ماهنامه صبا نامه شماره 15
ماهنامه صبا نامه شماره 15
شماره 15اسفند 1401قیمت 50000 :ناموت
بهروز افخمی:
تحریم جشنواره
انتحار دست جمعی است!
گفت وگوباسعیدشیخ زاده
مدیر دوبالژانیمیشنلوپتو:
به نسل جوانان
تازه نفس سینمای ایران
سالم کنید!
امید شمس کارگردان «مالقات خصوصی» :
هر کسی جای من بود
شاید کار را رها می کرد!
اول کارگردانی صدا
بعد کارگردانی تصویر!
رضاپورحسین:
فیلم های تلخ از جشنواره
حذف نشدند!
نادر سلیمانی:
به خاطر یک نفر
نباید فیلم نابود شود!
1
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 1
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
2
سینمای ایران صفحه 2
3
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 3
امه
ن
صاحب امتیاز:
موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر:
محمدرضا شفیعی
گروه تحریریه:
میالد ناظمی ،فاطمه صالحی نیا،
حامد میرزایی مصطفی قاسمیان،
علیرضا گرانپایه ،محمد احسان مفیدی کیا،
رویا دیانت ،مریم ضیغمی محمدی،
حامد فرحبخش ،زهرا رمضانی ،راضیه جباری
صفحه ارا:
مجتبی شیوری
تصاویر جلد:
حسن هندی
لیتوگرافی ،چاپ و صحافی:
موسسه مطبوعاتی ایران
توزیع:
نشر گستر امروز
با سپاس از:
علی افشار ،علی مرادخانی ،اکبر شیخی پردستی،
فرهاد هدایت و تمام کسانی که در این شماره ما را
همراهی کردند.
نشانی:
تهران ،خیابان ایت اله مدنی ،رو به روی ایستگاه
مترو شهید مدنی ،کوچه خجسته منش ،پالک ۵
تلفن77582422-6 :
فکس77548245 :
www.mahnamehsaba.com
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
4
شبکه های مجازی:
@mahnamehsaba
سینما
5
سرمقاله | همدلی و ایستادگی برای فجر
6
گفت وگو با سعید شیخ زاده مدیر دوبالژ انیمیشن لوپتو و بچه زرنگ
8
گفت وگو با دکتر امیررضا مافی ،مدیر مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره
12
گفت وگو با امید شمس کارگردان مالقات خصوصی
16
قصه های سیاسی فجر
20
گفت وگو با دکتر رضاپورحسین درباره هیات انتخاب و گزینش فیلم ها
22
شکارچیان جوان سیمرغ
28
گفت وگو با مهدی مســعود شاهی دبیر جشنواره فیلم فجر در سال ۸۸و ۸۹
30
نگاهی به پر التهاب ترین دوره های جشنواره فیلم فجر
34
نمونه های تحریم در جشنواره های مهم دنیا
42
گفت وگو با دکتر ابراهیم داروغه زاده درباره چالش های دبیری سه دوره جشنواره
46
بهروز افخمی :تحریم جشنواره انتحار دست جمعی است!
48
گفت وگو با نادر سلیمانی بازیگر فیلم گل های باوارده
52
سیاست های اسکاری در کنار واقع بینی
56
بررسی کاندیداهای اسکار از نگاه منتقدان و رسانه های معتبر خارجی
تلویزیون
62
گفت و گو با نعیمه نظام دوســت بازیگر پرکار تلویزیون
64
سرگرمی غائب ،سیاست حاضر!
66
ارزیابی سریال های شبکه نمایش خانگی
گردهمایی مریخی ،قاتل و عصیانگر
70
گفت و گو با رضا اکبرپور ،بازیگر سریال گیلدخت
72
گفت و گو با میترا رفیع بازیگر سریال گیلدخت
76
سریال هایی که زیبایی شمال را به تصویر کشیدند صفحه 4
سـرمقـالــه
همدلی و ایستادگی
برای فجر
جشنواره فیلم فجردر دوره چهل و یکم هم روزهای
پایانی خود را سپری می کند .جشنواره ای که خیلی ها
پیش بینی های عجیب و غریبی برای ان داشــتند؛ از
تعطیلی تا بی رمقی و خالی ماندن از فیلم های حرفه ای.
اما به همت تیم برگزارکننده و یاری سینماگران ،شاهد
جشنواره ای تمیز و منظم بودیم.
واضح است فراز و نشــیب های مختلف اجتماعی و
سیاسی در 44سال پس از پیروزی انقالب اسالمی ،بر
رویدادهای فرهنگی کشــور بی تاثیر نبوده است .اما
هیچ کدام از ماجراهای سال های 98 ،96 ،88 ،87و حاال
1401نتوانسته چراغ این جشنواره ها خاموش کند .حتما
حضور و عدم حضور برخی هنرمندان در این رویدادها
بسیار موثر است اما حرکت رو به جلوی تولید اثار کیفی
فرهنگی ،همه ساله حضور هنرمندان و فیلمسازان جوان
را در کنار هنرمندان پیشکسوت نوید داده است .امسال
نیز از این رویه مستثنی نبوده و در فشار رسانه های معاند
و جوسازی برخی همکاران کم تدبیر ،جشنواره توانست
با معرفی برخی فیلمســازان جوان ،راهی جدید را در
سینمای ایران بگشاید .همه جشنواره ها ،علی الخصوص
جشنواره فیلم فجر بســتری برای معرفی ،نمایش و
ارزیابی اثار برتر تولید شده در سال گذشته سینمایی
کشور است .بی انصافی ست که از همین رویدادها ،اسم و
رسمی برای خود فراهم کنیم و در گذر زمان برای همان
جشنواره ها طاقچ ه باال بگذاریم.
همه هنرمندانی که دل در گروی ایران اســامی و
هموطنان خود دارند برای ارتقا فرهنگ وهنر کشــور
تالش می کنند و صد البته اگر هــم انتقاد یا اعتراضی
دارند ،ان را به زبان هنر بیان خواهند کرد.
ان روی ســکه همین نگرش باعث شد تا برعکس
برخی هنرمندان برای خوش امد برخی جشنواره های
غیرهم سو با اهداف فرهنگی کشور فیلم هایی برای نشان
دادن چهره سیاه و ضد مردمی به نگرش های مذهبی
بسازند و ان را به این جشنواره ها ارائه کنند تا شاید راهی
برای جهانی شدن دست و پا کنند!
انچه امسال از جشــنواره فیلم فجر شاهد بودیم،
ایســتادگی و همدلی هنرمنــدان درمواجه با جنگ
رسانه ای دشمن بود .همه هنرمندانی که امدند و همه
هنرمندانی که نیامدند ایرانی هستند و دل سپرده مردم
ایران.
پیام واضح و روشــن عفو عمومی رهبری معظم که
شامل همه همکاران هنری و سینمایی ما نیز می شود،
چیزی جز اتحاد و همدلی نیســت .شایسته نیست با
ســخنان بی مورد و بی جا این پیام رهبری را در مسیر
دیگری قرار دهیم .همراهی و اتحاد برای نمایش فرهنگ
اصیل ایرانی و پاسداشت ارزش های ملی و دینی ایران
سرافراز...
بعون اهلل تعالی
محمدرضا شفیعی
5
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 5
پرونده ماه
گفت وگو اب سعید شیخ زاده
مدیر دوبالژ انیمیشن لوپتو و بچه زرنگ
اول کارگردانی صدا
بعدکارگردانیتصویر!
بی اغراق یکی از مهم ترین بخش های هر انیمیشنی دوبله ان است و مخاطب ایرانی با
دوبله هایرنگارنگیکهازسال هاقبلسلیقه اشراتربیتکرده،بهخوبیارتباطبرقرارمی کند
ویادوبلهضعیفراپسمی زند.اینمسئلهنهتنهادرایرانبلکهدرکلجهانبهقدریپراهمیت
است که از قدیم ستاره های هالیوود برای گویندگی به جای شخصیت های مختلف استخدام
می شدند .در سال گذشته که انیمیشن روزگار خوبی را در کشورا سپری کرده مسئله دوبله
بیش از پیش مهم شده است و با توجه به چشم انداز تولیدات انیمیشن سینمایی کشور در
سال هایایندهصنعتصداپیشگینیزبایدارتقایابد.بههمینخاطربهسراغسعیدشیخ زاده
مدیر دوبالژ انیمیشن سینمایی لوپتو رفتیم تا از اهمیت دوبالژ انیمیشن های سینمایی و
چالش هایش سوال بپرسیم.
ما در سال های اخیر اکران های موفقی در حوزه کودک و نوجوان داشتیم و کماکان روند رو
بهرشدصنعتانیمیشنراهمشاهدهستیم.ازانجاییکهمهم ترینبخشانیمیشن،گویندگی
ودوبلهاست،مایلبودیممصاحبه ایراباجنابعالیبهعنوانیکیازبزرگ ترینمدیردوبالژهای
کشور انجام بدیم.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
6
به عنوان اولین سوال لطفا بفرمایید
که چــه تفاوتــی بیــن گویندگی
انیمیشــن های ایرانــی و دوبلــه
انیمیشن های خارجی وجود دارد؟
اساسا ســبک کار کردن و اجرا انیمیشن
ایرانــی و خارجی با یکدیگر متفاوت اســت .ما
انیمیشن خارجی را داریم و صدای گوینده اش را
هم داریم و صدا را می شنویم .پس کلی ایده برای
انجام ان داریم .ولی کار برای انیمیشــن ایرانی
به خصوص در بخش ســینمایی به این صورت
است که کال بعد از اماده شدن فیلمنامه ،مدیر
دوبالژ با کارگردان وارد بحث و مذاکره می شوند
تا شــخصیت ها را پیدا کنند و صداها را بسازند.
بعد دنبال صداپیشــه ها می روند تا اول از همه
انها کار را اجرا کنند و بعد انیمیشــن را بسازند.
ما در سال های اخیر به این شکل کار کردیم .ما
ابتدا شــخصیت ها را پیدا کریم و کارها را ضبط
کردیم .به نوعی می توان گفــت که کارگردانی
صدا انجام دادیم .در کارگردانی صدا ،هرکدام از
صداپیشه ها نقش خودشان را اجرا می کنند و بعد
اینها کنار یکدیگر چیده می شود و بعد دوستان
شروع به ساخت انیمیشن می کنند .به این شکل،
اجرا طبیعی تر می شود و حس واقعی تری را به
مخاطب می دهد .دراصل می توان می گفت این
صدا است که به تصویر کمک می کند.
یعنــی اول کارگردانی صــدا انجام
می شود و بعد کارگردانی تصویر؟
بله ،با این روش صدا خیلی به تصویر کمک
می کند و بچه های انیماتور می توانند خیلی بهتر
پیش بروند.
برای انتخاب صداپیشه ،به این مسئله
توجه می کنید که چقدر صدا معروف
است؟
بله ،قطعا .این خیلی مهم اســت که صدا،
صدای شناخته شده ای باشد .هم از جهت اجرایی
بهتر اســت و هم از جهت اینکه خوب بیننده ها
بیشتر دوست دارند .البته این مسئله درصورتی
است که صدا به شخصیت بخورد .اول باید خود
شــخصیت ها تحلیل بشــوند و ببینیم که چه
صدایی برایشان مناسب تر اســت و ان صدا را
برایشان انتخاب کنیم.
در انتخاب صدای مناسب ،نظر نهایی
با چه کسی است؟
مدیردوبالژ پیشنهادهای خودش را می دهد
ولی نظــر نهایی ،نظــر کارگردان اســت .کل
انیمیشن برای کارگردان و به اسم اوست و باید
بپذیریم که ایشان حرف اخر را می زنند.
اینکه صدا ،معروف باشد ،چقدر برای
بچه ها مهم اســت؟ اگر کار صدای
معروفی نداشته باشد ،استقبال بچه ها
کم می شود؟
اصوال بچه هــا دنبال صدای غریبه و اشــنا
نیستند و اساسا دنبال ستاره ها نیستند .بچه ها
دنبال یک کیفیت واقعی می گردند .هرچه شما
به ادبیات کودک نزدیک تر باشید و کار واقعی تر
باشد ،استقبال مخاطب بیشتر است .این مسئله
همان چیزی است که مدیردوبالژ و کارگردان باید
خیلی با هم درباره اش بحث کنند .انچه مهم است
این است که کاری را واقعی و با جان و دل به بچه ها
تحویل بدهیم و این مســئله باعث می شود که
بچه ،کار را دوست داشته باشد و بیننده اش شود.
بچه ها دوست دارند که با عقل و منطق باهاشان
اصوال بچه ها
دنبال صدای غریبه
و اشنا نیستند و
اساسا دنبال ستاره ها
نیستند .بچه ها دنبال
یک کیفیت واقعی
می گردند .هرچه
شما به ادبیات کودک
نزدیک تر باشید و
کار واقعی تر باشد،
استقبال مخاطب
بیشتر است
جلو برویم .متاسفانه ما اکثر مواقع در برخوردها و
کارهای سینمایی که تولید می کنیم ،بچه ها را
دست کم می گیریم .می خواهیم که یک کار ساده
و دم دستی برای بچه ها تولید کنیم .درصورتی
که بچه ها خیلی بیشتر می فهمند .االن در جهان
کارهایی تولید می شود که دارای قصه های بسیار
پیچیده هستند .اما بچه ها به راحتی این داستان ها
را تحلیل می کنند؛ اما بزرگ ترها نمی توانند این
کار را بکنند .بنابراین ما نباید با بچه ها خیلی در
سطح پایین برخورد کنیم.
در سال ها فعالیت تان ،با چه کسانی
سابقه همکاری داشتید؟
من با همه گویندگان و حتــی بازیگرهای
بزرگ و خوبمان کار کردم و دعوتشــان کردم تا
در انیمیشن های ســاخت ایران ،صحبت کنند.
در انیمیشن های خارجی که خیلی بیشتر و در
انیمیشن هایایرانیکهموضوعبحثمانهستهم
حضورپیداکرده اند.بزرگانیمانندناصرطهماسب،
زنده یاد بهرام زند ،زنده یاد حسین عرفانی ،خانم
زهره شکوفنده سایر بزرگان این حرفه. صفحه 6
با افراد کم تجربه و یا حتی کسانی که
کار اولشان بوده هم همکاری داشتید؟
بله ،ما تلفیقی از نسل قدیم و نسل میانه و
نسل جدید داریم و این باید در کار باشد .اتفاقا
نســل جدیدمان هم خیلی خوب هستند و هم
خیلی کمک کننده .حتی مواردی بوده اســت
که نقش اصلی کارمان را از بچه های نسل جدید
انجام داده اند.
کار کردن با این افراد ســخت نبوده
است؟
نه اصــا .اتفاقا زبــان همدیگــر را خوب
می فهمیم .به هرحال جهان عوض می شــود و
نســل های جدید می ایند و با این نسل جوان
کارکردن ،بسیار لذت بخش است.
به عنوان کســی کــه در این حوزه
صاحب تجربه اید ،چه اینده ای را برای
صنعت انیمیشن کشور و به خصوص
گویندگی می بینید؟
ما در حوزه انیمیشــن و به خصوص صدا،
خیلی خیلی خیلی جلوتر از جایی هستیم که
االن شما کارها را می بینید .این خیلی ها واقعی
هســتند .ما یک کاری را خیلی باکیفیت تر از
ان کاری کــه االن می بینیــد ،می توانیم انجام
بدهیم .ولی متاسفانه چون سرمایه گذاری انجام
نمی شــود ،به خاطر هزینه هــا مجبوریم که از
کیفیت ها کم کنیم .مشــکل اینجاست وگرنه
توانایی انیمیشن و خاصه بخش صدای ما ،خیلی
جلو است و ســرامد اســت .در بخش صدا که
سال هاســت همه می دانند در چــه موقعیتی
هستیم و بخش انیمیشــن هم که ما مرتب با
بچه های انیماتــور کار می کنیم و می بینیم که
به خاطر هزینه ،کیفیت کارهــا پایین می اید.
کســی که ســرمایه گذاری می کنــد و کار را
سفارش می دهد ،می خواهد که کار کم کیفیت
باشــد .وقتی کار پرهزینه ولی با کیفیت بچه ها
می خواهند انجام دهند ،ازشان حمایت نمی شود
و کار را نمی خرند و نمی خواهند که برایش هزینه
کنند .بچه های انیمیشــن ما همین االن دارند
بــرای بزرگ ترین کارهای انیمیشــن دنیا کار
می کنند .در همین ایــران کار می کنند و برای
کشورهای مختلف دنیا می فرستند .اگر اینها را
ببینید ،متوجه می شوید که چقدر در انیمیشن
جلو هستیم.
اصل این سرمایه گذاری را چه کسی
باید انجام دهد تا این مسئله حل شود؟
مرکز صبا برای تلویزیون سال های زیادی
است که این کار را انجام می دهد و کارشان هم
خوب است .مثال سریال جوان مردان که همیشه
هم جــزء کارهای خوب بوده و بنــده هم مدیر
دوبالژش بودم ،سریال بسیار پرهزینه ای است
و خوب کار شــده و ما هم در بخش صدا سعی
کردیم خیلی کار را ارتقا بدهیم .چندسالی است
که مشغول این کار هســتیم و کیفیت کار هم
مدام بهتر می شود .ولی ما الزم داریم در بخش
خصوصی ،حمایت بیشــتری رخ دهد .یعنی از
تهیه کننده ای که سرمایه گذاری کار کودک را
انجام می دهد ،باید حمایت شود .اینکه حمایت
باید چگونه انجام شود ،بحث بسیار طوالنی است.
ولی نکته اینجاست که اگر این حمایت احساس
شود ،افراد زیادی وارد کار کودک خواهند شد.
دولــت و بخش های زیرمجوعــه اش می توانند
وام هایی و شرایطی را برای تولید این کارها درنظر
بگیرند .ان وقت همه کاری را که دوست دارند،
می توانند با دل و جان انجام دهند.
با توجه به اینکه شما سابقه کار سریالی
مث جوان مردان را هم دارید ،بفرمایید
که بین صداگذاری انیمیشن سریالی و
سینمایی ،چه تفاوتی وجود دارد؟
ما در حوزه
انیمیشن و به
خصوص صدا ،خیلی
خیلی خیلی جلوتر از
جایی هستیم که االن
شما کارها را می بینید.
این خیلی ها واقعی
هستند .ما یک کاری
را خیلی باکیفیت تر
از ان کاری که االن
می بینید ،می توانیم
انجام بدهیم .ولی
متاسفانه چون
سرمایه گذاری انجام
نمی شود ،به خاطر
هزینه ها مجبوریم
که از کیفیت ها
کم کنیم .مشکل
اینجاست وگرنه
توانایی انیمیشن و
خاصه بخش صدای
ما ،خیلی جلو است و
سرامد است
انیمیشن سینمایی حساسیت بسیار باالتری
دارد .اساسا به دلیل همین حساسیت بسیار باال
کار ســینمایی ،روش کارمان در این دو بخش
کامال متفاوت است .البته که تمام ریزه کاری ها
را برای هــردو انجام می دهیــم .تفاوتش مثل
تفاوت سریال و ســینما است .همیشه کارهای
سینمایی به نسبت ســریالی ،کارهای عمیق تر
هســتند و هزینه ای که برای یک کار سینمایی
انجام می شود ،قطعا برای یک سریال نمی شود.
شــما به عنوان یک بزرگ تر در این
حوزه ،چه نکاتی را به نسل جوانی که
می خواهند وارد کار شوند ،می کنید؟
خیلی خوب اســت که به هنری عالقه مند
باشند که می تواند زندگی شــان را تامین کند،
احساساتشان را تامین کند؛ می تواند کار مورد
عالقه شان باشد .تمام جهان درباره این صحبت
می کنند .مسئله اینجاست که باید برای کارشان
وقت بگذارند .ما متاسفانه نسل جدید را جوری
پــرورش داده ایم که می خواهند یک شــبه به
یک نقطه خیلی اعال برســند .اساسا همچین
چیزی امکان نــدارد .پایــه کاری در هنر ما به
قدری از لحاظ معاش ضعیف است که بچه ها با
وجود اینکه کار را دوست دارند ،ولی وقتی وارد
می شوند و شــرایط را می بینند ،پس می زنند.
بحث اقتصــاد خیلی خیلی مهم اســت .من به
شدت نگران اینده هنر کشــور هستم؛ نه فقط
انیمیشن و صدا و دوبله .به صورت کلی نگران این
هستم که ایا در اینده هنرمندی خواهیم داشت؟
اصال کسی وقت می گذارد که هنر را یاد بگیرد؟
یا وضع اقتصاد ما به جایی رسیده است که کسی
نمی تواند خیلی به هنر فکر کند .هنر حوزه ای
است که برای هر کشوری و برای هر انسانی مهم
است؛ زیرا که با احساسات افراد سروکار دارد .من
فکر می کنم که اقتصاد به نوعی احساسات ما را
خدشه دار کرده است .باید برای ان فکری بشود.
ان شاء اهلل که هنر کشورمان باقی بماند و هرروز
هم ارتقا پیدا کند.
در جشنواره امسال کاری را دارید؟
برای جشنواره امسال یک فیلم سینمایی
دارم که در بخش مسابقه هم هست و مطمئنم
اگر امســال حقیقتا گروه داوری بخواهند نگاه
واقعی داشته باشند و به کودکان اهمیت بدهند
و نگاه انیمیشن هم داشته باشند که خوب الزمه
ان ،تخصصشــان در این زمینه است ،قطعا این
فیلم باید جزء فیلم های خوب جشــنواره باشد
و منتظر جوایز زیادی برای ان باشیم .امیدوارم
فضای ذهنی هیئــت داوران ،فضای کودک و
انیمیشن هم باشد.
فیلم بچه زرنگ است که مدیر دوبالژ خودم
هســتم؛ کارگردانش هادی محمدیان است و
اقای حامد جعفری ،تهیه کنندگی کار را برعهده
داشته اند .عواملی هستند که فیلشاه را کار کردند
و واقعا برای این فیلم ،زحمت کشیده اند .همه
ما منتظر هستیم که اتفاقات خوبی برایش رقم
بخورد .دوستان کار را که تماشا بکنند ،متوجه
می شوند که کیفیت بسیار باالیی دارد و برایش
بسیار وقت و هزینه صرف شده است.
7
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 7
پرونده ماه
دکرت امیررضا مایف ،مدیر مرکز انیمیشن سازمان سیمنایی سوره و دبیر جایزه پژوهش
سال سیمنای ایران از رشایط انیمیشن کشور و پژوهش های سیمنایی اخیر یم گوید:
حضور نوجوانان در اعتراضات ،زنگ خطری
برای افزایش کیفی و کمی تولید انیمیشن بود!
فاطم ه صالحی نیا
در ماه گذشته پنجمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران به پایان رسید .امیررضا
مافی ،دبیر این دوره از جشنواره که خود از برگزیدگان ادوار قبلی این جشنواره نوظهور است
به عنوان مدیر مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره نیز فعالیت دارد .با توجه به اکران لوپتو
و برگزاری جایزه پژوهش سال سینمای ایران ،دکتر مافی ماه های پر کاری را تجربه کرده و با
توجه به فعالیت هایش ،در مورد ابعاد نظری و پژوهشی سینمای ایران و جایگاه انیمیشن در
کشور ،حرف های مهمی برای شنیدن دارد.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
8
انیمیشن لوپتو سال 95ساخت شد
و امسال توانست اکران شود ،اکران
و اســتقبال از این انیمیشن چه طور
بوده؟
ساخت لوپتو در سال 95شــروع شد و 98
به پایان رسید اما اکرانش به علت کرونا به تعویق
افتاد اما به خاطر شــرایطی که در ماه های اخیر
پیش امد ،تاکید داشــتم که در هر حالتی اکران
شــود تا بچه ها کمی از این التهاب خارج شوند.
این تصمیم در سازمان سینمایی سوره هم مورد
اســتقبال قرار گرفت .تا االن حدود ۱۵میلیارد
فروش داشته و نشان می دهد که جامعه چه اندازه
تشنهبوده.انیمیشنیکیازبهترینتفریحاتبرای
کودکان است چرا که سینمای امروز از ارزان ترین
تفریحاتی هســت که خانواده ها می توانند برای
بچه ها تامینکنند.
لوپتو از نظر فرم و محتوا ایده ال های
یک انیمیشن خوب را دارد؟
لوپتو نقص هایی دارد و ما هم واقفیم اما من
می توانم به جرات بگویم که لوپتو کامل ترین اثر
انیمیشنی سینمایی ایرانی است .این به معنای
بهترین نیســت ،کامل ترین یعنــی گرافیک و
فیلمنامه اثر در کنار هم یک کمال ایجاد کرده اند و
مخاطب از دیدنش لذت می برد .یک ویژگی مهم
لوپتو این است که ما با یک انیمیشن سینمایی
تمام ایران مواجه هستیم که همه ی ویژگی های
بومی ما را دارد چه به لحاظ معماری و چه به لحاظ
گرافیک و طراحی شــخصیت ها و چه به لحاظ
عقایدی که ما در فیلم ان را می بینیم.
نظرتان نســبت به نقدهایی مانند
حضور مفهومی یک بیمــار روانی و
فضای بزرگساالنه انیمیشن با گرهی
مثل خیانت که برای بچه ها نامطلوب
است ،چیست؟
من به عنــوان منتقد و تحلیل گر ســینما
شناخته می شوم و بر همین اساس به نظرم برخی
نقدها بر اساس نیت خوانی صورت گرفته و برخی
نقدها منصفانه نبوده و برخی نقدها هم وارد است .با
توجه به جامعه شناسی معلوالن یا جامعه شناسی
بیماران تقریبا در لوپتو ما بیمار روانی به معنای
ما در مرکز
انیمیشن سوره
این قول را دادیم
که تا سال ۱۴۰۴
هر سال یک اثر
سینمایی را برای
بچه ها اکران کنیم.
تولیدات سریالی
فراوانی هم داشتیم
که ان ها هم در حال
انجام هست.تالش
می کنیم که فصل
نویی در تولیدات اثار
انیمیشنی رقم بزنیم
مصطلح ان نداشــتیم .عالوه بر این ،در لوپتو از
شــخصی که به عنوان بیماری روانی نشان داده
شده سوء استفاده نکردیم و او را بد جلوه نداده ایم و
حقوقش را پاس داشتیم .در مورد مصداق دیگری
که فرمودید باید بگویم که ما خیانت نداریم و یک
کسی فریبکاری انجام داده و این از الزامات درام
است .در کنار این مدل نقدها و نظرات ،مواردی
مانند نبود یک شــخصیت دختر و یــا زن قوی
نقد بجایی است .یا اینکه در لوپتو خانواده کامل
نداشتیم هم نکته قابل توجهی است.البته برخی از
این موارد به واسطه ویژگی درام طراحی شده اند اما
این ها نقدهای منصفانهای ست که وارد می شود.
امسال ســال پربار و شلوغی از نظر
انیمیشن بلند بود .این روند ادامه دارد؟
سال پرباری بود ،ما در مرکز انیمیشن
امسال ِ
سوره این قول را دادیم که تا سال ۱۴۰۴هر سال
یک اثر ســینمایی را برای بچه ها اکران کنیم.
تولیدات سریالی فراوانی هم داشتیم که ان ها هم
در حال انجام هست.تالش می کنیم که فصل نویی
در تولیدات اثار انیمیشــنی رقم بزنیم امیدوارم
که دوستان هم کمک کنند دست به دست هم
بدهند تا شــرایط تولید انیمیشن بیش از پیش
بهتر شود .جرا که خیلی استودیوهای توانمندی
داریم که برخی شان متاسفانه برای اینکه حیات
خودشان را ادامه بدهند مشغول خدمات دادن به
اثار خارجی هستند .این یک تحول مدیریتی نیاز
دارد تا بتوانیم تولیدات را باال ببریم و کار به جایی
برسد که انیمیشن سازهای ما برای گذران زندگی
به تولیدات خارجی سینمایی رجوع نکنند.
برای سال بعد پروژه و یا پروژه های
انیمیشی در دستور کار هست؟
برای سال بعد قطعاً یک انیمیشن سینمایی
خواهیم داشت که اسمش «مسافری از دایتیا»
اســت .این اثر در مشــهد در حال تولید است و
تقریباً کارهایش به انتها رسیده .انشاهلل اگر اتفاقی
نیافتد حتما به اکران سال ۱۴۰۲خواهد رسید .در
کناراین اثر« ،رویاشهر» را در اصفهان در حال تولید
داریم که ان هم مراحل پایانی را سپری می کند
و انیمیشن سینمایی «یوز» که در کرمان تولید
می شود نیز در برنامه تولید و اکران ما در ۱۴۰۴
قرارد دارد .عالوه بر این ها مجموعه ای از سریال ها
هم در مرکز انییمشن تولید کردیم تا بتوانیم یک
پخش سریال برای کودکان داشته باشیم .چیزی
حدود ۳هزار دقیقه انیمیشن در حال تولید است
که شامل اثار سینمایی وسریال می شود.
چه طور می شود زیست بوم انیمیشنی
کشور را ارتقا داد؟
ما در سیاســت گــذاری مرکزانیمیشــن
ســه هدف را دنبال میکنیم؛ اول مشــارکت در
اقتصاد صنعت انیمیشــن که چند کار را انجام
می دهیم ،دوم توزیع عادالنه ســرمایه در میان
همه تولیدکنندگان انیمیشن در سراسر کشور
و ســوم شناســایی تیم های مختلف در سراسر
کشور و اتصال ســرمایه به ان ها .در کنار این ها
باید چشم انداز داشت .از لحاظ محتوایی و زیبایی
شناســی ما هنوز در طراحی کاراکتر کپی کار
هستیم و کمپانی های غربی مانند دیزنی و پیکسار صفحه 8
بر ما تاثیر می گذارند .باید سعی کنیم به لحاظ فرم
بصری و زیبایی شناسی اثار ما به یک ساختار و یک
زیبایی شناسی بومی برسیم.
اتفاقات اخیر و حضور جدی نوجوانان
در اعراضات روی سرمایّه گذاری در
حوزه انیمیشن هم تاثیر گذاشته؟
وقتی ما نتوانیم برای مصرف فرزندانمان اثار
خوبی را تولید کنیم که استانداردهای گرافیکی
باالیی داشــته باشــند و به لحاظ محتوایی نیز
محصوالت متناسب کشــورمان نباشند ،رژیم
مصرف بچه هایمان را به دســت انیمیشن هایی
ســپرده ایم که که از خارج ایران وارد شده .از این
جهت هم صنعت انیمیشن در ایران خیلی اسیب
می بیند و هم فرزندان ما .چرا که ما به همه اثاری
که در جهان تولید می شــود دسترسی رایگان
داریم .وقتی فرزند شما تحت بمب باران اثار غربی
قرار می گیرد ،علیرغم اینکه در این کشــور و در
این مرز و جغرافیا زندگی می کند به او دسترسی
نخواهید دشات چون مصرف فرهنگی او از خارج
تامین می شود.
به خاطر همین اتفاقات اخیــر این تلنگر را
ایجاد کرده و این زنگ خطــر را به صدا در اورده.
اقبال به انیمیشن های سینمایی که امسال اکران
شد بر این موضوع صحه گذاشت که چقدر جامعه
تشنه تولید و دیدن انیمیشــن با کیفیت است.
امیدوارم این تلنگر بر سیاست های کالن فرهنگی
کشور و تخصیص بودجه ها تاثیرگذار باشد و برای
مصرف بچه های این کشور بتوانیم اثار خوبی را
تولیدکنیم.
مدل انیمیشن سازی در کمپانی های
مثل دیزنی و پیکســار خلق یک دنیا
با تمام جزئیات هست با یک چرخه
اقتصــادی در کنار خود انیمیشــن،
چیزی کــه مثل همیــن لوپتو نمونه
کوچکش رو دیدیــم ،مثال دیزنی لند
و اسباب بازی و لباس و مجموعه ای
از محصوالت از دل انیمیشن بیرون
می اید در انیمیشن سازی حال حاضر
این پتانســیل و یا دیدگاه و دغدغه
وجود دارد؟
Merchandiseیا بازار پردازی در ایران
امر عقیمی اســت و چرخه اش کامل نشده .این
مسئله دالیل اقتصادی ،فرهنگی ،تاریخی دارد.
مثال اینکه ما اساساً کپی رایت را رعایت نمی کنیم
میتوانیم که هر اثری در هر جای جهان که تولید
شده و مورد اســتقبال مخاطب قرار گرفته را در
ایران استفاده کنیم.
در حال حاضر هم گاهی اتفاقاتی رخ می دهد
کــه merchandiseپدیدار شــود اما هنوز
به ســرانجام نرســیده .نکته مهم و اساسی این
است که در جهان انیمیشــن به قصد بازار تولید
می شود و نه به قصد فروش سینمایی! یعنی در
یک انیمیشــن جز ارقام تولیدش هزینه معرفی
و تبلیغ هم درج می شود .چه بسا اصل بازگشت
سرمایه از ناحیه فروش محصوالت جانبی باشد .ما
در لوپتو تالش هایی کردیم و شاهد بودیم دوستان
در پسر دلفینی و قبل تر در فیلشاه و شاهزاده روم
هم اتفاقاتی رقم زدند اما هنوز چرخه کامل نشده
و کار یک دستگاه یک نهاد یک متولی هم نیست.
همه ی زیست بوم فرهنگی کشور باید پای کار
بیایند و اهمیت اقالم جانبی را درک کنند.
از لوپتو بگذریم و به ســراغ جایزه
پژوهش سال سینما برویم .این جایزه
چه جایگاهی در سینمای ایران دارد و
کدام خال موجود را می خواهد پر کند؟
جایــزه پژوهش در دوره ســابق ســازمان
سینمایی و دوره اقای اربابی تاسیس شد .علتش
هم این بود که عالوه بر جشــنواره هایی که در
ســینمای ایران برگزار می شــود ،یک جشن یا
جایزه ای را به پژوهش های سینما اختصاص دهیم
تا وجه پژوهشی سینمای ایران جدی گرفته شود
و پشتوانه های نظری و تئوریک در سینمای ایران
تقویت شود.
این جایزه در میان اهالی سینما و هنر
تا چه میران جدی گرفته می شود؟
اساســاً مقوله پژوهش و احســاس نیاز به
پشتوانه نظری در تولیدات سینمایی و در اقتصاد
سینما در جهان جدی گرفته نمی شود و حتی
برای برخی از مدیران ســینمایی روشن نیست.
۵سال است که از عمر جایزه ی پژوهش می گذرد
و برای اینکه ما قضاوتش کنیم زود است اما اینکه
اساسا بدنه ی سینما به مقوله پژوهش چه اندازه
توجه می کند ،نیاز به کنــکاش دارد .من تصور
می کنم که هنوز به این نیاز نرســیده اند .یعنی
سینماگران ما و کسانی که در سینما کار اقتصادی
می کنند ،کسانی که سیاست گذاری های کالن در
حوزه سینما می کنند ،ارتباطشان با بدنه پژوهش
قطع است و اگر حسب نیاز و حسب مورد کسی
نیاز به پژوهش داشته باشد و به پژوهش اهمیت
بدهد ،سفارش انجام پژوهش را می دهد .در
کلیت هنوز به این احساس نیاز نرسیدیم
که پژوهش می تواند سینما را بالنده
کنده.
به نظرتان این پژوهش ها
بر ساختار ســینما و بر
رویکرد مدیــران تاثیر
می گذارد ؟
ما جایــزه را برگزار می کنیم و
در بینش اثار پایش و رصد می شوند
اما چه اندازه مدیران استفاده می کنند؟
پاسخ این اســت که من درمقام توصیه و
پیشنهاد ،توصیه می کنم که از این پژوهش ها
بهرمند شوند و نبض سینما و نبض نظری
سینما را ببینند اما اینکه چقدر موفق
باشیم به نظر میرسد که سال به سال
بهتر می شــویم اما هنوز جای کار
بسیاری دارد.
با رصدی کــه بر روی
محصــوالت و خروجی
ســینمای بعد از انقالب
داشتید سینما ما تا به حال
با پژوهش و نظریه پردازی
جلو رفتــه؟ مثالی به نظرتان
می رسد؟
سیاست گذاری
در حوزه سینما
و نظریه پردازی
در حوزه سینمای
کشورمان هر دو
مغشوش است و
در سینمای بعد از
انقالب سیاست ها
بیشتر از نظریه ها
تاثیرگذار بودند.
دلیلش هم این است
که ما این نیاز را
در جامعه مان و در
جامعه سینمایی مان
ایجاد نکردیم که
اگر به تولید یک اثر
می پردازند حتما
باید به دنبال این
باشند که پشتوانه
یا چهارچوب نظری
خودشان را هم
تبیین کنند
من جز منتقدان این امر هســتم که ما در
سینمای ایران دچار فقدان نظریه پردازی هستیم
و پشتوانه های نظری در سینمای ایران اگر باشند
که من ان را هم بعید میدانم روشــن نیستند.
سیاست گذاری در حوزه سینما و نظریه پردازی
در حوزه سینمای کشــورمان هر دو مغشوش
اســت و در ســینمای بعد از انقالب سیاست ها
بیشتر از نظریه ها تاثیرگذار بودند .دلیلش هم این
است که ما این نیاز را در جامعه مان و در جامعه
سینمایی مان ایجاد نکردیم که اگر به تولید یک
اثر می پردازند حتما باید به دنبال این باشند که
پشتوانه یا چهارچوب نظری خودشان را هم تبیین
کنند .سینما میراث فرهنگی امروز ماست و دیگر
ساختمان ها و بناها میراث فرهنگی ما نیستند .در
اینده روزگار ما را با فیلم های ما بررسی می کنند
و لذا فیلم هایی که در سینمای ما تولید می شود
اگر دچار فقدان نظریه پردازی باشند ،سینمای
غیرقابلمطالعه ایخواهیمداشت.یعنیسینمایی
که جدی گرفته نمی شود و یک میراث فرهنگی
جدی نگرفته شــده در قضاوت تاریخ خواهیم
شد .به عبارت دیگر ما با یک سینمای تقویمی و
مصرفی مواجه می شویم که صرفا در یک تقویمی
قرار می گیرد و مصرف می شــود اما با سینمای
تاریخی مواجه نیستیم.
سینمای تاریخی اتفاقی است که در تاریخ
ثبت می شــود و در تاریخ قابل بررسی است اما
ســینمای تقویمی یک محصول مصرفی است
که در دوره ای است که می اید و می رود .ما برای
اینکه از ظرفیت سینما استفاده کنیم حتما باید
به تولیداتی بپردزایم که تاریخ ســاز باشد و برای
تاریخ ساز بودن ،پشــتوانه های نظری و تئوریک
نیاز است.
حالت ایدال برای افزایش اثرگذاری
جایزه پژوهش ســال سینمای
ایران بر زیست بوم هنر سینما
چیست؟
حالت ایده ال اینگونه است که
ما در بدنه سینما و سیاست گذاران
فرهنگی و تولید کنندگان فیلم،
نیاز به پژوهش و پشــتوانه های
نظری را ایجاد کنیم .از طرف دیگر
پژوهشگران و دانشــگاه های ما که
ارتباطشان به کلی با جهان سینما قطع
است ،به سمتی ســوق دهیم که متوجه
شوند پژوهش های راهبردی و کاربردی مورد
استفاده در سینما ایران چیست؟ این فهم
نیاز در هر دو سوی این ماجرا حتماً به
ساخته شدن یک جهان جدید نظری
و یک مبنای مستحکم برای سینما
ایــران خواهد انجامیــد .در حال
حاضر نظریه پردازی در سینمای
ایران فاقد ادبیــات بومی و حتی
ادبیات سازی است .پشتوانه های
نظری و مقیاس های نظری عمدتا از
غرب می اید و ما نتوانستیم خودمان
برای سینمای خودمان نظریه پردازی
داشته باشیم.
9
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 9
پرونده ماه
مروری بر جریان انیمیشن تجاری ایران ،در سایل که گذشت
ایندهروشن
با نگاه به سالی که گذشت
حامد میرزائی
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
10
سال ۱۴۰۱برای انیمیشن ایران ،یک سال کلیدی است که به ناظران این میدان ،نوید ده ه
درخشــان پیش رو را می دهد .پیش از این ،در ده ه ۹۰شمسی ،شاهد تالش ها و تکاپوهای
بی مانندیدرتاریخانیمیشنایرانبودیمبراینیلبه«صنعتانیمیشن».صنعتیکهبتواندبه
طورنظام مندوخودکار،تمامحلقه هایزنجیرهتولیدتامصرفانیمیشنرادربربگیرد،مخاطب
انبوهجذبکند،بهسوددهیپایداردستیابدودرهایصادراتفرهنگیرابهرویخودبگشاید.
درتاریخهفتادسال هانیمیشنایران،شایدهیچ گاهچنینعزمیبرایپیونددومفهوم«انیمیشن»
و «اقتصاد» در میان دست اندرکاران و فعاالن این حوزه وجود نداشته .این البته متاثر از شرایط
اقتصادیمعطوفبهتولیدعجینبودهاست.
زمانههمهستکهدرسال هایاخیر،باگفتمان های
ِ
اینتوجهبهاقتصادومفاهیماندرانیمشنایران،باتغییراتمهمیدراینحوزههمراهبوده؛از
رشدکمیوکیفینیرویانسانیمتخصصوکارازمودهتاافزایشتعدادنهادهایمتولیانیمیشن
ایران،ازگسترشاموزشوپژوهشدانشگاهیتاتاسیسشبکه هایتخصصیتلویزیونیبرای
پخش و توزیع انیمیشن ،از ورود انیمیشن به اسناد باالدستی کشور تا اقبال عمومی به شبکه
خانگی،ازحضورروزافزونهنرمندانایرانیدرپروژه هایجهانیتاظهورمتاورسو.NFTهمه
ِ
موقعیتاصطالح ًااستراتژیکیقرارمی دهدکهازیک
اینها(وبیشترازاینها)،انیمیشنمارادر
سوبافرهنگپیوندمی خوردوازسویدیگربااقتصادوتولیدثروت.البتههنوزباوضعیتمطلوب
فاصل هفراوانیداریم،امابهنظرمی رسدکههم اکنوندرباالتریننقطهازنمودارپرفرازونشیب
تاریخ انیمیشن تجاری ایران ایستاده ایم .روندی که از حدود ده ه هشتاد برای ساخت و اکران
انیمیشن هایبلندسینماییدرایراناغازشدهبود،حاالدرسال ۱۴۰۱بهنقط هامیدوارکننده ای
رسیده اســت .دو انیمیشن «پسر
دلفینی» و «لوپتــو» در این
سال اکران شدند و با وجود
وضعیت اسف بار سینمای
ایران در دوران پساکرونا،
توانستندبهفروش های
خیره کننده ای دست
یابنــد و حتــی در
مقاطعی گوی سبقت
را از رقیبان الیواکشن
خود بربایند .در ادامه
بهبررسیانیمیشن های
تجاری امسال
می پردازیم:
کارگردان:
محمد خیراندیش
تهیه کننده:
محمدامین همدانی
صداپیشگان :ناهید
امیریان (پسر دلفینی)،
مریم جلینی (سفید)،
حامد عزیزی (هشت پا)،
ثریا قاسمی (بی بی زار)،
نادر سلیمانی (ناخدا)
خالص ه داستان:
یک هواپیما دچار
سانحه هوایی می شود
و به درون دریا سقوط
می کند .در میان
مسافران ،یک نوزاد
پسر زنده می ماند
و با دلفین ها بزرگ
می شود .او پس از
مدتی متوجه می شود
که با دلفین ها فرق
دارد و به دنبال یافتن
هویت و خانواده اش
می رود .پسر دلفینی
در این مسیر دچار
مشکالتی می شود،
اما با سازماندهی
هوادارانش به جنگ
شریران و دشمنان
خویش می رود.
پســر دلفینی برامده از حس بلندپروازی
سازندگانش اســت؛ به طور خاص محمدامین
همدانی در مقام تهیه کننده ،و محمد خیراندیش
در مقام کارگردان .همدانی با ارتباطات گسترده
داخلی و خارجی خود توانســت گروه بزرگی از
برجسته ترین هنرمندان انیمیشن ایران را گرد
هم اورد و ارزوی دیرینه «ســاخت انیمیشــن
جهانی» در ایران را تا حدودی محقق ســازد .ما
با یک انیمیشن بســیار بزرگ و پرخرج طرفیم
که از کارگردانی و فیلمنامــه و روایت تا طراحی
شخصیت و مدل ســازی و نورپردازی ،درصدد
اســت تا اموزه های فنی و هنری انیمیشن های
جریان اصلی هالیــوودی را از ان خود کند ،و در
عین حال می کوشد تا مضامین بومی متناسب
با فرهنگ ایرانی-اسالمی را در ان بگنجاند .پسر
دلفینی با چنین ریسک بزرگی ،ابتدائاً توانست
در اکران خارجی روسیه ،عملکرد موفقی به ثبت
برساند (البته در مقایسه با بازار سینمای ایران) ،و
سپس از تاریخ دوم شهریور ،۱۴۰۱در سینماهای
داخل کشــور اکران شــد و رکوردهای فروش
انیمیشن در سینمای ایران را جابجا کرد و تبدیل
به پرفروش ترین انیمشن ایرانی شد .از طرفی این
فیلم تا زمان تنظیم این گزارش ،توانســته است
جایگاه چهارمین فیلم پرمخاطب سال ۱۴۰۱را
با فروشی بالغ بر بیســت ویک میلیارد تومان ،از
ان خود کند.
همه این نقاط امیدوارکننده ،البته به معنای
چشم پوشیازضعف هااینانیمیشننیست.به طور
ویژه کارگردانی و فیلمنام ه پسر دلفینی ،اشکاالت
جدی و ســاختاری دارد .کارگــردان نمی تواند
در حوزه داستانگویی بصری و روایت سینمایی
چندان موفق ظاهر شــود و از برقــراری ارتباط
قوی و مستحکم با مخاطب اصلی خود -کودک
و نوجوان -تــا حدودی عاجز اســت .کارگردان
به درستی فضاسازی نمی کند و جهان بلوغ یافته
و منسجم متناســبی نمی افریند .در بسیاری از
صحنه ها ،عملکرد شــخصیت ها گنگ و مبهم
است و کل روایت کارگردان ،لکنت دارد .از طرفی
فیلمنامه ،مضامیــن و خرده پیرنگ های متعدد
و بزرگی را طــرح می کند و از پس ســاماندهی
تمام و کمال انها برنمی ایــد؛ گرچه تالش برای
نمایش نزاع خیر و شر ستودنی است .همچنین
شــخصیت های دوست داشــتنی و سمپاتیک
و لحظات به یادماندنی و اثرگــذار ،به ندرت در
انیمیشن یافت می شــود .اما باید دقت کرد که
این نقاط ضعف را نمی توان (و نباید) در مقایسه
با انیمیشن جهان یا ســینمای الیواکشن ایران
تحلیل و بررســی نمود .اگر از این منظر بنگریم
و این انیمیشن را صرفاً با انیمیشن های پیشین
کشور مقایسه کنیم ،روشن می گردد که در همین
حوزه های مربوط به کارگردانی و فیلمنامه نویسی
هم گام های بزرگی به جلو برداشته شده و می توان
با سخت گیری کمتری با کاستی های ان برخورد
کرد .ضمن این که صنعت انیمیشن ،تنها محدود
به مباحث فرمی و محتوایی نیست و حوزه های
مهم دیگری را هــم -از پیش تولید تا تبلیغات تا
بازاریابی و بازارپردازی -در بر می گیرد. صفحه 10
انیمیشــن لوپتو حدودا ً دو ماه پس از پسر
دلفینی روی پرده رفت تا شــاهد یک موقعیت
کم نظیر برای سینمای انیمیشن ایران باشیم:
اکران همزمان -و پرفروش -دو انیمیشن تجاری.
لوپتو توانســت موفقیت تجاری پسر دلفینی را
در گیشه تکرار و تثبیت کند و تا کنون ،جایگاه
هشتمین فیلم پرمخاطب ســینمای ایران در
ســال ۱۴۰۱را به خود اختصاص دهد و تبدیل
به دومین انیمیشــن پرفروش تاریخ انیمیشن
ایران شود (با فروشی بالغ بر 15میلیارد تومان).
اما شگفتی سازی لوپتو بیشتر برامده از این نکته
است که ما اساســاً با یک انیمیشن غیرتهرانی
مواجهیم .این انیمیشن محصول 5سال تالش
نیروهای انیمیشن شهر کرمان است؛ شهری که
توانســته خودش را به عنوان یکی از قطب های
انیمیشن ایران تثبیت کند و بدین ترتیب خط
بطالنی بکشد بر ختم شــدن همه مسیرهای
انیمیشــن کشــور به تهران .ایــن ،البته نافی
بی عدالتی فرهنگی و عدم توزیع متوازن امکانات
در سطح کشور نیست ،اما نشــان می دهد که
ابتکار و خالقیت و عزم و اراده و تخصص نیروی
انســانی ،حرف اول را در صنایع خالق -مانند
انیمیشن -می زند .حتی برخی عوامل انیمیشن
جایی گفته اند که کار خود را بیست سال پیش از
مسجد اغاز کرده اند و این خود ،نشانه ای است از
بومی سازی روندهای مرسوم تولید؛ به نحوی که
متناسب با شرایط و ظرفیت های موجود باشد.
اما لوپتــو از نظــر فرمــی و محتوایی هم
حرف های زیادی برای گفتن دارد .به نظر می اید
ما با کمال یافته ترین انیمیشن تجاری ایران در
حوزه کارگردانی مواجهیم .عباس عسکری -در
مقام کارگردان -کام ً
ال به مدیوم خود مســلط
اســت و می تواند جهان انیمیشنی بلوغ یافته و
منسجمی خلق کند و بدون ابهام ،فیلمنامه را به
تصویر بکشد .مسئل ه بازیگری در این انیمیشن،
نه اغراق امیز است و نه بی مقدار؛ به اندازه و کافی
اســت .صحنه های دشــوار موزیکال و اکشن،
به خوبــی کارگردانی شــده اند و به خصوص با
مخاطب کودک ،ارتباط مژثری برقرار می کنند.
در فیلمنامــه هــم ،مشــاهده می کنیــم که
دست اندرکاران انیمیشــن به سراغ یک روایت
سرراســت و ازموده رفته اند و با استفاده از یک
ساختار ســاد ه سه پرده ای ،داســتان کوچک و
جمع وجــوری را تعریف می کننــد .همچنین
شوخی های کالمی موفقی در این انیمیشن وجود
دارد که پاشنه اشیل بسیاری از انیمیشن های
سابق اســت .خلق همزمان سه دنیای متفاوت
(یعنی دنیای واقعی و روزمــره ،دنیای ماورایی
فرشتگان ،و دنیای اسباب بازی ها) به جذابیت
اثر افزوده و باعث شده است که مخاطبان ،تنوع
فراوانــی را تجربه کنند .البته شــخصیت های
دوست داشــتنی که موجــب همذات پنداری
شوند ،کمتر در انیمیشن دیده می شود و قهرمان
کودک داستان -علی -تا حدودی منفعل است.
اما در مجموع ،همچنان می توان به یک انیمیشن
اســتاندارد که حد و اندازه خودش را می داند،
افتخار کرد.
پروژه های دیگر« :ببعــی»« ،بچه زرنگ»
و «نام ها»
اما کارنام ه انیمیشــن تجاری و پرمخاطب
ایران ،محدود به دو انیمیشن پیش گفته نیست.
حداقل دو انیمیشن بلند سینمایی دیگر هم در
سال ۱۴۰۱خبرساز شدند .انیمیشن ببعی ،به
کارگردانی حسین صفارزادگان و تهیه کنندگی
محمدمهدی مشکوری ،سومین انیمیشن بلند
سینمایی سازمان اوج است .این سازمان پیش
از این ،در ساخت «فهرســت مقدس» و «پسر
دلفینی» مشرکت داشته است .ببعی ابتدا یک
سریال پرطرفدار تلویزیونی بود که در فصل های
متوالی از شبکه پویای سیما پخش شد و ظاهرا ً
همین اقبــال مخاطبان بود کــه عوامل کار را
مجاب کرد تا نسخ ه سینمایی ان را هم بسازند؛
با این تفاوت که مجموعــ ه تلویزیونی ،دوبعدی
بود و فیلم مورد بحث ،ســه بعدی ساخته شده
است .بر اســاس اخبار منتشر شده ،قرار بود که
انیمیشن ببعی به چهل ویکمین جشنواره فیلم
عرضه شود ،ولی گویا عوامل نتوانستند کار را در
مهلت مقرر تکمیل کنند و بنابراین این انیمیشن
در جشــنواره حضور ندارد و باید برای دیدنش،
کارگردان :عباس
عسکری
تهیه کننده:
محمدحسینصادقی
سرمایه گذار/
مشارکت کننده :سازمان
سینمایی سوره ،مرکز
تلویزیون و انیمیشن حوزه
هنری
استودیو :فراسوی
ابعاد
فروش:
151,204,342,500
ریال (تا تاریخ
)11/11/۱۴۰۱
صداپیشگان:
حسینعرفانی
(محبوب) ،سعید شیخ زاده
(فرشته) ،شوکت حجت
(علی) ،اکبر منانی و جواد
پزشکیان (توان یاب ذهنی)
خالص ه داستان:
داستان دربار ه
یک کارگاه ساخت
اسباب بازی است.
این کارگاه درواقع
نوعی اسایشگاه برای
درمان بیماران روانی
و ذهنی است .این
مجموعه توسط پدر
علی -قهرمان کودک
داستان -اداره می گردد.
تا ان که شخص مرموزی
وارد کارگاه می شود و
مشکالتی برای پدر
علی و کارکنانش پیش
می اید .علی سعی
می کند با کمک یک
فرشته -که کسی جز
علی او را نمی بیند -
مشکالت پیش امده را
حل کند.
احتماالً تا ســال اینده منتظر ماند .اما در کنار
ببعی ،انیمیشن بلند دیگری هم در سال ۱۴۰۱
به مراحل پایانی تولید رسید و از قضا توانست به
جمع فیلم های اصلی جشنواره فجر حضور راه
یابد .انیمیشن «بچه زرنگ» به کارگردانی بهنود
نکویی و محمدجواد جنتی (و هادی محمدیان)،
و تهیه کنندگی حامد جعفری ،محصول مشترک
استودیو هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان
و نوجوانان اســت و ظاهرا ً استودیوی برجسته
دیگر انیمیشــن ایران ،یعنی اســتودیو گنبد
کبود ،در ساخت ان مشارکت داشته است .زوج
جعفری-محمدیان ،پیش از این ،تجرب ه همکاری
موفقی در ساخت و اکران دو انیمیشن «شاهزاده
روم» و «فیلشاه» داشتند .باید منتظر ماند و دید
این انیمیشن با چه واکنشی از سوی مخاطبان
و منتقدان سینما در جشنواره مواجه می شود.
پروژه درخشان دیگر انیمیشــن ایران در
سال ،۱۴۰۱سریال کوتاه «نام ها» به کارگردانی
رضا میرکریمی اســت .این مجموعه با تکنیک
موشن کمیک ساخته شده است و چهار اپیزود
دارد که هر اپیزود به روایت زندگی یک شــهید
می پردازد :مصطفی چمران ،عباس دوران ،حسن
باقری و مهدی باکری .تجربه های درخشــان
میرکریمی در کارگردانی و فیلمنامه نویســی
به خوبی به مدیوم انیمیشــن منتقل شده و او
توانسته به خوبی از پس کارگردانی و فضاسازی
این مجموعــه براید .انتخاب تکنیک موشــن
کمیک بسیار هوشــمندانه بوده و عالوه بر کم
کردن هزینه های تولید ،امکان ارائه یک روایت
فشرده ،جذاب و متنوع از زندگی این چهره های
برجســته جنگ و دفاع مقدس را فراهم اورده
است .میرکریمی با همکاری کارگردان سرشناس
انیمیشــن ایران ،یعنی امیر مهران ،گروهی از
کارازموده ترین طراحان ایرانی را گرد هم اورده،
و با اســتفاده از متن هایــی پرجزئیات ،زندگی
این جهانی و ان جهانــی کاراکترها را به تصویر
می کشــد .میرکریمی مدام بین وقایع مختلف
زندگی این شــهیدان ،رفت و برگشت می کند،
دنیای درونی و دنیای بیرونی ان ها را به هم پیوند
می زند ،احساســات متنوعــی را در مخاطبش
برمی انگیزد و شخصیت ها و لحظات اثرگذاری
خلق می کند .این مجموعه که محصول سازمان
سینمایی سوره است ،نمون ه خوبی است هم برای
استفاده از ظرفیت های انیمیشن برای شکستن
فضا و خلق تجربه های تازه ،هم برای هم افزایی
بین سینما و انیمیشن ایران.
11
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 11
سینمای ایران
امید مشس کارگردان جوان «مالقات خصویص» که چهره جشنواره فجر
سال گذشته بود از چالش های یک سال اخیر یم گوید:
هر کسی جای من بود
شاید کار را رها می کرد!
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
12
گالیه های امید شمس از اتفاقات بعد از ساخت اولین فیلم بلندش بعد از اکران مالقات خصوصی هم
ادامه دارد .کارگردان ۳۱ساله ای که سال گذشته یکی از مهمترین فیلم های جشنواره را کارگردانی کرد
و این روزها فیلمش به نسبت دیگر فیلم های اکران شده ،شرایط خوبی را در گیشه پشت سر می گذارد.
حواشیمالقاتخصوصیازسیمرغمردمیجشنوارهسالگذشتهاغازشدوباتوقیفچندماهه اشباعث
شد تا فیلم بعد از حدود یک سال به سینماها بیاید .سعی کردیم با او از ابتدا کمی درباره اتفاقات خارج از
فیلم گپ بزنیم و کمی هم داستان پرالتهاب مالقات خصوصی را به چالش بکشیم. صفحه 12
توقیف«مالقــات خصوصی» صحت
دارد؟ علــت این توقیف ،حواشــی
جشنواره سال گذشته بود یا موضوع
فیلم؟
فیلم تقریبا تا شهریور کامال توقیف بود .و
علتش هم خود فیلم بود .خبر رســیده بود که
در جشــنواره فجر ،در خیلی از رشته ها نامزد
هستیم و حتی ســیمرغ هم گرفتیم .پیچیدن
این اخبار و ساخته شــدن یک سری حواشی
باعث شد هم سیمرغ ها حذف شود و هم فیلم
کنار گذاشته شود.
فیلم به درخواســت تهیه کننده کنار
گذاشته شد؟
از نظــر داوری و اهمیت دادن به فیلم کنار
گذاشته شــد .صرف حضور منظورم نبود .روز
اخر ما به صورت ظاهری کنار کشــیدیم .عمال
کار بی ارزش شده بود.
پس خروج شما از جشــنواره سال
گذشــته ،فقط به دلیل حذف سیمرغ
مردمی نبوده و شما احساس کردید
انقدری که باید و شاید بین سیمرغ ها
به شما اهمیت داده نشده است.
ببینید پارسال همین موقع که بلیط ها پیش
فروش شد ،همان ساعت اول کل بلیط ها فروخته
شد و حواشی از همان موقع شروع شد .یکی از
تهیه کنندگان فیلم ها مصاحبه کردند و گفتند
که امکان نــدارد یک فیلم اولی به این شــکل
فروش برود .این مصاحبه در اینترنت هست .ما
از همان روز اول با اختالف از همه فیلم ها ،هم
در مخاطب و هــم در ارا ،اول بودیم .در کل ده
روز همین طور بود .بعدش ایشان شروع کردند
به مصاحبه .چون اقازاده هــم بودند ،خیلی از
ارگان ها و افراد را علیــه فیلم تحریک کردند تا
بلکه کســی اعتراض کند و از او حمایت کند.
در نتیجه انقدر حاشیه درســت شد که حتی
جناب نقاش زاده وسط جشنواره به ما گفتند که
نگران نباشید .روز اخر که همه جا اعالم کردند
ســیمرغ مردمی به مالقات خصوصی رســید
و درگیری تمام شــد ،غروب اعــام کردند که
سیمرغ حذف شد.
شما معتقد هستید که در ارای مردمی
سال گذشته تقلب نشده؟
خودشان به ما گفته بودند که نگران نباشید؛
اصال امکان تقلب وجود نــدارد .در نهایت هم
گفتند به دلیل حاشیه ای که به وجود امده است،
مجبوریم که این کار را بکنیم .امسال هم که از
ابتدا گفتند سیمرغ مردم حذف شده.نمی دانم
دلیلشان برای این کار چیست .به نظر می رسد
خیلی به دنبال حل مشــکل نیســتند؛ بیشتر
مشغول پاک کردن صورت مسئله هستند.
اگر امکانش هست به سراغ خود فیلم
برویم ،فیلم بــه خاطر کدام بخش و
توسط چه ارگانی توقیف شد؟
ارگان های مختلفی نامــه زده بودند .مثال
ســازمان زندان ها؛ با اینکه ما پروانه ســاخت
داشــتیم و در دولت قبل هم موافقت کردند و
هم امکانات دادند .اما رئیس سازمان گفتند که
باید توقیف شود چراکه فیلم خالف در زندان را
نشان می دهد.
یکــی از بخش های قوه قضائیــه خیلی با
فیلم موافــق بودند ولی چندتــا از بخش های
ان ،مخالف سرسخت فیلم بودند و درخواست
توقیف داشتند.
جاهای دیگری هم بودند که حتی نمی توان
اسمشان را ارگان گذاشت .از گروه های تندرو
بودند و نامه زده بودند که فیلم اروتیک است و
کال باید توقیف شود .در هر صورت ،تعداد زیادی
نامه توقیف خورده بود .همه این بحث ها هم از
جشنواره کلید خورده بود و حواشی که ان تهیه
کننده ســاخت .همه اینها دست به دست هم
داده بود که فیلم را کنار بگذارند و حتی به ان،
اهمیتی هم ندهند.
این خبر که «ســازمان مبارزه با مواد
مخدر» از شما تقدیر کرده هم صحت
نداشت؟
خیر ،بخش فرهنگی قوه قضائیه از ما تقدیر
کرد و بعد هــم وزارت ارشــاد .درواقع بخش
فرهنگی قوه قضائیه خیلــی موافق فیلم بودند
ولی سایر بخش هایش کامال مخالف بودند .یعنی
در خود قوه قضائیه هم این اختالف وجود داشت
و متاسفانه زور بخش فرهنگی به سایر بخش ها
نرسید و این ماجرا چندین ماه طول کشید .ما
در طول این چند ماه باید با همه این دستگاه ها
صحبت می کردیم و به یک تعاملی می رسیدیم.
به سراغ خود فیلم برویم .قصه اولین
ساخته شــما چقدر با تجربیات
شخصی شما هماهنگ بود؟
خیلی! انجا محله ای است که من در
ان بزرگ شده ام و شناخت کافی از ان
فضا دارم .بســیاری از دوستان من در
همان جا هســتند .در ان محل ،اکثر
افراد خالف کار هستند .من هم این
محــل و فضا را می شــناختم و هم
فیلمنامه را با افــرادی که تجربه
زندان داشــتند ،پیش می بردم.
ایده اصلی وقتی به ذهنم رسید
که سال ،96مشغول ساخت یک
مستند در زندان بودم .در نتیجه
هم منطبق بر واقعیت است و هم
تجربه زیسته.
اینکــه «مالقــات خصوصی»
با کارهای هومن ســیدی یا سعید
روســتایی مقایسه شــود ،برایتان
خوشایند است؟ اصال قبل از ساخت
فیلم به این مسئله فکر کرده اید؟
اساسا این حرف ،حرفه ای نیست .هرکسی
می تواند نگاه خودش را به یک طبقه اجتماعی
داشته باشد و برایشــان فیلم بسازد .چه طبقه
ثروتمند باشد ،چه متوســط و چه فقیر .پس
ربطی ندارد که بگوییم فیلم شــبیه کار فالنی
هست یا نیست .اتفاقا خیلی از منتقدان و حتی
مخاطب ها گفته اند که نســبت بــه فیلم هایی
که با موضوع جنوب شــهر ساخته شده است،
نگاه این فیلم متفاوت است .اسامی که گفتید،
ما از همان روز
اول با اختالف از همه
فیلم ها ،هم در مخاطب
و هم در ارا ،اول بودیم.
در کل ده روز همین طور
بود .بعدش ایشان
شروع کردند به
مصاحبه .چون اقازاده
هم بودند ،خیلی از
ارگان ها و افراد را علیه
فیلمتحریککردند
تا بلکه کسی اعتراض
کند و از او حمایت کند
فیلمسازهایی هســتند که در جنوب شهر کار
کرده اند و به نظر من ،هرکدام نگاه خودشان را
دارند .اینکه صرفا برای این طبقه فیلم ساخته
باشند ،دلیل نمی شــود که کارهایشان شبیه
هم باشد.
بعــد از موفقیت اصغــر فرهادی در
سینمای ایران ،گفته می شد که ساخت
فیلم از طبقه متوسط ،به نوعی مد شده
است .اما در چندسال اخیر می بینیم که
انگار یک جابه جایی رخ داده و از طبقه
متوسط ،به طبقه ضعیف و کم برخوردار
و حاشیه شهر رسیده ایم .به نظر شما
چقدر می توانیم ایــن فیلم را در این
جریان تحلیل کنیم؟
ببینید ،اصوال هرکسی درباره هرجایی که
در ان زیست کرده و تجربیاتی که دارد ،فیلم
می سازد .من هم اینجوری هستم .کاری
ندارم که االن چه جریانی حاکم است و
بعدا در فیلم سازی چه جریانی حاکم
می شود .من در این فضا بزرگ شدم و
تمام تجربیات و خاطرات و زندگی ام،
از این فضا است .اگر این فضا را تجربه
نکرده بودم و بچــه ان محله نبودم،
می شد گفت که می خواهم روی یک
موجی سوار شوم .ولی من درباره خودم
می توانم نظر دهم که هم در انجا
بزرگ شد ه ام و زندگی
13
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 13
چهره ماه
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
14
کرده ام و هم هنوز خانواده ام در همانجا زندگی
می کنند .در نتیجه ایده هایم هم در حول همین
محور شکل می گیرد.
البته خواسته و ناخواسته شباهت هایی
بین اثار وجود دارد .از فضای کلی قصه
تا شخصیت مشابه پریناز ایزدیار در
دو فیلم «مالقات خصوصی» و «ابد و
یک روز»
من اکثر نظرات و دیدگاه هــا مخاطبان را
دیده ام و این شائبه اصال وجود ندارد یا نهایتا 5
درصد این حرف را زده باشند .هرکسی فیلم را
دیده باشد ،متوجه می شود که شخصیت پروانه
با سمیه در ابد و یک روز زمین تا اسمان تفاوت
دارد .خود سعید روستایی هم که بعد از این فیلم
با او دوست شدم ،می گوید که خیلی فرق دارند.
سمیه شخصیتی است که از نظر تصمیم گیری
خیلی ضعیف است و خانواده به او غالب است.
درست است که حمایتگر خانواده است و به انها
کمک می کند وی کامال براساس منفعت خانواده
تصمیم می گیــرد .تقریبا شــخصیت رنجور و
ضعیفی است .درصورتی که پروانه یک شخصیت
کامال کنشگر و قوی و مغروری است که خودش
تصمیم می گیرد و حتی خطر می کند .روحیه
و کنش های پروانه و ســمیه خیلی با یکدیگر
متفاوت است و این مسئله کامال مشهود است.
با توجه به سایر فیلم های جشنواره
سال قبل و حتی اکران فعلی «مالقات
خصوصی» اثری طوالنی محســوب
می شود که بیش از صد و بیست دقیقه
است .کوتاه تر شــدن فیلم و گذر از
سرنوشــت قصه های فرعی به فیلم
کمک نمی کرد؟
ادعای من این است که پالنی در فیلم وجود
ندارد که اگر حذف شود ،فیلم دچار ضعف نشود.
حتی یک خط و یک دیالوگ هم وجود ندارد که
حذف شدنش به فیلم ضربه نزند .به عالوه اینکه
تا به حــال ندیدم که کســی از مخاطبان فیلم
بگوید که فیلم طوالنی و خســته کننده است.
فقط دو ســه نفر که حتی نمی شود اسمشان
را منتقد گذاشت ،این حرف را زده اند .انها هم
براساس یک الگو مسخره این حرف را می زنند
که لزوما فیلم باید نود دقیقه باشــد و بیشتر از
ان نمی شــود .این یک الگو شابلونی کالسیک
اســت که فقط برای ایران صــدق می کند .ان
هم صرفا به دلیل اینکه ســانس های سینمای
ایران ،نود دقیقه ای عوض می شــود .اگر قبل
از اکران بــود ،می گفتم کــه نمی دانم و نظری
نمی دهم و تصمیم گیــری را به عهده مخاطب
می گذاشــتم .ولی االن در نظــرات مخاطبان
این را ندیده ام .همیــن االن هم می توانید یک
نظرسنجی بگذارید و ببینید به نظر مخاطبان
فیلم ،طوالنی و خسته کننده بوده است یا خیر.
پایان خوشی که برای شخصیت ها رخ
می دهد هدفدار است؟
من اگاهانه فیلم نامه نوشــتم و ساخته ام.
هیچ کس به من پایان خوش را تحمیل نکرده.
ژانر فیلم نامه ،یک ملودرام عاشقانه است .و هر
فیلم نامه نویسی می داند که فیلم ،یک مضمون
و یک ناظر دارد .و زمانی کــه ایده ی ناظر من
مشخص باشد ،که عشــق نجات دهنده است،
و عشق ،می تواند در ســخت ترین و تلخ ترین
لحظات حتی در زندان شکل بگیرد ،فقط یک
پایان می تواند داشته باشد و ان هم زندان است.
فقط یک پایان .اگر در دریا تمام بشود ،اصال یک
فیلم دیگری است .این فیلم یک پایان دارد و ان
هم همین بود که هست.
در پایان بنــدی فیلم ،بــه بازخورد
جشــنواره های خارجــی فکر کرده
بودید؟ چون برخی ها معتقد هستند
که پایان های شــیرین نظر داوران
خارجی را جلب نمی کند.
کال اینجــوری هســت و جشــنواره های
خارجی تلخی و پایان های تکان دهنده را بیشتر
می پسندند؛ به خصوص در فضای ایران .حتی
برای جشــنواره های خارجی نظرســنجی هم
کرده بودم ،خیلی ها توصیــه می کردند که در
پایان ،فرهاد برنگردد .اما به نظر من در تمام فیلم
عاشقانه بودن قصه جاری است .البته که پایان
فیلم به نظرم خیلی هم خوش نیســت .عشق
کورسوی امیدی در پایان فیلم است .اما میفهمم
که این مدل را در جشنواره های خارجی کمتر
تحویل می گیرند.البته دوست داریم که کار را
به جشــنواره های خارجی بفرستیم ولی فیلم
ساختن برای جشنواره ،هدفمان نیست.
یک انتقادی که االن بــه فیلم وجود
دارد این است که هوتن شکیبا ،یعنی
شخصیت فرهاد فیلم ،چطور بعد از ان
اتفاقات متحول می شود و برمی گردد؟
تحــول زمانی در شــخصیت فرد شــکل
می گیرد کــه ارزش گذاری منفــی ،به مثبت
تبدیل می شود .این یعنی تحول .در این قص ه ما
فرهاد عاشقی را می بینیم ،که در اوج هم دادگاه
از عشق پروانه لبریز اســت .و تصمیم می گیرد
حقیقت را بگوید و ازاد می شود .اما تصمیم اش
پر از شک و تردید است .تصمیم او عوض می شود
ولی تحولی شکل نمی گیرد .ما می دانیم که او
دائما با خودش خودخوری می کند .ما می بینیم
از زمانی که از زندان ازاد می شــود خودش را
جلوی اینه نگاه می کند و پروانــه را می بیند.
تار و پود زندگی اش و همــه ی وجودش پروانه
است .نمی تواند پروانه را رها کند .اصال نمی تواند
او را از ذهــن اش بیرون کند .ایــن چه تحولی
است؟ تحول در طول قصه شکل گرفته است.
ما در طول قصه نشان می دهیم که فرهاد چطور
کم کم درگیر پروانه شــده .اینجا دیگر تحولی
شکل نمی گیرد .او برمی گردد و می-بیند دیگر
نمی تواند بدون پروانه زندگی کند .اینکه خیلی
محکم بایســتد و بگوید نه و ازاد شود و بعدش
عوض شــود ،تحول اســت .ما تحولی در فصل
پایانی نداریم .در واقع فرهاد بین یک برزخ گیر
کرده است .از اول تمام ذهنش و هدفش ازادی
اســت .در ان نقطه که اوج کشــمکش درونی
اوست ،ازادی را انتخاب می کند .ولی عشقش
را رها نمی کند و دوباره به ان برمی گردد .به این
هرکسی فیلم را
دیده باشد ،متوجه
می شود که شخصیت
پروانه با سمیه در
ابد و یک روز زمین تا
اسمان تفاوت دارد.
خود سعید روستایی
هم که بعد از این فیلم
با او دوست شدم،
می گوید که خیلی
فرق دارند.
تحول نمی گویند .تحول فرهــاد خیلی زودتر
اتفاق افتاده است.
چند المان دراماتیــک در فیلم داریم
مثل شیشه .چه شیشــه ای که بین
پروانه و فرهاد در زندان اســت و چه
شیشــه ای که در مغازه عطاری بین
پروانه و شــخصیت های دیگر وجود
دارد .یا حتی گلخانه و گل ها و عطاری
که پروانــه انجام می دهــد .به نظر
می رسد در کارگردانی خیلی دقیق به
این مسائل پرداخته شده است.
بله ،حداقل اش این است که به همه شان
فکر شده است و روی همه اینها کار شده است.
حتی در ســکانس ابتدایی فیلم فضا به نحوی
است که انگار پروانه پشــت ان شیشه ،حبس
شده اســت .اینها المان ها و نشانه گذاری هایی
است که بخشــی از انها بصری است و بخشی،
محتوایی .خیلی به اینها فکر شده است .البته
این قبیل نشــانه ها در فیلم زیاد است .ممکن
اســت حتی ان طوری که من فکر می کرده ام،
درنیامده باشد .ولی همیشه از این جزئیات زیاد
در فیلمنامه قرار می دهم.
مناسباتی که برای زندان تعریف شده
است ،خیلی ما را یاد فیلم های خارجی
می اندازد .گرو ه هــای خال ف کاری
که باهــم درگیرنــد و هرکدام یک صفحه 14
سردسته ای دارند .به نظرتان واقعا
این کلیشه وجود دارد یا اگر ندارد ،چرا
به سراغ شکستن ان نرفتید؟
من یک مستند ساختم و این عین واقعیت
اســت .من به دلیل محدودیت هایی که وجود
دارد ،خیلی چیزها را نشان ندادم ولی در زندان
شــرایط کامال به همین شکل است .وکیل بند
همچین قدرتــی دارد .باندهایی هســتند که
همچین کارهایی می کننــد .من خط به خط
فیلمنامه را با چندین نفر زندانی چک کرده ام.
همه شــان فیلمنامه را خوانده انــد تا هرکدام
بگویند کجایش مشکل دارد .خیلی افراد زندانی
بودند که امدند و فیلم را دیدند و برایشان کامال
باورپذیر بوده است .زیرا براساس جزئیات کار
کرده ام .البته برای این مســئله کار کردن ،کال
سخت اســت .زیرا که نشــان دادن خالف در
سینما ایران کار نشده است.
در مدل روایت کردن ،از فیلم خارجی
الهام نگرفتید؟
من فیلم «یک پیامبر» را خیلی دوســت
داشتم و شــاید قرابت هایی هم بین «مالقات
خصوصی» و این فیلم باشد چون طبیعی است
انسان از فیلمی که دوستش دارد ،الهام بگیرد.
به سراغ بازیگرها هم برویم .هوتن
شکیبا و پریناز ایزدیار اولین انتخاب
شما برای این زوج بودند ؟
پریناز ایزدیار اولیــن انتخابمان بود ولی
برای طرف مقابل ،ابتدا با پارسا پیروزفر صحبت
کردیم ولی شرایط به نحوی بود که موقعیتش
فراهم نشد .انتخاب دوممان ،هوتن شکیبا
بود.
در ترکیــب بازیگرها،
ایمان شــمس برادر شماســت.
در انتخــاب او تردیدی نداشــتید و
میخواستید حتما برادرتان بازی کند؟
نه اصال .شــخصیت برادرم در فیلم ،تقریبا
واقعی است البته نه به این شــدت .او قهرمان
مردان اهنین بود که به دلیل تعطیل شــدن
این برنامه و اینکه ورزشکاران تا مدت ها تحویل
گرفته نشدند ،سرخورده شد و به مسیر خالف
کشیده شــد .البته خیلی از این افراد دچار این
مسئله شــدند .این نمونه ایســت که من با او
زندگی کرده ام .مــن این کاراکتــر را در فیلم
نوشته بودم و بخشی از محتوا فیلم است .افرادی
که جایگاهی دارند و نمی توانند در این جایگاه
ادامه دهند ،ممکن اســت بــه راه های خالف
برسند .فرهاد استاد دانشگاه است و این جایگاه
کمی در جامعه ما نیست؛ ولی این فرد مجبور
می شود دزدی کند و به زندان بیوفتد .یا پروانه
که می خواسته پزشک شود و در نهایت به اینجا
رسیده و مجبور شده عشق را به این نحو تجربه
کند و به این مسیر رسیده اســت .این محتوا
فیلم است و شخصیت پردازی برای برادرم هم
همین است که یک ورزشــکار به اینجا رسیده
باشــد .من با این هیکل بازیگری پیدا نکردم و
چون شخصیت به برادرم نزدیک بود ،از ایشان
استفاده کردم.
ســیاوش چراغی پور ،پــدر پروانه،
انتخاب پرریســکی نبــود؟ به نظر
می رسید که این فرد برای این منطقه
نیست.
این حرف شما به خاطر تصویر کلیشه ای از
فیلم های جنوب شهری است که دیده ایم .توقع
داریم همه افرادی کــه می بینیم ،همه کثیف
و کریه باشــند و از فضای جامعــه عقب مانده
باشند .درصورتی که اگر واقعی به جنوب شهر
برویم ،خیلی از افراد را می بینیم که تفاوتشان
با باالشهری ها مشخص نیست .نباید انقدر تک
بعدی و تیپیکال به این شخصیت ها نگاه کنیم.
من در انجا بزرگ شدم .نمونه های زیادی
از این افراد در ایــن مناطق وجود
داشتند .انتخاب بازیگرانی که به
ان فضا نخورند ،کلیشه ای بود که
می خواستم ان را بشکنم .البته
اینکه می گویم بــه انجا نخورد،
منظورم نخوردن سینمایی است
وگرنــه در واقعیت اصــا اینجور
نیست که افراد تیپیکال باشند.
در شــخصیت پردازی ایرج این
است که ســاده باشــد .یعنی اگر به او
بگویند بیا برویم سمت خالف ،برود و اگر
هم بگویند بیا برویم هیئت هم برود.
شما نزدیک دهه هفتاد هستید دیگه.
ما دو کارگردان هفتادی داشتیم .یکی
کاظم دانشی بود که خود هفتاد است و
شما هم شصت و نه هستید و به عنوان
جوان ترین فیلمسازان دوره گذشته
جشنواره شناخته می شوید .کال این
فضای جشنواره فجر چقدر در دیده
جشنواره فجر
برای من برعکس
عمل کرد .یعنی
ظلمی که جشنواره
فجر به من کرد و همه
اینها را پشت هم
قرار داد ،هیچ کجای
دیگر نکرد.
شدن فیلم و کسب موفقیت یک فیلم
موثر است؟
واقعیتش این اســت که برای من برعکس
عمل کرد .یعنــی ظلمی که جشــنواره فجر
به من کرد و همه اینها را پشــت هم قرار داد،
هیچ کجای دیگــر نکرد .من یــک فیلم اولی
هستم و می توانســت برایش خیلی اتفاق های
خوب بی افتد و فیلمســاز دیده شــود .ما یک
جشنواره بیشــتر نداریم و فجر است .اما برای
من فجر پارسال به شکل ظالمانه ای رقم خورد.
هرکس دیگری بود حتی ممکن بود از شــدت
سرخوردگی ،کار را رها کند .من هیچ وقت این
ستم جشنواره را فراموش نمی کنم .کجا در این
چهل سال ســیمرغ مردمی را حذف کرده اند و
هیچ توضیحی نداده اند؟ واقعا از کسانی که در
این مسئله دخیل بودند ،نمی گذرم .ظلمی است
که زخمش هنوز باقی مانده است؛ هنوز روح و
روان من درگیرش است و روی کارهای بعدی ام
تاثیرش را می گذارد.
البته تقریبا می توان گفت که اکران
موفقی را پشت سر گذاشتید.
در این شرایط موفق است ولی اگر این فیلم
در شرایط عادی اکران می شد ،باز هم همین طور
بود؟ ده برابر می شد .حتی تبلیغات هم نداریم.
خیلی از مردم حتــی نمی دانند که فیلم اکران
شده است .در شرایطی که سینما تحریم شده
است ،باالخره یک تکانی به گیشه داده است و
افراد می ایند فیلم ببینند ولی با شرایط عادی
قابل مقایسه نیست.
به جز مســئله شــخصی که برای
شــما پیش امد ،چه انتقادی به مدل
سیاست گذاری جشنواره فجر دارید؟
من فکــر می کنم کــه خیلی جشــنواره
سیاست زده ایســت .یعنی جشــنواره به حقی
نیســت .اگر به حق بود ،اصال به این مســائل
کاری نداشــت .حداقل تاثیری است که روی
من گذاشته است .من می توانم جشنواره فجر
را ســراپا نقد کنم .ببینید؛ جشنواره ی فجر ،با
خاســتگاهی که دارد ،باید به جوان ها پر و بال
بدهد ،انگیزه بدهد ،حمایت کند ،مخصوصا منی
که بدون هیچ حمایت و پشتیبانی امده ام .هیچ
کس من را حمایت نکرد .هیچ کس پشت من در
نیامد .بعد از اتفاقات تلخ گذشته هیچ دلجویی از
من نشد .همه جور تهمت و تهدیدی مثل تقلب
و ...به من زدند .در صورتی که برای فیلم من ،در
سالن جا نبود .یک ساعت طول کشید تا بلیط ها
فروش رفت .حتــی در رکود االن که هیچ کس
سینما نمی رود ،برای مالقات صف بسته اند .این
عدم حمایت و توجه ،این منظور را می رساند که
مسئولینی که در اینجا هستند ،به فکر خودشان
هســتند .هیچ دغدغه و قصدی برای حمایت و
دلجویی از جوان ها ندارند .من خودم را نمی گویم
ولی خیلی ها مثل من هستند .بحث شخصی هم
نیست .بحث هنر ایران و کشــور است .بحث
تاثیرگذاری اســت .همه این ها در واقع ساز و
کاری اســت که به نظر من مریض است .یعنی
واقعا مریض است.
15
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 15
زیر ذربین
نگاهی به ادواری از جشنواره فیلم فجر که تحت اتثیر انارایم ها و اعرتاضات قرار گرفت
قصه های سیاسی فجر
چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر را که بهمن سال جاری برگزار شد ،می توان
عجیب ترین و سخت ترین دوره تاریخ این رویداد دانست؛ دوره ای که در ان شرکت کردن
یا نکردن هنرمندان در جشنواره ،به شدیدترین شکل ممکن به عملی سیاسی تبدیل شد و
حواشی بسیاری ساخت .به بهانه پایان این رویداد ،نگاهی داریم به دوره هایی از جشنواره
فیلم فجر که به نحوی ابعاد سیاسی یافتند.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
16
شروع فجر انقالب
با وقوع انقالب اســامی در ایــران و پس
از تعطیلــی رویدادهای ســینمایی حکومت
شاهنشاهی پهلوی ،نیاز به وجود یک جشنواره
سینمایی عمومی در ایران حس شد و باالخره 4
سال پس از وقوع انقالب ،وزارت فرهنگ و ارشاد
اسالمی سالگرد وقوع این رویداد را به عنوان زمان
برگزاری این جشنواره انتخاب کرد و نام ان نیز
از دهه فجر انقالب اســامی گرفت تا در بهمن
1361برای نخستین بار «جشنواره فیلم فجر»
متولد شــود .رویدادی که چنین خاســتگاهی
داشته باشد ،بدیهی اســت که الاقل تا سال ها
با حال وهوایی نزدیک به این خاســتگاه برگزار
شود .همین اتفاق هم افتاد و جشنواره فیلم فجر
در دوره های اول با دز بــاالی مذهبی ،انقالبی و
سیاسی شروع شد .اتفاقاتی مثل غلبه محتوای
ضد رژیم پهلوی ،حضور پررنگ فیلم های انقالبی
و جنگی و تقدیم بسیاری از جوایز و هدایا به شهدا
و ...نشان می دهد جشنواره فیلم فجر در دهه 60
حال وهوایی انقالبی داشت .نکته جالب ان که در
این دهه با وجود جریان داشتن جنگ تحمیلی و
عملیات های تروریستی گروهک ها علیه مردم و
شخصیت های نظام ،جشنواره فیلم فجر همواره
با قوت برگزار و هیچ گاه تعطیل نشد.
نامه جنجالی دوره پانزدهم
با پایان جنگ و اغاز سازندگی ،جشنواره فیلم
فجر هم مانند اغلــب پدیده های فرهنگی دچار
تغییراتی شد .اگرچه دیگر ان محتوای انقالبی و
مذهبی بر فیلم های این رویداد غلبه نداشت ،اما
همچنان وجوه سیاسی قابل توجهی داشت .سال
75و در میانه اتمسفر توجه به ازادی های مدنی و
در حالی که مدتی بعد ،دولت اصالحات روی کار
امد ،عده ای از سینماگران در نامه ای پرسروصدا،
خواهان افزایش ازادی های فرهنگی شدند .ان ها
در این نامه که در استانه پانزدهمین جشنواره
بین المللی فیلم فجر نوشــته شــد ،از تعطیلی
قریب الوقوع سینما در صورت بی توجهی به این
مسئله گفتند ،اما سینما تعطیل نشد ،جشنواره
فیلم فجر برگزار شد و اتفاقاً اغلب سینماگران نیز
در ان حضور داشتند.
رفع توقیف برای فجر 28
اتفاقاتی که در بهار و تابستان 88در عرصه
سیاسی و اجتماعی رخ داد ،پیش بینی برگزاری
یک جشنواره پرحاشیه را در ان سال ،اسان کرده
بود .بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در ان
سال در شــرایطی خاص برگزار شد .شماری از
ســینماگران و علی الخصوص بازیگران جوان تر
مانند مهناز افشار ،باران کوثری ،امیر جعفری و...
مصطفی قاسمیان*
با پایان جنگ
و اغاز سازندگی،
جشنواره فیلم فجر
هم مانند اغلب
پدیده های فرهنگی
دچار تغییراتی شد.
اگرچه دیگر ان
محتوای انقالبی و
مذهبی بر فیلم های
این رویداد غلبه
نداشت ،اما همچنان
وجوه سیاسی قابل
توجهی داشت
که به نوعی برای اولین بار وارد عرصه کنشگری
سیاسی شدند و این امر برایشــان مهم بود ،در
متن بعضی از حواشی قرار داشتند .در این دوره
نشست های رسانه ای بعضی فیلم ها برگزار نشد،
شماری از سینماگران خارجی نسبت به جشنواره
فیلم فجر واکنش نشان دادند و بعضی سینماگران
داوری در جشــنواره را نپذیرفتنــد .با این حال
نمایش فیلم «به رنگ ارغــوان» در این دوره از
جشنواره فیلم فجر ،ان هم پس از 5سال توقیف،
کمی از اتش انتقادها و مخالف خوانی ها کم کرد.
اعتراض به 88با زبان سینما
وقایع ســال 88و ادامه ان در سال 89که
متاثر از حواشی دهمین دوره انتخابات ریاست
جمهوری بود و در عرصــه فرهنگ نیز تحوالت
و جنجال های زیادی را به وجــود اورد ،با تولید
محصوالتی نیمه سیاسی یا تمام سیاسی در 2-3
سال بعد برای نمایش ان ها در چند دوره جشنواره
فیلم فجر تداوم یافت .از جمله این اثار می توان
به «اخراجی ها »3ســاخته مســعود ده نمکی،
«پایان نامه» به کارگردانــی حامد کالهداری،
«خیابان های ارام» اثر کمال تبریزی و «گزارش
یک جشن» اثر ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره
بیست و نهم فیلم فجر« ،پل چوبی» اثر مهدی
کرم پور در جشنواره سی ام فیلم فجر و «عصبانی
نیستم» ساخته رضا درمیشیان در جشنواره سی
و دوم فیلم فجر از جمله این اثار به شمار می اید.
دو فیلم «قالده های طال» ساخته ابوالقاسم طالبی
و «اشــغال های دوست داشــتنی» اثر محسن
امیریوسفی نیز در همان سال های ساخته شدند،
اما با وجود درخواست حضور در جشنواره فیلم
فجر ،به دالیل متفاوتی در این رویداد به نمایش
درنیامدند .نکته مهم ان اســت که در این دوره
نیز با وجود فاصله زیــاد میان دولت و حاکمیت
با هنرمندان ،اما جشنواره از سوی سینماگران
تحریم نشد .در واقع هنرمندان اعتراض سیاسی
خود را در این دوره نیز به زبان سینما انجام دادند
که تا حد زیادی دیده شد.
تغییرات اجتماعی دهه 90
پس از وقایع مربوط به انتخابات ریاســت
جمهوری 88و مسائل مربوط به ان در چند دوره
بعد ،اعتراضات سیاسی – سینمایی در جشنواره
فیلم فجر کمابیش پررنگ نبود ،تا ســال های
پایانی دهه .90نکته مهم ان است که در این دوره
حدودا 10ســاله ،تغییرات اجتماعی و سیاسی
گسترده ای در کشور به وقوع پیوست که از جمله
ان می توان به کاهش مرجعیت رسانه ای داخلی
علی الخصوص مرجعیت رســانه ای رسانه ملی
اشاره کرد .در این دوره ،همزمان با افزایش ضریب
نفوذ شــبکه های اجتماعی و گروه های مرجع
ان ،اقبال جشنواره های سینمایی بین المللی به
سینماگران ایرانی افزایش یافت و تاثیر ان ها نیز
در سطح سینمای ایران باال رفت .همزمان بعضی
ناکارامدی های داخلی و همچنین سرخوردگی
هنرمندان بابت حمایت از رییس جمهور وقت
و عملکرد ضعیف وی ،فاصله ها میان هنرمندان
و حاکمیت را افزایش داد ،اما در نهایت تا پیش
از ســال ،98جشــنواره فیلم فجر تحت تاثیر صفحه 16
جدی این وقایع قرار نگرفت .البته در سال 96نیز
نارضایتی ها و ناارامی هایی رخ داد که در نهایت
به تحریم نوشته و ناننوشته مراسم افطار رییس
جمهور با هنرمندان انجامید ،اما ارتباط جدی با
جشنواره نیافت.
جشنواره پرحاشیه 38
ســال 98و پیــش از برگــزاری ســی و
هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر ،تاثیر توامان
نارضایتی های عمومی بابت گرانی ها و خصوصاً
مســئله بنزین با ســقوط هواپیمای اوکراینی،
اوضاع را پیچیده کرد ،امــا زمان بندی وقایع به
شکلی بود که فیلم ها ساخته شده و اغلب کارها
برای برگزاری جشنواره انجام شده بود .بر همین
اســاس بود که با وجود بعضی تحریم ها نسبت
به جشــنواره ،این رویداد با حضــور حداکثری
چهره ها برگزار شد و تنها بعضی اظهارنظرها در
نشست های خبری و بعد از دریافت جوایز بود که
رنگ و بوی سیاســی و اعتراضی داشت .در این
دوره جشــنواره ،حضور پررنگ چهره ای معتبر
مانند شهاب حسینی در صف مخالفان تحریم،
اتفاق مهمی بود؛ چرا که او با شــجاعت در برابر
تحریم کنندگان فجر ایستاد و حتی انتقادهایی
جدی را نسبت به عملکرد مسعود کیمیایی وارد
کرد که عم ً
ال شاخص ترین سینماگر تحریم کننده
سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر به شمار
می رفت.
سخت ترین دوره فجر
در سال 1401نیز اتفاقاتی مشابه رخ داد؛ اما
با ابعادی متفاوت .نکته مهم این بود که در جریان
وقوع ناارامی های پاییز امسال ،هنرمندها به نوعی
در لبه نزاع اغتشاشات قرار داشتند و بیش از دیگر
اصناف کنش سیاسی انجام دادند .حتی برخی
سینماگران نیز پا را از خطوط قرمز سیاسی کشور
فراتر گذاشتند .بعضی کشــف حجاب کردند و
در نهایت در حالی که مثــ ً
ا در ناارامی های 88
دوگانه اصالح طلب و اصولگرا به وجود امد ،این
بار دوگانه طرفداران و مخالفــان نظام ،اوضاع را
به شدت قطبی و تند کرده بود .جشنواره برگزار
شد .از تفاوت های مهم جشنواره چهل و یکم با
دوره های سیاسی شده قبل ،می توان به زمان بندی
سال 98و پیش
از برگزاری سی و
هشتمین جشنواره
ملی فیلم فجر ،تاثیر
توامان نارضایتی های
عمومی بابت گرانی ها
و خصوصاً مسئله
بنزین با سقوط
هواپیمای اوکراینی،
اوضاع را پیچیده کرد،
اما زمان بندی وقایع
به شکلی بود که
فیلم ها ساخته شده
و اغلب کارها برای
برگزاری جشنواره
انجام شده بود .بر
همین اساس بود
که با وجود بعضی
تحریم ها نسبت به
جشنواره ،این رویداد
با حضور حداکثری
چهره ها برگزار شد
اعتراضات اشاره کرد .در این دوره به نوعی برای
تحریم و مخالفت فرصت کافی وجود داشت ،به
شکلی که بسیاری از فیلم ها یا ساخته نشده بودند
یا به اتمام نرسیده بودند .گرانی ،فیلترینگ و...
نیز پیش زمینه های دیگر را فراهم کرد تا فاصله
میان حاکمیت و هنرمندان به بیشترین حد خود
برسد .این فاصله شــدید را می توان از ویدیوی
تهدیدامیز مانی حقیقی مشاهده کرد و همچنین
از کشف حجاب اعتراضی بعضی سینماگران و
حتی زندانی شدن بعضی از انان .توده بزرگی از
هنرمندان نیــز محافظه کارانه وقایع را پیگیری
می کردند و حتی گمان تغییر بنیادین وضعیت
سیاسی را داشــتند ،در عین حال که از فرجام
وقایع می هراسیدند .مارپیچ سکوتی به وجود امد
که از یک سو حاکمیت با ارسال پروژه های انقالبی
و دفاع مقدسی به جشــنواره ،به ان دامن زد و از
سوی دیگر ،شبکه های اجتماعی ان را شدیدتر
می کرد .بر همین اساس است که می توان زمان
برگزاری چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم
فجر را قطبیده ترین وضعیت سیاسی در عرصه
فرهنگ و هنر در طول 4دهه اخیر ارزیابی کرد.
درست به همین دلیل ،برگزاری این دوره بسیار
سخت بود .در نهایت نشست های رسانه ای فیلم ها
به مشکل خورد و با کمترین حضور چهره ها در
طول 4دهه جشنواره فیلم فجر ،این رویداد برگزار
شد .اگرچه کیفیت فیلم ها به شکل محسوسی
با دوره های قبل تفاوت نداشــت ،اما در میزان
استقبال و ســروصدای معمول جشنواره ،تاثیر
جدی دیده شــد .نکته بسیار مهم ان که اگرچه
عده ای می خواستند جشنواره فیلم فجر در دوره
چهل و یکم تحت تاثیر تحریم ها برگزار نشود ،اما
این دوره نیز که عم ً
ال سخت ترین دوره فجر بود،
باالخره برگزار شد و بعضی فیلم های باکیفیت
نیز از ان بیــرون امد که می توانــد مورد عالقه
تماشاگران و کمک حال گیشه 1402باشد.
*روزنامه نگار سینمایی
17
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 17
زیر ذربین
سایه روشن های جشنواره چهل و یکم؛ از تحریم ات ااثر
بهنسلجوانانتازه نفس
سینمایایرانسالمکنید!
سینماگران و داورانی که مانی حقیقی فکر می کرد نمی ایند ،به جشنواره فجر چهل و
یکم امدند ،و از انها مهم تر میزان فروش بلیت سینماهای مردمی جشنواره هم نه تنها کم
نشد که ده درصد هم افزایش یافت.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
18
«اقای وزیر ارشاد ،من موندم که شما به چه جرات از ما دعوت به کار می کنید! من
منتظرم که ببینم کدوم سینماگر ایرانی فیلمش رو به جشنواره شما ارائه می کنه و
کدوم اهل فرهگ ایرانی حاضر میشه داوری جشنواره تون رو انجام بده و از همه مهم
تر ،کدوم شهروند ایران حاضر میشه بلیت جشنواره شما رو بخره؟!»
این جمله ی مانی حقیقی شاید برای فهم شــرایط خاص جشنواره فجر چهل و
یکم مفید باشد؛ جمله ای که این بازیگر و کارگردان سینمای ایران در کوران حوادث
اجتماعی و سیاسی پاییز امسال در یکی از ویدیو های اظهار نظر سیاسی خود به زبان
اورد تا معلوم شود طیفی از جامعه هنری سینمایی کشور با چه رفتار و موضعی قرار
است با جشنواره فجر چهل و یکم مواجه شود.
هرچند جامعه سینمایی در شش دهه اخیر همواره رابطه پر فراز و نشیب و نزدیکی
با سیاست داشته و هرچند در دهه های اخیر این رابطه با شمایل تازه و هندسه ای نو
ادامه یافته است ،اما باید گفت اتفاقاتی که بین جامعه سینماگر و حاکمیت سیاسی
کشور در ماه های اخیر رخ داد صورتی منحصر به فرد و متفاوت از مقاطع پر فراز و نشیب
سیاسی تاریخ معاصر کشورمان داشته است .به هر حال حوادثی که در سال ۸۸و بعد
از انتخابات ریاست جمهوری رخ داد طیف طیف گسترده ای از مردم را درگیر خود
کرد و طبعاً سینماگران هم که عمدتاً به طرفداری از یکی از نامزد های انتخابات
که بعد از انتخابات نماد اعتراض و طغیان علیه حاکمیت در جریانات سال ۸۸
بود ،برخاسته بودند .بعد از قهری سه ساله و به بهانه انتخابات سال ۹۲دوباره
این سینماگران بودند که جزء حامیان اصلی حسن روحانی در انتخابات
ریاست جمهوری سال ۹۲بودند .چهار سال بعد اما بعد از انتخاب دوباره
روحانی به عنوان رئیس جمهور ،هنرمندان در واکنشی که تا ان موقع
به نوعی بدیع و تازه به حساب می امد مراسم افطار رئیس جمهور را
تحریم کردند تا به این شکل به اســتفاده ابزاری و سیاسی جریان
حامی رئیس جمهور و البته عدم به وفای به تعهدات سیاســی که
باعث ضربه خوردن به پایگاه اجتماعی هنرمندان به واسطه حمایت
از او شده بودند واکنش نشــان دهند .هنرمندان در سال ۹۳خود را
پیشــانی حمایت از رئیس جمهوری دیدند که مردم بابت مشکالت
روزمره زندگی خود او ناراضی بودند و طبعاً این ســیل انتقادات مردم از
هنرمندان بود که به واســطه حمایت از این جریان سیاسی در دو انتخابات
ریاست جمهوری به این سو گسیل می شد .شرایط اما در سال ۹۸به گونه دیگری
رقم خورد و مسیر کنشــگری هنرمندان و ســینماگران با حاکمیت که از سال ۹۶
تفاوت های جدی ای کرده بود در سال ۹۸هم با دست فرمانی پیش رفت که قبل از ۹۶
چندان دیده نشده بود؛ دست فرمانی که رگه های عبور از حاکمیت در ان دیده می شد
و دیگر حمایت از یک جریان خاص سیاســی درون حاکمیت در ان نمودی نداشت.
سال ۹۸با اتفاقات عجیب و بی سابقه ای چون حوادث سیاسی در برخی شهر های ایران
شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و پس از ان سقوط هواپیمای اوکراینی یکی از پر
افت و خیز ترین سال های سیاسی تاریخ معاصر کشور تبدیل شده بود هیچکدام از این
سال ها اما اش رابطه حاکمیت و هنرمندان کشوری ۱۴۰۱نشد .به هرحال جشنواره
چهل و یکم در حالی اغاز شد که برخی از طیف های تندروی هنرمندان که این بار بر
خالف دو سه دوره قبل از ان فرصت کافی برای اثرگذاری روی این رویداد را داشتند، صفحه 18
تالش کردند با ایجاد اجماعی گسترده و همه
جانبه در میان هنرمندان ،برای نخستین بار
کاری کنند که جشــنواره فجر از اعتبار الزم
برای برگزاری بیافتد و انتظار داشتند به واسطه
عدم حضور ان ها و تحریم و بایکوت ان ها این
جشنواره بعد از ۴۰سال اساســاً به برگزاری
نرســد و تعطیل شــود .هرچند که برگزاری
موفق و عبور جشنواره های فیلم کوتاه تهران
و سینماحقیقت کمی شــرایط این معادله را
تغییر داده بود ،اما همه میدانستند که به هر
روی جنس جشــنواره فجــر از حیث میزان
حضور پررنگ هنرمندان کنشــگر سیاسی
و ابعاد رســانه ای و اجتماعی در سطح کشور
شرایط متفاوتی از جشنواره فیلم کوتاه تهران
یا سینما حقیقت داشت .به خصوص این که
برگزاری پرحاشیه جشــنواره چهلم و البته
حضور مجتبی امینی که بیشتر به واسطه تهیه
سریال امنیتی گاندو شناخته می شد ،شرایط
را جوری رقم میزد که در این نزاع جشنواره از
حالت فرهنگی به یک گعده امنیتی سیاسی
بدل شــود؛ چیزی که در ماه های منتهی به
برگزاری جشنواره بار ها و بار ها در رسانه های
ضدایرانی به ان تاکید شد و صحبت از ان به
میان می امد که این جشنواره هیچ نسبتی با
جامعه هنرمندان ایرانی ندارد و صرفاً امنیتی
و سیاسی اســت .و به این ها اضافه کنید موج
دســتگیری و ممنــوع الخروجــی طیفی از
هنرمندان که اعتراض شــدید قاطبه اهالی
هنر را در پی داشت و البته کشف حجاب عده
دیگری و خروج از کشور و حمایت از جریانات
منســوب به پهلوی از ســوی عده دیگری از
هنرمندان.
دوازدهم بهمن مــاه ۱۴۰۱اما پردیس
سینمایی ملت در حالی میزبان نخستین روز
جشــنواره چهل و یکم بود که شرایط حضور
اهالی رسانه و می همانان تقریباً تفاوت جدی
با سال های قبل نداشت .جشنواره فجری که
به طور جدی صحبت از تحریم ان از ســوی
طیف های روشــنفکر ســینما مانند انجمن
منتقدان و بخشی از رسانه ها و ...مطرح بود ،در
حالی به روز اول رسید که هم اهالی رسانه امده
بودند ،هم منتقدان و هم مهمانان .جشنواره ای
که این بار نه با ۲۲فیلم ،که با ۲۴فیلم اغاز شد.
تمام فیلم ها و نشســت های خبری هرچند با
عدم حضور اکثر بازیگران امــا با نظمی قابل
قبول و مطلوب به نمایش درامد ،سینما های
مردمی با بیش از ده درصد مخاطب بیشــتر
پذیرای مخاطبان بودند و اختتامیه جشنواره
نیز با حضور هنرمندان ،مسئوالن و جریانات
فرهنگی کشور درست مانند سالیان قبل برگزار
شد تا سازمان سینمایی و دبیر جشنواره چهل
و یکم از حیث ترتیب در برگزاری و ابعاد شکلی
جشنواره ان هم در این سال خاص و عجیب
سینمای ایران نمره قبولی بگیرند و حتی به
لحاظ شــکلی و نظم در اجرا چند قدم جلوتر
از جشنواره چهلم بایســتند؛ جشنواره ای که
عده ای انتظار تعطیلی اش را می کشیدند نه تنها
برگزار شــد بلکه به لحاظ شکلی بهتر از سال
قبل هم برگزار شــد .و تنها تفاوت جدی اش
که البته اتفاق مهمی اســت و نباید از ان بهسادگی عبور کرد -عدم حضور بازیگرانی بود
که از ماه ها قبل در لبه نزاع با حاکمیت ایستاده
بودند و طبیعی بود که نیایند و حتی ان هایی
هم که امدند عمدتاً لباس های مشکی به تن
کرده بودند .و این مهم ترین تاثیر طیفی بود که
گمان می کردند نیامدنشان جشنواراه تعطیل
می کند .سینماگران و داورانی که مانی حقیقی
فکر می کرد نمی ایند ،امدند و از انها مهم تر
میزان فروش بلیت فیلمهای جشنواره هم نه
تنها کم نشد که ده درصد هم افزایش یافت.
این اما جنبه شــکلی جشــنواره بود .از
حیث محتوا البته باید جشنواره چهل و یکم
را جشــنواره ارگان ها و فیلم اولی ها دانست.
حضور فیلم های ارگانی از سازمان اوج ،حوزه
هنری ،بنیاد سینمایی فارابی ،بنیاد شهید و
بنیاد روایت فتح نکته ای بــود که هرچند در
نگاه اول جشنواره را به یک جشنواره ارگانی
رهنمون می کرد اما از این حیث و از بابت تعداد
اثاری کــه با حمایت ارگان هــای حاکمیتی
را به جشنواره گذاشــته اند تفاوت چندانی با
سال های قبل نداشت؛ مگر ان که امسال تمام
اثار حمایت شده از سوی ارگان های حاکمیتی
به طور صریح از مشــارکت در جشنواره فجر
سخن گفتند و حمایت و مشارکت شان در اثار
مختلف را کتمان نکردند .اتفاق نادرستی که
سالیانی از سوی ارگان های دولتی در جشنواره
فجر اتفاق می افتاد.
نکته مهم دیگر حضور موفق کارگردانان
فیلم اولی در جشــنواره چهل و یکم بود .این
جشنواره میزبان کارگردانانی بود که هرچند
نخستین تجربه کارگردانی بلند سینمایی شان
را تجربه می کردند ،اما توانستند رضایت بخش
و مطلوب در جشنواره حاضر شوند .حضوری
که هرچند به درخشــش نخســتین حضور
چهره هایــی مانند محمدحســین مهدویان
و ســعید روســتایی نبود ،ولی جریان اصلی
جشنواره چهل
و یکم فیلم فجر در
حالی که عده ای
چشم انتظار تعطیلی
ان بودند برگزار شد
تا سینمای ایران
به استقبال نسل
جوانی برود که که
اگرچه اثار اولشان در
جشنواره چهل و یکم
از حیث کیفیت و فرم
تاریخ سازی نکردند،
اما برایند حضورشان
نشان از ظهور
جوانانی می دهد که
قرار است در اینده
سینمای ایران را
متفاوت از انچه که
در دو دهه اخیر شکل
گرفته پیش ببرند
جشنواره را تشکیل می داد و نویدبخش بدنه
تازه سینمایی بود که حاال دیگر قرار نیست با
همان گروه های سابق و قدیمی و گاهی دارای
رانت ادامه یابد.
نکته قابل نقد و تامــل اما عدم توجه اثار
جشنواره چهل و یکم گیشــه و تمرکز بر اثار
حوزه مقاومــت و دفاع مقدس بــود .حضور
تعداد کثیر اثار ارگانی با موضوع دفاع مقدس
مانند اتاقک گلی ،شماره ،۱۰سینما متروپل،
گل های باوارده ،غریب و ...جشــنواره چهل و
یکم را از حیث موضوعــات و محتوا به یکی از
جشنواره هایی تبدیل کرد که شاهد بیشترین
تعداد اثار دفاع مقدســی در ان بودیم .اثاری
که البته معلوم نیســت چقدر بتوانند گیشه
سینمای ایران در ســال اینده را از وضعیت
مهلک و محتضــر فعلی نجات دهــد و البته
کارشناسان معتقدند این اثار ظرفیت چنین
اتفاقی را ندارند و باید شاهد و احتماالً شاهد
شکست اکثریت قریب به اتفاق ان ها در گیشه
سال اتی خواهیم بود .اساساً از میان تمام اثار
تولید شده از سوی ها ارگان ها بعید است اگر به
جز یکی دو مورد مانند بچه زرنگ ،کت چرمی
و غریب باقی اثار مورد حمایــت ارگان های
حاکمیتی بتوانند با توجیه اقتصادی در گیشه
همراه شــوند؛ اتفاقی که باید تصمیم گیران و
مسئوالن و مدیران فرهنگی بیش از همیشه
با ان دقت کنند.
به هرحال اما جشنواره چهل و یکم فیلم
فجر در حالی که عده ای چشم انتظار تعطیلی
ان بودند برگزار شد تا سینمای ایران به استقبال
نسل جوانی برود که که اگرچه اثار اولشان در
جشــنواره چهل و یکم از حیث کیفیت و فرم
تاریخ ســازی نکردند ،اما برایند حضورشان
نشان از ظهور جوانانی می دهد که قرار است در
اینده سینمای ایران را متفاوت از انچه که در دو
دهه اخیر شکل گرفته پیش ببرند .نقطه عطف
در جشنواره چهل و یکم حاشیه های قبلی و
گذرای ان نبود و چیز دیگری بود؛ سالم به نسل
تازه سینمایی ایران.
19
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 19
زیر ذربین
دکرت رضاپورحسین از رشایط هیات انتخاب و گزینش فیلم ها یم گوید:
فیلم های تلخ از جشنواره
حذف نشدند!
اکثر متولدین دهه شــصت و هفتاد دکتر رضا پورحســین را بــه عنوان مجری
پرچالش ترین مناظرات تاریخ این کشور یعنی مناظرات انتخابات سال ۸۸می شناسند
اما ان هایی که به طور تخصصی تر سینما را دنبال می کنند می دانند رضا پورحسین در
دوره های مختلف عضو شورای نمایش بوده و تجربه حضور در هیات داوران جشنواره
فیلم فجر را نیز دارد .در کنار این ها تخصص اکادمیک رضا پورحسین روانشناسی است
و از سال گذشته به عنوان رئیس دانشــکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
فعالیت دارد .عالوه بر همه موارد یاد شده با توجه به تجربه چند دهه حضور در رسانه ملی،
رضا پورحسین گزینه قابل قبولی برای عضویت در هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره
فیلم فجر محسوب می شود .ان هم در دوره ای که بر اساس شایعات دبیر این دوره از جشنواره
فیلم فجر برای انتخاب اعضای هیات داوران و هیات انتخاب با چالش جدی مواجه شده .البته
ش اعضایش
لیست هفت نفره هیات انتخاب با وجود میانگین باالی سنی و یک دست بودن نگر
به این شایعات پایان داد اما از بدو انتشار لیست فیلم های جشنواره دور جدیدی از انتقادات
شروع شد .برای بررسی این حاشیه ها و مسائل جانبی مربوط به هیات انتخاب به سراغ دکتر
رضاپورحسین رفتیم.
بر اساس شــایعات دبیر این دوره
از جشــنواره بــا چالش هایی برای
نهایی کردن اعضای هیات انتخاب
مواجه بوده .خود شــما در وهله اول
حضور در هیات انتخاب را پذیرفتید
یا شرایط خاصی را برای پذیرش در
نظر داشتید؟
خیر .شــرایط خاصی برای حضور در جمع
هیات انتخاب نداشتم .جشنواره فیلم فجر مهم
ترین جشنواره هنری کشور است که در بهترین
ایام ملی ما یعنی دهه مبارک فجر اتفاق می افتد.
حضور دراین جشنواره شــرط الزم ندارد .دبیر
محترم جشــنواره از بنده دعــوت کردند و من
هم پذیرفتم.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
20
خود شــما فکر می کنیــد جای چه
کسانی در هیات انتخاب خالی بود با
چه تفکری یا چه تجربه و رویکردی؟
با فرض اینکه اعضا می توانســت
بیشتر باشد؟
من هم فکر می کنم در انتخاب اثار هنری،
نفرات بیشتری حضور داشته باشند بهتر است.
به نظر من ترکیب متنوع و خوب بود و همه اعضا
تجربیات زیادی در مدیریت و تولید اثار نمایشی
و سینمایی داشــته اند .ضمن اینکه این سوال
می تواند درباره همه ادوار جشنواره مطرح باشد.
باالخره در هر جشنوار ه ای ،جمعی برای انتخاب
و داوری حضور دارنــد و جمعی دیگری حضور
ندارند .مهم این است که اعضای انتخاب و داوری،
سینما را بشناسند و در داوری اثار هنری ،انصاف
و استقالل رای خود را رعایت کنند.
تجربه اعضای هیــات انتخاب قابل
توجه اســت امــا به نظرتــان این
تجربه محوری باعث نشده میانگین
سنی اعضای هیات انتخاب نسبت به
فعالین بدنه سینما زیاد باشد؟
من با هرگونه طبقه بندی که خط کشــی
ایجاد کند ،موافق نیستم .سن و جنسیت و ازاین
قبیل مولفه ها که بوی ســهمیه بندی بدهد ،با
مقوله انتخاب و داوری درتعارض است .مهم ترین
شــاخص های اعضای هیات انتخــاب ،دانش،
مهارت و تجربه در حیطه های مختلف است.
یکی از انتقادهایــی که در این مدت
بارها نسبت به اعضای هیات انتخاب
مطرح شــد یکدســت بودن نگاه
سیاسی و فرهنگی انهاست .نظر شما
در این باره چیست؟
منظور از یکدست بودن چیست؟ این ترکیب
به لحاظی یکدســت و به لحاظ دیگر یکدست
نیســتند .وقتی از برچســب یکدست صحبت
می کنیم ،به نوعی اســتقالل افراد را زیر سوال
می بریم .به عنوان نمونه ممکن است چند نفر با
هم یک حرف را بزنند ،اما یکدست نباشند .فکر و
اندیشه ایستا نیست که ان را با برچسب یکدستی
تقلیل دهیم .فکر واندیشــه ،پویاست ،درحال
تحول و نو شــدن است .اســتفاده از مفاهیمی
چون یکدســتی ،هم جناحی ،و ...برچسب زنی
و قضاوت اســت .خیلی از ماها از قضاوت کردن
دوری می کنیم و یا پز ان را می دهیم ،اما درعمل
با برچسب ها قضاوت می کنیم .همه جمع ها از
لحاظی یکدست هستند و از لحاظی خیر .منطقا
وقتی از برچسب
یکدست صحبت
می کنیم ،به نوعی
استقالل افراد را زیر
سوال می بریم .به
عنوان نمونه ممکن
است چند نفر با هم
یک حرف را بزنند،
اما یکدست نباشند.
فکر و اندیشه ایستا
نیست که ان را با
برچسب یکدستی
تقلیل دهیم .فکر
واندیشه ،پویاست،
درحال تحول و
نو شدن است.
استفاده از مفاهیمی
چون یکدستی ،هم
جناحی ،و ...برچسب
زنی و قضاوت
است .خیلی از ماها
از قضاوت کردن
دوری می کنیم و یا
پز ان را می دهیم ،اما
درعمل با برچسب ها
قضاوت می کنیم
این ســوال موضوعیت ندارد .اما ترکیب هیات
انتخاب با توجه به ســایق متنوع ان ،یکدست
نبوده و دارای ســلیقه های متفاوتی بودند .این
موضوع در بحثهای جدی درباره فیلم ها و جهت
گیری ها ،خود را نشان می داد.
یعنی در انتخاب فیلم ها یکسونگری
وجود نداشته؟
شما ابتدا یک فرض می سازید و براساس ان
سوال می کنید! من یکسونگری کامل ندیده ام.
نگاه به چه؟ نگاه و نگرش واحد به موضوعی که
در ان اجماع وجود دارد ،یکســونگری نیست.
متاســفانه ما از مفاهیم و گزاره ها در جای خود
اســتفاده نمی کنیم .مثال در مفهــوم و فرایند
دیدگاه گیری( )Perspective-takingاز دو
یا چند منظر به یک موضوع نگریسته می شود اما
ممکن است یک برداشــت واحد را نتیجه دهد.
این برداشت واحد مذموم نیســت .لزوما نباید
همه برداشتها به تکثر بینجامد ،بلکه برداشت
و استنتاج یگانه و یکدست ،به واقعیت نزدیکتر
است .این اشتباهی است که از داستان اتاق فیل
موالنا برداشت می شود .مولوی نگفته است که
هرکسی از ظن خود چیزی را که درک می کند،
درست است .بله برداشت اوست اما غیر واقعی
است .دراتاق نه ناودان است ،نه ستون است نه
باد بیزن! بلکه فیل اســت .این تکثر غیر واقعی
است ،غلط است و یکســویه نیست .اگر از خود
موالنا کمک بگیریم اواتاق فیل را برای بیت اخر
تصویر کرده اســت که؛ درکف هرکس شمعی
بدی /اختالف از گفتشــان بیرون شدی .دراین
مثال یکدستی برداشــت از یک پدیده ،نقض صفحه 20
کننده واقعیت نیست ،بلکه عین واقعیت است.
بنده برای تکثر دراندیشــه ها و سالیق ،اصالت
قائل هستم و ان را عامل مهمی در رشد فکری
انسان و جوامع می دانم .اما یکسونگری همیشه
ناقض تکثر نیست.
فضای گفتگوها بین اعضــا ،برای
انتخاب فیلم ها چگونه بود؟ چقدر نیاز
به مذاکره و اقناع یکدیگر داشــتید؟
چه نکاتی برای اعضــا غلبه و تاکید
بیشتری داشت؟
به طور مرسوم ،مشاهده فیلم ها یک طرف،
وانتخاب فیلم ها و داوری هنری و فنی یکطرف.
برای اینکه در باره انتخاب و داوری ،اجماع صورت
بپذیرد به اقناع یکدیگر نیاز است .متقاعدسازی
کار اسانی نیست ،باید از استدالل و منطق بهره
جســت تا بتوان بر نظر دیگری تاثیر گذاشت.
دراین جمع نیز در جاهایی که اختالف نظر وجود
داشــت ،بحثهای جدی صورت می گرفت .و در
این بحثها تفاوت ها ،بلکه تفاوت های جدی در
نوع نگاه خود را نشان می داد .در مورد چند فیلم
نیز اختالفاتی وجود داشت که ان اثار از بخش
سوادی سیمرغ خارج شوند.
بــرای گزینــش میــان فیلم هــا
دستور العمل یا تاکیری از سوی ارشاد
یا دبیر جشــنواره وجود داشت که
چه مدل فیلم هایــی تایید یا چه مدل
فیلم هایی رد شوند؟
من دراین خصوص نه توصیه ای شنیدم و نه
پیشنهادی از سوی مسئوالن جشنواره.
چندی پیش وزیر ارشاد تاکید کرد که
در این دوره فیلم سیاه نما وجود ندارد
اساســا فیلمی بود که احساس کنید
تلخ است یا ســیاه نمایی دارد و کنار
گذاشته شود؟
در این دوره نیز همانند ادوار قبل ،فیلم های
تلخ وجــود دارد .البتــه تولیــد فیلمهایی که
اسیب های اجتماعی و معضالت جامعه را مطرح
می کنند نیاز اســت .این فیلم ها برای توصیف
جامعه و البته درمان و اصالح ان ضرورت دارد
.درست اســت که کمی ذائقه انسان را تلخ می
کنند ،اما برای اصالح جامعــه و ایجاد دغدغه
در مدیــران جامعه الزم اســت .فیلم هایی که
هشــدارهای جدی می دهند ،فیلمهای خوبی
هستند ،اما ممکن است مورد استقبال مسئوالن
قرار نگیرنــد اما باید به این نکته توجه داشــت
که نشــان دادن نمونه های تلخ و اســیب های
جامعه با سیاه نمایی و تلخ گرایی متفاوت است.
بهتر اســت دراین خصوص به شــاخص «واقع
گرایی» روی بیاوریم تا از انصاف خارج نشویم.
درواقع گرایی نشان دادن نکات منفی و اسیب
با مثبت اندیشــی منافاتی ندارد .اگر فیلمی به
گونه ای بدی هــا را بزرگ کند کــه گویی هیچ
پدیده مثبتی در جامعه وجــود ندارد ،این واقع
گرایی نیست ،این منفی نگری است .پس نشان
دادن نکات و پدیده های منفی اجتماعی با منفی
اندیشی متفاوت است .این نکته ظریفی است.
هر کارگردانی کــه فیلم تلخ می ســازد ،لزوما
منفی اندیش نیســت ،اما می تواند باشد .برای
ارزیابــی دقیق تر باید به شــاخص واقع گرایی
روی اورد.
جای چه فیلم هایی در سینمای ایران
و در این دوره از جشنواره فجر خالی
است و فکر می کنید الزم بود درباره
موضوع مدنظر فیلمی ساخته شود؟
دراین جشنواره و بســیار از جشنواره های
پیشین ،جای فیلمهای کمدی ،علمی ،تخیلی،
معمایی و اکشــن خالی اســت .جنس فیلم ها
عموما به ســمت مقوله های اجتماعی ،ان هم
درموضوعات محــدود اجتماعی ،می رود .البته
درباره پدیده هــای فرهنگــی اجتماعی مثل
بالگرها و روایت داستان در دل محیط های علمی
چند فیلم وجود دارد که برای ســینمای ایران
خیلی کم است .متاسفانه سبد سینمای ایران
به لحاظ تنوع ژانر و موضوع سبد کاملی نیست.
اما توان دانشی و حرفه ای ان در سینمای خوب
ایران وجود دارد .اینکه چرا به اینجا رسیده ایم،
خوب است در گفتگوهایی اسیب شناسی شود.
نباید این موضوع را فراموش کنیم.
انتقادی که به فیلم های این دوره از
جشنواره مطرح شد این بود که یا اثار
ارگانی هستند و یا بسیاری در فضاها و
سوژه های مشابه ساخته شده اند .این
حرف درست است؟ لطفا در این باره
توضیح دهید.
دراین موضوعــی که گفتید مــن تفاوت
معناداری بین این جشــنواره و جشنواره های
پیشین نمی بینم.
همانطــور که مســتحضرید هیات
انتخاب از مواردی اســت که بیشتر
در ایران وجود دارد و در فستیوال های
خارجی کمتر با چنین شیوه ای پیش
می رود .فکر می کنیــد امتیاز چنین
هیاتی در جشنواره ها به چیست؟
برای انتخاب فیلم برای داوری در جشنواره
روش های متعــددی وجــود دارد .این روش
سال هاست که اجرا می شود .من فکر می کنم
دراین باره بهتر اســت دبیــران ادوار مختلف
جشــنواره فجر و جمعی از تهیــه کنندگان و
کارگردان های با تجربه ان را بررسی کنند .شاید
بهتر باشد براساس مقتضیات زمان ،یک بازنگری
منطقی صورت بپذیــرد .این بازنگــری نباید
مقطعی و در جمع کوچکی صورت بگیرد ،بلکه
شاید بازنگری در یک اکادمی هنری سینمایی با
نتایج خوبی همراه شود.
با توجه به تخصص شما در حوزه روان
شناختی ،ضرورت توجه به درام ها و
تریلرهای روانشناسانه را در سینمای
نشان دادن
نمونه های تلخ و
اسیب های جامعه
با سیاه نمایی و
تلخ گرایی متفاوت
است .بهتر است
دراین خصوص
به شاخص «واقع
گرایی» روی بیاوریم
تا از انصاف خارج
نشویم .درواقع
گرایی نشان دادن
نکات منفی و اسیب
با مثبت اندیشی
منافاتی ندارد
ایران چقدر است؟
خیلی! متاسفانه روانشناسان در دفاتر فیلم
رفت و امد ندارند و همچنین فیلمسازان نیز تا
حد زیادی خود را بی نیاز از دانش روانشناسی
می دانند .روانشــناس مجرب میتواند در سوژه
یابی ،پرداخت سوژه ،شخصیت پردازی ،ترکیب
بندی های هنــری و زیبایی شناســی از ابتدا
درکنار فیلم باشد .مباحث و لحظه های بسیار
زیادی در شــخصیت ،رفتار ،هیجان؛ شناخت،
انگیزه ها ،تیپ های شــخصیتی وجود دارد که
کامال دراماتیک است .به عنوان نمونه تعریفی
که فروید از اضطراب دارد و استفاد او از نمادها و
اسطوره ها برای تبیین مفاهیم روان تحلیلگرانه
دستمایه های دراماتیک هستند که می توانند به
کاتارسیس در مخاطب نیز بینجامدو بسیار اثر
گذار باشند .در این باب ،رویکردها و نظریه های
گوناگونی وجود دارد که مــن ردپایی از ان ها
درســینما ایران نمی بینم ،البته گاهی به این
موضوع توجه شــده اما به طور رایــج خیر! بر
اســاس مشــاهداتم این مفاهیم در تئاتر بهتر
و بیشتر استفاده می شــود ،اما درسینما کمتر
اســت .من فیلم ناب روانشناختی بجز یکی دو
مورد ندیده ام.
هــر از گاهــی در بحرا ن هایی که
در کشــور وجــود دارد بخشــی از
ســینماگران با نوعی اعتراض مثال
تحریم جشــنواره ،واکنش نشــان
می دهند نظرتان درباره واکنش های
این چنینی چیست؟
معتقدم باید مساله اعتراض کامال مشخص
باشد .شخصی که اعتراض و یا تحریم می کند،
باید به طور صریح مشــخص کند کــه به چه
موضوعی اعتراض دارد؟ درچه سطحی اعتراض
دارد؟ چرا تحریم می کند؟ خود فرد به این نتیجه
رسیده یا به بنا به یک رفتار منفعالنه مانند تبعیت
احساسی از دیگران دست به اعتراض می زند؟
اعتراض تصریح شــده و البته همراه با استقالل
فکری بد نیست .می توان حضور داشت و اعتراض
هم داشــت .به نظرم در چنین شــرایطی عدم
حضور توجیه ندارد .بر همین اساس من بیشتر
یک دومینوی احساسی مشاهده می کنم .ضمن
اینکه درهیچ جای دنیا پدیده های اساسی و ملی
تحریم نمی شــوند .هرحرکتی باید با شاخص
منافع ملی عمل شــود .ممکن اســت با روند و
افراد و مدیران موافقت نداشــته باشیم ،اما نفی
ان معنا ندارد.
در میان فیلم ها اثری هســت که در
ذهن شما ماندگار شده باشد و با توجه
به تخصص روانشناســی و نگرش
فرهنگی تان نظر شما را جلب کرده
باشد؟
پاسخ :من معیار نیستم ،اما اثری که ذهن
من را به لحاظ روانشناختی خیلی درگیر کرده
باشد ندیده ام .البته بازی یک بازیگر در ذهن من
باقی مانده است.
21
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 21
زیر ذربین
مروری بر فیلم های بخش سودای سیرمغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر
شکارچیانجوانسیمرغ
چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به دبیری مجتبی امینی بیست و چهار فیلم منتخب خود را کمی دیرتر از
همیشه به اهالی سینما و مخاطبان جشنواره فیلم فجر معرفی کرد .این اثار اکثر توسط کارگران های نسل جوان
و با انگیزه ساخته شده و برخالف دوره های قبلی اسامی مطرح کمتری در این دوره از جشنواره حضور دارند .با این
حال مخاطبان و اهالی سینما امیدوار هستند مانند سال گذشته که مالقات خصوصی ،علفزار و ...با کارگردان های
کار اولیشان درخشیدند ،امسال نیز کارگران های نسل جوان همه را غافگیر کنند و خوش بدرخشتند .در این
بخش مروری به فیلم های جشنواره خواهیم داشت.
انها مرا دوست داشتند
تهیه کننده :محمدرضا رحمانی
کارگردان :محمدرضا رحمانی
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
22
بازیگــران :بهاره افشــاری ،امیرحســین
ارمان ،امیر جعفری ,نسیم ادبی ،شهرام قائدی،
هادی تســلیمی ،علی صالحی ،بهــار نوحیان،
ایرج رحمانی ،الهه داودی ،زهره حمیدی ،لیال
بلوکات ،الهه داوودی ،حسین سلمانی مروست،
ســینا غفاری ،ابراهیم مومنی ،لیال حســنی و
مهدی عالی خانی
داســتان فیلــم :محمدرضــا رحمانی در
کارنامه خود ۶فیلم ســینمایی و یک مستند
دارد که «ان ها مرا دوســت داشتند» پنجمین
فیلم او اســت .فیلم هــای قبلی او بــه نام های
«پریسا»« ،گاهی»« ،دلخون» و «ستایش» به
موضوعات اجتماعی مانند قصاص ،اسیدپاشی
و درگیری هــای به زوج هــا می پرداختند و در
فیلم «انها مرا دوست داشتند» نیز یک مسئله
اجتماعی با رویکرد انســانی طرح می شــود.
رحمانــی در این فیلــم که تولیدش اســفند
سال گذشته اغاز شــده بود ،به ماجرای زوجی
پرداخته که فرزندشــان بیمار می شــود ..این
فیلم با محوریت یک موضوع انســانی ساخته
شــده و بزنگاه های زندگی یک زوج توجه دارد
که گاهی ناهمواره های متعدد در روابط و مسیر
زندگی ادم ها و بخصوص زوج ها ایجاد می کنند.
با همه اینها گویا فیلم جدید رحمانی در مقایسه
با اثار قبلی فضای ارام تری دارد و تنش ها و اوج و
فرودهایش به ان شدتی نیست که در سایر اثار
رحمانی دیده شده است .در خالصه داستانی که
از این فیلم منتشر شده ،امده است :با بعضی ها
مشه ساعت ها در مورد چیزهای خیلی کوچیک
حرف زد و خسته نشــد ،حتی درباره برگ های
پوسیده زیر پاهامون.
اکثر اثار جشنواره
چهل و یکم توسط
کارگران های نسل
جوان و با انگیزه
ساخته شده و
برخالف دوره های
قبلی اسامی مطرح
کمتری در این دوره
از جشنواره حضور
دارند .با این حال
مخاطبان و اهالی
سینما امیدوار
هستند مانند سال
گذشته که مالقات
خصوصی ،علفزار
و ...با کارگردان های
کار اولیشان
درخشیدند ،امسال
نیز کارگران های
نسل جوان همه را
غافگیر کنند و خوش
بدرخشتند
اه سرد
تهیه کننده :سیدرضا محقق
کارگردان :ناهید عزیزی صدیق
بازیگران :علی باقری ،ایمان صدیق ،محمد
اشکانفر ،ساالر دریامج ،امیر شمس ،امیر ارام،
کوروش اشراقی ،حسام رضاییان ،اهورا بهرامی،
برسام بهرامی.
داستان فیلم :بها و بهرام در جاده ای همراه و
همسفر شده اند بی انکه حرفی برای گفتن داشته
باشند .این تمام چیزی است که تاکنون درباره
داستان این فیلم منتشر شده است و بعالوه یک
تصویر که مردی را نشان می دهد که کوران برف
و سرما ،دیگری را روی شانه هایش حمل می کند.
درباره ناهید عزیزی صدیق هم این را می دانیم
که یک فیلم بلند سینمایی در کارنامه دارد و ان
فیلم« ،اه سرد» اســت اما بیش از این به عنوان
بازیگردان ،مشاور کارگردان و یکی از نویسندگان
فیلم نامه در ساخت «دشت خاموش» با احمد
بهرامی همکاری داشــته اســت .همچنین در
فیلم «پل سیزدهم» به کارگردانی فرهاد غریب،
منشــی صحنه بود و البته تهیه کنندگی فیلم
«پناه» بــه کارگردانی احمد بهرامــی را نیز در
کارنامه دارد .عزیزی معتقد اســت فیلمســاز
نمی تواند مســایل فرهنگی زیست بودمش را
نادیده بگیرد و بهتریــن موضوعات برای بازگو
کردن ،نزدیک ترین موضوعات است.
سیدرضا محقق تهیه کننده فیلم ،یک فیلم
دیگر نیز در جشــنواره چهل و یکم دارد به نام
«چرا گریــه نمیکنی» بــه کارگردانی علیرضا
معتمدی و سال گذشتنه نیز با فیلم تقدیر شده
«درب» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت .به
نظر می رســد محقق یکی از گزینه های جدی
برای دریافت جایــزه تهیه کنندگی این دوره از
جشنواره باشد.
بعد از رفتن
تهیه کننده :محمود اقابابایی پور
کارگردان :رضا نجاتی
بازیگران :صابر ابر ،ســارا بهرامــی ،پوریا
رحیمی سام ،بهرام شاه محمدلو ،احترام برومند،
روشنک گرامی ،یســنا میرطهماسب ،خسرو
احمدی ،حامی ترابی صفحه 22
داستان فیلم :ارش بعد از مدت ها دوری به
زادگاهش باز می گردد و به دنبال گمشــده اش
است اما قرار است با موقعیت هایی مواجه شود
که «بعد از رفتن» او پدید امده اند .این اولین فیلم
بلند ســینمایی نجاتی و محصول باشگاه فیلم
اولی های بنیاد ســینمایی فارابی است .نجاتی
پیش از این برای فیلم کوتاه «ارفاق» از چهلمین
جشنواره بین المللی فیلم فجر سیمرغ بلورین را
از ان خود کرده بود اما جوایز این فیلم به همین
مورد ختم نمی شود .بدون تردید فیلم «بعد از
رفتن» محصول همکاری بیشترین جایزه داران
است؛ ارمان فیاض مدیر فیلمبرداری این پروژه
در دوره چهلــم فجر ســیمرغ بلورین بهترین
فیلمبرداری را برای «برف اخر» دریافت کرده
بود.ارش اقابیک مدیر جلوه های میدانی فیلم
در ســی و پنجمین جشــنواره فیلم فجر برای
«رگ خواب»« ،یک روز بخصوص» و «خفه گی»
سیمرغ گرفته بود .محمد برادران مدیر جلوه های
بصری برای فیلم «خروج» ،مســعود سخاوت
دوست طراح موســیقی برای فیلم «موقعیت
مهدی» و عماد خدابخــش تدوینگر برای فیلم
«بی همه چیز» پیش از این ســیمرغ جشنواره
فیلم فجر را به خود اختصاص داده بودند.
پوریا رحیمی سام بازیگر «بعد از رفتن» نیز
برای فیلم «زاالوا» سیمرغ بهترین نقش مکمل
مرد و سارا بهرامی دیگر بازیگر این فیلم سیمرغ
بلورین بهترین بازیگــر نقش اول زن برای فیلم
«دارکوب» را دریافت کرده بودند.
بچه زرنگ
تهیه کننده :حامد جعفری
کارگردان :هادی محمدیان ،بهنود نکویی و
محمدجواد جنتی
صدا پیشــگان :سعید شــیخ زاده -هومن
حاجی عبداللهی
داستان فیلم :محسن پسر بچه ای است که
عاشــق ابر قهرمان های فیلم هاست و همیشه
تالش می کنــد تا با وســایل ابرقهرمانی اش به
هرکس و هرچیزی کمک کند اما در یک اتفاق
نادر ،محســن با حیوانی مواجه می شود که از
گونه حیوانات منقرض شده ایران است .محسن
تصمیم می گیرد تا به ان حیوان هم کمک کرده
دل
و او را به زادگاهش باز گرداند ،اما ســفر به ِ
جنگل ،نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات
منقرض شده دیگر ،شروع یک ماجرای پیچیده
برای محسن است.
گروه هنر پویا که ســاخت انیمیشن های
سینمایی «شــاهزاده روم» و «فیلشــاه» را در
کارنامه دارد این بار بــا همکاری کانون پرورش
در اغوش درخت
تهیه کننده :محمدرضا مصباح و ســجاد
نصراللهی نسب
کارگردان :بابک خواجه پاشا
فکری کودکان و نوجوانان انیمیشن بچه زرنگ را
تولید کرده است؛ انیمیشنی که احتماال سریال
ان نیز در اینده عرضه شود .یکی از کارگردانان
این انیمیشن بهنود نکویی که پیش از این اثاری
مانند «استریپی» و «روبی و جوجه ها» را ساخته
است؛ اولی در لیست اولیه اسکار پذیرفته شده
بود و دومین اثــرش در تلویزیون با اســتقبال
کودکان و نیز بزرگساالن عالقمند به انیمیشن
روبرو شده بود .این کارگردان معتقد است همه
مراحل تولید با دقت و وسواس انجام شده و «بچه
زرنــگ» از دیگر اثار هنر پویا یــک قدم جلوتر
خواهد بود .به نظر می رسد این انیمیشن در چهلم
و یکمین جشنواره فیلم فجر شانس زیادی برای
دریافت جایزه داشته باشد بخصوص از این بابت
که رقیبی در جشنواره ندارد.
چرا گریه نمی کنی؟
تهیه کننده :سید رضا محقق
کارگردان :علیرضا معتمدی
بازیگران :علیرضا معتمدی ،هانیه توسلی،
فرشته حســینی ،مانی حقیقی ،لیندا کیانی،
نهال دشــتی ،علی مصفا ،امیرحسین فتحی و
باران کوثری
داســتان فیلم :علیرضا بعد از دست دادن
برادرش نمی تواند گریه کند .دوستانش با راه های
مختلــف از او دعوت می کنند کــه گریه کند.
داســتان فیلم فعال در همین دو جمله خالصه
شده اما حاشــیه های فیلم یکی دو تا نیست .از
ابراز ناخرسندی بازیگران فیلم به حضورش در
جشــنواره گرفته تا مصاحبه علیرضا معتمدی
درباره غیرقانونــی بودن حضور ایــن فیلم در
جشنواره و بعد اظهارات ســیمون سیمونیان
(مدیر دبیرخانه جشنواره بین المللی فیلم فجر)
درباره بالمانع بودن این فیلم در جشنواره .برخی
از بازیگران فیلم با ارجاع به مسائل چند ماه اخیر،
گفته اند از اینکه نامشــان به واسطه «چار گریه
نمی کنی؟» در جشــنواره امده ،احساس ننگ
دارند و علیرضا معتمدی نیز اعالم کرده بود چون
فیلمش قبل از جشنواره فجر در چند جشنواره
از جمله جشــنواره سائوپائولو شــرکت کرده،
طبق قانون نمی تواند در جشنواره فجر حضور
داشته باشد اما مدیر دبیرخانه بین المللی فیلم
فجر با استناد به فیلم هایی مانند «خون بازی»،
«تی تی» و «خط فرضی» که بعد از شرکت در
جشنواره های خارجی در جشنواره فجر شرکت
کرده بودند ،حضور «چرا گریه نمی کنی؟» را در
چهل و یکمین دوره جشنواره فجر بالمانع دانسته
و حاال این فیلم یکی از پذیرفتگان بخش سودای
سیمرغ این دوره از جشنواره است.
گروه هنر پویا که
ساخت انیمیشن های
سینمایی
«شاهزاده روم»
و «فیلشاه» را در
کارنامه دارد این بار
با همکاری کانون
پرورش فکری
کودکان و نوجوانان
انیمیشن بچه زرنگ
را تولید کرده است؛
انیمیشنی که احتماال
سریال ان نیز در
اینده عرضه شود
بازیگران :مــارال بنی ادم ،جــواد قامتی،
روح اهلل زمانی ،اهورا لطفی و رایان لطفی
داستان فیلم :بحران پیچیده زندگی کیمیا و
فرید که ۱۲سال از ازدواجشان می گذرد ،جهان
زیبای فرزندانشان را بهم می ریزد .کودکانی که
هیچ چیز جز ســادگی و مهربانی را در زندگی
نمی شناسند .فیلم هم بر مدار تالش یک خانواده
برای جلوگیری از فروپاشــی شکل گرفته و در
عین شــاعرانگی ،اندکی ملتهــب و دراماتیک
اســت .این فیلم اولین اثر بلند سینمایی بابک
خواجه پاشا است و نیز اولین محصول مشترک
کانون پــرورش فکری کــودکان و نوجوانان و
سازمان سینمایی ســوره که البته هر کدام به
صورت مستقل فیلم هایی در جشنواره دارند.
بابک خواجه پاشــا اگرچه اولین فیلمش را
ســاخته اما با فیلم های «خورشید» و «محمد
(ص) به کارگرانی مجید مجیدی همکاری داشته
و نیز در فیلم های «قصر شیرین» و «تو می مانی»
به عنوان بازیگر حضور داشته و سریال هایی مانند
«سنه خاطیر»« ،تورشا شیرین» و «عاشورا» از
تولیدات مرکز اذربایجان غربی در کارنامه دارد
و همین تعلق به زادگاه ســبب شده برای خلق
داستان شاعرانه «در اغوش درخت» به فرهنگ
اذری وفادار بماند و اولین فیلمش را در همین
اقلیم بسازد.
روایت ناتمام سیما
تهیه کننده :مجید رضاباال
کارگردان :علیرضا صمدی
بازیگــران :حامد کمیلی ،غزل شــاکری،
مهران احمدی ،مسعود کرامتی ،مریم سعادت،
دانیال نوروش ،محمد حیدری ،مهسا باوفا و ...
ارش سمین زندگی
داســتان فیلم :دکتر ِ
موفقی دارد که خبری در فضای مجازی ،شرایط
خانوادگی او را دستخوش تغییر می کند .فیلم
«روایت ناتمام سیما» داستنان بازی های تلخی
است که رسانه های اجتماعی با زندگی و ابروی
23
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 23
زیر ذربین
ادم ها می کنند و از همین بابت در خالصه داسته
فیلم ذکر شــده« :قرار نیست بخاطر بی ابرویی
گذشته تو ما بی ابرو بشیم ».همین یکی دو اشاره
برای حدس و درک فضای فیلم جدید علیرضا
صمدی کافی است بخصوص برای انها که قبال
فیلم های «بی نامی» و «صحنه زنی» را از همین
کارگردان دیده و به حساســیت های او درباره
مسائل فرهنگی اجتماعی اگاه هستند.
علیرضا صمدی ســیمرغ نقره ای بهترین
کارگردانی برای فیلم «صحنه زنی» را از چهلمین
جشــنواره به ارمغان برده و حاال یک بار دیگر
شانس ان را دارد که خودی نشان بدهد بخصوص
از این بابت که بعد از دو فیلم که با مجید رضاباال
تهیه کننده باسابقه سینما و تلویزیون همکاری
کرده ،بیش از قبل مجرب شــده است« .روایت
ناتمام سیما» محصول بنیاد سینمایی فارابی و
در بخش کارگردانی و شاید در بخش های دیگر
شانس رسیدن به سیمرغ را دارد.
کت چرمی
تهیه کننده :کامران حجازی
کارگردان :حسین میرزامحمدی
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
24
بازیگران :جــواد عزتی ،صابر ابــر ،گالره
عباســی ،پانتها پناهیها ،ستاره پسیانی ،عباس
جمشیدی فر ،مائده طهماســبی ،بهزاد خلج،
امین میری ،محمد صدیقی مهر ،ایدا ماهیانی،
با معرفی سارا حاتمی و با حضور افتخاری رویا
تیموریان و سیامک احصایی
داستان فیلم :انچه به عنوان خالصه داستان
«کت چرمی» از طرف عوامل فیلم منتشر شده
بیشتر به یک مانیفست ناامیدانه شباهت دارد:
گاهی وقت ها باید بین مونــدن و رفتن ،مردن
رو انتخاب کــرد .همین و بیــش از این چیزی
درباره این فیلم نمی دانیــم .از میان اطالعات
مرتبط با فیلم این بخشــش می تواند هیجان
انگیزی باشد که جواد عزتی یک نقش جدی در
فیلم بازی می کند و بعد از «ماجرای نیمروز» و
«مرد بازنده» برای سومین بار با کامران حجاری
همکاری دارد« .کت چرمی» به جز تهیه کننده
مشترک با «مرد بازنده» یک مرد مشترک دیگر
هم دارد؛ «محمدحسین مهدویان که این باره به
عنوان مشاور کارگردان در کنار عزتی و حجازی
قرار گرفته است.
«کت چرمی» محصول بنیاد ســینمایی
فارابی و موسســه ایوان افرینش است و شاید
بتواند بعد از ناکام ماندن عزتی از شکار سیمرغ
بلوریــن بهترین بازیگــر مرد جشــنواره فجر
بخصوص بعد از فیلم «بازنده» ،شــانس تازه ای
به این بازیگر همه فن حریف بدهد.
کاپیتان
تهیه کننده :سیدصابر امامی
کارگردان :محمد حمزه ای
بازیگران :پانته ا پناهی هــا ،پژمان بازغی،
امیرحسین بیات ،بهار نوحیان ،ارغوان شعبانی،
شایان دارمی پور ،پرهام غالملو و...
داستان فیلم« :به من میگن عیسی ،هرکاری
بخوام می کنم .».این جمله را کودکی می گوید
که در بخش کودکان سرطانى بیمارستان اطفال،
بستری است.
عیسی و على که رویاى فوتبالیست شدن
دارند قبل از اخرین عمل سنگین على ،تالش
می کنند که دور از چشم پزشکان و پرستاران به
رویای خود دست یابند .قصه عیسی و دوستش
علی را کارگردانی روایت می کند که جوان است
اما حسابی در سینما مشق نوشته از ساخت فیلم
کوتاه گرفته تا دستیاری و همکاری با کارگردانان
صاحب نام سینمای ایران .او فیلم اولش را با نام
«اذر» روی پرده فرســتاد و «کاپیتان» دومین
فیلم حمزه ای است که به نظر می رسد برخالف
فیلم اولش ،داستانی شــاعرانه و لطیف داشته
باشد و دست کم از اکشن کاری های فیلم «اذر»
در ان خبری نباشد.
تهیه کنندگی «اذر» را نیکی کریمی برعهده
داشت و خودش در فیلم نقش اذر را بازی کرده
بود و بهناز شفیعی مربی موتورسواری و بدلکاری
او در فیلم بود .بعید به نظر می رســد فیلم دوم
حمزه ای حواشی زیادی داشته باشد و چه بسا
داستانش دل خیلی ها از جمله داوران جشنواره
را ببرد.
وابل
تهیه کننده :سپهر سیفی
کارگردان :تورج اصالنی
نویسنده :تهمینه محمدی
بازیگران :ازاده زارعی ،نوید پورفرج ،فرید
سجاد حسینی و رامین راستاد
داستان فیلم :اهالی یک روستا بعد از سیل،
بی خانمان شده و در یک ایستگاه متروک قطار
به طور موقت زندگی می کنند اما اتفاقی ،مسیر
حوادث را تغییر می دهد .ایــن چهارمین فیلم
وابل چهارمین
فیلم تورج اصالنی
است در حالی که با
وجود عالقه اش به
کارگردانی و تجربه
بازیگری در چند
فیلم ،همچنان نامش
به عنوان فیلمبردار
سینمای ایران
شناخته می شود .هیچ
کدام از سه فیلمی
که اصالنی پیشتر
ساخته مورد اقبال
تماشاگران و منتقدان
قرار نگرفته و بعید
است این فیلم چهارم
هم چندان جذابیتی
برای تماشاگران
سینما داشته باشد
تورج اصالنی است در حالی که با وجود عالقه اش
به کارگردانی و تجربــه بازیگری در چند فیلم،
همچنان نامش به عنوان فیلمبردار ســینمای
ایران شناخته می شود .هیچ کدام از سه فیلمی
که اصالنی پیشتر ساخته مورد اقبال تماشاگران
و منتقدان قرار نگرفته و بعید اســت این فیلم
چهارم هم چندان جذابیتی برای تماشــاگران
سینما داشته باشد .اصالنی به عنوان فیلمبردار
«مالیخولیا»« ،اشــغال های دوست داشتنی»،
«ســن پطرزبورگ» و البته «فصــل کرگدن»
به کارگردانی بهمن قبادی شــناخته می شود.
هر چقدر نــام این فیلم ها اشناســت در عوض
ســاخته های اصالنی چندان نام اشنا نیستند و
کمتر کسی «بی سرزمین»« ،جینگو» و «حمال
طال» را به خاطر دارد و اگر تصویری از این فیلم ها
در ذهن مانده باشد احتماال مربوط به کسیه های
اویزان و چکه های گندابــه فیلم «حمال طال»
است.
های پاور
تهیه کننده :مهدی عظیمی و اباذر جوکار
کارگردان :هادی محمدپور
نویسنده :امیر شایان مهر و هادی محمدپور
بازیگــران :اتابک نادری در نقش شــهید
ستاری ،سپیده خداوردی ،مهرداد ضیایی ،ارمان
جوکار ،مجید پتکی ،الناز اســماعیلی ،حسین
باقریان و علی رام نورایی در نقش شهید بابایی
داســتان فیلم :افتخارات عملیات والفجر
هشت و سرنگونی ۷۸جنگنده بعثی دستمایه
تولید این فیام بوده است .محمدپور معقتد است
این فیلم از هر انچه که مخاطب از شهید ستاری
و عملکردهایش درفیلم ســینمایی «منصور»
دیده متفاوت تر اســت چرا که در «های پاور»
به ظرفیت های علمی ،جســارت کاری و دانش
این شهید پرداخته و خصوصیات فردی و حتی
زندگی شخصی او نقشی در تولید این فیلم ندارند
بلکه جایگاه بسزای شهید ستاری و تفکرات بکر
ایشــان در مســیر ارائه راهکارهای مطلوب به
پدافند هوایی ارتش در دست یافتن به موفقیت
در چند عملیات از جملــه عملیات غرورافرین
والفجر هشت است که معیار ساخت «های پاور»
بوده اســت .این فیلم در منطقه پدافند هوایی
اصفهان و پایگاه شکاری اصفهان و شهر اصفهان
فیلمبرداری شده و در کنار صحنه های اکشن،
کمی از کمدی نیز بهره برده است.
هادی محمدپور از کارگردانان جوان عرصه
ســینما از که با تهیه کنندگــی در حوزه تئاتر
و موســیقی پا به دنیای هنر گذاشــت و بعد از
ساخت چند فیلم کوتاه به سراغ اولین فیلم بلند
سینمایی اش یعنی «های پاور» رفته است. صفحه 24
هفت بهارنارنج
تهیه کننده :محمد کمالی پور
کارگردان :فرشاد گل سفیدی
نویسنده :احمد رفیعزاده
بازیگــران :ســارا رســول زاده ،هومــن
حاجی عبدللهی ،فرهاد اییــش و فرج اهلل گل
سفیدی ،علی نصیریان ،الدن مستوفی
داستان فیلم :قصه عشق اساطیری شمس و
طلعت .این تمام چیزی است که درباره داستان
فیلم «هفت بهــار نارنج» می دانیــم .این فیلم
در سال 1399ساخته شــد .پروانه اولیه فیلم
برای تولید ویدئویی صادر شــده بود و بعد قرار
شد در قالب یک فیلم ســینمایی ساخته شود.
گل سفیدی که از فیلمبرداران نام اشنای سینما
و تلویزیون اســت ،این فیلم را با توجه به حال
و هوای عاشــقانه فیلم به صورت سیاه و سفید
تصویربرداری کرده و به جــز اینکه برای اولین
بار در این فیلم روی صندلی کارگردانی نشسته،
به عنوان بازیگر در کنــار علی نصیریان و فرهاد
ائیش و دیگــر بازیگران فیلــم ،مقابل دوربین
قرار گرفته اســت .در کارنامه گل ســفیدی به
عنوان فیلمبــردار می توان اثار بــه یادماندنی
مانند پایتخــت 2و 5و 6را نام برد و همین طور
معراجی ها ،گاندو ،اخراجی ها و به وقت خماری
و بسیاری فیلم ها و سریال های دیگر .باید دید او
اولین تجربه کارگردانی را چطور از سر گذرانده و
مانند دیگر فیلمبردار کشورمان تورج اصالنی در
مقام کارگردانی ،ناموفق خواهد بود یا برعکس.
یادگار جنوب
تهیه کننده :مجتبی رشوند
کارگردان :پدرام دوماری و حسین پورامیری
نویسنده :پدرام دوماری و حسین پورامیری
بازیگران :وحید رهبانی ،الناز شاکردوست،
پژمان جمشــیدی ،مســعود کرامتی ،ســاناز
سعیدی با حضور سحر دولتشاهی و صابر ابر و ....
داستان فیلم :وحید در جستجوی قلب اهدا
شده ی همســرش است و مســیر این جستجو
از عشــق و خیانت عبور می کند .نویســندگان
فیلم که کارگردانی ان را هــم برعهده دارند ،در
نگارش فیلمنامه سریال نمایش خانگی «یاغی» و
فیلمنامه «شنای پروانه» با محمد کارت همکاری
کرد ه بودنــد« .یادگار جنوب» اوایل تابســتان
امسال در تهران ،گرمســار و قشم فیلمبرداری
شده و یکی از پربازیگرترین فیلم های جشنواره
چهل و یکم به حساب می اید .فیلم قبلی این دو
کارگردان جوان با عنوان جاندار که در سال ۹۷
ساخته شد ،در سی وهفتمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش
نگاه نو شد و از سوی مخاطبان و منتقدان مورد
تحسین قرار گرفت .فیلم تازه این دو کارگردان
نتیجه همکاری انها در چند فیلم کوتاه ،نوشتن
فیلمنامه های موفــق و البته فیلمنامه ناموفقی
مانند «ما همه با هم هستیم» و فیلم «جاندار»
است حکه برای دو جوان دهه هفتادی که از 23
سالگی فیلم ساختن را شروع کرده اند ،تجربه های
قابل اعتنایی محسوب می شود« .یادگار جنوب»
می تواند یکی از شانس های جایزه کارگردانی این
دوره از چشــنواره فیلم فجر باشد به شرط انکه
مسیر تجربه اندوزی این دو کارگردان جوان رو
به جلو بوده باشد .شاید اگر جشنواره چهل و یکم
فرصت انتخاب بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را
فراهم می کرد ،یک بار دیگر نام این دو کارگردان
با «یادگار جنــوب» در خاطره ها می ماند اما در
غیاب این بخش درخشش انها دشوارتر از قبل
به نظر می رسد.
هوک
تهیه کننده :علی اشتیانی پور
کارگردان :حسین ریگی
بازیگران :امیر جعفری و امیرمهدی ژوله
داستان فیلم :حســین ریگی سال گذشته
فیلم خــوب «لیپــار» را با موضوع کــودکان و
نوجوانان در سیستان و بلوچستان به جشنواره
فیلم کــودکان و نوجوانان اورد و حــاال با فیلم
جدیدش «هوک» به جشنواره فیلم فجر می اید.
این فیلم هم درباره زادگاه ریگی یعنی اســتان
سیستان و بلوچستان است اما فضای ان با «لیپار»
متفاوت است .این فیلم داستان جوانی است که
به تغییر و قهرمانی فکر می کند و در این مسیر
جایگاه خود را تالش می کند که ارتقا بخشــد
البته گذشته ای تلخ باعث شده این جوان عالوه
بر قهرمانی به فکر انتقام نیز باشد .کارگردان این
فیلم معتقد است سیستان و بلوچستان همواره با
موضوعاتی چون فقر ،قاچاق ،مواد مخدر و اشرار
به مردم معرفی شده و همین نگاه باعث شده تا
مردم در شهرها و مناطق دیگر با واقعیت سیستان
و بلوچستان اشنا نشوند .به اعتقاد ریگی ساخت
اثاری مانند «هوک» که به زندگی ،اداب و رسوم،
ســنت ها ،جغرافیا و فرهنگ مردم سیستان و
بلوچستان می پردازد مورد توجه مخاطبان قرار
می گیرد و برخالف تصور فیلم های تولید شده در
شهرستان ها اگر از کیفیت الزم برخوردار باشند،
عالقمندان را به سینما خواهند کشاند .این فیلم با
سرمایه گذاری بنیاد سینمایی فارابی تولید شده،
یک ملودرام اجتماعی اســت که لحن حماسی
دارد و بخش هایی از ان نیــز در چابهار و تهران
تصویربرداری شده است.
استاد
تهیه کننده :بهروز افخمی
کارگردان :سیدعماد حسینی
«هوک» که
به زندگی ،اداب و
رسوم ،سنت ها،
جغرافیا و فرهنگ
مردم سیستان و
بلوچستان می پردازد
مورد توجه مخاطبان
قرار می گیرد و
برخالف تصور
فیلم های تولید شده
در شهرستان ها
اگر از کیفیت الزم
برخوردار باشند،
عالقمندان را به
سینما خواهند کشاند
بازیگران :حسن معجونی ،هدیه حسینی نژاد،
سجاد بابایی ،حوریه مقدم و مهدی ابوحمزه
داستان فیلم :این فیلم یکی از اثار جنجالی
جشنواره چهل و یکم فجر خواهد بود؛ داستان
فیلم به موضوع تعرض و ازار و اذیت جنســی
می پردازد که در سال های اخیر جنبشی به نام
MeeTooرا در سراسر جهان شکل داده است.
درباره جزئیات داستان این فیلم خبری منتشر
نشده اما فیلمنامه اش بر اساس برداشت ازادی از
نمایش نامه «اولئانا» اثر دیوید ممت شکل گرفته؛
نمایشنامه ای که درباره چالش قدرت میان یک
استاد دانشگاه و یکی از شاگردان دختر است .این
دانشجو استادش را به ازار جنسی متهم می کند
و بدین ترتیب ،شانسش برای رسیدن به درجه
استاد ممتازی به خطر می افتد.
سیدعماد حسینی کارگردان این فیلم ،عضو
هیئت علمی دانشگاه است و کارگردانی «تهران،
خانی ابــاد »۱۳۶۶ ،را در کارنامــه دارد که در
جشنواره مختلفی در سراسر جهان مورد توجه قرار
گرفتهاست«.استاد»اولینفیلمبلندسینماییاین
کارگردان است و با مشاوره محمدحسین مهدویان
و محمدرضا اصالنی ســاخته شده است .سجاد
بابایی که در حوزه تئاتر فعال بود و اخیرا ًبازی او در
سریال «خسوف» و فیلم «مرد بازنده» مورد توجه
قرار گرفته است ،در فیلم سینمایی «استاد» نقشی
متفاوت ایفا کرده است.
پرونده باز است
تهیه کننده :علی قائم مقامی
کارگردان :کیومرث پوراحمد
25
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 25
زیر ذربین
بازیگران :پژمان بازغــی ،محمدرضا غفاری،
نسیم ادبی ،حسین پاکدل ،شادی مختاری ،علی
باقری ،ســام قریبیان ،مه لقا باقری ،پویا نجفی،
راشینربی،مهبدجهان نوشومحمدمتینستاری
داســتان فیلم :فیلــم جدیــد کارگردان
قصه های مجیــد ،فضایی جنایی و داســتانی
ملتهــب دارد« .پرونده باز اســت» درباره یک
نوجوان 15ساله به نام فرهاد است که ناخواسته
مرتکب قتل شده و حاال در انتظار حکم دادگاه
اســت .پوراحمد بعد از موفقیت فیلم «اتوبوس
شب» تقریبا 5سال فیلم نساخت تا اینکه سال
1390تصمیم گرفت به تهیه کنندگی یکی از
بازیگران ســینما ،فیلمی با عنوان «پرونده باز
اســت» را جلوی دوربین ببرد امــا در ان زمان
سال مسئولین وقت سینمایی به این فیلم مجوز
ســاخت ندادند .او حاال این فیلم را ســاخته و
برخالف برخی شایعات درباره غیبت این فیلم
در جشنواره فیلم فجر ،فرم حضور در جشنواره و
نسخه اولیه فیلم «پرونده باز است» برای بازبینی
به دبیرخانه جشــنواره چهل و یکم ارسال شده
است« .پرونده باز است» جزو معدود فیلم های
این دوره جشنواره است که با سرمایه شخصی
تولید شده و سومین تجربه همکاری قائم مقامی
به عنــوان تهیه کننــده و پوراحمــد به عنوان
کارگردان بعد از دو فیلــم «کفش هایم کو؟» و
«تیغ و ترمه» به حساب می اید .بخش عمده ای
از این فیلم در زندان قزل حصار و کانون اصالح و
تربیت فیلمبرداری شده است.
شماره ۱۰
تهیه کننده :ابراهیم اصغری
کارگردان :حمید زرگرنژاد
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
26
بازیگران :سیامک صفری ،مجید صالحی ،
مهدی زمین پرداز و بهرنگ علوی
داســتان فیلم :دربــاره اســرای ایرانی در
بازداشــتگاه عراق فیلم های متفاوتی ســاخته
شده از فیلم های حماسی گرفته تا اثار کمدی.
«شــماره 10گریخت» یکی از این فیلم هاست
که لحن کمدی دارد .بودجــه این فیلم را بنیاد
سینمایی فارابی متقبل شده و داستانش درباره
فرار یکی از اسرای ایرانی از اسارتگاه های زندان
رژیم بعث عراق اســت .فیلــم در اطراف تهران
تصویربرداری شــده و چهارمیــن فیلم بلند
زرگرنژاد بعد از «پایان خدمــت»« ،ماهورا» و
«برای مرجان» اســت .ابراهیم اصغری پیش از
این فیلم سینمایی «تک تیرانداز» را تهیه کرده
بود که فیلمی درباره حضور حماســی شــهید
عبدالرســول زرین ،بهترین تک تیرانداز دوران
دفاع مقدس بود و در جشــنواره سی و نهم فجر
با استقبال تماشاگران مواجه شــد و به عنوان
بهترین فیلــم ملی نیز معرفی شــد .همکاری
اصغری و زرگرنژاد در «شــماره 10گریخت»
به تولد یک اثر دفاع مقدســی دیگر انجامیده
که می تواند یکــی از دیدنی های ایــن دوره از
جشنواره باشد و چه بسا بار دیگر توجه مخاطبان
و داوران جشــنواره را به خود جلب کند .تجربه
مستندســازی در کارنامه زرگرنژاد نویدبخش
واقع گرایی در فیلم «شماره 10گریخت» است
که برای یک اثر کمدی مزیت مهمی محسوب
می شود.
جنگل پرتقال
تهیه کننده :رسول صدرعاملی
کارگردان :ارمان خوانساریان
بازیگران :سارا بهرامی و میرسعید مولویان
داستان فیلم :مهر ماه امسال بود که رصول
صدرعامی پروانه ساخت فیلم «جنگل پرتقال»
را گرفت و کارش را در مقام تهیه کننده شــروع
کرد .او که به تولید فیلم باکارگردان های جوان
عالقمند است و در سال های اخیر در حال تولید
فیلم های ســینمایی با کارگردانی فیلمسازان
جوانی است که اولین فیلم های بلند سینمایی
خود را می ســازند ،این بار با ارمان خوانساریان
همکاری کرده اســت .این اولین باری اســت
که خوانســاریان یک فیلم بلند ســینمایی را
کارگردانی می کند امــا در کارنامه او فیلم های
کوتاهی چون «بن بست»« ،سایه فیل» و «سبز
کله غازی» دیده می شــود که در جشنواره های
ملــی و بین المللی مورد توجه قــرار گرفته اند.
خوانساریان فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده
هنر و معمــاری و کارگاه فیلمســازی عباس
کیارستمی اســت .او همچنین به همراه مجید
برزگر نویســندگی فیلم «ابر بارانش گرفته» را
به عهده داشته و حاال فیلمی ساخته که از جزئیات
ان اطالعات چندانی در دست نیست .در خبرها
امده که «جنگل پرتقــال» یک درام اجتماعی
است و احتماال مانند «شنای پروانه» اولین فیلم
محمد کارت که صدرعاملی تهیه کنندگی اش را
برعهده داشت ،قابلیت جذب مخاطب را خواهد
داشــت .بودجه تولید «جنگل پرتقال» را بنیاد
سینمایی فارابی تامین کرده و به اخرین مراحل
تولید رسیده است.
سینما متروپل
تهیه کننده :سیدحامد حسینی
کارگردان :محمدعلی باشه اهنگر
بازیگران :رضا کیانیان ،پریــوش نظریه و
هومن برق نورد
داســتان فیلــم :درباره ســال های جنگ
تحمیلی قصه های زیادی در ســینمای ایران
روی پرده رفته و گونه ای به نام «فیلم های دفاع
سینما متروپل
فیلمی که به
روزهای جنگ
می پردازد و قصه اش
به سینما در روزهای
جنگ اختنصاص
دارد .این فیلم
در شهر ابادان
تصویربرداری شده
و جزو اثار سنگین
سینمای ایران
محسوب می شود
مقدسی» را پدید اورده است اما جالب اینجاست
که درباره خود ســینما در روزهای جنگ و در
کشمکش سال های دفاع مقدس کمتر فیلمی
ساخته شده اســت .محمدعلی باشه اهنگر به
عنوان یک فیلمساز خوزستانی که همیشه درباره
جنگ و تبعات انه دغدغه داشــت ،به سراغ این
موضوع کمتر مطرح شده رفته و فیلم «سینما
متروپل» را ساخته است؛ فیلمی که به روزهای
جنگ می پردازد و قصه اش به سینما در روزهای
جنگ اختنصاص دارد .این فیلم در شهر ابادان
تصویربرداری شده و جزو اثار سنگین سینمای
ایران محسوب می شــود؛ فیلم های که داستان
انها با بودجه و امکانات قابل توجهی ســاخته
می شوند .باشه اهنگر پیش از این در همکاری
با سیدحامد حسینی فیلم سینمایی «سرو زیر
اب» را ساخته بود که به موضوع شهدای گمنام
اقلیت مذهبی و اتفاقاتی که در معراج شــهدا و
نورد لوله اهواز افتاده ،می پرداخت .این کارگردان
همچنین فیلم «ملکــه» را در کارنامه دارد که
جوایز بســیاری برایش به همراه داشته و بعید
نیست که «ســینما متروپل» یکی از فیلم های
کنجکاوی برانگیز این دوره از جشنواره باشد.
غریب
تهیه کننده :حامد عنقا
کارگردان :محمدحسین لطیفی
بازیگران :بابک حمیدیــان ،مهدی زمین
پرداز ،امیر اقایی ،لیندا کیانی ،حسین پاکدل
داستان فیلم :با وجود کارگردان نام اشنایی
مانند محمدحســین لطیفی که ســابقه قابل
اعتنایی بخصوص در تلویزیون و سریال سازی
دارد ،و علی رغم نام حامد عنقا به عنوان نویسنده
زمانی فیلم «غریب» مورد توجه قرار گرفت که
عکس بابک حمیدیان در نقش شهید بروجردی
منتشر شد.
حمیدیان در ایــن فیلم مقطــع کوتاهی
از زندگی شــهید بروجردی را بــازی می کند.
شــنبده ها حاکی از ان اســت که ایــن فیلم، صفحه 26
شــمایلی از احواالت باطنی ،ســبک زندگی و
شیوه فرماندهی شــهید بروجردی را با نگاهی
به دوره ای کوتاه از زندگی و تالش او برای ایجاد
اتحاد در غرب کشور ،به نمایش می گذارد.
فیلمنامه این اثر بر اســاس منابع مستند و
پژوهش های مختلف همچون کتاب «محمد؛
مسیح کردســتان» اثر نصرت اهلل محمودزاده و
دیگر اسناد تازه یافته ،نوشته شده و محمودزاده
نیز به عنوان مشاور در کنار تولیدکنندگان این
فیلم بوده است .کارگردان فیلم و نیز بازیگر نقش
شــهید بروجردی نیز تجربیــات قابل اعتنایی
از فیلم هــای دفاع مقدســی در کارنامه دارند؛
محمدحسین لطیفی «روز سوم» را ساخته که
جایزه بهترین فیلم جشــنواره سی و پنجم را از
ان خود کرده و بابک حمیدیان هم در فیلم های
«مزرعه پدری»« ،چ» ۵۰« ،قدم اخر»« ،سرو زیر
اب» و «طبل بزرگ زیر پای چپ» سینما دفاع
مقدس را تجربه کرده بود .این فیلم یکی از چهار
فیلم جشنواره امسال است که تهیه کنندگی ان
را سازمان اوج برعهده داشته است.
سرهنگ ثریا
تهیه کننده :جلیل شعبانی
کارگردان :لیلی عاج
بازیگران :ژاله صامتی
داســتان فیلم :زندگی یــک زن در پادگاه
اشرف؛ این تمام چیزی است که درباره داستان
فیلم «سرهنگ ثریا» منتشر شده و البته به عالوه
اینکه این فیلم را لیلی عاج کارگردانی کرده است.
عاج اگر چه ســینما خوانده و از سینمای جوان
کارش را شروع کرده اما در نمایشنامه نویسی و
تئاتر به شهرت رسیده و بیشتر اثارش به واسطه
نگاه لطیف و شــاعرانه به موضوعــات دردناک
جامعه مورد توجه بوده است تا انجا که لیلی عاج
را یکی از پدیده های تئاتر می دانند.
عاج کارگردان نمایش هایی نظیر «خواب
زمســتانی»« ،قندخون» و «کمیته نان» را به
صحنه برده و حاال اولین فیلمش در جشــنواره
فیلم فجر ،یکی از متفاوت ترین هاســت چون
پیش از این کمتر داستانی درباره پادگان اشرف
و زندگی یک زن در این پادگاه در سینما به روی
پرده رفته است .داستان فیلم با یک مالقات اغاز
می شود اما اطالعات بیشــتنری درباره اش در
دست نیست .از بازیگران این فیلم نیز اطالعاتی
منتشر نشده و البته فیلم ،اولین اثر سینمایی یک
کارگردان مجرب در تئاتر اســت که همه اینها
در کنار هم «ســرهنگ ثریا» را به یکی از اثار
کنجکاوی برانگیز چهل و یکمین جشنواره فیلم
فجر بدل کرده است.
پاالیشگاه (گل های باوارده)
تهیه کننده :سعید سعدی
کارگردان :مهرداد خوشبخت
بازیگران :نادر سلیمانی و بانیپال شومون
داســتان فیلم :یکی از پروژه های سنگین
سینما در سال جاری «پاالیشــگاه» است که
فیلمبرداری ان بیشتر از 3ماه به طول انجامیده
و بازیگران زیادی در ان حضور دارند.
این فیلم به موضوع مهندســی جنگ در
دوران هشــت ســال دفاع مقدس می پردازد و
داســتانی در پاالیشــگاه نفت ابادان را روایت
می کند .قصه فیلــم دربــاره جابه جایی تمام
تجهیزات و امکانات پاالیشــگاه ابادان در زمان
حصر اســت .این فیلم روح جمعی رزمندگان
نخبه و تیزهوش جنگ را به نمایش می گذارد؛
جوانانــی که زیر موشــک باران ،با مهندســی
دقیق نفت کشور را به عنوان مهم ترین سرمایه
اقتصادی حفظ می کردند و حتی به ان سوی دنیا
می فرســتادند .حمید فرخ نژاد یکی از بازیگران
این فیلم سینمایی بود که بخشی از دستمزدش
را برای حضور در این پروژه دریافت کرده اما بعد
از مهاجرت به امریکا و حواشی اخیر ،از پروژه کنار
گذاشته شد و حاال نادر سلیمانی جایگزین او در
پروژه سینمایی پاالیشگاه است.
مهرداد خوشــبخت در کارنامه خود سابقه
کارگردانی یک فیلم دفاع مقدسی و در فضای
جنوب کشور دارد که «ابادان یازده »60است.
همان طور که فیلم قبلی او در یک رادیو ساخته
شــد ،فیلم جدید این کارگردان هــم در یک
پاالیشگاه به تصویر کشیده شده است.
اتاقک گلی
تهیه کننده :داوود صبور
کارگردان :محمدعلی عسگری
داستان فیلم :نجات یک دختر کرد از دست
منافقان توســط رزمندگان لشــکر 27محمد
رســول اهلل(ص) و به شهادت رســیدن 13تن
از رزمندگان این لشــکر ،داستان فیلم «اتاقک
گلی» است که بر اساس واقعیت ساخته شده و
نکته جالب توجه اینکه تهیه کننده این فیلم خود
یکی از رزمنده هایی اســت که برای نجات این
دختر همراه دیگر همرزمانش وارد این عملیات
می شود .داوود صبور پیش از این در تولید فیلم
سینمایی «درخت گردو» نیز مشارکت داشته
که به موضوع بمباران شیمیایی شهرهایی مانند
سردشت اختصاص داشت.
فیلم «اتاقــک گلی» از تولیــدات انجمن
سینمای انقالب اســامی است که با مشارکت
باغ موزه ملی دفاع مقدس و بنیاد شــهید در در
شهرستان جوانرود از توابع استان کرمانشاه تولید
شده و روایت متفاوتی است از عملیات مرصاد در
کرمانشاه .تهیه کننده فیلم می گوید :خانه گلی
نمادی واقعی از ســرزمین ایران در دوران دفاع
مقدس است که همه برای محافظت از ان به پا
خواستند و از خود رشادت ها و شجاعت ها نشان
دادند و خانه شان که همان سرزمین شان هست
را حفظ کردند عین کاری که مردم روســتای
«شیان» اســام اباد غرب در حمله منافقین
انجام دادند با اتحاد و همدلی در کنار نیروهای
مسلح انها را بیرون انداختند.
عطرالود
تهیه کننده :یوسف منصوری
کارگردان :هادی مقدم دوست
خانه گلی نمادی
واقعی از سرزمین
ایران در دوران دفاع
مقدس است که همه
برای محافظت از
ان به پا خواستند و
از خود رشادت ها و
شجاعت ها نشان
دادند و خانه شان که
همان سرزمین شان
هست را حفظ کردند
عین کاری که مردم
روستای «شیان»
اسالم اباد غرب
در حمله منافقین
انجام دادند با اتحاد
و همدلی در کنار
نیروهای مسلح انها
را بیرون انداختند
بازیگــران :مصطفــی زمانــی و هــدی
زین العابدین
داستان فیلم :اگر فیلم های «سر به مهر» و
«هیهات» را دوست داشته اید احتماال از تماشای
«عطرالود» هــم لذت خواهید بــرد .این فیلم
در ادامه نگاه ســینمایی هادی مقدم دوست به
قصه گویی در ســینما ساخته شــده و عشق را
دســتمایه قرار داده اســت .این فیلم با نگاهی
انســانی به دغدغه هــای اخالقی بشــ ِر امروز
می پردازد و نگاهی خــاص و متفاوت به مقوله
عشق دارد؛ عشقی که با دغدغه ها و مسائل روز
درگیر شده و مشخص نیست که چه بر سر این
عشق خواهد امد.
«عطرالود» ماجرای جوانی نابغه در حوزه
عطرسازی است که شانس به او رو می کند و قرار
می شود با همراهی همسرش ساخت یک عطر
را شروع کند.
در ادامه این ماجرا این زوج متوجه می شوند
قرار است به زودی فرزندی به دنیا بیاورند اما یک
بیماری غیرقابل درمان باعث می شــود زندگی
جوان عطرساز سیاه شود و همه چیز به فروپاشی
نزدیک شود.
فیلم «عطرالود» محصول سازمان سینمایی
سوره حوزه هنری اســت ،تصویربرداری ان به
پایان رسیده و در جشنواره فجر امسال می تواند از
جمله اثاری باشد که مورد توجه قرار می گیرند.
27
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 27
زیر ذربین
گفت وگوابمهدیمسعودشاهیدبیرجشنوارهفیلمفجردرسال ۸۸و۸۹
سال ،۸۸دستم را به سمت
معترضین دراز کردم
علیرضا گرانپایه
جشنواره سال ۸۸را با امر و نهی
برگزار نکردم
جشــنواره ۸۸را شــما بررســی کنید و
ماجراهایی که در جشنواره ۸۸گذشت؛ یعنی
۲۸و ســال بعدش هم ،۲۹به نظر من ســابقه
ندارد از این نوع مشارکت و همکاری و همدلی
بین سینماگران و مســئولین اجرایی .خود این
اتفاق بزرگی بود .من با ظرفیت خود سینما وارد
جشنواره بیست وهشتم شدم .ظرفیت سینما که
افرادش ادم های صاحب نظر ،با سابقه ،باتجربه،
از نظر فنی ،تکنولوژی شــما بررسی کنید هیچ
جشنواره ای را شــما پیدا نمی کنید که مراسم
افتتاحیه و اختتامیه ان چنانی داشــته باشــد.
من ،عذرخواهی می کنم از خودم می گویم ،اما
سال ۸۸من به خاطر ان سابقه و ُحسن روابطم
با دست اندرکاران سینما موفق شدم با خودشان
جشنواره را برگزار کردم .من اص ً
ال به صورت فردی
نگاه نکردم که بگویم حرم من همین است و شما
هم باید گوش کنید .نه دعوت کردم و همه امدند.
علی رغم اینکه خیلی ناراحت شدند از اینکه من
دبیر شده بودم .جمله ای که یکی از این عزیزان
در جلسۀ خودشــان به کار برده بود ،گفته بود
کاش مسعود شــاهی دبیر نمی شد که ما الاقل
این تصمیمی که گرفتیم را اجرایی می کردیم.
حاال مسعودشاهی امده و دســتش را به طرف
تک تک این عزیزان دراز کرده ،از کارگردان ها،
از هنرمندان به هرحال صاحبان ســینما ،از ان
طرف تهیه کننده ها .یعنی من اص ً
ال جدا نبودم از
این مجموعه ،به همین دلیل از جنس خودشان
امدیم.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
28
هرکسی امده به نوعی کار قبلی ها را
تخطئه کرده است
ببینید جشنواره یک جریان عمومی و جریان
مشــارکت فکرها و اندیشه هاســت .یعنی چه
در تصمیم گیری ساختار ســتادی اش و چه در
برگزاری ،چون کار کا ِر فرد نیست ،کا ِر محصول
یک عدۀ صاحب نظر ،محصول یک عمری تجربه
است .من یک جمله ای را ان سال مطرح کردم
و گفتم جشنواره شب قدر سینمای ایران است.
یعنی اگر شبیه سازی کنیم ،شب قدر چه اتفاقی
می افتد؟ نامۀ اعمال همه را خدا می دهد دست
هرکسی ،سینما هم یک همچین جایگاهی دارد.
سینما واقعاً تصمیم گیری اش مشورت است .من
با جماعت دست اندرکار ســینما هیچ مشکلی
نداشــتم .چرا؟ برای اینکه از هم حرف شنوی
داشتیم ،باهم فکر می کردیم ،باهم از سال ۵۹
کار کرده بودیم و قبول داشتیم همدیگر را .ولی
متاسفانه حاال فرهنگی باب شده که اسمش شده
فرهنگ جشنواره ای .یعنی خودمان منکوبش
می کنیم ،خودمــان از همۀ ابعــاد نمی توانیم
حمایت و هدایتش کنیــم .درنتیجه ،دیگران
هم این فرصت را پیدا می کنند که جشنواره را
انگولک کنند .نباید این طــور جلوه کند که هر
دبیری که می اید کار قبلــی را منکوب کرده.
نمی خواهم حاال بگویم که فقط دبیر ،هر مدیری
که در بخش فرهنگ امده ،چــه در زبانش چه
در عملش ،کارهای قبلی هــا را چه کار کرده؟
تخطئه کرده؛ یعنی به نوعی تایید نکرده است.
هرکسی امده کار قبلی را گذاشته کنار و خودش
شروع کرده و خواسته چرخ را از اول اختراع کند.
درصورتی که تجربه ها قبلی ها قیمتی است .این
تجربه ها ارزان به دســت نیامده .شما ببین در
فرهنگ جنگ و جبهه و شهادت ها چه تاثیری
گذاشت و چه رشدی کرد ،ولی در بخش فرهنگ
به جای اینکه این تجربه هــا بیاید و یک فرایند
جدیدی ایجــاد کند و تحول ایجــاد کند و ان
مدنظرش است به عنوان پیوست
چیزی را که اقا ّ
فرهنگی ،یعنی هرکاری که می خواهیم بکنیم
باید با کمک فرهنگ باشد .خب اینجاست که
این کار برای هر دبیری که بخواهد بیاید
سخت است .می ترســد که کدام جناح
ممکن اســت چه بگوید ،ان فالنی چه
بگوید ،بعد ولی اگر این لوکوموتیو را از
ابتدا که راه انداختیم ،واگن های جدید
به ان اضافه کنیــم و هی برنداریم
سروتهش کنیم ،برش نداریم از
بین ببریمش .به همین دلیل
من جشنواره بیست وهشت،
نمی دانــم یــک صحنۀ
افتتاحیه ایــن بود که
یک قطاری از سمت
راســت صحنــه
می اید و واگن به
واگنش یک دورۀ
جشــنواره است
و همــه دوره ها را
درواقع تــوی این
قطار نشــان دادیم .ما
نباید برویم سراغ اینکه لوکوموتیو
مهم ترین تفاوت جشنواره فیلم فجر امســال با سال ها گذشته
بحران های اجتماعی بود که باعث شد خیلی از هنرمندان در حوزه های
مختلف با جریان رسمی هنری کشور همراهی نکنند یا به نوعی ان را
تحریم و نادیده بگیرند .در این مدت فضای هنری کوچک ترین حرکت
جمعی یا شرکت در هر جشنواره داخلی باعث ایجاد جنجال های زیادی
می شد .عده ای زیادی در این چند ماهع گذشته تصمیم گرفتند به همین
دلیل در جشنواره حضور نداشته باشند .از ان طرف عده ای هم بودند
که با تحریم جشــنواره مخالف بودند و ان را در تناقض با ازادی بیان
می دانستند؛ نکته ای که رضا کیانیان در یکی از گفت وگوهایش ان را
مطرح کرد و باز مورد هجمه قرار گرفت .امسال اما به نظر می رسد مجتبی
امینی ،دبیر چهل ویکمین جشــنواره فیلم فجر ،کار سخت تری دارد.
اتفاق های این چندماه باعث شد سراغ مهدی مسعودشاهی برویم .کسی
که در اوج التهابات سال ۸۸دبیر جشنواره فیلم فجر بود .او همچنین
یکی از مدیران باسابقه سینمای کشور است و اولین مدیرعامل بنیاد
سینمایی فارابی .مسعودشاهی در این گفت وگوی مفصل که اینجا به
ناچار خالصه شده است ،از برخی فشارهای بیرونی به دبیران جشنواره
حرف می زند و تنگ تنظری هایی که منجر به نادیده گرفتن تجربه های
ش از چهل سال برگزاری جشنواره.
بی صفحه 28
و لوکوموتیوران را بزنیم.
فشارها به دبیر جشنواره هرسال
وجود دارد
ببینید ،این فشارهای بیرونی برای انتخاب
هئیت داوران یا انتخاب طبق هرسال وجود دارد
ولی در زمان من ،به استثنای یک مورد ،کسی
داشت به من تحمیل می کرد که مافوق بنده بود
و معاون سینمایی؛ برای همین بایستی نظرش را
باالخره یک کسی قبول می کرد .ایشان متاسفانه
فردی را به ما تحمیل کرد که اهل سینما نبود،
ولی باالخره من تبعیت کــردم و ضمن تذکر،
ضمن اعالم نظر منفی نسبت به این شخصیت،
به هرحال به جشــنواره امد .باید می پذیرفتم،
مجبور بودم که یک جایی با ان ها همراه شوم،
چون باالخره سیاســت کالن در اختیار اقایان
بود .اقایون هم به من اعتمــاد کرده بودند .من
نمی خواهم عین جمله را بگویم ولی به هرحال
وقتی به من گفتند تو بیا برو دبیر جشنواره شو
و من نظراتم را گفتم که به این دالیل با شــما
نمی توانم همراه باشم و قبول ندارم ،ولی بعدش
چون پذیرفتم ،بایستی یک جاهایی هم باالخره
با گروه همکاری می کردم .همکاری هم در حد
یک نفر و یک انتخاب بوده و ان یک نفر هم االن
جزء مسئولین است.
من سال۸۸دستم را به طرف کسانی دراز
کردم که معترض بودند
درباره دبیر جشنواره امسال من اص ً
ال ایشان
را نمی شناســم و هیچ نظری هــم نمی دهم.
نه اینکه غرضی داشــته باشــم ولی باور کنید
بیشترین انرژی و وقت را برای سینما گذاشته ام،
حتی بیشتر از بچه های خودم .االن سینما برای
من یک جنس یا جریان بی تفاوت نیست .لحظه
به لحظۀ سینما و جریاناتش را تعقیب می کنم.
دوســتان محبت دارند و با من تمــاس دارند،
می گویند ،می شــنویم و نگرانی هامان را باهم
تقسیم می کنیم .شــما فکر کنید از سال ۵۹تا
االن چند سال می شود؟ حاال بگیریم از سال۶۰؛
چهل ویکی دوسال شبانه روزم را با سینماگران و
هنرمندان این حوزه گذراندم.نمی توانم بی تفاوت
باشم .لذا نبض من متناسب با سینما می زند .حاال
یک جاهایی تند ،یک جاهایی کند ،یک جاهایی
ناراحت .ولی االن در بدترین شــرایط زندگیم
است .االن ناراحتم ،برای اینکه ما شخصیت های
بهتری داریم .اص ً
ال شــما فکر کنیــد چرا نباید
در بخش فرهنگ و هنر که همه اش صحبت از
تعامل و تبادل نظر و مشــورت و این هاست ،در
فرهنگ سینمای ما وجود ندارد؟ دوستان قدیمی
که قبل از انقالب امدند و از انقالب هم استفاده
کردند حاال کجا هستند؟ من به همۀ ادم هایی
که مسئول این بخش بودند توصیه کردم ،اقا این
ادم ها بزرگ هستند ،این ادم ها را دعوت کنید،
با ان ها مشــورت کنید .توی این یکی دوساله
کسی سراغ ما نیامد .ولی دو سه روز پیش یک
عزیزی به من زنگ زد که اقا شما بیایید مث ً
ال در
فالن بخش جشنواره داور باشید ،من نپذیرفتم.
دلیل هم دارم ،به ایشان هم گفتم .گفتم من فقط
در خارج از کشور یکبار داوری کردم .همان بس
است .اینجا در داخل کشور داوری نمی کنم .نه
اینکه بحث تفاوت دیدگاه سیاسی و فرهنگی و
اجتماعی و دولت ها باشد ،نخیر؛ من می خواهم
مشکل اول از سرچشمه درست شود .چون وقتی
از سرچشمه درست شود از من با اولویت تر وجود
دارد و بعد اگر من مث ً
ال بروم یک جایی بنشینم
که از خودم بهتر هست ،نمی توانم انجا قضاوت
درستی داشــته باشم .من به ســاختار اشکال
دارم .در تفکر اینکه چــرا از این تجربه هایی که
جمهوری اسالمی روی ان خرج و هزینه کرده،
بهره برداری نمی کنید؟ کسی هم از شما نه پولی
می خواهد نه پستی ،نه مقامی .گفتید شباهت
امسال با سال ۸۸چیست؟ من سال ۸۸دستم
را به طرف خود کســانی دراز کردم که اعتراض
داشتند .ان ها کمک کردند و جشنواره ۲۸و ۲۹
اص ً
ال شما فکر
کنید چرا نباید در
بخش فرهنگ و
هنر که همه اش
صحبت از تعامل و
تبادل نظر و مشورت
و این هاست ،در
فرهنگ سینمای ما
وجود ندارد؟ دوستان
قدیمی که قبل از
انقالب امدند و از
انقالب هم استفاده
کردند حاال کجا
هستند؟ من به همۀ
ادم هایی که مسئول
این بخش بودند
توصیه کردم ،اقا این
ادم ها بزرگ هستند،
این ادم ها را
دعوت کنید ،با
ان ها مشورت کنید
برگزار شد .هیچ کدام شان هم موضع علیه نظام
و سیستم و این ها نگرفتند .برای اینکه خودشان
گفتند برگزار کن .ایا امسال هم اینجوری است؟
نمی خواهم وارد بحث سیاسی بشوم .می خواهم
بگویم خانوادۀ بزرگ سینمای ایران که این همه
مفاخر در ان اســت ،حاال چه قبل از انقالب چه
بعد از انقالب ،احترامش بر همه از جمله مدیران
واجب است .تعامل با این ها در بحث و گفت وگو
و تصمیم گیری ها واجب است .بعد وقتی که خدا
می گوید ،پیغمبر می گوید مشورت کنید ،ولی
ما َدر مشورت را می بندیم خب از خیلی چیزها
محروم می شویم .حاال این ها امسال گفته نشده
و من هم نمی خواســتم وارد این تعارض شوم.
اقا این همه توصیه دارند .اقا می فرماید که این
جریان را به هم نزنید که به هم بریزد و بعد باعث
اختالف و بروز اختالف شــود .چرا؟ برای اینکه
وجوه مشــترک زیاد داریم .من می گویم االن
جایش نیســت که برای شــما بگویم .در سال
۶۲که اقا یــک جمله ای به مــن فرمودند .اگر
این نگاه تعمیم پیدا می کرد اص ً
ال می رســید به
اینجا که هنرمنــدان با ما و با نظــام زاویه پیدا
کنند؟ سال ۶۲من مجری نظرات ایشان بودم
در همان ســال ها ،یک عده ای جریان ســازی
کردند ،اختالف ایجاد کردنــد ،علیه من ،علیه
سینماگران قدیمی تبلیغ کردند ،در روزنامه ها
نوشتند .یکی از گوشه هایش را فقط اشاره کنم
که به فیلم «برزخی ها» برمی گشت .چه بالیی
سر مدیریت ان زمان اوردند ،چه بالیی سر من
اوردند« .برزخی ها» به نظر من یک الگوی بسیار
خوبی بود برای سینمای قبل از انقالب .تازه هنوز
جنگ شروع نشده بود که یک عده ای جمع شدند
ی اسالمی شان داشتند از این
و براساس عرق ایران
نظام دفاع می کردند ،ان وقت شما بیایی این ها را
بکوبی؟ چرا؟ برای اینکه چهارتا هنرمند قدیمی
در ان فعالیت می کنند .این مسائل را دیگر شما
بهتر می دانید چون مطبوعــات هم درباره اش
می نوشتند.
29
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 29
سینمای ایران
مهم ترین رویداد فرهنگی-هنری کشــور پس از
4دهه درست مثل یک انسان 40ساله ،فرازونشیب ها
و بحران های ریز و درشــت زیادی را از سر گذرانده
است .رویدادی که اتفاقا به علت مشارکت مجموعه ای
از کارکشــته ترین چهره های فرهنگی و ســینمایی
کشورمان ،نه یک فرد 40ســاله بلکه یک غول جوان
اســت که با بحران های زیادی سرپنجه در افکنده ،به
جنگ دشــمنان مختلفی رفته و از خان های بسیاری
عبور کرده است.
دور نیســت اگر ادعا کنیم جشــنواره فیلم فجر
هیچگاه و در هیچ دوره ای بدون بحران و چالش نبوده
است .اما انصاف باید داد که در برخی ادوار فجر ،تراکم
و هم زمانی چالش ها و بحران های سیاسی ،اجتماعی،
فرهنگی و اقتصادی ،کار را برای فجر و گردانندگان و
شرکت کنندگان و مشتاقانش سخت تر کرده است .در
این مطلب برخی از این ادوار پرچالش را مرور می کنیم.
نگاهی به پر الهتاب ترین دوره های جشنواره فیلم فجر
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
30
زنده و سالمت
بیرون از کوره
ازمایش های سخت صفحه 30
یاد
داشت روز
فیلم فجر و فرصت هایی که تهدید شدند
عباس کریمی عباسی /کارشناس سینما
اول اینکه جشــنواره فیلم فجر ویترین ساالنه تولیدات
کشور است که رونق ان منجر به گردش اقتصاد سینما در سال
اینده و تامین نقدینگی اهالی ان خواهد شد و متاسفانه برخی با
خط کشی حضور یا غیبت خود در جشنواره این موضوع را تبدیل
به تهدیدی کرده اند که تبعات منفی تولید ان را در سال اینده
شاهد خواهیم بود.
در نمای دورتری از این اتفاق ،شاهد اظهار نظرات مختلف
مثبت و منفی درباره جشــنواره فیلم فجر امسال هستیم که
برخی از انها موجب تحریک احساسات اهالی دیگر سینما در
پیوستن به ان تصمیم می شود .متاسفانه اغلب این تصمیمات
بدون اندیشه و فقط از روی برانگیختگی روحی زودگذر و به تقلید
از دیگران و پیوستن به انهاست بدون انکه صاحب تصمیم ،به
تبعات اتی ان بیندیشد که حذف از رویدادهای فرهنگی یا حتی
حضور احساساتی به واسطه فقدان حضور برخی دیگر منجر به
سابقه ذهنی جامعه هنری از ان فرد در تصمیم گیری های اینده
خواهد شد ،چرا که هر تولیدی نیاز به انتخاب دارد و این انتخاب
عوامل تولید بر اساس کارنامه قبلی انها انجام می شود .برای مثال
برای انتخاب بازیگر یا کارگردان یک پروژه ابتدا افرادی که حضور
فعالتری داشته اند به ذهن تهیه کننده می رسد تا کسانی که از کار
دور بوده اند و در خاطر نمانده اند.
نکته دیگر این که جشنواره فیلم فجر جذابترین رویداد هنری
کشور است که از ابتدا قرار بود ویترین سینمای انقالب اسالمی
باشد و برای همین نخستین دوره ان فجر نام گرفت و در ایام دهه
فجر نیز برگزار شد .رفته رفته این جشنواره با تغییرات فرهنگی
و اجتماعی تغییر ماهیت داد و به ویترین یکساله سینمای ایران
تبدیل شد .این شد که همه سینماگران سعی می کردند تا تولید
خود را به این جشنواره برسانند و در رقابت پیش رو بیشترین
سیمرغ ها را شکار کنند.
نخستین دوره جشنواره فیلم فجر
سال 1361
دبیر :حسین وخشوری
جنگ 30شهریور 1359اغاز شده است
و حاال با گذشت بیش از دو سال ،ایران یک
پیروزی بزرگ و قطعی در عملیات فتح المبین
را از ســر گذرانده و بعد دو عدم توفیق در
عملیات رمضان و والفجــر مقدماتی را هم
تجربه کرده است .ســاختارهای برامده از
انقالب اسالمی در حوزه های مختلف سیاسی
و فرهنگی هنوز در حال جاافتادن هستند
و نهادهای نظامی با ورود ناگهانی به جنگ
تازه دارند خودشان را پیدا می کنند .زنجیره
ترورهای سران نظام به تازگی فرونشسته
و دولت به ریاست ســید علی خامنه ای و
نخست وزیری میرحسین موسوی ،جا افتاده
است .حاال شاخه های فرهنگی ساختار نظام
تازه برامده از انقالب اسالمی ،فرصت کرده اند
به رویدادهای بزرگ تر بیندیشند و نقش خود
را در پازل جمهوری اســامی کنشگرانه تر
پی بگیرند .چرخ ســینما که می چرخد اما
به ارامی در حال پیدا کردن ذائقه مخاطب
عام خود از یک سو و مخاطبان خاصش در
حوزه مدیریت فرهنگی است ،حاال صاحب
جشنواره ای می شــود که قرار است در رده
جهانی ،رویکردها و نگا ه های ملت انقالبی
ایران را در خارج از مرزها به نمایش بگذارد.
حضور «مرگ یزدگرد» بهرام بیضائی« ،حاجی
واشنگتن» علی حاتمی« ،خط قرمز» مسعود
کیمیایی در کنــار «دادا»ی ایرج قادری و
«جنگ اطهر» محمدعلی نجفی ،نشــان از
تسلط نگاهی باز و مشارکت دهنده گروه های
مختلف پیــش از انقالب و اســتعدادهای
متولدشده پس از ان دارد .جشنواره در این
دوره غیررقابتی برگزار می شود و در بخش
«اماتور» ،چند دیپلم افتخــار به تعدادی
فیلم اهدا می شــود .اولین دوره جشنواره
فجر ،بیش از ان که بــرای خودش بحران
باشد ،برای صحنه فرهنگ و هنر و خصوصا
سینمای کشور حتی در بحبوحه بحران های
سیاســی و اقتصادی و نظامی ،یک فرصت
بزرگ می سازد.
هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر
سال 1367
از روز بیســت ونهم مرداد که باالخره با
امضای قطعنامه 598جنگ حزب بعث عراق
با ایران به پایان رسیده است تا اغاز دهه فجر
تنها 5ماه می گذرد .عملیات مرصاد و تهاجم
در این ســال های رفته ،تحوالت مختلف دیگری هم روی
داد که چندان مهم نبود و از ان جمله می توان به جدایی بخش
بین الملل و برگزاری ان در تاریخی دیگر و پیوستن دوباره ان در
دولت جدید نام برد که مسئله مهمی به شمار نمی رود.
به هرروی ،امسال جشنواره دچار کاهش مشارکت برخی از
سینماگران و به ویژه منتقدان سینمایی شده که در شق دوم به
صورت رسمی از سوی دبیر انجمن منتقدان سینمایی انجام شده
و از دالیل متعدد این موضوع که بگذریم تبعاتی را ایجاد کرده
که موجب تصمیم گیری های عجوالنه از سوی مدیران جشنواره
شده است.
یکی از این تصمیمات – که به نظر می رســد برای باال بردن
مشــارکت تهیه کنندگان ســینما برای حضور فیلمشان در
جشنواره است – دادن امتیاز اولویت اکران به فیلم هایی است
که در جشنواره شرکت کنند .با توجه به رکود سالن های سینما
به دلیل اوضاع اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی جامعه ،این
موضوع نه تنها امتیاز محســوب نمی شود که خود موجب منع
شرکت در جشنواره خواهد شد چرا که تهیه کنندگان با وجود
اوضاع فعلی راغبترند فیلم خود را در شرایط ایستاتری اکران
کنند تا به فروش بیشتر و جذب مخاطب باالتر بینجامد .اشتباه
دیگری که در زمینه فیلم فجر امسال صورت گرفته انتخاب دبیر
ان است که تجربه قبلی برای برگزاری جشنواره حساس امسال
ندارد بماند که – ورای درســت و غلط بودن این نگاه – به دلیل
تفاوت تفکر سیاسی با برخی از ســینماگران و منتقدان ،خود
رادعی بر سر ورود طیف خاصی از فیلم ها به جشنواره به صورت
خودخواسته از سوی عوامل انهاست.
همه این موارد جدا از دالیل ،برای یک جشــنواره که چهل
سالگی را گذرانده نکته ای منفی است که در صورت ادامه این
ســیر قهقرایی اندک جذابیت باقیمانده خود را هم از دست
خواهد داد.
در نمای دورتری
از این اتفاق ،شاهد
اظهار نظرات مختلف
مثبت و منفی درباره
جشنواره فیلم فجر
امسال هستیم که
برخی از انها موجب
تحریک احساسات
اهالی دیگر سینما در
پیوستن به ان تصمیم
می شود .متاسفانه
اغلب این تصمیمات
بدون اندیشه و فقط
از روی برانگیختگی
روحی زودگذر و به
تقلید از دیگران و
پیوستن به انهاست
بدون انکه صاحب
تصمیم ،به تبعات اتی
ان بیندیشد
سازمان مجاهدین خلق به ایران پس از اعالم
پایان جنگ نه تنهــا رزمنده ها را غافلگیر
کرده بلکه باور به پایان 8سال دفاع و خروج از
وضعیت نظامی هنوز برای همه مردم دشوار
است .جشنواره فیلم فجر اما بدون وقفه در
طول 7سال برگزار شده است بدون ان که
یک بار از ان تخلف شده باشد.
در طول این سال ها ،ساختار ان تکامل
بیشــتری پیدا کرده و ســینمای ایران به
این باورمندی رسیده اســت که می تواند
فرهنگ را بــه عنوان عنصری کنشــگر،
جدی و موثر در اوضاع کشــور مطرح کند.
موفقیت های برخــی کارگردان ها همچون
عباس کیارستمی و اثارشان در جشنواره های
بین المللی در امتداد سیاســت های بنیاد
سینمایی فارابی ،اعتماد به نفس بیشتری
به بدنــه و مخاطبان ســینمای ایران داده
است .حاال 7سال از تجربه صف های طوالنی
برای خرید بلیت های فجر ،احســاس تعهد
تولیدکنندگان به برگزاری پرشور جشنواره
خودشان و احساس هویت مدیریت کشور
در برخورداری از یک ظرفیت بزرگ فرهنگی
می گذرد و همه چیز شبیه ان است که گویی
هیچ کس به یاد نمی اورد روزی جشــنواره
31
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 31
زیر ذربین
فجر وجود نداشته است .چهره های سینمایی
حاال نرد مردم هم شناخته شــده هستند؛
محسن مخملباف با دو اثر «بایسیکل ران» و
«عروسی خوبان» به این دوره امده و مسعود
جعفری جوزانی با مهم ترین اثرش «در مسیر
تندباد» در ان حضــور دارد .اما مهم ترین
اثر «دیده بان» اســت که هنوز کسی پیش
نمی کند که سازنده اش و خود این اثر در اینده
چه نقشی در سینمای ایران خواهند داشت.
ابراهیم حاتمی کیا متولد می شود .حضور «نار
و نی» سعید ابراهیمی فر هم نشان می دهد که
گردانندگان جشنواره تالش می کنند همه
رویکردها را بازی دهند.
هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر
سال 1368
کشور پس از 14خرداد مهم ترین چالش
سیاســی ،اجتماعی و فرهنگی خود را پس
از رحلت حضرت امام خمینی (ره) از ســر
گذرانده و چند ماهی است که فرهنگی ترین
چهره سیاسی نظام در جایگاه ولی فقیه قرار
گرفته است .رهبر معظم انقالب را سینماگران
و اهالی فرهنگ و هنر کشور از دوره ریاست
جمهوری ایشان ،خوب می شناسند اما پس از
قرار گرفتن در جایگاه رهبری هم این ارتباط
و تعامل دوسویه ،در سطح باالتری ادامه یافت.
با تمام این ها روشن است که کشور دوره ای
جدید را اغاز کرده و جشنواره فیلم فجر به
عنوان مهم ترین رویــداد فرهنگی و هنری
ایرانی ،خواه ناخواه باید در پیشانی حرکت
فرهنگی این دوره تازه قــرار بگیرد .حوزه
هنری با محوریت ســیدمرتضی اوینی در
سینمای داستانی هم پیش رفته که نماینده
ان ابراهیم حاتمی کیاست و امسال با فیلم
«مهاجر» در جشنواره حضور دارد .اما حضور
«هامون» داریــوش مهرجویی« ،کلوزاپ»
عباس کیارســتمی« ،مادر» علی حاتمی و
«تمام وسوسه های زمین» حمید سمندریان
چهره هنری تری به جشنواره فجر بخشیده و
نشان می دهد که سینما می خواهد به ارامی
از کنار روزهای سخت جنگ و بحران عبور
کند و دست کم به ظاهر بیشتر به فکر هنر و
سینما باشد .مسعود کیمیایی هم با «دندان
مار» تالش می کند در سینمای پس از انقالب،
نماینده همان جریان قصه گویی و در عین حال
اندیشمندی باشــد که پیش از انقالب هم
تالش داشــت میان موج نو و فیلمفارسی
پل بزند.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
32
شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
سال 1376
عصر ســازندگی به پایان رســیده و
انتخابات دوم خرداد ،ایده اصالحات و ازادی
را در فضای روانی و فرهنگی جامعه رواج داده
است .اما همه واکنش ها به این تغییرات مثبت
نیست و سینما با پرچمداری جشنواره فجر
تالش می کند نماینده همه رویکردها به این
تغییرات باشد .ابراهیم حاتمی کیا با زمزمه «تو
ای بلبل عاشق جز برای شقایق ها مخوان!»
در گوشــش با فیلم «اژانس شیشه ای» به
جشــنواره امده اســت .زمزمه ای از سید
مرتضی اوینی که حاال 5سال است او را «سید
شهیدان اهل قلم» می خوانند .او تغییرات
فضای اجتماعی و سیاســی کشور را به نقد
می کشد و جشــنواره فیلم فجر نقدهای او
را به نمایش می گذارد و البته درخور جایزه
می دانــد .داریوش مهرجویــی با «درخت
گالبی» ،رخشــان بنی اعتماد بــا «بانوی
اردیبهشت» ،داوود میرباقری با «ساحره» و
بهروز افخمی با «جهان پهلوان تختی» یکی از
متنوع ترین ادوار را برای جشنواره به ارمغان
می اورند و مجتبی راعی« ،تولد یک پروانه»
مهم ترین و ماندگارترین اثر دوران فیلمسازی
خود را به همین دوره جشنواره عرضه می کند.
اما تحوالت سیاسی و اجتماعی همان اندازه
که بر رویکرد اثار حاضر در جشنواره تاثیر
گذاشته خبر از ایجاد تغییراتی در رویکرد
گردانندگان و داوری ها می دهد که به زودی
در اینده جشنواره بیشتر برون ریزی خواهد
داشت.
بیست وسومین دوره جشنواره فیلم فجر
سال 1383
پایان دوره اصالحات ،نزدیک است و این
اخرین دوره جشنواره فجر است که توسط
وزارت ارشاد احمد مســجدجامعی برگزار
می شود .انتقادات نسبت به وضعیت فرهنگی
و اجتماعی به شدت باال گرفته و دولت هشتم
تالش می کند در اخرین جشــنواره اش از
فرصت استفاده الزم را جهت تعدیل نگاه ها
ببرد و همزمان هوادارانش را راضی نگه دارد.
از این جهت ،فیلم هایی را اکران می کند و بعضا
تا چند سال بعد توقیف می مانند و به اکران
نمی رسند .رواج پدیده ای به نام «سینمای
معناگرا» در ســال های منتهی به این دوره،
بخشــی با همین نام را به مسابقه سینمای
بین الملل ملحق می کنــد و از قضا با همین
رویکرد ،دو فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک»
رضا میرکریمی و فیلم «بید مجنون» مجید
مجیدی موفق به کســب بیشترین جوایز
از جشنواره می شــوند .گفتمان اصالحات
برخالف رویه اجتماعی خود در صحنه سینما
و دســت کم برای پایان دوره اش ،فیلم های
سیاســی را خط می زند و به سمت سینمای
معناگرا حرکت می کند و شاید از همین روست
که اکران «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا
چند روز مانده به رسیدن به پرده جشنواره
فجر از سوی نهادهای امنیتی تعلیق می شود.
کیانوش عیاری هم با مستندی درباره زلزله
بم به جشنواره می اید و جایزه هیئت داوران
را هم از ان خود می کند اما مستند تا یک دهه
بعد توقیف باقی می ماند .فیلمن ها به روشنی
به دغدغه ها و مسائل زنانه در قالب ملودرام ها
نزدیک تر شده اند و شاید اوج این ماجرا در
پایان دوره
اصالحات ،نزدیک
است و این اخرین
دوره جشنواره فجر
است که توسط
وزارت ارشاد احمد
مسجدجامعی برگزار
می شود .انتقادات
نسبت به وضعیت
فرهنگی و اجتماعی
به شدت باال گرفته و
دولت هشتم تالش
می کند در اخرین
جشنواره اش از
فرصت استفاده
الزم را جهت تعدیل
نگاه ها ببرد و همزمان
هوادارانش را راضی
نگه دارد .از این
جهت ،فیلم هایی
را اکران می کند و
بعضا تا چند سال بعد
توقیف می مانند و به
اکران نمی رسند
همین دوره اتفاق افتاده باشد« .زن زیادی»
تهمینه میالنی« ،کافــه ترانزیت» کامبوزیا
پرتوی« ،ماهی ها عاشــق می شوند» علی
رفیعی و «دیشــب باباتو دیدم ایدا» رسول
صدرعاملی تنها برخی از این فیلم ها هستند
که با داوری ها و جوایز هــم راه می یابندم.
جشــنواره اما در بحبوحه تغییر رویکرد از
دولتی در انتهای چپ سیاسی به دولتی در
انتهای راست سیاسی به حیات خود ادامه
می دهد.
بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر
سال 1388
رویه توقیف زدایی از عرصه فیلم سازی
در دولت نهم برخالف حرف وحدیث ها رشد
کرده و پای التهاباتی کــه از خرداد و پس از
انتخابات اغاز شده به بهمن ماه هم باز شده
اســت .مجموعه وزارت ارشاد تالش دارند
تا از فرصت جشنواره برای باز کردن فضای
فرهنگی استفاده کنند و اعتماد تخریب شده
دولت را به ان بازگردانند .اما دوقطبی موجود
در فضای سیاسی و اجتماعی علی الخصوص
جامعه هنرمندان را چنــد پاره کرده و روی
تصمیم ان ها برای حضور در جشــنواره اثر
گذاشته اســت .راه اندازی کاخ جشنواره یا
همان سینمای اصحاب رســانه و برگزاری
نشست های خبری ،جا را برای حواشی بازتر
می کند .ابراهیم حاتمی کیا که سال گذشته
با «دعوت» جنجالی شده امسال هم با «به
رنگ ارغوان» به جشــنواره می اید و با سه
ســیمرغ بهترین کارگردانی ،بهترین فیلم
و بهترین فیلم از نگاه تماشــاگران به خانه
می رود و قرار است ســال بعد هم «گزارش
یک جشن» را با فضای التهابات همین سال
به جشــنواره بیاورد؛ اثری که دیگر هرگز
روی پرده اکران نخواهد دید« .طال و مس»
همایون اسعدیان« ،چهل سالگی» علیرضا
رئیسیان« ،تسویه حساب» تهمینه میالنی
و «ال» بهرام بهرامیــان ،هر کدام به نحوی
تالش می کنند خالف وجه غالب با شند و در
حدود ممکن قالب های جاافتاده را دور بزنند
یا بشکنند« .ملک سلیمان» شهریار بحرانی،
اولین ساخته سینمای ایران از جنس سینمای
تاریخی بیگ پروداکشن است که حواشی
گوناگون دربــاره هزینه هایش مدتی نامش
را روی زبان ها انداخته اما نهایتا اکرانش در
جشنواره برخی نظرات را به ان جلب می کند.
جشــنواره بیست وهشــتم ،متنوع ترین
ویترین از سینمای ایران را درحالی به نمایش
می گذارد که جدال های سیاســی در کف
خیابان هنوز در جریان است و بازیگرانی که تا
پیش از این جدال ها ،چهره های محبوب عموم
مردم محسوب می شدند حاال با سوگیری های
سیاسی شــان در حال جاگیری نسبت به
گرو ه های مختلف مردمی و طبعا حاکمیت
هستند .جو سال 88و جشنواره فجر برامده
از ان ،ترکیب فرهنگی-سیاسی در سینمای صفحه 32
کشور را تغییر می دهد تبدیل به نقطه عطفی در سینمای ایران می شود که دیگر
هیچ کس قادر نیست وضعیت را به پیش از ان بازگرداند.
سی مین جشنواره فیلم فجر
سال 1390
یک ماه از امضای حکم تعطیلی خانه ســینما توسط وزیر ارشاد وقت پس از
اعتراض های سیاسی-حقوقی حول و حوش این نهاد صنفی می گذرد .نامه های
سرگشاده اعتراضی و بیانیه ها صادر می شوند اما دولت قصد عقب نشینی ندارد.
این اولین بار است که درگیری های نزدیک به جشنواره که ممکن است روی ان اثر
بگذارد مستقیم درون خانه سینمایی ها دارد اتفاق می افتد .حضور «نارنجی پوش»
مهرجویی با نقدی ضمنی به رویکرد اصغر فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین»
در محافل سینمایی بحث برانگیز و مهرجویی سیبل منتقدانی شده که خاستگاه
نگاه شان در نقد و تحلیل فیلم اساسا سیاسی است .اما تعداد فیلم های منتقدان
سیاسی هم در جشنواره کم نیست« .خوابم میاد» رضا عطاران« ،پل چوبی» کرم
پور و «پذیرایی ساده» مانی حقیقی با زیرمتن های نقد سیاسی« ،بوسیدن روی ماه»
همایون اسعدیان با نقدمستقیم بنیاد شهید و تصویر کلیشه ای از شهدا« ،ملکه»
محمدعلی باشه اهنگر با رویکرد ضدجنگ« ،برف روی کاج ها» اولین اثر پیمان
معادی به عنوان کارگردان با روایتی تجدیدنظرطلبانه به دهه 60و «گشت ارشاد»
سعید سهیلی با طنزی زرد و عامه پسند اما هدمند نسبت به پدیده بحث برانگیز
گشت ارشــاد ،هر کدام به نحوی جریان های سیاســی و اجتماعی جامعه را در
جشنواره نمایندگی می کنند .برخالف تصور ،جشنواره ای در سال های اخر دولت
دهم ،نه تنها بسته نیست و سینماگران از حضور در ان بازنمانده اند بلکه انتقادهای
زیرمتنی و ضمنی در ادبیات و لحن اثار رشد کرده و همگی به جشنواره راه یافته اند.
دولت دهم تالش می کند دست کم با تغییر در رویکرد مدیریت جشنواره نام خود
را به عنوان ضدتوقیف ترین دوره در حوزه سینما در تایخچه ادوار جشنواره به
ثبت برساند.
سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر
سال 1398
تنها سه ماه از افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی و وقایع دامنه دار خونین
پس از ان گذشته و جشنواره فجر قرار است در التهاب های انگار خاموش نشدنی
برگزار شود 13 .دی ماه امریکا با حمله تروریستی و غافلگیرانه ،سردار سلیمانی
را به شهادت رسانده و جامعه در شوک هر دو اتفاق قرار دارد .زمزمه های شیوع
یک بیماری خامخوش در برخی کشورهای دوردست و احتمال نفوذ ان به ایران هم
شنیده شده که می رود تا تبدیل به مهم ترین بحران جهانی تا دو سال بعد شود .از
هر سو که حساب کنیم جشنواره سی وهشتم با هیچ دوره ای قابل قیاس نیست.
مشکالت اقتصادی دامنه دار و فشار تحریم ها ،شکاف اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی
پس از وقایع ابان را تشدید کرده اما موج خروشان حضور مردم در تشییع سردار
سلیمانی و نفرت عمومی از اقدام امریکا ،انگار ابی بر اتش ها ریخته و همه را به
نقطه اتحاد باز گردانده است .با این حال هیچ یک از دو اتفاق برای اهالی متفکر
حوزه فرهنگ و سینما قابل فراموشی نیستند .تیم وزارت ارشاد دولت تدبیر و
امید تالش می کند با عادی سازی شــرایط از همه بحران ها عبور کند و بر همین
اساس سئانس اخر جشنواره را هم برای تماشای دربی استقالل و پرپولیس در
سینماها خالی می کند« .خورشید» مجید مجیدی و «شنای پروانه» محمد کارت
در ادامه دغدغه های اقتصادی سال های اخیر به حاشیه شهرها و طبقات فرودست
و کودکان کار رفته اند و در جشنواره هم مورد استقبال قرار گرفته اند .دیگر چندان
خبری از سروصدا درباره «سیاه نمایی» نیست هر چند برخی گروه ها از مجیدی
بابت پایان بندی تلخ و نه چندان امیدوارانه اش راضی نیستند« .خروج» حاتمی
کیا اما در این فضا تالش می کند نه در برابر وضعیت اقتصادی ســاکت بماند و نه
به نفع فروش امید ،واقعیت ها را انکار کند؛ او مطالبه گری را حتی به قیمت راندن
با تراکتور به سمت پاستور انتخاب کرده اما فیلمش چندان مورد استقبال قرار
نمی گیرد« .روز صفر» ملکان ،سینمای معمایی-جاسوسی را به مرحله جدیدی
وارد کرده اما در مقابل «درخت گردو»ی مهدویان که با همین ژانر در سینما دیده
شده بود ،حاال وارد فاز انتقاد اجتماعی-سیاسی شده است .حضور «پوست» به
عنوان اثری شاخص در ژانری متفاوت ،ویترین متنوع سینمای ایران در سال سی
و هشتم را تکمیل می کند .جشنواره بار دیگر بر التهابی که فکر می کرد عبور از ان
ممکن نباشد ،پیروز می شود.
جشنواره
بیست وهشتم،
متنوع ترین ویترین
از سینمای ایران را
درحالی به نمایش
می گذارد که
جدال های سیاسی
در کف خیابان
هنوز در جریان
است و بازیگرانی
که تا پیش از این
جدال ها ،چهره های
محبوب عموم مردم
محسوب می شدند
حاال با سوگیری های
سیاسی شان در حال
جاگیری نسبت به
گروه های مختلف
مردمی و طبعا
حاکمیت هستند
33
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 33
زیر ذربین
ایا تحریم جشنواره سیمنایی اثر بخش است؟
نمونه های تحریم در جشنواره های مهم دنیا
تحریم یک ابزار رســانه ای و اجرایی برای
مقابله سیاســی و اندیشه ای اســت .گاهی این
تحریم ها اثربخش بوده اند و تغییرات اجتماعی
گســترده ای را رقــم زده انــد و گاهــی مانند
تحریم های امریکا چیزی جــز بدبختی برای
مردم ایران نداشته است .اهالی هنر هم گاه دست
به تحریم می زنند و مثل همین جشنواره فیلم
فجر تصمیم به عدم حضــور در ان می گیرند.
چنین رفتاری در گذشته نیز بی سابقه نبوده و
مثال در سال ۹۸هم تحریک هایی برای تحریم
جشنواره فیلم فجر صورت گرفت اما به شکست
منجر شد .البته تحریم جشنواره ۱۴۰۱جدی تر
از باقی موارد است و به جز چند هنرمند شاخص
مثل مصطفی زمانی افراد زیادی به کاخ رسانه
نیامده اند و در اکران فیلمشان حضور نداشتند .با
توجه به رفتار اهالی سینما در کشورمان تصمیم
گیرفتیم به سراغ بررسی سایر تحریم ها در جهان
سینما برویم و نمونه های شاخص را مرور کنیم
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
34
ژان لوک گدار تحریم می کند
کنشــگری سیاسی کســی مثل ژان لوک
گدار و دوستان موج نویی اش نمونه خوبی برای
اشاره به نوع و جایگاه سیاست ورزی هنرمندان
و بی تفاوت نبودن شــان دربرابر اتفاقات جهان
از یک ســو و نیفتادن انها در دام فرقه بازی های
سیاسی از سوی این یا ان گروه است .گدار ،حامی
فلسطین ،حامی انقالب الجزایر ،منتقد امریکا و
حتی شوروی اما کســی که نه ریالی از این و ان
کشور یا فالن دسته و گروه سیاسی پول گرفت،
نــه ذره ای اعتبارش را مدیون جشــنواره های
الجزایر ،فلســطین و امثال ان است را می توان
کسی به حساب اورد که هم هنرمند است ،هم
کنشگری سیاســی دارد و هم می تواند از این
کنشگری در پیشگاه تاریخ دفاع کند.
گدار فعال از ســاختن فیلم هــای خودش
خودداری می کرد .در عوض او انرژی هنری اش
را صرف نوشــتن برای مجله جدیدی کرد که
توســط اندره بازن و همــکارش ژاک دونیول
والکروز راه اندازی شــد .مجله کایه دو ســینما
.Cahiers du cinemaمدتی بعد ژان دوباره
به ســوئیس رفت و وقتی به پاریس برگشت ،با
ظهور «هیچکاک-هاکسی ها» مواجه شد .او با
ورود به شهر در اغاز ســال ۱۹۵۶متوجه شد
که همه چیز برای حلقه دوســتان و همکارانش
عمیقا تغییر کرده است .انها به رهبری فرانسوا
تروفــو Cahiers du cinémaرا به عنــوان
انتشارات برجسته فیلم در کشور تاسیس کردند.
مقاله تروفــو ،به عنوان یک گرایــش معین در
سینمای فرانســه ،شوک و خشــم را درمیان
نهادهای ســینمایی برانگیخت و از نویســنده
ژان لوک گدار در
پاسخ به این سوال
که جایزه اسکار
افتخاری چه اهمیتی
برایش دارد ،گفت:
«هیچ .اگر اکادمی
دوست دارد این
کار را انجام بدهد،
اجازه بدهید انجام
بدهد ».او که ان
زمان ۷۹ساله بود
ادامه داد« :از خودم
پرسیدم :انها کدام
یک از فیلم های من
را دیده اند؟ اصال با
فیلم های من اشنا
هستند؟ اسمش
جایزه هیات رئیسه
است .یعنی قرار
است ارنولد
شوارتزنگر به من
جایزه بدهد؟»
جوانش ستاره ای ساخت که اکنون درحال چاپ
مقاله برای نشریات مختلف بود .این روند چند
سال بعد به ظهور فرزندان مارکس و کوکاکوال
در سینما انجامید .ترکیبی از مقاله ،طرح های
روزنامه نگاری ،اخبار و پرتره ،غزل عاشــقانه و
طنز .دهه ۱۹۶۰پربارترین دوره زندگی گدار بود
و او در این دهه هرسال به طور میانگین دو فیلم
ساخت .بسیاری از این فیلم ها اثاری بس با ارزش
بودند که در گذر زمان اهمیت شان اشکارتر شده
و می شود.
گدار در فیلمسازی یک معترض تمام عیار
بود چه در فرم و چه در انتخاب ســوژه هایش.
این اعتراض او حتی در ذات سینما هم تشکیک
ایجاد می کرد و ان را فرمی متعلق به سرمایه داری
می دانســت .در فیلم «صدای بریتانیایی» این
دیالوگ را از زبان یکی از شخصیت هایش بیرون
می اورد« :بورژوازی براساس تصویر خود ،دنیایی
ساخته .بیا این تصویر را از بین ببریم رفیق».
ســال ها بعد وقتی امریکایی هــا باالخره
گدار را برای دریافت یک تندیس اسکار دعوت
کردند ،او چند روز پیش از برگزاری این مراسم
به ،NZZ. comگفت« :من ویزای امریکا ندارم
و نمی خواهم داشته باشم .ضمنا نمی خواهم برای
مدت طوالنی سوار هواپیما بشوم ».او در پاسخ به
این سوال که جایزه اسکار افتخاری چه اهمیتی صفحه 34
برایش دارد ،گفت« :هیچ .اگر اکادمی دوســت
دارد این کار را انجــام بدهد ،اجازه بدهید انجام
بدهد ».او که ان زمان ۷۹ساله بود ادامه داد« :از
خودم پرســیدم :انها کدام یک از فیلم های من
را دیده اند؟ اصال با فیلم های من اشنا هستند؟
اســمش جایزه هیات رئیسه اســت .یعنی قرار
است ارنولد شــوارتزنگر به من جایزه بدهد؟»
در مراسم روز شــنبه ،تام شرک رئیس اکادمی
علوم و هنرهای ســینمایی درباره گدار ،گفت:
«می خواهم بدانید این جایزه برای او بااهمیت
است».
هیات رئیســه اکادمی در این مراسم سعی
کرد از پرداختن به جنجال های مربوط به اعطای
جایزه افتخاری به گدار طفره برود .بخش زیادی
از این جنجال ها به خاطر انتقادهای او از هالیوود
در ســال های اخیر بود .اما باالخره روز موعود
رسید و امریکایی ها دیدند که گدار به واقع برای
دریافت جایزه اش نیامد.
چیزی که از یک فیلمساز سیاسی ،جلوه ای
شــرافتمندانه و قابل قبــول می کند ،خصوصا
اگر این فیلمســاز متعلق به بدنه نیمه تجاری یا
غیرتجاری سینما باشــد ،استقالل او از جوایز و
جشنواره های رنگارنگ است.
تحریم اسکار توسط روسیه
پاییز امسال تحریم اسکار از سوی اکادمی
فیلم روســیه در صدر پرحاشــیه ترین اخبار
فرهنگی جهان بود .بر این اساس اکادمی فیلم
روسیه با صدور بیانیه ای اعالم کرد هیات رئیسه
این اکادمی تصمیم گرفته است هیچ فیلم ملی
برای جوایز اسکار در سال ۲۰۲۲نامزد نکند.
حاشــیه دیگر این خبر این بــود که پاول
چوخری رئیس کمیته مسئول انتخاب نامزد در
پی اتخاذ این تصمیم ،از سمت خود استعفا کرده
و در همین راستا نوشت :رئیس این اکادمی به
طور یکجانبه تصمیم به نامزد نکردن فیلمی از
روسیه در مراسم اسکار گرفته است.
ظاهرا این تصمیم بر این اساس گرفته شده
بود که اسکار امســال با توجه به حواشی جنگ
روسیه با اکراین تحت الشعاع قرار گرفته و هیچ
عایدی برای مسکو نخواهد داشت.
این تصمیم درحالی گرفته شــده است که
روسیه تاکنون چهار جایزه اســکار را دریافت
کرده است؛ جنگ و صلح (برنده اسکار ،)۱۹۶۸
درسو اوزاال (برنده اسکار ،)۱۹۷۶مسکو اشک ها
را باور ندارد (برنده اسکار ،)۱۹۸۰افتاب سوخته
(برنده اسکار .)۱۹۹۴
در حقیقــت در طول تاریخ جوایز اســکار
از سال ،۱۹۲۹ســینماگران و بازیگران روس
در مجموع ۱۷۷بار نامزد کســب این جایزه در
شاخه های مختلف شده اند و ۳۹بار نیز مجسمه
طالیی اسکار را به خانه برده اند.
اعتراض به تبعیض نژادی
در سال های گذشته مایکل مور کارگردان
برنده اسکار نیز پس از اسپایک لی مراسم اسکار
۲۰۱۶را به سبب تبعیض نژادی در اعالم نامزدها
بایکوت کرده بود.داستان از این قرار بود که پس
از این که اکادمی علوم و هنرهای ســینمایی
اسکار برای دومین ســال پیاپی در سال ۲۰۱۶
هیچ بازیگر غیرسفیدپوســتی را برای کســب
جوایز شاخه های گوناگون نامزد معرفی نکرد،
موج بایکوت مراســم اعطای جوایز این رویداد
سینمایی روز به روز افزایش یافت.
مور کارگــردان برنده اســکار در گفت وگو
با « »The Wrapعنوان کــرده بود که مقصر
نامزدهای تماما سفیدپوســت جوایز اســکار،
مشــکل هالیوود با تنوع نژادی و بویژه فرهنگ
فیلم اقلیت های قومی در لس انجلس است .این
شکل باید از سیستم استودیوهای فیلمسازی
رفع شود که همواره یک سیستم سفیدپوست
و مرد محور بوده است.
مایکل مور در ســال ۲۰۱۰پــس از اینکه
متوجه شد تمامی ۱۵۰عضو شاخه مستند جوایز
اسکار سفیدپوست هستند از پذیرش ریاست این
بخش امتناع کرد و گفت نمی خواهم در قرن ۲۱
نماینده گروهی تماما سفیدپوست باشم.
در ســال ۲۰۱۶مــورد در تحریــم تنها
نبود .ماجرا از روزی اغاز شــد کــه نامزدهای
هشتادوهشــتمین دوره اهدای جوایز اکادمی
علوم و هنرهای سینمایی امریکا معرفی شدند
و در بین اسامی اعالم شده نشانی از چهره های
رنگین پوســت نبود .این ماجرا ســبب شد تا
سینماگران نسبت به این موضوع واکنش نشان
دهند و این مراســم را تحریم کننــد .در ابتدا
احساس می شد که این موج تحریم زودگذر است
و ماندگاری زیادی نخواهد داشت اما هرچه زمان
گذشت دامنه تحریم ها وسیع تر شد و در چند روز
گذشته بازیگران و کارگردانان و سوپر استارهای
سینمای جهان با اظهار نظرهای خود این موج را
همراهی کردند و باعث شدند اکادمی در بیانیه ای
به تغییر قوانین اهدای جوایز اسکار تن بدهد.
البته برای اولین بار نبود که در فهرســت
اعالم شده نامزدها نامی از رنگین پوست ها دیده
نمی شد ،اما قطعا اولین بار بود که حجم وسیعی
از واکنش های منفی نسبت به اکادمی راه افتاد.
زیرا برای دومین بار پیاپی تمام ۲۰نامزد جوایز
اسکار بازیگران سفیدپوســت بودند .در دیگر
بخش های اصلی نیز رنگین پوستان نادیده گرفته
شدهند که این مساله اعتراض های بسیاری را به
همراه داشته اســت .از ۳۰۵فیلم واجد شرایط
تنها چند فیلم ساخته کارگردانان رنگین پوست
و تنها چند فیلم ساخته کارگردانان زن بودند.
چارلز رابــرت ردفــورد جونیــور بازیگر،
کارگردان ،تهیه کننده و بازرگان امریکایی برنده
اسکار در کنفرانس خبری افتتاح جشنواره فیلم
ساندنس درباره مساله کمبود تنوع نژادی میان
نامزدهای اسکار سخن گفت.با وجودی که این
چهره سرشناس ســینمای جهان پیش از این
اعالم کرده بود اظهار نظری درباره عدم حضور
سیاه پوســتان در میان نامزدهای اسکار امسال
را ندارد اما ســرانجام قفل سکوت را شکست و
گفت تنوع از دل واژه اســتقالل بیرون می اید.
اگر شــما ذهن مستقلی داشــته باشید ،کارها
مایکل مور در
سال ۲۰۱۰پس
از اینکه متوجه شد
تمامی ۱۵۰عضو
شاخه مستند جوایز
اسکار سفیدپوست
هستند از پذیرش
ریاست این بخش
امتناع کرد و گفت
نمی خواهم در قرن
۲۱نماینده گروهی
تماما سفیدپوست
باشم
را به شــیوه ای متفاوت از شــیو ه مرسوم انجام
خواهید داد.این بازیگر که بنیان گذار جشنواره
ســاندنس هم هســت ،در ادامه گفت که این
جشــنواره نقش وکیل مدافع را بازی نمی کند.
از سویی دیگرچهره هایی همچون اسپایک لی
و ویل اسمیت سینماگران برنده و نامزد اسکار
در دوره های گذشــته هم اعالم کرده اند که در
هشتادوهشتمین دوره مراسم ســاالنه جوایز
اسکار شــرکت نخواهند کرد و دلیل این اقدام
اعتراضی را نادیده گرفته شدن بازیگران توانمند
سیاه پوست از ســوی اکادمی علوم و هنرهای
سینمایی دانسته اند .از سوی دیگر ،کسانی مثل
مایکل کین کارگردان برنده اسکار در دو دوره و
شــارلوت رمپلینگ بازیگر سرشناس انگلیسی
نامزد اسکار هم گفتند بازیگرانی که نامزد نشدند
به خاطر نژادشان کنار گذاشــته نشدند ،بلکه
بازی شان استحقاق نامزدی اسکار نداشته است.
شاید این حجم از واکنش ها به این خاطر شکل
گرفته است که امسال برای دومین سال پیاپی
هیچ نامزد سیاه پوســتی میان ۲۰نامزد چهار
رشت ه اصلی بازیگری اســکار وجود ندارد ،البته
در این میان شارلوت رمپلینگ که در گفت وگو
با شبکه رادیویی فرانسوی «اروپا »۱گفته بود
متهم کردن اسکار به نژادپرستی و تحریم مراسم
«نژادپرســتی در حق سفیدپوســتان» است،
مجبور به توضیح درباره نظرات خود شد.
این بازیگر کهنه کار انگلیسی که امسال برای
بازی در فیلم « ۴۵ســال» نامزد اسکار بهترین
بازیگر زن نقش اول شده ،در ان مصاحبه گفته
بود« :شــاید بازیگران سیاه پوست شایستگی
نداشته اند به فهرست نهایی راه یابند».او حاال به
شبکه سی بی اس توضیح داده که حرف هایش
دچار سوء تعبیر شده است« :منظور من فقط این
بود که در یک دنیای ارمانی بازی هر بازیگری
با فرصت برابر جهت دیده شدن و تقدیر مواجه
می شــود».رمپلینگ می گوید که به اعتقاد او
«تنوع در صنعت سینما موضوعی مهم است که
باید به ان پرداخته شود ».و همچنین از تصمیم
جدید اکادمی استقبال کرده است .ایس کیوب
رپر و تهیه کننده «مستقیم از کامپتون» که در
بخش بهترین فیلمنامه اوریجینال نامزد شده
هم به بحث انتقاد از اسکار پیوست .ایس کیوب
تهیه کننده فیلم «مستقیم از کامپتون» درباره
بایکوت اســکار و همچنین کنار گذاشته شدن
فیلم بیوگرافیکی اش از بخش بهترین فیلم های
سال اســکار صحبت کرد .او که در اپیزود روز
جمعه «برنامه گراهام نورتون» شــرکت کرده
بود ،در پاسخ به اینکه ایا هنوز هم قصد دارد در
مراسم روز بیست و هشتم فوریه اسکار شرکت
کند یا خیر ،گفت :من که به هرحال هیچ وقت
نمی رفتم .جایی را که هرگز نرفته اید نمی توانید
بایکوت کنید.کیوب درباره موضوع به رسمیت
نشناختن فیلم «مستقیم از کامپتون» در بخش
بهترین فیلم اسکار گفت عصبانی بودن درباره
چنین چیزی مثل این می ماند که به خاطر این
گریه کنید که روی کیک تان تزیین نشده است.او
گفت :ما فیلم ها را برای صنعت فیلم نمی سازیم.
35
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 35
زیر ذربین
ما فیلم ها را برای طرفداران می ســازیم ،برای
مردم .اگر صنعت فیلم هم به شما جایزه ای بدهد
یا نه ،یا از شــما تقدیر کند یا نه ،خوب است ،اما
چیزی نیســت که رویش گیر کنید .ما از تمام
سطوح برای این فیلم تقدیر شدیم.
فشار ها باعث شد چند روز بعد شریل بون
ایزاکس مدیر اکادمی علوم و هنرهای سینمایی
اعالم کند که اکادمی برنامــه ای دارد که تنوع
نژادی و جنسیتی در اعضای اکادمی را بیشتر
می کند و تا سال ۲۰۲۰تعداد زنان و اقلیت های
اکادمی دوبرابر خواهد شد .چند ساعت بعد از
این اظهار نظر خبر دیگری منتشر شد مبنی بر
اینکه اکادمی علوم و هنرهای ســینمایی برای
ایجاد تنوع نژادی در نامزدهای جوایز اســکار
قوانینی جدیــد وضع کرده اســت.تحلیل این
خبر یعنی اینکه انتقادهای صریح سینماگران
و مســاله تحریم این رویداد سینمایی از سوی
چهره های سرشناس تا اندازه ای مدیران را زیر
فشار قرار داد که مجبور شدند برای ارام سازی
فضا قوانین خود را تغییر بدهنــد و بانی جوایز
اســکار با انجام مجموعه ای تغییرات عمده در
مورد رای گیری و عضوگیری موافقت کرد و در
عین حال سه کرسی جدید به هیات رئیسه ۵۱
نفره خود اضافه کرد .تمام این اقدامات بخشی از
هدف اکادمی برای دو برابر کردن تعداد اعضای
زن و ایجاد تنوع نژادی در اعضای اکادمی تا سال
۲۰۲۰است .این تغییرات در جلسه اضطراری
پنج شنبه شب هیات رئیسه اکادمی تصویب شد
و همچنین اکادمی انها در همین شب با مقامات
شبکه ای بی سی و نمایندگان کریس راک مجری
رنگین پوست مراســم هشتادوهشتمین دوره
جوایز اســکار دیدار کردند و در این دیدار تایید
شد که راک مجری مراسم اسکار خواهد بود .این
اتفاق در حالی افتاد که برخی سینماگران از راک
خواسته بودند از اجرای مراسم صرف نظر کند.
اگرچه راک هنوز به طور مستقیم به این مساله
اشــاره نکرده اســت ،اما منابع نزدیک به راک
می گویند او اعتقاد دارد اگر بماند بیشتر می تواند
به حل مشکل کمک کند؛ چرا که جوایز اکادمی
تماشاگران جهانی است.
شــریل بون ایزاکس ،رئیس اکادمی گفت
اکادمی قصد دارد پیشتاز باشد و منتظر اقدامات
صنعت فیلمســازی نمی ماند .اقدامات جدید
در مورد ترکیب هیات رئیسه و روند رای گیری
تاثیر انی خواهد داشــت و اغازگــر روند ایجاد
تغییرات قابل مالحظه در ارایش اعضای اکادمی
خواهد بود.این اقدامات همچنین بر موقعیت رای
دادن اعضای جدید و قدیمی تاثیر می گذارد .از
سال ۲۰۱۶هر عضو جدید اکادمی تا ۱۰سال
اجازه دارد در رای گیری برای انتخاب نامزدها و
برندگان جوایز اسکار شرکت کند .اگر یک عضو
در مدت ۱۰سال همچنان در عرصه فیلم سازی
فعال باشد ،موقعیت رای دادن او تمدید می شود.
به اضافه ،اعضا بعد از ســه دوره ۱۰ساله یا در
صورتی که نامزد دریافت جایزه اکادمی شوند،
مادام العمر حق رای دادن خواهند داشــت .این
استانداردها عطف بماسبق شده و اعضای فعلی
اکادمی را نیز شامل می شود .به عبارت دیگر ،اگر
یک عضو فعلی در ۱۰سال گذشته فعال نبوده
است ،همچنان می تواند با داشتن دیگر معیارها
برای رای دادن واجد شرایط باشد .اگر یک عضو
فعلی فعال شناخته نشود به موقعیت «ممتاز»
منتقل می شود .اعضای «ممتاز» به جز حق رای
دادن از تمام امکانات اکادمی استفاده خواهند
کرد .این قانون از دوره بعدی جوایز اسکار اعمال
خواهد شد.اکادمی همچنین برای افزایش فوری
مارلون براندو
یکی از بومیان امریکا
به نام
ساچین لیتل فدر
را بجای خودش
به مراسم فرستاد
تا به اعضای اکادمی
بگوید حاضر به قبول
جایزه نیست.
خانم لیتل فدر
گفت« ،رفتار کنونی
صنعت سینما
و تلویزیون
با بومیان امریکا»
دلیل عدم قبول
جایزه از سوی
براندو بوده
است
تنوع در هیات رئیسه ،سه کرسی به هیات رئیسه
خود اضافه کرد که به پیشنهاد رئیس اکادمی و
با موافقت اعضای هیات رئیســه برای دوره های
سه ســاله نامزد می شــوند .هیات رئیسه فعلی
شامل ۵۱نفر است.پس از انتشار بیانیه اکادمی
در مورد ایجاد تغییرات جدید در مورد رای گیری
و عضوگیــری ،تعــدادی از اهالــی هالیوود به
این مســاله واکنش نشــان دادند .اوا دوورنی
کارگردان فیلم «ســلما» در توییتر از این اقدام
به عنوان «یک قدم خوب در ســفری طوالنی و
پیچیده برای مردم رنگین پوســت و هنرمندان
زن» یاد کرد.البته تغییر قوانین اکادمی ،برای
مراسم اســکار ۲۰۱۶اعمال نمی شود و باید در
اسکار ۲۰۱۷منتظر اعمال تغییرات بود .خشونت
علیه سیاه پوستان در اسکار سابقه بسیاری دارد.
برای نمونه هتی مک دنیل با درخشش در فیلم بر
باد رفته ،برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل
زن شد .او اولین سیاه پوستی بود که برنده اسکار
شــد .با این حال او نتوانست دور میزی که بقیه
عوامل فیلم بودند ،بنشــیند .خانم مک دنیل به
دلیل قوانین سفت و سخت جداسازی ،مجبور
شد به تنهایی پشت میزی در انتهای تاالر هتل
امبسدور الس وگاس بنشیند .حتی اجازه نداد
این اتفاق ناخوشــایند ،طعم جایــزه اش را تلخ
کند .ســخنرانی او هنگام بردن جایزه سرشار
از خوشــحالی بود و با این جمالت تمام شــد:
“احساسی که در قلبم دارم ،فراتر از ان است که
بتوانم برایتان توضیح دهم .فقط می توانم تشکر
کنم و بگویم در پناه خدا باشید ”.متاسفانه این
اخرین باری نبود که این هنرپیشه مورد تبعیض
قرار گرفت .با این که او برنده جایزه اسکار شده
بود با اخرین خواسته اش مخالفت شد و اجازه
ندادند پس از مرگ در گورســتان هالیوود دفن
شود؛ باز هم به دلیل قوانین جداسازی نژادی.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
36
حرکت ماندگار مارلون براندو
مارلون براندو را یکی از بزرگ ترین بازیگران
تاریخ سینما می دانند و بردن جایزه اسکار برای
نقش ویتو کورلیونه در فیلم پدرخوانده ،کسی را
متعجب نکرد .اتفاق غافلگیرکننده این بود که
براندو مراســم را تحریم کرد و از گرفتن جایزه
سر باز زد.او یکی از بومیان امریکا به نام ساچین
لیتل فدر را بجای خودش به مراســم فرستاد تا
به اعضای اکادمی بگوید حاضر به قبول جایزه
نیســت .خانم لیتل فدر گفــت“ ،رفتار کنونی
صنعت سینماو تلویزیون با بومیان امریکا” دلیل
عدم قبول جایزه از ســوی براندو بوده است.در
متن کامل بیانیه که براندو در اختیار رسانه ها قرار
داد ،نوشته شده بود“ :سازندگان تصاویر متحرک
نســبت به تبعیضی که به بومیان امریکا انجام
می شود و همین طور مسخره کردن شخصیت
ان ها و توصیف شــان به عنوان برده ،شیطان و
دشمن ،مســئول اســت ”.مارلون براندو اولین
بازیگری نبود که اسکار بهترین بازیگر نقش اول
را قبول نکرد ،جرج سی اسکات در سال ۱۹۷۱
نیز حاضر به قبول اسکاری که برای بازی در فیلم
پاتن برده بود ،نشد. صفحه 36
جشنوار هپوکیکهباحفظظاهربرگزارمی شود
سیدمیالد ناظمی
جدایی هنرمندان و فاصله گرفتنشان از دولت و حاکمیت بیشتر از
هر چیزی به یک طالق عاطفی شــباهت دارد .طالقی که فعال مقطعی
است اما اگر به ان رسیدگی نشود می تواند به بنیان های خانواده سینما
اسیب جدی وارد کند .اغراق نیست اگر بگوییم فرزند ارشد و مهم ترین
دارایی این خانواده جشنواره فیلم فجر است و این روزها شاهد لطمه هایی
هســتیم که به خاطر این طالق عاطفی به ان وارد شده .کافی است به
لیست فیلم ها نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم کارگردانان صاحب سبک و
بزرگ سینمای کشور به همراه اکثر ستاره های سینما ،فیلمی در جشنواره
ندارند و معدود چهره های حاضر در جشــنواره ،برای اکران فیلمشان،
نشست خبری و ...حضور پیدا نمی کنند .عالوه بر این موارد ،اعضای هیات
داوران هنوز نهایی نشد ه و سینماهای مردمی برخالف سال های گذشته
با ســالن های خالی به اکران فیلم ها می پردازند .اگر به این ها چند مورد
دیگر اضافه کنیم تازه لیست مشکالت مکشوف جشنواره تکمیل می شود
و هنوز به مشکالتی که اقای دبیر یک شــب قبل از شروع جشنواره در
مقابل تهیه کنندگان به ان ها اعتراف کرده نپرداخته ایم .مسائلی مانند
نرسیدن نسخه نهایی بیش از ۱۰فیلم به جشنواره ،نبود اسپانسر ،دالیل
حذف سیمرغ مردمی و...
البته شاید مدیران ارشاد و جشنواره بنا به مصلحت حفظ ظاهر کنند
و بگویند همه چیز خوب پیش می رود اما اهالی سینما و مخاطبان مردمی
جشنواره فجر خوب می دانند که فجر امسال با سایر دوره ها تفاوت های
بسیاری دارد و به قول معروف از درون پوک شــده .اتفاقی که حتی در
سال هایی مانند ۸۸و ۹۸هم رخ نداد چرا که در ان دوره ها دو طرف دعوا
دلشان برای مهم ترین دارایی و دستاوردشان سوخت .چیزی که این روزها
دقیقا برعکسش در حال رخ دادن است .از یک طرف حاکمیت و مدیران
ارشاد چنان رفتار می کنند که گویی جشنواره در اوج شکوه و هیجان در
جریان اســت و به جای رواداری و مودت ،بدتر بر طبل تفرقه می کوبند.
از سوی دیگر با سلبریتی هایی مواجه هستیم که با یک رفتار دیکتاتور
مابانه به سایر هنرمندان فشار می اورند تا در جشنواره حاضر نشوند .ان ها
فراموش کرده اند که دولت ها می ایند و می روند اما ســینما و جشنواره
همیشه وجود دارد و متعلق به خود ان هاست .هردو گروه در اوج لجبازی
در حال اجرای مانور قدرت برای طرف مقابل هستند .کسی به این فکر
نمی کند که در این جدال بی حاصل فقط زیست بوم سینما اسیب می بیند.
رفتار بالغانه ای که گم شده این روزهاست در دوره هایی مثل سال ۸۸و
حتی ۹۸به وفور وجود داشته و همین بازیگرانی که امروز با تماس های
تلفنی و تهدیدهایشان دیگران از حضور کاخ جشنواره منصرف می کنند،
همان هایی هستند که در ۹۸و ۸۸با تمام قوا در جشنواره حضور داشتند.
البته در دوره های یاد شده ما وزیری مثل اقای اسماعیلی نداشتیم که
مدام به تهدید هنرمندان بپردازد یا معاونت سینمایی ان دوره ها کسی
نبوده که هر از گاهی با چماق ممنوعیت هنرمندان را بترساند .به این ها
شخصیت و تجربیات دبیر جشنواره را که قرابت زیادی با سینماگران ندارد
اضافه کنید .نتیجه اش می شود همین جشنواره بی کیفیت و ضعیفی که
شاهدش هستیم ،نتیجه اش می شود خوشــحالی ادم هایی که منتظر
اب گل الود بودند و حاال روی انتن تلوزیون یا در دورهمی های هنرمندان
پای کوبی می کنند .متاسفانه باید اعراف کرد که جشنواره امسال با همه
ظاهری که حفظ کــرد ،پوک بود و این اختگی اثرش را در ســال بعد و
اکران ها نشان می دهد .ان موقع است که اسیب اصلی نمایان می شود و
شاغالنش سینما و مردم متوجه می شوند دو طرف دعوا چه بالیی بر سر
هنر این کشور اورده اند.
37
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 37
زیر ذربین
درابره انمزدهای دریافت سیرمغ هبرتین مستند در چهل و یکمین جشنوار ه فیلم فجر
سـیمرغحقیقـت گـو
محمد احسان مفیدی کیا
منتقد سینمای مستند
جشنواره ها یک موجود زنده ی فرهنگی اند ،زایا ،تاثیرگذار و بااهمیت ،هرچقدر هم اثار هنری خوب و درخور تحسینی
تولید شود ،بی انکه در معرض دید مخاطبان و عالقمندان قرار گیرد ،گویی هنوز بخشی از فرایند کامل نشده است .این
به ویژه در مورد سینمای مستند ضریب چند برابر دارد ،چرا که راه یافتن بهترین مستندها هم به گیشه و سالن سینما
چند برابر سخت تر از فیلم های داستانی معمولی است ،از این رو سینمای مستند به ویترین جشنواره ها وابسته است تا
دیده شود و به حیات پویای خود ادامه دهد .انچه از نشان و لوح و جوایز مهم تر است قرارگرفتن در معرض چشم مخاطب
است و از این روست که ما تمام اثار راه یافته به جشنواره ها را برنده می دانیم و هر کدام را در ژانر و جایگاه خود شایسته ی
بهترین سپاس ها و باارزش ترین عناوین.
حاال جشنواره ی فیلم فجر در ایستگاه چهل و یکم با شش اثر مستند ،میزبان عالقمندان به سینمای مستند است.
یک مستند فوق العاده ی زیست محیطی ،دو مستند شایسته در حوزه ی سینمای مقاومت ،و سه مستند اجتماعی که هر
کدام حرف مهمی برای گفتن دارند.
مستند «خونه مامان شکوه»
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
38
مهدی بخشی مقدم
«من شــکوه هســتم ،معتاد ،پانزده سال و
هشــت ماه و یک روز» ،این اعالم پاکی صاحب
خانه ای است که هم خانه هایش همگی با افتخار
یک عدد اینچنینی را بلند می گویند و باقی هم
تشویقشان می کنند ،خواه ســه روز باشد خواه
هشت ســال .شــکوه حکم مادر را دارد و باقی
دخترها ،خواهر هم هستند ،خواهرهایی که بهتر
از هر کسی درد هم را می دانند.
د ِر «خونه ی مامان شکوه» باز است ،یکی را
روی دست می اورند که از امدن هراسان است،
یکی را با گریه بدرق ه می کنند که از رفتن ناراحت،
همه با هم رفیق اند و هوای هم را دارند ،ســنگ
صبورند و همه شــکوه را به عنوان اسطوره شان
پذیرفته اند .روزگار در این خانه ی پرقصه و پرغصه
با همدلــی و همکاری می گــذرد ،هرچند همه
می دانند که مهمان چند روزه اند اما باز در همین
مدت کوتاه ،حس امنیت و ارام می گیرند و خود را
از افیون دور می کنند تا شاید تنفسی باشد برای
روح خسته شان.
اما گره داستان از ان جایی شروع می شود که
یک خانم دکتر وارد خانه می شود و ضمن توضیح
مختصر درباره ی ویــروس اچ ای وی و بیماری
ایدز از همه ی ساکنان ازمایش می گیرد و همین
ارامش را به هم می زند.
تجربه ی مهدی بخشــی مقــدم ،در مقام
کارگردان ،رک و صریح هرچه هســت را جلوی
چشم می گذارد ،یک مستند اجتماعی درباره ی
اســیب هایی در حوزه ی زنان کــه تلخی جزء
الینفک ان اســت؛ مادری که حس چندانی به
فرزند تازه به دنیا امده اش ندارد ،یا ان دیگری که
نمی داند ایا کودکش هم مثل خودش مبتال به اچ
ای وی شده یا نه و یا دختری که می داند اگر از
خانه بیرون برود دوباره سراغ مواد خواهد رفت.
بخشــی مقدم پیش از این اثار تحســین
شده ای را تولید کرده است .از فیلم های او ،مستند
«خانه ای برای تو» که موضوعی اجتماعی دارد،
جایزه بهترین مستند دوازدهمین دوره جشنواره
بین المللی سینما حقیقت را کسب کرده« ،اسب
چوبی» مستندی مردمشناسانه است و این اواخر
هم مجموعه مستند «همسایه های خوب» روی
انتن شبکه دو رفته است .تنوع در مستندهای
مهدی بخشی مقدم به خوبی پیداست و وقتی که
می بینیم اثارش مورد توجه قرار می گیرد ،نتیجه
بر این می شود که جســارتش در تجربه کردن
میدان های جدید درخور تحسین است.
بازگردیم به مســتند؛ شــخصیت همراه و
روایتگر شهرزاد ،که به نوعی در کنار شکوه یکی از
ستون ها داستان است ،کمک شایانی به غنای اثر
کرده ،اویی که خبرنگار است ،دلش برای معتادها
می تپد و می خواهد هر طور که شــده کمکی به
دوســتانش کند ولی در عین حال چندان هم
به نتیجه ی کار خوش بین نیست و دلیل این را
در فیلم نوشت انتهایی مســتند به خوبی درک
می کنیم .دخترها یکی یکــی از خانه می روند و
دیگرانی جایشان را پر می کنند ،اما سیلی حقیقت
انجایی به صــورت من مخاطــب می خورد که
می فهمم بیشتر رفتگان دوباره مصرف می کنند
و باز می گردند ،و این صورت مســئله ی مهم در
پس زمینه ی مســتند باقی می ماند :ان بیرون و
در جامعه چه اتفاقی می افتد که کسانی که طعم
شیرین رهایی را چشیده اند ،دوباره باز می گردند
به همان وضع اشفته ای که داشتند؟ ایراد کار باید
جایی ان بیرون باشد.
«خونه مامان شــکوه» مولفه های یک اثر
مستند قابل قبول را دارد؛ توصیف کامل مسئله
و موقعیت ،پرهیز از شــعارزدگی و خوش بینی
بی قاعده ،پرداخت نسبی شخصیت ها ،استفاده
درست از عناصر هنری مقوم در جهت انتقال پیام
مد نظر کارگردان مثل صداگذاری ،کیفیت رنگ
و نور ،موسیقی و تدوین و از همین روست که به
عنوان یک کل یکپارچه اثری شایسته ی توجه و
دیده شدن است. صفحه 38
مستند « ۶۴۱۰روز اسارت»
زهره نجف زاده
مستند «کوهستان بی صدا»
فرود عوض پور
اولین جمالت را همسرش می گوید ،درباره
ان صبحی که رفت به ماموریت و دیگر بازنگشت
و بعد خودش ،یک خلبان جنگنــده ایرانی که
چند روز پیش از اغاز رسمی جنگ دراخل مرز
عراق مورد اصابت قرا می گیرد و بعد هم اسارت و
دیوارهای یک سلول چندمتری.
این صدای حسین لشگری است و ان منیژه
بود ،که باز روایت را دســت می گیرد و از احوال
بانویی جوان می گوید که زودتر از هر زن دیگری
در ایران طعم بی خبری و بالتکلیفی خانواده ی
مفقودین را چشــیده و البته بیشــترین دوران
اسارت همسرش را متحمل شده است:
410روز بعــد نوبــت به دیگر دوســتان و
همکاران می رسد که از شــرایط سلول ها و نوع
ارتباط با هم بگویند .هرچند هروز در اسارات به
اندازه ی یک سال است اما روایت این روزها را زود
به پایان می برد تا برسد به قطعنامه و پایان جنگ
و بگوید از اینکه همه بازگشتند ،جز حسین.
و این ازمون دوباره ی «سید االسرا» بود ،چرا
که صدام می خواست با تطمیع و تهدید و چه و چه
از او اعتراف بگیرد که جنگ را ایران شروع کرده
و به این واسطه کشور ما را در مجامع بین المللی
متجاوز اعالم کند.
زهره نجف زاده ضمن اســتفاده از ارشیو به
دســت امده از زندان عراق و دیگــر مواد خامی
که از داستان حسین لشگری و دیگر اسرا دارد،
بعضی صحنه ها و رویاها را با استفاد از ترفندهایی
بازســازی می کند تا بهتر بتواند حس خاطراتی
که در مصاحبه گفته می شود را به بیینده منتقل
کند.
مستند 6410روز اسارت ،مستند سرراستی
است ،بدون پیچیدگی و با یک سادگی محض ،هر
چه را که باید می گوید ،برادر ،خواهر و خانواده،
دوســت و هم رزم و هم بند هر کــدام وجهی از
حسین را روایت می کنند.
انچه در پایان مســتند مخاطب را غافلگیر
می کند ،اتفاقاتی اســت که در پایــان عمر و در
سال هایی که در ظاهر باید در اوج رفاه باشد برای
سرلشگر حسین لشگری رقم خورد ،بی مهری ها
و کم توجهی ها واقعاً شــوکه کننده هســتند و
در نهایت ان موقعی کــه هیچ کس انتظارش را
نداشت ،حسین ازاد شد.
عمو حجت پیرمردی ســاده دل و متکی به
نفس اســت که یکه و تنها در کوهستان زندگی
می کند ،در خانه ای که هیچ همسایه ای ندارد و نه
حتی گاز و اب لوله کشی .خانواده اش او را ترک
کرده اند و اصرارهای او برای بازگشتن همسرش
بی نتیجه اســت .پیرمرد باید خودش از عهده ی
کارهایش بر بیاید ،گوساله ها را تیمار کند و گاوها
را بدوشد ،هیزم بشکند و زغال مهیا کند ،گندم
بکارد و بدارد و بردارد.
فرود عوض پور ،مستندســاز بــا تجربه ی
خرم ابادی ،کارنامه ی پر و پیمانی دارد؛ فیلم های
داســتانی و مســتند و حضور در جشنواره های
داخلی و بین المللی که ماحصل ان جوایز متعدد
است .درباره ی اخرین اثر مستند او« ،کوهستان
بی صدا» ،اصل مســئله حوصله است ،او و دیگر
اعضای گروه ،به ویژه تهیه کننــده ی اثر ،برای
خروجی گرفتن از تایم الین عجله نداشته اند و
گذاشته اند هر اتفاقی که الزم بوده است بیافتد.
اینکه به پروژه ی مستندســازی به مثابه بنگاه
زودبازده نگاه نکنیم و بگذاریم رخدادها انطور که
باید منعقد شوند ،درسی است که از این مستند و
رفتار حرفه ای تیم تولید می گیریم.
تصاویر ضبط شده ،چنان که باید ،همه اش
زیبایی اســت .کوهستانی اســت که بشر ان را
نیالوده و دســت اندازی کمتری بــه ان کرده و
سبزی بهار و سفیدی زمستانش پیداست ،نماهای
باز و بسته هر دو رشــک برانگیزند و هر بیننده
را به خود جلب می کنند .مستندســاز هم مثل
شخصیت فیلم وقت زیادی برای زیستن در ان
محیط داشته و به نظر می رسد خوب و از سر صبر
تصویر گرفته و در عمده ی پالن ها ،باالی همه ی
رنگ های زیبا ،رنگ تنهایی هم پیداست .حتی
پس از اینکه خانواده ی رفتــه به خانه ی مرد باز
می گردند او باز تنهاســت .کیفیت این قاب های
زیبا نیز حاصل هنر اقای کارگردان است.
موسیقی مستند «کوهســتان بی صدا» را
احسان عبدی پور ساخته و قطعات را با وسواس و
هرجا که نیاز بوده نشانده است .موسیقی نواحی
با اواهای سنتی که بیشــتر با تک مضراب هایی
در تک نوازی ها ،بــاز یاداور تنهایــی مردی در
کوهستان است .صدابرداری و صداگذاری هم به
خوبی صورت گرفته و همین فکر که شخصیت
اصلی فیلم نمی تواند از هیچکدام از این صداهای
گوش نواز لذت ببرد ،بر تاثر ماجــرا می افزاید.
بازی های با شــدت و ضعف صدا در نماهایی که
بیانگر درک حجت ناشنوا از اصوات است ،برای
اینکه ما را با احساس و ادراک او اشنا و همدلی
بیشتری با سوژه ایجاد کند ،تکنیک موثری بوده
که بارها در اثر استفاده شده و پیداست به نتیجه
رسیده است.
حجت رستمی ،پیرمرد هفتاد ساله ی ناشنوا،
هرچند معلولیــت دارد و از حواس پنجگانه اش
یکی کم اســت ،اما چنان عزم و اراده ی راسخی
دارد کــه زندگی ســخت و پرمحصولش را یک
تنه پیش می برد و در همین بزرگسالی کارهایی
می کند که انجامشان برای جوانترها ارزوست.
مستند «کوهستان بی صدا» حس غم و تحسین
همزمان دارد .یک حس متناقضی در پالن ها و
سکانس ها هســت که هم دلت می خواهد جای
او باشــی ،هم نه .جای اویی که فقــط یک بار از
قلمروش خارج شد تا شــاید بعد این همه سال
نجوایی به گوشش برسد .که ان هم ...
39
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 39
زیر ذربین
مستند «غیرمسکونی»
مسعود زارعیان
حاج اقای مســتند «غیرمسکونی» ،همان
اوایل کار تکلیف را مشــخص می کند ،می گوید
من از اول که امدم به این محله ی حاشیه ی شهر
مشهد ،دو چیز دستم بود ،دوربین و کتاب! پس
من هم به او اعتماد می کنم و این راحتی سوژه ها
و اتفاقات داخل قاب را از این همراهی مســتمر
دوربین با او می دانم و باورش می کنم .مســتند،
ماجرای یک طلبه ی پرانرژی و کاربلد است که
همه ی وقت و توانش را گذاشته برای یک محله ی
پرحاشی ه و پرمخاطره و سعی دارد تا از هر طریقی
که می تواند به هر قشــری کــه می تواند کمک
کند .او وسط بازی و فوتبال بچه ها هست و برای
امیدوار و پابند کردنشان قول اوردن خداد عزیزی
را به جام رمضان محله می دهد .وسط معتادها و
بی خانمان ها هست و درد دل هایشان را می شنود
و برای دلگرمی شان احیای شب 23ماه رمضان
را با ان ها و زیر اســمان خدا سحر می کند ،پای
کار زنان بی سرپرست و بدسرپرست هم هست
و چرخ خیاطی و وسایل اشتغال شان را با کمک
خیرین مهیا می کند و البته این یکی برایش باعث
دردسر هم می شــود .زارعیان که پیش از این با
مســتندهایی مثل «خســوف» ،مرهم ،ایمان،
مدرسه ی حاج اقا و چند اثر دیگر دلبستگی خود
را به فضای فرهنگی و طلبگی نشان داده بود این
بار هم تمرکزش را بر یک سوزه ی جذاب دوست
داشتنی می گذارد و سعی دارد تا همه ی جوانب
کار و زندگی طلبه ی کوشــای «غیرمسکونی»
را نشــان مان دهد ،چــه موفقیت هایش و چه
شکست هایش ،هم دردی که از مردم دوا می کند
و هم دردی که به زندگی شخصی خودش می افتد.
روایت موازی زندگــی خصوصی و فعالیت های
جهادی و خیریه ی طلبه ی کوشــای مشهدی،
که با همراهی خوب خانواد ه و هم محله ای ها یک
مستند پرتنوع با ریتم باالی نود و چند دقیقه ای
را تشــکیل داده ،هیجانات و احساساتی که در
رفتار سوژه ی اصلی غالب اســت ،دیالوگ های
حساب شده و دکوپاژی که به فیلم های داستانی
تنه می زند ،پایان دراماتیک و غیرمنتظره ،همه
باعث شده اند با یک مستند واقعاً دراماتیک یا به
اصطالح داکیودرامای مواجهیم.
مستند «در پس جنگ»
مستند نیمه بلند «دنیای وحشی زاگرس»
افغانستان همیشه برای ما مسئله است ،ما همیشه مهاجران افغانستانی را می بینیم و
اخبار کمی انسوتر را می شنویم و حسرت می خوریم که چرا فقط ویرانی نصیب این خاک
است؟ چرا این کشــور گونه گون و پر رنگ و فرهنگ همیشه درگیر چندپارگی و جنگ
اســت؟ اما اگر کمی عقب تر برویم ،جایی که اخرین بازمانده ی حکومت سلطنتی نوع
حکومت را به ریاست جمهوری تغییر داد و البته بعدترش که دست شوروی کمونیست در
افغانستان باز شد ،یک نشانه هایی از اتحاد دیده می شود ،انجا که مردم دین و ائیین شان
را در معرض خطر دیدند و هویت افغانستانی شــان را در مرز نابودی ،سپس همه دست
به دست هم دادند و در چند مرحله میهن را بازستادند و بر ابرقدرت ان روز فائق امدند.
محمودیان در مستند «در پس جنگ» دوران طالیی جهاد را روایت می کند ،دوران
خوش ایستادگی و مقاومت ،دوران شیرین اتحاد و ارزش این بازگویی این روزهای شیرین
وقتی برای ما بیشتر مشخص می شود که بدانیم افغانستان کشور هزار قوم و هزار فرهنگ
است .و در چنین سرزمینی اتحاد برای تاختن بر دشمن مشترک کیمیاست.
هرچند این اتحاد هم هیچ به طول نیانجامید و باز میهنشان از دست رفت اما همین
دوره را می توان به عنوان این نشانه شناخت که ،اری ،در افغانستان هم می شود متحد بود
و به حبل المتین اسالم و ملیت چنگ زد و وطن را ساخت .این جان حرف محمد حسین
محمودیان در مستند «در پس جنگ» است.
صدای گرم و گیرای جناب داود نماینده که اولین جمله را می گوید و هم اینکه ان
نماهای هوایی فوق العاده را از زاگرس بزرگ می بینیم ،در همان سکانس معرفی ،همه
چیز تمام می شود ،این یعنی اگر اندک عالقه ای به مستندهای حیات وحش داشته باشید،
مجاب می شوید که این هفتاد و پنج دقیقه ارزش وقت گذاشتن و دیدن را دارد .مستندساز
سرنخ رشته کوه زاگرس را نه از فالت ایران ،که از بستر دریایی بین مصر و عربستان اغاز
می کند تا به ما این نوید را بدهد که می خواهد همه چیز را دقیق و موشکافانه بگوید .دوربین
فرشاد افشین پور از مرز ایران و ترکیه در کرانه های دریاچه ی وان ،تا سواحل دریای عمان،
از روی خط الراس ها و فراز کوه دنا تا قعر دره ها و رودخانه ها ،هرجا که اثری از حیات باشد
را گشته و پیداست که با حوصله ی فراوان و خالل سال ها تصاویری را ثبت و ضبط کرده،
تا این گنجینه ی بصری را در غالب یک مستند خوش ساخت تحویل چشم سخت پسند
مخاطب دهد .سنجاب ها ،خرس ها ،پلنگ ها ،عقاب ها و دیگر جانداران که همگی بومی
کوه های زاگرس هستند هر کدام بخشی از فیلم را به خود اختصاص می دهند و گفتار متن
با لحنی که مختص همین گونه از مستندهاست ،تصاویر را تکمیل می کند .افشین پور که
در کنار کارگردانی ،نویسندگی اثرش را هم به عهده داشته پیش از این نیز با مستند های
تحسین شده ای چون «سفر به امادای»« ،زندگی در قلب دنا»« ،امپراطوری سنجاب ها»
و چند اثر دیگر توانمندی خود را در این ژانر حیات وحش ثابت کرده بود و این بار نیز با
مستند بلند «دنیای وحشی زاگرس» ما را با تجربه ی گرانبهای خود همراه کرده است.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
40
محمدحسین محمودیان
فرشاد افشین پور صفحه 40
پـروازسـیمرغ در اسـمانهمدلـی
داریم درباره روزهایی حرف می زنیم که هیچکس نفهمید کدام قوه عاقله ای دم برگزاری
جشنواره فجر خلق اهلل را موقع ورود به کشور ممنوع الخروج می کندروزهایی که سعودی
اینترنشنال با تمام وجود داشــت جان می کند برای فاتحه خواندن بر جشنواره چهل و
یکم و ترانه های گوش کرکن و باران های سیل اســای داخلی هم داشتند عربده می زدند
س ِر هنرمندانی که دلشــان می خواست به جشــنواره بیایند ،در مارپیچ سکوت ترین و
ترسناک ترین روزهای منتهی به جشنواره فجر.
مثنوی هفتادمن کاغذ خواهد شد اگر
بخواهیم اتفافات خــاص و منحصر به فرد
جشــنواره چهل و یکم را مرور کنیم .قهر
طیفی از سینماگران با حاکمیت و اعتراضات
مدنی و غیرمدنی انهــا ،مهاجرت عده ای و
کشف حجاب عده ی دیگری ،ماجرای ضبط
پاسپورت و دستگیر ی ها و فشار بی سابقه
و عجیب رسانه های خارجی بر سینماگران
و تهدید اهالی ســینما برای شروع نکردن
پروژه های تازه و عدم همکاری با جشنواره،
اتش افروزی عده ای با نقاب انقالبی گری و
دمیدن بر شعله های تفرقه و البته فشارهای
عجیب و بی سابقه ای که بر میهمانان خارجی
جشنواره وارد شد و شــاید باورتان نشد
ولی هنوز هم ادامه دارد .همه اینها میهمان
جشنواره ای می شد که تازه داشت بعد از دو
پس کرونا نفس راحت می کشید و در
سال از ِ
احوالی برگزار می شد که حال محتضر گیشه
سینمای ایران را می دانیم .پس عجیب نبود
اگر عده ای گمان می کردند بعد از چهار دهه
ممکن است این فشارها سیمرغ را زمین گیر
کند و جشنواره امســال را تعطیل .بیایید
مرور کنیم حرف ها و فرسته ها و ویدئوهای
بازیگران و کارگردانان ســینمای ایران در
کوران حوادث پاییز امسال را تا ببینیم این
جماعت «واقع ًا» چه فکری می کردند درباره
فجر چهل و یکم و تعطیلی ان.
این اتفاق اما نیافتاد .ایده تحریم با حضور
مردم و اهالی رســانه شکست خورد و شما
دارید در روزهایی این چند خط را می خوانید
که جشــنواره با کیفیت مطلوبــی از نظر
استقبال و استاندارد برگزاری و امار فروش
بلیت ها تمام شده .با تعداد فیلم هایی باالتر
از حد معمول ،و برگزاری روان و بی مشکل در
دوره ای که بعد از چند دوره بخش بین الملل
هم به بخش اصلی بازگشته و جشن تجلی
اراده ملی هم که چند نوبت برگزار نشده بود
با حضور عالی ترین دستگاه ها و ارگان ها در
عرصه های فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی،
تربیتی و قرانی به انجام رسیده .جشنواره
ای که برخی طمع بر تعطیلی اش بسته بودند
برگزار شد ،و اتفاق ًا با کیفیتی باالتر از سال
قبل برگزار شد.
واضح اســت که منظــور نگارنده این
نیست که نبودن هنرمندانی که نخواستند
در جشنواره حضور داشته باشند بی اهمیت
است .ابداً .شرایط مطلوب انی است که حتی
ان دخترک نوجوانی که قبل از جشــنواره
با انتشار خبری کذب به وزیر ارشاد توهین
کرده بود هم اوالً باشد و بعد به باقی مسائل
فکر کنیم .واضح اســت که قهر و قهربازی
اتفاق مطلوبی نیست و باید به سمت رفع ان
قدم برداریم و به قول رئیس سازمان تبلیغات
اسالمی اساس تحریم مال امریکایی هاست و
علی مرادخانی*
جایی در فرهنگ ایرانی جماعت ندارد.
ولی دوباره به خاطــر بیاورید ما داریم
درباره روزهایی حــرف می زنیم که بوقهای
لندن نشــین و تندروهای داخلی داشتند
گریبان چاک می دادند که شکاف ها را عمیق
تر و سوءتفاهم ها را بیشتر کنند ،در روزهایی
که هیچکس نفهمید کدام قوه عاقله ای دم
برگزاری جشــنواره فجر خلق اهلل را موقع
ورود به کشــور ممنوع الخروج می کند ،در
روزهایی که مشــکالت عجیب و غریبی از
داخل و خارج برای میهمانان خارجی شکل
می گرفت که عمدت ًا با ورود مستقیم در سطح
وزرای دولت رفع و رجوع می شد ،روزهایی
که داور شهیر اســکاردار جهان با اشک از
این می گفت که دلش می خواست به ایران
بیاید ولی فشارهای عجیبی وجود دارد در
کشورش برای همکاری نکردن و نیامدن به
ایران ،روزهایی که ســعودی اینترنشنال با
تمام وجود داشت جان می کند برای فاتحه
خواندن بر جشنواره چهل و یکم و ترانه های
گوش کرکن و باران های سیل اسای داخلی
هم داشتند عربده می زدند س ِر هنرمندانی
که دلشان می خواست به جشنواره بیایند ،در
مارپیچ سکوت ترین و ترسناک ترین روزهای
منتهی به جشنواره فجر .جشنواره اما برگزار
شد ،خوب هم برگزار شــد و هیچ نشانه ای
تعطیلی هم وجود نداشت.
در تمام این اتفاقات ریز و درشت اما برای
من مهمترین اتفاق جشــنواره فجر اصرار
سیاستگذاران اصلی اش بر اتحاد و همدلی
اهالی سینما بود .دبیر جشنواره و وزیر ارشاد
از همدلی گفتند و اغوش باز نظام برای انها
که به هر دلیلی نیامده انــد و از این گفتند
که ما همه یک خانواده ایم و مشــکالتمان
را در خانه ی خود حل می کنیــم و به قول
مشهور سیمین دانشور رخت های چرکمان
را در حیاط همسایه نمی شوییم .لحظه ی ناب
زدن دبیر جشنواره
جشنواره برای من دست ِ
برای حرفهای انتقــادی مجید صالحی در
اختتامیه بود .تصویر زیبای هم خانوادگی و
برادری در عین اختالف سلیقه.
این رحمان ّیت و رافت ان هم در روزهای
شکست ایده تحریم جشــنواره ،تصویر
باشکوه اقتدار جمهوری اسالمی ایران بود
در جشنواره امسال؛ جایی که می شود نگاه
عقالنیت انقالبــی را از پس بی تدبیری های
برخی تندروها ُجســت .این که تو در اوج
قدرت به اشــتی دعوت کنی و به ان ها که
به فکر شکســتت بوده اند مهر بورزی .بله؛
سیمرغ پرخاطره و شــورانگیز فجر از پس
کینه توزی ها و بی مروتی ها برای بار چهل و
یکم پر باز کرد و پرواز کرد و این بار در النه ی
مهر و همدلی ایران عزیز ما نشست؛ و چه
اتفاقی دل انگیزتر ازین؟
*مدیر بخش تجلی اراده ملی جشنواره
چهل و یکم فیلم فجر
41
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 41
زیر ذربین
دکرت ابراهیم داروغه زاده از چالش های دبیری سه دوره از جشنواره فیلم فجر یم گوید
در سال هایی که شاید اعتماد
کمتراست ،مداخلهنهادهای
امنیتیافزایشمی یابد
در همه دوره ها جشنواره فیلم فجر با حواشی و چالش های گسترده ای روبه رو بوده
و در برخی ها دوره ها این چالش ها به دالیل مختلف افزایش یافته .در دولت قبل ابراهیم
داروغه زاده به عنوان دبیر سه دوره از این جشنواره تجربیات متنوعی را کسب کرده و هر
دوره اش به نوعی منحصر به فرد بوده است .از جشنواره پر حاشیه سال ۹۸که به خاطر
سرنگونی هواپیمای اکراینی فشار رسانه های خارجی روی ان بسیار زیاد بود و حتی رنگ و
بوی تحریم داشت گرفته تا جشنواره سال ۹۶که پس از حمایت پرشور هنرمندان از حسن
روحانی در انتخابات سال ۹۶برگزار شد .با این وجود در هر سه سالی که دکتر داروغه زاده
دبیر این جشنواره بوده ،تعداد فیلم های ارسالی و حضور هنرمندان شاخص بسیار پر زیاد
بوده است .بنا به همین تجربه ها به سراغ دکتر داروغه زاده رفتیم تا با او در مورد چالش های
اصلی برگزاری جشنواره صحبت کنیم.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
42
طی چه فرایندی به عنوان دبیر ســه
دوره از جشــنواره فیلم فجر انتخاب
شدید؟
معموال دبیر جشنواره فجر فقط برای یک
دوره انتخاب نمی شــود ،به عبارتی حکم دبیر
مدت دار نیســت .با رفتن اقای ایوبی از سازمان
سینمایی و امدن اقای حیدریان و رویکردهای
مد نظر ایشــان ،تصمیم بر این شد که دبیری
جشنواره فیلم فجر بر عهده من گذاشته شود.
واکنش شما به انتخابتان چه بود؟
ترجیحم این بود که نپذیرم .من قب ً
ال تجربه
برگزاری چهارمین دوره جشنواره فیلم شهر را
داشتم و همینطور دو دوره دبیر جشنواره فیلم
سالمت بودم .یک دوره نیز قائم مقام جشنواره
فیلم فجر در ســال ۹۲بودم و از ســختی های
برگزاری جشنواره فیلم فجر کام ً
ال مطلع بودم.
از طرفی در ان زمان مسئولیت معاونت نظارت
و ارزشیابی سازمان ســینمایی بر عهده من بود
که مسئولیت سنگینی محسوب می شد .برای
همین ترجیح می دادم که نپذیــرم ولی اقای
حیدریان اصرار داشــتند که ایــن کار را بنده
انجام بدهم.
اولین چالش شما بعد از پذیرفتن این
مسئولیت چه بود؟
اولین چالشــی که با ان مواجه شدم ،بحث
مالی بود .دوره های قبلی هزینه جشنواره بسیار
باال رفته بود و دربــاره هزینه کردها و بحث های
مالی جشــنواره ،فضای منفی زیــادی ایجاد
شده بود .ســال قبل از من ،حدود ۲۰میلیارد
هزینه جشنواره شــد و اقای حیدریان خیلی
روی انضباط مالی جشــنواره تاکید داشــتند.
خداروشکر ما توانستیم در سال بعد ،جشنواره
را با کمتر از ۵میلیارد تومــان برگزار کنیم .در
حقیقت برگرداندن انضباط مالــی و مدیریت
هزینه ها در جشنواره ،یکی از چالش های جدی
بود .البته این ها بخش های طبیعی کار اجرا است
و مدیریت اجرایی باید بتواند به بهترین شــکل
مدیریت مالی کار را انجام دهد.
چالش های شــما صرفا به مســائل
اجرایی مربوط می شد؟
خیر! چالش دیگری که با ان روبه رو شدم،
از جنس چالش های طبیعی نبــود؛ تعدادی از
دوستان رســانه ای از خبرگزاری های مختلف
که با دولت همســو نبودند ،از ما دعوت کردند
تا جلسه ای داشته باشــیم .در ان جلسه گفتند
ســال های پیش ،قبل از اینکه هیئت انتخاب،
فیلم ها را ببینند ما انها را می دیدیم .در نتیجه
فیلم های حاشیه ســاز اصال به هیئت انتخاب
نمی رسید و از این طریق حاشیه های جشنواره
کم شــده بود و از چند فیلم هم نام بردند که با
همین شیوه از حضور در جشنواره باز مانده بودند!
ان ها توضیح دادند که چطور مســائل و نکات
فیلم ها را به دبیر جشنواره می گفتند و در نهایت
این نکات مطرح می شــد و فیلم حذف می شد.
تجربه خیلی عجیبی برای من بود که یک گروهی
خودشان را از هیئت انتخاب جشــنواره باالتر
بدانند و ادعا کننــد که صالحیت های فرهنگی
و هنری را بیشــتر از این هیئت متوجه هستند
و جالب اینکــه برای این کار حــق الزحمه هم
میخواستند .در هرصورت من پیشنهادشان را
تجربه خیلی
عجیبی برای
من بود که یک
گروهی خودشان
را از هیئت انتخاب
جشنواره باالتر
بدانند و ادعا کنند
که صالحیت های
فرهنگی و هنری را
بیشتر از این هیئت
متوجه هستند .شاید
ان ها نگرانی ها و
دغدغه هایی برای
فرهنگ داشتند که
چنین پیشنهادی
داده بودند اما جالب
بود که بابت این
کارشان حق الزحمه
می خواستند
رد کردم و گفتم من که نمیدانم این حرف های
شما چقدر درست است و چقدر درست نیست
و ایا واقعا دوره قبل اینطور بوده و شــما قبل از
انتخاب فیلم ها دیده اید یا نه ،ولی من نمی توانم
این پیشنهاد را بپذیرم و رای ونظر هیات انتخاب
برای من مهم است و حتما صالحیت شان بیشتر
از شما است.
واکنش ان ها و رسانه هایشان چه بود؟
این شروع یک بخشــی از چالش های برای
من و جشــنواره بود .مخصوصا که ســال ۹۶
اولین ســال از دور دوم دولت اقای روحانی بود.
اکثر رسانه ها و خبرگزاری های رسمی مخالف
دولت بودند .حتی نــگاه تلویزیون هم مخالف
بود .این طور تلقی می شد که ســینماگرها در
انتخاب مجدد ایشان نقش داشتند و جمع زیادی
از بچه های سینما از ایشان حمایت کرده اند .اینها
باعث می شد شرایط کار برای ما و کال برای سینما
سخت شود .به نوعی انگار باید بچه های سینما
تنبیه می شدند تا دیگر تصمیم های غلط نگیرند.
از نظر این دوستان چون ما هم که در ان دولت
کار می کردیم ،عنصر نامطلوب بودیم.
حاشیه هایی که در سال ۹۶و بعدتر
ایجاد شد ،مثل استقرار گشت ارشاد
در ورودی برج میالد را به همین دلیل
می دانید؟
بله! دقیقا! بگذارید یک خاطره مهم و بامزه
بگویم .سال ۹۲که قائم مقام جشنواره فیلم فجر
بودم ،فیلم «عصبانی نیستم» اقای درمنشیان
پذیرفته شــده بود و مجوز هم از ارشاد داشت.
در ان زمــان معاون نظارت و ارزیابی ســازمان صفحه 42
سینمایی ،اقای احسانی زاده بود .من در دفترم
نشســته بودم که به من خبر دادند خبرنگاران
فارس ،جوان ،تسنیم و ...امده اند و می خواهند با
شما مصاحبه کنند .من گفتم که دبیر جشنواره
اقای رضاداد است .چرا می خواهند با من مصاحبه
کنند؟ هفت هشت نفری بودند که به دفتر من
امدند .گفتند فیلم عصبانی نیســتم نباید در
برج میالد اکران شود .پرسیدم :فیلمی که مجوز
قانونی دارد ،چــرا نباید اکران شــود؟ گفتند:
عصبانی نیســتم خط قرمز ماست و نباید کران
شــود .اگر اکران شــد ،هر اتفاقی افتاد ،گردن
خودتان است و ما به شــما اخطارش را داده ایم.
صحبت هایی شــد و به انها گفتم کــه من در
این جایگاه باید مجری قانون باشــم و وظایف
قانونی ام را انجام دهم .شــما هم می توانید نقد
کنید و وظیفه رسانه ای خودتان را انجام دهید.
با دلخوری بیرون رفتند اما فردای ان روز ،دفتر
چند نفر از مراجع بیانیه داد که وضعیت حجاب
در جشنواره و برج میالد خیلی بد است و اهالی
سینما با سگ هایشان می ایند که فیلم ببینند.
درواقع خیلی سریع یک فضای بسیار منفی را
ایجاد کردند .متاسفانه زمانی که دولتی سرکار
می اید که به نوعی با دیدگاه این رسانه ها همسو
نیست ،چنین حاشــیه هایی را ایجاد می کنند.
حتی اگر بهترین فیلم های ارزشی و حوزه انقالب
و دفاع مقدس را هم داشته باشید!
برای یک دبیر چالش دیگری هم وجود
دارد؟
دبیــری جشــنواره فیلــم فجــر یکی از
سخت ترین شغل های دنیا است و پر از چالش.
جشنواره فیلم فجر دوتا گلوگاه بسیار مهم دارد
که در کل کار اثر می گذارد .یکی بحث انتخاب
فیلم ها است و دیگری بحث داوری .چالش های
این مسئله از همه طرف هســت .باالخره همه
بچه های ســینما دوســت دارند که فیلمشان
انتخاب شود .حتی اگر به نظر کارشناسان فیلم
قوی هم نباشد ،صرف حضور در جشنواره و دیده
شدنشان ،خیلی کمک کننده است .مخصوصا در
جذب اسپانسر برای تهیه کننده و دستمزدهای
افراد .ممکن است در گذشته یا حتی این روزها
عده ای در مصاحبه هایشان بگویند که جشنواره
برای ما مهم نیســت ولی در پشت صحنه همه
یک فشار بسیار زیاد را به دبیر و هیئت انتخاب
می اورند تا فیلمشان پذیرفته شود .این بخش
سینمایی ماجرا اســت اما از طرف دیگر ،وزیر و
رئیس سازمان و ســایر نهادهای فرهنگی هم
یک ســری دغدغه هایی دارند و می خواهند که
نظراتشان در جشنواره دیده شود.از حوزه علمیه
قم تا کمیسیون فرهنگی مجلس انتظار دارند که
فیلم های صرفاً انقالبی در جشنواره پذیرفته شود
.ما قبل از جشــنواره چند جلسه در کمیسیون
فرهنگی مجلس حاضر میشدیم و درباره اینکه
چه فیلم هایی انتخاب شــده و چــه فیلم هایی
انتخاب نشده و دلیل انتخاب شدن یا نشدن چه
بوده است توضیح میدادیم .دغدغه ها و انتظارات
همه این دستگاه ها روی دبیر جشنواره متمرکز
است .حتی در سال هایی ،میزان دخالت نهادهای
اطالعاتی و امنیتی هم خیلی زیاد شده بود .شاید
اعتمادشان کمتر بود و نگرانی هایشان بیشتر.
شــاید هم یک رویه هایی قبال جــا افتاده بود و
توقعاتی ایجاد شده بود .مثال زمانی که به معاونت
نظارت و ارزیابی رفتم ،متوجه شدم کار به جایی
رسیده که اینها مدعی خواندن فیلم نامه ها قبل
از صدور مجوز ساخت و همینطور مدعی بازبینی
فیلم ها قبل از مجوز نمایش هستند ! طبیعتاً در
مقابل هر دو مورد مقاومت کردم که طبعاً هزینه
های زیادی داشت .در جشنواره هم همین طور
بود و این دستگاه ها از گذشته تالش می کردند
نگرانی هایشان را یا از طریق دبیر و یا از طرق دیگر
اعمال کنند.
جشنواره با این مدل نگاه های امنیتی
اسیب نمی بیند؟
مســئله دقیقا همین اســت .شــما باید
جشنواره ای برگزار کنید که در خدمت سینما
باشد و به رشد و توسعه سینماو فرهنگ و هنر
کمک کند .امکان نــدارد بتوانید از یک موضع
امکان ندارد
بتوانید از یک
موضع باال به پایین
هنرمندان را مدیریت
کنید .باید در فضایی
باشید که هم سطح
محسوب شوید
تا احساس کنند
که جشنواره فجر،
جشنواره خودشان
است .اگر حس
هنرمندان به شکل
دیگری باشد،
جشنواره حتما اسیب
می بیند
باال به پایین هنرمندان را مدیریت کنید .وظیفه
اصلی ما رفع موانع و ایجاد بســتر مناسب برای
رشد و توســعه فرهنگ و هنر اســت .اهالی
سینما باید احســاس کنند که جشنواره فجر،
جشنواره خودشان اســت ،در غیر این صورت
جشنواره حتما اسیب می بیند .برای مثال یکی
از مسائلی که داشــتیم این بود که مدام تکرار
می کردند “جشنواره فیلم فجر انقالب اسالمی”
و می گفتند در این جشنواره باید فقط فیلم هایی
که تراز انقالب اســامی هستند ،حضور داشته
باشــند .حاال بماند که هر گروه و نهادی تعریف
خاص خودشــان را از فیلم انقالبــی دارند که
اکثرا ً هم ســلیقه ای و حتی غلط است .از نظر
ما در جشنواره فیلم فجر باید بهترین فیلم های
سینمای کشور حضور داشته باشند .ضمن اینکه
به هر حال این فیلم ها هم در همین شــرایط و
فضای جمهوری اسالمی ایران مجوز گرفته اند و
ساخته شده اند .افرادی که فیلم ها را ساخته اند،
از همین کشور هستند؛ از اسرائیل که نیامده اند
فیلم بســازند .باید به همه اینها به شــکل برابر
نگاه کنیم و تا جایی که ممکن اســت ،انصاف
را رعایت کنیم تا حق کســی تضییع نشود .به
نوعی دخالت های بی دلیل و اشتباه دوستان در
نهادهای غیر مرتبط و غیر مسئول بزرگ ترین
چالش دوره هایی است که من مسئول برگزاری
جشنواره بودم و ای کاش مداخالت این نهادها
در جشنواره فیلم فجر کمتر شود.
چالش های گلوگاه دوم یعنی بخش
داوری جشنواره چیست؟
هرچه قدر جشنواره فیلم های بهتری داشته
باشد ،چالش بیشتری در زمینه داوری خواهید
داشت .همه فیلم ها درخشان هستند ولی شما
می توانید فقط یک کارگردان را به عنوان بهترین
کارگردان و یک فیلــم را به عنوان بهترین فیلم
معرفی کنید .در بازیگری همه درخشــیده اند
ولی فقط یــک نفر باید انتخاب شــود .این هم
یکی از چالش های وحشتناکی است که همیشه
دبیرهای فجر با ان مواجه بوده اند .این مســئله
انقدر جدی اســت که خیلی از بچه های سینما
می ترسند وارد داوری جشنواره فجر شوند .به چه
کسی باید جایزه بدهیم که بقیه دلخور نشوند؟
با ایــن وجود ،بعضی وقت ها بچه های ســینما
می گویند برایشــان دریافت جایزه مهم نیست
ولی واقعا مهم اســت .به همین خاطر بخشی از
این اعتراضات و حواشی در مورد داوری طبیعی
است چرا که گرفتن سیمرغ بسیار اهمیت دارد
و طبیعی اســت وقتی کســی برنده نمی شود،
ناراحت شود.
البته در این بخش هم با انتظارات و خواسته
های نابجای همان نهادهای غیر مسئول مواجه
بودیم .در بعضی موارد حساســیت های زیادی
داشتند و سعی میکردند اعمال نظر کنند و طبعاً
وظیفه دبیر این اســت که نگذارد این فشارها
در رای و نظر هیات داوران تاثیر گذار باشد .در
دوره سی و هشتم جشنواره در سال ٩٨از طریق
همین نهادهای غیر مسئول برای حذف یکی از
برندگان سیمرغ ،فشارهای زیادی به جشنواره
43
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 43
زیر ذربین
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
44
وارد شد که الحمدهلل به سرانجام نرسید .
از چه الگویی برای گزینش اعضای
هیئت انتخاب استفاده می کردید؟
ترکیبــی از مدیران فرهنگــی و بچه های
سینما را انتخاب می کردیم تا دغدغه ها متعادل
شــود .تالش می کردیم ترکیب اعضا به نحوی
باشــد که انتظارات افکار عمومی از سینما را
پوشــش دهد و بهترین فیلم هــای به بخش
مسابقه جشنواره راه پیدا کنند.
ارگان ها یــا نهادهــای خاصی که
فرمودید در گزینــش هیات انتخاب
دخالت نمی کردند؟
خیر ،تعیین هیات انتخاب جشــنواره با
پیشنهاد دبیر و با مشورت شورای سیاستگذاری
جشنواره انجام می شد.
جنس چالش های هیئت داوران به چه
شکلی بود؟ چون معموال حساسیت ها
در هیئت انتخاب کمتر است و بیشتر
دعواها بر سر هیئت داروان است.
در بحث داوری مــا باید از اهالی ســینما
انتخاب کنیم و معموالً بیشــتر ســینماگران
صاحب نام فیلم دارند و شــما خیلی دستتان
باز نیســت .اکثر بازیگران شــاخص در فیلم ها
بازی کرده اند .ما یک لیســتی تهیه می کنیم
از سینماگران و بررســی می کنیم کسانی که
بیشترین حضور موفق در جشنواره ها چه داخلی
و چه خارجی را دارند و پیشکســوت هستند.
حاال از بین این افراد تعداد زیادی خودشان در
جشنواره فیلم دارند و ما حق انتخاب محدودی
داریم .با این وجود همیشــه ســعی کرده ام با
مشــورت و همراهی شــورای سیاستگذاری
جشنواره بهترین های ممکن را انتخاب کنم.
به نظرتان ترکیب هیئت داوران به چه
شکلی باید باشد تا داوری چندسویه
باشد و خوب نتیجه بدهد؟
هیئت داوران معمــوالً از عناصر مولف که
بیشــترین تاثیر گذاری در تولیــد فیلم دارند
انتخاب میشــوند .معموالً کارگردان ها اولویت
دارند چون به همه حوزه های تولید فیلم اشراف
دارند .بعد ازکارگردان ،تهیه کننده ،فیلمنامه
نویس ،بازیگر ،فیلم بردار و منتقد سینمایی و
طراح صحنه میتوانند در تیــم داوری حضور
داشته باشد .همه عناصر مهم هستند
ولی جمع این عناصر می تواند به
یک تشخیص مناسب برسند .
فرمودید کارگردان های
شاخص را به عنوان داور
انتخــاب می کنید .چرا
افرادی مثل اقای تا پیش
از امسال حاتمی کیا هیچ
وقت به عنوان داور انتخاب
نشدند؟
اقای حاتمــی کیــا دو دوره در
جشنواره فیلم داشــتند .فیلم به وقت
شام در دوره ، ٣٦و فیلم خروج در دوره سی
و هشتم .در دوره سی و ششم ایشان به طور
مشترک با بهرام توکلی کارگردان فیلم تنگه
ابوغریب ،برنده سیمرغ بهترین کارگردانی شدند
و به داوری های جشنواره انتقاد تندی داشتند که
در مراسم اختتامیه ابراز کردند .از طرفی قضاوت
بین دوستان و همکاران بسیار کار سختی است.
یادم هســت یک بار اقای فرهادی می گفتند
داوری های جشنواره های خارجی را راحت قبول
می کنم ولی اگر در همان جشنواره فیلم ایرانی
باشد ،برایم خیلی سخت می شود.
در بحث هیات انتخاب و هیات داوری
شایعات در مورد البی مطرح می شود.
شما به عنوان دبیر چقدر از ان مطلع
هستید؟
ممکــن اســت کــه تهیه کننــدگان یا
کارگردان ها با کســی از اعضای هیت انتخاب
دوست یا همکار باشند و تماسی گرفته شود و
سفارش فیلمی را کنند .این هیئت هم یا پنج نفر
و یا هفت نفر هستند و باید با همدیگر به اجماع
برسند .ولی می توانم بگویم در دورانی که من کار
کردم ،فیلمی نبوده که شایسته باشد و بیاید و
انتخاب نشود .در هر دوره جشنواره ،حدود ۳۰
درصد فیلم ها خیلی خوب هستند و ۳۰درصد
متوسط اند و ۳۰درصد هم مرزی هستند .ممکن
است در مرزی ها یکی بیرون رفته و فیلم دیگری
جایگزینش شده باشد ولی در فیلم های خوب
که معموال جزء کاندیداها بودند ،این طور بوده
که هر هیئت انتخاب دیگری هم بود ،همین ها
را انتخاب می کرد.
ســازمان هایی مثل فارابــی ،اوج،
اگر برگردم ،به
خصوص در بخش
بازیگری پیشنهاد
می کنم دو جایزه
اهدا شود .یادم
هست دوره ای که
اقای هوتن شکیبا
برای فیلم خانم ابیار
جایزه را گرفتند،
خیلی همه از بازی
ایشان شگفت زده
شده بودند .اما
دوتا گزینه دیگر
هم داشتیم .حامد
بهداد در فیلم اقای
میرکریمی و اقای
نوید محمدزاده که
دو فیلم در جشنواره
داشتند .هردو خوب
بازی کرده بودند.
درباره حامد بهداد
همه می گفتند که این
بهترین بازیش بود.
هرکدامشان انتخاب
می شد ،بقیه حق
داشتند که ناراحت
شوند .بعدها یکی از
منتقدین سینما به من
گفت که ای کاش در
انجا یا دوتا سیمرغ
و یا حداقل دیپلم
افتخار می دادید
حوزه هنری و...فشاری برای حضور
فیلم هایشان نمی اورند؟
طبعاً همه این نهادها دوســت دارند فیلم
شان در حشنواره باشد اما خواست های اینها در
رای و نظر هیات انتخاب تاثیری نداشت .در ان
دوره فیلم های اوج واقعا خوب بودند و انتخاب
شــدند و حتی در چند بخش ،کاندید شدند و
جایزه گرفتند .فیلم هایی هم بوده که برخی از
همین نهادها ساخته اند و قوی نبوده و انتخاب
هم نشده است.
یکی از حواشی که ســال 96ایجاد
شد این بود که تعداد زیادی جایزه در
جشنواره داده شد .در بعضی رشته ها
دو سیمرغ و دیپلم افتخار وجود داشت.
برخی ها هم می گفتند با فشار برخی
نهادها سیمرغ ها زیاد شده .دلیل این
اتفاقات چه بود؟
ی کارشان برمی گردد.
این به داورها و سخت
ان سال تنگه ابوغریب و به وقت شام ،فیلم های
بیگ پروداکشن حوزه دفاع مقدس بودند و هر
دو فیلم های سختی به حساب می امدند .داورها
تو گو کردند ولی
چندین ساعت درباره شان گف
باز هم بــه جمع بندی نرســیدند .در این مدل
داوری ها درست اســت که رای اکثریت مالک
است ولی باید اجماع حاصل شود .این طور نیست
که هفت نفر داور داشــته باشیم؛ چهارتا موافق
باشند و سه تا مخالف .تقریبا اینطور است که یک
فیلم برای گرفتن سیمرغ حداقل باید به پنج رای
برسد .هرچند بیشتر وقت ها فیلم ها شش رای و
هفت رای را دارند .در حوزه فرهنگ و هنر باید
همدیگر را قانع کنند تا به یک اجماعی برسند.
در انجا هرکاری کردیم نتوانستیم ان اجماع را
شکل بدهیم .اینجا بود که پیشنهاد دوتا سیمرغ
داده شد و همه هم پذیرفتند .به نظرم متصلب
کردن قوانین کاری درســتی نیست و گاهی به
ضرورت می توان ان ها را تغییر داد .در در دوره
بعدی این کار را نکردیم و سختگیری کردیم ،که
شاید درست نبود .دوره ای که اقای هوتن شکیبا
برای فیلم شبی که ماه کامل شــد خانم ابیار،
سیمرغ بهترین بازیگری را گرفتند ،اکثر داوران
از بازی ایشان شگفت زده شــده بودند .اما دوتا
گزینه دیگر هم داشتیم .حامد بهداد در فیلم قصر
شیرین اقای میرکریمی و اقای نوید محمدزاده
در دو فیلم متری شیش ونیم و سرخپوست بازی
درخشانی داشتند .بعدها یکی از منتقدین سینما
به من گفت که ای کاش در انجا دوتا سیمرغ و یا
حداقل دیپلم افتخار می دادید .بعض مواقع این
طوری شرایط سخت می شود.
در جشنواره ســی و هشتم اقای راد
داور بودند و جواد عزتی در فیلم «شنای
پروانه بازی درخشانی داشت اما نامزد
دریافت جایزه نشــد و این مسئله
حواشی زیادی ایجاد کرد .از این
مسئله که عده ای می گفتند عزتی
از فجر مطرود شده یا اینکه سعید
راد با اصرار و فشــار اسمش را
از کاندیداها حــذف کرده .این صفحه 44
مسائل صحت داشت؟
جواد عزتــی و نوید محمدزاده در هر ســه
دوره ای که بنده دبیــر بودم ،خیلی خوب بودند
اما هیچ کدام جایزه نگرفتنــد .این یک واقعین
است که شما دبیر هســتید ولی نمی توانید در
نظر داوران دخالتی داشته باشید .شما داورها را
انتخاب میکنید و باید به نظر انها احترام بگذارید.
نوید محمدزاده در مغزهای کوچک زنگ زده و
جواد عزتی درشنای پروانه از نظر من عالی بودند.
اگر من داور بودم یا یک رای داشتم ،شاید رای
متفاوتی با تیم داوری داشــتم ولی همه ما این
قاعده درست را پذیرفته ایم که داوران جشنواره
بهترین مرجع تشــخیص هســتند .شما دبیر
هم باشــید ،نباید اعمال نظری کنید که داورها
احساس کنند استقالل شــان مخدوش شده
است و در هر شرایطی باید احترام داوران را نگه
داشت .عالوه بر این ،همه افراد کاندید شده تا یک
سطحی باال امده اند و در نهایت تنها چیزی که
بینشان قضاوت می کند ،سلیقه است .نمی شود
گفت که اشتباه شده است .اگر سال اخر به جای
پیمان معادی به جواد عزتی جایزه داده می شد،
عده ای می گفتند چرا بــه پیمان معادی جایزه
ندادید .چون هر دو خیلی خوب بودند .یکی از
ســختی های کار دبیر این است که حتی اگربا
برخی اراء هیات داوران موافق نباشد ،بایداز اراء
انها دفاع کند .این طبیعت کار است
به طور خاص درمورد جواد عزتی ماجرا
فرق می کرد .چندســال دیده نشدن
توسط جشنواره و بعد حواشی مختلف
مجازی و البته مصاحبه های مختلف
هیات داوران در مورد نظر منفی سعید
راد نســبت به جواد عزتی .می گفتند
اقای راد با فشار جواد عزتی را حذف
کرده
اصال این طور نبود .بــه عالوه اینکه در دوره
اخر ،هیئت داوران ما نــه نفره بود .چون خیلی
شرایط پیچیده ای را داشتیم .هم بعد از ماجرای
ابان ٩٨بود و هم شهادت حاج قاسم و هواپیمای
اکراینــی .از طرف به خصوص خارج از کشــور
خیلی روی بچه های سینما فشــار می اوردند
که جشــنواره را تحریم کنند و این فشار خیلی
شدید بود.
ان سال با تعداد بیشتری داور صحبت
کردیم و واقعا مدیونشان هستم .به
خصوص اقای جیرانی که خیلی به من
لطف داشتند.
ان ســال فیلم هــا خیلی خــوب بودند و
رقابتشان خیلی شــدید بود .قرابتشان زیاد بود
و اختالف نظر هم زیاد بود .با این وجود حتی اگر
یک نفر هم حرفی زده باشــد ،باز هم هشت نفر
دیگر در هیات داوران حضور داشتند .یک بخشی
از اینها واقعا مربوط به این اســت که در شرایط
بسیار سختی این داوری ها داشت انجام می شد و
جلسه داوری معموال خیلی طوالنی است و افراد
را خســته می کند .از طرفی در بعضی دوره ها
پیش امده که ارا لو رفته به هین خاطر مجبور
می شــوید جلســه جمع بندی داوری را برای
ساعت های اخر بیندازید که تا قبل از اختتامیه
نظرات مشخص شود .من فکر می کنم که در ان
دوره اگر حاشیه ای ایجاد شد یا تنشی به وجود
امد به خاطر رقابت نزدیک فیلــم ها بود .االن
فکر می کنم شاید بهتر بود به جای پنج کاندیدا
شش نفر کاندید میداشتیم .چون واقعا ان پنج
نفر حقشان بود که همه کاندید باشند .این طور
نبود که بگوییم یکی از این افراد را می شد حذف
کرد و به جایش اقای جواد عزتی را گذاشت .واقعا
حق همه شان بود که باشند و حق جواد عزتی هم
بود که باشد .باید اینجا در ایین نامه جشنواره یک
تبصره می گذاشتیم .شاید قصور از من بود .باید
در بازیگری مرد جشنواره تعداد بیشتری کاندیدا
معرفی میکردیم ؛ چون همه واقعا خوب بودند
شــایعاتی در مورد البی با
هیــات داوران همیشــه
وجود داشته و در برخی
دو ره ها تهیه کنندگان
پیش از جشــنواره
جوایزی می گویند
که قرار است به
فیلم اهدا شود.
این هــا صحت
دارند یا صرفا
بــازار گرمی
است؟
برخی از تهیه کننده ها
این کار را می کنند و صرفا یــک بازار گرمی یا
عملیات روانی اســت .حتی من شنیده ام برای
تخفیف گرفتــن از بازیگر بــه او می گویند که
این فیلم به جشنواره می رود و جایزه می گیرد.
اینها حدس هایی است که زده می شود .پیش از
جشــنواره از کجا میدانند داوران جشنواره چه
کسانی هستند.؟
سال ۹۶اتفاقاتی افتاد
که بیانگر ارتباط خوب
دولت اقــای روحانی
با هنرمنــدان بود .اینکه
بدنه دولــت و نهادهای
مرتبــط بــا هنرمندان
ارتباط خوب داشته باشند،
چقدر در کیفیت جشنواره تاثیر
می گذارد؟
نمی شود تاثیر زیادش را منکر شد.
به هر حال دولت ها می ایند و می روند
اما صاحب اصلی سینما هنرمندان و اهالی
سینما هستند .به همین خاطر ایجاد یک رابطه
حسنه می تواند به رشد و توسعه سینما کمک
کند و باعث شود جشنواره بهتر و با شکوه تر
برگزار شود .همین االن جشنواره هایی را که
ان سالها برگزار شده را مرور کردیم و دیدیم
که چه کارگردان هــای بزرگی در ان دوره ها
فیلم داشــتند و تقریبا تمام ســتاره سینمای
ایران در ان سال ها در جشــنواره حضور فعال
داشتند .دلیل این اتفاق رونق سینما است و رونق
سینما از تعامل سازنده دولت و حاکمیت با بدنه
هنرمندان شکل می گیرد .نمی شود که مسئولین
فرهنگی و سینمایی کشور مدام علیه چهره های
سینمایی صحبت کنند ،مجوز دادن ها سخت
شود و فضای تولید را محدود کنند و پرونده های
مختلف قضایی برای اهالی سینما درست شود
اما توقع داشت باشیم سینماگران با دل و جان
در جشنواره های سینمایی حضور داشته باشند
و سینما و جشنواره با کیفیت باالیی به مسیرش
ادامه دهد.
مســیری کــه در ان ســال ها طی شــد
هزینه های بسیار زیادی برای خود
ما داشــت ،اما در نهایــت به رونق
ســینما و شکوه جشــنواره منجر
شد .در دوره ای که معاونت نظارت
و ارزشــیابی بودم ،به خاطــر اکران
برخی فیلم ها یا بعضی اثار که همگی
داخل همین کشور
مجوز داشتند و
ساخته شده بودند
بارها احضار شدم و
نه فقط من بلکه کل
وزارت ارشاد به خاطر
همســو نبودن دولت با
برخی نهادها و رسانه هایشان
با چالش مواجه می شد .به هر حال این
فشارها و احضارها به چشم هنرمندان می امد و
باعث شده بود حس ان ها به سازمانه سینمایی
مثبت باشد و ما را به عنوان دوست و همراه خود
بدانند .همین همراهی هم باعث شد وقتی در
سال ۹۸رســانه های بیگانه بر طبل تحریم
کوبیدند ،اعضای شاخص خانواده
ســینما با ما همراهــی کردند و
جشنواره فیلم فجر با شکوه بیش از
پیش برگزار شد .سینماگران در مقابل
فشار رســانه های خارجی ایستادند و
تحریم جشنواره را شکستند.
گفتید که در دوره شــما نهادهای
غیر همسو با دولت فشار زیادی به
جشنواره می اوردند و طبیعتا در این
دولت این فشارها کمتر است .پس
چرا جشنواره با رونق کمتری در
حال برگزاری است؟
تعامل و دوستی بین مسئوالن
ارشاد با اهالی هنر و سینما کمرنگ
شده است.جشنواره فیلم فجر امسال هم باید
با شــکوه و قدرتمند برگزار میشد اما نمی شود
با محدود کــردن فضا برای فعالیــت خالقانه
هنرمندان و برخورد های دســتوری به اهالی
فرهنگ و هنر توقع داشــته باشیم ان ها در
جشنواره حضور فعال داشته باشند
و به رونق هر چه بیشتر جشنواره
کمک کنند ..بخشی هم به شرایط
کلی جامعه در چند ماه اخیر مرتبط
است .شاهد اتفاقات تلخی در سطح
جامعه بودیم که خلق مردم و هنرمندان را
تنگ کرد و فضا برای برگزاری یک جشن با شکوه
سینمایی سخت و مشکل شــد .امیدوارم سال
اینده شاهد جشنواره ای بســیار باشکوه تر و با
حضور همه اهالی سینمای ایران باشیم.
45
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 45
زیر ذربین
هبروزافخمیدرایندورهازجشنواره بهعنوانهتیه کنندهومجریبرانمهتلوزیوینهفتحضوردارد
تحریم جشنواره خودکشی دست جمعی است
چهلویکمینجشنوارهفیلمفجربهلحاظموقعیتسیاسیواجتماعی،شایدحساس ترین
فاطم ه صالحی نیا
دوره خود را انتظار می کشد .موقعیتی که هر چه به استانه ورود جشنواره نزدیک می شویم،
پرچالش تر از قبل هم می شود .برای پیش بینی دقیق تر اتفاق ها و همچنین برای فهم فضای مدیریت فرهنگی در این «برهه
حساسکنونی»-ترینرویدادسینماییکشور،بهسراغبهروزافخمی،ازاعضایپیشینهیئنانتخابوکمیتهداورانجشنواره
فجر رفتیم و کمی با او گپ زدیم .بهروز افخمی را در پایان کارگاه انتقال تجربه«از امروز» مالقات کردیم .در حالی که بعد از
ساعتها گفتگو در کارگاه ،انتظار داشتیم خسته شده باشد ،اما حرف از جشنواره که شد باز به هیجان امد و همان جا روی سن،
جارابرایمصاحبهبازکردوادامهداد.افخمیدرانتقادبهمداخلهسازمانهایسینماییدرنظمجشنواره،دربارهحقایقیازپشت
پردهانتخابفیلمهاوداوریانهادرادوارمختلفجشنوارهسخنگفت.اوجریانتحریمجشنوارهفجررا«تحریمپیرمردها»
خواند و بیش از همیشه این را یاداوری کرد که کارگردان «شوکران» و «عروس» هنوز هم حرف هایی دارد.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
46
شما امسال فیلمی در جشنواره دارید به
اسم «استاد» که کار تهیه ان را بر عهده
گرفتید ،برای ما بگید که فیلم درمورد
چیست؟
داستان درباره اســتاد نقاشی است که سعی
می کند شاگردش را که دختر است ،فریب بدهد.
(سکوت می کند و می خندیم)
چه شد که به کار تهیه روی اوردید؟
بخشــی از این به این خاطر است که فرصت
نمی کنم به همه ایده ها بپــردازم و بعضی از این
ایده ها فیلمنامه-هایی است که الزم است در خارج
از ایران ساخته شود و من هم تا جایی که مجبور
نشوم قصد ندارم فیلمی در داخل ایران کارگردانی
کنم .خب اگر بتوانم با تهیه کنندگی به فیلمسازان
جوان کمک کنم به شرط ان که وقت زیادی را از
من نگیرد ،این کار را انجام می دهم.
پس فعال در مقام کارگردانی ،فیلمی از
شما نخواهیم دید؟
چرا ،فیلمنامه ای هست به نام صبح اعدام
که چون کســی غیر از خودم نمی تواند ان را
کارگردانی کند ،تصمیــم گرفتم این یکی را
هم بسازم.
و فیلمی که قرار اســت خارج از
ایران ساخته شــود ،مشخص است
چیست؟
فیلم جنایت و مکافات اســت که قرار است
تابستان اینده ،در ســن پترزبورگ و ارمنستان با
بازیگران ایرانی جلوی دوربین برده شود.
فیلمنامه اش اماده است؟
جنایتو مکافاتکه فیلمنامهنمی خواهد،این
کتابی است که می شود دست بگیریم و از رویش
فیلم بسازیم! درباره فیلم «جایی برای پیرمردها
نیست» هم این اتفاق افتاده بود .فیلمی که چند
جایزه اسکار را گرفت ،برادران کوئن در مصاحبه ای
گفتندهنگامنوشتنفیلمنامهیکیازبرادرهاکتاب
را باز نگه داشته بود و دیگری به سرعت از روی ان
فیلمنامه را می نوشت.
پس معتقدید کــه کارگردان
بایــد به اثــر ادبی
وفادار بماند؟ چون
بســیاری دیگر از
فیلم های شما هم
جزو اثار اقتباسی
هستند می پرسم،
چقدر و چقدر الزم
می دانید کارگردان
جشنواره هیچ
وقت قابل پیش بینی
نبوده ،خصوصا امسال
که از طرف پیرمردها
و هنرمندان قدیمی
تحریم شده ،ممکن
است فیلم اولی ها ما
را شگفت زده بکنند.
سال قبل کسانی
بودند که جشنواره را
تحریم نکرده بودند،
اما چون کالس کار
خودشان را باالتر
از جشنواره فجر
می دیدند فیلمشان را
نمی فرستادند و یا دیر
می رساندند که به کن
و جشنواره های دیگر
بروند
قصه اقتباس شده را باید مال خود کند و
شخصیت ها را به دنیای خود دعوت کند؟
الزم نیســت حتما قصه را مال خود کند ،اما
می تواند این انتخاب را داشته باشد .می تواند حقوق
مادی معنوی اثر را بخــرد و در ان دخل و تصرف
کند .ولی در مورد جنایت و مکافات که چندین بار
اقتباس ناموفق داشته به نظرم یک اقتباس کامال
وفادار و کامال سرســپرده به متن اصلی تا به حال
انجام نشده و من می خواهم این کار را بکنم.
درمورد فیلم امسالتان« ،استاد» ،فکر
می کنید به لحاظ کیفی چه رتبه ای دارد
و ایا جایزه ای از هییت داوران کســب
می کند؟
جشــنواره هیچ وقت قابل پیش بینی نبوده،
خصوصا امسال که از طرف پیرمردها و هنرمندان
قدیمی تحریم شده ،ممکن است فیلم اولی ها ما
را شگفت زده بکنند .سال قبل کسانی بودند که
جشــنواره را تحریم نکرده بودند ،اما چون کالس
کار خودشــان را باالتر از جشنواره فجر می دیدند
فیلمشان را نمی فرستادند و یا دیر می رساندند که
به کن و جشنواره های دیگر بروند .بعضی از ان ها
که رفیق خودم بودند بهشان پیام دادم گفتم چه
خوب شد که فیلمتان به جشنواره نرسید چون اگر
می امد قطعا جایزه ای نمی گرفت یا حتی رد می شد
ان وقت برای شما خیلی بد بود!
حاال که حرف از تحریم جشنوراه شد
بگذارید راحت تر و شــفاف تر سراغ
این موضوع برویم .به نظر شما تحریم
جشنوارهضرربیشتریبرایخودهنرمند
و زیست بومش نخواهد داشت؟
نمی دانم ،امیدورام این مساله را درک کنند .این
بیشتر شبیه یک خودکشی دسته جمعی است .به
نظر می اید زندگی برایشان بی معنی و پوچ شده و به
اندازه کافی هم پول دارند و دلشان می خواهند بری
خودشان ماجراهای تازه درست کنند.
با توجه به حساســیت های سیاسی
و فرهنگی ،پیش بینی می شــود که در
مراسمفرشقرمزیادراختتامیهحواشی
بحث برانگیزی رقم بخورد .از پوشش
بازیگــران زن و عــدم رعایت حدود
حجاب گرفته تا حرف های بعد از گرفتن
جوایز روی سن .به نظر شما چقدر این
پیش بینی ها ممکن است درست باشد؟
در جریان جشــنواره های فجر ،ما همیشه با
شگفتی رو به رو بوده ایم .من نمی دانم فیلم اولی ها
و کســانی که در جریان مافیاها و دارودسته های
روشنفکری نیستند ،چه فیلمهایی ساختند و چند
فیلم خوب در بین این فیلمها هست؟ طبیعتا اگر
مثل پارسال فیلمهای خوب به طور غیر منتظره ای
در بین فیلمهای ارسالی از فیلم-اولی ها باشد ،طبعا
بازیگران و عواملش هم از ادمهایی نیســتند که
چنین کارهایی بکنند...
منظور شما این است که ممکن است
به عمد به فیلم اولی ها جایزه بدهند که
جلوی این اتفاق ها گرفته بشه؟
نه ،اگــر فیلم اولی ها خوب باشــند و هیئت
انتخاب و نهایتا هیئت داوران این فیلم ها را مورد صفحه 46
توجه قرار بدهند ،ممکن است جلوی این اتفاق
گرفته شود .فرض کنید بازیگر فیلمی که اولین
نقش خود را بازی کرده و می-خواهد دیده شود
و بیشتر کار کند ،مســلما چنین رفتارهایی از او
سر نمی زند.
شما در دوره قبل عضو هیئت انتخاب
بودیدوجومدیریتجشنوارهرابهخوبی
درک کردید .به نظر شما مدیران ارشاد
و تصمیم گیــران بدنه فرهنگی ،برای
بزنگاه های این چنینی تمهیداتی دارند
و برایش برنامه ای دارند؟
به نظرم ندارند .اما امیدوارم اشتباه کرده باشم.
به نظر میرسد اقای خزایی برای مقابله با تالشهایی
برای مخدوش کردن چهره جشــنواره ندارد .اما
گاهی حوادث خود تعییین کننده هستند .ممکن
است حضور موثر فیلمســازانی که جزو مافیای
سینما نیســتند ،حوادث را به نفع اقای خزایی
رقم بزنند.
تا امروز که ما صحبــت می کنیم هنوز
ترکیــب هیئت انتخاب مشــخص و
رسانه ای نشده .به نظرتون کمی دیر
نیست؟
بله دیر شده و علتش هم این است که تعداد
زیادی از فیلم ها دیر رسیده ،دیر فیلمبرداریشان
شروع شده چون پروانه ساخت برایشان دیر صادر
شده .احتماال هم باید منتظر باشیم تا تعدادی از این
فیلمها در روزهای اخر برسند .اگر هیئت انتخاب
همین امروز هم تشکیل شود و شروع کنند به کار،
شاید بیشتر از هفت-هشــت تا فیلم برای دیدن
وجود نداشته باشد.
چقدر احتمال دارد فیلمهایی که در صف
انتظار مانده اند اصال به جشنواره نرسد؟
قطعــا تعــداد زیــادی از انها نمی رســد.
خیلی هایش عمدا نمی رسد .عده ای قصد دارند
جشنوارهراتحریمکنندومسئولیتفیلمرابرعهده
نگیرند .جشنواره پرماجرایی ست امسال...
با توجه به اینکه تعداد فیلم های دریافتی
یک جشنواره از مهمترین معیارهای
اعتبار ان جشــنواره است ،اتفاقهای
امسال در جشنواره فجر و ورودی کم
فیلمها چه تاثیری بر کیفیت این رویداد
سینمایی خواهد گذاشت؟
قطعا تاثیر گذار خواهد بود .البته همانطور که
گفتمممکناستحضورفیلمسازانگمنام،صحنه
را به نفع اقای خزایی تغییر دهند .عالوه بر اینکه
در بخش بین الملل اوضاع خوب است و ان طور که
خبر امده از بیش از500کشور برای جشنواره فجر
فیلم فرستاده اند .در مواقعی که کشوری با امریکا
مقابله می کند ،فیلمسازهای با مواضع چپ به ان
کشور رو می اورند و درست به دلیل همان تبلیغاتی
که امریکا علیه ان کشور انجام می دهد با او همراه
می شوند.
بعضی معتقدند کــه روی نظر هیئت
انتخاب مدیریتی وجود دارد که فیلمها
را نه بر اساس معیارهای هنری ،که بر
اساس معیارهای سیاسی و فرهنگی
انتخاب و یا رد می کننــد .ایا این ادعا
درست است؟
بله ســال پیش که در هیئت انتخاب بودم
یک شــورای صدور پروانه نمایش وجود داشت.
بعضی فیلمهایی که ما به عنوان کمیته انتخاب
می پسندیدیم را رد می کردند و می گفتند چون
پردانه نمایش نمی گیرد ،پس شــما هم انتخاب
نکنید .دوتا از فیلمهای خوب جشــنواره ســال
پیش به این ترتیب حذف شد .یکی «علت مرگ:
نامعلوم» و دیگری هم فیلم «عروسک» ساخته
مرحوم اصغر یوسفی نژاد بود.
فیلم «مسیح پسر مریم» هم به همین
علت حذف شد؟
نه ان فیلم بدی بود .به لحاظ معیارهای هنری
تایید نشد .و بعد هم فشــارهای زیادی از طرف
سازمان اوج وارد شد و شخص من را مقصر اصلی
سر رد ان فیلم می دانستند .این مسائل هست و
وقتی در هیئت انتخاب هستیم باید صابون این
چیزها را هم به تنمان بزنیم.
درباره فیلمهــای راه یافته به بخش
مسابقه هم حاشیه هایی وجود داشت؟
بله ،دو فیلــم دیگر هم بود کــه می گفتند
نمی دانیم پروانه می گیرد یا نه و امادگی داشته
باشید که جای این ها فیلمهای دیگری انتخاب
بکنید .یکی از انها «علفزار» بود .که می خواستند
ردش کنند اما با اعتراض ما در کمیته انتخاب و
اصرار و پیگیری ها نهایتا پروانه گرفت.
فضای تصمیم گیری در هیئت داوران
به چه صورت اســت؟ ایا فشــارها و
البی هاییبرایانتخاباثاروتخصیص
جوایز وجود دارد؟
در هیئت داوران این فشارها نسبت به هیئت
انتخاب بیشتر است .در دوره هایی که داور بودم
این فشارها را از سمت نهادها و سازمانهای دولتی
احســاس می کردم .البته که در هیئت انتخاب
هم وجود داشت و خبرهایی می رسید که بعضی
فیلمها سفارش شــده اند که به تایید برسند اما
مستقیما به خود من چیزی نگفتند .این فشارها
هم معموال از سوی سازمانهای سینمایی دولتی
است ،خصوصا فارابی .متاســفانه فارابی کارنامه
خوبی در تولیدات ســینمایی ندارد و بیشــتر
فیلم هایش مصداق «پول حروم کردن» است!
امسال هم بخش زیادی از فیلمهای
جشــنواره متعلق به فارابی است .به
نظرتان ایا محتمل است که با توجه به
کم بودن تعداد فیلمها ،کمیته انتخاب
ناچار شــود فیلمهای کم کیفیت را به
بخش مسابقه راه دهد؟
کمیته انتخاب پارســال هم یــک تعداد از
فیلمهای کم کیفیت فارابــی را تایید کرد و وارد
لیست کرد .امسال هم احتماال این اتفاق خواهد
افتاد و تعداد این فیلمها بیشتر خواهد شد .علت
اصلی ان رابطه نزدیک فاراربی به جشنواره است.
فارابی بخشی از وزارت ارشاد است و چون کار خود
را به درستی انجام نمی دهد و فیلمهای ضعیف
تولید می کند ،جشنواره فجر باید برای ان فیلمها
اولویتی قائل شــود .نهایتا این سلسله اتفاق ها
کیفیت و اعتبار جشنواره را زیر سوال می برند.
فیلم «مسیح
پسر مریم»
به لحاظ
معیارهای هنری
تایید نشد .و بعد هم
فشارهای زیادی
از طرف سازمان
اوج وارد شد
و شخص من را
مقصر اصلی سر رد
ان فیلم می دانستند.
این مسائل هست
و وقتی در هیئت
انتخاب هستیم باید
صابون این چیزها را
هم به تنمان بزنیم
درمورد هییــت داوران به نظر می اید
که اختالف نظری بین خود داوران در
انتخاب لیست جوایز وجود دارد ،این
فضا چه طور است؟
در این مواقع معموال مشخص می شود که داور
بر اساس معیارها و سالیق شخصی رای می دهد یا
بر اساس معیارهای استاندارد وارزش های واقعی
هر اثر .خب طبیعی است داوران با صاحبان برخی
فیلمها و عواملشان دوســتی های قدیمی دارند
و بخواهند در این موقعیت هــا از عضویت و رای
خودشان استفاده کنند تا رفیقشان در این رقابت
برنده شود و یا شانش گرفتن جایزه اش را افزایش
دهد .بعضی مواقع هم به دعوا می کشد .البته من
هم نمی توانم بگویم هیچ گاه اعمال نفوذ نکرده ام
برای دوســتم .چون این نظرات کامال سلیقه ای
اســت .مثال وقتی فکر می کنم فالن فیلمبردار
شایسته گرفتن جایزه است ،شاید علتش این باشد
که به خاطر رفاقت و همکاری با او ،کارش را بهتر
دیده ام .البته همیشه سعی می کنم فارغ از همه
روابط داوری کنم و نظر کامال کارشناسی بدهم
که البته کار بسیار سختی است.
اگر قرار باشد ســال اینده در ترکیب
کمیته انتخاب یا هیئت داوران حضور
داشته باشید ،ترجیح خودتان عضویت
در کدام است؟
من هر موقع که دعوت بشوم قبول می کنم.
چون فکر می کنم این یک میهمانی اســت و هر
کس باید هر چقدر کــه می تواند کمک کند .اما
کمیته انتخاب کار بسیار ســختی دارد .گاه الزم
است جمعا 120فیلم را ببینند و روزی شش فیلم
را از نظر بگذرانند .بنابرایــن ترجیح می دهم در
هیئت داوران باشم.
از پروژه های قبلی تون برای ما بگید،
یک سریال برای شبکه 5داشتید و یک
فیلم بلند به نام «فرزند صبح» .هر کدام
در چه مرحله ای هستند؟
سریال رعدوبرق که تحویل ارشیو شبکه5
شده و به احتمال زیاد ماه رمضان امسال پخش
خواهد شد .و فرزند صبح نیز پروانه نمایش گرفته
و شــنبه 24دی در خمین و همزمــان با میالد
حضرت زهرا(س) و امام خمینی(ره) طی مراسمی
به نمایش درخواهد امد .فکر می کنم اکران ان
هم مصادف با 15خرداد باشد .یک پروژه قرانی
هم داریم که با همکاری حوزه انجام می شــود و
در حال فیلمبرداری اســت .در این کار قران از
ابتدا تا انها خوانده میشه و روی ان تصویرگذاری
می شود ،منتها نوع خواندن متن قران ،ترتیل و
قرائت و اینها نیست ،بلکه نوعی خواندن دراماتیک
است .مانند سبکی که در انتهای فیلم بازمانده ان
مادر ایت الکرســی را می خواند و یا قرائت ایات
وحی توســط جبرئیل در فیلم الرساله .این کار
فیلمی17ساعته است که تصاویری شبیه تصاویر
فیلم homeروی ان قرار می گیرد .تصاویری از
طبیعت ،ارامگاه ها ،مقابر مقدس و انسانها از دور
که هیچ وقت هم نزدیک نمی شود .قرار است این
کار هم طی شبهای متوالی در شب های ماه رمضان
در سینماها به نمایش دراید.
47
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 47
سینمای ایران
گفت وگواباندرسلیماینکهبهشکلانگهاینجایگزین
حمیدفرخ نژاددرفیلم«گل هایابوارده »شد
از فر خ نژاد اجازه گرفتم
اما به خاطر یک نفر نباید
فیلمنابودشود!
مصطفی قاسمیان
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
48
نادر سلیمانی برای همگان نامی اشناست؛ هنرپیشه باسابقه
ســینما ،تئاتر و تلویزیون که بیش از 3دهه است در عرصه هنر
فعالیت می کند و خصوص ًا در اثار طنز ،از چهره های محبوب سینما و
تلویزیون به شمار می رود .او که سال گذشته و در چهلمین جشنواره
فیلم فجر ،برای بازی در فیلم «ضد» ســاخته امیرعباس ربیعی،
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد ،در
هفته های اخیر در فیلم تازه مهرداد خوشبخت با عنوان «گل های
باوارده» که پیش از این «پاالیشگاه» نام داشت ،بازی کرد .در استانه
برگزاری چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر ،با سلیمانی
که یکی از 4بازیگر سیمرغ دار دوره گذشته این رویداد سینمایی
است ،گپ وگفتی مفصل داشتیم؛ گفت وگویی که البته به جشنواره
محدود نماند و از اکران تا تلویزیون را شــامل می شد .گفت وگوی
ماهنامه صبا را با نادر سلیمانی در ادامه می خوانید. صفحه 48
از فیلم «گل های باوارده» شــروع
کنیم که با بازی شما به عنوان یکی
از حاضران بخش سودای سیمرغ
معرفی شد« .باوارده» یعنی چه؟
باوارده یکی از قسمت های شهر ابادان
و قسمت شــرکت نفتی شــهر است .جایی
که نفت و پتروشــیمی تحت حفاظت قرار
می گیرند .در ایــن فیلم نقش من یک ناخدا
اســت که جابه جایی یــک بویلــر را به او
می سپارند .الباقی اش را هم که ببینید.
خالصه داســتانی که از «گل های
باوارده» منتشر شــده ،می گوید
فیلم درباره جابه جایی پاالیشگاه
ابادان است.
بله ،ان ها بویلرهای پاالیشــگاه ابادان و
دکل های نفتی اســت .برای استخراج نفت
به این دســتگاه ها احتیاج اســت و اگر این
دستگاه ها از بین بروند ،استخراج نفت دچار
مشکل می شود .اشیای بسیار سنگینی است
و نباید به دست دشمن بیفتد.
بازی در این نقش چه چالش هایی
برایتان داشت؟
این نقش متعلق به بنده نبود .اقای حمید
فرخ نژاد همکار قدیمی ام ،حضور نداشــت و
اقای سعدی تهیه کننده فیلم به من زنگ زد
و من در حال کار در سریال تاریخی «نائله»
بودم که تهیه کننده ان هم اقای سعدی بود.
به من گفتند بیا این نقش را بازی کن ،چون
یک شــخصیت جنوبی اســت و باید کسی
نقش را ایفا می کرد که با لهجه جنوبی اشنا
بود .من هم قبل از پذیرش نقش ،به حمید
فرخ نژاد زنگ زدم .در نهایت امدم و به صورت
افتخاری ،در فیلم بازی کردم .به خاطر خود
مهرداد خوشبخت که یکی از دوستان خوب
من است و اقای سعدی ،این کار را افتخاری
بازی کردم .البته نقش بلندی نیست ،اما اگر
این شخصیت نباشــد ،از یک نظر مشکالت
زیادی در بردن این بویلر ایجاد می شود.
سخت بود؟
کال کار در خوزســتان مشکل است .در
جزر و مــد ،بردن یدک کش ،ســاعت های
کاری و . ...در ضمــن بایــد صحنه های من
را هــم می گرفتند که من برمی گردم ســر
سریالم .کار فشردگی خودش را داشت ،اما
دم اقای ســعدی دمش گرم که همه چیز را
تحمل کرد .مهرداد خوشــبخت کارگردان
هم که هم سال هاست می شناسم ،کارگردان
خوبی است .بخش هایی از نقش من نسبت
به فیلمنامه ای که خواندم ،حذف شد و علت
این بود که زمان زیادی به بخش های دیگر
پرداخته شده بود .چون زمان فیلم طوالنی
می شــد ،مهرداد گفت باید بعضی بخش ها
را برداریم .من هم مشــکلی نداشتم ،چون
افتخاری امده بودم .خوب شــد نســبتا و
امیدوارم مردم دوست داشته باشند .اما قبل
از ان ،وقتی سر کار سریال «نائله» بودم ،قرار
بود که در فیلم اقای باشــه اهنگر کار کنم.
همین جا از ایشان عذرخواهی می کنم .یادم
است 2-3بار امد و با اقای سعدی حرف زد
که نقش بســیار بلند ،خوب و زیبایی را که
پیشنهاد شده بود ،بازی کنم .اقای باشه اهنگر
اصرار هم کرد و حتی گفت همه ذهنش بازی
من در این نقش بوده و گفت حتی اسم این
کاراکتر هم نادر اســت .رفتم و حرف زدیم،
نقش را توضیح داد و با همدیگر بحث کردیم،
اما ان قدر نقش من در سریال «نائله» زیاد بود
که هیچ راه جابه جایی برنامه ها برای حضور در
ان فیلم نبود .من خیلی ان را دوست داشتم و
هر کاری کردیم که بشود با اقای باشه اهنگر
در این فیلم کار کنم ،اما نشــد و به هر حال
خدا نخواست .این سومین فیلمی است که
امکان پیش نمی اید تا با اقای باشه اهنگر کار
کنم .بعد که فیلم مهرداد کلید خورد و حمید
فرخ نژاد از ان کنار رفت ،به من گفتند و من
گفتم اصال رویم نمی شود! چطوری به اقای
باشه اهنگر بگویم که سر پروژه شما نیامدم
و حاال این طور! الحمدهلل این ها همه دوستان
خوب همدیگرند و خود اقای باشه اهنگر هم
در جریان قرار داشت .امیدوارم در سال های
اینده باالخره بشــود با ایشان کار کنم .یک
همشهری خوب و کارگردان باسواد است و
خیلی دوست دارم با ایشان کار کنم .در فیلم
«گل های باوارده» هم صحنه های من را بسیار
تند گرفتند تا بتوانم برگردم برای ســریال
«نائله» .فکر می کنم قرار بود نسخه سینمایی
این سریال هم ساخته شود ،اما نمی دانم برای
ان چه اتفاقی افتاد.
فیلم «گل های باوارده» را دیده اید؟
خوب از اب درامده است؟
اصال .تا حــاال هیچ پالنــی از این فیلم
را ندیده ام .ان قدر همه چیز ســریع بود که
فیلمنامه را هم کامل نخواندم .مهرداد پرسید
به من اعتماد داری؟ گفتــم اره .گفت پس
بیا! وقتی که رفتم ،فقط توانستم بخش های
مربوط به خودم را بخوانم و داســتان فیلم را
به اجمال و کلی از کارگردان بشــنوم .نقش
هم اولش خوب بود و حدود 8یا 9سکانس
بود ،ولی چون فیلم داشــت طوالنی می شد
و مهرداد گفت اگر اشــکال ندارد ،بعضی از
این ها را نگیریم و من هم گفتم هیچ اشکالی
ندارد .در نهایت در 5یا 6سکانس کوتاه و بلند
حضور داشتم که امیدوارم تاثیرگذار باشد .به
طور کلی هم خصوصیاتی دارم که دوســت
ندارم فیلم را قبل از رونمایی ببینم .مثال برای
«ابادان یازده ،»60من با مهرداد خوشبخت
همکاری کردم و اتفاقاً ان وقت هم سر صحنه
یک سریال بودم و بعد از فیلمبرداری ،سریع
برگشتم برای ساخت ســریال .در جشنواره
فیلم فجر دیدم بخشــی از فیلم که شــبیه
مســتند بود ،ان قدر روی من تاثیر گذاشت
که بلند شدم و روی مهرداد را بوسیدم .گفتم
دمت گرم .ان قدر احساســی شدم که بغض
کردم.
درســت اســت ،اما به هر حال
تا حاال هیچ
پالنی از این فیلم
را ندیده ام .ان قدر
همه چیز سریع بود که
فیلمنامه را هم کامل
نخواندم .مهرداد
پرسید به من اعتماد
داری؟ گفتم اره .گفت
پس بیا! وقتی که
رفتم ،فقط توانستم
بخش های مربوط
به خودم را بخوانم
و داستان فیلم را
به اجمال و کلی از
کارگردان بشنوم
فیلم تــان امســال در حالی به
جشنواره فیلم فجر می رود که شما
یکی از برندگان سیمرغ پارسالید.
این شرایط در حس خودتان فرقی
ایجــاد می کند؟ اصال بــه جوایز
اهمیتی می دهید؟
عقیده شــخصی من این است که اصال
برنده بودن سیمرغ ،مهم نیست .دوست دارم
رشد کوچک دیگری انجام داده باشم ،حتی
نه انچنان بزرگ .تغییری در بازی ام رخ داده
باشد و نمای بهتری را از خودم ببینم .ارزوی
هر بازیگر این است .اگر چنین چیزی اتفاق
نیفتاده باشــد ،علت کم کاری یا ضعف من
یا مشغولیت من نســبت به اثری دیگر بوده
است .یک مشــکل االن من که در جشنواره
پارسال هم گفتم ،این اســت که کار ان قدر
برای من ســخت شــده که انتخاب هایم به
راحتی انجام نمی شود .االن هم مثل ان زمان
شد .سر یک ســریال تاریخی و دینی رفتم
که اتفاقاً کار قشنگی هم است .یک باره این
اتفاق افتاد و از من درخواســت شد .من هم
بین بودن و نبودن گیر کردم .می تونســتم
«نه» بگویم ،ولی به هر حال کار رفیقم روی
زمین می ماند .نمی گویم ادم بزرگی هستم،
ولی به هر حال نــگاه کارگردان انتخاب من
بود .مدیر تولیــد و برنامه ریز هم می گفتند
زودتر برســانید .بنابراین اینجا مهم گرفتن
جایزه و تاثیرگذاری نیست .نمی تونم توقع
داشته باشــم .ادم ها همیشه در برد نیستند
و همیشه هم در باخت نیســتند .امیدوارم
توانسته باشــه به اندازه کوچکی جلو رفته
باشــم .به هر حال نقش بزرگی نیست .مث ً
ال
در فیلم «ضد» نقش من کام ً
ال درشت بود و
روی شخصیت کار شده بود .برای این پروژه
اما یک باره امدم .مهرداد هم ســعی کرد تا
جای که می شود ،برای این که به سریال من
لطمه نخورد ،سریع صحنه های من را بگیرد.
بنابراین همه این ها تاثیرگذار اســت .حاال
شاید مردم امسال جشنواره را دوست نداشته
باشند و به نظر من حقشــان است ،اما از این
طرف امیدوارم کسانی که فیلم را می بینند،
ادم ها را نقد نکنند.
شــما و حمید فر خ نــژاد از نظر
ظاهری شباهت چندانی به یکدیگر
ندارید .چطور جایگزین ایشــان
شدید؟
هر کاراکتــر اندازه ،قیافه ،شــخصیت
و ...دارد ،ولی جایی هســت که می شود .به
یاد می اورم وقتی تئاتر کمدی «کالیگوال»
را کار می کردیــم ،یک بار نشســته بودیم و
حرف می زدیــم .گفتم این نقــش را بده به
من که بازی کنم .کارگردان که اســتاد من
بود ،گفت کالیگوال نمی توانــد فردی چاق
باشد .شخصیتش الغر و فرتوت است .مدتی
بعد از ان که حرف ها را کــه زدیم و به قول
خودش من را قانع کــرد ،از خانم حاجیان
که انجا نشســته بودند ،پرسید محمدرضا
49
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 49
زیر ذربین
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
50
شــریفی نیا نمی اید تــا این نقــش را بازی
کند؟ (با خنده) من نــگاه کردم و گفتم رضا
شریفی نیا استخوانی است؟ خود کارگردان،
خانم حاجیان و بقیه حاضران زدند زیر خنده!
ببینید خب در ان کار هــم حمید فرخ نژاد
نبوده ،پس باید کار را می خواباندند؟ نمی شود.
من کاری به سیاست ندارم ،اما فیلم را نباید به
خاطر عقیده یک نفر نابود کرد .سرمایه گذار
پولی گذاشــته ،عوامل دیگر امید داشــتند
دیده شــوند و . ...هرکس را در قبر خودش
می خواباننــد .از نظر لهجه هــم هردوی ما
جنوبی غلیظ بلدیم ،چون هردو اهل ابادانیم.
به همین دلیــل با وجودی کــه صد درصد
بازیگران بهتری از من در ابادان و خوزستان
هست ،اما ان لحظه تهیه کننده که مشترک
بین سریال من و فیلم ان ها بود ،من را دعوت
کرد .به خاطر رفاقت با مهرداد و اقای سعدی،
افتخاری هم کار کردم.
شما اهل ابادان هستید و برای چند
اثر در سال های اخیر مثل «گل های
باوارده»« ،پسر دلفینی» و «ابادان
یازده »60لهجه ابادانی داشتید.
اگر باز هم پیشــنهاد شود ،قبول
می کنید؟ نگران نیستید که این طور
پیشنهادها زیاد شود؟
(با تاکید زیــاد) صد درصــد! این قدر
ناراحتم که نتوانستم فیلم اقای باشه اهنگر
را بروم .شاید باور نکنید ،وقتی فیلمنامه اش
را می خوانــدم ،گریه کردم .خیلی دوســت
داشتم سر این کار باشم ،اما فکر می کنم خدا
نخواست .به هر حال من برای شهرم و برای
مردمم جان می دهم .تا جایــی که در توانم
هست ،کار می کنم .الف هم نمی زنم .دوستان
می دانند ،در ســختی های ابادان مثل سیل
انجا بودم .واقعا ابادان و خوزستان یتیم است.
شک نکنید .از حاجی سعدی هم پرسیدم چرا
ابادان کار می کنی؟ می گفت این قدر که این
مردم خون گرمند.
در این سال ها اثار طنز زیادی بازی
کردید ،ولی در نهایت برای فیلمی
غیرکمدی از جشنواره فیلم فجر
جایزه گرفتید .این اتفاق به شما
کمک کرد که در یک ســال اخیر
پیشــنهادات غیرکمدی بیشتری
داشته باشید؟
وقتــی در دانشــگاه درس بازیگــری
می خوانــدم ،همیشــه کارهــای جدی و
تراژیک ها را دوســت داشــتم و این را همه
دوستانم می دانســتند .اقای رادش دوست
خوبم بازیگر طنز بسیار خوب ،خیلی به من
پیشنهاد می داد که کمدی بازی کنم ،و من
وارد این کار شــدم .این اتفاق برخورد کرد
به سریال «ســاعت خوش» و ما قابلیتش را
داشتیم و معروف شــدیم و . ...ولی همیشه
دوست داشتم و پارســال هم گفتم که یکی
از ارزوهایم این اســت که نقش یک عاشق
دیوانه را بــازی کنم ،نقش یــک جانباز را
بازی کنم .خواســته قلبی خــودم بود .اثار
جدی برایم خیلی راحت بود ،ولی متاسفانه
دقیقاً قبل از ممنوع الکاری 3ســاله ،استاد
بیضایی خواست در یک پروژه اش بازی کنم،
اقای مهرجویی می خواســت بــا گروه مان
کار کند ،اســاتید دیگری مثل اقای افخمی
هم می خواست با این گروه کار کند و حتی
«ضیافت» اســتاد کیمیایی هم قرار بود با
بچه های «ســاعت خوش» باشــد و این را
همه دوســتان می دانند .مهران ،من ،رادش
و ...بودیم .یک نگاه اشــتباه وجود داشت که
الحمدهلل در حال از بین رفتن است .مث ً
ال االن
پژمان جمشیدی طنز کار می کند ،اما دیدم
در کار اقای رادان (علف زار) کار جدی کرده
اســت .باید این اجازه را به بازیگرها بدهند،
چون کار بازیگر این اســت .کار بازیگر این
نیست که در یک ژانر بدرخشد و در ژانر دیگر
خراب کند .تهیه کننده ها جرات داشته باشند
که برای اثر جدی ،سراغ بازیگر اثار کمدی
بروند .در فیلم «ضد» اقای محمدرضا شفیعی
این جرات را داشت و اقای ربیعی هم به عنوان
کارگردان همین جرات داشت که با من کار
کرد .این انتخاب هردویشان بود که گفتند
نادر سلیمانی می تواند این کار را انجام دهد.
اکثر بازیگرها به من تبریک گفتند .مث ً
ال وقتی
رفتم که فیلم شهاب حسینی را ببینم ،به من
گفت باورم نمی شد که این طوری کار کردی.
خدا را هــزار بار شــاکرم .در کار مهرداد هم
سعی نکردم طنز کار کنم .شخصیت ناخدا
این جا بسیار جدی ،سخت و قالب ناپذیر ،ولی
باوجدان است که نشــان می دهد جنوبی ها
چه رگ وریشه ای دارند .این خیلی مهم است.
نقشم در «التاری» هم چیزی بین این دو بود.
در سریال «نائله» هم بسیار جدی ام و نقشم
بســیار متفاوت با یک گریم متفاوت است.
خیلی از بزرگان دیدند و باورشان نمی شد که
این شخصیت منم .این را هم بگویم که دیگر
کسی برای نقش طنز سراغ من نمی اید! (با
خنده) اشکالی هم ندارد ،تجربه خوبی است و
امیدوارم نقش های خوبی بازی کنم.
کارنامه سینمایی شــما به لحاظ
کمیت و کیفیــت تغییرات زیادی
داشته .می خواهید ژانرهای جدید
را امتحان کنید؟
در ســال های اخیر در کار طنز کودک
افتادم .چــرا؟ به خاطر نگاهم بــه کودکان
سرزمینم .به نظرم وظیفه ماست که اول به
کودکان سرزمینم هنر را یاد بدهیم .اگر هنر
در وجود کودکانمان درست زنده شود ،به طور
مثال اگر بچه ها ،رد شدن از از عرض خیابان
را از پلیس راهنمایی و رانندگی یاد نگرفتند،
وظیفه من است که با لباس کودک و ...این را
به کودک یاد بدهم و بگویم اگر می خواهی از
عرض خیابان رد شوی ،از خط کشی رد شو.
حتی در سال 1400که «ضد» را کار کردم،
دقیقاً وسط تصویربرداری «بچه محل» بودیم.
با اقای اقاجانزاده تهیه کننده هماهنگ کردم
همیشه
دوست داشتم
و پارسال هم
گفتم که یکی از
ارزوهایم این است
که نقش یک عاشق
دیوانه را بازی کنم،
نقش یک جانباز را
بازی کنم.
خواسته قلبی
خودم بود
و سر صحنه «ضد» رفتم .من نسبت به کار
کودک دغدغه دارم و می گویم ای کاش 70
درصد برای کودکان ساخته می شد؛ کودکانی
که الیق خوبی ها هســتند .مث ً
ال فیلم «پسر
دلفینی» را که من دوبله کردم ،دیدید چقدر
خوب فروخت .واقعا ما انیمیشن کم داریم.
ممکن است سالی یک انیمیشن داشته باشیم
و برای کودک کار نمی کنیم ،چون می گوییم
فروش نمی کند .اکثر فیلم های سال های قبلم
برای کودک بود ،اگرچه طنز بود.
شــما به عنوان بازیگر تلویزیون
شناخته می شــوید ،اما در نهایت
در مهمترین جشــنواره سینمایی
کشــور جایزه گرفتیــد و تقدیر
شدید...
مــن در تلویزیون هم جایــزه گرفته ام.
من برای «باغ مظفــر» جایزه بازیگری را در
تلویزیون گرفتم و همچنین برای ســریال
«ستایش».
از یک منظر ،شــاید این اتفاق،
کنایه ای باشد به این که اگرچه در
تلویزیون دستمزدها پایین تر است
و به جذابیت حوزه سینما نیست،
اما از نظر هنر بازیگری ،شــاید
نتوان گفت تلویزیــون پایین تر
است .نظر شما چیست؟
قالب سینما و تلویزیون فرق دارد؛ قاب ها
و حتی نماهایی که می گیرند ،متفاوت است.
حتی بیننده ها هم فرق دارد .بازیگری هم که
به ســینما می اید ،می داند برای پرده 12یا
13متری بازی می کند .امــا بگذارید کمی
خالص تر و بی رودربایستی بگویم ،اصال دل
تلویزیون به حال بازیگراش نمی سوزد .برای ما
در تلویزیون کار می کنیم 1000 ،بازی و بهانه
درمی اورند .علتش را هم نمی دانم 2 .درصد از
ازادی هایی که در سینما هست ،در تلویزیون
نیســت .این ها انتقاد نیست ،من می خواهم
بگویم باید زودتر بجنبیــد ،چراکه فیلم ها
و ســریال های ماهواره امده و باید تماشاگر
جذب کنید .هدف تلویزیون این هســت که
تماشاگر را جذب کند ،ولی بیشتر می خواهد
به او اموزش بدهد .این یک ایراد است و من
حاضرم در این باره حرف بزنم و بحث کنم .من
خودم برای بچه ها اموزش می دهم .برنامه ای
در شبکه 5داشتیم که بچه ها عاشقش بودند
و حاال شــبکه جام جم پخش می کند .من
در «محله گل و بلبل» هم هســتم و ان را با
رویکرد اموزشی می سازیم .این ها درست ،اما
تلویزیون می خواهد سریال های بزرگ ترها
هم تک بعدی باشد و بگوییم شخصیت خوب،
همیشه برنده است .در حالی که در واقعیت،
خیلی وقت ها خوب ها ضــرر می کنند .این
ضعف فیلمنامه نویســی اســت که همیشه
نیروهای منفی را ضعیف نمایش بدهیم .در
حالی که در تمام دنیــا می بینیم نیروهای
منفی خیلی قوی اند ،به طوری که دل خیلی
از تماشــاگران برای منفی ها می سوزد .من صفحه 50
نمی گویم این طور بسازیم ،ولی باید در انتها
نیروی مثبت موفق شود .از «ارباب حلقه ها»
مثال می زنم که در جنــگ بین دو گروه ان،
نور بر تاریکی پیروز می شود .طوری است که
می پذیری نور پیروز شد .در مقابل ما ان قدر
در این زمینه ،در تلویزیون اسراف می کنیم که
خراب می شود .همچنین چون می خواهیم
اثر طوالنی تر شود ،به ان اب می بندیم .چرا
بعضی از سریال ها در ذهن همه می ماند؟ چرا
فصل دوم سریال ها ضعیف می شود و فصل
ســوم همه را دلزده می کند؟ وقتی سریال
خوب باشد ،ســری دوم باید باید به مراتب
قوی تر باشــد ،یعنی باید نویسنده 10برابر
هم از نظر مالی و هم از نظر نیروی انســانی
و ایده هــای جدید تقویت شــود .این کار را
بکنید و ببینید مخاطب تلویزیون بیشــتر
می شود یا نمی شود .ببخشــید ،اما ما االن
سریال های قدیم را تماشا می کنیم .امیدوارم
عزیزانی که در راس تلویزیون هستند ،از رویا
بیدار شــوند و بدانند صنعت تصویر در دنیا
عجیب وغریب است و ســرعت سریال های
دنیا این قدر باالست که اجازه نمی دهد سراغ
تلویزیــون خودمان برویم! چــرا؟ بودجه را
به تهیه کننده کم می دهند .ما ســر سریال
می رویم و دستمزدمان را طلب می کنیم ،اما
می گویند ببخشید هنوز نداده اند .به بازیگر
چه ربطی دارد؟ در ســینما این طور نیست،
می دانیم کار که تمام شد ،باید پولت را گرفته
باشی و می گیری .من با تمام این سختی ها،
می گویم بچه ای که در خانه نشسته ،شاید با
این گرانی ها بودجه نداشته باشد که به سینما
برود .حداقل وظیفه من است که در تلویزیون
طوری بازی کنم که بچه ها شاید و بزرگترها
هم راضی شوند .وظیفه من به عنوان بازیگر،
این است که برای یک یا 2ساعت ذهنش را
ازاد کنم.
امسال انیمیشــن «پسر دلفینی»
اکران شد که شما از صداپیشگان
ان بودید .این تجربه چطور بود؟
من قب ً
ال کار انیمیشــن نکــرده بودم،
اما االن خیلی دوســت دارم کــه باز هم کار
کنم ،چون ک ً
ال عاشــق انیمیشــن هستم.
اگر بگویند بیا لبــاس مخصوص تنت کن و
در انیمیشــن بازی کن ،بالفاصله می روم و
اص ً
ال به دســتمزدش هم کاری ندارم .شاید
باورتان نشود ،ولی هر انیمیشنی که بگویید،
با بچه هایم دیده ام .من عاشق این هستم که
صداوسیما و سینما 10فیلم انیمیشن کودک
داشته باشد و 2سینمایی!
ولی کار شما کساد می شود!
اشکالی ندارد .نگران نباشید .با وضعیت
امروز سینما ،اص ً
ال 2-3سال دیگر بازیگرها
خانه نشــین می شــوند! (با خنده) حداقل
صداپیشگی انیمیشن انجام بدهیم! انیمیشن
بچه شــما را تربیت می کند .من 3تا طرح
فیلم سینمایی انیمیشن نوشتم و می خواهم
بدهم به نویسنده ها که روی ان ها کار کنند.
انیمیشن فوق العاده خوب اســت ،اما این را
هم بگویم که اگر در انیمیشن هم سمت این
برویم که همه چیز ان تربیتی شود ،ان وقت
فقط یک بال داریم .با یک بال نمی شود پرواز
کرد .اگر در انیمیشن هم خوب و بد را کنار هم
بگذاریم ،خود بچه انتخاب می کند که خوب
باشد یا بد .اگر شخصیت بد را شیرین کنی،
همه ان را دوست دارند ،ولی وقتی می بینند
ان بوده که تمام بدبختی ها را برای بچه خوب
به وجود اورده ،از بد متنفر می شــوند .نظر
شخصی من این اســت که در هر فیلم باید
روانشناس داشته باشیم و حتی قبل از ساخت
فیلم ،استوری بورد بکشیم و بدانیم چه چیزی
می ســازیم .ان وقت اســت که می دانیم به
درد چه رده ســنی می خــورد .در حالی که
االن این طور نیست و بچه های کشورمان تا
نیمه شــب اثاری می بینند که مناسب سن
ان ها نیســت .در حالی که ما انیمیشن های
خیلی کمی داریم .در دنیا متفاوت اســت و
این کوته فکری
است .اگر برای
بچه 7ساله ،این
کارها را نکنی،
جذب نمی شود .با
به قول ان ها رقص
و حرکات موزون
مورچه ها ،بچه را
جذب می کردیم و
بعد بهش درس
می دادیم .این قانون
هنر است.
انیمیشن های ان ها روح من 56ساله را جذب
می کند .در حالی که ما ایــن همه انیماتور
درجه یک در ایران داریم .فضــا هم باید باز
باشد و به سازنده ها زیاد گیر ندهیم.
در سا ل های اخیر بازیگری برای
چند اثر عموپورنگ را در تلویزیون
تجربه کردید کــه جملگی موفق
بودند و حتی از خیلی سریال های
معمــول تلویزیون در ســاعات
اصلی هم پربیننده تر بودند .در کار
عموپورنگ و گروهش چه می بینید
که این طور موفق اند؟
شما «ساعت خوش» را دیده اید؟
نه ،به سن من نمی خورد.
در «ســاعت خوش» گروه جوانی کار
می کردند که همه دانشــجوی رشــته های
هنری بودند؛ اغلــب بازیگری یا کارگردانی.
من ،رادش و . ...یعنی کسی از وسط خیابان به
صحنه نیامده بود و همه تحصیالت داشتند.
این گروه مثل انگشتان یک دست همدل و
همگون بود و وقتی هرکس طرحی می داد،
طرح بین این 10-20نفر شور می شد و نقاط
قوت و ضعف ان درمی امد .مشابه همین را
اقایان درویشعلی پور نویسنده و کارگردان
با بازیگرهای خوب که اکثرا ً تئاتری اند ،اجرا
می کنند .وقتی محمد درویشعلی پور متن را
می اورد ،روخوانی می کردیم و بین 20تا 40
دقیقه درباره متنی که قرار بود ان روز بازی
کنیم ،شــور می کردیم .نقاط ضعف را کنار
می گذاشتیم و به جای ان بداهه می گذاشتیم.
اقای درویشعلی پور اوکی می داد و برای اجرا
می رفتیم .همه ما هم اشنایی کامل با کودک
داشتیم و یک امتیاز بزرگ داستان ،این بود.
تهیه کننده هم پای کار مــا بود و نمی گفت
سریع بگیر که وقت نداریم .مث ً
ال یک وقت من
می گفتم احمد جان امروز حالم خوب نیست
و نمی توانم .می گفت خســته بناشی و برو
خانه .نه بازیگر ،بلکه هیچ کس نمی تواند 24
ساعته خوب باشد .وقتی حالم خوب نباشد،
چطور می توانم خوب کار کنم؟ بعضی کارها
این طور نیســت و می گوینــد از صبح لقمه
خوب بخور ،چون زمستان است و روز کوتاه.
پس تا ساعت 3یا 4بعدازظهر کار می کنیم
و بعد فرصت داریم ناهــار بخوریم .این کار
خودش کمــدی اســت! در کار عموپورنگ
این طوری نبود و تا جایی که انرژی داشتیم،
تصویر می گرفتیم .بین مــن ،عموپورنگ و
دیگران هیچ فرقی نبــود .یک وقت عده ای
پیدا شدند که می گفتند بچه های عموپورنگ
سر صحنه می رقصند.
بله ،یــادم هســت .خصوصاً به
حرکات موزون مورچه ها انتقاد شد.
این کوته فکری اســت .اگر برای بچه 7
ساله ،این کارها را نکنی ،جذب نمی شود .با به
قول ان ها رقص و حرکات موزون مورچه ها،
بچه را جذب می کردیــم و بعد بهش درس
می دادیم .این قانون هنر است.
51
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 51
سینمای ایران
مروری بر کاندیداهای اسکار در بخش هبرتین مستند سال
سیاست های اسکاری
در کنار واقع بینی
در کنار بخش داستانی ،یکی از مهم ترین و حرفه ترین بخش های جایزه اسکار ،بخش
مستندها است .شاید در برخی موارد جایزه های سینمایی اسکار مورد نقد قرار گیرد اما
بخش مستند کمامان با اعتبار باالیی به سمت جلو حرکت می کند و مخاطبان مختلف
جهان مستند ،منتظر هستند تا با برنده جایزه امسال اشنا شوند .در این گزارش به مرور
کاندیداهای اسکار می پردازیم .کاندیداهایی که همگی ارزش های روایی و کیفی باالیی
دارند اما نمی شود سیاست گذاری اسکار را برای انتخابشان نادیده گرفت.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
52
احسان مفیدی کیا صفحه 52
اتش عشق | سارا دوسا
FIRE OF LOVE
عاشقانه ای در دهانه ی اتشفشان
«اتش عشــق»
یــک مســتند
زندگی نامــه ای و
زوج
عاشــقانه اســت.
اتش فشان شناس فرانسوی
کاتیا و موریس کرافت ،همه ی
عمرو عشقشان را صرفمطالعه
بر روی اتشفشان ها می کنند و هر کجای
دنیا که غرش زمین خبر از فوران می دهد،
خود را می رسانند و زود بساط علم و تصویر
را علم می کنند .فیلم ها همه ارشیو قدیمی
خانواده ی کرافت اســت ،بازیگران اصلی
مستند هم ان دو هستند و همانطور که متن
در جایی از فیلم اذعان می کند ،صدها ساعت
تصویر ،هزاران فریم عکس و میلیون ها سوال
از کاتیا و موریس باقی مانده است.
یک جمله کلیدی در متن درخشــان
مستند هســت که به نظر راهگشای فهم
نسبت بین این زوج عاشق و هم عشق ان
دو به اتشفشان هاست« ،فهمیدن نام دیگر
عشق است» ،و این درک متقابل از هم و از
شــرایطی که در ان قرار دارند در جمله به
جمل ه و پالن به پالن مستند جاری است ،مث ً
ال
جایی که در مصاحبه ای از موریس درباره ی
رابطه شان می پرسد و او می گوید« :این یک
رابطه ی اتشفشانی اســت ،ما فوران های
زیادی داشته ایم»
اگر بخواهم بارزتریــن ویژگی و قله ی
نقاط قوت این مســتند را بیان کنم ،باید
بگویم :تدوین ،تدوین و تدوین! مســتند
برمبنای تصاویر ارشیوی است و روایت از
دل تدوین بیرون امده اســت .پیداست که
رابطه ی درست و عمیقی بین کارگردانی و
تدوین شکل گرفته و نتیجه کات هایی است
که گویی برای هر جاگذاری ان به صدم های
ثانیه و فریم ها نیز توجه شده است ،از همین
روست که ارین کاسپر و جوسلین چاپوت،
تدوینگران مستند ،سزاوار جایزه تدوین از
جشنواره سان دنس و سینما چشم بوده اند.
همچنین صدا در مســتند اتش عشق
شخصیتی قابل ســتایش دارد ،چه صدای
نریتور که اهنگین و رازالود متن ادبی ،جذاب
و رمانتیک را می خواند و چه الیه ای که حاصل
کار صداگذار اســت و به حق توانسته یکی
دو پله کیفیــت کار را باالتر ببرد .بیفزایید
موسیقی جذاب اثر را که در جابجای کار و با
مهندسی خالقانه حضور دارد و گوش نواز و
دوست داشتنی است.
سارا دوســا تهیه کننده و کارگردان
امریکایی ،معموالً در اثارش بر روابط انسانی
متمرکز است و اغلب این کار را بر بستری از
اسطوره ها ،بوم شناســی ،اقتصاد یا مسائل
اینچنینــی انجام می دهــد .حتم ًا چنین
توجهی از مطالعات دانشگاهی او در حوزه
مردم شناســی اقتصاد و جغرافیای قدرت
برمی اید.
توجه ها به اخرین ساخته ی سارا دوسا
بعد از اولیــن اکران
در ســان دنس فوران کرد ،جایی که
غول هایپخشاثارسینماییمثلنتفلیکس،
امازون ،سونی ،یونیورسال و پارامونت برای
خرید حق پخش «اتش عشق» صف کشیدند
و در نهایت نشنال جئوگرافی برنده ی این
رقابت شد و البته سودش را در گیشه برد،
چون این فیلم عنوان موفق ترین مستند سال
2022را از ان خود کرد.
یکی دیگر از شــیرین کاری های خانم
کارگردان اینکه همان ابتدای کار ،اخرش
را گفته بــود و وقتی هم که مــا را در پایان
دوباره به پای کوه اونزن ژاپن در سال ۱۹۹۱
برمی گرداند و پایان اتشــین یک عشق
من مخاطب دیگر ان
اتشین را بازمی گویدِ ،
ادم قبلی نیستم.
همه ی ان هایی که نفس می کشند |
شوناک سن
ALL THAT BREATHES
برای ان پرنده ی سیاه بادبادکی
روی پوســتر فیلم با فونت درشــت
نوشــته« :اولیــن مســتندی که
جایز ه ی بهترین مستند را
در سان دنس و کن برده»
و باقی یک قاب رخ به
رخ از یک مرد جوان
و پرنــد ه ی کوچک
شکاری است و همین
برای اینکــه مخاطب
سینمای مستند را ترغیب به دیدن
اخرین ساخته ی شــوناک سن کند
کافی است.
وضع زیســت محیطی در دهلی نو
واقع ًا عجیب و غریب است ،تقریب ًا مثل
بیشتر چیزهای دیگر در هند .قاب هایی که
مستند از حجم زباله ها و پرسه زدن حیوانات
بین ا ن ها به تصویر کشیده واقع ًا مضطرب
کننده اند .حجم سیاه دود و مه باعث شده این
شهر ،یکی از الوده ترین مکان ها برای زندگی
یک جمله کلیدی
در متن درخشان
مستند هست
که به نظر
راهگشای فهم
نسبت بین
این زوج عاشق
و هم عشق ان دو
به اتشفشان هاست،
«فهمیدن نام دیگر
عشق است»
در جهان باشد .اما ان باال ،شاید کمی باالتر از
الودگی یک پرنده ی شکاری کوچک دارد
تالش می کند که در این حجم چرک و به هم
فشرده غرق نشود و البته پیداست مقاومتش
چندان دیرپا نخواهد بود.
ندیــم شــهزاد و محمــد دو برادر
اهل وزیراباد هند 20 ،ســال گذشته ی
زندگی شــان را وقف مراقبــت از این
«بادبادک های سیاه» کرده اند و در خانه ی
کوچک خودشــان که حاال تبدیل به
درمانگاه پرندگان شده 2000قطعه
از ان ها را تیمار کرده و به
طبیعت بازگردانده اند.
یکــی از ان دو همان
ابتدای فیلم می گوید:
«انسان ها اغلب فراموش
می کننــد کــه ان ها هم
تکه ای گوشت هستند» و این
مدخل جدیدی را در فیلم باز می کند که ما
به واســطه ی ان به مصائب این دو برادر در
جامعه ی ملتهب دهلی وارد می شویم.
تصویربرداری مستند شگفت انگیز است.
بن برنهارد ،ریجو داس و ساومیاناندا ساهی از
ریزترین عنکبوت ها تا بزرگترین گاوهایی
که در کوچه ها پرســه می زنند را از جلوی
قاب دوربینشــان گذرانده اند .این به ویژه
درهم تنیدگی زندگی انسان و حیوان را در
دهلی نو به خوبی بیان می کند و برای این از
هیچ خالقیت بصری فروگذار نمی کند.
در الیه های دیگر مستند مردم شناسی
و فرهنگ چندگانــه در دهلی مورد توجه
قرار می گیرد ،اص ً
ال اینکه چرا دامپزشکی ها
به این پرندگان خدمات نمی دهند ریشه در
ایین هندو دارد ،چون ان ها گوشتخوارند
نه گیاهخــوار و هم اینکه ندیم و ســعود
مسلمان اند و در سنت اســام ،غذا دادن
به پرندگان خوش یمن است .این دوگانگی
فرهنگی و مذهبی در جایی از فیلم ،یعنی
پس از تصویب الیحه ی شهروندی توسط
دولــت ،باعث یک
53
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 53
زیر ذربین
درگیری خونین بین شهروندان دهلی
می شود ،و اینجا مسئله رنگ و بوی
دیگری به خود می گیرد.
درست اســت که مستند
شوناک سن یک کار محیط زیستی است و به
تاثیر مخرب رفتار انسان ها به زیستگاه دیگر
جاندارن می پردازد اما وجه ممیزه و تفاوت
اصلی او در نوع نــگاه و پرداخت متفاوت به
موضوع است .او به هیچ وجه به شیوه ی سنتی
این کار را انجام نمی دهد ،بلکه به خوبی و در
جایی که باید نقش و تاثیر مردم شناســی
دهلی و بحران های اجتماعی ان را بر موضوع
مستند خود مطرح می کند .کارگردان این
دیدگاه را از روابط و رفتار دو سوژه ی اصلی ش
بیرون می کشد.
«همه ی ان هایی که نفس می کشــند»
داستان پایداری و مقاومت است ،داستان
ایستادن در برابر موانع است ،اینکه در همه
حال امید تنها چیزی است که باید از دست
نداد .این تصویری از دو مرد خستگی ناپذیر
که برای جهانی بهتر تالش می کنند.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
54
ناوالنی | دانیل روهر
NAVALNY
پرتره ی سیاست بازی که نمی ترسید
الکســی اناتولیوویچ ناوالنی ،رهبر
مخالفان دولت روســیه ،شخصیت مرکزی
اخرین مستند دانیل روهر ،مستندساز جوان
کانادایی است .مستند بلند «ناوالنی» با یک
موضوع داغ و جذاب سیاسی که در این روزها
به واسطه ی جنگ بین روسیه و اوکراین توجه
بیشتری را به خود جلب می کند ،یکی از 5
نامزد جایزه اسکار امسال است.
روهر بعد از یک مقدمه ی کوتاه درباره ی
پیشینه ی سیاسی ناوالنی ،راست و سریع
می رود ســراغ اصل مطلب و با ارشیوها و
فیلم های موبایلی داســتان مسموم شدن
سوژه ی خود در سفر انتخاباتی ش از تومسک
به مسکو را روایت می کند ،جایی که هواپیما
به علت شــرایط وخیم او مجبور به فرود
اضطراری در ســیبری می شود و بعد هم به
بیمارستانی نظامی منتقل شده و تحت تدابیر
شدید امنیتی قرار می گیرد.
با فشار سیاسی دولت المان ،ناوالنی به
بیمارستان شاریته برلین برده می شود و بعد
در پناهگاه مخفی خود در جنگل سیاه همراه
با خانواده و یک حلقه ی نزدیک از همراهانش
به دنبال سرنخی از سبب بیماری ش می گردد.
او که از مخالفان سرسخت پوتین است قوی ًا
فکر می کند از سوی دستگاه امنیتی روسیه
مسموم شده و ظن او وقتی قوی تر می شود
که انیستیتو سم شناسی ارتش المان عامل
مســمومیت را «نوویچوک» ،که یک عامل
اعصاب نسل چهارم ساخت شوروی است
اعالم می کند .به گفته ی رسانه ها این امضای
تروریسم دولتی روسیه است.
در ادامه فیلم بیشتر به سمت یک فعالیت
پلیســی می رود که طی ان ناوالنی در پی
اثبات ادعای خود اســت و در یک نقطه ی
اوج و طی یک تماس تلفنی ســاختگی ،او
جمله ای که می خواهد را از زیر زبان
یکی از افســران اطالعاتی روسیه
بیرون می کشد.
حاال که راز برمال شــده و همه چیز
برای ناوالنی مشخص است ،قصد بازگشت به
وطن خود می کند و بلیط پرواز برلین مسکو
را می خرد ،جایی که دردسر تازه ای در انتظار
اوست ...
مســتند ناوالنــی پیــش از این در
دنس سال 2022بهترین
جشنوار ه ی سا ن ِ
فیلم از نگاه مخاطبان شد ،همچنین جایزه ی
بهترین مستند سیاسی به انتخاب منتقدان
را در همین ســال از ان خــود کرد .همین
توجه هاست که نشان می دهد ما با یک فیلم
شایسته ی دیده شدن رو به رو هستیم اما
این نباید ما را از الیــه ی پنهان اثر دور نگه
دارد .شخص الکس ناوالنی و کارزار سیاسی
او تمام ًا قدرت خود را برمبنای رســانه ،به
ویژه شــبکه های اجتماعی بنا کرده است.
او در ســال 2017یک گزارش تصویری از
دارایی های مدودوف ساخت و این ویدئو در
هفته ی اول 40 ،میلیون بازدید در یوتیوب
داشت ،در همین مستند هم مبنای کار او و
دوســتانش توییتر ،تیک تاک و در درجه ی
دوم رسانه های معتبر جهانی است .او اساس ًا
از رسانه به عنوان ابزار اعمال قدرت استفاده
می کند و اشــکارا می گوید که این مستند
را هم در همین راســتا تولید کرده است.
جمله ی ابتدایی ناوالنی در مســتند وقتی
مصاحبه ها هنوز شروع نشده اند گویاست:
«مستندساز این فیلم را برای پرونده ی مرگ
من می سازد».
روهر که قب ً
ال هم با مستند «روزی برادر
بودند» مورد توجه مخاطبــان و منتقدان
سینمای مســتند قرار گرفته بود ،این بار
با اثری جنجالــی ارزوی دریافت جایزه از
اکادمی را در سر می پرواند .سابقه ی سیاسی
انتخاب ها در اکادمی ،جنگ در جریان بین
روسیه و اوکراین و هجمه ی رسانه ای بلوک
غرب علیه پوتین شانس او بیشتر نیز خواهد
کرد.
«همه ی ان هایی
که نفس می کشند»
داستان پایداری
و مقاومت است،
داستان ایستادن در
برابر موانع است،
اینکه در همه حال
امید تنها چیزی است
که باید از دست نداد.
این تصویری از دو
مرد خستگی ناپذیر
که برای جهانی بهتر
تالش می کنند
خانه ای از تکه پاره ها | سایمون لرنگ
ویلمونت
A HOUSE MADE OF
SPLINTERS
چند وقتی امن و ارام باش کودک من
بیرون این دیوارهای خســته ،همیشه
زمستان است .یک فضای سرد و خاکستری
که گویی هیچ وقت رنگ های گرم را به خود
نخواهد دید .درون خانــه اما وضع دیگری
دارد؛ کودکانی که از خشونت ،اعتیاد یا فقر
والدین خود متاثر بوده اند ،چند ماهی مهمان
این پناهگاه امن هستند و در انجا پذیرایی
می شــوند تا دولت برای باقی کودکی شان
تصمیم بگیرد. صفحه 54
اینجا لیسیچانســک در شرق اوکراین
است ،جایی که صدای توپ و خمپاره ی جنگ
از فاصله ای نه چندان دور شنیده می شود.
سایمون لرنگ ویلمونت یک بار دیگر سراغ
مسئله ی کودکان و تاباوری ان ها در شرایط
بد اجتماعی به ویژه زندگی ان ها در مناطق
جنگی اوکراین رفته اســت ،او که پیشتر با
مستند موفق «پارس سگ ها در دوردست»
که درباره ی زندگی یک نوجوان ده ساله اهل
ماریوپل در جنگ دونباس در سال 2017بود،
جوایز متعددی از جمله جشنواره ایدفا را از
ان خود کرده بود ،این بار هم ســراغ همان
موضوع رفته و حاال با مستند «خانه ای از تکه
پاره ها» بخت خود را برای جایزه ی اســکار
سال 2023می ازماید.
فضای خانه همانقدر که کودکانه است
و در خــود معصومیت ها و شــیطنت های
همزمان را جای داده ،سخت و خشن نیز به
نظر می رسد ،جایی که پس از نه ماه برادرها
و خواهرها باید از هم جدا شوند و دوستانی
که به هم خو کرده اند خداحافظی کنند ،یا
موقعی که خانم مدیر کمی با تحکم به پسرها
می گوید « :چندتا از شما امروز به یتیم خونه
می رید ،گریه نکنید ،وسایلتون رو تا ساعت
9ببندید»
در مستند ،روی چهار کودک تمرکز شده
است ،که هر کدام سرنوشتی متفاوت دارند،
یکی را مادربزرگ به خانه برمی گرداند ،یکی
به یک خانواده ی جدید ســپرده می شود،
ان دیگری را به یتیم خانه ی دولتی تحویل
می دهند و اخری همچنان منتظر می ماند
و مخاطب در چشــم همه ی شان حسرت و
دریغ را می بینید و این سوال سرد و تلخ که
«جرم من چیست که باید در چنین شرایطی
قرار بگیرم»
همراهی مســتمر ویلمونت با کودکان
باعث شده تا او را به خلوتگاه های خود راه
دهند ،مث ً
ال هم با پسر بچه ها در حیاط پشتی
موقع پنهانی سیگار کشیدن باشد و هم در
اتاق کوچک پیشگویی دخترها ،جایی که
یکی شان اینده دوستش را اینطور در گوی
چرخان ستاره ای می خواند« :بابا و مامانت
دیگه الکل نمی نوشــن ،بعد ،جلسه دادگاه
برگزار می شه و تو می ری خونه ،امامی بینم
که مادرت می میره و تو به یه خانواده سپرده
می شی و اون ها تو رو به بردگی می گیرن»
بچه ها همینطور می اینــد و می روند،
اوضاع بیشــتر از انکه ناشــی از شرایط
جنگی باشد متاثر از شرایط اجتماعی
اوکراین اســت و بیشتر از
صدای محو انفجارها از پدر
و مادرهای بی مسئولیت
بچه هــا ناراحتیــم ،اما
وقتی در فیلم نوشت پایانی
در می یابیم کــه یک ماه بعد
از پایان فیلم و در فوریه 2022
جنگی گسترده در اوکراین اغاز شد و همه ی
کشــور را فراگرفت ،با خود حدس می زنیم
که حتم ًا اوضاع از این که هســت هم بدتر
خواهد شد.
تمــام ان زیبایی و خونریــزی | لورا
پویتراس
ALL THE BEAUTY AND
THE BLOODSHED
جدال بین هنر و ثروت
نانسی گلدین ،عکاس و فعال اجتماعی
امریکایی ،پــس از انکه در اثــر اعتیاد به
اُکســی کانتین به ورطه ی نابودی می افتد،
مســئولیت این اتفاق و افرادی شبیه به خود
را متوجه شرکت داروسازی پوردو که متعلق
به خانواده ی َسکلر است می داند .او یک گروه
کنشگر اجتماعی به نام PAINایجاد می کند و
با برپایی تظاهرات به ویژه در مراکز فرهنگی و
هنری مهم جهان مثل موزه های متروپولیتن،
لوور و گوگنهایم ســعی می کند تا جامعه ی
هنری را متوجه سرچشمه ی کثیف شریان های
حمایت مالی از هنر کند .همین کنشگری باعث
می شود تا موزه ها ارتباطشان را با خانواده ی
مالی سکلر قطع کنند و شــرکت پوردو در
سال 2021اعالم ورشکستگی کند .مستند
«تمام ان زیبایی و خونریــزی» برای اولین
بار در جشنواره ونیز در سال 2022به نمایش
درامد و البته جایزه و شیر طالیی جشنواره
را از ان خود کرد .این فیلم در هفت فصل که
در اغاز هر کدام یک ســکانس عکاسی قرار
دارد ،به دوره های مختلفی از زندگی نن گلدین
می پردازد و البته بیشــتر متمایل به داستان
مبارزه او با خانواده ی سکلر است.کارگردان
مستند ،خانم لورا پویتراس ،خیلی صریح و
واضح می گوید که خودش (و البته یک نسل از
فیلمسازان نوگرا) شدیدا ً متاثر از گلدین بوده
و هنر و دیدگاه ش را برای سال ها از او وام گرفته
است .این شیفتگی نسبت به اراء و شخصیت
گلدین در این مستند هم اشکارا دیده می شود.
پویتراس که پیشتر هم با مستند «شهروند
شــماره چهار» که درباره ی ادوارد اسنودن
ساختهبود،برنده یجایزهبهترینفیلممستند
از اکادمی شده ،این بار با یک پرتره درباره ی
یک شخصیت جنجالی دیگر که به جنگ با
مصادر قدرت و ثروت رفته است بخت خود را
می ازماید .سخن اخر اینکه ،گرایش و تمرکز
گلدین بر رفتارها و مســائل همجسنگرایان
بخشی از هویت حرفه ای اوست و در این اثر
هم که به نوعی پرتره ی او محسوب می شود
این وجهه ی نظر پیداست .مخاطبان پیگیر و
حرفه ای تر فیلم های جشنواره ای به خصوص
در مورد جشنواره هایی که سویه های سیاسی
و غیرهنری پررنگ تری دارند ،می دانند که قرار
دادن عناصر اینچنینی در محصوالت هنری
به شدت مورد عالقه ی سیاست گذاران این
جشنواره هاست و از این رو می توان نامزدی
شم
یا جوایز پیشین این مستند را متاثر از این ّ
قوی کارگردان اثر دانســت .به ویژه در مورد
اکادمی اسکار و در مورد فیلم های مستندی
که در سال 2023نامزد شده اند ،به نظر می رسد
توجه به جو غالب ضدروسی و هم قرار دادن
یک فیلم در حال و هوای نن گلدین در سبد
جشــنواره ،در انتخاب اثار موثر بوده است و
چه بسا فیلم هایی که ارزش هنری یا استنادی
بیشتری داشته و از فهرست جامانده اند.
گرایش و
تمرکز گلدین بر
رفتارها و مسائل
همجسنگرایان
بخشی از هویت
حرفه ای اوست و
در این اثر هم که
به نوعی پرتره ی او
محسوب می شود
این وجهه ی نظر
پیداست .مخاطبان
پیگیر و حرفه ای تر
فیلم های جشنواره ای
به خصوص در مورد
جشنواره هایی
که سویه های
سیاسی و غیرهنری
پررنگ تری دارند،
می دانند که قرار دادن
عناصر اینچنینی در
محصوالت هنری به
شدت مورد عالقه ی
سیاست گذاران این
جشنواره هاست و
از این رو می توان
نامزدی یا جوایز
پیشین این مستند را
شم قوی
متاثر از این ّ
کارگردان اثر دانست
55
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 55
سینمای ایران
برریس کاندیداهای اسکار از نگاه منتقدان و رسانه های معترب خارجی
همای موفقیت با اسکار 2023
بر سر کدام چهره ها می نشیند؟
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
56
با انتشار فهرست کاندیداهای اسکار 2023فیلم «همه چیز همه
جا یک باره» با کسب 11نامزدی پیشتاز این جوایز شد« .در جبهه
غرب خبری نیست» و «اشباح اینیشرین» با 9نامزدی« ،الویس»
با 8و «فابلمن ها» با « ،7تــاپ گان :ماوریک» با 6نامزدی« ،پلنگ
سیاه :واکاندا برای همیشه» و «تار» با 5نامزدی و «اواتار :راه اب»
با 4نامزدی دیگر فیلم هایی بودند که خوش درخشیدند.
حاال با روشن شدن لژیونرها ،سوالی که تا 12مارس
و برگزاری مراسم ذهن ها را به خود مشغول می کند
و موجب قلم فرسایی ها خواهد شد این است کدام
نامزدها جوایز برتر را خواهند برد؟ مراسم اهدای
جوایز امسال در دالبی تیاتر لس انجلس برگزار
و به صورت زنده بــرای میلیون ها بیننده در
سراسر جهان پخش می شود .امسال جیمی
کیمل برای سومین بار پس از اجرای مراسم
در سال های 2017و 2018به عنوان مجری این
مراسم بازمی گردد .سال پیش پس از 2سال اجرای مراسم
بدون مجری ،ایمی شومر ،رجینا هال و وندا سایکیس اجرای
مراسم را برعهده داشتند و البته سطح تماشاگران هم پایین تر
از همیشه بود .معرفی نامزدهای اسکار نود وپنجم تقریبا در
بیشتر رشته ها با انچه پیش بینی می شد نزدیک بود و بیشتر
انهایی که از ابتدای فصل جوایز سینمایی سال درخشیده
بودند و در جوایز مختلف مطرح شده بودند ،در میان نامزدها
جای گرفتند .هر چند مثل هر ســال چند مورد شگفتی ساز
رویا دیانت
شد و چندین مورد بی اعتنایی هم مثل همیشه به صحبت های
بی پایان درباره هالیوود دامن زد .در حالی که نظریه های متفاوتی
درباره برندگان و بازندگان بالقوه در حال شکل گیری است ،شاید
مناقشه برانگیزترین مورد در بخش نامزدهای بهترین بازیگر زن
صورت گرفته باشد .استیون مکینتاش ،گزارشگر بخش سرگرمی
بی بی سی پس از اعالم اسامی نامزدهای بهترین بازیگر زن
گفت کارشناسان پس از شنیدن نام اندریا رایزبورو در
بخش بهترین بازیگر زن ،یعنی بخشی که امسال
بسیار رقابتی بود ،انچنان شوکه شدند که هنوز
دارند ســعی می کنند فک شان را که اویزان
شده و روی زمین افتاده جمع کنند! در حالی
که دنیل ددوایلر با وجود بازی فوق العاده اش
در فیلم «تیل» ( )Tillکه احتمال می رفت
حتی برنده جایزه بهترین بازیگر زن شود ،با
بی مهری روبه رو شد و حتی به فهرست نامزدها
راه نیافت .مکینتاش در ابراز نظر درباره بخش بهترین بازیگر
نقش مکمل مرد گفت هرچند نامزدی برایان تایری هنری
برای بازی در «گذرگاه» هم یک غافلگیری بزرگ بود ،اما
بسیار خوشــایند هم بود .گاردین با شوخی درباره فیلم
ایرلندی «اشباح اینیشرین» هم نوشت چطور است مراسم
اسکار را هم از لس انجلس به دوبلین منتقل کنیم! او با این
شوخی اشاره ای به فیلم مارتین مک دونای ایرلندی داشت
که 9نامزدی کسب کرد. صفحه 56
درباره رقبای بهترین فیلم چه گفته
می شود؟
جردن رویمی از ســایت «ورلــد او ریل»
پیشــگویی بود کــه در ماه اکتبر بــا اطمینان
پیش بینــی کــرد کمــدی درام پوچ انگارانه
«همه چیز همه جا یک بــاره» فیلمی متفاوت
اســت و در میان نامزدهای بهترین فیلم اسکار
جای می گیرد .وی نوشــته بود« :می توانید این
فیلم را در بانک بخوابانید .تا به حال دیده نشده
که این تعــداد بازیگر و فیلمســاز در یک فیلم
بجوشند» .او اولین فردی بود که استدالل کرد
جای این فیلم در اسکار است.
«همه چیز همه جا یک بــاره» درباره زنی
است که به همراه همســرش یک خشکشویی
را در کالیفرنیا اداره می کند و رابطه ی مطلوبی
با دخترش ندارد .نقطه مرکزی به هم ریختگی
در چند جهانــی این خانواده روابــط بد مادر و
دختر است که باید برای حفظ جهان به حالت
عادی بازگردد .کرین جیمز منتقد ســینما در
بی بی سی با اشاره به این که «فابلمن ها» جایزه
تماشاگران جشنواره فیلم تورنتو را کسب کرده
این موفقیت را عامل باز شــدن درها برای این
فیلم دانست و نوشت به دنبال ان «این فیلم به
صدر رقابت های اسکار می رسد» .این فیلم که
نسخه ای داستانی و تقریبا مبتنی بر زندگینامه
استیون اسپیلبرگ است ،به گفته این منتقد «در
میان سخت گیرانه ترین و صادق ترین فیلم های
او» جای دارد.
بنجامیــن لــی ،ویراســتار گاردیــن هم
موافق اســت که این فیلم نیمه زندگینامه ای
«نزدیک ترین فیلمی اســت که به عنوان یک
دونده پیشــرو در حال حاضــر در خط رقابت
جای دارد» .این فیلــم 2جایزه گلدن گلوب را
برای بهترین فیلــم درام و بهترین کارگردانی
دریافت کرد ،اما همه معتقد نیستند که جایزه
نصیب اسپیلبرگی می شود که پس از «فهرست
شیندلر» در سال 1993اسکار بهترین فیلم را
دریافت نکرده است.
«تار» که درباره زنی اهنگســاز اســت که
شخصیتی مستقل و ســخت گیر دارد و تمامی
قله های افتخار را فتح کرده ،اما لحظه ای غفلت
همه چیز را زیر سوال می برد و «اواتار :راه اب»
که داستان های قبیله موجوداتی بلند قامت را
تصویر کرده که برای حفظ محیط زیست خود
می جنگند کمتر در جلب توجه برای عنوان
بهترین فیلم موفق بوده اند.
سال پیش «کودا» اولین فیلم از یک
شرکت پخش بود که جایزه بهترین فیلم
را دریافت کرد .مکینتاش از بی بی سی اما
معتقد است کمپانی هایی مانند نتفلیکس
و اپل «یک سال خیلی پرقدرت را سپری
نکرده اند» امــا «در جبهه غــرب خبری
نیست» می تواند شانس اول کسب این جایزه
باشد.
منتقد ورایتی هــم یاداوری کرده
که صرف تعداد نامــزدی دلیلی برای
کســب عنوان بهترین فیلم نمی شود
و لژیونرهای کســب نامزدی نباید به این دلیل
دل خــود را خوش کنند .هرچنــد «همه چیز
همه جا یک باره» محصول کمپانی A24همان
کمپانی ای است که سال 2017برای «مهتاب»
توانســت اســکار بهترین فیلم را از «الاللند»
دربیاورد؛ اما از سال 2009تاکنون تنها 4فیلم
از فیلم هایی که بیشــترین نامزدی را کســب
کرده اند توانسته اند ان را ببرند که شامل «قفسه
دردها» در سال « ،2009ســخنرانی پادشاه»
در ســال « ،2010بردمن» در ســال 2014و
«شکل اب» در ســال 2017می شود و بیش
از تعداد نامزدی باید به موفقیت فیلم در میان
انجمن ها و جوایز مهم توجه کرد .البته در نهایت
رای نهایی منتقدان ورایتی بــه «همه چیز»...
است .با این حال انتخاب های دیگری هم وجود
داشت و برای مثال مانوال دارگیس و ای.او.اسکات
منتقدهای نیویورک تایمز در بخش بهترین فیلم
هر دو متفق القول به «همه زیبایی و خونریزی»،
«خرس نیست» و «نچ» رای داده بودند که هیچ
یک نامزد نشدند.
نامزدهای بهترین فیلم اینها هستند:
«در جبهه غرب خبری نیست»
«اواتار :راه اب»
«اشباح اینیشرین»
«الویس»
«همه چیز همه جا یک باره»
«فابلمن ها»
«تار»
«تاپ گان :ماوریک»
«مثلث غم»
«زنان حرف می زنند»
همای بهترین کارگردانی روی سر چه
کسی می نشنید؟
مارینا فانگ ،گزارشــگر ارشــد فرهنگی
هافینگتون پست اکادمی را متهم کرد که «به
طور کامل زنان بسیاری را که امسال فیلم های
تحسین شــده ای را کارگردانی کردند ،نادیده
مارینا فانگ،
گزارشگر ارشد
فرهنگی هافینگتون
پست اکادمی را
متهم کرد که «به طور
کامل زنان بسیاری را
که امسال فیلم های
تحسین شده ای را
کارگردانی کردند،
نادیده گرفت» و ان
را امری خواند که
دیگر تقریبا تعجبی
برنمی انگیزاند و
کام ً
ال با کارنامه
افتضاح اهدای جوایز
مطابقت دارد
گرفــت» و ان را امری خواند کــه دیگر تقریبا
تعجبی برنمی انگیزاند و کام ً
ال با کارنامه افتضاح
اهدای جوایز مطابقت دارد.
اما به گفته اسکرین دیلی در میان نامزدها
عشــق زیادی به «مثلث غم» روبن اوستلوند
مشاهده شد که توانست نامزدی در سه بخش
را به دست اورد که نامزدی در بخش کارگردانی
اولین نامــزدی مهم این کارگردان در اســکار
محسوب می شود .این کارگردان البته موفق شد
جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار
کشورش سوئد یعنی جوایز سوسک طالیی را
مال خود کند.
منتقد انترتینمنت ویکلی هــم یاداوری
کرد که اســپیلبرگ همچنین رکورد «مهم»
خود را به عنوان تنها فردی که در شــش دهه
متفاوت نامزد بهترین کارگردانی شــده است،
افزایش داده اســت .این کارگردان با احتساب
7نامزدی امسال ،در مجموع برای فیلم هایش
147نامزدی اسکار کســب کرده و 35مورد را
برده است .او برای بهترین کارگردانی 8بار نامزد
شــده و 2بار ان را برای «نجات سرباز رایان» و
«فهرست شیندلر» برده است .منتقد هالیوود
ریپورتر یــاداوری کرد که جیمــز کامرون در
بخش بهترین کارگردانی نادیده گرفته شده اما
سعی کرد با گفتن این که برنده شدن «اواتار :راه
اب» در بخش جلوه های ویژه قطعی خواهد بود،
اندکی زخم کامرون را التیام بخشد یا حداقل بر
ان نمک نپاشد .هر چند ورایتی در این بخش ها
هم به کامرون جایزه نداد.
یکی از نامزدهای این بخش تاد فیلد است
که سال 2002برای «در اتاق خواب» 5نامزدی
اسکار کسب کرد؛ برای بهترین فیلم ،بازیگر زن
اصلی برای سیسی اسپاسک ،بازیگر مرد اصلی
برای تام ویلکینســون ،بازیگر نقش مکمل زن
ماریســا تومی و فیلمنامه اقتباسی .او به عنوان
تهیه کننده فیلــم هم 2بار نامزدی اســکار را
کسب کرده ولی هیچ یک را نبرده و در حالی که
همه تصور می کردند اسپاسک باید حتما برنده
بهترین بازیگر زن ان سال شــود ان را به هالی
بری واگذار کرد که برای اولین بار جایزه اسکار را
به عنوان یک زن سیاهپوست می گرفت .امسال
هم تاد فیلــد در 3بخش بهترین فیلم ،بهترین
کارگردانی و بهترین فیملنامه اوریجینال نامزد
اسکار است.
سایت دربی طالیی در حال حاضر بهترین
شانس را برای دنیل کوان و دنیل شاینرت برای
بهترین کارگردانی با شــانس 5به 16در نظر
گرفته و شانس اسپیلبرگ 10به 39است .در
همین حال تاد فیلد ،مارتین مک دونا و
اوستلوند هر یک شانس مساوی 2از 9
را به خود اختصاص داده اند.
در ایــن بخــش البتــه پس
از دو ســال حضــور قدرتمندانه
کارگردا ن هــای زن ،امســال
فیلمسازان مرد بار دیگر قدرت خود
را اعمال کردند .جینا پرنس-بایتوود
سازنده «شــاه زن» ،شــارلوت ولز
57
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 57
زیر ذربین
کارگردان «افترســان» و سارا پولی برای «زنان
حرف می زننــد» کارگردان های زن تحســین
شده ای بودند که هیچ یک به فهرست اسکار راه
نیافتند تا دنیای کارگردان ها کامال مردانه باشد.
البته می توانســت انتخاب های دیگری هم
وجود داشته باشد کما این که دو منتقد نیویورک
تایمز جعفــر پناهی برای «خرس نیســت» و
جوردن پیل برای «نچ» را شایسته حضور در این
فهرست دانسته بودند.
نامزدهای کارگردانی اینها هستند:
مارتین مک دونا برای «اشباح اینشیرین»
دنیل کوان و دنیل شاینرت برای «همه چیز
همه جا یک باره»
استیون اسپیلبرگ برای «فابلمن ها»
تاد فیلد برای «تار»
روبن اوستلوند برای «مثلث غم»
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
58
بهترین بازیگر مرد چگونه رقبا را پشت
سر می گذارد؟
مهم ترین نکته در این بخش این است که
همه بازیگران مرد برای نخســتین بار نامزدی
اسکار را کسب کرده اند و این اتفاق از سال 1934
که 3بازیگر نامزد شده شــامل کالرک گیبل،
فرانک مورگان و ویلیام پــاول اولین نامزدی را
کسب می کردند رخ نداده است.
منتقد ایندی وایر گفــت :کالین فارل برای
نامزدی در «اشباح اینیشرین» در حکم سرگروه
یک گروه از بازیگران عالی اســت که امسال در
این بخش نامزد شده اند .در واقع امسال او جایزه
گلدن گلوب بهترین بازیگر مــرد در یک فیلم
موزیکال یا کمــدی را از ان خود کرده اســت.
اما فارل فقط چند گام جلوتــر از برندان فریزر
قرار دارد که با بازی در فیلم «نهنگ» در نقش
معلم گوشه گیر ادبیات انگلیسی که تالش دارد
روابط به هم ریخته اش را درســت کند ،به طور
گســترده ای مورد تحســین قرار گرفته است.
برندان فریزر که مدت ها قبــل به عنوان بازیگر
اکشن شناخته می شد و دوره ای طوالنی از صحنه
فاصله گرفته بود ،برای بازی در این نقش در قالب
فردی 250کیلویی فرو رفته از اول فصل جوایز
برنده بالمنازع بخش بازیگر مرد شناخته می شد.
به همین دلیل دیو کارگر ،خبرنگار بخش جوایز
انترتینمنت ویکلی معتقد است :رقابت امسال
رقابت فریزر در مقابل فارل است.
با این حال استین باتلر می تواند همه چیز را
برای فارل و فریزر سخت و ناراحت کند .او برای
بازی در نقش الویس پریسلی برنده گلدن گلوب
بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد و این جایزه را با
حضور لیزا ماری پریسلی ،تنها دختر ستاره راک
اند رول گرفت و این درست 2روز پیش از ان بود
که لیزا ماری که بازی وی را بسیار تحسین کرده
بود ،در 54سالگی به صورتی ناگهانی از دنیا برود.
باتلر در صحبت با نیویــورک تایمز گفت:
همه چیز به یک ترن هوایی تبدیل شده است –
قله های زیاد و دره های عمیق غم و اندوه...
اما امسال بیل نای هم برای اولین بار نامزدی
اســکار را برای بازی در فیلــم «زندگی» و پل
مسکال برای فیلم «افترسان» کسب کرده اند و
هر دو طرفداران خود را دارند.
مسکال بازیگر 26ســاله ایرلندی ست که
پس از اعالم نامش در میان نامزدهای اسکار پس
از بازی روی صحنه نمایش لندن ،این نامزدی را
با دوستانش جشن گرفت و به رسمیت شناخته
شدن توسط اکادمی را افتخاری بزرگ خواند.
او برای بازی در «افترسان» در نقش پدری که
ســعی دارد با دختر نوجوانش به تفاهم برسد
انقدر درخشیده که ریدلی اسکات او را برای بازی
در فیلم بعدی «گالدیاتور» انتخاب کرده است.
او با «افترسان» نامزدی بفتا و منتخب منتقدان
امریکا ،اســپرایت ایندیپندنت و تقریبا تمامی
جوایز منتقدان امریکا را هم کسب کرده و برای
«مردم عادی» بفتای تلویزیونی سال 2021را
برده است .بیل نای 73ســاله هم برنده بفتای
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «در
واقع عشق» در سال 2003است.
نادیده گرفته شدن ادی ردمین برای فیلم
«پرستار خوب» که نامزدی گلدن گلوب ،بفتا و
انجمن بازیگران را کسب کرد در این بخش جای
تعجب شد .برخی هم معتقد بودند در حالی که
«تاپ گان :ماوریک» دومین فیلم پرفروش سال
2022بود و سالن های سینما را پس از پاندمی
احیا کرد ،بدلکاری های تــام کروز نباید نادیده
گرفته می شد و او شایستگی نامزدی را داشت.
منتقد ورایتی هم نادیده گرفتن بازی برد پیت
در «بابل» را زیر سوال برد.
نامزدهای بهتریــن بازیگر مرد اینها
هستند:
استین باتلر برای «الویس»
کالین فارل برای «اشباح اینیشرین»
برندان فریزر برای «نهنگ»
پل مسکال برای «افترسان»
بیل نای برای «زندگی»
ملکه بازیگران زن امسال چه کسی
است؟
بخش بهترین بازیگر زن هم امسال یکی از
فهرست های جدی اســت که اظهار نظر قطعی
دربار ه برنده را سخت می کند.
منتقد لــس انجلس تایمز معتقد اســت
«تصویر سختی که کیت بالنشت از یک چهره
درخشان عرصه موسیقی کالسیک که برای یک
رفتار نادرست با رسوایی روبه رو شده» در فیلم
«تار» ارایه می کند انقدر قوی است که او را کامال
در برابر همه بازیگران دیگری قرار می دهد که در
این بخش نامزد شده اند .بالنشت 2جایزه اسکار
برده و 8بار نامزدی ان را کسب کرده است .در
برابر جاستین چانگ ،منتقد فیلم هالیوود رپپورتر
معتقد است میشل یئو است که «به راحتی» باید
او را قوی ترین عنصر فیلــم «همه چیز همه جا
یک باره» خواند و می تواند این قدرت را در بخش
کسب جوایز هم اعمال کند.
هر دوی این بازیگران برنــده جایزه گلدن
گلوب در دو بخش فیلم درام و فیلم موزیکال یا
کمدی شده اند و حاال باید دید کفه اسکار به نفع
منتقد لس انجلس
تایمز معتقد است
«تصویر سختی
که کیت بالنشت از
یک چهره درخشان
عرصه موسیقی
کالسیک که برای
یک رفتار نادرست
با رسوایی روبه رو
شده» در فیلم «تار»
ارایه می کند انقدر
قوی است که او را
کامال در برابر همه
بازیگران دیگری
قرار می دهد که در
این بخش نامزد
شده اند صفحه 58
کدامیک می ایستد .البته تجلیل های دیگری هم
از ان ها شده و بالنشت برنده منتخب منتقدان،
حلقه منتقــدان فیلم نیویــورک ،انجمن ملی
منتقدان ،انجمن منتقــدان لس انجلس و کلی
انجمن دیگر شده است و میشل یئو هم بخشی از
جوایز انجمن های دیگر را برده است.
در هر حال ســایت گلد دربی مانند ورایتی
بیشترین شانس را به میشل یئو می دهد و معتقد
است او اخرین کارتی است که روی میز اسکار
زمین زده می شود .وی که زمانی دختر شایسته
مالزی بود ،با سابقه 40ســاله بازیگری با نامزد
شدنش هم به عنوان یک زن اسیایی در اسکار
تاریخ ساز شد و هم حاال امید بسیاری از بازیگران
اسیایی به موفقیت اوست.
در همیــن حــال شــاید بتــوان گفــت
پرمناقشه ترین نامزد امسال در این بخش رقم
خورد که چنــد روز پس از معرفــی نامزدها با
اعالم نام اندرا رایزبورو برای فیلم «به لســلی»
پژواکش چرخید و چرخیــد و بتدریج بلندتر
شد و در نهایت حتی اکادمی را واداشت تا اعالم
کند به کمپین هایی که برای نامزدهای امسال
برگزار شده نگاه دقیق تری می کند و با برگزاری
جلسه ای درباره نامزد ماندن یا لغو نامزدی این
بازیگر تصمیم گیری می کند.
مکینتاش از بی بی سی گفت ،بسیاری فکر
می کردند رایزبورو ،بازیگر 41ساله بریتانیایی
که بازیگر 53نقش از اغاز حرفه اش بوده« ،تپه ای
بســیار بلند برای باال رفتن از ان دارد تا بتواند
نامزدی اسکار را کسب کند» .اما منتقد فایننشال
تایمز معتقد بود اکادمی چیز دیگری احساس
کرد و با قــرار دادن او در برابر چهره هایی چون
بالنشت ،یئو ،میشــل ویلیامز و انا دی ارماس
«بزرگترین شوک» را وارد کرد.
معرفی این بازیگر از حدود یک هفته پیش
از اعالم فهرست نامزدها شــروع شد و ناگهان
بازیگران درجه یکی چون جنیفر انیســتون،
کیت وینسلت ،کیت بالنشــت ،ادوادر نورتون،
شارلیز ترون ،گوینت پالترو و جین فوندا از وی
حمایت کردند و گفتند بازی عالی او از انجا که در
یک فیلم مستقل انجام شده که تبلیغات زیادی
برایش نشــده نباید نادیده گرفته شود .اما حاال
گفته می شــود تنها این حمایت نبوده که نام او
را در فهرست قرار داده و برخی از تاکتیک هایی
که از سوی تیم تبلیغاتی وی به کار برده شده و با
ارسال ایمیل به اعضای اکادمی خواسته شده تا
برای برجسته شدن وی البی کنند ،جای انتقاد
دارد .فایننشال تایمز نامزدی دی ارماس برای
بازی در نقش مریلین مونــرو در «بلوند» را هم
غیرمنتظره خوانده و مدعی شــده این انتخاب
به طور گســترده مورد تمسخرواقع شده است.
«بلوند» ساخته اندرو دامینیک در حالی با شروع
اکرانش با تمجید منتقدها روبه رو شــد که در
نهایت پیشتاز نامزدهای «تمشک طالیی» برای
بدترین فیلم شد و 8نامزدی کسب کرد .البته
این بازیگر کوبایی در میان نامزدهای تمشــک
طالیی جایی نداشــت و در برابر برای این نقش
در گلدن گلوب ،انجمن بازیگران و بفتا هم نامزد
لس انجلس
تایمز پیش بینی کرده
که این بار ناقوس ها
برای برندان گلیسون
برای «اشباح
اینیشرین» به صدا
درمی ایند و البته کی
هوی کوان هم که
برای بازی در نقش
شوهر شخصیت یئو
در نقشی «همه کاره
و ترکیبی از کمدی-
اکشن-درام» در
فیلم «همه چیز همه جا
یک باره» ظاهر شده،
بسیار جلوتر از گروه
است .وی وقتی بچه
بود با هریسون فورد
در «ایندیانا جونز»
بازی کرده بود و حاال
حمایت او را هم دارد
و ورایتی هم او را
برنده می داند
شــده و خیلی ها این بازی را فراموش نشــدنی
خوانده اند .نباید فراموش کرد که تنها 2بازیگر
التین تبار جایزه بازیگر زن را برده اند ،ان هم در
بخش بازیگر مکمل که شامل ریتا مونرو در فیلم
اوریجینال «داستان وست ساید» در سال 1962
و اریانو دبوسی برای بازسازی ان در سال 2022
بوده اند .میشل ویلیامز نیز با حضور در فهرست
نامزدها برای پنجمین بار نامزد اسکار شده که
3مورد ان برای نقش اصلی بوده است .وی که
در «فابلمن ها» در نقش مادر و همسر خانواده
ظاهر شده گرچه از اغاز فصل جوایز با سروصدا
به عنوان یکی از مدعیان اسکار مطرح شد ،اما به
نظر می رسد اخرین فردی در این فهرست باشد
که بتوان برای موفق شدنش شرط بست.
در این میان بی توجهی اسکار به بازی وایوال
دیویس برای «شــاه زن» که تحسین یکپارچه
منتقدان را با خود داشت ،هم با انتقادهای زیادی
روبه رو شد .نادیده گرفتن دنیل ددوایلر بازیگر
فیلم «تیل» که نامــزد جوایز انتخاب منتقدان
و اتحادیه بازیگران شــد و جایزه «گاتهام» را به
دست اورد ،نیز سوال زیادی ایجاد کرد.
نامزدهای بهتریــن بازیگر زن اینها
هستند:
کیت بالنشت برای «تار»
انا دی ارماس برای «بلوند»
اندریا رایزبورو باری «به لزلی»
میشل ویلیامز برای «فابلمن ها»
میشل یئو برای «همه چیز همه جا یک باره»
بهترین بازیگر نقــش مکمل زن چه
کسی خواهد بود؟
انجال باســت با نامزدی در بخش بهترین
بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم «پلنگ سیاه:
واکاندا برای همیشه» تاریخ سینمای ابرقهرمانی
را ساخت .ورایتی ضمن دادن بیشترین شانس
به وی نوشت :او اولین زن ،اولین رنگین پوست
و اولین بازیگر اســتودیو مارول است که برای
بازی در فیلمی اقتباســی از کتاب های کمیک
نامزد دریافت جایزه اسکار شد .وی البته پیشتر
برای همین نقش جایزه گلدن گلوب و منتخب
منتقدان را دریافت کرد و همین احتمال انتخاب
شدنش در اسکار را هم افزایش می دهد .قسمت
اول «پلنگ سیاه» در سال ۲۰۱۸هم تاریخ سازی
کرده بود و برای اولین بار به عنــوان فیلمی از
مارول که نامزد اسکار بهترین فیلم شده ،در تاریخ
ثبت شد .در عین حال مکینتاش از بی بی سی
نامزدی هونگ چائو در بخــش بهترین بازیگر
نقش مکمل زن را غافلگیرکننده خواند و جیمی
لی کرتیس نیز از این که به فهرست نهایی اسکار
راه یافته شوکه شد و تصویری از خودش را که با
دست روی دهانش را گرفته ،در اینستاگرام به
اشتراک گذاشــت .انتخاب مشترک دو منتقد
نیویورک تایمز هم الشــانا لینچ برای «پادشاه
زن» بود که به این فهرست راه نیافت.
نامزدهای بهتریــن بازیگر زن نقش
مکمل اینها هستند:
انجال باست برای «پلنگ سیاه :واکاندا برای
59
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 59
زیر ذربین
همیشه»
هونگ چائو برای «نهنگ»
کری کاندون برای «اشباح اینیشرین»
جیمی لی کرتیس برای «همه چیز همه جا
یک باره»
اســتفانی هســو برای «همه چیز همه جا
یک باره»
سرنوشت بهترین بازیگر نقش مکمل
مرد چگونه رقم می خورد؟
سال پیش تروی کوتســور به عنوان اولین
بازیگر ناشنوا برای بازی در «کودا» برنده جایزه
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اســکار و تاریخ
ساز شد.
لس انجلــس تایمز پیش بینــی کرده که
این بــار ناقوس ها برای برندان گلیســون برای
«اشباح اینیشــرین» به صدا درمی ایند و البته
کی هوی کوان هم که برای بازی در نقش شوهر
شخصیت یئو در نقشی «همه کاره و ترکیبی از
کمدی-اکشن-درام» در فیلم «همه چیز همه جا
یک باره» ظاهر شده ،بسیار جلوتر از گروه است.
وی وقتی بچه بود با هریسون فورد در «ایندیانا
جونز» بازی کرده بود و حاال حمایت او را هم دارد
و ورایتی هم او را برنده می داند.
منتقد ایندی وایر بر یکی دیگر از رقبا تاکید
کرده و معتقد اســت برایان تایــری هنری ،که
حضوری تاثیرگذار در «گـ�ذرگاه»( (�Cause
)wayداشت ،شانس زیادی دارد .در کل نامزدی
او خوش امد خیلی ها شد و طرفدارانش به سرعت
این خبر را در رسانه های اجتماعی جشن گرفتند.
«گذرگاه» درامی روان شناختی به کارگردانی
لیال نوگباور برمبنای فیلم نامه ای از اتوسا مشفق
اســت که در ان جنیفر الرنس در برابر برایان
تایری هنری بازی کرده و داســتان سربازی را
روایت می کند که در حین اعزام به افغانســتان
دچار اسیب مغزی می شود و در تالش است تا
خود را با زندگی در زادگاهش وفق دهد.
از سوی دیگر در حالی که برخی از انتخاب
جادهیرش برای «فابلمن ها» خشــنود شدند
نادیده گرفتن پل دینو برای همین فیلم در حالی
که در جوایز منتخب منتقدان و انجمن بازیگران
نامزد شده بود ،برای شماری ناخوشایند بود.
نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل
مرد اینها هستند:
برندان گلیسون برای «اشباح اینیشرین»
برایان تایری هنری برای «گذرگاه»
جاد هیرش برای «فابلمن ها»
بری کیوگان برای «اشباح اینیشرین»
کی هوی کوان بــرای «همه چیز همه جا
یک باره»
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
60
نامزدهای بخش های فنی اسکار
دیگر بخش های اسکار به ویژه بخش های
فنی معموال کمتر دغدغــه بخش هایی باالیی
را دارند.
در بخش بهتریــن فیلمنامه اوریجینال در
حالی که «اشباح اینیشــرین»« ،همه چیز،»...
«فابلمن ها»« ،تــار» و«مثلث غم» با هم رقابت
می کنند ،ورایتی شانس را به «همه چیز »..داده
است .در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی «در
جبهه غرب خبری نیســت»« ،گلس انیون»،
«زندگی»« ،تاپ گان :ماوریک» و «زنان حرف
می زنند» نامزد شــده اند که ورایتی فیلم اخر
با فیلمنامه ســارا پولی را که بر مبنای کتابی از
میریام تووز خلق شده را دارای بیشترین شانس
می داند .اما «زندگی» که داســتانش در لندن
دهه 1950می گذرد و درباره یک کارمند دولتی
جدی و نه چندان خوش روست که بیمار شده
و مرخصی می گیرد تا معنــای دوباره زندگی را
کشــف کند هم طرفداران خودش را دارد .این
فیلم برداشتی ازاد از «زیستن» ساخته کوروساوا
در سال 1952اســت که خودش با اقتباس از
«مرگ ایوان ایلیچ» تولستوی ساخته شده بود
و حاال کازوئو ایشی گورو داستان فیلم را به قرن
بیستم اورده است.
در بخــش بهترین انیمیشــن بلند رقابت
بین «پینوکیوی گی یرمو دل تورو»« ،مارســل
صدفی کفش به پا»« ،گربه چکمه پوش :اخرین
ارزو»« ،هیوالی دریایی» و «سرخ شدن» وجود
دارد کــه تقریبا همه منتقــدان متفق القول به
«پینوکیوی گی یرمو دل تورو» رای داده اند.
در میــان نامزدهــای بخــش بهتریــن
طراحی تولید شــامل «در جبهه غرب خبری
نیست»« ،اواتار :راه اب»« ،بابل»« ،الویس» و
«فابلمن ها» ورایتی به «الویس» رای داده است.
در حالی که برای بهترین فیلمبرداری «در
جبهه غرب خبری نیست»« ،باردو»« ،الویس»،
«امپراتوری نور» و «تار» با هم رقابت می کنند،
انتخاب ورایتی «در جبهه غرب خبری نیست»
با فیلمبرداری جیمز فرند است .داریوش خنجی
فیلمبرداری «باردو :وقایع نگاری نادرســت یک
مشتحقیقت»ساختهالخاندروگونزالسایناریتو
را انجام داده و برای ان بسیار تحسین شده است.
راجر دیکینز فیلمبردار افسانه ای با 16نامزدی
اسکار و 5جایزه بفتا فیلمبرداری «امپراتوری نور»
ساخته سم مندس را برعهده داشت.
در بخش بهترین طراحی لباس هم «بابل»،
«پلنگ سیاه :واکاندا برای همیشه»« ،الویس»،
«همه چیز همه جا یک بــاره» و «خانم هریس
میره پاریس» نامزد شده اند که انتخاب ورایتی
«الویس» است.
«اشباح اینیشرین»« ،الویس»« ،همه چیز
« ،»...تاپ گان :ماوریک» و «تار» هم نامزدهای
بخــش بهترین تدوین هســتند کــه ورایتی
بیشــترین شــانس را به «تاپ گان :ماوریک»
داده اســت .ورایتی همچنین در بخش صدا و
جلوه های ویژه هم «تــاپ گان :مارویک» را بر
«اواتار :راه اب» که نامزدی هر دو بخش را دارد
مقدم دانسته است.
در حالــی که برای بهتریــن چهره پردازی
«در جبهه غــرب خبری نیســت»« ،بتمن»،
«پلنگ سیاه :واکاندا برای همیشه»« ،الویس»
و «نهنگ» با هم رقابت می کنند ،انتخاب ورایتی
«بتمن» است. صفحه 60
گفتوگوبارضااکبرپور،بازیگر
جوانسریالگیلدخت
میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت:
بـا تمـام وجـود
شـجاعت گلنـار را
سـتایش کـردم
گیلدخت مخاطبش را
شگفت زده می کند
گفتوگوبانعیمهنظامدوست
بازیگر پرکار تلویزیون
وزن که کم و زیاد می شود
نقش های پیشنهادی
تغییر می کند
خاطره سازهای شمالی!
61
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 61
قاب کوچک
گفت و گو اب نعیمه نظام دوست ابزیگر پرکار تلویزیون
وزن که کم و زیاد می شود نقش های پیشنهادی تغییر می کند
مریم ضیغمی محمدی
شبکه های مختلف سیما این شب ها 3یا شاید 4ســریال جدید روی انتن می برند .شبکه های یک و 5مجموعه پلیسی معمایی «شهباز» را
می کند ،اما سریال باکس اصلی این شبکه
دارند ،شبکه 2نیز «ابر می بارد» و شــبکه 3هم «چشم بندی» را در باکس دوم پخش
از گروه سازنده «پالک »13است ،به
در زمان تنظیم این مطلب هنوز معرفی نشده است .مجموعه «چشم بندی» که کاری
نظر کیفیت کمدی نیز از محصول
خالف مجموعه قبلی ،اپیزودیک نیســت و یک قصه واحد را دنبال می کند .اثری که از
است ،توفیق بیشتری دارد .یکی
قبلی این گروه ،در نقطه ای باالتر قرار می گیرد و در ماموریت اصلی خود که خنداندن مخاطب
شهرام قائدی ،حمید لوالیی
از دالیل این امر را می توان انتخاب بهتر بازیگران دانست؛ چراکه چهره هایی نظیر مرجانه گلچین،
نظر می رسد
و سروش جمشیدی که در «چشم بندی» حضور دارند ،در این امر بهتر عمل می کنند .در عین حال به
مسئله اصلی سریال ،ریتم کند و زمان کوتاه قسمت های ان است که باعث شده قصه در هر قسمت،
به اندازه کافی جلو نرود .سکانس های زاید ،طوالنی اند و زمان زیادی از سریال می گیرند؛ تا جایی که
شائبه اب بستن به این محصول را به وجود می اورند .قسمت های سریال نیز بین 25تا 30دقیقه زمان
دارند که اگرچه در عرف جهانی سیتکام ،طبیعی است ،اما به نظر می رسد پروژه در مرحله فیلمنامه
و حتی تولید ،برای این زمان طراحی نشــده و پیش از پخش ،با کم شدن زمان هر قسمت ،تعداد
قسمت های اثر زیاد شده است .البته این امر نیاز به شفاف سازی از سوی سازندگان دارد .شاهد احمدلو
کارگردان سریال در زمینه طنز ،اثار کمابیش سرگرم کننده و مطابق طبع تماشاگر معمول سینما می سازد،
در «چشم بندی» نیز موفق عمل کرده و کف استاندارد یک کمدی تلویزیونی را براورده کرده است ،اگرچه با ترکیب
مناسب بازیگران ،شاید می شد اثر بهتری نیز ساخت .او از هنرپیشه های سریال بازی های خوبی گرفته که در حد سریال های رایج
تلویزیون ،کام ً
ال استاندارد است؛ خصوص ًا سروش جمشیدی که به خالف «ازادی مشروط» ،در «چشم بندی» موفق به خنداندن
مخاطب می شود و مرجانه گلچین که از کاراکتر عصبی و کمابیش پرخاشگر رایج خود فاصله گرفته است .مجموعه «چشم بندی»
البته در امر فیلمنامه دچار ضعف است .قصه سهل گیرانه نوشته شده که اگرچه در کمدی های سینمایی و تلویزیونی به تدریج به
اتفاقی مرسوم تبدیل شده ،اما ممکن است برخی مخاطب تلویزیون را نیز پس بزند .برای پرسش از چند و چون تولید ،بازخوردها و
بررسی سریال «چشم بندی» ،گفت وگویی داشتیم با نعیمه نظام دوست بازیگر سینما و تلویزیون که در این سریال جلوی دوربین
رفته است .این گفت وگو را در ادامه می خوانید.
نعیمه نظام دوست از نقش متفاوت و جدیدش در سریال چشم بندی می گوید:
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
62
“نعیمه نظام دوست” بازیگر با اخالق و پر
انرژی سینما و تلویزیون بیش از سه دهه است
که در این حرفه فعالیت دارد ،اغلب بینندگان او
را به واسطه نقش هایش در فیلم های سینمایی
کمــدی و ســریال های طنــز می شناســند،
سریال هایی مانند ســاختمان پزشکان ،خانه
اجاره ای ،لطفا دور نزنیم و....
نظام دوست با سریال شبانه “چشم بندی”
مهمان شبکه سوم سیماست؛ سریالی که در ان
در قالب نقش متفاوت شــخصیت فرزانه ظاهر
شده اســت .به همین بهانه با این بازیگر طنز
کشورمان درباره خلق شخصیت همکالم شدیم.
زمانی که متــن “چشــم بندی” را
خواندید چه تصوری از ان داشتید که
بازی در سریال را پذیرفتید؟
وقتی فیلم نامه را مطالعه کردم با توجه به
فضای کمدی که داشت متوجه شدم بازیگران
خوبی قرار داد بسته اند ،خود کاراکتر فرزانه که
پیشنهاد بازیش شــده بود خیلی بامزه با یک
سری وسواس های خاص بود که خیلی دوستش
داشتم ،احساس کردم از نظر شخصیتی برخی
ویژگی هایش یک جاهایی شــبیه خودم است؛
مثل دلشورها و وســواس هایش .برایم جالب
بود که به سرپرست نویســندگان و طراح کار
گفتم که گویی نقش برای من نوشته شده است.
اردیبهشــت ماه اولین بازیگری بودم که تهیه
کننده سریال برای بازی در “چشم بندی” با من
صحبت کرد و سپس کارگردان و دیگر بازیگران
انتخاب شدند .سریال طراحی خیلی خوبی شده
بود و ما زیاد تالشــی برای بداهه گویی نکردیم
چون موقعیت کمدی خیلی رئال و بدون اغراق
انجام می شدو برایم حس خوبی داشت که بدون
اغراق بتوانیم لبخندی بر لب مردم بنشــانیم.
البته دلم می خواســت مردم سریال مان را می
بینند لذت ببرند و شاد باشند و بخندند.
ما در ســریال “نعیمه نظام دوست”
متفاوتی را مــی بینیم؛ زنی مذهبی با
ویژگی های خاص خود .تعریف شما
از نقش تان چیست؟
خدا را شــکر که متفاوت شــده است .فکر
کنم دو سه نفری با شما هم نظر هستند و گفته
اند نقشم نســبت به کارها و نقش های دیگرم
متفاوت شده است و این برایم حس خوب دارد
و خدا را شکر می کنم که این اتفاق افتاده یعنی
این تفاوت را دوســت دارم .در شــروع کارم در
صحبت های اولیه با کارگردان و نویســنده یک
سری تغییرات در این کاراکتر به وجود اوردیم
تا با کارهای دیگرم متفاوت باشد و خدا را شکر
احساس کردم
از نظر شخصیتی
برخی ویژگی هایش
یک جاهایی شبیه
خودم است؛ مثل
دلشورها و وسواس
هایش .برایم جالب
بود که به سرپرست
نویسندگان و طراح
کار گفتم که گویی
نقش برای من نوشته
شده است
این اتفاق افتاد.
خودتان به عنــوان بازبگر نقش چه
تفاوت هایــی در رفتار ،حرکت بدن و
نوع بیان و حتی پوشش ایجاد کردید و
چه کنسه هایی به کارگردان می دادید؟
بــرای ارائه نقــش از نویســنده گرفته تا
کارگردان و بازیگر یک چیزهایــی را هر کدام
با خود می اورند و وقتی شــما یک بازیگری را
بر اســاس اورده هایش انتخاب می کنید روی
اورده های او حتما حســاب می کنی ،مثال این
بازیگر این قابلیت ها یا ایــن نقطه ضعف ها را
دارد ،ما نقطــه ضعف ها را کم تــر می کنیم و
قابلیت ها را پــر رنگ تر و حتمــا تهیه کننده
و کارگــردان روی این قضیه فکــر می کنند و
نویسنده هم بر اساس ان چه که در ذهن دارد
نقش را خلق می کند و می نویسد و ما بازیگران
به ان بعد ،شــکل و روح می دهیــم و تمام این
اتفاقات با هم شکل می گیرد چون کار گروهی
است و من نمی توانم بگویم که خودم متفاوت
بازی کردم .اقای سیاوش مفیدی پارتنرم سالها
با هم کار کردیم و نوع بازی یکدیگر را می دانیم،
کمدی یکدیگر را می شناسیم .سومین تجربه
همکاری ام با شاهد احمدلو بود و با تهیه کننده
و نویسنده هم دومین تجربه کاری ام بود و نوع صفحه 62
قلم نویسنده را می شناسم و همه این ها دست به
دست هم می دهد که من بازیگر یک شخصیتی
را خلق کند.
اشاره به پارتنر مقابل خودتان کردید
که از او در کار انرژی می گیرید و اگر
بازیگر خوبی پارتنر تان نباشد نمی
توانید حس خوب و درستی را به بیننده
منتقل کنید و حضــور پارتنر خوب در
بازی تان تاثیرگذار اســت؛ به طور
مثال در این ســریال مرجانه گلچین
و ســیاوش مفیدی پارتنرهای تان
بودند....
همه چیز بر اســاس گروه شکل می گیرد
چون سریال ســازی کاری گروهی است و باید
قبول کنیم کــه در کار گروهی همه باید دیده
شوند تا تو هم دیده شوی و قرار نیست فقط تو
دیده شــوی ،اصال به تنهایی بازیگر قدرت این
را ندارد که کاری را نجات دهد ما همه در کنار
هم یک مجموعه را خلق می کنیم .حتی عوامل
پشت صحنه که مهم ترین بخش کار ماست و
زحمت می کشند تا ما دیده شویم.
سومین تجربه همکاری تان با شاهد
احمدلو چگونه بود؟
او کارگردان ارام ،شــریف و با وجود جوان
بودن کاربلد است ،از بچگی در این حرفه بوده
و بازیگری و کارگردانی کرده و من در سومین
تجربه کاری ام با او اکنون متوجه تغییراتش در
نوع کارگردانی ،برخورد و اخالق حرفه اش شده
ام و از کار کردن با او لذت می برم.
با توجه به اینکه سریال “چشم بندی”
طنز اســت و این روزها مردم نیاز به
شــادی دارند ایا توانسته توقعات را
بر اورده کند؟
یک سری قاعدتا بیننده تلویزیون هستند
چون دسترسی به کانال های ماهواره ندارند یا
یک سری اصال ماهواره دوست ندارند ،یک سری
بینندگان هم با تلویزیون قهــر کرده اند و باید
اشتی شان داد ،قاعدتا وقتی نام بازیگرانی چون
حمید لوالیی ،مرجانه گلچین که سالهاست در
زمینه کمدی زحمت می کشند و کار می کنند
و بقیه بزرگان مثل رضا عطاران و مهران مدیری
که تالش می کنند لبخند بر لب مردم بنشانند
قاعدتا ان ها هم اگر با تلویزیون قهر باشند ببینند
یک کار خوب است جذبش می شوند حتی اگر
موضعی بگیرند باز هم نگاه می کنند ،خیلی ها
را می شناســم که می گویند ما تلویزیون نگاه
نمی کنیم اما می بینند .اگر فضای مجازی این
روزها فیلتر نبود سریال ما خیلی بیشتر دیده
می شد و به جذب بیننده کمک می کرد چون
فضای مجازی باالخــره بخش عمده تبلغات را
رقم می زند .در گذشــته فضای مجازی نبود
و مردم تنها شــبکه های تلویزیونــی را دنبال
می کردند اما االن با توجه بــه فضای مجازی،
شبکه نمایش خانگی ما باید کاری تولید کنیم
که مردم مثل گذشــته بیننــده تلویزیون هم
باشند .انشــاله که اتفاقات خوب بیفتد و همه
بازیگران خوب مــا به تلویزیــون برگردند و
کارهای خوب ساخته شود مثل دوران طالیی
گذشته که سریال های خیلی خوب ۹۰شبی
مهران مدیری را داشتیم.
واکنش مخاطــب از نقش متفاوت
فرزانه در “چشم بندی” چه بوده؟
من مدتی اســت در فضای مجازی حضور
ندارم و نمی دانم چه اتفاقی دارد رقم می خورد و
چه خبر است ولی بیرون از فضای مجازی مردم
به ما لطف داشتند؛ دنیای بیرون خیلی متفاوت
تر از فضای مجازی است .نگاه مهربان مردم در
بیرون برایم حس خوبی دارد
این روزها کال شهرت در این خالصه
نمی شــودکه بازیگــری در مجامع
عمومی تردد کند و شــناخته شود.
افزایش تعــداد بازدیدکنند ه ها در
فضاهای مجازی از جمله اینستاگرام
هم می توانــد نشــانه خوبی برای
شهرت باشد .تعریف شما از شهرت
چیست؟
شــهرت ابعاد مختلف دارد ،االن در فضای
مجازی عــده ای بالگر و مشــهور هســتند،
یک ســری بازیگر هم داریم که سالهاست کار
می کنند ولی مردم ان ها را نمی شناسند .االن
نمی توان گفت که چه چیزی ســبب شهرت
می شود .االن شــهرت یک بعد دیگری نسبت
به گذشته پیدا کرده که شــما سریالی را بازی
می کردید و دیده می شد و ان بازیگر به شهرت
می رســید .االن به واســطه فضــای مجازی
نمی دانی که چه اتفاقی ســبب مشهور شدن
می شود .من که سی سال است در این حرفه کار
می کنم و خیلی از دوستان دیگر که به واسطه
دوران طالیی تلویزیون ،برای اینکه ما کارمان
را با این رسانه شــروع کردیم این اتفاق
یعنی شهرت سالهاست برای ما افتاده
است اما االن اگر کسی بخواهد مشهور
شود به نظرم باید یک اتفاقی رقم بخورد
که مردم او را در فضــای مجازی یا
سریال و فیلمی بپذیرند باز به
واسطه فضای مجازی اوج
من روی نظر
شخصی ادم ها نمی
توانم نظر بدهم.
اعتقاد و زندگی هر
فردی به خودش
مربوط است .هر
فردی هر تصمیمی
می گیرد اگر ما
اعتقاد داشته باشیم
که به خواسته ها و
نظر یکدیگر احترام
بگذاریم بابت هر
اتفاق و تصمیم به
هم حمله نمی کنیم و
توهین نمی کنیم .من
وقتی همکارم این
کار را انجام می دهد
نمی توانم قضاوتش
کنم بلکه هر تصمیمی
بگیرد به او احترام
می گذارم
و شکل گرفته و بازی و یا کار خوبش دیده شود.
چون االن نگاه مردم تغییر کرده است.
این روزها شرایط جامعه چه تاثیری
بر فضای هنری گذاشته است؟
فضای ایــن روزها خیلی غمگیــن ،تلخ و
دردناک است به واســطه خیلی از اتفاق هایی
که افتاده و مردم شاد نیستند و من غصه ان ها
را می خورم .مردم از هنرمندان توقع داشــتند
که کار را نکنند ولی من بازیگر و عوامل پشت
صحنه و خانواده های شــان که به واسطه کار
گذران زندگی می کنیم .مگر ســوپرمارکتی،
کارمند ،پزشک و دیگر اقشــار کار نمی کنند
هنرمنــدان هم مثــل ان ها هســتند و خرج
دارند ،خانواده دارند باید خرج زندگی شــان را
بدهند .من بعد از ســی سال کار حرفه دیگری
جز بازیگری یــاد ندارم .کار کــردن ما ربطی
به اینکه هــم درد مردم نیســتیم ندارد .کمی
همدیگر را قضاوت نکنیم و به یکدیگر توهین
نکنیم .مردم بدانند که درد ان ها درد ماســت
و مشکالت اقتصادی را می فهمیم و در همین
جامعه زندگی می کنیم و جدا از ان ها نیستیم.
از مردم می خواهــم مهربان تر بــا هنرمندان
بخصوص اهالی موسیقی برخورد کنند.
اکنون جشنواره فیلم فجر است یک
ســری هنرمندان در حال فشــار اوردن
به ان هایی هســتند که کار می کنند و در
جشــنوراه حضور دارند .به نظرتان کار
درستی است؟
من روی نظر شــخصی ادم ها نمی توانم
نظر بدهم .اعتقاد و زندگی هر فردی به خودش
مربوط است .هر فردی هر تصمیمی می گیرد
اگر ما اعتقاد داشته باشیم که به خواسته ها و نظر
یکدیگر احترام بگذاریم بابت هر اتفاق و تصمیم
به هم حمله نمی کنیم و توهین نمی کنیم .من
وقتی همکارم این کار را انجــام می دهد نمی
توانم قضاوتش کنم بلکه هر تصمیمی بگیرد به
او احترام می گذارم .
بعد از اینکه وزن تان کم شد و تغییر
کردید گویی جنس کاراکترهایی که
بازی می کنید هم فرق کرده اســت
صحت دارد یا نه؟
بعد از اینکه چاق شدم و عمل انجام دادم
هیچ وقت الغر نشدم ولی حرف شما درست
است وقتی وزن کم یا زیاد می شودپیشنهاد
نقش هایی که می شــودمتفاوت اســت.
وقتی شکل و شمایل دیگری پیدا کنی
قابلیت اینکه نقش هــای متفاوت تری
بازی کنی بیشتر است.
در حال حاضر چه فیلم یا سریالی از
شما اماده نمایش است؟
در حــال پخــش تنها ســریال
“چشم بندی” است .البته فیلم سینمایی
“ورود و خروج ممنــوع” را اماده اکران
دارم که متاسفانه بنا به دالیلی کل نقش
من را از فیلم در اوردند و نقش زن دوم فیلم
را بازی می کردم که کل کاراکترم را از فیلم در
اوردند و بعد مجوز دادند!
63
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 63
قاب کوچک
نگاهی به افزایش ابعاد سیایس برانمه های صداوسیما در ماه های اخیرشد؟
سرگرمیغائب،سیاستحاضر!
مصطفی قاسمیان
به دلیل
از رویکردهایی که بــا دقت در وقایع یک
ســال اخیر تلویزیون ،می توان در رسانه ملی
تشــخیص داد ،افزایش پرداختن به مسائل
سیاســی در قالب ها ،برنامه ها و سریال های
مختلف اســت .به نظر می رســد شبکه های
صداوسیما در این ماه ها سیاسی تر و به تعبیر
دیگر« ،سیاست زده» شده است .اگرچه وقوع
اتفاقات تلخ پاییز ۱۴۰۱در خیابان ها نیز که
شاید پایه اجتماعی داشت ،اما ابعاد سیاسی
گســترده ای یافت ،در این رویکرد تلویزیون
بی تاثیر نبوده است ،اما به هر حال نمی توان
رویکرد یک سال گذشته تلویزیون را در زمینه
افزایش رنگ وبوی سیاسی برنامه ها ،انکار کرد.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
64
طنز سیاسی هسته ای امد
در حالی که برای ســال ها تولید و پخش
سریال های سیاســی داخلی در صداوسیما
بسیار محدود بود ،در ۲سال گذشته ۲فصل
مجموعه «وضعیت زرد» به عنوان کمدی با
درونمایه سیاســی به انتن شبکه های ۳و ۲
سیما رسیده و قرار اســت فصل سوم ان نیز
به تولید برسد؛ ســریالی که عوامل ان به تیم
جدید مدیریت رســانه ملی نزدیک اند .این
مجموعه در قالب ســیتکام ،در فصل اول به
تهیه کنندگی حامد بامروت نــژاد که مدتی
بعد به مدیریت شبکه ۲رســید ساخته شد
و ماجرای یک دانشمند هســته ای را دنبال
می کرد که از تاسیســات اتمی کشور اخراج
شده بود و در زندگی حرفه ای و شخصی خود
به مشکل خورده بود .این ســریال در فصل
دوم با تهیه کنندگی مسعود ملکی مشهور و
کمی تغییر شکل کمدی ،اگرچه دز سیاسی
درون مایه خود را کاهش داد ،اما همچنان به
مسائل سیاسی روز کشــور نیز می پرداخت و
خصوصاً درباره برجام ،مذاکرات هســته ای
و ...شــوخی هایی را مطرح می کرد که کمتر
در تلویزیون دیده شــده بود« .وضعیت زرد»
به صورت رســمی برای فصل ســوم تمدید
شده است.
ناگهــان چنــد طنــز سیاســی مابین
برنامه هایی که در ماه هــای اخیر روی انتن
تلویزیون رفته است ،چند عنوان طنز سیاسی
وجود دارد؛ در حالی که پیش از این کمتر طنز
سیاسی تلویزیونی سراغ داشــتیم و به نظر
می رسید در بخش شوخی با اخبار سیاسی،
دست برنامه سازان سیما چندان باز نیست .در
حالی که در سال های اخیر برنامه «میخچه»
از معدود عناوین طنز سیاسی در تلویزیون بود،
این روزها حداقل ۳برنامه مستقل تلویزیونی
با درونمایه طنز سیاســی در حــال پخش از
شبکه های مختلف است .متقدم ترین ان ها،
«دی بی ســی فارسی» به شــمار می رود که
مدت ها به عنوان کلیپ طنز اینســتاگرامی
منتشر می شد و از اواخر خردادماه امسال به
شبکه ۲سیما رســید تا تلویزیونی شود .این
برنامه با افزایش زمان پخــش از کمتر از ۱۹
دقیقه به حدود ۱۵دقیقه و کمی هم بیشتر،
نوعی پارودی برای شــبکه بی بی سی فارسی
در حالی که
پیش از این
کمتر طنز سیاسی
تلویزیونی سراغ
داشتیم و به نظر
می رسید در بخش
شوخی با اخبار
سیاسی ،دست
برنامه سازان سیما
چندان باز نیست
اســت که به نقد ان با زبان طنــز می پردازد.
سیدحمید علیزاده یکی از مجریان اصلی این
برنامه ،اجرای بخــش طنز برنامه صبحگاهی
شبکه ۲را نیز بر عهده دارد« .کاکتوس» دیگر
طنز سیاسی سیماست که از شبکه ۳پخش
می شــود .این برنامه که به صورت هفتگی به
انتن می رســد ،حدود ۱۵دقیقه زمان دارد و
در ان با اتفاقات سیاســی خصوصاً گروه های
اپوزیسیون خارج از کشــور شوخی می شود.
بی تردید اما پربازخوردترین و پرسروصداترین
برنامــه از ایــن دســت« ،پاورقی» شــبکه
۲سیماســت که اوایل اخــر هفته ها پخش
می شد ،اما مدتی است که هرشب انتن را در
اختیار دارد و مدت زمان ان نیز از حدود ۱۵تا
۲۰دقیقه ،به حدود ۲۵تا ۳۰دقیقه افزایش
یافته اســت .این برنامه نیز بیشتر گروه های
برانداز و مخالف نظام را هجو می کند ،اما گاه
به شــخصیت های داخلی نیز می پردازد که
حواشــی را نیز برای ان در پی داشته است.
جز بخش های وایرال شــده این اثــار ،نکته
جالب توجه که باعث دیده شدن هرچه بیشتر
این برنامه ها شــده ،جاگذاری این عناوین در
ساعات پربیننده تلویزیون است؛ به شکلی که
همه این محصوالت از حدود ساعت ۱۹تا ۲۱
و گاه فقط در اخر هفته ها به انتن می رسند؛
زمانی که مخاطب تلویزیون در باالترین سطح
روزانه و هفتگی خود قرار دارد.
بازپخش در استان ها به شکلی قابل توجه،
چند برنامه طنز سیاسی شبکه های سیما که
باالتر ذکر ان ها امد ،از شــبکه های مختلف
اســتانی تلویزیون نیز بازپخش می شوند .در
اتفاقی که شــاید کمتر ســابقه داشته باشد،
برنامه «پاورقی» به تازگی در حداقل ۹شبکه
استانی شامل ایالم ،بوشهر ،هامون ،البرز و ...به
شکل بازپخش روی انتن رفته است .اتفاقی
که در اغلب شبکه ها ،پس از برگزاری مراسم
تقدیر و تشکر از عوامل این برنامه رخ داد که در
ان ،محسن برمهانی معاون سیما به احتمال
بازپخش این برنامه از ســایر شبکه ها اشاره
کرده بود؛ هرچند با توجه به ان که حوزه نفوذ
برمهانی معاونت سیماســت ،به نظر می رسد
سیاست های کالن تر در رسانه ملی« ،پاورقی»
را به بازپخــش در شــبکه های معاونت امور
استان های صداوسیما رسانده است .این اتفاق
اما محدود به «پاورقی» نیست و «دی بی سی»
نیز حداقل از ۸شبکه استانی همدان ،هامون،
لرســتان ،زاگرس ،سهند ،تبرســتان ،یزد و
سمنان روی انتن رفته است .روشن نیست ایا
این سیاست فقط برای برنامه های طنز سیاسی
اعمال شــود یا در اینده به دیگر برنامه های
سیاسی یا عمومی تر رســانه ملی نیز خواهد
رسید.
سیاسی های یک برنامه صبحگاهی
به شکلی جالب توجه« ،صبحانه ایرانی»
محصول شــبکه ۲که مانند بقیه برنامه های
صبحگاهــی تلویزیون موضوعــی اجتماعی صفحه 64
دارد ،میز بین الملل دارد که به شکل هفتگی
روی انتن مــی رود و در ان ،درباره وقایع روز
جهان که بســیاری از ان ها سیاســی است،
صحبت می شود .طبعا در طراحی این بخش،
دغدغه هــا و ایده های مهــدی خانعلی زاده
سردبیر برنامه که خود به عنوان سازنده برنامه
«سیاست خارجی» شــبکه ۳نیز شناخته
می شــود ،بی تاثیر نیســت .کارشناسی این
میز را نیز در برنامــه «صبحانه ایرانی» ،الهام
عابدینی بر عهده دارد که حضــور در برنامه
«سیاست خارجی» را در کارنامه دارد .وفور
طنز سیاسی در این دوره که باالتر ذکر ان امد،
به برنامه های صبحگاهی نیز کشــیده است.
در حالی که تا مدت ها پیــش یکی از معدود
بخش های طنز در برنامه هــای صبحگاهی
تلویزیون ،مربوط به اجرای اســتنداپ های
اجتماعی عبدا ...روا در «ســام صبح بخیر»
شــبکه ۳بود ،حال به نظر می رســد یکی از
معدود طنزهای صبحگاهی سیما ،بخش میز
طنز برنامه «صبحانه ایرانی» باشد که با حضور
حمید علیــزاده جلوی دوربیــن می رود که
بسیاری از سوژه ها و شوخی های ان به شکل
مستقیم با دنیای سیاست در داخل و خارج از
ایران مرتبط است.
سیاسی های سریالی
در ماه های اخیر که شــمار سریال های
خارجی پخش شده در تلویزیون باال رفته است،
کمتر سریال خارجی را می توان یافت که روی
انتن برود و مایه های سیاسی نداشته باشد.
شبکه ۴سیما که در این زمینه پیشتاز است،
در ماه های اخیر مجموعه هــای مختلفی را
پخش کرده که از ان جمله می توان به «قاتل
غیرمحتمل» محصول ۲۰۲۱ســوئد درباره
چگونگی فرار قاتل نخســت وزیر «پالمه» از
چنگ قانون« ،بلندترین صدا» محصول۲۰۱۹
امریکا درباره تاسیس شبکه جمهوری خواه و
تندروی فاکس نیوز« ،تشکیالت زیرزمینی»
محصول ۲۰۱۶امریکا درباره نژادپرستی در
این کشور و ...اشــاره کرد .شبکه های دیگر
سیما نیز اثاری مانند «هفت ثانیه» محصول
۲۰۱۸امریکا درباره نژادپرستی پلیس
در امریــکا در شــبکه های یک و
تماشــا« ،اختــاس »۱۹۹۲
محصول ۲۰۲۰هنــد درباره
فساد مالی در این کشور و...
اشاره کرد .ناگفته پیداست
وجه مشــترک این اثار که
با نگاهی بــه موضوع ان ها
بدیهــی اســت ،مضمون
سیاسی ان هاســت .این در
حالی است که ســریال های
دیگری نیز روی انتن شبکه های
ســیما رفته که مضامین سیاسی
کم رنگ تــری دارد و البالی قصه ،به
بعضی اتفاقات سیاســی در کشــورهای
مختلف می پردازد.
اتفاق عجیب در شبکه دو
در زمینه پخش سریال های خارجی
با مضمون سیاسی ،شبکه ۲سیما
یک تصمیم عجیب هم گرفت
و از چند هفته پیش ،همزمان
دو سریال کمدی سیاسی
را روی انتن فرســتاد که
به شــکلی جالب توجه،
مضامین مشابه و قصه ای
نزدیک به همدیگر دارند.
«مدیــرکل» محصول
۱۹۹۵ســوریه و «بلــه
اقــای وزیــر» محصول
۱۹۸۰انگلیس که همچنان
نیز در حال پخش هســتند،
هردو طنزهایی سیاسی به شمار
می روند کــه به هجو ســاختارهای
اداری و بوروکراســی موجود در دو کشور
سازنده می پردازند .هردوی این اثار ،بیش از
۲دهه عمر دارند و پیــش از این نیز بازپخش
شده اند .به شکلی جالب توجه ،شخصیت اصلی
هردو سریال نیز یک مسئول دولتی است که
با اتفاقات مختلف و عجیبــی در اداره تحت
امر خود و نیروهای ان مواجه می شــوند که
مخاطب را به خنده می اندازد.
رگه های سیاست در درام ها عالوه بر انچه
درباره سریال های صرفا سیاسی گفته شد ،در
بعضی سریال های دیگر سیما نیز در ماه های
اخیر ،ابعاد سیاســی کمابیش پررنگی وجود
داشته است .مثال مجموعه تاریخی «راز ناتمام»
شــبکه یک به کارگردانی امیــن امانی که با
محوریت شهید محمدجواد باهنر به روزهای
ابتدای انقالب می پرداخت ،شعارهای پرشمار
سیاسی داشت و مجموعه «تمام رخ» شبکه
۳به کارگردانی محمود معظمی نیز که یک
درام جاسوسی بود و وقایع مرتبط با تروریسم،
داعش ،تحریم ها و ...را دراماتیزه کرده بود ،نگاه
سیاسی قابل توجهی داشت و در قالب داستان
توقف انتقال
اخبار به شبکه
خبر از نخستین
سیاست های تحولی
سازمان صداوسیما
در دوره ریاست پیمان
جبلی ،تحول در عرصه
خبر بود که با تغییر
معاونت سیاسی این
سازمان شروع شد و
در مدت زمانی حدودا
۵ماهه ،با کاهش
تدریجی بخش های
خبری شبکه های
سیما ،ادغام مراکز
عمده خبری رسانه
ملی و حذف بعضی
از بخش های خبری
تلویزیون ادامه
یافت .اواخر سال
۱۴۰۰قرار بود در
سال ۱۴۰۱نیز این
روند تداوم داشته
باشد تا در نهایت
بخش های خبری
از شبکه های
معاونت سیما
حذف و همگی
به شبکه خبر
معاونت سیاسی
منتقل شود ،اما این
روند از همان اوایل
سال ۱۴۰۱متوقف
شد
و دیالوگ ،حرف های سیاسی می زد« .پالک
»۱۳و «چشــم بندی» دو سریال کمدی
اخیر شبکه ۳نیز که با همکاری بیمه
ساخته شده ،در بعضی قسمت ها
کنایه های سیاســی دارد که به
چشم مخاطبان نیز امده است.
یک گزارش حاشیه ســاز در
روند بررسی سیاست زدگی
تلویزیون ،یــک واقعه نیز
حسابی دیده شد و جنجال
بزرگی ساخت .اوایل ابان
ماه و در عصر یک پنجشنبه
کام ً
ال معمولی برای کودکان،
اتفاقــی افتاد کــه بینندگان
شبکه پویا را به دنیای بزرگترها
پرت کــرد؛ دنیایی کــه در ان۴۸ ،
ســاعت بود که مردم اخبــاری از ابعاد
غم انگیز حمله تروریســتی سبعانه داعش به
حرم حضرت شاهچراغ(ع) می شنیدند .شبکه
پویا در میانه برنامه ها ،ناگهان با بیمارســتان
رجایی شیراز ارتباط مستقیم گرفت و گزارشی
درباره این حمله تروریستی روی انتن برد که
با انتقادات فراوانی هم از ســوی کارشناسان
تربیتــی و والدین در شــبکه های اجتماعی
مواجه شــد ۶ .دقیقه گزارش که توضیحاتی
بی جا درباره این حمله ،خطــاب به کودکان
داشت .اگرچه این گزارش در کانال نهال پخش
شد که از ساعت ۱۴تا ۲۲برای کودکان ۶تا
۱۲سال برنامه دارد ،اما روشن است که عصر
پنجشنبه ،خیل کودکان زیر ۶سال هم پای
شبکه نهال اند .این ماجرا با حواشی بسیاری
مواجه شد و مدیر شــبکه پویا نیز بابت ان از
مردم عذرخواهی کرد.
توقــف انتقال اخبــار به شــبکه خبر از
نخســتین سیاســت های تحولی ســازمان
صداوسیما در دوره ریاست پیمان جبلی ،تحول
در عرصه خبر بود که با تغییر معاونت سیاسی
این سازمان شروع شد و در مدت زمانی حدودا
۵ماهه ،با کاهش تدریجی بخش های خبری
شبکه های ســیما ،ادغام مراکز عمده خبری
رسانه ملی و حذف بعضی از بخش های خبری
تلویزیون ادامه یافت .اواخر سال ۱۴۰۰قرار بود
در سال ۱۴۰۱نیز این روند تداوم داشته باشد
تا در نهایت بخش های خبری از شــبکه های
معاونت ســیما حذف و همگی به شبکه خبر
معاونت سیاسی منتقل شــود ،اما این روند از
همان اوایل سال ۱۴۰۱متوقف شد .در حال
حاضر شبکه های سیما همچنان بخش های
خبری دارند و این ســاختار ،همچنان تصویر
سرگرم کننده شبکه های سیما و سریال های
ان را در ذهن برخی مخاطبان مخدوش کند؛ در
حالی که حذف بخش های خبری می توانست
عالوه بر اعطای دست باز به مدیران شبکه های
ســیما برای چینش کنداکتــور ،برنامه های
نمایشی و سرگرمی محور تلویزیون را تا حدی
از سایه سیاست و مناقشه های دنیای سیاست
دور کند.
65
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 65
سینمای ایران
ارزیایب رسیال های شبکه منایش خانیگ
گردهمایی مریخی
قاتل و عصیانگر
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
66
شبکه نمایش خانگی از اواخر تابســتان و اوایل پاییز پرکارتر از همیشه
ظاهر شده و از سریال های مختلفی رونمایی کرده است؛ سریال هایی که الزاما
همگی درجه یک و موفق نیستند و در میانشان اثار ضعیف ،کم ارزش و نامناسب
برای انتشار در این پلتفرم ها هم دیده می شــود .مثال سریالی مثل «انتن» به
استانداردهای مدنظر مخاطبان برای فیلم های کمدی نزدیک نشده ،یا اثری مثل
«مترجم» نتوانسته در همین نقطه شروع سالیق مختلف را با خودش همراه کند
اما انچه بیشتر از همه اهمیت دارد تنوع و گوناگونی است .به این ترتیب که در
این بازه زمانی اثار کمدی رئال ،فانتزی ،درام ،جنایی ،سیاسی و ...کنار هم قرار
گرفته اند و همین هم حق انتخاب زیادی به مخاطبان می دهد .در این پرونده روی
سریال هایی دست گذاشته ایم که پاییز و زمستان از پلتفرم ها منتشر شده اند.
طبیعتا سریالی مثل «جیران» از ان جهت که زمستان سال گذشته شروع شده
و تمام فصل ها انتشارش ادامه داشته در این تقسیم بندی قرار نمی گیرد. صفحه 66
روزی روزگار مریخ -پیمان قاسم خانی
«روزی روزگاری مریخ» در فصل زمستان
به پایان رسید اما جزو ســریال هایی است که
پخش ان از اواخر تیرماه شروع شده بود .پیمان
قاسم خانی بعد از ساخت ســه گانه «خوب،
بد ،جلف» اینبار تصمیم گرفت ســریالش را
در فضایی فانتزی و با شخصیت هایی خیالی
پیش ببرد .همه چیز در مریخ چهارصد سال
اینده روایت می شد .زمانی که زندگی در زمین
به بدترین شکل خود رسیده بود و انهایی
که ثروتی جمع کرده بودنــد برای رفاه
بیشتر به مریخ ســفر می کردند و انجا
زمین می خریدند .تمهید قاسم خانی
برای رفتن به مریــخ ،ابتالی ناصر،
شخصیت اصلی داســتان به سرطان
بود .پزشــک به او گفت فقط یک راه برای
رهایی از مرگ وجود دارد و انهم این است
که منجمد شــود و ســال ها بعد وقتی داروی
سرطان کشف شد از قالب یخ بیرون بیاید .ناصر
زمانی چشــم هایش را باز کرد که او را به حالت
منجمد نزد نواده اش در مریخ فرســتاده بودند.
ناصر که در زمین یک کاله بــردار جیب زن بود
حاال وارد اجتماعی می شــد که به هر لحاظ با
زمین فرق داشت .او اما نمی توانست از فرهنگ و
سبک زندگی اش فاصله بگیرد و به همین دلیل
تالش کرد تا سبک و سیاق خودش را در جامعه
جدید رواج دهد .در جامعــه خیالی که پیمان
قاسم خانی و سایر نویسنده های سریال تعریف
کرده بودند ،اصالت با قدرت زنان بود و همه چیز
معنایی وارونه داشــت .افراد کوتاه قد جذاب به
نظر می رســیدند و سفیدپوست ها شهروند در
درجه دو به حســاب می امدنــد .مریخ در این
سریال نماد نظم و ترتیب و قانون بود و هرکس
خودش می دانست باید به وظایفش چطور عمل
کند .با ورود ناصر و قانون شکنی های مداومش
رفته رفته قانون شــکنی رواج پیدا کرد و سبک
زندگی خانواده نیواکبری هم دچار تغییر شد.
«روزی روزگاری مریخ» بســیاری از مســائل
مبتال به جامعه را به صورت نمادین مورد نقد قرار
دارد و با پدیده هایی مثل اقازادگی ،وعده های
دروغین انتخاباتی ،نادیده گرفته شدن حقوق
زنان و ...بــا طعنه و کنایه روبه رو شــد .اگر در
شــرایط بهتری پخش می شد حتما مخاطبان
بیشتری پیدا می کرد.
خونسرد -امیرحسین ترابی
ســریال «خونســرد» بــه کارگردانــی
امیرحسین ترابی از 28مرداد در پلتفرم فیلم نت
منتشــر شــد .بخش اصلی دوره پخش ان در
فصل پاییز بود و نهایتا تا 25اذر ادامه داشــت.
«خونســرد» یکی از متفاوت ترین سریال های
جنایی بود که در ایران ســاخته می شد .البته
روی الگوی اصلی سریال «دکستر» امریکایی
پیش می رفــت و محور اصلــی اش را از همان
سریال گرفته بود .با این حال به لحاظ محتوایی
مســتقل عمل می کرد .ســریال با داستان دو
شخصیت محوری به نام کسرا و امیرعلی پیش
می رفت .یک قاتل زنجیــره ای و یک بازپرس
اگاهی که از قضا دوســتان دوران کودکی هم
بودند و صمیمیت شــان حاال بعد از سال ها هم
ادامه داشت .ماجرا درباره یک متخصص پزشکی
قانونی به نام کسرا بود که رابطه نزدیکی با پلیس
داشت .او با پیشینه ای بسیار تلخ و از سر گذراندن
کودکی پر از تــرس و هراس ،حاال به واســطه
جایگاه محکمش در اداره اگاهی و همچنین قرار
گرفتن در معرض پرونده های مختلف ،تصمیم
گرفته بود نقش مصلح اجتماعــی را ایفا کند و
مجرمانی که به صورت قانونی مجازات نمی شوند
را به ســزای اعمالشان برســاند .کسرا کودکی
خوشایندی نداشته و مادرش توسط ناپدری اش
مورد ازار و اذیت قرار می گرفته .به همین دلیل
هم تمرکزش بــرای ایجاد اصــاح در جامعه
روی حذف مجرمانی بود که به زنان و دختران
اسیب می زدند .در این سریال با جرم هایی مثل
همسر ازاری ،قتل ناموســی ،اسیدپاشی روی
صورت دختران ،ازار جنســی توسط استاد یا
کارفرما ،تجاوز به کودکان ،بهره کشی از دختران
در مراکــز درمانی و ...مواجه می شــدیم .یکی
از دالیل موفقیت ســریال بازی درخشان امیر
اقایی در نقش کسرا بود .کسرا بارها برای فریب
سوژه هایش تغییر قیافه می داد و حتی در نقش
یک زن فرو می رفت .ســریال در نقطه پایان
همانطور کــه انتظار می رفت با گیــر افتادن او
توسط دوست صمیمی اش به پایان رسید اما
کارگردان با سکانس پایانی حضور سارا بهرامی
در مخفیگاه کســرا ،راه را برای ساخت فصل
دوم باز گذاشت.
روزی روزگار
مریخ اصالت با قدرت
زنان بود و همه چیز
معنایی وارونه داشت.
افراد کوتاه قد جذاب
به نظر می رسیدند
وسفیدپوست ها
شهروند در درجه دو
به حساب می امدند.
مریخ در این سریال
نماد نظم و ترتیب و
قانون بود و هرکس
خودش می دانست
باید به وظایفش چطور
عمل کند .با ورود ناصر
و قانون شکنی های
مداومش رفته رفته
قانون شکنی رواج پیدا
کرد و سبک زندگی
خانواده نیواکبری هم
دچار تغییر شد
دارد .درباره «شــبکه مخفی زنان» رویکردها
متفاوت اســت .برخی که به تاریخ و طنزهای
ظریف اینچنینی عالقه مند بودند با سریال ارتباط
گرفتند و برخی دیگر از همان ابتدا قید تماشایش
را زدند« .شــبکه مخفی زنان» ماجرای زندگی
میرزامحمود زنبورک چی ،رئیس اداره ســجل
احوال (ثبت احوال) است که چهار همسر دارد
و بعد از تشکیل کانون بانوان دعوت به همکاری
می شود .در این بین به دلبرجان تاجرباشی که
مسئول کانون است دل می بندد و این ماجرای
بامزه ادامه پیدا می کند« .شبکه مخفی زنان»
سریالی پرمعناســت و حرف های زیادی برای
گفتن دارد اما پراکندگی و گستردگی زمانی و
مکانی سریال تا حد زیادی مخاطبان را سردرگم
می کند و از طرف دیگر جنس کمدی ســریال
انطور که باید منطبق با ذائقه مخاطبان نیست.
با همه این اوصاف ســریال مخاطبــان خود را
داشــت و اگر تا این حد در پخشــش بی نظمی
به وجــود نمی امد و مــدام از دور پخش خارج
نمی شد تا االن به ســرانجام رسیده بود .افشین
هاشمی در مصاحبه ای از سانسورهای عجیبی
که روی ســریالش اتفاق افتــاده گفته و هنوز
مشخص نیست سرنوشــت ان به کجا می رسد
و باالخره قرار اســت پخش ان چه زمانی روی
روال پیش رود.
بی گناه -مهران احمدی
سریال «بی گناه» از 6شهریور در فیلیمو و
نماوا منتشر شد و غیر از چهار قسمت ابتدایی،
سایر قسمت های ان در فصل پاییز پخش شدند.
مصطفی کیایی بعــد از موفقیــت «هم گناه»
تصمیم به ساخت اثری در حال وهوای ان سریال
گرفت اما گارگردانی ان را بــه مهران احمدی
ســپرد و خودش در جایگاه تهیه کننده ایستاد.
«بی گناه» با همان الگوی «هم گناه» اســتارت
خورد و در همان قسمت اول خرده داستان هایی
از تک تک اعضای خانواد ه بزرگ فرشباف را پیش
روی مخاطبان گذاشــت؛ اتفاقی که در قسمت
شــبکه مخفی زنان -افشین
هاشمی
اولیــن تجربــه سریال ســازی
«افشــین هاشــمی» مرداد امسال
در شبکه نمایش خانگی منتشر شد و
پخش ان به شرط پایان توقف کماکان ادامه
67
مجله تخصصی سینما و
تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 67
قاب کوچک
اول باعث ســردرگمی مخاطبان شــد .سریال
پس از چند قســمت با پررنگ شدن ماجرای
اصلی جای خودش را میــان مخاطبان باز کرد
اما میزان اســتقبال از «بی گنــاه» هیچ گاه
به اندازه «هم گناه» نشــد .درست است که
بخشــی از این نافرجامی به شــرایط زمانه
برمی گشت اما از درون سریال هم مسائلی
دخیل بــود .یکی از مهمتریــن دالیلی که
باعث شــد مخاطبان تا حدی دلزده شوند،
پیش رفتن داستان روی سوژه تکراری
مخالفت خانواده با ازدواج یک دختر و
پســر به دلیل رابطه خویشاوندی شان
بود؛ رابطه ای که سالیان سال مثل
یک راز در سینه ها حفظ شده بود.
نکته بعدی به نامتناســب بودن
سن محسن کیایی با دو شخصیت
زن عشق مثلثی داســتان برمی گشت.
گرچه تالش شــده بود بهمن حــدودا پنجاه
ســاله به نظر برسد اما شــمایل کیایی حتی با
موهای جوگندمی هم نتوانسته بود به این سن
نزدیک شــود و از این جهــت رویارویی اش با
ویشکا اسایش و شــبنم مقدمی باورپذیر نبود.
خرده روایت هــای طوالنــی و در بعضی موارد
کم ارتباط با مســئله اصلی هم تا حدی به این
مسئله دامن می زد .در هر صورت می توان گفت
که «بی گناه» با حضور بازیگران قابل قبول در
شرایطی که تعداد ســریال های شبکه خانگی
بسیار پایین بود توانســت مورد توجه خیلی ها
قرار بگیرد.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
68
انتن -ابراهیم عامریان
سریال «انتن» روز 30شهریور توسط نماوا
منتشر شــد و تا ابتدای ماه دی انتشارش ادامه
پیدا کرد .عامریان پیش تر به عنوان تهیه کننده
فیلم های کمدی «تگــزاس« ،»2دینامیت» و
«انفرادی» به میدان امده بود و توانســته بود با
فیلمنامه حمزه صالحی و کارگردانی مســعود
اطیابی موفقیت زیــادی را در فروش رقم بزند.
عامریان کارگردانی انتــن را خودش به عهده
گرفت و اینبار هم سریالش را براساس فیلمنامه
حمزه صالحی پیش برد .بــا این حال «انتن»
کمدی موفقی از اب درنیامد و با وجود استفاده
از فرمول های رایج اثار کمدی ،در ســطح یک
ســریال کمدی تلویزیونی باقی ماند .مشــکل
اصلی این بود که موقعیت های خنده دار کمدی
بدون منطق محتوایی کنار هم قرار گرفته بودند
و قانع کننده به نظر نمی رسیدند« .انتن» به جز
پژمان جمشــیدی برگ برنده دیگری نداشت
و خود جمشیدی هم تالشــی برای رسیدن به
یک نقش متفاوت نکرده بود .این نقش را بارها
پیش از این در کمدی های مختلف از جمشیدی
دیده بودیم .زوج پژمان و هــادی کاظمی هم
موفقیت امیز از اب درنیامده بود .طبیعتا وقتی
قرار است مخاطبان ســریال کمدی را از شبکه
نمایش خانگی دنبال کنند انتظارشان باالتر از
این اســت که با اثری در قدوقواره سریال های
تلویزیونی مواجه شوند و از این جهت «انتن»
بهداد را به عنوان بازیگر نقــش اصلی انتخاب
کرده .شــخصیتی که به خاطر یک تصادف به
بیماری روانی دچار شــده و حاال اتفاق هایی در
زندگی اش رخ می دهد که این بیماری را تشدید
می کند .حامد بهداد ،هــادی حجازی فر و رعنا
ازادی ور جزو برگ برنده های سریال هستند و
البته غیر از ترکیب بازیگران ،معمای جذابی که
از همان قسمت ابتدایی رقم خورده باعث شده
مخاطبان زیادی با ان همراه شــوند .توفیقی از
ان جهت که تمرکزش روی سریال سازی است
و فرمول های جلب توجه مخاطبــان را خوب
می شناســد به احتمال زیاد با «سرگیجه» به
موفقیت خواهد رسید.
گزینه مناسبی برایشان نبود.
سقوط -سجاد پهلوان زاده
پرحاشیه ترین سریال این روزهای شبکه
نمایش خانگی« ،سقوط» اســت؛ سریالی که
نامش همزمان با حواشــی حمید فرخ نژاد سر
زبان ها افتاد و فیلیمو بالفاصله ان را منتشــر
کرد .هنوز حواشــی مربوط به پخش سریال به
پایان نرسیده و ســاترا کماکان در تالش است
تا جلو انتشــار ان را بگیرد .قسمت اول سریال
شباهت زیادی با الگوی «شــبی که ماه کامل
شد» نرگس ابیار داشت .دختری بعد از مدتها
انتظار برای بازگشــت همسرش با تغییراتی در
رفتار و ســبک زندگی او روبه رو می شود و برای
تفریح همراهش به ترکیه می رود .بعد از اینکه
وقایعی عجیب را از سر می گذراند سر از سوریه و
مقر داعش در می اورد و می فهمد همسرش یکی
از انهاست« .سقوط» از قسمت دوم به بعد روی
خط داستانی سریال سوئدی «خالفت» پیش
می رود .این داستان درباره دختری به نام پروین
است که همراه شوهرش به شهری تحت تسلط
داعش می روند .او از دختری موبایلی می گیرد و
با مامور امنیتی تماس می گیرد تا نجاتش دهد.
مینی سریال «سقوط» 9قسمت است و درحال
حاضر 4قسمت ان توزیع شده .باید دید در ادامه
هم روی الگوی همین ســریال پیش می رود یا
تغییر مسیر خواهد داد.
تازه واردها
سرگیجه -بهرنگ توفیقی
بهرنگ توفیقی بعد از تجربه ساخت چند
سریال برای تلویزیون ،دو سال پیش سریال
«اقازاده» را با همکاری حامد عنقا برای شبکه
نمایش خانگی ساخت؛ سریالی که با
وجود نظرات مختلفــی که درباره اش
وجود داشــت ،پرمخاطب شد و مورد
توجه قرار گرفت« .سرگیجه» دومین
سریال توفیقی در پلتفرم هاست .او اینبار حامد
مترجم فضای
عجیبی دارد و تمام
ذهن مخاطبش را
درگیر می کند .در
نقاطی گنگ به نظر
می رسد و به همین
جهت با سلیقه بخشی
از مخاطبان جور در
نمی اید .با این حال
انتخاب بازیگران،
طراحی صحنه و روند
منطقی ماجراها باعث
شده بتوانیم به ان
امید داشته باشیم.
گرچه هنوز نمی شود
درباره اش به درستی
قضاوت کرد
مترجم -بهرام توکلی
بهرام توکلی را به عنوان کارگردان سینما
زیاد می شناســیم و تجربه های درخشــانی از
جمله «اینجا بدون من»« ،پرسه در مه»« ،تنگه
ابوقریب» و ...را از او دیده ایم .تجربه های توکلی
در ساخت سریال تا به حال به موفقیت چندانی
نرسیده است .او فیلمنامه «بیمار استاندارد» را
برای سعید اقاخانی نوشــت که نوروز 95روی
انتن رفــت و موفقیتی به همراه نداشــت .بعد
از ان فیلمنامه «نهنگ ابــی» را برای فریدون
جیرانی نوشت که از قضا ان هم به جایی نرسید.
«مترجم» اولین سریالی است که بهرام توکلی
خودش ان را کارگردانی کرده .ســریال فضای
عجیبی دارد و تمام ذهــن مخاطبش را درگیر
می کند .در نقاطی گنگ به نظر می رســد و به
همین جهت با سلیقه بخشی از مخاطبان جور
در نمی اید .با این حال انتخاب بازیگران ،طراحی
صحنه و روند منطقی ماجراها باعث شده بتوانیم
به ان امید داشته باشیم .گرچه هنوز نمی شود
درباره اش به درستی قضاوت کرد.
اکتور -نیما جاویدی
نیما جاویدی بعــد از تجربه کارگردانی دو
فیلم ســینمایی «ملبورن» و «سرخپوست»،
همین اواخر اولین ســریالش را با نام «اکتور» صفحه 68
روانه پلتفرم های فیلیمو و نماوا کرده .ســریال
شروع خوبی داشت و زوج نوید محمدزاده و احمد
مهران فر به عنوان دو بازیگر اس وپاس و بی پول
عشق تئاتر توانستند با ماجراهای شیرین شان
توجه ها را جلب کنند .این دو شخصیت در همین
نقطه شروع به عنوان دو بازیگر معرفی می شوند
که از حرفه شان به شکلی متفاوت برای کسب
درامد استفاده می کنند .انها حاضرند هرکاری
کنند تا سالن نمایشی که برای خودشان اماده
کرده اند از دستشــان نرود .خانه و سرپناهی
ندارند و مدام نقشه می کشند که چطور پولی
برای ادامه زندگی فراهم کنند .عالوه بر بازی
دو شــخصیت اصلی ،استفاده مناسب
از فضــای تئاتر و گریم هــای جذاب و
موقعیت های بامزه ،از جمله نکات مثبت
این سریال در نقطه شروع بود.
پوست شیر -جمشید محمودی
برادران محمودی 9ســال پیش با اولین
فیلم شــان «چند متر مکعب عشق» به میدان
امدند؛ عاشقانه ای جذاب در دل سیاهی و تیرگی
زندگی مهاجــران افغان که بــا پایانی تلخش
مخاطبان را شــوکه می کرد .فیلم با تحســین
زیادی همراه شد و برادران جمشیدی به همین
ترتیب شــناخته شــدند .بعد از ان چهار فیلم
دیگر با همکاری هم ساختند که همه شان جز
چند اپیزود از «هفت ونیم» ،روی مشــکالت و
ســختی های زندگی افغان ها در ایران تمرکز
داشت .در این مدت دو ســریال تلویزیونی به
نام های «ســایه بان» و «دلدار» ســاختند که
درباره مشــکالت زندگی جوانــان ایرانی بود.
ســریال هایی با ســوژه هایی قابل قبول که به
سرانجام خوشی نرســیده بودند و موفقیتی در
پی نداشتند« .پوست شیر» اولین تجربه برادران
محمودی در ساخت سریال اســت و می توان
گفت موفق ترین اثر انها.
شرایط شروع سریال
«پوست شیر» در شرایطی به میدان امد که
شبکه نمایش خانگی سریال قابل قبول چندانی
نداشت .با اینکه بســتر مناسب بود اما به خاطر
فیلتر اینستاگرام و شرایط جامعه ،امکان تبلیغات
زیادی نداشــت و از این جهت بخش مهمی از
مخاطبان خیلی دیر سراغش رفتند و تازه بعد از
چند قسمت متوجه حضورش شدند .قسمت اول
سریال «پوست شیر» طوری طراحی شده بود که
تکلیف مخاطب را تا انتها روشن می کرد و کسی
نمی توانست ان را ببیند و سراغ تماشای مابقی
ان نرود .سوژه ی ملتهب ،معرفی شخصیت نعیم
با بازی درخشان هادی حجازی فر ،صحنه های
احساســی عاطفی پدر و دختــر در کنار هم و
شوکی ناگهانی که یک مرتبه مثل پتکی توی
سرها فرود می امد؛ یک مقدمه چینی درست و
دقیق برای سلسل ه اتفاق هایی که قرار بود بعدتر
رقم بخورد.
انتخاب های دقیق بازیگران
بخــش مهمــی از جذابیت ســریال روی
دوش هادی حجازی فر و علیرضا کمالی است.
نادیده گرفت؛ بازیگری که در مجموعه «اقای
قاضی» هم بسیار درجه یک ظاهر شده.
حجازی فر با اینکه بارها ثابت کرده بازیگر توانایی
اســت و می تواند بخوبی از پس نقش های مهم
بربیاید امــا اینبار طوری در قالب شــخصیت
نعیم فــرو رفته که مخاطبــان گاهی فراموش
می کنند دارند بازی یک بازیگر را جلوی دوربین
می بینند .طــرز راه رفتن ،نگاه کردن ،ســیگار
کشیدن و خشــم های گاه وبیگاهش کامال از او
پدری منتقم و عصیانگر در برابر قتل دخترش
ساخته اســت .در کنار او کاراکتر رضا پروانه را
داریم؛ مردی کم حرف و مرموز که سرســخت
است و احساساتش را بروز نمی دهد .او در طول
ســریال به عنوان یک رفیق با معرفت معرفی
می شود؛ گرچه میزان این رفاقت تا حدی است
که مخاطبان به شــک افتاده بودند و ظن شان
می رفت که همه چیز زیر سر رضا پروانه باشد؛
ظنی که با اشکار شــدن بیماری او در قسمت
چهاردهم کامال از میان رفت .در کنار این دو نفر،
ژیال شاهی بازیگر نقش مژگان هم یکی از بهترین
بازی هایش را به نمایش گذاشت .شاهی اولین بار
با فیلم «جاده قدیم» رضا میرکریمی دیده شد
و مورد تحسین قرار گرفت ،بعد از ان با بازی در
«موقعیت مهدی» قدم موثر دیگری در کارنامه
بازیگری اش برداشت و حاال با مژگان به خوبی از
پس نقش زنی تنها و هراسان از اینده ای تاریک
که حاضر است برای به دســت اوردن امنیت
دست به هرکاری بزند بربیاید .مهرداد صدیقیان
یکی دیگر از بازیگران موفق سریال است .گرچه
تا پایان فصــل اول بازی چنــدان موثری از او
ندیده بودیم اما در همین دو قســمت جدید و
بخصوص در سکانس تهدید به خودسوزی در
قهوه خانه ،برگ برنده مهمــی را رو کرد.
در این بین شهاب حسینی و پانته ا بهرام
چندان غافلگیرمان نکردند .از هردو پیشتر
هم بازی های خوب و درخشانی دیده
بودیم و شاید حتی انتظارمان از انچه
در پوست شیر شاهدش هستیم باالتر
بود .در کنار همه اینها نمی توان بازی
موفق بهزاد خلج را در نقش ســروان رسول
در پوست شیر
ژیال شاهی بازیگر
نقش مژگان هم یکی
از بهترین بازی هایش
را به نمایش گذاشت.
شاهی اولین بار با
فیلم «جاده قدیم»
رضا میرکریمی دیده
شد و مورد تحسین
قرار گرفت ،بعد از ان
با بازی در «موقعیت
مهدی» قدم موثر
دیگری در کارنامه
بازیگری اش برداشت
و حاال با مژگان به
خوبی از پس نقش
زنی تنها و هراسان
از اینده ای تاریک که
حاضر است برای به
دست اوردن امنیت
دست به هرکاری
بزند بربیاید
جذابیت فیلمنامه
یکی از نکات مهم درباره «پوســت شیر»
درســت و دقیق بودن اجزای فیلمنامه است.
بعد از یک افتتاحیه پرقدرت ،در قسمت دوم با
مرگ دختر شخصیت محوری مواجه می شویم؛
دختری که نعیم پانزده ســال تمام در زندان
روز و شبش را با خاطرات او گذرانده و درست
زمانی که به او می رسد و دارد کم کم طعم خوش
پدری کردن را می چشــد ،دخترش را از دست
می دهد .او از یک طرف عزادار دختر می شود و
از طرف دیگر باید پاسخی برای همسر سابقش
داشته باشــد و بهانه ای برای زندگی پیدا کند.
ماجرای قتل دختر نعیم به قتل های زنجیره ای
در گذشته پیوند می خورد و پای سرگرد محب را
که خودش دخترش را به همین ترتیب از دست
داده به پرونده باز می کند .و ورود پلیس همراه
می شود با ســرنخ هایی درباره تجاوز به دختر
و نهایتا عصیانگری نعیم .او کــه بعد از دیدن
ویدئوی تجاوز توانش را از دست می دهد و جز
انتقام به هیچ چیز فکر نمی کند ،پلیس را دور
می زند و وارد میدان می شود تا به شیوه خودش
دنبال قاتل بگردد .نکته جالب اینجاســت که
در هر مرحله پلیس یک قــدم عقب تر از نعیم
قرار می گیرد .با باال گرفتن اختالف میان لیال و
همسرش و اواره شدن او ،قطعه دیگری از ماجرا
چیده می شود و حاال ذهن ها ناگزیر به این سمت
می روند که از میان گزینه های موجود ،چه کسی
می تواند بدخواه نعیم باشد؟ این التهاب و نگرانی
مدام و معمایی که در ذهن ها وجود دارد «پوست
شیر» را کامال به یک اثر پر هیجان و جذاب بدل
می کند .درحال حاضر «پوست شیر» موفق ترین
سریال شبکه نمایش خانگی است و مخاطبان
بســیاری ان را دنبال می کنند .باید دید ایا تا
پایان سریال ،استقبال از ان تا همین حد باقی
می ماند یــا وضعیت به سمت وســوی دیگری
خواهد رفت.
69
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 69
سینمای ایران
گفت و گو اب رضا اکربپور ،ابزیگر جوان رسیال گیلدخت
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
70
گیلدخت مخاطبش را
شگفت زده می کند
مجید اســماعیلی در نخستین
تجربه کارگردانی سریال خود به سراغ
درام تاریخی رفته و داستانی از
ژانر
ِ
دل عهد قاجاریــه را روایت می کند.
بخش مهمی از قصه گیلدخت که در
60قسمت در حال پخش از شبکه یک
سیما و شبکه ای فیلم است ،به عشق
گلنار و اســماعیل میرشکار مربوط
می شود ،عشق دو دلباخته در زمانه
ظلم ظالمان و از اینجاست که داستان
ایستادگی یک عاشق در برابر ظالم
شکل می گیرد .رضا اکبرپور ،بازیگر
محبوب نقش اسماعیل است ،همان
عاشق دلداده ای که در روزهای تاریک
و سیاه ظلم ،علم مبارزه با ظالم را بر
دوش می گیرد ،به بهانه بازی درخشان
اکبرپور در این ســریال به سراغش
رفته ایم و با او گفتگو نشسته ایم. صفحه 70
اقای اکبرپور ،شما به عنوان بازیگر،
پیش ازایــن در اثــار تلویزیونی
و ســینمایی ای مثل «زمانی برای
ایســتادن»« ،اپاندیس» و «کاکا»
حضور داشــته اید ،اما اســماعیل
میرشکار و ســریال «گیلدخت»،
شــرایط متفاوتــی برای شــما
محســوب می شــود ،درباره این
تفاوت و جذابیت بازی در نقش این
شخصیت بگویید.
اغراق نیست اگر بگویم که گیلدخت برای
من یک دانشگاه بازیگری بود ،این درست است
که من قب ً
ال در سریال ها و فیلم های سینمایی
حضور داشته ام؛ اما گیلدخت شرایط خاصی
داشــت ،طوالنی بودن این پروژه و اموختن
کارهایی مثل ســوارکاری کــه مجبور بودم
به خاطر بازی در نقش شــخصیت اسماعیل
میرشکار یاد بگیرم ،برای من تجربه و چالش
متفاوتی بــود ،یک فرصت بود کــه خودم را
محک بزنم و از این چالش ان قدر لذت بردم
که امیدوارم کارهای بعدی من ســخت تر از
گیلدخت باشد تا تجربه بیشتری کسب کنم.
شما ماه ها باشخصیت «اسماعیل
میرشکار» زندگی کرده اید ،به جای
او نفس کشیده اید ،عاشق شده اید،
مبارزه کرده اید ،سختی و دشواری
یک مرد را چشیده اید؛ به نظر شما
کدام ویژگی این شخصیت توجه
شما را به عنوان بازیگر جلب کرد و
از ان احساس خوبی داشتید؟
طبیعتــاً نقش هایــی مانند اســماعیل
میرشکار ،برای هر بازیگری که دنبال این باشد
که روند رو به جلویی داشته باشد وسوسه انگیز
است ،برای من ،کاراکتر میرشکار فاصله زیادی
با کاراکترهای قبلی ام داشــت و ازاین جهت
برایم بسیار هیجان اور و دلچسب بود.
به عنوان بازیگــر ،باید بگویــم که این
شــخصیت ،ویژگی ها و تالش هایی خاصی را
می طلبید ،مثل یادگرفتن سوارکاری ،استفاده
از نوع خاص حرف زدن و ....تا کاراکتر خاص این
شخصیت شکل بگیرد و همه این ویژگی ها بود
که مرا به تالش وامی داشت تا بیشتر و بیشتر
یاد بگیرم و به این خاطر است که عاشق این
نقش و کاراکتر شده ام
به نظر می رســد که شــما با این
شــخصیت خیلی نزدیک شده اید
که این طور عاشق این شخصیت
شــده اید و این قدر برایتان جذاب
است
ببینید من یک موضوع کلی را بگویم و ان
اینکه همیشه فکر می کنم تا هر سنی که بازی
می کنم و در هر کاری که قرارداد می بندم ،ان
اثر برای من یک ازمون و تجربه جدید است و
تالش های جدید را می طلبد.
اجرای این نقش هم برایــم یک تجربه
جدید و خیلی وسوســه انگیز بود ،من عاشق
نقش هایی هســتم که این طور نباشد که رضا
اکبرپور بیاید دیالوگ ها را بگوید و بازی کند
و برود ،من دوست دارم که به چالش کشیده
شوم و اســماعیل واقعاً این کار را با من کرد،
اسماعیل میرشــکار واقعاً بازیگر را به چالش
می کشــید و این برای هر بازیگری که عاشق
بازیگری است یک اتفاق شیرین است.
وجه تمایز شــخصیت اسماعیل با
دیگر کاراکترهای سریال چیست؟
اســماعیل یک فرد متکی به خود است،
ادمی که شاید اگر در دارودسته اصف میرزا
باقی می ماند اتفاقات خیلی بهتری در زندگی
شــخصی اش رقم می خــورد .اما ایــن ادم،
شخصیت عجیبی دارد ،حتی یک جایی من
احساس کردم که اگر پا بدهد در عین عاشق
بودن می تواند از عشق زمینی اش گذر کند تا
یک هدف بزرگ تری را به ســرانجام برساند.
اســماعیل یک چنین ویژگی هایی داشــت،
من احســاس می کردم که بــرای این ادم،
هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که وابسته اش
کند ،حتی می خواهم فراتر بروم و بگویم حتی
یک جاهایی احســاس می کردم که این ادم
برای انکه به هدف بزرگ تری برســد ،یعنی
جلوی ظلم و ظالم بایستد ،حتی می تواند از
خود گلنار هم بگذرد و حتی جان خودش را
هم بر سر این هدفش بگذارد.
به نظرتان با وجــود تغییر ذائقه
مخاطبان امروز ،سریال گیلدخت
چقدر در جذب مخاطب موفق بوده
است؟
مــن به عنــوان بازیگــر این اثــر ،این
را نمی گویــم؛ بلکــه به عنوان کســی که
بازخوردهای مردم را در کوچه و بازار دیده ،در
فضای مجازی خوانده و شنیده است می گویم،
با این واکنش ها احساس می کنم گیلدخت
وظیفه اش را به خوبی انجام داده است.
احساس می کنم مردم ارتباط خوبی با
قصه برقرار کرده اند و قصه را دنبال می کنند
و باعث خوشحالی ما است که بعد از دو سال و
اندی تالش یک گروه 200نفره ،این احساس
را داریم که مردم دارند از دیدن این ســریال
لذت می برند.
این موفقیت بــرای من و گــروه خیلی
پررنگ تر و جذاب تر از شــرایط عادی است
چرا که در شرایطی رخ داده که نه تنها تولید
کارهایی مثل گیلدخت سخت است که اص ً
ال
به سمتشان رفتن هم بسیار دشوار است.
البته این را هم بگویم که ممکن است در
بین مخاطبان کسانی باشــند که خوششان
نیاید ،اما در کارهای هنری هدف این است که
اکثریت را جذب کنیم و با یک کیفیت خوب
کارمان را ارائه دهیم که خدا را شکر ،من فکر
می کنم وظیفه مان را توانسته ایم تا به خوبی
انجام دهیم.
احساس می کنم
مردم ارتباط خوبی با
قصه برقرار کرده اند
و قصه را دنبال
می کنند و باعث
خوشحالی ما است
که بعد از دو سال
و اندی تالش یک
گروه 200نفره ،این
احساس را داریم که
مردم دارند از دیدن
این سریال لذت
می برند.
ببینید این موفقیت در شــرایطی است
که پلتفرم ها وارد عرصه شده اند این پلتفرم ها
دســت مخاطبان را بازتر کرده و طبیعتاً این
موضوع می توانــد در ذائقه مخاطب هم تاثیر
گذاشته باشــد ،چرا که هر کسی ،هر چیزی
را می خواهد می تواند انتخــاب کند و ببیند.
در این شرایط وقتی می بینیم گیلدخت برای
دو بار -اگر اشــتباه نکنم -در رای گیری ها
بهترین ســریال شــده اســت ،برایم خیلی
خوشحال کننده است ،خدا را شکر به نظر من،
ما جواب خودمان را گرفته ایم.
به عنــوان بازیگر اثر بــه نظرتان
فضای روایت داستانی این سریال
که بیشــتر در مطبخ می گذرد در
جذب مخاطبان بیشتر تاثیرگذارتر
بوده یا داستان عاشقانه ان؟
ببینیــد از دیــد مــن هر دو قســمت
جذابیت های خاص خودشان را دارد ،مطبخ،
رنگ و لعاب خودش را دارد ،داســتانک های
خودش را دارد و درعین حال داستان عاشقانه
هم بسیار گیراســت ،اما در مجموع من فکر
می کنم مخاطب ،بیشــتر به سمت داستان
عاشــقانه متمایل بوده و پیگیر این باشد که
سرانجام این عشق چه خواهد شد.
کالم اخر؟
صمیمانــه از اقای شــفیعی به عنوان
تهیه کننده اثر سپاسگزارم که به من اعتماد
کردند ،ایشــان ســردمدار فرصت دادن به
جوان ها هســتند ،از ایشــان بابت اعتمادی
که به من برای ســپردن کاراکتر میرشــکار
داشتند سپاسگزارم و همین طور از همه عوامل
محترم پروژه متشکرم ،قطعاً مخاطب تا پایان
گیلدخت شگفت زده خواهد شد.
71
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 71
سینمای ایران
میرتا رفیع ابزیگر رسیال گیلدخت:
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
72
بـا تمـام وجـود
شـجاعت گلنـار را سـتایش کـردم صفحه 72
حامد فرحبخش
سریال «گیلدخت» که این روزها با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون روبرو شده ،درامی است که داستان ان در
بستر تاریخی دوره قاجاریه شکل می گیرد“ .گلنار” دختر تقی خان قهرمان ملودرام عاشقانه عهد قجری است که در
حال پخش از شبکه یک سیما است “ .میترا رفیع” بازیگر جوان ،ایفای این نقش را برعهده گرفته به خوبی توانسته
از عهده ان بربیاید و مخاطبان را با خود همراه کند .این بازیگر در سریال “ از سرنوشت” در نقش “مه لقا” درخشید
و با بازی در نقش “الناز یوسفیان” در سریال “بی همگان” توانایی های بازیگری اش را نشان داد .این هنرمند جوان و
تازه نفس توانسته نقش دختر عاشق پیشه را در این سریال به خوبی ایفا کند .میترا رفیع متولد ۱۲اذر ۱۳۷۳در تهران
و فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر تهران است .فعالیت خود را با تاتر شروع کرد سپس
جلوی دوربین رفته و تجربه کارگردانی هم دارد .گفتگوی ما با این بازیگر خوش اتیه را بخوانید.
چطور برای نقــش گلنار انتخاب
شدید؟
پیش از این هم به سوال شما پاسخ گفته
ام ،قبل تر در دو فیلم سینمایی و یک سریال
همکاری داشــتم و در فیلم های کوتاه ایفای
نقش کرده بودم .روزی از سوی رفیق قدیمی
که اهل ادبیات نمایشــی بودند و من در فیلم
کوتاهی که ایشان نگارشش راانجام داده بودند
نقش افرینی داشتم ،پیامی دریافت کردم .با
این مضمون که ایا مایل به همکاری در پروژه
تاریخی هســتم یا نه .من هم پاسخ دادم که
اگر کیفیــت کار و پیچیدگی و اهمیت نقش
راضی کننده باشــد بله .انجا بــود که ادرس
دفتر اقای شــفیعی را به من دادند و من هم
در ساعتی که معین شــد به انجا رفتم .دفتر
در حال پیش تولید گیلدخت بود .انجا مثل
روز اول مهر مدارس شلوغ بود .دخترخانم ها
هرجا نشسته بودند و متنی را حفظ می کردند
و با خودشــان تمرین می کردند .به من گفته
شد مدتی اســت این دفتر محل تست نقشی
به نام گلنار اســت و صدها دختر خانم جوان
و بازیگر می ایند و می رونــد .چند دقیقه ای
طول کشید تا روی مونولوگ یک صفحه ای از
این نقش که اقای سلیم خانی به من سپردند
مسلط شوم و جلوی دوربین تست ایشان بروم.
به خانه برگشتم اما روزهای دیگر مجددا برای
تست های بسیاری که در راه بودند باز به دفتر
رفتم .درنهایت به لطف خدا و حسن نظر اقای
اسماعیلی و اقای شفیعی گلنار به دست من
سپرده شــد .از کارگردان و تهیه کننده این
ســریال به خاطر اعتمادی کــه در ان روز به
من داشتند سپاســگزارم .اضافه می کنم که
شجاعت می خواهد سپردن این نقش بزرگ
در پروژه ای تاریخی به بازیگری جوان که هنوز
کام ً
ال معرفی نشده است.
برای بهتر در اوردن نقش گلنار تا
چه اندازه تاریــخ دوره قاجاریه را
مطالعه کردید؟
مطالعات من نــه تنها درمــورد متون
تاریخــی و شــرح ان دوران تاریخــی ایران
اســت بلکه قصه ها و روایت های کوتاه وحتی
َم َتل ها و مثل ها و خرافه های ان دوران را نیز
می خواندم .نقاشی های به جا مانده از ان دوران
را می دیدم و بررسی می کردم و از نحوه حضور
زنان به لحاظ ظاهری یا حضور اجتماعی شان
مطلع می شدم .در نقاشــی ها به حالت بدن
و دســتها دقت می کردم .حتی نگاه ادمها به
دوربین هــای عکاســی ان دوران را زیر نظر
داشتم البته پیروی مو به مو از ان داده ها هدف
من نبود اما می خواستم این اطالعات در ذهنم
ته نشین شوند تا به به بیراهه نروم.
این نقش چه سختی هایی داشت؟
هر نقشــی که به شــما به عنوان بازیگر
سپرده شــود در هر مختصاتی که باشد و از
طول حضوری که برخوردار باشد سختی
هر ِ
ها و پیچیدگی های خودش را خواهد داشت
و وقتی کــه به یک نقش شناســه هایی مثل
تاریخی بودن هــم اضافه شــود همه چیز را
پیچیده تر از قبل می کند .سختی های ایفای
کاراکتر گلنار برای من خیلی گوناگون بودند.
سختی هایی از جنس های مختلف .حاال که از
ان روزها می گذرد با خودم می گویم چگونه
تاب اوردم؟ شاید روزی یک مصاحبه متمرکز
در این باره انجام دهم .من دفترچه یادداشتی
دارم که تمــام لطف ها و رنج هــا ،نعمت ها و
سختی ها در ان یادداشت شده است پس برای
انجام این مصاحبه عجله ای ندارم چون نگران
گذشت ایام و ضعف حافظه ام نیستم.
کدام ویژگی گلنار را بیشتر ستایش
می کنید؟
شــجاعت او برایم قابل ســتایش است.
صفت دالوری وقتی در دختری جوان ظاهر
می شــود می تواند جلوه بیشــتری هم پیدا
کند .اما نکته ای که وجود دارد این است که تا
حرف از شجاعت و دلیر بودن به میان می اید
شاید تصور کنیم منظور تفنگ وجنگ و اتش
افروزی است اما نه ،گاهی شجاعت به معنی
صبوری کردن اســت .حاضر شدن در مهلکه
اســت اما با عقل نه با جنگ .شجاعت مسلط
بودن است بر عواطف و پیدا کردن راه چاره ای
پنهان،درســت ان هنگام که بقیــه در حال
شورش و ِ
جنگ عیان هستند.
در مصاحبه ای نقل کــرده بودید
که در روزهای اولیــه پیش تولید
گیلدخت ،پدرتان بــه رحمت خدا
رفتند و شما فردای خاکسپاری پدر
گاهی شجاعت به
معنی صبوری کردن
است .حاضر شدن
در مهلکه است اما
با عقل نه با جنگ.
شجاعت مسلط بودن
است بر عواطف و پیدا
کردن راه چاره ای
پنهان،درست ان
هنگام که بقیه در
حال شورش و ِ
جنگ
عیان هستند
به ســر فیلمبرداری برگشتید؛ چه
چیزی باعث شــد که با وجود این
اتفاق وقفه ای در بازی تان نیفتند؟
مادر و پدرم ،خواهرانم و همسرانشــان
همیشه به انتخاب من ویژگی های کارم احترام
گذاشته بودند و برای مادر و پدرم همیشه مهم
بود که به موقع در محیط کارم حاضر باشم و
متمرکز باشــم و در این راه همیشه تشویق و
همراهی ام کردند .ان روز که من درگیر این داغ
سخت شدم می دانستم که اگر پدرم زنده بود از
من می خواست که گروه۷۰-۸۰نفره گیلدخت
را که تازه در شمال ایران مستقر شدند ،منتظر
و معطل نگذارم .از طرفی از سمت گروه با من
تماس گرفت ه شد و گفتند هیچ سکانسی برای
شــروع فیلمبرداری ندارند جز سکانس های
گلنار .من احســاس کردم پایمال کردن حق
این تعداد انسان برای از دست دادن پدرم که
تکه ای از قلب و روح من بود ،خودخواهی است
و با دسته ای گل سفید و شــمع وخرما برای
پیوستن به گروه به شمال ایران سفر کردم.
میترا رفیع بعد از ایــن واقعه تلخ
چقدر قوی شد؟
خیلی سخت بود نمی توانم بگویم چقدر
سخت ،شــاید هنوز برایش کلمه ای اختراع
نشــده اســت .در ان روزها دختری بودم با
ســخت ترین داغ بر دل در مواجه باطوالنی
ترین و بزرگ ترین نقشــی که در طول عمرم
برعهده ام گذاشته شده بود .ان روزها بسیاری
از دوســتان مهربان همراهــی ام کردند ولی
افرادی هم بودند که مایه ی رنج بیشتر من در
ان دوران شدند و در ان لحظات از روح پدرم
می خواستم که همراه و حامی ام باشد و به خدا
پناه می بردم .تمام تالشم این بود که ظاهرم
خندان و ارام باشد و پرانرژی سر صحنه بروم
و به خاطر داغی که بر دلم نشسته دیگران را
معذب نکنم .تصورم می کنم در این کار موفق
بودم .می خواســتم گلنار بدون کاستی خلق
شــود نمی دانم موفق بوده ام یا نه این را باید
مخاطب بگوید.
این قوی شدن در بهتر در اوردن
نقش گلنار و بعد از ان الناز یوسفیان
چقدر موثر بود؟
دربــاره تاثیر این اتفاق هــا در طراحی و
اجرای نقش ها می توانم بگویم بازیگر انسانی
است که از رنج ها و شادی هایش یک کلکسیون
قابل دسترس تشــکیل می دهد که در بزنگاه
استفاده کند یعنی روزهای زیسته ی خود را
طبقه بندی می کنــد و از عواطفش چه تلخ و
چه شیرین مجموعه ای درست می کند که در
لحظه ی نیاز دست ب َِبرد و حال و عاطفه مورد
نیاز را از ان کلکســیون بردارد و مهمان روح
و تتش کند .بازیگری هوشمند وخوشبخت
است که از رخدادهای زندگی اش واحساسات
تجربه کــرده اش بهترین عصــاره را نصیب
نقش هایش کند .بی شــک زندگی من هم بر
73
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 73
مجموعه ماه
گلنار و هم بر الناز تاثیر گذاشته است.
الناز و گلنار در عاشق بودن شباهت
دارند ،عشق زمان قاجاریه و با زمان
حال چه شباهت ها و چه تفاوتهایی
دارند؟
عشق ،عشق اســت ،تاریخ انقضا ندارد.
دگرگون نمی شود .اتفاقی است یگانه ،عشق
از ابتدا تا امروز رازالودترین و زیباترین اتفاق
بشری اســت که در تمامی قالب های ادبی و
ســینمایی مورد پرداخت قرار گرفته است.
متغیر
متغیری که در این بین وجود دارد ّ
تنها ّ
«چگونگی ابرا ِز عشق» است نحوه ابراز عشق
ِ
است که دستخوش زمانه ،دستخوش طبقه
اجتماعی و حتی دســتخوش جنسیت فر ِد
عاشق می شود و در این اثر بازی کردن در نقش
دختر عاشق اگرچه بُن مایه ای یکی داشت اما
میزان جسارت و زمانه های مختلف ،همینطور
اندازه ی ریســک هر دختر یعنی گلنار والناز
برای ابرا ِز عشقشــان و نحوه حضورشان در
خانواده به عنوان دختری عاشق متفاوت بود.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
74
شما در گیلدخت و بی همگان
مقابل بازیگران بزرگ و با
تجربه بازی داشتید ،بازی
در کنار بزرگان چگونه
بود؟چه سختی هایی
داشت؟ چه درسهایی
اموختید؟
به هر حال قــرار گرفتن
در چنیــن چیدمانــی برای
من بسیار با ارزش بود .وقتی
در کنار اســاتیدی که سال ها
در این حرفه اســتخوان خُ رد کرده اند ،قرار
می گیری شاید مسئولیتت سنگین شود اما
به نظرم بیش از هر چیز نشــانه خوشبختی
توســت که می توانی هرچیز خوب و کارامد
را یادبگیری و ادامه بدهی و در خودت تقویت
کنی .همکاری با این بــزرگان بیش از انکه
ن تاثیر بگذارد پشــت
جلوی دوربین روی م
دوربین تاثیرگــذار بود .مــن می گویم چرا
از ســختی؟ چرا از ترس می پرســند؟ وقتی
انســانهای بزرگوار و هنرمندان عمیقی مثل
اقای مهدی ســلطانی ،اقــای محمود پاک
نیت،خانم ثریا قاسمی ،خانم فریبا متخصص
کنار توایستاده اند و با تمرکز و بزرگواری در
دقیق نقششان هستند موقع خوبی
حال ایفایِ
ِ
است برای لذت بردن ،اموختن و اموختن...
الناز و گلنار چقدر ما به ازای خارجی
داشــتند؟ خصوصا گلنار و شرایط
ان دوران گاهی این حد از جسارت
گلنار کمی دور از انتظار می رسد؟
ایــن پرســش را بارها بــ ه همکاران
محترمتــان پاســخ داده ام،
یافتــن مابــه ازای
عشق ،عشق
است ،تاریخ انقضا
ندارد .دگرگون
نمی شود .اتفاقی
است یگانه ،عشق
از ابتدا تا امروز
رازالودترین و
زیباترین اتفاق
بشری است که در
تمامی قالب های
ادبی و سینمایی مورد
پرداخت قرار گرفته
است.تنها متغیّری
که در این بین وجود
«چگونگی
دارد متغیّر
ِ
ابرا ِز عشق» است
خارجی و بهره بــردن از نمونه های زنده برای
برخی کاراکترها مفید و بــرای بعضی دیگر
اسیب زننده اســت.بنا به مهندسی نقش و
بنابه هدایت کارگردان و مطالبه ای که بستر
داســتان از بازیگر دارد و همچنین سبک اثر،
بازیگر برای افرینش نقش دســت به راه های
مختلفی می زند که یکی از این راه ها یافتن ما
به ازای خارجی است .که در برخی از نقش ها
عمال غیر ممکن است مث ً
ال فرض کنید در حال
ایفای نقش یک جادوگر پیر که روی کوه های
الپ زندگی می کند و دشمنانش را باعصایی
تبدیل به ســنگ یا یخ می کند ،شوید؛ خب؟
چه مابه ازایی قرار است برای خودتان دست
تخی ِل زنده ،
تخیلّ ،
و پا کنید؟ انجاســت که ّ
تخی ِل پویای بازیگر و َگرت ِه برداریِ موردی از
ّ
افرادی که حدودا ً همتای ان جادوگر هستند
می تواند به شما کمک کند .اینکه بگوییم گلنار
«به اندازه» یا «بیش از اندازه» جسور است یانه،
چیزی است که درفیلمنامه بنیان گذاشته شده
واین کار توسط نویســنده انجام شده است و
اختناق ان دوران به این
مهندسی این دختر در
ِ
شکل طراحی شده است .البته همین نکته هم
هست که گلنار را از دیگر زنان هم دوره اش (در
طبقه ی خانزادگان) متمایز می کند و امیخته
بودن عقل وجسارت ،عاطفه و شجاعت است
که او را برای من زیبا کرده است.
شــما جز بازیگرانی هســتید که
تحصیل کرده این رشــته هستید،
تحصیــات دانشــگاهی چقدر
در بهبــود کار یــک بازیگر موثر
است؟بعضی معتقدند که استعداد
کفایت می کند؟ صفحه 74
من می گویم تنها جملــه ای که قطعیت
دارد این است که« :هیچ چیز قطعی نیست!»
متغیر
هرچیزی بــا تغییر
ِ
کردن حتــی یک ّ
دگرگون می شود .اما به شــخصه تحصیل و
مطالعه در رشته ای که فرد در ان شاغل است
را می پســندم و معتقدم تحصیل و مطالعه
وقتی همراه با تجربه و عمل در ان زمینه باشد
شدن افراد خواهد شد .البته
متخصص
باعث
ِ
ّ
صحبت من به هیچ عنوان تایید مدرک گرایی
نیســت چرا که ما در جامعه ای عمرمان را به
َســر می بریم که بعضاً افراد تحصیل کرده ی
بی سوادی در حال کار هســتند .منظور من
از تحصیل واقعاً مسئله ی «یادگیری ،ازمون
وخطا و تالش برای مکاشفه» است .دانشگاه
مثل یک دست است؛ که با انگشت به سمتی
اشاره می کند .اســاتید فقط به تو راه را نشان
می دهند ،کتاب ها را معرفی می کنند ،چراغی
به دستت می دهند ،این -تو -هستی که راه را
می پیمایی- .تو -هستی که مطالعه می کنی،
دانش
مشاهده می کنی ،مقایسه می کنی ،به ِ
قبلی و فعلــی ات بســنده نمی کنی و پیش
روی .در هر دانشگا ه افراد بیشماری هستند
می َ
که درس خواندند اما درس نخواندنشــان هم
توفیری با خواندن ندارد .در حرفه ماهم افرادی
هستند که صرفاً تجربی راه خودشان را پیدا
کرده اند و درخشیده اند و مثال زدنی شده اند.
باز تکرار می کنم که هیچ چیز قطعی نیست.
به نظرتان به عنوان یک مخاطب
چه چیــزی باعث می شــود که
سریا ل های گلیدخت و بی همگان
مورد اقبال بینندگان قرار بگیرد؟
تصور می کنم داســتان جــذاب و بعد از
ان درســت روایت کردن ان داســتان یعنی
خوش ســاخت بودن اثر ،دو عامل مهم برای
داستان
همراه شــدن مخاطب هستند.وقتی
ِ
درست و محکمی را روایت می کنید و وقتی
ان داســتان قابل فهم وجذاب نقل می شود
مخاطب شــروع می کند همذات پنداری با
شخصیت ها و از هرجانبی که ذهنش تمایل
دارد با اثر همراهی می کند .مثال بعضی افراد
از بُع ِد عاشقانه وخانوادگی گیلدخت را تعریف
می کنند و بعضی از بُعد ســلطنت خواهی و
مســائل اجتماعی و تفاوت ها و شباهت های
مملکــت داری ان دوران با حــال حاضر .به
هرحال امیدوارم هم ســریال گیلدخت وهم
سریال بی همگان به دل مخاطب نشسته باشد،
از شما هم بسیار سپاسگزارم.
75
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 75
مجموعه ماه
رسیال هایی که زیبایی مشال را به تصویر کشیدند
خاطره سازهای شمالی!
زهرا رمضانی
طبیعت بی نظیر و بعضا بکر شمال کشور باعث شده تا 3استان مازندران ،گیالن و
گلستان همیشه یکی از مقاصد اصلی گردشگری به شمار رود ،استان هایی که زیبایی
های تمام ناشــدنی انها از دید کارگردان ها هم پنهان نمانده و تا امروز سریال های
مختلفی در روستاهای شمال کشور ساخته شده است .سریال هایی که هر چند تعداد
انها محدود است ،اما برخی از انها جزو ماندگارترین اثار رسانه ملی به شمار می روند.
در این میان اثاری که در ان بازیگران به لهجه شمالی صحبت کرده اند ،توانستند بیش
از بقیه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد .با نگاهی به اسامی سریال های ساخته شده در
شمال کشور می توان نتیجه گرفت که همان تعداد اندک هم توانسته اند جای خود را در
میان مخاطبان باز کنند ،شاید یکی از اصلی ترین دالیل ان را بتوان به تصویرکشیدن
جغرافیای ان منطقه و همچنین صحبت با لهجه زیبای گیلکی و مازنی دانست؛ از طرف
دیگر ظرفیت طبیعی شمال کشور به حدی است که حتی اگر ده ها سریال دیگر در این
منطقه فیلمبرداری شود ،باز هم برای مخاطبان جذاب باشد.
«دنیای شیرین دریا» ماندگارترین سریال رسانه ملی
سال های پایانی دهه 70را می توان ،اوج سریال سازی
در شمال کشور دانست ،به ویژه اینکه اثار ساخته شده در
ان ســال ها ،جزو ماندگارترین اثار نیز به شمار می روند.
«دنیای شیرین دریا» یکی از برجسته ترین اثاری است که
در شمال کشور ساخته شده است .سریالی که بهروز بقایی
کارگردانی ان را برعهده داشت و در سال 77از شبکه اول
سیما روی انتن رفت .این سریال ماندگار با بازی عطیه غبیشاوی ،زنده یاد پوپک
گلدره ،فرهاد بشارتی ،مینا نوروزی و ...در ان برهه یکی از جذاب ترین سریال هایی
پخش شده از انتن صدا و سیما بود« .دنیای شیرین دریا» علی رغم اینکه مخاطب
کودک و نوجوان داشت ،اما بزرگسال را نیز با خود همراه کرده بود .محبوبیت این
سریال به حدی بود که باعث دیده شدن برخی از بازیگران مجموعه مانند مرحوم
گلدره و فرهاد بشارتی شد ،جالب اینجاست که بشارتی بعد از ان در فیلم ها و سریال
های زیادی باز کرد که در انها باز هم همان لجهه زیبایی گیلکی را داشت.
«پس از باران»؛ تصویری از زندگی ارباب -رعیتی در شمال کشور
هنوز وقتی اســم بازیگرانی چون محمود پاک نیت
و کتایون ریاحی به میان می اید ،مخاطبان یاد ســریال
«پس از باران» می افتند ،اثری که تنها 2سال بعد از پخش
«دنیای شیرین دریا» توسط سعید سلطانی کارگردانی
شد و در 37قسمت از انتن شبکه 3سیما پخش شد .این
اثر در کنار به تصویر کشیدن منظره های دیدنی ،به سراغ
سوژه جذابی هم رفته بود .سلطانی در این سریال سبک زندگی اربابی را به تصویر
کشیده بود که در زمان حکومت پهلوی زمام امور یکی از روستاهای شمال کشور
را دست داشــت .در کنار این دو بازیگر که نقش اصلی سریال را برعهده داشتند،
بازیگرانی چون مرجان محتشم ،صبا کمالی ،جهانگیر المالسی ،بهزاد فرهانی ،ثریا
قاسمی و ....نیز در این اثر ماندگار حضور داشتند .بازیگرانی که مثلث عشقی ارباب
این روســتا با بازی محمود پاک نیت را به تصویر می کشیدند ،سریالی که حتی
بازپخش های ان در سال های بعد نیز همچنان با استقبال مخاطبان همراه بود.
البته ناگفته نماند که این سریال به نوعی پایانی خوش برای دهه 70به شمار
می رود؛ چرا که بعد از ان سریال سازان ترجیح دادند تا برای یک دهه در پایتخت
بمانند و مشغول ساخت اثار اپارتمانی شوند.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
76
لهجه شیرینی مازنی در «پایتخت»
با نگاهی به ســریال های دهه ،80باید گفت که در
ان سال ها ،عموم سریال ها در کوچه و پس کوچه های
شهر تهران فیلمبرداری شده بود؛ مسئله ای که باعث شد
پازپخش چند باره ســریال های «دنیای شیرین دنیا» و
«پس از باران» بیش از پیش به محبوبیت انها بیفزاید .هر
چند که باالخره قفل دوری کارگردانان از شمال کشور با
اغاز دهه 90شکست و دوباره اثاری به انتن رسانه ملی راه پیدا کرد که توانست
مخاطب را با خود همراه کند .سرویس مقدم همان کارگردانی است که در 6گانه
«پایتخت» به ویژه در دو فصل اول به سراغ اســتان مازندران رفت و جاذبه های صفحه 76
روســتای علی اباد و منطقه شــیرگاه را برای
مخاطب به تصویر کشیده بود .سریالی که نه تنها
فرهنگ و رسوم این منطقه از جغرافیای کشور
را به قاب تلویزیون اورد ،بلکه برخی از دیالوگ
های ان که به لهجه شمالی هم ادا می شد ،ماه
ها و ســال ها بعد از پایان بخش سریال نیز در
فضای مجازی وایرال شده و می شود .البته این
سریال با تمام اثاری که تا امروز در اتمسفر شمال
فیلمبرداری شده ،تفاوت اساسی دارد .چرا که به
جرات می توان گفت ایــن اثر برای همه عوامل
ان ،سرنوشت دیگری را رقم زد .درست است که
سیروسس مقدم کارگردان کهنه کار رسانه ملی
به شــمار می رود ،اما تنها بعد از پخش 2فصل
ابتدایی «پایتخت» بود که به نامی اشــنا برای
عموم مردم تبدیل شــد .از طرف دیگر محسن
تنابنده و احمد مهران فــر به یکی از محبوبیت
ترین چهره های بازیگری درامدند و بعد از ان
توانستند به عنوان برگ برنده اثار سینمایی هم
تبدیل شوند .البته این همه ماجرا نیست ،حتی
بازیگر پیشکسوتی مانند علیرضا خمسه هم با
نقش بابا پنجعلی توانست به یکی از کاراکترهای
محبوب در جامعه تبدیل شــود .موفقیت این
سریال در جذب مخاطب شامل بازیگری چون
هومن حاجی عبداللهی هم شد و البته سارا و نیکا
فرقانی اصل هم که از فصل اول به عنوان دختران
نقی معمولی با این ســریال همکاری داشتند،
توانســتند در تنهاترین تجربه کاری شان علی
رغم اینکه انتقادات فراوانی به نداشتن دیالوگ
از ســوی انها مطرح بود ،اما به چهره محبوبی
تبدیل شوند .
نمایش روستاهای جاده 2000
در «از یاد رفته»
فریدون حســن پور ،در سال 90با ساخت
ســریال «از یاد رفته» به ســراغ روســتاهای
جاده های 2000و 3000رفت .ســریالی که
محمدرضا فروتن ،ســپیده خداوردی ،بهنوش
طباطبایی ،عمار اقایی ،مهــران رجبی در ان
حضور داشتند و داستان مقاومت انسان در برابر
شرایط بحرانی را روایت می کند .این کارگردان
که عالقــه خاصی به
ساخت اثارش در استان
های شــمالی دارد ،در
ایــن اثــرش زندگی
شخصیتهای فیلم طی
یک دوره چهل ساله را
تعریف می کند .البته بقیه ســریال هایی که در
دهه گذشــته در این مرز و بوم ساخته شدند،
همگی تحت تاثیر محبوبیت سریال «پایتخت»
گم شدند.
«گذر از رنج ها» در دیلمان استان گیالن
«گذر از رنج ها»ی
فریدون حسن پور هم
از دیگر ســریال هایی
است که تنها 3سال بعد
از ساخت سریال قبلی
اش ،دوربین ان طبیعت
روستاهای دیلمان اســتان گیالن را به تصویر
کشیده است.مجموعه ای که سال 93و در 36
قسمت از شبکه اول پخش شد و قصه زندگی دنیا
را از تولد تا مرگ حکایت می کرد .اثری که در ان
بازیگرانی چون شیوا طاهری ،بابک حمیدیان،
پژمان بازغــی ،ماه چهره خلیلــی و ...به ایفای
نقش پرداختند .قهرمان قصــه این کارگردان،
زنی است که با رنج های زندگی اش مقابله می
کند و پرداخت به ماجراهای خان ها و رعیت ها
جزو خرده روایت های این سریال بود؛ اما این اثر
هم مانند سریال اول این کارگردان چندان مورد
توجه قرار نگرفت و نتوانســت جای خود را به
عنوان اثری ماندگار ثبت کند.
ساخت سریالی با موضوع محیط زیست
در شمال کشور
درست است که دهه 90را باید دهه متعلق
به مردم شمال کشور در رســانه ملی دانست،
اما امســال نیز دو ســریال به روی انتن شبکه
با نگاهی به
اسامی سریال های
ساخته شده در شمال
کشور می توان نتیجه
گرفت که همان تعداد
اندک هم توانسته
اند جای خود را در
میان مخاطبان باز
کنند ،شاید یکی
از اصلی ترین
دالیل ان را بتوان
به تصویرکشیدن
جغرافیای ان منطقه
و همچنین صحبت با
لهجه زیبای گیلکی و
مازنی دانست
های اول و دوم ســیما
رفتند که در شــمال
کشور فیلمبرداری شده
بودند« .افرا» ســاخته
بهرنگ توفیقی یکی از
این سریال ها است که
برای اولین بار محیط زیست را سوژه اصلی خود
قرار داد .سریالی که شهریور ماه امسال از شبکه
اول پخش شد و توانست مخاطبان قابل توجهی
را به خود جلب کند .در این اثر 38قســمتی،
بازیگرانی چون مهدی سلطانی ،پژمان بازغی،
روزبه حصاری ،مینا وحید ،فریبا متخصص و ...به
ایفای نقش پرداخته و عوامل سازنده در شهرهای
مختلفی مانند الهیجان ،لنگرود ،رشت ،زیباکنار،
لشت نشا ،رودسر ســکانس های این سریال را
ضبط کردند.
«در کنار پروانه ها» ،نمایش زیبایی های
شهر الهیجان
«در کنــار پروانه
ها»ی داریوش یاری هم
از دیگر اثاری است که
درست همزمان با پخش
ســریال «افرا» به روی
انتن شــبکه دو سیما
رفت .یاری عمده ســکانس های این سریال در
یکی از روستاهای شهر الهیجان به تصویر کشید
و بازیگرانی چون پروانه معصوی ،برزو ارجمند،
خسرو شهراز ،نگار عابدی ،مهران رجبی ،شهین
تسلیمی نیز در ان بازی کردند .این سریال داستان
«رهی» با بازی سامرند معروفی را به تصویر می
کشد که از بیماری حاد قلبی رنج می برد و برای
نجات تنها دلخوشی زندگی اش یعنی خواهرش
طعهم نقشه ای می شود .البته پخش همزمان این
دو اثر در یک بازه زمانی باعث شــد تا هیچ کدام
نتوانند انطور که باید دیده شوند.
77
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 77
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
78
سینمای ایران صفحه 78
79
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 79
سینمای ایران
شماره 15اسفند 1401قیمت 50000 :ناموت
گفتوگوبارضااکبرپور،بازیگر
جوانسریالگیلدخت
میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت:
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
80
بـا تمـام وجـود
شـجاعت گلنـار را
سـتایش کـردم
گیلدخت مخاطبش را
شگفت زده می کند
گفتوگوبانعیمهنظامدوست
بازیگر پرکار تلویزیون
وزن که کم و زیاد می شود
نقش های پیشنهادی
تغییر می کند
خاطره سازهای شمالی! صفحه 80
اقای اکبرپور ،شما به عنوان بازیگر،
پیش ازایــن در اثــار تلویزیونی
و ســینمایی ای مثل «زمانی برای
ایســتادن»« ،اپاندیس» و «کاکا»
حضور داشــته اید ،اما اســماعیل
میرشکار و ســریال «گیلدخت»،
شــرایط متفاوتــی برای شــما
محســوب می شــود ،درباره این
تفاوت و جذابیت بازی در نقش این
شخصیت بگویید.
اغراق نیست اگر بگویم که گیلدخت برای
من یک دانشگاه بازیگری بود ،این درست است
که من قب ً
ال در سریال ها و فیلم های سینمایی
حضور داشته ام؛ اما گیلدخت شرایط خاصی
داشــت ،طوالنی بودن این پروژه و اموختن
کارهایی مثل ســوارکاری کــه مجبور بودم
به خاطر بازی در نقش شــخصیت اسماعیل
میرشکار یاد بگیرم ،برای من تجربه و چالش
متفاوتی بــود ،یک فرصت بود کــه خودم را
محک بزنم و از این چالش ان قدر لذت بردم
که امیدوارم کارهای بعدی من ســخت تر از
گیلدخت باشد تا تجربه بیشتری کسب کنم.
شما ماه ها باشخصیت «اسماعیل
میرشکار» زندگی کرده اید ،به جای
او نفس کشیده اید ،عاشق شده اید،
مبارزه کرده اید ،سختی و دشواری
یک مرد را چشیده اید؛ به نظر شما
کدام ویژگی این شخصیت توجه
شما را به عنوان بازیگر جلب کرد و
از ان احساس خوبی داشتید؟
طبیعتــاً نقش هایــی مانند اســماعیل
میرشکار ،برای هر بازیگری که دنبال این باشد
که روند رو به جلویی داشته باشد وسوسه انگیز
است ،برای من ،کاراکتر میرشکار فاصله زیادی
با کاراکترهای قبلی ام داشــت و ازاین جهت
برایم بسیار هیجان اور و دلچسب بود.
به عنوان بازیگــر ،باید بگویــم که این
شــخصیت ،ویژگی ها و تالش هایی خاصی را
می طلبید ،مثل یادگرفتن سوارکاری ،استفاده
از نوع خاص حرف زدن و ....تا کاراکتر خاص این
شخصیت شکل بگیرد و همه این ویژگی ها بود
که مرا به تالش وامی داشت تا بیشتر و بیشتر
یاد بگیرم و به این خاطر است که عاشق این
نقش و کاراکتر شده ام
به نظر می رســد که شــما با این
شــخصیت خیلی نزدیک شده اید
که این طور عاشق این شخصیت
شــده اید و این قدر برایتان جذاب
است
ببینید من یک موضوع کلی را بگویم و ان
اینکه همیشه فکر می کنم تا هر سنی که بازی
می کنم و در هر کاری که قرارداد می بندم ،ان
اثر برای من یک ازمون و تجربه جدید است و
تالش های جدید را می طلبد.
اجرای این نقش هم برایــم یک تجربه
جدید و خیلی وسوســه انگیز بود ،من عاشق
نقش هایی هســتم که این طور نباشد که رضا
اکبرپور بیاید دیالوگ ها را بگوید و بازی کند
و برود ،من دوست دارم که به چالش کشیده
شوم و اســماعیل واقعاً این کار را با من کرد،
اسماعیل میرشــکار واقعاً بازیگر را به چالش
می کشــید و این برای هر بازیگری که عاشق
بازیگری است یک اتفاق شیرین است.
وجه تمایز شــخصیت اسماعیل با
دیگر کاراکترهای سریال چیست؟
اســماعیل یک فرد متکی به خود است،
ادمی که شاید اگر در دارودسته اصف میرزا
باقی می ماند اتفاقات خیلی بهتری در زندگی
شــخصی اش رقم می خــورد .اما ایــن ادم،
شخصیت عجیبی دارد ،حتی یک جایی من
احساس کردم که اگر پا بدهد در عین عاشق
بودن می تواند از عشق زمینی اش گذر کند تا
یک هدف بزرگ تری را به ســرانجام برساند.
اســماعیل یک چنین ویژگی هایی داشــت،
من احســاس می کردم که بــرای این ادم،
هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که وابسته اش
کند ،حتی می خواهم فراتر بروم و بگویم حتی
یک جاهایی احســاس می کردم که این ادم
برای انکه به هدف بزرگ تری برســد ،یعنی
جلوی ظلم و ظالم بایستد ،حتی می تواند از
خود گلنار هم بگذرد و حتی جان خودش را
هم بر سر این هدفش بگذارد.
به نظرتان با وجــود تغییر ذائقه
مخاطبان امروز ،سریال گیلدخت
چقدر در جذب مخاطب موفق بوده
است؟
مــن به عنــوان بازیگــر این اثــر ،این
را نمی گویــم؛ بلکــه به عنوان کســی که
بازخوردهای مردم را در کوچه و بازار دیده ،در
فضای مجازی خوانده و شنیده است می گویم،
با این واکنش ها احساس می کنم گیلدخت
وظیفه اش را به خوبی انجام داده است.
احساس می کنم مردم ارتباط خوبی با
قصه برقرار کرده اند و قصه را دنبال می کنند
و باعث خوشحالی ما است که بعد از دو سال و
اندی تالش یک گروه 200نفره ،این احساس
را داریم که مردم دارند از دیدن این ســریال
لذت می برند.
این موفقیت بــرای من و گــروه خیلی
پررنگ تر و جذاب تر از شــرایط عادی است
چرا که در شرایطی رخ داده که نه تنها تولید
کارهایی مثل گیلدخت سخت است که اص ً
ال
به سمتشان رفتن هم بسیار دشوار است.
البته این را هم بگویم که ممکن است در
بین مخاطبان کسانی باشــند که خوششان
نیاید ،اما در کارهای هنری هدف این است که
اکثریت را جذب کنیم و با یک کیفیت خوب
کارمان را ارائه دهیم که خدا را شکر ،من فکر
می کنم وظیفه مان را توانسته ایم تا به خوبی
انجام دهیم.
احساس می کنم
مردم ارتباط خوبی با
قصه برقرار کرده اند
و قصه را دنبال
می کنند و باعث
خوشحالی ما است
که بعد از دو سال
و اندی تالش یک
گروه 200نفره ،این
احساس را داریم که
مردم دارند از دیدن
این سریال لذت
می برند.
ببینید این موفقیت در شــرایطی است
که پلتفرم ها وارد عرصه شده اند این پلتفرم ها
دســت مخاطبان را بازتر کرده و طبیعتاً این
موضوع می توانــد در ذائقه مخاطب هم تاثیر
گذاشته باشــد ،چرا که هر کسی ،هر چیزی
را می خواهد می تواند انتخــاب کند و ببیند.
در این شرایط وقتی می بینیم گیلدخت برای
دو بار -اگر اشــتباه نکنم -در رای گیری ها
بهترین ســریال شــده اســت ،برایم خیلی
خوشحال کننده است ،خدا را شکر به نظر من،
ما جواب خودمان را گرفته ایم.
به عنــوان بازیگر اثر بــه نظرتان
فضای روایت داستانی این سریال
که بیشــتر در مطبخ می گذرد در
جذب مخاطبان بیشتر تاثیرگذارتر
بوده یا داستان عاشقانه ان؟
ببینیــد از دیــد مــن هر دو قســمت
جذابیت های خاص خودشان را دارد ،مطبخ،
رنگ و لعاب خودش را دارد ،داســتانک های
خودش را دارد و درعین حال داستان عاشقانه
هم بسیار گیراســت ،اما در مجموع من فکر
می کنم مخاطب ،بیشــتر به سمت داستان
عاشــقانه متمایل بوده و پیگیر این باشد که
سرانجام این عشق چه خواهد شد.
کالم اخر؟
صمیمانــه از اقای شــفیعی به عنوان
تهیه کننده اثر سپاسگزارم که به من اعتماد
کردند ،ایشــان ســردمدار فرصت دادن به
جوان ها هســتند ،از ایشــان بابت اعتمادی
که به من برای ســپردن کاراکتر میرشــکار
داشتند سپاسگزارم و همین طور از همه عوامل
محترم پروژه متشکرم ،قطعاً مخاطب تا پایان
گیلدخت شگفت زده خواهد شد.
71
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 71
سینمای ایران
میرتا رفیع ابزیگر رسیال گیلدخت:
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
72
بـا تمـام وجـود
شـجاعت گلنـار را سـتایش کـردم صفحه 72
حامد فرحبخش
سریال «گیلدخت» که این روزها با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون روبرو شده ،درامی است که داستان ان در
بستر تاریخی دوره قاجاریه شکل می گیرد“ .گلنار” دختر تقی خان قهرمان ملودرام عاشقانه عهد قجری است که در
حال پخش از شبکه یک سیما است “ .میترا رفیع” بازیگر جوان ،ایفای این نقش را برعهده گرفته به خوبی توانسته
از عهده ان بربیاید و مخاطبان را با خود همراه کند .این بازیگر در سریال “ از سرنوشت” در نقش “مه لقا” درخشید
و با بازی در نقش “الناز یوسفیان” در سریال “بی همگان” توانایی های بازیگری اش را نشان داد .این هنرمند جوان و
تازه نفس توانسته نقش دختر عاشق پیشه را در این سریال به خوبی ایفا کند .میترا رفیع متولد ۱۲اذر ۱۳۷۳در تهران
و فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر تهران است .فعالیت خود را با تاتر شروع کرد سپس
جلوی دوربین رفته و تجربه کارگردانی هم دارد .گفتگوی ما با این بازیگر خوش اتیه را بخوانید.
چطور برای نقــش گلنار انتخاب
شدید؟
پیش از این هم به سوال شما پاسخ گفته
ام ،قبل تر در دو فیلم سینمایی و یک سریال
همکاری داشــتم و در فیلم های کوتاه ایفای
نقش کرده بودم .روزی از سوی رفیق قدیمی
که اهل ادبیات نمایشــی بودند و من در فیلم
کوتاهی که ایشان نگارشش راانجام داده بودند
نقش افرینی داشتم ،پیامی دریافت کردم .با
این مضمون که ایا مایل به همکاری در پروژه
تاریخی هســتم یا نه .من هم پاسخ دادم که
اگر کیفیــت کار و پیچیدگی و اهمیت نقش
راضی کننده باشــد بله .انجا بــود که ادرس
دفتر اقای شــفیعی را به من دادند و من هم
در ساعتی که معین شــد به انجا رفتم .دفتر
در حال پیش تولید گیلدخت بود .انجا مثل
روز اول مهر مدارس شلوغ بود .دخترخانم ها
هرجا نشسته بودند و متنی را حفظ می کردند
و با خودشــان تمرین می کردند .به من گفته
شد مدتی اســت این دفتر محل تست نقشی
به نام گلنار اســت و صدها دختر خانم جوان
و بازیگر می ایند و می رونــد .چند دقیقه ای
طول کشید تا روی مونولوگ یک صفحه ای از
این نقش که اقای سلیم خانی به من سپردند
مسلط شوم و جلوی دوربین تست ایشان بروم.
به خانه برگشتم اما روزهای دیگر مجددا برای
تست های بسیاری که در راه بودند باز به دفتر
رفتم .درنهایت به لطف خدا و حسن نظر اقای
اسماعیلی و اقای شفیعی گلنار به دست من
سپرده شــد .از کارگردان و تهیه کننده این
ســریال به خاطر اعتمادی کــه در ان روز به
من داشتند سپاســگزارم .اضافه می کنم که
شجاعت می خواهد سپردن این نقش بزرگ
در پروژه ای تاریخی به بازیگری جوان که هنوز
کام ً
ال معرفی نشده است.
برای بهتر در اوردن نقش گلنار تا
چه اندازه تاریــخ دوره قاجاریه را
مطالعه کردید؟
مطالعات من نــه تنها درمــورد متون
تاریخــی و شــرح ان دوران تاریخــی ایران
اســت بلکه قصه ها و روایت های کوتاه وحتی
َم َتل ها و مثل ها و خرافه های ان دوران را نیز
می خواندم .نقاشی های به جا مانده از ان دوران
را می دیدم و بررسی می کردم و از نحوه حضور
زنان به لحاظ ظاهری یا حضور اجتماعی شان
مطلع می شدم .در نقاشــی ها به حالت بدن
و دســتها دقت می کردم .حتی نگاه ادمها به
دوربین هــای عکاســی ان دوران را زیر نظر
داشتم البته پیروی مو به مو از ان داده ها هدف
من نبود اما می خواستم این اطالعات در ذهنم
ته نشین شوند تا به به بیراهه نروم.
این نقش چه سختی هایی داشت؟
هر نقشــی که به شــما به عنوان بازیگر
سپرده شــود در هر مختصاتی که باشد و از
طول حضوری که برخوردار باشد سختی
هر ِ
ها و پیچیدگی های خودش را خواهد داشت
و وقتی کــه به یک نقش شناســه هایی مثل
تاریخی بودن هــم اضافه شــود همه چیز را
پیچیده تر از قبل می کند .سختی های ایفای
کاراکتر گلنار برای من خیلی گوناگون بودند.
سختی هایی از جنس های مختلف .حاال که از
ان روزها می گذرد با خودم می گویم چگونه
تاب اوردم؟ شاید روزی یک مصاحبه متمرکز
در این باره انجام دهم .من دفترچه یادداشتی
دارم که تمــام لطف ها و رنج هــا ،نعمت ها و
سختی ها در ان یادداشت شده است پس برای
انجام این مصاحبه عجله ای ندارم چون نگران
گذشت ایام و ضعف حافظه ام نیستم.
کدام ویژگی گلنار را بیشتر ستایش
می کنید؟
شــجاعت او برایم قابل ســتایش است.
صفت دالوری وقتی در دختری جوان ظاهر
می شــود می تواند جلوه بیشــتری هم پیدا
کند .اما نکته ای که وجود دارد این است که تا
حرف از شجاعت و دلیر بودن به میان می اید
شاید تصور کنیم منظور تفنگ وجنگ و اتش
افروزی است اما نه ،گاهی شجاعت به معنی
صبوری کردن اســت .حاضر شدن در مهلکه
اســت اما با عقل نه با جنگ .شجاعت مسلط
بودن است بر عواطف و پیدا کردن راه چاره ای
پنهان،درســت ان هنگام که بقیــه در حال
شورش و ِ
جنگ عیان هستند.
در مصاحبه ای نقل کــرده بودید
که در روزهای اولیــه پیش تولید
گیلدخت ،پدرتان بــه رحمت خدا
رفتند و شما فردای خاکسپاری پدر
گاهی شجاعت به
معنی صبوری کردن
است .حاضر شدن
در مهلکه است اما
با عقل نه با جنگ.
شجاعت مسلط بودن
است بر عواطف و پیدا
کردن راه چاره ای
پنهان،درست ان
هنگام که بقیه در
حال شورش و ِ
جنگ
عیان هستند
به ســر فیلمبرداری برگشتید؛ چه
چیزی باعث شــد که با وجود این
اتفاق وقفه ای در بازی تان نیفتند؟
مادر و پدرم ،خواهرانم و همسرانشــان
همیشه به انتخاب من ویژگی های کارم احترام
گذاشته بودند و برای مادر و پدرم همیشه مهم
بود که به موقع در محیط کارم حاضر باشم و
متمرکز باشــم و در این راه همیشه تشویق و
همراهی ام کردند .ان روز که من درگیر این داغ
سخت شدم می دانستم که اگر پدرم زنده بود از
من می خواست که گروه۷۰-۸۰نفره گیلدخت
را که تازه در شمال ایران مستقر شدند ،منتظر
و معطل نگذارم .از طرفی از سمت گروه با من
تماس گرفت ه شد و گفتند هیچ سکانسی برای
شــروع فیلمبرداری ندارند جز سکانس های
گلنار .من احســاس کردم پایمال کردن حق
این تعداد انسان برای از دست دادن پدرم که
تکه ای از قلب و روح من بود ،خودخواهی است
و با دسته ای گل سفید و شــمع وخرما برای
پیوستن به گروه به شمال ایران سفر کردم.
میترا رفیع بعد از ایــن واقعه تلخ
چقدر قوی شد؟
خیلی سخت بود نمی توانم بگویم چقدر
سخت ،شــاید هنوز برایش کلمه ای اختراع
نشــده اســت .در ان روزها دختری بودم با
ســخت ترین داغ بر دل در مواجه باطوالنی
ترین و بزرگ ترین نقشــی که در طول عمرم
برعهده ام گذاشته شده بود .ان روزها بسیاری
از دوســتان مهربان همراهــی ام کردند ولی
افرادی هم بودند که مایه ی رنج بیشتر من در
ان دوران شدند و در ان لحظات از روح پدرم
می خواستم که همراه و حامی ام باشد و به خدا
پناه می بردم .تمام تالشم این بود که ظاهرم
خندان و ارام باشد و پرانرژی سر صحنه بروم
و به خاطر داغی که بر دلم نشسته دیگران را
معذب نکنم .تصورم می کنم در این کار موفق
بودم .می خواســتم گلنار بدون کاستی خلق
شــود نمی دانم موفق بوده ام یا نه این را باید
مخاطب بگوید.
این قوی شدن در بهتر در اوردن
نقش گلنار و بعد از ان الناز یوسفیان
چقدر موثر بود؟
دربــاره تاثیر این اتفاق هــا در طراحی و
اجرای نقش ها می توانم بگویم بازیگر انسانی
است که از رنج ها و شادی هایش یک کلکسیون
قابل دسترس تشــکیل می دهد که در بزنگاه
استفاده کند یعنی روزهای زیسته ی خود را
طبقه بندی می کنــد و از عواطفش چه تلخ و
چه شیرین مجموعه ای درست می کند که در
لحظه ی نیاز دست ب َِبرد و حال و عاطفه مورد
نیاز را از ان کلکســیون بردارد و مهمان روح
و تتش کند .بازیگری هوشمند وخوشبخت
است که از رخدادهای زندگی اش واحساسات
تجربه کــرده اش بهترین عصــاره را نصیب
نقش هایش کند .بی شــک زندگی من هم بر
73
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 73
مجموعه ماه
گلنار و هم بر الناز تاثیر گذاشته است.
الناز و گلنار در عاشق بودن شباهت
دارند ،عشق زمان قاجاریه و با زمان
حال چه شباهت ها و چه تفاوتهایی
دارند؟
عشق ،عشق اســت ،تاریخ انقضا ندارد.
دگرگون نمی شود .اتفاقی است یگانه ،عشق
از ابتدا تا امروز رازالودترین و زیباترین اتفاق
بشری اســت که در تمامی قالب های ادبی و
ســینمایی مورد پرداخت قرار گرفته است.
متغیر
متغیری که در این بین وجود دارد ّ
تنها ّ
«چگونگی ابرا ِز عشق» است نحوه ابراز عشق
ِ
است که دستخوش زمانه ،دستخوش طبقه
اجتماعی و حتی دســتخوش جنسیت فر ِد
عاشق می شود و در این اثر بازی کردن در نقش
دختر عاشق اگرچه بُن مایه ای یکی داشت اما
میزان جسارت و زمانه های مختلف ،همینطور
اندازه ی ریســک هر دختر یعنی گلنار والناز
برای ابرا ِز عشقشــان و نحوه حضورشان در
خانواده به عنوان دختری عاشق متفاوت بود.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
74
شما در گیلدخت و بی همگان
مقابل بازیگران بزرگ و با
تجربه بازی داشتید ،بازی
در کنار بزرگان چگونه
بود؟چه سختی هایی
داشت؟ چه درسهایی
اموختید؟
به هر حال قــرار گرفتن
در چنیــن چیدمانــی برای
من بسیار با ارزش بود .وقتی
در کنار اســاتیدی که سال ها
در این حرفه اســتخوان خُ رد کرده اند ،قرار
می گیری شاید مسئولیتت سنگین شود اما
به نظرم بیش از هر چیز نشــانه خوشبختی
توســت که می توانی هرچیز خوب و کارامد
را یادبگیری و ادامه بدهی و در خودت تقویت
کنی .همکاری با این بــزرگان بیش از انکه
ن تاثیر بگذارد پشــت
جلوی دوربین روی م
دوربین تاثیرگــذار بود .مــن می گویم چرا
از ســختی؟ چرا از ترس می پرســند؟ وقتی
انســانهای بزرگوار و هنرمندان عمیقی مثل
اقای مهدی ســلطانی ،اقــای محمود پاک
نیت،خانم ثریا قاسمی ،خانم فریبا متخصص
کنار توایستاده اند و با تمرکز و بزرگواری در
دقیق نقششان هستند موقع خوبی
حال ایفایِ
ِ
است برای لذت بردن ،اموختن و اموختن...
الناز و گلنار چقدر ما به ازای خارجی
داشــتند؟ خصوصا گلنار و شرایط
ان دوران گاهی این حد از جسارت
گلنار کمی دور از انتظار می رسد؟
ایــن پرســش را بارها بــ ه همکاران
محترمتــان پاســخ داده ام،
یافتــن مابــه ازای
عشق ،عشق
است ،تاریخ انقضا
ندارد .دگرگون
نمی شود .اتفاقی
است یگانه ،عشق
از ابتدا تا امروز
رازالودترین و
زیباترین اتفاق
بشری است که در
تمامی قالب های
ادبی و سینمایی مورد
پرداخت قرار گرفته
است.تنها متغیّری
که در این بین وجود
«چگونگی
دارد متغیّر
ِ
ابرا ِز عشق» است
خارجی و بهره بــردن از نمونه های زنده برای
برخی کاراکترها مفید و بــرای بعضی دیگر
اسیب زننده اســت.بنا به مهندسی نقش و
بنابه هدایت کارگردان و مطالبه ای که بستر
داســتان از بازیگر دارد و همچنین سبک اثر،
بازیگر برای افرینش نقش دســت به راه های
مختلفی می زند که یکی از این راه ها یافتن ما
به ازای خارجی است .که در برخی از نقش ها
عمال غیر ممکن است مث ً
ال فرض کنید در حال
ایفای نقش یک جادوگر پیر که روی کوه های
الپ زندگی می کند و دشمنانش را باعصایی
تبدیل به ســنگ یا یخ می کند ،شوید؛ خب؟
چه مابه ازایی قرار است برای خودتان دست
تخی ِل زنده ،
تخیلّ ،
و پا کنید؟ انجاســت که ّ
تخی ِل پویای بازیگر و َگرت ِه برداریِ موردی از
ّ
افرادی که حدودا ً همتای ان جادوگر هستند
می تواند به شما کمک کند .اینکه بگوییم گلنار
«به اندازه» یا «بیش از اندازه» جسور است یانه،
چیزی است که درفیلمنامه بنیان گذاشته شده
واین کار توسط نویســنده انجام شده است و
اختناق ان دوران به این
مهندسی این دختر در
ِ
شکل طراحی شده است .البته همین نکته هم
هست که گلنار را از دیگر زنان هم دوره اش (در
طبقه ی خانزادگان) متمایز می کند و امیخته
بودن عقل وجسارت ،عاطفه و شجاعت است
که او را برای من زیبا کرده است.
شــما جز بازیگرانی هســتید که
تحصیل کرده این رشــته هستید،
تحصیــات دانشــگاهی چقدر
در بهبــود کار یــک بازیگر موثر
است؟بعضی معتقدند که استعداد
کفایت می کند؟ صفحه 74
من می گویم تنها جملــه ای که قطعیت
دارد این است که« :هیچ چیز قطعی نیست!»
متغیر
هرچیزی بــا تغییر
ِ
کردن حتــی یک ّ
دگرگون می شود .اما به شــخصه تحصیل و
مطالعه در رشته ای که فرد در ان شاغل است
را می پســندم و معتقدم تحصیل و مطالعه
وقتی همراه با تجربه و عمل در ان زمینه باشد
شدن افراد خواهد شد .البته
متخصص
باعث
ِ
ّ
صحبت من به هیچ عنوان تایید مدرک گرایی
نیســت چرا که ما در جامعه ای عمرمان را به
َســر می بریم که بعضاً افراد تحصیل کرده ی
بی سوادی در حال کار هســتند .منظور من
از تحصیل واقعاً مسئله ی «یادگیری ،ازمون
وخطا و تالش برای مکاشفه» است .دانشگاه
مثل یک دست است؛ که با انگشت به سمتی
اشاره می کند .اســاتید فقط به تو راه را نشان
می دهند ،کتاب ها را معرفی می کنند ،چراغی
به دستت می دهند ،این -تو -هستی که راه را
می پیمایی- .تو -هستی که مطالعه می کنی،
دانش
مشاهده می کنی ،مقایسه می کنی ،به ِ
قبلی و فعلــی ات بســنده نمی کنی و پیش
روی .در هر دانشگا ه افراد بیشماری هستند
می َ
که درس خواندند اما درس نخواندنشــان هم
توفیری با خواندن ندارد .در حرفه ماهم افرادی
هستند که صرفاً تجربی راه خودشان را پیدا
کرده اند و درخشیده اند و مثال زدنی شده اند.
باز تکرار می کنم که هیچ چیز قطعی نیست.
به نظرتان به عنوان یک مخاطب
چه چیــزی باعث می شــود که
سریا ل های گلیدخت و بی همگان
مورد اقبال بینندگان قرار بگیرد؟
تصور می کنم داســتان جــذاب و بعد از
ان درســت روایت کردن ان داســتان یعنی
خوش ســاخت بودن اثر ،دو عامل مهم برای
داستان
همراه شــدن مخاطب هستند.وقتی
ِ
درست و محکمی را روایت می کنید و وقتی
ان داســتان قابل فهم وجذاب نقل می شود
مخاطب شــروع می کند همذات پنداری با
شخصیت ها و از هرجانبی که ذهنش تمایل
دارد با اثر همراهی می کند .مثال بعضی افراد
از بُع ِد عاشقانه وخانوادگی گیلدخت را تعریف
می کنند و بعضی از بُعد ســلطنت خواهی و
مســائل اجتماعی و تفاوت ها و شباهت های
مملکــت داری ان دوران با حــال حاضر .به
هرحال امیدوارم هم ســریال گیلدخت وهم
سریال بی همگان به دل مخاطب نشسته باشد،
از شما هم بسیار سپاسگزارم.
75
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 75
مجموعه ماه
رسیال هایی که زیبایی مشال را به تصویر کشیدند
خاطره سازهای شمالی!
زهرا رمضانی
طبیعت بی نظیر و بعضا بکر شمال کشور باعث شده تا 3استان مازندران ،گیالن و
گلستان همیشه یکی از مقاصد اصلی گردشگری به شمار رود ،استان هایی که زیبایی
های تمام ناشــدنی انها از دید کارگردان ها هم پنهان نمانده و تا امروز سریال های
مختلفی در روستاهای شمال کشور ساخته شده است .سریال هایی که هر چند تعداد
انها محدود است ،اما برخی از انها جزو ماندگارترین اثار رسانه ملی به شمار می روند.
در این میان اثاری که در ان بازیگران به لهجه شمالی صحبت کرده اند ،توانستند بیش
از بقیه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد .با نگاهی به اسامی سریال های ساخته شده در
شمال کشور می توان نتیجه گرفت که همان تعداد اندک هم توانسته اند جای خود را در
میان مخاطبان باز کنند ،شاید یکی از اصلی ترین دالیل ان را بتوان به تصویرکشیدن
جغرافیای ان منطقه و همچنین صحبت با لهجه زیبای گیلکی و مازنی دانست؛ از طرف
دیگر ظرفیت طبیعی شمال کشور به حدی است که حتی اگر ده ها سریال دیگر در این
منطقه فیلمبرداری شود ،باز هم برای مخاطبان جذاب باشد.
«دنیای شیرین دریا» ماندگارترین سریال رسانه ملی
سال های پایانی دهه 70را می توان ،اوج سریال سازی
در شمال کشور دانست ،به ویژه اینکه اثار ساخته شده در
ان ســال ها ،جزو ماندگارترین اثار نیز به شمار می روند.
«دنیای شیرین دریا» یکی از برجسته ترین اثاری است که
در شمال کشور ساخته شده است .سریالی که بهروز بقایی
کارگردانی ان را برعهده داشت و در سال 77از شبکه اول
سیما روی انتن رفت .این سریال ماندگار با بازی عطیه غبیشاوی ،زنده یاد پوپک
گلدره ،فرهاد بشارتی ،مینا نوروزی و ...در ان برهه یکی از جذاب ترین سریال هایی
پخش شده از انتن صدا و سیما بود« .دنیای شیرین دریا» علی رغم اینکه مخاطب
کودک و نوجوان داشت ،اما بزرگسال را نیز با خود همراه کرده بود .محبوبیت این
سریال به حدی بود که باعث دیده شدن برخی از بازیگران مجموعه مانند مرحوم
گلدره و فرهاد بشارتی شد ،جالب اینجاست که بشارتی بعد از ان در فیلم ها و سریال
های زیادی باز کرد که در انها باز هم همان لجهه زیبایی گیلکی را داشت.
«پس از باران»؛ تصویری از زندگی ارباب -رعیتی در شمال کشور
هنوز وقتی اســم بازیگرانی چون محمود پاک نیت
و کتایون ریاحی به میان می اید ،مخاطبان یاد ســریال
«پس از باران» می افتند ،اثری که تنها 2سال بعد از پخش
«دنیای شیرین دریا» توسط سعید سلطانی کارگردانی
شد و در 37قسمت از انتن شبکه 3سیما پخش شد .این
اثر در کنار به تصویر کشیدن منظره های دیدنی ،به سراغ
سوژه جذابی هم رفته بود .سلطانی در این سریال سبک زندگی اربابی را به تصویر
کشیده بود که در زمان حکومت پهلوی زمام امور یکی از روستاهای شمال کشور
را دست داشــت .در کنار این دو بازیگر که نقش اصلی سریال را برعهده داشتند،
بازیگرانی چون مرجان محتشم ،صبا کمالی ،جهانگیر المالسی ،بهزاد فرهانی ،ثریا
قاسمی و ....نیز در این اثر ماندگار حضور داشتند .بازیگرانی که مثلث عشقی ارباب
این روســتا با بازی محمود پاک نیت را به تصویر می کشیدند ،سریالی که حتی
بازپخش های ان در سال های بعد نیز همچنان با استقبال مخاطبان همراه بود.
البته ناگفته نماند که این سریال به نوعی پایانی خوش برای دهه 70به شمار
می رود؛ چرا که بعد از ان سریال سازان ترجیح دادند تا برای یک دهه در پایتخت
بمانند و مشغول ساخت اثار اپارتمانی شوند.
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
76
لهجه شیرینی مازنی در «پایتخت»
با نگاهی به ســریال های دهه ،80باید گفت که در
ان سال ها ،عموم سریال ها در کوچه و پس کوچه های
شهر تهران فیلمبرداری شده بود؛ مسئله ای که باعث شد
پازپخش چند باره ســریال های «دنیای شیرین دنیا» و
«پس از باران» بیش از پیش به محبوبیت انها بیفزاید .هر
چند که باالخره قفل دوری کارگردانان از شمال کشور با
اغاز دهه 90شکست و دوباره اثاری به انتن رسانه ملی راه پیدا کرد که توانست
مخاطب را با خود همراه کند .سرویس مقدم همان کارگردانی است که در 6گانه
«پایتخت» به ویژه در دو فصل اول به سراغ اســتان مازندران رفت و جاذبه های صفحه 76
روســتای علی اباد و منطقه شــیرگاه را برای
مخاطب به تصویر کشیده بود .سریالی که نه تنها
فرهنگ و رسوم این منطقه از جغرافیای کشور
را به قاب تلویزیون اورد ،بلکه برخی از دیالوگ
های ان که به لهجه شمالی هم ادا می شد ،ماه
ها و ســال ها بعد از پایان بخش سریال نیز در
فضای مجازی وایرال شده و می شود .البته این
سریال با تمام اثاری که تا امروز در اتمسفر شمال
فیلمبرداری شده ،تفاوت اساسی دارد .چرا که به
جرات می توان گفت ایــن اثر برای همه عوامل
ان ،سرنوشت دیگری را رقم زد .درست است که
سیروسس مقدم کارگردان کهنه کار رسانه ملی
به شــمار می رود ،اما تنها بعد از پخش 2فصل
ابتدایی «پایتخت» بود که به نامی اشــنا برای
عموم مردم تبدیل شــد .از طرف دیگر محسن
تنابنده و احمد مهران فــر به یکی از محبوبیت
ترین چهره های بازیگری درامدند و بعد از ان
توانستند به عنوان برگ برنده اثار سینمایی هم
تبدیل شوند .البته این همه ماجرا نیست ،حتی
بازیگر پیشکسوتی مانند علیرضا خمسه هم با
نقش بابا پنجعلی توانست به یکی از کاراکترهای
محبوب در جامعه تبدیل شــود .موفقیت این
سریال در جذب مخاطب شامل بازیگری چون
هومن حاجی عبداللهی هم شد و البته سارا و نیکا
فرقانی اصل هم که از فصل اول به عنوان دختران
نقی معمولی با این ســریال همکاری داشتند،
توانســتند در تنهاترین تجربه کاری شان علی
رغم اینکه انتقادات فراوانی به نداشتن دیالوگ
از ســوی انها مطرح بود ،اما به چهره محبوبی
تبدیل شوند .
نمایش روستاهای جاده 2000
در «از یاد رفته»
فریدون حســن پور ،در سال 90با ساخت
ســریال «از یاد رفته» به ســراغ روســتاهای
جاده های 2000و 3000رفت .ســریالی که
محمدرضا فروتن ،ســپیده خداوردی ،بهنوش
طباطبایی ،عمار اقایی ،مهــران رجبی در ان
حضور داشتند و داستان مقاومت انسان در برابر
شرایط بحرانی را روایت می کند .این کارگردان
که عالقــه خاصی به
ساخت اثارش در استان
های شــمالی دارد ،در
ایــن اثــرش زندگی
شخصیتهای فیلم طی
یک دوره چهل ساله را
تعریف می کند .البته بقیه ســریال هایی که در
دهه گذشــته در این مرز و بوم ساخته شدند،
همگی تحت تاثیر محبوبیت سریال «پایتخت»
گم شدند.
«گذر از رنج ها» در دیلمان استان گیالن
«گذر از رنج ها»ی
فریدون حسن پور هم
از دیگر ســریال هایی
است که تنها 3سال بعد
از ساخت سریال قبلی
اش ،دوربین ان طبیعت
روستاهای دیلمان اســتان گیالن را به تصویر
کشیده است.مجموعه ای که سال 93و در 36
قسمت از شبکه اول پخش شد و قصه زندگی دنیا
را از تولد تا مرگ حکایت می کرد .اثری که در ان
بازیگرانی چون شیوا طاهری ،بابک حمیدیان،
پژمان بازغــی ،ماه چهره خلیلــی و ...به ایفای
نقش پرداختند .قهرمان قصــه این کارگردان،
زنی است که با رنج های زندگی اش مقابله می
کند و پرداخت به ماجراهای خان ها و رعیت ها
جزو خرده روایت های این سریال بود؛ اما این اثر
هم مانند سریال اول این کارگردان چندان مورد
توجه قرار نگرفت و نتوانســت جای خود را به
عنوان اثری ماندگار ثبت کند.
ساخت سریالی با موضوع محیط زیست
در شمال کشور
درست است که دهه 90را باید دهه متعلق
به مردم شمال کشور در رســانه ملی دانست،
اما امســال نیز دو ســریال به روی انتن شبکه
با نگاهی به
اسامی سریال های
ساخته شده در شمال
کشور می توان نتیجه
گرفت که همان تعداد
اندک هم توانسته
اند جای خود را در
میان مخاطبان باز
کنند ،شاید یکی
از اصلی ترین
دالیل ان را بتوان
به تصویرکشیدن
جغرافیای ان منطقه
و همچنین صحبت با
لهجه زیبای گیلکی و
مازنی دانست
های اول و دوم ســیما
رفتند که در شــمال
کشور فیلمبرداری شده
بودند« .افرا» ســاخته
بهرنگ توفیقی یکی از
این سریال ها است که
برای اولین بار محیط زیست را سوژه اصلی خود
قرار داد .سریالی که شهریور ماه امسال از شبکه
اول پخش شد و توانست مخاطبان قابل توجهی
را به خود جلب کند .در این اثر 38قســمتی،
بازیگرانی چون مهدی سلطانی ،پژمان بازغی،
روزبه حصاری ،مینا وحید ،فریبا متخصص و ...به
ایفای نقش پرداخته و عوامل سازنده در شهرهای
مختلفی مانند الهیجان ،لنگرود ،رشت ،زیباکنار،
لشت نشا ،رودسر ســکانس های این سریال را
ضبط کردند.
«در کنار پروانه ها» ،نمایش زیبایی های
شهر الهیجان
«در کنــار پروانه
ها»ی داریوش یاری هم
از دیگر اثاری است که
درست همزمان با پخش
ســریال «افرا» به روی
انتن شــبکه دو سیما
رفت .یاری عمده ســکانس های این سریال در
یکی از روستاهای شهر الهیجان به تصویر کشید
و بازیگرانی چون پروانه معصوی ،برزو ارجمند،
خسرو شهراز ،نگار عابدی ،مهران رجبی ،شهین
تسلیمی نیز در ان بازی کردند .این سریال داستان
«رهی» با بازی سامرند معروفی را به تصویر می
کشد که از بیماری حاد قلبی رنج می برد و برای
نجات تنها دلخوشی زندگی اش یعنی خواهرش
طعهم نقشه ای می شود .البته پخش همزمان این
دو اثر در یک بازه زمانی باعث شــد تا هیچ کدام
نتوانند انطور که باید دیده شوند.
77
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 77
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
78
سینمای ایران صفحه 78
79
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401 صفحه 79
سینمای ایران
شماره 15اسفند 1401قیمت 50000 :ناموت
گفتوگوبارضااکبرپور،بازیگر
جوانسریالگیلدخت
میترارفیعبازیگر سریالگیلدخت:
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 15
اسفند 1401
80
بـا تمـام وجـود
شـجاعت گلنـار را
سـتایش کـردم
گیلدخت مخاطبش را
شگفت زده می کند
گفتوگوبانعیمهنظامدوست
بازیگر پرکار تلویزیون
وزن که کم و زیاد می شود
نقش های پیشنهادی
تغییر می کند
خاطره سازهای شمالی! صفحه 80