ .‬حضور «پوست» به‬ ‫عنوان اثری شاخص در ژانری متفاوت‪ ،‬ویترین متنوع سینمای ایران در سال سی‬ ‫و هشتم را تکمیل می کند‪ .‬جشنواره بار دیگر بر التهابی که فکر می کرد عبور از ان‬ ‫ممکن نباشد‪ ،‬پیروز می شود‪.‬‬ ‫جشنواره‬ ‫بیست وهشتم‪،‬‬ ‫متنوع ترین ویترین‬ ‫از سینمای ایران را‬ ‫درحالی به نمایش‬ ‫می گذارد که‬ ‫جدال های سیاسی‬ ‫در کف خیابان‬ ‫هنوز در جریان‬ ‫است و بازیگرانی‬ ‫که تا پیش از این‬ ‫جدال ها‪ ،‬چهره های‬ ‫محبوب عموم مردم‬ ‫محسوب می شدند‬ ‫حاال با سوگیری های‬ ‫سیاسی شان در حال‬ ‫جاگیری نسبت به‬ ‫گروه های مختلف‬ ‫مردمی و طبعا‬ ‫حاکمیت هستند‬ ‫‪33‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 33 ‫زیر ذربین‬ ‫ایا تحریم جشنواره سیمنایی اثر بخش است؟‬ ‫نمونه های تحریم در جشنواره های مهم دنیا‬ ‫تحریم یک ابزار رســانه ای و اجرایی برای‬ ‫مقابله سیاســی و اندیشه ای اســت‪ .‬گاهی این‬ ‫تحریم ها اثربخش بوده اند و تغییرات اجتماعی‬ ‫گســترده ای را رقــم زده انــد و گاهــی مانند‬ ‫تحریم های امریکا چیزی جــز بدبختی برای‬ ‫مردم ایران نداشته است‪ .‬اهالی هنر هم گاه دست‬ ‫به تحریم می زنند و مثل همین جشنواره فیلم‬ ‫فجر تصمیم به عدم حضــور در ان می گیرند‪.‬‬ ‫چنین رفتاری در گذشته نیز بی سابقه نبوده و‬ ‫مثال در سال ‪ ۹۸‬هم تحریک هایی برای تحریم‬ ‫جشنواره فیلم فجر صورت گرفت اما به شکست‬ ‫منجر شد‪ .‬البته تحریم جشنواره ‪ ۱۴۰۱‬جدی تر‬ ‫از باقی موارد است و به جز چند هنرمند شاخص‬ ‫مثل مصطفی زمانی افراد زیادی به کاخ رسانه‬ ‫نیامده اند و در اکران فیلمشان حضور نداشتند‪ .‬با‬ ‫توجه به رفتار اهالی سینما در کشورمان تصمیم‬ ‫گیرفتیم به سراغ بررسی سایر تحریم ها در جهان‬ ‫سینما برویم و نمونه های شاخص را مرور کنیم‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪34‬‬ ‫ژان لوک گدار تحریم می کند‬ ‫کنشــگری سیاسی کســی مثل ژان لوک‬ ‫گدار و دوستان موج نویی اش نمونه خوبی برای‬ ‫اشاره به نوع و جایگاه سیاست ورزی هنرمندان‬ ‫و بی تفاوت نبودن شــان دربرابر اتفاقات جهان‬ ‫از یک ســو و نیفتادن انها در دام فرقه بازی های‬ ‫سیاسی از سوی این یا ان گروه است‪ .‬گدار‪ ،‬حامی‬ ‫فلسطین‪ ،‬حامی انقالب الجزایر‪ ،‬منتقد امریکا و‬ ‫حتی شوروی اما کســی که نه ریالی از این و ان‬ ‫کشور یا فالن دسته و گروه سیاسی پول گرفت‪،‬‬ ‫نــه ذره ای اعتبارش را مدیون جشــنواره های‬ ‫الجزایر‪ ،‬فلســطین و امثال ان است را می توان‬ ‫کسی به حساب اورد که هم هنرمند است‪ ،‬هم‬ ‫کنشگری سیاســی دارد و هم می تواند از این‬ ‫کنشگری در پیشگاه تاریخ دفاع کند‪.‬‬ ‫گدار فعال از ســاختن فیلم هــای خودش‬ ‫خودداری می کرد‪ .‬در عوض او انرژی هنری اش‬ ‫را صرف نوشــتن برای مجله جدیدی کرد که‬ ‫توســط اندره بازن و همــکارش ژاک دونیول‬ ‫والکروز راه اندازی شــد‪ .‬مجله کایه دو ســینما‬ ‫‪ .Cahiers du cinema‬مدتی بعد ژان دوباره‬ ‫به ســوئیس رفت و وقتی به پاریس برگشت‪ ،‬با‬ ‫ظهور «هیچکاک‪-‬هاکسی ها» مواجه شد‪ .‬او با‬ ‫ورود به شهر در اغاز ســال ‪ ۱۹۵۶‬متوجه شد‬ ‫که همه چیز برای حلقه دوســتان و همکارانش‬ ‫عمیقا تغییر کرده است‪ .‬انها به رهبری فرانسوا‬ ‫تروفــو ‪ Cahiers du cinéma‬را به عنــوان‬ ‫انتشارات برجسته فیلم در کشور تاسیس کردند‪.‬‬ ‫مقاله تروفــو‪ ،‬به عنوان یک گرایــش معین در‬ ‫سینمای فرانســه‪ ،‬شوک و خشــم را درمیان‬ ‫نهادهای ســینمایی برانگیخت و از نویســنده‬ ‫ژان لوک گدار در‬ ‫پاسخ به این سوال‬ ‫که جایزه اسکار‬ ‫افتخاری چه اهمیتی‬ ‫برایش دارد‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫«هیچ‪ .‬اگر اکادمی‬ ‫دوست دارد این‬ ‫کار را انجام بدهد‪،‬‬ ‫اجازه بدهید انجام‬ ‫بدهد‪ ».‬او که ان‬ ‫زمان ‪ ۷۹‬ساله بود‬ ‫ادامه داد‪« :‬از خودم‬ ‫پرسیدم‪ :‬انها کدام‬ ‫یک از فیلم های من‬ ‫را دیده اند؟ اصال با‬ ‫فیلم های من اشنا‬ ‫هستند؟ اسمش‬ ‫جایزه هیات رئیسه‬ ‫است‪ .‬یعنی قرار‬ ‫است ارنولد‬ ‫شوارتزنگر به من‬ ‫جایزه بدهد؟»‬ ‫جوانش ستاره ای ساخت که اکنون درحال چاپ‬ ‫مقاله برای نشریات مختلف بود‪ .‬این روند چند‬ ‫سال بعد به ظهور فرزندان مارکس و کوکاکوال‬ ‫در سینما انجامید‪ .‬ترکیبی از مقاله‪ ،‬طرح های‬ ‫روزنامه نگاری‪ ،‬اخبار و پرتره‪ ،‬غزل عاشــقانه و‬ ‫طنز‪ .‬دهه ‪ ۱۹۶۰‬پربارترین دوره زندگی گدار بود‬ ‫و او در این دهه هرسال به طور میانگین دو فیلم‬ ‫ساخت‪ .‬بسیاری از این فیلم ها اثاری بس با ارزش‬ ‫بودند که در گذر زمان اهمیت شان اشکارتر شده‬ ‫و می شود‪.‬‬ ‫گدار در فیلمسازی یک معترض تمام عیار‬ ‫بود چه در فرم و چه در انتخاب ســوژه هایش‪.‬‬ ‫این اعتراض او حتی در ذات سینما هم تشکیک‬ ‫ایجاد می کرد و ان را فرمی متعلق به سرمایه داری ‬ ‫می دانســت‪ .‬در فیلم «صدای بریتانیایی» این‬ ‫دیالوگ را از زبان یکی از شخصیت هایش بیرون‬ ‫می اورد‪« :‬بورژوازی براساس تصویر خود‪ ،‬دنیایی‬ ‫ساخته‪ .‬بیا این تصویر را از بین ببریم رفیق»‪.‬‬ ‫ســال ها بعد وقتی امریکایی هــا باالخره‬ ‫گدار را برای دریافت یک تندیس اسکار دعوت‬ ‫کردند‪ ،‬او چند روز پیش از برگزاری این مراسم‬ ‫به ‪ ،NZZ. com‬گفت‪« :‬من ویزای امریکا ندارم‬ ‫و نمی خواهم داشته باشم‪ .‬ضمنا نمی خواهم برای‬ ‫مدت طوالنی سوار هواپیما بشوم‪ ».‬او در پاسخ به‬ ‫این سوال که جایزه اسکار افتخاری چه اهمیتی‬ صفحه 34 ‫برایش دارد‪ ،‬گفت‪« :‬هیچ‪ .‬اگر اکادمی دوســت‬ ‫دارد این کار را انجــام بدهد‪ ،‬اجازه بدهید انجام‬ ‫بدهد‪ ».‬او که ان زمان ‪ ۷۹‬ساله بود ادامه داد‪« :‬از‬ ‫خودم پرســیدم‪ :‬انها کدام یک از فیلم های من‬ ‫را دیده اند؟ اصال با فیلم های من اشنا هستند؟‬ ‫اســمش جایزه هیات رئیسه اســت‪ .‬یعنی قرار‬ ‫است ارنولد شــوارتزنگر به من جایزه بدهد؟»‬ ‫در مراسم روز شــنبه‪ ،‬تام شرک رئیس اکادمی‬ ‫علوم و هنرهای ســینمایی درباره گدار‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫«می خواهم بدانید این جایزه برای او بااهمیت‬ ‫است»‪.‬‬ ‫هیات رئیســه اکادمی در این مراسم سعی‬ ‫کرد از پرداختن به جنجال های مربوط به اعطای‬ ‫جایزه افتخاری به گدار طفره برود‪ .‬بخش زیادی‬ ‫از این جنجال ها به خاطر انتقادهای او از هالیوود‬ ‫در ســال های اخیر بود‪ .‬اما باالخره روز موعود‬ ‫رسید و امریکایی ها دیدند که گدار به واقع برای‬ ‫دریافت جایزه اش نیامد‪.‬‬ ‫چیزی که از یک فیلمساز سیاسی‪ ،‬جلوه ای‬ ‫شــرافتمندانه و قابل قبــول می کند‪ ،‬خصوصا‬ ‫اگر این فیلمســاز متعلق به بدنه نیمه تجاری یا‬ ‫غیرتجاری سینما باشــد‪ ،‬استقالل او از جوایز و‬ ‫جشنواره های رنگارنگ است‪.‬‬ ‫تحریم اسکار توسط روسیه‬ ‫پاییز امسال تحریم اسکار از سوی اکادمی‬ ‫فیلم روســیه در صدر پرحاشــیه ترین اخبار‬ ‫فرهنگی جهان بود‪ .‬بر این اساس اکادمی فیلم‬ ‫روسیه با صدور بیانیه ای اعالم کرد هیات رئیسه‬ ‫این اکادمی تصمیم گرفته است هیچ فیلم ملی‬ ‫برای جوایز اسکار در سال ‪ ۲۰۲۲‬نامزد نکند‪.‬‬ ‫حاشــیه دیگر این خبر این بــود که پاول‬ ‫چوخری رئیس کمیته مسئول انتخاب نامزد در‬ ‫پی اتخاذ این تصمیم‪ ،‬از سمت خود استعفا کرده‬ ‫و در همین راستا نوشت‪ :‬رئیس این اکادمی به‬ ‫طور یکجانبه تصمیم به نامزد نکردن فیلمی از‬ ‫روسیه در مراسم اسکار گرفته است‪.‬‬ ‫ظاهرا این تصمیم بر این اساس گرفته شده‬ ‫بود که اسکار امســال با توجه به حواشی جنگ‬ ‫روسیه با اکراین تحت الشعاع قرار گرفته و هیچ‬ ‫عایدی برای مسکو نخواهد داشت‪.‬‬ ‫این تصمیم درحالی گرفته شــده است که‬ ‫روسیه تاکنون چهار جایزه اســکار را دریافت‬ ‫کرده است؛ جنگ و صلح (برنده اسکار ‪،)۱۹۶۸‬‬ ‫درسو اوزاال (برنده اسکار ‪ ،)۱۹۷۶‬مسکو اشک ها‬ ‫را باور ندارد (برنده اسکار ‪ ،)۱۹۸۰‬افتاب سوخته‬ ‫(برنده اسکار ‪.)۱۹۹۴‬‬ ‫در حقیقــت در طول تاریخ جوایز اســکار‬ ‫از سال ‪ ،۱۹۲۹‬ســینماگران و بازیگران روس‬ ‫در مجموع ‪ ۱۷۷‬بار نامزد کســب این جایزه در‬ ‫شاخه های مختلف شده اند و ‪ ۳۹‬بار نیز مجسمه‬ ‫طالیی اسکار را به خانه برده اند‪.‬‬ ‫اعتراض به تبعیض نژادی‬ ‫در سال های گذشته مایکل مور کارگردان‬ ‫برنده اسکار نیز پس از اسپایک لی مراسم اسکار‬ ‫‪ ۲۰۱۶‬را به سبب تبعیض نژادی در اعالم نامزدها‬ ‫بایکوت کرده بود‪.‬داستان از این قرار بود که پس‬ ‫از این که اکادمی علوم و هنرهای ســینمایی‬ ‫اسکار برای دومین ســال پیاپی در سال ‪۲۰۱۶‬‬ ‫هیچ بازیگر غیرسفیدپوســتی را برای کســب‬ ‫جوایز شاخه های گوناگون نامزد معرفی نکرد‪،‬‬ ‫موج بایکوت مراســم اعطای جوایز این رویداد‬ ‫سینمایی روز به روز افزایش یافت‪.‬‬ ‫مور کارگــردان برنده اســکار در گفت وگو‬ ‫با «‪ »The Wrap‬عنوان کــرده بود که مقصر‬ ‫نامزدهای تماما سفیدپوســت جوایز اســکار‪،‬‬ ‫مشــکل هالیوود با تنوع نژادی و بویژه فرهنگ‬ ‫فیلم اقلیت های قومی در لس انجلس است‪ .‬این‬ ‫شکل باید از سیستم استودیوهای فیلمسازی‬ ‫رفع شود که همواره یک سیستم سفیدپوست‬ ‫و مرد محور بوده است‪.‬‬ ‫مایکل مور در ســال ‪ ۲۰۱۰‬پــس از اینکه‬ ‫متوجه شد تمامی‪ ۱۵۰‬عضو شاخه مستند جوایز‬ ‫اسکار سفیدپوست هستند از پذیرش ریاست این‬ ‫بخش امتناع کرد و گفت نمی خواهم در قرن ‪۲۱‬‬ ‫نماینده گروهی تماما سفیدپوست باشم‪.‬‬ ‫در ســال ‪ ۲۰۱۶‬مــورد در تحریــم تنها‬ ‫نبود‪ .‬ماجرا از روزی اغاز شــد کــه نامزدهای‬ ‫هشتادوهشــتمین دوره اهدای جوایز اکادمی‬ ‫علوم و هنرهای سینمایی امریکا معرفی شدند‬ ‫و در بین اسامی اعالم شده نشانی از چهره های‬ ‫رنگین پوســت نبود‪ .‬این ماجرا ســبب شد تا‬ ‫سینماگران نسبت به این موضوع واکنش نشان‬ ‫دهند و این مراســم را تحریم کننــد‪ .‬در ابتدا‬ ‫احساس می شد که این موج تحریم زودگذر است‬ ‫و ماندگاری زیادی نخواهد داشت اما هرچه زمان‬ ‫گذشت دامنه تحریم ها وسیع تر شد و در چند روز‬ ‫گذشته بازیگران و کارگردانان و سوپر استارهای‬ ‫سینمای جهان با اظهار نظرهای خود این موج را‬ ‫همراهی کردند و باعث شدند اکادمی در بیانیه ای‬ ‫به تغییر قوانین اهدای جوایز اسکار تن بدهد‪.‬‬ ‫البته برای اولین بار نبود که در فهرســت‬ ‫اعالم شده نامزدها نامی از رنگین پوست ها دیده‬ ‫نمی شد‪ ،‬اما قطعا اولین بار بود که حجم وسیعی‬ ‫از واکنش های منفی نسبت به اکادمی راه افتاد‪.‬‬ ‫زیرا برای دومین بار پیاپی تمام ‪ ۲۰‬نامزد جوایز‬ ‫اسکار بازیگران سفیدپوســت بودند‪ .‬در دیگر‬ ‫بخش های اصلی نیز رنگین پوستان نادیده گرفته‬ ‫شدهند که این مساله اعتراض های بسیاری را به‬ ‫همراه داشته اســت‪ .‬از ‪ ۳۰۵‬فیلم واجد شرایط‬ ‫تنها چند فیلم ساخته کارگردانان رنگین پوست‬ ‫و تنها چند فیلم ساخته کارگردانان زن بودند‪.‬‬ ‫چارلز رابــرت ردفــورد جونیــور بازیگر‪،‬‬ ‫کارگردان‪ ،‬تهیه کننده و بازرگان امریکایی برنده‬ ‫اسکار در کنفرانس خبری افتتاح جشنواره فیلم‬ ‫ساندنس درباره مساله کمبود تنوع نژادی میان‬ ‫نامزدهای اسکار سخن گفت‪.‬با وجودی که این‬ ‫چهره سرشناس ســینمای جهان پیش از این‬ ‫اعالم کرده بود اظهار نظری درباره عدم حضور‬ ‫سیاه پوســتان در میان نامزدهای اسکار امسال‬ ‫را ندارد اما ســرانجام قفل سکوت را شکست و‬ ‫گفت تنوع از دل واژه اســتقالل بیرون می اید‪.‬‬ ‫اگر شــما ذهن مستقلی داشــته باشید‪ ،‬کارها‬ ‫مایکل مور در‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۰‬پس‬ ‫از اینکه متوجه شد‬ ‫تمامی ‪ ۱۵۰‬عضو‬ ‫شاخه مستند جوایز‬ ‫اسکار سفیدپوست‬ ‫هستند از پذیرش‬ ‫ریاست این بخش‬ ‫امتناع کرد و گفت‬ ‫نمی خواهم در قرن‬ ‫‪ ۲۱‬نماینده گروهی‬ ‫تماما سفیدپوست‬ ‫باشم‬ ‫را به شــیوه ای متفاوت از شــیو ه مرسوم انجام‬ ‫خواهید داد‪.‬این بازیگر که بنیان گذار جشنواره‬ ‫ســاندنس هم هســت‪ ،‬در ادامه گفت که این‬ ‫جشــنواره نقش وکیل مدافع را بازی نمی کند‪.‬‬ ‫از سویی دیگرچهره هایی همچون اسپایک لی‬ ‫و ویل اسمیت سینماگران برنده و نامزد اسکار‬ ‫در دوره های گذشــته هم اعالم کرده اند که در‬ ‫هشتادوهشتمین دوره مراسم ســاالنه جوایز‬ ‫اسکار شــرکت نخواهند کرد و دلیل این اقدام‬ ‫اعتراضی را نادیده گرفته شدن بازیگران توانمند‬ ‫سیاه پوست از ســوی اکادمی علوم و هنرهای‬ ‫سینمایی دانسته اند‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬کسانی مثل‬ ‫مایکل کین کارگردان برنده اسکار در دو دوره و‬ ‫شــارلوت رمپلینگ بازیگر سرشناس انگلیسی‬ ‫نامزد اسکار هم گفتند بازیگرانی که نامزد نشدند‬ ‫به خاطر نژادشان کنار گذاشــته نشدند‪ ،‬بلکه‬ ‫بازی شان استحقاق نامزدی اسکار نداشته است‪.‬‬ ‫شاید این حجم از واکنش ها به این خاطر شکل‬ ‫گرفته است که امسال برای دومین سال پیاپی‬ ‫هیچ نامزد سیاه پوســتی میان ‪ ۲۰‬نامزد چهار‬ ‫رشت ه اصلی بازیگری اســکار وجود ندارد‪ ،‬البته‬ ‫در این میان شارلوت رمپلینگ که در گفت وگو‬ ‫با شبکه رادیویی فرانسوی «اروپا ‪ »۱‬گفته بود‬ ‫متهم کردن اسکار به نژادپرستی و تحریم مراسم‬ ‫«نژادپرســتی در حق سفیدپوســتان» است‪،‬‬ ‫مجبور به توضیح درباره نظرات خود شد‪.‬‬ ‫این بازیگر کهنه کار انگلیسی که امسال برای‬ ‫بازی در فیلم «‪ ۴۵‬ســال» نامزد اسکار بهترین‬ ‫بازیگر زن نقش اول شده‪ ،‬در ان مصاحبه گفته‬ ‫بود‪« :‬شــاید بازیگران سیاه پوست شایستگی‬ ‫نداشته اند به فهرست نهایی راه یابند‪».‬او حاال به‬ ‫شبکه سی بی اس توضیح داده که حرف هایش‬ ‫دچار سوء تعبیر شده است‪« :‬منظور من فقط این‬ ‫بود که در یک دنیای ارمانی بازی هر بازیگری‬ ‫با فرصت برابر جهت دیده شدن و تقدیر مواجه‬ ‫می شــود‪».‬رمپلینگ می گوید که به اعتقاد او‬ ‫«تنوع در صنعت سینما موضوعی مهم است که‬ ‫باید به ان پرداخته شود‪ ».‬و همچنین از تصمیم‬ ‫جدید اکادمی استقبال کرده است‪ .‬ایس کیوب‬ ‫رپر و تهیه کننده «مستقیم از کامپتون» که در‬ ‫بخش بهترین فیلمنامه اوریجینال نامزد شده‬ ‫هم به بحث انتقاد از اسکار پیوست‪ .‬ایس کیوب‬ ‫تهیه کننده فیلم «مستقیم از کامپتون» درباره‬ ‫بایکوت اســکار و همچنین کنار گذاشته شدن‬ ‫فیلم بیوگرافیکی اش از بخش بهترین فیلم های‬ ‫سال اســکار صحبت کرد‪ .‬او که در اپیزود روز‬ ‫جمعه «برنامه گراهام نورتون» شــرکت کرده‬ ‫بود‪ ،‬در پاسخ به اینکه ایا هنوز هم قصد دارد در‬ ‫مراسم روز بیست و هشتم فوریه اسکار شرکت‬ ‫کند یا خیر‪ ،‬گفت‪ :‬من که به هرحال هیچ وقت‬ ‫نمی رفتم‪ .‬جایی را که هرگز نرفته اید نمی توانید‬ ‫بایکوت کنید‪.‬کیوب درباره موضوع به رسمیت‬ ‫نشناختن فیلم «مستقیم از کامپتون» در بخش‬ ‫بهترین فیلم اسکار گفت عصبانی بودن درباره‬ ‫چنین چیزی مثل این می ماند که به خاطر این‬ ‫گریه کنید که روی کیک تان تزیین نشده است‪.‬او‬ ‫گفت‪ :‬ما فیلم ها را برای صنعت فیلم نمی سازیم‪.‬‬ ‫‪35‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 35 ‫زیر ذربین‬ ‫ما فیلم ها را برای طرفداران می ســازیم‪ ،‬برای‬ ‫مردم‪ .‬اگر صنعت فیلم هم به شما جایزه ای بدهد‬ ‫یا نه‪ ،‬یا از شــما تقدیر کند یا نه‪ ،‬خوب است‪ ،‬اما‬ ‫چیزی نیســت که رویش گیر کنید‪ .‬ما از تمام‬ ‫سطوح برای این فیلم تقدیر شدیم‪.‬‬ ‫فشار ها باعث شد چند روز بعد شریل بون‬ ‫ایزاکس مدیر اکادمی علوم و هنرهای سینمایی‬ ‫اعالم کند که اکادمی برنامــه ای دارد که تنوع‬ ‫نژادی و جنسیتی در اعضای اکادمی را بیشتر‬ ‫می کند و تا سال ‪ ۲۰۲۰‬تعداد زنان و اقلیت های‬ ‫اکادمی دوبرابر خواهد شد‪ .‬چند ساعت بعد از‬ ‫این اظهار نظر خبر دیگری منتشر شد مبنی بر‬ ‫اینکه اکادمی علوم و هنرهای ســینمایی برای‬ ‫ایجاد تنوع نژادی در نامزدهای جوایز اســکار‬ ‫قوانینی جدیــد وضع کرده اســت‪.‬تحلیل این‬ ‫خبر یعنی اینکه انتقادهای صریح سینماگران‬ ‫و مســاله تحریم این رویداد سینمایی از سوی‬ ‫چهره های سرشناس تا اندازه ای مدیران را زیر‬ ‫فشار قرار داد که مجبور شدند برای ارام سازی‬ ‫فضا قوانین خود را تغییر بدهنــد و بانی جوایز‬ ‫اســکار با انجام مجموعه ای تغییرات عمده در‬ ‫مورد رای گیری و عضوگیری موافقت کرد و در‬ ‫عین حال سه کرسی جدید به هیات رئیسه ‪۵۱‬‬ ‫نفره خود اضافه کرد‪ .‬تمام این اقدامات بخشی از‬ ‫هدف اکادمی برای دو برابر کردن تعداد اعضای‬ ‫زن و ایجاد تنوع نژادی در اعضای اکادمی تا سال‬ ‫‪ ۲۰۲۰‬است‪ .‬این تغییرات در جلسه اضطراری‬ ‫پنج شنبه شب هیات رئیسه اکادمی تصویب شد‬ ‫و همچنین اکادمی انها در همین شب با مقامات‬ ‫شبکه ای بی سی و نمایندگان کریس راک مجری‬ ‫رنگین پوست مراســم هشتادوهشتمین دوره‬ ‫جوایز اســکار دیدار کردند و در این دیدار تایید‬ ‫شد که راک مجری مراسم اسکار خواهد بود‪ .‬این‬ ‫اتفاق در حالی افتاد که برخی سینماگران از راک‬ ‫خواسته بودند از اجرای مراسم صرف نظر کند‪.‬‬ ‫اگرچه راک هنوز به طور مستقیم به این مساله‬ ‫اشــاره نکرده اســت‪ ،‬اما منابع نزدیک به راک‬ ‫می گویند او اعتقاد دارد اگر بماند بیشتر می تواند‬ ‫به حل مشکل کمک کند؛ چرا که جوایز اکادمی‬ ‫تماشاگران جهانی است‪.‬‬ ‫شــریل بون ایزاکس‪ ،‬رئیس اکادمی گفت‬ ‫اکادمی قصد دارد پیشتاز باشد و منتظر اقدامات‬ ‫صنعت فیلمســازی نمی ماند‪ .‬اقدامات جدید‬ ‫در مورد ترکیب هیات رئیسه و روند رای گیری‬ ‫تاثیر انی خواهد داشــت و اغازگــر روند ایجاد‬ ‫تغییرات قابل مالحظه در ارایش اعضای اکادمی‬ ‫خواهد بود‪.‬این اقدامات همچنین بر موقعیت رای‬ ‫دادن اعضای جدید و قدیمی تاثیر می گذارد‪ .‬از‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۶‬هر عضو جدید اکادمی تا ‪ ۱۰‬سال‬ ‫اجازه دارد در رای گیری برای انتخاب نامزدها و‬ ‫برندگان جوایز اسکار شرکت کند‪ .‬اگر یک عضو‬ ‫در مدت ‪ ۱۰‬سال همچنان در عرصه فیلم سازی‬ ‫فعال باشد‪ ،‬موقعیت رای دادن او تمدید می شود‪.‬‬ ‫به اضافه‪ ،‬اعضا بعد از ســه دوره ‪ ۱۰‬ساله یا در‬ ‫صورتی که نامزد دریافت جایزه اکادمی شوند‪،‬‬ ‫مادام العمر حق رای دادن خواهند داشــت‪ .‬این‬ ‫استانداردها عطف بماسبق شده و اعضای فعلی‬ ‫اکادمی را نیز شامل می شود‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬اگر‬ ‫یک عضو فعلی در ‪ ۱۰‬سال گذشته فعال نبوده‬ ‫است‪ ،‬همچنان می تواند با داشتن دیگر معیارها‬ ‫برای رای دادن واجد شرایط باشد‪ .‬اگر یک عضو‬ ‫فعلی فعال شناخته نشود به موقعیت «ممتاز»‬ ‫منتقل می شود‪ .‬اعضای «ممتاز» به جز حق رای‬ ‫دادن از تمام امکانات اکادمی استفاده خواهند‬ ‫کرد‪ .‬این قانون از دوره بعدی جوایز اسکار اعمال‬ ‫خواهد شد‪.‬اکادمی همچنین برای افزایش فوری‬ ‫مارلون براندو‬ ‫یکی از بومیان امریکا‬ ‫به نام‬ ‫ساچین لیتل فدر‬ ‫را بجای خودش‬ ‫به مراسم فرستاد‬ ‫تا به اعضای اکادمی‬ ‫بگوید حاضر به قبول‬ ‫جایزه نیست‪.‬‬ ‫خانم لیتل فدر‬ ‫گفت‪« ،‬رفتار کنونی‬ ‫صنعت سینما‬ ‫و تلویزیون‬ ‫با بومیان امریکا»‬ ‫دلیل عدم قبول‬ ‫جایزه از سوی‬ ‫براندو بوده‬ ‫است‬ ‫تنوع در هیات رئیسه‪ ،‬سه کرسی به هیات رئیسه‬ ‫خود اضافه کرد که به پیشنهاد رئیس اکادمی و‬ ‫با موافقت اعضای هیات رئیســه برای دوره های‬ ‫سه ســاله نامزد می شــوند‪ .‬هیات رئیسه فعلی‬ ‫شامل ‪ ۵۱‬نفر است‪.‬پس از انتشار بیانیه اکادمی‬ ‫در مورد ایجاد تغییرات جدید در مورد رای گیری‬ ‫و عضوگیــری‪ ،‬تعــدادی از اهالــی هالیوود به‬ ‫این مســاله واکنش نشــان دادند‪ .‬اوا دوورنی‬ ‫کارگردان فیلم «ســلما» در توییتر از این اقدام‬ ‫به عنوان «یک قدم خوب در ســفری طوالنی و‬ ‫پیچیده برای مردم رنگین پوســت و هنرمندان‬ ‫زن» یاد کرد‪.‬البته تغییر قوانین اکادمی‪ ،‬برای‬ ‫مراسم اســکار‪ ۲۰۱۶‬اعمال نمی شود و باید در‬ ‫اسکار‪ ۲۰۱۷‬منتظر اعمال تغییرات بود‪ .‬خشونت‬ ‫علیه سیاه پوستان در اسکار سابقه بسیاری دارد‪.‬‬ ‫برای نمونه هتی مک دنیل با درخشش در فیلم بر‬ ‫باد رفته‪ ،‬برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل‬ ‫زن شد‪ .‬او اولین سیاه پوستی بود که برنده اسکار‬ ‫شــد‪ .‬با این حال او نتوانست دور میزی که بقیه‬ ‫عوامل فیلم بودند‪ ،‬بنشــیند‪ .‬خانم مک دنیل به‬ ‫دلیل قوانین سفت و سخت جداسازی‪ ،‬مجبور‬ ‫شد به تنهایی پشت میزی در انتهای تاالر هتل‬ ‫امبسدور الس وگاس بنشیند‪ .‬حتی اجازه نداد‬ ‫این اتفاق ناخوشــایند‪ ،‬طعم جایــزه اش را تلخ‬ ‫کند‪ .‬ســخنرانی او هنگام بردن جایزه سرشار‬ ‫از خوشــحالی بود و با این جمالت تمام شــد‪:‬‬ ‫“احساسی که در قلبم دارم‪ ،‬فراتر از ان است که‬ ‫بتوانم برایتان توضیح دهم‪ .‬فقط می توانم تشکر‬ ‫کنم و بگویم در پناه خدا باشید‪ ”.‬متاسفانه این‬ ‫اخرین باری نبود که این هنرپیشه مورد تبعیض‬ ‫قرار گرفت‪ .‬با این که او برنده جایزه اسکار شده‬ ‫بود با اخرین خواسته اش مخالفت شد و اجازه‬ ‫ندادند پس از مرگ در گورســتان هالیوود دفن‬ ‫شود؛ باز هم به دلیل قوانین جداسازی نژادی‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪36‬‬ ‫حرکت ماندگار مارلون براندو‬ ‫مارلون براندو را یکی از بزرگ ترین بازیگران‬ ‫تاریخ سینما می دانند و بردن جایزه اسکار برای‬ ‫نقش ویتو کورلیونه در فیلم پدرخوانده‪ ،‬کسی را‬ ‫متعجب نکرد‪ .‬اتفاق غافلگیرکننده این بود که‬ ‫براندو مراســم را تحریم کرد و از گرفتن جایزه‬ ‫سر باز زد‪.‬او یکی از بومیان امریکا به نام ساچین‬ ‫لیتل فدر را بجای خودش به مراســم فرستاد تا‬ ‫به اعضای اکادمی بگوید حاضر به قبول جایزه‬ ‫نیســت‪ .‬خانم لیتل فدر گفــت‪“ ،‬رفتار کنونی‬ ‫صنعت سینماو تلویزیون با بومیان امریکا” دلیل‬ ‫عدم قبول جایزه از ســوی براندو بوده است‪.‬در‬ ‫متن کامل بیانیه که براندو در اختیار رسانه ها قرار‬ ‫داد‪ ،‬نوشته شده بود‪“ :‬سازندگان تصاویر متحرک‬ ‫نســبت به تبعیضی که به بومیان امریکا انجام‬ ‫می شود و همین طور مسخره کردن شخصیت‬ ‫ان ها و توصیف شــان به عنوان برده‪ ،‬شیطان و‬ ‫دشمن‪ ،‬مســئول اســت‪ ”.‬مارلون براندو اولین‬ ‫بازیگری نبود که اسکار بهترین بازیگر نقش اول‬ ‫را قبول نکرد‪ ،‬جرج سی اسکات در سال ‪۱۹۷۱‬‬ ‫نیز حاضر به قبول اسکاری که برای بازی در فیلم‬ ‫پاتن برده بود‪ ،‬نشد‪.‬‬ صفحه 36 ‫جشنوار هپوکیکهباحفظظاهربرگزارمی شود‬ ‫سیدمیالد ناظمی‬ ‫جدایی هنرمندان و فاصله گرفتنشان از دولت و حاکمیت بیشتر از‬ ‫هر چیزی به یک طالق عاطفی شــباهت دارد‪ .‬طالقی که فعال مقطعی‬ ‫است اما اگر به ان رسیدگی نشود می تواند به بنیان های خانواده سینما‬ ‫اسیب جدی وارد کند‪ .‬اغراق نیست اگر بگوییم فرزند ارشد و مهم ترین‬ ‫دارایی این خانواده جشنواره فیلم فجر است و این روزها شاهد لطمه هایی‬ ‫هســتیم که به خاطر این طالق عاطفی به ان وارد شده‪ .‬کافی است به‬ ‫لیست فیلم ها نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم کارگردانان صاحب سبک و‬ ‫بزرگ سینمای کشور به همراه اکثر ستاره های سینما‪ ،‬فیلمی در جشنواره‬ ‫ندارند و معدود چهره های حاضر در جشــنواره‪ ،‬برای اکران فیلمشان‪،‬‬ ‫نشست خبری و‪ ...‬حضور پیدا نمی کنند‪ .‬عالوه بر این موارد‪ ،‬اعضای هیات‬ ‫داوران هنوز نهایی نشد ه و سینماهای مردمی برخالف سال های گذشته‬ ‫با ســالن های خالی به اکران فیلم ها می پردازند‪ .‬اگر به این ها چند مورد‬ ‫دیگر اضافه کنیم تازه لیست مشکالت مکشوف جشنواره تکمیل می شود‬ ‫و هنوز به مشکالتی که اقای دبیر یک شــب قبل از شروع جشنواره در‬ ‫مقابل تهیه کنندگان به ان ها اعتراف کرده نپرداخته ایم‪ .‬مسائلی مانند‬ ‫نرسیدن نسخه نهایی بیش از ‪ ۱۰‬فیلم به جشنواره‪ ،‬نبود اسپانسر‪ ،‬دالیل‬ ‫حذف سیمرغ مردمی و‪...‬‬ ‫البته شاید مدیران ارشاد و جشنواره بنا به مصلحت حفظ ظاهر کنند‬ ‫و بگویند همه چیز خوب پیش می رود اما اهالی سینما و مخاطبان مردمی‬ ‫جشنواره فجر خوب می دانند که فجر امسال با سایر دوره ها تفاوت های‬ ‫بسیاری دارد و به قول معروف از درون پوک شــده‪ .‬اتفاقی که حتی در‬ ‫سال هایی مانند ‪ ۸۸‬و ‪ ۹۸‬هم رخ نداد چرا که در ان دوره ها دو طرف دعوا‬ ‫دلشان برای مهم ترین دارایی و دستاوردشان سوخت‪ .‬چیزی که این روزها‬ ‫دقیقا برعکسش در حال رخ دادن است‪ .‬از یک طرف حاکمیت و مدیران‬ ‫ارشاد چنان رفتار می کنند که گویی جشنواره در اوج شکوه و هیجان در‬ ‫جریان اســت و به جای رواداری و مودت‪ ،‬بدتر بر طبل تفرقه می کوبند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر با سلبریتی هایی مواجه هستیم که با یک رفتار دیکتاتور‬ ‫مابانه به سایر هنرمندان فشار می اورند تا در جشنواره حاضر نشوند‪ .‬ان ها‬ ‫فراموش کرده اند که دولت ها می ایند و می روند اما ســینما و جشنواره‬ ‫همیشه وجود دارد و متعلق به خود ان هاست‪ .‬هردو گروه در اوج لجبازی‬ ‫در حال اجرای مانور قدرت برای طرف مقابل هستند‪ .‬کسی به این فکر‬ ‫نمی کند که در این جدال بی حاصل فقط زیست بوم سینما اسیب می بیند‪.‬‬ ‫رفتار بالغانه ای که گم شده این روزهاست در دوره هایی مثل سال ‪ ۸۸‬و‬ ‫حتی ‪ ۹۸‬به وفور وجود داشته و همین بازیگرانی که امروز با تماس های‬ ‫تلفنی و تهدیدهایشان دیگران از حضور کاخ جشنواره منصرف می کنند‪،‬‬ ‫همان هایی هستند که در ‪ ۹۸‬و ‪ ۸۸‬با تمام قوا در جشنواره حضور داشتند‪.‬‬ ‫البته در دوره های یاد شده ما وزیری مثل اقای اسماعیلی نداشتیم که‬ ‫مدام به تهدید هنرمندان بپردازد یا معاونت سینمایی ان دوره ها کسی‬ ‫نبوده که هر از گاهی با چماق ممنوعیت هنرمندان را بترساند‪ .‬به این ها‬ ‫شخصیت و تجربیات دبیر جشنواره را که قرابت زیادی با سینماگران ندارد‬ ‫اضافه کنید‪ .‬نتیجه اش می شود همین جشنواره بی کیفیت و ضعیفی که‬ ‫شاهدش هستیم‪ ،‬نتیجه اش می شود خوشــحالی ادم هایی که منتظر‬ ‫اب گل الود بودند و حاال روی انتن تلوزیون یا در دورهمی های هنرمندان‬ ‫پای کوبی می کنند‪ .‬متاسفانه باید اعراف کرد که جشنواره امسال با همه‬ ‫ظاهری که حفظ کــرد‪ ،‬پوک بود و این اختگی اثرش را در ســال بعد و‬ ‫اکران ها نشان می دهد‪ .‬ان موقع است که اسیب اصلی نمایان می شود و‬ ‫شاغالنش سینما و مردم متوجه می شوند دو طرف دعوا چه بالیی بر سر‬ ‫هنر این کشور اورده اند‪.‬‬ ‫‪37‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 37 ‫زیر ذربین‬ ‫درابره انمزدهای دریافت سیرمغ هبرتین مستند در چهل و یکمین جشنوار ه فیلم فجر‬ ‫سـیمرغحقیقـت گـو‬ ‫محمد احسان مفیدی کیا‬ ‫منتقد سینمای مستند‬ ‫جشنواره ها یک موجود زنده ی فرهنگی اند‪ ،‬زایا‪ ،‬تاثیرگذار و بااهمیت‪ ،‬هرچقدر هم اثار هنری خوب و درخور تحسینی‬ ‫تولید شود‪ ،‬بی انکه در معرض دید مخاطبان و عالقمندان قرار گیرد‪ ،‬گویی هنوز بخشی از فرایند کامل نشده است‪ .‬این‬ ‫به ویژه در مورد سینمای مستند ضریب چند برابر دارد‪ ،‬چرا که راه یافتن بهترین مستندها هم به گیشه و سالن سینما‬ ‫چند برابر سخت تر از فیلم های داستانی معمولی است‪ ،‬از این رو سینمای مستند به ویترین جشنواره ها وابسته است تا‬ ‫دیده شود و به حیات پویای خود ادامه دهد‪ .‬انچه از نشان و لوح و جوایز مهم تر است قرارگرفتن در معرض چشم مخاطب‬ ‫است و از این روست که ما تمام اثار راه یافته به جشنواره ها را برنده می دانیم و هر کدام را در ژانر و جایگاه خود شایسته ی‬ ‫بهترین سپاس ها و باارزش ترین عناوین‪.‬‬ ‫حاال جشنواره ی فیلم فجر در ایستگاه چهل و یکم با شش اثر مستند‪ ،‬میزبان عالقمندان به سینمای مستند است‪.‬‬ ‫یک مستند فوق العاده ی زیست محیطی‪ ،‬دو مستند شایسته در حوزه ی سینمای مقاومت‪ ،‬و سه مستند اجتماعی که هر‬ ‫کدام حرف مهمی برای گفتن دارند‪.‬‬ ‫مستند «خونه مامان شکوه»‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪38‬‬ ‫مهدی بخشی مقدم‬ ‫«من شــکوه هســتم‪ ،‬معتاد‪ ،‬پانزده سال و‬ ‫هشــت ماه و یک روز»‪ ،‬این اعالم پاکی صاحب‬ ‫خانه ای است که هم خانه هایش همگی با افتخار‬ ‫یک عدد اینچنینی را بلند می گویند و باقی هم‬ ‫تشویقشان می کنند‪ ،‬خواه ســه روز باشد خواه‬ ‫هشت ســال‪ .‬شــکوه حکم مادر را دارد و باقی‬ ‫دخترها‪ ،‬خواهر هم هستند‪ ،‬خواهرهایی که بهتر‬ ‫از هر کسی درد هم را می دانند‪.‬‬ ‫د ِر «خونه ی مامان شکوه» باز است‪ ،‬یکی را‬ ‫روی دست می اورند که از امدن هراسان است‪،‬‬ ‫یکی را با گریه بدرق ه می کنند که از رفتن ناراحت‪،‬‬ ‫همه با هم رفیق اند و هوای هم را دارند‪ ،‬ســنگ‬ ‫صبورند و همه شــکوه را به عنوان اسطوره شان‬ ‫پذیرفته اند‪ .‬روزگار در این خانه ی پرقصه و پرغصه‬ ‫با همدلــی و همکاری می گــذرد‪ ،‬هرچند همه‬ ‫می دانند که مهمان چند روزه اند اما باز در همین‬ ‫مدت کوتاه‪ ،‬حس امنیت و ارام می گیرند و خود را‬ ‫از افیون دور می کنند تا شاید تنفسی باشد برای‬ ‫روح خسته شان‪.‬‬ ‫اما گره داستان از ان جایی شروع می شود که‬ ‫یک خانم دکتر وارد خانه می شود و ضمن توضیح‬ ‫مختصر درباره ی ویــروس اچ ای وی و بیماری‬ ‫ایدز از همه ی ساکنان ازمایش می گیرد و همین‬ ‫ارامش را به هم می زند‪.‬‬ ‫تجربه ی مهدی بخشــی مقــدم‪ ،‬در مقام‬ ‫کارگردان‪ ،‬رک و صریح هرچه هســت را جلوی‬ ‫چشم می گذارد‪ ،‬یک مستند اجتماعی درباره ی‬ ‫اســیب هایی در حوزه ی زنان کــه تلخی جزء‬ ‫الینفک ان اســت؛ مادری که حس چندانی به‬ ‫فرزند تازه به دنیا امده اش ندارد‪ ،‬یا ان دیگری که‬ ‫نمی داند ایا کودکش هم مثل خودش مبتال به اچ‬ ‫ای وی شده یا نه و یا دختری که می داند اگر از‬ ‫خانه بیرون برود دوباره سراغ مواد خواهد رفت‪.‬‬ ‫بخشــی مقدم پیش از این اثار تحســین‬ ‫شده ای را تولید کرده است‪ .‬از فیلم های او‪ ،‬مستند‬ ‫«خانه ای برای تو» که موضوعی اجتماعی دارد‪،‬‬ ‫جایزه بهترین مستند دوازدهمین دوره جشنواره‬ ‫بین المللی سینما حقیقت را کسب کرده‪« ،‬اسب‬ ‫چوبی» مستندی مردمشناسانه است و این اواخر‬ ‫هم مجموعه مستند «همسایه های خوب» روی‬ ‫انتن شبکه دو رفته است‪ .‬تنوع در مستندهای‬ ‫مهدی بخشی مقدم به خوبی پیداست و وقتی که‬ ‫می بینیم اثارش مورد توجه قرار می گیرد‪ ،‬نتیجه‬ ‫بر این می شود که جســارتش در تجربه کردن‬ ‫میدان های جدید درخور تحسین است‪.‬‬ ‫بازگردیم به مســتند؛ شــخصیت همراه و‬ ‫روایتگر شهرزاد‪ ،‬که به نوعی در کنار شکوه یکی از‬ ‫ستون ها داستان است‪ ،‬کمک شایانی به غنای اثر‬ ‫کرده‪ ،‬اویی که خبرنگار است‪ ،‬دلش برای معتادها‬ ‫می تپد و می خواهد هر طور که شــده کمکی به‬ ‫دوســتانش کند ولی در عین حال چندان هم‬ ‫به نتیجه ی کار خوش بین نیست و دلیل این را‬ ‫در فیلم نوشت انتهایی مســتند به خوبی درک‬ ‫می کنیم‪ .‬دخترها یکی یکــی از خانه می روند و‬ ‫دیگرانی جایشان را پر می کنند‪ ،‬اما سیلی حقیقت‬ ‫انجایی به صــورت من مخاطــب می خورد که‬ ‫می فهمم بیشتر رفتگان دوباره مصرف می کنند‬ ‫و باز می گردند‪ ،‬و این صورت مســئله ی مهم در‬ ‫پس زمینه ی مســتند باقی می ماند‪ :‬ان بیرون و‬ ‫در جامعه چه اتفاقی می افتد که کسانی که طعم‬ ‫شیرین رهایی را چشیده اند‪ ،‬دوباره باز می گردند‬ ‫به همان وضع اشفته ای که داشتند؟ ایراد کار باید‬ ‫جایی ان بیرون باشد‪.‬‬ ‫«خونه مامان شــکوه» مولفه های یک اثر‬ ‫مستند قابل قبول را دارد؛ توصیف کامل مسئله‬ ‫و موقعیت‪ ،‬پرهیز از شــعارزدگی و خوش بینی‬ ‫بی قاعده‪ ،‬پرداخت نسبی شخصیت ها‪ ،‬استفاده‬ ‫درست از عناصر هنری مقوم در جهت انتقال پیام‬ ‫مد نظر کارگردان مثل صداگذاری‪ ،‬کیفیت رنگ‬ ‫و نور‪ ،‬موسیقی و تدوین و از همین روست که به‬ ‫عنوان یک کل یکپارچه اثری شایسته ی توجه و‬ ‫دیده شدن است‪.‬‬ صفحه 38 ‫مستند «‪ ۶۴۱۰‬روز اسارت»‬ ‫زهره نجف زاده‬ ‫مستند «کوهستان بی صدا»‬ ‫فرود عوض پور‬ ‫اولین جمالت را همسرش می گوید‪ ،‬درباره‬ ‫ان صبحی که رفت به ماموریت و دیگر بازنگشت‬ ‫و بعد خودش‪ ،‬یک خلبان جنگنــده ایرانی که‬ ‫چند روز پیش از اغاز رسمی جنگ دراخل مرز‬ ‫عراق مورد اصابت قرا می گیرد و بعد هم اسارت و‬ ‫دیوارهای یک سلول چندمتری‪.‬‬ ‫این صدای حسین لشگری است و ان منیژه‬ ‫بود‪ ،‬که باز روایت را دســت می گیرد و از احوال‬ ‫بانویی جوان می گوید که زودتر از هر زن دیگری‬ ‫در ایران طعم بی خبری و بالتکلیفی خانواده ی‬ ‫مفقودین را چشــیده و البته بیشــترین دوران‬ ‫اسارت همسرش را متحمل شده است‪:‬‬ ‫‪ 410‬روز بعــد نوبــت به دیگر دوســتان و‬ ‫همکاران می رسد که از شــرایط سلول ها و نوع‬ ‫ارتباط با هم بگویند‪ .‬هرچند هروز در اسارات به‬ ‫اندازه ی یک سال است اما روایت این روزها را زود‬ ‫به پایان می برد تا برسد به قطعنامه و پایان جنگ‬ ‫و بگوید از اینکه همه بازگشتند‪ ،‬جز حسین‪.‬‬ ‫و این ازمون دوباره ی «سید االسرا» بود‪ ،‬چرا‬ ‫که صدام می خواست با تطمیع و تهدید و چه و چه‬ ‫از او اعتراف بگیرد که جنگ را ایران شروع کرده‬ ‫و به این واسطه کشور ما را در مجامع بین المللی‬ ‫متجاوز اعالم کند‪.‬‬ ‫زهره نجف زاده ضمن اســتفاده از ارشیو به‬ ‫دســت امده از زندان عراق و دیگــر مواد خامی‬ ‫که از داستان حسین لشگری و دیگر اسرا دارد‪،‬‬ ‫بعضی صحنه ها و رویاها را با استفاد از ترفندهایی‬ ‫بازســازی می کند تا بهتر بتواند حس خاطراتی‬ ‫که در مصاحبه گفته می شود را به بیینده منتقل‬ ‫کند‪.‬‬ ‫مستند ‪ 6410‬روز اسارت‪ ،‬مستند سرراستی‬ ‫است‪ ،‬بدون پیچیدگی و با یک سادگی محض‪ ،‬هر‬ ‫چه را که باید می گوید‪ ،‬برادر‪ ،‬خواهر و خانواده‪،‬‬ ‫دوســت و هم رزم و هم بند هر کــدام وجهی از‬ ‫حسین را روایت می کنند‪.‬‬ ‫انچه در پایان مســتند مخاطب را غافلگیر‬ ‫می کند‪ ،‬اتفاقاتی اســت که در پایــان عمر و در‬ ‫سال هایی که در ظاهر باید در اوج رفاه باشد برای‬ ‫سرلشگر حسین لشگری رقم خورد‪ ،‬بی مهری ها‬ ‫و کم توجهی ها واقعاً شــوکه کننده هســتند و‬ ‫در نهایت ان موقعی کــه هیچ کس انتظارش را‬ ‫نداشت‪ ،‬حسین ازاد شد‪.‬‬ ‫عمو حجت پیرمردی ســاده دل و متکی به‬ ‫نفس اســت که یکه و تنها در کوهستان زندگی‬ ‫می کند‪ ،‬در خانه ای که هیچ همسایه ای ندارد و نه‬ ‫حتی گاز و اب لوله کشی‪ .‬خانواده اش او را ترک‬ ‫کرده اند و اصرارهای او برای بازگشتن همسرش‬ ‫بی نتیجه اســت‪ .‬پیرمرد باید خودش از عهده ی‬ ‫کارهایش بر بیاید‪ ،‬گوساله ها را تیمار کند و گاوها‬ ‫را بدوشد‪ ،‬هیزم بشکند و زغال مهیا کند‪ ،‬گندم‬ ‫بکارد و بدارد و بردارد‪.‬‬ ‫فرود عوض پور‪ ،‬مستندســاز بــا تجربه ی‬ ‫خرم ابادی‪ ،‬کارنامه ی پر و پیمانی دارد؛ فیلم های‬ ‫داســتانی و مســتند و حضور در جشنواره های‬ ‫داخلی و بین المللی که ماحصل ان جوایز متعدد‬ ‫است‪ .‬درباره ی اخرین اثر مستند او‪« ،‬کوهستان‬ ‫بی صدا»‪ ،‬اصل مســئله حوصله است‪ ،‬او و دیگر‬ ‫اعضای گروه‪ ،‬به ویژه تهیه کننــده ی اثر‪ ،‬برای‬ ‫خروجی گرفتن از تایم الین عجله نداشته اند و‬ ‫گذاشته اند هر اتفاقی که الزم بوده است بیافتد‪.‬‬ ‫اینکه به پروژه ی مستندســازی به مثابه بنگاه‬ ‫زودبازده نگاه نکنیم و بگذاریم رخدادها انطور که‬ ‫باید منعقد شوند‪ ،‬درسی است که از این مستند و‬ ‫رفتار حرفه ای تیم تولید می گیریم‪.‬‬ ‫تصاویر ضبط شده‪ ،‬چنان که باید‪ ،‬همه اش‬ ‫زیبایی اســت‪ .‬کوهستانی اســت که بشر ان را‬ ‫نیالوده و دســت اندازی کمتری بــه ان کرده و‬ ‫سبزی بهار و سفیدی زمستانش پیداست‪ ،‬نماهای‬ ‫باز و بسته هر دو رشــک برانگیزند و هر بیننده‬ ‫را به خود جلب می کنند‪ .‬مستندســاز هم مثل‬ ‫شخصیت فیلم وقت زیادی برای زیستن در ان‬ ‫محیط داشته و به نظر می رسد خوب و از سر صبر‬ ‫تصویر گرفته و در عمده ی پالن ها‪ ،‬باالی همه ی‬ ‫رنگ های زیبا‪ ،‬رنگ تنهایی هم پیداست‪ .‬حتی‬ ‫پس از اینکه خانواده ی رفتــه به خانه ی مرد باز‬ ‫می گردند او باز تنهاســت‪ .‬کیفیت این قاب های‬ ‫زیبا نیز حاصل هنر اقای کارگردان است‪.‬‬ ‫موسیقی مستند «کوهســتان بی صدا» را‬ ‫احسان عبدی پور ساخته و قطعات را با وسواس و‬ ‫هرجا که نیاز بوده نشانده است‪ .‬موسیقی نواحی‬ ‫با اواهای سنتی که بیشــتر با تک مضراب هایی‬ ‫در تک نوازی ها‪ ،‬بــاز یاداور تنهایــی مردی در‬ ‫کوهستان است‪ .‬صدابرداری و صداگذاری هم به‬ ‫خوبی صورت گرفته و همین فکر که شخصیت‬ ‫اصلی فیلم نمی تواند از هیچکدام از این صداهای‬ ‫گوش نواز لذت ببرد‪ ،‬بر تاثر ماجــرا می افزاید‪.‬‬ ‫بازی های با شــدت و ضعف صدا در نماهایی که‬ ‫بیانگر درک حجت ناشنوا از اصوات است‪ ،‬برای‬ ‫اینکه ما را با احساس و ادراک او اشنا و همدلی‬ ‫بیشتری با سوژه ایجاد کند‪ ،‬تکنیک موثری بوده‬ ‫که بارها در اثر استفاده شده و پیداست به نتیجه‬ ‫رسیده است‪.‬‬ ‫حجت رستمی‪ ،‬پیرمرد هفتاد ساله ی ناشنوا‪،‬‬ ‫هرچند معلولیــت دارد و از حواس پنجگانه اش‬ ‫یکی کم اســت‪ ،‬اما چنان عزم و اراده ی راسخی‬ ‫دارد کــه زندگی ســخت و پرمحصولش را یک‬ ‫تنه پیش می برد و در همین بزرگسالی کارهایی‬ ‫می کند که انجامشان برای جوانترها ارزوست‪.‬‬ ‫مستند «کوهستان بی صدا» حس غم و تحسین‬ ‫همزمان دارد‪ .‬یک حس متناقضی در پالن ها و‬ ‫سکانس ها هســت که هم دلت می خواهد جای‬ ‫او باشــی‪ ،‬هم نه‪ .‬جای اویی که فقــط یک بار از‬ ‫قلمروش خارج شد تا شــاید بعد این همه سال‬ ‫نجوایی به گوشش برسد‪ .‬که ان هم ‪...‬‬ ‫‪39‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 39 ‫زیر ذربین‬ ‫مستند «غیرمسکونی»‬ ‫مسعود زارعیان‬ ‫حاج اقای مســتند «غیرمسکونی»‪ ،‬همان‬ ‫اوایل کار تکلیف را مشــخص می کند‪ ،‬می گوید‬ ‫من از اول که امدم به این محله ی حاشیه ی شهر‬ ‫مشهد‪ ،‬دو چیز دستم بود‪ ،‬دوربین و کتاب! پس‬ ‫من هم به او اعتماد می کنم و این راحتی سوژه ها‬ ‫و اتفاقات داخل قاب را از این همراهی مســتمر‬ ‫دوربین با او می دانم و باورش می کنم‪ .‬مســتند‪،‬‬ ‫ماجرای یک طلبه ی پرانرژی و کاربلد است که‬ ‫همه ی وقت و توانش را گذاشته برای یک محله ی‬ ‫پرحاشی ه و پرمخاطره و سعی دارد تا از هر طریقی‬ ‫که می تواند به هر قشــری کــه می تواند کمک‬ ‫کند‪ .‬او وسط بازی و فوتبال بچه ها هست و برای‬ ‫امیدوار و پابند کردنشان قول اوردن خداد عزیزی‬ ‫را به جام رمضان محله می دهد‪ .‬وسط معتادها و‬ ‫بی خانمان ها هست و درد دل هایشان را می شنود‬ ‫و برای دلگرمی شان احیای شب ‪ 23‬ماه رمضان‬ ‫را با ان ها و زیر اســمان خدا سحر می کند‪ ،‬پای‬ ‫کار زنان بی سرپرست و بدسرپرست هم هست‬ ‫و چرخ خیاطی و وسایل اشتغال شان را با کمک‬ ‫خیرین مهیا می کند و البته این یکی برایش باعث‬ ‫دردسر هم می شــود‪ .‬زارعیان که پیش از این با‬ ‫مســتندهایی مثل «خســوف»‪ ،‬مرهم‪ ،‬ایمان‪،‬‬ ‫مدرسه ی حاج اقا و چند اثر دیگر دلبستگی خود‬ ‫را به فضای فرهنگی و طلبگی نشان داده بود این‬ ‫بار هم تمرکزش را بر یک سوزه ی جذاب دوست‬ ‫داشتنی می گذارد و سعی دارد تا همه ی جوانب‬ ‫کار و زندگی طلبه ی کوشــای «غیرمسکونی»‬ ‫را نشــان مان دهد‪ ،‬چــه موفقیت هایش و چه‬ ‫شکست هایش‪ ،‬هم دردی که از مردم دوا می کند‬ ‫و هم دردی که به زندگی شخصی خودش می افتد‪.‬‬ ‫روایت موازی زندگــی خصوصی و فعالیت های‬ ‫جهادی و خیریه ی طلبه ی کوشــای مشهدی‪،‬‬ ‫که با همراهی خوب خانواد ه و هم محله ای ها یک‬ ‫مستند پرتنوع با ریتم باالی نود و چند دقیقه ای‬ ‫را تشــکیل داده‪ ،‬هیجانات و احساساتی که در‬ ‫رفتار سوژه ی اصلی غالب اســت‪ ،‬دیالوگ های‬ ‫حساب شده و دکوپاژی که به فیلم های داستانی‬ ‫تنه می زند‪ ،‬پایان دراماتیک و غیرمنتظره‪ ،‬همه‬ ‫باعث شده اند با یک مستند واقعاً دراماتیک یا به‬ ‫اصطالح داکیودرامای مواجهیم‪.‬‬ ‫مستند «در پس جنگ»‬ ‫مستند نیمه بلند «دنیای وحشی زاگرس»‬ ‫افغانستان همیشه برای ما مسئله است‪ ،‬ما همیشه مهاجران افغانستانی را می بینیم و‬ ‫اخبار کمی انسوتر را می شنویم و حسرت می خوریم که چرا فقط ویرانی نصیب این خاک‬ ‫است؟ چرا این کشــور گونه گون و پر رنگ و فرهنگ همیشه درگیر چندپارگی و جنگ‬ ‫اســت؟ اما اگر کمی عقب تر برویم‪ ،‬جایی که اخرین بازمانده ی حکومت سلطنتی نوع‬ ‫حکومت را به ریاست جمهوری تغییر داد و البته بعدترش که دست شوروی کمونیست در‬ ‫افغانستان باز شد‪ ،‬یک نشانه هایی از اتحاد دیده می شود‪ ،‬انجا که مردم دین و ائیین شان‬ ‫را در معرض خطر دیدند و هویت افغانستانی شــان را در مرز نابودی‪ ،‬سپس همه دست‬ ‫به دست هم دادند و در چند مرحله میهن را بازستادند و بر ابرقدرت ان روز فائق امدند‪.‬‬ ‫محمودیان در مستند «در پس جنگ» دوران طالیی جهاد را روایت می کند‪ ،‬دوران‬ ‫خوش ایستادگی و مقاومت‪ ،‬دوران شیرین اتحاد و ارزش این بازگویی این روزهای شیرین‬ ‫وقتی برای ما بیشتر مشخص می شود که بدانیم افغانستان کشور هزار قوم و هزار فرهنگ‬ ‫است‪ .‬و در چنین سرزمینی اتحاد برای تاختن بر دشمن مشترک کیمیاست‪.‬‬ ‫هرچند این اتحاد هم هیچ به طول نیانجامید و باز میهنشان از دست رفت اما همین‬ ‫دوره را می توان به عنوان این نشانه شناخت که‪ ،‬اری‪ ،‬در افغانستان هم می شود متحد بود‬ ‫و به حبل المتین اسالم و ملیت چنگ زد و وطن را ساخت‪ .‬این جان حرف محمد حسین‬ ‫محمودیان در مستند «در پس جنگ» است‪.‬‬ ‫صدای گرم و گیرای جناب داود نماینده که اولین جمله را می گوید و هم اینکه ان‬ ‫نماهای هوایی فوق العاده را از زاگرس بزرگ می بینیم‪ ،‬در همان سکانس معرفی‪ ،‬همه‬ ‫چیز تمام می شود‪ ،‬این یعنی اگر اندک عالقه ای به مستندهای حیات وحش داشته باشید‪،‬‬ ‫مجاب می شوید که این هفتاد و پنج دقیقه ارزش وقت گذاشتن و دیدن را دارد‪ .‬مستندساز‬ ‫سرنخ رشته کوه زاگرس را نه از فالت ایران‪ ،‬که از بستر دریایی بین مصر و عربستان اغاز‬ ‫می کند تا به ما این نوید را بدهد که می خواهد همه چیز را دقیق و موشکافانه بگوید‪ .‬دوربین‬ ‫فرشاد افشین پور از مرز ایران و ترکیه در کرانه های دریاچه ی وان‪ ،‬تا سواحل دریای عمان‪،‬‬ ‫از روی خط الراس ها و فراز کوه دنا تا قعر دره ها و رودخانه ها‪ ،‬هرجا که اثری از حیات باشد‬ ‫را گشته و پیداست که با حوصله ی فراوان و خالل سال ها تصاویری را ثبت و ضبط کرده‪،‬‬ ‫تا این گنجینه ی بصری را در غالب یک مستند خوش ساخت تحویل چشم سخت پسند‬ ‫مخاطب دهد‪ .‬سنجاب ها‪ ،‬خرس ها‪ ،‬پلنگ ها‪ ،‬عقاب ها و دیگر جانداران که همگی بومی‬ ‫کوه های زاگرس هستند هر کدام بخشی از فیلم را به خود اختصاص می دهند و گفتار متن‬ ‫با لحنی که مختص همین گونه از مستندهاست‪ ،‬تصاویر را تکمیل می کند‪ .‬افشین پور که‬ ‫در کنار کارگردانی‪ ،‬نویسندگی اثرش را هم به عهده داشته پیش از این نیز با مستند های‬ ‫تحسین شده ای چون «سفر به امادای»‪« ،‬زندگی در قلب دنا»‪« ،‬امپراطوری سنجاب ها»‬ ‫و چند اثر دیگر توانمندی خود را در این ژانر حیات وحش ثابت کرده بود و این بار نیز با‬ ‫مستند بلند «دنیای وحشی زاگرس» ما را با تجربه ی گرانبهای خود همراه کرده است‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪40‬‬ ‫محمدحسین محمودیان‬ ‫فرشاد افشین پور‬ صفحه 40 ‫پـروازسـیمرغ در اسـمانهمدلـی‬ ‫داریم درباره روزهایی حرف می زنیم که هیچکس نفهمید کدام قوه عاقله ای دم برگزاری‬ ‫جشنواره فجر خلق اهلل را موقع ورود به کشور ممنوع الخروج می کندروزهایی که سعودی‬ ‫اینترنشنال با تمام وجود داشــت جان می کند برای فاتحه خواندن بر جشنواره چهل و‬ ‫یکم و ترانه های گوش کرکن و باران های سیل اســای داخلی هم داشتند عربده می زدند‬ ‫س ِر هنرمندانی که دلشــان می خواست به جشــنواره بیایند‪ ،‬در مارپیچ سکوت ترین و‬ ‫ترسناک ترین روزهای منتهی به جشنواره فجر‪.‬‬ ‫مثنوی هفتادمن کاغذ خواهد شد اگر‬ ‫بخواهیم اتفافات خــاص و منحصر به فرد‬ ‫جشــنواره چهل و یکم را مرور کنیم‪ .‬قهر‬ ‫طیفی از سینماگران با حاکمیت و اعتراضات‬ ‫مدنی و غیرمدنی انهــا‪ ،‬مهاجرت عده ای و‬ ‫کشف حجاب عده ی دیگری‪ ،‬ماجرای ضبط‬ ‫پاسپورت و دستگیر ی ها و فشار بی سابقه‬ ‫و عجیب رسانه های خارجی بر سینماگران‬ ‫و تهدید اهالی ســینما برای شروع نکردن‬ ‫پروژه های تازه و عدم همکاری با جشنواره‪،‬‬ ‫اتش افروزی عده ای با نقاب انقالبی گری و‬ ‫دمیدن بر شعله های تفرقه و البته فشارهای‬ ‫عجیب و بی سابقه ای که بر میهمانان خارجی‬ ‫جشنواره وارد شد و شــاید باورتان نشد‬ ‫ولی هنوز هم ادامه دارد‪ .‬همه اینها میهمان‬ ‫جشنواره ای می شد که تازه داشت بعد از دو‬ ‫پس کرونا نفس راحت می کشید و در‬ ‫سال از ِ‬ ‫احوالی برگزار می شد که حال محتضر گیشه‬ ‫سینمای ایران را می دانیم‪ .‬پس عجیب نبود‬ ‫اگر عده ای گمان می کردند بعد از چهار دهه‬ ‫ممکن است این فشارها سیمرغ را زمین گیر‬ ‫کند و جشنواره امســال را تعطیل‪ .‬بیایید‬ ‫مرور کنیم حرف ها و فرسته ها و ویدئوهای‬ ‫بازیگران و کارگردانان ســینمای ایران در‬ ‫کوران حوادث پاییز امسال را تا ببینیم این‬ ‫جماعت «واقع ًا» چه فکری می کردند درباره‬ ‫فجر چهل و یکم و تعطیلی ان‪.‬‬ ‫این اتفاق اما نیافتاد‪ .‬ایده تحریم با حضور‬ ‫مردم و اهالی رســانه شکست خورد و شما‬ ‫دارید در روزهایی این چند خط را می خوانید‬ ‫که جشــنواره با کیفیت مطلوبــی از نظر‬ ‫استقبال و استاندارد برگزاری و امار فروش‬ ‫بلیت ها تمام شده‪ .‬با تعداد فیلم هایی باالتر‬ ‫از حد معمول‪ ،‬و برگزاری روان و بی مشکل در‬ ‫دوره ای که بعد از چند دوره بخش بین الملل‬ ‫هم به بخش اصلی بازگشته و جشن تجلی‬ ‫اراده ملی هم که چند نوبت برگزار نشده بود‬ ‫با حضور عالی ترین دستگاه ها و ارگان ها در‬ ‫عرصه های فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪،‬‬ ‫تربیتی و قرانی به انجام رسیده‪ .‬جشنواره‬ ‫ای که برخی طمع بر تعطیلی اش بسته بودند‬ ‫برگزار شد‪ ،‬و اتفاق ًا با کیفیتی باالتر از سال‬ ‫قبل برگزار شد‪.‬‬ ‫واضح اســت که منظــور نگارنده این‬ ‫نیست که نبودن هنرمندانی که نخواستند‬ ‫در جشنواره حضور داشته باشند بی اهمیت‬ ‫است‪ .‬ابداً‪ .‬شرایط مطلوب انی است که حتی‬ ‫ان دخترک نوجوانی که قبل از جشــنواره‬ ‫با انتشار خبری کذب به وزیر ارشاد توهین‬ ‫کرده بود هم اوالً باشد و بعد به باقی مسائل‬ ‫فکر کنیم‪ .‬واضح اســت که قهر و قهربازی‬ ‫اتفاق مطلوبی نیست و باید به سمت رفع ان‬ ‫قدم برداریم و به قول رئیس سازمان تبلیغات‬ ‫اسالمی اساس تحریم مال امریکایی هاست و‬ ‫علی مرادخانی*‬ ‫جایی در فرهنگ ایرانی جماعت ندارد‪.‬‬ ‫ولی دوباره به خاطــر بیاورید ما داریم‬ ‫درباره روزهایی حــرف می زنیم که بوقهای‬ ‫لندن نشــین و تندروهای داخلی داشتند‬ ‫گریبان چاک می دادند که شکاف ها را عمیق‬ ‫تر و سوءتفاهم ها را بیشتر کنند‪ ،‬در روزهایی‬ ‫که هیچکس نفهمید کدام قوه عاقله ای دم‬ ‫برگزاری جشــنواره فجر خلق اهلل را موقع‬ ‫ورود به کشــور ممنوع الخروج می کند‪ ،‬در‬ ‫روزهایی که مشــکالت عجیب و غریبی از‬ ‫داخل و خارج برای میهمانان خارجی شکل‬ ‫می گرفت که عمدت ًا با ورود مستقیم در سطح‬ ‫وزرای دولت رفع و رجوع می شد‪ ،‬روزهایی‬ ‫که داور شهیر اســکاردار جهان با اشک از‬ ‫این می گفت که دلش می خواست به ایران‬ ‫بیاید ولی فشارهای عجیبی وجود دارد در‬ ‫کشورش برای همکاری نکردن و نیامدن به‬ ‫ایران‪ ،‬روزهایی که ســعودی اینترنشنال با‬ ‫تمام وجود داشت جان می کند برای فاتحه‬ ‫خواندن بر جشنواره چهل و یکم و ترانه های‬ ‫گوش کرکن و باران های سیل اسای داخلی‬ ‫هم داشتند عربده می زدند س ِر هنرمندانی‬ ‫که دلشان می خواست به جشنواره بیایند‪ ،‬در‬ ‫مارپیچ سکوت ترین و ترسناک ترین روزهای‬ ‫منتهی به جشنواره فجر‪ .‬جشنواره اما برگزار‬ ‫شد‪ ،‬خوب هم برگزار شــد و هیچ نشانه ای‬ ‫تعطیلی هم وجود نداشت‪.‬‬ ‫در تمام این اتفاقات ریز و درشت اما برای‬ ‫من مهمترین اتفاق جشــنواره فجر اصرار‬ ‫سیاستگذاران اصلی اش بر اتحاد و همدلی‬ ‫اهالی سینما بود‪ .‬دبیر جشنواره و وزیر ارشاد‬ ‫از همدلی گفتند و اغوش باز نظام برای انها‬ ‫که به هر دلیلی نیامده انــد و از این گفتند‬ ‫که ما همه یک خانواده ایم و مشــکالتمان‬ ‫را در خانه ی خود حل می کنیــم و به قول‬ ‫مشهور سیمین دانشور رخت های چرکمان‬ ‫را در حیاط همسایه نمی شوییم‪ .‬لحظه ی ناب‬ ‫زدن دبیر جشنواره‬ ‫جشنواره برای من دست ِ‬ ‫برای حرفهای انتقــادی مجید صالحی در‬ ‫اختتامیه بود‪ .‬تصویر زیبای هم خانوادگی و‬ ‫برادری در عین اختالف سلیقه‪.‬‬ ‫این رحمان ّیت و رافت ان هم در روزهای‬ ‫شکست ایده تحریم جشــنواره‪ ،‬تصویر‬ ‫باشکوه اقتدار جمهوری اسالمی ایران بود‬ ‫در جشنواره امسال؛ جایی که می شود نگاه‬ ‫عقالنیت انقالبــی را از پس بی تدبیری های‬ ‫برخی تندروها ُجســت‪ .‬این که تو در اوج‬ ‫قدرت به اشــتی دعوت کنی و به ان ها که‬ ‫به فکر شکســتت بوده اند مهر بورزی‪ .‬بله؛‬ ‫سیمرغ پرخاطره و شــورانگیز فجر از پس‬ ‫کینه توزی ها و بی مروتی ها برای بار چهل و‬ ‫یکم پر باز کرد و پرواز کرد و این بار در النه ی‬ ‫مهر و همدلی ایران عزیز ما نشست؛ و چه‬ ‫اتفاقی دل انگیزتر ازین؟‬ ‫*مدیر بخش تجلی اراده ملی جشنواره‬ ‫چهل و یکم فیلم فجر‬ ‫‪41‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 41 ‫زیر ذربین‬ ‫دکرت ابراهیم داروغه زاده از چالش های دبیری سه دوره از جشنواره فیلم فجر یم گوید‬ ‫در سال هایی که شاید اعتماد‬ ‫کمتراست‪ ،‬مداخلهنهادهای‬ ‫امنیتیافزایشمی یابد‬ ‫در همه دوره ها جشنواره فیلم فجر با حواشی و چالش های گسترده ای روبه رو بوده‬ ‫و در برخی ها دوره ها این چالش ها به دالیل مختلف افزایش یافته‪ .‬در دولت قبل ابراهیم‬ ‫داروغه زاده به عنوان دبیر سه دوره از این جشنواره تجربیات متنوعی را کسب کرده و هر‬ ‫دوره اش به نوعی منحصر به فرد بوده است‪ .‬از جشنواره پر حاشیه سال ‪ ۹۸‬که به خاطر‬ ‫سرنگونی هواپیمای اکراینی فشار رسانه های خارجی روی ان بسیار زیاد بود و حتی رنگ و‬ ‫بوی تحریم داشت گرفته تا جشنواره سال ‪ ۹۶‬که پس از حمایت پرشور هنرمندان از حسن‬ ‫روحانی در انتخابات سال ‪ ۹۶‬برگزار شد‪ .‬با این وجود در هر سه سالی که دکتر داروغه زاده‬ ‫دبیر این جشنواره بوده‪ ،‬تعداد فیلم های ارسالی و حضور هنرمندان شاخص بسیار پر زیاد‬ ‫بوده است‪ .‬بنا به همین تجربه ها به سراغ دکتر داروغه زاده رفتیم تا با او در مورد چالش های‬ ‫اصلی برگزاری جشنواره صحبت کنیم‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪42‬‬ ‫طی چه فرایندی به عنوان دبیر ســه‬ ‫دوره از جشــنواره فیلم فجر انتخاب‬ ‫شدید؟‬ ‫معموال دبیر جشنواره فجر فقط برای یک‬ ‫دوره انتخاب نمی شــود‪ ،‬به عبارتی حکم دبیر‬ ‫مدت دار نیســت‪ .‬با رفتن اقای ایوبی از سازمان‬ ‫سینمایی و امدن اقای حیدریان و رویکردهای‬ ‫مد نظر ایشــان‪ ،‬تصمیم بر این شد که دبیری‬ ‫جشنواره فیلم فجر بر عهده من گذاشته شود‪.‬‬ ‫واکنش شما به انتخابتان چه بود؟‬ ‫ترجیحم این بود که نپذیرم‪ .‬من قب ً‬ ‫ال تجربه‬ ‫برگزاری چهارمین دوره جشنواره فیلم شهر را‬ ‫داشتم و همینطور دو دوره دبیر جشنواره فیلم‬ ‫سالمت بودم‪ .‬یک دوره نیز قائم مقام جشنواره‬ ‫فیلم فجر در ســال ‪ ۹۲‬بودم و از ســختی های‬ ‫برگزاری جشنواره فیلم فجر کام ً‬ ‫ال مطلع بودم‪.‬‬ ‫از طرفی در ان زمان مسئولیت معاونت نظارت‬ ‫و ارزشیابی سازمان ســینمایی بر عهده من بود‬ ‫که مسئولیت سنگینی محسوب می شد‪ .‬برای‬ ‫همین ترجیح می دادم که نپذیــرم ولی اقای‬ ‫حیدریان اصرار داشــتند که ایــن کار را بنده‬ ‫انجام بدهم‪.‬‬ ‫اولین چالش شما بعد از پذیرفتن این‬ ‫مسئولیت چه بود؟‬ ‫اولین چالشــی که با ان مواجه شدم‪ ،‬بحث‬ ‫مالی بود‪ .‬دوره های قبلی هزینه جشنواره بسیار‬ ‫باال رفته بود و دربــاره هزینه کردها و بحث های‬ ‫مالی جشــنواره‪ ،‬فضای منفی زیــادی ایجاد‬ ‫شده بود‪ .‬ســال قبل از من‪ ،‬حدود‪ ۲۰‬میلیارد‬ ‫هزینه جشنواره شــد و اقای حیدریان خیلی‬ ‫روی انضباط مالی جشــنواره تاکید داشــتند‪.‬‬ ‫خداروشکر ما توانستیم در سال بعد‪ ،‬جشنواره‬ ‫را با کمتر از ‪ ۵‬میلیارد تومــان برگزار کنیم‪ .‬در‬ ‫حقیقت برگرداندن انضباط مالــی و مدیریت‬ ‫هزینه ها در جشنواره‪ ،‬یکی از چالش های جدی‬ ‫بود‪ .‬البته این ها بخش های طبیعی کار اجرا است‬ ‫و مدیریت اجرایی باید بتواند به بهترین شــکل‬ ‫مدیریت مالی کار را انجام دهد‪.‬‬ ‫چالش های شــما صرفا به مســائل‬ ‫اجرایی مربوط می شد؟‬ ‫خیر! چالش دیگری که با ان روبه رو شدم‪،‬‬ ‫از جنس چالش های طبیعی نبــود؛ تعدادی از‬ ‫دوستان رســانه ای از خبرگزاری های مختلف‬ ‫که با دولت همســو نبودند‪ ،‬از ما دعوت کردند‬ ‫تا جلسه ای داشته باشــیم‪ .‬در ان جلسه گفتند‬ ‫ســال های پیش‪ ،‬قبل از اینکه هیئت انتخاب‪،‬‬ ‫فیلم ها را ببینند ما انها را می دیدیم‪ .‬در نتیجه‬ ‫فیلم های حاشیه ســاز اصال به هیئت انتخاب‬ ‫نمی رسید و از این طریق حاشیه های جشنواره‬ ‫کم شــده بود و از چند فیلم هم نام بردند که با‬ ‫همین شیوه از حضور در جشنواره باز مانده بودند!‬ ‫ان ها توضیح دادند که چطور مســائل و نکات‬ ‫فیلم ها را به دبیر جشنواره می گفتند و در نهایت‬ ‫این نکات مطرح می شــد و فیلم حذف می شد‪.‬‬ ‫تجربه خیلی عجیبی برای من بود که یک گروهی‬ ‫خودشان را از هیئت انتخاب جشــنواره باالتر‬ ‫بدانند و ادعا کننــد که صالحیت های فرهنگی‬ ‫و هنری را بیشــتر از این هیئت متوجه هستند‬ ‫و جالب اینکــه برای این کار حــق الزحمه هم‬ ‫میخواستند‪ .‬در هرصورت من پیشنهادشان را‬ ‫تجربه خیلی‬ ‫عجیبی برای‬ ‫من بود که یک‬ ‫گروهی خودشان‬ ‫را از هیئت انتخاب‬ ‫جشنواره باالتر‬ ‫بدانند و ادعا کنند‬ ‫که صالحیت های‬ ‫فرهنگی و هنری را‬ ‫بیشتر از این هیئت‬ ‫متوجه هستند‪ .‬شاید‬ ‫ان ها نگرانی ها و‬ ‫دغدغه هایی برای‬ ‫فرهنگ داشتند که‬ ‫چنین پیشنهادی‬ ‫داده بودند اما جالب‬ ‫بود که بابت این‬ ‫کارشان حق الزحمه‬ ‫می خواستند‬ ‫رد کردم و گفتم من که نمیدانم این حرف های‬ ‫شما چقدر درست است و چقدر درست نیست‬ ‫و ایا واقعا دوره قبل اینطور بوده و شــما قبل از‬ ‫انتخاب فیلم ها دیده اید یا نه‪ ،‬ولی من نمی توانم‬ ‫این پیشنهاد را بپذیرم و رای ونظر هیات انتخاب‬ ‫برای من مهم است و حتما صالحیت شان بیشتر‬ ‫از شما است‪.‬‬ ‫واکنش ان ها و رسانه هایشان چه بود؟‬ ‫این شروع یک بخشــی از چالش های برای‬ ‫من و جشــنواره بود‪ .‬مخصوصا که ســال ‪۹۶‬‬ ‫اولین ســال از دور دوم دولت اقای روحانی بود‪.‬‬ ‫اکثر رسانه ها و خبرگزاری های رسمی مخالف‬ ‫دولت بودند‪ .‬حتی نــگاه تلویزیون هم مخالف‬ ‫بود‪ .‬این طور تلقی می شد که ســینماگرها در‬ ‫انتخاب مجدد ایشان نقش داشتند و جمع زیادی‬ ‫از بچه های سینما از ایشان حمایت کرده اند‪ .‬اینها‬ ‫باعث می شد شرایط کار برای ما و کال برای سینما‬ ‫سخت شود‪ .‬به نوعی انگار باید بچه های سینما‬ ‫تنبیه می شدند تا دیگر تصمیم های غلط نگیرند‪.‬‬ ‫از نظر این دوستان چون ما هم که در ان دولت‬ ‫کار می کردیم‪ ،‬عنصر نامطلوب بودیم‪.‬‬ ‫حاشیه هایی که در سال ‪ ۹۶‬و بعدتر‬ ‫ایجاد شد‪ ،‬مثل استقرار گشت ارشاد‬ ‫در ورودی برج میالد را به همین دلیل‬ ‫می دانید؟‬ ‫بله! دقیقا! بگذارید یک خاطره مهم و بامزه‬ ‫بگویم‪ .‬سال ‪ ۹۲‬که قائم مقام جشنواره فیلم فجر‬ ‫بودم‪ ،‬فیلم «عصبانی نیستم» اقای درمنشیان‬ ‫پذیرفته شــده بود و مجوز هم از ارشاد داشت‪.‬‬ ‫در ان زمــان معاون نظارت و ارزیابی ســازمان‬ صفحه 42 ‫سینمایی‪ ،‬اقای احسانی زاده بود‪ .‬من در دفترم‬ ‫نشســته بودم که به من خبر دادند خبرنگاران‬ ‫فارس‪ ،‬جوان‪ ،‬تسنیم و‪ ...‬امده اند و می خواهند با‬ ‫شما مصاحبه کنند‪ .‬من گفتم که دبیر جشنواره‬ ‫اقای رضاداد است‪ .‬چرا می خواهند با من مصاحبه‬ ‫کنند؟ هفت هشت نفری بودند که به دفتر من‬ ‫امدند‪ .‬گفتند فیلم عصبانی نیســتم نباید در‬ ‫برج میالد اکران شود‪ .‬پرسیدم‪ :‬فیلمی که مجوز‬ ‫قانونی دارد‪ ،‬چــرا نباید اکران شــود؟ گفتند‪:‬‬ ‫عصبانی نیســتم خط قرمز ماست و نباید کران‬ ‫شــود‪ .‬اگر اکران شــد‪ ،‬هر اتفاقی افتاد‪ ،‬گردن‬ ‫خودتان است و ما به شــما اخطارش را داده ایم‪.‬‬ ‫صحبت هایی شــد و به انها گفتم کــه من در‬ ‫این جایگاه باید مجری قانون باشــم و وظایف‬ ‫قانونی ام را انجام دهم‪ .‬شــما هم می توانید نقد‬ ‫کنید و وظیفه رسانه ای خودتان را انجام دهید‪.‬‬ ‫با دلخوری بیرون رفتند اما فردای ان روز‪ ،‬دفتر‬ ‫چند نفر از مراجع بیانیه داد که وضعیت حجاب‬ ‫در جشنواره و برج میالد خیلی بد است و اهالی‬ ‫سینما با سگ هایشان می ایند که فیلم ببینند‪.‬‬ ‫درواقع خیلی سریع یک فضای بسیار منفی را‬ ‫ایجاد کردند‪ .‬متاسفانه زمانی که دولتی سرکار‬ ‫می اید که به نوعی با دیدگاه این رسانه ها همسو‬ ‫نیست‪ ،‬چنین حاشــیه هایی را ایجاد می کنند‪.‬‬ ‫حتی اگر بهترین فیلم های ارزشی و حوزه انقالب‬ ‫و دفاع مقدس را هم داشته باشید!‬ ‫برای یک دبیر چالش دیگری هم وجود‬ ‫دارد؟‬ ‫دبیــری جشــنواره فیلــم فجــر یکی از‬ ‫سخت ترین شغل های دنیا است و پر از چالش‪.‬‬ ‫جشنواره فیلم فجر دوتا گلوگاه بسیار مهم دارد‬ ‫که در کل کار اثر می گذارد‪ .‬یکی بحث انتخاب‬ ‫فیلم ها است و دیگری بحث داوری‪ .‬چالش های‬ ‫این مسئله از همه طرف هســت‪ .‬باالخره همه‬ ‫بچه های ســینما دوســت دارند که فیلمشان‬ ‫انتخاب شود‪ .‬حتی اگر به نظر کارشناسان فیلم‬ ‫قوی هم نباشد‪ ،‬صرف حضور در جشنواره و دیده‬ ‫شدنشان‪ ،‬خیلی کمک کننده است‪ .‬مخصوصا در‬ ‫جذب اسپانسر برای تهیه کننده و دستمزدهای‬ ‫افراد‪ .‬ممکن است در گذشته یا حتی این روزها‬ ‫عده ای در مصاحبه هایشان بگویند که جشنواره‬ ‫برای ما مهم نیســت ولی در پشت صحنه همه‬ ‫یک فشار بسیار زیاد را به دبیر و هیئت انتخاب‬ ‫می اورند تا فیلمشان پذیرفته شود‪ .‬این بخش‬ ‫سینمایی ماجرا اســت اما از طرف دیگر‪ ،‬وزیر و‬ ‫رئیس سازمان و ســایر نهادهای فرهنگی هم‬ ‫یک ســری دغدغه هایی دارند و می خواهند که‬ ‫نظراتشان در جشنواره دیده شود‪.‬از حوزه علمیه‬ ‫قم تا کمیسیون فرهنگی مجلس انتظار دارند که‬ ‫فیلم های صرفاً انقالبی در جشنواره پذیرفته شود‬ ‫‪ .‬ما قبل از جشــنواره چند جلسه در کمیسیون‬ ‫فرهنگی مجلس حاضر میشدیم و درباره اینکه‬ ‫چه فیلم هایی انتخاب شــده و چــه فیلم هایی‬ ‫انتخاب نشده و دلیل انتخاب شدن یا نشدن چه‬ ‫بوده است توضیح میدادیم‪ .‬دغدغه ها و انتظارات‬ ‫همه این دستگاه ها روی دبیر جشنواره متمرکز‬ ‫است‪ .‬حتی در سال هایی‪ ،‬میزان دخالت نهادهای‬ ‫اطالعاتی و امنیتی هم خیلی زیاد شده بود‪ .‬شاید‬ ‫اعتمادشان کمتر بود و نگرانی هایشان بیشتر‪.‬‬ ‫شــاید هم یک رویه هایی قبال جــا افتاده بود و‬ ‫توقعاتی ایجاد شده بود‪ .‬مثال زمانی که به معاونت‬ ‫نظارت و ارزیابی رفتم‪ ،‬متوجه شدم کار به جایی‬ ‫رسیده که اینها مدعی خواندن فیلم نامه ها قبل‬ ‫از صدور مجوز ساخت و همینطور مدعی بازبینی‬ ‫فیلم ها قبل از مجوز نمایش هستند ! طبیعتاً در‬ ‫مقابل هر دو مورد مقاومت کردم که طبعاً هزینه‬ ‫های زیادی داشت‪ .‬در جشنواره هم همین طور‬ ‫بود و این دستگاه ها از گذشته تالش می کردند‬ ‫نگرانی هایشان را یا از طریق دبیر و یا از طرق دیگر‬ ‫اعمال کنند‪.‬‬ ‫جشنواره با این مدل نگاه های امنیتی‬ ‫اسیب نمی بیند؟‬ ‫مســئله دقیقا همین اســت‪ .‬شــما باید‬ ‫جشنواره ای برگزار کنید که در خدمت سینما‬ ‫باشد و به رشد و توسعه سینماو فرهنگ و هنر‬ ‫کمک کند‪ .‬امکان نــدارد بتوانید از یک موضع‬ ‫امکان ندارد‬ ‫بتوانید از یک‬ ‫موضع باال به پایین‬ ‫هنرمندان را مدیریت‬ ‫کنید‪ .‬باید در فضایی‬ ‫باشید که هم سطح‬ ‫محسوب شوید‬ ‫تا احساس کنند‬ ‫که جشنواره فجر‪،‬‬ ‫جشنواره خودشان‬ ‫است‪ .‬اگر حس‬ ‫هنرمندان به شکل‬ ‫دیگری باشد‪،‬‬ ‫جشنواره حتما اسیب‬ ‫می بیند‬ ‫باال به پایین هنرمندان را مدیریت کنید‪ .‬وظیفه‬ ‫اصلی ما رفع موانع و ایجاد بســتر مناسب برای‬ ‫رشد و توســعه فرهنگ و هنر اســت ‪ .‬اهالی‬ ‫سینما باید احســاس کنند که جشنواره فجر‪،‬‬ ‫جشنواره خودشان اســت ‪ ،‬در غیر این صورت‬ ‫جشنواره حتما اسیب می بیند‪ .‬برای مثال یکی‬ ‫از مسائلی که داشــتیم این بود که مدام تکرار‬ ‫می کردند “جشنواره فیلم فجر انقالب اسالمی”‬ ‫و می گفتند در این جشنواره باید فقط فیلم هایی‬ ‫که تراز انقالب اســامی هستند‪ ،‬حضور داشته‬ ‫باشــند‪ .‬حاال بماند که هر گروه و نهادی تعریف‬ ‫خاص خودشــان را از فیلم انقالبــی دارند که‬ ‫اکثرا ً هم ســلیقه ای و حتی غلط است ‪ .‬از نظر‬ ‫ما در جشنواره فیلم فجر باید بهترین فیلم های‬ ‫سینمای کشور حضور داشته باشند‪ .‬ضمن اینکه‬ ‫به هر حال این فیلم ها هم در همین شــرایط و‬ ‫فضای جمهوری اسالمی ایران مجوز گرفته اند و‬ ‫ساخته شده اند‪ .‬افرادی که فیلم ها را ساخته اند‪،‬‬ ‫از همین کشور هستند؛ از اسرائیل که نیامده اند‬ ‫فیلم بســازند‪ .‬باید به همه اینها به شــکل برابر‬ ‫نگاه کنیم و تا جایی که ممکن اســت‪ ،‬انصاف‬ ‫را رعایت کنیم تا حق کســی تضییع نشود‪ .‬به‬ ‫نوعی دخالت های بی دلیل و اشتباه دوستان در‬ ‫نهادهای غیر مرتبط و غیر مسئول بزرگ ترین‬ ‫چالش دوره هایی است که من مسئول برگزاری‬ ‫جشنواره بودم و ای کاش مداخالت این نهادها‬ ‫در جشنواره فیلم فجر کمتر شود‪.‬‬ ‫چالش های گلوگاه دوم یعنی بخش‬ ‫داوری جشنواره چیست؟‬ ‫هرچه قدر جشنواره فیلم های بهتری داشته‬ ‫باشد‪ ،‬چالش بیشتری در زمینه داوری خواهید‬ ‫داشت‪ .‬همه فیلم ها درخشان هستند ولی شما‬ ‫می توانید فقط یک کارگردان را به عنوان بهترین‬ ‫کارگردان و یک فیلــم را به عنوان بهترین فیلم‬ ‫معرفی کنید‪ .‬در بازیگری همه درخشــیده اند‬ ‫ولی فقط یــک نفر باید انتخاب شــود‪ .‬این هم‬ ‫یکی از چالش های وحشتناکی است که همیشه‬ ‫دبیرهای فجر با ان مواجه بوده اند‪ .‬این مســئله‬ ‫انقدر جدی اســت که خیلی از بچه های سینما‬ ‫می ترسند وارد داوری جشنواره فجر شوند‪ .‬به چه‬ ‫کسی باید جایزه بدهیم که بقیه دلخور نشوند؟‬ ‫با ایــن وجود‪ ،‬بعضی وقت ها بچه های ســینما‬ ‫می گویند برایشــان دریافت جایزه مهم نیست‬ ‫ولی واقعا مهم اســت‪ .‬به همین خاطر بخشی از‬ ‫این اعتراضات و حواشی در مورد داوری طبیعی‬ ‫است چرا که گرفتن سیمرغ بسیار اهمیت دارد‬ ‫و طبیعی اســت وقتی کســی برنده نمی شود‪،‬‬ ‫ناراحت شود‪.‬‬ ‫البته در این بخش هم با انتظارات و خواسته‬ ‫های نابجای همان نهادهای غیر مسئول مواجه‬ ‫بودیم‪ .‬در بعضی موارد حساســیت های زیادی‬ ‫داشتند و سعی میکردند اعمال نظر کنند و طبعاً‬ ‫وظیفه دبیر این اســت که نگذارد این فشارها‬ ‫در رای و نظر هیات داوران تاثیر گذار باشد‪ .‬در‬ ‫دوره سی و هشتم جشنواره در سال ‪ ٩٨‬از طریق‬ ‫همین نهادهای غیر مسئول برای حذف یکی از‬ ‫برندگان سیمرغ ‪ ،‬فشارهای زیادی به جشنواره‬ ‫‪43‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 43 ‫زیر ذربین‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪44‬‬ ‫وارد شد که الحمدهلل به سرانجام نرسید ‪.‬‬ ‫از چه الگویی برای گزینش اعضای‬ ‫هیئت انتخاب استفاده می کردید؟‬ ‫ترکیبــی از مدیران فرهنگــی و بچه های‬ ‫سینما را انتخاب می کردیم تا دغدغه ها متعادل‬ ‫شــود‪ .‬تالش می کردیم ترکیب اعضا به نحوی‬ ‫باشــد که انتظارات افکار عمومی از سینما را‬ ‫پوشــش دهد و بهترین فیلم هــای به بخش‬ ‫مسابقه جشنواره راه پیدا کنند‪.‬‬ ‫ارگان ها یــا نهادهــای خاصی که‬ ‫فرمودید در گزینــش هیات انتخاب‬ ‫دخالت نمی کردند؟‬ ‫خیر ‪ ،‬تعیین هیات انتخاب جشــنواره با‬ ‫پیشنهاد دبیر و با مشورت شورای سیاستگذاری‬ ‫جشنواره انجام می شد‪.‬‬ ‫جنس چالش های هیئت داوران به چه‬ ‫شکلی بود؟ چون معموال حساسیت ها‬ ‫در هیئت انتخاب کمتر است و بیشتر‬ ‫دعواها بر سر هیئت داروان است‪.‬‬ ‫در بحث داوری مــا باید از اهالی ســینما‬ ‫انتخاب کنیم و معموالً بیشــتر ســینماگران‬ ‫صاحب نام فیلم دارند و شــما خیلی دستتان‬ ‫باز نیســت‪ .‬اکثر بازیگران شــاخص در فیلم ها‬ ‫بازی کرده اند‪ .‬ما یک لیســتی تهیه می کنیم‬ ‫از سینماگران و بررســی می کنیم کسانی که‬ ‫بیشترین حضور موفق در جشنواره ها چه داخلی‬ ‫و چه خارجی را دارند و پیشکســوت هستند‪.‬‬ ‫حاال از بین این افراد تعداد زیادی خودشان در‬ ‫جشنواره فیلم دارند و ما حق انتخاب محدودی‬ ‫داریم‪ .‬با این وجود همیشــه ســعی کرده ام با‬ ‫مشــورت و همراهی شــورای سیاستگذاری‬ ‫جشنواره بهترین های ممکن را انتخاب کنم‪.‬‬ ‫به نظرتان ترکیب هیئت داوران به چه‬ ‫شکلی باید باشد تا داوری چندسویه‬ ‫باشد و خوب نتیجه بدهد؟‬ ‫هیئت داوران معمــوالً از عناصر مولف که‬ ‫بیشــترین تاثیر گذاری در تولیــد فیلم دارند‬ ‫انتخاب میشــوند‪ .‬معموالً کارگردان ها اولویت‬ ‫دارند چون به همه حوزه های تولید فیلم اشراف‬ ‫دارند ‪ .‬بعد ازکارگردان‪ ،‬تهیه کننده ‪ ،‬فیلمنامه‬ ‫نویس ‪ ،‬بازیگر‪ ،‬فیلم بردار و منتقد سینمایی و‬ ‫طراح صحنه میتوانند در تیــم داوری حضور‬ ‫داشته باشد‪ .‬همه عناصر مهم هستند‬ ‫ولی جمع این عناصر می تواند به‬ ‫یک تشخیص مناسب برسند ‪.‬‬ ‫فرمودید کارگردان های‬ ‫شاخص را به عنوان داور‬ ‫انتخــاب می کنید‪ .‬چرا‬ ‫افرادی مثل اقای تا پیش‬ ‫از امسال حاتمی کیا هیچ‬ ‫وقت به عنوان داور انتخاب‬ ‫نشدند؟‬ ‫اقای حاتمــی کیــا دو دوره در‬ ‫جشنواره فیلم داشــتند ‪ .‬فیلم به وقت‬ ‫شام در دوره ‪ ، ٣٦‬و فیلم خروج در دوره سی‬ ‫و هشتم‪ .‬در دوره سی و ششم ایشان به طور‬ ‫مشترک با بهرام توکلی کارگردان فیلم تنگه‬ ‫ابوغریب ‪،‬برنده سیمرغ بهترین کارگردانی شدند‬ ‫و به داوری های جشنواره انتقاد تندی داشتند که‬ ‫در مراسم اختتامیه ابراز کردند ‪ .‬از طرفی قضاوت‬ ‫بین دوستان و همکاران بسیار کار سختی است‪.‬‬ ‫یادم هســت یک بار اقای فرهادی می گفتند‬ ‫داوری های جشنواره های خارجی را راحت قبول‬ ‫می کنم ولی اگر در همان جشنواره فیلم ایرانی‬ ‫باشد‪ ،‬برایم خیلی سخت می شود‪.‬‬ ‫در بحث هیات انتخاب و هیات داوری‬ ‫شایعات در مورد البی مطرح می شود‪.‬‬ ‫شما به عنوان دبیر چقدر از ان مطلع‬ ‫هستید؟‬ ‫ممکــن اســت کــه تهیه کننــدگان یا‬ ‫کارگردان ها با کســی از اعضای هیت انتخاب‬ ‫دوست یا همکار باشند و تماسی گرفته شود و‬ ‫سفارش فیلمی را کنند‪ .‬این هیئت هم یا پنج نفر‬ ‫و یا هفت نفر هستند و باید با همدیگر به اجماع‬ ‫برسند‪ .‬ولی می توانم بگویم در دورانی که من کار‬ ‫کردم‪ ،‬فیلمی نبوده که شایسته باشد و بیاید و‬ ‫انتخاب نشود‪ .‬در هر دوره جشنواره‪ ،‬حدود ‪۳۰‬‬ ‫درصد فیلم ها خیلی خوب هستند و ‪ ۳۰‬درصد‬ ‫متوسط اند و ‪ ۳۰‬درصد هم مرزی هستند‪ .‬ممکن‬ ‫است در مرزی ها یکی بیرون رفته و فیلم دیگری‬ ‫جایگزینش شده باشد ولی در فیلم های خوب‬ ‫که معموال جزء کاندیداها بودند‪ ،‬این طور بوده‬ ‫که هر هیئت انتخاب دیگری هم بود‪ ،‬همین ها‬ ‫را انتخاب می کرد‪.‬‬ ‫ســازمان هایی مثل فارابــی‪ ،‬اوج‪،‬‬ ‫اگر برگردم‪ ،‬به‬ ‫خصوص در بخش‬ ‫بازیگری پیشنهاد‬ ‫می کنم دو جایزه‬ ‫اهدا شود‪ .‬یادم‬ ‫هست دوره ای که‬ ‫اقای هوتن شکیبا‬ ‫برای فیلم خانم ابیار‬ ‫جایزه را گرفتند‪،‬‬ ‫خیلی همه از بازی‬ ‫ایشان شگفت زده‬ ‫شده بودند‪ .‬اما‬ ‫دوتا گزینه دیگر‬ ‫هم داشتیم‪ .‬حامد‬ ‫بهداد در فیلم اقای‬ ‫میرکریمی و اقای‬ ‫نوید محمدزاده که‬ ‫دو فیلم در جشنواره‬ ‫داشتند‪ .‬هردو خوب‬ ‫بازی کرده بودند‪.‬‬ ‫درباره حامد بهداد‬ ‫همه می گفتند که این‬ ‫بهترین بازیش بود‪.‬‬ ‫هرکدامشان انتخاب‬ ‫می شد‪ ،‬بقیه حق‬ ‫داشتند که ناراحت‬ ‫شوند‪ .‬بعدها یکی از‬ ‫منتقدین سینما به من‬ ‫گفت که ای کاش در‬ ‫انجا یا دوتا سیمرغ‬ ‫و یا حداقل دیپلم‬ ‫افتخار می دادید‬ ‫حوزه هنری و‪...‬فشاری برای حضور‬ ‫فیلم هایشان نمی اورند؟‬ ‫طبعاً همه این نهادها دوســت دارند فیلم‬ ‫شان در حشنواره باشد اما خواست های اینها در‬ ‫رای و نظر هیات انتخاب تاثیری نداشت ‪ .‬در ان‬ ‫دوره فیلم های اوج واقعا خوب بودند و انتخاب‬ ‫شــدند و حتی در چند بخش‪ ،‬کاندید شدند و‬ ‫جایزه گرفتند ‪ .‬فیلم هایی هم بوده که برخی از‬ ‫همین نهادها ساخته اند و قوی نبوده و انتخاب‬ ‫هم نشده است‪.‬‬ ‫یکی از حواشی که ســال ‪ 96‬ایجاد‬ ‫شد این بود که تعداد زیادی جایزه در‬ ‫جشنواره داده شد‪ .‬در بعضی رشته ها‬ ‫دو سیمرغ و دیپلم افتخار وجود داشت‪.‬‬ ‫برخی ها هم می گفتند با فشار برخی‬ ‫نهادها سیمرغ ها زیاد شده‪ .‬دلیل این‬ ‫اتفاقات چه بود؟‬ ‫ی کارشان برمی گردد‪.‬‬ ‫این به داورها و سخت ‬ ‫ان سال تنگه ابوغریب و به وقت شام‪ ،‬فیلم های‬ ‫بیگ پروداکشن حوزه دفاع مقدس بودند و هر‬ ‫دو فیلم های سختی به حساب می امدند‪ .‬داورها‬ ‫تو گو کردند ولی‬ ‫چندین ساعت درباره شان گف ‬ ‫باز هم بــه جمع بندی نرســیدند‪ .‬در این مدل‬ ‫داوری ها درست اســت که رای اکثریت مالک‬ ‫است ولی باید اجماع حاصل شود‪ .‬این طور نیست‬ ‫که هفت نفر داور داشــته باشیم؛ چهارتا موافق‬ ‫باشند و سه تا مخالف‪ .‬تقریبا اینطور است که یک‬ ‫فیلم برای گرفتن سیمرغ حداقل باید به پنج رای‬ ‫برسد‪ .‬هرچند بیشتر وقت ها فیلم ها شش رای و‬ ‫هفت رای را دارند‪ .‬در حوزه فرهنگ و هنر باید‬ ‫همدیگر را قانع کنند تا به یک اجماعی برسند‪.‬‬ ‫در انجا هرکاری کردیم نتوانستیم ان اجماع را‬ ‫شکل بدهیم‪ .‬اینجا بود که پیشنهاد دوتا سیمرغ‬ ‫داده شد و همه هم پذیرفتند‪ .‬به نظرم متصلب‬ ‫کردن قوانین کاری درســتی نیست و گاهی به‬ ‫ضرورت می توان ان ها را تغییر داد‪ .‬در در دوره‬ ‫بعدی این کار را نکردیم و سختگیری کردیم ‪ ،‬که‬ ‫شاید درست نبود‪ .‬دوره ای که اقای هوتن شکیبا‬ ‫برای فیلم شبی که ماه کامل شــد خانم ابیار‪،‬‬ ‫سیمرغ بهترین بازیگری را گرفتند‪ ،‬اکثر داوران‬ ‫از بازی ایشان شگفت زده شــده بودند‪ .‬اما دوتا‬ ‫گزینه دیگر هم داشتیم‪ .‬حامد بهداد در فیلم قصر‬ ‫شیرین اقای میرکریمی و اقای نوید محمدزاده‬ ‫در دو فیلم متری شیش ونیم و سرخپوست بازی‬ ‫درخشانی داشتند‪ .‬بعدها یکی از منتقدین سینما‬ ‫به من گفت که ای کاش در انجا دوتا سیمرغ و یا‬ ‫حداقل دیپلم افتخار می دادید‪ .‬بعض مواقع این‬ ‫طوری شرایط سخت می شود‪.‬‬ ‫در جشنواره ســی و هشتم اقای راد‬ ‫داور بودند و جواد عزتی در فیلم «شنای‬ ‫پروانه بازی درخشانی داشت اما نامزد‬ ‫دریافت جایزه نشــد و این مسئله‬ ‫حواشی زیادی ایجاد کرد‪ .‬از این‬ ‫مسئله که عده ای می گفتند عزتی‬ ‫از فجر مطرود شده یا اینکه سعید‬ ‫راد با اصرار و فشــار اسمش را‬ ‫از کاندیداها حــذف کرده‪ .‬این‬ صفحه 44 ‫مسائل صحت داشت؟‬ ‫جواد عزتــی و نوید محمدزاده در هر ســه‬ ‫دوره ای که بنده دبیــر بودم‪ ،‬خیلی خوب بودند‬ ‫اما هیچ کدام جایزه نگرفتنــد‪ .‬این یک واقعین‬ ‫است که شما دبیر هســتید ولی نمی توانید در‬ ‫نظر داوران دخالتی داشته باشید‪ .‬شما داورها را‬ ‫انتخاب میکنید و باید به نظر انها احترام بگذارید‪.‬‬ ‫نوید محمدزاده در مغزهای کوچک زنگ زده و‬ ‫جواد عزتی درشنای پروانه از نظر من عالی بودند‪.‬‬ ‫اگر من داور بودم یا یک رای داشتم‪ ،‬شاید رای‬ ‫متفاوتی با تیم داوری داشــتم ولی همه ما این‬ ‫قاعده درست را پذیرفته ایم که داوران جشنواره‬ ‫بهترین مرجع تشــخیص هســتند ‪ .‬شما دبیر‬ ‫هم باشــید‪ ،‬نباید اعمال نظری کنید که داورها‬ ‫احساس کنند استقالل شــان مخدوش شده‬ ‫است و در هر شرایطی باید احترام داوران را نگه‬ ‫داشت‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬همه افراد کاندید شده تا یک‬ ‫سطحی باال امده اند و در نهایت تنها چیزی که‬ ‫بینشان قضاوت می کند‪ ،‬سلیقه است‪ .‬نمی شود‬ ‫گفت که اشتباه شده است‪ .‬اگر سال اخر به جای‬ ‫پیمان معادی به جواد عزتی جایزه داده می شد‪،‬‬ ‫عده ای می گفتند چرا بــه پیمان معادی جایزه‬ ‫ندادید‪ .‬چون هر دو خیلی خوب بودند‪ .‬یکی از‬ ‫ســختی های کار دبیر این است که حتی اگربا‬ ‫برخی اراء هیات داوران موافق نباشد ‪ ،‬بایداز اراء‬ ‫انها دفاع کند ‪ .‬این طبیعت کار است‬ ‫به طور خاص درمورد جواد عزتی ماجرا‬ ‫فرق می کرد‪ .‬چندســال دیده نشدن‬ ‫توسط جشنواره و بعد حواشی مختلف‬ ‫مجازی و البته مصاحبه های مختلف‬ ‫هیات داوران در مورد نظر منفی سعید‬ ‫راد نســبت به جواد عزتی‪ .‬می گفتند‬ ‫اقای راد با فشار جواد عزتی را حذف‬ ‫کرده‬ ‫اصال این طور نبود‪ .‬بــه عالوه اینکه در دوره‬ ‫اخر‪ ،‬هیئت داوران ما نــه نفره بود‪ .‬چون خیلی‬ ‫شرایط پیچیده ای را داشتیم‪ .‬هم بعد از ماجرای‬ ‫ابان ‪٩٨‬بود و هم شهادت حاج قاسم و هواپیمای‬ ‫اکراینــی‪ .‬از طرف به خصوص خارج از کشــور‬ ‫خیلی روی بچه های سینما فشــار می اوردند‬ ‫که جشــنواره را تحریم کنند و این فشار خیلی‬ ‫شدید بود‪.‬‬ ‫ان سال با تعداد بیشتری داور صحبت‬ ‫کردیم و واقعا مدیونشان هستم‪ .‬به‬ ‫خصوص اقای جیرانی که خیلی به من‬ ‫لطف داشتند‪.‬‬ ‫ان ســال فیلم هــا خیلی خــوب بودند و‬ ‫رقابتشان خیلی شــدید بود‪ .‬قرابتشان زیاد بود‬ ‫و اختالف نظر هم زیاد بود‪ .‬با این وجود حتی اگر‬ ‫یک نفر هم حرفی زده باشــد‪ ،‬باز هم هشت نفر‬ ‫دیگر در هیات داوران حضور داشتند‪ .‬یک بخشی‬ ‫از اینها واقعا مربوط به این اســت که در شرایط‬ ‫بسیار سختی این داوری ها داشت انجام می شد و‬ ‫جلسه داوری معموال خیلی طوالنی است و افراد‬ ‫را خســته می کند‪ .‬از طرفی در بعضی دوره ها‬ ‫پیش امده که ارا لو رفته به هین خاطر مجبور‬ ‫می شــوید جلســه جمع بندی داوری را برای‬ ‫ساعت های اخر بیندازید که تا قبل از اختتامیه‬ ‫نظرات مشخص شود‪ .‬من فکر می کنم که در ان‬ ‫دوره اگر حاشیه ای ایجاد شد یا تنشی به وجود‬ ‫امد به خاطر رقابت نزدیک فیلــم ها بود‪ .‬االن‬ ‫فکر می کنم شاید بهتر بود به جای پنج کاندیدا‬ ‫شش نفر کاندید میداشتیم‪ .‬چون واقعا ان پنج‬ ‫نفر حقشان بود که همه کاندید باشند‪ .‬این طور‬ ‫نبود که بگوییم یکی از این افراد را می شد حذف‬ ‫کرد و به جایش اقای جواد عزتی را گذاشت‪ .‬واقعا‬ ‫حق همه شان بود که باشند و حق جواد عزتی هم‬ ‫بود که باشد‪ .‬باید اینجا در ایین نامه جشنواره یک‬ ‫تبصره می گذاشتیم‪ .‬شاید قصور از من بود‪ .‬باید‬ ‫در بازیگری مرد جشنواره تعداد بیشتری کاندیدا‬ ‫معرفی میکردیم ؛ چون همه واقعا خوب بودند‬ ‫شــایعاتی در مورد البی با‬ ‫هیــات داوران همیشــه‬ ‫وجود داشته و در برخی‬ ‫دو ره ها تهیه کنندگان‬ ‫پیش از جشــنواره‬ ‫جوایزی می گویند‬ ‫که قرار است به‬ ‫فیلم اهدا شود‪.‬‬ ‫این هــا صحت‬ ‫دارند یا صرفا‬ ‫بــازار گرمی‬ ‫است؟‬ ‫برخی از تهیه کننده ها‬ ‫این کار را می کنند و صرفا یــک بازار گرمی یا‬ ‫عملیات روانی اســت‪ .‬حتی من شنیده ام برای‬ ‫تخفیف گرفتــن از بازیگر بــه او می گویند که‬ ‫این فیلم به جشنواره می رود و جایزه می گیرد‪.‬‬ ‫اینها حدس هایی است که زده می شود‪ .‬پیش از‬ ‫جشــنواره از کجا میدانند داوران جشنواره چه‬ ‫کسانی هستند‪.‬؟‬ ‫سال ‪ ۹۶‬اتفاقاتی افتاد‬ ‫که بیانگر ارتباط خوب‬ ‫دولت اقــای روحانی‬ ‫با هنرمنــدان بود‪ .‬اینکه‬ ‫بدنه دولــت و نهادهای‬ ‫مرتبــط بــا هنرمندان‬ ‫ارتباط خوب داشته باشند‪،‬‬ ‫چقدر در کیفیت جشنواره تاثیر‬ ‫می گذارد؟‬ ‫نمی شود تاثیر زیادش را منکر شد‪.‬‬ ‫به هر حال دولت ها می ایند و می روند‬ ‫اما صاحب اصلی سینما هنرمندان و اهالی‬ ‫سینما هستند‪ .‬به همین خاطر ایجاد یک رابطه‬ ‫حسنه می تواند به رشد و توسعه سینما کمک‬ ‫کند و باعث شود جشنواره بهتر و با شکوه تر‬ ‫برگزار شود‪ .‬همین االن جشنواره هایی را که‬ ‫ان سالها برگزار شده را مرور کردیم و دیدیم‬ ‫که چه کارگردان هــای بزرگی در ان دوره ها‬ ‫فیلم داشــتند و تقریبا تمام ســتاره سینمای‬ ‫ایران در ان سال ها در جشــنواره حضور فعال‬ ‫داشتند‪ .‬دلیل این اتفاق رونق سینما است و رونق‬ ‫سینما از تعامل سازنده دولت و حاکمیت با بدنه‬ ‫هنرمندان شکل می گیرد‪ .‬نمی شود که مسئولین‬ ‫فرهنگی و سینمایی کشور مدام علیه چهره های‬ ‫سینمایی صحبت کنند‪ ،‬مجوز دادن ها سخت‬ ‫شود و فضای تولید را محدود کنند و پرونده های‬ ‫مختلف قضایی برای اهالی سینما درست شود‬ ‫اما توقع داشت باشیم سینماگران با دل و جان‬ ‫در جشنواره های سینمایی حضور داشته باشند‬ ‫و سینما و جشنواره با کیفیت باالیی به مسیرش‬ ‫ادامه دهد‪.‬‬ ‫مســیری کــه در ان ســال ها طی شــد‬ ‫هزینه های بسیار زیادی برای خود‬ ‫ما داشــت‪ ،‬اما در نهایــت به رونق‬ ‫ســینما و شکوه جشــنواره منجر‬ ‫شد‪ .‬در دوره ای که معاونت نظارت‬ ‫و ارزشــیابی بودم‪ ،‬به خاطــر اکران‬ ‫برخی فیلم ها یا بعضی اثار که همگی‬ ‫داخل همین کشور‬ ‫مجوز داشتند و‬ ‫ساخته شده بودند‬ ‫بارها احضار شدم و‬ ‫نه فقط من بلکه کل‬ ‫وزارت ارشاد به خاطر‬ ‫همســو نبودن دولت با‬ ‫برخی نهادها و رسانه هایشان‬ ‫با چالش مواجه می شد‪ .‬به هر حال این‬ ‫فشارها و احضارها به چشم هنرمندان می امد و‬ ‫باعث شده بود حس ان ها به سازمانه سینمایی‬ ‫مثبت باشد و ما را به عنوان دوست و همراه خود‬ ‫بدانند‪ .‬همین همراهی هم باعث شد وقتی در‬ ‫سال ‪ ۹۸‬رســانه های بیگانه بر طبل تحریم‬ ‫کوبیدند‪ ،‬اعضای شاخص خانواده‬ ‫ســینما با ما همراهــی کردند و‬ ‫جشنواره فیلم فجر با شکوه بیش از‬ ‫پیش برگزار شد ‪ .‬سینماگران در مقابل‬ ‫فشار رســانه های خارجی ایستادند و‬ ‫تحریم جشنواره را شکستند‪.‬‬ ‫گفتید که در دوره شــما نهادهای‬ ‫غیر همسو با دولت فشار زیادی به‬ ‫جشنواره می اوردند و طبیعتا در این‬ ‫دولت این فشارها کمتر است‪ .‬پس‬ ‫چرا جشنواره با رونق کمتری در‬ ‫حال برگزاری است؟‬ ‫تعامل و دوستی بین مسئوالن‬ ‫ارشاد با اهالی هنر و سینما کمرنگ‬ ‫شده است‪.‬جشنواره فیلم فجر امسال هم باید‬ ‫با شــکوه و قدرتمند برگزار میشد اما نمی شود‬ ‫با محدود کــردن فضا برای فعالیــت خالقانه‬ ‫هنرمندان و برخورد های دســتوری به اهالی‬ ‫فرهنگ و هنر توقع داشــته باشیم ان ها در‬ ‫جشنواره حضور فعال داشته باشند‬ ‫و به رونق هر چه بیشتر جشنواره‬ ‫کمک کنند‪ ..‬بخشی هم به شرایط‬ ‫کلی جامعه در چند ماه اخیر مرتبط‬ ‫است‪ .‬شاهد اتفاقات تلخی در سطح‬ ‫جامعه بودیم که خلق مردم و هنرمندان را‬ ‫تنگ کرد و فضا برای برگزاری یک جشن با شکوه‬ ‫سینمایی سخت و مشکل شــد‪ .‬امیدوارم سال‬ ‫اینده شاهد جشنواره ای بســیار باشکوه تر و با‬ ‫حضور همه اهالی سینمای ایران باشیم‪.‬‬ ‫‪45‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 45 ‫زیر ذربین‬ ‫هبروزافخمیدرایندورهازجشنواره بهعنوانهتیه کنندهومجریبرانمهتلوزیوینهفتحضوردارد‬ ‫تحریم جشنواره خودکشی دست جمعی است‬ ‫چهلویکمینجشنوارهفیلمفجربهلحاظموقعیتسیاسیواجتماعی‪،‬شایدحساس ترین‬ ‫فاطم ه صالحی نیا‬ ‫دوره خود را انتظار می کشد‪ .‬موقعیتی که هر چه به استانه ورود جشنواره نزدیک می شویم‪،‬‬ ‫پرچالش تر از قبل هم می شود‪ .‬برای پیش بینی دقیق تر اتفاق ها و همچنین برای فهم فضای مدیریت فرهنگی در این «برهه‬ ‫حساسکنونی‪»-‬ترینرویدادسینماییکشور‪،‬بهسراغبهروزافخمی‪،‬ازاعضایپیشینهیئنانتخابوکمیتهداورانجشنواره‬ ‫فجر رفتیم و کمی با او گپ زدیم‪ .‬بهروز افخمی را در پایان کارگاه انتقال تجربه«از امروز» مالقات کردیم‪ .‬در حالی که بعد از‬ ‫ساعتها گفتگو در کارگاه‪ ،‬انتظار داشتیم خسته شده باشد‪ ،‬اما حرف از جشنواره که شد باز به هیجان امد و همان جا روی سن‪،‬‬ ‫جارابرایمصاحبهبازکردوادامهداد‪.‬افخمیدرانتقادبهمداخلهسازمانهایسینماییدرنظمجشنواره‪،‬دربارهحقایقیازپشت‬ ‫پردهانتخابفیلمهاوداوریانهادرادوارمختلفجشنوارهسخنگفت‪.‬اوجریانتحریمجشنوارهفجررا«تحریمپیرمردها»‬ ‫خواند و بیش از همیشه این را یاداوری کرد که کارگردان «شوکران» و «عروس» هنوز هم حرف هایی دارد‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪46‬‬ ‫شما امسال فیلمی در جشنواره دارید به‬ ‫اسم «استاد» که کار تهیه ان را بر عهده‬ ‫گرفتید‪ ،‬برای ما بگید که فیلم درمورد‬ ‫چیست؟‬ ‫داستان درباره اســتاد نقاشی است که سعی‬ ‫می کند شاگردش را که دختر است‪ ،‬فریب بدهد‪.‬‬ ‫(سکوت می کند و می خندیم)‬ ‫چه شد که به کار تهیه روی اوردید؟‬ ‫بخشــی از این به این خاطر است که فرصت‬ ‫نمی کنم به همه ایده ها بپــردازم و بعضی از این‬ ‫ایده ها فیلمنامه‪-‬هایی است که الزم است در خارج‬ ‫از ایران ساخته شود و من هم تا جایی که مجبور‬ ‫نشوم قصد ندارم فیلمی در داخل ایران کارگردانی‬ ‫کنم‪ .‬خب اگر بتوانم با تهیه کنندگی به فیلمسازان‬ ‫جوان کمک کنم به شرط ان که وقت زیادی را از‬ ‫من نگیرد‪ ،‬این کار را انجام می دهم‪.‬‬ ‫پس فعال در مقام کارگردانی‪ ،‬فیلمی از‬ ‫شما نخواهیم دید؟‬ ‫چرا‪ ،‬فیلمنامه ای هست به نام صبح اعدام‬ ‫که چون کســی غیر از خودم نمی تواند ان را‬ ‫کارگردانی کند‪ ،‬تصمیــم گرفتم این یکی را‬ ‫هم بسازم‪.‬‬ ‫و فیلمی که قرار اســت خارج از‬ ‫ایران ساخته شــود‪ ،‬مشخص است‬ ‫چیست؟‬ ‫فیلم جنایت و مکافات اســت که قرار است‬ ‫تابستان اینده‪ ،‬در ســن پترزبورگ و ارمنستان با‬ ‫بازیگران ایرانی جلوی دوربین برده شود‪.‬‬ ‫فیلمنامه اش اماده است؟‬ ‫جنایتو مکافاتکه فیلمنامهنمی خواهد‪،‬این‬ ‫کتابی است که می شود دست بگیریم و از رویش‬ ‫فیلم بسازیم! درباره فیلم «جایی برای پیرمردها‬ ‫نیست» هم این اتفاق افتاده بود‪ .‬فیلمی که چند‬ ‫جایزه اسکار را گرفت‪ ،‬برادران کوئن در مصاحبه ای‬ ‫گفتندهنگامنوشتنفیلمنامهیکیازبرادرهاکتاب‬ ‫را باز نگه داشته بود و دیگری به سرعت از روی ان‬ ‫فیلمنامه را می نوشت‪.‬‬ ‫پس معتقدید کــه کارگردان‬ ‫بایــد به اثــر ادبی‬ ‫وفادار بماند؟ چون‬ ‫بســیاری دیگر از‬ ‫فیلم های شما هم‬ ‫جزو اثار اقتباسی‬ ‫هستند می پرسم‪،‬‬ ‫چقدر و چقدر الزم‬ ‫می دانید کارگردان‬ ‫جشنواره هیچ‬ ‫وقت قابل پیش بینی‬ ‫نبوده‪ ،‬خصوصا امسال‬ ‫که از طرف پیرمردها‬ ‫و هنرمندان قدیمی‬ ‫تحریم شده‪ ،‬ممکن‬ ‫است فیلم اولی ها ما‬ ‫را شگفت زده بکنند‪.‬‬ ‫سال قبل کسانی‬ ‫بودند که جشنواره را‬ ‫تحریم نکرده بودند‪،‬‬ ‫اما چون کالس کار‬ ‫خودشان را باالتر‬ ‫از جشنواره فجر‬ ‫می دیدند فیلمشان را‬ ‫نمی فرستادند و یا دیر‬ ‫می رساندند که به کن‬ ‫و جشنواره های دیگر‬ ‫بروند‬ ‫قصه اقتباس شده را باید مال خود کند و‬ ‫شخصیت ها را به دنیای خود دعوت کند؟‬ ‫الزم نیســت حتما قصه را مال خود کند‪ ،‬اما‬ ‫می تواند این انتخاب را داشته باشد‪ .‬می تواند حقوق‬ ‫مادی معنوی اثر را بخــرد و در ان دخل و تصرف‬ ‫کند‪ .‬ولی در مورد جنایت و مکافات که چندین بار‬ ‫اقتباس ناموفق داشته به نظرم یک اقتباس کامال‬ ‫وفادار و کامال سرســپرده به متن اصلی تا به حال‬ ‫انجام نشده و من می خواهم این کار را بکنم‪.‬‬ ‫درمورد فیلم امسالتان‪« ،‬استاد»‪ ،‬فکر‬ ‫می کنید به لحاظ کیفی چه رتبه ای دارد‬ ‫و ایا جایزه ای از هییت داوران کســب‬ ‫می کند؟‬ ‫جشــنواره هیچ وقت قابل پیش بینی نبوده‪،‬‬ ‫خصوصا امسال که از طرف پیرمردها و هنرمندان‬ ‫قدیمی تحریم شده‪ ،‬ممکن است فیلم اولی ها ما‬ ‫را شگفت زده بکنند‪ .‬سال قبل کسانی بودند که‬ ‫جشــنواره را تحریم نکرده بودند‪ ،‬اما چون کالس‬ ‫کار خودشــان را باالتر از جشنواره فجر می دیدند‬ ‫فیلمشان را نمی فرستادند و یا دیر می رساندند که‬ ‫به کن و جشنواره های دیگر بروند‪ .‬بعضی از ان ها‬ ‫که رفیق خودم بودند بهشان پیام دادم گفتم چه‬ ‫خوب شد که فیلمتان به جشنواره نرسید چون اگر‬ ‫می امد قطعا جایزه ای نمی گرفت یا حتی رد می شد‬ ‫ان وقت برای شما خیلی بد بود!‬ ‫حاال که حرف از تحریم جشنوراه شد‬ ‫بگذارید راحت تر و شــفاف تر سراغ‬ ‫این موضوع برویم‪ .‬به نظر شما تحریم‬ ‫جشنوارهضرربیشتریبرایخودهنرمند‬ ‫و زیست بومش نخواهد داشت؟‬ ‫نمی دانم‪ ،‬امیدورام این مساله را درک کنند‪ .‬این‬ ‫بیشتر شبیه یک خودکشی دسته جمعی است‪ .‬به‬ ‫نظر می اید زندگی برایشان بی معنی و پوچ شده و به‬ ‫اندازه کافی هم پول دارند و دلشان می خواهند بری‬ ‫خودشان ماجراهای تازه درست کنند‪.‬‬ ‫با توجه به حساســیت های سیاسی‬ ‫و فرهنگی‪ ،‬پیش بینی می شــود که در‬ ‫مراسمفرشقرمزیادراختتامیهحواشی‬ ‫بحث برانگیزی رقم بخورد‪ .‬از پوشش‬ ‫بازیگــران زن و عــدم رعایت حدود‬ ‫حجاب گرفته تا حرف های بعد از گرفتن‬ ‫جوایز روی سن‪ .‬به نظر شما چقدر این‬ ‫پیش بینی ها ممکن است درست باشد؟‬ ‫در جریان جشــنواره های فجر‪ ،‬ما همیشه با‬ ‫شگفتی رو به رو بوده ایم‪ .‬من نمی دانم فیلم اولی ها‬ ‫و کســانی که در جریان مافیاها و دارودسته های‬ ‫روشنفکری نیستند‪ ،‬چه فیلمهایی ساختند و چند‬ ‫فیلم خوب در بین این فیلمها هست؟ طبیعتا اگر‬ ‫مثل پارسال فیلمهای خوب به طور غیر منتظره ای‬ ‫در بین فیلمهای ارسالی از فیلم‪-‬اولی ها باشد‪ ،‬طبعا‬ ‫بازیگران و عواملش هم از ادمهایی نیســتند که‬ ‫چنین کارهایی بکنند‪...‬‬ ‫منظور شما این است که ممکن است‬ ‫به عمد به فیلم اولی ها جایزه بدهند که‬ ‫جلوی این اتفاق ها گرفته بشه؟‬ ‫نه‪ ،‬اگــر فیلم اولی ها خوب باشــند و هیئت‬ ‫انتخاب و نهایتا هیئت داوران این فیلم ها را مورد‬ صفحه 46 ‫توجه قرار بدهند‪ ،‬ممکن است جلوی این اتفاق‬ ‫گرفته شود‪ .‬فرض کنید بازیگر فیلمی که اولین‬ ‫نقش خود را بازی کرده و می‪-‬خواهد دیده شود‬ ‫و بیشتر کار کند‪ ،‬مســلما چنین رفتارهایی از او‬ ‫سر نمی زند‪.‬‬ ‫شما در دوره قبل عضو هیئت انتخاب‬ ‫بودیدوجومدیریتجشنوارهرابهخوبی‬ ‫درک کردید‪ .‬به نظر شما مدیران ارشاد‬ ‫و تصمیم گیــران بدنه فرهنگی‪ ،‬برای‬ ‫بزنگاه های این چنینی تمهیداتی دارند‬ ‫و برایش برنامه ای دارند؟‬ ‫به نظرم ندارند‪ .‬اما امیدوارم اشتباه کرده باشم‪.‬‬ ‫به نظر میرسد اقای خزایی برای مقابله با تالشهایی‬ ‫برای مخدوش کردن چهره جشــنواره ندارد‪ .‬اما‬ ‫گاهی حوادث خود تعییین کننده هستند‪ .‬ممکن‬ ‫است حضور موثر فیلمســازانی که جزو مافیای‬ ‫سینما نیســتند‪ ،‬حوادث را به نفع اقای خزایی‬ ‫رقم بزنند‪.‬‬ ‫تا امروز که ما صحبــت می کنیم هنوز‬ ‫ترکیــب هیئت انتخاب مشــخص و‬ ‫رسانه ای نشده‪ .‬به نظرتون کمی دیر‬ ‫نیست؟‬ ‫بله دیر شده و علتش هم این است که تعداد‬ ‫زیادی از فیلم ها دیر رسیده‪ ،‬دیر فیلمبرداریشان‬ ‫شروع شده چون پروانه ساخت برایشان دیر صادر‬ ‫شده‪ .‬احتماال هم باید منتظر باشیم تا تعدادی از این‬ ‫فیلمها در روزهای اخر برسند‪ .‬اگر هیئت انتخاب‬ ‫همین امروز هم تشکیل شود و شروع کنند به کار‪،‬‬ ‫شاید بیشتر از هفت‪-‬هشــت تا فیلم برای دیدن‬ ‫وجود نداشته باشد‪.‬‬ ‫چقدر احتمال دارد فیلمهایی که در صف‬ ‫انتظار مانده اند اصال به جشنواره نرسد؟‬ ‫قطعــا تعــداد زیــادی از انها نمی رســد‪.‬‬ ‫خیلی هایش عمدا نمی رسد‪ .‬عده ای قصد دارند‬ ‫جشنوارهراتحریمکنندومسئولیتفیلمرابرعهده‬ ‫نگیرند‪ .‬جشنواره پرماجرایی ست امسال‪...‬‬ ‫با توجه به اینکه تعداد فیلم های دریافتی‬ ‫یک جشنواره از مهمترین معیارهای‬ ‫اعتبار ان جشــنواره است‪ ،‬اتفاقهای‬ ‫امسال در جشنواره فجر و ورودی کم‬ ‫فیلمها چه تاثیری بر کیفیت این رویداد‬ ‫سینمایی خواهد گذاشت؟‬ ‫قطعا تاثیر گذار خواهد بود‪ .‬البته همانطور که‬ ‫گفتمممکناستحضورفیلمسازانگمنام‪،‬صحنه‬ ‫را به نفع اقای خزایی تغییر دهند‪ .‬عالوه بر اینکه‬ ‫در بخش بین الملل اوضاع خوب است و ان طور که‬ ‫خبر امده از بیش از‪500‬کشور برای جشنواره فجر‬ ‫فیلم فرستاده اند‪ .‬در مواقعی که کشوری با امریکا‬ ‫مقابله می کند‪ ،‬فیلمسازهای با مواضع چپ به ان‬ ‫کشور رو می اورند و درست به دلیل همان تبلیغاتی‬ ‫که امریکا علیه ان کشور انجام می دهد با او همراه‬ ‫می شوند‪.‬‬ ‫بعضی معتقدند کــه روی نظر هیئت‬ ‫انتخاب مدیریتی وجود دارد که فیلمها‬ ‫را نه بر اساس معیارهای هنری‪ ،‬که بر‬ ‫اساس معیارهای سیاسی و فرهنگی‬ ‫انتخاب و یا رد می کننــد‪ .‬ایا این ادعا‬ ‫درست است؟‬ ‫بله ســال پیش که در هیئت انتخاب بودم‬ ‫یک شــورای صدور پروانه نمایش وجود داشت‪.‬‬ ‫بعضی فیلمهایی که ما به عنوان کمیته انتخاب‬ ‫می پسندیدیم را رد می کردند و می گفتند چون‬ ‫پردانه نمایش نمی گیرد‪ ،‬پس شــما هم انتخاب‬ ‫نکنید‪ .‬دوتا از فیلمهای خوب جشــنواره ســال‬ ‫پیش به این ترتیب حذف شد‪ .‬یکی «علت مرگ‪:‬‬ ‫نامعلوم» و دیگری هم فیلم «عروسک» ساخته‬ ‫مرحوم اصغر یوسفی نژاد بود‪.‬‬ ‫فیلم «مسیح پسر مریم» هم به همین‬ ‫علت حذف شد؟‬ ‫نه ان فیلم بدی بود‪ .‬به لحاظ معیارهای هنری‬ ‫تایید نشد‪ .‬و بعد هم فشــارهای زیادی از طرف‬ ‫سازمان اوج وارد شد و شخص من را مقصر اصلی‬ ‫سر رد ان فیلم می دانستند‪ .‬این مسائل هست و‬ ‫وقتی در هیئت انتخاب هستیم باید صابون این‬ ‫چیزها را هم به تنمان بزنیم‪.‬‬ ‫درباره فیلمهــای راه یافته به بخش‬ ‫مسابقه هم حاشیه هایی وجود داشت؟‬ ‫بله‪ ،‬دو فیلــم دیگر هم بود کــه می گفتند‬ ‫نمی دانیم پروانه می گیرد یا نه و امادگی داشته‬ ‫باشید که جای این ها فیلمهای دیگری انتخاب‬ ‫بکنید‪ .‬یکی از انها «علفزار» بود‪ .‬که می خواستند‬ ‫ردش کنند اما با اعتراض ما در کمیته انتخاب و‬ ‫اصرار و پیگیری ها نهایتا پروانه گرفت‪.‬‬ ‫فضای تصمیم گیری در هیئت داوران‬ ‫به چه صورت اســت؟ ایا فشــارها و‬ ‫البی هاییبرایانتخاباثاروتخصیص‬ ‫جوایز وجود دارد؟‬ ‫در هیئت داوران این فشارها نسبت به هیئت‬ ‫انتخاب بیشتر است‪ .‬در دوره هایی که داور بودم‬ ‫این فشارها را از سمت نهادها و سازمانهای دولتی‬ ‫احســاس می کردم‪ .‬البته که در هیئت انتخاب‬ ‫هم وجود داشت و خبرهایی می رسید که بعضی‬ ‫فیلمها سفارش شــده اند که به تایید برسند اما‬ ‫مستقیما به خود من چیزی نگفتند‪ .‬این فشارها‬ ‫هم معموال از سوی سازمانهای سینمایی دولتی‬ ‫است‪ ،‬خصوصا فارابی‪ .‬متاســفانه فارابی کارنامه‬ ‫خوبی در تولیدات ســینمایی ندارد و بیشــتر‬ ‫فیلم هایش مصداق «پول حروم کردن» است!‬ ‫امسال هم بخش زیادی از فیلمهای‬ ‫جشــنواره متعلق به فارابی است‪ .‬به‬ ‫نظرتان ایا محتمل است که با توجه به‬ ‫کم بودن تعداد فیلمها‪ ،‬کمیته انتخاب‬ ‫ناچار شــود فیلمهای کم کیفیت را به‬ ‫بخش مسابقه راه دهد؟‬ ‫کمیته انتخاب پارســال هم یــک تعداد از‬ ‫فیلمهای کم کیفیت فارابــی را تایید کرد و وارد‬ ‫لیست کرد‪ .‬امسال هم احتماال این اتفاق خواهد‬ ‫افتاد و تعداد این فیلمها بیشتر خواهد شد‪ .‬علت‬ ‫اصلی ان رابطه نزدیک فاراربی به جشنواره است‪.‬‬ ‫فارابی بخشی از وزارت ارشاد است و چون کار خود‬ ‫را به درستی انجام نمی دهد و فیلمهای ضعیف‬ ‫تولید می کند‪ ،‬جشنواره فجر باید برای ان فیلمها‬ ‫اولویتی قائل شــود‪ .‬نهایتا این سلسله اتفاق ها‬ ‫کیفیت و اعتبار جشنواره را زیر سوال می برند‪.‬‬ ‫فیلم «مسیح‬ ‫پسر مریم»‬ ‫به لحاظ‬ ‫معیارهای هنری‬ ‫تایید نشد‪ .‬و بعد هم‬ ‫فشارهای زیادی‬ ‫از طرف سازمان‬ ‫اوج وارد شد‬ ‫و شخص من را‬ ‫مقصر اصلی سر رد‬ ‫ان فیلم می دانستند‪.‬‬ ‫این مسائل هست‬ ‫و وقتی در هیئت‬ ‫انتخاب هستیم باید‬ ‫صابون این چیزها را‬ ‫هم به تنمان بزنیم‬ ‫درمورد هییــت داوران به نظر می اید‬ ‫که اختالف نظری بین خود داوران در‬ ‫انتخاب لیست جوایز وجود دارد‪ ،‬این‬ ‫فضا چه طور است؟‬ ‫در این مواقع معموال مشخص می شود که داور‬ ‫بر اساس معیارها و سالیق شخصی رای می دهد یا‬ ‫بر اساس معیارهای استاندارد وارزش های واقعی‬ ‫هر اثر‪ .‬خب طبیعی است داوران با صاحبان برخی‬ ‫فیلمها و عواملشان دوســتی های قدیمی دارند‬ ‫و بخواهند در این موقعیت هــا از عضویت و رای‬ ‫خودشان استفاده کنند تا رفیقشان در این رقابت‬ ‫برنده شود و یا شانش گرفتن جایزه اش را افزایش‬ ‫دهد‪ .‬بعضی مواقع هم به دعوا می کشد‪ .‬البته من‬ ‫هم نمی توانم بگویم هیچ گاه اعمال نفوذ نکرده ام‬ ‫برای دوســتم‪ .‬چون این نظرات کامال سلیقه ای‬ ‫اســت‪ .‬مثال وقتی فکر می کنم فالن فیلمبردار‬ ‫شایسته گرفتن جایزه است‪ ،‬شاید علتش این باشد‬ ‫که به خاطر رفاقت و همکاری با او‪ ،‬کارش را بهتر‬ ‫دیده ام‪ .‬البته همیشه سعی می کنم فارغ از همه‬ ‫روابط داوری کنم و نظر کامال کارشناسی بدهم‬ ‫که البته کار بسیار سختی است‪.‬‬ ‫اگر قرار باشد ســال اینده در ترکیب‬ ‫کمیته انتخاب یا هیئت داوران حضور‬ ‫داشته باشید‪ ،‬ترجیح خودتان عضویت‬ ‫در کدام است؟‬ ‫من هر موقع که دعوت بشوم قبول می کنم‪.‬‬ ‫چون فکر می کنم این یک میهمانی اســت و هر‬ ‫کس باید هر چقدر کــه می تواند کمک کند‪ .‬اما‬ ‫کمیته انتخاب کار بسیار ســختی دارد‪ .‬گاه الزم‬ ‫است جمعا‪ 120‬فیلم را ببینند و روزی شش فیلم‬ ‫را از نظر بگذرانند‪ .‬بنابرایــن ترجیح می دهم در‬ ‫هیئت داوران باشم‪.‬‬ ‫از پروژه های قبلی تون برای ما بگید‪،‬‬ ‫یک سریال برای شبکه‪ 5‬داشتید و یک‬ ‫فیلم بلند به نام «فرزند صبح»‪ .‬هر کدام‬ ‫در چه مرحله ای هستند؟‬ ‫سریال رعدوبرق که تحویل ارشیو شبکه‪5‬‬ ‫شده و به احتمال زیاد ماه رمضان امسال پخش‬ ‫خواهد شد‪ .‬و فرزند صبح نیز پروانه نمایش گرفته‬ ‫و شــنبه ‪ 24‬دی در خمین و همزمــان با میالد‬ ‫حضرت زهرا(س) و امام خمینی(ره) طی مراسمی‬ ‫به نمایش درخواهد امد‪ .‬فکر می کنم اکران ان‬ ‫هم مصادف با ‪ 15‬خرداد باشد‪ .‬یک پروژه قرانی‬ ‫هم داریم که با همکاری حوزه انجام می شــود و‬ ‫در حال فیلمبرداری اســت‪ .‬در این کار قران از‬ ‫ابتدا تا انها خوانده میشه و روی ان تصویرگذاری‬ ‫می شود‪ ،‬منتها نوع خواندن متن قران‪ ،‬ترتیل و‬ ‫قرائت و اینها نیست‪ ،‬بلکه نوعی خواندن دراماتیک‬ ‫است‪ .‬مانند سبکی که در انتهای فیلم بازمانده ان‬ ‫مادر ایت الکرســی را می خواند و یا قرائت ایات‬ ‫وحی توســط جبرئیل در فیلم الرساله‪ .‬این کار‬ ‫فیلمی‪17‬ساعته است که تصاویری شبیه تصاویر‬ ‫فیلم ‪ home‬روی ان قرار می گیرد‪ .‬تصاویری از‬ ‫طبیعت‪ ،‬ارامگاه ها‪ ،‬مقابر مقدس و انسانها از دور‬ ‫که هیچ وقت هم نزدیک نمی شود‪ .‬قرار است این‬ ‫کار هم طی شبهای متوالی در شب های ماه رمضان‬ ‫در سینماها به نمایش دراید‪.‬‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 47 ‫سینمای ایران‬ ‫گفت وگواباندرسلیماینکهبهشکلانگهاینجایگزین‬ ‫حمیدفرخ نژاددرفیلم«گل هایابوارده »شد‬ ‫از فر خ نژاد اجازه گرفتم‬ ‫اما به خاطر یک نفر نباید‬ ‫فیلمنابودشود!‬ ‫مصطفی قاسمیان‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪48‬‬ ‫نادر سلیمانی برای همگان نامی اشناست؛ هنرپیشه باسابقه‬ ‫ســینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون که بیش از ‪ 3‬دهه است در عرصه هنر‬ ‫فعالیت می کند و خصوص ًا در اثار طنز‪ ،‬از چهره های محبوب سینما و‬ ‫تلویزیون به شمار می رود‪ .‬او که سال گذشته و در چهلمین جشنواره‬ ‫فیلم فجر‪ ،‬برای بازی در فیلم «ضد» ســاخته امیرعباس ربیعی‪،‬‬ ‫سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد‪ ،‬در‬ ‫هفته های اخیر در فیلم تازه مهرداد خوشبخت با عنوان «گل های‬ ‫باوارده» که پیش از این «پاالیشگاه» نام داشت‪ ،‬بازی کرد‪ .‬در استانه‬ ‫برگزاری چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر‪ ،‬با سلیمانی‬ ‫که یکی از ‪ 4‬بازیگر سیمرغ دار دوره گذشته این رویداد سینمایی‬ ‫است‪ ،‬گپ وگفتی مفصل داشتیم؛ گفت وگویی که البته به جشنواره‬ ‫محدود نماند و از اکران تا تلویزیون را شــامل می شد‪ .‬گفت وگوی‬ ‫ماهنامه صبا را با نادر سلیمانی در ادامه می خوانید‪.‬‬ صفحه 48 ‫از فیلم «گل های باوارده» شــروع‬ ‫کنیم که با بازی شما به عنوان یکی‬ ‫از حاضران بخش سودای سیمرغ‬ ‫معرفی شد‪« .‬باوارده» یعنی چه؟‬ ‫باوارده یکی از قسمت های شهر ابادان‬ ‫و قسمت شــرکت نفتی شــهر است‪ .‬جایی‬ ‫که نفت و پتروشــیمی تحت حفاظت قرار‬ ‫می گیرند‪ .‬در ایــن فیلم نقش من یک ناخدا‬ ‫اســت که جابه جایی یــک بویلــر را به او‬ ‫می سپارند‪ .‬الباقی اش را هم که ببینید‪.‬‬ ‫خالصه داســتانی که از «گل های‬ ‫باوارده» منتشر شــده‪ ،‬می گوید‬ ‫فیلم درباره جابه جایی پاالیشگاه‬ ‫ابادان است‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬ان ها بویلرهای پاالیشــگاه ابادان و‬ ‫دکل های نفتی اســت‪ .‬برای استخراج نفت‬ ‫به این دســتگاه ها احتیاج اســت و اگر این‬ ‫دستگاه ها از بین بروند‪ ،‬استخراج نفت دچار‬ ‫مشکل می شود‪ .‬اشیای بسیار سنگینی است‬ ‫و نباید به دست دشمن بیفتد‪.‬‬ ‫بازی در این نقش چه چالش هایی‬ ‫برایتان داشت؟‬ ‫این نقش متعلق به بنده نبود‪ .‬اقای حمید‬ ‫فرخ نژاد همکار قدیمی ام‪ ،‬حضور نداشــت و‬ ‫اقای سعدی تهیه کننده فیلم به من زنگ زد‬ ‫و من در حال کار در سریال تاریخی «نائله»‬ ‫بودم که تهیه کننده ان هم اقای سعدی بود‪.‬‬ ‫به من گفتند بیا این نقش را بازی کن‪ ،‬چون‬ ‫یک شــخصیت جنوبی اســت و باید کسی‬ ‫نقش را ایفا می کرد که با لهجه جنوبی اشنا‬ ‫بود‪ .‬من هم قبل از پذیرش نقش‪ ،‬به حمید‬ ‫فرخ نژاد زنگ زدم‪ .‬در نهایت امدم و به صورت‬ ‫افتخاری‪ ،‬در فیلم بازی کردم‪ .‬به خاطر خود‬ ‫مهرداد خوشبخت که یکی از دوستان خوب‬ ‫من است و اقای سعدی‪ ،‬این کار را افتخاری‬ ‫بازی کردم‪ .‬البته نقش بلندی نیست‪ ،‬اما اگر‬ ‫این شخصیت نباشــد‪ ،‬از یک نظر مشکالت‬ ‫زیادی در بردن این بویلر ایجاد می شود‪.‬‬ ‫سخت بود؟‬ ‫کال کار در خوزســتان مشکل است‪ .‬در‬ ‫جزر و مــد‪ ،‬بردن یدک کش‪ ،‬ســاعت های‬ ‫کاری و‪ . ...‬در ضمــن بایــد صحنه های من‬ ‫را هــم می گرفتند که من برمی گردم ســر‬ ‫سریالم‪ .‬کار فشردگی خودش را داشت‪ ،‬اما‬ ‫دم اقای ســعدی دمش گرم که همه چیز را‬ ‫تحمل کرد‪ .‬مهرداد خوشــبخت کارگردان‬ ‫هم که هم سال هاست می شناسم‪ ،‬کارگردان‬ ‫خوبی است‪ .‬بخش هایی از نقش من نسبت‬ ‫به فیلمنامه ای که خواندم‪ ،‬حذف شد و علت‬ ‫این بود که زمان زیادی به بخش های دیگر‬ ‫پرداخته شده بود‪ .‬چون زمان فیلم طوالنی‬ ‫می شــد‪ ،‬مهرداد گفت باید بعضی بخش ها‬ ‫را برداریم‪ .‬من هم مشــکلی نداشتم‪ ،‬چون‬ ‫افتخاری امده بودم‪ .‬خوب شــد نســبتا و‬ ‫امیدوارم مردم دوست داشته باشند‪ .‬اما قبل‬ ‫از ان‪ ،‬وقتی سر کار سریال «نائله» بودم‪ ،‬قرار‬ ‫بود که در فیلم اقای باشــه اهنگر کار کنم‪.‬‬ ‫همین جا از ایشان عذرخواهی می کنم‪ .‬یادم‬ ‫است ‪ 2-3‬بار امد و با اقای سعدی حرف زد‬ ‫که نقش بســیار بلند‪ ،‬خوب و زیبایی را که‬ ‫پیشنهاد شده بود‪ ،‬بازی کنم‪ .‬اقای باشه اهنگر‬ ‫اصرار هم کرد و حتی گفت همه ذهنش بازی‬ ‫من در این نقش بوده و گفت حتی اسم این‬ ‫کاراکتر هم نادر اســت‪ .‬رفتم و حرف زدیم‪،‬‬ ‫نقش را توضیح داد و با همدیگر بحث کردیم‪،‬‬ ‫اما ان قدر نقش من در سریال «نائله» زیاد بود‬ ‫که هیچ راه جابه جایی برنامه ها برای حضور در‬ ‫ان فیلم نبود‪ .‬من خیلی ان را دوست داشتم و‬ ‫هر کاری کردیم که بشود با اقای باشه اهنگر‬ ‫در این فیلم کار کنم‪ ،‬اما نشــد و به هر حال‬ ‫خدا نخواست‪ .‬این سومین فیلمی است که‬ ‫امکان پیش نمی اید تا با اقای باشه اهنگر کار‬ ‫کنم‪ .‬بعد که فیلم مهرداد کلید خورد و حمید‬ ‫فرخ نژاد از ان کنار رفت‪ ،‬به من گفتند و من‬ ‫گفتم اصال رویم نمی شود! چطوری به اقای‬ ‫باشه اهنگر بگویم که سر پروژه شما نیامدم‬ ‫و حاال این طور! الحمدهلل این ها همه دوستان‬ ‫خوب همدیگرند و خود اقای باشه اهنگر هم‬ ‫در جریان قرار داشت‪ .‬امیدوارم در سال های‬ ‫اینده باالخره بشــود با ایشان کار کنم‪ .‬یک‬ ‫همشهری خوب و کارگردان باسواد است و‬ ‫خیلی دوست دارم با ایشان کار کنم‪ .‬در فیلم‬ ‫«گل های باوارده» هم صحنه های من را بسیار‬ ‫تند گرفتند تا بتوانم برگردم برای ســریال‬ ‫«نائله»‪ .‬فکر می کنم قرار بود نسخه سینمایی‬ ‫این سریال هم ساخته شود‪ ،‬اما نمی دانم برای‬ ‫ان چه اتفاقی افتاد‪.‬‬ ‫فیلم «گل های باوارده» را دیده اید؟‬ ‫خوب از اب درامده است؟‬ ‫اصال‪ .‬تا حــاال هیچ پالنــی از این فیلم‬ ‫را ندیده ام‪ .‬ان قدر همه چیز ســریع بود که‬ ‫فیلمنامه را هم کامل نخواندم‪ .‬مهرداد پرسید‬ ‫به من اعتماد داری؟ گفتــم اره‪ .‬گفت پس‬ ‫بیا! وقتی که رفتم‪ ،‬فقط توانستم بخش های‬ ‫مربوط به خودم را بخوانم و داســتان فیلم را‬ ‫به اجمال و کلی از کارگردان بشــنوم‪ .‬نقش‬ ‫هم اولش خوب بود و حدود ‪ 8‬یا ‪ 9‬سکانس‬ ‫بود‪ ،‬ولی چون فیلم داشــت طوالنی می شد‬ ‫و مهرداد گفت اگر اشــکال ندارد‪ ،‬بعضی از‬ ‫این ها را نگیریم و من هم گفتم هیچ اشکالی‬ ‫ندارد‪ .‬در نهایت در ‪ 5‬یا ‪ 6‬سکانس کوتاه و بلند‬ ‫حضور داشتم که امیدوارم تاثیرگذار باشد‪ .‬به‬ ‫طور کلی هم خصوصیاتی دارم که دوســت‬ ‫ندارم فیلم را قبل از رونمایی ببینم‪ .‬مثال برای‬ ‫«ابادان یازده ‪ ،»60‬من با مهرداد خوشبخت‬ ‫همکاری کردم و اتفاقاً ان وقت هم سر صحنه‬ ‫یک سریال بودم و بعد از فیلمبرداری‪ ،‬سریع‬ ‫برگشتم برای ساخت ســریال‪ .‬در جشنواره‬ ‫فیلم فجر دیدم بخشــی از فیلم که شــبیه‬ ‫مســتند بود‪ ،‬ان قدر روی من تاثیر گذاشت‬ ‫که بلند شدم و روی مهرداد را بوسیدم‪ .‬گفتم‬ ‫دمت گرم‪ .‬ان قدر احساســی شدم که بغض‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫درســت اســت‪ ،‬اما به هر حال‬ ‫تا حاال هیچ‬ ‫پالنی از این فیلم‬ ‫را ندیده ام‪ .‬ان قدر‬ ‫همه چیز سریع بود که‬ ‫فیلمنامه را هم کامل‬ ‫نخواندم‪ .‬مهرداد‬ ‫پرسید به من اعتماد‬ ‫داری؟ گفتم اره‪ .‬گفت‬ ‫پس بیا! وقتی که‬ ‫رفتم‪ ،‬فقط توانستم‬ ‫بخش های مربوط‬ ‫به خودم را بخوانم‬ ‫و داستان فیلم را‬ ‫به اجمال و کلی از‬ ‫کارگردان بشنوم‬ ‫فیلم تــان امســال در حالی به‬ ‫جشنواره فیلم فجر می رود که شما‬ ‫یکی از برندگان سیمرغ پارسالید‪.‬‬ ‫این شرایط در حس خودتان فرقی‬ ‫ایجــاد می کند؟ اصال بــه جوایز‬ ‫اهمیتی می دهید؟‬ ‫عقیده شــخصی من این است که اصال‬ ‫برنده بودن سیمرغ‪ ،‬مهم نیست‪ .‬دوست دارم‬ ‫رشد کوچک دیگری انجام داده باشم‪ ،‬حتی‬ ‫نه انچنان بزرگ‪ .‬تغییری در بازی ام رخ داده‬ ‫باشد و نمای بهتری را از خودم ببینم‪ .‬ارزوی‬ ‫هر بازیگر این است‪ .‬اگر چنین چیزی اتفاق‬ ‫نیفتاده باشــد‪ ،‬علت کم کاری یا ضعف من‬ ‫یا مشغولیت من نســبت به اثری دیگر بوده‬ ‫است‪ .‬یک مشــکل االن من که در جشنواره‬ ‫پارسال هم گفتم‪ ،‬این اســت که کار ان قدر‬ ‫برای من ســخت شــده که انتخاب هایم به‬ ‫راحتی انجام نمی شود‪ .‬االن هم مثل ان زمان‬ ‫شد‪ .‬سر یک ســریال تاریخی و دینی رفتم‬ ‫که اتفاقاً کار قشنگی هم است‪ .‬یک باره این‬ ‫اتفاق افتاد و از من درخواســت شد‪ .‬من هم‬ ‫بین بودن و نبودن گیر کردم‪ .‬می تونســتم‬ ‫«نه» بگویم‪ ،‬ولی به هر حال کار رفیقم روی‬ ‫زمین می ماند‪ .‬نمی گویم ادم بزرگی هستم‪،‬‬ ‫ولی به هر حال نــگاه کارگردان انتخاب من‬ ‫بود‪ .‬مدیر تولیــد و برنامه ریز هم می گفتند‬ ‫زودتر برســانید‪ .‬بنابراین اینجا مهم گرفتن‬ ‫جایزه و تاثیرگذاری نیست‪ .‬نمی تونم توقع‬ ‫داشته باشــم‪ .‬ادم ها همیشه در برد نیستند‬ ‫و همیشه هم در باخت نیســتند‪ .‬امیدوارم‬ ‫توانسته باشــه به اندازه کوچکی جلو رفته‬ ‫باشــم‪ .‬به هر حال نقش بزرگی نیست‪ .‬مث ً‬ ‫ال‬ ‫در فیلم «ضد» نقش من کام ً‬ ‫ال درشت بود و‬ ‫روی شخصیت کار شده بود‪ .‬برای این پروژه‬ ‫اما یک باره امدم‪ .‬مهرداد هم ســعی کرد تا‬ ‫جای که می شود‪ ،‬برای این که به سریال من‬ ‫لطمه نخورد‪ ،‬سریع صحنه های من را بگیرد‪.‬‬ ‫بنابراین همه این ها تاثیرگذار اســت‪ .‬حاال‬ ‫شاید مردم امسال جشنواره را دوست نداشته‬ ‫باشند و به نظر من حقشــان است‪ ،‬اما از این‬ ‫طرف امیدوارم کسانی که فیلم را می بینند‪،‬‬ ‫ادم ها را نقد نکنند‪.‬‬ ‫شــما و حمید فر خ نــژاد از نظر‬ ‫ظاهری شباهت چندانی به یکدیگر‬ ‫ندارید‪ .‬چطور جایگزین ایشــان‬ ‫شدید؟‬ ‫هر کاراکتــر اندازه‪ ،‬قیافه‪ ،‬شــخصیت‬ ‫و‪ ...‬دارد‪ ،‬ولی جایی هســت که می شود‪ .‬به‬ ‫یاد می اورم وقتی تئاتر کمدی «کالیگوال»‬ ‫را کار می کردیــم‪ ،‬یک بار نشســته بودیم و‬ ‫حرف می زدیــم‪ .‬گفتم این نقــش را بده به‬ ‫من که بازی کنم‪ .‬کارگردان که اســتاد من‬ ‫بود‪ ،‬گفت کالیگوال نمی توانــد فردی چاق‬ ‫باشد‪ .‬شخصیتش الغر و فرتوت است‪ .‬مدتی‬ ‫بعد از ان که حرف ها را کــه زدیم و به قول‬ ‫خودش من را قانع کــرد‪ ،‬از خانم حاجیان‬ ‫که انجا نشســته بودند‪ ،‬پرسید محمدرضا‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 49 ‫زیر ذربین‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪50‬‬ ‫شــریفی نیا نمی اید تــا این نقــش را بازی‬ ‫کند؟ (با خنده) من نــگاه کردم و گفتم رضا‬ ‫شریفی نیا استخوانی است؟ خود کارگردان‪،‬‬ ‫خانم حاجیان و بقیه حاضران زدند زیر خنده!‬ ‫ببینید خب در ان کار هــم حمید فرخ نژاد‬ ‫نبوده‪ ،‬پس باید کار را می خواباندند؟ نمی شود‪.‬‬ ‫من کاری به سیاست ندارم‪ ،‬اما فیلم را نباید به‬ ‫خاطر عقیده یک نفر نابود کرد‪ .‬سرمایه گذار‬ ‫پولی گذاشــته‪ ،‬عوامل دیگر امید داشــتند‬ ‫دیده شــوند و‪ . ...‬هرکس را در قبر خودش‬ ‫می خواباننــد‪ .‬از نظر لهجه هــم هردوی ما‬ ‫جنوبی غلیظ بلدیم‪ ،‬چون هردو اهل ابادانیم‪.‬‬ ‫به همین دلیــل با وجودی کــه صد درصد‬ ‫بازیگران بهتری از من در ابادان و خوزستان‬ ‫هست‪ ،‬اما ان لحظه تهیه کننده که مشترک‬ ‫بین سریال من و فیلم ان ها بود‪ ،‬من را دعوت‬ ‫کرد‪ .‬به خاطر رفاقت با مهرداد و اقای سعدی‪،‬‬ ‫افتخاری هم کار کردم‪.‬‬ ‫شما اهل ابادان هستید و برای چند‬ ‫اثر در سال های اخیر مثل «گل های‬ ‫باوارده»‪« ،‬پسر دلفینی» و «ابادان‬ ‫یازده ‪ »60‬لهجه ابادانی داشتید‪.‬‬ ‫اگر باز هم پیشــنهاد شود‪ ،‬قبول‬ ‫می کنید؟ نگران نیستید که این طور‬ ‫پیشنهادها زیاد شود؟‬ ‫(با تاکید زیــاد) صد درصــد! این قدر‬ ‫ناراحتم که نتوانستم فیلم اقای باشه اهنگر‬ ‫را بروم‪ .‬شاید باور نکنید‪ ،‬وقتی فیلمنامه اش‬ ‫را می خوانــدم‪ ،‬گریه کردم‪ .‬خیلی دوســت‬ ‫داشتم سر این کار باشم‪ ،‬اما فکر می کنم خدا‬ ‫نخواست‪ .‬به هر حال من برای شهرم و برای‬ ‫مردمم جان می دهم‪ .‬تا جایــی که در توانم‬ ‫هست‪ ،‬کار می کنم‪ .‬الف هم نمی زنم‪ .‬دوستان‬ ‫می دانند‪ ،‬در ســختی های ابادان مثل سیل‬ ‫انجا بودم‪ .‬واقعا ابادان و خوزستان یتیم است‪.‬‬ ‫شک نکنید‪ .‬از حاجی سعدی هم پرسیدم چرا‬ ‫ابادان کار می کنی؟ می گفت این قدر که این‬ ‫مردم خون گرمند‪.‬‬ ‫در این سال ها اثار طنز زیادی بازی‬ ‫کردید‪ ،‬ولی در نهایت برای فیلمی‬ ‫غیرکمدی از جشنواره فیلم فجر‬ ‫جایزه گرفتید‪ .‬این اتفاق به شما‬ ‫کمک کرد که در یک ســال اخیر‬ ‫پیشــنهادات غیرکمدی بیشتری‬ ‫داشته باشید؟‬ ‫وقتــی در دانشــگاه درس بازیگــری‬ ‫می خوانــدم‪ ،‬همیشــه کارهــای جدی و‬ ‫تراژیک ها را دوســت داشــتم و این را همه‬ ‫دوستانم می دانســتند‪ .‬اقای رادش دوست‬ ‫خوبم بازیگر طنز بسیار خوب‪ ،‬خیلی به من‬ ‫پیشنهاد می داد که کمدی بازی کنم‪ ،‬و من‬ ‫وارد این کار شــدم‪ .‬این اتفاق برخورد کرد‬ ‫به سریال «ســاعت خوش» و ما قابلیتش را‬ ‫داشتیم و معروف شــدیم و‪ . ...‬ولی همیشه‬ ‫دوست داشتم و پارســال هم گفتم که یکی‬ ‫از ارزوهایم این اســت که نقش یک عاشق‬ ‫دیوانه را بــازی کنم‪ ،‬نقش یــک جانباز را‬ ‫بازی کنم‪ .‬خواســته قلبی خــودم بود‪ .‬اثار‬ ‫جدی برایم خیلی راحت بود‪ ،‬ولی متاسفانه‬ ‫دقیقاً قبل از ممنوع الکاری ‪ 3‬ســاله‪ ،‬استاد‬ ‫بیضایی خواست در یک پروژه اش بازی کنم‪،‬‬ ‫اقای مهرجویی می خواســت بــا گروه مان‬ ‫کار کند‪ ،‬اســاتید دیگری مثل اقای افخمی‬ ‫هم می خواست با این گروه کار کند و حتی‬ ‫«ضیافت» اســتاد کیمیایی هم قرار بود با‬ ‫بچه های «ســاعت خوش» باشــد و این را‬ ‫همه دوســتان می دانند‪ .‬مهران‪ ،‬من‪ ،‬رادش‬ ‫و‪ ...‬بودیم‪ .‬یک نگاه اشــتباه وجود داشت که‬ ‫الحمدهلل در حال از بین رفتن است‪ .‬مث ً‬ ‫ال االن‬ ‫پژمان جمشیدی طنز کار می کند‪ ،‬اما دیدم‬ ‫در کار اقای رادان (علف زار) کار جدی کرده‬ ‫اســت‪ .‬باید این اجازه را به بازیگرها بدهند‪،‬‬ ‫چون کار بازیگر این اســت‪ .‬کار بازیگر این‬ ‫نیست که در یک ژانر بدرخشد و در ژانر دیگر‬ ‫خراب کند‪ .‬تهیه کننده ها جرات داشته باشند‬ ‫که برای اثر جدی‪ ،‬سراغ بازیگر اثار کمدی‬ ‫بروند‪ .‬در فیلم «ضد» اقای محمدرضا شفیعی‬ ‫این جرات را داشت و اقای ربیعی هم به عنوان‬ ‫کارگردان همین جرات داشت که با من کار‬ ‫کرد‪ .‬این انتخاب هردویشان بود که گفتند‬ ‫نادر سلیمانی می تواند این کار را انجام دهد‪.‬‬ ‫اکثر بازیگرها به من تبریک گفتند‪ .‬مث ً‬ ‫ال وقتی‬ ‫رفتم که فیلم شهاب حسینی را ببینم‪ ،‬به من‬ ‫گفت باورم نمی شد که این طوری کار کردی‪.‬‬ ‫خدا را هــزار بار شــاکرم‪ .‬در کار مهرداد هم‬ ‫سعی نکردم طنز کار کنم‪ .‬شخصیت ناخدا‬ ‫این جا بسیار جدی‪ ،‬سخت و قالب ناپذیر‪ ،‬ولی‬ ‫باوجدان است که نشــان می دهد جنوبی ها‬ ‫چه رگ وریشه ای دارند‪ .‬این خیلی مهم است‪.‬‬ ‫نقشم در «التاری» هم چیزی بین این دو بود‪.‬‬ ‫در سریال «نائله» هم بسیار جدی ام و نقشم‬ ‫بســیار متفاوت با یک گریم متفاوت است‪.‬‬ ‫خیلی از بزرگان دیدند و باورشان نمی شد که‬ ‫این شخصیت منم‪ .‬این را هم بگویم که دیگر‬ ‫کسی برای نقش طنز سراغ من نمی اید! (با‬ ‫خنده) اشکالی هم ندارد‪ ،‬تجربه خوبی است و‬ ‫امیدوارم نقش های خوبی بازی کنم‪.‬‬ ‫کارنامه سینمایی شــما به لحاظ‬ ‫کمیت و کیفیــت تغییرات زیادی‬ ‫داشته‪ .‬می خواهید ژانرهای جدید‬ ‫را امتحان کنید؟‬ ‫در ســال های اخیر در کار طنز کودک‬ ‫افتادم‪ .‬چــرا؟ به خاطر نگاهم بــه کودکان‬ ‫سرزمینم‪ .‬به نظرم وظیفه ماست که اول به‬ ‫کودکان سرزمینم هنر را یاد بدهیم‪ .‬اگر هنر‬ ‫در وجود کودکانمان درست زنده شود‪ ،‬به طور‬ ‫مثال اگر بچه ها‪ ،‬رد شدن از از عرض خیابان‬ ‫را از پلیس راهنمایی و رانندگی یاد نگرفتند‪،‬‬ ‫وظیفه من است که با لباس کودک و‪ ...‬این را‬ ‫به کودک یاد بدهم و بگویم اگر می خواهی از‬ ‫عرض خیابان رد شوی‪ ،‬از خط کشی رد شو‪.‬‬ ‫حتی در سال ‪ 1400‬که «ضد» را کار کردم‪،‬‬ ‫دقیقاً وسط تصویربرداری «بچه محل» بودیم‪.‬‬ ‫با اقای اقاجانزاده تهیه کننده هماهنگ کردم‬ ‫همیشه‬ ‫دوست داشتم‬ ‫و پارسال هم‬ ‫گفتم که یکی از‬ ‫ارزوهایم این است‬ ‫که نقش یک عاشق‬ ‫دیوانه را بازی کنم‪،‬‬ ‫نقش یک جانباز را‬ ‫بازی کنم‪.‬‬ ‫خواسته قلبی‬ ‫خودم بود‬ ‫و سر صحنه «ضد» رفتم‪ .‬من نسبت به کار‬ ‫کودک دغدغه دارم و می گویم ای کاش ‪70‬‬ ‫درصد برای کودکان ساخته می شد؛ کودکانی‬ ‫که الیق خوبی ها هســتند‪ .‬مث ً‬ ‫ال فیلم «پسر‬ ‫دلفینی» را که من دوبله کردم‪ ،‬دیدید چقدر‬ ‫خوب فروخت‪ .‬واقعا ما انیمیشن کم داریم‪.‬‬ ‫ممکن است سالی یک انیمیشن داشته باشیم‬ ‫و برای کودک کار نمی کنیم‪ ،‬چون می گوییم‬ ‫فروش نمی کند‪ .‬اکثر فیلم های سال های قبلم‬ ‫برای کودک بود‪ ،‬اگرچه طنز بود‪.‬‬ ‫شــما به عنوان بازیگر تلویزیون‬ ‫شناخته می شــوید‪ ،‬اما در نهایت‬ ‫در مهمترین جشــنواره سینمایی‬ ‫کشــور جایزه گرفتیــد و تقدیر‬ ‫شدید‪...‬‬ ‫مــن در تلویزیون هم جایــزه گرفته ام‪.‬‬ ‫من برای «باغ مظفــر» جایزه بازیگری را در‬ ‫تلویزیون گرفتم و همچنین برای ســریال‬ ‫«ستایش»‪.‬‬ ‫از یک منظر‪ ،‬شــاید این اتفاق‪،‬‬ ‫کنایه ای باشد به این که اگرچه در‬ ‫تلویزیون دستمزدها پایین تر است‬ ‫و به جذابیت حوزه سینما نیست‪،‬‬ ‫اما از نظر هنر بازیگری‪ ،‬شــاید‬ ‫نتوان گفت تلویزیــون پایین تر‬ ‫است‪ .‬نظر شما چیست؟‬ ‫قالب سینما و تلویزیون فرق دارد؛ قاب ها‬ ‫و حتی نماهایی که می گیرند‪ ،‬متفاوت است‪.‬‬ ‫حتی بیننده ها هم فرق دارد‪ .‬بازیگری هم که‬ ‫به ســینما می اید‪ ،‬می داند برای پرده ‪ 12‬یا‬ ‫‪ 13‬متری بازی می کند‪ .‬امــا بگذارید کمی‬ ‫خالص تر و بی رودربایستی بگویم‪ ،‬اصال دل‬ ‫تلویزیون به حال بازیگراش نمی سوزد‪ .‬برای ما‬ ‫در تلویزیون کار می کنیم‪ 1000 ،‬بازی و بهانه‬ ‫درمی اورند‪ .‬علتش را هم نمی دانم‪ 2 .‬درصد از‬ ‫ازادی هایی که در سینما هست‪ ،‬در تلویزیون‬ ‫نیســت‪ .‬این ها انتقاد نیست‪ ،‬من می خواهم‬ ‫بگویم باید زودتر بجنبیــد‪ ،‬چراکه فیلم ها‬ ‫و ســریال های ماهواره امده و باید تماشاگر‬ ‫جذب کنید‪ .‬هدف تلویزیون این هســت که‬ ‫تماشاگر را جذب کند‪ ،‬ولی بیشتر می خواهد‬ ‫به او اموزش بدهد‪ .‬این یک ایراد است و من‬ ‫حاضرم در این باره حرف بزنم و بحث کنم‪ .‬من‬ ‫خودم برای بچه ها اموزش می دهم‪ .‬برنامه ای‬ ‫در شبکه ‪ 5‬داشتیم که بچه ها عاشقش بودند‬ ‫و حاال شــبکه جام جم پخش می کند‪ .‬من‬ ‫در «محله گل و بلبل» هم هســتم و ان را با‬ ‫رویکرد اموزشی می سازیم‪ .‬این ها درست‪ ،‬اما‬ ‫تلویزیون می خواهد سریال های بزرگ ترها‬ ‫هم تک بعدی باشد و بگوییم شخصیت خوب‪،‬‬ ‫همیشه برنده است‪ .‬در حالی که در واقعیت‪،‬‬ ‫خیلی وقت ها خوب ها ضــرر می کنند‪ .‬این‬ ‫ضعف فیلمنامه نویســی اســت که همیشه‬ ‫نیروهای منفی را ضعیف نمایش بدهیم‪ .‬در‬ ‫حالی که در تمام دنیــا می بینیم نیروهای‬ ‫منفی خیلی قوی اند‪ ،‬به طوری که دل خیلی‬ ‫از تماشــاگران برای منفی ها می سوزد‪ .‬من‬ صفحه 50 ‫نمی گویم این طور بسازیم‪ ،‬ولی باید در انتها‬ ‫نیروی مثبت موفق شود‪ .‬از «ارباب حلقه ها»‬ ‫مثال می زنم که در جنــگ بین دو گروه ان‪،‬‬ ‫نور بر تاریکی پیروز می شود‪ .‬طوری است که‬ ‫می پذیری نور پیروز شد‪ .‬در مقابل ما ان قدر‬ ‫در این زمینه‪ ،‬در تلویزیون اسراف می کنیم که‬ ‫خراب می شود‪ .‬همچنین چون می خواهیم‬ ‫اثر طوالنی تر شود‪ ،‬به ان اب می بندیم‪ .‬چرا‬ ‫بعضی از سریال ها در ذهن همه می ماند؟ چرا‬ ‫فصل دوم سریال ها ضعیف می شود و فصل‬ ‫ســوم همه را دلزده می کند؟ وقتی سریال‬ ‫خوب باشد‪ ،‬ســری دوم باید باید به مراتب‬ ‫قوی تر باشــد‪ ،‬یعنی باید نویسنده ‪ 10‬برابر‬ ‫هم از نظر مالی و هم از نظر نیروی انســانی‬ ‫و ایده هــای جدید تقویت شــود‪ .‬این کار را‬ ‫بکنید و ببینید مخاطب تلویزیون بیشــتر‬ ‫می شود یا نمی شود‪ .‬ببخشــید‪ ،‬اما ما االن‬ ‫سریال های قدیم را تماشا می کنیم‪ .‬امیدوارم‬ ‫عزیزانی که در راس تلویزیون هستند‪ ،‬از رویا‬ ‫بیدار شــوند و بدانند صنعت تصویر در دنیا‬ ‫عجیب وغریب است و ســرعت سریال های‬ ‫دنیا این قدر باالست که اجازه نمی دهد سراغ‬ ‫تلویزیــون خودمان برویم! چــرا؟ بودجه را‬ ‫به تهیه کننده کم می دهند‪ .‬ما ســر سریال‬ ‫می رویم و دستمزدمان را طلب می کنیم‪ ،‬اما‬ ‫می گویند ببخشید هنوز نداده اند‪ .‬به بازیگر‬ ‫چه ربطی دارد؟ در ســینما این طور نیست‪،‬‬ ‫می دانیم کار که تمام شد‪ ،‬باید پولت را گرفته‬ ‫باشی و می گیری‪ .‬من با تمام این سختی ها‪،‬‬ ‫می گویم بچه ای که در خانه نشسته‪ ،‬شاید با‬ ‫این گرانی ها بودجه نداشته باشد که به سینما‬ ‫برود‪ .‬حداقل وظیفه من است که در تلویزیون‬ ‫طوری بازی کنم که بچه ها شاید و بزرگترها‬ ‫هم راضی شوند‪ .‬وظیفه من به عنوان بازیگر‪،‬‬ ‫این است که برای یک یا ‪ 2‬ساعت ذهنش را‬ ‫ازاد کنم‪.‬‬ ‫امسال انیمیشــن «پسر دلفینی»‬ ‫اکران شد که شما از صداپیشگان‬ ‫ان بودید‪ .‬این تجربه چطور بود؟‬ ‫من قب ً‬ ‫ال کار انیمیشــن نکــرده بودم‪،‬‬ ‫اما االن خیلی دوســت دارم کــه باز هم کار‬ ‫کنم‪ ،‬چون ک ً‬ ‫ال عاشــق انیمیشــن هستم‪.‬‬ ‫اگر بگویند بیا لبــاس مخصوص تنت کن و‬ ‫در انیمیشــن بازی کن‪ ،‬بالفاصله می روم و‬ ‫اص ً‬ ‫ال به دســتمزدش هم کاری ندارم‪ .‬شاید‬ ‫باورتان نشود‪ ،‬ولی هر انیمیشنی که بگویید‪،‬‬ ‫با بچه هایم دیده ام‪ .‬من عاشق این هستم که‬ ‫صداوسیما و سینما ‪ 10‬فیلم انیمیشن کودک‬ ‫داشته باشد و ‪ 2‬سینمایی!‬ ‫ولی کار شما کساد می شود!‬ ‫اشکالی ندارد‪ .‬نگران نباشید‪ .‬با وضعیت‬ ‫امروز سینما‪ ،‬اص ً‬ ‫ال ‪ 2-3‬سال دیگر بازیگرها‬ ‫خانه نشــین می شــوند! (با خنده) حداقل‬ ‫صداپیشگی انیمیشن انجام بدهیم! انیمیشن‬ ‫بچه شــما را تربیت می کند‪ .‬من ‪ 3‬تا طرح‬ ‫فیلم سینمایی انیمیشن نوشتم و می خواهم‬ ‫بدهم به نویسنده ها که روی ان ها کار کنند‪.‬‬ ‫انیمیشن فوق العاده خوب اســت‪ ،‬اما این را‬ ‫هم بگویم که اگر در انیمیشن هم سمت این‬ ‫برویم که همه چیز ان تربیتی شود‪ ،‬ان وقت‬ ‫فقط یک بال داریم‪ .‬با یک بال نمی شود پرواز‬ ‫کرد‪ .‬اگر در انیمیشن هم خوب و بد را کنار هم‬ ‫بگذاریم‪ ،‬خود بچه انتخاب می کند که خوب‬ ‫باشد یا بد‪ .‬اگر شخصیت بد را شیرین کنی‪،‬‬ ‫همه ان را دوست دارند‪ ،‬ولی وقتی می بینند‬ ‫ان بوده که تمام بدبختی ها را برای بچه خوب‬ ‫به وجود اورده‪ ،‬از بد متنفر می شــوند‪ .‬نظر‬ ‫شخصی من این اســت که در هر فیلم باید‬ ‫روانشناس داشته باشیم و حتی قبل از ساخت‬ ‫فیلم‪ ،‬استوری بورد بکشیم و بدانیم چه چیزی‬ ‫می ســازیم‪ .‬ان وقت اســت که می دانیم به‬ ‫درد چه رده ســنی می خــورد‪ .‬در حالی که‬ ‫االن این طور نیست و بچه های کشورمان تا‬ ‫نیمه شــب اثاری می بینند که مناسب سن‬ ‫ان ها نیســت‪ .‬در حالی که ما انیمیشن های‬ ‫خیلی کمی داریم‪ .‬در دنیا متفاوت اســت و‬ ‫این کوته فکری‬ ‫است‪ .‬اگر برای‬ ‫بچه ‪ 7‬ساله‪ ،‬این‬ ‫کارها را نکنی‪،‬‬ ‫جذب نمی شود‪ .‬با‬ ‫به قول ان ها رقص‬ ‫و حرکات موزون‬ ‫مورچه ها‪ ،‬بچه را‬ ‫جذب می کردیم و‬ ‫بعد بهش درس‬ ‫می دادیم‪ .‬این قانون‬ ‫هنر است‪.‬‬ ‫انیمیشن های ان ها روح من ‪ 56‬ساله را جذب‬ ‫می کند‪ .‬در حالی که ما ایــن همه انیماتور‬ ‫درجه یک در ایران داریم‪ .‬فضــا هم باید باز‬ ‫باشد و به سازنده ها زیاد گیر ندهیم‪.‬‬ ‫در سا ل های اخیر بازیگری برای‬ ‫چند اثر عموپورنگ را در تلویزیون‬ ‫تجربه کردید کــه جملگی موفق‬ ‫بودند و حتی از خیلی سریال های‬ ‫معمــول تلویزیون در ســاعات‬ ‫اصلی هم پربیننده تر بودند‪ .‬در کار‬ ‫عموپورنگ و گروهش چه می بینید‬ ‫که این طور موفق اند؟‬ ‫شما «ساعت خوش» را دیده اید؟‬ ‫نه‪ ،‬به سن من نمی خورد‪.‬‬ ‫در «ســاعت خوش» گروه جوانی کار‬ ‫می کردند که همه دانشــجوی رشــته های‬ ‫هنری بودند؛ اغلــب بازیگری یا کارگردانی‪.‬‬ ‫من‪ ،‬رادش و‪ . ...‬یعنی کسی از وسط خیابان به‬ ‫صحنه نیامده بود و همه تحصیالت داشتند‪.‬‬ ‫این گروه مثل انگشتان یک دست همدل و‬ ‫همگون بود و وقتی هرکس طرحی می داد‪،‬‬ ‫طرح بین این ‪ 10-20‬نفر شور می شد و نقاط‬ ‫قوت و ضعف ان درمی امد‪ .‬مشابه همین را‬ ‫اقایان درویشعلی پور نویسنده و کارگردان‬ ‫با بازیگرهای خوب که اکثرا ً تئاتری اند‪ ،‬اجرا‬ ‫می کنند‪ .‬وقتی محمد درویشعلی پور متن را‬ ‫می اورد‪ ،‬روخوانی می کردیم و بین ‪ 20‬تا ‪40‬‬ ‫دقیقه درباره متنی که قرار بود ان روز بازی‬ ‫کنیم‪ ،‬شــور می کردیم‪ .‬نقاط ضعف را کنار‬ ‫می گذاشتیم و به جای ان بداهه می گذاشتیم‪.‬‬ ‫اقای درویشعلی پور اوکی می داد و برای اجرا‬ ‫می رفتیم‪ .‬همه ما هم اشنایی کامل با کودک‬ ‫داشتیم و یک امتیاز بزرگ داستان‪ ،‬این بود‪.‬‬ ‫تهیه کننده هم پای کار مــا بود و نمی گفت‬ ‫سریع بگیر که وقت نداریم‪ .‬مث ً‬ ‫ال یک وقت من‬ ‫می گفتم احمد جان امروز حالم خوب نیست‬ ‫و نمی توانم‪ .‬می گفت خســته بناشی و برو‬ ‫خانه‪ .‬نه بازیگر‪ ،‬بلکه هیچ کس نمی تواند ‪24‬‬ ‫ساعته خوب باشد‪ .‬وقتی حالم خوب نباشد‪،‬‬ ‫چطور می توانم خوب کار کنم؟ بعضی کارها‬ ‫این طور نیســت و می گوینــد از صبح لقمه‬ ‫خوب بخور‪ ،‬چون زمستان است و روز کوتاه‪.‬‬ ‫پس تا ساعت ‪ 3‬یا ‪ 4‬بعدازظهر کار می کنیم‬ ‫و بعد فرصت داریم ناهــار بخوریم‪ .‬این کار‬ ‫خودش کمــدی اســت! در کار عموپورنگ‬ ‫این طوری نبود و تا جایی که انرژی داشتیم‪،‬‬ ‫تصویر می گرفتیم‪ .‬بین مــن‪ ،‬عموپورنگ و‬ ‫دیگران هیچ فرقی نبــود‪ .‬یک وقت عده ای‬ ‫پیدا شدند که می گفتند بچه های عموپورنگ‬ ‫سر صحنه می رقصند‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬یــادم هســت‪ .‬خصوصاً به‬ ‫حرکات موزون مورچه ها انتقاد شد‪.‬‬ ‫این کوته فکری اســت‪ .‬اگر برای بچه ‪7‬‬ ‫ساله‪ ،‬این کارها را نکنی‪ ،‬جذب نمی شود‪ .‬با به‬ ‫قول ان ها رقص و حرکات موزون مورچه ها‪،‬‬ ‫بچه را جذب می کردیــم و بعد بهش درس‬ ‫می دادیم‪ .‬این قانون هنر است‪.‬‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 51 ‫سینمای ایران‬ ‫مروری بر کاندیداهای اسکار در بخش هبرتین مستند سال‬ ‫سیاست های اسکاری‬ ‫در کنار واقع بینی‬ ‫در کنار بخش داستانی‪ ،‬یکی از مهم ترین و حرفه ترین بخش های جایزه اسکار‪ ،‬بخش‬ ‫مستندها است‪ .‬شاید در برخی موارد جایزه های سینمایی اسکار مورد نقد قرار گیرد اما‬ ‫بخش مستند کمامان با اعتبار باالیی به سمت جلو حرکت می کند و مخاطبان مختلف‬ ‫جهان مستند‪ ،‬منتظر هستند تا با برنده جایزه امسال اشنا شوند‪ .‬در این گزارش به مرور‬ ‫کاندیداهای اسکار می پردازیم‪ .‬کاندیداهایی که همگی ارزش های روایی و کیفی باالیی‬ ‫دارند اما نمی شود سیاست گذاری اسکار را برای انتخابشان نادیده گرفت‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪52‬‬ ‫احسان مفیدی کیا‬ صفحه 52 ‫اتش عشق | سارا دوسا‬ ‫‪FIRE OF LOVE‬‬ ‫عاشقانه ای در دهانه ی اتشفشان ‬ ‫«اتش عشــق»‬ ‫یــک مســتند‬ ‫زندگی نامــه ای و‬ ‫زوج‬ ‫عاشــقانه اســت‪.‬‬ ‫اتش فشان شناس فرانسوی‬ ‫کاتیا و موریس کرافت‪ ،‬همه ی‬ ‫عمرو عشقشان را صرفمطالعه‬ ‫بر روی اتشفشان ها می کنند و هر کجای‬ ‫دنیا که غرش زمین خبر از فوران می دهد‪،‬‬ ‫خود را می رسانند و زود بساط علم و تصویر‬ ‫را علم می کنند‪ .‬فیلم ها همه ارشیو قدیمی‬ ‫خانواده ی کرافت اســت‪ ،‬بازیگران اصلی‬ ‫مستند هم ان دو هستند و همانطور که متن‬ ‫در جایی از فیلم اذعان می کند‪ ،‬صدها ساعت‬ ‫تصویر‪ ،‬هزاران فریم عکس و میلیون ها سوال‬ ‫از کاتیا و موریس باقی مانده است‪.‬‬ ‫یک جمله کلیدی در متن درخشــان‬ ‫مستند هســت که به نظر راهگشای فهم‬ ‫نسبت بین این زوج عاشق و هم عشق ان‬ ‫دو به اتشفشان هاست‪« ،‬فهمیدن نام دیگر‬ ‫عشق است»‪ ،‬و این درک متقابل از هم و از‬ ‫شــرایطی که در ان قرار دارند در جمله به‬ ‫جمل ه و پالن به پالن مستند جاری است‪ ،‬مث ً‬ ‫ال‬ ‫جایی که در مصاحبه ای از موریس درباره ی‬ ‫رابطه شان می پرسد و او می گوید‪« :‬این یک‬ ‫رابطه ی اتشفشانی اســت‪ ،‬ما فوران های‬ ‫زیادی داشته ایم»‬ ‫اگر بخواهم بارزتریــن ویژگی و قله ی‬ ‫نقاط قوت این مســتند را بیان کنم‪ ،‬باید‬ ‫بگویم‪ :‬تدوین‪ ،‬تدوین و تدوین! مســتند‬ ‫برمبنای تصاویر ارشیوی است و روایت از‬ ‫دل تدوین بیرون امده اســت‪ .‬پیداست که‬ ‫رابطه ی درست و عمیقی بین کارگردانی و‬ ‫تدوین شکل گرفته و نتیجه کات هایی است‬ ‫که گویی برای هر جاگذاری ان به صدم های‬ ‫ثانیه و فریم ها نیز توجه شده است‪ ،‬از همین‬ ‫روست که ارین کاسپر و جوسلین چاپوت‪،‬‬ ‫تدوینگران مستند‪ ،‬سزاوار جایزه تدوین از‬ ‫جشنواره سان دنس و سینما چشم بوده اند‪.‬‬ ‫همچنین صدا در مســتند اتش عشق‬ ‫شخصیتی قابل ســتایش دارد‪ ،‬چه صدای‬ ‫نریتور که اهنگین و رازالود متن ادبی‪ ،‬جذاب‬ ‫و رمانتیک را می خواند و چه الیه ای که حاصل‬ ‫کار صداگذار اســت و به حق توانسته یکی‬ ‫دو پله کیفیــت کار را باالتر ببرد‪ .‬بیفزایید‬ ‫موسیقی جذاب اثر را که در جابجای کار و با‬ ‫مهندسی خالقانه حضور دارد و گوش نواز و‬ ‫دوست داشتنی است‪.‬‬ ‫سارا دوســا تهیه کننده و کارگردان‬ ‫امریکایی‪ ،‬معموالً در اثارش بر روابط انسانی‬ ‫متمرکز است و اغلب این کار را بر بستری از‬ ‫اسطوره ها‪ ،‬بوم شناســی‪ ،‬اقتصاد یا مسائل‬ ‫اینچنینــی انجام می دهــد‪ .‬حتم ًا چنین‬ ‫توجهی از مطالعات دانشگاهی او در حوزه‬ ‫مردم شناســی اقتصاد و جغرافیای قدرت‬ ‫برمی اید‪.‬‬ ‫توجه ها به اخرین ساخته ی سارا دوسا‬ ‫بعد از اولیــن اکران‬ ‫در ســان دنس فوران کرد‪ ،‬جایی که‬ ‫غول هایپخشاثارسینماییمثلنتفلیکس‪،‬‬ ‫امازون‪ ،‬سونی‪ ،‬یونیورسال و پارامونت برای‬ ‫خرید حق پخش «اتش عشق» صف کشیدند‬ ‫و در نهایت نشنال جئوگرافی برنده ی این‬ ‫رقابت شد و البته سودش را در گیشه برد‪،‬‬ ‫چون این فیلم عنوان موفق ترین مستند سال‬ ‫‪ 2022‬را از ان خود کرد‪.‬‬ ‫یکی دیگر از شــیرین کاری های خانم‬ ‫کارگردان اینکه همان ابتدای کار‪ ،‬اخرش‬ ‫را گفته بــود و وقتی هم که مــا را در پایان‬ ‫دوباره به پای کوه اونزن ژاپن در سال ‪۱۹۹۱‬‬ ‫برمی گرداند و پایان اتشــین یک عشق‬ ‫من مخاطب دیگر ان‬ ‫اتشین را بازمی گوید‪ِ ،‬‬ ‫ادم قبلی نیستم‪.‬‬ ‫همه ی ان هایی که نفس می کشند |‬ ‫شوناک سن‬ ‫‪ALL THAT BREATHES‬‬ ‫برای ان پرنده ی سیاه بادبادکی‬ ‫روی پوســتر فیلم با فونت درشــت‬ ‫نوشــته‪« :‬اولیــن مســتندی که‬ ‫جایز ه ی بهترین مستند را‬ ‫در سان دنس و کن برده»‬ ‫و باقی یک قاب رخ به‬ ‫رخ از یک مرد جوان‬ ‫و پرنــد ه ی کوچک‬ ‫شکاری است و همین‬ ‫برای اینکــه مخاطب‬ ‫سینمای مستند را ترغیب به دیدن‬ ‫اخرین ساخته ی شــوناک سن کند‬ ‫کافی است‪.‬‬ ‫وضع زیســت محیطی در دهلی نو‬ ‫واقع ًا عجیب و غریب است‪ ،‬تقریب ًا مثل‬ ‫بیشتر چیزهای دیگر در هند‪ .‬قاب هایی که‬ ‫مستند از حجم زباله ها و پرسه زدن حیوانات‬ ‫بین ا ن ها به تصویر کشیده واقع ًا مضطرب‬ ‫کننده اند‪ .‬حجم سیاه دود و مه باعث شده این‬ ‫شهر‪ ،‬یکی از الوده ترین مکان ها برای زندگی‬ ‫یک جمله کلیدی‬ ‫در متن درخشان‬ ‫مستند هست‬ ‫که به نظر‬ ‫راهگشای فهم‬ ‫نسبت بین‬ ‫این زوج عاشق‬ ‫و هم عشق ان دو‬ ‫به اتشفشان هاست‪،‬‬ ‫«فهمیدن نام دیگر‬ ‫عشق است»‬ ‫در جهان باشد‪ .‬اما ان باال‪ ،‬شاید کمی باالتر از‬ ‫الودگی یک پرنده ی شکاری کوچک دارد‬ ‫تالش می کند که در این حجم چرک و به هم‬ ‫فشرده غرق نشود و البته پیداست مقاومتش‬ ‫چندان دیرپا نخواهد بود‪.‬‬ ‫ندیــم شــهزاد و محمــد دو برادر‬ ‫اهل وزیراباد هند‪ 20 ،‬ســال گذشته ی‬ ‫زندگی شــان را وقف مراقبــت از این‬ ‫«بادبادک های سیاه» کرده اند و در خانه ی‬ ‫کوچک خودشــان که حاال تبدیل به‬ ‫درمانگاه پرندگان شده ‪ 2000‬قطعه‬ ‫از ان ها را تیمار کرده و به‬ ‫طبیعت بازگردانده اند‪.‬‬ ‫یکــی از ان دو همان‬ ‫ابتدای فیلم می گوید‪:‬‬ ‫«انسان ها اغلب فراموش‬ ‫می کننــد کــه ان ها هم‬ ‫تکه ای گوشت هستند» و این‬ ‫مدخل جدیدی را در فیلم باز می کند که ما‬ ‫به واســطه ی ان به مصائب این دو برادر در‬ ‫جامعه ی ملتهب دهلی وارد می شویم‪.‬‬ ‫تصویربرداری مستند شگفت انگیز است‪.‬‬ ‫بن برنهارد‪ ،‬ریجو داس و ساومیاناندا ساهی از‬ ‫ریزترین عنکبوت ها تا بزرگترین گاوهایی‬ ‫که در کوچه ها پرســه می زنند را از جلوی‬ ‫قاب دوربینشــان گذرانده اند‪ .‬این به ویژه‬ ‫درهم تنیدگی زندگی انسان و حیوان را در‬ ‫دهلی نو به خوبی بیان می کند و برای این از‬ ‫هیچ خالقیت بصری فروگذار نمی کند‪.‬‬ ‫در الیه های دیگر مستند مردم شناسی‬ ‫و فرهنگ چندگانــه در دهلی مورد توجه‬ ‫قرار می گیرد‪ ،‬اص ً‬ ‫ال اینکه چرا دامپزشکی ها‬ ‫به این پرندگان خدمات نمی دهند ریشه در‬ ‫ایین هندو دارد‪ ،‬چون ان ها گوشتخوارند‬ ‫نه گیاهخــوار و هم اینکه ندیم و ســعود‬ ‫مسلمان اند و در سنت اســام‪ ،‬غذا دادن‬ ‫به پرندگان خوش یمن است‪ .‬این دوگانگی‬ ‫فرهنگی و مذهبی در جایی از فیلم‪ ،‬یعنی‬ ‫پس از تصویب الیحه ی شهروندی توسط‬ ‫دولــت‪ ،‬باعث یک‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 53 ‫زیر ذربین‬ ‫درگیری خونین بین شهروندان دهلی‬ ‫می شود‪ ،‬و اینجا مسئله رنگ و بوی‬ ‫دیگری به خود می گیرد‪.‬‬ ‫درست اســت که مستند‬ ‫شوناک سن یک کار محیط زیستی است و به‬ ‫تاثیر مخرب رفتار انسان ها به زیستگاه دیگر‬ ‫جاندارن می پردازد اما وجه ممیزه و تفاوت‬ ‫اصلی او در نوع نــگاه و پرداخت متفاوت به‬ ‫موضوع است‪ .‬او به هیچ وجه به شیوه ی سنتی‬ ‫این کار را انجام نمی دهد‪ ،‬بلکه به خوبی و در‬ ‫جایی که باید نقش و تاثیر مردم شناســی‬ ‫دهلی و بحران های اجتماعی ان را بر موضوع‬ ‫مستند خود مطرح می کند‪ .‬کارگردان این‬ ‫دیدگاه را از روابط و رفتار دو سوژه ی اصلی ش‬ ‫بیرون می کشد‪.‬‬ ‫«همه ی ان هایی که نفس می کشــند»‬ ‫داستان پایداری و مقاومت است‪ ،‬داستان‬ ‫ایستادن در برابر موانع است‪ ،‬اینکه در همه‬ ‫حال امید تنها چیزی است که باید از دست‬ ‫نداد‪ .‬این تصویری از دو مرد خستگی ناپذیر‬ ‫که برای جهانی بهتر تالش می کنند‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪54‬‬ ‫ناوالنی | دانیل روهر‬ ‫‪NAVALNY‬‬ ‫پرتره ی سیاست بازی که نمی ترسید‬ ‫الکســی اناتولیوویچ ناوالنی‪ ،‬رهبر‬ ‫مخالفان دولت روســیه‪ ،‬شخصیت مرکزی‬ ‫اخرین مستند دانیل روهر‪ ،‬مستندساز جوان‬ ‫کانادایی است‪ .‬مستند بلند «ناوالنی» با یک‬ ‫موضوع داغ و جذاب سیاسی که در این روزها‬ ‫به واسطه ی جنگ بین روسیه و اوکراین توجه‬ ‫بیشتری را به خود جلب می کند‪ ،‬یکی از ‪5‬‬ ‫نامزد جایزه اسکار امسال است‪.‬‬ ‫روهر بعد از یک مقدمه ی کوتاه درباره ی‬ ‫پیشینه ی سیاسی ناوالنی‪ ،‬راست و سریع‬ ‫می رود ســراغ اصل مطلب و با ارشیوها و‬ ‫فیلم های موبایلی داســتان مسموم شدن‬ ‫سوژه ی خود در سفر انتخاباتی ش از تومسک‬ ‫به مسکو را روایت می کند‪ ،‬جایی که هواپیما‬ ‫به علت شــرایط وخیم او مجبور به فرود‬ ‫اضطراری در ســیبری می شود و بعد هم به‬ ‫بیمارستانی نظامی منتقل شده و تحت تدابیر‬ ‫شدید امنیتی قرار می گیرد‪.‬‬ ‫با فشار سیاسی دولت المان‪ ،‬ناوالنی به‬ ‫بیمارستان شاریته برلین برده می شود و بعد‬ ‫در پناهگاه مخفی خود در جنگل سیاه همراه‬ ‫با خانواده و یک حلقه ی نزدیک از همراهانش‬ ‫به دنبال سرنخی از سبب بیماری ش می گردد‪.‬‬ ‫او که از مخالفان سرسخت پوتین است قوی ًا‬ ‫فکر می کند از سوی دستگاه امنیتی روسیه‬ ‫مسموم شده و ظن او وقتی قوی تر می شود‬ ‫که انیستیتو سم شناسی ارتش المان عامل‬ ‫مســمومیت را «نوویچوک»‪ ،‬که یک عامل‬ ‫اعصاب نسل چهارم ساخت شوروی است‬ ‫اعالم می کند‪ .‬به گفته ی رسانه ها این امضای‬ ‫تروریسم دولتی روسیه است‪.‬‬ ‫در ادامه فیلم بیشتر به سمت یک فعالیت‬ ‫پلیســی می رود که طی ان ناوالنی در پی‬ ‫اثبات ادعای خود اســت و در یک نقطه ی‬ ‫اوج و طی یک تماس تلفنی ســاختگی‪ ،‬او‬ ‫جمله ای که می خواهد را از زیر زبان‬ ‫یکی از افســران اطالعاتی روسیه‬ ‫بیرون می کشد‪.‬‬ ‫حاال که راز برمال شــده و همه چیز‬ ‫برای ناوالنی مشخص است‪ ،‬قصد بازگشت به‬ ‫وطن خود می کند و بلیط پرواز برلین مسکو‬ ‫را می خرد‪ ،‬جایی که دردسر تازه ای در انتظار‬ ‫اوست ‪...‬‬ ‫مســتند ناوالنــی پیــش از این در‬ ‫ دنس سال ‪ 2022‬بهترین‬ ‫جشنوار ه ی سا ن ِ‬ ‫فیلم از نگاه مخاطبان شد‪ ،‬همچنین جایزه ی‬ ‫بهترین مستند سیاسی به انتخاب منتقدان‬ ‫را در همین ســال از ان خــود کرد‪ .‬همین‬ ‫توجه هاست که نشان می دهد ما با یک فیلم‬ ‫شایسته ی دیده شدن رو به رو هستیم اما‬ ‫این نباید ما را از الیــه ی پنهان اثر دور نگه‬ ‫دارد‪ .‬شخص الکس ناوالنی و کارزار سیاسی‬ ‫او تمام ًا قدرت خود را برمبنای رســانه‪ ،‬به‬ ‫ویژه شــبکه های اجتماعی بنا کرده است‪.‬‬ ‫او در ســال ‪ 2017‬یک گزارش تصویری از‬ ‫دارایی های مدودوف ساخت و این ویدئو در‬ ‫هفته ی اول‪ 40 ،‬میلیون بازدید در یوتیوب‬ ‫داشت‪ ،‬در همین مستند هم مبنای کار او و‬ ‫دوســتانش توییتر‪ ،‬تیک تاک و در درجه ی‬ ‫دوم رسانه های معتبر جهانی است‪ .‬او اساس ًا‬ ‫از رسانه به عنوان ابزار اعمال قدرت استفاده‬ ‫می کند و اشــکارا می گوید که این مستند‬ ‫را هم در همین راســتا تولید کرده است‪.‬‬ ‫جمله ی ابتدایی ناوالنی در مســتند وقتی‬ ‫مصاحبه ها هنوز شروع نشده اند گویاست‪:‬‬ ‫«مستندساز این فیلم را برای پرونده ی مرگ‬ ‫من می سازد»‪.‬‬ ‫روهر که قب ً‬ ‫ال هم با مستند «روزی برادر‬ ‫بودند» مورد توجه مخاطبــان و منتقدان‬ ‫سینمای مســتند قرار گرفته بود‪ ،‬این بار‬ ‫با اثری جنجالــی ارزوی دریافت جایزه از‬ ‫اکادمی را در سر می پرواند‪ .‬سابقه ی سیاسی‬ ‫انتخاب ها در اکادمی‪ ،‬جنگ در جریان بین‬ ‫روسیه و اوکراین و هجمه ی رسانه ای بلوک‬ ‫غرب علیه پوتین شانس او بیشتر نیز خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫«همه ی ان هایی‬ ‫که نفس می کشند»‬ ‫داستان پایداری‬ ‫و مقاومت است‪،‬‬ ‫داستان ایستادن در‬ ‫برابر موانع است‪،‬‬ ‫اینکه در همه حال‬ ‫امید تنها چیزی است‬ ‫که باید از دست نداد‪.‬‬ ‫این تصویری از دو‬ ‫مرد خستگی ناپذیر‬ ‫که برای جهانی بهتر‬ ‫تالش می کنند‬ ‫خانه ای از تکه پاره ها | سایمون لرنگ‬ ‫ویلمونت‬ ‫‪A HOUSE MADE OF‬‬ ‫‪SPLINTERS‬‬ ‫چند وقتی امن و ارام باش کودک من‬ ‫بیرون این دیوارهای خســته‪ ،‬همیشه‬ ‫زمستان است‪ .‬یک فضای سرد و خاکستری‬ ‫که گویی هیچ وقت رنگ های گرم را به خود‬ ‫نخواهد دید‪ .‬درون خانــه اما وضع دیگری‬ ‫دارد؛ کودکانی که از خشونت‪ ،‬اعتیاد یا فقر‬ ‫والدین خود متاثر بوده اند‪ ،‬چند ماهی مهمان‬ ‫این پناهگاه امن هستند و در انجا پذیرایی‬ ‫می شــوند تا دولت برای باقی کودکی شان‬ ‫تصمیم بگیرد‪.‬‬ صفحه 54 ‫اینجا لیسیچانســک در شرق اوکراین‬ ‫است‪ ،‬جایی که صدای توپ و خمپاره ی جنگ‬ ‫از فاصله ای نه چندان دور شنیده می شود‪.‬‬ ‫سایمون لرنگ ویلمونت یک بار دیگر سراغ‬ ‫مسئله ی کودکان و تاباوری ان ها در شرایط‬ ‫بد اجتماعی به ویژه زندگی ان ها در مناطق‬ ‫جنگی اوکراین رفته اســت‪ ،‬او که پیشتر با‬ ‫مستند موفق «پارس سگ ها در دوردست»‬ ‫که درباره ی زندگی یک نوجوان ده ساله اهل‬ ‫ماریوپل در جنگ دونباس در سال ‪ 2017‬بود‪،‬‬ ‫جوایز متعددی از جمله جشنواره ایدفا را از‬ ‫ان خود کرده بود‪ ،‬این بار هم ســراغ همان‬ ‫موضوع رفته و حاال با مستند «خانه ای از تکه‬ ‫پاره ها» بخت خود را برای جایزه ی اســکار‬ ‫سال ‪ 2023‬می ازماید‪.‬‬ ‫فضای خانه همانقدر که کودکانه است‬ ‫و در خــود معصومیت ها و شــیطنت های‬ ‫همزمان را جای داده‪ ،‬سخت و خشن نیز به‬ ‫نظر می رسد‪ ،‬جایی که پس از نه ماه برادرها‬ ‫و خواهرها باید از هم جدا شوند و دوستانی‬ ‫که به هم خو کرده اند خداحافظی کنند‪ ،‬یا‬ ‫موقعی که خانم مدیر کمی با تحکم به پسرها‬ ‫می گوید‪ « :‬چندتا از شما امروز به یتیم خونه‬ ‫می رید‪ ،‬گریه نکنید‪ ،‬وسایلتون رو تا ساعت‬ ‫‪ 9‬ببندید»‬ ‫در مستند‪ ،‬روی چهار کودک تمرکز شده‬ ‫است‪ ،‬که هر کدام سرنوشتی متفاوت دارند‪،‬‬ ‫یکی را مادربزرگ به خانه برمی گرداند‪ ،‬یکی‬ ‫به یک خانواده ی جدید ســپرده می شود‪،‬‬ ‫ان دیگری را به یتیم خانه ی دولتی تحویل‬ ‫می دهند و اخری همچنان منتظر می ماند‬ ‫و مخاطب در چشــم همه ی شان حسرت و‬ ‫دریغ را می بینید و این سوال سرد و تلخ که‬ ‫«جرم من چیست که باید در چنین شرایطی‬ ‫قرار بگیرم»‬ ‫همراهی مســتمر ویلمونت با کودکان‬ ‫باعث شده تا او را به خلوتگاه های خود راه‬ ‫دهند‪ ،‬مث ً‬ ‫ال هم با پسر بچه ها در حیاط پشتی‬ ‫موقع پنهانی سیگار کشیدن باشد و هم در‬ ‫اتاق کوچک پیشگویی دخترها‪ ،‬جایی که‬ ‫یکی شان اینده دوستش را اینطور در گوی‬ ‫چرخان ستاره ای می خواند‪« :‬بابا و مامانت‬ ‫دیگه الکل نمی نوشــن‪ ،‬بعد‪ ،‬جلسه دادگاه‬ ‫برگزار می شه و تو می ری خونه‪ ،‬امامی بینم‬ ‫که مادرت می میره و تو به یه خانواده سپرده‬ ‫می شی و اون ها تو رو به بردگی می گیرن»‬ ‫بچه ها همینطور می اینــد و می روند‪،‬‬ ‫اوضاع بیشــتر از انکه ناشــی از شرایط‬ ‫جنگی باشد متاثر از شرایط اجتماعی‬ ‫اوکراین اســت و بیشتر از‬ ‫صدای محو انفجارها از پدر‬ ‫و مادرهای بی مسئولیت‬ ‫بچه هــا ناراحتیــم‪ ،‬اما‬ ‫وقتی در فیلم نوشت پایانی‬ ‫در می یابیم کــه یک ماه بعد‬ ‫از پایان فیلم و در فوریه ‪2022‬‬ ‫جنگی گسترده در اوکراین اغاز شد و همه ی‬ ‫کشــور را فراگرفت‪ ،‬با خود حدس می زنیم‬ ‫که حتم ًا اوضاع از این که هســت هم بدتر‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫تمــام ان زیبایی و خونریــزی | لورا‬ ‫پویتراس‬ ‫‪ALL THE BEAUTY AND‬‬ ‫‪THE BLOODSHED‬‬ ‫جدال بین هنر و ثروت‬ ‫نانسی گلدین‪ ،‬عکاس و فعال اجتماعی‬ ‫امریکایی‪ ،‬پــس از انکه در اثــر اعتیاد به‬ ‫اُکســی کانتین به ورطه ی نابودی می افتد‪،‬‬ ‫مســئولیت این اتفاق و افرادی شبیه به خود‬ ‫را متوجه شرکت داروسازی پوردو که متعلق‬ ‫به خانواده ی َسکلر است می داند‪ .‬او یک گروه‬ ‫کنشگر اجتماعی به نام‪ PAIN‬ایجاد می کند و‬ ‫با برپایی تظاهرات به ویژه در مراکز فرهنگی و‬ ‫هنری مهم جهان مثل موزه های متروپولیتن‪،‬‬ ‫لوور و گوگنهایم ســعی می کند تا جامعه ی‬ ‫هنری را متوجه سرچشمه ی کثیف شریان های‬ ‫حمایت مالی از هنر کند‪ .‬همین کنشگری باعث‬ ‫می شود تا موزه ها ارتباطشان را با خانواده ی‬ ‫مالی سکلر قطع کنند و شــرکت پوردو در‬ ‫سال ‪ 2021‬اعالم ورشکستگی کند‪ .‬مستند‬ ‫«تمام ان زیبایی و خونریــزی» برای اولین‬ ‫بار در جشنواره ونیز در سال ‪ 2022‬به نمایش‬ ‫درامد و البته جایزه و شیر طالیی جشنواره‬ ‫را از ان خود کرد‪ .‬این فیلم در هفت فصل که‬ ‫در اغاز هر کدام یک ســکانس عکاسی قرار‬ ‫دارد‪ ،‬به دوره های مختلفی از زندگی نن گلدین‬ ‫می پردازد و البته بیشــتر متمایل به داستان‬ ‫مبارزه او با خانواده ی سکلر است‪.‬کارگردان‬ ‫مستند‪ ،‬خانم لورا پویتراس‪ ،‬خیلی صریح و‬ ‫واضح می گوید که خودش (و البته یک نسل از‬ ‫فیلمسازان نوگرا) شدیدا ً متاثر از گلدین بوده ‬ ‫و هنر و دیدگاه ش را برای سال ها از او وام گرفته‬ ‫است‪ .‬این شیفتگی نسبت به اراء و شخصیت‬ ‫گلدین در این مستند هم اشکارا دیده می شود‪.‬‬ ‫پویتراس که پیشتر هم با مستند «شهروند‬ ‫شــماره چهار» که درباره ی ادوارد اسنودن‬ ‫ساختهبود‪،‬برنده یجایزهبهترینفیلممستند‬ ‫از اکادمی شده‪ ،‬این بار با یک پرتره درباره ی‬ ‫یک شخصیت جنجالی دیگر که به جنگ با‬ ‫مصادر قدرت و ثروت رفته است بخت خود را‬ ‫می ازماید‪ .‬سخن اخر اینکه‪ ،‬گرایش و تمرکز‬ ‫گلدین بر رفتارها و مســائل همجسنگرایان‬ ‫بخشی از هویت حرفه ای اوست و در این اثر‬ ‫هم که به نوعی پرتره ی او محسوب می شود‬ ‫این وجهه ی نظر پیداست‪ .‬مخاطبان پیگیر و‬ ‫حرفه ای تر فیلم های جشنواره ای به خصوص‬ ‫در مورد جشنواره هایی که سویه های سیاسی‬ ‫و غیرهنری پررنگ تری دارند‪ ،‬می دانند که قرار‬ ‫دادن عناصر اینچنینی در محصوالت هنری‬ ‫به شدت مورد عالقه ی سیاست گذاران این‬ ‫جشنواره هاست و از این رو می توان نامزدی‬ ‫شم‬ ‫یا جوایز پیشین این مستند را متاثر از این ّ‬ ‫قوی کارگردان اثر دانســت‪ .‬به ویژه در مورد‬ ‫اکادمی اسکار و در مورد فیلم های مستندی‬ ‫که در سال‪ 2023‬نامزد شده اند‪ ،‬به نظر می رسد‬ ‫توجه به جو غالب ضدروسی و هم قرار دادن‬ ‫یک فیلم در حال و هوای نن گلدین در سبد‬ ‫جشــنواره‪ ،‬در انتخاب اثار موثر بوده است و‬ ‫چه بسا فیلم هایی که ارزش هنری یا استنادی‬ ‫بیشتری داشته و از فهرست جامانده اند‪.‬‬ ‫گرایش و‬ ‫تمرکز گلدین بر‬ ‫رفتارها و مسائل‬ ‫همجسنگرایان‬ ‫بخشی از هویت‬ ‫حرفه ای اوست و‬ ‫در این اثر هم که‬ ‫به نوعی پرتره ی او‬ ‫محسوب می شود‬ ‫این وجهه ی نظر‬ ‫پیداست‪ .‬مخاطبان‬ ‫پیگیر و حرفه ای تر‬ ‫فیلم های جشنواره ای‬ ‫به خصوص در مورد‬ ‫جشنواره هایی‬ ‫که سویه های‬ ‫سیاسی و غیرهنری‬ ‫پررنگ تری دارند‪،‬‬ ‫می دانند که قرار دادن‬ ‫عناصر اینچنینی در‬ ‫محصوالت هنری به‬ ‫شدت مورد عالقه ی‬ ‫سیاست گذاران این‬ ‫جشنواره هاست و‬ ‫از این رو می توان‬ ‫نامزدی یا جوایز‬ ‫پیشین این مستند را‬ ‫شم قوی‬ ‫متاثر از این ّ‬ ‫کارگردان اثر دانست‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 55 ‫سینمای ایران‬ ‫برریس کاندیداهای اسکار از نگاه منتقدان و رسانه های معترب خارجی‬ ‫همای موفقیت با اسکار ‪2023‬‬ ‫بر سر کدام چهره ها می نشیند؟‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪56‬‬ ‫با انتشار فهرست کاندیداهای اسکار ‪ 2023‬فیلم «همه چیز همه‬ ‫جا یک باره» با کسب ‪ 11‬نامزدی پیشتاز این جوایز شد‪« .‬در جبهه‬ ‫غرب خبری نیست» و «اشباح اینیشرین» با ‪ 9‬نامزدی‪« ،‬الویس»‬ ‫با ‪ 8‬و «فابلمن ها» با ‪« ،7‬تــاپ گان‪ :‬ماوریک» با ‪ 6‬نامزدی‪« ،‬پلنگ ‬ ‫سیاه‪ :‬واکاندا برای همیشه» و «تار» با ‪ 5‬نامزدی و «اواتار‪ :‬راه اب»‬ ‫با ‪ 4‬نامزدی دیگر فیلم هایی بودند که خوش درخشیدند‪.‬‬ ‫حاال با روشن شدن لژیونرها‪ ،‬سوالی که تا ‪ 12‬مارس‬ ‫و برگزاری مراسم ذهن ها را به خود مشغول می کند‬ ‫و موجب قلم فرسایی ها خواهد شد این است کدام‬ ‫نامزدها جوایز برتر را خواهند برد؟ مراسم اهدای‬ ‫جوایز امسال در دالبی تیاتر لس انجلس برگزار‬ ‫و به صورت زنده بــرای میلیون ها بیننده در‬ ‫سراسر جهان پخش می شود‪ .‬امسال جیمی‬ ‫کیمل برای سومین بار پس از اجرای مراسم‬ ‫در سال های ‪ 2017‬و ‪ 2018‬به عنوان مجری این‬ ‫مراسم بازمی گردد‪ .‬سال پیش پس از ‪ 2‬سال اجرای مراسم‬ ‫بدون مجری‪ ،‬ایمی شومر‪ ،‬رجینا هال و وندا سایکیس اجرای‬ ‫مراسم را برعهده داشتند و البته سطح تماشاگران هم پایین تر‬ ‫از همیشه بود‪ .‬معرفی نامزدهای اسکار نود وپنجم تقریبا در‬ ‫بیشتر رشته ها با انچه پیش بینی می شد نزدیک بود و بیشتر‬ ‫انهایی که از ابتدای فصل جوایز سینمایی سال درخشیده‬ ‫بودند و در جوایز مختلف مطرح شده بودند‪ ،‬در میان نامزدها‬ ‫جای گرفتند‪ .‬هر چند مثل هر ســال چند مورد شگفتی ساز‬ ‫رویا دیانت‬ ‫شد و چندین مورد بی اعتنایی هم مثل همیشه به صحبت های‬ ‫بی پایان درباره هالیوود دامن زد‪ .‬در حالی که نظریه های متفاوتی‬ ‫درباره برندگان و بازندگان بالقوه در حال شکل گیری است‪ ،‬شاید‬ ‫مناقشه برانگیزترین مورد در بخش نامزدهای بهترین بازیگر زن‬ ‫صورت گرفته باشد‪ .‬استیون مکینتاش‪ ،‬گزارشگر بخش سرگرمی‬ ‫بی بی سی پس از اعالم اسامی نامزدهای بهترین بازیگر زن‬ ‫گفت کارشناسان پس از شنیدن نام اندریا رایزبورو در‬ ‫بخش بهترین بازیگر زن‪ ،‬یعنی بخشی که امسال‬ ‫بسیار رقابتی بود‪ ،‬انچنان شوکه شدند که هنوز‬ ‫دارند ســعی می کنند فک شان را که اویزان‬ ‫شده و روی زمین افتاده جمع کنند! در حالی‬ ‫که دنیل ددوایلر با وجود بازی فوق العاده اش‬ ‫در فیلم «تیل» (‪ )Till‬که احتمال می رفت‬ ‫حتی برنده جایزه بهترین بازیگر زن شود‪ ،‬با‬ ‫بی مهری روبه رو شد و حتی به فهرست نامزدها‬ ‫راه نیافت‪ .‬مکینتاش در ابراز نظر درباره بخش بهترین بازیگر‬ ‫نقش مکمل مرد گفت هرچند نامزدی برایان تایری هنری‬ ‫برای بازی در «گذرگاه» هم یک غافلگیری بزرگ بود‪ ،‬اما‬ ‫بسیار خوشــایند هم بود‪ .‬گاردین با شوخی درباره فیلم‬ ‫ایرلندی «اشباح اینیشرین» هم نوشت چطور است مراسم‬ ‫اسکار را هم از لس انجلس به دوبلین منتقل کنیم! او با این‬ ‫شوخی اشاره ای به فیلم مارتین مک دونای ایرلندی داشت‬ ‫که ‪ 9‬نامزدی کسب کرد‪.‬‬ صفحه 56 ‫درباره رقبای بهترین فیلم چه گفته‬ ‫می شود؟‬ ‫جردن رویمی از ســایت «ورلــد او ریل»‬ ‫پیشــگویی بود کــه در ماه اکتبر بــا اطمینان‬ ‫پیش بینــی کــرد کمــدی درام پوچ انگارانه‬ ‫«همه چیز همه جا یک بــاره» فیلمی متفاوت‬ ‫اســت و در میان نامزدهای بهترین فیلم اسکار‬ ‫جای می گیرد‪ .‬وی نوشــته بود‪« :‬می توانید این‬ ‫فیلم را در بانک بخوابانید‪ .‬تا به حال دیده نشده‬ ‫که این تعــداد بازیگر و فیلمســاز در یک فیلم‬ ‫بجوشند»‪ .‬او اولین فردی بود که استدالل کرد‬ ‫جای این فیلم در اسکار است‪.‬‬ ‫«همه چیز همه جا یک بــاره» درباره زنی‬ ‫است که به همراه همســرش یک خشکشویی‬ ‫را در کالیفرنیا اداره می کند و رابطه ی مطلوبی‬ ‫با دخترش ندارد‪ .‬نقطه مرکزی به هم ریختگی‬ ‫در چند جهانــی این خانواده روابــط بد مادر و‬ ‫دختر است که باید برای حفظ جهان به حالت‬ ‫عادی بازگردد‪ .‬کرین جیمز منتقد ســینما در‬ ‫بی بی سی با اشاره به این که «فابلمن ها» جایزه‬ ‫تماشاگران جشنواره فیلم تورنتو را کسب کرده‬ ‫این موفقیت را عامل باز شــدن درها برای این‬ ‫فیلم دانست و نوشت به دنبال ان «این فیلم به‬ ‫صدر رقابت های اسکار می رسد»‪ .‬این فیلم که‬ ‫نسخه ای داستانی و تقریبا مبتنی بر زندگینامه‬ ‫استیون اسپیلبرگ است‪ ،‬به گفته این منتقد «در‬ ‫میان سخت گیرانه ترین و صادق ترین فیلم های‬ ‫او» جای دارد‪.‬‬ ‫بنجامیــن لــی‪ ،‬ویراســتار گاردیــن هم‬ ‫موافق اســت که این فیلم نیمه زندگینامه ای‬ ‫«نزدیک ترین فیلمی اســت که به عنوان یک‬ ‫دونده پیشــرو در حال حاضــر در خط رقابت‬ ‫جای دارد»‪ .‬این فیلــم ‪ 2‬جایزه گلدن گلوب را‬ ‫برای بهترین فیلــم درام و بهترین کارگردانی‬ ‫دریافت کرد‪ ،‬اما همه معتقد نیستند که جایزه‬ ‫نصیب اسپیلبرگی می شود که پس از «فهرست‬ ‫شیندلر» در سال ‪ 1993‬اسکار بهترین فیلم را‬ ‫دریافت نکرده است‪.‬‬ ‫«تار» که درباره زنی اهنگســاز اســت که‬ ‫شخصیتی مستقل و ســخت گیر دارد و تمامی‬ ‫قله های افتخار را فتح کرده‪ ،‬اما لحظه ای غفلت‬ ‫همه چیز را زیر سوال می برد و «اواتار‪ :‬راه اب»‬ ‫که داستان های قبیله موجوداتی بلند قامت را‬ ‫تصویر کرده که برای حفظ محیط زیست خود‬ ‫می جنگند کمتر در جلب توجه برای عنوان‬ ‫بهترین فیلم موفق بوده اند‪.‬‬ ‫سال پیش «کودا» اولین فیلم از یک‬ ‫شرکت پخش بود که جایزه بهترین فیلم‬ ‫را دریافت کرد‪ .‬مکینتاش از بی بی سی اما‬ ‫معتقد است کمپانی هایی مانند نتفلیکس‬ ‫و اپل «یک سال خیلی پرقدرت را سپری‬ ‫نکرده اند» امــا «در جبهه غــرب خبری‬ ‫نیست» می تواند شانس اول کسب این جایزه‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫منتقد ورایتی هــم یاداوری کرده‬ ‫که صرف تعداد نامــزدی دلیلی برای‬ ‫کســب عنوان بهترین فیلم نمی شود‬ ‫و لژیونرهای کســب نامزدی نباید به این دلیل‬ ‫دل خــود را خوش کنند‪ .‬هرچنــد «همه چیز‬ ‫همه جا یک باره» محصول کمپانی ‪ A24‬همان‬ ‫کمپانی ای است که سال ‪ 2017‬برای «مهتاب»‬ ‫توانســت اســکار بهترین فیلم را از «الاللند»‬ ‫دربیاورد؛ اما از سال ‪ 2009‬تاکنون تنها ‪ 4‬فیلم‬ ‫از فیلم هایی که بیشــترین نامزدی را کســب‬ ‫کرده اند توانسته اند ان را ببرند که شامل «قفسه‬ ‫دردها» در سال ‪« ،2009‬ســخنرانی پادشاه»‬ ‫در ســال ‪« ،2010‬بردمن» در ســال ‪ 2014‬و‬ ‫«شکل اب» در ســال ‪ 2017‬می شود و بیش‬ ‫از تعداد نامزدی باید به موفقیت فیلم در میان‬ ‫انجمن ها و جوایز مهم توجه کرد‪ .‬البته در نهایت‬ ‫رای نهایی منتقدان ورایتی بــه «همه چیز‪»...‬‬ ‫است‪ .‬با این حال انتخاب های دیگری هم وجود‬ ‫داشت و برای مثال مانوال دارگیس و ای‪.‬او‪.‬اسکات‬ ‫منتقدهای نیویورک تایمز در بخش بهترین فیلم‬ ‫هر دو متفق القول به «همه زیبایی و خونریزی»‪،‬‬ ‫«خرس نیست» و «نچ» رای داده بودند که هیچ‬ ‫یک نامزد نشدند‪.‬‬ ‫نامزدهای بهترین فیلم اینها هستند‪:‬‬ ‫«در جبهه غرب خبری نیست»‬ ‫«اواتار‪ :‬راه اب»‬ ‫«اشباح اینیشرین»‬ ‫«الویس»‬ ‫«همه چیز همه جا یک باره»‬ ‫«فابلمن ها»‬ ‫«تار»‬ ‫«تاپ گان‪ :‬ماوریک»‬ ‫«مثلث غم»‬ ‫«زنان حرف می زنند»‬ ‫همای بهترین کارگردانی روی سر چه‬ ‫کسی می نشنید؟‬ ‫مارینا فانگ‪ ،‬گزارشــگر ارشــد فرهنگی‬ ‫هافینگتون پست اکادمی را متهم کرد که «به‬ ‫طور کامل زنان بسیاری را که امسال فیلم های‬ ‫تحسین شــده ای را کارگردانی کردند‪ ،‬نادیده‬ ‫مارینا فانگ‪،‬‬ ‫گزارشگر ارشد‬ ‫فرهنگی هافینگتون‬ ‫پست اکادمی را‬ ‫متهم کرد که «به طور‬ ‫کامل زنان بسیاری را‬ ‫که امسال فیلم های‬ ‫تحسین شده ای را‬ ‫کارگردانی کردند‪،‬‬ ‫نادیده گرفت» و ان‬ ‫را امری خواند که‬ ‫دیگر تقریبا تعجبی‬ ‫برنمی انگیزاند و‬ ‫کام ً‬ ‫ال با کارنامه‬ ‫افتضاح اهدای جوایز‬ ‫مطابقت دارد‬ ‫گرفــت» و ان را امری خواند کــه دیگر تقریبا‬ ‫تعجبی برنمی انگیزاند و کام ً‬ ‫ال با کارنامه افتضاح‬ ‫اهدای جوایز مطابقت دارد‪.‬‬ ‫اما به گفته اسکرین دیلی در میان نامزدها‬ ‫عشــق زیادی به «مثلث غم» روبن اوستلوند‬ ‫مشاهده شد که توانست نامزدی در سه بخش‬ ‫را به دست اورد که نامزدی در بخش کارگردانی‬ ‫اولین نامــزدی مهم این کارگردان در اســکار‬ ‫محسوب می شود‪ .‬این کارگردان البته موفق شد‬ ‫جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار‬ ‫کشورش سوئد یعنی جوایز سوسک طالیی را‬ ‫مال خود کند‪.‬‬ ‫منتقد انترتینمنت ویکلی هــم یاداوری‬ ‫کرد که اســپیلبرگ همچنین رکورد «مهم»‬ ‫خود را به عنوان تنها فردی که در شــش دهه‬ ‫متفاوت نامزد بهترین کارگردانی شــده است‪،‬‬ ‫افزایش داده اســت‪ .‬این کارگردان با احتساب‬ ‫‪ 7‬نامزدی امسال‪ ،‬در مجموع برای فیلم هایش‬ ‫‪ 147‬نامزدی اسکار کســب کرده و ‪ 35‬مورد را‬ ‫برده است‪ .‬او برای بهترین کارگردانی ‪ 8‬بار نامزد‬ ‫شــده و ‪ 2‬بار ان را برای «نجات سرباز رایان» و‬ ‫«فهرست شیندلر» برده است‪ .‬منتقد هالیوود‬ ‫ریپورتر یــاداوری کرد که جیمــز کامرون در‬ ‫بخش بهترین کارگردانی نادیده گرفته شده اما‬ ‫سعی کرد با گفتن این که برنده شدن «اواتار‪ :‬راه‬ ‫اب» در بخش جلوه های ویژه قطعی خواهد بود‪،‬‬ ‫اندکی زخم کامرون را التیام بخشد یا حداقل بر‬ ‫ان نمک نپاشد‪ .‬هر چند ورایتی در این بخش ها‬ ‫هم به کامرون جایزه نداد‪.‬‬ ‫یکی از نامزدهای این بخش تاد فیلد است‬ ‫که سال ‪ 2002‬برای «در اتاق خواب» ‪ 5‬نامزدی‬ ‫اسکار کسب کرد؛ برای بهترین فیلم‪ ،‬بازیگر زن‬ ‫اصلی برای سیسی اسپاسک‪ ،‬بازیگر مرد اصلی‬ ‫برای تام ویلکینســون‪ ،‬بازیگر نقش مکمل زن‬ ‫ماریســا تومی و فیلمنامه اقتباسی‪ .‬او به عنوان‬ ‫تهیه کننده فیلــم هم ‪ 2‬بار نامزدی اســکار را‬ ‫کسب کرده ولی هیچ یک را نبرده و در حالی که‬ ‫همه تصور می کردند اسپاسک باید حتما برنده‬ ‫بهترین بازیگر زن ان سال شــود ان را به هالی‬ ‫بری واگذار کرد که برای اولین بار جایزه اسکار را‬ ‫به عنوان یک زن سیاهپوست می گرفت‪ .‬امسال‬ ‫هم تاد فیلــد در ‪ 3‬بخش بهترین فیلم‪ ،‬بهترین‬ ‫کارگردانی و بهترین فیملنامه اوریجینال نامزد‬ ‫اسکار است‪.‬‬ ‫سایت دربی طالیی در حال حاضر بهترین‬ ‫شانس را برای دنیل کوان و دنیل شاینرت برای‬ ‫بهترین کارگردانی با شــانس ‪ 5‬به ‪ 16‬در نظر‬ ‫گرفته و شانس اسپیلبرگ ‪ 10‬به ‪ 39‬است‪ .‬در‬ ‫همین حال تاد فیلد‪ ،‬مارتین مک دونا و‬ ‫اوستلوند هر یک شانس مساوی ‪ 2‬از ‪9‬‬ ‫را به خود اختصاص داده اند‪.‬‬ ‫در ایــن بخــش البتــه پس‬ ‫از دو ســال حضــور قدرتمندانه‬ ‫کارگردا ن هــای زن‪ ،‬امســال‬ ‫فیلمسازان مرد بار دیگر قدرت خود‬ ‫را اعمال کردند‪ .‬جینا پرنس‪-‬بایتوود‬ ‫سازنده «شــاه زن»‪ ،‬شــارلوت ولز‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 57 ‫زیر ذربین‬ ‫کارگردان «افترســان» و سارا پولی برای «زنان‬ ‫حرف می زننــد» کارگردان های زن تحســین‬ ‫شده ای بودند که هیچ یک به فهرست اسکار راه‬ ‫نیافتند تا دنیای کارگردان ها کامال مردانه باشد‪.‬‬ ‫البته می توانســت انتخاب های دیگری هم‬ ‫وجود داشته باشد کما این که دو منتقد نیویورک‬ ‫تایمز جعفــر پناهی برای «خرس نیســت» و‬ ‫جوردن پیل برای «نچ» را شایسته حضور در این‬ ‫فهرست دانسته بودند‪.‬‬ ‫نامزدهای کارگردانی اینها هستند‪:‬‬ ‫مارتین مک دونا برای «اشباح اینشیرین»‬ ‫دنیل کوان و دنیل شاینرت برای «همه چیز‬ ‫همه جا یک باره»‬ ‫استیون اسپیلبرگ برای «فابلمن ها»‬ ‫تاد فیلد برای «تار»‬ ‫روبن اوستلوند برای «مثلث غم»‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪58‬‬ ‫بهترین بازیگر مرد چگونه رقبا را پشت‬ ‫سر می گذارد؟‬ ‫مهم ترین نکته در این بخش این است که‬ ‫همه بازیگران مرد برای نخســتین بار نامزدی‬ ‫اسکار را کسب کرده اند و این اتفاق از سال ‪1934‬‬ ‫که ‪ 3‬بازیگر نامزد شده شــامل کالرک گیبل‪،‬‬ ‫فرانک مورگان و ویلیام پــاول اولین نامزدی را‬ ‫کسب می کردند رخ نداده است‪.‬‬ ‫منتقد ایندی وایر گفــت‪ :‬کالین فارل برای‬ ‫نامزدی در «اشباح اینیشرین» در حکم سرگروه‬ ‫یک گروه از بازیگران عالی اســت که امسال در‬ ‫این بخش نامزد شده اند‪ .‬در واقع امسال او جایزه‬ ‫گلدن گلوب بهترین بازیگر مــرد در یک فیلم‬ ‫موزیکال یا کمــدی را از ان خود کرده اســت‪.‬‬ ‫اما فارل فقط چند گام جلوتــر از برندان فریزر‬ ‫قرار دارد که با بازی در فیلم «نهنگ» در نقش‬ ‫معلم گوشه گیر ادبیات انگلیسی که تالش دارد‬ ‫روابط به هم ریخته اش را درســت کند‪ ،‬به طور‬ ‫گســترده ای مورد تحســین قرار گرفته است‪.‬‬ ‫برندان فریزر که مدت ها قبــل به عنوان بازیگر‬ ‫اکشن شناخته می شد و دوره ای طوالنی از صحنه‬ ‫فاصله گرفته بود‪ ،‬برای بازی در این نقش در قالب‬ ‫فردی ‪ 250‬کیلویی فرو رفته از اول فصل جوایز‬ ‫برنده بالمنازع بخش بازیگر مرد شناخته می شد‪.‬‬ ‫به همین دلیل دیو کارگر‪ ،‬خبرنگار بخش جوایز‬ ‫انترتینمنت ویکلی معتقد است‪ :‬رقابت امسال‬ ‫رقابت فریزر در مقابل فارل است‪.‬‬ ‫با این حال استین باتلر می تواند همه چیز را‬ ‫برای فارل و فریزر سخت و ناراحت کند‪ .‬او برای‬ ‫بازی در نقش الویس پریسلی برنده گلدن گلوب‬ ‫بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد و این جایزه را با‬ ‫حضور لیزا ماری پریسلی‪ ،‬تنها دختر ستاره راک‬ ‫اند رول گرفت و این درست ‪ 2‬روز پیش از ان بود‬ ‫که لیزا ماری که بازی وی را بسیار تحسین کرده‬ ‫بود‪ ،‬در ‪ 54‬سالگی به صورتی ناگهانی از دنیا برود‪.‬‬ ‫باتلر در صحبت با نیویــورک تایمز گفت‪:‬‬ ‫همه چیز به یک ترن هوایی تبدیل شده است –‬ ‫قله های زیاد و دره های عمیق غم و اندوه‪...‬‬ ‫اما امسال بیل نای هم برای اولین بار نامزدی‬ ‫اســکار را برای بازی در فیلــم «زندگی» و پل‬ ‫مسکال برای فیلم «افترسان» کسب کرده اند و‬ ‫هر دو طرفداران خود را دارند‪.‬‬ ‫مسکال بازیگر ‪ 26‬ســاله ایرلندی ست که‬ ‫پس از اعالم نامش در میان نامزدهای اسکار پس‬ ‫از بازی روی صحنه نمایش لندن‪ ،‬این نامزدی را‬ ‫با دوستانش جشن گرفت و به رسمیت شناخته‬ ‫شدن توسط اکادمی را افتخاری بزرگ خواند‪.‬‬ ‫او برای بازی در «افترسان» در نقش پدری که‬ ‫ســعی دارد با دختر نوجوانش به تفاهم برسد‬ ‫انقدر درخشیده که ریدلی اسکات او را برای بازی‬ ‫در فیلم بعدی «گالدیاتور» انتخاب کرده است‪.‬‬ ‫او با «افترسان» نامزدی بفتا و منتخب منتقدان‬ ‫امریکا‪ ،‬اســپرایت ایندیپندنت و تقریبا تمامی‬ ‫جوایز منتقدان امریکا را هم کسب کرده و برای‬ ‫«مردم عادی» بفتای تلویزیونی سال ‪ 2021‬را‬ ‫برده است‪ .‬بیل نای ‪ 73‬ســاله هم برنده بفتای‬ ‫بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «در‬ ‫واقع عشق» در سال ‪ 2003‬است‪.‬‬ ‫نادیده گرفته شدن ادی ردمین برای فیلم‬ ‫«پرستار خوب» که نامزدی گلدن گلوب‪ ،‬بفتا و‬ ‫انجمن بازیگران را کسب کرد در این بخش جای‬ ‫تعجب شد‪ .‬برخی هم معتقد بودند در حالی که‬ ‫«تاپ گان‪ :‬ماوریک» دومین فیلم پرفروش سال‬ ‫‪ 2022‬بود و سالن های سینما را پس از پاندمی‬ ‫احیا کرد‪ ،‬بدلکاری های تــام کروز نباید نادیده‬ ‫گرفته می شد و او شایستگی نامزدی را داشت‪.‬‬ ‫منتقد ورایتی هم نادیده گرفتن بازی برد پیت‬ ‫در «بابل» را زیر سوال برد‪.‬‬ ‫نامزدهای بهتریــن بازیگر مرد اینها‬ ‫هستند‪:‬‬ ‫استین باتلر برای «الویس»‬ ‫کالین فارل برای «اشباح اینیشرین»‬ ‫برندان فریزر برای «نهنگ»‬ ‫پل مسکال برای «افترسان»‬ ‫بیل نای برای «زندگی»‬ ‫ملکه بازیگران زن امسال چه کسی‬ ‫است؟‬ ‫بخش بهترین بازیگر زن هم امسال یکی از‬ ‫فهرست های جدی اســت که اظهار نظر قطعی‬ ‫دربار ه برنده را سخت می کند‪.‬‬ ‫منتقد لــس انجلس تایمز معتقد اســت‬ ‫«تصویر سختی که کیت بالنشت از یک چهره‬ ‫درخشان عرصه موسیقی کالسیک که برای یک‬ ‫رفتار نادرست با رسوایی روبه رو شده» در فیلم‬ ‫«تار» ارایه می کند انقدر قوی است که او را کامال‬ ‫در برابر همه بازیگران دیگری قرار می دهد که در‬ ‫این بخش نامزد شده اند‪ .‬بالنشت ‪ 2‬جایزه اسکار‬ ‫برده و ‪ 8‬بار نامزدی ان را کسب کرده است‪ .‬در‬ ‫برابر جاستین چانگ‪ ،‬منتقد فیلم هالیوود رپپورتر‬ ‫معتقد است میشل یئو است که «به راحتی» باید‬ ‫او را قوی ترین عنصر فیلــم «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره» خواند و می تواند این قدرت را در بخش‬ ‫کسب جوایز هم اعمال کند‪.‬‬ ‫هر دوی این بازیگران برنــده جایزه گلدن‬ ‫گلوب در دو بخش فیلم درام و فیلم موزیکال یا‬ ‫کمدی شده اند و حاال باید دید کفه اسکار به نفع‬ ‫منتقد لس انجلس‬ ‫تایمز معتقد است‬ ‫«تصویر سختی‬ ‫که کیت بالنشت از‬ ‫یک چهره درخشان‬ ‫عرصه موسیقی‬ ‫کالسیک که برای‬ ‫یک رفتار نادرست‬ ‫با رسوایی روبه رو‬ ‫شده» در فیلم «تار»‬ ‫ارایه می کند انقدر‬ ‫قوی است که او را‬ ‫کامال در برابر همه‬ ‫بازیگران دیگری‬ ‫قرار می دهد که در‬ ‫این بخش نامزد‬ ‫شده اند‬ صفحه 58 ‫کدامیک می ایستد ‪ .‬البته تجلیل های دیگری هم‬ ‫از ان ها شده و بالنشت برنده منتخب منتقدان‪،‬‬ ‫حلقه منتقــدان فیلم نیویــورک‪ ،‬انجمن ملی‬ ‫منتقدان‪ ،‬انجمن منتقــدان لس انجلس و کلی‬ ‫انجمن دیگر شده است و میشل یئو هم بخشی از‬ ‫جوایز انجمن های دیگر را برده است‪.‬‬ ‫در هر حال ســایت گلد دربی مانند ورایتی‬ ‫بیشترین شانس را به میشل یئو می دهد و معتقد‬ ‫است او اخرین کارتی است که روی میز اسکار‬ ‫زمین زده می شود‪ .‬وی که زمانی دختر شایسته‬ ‫مالزی بود‪ ،‬با سابقه ‪ 40‬ســاله بازیگری با نامزد‬ ‫شدنش هم به عنوان یک زن اسیایی در اسکار‬ ‫تاریخ ساز شد و هم حاال امید بسیاری از بازیگران‬ ‫اسیایی به موفقیت اوست‪.‬‬ ‫در همیــن حــال شــاید بتــوان گفــت‬ ‫پرمناقشه ترین نامزد امسال در این بخش رقم‬ ‫خورد که چنــد روز پس از معرفــی نامزدها با‬ ‫اعالم نام اندرا رایزبورو برای فیلم «به لســلی»‬ ‫پژواکش چرخید و چرخیــد و بتدریج بلندتر‬ ‫شد و در نهایت حتی اکادمی را واداشت تا اعالم‬ ‫کند به کمپین هایی که برای نامزدهای امسال‬ ‫برگزار شده نگاه دقیق تری می کند و با برگزاری‬ ‫جلسه ای درباره نامزد ماندن یا لغو نامزدی این‬ ‫بازیگر تصمیم گیری می کند‪.‬‬ ‫مکینتاش از بی بی سی گفت‪ ،‬بسیاری فکر‬ ‫می کردند رایزبورو‪ ،‬بازیگر ‪ 41‬ساله بریتانیایی‬ ‫که بازیگر ‪ 53‬نقش از اغاز حرفه اش بوده‪« ،‬تپه ای‬ ‫بســیار بلند برای باال رفتن از ان دارد تا بتواند‬ ‫نامزدی اسکار را کسب کند»‪ .‬اما منتقد فایننشال‬ ‫تایمز معتقد بود اکادمی چیز دیگری احساس‬ ‫کرد و با قــرار دادن او در برابر چهره هایی چون‬ ‫بالنشت‪ ،‬یئو‪ ،‬میشــل ویلیامز و انا دی ارماس‬ ‫«بزرگترین شوک» را وارد کرد‪.‬‬ ‫معرفی این بازیگر از حدود یک هفته پیش‬ ‫از اعالم فهرست نامزدها شــروع شد و ناگهان‬ ‫بازیگران درجه یکی چون جنیفر انیســتون‪،‬‬ ‫کیت وینسلت‪ ،‬کیت بالنشــت‪ ،‬ادوادر نورتون‪،‬‬ ‫شارلیز ترون‪ ،‬گوینت پالترو و جین فوندا از وی‬ ‫حمایت کردند و گفتند بازی عالی او از انجا که در‬ ‫یک فیلم مستقل انجام شده که تبلیغات زیادی‬ ‫برایش نشــده نباید نادیده گرفته شود‪ .‬اما حاال‬ ‫گفته می شــود تنها این حمایت نبوده که نام او‬ ‫را در فهرست قرار داده و برخی از تاکتیک هایی‬ ‫که از سوی تیم تبلیغاتی وی به کار برده شده و با‬ ‫ارسال ایمیل به اعضای اکادمی خواسته شده تا‬ ‫برای برجسته شدن وی البی کنند‪ ،‬جای انتقاد‬ ‫دارد‪ .‬فایننشال تایمز نامزدی دی ارماس برای‬ ‫بازی در نقش مریلین مونــرو در «بلوند» را هم‬ ‫غیرمنتظره خوانده و مدعی شــده این انتخاب‬ ‫به طور گســترده مورد تمسخرواقع شده است‪.‬‬ ‫«بلوند» ساخته اندرو دامینیک در حالی با شروع‬ ‫اکرانش با تمجید منتقدها روبه رو شــد که در‬ ‫نهایت پیشتاز نامزدهای «تمشک طالیی» برای‬ ‫بدترین فیلم شد و ‪ 8‬نامزدی کسب کرد‪ .‬البته‬ ‫این بازیگر کوبایی در میان نامزدهای تمشــک‬ ‫طالیی جایی نداشــت و در برابر برای این نقش‬ ‫در گلدن گلوب‪ ،‬انجمن بازیگران و بفتا هم نامزد‬ ‫لس انجلس‬ ‫تایمز پیش بینی کرده‬ ‫که این بار ناقوس ها‬ ‫برای برندان گلیسون‬ ‫برای «اشباح‬ ‫اینیشرین» به صدا‬ ‫درمی ایند و البته کی‬ ‫هوی کوان هم که‬ ‫برای بازی در نقش‬ ‫شوهر شخصیت یئو‬ ‫در نقشی «همه کاره‬ ‫و ترکیبی از کمدی‪-‬‬ ‫اکشن‪-‬درام» در‬ ‫فیلم «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره» ظاهر شده‪،‬‬ ‫بسیار جلوتر از گروه‬ ‫است‪ .‬وی وقتی بچه‬ ‫بود با هریسون فورد‬ ‫در «ایندیانا جونز»‬ ‫بازی کرده بود و حاال‬ ‫حمایت او را هم دارد‬ ‫و ورایتی هم او را‬ ‫برنده می داند‬ ‫شــده و خیلی ها این بازی را فراموش نشــدنی‬ ‫خوانده اند‪ .‬نباید فراموش کرد که تنها ‪ 2‬بازیگر‬ ‫التین تبار جایزه بازیگر زن را برده اند‪ ،‬ان هم در‬ ‫بخش بازیگر مکمل که شامل ریتا مونرو در فیلم‬ ‫اوریجینال «داستان وست ساید» در سال ‪1962‬‬ ‫و اریانو دبوسی برای بازسازی ان در سال ‪2022‬‬ ‫بوده اند‪ .‬میشل ویلیامز نیز با حضور در فهرست‬ ‫نامزدها برای پنجمین بار نامزد اسکار شده که‬ ‫‪ 3‬مورد ان برای نقش اصلی بوده است‪ .‬وی که‬ ‫در «فابلمن ها» در نقش مادر و همسر خانواده‬ ‫ظاهر شده گرچه از اغاز فصل جوایز با سروصدا‬ ‫به عنوان یکی از مدعیان اسکار مطرح شد‪ ،‬اما به‬ ‫نظر می رسد اخرین فردی در این فهرست باشد‬ ‫که بتوان برای موفق شدنش شرط بست‪.‬‬ ‫در این میان بی توجهی اسکار به بازی وایوال‬ ‫دیویس برای «شــاه زن» که تحسین یکپارچه‬ ‫منتقدان را با خود داشت‪ ،‬هم با انتقادهای زیادی‬ ‫روبه رو شد‪ .‬نادیده گرفتن دنیل ددوایلر بازیگر‬ ‫فیلم «تیل» که نامــزد جوایز انتخاب منتقدان‬ ‫و اتحادیه بازیگران شــد و جایزه «گاتهام» را به‬ ‫دست اورد‪ ،‬نیز سوال زیادی ایجاد کرد‪.‬‬ ‫نامزدهای بهتریــن بازیگر زن اینها‬ ‫هستند‪:‬‬ ‫کیت بالنشت برای «تار»‬ ‫انا دی ارماس برای «بلوند»‬ ‫اندریا رایزبورو باری «به لزلی»‬ ‫میشل ویلیامز برای «فابلمن ها»‬ ‫میشل یئو برای «همه چیز همه جا یک باره»‬ ‫بهترین بازیگر نقــش مکمل زن چه‬ ‫کسی خواهد بود؟‬ ‫انجال باســت با نامزدی در بخش بهترین‬ ‫بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم «پلنگ سیاه‪:‬‬ ‫واکاندا برای همیشه» تاریخ سینمای ابرقهرمانی‬ ‫را ساخت‪ .‬ورایتی ضمن دادن بیشترین شانس‬ ‫به وی نوشت‪ :‬او اولین زن‪ ،‬اولین رنگین پوست‬ ‫و اولین بازیگر اســتودیو مارول است که برای‬ ‫بازی در فیلمی اقتباســی از کتاب های کمیک‬ ‫نامزد دریافت جایزه اسکار شد‪ .‬وی البته پیشتر‬ ‫برای همین نقش جایزه گلدن گلوب و منتخب‬ ‫منتقدان را دریافت کرد و همین احتمال انتخاب‬ ‫شدنش در اسکار را هم افزایش می دهد‪ .‬قسمت‬ ‫اول «پلنگ سیاه» در سال ‪ ۲۰۱۸‬هم تاریخ سازی‬ ‫کرده بود و برای اولین بار به عنــوان فیلمی از‬ ‫مارول که نامزد اسکار بهترین فیلم شده‪ ،‬در تاریخ‬ ‫ثبت شد‪ .‬در عین حال مکینتاش از بی بی سی‬ ‫نامزدی هونگ چائو در بخــش بهترین بازیگر‬ ‫نقش مکمل زن را غافلگیرکننده خواند و جیمی‬ ‫لی کرتیس نیز از این که به فهرست نهایی اسکار‬ ‫راه یافته شوکه شد و تصویری از خودش را که با‬ ‫دست روی دهانش را گرفته‪ ،‬در اینستاگرام به‬ ‫اشتراک گذاشــت‪ .‬انتخاب مشترک دو منتقد‬ ‫نیویورک تایمز هم الشــانا لینچ برای «پادشاه‬ ‫زن» بود که به این فهرست راه نیافت‪.‬‬ ‫نامزدهای بهتریــن بازیگر زن نقش‬ ‫مکمل اینها هستند‪:‬‬ ‫انجال باست برای «پلنگ سیاه‪ :‬واکاندا برای‬ ‫‪59‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 59 ‫زیر ذربین‬ ‫همیشه»‬ ‫هونگ چائو برای «نهنگ»‬ ‫کری کاندون برای «اشباح اینیشرین»‬ ‫جیمی لی کرتیس برای «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره»‬ ‫اســتفانی هســو برای «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره»‬ ‫سرنوشت بهترین بازیگر نقش مکمل‬ ‫مرد چگونه رقم می خورد؟‬ ‫سال پیش تروی کوتســور به عنوان اولین‬ ‫بازیگر ناشنوا برای بازی در «کودا» برنده جایزه‬ ‫بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اســکار و تاریخ‬ ‫ساز شد‪.‬‬ ‫لس انجلــس تایمز پیش بینــی کرده که‬ ‫این بــار ناقوس ها برای برندان گلیســون برای‬ ‫«اشباح اینیشــرین» به صدا درمی ایند و البته‬ ‫کی هوی کوان هم که برای بازی در نقش شوهر‬ ‫شخصیت یئو در نقشی «همه کاره و ترکیبی از‬ ‫کمدی‪-‬اکشن‪-‬درام» در فیلم «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره» ظاهر شده‪ ،‬بسیار جلوتر از گروه است‪.‬‬ ‫وی وقتی بچه بود با هریسون فورد در «ایندیانا‬ ‫جونز» بازی کرده بود و حاال حمایت او را هم دارد‬ ‫و ورایتی هم او را برنده می داند‪.‬‬ ‫منتقد ایندی وایر بر یکی دیگر از رقبا تاکید‬ ‫کرده و معتقد اســت برایان تایــری هنری‪ ،‬که‬ ‫حضوری تاثیرگذار در «گـ�ذرگاه»( (�‪Cause‬‬ ‫‪ )way‬داشت‪ ،‬شانس زیادی دارد‪ .‬در کل نامزدی‬ ‫او خوش امد خیلی ها شد و طرفدارانش به سرعت‬ ‫این خبر را در رسانه های اجتماعی جشن گرفتند‪.‬‬ ‫«گذرگاه» درامی روان شناختی به کارگردانی‬ ‫لیال نوگباور برمبنای فیلم نامه ای از اتوسا مشفق‬ ‫اســت که در ان جنیفر الرنس در برابر برایان‬ ‫تایری هنری بازی کرده و داســتان سربازی را‬ ‫روایت می کند که در حین اعزام به افغانســتان‬ ‫دچار اسیب مغزی می شود و در تالش است تا‬ ‫خود را با زندگی در زادگاهش وفق دهد‪.‬‬ ‫از سوی دیگر در حالی که برخی از انتخاب‬ ‫جادهیرش برای «فابلمن ها» خشــنود شدند‬ ‫نادیده گرفتن پل دینو برای همین فیلم در حالی‬ ‫که در جوایز منتخب منتقدان و انجمن بازیگران‬ ‫نامزد شده بود‪ ،‬برای شماری ناخوشایند بود‪.‬‬ ‫نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل‬ ‫مرد اینها هستند‪:‬‬ ‫برندان گلیسون برای «اشباح اینیشرین»‬ ‫برایان تایری هنری برای «گذرگاه»‬ ‫جاد هیرش برای «فابلمن ها»‬ ‫بری کیوگان برای «اشباح اینیشرین»‬ ‫کی هوی کوان بــرای «همه چیز همه جا‬ ‫یک باره»‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪60‬‬ ‫نامزدهای بخش های فنی اسکار‬ ‫دیگر بخش های اسکار به ویژه بخش های‬ ‫فنی معموال کمتر دغدغــه بخش هایی باالیی‬ ‫را دارند‪.‬‬ ‫در بخش بهتریــن فیلمنامه اوریجینال در‬ ‫حالی که «اشباح اینیشــرین»‪« ،‬همه چیز‪،»...‬‬ ‫«فابلمن ها»‪« ،‬تــار» و«مثلث غم» با هم رقابت‬ ‫می کنند ‪ ،‬ورایتی شانس را به «همه چیز‪ »..‬داده‬ ‫است‪ .‬در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی «در‬ ‫جبهه غرب خبری نیســت»‪« ،‬گلس انیون»‪،‬‬ ‫«زندگی»‪« ،‬تاپ گان‪ :‬ماوریک» و «زنان حرف‬ ‫می زنند» نامزد شــده اند که ورایتی فیلم اخر‬ ‫با فیلمنامه ســارا پولی را که بر مبنای کتابی از‬ ‫میریام تووز خلق شده را دارای بیشترین شانس‬ ‫می داند‪ .‬اما «زندگی» که داســتانش در لندن‬ ‫دهه ‪ 1950‬می گذرد و درباره یک کارمند دولتی‬ ‫جدی و نه چندان خوش روست که بیمار شده‬ ‫و مرخصی می گیرد تا معنــای دوباره زندگی را‬ ‫کشــف کند هم طرفداران خودش را دارد‪ .‬این‬ ‫فیلم برداشتی ازاد از «زیستن» ساخته کوروساوا‬ ‫در سال ‪ 1952‬اســت که خودش با اقتباس از‬ ‫«مرگ ایوان ایلیچ» تولستوی ساخته شده بود‬ ‫و حاال کازوئو ایشی گورو داستان فیلم را به قرن‬ ‫بیستم اورده است‪.‬‬ ‫در بخــش بهترین انیمیشــن بلند رقابت‬ ‫بین «پینوکیوی گی یرمو دل تورو»‪« ،‬مارســل‬ ‫صدفی کفش به پا»‪« ،‬گربه چکمه پوش‪ :‬اخرین‬ ‫ارزو»‪« ،‬هیوالی دریایی» و «سرخ شدن» وجود‬ ‫دارد کــه تقریبا همه منتقــدان متفق القول به‬ ‫«پینوکیوی گی یرمو دل تورو» رای داده اند‪.‬‬ ‫در میــان نامزدهــای بخــش بهتریــن‬ ‫طراحی تولید شــامل «در جبهه غرب خبری‬ ‫نیست»‪« ،‬اواتار‪ :‬راه اب»‪« ،‬بابل»‪« ،‬الویس» و‬ ‫«فابلمن ها» ورایتی به «الویس» رای داده است‪.‬‬ ‫در حالی که برای بهترین فیلمبرداری «در‬ ‫جبهه غرب خبری نیست»‪« ،‬باردو»‪« ،‬الویس»‪،‬‬ ‫«امپراتوری نور» و «تار» با هم رقابت می کنند‪،‬‬ ‫انتخاب ورایتی «در جبهه غرب خبری نیست»‬ ‫با فیلمبرداری جیمز فرند است‪ .‬داریوش خنجی‬ ‫فیلمبرداری «باردو‪ :‬وقایع نگاری نادرســت یک‬ ‫مشتحقیقت»ساختهالخاندروگونزالسایناریتو‬ ‫را انجام داده و برای ان بسیار تحسین شده است‪.‬‬ ‫راجر دیکینز فیلمبردار افسانه ای با ‪ 16‬نامزدی‬ ‫اسکار و‪ 5‬جایزه بفتا فیلمبرداری «امپراتوری نور»‬ ‫ساخته سم مندس را برعهده داشت‪.‬‬ ‫در بخش بهترین طراحی لباس هم «بابل»‪،‬‬ ‫«پلنگ سیاه‪ :‬واکاندا برای همیشه»‪« ،‬الویس»‪،‬‬ ‫«همه چیز همه جا یک بــاره» و «خانم هریس‬ ‫میره پاریس» نامزد شده اند که انتخاب ورایتی‬ ‫«الویس» است‪.‬‬ ‫«اشباح اینیشرین»‪« ،‬الویس»‪« ،‬همه چیز‬ ‫‪« ،»...‬تاپ گان‪ :‬ماوریک» و «تار» هم نامزدهای‬ ‫بخــش بهترین تدوین هســتند کــه ورایتی‬ ‫بیشــترین شــانس را به «تاپ گان‪ :‬ماوریک»‬ ‫داده اســت‪ .‬ورایتی همچنین در بخش صدا و‬ ‫جلوه های ویژه هم «تــاپ گان ‪ :‬مارویک» را بر‬ ‫«اواتار‪ :‬راه اب» که نامزدی هر دو بخش را دارد‬ ‫مقدم دانسته است‪.‬‬ ‫در حالــی که برای بهتریــن چهره پردازی‬ ‫«در جبهه غــرب خبری نیســت»‪« ،‬بتمن»‪،‬‬ ‫«پلنگ سیاه‪ :‬واکاندا برای همیشه»‪« ،‬الویس»‬ ‫و «نهنگ» با هم رقابت می کنند‪ ،‬انتخاب ورایتی‬ ‫«بتمن» است‪.‬‬ صفحه 60 ‫گفتوگوبارضااکبرپور‪،‬بازیگر‬ ‫جوانسریالگیلدخت‬ ‫میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت‪:‬‬ ‫بـا تمـام وجـود‬ ‫شـجاعت گلنـار را‬ ‫سـتایش کـردم‬ ‫گیلدخت مخاطبش را‬ ‫شگفت زده می کند‬ ‫گفتوگوبانعیمهنظامدوست‬ ‫بازیگر پرکار تلویزیون‬ ‫وزن که کم و زیاد می شود‬ ‫نقش های پیشنهادی‬ ‫تغییر می کند‬ ‫خاطره سازهای شمالی!‬ ‫‪61‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 61 ‫قاب کوچک‬ ‫گفت و گو اب نعیمه نظام دوست ابزیگر پرکار تلویزیون‬ ‫وزن که کم و زیاد می شود نقش های پیشنهادی تغییر می کند‬ ‫مریم ضیغمی محمدی‬ ‫شبکه های مختلف سیما این شب ها ‪ 3‬یا شاید ‪ 4‬ســریال جدید روی انتن می برند‪ .‬شبکه های یک و ‪ 5‬مجموعه پلیسی معمایی «شهباز» را‬ ‫می کند‪ ،‬اما سریال باکس اصلی این شبکه‬ ‫دارند‪ ،‬شبکه ‪ 2‬نیز «ابر می بارد» و شــبکه ‪ 3‬هم «چشم بندی» را در باکس دوم پخش‬ ‫از گروه سازنده «پالک ‪ »13‬است‪ ،‬به‬ ‫در زمان تنظیم این مطلب هنوز معرفی نشده است‪ .‬مجموعه «چشم بندی» که کاری‬ ‫نظر کیفیت کمدی نیز از محصول‬ ‫خالف مجموعه قبلی‪ ،‬اپیزودیک نیســت و یک قصه واحد را دنبال می کند‪ .‬اثری که از‬ ‫است‪ ،‬توفیق بیشتری دارد‪ .‬یکی‬ ‫قبلی این گروه‪ ،‬در نقطه ای باالتر قرار می گیرد و در ماموریت اصلی خود که خنداندن مخاطب‬ ‫شهرام قائدی‪ ،‬حمید لوالیی‬ ‫از دالیل این امر را می توان انتخاب بهتر بازیگران دانست؛ چراکه چهره هایی نظیر مرجانه گلچین‪،‬‬ ‫نظر می رسد‬ ‫و سروش جمشیدی که در «چشم بندی» حضور دارند‪ ،‬در این امر بهتر عمل می کنند‪ .‬در عین حال به‬ ‫مسئله اصلی سریال‪ ،‬ریتم کند و زمان کوتاه قسمت های ان است که باعث شده قصه در هر قسمت‪،‬‬ ‫به اندازه کافی جلو نرود‪ .‬سکانس های زاید‪ ،‬طوالنی اند و زمان زیادی از سریال می گیرند؛ تا جایی که‬ ‫شائبه اب بستن به این محصول را به وجود می اورند‪ .‬قسمت های سریال نیز بین ‪ 25‬تا ‪ 30‬دقیقه زمان‬ ‫دارند که اگرچه در عرف جهانی سیتکام‪ ،‬طبیعی است‪ ،‬اما به نظر می رسد پروژه در مرحله فیلمنامه‬ ‫و حتی تولید‪ ،‬برای این زمان طراحی نشــده و پیش از پخش‪ ،‬با کم شدن زمان هر قسمت‪ ،‬تعداد‬ ‫قسمت های اثر زیاد شده است‪ .‬البته این امر نیاز به شفاف سازی از سوی سازندگان دارد‪ .‬شاهد احمدلو‬ ‫کارگردان سریال در زمینه طنز‪ ،‬اثار کمابیش سرگرم کننده و مطابق طبع تماشاگر معمول سینما می سازد‪،‬‬ ‫در «چشم بندی» نیز موفق عمل کرده و کف استاندارد یک کمدی تلویزیونی را براورده کرده است‪ ،‬اگرچه با ترکیب‬ ‫مناسب بازیگران‪ ،‬شاید می شد اثر بهتری نیز ساخت‪ .‬او از هنرپیشه های سریال بازی های خوبی گرفته که در حد سریال های رایج‬ ‫تلویزیون‪ ،‬کام ً‬ ‫ال استاندارد است؛ خصوص ًا سروش جمشیدی که به خالف «ازادی مشروط»‪ ،‬در «چشم بندی» موفق به خنداندن‬ ‫مخاطب می شود و مرجانه گلچین که از کاراکتر عصبی و کمابیش پرخاشگر رایج خود فاصله گرفته است‪ .‬مجموعه «چشم بندی»‬ ‫البته در امر فیلمنامه دچار ضعف است‪ .‬قصه سهل گیرانه نوشته شده که اگرچه در کمدی های سینمایی و تلویزیونی به تدریج به‬ ‫اتفاقی مرسوم تبدیل شده‪ ،‬اما ممکن است برخی مخاطب تلویزیون را نیز پس بزند‪ .‬برای پرسش از چند و چون تولید‪ ،‬بازخوردها و‬ ‫بررسی سریال «چشم بندی»‪ ،‬گفت وگویی داشتیم با نعیمه نظام دوست بازیگر سینما و تلویزیون که در این سریال جلوی دوربین‬ ‫رفته است‪ .‬این گفت وگو را در ادامه می خوانید‪.‬‬ ‫نعیمه نظام دوست از نقش متفاوت و جدیدش در سریال چشم بندی می گوید‪:‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪62‬‬ ‫“نعیمه نظام دوست” بازیگر با اخالق و پر‬ ‫انرژی سینما و تلویزیون بیش از سه دهه است‬ ‫که در این حرفه فعالیت دارد‪ ،‬اغلب بینندگان او‬ ‫را به واسطه نقش هایش در فیلم های سینمایی‬ ‫کمــدی و ســریال های طنــز می شناســند‪،‬‬ ‫سریال هایی مانند ســاختمان پزشکان‪ ،‬خانه‬ ‫اجاره ای‪ ،‬لطفا دور نزنیم و‪....‬‬ ‫نظام دوست با سریال شبانه “چشم بندی”‬ ‫مهمان شبکه سوم سیماست؛ سریالی که در ان‬ ‫در قالب نقش متفاوت شــخصیت فرزانه ظاهر‬ ‫شده اســت‪ .‬به همین بهانه با این بازیگر طنز‬ ‫کشورمان درباره خلق شخصیت همکالم شدیم‪.‬‬ ‫زمانی که متــن “چشــم بندی” را‬ ‫خواندید چه تصوری از ان داشتید که‬ ‫بازی در سریال را پذیرفتید؟‬ ‫وقتی فیلم نامه را مطالعه کردم با توجه به‬ ‫فضای کمدی که داشت متوجه شدم بازیگران‬ ‫خوبی قرار داد بسته اند‪ ،‬خود کاراکتر فرزانه که‬ ‫پیشنهاد بازیش شــده بود خیلی بامزه با یک‬ ‫سری وسواس های خاص بود که خیلی دوستش‬ ‫داشتم‪ ،‬احساس کردم از نظر شخصیتی برخی‬ ‫ویژگی هایش یک جاهایی شــبیه خودم است؛‬ ‫مثل دلشورها و وســواس هایش‪ .‬برایم جالب‬ ‫بود که به سرپرست نویســندگان و طراح کار‬ ‫گفتم که گویی نقش برای من نوشته شده است‪.‬‬ ‫اردیبهشــت ماه اولین بازیگری بودم که تهیه‬ ‫کننده سریال برای بازی در “چشم بندی” با من‬ ‫صحبت کرد و سپس کارگردان و دیگر بازیگران‬ ‫انتخاب شدند‪ .‬سریال طراحی خیلی خوبی شده‬ ‫بود و ما زیاد تالشــی برای بداهه گویی نکردیم‬ ‫چون موقعیت کمدی خیلی رئال و بدون اغراق‬ ‫انجام می شدو برایم حس خوبی داشت که بدون‬ ‫اغراق بتوانیم لبخندی بر لب مردم بنشــانیم‪.‬‬ ‫البته دلم می خواســت مردم سریال مان را می‬ ‫بینند لذت ببرند و شاد باشند و بخندند‪.‬‬ ‫ما در ســریال “نعیمه نظام دوست”‬ ‫متفاوتی را مــی بینیم؛ زنی مذهبی با‬ ‫ویژگی های خاص خود‪ .‬تعریف شما‬ ‫از نقش تان چیست؟‬ ‫خدا را شــکر که متفاوت شــده است‪ .‬فکر‬ ‫کنم دو سه نفری با شما هم نظر هستند و گفته‬ ‫اند نقشم نســبت به کارها و نقش های دیگرم‬ ‫متفاوت شده است و این برایم حس خوب دارد‬ ‫و خدا را شکر می کنم که این اتفاق افتاده یعنی‬ ‫این تفاوت را دوســت دارم‪ .‬در شــروع کارم در‬ ‫صحبت های اولیه با کارگردان و نویســنده یک‬ ‫سری تغییرات در این کاراکتر به وجود اوردیم‬ ‫تا با کارهای دیگرم متفاوت باشد و خدا را شکر‬ ‫احساس کردم‬ ‫از نظر شخصیتی‬ ‫برخی ویژگی هایش‬ ‫یک جاهایی شبیه‬ ‫خودم است؛ مثل‬ ‫دلشورها و وسواس‬ ‫هایش‪ .‬برایم جالب‬ ‫بود که به سرپرست‬ ‫نویسندگان و طراح‬ ‫کار گفتم که گویی‬ ‫نقش برای من نوشته‬ ‫شده است‬ ‫این اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫خودتان به عنــوان بازبگر نقش چه‬ ‫تفاوت هایــی در رفتار‪ ،‬حرکت بدن و‬ ‫نوع بیان و حتی پوشش ایجاد کردید و‬ ‫چه کنسه هایی به کارگردان می دادید؟‬ ‫بــرای ارائه نقــش از نویســنده گرفته تا‬ ‫کارگردان و بازیگر یک چیزهایــی را هر کدام‬ ‫با خود می اورند و وقتی شــما یک بازیگری را‬ ‫بر اســاس اورده هایش انتخاب می کنید روی‬ ‫اورده های او حتما حســاب می کنی‪ ،‬مثال این‬ ‫بازیگر این قابلیت ها یا ایــن نقطه ضعف ها را‬ ‫دارد‪ ،‬ما نقطــه ضعف ها را کم تــر می کنیم و‬ ‫قابلیت ها را پــر رنگ تر و حتمــا تهیه کننده‬ ‫و کارگــردان روی این قضیه فکــر می کنند و‬ ‫نویسنده هم بر اساس ان چه که در ذهن دارد‬ ‫نقش را خلق می کند و می نویسد و ما بازیگران‬ ‫به ان بعد ‪ ،‬شــکل و روح می دهیــم و تمام این‬ ‫اتفاقات با هم شکل می گیرد چون کار گروهی‬ ‫است و من نمی توانم بگویم که خودم متفاوت‬ ‫بازی کردم‪ .‬اقای سیاوش مفیدی پارتنرم سالها‬ ‫با هم کار کردیم و نوع بازی یکدیگر را می دانیم‪،‬‬ ‫کمدی یکدیگر را می شناسیم‪ .‬سومین تجربه‬ ‫همکاری ام با شاهد احمدلو بود و با تهیه کننده‬ ‫و نویسنده هم دومین تجربه کاری ام بود و نوع‬ صفحه 62 ‫قلم نویسنده را می شناسم و همه این ها دست به‬ ‫دست هم می دهد که من بازیگر یک شخصیتی‬ ‫را خلق کند‪.‬‬ ‫اشاره به پارتنر مقابل خودتان کردید‬ ‫ که از او در کار انرژی می گیرید و اگر‬ ‫بازیگر خوبی پارتنر تان نباشد نمی‬ ‫توانید حس خوب و درستی را به بیننده‬ ‫منتقل کنید و حضــور پارتنر خوب در‬ ‫بازی تان تاثیرگذار اســت؛ به طور‬ ‫مثال در این ســریال مرجانه گلچین‬ ‫و ســیاوش مفیدی پارتنرهای تان‬ ‫بودند‪....‬‬ ‫همه چیز بر اســاس گروه شکل می گیرد‬ ‫چون سریال ســازی کاری گروهی است و باید‬ ‫قبول کنیم کــه در کار گروهی همه باید دیده‬ ‫شوند تا تو هم دیده شوی و قرار نیست فقط تو‬ ‫دیده شــوی‪ ،‬اصال به تنهایی بازیگر قدرت این‬ ‫را ندارد که کاری را نجات دهد ما همه در کنار‬ ‫هم یک مجموعه را خلق می کنیم‪ .‬حتی عوامل‬ ‫پشت صحنه که مهم ترین بخش کار ماست و‬ ‫زحمت می کشند تا ما دیده شویم‪.‬‬ ‫سومین تجربه همکاری تان با شاهد‬ ‫احمدلو چگونه بود؟‬ ‫او کارگردان ارام‪ ،‬شــریف و با وجود جوان‬ ‫بودن کاربلد است‪ ،‬از بچگی در این حرفه بوده‬ ‫و بازیگری و کارگردانی کرده و من در سومین‬ ‫تجربه کاری ام با او اکنون متوجه تغییراتش در‬ ‫نوع کارگردانی‪ ،‬برخورد و اخالق حرفه اش شده‬ ‫ام و از کار کردن با او لذت می برم‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه سریال “چشم بندی”‬ ‫طنز اســت و این روزها مردم نیاز به‬ ‫شــادی دارند ایا توانسته توقعات را‬ ‫بر اورده کند؟‬ ‫یک سری قاعدتا بیننده تلویزیون هستند‬ ‫چون دسترسی به کانال های ماهواره ندارند یا‬ ‫یک سری اصال ماهواره دوست ندارند‪ ،‬یک سری‬ ‫بینندگان هم با تلویزیون قهــر کرده اند و باید‬ ‫اشتی شان داد‪ ،‬قاعدتا وقتی نام بازیگرانی چون‬ ‫حمید لوالیی‪ ،‬مرجانه گلچین که سالهاست در‬ ‫زمینه کمدی زحمت می کشند و کار می کنند‬ ‫و بقیه بزرگان مثل رضا عطاران و مهران مدیری‬ ‫که تالش می کنند لبخند بر لب مردم بنشانند‬ ‫قاعدتا ان ها هم اگر با تلویزیون قهر باشند ببینند‬ ‫یک کار خوب است جذبش می شوند حتی اگر‬ ‫موضعی بگیرند باز هم نگاه می کنند‪ ،‬خیلی ها‬ ‫را می شناســم که می گویند ما تلویزیون نگاه‬ ‫نمی کنیم اما می بینند‪ .‬اگر فضای مجازی این‬ ‫روزها فیلتر نبود سریال ما خیلی بیشتر دیده‬ ‫می شد و به جذب بیننده کمک می کرد چون‬ ‫فضای مجازی باالخــره بخش عمده تبلغات را‬ ‫رقم می زند‪ .‬در گذشــته فضای مجازی نبود‬ ‫و مردم تنها شــبکه های تلویزیونــی را دنبال‬ ‫می کردند اما االن با توجه بــه فضای مجازی‪،‬‬ ‫شبکه نمایش خانگی ما باید کاری تولید کنیم‬ ‫که مردم مثل گذشــته بیننــده تلویزیون هم‬ ‫باشند‪ .‬انشــاله که اتفاقات خوب بیفتد و همه‬ ‫بازیگران خوب مــا به تلویزیــون برگردند و‬ ‫کارهای خوب ساخته شود مثل دوران طالیی‬ ‫گذشته که سریال های خیلی خوب ‪ ۹۰‬شبی‬ ‫مهران مدیری را داشتیم‪.‬‬ ‫واکنش مخاطــب از نقش متفاوت‬ ‫فرزانه در “چشم بندی” چه بوده؟‬ ‫من مدتی اســت در فضای مجازی حضور‬ ‫ندارم و نمی دانم چه اتفاقی دارد رقم می خورد و‬ ‫چه خبر است ولی بیرون از فضای مجازی مردم‬ ‫به ما لطف داشتند؛ دنیای بیرون خیلی متفاوت‬ ‫تر از فضای مجازی است‪ .‬نگاه مهربان مردم در‬ ‫بیرون برایم حس خوبی دارد‬ ‫این روزها کال شهرت در این خالصه‬ ‫نمی شــودکه بازیگــری در مجامع‬ ‫عمومی تردد کند و شــناخته شود‪.‬‬ ‫افزایش تعــداد بازدیدکنند ه ها در‬ ‫فضاهای مجازی از جمله اینستاگرام‬ ‫هم می توانــد نشــانه خوبی برای‬ ‫شهرت باشد‪ .‬تعریف شما از شهرت‬ ‫چیست؟‬ ‫شــهرت ابعاد مختلف دارد‪ ،‬االن در فضای‬ ‫مجازی عــده ای بالگر و مشــهور هســتند‪،‬‬ ‫یک ســری بازیگر هم داریم که سالهاست کار‬ ‫می کنند ولی مردم ان ها را نمی شناسند‪ .‬االن‬ ‫نمی توان گفت که چه چیزی ســبب شهرت‬ ‫می شود‪ .‬االن شــهرت یک بعد دیگری نسبت‬ ‫به گذشته پیدا کرده که شــما سریالی را بازی‬ ‫می کردید و دیده می شد و ان بازیگر به شهرت‬ ‫می رســید‪ .‬االن به واســطه فضــای مجازی‬ ‫نمی دانی که چه اتفاقی ســبب مشهور شدن‬ ‫می شود‪ .‬من که سی سال است در این حرفه کار‬ ‫می کنم و خیلی از دوستان دیگر که به واسطه‬ ‫دوران طالیی تلویزیون‪ ،‬برای اینکه ما کارمان‬ ‫را با این رسانه شــروع کردیم این اتفاق‬ ‫یعنی شهرت سالهاست برای ما افتاده‬ ‫است اما االن اگر کسی بخواهد مشهور‬ ‫شود به نظرم باید یک اتفاقی رقم بخورد‬ ‫که مردم او را در فضــای مجازی یا‬ ‫سریال و فیلمی بپذیرند باز به‬ ‫واسطه فضای مجازی اوج‬ ‫من روی نظر‬ ‫شخصی ادم ها نمی‬ ‫توانم نظر بدهم‪.‬‬ ‫اعتقاد و زندگی هر‬ ‫فردی به خودش‬ ‫مربوط است‪ .‬هر‬ ‫فردی هر تصمیمی‬ ‫می گیرد اگر ما‬ ‫اعتقاد داشته باشیم‬ ‫که به خواسته ها و‬ ‫نظر یکدیگر احترام‬ ‫بگذاریم بابت هر‬ ‫اتفاق و تصمیم به‬ ‫هم حمله نمی کنیم و‬ ‫توهین نمی کنیم‪ .‬من‬ ‫وقتی همکارم این‬ ‫کار را انجام می دهد‬ ‫نمی توانم قضاوتش‬ ‫کنم بلکه هر تصمیمی‬ ‫بگیرد به او احترام‬ ‫می گذارم ‬ ‫و شکل گرفته و بازی و یا کار خوبش دیده شود‪.‬‬ ‫چون االن نگاه مردم تغییر کرده است‪.‬‬ ‫این روزها شرایط جامعه چه تاثیری‬ ‫بر فضای هنری گذاشته است؟‬ ‫فضای ایــن روزها خیلی غمگیــن‪ ،‬تلخ و‬ ‫دردناک است به واســطه خیلی از اتفاق هایی‬ ‫که افتاده و مردم شاد نیستند و من غصه ان ها‬ ‫را می خورم‪ .‬مردم از هنرمندان توقع داشــتند‬ ‫که کار را نکنند ولی من بازیگر و عوامل پشت‬ ‫صحنه و خانواده های شــان که به واسطه کار‬ ‫گذران زندگی می کنیم‪ .‬مگر ســوپرمارکتی‪،‬‬ ‫کارمند‪ ،‬پزشک و دیگر اقشــار کار نمی کنند‬ ‫هنرمنــدان هم مثــل ان ها هســتند و خرج‬ ‫دارند‪ ،‬خانواده دارند باید خرج زندگی شــان را‬ ‫بدهند‪ .‬من بعد از ســی سال کار حرفه دیگری‬ ‫جز بازیگری یــاد ندارم‪ .‬کار کــردن ما ربطی‬ ‫به اینکه هــم درد مردم نیســتیم ندارد‪ .‬کمی‬ ‫همدیگر را قضاوت نکنیم و به یکدیگر توهین‬ ‫نکنیم‪ .‬مردم بدانند که درد ان ها درد ماســت‬ ‫و مشکالت اقتصادی را می فهمیم و در همین‬ ‫جامعه زندگی می کنیم و جدا از ان ها نیستیم‪.‬‬ ‫از مردم می خواهــم مهربان تر بــا هنرمندان‬ ‫بخصوص اهالی موسیقی برخورد کنند‪.‬‬ ‫اکنون جشنواره فیلم فجر است یک‬ ‫ســری هنرمندان در حال فشــار اوردن‬ ‫به ان هایی هســتند که کار می کنند و در‬ ‫جشــنوراه حضور دارند‪ .‬به نظرتان کار‬ ‫درستی است؟‬ ‫من روی نظر شــخصی ادم ها نمی توانم‬ ‫نظر بدهم‪ .‬اعتقاد و زندگی هر فردی به خودش‬ ‫مربوط است‪ .‬هر فردی هر تصمیمی می گیرد‬ ‫اگر ما اعتقاد داشته باشیم که به خواسته ها و نظر‬ ‫یکدیگر احترام بگذاریم بابت هر اتفاق و تصمیم‬ ‫به هم حمله نمی کنیم و توهین نمی کنیم‪ .‬من‬ ‫وقتی همکارم این کار را انجــام می دهد نمی‬ ‫توانم قضاوتش کنم بلکه هر تصمیمی بگیرد به‬ ‫او احترام می گذارم ‪.‬‬ ‫بعد از اینکه وزن تان کم شد و تغییر‬ ‫کردید گویی جنس کاراکترهایی که‬ ‫بازی می کنید هم فرق کرده اســت‬ ‫صحت دارد یا نه؟‬ ‫بعد از اینکه چاق شدم و عمل انجام دادم‬ ‫هیچ وقت الغر نشدم ولی حرف شما درست‬ ‫است وقتی وزن کم یا زیاد می شودپیشنهاد‬ ‫نقش هایی که می شــودمتفاوت اســت‪.‬‬ ‫وقتی شکل و شمایل دیگری پیدا کنی‬ ‫قابلیت اینکه نقش هــای متفاوت تری‬ ‫بازی کنی بیشتر است‪.‬‬ ‫در حال حاضر چه فیلم یا سریالی از‬ ‫شما اماده نمایش است؟‬ ‫در حــال پخــش تنها ســریال‬ ‫“چشم بندی” است‪ .‬البته فیلم سینمایی‬ ‫“ورود و خروج ممنــوع” را اماده اکران‬ ‫دارم که متاسفانه بنا به دالیلی کل نقش‬ ‫من را از فیلم در اوردند و نقش زن دوم فیلم‬ ‫را بازی می کردم که کل کاراکترم را از فیلم در‬ ‫اوردند و بعد مجوز دادند!‬ ‫‪63‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 63 ‫قاب کوچک‬ ‫نگاهی به افزایش ابعاد سیایس برانمه های صداوسیما در ماه های اخیرشد؟‬ ‫سرگرمیغائب‪،‬سیاستحاضر!‬ ‫مصطفی قاسمیان‬ ‫به دلیل‬ ‫از رویکردهایی که بــا دقت در وقایع یک‬ ‫ســال اخیر تلویزیون‪ ،‬می توان در رسانه ملی‬ ‫تشــخیص داد‪ ،‬افزایش پرداختن به مسائل‬ ‫سیاســی در قالب ها‪ ،‬برنامه ها و سریال های‬ ‫مختلف اســت‪ .‬به نظر می رســد شبکه های‬ ‫صداوسیما در این ماه ها سیاسی تر و به تعبیر‬ ‫دیگر‪« ،‬سیاست زده» شده است‪ .‬اگرچه وقوع‬ ‫اتفاقات تلخ پاییز ‪ ۱۴۰۱‬در خیابان ها نیز که‬ ‫شاید پایه اجتماعی داشت‪ ،‬اما ابعاد سیاسی‬ ‫گســترده ای یافت‪ ،‬در این رویکرد تلویزیون‬ ‫بی تاثیر نبوده است‪ ،‬اما به هر حال نمی توان‬ ‫رویکرد یک سال گذشته تلویزیون را در زمینه‬ ‫افزایش رنگ وبوی سیاسی برنامه ها‪ ،‬انکار کرد‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪64‬‬ ‫طنز سیاسی هسته ای امد‬ ‫در حالی که برای ســال ها تولید و پخش‬ ‫سریال های سیاســی داخلی در صداوسیما‬ ‫بسیار محدود بود‪ ،‬در ‪ ۲‬سال گذشته ‪ ۲‬فصل‬ ‫مجموعه «وضعیت زرد» به عنوان کمدی با‬ ‫درونمایه سیاســی به انتن شبکه های ‪ ۳‬و ‪۲‬‬ ‫سیما رسیده و قرار اســت فصل سوم ان نیز‬ ‫به تولید برسد؛ ســریالی که عوامل ان به تیم‬ ‫جدید مدیریت رســانه ملی نزدیک اند‪ .‬این‬ ‫مجموعه در قالب ســیتکام‪ ،‬در فصل اول به‬ ‫تهیه کنندگی حامد بامروت نــژاد که مدتی‬ ‫بعد به مدیریت شبکه ‪ ۲‬رســید ساخته شد‬ ‫و ماجرای یک دانشمند هســته ای را دنبال‬ ‫می کرد که از تاسیســات اتمی کشور اخراج‬ ‫شده بود و در زندگی حرفه ای و شخصی خود‬ ‫به مشکل خورده بود‪ .‬این ســریال در فصل‬ ‫دوم با تهیه کنندگی مسعود ملکی مشهور و‬ ‫کمی تغییر شکل کمدی‪ ،‬اگرچه دز سیاسی‬ ‫درون مایه خود را کاهش داد‪ ،‬اما همچنان به‬ ‫مسائل سیاسی روز کشــور نیز می پرداخت و‬ ‫خصوصاً درباره برجام‪ ،‬مذاکرات هســته ای‬ ‫و‪ ...‬شــوخی هایی را مطرح می کرد که کمتر‬ ‫در تلویزیون دیده شــده بود‪« .‬وضعیت زرد»‬ ‫به صورت رســمی برای فصل ســوم تمدید‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ناگهــان چنــد طنــز سیاســی مابین‬ ‫برنامه هایی که در ماه هــای اخیر روی انتن‬ ‫تلویزیون رفته است‪ ،‬چند عنوان طنز سیاسی‬ ‫وجود دارد؛ در حالی که پیش از این کمتر طنز‬ ‫سیاسی تلویزیونی سراغ داشــتیم و به نظر‬ ‫می رسید در بخش شوخی با اخبار سیاسی‪،‬‬ ‫دست برنامه سازان سیما چندان باز نیست‪ .‬در‬ ‫حالی که در سال های اخیر برنامه «میخچه»‬ ‫از معدود عناوین طنز سیاسی در تلویزیون بود‪،‬‬ ‫این روزها حداقل ‪ ۳‬برنامه مستقل تلویزیونی‬ ‫با درونمایه طنز سیاســی در حــال پخش از‬ ‫شبکه های مختلف است‪ .‬متقدم ترین ان ها‪،‬‬ ‫«دی بی ســی فارسی» به شــمار می رود که‬ ‫مدت ها به عنوان کلیپ طنز اینســتاگرامی‬ ‫منتشر می شد و از اواخر خردادماه امسال به‬ ‫شبکه ‪ ۲‬سیما رســید تا تلویزیونی شود‪ .‬این‬ ‫برنامه با افزایش زمان پخــش از کمتر از ‪۱۹‬‬ ‫دقیقه به حدود ‪ ۱۵‬دقیقه و کمی هم بیشتر‪،‬‬ ‫نوعی پارودی برای شــبکه بی بی سی فارسی‬ ‫در حالی که‬ ‫پیش از این‬ ‫کمتر طنز سیاسی‬ ‫تلویزیونی سراغ‬ ‫داشتیم و به نظر‬ ‫می رسید در بخش‬ ‫شوخی با اخبار‬ ‫سیاسی‪ ،‬دست‬ ‫برنامه سازان سیما‬ ‫چندان باز نیست‬ ‫اســت که به نقد ان با زبان طنــز می پردازد‪.‬‬ ‫سیدحمید علیزاده یکی از مجریان اصلی این‬ ‫برنامه‪ ،‬اجرای بخــش طنز برنامه صبحگاهی‬ ‫شبکه ‪ ۲‬را نیز بر عهده دارد‪« .‬کاکتوس» دیگر‬ ‫طنز سیاسی سیماست که از شبکه ‪ ۳‬پخش‬ ‫می شــود‪ .‬این برنامه که به صورت هفتگی به‬ ‫انتن می رســد‪ ،‬حدود ‪ ۱۵‬دقیقه زمان دارد و‬ ‫در ان با اتفاقات سیاســی خصوصاً گروه های‬ ‫اپوزیسیون خارج از کشــور شوخی می شود‪.‬‬ ‫بی تردید اما پربازخوردترین و پرسروصداترین‬ ‫برنامــه از ایــن دســت‪« ،‬پاورقی» شــبکه‬ ‫‪ ۲‬سیماســت که اوایل اخــر هفته ها پخش‬ ‫می شد‪ ،‬اما مدتی است که هرشب انتن را در‬ ‫اختیار دارد و مدت زمان ان نیز از حدود ‪ ۱۵‬تا‬ ‫‪ ۲۰‬دقیقه‪ ،‬به حدود ‪ ۲۵‬تا ‪ ۳۰‬دقیقه افزایش‬ ‫یافته اســت‪ .‬این برنامه نیز بیشتر گروه های‬ ‫برانداز و مخالف نظام را هجو می کند‪ ،‬اما گاه‬ ‫به شــخصیت های داخلی نیز می پردازد که‬ ‫حواشــی را نیز برای ان در پی داشته است‪.‬‬ ‫جز بخش های وایرال شــده این اثــار‪ ،‬نکته‬ ‫جالب توجه که باعث دیده شدن هرچه بیشتر‬ ‫این برنامه ها شــده‪ ،‬جاگذاری این عناوین در‬ ‫ساعات پربیننده تلویزیون است؛ به شکلی که‬ ‫همه این محصوالت از حدود ساعت ‪ ۱۹‬تا ‪۲۱‬‬ ‫و گاه فقط در اخر هفته ها به انتن می رسند؛‬ ‫زمانی که مخاطب تلویزیون در باالترین سطح‬ ‫روزانه و هفتگی خود قرار دارد‪.‬‬ ‫بازپخش در استان ها به شکلی قابل توجه‪،‬‬ ‫چند برنامه طنز سیاسی شبکه های سیما که‬ ‫باالتر ذکر ان ها امد‪ ،‬از شــبکه های مختلف‬ ‫اســتانی تلویزیون نیز بازپخش می شوند‪ .‬در‬ ‫اتفاقی که شــاید کمتر ســابقه داشته باشد‪،‬‬ ‫برنامه «پاورقی» به تازگی در حداقل ‪ ۹‬شبکه‬ ‫استانی شامل ایالم‪ ،‬بوشهر‪ ،‬هامون‪ ،‬البرز و‪ ...‬به‬ ‫شکل بازپخش روی انتن رفته است‪ .‬اتفاقی‬ ‫که در اغلب شبکه ها‪ ،‬پس از برگزاری مراسم‬ ‫تقدیر و تشکر از عوامل این برنامه رخ داد که در‬ ‫ان‪ ،‬محسن برمهانی معاون سیما به احتمال‬ ‫بازپخش این برنامه از ســایر شبکه ها اشاره‬ ‫کرده بود؛ هرچند با توجه به ان که حوزه نفوذ‬ ‫برمهانی معاونت سیماســت‪ ،‬به نظر می رسد‬ ‫سیاست های کالن تر در رسانه ملی‪« ،‬پاورقی»‬ ‫را به بازپخــش در شــبکه های معاونت امور‬ ‫استان های صداوسیما رسانده است‪ .‬این اتفاق‬ ‫اما محدود به «پاورقی» نیست و «دی بی سی»‬ ‫نیز حداقل از ‪ ۸‬شبکه استانی همدان‪ ،‬هامون‪،‬‬ ‫لرســتان‪ ،‬زاگرس‪ ،‬سهند‪ ،‬تبرســتان‪ ،‬یزد و‬ ‫سمنان روی انتن رفته است‪ .‬روشن نیست ایا‬ ‫این سیاست فقط برای برنامه های طنز سیاسی‬ ‫اعمال شــود یا در اینده به دیگر برنامه های‬ ‫سیاسی یا عمومی تر رســانه ملی نیز خواهد‬ ‫رسید‪.‬‬ ‫سیاسی های یک برنامه صبحگاهی‬ ‫به شکلی جالب توجه‪« ،‬صبحانه ایرانی»‬ ‫محصول شــبکه ‪ ۲‬که مانند بقیه برنامه های‬ ‫صبحگاهــی تلویزیون موضوعــی اجتماعی‬ صفحه 64 ‫دارد‪ ،‬میز بین الملل دارد که به شکل هفتگی‬ ‫روی انتن مــی رود و در ان‪ ،‬درباره وقایع روز‬ ‫جهان که بســیاری از ان ها سیاســی است‪،‬‬ ‫صحبت می شود‪ .‬طبعا در طراحی این بخش‪،‬‬ ‫دغدغه هــا و ایده های مهــدی خانعلی زاده‬ ‫سردبیر برنامه که خود به عنوان سازنده برنامه‬ ‫«سیاست خارجی» شــبکه ‪ ۳‬نیز شناخته‬ ‫می شــود‪ ،‬بی تاثیر نیســت‪ .‬کارشناسی این‬ ‫میز را نیز در برنامــه «صبحانه ایرانی»‪ ،‬الهام‬ ‫عابدینی بر عهده دارد که حضــور در برنامه‬ ‫«سیاست خارجی» را در کارنامه دارد‪ .‬وفور‬ ‫طنز سیاسی در این دوره که باالتر ذکر ان امد‪،‬‬ ‫به برنامه های صبحگاهی نیز کشــیده است‪.‬‬ ‫در حالی که تا مدت ها پیــش یکی از معدود‬ ‫بخش های طنز در برنامه هــای صبحگاهی‬ ‫تلویزیون‪ ،‬مربوط به اجرای اســتنداپ های‬ ‫اجتماعی عبدا‪ ...‬روا در «ســام صبح بخیر»‬ ‫شــبکه ‪ ۳‬بود‪ ،‬حال به نظر می رســد یکی از‬ ‫معدود طنزهای صبحگاهی سیما‪ ،‬بخش میز‬ ‫طنز برنامه «صبحانه ایرانی» باشد که با حضور‬ ‫حمید علیــزاده جلوی دوربیــن می رود که‬ ‫بسیاری از سوژه ها و شوخی های ان به شکل‬ ‫مستقیم با دنیای سیاست در داخل و خارج از‬ ‫ایران مرتبط است‪.‬‬ ‫سیاسی های سریالی‬ ‫در ماه های اخیر که شــمار سریال های‬ ‫خارجی پخش شده در تلویزیون باال رفته است‪،‬‬ ‫کمتر سریال خارجی را می توان یافت که روی‬ ‫انتن برود و مایه های سیاسی نداشته باشد‪.‬‬ ‫شبکه ‪ ۴‬سیما که در این زمینه پیشتاز است‪،‬‬ ‫در ماه های اخیر مجموعه هــای مختلفی را‬ ‫پخش کرده که از ان جمله می توان به «قاتل‬ ‫غیرمحتمل» محصول ‪ ۲۰۲۱‬ســوئد درباره‬ ‫چگونگی فرار قاتل نخســت وزیر «پالمه» از‬ ‫چنگ قانون‪« ،‬بلندترین صدا» محصول‪۲۰۱۹‬‬ ‫امریکا درباره تاسیس شبکه جمهوری خواه و‬ ‫تندروی فاکس نیوز‪« ،‬تشکیالت زیرزمینی»‬ ‫محصول ‪ ۲۰۱۶‬امریکا درباره نژادپرستی در‬ ‫این کشور و‪ ...‬اشــاره کرد‪ .‬شبکه های دیگر‬ ‫سیما نیز اثاری مانند «هفت ثانیه» محصول‬ ‫‪ ۲۰۱۸‬امریکا درباره نژادپرستی پلیس‬ ‫در امریــکا در شــبکه های یک و‬ ‫تماشــا‪« ،‬اختــاس ‪»۱۹۹۲‬‬ ‫محصول ‪ ۲۰۲۰‬هنــد درباره‬ ‫فساد مالی در این کشور و‪...‬‬ ‫اشاره کرد‪ .‬ناگفته پیداست‬ ‫وجه مشــترک این اثار که‬ ‫با نگاهی بــه موضوع ان ها‬ ‫بدیهــی اســت‪ ،‬مضمون‬ ‫سیاسی ان هاســت‪ .‬این در‬ ‫حالی است که ســریال های‬ ‫دیگری نیز روی انتن شبکه های‬ ‫ســیما رفته که مضامین سیاسی‬ ‫کم رنگ تــری دارد و البالی قصه‪ ،‬به‬ ‫بعضی اتفاقات سیاســی در کشــورهای‬ ‫مختلف می پردازد‪.‬‬ ‫اتفاق عجیب در شبکه دو‬ ‫در زمینه پخش سریال های خارجی‬ ‫با مضمون سیاسی‪ ،‬شبکه ‪ ۲‬سیما‬ ‫یک تصمیم عجیب هم گرفت‬ ‫و از چند هفته پیش‪ ،‬همزمان‬ ‫دو سریال کمدی سیاسی‬ ‫را روی انتن فرســتاد که‬ ‫به شــکلی جالب توجه‪،‬‬ ‫مضامین مشابه و قصه ای‬ ‫نزدیک به همدیگر دارند‪.‬‬ ‫«مدیــرکل» محصول‬ ‫‪ ۱۹۹۵‬ســوریه و «بلــه‬ ‫اقــای وزیــر» محصول‬ ‫‪ ۱۹۸۰‬انگلیس که همچنان‬ ‫نیز در حال پخش هســتند‪،‬‬ ‫هردو طنزهایی سیاسی به شمار‬ ‫می روند کــه به هجو ســاختارهای‬ ‫اداری و بوروکراســی موجود در دو کشور‬ ‫سازنده می پردازند‪ .‬هردوی این اثار‪ ،‬بیش از‬ ‫‪ ۲‬دهه عمر دارند و پیــش از این نیز بازپخش‬ ‫شده اند‪ .‬به شکلی جالب توجه‪ ،‬شخصیت اصلی‬ ‫هردو سریال نیز یک مسئول دولتی است که‬ ‫با اتفاقات مختلف و عجیبــی در اداره تحت‬ ‫امر خود و نیروهای ان مواجه می شــوند که‬ ‫مخاطب را به خنده می اندازد‪.‬‬ ‫رگه های سیاست در درام ها عالوه بر انچه‬ ‫درباره سریال های صرفا سیاسی گفته شد‪ ،‬در‬ ‫بعضی سریال های دیگر سیما نیز در ماه های‬ ‫اخیر‪ ،‬ابعاد سیاســی کمابیش پررنگی وجود‬ ‫داشته است‪ .‬مثال مجموعه تاریخی «راز ناتمام»‬ ‫شــبکه یک به کارگردانی امیــن امانی که با‬ ‫محوریت شهید محمدجواد باهنر به روزهای‬ ‫ابتدای انقالب می پرداخت‪ ،‬شعارهای پرشمار‬ ‫سیاسی داشت و مجموعه «تمام رخ» شبکه‬ ‫‪ ۳‬به کارگردانی محمود معظمی نیز که یک‬ ‫درام جاسوسی بود و وقایع مرتبط با تروریسم‪،‬‬ ‫داعش‪ ،‬تحریم ها و‪ ...‬را دراماتیزه کرده بود‪ ،‬نگاه‬ ‫سیاسی قابل توجهی داشت و در قالب داستان‬ ‫توقف انتقال‬ ‫اخبار به شبکه‬ ‫خبر از نخستین‬ ‫سیاست های تحولی‬ ‫سازمان صداوسیما‬ ‫در دوره ریاست پیمان‬ ‫جبلی‪ ،‬تحول در عرصه‬ ‫خبر بود که با تغییر‬ ‫معاونت سیاسی این‬ ‫سازمان شروع شد و‬ ‫در مدت زمانی حدودا‬ ‫‪ ۵‬ماهه‪ ،‬با کاهش‬ ‫تدریجی بخش های‬ ‫خبری شبکه های‬ ‫سیما‪ ،‬ادغام مراکز‬ ‫عمده خبری رسانه‬ ‫ملی و حذف بعضی‬ ‫از بخش های خبری‬ ‫تلویزیون ادامه‬ ‫یافت‪ .‬اواخر سال‬ ‫‪ ۱۴۰۰‬قرار بود در‬ ‫سال ‪ ۱۴۰۱‬نیز این‬ ‫روند تداوم داشته‬ ‫باشد تا در نهایت‬ ‫بخش های خبری‬ ‫از شبکه های‬ ‫معاونت سیما‬ ‫حذف و همگی‬ ‫به شبکه خبر‬ ‫معاونت سیاسی‬ ‫منتقل شود‪ ،‬اما این‬ ‫روند از همان اوایل‬ ‫سال ‪ ۱۴۰۱‬متوقف‬ ‫شد‬ ‫و دیالوگ‪ ،‬حرف های سیاسی می زد‪« .‬پالک‬ ‫‪ »۱۳‬و «چشــم بندی» دو سریال کمدی‬ ‫اخیر شبکه ‪ ۳‬نیز که با همکاری بیمه‬ ‫ساخته شده‪ ،‬در بعضی قسمت ها‬ ‫کنایه های سیاســی دارد که به‬ ‫چشم مخاطبان نیز امده است‪.‬‬ ‫یک گزارش حاشیه ســاز در‬ ‫روند بررسی سیاست زدگی‬ ‫تلویزیون‪ ،‬یــک واقعه نیز‬ ‫حسابی دیده شد و جنجال‬ ‫بزرگی ساخت‪ .‬اوایل ابان‬ ‫ماه و در عصر یک پنجشنبه‬ ‫کام ً‬ ‫ال معمولی برای کودکان‪،‬‬ ‫اتفاقــی افتاد کــه بینندگان‬ ‫شبکه پویا را به دنیای بزرگترها‬ ‫پرت کــرد؛ دنیایی کــه در ان‪۴۸ ،‬‬ ‫ســاعت بود که مردم اخبــاری از ابعاد‬ ‫غم انگیز حمله تروریســتی سبعانه داعش به‬ ‫حرم حضرت شاهچراغ(ع) می شنیدند‪ .‬شبکه‬ ‫پویا در میانه برنامه ها‪ ،‬ناگهان با بیمارســتان‬ ‫رجایی شیراز ارتباط مستقیم گرفت و گزارشی‬ ‫درباره این حمله تروریستی روی انتن برد که‬ ‫با انتقادات فراوانی هم از ســوی کارشناسان‬ ‫تربیتــی و والدین در شــبکه های اجتماعی‬ ‫مواجه شــد‪ ۶ .‬دقیقه گزارش که توضیحاتی‬ ‫بی جا درباره این حمله‪ ،‬خطــاب به کودکان‬ ‫داشت‪ .‬اگرچه این گزارش در کانال نهال پخش‬ ‫شد که از ساعت ‪ ۱۴‬تا ‪ ۲۲‬برای کودکان ‪ ۶‬تا‬ ‫‪ ۱۲‬سال برنامه دارد‪ ،‬اما روشن است که عصر‬ ‫پنجشنبه‪ ،‬خیل کودکان زیر ‪ ۶‬سال هم پای‬ ‫شبکه نهال اند‪ .‬این ماجرا با حواشی بسیاری‬ ‫مواجه شد و مدیر شــبکه پویا نیز بابت ان از‬ ‫مردم عذرخواهی کرد‪.‬‬ ‫توقــف انتقال اخبــار به شــبکه خبر از‬ ‫نخســتین سیاســت های تحولی ســازمان‬ ‫صداوسیما در دوره ریاست پیمان جبلی‪ ،‬تحول‬ ‫در عرصه خبر بود که با تغییر معاونت سیاسی‬ ‫این سازمان شروع شد و در مدت زمانی حدودا‬ ‫‪ ۵‬ماهه‪ ،‬با کاهش تدریجی بخش های خبری‬ ‫شبکه های ســیما‪ ،‬ادغام مراکز عمده خبری‬ ‫رسانه ملی و حذف بعضی از بخش های خبری‬ ‫تلویزیون ادامه یافت‪ .‬اواخر سال ‪ ۱۴۰۰‬قرار بود‬ ‫در سال ‪ ۱۴۰۱‬نیز این روند تداوم داشته باشد‬ ‫تا در نهایت بخش های خبری از شــبکه های‬ ‫معاونت ســیما حذف و همگی به شبکه خبر‬ ‫معاونت سیاسی منتقل شــود‪ ،‬اما این روند از‬ ‫همان اوایل سال ‪ ۱۴۰۱‬متوقف شد‪ .‬در حال‬ ‫حاضر شبکه های سیما همچنان بخش های‬ ‫خبری دارند و این ســاختار‪ ،‬همچنان تصویر‬ ‫سرگرم کننده شبکه های سیما و سریال های‬ ‫ان را در ذهن برخی مخاطبان مخدوش کند؛ در‬ ‫حالی که حذف بخش های خبری می توانست‬ ‫عالوه بر اعطای دست باز به مدیران شبکه های‬ ‫ســیما برای چینش کنداکتــور‪ ،‬برنامه های‬ ‫نمایشی و سرگرمی محور تلویزیون را تا حدی‬ ‫از سایه سیاست و مناقشه های دنیای سیاست‬ ‫دور کند‪.‬‬ ‫‪65‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 65 ‫سینمای ایران‬ ‫ارزیایب رسیال های شبکه منایش خانیگ‬ ‫گردهمایی مریخی‬ ‫قاتل و عصیانگر‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪66‬‬ ‫شبکه نمایش خانگی از اواخر تابســتان و اوایل پاییز پرکارتر از همیشه‬ ‫ظاهر شده و از سریال های مختلفی رونمایی کرده است؛ سریال هایی که الزاما‬ ‫همگی درجه یک و موفق نیستند و در میانشان اثار ضعیف‪ ،‬کم ارزش و نامناسب‬ ‫برای انتشار در این پلتفرم ها هم دیده می شــود‪ .‬مثال سریالی مثل «انتن» به‬ ‫استانداردهای مدنظر مخاطبان برای فیلم های کمدی نزدیک نشده‪ ،‬یا اثری مثل‬ ‫«مترجم» نتوانسته در همین نقطه شروع سالیق مختلف را با خودش همراه کند‬ ‫اما انچه بیشتر از همه اهمیت دارد تنوع و گوناگونی است‪ .‬به این ترتیب که در‬ ‫این بازه زمانی اثار کمدی رئال‪ ،‬فانتزی‪ ،‬درام‪ ،‬جنایی‪ ،‬سیاسی و ‪ ...‬کنار هم قرار‬ ‫گرفته اند و همین هم حق انتخاب زیادی به مخاطبان می دهد‪ .‬در این پرونده روی‬ ‫سریال هایی دست گذاشته ایم که پاییز و زمستان از پلتفرم ها منتشر شده اند‪.‬‬ ‫طبیعتا سریالی مثل «جیران» از ان جهت که زمستان سال گذشته شروع شده‬ ‫و تمام فصل ها انتشارش ادامه داشته در این تقسیم بندی قرار نمی گیرد‪.‬‬ صفحه 66 ‫روزی روزگار مریخ ‪ -‬پیمان قاسم خانی‬ ‫«روزی روزگاری مریخ» در فصل زمستان‬ ‫به پایان رسید اما جزو ســریال هایی است که‬ ‫پخش ان از اواخر تیرماه شروع شده بود‪ .‬پیمان‬ ‫قاسم خانی بعد از ساخت ســه گانه «خوب‪،‬‬ ‫بد‪ ،‬جلف» اینبار تصمیم گرفت ســریالش را‬ ‫در فضایی فانتزی و با شخصیت هایی خیالی‬ ‫پیش ببرد‪ .‬همه چیز در مریخ چهارصد سال‬ ‫اینده روایت می شد‪ .‬زمانی که زندگی در زمین‬ ‫به بدترین شکل خود رسیده بود و انهایی‬ ‫که ثروتی جمع کرده بودنــد برای رفاه‬ ‫بیشتر به مریخ ســفر می کردند و انجا‬ ‫زمین می خریدند‪ .‬تمهید قاسم خانی‬ ‫برای رفتن به مریــخ‪ ،‬ابتالی ناصر‪،‬‬ ‫شخصیت اصلی داســتان به سرطان‬ ‫بود‪ .‬پزشــک به او گفت فقط یک راه برای‬ ‫رهایی از مرگ وجود دارد و انهم این است‬ ‫که منجمد شــود و ســال ها بعد وقتی داروی‬ ‫سرطان کشف شد از قالب یخ بیرون بیاید‪ .‬ناصر‬ ‫زمانی چشــم هایش را باز کرد که او را به حالت‬ ‫منجمد نزد نواده اش در مریخ فرســتاده بودند‪.‬‬ ‫ناصر که در زمین یک کاله بــردار جیب زن بود‬ ‫حاال وارد اجتماعی می شــد که به هر لحاظ با‬ ‫زمین فرق داشت‪ .‬او اما نمی توانست از فرهنگ و‬ ‫سبک زندگی اش فاصله بگیرد و به همین دلیل‬ ‫تالش کرد تا سبک و سیاق خودش را در جامعه‬ ‫جدید رواج دهد‪ .‬در جامعــه خیالی که پیمان‬ ‫قاسم خانی و سایر نویسنده های سریال تعریف‬ ‫کرده بودند‪ ،‬اصالت با قدرت زنان بود و همه چیز‬ ‫معنایی وارونه داشــت‪ .‬افراد کوتاه قد جذاب به‬ ‫نظر می رســیدند و سفیدپوست ها شهروند در‬ ‫درجه دو به حســاب می امدنــد‪ .‬مریخ در این‬ ‫سریال نماد نظم و ترتیب و قانون بود و هرکس‬ ‫خودش می دانست باید به وظایفش چطور عمل‬ ‫کند‪ .‬با ورود ناصر و قانون شکنی های مداومش‬ ‫رفته رفته قانون شــکنی رواج پیدا کرد و سبک‬ ‫زندگی خانواده نیواکبری هم دچار تغییر شد‪.‬‬ ‫«روزی روزگاری مریخ» بســیاری از مســائل‬ ‫مبتال به جامعه را به صورت نمادین مورد نقد قرار‬ ‫دارد و با پدیده هایی مثل اقازادگی‪ ،‬وعده های‬ ‫دروغین انتخاباتی‪ ،‬نادیده گرفته شدن حقوق‬ ‫زنان و ‪ ...‬بــا طعنه و کنایه روبه رو شــد‪ .‬اگر در‬ ‫شــرایط بهتری پخش می شد حتما مخاطبان‬ ‫بیشتری پیدا می کرد‪.‬‬ ‫خونسرد ‪ -‬امیرحسین ترابی‬ ‫ســریال «خونســرد» بــه کارگردانــی‬ ‫امیرحسین ترابی از ‪ 28‬مرداد در پلتفرم فیلم نت‬ ‫منتشــر شــد‪ .‬بخش اصلی دوره پخش ان در‬ ‫فصل پاییز بود و نهایتا تا ‪ 25‬اذر ادامه داشــت‪.‬‬ ‫«خونســرد» یکی از متفاوت ترین سریال های‬ ‫جنایی بود که در ایران ســاخته می شد‪ .‬البته‬ ‫روی الگوی اصلی سریال «دکستر» امریکایی‬ ‫پیش می رفــت و محور اصلــی اش را از همان‬ ‫سریال گرفته بود‪ .‬با این حال به لحاظ محتوایی‬ ‫مســتقل عمل می کرد‪ .‬ســریال با داستان دو‬ ‫شخصیت محوری به نام کسرا و امیرعلی پیش‬ ‫می رفت‪ .‬یک قاتل زنجیــره ای و یک بازپرس‬ ‫اگاهی که از قضا دوســتان دوران کودکی هم‬ ‫بودند و صمیمیت شــان حاال بعد از سال ها هم‬ ‫ادامه داشت‪ .‬ماجرا درباره یک متخصص پزشکی‬ ‫قانونی به نام کسرا بود که رابطه نزدیکی با پلیس‬ ‫داشت‪ .‬او با پیشینه ای بسیار تلخ و از سر گذراندن‬ ‫کودکی پر از تــرس و هراس‪ ،‬حاال به واســطه‬ ‫جایگاه محکمش در اداره اگاهی و همچنین قرار‬ ‫گرفتن در معرض پرونده های مختلف‪ ،‬تصمیم‬ ‫گرفته بود نقش مصلح اجتماعــی را ایفا کند و‬ ‫مجرمانی که به صورت قانونی مجازات نمی شوند‬ ‫را به ســزای اعمالشان برســاند‪ .‬کسرا کودکی‬ ‫خوشایندی نداشته و مادرش توسط ناپدری اش‬ ‫مورد ازار و اذیت قرار می گرفته‪ .‬به همین دلیل‬ ‫هم تمرکزش بــرای ایجاد اصــاح در جامعه‬ ‫روی حذف مجرمانی بود که به زنان و دختران‬ ‫اسیب می زدند‪ .‬در این سریال با جرم هایی مثل‬ ‫همسر ازاری‪ ،‬قتل ناموســی‪ ،‬اسیدپاشی روی‬ ‫صورت دختران‪ ،‬ازار جنســی توسط استاد یا‬ ‫کارفرما‪ ،‬تجاوز به کودکان‪ ،‬بهره کشی از دختران‬ ‫در مراکــز درمانی و‪ ...‬مواجه می شــدیم‪ .‬یکی‬ ‫از دالیل موفقیت ســریال بازی درخشان امیر‬ ‫اقایی در نقش کسرا بود‪ .‬کسرا بارها برای فریب‬ ‫سوژه هایش تغییر قیافه می داد و حتی در نقش‬ ‫یک زن فرو می رفت‪ .‬ســریال در نقطه پایان‬ ‫همانطور کــه انتظار می رفت با گیــر افتادن او‬ ‫توسط دوست صمیمی اش به پایان رسید اما‬ ‫کارگردان با سکانس پایانی حضور سارا بهرامی‬ ‫در مخفیگاه کســرا‪ ،‬راه را برای ساخت فصل‬ ‫دوم باز گذاشت‪.‬‬ ‫روزی روزگار‬ ‫مریخ اصالت با قدرت‬ ‫زنان بود و همه چیز‬ ‫معنایی وارونه داشت‪.‬‬ ‫افراد کوتاه قد جذاب‬ ‫به نظر می رسیدند‬ ‫وسفیدپوست ها‬ ‫شهروند در درجه دو‬ ‫به حساب می امدند‪.‬‬ ‫مریخ در این سریال‬ ‫نماد نظم و ترتیب و‬ ‫قانون بود و هرکس‬ ‫خودش می دانست‬ ‫باید به وظایفش چطور‬ ‫عمل کند‪ .‬با ورود ناصر‬ ‫و قانون شکنی های‬ ‫مداومش رفته رفته‬ ‫قانون شکنی رواج پیدا‬ ‫کرد و سبک زندگی‬ ‫خانواده نیواکبری هم‬ ‫دچار تغییر شد‬ ‫دارد‪ .‬درباره «شــبکه مخفی زنان» رویکردها‬ ‫متفاوت اســت‪ .‬برخی که به تاریخ و طنزهای‬ ‫ظریف اینچنینی عالقه مند بودند با سریال ارتباط‬ ‫گرفتند و برخی دیگر از همان ابتدا قید تماشایش‬ ‫را زدند‪« .‬شــبکه مخفی زنان» ماجرای زندگی‬ ‫میرزامحمود زنبورک چی‪ ،‬رئیس اداره ســجل‬ ‫احوال (ثبت احوال) است که چهار همسر دارد‬ ‫و بعد از تشکیل کانون بانوان دعوت به همکاری‬ ‫می شود‪ .‬در این بین به دلبرجان تاجرباشی که‬ ‫مسئول کانون است دل می بندد و این ماجرای‬ ‫بامزه ادامه پیدا می کند‪« .‬شبکه مخفی زنان»‬ ‫سریالی پرمعناســت و حرف های زیادی برای‬ ‫گفتن دارد اما پراکندگی و گستردگی زمانی و‬ ‫مکانی سریال تا حد زیادی مخاطبان را سردرگم‬ ‫می کند و از طرف دیگر جنس کمدی ســریال‬ ‫انطور که باید منطبق با ذائقه مخاطبان نیست‪.‬‬ ‫با همه این اوصاف ســریال مخاطبــان خود را‬ ‫داشــت و اگر تا این حد در پخشــش بی نظمی‬ ‫به وجــود نمی امد و مــدام از دور پخش خارج‬ ‫نمی شد تا االن به ســرانجام رسیده بود‪ .‬افشین‬ ‫هاشمی در مصاحبه ای از سانسورهای عجیبی‬ ‫که روی ســریالش اتفاق افتــاده گفته و هنوز‬ ‫مشخص نیست سرنوشــت ان به کجا می رسد‬ ‫و باالخره قرار اســت پخش ان چه زمانی روی‬ ‫روال پیش رود‪.‬‬ ‫بی گناه ‪ -‬مهران احمدی‬ ‫سریال «بی گناه» از ‪ 6‬شهریور در فیلیمو و‬ ‫نماوا منتشر شد و غیر از چهار قسمت ابتدایی‪،‬‬ ‫سایر قسمت های ان در فصل پاییز پخش شدند‪.‬‬ ‫مصطفی کیایی بعــد از موفقیــت «هم گناه»‬ ‫تصمیم به ساخت اثری در حال وهوای ان سریال‬ ‫گرفت اما گارگردانی ان را بــه مهران احمدی‬ ‫ســپرد و خودش در جایگاه تهیه کننده ایستاد‪.‬‬ ‫«بی گناه» با همان الگوی «هم گناه» اســتارت‬ ‫خورد و در همان قسمت اول خرده داستان هایی‬ ‫از تک تک اعضای خانواد ه بزرگ فرشباف را پیش‬ ‫روی مخاطبان گذاشــت؛ اتفاقی که در قسمت‬ ‫شــبکه مخفی زنان‪ -‬افشین‬ ‫هاشمی‬ ‫اولیــن تجربــه سریال ســازی‬ ‫«افشــین هاشــمی» مرداد امسال‬ ‫در شبکه نمایش خانگی منتشر شد و‬ ‫پخش ان به شرط پایان توقف کماکان ادامه‬ ‫‪67‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و‬ ‫تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 67 ‫قاب کوچک‬ ‫اول باعث ســردرگمی مخاطبان شــد‪ .‬سریال‬ ‫پس از چند قســمت با پررنگ شدن ماجرای‬ ‫اصلی جای خودش را میــان مخاطبان باز کرد‬ ‫اما میزان اســتقبال از «بی گنــاه» هیچ گاه‬ ‫به اندازه «هم گناه» نشــد‪ .‬درست است که‬ ‫بخشــی از این نافرجامی به شــرایط زمانه‬ ‫برمی گشت اما از درون سریال هم مسائلی‬ ‫دخیل بــود‪ .‬یکی از مهمتریــن دالیلی که‬ ‫باعث شــد مخاطبان تا حدی دلزده شوند‪،‬‬ ‫پیش رفتن داستان روی سوژه تکراری‬ ‫مخالفت خانواده با ازدواج یک دختر و‬ ‫پســر به دلیل رابطه خویشاوندی شان‬ ‫بود؛ رابطه ای که سالیان سال مثل‬ ‫یک راز در سینه ها حفظ شده بود‪.‬‬ ‫نکته بعدی به نامتناســب بودن‬ ‫سن محسن کیایی با دو شخصیت‬ ‫زن عشق مثلثی داســتان برمی گشت‪.‬‬ ‫گرچه تالش شــده بود بهمن حــدودا پنجاه‬ ‫ســاله به نظر برسد اما شــمایل کیایی حتی با‬ ‫موهای جوگندمی هم نتوانسته بود به این سن‬ ‫نزدیک شــود و از این جهــت رویارویی اش با‬ ‫ویشکا اسایش و شــبنم مقدمی باورپذیر نبود‪.‬‬ ‫خرده روایت هــای طوالنــی و در بعضی موارد‬ ‫کم ارتباط با مســئله اصلی هم تا حدی به این‬ ‫مسئله دامن می زد‪ .‬در هر صورت می توان گفت‬ ‫که «بی گناه» با حضور بازیگران قابل قبول در‬ ‫شرایطی که تعداد ســریال های شبکه خانگی‬ ‫بسیار پایین بود توانســت مورد توجه خیلی ها‬ ‫قرار بگیرد‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪68‬‬ ‫انتن‪ -‬ابراهیم عامریان‬ ‫سریال «انتن» روز ‪ 30‬شهریور توسط نماوا‬ ‫منتشر شــد و تا ابتدای ماه دی انتشارش ادامه‬ ‫پیدا کرد‪ .‬عامریان پیش تر به عنوان تهیه کننده‬ ‫فیلم های کمدی «تگــزاس‪« ،»2‬دینامیت» و‬ ‫«انفرادی» به میدان امده بود و توانســته بود با‬ ‫فیلمنامه حمزه صالحی و کارگردانی مســعود‬ ‫اطیابی موفقیت زیــادی را در فروش رقم بزند‪.‬‬ ‫عامریان کارگردانی انتــن را خودش به عهده‬ ‫گرفت و اینبار هم سریالش را براساس فیلمنامه‬ ‫حمزه صالحی پیش برد‪ .‬بــا این حال «انتن»‬ ‫کمدی موفقی از اب درنیامد و با وجود استفاده‬ ‫از فرمول های رایج اثار کمدی‪ ،‬در ســطح یک‬ ‫ســریال کمدی تلویزیونی باقی ماند‪ .‬مشــکل‬ ‫اصلی این بود که موقعیت های خنده دار کمدی‬ ‫بدون منطق محتوایی کنار هم قرار گرفته بودند‬ ‫و قانع کننده به نظر نمی رسیدند‪« .‬انتن» به جز‬ ‫پژمان جمشــیدی برگ برنده دیگری نداشت‬ ‫و خود جمشیدی هم تالشــی برای رسیدن به‬ ‫یک نقش متفاوت نکرده بود‪ .‬این نقش را بارها‬ ‫پیش از این در کمدی های مختلف از جمشیدی‬ ‫دیده بودیم‪ .‬زوج پژمان و هــادی کاظمی هم‬ ‫موفقیت امیز از اب درنیامده بود‪ .‬طبیعتا وقتی‬ ‫قرار است مخاطبان ســریال کمدی را از شبکه‬ ‫نمایش خانگی دنبال کنند انتظارشان باالتر از‬ ‫این اســت که با اثری در قدوقواره سریال های‬ ‫تلویزیونی مواجه شوند و از این جهت «انتن»‬ ‫بهداد را به عنوان بازیگر نقــش اصلی انتخاب‬ ‫کرده‪ .‬شــخصیتی که به خاطر یک تصادف به‬ ‫بیماری روانی دچار شــده و حاال اتفاق هایی در‬ ‫زندگی اش رخ می دهد که این بیماری را تشدید‬ ‫می کند‪ .‬حامد بهداد‪ ،‬هــادی حجازی فر و رعنا‬ ‫ازادی ور جزو برگ برنده های سریال هستند و‬ ‫البته غیر از ترکیب بازیگران‪ ،‬معمای جذابی که‬ ‫از همان قسمت ابتدایی رقم خورده باعث شده‬ ‫مخاطبان زیادی با ان همراه شــوند‪ .‬توفیقی از‬ ‫ان جهت که تمرکزش روی سریال سازی است‬ ‫و فرمول های جلب توجه مخاطبــان را خوب‬ ‫می شناســد به احتمال زیاد با «سرگیجه» به‬ ‫موفقیت خواهد رسید‪.‬‬ ‫گزینه مناسبی برایشان نبود‪.‬‬ ‫سقوط ‪ -‬سجاد پهلوان زاده‬ ‫پرحاشیه ترین سریال این روزهای شبکه‬ ‫نمایش خانگی‪« ،‬سقوط» اســت؛ سریالی که‬ ‫نامش همزمان با حواشــی حمید فرخ نژاد سر‬ ‫زبان ها افتاد و فیلیمو بالفاصله ان را منتشــر‬ ‫کرد‪ .‬هنوز حواشــی مربوط به پخش سریال به‬ ‫پایان نرسیده و ســاترا کماکان در تالش است‬ ‫تا جلو انتشــار ان را بگیرد‪ .‬قسمت اول سریال‬ ‫شباهت زیادی با الگوی «شــبی که ماه کامل‬ ‫شد» نرگس ابیار داشت‪ .‬دختری بعد از مدتها‬ ‫انتظار برای بازگشــت همسرش با تغییراتی در‬ ‫رفتار و ســبک زندگی او روبه رو می شود و برای‬ ‫تفریح همراهش به ترکیه می رود‪ .‬بعد از اینکه‬ ‫وقایعی عجیب را از سر می گذراند سر از سوریه و‬ ‫مقر داعش در می اورد و می فهمد همسرش یکی‬ ‫از انهاست‪« .‬سقوط» از قسمت دوم به بعد روی‬ ‫خط داستانی سریال سوئدی «خالفت» پیش‬ ‫می رود‪ .‬این داستان درباره دختری به نام پروین‬ ‫است که همراه شوهرش به شهری تحت تسلط‬ ‫داعش می روند‪ .‬او از دختری موبایلی می گیرد و‬ ‫با مامور امنیتی تماس می گیرد تا نجاتش دهد‪.‬‬ ‫مینی سریال «سقوط» ‪ 9‬قسمت است و درحال‬ ‫حاضر ‪ 4‬قسمت ان توزیع شده‪ .‬باید دید در ادامه‬ ‫هم روی الگوی همین ســریال پیش می رود یا‬ ‫تغییر مسیر خواهد داد‪.‬‬ ‫تازه واردها‬ ‫سرگیجه ‪-‬بهرنگ توفیقی‬ ‫بهرنگ توفیقی بعد از تجربه ساخت چند‬ ‫سریال برای تلویزیون‪ ،‬دو سال پیش سریال‬ ‫«اقازاده» را با همکاری حامد عنقا برای شبکه‬ ‫نمایش خانگی ساخت؛ سریالی که با‬ ‫وجود نظرات مختلفــی که درباره اش‬ ‫وجود داشــت‪ ،‬پرمخاطب شد و مورد‬ ‫توجه قرار گرفت‪« .‬سرگیجه» دومین‬ ‫سریال توفیقی در پلتفرم هاست‪ .‬او اینبار حامد‬ ‫مترجم فضای‬ ‫عجیبی دارد و تمام‬ ‫ذهن مخاطبش را‬ ‫درگیر می کند‪ .‬در‬ ‫نقاطی گنگ به نظر‬ ‫می رسد و به همین‬ ‫جهت با سلیقه بخشی‬ ‫از مخاطبان جور در‬ ‫نمی اید‪ .‬با این حال‬ ‫انتخاب بازیگران‪،‬‬ ‫طراحی صحنه و روند‬ ‫منطقی ماجراها باعث‬ ‫شده بتوانیم به ان‬ ‫امید داشته باشیم‪.‬‬ ‫گرچه هنوز نمی شود‬ ‫درباره اش به درستی‬ ‫قضاوت کرد‬ ‫مترجم ‪ -‬بهرام توکلی‬ ‫بهرام توکلی را به عنوان کارگردان سینما‬ ‫زیاد می شناســیم و تجربه های درخشــانی از‬ ‫جمله «اینجا بدون من»‪« ،‬پرسه در مه»‪« ،‬تنگه‬ ‫ابوقریب» و ‪ ...‬را از او دیده ایم‪ .‬تجربه های توکلی‬ ‫در ساخت سریال تا به حال به موفقیت چندانی‬ ‫نرسیده است‪ .‬او فیلمنامه «بیمار استاندارد» را‬ ‫برای سعید اقاخانی نوشــت که نوروز ‪ 95‬روی‬ ‫انتن رفــت و موفقیتی به همراه نداشــت‪ .‬بعد‬ ‫از ان فیلمنامه «نهنگ ابــی» را برای فریدون‬ ‫جیرانی نوشت که از قضا ان هم به جایی نرسید‪.‬‬ ‫«مترجم» اولین سریالی است که بهرام توکلی‬ ‫خودش ان را کارگردانی کرده‪ .‬ســریال فضای‬ ‫عجیبی دارد و تمام ذهــن مخاطبش را درگیر‬ ‫می کند‪ .‬در نقاطی گنگ به نظر می رســد و به‬ ‫همین جهت با سلیقه بخشی از مخاطبان جور‬ ‫در نمی اید‪ .‬با این حال انتخاب بازیگران‪ ،‬طراحی‬ ‫صحنه و روند منطقی ماجراها باعث شده بتوانیم‬ ‫به ان امید داشته باشیم‪ .‬گرچه هنوز نمی شود‬ ‫درباره اش به درستی قضاوت کرد‪.‬‬ ‫اکتور ‪ -‬نیما جاویدی‬ ‫نیما جاویدی بعــد از تجربه کارگردانی دو‬ ‫فیلم ســینمایی «ملبورن» و «سرخپوست»‪،‬‬ ‫همین اواخر اولین ســریالش را با نام «اکتور»‬ صفحه 68 ‫روانه پلتفرم های فیلیمو و نماوا کرده‪ .‬ســریال‬ ‫شروع خوبی داشت و زوج نوید محمدزاده و احمد‬ ‫مهران فر به عنوان دو بازیگر اس وپاس و بی پول‬ ‫عشق تئاتر توانستند با ماجراهای شیرین شان‬ ‫توجه ها را جلب کنند‪ .‬این دو شخصیت در همین‬ ‫نقطه شروع به عنوان دو بازیگر معرفی می شوند‬ ‫که از حرفه شان به شکلی متفاوت برای کسب‬ ‫درامد استفاده می کنند‪ .‬انها حاضرند هرکاری‬ ‫کنند تا سالن نمایشی که برای خودشان اماده‬ ‫کرده اند از دستشــان نرود‪ .‬خانه و سرپناهی‬ ‫ندارند و مدام نقشه می کشند که چطور پولی‬ ‫برای ادامه زندگی فراهم کنند‪ .‬عالوه بر بازی‬ ‫دو شــخصیت اصلی‪ ،‬استفاده مناسب‬ ‫از فضــای تئاتر و گریم هــای جذاب و‬ ‫موقعیت های بامزه‪ ،‬از جمله نکات مثبت‬ ‫این سریال در نقطه شروع بود‪.‬‬ ‫پوست شیر ‪ -‬جمشید محمودی‬ ‫برادران محمودی ‪ 9‬ســال پیش با اولین‬ ‫فیلم شــان «چند متر مکعب عشق» به میدان‬ ‫امدند؛ عاشقانه ای جذاب در دل سیاهی و تیرگی‬ ‫زندگی مهاجــران افغان که بــا پایانی تلخش‬ ‫مخاطبان را شــوکه می کرد‪ .‬فیلم با تحســین‬ ‫زیادی همراه شد و برادران جمشیدی به همین‬ ‫ترتیب شــناخته شــدند‪ .‬بعد از ان چهار فیلم‬ ‫دیگر با همکاری هم ساختند که همه شان جز‬ ‫چند اپیزود از «هفت ونیم»‪ ،‬روی مشــکالت و‬ ‫ســختی های زندگی افغان ها در ایران تمرکز‬ ‫داشت‪ .‬در این مدت دو ســریال تلویزیونی به‬ ‫نام های «ســایه بان» و «دلدار» ســاختند که‬ ‫درباره مشــکالت زندگی جوانــان ایرانی بود‪.‬‬ ‫ســریال هایی با ســوژه هایی قابل قبول که به‬ ‫سرانجام خوشی نرســیده بودند و موفقیتی در‬ ‫پی نداشتند‪« .‬پوست شیر» اولین تجربه برادران‬ ‫محمودی در ساخت سریال اســت و می توان‬ ‫گفت موفق ترین اثر انها‪.‬‬ ‫شرایط شروع سریال‬ ‫«پوست شیر» در شرایطی به میدان امد که‬ ‫شبکه نمایش خانگی سریال قابل قبول چندانی‬ ‫نداشت‪ .‬با اینکه بســتر مناسب بود اما به خاطر‬ ‫فیلتر اینستاگرام و شرایط جامعه‪ ،‬امکان تبلیغات‬ ‫زیادی نداشــت و از این جهت بخش مهمی از‬ ‫مخاطبان خیلی دیر سراغش رفتند و تازه بعد از‬ ‫چند قسمت متوجه حضورش شدند‪ .‬قسمت اول‬ ‫سریال «پوست شیر» طوری طراحی شده بود که‬ ‫تکلیف مخاطب را تا انتها روشن می کرد و کسی‬ ‫نمی توانست ان را ببیند و سراغ تماشای مابقی‬ ‫ان نرود‪ .‬سوژه ی ملتهب‪ ،‬معرفی شخصیت نعیم‬ ‫با بازی درخشان هادی حجازی فر‪ ،‬صحنه های‬ ‫احساســی عاطفی پدر و دختــر در کنار هم و‬ ‫شوکی ناگهانی که یک مرتبه مثل پتکی توی‬ ‫سرها فرود می امد؛ یک مقدمه چینی درست و‬ ‫دقیق برای سلسل ه اتفاق هایی که قرار بود بعدتر‬ ‫رقم بخورد‪.‬‬ ‫انتخاب های دقیق بازیگران‬ ‫بخــش مهمــی از جذابیت ســریال روی‬ ‫دوش هادی حجازی فر و علیرضا کمالی است‪.‬‬ ‫نادیده گرفت؛ بازیگری که در مجموعه «اقای‬ ‫قاضی» هم بسیار درجه یک ظاهر شده‪.‬‬ ‫حجازی فر با اینکه بارها ثابت کرده بازیگر توانایی‬ ‫اســت و می تواند بخوبی از پس نقش های مهم‬ ‫بربیاید امــا اینبار طوری در قالب شــخصیت‬ ‫نعیم فــرو رفته که مخاطبــان گاهی فراموش‬ ‫می کنند دارند بازی یک بازیگر را جلوی دوربین‬ ‫می بینند‪ .‬طــرز راه رفتن‪ ،‬نگاه کردن‪ ،‬ســیگار‬ ‫کشیدن و خشــم های گاه وبیگاهش کامال از او‬ ‫پدری منتقم و عصیانگر در برابر قتل دخترش‬ ‫ساخته اســت‪ .‬در کنار او کاراکتر رضا پروانه را‬ ‫داریم؛ مردی کم حرف و مرموز که سرســخت‬ ‫است و احساساتش را بروز نمی دهد‪ .‬او در طول‬ ‫ســریال به عنوان یک رفیق با معرفت معرفی‬ ‫می شود؛ گرچه میزان این رفاقت تا حدی است‬ ‫که مخاطبان به شــک افتاده بودند و ظن شان‬ ‫می رفت که همه چیز زیر سر رضا پروانه باشد؛‬ ‫ظنی که با اشکار شــدن بیماری او در قسمت‬ ‫چهاردهم کامال از میان رفت‪ .‬در کنار این دو نفر‪،‬‬ ‫ژیال شاهی بازیگر نقش مژگان هم یکی از بهترین‬ ‫بازی هایش را به نمایش گذاشت‪ .‬شاهی اولین بار‬ ‫با فیلم «جاده قدیم» رضا میرکریمی دیده شد‬ ‫و مورد تحسین قرار گرفت‪ ،‬بعد از ان با بازی در‬ ‫«موقعیت مهدی» قدم موثر دیگری در کارنامه‬ ‫بازیگری اش برداشت و حاال با مژگان به خوبی از‬ ‫پس نقش زنی تنها و هراسان از اینده ای تاریک‬ ‫که حاضر است برای به دســت اوردن امنیت‬ ‫دست به هرکاری بزند بربیاید‪ .‬مهرداد صدیقیان‬ ‫یکی دیگر از بازیگران موفق سریال است‪ .‬گرچه‬ ‫تا پایان فصــل اول بازی چنــدان موثری از او‬ ‫ندیده بودیم اما در همین دو قســمت جدید و‬ ‫بخصوص در سکانس تهدید به خودسوزی در‬ ‫قهوه خانه‪ ،‬برگ برنده مهمــی را رو کرد‪.‬‬ ‫در این بین شهاب حسینی و پانته ا بهرام‬ ‫چندان غافلگیرمان نکردند‪ .‬از هردو پیشتر‬ ‫هم بازی های خوب و درخشانی دیده‬ ‫بودیم و شاید حتی انتظارمان از انچه‬ ‫در پوست شیر شاهدش هستیم باالتر‬ ‫بود‪ .‬در کنار همه اینها نمی توان بازی‬ ‫موفق بهزاد خلج را در نقش ســروان رسول‬ ‫در پوست شیر‬ ‫ژیال شاهی بازیگر‬ ‫نقش مژگان هم یکی‬ ‫از بهترین بازی هایش‬ ‫را به نمایش گذاشت‪.‬‬ ‫شاهی اولین بار با‬ ‫فیلم «جاده قدیم»‬ ‫رضا میرکریمی دیده‬ ‫شد و مورد تحسین‬ ‫قرار گرفت‪ ،‬بعد از ان‬ ‫با بازی در «موقعیت‬ ‫مهدی» قدم موثر‬ ‫دیگری در کارنامه‬ ‫بازیگری اش برداشت‬ ‫و حاال با مژگان به‬ ‫خوبی از پس نقش‬ ‫زنی تنها و هراسان‬ ‫از اینده ای تاریک که‬ ‫حاضر است برای به‬ ‫دست اوردن امنیت‬ ‫دست به هرکاری‬ ‫بزند بربیاید‬ ‫جذابیت فیلمنامه‬ ‫یکی از نکات مهم درباره «پوســت شیر»‬ ‫درســت و دقیق بودن اجزای فیلمنامه است‪.‬‬ ‫بعد از یک افتتاحیه پرقدرت‪ ،‬در قسمت دوم با‬ ‫مرگ دختر شخصیت محوری مواجه می شویم؛‬ ‫دختری که نعیم پانزده ســال تمام در زندان‬ ‫روز و شبش را با خاطرات او گذرانده و درست‬ ‫زمانی که به او می رسد و دارد کم کم طعم خوش‬ ‫پدری کردن را می چشــد‪ ،‬دخترش را از دست‬ ‫می دهد‪ .‬او از یک طرف عزادار دختر می شود و‬ ‫از طرف دیگر باید پاسخی برای همسر سابقش‬ ‫داشته باشــد و بهانه ای برای زندگی پیدا کند‪.‬‬ ‫ماجرای قتل دختر نعیم به قتل های زنجیره ای‬ ‫در گذشته پیوند می خورد و پای سرگرد محب را‬ ‫که خودش دخترش را به همین ترتیب از دست‬ ‫داده به پرونده باز می کند‪ .‬و ورود پلیس همراه‬ ‫می شود با ســرنخ هایی درباره تجاوز به دختر‬ ‫و نهایتا عصیانگری نعیم‪ .‬او کــه بعد از دیدن‬ ‫ویدئوی تجاوز توانش را از دست می دهد و جز‬ ‫انتقام به هیچ چیز فکر نمی کند‪ ،‬پلیس را دور‬ ‫می زند و وارد میدان می شود تا به شیوه خودش‬ ‫دنبال قاتل بگردد‪ .‬نکته جالب اینجاســت که‬ ‫در هر مرحله پلیس یک قــدم عقب تر از نعیم‬ ‫قرار می گیرد‪ .‬با باال گرفتن اختالف میان لیال و‬ ‫همسرش و اواره شدن او‪ ،‬قطعه دیگری از ماجرا‬ ‫چیده می شود و حاال ذهن ها ناگزیر به این سمت‬ ‫می روند که از میان گزینه های موجود‪ ،‬چه کسی‬ ‫می تواند بدخواه نعیم باشد؟ این التهاب و نگرانی‬ ‫مدام و معمایی که در ذهن ها وجود دارد «پوست‬ ‫شیر» را کامال به یک اثر پر هیجان و جذاب بدل‬ ‫می کند‪ .‬درحال حاضر «پوست شیر» موفق ترین‬ ‫سریال شبکه نمایش خانگی است و مخاطبان‬ ‫بســیاری ان را دنبال می کنند‪ .‬باید دید ایا تا‬ ‫پایان سریال‪ ،‬استقبال از ان تا همین حد باقی‬ ‫می ماند یــا وضعیت به سمت وســوی دیگری‬ ‫خواهد رفت‪.‬‬ ‫‪69‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 69 ‫سینمای ایران‬ ‫گفت و گو اب رضا اکربپور‪ ،‬ابزیگر جوان رسیال گیلدخت‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪70‬‬ ‫گیلدخت مخاطبش را‬ ‫شگفت زده می کند‬ ‫مجید اســماعیلی در نخستین‬ ‫تجربه کارگردانی سریال خود به سراغ‬ ‫درام تاریخی رفته و داستانی از‬ ‫ژانر‬ ‫ِ‬ ‫دل عهد قاجاریــه را روایت می کند‪.‬‬ ‫بخش مهمی از قصه گیلدخت که در‬ ‫‪ 60‬قسمت در حال پخش از شبکه یک‬ ‫سیما و شبکه ای فیلم است‪ ،‬به عشق‬ ‫گلنار و اســماعیل میرشکار مربوط‬ ‫می شود‪ ،‬عشق دو دلباخته در زمانه‬ ‫ظلم ظالمان و از اینجاست که داستان‬ ‫ایستادگی یک عاشق در برابر ظالم‬ ‫شکل می گیرد‪ .‬رضا اکبرپور‪ ،‬بازیگر‬ ‫محبوب نقش اسماعیل است‪ ،‬همان‬ ‫عاشق دلداده ای که در روزهای تاریک‬ ‫و سیاه ظلم‪ ،‬علم مبارزه با ظالم را بر‬ ‫دوش می گیرد‪ ،‬به بهانه بازی درخشان‬ ‫اکبرپور در این ســریال به سراغش‬ ‫رفته ایم و با او گفتگو نشسته ایم‪.‬‬ صفحه 70 ‫اقای اکبرپور‪ ،‬شما به عنوان بازیگر‪،‬‬ ‫پیش ازایــن در اثــار تلویزیونی‬ ‫و ســینمایی ای مثل «زمانی برای‬ ‫ایســتادن»‪« ،‬اپاندیس» و «کاکا»‬ ‫حضور داشــته اید‪ ،‬اما اســماعیل‬ ‫میرشکار و ســریال «گیلدخت»‪،‬‬ ‫شــرایط متفاوتــی برای شــما‬ ‫محســوب می شــود‪ ،‬درباره این‬ ‫تفاوت و جذابیت بازی در نقش این‬ ‫شخصیت بگویید‪.‬‬ ‫اغراق نیست اگر بگویم که گیلدخت برای‬ ‫من یک دانشگاه بازیگری بود‪ ،‬این درست است‬ ‫که من قب ً‬ ‫ال در سریال ها و فیلم های سینمایی‬ ‫حضور داشته ام؛ اما گیلدخت شرایط خاصی‬ ‫داشــت‪ ،‬طوالنی بودن این پروژه و اموختن‬ ‫کارهایی مثل ســوارکاری کــه مجبور بودم‬ ‫به خاطر بازی در نقش شــخصیت اسماعیل‬ ‫میرشکار یاد بگیرم‪ ،‬برای من تجربه و چالش‬ ‫متفاوتی بــود‪ ،‬یک فرصت بود کــه خودم را‬ ‫محک بزنم و از این چالش ان قدر لذت بردم‬ ‫که امیدوارم کارهای بعدی من ســخت تر از‬ ‫گیلدخت باشد تا تجربه بیشتری کسب کنم‪.‬‬ ‫شما ماه ها باشخصیت «اسماعیل‬ ‫میرشکار» زندگی کرده اید‪ ،‬به جای‬ ‫او نفس کشیده اید‪ ،‬عاشق شده اید‪،‬‬ ‫مبارزه کرده اید‪ ،‬سختی و دشواری‬ ‫یک مرد را چشیده اید؛ به نظر شما‬ ‫کدام ویژگی این شخصیت توجه‬ ‫شما را به عنوان بازیگر جلب کرد و‬ ‫از ان احساس خوبی داشتید؟‬ ‫طبیعتــاً نقش هایــی مانند اســماعیل‬ ‫میرشکار‪ ،‬برای هر بازیگری که دنبال این باشد‬ ‫که روند رو به جلویی داشته باشد وسوسه انگیز‬ ‫است‪ ،‬برای من‪ ،‬کاراکتر میرشکار فاصله زیادی‬ ‫با کاراکترهای قبلی ام داشــت و ازاین جهت‬ ‫برایم بسیار هیجان اور و دلچسب بود‪.‬‬ ‫به عنوان بازیگــر‪ ،‬باید بگویــم که این‬ ‫شــخصیت‪ ،‬ویژگی ها و تالش هایی خاصی را‬ ‫می طلبید‪ ،‬مثل یادگرفتن سوارکاری‪ ،‬استفاده‬ ‫از نوع خاص حرف زدن و‪ ....‬تا کاراکتر خاص این‬ ‫شخصیت شکل بگیرد و همه این ویژگی ها بود‬ ‫که مرا به تالش وامی داشت تا بیشتر و بیشتر‬ ‫یاد بگیرم و به این خاطر است که عاشق این‬ ‫نقش و کاراکتر شده ام‬ ‫به نظر می رســد که شــما با این‬ ‫شــخصیت خیلی نزدیک شده اید‬ ‫که این طور عاشق این شخصیت‬ ‫شــده اید و این قدر برایتان جذاب‬ ‫است‬ ‫ببینید من یک موضوع کلی را بگویم و ان‬ ‫اینکه همیشه فکر می کنم تا هر سنی که بازی‬ ‫می کنم و در هر کاری که قرارداد می بندم‪ ،‬ان‬ ‫اثر برای من یک ازمون و تجربه جدید است و‬ ‫تالش های جدید را می طلبد‪.‬‬ ‫اجرای این نقش هم برایــم یک تجربه‬ ‫جدید و خیلی وسوســه انگیز بود‪ ،‬من عاشق‬ ‫نقش هایی هســتم که این طور نباشد که رضا‬ ‫اکبرپور بیاید دیالوگ ها را بگوید و بازی کند‬ ‫و برود‪ ،‬من دوست دارم که به چالش کشیده‬ ‫شوم و اســماعیل واقعاً این کار را با من کرد‪،‬‬ ‫اسماعیل میرشــکار واقعاً بازیگر را به چالش‬ ‫می کشــید و این برای هر بازیگری که عاشق‬ ‫بازیگری است یک اتفاق شیرین است‪.‬‬ ‫وجه تمایز شــخصیت اسماعیل با‬ ‫دیگر کاراکترهای سریال چیست؟‬ ‫اســماعیل یک فرد متکی به خود است‪،‬‬ ‫ادمی که شاید اگر در دارودسته اصف میرزا‬ ‫باقی می ماند اتفاقات خیلی بهتری در زندگی‬ ‫شــخصی اش رقم می خــورد‪ .‬اما ایــن ادم‪،‬‬ ‫شخصیت عجیبی دارد‪ ،‬حتی یک جایی من‬ ‫احساس کردم که اگر پا بدهد در عین عاشق‬ ‫بودن می تواند از عشق زمینی اش گذر کند تا‬ ‫یک هدف بزرگ تری را به ســرانجام برساند‪.‬‬ ‫اســماعیل یک چنین ویژگی هایی داشــت‪،‬‬ ‫من احســاس می کردم که بــرای این ادم‪،‬‬ ‫هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که وابسته اش‬ ‫کند‪ ،‬حتی می خواهم فراتر بروم و بگویم حتی‬ ‫یک جاهایی احســاس می کردم که این ادم‬ ‫برای انکه به هدف بزرگ تری برســد‪ ،‬یعنی‬ ‫جلوی ظلم و ظالم بایستد‪ ،‬حتی می تواند از‬ ‫خود گلنار هم بگذرد و حتی جان خودش را‬ ‫هم بر سر این هدفش بگذارد‪.‬‬ ‫به نظرتان با وجــود تغییر ذائقه‬ ‫مخاطبان امروز‪ ،‬سریال گیلدخت‬ ‫چقدر در جذب مخاطب موفق بوده‬ ‫است؟‬ ‫مــن به عنــوان بازیگــر این اثــر‪ ،‬این‬ ‫را نمی گویــم؛ بلکــه به عنوان کســی که‬ ‫بازخوردهای مردم را در کوچه و بازار دیده‪ ،‬در‬ ‫فضای مجازی خوانده و شنیده است می گویم‪،‬‬ ‫با این واکنش ها احساس می کنم گیلدخت‬ ‫وظیفه اش را به خوبی انجام داده است‪.‬‬ ‫احساس می کنم مردم ارتباط خوبی با‬ ‫قصه برقرار کرده اند و قصه را دنبال می کنند‬ ‫و باعث خوشحالی ما است که بعد از دو سال و‬ ‫اندی تالش یک گروه ‪ 200‬نفره‪ ،‬این احساس‬ ‫را داریم که مردم دارند از دیدن این ســریال‬ ‫لذت می برند‪.‬‬ ‫این موفقیت بــرای من و گــروه خیلی‬ ‫پررنگ تر و جذاب تر از شــرایط عادی است‬ ‫چرا که در شرایطی رخ داده که نه تنها تولید‬ ‫کارهایی مثل گیلدخت سخت است که اص ً‬ ‫ال‬ ‫به سمتشان رفتن هم بسیار دشوار است‪.‬‬ ‫البته این را هم بگویم که ممکن است در‬ ‫بین مخاطبان کسانی باشــند که خوششان‬ ‫نیاید‪ ،‬اما در کارهای هنری هدف این است که‬ ‫اکثریت را جذب کنیم و با یک کیفیت خوب‬ ‫کارمان را ارائه دهیم که خدا را شکر‪ ،‬من فکر‬ ‫می کنم وظیفه مان را توانسته ایم تا به خوبی‬ ‫انجام دهیم‪.‬‬ ‫احساس می کنم‬ ‫مردم ارتباط خوبی با‬ ‫قصه برقرار کرده اند‬ ‫و قصه را دنبال‬ ‫می کنند و باعث‬ ‫خوشحالی ما است‬ ‫که بعد از دو سال‬ ‫و اندی تالش یک‬ ‫گروه ‪ 200‬نفره‪ ،‬این‬ ‫احساس را داریم که‬ ‫مردم دارند از دیدن‬ ‫این سریال لذت‬ ‫می برند‪.‬‬ ‫ببینید این موفقیت در شــرایطی است‬ ‫که پلتفرم ها وارد عرصه شده اند این پلتفرم ها‬ ‫دســت مخاطبان را بازتر کرده و طبیعتاً این‬ ‫موضوع می توانــد در ذائقه مخاطب هم تاثیر‬ ‫گذاشته باشــد‪ ،‬چرا که هر کسی‪ ،‬هر چیزی‬ ‫را می خواهد می تواند انتخــاب کند و ببیند‪.‬‬ ‫در این شرایط وقتی می بینیم گیلدخت برای‬ ‫دو بار ‪ -‬اگر اشــتباه نکنم ‪ -‬در رای گیری ها‬ ‫بهترین ســریال شــده اســت‪ ،‬برایم خیلی‬ ‫خوشحال کننده است‪ ،‬خدا را شکر به نظر من‪،‬‬ ‫ما جواب خودمان را گرفته ایم‪.‬‬ ‫به عنــوان بازیگر اثر بــه نظرتان‬ ‫فضای روایت داستانی این سریال‬ ‫که بیشــتر در مطبخ می گذرد در‬ ‫جذب مخاطبان بیشتر تاثیرگذارتر‬ ‫بوده یا داستان عاشقانه ان؟‬ ‫ببینیــد از دیــد مــن هر دو قســمت‬ ‫جذابیت های خاص خودشان را دارد‪ ،‬مطبخ‪،‬‬ ‫رنگ و لعاب خودش را دارد‪ ،‬داســتانک های‬ ‫خودش را دارد و درعین حال داستان عاشقانه‬ ‫هم بسیار گیراســت‪ ،‬اما در مجموع من فکر‬ ‫می کنم مخاطب‪ ،‬بیشــتر به سمت داستان‬ ‫عاشــقانه متمایل بوده و پیگیر این باشد که‬ ‫سرانجام این عشق چه خواهد شد‪.‬‬ ‫کالم اخر؟‬ ‫صمیمانــه از اقای شــفیعی به عنوان‬ ‫تهیه کننده اثر سپاسگزارم که به من اعتماد‬ ‫کردند‪ ،‬ایشــان ســردمدار فرصت دادن به‬ ‫جوان ها هســتند‪ ،‬از ایشــان بابت اعتمادی‬ ‫که به من برای ســپردن کاراکتر میرشــکار‬ ‫داشتند سپاسگزارم و همین طور از همه عوامل‬ ‫محترم پروژه متشکرم‪ ،‬قطعاً مخاطب تا پایان‬ ‫گیلدخت شگفت زده خواهد شد‪.‬‬ ‫‪71‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 71 ‫سینمای ایران‬ ‫میرتا رفیع ابزیگر رسیال گیلدخت‪:‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪72‬‬ ‫بـا تمـام وجـود‬ ‫شـجاعت گلنـار را سـتایش کـردم‬ صفحه 72 ‫حامد فرحبخش‬ ‫سریال «گیلدخت» که این روزها با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون روبرو شده‪ ،‬درامی است که داستان ان در‬ ‫بستر تاریخی دوره قاجاریه شکل می گیرد‪“ .‬گلنار” دختر تقی خان قهرمان ملودرام عاشقانه عهد قجری است که در‬ ‫حال پخش از شبکه یک سیما است‪ “ .‬میترا رفیع” بازیگر جوان‪ ،‬ایفای این نقش را برعهده گرفته به خوبی توانسته ‬ ‫از عهده ان بربیاید و مخاطبان را با خود همراه کند‪ .‬این بازیگر در سریال “ از سرنوشت” در نقش “مه لقا” درخشید‬ ‫و با بازی در نقش “الناز یوسفیان” در سریال “بی همگان” توانایی های بازیگری اش را نشان داد‪ .‬این هنرمند جوان و‬ ‫تازه نفس توانسته نقش دختر عاشق پیشه را در این سریال به خوبی ایفا کند‪ .‬میترا رفیع متولد ‪ ۱۲‬اذر ‪ ۱۳۷۳‬در تهران‬ ‫و فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر تهران است‪ .‬فعالیت خود را با تاتر شروع کرد سپس‬ ‫جلوی دوربین رفته و تجربه کارگردانی هم دارد‪ .‬گفتگوی ما با این بازیگر خوش اتیه را بخوانید‪.‬‬ ‫چطور برای نقــش گلنار انتخاب‬ ‫شدید؟‬ ‫پیش از این هم به سوال شما پاسخ گفته‬ ‫ام ‪ ،‬قبل تر در دو فیلم سینمایی و یک سریال‬ ‫همکاری داشــتم و در فیلم های کوتاه ایفای‬ ‫نقش کرده بودم‪ .‬روزی از سوی رفیق قدیمی‬ ‫که اهل ادبیات نمایشــی بودند و من در فیلم‬ ‫کوتاهی که ایشان نگارشش راانجام داده بودند‬ ‫نقش افرینی داشتم‪ ،‬پیامی دریافت کردم‪ .‬با‬ ‫این مضمون که ایا مایل به همکاری در پروژه‬ ‫تاریخی هســتم یا نه‪ .‬من هم پاسخ دادم که‬ ‫اگر کیفیــت کار و پیچیدگی و اهمیت نقش‬ ‫راضی کننده باشــد بله‪ .‬انجا بــود که ادرس‬ ‫دفتر اقای شــفیعی را به من دادند و من هم‬ ‫در ساعتی که معین شــد به انجا رفتم‪ .‬دفتر‬ ‫در حال پیش تولید گیلدخت بود‪ .‬انجا مثل‬ ‫روز اول مهر مدارس شلوغ بود‪ .‬دخترخانم ها‬ ‫هرجا نشسته بودند و متنی را حفظ می کردند‬ ‫و با خودشــان تمرین می کردند‪ .‬به من گفته‬ ‫شد مدتی اســت این دفتر محل تست نقشی‬ ‫به نام گلنار اســت و صدها دختر خانم جوان‬ ‫و بازیگر می ایند و می رونــد‪ .‬چند دقیقه ای‬ ‫طول کشید تا روی مونولوگ یک صفحه ای از‬ ‫این نقش که اقای سلیم خانی به من سپردند‬ ‫مسلط شوم و جلوی دوربین تست ایشان بروم‪.‬‬ ‫به خانه برگشتم اما روزهای دیگر مجددا برای‬ ‫تست های بسیاری که در راه بودند باز به دفتر‬ ‫رفتم‪ .‬درنهایت به لطف خدا و حسن نظر اقای‬ ‫اسماعیلی و اقای شفیعی گلنار به دست من‬ ‫سپرده شــد‪ .‬از کارگردان و تهیه کننده این‬ ‫ســریال به خاطر اعتمادی کــه در ان روز به‬ ‫من داشتند سپاســگزارم‪ .‬اضافه می کنم که‬ ‫شجاعت می خواهد سپردن این نقش بزرگ‬ ‫در پروژه ای تاریخی به بازیگری جوان که هنوز‬ ‫کام ً‬ ‫ال معرفی نشده است‪.‬‬ ‫برای بهتر در اوردن نقش گلنار تا‬ ‫چه اندازه تاریــخ دوره قاجاریه را‬ ‫مطالعه کردید؟‬ ‫مطالعات من نــه تنها درمــورد متون‬ ‫تاریخــی و شــرح ان دوران تاریخــی ایران‬ ‫اســت بلکه قصه ها و روایت های کوتاه وحتی‬ ‫َم َتل ها و مثل ها و خرافه های ان دوران را نیز‬ ‫می خواندم‪ .‬نقاشی های به جا مانده از ان دوران‬ ‫را می دیدم و بررسی می کردم و از نحوه حضور‬ ‫زنان به لحاظ ظاهری یا حضور اجتماعی شان‬ ‫مطلع می شدم‪ .‬در نقاشــی ها به حالت بدن‬ ‫و دســتها دقت می کردم ‪ .‬حتی نگاه ادمها به‬ ‫دوربین هــای عکاســی ان دوران را زیر نظر‬ ‫داشتم البته پیروی مو به مو از ان داده ها هدف‬ ‫من نبود اما می خواستم این اطالعات در ذهنم‬ ‫ته نشین شوند تا به به بیراهه نروم‪.‬‬ ‫این نقش چه سختی هایی داشت؟‬ ‫هر نقشــی که به شــما به عنوان بازیگر‬ ‫سپرده شــود در هر مختصاتی که باشد و از‬ ‫طول حضوری که برخوردار باشد سختی‬ ‫هر ِ‬ ‫ ها و پیچیدگی های خودش را خواهد داشت‬ ‫و وقتی کــه به یک نقش شناســه هایی مثل‬ ‫تاریخی بودن هــم اضافه شــود همه چیز را‬ ‫پیچیده تر از قبل می کند‪ .‬سختی های ایفای‬ ‫کاراکتر گلنار برای من خیلی گوناگون بودند‪.‬‬ ‫سختی هایی از جنس های مختلف‪ .‬حاال که از‬ ‫ان روزها می گذرد با خودم می گویم چگونه‬ ‫تاب اوردم؟ شاید روزی یک مصاحبه متمرکز‬ ‫در این باره انجام دهم‪ .‬من دفترچه یادداشتی‬ ‫دارم که تمــام لطف ها و رنج هــا ‪ ،‬نعمت ها و‬ ‫سختی ها در ان یادداشت شده است پس برای‬ ‫انجام این مصاحبه عجله ای ندارم چون نگران‬ ‫گذشت ایام و ضعف حافظه ام نیستم‪.‬‬ ‫کدام ویژگی گلنار را بیشتر ستایش‬ ‫می کنید؟‬ ‫شــجاعت او برایم قابل ســتایش است‪.‬‬ ‫صفت دالوری وقتی در دختری جوان ظاهر‬ ‫می شــود می تواند جلوه بیشــتری هم پیدا‬ ‫کند‪ .‬اما نکته ای که وجود دارد این است که تا‬ ‫حرف از شجاعت و دلیر بودن به میان می اید‬ ‫شاید تصور کنیم منظور تفنگ وجنگ و اتش‬ ‫افروزی است اما نه‪ ،‬گاهی شجاعت به معنی‬ ‫صبوری کردن اســت‪ .‬حاضر شدن در مهلکه‬ ‫اســت اما با عقل نه با جنگ‪ .‬شجاعت مسلط‬ ‫بودن است بر عواطف و پیدا کردن راه چاره ای‬ ‫پنهان‪،‬درســت ان هنگام که بقیــه در حال‬ ‫شورش و ِ‬ ‫جنگ عیان هستند‪.‬‬ ‫در مصاحبه ای نقل کــرده بودید‬ ‫که در روزهای اولیــه پیش تولید‬ ‫گیلدخت‪ ،‬پدرتان بــه رحمت خدا‬ ‫رفتند و شما فردای خاکسپاری پدر‬ ‫گاهی شجاعت به‬ ‫معنی صبوری کردن‬ ‫است‪ .‬حاضر شدن‬ ‫در مهلکه است اما‬ ‫با عقل نه با جنگ‪.‬‬ ‫شجاعت مسلط بودن‬ ‫است بر عواطف و پیدا‬ ‫کردن راه چاره ای‬ ‫پنهان‪،‬درست ان‬ ‫هنگام که بقیه در‬ ‫حال شورش و ِ‬ ‫جنگ‬ ‫عیان هستند‬ ‫به ســر فیلمبرداری برگشتید؛ چه‬ ‫چیزی باعث شــد که با وجود این‬ ‫اتفاق وقفه ای در بازی تان نیفتند؟‬ ‫مادر و پدرم‪ ،‬خواهرانم و همسرانشــان‬ ‫همیشه به انتخاب من ویژگی های کارم احترام‬ ‫گذاشته بودند و برای مادر و پدرم همیشه مهم‬ ‫بود که به موقع در محیط کارم حاضر باشم و‬ ‫متمرکز باشــم و در این راه همیشه تشویق و‬ ‫همراهی ام کردند‪ .‬ان روز که من درگیر این داغ‬ ‫سخت شدم می دانستم که اگر پدرم زنده بود از‬ ‫من می خواست که گروه‪۷۰-۸۰‬نفره گیلدخت‬ ‫را که تازه در شمال ایران مستقر شدند‪ ،‬منتظر‬ ‫و معطل نگذارم‪ .‬از طرفی از سمت گروه با من‬ ‫تماس گرفت ه شد و گفتند هیچ سکانسی برای‬ ‫شــروع فیلمبرداری ندارند جز سکانس های‬ ‫گلنار‪ .‬من احســاس کردم پایمال کردن حق‬ ‫این تعداد انسان برای از دست دادن پدرم که‬ ‫تکه ای از قلب و روح من بود‪ ،‬خودخواهی است‬ ‫و با دسته ای گل سفید و شــمع وخرما برای‬ ‫پیوستن به گروه به شمال ایران سفر کردم‪.‬‬ ‫میترا رفیع بعد از ایــن واقعه تلخ‬ ‫چقدر قوی شد؟‬ ‫خیلی سخت بود نمی توانم بگویم چقدر‬ ‫سخت‪ ،‬شــاید هنوز برایش کلمه ای اختراع‬ ‫نشــده اســت‪ .‬در ان روزها دختری بودم با‬ ‫ســخت ترین داغ بر دل در مواجه باطوالنی‬ ‫ترین و بزرگ ترین نقشــی که در طول عمرم‬ ‫برعهده ام گذاشته شده بود‪ .‬ان روزها بسیاری‬ ‫از دوســتان مهربان همراهــی ام کردند ولی‬ ‫افرادی هم بودند که مایه ی رنج بیشتر من در‬ ‫ان دوران شدند و در ان لحظات از روح پدرم‬ ‫می خواستم که همراه و حامی ام باشد و به خدا‬ ‫پناه می بردم‪ .‬تمام تالشم این بود که ظاهرم‬ ‫خندان و ارام باشد و پرانرژی سر صحنه بروم‬ ‫و به خاطر داغی که بر دلم نشسته دیگران را‬ ‫معذب نکنم‪ .‬تصورم می کنم در این کار موفق‬ ‫بودم‪ .‬می خواســتم گلنار بدون کاستی خلق‬ ‫شــود نمی دانم موفق بوده ام یا نه این را باید‬ ‫مخاطب بگوید‪.‬‬ ‫این قوی شدن در بهتر در اوردن‬ ‫نقش گلنار و بعد از ان الناز یوسفیان‬ ‫چقدر موثر بود؟‬ ‫دربــاره تاثیر این اتفاق هــا در طراحی و‬ ‫اجرای نقش ها می توانم بگویم بازیگر انسانی‬ ‫است که از رنج ها و شادی هایش یک کلکسیون‬ ‫قابل دسترس تشــکیل می دهد که در بزنگاه‬ ‫استفاده کند یعنی روزهای زیسته ی خود را‬ ‫طبقه بندی می کنــد و از عواطفش چه تلخ و‬ ‫چه شیرین مجموعه ای درست می کند که در‬ ‫لحظه ی نیاز دست ب َِبرد و حال و عاطفه مورد‬ ‫نیاز را از ان کلکســیون بردارد و مهمان روح‬ ‫و تتش کند‪ .‬بازیگری هوشمند وخوشبخت‬ ‫است که از رخدادهای زندگی اش واحساسات‬ ‫تجربه کــرده اش بهترین عصــاره را نصیب‬ ‫نقش هایش کند‪ .‬بی شــک زندگی من هم بر‬ ‫‪73‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 73 ‫مجموعه ماه‬ ‫گلنار و هم بر الناز تاثیر گذاشته است‪.‬‬ ‫الناز و گلنار در عاشق بودن شباهت‬ ‫دارند‪ ،‬عشق زمان قاجاریه و با زمان‬ ‫حال چه شباهت ها و چه تفاوتهایی‬ ‫دارند؟‬ ‫عشق‪ ،‬عشق اســت‪ ،‬تاریخ انقضا ندارد‪.‬‬ ‫دگرگون نمی شود‪ .‬اتفاقی است یگانه‪ ،‬عشق‬ ‫از ابتدا تا امروز رازالودترین و زیباترین اتفاق‬ ‫بشری اســت که در تمامی قالب های ادبی و‬ ‫ســینمایی مورد پرداخت قرار گرفته است‪.‬‬ ‫متغیر‬ ‫متغیری که در این بین وجود دارد ّ‬ ‫تنها ّ‬ ‫«چگونگی ابرا ِز عشق» است نحوه ابراز عشق‬ ‫ِ‬ ‫است که دستخوش زمانه‪ ،‬دستخوش طبقه‬ ‫اجتماعی و حتی دســتخوش جنسیت فر ِد‬ ‫عاشق می شود و در این اثر بازی کردن در نقش‬ ‫دختر عاشق اگرچه بُن مایه ای یکی داشت اما‬ ‫میزان جسارت و زمانه های مختلف‪ ،‬همینطور‬ ‫اندازه ی ریســک هر دختر یعنی گلنار والناز‬ ‫برای ابرا ِز عشقشــان و نحوه حضورشان در‬ ‫خانواده به عنوان دختری عاشق متفاوت بود‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪74‬‬ ‫شما در گیلدخت و بی همگان‬ ‫مقابل بازیگران بزرگ و با‬ ‫تجربه بازی داشتید‪ ،‬بازی‬ ‫در کنار بزرگان چگونه‬ ‫بود؟چه سختی هایی‬ ‫داشت؟ چه درسهایی‬ ‫اموختید؟‬ ‫به هر حال قــرار گرفتن‬ ‫در چنیــن چیدمانــی برای‬ ‫من بسیار با ارزش بود‪ .‬وقتی‬ ‫در کنار اســاتیدی که سال ها‬ ‫در این حرفه اســتخوان خُ رد کرده اند ‪ ،‬قرار‬ ‫می گیری شاید مسئولیتت سنگین شود اما‬ ‫به نظرم بیش از هر چیز نشــانه خوشبختی‬ ‫توســت که می توانی هرچیز خوب و کارامد‬ ‫را یادبگیری و ادامه بدهی و در خودت تقویت‬ ‫کنی‪ .‬همکاری با این بــزرگان بیش از انکه‬ ‫ن تاثیر بگذارد پشــت‬ ‫جلوی دوربین روی م ‬ ‫دوربین تاثیرگــذار بود‪ .‬مــن می گویم چرا‬ ‫از ســختی؟ چرا از ترس می پرســند؟ وقتی‬ ‫انســانهای بزرگوار و هنرمندان عمیقی مثل‬ ‫اقای مهدی ســلطانی ‪ ،‬اقــای محمود پاک‬ ‫نیت‪،‬خانم ثریا قاسمی‪ ،‬خانم فریبا متخصص‬ ‫کنار توایستاده اند و با تمرکز و بزرگواری در‬ ‫دقیق نقششان هستند موقع خوبی‬ ‫حال ایفایِ‬ ‫ِ‬ ‫است برای لذت بردن‪ ،‬اموختن و اموختن‪...‬‬ ‫الناز و گلنار چقدر ما به ازای خارجی‬ ‫داشــتند؟ خصوصا گلنار و شرایط‬ ‫ان دوران گاهی این حد از جسارت‬ ‫گلنار کمی دور از انتظار می رسد؟‬ ‫ایــن پرســش را بارها بــ ه همکاران‬ ‫محترمتــان پاســخ داده ام‪،‬‬ ‫یافتــن مابــه ازای‬ ‫عشق‪ ،‬عشق‬ ‫است‪ ،‬تاریخ انقضا‬ ‫ندارد‪ .‬دگرگون‬ ‫نمی شود‪ .‬اتفاقی‬ ‫است یگانه‪ ،‬عشق‬ ‫از ابتدا تا امروز‬ ‫رازالودترین و‬ ‫زیباترین اتفاق‬ ‫بشری است که در‬ ‫تمامی قالب های‬ ‫ادبی و سینمایی مورد‬ ‫پرداخت قرار گرفته‬ ‫است‪.‬تنها متغیّری‬ ‫که در این بین وجود‬ ‫«چگونگی‬ ‫دارد متغیّر‬ ‫ِ‬ ‫ابرا ِز عشق» است‬ ‫خارجی و بهره بــردن از نمونه های زنده برای‬ ‫برخی کاراکترها مفید و بــرای بعضی دیگر‬ ‫اسیب زننده اســت‪.‬بنا به مهندسی نقش و‬ ‫بنابه هدایت کارگردان و مطالبه ای که بستر‬ ‫داســتان از بازیگر دارد و همچنین سبک اثر‪،‬‬ ‫بازیگر برای افرینش نقش دســت به راه های‬ ‫مختلفی می زند که یکی از این راه ها یافتن ما‬ ‫به ازای خارجی است‪ .‬که در برخی از نقش ها‬ ‫عمال غیر ممکن است مث ً‬ ‫ال فرض کنید در حال‬ ‫ایفای نقش یک جادوگر پیر که روی کوه های‬ ‫الپ زندگی می کند و دشمنانش را باعصایی‬ ‫تبدیل به ســنگ یا یخ می کند‪ ،‬شوید؛ خب؟‬ ‫چه مابه ازایی قرار است برای خودتان دست‬ ‫تخی ِل زنده ‪،‬‬ ‫تخیل‪ّ ،‬‬ ‫و پا کنید؟ انجاســت که ّ‬ ‫تخی ِل پویای بازیگر و َگرت ِه برداریِ موردی از‬ ‫ّ‬ ‫افرادی که حدودا ً همتای ان جادوگر هستند‬ ‫می تواند به شما کمک کند‪ .‬اینکه بگوییم گلنار‬ ‫«به اندازه» یا «بیش از اندازه» جسور است یانه‪،‬‬ ‫چیزی است که درفیلمنامه بنیان گذاشته شده‬ ‫واین کار توسط نویســنده انجام شده است و‬ ‫اختناق ان دوران به این‬ ‫مهندسی این دختر در‬ ‫ِ‬ ‫شکل طراحی شده است‪ .‬البته همین نکته هم‬ ‫هست که گلنار را از دیگر زنان هم دوره اش (در‬ ‫طبقه ی خانزادگان) متمایز می کند و امیخته‬ ‫بودن عقل وجسارت‪ ،‬عاطفه و شجاعت است‬ ‫که او را برای من زیبا کرده است‪.‬‬ ‫شــما جز بازیگرانی هســتید که‬ ‫تحصیل کرده این رشــته هستید‪،‬‬ ‫تحصیــات دانشــگاهی چقدر‬ ‫در بهبــود کار یــک بازیگر موثر‬ ‫است؟بعضی معتقدند که استعداد‬ ‫کفایت می کند؟‬ صفحه 74 ‫من می گویم تنها جملــه ای که قطعیت‬ ‫دارد این است که‪« :‬هیچ چیز قطعی نیست!»‬ ‫متغیر‬ ‫هرچیزی بــا تغییر‬ ‫ِ‬ ‫کردن حتــی یک ّ‬ ‫دگرگون می شود‪ .‬اما به شــخصه تحصیل و‬ ‫مطالعه در رشته ای که فرد در ان شاغل است‬ ‫را می پســندم و معتقدم تحصیل و مطالعه‬ ‫وقتی همراه با تجربه و عمل در ان زمینه باشد‬ ‫شدن افراد خواهد شد‪ .‬البته‬ ‫متخصص‬ ‫باعث‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫صحبت من به هیچ عنوان تایید مدرک گرایی‬ ‫نیســت چرا که ما در جامعه ای عمرمان را به‬ ‫َســر می بریم که بعضاً افراد تحصیل کرده ی‬ ‫بی سوادی در حال کار هســتند‪ .‬منظور من‬ ‫از تحصیل واقعاً مسئله ی «یادگیری‪ ،‬ازمون‬ ‫وخطا و تالش برای مکاشفه» است‪ .‬دانشگاه‬ ‫مثل یک دست است؛ که با انگشت به سمتی‬ ‫اشاره می کند‪ .‬اســاتید فقط به تو راه را نشان‬ ‫می دهند ‪ ،‬کتاب ها را معرفی می کنند‪ ،‬چراغی‬ ‫به دستت می دهند‪ ،‬این ‪-‬تو‪ -‬هستی که راه را‬ ‫می پیمایی‪- .‬تو‪ -‬هستی که مطالعه می کنی‪،‬‬ ‫دانش‬ ‫مشاهده می کنی‪ ،‬مقایسه می کنی ‪ ،‬به ِ‬ ‫قبلی و فعلــی ات بســنده نمی کنی و پیش‬ ‫ روی‪ .‬در هر دانشگا ه افراد بیشماری هستند‬ ‫می َ‬ ‫که درس خواندند اما درس نخواندنشــان هم‬ ‫توفیری با خواندن ندارد‪ .‬در حرفه ماهم افرادی‬ ‫هستند که صرفاً تجربی راه خودشان را پیدا‬ ‫کرده اند و درخشیده اند و مثال زدنی شده اند‪.‬‬ ‫باز تکرار می کنم که هیچ چیز قطعی نیست‪.‬‬ ‫به نظرتان به عنوان یک مخاطب‬ ‫چه چیــزی باعث می شــود که‬ ‫سریا ل های گلیدخت و بی همگان‬ ‫مورد اقبال بینندگان قرار بگیرد؟‬ ‫تصور می کنم داســتان جــذاب و بعد از‬ ‫ان درســت روایت کردن ان داســتان یعنی‬ ‫خوش ســاخت بودن اثر ‪،‬دو عامل مهم برای‬ ‫داستان‬ ‫همراه شــدن مخاطب هستند‪.‬وقتی‬ ‫ِ‬ ‫درست و محکمی را روایت می کنید و وقتی‬ ‫ان داســتان قابل فهم وجذاب نقل می شود‬ ‫مخاطب شــروع می کند همذات پنداری با‬ ‫شخصیت ها و از هرجانبی که ذهنش تمایل‬ ‫دارد با اثر همراهی می کند‪ .‬مثال بعضی افراد‬ ‫از بُع ِد عاشقانه وخانوادگی گیلدخت را تعریف‬ ‫می کنند و بعضی از بُعد ســلطنت خواهی و‬ ‫مســائل اجتماعی و تفاوت ها و شباهت های‬ ‫مملکــت داری ان دوران با حــال حاضر ‪ .‬به‬ ‫هرحال امیدوارم هم ســریال گیلدخت وهم‬ ‫سریال بی همگان به دل مخاطب نشسته باشد‪،‬‬ ‫از شما هم بسیار سپاسگزارم‪.‬‬ ‫‪75‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 75 ‫مجموعه ماه‬ ‫رسیال هایی که زیبایی مشال را به تصویر کشیدند‬ ‫خاطره سازهای شمالی!‬ ‫زهرا رمضانی‬ ‫طبیعت بی نظیر و بعضا بکر شمال کشور باعث شده تا ‪ 3‬استان مازندران‪ ،‬گیالن و‬ ‫گلستان همیشه یکی از مقاصد اصلی گردشگری به شمار رود‪ ،‬استان هایی که زیبایی‬ ‫های تمام ناشــدنی انها از دید کارگردان ها هم پنهان نمانده و تا امروز سریال های‬ ‫مختلفی در روستاهای شمال کشور ساخته شده است‪ .‬سریال هایی که هر چند تعداد‬ ‫انها محدود است‪ ،‬اما برخی از انها جزو ماندگارترین اثار رسانه ملی به شمار می روند‪.‬‬ ‫در این میان اثاری که در ان بازیگران به لهجه شمالی صحبت کرده اند‪ ،‬توانستند بیش‬ ‫از بقیه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد‪ .‬با نگاهی به اسامی سریال های ساخته شده در‬ ‫شمال کشور می توان نتیجه گرفت که همان تعداد اندک هم توانسته اند جای خود را در‬ ‫میان مخاطبان باز کنند‪ ،‬شاید یکی از اصلی ترین دالیل ان را بتوان به تصویرکشیدن‬ ‫جغرافیای ان منطقه و همچنین صحبت با لهجه زیبای گیلکی و مازنی دانست؛ از طرف‬ ‫دیگر ظرفیت طبیعی شمال کشور به حدی است که حتی اگر ده ها سریال دیگر در این‬ ‫منطقه فیلمبرداری شود‪ ،‬باز هم برای مخاطبان جذاب باشد‪.‬‬ ‫«دنیای شیرین دریا» ماندگارترین سریال رسانه ملی‬ ‫سال های پایانی دهه ‪ 70‬را می توان‪ ،‬اوج سریال سازی‬ ‫در شمال کشور دانست‪ ،‬به ویژه اینکه اثار ساخته شده در‬ ‫ان ســال ها‪ ،‬جزو ماندگارترین اثار نیز به شمار می روند‪.‬‬ ‫«دنیای شیرین دریا» یکی از برجسته ترین اثاری است که‬ ‫در شمال کشور ساخته شده است‪ .‬سریالی که بهروز بقایی‬ ‫کارگردانی ان را برعهده داشت و در سال ‪ 77‬از شبکه اول‬ ‫سیما روی انتن رفت‪ .‬این سریال ماندگار با بازی عطیه غبیشاوی‪ ،‬زنده یاد پوپک‬ ‫گلدره‪ ،‬فرهاد بشارتی‪ ،‬مینا نوروزی و ‪ ...‬در ان برهه یکی از جذاب ترین سریال هایی‬ ‫پخش شده از انتن صدا و سیما بود‪« .‬دنیای شیرین دریا» علی رغم اینکه مخاطب‬ ‫کودک و نوجوان داشت‪ ،‬اما بزرگسال را نیز با خود همراه کرده بود‪ .‬محبوبیت این‬ ‫سریال به حدی بود که باعث دیده شدن برخی از بازیگران مجموعه مانند مرحوم‬ ‫گلدره و فرهاد بشارتی شد‪ ،‬جالب اینجاست که بشارتی بعد از ان در فیلم ها و سریال‬ ‫های زیادی باز کرد که در انها باز هم همان لجهه زیبایی گیلکی را داشت‪.‬‬ ‫«پس از باران»؛ تصویری از زندگی ارباب ‪ -‬رعیتی در شمال کشور‬ ‫هنوز وقتی اســم بازیگرانی چون محمود پاک نیت‬ ‫و کتایون ریاحی به میان می اید‪ ،‬مخاطبان یاد ســریال‬ ‫«پس از باران» می افتند‪ ،‬اثری که تنها ‪ 2‬سال بعد از پخش‬ ‫«دنیای شیرین دریا» توسط سعید سلطانی کارگردانی‬ ‫شد و در ‪ 37‬قسمت از انتن شبکه ‪ 3‬سیما پخش شد‪ .‬این‬ ‫اثر در کنار به تصویر کشیدن منظره های دیدنی‪ ،‬به سراغ‬ ‫سوژه جذابی هم رفته بود‪ .‬سلطانی در این سریال سبک زندگی اربابی را به تصویر‬ ‫کشیده بود که در زمان حکومت پهلوی زمام امور یکی از روستاهای شمال کشور‬ ‫را دست داشــت‪ .‬در کنار این دو بازیگر که نقش اصلی سریال را برعهده داشتند‪،‬‬ ‫بازیگرانی چون مرجان محتشم‪ ،‬صبا کمالی‪ ،‬جهانگیر المالسی‪ ،‬بهزاد فرهانی‪ ،‬ثریا‬ ‫قاسمی و ‪ ....‬نیز در این اثر ماندگار حضور داشتند‪ .‬بازیگرانی که مثلث عشقی ارباب‬ ‫این روســتا با بازی محمود پاک نیت را به تصویر می کشیدند‪ ،‬سریالی که حتی‬ ‫بازپخش های ان در سال های بعد نیز همچنان با استقبال مخاطبان همراه بود‪.‬‬ ‫البته ناگفته نماند که این سریال به نوعی پایانی خوش برای دهه ‪ 70‬به شمار‬ ‫می رود؛ چرا که بعد از ان سریال سازان ترجیح دادند تا برای یک دهه در پایتخت‬ ‫بمانند و مشغول ساخت اثار اپارتمانی شوند‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪76‬‬ ‫لهجه شیرینی مازنی در «پایتخت»‬ ‫با نگاهی به ســریال های دهه ‪ ،80‬باید گفت که در‬ ‫ان سال ها‪ ،‬عموم سریال ها در کوچه و پس کوچه های‬ ‫شهر تهران فیلمبرداری شده بود؛ مسئله ای که باعث شد‬ ‫پازپخش چند باره ســریال های «دنیای شیرین دنیا» و‬ ‫«پس از باران» بیش از پیش به محبوبیت انها بیفزاید‪ .‬هر‬ ‫چند که باالخره قفل دوری کارگردانان از شمال کشور با‬ ‫اغاز دهه ‪ 90‬شکست و دوباره اثاری به انتن رسانه ملی راه پیدا کرد که توانست‬ ‫مخاطب را با خود همراه کند‪ .‬سرویس مقدم همان کارگردانی است که در ‪ 6‬گانه‬ ‫«پایتخت» به ویژه در دو فصل اول به سراغ اســتان مازندران رفت و جاذبه های‬ صفحه 76 ‫روســتای علی اباد و منطقه شــیرگاه را برای‬ ‫مخاطب به تصویر کشیده بود‪ .‬سریالی که نه تنها‬ ‫فرهنگ و رسوم این منطقه از جغرافیای کشور‬ ‫را به قاب تلویزیون اورد‪ ،‬بلکه برخی از دیالوگ‬ ‫های ان که به لهجه شمالی هم ادا می شد‪ ،‬ماه‬ ‫ها و ســال ها بعد از پایان بخش سریال نیز در‬ ‫فضای مجازی وایرال شده و می شود‪ .‬البته این‬ ‫سریال با تمام اثاری که تا امروز در اتمسفر شمال‬ ‫فیلمبرداری شده‪ ،‬تفاوت اساسی دارد‪ .‬چرا که به‬ ‫جرات می توان گفت ایــن اثر برای همه عوامل‬ ‫ان‪ ،‬سرنوشت دیگری را رقم زد‪ .‬درست است که‬ ‫سیروسس مقدم کارگردان کهنه کار رسانه ملی‬ ‫به شــمار می رود‪ ،‬اما تنها بعد از پخش ‪ 2‬فصل‬ ‫ابتدایی «پایتخت» بود که به نامی اشــنا برای‬ ‫عموم مردم تبدیل شــد‪ .‬از طرف دیگر محسن‬ ‫تنابنده و احمد مهران فــر به یکی از محبوبیت‬ ‫ترین چهره های بازیگری درامدند و بعد از ان‬ ‫توانستند به عنوان برگ برنده اثار سینمایی هم‬ ‫تبدیل شوند‪ .‬البته این همه ماجرا نیست‪ ،‬حتی‬ ‫بازیگر پیشکسوتی مانند علیرضا خمسه هم با‬ ‫نقش بابا پنجعلی توانست به یکی از کاراکترهای‬ ‫محبوب در جامعه تبدیل شــود‪ .‬موفقیت این‬ ‫سریال در جذب مخاطب شامل بازیگری چون‬ ‫هومن حاجی عبداللهی هم شد و البته سارا و نیکا‬ ‫فرقانی اصل هم که از فصل اول به عنوان دختران‬ ‫نقی معمولی با این ســریال همکاری داشتند‪،‬‬ ‫توانســتند در تنهاترین تجربه کاری شان علی‬ ‫رغم اینکه انتقادات فراوانی به نداشتن دیالوگ‬ ‫از ســوی انها مطرح بود‪ ،‬اما به چهره محبوبی‬ ‫تبدیل شوند ‪.‬‬ ‫نمایش روستاهای جاده ‪2000‬‬ ‫در «از یاد رفته»‬ ‫فریدون حســن پور‪ ،‬در سال ‪ 90‬با ساخت‬ ‫ســریال «از یاد رفته» به ســراغ روســتاهای‬ ‫جاده های ‪ 2000‬و ‪ 3000‬رفت‪ .‬ســریالی که‬ ‫محمدرضا فروتن‪ ،‬ســپیده خداوردی‪ ،‬بهنوش‬ ‫طباطبایی‪ ،‬عمار اقایی‪ ،‬مهــران رجبی در ان‬ ‫حضور داشتند و داستان مقاومت انسان در برابر‬ ‫شرایط بحرانی را روایت می کند‪ .‬این کارگردان‬ ‫که عالقــه خاصی به‬ ‫ساخت اثارش در استان‬ ‫های شــمالی دارد‪ ،‬در‬ ‫ایــن اثــرش زندگی‬ ‫شخصیتهای فیلم طی‬ ‫یک دوره چهل ساله را‬ ‫تعریف می کند‪ .‬البته بقیه ســریال هایی که در‬ ‫دهه گذشــته در این مرز و بوم ساخته شدند‪،‬‬ ‫همگی تحت تاثیر محبوبیت سریال «پایتخت»‬ ‫گم شدند‪.‬‬ ‫«گذر از رنج ها» در دیلمان استان گیالن‬ ‫«گذر از رنج ها»ی‬ ‫فریدون حسن پور هم‬ ‫از دیگر ســریال هایی‬ ‫است که تنها ‪ 3‬سال بعد‬ ‫از ساخت سریال قبلی‬ ‫اش‪ ،‬دوربین ان طبیعت‬ ‫روستاهای دیلمان اســتان گیالن را به تصویر‬ ‫کشیده است‪.‬مجموعه ای که سال ‪ 93‬و در ‪36‬‬ ‫قسمت از شبکه اول پخش شد و قصه زندگی دنیا‬ ‫را از تولد تا مرگ حکایت می کرد‪ .‬اثری که در ان‬ ‫بازیگرانی چون شیوا طاهری‪ ،‬بابک حمیدیان‪،‬‬ ‫پژمان بازغــی‪ ،‬ماه چهره خلیلــی و ‪ ...‬به ایفای‬ ‫نقش پرداختند‪ .‬قهرمان قصــه این کارگردان‪،‬‬ ‫زنی است که با رنج های زندگی اش مقابله می‬ ‫کند و پرداخت به ماجراهای خان ها و رعیت ها‬ ‫جزو خرده روایت های این سریال بود؛ اما این اثر‬ ‫هم مانند سریال اول این کارگردان چندان مورد‬ ‫توجه قرار نگرفت و نتوانســت جای خود را به‬ ‫عنوان اثری ماندگار ثبت کند‪.‬‬ ‫ساخت سریالی با موضوع محیط زیست‬ ‫در شمال کشور‬ ‫درست است که دهه ‪ 90‬را باید دهه متعلق‬ ‫به مردم شمال کشور در رســانه ملی دانست‪،‬‬ ‫اما امســال نیز دو ســریال به روی انتن شبکه‬ ‫با نگاهی به‬ ‫اسامی سریال های‬ ‫ساخته شده در شمال‬ ‫کشور می توان نتیجه‬ ‫گرفت که همان تعداد‬ ‫اندک هم توانسته‬ ‫اند جای خود را در‬ ‫میان مخاطبان باز‬ ‫کنند‪ ،‬شاید یکی‬ ‫از اصلی ترین‬ ‫دالیل ان را بتوان‬ ‫به تصویرکشیدن‬ ‫جغرافیای ان منطقه‬ ‫و همچنین صحبت با‬ ‫لهجه زیبای گیلکی و‬ ‫مازنی دانست‬ ‫های اول و دوم ســیما‬ ‫رفتند که در شــمال‬ ‫کشور فیلمبرداری شده‬ ‫بودند‪« .‬افرا» ســاخته‬ ‫بهرنگ توفیقی یکی از‬ ‫این سریال ها است که‬ ‫برای اولین بار محیط زیست را سوژه اصلی خود‬ ‫قرار داد‪ .‬سریالی که شهریور ماه امسال از شبکه‬ ‫اول پخش شد و توانست مخاطبان قابل توجهی‬ ‫را به خود جلب کند ‪.‬در این اثر ‪ 38‬قســمتی‪،‬‬ ‫بازیگرانی چون مهدی سلطانی‪ ،‬پژمان بازغی‪،‬‬ ‫روزبه حصاری‪ ،‬مینا وحید‪ ،‬فریبا متخصص و ‪ ...‬به‬ ‫ایفای نقش پرداخته و عوامل سازنده در شهرهای‬ ‫مختلفی مانند الهیجان‪ ،‬لنگرود‪ ،‬رشت‪ ،‬زیباکنار‪،‬‬ ‫لشت نشا‪ ،‬رودسر ســکانس های این سریال را‬ ‫ضبط کردند‪.‬‬ ‫«در کنار پروانه ها»‪ ،‬نمایش زیبایی های‬ ‫شهر الهیجان‬ ‫«در کنــار پروانه‬ ‫ها»ی داریوش یاری هم‬ ‫از دیگر اثاری است که‬ ‫درست همزمان با پخش‬ ‫ســریال «افرا» به روی‬ ‫انتن شــبکه دو سیما‬ ‫رفت‪ .‬یاری عمده ســکانس های این سریال در‬ ‫یکی از روستاهای شهر الهیجان به تصویر کشید‬ ‫و بازیگرانی چون پروانه معصوی‪ ،‬برزو ارجمند‪،‬‬ ‫خسرو شهراز‪ ،‬نگار عابدی‪ ،‬مهران رجبی‪ ،‬شهین‬ ‫تسلیمی نیز در ان بازی کردند‪ .‬این سریال داستان‬ ‫«رهی» با بازی سامرند معروفی را به تصویر می‬ ‫کشد که از بیماری حاد قلبی رنج می برد و برای‬ ‫نجات تنها دلخوشی زندگی اش یعنی خواهرش‬ ‫طعهم نقشه ای می شود‪ .‬البته پخش همزمان این‬ ‫دو اثر در یک بازه زمانی باعث شــد تا هیچ کدام‬ ‫نتوانند انطور که باید دیده شوند‪.‬‬ ‫‪77‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 77 ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪78‬‬ ‫سینمای ایران‬ صفحه 78 ‫‪79‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 79 ‫سینمای ایران‬ ‫شماره ‪ 15‬اسفند ‪ 1401‬قیمت‪ 50000 :‬ناموت‬ ‫گفتوگوبارضااکبرپور‪،‬بازیگر‬ ‫جوانسریالگیلدخت‬ ‫میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت‪:‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪80‬‬ ‫بـا تمـام وجـود‬ ‫شـجاعت گلنـار را‬ ‫سـتایش کـردم‬ ‫گیلدخت مخاطبش را‬ ‫شگفت زده می کند‬ ‫گفتوگوبانعیمهنظامدوست‬ ‫بازیگر پرکار تلویزیون‬ ‫وزن که کم و زیاد می شود‬ ‫نقش های پیشنهادی‬ ‫تغییر می کند‬ ‫خاطره سازهای شمالی!‬ صفحه 80 ‫اقای اکبرپور‪ ،‬شما به عنوان بازیگر‪،‬‬ ‫پیش ازایــن در اثــار تلویزیونی‬ ‫و ســینمایی ای مثل «زمانی برای‬ ‫ایســتادن»‪« ،‬اپاندیس» و «کاکا»‬ ‫حضور داشــته اید‪ ،‬اما اســماعیل‬ ‫میرشکار و ســریال «گیلدخت»‪،‬‬ ‫شــرایط متفاوتــی برای شــما‬ ‫محســوب می شــود‪ ،‬درباره این‬ ‫تفاوت و جذابیت بازی در نقش این‬ ‫شخصیت بگویید‪.‬‬ ‫اغراق نیست اگر بگویم که گیلدخت برای‬ ‫من یک دانشگاه بازیگری بود‪ ،‬این درست است‬ ‫که من قب ً‬ ‫ال در سریال ها و فیلم های سینمایی‬ ‫حضور داشته ام؛ اما گیلدخت شرایط خاصی‬ ‫داشــت‪ ،‬طوالنی بودن این پروژه و اموختن‬ ‫کارهایی مثل ســوارکاری کــه مجبور بودم‬ ‫به خاطر بازی در نقش شــخصیت اسماعیل‬ ‫میرشکار یاد بگیرم‪ ،‬برای من تجربه و چالش‬ ‫متفاوتی بــود‪ ،‬یک فرصت بود کــه خودم را‬ ‫محک بزنم و از این چالش ان قدر لذت بردم‬ ‫که امیدوارم کارهای بعدی من ســخت تر از‬ ‫گیلدخت باشد تا تجربه بیشتری کسب کنم‪.‬‬ ‫شما ماه ها باشخصیت «اسماعیل‬ ‫میرشکار» زندگی کرده اید‪ ،‬به جای‬ ‫او نفس کشیده اید‪ ،‬عاشق شده اید‪،‬‬ ‫مبارزه کرده اید‪ ،‬سختی و دشواری‬ ‫یک مرد را چشیده اید؛ به نظر شما‬ ‫کدام ویژگی این شخصیت توجه‬ ‫شما را به عنوان بازیگر جلب کرد و‬ ‫از ان احساس خوبی داشتید؟‬ ‫طبیعتــاً نقش هایــی مانند اســماعیل‬ ‫میرشکار‪ ،‬برای هر بازیگری که دنبال این باشد‬ ‫که روند رو به جلویی داشته باشد وسوسه انگیز‬ ‫است‪ ،‬برای من‪ ،‬کاراکتر میرشکار فاصله زیادی‬ ‫با کاراکترهای قبلی ام داشــت و ازاین جهت‬ ‫برایم بسیار هیجان اور و دلچسب بود‪.‬‬ ‫به عنوان بازیگــر‪ ،‬باید بگویــم که این‬ ‫شــخصیت‪ ،‬ویژگی ها و تالش هایی خاصی را‬ ‫می طلبید‪ ،‬مثل یادگرفتن سوارکاری‪ ،‬استفاده‬ ‫از نوع خاص حرف زدن و‪ ....‬تا کاراکتر خاص این‬ ‫شخصیت شکل بگیرد و همه این ویژگی ها بود‬ ‫که مرا به تالش وامی داشت تا بیشتر و بیشتر‬ ‫یاد بگیرم و به این خاطر است که عاشق این‬ ‫نقش و کاراکتر شده ام‬ ‫به نظر می رســد که شــما با این‬ ‫شــخصیت خیلی نزدیک شده اید‬ ‫که این طور عاشق این شخصیت‬ ‫شــده اید و این قدر برایتان جذاب‬ ‫است‬ ‫ببینید من یک موضوع کلی را بگویم و ان‬ ‫اینکه همیشه فکر می کنم تا هر سنی که بازی‬ ‫می کنم و در هر کاری که قرارداد می بندم‪ ،‬ان‬ ‫اثر برای من یک ازمون و تجربه جدید است و‬ ‫تالش های جدید را می طلبد‪.‬‬ ‫اجرای این نقش هم برایــم یک تجربه‬ ‫جدید و خیلی وسوســه انگیز بود‪ ،‬من عاشق‬ ‫نقش هایی هســتم که این طور نباشد که رضا‬ ‫اکبرپور بیاید دیالوگ ها را بگوید و بازی کند‬ ‫و برود‪ ،‬من دوست دارم که به چالش کشیده‬ ‫شوم و اســماعیل واقعاً این کار را با من کرد‪،‬‬ ‫اسماعیل میرشــکار واقعاً بازیگر را به چالش‬ ‫می کشــید و این برای هر بازیگری که عاشق‬ ‫بازیگری است یک اتفاق شیرین است‪.‬‬ ‫وجه تمایز شــخصیت اسماعیل با‬ ‫دیگر کاراکترهای سریال چیست؟‬ ‫اســماعیل یک فرد متکی به خود است‪،‬‬ ‫ادمی که شاید اگر در دارودسته اصف میرزا‬ ‫باقی می ماند اتفاقات خیلی بهتری در زندگی‬ ‫شــخصی اش رقم می خــورد‪ .‬اما ایــن ادم‪،‬‬ ‫شخصیت عجیبی دارد‪ ،‬حتی یک جایی من‬ ‫احساس کردم که اگر پا بدهد در عین عاشق‬ ‫بودن می تواند از عشق زمینی اش گذر کند تا‬ ‫یک هدف بزرگ تری را به ســرانجام برساند‪.‬‬ ‫اســماعیل یک چنین ویژگی هایی داشــت‪،‬‬ ‫من احســاس می کردم که بــرای این ادم‪،‬‬ ‫هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که وابسته اش‬ ‫کند‪ ،‬حتی می خواهم فراتر بروم و بگویم حتی‬ ‫یک جاهایی احســاس می کردم که این ادم‬ ‫برای انکه به هدف بزرگ تری برســد‪ ،‬یعنی‬ ‫جلوی ظلم و ظالم بایستد‪ ،‬حتی می تواند از‬ ‫خود گلنار هم بگذرد و حتی جان خودش را‬ ‫هم بر سر این هدفش بگذارد‪.‬‬ ‫به نظرتان با وجــود تغییر ذائقه‬ ‫مخاطبان امروز‪ ،‬سریال گیلدخت‬ ‫چقدر در جذب مخاطب موفق بوده‬ ‫است؟‬ ‫مــن به عنــوان بازیگــر این اثــر‪ ،‬این‬ ‫را نمی گویــم؛ بلکــه به عنوان کســی که‬ ‫بازخوردهای مردم را در کوچه و بازار دیده‪ ،‬در‬ ‫فضای مجازی خوانده و شنیده است می گویم‪،‬‬ ‫با این واکنش ها احساس می کنم گیلدخت‬ ‫وظیفه اش را به خوبی انجام داده است‪.‬‬ ‫احساس می کنم مردم ارتباط خوبی با‬ ‫قصه برقرار کرده اند و قصه را دنبال می کنند‬ ‫و باعث خوشحالی ما است که بعد از دو سال و‬ ‫اندی تالش یک گروه ‪ 200‬نفره‪ ،‬این احساس‬ ‫را داریم که مردم دارند از دیدن این ســریال‬ ‫لذت می برند‪.‬‬ ‫این موفقیت بــرای من و گــروه خیلی‬ ‫پررنگ تر و جذاب تر از شــرایط عادی است‬ ‫چرا که در شرایطی رخ داده که نه تنها تولید‬ ‫کارهایی مثل گیلدخت سخت است که اص ً‬ ‫ال‬ ‫به سمتشان رفتن هم بسیار دشوار است‪.‬‬ ‫البته این را هم بگویم که ممکن است در‬ ‫بین مخاطبان کسانی باشــند که خوششان‬ ‫نیاید‪ ،‬اما در کارهای هنری هدف این است که‬ ‫اکثریت را جذب کنیم و با یک کیفیت خوب‬ ‫کارمان را ارائه دهیم که خدا را شکر‪ ،‬من فکر‬ ‫می کنم وظیفه مان را توانسته ایم تا به خوبی‬ ‫انجام دهیم‪.‬‬ ‫احساس می کنم‬ ‫مردم ارتباط خوبی با‬ ‫قصه برقرار کرده اند‬ ‫و قصه را دنبال‬ ‫می کنند و باعث‬ ‫خوشحالی ما است‬ ‫که بعد از دو سال‬ ‫و اندی تالش یک‬ ‫گروه ‪ 200‬نفره‪ ،‬این‬ ‫احساس را داریم که‬ ‫مردم دارند از دیدن‬ ‫این سریال لذت‬ ‫می برند‪.‬‬ ‫ببینید این موفقیت در شــرایطی است‬ ‫که پلتفرم ها وارد عرصه شده اند این پلتفرم ها‬ ‫دســت مخاطبان را بازتر کرده و طبیعتاً این‬ ‫موضوع می توانــد در ذائقه مخاطب هم تاثیر‬ ‫گذاشته باشــد‪ ،‬چرا که هر کسی‪ ،‬هر چیزی‬ ‫را می خواهد می تواند انتخــاب کند و ببیند‪.‬‬ ‫در این شرایط وقتی می بینیم گیلدخت برای‬ ‫دو بار ‪ -‬اگر اشــتباه نکنم ‪ -‬در رای گیری ها‬ ‫بهترین ســریال شــده اســت‪ ،‬برایم خیلی‬ ‫خوشحال کننده است‪ ،‬خدا را شکر به نظر من‪،‬‬ ‫ما جواب خودمان را گرفته ایم‪.‬‬ ‫به عنــوان بازیگر اثر بــه نظرتان‬ ‫فضای روایت داستانی این سریال‬ ‫که بیشــتر در مطبخ می گذرد در‬ ‫جذب مخاطبان بیشتر تاثیرگذارتر‬ ‫بوده یا داستان عاشقانه ان؟‬ ‫ببینیــد از دیــد مــن هر دو قســمت‬ ‫جذابیت های خاص خودشان را دارد‪ ،‬مطبخ‪،‬‬ ‫رنگ و لعاب خودش را دارد‪ ،‬داســتانک های‬ ‫خودش را دارد و درعین حال داستان عاشقانه‬ ‫هم بسیار گیراســت‪ ،‬اما در مجموع من فکر‬ ‫می کنم مخاطب‪ ،‬بیشــتر به سمت داستان‬ ‫عاشــقانه متمایل بوده و پیگیر این باشد که‬ ‫سرانجام این عشق چه خواهد شد‪.‬‬ ‫کالم اخر؟‬ ‫صمیمانــه از اقای شــفیعی به عنوان‬ ‫تهیه کننده اثر سپاسگزارم که به من اعتماد‬ ‫کردند‪ ،‬ایشــان ســردمدار فرصت دادن به‬ ‫جوان ها هســتند‪ ،‬از ایشــان بابت اعتمادی‬ ‫که به من برای ســپردن کاراکتر میرشــکار‬ ‫داشتند سپاسگزارم و همین طور از همه عوامل‬ ‫محترم پروژه متشکرم‪ ،‬قطعاً مخاطب تا پایان‬ ‫گیلدخت شگفت زده خواهد شد‪.‬‬ ‫‪71‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 71 ‫سینمای ایران‬ ‫میرتا رفیع ابزیگر رسیال گیلدخت‪:‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪72‬‬ ‫بـا تمـام وجـود‬ ‫شـجاعت گلنـار را سـتایش کـردم‬ صفحه 72 ‫حامد فرحبخش‬ ‫سریال «گیلدخت» که این روزها با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون روبرو شده‪ ،‬درامی است که داستان ان در‬ ‫بستر تاریخی دوره قاجاریه شکل می گیرد‪“ .‬گلنار” دختر تقی خان قهرمان ملودرام عاشقانه عهد قجری است که در‬ ‫حال پخش از شبکه یک سیما است‪ “ .‬میترا رفیع” بازیگر جوان‪ ،‬ایفای این نقش را برعهده گرفته به خوبی توانسته ‬ ‫از عهده ان بربیاید و مخاطبان را با خود همراه کند‪ .‬این بازیگر در سریال “ از سرنوشت” در نقش “مه لقا” درخشید‬ ‫و با بازی در نقش “الناز یوسفیان” در سریال “بی همگان” توانایی های بازیگری اش را نشان داد‪ .‬این هنرمند جوان و‬ ‫تازه نفس توانسته نقش دختر عاشق پیشه را در این سریال به خوبی ایفا کند‪ .‬میترا رفیع متولد ‪ ۱۲‬اذر ‪ ۱۳۷۳‬در تهران‬ ‫و فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر تهران است‪ .‬فعالیت خود را با تاتر شروع کرد سپس‬ ‫جلوی دوربین رفته و تجربه کارگردانی هم دارد‪ .‬گفتگوی ما با این بازیگر خوش اتیه را بخوانید‪.‬‬ ‫چطور برای نقــش گلنار انتخاب‬ ‫شدید؟‬ ‫پیش از این هم به سوال شما پاسخ گفته‬ ‫ام ‪ ،‬قبل تر در دو فیلم سینمایی و یک سریال‬ ‫همکاری داشــتم و در فیلم های کوتاه ایفای‬ ‫نقش کرده بودم‪ .‬روزی از سوی رفیق قدیمی‬ ‫که اهل ادبیات نمایشــی بودند و من در فیلم‬ ‫کوتاهی که ایشان نگارشش راانجام داده بودند‬ ‫نقش افرینی داشتم‪ ،‬پیامی دریافت کردم‪ .‬با‬ ‫این مضمون که ایا مایل به همکاری در پروژه‬ ‫تاریخی هســتم یا نه‪ .‬من هم پاسخ دادم که‬ ‫اگر کیفیــت کار و پیچیدگی و اهمیت نقش‬ ‫راضی کننده باشــد بله‪ .‬انجا بــود که ادرس‬ ‫دفتر اقای شــفیعی را به من دادند و من هم‬ ‫در ساعتی که معین شــد به انجا رفتم‪ .‬دفتر‬ ‫در حال پیش تولید گیلدخت بود‪ .‬انجا مثل‬ ‫روز اول مهر مدارس شلوغ بود‪ .‬دخترخانم ها‬ ‫هرجا نشسته بودند و متنی را حفظ می کردند‬ ‫و با خودشــان تمرین می کردند‪ .‬به من گفته‬ ‫شد مدتی اســت این دفتر محل تست نقشی‬ ‫به نام گلنار اســت و صدها دختر خانم جوان‬ ‫و بازیگر می ایند و می رونــد‪ .‬چند دقیقه ای‬ ‫طول کشید تا روی مونولوگ یک صفحه ای از‬ ‫این نقش که اقای سلیم خانی به من سپردند‬ ‫مسلط شوم و جلوی دوربین تست ایشان بروم‪.‬‬ ‫به خانه برگشتم اما روزهای دیگر مجددا برای‬ ‫تست های بسیاری که در راه بودند باز به دفتر‬ ‫رفتم‪ .‬درنهایت به لطف خدا و حسن نظر اقای‬ ‫اسماعیلی و اقای شفیعی گلنار به دست من‬ ‫سپرده شــد‪ .‬از کارگردان و تهیه کننده این‬ ‫ســریال به خاطر اعتمادی کــه در ان روز به‬ ‫من داشتند سپاســگزارم‪ .‬اضافه می کنم که‬ ‫شجاعت می خواهد سپردن این نقش بزرگ‬ ‫در پروژه ای تاریخی به بازیگری جوان که هنوز‬ ‫کام ً‬ ‫ال معرفی نشده است‪.‬‬ ‫برای بهتر در اوردن نقش گلنار تا‬ ‫چه اندازه تاریــخ دوره قاجاریه را‬ ‫مطالعه کردید؟‬ ‫مطالعات من نــه تنها درمــورد متون‬ ‫تاریخــی و شــرح ان دوران تاریخــی ایران‬ ‫اســت بلکه قصه ها و روایت های کوتاه وحتی‬ ‫َم َتل ها و مثل ها و خرافه های ان دوران را نیز‬ ‫می خواندم‪ .‬نقاشی های به جا مانده از ان دوران‬ ‫را می دیدم و بررسی می کردم و از نحوه حضور‬ ‫زنان به لحاظ ظاهری یا حضور اجتماعی شان‬ ‫مطلع می شدم‪ .‬در نقاشــی ها به حالت بدن‬ ‫و دســتها دقت می کردم ‪ .‬حتی نگاه ادمها به‬ ‫دوربین هــای عکاســی ان دوران را زیر نظر‬ ‫داشتم البته پیروی مو به مو از ان داده ها هدف‬ ‫من نبود اما می خواستم این اطالعات در ذهنم‬ ‫ته نشین شوند تا به به بیراهه نروم‪.‬‬ ‫این نقش چه سختی هایی داشت؟‬ ‫هر نقشــی که به شــما به عنوان بازیگر‬ ‫سپرده شــود در هر مختصاتی که باشد و از‬ ‫طول حضوری که برخوردار باشد سختی‬ ‫هر ِ‬ ‫ ها و پیچیدگی های خودش را خواهد داشت‬ ‫و وقتی کــه به یک نقش شناســه هایی مثل‬ ‫تاریخی بودن هــم اضافه شــود همه چیز را‬ ‫پیچیده تر از قبل می کند‪ .‬سختی های ایفای‬ ‫کاراکتر گلنار برای من خیلی گوناگون بودند‪.‬‬ ‫سختی هایی از جنس های مختلف‪ .‬حاال که از‬ ‫ان روزها می گذرد با خودم می گویم چگونه‬ ‫تاب اوردم؟ شاید روزی یک مصاحبه متمرکز‬ ‫در این باره انجام دهم‪ .‬من دفترچه یادداشتی‬ ‫دارم که تمــام لطف ها و رنج هــا ‪ ،‬نعمت ها و‬ ‫سختی ها در ان یادداشت شده است پس برای‬ ‫انجام این مصاحبه عجله ای ندارم چون نگران‬ ‫گذشت ایام و ضعف حافظه ام نیستم‪.‬‬ ‫کدام ویژگی گلنار را بیشتر ستایش‬ ‫می کنید؟‬ ‫شــجاعت او برایم قابل ســتایش است‪.‬‬ ‫صفت دالوری وقتی در دختری جوان ظاهر‬ ‫می شــود می تواند جلوه بیشــتری هم پیدا‬ ‫کند‪ .‬اما نکته ای که وجود دارد این است که تا‬ ‫حرف از شجاعت و دلیر بودن به میان می اید‬ ‫شاید تصور کنیم منظور تفنگ وجنگ و اتش‬ ‫افروزی است اما نه‪ ،‬گاهی شجاعت به معنی‬ ‫صبوری کردن اســت‪ .‬حاضر شدن در مهلکه‬ ‫اســت اما با عقل نه با جنگ‪ .‬شجاعت مسلط‬ ‫بودن است بر عواطف و پیدا کردن راه چاره ای‬ ‫پنهان‪،‬درســت ان هنگام که بقیــه در حال‬ ‫شورش و ِ‬ ‫جنگ عیان هستند‪.‬‬ ‫در مصاحبه ای نقل کــرده بودید‬ ‫که در روزهای اولیــه پیش تولید‬ ‫گیلدخت‪ ،‬پدرتان بــه رحمت خدا‬ ‫رفتند و شما فردای خاکسپاری پدر‬ ‫گاهی شجاعت به‬ ‫معنی صبوری کردن‬ ‫است‪ .‬حاضر شدن‬ ‫در مهلکه است اما‬ ‫با عقل نه با جنگ‪.‬‬ ‫شجاعت مسلط بودن‬ ‫است بر عواطف و پیدا‬ ‫کردن راه چاره ای‬ ‫پنهان‪،‬درست ان‬ ‫هنگام که بقیه در‬ ‫حال شورش و ِ‬ ‫جنگ‬ ‫عیان هستند‬ ‫به ســر فیلمبرداری برگشتید؛ چه‬ ‫چیزی باعث شــد که با وجود این‬ ‫اتفاق وقفه ای در بازی تان نیفتند؟‬ ‫مادر و پدرم‪ ،‬خواهرانم و همسرانشــان‬ ‫همیشه به انتخاب من ویژگی های کارم احترام‬ ‫گذاشته بودند و برای مادر و پدرم همیشه مهم‬ ‫بود که به موقع در محیط کارم حاضر باشم و‬ ‫متمرکز باشــم و در این راه همیشه تشویق و‬ ‫همراهی ام کردند‪ .‬ان روز که من درگیر این داغ‬ ‫سخت شدم می دانستم که اگر پدرم زنده بود از‬ ‫من می خواست که گروه‪۷۰-۸۰‬نفره گیلدخت‬ ‫را که تازه در شمال ایران مستقر شدند‪ ،‬منتظر‬ ‫و معطل نگذارم‪ .‬از طرفی از سمت گروه با من‬ ‫تماس گرفت ه شد و گفتند هیچ سکانسی برای‬ ‫شــروع فیلمبرداری ندارند جز سکانس های‬ ‫گلنار‪ .‬من احســاس کردم پایمال کردن حق‬ ‫این تعداد انسان برای از دست دادن پدرم که‬ ‫تکه ای از قلب و روح من بود‪ ،‬خودخواهی است‬ ‫و با دسته ای گل سفید و شــمع وخرما برای‬ ‫پیوستن به گروه به شمال ایران سفر کردم‪.‬‬ ‫میترا رفیع بعد از ایــن واقعه تلخ‬ ‫چقدر قوی شد؟‬ ‫خیلی سخت بود نمی توانم بگویم چقدر‬ ‫سخت‪ ،‬شــاید هنوز برایش کلمه ای اختراع‬ ‫نشــده اســت‪ .‬در ان روزها دختری بودم با‬ ‫ســخت ترین داغ بر دل در مواجه باطوالنی‬ ‫ترین و بزرگ ترین نقشــی که در طول عمرم‬ ‫برعهده ام گذاشته شده بود‪ .‬ان روزها بسیاری‬ ‫از دوســتان مهربان همراهــی ام کردند ولی‬ ‫افرادی هم بودند که مایه ی رنج بیشتر من در‬ ‫ان دوران شدند و در ان لحظات از روح پدرم‬ ‫می خواستم که همراه و حامی ام باشد و به خدا‬ ‫پناه می بردم‪ .‬تمام تالشم این بود که ظاهرم‬ ‫خندان و ارام باشد و پرانرژی سر صحنه بروم‬ ‫و به خاطر داغی که بر دلم نشسته دیگران را‬ ‫معذب نکنم‪ .‬تصورم می کنم در این کار موفق‬ ‫بودم‪ .‬می خواســتم گلنار بدون کاستی خلق‬ ‫شــود نمی دانم موفق بوده ام یا نه این را باید‬ ‫مخاطب بگوید‪.‬‬ ‫این قوی شدن در بهتر در اوردن‬ ‫نقش گلنار و بعد از ان الناز یوسفیان‬ ‫چقدر موثر بود؟‬ ‫دربــاره تاثیر این اتفاق هــا در طراحی و‬ ‫اجرای نقش ها می توانم بگویم بازیگر انسانی‬ ‫است که از رنج ها و شادی هایش یک کلکسیون‬ ‫قابل دسترس تشــکیل می دهد که در بزنگاه‬ ‫استفاده کند یعنی روزهای زیسته ی خود را‬ ‫طبقه بندی می کنــد و از عواطفش چه تلخ و‬ ‫چه شیرین مجموعه ای درست می کند که در‬ ‫لحظه ی نیاز دست ب َِبرد و حال و عاطفه مورد‬ ‫نیاز را از ان کلکســیون بردارد و مهمان روح‬ ‫و تتش کند‪ .‬بازیگری هوشمند وخوشبخت‬ ‫است که از رخدادهای زندگی اش واحساسات‬ ‫تجربه کــرده اش بهترین عصــاره را نصیب‬ ‫نقش هایش کند‪ .‬بی شــک زندگی من هم بر‬ ‫‪73‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 73 ‫مجموعه ماه‬ ‫گلنار و هم بر الناز تاثیر گذاشته است‪.‬‬ ‫الناز و گلنار در عاشق بودن شباهت‬ ‫دارند‪ ،‬عشق زمان قاجاریه و با زمان‬ ‫حال چه شباهت ها و چه تفاوتهایی‬ ‫دارند؟‬ ‫عشق‪ ،‬عشق اســت‪ ،‬تاریخ انقضا ندارد‪.‬‬ ‫دگرگون نمی شود‪ .‬اتفاقی است یگانه‪ ،‬عشق‬ ‫از ابتدا تا امروز رازالودترین و زیباترین اتفاق‬ ‫بشری اســت که در تمامی قالب های ادبی و‬ ‫ســینمایی مورد پرداخت قرار گرفته است‪.‬‬ ‫متغیر‬ ‫متغیری که در این بین وجود دارد ّ‬ ‫تنها ّ‬ ‫«چگونگی ابرا ِز عشق» است نحوه ابراز عشق‬ ‫ِ‬ ‫است که دستخوش زمانه‪ ،‬دستخوش طبقه‬ ‫اجتماعی و حتی دســتخوش جنسیت فر ِد‬ ‫عاشق می شود و در این اثر بازی کردن در نقش‬ ‫دختر عاشق اگرچه بُن مایه ای یکی داشت اما‬ ‫میزان جسارت و زمانه های مختلف‪ ،‬همینطور‬ ‫اندازه ی ریســک هر دختر یعنی گلنار والناز‬ ‫برای ابرا ِز عشقشــان و نحوه حضورشان در‬ ‫خانواده به عنوان دختری عاشق متفاوت بود‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪74‬‬ ‫شما در گیلدخت و بی همگان‬ ‫مقابل بازیگران بزرگ و با‬ ‫تجربه بازی داشتید‪ ،‬بازی‬ ‫در کنار بزرگان چگونه‬ ‫بود؟چه سختی هایی‬ ‫داشت؟ چه درسهایی‬ ‫اموختید؟‬ ‫به هر حال قــرار گرفتن‬ ‫در چنیــن چیدمانــی برای‬ ‫من بسیار با ارزش بود‪ .‬وقتی‬ ‫در کنار اســاتیدی که سال ها‬ ‫در این حرفه اســتخوان خُ رد کرده اند ‪ ،‬قرار‬ ‫می گیری شاید مسئولیتت سنگین شود اما‬ ‫به نظرم بیش از هر چیز نشــانه خوشبختی‬ ‫توســت که می توانی هرچیز خوب و کارامد‬ ‫را یادبگیری و ادامه بدهی و در خودت تقویت‬ ‫کنی‪ .‬همکاری با این بــزرگان بیش از انکه‬ ‫ن تاثیر بگذارد پشــت‬ ‫جلوی دوربین روی م ‬ ‫دوربین تاثیرگــذار بود‪ .‬مــن می گویم چرا‬ ‫از ســختی؟ چرا از ترس می پرســند؟ وقتی‬ ‫انســانهای بزرگوار و هنرمندان عمیقی مثل‬ ‫اقای مهدی ســلطانی ‪ ،‬اقــای محمود پاک‬ ‫نیت‪،‬خانم ثریا قاسمی‪ ،‬خانم فریبا متخصص‬ ‫کنار توایستاده اند و با تمرکز و بزرگواری در‬ ‫دقیق نقششان هستند موقع خوبی‬ ‫حال ایفایِ‬ ‫ِ‬ ‫است برای لذت بردن‪ ،‬اموختن و اموختن‪...‬‬ ‫الناز و گلنار چقدر ما به ازای خارجی‬ ‫داشــتند؟ خصوصا گلنار و شرایط‬ ‫ان دوران گاهی این حد از جسارت‬ ‫گلنار کمی دور از انتظار می رسد؟‬ ‫ایــن پرســش را بارها بــ ه همکاران‬ ‫محترمتــان پاســخ داده ام‪،‬‬ ‫یافتــن مابــه ازای‬ ‫عشق‪ ،‬عشق‬ ‫است‪ ،‬تاریخ انقضا‬ ‫ندارد‪ .‬دگرگون‬ ‫نمی شود‪ .‬اتفاقی‬ ‫است یگانه‪ ،‬عشق‬ ‫از ابتدا تا امروز‬ ‫رازالودترین و‬ ‫زیباترین اتفاق‬ ‫بشری است که در‬ ‫تمامی قالب های‬ ‫ادبی و سینمایی مورد‬ ‫پرداخت قرار گرفته‬ ‫است‪.‬تنها متغیّری‬ ‫که در این بین وجود‬ ‫«چگونگی‬ ‫دارد متغیّر‬ ‫ِ‬ ‫ابرا ِز عشق» است‬ ‫خارجی و بهره بــردن از نمونه های زنده برای‬ ‫برخی کاراکترها مفید و بــرای بعضی دیگر‬ ‫اسیب زننده اســت‪.‬بنا به مهندسی نقش و‬ ‫بنابه هدایت کارگردان و مطالبه ای که بستر‬ ‫داســتان از بازیگر دارد و همچنین سبک اثر‪،‬‬ ‫بازیگر برای افرینش نقش دســت به راه های‬ ‫مختلفی می زند که یکی از این راه ها یافتن ما‬ ‫به ازای خارجی است‪ .‬که در برخی از نقش ها‬ ‫عمال غیر ممکن است مث ً‬ ‫ال فرض کنید در حال‬ ‫ایفای نقش یک جادوگر پیر که روی کوه های‬ ‫الپ زندگی می کند و دشمنانش را باعصایی‬ ‫تبدیل به ســنگ یا یخ می کند‪ ،‬شوید؛ خب؟‬ ‫چه مابه ازایی قرار است برای خودتان دست‬ ‫تخی ِل زنده ‪،‬‬ ‫تخیل‪ّ ،‬‬ ‫و پا کنید؟ انجاســت که ّ‬ ‫تخی ِل پویای بازیگر و َگرت ِه برداریِ موردی از‬ ‫ّ‬ ‫افرادی که حدودا ً همتای ان جادوگر هستند‬ ‫می تواند به شما کمک کند‪ .‬اینکه بگوییم گلنار‬ ‫«به اندازه» یا «بیش از اندازه» جسور است یانه‪،‬‬ ‫چیزی است که درفیلمنامه بنیان گذاشته شده‬ ‫واین کار توسط نویســنده انجام شده است و‬ ‫اختناق ان دوران به این‬ ‫مهندسی این دختر در‬ ‫ِ‬ ‫شکل طراحی شده است‪ .‬البته همین نکته هم‬ ‫هست که گلنار را از دیگر زنان هم دوره اش (در‬ ‫طبقه ی خانزادگان) متمایز می کند و امیخته‬ ‫بودن عقل وجسارت‪ ،‬عاطفه و شجاعت است‬ ‫که او را برای من زیبا کرده است‪.‬‬ ‫شــما جز بازیگرانی هســتید که‬ ‫تحصیل کرده این رشــته هستید‪،‬‬ ‫تحصیــات دانشــگاهی چقدر‬ ‫در بهبــود کار یــک بازیگر موثر‬ ‫است؟بعضی معتقدند که استعداد‬ ‫کفایت می کند؟‬ صفحه 74 ‫من می گویم تنها جملــه ای که قطعیت‬ ‫دارد این است که‪« :‬هیچ چیز قطعی نیست!»‬ ‫متغیر‬ ‫هرچیزی بــا تغییر‬ ‫ِ‬ ‫کردن حتــی یک ّ‬ ‫دگرگون می شود‪ .‬اما به شــخصه تحصیل و‬ ‫مطالعه در رشته ای که فرد در ان شاغل است‬ ‫را می پســندم و معتقدم تحصیل و مطالعه‬ ‫وقتی همراه با تجربه و عمل در ان زمینه باشد‬ ‫شدن افراد خواهد شد‪ .‬البته‬ ‫متخصص‬ ‫باعث‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫صحبت من به هیچ عنوان تایید مدرک گرایی‬ ‫نیســت چرا که ما در جامعه ای عمرمان را به‬ ‫َســر می بریم که بعضاً افراد تحصیل کرده ی‬ ‫بی سوادی در حال کار هســتند‪ .‬منظور من‬ ‫از تحصیل واقعاً مسئله ی «یادگیری‪ ،‬ازمون‬ ‫وخطا و تالش برای مکاشفه» است‪ .‬دانشگاه‬ ‫مثل یک دست است؛ که با انگشت به سمتی‬ ‫اشاره می کند‪ .‬اســاتید فقط به تو راه را نشان‬ ‫می دهند ‪ ،‬کتاب ها را معرفی می کنند‪ ،‬چراغی‬ ‫به دستت می دهند‪ ،‬این ‪-‬تو‪ -‬هستی که راه را‬ ‫می پیمایی‪- .‬تو‪ -‬هستی که مطالعه می کنی‪،‬‬ ‫دانش‬ ‫مشاهده می کنی‪ ،‬مقایسه می کنی ‪ ،‬به ِ‬ ‫قبلی و فعلــی ات بســنده نمی کنی و پیش‬ ‫ روی‪ .‬در هر دانشگا ه افراد بیشماری هستند‬ ‫می َ‬ ‫که درس خواندند اما درس نخواندنشــان هم‬ ‫توفیری با خواندن ندارد‪ .‬در حرفه ماهم افرادی‬ ‫هستند که صرفاً تجربی راه خودشان را پیدا‬ ‫کرده اند و درخشیده اند و مثال زدنی شده اند‪.‬‬ ‫باز تکرار می کنم که هیچ چیز قطعی نیست‪.‬‬ ‫به نظرتان به عنوان یک مخاطب‬ ‫چه چیــزی باعث می شــود که‬ ‫سریا ل های گلیدخت و بی همگان‬ ‫مورد اقبال بینندگان قرار بگیرد؟‬ ‫تصور می کنم داســتان جــذاب و بعد از‬ ‫ان درســت روایت کردن ان داســتان یعنی‬ ‫خوش ســاخت بودن اثر ‪،‬دو عامل مهم برای‬ ‫داستان‬ ‫همراه شــدن مخاطب هستند‪.‬وقتی‬ ‫ِ‬ ‫درست و محکمی را روایت می کنید و وقتی‬ ‫ان داســتان قابل فهم وجذاب نقل می شود‬ ‫مخاطب شــروع می کند همذات پنداری با‬ ‫شخصیت ها و از هرجانبی که ذهنش تمایل‬ ‫دارد با اثر همراهی می کند‪ .‬مثال بعضی افراد‬ ‫از بُع ِد عاشقانه وخانوادگی گیلدخت را تعریف‬ ‫می کنند و بعضی از بُعد ســلطنت خواهی و‬ ‫مســائل اجتماعی و تفاوت ها و شباهت های‬ ‫مملکــت داری ان دوران با حــال حاضر ‪ .‬به‬ ‫هرحال امیدوارم هم ســریال گیلدخت وهم‬ ‫سریال بی همگان به دل مخاطب نشسته باشد‪،‬‬ ‫از شما هم بسیار سپاسگزارم‪.‬‬ ‫‪75‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 75 ‫مجموعه ماه‬ ‫رسیال هایی که زیبایی مشال را به تصویر کشیدند‬ ‫خاطره سازهای شمالی!‬ ‫زهرا رمضانی‬ ‫طبیعت بی نظیر و بعضا بکر شمال کشور باعث شده تا ‪ 3‬استان مازندران‪ ،‬گیالن و‬ ‫گلستان همیشه یکی از مقاصد اصلی گردشگری به شمار رود‪ ،‬استان هایی که زیبایی‬ ‫های تمام ناشــدنی انها از دید کارگردان ها هم پنهان نمانده و تا امروز سریال های‬ ‫مختلفی در روستاهای شمال کشور ساخته شده است‪ .‬سریال هایی که هر چند تعداد‬ ‫انها محدود است‪ ،‬اما برخی از انها جزو ماندگارترین اثار رسانه ملی به شمار می روند‪.‬‬ ‫در این میان اثاری که در ان بازیگران به لهجه شمالی صحبت کرده اند‪ ،‬توانستند بیش‬ ‫از بقیه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد‪ .‬با نگاهی به اسامی سریال های ساخته شده در‬ ‫شمال کشور می توان نتیجه گرفت که همان تعداد اندک هم توانسته اند جای خود را در‬ ‫میان مخاطبان باز کنند‪ ،‬شاید یکی از اصلی ترین دالیل ان را بتوان به تصویرکشیدن‬ ‫جغرافیای ان منطقه و همچنین صحبت با لهجه زیبای گیلکی و مازنی دانست؛ از طرف‬ ‫دیگر ظرفیت طبیعی شمال کشور به حدی است که حتی اگر ده ها سریال دیگر در این‬ ‫منطقه فیلمبرداری شود‪ ،‬باز هم برای مخاطبان جذاب باشد‪.‬‬ ‫«دنیای شیرین دریا» ماندگارترین سریال رسانه ملی‬ ‫سال های پایانی دهه ‪ 70‬را می توان‪ ،‬اوج سریال سازی‬ ‫در شمال کشور دانست‪ ،‬به ویژه اینکه اثار ساخته شده در‬ ‫ان ســال ها‪ ،‬جزو ماندگارترین اثار نیز به شمار می روند‪.‬‬ ‫«دنیای شیرین دریا» یکی از برجسته ترین اثاری است که‬ ‫در شمال کشور ساخته شده است‪ .‬سریالی که بهروز بقایی‬ ‫کارگردانی ان را برعهده داشت و در سال ‪ 77‬از شبکه اول‬ ‫سیما روی انتن رفت‪ .‬این سریال ماندگار با بازی عطیه غبیشاوی‪ ،‬زنده یاد پوپک‬ ‫گلدره‪ ،‬فرهاد بشارتی‪ ،‬مینا نوروزی و ‪ ...‬در ان برهه یکی از جذاب ترین سریال هایی‬ ‫پخش شده از انتن صدا و سیما بود‪« .‬دنیای شیرین دریا» علی رغم اینکه مخاطب‬ ‫کودک و نوجوان داشت‪ ،‬اما بزرگسال را نیز با خود همراه کرده بود‪ .‬محبوبیت این‬ ‫سریال به حدی بود که باعث دیده شدن برخی از بازیگران مجموعه مانند مرحوم‬ ‫گلدره و فرهاد بشارتی شد‪ ،‬جالب اینجاست که بشارتی بعد از ان در فیلم ها و سریال‬ ‫های زیادی باز کرد که در انها باز هم همان لجهه زیبایی گیلکی را داشت‪.‬‬ ‫«پس از باران»؛ تصویری از زندگی ارباب ‪ -‬رعیتی در شمال کشور‬ ‫هنوز وقتی اســم بازیگرانی چون محمود پاک نیت‬ ‫و کتایون ریاحی به میان می اید‪ ،‬مخاطبان یاد ســریال‬ ‫«پس از باران» می افتند‪ ،‬اثری که تنها ‪ 2‬سال بعد از پخش‬ ‫«دنیای شیرین دریا» توسط سعید سلطانی کارگردانی‬ ‫شد و در ‪ 37‬قسمت از انتن شبکه ‪ 3‬سیما پخش شد‪ .‬این‬ ‫اثر در کنار به تصویر کشیدن منظره های دیدنی‪ ،‬به سراغ‬ ‫سوژه جذابی هم رفته بود‪ .‬سلطانی در این سریال سبک زندگی اربابی را به تصویر‬ ‫کشیده بود که در زمان حکومت پهلوی زمام امور یکی از روستاهای شمال کشور‬ ‫را دست داشــت‪ .‬در کنار این دو بازیگر که نقش اصلی سریال را برعهده داشتند‪،‬‬ ‫بازیگرانی چون مرجان محتشم‪ ،‬صبا کمالی‪ ،‬جهانگیر المالسی‪ ،‬بهزاد فرهانی‪ ،‬ثریا‬ ‫قاسمی و ‪ ....‬نیز در این اثر ماندگار حضور داشتند‪ .‬بازیگرانی که مثلث عشقی ارباب‬ ‫این روســتا با بازی محمود پاک نیت را به تصویر می کشیدند‪ ،‬سریالی که حتی‬ ‫بازپخش های ان در سال های بعد نیز همچنان با استقبال مخاطبان همراه بود‪.‬‬ ‫البته ناگفته نماند که این سریال به نوعی پایانی خوش برای دهه ‪ 70‬به شمار‬ ‫می رود؛ چرا که بعد از ان سریال سازان ترجیح دادند تا برای یک دهه در پایتخت‬ ‫بمانند و مشغول ساخت اثار اپارتمانی شوند‪.‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪76‬‬ ‫لهجه شیرینی مازنی در «پایتخت»‬ ‫با نگاهی به ســریال های دهه ‪ ،80‬باید گفت که در‬ ‫ان سال ها‪ ،‬عموم سریال ها در کوچه و پس کوچه های‬ ‫شهر تهران فیلمبرداری شده بود؛ مسئله ای که باعث شد‬ ‫پازپخش چند باره ســریال های «دنیای شیرین دنیا» و‬ ‫«پس از باران» بیش از پیش به محبوبیت انها بیفزاید‪ .‬هر‬ ‫چند که باالخره قفل دوری کارگردانان از شمال کشور با‬ ‫اغاز دهه ‪ 90‬شکست و دوباره اثاری به انتن رسانه ملی راه پیدا کرد که توانست‬ ‫مخاطب را با خود همراه کند‪ .‬سرویس مقدم همان کارگردانی است که در ‪ 6‬گانه‬ ‫«پایتخت» به ویژه در دو فصل اول به سراغ اســتان مازندران رفت و جاذبه های‬ صفحه 76 ‫روســتای علی اباد و منطقه شــیرگاه را برای‬ ‫مخاطب به تصویر کشیده بود‪ .‬سریالی که نه تنها‬ ‫فرهنگ و رسوم این منطقه از جغرافیای کشور‬ ‫را به قاب تلویزیون اورد‪ ،‬بلکه برخی از دیالوگ‬ ‫های ان که به لهجه شمالی هم ادا می شد‪ ،‬ماه‬ ‫ها و ســال ها بعد از پایان بخش سریال نیز در‬ ‫فضای مجازی وایرال شده و می شود‪ .‬البته این‬ ‫سریال با تمام اثاری که تا امروز در اتمسفر شمال‬ ‫فیلمبرداری شده‪ ،‬تفاوت اساسی دارد‪ .‬چرا که به‬ ‫جرات می توان گفت ایــن اثر برای همه عوامل‬ ‫ان‪ ،‬سرنوشت دیگری را رقم زد‪ .‬درست است که‬ ‫سیروسس مقدم کارگردان کهنه کار رسانه ملی‬ ‫به شــمار می رود‪ ،‬اما تنها بعد از پخش ‪ 2‬فصل‬ ‫ابتدایی «پایتخت» بود که به نامی اشــنا برای‬ ‫عموم مردم تبدیل شــد‪ .‬از طرف دیگر محسن‬ ‫تنابنده و احمد مهران فــر به یکی از محبوبیت‬ ‫ترین چهره های بازیگری درامدند و بعد از ان‬ ‫توانستند به عنوان برگ برنده اثار سینمایی هم‬ ‫تبدیل شوند‪ .‬البته این همه ماجرا نیست‪ ،‬حتی‬ ‫بازیگر پیشکسوتی مانند علیرضا خمسه هم با‬ ‫نقش بابا پنجعلی توانست به یکی از کاراکترهای‬ ‫محبوب در جامعه تبدیل شــود‪ .‬موفقیت این‬ ‫سریال در جذب مخاطب شامل بازیگری چون‬ ‫هومن حاجی عبداللهی هم شد و البته سارا و نیکا‬ ‫فرقانی اصل هم که از فصل اول به عنوان دختران‬ ‫نقی معمولی با این ســریال همکاری داشتند‪،‬‬ ‫توانســتند در تنهاترین تجربه کاری شان علی‬ ‫رغم اینکه انتقادات فراوانی به نداشتن دیالوگ‬ ‫از ســوی انها مطرح بود‪ ،‬اما به چهره محبوبی‬ ‫تبدیل شوند ‪.‬‬ ‫نمایش روستاهای جاده ‪2000‬‬ ‫در «از یاد رفته»‬ ‫فریدون حســن پور‪ ،‬در سال ‪ 90‬با ساخت‬ ‫ســریال «از یاد رفته» به ســراغ روســتاهای‬ ‫جاده های ‪ 2000‬و ‪ 3000‬رفت‪ .‬ســریالی که‬ ‫محمدرضا فروتن‪ ،‬ســپیده خداوردی‪ ،‬بهنوش‬ ‫طباطبایی‪ ،‬عمار اقایی‪ ،‬مهــران رجبی در ان‬ ‫حضور داشتند و داستان مقاومت انسان در برابر‬ ‫شرایط بحرانی را روایت می کند‪ .‬این کارگردان‬ ‫که عالقــه خاصی به‬ ‫ساخت اثارش در استان‬ ‫های شــمالی دارد‪ ،‬در‬ ‫ایــن اثــرش زندگی‬ ‫شخصیتهای فیلم طی‬ ‫یک دوره چهل ساله را‬ ‫تعریف می کند‪ .‬البته بقیه ســریال هایی که در‬ ‫دهه گذشــته در این مرز و بوم ساخته شدند‪،‬‬ ‫همگی تحت تاثیر محبوبیت سریال «پایتخت»‬ ‫گم شدند‪.‬‬ ‫«گذر از رنج ها» در دیلمان استان گیالن‬ ‫«گذر از رنج ها»ی‬ ‫فریدون حسن پور هم‬ ‫از دیگر ســریال هایی‬ ‫است که تنها ‪ 3‬سال بعد‬ ‫از ساخت سریال قبلی‬ ‫اش‪ ،‬دوربین ان طبیعت‬ ‫روستاهای دیلمان اســتان گیالن را به تصویر‬ ‫کشیده است‪.‬مجموعه ای که سال ‪ 93‬و در ‪36‬‬ ‫قسمت از شبکه اول پخش شد و قصه زندگی دنیا‬ ‫را از تولد تا مرگ حکایت می کرد‪ .‬اثری که در ان‬ ‫بازیگرانی چون شیوا طاهری‪ ،‬بابک حمیدیان‪،‬‬ ‫پژمان بازغــی‪ ،‬ماه چهره خلیلــی و ‪ ...‬به ایفای‬ ‫نقش پرداختند‪ .‬قهرمان قصــه این کارگردان‪،‬‬ ‫زنی است که با رنج های زندگی اش مقابله می‬ ‫کند و پرداخت به ماجراهای خان ها و رعیت ها‬ ‫جزو خرده روایت های این سریال بود؛ اما این اثر‬ ‫هم مانند سریال اول این کارگردان چندان مورد‬ ‫توجه قرار نگرفت و نتوانســت جای خود را به‬ ‫عنوان اثری ماندگار ثبت کند‪.‬‬ ‫ساخت سریالی با موضوع محیط زیست‬ ‫در شمال کشور‬ ‫درست است که دهه ‪ 90‬را باید دهه متعلق‬ ‫به مردم شمال کشور در رســانه ملی دانست‪،‬‬ ‫اما امســال نیز دو ســریال به روی انتن شبکه‬ ‫با نگاهی به‬ ‫اسامی سریال های‬ ‫ساخته شده در شمال‬ ‫کشور می توان نتیجه‬ ‫گرفت که همان تعداد‬ ‫اندک هم توانسته‬ ‫اند جای خود را در‬ ‫میان مخاطبان باز‬ ‫کنند‪ ،‬شاید یکی‬ ‫از اصلی ترین‬ ‫دالیل ان را بتوان‬ ‫به تصویرکشیدن‬ ‫جغرافیای ان منطقه‬ ‫و همچنین صحبت با‬ ‫لهجه زیبای گیلکی و‬ ‫مازنی دانست‬ ‫های اول و دوم ســیما‬ ‫رفتند که در شــمال‬ ‫کشور فیلمبرداری شده‬ ‫بودند‪« .‬افرا» ســاخته‬ ‫بهرنگ توفیقی یکی از‬ ‫این سریال ها است که‬ ‫برای اولین بار محیط زیست را سوژه اصلی خود‬ ‫قرار داد‪ .‬سریالی که شهریور ماه امسال از شبکه‬ ‫اول پخش شد و توانست مخاطبان قابل توجهی‬ ‫را به خود جلب کند ‪.‬در این اثر ‪ 38‬قســمتی‪،‬‬ ‫بازیگرانی چون مهدی سلطانی‪ ،‬پژمان بازغی‪،‬‬ ‫روزبه حصاری‪ ،‬مینا وحید‪ ،‬فریبا متخصص و ‪ ...‬به‬ ‫ایفای نقش پرداخته و عوامل سازنده در شهرهای‬ ‫مختلفی مانند الهیجان‪ ،‬لنگرود‪ ،‬رشت‪ ،‬زیباکنار‪،‬‬ ‫لشت نشا‪ ،‬رودسر ســکانس های این سریال را‬ ‫ضبط کردند‪.‬‬ ‫«در کنار پروانه ها»‪ ،‬نمایش زیبایی های‬ ‫شهر الهیجان‬ ‫«در کنــار پروانه‬ ‫ها»ی داریوش یاری هم‬ ‫از دیگر اثاری است که‬ ‫درست همزمان با پخش‬ ‫ســریال «افرا» به روی‬ ‫انتن شــبکه دو سیما‬ ‫رفت‪ .‬یاری عمده ســکانس های این سریال در‬ ‫یکی از روستاهای شهر الهیجان به تصویر کشید‬ ‫و بازیگرانی چون پروانه معصوی‪ ،‬برزو ارجمند‪،‬‬ ‫خسرو شهراز‪ ،‬نگار عابدی‪ ،‬مهران رجبی‪ ،‬شهین‬ ‫تسلیمی نیز در ان بازی کردند‪ .‬این سریال داستان‬ ‫«رهی» با بازی سامرند معروفی را به تصویر می‬ ‫کشد که از بیماری حاد قلبی رنج می برد و برای‬ ‫نجات تنها دلخوشی زندگی اش یعنی خواهرش‬ ‫طعهم نقشه ای می شود‪ .‬البته پخش همزمان این‬ ‫دو اثر در یک بازه زمانی باعث شــد تا هیچ کدام‬ ‫نتوانند انطور که باید دیده شوند‪.‬‬ ‫‪77‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 77 ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪78‬‬ ‫سینمای ایران‬ صفحه 78 ‫‪79‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ صفحه 79 ‫سینمای ایران‬ ‫شماره ‪ 15‬اسفند ‪ 1401‬قیمت‪ 50000 :‬ناموت‬ ‫گفتوگوبارضااکبرپور‪،‬بازیگر‬ ‫جوانسریالگیلدخت‬ ‫میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت‪:‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪15‬‬ ‫اسفند ‪1401‬‬ ‫‪80‬‬ ‫بـا تمـام وجـود‬ ‫شـجاعت گلنـار را‬ ‫سـتایش کـردم‬ ‫گیلدخت مخاطبش را‬ ‫شگفت زده می کند‬ ‫گفتوگوبانعیمهنظامدوست‬ ‫بازیگر پرکار تلویزیون‬ ‫وزن که کم و زیاد می شود‬ ‫نقش های پیشنهادی‬ ‫تغییر می کند‬ ‫خاطره سازهای شمالی!‬ صفحه 80

آخرین شماره های ماهنامه صبا نامه

ماهنامه صبا نامه 19

ماهنامه صبا نامه 19

شماره : 19
تاریخ : 1402/11/20
ماهنامه صبا نامه 18

ماهنامه صبا نامه 18

شماره : 18
تاریخ : 1402/09/22
ماهنامه صبا نامه 17

ماهنامه صبا نامه 17

شماره : 17
تاریخ : 1402/06/20
ماهنامه صبا نامه 16

ماهنامه صبا نامه 16

شماره : 16
تاریخ : 1402/04/17
ماهنامه صبا نامه 14

ماهنامه صبا نامه 14

شماره : 14
تاریخ : 1401/09/22
ماهنامه صبا نامه 13

ماهنامه صبا نامه 13

شماره : 13
تاریخ : 1401/05/25
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!