ماهنامه صبا نامه شماره 9 - مگ لند
0

ماهنامه صبا نامه شماره 9

ماهنامه صبا نامه شماره 9

ماهنامه صبا نامه شماره 9

‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 9‬مهر ‪ 1400‬قیمت‪ 20000:‬تومان‬ ‫درگـــــفـــــت و گــــــــو با‬ ‫ســـیدجــمال ســـاداتیان‬ ‫و برخی دیگر از اهالی هنر‬ ‫مــــطـــــــــــرحشـــــــــد‬ ‫مـطالبات سینماگران‬ ‫از وزیر فــرهـــنـگ‬ ‫و ارشـاد دولت جدید‬ ‫چـــیـــــســـت؟‬ ‫بـــا شهـــرام گیل ابــــــادی ؛‬ ‫کـــارگــــردان ‪ ،‬نـــــویســــــــنده و‬ ‫کــــــارشـــــــنـــــاسفرهـــنـــگی‬ ‫ـمـایـش خـشونت‬ ‫نـــمـایـش‬ ‫مـیــشود‬ ‫ شـود‬ ‫ـــث مـی‬ ‫ـث‬ ‫بــاعــــث‬ ‫ـــث‬ ‫بــاعـــ‬ ‫بــاعـ‬ ‫بــاعـ‬ ‫تصــــمیــم هــــای‬ ‫ـری بـگیریم‬ ‫درسـت تــری‬ ‫دولت خودش یک رقیب بدخیم‬ ‫نسـبت به فرهــنگ و هنر است‬ ‫نقش‬ ‫به یک‬ ‫رسیدن‬ ‫جنونبرای‬ ‫گاهی‬ ‫کردن‬ ‫بازی‬ ‫درست‬ ‫در گفتگویماهنامهصباباروزبهحصاری‬ ‫درباره اصول ‪ ،‬قواعد بازیگری و تحمل رنج‬ ‫برای درست دیده شدن در سینما و تلویزیون‬ ‫ شود‬ ‫مخـتل م‬ ‫زندگیم‬ ‫یا‬ ‫زنــدگ ‬ ‫ کند‬ ‫یی‬ ‫مختل م‬ ‫امام را‬ ‫را‬ ‫گاهی‬ صفحه 1 ‫اگهی‬ صفحه 2 صفحه 3 صفحه 4 صفحه 5 ‫‪19‬‬ ‫‪16‬‬ ‫گفت وگو با شهرام گیل ابادی‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کارگردان و مدیرعامل خانه تئاتر‬ ‫نمایشخشونتباعثمیشودتصمیمهایدرستتریبگیریم‪t‬‬ ‫گفت وگو با مسعود اطیابی‪ ،‬کارگردان فیلم «دینامیت»‬ ‫بادیننبایدشوخیکرداماباادم هاچرا!‬ ‫در گفتگوی ماهنامه صبا با روزبه حصاری درباره اصول ‪ ،‬قواعد ‪09‬‬ ‫بازیگری و تحمل رنج برای درست دیده شدن در سینما و تلویزیون‬ ‫جنوندرستبازیکردن‪،‬گاهیزندگیامرامختلمی کند‬ ‫‪25‬‬ ‫در گف ‬ ‫تو گو با سیدجمال ساداتیان و برخی دیگر از سینماگران مطرح شد‬ ‫مطالباتسینماگران از وزیر فرهنگوارشاد دولتجدیدچیست؟‬ ‫‪30‬‬ ‫‪32‬‬ ‫نگاهی به انچه که برای اصغر فرهادی و «قهرمان» در فستیوال کن رخ داد‬ ‫دراماخالقیاز اقایکارگردان کههمیشهدر زادگاهشموفق تر است‬ ‫معرفی انیمیشن های شاخص در سال‪2021‬‬ ‫مخاطبانیکهبرایفرار از واقعیتبهانیمیشن هایرنگیپناهبردند‬ صفحه 6 ‫‪34‬‬ ‫نگاهی به بهترین انیمیشن های به نمایش در امده در ‪2021‬؛‬ ‫گذر از سیاهوسفیدیکرونابامـحصـوالترنگارنگدیزنیوپیکسار‬ ‫‪42‬‬ ‫گفت وگو با کاظم هژیرازاد‪ ،‬بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫«ما درام نویس هاونویسنده هایخوبیداریمکهمی توانند‬ ‫«زخم کاری » ها بسازند تا دنیا ان را بخرد»‬ ‫گفتگو با الهه حصاری‪ ،‬بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫‪37‬‬ ‫سعیکردمبهترینورژنالههحصاریباشم‬ ‫‪50‬‬ ‫‪46‬‬ ‫گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»‬ ‫«مردم جواد عزتی را دوست دارند و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»‬ ‫گف ‬ ‫تو گو با حبیب خزایی فر؛ اهنگساز کار جدید محمدحسین مهدویان‬ ‫ساخت موسیقی را بعد از خواندن رمان رخم کاری شروع کردم‬ ‫‪60‬‬ ‫تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر درباره سریال «گیسو» نشان داد‪:‬‬ ‫از انتقادگستردهبهمنوچهر هادیتااشارهبهگاف هایریز و درشتداستان‬ صفحه 7 ‫نامه‬ ‫صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫موسسه فرهنگی‪ ،‬هنری وصف صبا‬ ‫مدیر مسئول و سردبیر‪:‬‬ ‫محمدرضا شفیعی‬ ‫دبیر گروه تحریریه‪:‬‬ ‫دنیا خمامی‬ ‫مدیر هنری‪:‬‬ ‫سپهر خامه ور‬ ‫گروه تحریریه‪:‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی‬ ‫محمد تقی زاده‬ ‫اریا باقری‪ ،‬پریسا شریعت رضوی‬ ‫ویراستار‪:‬‬ ‫تیام کیارسی‬ ‫عکس جلد سینما‪:‬‬ ‫محمد دارایی‬ ‫عکس جلد تلویزیون‪:‬‬ ‫امیر جدیدی‬ ‫لیتوگرافی‪ ،‬چاپ و صحافی‪:‬‬ ‫خجسته نوین‬ ‫توزیع‪:‬‬ ‫نشر گستر امروز‬ ‫نشانی‪:‬‬ ‫تهران‪ ،‬میدان دربند‬ ‫کوچه تویسرکانی‪ ،‬شماره ‪۶۱‬‬ ‫تلفن‪77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.com‬‬ ‫شبکه های مجازی‪:‬‬ ‫‪@mahnamehsaba‬‬ ‫با سپاس از‪:‬‬ ‫محمدحسین مهدویان ‪ ،‬مجید موالیی‬ ‫هادی اعتمادی مجد ‪ ،‬کامبیز دارابی‬ ‫نغمه دانش اشتیانی ‪ ،‬مهسا کیوانپور‬ ‫فاطمه اذری و‪....‬‬ ‫که در این شماره‬ ‫ما را همراهی کردند‪.‬‬ ‫یادداشتمهمان‬ ‫رسانه در دوره وزارت جدید چگونه باشد بهتر است؟‬ ‫شهریار شمس‬ ‫روزنامه نگار‬ ‫خواسته ا ی که بدنه ی روزنامه نگاری چه از وزیر‬ ‫فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی‪ ،‬چه از وزیر‬ ‫فرهنگ و ارشــاد بعدی و چه از وزیر فرهنگ و‬ ‫ارشاد قبلی دارد را در چند حوزه می شود تعریف‬ ‫کرد که بخش اول طبیعتا ازادی رســانه است؛‬ ‫یعنی تا زمانی که ازادی رسانه به رسمیت شناخته‬ ‫نشود‪ ،‬فعالیت های حرفه ای همکاران من در این‬ ‫شغل دچار چالش های جدی خواهد بود‪ .‬نکته ی‬ ‫دوم حمایت است‪ .‬متاسفانه حرفه ی خبرنگاری‬ ‫مثل همه ی مشــاغلی که در کشور وجود دارد با‬ ‫بحران های جدی معیشتی و درامدی رو به رو است‬ ‫و این امر دالیل مختلفی دارد که طبیعتا در یک‬ ‫مجال کوتاه نمی شود به دالیل ان اشاره کرد اما اگر‬ ‫سیستم حکومتی بخواهد می تواند بخش عمده ای‬ ‫از ان را حذف کند که این مساله هم با دادن یارانه و‬ ‫موارد این چنینی حل نمی شود؛ بلکه این مساله با‬ ‫این اتفاق حل خواهد شد که همکاران روزنامه نگار‬ ‫بتوانند در رسانه هایی کار کنند که ان رسانه ها‬ ‫توان این را داشته باشــند که از درامد باالیی‬ ‫برخوردار باشند‪ .‬طبیعتا رســانه ای که بخواهد‬ ‫از درامد باالیی برخوردار باشــد باید رسانه ای‬ ‫باشــد که بتواند مخاطب زیادی را جذب کند و‬ ‫این مساله به همان بحث هایی که در مورد ازادی‬ ‫رسانه وجود دارد‪ ،‬بازمی گردد‪ .‬وقتی یک رسانه ای‬ ‫بتواند مخاطب زیادی را جذب کند‪ ،‬طبیعتا اگهی‬ ‫بیشتری می تواند بگیرد‪ ،‬بنابراین درامد بیشتری‬ ‫خواهد داشــت و طبیعتا نیروی حرفه ای تری را‬ ‫استخدام خواهد کرد و به پرســنلش حقوق و‬ ‫مزایای کافی می دهد‪ .‬نکته ی ســومی که در این‬ ‫حوزه می توان به ان اشــاره کرد که ان هم مورد‬ ‫کم توجهی قرار گرفته‪ ،‬حمایت جدی از نهادهای‬ ‫صنفی در حوزه ی روزنامه نگاری است‪ .‬متاسفانه‬ ‫روزنامه نگاری ما چندین ســال است که از نهاد‬ ‫صنفی قدرتمند محروم است‪ .‬قبال انجمن صنفی‬ ‫روزنامه نگاران ایــران به عنوان یک نهاد صنفی‬ ‫قدرتمند بود و فعالیت می کرد اما متاسفانه فعالیت‬ ‫ان تعلیق شــد و بعد از ان انجمن های صنفی به‬ ‫دلیل قوانین مجبور شــدند که فقط به صورت‬ ‫استانی فعالیت کنند و در حقیقت در حال حاضر‬ ‫انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران فعال‬ ‫است و امیدواریم تا این نهاد هم به زودی به عنوان‬ ‫یک نهاد سراسری کارش را شروع کند و بتواند‬ ‫در حوز ه ی حمایت صنفی به طور جدی از شغل‬ ‫روزنامه نگاری حمایت کند‪ .‬من فکر می کنم که‬ ‫اگر وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسالمی یا بقیه ی‬ ‫بدنه ی تولید و یا نظام حکومتی بتواند هر کدام از‬ ‫این ســه عنصر را تدوین کند یا به ان دسترسی‬ ‫پیدا کند به رسانه های کشور کمک جدی می کند‬ ‫و قدرت رسانه ای کشور را باال می برد‪.‬‬ صفحه 8 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫جنون درست بازی کردن ‪ ،‬گاهی‬ ‫زندگیامرامختلمیکند‬ ‫مهم ترین مطالبه یک بازیگر فیلمنامه منسجم است‬ ‫مرحوم کیارستمی درست میگفت قرار مهم تر از قرارداد است‬ ‫متاسفم که به هر ادمی که تعدادی فالوور در فضای مجازی می گیرد سلبریتی می گویند‬ ‫‪9‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 9 ‫چهره ماه‬ ‫از نظر شغلی من‬ ‫سعی کردم تا با‬ ‫دوستان محیط بان‬ ‫زیادی هم کالم شوم‬ ‫و از مسائل و مصائب‬ ‫ان ها اگاه شوم‪ .‬این‬ ‫یک واقعیت است‬ ‫که ما متاسفانه در‬ ‫مورد صنف مظلومی‬ ‫صحبت می کنیم که‬ ‫قشر محیط بان ها‬ ‫هستند اما وقتی‬ ‫در مورد روحیات‬ ‫شخصیت صحبت‬ ‫می کنیم این مساله‬ ‫می تواند خیلی‬ ‫ارتباطی به صنف‬ ‫نداشته باشد‬ ‫دنیاخمامی ‪ -‬پریساسادات خضرایی‪ :‬گفتگو با روزبه حصاری کار سختی‬ ‫نبود از انجایی که او معلوم بود در طول این سالها پی سواالت خود رفته‬ ‫بود و سعی کرده انها را به دست بیاورد‪ .‬جهد و تالش در او دیده میشود‬ ‫حتی در پاسخ به سواالت به سخت ترین راه های خود اشاره میکند‪ .‬شاید راحت تر‬ ‫این است که بگوییم می داند با خودش چند چند است و تصمیمش این است که روی‬ ‫اصول خود بایستد ولو در شرایطی که این ایستادگی برای او گران تمام شود‪ .‬درباره‬ ‫اصول و قواعد بازیگری از دیدگاه او ومطالبات یک بازیگر از گروه و رابطه اش با تهیه‬ ‫کننده سواالتی پرسیدیم که در ادامه میخوانید‪.‬‬ ‫روزبه حصاری در سریال «افرا» خیلی‬ ‫متفاوت ظاهر شده است‪ ،‬از این حیث‬ ‫که شــخصیت کامال متفاوتی با کار‬ ‫قبلی دارید و بسیار باورپذیر است‪.‬‬ ‫برای شــما مهم بود که بعد از نقش‬ ‫قبلی حتما یک پیشــنهاد متفاوت را‬ ‫بپذیرید؟‬ ‫بله؛ من احســاس می کنم هر بازیگری که در‬ ‫مسیر حرفه ای بازیگری قدم برداشته طبیعتا‬ ‫ترجیحش بر این است که خودش‪ ،‬اموزه هایش‬ ‫و چیزهایی که از اســاتیدش یاد گرفته را در‬ ‫قالب های گوناگونی به چالش بکشد و به رویت‬ ‫تماشاگرش برساند اما این فرصت برای خیلی‬ ‫از ما به وجود نمی اید‪ ،‬چرا که به هر حال یک‬ ‫بازیگر همواره در معرض انتخاب شدن است‪.‬‬ ‫در طول دو ســال گذشته دوســتان‪ ،‬اساتید‬ ‫یا همکارانم به من لطف داشــتند و فیلمنامه‬ ‫فرســتادند یا به نوعی پرس و جــو کردند که‬ ‫دعوت به همکاری اتفــاق بیفتد؛ چه در قالب‬ ‫ســریال های تلویزیون‪ ،‬چه در نمایش خانگی‬ ‫و فیلم هایی که متاسفانه به دلیل شرایطی که‬ ‫این روزها ســینما دارد قرار بوده که در بستر‬ ‫وی او دی منتشر شود و من این را به فال نیک‬ ‫گرفتم و خدا را صد هزار مرتبه شکر کردم‪.‬‬ ‫در واقع من با سریال «تاریکی شب‪ ،‬روشنایی‬ ‫روز»‪ ،‬کار حجت قاســم زاده اصل پس از چهار‬ ‫سال نبودن دوباره به نوعی وارد مارکت شدم‪.‬‬ ‫بازیگر همیشه در معرض انتخاب شدن است و‬ ‫هر بازیگری دوست دارد نقشی که بازی می کند‬ ‫نسبت به نقش قبلی اش تفاوت هایی را داشته‬ ‫باشد‪ .‬گاهی این قسمت‪ ،‬حکمت و فرصت برای‬ ‫یک نفر پیش می اید و گاهی هم پیش نمی اید‪.‬‬ ‫من حتما دلم می خواســت که به تکرار نیفتم‬ ‫و سعی جدیدی داشــته باشم‪ .‬در همین زمان‬ ‫محبت بهرنگ توفیقی که مــن از قدیم هم با‬ ‫او دوســتی دارم و همیشه مخاطب کارهایش‬ ‫بوده ام شامل حالم شــد‪ .‬توفیقی در یک نقش‬ ‫متفاوت به من اعتماد کرد و به کمک همکاری‬ ‫و یاری او‪ ،‬این روند را با هــم ایجاد کردیم که‬ ‫امیدوارم توانسته باشم ســهم نقش و کاراکتر‬ ‫را ادا کنم‪.‬‬ ‫ارزیابی شما از ادمی که نقشش را در‬ ‫سریال «افرا» بازی می کنید چیست؟‬ ‫درواقع این مدل الگوی شخصیتی که‬ ‫به این میزان درونگرا است و با ادم ها‬ ‫صحبتی ندارد و کار خودش را می کند‪،‬‬ ‫چقدر به شما نزدیک است و اینطور‬ ‫شخصیت ها چقدر مورد پسند شما‬ ‫است؟ ایا برای نزدیک شدن به این‬ ‫نقش‪ ،‬تصویر ذهنی یا شخص خاصی‬ ‫در ذهن شما بود؟‬ ‫اگر در مورد صنف بخواهیــم در نظر بگیریم‬ ‫بله؛ از نظر شغلی من سعی کردم تا با دوستان‬ ‫محیط بان زیادی هم کالم شــوم و از مسائل‬ ‫و مصائب ان ها اگاه شــوم‪ .‬ایــن یک واقعیت‬ ‫است که ما متاســفانه در مورد صنف مظلومی‬ صفحه 10 ‫صحبت می کنیم که قشر محیط بان ها هستند‬ ‫اما وقتی در مورد روحیات شخصیت صحبت‬ ‫می کنیم این مســاله می تواند خیلی ارتباطی‬ ‫به صنف نداشته باشد‪ .‬یعنی کاراکتر می تواند‬ ‫پزشک یا محیط بان باشد و می تواند هر شغل‬ ‫و صنفی را دنبال کند امــا از نظر خلق و خوی‬ ‫انفرادی باید بگویم من از نظــر روانی با نقش‬ ‫عجین می شــوم‪ .‬یعنی به کمک دوستانی که‬ ‫در حوزه ی روانشناســی دارم‪ ،‬نقش را از نظر‬ ‫روانی تحلیل می کنم و به همین خاطر معموال‬ ‫فشــارهای زیادی را برای هر کاراکتر متحمل‬ ‫می شــوم‪ .‬این را از زاویه دید خودم می گویم‬ ‫و همکاران من هم حتمــا برای نقش هایی که‬ ‫بــازی می کنند همین قدر انــرژی می گذارند‬ ‫اما به نوعی زندگی شخصی ام به واسطه ی هر‬ ‫کاراکتری که تا کنون بازی کرده ام یک مقدار‬ ‫دســتخوش تغییراتی شــده و حتی می توانم‬ ‫بگویم که مختل شده اســت‪ .‬زندگی شخصی‬ ‫یک ریتم روتین و منظمــی می خواهد و بنا به‬ ‫روحیــات و ابعاد روانشــناختی که یک نقش‬ ‫دارد‪ ،‬هــر چقدر هم که بازیگــر روی خودش‬ ‫کار کند بــه هر حال ممکن اســت احواالت و‬ ‫زندگی شخصی اش به مخاطره بیفتد‪ .‬بنابراین‬ ‫من از نظر روانی با ایــن کاراکتر خیلی عجین‬ ‫شدم؛ به واسطه ی اینکه مسعود منهای شغل‬ ‫و هویت خانوادگی که دارد‪ ،‬یک فردیت اسیب‬ ‫دیده دارد که این فردیت اســیب دیده ریشه‬ ‫در کودکی و ریشــه در دیده نشــدن امیال و‬ ‫ارزوها و جدی گرفته نشــدن اهدافش دارد‪.‬‬ ‫در واقع این مشــکالت برای او از انجا نشــات‬ ‫می گیرد کــه قاموس تو همان چیزی اســت‬ ‫که باید پیرامونت بگویند و حق نداری که راه‬ ‫مستقل خودت را بروی‪ .‬انگار که مسعود مثل‬ ‫خیلی از جوان ها یا ادم هــا به دنبال فردیت از‬ ‫دســت رفته اش اســت و دغدغه هایی در این‬ ‫فردیت هست‪ ،‬دغدغه های انسانی و دغدغه های‬ ‫صنفی که بعدها به واســطه ی شــکل گیری‬ ‫شخصیت مسعود در جوانی شکل می گیرد که‬ ‫شامل عالقمندی او به محیط زیست‪ ،‬استان‪،‬‬ ‫طبیعت‪ ،‬خاک و سرزمینش می شود‪ .‬شاید این‬ ‫عدم پذیرش توسط اطرافیان‪ ،‬این خشم را در‬ ‫مسعود نهادینه کرده است‪ .‬حداقل در ابتدای‬ ‫قصه سعی می کرده که کظم غیظ کند و گاهی‬ ‫شاید از دستش خارج می شــده و ما در جایی‬ ‫می بینیم که مســعود می خواهد عصبانتیش‬ ‫را کنترل کند اما انگار انقدر فشارها بر روی او‬ ‫زیاد بوده که بعضی جاها از دستش در می رود‪.‬‬ ‫همه ی ما به عنوان‬ ‫بازیگر و به عنوان هر‬ ‫کدام از عوامل باید‬ ‫بپذیریم که سینما‬ ‫و به طور کلی تولید‬ ‫اثار نمایشی یک‬ ‫فرایند تیمی است‬ ‫که یک مدیر هنری‬ ‫دارد که بر همه چیز‬ ‫اشراف دارد و همان‬ ‫کارگردان است‪.‬‬ ‫یک تامین کننده ‬ ‫که زیرساخت هایی‬ ‫را برای ساخت‬ ‫یک پدیده دارد که‬ ‫تهیه کننده است و‬ ‫همچنین اعضای‬ ‫تیم متشکل از‬ ‫بازیگر‪ ،‬عوامل چه‬ ‫جلوی دوربین و چه‬ ‫پشت دوربین که هر‬ ‫کدامشان یک سری‬ ‫شرح وظایف فردی‬ ‫و یک سری شرح‬ ‫وظایف تیمی دارند‬ ‫بازیگر کمک کند؟‬ ‫همه ی ما به عنوان بازیگر و به عنوان هر کدام‬ ‫از عوامل بایــد بپذیریم که ســینما و به طور‬ ‫کلی تولید اثار نمایشــی یــک فرایند تیمی‬ ‫اســت که یک مدیر هنری دارد کــه بر همه‬ ‫چیز اشــراف دارد و همان کارگردان اســت‪.‬‬ ‫یک تامین کننده که زیرساخت هایی را برای‬ ‫ساخت یک پدیده دارد که تهیه کننده است و‬ ‫همچنین اعضای تیم متشکل از بازیگر‪ ،‬عوامل‬ ‫چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین که هر‬ ‫کدامشان یک سری شرح وظایف فردی و یک‬ ‫ســری شــرح وظایف تیمی دارند‪ .‬من از این‬ ‫وظایفی که می گویم به عنوان وظایف انسانی‬ ‫صحبت می کنم‪ .‬در پروسه ی تولید یک سال‬ ‫یک تعدادی از افراد که هــر کدام در حوزه ی‬ ‫خودشان خبره هستند در کنار همدیگر زندگی‬ ‫می کنند و بیشــتر از اینکه خانواده هایشان را‬ ‫ببیننــد همدیگر را می بیننــد‪ .‬پس هر کدام‬ ‫از ما اگر سعی نکنیم که با ســخاوت ارتباط‪،‬‬ ‫رفاقت‪ ،‬دوستی و مهری را ایجاد کنیم اساسا‬ ‫زندگی به کام مان تلخ می شــود‪ .‬اگر بخواهم‬ ‫از بعد حرفه ای بــه ماجرا نگاه کنــم در این‬ ‫فرایند تیمی این پاس کاری باید اتفاق بیفتد‬ ‫تا رســیدن به هدف نهایی محرز شود و بهتر‬ ‫اتفاق بیفتد‪ .‬مهدی ســلطانی به واســطه ی‬ ‫اینکه جزو چهره های تحصیل کرده ی حوزه ی‬ ‫بازیگری است و علم این حرفه را دارد‪ ،‬طبیعتا‬ ‫مناسبات حضور به عنوان یک بازیگر و بازیگر‬ ‫مقابل را خیلی دقیق درک می کند‪ .‬مدیریت‬ ‫این مجموعه که توسط بهرنگ توفیقی صورت‬ ‫گرفته حتمــا در ایجاد احســاس هم تیمی‬ ‫بودن در بین همه ی عوامل نقش به ســزایی‬ ‫داشته است‪ .‬اینکه من‪ ،‬مهدی سلطانی‪ ،‬پژمان‬ ‫بازغی‪ ،‬مینا وحید‪ ،‬هامون سیدی و هر بازیگر‬ ‫دیگری که در کار حضور دارد دغدغه ام بشود‬ ‫و اینکه ما دغدغه ی هم بشویم؛ یعنی فعل تیم‬ ‫ورک (کار گروهی) اتفاق افتاده است‪ .‬به نظر‬ ‫من این اتفاق در «افرا» افتاد و من بی نهایت‬ ‫از این بابت خوشحال هستم‪ .‬سریال«افرا» به‬ ‫نوعی برای من نشان داد که می شود تیم ورک‬ ‫کرد‪ .‬چون خیلی وقت ها ما را ناامید می کنند‬ ‫که تیم ورک نمی شود و اینجا جای تیم ورک‬ ‫نیست اما اینطور نیســت و در همین مملکت‬ ‫بهترین تیم ها وجود دارند؛ چــه در حوزه ی‬ ‫سریال سازی و فیلمسازی که حوزه ی کاری‬ ‫ماســت و چه در حوزه های شــغلی دیگر که‬ ‫تیم ها دارند کار می کنند و موفق هم هستند‪.‬‬ ‫فکر می کنــم در این ارتباطی کــه بین من و‬ ‫مهدی ســلطانی اتفاق افتاد؛ بــرای خود من‬ ‫چیزی فراتر از دو بازیگری بودیم که با هم کار‬ ‫کنیم‪ .‬من به اصطالح قدیمی ها با او زلف گره‬ ‫زدم و همکاری با او بی نهایت برایم لذتبخش‬ ‫بود‪ .‬همواره بــا هم در تعامل بودیــم و با هم‬ ‫پــاس کاری می کردیم و فکــر می کنم در هر‬ ‫سکانسی که ما مقابل هم بودیم اینطور بود که‬ ‫برای هر دوی ما بازیگر مقابل مان به اندازه ی‬ ‫خودمان مهم بود و به اندازه ی خودمان دغدغه‬ ‫بود‪ .‬من این حس را در تک تک بازیگران لمس‬ ‫کــردم و از تک تک ان ها بــی نهایت ممنون‬ ‫هســتم‪ .‬از بازی با بازیگران بومــی که از قبل‬ ‫شناختی نســبت به هم نداشتیم لذت بردم و‬ ‫تازه متوجه شدم که چه حجمی از استعداد و‬ ‫توانمندی در استان گیالن حضور دارد که ای‬ ‫کاش هر چه سریع تر در کارهای حرفه ای تر‪،‬‬ ‫یعنی کارهایی که در تهران‪ ،‬در سینما و سریال‬ ‫سازی تلویزیون اتفاق می افتد از ان ها استفاده‬ ‫شود و عامه ی مردم هم ان ها را بشناسند‪ .‬من‬ ‫دارم در مورد بازیگرانی صحبت می کنم که در‬ ‫استان گیالن به اندازه ی کافی شناخته شده‬ ‫هســتند‪ ،‬یعنی اهالی اســتان بزرگ گیالن‬ ‫بازیگرانشان را می شناسند ولی می گویم حیف‬ ‫اســت که بقیه ی مردم هم از این توانمندی‬ ‫اگاه نباشند‪ .‬من در این کار جز مهر‪ ،‬رفاقت و‬ ‫همدلی چیز دیگری دریافت نکردم‪.‬‬ ‫صحبت های شما درست است اما به‬ ‫طور کلی ایا با این نظر موافق هستید‬ ‫کــه بازیگرها خیلی بــه هم کمک‬ ‫نمی کنند و انگار احســاس می کنند‬ ‫که اگر به دیده شدن هم کمک کنند‬ ‫مهدی ســلطانی بازیگری است که‬ ‫همه ی کســانی کــه در پروژه های‬ ‫مختلف پارتنر او بوده اند از همراهی‬ ‫با او لذت برده اند؛ مســاله ای که در‬ ‫ســینما و تلویزیون ما معموال زیاد‬ ‫اتفاق نمی افتد‪ .‬فکــر می کنید چرا‬ ‫اینطور است؟ درواقع چرا در سینما‬ ‫و تلویزیون ما معمــوال خیلی اتفاق‬ ‫نمی افتد که پارتنر در نقش و بازی به‬ ‫‪11‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 11 ‫چهره ماه‬ ‫امتیازی از خودشان کم شده است؟‬ ‫من خودم را در جایگاهی نمی بینم که چنین‬ ‫مانیفســتی صادر کنم‪ .‬بازیگــری که من در‬ ‫ســینمای ایران به او میتوانم اشاره کنم زنده‬ ‫یاد خسرو شکیبایی است‪ .‬درواقع می توانم از‬ ‫روی دست خسرو شکیبایی نگاه کنم و ببینم‬ ‫که چه کارهایی کرده اســت‪ .‬مــن هیچوقت‬ ‫ســعادت همکاری با او را نداشتم و این مساله‬ ‫همیشــه یک حســرت بزرگ در زندگی من‬ ‫خواهد بود اما از دوستان و همکارانی که با او‬ ‫کار کرده اند شنیده ام همیشه پا به پای پارتنر‬ ‫انرژی می گذاشته است‪ .‬قاموس من اوست و‬ ‫نمی توانم کلیتی را در مورد بقیه صادر کنم‪ .‬من‬ ‫در پروژه ی «افرا» از همه ی همکارانم به نیکی‬ ‫یاد می کنم و اگر از زاویــه دید خودم بخواهم‬ ‫بگویم فکر می کنم که در حد توانم تمام توان و‬ ‫انرژی ام را برای همکارانم گذاشته ام‪.‬‬ ‫بهرنــگ توفیقی را از کجــا دنبال‬ ‫می کنید و از قبل چقدر نســبت به او‬ ‫شناخت داشتید؟‬ ‫من ســال ها پیش که در قامــت بازیگر تئاتر‬ ‫کار می کــردم همواره به مثابه یک دســتیار‬ ‫کارگردان خبره‪ ،‬ذکر خیرش را شنیده بودم‪.‬‬ ‫در ادامه که پــا به عرصــه ی کارگردانی هم‬ ‫گذاشــت همواره کارهایش پر مخاطب بوده‬ ‫و مخاطب با کارهایش همراهی کرده اســت و‬ ‫من جزو مخاطبان کارهایش بوده ام‪ .‬اتفاقا در‬ ‫سریال دیگری که اسم نمی برم چون لو می رود‬ ‫که کدام نقش را می گویــم‪ ،‬قرار بود که برای‬ ‫او بازی کنم اما در ان زمان متاســفانه شرایط‬ ‫زمانی این اجازه را به من نداد و کم ســعادتی‬ ‫من بود‪ .‬به همین خاطر وقتی بهرنگ توفیقی‬ ‫برای «افرا» با من تماس گرفت بی نهایت مایل‬ ‫بودم تا بقیه ی برنامه هایم را کنسل کنم و این‬ ‫همکاری را شــکل دهم‪ .‬در نتیجه اعتماد او و‬ ‫زمان بندی من هماهنگ شد و توانستیم این‬ ‫اتفاق را رقم بزنیم‪.‬‬ ‫این مســاله چقدر برای شما مهم‬ ‫است که نقش اصلی باشید؟ یعنی‬ ‫مکمل های تعیین کننــده را هم در‬ ‫پیشنهادهایتان به حساب می اورید؟‬ ‫اعتقاد دارم که نقش و کلیت فیلمنامه اســت‬ ‫که باید توســط بازیگر مورد رصد قرار بگیرد‬ ‫و ترکیب بندی معموال بــر عهده ی کارگردان‬ ‫است‪ .‬ممکن است روزی یک کارگردان‪ ،‬روزبه‬ ‫حصاری را در این ترکیب موفق تر بداند که یک‬ ‫ســکانس در فیلمش بازی کند و ممکن است‬ ‫که یک کارگردان در این ترکیب‪ ،‬ببیند روزبه‬ ‫حصاری نقش اصلــی را در کارش بازی کند‪.‬‬ ‫به نظر من ان چیزی که توان یک بازیگر را به‬ ‫چالش می کشد فقط طول نقش نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫عمق و عرض نقش و کاراکتر است‪ .‬کاراکتری‬ ‫که اول روی کاغذ است و نویسنده ان را نوشته‬ ‫یک تعریــف دارد‪ ،‬کارگردان قرار اســت که‬ ‫کارگردانی کند و تا اینجا دو تعریف به وجود‬ ‫می اید و بازیگر احیانا تعریف ســوم را انجام‬ ‫می دهد ‪ .‬اساســا بازیگر چیزی غیر از متن و‬ ‫کارگردانی کارگــردان را نبایــد انجام بدهد‬ ‫مگر اینکه تعریفی بهتر یــا متمم تعریفی که‬ ‫کارگردان و نویســنده انجام داده اند را داشته‬ ‫باشــد‪ .‬به همین خاطر من ســعی می کنم تا‬ ‫خودم را با کلیت اثر همراه کنم‪.‬‬ ‫بازیگران شاید‬ ‫خالف ان چیزی که‬ ‫عده ای گمان می کنند‬ ‫موجوداتی بسیار‬ ‫شکننده هستند به‬ ‫واسطه ی اینکه روح‬ ‫و روانشان همواره‬ ‫دستخوش تغییرات‬ ‫و باال و پایین ها است‪.‬‬ ‫هیچوقت نمی شود با‬ ‫قاعده ی فکری یک‬ ‫کار تجاری یا یک‬ ‫مدیر سطح کالن‬ ‫یا هر نوع مدیری‪،‬‬ ‫احواالتی که بر یک‬ ‫بازیگر حادث می شود‬ ‫را اندازه گرفت و با‬ ‫هیچ متری نمی شود‬ ‫زخمی که یک بازیگر‬ ‫برای کارش می خورد‬ ‫را اندازه گرفت‬ ‫خب تا اینجا درباره مسائلی که برای‬ ‫بازیگر در یک کار باشــد بهتر است‬ ‫صحبت کردیم اما میخواهیم از شما‬ ‫بپرسیم که از نظر شما مطالبات یک‬ ‫بازیگر در پیش تولید چه مســائلی‬ ‫اســت و درجه ی اهمیــت ان برای‬ ‫شخص شما چقدر است؟‬ ‫این سوال خیلی کلی است‪ .‬چون به عقیده ی‬ ‫من شرایط هر کار با کار دیگری متفاوت است‬ ‫اما اگــر بخواهم ایده ال یــک بازیگر را بگویم‬ ‫قطعا فیلمنامه ی کامل اســت‪ ،‬درواقع بازیگر‬ ‫باید بداند که چه چیزی را بازی می کند‪ .‬چون‬ ‫بازیگر نقشــش را طراحی می کند و بعد از ان‬ ‫دائم بــا کارگردانش در میــان می گذارد‪ .‬ان‬ ‫چیزی که بین کارگردان و بازیگر در ابتدای کار‬ ‫تعیین کننده و اصطالحا حرف مشترک است‬ ‫فیلمنامه هست‪.‬‬ ‫بازیگران شــاید خالف ان چیزی که عده ای‬ ‫گمان می کنند موجوداتی بســیار شــکننده‬ ‫هســتند به واســطه ی اینکه روح و روانشان‬ ‫همواره دســتخوش تغییرات و باال و پایین ها‬ ‫است‪ .‬هیچوقت نمی شــود با قاعد ه ی فکری‬ ‫یک کار تجاری یا یک مدیر سطح کالن یا هر‬ ‫نوع مدیری‪ ،‬احواالتی که بر یک بازیگر حادث‬ ‫می شود را اندازه گرفت و با هیچ متری نمی شود‬ ‫زخمی که یک بازیگر برای کارش می خورد را‬ ‫اندازه گرفت‪.‬‬ ‫اصوال فکر می کنم که مهم ترین مطالبه ای که‬ صفحه 12 ‫یک بازیگر می تواند داشــته باشد فیلمنامه ی‬ ‫منسجم است و همچنین شــرایط ایمن برای‬ ‫اینکــه کارش را درســت انجام دهــد و تنها‬ ‫دغدغه اش انجام کارش باشد‪ .‬بقیه ی حوزه ها‬ ‫متخصصین خــودش را دارد‪ .‬رســانه را باید‬ ‫به اهل رسانه ســپرد‪ ،‬مدیریت را باید به اهل‬ ‫مدیریت ســپرد‪ ،‬تهیه کنندگی را باید به تهیه‬ ‫کننده ســپرد و تمرکز بازیگر فقط باید روی‬ ‫کار خودش باشــد‪ .‬من برعکس این مســاله‬ ‫را هم خطا می دانم‪ .‬یعنی اگــر بازیگر هم در‬ ‫حوزه های تخصصی و کارهای دیگران بخواهد‬ ‫دخالت نا بجا کند‪ -‬که این دخالت نا بجا قطعا با‬ ‫فضای پیشنهاد متفاوت است‪ -‬به نظر من شان‬ ‫حرفه ای خودش را زیر سوال برده است‪.‬‬ ‫با این اوصاف مطالبات بازیگر حین‬ ‫تولید چیست و ایا تفاوتی بین درجه‬ ‫بندی بازیگران وجود دارد؟ درواقع‬ ‫ایا بازیگــران می توانند که در حین‬ ‫تولید مطالبات یکسان داشته باشند؟‬ ‫برای مثال به لحاظ زمــان افیش‪،‬‬ ‫مرخصی ها‪ ،‬گریم‪ ،‬لباس و مواردی از‬ ‫این دست؛ یا انطور که در ایران وجود‬ ‫دارد مرتبه بندی است؟ یعنی بازیگر‬ ‫درجه یک با بازیگر درجه دو یا ســه‬ ‫فرق دارد‪.‬‬ ‫نکته اینجاست باید ببینیم چه مقیاسی برای‬ ‫این درجه بنــدی وجود دارد کــه همه ان را‬ ‫تایید کنند‪ .‬ما وقتــی در مورد معیار و مقیاس‬ ‫صحبت می کنیــم باید حداقــل اعضای یک‬ ‫صنف‪ ،‬همگی ان معیار و مقیاس را قبول داشته‬ ‫ماجرای اینکه مالیات‬ ‫ندادن بازیگرها بولد‬ ‫شده این است که در‬ ‫همه جای دنیا برای‬ ‫فرهنگ ارج و قربی‬ ‫قائل هستند‪ ،‬یعنی به‬ ‫بازیگر به عنوان قشر‬ ‫فرهنگی جامعه نگاه‬ ‫می شود‪ .‬به همین‬ ‫خاطر ما باید یک‬ ‫مقدار این دیدگاه را‬ ‫عوض کنیم؛ یعنی در‬ ‫همه جای دنیا واژه ی‬ ‫هنرمند‪ ،‬قبل از واژه ی‬ ‫سلبریتی می اید‬ ‫باشند‪ .‬ایا شــما به عنوان یک روزنامه نگار و‬ ‫خبرنگار چنین متر و مقیاســی را می بینید؟‬ ‫ماجرا این است که ترجیح من به عنوان بازیگر‬ ‫این اســت که تماما خودم را بــه تیم تولید و‬ ‫تهیه کننده بســپارم‪ .‬اگر بخواهم در سریال‬ ‫«افرا» بگویم؛ این تعامــل خیلی خوب اتفاق‬ ‫افتاد ولی اگر بخواهم به طــور کلی بگویم به‬ ‫عنوان مثال به افیش و درجه بندی بازیگرها‬ ‫اشــاره کردید که به نظر من این مسائل مهم‬ ‫نیست‪ .‬مهم این اســت که ادم ها وقتی دارند‬ ‫یک کاری را قبول می کنند‪ -‬چه بازیگر و چه‬ ‫عوامل‪ -‬شرح وظایف باید دقیقا مشخص باشد‪.‬‬ ‫یعنی حوزه ها و توقعات و در عین حال امکانات‬ ‫کامال مشخص باشد‪ .‬شاید این موضوعی که به‬ ‫ان اشاره می کنم خیلی ایده ال گرایانه باشد‬ ‫ولی بازیگر باید بیاید نقشش را بازی کند‪ .‬برای‬ ‫مثال اگر به او می گویند که ســاعت چهار یا‬ ‫شش صبح بیا‪ ،‬باید بیاید‪.‬‬ ‫حتی اگر بگویند که حق نداری بیست و چهار‬ ‫بخوابــی‪ ،‬باید نخوابد اما چه زمانــی این باید و‬ ‫نبایدها احواالت کسی را بد نمی کند؟ زمانی که‬ ‫در روز شروع کار همه چیز منسجم برای هر دو‬ ‫طرف مشخص باشد‪ .‬به قول زنده یاد کیارستمی‬ ‫قرار مهم تر از قرارداد است و ان چیزی که بعضا‬ ‫شاید به نوعی دارد به روند برخی از اثار اسیب‬ ‫می زند و ان چیزی که شاید دارد اذیت می کند‬ ‫و ادم ها را دچــار ناراحتی می کند این اســت‬ ‫که انگار نه قرارها دیگر خیلی مهم اســت و نه‬ ‫قراردادها؛ و این یک مقداری ازاردهنده است‪.‬‬ ‫واگرنه ارتباطی به درجه ی دو و سه ندارد‪ .‬من‬ ‫اصال نمی دانم که این درجــه بندی یعنی چه؛‬ ‫یعنی نمی دانم چه کسانی درجه یک می شوند‬ ‫و چه کسانی درجه دو و سه ولی به عنوان یک‬ ‫بازیگر این را می گویم که به هر حال بازیگر یک‬ ‫سری وظایف دارد و این شــرح وظایف باید در‬ ‫ابتدای پروژه مشــخص باشد و این مساله برای‬ ‫طرف دیگر ماجرا هم صدق می کند‪ .‬به نظر من‬ ‫اگر شرح وظایف مشــخص باشد مشکلی برای‬ ‫کسی پیش نمی اید و همه کارشان را می کنند‪.‬‬ ‫ایا قائل به مالیــات و پرداخت های‬ ‫دولتی برای بازیگر هســتید؟ همان‬ ‫اندازه که مطالبات یک بازیگر برای‬ ‫شما مهم اســت‪ ،‬ایا وظیفه ی یک‬ ‫ارتیست می دانید که مالیات بدهد؟‬ ‫حتمــا؛ وظیفه ی هر شــهروندی می دانم که‬ ‫مالیات بدهد و مالیات را به عنوان یک شهروند‬ ‫حتما وظیفه ی خودم می دانم‪ .‬ماجرای اینکه‬ ‫مالیات ندادن بازیگرها بولد شده این است که‬ ‫در هم ه جای دنیا برای فرهنگ ارج و قربی قائل‬ ‫هستند‪ ،‬یعنی به بازیگر به عنوان قشر فرهنگی‬ ‫جامعه نگاه می شــود‪ .‬به همین خاطر ما باید‬ ‫یک مقدار این دیدگاه را عوض کنیم؛ یعنی در‬ ‫همه جای دنیا واژه ی هنرمند‪ ،‬قبل از واژه ی‬ ‫سلبریتی می اید‪ .‬واژه ی منحوس سلبریتی مد‬ ‫شده و به هر ادمی که تعدادی فالوور در فضای‬ ‫مجازی می گیرد سلبریتی می گویند و واقعیت‬ ‫این است که شان هنرمند یک مقداری باالتر از‬ ‫این حرف ها است‪.‬‬ ‫تعامل تهیه کننده با بازیگر در ایران‬ ‫تا چه اندازه حرفه ای اســت؟ یعنی‬ ‫‪13‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 13 ‫چهره ماه‬ ‫درخواســت های یک بازیگر از تهیه‬ ‫کننده چقدر انجام می شود و چقدر به‬ ‫رسمیت شناخته می شود؟‬ ‫من به عنوان یک بازیگــر فکر می کنم که این‬ ‫تعامل کمتر صورت می گیرد‪ .‬ما در ســینمای‬ ‫ایران تهیه کننده های حرفــه ای کم نداریم؛‬ ‫تهیه کنندگانی که سهمی در اعتالی فرهنگ‪،‬‬ ‫سهمی در تولید اثار خوب و مفید برای جامعه‬ ‫داشته اند و با همکارانشــان از بازیگر گرفته تا‬ ‫هرکدام از عوامل در تعامل بوده اند و همواره هر‬ ‫کسی که با ان ها همکاری داشته رضایتمندی‬ ‫الزم را داشته است‪ .‬یکی از توقعاتی که به عنوان‬ ‫بازیگر می شود داشت این است که حداقل سعی‬ ‫کنند کمی با مسائل روحی و عاطفی بازیگرها‬ ‫اشنا شوند‪.‬‬ ‫بازیگر شاید توقع دارد که این درک از جانب‬ ‫تهیه کننده صورت بگیرد که ممکن است یک‬ ‫بازیگر برای بازی در یک نقش چه سختی هایی‬ ‫را متحمل شود‪ .‬از طرف دیگر خوب است بازیگر‬ ‫هم سعی کند تا اگاهی اش را نسبت به شرایطی‬ ‫که یک تهیه کننده در مدیوم های مختلف با ان‬ ‫دست و پنجه نرم می کند افزایش دهد‪ .‬به هر‬ ‫حال همه داریم در یک عرصه کار می کنیم و‬ ‫این تعامل ها و شناخت ها قطعا باعث تولید اثار‬ ‫بهتر می شود اما خیلی وقت ها که ممکن است‬ ‫یک تهیه کننده زبان مشــترکی با بازیگرش‬ ‫پیدا نکنــد و یا بازیگر زبان مشــترکی با تهیه‬ ‫کننده اش پیدا نکند به جــای زیر میز زدن و‬ ‫تخریب می شود از افرادی که اصطالحا تحت‬ ‫عنوان مدیر برنامه فعال هستند کمک گرفت‬ ‫و این مساله عمال می تواند باعث نزدیک شدن‬ ‫جهان های گوناگون یک تهیه کننده و بازیگر و‬ ‫یا یک تهیه کننده با هر شخصی و در هر صنف‬ ‫دیگری شود‪.‬‬ ‫به نظر مــن کاش یک سیاســت و مدیریتی‬ ‫اتفاق بیفتد که اساســا میل به تربیت ‪agent‬‬ ‫به معنای واقعی کلمه اتفاق بیفتد‪ .‬در سینمای‬ ‫دنیا خیلی از کارهایی که من به عنوان بازیگر‬ ‫می کنم‪ ،‬اصال بر عهده ی من نیست و خیلی از‬ ‫کارهایی که تهیه کننــده می کند بر عهده ی‬ ‫او نیســت‪ .‬یعنی در حقیقت یک سری کارها‬ ‫و وظایفی بر گرده ی افراد گذاشــته می شود‬ ‫که اصال حوزه شــان نیســت‪ .‬درواقع خیلی از‬ ‫مســئولیت ها و خیلی از فشــارهایی که تهیه‬ ‫کننده ها متحمل می شوند در حوزه ی وظایف‬ ‫تهیه کننده نیســت و از ان طرف هم خیلی از‬ ‫وظایف بر عهده ی بازیگر نیست‪ .‬بهتر است که‬ ‫تقسیم وظایف به درســتی اتفاق بیفتد‪ ،‬یعنی‬ ‫تهیه کننده کارهای حوزه هایی که به او مربوط‬ ‫است را انجام دهد و بازیگر هم حوزه هایی که‬ ‫به او مربوط است را انجام دهد‪ .‬نهادینه شدن‬ ‫این نگاه حرفه ای شاید یک مقدار زمان ببرد‪.‬‬ ‫هستند افرادی که این نگاه حرفه ای را در سینما‬ ‫و تلویزیون ایران دارند اما کاش به بقیه هم یاد‬ ‫بدهند‪ .‬کاش یک مقدار بــرای بقیه هم انرژی‬ ‫بگذارند که همه نگاه حرفه ای را داشته باشند‪.‬‬ ‫ولی به طور کلی همانطور کــه گفتم خیلی از‬ ‫افرادی که در این حوزه فعال هستند در حوزه ی‬ ‫حقوقی به اگاهی الزم نرســیده اند‪ .‬به همین‬ ‫خاطر هم به نوعی با شــرح وظایفشان خیلی‬ ‫اشنا نیســتند و هم با مطالباتی که می توانند‬ ‫داشته باشند اشنا نیستند‪.‬‬ ‫حاال که گذشــته‪ ،‬بگویید چه شــد‬ ‫که پروژه ی «بچــه مهندس» برای‬ ‫شما تمام شــد و نخواستید ادامه ی‬ ‫همکاری بدهید؟ ایا انطور که سعید‬ ‫ســعدی تعریف کرد درست است؟‬ ‫روایت شما چیست؟‬ ‫خداوند ناظر است‪.‬‬ ‫مرام و مسلک کدام بازیگر در رده ی‬ ‫سنی خودتان را چه در فضای مجازی‬ ‫و چه در فضای کاری می پسندید؟‬ ‫واقعیت این اســت که من مرام و مسلک موال‬ ‫علی (ع) را می پســندم و به مرام و مســلک‬ ‫همکارانم کاری ندارم‪ .‬من جــزو عالقمندان‬ ‫شهاب حســینی و بابک حمیدیان هستم که‬ ‫البته برای نسل قبل از من هستند‪ .‬از بازیگران‬ ‫هم نســل خودم بازی نوید محمدزاده‪ ،‬هوتن‬ ‫شکیبا و بهرام افشاری را دوست دارم‪ .‬باالخره ما‬ ‫با هم دوست و به نوعی هم دوره هستیم‪ .‬بچه ها‬ ‫یک مقدار از من با تجربه تر هســتند ولی من‬ ‫فقط می توانم نظر شخصی ام را در مورد کیفیت‬ ‫بازی ان ها بگویم و مرام و مسلک یک مساله ی‬ ‫کامال فردی است‪.‬‬ ‫اساســا فکر می کنم کــه بازیگــر از نظر فنی‬ ‫و حرفه ای بایــد مورد تحلیل و بررســی قرار‬ ‫بگیرد‪ ،‬نه اعتقادات شخصی چرا که اعتقادات‬ ‫شخصی برای خودش است و کم کم باید به این‬ ‫ســمت برویم‪ .‬برای مثال ممکن است که من‬ ‫به مطب پزشــکی مراجعه کنم که حتی شاید‬ ‫ادم تندخویی باشــد‪ -‬نه اینکه رذیلتی داشته‬ ‫باشد اما خلق و خوی او خیلی مورد پسند من‬ ‫نباشد‪ -‬من مخاطب علم و توانمندی طبابت او‬ ‫هستم‪ .‬ولی باالخره مردم از بازیگرها یک سری‬ ‫توقعاتی را دارند و اگــر بخواهم از زاویه ی دید‬ ‫خودم نگاه کنم‪ ،‬من از کف جامعه وارد شده ام‪.‬‬ ‫درواقع من از یک خانواده ی فرهنگی امده ام و‬ ‫جامعه‪ ،‬مسائل و مشکالت ان همیشه برای من‬ ‫مساله بوده است‪.‬‬ ‫اینکه چقدر شهروند خوبی هستم را نمی دانم‬ ‫اما یقین دارم که همیشــه ســعی ام بر این‬ ‫بوده که شــهروند خوبی باشــم‪ .‬یعنی برای‬ ‫مثال چراغ قرمز را رد نکنم‪ ،‬اگر قرار اســت‬ ‫مالیــات بدهم ان را پرداخت کنم‪ ،‬اشــغال‬ ‫میوه را بیرون نیندازم‪ ،‬ســاعت دوازده شب‬ ‫به بعد در محل مسکونی ام سر و صدا نکنم‪،‬‬ ‫اگر کرونا و اپیدمی است سعی کنم تا قوانین‬ ‫شهری را رعایت کنم؛ درواقع سعی کرده ام‬ ‫تا یک شهروند منطقی باشم و هنجار شکنی‬ ‫نکنم‪ .‬یعنی ارام باشم و شهروند خوبی برای‬ ‫همشهری ها و مملکتم باشم‪ .‬به همین خاطر‬ ‫حرف زدن در مورد مرام و مسلک خیلی سواد‬ صفحه 14 ‫را بازی کن یا دیگر از ایــن کارها بازی نکن و‬ ‫هزار نظری که ممکن است مخاطب بدهد‪ .‬این‬ ‫مساله برای من خیلی هیجان انگیز و لذتبخش‬ ‫اســت و حتی می توانم بگویم که لذتی از این‬ ‫باالتر ندارم‪.‬‬ ‫بیشــتری می خواهد که من خودم را در این‬ ‫جایگاه نمی دانم که درباره ی مرام و مسلک‬ ‫حرف بزنم‪.‬‬ ‫از نظر شــما یک بازیگر چقدر باید‬ ‫کنش اجتماعی داشــته باشد و در‬ ‫صفحه ی مجــازی و در جاهایی که‬ ‫اعالم اعتراض یا مســائل دیگری‬ ‫است حضور داشته باشد و همچنین‬ ‫درباره ی مواضعــش در حوزه های‬ ‫اجتماعی‪ ،‬سیاسی و اخالقی صحبت‬ ‫کند؟ و چرا این اتفاق برای شما کمتر‬ ‫می افتد؟ سعی می کنید که خودتان‬ ‫تعمدی از این مساله فاصله بگیرید یا‬ ‫نسبت به تبعاتی که ممکن است برای‬ ‫شما به همراه داشته باشد احساس‬ ‫خوشایندی ندارید؟‬ ‫من همیشه سعی کرده ام تا در مورد چیزی که‬ ‫اگاهی ام نسبت به ان کم است یا در موردش‬ ‫مطمئن نیستم اظهار نظری نکنم؛ من رسالت‬ ‫اجتماعی ام را در این می بینم که سطح کیفی‬ ‫کاری را که بلد هستم باال ببرم و روی حوزه ی‬ ‫تخصصی خودم کار کنم‪ .‬حوزه ی تخصصی من‬ ‫هنر اســت‪ .‬من به هر حال از موسیقی شروع‬ ‫کرده ام‪ ،‬نوازندگی کردم و بعد از ان وارد تئاتر‬ ‫شــدم‪ .‬یک زمان کوتاهی دست به قلم شدم و‬ ‫در حد اماتور خطاطی و نقاشی کردم اما هنر‬ ‫همیشــه و از کودکی به نوعی اشتیاق سوزان‬ ‫من بوده است‪ .‬از جایی که به صورت حرفه ای‬ ‫تصمیم گرفتم تا این کار یعنی چه خوانندگی‬ ‫و چه بازیگری را اتخاذ کنم‪ ،‬ســعی کردم تا از‬ ‫مسیر حرفه ای ان وارد شوم‪ .‬یعنی اموزش های‬ ‫معتبــر‪ ،‬تئاتر و امــوزش مکــرر و دائمی که‬ ‫همچنان هم ادامه دارد و مــن همچنان دارم‬ ‫شــاگردی می کنم‪ .‬یعنی همچنــان زیر نظر‬ ‫اساتید دارم اموزش می بینم و این روند تا اخر‬ ‫عمر برای من ادامه خواهد داشت‪.‬‬ ‫هر کسی چیزهایی برای یاد دادن دارد و من بی‬ ‫نهایت مشــتاق اموختن و مشق کردن هستم‬ ‫اما ورود به یک ســری از عرصه ها به نظر من‬ ‫نیاز به یک اگاهی خیلــی باالیی دارد که من‬ ‫خیلی وقت ها به واسطه ی اگاهی کمی که دارم‬ ‫نگران می شوم تا مبادا اظهار نظری که می کنم‬ ‫و یا موضعی که می گیرم؛ باعث به خطا افتادن‬ ‫مخاطبم شود‪ .‬سعی کرده ام تا همان چیزی که‬ ‫خودم هستم را تا انجایی که تبدیل به شواف و‬ ‫اتفاقی مثل “خود گویی و خود خندی‪ ،‬عجب‬ ‫مرد هنرمندی!” نشود و تا انجایی که احساس‬ ‫کرده ام که مفید است به اشــتراک بگذارم‪ .‬نه‬ ‫الزاما در فضــای مجازی که همیشــه یکی از‬ ‫سرگرمی ها و خوشحالی های من این است که‬ ‫در کافه بنشــینم‪ ،‬قهوه بخورم و با مردمی که‬ ‫کارم را دیده اند حرف بزنم‪ .‬ان ها نقدم می کنند‬ ‫و گاهی اوقــات از من تعریــف می کنند‪ ،‬یک‬ ‫وقت هایی با یک کاراکتر همراه هستند و بعضی‬ ‫وقت ها هم با یک کاراکتر همراه نیستند‪ ،‬خیلی‬ ‫وقت ها نقطه نظر دارند که یک کار این چنینی‬ ‫من رسالت‬ ‫اجتماعی ام را در این‬ ‫می بینم که سطح‬ ‫کیفی کاری را که بلد‬ ‫هستم باال ببرم و روی‬ ‫حوزه ی تخصصی‬ ‫خودم کار کنم‪.‬‬ ‫حوزه ی تخصصی‬ ‫من هنر است‪ .‬من به‬ ‫هر حال از موسیقی‬ ‫شروع کرده ام‪،‬‬ ‫نوازندگی کردم و بعد‬ ‫از ان وارد تئاتر شدم‪.‬‬ ‫یک زمان کوتاهی‬ ‫دست به قلم شدم و‬ ‫در حد اماتور خطاطی‬ ‫و نقاشی کردم اما هنر‬ ‫همیشه و از کودکی به‬ ‫نوعی اشتیاق سوزان‬ ‫من بوده است‪ .‬از‬ ‫جایی که به صورت‬ ‫حرفه ای تصمیم‬ ‫گرفتم تا این کار‬ ‫یعنی چه خوانندگی و‬ ‫چه بازیگری را اتخاذ‬ ‫کنم‪ ،‬سعی کردم تا‬ ‫از مسیر حرفه ای ان‬ ‫وارد شوم‬ ‫به موســیقی اشــاره کردید‪ .‬کار‬ ‫موسیقی شما به کجا رسیده و ایا در‬ ‫حال حاضر در این زمینه هم فعالیتی‬ ‫دارید؟‬ ‫بله؛ من تا کنــون دو ترک موفق داشــته ام‪.‬‬ ‫یعنی دو تک ترک به نام هــای “بی مقصد” و‬ ‫“خاطره ها” که در حال حاضر هم منتشر شده‬ ‫که به نســبت با اقبال عمومی مواجه شــدند‬ ‫و در تدارک چند ترک حتــی در قالب البوم‬ ‫هســتم اما وســواس هم دارد یک مقدار کار‬ ‫دستم می دهد‪ .‬درواقع وسواسی که دارم باعث‬ ‫می شود تا در انتشار احتیاط بیشتری کنم‪ .‬در‬ ‫هر صورت با افرادی که برای مردم هم شناخته‬ ‫شده اند در تدارک قطعات موسیقی هستیم‪.‬‬ ‫به نظر می رسد بازیگران جوانی که‬ ‫در یکی‪ ،‬دو نســل اخیر قرار دارند و‬ ‫به تازگی به این حرفه وارد شده اند‬ ‫خیلی به مساله ی مطالعه توجه نشان‬ ‫نمی دهند و درگیر مســائل دیگری‬ ‫هستند؛ اما با نگاه اجمالی به صفحه ی‬ ‫شما متوجه شــدیم که به مطالعه‪،‬‬ ‫نوشــتن و ادبیات عالقمند هستید‪.‬‬ ‫به نظر شــما جهان بینی یک بازیگر‬ ‫چقدر باید وســیع باشد‪ ،‬چقدر باید‬ ‫مطالعه داشته باشد و به پیرامونش‬ ‫توجه کند؟ چقدر باید روانشناســی‬ ‫بلد باشد و فلسفه بخواند؟ درواقع از‬ ‫نظر شما یک ادمی که ارتیست است‬ ‫و کاراکتر خلق می کند‪ ،‬در این سفر به‬ ‫چه چیزهایی الزم دارد؟‬ ‫من فکر می کنم که هنرمنــد باید دیوانه ی‬ ‫اموختــن باشــد واگرنه به خــودش خوش‬ ‫نمی گذرد‪ .‬وقتی شما اعتقاد دارید که من بلد‬ ‫هســتم و به چنین مرحله ای می رسید لذت‬ ‫کمتری از زندگی می برید‪ .‬چون احســاس‬ ‫می کنیــد که من بلد هســتم و چرا کســی‬ ‫نمی اید تا از من سوال بپرسد؟ ولی وقتی که‬ ‫همیشه در مرحله ی من بلد نیستم باشید و‬ ‫به دنبال ادم های مطلع بگردید این مســاله‬ ‫در زندگیتان یک تکاپو و کنجکاوی را ایجاد‬ ‫می کند‪ .‬من این را الزاما در مورد هنرمند به‬ ‫کار نمی برم‪ ،‬بلکه به نظر من هر ادمی اگر این‬ ‫مســاله را در خودش ایجاد کند که به جای‬ ‫روحیه ی من بلد هستم با روحیه ی من چقدر‬ ‫بلد نیستم با خودش رو به رو شود زندگی برای‬ ‫او پدیده ی هیجان انگیزتری می شود‪ .‬چون‬ ‫همواره خودش را در کشف و شهود و اکتشاف‬ ‫و در پدیده ی مواجهه قرار می دهد‪ .‬زمانی که‬ ‫یک کودک به دنیا می اید‪ ،‬چشم هایش سراسر‬ ‫ذوق است و هر چیزی را که می بیند تعجب‬ ‫می کند‪ .‬قفسه های فروشگاه را می بیند تعجب‬ ‫می کند‪ ،‬ماشــین در حال حرکت را می بیند‬ ‫تعجب می کند‪ ،‬افتاب را که می بیند تعجب‬ ‫می کند؛ یعنی چشم های او سراسر اشتیاق و‬ ‫برق است‪ .‬چه می شود که این اشتیاق از یک‬ ‫سنی به بعد از نگاه انســان گرفته می شود؟‬ ‫دلیل این مســاله را من فقط در این جستجو‬ ‫می کنم که پیش فرض غلط این است که من‬ ‫دیگر همه چیز را یاد گرفته ام‪ .‬مگر می شــود‬ ‫بدون اشتیاق جلوی دوربین ایستاد و انتظار‬ ‫داشت که تماشاگر ما را بپذیرد؟‬ ‫من کارم را عاشقانه دوســت دارم و هر بار‬ ‫که جلوی دوربین هر عزیزی قرار گرفته ام‬ ‫برای من سراســر اموختن بوده اســت؛ نه‬ ‫اینکه الزاما بخواهم در مورد ســینما حرف‬ ‫بزنم بلکه گاهی حتی یــک خاطره از یک‬ ‫شــخص می تواند برای ادم اموزنده باشد‪.‬‬ ‫انتقال یک اتفاق و یــک حادثه ی خوبی که‬ ‫برای یک شــخص افتاده‪ ،‬می تواند برای تو‬ ‫سراسر اموزندگی باشد پس زندگی می تواند‬ ‫همین قدر اشــتیاق برانگیز باشد‪ .‬انچه که‬ ‫برای من خیلی مهم هســت این است که‬ ‫مدام خودم را در مسیر یادگیری قرار بدهم‬ ‫و از ارائه هم پرهیز نکنم‪ .‬چون زمانی که به‬ ‫عنوان یک ارتیست کارت را ارائه می دهی‬ ‫ایراداتت گرفته می شــود و ایده ال گرایی‬ ‫نباید تبدیل به این شود که من هیچ کاری‬ ‫نکنم تا بروم همه چیــز را یاد بگیرم‪ .‬خوب‬ ‫اســت ادم مادامی که دارد یــاد می گیرد‪،‬‬ ‫خروجی کارش را هم متواضعانه ارائه دهد‪.‬‬ ‫حتما ممکن اســت که یک کار بــه نظر اهل‬ ‫فن‪ ،‬منتقدین و مردم ایراداتی را داشته باشد؛‬ ‫بنابراین خوب است که دگم هم برخورد نکند‪.‬‬ ‫یعنی وقتی ان را شنید اویزه ی گوشش کند و‬ ‫برود بررسی کند‪ .‬اگر عاقالنه تاییدش کرد ان‬ ‫را لحاظ هم کند‪ .‬من فکر می کنم که میل به‬ ‫اموختن‪ ،‬یادگیری و اصطالحا فنجان فردیت‬ ‫را خالی نگاه داشتن راه رشد ماست‪ .‬هر چه ما‬ ‫ظرف مان را بزرگ تر و خالی تر کنیم جا برای‬ ‫معلومات‪ ،‬اطالعات و مفاهیم بیشتری را برای‬ ‫خودمان باز کرده ایم‪ .‬من ادعایی مبنی بر اینکه‬ ‫ادم کتاب خوان‪ ،‬با سواد و اهل ادبیاتی هستم‬ ‫ندارم اما در اشتیاق سوزانم نسبت به معاشرت‬ ‫با ادم های دارای فضایل‪ ،‬اگاهی و سواد این را‬ ‫مطمئن هستم که هر جا حس کردم می توانم‬ ‫چیزی یــاد بگیرم دوان دوان رفته‪ ،‬نشســته‬ ‫و شــاگردی کرده ام‪ .‬درواقع ایــن روحیه ی‬ ‫شاگردی کردن را در خودم سراغ دارم‪.‬‬ ‫در حال حاضر مشــغول چه کاری‬ ‫هستید؟‬ ‫من فعال در یک ســریالی به نــام «اهوی من‬ ‫مارال» در حوزه ی نمایش خانگی فعال هستم‪.‬‬ ‫فعالیت در حوزه ی موسیقی را دارم مجدانه تر‬ ‫دنبال می کنم‪ .‬این روزها در خانه هستم کتاب‬ ‫می خوانم‪ ،‬فیلم می بینم و سریالم را پا به پای‬ ‫مردم تماشا می کنم‪.‬‬ ‫‪15‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 15 ‫سینمای ایران‬ ‫با دین نبایدشوخیکرد‬ ‫اما با ادم ها چرا!‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت وگو با ‪ ،‬کارگردان فیلم «دینامیت»‬ صفحه 16 ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬مسعود‬ ‫اطیابی از جمله کارگردان هایی است‬ ‫که در سال های اخیر بیشتر به ساخت‬ ‫فیلم های کمدی پرداخته و فرمول جذب مخاطب را بلد‬ ‫شده است؛ کارگردانی که اثار پرفروشی مثل «خروس‬ ‫جنگی»‪« ،‬تگزاس» و «تگزاس‪ »2‬را در کارنامه دارد‪.‬‬ ‫اخرین اثر او با نام «دینامیت» فیلمی بود که بر پرده ی‬ ‫سینما اکران شد و علی رغم شرایط کرونایی توانست‬ ‫مخاطبان زیادی را با خود همراه کند‪ .‬فیلمی که رونق‬ ‫دوباره ای به اقتصاد سینما بخشید و بازتابی از تقابل‬ ‫دیدگاه ها در جامعه ی امروز است‪ .‬اطیابی ساختار طنز‬ ‫را از فیلم نامه ی ان جدا می داند و وظیفه ی خود می داند‬ ‫تا نیاز مخاطب به خنده و شادابی را تامین کند‪ .‬به‬ ‫بهانه ی اکران فیلم «دینامیت» بر ان شدیم تا درباره ی‬ ‫تو گو‬ ‫ساخت اثار کمدی با این کارگردان به گف ‬ ‫بنشینیم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫برای اکران فیلم دینامیت خیلی وعده و وعید داده‬ ‫شد و تاریخ اکران بارها تغییر کرد؛ در نهایت شما‬ ‫ریسک بزرگی کردید که فیلم تان را اکران کردید‪.‬‬ ‫چه چیز به شــما قوت قلب داد تا به عنوان یک‬ ‫کارگردان با تهیه کننــده و تصمیم او برای اکران‬ ‫فیلم همراه شوید؟‬ ‫بحث اصلی این اســت که تصمیم ما دیگر از مســائل مادی‬ ‫گذشته بود ضمن اینکه اطمینان داشتیم کار‪ ،‬فروش اولیه را‬ ‫خواهد داشت و به حمایت خواهد رسید اما اساساً خود حمایت‬ ‫هم انقدر دندان گیر نبود که بگوییم برای اکران فیلم انگیزه ی‬ ‫خیلی واالیی ایجاد کند‪ .‬به خصوص که فیلم قطعاً در شرایط‬ ‫عادی‪ ،‬چندین برابر این رقم می فروشد و مخاطب دارد‪ .‬بنابراین‬ ‫در هر صورت ما ضرر کردیم‪ .‬در واقع حتی ان دو و نیم میلیارد‬ ‫هم اگر اخذ شود برای جبران خسارت فیلم رقم قابل توجهی‬ ‫نیست‪ .‬اما به هر حال بحث‪ ،‬سینما و کارکنان سینما بودند‪،‬‬ ‫بحث امید دادن به مردم و شاداب کردن مردم بود که منجر شد‬ ‫تا ما فیلم را اکران کنیم و نتیجه اش هم خیلی بد نشد اما خیلی‬ ‫هم به لحاظ اقتصادی خوب نیست‪.‬‬ ‫شما در این چند سال بیشتر در عرصه ی کمدی‬ ‫فعالیت داشــته اید و اثارتان پرفروش هم بوده‬ ‫ است‪ .‬این رغبت شما به ساخت کار طنز به این‬ ‫خاطر است که پول سرمایه گذاری شده سریع تر‬ ‫بازمی گردد و اورد مالــی دارد یا اینکه دغدغه ی‬ ‫شخصی شما برای این نوع از سینما بیشتر است؟‬ ‫خیر‪ ،‬شاید اگر من بخواهم دلخواهم را انجام دهم یک ژانر دیگر‬ ‫به خصوص ژانر حادثه ای را خیلی بیشتر دوست داشته باشم اما‬ ‫چیزی که هست این است که مردم در حال حاضر به کمدی نیاز‬ ‫دارند‪ .‬یعنی ان چیزی که برایند ما از جامعه هست این است که‬ ‫مردم نیاز به شادی و شادابی دارند‪ ،‬نیاز به خنده دارند‪ ،‬نیاز به‬ ‫تغییر روحیه دارند و در حال حاضر کاری که می شود به عنوان‬ ‫یک فیلم ساز برای ان ها کرد این است که فیلم خوش ساخت‬ ‫کمدی بسازیم و خنده ی واقعی از مردم بگیریم‪ .‬اثار کمدی‬ ‫توسط همکارهای ما زیاد ساخته می شود و بعضاً ان فرمول های‬ ‫الزم را برای جذب مخاطب ندارند اما وقتی ادم می تواند یک‬ ‫کاری را برای مردم انجام دهد چرا نکند‪ .‬فکر می کنم که چون‬ ‫مردم نیاز دارند ما هم موظف هستیم تا این نیاز را تامین کنیم‪.‬‬ ‫‪17‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 17 ‫اکران‬ ‫شده و هم کمدی شان تجربه شده است‪ .‬به نظر‬ ‫من پژمان جمشیدی یکی از بازیگرانی است که‬ ‫می تواند کار جدی را خیلی خوب انجام دهد و در‬ ‫هر حوزه ای وارد شود‪.‬‬ ‫شــما در کارنامه تــان فیلم «خروس‬ ‫جنگی» را دارید که طنز موقعیت است‬ ‫و فیلم نامه ی شــیرینی هم دارد اما در‬ ‫این چند ســال‪ ،‬دیگر با ان فرم پیش‬ ‫نرفتید و انگار بیش از اینکه به فیلم نامه‬ ‫توجه شود به این توجه شد که شوخی ها‬ ‫نقش پررنگی داشت ه باشد و دیالوگ های‬ ‫طنز حرف اول را بزند‪ .‬قصد داشــتید‬ ‫تا در موقعیت زمانی فعلی‪ ،‬به صورت‬ ‫لحظه ای از مخاطــب خنده بگیرید یا‬ ‫اینکهمعموالًاینطورفیلم نامه هابهدست‬ ‫شما می رسد؟‬ ‫خیر‪ ،‬فیلم نامه ی طنز یک بحث است و ساختار طنز‬ ‫یک بحث دیگر است و واقعاً از هم جدا هستند‪ .‬در‬ ‫واقع من در ساختارم‪ ،‬فیلم نامه را یک بار می خوانم‬ ‫و دربــاره ی بقیه اش ان چیــزی که حس می کنم‬ ‫مخاطب را می خنداند اجرا می کنم‪ .‬درباره ی فیلم‬ ‫«خروس جنگی» باید بگویم که «خروس جنگی»‬ ‫فیلم کمدی صرف نیســت و یک فیلم خانوادگی‬ ‫است‪ .‬در برنامه ریزی کاری ام «خروس جنگی‪»2‬‬ ‫را هم برای ســاخت دارم و اگر کرونا نبود امســال‬ ‫ان را کار کرده بودیم اما کرونا باعث شــد تا سینما‬ ‫متوقف شــود و ما هم کارهایمان را متوقف کنیم‬ ‫که وقتی اثری می ســازیم به اکران نزدیک و تازه‬ ‫باشد‪ .‬در ادامه باید بگویم که «خروس جنگی» یک‬ ‫فیلم خانوادگی محور است و فیلم های «تگزاس»‬ ‫و مواردی از این دســت ســرگرمی محور هستند‪.‬‬ ‫این ها از یکدیگر خیلی متفاوت هستند و هر کدام‬ ‫مولفه ها و فرمول های خودش را دارد که من ان را‬ ‫دنبال می کنم و سعی می کنم تا هر کاری را با فرمول‬ ‫خودش بسازم‪ .‬درباره ی «خروس جنگی‪ »2‬این نکته‬ ‫را هم اضافه کنم که فقط فیلم نامه ی ان را نوشته ایم‬ ‫و تمام شده و بازیگران هنوز مشخص نشده اند‪.‬‬ ‫به نظر می رســد که مســعود اطیابی‬ ‫فرمول جــذب مخاطــب را خوب بلد‬ ‫شــده و می داند که چطور مخاطب را‬ ‫به ســمت فیلم جذب کنــد‪ .‬به نظر‬ ‫اساساً اولین نیاز یک‬ ‫کار پرفروش بازیگر‬ ‫است اما اینکه بگویید‬ ‫حتماً بازیگر دلیل‬ ‫فروش بیشتر است‬ ‫خیر‪ ،‬اینطور نیست‪.‬‬ ‫در واقع بازیگر‬ ‫استارت کار را می زند‪،‬‬ ‫شروع خوب ایجاد‬ ‫می کند‪ ،‬ظرفیت‬ ‫شروع ایجاد می کند‬ ‫و در ادامه خود فیلم‬ ‫است که می تواند‬ ‫بفروشد‪ .‬همین‬ ‫بازیگرها در فیلم های‬ ‫مختلف هم بازی‬ ‫کرده اند که ممکن‬ ‫است حتی گیشه ی‬ ‫انچنانی نداشته‬ ‫باشند‬ ‫می اید اولین مساله ای که برای شما‬ ‫مهم اســت انتخاب بازیگر است و با‬ ‫بازیگرانی پیــش می روید که یا زوج‬ ‫خوبی هستند یا اینکه خودشان تک‬ ‫به تک طرفداران زیادی دارند‪ .‬برای‬ ‫مثال اگر فیلم اخر شما با بازیگرانی غیر‬ ‫از این بازیگران ساخته می شد‪ ،‬به نظر‬ ‫شما فیلم نامه‪ ،‬موقعیت ها یا شوخی ها‬ ‫انقدر بار خودشان را داشتند که فیلم را‬ ‫پر فروش کنند؟‬ ‫اساســاً اولین نیاز یک کار پرفروش بازیگر است‬ ‫اما اینکه بگویید حتماً بازیگر دلیل فروش بیشتر‬ ‫است خیر‪ ،‬اینطور نیست‪ .‬در واقع بازیگر استارت‬ ‫کار را می زند‪ ،‬شروع خوب ایجاد می کند‪ ،‬ظرفیت‬ ‫شروع ایجاد می کند و در ادامه خود فیلم است که‬ ‫می تواند بفروشــد‪ .‬همین بازیگرها در فیلم های‬ ‫مختلف هم بازی کرده اند که ممکن است حتی‬ ‫گیشه ی انچنانی نداشته باشند‪ .‬درباره ی ترکیب‬ ‫بازیگران هم باید بگویم کــه خود من و کارهایم‬ ‫در شــهرت و ترکیب این بازیگران نقش داشته ‬ ‫و بی تاثیر نبوده ایم اما اساســاً اینطور اســت که‬ ‫انتخاب بازیگر مهم است‪ .‬به خصوص اگر کار گیشه‬ ‫می کنید طبیعتاً باید از بازیگری استفاده کنید که‬ ‫چهره ی شناخته شده و توانمندی باشد که مردم‬ ‫از او خاطره و سابقه ی خوب دارند‪ .‬در واقع کسی‬ ‫که امتحانش را پس داده باشــد‪ .‬من هم ســعی‬ ‫می کنم تا در انتخابم این کار را درست انجام دهم؛‬ ‫یعنی این کار درستی است که باید در همه ی اثار‬ ‫صورت بگیرد‪.‬‬ ‫شــما به عنوان کارگردان‪ ،‬پتانسیل‬ ‫پژمان جمشیدی و محسن کیایی که‬ ‫هر دو نقش جدی هم بازی کرده و در‬ ‫ان هم موفق بوده اند را بیشــتر در چه‬ ‫حوزه ای می بینید؟‬ ‫ان ها در هر حوزه ای می توانند موفق باشند چون‬ ‫هر دو بازیگرهای توانمندی هستند که هر نقشی‬ ‫را می توانند بازی کنند‪ .‬هــم جدی ان ها تجربه‬ ‫درباره ی بازی و نقش متفاوت نازنین‬ ‫بیاتی در «دینامیت»‪ ،‬می شود به این‬ ‫نکته اشاره کرد که در سینمای ما معموالً‬ ‫اینطور است که اگر بازیگری در یک‬ ‫نقش دیده شــود مدام شبیه همان‬ ‫نقش به او پیشنهاد می شود؛ اما شما‬ ‫در این فیلم اشنایی زدایی کرده اید و‬ ‫این مساله نظر خیلی از تماشاگران را‬ ‫به خود جلب کرد‪.‬‬ ‫نازنین بیاتی بازیگر توانمندی است و وقتی که یک‬ ‫بازیگر توانمند باشد در هر عرصه ای می تواند بازی‬ ‫کند‪ .‬البته زمانی که او این نقش را پذیرفت و با هم‬ ‫صحبت کردیم گفت که این نقش برای من یک‬ ‫چالش بزرگ است و این چالش بزرگ را می پذیرم‬ ‫و سعی می کنم تا کار کنم و واقعاً هم خوب از پس‬ ‫ان برامد‪ .‬از همان روز اول معلوم بود که اماده شده‬ ‫و می داند که دارد چه کار می کند‪ .‬او در این فیلم‬ ‫به اندازه و درست بازی کرده است‪ ،‬یعنی نه زیاد‬ ‫در کمدی رفت و نه انطور که کم باشد‪ .‬در واقع‬ ‫من فکر می کنم که بهترین کار را نازنین بیاتی‪،‬‬ ‫خودش انجام داد‪.‬‬ ‫در ســینمای ایــران بســیاری از‬ ‫کمدی هایی که موفــق بوده اند به تم‬ ‫شوخی با دین پرداختند‪ .‬مثل «کتاب‬ ‫قانــون»‪« ،‬مارمولــک»‪« ،‬لیلی با من‬ ‫است»‪« ،‬چهار انگشت» و مواردی از‬ ‫این دســت و همین فیلم «دینامیت»‬ ‫که اخرین فیلم شما است‪ .‬تحلیل شما‬ ‫چیست و از نظر شما چه چیزی در این‬ ‫تم وجود دارد که مردم شوخی با ان را‬ ‫دوست دارند؟‬ ‫خیر‪ ،‬اص ً‬ ‫ال اینطور نیست و ما به هیچ وجه با دین‬ ‫شوخی نکردیم بلکه ما با ادم ها شوخی کردیم‪.‬‬ ‫ما در واقع با یک رفتــار اجتماعی و یک کنش و‬ ‫واکنش اجتماعی شــوخی کردیم نه با دین‪ .‬با‬ ‫دین شوخی انچنانی نمی شــود کرد و نباید هم‬ ‫کرد‪ .‬همه ی ادم ها ممکن اســت کــه در ظاهر‬ ‫خودشان قشرهای مختلفی باشــند؛ ما بسیار‬ ‫ادم داریم که ظاهر غیر دینی دارند اما دینی تر از‬ ‫ادم هایی که ظاهر خیلی دینی دارند‪ .‬در نتیجه‬ ‫این ظواهر نمونه ی شاخص برای یک شخصیت‬ ‫دینی و غیردینی شده اســت‪ ،‬در حالی که اص ً‬ ‫ال‬ ‫اینطور نیست و نباید هم باشد‪ .‬مگر همه ی دنیا‬ ‫ادم های دین مدار و دین دار هســتند؟ یا شبیه‬ ‫دین مدارهای ما هســتند؟ یا لباسشان مثل هم‬ ‫است؟ خیر‪ ،‬اینطور نیست‪ .‬من خیلی از ادم های‬ ‫دین داری را می شناسم که تیپشان اص ً‬ ‫ال یک چیز‬ ‫دیگری اســت و از خیلی از دین دارهای ما بهتر‬ ‫هستند‪ .‬بنابراین به هیچ وجه با دین شوخی نشده‬ ‫بلکه با اقشار مختلف و کنار هم نشستن این ادم ها‬ ‫شوخی شده است‪.‬‬ صفحه 18 ‫در انتخاب شخصیت ‪ ،‬سانسور و ارمان های فرهنگ در فیلم و سریال سازی‬ ‫نمایشخشونتباعثمی شود‬ ‫تصمیمهایدرستتریبگیریم‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫با شهرام گیل ابادی ؛ کارگردان ‪ ،‬نویسنده و کارشناس فرهنگی درباره تغییر ذائقه مخاطب‬ ‫قرار نیست سعید روستایی و مجیدی و کارت و هومن سیدی مثل هم به فقر و جنایت نگاه کنند‬ ‫دولت خودش یک رقیب بدخیم نسبت به فرهنگ و هنر است‬ ‫‪19‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 19 ‫سینمای ایران‬ ‫دنیا خمامی ‪ -‬پریسا سادات خضرایی‪:‬‬ ‫نمی توانیم انتظار‬ ‫داشته باشیم که اثر‬ ‫هنری همه ی ادم ها‬ ‫یا همه ی هنرمندان‬ ‫به یک فرم و یک‬ ‫مدل رقم بخورد و‬ ‫جامعه شان را با یک‬ ‫فرم ببینند و با یک‬ ‫فرم انتقال دهند‪.‬‬ ‫پس در این شکی‬ ‫نیست که اثر هنری‬ ‫ملهم از جامعه و‬ ‫ملهم از محیط اطراف‬ ‫خودش است‪ .‬اینکه‬ ‫چطور یک هنرمند از‬ ‫ان الهام برای خلق‬ ‫اثر هنری خود بهره‬ ‫می گیرد‪ ،‬در این مورد‬ ‫است که هنرمندان‬ ‫از نگاه اول تا انتقال‬ ‫ان با همدیگر تفاوت‬ ‫ماهوی پیدا می کنند‪.‬‬ ‫بــــا رونــــق گرفتن شبکه‬ ‫نمایش خانگی شاهد تولید‬ ‫سریال های بسیاری در پلتفرم ها بودیم که‬ ‫اکثر ان ها مخاطبان بسیاری را نیز با خود‬ ‫همراه کردند‪ .‬سریال هایی که سعی داشتند‬ ‫تا ضمن ارائه ی نگاهی نو اموزش هایی‬ ‫را نیز در خود داشته باشند‪ .‬اثاری که طبق‬ ‫سنت سریال سازی و سریال نویسی که در‬ ‫سال های گذشته مرسوم بود پیش نرفتند‬ ‫و برای عبرت اموزی از کلیشه ها فاصله‬ ‫گرفتند‪ .‬به علت توفیقی که سریال هایی مثل‬ ‫«قورباغه»‪« ،‬می خواهم زنده بمانم» و «زخم‬ ‫کاری» در نزد مردم داشتند و همچنین اثاری‬ ‫سینمایی مثل «متری شیش و نیم» و «شنای‬ ‫پروانه» که در زمان اکران تماشاگران زیادی‬ ‫را با خود همراه کردند‪ ،‬بر ان شدیم تا به‬ ‫بررسی تصویر جرایم و بزه در اثار سینمایی‬ ‫و پلتفرم ها بپردازیم که تا چه میزان راهگشا‬ ‫و اسیب شناسانه بوده اند‪ .‬با دکتر شهرام‬ ‫گیل ابادی که سابقه ی حضور در شهرداری‪،‬‬ ‫سابقه ی روی صحنه بردن کار اجتماعی و‬ ‫همچنین دغدغه ی کنش اجتماعی در هنر‬ ‫تو گو‬ ‫را دارند‪ ،‬درباره ی این موضوع به گف ‬ ‫نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫از نظر شــما به عنوان یک کارشناس‬ ‫حوزه رسانه و اجتماع ایا اثار باید ایینه ی‬ ‫تمام نمای واقعیت باشند یا خیر؟ در واقع‬ ‫برگردان واقعیت های موجود در جامعه‬ ‫باید در درام باشــد یا لزومی ندارد و یا‬ ‫اینکه شما تبصره و شرطی در تحلیلتان‬ ‫دارید؟‬ ‫به یقین هنرمند تحت تاثیر جامعه ای است که در‬ ‫ان زندگی می کند و اگــر از ان فضا و موقعیت دور‬ ‫باشــد اثر او نمی تواند با جامعه اش ارتباط جدی‬ ‫برقرار کند‪ .‬پس یک اثر هنــری ملهم از جامعه ی‬ ‫خودش است و نمی تواند از جامعه ی خودش الهام‬ ‫نگیرد اما نحوه ی بروز این الهام در اثار هنری متعدد‬ ‫به نســبت ان ادمی که دارد کار هنری می کند با‬ ‫ت هستند‪ .‬ادم ها در نگاهشان به عالم‬ ‫یکدیگر متفاو ‬ ‫سه دسته یعنی واقع گرا‪ ،‬واقعیت گرا و حقیقت گرا‬ ‫هستند‪.‬نمی توانیمانتظارداشتهباشیمکهاثرهنری‬ ‫همه ی ادم ها یا همه ی هنرمندان به یک فرم و یک‬ ‫مدل رقم بخورد و جامعه شان را با یک فرم ببینند و با‬ ‫یک فرم انتقال دهند‪ .‬پس در این شکی نیست که اثر‬ ‫هنریملهمازجامعهوملهمازمحیطاطرافخودش‬ ‫است‪ .‬اینکه چطور یک هنرمند از ان الهام برای خلق‬ ‫اثر هنری خود بهره می گیرد‪ ،‬در این مورد است که‬ ‫هنرمندان از نگاه اول تا انتقال ان با همدیگر تفاوت‬ ‫ماهویپیدامی کنند‪.‬‬ ‫تکلیف صاحــب اثری که بــا نمایش‬ ‫واقعیت‪ ،‬عنوان سیاه نمایی به او الصاق‬ ‫می شود چیست؟ در واقع این کارگردان‬ ‫معموالً از جانب طبقه ی تصمیم گیرنده‬ صفحه 20 ‫پس رانده می شود‪ .‬از نظر شما این روال‬ ‫اشتباه است یا اینکه در تمام کشورها‬ ‫چنین فیلمسازانی معموالً مورد غضب‬ ‫سیستم تصمیم گیرنده هستند؟‬ ‫یک اثر هنری نمی تواند خارج از کانتکســی که‬ ‫به وجــود می اید و خارج از بســتری کــه در ان‬ ‫تولید می شود‪ ،‬باشد‪ .‬پس این فضای دیالکتیکی‬ ‫و فضای منطقی بده بســتانی که بین مثلث هنر‪،‬‬ ‫هنرمند و جامعه وجود دارد دائم مدنظر است‪ .‬باید‬ ‫به این توجه داشته باشــیم که هنر اطالع رسان‪،‬‬ ‫اگاهی بخش‪ ،‬منتقد و تحلیل گر اســت‪ .‬هنر نگاه‬ ‫را به اینــده جلب می کند و نگاه را به ســمت یک‬ ‫کانسپتی از اینده پژوهی که در نظر خود هنرمند‬ ‫است می برد که به ان یک نوع نگاه یا اینده نگاهی‬ ‫می گوییم‪ .‬پس به یقین قصد هر اثر هنری بر این‬ ‫استکهتوسعه یفکریایجادکند‪.‬اگرماباتوسعه ی‬ ‫فکری که اثر هنری دارد ایجاد می کند و با نوع نگاه‪،‬‬ ‫لحن‪ ،‬فضا و موقعیتش مخالفت داریم به نظر من‬ ‫مربوط به سعه ی صدر اندکی است که معموالً در‬ ‫سیاست گذاران یا در دولت های مختلف وجود دارد‪.‬‬ ‫به این دلیل که معموالً با کلماتی مثل سیاه نمایی‬ ‫که کلمات توصیفی هســتند و کلمــات اخباری‬ ‫نیستند به بعضی از اثار مارک می زنیم‪ .‬این مارک‬ ‫زدن نه تنها به جایی نمی رســد بلکه خبری هم‬ ‫ندارد و معموالً وقتی که وارد این کلمات توصیفی‬ ‫می شــویم می بینیم که این کلمات برامده از یک‬ ‫سلیقه است‪ .‬حتی یک و دو و سه و چهار به شکل‬ ‫منطقی ندارد و دلیل برای ان تراشــیده می شود‪.‬‬ ‫سیاه نمایی یک مارک بزرگ اســت که این روزها‬ ‫برای مکتوم کردن بعضــی از اثار هنری از ان بهره‬ ‫گرفته می شود‪ .‬همچنین برای مکتوم کردن بعضی‬ ‫از اثار رسانه ای و بعضی از نقدهایی که کنه اصلی‬ ‫انها منطقی است هم استفاده می شود‪ .‬پس هنرمند‬ ‫اگر در پی این باشد که بخواهد از این مارک ها عبور‬ ‫یا فرار کند مطمئنًا دیگر از ماموریت یا ارزش های‬ ‫خودش تبعیت نکرده است‪ .‬به نظر من سیاه نمایی‬ ‫محصول یک ضعف جدی در نگاه سیاست گذاران‬ ‫و سیاست مدارانی است که می ترسند مورد نقد قرار‬ ‫بگیرند‪ .‬تصورم بر این است که یک اثر هنری در پی‬ ‫این نیست که سیاهی ها را نشان دهد‪ ،‬بلکه در پی‬ ‫این اســت که بعضی از اتفاقات را با سه زاویه و سه‬ ‫تکنیک ‪ ،‬اگراندیسمان یا اســترلیزه کند‪ .‬در واقع‬ ‫این سه تکنیک عبارت است از اینکه خالصه انگاری‬ ‫کند‪ ،‬یا اگزجره کند و بزرگ نمایی داشته باشد‪ ،‬یا‬ ‫اینکه دفرمه کند و از حالت طبیعی خارجش کند‪.‬‬ ‫این کار را میکند تا بتواند با یافته گزیده هایی که دارد‬ ‫و چینش یافته گزیده هایی که محصول نگاهش به‬ ‫اجتماع خودش است در کنار همدیگر‪ ،‬بتواند یک اثر‬ ‫هنری و خلق اثر هنری را داشته باشد که به ان نقطه‬ ‫توجه بدهد و ان نقطه را به عنوان یک اسیب معرفی‬ ‫کندیاباعثشودتاتحلیلینسبتبهاننقطهزاییده‬ ‫شــود تا ان نقطه مورد توجه قرار بگیرد و رفع یک‬ ‫معضل در دستور کار دیگرانی قرار بگیرد که به ان‬ ‫نقطهانطورنگاهنکرده اند‪.‬برایمثالیکفیلمسازی‬ ‫در کره ی جنوبی سیاهی های متعدد فضای کره ی‬ ‫جنوبی را در کنار غنا نشــان می دهــد‪ .‬این فقر و‬ ‫غنایی که در کنار هم به شکل هنرمندانه چینش‬ ‫هیچ وقت دوست‬ ‫نداشتم که از کلمه ی‬ ‫سانسور استفاده کنم‬ ‫اما به نظر می رسد‬ ‫که همه ی هنرمندان‬ ‫را دارند به سمتی‬ ‫هل می دهند که از‬ ‫کلمه ی سانسور با‬ ‫قوت هر چه تمام تر‬ ‫استفاده شود‪ .‬در حال‬ ‫حاضر دیگر ممیزی‬ ‫نیست چرا که تفکر‬ ‫را نمی شود سانسور‬ ‫کرد و تفکر باید بیان‬ ‫شود‬ ‫پیدا می کنند بدون شک دارد اختالف طبقاتی را‬ ‫نشــان می دهد‪ .‬اگر سیاستمدار درست به سمت‬ ‫این اختالف طبقاتی برود‪ ،‬متوجه این می شود که‬ ‫فیلمساز دارد االرمی را نشان می دهد که این االرم‬ ‫به اختالف طبقاتی که دارد در اثر مدرنیته روز به روز‬ ‫به وجود می اید و یا بیشتر می شود توجه می دهد‪.‬‬ ‫پس باید در سیاست گذاری های خودش و با لحنی‬ ‫که فیلمساز دارد به او معرفی می کند تغییر ایجاد‬ ‫کندکهاینتغییرخودشموجباتتوسعه یفکری‬ ‫را ایجاد می کند‪.‬‬ ‫اگر فرض بگیریم که شما در سیستم‬ ‫نظارتیوزارتارشادبودید‪،‬ایادرجایگاه‬ ‫مدیریتی از این نوع نگاه هایی که به شما‬ ‫شرح داده شد محافظتی می کردید و راه‬ ‫کم خطرتر را انتخاب می کردید یا اینکه‬ ‫اتفاقاً تمایل تان به این سمت از نمایش‬ ‫می رفت؟‬ ‫به نظر من این روزها در ممیزی و در سانسور دارد‬ ‫یک اغتشاشی به وجود می اید‪ .‬هیچ وقت دوست‬ ‫نداشتم که از کلمه ی سانسور استفاده کنم اما به‬ ‫نظر می رسد که شرایطی پیش امده که هنرمندان‬ ‫گاهی با این کلمه مواجه می شوند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫تفکر را نمی شود سانسور کرد و تفکر باید بیان شود‪.‬‬ ‫یک کشور متمدن‪ ،‬ازاد و ازاد اندیش و کشوری که‬ ‫بن مایه های فرهنگی قدرتمند دارد‪ ،‬اگر انسان های‬ ‫کم جرات تری را در مسند کارهای فرهنگی داشته‬ ‫باشداینانسان هابهدلیلمنویاتکوچکخودشان‪،‬‬ ‫مدام در هول و وال هســتند و تــاش می کنند تا‬ ‫جلوی رودخانه ی جاری اندیشه را بگیرند‪ .‬به نظر‬ ‫من این یک اشــتباه محرزی است که وجود دارد‪.‬‬ ‫ادم کوچک‪ ،‬به اندازه ی خــودش به موضوعات‬ ‫فکر می کند‪ .‬به نظر من این روزها باید به این توجه‬ ‫داشته باشیم که مفر گفت وگوهای درون کشور را‬ ‫تبدیل به گفتگوهای خارج از کشور نکنیم‪ .‬با ازادی‬ ‫اندیشه نمی شود مبارزه کرد و به سمت ان شمشیر‬ ‫کشید‪ .‬شمشیر ادم های کوچک به سمت ازادی‬ ‫اندیشه است و ادم های بزرگ که در این مملکت‬ ‫کم نداریم‪ ،‬به نوعی با اندیشه مواجهه می کنند که‬ ‫این نوع برخورد از نوع برخورد ایجابی است و از ان‬ ‫برای راهبردهای اساسی فکری بهره می گیرند‪ .‬پس‬ ‫با فکر نمی توان مبارزه کرد‪ .‬به یقین اگر درون وزارت‬ ‫فرهنگ و ارشاد اســامی به عنوان یک نقطه ای‬ ‫از یک فضای دولتی‪ ،‬تحولی در نوع نگاهی ایجاد‬ ‫نشود با انسداد اندیشه مواجه هستیم که اندیشه ها‬ ‫به جای اینکه در نظام رسمی منتشر شوند در نظام‬ ‫غیر رسمی راه انتشار خودشان را پیدا می کنند و این‬ ‫نوع نگاه غلط است‪ .‬تبدیل گفت وگوی درون نظام‬ ‫بهگفت وگویبیروننظاممحصولاینانسدادهایی‬ ‫است که ایجاد شده و ما می بینیم که روز به روز هم‬ ‫ادم های کوچک این انسدادها را بیشتر می کنند‪.‬‬ ‫فرهنگ حتمًا باید گرامی داشته شود و بزرگ دیده‬ ‫شــود و حتمًا ادم فرهنگی بزرگ‪ ،‬بزرگ اندیش‬ ‫و بلند نظر هم هســت‪ .‬پس بلند نظری می تواند‬ ‫به توسعه ی فکری کشــور و فرهنگ کمک کند‬ ‫که متاســفانه این روزها معارضه هایی که دارد بر‬ ‫ســر تولید محتوا صورت می گیرد از این جنس‬ ‫و از این نوع نیســت و مارک های فراوانی هم زیاد‬ ‫شده است؛ مثل سیاه نمایی‪ ،‬مثل تحت تاثیر بودن از‬ ‫خارج از کشور‪ ،‬مثل مارکی که می زنند و می گویند‬ ‫اپوزیسیون است که اینطور نگاه می کند‪ .‬اینطور‬ ‫نیست و به نظر من هنرمندان‪ ،‬دلسوزان درجه یک‬ ‫کشورهایشان هستند چرا که برامده از فرهنگ‪،‬‬ ‫اندیشه و معرفت یک کشور هستند و این فرهنگ‪،‬‬ ‫اندیشه و معرفت اگر فهمیده شود می تواند به کشور‬ ‫کمکجدیکند‪.‬‬ ‫شاید بتوان گفت که شکل نگاه کردن‬ ‫در نمایش واقعیت تقریباً دو سر باشد و‬ ‫دو نگاه در واقع نمایی شکل بگیرد‪ .‬یکی‬ ‫شبیه به سبک کاری است که در سریال‬ ‫«زخم کاری» و یــا در «قورباغه» وجود‬ ‫دارد؛ یعنی در زیباسازی جنایت به لحاظ‬ ‫تصویری‪ ،‬طراحی عمیق شــخصیت‬ ‫منفی و جذاب جلوه دادن او یک نوع نگاه‬ ‫به رئالیته ی بزه و نمایش جرم شــکل‬ ‫گرفت و نوع دیگر شبیه به اثار سعید‬ ‫روستایی و محمد کارت است که فضای‬ ‫فقر و زیر صفر زندگــی کردن در عین‬ ‫شــخصیت پذیری عمیق در ان وجود‬ ‫دارد که حس دردمندی با تمام وجود به‬ ‫مخاطب منتقل می شود‪ .‬در این دو فرم‬ ‫نگاه کردن‪ ،‬شما بیشتر با کدام همراه‬ ‫هستید و فکر می کنید که تاثیرگذاری‬ ‫کدام بیشتر است؟ در واقع امر تاثیر‪،‬‬ ‫بیشتر با زیباسازی اتفاق می افتد یا با‬ ‫شخصیت پردازی عمیق تر اما جلوه ی‬ ‫‪21‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 21 ‫سینمای ایران‬ ‫نازیبا؟‬ ‫ما برای رقم خوردن یک اثر با ســه دسته مساله‬ ‫مواجه هستیم‪ .‬یکی ‪ aim‬به معنی اهداف متعدد‬ ‫است‪ ،‬دومی ‪ approach‬به معنی رویکردها است‬ ‫و ســوم ‪ point of view‬یا زاویه دید معنایی‬ ‫است‪ .‬اهداف هر فیلمسازی با دیگری متفاوت است‪،‬‬ ‫رویکردش نسبت به یک موضوع متفاوت است و به‬ ‫طور طبیعی زاویه دید معنایی او هم متفاوت است‪،‬‬ ‫پس روایتش از یک موضوع بــا دیگری متفاوت‬ ‫می شود‪ .‬بنابراین ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم‬ ‫کهفیلمسازانیااهالیهنرمثلهمدیگرفکرکنند‪.‬‬ ‫گاهی اوقات یکنفر مثل مجید مجیدیبه فقرنگاه‬ ‫می کند‪ ،‬گاهی اوقات مثل محمد کارت و ســعید‬ ‫روســتایی نگاه می کند‪ ،‬گاهی اوقات هم به فقر و‬ ‫جنایت و مواردی از این دست مثل هومن سیدی و‬ ‫دیگران دارد نگاه می شود‪ .‬پس نگاه هر کدام از این ها‬ ‫وابسته به درون این ادم ها و وابسته ی نوع نگاهشان‬ ‫به عالم است‪ .‬همانطور که گفتم ادم ها نسبت به‬ ‫نگاهی که به عالم دارند سه دسته هستند‪ :‬یا واقع گرا‬ ‫هســتند‪ ،‬یا واقعیت گرا و یا حقیقت گرا‪ .‬تمام این‬ ‫ادم ها دارند موضوع فقر را بیان می کنند؛ بعضی ها‬ ‫نگاهشان به فقر اندیشگی است که فقر ظاهری و‬ ‫فقر اقتصادی هم ایجاد می کند و بعضی ها فقری که‬ ‫بیان می کنند فقر ظاهری است و فقری است که در‬ ‫واقع در جیب ادم ها دارند به سراغ ان می گردند و‬ ‫این هم باعث فقر اندیشه ای می شود‪ .‬پس نوع نگاه‬ ‫ادم ها و فیلمسازها مخصوص خودشان است و ما‬ ‫بیش از شش میلیارد نگاه بر روی زمین داریم‪ .‬هر‬ ‫کسیاگرادمتالیفیباشدنوعنگاهتالیفیخودشرا‬ ‫نسبت به عالم دارد و این نگاه تالیفی است که باعث‬ ‫ایجاد تفاوت ها می شود و البته در دیدن اثر هنری‬ ‫شــیرینی و حالوت به وجود می اورد‪ ،‬پس باید به‬ ‫این نکته توجه داشته باشــیم و به این دلیل است‬ ‫که نمی توانیم شخصی را با شخص دیگری قیاس‬ ‫کنیم و عالمانه نیست که اثر هنری یک فیلمساز را‬ ‫با دیگری مقایسه کنیم اما می توانیم ان فیلمساز را‬ ‫با در نظر داشتن چند نکته‪ ،‬نسبت به خودش قیاس‬ ‫کنیم‪ .‬یکی از این مسائل‪ ،‬انگیختار سبک شناسانه ‬ ‫است؛ یعنی مجموع انگیزه هایی که سبک ان ادم‬ ‫را تولید می کند‪ .‬دیگری انگیختار روایی یا ترکیب‬ ‫متن است‪ ،‬یعنی مجموعه انگیزه هایی که روایت‬ ‫ان شخص نسبت به ان موضوع و ترکیبی از یک‬ ‫متن را به وجود می اورد‪ .‬سومی انگیختار فرامتن یا‬ ‫بینامتناست‪،‬یعنیمجموعانگیزه هاییکهفرامتن‬ ‫و بینامتن ان اثر هنری را به وجــود اورده اند و ان‬ ‫شخص هنرمند پشت ان موضوع است‪ .‬من شانزده‬ ‫سال است که در تئاترها‪ ،‬فیلم ها و مستندهایی که‬ ‫دارم‪ ،‬کار اجتماعی انجام می دهم و از کودکی نگاه‬ ‫هنری من شکل گرفته است و قبل از کودکی و در‬ ‫وراثت من‪ ،‬نوع نگاه من نسبت به عالم شکل گرفته ‬ ‫است‪.‬پس زبان یعنینظام زیرساختیناظربرگفتار‬ ‫من‪ ،‬تابع اموزش ها‪ ،‬وراثت‪ ،‬نوع نگاه‪ ،‬شــنیده ها‪،‬‬ ‫دیده ها و همه ی اتفاقاتی است که گفتار من را رقم‬ ‫زده است‪.‬بنابرایننمی توانیمانتظارداشتهباشیمکه‬ ‫نوع ساختار فیلم های متعدد و سریال های مختلف‬ ‫با همدیگر منطبق باشند‪ .‬هر کسی مثل خودش‬ ‫فیلم می ســازد‪ ،‬مثل خودش تئاتر روی صحنه‬ ‫می برد‪ ،‬مثل خودش نقاشی می کند و مثل خودش‬ ‫اثر هنری اش را رقم می زند‪ .‬پس ادم ها را نمی شود‬ ‫قیاس کرد و به نظر من هر کدام از این ها هم برای‬ ‫مخاطب تاثیری را در پی دارد و مخاطب نسبت به‬ ‫نگاه خودش‪ ،‬یکی از این ها را انتخاب می کند‪.‬‬ ‫عده ای اعتقاد دارند که نشان دادن جرم‬ ‫و جنایت و اعمال نادرست باعث قبح‬ ‫زدایی می شــود و برخی دیگر بر این‬ ‫باورندکهتماشایانباعثعبرت اموزی‬ ‫می شود‪.‬شماجزوکدامدستههستید؟‬ ‫گاهی اوقات یک نفر‬ ‫مثل مجید مجیدی‬ ‫به فقر نگاه می کند‪،‬‬ ‫گاهی اوقات مثل‬ ‫محمد کارت و سعید‬ ‫روستایی نگاه‬ ‫می کند‪ ،‬گاهی اوقات‬ ‫هم به فقر و جنایت و‬ ‫مواردی از این دست‬ ‫مثل هومن سیدی‬ ‫و دیگران دارد نگاه‬ ‫می شود‪ .‬پس نگاه‬ ‫هر کدام از این ها‬ ‫وابسته به درون این‬ ‫ادم ها و وابسته ی‬ ‫نوع نگاهشان به‬ ‫عالم است‬ ‫یکی از جدی ترین موضوعاتی که ما در هنر داریم‬ ‫محاکاتاست‪.‬یعنیتقلیدیکهدارداتفاقمی افتدو‬ ‫یکموضوعرابازشناسیمی کندوادم هامی نشینند‬ ‫ی درس می گیرند و می بینند‬ ‫و از تکرار ان بازشناس ‬ ‫که نهایت ان بازشناســی به کجا می رســد و این‬ ‫باعث تزکیه ی روح و نفس ادم ها می شــود‪ .‬اص ً‬ ‫ال‬ ‫یکی از کارکردهای جدی هنر این است‪ .‬بعضی از‬ ‫اثار بازشناســی می کنند‪ ،‬بعضی از اثار رازگشایی‬ ‫می کنند‪ ،‬بعضی از اثار هم یک مســاله ای را نمود‬ ‫می دهند که هر کدام از این ها کارکردهای متعددی‬ ‫را دارند‪ .‬در واقع هر چیزی باید سر جای خودش قرار‬ ‫بگیرد‪ .‬در جامعه ی پیشروی فکری‪ ،‬هر اثر هنری سر‬ ‫جای خودش قرار می گیرد و برای مخاطب خودش‬ ‫یک راهبردی را خواهد داشت؛ راهبردی که مخاطب‬ ‫را از درون به چالش می کشد و ان چالش موجبات‬ ‫رشد فکری مخاطب را به وجود می اورد‪ .‬ما گاهی‬ ‫اوقات فقط یک واقعه ای را نشان می دهیم‪ ،‬گاهی‬ ‫اوقات یک واقعه ای را نشان می دهیم و در عین حال‬ ‫جهتی که برای ان تولید می کنیم جهتی است که‬ ‫به سمتی می رود که نتیجه گیری هم بکنیم‪ .‬گاهی‬ ‫اوقاتایننتیجه گیریرابهگونه ایحرکتمی دهیم‬ ‫که اینده را هم درون خودش داشته باشد‪ .‬به هر حال‬ ‫هرکدام از اثار هنری یــک جایگاهی دارند و برای‬ ‫جایگاه خودشان سرمایه گذاری فکری‪ ،‬اندیشگی و‬ ‫معرفتی می کنند و البته ان سرمایه گذاری در نقشه‬ ‫یا اطلس هنری کشــور هم باید سر جای خودش‬ ‫مورد استفاده قرار بگیرد‪ .‬یعنی چند وجه را داریم؛‬ ‫هنرمند‪،‬اثرهنریواطلسهنریکهدرکشوروجود‬ ‫دارد و چون تحقیقًا همه چیز ما مخدوش است و‬ ‫در یک نظام فکری هنری بی برنامه داریم حرکت‬ ‫می کنیم همه چیز برای سیاستگذاران حکم تهدید‬ ‫را پیدا می کند‪ .‬واقعیت این است که هرچیزی حکم‬ ‫تهدید را پیدا نمی کند و باید سر جای خودش از ان‬ ‫بهره گرفته شود‪.‬‬ ‫ایا می شود نگران این مساله بود که با‬ ‫محور قرار دادن چنین موضوعاتی در اثار‬ ‫متعدد‪ ،‬تماشای این حجم از خشونت و‬ ‫جنایت برای مخاطب عادی شده و مثل‬ ‫قبلاثرگذارنباشد؟‬ ‫خیر‪ .‬به طور طبیعی اگر اقتضایی با موضوع برخورد‬ ‫کنیم اینطور فکر می کنیم اما اگر ایجابی با موضوع‬ ‫برخورد کنیم اعتیاد بد است و نشــان دادن ان و‬ ‫وضعیت ادمی که در بستر اعتیاد زندگی می کند‬ ‫برای یک مخاطبی که ان را نــگاه می کند اگر در‬ ‫دامنه ی ان موضوع باشد محاکات یا تزکیه نفسی‬ ‫را به وجود می اورد و اگر ان را ببیند به ســمتش‬ ‫نمی رود‪ .‬نشــان دادن و تکرار هر چیــزی که ما‬ ‫تصورمان بر این است که بد است‪ ،‬به عادی سازی‬ ‫موضوع بد ختم نمی شــود و اتفاقًا عکس موضوع‬ ‫را ایجاد می کند‪ .‬تصورم بر این اســت که این نوع‬ ‫هراس هاکوته بینانهاستومابایدبلند نظرباشیمودر‬ ‫برخوردمان با اثر هنری اگر بلندنظری و روشن بینی‬ ‫نداشته باشــیم به یقین با انســداد فکری مواجه‬ ‫می شویم‪.‬‬ ‫درست اســت که تماشــای این اثار‬ صفحه 22 ‫محدودیتسنیداردامادردسترسهمه‬ ‫قرار دارد و شاید نوجوان های بسیاری را‬ ‫با خود همراه کند‪ .‬عده ای عقیده دارند‬ ‫که این مسائل روی این طیف سنی اثر‬ ‫می گذارد؛ از نظر شما اینکه هنرپیشه ی‬ ‫محبوبشاندستبهاعمالخشونت امیز‬ ‫و نادرستی می زند ناخوداگاه روی کودک‬ ‫و نوجوان تاثیر می گذارد تا از او تقلید و‬ ‫الگوبرداری کند؟‬ ‫اگر هنرپیشه ی محبوبشــان دارد این کار را انجام‬ ‫می دهد این را هم باید در نظر بگیریم که ان ها صبح‬ ‫تا شــب در فضای جامعه در مواجهه با این تصاویر‬ ‫هستند و صبح تا شب همه چیز در دسترس شان‬ ‫موجوداست‪.‬اینمسالهمثلصیانتازاینترنتاست‪.‬‬ ‫ما گاهی اوقات از درون مشکل داریم و می خواهیم‬ ‫که با انسدادهای بیرونی مشکل را حل کنیم اما حل‬ ‫نمی شود‪ .‬ما اینجا باید انگشت اتهام را به سمت نظام‬ ‫اموزشی خودمان داشته باشیم که نظام اموزشی‬ ‫و تربیتی درون خانواده ها‪ ،‬مدارس‪ ،‬دانشــگاه ها و‬ ‫فضاهای مختلف به گونه ای نیست که بتواند کمک‬ ‫کند تا ادم ها را قدرتمند بار بیاورد‪ .‬چون این چنین‬ ‫نیست‪ ،‬ســعی ما بر این اســت که در یک جاهای‬ ‫دیگری کام ً‬ ‫ال دفعی با موضوعات برخورد کنیم و‬ ‫برخورد دفعی با موضوعات مشکلی را حل نمی کند‪.‬‬ ‫خانواده هادرتربیتخودشانبایدبدانندکهبچهباید‬ ‫قدرتمند بار بیاید و زمانی که بچه قدرتمند بار امد‬ ‫وقتی که بر سر دو راهی قرار گرفت می تواند تصمیم‬ ‫درســت را بگیرد‪ .‬مگر االن در این فضا و موقعیت‪،‬‬ ‫خانواده ها چقدر کنار فرزندانشان هستند؟ چقدر‬ ‫می توانند دائم سر دوراهی دست ان ها را بگیرند و‬ ‫به مسیر دیگری هدایت کنند؟ در حال حاضر بیش‬ ‫از پنجاه درصد موضوعــات بچه ها تبدیل به نظام‬ ‫غیررسمی و غیرجاری شــده که خانواده روی ان‬ ‫اشراف دارد‪ .‬پس دقت داشته باشید که با رگوالتوری‬ ‫قدرتمند و کوته بینانه نمی توانیم به جایی برسیم‬ ‫که انسان را مهار کنیم‪ .‬االن در عالمی هستیم که‬ ‫تحقیقاً همه چیز ما‬ ‫مخدوش است و‬ ‫در یک نظام فکری‬ ‫هنری بی برنامه‬ ‫داریم حرکت‬ ‫می کنیم همه چیز‬ ‫برای سیاستگذاران‬ ‫حکم تهدید را پیدا‬ ‫می کند‪ .‬واقعیت این‬ ‫است که هرچیزی‬ ‫حکم تهدید را پیدا‬ ‫نمی کند و باید سر‬ ‫جای خودش از ان‬ ‫بهره گرفته شود‬ ‫انسان برای تئوری های ارتباطی اش اتاق شیشه ای‬ ‫را انتخاب کرده است‪ .‬اتاق شیشه ای یعنی اینکه‬ ‫چشمانمان را ببندیم و تصور بر این داشته باشیم‬ ‫که در خانه ی خودمان و در هر حالتی که باشیم‪،‬‬ ‫کام ً‬ ‫ال عریان هستیم‪ .‬در این عریانی راه این نیست‬ ‫که از بیرون انسداد ایجاد کنیم بلکه باید ادم ها را از‬ ‫درون قدرتمند کنیم‪ .‬اگر از درون‪ ،‬ادم ها را قدرتمند‬ ‫کردیم حاال می توانیم مفرهای متعددی را هم برای‬ ‫احتماالت کمی که وجود دارد کنترل کنیم ولی‬ ‫به نظر من این مسیر‪ ،‬مسیری است که جز تربیت‬ ‫قدرتمند‪ ،‬جز نظام اموزشی قدرتمند و فراگیر و‬ ‫جز کار کردن روی خود انســان برای رساندنش‬ ‫به واقعیت های فطــری و قدرتمند درونی‪ ،‬به جد‬ ‫نمی توان کار دیگری را به عنوان کار زیرســاختی‬ ‫انجام داد‪ .‬ما یک بخش هایی را رها کرده ایم و کام ً‬ ‫ال‬ ‫داریم سعی می کنیم تا قرص و محکم یقه ی یک‬ ‫بخش های روســاختی را بگیریم که این راهش‬ ‫نیست‪ .‬با این راه ها و مسیرها بیشتر داریم خودمان‬ ‫را گول می زنیم‪.‬‬ ‫شاید علت تمایل سازندگان به نمایش‬ ‫قتل و صحنه های خشونت امیز که این‬ ‫روزها در اثار پلتفرم ها مخاطبان زیادی‬ ‫را نیز با خود همراه کرد ه است؛ این باشد‬ ‫که اثر نویــی را ارائه دهند و در کنارش‬ ‫اموزش هایی را هم داشــته باشند‪ .‬از‬ ‫طرفی عده ای نگران ترویج خشونت‬ ‫در جامعه هســتند‪ .‬ایا از نظر شما این‬ ‫مساله در مرور زمان اثرگذاری عکس‬ ‫نمی دهد؟ و در نهایت کدامیک از این‬ ‫دو وجه (اموزش یا ترویج خشــونت)‬ ‫غالب تراست؟‬ ‫ترویج خشونت هم از ان واژه هایی است که به شکل‬ ‫اعتباری دارد از ان سو استفاده می شود‪ .‬ما در حال‬ ‫حاضرچهبخواهیموچهنخواهیمجامعه یخشنی‬ ‫داریم و ما ایــن روزها در فرایندهــای روزانه مان‬ ‫امکان ندارد که با یک خشونت مواجه نشویم‪ .‬چرا‬ ‫باید جامعه به ســمتی حرکت کند که خشونت‬ ‫پارادایم حاکم بر اندیشــه ها باشد؟ این فشارهای‬ ‫متعددی است که در این بستر دارد به ادم ها می اید‪.‬‬ ‫اتفاقًا نشان دادن این خشونت های متعدد در این‬ ‫موقعیتبهنوعیکمکمی کندتاماتصمیمدرست‬ ‫را بگیریــم‪ ،‬هرچند که در کنارش ممکن اســت‬ ‫مضرات خودش را هم داشته باشــد‪ .‬این مساله‬ ‫نیاز به یک سنجه ی روانی دارد و نمی شود مطلق‬ ‫با ان برخورد کرد اما به نظر من مضرات متعدد را‬ ‫دارد نشان می دهد و بازشناسی می کند و نتیجه ی‬ ‫ان را هم نشان می دهد و ما اگر عاقالنه با موضوع‬ ‫برخورد کنیم یکی از جدی ترین لحظات اموزشی‬ ‫که می توانیم با ان برخــورد کنیم همین لحظه‬ ‫است؛ اما بدون شک نشــان دادن خشونت‪ ،‬فقر یا‬ ‫هر چیز دیگری ممکن اســت که در سنجه های‬ ‫روانی تاثیرات منفی هم داشته باشد که ان هم به‬ ‫نظر من نیاز به بررســی خود ان کیس دارد و باید‬ ‫کیس اِستادی (موردکاوی) را دید و ان را از زوایای‬ ‫مختلف بررسی کرد و به نتایجش دست پیدا کرد‪.‬‬ ‫اما لزومًا این نیست که لطمه ی نشان دادن خشونت‬ ‫بیشتر از نشان ندادنش باشد و باید به این نکته هم‬ ‫توجه داشته باشیم؛ چرا که همانطور که گفتم یکی‬ ‫از جدی ترین موضوعاتی که در هنر جاری اســت‬ ‫محاکات یا تزکیه ی نفس است که در اثر دیدن یک‬ ‫اتفاق می تواند درس بزرگی را برای کسی که دارد‬ ‫ان را دنبال می کند و می بیند‪ ،‬ایجاد کند‪.‬‬ ‫ایا از نظر شما سینما و شبکه نمایش‬ ‫خانگی چنین قابلیتــی دارند که یک‬ ‫موضوع اشتباه را در جامعه جا بیندازند‬ ‫وعادی سازیکنند؟چراکهبرخیاعتقاد‬ ‫دارند که خصوصــاً در ابتدای دهه نود‬ ‫ساخت فیلم هایی که عشــق دوم در‬ ‫ان ها نمایش داده شد‪ ،‬در عادی سازی‬ ‫این مساله در اجتماع تاثیر داشت‪ .‬شما‬ ‫عقیده دارید که سینما می تواند یک امر‬ ‫قبیح را عادی سازی کند یا خیر؟‬ ‫همانطور که گفتم هنرمند ملهــم از جامعه ی‬ ‫خودش است‪ .‬اگر در جامعه چیزی وجود داشته‬ ‫باشد و تبدیل به قاعده شود و این قاعدگی موضوع‬ ‫به گونه ای باشد که هنرمند ان را ببیند‪ ،‬پس در‬ ‫‪23‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 23 ‫سینمای ایران‬ ‫جامعه وجود دارد‪ .‬درباره ی ثتبیت ان باید بگویم‬ ‫که ممکن است با نشان دادن این فضا چیزی در‬ ‫ذهن تثبیت شود اما مضار موضوع هم در ان کار‬ ‫دارد مورد طرح قرار می گیرد‪ .‬یعنی ان موضوع‬ ‫دارد طرح می شــود و مضراتش هم دارد دیده و‬ ‫گفته می شــود‪ .‬اینکه خودمان‪ ،‬سر خودمان را‬ ‫کاله بگذاریم و بگوییم که چنین موضوعاتی در‬ ‫جامعه وجود ندارد و تبدیل به یک قاعده ی کلی‬ ‫نشده هم مذموم است و هنرمند نمی تواند بدون‬ ‫توجه به جامعه اش یک کار تخیلی بسازد‪ .‬حتی‬ ‫فکری عینی‬ ‫اثار تخیلی هم زمینه هــای جدی ِ‬ ‫دارند‪ .‬پس باید به این توجه داشته باشیم که سر‬ ‫خودمان را کاله نگذاریم‪ .‬یک چیزهایی در جامعه‬ ‫وجود دارد که در اثر کاستی های متعددی است‬ ‫که سیاســت گذاران یا حکمرانان در ان جامعه‬ ‫داشــته اند‪ .‬باید توجه کنیم که اگر در فضاهای‬ ‫حکمرانی به ان موضوعات سر جای خودش توجه‬ ‫جدی می شد‪ ،‬تبدیل به یک قاعده نمی شد که‬ ‫هنرمند از ان الهام بگیرد‪ .‬پس اگر هنرمند دارد از‬ ‫یک موضوعی الهام می گیرد و دارد ان موضوع را‬ ‫بازشناسی می کند به این علت است که در منظر‬ ‫تماشاگر قرار بگیرد و تماشاگر با دیدن ان موضوع‬ ‫بهخودشتلنگرهاییداشتهباشدوبهفکربیفتدو‬ ‫برای این نیست که یک چیزی را پایا یا پویا کنیم‪.‬‬ ‫این موضوع قب ً‬ ‫ال پایایی و پویایی اش را در جامعه‬ ‫داشته است‪ .‬بنابراین به نظرم می رسد که بعضی‬ ‫از این موضوعات علی رغم اینکه ممکن اســت‬ ‫وجود داشته باشد اما در رفتن و گریز از یک امر‬ ‫واقع هم هست‪.‬‬ ‫اصلی ترین مطالبه ی شما در حوزه ی‬ ‫فرهنگ و هنر در دولت جدید چیست؟‬ ‫خیلیازادم هایفرهنگیوهنریدیگرمطالبه ایاز‬ ‫دولت ها ندارند و به جایی رسیده که فرقی نمی کند‬ ‫کدام دولت باشــد؛ یعنی می خواهد دولت نهم یا‬ ‫دهم باشد‪ ،‬یازده‪ ،‬دوازده و دولت جدید که دولت‬ ‫ســیزده اســت‪ .‬یعنی نگاه به فرهنگ و هنر را به‬ ‫جایی رسانده اند که اساسًا اهالی فرهنگ و هنر بند‬ ‫نافشان را دیگر با دولت گره نزده اند‪ .‬اساسًا دولت‬ ‫خودش یک رقیب جدی بدخیم نسبت به فرهنگ‬ ‫و هنر اســت که اگر این رقابت کام ً‬ ‫ال ســاختاری‬ ‫و سلیقه ای ســایه ی خودش را از فرهنگ و هنر‬ ‫کشــور برندارد اعتماد روز به روز رنگ خودش را‬ ‫از دست می دهد و این اعتماد اگر بی رنگ تر از هر‬ ‫زمانی که در ان هستیم شود‪ ،‬لطمه ی ان را کسی‬ ‫جز کشور متحمل نمی شود‪ .‬این جو بی اعتمادی‬ ‫باعث شده که خواسته ها هم از دولت مکتوم شود‬ ‫و تبدیل به خشم شود و امروز اهل فرهنگ و هنر‬ ‫ادم های خشمگینی نســبت به سیاستگذاران و‬ ‫دولت ها هســتند‪ .‬به نظر من اول باید این اعتماد‬ ‫بین سیاستگذاران و اهل فرهنگ و هنر ایجاد شود‪.‬‬ ‫ی کاش فرهنگ و هنر انقدر اولویت بود که‬ ‫البته ا ‬ ‫در کالم کاندیداهای ریاست جمهوری می امد‪ .‬ما‬ ‫هیچ کالمی از فرهنگ و هنر از اقایانی که کاندیدا‬ ‫بودند نشنیدیم و االن هم دولتی که به وجود امده‬ ‫چون هنوز تحت تاثیر این عدم اعتماد موجود در‬ ‫جامعه ی فرهنگی هنری است‪ ،‬جامعه ی فرهنگی‬ ‫هنری انتظار خودشان را مطرح نمی کنند چرا که‬ ‫تبدیل به خشم شد ه است‪ .‬این فرو خوردن نیازهای‬ ‫متعدد از نیاز مدنی تا نیاز فکری و عدم توجه به ان‬ ‫باعث شــده تا این بی اعتمادی کام ً‬ ‫ال غالب شود‪.‬‬ ‫تصورم بر این است که کار دولت سیزدهم کار بسیار‬ ‫صعب و سختی در اعتماد سازی و تبدیل اعتماد به‬ ‫اعتبار است‪ .‬اگر نتوانند این کار را کنند به یقین این‬ ‫شکست و عدم ارتباط منسجم بین اهالی فرهنگ و‬ ‫هنر باعث می شود تا با یک جامعه ای مواجه باشیم‬ ‫که روز به روز این شــکاف را درک می کند و چون‬ ‫اهالی فرهنگ و هنر مرجعیت اجتماعی بیشتری‬ ‫نسبت به سیاستگذاران و سیاســتمداران دارند‬ ‫و نوع نگاهشان به جامعه بیشتر مقبول است؛ به‬ ‫یقین نزدیک به فضای توسعه ی کشور نمی شود‬ ‫و کمک جد ‬ ‫ی هم به توســعه ای که باید از سمت‬ ‫دولت برنامه ریزی شــود‪ ،‬نمی کند‪ .‬تصورم بر این‬ ‫اســت که دولت ابتدا باید اعتماد سازی کند‪ ،‬بعد‬ ‫از اعتماد سازی انقدر انباشت خواست ها و نیازها‬ ‫زیاد است که ان موقع است که جامعه ی فرهنگی‬ ‫و هنری به نظر من به طرح موضوعات خودشــان‬ ‫می پردازند‪.‬‬ ‫چقدرنسبتبه محمدمهدیاسماعیلی؛‬ ‫وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی شناخت‬ ‫دارید و ایا او را در مسیر پیش رو موفق‬ ‫می بینید؟‬ ‫من ایشان را از سازمان صدا و سیما می شناسم‬ ‫و به هر طریــق نیروی جوانــی دارد و در این‬ ‫زمینــه کار جدی نکــرده امــا در عین حال‬ ‫همین که رئیس جمهور منتخب نســبت به‬ ‫ترویج خشونت‬ ‫هم از ان واژه هایی‬ ‫است که به شکل‬ ‫اعتباری دارد از ان‬ ‫سو استفاده می شود‪.‬‬ ‫ما در حال حاضر‬ ‫چه بخواهیم و چه‬ ‫نخواهیم جامعه ی‬ ‫خشنی داریم و ما این‬ ‫روزها در فرایندهای‬ ‫روزانه مان امکان‬ ‫ندارد که با یک‬ ‫خشونت مواجه‬ ‫نشویم‪ .‬چرا باید‬ ‫جامعه به سمتی‬ ‫حرکت کند که‬ ‫خشونت پارادایم‬ ‫حاکم بر اندیشه ها‬ ‫باشد؟‬ ‫ایشان اعتماد دارند که ایشان را برای این فضا‬ ‫و موقعیــت معرفی کرده اند بــه نظر من برای‬ ‫رســیدن به اهدافی که احیانًا در دولت برای‬ ‫ایشان ترســیم شده اســت باید تالش وافری‬ ‫داشته باشــند‪ .‬همانطور که گفتم این اهداف‬ ‫هر چه هم که باشــد‪ ،‬اگر اهــداف بلندی هم‬ ‫باشــد‪ ،‬به یقین اگر اعتماد بین اهل فرهنگ و‬ ‫هنر و ایشان جاری نشود و به وجود نیاید این‬ ‫اهداف در دسترس نخواهند بود‪ .‬محمدمهدی‬ ‫اســماعیلی با توجه به نیروی جوانی که دارد‬ ‫به نظرم می رســد که االن باید برای رسیدن‬ ‫به این اعتماد تحرک جدی داشــته باشــد و‬ ‫باید در چشم انداز خودش در کوتاه ترین زمان‬ ‫سعی کند تا به جامعه ی فرهنگ و هنر کشور‬ ‫نزدیک شــود و این نزدیکی را تبدیل به روال‬ ‫جاری حرکت خودش کند و خودش را از نگاه‬ ‫اشرافی گری و نگاه سانتیمانتالیسم موجودی‬ ‫که در فضاهای مختلف نســبت به فرهنگ و‬ ‫هنر از قبل تا به حال ایجاد شــده‪ ،‬دور کند و‬ ‫به شــکلی مردمی و نه به شکلی شعاری خود‬ ‫را به فضای فرهنگ و هنر کشــور نزدیک کند‬ ‫تا بتواند سریع به شناخت برسد‪ .‬فرهنگ و هنر‬ ‫کشور فرصت کافی برای ازمون و خطا ندارد و‬ ‫باید برنامه هایی در ان اتفاق بیفتد و عملیاتی‬ ‫شود که اول مشکالت معیشتی‪ ،‬مدنی و انسانی‬ ‫اهل فرهنگ و هنر را مد نظر قرار دهد‪ .‬اگر این‬ ‫اتفاق نیفتد ایشــان هم مثل گذشته در یک‬ ‫ســیکلی فقط یک کار اداری را انجام می دهد‬ ‫و تبدیل به یک ادم اقتضایی می شــود‪ .‬انقدر‬ ‫انباشت مشکالت زیاد است که نباید تحت تاثیر‬ ‫اقتضائات و اتفاقات شــعاری قرار بگیرد و باید‬ ‫چند کار زیرســاختی جدی انجــام دهد‪ .‬اگر‬ ‫این کارها را انجام دهد می تواند موفق باشــد‬ ‫و نام نیکــی از خودش باقی بگــذارد‪ ،‬در غیر‬ ‫این صورت ما فراوان ادم هــای این چنینی را‬ ‫دیده ایم که انرژی داشته اند و امده اند و کاری‬ ‫از دستشان برنیامده است‪.‬‬ ‫در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟‬ ‫در حال حاضر یک مجموعه ی متفاوت تله تئاتر را بر‬ ‫اساس اثار کالسیک می سازم که اولی را کار کرده ام و‬ ‫کار دوم هم دارد انجام می شود‪ .‬یک فیلم سینمایی را‬ ‫تهیه می کردم که تمام شد و در حال حاضر کارهای‬ ‫پس تولید ان دارد انجام می شود‪ .‬یک سینمایی تازه‬ ‫را به عنوان تهیه کننده دارم شروع می کنم که ان هم‬ ‫در دستور کارم است‪ .‬برای فیلم خودم هم به دنبال‬ ‫سرمایه گذار می گردم که کارگردانی کنم و اگر بشود‬ ‫تا پایان سال این کارها را انجام دهم‪ .‬یک کار نوشتنی‬ ‫دردستدارم؛یککتابکهدرارتباطباتئاترمستند‬ ‫است که ان را دارم تمام می کنم و یک نمایشنامه هم‬ ‫تحت عنوان «ششصد و بیست و هفت» نوشته ام که‬ ‫اماده امتاببینموضعیتکرونابهچهشکلیمی شود‪.‬‬ ‫سعی دارم که این را هم اگر وضعیت ارام تر شد اجرا‬ ‫کنم و به روی صحنه ببرم‪ .‬یک مســتند هم تحت‬ ‫عنوان «خیابان کاغذی» دارم که در جشنواره های‬ ‫خارجی عرضه شده و عنقریب از ان هم خبرهای‬ ‫خوبی خواهم داد‪.‬‬ صفحه 24 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫‪25‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 25 ‫گزارش ویژه‬ ‫درگفتگ و گو با سیدجمال ساداتیان‬ ‫و برخی دیگر از اهالی هنر مطرح شد‬ ‫مطالباتسینماگران‬ ‫از وزیر فرهنگ و ارشاد‬ ‫دولتجدیدچیست؟‬ ‫همه ی صنوف لطمه‬ ‫خورده اند اما به‬ ‫نظر می رسد که‬ ‫حوزه ی سینما بیشتر‬ ‫از بقیه جاها لطمه‬ ‫خورده است‪ .‬در دیگر‬ ‫جاهای دنیا دیدیم‬ ‫که چه حمایت هایی‬ ‫انجام دادند تا این‬ ‫صنوف زمین نخورند‬ ‫چرا که باالخره این ها‬ ‫ساختارهایی هستند‬ ‫که برای توسعه ی‬ ‫اجتماعی کشور‬ ‫تاثیرگذار و موثر‬ ‫هستند‪ .‬برای مثال پر‬ ‫کردن اوقات فراغت‬ ‫مردم‪ ،‬به وجود اوردن‬ ‫نشاط و بسیاری از‬ ‫موارد دیگری که‬ ‫پیرامون توسعه ی‬ ‫فرهنگ و هنر در‬ ‫کشور مطرح است‬ ‫در این حوزه از هنر‬ ‫و به خصوص سینما‬ ‫مستتر است‪ .‬در این‬ ‫شرایطی که باید‬ ‫از سینما حمایت‬ ‫کنند‪ ،‬مالیات ها‬ ‫را حذف کنند و‬ ‫سوبسید های‬ ‫حمایتی بدهند؛‬ ‫گروهسینما‪:‬‬ ‫در هر دوره ای که‬ ‫وزارت فرهنگ و‬ ‫ارشاد با نفر جدیدی کار خود را اغاز‬ ‫می کند هنرمندان‪ ،‬سینماگران و‬ ‫تمام مرتبطین به این وزارت خانه‬ ‫با امیدهای فراوانی چشم به‬ ‫صاحب مسند جدید می دوزند تا‬ ‫امیدواری هایشان را جامه عمل‬ ‫بپوشاند‪ .‬در سینما اما این امیدها‬ ‫پررنگ تر است و حاال که کرونا هم‬ ‫افق پر ابهامی را در ادامه کار این‬ ‫مدیوم رقم زده است با سیدجمال‬ ‫تو گو نشستیم تا‬ ‫ساداتیان به گف ‬ ‫بدانیم مطالبات اصلی سینماگران‬ ‫چیست‪ .‬ضمن این گفت و گو با‬ ‫چند چهره دیگر سینماگر نیز‬ ‫این موضوع را مطرح کردیم‬ ‫و پرسشمان را پاسخ دادند‪.‬‬ ‫سوال این بود که با انتصاب دکتر‬ ‫محمدمهدی اسماعیلی به عنوان‬ ‫وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی‬ ‫مطالبه شما از ایشان چیست؟‬ ‫بــا انتصــاب دکتــر محمدمهدی‬ ‫اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و‬ ‫ارشاد اسالمی مطالبه شما از ایشان‬ ‫چیست؟‬ ‫به نظرم ما باید مطالباتمــان را به دو‬ ‫دسته تقسیم کنیم‪ .‬یک دسته مطالبات‬ ‫شخصی است که شامل کرونا‪ ،‬بیکاری و‬ ‫مسائلی است که این بیماری به سینما‬ ‫تحمیل کرده و اینکه سینما چه وضعیتی‬ ‫دارد؛ یک بخشی هم ساختار و وظایف‬ ‫وزارت ارشــاد و به تبــع ان معاونت‬ ‫سینمایی است‪ .‬در ابتدای بحث به بخش‬ ‫دوم می پردازم و بعد به سراغ بخش اول‬ ‫می روم‪ .‬بخش دوم شامل این است که‬ ‫در حال حاضر یک سری اتفاقات برای‬ ‫معاونت ســینمایی افتاده که دودش‬ ‫در چشم همه ی اهالی سینما می رود‪.‬‬ ‫فرض کنید که االن بحث کرونا امده و به‬ ‫شدت به حوزه ی سینما لطمه زده است‪.‬‬ ‫همه ی صنوف لطمه خورده اند اما به نظر‬ ‫می رسد که حوزه ی ســینما بیشتر از‬ ‫بقیه جاها لطمه خورده است‪ .‬در دیگر‬ ‫جاهای دنیا دیدیم که چه حمایت هایی‬ ‫انجام دادند تا این صنوف زمین نخورند‬ ‫چرا که باالخره این ها ســاختارهایی‬ ‫هســتند که برای توسعه ی اجتماعی‬ ‫کشور تاثیرگذار و موثر هستند‪ .‬برای‬ ‫مثال پر کــردن اوقات فراغت مردم‪،‬‬ ‫به وجود اوردن نشــاط و بسیاری از‬ ‫موارد دیگری که پیرامون توســعه ی‬ صفحه 26 ‫فرهنگ و هنر در کشــور مطرح است‬ ‫در این حوزه از هنر و به خصوص سینما‬ ‫مستتر است‪ .‬در این شرایطی که باید‬ ‫از ســینما حمایت کنند‪ ،‬مالیات ها را‬ ‫حذف کنند و سوبســید های حمایتی‬ ‫بدهند؛ شــاهد بودیم که در بدترین‬ ‫شــرایط ممکن مجلس قانون معافیت‬ ‫مالیاتی را از حوزه ی سینما حذف کرد‪.‬‬ ‫نمی دانیم که با چه استداللی این کار را‬ ‫کردند و معلوم بود که یک کار کام ً‬ ‫ال غیر‬ ‫کارشناسی و بسیار احساسی است که‬ ‫بر سینما اعمال کردند‪ .‬به نظر من یکی‬ ‫از کارهای اساسی که باید انجام شود‬ ‫همین مسئله است‪ .‬حاال اینکه در کشور‬ ‫شش نفر سلبریتی هستند و درامدهای‬ ‫خوبی دارند‪ ،‬به ِصرف ان شش نفر نباید‬ ‫چنین کاری را کرد‪ .‬حداقل شش هزار‬ ‫نفر عضو رسمی خانه سینما هستند و‬ ‫ما ان شــش هزار نفر را قربانی کردیم‬ ‫تا ان شش نفر را بتوانیم تنبیه کنیم‪.‬‬ ‫در صورتی که االن و بعد از این قانون‬ ‫هم دیدیم که تمام کسانی که قرارداد‬ ‫می بندند می گویند که ما قراردادهای‬ ‫خالص می بندیم و مالیاتش به ما ربطی‬ ‫ندارد‪ .‬در نهایت باز این مسئله دارد به‬ ‫حوز ه ی تهیه کنندگی‪ ،‬سینما و غیره‬ ‫تحمیل می شود‪ .‬پس می خواهم بگویم‬ ‫که این یک طرح بسیار غلطی بود و به‬ ‫خصوص وزیر ارشاد و به تبع ان معاونت‬ ‫ســینمایی باید توجه جدی به این امر‬ ‫داشته باشند‪.‬‬ ‫بحث دوم پو ل هایی اســت که برای‬ ‫ســاخت فیلم های مختلف برای مثال‬ ‫به عنوان ســاخت فیلم های ارزشی‬ ‫ارائه می شــود که مدام دارند از ان‬ ‫سوءاســتفاده می کنند؛ در این چند‬ ‫سال گذشته این پول ها همه خرج شد‬ ‫اما خیلی کارهای قابل تاملی را ندیدیم‪.‬‬ ‫شما پیشنهادتان این است که این‬ ‫بودجه ها برای فیلم های ارزشــی‬ ‫حذف یا کم شود؟‬ ‫به نظر من بهتر است که این بودجه ها‬ ‫همه حذف شود و اگر پولی می خواهد‬ ‫به ســینما تزریق شود شــامل عام‬ ‫سینما شود‪ .‬برای مثال یک بخشی از‬ ‫ما در این سال ها‬ ‫دیدیم فیلم هایی که‬ ‫با مردم ارتباط برقرار‬ ‫می کنند اص ً‬ ‫ال ترس‬ ‫نمی شناسند‪ ،‬مردم‬ ‫عالقه مند هستند و‬ ‫می روند فیلم ها را‬ ‫می بینند‪ .‬حتی اگر‬ ‫سالن هایمان خیلی‬ ‫مناسب دیدن فیلم‬ ‫نباشد ولی باز مردم‬ ‫از رفتن به سینما‬ ‫و دیدن فیلم ها‬ ‫استقبال کردن‬ ‫سینمایی ها در حال حاضر پیشکسوت‬ ‫شــده اند و شــرایط اقتصادی شان‬ ‫مساعد نیســت‪ .‬مقرری ان ها را یک‬ ‫مقدار اصالح کنند و به بیمه های ان ها‬ ‫یک س رو سامانی بدهند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫هم هســت و نمی گویم که نیست اما‬ ‫گاهی بحران هایــی هم در بخش های‬ ‫بیمه پیش می اید و ادم هایی که سنی‬ ‫ازشان گذشته نیاز به درمان های مداوم‬ ‫دارند‪ .‬یک سری خدما ت این چنینی‬ ‫داده شــود و به بحث پیشکسوت ها‬ ‫خیلی توجه شود‪.‬‬ ‫بحث بعدی توســعه ی سالن سازی‬ ‫اســت‪ .‬برای مثال ما در بخش صنعت‬ ‫کشور می بینیم که دولت هر سال یک‬ ‫ســرفصل هایی را در الیحه ی بودجه‬ ‫برای توسعه ی صنعت کشور دارد که‬ ‫کار پسندیده ای است‪ .‬چند سالی هم‬ ‫هست که سرفصل های خوبی را برای‬ ‫توسعه ی گردشــگری کشور در نظر‬ ‫گرفته اند که این هم کار پسندیده ای‬ ‫است اما حســاب کنید در چهل و دو‬ ‫ســالی که از انقالب می گذرد ما حتی‬ ‫یک بند در الیحه ی بودجه نمی بینیم‬ ‫که برای مثال یک میلیــارد تومان‬ ‫برای توسعه ی فضای فرهنگی کشور‬ ‫با نرخ های ارزان و با یک تســهیالتی‬ ‫در نظر گرفته باشند و دریغ از اینکه‬ ‫حتی یک میلیــون تومان اختصاص‬ ‫داده باشند‪ .‬باالخره ما اگر نیاز داریم که‬ ‫این فضای فرهنگی کشور توسعه پیدا‬ ‫کند و اگر نیاز به صنعت سینما داریم‬ ‫پس یک جایی را هم درست کنیم تا‬ ‫فیلم ها را در ان نمایش دهیم‪ .‬ما باید‬ ‫به یک اســتاندارهای اولیه به لحاظ‬ ‫سالن های سینما برسیم‪ ،‬پس چنین‬ ‫سرفصلی باید در الیحه ی بودجه باشد‪.‬‬ ‫به نظر شما اگر این سالن ها سامان‬ ‫پیدا کنــد مخاطبی وجــود دارد تا‬ ‫استقبال کند؟‬ ‫باید شــرایطی را فراهم کنیم که پای‬ ‫مردم به ســینما باز شــود که در این‬ ‫شــرایط نیاز به فیلم هــای خوب هم‬ ‫داریم‪ .‬یعنی در بحث هــای ممیزی و‬ ‫خودسانســوری هایی که در سینمای‬ ‫کشور حاکم شده یک مقداری سهولت‬ ‫بیشــتری را فراهم کنیم و یک مقدار‬ ‫فیلم های بهتری ســاخته شود که با‬ ‫مردم ارتباط برقرا ر کنــد‪ .‬ما در این ‬ ‫ســال ها دیدیم فیلم هایی که با مردم‬ ‫ارتبــاط برقرار می کننــد اص ً‬ ‫ال ترس‬ ‫نمی شناسند‪ ،‬مردم عالقه مند هستند‬ ‫و می روند فیلم هــا را می بینند‪ .‬حتی‬ ‫اگر سالن هایمان خیلی مناسب دیدن‬ ‫فیلم نباشــد ولی باز مردم از رفتن به‬ ‫سینما و دیدن فیلم ها استقبال کردند‪.‬‬ ‫بهتر این است که ما سینماهای خیلی‬ ‫خــوب و فیلم های خوب بســازیم و‬ ‫شرایطش را فراهم کنیم تا مردم بتوانند‬ ‫از اوقا ت فراغت شــان بهتر و بیشتر‬ ‫استفاده کنند که اگر ما این طور بتوانیم‬ ‫پای مردم را به سینما باز کنیم‪ ،‬اقتصاد‬ ‫سینما بزرگ می شود‪ .‬وقتی که اقتصاد‬ ‫سینما بزرگ شود‪ ،‬امورات اهالی سینما‬ ‫می گذرد و ان قدر چشمشان به دست‬ ‫دولت نیست که وقتی یک بحرانی مثل‬ ‫کرونا و یا سیل و مواردی از این دست‬ ‫پیش می اید همه چشــم امیدشان به‬ ‫این باشد که دولت بیاید و کمک کند‬ ‫‪27‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 27 ‫گزارش ویژه‬ ‫و دولت هم هیچ کمکــی نتواند بکند‪.‬‬ ‫در صورتی که اگر اقتصاد سینما بزرگ‬ ‫شــود‪ ،‬اقتصاد تهیه کنندگان بزرگ‬ ‫می شود و در شرایط بحران خودشان‬ ‫می توانند از خودشــان حمایت کنند‪.‬‬ ‫انشــاءاهلل که دیگر هیچ وقت از این‬ ‫مشکالت پیش نیاید ولی وقتی اقتصاد‬ ‫سینما بزرگ شــود تهیه کنند ه ها به‬ ‫فیلم های بزرگ تر فکر می کنند‪ .‬وقتی‬ ‫که وزیر طرح می دهد که فیلم های ما‬ ‫باید قدرت این را داشــته باشد که در‬ ‫خارج از کشور هم بازار پیدا کند پس‬ ‫ما باید فیلم هایی بسازیم که در اندازه‬ ‫و استانداردهایی باشد که بتوانیم در‬ ‫بازارهای جهانی خودی نشان دهیم‪.‬‬ ‫این مسئله نیاز به این دارد که اقتصاد‬ ‫سینمای ما بزرگ شود تا تهیه کنندگان‬ ‫به فیلم های پــر و پیمان تری بتوانند‬ ‫فکر کنند‪ .‬بــه نظرم شــاید اگر یک‬ ‫بخشــی از این کارها بخواهد محقق‬ ‫شــود در بحث پروانه ساخت است که‬ ‫این جنجال همیشه وجود داشته است؛‬ ‫که مدام فیلم ها به وزارت ارشاد رفته‬ ‫و در پروانه ساخت قلع و قمع شد ه اند‪.‬‬ ‫بگذارند که این فیلم ها ساخته شوند و‬ ‫اگر قرار است که ممیزی صورت بگیرد‬ ‫که ان هم باید به حداقل برســد در‬ ‫پروانه ی نمایش باشد‪.‬‬ ‫ان قدرطرح هایموفقیتابهحالداشته اند‬ ‫که می توانند به هم افزایی این پلتفرم ها‬ ‫کمک کنند؛ در صورتی که می بینیم که در‬ ‫حال حاضر فشارهای ممیزی بر تولیدات‬ ‫روزبه روز دارد بیشتر می شود‪ .‬به نظر من‬ ‫اگر کارکرد این پلتفرم ها هم مثل کارکرد‬ ‫تلویزیون شــود پس ما به راحتی مردم‬ ‫را به سمت شــبکه های خارجی هدایت‬ ‫می کنیم‪ .‬مردم به دنبال برنامه های جذابی‬ ‫که دوست دارند می روند و این پلتفرم ها‬ ‫باعثشدهبودکهبتوانیممخاطبانمانرابه‬ ‫سمتتولیداتداخلیبرگردانیمولیبااین‬ ‫کاری که دارد انجام می شود دوباره داریم‬ ‫مردمرابهانسمتدیگرهدایتمی کنیم‪.‬‬ ‫غیر از این‪ ،‬وقتی که تولیدات پلتفرم ها به‬ ‫لحاظ اقتصادی کفاف خودشان را ندهد‬ ‫و پاسخ گوی خودشــان نباشد ارام ارام‬ ‫تولیداتشــان فروکش می کند و خیل‬ ‫عظیمی از اهالی تولید بیکار می شوند و‬ ‫همین مشکالت اقتصادی را رقم می زند‪.‬‬ ‫همان طور که در حال حاضر این پلتفرم ها‬ ‫باعث شده اند تا وضعیت اقتصادی عواملی‬ ‫که در تولید کار می کنند یک مقدار بهبود‬ ‫پیدا کند‪ .‬اما در حال حاضر ان هایی که در‬ ‫بخشسینماداریهستنددرشرایطبسیار‬ ‫اسفناکیقراردارند‪،‬چراکهفیلم هایخوب‬ ‫اکران نمی کنند و می دانیم که شــرایط‬ ‫اقتصادیسینماداریچقدربداست‪.‬‬ ‫اگر بخواهید یک نقطه ضعف بزرگ را‬ ‫بگویید که اشتباه بوده و اتفاق افتاده چه‬ ‫چیزبهذهنتانمی رسد؟‬ ‫پیشنهاد شما به وزارت ارشاد در این‬ ‫زمینهچیست؟‬ ‫به نظر من یکی از کارهای اشــتباهی که‬ ‫صورت گرفت این است که نمایش خانگی‬ ‫ازوزارتارشادجداشد‪.‬یکطوریبرخورد‬ ‫کردند که انگار وزارت ارشــاد یک مکان‬ ‫بیگانه ای با نظام جمهوری اسالمی است‬ ‫و یک ادم هایی در انجا نشســته اند که‬ ‫مصادیق نظام را نمی دانند و پلتفرم ها را‬ ‫به صداوسیما دادند‪ .‬صداوسیما در حال‬ ‫حاضر چه عملکرد مشعشعی دارد که ادم‬ ‫بگوید ان ها ان قدر تدبیر و فکر دارند و‬ ‫بهنظرمنوزارتارشادبایددرباره یشبکه‬ ‫نمایشخانگیبهجدتمهیدیبیندیشدتا‬ ‫ان را به خانه ی خودش برگرداند‪ .‬نگذاریم‬ ‫کهساختاراداریوزارتارشادنحیفشود؛‬ ‫امروز این مورد را می برند‪ ،‬فردا موسیقی‬ ‫را می گیرند و پس فردا تئاتر را می گیرند‪.‬‬ ‫در ان صورت دیگر اص ً‬ ‫ال وزارت ارشاد به‬ ‫چه دردی می خورد؟ پس وزارت ارشاد را‬ ‫ن مسائل را هم به جاهای‬ ‫تعطیل کنید و ای ‬ ‫مختلفواگذارکنید‪.‬بنابراینبهنظرمناین‬ ‫موضوعیاستکهبایدبهانتوجهکنند‪.‬‬ ‫در زمینه رونق به فضای سینمایی کشور‬ ‫اکران فیلم هــای خارجی را چقدر مفید‬ ‫می دانید؟‬ ‫من به جد می گویم‬ ‫که ما اگر بخواهیم در‬ ‫یک رقابت جهانی‬ ‫قرار بگیریم باید‬ ‫استاندارد سینما را‬ ‫تغییر دهیم‪ .‬یکی‬ ‫از مواردش این‬ ‫است که شبکه های‬ ‫نمایش با فیلم های‬ ‫ایرانی اموراتشان‬ ‫نمی گذرد‪ ،‬بهتر این‬ ‫است که ما تسهیالت‬ ‫و امکانات نمایش‬ ‫فیلم های خارجی را‬ ‫در ایران فراهم کنیم‬ ‫و تولید فیلم های‬ ‫ایرانی در رقابت با‬ ‫فیلم های خارجی‬ ‫بتوانند یک هم افزایی‬ ‫داشته باشند‬ ‫مسله یدیگربحثفیلم هایخارجیاست‪.‬‬ ‫منبهجدمی گویمکهمااگربخواهیمدریک‬ ‫رقابت جهانی قرار بگیریم باید استاندارد‬ ‫سینما را تغییر دهیم‪ .‬یکی از مواردش این‬ ‫است که شــبکه های نمایش با فیلم های‬ ‫ایرانی اموراتشــان نمی گذرد‪ ،‬بهتر این‬ ‫است که ما تســهیالت و امکانات نمایش‬ ‫فیلم های خارجی را در ایران فراهم کنیم و‬ ‫تولیدفیلم هایایرانیدررقابتبافیلم های‬ ‫خارجیبتوانندیکهم افزاییداشته باشند‪.‬‬ ‫همان طور که ما معتقد بودیم که اگر این‬ ‫پلتفرم ها در وزارت ارشاد کارکرد خودش را‬ ‫داشت‪،‬باعثیکجهشوتکانبهتولیدات‬ ‫سینمایی هم می شد و در این بحث رقابت‪،‬‬ ‫باید خودی نشان دهند‪ .‬ما این جشنواره ها‬ ‫را برای چه برگزار می کنیم؟ که بتوانیم یک‬ ‫انگیزه ای برای تولیدکنندگان فراهم کنیم‬ ‫که مدام سعی کنند تا کارهای بهتری را از‬ ‫خودشان ارائه دهند‪ .‬کمااینکه این رقابت‬ ‫بین تلویزیون و پلتفرم ها باعث می شد که‬ ‫بر تولیدات تلویزیون هم یک مقدار تاثیر‬ ‫بگذارد‪ .‬پس نمایش فیلم های خارجی در‬ ‫سینمای ایران باعث می شود که استاندارد‬ ‫تولید فیلم های ایرانی یک مقدار افزایش‬ ‫پیداکند‪.‬‬ ‫شــما در زمینه بودجه هــای کالن به‬ ‫فیلم های ارزشی توضیح دادید اما ایا با‬ ‫ارائه تسهیالت به تهیه کننده ها به طور‬ ‫کلمخالفهستید؟‬ ‫خیر اتفاقًا برای همه ی این مســائلی که‬ ‫توضیح دادم بهتر این است که مثل صنعت‬ ‫ومثلگردشگری‪،‬دولتیکسرفصل هایی‬ ‫را در الیحه بودجه بگذارد که برای مثال‬ ‫هر سال یک مبلغی را با نرخ های ارزان و‬ ‫بازپرداخت های طوالنی مدت ارائه بدهند‪.‬‬ ‫وقتی که ســودهای این تسهیالت ارزان‬ ‫باشــد‪ ،‬باالخره یک تهیه کننده ای که‬ صفحه 28 ‫مطالبات سینماگران از وزیر ارشاد‬ ‫نوید محمودی | کارگردان‪ ،‬تهیه کننده و نویسنده‬ ‫می خواهدفیلمبسازدونیازبهحمایت های‬ ‫مالیمقطعیدارد‪،‬می تواندازاینتسهیالت‬ ‫و نرخ ارزان استفاده کند و طوالنی تر ان را‬ ‫برگرداند‪ .‬دیگر ان مسئولیت بازگشت و‬ ‫مدیریت پول بر عهده ی اوست‪ ،‬مثل اینکه‬ ‫پول در اختیار صنعتگر است و خودش باید‬ ‫بداندکهچهمحصولیمی خواهدتولیدکند‬ ‫که بتواند از تولیدات و فروشش اقساط ان‬ ‫را بازپرداخت کند؛ کمااینکه در گردشگری‬ ‫هم همین طور است‪ .‬حوزه ی هنر هم باید‬ ‫این وضعیت را پیدا کند و باالخره این تدبیر‬ ‫و اندیشــه ی تهیه کننده است که ببیند‬ ‫می تواند برای تولید یک محصول از این‬ ‫نرخ ارزان وام بگیرد و فیلمش را بسازد و‬ ‫بعد از یک مدتی هم ان را پس بدهد‪ .‬این‬ ‫مسئلهتوجهتهیه کنندهرابهاستفادهازاین‬ ‫تسهیالت بیشتر می کند و به همین دلیل‬ ‫تالش می کند تا فیلم قابل قبولی بسازد که‬ ‫به لحاظ اقتصادی بتواند بار ان را بکشد که‬ ‫بتواندقسط هایشرابازپرداختکند‪.‬بهنظر‬ ‫من این تسهیالت می تواند هم به توسعه ی‬ ‫فیلمسازی‪ ،‬هم به توسعه ی سالن داری و‬ ‫هم به توسعه ی زیرساخت های تولیدی‬ ‫کشور کمک کند‪ .‬به نظرم اگر مجموعه ی‬ ‫ن موارد را بشود از طریق خود وزیر ارشاد‬ ‫ای ‬ ‫و معاونت سینمایی یک مقدار مورد توجه‬ ‫قرار دهیم‪ ،‬می توانیم بگوییم که با امدن‬ ‫دکتر اســماعیلی می توانیم شاهد یک‬ ‫تحولیدرمعاونتسینماییباشیم‪.‬‬ ‫به نظر من یکی از‬ ‫کارهای اشتباهی که‬ ‫صورت گرفت این‬ ‫است که نمایش‬ ‫خانگی از وزارت‬ ‫ارشاد جدا شد‪ .‬یک‬ ‫طوری برخورد کردند‬ ‫که انگار وزارت ارشاد‬ ‫یک مکان بیگانه ای‬ ‫با نظام جمهوری‬ ‫اسالمی است و‬ ‫یک ادم هایی در‬ ‫انجا نشسته اند که‬ ‫مصادیق نظام را‬ ‫نمی دانند و پلتفرم ها‬ ‫را به صداوسیما دادند‬ ‫مطالبه من اعتماد کردن به هنرمنــدان‪ ،‬ان ها را خودی‬ ‫دانستن و دســت و بالشــان را برای ارائه ی انچه که در‬ ‫ذهنشان است‪ ،‬نبستن‪ ،‬مهم ترین مسئله ای است که این‬ ‫روزها به ان فکر می کنم‪ .‬من احساس می کنم اگر بپذیرند‬ ‫که این ها جزئی از ادم های همین جامعه هستند و دغدغه ی‬ ‫این جامعه را دارند و مهم ترین فیلم های سینمایی ما که در جهان‬ ‫ن ادم ها ساخته اند‪ ،‬به نظرم می شود که به ان ها اعتماد‬ ‫حرف زده اند را همی ‬ ‫کرد و این امکان را به ان ها داد که با همه ی وجودشان در خدمت هنر باشند‬ ‫و اثار ماندگاری را خلق کنند؛ مثــل فیلم های بزرگ «گاو»‪« ،‬طال و مس»‪،‬‬ ‫«اژانس شیشه ای» و ‪. ...‬‬ ‫سعید خانی | تهیه کننده و مدیر شرکت پخش خانه فیلم‬ ‫مطالبه من در حوزه های بسیاری است اما به نظرم مهم ترین‬ ‫حوزه ای که وجود دارد در وهله ی اول انجام واکسیناسیون‬ ‫هنرمندان و بچه های سینما است و در وهله ی دوم رونق دادن‬ ‫به پخش و مسئله ی اکران است‪ ،‬چرا که بحث اکران در سینما‬ ‫شرایط خوبی ندارد‪ .‬در واقع دو سال است که سینما رونق ندارد‬ ‫و باید به اکران در سینما و اقتصاد فیلم ها فکر کنیم‪ .‬مسئله ی سوم‬ ‫بحث سانسور است که نگرانی هایی در رابطه با ان وجود دارد و اخباری می اید‬ ‫که شاید یک مقدار فضا بسته تر شود‪ .‬امیدواریم که فضای تولید خیلی فضای‬ ‫بسته ای نشود و اجازه دهند تا سینماگران فیلم های خودشان را بسازند و این‬ ‫نگرانی را نداشته باشند که شاید فضا بسته تر شود‪ .‬در واقع سینماگران نگران‬ ‫سانسور نباشند و فضای محدودی برای تولید فیلم های سینمایی ایجاد نشود‪.‬‬ ‫از نظر من سه موضوع شاخص و اصلی همین موارد است‪.‬‬ ‫هادی حاجتمند | کارگردان سینما‬ ‫ان چیزی که همین االن‪ ،‬بدون تامل زیاد به ذهنم می رسد داشتن‬ ‫یک قانون مدون و غیر سلیقه ای است‪ .‬یعنی یک ایین نامه ی‬ ‫مدون غیرسلیقه ای که کارشناسی باشد و برای پروانه ساخت‪،‬‬ ‫پروان ه نمایش و مواردی از این دست باشد‪ .‬یعنی اینکه ما وقتی‬ ‫پروانه ساخت می گیریم دیگر در پروان ه نمایش گی ر و گور پخشی‬ ‫و سانسوری نداشته باشیم‪ .‬نکت ه دوم اینکه همین اول خیلی واضح و‬ ‫صریح و به قول معروف رو راست ان چیزی که از لحاظ فرهنگی در ذهنشان هست‬ ‫را به ما بگویند‪ .‬یعنی این طور نباشد که یک چیزی بگویند و بعد فردا بگویند که ما‬ ‫اینرانگفتیمویاحرفمننبود‪.‬بهنظرمخیلیواضح‪،‬صریحوصادقانهنگاهشانرا‬ ‫در حوز ه مدیریت فرهنگی و اینکه یک مدیر فرهنگی چگونه است و ادم هایی که‬ ‫زیر مجموعه ی ایشان نصب خواهند شد‪ ،‬به چه شکل هستند و به چه شکل اداره و‬ ‫فکرمی کنندرارسمًابهمابگویند‪.‬‬ ‫‪29‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 29 ‫صندلی خاص‬ ‫‪FARHADI‬‬ ‫گرداوری‪ :‬گلسا سادات بحری فیلم تازه اصغر فرهادی با حضور در فستیوال کن و دریافت جایزه ویژه‬ ‫هیات داوران یکی از خبرسازترین اتفاقات سینمای ایران در چند ماه گذشته بود که افتخاری دیگر برای‬ ‫همه ما محسوب می شد‪ .‬فرهادی که بار دیگر با ساخت فیلمی در ایران توانسته نگاه جهان را به سمت خود‬ ‫معطوف کند این بار در شیراز قصه اش را روایت کرد و بالفاصله پس از نمایش ان در یکی از معتبرترین فستیوال های‬ ‫سینمایی نگاه منتقدان را جلب کرد و شاهد یادداشت های متعددی درباره این فیلم بودیم‪ .‬فرهادی که حاال یکی از‬ ‫شانس های اسکار هم هست فیلم را با همکاری الکساندر ماله‪-‬گی تهیه کرده است و امیر جدیدی‪ ،‬سارینا فرهادی‪،‬‬ ‫محسن تنابنده و فرشته صدرعرفایی بازیگران اصلی این فیلم هستند‪ .‬شرکت فرانسوی ممنتو پیکچرز‪ ،‬تهیه کنندگی و‬ ‫فروش بین المللی «قهرمان»را برعهده دارد و قرار است در اینده نزدیک فیلم در ایتالیا به روی پرده برود‪ .‬نمایش پیشین‬ ‫این فیلم در فرانسه بود و از انجا که امازون حق پخش فیلم را برعهده دارد قطع به یقین «قهرمان» فرهادی با اکران‬ ‫گسترده و قابل قبولی خود را برای حضور در اسکار ‪ 2022‬اماده می کند‪.‬‬ ‫نگاهی به انچه که برای اصغر فرهادی و «قهرمان» در فستیوال کن رخ داد‬ ‫درام اخالقی ازاقای کارگردان‬ ‫که همیشه در زادگاهش موفق تر است‬ ‫لی مارشال–اسکریندیلی ‬ ‫در عصری که شبکه های اجتماعی پانزده دقیقه شهرت را به یک تخمین سخاوتمندانه تبدیل کرده اند‪،‬‬ ‫قهرمان واقعی بودن چه معنایی دارد؟ اگر می دانید کار درستی را انجام داده اید‪ ،‬خوب است واقعیت را‬ ‫ِ‬ ‫تغییر دهید و کمی نقش بازی کنید تا دیگران متقاعد شوند شما شریف هستید؟ و اگر دفاع از شرف خود‬ ‫به طور اجتناب ناپذیری به معنای بی ابرو کردن شخص دیگر است‪ ،‬چه باید بکنید؟ فیلم جدید اصغر‬ ‫فرهادی این سواالت و سایر سواالت اخالقی را در یک درام واقعًا جذاب جاسازی می کند‪ .‬نقطه اتکای‬ ‫فیلم نقش افرینی چشــمگیر امیر جدیدی در نقش مردی است که یک حرکت فداکارانه او مثل‬ ‫ویروس همه جا پخش می شود‪ ،‬و همان طور که همه ی ما می دانیم ویروس ها تمایل ناخوشایندی‬ ‫به جهش یافتن دارند‪.‬‬ ‫«قهرمان» همچنین بار دیگر ثابت می کند درحالی که فرهادی در خلق ملودرام های پیچیده‬ ‫که با هر دو مسئله اخالقی و عاطفی درگیر هستند‪ ،‬اســتعدادی فراوان دارد‪ ،‬اما کارهای او در‬ ‫کشور خودش ایران همیشه غنی تر است‪ .‬فیلم قبلی او «همه می دانند» (‪ )۲۰۱۸‬که داستانش‬ ‫در اسپانیا روی می دهد‪ ،‬با وجود حضور بازیگران پرســتاره‪ ،‬فاقد ظرافت دراماتیک یا هوش‬ ‫اخالقی «درباره الی»‪« ،‬جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» بود‪ .‬شما تقریبًا می توانید هر‬ ‫یک از پی رنگ های فرهادی را بگیرید و در هر کجای دنیا بازسازی کنید – این ب ه ویژه در مورد‬ ‫«قهرمان» صدق می کند‪ ،‬که می توان تصور کرد داستان ان در جایی در نواحی مرکزی امریکا‬ ‫دوباره ساخته شود‪ ،‬اما فیلم ها بیش از پی رنگ ها هستند‪« .‬قهرمان» بخش زیادی از طنین خود‬ ‫را از قرار گرفتن در فضای پراسترس شهر شیراز و نیروهای زورگویی که جامعه مدرن ایران را‬ ‫شکل داده است‪ ،‬به دست می اورد‪ .‬این‪ ،‬در کنار سرعت فشرده فیلم‪ ،‬باید جدیدترین فرهادی را‬ ‫به سینماهای هنری جهان بفرستد‪.‬‬ ‫اریک کان – ایندی وایر‬ ‫اصغر فرهادی با اولین فیلم خود پس از «فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد‬ ‫جشنواره کن را دریافت کرد و بعدًا دومین اسکار بهترین فیلم بین المللی را برای او به همراه داشت‪،‬‬ ‫به بخش مسابقه کن بازگشت‪ .‬شرکت امازون استودیوز به وضوح همین هدف را درباره «قهرمان»‬ ‫دنبال می کند که فرهادی را پس از فیلم اسپانیایی زبان «همه می دانند» به ایران باز گرداند‪ .‬به‬ ‫نظر می رسد انتخاب امازون استودیوز عاقالنه بوده است‪ :‬از «قهرمان» به عنوان بهترین فیلم این‬ ‫کارگردان نکته سنج‪ ،‬از زمانی که با «جدایی نادر از سیمین» برای اولین بار در سطح بین المللی به‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت رسید‪ ،‬یاد شده است‪ .‬تازه ترین تالش او داستان مردی است که یک کیف پر از سکه های‬ ‫طال پیدا می کند‪ .‬بــه روش معمول فرهادی‪ ،‬او در حفره ای طوالنی و پــر پیچ و خم با پیامدهای‬ ‫‪A HERO‬‬ صفحه 30 ‫‪ASGHAR‬‬ ‫شارلوتپاوارد‪ -‬سایتکن‬ ‫خالق فیلم «جدایی نادر از سیمین (‪ » )۲۰۱۰‬تاروپود درام اجتماعی خود را به گونه ای‬ ‫در هم می پیچد که پیچیدگی سیستم اداری را اشکار می کند؛ سیستمی که مردم در‬ ‫ان به طرز ناخوشایندی درگیر فرایند پرپیچ و خم ارائه شواهد و مدارک می شوند‪ .‬در‬ ‫چنین جامعه بسته و کنترل گری‪ ،‬کوچکترین جزئیات کافیست تا قهرمانی را به ادم‬ ‫بد داستان تبدیل کند و بالعکس‪.‬‬ ‫انااسمیت–ددالین‬ ‫«قهرمان»اصغرفرهادییکفیلمتامل برانگیزوشایدظریف ترینوصمیمانه ترینفیلم‬ ‫او از زمان «جدایی نادر از سیمین» تاکنون باشد‪ .‬امیر جدیدی در نقش رحیم‪ ،‬مردی‬ ‫خوشایند اما تا حدودی درمانده که به خاطر کوتاهی در پرداخت بدهی در زندان به سر‬ ‫می برد‪ ،‬نقش افرینی جذابی دارد‪ .‬فرهادی مراقب است که هیچ شبکه اجتماعی را روی‬ ‫پرده نشان ندهد‪ ،‬اما حضور پررنگ ان در فیلم جدیدش که منتقد فرهنگ مدرن است‪،‬‬ ‫احساس می شود‪ .‬رحیم ب ه تدریج متقاعد می شود بسته به نیاز افکار عمومی داستان‬ ‫خود را تغییر دهد‪ ،‬چه ان ها دنبال یک خبر خوب باشند یا بخواهند از کسی چهره ای‬ ‫اهریمنی ترسیم کنند‪ .‬اساسًا‪ ،‬رحیم به نظر انسانی شایسته است‪ ،‬اما «افتخار» خود را‬ ‫که بسیار برای ان تبلیغ شده است‪ ،‬از راه هایی که ممکن است به شهرت او اسیب بزنند‪،‬‬ ‫به خطر می اندازد‪ .‬همان طور که چرخش های داستانی بیشتر و بیشتر می شود‪ ،‬فیلم در‬ ‫لبه تراژدی‪-‬کمدی های شکسپیری قرار می گیرد‪ ،‬که نتیجه ان در خیلی جاها کمدی‬ ‫تلخ است‪ ،‬اما لحن غالب فیلم‪ ،‬درام است و گاهی اوقات با دیدن انتخاب های مشکوک‬ ‫قهرمان ما‪ ،‬فیلم دلشوره اور و دردناک می شود‪ .‬به قول یکی از مسئوالن زندان‪ ،‬رحیم‬ ‫یا خیلی باهوش است یا خیلی ساده‪ .‬حقیقت ممکن است چیزی بین این دو باشد‪.‬‬ ‫غیرمنتظره و سردرگمی های اخالقی سوق داده می شود‪ .‬فرهادی در ارائه‬ ‫پرتره های ظریف از شخصیت هایی که می کوشند ارزش های خود را با منافع‬ ‫شخصی سازگار کنند‪ ،‬بی نظیر است‪ ،‬و «قهرمان» می تواند دقیقًا تجسم‬ ‫قابل قبول مهارت او باشد‪.‬‬ ‫اوون گلیبرمن – ورایتی‬ ‫اصغر فرهادی در فیلم هایی مانند «جدایی نادر از سیمین»‪« ،‬گذشته» و‬ ‫ن جهت که او‬ ‫«فروشنده» ثابت کرد که توانایی منحصر به فردی دارد؛ از ای ‬ ‫می تواند موقعیت های «معمولی» انسانی را – که عمومًا جنبه درونی دارد‬ ‫– به کار گیرد و با ان به روشی کام ً‬ ‫ال معتبر و در عین حال پر تعلیق‪ ،‬بازی‬ ‫کند‪ ،‬طوری که در مقام تماشاگر حس می کنید‪ ،‬زندگی اگر به اندازه کافی از‬ ‫نزدیک مشاهده شود‪ ،‬خودش نوعی تریلر است‪« .‬قهرمان»‪ ،‬تازه ترین فیلم‬ ‫فرهادی خیلی دوست دارد درامی از این دست باشد؛ داستان مردی کام ً‬ ‫ال‬ ‫عادی و ناامید که خیلی سریع به شخصیتی بسیار مورد بحث در تلویزیون‬ ‫و شبکه های اجتماعی تبدیل می شــود و این داستانی است که به راحتی‬ ‫می توان تصور کرد در گــرداب پرجوش و خــروش فرهنگ تصویری‬ ‫دیوانه وار ما روی می دهد‪.‬‬ ‫هالیوودریپورتر ‬ ‫فرهادی صحنه های بسیار موثری خلق می کند و نشان می دهد‬ ‫در جامعه ای که مردم عادی را به «قهرمانان» ارتقا می دهد‪ ،‬چه‬ ‫اتفاقی می افتد‪ ،‬اما همین جامعه به داستان هایی که خودش‬ ‫می گوید هم اعتماد ندارد‪ .‬رحیم در یک مراسم عمومی از سوی‬ ‫یک بنیاد خیریه تقدیر می شــود‪ .‬برای یک لحظه‪ ،‬او کسی‬ ‫است که عکسش روی پوسترهاســت‪ .‬اما هنوز پول کافی‬ ‫برای پرداخت بدهی خود به بهرام را ندارد‪ ،‬و در ادامه فاش‬ ‫می شود بهرا ِم کچل‪ ،‬ریشو و اخمو که ما را یاد اسکروج ‪/‬‬ ‫اقای پاتر می اندازد‪ ،‬برای سختگیری خود دلیل دارد‪.‬‬ ‫اصغر فرهادی کارگردان و فیلمنامه نویس‪ ،‬به لطف‬ ‫تجربه ای که در حوزه تئاتر دارد‪ ،‬می تواند از جایی‬ ‫که فکرش را هم نمی کنیــد‪ ،‬درام بیافریند‪ .‬پس‬ ‫از فیلم «همه می دانند» که با بازی پنه لوپه کروز‬ ‫و خاویر باردم در اســپانیا ساخته شد و چند فیلم‬ ‫کوتاه‪ ،‬فرهادی با فیلم «قهرمان» که فیلمی اعال‬ ‫درباره صداقت‪ ،‬ابرو و بهای ازادی است‪ ،‬به وطنش‬ ‫برمی گردد‪.‬‬ ‫جیسن سالومونز – ِد َرپ ‬ ‫اصغر فرهادی کارگردان دو بار برنده اسکار برای فیلم های «جدایی نادر‬ ‫از سیمین» و «فروشنده»‪ ،‬پس از نمایش «قهرمان»‪ ،‬تازه ترین ساخته خود‬ ‫در بخش مسابقه جشنواره کن ‪ ،۲۰۲۱‬نام خود را به عنوان یکی از مدعیان‬ ‫اصلی مطرح کرد تا نخل طال را نیز به مجموعه پرزرق و برق خود اضافه کند‪.‬‬ ‫دیویدارلیک–ایندی وایر ‬ ‫فرهادی صحنه های‬ ‫بسیار موثری خلق‬ ‫می کند و نشان‬ ‫می دهد در جامعه ای‬ ‫که مردم عادی‬ ‫را به «قهرمانان»‬ ‫ارتقا می دهد‪ ،‬چه‬ ‫اتفاقی می افتد‪،‬‬ ‫اما همین جامعه به‬ ‫داستان هایی که‬ ‫خودش می گوید هم‬ ‫اعتماد ندارد‬ ‫اصغر فرهادی‪« ،‬قهرمان» را با نقاط قوت خود پیش می برد‪ .‬او یک پیش فرض کالسیک‬ ‫را می گیرد و با نیروی کافی گریز از مرکز‪ ،‬ان قدر می چرخاند تا شما را در یک جا نگه‬ ‫دارد‪ ،‬حتی در حالتی که حس همدردی شما به هر جهت قابل تصور تغییر پیدا می کند‪.‬‬ ‫وقتی این وضعیت فاجعه با ِر اخالقی که با مهارت ساخته شده است‪ ،‬سرانجام متوقف‬ ‫می شود‪ ،‬ساده ترین فیلمی که فرهادی در‪ ۱۰‬سال گذشته و پس از موفقیت بین المللی‬ ‫«جدایی نادر از سیمین» ساخته‪ ،‬به نوعی به تردیدامیزترین و همچنین بهترین فیلم‬ ‫او تبدیل می شود‪ .‬فرهادی این اســتعداد را دارد که درست و غلط را مثل بازی جنگا‬ ‫ان قدر روی هم بگذارد تا یک توده بزرگ شکل بگیرد – سخت است بگوییم او بازیکن‬ ‫خوبی است یا یک بازیکن وحشتناک – و از این نظر «قهرمان» یکی از ساخته های‬ ‫بی دردسر اوست‪ .‬فیلم با وجود اشتیاق مشابه برای ورود به حوزه قانون مدنی ایران‪،‬‬ ‫فاقد بار احساسی اصلی «جدایی نادر از سیمین» است‪ ،‬اما انچه به چشم می اید روش‬ ‫سقراطی ساختار فیلم و سادگی کودکانه سوال اصلی ان است‪ :‬چه تفاوتی بین انجام‬ ‫یک کار خوب و انجام ندادن یک کار بد وجود دارد؟‬ ‫پیتر بردشاو–گاردین ‬ ‫اصغر فرهادی با یک ســبک مشــاهده گر‪ ،‬واقع گرایانه و در عین حال خودداری از‬ ‫اطالع رسانی که با ان نام خود را سر زبان ها انداخت‪ ،‬فیلمی گره خورده درباره شبکه ای‬ ‫نامشخص زندگی‬ ‫بودن‬ ‫ِ‬ ‫گره خورده ساخته است‪ .‬فیلم‪ ،‬قانع کننده نبودن و به هم ریخته ِ‬ ‫ فرض صاف و ساده دارد‪ ،‬مثل یک داستان کوتاه ادبی‪ .‬با این ‬ ‫واقعی را دارد‪ .‬فیلم یک پیش ِ‬ ‫وجود حفره های پی رنگ از همان ابتدا مشخص است‪ .‬هیچ کس از رحیم (با بازی زیرکانه‬ ‫و ظریف امیر جدیدی) یک سوال واضح را نمی پرسد‪ :‬اگر او می خواست یک شهروند‬ ‫خوب باشد‪ ،‬چرا ِ‬ ‫کیف پیدا شده را خیلی راحت به پلیس تحویل نداد؟ چسباندن اعالن ‬ ‫یک ایده کام ً‬ ‫ال فاقد کارایی و منفعت طلبانه است‪« .‬قهرمان» یک فیلم جذاب و حتی‬ ‫داستان کمی‬ ‫مسحورکننده است‪ ،‬اما به این فکر می کنم که ایا تکلف رئالیستی فیلم‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫پراکنده ان را پنهان می کند؟ فرهادی در فیلم «قهرمان» بازگشتی درخشان به ایران‬ ‫داشت‪ .‬پس از فیلم «گذشته» که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای برنیس بژو‬ ‫به ارمغان اورد‪« ،‬فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد‬ ‫را برد و همه می دانند با بازی پنه لوپه کروز و خاویر باردم‪ ،‬ستاره های اسپانیایی سینما‪،‬‬ ‫«قهرمان»چهارمینحضوراینفیلمنامه نویسوکارگردانایرانیدرجشنوارهکناست‬ ‫که در ان شاهد بازگشت وی به ژانر تریلر روان شناختی هستیم‪.‬‬ ‫‪31‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 31 ‫سینمای جهان‬ ‫معرفی انیمیشن های شاخص در سال ‪2021‬‬ ‫مخاطبانی که برای فرار از واقعیت‬ ‫بهانیمیشن هایرنگیپناهبردند‬ ‫بچه رئیس‪2‬‬ ‫(‪)2021‬‬ ‫گروه ترجمه‪ :‬در ســــال‬ ‫‪ 2021‬وضعیت انیمیشن ها‬ ‫وضعیت پیچیده ای نبود‬ ‫و تولیدات با سرعت خوبی کارشان‬ ‫جلو می رفت‪ .‬کرونا و افسردگی مردم‬ ‫جهان از این بیماری منحوس باعث‬ ‫شد تا فضای غیر رئال و دنیای رنگی‬ ‫انیمیشن ها عالوه بر کودکان بزرگساالن‬ ‫را هم بیشتر از قبل همراه خود کند‪ .‬در‬ ‫ادامه با برخی از این انیمیشن ها اشنا‬ ‫می شوید‪.‬‬ ‫‪5.9/ 10‬‬ ‫بو کار خانوادگی»‬ ‫قسمت دوم «بچه رئیس (‪ ،»)2017‬تحت عنوان «بچه رئیس‪ :‬کس ‬ ‫با کارگردانی تام مک گراث توسط ستارگانی همچون الک بالدوین و جیمز مارسدن‬ ‫صداپیشگی شد و در ‪ 2‬ژوئیه ‪ 2021‬انتشار یافت‪ .‬قسمت اول ان در ‪ 31‬مارس ‪2017‬‬ ‫رونمایی شده بود‪ .‬توبی مگوایر بازیگر سه گانه ی مرد عنکبوتی در قسمت جدید ان‬ ‫حضور ندارد اما الک بالدوین مجری تلویزیون و بازیگر امریکایی که ‪ 3‬بار برنده جایزه‬ ‫امی و ‪ 3‬بار برنده جایزه گلدن گلوپ شده است‪ ،‬دوباره در این انیمیشن به صدا پیشگی‬ ‫پرداخته است‪ .‬از فیلم های برجسته الک بالدوین می توان به «طلوع مرکوری (‪)1998‬‬ ‫(هارولد بکر)»‪« ،‬هوانورد (‪( )2004‬مارتین اسکورسیزی)» و «ماموریت غیر ممکن‬ ‫‪( )2015( 5‬کریســتوفر مک کوری)» اشــاره کرد‪ .‬او همچنین صداپیشــگی در‬ ‫انیمیشن های «باب اسفنجی‪ :‬شلوار مکعبی (‪ »)2004‬و «ماداگاسکار‪ :‬فرار به افریقا‬ ‫(‪ »)2008‬را نیز در کارنامه خود دارد‪ .‬جیمز مارسدن‪ ،‬بازیگر سریال «وست ورلد»‬ ‫نیز در قسمت جدید این انیمیشن به صدا پیشگی پرداخته است‪ .‬او پیش از این در‬ ‫سلسله فیلم های «مردان ایکس» به نقش افرینی پرداخته بود و «سونیک خارپشت‬ ‫‪ »2‬که هنوز اکران نشده از دیگر کارهای اوست‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬بچه رئیس ســابق‪ ،‬تد (الک‬ ‫بالدوین) تاجر ثروتمندی شــده اســت‬ ‫و تیم (جیمز مارســدن) با خانواده‬ ‫خودش وقت می گذارند‪ ،‬گرچه‬ ‫گاهی نگران دختــرش تابیتا‬ ‫(اریانا گرینبالت) می شــود‪،‬‬ ‫دختری که بســیار باهوش‬ ‫است و عمویش را الگوی خود‬ ‫قرار داده و در سودای رسیدن‬ ‫به موفقیت های اوســت‪ .‬دختر‬ ‫دیگر تیم‪ ،‬تینا (ایمی سداریس)‬ ‫نام دارد که مامور مخفی شده‬ ‫است و می کوشد اسرار مرموز‬ ‫اروین ارمسترانگ (جف گلدبلوم)‬ ‫که موسس مدرسه است را افشا کند‪.‬‬ ‫تد و تیم بــا فرمول شــیر خشــک جادویی جدید‬ ‫می توانند به مدت ‪ 48‬ساعت به نوزاد تبدیل شوند و‪...‬‬ ‫نکته‪ :‬در یــک نگاه کلــی «بچه رئیس‪ :‬کســب و کار‬ ‫خانوادگی» سرشــار از شــادی های موقتی است که‬ ‫برای مدتی رها شــدن از روزمرگی را بــا دیالوگ های‬ ‫هوشــمندانه و شــوخی های اکشــن بر می سازد و‬ ‫می تواند به مدت ‪ 107‬دقیقه حــواس خانواده را از‬ ‫مشغله های بیرونی گسسته و به دنیایی کودکانه‬ ‫پرتاب کند‪.‬‬ ‫ویرردنس‬ ‫(‪)2021‬‬ ‫‪5.3/ 10‬‬ ‫ریوردنس در تاریخ ‪ 28‬می ‪ 2021‬منتشــر شــد‪ .‬نام پیرس برازنان هر ذهنی را‬ ‫متوجه مجموعه فیلم های جیمز باند می کند اما این بار او به صداپیشگی پرداخته‬ ‫است‪ .‬شاید اولین بار باشــد که به جای بهره گیری از حرکات اکشن و ژست های‬ ‫پلیسی و جاسوسی او از تارهای صوتی خود استفاده می کند‪.‬‬ ‫تولید انیمیشن «ریوردنس ‪ »2021‬با بودجه ای ‪ 35‬میلیون دالری به کارگردانی‬ ‫مشترک ایامون باتلر و دیو روزنبام توسط کمپانی ‪ river production‬منتشر‬ ‫شــد‪ .‬این انیمیشــن یک ماجراجویی متحرک به کارگردانی ایمون باتلر و دیو‬ ‫روزنبام و نویســندگی دیو روزنبام و تایلر ورین است که در سال ‪ 2021‬ساخته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬پســری ایرلندی و دختری اســپانیایی وارد دنیایی افسانه ای‬ ‫می شوند و در این مسیر یاد می گیرند ریوردنس (نوعی رقص سنتی ایرلندی) را‬ ‫به عنوان شکل جدیدی از زندگی درک کنند‪.‬‬ صفحه 32 ‫میچل ها در ربارب ماشین ها‬ ‫‪7.7/ 10‬‬ ‫(‪)2021‬‬ ‫حضور چهار هنرپیشه صاحب سبک در انیمشین «میچل ها در برابر ماشین ها» شاخصه ای‬ ‫است که می تواند موجب هیجان مخاطب بشود و بیننده را از ابتدا تا انتها میخکوب کند‪ :‬دنی‬ ‫مک براید‪ ،‬مایا رودولوف‪ ،‬ابی جکوبسون و الیویا کلمن‪ .‬دنی مک براید که همزمان کمدین‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬هنرپیشه و تهیه کننده است به همراه مایا رودولوف کمدین و هنرپیشه یهودی تبار‬ ‫امریکایی که ‪ 3‬بار برای ســریال «جای خوب» نامزد جایزه امی شده در این فیلم به عنوان‬ ‫صداپیشه حاضر هستند‪ .‬از جمله انیمیشن هایی که مایا رودولوف در انها صداپیشگی کرده‬ ‫می توان به «شرک ‪« ،»)2007( 3‬توربو (‪« ،»)2013‬عملیات اجیلی (‪« ،)2014‬پرندگان‬ ‫خشــمگین (‪« ،»)2016‬ایموجی (‪« ،»)2017‬لوکا (‪ )2021‬و‪ ...‬اشــاره کرد‪ .‬او همچنین‬ ‫در تلویزیون بســیار درخشــان عمل کرده است‪ :‬به صورت مشــخص برنامه «پخش زنده‬ ‫شنبه شب»‪« ،‬سیمپسون ها (‪« ،»)2007‬فمیلی گای (‪« ،»)2014‬بروکلین نه‪-‬نه (‪»)2016‬‬ ‫از جمله همکاری هــای تلویزیونی او بوده اند‪ .‬شــاید بتوان انیمیشــن «میچل ها در برابر‬ ‫ماشین ها» را بیشتر با صداپیشگانش شناخت تا ساختار کلی فیلم و شیوه روایت داستان‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬دختر خالقی می خواهد هر شکلی از به هنجار شدن را فدای بلندپروازی ها‬ ‫خود کند اما خود هیچ گاه نمی تواند این مسیر را یک نفره طی کند‪ .‬هرچه باشد در مواجهه با‬ ‫موجودات ناشناخته در جمع بودن بیشتر جواب می دهد تا تنها بودن‪ .‬موجودات ناشناخته ای‬ ‫که می خواهند هستی انسان ها را ساقط کنند‪.‬‬ ‫مارک ریاندا در اولین حضور خود اثری جالب توجه از خود به جا گذاشته است و با انیمیشنی‬ ‫ماجراجویانه که تا به حال همواره طرفداران زیادی داشــته است به میدان امده و توانسته‬ ‫است فضایی جدید برای ترویج گونه ای از با هم بودن خلق کند‪« .‬میچل ها در برابر ماشین ها»‬ ‫در ‪ 23‬اوریل ‪ 2021‬اکران شد‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬نیویورک تایمز درباره این فیلم نوشته اســت‪ :‬انیمیشن ‪The Mitchells vs. the‬‬ ‫‪ Machines‬نه تنها شــخصیت های عجیب و غریب خنده داری دارد‪ ،‬بلکه فیلمنامه ان‬ ‫هم با جنون زیاد و صحنه های اکشن ســریع پر و با تصاویر بسیار جذاب و وحشیانه ترکیب‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫جو مرج فضایی‪2‬‬ ‫هر ‬ ‫(‪)2021‬‬ ‫‪4.4/ 10‬‬ ‫ســری جدید «هرج و مرج فضایی(‪ » )1996‬با عبــارت اضافه ی «میــراث جدید» به‬ ‫کارگردانی مالکوم دی‪.‬لی در ‪ 12‬جوالی ‪ 2021‬در لس انجلس اکران شد‪ .‬از ستارگانی که‬ ‫در ان به ایفای نقش پرداخته اند دان چیدل‪ ،‬سنیکا مارتین گرین و بسکتبالیست حرفه ای‬ ‫لبران جیمز هستند‪ .‬لبران جیمز عالوه بر بازیگری بخشی از مسئولیت تهیه کنندگی این‬ ‫انیمیشن الیو اکشن را به عهده گرفته است‪ .‬دان چیدل‪ ،‬بازیگر و تهیه کننده ی امریکایی‬ ‫که پیش از این در فیلم های «شــیطان در لباس ابی (‪« ،»)1995‬اتشفشان (‪،»)1997‬‬ ‫«ترافیک (‪« ،»)2000‬دوازده یار اوشن ( ‪ »)2004‬و‪ ...‬شرکت داشته و همچنین اسکار‬ ‫بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «هتل رواندا (‪ ») 2004‬را کسب کرده‪،‬‬ ‫در این انیمیشن با نقش یک هوش مصنوعی فریبنده حضور داشته است‪ .‬سنیکا مارتین‬ ‫گرین نیز در نقش کیمیا جیمز در این انیمیشن حضور داشته است‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬جیمز(لبران جیمز) و پسرش که در جهانی واقعی زیست می کنند وارد‬ ‫دنیایی مجازی می شــوند که به یکباره خود را در ان محصور شده می یابند و یک هوش‬ ‫مصنوعی (دان چیدل) به شکلی انها را به سمت اهداف خود سوق می دهد و انچه جیمز‬ ‫در تالش است به انجام رساند رها شدن از این محصور شدگی است‪.‬‬ ‫این انیمیشن ترکیبی تا به حال با استقبال خوبی مواجه شده است به طوری که کمپانی‬ ‫سامبا گزارش داد تقریبًا بیشتر از ‪ 2‬میلیون خانواده به تماشای این انیمیشن نشسته اند‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬فیلم ‪ Space Jam‬هرگز یک شــاهکار نبــود با این حال‪ ،‬فیلــم در نهایت اثری‬ ‫سرگرم کننده و جذاب برای طرفداران لونی تونز و بسکتبال بود‪ .‬فیلم ‪Space Jam: A‬‬ ‫‪ New Legacy‬هم درنهایت اثری ســرگرم کننده به خصوص برای افراد کم سن و سال‬ ‫که به دنبال یــک دنیای رنگارنگ و پر زرق و برق هســتند و همچنین بدشــان نمی اید‬ ‫شخصیت های محبوبشان مثل ســوپرمن و واندر وومن را ببینند‪ ،‬است‪ .‬با این حال فیلم‬ ‫مشکالت ریز و درشتی دارد که شاید مهم ترین مشکل این بود که فیلم ‪2 Space Jam‬‬ ‫بیشتر حکم یک پیام بازرگانی برای محصوالت برادران وارنر را داشت تا اینکه دنباله ای‬ ‫برای طرفداران قدیمی فیلم ‪ Space Jam‬باشد‪.‬‬ ‫‪33‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 33 ‫کارتون‬ ‫نگاهی به بهترین انیمیشن های‬ ‫به نمایش در امده در ‪2021‬؛‬ ‫گـــذرازسیاهو‬ ‫سفـیدیرکواناب‬ ‫مـحصـولات‬ ‫رناگرنگدزیینو‬ ‫پــــیـــــکـسـار‬ ‫محمد تقی زاده‪ :‬تولید و توزیع محصوالت نمایشی در سراسر جهان در سال‬ ‫‪ ۲۰۲۱‬نیز همچون سال ‪ ،۲۰۲۰‬به شدت به همه گیری ویروس کرونا و عواقب‬ ‫ناشی از ان مرتبط شد به طوری که بسیاری از پروژه های سینمایی که قرار‬ ‫بود سال ‪ ۲۰۱۹‬به نمایش درایند قرار است امسال اکران شوند و شمار زیادی از‬ ‫تولیدات کمپانی های برجسته سینمایی نیز با تعویق و تاخیر همراه شده است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر بحران کرونا و قرنطینه خانگی سبک جدیدی از زندگی را در‬ ‫سراسر جهان حکمفرما کرده که افزایش گرایش به تماشای اثار سینمایی و‬ ‫تلویزیونی از جمله محسنات ان به شمار می رود‪ ،‬محسنات از ان لحاظ که‬ ‫باعث شده در رکود دهشتناک تولیدات سینمایی‪ ،‬بخش های نمایش خانگی‬ ‫و برخی تولیدات اســتودیویی از رونق نیفتد و با وجود تاخیر و تعویق ها به‬ ‫حیات خود ادامه دهد‪.‬‬ ‫امســال در بخش انیمیشــن و تولیدات کارتونی چند اثر از سال های قبل‬ ‫که توفیق اکران پیدا نکردند به نمایش درامدنــد و چندین دنباله موفق‬ ‫و پرمخاطب از کارتون ها‪ ،‬ورســیون های جدید خود را ارائه دادند تا در هر‬ ‫شرایطی چراغ تولیدات سینمایی در گونه ی کارتون و انیمیشن روشن بماند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر بازخوردها از اثار به نمایش درامده حاکی از ان است که اگرچه‬ ‫هنوز تمامی پروژه های وعده داده شده به طور کامل اکران نشده اند اما ان‬ ‫دســته از کارتون هایی که به نمایش درامدند توانستند نظر مخاطبان این‬ ‫گونه ی پرطرفدار را جلب نماینــد‪ ،‬طرفدارانی که لزومًا کودکان و نوجوانان‬ ‫نیستند و مشاهدات پژوهشی و تجربیات شخصی نشان داده شمار زیادی از‬ ‫دنبال کنندگان انیمیشن و اثار کارتونی در جهان را بزرگساالن و طیف غیر‬ ‫از کودک و نوجوان تشکیل می دهند‪ ،‬اتفاقی که باعث تغییر در تم و مضمون‬ ‫اثار سینمایی در این گونه شده اســت به طور ‬ ‫ی که در انیمیشن های موفق‬ ‫و پرمخاطب ســال های اخیر مضامین عمیق و پیچیده ای چون مرگ‪ ،‬روح‪،‬‬ ‫ایمان و عشق و رنج زیستن را شاهد بودیم که بیش از هر چیز حاصل پیوند‬ ‫بزرگساالن و کودکان در تماشای اثار ای ‬ ‫ن چنینی بوده است‪.‬‬ ‫در ادامه برجسته ترین انیمیشــن های به نمایش درامده در سال ‪ 2021‬که‬ ‫توانسته نزد مخاطبان و منتقدان امتیازات قابل قبولی به دست اورند و نسخه‬ ‫باکیفیت ان در سایت های اینترنتی ارائه شده‪ ،‬انتخاب و معرفی شده اند‪:‬‬ ‫انیمیشن لوکا (‪)Luca‬‬ ‫تاریخ انتشار‪ ۱۸ :‬ژوئن ‪۲۰۲۱‬‬ ‫کارگردان‪ :‬انریکو کاساروسا‬ ‫محصولی از شرکت‪ :‬والت دیزنی‪ /‬پیکسار‬ ‫صداپیشگان‪ :‬جیکوب ترمبلی‪ ،‬جک دیلن گریزر‪ ،‬اما‬ ‫برمن‪ ،‬مایا رودولف‪ ،‬ساشا بارون کوهن‪.‬‬ ‫لوکا‪ ،‬یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب و شاد از کمپانی‬ ‫پیکسار است که در اوایل سال جدید میالدی اکران‬ ‫شده و مورد استقبال طیف وسیعی از مخاطبان در‬ ‫سراسر جهان قرار گرفت‪ .‬داســتان این انمیشن‬ ‫درباره دو پسر بچه است که از قلمروی موجودات‬ ‫ابزی به خشــکی می ایند تا رویاهایشان را دنبال‬ ‫کنند‪ .‬صداپیشــگی نقش اصلی یعنی لوکا بر عهده‬ ‫جیکــوب ترمبلی گذاشــته شده اســت‪ .‬ترمبلی‬ ‫پیش از این در ســن ‪ 9‬سالگی در ســال ‪ 2015‬با بری‬ ‫الرسن در فیلم موفق اتاق ‪ Room‬همبازی شده بود و در‬ ‫همان ســن کم اجرای خیره کننده ای از خود به نمایش‬ ‫گذاشــت‪ .‬لوکا با اینکه موجودی ابزی است‪ ،‬به دنیای‬ ‫انســان ها عالقه وافری دارد و همین مساله در نهایت‬ ‫باعث می شــود که پا به خشــکی بگذارد و درگیر‬ ‫ماجراهای هیجان انگیزی شود‪.‬‬ ‫انیمیشن رامبل (‪)Rumble‬‬ ‫تاریخ انتشار‪:‬‬ ‫‪ 14‬ماه می‪۲۰۲۱‬‬ ‫کارگردان‪ :‬همیش گریو‬ ‫محصولی از شــرکت‪:‬‬ ‫پارامونــت انیمیشــن‪،‬‬ ‫پارامونت پیکچرز‬ ‫بازیگــران‪ :‬ویل ارنت‪،‬‬ ‫تــری کــروس‪ ،‬گرالداین‬ ‫ویسونافن‪ ،‬رومن رینز‪ ،‬تونی‬ ‫دنزا‪ ،‬بکی لینچ‪ ،‬سوزان کلچی‬ ‫واتسون‪ ،‬استفان اسمیت‪ ،‬جیمی تاترو‬ ‫و بن شوارتز‬ ‫انیمیشن رامبل به کارگردانی همیش گیریو از جدیدترین انیمیشن های ‪2021‬‬ ‫است که بر اســاس رمان ‪ Monster on a Hill‬نوشته راب هارل توسط شرکت‬ ‫پارامونت پیکچرز ســاخته شده است‪ .‬این انیمیشــن مهیج و جذاب که لقب‬ ‫بزرگ ترین داســتان بازندگان و ضعیفان را به ان دادند‪ ،‬ما را به دنبال کشتی‬ ‫هیوال ها می برد جایی که دختری به نام وینی که یک مربی با اراده اســت تالش‬ ‫می کند تا از یک هیوالی تنبل و بدون اشتیاق به نام استیم یک قهرمان کشتی‬ ‫بسازد‪ .‬در این انمیشن ژرالدین ویسواناتان بازیگر استرالیایی دوبلر نقش وینی و‬ ‫ویل ارنت کمدین امریکایی‪-‬کانادایی دوبلر نقش استیم هیوال هستند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد انیمیشن رامبل از درخشان ترین و جذاب ترین اثار سینمایی سال‬ ‫باشد که عالوه بر کودکان و نوجوانان‪ ،‬از عالقه مندی های اصلی بزرگساالن در‬ ‫روزهای قرنطینه کرونایی باشد؛ چنانچه بازخوردهای اولیه حکایت از فیدبک های‬ ‫مثبت و راضی کننده ای از سوی مخاطبان در سایت های سینمایی داخلی و خارجی‬ ‫داده است‪.‬‬ صفحه 34 ‫انیمیشن اژدهای ارزو‬ ‫(‪)Wish Dragon‬‬ ‫تاریخ انتشار‪ :‬ژانویه ‪۲۰۲۱‬‬ ‫نویسنده و کارگردان‪ :‬کریس اپل هانس‬ ‫پخش‪ :‬شبکه اینترنتی نتفلیکس‬ ‫صداپیشگان‪ :‬کنســتانس وو (مادر)‪،‬‬ ‫جان چو (النگ)‪ ،‬ویل یون لی (پدر)‪ ،‬ناتاشا‬ ‫لیو (لی نا)‬ ‫ســرانجام پس از دو اعالم انتشــار در‬ ‫سال های ‪ 2019‬و ‪ ،2020‬انیمیشن اژدهای‬ ‫ارزو در ژانویه سال ‪ 2021‬به نمایش درامد‪.‬‬ ‫اژدهــای ارزو یک انیمیشــن چینی‪-‬‬ ‫امریکایی‪ ،‬ساخته کریس اپل هانس است‬ ‫که جکی جان بازیگر و رزمی کار کهنه کار‬ ‫چینی در جایگاه یکی از تهیه کنندگان ان‬ ‫ظاهر شده است‪ .‬در زمان تماشای انیمیشن‬ ‫‪ Wish Dragon 2021‬ابتــدا این تصور‬ ‫پیش می اید‪ ،‬که قرار اســت با یک قصه‬ ‫کلیشــه ای و تکراری مواجه شوید‪ .‬یک‬ ‫پســر فقیر که در راه چراغ جادو می بیند‬ ‫و از ان اژدهای جادویــی بیرون می اید و‬ ‫این اژدها قرار است سه تا از ارزوهای او را‬ ‫براورده کند‪ .‬اما بعد از گذشت دقایقی از‬ ‫فیلم ‪ ،‬متوجه می شوید که انیمیشن اژدهای‬ ‫ارزو یک بازگویی از داســتان عالءالدین‬ ‫و غول چراغ جادو نیســت‪ .‬خود اژدهای‬ ‫جادویی برای خود داســتان و شخصیت‬ ‫دارد‪ .‬در واقع‪ ،‬داستان زندگی اژدها تاثیر‬ ‫بسزایی در افزایش بعد کاراکتری او دارد و‬ ‫جنبه طنز زیادی به انیمیشن افزوده است‪.‬‬ ‫داستان انیمیشن زندگی پسری به نام دین‬ ‫را دنبال می کند‪ .‬بعد از نشان دادن دقایقی‬ ‫از کودکی دین‪ ،‬روابط او در مدرسه و رفیق‬ ‫صمیمی اش‪ ،‬صحنه به زمان حال می اید‪.‬‬ ‫او اکنون دانشجویی است که قصد مالقات‬ ‫مجدد با دوســت دوران کودکی اش‪ ،‬لی نا‬ ‫را دارد‪ .‬لی نا اکنون یــک مدل معروف و‬ ‫ثروتمند است و‪...‬‬ ‫انیمیشن ایرویگ و جادوگر (‪)Earwig and the Witch‬‬ ‫تاریخ اکران‪ 24 :‬مارس ‪2021‬‬ ‫کارگردان‪ :‬گورو میازاکی‬ ‫شرکت سازنده‪ :‬استودیو جیبلی‬ ‫در کنار شــمار زیادی از کارتون های امریکایی و در جمــع جدیدترین و بهترین‬ ‫انیمیشن هایی که در سال‪ 2021‬اکران می شوند‪ ،‬به طور قطع اثار ژاپنی را نمی توان نادیده‬ ‫گرفت‪ .‬انیمیشن ‪ Earwig and the Witch‬اولین اثر سه بعدی تمام ‪ CG‬استودیو جیبلی‬ ‫است‪ .‬این انیمیشن که بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده است‪ ،‬داستان کودکی یتیم‬ ‫را روایت می کند که نمی داند دختر یک جادوگر است‪ .‬استودیوی انیمه های افسانه ای با‬ ‫ساخت این انیمیشن فرصت خوبی برای تجربه سبکی جدید به دست اورد‪ .‬گورو میازاکی‬ ‫این اثر را به همراه پدرش هایائو کارگردانی کرده است‪ .‬این انیمیشن جدید ‪ 2021‬یکی از‬ ‫چهار انیمیشنی بود که برای حضور در جشنواره فیلم کن ‪ 2020‬انتخاب شد‪.‬‬ ‫تماشایسومینانیمیشنگورومیازاکیفرزندهایومیازاکیفقیدتنهابرایکودکانونوجوانان‪،‬‬ ‫پیشنهادمناسبینیستبلکهبهنظرمی رسددوستدارانهنرهفتمازسنینمختلفمی توانند‬ ‫مخاطب ساخته جدید میازاکی پسر باشند‪.‬‬ ‫انیمیشن رایا و اخرین اژدها (‪)Raya and the Last Dragon‬‬ ‫تاریخ انتشار‪ :‬جوالی ‪2021‬‬ ‫کارگردان‪ :‬دونالد هال‪ -‬کارلوس لوپز استارادا‬ ‫محصولی از شرکت‪ :‬دیزنی‬ ‫از دیگر محصوالت برتر به نمایش درامده در سال جاری انیمیشن رایا و اخرین اژدها‬ ‫ساخته دونالد هال و کارلوس لوپز استارادا اســت که در ژانر ماجراجویی و گونه ی‬ ‫حماسی به نمایش درامده است‪ .‬داستان این فیلم در مورد دختری جوان به نام رایا‬ ‫است که به دلیل شرایط پیش امده به جنگجویی سرسخت تبدیل شده و به دنبال‬ ‫پیدا کردن اخرین اژدها است تا راهی برای نجات مردم و سرزمینش از شر هیوالهایی‬ ‫خطرناک به نام دروون پیدا کند‪.‬تماشاگران کم س ‬ ‫نو سال تر قطعًا از تماشای این دنیای‬ ‫فانتزی رنگارنگ و ماجراجویی های رایا لذت خواهند برد و بزرگساالن هم چیزهایی‬ ‫برای سرگرم شدن دارند‪ .‬اشنایی با چشم اندازهای جذاب فرهنگ های جنوب شرق‬ ‫اسیا از ویژگی های قابل توجه این انمیشن است که برای مخاطبان اسیایی و ایرانی‬ ‫این اثر می تواند باورپذیرتر و تاثیرگذار تر باشد‪ ،‬همچنین دوستداران اثار پرتحرک و‬ ‫ماجراجویی می توانند روی سرگرمی و جذابیت این کارتون حساب ویژه ای باز کنند‬ ‫چرا که لحظات زیادی از این انیمیشن خوش اب ورنگ به ماجراجویی قهرمان اصلی‬ ‫ان باز می گردد که به طور قطع مورد رضایت طرفداران این ژانر قرار خواهدگرفت‪.‬‬ ‫انیمیشنمیچل هاعلیهماشین ها (‪)TheMitchellsVsTheMachines‬‬ ‫تاریخ اکران‪ 30 :‬اپریل ‪2021‬‬ ‫کارگردان‪ :‬مایکل رایاندا‪ ،‬جف رو‬ ‫پخش‪ :‬نتفلیکس‬ ‫صداپیشگان‪ :‬ابی جیکابسون‪ ،‬دنی مک براید‪ ،‬مایا رودولف‪ ،‬مایکل رایاندا‪ ،‬اولیویا کولمن‬ ‫میچل ها در برابر ماشین ها نیز از دیگر اثار انیمیشن امسال بود که به دلیل همه گیری کرونا تاریخ‬ ‫اکران ان به تعویق افتاد‪ .‬در ابتدا قرار بود این کارتون توسط سونی پیکچرز در سینماهای ایاالت‬ ‫ن را به نتفلیکس فروخت‪.‬‬ ‫متحده اکران شود‪ ،‬اما به دلیل همه گیری کرونا‪ ،‬سونی حق پخش ا ‬ ‫داستان این انیمیشن از این قرار است که در یک شب سرنوشت ساز برای کیتی‪ ،‬ریک به طور‬ ‫ناخواسته لپ تاپ او را می شکند‪ .‬کیتی که برای ورود به کالج هیجان بسیاری دارد‪ ،‬این رفتارهای پدر‬ ‫دیگر برایش غیر قابل تحمل شده است‪ .‬کیتی می خواهد با حالت قهر و ناراحتی از خانه برود و به دوستانش‬ ‫بپیوندد که پدر باز هم گند دیگری می زند و بلیطش را کنسل می کند‪ .‬البته گندی که به نفع همه تمام می شود‬ ‫چون همه با هم در یک سفر خانوادگی در حال حرکت در ماشینشان هستند که ناگهان ربات ها افسارشان‬ ‫گسیخته شده و شروع به اسیر کردن انسان ها می کنند‪ .‬در این شرایط بحرانی خوشبختانه اعضای این‬ ‫خانواده در کنار هم هستند و به جنگ دشمنان انسان می روند و‪...‬‬ ‫‪35‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 35 ‫سینمای ایران‬ صفحه 36 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با الهه حصاری‪ ،‬بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫سعی کردم بهترین ورژن‬ ‫الههحصاریباشم‬ ‫« فکر می کنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد »‬ ‫‪37‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 37 ‫چهره امیدوار کننده‬ ‫من از همکاری با کل‬ ‫بازیگرهای این کار‬ ‫و کل گروه در پشت‬ ‫و جلوی دوربین‬ ‫لذت کامل را بردم‪.‬‬ ‫تجربه ی بسیار‬ ‫جذاب و فراموش‬ ‫نشدنی برای من بود‪.‬‬ ‫در مورد کاراکترهایی‬ ‫که پارتنرم بودند باید‬ ‫بگویم که جواد عزتی‬ ‫بی نظیر بود و من‬ ‫بسیار از او یاد گرفتم‪.‬‬ ‫رعنا ازادی ور هم‬ ‫درجه یک بود و چیزی‬ ‫برای گفتن نمی ماند‬ ‫چرا که مشخص‬ ‫است که سمیرا و‬ ‫لیدی مکبث قصه‬ ‫چطور بوده است‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬من تقریبا یک دهه و نیم است که‬ ‫دارم کار می کنم و به نظرم سعی کرده ام تا پله پله جلو بیایم و‬ ‫درست انتخاب کنم که به ماندگاری کمک بیشتری کنم”؛ شاید‬ ‫بهترین جمله برای معرفی الهه حصاری همین باشد‪ .‬بازیگری که در اواسط‬ ‫دهه ی هشتاد کارش را اغاز کرد و در تمام این سال ها در سینما‪ ،‬تلویزیون و‬ ‫شبکه نمایش خانگی پله پله پیش رفت و برای رسیدن به جایگاه فعلی اش‬ ‫تالش کرد‪ .‬بازیگری که با حضور در سریال «زخم کاری» و بازی در نقش‬ ‫کیمیا بار دیگر مجال یافت تا هنر بازیگری اش را به نمایش بگذارد و شاید‬ ‫بتوان از این سریال به عنوان نقطه عطفی در کارنامه ی کاری او یاد کرد‪.‬‬ ‫شخصیت کیمیا ظرافت و ریزه کاری هایی داشت که حصاری به خوبی از پس‬ ‫ان برامده و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را نیز با خود همراه کرده است‪.‬‬ ‫در رابطه با این سریال و همچنین کار کردن با کارگردانی مثل محمدحسین‬ ‫مهدویان با او به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫بعد از اینکــه این نقش به شــما‬ ‫پیشنهاد شد چقدر برایتان ملموس‬ ‫بود و دلتان می خواســت ان را بازی‬ ‫کنید؟ بیشتر همکاری با محمدحسین‬ ‫مهدویان برای شما اولویت داشت یا‬ ‫نقشی که پیشــنهاد شده بود باعث‬ ‫موافقت شما شد؟‬ ‫من کارهای محمدحسین مهدویان را همیشه‬ ‫دنبال می کردم و به شدت دوست داشتم تا با‬ ‫ایشان همکاری کنم‪ .‬هر دو اتفاق برای من مهم‬ ‫بود‪ .‬اول اینکه پیشنهاد از طرف محمدحسین‬ ‫مهدویان خیالم را راحت می کــرد که قطعا با‬ ‫یک فیلمنامه ی درست مواجه هستم و از بابت‬ ‫نقشی هم که به من پیشنهاد شد اسوده خاطر‬ ‫بودم که قطعا نقشی اســت که شروع‪ ،‬وسط و‬ ‫سرانجامش درست خواهد بود و مطمئن بودم‬ ‫که اتفاق خوشایندی است‪ .‬یعنی در این چند‬ ‫سالی که دارم کار می کنم جزو معدود کارهایی‬ ‫بود که از همه جهت اسایش ذهنی داشتم‪.‬‬ ‫فیلمنامه ی این کار با محوریت جواد‬ ‫عزتی دیده می شود و نقشی که شما‬ ‫دارید هم اتفاقا نقشــی است که به‬ ‫مالک گره می خورد‪ .‬حضور در «زخم‬ ‫کاری» چقدر پیامد مثبت برای شما‬ ‫داشت؟‬ ‫پیامدهای خیلی مثبتی داشت‪ .‬دیگر همه در‬ ‫جریان هســتند و می دانند که خود سریال به‬ ‫شــدت هر انچه که باید‪ ،‬یعنی به طور جدی‬ ‫چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ مخاطب عام‬ ‫دیده شد و مورد اســتقبال قرار گرفت‪ .‬یکی از‬ ‫افتخارات بزرگ من قــرار گرفتن مقابل جواد‬ ‫عزتی بود‪ ،‬بازیگری که به نظــرم کارش را به‬ ‫شدت بلد است و نمی توانی جلوی او بد باشی؛‬ ‫باید خوب باشی و هر کاری که می کنی باید به‬ ‫بهترین شکل باشد‪.‬‬ ‫محمدحسین مهدویان روی میزانسی‬ ‫که می چیند‪ ،‬دکوپاژ و فیلمنامه تعهد‬ ‫بســیاری دارد و به ان پایبند است؛‬ ‫درنتیجه ســخت گیر ی ها و جدیت‬ ‫خاصــی در کار دارد‪ .‬همراهی با این‬ ‫سختی و فرم کاری کارگردان چقدر‬ ‫برای شما به عنوان یک بازیگر ایجاد‬ ‫چالش کرد و چقدر خودتان با او هم‬ ‫نظر بودید؟ ایا فرصتــی برای ابراز‬ ‫نظر داشتید که برای مثال بخواهید‬ ‫دیالوگ‪ ،‬اکت یا شکلی را تغییر دهید‬ ‫یا خیر؟‬ ‫قطعا فرصت برای ابراز نظر بود‪ .‬محمدحســین‬ ‫مهدویان کارگردان بسیار درجه یک و کار بلدی‬ ‫است و بعد از صدا‪ ،‬دوربین‪ ،‬حرکت در کار بسیار‬ ‫جدی است و اتفاقا جدیت ایشان به بازیگر خیلی‬ ‫کمک می کند‪ .‬اینطور نبود که نشود تعامل کرد‬ ‫اما ســکانس ها‪ ،‬میزانســن ها‪ ،‬دکوپاژها و حتی‬ ‫دیالوگ های فیلمنامه به قدری درســت‪ ،‬اندازه و‬ ‫کافی بود که همه ی ما تیم بازیگری شاید خیلی‬ صفحه 38 ‫جاهای کمی احســاس می کردیم که باید‬ ‫راجع به ان سکانس صحبت کنیم و یا نظر‬ ‫خاصی را ارائه بدهیم؛ حداقل در مورد من‬ ‫که اینطور بود‪ .‬محاســبات درســت بود و‬ ‫می دانستند که از صحنه چه می خواهند و‬ ‫درست پیش می رفتند‪.‬‬ ‫دربار ه ی نقش مقابلتان یعنی‬ ‫جواد عزتی و رعنــا ازادی ور‬ ‫بگویید که این تجربه چطور بود‬ ‫و همکاری ان ها در همراهی با‬ ‫پارتنرشان را چطور دیدید و ایا‬ ‫از تعامل با ان ها راضی بودید؟‬ ‫من از همکاری بــا کل بازیگرهای این‬ ‫کار و کل گروه در پشت و جلوی دوربین‬ ‫لذت کامل را بردم‪ .‬تجربه ی بسیار جذاب‬ ‫و فراموش نشدنی برای من بود‪ .‬در مورد‬ ‫کاراکترهایــی که پارتنــرم بودند باید‬ ‫بگویم که جــواد عزتی بــی نظیر بود و‬ ‫من بسیار از او یاد گرفتم‪ .‬رعنا ازادی ور‬ ‫هم درجه یک بود و چیزی برای گفتن‬ ‫نمی ماند چرا که مشخص است که سمیرا‬ ‫و لیدی مکبث قصه چطور بوده اســت‪.‬‬ ‫به نظر من رعنــا ازادی ور هر انچه که‬ ‫باید را گذاشــت و همان اتفاقی که در‬ ‫کلیت فیلمنامه باید می افتاد به بهترین‬ ‫شــکل اتفاق افتاد و همان چیزی شد‬ ‫که کارگردان و ایشــان می خواســتند‪.‬‬ ‫هنگام پاســکاری ها که در حین ضبط‬ ‫احساس می کردیم که خیلی خوب است‬ ‫؛ بعدتر هم در تدوین از ســجاد پهلوان‬ ‫زاده تدوین گر کار می شــنیدم که این‬ ‫پاس کاری در امده و این مساله خیلی‬ ‫جای خوشحالی داشت‪ .‬زمانی که سریال‬ ‫را با نور‪ ،‬تصویر‪ ،‬صدا و موسیقی جذاب‬ ‫ان ‪ -‬واقعا از موسیقی که حبیب خزایی‬ ‫فر کار کرده است نباید بگذریم‪ -‬تماشا‬ ‫کردم‪ ،‬دیدم که خدا را شــکر کلیت کار‬ ‫خیلی دوست داشتنی است و انچه که‬ ‫باید‪ ،‬درامده است‪.‬‬ ‫«زخم کاری» اثری اســت که‬ ‫بازیگرانش بیشتر و متفاوت تر‬ ‫از کارهای دیگر ســهم بازی‬ ‫با صورت‪ ،‬میمیــک و بازی در‬ ‫سکوت را دارند‪ .‬شما به عنوان‬ ‫کســی که کارهای قبلی تان‬ ‫بیشتر دیالوگ محور بوده چقدر‬ ‫این نکتــه را اول کار فهمیدید‬ ‫که بایــد خیلی حواســتان به‬ ‫صورتتان باشــد و کارگردان‬ ‫چقدر در این مورد به شما کمک‬ ‫کرد و ایده داد؟‬ ‫قطعا محمدحسین مهدویان که در راس‬ ‫کار حضور داشت بســیار کمک کرد و‬ ‫اینکه از همان اول مشخص بود و تکلیفم با‬ ‫کارگردانم معلوم بود که با کارگردانی مواجه‬ ‫هســتم که نگاه برای او خیلی مهم است‪.‬‬ ‫درواقع برای ایشــان نوع نگاه و نگاهی که‬ ‫حرف بزند بدون اینکه دیالوگ بگوید‪ ،‬خیلی‬ ‫قابل اهمیت بود و من هــم جزو بازیگرانی‬ ‫هستم که خیلی این نوع بازیگری را دوست‬ ‫ دارم‪ .‬نمی دانم چقدر موفق هستم و می توانم‬ ‫‪ ،‬ولی دوستش دارم‪ .‬همه ی تمرین و تالشم‬ ‫این است که این اتفاق در هر کاراکتری که‬ ‫بازی می کنم بیش از پیــش بیفتد چرا که‬ ‫خودم هم خیلی به ان عالقمند هستم و به‬ ‫ان اعتقاد دارم‪.‬‬ ‫در «زخم کاری» که‬ ‫انقدر ادم ها حرفه ای‬ ‫و درجه یک بودند‬ ‫که هر روزی که سر‬ ‫صحنه حاضر بودم‬ ‫با همه ی انرژی و‬ ‫کِیفم سر کار می رفتم‬ ‫و سکانس هایی‬ ‫که می گرفتیم هر‬ ‫چقدر هم که سخت‬ ‫بود‪ ،‬برای همه ی ما‬ ‫لذتبخش بود‪.‬‬ ‫نقش شما به شکلی است که هم‬ ‫اغواگری در ان نمایان است و هم‬ ‫معصومیت؛ چقدر تمرین داشتید‬ ‫تا بتوانیــد روی صورت و اکت ها‬ ‫طوری تسلط داشــته باشید که‬ ‫نقش به درستی و غیر قابل حدس‬ ‫دراید؟‬ ‫در هنگام کار تالش کردم تا شــبیه چیزی‬ ‫باشم که در فیلمنامه بود و کارگردان از من‬ ‫میخواست و درنهایت نمیدانم که خروجی‬ ‫چطور توسط مخاطب تحلیل میشود اما فکر‬ ‫میکنم با توجه به واکنش هایی که دریافت‬ ‫کردم کیمیا به دل همه نشست ه و همان جور‬ ‫که دوست داشــتیم دیده شده است‪ .‬قطعا‬ ‫قبــل از اینکه بخواهیم برداشــت اصلی را‬ ‫داشته باشیم‪ ،‬تمرین داشتیم اما تمرینات‬ ‫زیادی که بخواهیم برای ان وقت بسیاری‬ ‫بگذاریم‪ ،‬خیر‪ .‬چون به هر حال بازیگر باید‬ ‫ان موقعیتی که هســت را درک کند و در‬ ‫لحظه ان حســی که نقش بــرای او ایجاد‬ ‫میکند را به درستی از طریق اکت و حس و‬ ‫دیالوگ به مخاطب منتقل کند و من دراین‬ ‫مســیر فکر میکنم تمام تالشــم را کردم‪.‬‬ ‫درواقع ان اتفاقی که قبل از ان ســکانس‬ ‫(یعنی اتفاقی که قبل از ان سکانســی که‬ ‫می خواهیــم بگیریم) افتــاده خیلی مهم‬ ‫است و اتفاقی که بعد از ان سکانس افتاده‬ ‫خیلی مهم تر است‪ .‬وقتی که تو بتوانی ان‬ ‫موقعیتی که در ان هســتی را درک کنی و‬ ‫درک کامل داشته باشی که االن در کجای‬ ‫قصه هســتی و قرار است که کجای قصه را‬ ‫بازی کنی و درواقع کدام راکورد حسی ات‬ ‫را نگاه داری فکر می کنم انجاست که یک‬ ‫مقــدار می توانی بگویی که موفق شــدم و‬ ‫می توانم این کار را انجام دهم‪.‬‬ ‫در کاری حاضر شدید که بازیگران‬ ‫زن ان همگی درخشیدند و خوب‬ ‫ظاهــر شــدند‪ .‬احتمــاال حین‬ ‫فیلمبرداری هم کــه خصوصا با‬ ‫رعنا ازادی ور مواجه می شــدید‬ ‫متوجه ســطح باالی بازیگری در‬ ‫کل بازیگران این سریال شده اید‪.‬‬ ‫چقدر تالشتان را بیشتر کردید و‬ ‫ایا تمرین های خاصی داشتید؟ ایا‬ ‫از حضور در این پروژه و همکاری‬ ‫با این بازیگران ترس و اضطرابی‬ ‫داشتید؟‬ ‫خیر؛ اضطرابی ســراغم نیامد چون پیش‬ ‫از این هم اینجور تجربیات را داشــتم و در‬ ‫واقع فکر میکنم که وقتی کنار کســی قرار‬ ‫میگیری که اسم و رسم و برندی دارد راهی‬ ‫نداری جز اینکه خیلی خوب باشی‪ .‬من تمام‬ ‫توانایی ام را وسط گذاشــتم تا بتوانم کنار‬ ‫این اسامی درست ترین ورژن الهه حصاری‬ ‫باشــم‪ .‬این جور مواقع برای من به شخصه‬ ‫انگیزه کار کردن بیشــتر میشود و ترسی‬ ‫وجود ندارد‪ .‬خیلی باعث افتخار و خوشحالی‬ ‫است و من خیلی خوشــحال هستم که در‬ ‫پروژه ی «زخــم کاری» با ایــن همه ادم‬ ‫حرفه ای و درجه یک چه در پشت صحنه و‬ ‫چه در جلوی صحنه همکاری کرده ام‪.‬‬ ‫ایا قبول دارید کــه بعد از «زخم‬ ‫کاری» دیگر نمی شود بی گدار به‬ ‫اب زد و این سریال به نوعی برای‬ ‫شما سکوی پرتاب است و احتماال‬ ‫شکل پیشنهادات تان را از این به‬ ‫بعد تغییر می دهد؟‬ ‫قطعا این را قبــول دارم ‪ .‬من قبل از «زخم‬ ‫کاری» یک فیلم سینمایی کار کرده بودم‬ ‫که «راند چهارم» بــه کارگردانی علیرضا‬ ‫امینی بود که ان هم اتفاقات خوبی را برایم‬ ‫رقم زد و همزمان با پخش ســریال «زخم‬ ‫کاری»‪ ،‬یک جایزه ی بین المللی برای این‬ ‫فیلم در جشنواره ی روسیه گرفتم که البته‬ ‫هنوز اکران نشده است‪ .‬وقتی کار را از یک‬ ‫جایی شــروع می کنی‪ ،‬خیلــی نمی توانی‬ ‫انتخاب کنی و انتخاب می شوی اما در حال‬ ‫حاضر و بعد از این یک دهه ونیم فعالیت به‬ ‫نظرم ســعی کرده ام تا پله پله جلو بیایم و‬ ‫درست انتخاب کنم که به ماندگاری کمک‬ ‫بیشــتری کنم‪ .‬فکر می کنم کــه با «زخم‬ ‫کاری» اتفاقی که دوست داشتم افتاد و قطعا‬ ‫از این به بعد کارم سخت تر می شود‪.‬‬ ‫از نظر شما به عنوان یک مخاطب‬ ‫که در این سریال بازی هم داشتید‪،‬‬ ‫گفتن از خشــونت‪ ،‬چالش های‬ ‫جامعه و بداخالقی هایی که وجود‬ ‫دارد تاثیرگذارتر اســت یا اینکه‬ ‫درباره ی ان ها ســکوت کنیم؟ و‬ ‫اینکه اگر خودتــان بخواهید در‬ ‫یک مقام نظارتی باشــید به نظر‬ ‫شما «زخم کاری» نیاز به سانسور‬ ‫داشت یا خیر؟‬ ‫‪39‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 39 ‫چهره امیدوار کننده‬ ‫یک مســائلی در هر جامعه ای‪ ،‬نــه فقط در‬ ‫جامعه ی ما کــه در همه جــای جهان وجود‬ ‫دارد و یک چیزهایی واقعیت اســت و باتوجه‬ ‫به چارچوب ها و محدودیت هایی که ما داریم‬ ‫تمــام فیلمســازان و همه ی نویســندگان و‬ ‫فیلمنامه نویســان ما اصوال بر اســاس همان‬ ‫چارچوب ها می نویســند‪ .‬بعــدش که دچار‬ ‫سانسور می شود‪ ،‬قطعا هم به کار و هم به بازی‬ ‫بازیگر لطمه می خورد و درواقع کار باید خیلی‬ ‫قوی باشــد‪« .‬زخم کاری» جزو کارهایی بود‬ ‫که از نظر من این قدرت را داشــت که حتی با‬ ‫نخورد و‬ ‫وجود این سانسورهای زیاد هم لطمه َ‬ ‫همچنان در صدر جدول باقی بماند و دوستش‬ ‫داشته باشند‪ .‬یعنی همه منتظر باشند تا هشت‬ ‫صبح جمعه شود و دوباره ان را ببینند؛ با اینکه‬ ‫می دانستند ممکن است دچار سانسور شود‪.‬‬ ‫در مورد بخش دوم سوال باید بگویم که من در‬ ‫هیچ مقام و جایگاهی نیستم که بخواهم نظر‬ ‫بدهم که این سانسورها درست است یا خیر اما‬ ‫در کل چون همه ی ما یک سری چارچوب ها‬ ‫را داریم رعایت می کنیم‪ ،‬وقتی که یک دفعه‬ ‫یک چیزی سانسور می شود احساس می کنیم‬ ‫ممکن اســت که به بازی بازیگر و یا به کار ان‬ ‫کارگردان و کلیت فیلمنامــه ضرباتی را وارد‬ ‫کند؛ فقط این مساله اذیت کننده است واگرنه‬ ‫همه ی ان هایی که دارنــد کار می کنند حتما‬ ‫قوانین را می دانند‪.‬‬ ‫ایا نقش شما هم دچار سانسور شد؟‬ ‫بله‪ ،‬خیلی‪.‬‬ ‫بیشترین ســختی و چالشی که با‬ ‫سکانس یا پالنی در «زخم کاری»‬ ‫داشتید مربوط به کدام لحظه بوده و‬ ‫چطور درامده است؟‬ ‫سریال «زخم کاری» پر از چالش بود یعنی به‬ ‫نظر من هر پالن ان برای هر بازیگری چالش‬ ‫برانگیز بود چرا که فیلمنامــه اش برای هیچ‬ ‫کدام از بازیگرها فیلمنامه ی اسانی نبود و همه‬ ‫به بهترین شکل ممکن ان را اجرا کردند ولی‬ ‫برای من خیلی مهم بود که پایان قصه ی کیمیا‬ ‫چه می شود و یک پایان درستی داشته باشد‬ ‫و رها نشود‪ .‬محمدحســین مهدویان از همان‬ ‫ابتدا خیال من را راحت کرده بود که این پایان‬ ‫درســت خواهد بود و من پایان قصه ی کیمیا‬ ‫در قسمت پانزده را خیلی دوست دارم‪ .‬شروع‬ ‫و پایان یک نقش خیلی مقوله مهمی اســت‬ ‫که نویســنده و کارگردان وقتی جای گذاری‬ ‫درستی داشته باشد ‪ ،‬بازیگر هم حس سازی‬ ‫بهتری خواهد داشت و با کیمیا این اتفاق برای‬ ‫من افتاد‪.‬‬ ‫در پروســه ی انتخاب چطور عمل‬ ‫می کنید و در انتخاب نقش چه چیز‬ ‫بیش از همه برای شما مهم است؟‬ ‫اول از همه قطعا فیلمنامه خیلی مهم است‬ ‫و بعد کارگــردان مهم می شــود‪ .‬مخصوصا‬ ‫وقتی که با کارگردانی مثل محمدحســین‬ ‫مهدویان کار می کنی بد عادت می شــوی و‬ ‫سخت می شــود‪ .‬بنابراین به طور کلی اول‬ ‫فیلمنامه و نقش و بعد کارگردان مهم است‬ ‫اما ممکن است که در یک جاهایی کارگردان‬ ‫اولویت باشد‪ .‬به موارد زیادی بستگی دارد و‬ ‫در مورد این مساله یک چیز قطعی نمی توانم‬ ‫بگویم‪ ،‬چرا که در هر کاری متفاوت اســت‪.‬‬ ‫ممکن اســت که برای مثال سریال نمایش‬ ‫خانگی باشــد و چهار‪ ،‬پنج قسمت از قصه را‬ ‫اماده داشته باشــند که بتوانی بخوانی و ان‬ ‫وقت دیگر اعتماد تو‪ ،‬کارگردان و نویسندگان‬ ‫است‪ .‬ولی یک موقع یک کار سینمایی است‬ ‫که صفر تا صدش مشخص است و تو فیلمنامه‬ ‫را می خوانی که یا دوستش داری یا نداری‪ .‬به‬ ‫همین دلیل به طور قطعــی نمی توان گفت‬ ‫که معیار من دقیقا اول فیلمنامه اســت و یا‬ ‫موارد دیگر؛ یک بســته اســت و من خیلی‬ ‫دوست دارم در کاری که انجام می دهم حالم‬ ‫خوب باشــد و مهم ترین چیز بــرای من این‬ ‫مساله است‪.‬‬ ‫سریال «زخم کاری»‬ ‫پر از چالش بود یعنی‬ ‫به نظر من هر پالن‬ ‫ان برای هر بازیگری‬ ‫چالش برانگیز بود‬ ‫چرا که فیلمنامه اش‬ ‫برای هیچ کدام از‬ ‫بازیگرها فیلمنامه ی‬ ‫اسانی نبود و همه به‬ ‫بهترین شکل ممکن‬ ‫ان را اجرا کردند ولی‬ ‫برای من خیلی مهم‬ ‫بود که پایان قصه ی‬ ‫کیمیا چه می شود و‬ ‫یک پایان درستی‬ ‫داشته باشد و رها‬ ‫نشود‬ ‫در مسیری که تا به امروز طی کرده اید‬ ‫چقدر همکارانتان همراه بود ه اند یا‬ ‫چقدر برای شــما ســنگ اندازی‬ ‫کرده اند؟ ایا در این ســال ها شاهد‬ ‫زیراب زنی و مانع تراشی بوده اید؟‬ ‫خیر‪ ،‬اصال و ابدا اینطور نبوده است‪ .‬خدا را شکر‬ ‫من هیچوقت چنین چیزی را نه در این کار و نه‬ ‫در هیچ کار دیگری تا به حال احساس نکرده ام‪.‬‬ ‫در «زخــم کاری» که انقدر ادم هــا حرفه ای و‬ ‫درجه یــک بودند که هر روزی که ســر صحنه‬ ‫حاضر بودم با همــه ی انرژی و کِیفم ســر کار‬ ‫می رفتم و سکانس هایی که می گرفتیم هر چقدر‬ ‫هم که سخت بود‪ ،‬برای همه ی ما لذتبخش بود‪.‬‬ ‫ابتدای ورودتان به کار اینطور بود که‬ ‫در ان سال ها خیلی گارد روی شما بود‬ ‫و این حــرف در جمع های خصوصی‬ ‫سینمایی و رسانه ای به شما اطالق‬ ‫می شد که شاید با پول وارد شده اید‬ ‫اما شما خیلی تالش کردید‪ .‬ایا شده‬ ‫که از شنیدن این حر ف ها احساس‬ ‫غم یا خستگی کرده باشید یا اینکه‬ ‫برای شــما خیلی مهم نبوده است؟‬ ‫چقدر برای اینکه این حرف ها کمرنگ‬ ‫شود تالش کردید و چقدر خواست‬ ‫خودتان بود که مسیری را طی کنید‬ ‫که به نقش هایی برسید که برای شما‬ ‫چالش برانگیز باشد؟‬ ‫من فکر می کنم مسیری که طی کرده ام کامال‬ ‫مشخص اســت؛ یعنی خودتان هم می گویید‬ ‫حرف و حرف نه فقط برای من که متاســفانه‬ ‫بــرای خیلــی از همکارانم کــه در این حرفه‬ ‫مشغول فعالیت هستند وجود دارد‪ .‬شاید هم‬ ‫بتوان گفت خوشــبختانه! چرا که می گویند‬ ‫وقتی زیاد راجع به تو حرف‪ -‬حتی حرف منفی‪-‬‬ صفحه 40 ‫می زنند‪ ،‬قطعا داری به سمت موفق می روی‪،‬‬ ‫البته این از نظر من جمله ی تلخی اســت‪ ،‬چه‬ ‫حیف و چقدر بد که اینطور اســت‪ .‬این حرف‬ ‫اصال نمی تواند مصداقی برای کار من باشد چرا‬ ‫که من کارم را از دو یا سه سکانس شروع کردم‬ ‫و از مسیر کاری ام مشخص است که یک چنین‬ ‫اتفاقی نمی تواند افتاده باشد‪ .‬برای مثال من در‬ ‫یک سکانس در فیلم «انتهای خیابان هشتم»‬ ‫کار علیرضا امینی حضور داشتم و بعد یک دفعه‬ ‫خداوند کمک کرد و «زن ها شگفت انگیزند» را‬ ‫بازی کردم و بعد از ان در «بی تابی بیتا» حضور‬ ‫داشــتم‪ .‬همانطور که گفتم این خواست خدا‬ ‫بوده اســت‪ ،‬اینکه با حامد بهداد در اوج حامد‬ ‫بهداد بودنش هم بازی شوم که این ها می تواند‬ ‫یک چیزهایــی را در ذهن هر ادمــی بیاورد‬ ‫که بسیار هم طبیعی اســت و از نظر من اصال‬ ‫اشکالی ندارد‪ .‬به این دلیل که هر ادمی می تواند‬ ‫هر نظری داشته باشد و برای من محترم است‬ ‫اما مهم این اســت که خــودم می دانم که چه‬ ‫کار کرده ام و از خودم خبــر دارم و این به من‬ ‫ارامش خاطر داده و می دهد‪ .‬من به این دلیل‬ ‫که ان اتفاقات را کنار بزنم سعی نکرده ام‪ ،‬بلکه‬ ‫به این خاطر که در این کار هدفی دارم تالشم‬ ‫را بیشتر کردم‪.‬‬ ‫ما در سن شما کم کم داریم به یک‬ ‫صف می رســیم و بازیگــران دهه‬ ‫هفتادی و اواخر دهه شــصت زیاد‬ ‫شده اند و انگار یک رقابت و پویایی‬ ‫شکل گرفته است‪ .‬تالشی می کنید تا‬ ‫در معرض انتخاب ها قرار بگیرید؟ و‬ ‫باتوجه به این مساله چقدر می توانید‬ ‫انگیزه داشته باشــید تا باتوجه به‬ ‫تال ش های خودتان به جایگاهی که‬ ‫می خواهید برسید و چقدر لینک ها و‬ ‫روابط تاثیر دارد؟‬ ‫من شاید چون ادم مثبت اندیش یا خوشبینی‬ ‫هستم‪ ،‬دوست دارم اینطور فکر کنم که به نظرم‬ ‫فضای مجازی چه‬ ‫بخواهیم چه نخواهیم‬ ‫و چه خوشمان بیاید‬ ‫چه خوشمان نیاید در‬ ‫حال حاضر بر روی‬ ‫هر چیزی تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬یعنی درواقع‬ ‫برای هر اتفاقی‬ ‫می بینیم که ادم ها‬ ‫عکس العمل نشان‬ ‫می دهند و در زندگی‬ ‫انسان ها مساله ی‬ ‫مهمی شده است‬ ‫هر کسی که تالش کند می رســد و برای هر‬ ‫کسی در هر جایگاهی که باشد تالش‪ ،‬تالش‬ ‫و تالش مهم اســت‪ .‬در کنار تالش؛ خواستن‬ ‫بی وقفه‪ ،‬یعنی خواستنی که از ته دل باشد و‬ ‫هدف مشخص‪ ،‬تو را به هر انچه که می خواهی‬ ‫می رساند و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست‪.‬‬ ‫به قول نویــد محمدزاده کــه در مصاحبه ای‬ ‫خیلی قشنگ گفت‪ :‬خدا یک جوری می چیند‬ ‫که خودت نمی فهمی چطور چیده و فقط باید‬ ‫تالش کنی‪ .‬اینکــه در درونت چه می خواهی‬ ‫خیلی مهم است و من همیشه دلم می خواهد‬ ‫که همه به هــر انچه که دلشــان می خواهد‬ ‫برسند و اعتقادم این است که نه فقط یک نفر‬ ‫و یک عده ی خاص‪ ،‬بلکه همــه می توانند به‬ ‫بهترین اتفاق ها دست پیدا کنند‪ .‬مهم تالش و‬ ‫خواستن است و اینکه به هر حال خواست خدا‬ ‫است‪ .‬همه ی این ها باید جمع باشد و یک پکیج‬ ‫است و بیشترین چیزی که تاثیر دارد تالش و‬ ‫هدف تو است‪.‬‬ ‫در بازیگران نسل های قبلی فضای‬ ‫مجازی برای پرزنــت کردن و بولد‬ ‫کردن بازیگران وجود نداشت اما در‬ ‫حال حاضر به نظر می رسد که این‬ ‫فضا نقش زیادی دارد‪ .‬چقدر نقش‬ ‫فضای مجازی را در پیشــبرد یک‬ ‫بازیگر‪ ،‬چــه محبوبیت و چه گرفتن‬ ‫کار موثر می دانید؟‬ ‫فضای مجازی چــه بخواهیم چــه نخواهیم‬ ‫و چه خوشــمان بیاید چه خوشــمان نیاید‬ ‫در حال حاضر بر روی هر چیــزی تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬یعنی درواقع برای هر اتفاقی می بینیم‬ ‫که ادم ها عکس العمل نشــان می دهند و در‬ ‫زندگی انسان ها مســاله ی مهمی شده است؛‬ ‫اگر بخواهیم مثال بزنیــم مخصوصا در ایران‬ ‫اینطور شده اما اینکه بخواهد در کار ما و مدل‬ ‫کار ما تاثیر بگذارد را نمی دانم‪ .‬من بیشتر سعی‬ ‫می کنم که اگر هم چیــزی در فضای مجازی‬ ‫می گذارم خبری دربــاره ی کارهایم و یا یک‬ ‫چیزی درباره ی کارم باشــد‪ .‬ســعی ام بر این‬ ‫است اما نمی گویم که همه اش اینطور است‪،‬‬ ‫به هر حال گاهی اوقات هم دوست داری یک‬ ‫عکسی بگذاری که هیچ ربطی به فیلمی ندارد‬ ‫اما سعی می کنم که اینطور باشد و به نظر من‬ ‫تاثیرگذاری این کار خیلی بیشــتر است‪ .‬در‬ ‫مورد پرزنت کردن هم بایــد بگویم که خیر‪،‬‬ ‫فکر نمی کنم کــه خیلی در مــورد بازیگری‬ ‫تاثیرگذار باشد‪.‬‬ ‫چقدر فیلم های خارجی نگاه می کنید‬ ‫و تا چه حد سینمای اروپا و هالیوود‬ ‫را دنبال می کنیــد؟ فانتزی نقش و‬ ‫کاراکتر خاصی چه در سینمای ایران‬ ‫و چه در هالیوود در ذهنتان هست که‬ ‫بگویید کاش مشابه این نقش به من‬ ‫پیشنهاد شود؟‬ ‫بله‪ ،‬فیلم کــه طبیعتا می بینــم ولی در مورد‬ ‫اینکه فانتزی داشته باشم واقعیت این است که‬ ‫همیشه یک فانتزی داشته ام‪ ،‬اینکه بخواهم ان‬ ‫را بازی کنم یا نه را نمی دانم اما دوست داشتم‬ ‫که در ان زمان بودم و اگر می شــد ان را بازی‬ ‫می کردم چرا که ان نقش را بسیار دوست دارم‪.‬‬ ‫من فیلم «بر باد رفته» و شخصیت اسکارلت‬ ‫اوهارا را بسیار دوست می دارم‪.‬‬ ‫چقدر سریا ل های شــبکه نمایش‬ ‫خانگی را دنبال می کنید و نگاه شما‬ ‫به عنوان یک بازیگــر به مدیومی‬ ‫مثل ‪ VOD‬و شبکه نمایش خانگی‬ ‫چیست؟‬ ‫در هر صورت به نظر مــن هر بازیگری باید در‬ ‫ان فیلدی که کار می کند اگاه باشــد و کارها‬ ‫را ببیند‪ .‬من از ان دست بازیگرانی هستم که‬ ‫دوست دارم کارهایی که ســاخته می شود را‬ ‫ببینم و تا انجایی که بتوانم و وقت کنم سعی‬ ‫می کنم که ان ها را ببینم‪.‬‬ ‫‪41‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 41 ‫صندلی وِ یژه‬ ‫گفت وگو با کاظم هژیرازاد‪،‬‬ ‫بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫«ما درام نویس ها و‬ ‫نویسنده هایخوبی‬ ‫داریم که می توانند‬ ‫زخم کاری ها بسازند تا‬ ‫دنیا ان را بخرد»‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬کاظم هژیرازاد و درخشش او روی صحنه تئاتر برای مخاطبان‬ ‫جدی این حوزه پوشیده نیست‪ .‬او همچنین در سینما و تلویزیون هم نزدیک به‬ ‫سه دهه است که فعالیت دارد‪ .‬بهانه ما با او پخش سریال «زخم کاری» است که‬ ‫دومین تجربه حضور در نمایش خانگی در کارنام ه این بازیگر با سابقه است‪ .‬او با کارگردانانی‬ ‫مثل کیانوش عیاری‪ ،‬همایون اسعدیان‪ ،‬داوود میرباقری کا ر کرده و در سال هفتاد با نقش‬ ‫هوراشیو در تئاتر «هملت» حضور داشته که در تئاتر شهر به روی صحنه رفته است و همچنان‬ ‫خیلی از دوستداران تئاتر و کسانی که در این عرصه فعال هستند او را با این نقش به یاد‬ ‫می اورند‪ .‬نقش متفاوت او در تجربه ای که با محمدحسین مهدویان داشت و تجربه کاراکتر‬ ‫خاکستری پرتعلیقی که برای مخاطب ارائه کرد یکی از ویژگی های «زخم کاری» است و انتخاب‬ ‫تو گو را‬ ‫کیومرث مرادی و مهدویان برای این نقش هوشمندانه به نظر می رسد‪ .‬ماحصل این گف ‬ ‫در ادامه می خوانید‪.‬‬ ‫از نظر من بازیگر‬ ‫سینما و بازیگر تئاتر‬ ‫معنا ندارد‪ .‬در واقع‬ ‫بازیگر‪ ،‬بازیگر است‬ ‫و اگر لنز و دوربین را‬ ‫بشناسد کار خودش‬ ‫را انجام می دهد‬ ‫و من تفاوتی بین‬ ‫این دو قائل نیستم‪.‬‬ ‫درباره ی سابقه ی‬ ‫تئاتری این دوستان‬ ‫باید بگویم که بله‪ ،‬ما‬ ‫این یکدستی را در‬ ‫کار می بینیم اما اینکه‬ ‫بازیگری سینما و‬ ‫تئاتر خیلی با هم فرق‬ ‫داشته باشند را من‬ ‫اص ً‬ ‫ال متوجه نمی شوم‬ ‫شما سابقه درخشانی در تئاتر دارید و‬ ‫پایه «زخم کاری» از «مکبث» می اید‪.‬‬ ‫ایا دانش تئاتری شما در این سریال‬ ‫به شما کمک کرد و توصیه ای در اجرا‬ ‫برای محمدحسین مهدویان داشتید؟‬ ‫کیومرث مــرادی که خود نیــز تئاتری‬ ‫است من را در سال هفتاد که «هملت» را‬ ‫کار می کردم روی صحنــه دید‪ .‬من نقش‬ ‫هوراشــیو را به کارگردانی قطب الدین‬ ‫صادقی بازی می کردم کــه این نقش در‬ ‫یاد مرادی مانده بــود و در دیدارهایمان‬ ‫چندین بار گفته بود که من هنوز به یاد ان‬ ‫نقشی که تو بازی کردی هستم‪ .‬ایشان برای‬ ‫اولین بار من را به محمدحسین مهدویان‬ ‫معرفی کرد‪ .‬من ابتــدا مهدویان را دقیق‬ ‫نمی شــناختم‪ ،‬البته کارهای او را دیده‬ ‫بودم و خیلی از ان ها خوشــم امده بود‪،‬‬ ‫برای مثال «التاری» و «ماجرای نیمروز»‬ ‫را دید ه بودم و خیلی دلم می خواست که‬ ‫با او کار کنم و ایــن فرصت پیش امد‪ .‬من‬ ‫حتی مهدویان را به چهره نمی شناختم‪،‬‬ ‫وقتی پرسیدم که شما من را می شناسید‬ ‫و کارهایم را دیده اید؟ پاسخ داد که من از‬ ‫بچگی با کارهای شــما بزرگ شدم! یعنی‬ ‫حتمًا تلویزیون دید ه اســت‪ .‬به هر حال‬ ‫کارگردان بســیار متبحری است و کار را‬ ‫خوب یاد گرفته اســت‪ .‬او خیلی راحت‪،‬‬ ‫صمیمی و با ارامش کار را پیش می برد و من‬ ‫ارامشش در کار را دوست دارم‪.‬‬ ‫شما‪ ،‬جواد عزتی‪ ،‬مه لقا باقری‪ ،‬سعید‬ ‫چنگیزیان‪ ،‬مائده طهماســبی و اکثر‬ ‫بازیگران این سریال پیشینه ی تئاتری‬ ‫دارید‪ .‬این مســئله چقدر به یکدست‬ ‫شدن بازی گروه کمک کرد؟ برای مثال‬ ‫فکر می کنید که اگر یک بازیگر کام ً‬ ‫ال‬ ‫ســینمایی اورده می شد و یک بازیگر‬ ‫تئاتر‪ ،‬چینش جذا ب تری به دســت‬ ‫می امد یا همین ترکیبــی که در حال‬ ‫حاضر است؟‬ ‫از نظر من بازیگر ســینما و بازیگر تئاتر‬ ‫معنا ندارد‪ .‬در واقع بازیگر‪ ،‬بازیگر است و‬ ‫اگر لنز و دوربین را بشناســد کار خودش‬ ‫را انجام می دهد و من تفاوتی بین این دو‬ ‫قائل نیستم‪ .‬درباره ی سابقه ی تئاتری این‬ ‫دوستان باید بگویم که بله‪ ،‬ما این یکدستی‬ ‫را در کار می بینیم اما اینکه بازیگری سینما‬ ‫و تئاتر خیلی با هم فرق داشــته باشند را‬ ‫من اص ً‬ ‫ال متوجه نمی شوم‪ .‬این دو مدیوم‬ ‫فرقی با هم ندارند و تئاتر و سینما در رابطه‬ ‫با بازیگری خیلی اش دهان سوزی نیست‪.‬‬ ‫بازیگری خودش مسئله مهمی است جای‬ ‫ان را هنر خود فرد مشخص می کند‪.‬‬ ‫ایا برداشــت ازاد از «مکبث» از نگاه‬ ‫شــما به عنوان یک تئاتری درست از‬ ‫اب درامده است ؟‬ صفحه 42 ‫من رمان محمود حسینی زاد را نخوانده ام‬ ‫اما دوست دارم که ان را بگیرم و بخوانم‪.‬‬ ‫«مکبث» را خوانده ام و می خواهم ببینم‬ ‫که او چطور این اقتبــاس را انجام داده‬ ‫و ان را به صورت رمان دراورده اســت‪.‬‬ ‫محمدحســین مهدویان هــم از این‬ ‫رمان اســتفاده کرده‪ ،‬به اضافه ی اینکه‬ ‫حاشــیه ها و زوائدی را بــه ان اضافه‬ ‫کرده است‪ .‬اما اینکه بگوییم یک سریال‬ ‫تلویزیونی بخواهد نعل به نعل با نمایشنامه‬ ‫«مکبث» یا رمان« بیســت زخم کاری»‬ ‫منطبق باشد‪ ،‬این توقع درستی نیست‪.‬‬ ‫هر هنرمندی نگاه و برداشــت خودش‬ ‫را دارد و تاثیر خــودش را روی اثرش‬ ‫می گذارد‪ .‬یعنی مــا نگاه مهدویان را در‬ ‫این کار می بینیم که شاید در شکسپیر‬ ‫نیســت و در رمان هم شاید نباشد ولی‬ ‫به طور کلی هر هنرمندی ازاد است که‬ ‫با محافظت از روح اثر‪-‬یعنی اینکه روح‬ ‫اثر از بین نرود‪ -‬این کار را انجام دهد که‬ ‫در اینجا این اتفاق افتاده است‪ .‬یعنی در‬ ‫سریال می بینیم که همان خصلت های‬ ‫بشری که شکســپیر به ان اشاره کرده‬ ‫در اینجا هم لحاظ شد ه اســت‪ .‬ممکن‬ ‫است که یک زوائدی را حذف کرده و یک‬ ‫چیزهایی را اضافه کرده باشد ولی روح اثر‬ ‫حفظ شده است‪.‬‬ ‫به نظر می رســد که «زخــم کاری»‬ ‫شخصیت پردازی بســیار دقیقی در‬ ‫شخصیت های اصلی دارد‪ .‬به نظر شما‬ ‫این اتفاق و الیه های عمیق شخصیتی‬ ‫برای نقش شما هم اتفاق افتاده است؟‬ ‫همان طور که در پاســخ سوال قبل گفتم‪،‬‬ ‫این نگاه محمدحســین مهدویان است‬ ‫که از یکی از شــخصیت ها بــه این گونه‬ ‫استفاده کرده که ما نمونه ی حا ج مظفری‬ ‫که او ســاخته را در جامعه خودمان و در‬ ‫تمام دنیا می بینیــم‪ .‬در واقع اگر ما دور و‬ ‫بر خودمان را نگاه کنیــم می بینیم که پر‬ ‫از حاج مظفری اســت‪ .‬حاج مظفری که در‬ ‫جنوب شهر می نشسته و حاال که انقالب‬ ‫شده و به االف و الوفی رسیده سر از الهیه‬ ‫و نیاوران و ویالی انچنانی در شمال و دوبی‬ ‫دراورده است‪.‬‬ ‫شما به شــکلی پر ابهام در این نقش‬ ‫ظاهر شدید که هر اینه تصور اینکه شما‬ ‫هم انتقام بگیرید می رود‪ .‬این تمهیدی‬ ‫بوده که با کارگردان درباره اش حرف‬ ‫زدید یا در اجرا این طور درامده است؟‬ ‫سناریویی که نوشته شده این را در خودش‬ ‫دارد و من خیلی خوشــحال هســتم که‬ ‫شــما این را می گویید چرا که شخصیت‬ ‫حاج مظفری خودش را نشان نداده است و‬ ‫من خیلی خوشحالم که شما این طور به او‬ ‫نگاه کرده اید‪.‬‬ ‫پدیده ی نظارت در‬ ‫همه ی دنیا هست و‬ ‫شدت و ضعف دارد‪.‬‬ ‫ما به عنوان هنرمند‬ ‫مجاز نیستیم که هر‬ ‫کاری دلمان خواست‬ ‫را انجام دهیم و هر‬ ‫چیزی را که دلمان‬ ‫خواست بگوییم و‬ ‫این یک واقعیت‬ ‫است‪ .‬این مسئله در‬ ‫تمام دنیا هم هست‪،‬‬ ‫در دموکرات ترین‬ ‫کشورها هم مسائل‬ ‫اخالقی و چنین‬ ‫مسائلی جای خاص‬ ‫خودش را دارد‬ ‫سانسور به نقش شما هم اسیبی وارد‬ ‫کرد؟‬ ‫بله‪ ،‬طبیعی است‪ .‬وقتی که من در هواپیما‬ ‫هســتم حر ف هایی را می زنم که خیلی‬ ‫شــیرین تر‪ ،‬جذاب تر و خنده دارتر از ان‬ ‫چیزی است که می بینید‪ .‬در جایی دیگر‬ ‫هم من می بینم که یک دفعه پرش دارد و‬ ‫متوجه می شوم که اینجا باید چیزی می بود‬ ‫که نیست‪.‬‬ ‫تحلیل شــما درباره ایــن نظارت و‬ ‫سانسور چیست؟ شما در کل با پدیده‬ ‫نظارت موافق هســتید یا اما و اگری‬ ‫دارید؟‬ ‫پدیده ی نظارت در همه ی دنیا هســت و‬ ‫شدت و ضعف دارد‪ .‬ما به عنوان هنرمند‬ ‫مجاز نیستیم که هر کاری دلمان خواست‬ ‫را انجام دهیم و هر چیــزی را که دلمان‬ ‫خواست بگوییم و این یک واقعیت است‪.‬‬ ‫این مســئله در تمام دنیا هم هست‪ ،‬در‬ ‫دموکرات ترین کشورها هم مسائل اخالقی‬ ‫و چنین مســائلی جای خاص خودش را‬ ‫دارد‪ .‬در یک فیلم خانوادگی و اجتماعی‬ ‫خیلی از مســائل نمی تواند مطرح شود‪.‬‬ ‫خیلی کشورها هم ان قسمت های ممنوعه‬ ‫را برای کشور خودشان حذف می کنند و‬ ‫این واقعیت است اما در بعضی کشورها این‬ ‫مسئله سلیقه ای می شود و ضرر می زند‪.‬‬ ‫یعنی بعضی وقت ها در این کار زیاده روی‬ ‫می شود اما سانسور باید باشد و نمی تواند‬ ‫که نباشد‪ .‬چون هنرمند با روح انسانی و‬ ‫اخالق ســر و کار دارد و اگر قرار باشد که‬ ‫اخالق جامعه را تحت تاثیــر قرار بدهد‪،‬‬ ‫حق چنین کاری را ندارد و دستگاه نظارت‬ ‫باید مراقب او باشــد‪ .‬واقعیت این است‬ ‫که این مســئله باید باشد و نمی تواند که‬ ‫نباشــد اما به نظر می رسد که زیاده روی‬ ‫هم به اثر هنری لطمه می زند و در بعضی‬ ‫مواقع دارد زیاده روی می شــود‪ .‬ولی این‬ ‫هم باز سلیقه ای اســت و ممکن است که‬ ‫از نظر بعضی ها زیاده روی باشــد و از نظر‬ ‫عد ه ای خیر و به حق باشد که این هم باز‬ ‫محل اختالف است ولی اینکه نباشد خیر‪،‬‬ ‫این طور نیست و حتمًا باید باشد‪.‬‬ ‫کار کــردن بــا جوانــی کــه قطعاً‬ ‫دیدگاه های متفاوتی با نسل شما دارد‬ ‫چقدر سخت بود؟ ایا درک فیلمسازان‬ ‫جدید مثل مهدویان برای نسل شما‬ ‫که با بزرگان کار کرده سخت است یا‬ ‫جهانشان درست و قابل فهم است؟‬ ‫من در سینما با شــانزده کارگردان کار‬ ‫کرد ه ام و در تلویزیون و تئاتر هم حضور‬ ‫داشــته ام‪ ،‬و هر کدام از این کارگردان ها‬ ‫منش و روش خــاص خودشــان را در‬ ‫کار داشــته اند‪ .‬مــن با ســخت ترین و‬ ‫ترســنا ک ترین اد م ها تــا نر م ترین و‬ ‫ارام ترین کارگردان ها کار کرده ام‪ .‬بازیگر‬ ‫باید بتوانــد خودش را بــا این اخالق ها‬ ‫هماهنگ کند و کاری که به او پیشــنهاد‬ ‫می شود را توجیه کند‪ .‬در واقع سخت ترین‬ ‫کارهایی که به او پیشــنهاد می شود را‬ ‫توجیه و برای خود کند تا کارگردان راضی‬ ‫شود‪ .‬نمی شــود بازیگر ایراد بگیرد که‬ ‫برای مثال چون کارگردان ســخت گیر‪،‬‬ ‫بداخالق و یا کم دانش است پس من این کار‬ ‫را انجام نمی دهم و کار خودم را می کنم‪.‬‬ ‫خیر؛ این طور نیســت و بازیگر باید کار‬ ‫کارگردان را انجام دهد‪ .‬یعنی ان چیزی‬ ‫را که کارگردان می خواهد و وضعیتی که‬ ‫به او پیشنهاد می دهد را باید انجام دهد‪.‬‬ ‫بنابراین بازیگر حق ندارد که کار خودش‬ ‫را انجام دهد و باید تابع قواعد‪ ،‬شرایط و‬ ‫دانش و فهم ان کارگردان باشد که ممکن‬ ‫است این کارگردان ســخت گیر باشد و‬ ‫ممکن است که کم دانش و یا پر دانش باشد‪.‬‬ ‫‪43‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 43 ‫صندلی وِ یژه‬ ‫در رابطه با کارگردانان جوان باید بگویم‬ ‫که من فیلم کوتاه هــم کار کرده ام به این‬ ‫دلیل که حس می کنم که ان شخصی که‬ ‫می خواهد کار کند در واقع یک هدفی دارد‬ ‫و من اگر ان هدف را پذیرفته ام‪ ،‬دیگر باید‬ ‫خودم را مطابق ان هدف هماهنگ کنم تا‬ ‫هر طور که او میلش است پیش برود‪ .‬ممکن‬ ‫است که برای مثال یک کنسه ای برای بهتر‬ ‫شدن کار به نظر من برسد و به او پیشنهاد‬ ‫بدهم ولی در مجموع بازیگر باید در اختیار‬ ‫کارگردان باشد‪ .‬حاال چه جوان باشد‪ ،‬چه‬ ‫پیر باشد و چه میانسال‪ ،‬فرقی نمی کند‪.‬‬ ‫در این ســریال فوکــوس روی یک‬ ‫شــخصیت به صورت ویــژه اتفاق‬ ‫می افتد و شــاید خیلی از بازیگران‬ ‫این میزان تمرکــز بر یک نقش را در‬ ‫خروجی نپسندند اما پیداست که گروه‬ ‫بازیگران این کار از این جور دیدگاه ها‬ ‫به دور هستند‪ .‬درست است؟‬ ‫هما ن طور که گفتم بازیگر چنین حقی را‬ ‫ندارد‪ ،‬چرا که امضای کار برای کارگردان‬ ‫اســت‪ .‬وقتی امضای کارگــردان پای‬ ‫تیتراژ می اید که فالنی کارگردان است‪،‬‬ ‫کارگردانی کم نقشــی نیست و بازیگران‬ ‫نمی توانند کاری که خودشــان دلشان‬ ‫می خواهد و دوست دارند را انجام دهند‬ ‫و یا تحت تاثیــر قرار گرفتن نقش اول در‬ ‫کارشان تاثیر بگذارد‪ .‬من فکر می کنم به هر‬ ‫چه که کارگردان می خواهد باید عمل شود‬ ‫و در اینجا هم همین طور شده است‪ .‬یعنی‬ ‫شــخصیت های اصلی ما مالک و سمیرا‬ ‫هستند و این دو شخصیت اصلی را داریم‬ ‫و در واقع ما شخصیت های فرعی هستیم‬ ‫که این شــخصیت را پرورش می دهیم‪،‬‬ ‫مثل یک نگینی که الماس اســت و خرده‬ ‫ الماس هایی هم دور ان چیده شده تا این‬ ‫نگین اصلــی خودنمایی کند‪ .‬کارگردان‬ ‫دلش می خواســته که مکبث شکسپیر‬ ‫درشت نمایی شــود و این حق کارگردان‬ ‫اســت‪ .‬او می خواســته که شخصیت‬ ‫اولش نمود داشته باشــد و این حق هر‬ ‫کارگردانی است‪ .‬شــما باید به این دقت‬ ‫کنید که ایا مهر ه های دیگری که به دور‬ ‫مالک چیده شده‪ ،‬درست چیده و انتخاب‬ ‫شده اند؟ اگر نادرست انتخاب شده باشد‬ ‫به خود شخصیت اصلی ضرر می زند و اگر‬ ‫درست انتخاب شده باشد‪ ،‬داستان را خوب‬ ‫پیش می برد و مالک هم بهتر دیده می شود‪.‬‬ ‫مثل این می ماند که بــرای مثال در یک‬ ‫ارکستری ساز اصلی و سولو یک ویولون‬ ‫باشد که خیلی خوب بنوازد اما فرض کنید‬ ‫که یک ترومپتی خارج بزند و یا پرکاشن‬ ‫ریتم را رعایت نکنــد‪ ،‬اتفاقی که می افتد‬ ‫این است که تمام ارکستر به هم می ریزد‬ ‫و فالش می شود‪ .‬در اینجا هم همین طور‬ ‫است‪ .‬یا برای مثال در بازی فوتبال فوروارد‬ ‫بیشتر در موقعیت گل زدن است‪ .‬دو یا سه‬ ‫فوروارد در گوشه چپ و راست هستند که‬ ‫این ها در راس تیم هستند که می توانند‬ ‫بهترین موقعیت ها را برای گل زدن فراهم‬ ‫کنند اما به این معنی نیست که چون این دو‬ ‫نفر می خواهند گل بزنند‪ ،‬یک نفر حسودی‬ ‫کند و یک دفعه شروع کند به دریبل کردن‬ ‫و بدون پاس دادن بــه فورواردها خودش‬ ‫بخواهد برود و گل بزند و این غلط است‪ .‬در‬ ‫یک کار تیمی هر کسی باید نقش خودش‬ ‫را داشته باشــد که نقش بزرگ‪ ،‬کوچک‪،‬‬ ‫فرعی و همه ی این ها را شــامل می شود‪.‬‬ ‫به همین دلیل همه باید در خدمت نقش‬ ‫اصلی باشــند و فکر می کنم که این اتفاق‬ ‫در سریال افتاده اســت‪ .‬یعنی مهدویان‬ ‫تاکید فراوانی روی بازی جواد عزتی کرده‬ ‫و درست هم هست‪.‬‬ ‫در ســریال ها و ســینما تقریباً روال‬ ‫این طور شده که بازیگرانی که ستاره‬ ‫هستند یک امپراطوری در پشت صحنه‬ ‫دارند‪ .‬ایا کارگردان این کار این تفاوت‬ ‫را در پشت صحنه قائل می شد؟ برای‬ ‫مثال بیــن جواد عزتــی و بازیگران‬ ‫دیگر این طور بود که همه در مساوات‬ ‫باشند؟‬ ‫ابدًا تفاوتی در کار نبــود؛ در تمام پنج‬ ‫ماهی که همراه او بــودم هیچ تفاوتی‬ ‫بین جواد عزتی و دیگران قائل نمی شد‪.‬‬ ‫به هر حال چون عزتی نقش بیشــتری‬ ‫داشت‪ ،‬بیشــترین حضور را هم داشت‬ ‫و در کارهــای قبلــی کارگــردان هم‬ ‫حضور داشته اســت‪ .‬یعنی سه فیلم با‬ ‫هم کارکرد ه اند‪ ،‬بنابرایــن خیلی به او‬ ‫نزدیک تر بود‪ .‬بــرای مثال من به خودم‬ ‫اجازه نمی دادم که کنار دست کارگردان‬ ‫بنشینم و خوش و بش کنم چرا که اولین‬ ‫اشنایی من با ایشان بود و نمی توانستم‬ ‫خیلی به او نزدیک شوم و حرفی هم برای‬ ‫گفتن نداشتیم اما جواد عزتی که کنار‬ ‫دست کارگردان می نشست کلی حرف‬ ‫برای گفتن داشتند و کلی لطیفه داشتند‬ ‫که برای هم تعریف کنند‪ .‬خند ه های هر‬ ‫دوی ا ن ها ا ن قدر بلند و خوشایند بود‬ ‫که پنجره می لرزیــد! فضای خوبی بود‬ ‫و شــوخی و مزاح بین ان دو و همچنین‬ ‫عباس جمشیدی فر که در کارهای قبلی‬ ‫مهدویان حضور داشت و اشنایی قبلی با‬ ‫هم داشتند برقرار بود‪ .‬وقتی با هم شوخی‬ ‫می کردند جو خیلی خوب و خوشایندی‬ ‫را در فضای انجا پراکنده می کردند‪ .‬من‬ ‫که از قبل با کارگردان اشنایی نداشتم‬ ‫و با او کار نکرده بودم طبیعی اســت که‬ ‫شرایطم یک مقدار با ان ها فرق می کرد‪.‬‬ ‫فیلمبردار و دستیار فیلمبردار هم قب ً‬ ‫ال‬ ‫با هم کار کرده بودند‪ .‬یعنی تقریبًا هفت‪،‬‬ ‫هشــت نفری بودند که قب ً‬ ‫ال با همدیگر‬ ‫شخصیت های اصلی‬ ‫ما مالک و سمیرا‬ ‫هستند و این دو‬ ‫شخصیت اصلی‬ ‫را داریم و در واقع‬ ‫ما شخصیت های‬ ‫فرعی هستیم که‬ ‫این شخصیت را‬ ‫پرورش می دهیم‪،‬‬ ‫مثل یک نگینی که‬ ‫الماس است و خرده‬ ‫ الماس هایی هم‬ ‫دور ان چیده شده‬ ‫تا این نگین اصلی‬ ‫خودنمایی کند‬ ‫کار کرده و دوســت بودند اما من اولین‬ ‫بار بود که با ان ها اشــنا می شدم و االن‬ ‫خوشحال هستم که با ان ها اشنا شده ام‪.‬‬ ‫برای مثال اگر من را به کار دیگری دعوت‬ ‫کنند صمیمی تر با هم برخورد می کنیم و‬ ‫این قاعده ی اشنایی و دوستی است‪ .‬اما از‬ ‫نظر پذیرایی این طور نبود که برای مثال او‬ ‫در مورد غذا تفاوتی بگذارد و همه مثل هم‬ ‫بودند‪ .‬به هنگام صرف غذا طبیعی است‬ ‫که کسانی که با هم دوست هستند دور‬ ‫هم جمع می شوند‪ .‬به فرض مثال میزی‬ ‫که چهار‪ ،‬پنج صندلی دارد کســانی به‬ ‫دورش جمع می شوند که حرف هایی برای‬ ‫گفتن به هم داشته باشند و طبیعی بود که‬ ‫جواد عزتی‪ ،‬عباس جمشیدی فر و مهدی‬ ‫زمین پرداز که قب ً‬ ‫ال با هم کار کرده بودند‬ ‫در کنار هم باشــند و صحبت و شوخی‬ ‫بیشتری داشته باشند تا من که تازه وارد‬ ‫و کمی هم خجالتی بودم‪.‬‬ ‫از ابتدا قرار بود که ایــن نقش را به‬ ‫شما بسپارند یا اینکه بین نقش هایی‬ ‫مثل میرلوحی و مظفری و ‪ ...‬به اجماع‬ ‫رسیدید؟‬ ‫همان طور که گفتــم کیومرث مرادی من‬ ‫را برای این نقش معرفی کرد‪ .‬او ســناریو‬ ‫را خوانده بود و بر اســاس ان و همچنین‬ ‫قیافه‪ ،‬رفتار و نقش هایــی که بازی کرده‬ ‫بودم و در نظرش بود من را به محمدحسین‬ ‫مهدویان معرفی کرد‪ .‬او هم چون کارهای‬ ‫من را دید ه بود گفت که انتخاب مناسبی‬ ‫است‪ .‬ریش و سبیل من را کوتاه کردند و‬ ‫گفتند که مناسب هستم اما انتخاب اصلی‬ ‫من توسط کیومرث مرادی انجام شد‪ .‬اگر‬ ‫نقش من در این کار خوب درامده باشــد‬ ‫باید مدیون کیومرث مرادی باشم و بعد کار‬ صفحه 44 ‫می گفت که ماسک بزنیم‪ .‬یک دستگاهی‬ ‫داشت که با ان تب ما را اندازه می گرفت و‬ ‫اگر ماسک نداشتیم به ما ماسک می داد‬ ‫که معموالً همه با ماسک وارد می شدیم‪ .‬اما‬ ‫زمانی که می خواستیم بازی کنیم‪ ،‬ماسک‬ ‫را برمی داشــتیم و هر زمان که دارویی‬ ‫می خواســتیم از ایشان طلب می کردیم‪.‬‬ ‫یکی‪ ،‬دو بار هم از ما ازمایش گرفتند که‬ ‫منفی نشــان می داد و هیچ کدام عالئمی‬ ‫نداشتیم‪ .‬خوشــبختانه تا اخرین روز و‬ ‫اخرین سکانس که من در انجا بودم‪ ،‬کسی‬ ‫بیمار نشــد‪ .‬در حال حاضر که دلتا امده‬ ‫کار کردن خیلی سخت تر شده است‪ .‬تا ان‬ ‫موقع که ما کار می کردیم سخت بود اما به‬ ‫هر حال ان خانم دکتر خیلی به این قضیه‬ ‫دقت می کرد و از ایشان ممنون هستیم‪.‬‬ ‫خوب محمدحسین مهدویان‪.‬‬ ‫محمدحســین مهدویــان در بحث‬ ‫هدایت بازیگر چقــدر در دورخوانی و‬ ‫ساخت نقش به بازیگر کمک می کرد؟‬ ‫چقدر شما را ازاد می گذاشت و چقدر‬ ‫نظراتش را اعمال می کرد؟‬ ‫من زمانی وارد کار شــدم که ده روز از‬ ‫شروع ان گذشــته بود‪ .‬در واقع کار در‬ ‫بابلسر شروع شده بود و من دورخوانی‬ ‫ندیدم‪ .‬شــاید در تنهایی بین نقش های‬ ‫اصلی بــا هــم گفت وگویــی صورت‬ ‫گرفته باشد که من از ان بی خبر هستم اما‬ ‫در مورد من این اتفاق نیفتاد و دورخوانی‬ ‫نداشــتیم‪ .‬از همان اول محمدحسین‬ ‫مهدویان و کیومــرث مرادی یک مقدار‬ ‫تلفنی و یــک مقداری هــم حضوری‬ ‫درباره ی شخصیت برای من توضیح دادند‪.‬‬ ‫انها فقط توضیح شــفاهی دادند و من‬ ‫متوجه شدم که منظورشان چیست‪ .‬زمانی‬ ‫که سناریو را تا قسمت چهاردهم خواندم و‬ ‫تا انجا که فهمیدم این شخصیت چیست‪،‬‬ ‫بر روی ان فکر کــردم که روش‪ ،‬منش‪،‬‬ ‫نشست و برخاست‪ ،‬نگاه و لحن ادای او‬ ‫چیست‪ .‬ظاهرًا مقبول افتاد و زمانی که‬ ‫من کار می کردم کارگــردان زیاد به من‬ ‫کنسه های متفاوتی نمی داد‪.‬‬ ‫در دوران کرونا ساخت چنین کاری یک‬ ‫ریسک به حساب می امد‪ .‬به نظر شما‬ ‫پروژه در این دوران سخت توانست‬ ‫بازیگرانش را با امنیت همراه کند؟‬ ‫خوشــبختانه در دوران کرونا همه ی ما‬ ‫ماســک می زدیم و یک خانم دکتری در‬ ‫انجا بود که از طرف محمدرضا تخت کشیان‬ ‫مامور بود و از در که وارد می شــدیم به ما‬ ‫شبکه ی نمایش‬ ‫خانگی فضای بازتری‬ ‫را نسبت به تلویزیون‬ ‫دارد و به همین خاطر‬ ‫است که مخاطب‬ ‫دارد‪ .‬در واقع این‬ ‫فضای باز باعث‬ ‫شده که نسبت به‬ ‫تلویزیون مخاطب‬ ‫بیشتری داشته باشد‬ ‫عده ای می گویند که شبکه ی نمایش‬ ‫خانگی در حال حاضر فضای بازی دارد‪.‬‬ ‫نظر شما در این باره چیست؟ نگاه شما‬ ‫به پلتفرم ها چطور است و اینده ی ان‬ ‫را چطور می بینید و تحلیلتان چیست؟‬ ‫شبکه ی نمایش خانگی فضای بازتری‬ ‫را نســبت به تلویزیون دارد و به همین‬ ‫خاطر اســت که مخاطب دارد‪ .‬در واقع‬ ‫این فضای باز باعث شــده که نسبت به‬ ‫تلویزیون مخاطب بیشتری داشته باشد‪.‬‬ ‫وقتی که مردم‪ ،‬تلویزیون ترکیه و جاهای‬ ‫دیگر را نگاه می کنند نشــان دهنده ی‬ ‫این اســت که مخاطــب تلویزیون ما‬ ‫کم شد ه است‪ .‬یک ســر ی مسابقه ها‬ ‫و شــوهای تلویزیونی گذاشته اند که‬ ‫بتوانند مخاطب جذب کنند اما نمایش‬ ‫یک چیز دیگر اســت و قواعد خودش‬ ‫را دارد‪ ،‬یعنی درام باید باشد و خانواده‬ ‫و اتفاقات بین خانــواده در ان معنی‬ ‫دارد‪ .‬در تلویزیون سخت گیری بیشتر‬ ‫است و همین باعث شــده تا مخاطب‬ ‫ان از نظر قصه و داستان کم باشد‪ .‬این‬ ‫هم تصمیمی است که در هر صورت در‬ ‫این مملکت گرفته شد ه است‪ .‬مگر چه‬ ‫کســی اجازه داده که رسانه ی خانگی‬ ‫اثری را بســازد؟ خود همین مملکت‬ ‫بوده است‪ .‬اگر زیاده روی باشد جلوی ان‬ ‫را می گیرند مثل همین سانسورهایی که‬ ‫در حال حاضر ساترا انجام می دهد ولی‬ ‫به هر صورت یک سرگرمی بسیار سالمی‬ ‫است و تقریبًا به واقعیت هم نزدیک تر‬ ‫است‪ .‬برای مثال به لحاظ پوشش‪ ،‬ان طور‬ ‫نیست که تلویزیون دارد به ما می گوید‬ ‫و شــبکه های تلویزیونــی ان چیزی‬ ‫نیســتند که ما در زندگی واقعی داریم‬ ‫می بینیم‪ .‬شبکه نمایش خانگی دارد ما‬ ‫را یک مقدار به زندگی واقعی نزدیک تر‬ ‫می کند و بیشتر روی بحث درام و قصه‬ ‫تاکید می کند‪ .‬اینکه قهرمانی باشــد و‬ ‫ش اید و او این حادثه‬ ‫حادثه ای برای او پی ‬ ‫را رفع کند و از مانع رد شود و به توفیق‬ ‫برسد و یا شکست بخورد‪ .‬جامعه قصه را‬ ‫دوســت دارد؛ کار هر چه که می خواهد‬ ‫باشد یعنی عشقی‪ ،‬حادثه ای‪ ،‬اجتماعی‪،‬‬ ‫جنگی‪ ،‬خانوادگی و به طور کلی در هر‬ ‫ژانری که هست باید قصه داشته باشد‪.‬‬ ‫برای مثال در «زخم کاری» و در این قصه‬ ‫یک قهرمانی وجود دارد که مدام برای‬ ‫او اتفاقاتی رخ می دهد‪ .‬تماشــاچی ها‬ ‫می گویند که بگــذار ببینیم که در اخر‬ ‫چه می شود و این به معنی قصه است‪ .‬اگر‬ ‫نمایش این قصه را نداشته باشد شکست‬ ‫می خورد‪ .‬اگر مدام شعار بدهی و گزارش‬ ‫بدهی که این راه بد است یا خوب است‬ ‫مردم از ان خوششان نمی اید و اتفاق‬ ‫و حادثه را باید ببینند‪ .‬این مســئله ای‬ ‫است که امریکایی ها خوب ان را حس‬ ‫کرده اند‪ .‬المــان و انگلیس هم تقریبًا‬ ‫خوب حس کرده اند و سریال های خوبی‬ ‫می سازند‪ .‬ترکیه هم حس کرده و مردم‬ ‫دنیا را جذب کرده و ســریال هایش را‬ ‫به دنیا صادر می کند‪ .‬هندوســتان هم‬ ‫این قضیه را حس کــرده و فیلمش را‬ ‫به دنیا صادر می کنــد‪ .‬ما هم می توانیم‬ ‫صادر کنیــم و ما هــم درام نویس ها و‬ ‫نویسنده های خوبی داریم که می توانند‬ ‫«زخم کاری» ها بسازند که مردم و دنیا‬ ‫ان را بخرند‪ .‬با همین شــکل و سیاق و‬ ‫محدودیت هایی که وجــود دارد‪ ،‬دنیا‬ ‫ان را به دلیل قصه اش می خرد‪ .‬در واقع‬ ‫قصه ی ان قشنگ است و تماشاچی را‬ ‫جذب می کند‪ .‬تلویزیون هم اگر همین‬ ‫مسیری را که در پیش گرفته ادامه دهد‬ ‫معلوم است که از نظر تماشاچی شکست‬ ‫می خورد و رو می اورد به مســابقات و‬ ‫جک های بی مزه‪ .‬بازیگر را می اورند و‬ ‫او را شــومن می کنند‪ ،‬در واقع به جای‬ ‫اینکه بازیگر بازی اش را بکند شــومن‬ ‫شد ه است‪ .‬یک تعدادی هم حر ف های‬ ‫کلیشه ای را تکرار می کنند که جذاب‬ ‫باشد و مخاطب داشته باشد اما این ها‬ ‫قصه و درام نمی شود‪ .‬هیچ کس این ها‬ ‫را نمی خرد و بهترینش را در هر مملکت‬ ‫دارند و ما در واقع داریم تقلید می کنیم‪.‬‬ ‫خود مهران مدیری هم گفت که ما داریم‬ ‫تقلید خوب می کنیم و جمله از این بهتر‬ ‫نمی شود! کار قصه باید از تقلید به دور‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫در حــال حاضر مشــغول چه کاری‬ ‫هستید؟‬ ‫در حال حاضر برای سریالی به نام «ایلدا»‬ ‫که کارگردان ان راما قویدل اســت و‬ ‫برای شبکه دو ساخته می شود صحبت‬ ‫کرده ایم و قرارداد را هم بسته ایم‪ .‬کار در‬ ‫مهرماه شروع می شود و من هم نقشی‬ ‫در ان دارم‪.‬‬ ‫‪45‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 45 ‫ساز کوک‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬موسیقی قرار است نقش فضاسازی را در اثار داشته باشد و ایجاد حس و تاثیرگذاری در‬ ‫روایت کند‪ .‬گاه موسیقی خود در یک اثر صاحب شخصیت می شود و بدون ان نمی توان ان کار را تصور‬ ‫کرد‪ .‬حبیب خزایی فر اهنگسازی است که کارهایش معمو ًال این ویژگی را دارد‪ .‬او که بیشتر در این سال ها‬ ‫همراه محمدحسین مهدویان بوده در فیلم هایی مثل «ایستاده در غبار»‪« ،‬ماجرای نیمروز»‪« ،‬ماجرای نیمروز‪ :‬رد خون»‪،‬‬ ‫«التاری»‪« ،‬درخت گردو» و «شیشلیک» برای اثار این کارگردان اهنگسازی کرده است‪ .‬او همچنین تاکنون قطعات‬ ‫موسیقی زیادی را برای سریال ها و اثار سینمایی ساخته که «جایی برای فرشته ها نیست»‪« ،‬مدیترانه» و سریال هایی مثل‬ ‫«شاهرگ» و «ممنوعه» از ان جمله اند‪ .‬این اهنگساز شناخت ه شده ی حوزه ی سینما هم اینک در سریال «زخم کاری»‬ ‫حضور دارد که درباره ی ساخت موسیقی این سریال و همچنین همکاری با محمدحسین مهدویان با او به گفت وگو‬ ‫نشسته ایم که در ادامه امده است‪.‬‬ ‫باتوجه به اینکه اهنگســازی اثار‬ ‫محمدحسین مهدویان پیش از این‬ ‫هم با شما بوده اســت المان هایی‬ ‫که معموالً ایشــان قبــل از کار به‬ ‫شــما می گوید برای هر کار مشابه‬ ‫است یا اینکه مختص به هر کاری‬ ‫شاخصه های متفاوتی را می گویند؟‬ ‫کار به کار متفاوت اســت یعنی مختص به هر‬ ‫کاری راجع بــه ان با هم صحبــت می کنیم‪.‬‬ ‫معموالً هم از شروع فیلمنامه یا از همان طرح‬ ‫داستان با هم گپ می زنیم تا ببینیم که باید چه‬ ‫کاری را انجام دهیم و چطور بهتر در می اید‪.‬‬ ‫برای سریال «زخم کاری» مهم ترین‬ ‫المانی که مد نظر ایشان بود تاکید بر‬ ‫استفاده از ساز غربی بود؟ چراکه این‬ ‫کار را خیلی نمی توان بر پای ه موزیک‬ ‫ایرانی تعریف کرد‪.‬‬ ‫فضای این کار یک مقدار فضای جدیدی بود‬ ‫و به طور کلی این مدل فیلم در اینجا خیلی‬ ‫کمتر کار شــده و از طرفی با کارهای قبلی‬ ‫ایشان هم خیلی متفاوت بود‪ .‬من هم با توجه‬ ‫به این‪ ،‬تصمیم گرفتم تــا کار متفاوتی ارائه‬ ‫دهم و این سبک داستان فیلم می طلبید که‬ ‫به سمت چنین موسیقی بروم تا موسیقی یک‬ ‫مقدار هم فضای غربی پیدا کند‪.‬‬ ‫گیتار برقی و درامز که غالب بر این‬ ‫فضا است را به دلیل ابهامی که الزمه ‬ ‫متن بود استفاده کردید یا از نظر شما‬ ‫تداعی خشونت و فضای سیاه دارد؟‬ ‫بیشــتر به دلیل فضای خشــونت و فضای‬ ‫تاریکی که دارد از این ســاز استفاده کردم‪.‬‬ ‫این کار را با محمدحسین مهدویان و سجاد‬ ‫پهلوان زاده تدوینگر کار و با مشورت یکدیگر‬ ‫انجام می دهیم‪ ،‬یعنی هر ســه به این نتیجه‬ ‫می رســیم که اینجا موســیقی می خواهد یا‬ ‫نمی خواهد‪ .‬در چند قســمت اول‪ ،‬من برای‬ ‫همه ی سکانس هایی که احساس می کردیم‬ ‫موســیقی می خواهد موسیقی ســاختم و‬ ‫قسمت به قســمت که پیش می رفتیم برای‬ ‫بعضی از سکانس ها از همان ترک ها استفاده‬ ‫می شد و برای بعضی از ســکانس ها هم که‬ ‫احساس می کردیم به موسیقی جدیدی نیاز‬ ‫دارد‪ ،‬قطعه ای جدید تولید می شــد‪ .‬این کار‬ ‫با هماهنگی مهدویان و ســجاد پهلوان زاده‬ ‫انجام می شــد‪ ،‬یعنی ما ســه نفــری با هم‬ ‫مشورت می کنیم‪ .‬درواقع برای سکانسی که‬ ‫موســیقی می خواهد پیشنهادهای همدیگر‬ ‫را می شنویم و اگر هر سه روی ان اتفاق نظر‬ ‫داشتیم ان وقت بر روی ان سکانس موسیقی‬ ‫می گذاریم‪ .‬بعضی از سکانس ها بدیهی است‬ ‫که موسیقی می خواهد اما بعضی سکانس ها‬ ‫پنجاه‪ ،‬پنجاه اســت که با مشــورت یکدیگر‬ ‫این کار را می کنیم در نتیجــه نظر نهایی را‬ ‫محمدحسین مهدویان می دهد‪.‬‬ ‫در ایران بیشتر این جور روال است‬ ‫که موســیقی برای اثار با توجه به‬ ‫گونه و ژانر ســاخته می شود اما به‬ ‫نظر می اید که در کار محمدحسین‬ ‫مهدویــان ایــن رســم این طور‬ ‫است که موســیقی خود باید تاثیر‬ ‫مجزایی داشته باشد و منفک شود؛‬ ‫در واقع لزوماً به کمک نیاید و خود‬ ‫هویت داشته باشد‪ .‬که ما این را در‬ ‫«ماجرای نیمــروز» و خاصه «زخم‬ ‫کاری» با قاطعیت می بینیم‪ .‬شما که‬ ‫اهنگساز هســتید تحلیلتان در این‬ ‫باره چیست؟‬ ‫معموالً موسیقی برای محمدحسین مهدویان‬ ‫در اثارش کارکرد جدی دارد و دوست دارد تا‬ ‫موسیقی شنیده شود اما نه اینکه ساز مخالف‬ ‫بزند‪ ،‬یعنی در همان جهت فیلم باشد‪ .‬در واقع‬ ‫هم به فیلم کمک کند و هم خود موســیقی‬ ‫یک شخصیت داشته باشــد‪ .‬بیشتر دوست‬ ‫دارد که موســیقی ملودیک باشد و در ذهن‬ ‫مخاطب بماند‪ .‬او اهل موسیقی پرکنند ه ای‬ ‫که در فیلم خیلی شنیده نشود و برای مثال‬ ‫خیلی انتزاعی باشــد نیســت‪ .‬دوست دارد‬ ‫تا موسیقی شــنیده شــود و کارکرد داشته‬ ‫باشد اما همان طور که گفتم در جهت کمک‬ ‫به فیلم کــه اتفاقاً در این زمینــه خیلی هم‬ ‫وسواس دارند‪.‬‬ ‫از نظر شــما موســیقی می اید تا‬ ‫کاستی را بپوشــاند یا اینکه می اید‬ ‫تا خودش روی قصه ردی بیندازد؟‬ ‫چراکه عــده ای اعتقــاد دارند که‬ ‫برای پوشاندن کاستی ها بیشتر از‬ ‫موسیقی استفاده می شود‪.‬‬ ‫معموالً این طور است که موسیقی می اید تا‬ ‫یک سری از احساسات را تقویت کند و حداقل‬ ‫در کارهای محمدحسین مهدویان که ساخت‬ ‫گفتو گو با حبیب خزایی فر؛‬ ‫ ‬ ‫اهنگساز کار جدید محمدحسین مهدویان‬ ‫ساختموسیقیرا‬ ‫بعد ازخواندن رمان‬ ‫شروع کردم‬ ‫در تلویزیون به من اجازه ندادند‬ ‫تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم!‬ صفحه 46 ‫موسیقی را من انجام داده ام این طور نبوده که‬ ‫موســیقی بخواهد ضعفی را بپوشاند‪ .‬خدا را‬ ‫شکر کارهای ایشان همیشه انقدر درجه یک‬ ‫بوده که موسیقی باید تالش کند تا از تصویر‬ ‫کم نیاورد و در هر صورت ان هم بتواند ظاهر‬ ‫شود و به احساس صحنه کمک کند‪.‬‬ ‫من موسیقی را بعد‬ ‫از خواندن رمان‬ ‫ساختم‪ ،‬یعنی وقتی‬ ‫با مهدویان راجع به‬ ‫ان صحبت کردیم‬ ‫چون فیلمنامه هنوز‬ ‫اماده نبود من رمان‬ ‫را خواندم و بستر‬ ‫اصلی داستان دستم‬ ‫امد و بر اساس ان‬ ‫و اینکه کارگردان‬ ‫قرار است چه کاری‬ ‫برای شخصیت‬ ‫مالک انجام دهد این‬ ‫موسیقی ساخته شد‬ ‫همکاری مستمر با یک کارگردان در‬ ‫حیط ه موسیقی‪ ،‬سبک اهنگسازی را‬ ‫به تکرار نمی رساند؟‬ ‫محمدحسین مهدویان چون کارهای متفاوتی‬ ‫انجام داده ‪ ،‬من این شــانس را داشــته ام که‬ ‫بتوانم تجربه های متفاوتی را داشته باشم‪ .‬در‬ ‫فیلم «ایستاده در غبار» موسیقی ارکسترال‬ ‫با فضای دهــه ی پنجاه داشــتیم و در فیلم‬ ‫«ماجرای نیمروز» من یک مقدار موســیقی‬ ‫را مدرن تر کردم‪ .‬در فیلــم «درخت گردو»‬ ‫موسیقی فولک ُکردی کار کردم که با کارهای‬ ‫دیگر خیلی متفاوت بــود‪ .‬در فیلم «التاری»‬ ‫فضا یک مقدار غربی بود و در ســریال «زخم‬ ‫کاری» فضا به شــدت متفاوت شده است‪ .‬در‬ ‫فیلم «شیشلیک» موسیقی یک فضای نسبتا‬ ‫فانتزی دارد که ان هم با کارهای دیگر فرق‬ ‫دارد‪ .‬بنابراین چون او هم در یک ســبک کار‬ ‫نکرده ‪ ،‬من این شانس را داشــتم که بتوانم‬ ‫ژانرهای مختلف را در کنارش تجربه کنم‪.‬‬ ‫موسیقی ارکســترال در اثار ایرانی‬ ‫کمتر استفاده می شــود و در فیلم‬ ‫محسن قرایی اتفاقی به این سبک‬ ‫ســیمرغ می گیرد و شــما هم این‬ ‫ریسک را در «زخم کاری» داشتید‪.‬‬ ‫تاثیرگذاری استفاده از ارکستر در‬ ‫یک کار ضبطی چقــدر بر مخاطب‬ ‫کمتر یا بیشتر است؟‬ ‫من به شــخصه به شــدت طرفدار موسیقی‬ ‫ارکسترال هســتم اما در هر صورت اگر فیلم‬ ‫به یک چنین چیزی نیاز نداشته باشد مجبور‬ ‫هستم تا این را کمرنگ کنم‪ .‬در سریال «زخم‬ ‫کاری» هم من از ارکســترال استفاده کردم‪،‬‬ ‫یعنی در بعضــی از قطعــات و در تیتراژ من‬ ‫از ارکســتر زهی اســتفاده کرده ام و ان را با‬ ‫موسیقی الکترونیک تلفیق کرده ام؛ در واقع‬ ‫به صورت محض موســیقی الکترونیک کار‬ ‫نکرده ام‪ .‬این مساله به فراخور خود فیلم‬ ‫اتفاق می افتد و من در مورد سیمرغ‬ ‫نظری نــدارم اما قطعاً ســبک‬ ‫موسیقی نمی تواند دلیل‬ ‫جایــزه ی موســیقی‬ ‫باشــد و قطعاً سبک‬ ‫موســیقی دلیل بر‬ ‫خوب یــا بد بودن‬ ‫موســیقی نیست‪.‬‬ ‫چون گاهی اوقات‬ ‫یک فیلم شاید نیاز‬ ‫دارد که بــا یک تک‬ ‫ساز کار شــود و گاهی‬ ‫نیاز دارد که با یک ارکســتر کامل کار شود‪،‬‬ ‫اگر تشخیص درست داده شود قطعاً ان کار‬ ‫برای ان فیلم بهترین می شود ولی اگر فقط‬ ‫سلیقه باشد و به فیلم ارتباطی نداشته باشد‬ ‫شــاید خیلی خوب از اب در نیاید‪ .‬درباره ی‬ ‫تاثیرگذاری ارکسترال بر مخاطب باید بگویم‬ ‫که ان هم کام ً‬ ‫ال سلیقه ای است یعنی بستگی‬ ‫به ســلیقه ی مخاطب دارد اما احساس من‬ ‫این است که اگر موســیقی جایگاه درستی‬ ‫را در فیلم داشته باشد مخاطب ان را دوست‬ ‫دارد‪ ،‬فارغ از اینکه موســیقی ارکســترال یا‬ ‫الکترونیک باشد‪ .‬اگر جایگاه موسیقی درست‬ ‫نباشد فقط طرفداران ان سبک موسیقی از‬ ‫ان خوششان می اید‪.‬‬ ‫حرکات بدن‪ ،‬راه رفتن‪ ،‬فکر کردن در‬ ‫ماشین و حتی نگاه کردن شخصیت‬ ‫مالک بیشــتر اوقات با موســیقی‬ ‫شــما ممزوج شده است‪ .‬تیزرهای‬ ‫ابتدایی که با موســیقی همراه بود‬ ‫و شــکل معرفی مالک در سکانس‬ ‫قراردادی که در قســمت اول امضا‬ ‫شــد را چقــدر در محبوبیت این‬ ‫شخصیت موثر می دانید؟ در واقع‬ ‫از نظر شما موسیقی در محبوبیتی که‬ ‫در قسمت های اول ایجاد شد چقدر‬ ‫مهم بوده است؟‬ ‫همانطــور کــه گفتم ما ســر موســیقی با‬ ‫محمدحســین مهدیاون خیلی گپ و گفت‬ ‫داشتیم‪ .‬من موسیقی را بعد از خواندن رمان‬ ‫ساختم‪ ،‬یعنی وقتی با مهدویان راجع به ان‬ ‫صحبت کردیم چون فیلمنامــه هنوز اماده‬ ‫نبود من رمان را خواندم و بستر اصلی داستان‬ ‫دستم امد و بر اســاس ان و اینکه کارگردان‬ ‫قرار اســت چه کاری برای شخصیت مالک‬ ‫انجام دهد این موسیقی ساخته شد‪ .‬چراکه‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 47 ‫ساز کوک‬ ‫او شخصیت اصلی قصه است‪ ،‬بنابراین باتوجه‬ ‫به این مساله و کارکردی که قرار بود داشته‬ ‫باشد موسیقی را ساختم‪.‬‬ ‫به سبب دهه شصتی بودن خودتان‪،‬‬ ‫تســلط خوبی بر سلیقه شناســی‬ ‫جوا ن ها و خاصــه دهه هفتاد ی ها‬ ‫دارید کــه مخاطب وســیعی هم‬ ‫هســتند‪ .‬ایا پیــش امــده که با‬ ‫محمدحسین مهدویان اختالف نظر‬ ‫داشته باشــید و کاری را بر خالف‬ ‫میلتان انجام دهید؟‬ ‫معموالً هم نظر هستیم اما من به ایشان بسیار‬ ‫اعتماد دارم‪ ،‬یعنی اگر حرفی بزنند که خیلی‬ ‫با سلیقه ی من جور نباشد به او اعتماد می کنم‬ ‫و از اعتماد به او هــم معموالً نتیجه ی مثبتی‬ ‫گرفته ام‪ .‬در مورد دهه شصتی بودن هم باید‬ ‫بگویم که من دهه شــصتی هستم اما خیلی‬ ‫موســیقی های تین ایج امروز را نمی پسندم‬ ‫و فضای روحی من متعلق به موســیقی دهه‬ ‫پنجاه اســت و خیلــی اهل موســیقی های‬ ‫تین ایج امروز نیستم و گوش نمی دهم اما به‬ ‫فراخور کار اگر الزم باشد برای فیلمی یا جایی‬ ‫از موسیقی الکترونیک استفاده کنم این کار را‬ ‫می کنم؛ کمااینکه برای سریال «زخم کاری»‬ ‫این کار را انجام دادم‪.‬‬ ‫دربار ه ی موسیقی در پلتفر م ها که‬ ‫گویا در کارهای جدی تر یک مقدار‬ ‫وارد فضای رقابتی هم شد ه است‪،‬‬ ‫می تــوان به موســیقی ســریال‬ ‫«شهرزاد» اشاره کرد که بولد شد‬ ‫و کالن بود‪ .‬خود شما چقدر بیشتر‬ ‫مایل بودید تا در تیتــراژ ابتدایی و‬ ‫انتهایی ســریال «زخم کاری» از‬ ‫موسیقی بی کالم استفاده شود؟ ایا‬ ‫در این موضوع نظر شما این است‬ ‫که خواننده می تواند تاثیرگذار باشد‬ ‫یا استفاده از موسیقی بی کالم که در‬ ‫این کار هم بود بهتر است؟‬ ‫از نظر من بیشتر موسیقی هایی که با خواننده‬ ‫همراه می شود جنبه ی تبلیغاتی دارد؛ البته‬ ‫«شــهرزاد» خیلی این طور نبود اما در خیلی‬ ‫از فیلم ها می طلبد که مــا صدای خواننده را‬ ‫بشنویم و بیننده با حس و حال خواننده حس‬ ‫بگیــرد‪ .‬در این کار من خیلی نیــاز به این را‬ ‫احساس نمی کردم و با توجه به خشونتی که‬ ‫در فضای فیلم بود فکر کردم که با موسیقی‬ ‫بهتر می شــود این را بیان کرد که کارگردان‬ ‫هم با من موافق بود و به این فکر نکردیم که‬ ‫حتماً یک خواننده داشــته باشیم‪ .‬از طرفی‬ ‫کارهای ایشــان معموالً مخاطب خودش را‬ ‫دارد و این طور نبود کــه بخواهیم برای دیده‬ ‫شدن اثر چنین کاری کنیم‪ ،‬بنابراین به دنبال‬ ‫ان نرفتیم‪.‬‬ ‫شما چقدر شنونده ی اثار دیگر مثل‬ ‫موسیقی سریال «قورباغه» بودید‬ ‫که گل کرد؟‬ ‫من متاسفانه این سریال را ندیدم اما از دیگران‬ ‫شنیده ام که موسیقی خوبی داشته است‪ .‬فقط‬ ‫موسیقی تیتراژشان را شــنیدم و متاسفانه‬ ‫سریال ها را خیلی دنبال نمی کنم‪.‬‬ ‫برخی از شکل های موسیقی در خارج‬ ‫از کشور تا جایزه می گیرند در ایران‬ ‫هم ادامه ی ان گرفته و شبیه سازی‬ ‫می شود‪ .‬مثل موسیقی فیلم «‪»Tenet‬‬ ‫از نوالن یا موســیقی «جوکر» که‬ ‫خیلی ها عقیده داشــتند «قورباغه»‬ ‫شبیه ان است‪ .‬شــما اگر صادقانه‬ ‫بخواهید بگویید توجهی به موسیقی‬ ‫ترند شــده در اثار سینمایی جهان‬ ‫دارید؟‬ ‫خیر‪ .‬شاید خیلی خوب نباشد اما من خیلی‬ ‫کم موسیقی گوش می دهم و به همین خاطر‬ ‫ســعی می کنم تا الگو نگیرم‪ ،‬اگر هم اتفاقی‬ ‫می افتد ناخوداگاه است و من خیلی موسیقی‬ ‫نمی شــنوم که بخواهم از ان ایــده بگیرم و‬ ‫شباهتی با ان کار ایجاد کنم‪.‬‬ ‫من به محمد حسین‬ ‫مهدویان بسیار‬ ‫اعتماد دارم‪ ،‬یعنی اگر‬ ‫حرفی بزنند که خیلی‬ ‫با سلیقه ی من جور‬ ‫نباشد به او اعتماد‬ ‫می کنم و از اعتماد به‬ ‫او هم معموالً نتیجه ی‬ ‫مثبتی گرفته ام‬ ‫از دیدگاه یک مخاطب جدی‪« ،‬زخم‬ ‫کاری» را چطور می بینید و به نظر شما‬ ‫ضعف های این سریال در کجاست؟‬ ‫من چون جزو عوامل این سریال هستم خیلی‬ ‫نمی توانم نظر بدهم چرا که باالخره خودمان‬ ‫کار را دوست داریم و خدا را شکر بازتاب های‬ ‫خیلی خوبی گرفته ایم‪ .‬من حداقل در زمینه ی‬ ‫کار خودم بازتاب های بســیار خوبی گرفتم‪.‬‬ ‫در مورد ضعف هم باید بگویــم که ضعف به‬ ‫چشــممان نمی اید‪ ،‬یعنی اگر به چشممان‬ ‫می امــد قطعــاً برطرفش می کردیــم! فقط‬ ‫مسئله ای که همه را یک مقدار اذیت می کند‬ ‫بحث سانسور اســت که واقعاً به سریال ضربه‬ ‫می زند‪.‬‬ ‫همانطور که گفتیــد در حال حاضر‬ ‫سانســور خیلی اتفاق مهمی شده‬ ‫و در مورد این ســریال هم صورت‬ ‫گرفت‪ .‬ایا موسیقی هم در ایران دچار‬ ‫سانسور می شود؟ منظور موسیقی‬ ‫بی کالم یعنی استفاده از سازها‪ ،‬تم‬ ‫موســیقی یا داوری خاصی است‪.‬‬ ‫برای مثال شما می توانید که متال هم‬ ‫کار کنید یا خیر؟‬ ‫به موســیقی معموالً سانســوری نمی دهند‪.‬‬ ‫یعنی حداقل در موسیقی بی کالم‪ ،‬برای من‬ ‫تا به حال پیش نیامده که بخواهند سانســور‬ ‫دهند‪ .‬البته در تلویزیون این اتفاق افتاد که به‬ ‫من اجازه ندادند تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم‪.‬‬ ‫واقعا این مساله تاســف بار است که ادم اسم‬ ‫نوازنده ها را در تیتراژ بیاورد اما اسم سازهای‬ ‫ان ها را نتواند در تیتراژ بزند‪ .‬البته این مساله‬ ‫برای تلویزیون بود و سانسور عجیب و غریبی‬ ‫بود که من ان را تجربه کردم اما درباره ی خود‬ ‫موسیقی من تا به حال به این مساله برخورد‬ ‫نکرده ام که به ان سانسور دهند‪.‬‬ صفحه 48 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫نگاه منفی و مثبت صبا به عملکرد محمدحسین مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین پر از مین‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 49 ‫چهره‪ -‬نقد‬ ‫علیرضا مجمع | منتقد سینما‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪:‬‬ ‫گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما‬ ‫درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»‬ ‫شخصیت های زخم کاری از‬ ‫یکجابهبعدتبدیلبهتیپشدند‬ ‫«مردم جواد عزتی را دوست دارند‬ ‫و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»‬ ‫بــهبــهـانه یانتشارسریال‬ ‫«زخم کاری» به کارگردانی‬ ‫محمدحسین مهدویان در شبکه نمایش‬ ‫خانگی و همراهی مخاطبان با ان‪ ،‬سعی‬ ‫کرده ایم تا مبحث بازیگری را از زوایای‬ ‫مختلف در این اثر تحلیل و بررسی کنیم‪.‬‬ ‫بازیگری مثل جواد عزتی که نظر مثبت‬ ‫منتقدان را به خود جلب کرد و مسیر درستی‬ ‫را در پیش گرفته و رعنا ازادی ور که بازی‬ ‫متفاوتی را در نقش سمیرا ارائه داد و یا سعید‬ ‫چنگیزیان و سیاوش طهمورث که ید طوالیی‬ ‫در تئاتر دارند و در این سریال‪ ،‬موفق ظاهر‬ ‫شدند‪ .‬فیلمنامه ی این سریال بر اساس رمان‬ ‫“بیست زخم کاری” اثر محمود حسینی زاد‬ ‫نوشته شده که ان هم برداشتی از «مکبث»‬ ‫اثر ویلیام شکسپیر است‪.‬‬ ‫درباره ی مسائلی که به انها اشاره شد با‬ ‫علیرضا مجمع منتقد و تحلیل گر سینما‬ ‫به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫پیش از گفت وگو با هــم درباره تغییر‬ ‫برخی از زوایای کاری محمد حســین‬ ‫مهدویان در «زخــم کاری» صحبت‬ ‫کردیم شما مشــخصاً به فیلمبرداری‬ ‫اشــاره کردید و اینکــه دیگر حالت‬ ‫مســتند گونه و دوربین روی دست را‬ ‫نمیبینم‪ .‬به نظر شــما این موضوع به‬ ‫کیفیت بازیگــری کار که مبحث ما در‬ ‫این گفت وگوست تاثیر گذاشته است؟‬ ‫بله و پیش از پاسخ به ســواالت‪ ،‬باید به یک‬ ‫پیش زمینه ای اشاره کنم که به بحث بازیگری‬ ‫در این سریال مرتبط است‪ .‬این پیش زمینه به‬ ‫کارگردانی محمدحسین مهدویان بازمی گردد‪.‬‬ ‫من همان زمان که قسمت اول پخش شد یک‬ ‫توییت بــا این مضمون داشــتم که باالخره‬ ‫مهدویان متوجه شد که این سه پایه باید در‬ ‫زمین کاشته شود و دوربین از روی دست به‬ صفحه 50 ‫روی سه پایه بیاید‪ .‬حاال این قضیه چه ارتباطی‬ ‫با بازیگری در این سریال دارد؟ قاعده ی کار‬ ‫مهدویان در کارهای پیشینش به این شکل بود‪.‬‬ ‫البته ممکن است بگوید که ان ها موضوعیت‬ ‫داشت و نیاز کار بود اما از نظر من نبود‪ .‬یعنی‬ ‫این شکل از برخورد با دوربین اختالفی است‬ ‫بین نگاهی که مــن دارم و نگاهی که احتماالً‬ ‫کارگردان دارد‪ .‬مهدویان در کارهای قبلی اش‬ ‫به جز «شیشلیک» تا جایی که من خاطرم است‬ ‫فقط دوربین را روی دست می گذاشت‪ ،‬یعنی‬ ‫مطلقًا سه پایه ای در کار نبود‪ .‬منظورم از این‬ ‫دســت گرفتن‪ ،‬بحث تکان های مستند نمای‬ ‫دوربین اســت‪ .‬این ماجرا در همه ی کارهای‬ ‫قبلی او به جا و بی جا وجود داشت‪ .‬یعنی چه در‬ ‫«ایستاده در غبار» که در این فیلم‪ ،‬به جا این‬ ‫کار را کرد و چه حتی در «التاری» که به نظر من‬ ‫بی جا این کار را کرد و همه ی فیلم های او با یک‬ ‫فرم فیلمبرداری شد‪ .‬در واقع این مساله‪ ،‬این‬ ‫قضیه را به وجود اورد که بعضًا خود بازیگرها هم‬ ‫خیلیجاهامی گفتندکهیکمیکروفونبیسیم‬ ‫وصل می شد و برای مثال در فاصله ی صد متری‬ ‫دوربین‪ ،‬مهدویان می گفت که این دیالوگ را‬ ‫بگویید و ایــن کار را کنید‪ .‬خود بازیگرها هم‬ ‫می گفتند که ما اص ً‬ ‫ال در جریان نبودیم که قاب‬ ‫چیست و نمی دانســتیم که کلوزاپ است یا‬ ‫مدیوم‪ .‬به فرض مثال از پنجاه یا صد متری این‬ ‫مساله اتفاق می افتاد‪ .‬شاید این اعداد و ارقام‬ ‫اغراق امیز باشد ولی برای اینکه حس خودم‬ ‫را منتقل کنم قصد دارم تا با این بیان بگویم‬ ‫که خواننده ی مطلب متوجه این ماجرا شود‪.‬‬ ‫در «زخم کاری» این اتفاق نیفتاد که البته به‬ ‫درستی هم نیفتاد‪ .‬یعنی دوربین مهدویان روی‬ ‫سه پایه امد و حاال دیگر کلوزاپ‪ ،‬النگ شات و‬ ‫حتی قاب های بازیگرها معنی پیدا کرد‪ .‬یعنی‬ ‫من احساس می کنم که وقتی جواد عزتی دارد‬ ‫سیگار می کشد و در نمای مدیوم به عقب نگاه‬ ‫می کند می داند که دوربین چه قابی بســته‬ ‫و میمیک صورتش چطور باید باشــد‪ .‬به نظر‬ ‫من این مساله حداقل در این کار خصیصه ی‬ ‫مثبت کارگردانی نسبت به بازیگرها بود‪ .‬کلیت‬ ‫قضیه این است که ما در این کار برای دوربین‬ ‫احتماالً یک معنی پیــدا کردیم که با بازیگر‬ ‫چطور برخورد داشته باشد‪ .‬این پیش زمینه ی‬ ‫الزمی برای این بحث بود‪.‬‬ ‫من احساس می کنم‬ ‫که توانایی جواد‬ ‫عزتی اتفاقاً اگر‬ ‫بخواهیم در کارهای‬ ‫خود مهدویان مثالش‬ ‫را بزنیم در «ماجرای‬ ‫نیمروز» نشان داده‬ ‫شد و بازی متفاوتی‬ ‫داشت‪ .‬یک مامور‬ ‫اطالعاتی که در ان‬ ‫فرم و فضا می داند که‬ ‫چه کار کند و منظور‬ ‫سازنده را می رساند‪.‬‬ ‫برای همین من در‬ ‫این سریال عزتی را‬ ‫یک تیپ می بینم و‬ ‫خیلی نمی توانم او را‬ ‫تبدیل به‬ ‫شخصیت کنم‬ ‫«پارک وی» و یا هر فیلــم دیگری که بازی‬ ‫کرده اســت‪ .‬او در اینجا خیلی متفاوت از ان‬ ‫کارها بازی می کند و این متفاوت بودن اولین‬ ‫چیزی که به ذهن تماشاگر متبادر می کند این‬ ‫است که دارد خوب بازی می کند‪ .‬در صورتی که‬ ‫به نظر من کام ً‬ ‫ال یک تیپ را دارد اجرا می کند‬ ‫و اص ً‬ ‫ال تبدیل به شخصیت نمی شود‪ .‬نه رعنا‬ ‫ازادی ور که ســمیرا را بازی می کند تبدیل‬ ‫به شخصیت می شــود و نه حتی جواد عزتی‬ ‫که به نظر من یــک موتیف هایی در بازی اش‬ ‫گذاشــته که این قضیه در قسمت های اول‬ ‫خیلی بولدتر بود‪ ،‬مثــل حالت تهوع یا ترس‬ ‫از ارواحی که می دید که این موتیف ها لزومًا‬ ‫بازی را به بازی خــوب تبدیل نمی کند‪ .‬من‬ ‫احساس می کنم که توانایی جواد عزتی اتفاقًا‬ ‫اگر بخواهیم در کارهای خود مهدویان مثالش‬ ‫را بزنیم در «ماجرای نیمروز» نشان داده شد‬ ‫و بازی متفاوتی داشت‪ .‬یک مامور اطالعاتی‬ ‫که در ان فرم و فضا می داند که چه کار کند و‬ ‫منظور سازنده را می رساند‪ .‬برای همین من‬ ‫در این ســریال عزتی را یک تیپ می بینم و‬ ‫خیلی نمی توانم او را تبدیل به شخصیت کنم‪.‬‬ ‫احســاس می کنم که در هر لحظه این تیپی‬ ‫که دارد بازی می کند با تیپــی که به عنوان‬ ‫مثال در «هزارپا» اجرا کرده‪ ،‬خیلی متفاوت‬ ‫نیست‪ .‬یعنی جواد عزتی تبدیل به شخصیت‬ ‫مالک نشده که احتماالً حداقل محمدحسین‬ ‫مهدویان به دنبال ان بوده است؛ این تصور کلی‬ ‫است که من از این نقش دارم‪.‬‬ ‫خیلی ها در تحلیل هایشان بازی رعنا‬ ‫ازادی ور را بســیار تحسین کردند و‬ ‫حاال اما شــما او را یک تیپ میدانید‬ ‫که به شــخصیت تبدیل نشده است‪.‬‬ ‫باید بدانیم که او نقش یک کمال طلب‬ ‫دیگر ازار را بازی می کند که قطعاً اگر‬ ‫فیلمنامه را بخوانیم منتظر یک بازیگر‬ ‫بســیار متبحر در ایفــای این نقش‬ ‫هستیم‪ .‬ایا ازادی ور به لحاظ تکنیکی‬ ‫بازیگر قابل اعتنایی در این کار است؟‬ ‫در اینکه او تمام تالشــش را کرده شکی‬ ‫نیست‪ ،‬منظورم تالش شــخصی بازیگر‬ ‫است‪ .‬در واقع شما به عنوان یک بازیگر دو‬ ‫وجه را باید داشته باشید‪ .‬یکی ان چیزی که‬ ‫کارگردان از شما می خواهد را به خوبی اجرا‬ ‫کنید و نکته ی دوم و شاید نکته ی اصلی تر‬ ‫تالش شخصی بازیگر است که سعی می کند‬ ‫تا با تحلیل نقش به ان هدفی که کارگردان‬ ‫دارد برسد‪ .‬که در اینجا بحث بازیگر مولف‬ ‫پیش می اید که به نظر من واقعیت این است‬ ‫که شاید ما در تاریخ سینمای ایران به تعداد‬ ‫انگشتان یک دست بازیگر مولف نداشته‬ ‫باشیم که بتوانند نقش را تحلیل کنند و در‬ ‫مسیر هدف ذهنی کارگردان پیش بروند‪.‬‬ ‫من تصور می کنم کــه رعنا ازادی ور فقط‬ ‫رویه ی نقش را دارد اجرا می کند‪ .‬درست‬ ‫است که خیلی ها او را تحسین کردند و من‬ ‫هم اذعان می کنم که تمام تالش خودش را‬ ‫انجام داده برای اینکه با فیلم های دیگرش‬ ‫کام ً‬ ‫ال متفاوت باشــد و ایــن را نمی توانم‬ ‫نادیده بگیرم اما من احساس نمی کنم که‬ ‫در رسیدن به نقطه ی مطلوب موفق شده‬ ‫باشد‪ .‬همانطور که گفتم یک تیپی را از رعنا‬ ‫ازادی ور می بینم کــه او هم باز مثل نقش‬ ‫مالک یک موتیف های تکرار شوند ه ای را‬ ‫دارد که در واقع سعی دارد تا با تکرار ان ها‪،‬‬ ‫تیپ را به کاراکتر تبدیل کند که این اتفاق‬ ‫نمی افتد‪ .‬یکی از ایراداتی که من می توانم به‬ ‫این کار در بخش بازی و دراوردن شخصیت‬ ‫بگیرم این اســت که با تکرار یک ایده ی‬ ‫خوب شاید ان ایده را خراب کرده باشد‪.‬‬ ‫به عنوان مثال کتک زدن مالک توســط‬ ‫سمیرا می تواند یک ایده ی خوب باشد اما‬ ‫وقتی این ایده ده بار تکرار شود دیگر از ان‬ ‫قابلیتی که در ساختن شخصیت دارد خیلی‬ ‫دور می شــود‪ .‬برای مثال در قسمت دوم‪،‬‬ ‫در صحنه ی کشتن خا ن عمو که او در وان‬ ‫خوابیده و مالک و سمیرا نشسته اند‪ .‬سمیرا‬ ‫یک اکتی دارد که من احساس می کنم که تا‬ ‫انجای کار کام ً‬ ‫ال ان شخصیت را درمی اورد‪،‬‬ ‫بازیگری در «زخــم کاری» خاصه در‬ ‫چند نقش اصلی خیلی روی صورت کار‬ ‫می کند و نقش کلــوزاپ در ان پررنگ‬ ‫است‪ .‬توانایی چهره ی نقش اصلی این‬ ‫کار را چطور می بینید؟ ایا از پس انتقال‬ ‫حس در الیه های زیرین نقش با اجزای‬ ‫صورتش برام ده است؟‬ ‫واقعیت این اســت که من در کلیت بازی ها را‬ ‫بازی های درخشانی نمی بینم و بازی های اغراق‬ ‫شده ای را می بینم‪ .‬حتی بازی رعنا ازادی ور که‬ ‫متفاوت از سایر نقش هایی است که در کارهای‬ ‫قبلی از او دیده ایم؛ مثــل «درباره ی الی» و یا‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 51 ‫چهره‪ -‬نقد‬ ‫یعنی با همین یک اکت این کار را می کند‪.‬‬ ‫اتفاقًا اشتباهی که بازیگران ما می کنند این‬ ‫است که احساس می کنند که اکت و اکشن‬ ‫خیلی برای دراوردن یک شخصیت مهم‬ ‫است‪ .‬خیر؛ اگر تحلیل درستی از شخصیت‬ ‫داشته باشی شاید با یک حرکت شخصیت‬ ‫را کامــل دراوری‪ ،‬یعنی کل فضای ذهنی‬ ‫شخصیت را به بیننده بگویی‪ .‬ان حرکت این‬ ‫بود که مالک و سمیرا در کنار هم نشسته اند‬ ‫و هنوز مالک بــرای کشــتن خا ن عمو‬ ‫نرفته است‪ ،‬ســمیرا که در کنار او نشسته ‬ ‫دارد مستقیم و با خشم به خان عمو در وان‬ ‫نگاه می کند و با یک حرکت خیلی تهاجمی‬ ‫حوله را از کنار دســت خودش برمی دارد‬ ‫و ان را محکم روی پــای مالک می گذارد‪.‬‬ ‫یعنی اگر فقط این اکــت را دوباره ببینید‬ ‫کام ً‬ ‫ال شخصیت ســمیرا تا انجا درمی اید‬ ‫و به همین خاطر است که می گویم خیلی‬ ‫تالش کرده تا به نقش برسد‪ .‬من احساس‬ ‫می کنم که ادامه ی این شخصیت و ادامه ی‬ ‫کار با بازی که ازادی ور دارد در قسمت های‬ ‫بعدی یک مقدار از ضرب این شخصیت در‬ ‫ذهن تماشــاگر کم می کند‪ .‬همان طور که‬ ‫گفتم تمام تالشش را کرده برای اینکه به‬ ‫شخصیت سمیرا نزدیک شود و تا جایی که‬ ‫توانسته هم نزدیک شده اما از یک جایی به‬ ‫بعد دیگر تبدیل به تیپ می شود‪ .‬دیگر من‬ ‫باور نمی کنم که برای مثال ده بار شوهرش‬ ‫را کتک بزند و احســاس کاریکاتور به من‬ ‫دست می دهد‪ .‬یعنی می خواهم بگویم که‬ ‫وقتی تحلیل درســت از شخصیت وجود‬ ‫داشته باشــد با یک اکت کل شخصیت را‬ ‫دراورده است‪ .‬اما به نظر من اتفاقًا ادامه ی‬ ‫کار تماشاگر را ارام ارام از ان شخصیت دور‬ ‫کرده است‪ .‬من در چند قسمتی که دیدم به‬ ‫این نتیجه رسیدم ولی واقعیت این است‬ ‫که از این نظر که در اینجا رعنا ازادی وری‬ ‫را می بینیم که با بقیه ی فیلم هایی که بازی‬ ‫کرده متفاوت است‪ ،‬قابل تحسین است و‬ ‫به هر حال تالش شخصی بازیگر است برای‬ ‫اینکه به یک مطلوبی که در ذهن خودش و‬ ‫کارگردان است برسد اما ادامه اش به نظر من‬ ‫یک مقدار زیاده روی در کار کردن با کاراکتر‬ ‫و معکوس عمل کردن و کاراکتر را به سمت‬ ‫تیپ بردن است‪.‬‬ ‫با توجه به خصوصیاتی که در «لیدی‬ ‫مکبــث» شکســپیر می خوانیم ان‬ ‫خصوصیــات با وجود اینکــه با بازی‬ ‫تیپیکال ســمیرا همراه اســت اما ایا‬ ‫خصوصیات نمایشنامه ای ان را یعنی‬ ‫طماع‪ ،‬قدرتمند و روان پریشی بودن را‬ ‫متبادر می کند؟‬ ‫این کار یک مقدار زیادی با شخصیت لیدی‬ ‫مکبث متفاوت تر شده است چرا که در اینجا‬ ‫با یک ساختار سریالی طرف هستیم‪ .‬وقتی‬ ‫نمایشنامه ی شکسپیر را می خوانیم و یا فیلم‬ ‫«مکبث»‪« ،‬ســریر خون» و فیلم هایی که از‬ ‫روی مکبث اقتباس شــده اند را می بینیم با‬ ‫یک زمان صد و ده‪ ،‬بیســت دقیقه ای طرف‬ ‫هستیم که شخصیت در ان محدوده زمانی‬ ‫باید ساخته شود و در نمایشنامه هم ساخته‬ ‫و پرداخته شده اســت‪ .‬وقتــی تبدیل به‬ ‫سریال می شود‪ ،‬همین معضالتی را به وجود‬ ‫می اورد که من به ان ها اشــاره کردم‪ .‬وقتی‬ ‫بلد نباشــی کاری مثل «مکبث» را که البته‬ ‫از روی کتاب محمود حســینی زاد اقتباس‬ ‫شده‪ ،‬به سرانجام برسانی؛ ارام ارام شخصیت‬ ‫را از دســت می دهی‪ .‬طبق ان چیزی که در‬ ‫ذهن من است این لیدی مکبث در واقع یک‬ ‫کاریکاتوری از لیدی مکبث یعنی همان زن‬ ‫طماع و قدرت پرســت با نمودهایی که از ان‬ ‫نام بردید است‪ .‬من تصور می کنم که طوالنی‬ ‫بودن ســریال و اجبار کارگردان به ساختن‬ ‫این شخصیت در قسمت های متفاوت‪ ،‬باعث‬ ‫کمرنگ شدن اثر خود لیدی مکبث شده است‬ ‫و لیدی مکبثی که ما قرار است ان را در قالب‬ ‫رعنا ازادی ور ببینیــم‪ ،‬کارکردش کمرنگ‬ ‫شده است‪ .‬شــاید این تحلیلی که مشخصًا‬ ‫از ســمت کارگردان به بازیگر رسیده باعث‬ ‫این قضیه شده باشــد و اگر نه به نظرم خود‬ ‫ازادی ور حداقل تالشش را کرده که بتواند به‬ ‫این شخصیت نزدیک شود و حتی در جاهایی‬ ‫هم نزدیک شده است که به مثال هایش اشاره‬ ‫کردم اما از یک جایی به بعد به نظر من دیگر‬ ‫زیادی به تیپ نزدیک می شود‪.‬‬ ‫یک نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد‬ ‫و گاهی مــا ان را روی صحنه ی تئاتر‬ ‫بازافرینی «مکبث» دیده ایم‪ ،‬این است‬ ‫که شخصیت ها در نمایشنامه شاید به‬ ‫سبب ویژگی های روانی اغراق امیزی‬ ‫که دارنــد گاهی ممکن اســت که به‬ ‫تیپ نزدیک شوند اما در «زخم کاری»‬ ‫نظرات برخالف نظر شما بر این است‬ ‫که شــخصیت ها تا حدودی شــکل‬ ‫گرفته اند و تیپ را فقط گاهی در بازی‬ ‫سعید چنگیزیان می بینیم‪ .‬نظر شما در‬ ‫رابطه با این مساله چیست؟‬ ‫سه ‪ ،‬چهار نقش اصلی داریم و بقیه ی نقش ها‪،‬‬ ‫نقش های فرعی هســتند‪ .‬برای مثال نقش‬ ‫وکیل و مباشــر و ‪ ...‬نقش های فرعی هستند‬ ‫که به قول یکی از اساتید طناز سینما این فقط‬ ‫یک فیلم است و خیلی جدی نگیرید! این ها‬ ‫هم احتماالً همینطور بوده اند‪ .‬یعنی در همان‬ ‫قاعده و چارچوب‪ ،‬نقشــی که به ان ها داده‬ ‫شده را بازی کردند و خیلی هم انتظاری ازشان‬ ‫نیست‪ .‬در واقع ما در این بین سه‪ ،‬چهار نقش‬ ‫اصلی داریم که واقعیتش من فقط می توانم به‬ ‫نقش سیاوش طهمورث اشاره کنم که در دو‬ ‫قسمت کام ً‬ ‫ال کاراکتر را دراورد‪ .‬یعنی ما االن‬ ‫حتی وقتی او را نمی بینیم باز هم حضورش را‬ ‫احساس می کنیم‪ .‬یعنی می خواهم بگویم که‬ ‫یک چنین قاعده ای در ایفای نقش وجود دارد‬ ‫بازی سعید‬ ‫چنگیزیان خیلی به‬ ‫وجه تکنیکی یک‬ ‫بازیگر نزدیک است‬ ‫و کام ً‬ ‫ال تکنیکی بازی‬ ‫کرده ولی واقعیتش‬ ‫این است که حتی به‬ ‫او هم اگر بخواهیم‬ ‫نمره بدهیم ممکن‬ ‫است که از صد؛‬ ‫نمره ی شصت و پنج‪،‬‬ ‫هفتاد را بگیرد‪ .‬یعنی‬ ‫سطح بازیگری برای‬ ‫این کار برخالف‬ ‫نگاهی که احتماالً در‬ ‫دوستان دیگر‬ ‫وجود دارد‬ ‫که ایشان هم در این فضا بسیار کار کشته است‪.‬‬ ‫در واقع طهمورث در تحلیل نقش می داند که از‬ ‫چه زاویه ای باید به نقش نزدیک شود‪ .‬واقعیتش‬ ‫را بگویم‪ ،‬حتی در نقش های اصلی شاید من در‬ ‫یکی‪ ،‬دو قسمت اول؛ ان تاثیر گذاری و پتکی که‬ ‫باید در ذهن تماشاگر بزنند را دیدم اما در بقیه ی‬ ‫قسمت هاودربعضیجاهادیگرخیلیخنده دار‬ ‫می شود‪ .‬برای مثال مخصوصًا بازی میثم و مائده‬ ‫که از کاریکاتور هم می گذرد و به کمدی نزدیک‬ ‫می شود‪ .‬به طور کلی در قسمت های اخیر تیپ‬ ‫بیشتر از شخصیت نمود پیدا کرده است و اگر تا‬ ‫اخر همین طور پیش برود به نظر من ک ً‬ ‫ال کار از‬ ‫دست می رود‪ .‬یعنی هیچ چیزی را نمی توانیم‬ ‫برای ان متصور شویم چرا که در حال حاضر‬ ‫شخصیت ها کام ً‬ ‫ال تبدیل به تیپ شده اند‪.‬‬ ‫و سعید چنگیزیان ‪...‬‬ ‫اتفاقًا ســعید چنگیزیان بــه نظر من در‬ ‫کلیت کار از یکی‪ ،‬دو بازیگــر دیگر بهتر‬ ‫بازی کرده است‪ .‬یعنی ضعف شخصیتی که‬ ‫ان ادم دارد‪ ،‬تو ســری خور بودن و همه ی‬ ‫این ها را بــه نظر من با توجه به ســابقه ی‬ ‫تئاتری که دارد درست ایفا کرده و من در‬ ‫کارهای تئاتری که از او روی صحنه دیده ام‬ ‫بسیار درخشــان ظاهر شده است‪ .‬به نظر‬ ‫من چنگیزیان در بین این بازیگرها از بقیه‬ ‫تکنیکال تر بازی کرده است‪ .‬بازی او خیلی‬ ‫به وجه تکنیکی یک بازیگر نزدیک است‬ ‫و کام ً‬ ‫ال تکنیکی بازی کرد ه ولی واقعیتش‬ ‫این است که حتی به او هم اگر بخواهیم نمره‬ ‫بدهیم ممکن است که از صد؛ نمره ی شصت‬ ‫و پنج‪ ،‬هفتاد را بگیرد‪ .‬یعنی سطح بازیگری‬ ‫برای این کار برخالف نگاهی که احتماالً در‬ ‫دوستان دیگر وجود دارد؛ به غیر از یکی‪،‬‬ ‫دو نقطه مثل سعید چنگیزیان یا سیاوش‬ ‫طهمورث اتفاقًا خیلی باال نیســت‪ .‬یعنی‬ صفحه 52 ‫افتاده و برای باقی شــخصیت ها این‬ ‫اتفاق به تمامی رخ نــداده و ادم ها در‬ ‫قصه وابستگی شدیدی به شخصیت‬ ‫اصلی دارند و اگر مالک نباشد‪ ،‬نیستند‪.‬‬ ‫شما چقدر این نقد را قبول دارید؟‬ ‫یک قصه ای نوشته می شود و یک مالکی وجود‬ ‫دارد و بقیه هم حول ان قصه تعریف می شوند‪.‬‬ ‫اگر مالک نباشد چه دلیلی بر ساخته شدن این‬ ‫سریال باید باشد؟ باالخره باید یک شخصیتی‬ ‫به اســم مالک وجود داشته باشد‪ .‬همه حول‬ ‫مالک هســتند و این اص ً‬ ‫ال خاصیت این قصه‬ ‫است‪ .‬یعنی اص ً‬ ‫ال ربطی ندارد که جواد عزتی‬ ‫بازی کرده باشد یا برای مثال نوید محمدزاده‪.‬‬ ‫این اتفاق در قصه افتــاده و باید باالخره یک‬ ‫بازیگری‪ ،‬ان را بازی کرده باشد و این مساله‬ ‫ارتباطی به بازیگر ندارد‪.‬‬ ‫شــما خود جواد عزتی را در کل چطور‬ ‫تحلیل می کنید؟ یک سیل همراهی با‬ ‫او و بازیگری اش در «زخم کاری» رخ‬ ‫داد‪ .‬شما در کدام موقعیت در تحلیل این‬ ‫بازیگر ایستاده اید؟‬ ‫خیلی درخشان و به ان معنایی که ما بگوییم‬ ‫همه چیز سر جای خودش است‪ ،‬نیست‪.‬‬ ‫نظرات مردمی حکایت از این دارد که‬ ‫خیلی از بازی شخصیت های نوجوان‬ ‫فیلم راضی نیستند‪ .‬باتوجه به اینکه ما‬ ‫در این رنج سنی بازیگر شناخته شده‬ ‫هم داریم‪ ،‬دلیل اینکــه کارگردان این‬ ‫ریسک را کرده در چه می دانید؟‬ ‫واقعیتش این اســت که ایــن را باید از خود‬ ‫محمدحسین مهدویان بپرسید‪ .‬منتها احتماالً‬ ‫ان ها را برای این دو نقش مناسب دیده است‪.‬‬ ‫یعنی احتماالً در تست هایی که انجام شده و‬ ‫در فضایی که بوده‪ ،‬به نظرش امده که این دو‬ ‫بازیگران خوبی هستند ولی نتیجه ای که ما‬ ‫داریم می بینیم مهم است‪ .‬من اص ً‬ ‫ال به دنبال این‬ ‫نیستم که کارگردان چرا این کار را کرده است‪.‬‬ ‫کارگردان به هر دلیلی این کار را کرده باشد‪،‬‬ ‫نتیجه ای که ما در حال حاضر داریم می بینیم‬ ‫نتیجه ی خوبی از این دو بازیگر نیست‪ .‬نکته ی‬ ‫اصلی ماجرا این اســت که ما زیربنای تربیت‬ ‫هنرپیشــه و بازیگر را احتماالً در این سنین‬ ‫نداریم‪ .‬یعنی ما فقط به دنبال این هستیم که‬ ‫در این سن‪ ،‬بازیگر به طور غریزی بازیگر خوبی‬ ‫باشد‪ .‬ما احتماالً بازیگر در این سن‪ ،‬به معنای‬ ‫بازیگر تکنیکال و بازیگری که بتواند نقش را‬ ‫دربیاورد نداریم‪ .‬به هر حال این ها هم بچه هایی‬ ‫هستند که باید اتفاقًا تالش خودشان را بیشتر‬ ‫کنند‪ .‬یعنی این کار را یک تجربه ای بدانند برای‬ ‫اینکه با تالش بیشتر جلو بروند‪ .‬اینکه مردم‬ ‫چه می گویند خیلی مهم است اما نباید باعث‬ ‫سرخوردگی این بچه ها شود‪.‬‬ ‫بعضی ها بــر این عقیده هســتند که‬ ‫شخصیت پردازی دقیق برای دو نقش‬ ‫اصلی یعنی مالک و همســرش اتفاق‬ ‫جواد عزتی اساساً‬ ‫به نظر من بازیگری‬ ‫است که همیشه‬ ‫تالش می کند تا‬ ‫بهتر باشد؛ این هیچ‬ ‫منافاتی با این ندارد‬ ‫که در کمدی بهتر‬ ‫است یا در نقش های‬ ‫جدی‪ .‬وقتی بازیگر‬ ‫مسیری را می رود‪ ،‬در‬ ‫این مسیر به او نقش‬ ‫جدی‪ ،‬نقش کمدی و‬ ‫نقش های دیگر هم‬ ‫پیشنهاد می شود‪.‬‬ ‫بازیگر با تحلیلی که از‬ ‫خودش دارد احتماالً‬ ‫باید به این نتیجه‬ ‫برسد که می تواند‬ ‫ان نقش را ایفا کند‬ ‫یا خیر؛ بازیگر خیلی‬ ‫جاها می تواند ایفا‬ ‫کند و خیلی جاها هم‬ ‫نمی تواند‬ ‫برای «زخم کاری» که تحلیل این نقش را گفتم‪،‬‬ ‫منتها من در کل جواد عزتی را دوست دارم و‬ ‫مردم هم او را دوست دارند که به نظر من این‬ ‫نقطه ی خیلی مهمی برای یک بازیگر است‪.‬‬ ‫از نظر من حرف اصلی در این شکل کاری که‬ ‫عزتی انجام می دهد‪ ،‬ارتباط مستقیم با دوست‬ ‫داشتن مردم است‪ .‬اص ً‬ ‫ال هم مهم نیست که‬ ‫االن من چه تحلیلی از بازی او در «زخم کاری»‬ ‫داشتم و این را بدون اغراق می گویم و اص ً‬ ‫ال هم‬ ‫قرار نیست که برای خودمان نوشابه باز کنیم‪.‬‬ ‫من به عنوان یک تحلیل گر چنین تحلیلی را‬ ‫از این نقش دارم اما این مساله هیچ ربطی به‬ ‫این ندارد که مردم اساسًا جواد عزتی را‪ -‬نه‬ ‫مالک را‪ -‬دوست دارند و این مهم است‪ .‬برای‬ ‫یک بازیگری که دارد کار تصویر می کند و در‬ ‫صنعت سرگرمی کار می کند مهم ترین چیز‬ ‫این است که مردم دوستش داشته باشند و‬ ‫بقیه اش به نظر مــن و با عرض معذرت حرف‬ ‫اضافه اســت‪ .‬ما داریم یک تحلیل تکنیکال‬ ‫می کنیم اما وقتی مردم شخصیت ان بازیگر‬ ‫را دوست دارند من چه کاره هستم تا بگویم‬ ‫که خوب است یا بد اســت‪ .‬قطعًا مردم از من‬ ‫بیشــتر می فهمند و اص ً‬ ‫ال در این ماجرا شک‬ ‫نکنید‪ .‬به نظر من کســی که در صنعت و در‬ ‫مسیر سرگرمی‪ ،‬کمک می کند تا مردم بیشتر‬ ‫به سمت این صنعت بیایند‪ ،‬ان ادم فی النفسه‬ ‫واجد ارزش است‪ .‬مردم به جواد عزتی اقبال‬ ‫دارند به نظر من وجه بسیار مثبتی است‪ .‬من‬ ‫خود جواد عزتی را دوست دارم‪ ،‬حس خوبی‬ ‫به او دارم و بازی های او برایم لذتبخش است‪.‬‬ ‫چه در کمدی که خیلی جاها درخشان است‬ ‫مثل «قهوه ی تلــخ» و خیلی جاها هم جدی‬ ‫بازی کرده مثل «ماجرای نیمروز» که من اتفاقًا‬ ‫نقشش را در این فیلم خیلی دوست دارم و او‬ ‫بسیار قوی بازی کرده است‪ .‬من جواد عزتی‬ ‫را جزئی از این صنعت سرگرمی می دانم که‬ ‫بسیار قابل احترام است‪ .‬یعنی من اص ً‬ ‫ال هیچ‬ ‫حرفی نمی توانم درباره ی این ماجرا بزنم‪ ،‬چون‬ ‫مردم او را دوست دارند و این قضیه به نظر من از‬ ‫همه ی تحلیل هایی که همه ی تحلیلگرها ارائه‬ ‫می دهند مهم تر است‪.‬‬ ‫جواد عزتی بازیگری هست که مسیر‬ ‫خوبی را در پیش گرفته و از یک جایی‬ ‫کمدی را کنار گذاشت و به نقش های‬ ‫جدی روی اورد‪ .‬در واقع با تغییر سبک‬ ‫بازی به بازیگر قدرتمند اثار ملودرام‬ ‫تبدیل شد کمااینکه در اثار کمدی هم‬ ‫خوش درخشــید و بازیگر پول سازی‬ ‫بود‪ .‬شما او را در کدام عرصه موفق تر‬ ‫می بینید؟‬ ‫جواد عزتی اساسًا به نظر من بازیگری است‬ ‫که همیشه تالش می کند تا بهتر باشد؛ این‬ ‫هیچ منافاتی با این ندارد که در کمدی بهتر‬ ‫اســت یا در نقش های جدی‪ .‬وقتی بازیگر‬ ‫مسیری را می رود‪ ،‬در این مسیر به او نقش‬ ‫جدی‪ ،‬نقش کمدی و نقش هــای دیگر هم‬ ‫پیشنهاد می شــود‪ .‬بازیگر با تحلیلی که از‬ ‫خودش دارد احتماالً باید به این نتیجه برسد‬ ‫که می تواند ان نقش را ایفا کند یا خیر؛ بازیگر‬ ‫خیلی جاها می تواند ایفا کند و خیلی جاها‬ ‫هم نمی تواند‪ .‬جواد عزتی در کمدی خیلی‬ ‫جاها بی نظیر بوده است‪ .‬برای مثال درباره ی‬ ‫نقش بابا اتی در «قهــوه ی تلخ» من اعتقاد‬ ‫دارم که تا سال های ســال هیچ بازیگری را‬ ‫نمی توانید پیدا کنیــد که یک چنین تیپی‬ ‫را بتواند اجرا کند‪ .‬منظــورم توانایی اجرا‬ ‫نیســت بلکه منظور من توانایی تحلیل ان‬ ‫تیپ است؛ یعنی اینکه بدانی چطور باید اجرا‬ ‫کنی‪ .‬از نظر من بازی های کمدی او‪ ،‬بازی های‬ ‫بسیار دلنشــین و خوبی بوده است‪ .‬به هر‬ ‫حال نقش های جدی خوبی هم داشته است‪.‬‬ ‫این طور نیســت که بگوییم که در کمدی‬ ‫بهتر اســت یا در جدی‪ .‬به نظر من وقتی به‬ ‫یک بازیگر اعتبــار می دهیم به کلیت بازی‬ ‫او اعتبار می دهیــم و نمی توانیم کمدی را‬ ‫جدا کنیم‪ .‬برای بعضی از بازیگرها می توانیم‬ ‫تحلیل کنیم که این بازیگر اصال نمی تواند‬ ‫کمدی بازی کند اما به هر حال یک بخشی‬ ‫از وجود چنین بازیگری ناقص است‪ .‬یعنی‬ ‫اگر چاپلین را هم در نظر بگیرید‪ ،‬او به عنوان‬ ‫کمدین مشهور است اما «دیکتاتور بزرگ» را‬ ‫بازی کرده است‪ .‬نقش او در این فیلم نقشی‬ ‫کام ً‬ ‫ال جدی اســت‪ ،‬لحظه های کمدی دارد‬ ‫ولی هر دو نقشی که در «دیکتاتور بزرگ»‬ ‫بازی کرده است جدی اســت‪ .‬در «موسیو‬ ‫وردو» هم به همین ترتیب اســت‪ .‬در واقع‬ ‫بازیگر اگر نتواند یکی از این ژانرها یعنی چه‬ ‫درام و چه کمدی را بازی کند‪ ،‬یک بخشی از‬ ‫وجه بازیگری اش ناقص می ماند‪ .‬من به نظرم‬ ‫می اید که جواد عزتی در کلیت این قضیه در‬ ‫همه ی این سال ها موفق بوده است‪.‬‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 53 ‫چهره نقد‬ ‫چه میشود که یک برچسب روی کارگردان می ماند ؛ سیر نامعقول دشمنی با مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین پر از مین‬ ‫دنیا خمامی | محمدحســین مهدویان حــاال در نقطه ای‬ ‫ایستاده است که با وجود انکه اثارش مخاطب زیادی را همراه‬ ‫می کند‪ ،‬یک گروهی هستند که مرتبًا نگاه منفی و تقابلی با او‬ ‫دارند و هرچه او بســازد به نقد اثر که نه به مقابله با شخص او‬ ‫می پردازند‪ .‬اما چرا این واکنش به وجود امده است‪ ،‬کمی عقب تر‬ ‫بازگردیم‪ ،‬او چند مســتند را در دل یک بستر دولتی‪-‬ارزشی‬ ‫ساخته و پس از ان هم در فســتیوالی دولتی برای فیلم اولش‬ ‫غرق تشویق شده است و پس از ان هم با یک تهیه کننده ارزشی‬ ‫همکاری داشته است‪ .‬درستی یا غلطی این پروسه محل بحث‬ ‫نیست سیری که طی می شود تا یک اتفاق تکراری درباره یک‬ ‫فیلمساز در ایران بیفتد نقطه مورد نظر در بحث است‪.‬‬ ‫پس اینجا یک مسئله را درباره چرایی اینکه برخی از کارگردانان‬ ‫که زیر بار عنوان و اســم فیلمساز سفارشــی یا حکومتی جا‬ ‫خوش می کنند می توانیم متوجه بشــویم و ان جایزه ای است‬ ‫که جشــنواره فیلم فجر به هر حال به صورت قطار شــده به‬ ‫فیلمســازی می دهد که فیلمی درباره تاریخ کشور ساخته و‬ ‫با المان هایی می توان ان را در راســتای ارزش ها قدم برداشته‬ ‫بدانیم همین تصویر برای مخاطب کافی اســت تا او را جوری‬ ‫در ذهنش ثبت کند که دو دســتگی فیلمساز حکومتی و غیر‬ ‫مستقل پیش می اید و دیگر از تحت این عنوان در امدن کار هر‬ ‫کسی نیست و خیلی هوشمندی می خواهد‪ .‬اینجا این اشتباه‬ ‫جشنواره دولتی کشــور است که در برچســب زدن به ادم ها‬ ‫قدم برمی دارد و شاید اگر فارغ از منفعت به یک فستیوال نگاه‬ ‫کند و نگاه هنری داشته باشــد و سفارشی بودن را کنار بگذارد‬ ‫این مسائل هم کم کم‪ ،‬کم شــود و دیگر نام هایی مثل ابراهیم‬ ‫حاتمی کیا‪ ،‬محمد حســین مهدویان و‪ ...‬ســال ها تحت یک‬ ‫برچسب نباشند‪.‬‬ ‫پس این ها را گفتیم که به این نتیجه برســیم که در نقطه اول‬ ‫مقصر بودن فســتیوال فیلم فجر در لوگودار کردن‬ ‫یک فیلمســاز را مطرح کنیم چراکه خــود مهدویان‪ ،‬خود را‬ ‫فیلمساز ارزشــی نمی داند اما این عنوان از یک جایی همراه او‬ ‫شده است و ما این پروســه را واکاوی می کنیم که چه می شود‬ ‫که یک فیلمســاز در مقابل دو نوع مخاطب صفر و صدی قرار‬ ‫می گیرد‪.‬‬ ‫اما عده ای معتقد هســتند که مهدویان یکی به نعل می زند و‬ ‫یکی به میخ و تفکر ثابتی ندارد و هر زمان با هر طوفانی مسیر‬ ‫فکری اش به یک ســمت می رود‪ .‬یکی از سواالت مهمی که در‬ ‫زمینه خلق اثر پیش می اید این است که یک اثر تا چه اندازه باید‬ ‫معرف خالق ان به ما باشــد‪ .‬به زبانی بهتر ایا ما می خواهیم به‬ ‫هنر برای هنر قائل باشیم یا اساسًا برایمان مهم است که جهان‬ ‫فکری خالق بر چه استوار است‪.‬‬ ‫در گام دوم اگر تالیف را شــمای وارده از جهان بینی و ساختار‬ ‫فکری یک صاحب اثر بدانیم لزوم به تکرار او را مولف می کند یا‬ ‫می توانیم مولف را صاحب جهان فکری ببینیم که ثابت است اما‬ ‫در فرم دچار تکرار نمی شود و یا در گونه میل به ساختارشکنی‬ ‫و تجربه گرایی دارد‪.‬‬ ‫در گام بعدی یک ســوال دیگر هم پیش می ایــد مولف باید‬ ‫مستقل باشد یا می تواند اســتقالل مالی نداشته باشد اما تمام‬ ‫تالشش را بکند که بدون وابســتگی فکری دست به خلق بزند‬ ‫و در پله وابســتگی مالی بماند‪ .‬اگر در همیــن نقطه به تعریف‬ ‫اســتقالل مالی و صاحب اثر غیر وابسته برســیم در سینمای‬ ‫ایران به جز چند مورد نمی توانیم به سیاهه بلندی از فیلمسازان‬ ‫مستقل برسیم چراکه بخش خصوصی در این مدیوم به فعالیت‬ ‫بزرگی در طول این سال ها نرسیده است و به هرحال در بخش‬ ‫امکانات و حتی لوکیشــن و چیزهایی از این دست وابستگی‬ ‫کماکان به امکانات دولتی برقرار است و حتی وابستگی مجوز‬ ‫به نهادهای مختلف باز هم اجازه نمی دهد که یک فیلمساز صفر‬ ‫تا صد مستقل باشد‪.‬‬ ‫پس فیلمساز مســتقل فقط در کالم می تواند یک برند جذاب‬ ‫در سینمای ایران باشــد که نمونه واقعی اش را شاید بتوانیم در‬ ‫کسانی مثل مرحوم عباس کیارستمی یا بهرام بیضایی و نام هایی‬ ‫از این دســت بدانیم‪ .‬اما باز برگردیم به تالیف؛ مولف بودن یک‬ ‫ویژگی برای کارگردان به حســاب می اید یا اساســا فیلمساز‬ ‫به ســینما امده تا تجربه کند و با ازمون و خطا دســت به خلق‬ ‫فیلم هایی که دوســت دارد بزند؟ اگر مولف بودن فضیلت است‬ ‫پس چرا وقتی فیلمسازی مثل مسعود کیمیایی می خواهد در‬ ‫جهان خود استوار باشد و نگاه و تبلور حسی خود نسبت به زیست‬ ‫و ارتباطات را در قالب درام به تصویر بکشــد هــر بار مخالفانی‬ ‫هستند که به نقد تند او بپردازند و او را متهم به کلیشه کنند؟‬ ‫پس با همین انتقادها می توان به این نتیجه رسید که تکراری‬ ‫بودن در سینمای یک فیلمســاز مولف گاهی اجتناب ناپذیر‬ ‫است و به وجود می اید‪ .‬هر چند که در ان سوی دنیا و هالیوود‬ ‫فیلمســازی مثل مارتین اسکورســیزی وجود دارد که مولف‬ ‫است و ســعی می کند تکراری نباشــد اما هیچ دقت کردیم‬ ‫که تالیف او بیشــتر در کارگردانی رخ می دهد تا محتوا؟ پس‬ ‫مقوله ای به نام جهان بینی و داشــتن یک خط فکری در انجا‬ ‫گویا مصداق چندانی پیدا نمی کند امــا می بینیم که همه ما‬ ‫معتقدیم که اسکورســیزی صاحب جهان بینی است و کتمان‬ ‫این امر محال است ولی باید به خاطر بسپاریم مولف بودن صرفًا‬ ‫در محتوا اتفاق نمی افتد‪ .‬اگر این نگاه را داشته باشیم با ردیابی‬ ‫فرمالیستی در اثار مهدویان به یک امضای کمرنگ می رسیم‬ ‫که رفته رفته دارد پر رنگ می شود‪.‬‬ ‫بگذارید حاال ســوال را کمی پیچیده تر کنیــم ایا جهان بینی‬ ‫لزومًا داشــتن یک تئوری سیاســی اجتماعی و حتی اخالقی‬ ‫ثابت است؟ مث ً‬ ‫ال اگر فیلمسازی در ایران چند سالی جهان بینی‬ ‫اصالح طلبانه نسبت به جامعه اش و سیاســت داشته و بعد به‬ ‫تفکری اعتدالی و یا حتی مبتنی بر اصول گرایی رســیده و یا‬ ‫برعکس این فرد باید مغضوب و فاقد ارزش و جهان قلمداد شود‬ ‫یا می توان با او این طور همراه شد که ممکن است این اتفاق با‬ ‫توجه به اینکه سیاست در ایران مقوله ای است که افراد بر ان‬ ‫حاکم هستند نه جناح ها پس هر فرد ممکن است در پاره ای از‬ ‫موقعیت زمانی به تغییر دسته و رسته فکری اش دست به بزند و‬ ‫تغییراتی در نگاهش ایجاد کند‪.‬‬ ‫درباره مهدویان یک نکته را میتوان کام ً‬ ‫ال متوجه شد و ان این‬ ‫است که قصد مانیفست سیاسی ندارد و بیشتر به تبعات تاریک‬ ‫اجتماع بر روح ادم ها و تعامالتشان می پردازد که در این میان‬ ‫قطعًا نقش سیاست نقشی در سایه و رد نکردنی است‪ .‬کما اینکه‬ ‫در «زخم کاری» هم رد سیاست و سایه ی سیستم موجود بود‬ ‫اما کانســپت اصلی نبود‪ .‬رذیلت هایی که پس از حسرت ها و‬ ‫فقدان ها و تحقیرها به انسان می رســد‪ ،‬قدرت پس از ناکامی‬ ‫که هولنــاک می نمایــد‪ ،‬حرف اصلی‬ ‫بود‪ .‬چیزی که از نگاهی ابسورد در‬ ‫«شیشلیک» هم دیدیم‪.‬‬ ‫با همه این هــا به نظر می رســد‬ ‫محمدحســین مهدویان در یک‬ ‫نقطه ای گیــر کرده اســت که اگر‬ ‫بخواهد در این نقطه دست و پایی بزند‬ ‫به نفعش نیست و اگر هم بخواهد کام ً‬ ‫ال خود را‬ ‫بروز بدهد و نســبت به ان بی تفاوت باشد باز به سودش‬ ‫نیســت‪ .‬شــاید یکی از بهترین کارهایی که او در این نقطه‬ ‫می تواند انجام دهد اظهارنظر کمتر و تولید کمتر است و اجازه‬ ‫دهد افکارش ته نشین شــود‪ .‬همین فاصله بین تولیدات هم‬ ‫مخاطبان سینمای او را مشتاق تر می کند و هم از تحت سیطره‬ ‫تکنیســین بودن خارج می ســازد و نقد اجرایی بودن دیگر‬ ‫گریبانش را نمی گیرد‪.‬‬ صفحه 54 ‫به بهانه اقتباس «زخم کاری » از دو اثر ادبی‬ ‫شمشیردولبه یبرداشتازاد!‬ ‫ِ‬ ‫ماهیت‬ ‫اریا باقـری‪« :‬الفرد هیچکاک» درباره ی‬ ‫اقتباس از نمایشنامه به فیلمنامه چنین می گوید‪:‬‬ ‫«برای برگرداندن نمایشنامه‏های تئاتری به‬ ‫فیلم‪ ،‬برای خودم تئوری خاصی دارم که در زمان‬ ‫سینمای صامت هم همین تئوری را به‏کار می‏بردم‪.‬‬ ‫بسیاری از سینماگران و فیلمسازان با انتخاب یک‬ ‫ن کار تئاتری‬ ‫کار تئاتری می‏گویند خب حاال از ای ‏‬ ‫یک فیلم خواهم ساخت و بعد شروع می‏کنند به‬ ‫برگردان متن نمایشنامه به سناریو که در واقع این‬ ‫کار چیزی جز از بین بردن وحدت صحنه های‬ ‫نمایشنامه نیست و معموالً هم به شیوه‏های‬ ‫شناخته شده نیز عمل برگردان نمایشنامه به‬ ‫سناریو صورت می‏گیرد‪ .‬در نمایشنامه‪ ،‬پرسوناژی‬ ‫که به وسیله تاکسی از راه رسیده وارد صحنه‬ ‫می‏شود‪ .‬در فیلم‪ ،‬این صحنه به این صورت تغییر‬ ‫می‏کند؛ پرسوناژ با تاکسی از راه می‏رسد‪ ،‬از تاکسی‬ ‫پیاده می‏شود‪ ،‬کرایه را می‏پردازد‪ ،‬از پله ها باال‬ ‫می‏رود‪ ،‬زنگ در خانه را به صدا در می‏اورد و وارد‬ ‫ساختمان می‏شود و از این به بعد همان صحنه‏ای‬ ‫نمایش داده می‏شود که در نمایشنامه وجود دارد‪.‬‬ ‫اگر پرسوناژی در نمایشنامه ماجرای سفرش را‬ ‫به محلی تعریف می‏کند‪ ،‬از این موقعیت برای‬ ‫نمایش و به‏کار بردن فالش بک استفاده می‏شود و‬ ‫فراموش می‏کنندکه یکی از محسنات و مشخصات‬ ‫بارز نمایشنامه در متمرکز بودن وقایع است‪ .‬مدت‬ ‫نمایش این نوع فیلم ها معموالً‬ ‫مساوی طول‬ ‫ِ‬ ‫مدت نمایشنامه است و عالوه بر این چندین ُرل‬ ‫بی اهمیت و تصنعی نیز به فیلم اضافه می‏کنندکه‬ ‫شایدفیلمراازحالتتئاتریبیروناورند‪».‬‬ ‫سخن باال از اســتاد «الفرد هیچکاک» که یکی‬ ‫از طالیه داران ســینما اســت فــارغ از اینکه یک‬ ‫خط‏مشی هنرمندانه باشد یک زنگ خطر از پیش‬ ‫تعیین شده‏ای ‏است که هیچکاک ان‏را به درستی‬ ‫دریافته بود که به طور اصولی اثر در خدمت انسان‬ ‫ملزوم می گردد‪ ،‬نه انسان در خدمت هنر‪.‬‬ ‫چارچوبی که اساسًا هنرمندان هنرهای نمایشی‬ ‫را در این ســاختار مورد توجه قرار می دهد دقیقًا‬ ‫چگونگی مســئله اقتباس در‬ ‫تو فن‬ ‫ویژگــی و فو ‬ ‫ِ‬ ‫اثارشان است‪ .‬چرا که اساسًا مسئله اقتباس‪ ،‬مسئله‬ ‫التباس(درهم‏امیختگی)استوایندرهم امیختگی‬ ‫بایدظریفاتفاقبیفتد‪.‬‬ ‫می‏دانیم که مسئله اقتباس از اثار‪ ،‬مخر ج مشترک‬ ‫گرفتن از مدیومی بر مدیومی دیگر است که هنرمند‬ ‫بایستی به فرم و فلسفه ی زیبایی شناسانه ی هر دوی‬ ‫ِ‬ ‫وجوهات نهان و اشکاری را‬ ‫انان واقف باشد تا بتواند‬ ‫که مدیوم غالب تر دارا است به منصه ظهور برساند‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫هنری تئاتر در برابر سینما‪ ،‬درست است‬ ‫ال مدیوم ِ‬ ‫که دارای سابقه‏ای کهن است و این سینماست که‬ ‫اقتباسی‬ ‫خروجی یک اثر‬ ‫بایستی سایه ی خود را بر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موفق متقدم بیندازد تا حســیات و ذوق دینامیک‬ ‫هنرمند مدیوم نوین نیز مثل پُرتره ی مولف‪ ،‬سایه اش‬ ‫بر تمامیت اثرش مستدام باشد‪.‬‬ ‫«الفرد هیچکاک» خود اذعان می‏کند که داستان‬ ‫کوتاه «پرندگان» از «دافنه دوموریه» را تنها یک بار‪،‬‬ ‫ان هم سرسری مطالعه کرده و سپس حسی که از‬ ‫زبان فرمیک سینما‪،‬‬ ‫بطن ِ‬ ‫ِ‬ ‫جهان ان اخذ کرده را به ِ‬ ‫دراماتیزه ساخته است‪ .‬بر همین مبناست که هرگاه‬ ‫سخن از اقتباس می‏شود‪ ،‬تمرکز واقـــعی ب ‏ه روی‬ ‫ِ‬ ‫دریافت «چیستی» از هنرمند‬ ‫«چگونگی»‬ ‫مفهوم‬ ‫ِ‬ ‫مطرح می‏شود‪ .‬اینکه هنرمند خالق‪ ،‬به هنگام بهره از‬ ‫ِ‬ ‫یکهازاثرمتقدمبهدست‬ ‫دریافتحس ‏‬ ‫اقتباسدرکو‬ ‫اوردهراچهمیزانوچگونهبهطورظریفباپرداختبه‬ ‫چگونگی ها در اثرش اوبژکتیو می‏کند مالک اصالت و‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت یک اقتباس است‪ .‬چنان که هنرمند به‬ ‫عیا ِر‬ ‫ناخالصی کام ً‬ ‫ال دقیق و‬ ‫مدد بینشی که به خالصی و‬ ‫ِ‬ ‫تفصیلی اثر داشته است‪ ،‬خود می‏تواند سکوی پرتاب‬ ‫ِ‬ ‫هنری هنرمند باشد‪.‬‬ ‫و نقطه عطفی اثرمند در کارنامه ِ‬ ‫ِ‬ ‫خالقیت خود به دقت‬ ‫مثل هیچکاک‪ ،‬با نبو ِغ هنری و‬ ‫استانکوتاه «پرندگان» را خوانده و به مدد حسی که‬ ‫د ِ‬ ‫از فر ِم ان‪ ،‬فضاسازی و اسلوبی که به رمان خدشه‏ای‬ ‫ِ‬ ‫فرمیک‬ ‫امضای‬ ‫جدیواردنسازد‪«،‬پرندگان»خودرابا ِ‬ ‫خود می‏ســازد‪ .‬او حتی که یک گام فراتر از اقتباس‬ ‫داستان کوتاه «پرندگان»‬ ‫گذاشته و سایه‏اش بر روی‬ ‫ِ‬ ‫و «دافنه دوموریه» سنگینی می‏کند‪ .‬سایه‏‏ای که‬ ‫هر لحظه از ریشه ی وجودیش‪ ،‬یعنی داستان‪ ،‬مدد‬ ‫می‏گیردولیاینهن ِرهنرمندانه یکارگرداناستکه‬ ‫برتمامیتداستانکوتاه‪،‬استیالییحسییافته است‪.‬‬ ‫به همین سبب خو ِد الفرد هیچکاک من‏باب خلق‬ ‫اکثراثار اقتباسیش اذعان می‏کندکه غیر قابل باور‬ ‫رمان با ارزشی که نویسنده‏اش‬ ‫اســت که بتوان بر ِ‬ ‫سه یا چهار سال عمر خودرا صرف ان کرده است‪ ،‬در‬ ‫اقتباس وفادار ماند‪.‬‬ ‫وفاداری موجود در اقتباس‪،‬‬ ‫منظور هیچکاک از عدم‬ ‫ِ‬ ‫چنان نیســت که اث ِر متقدم که پایه قــرار گرفته ‬ ‫شده است تخریب شود تا ازان در اثر هیچ رد و نشانی‬ ‫«الفرد هیچکاک»‬ ‫خود اذعان می‏کند‬ ‫که داستان کوتاه‬ ‫«پرندگان» از «دافنه‬ ‫دوموریه» را تنها یک‬ ‫بار‪ ،‬ان هم سرسری‬ ‫مطالعه کرده و سپس‬ ‫بطن‬ ‫حسی که از ِ‬ ‫جهان ان اخذ کرده‬ ‫ِ‬ ‫زبان فرمیک‬ ‫را به ِ‬ ‫سینما‪ ،‬دراماتیزه‬ ‫ساخته است‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 55 ‫موضوع ماه‬ ‫باقی نماند‪.‬بلکهصحبتهیچکاکنشانازانداردکه‬ ‫ِ‬ ‫تفکیک ذاتی که میان مدیوم‏هایی مثل سینما‪،‬‬ ‫ذاتًا با‬ ‫تئاتر و ادبیات [رمان یا نمایشــنامه] اســت؛ هرگز‬ ‫کاربلدی فرمیک کارگردان]‬ ‫نمی‏توان [با اگاهی از‬ ‫ِ‬ ‫چنین تضمینی داد که هر انچه از اثار اقتباسی در‬ ‫قلمروی تئاتر و ادبیات و غیره بر مدیوم سینما خلق‬ ‫می شود‪ ،‬کامل و دقیق همانی است که در اثر اقتباسی‬ ‫موجود بود‪.‬‬ ‫زیرا امر اقتباس‪ ،‬به‬ ‫تناسب اثرش‪ ،‬کنشی هنرمندانه‬ ‫ِ‬ ‫رو به جلو است تا بتواند خود را با اثر اقتباسی هم‏تراز‬ ‫سازد تا به صورت پایه ای حس فزاینده ی نهفته در‬ ‫رمان را حال که مدیــوم و فرم روایتش تغییر یافته‪،‬‬ ‫بیش از مدیو ِم پیشین به چشم مخاطب برساند‪ .‬پس‬ ‫وقتی سخن از اقتباس به میان می‏اید‪ ،‬یقینًا منظور‬ ‫ شناختیروبهجلواستکههن ِر‬ ‫کنشیهنری‪-‬زیبایی‬ ‫ِ‬ ‫هنرمن ِد متاخر‪ ،‬این بار با شکوهی هنرمندانه تر دیده‬ ‫نخستین‬ ‫شود و برای اثر قبل قدمی رو به جلو باشد و‬ ‫ِ‬ ‫اث ِر اقتباســی بیش از پیش شکوفا شده و ابهتش بر‬ ‫همگان بیش از گذشته محرز شود‪ .‬این دقیقًا همان‬ ‫ی است که‬ ‫اپیدمی زیبایی‏شناســانه و هنرمندانه‏ا ‏‬ ‫ِ‬ ‫موجب مانایی‪ ،‬بسط و جالی عرصه‏های هنری چون‬ ‫ادبیات‪ ،‬سینما‪ ،‬تئاتر و غیره می‏شود‪.‬‬ ‫اثار «ویلیام شکسپیر» نیز جزو که ‬ ‫ایی‬ ‫ن الگوهای رو ِ‬ ‫برخاسته از متون گذشتگانش نظیر «پلوتارک» و‬ ‫اصولی مذکور است که کامل‬ ‫«ســنکا» از قاعده ی ِ‬ ‫کاربردی اقتباس را تشریح کردیم‪ .‬یعنی‬ ‫فلسفه ی‬ ‫ِ‬ ‫حتی شخصی چون «ویلیام شکســپیر» نیز تم و‬ ‫ِ‬ ‫تمهیدات‬ ‫مضمونی خود را از اثار هنرمن ِد نامداری‬ ‫ِ‬ ‫چون ِ‬ ‫«ســنِکا» اقتباس می‏کرد ولی چون تمامی‬ ‫اقتباس‏هایش بدل به امضــای هنری‪-‬فرمیک او‬ ‫اقتباسی خود جلوتر رفته اند‬ ‫اصل‬ ‫شده‏اند و یک گام از ِ‬ ‫ِ‬ ‫امروزه اثار «شکسپیر»‪ ،‬خود به عنوان یک الگو و یک‬ ‫منبع اقتباس در سرتاســر جهان شناخته می‏شود‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ ســاخت اثار فراوانی از غرب و شرق در‬ ‫چه بسا ژرف‬ ‫هنر سینما و تئاتر در امر اقتباس با اثار وی عجین‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫‏فرهنگی‬ ‫اخلمیان‬ ‫باایناوصافبااگاهیازتصادموتد ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ملل‬ ‫مختلف شرق و غرب‪ ،‬اقتباس از اثار غربی در اثار‬ ‫ِ‬ ‫مشرق زمین بالطبع امری سخت‪ ،‬تحسین برانگیز‬ ‫و جنجالی‏است و هنرمن ِد متاخر باید بتواند فارق از‬ ‫فرهنگی که عامل اخالل میان‬ ‫‏‏‬ ‫مرتفع‏سازی موانع‬ ‫بومی‪-‬زیســتی اثرش با فضای برخاسته از‬ ‫فضای‬ ‫ِ‬ ‫منظور هیچکاک از‬ ‫وفاداری موجود‬ ‫عدم‬ ‫ِ‬ ‫در اقتباس‪ ،‬چنان‬ ‫نیست که اث ِر متقدم‬ ‫که پایه قرار گرفته ‬ ‫شده است تخریب‬ ‫شود تا ازان در اثر‬ ‫هیچ رد و نشانی‬ ‫باقی نماند‪ .‬بلکه‬ ‫صحبت هیچکاک‬ ‫نشان از ان دارد که‬ ‫ِ‬ ‫تفکیک ذاتی‬ ‫ذاتاً با‬ ‫که میان مدیوم‏هایی‬ ‫مثل سینما‪ ،‬تئاتر‬ ‫و ادبیات [رمان یا‬ ‫نمایشنامه] است؛‬ ‫هرگز نمی‏توان [با‬ ‫کاربلدی‬ ‫اگاهی از‬ ‫ِ‬ ‫فرمیک کارگردان]‬ ‫چنین تضمینی داد‬ ‫که هر انچه از اثار‬ ‫اقتباسی در قلمروی‬ ‫تئاتر و ادبیات و غیره‬ ‫بر مدیوم سینما خلق‬ ‫می شود‪ ،‬کامل و دقیق‬ ‫همانی است که در‬ ‫اثر اقتباسی موجود‬ ‫بود‬ ‫ِ‬ ‫حقیقی اثر اقتباسی غربی است؛ قادر باشد با‬ ‫زیست‬ ‫ِ‬ ‫هنری خود بر زوایای نهان اثر‬ ‫فر ِم زیستی و‬ ‫شخصی ِ‬ ‫ِ‬ ‫با ذوق خود حسیات خود را در اثر بتاباند و دریچه‏ای‬ ‫نوین برای مخاطب از اثر متقدم‪ ،‬با اث ِر متاخری که‬ ‫خلق کرده‪ ،‬باز کند تــا در مدیومی دیگر‪ ،‬یک گام‬ ‫ِ‬ ‫حسیات‬ ‫بیش از گذشته‪ ،‬اثر اقتباسی قوام گرفته و از‬ ‫عالیه ی هنرمن ِد متاخر ارتزاق الزم را کسب کند‪.‬‬ ‫اگر چنین نشــود و به درستی این منحنی شکل‬ ‫نگیرد این هنرمن ِد متاخر است که جدا از سبک و‬ ‫هنری به درستی ورز داده نشده‏اش که قادر‬ ‫امضای ِ‬ ‫بازافرینی اثری اقتباسی نیست؛ خود و هنرش‬ ‫به‬ ‫ِ‬ ‫را نیز زیر ســوال می‏برد که چرا لقمه‏ای بزرگ تر از‬ ‫دهانش برداشته است‪ .‬بنابراین بر همین راستا به‬ ‫سببخیانتیکهبهاثرو ِ‬ ‫سترونخودمی‏کند؛‬ ‫سبک‬ ‫ِ‬ ‫بینامتنی مضحک و ســترگی نیز به اثر‬ ‫ضربــه ی‬ ‫ِ‬ ‫اقتباسی در وهله ی اقتباس حواله می‏کند‪.‬‬ ‫ضربه‏ای که مسئولیتش بر دوش صاحب اثر مورد‬ ‫اقتباس قرار گرفته نیست بلکه این بار‪ ،‬قصور از عدم‬ ‫ی‬ ‫اناییخروج ‏‬ ‫ِ‬ ‫تطابقناصحیحازهنرمندیاستکهتو ِ‬ ‫هنری‪ ،‬صاحب قوام و ماندگار نداشته است و ممکن‬ ‫است مانند شمشیر دولبه این بار خود اثر مقدم را هم‬ ‫مخدوش کند البته به لحاظ جلوه بیرونی!‬ ‫در اثار ملی خودمان اما اثار سینمای ‏‬ ‫ی اقتباسی‬ ‫زیادی داشته‏ایم که ب ‏ه سالمت و درست بارشان را‬ ‫به مقصد رسانده اند و یا در چرخه‏ای از کم سوادی ها‬ ‫محمــل هنری‪-‬‬ ‫و بی‏تدبیری هــای کارگردانان‬ ‫ِ‬ ‫روایی خود را با خاک یکســان کرده اند‪ .‬حال اما از‬ ‫موفق اقتباس در سینمای ایران می‏توان‬ ‫نمونه‏های ِ‬ ‫به «شب های روشن» اثر «فرزاد موتمن» با اقتباس‬ ‫از رمانی به همین نام از «فیودور داستایفســکی»‪،‬‬ ‫«اینجا بدون من» اثر «بهــرام توکلی» با اقتباس‬ ‫از نمایشنامه مشــهور «تنســی ویلیامز» یعنی‬ ‫«باغ وحش شیشــه‏ای»‪« ،‬تنگســیر» اثر «امیر‬ ‫نادری» با اقتباس از رمانی به همین نام از «صادق‬ ‫چوبک»‪« ،‬شازده احتجاب» اثر «بهمن فرمان ارا»‬ ‫با اقتباسی از رمان «هوشنگ گلشیری» و «دایره‬ ‫مینا» اثر «داریوش مهرجویی» ‪ -‬که بیشتر کارهای‬ ‫اولیه‏اش اقتباسی‏است – با اقتباس از داستان کوتاه‬ ‫«اشــغالدونی» به تحریر مرحوم «غالمحســین‬ ‫ساعدی» اشــاره کرد‪ .‬حال اینکه این اثار چگونه و‬ ‫چه اندازه مشــحون مفادهای‬ ‫راستین «اقتباس»‬ ‫ِ‬ ‫شده‏اند بحث دیگری ‏ســت که بر عهده ی منتقد و‬ ‫مقام نقد است‪.‬‬ ‫مجموعه ی «زخم کاری» نیز که از شبکه نمایش‬ ‫اقتباس‬ ‫خانگی چندی‏است انتشار یافته‪ ،‬اقتباسی از‬ ‫ِ‬ ‫اثر واالی «شکســپیر»‪ ،‬یعنی «مکبث» است‪ .‬اگر‬ ‫ بینی خاص پذیرفته‬ ‫اقتباس را الیه‏ای متنی با جهان ِ‬ ‫شده در هر اثر متصور شویم‪ ،‬طبعًا اقتباس از متنی‬ ‫که خود اقتباس شده اســت کار را برای کارگردان‬ ‫ی فارغ از دو‬ ‫ســخت‏تر می‏کند تا بتواند جهان‏بین ‏‬ ‫‏بینی سوا ِر بر متن داشته باشد‪ .‬بر همین مبنا‬ ‫جهان ِ‬ ‫بایستی به صورت معکوس و پله به پله حجاب های‬ ‫ذاتی‬ ‫اصل ِ‬ ‫اقتباس پیش رو را کنــار زده تا به ِ‬ ‫ِ‬ ‫الگوی ِ‬ ‫اقتباس برسیم‪ .‬پس اساسًا ارجاع مستقیم «زخم‬ ‫کاری» بر «مکبث» امری خطاست؛ چرا که این میان‬ ‫تاثیر و ِ‬ ‫تاثرات اقتباســی دیگر‪ ،‬از هنرمندی دیگر‪،‬‬ ‫عمدًا نادیده و ناچیز نگاه داشته می‏شود در حالی‏که‬ ‫میانی مابین اثر خود‬ ‫سازنده بیشترین تاثیر را از الیه ِ‬ ‫ِ‬ ‫نخست اقتباس [«مکبث» از «شکسپیر»] اخذ‬ ‫و اثر‬ ‫نموده است‪.‬‬ ‫رمان توقیف شده‬ ‫با اگاهی از‬ ‫اقتباس بعدی یعنی ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بیســت زخم کاری» که مهم‏ترین و اصلی‏ترین‬ ‫ارتباطرابامجموعه‏ایکهاکنوندرحالپخشاست‬ ‫ِ‬ ‫تمهیدات متناسب‬ ‫دارد بایستی به دنبال جستار و‬ ‫مناســب متنی‪ ،‬میان انچه در مجموعه حقیقتًا‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫اشکار است با انچه رمان اذعان می‏کند باشیم که‬ ‫رمان‬ ‫«محمدحسین مهدویان» جریان‏سازی‏های ِ‬ ‫«بیســت زخم‏کاری» را نگه داشته است‪ .‬او این بار‬ ‫ی هم‬ ‫تقالی دوربینش کمی تعدیل شــده و سع ‏‬ ‫ندارد پشت چیزی مخفی شود‪ .‬زوم‏ها‪ ،‬فیداوت‏های‬ ‫شالقی و هلی ‏شــات‏ها در بعضی موارد بی‏اساس‬ ‫است اما از حیث فضاسازی‪ ،‬تماتیک‪ ،‬موقعیت‪ ،‬درام‬ ‫و شخصیت‏پردازی اثر قابل اعتناییرا شاهدهستیم‪.‬‬ ‫انتروپی‬ ‫چنان که تمامی شــخصیت ها دچار یک‬ ‫ِ‬ ‫مزمنی هستند که طمع‪ ،‬اتش درون تک تک شان‬ ‫را به نوبه ی سیرتشان لهیب می‏بخشد‪ .‬چنان که‬ ‫هرکس مرام‏نام ‏ه و زبان مشترکی دارد که از طریق‬ ‫‏کیشان خود را نخست پیدا‬ ‫طمع و پول می‏تواند هم‬ ‫ِ‬ ‫شطرنج قدرت حذف سازد‪ .‬از‬ ‫و سپس در صفحه ی‬ ‫ِ‬ ‫«مالک مالکی»که خط قرمزهایی برای رسیدن به‬ ‫هدفش با توهم و وسواسی که شامل حالش شده‬ ‫گرفته تا همسرش‪« ،‬سمیرا»‪ ،‬که دقیقًا برخالف‬ ‫«مالکی» پایش بیفتد از تمامی خط قرمزها‪ ،‬حتی‬ ‫مرگ شــوهرش هم گذر می‏کند‪ .‬حال بایســتی‬ ‫رمان «زخم کاری» به‬ ‫نخست او را با «ســمیرا»ی ِ‬ ‫جایکاراکت ِر«لیدیمکبث»‪،‬مقایسهکردتامتوجه‬ ‫شویم که جلوه ی کدام «سمیرا» هنری‏تر و پویاتر‬ ‫ِ‬ ‫است‪.‬‬ ‫شخصیت «ســمیرا»ی «محمود حسینی‬ ‫ِ‬ ‫شخصیت «ســمیرا»ی «محمدحسین‬ ‫زاده» یا‬ ‫مهدویان»!‬ ‫نقد اثر‪ ،‬جدی و مفصل است و بماند برای وقتی‬ ‫دیگر‪ .‬اما به تناســب مضمون این مقاله که سعی‬ ‫بر ان داشت که از فلســفه تا کاربر ِد ام ِر «اقتباس»‬ ‫«چگونگی»‬ ‫به درســتی‪ ،‬با اگاهی از رکن «فرم» و‬ ‫ِ‬ ‫متقدم بر «چیستی» تحلیلی زیبایی شناختی ارائه‬ ‫دهد بایستی منتظر بود و نگریست که مجموعه ی‬ ‫«زخم‏کاری» تا چــه میزان می‏تواند پروســه ی‬ ‫«اقتباس» را بــا ادراک از رمــان «زخم‏کاری»‪ ،‬نه‬ ‫ِ‬ ‫ماهیت‬ ‫«مکبث»‪ ،‬با خالقیت و مهــارت از زبان و‬ ‫سینمایی‪ ،‬جا انداخته و پیش ببرد‪.‬‬ صفحه 56 ‫«انها » و «گیسو» و «خاتون »؛‬ ‫مخاطب سمت کدام رفت؟‬ ‫‪VOD‬‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫نگاهی اجمالی به سریال های تلویزیون اینترنتی‬ ‫شبکه نمایش خانگی‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 57 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر در باره‬ ‫فصل اول سریال «انها» نشان داد‪:‬‬ ‫همهترسیدند‪!...‬‬ ‫تحلیل و گرداوری ‪ :‬محمد تقی زاده‪ :‬سریال «انها» در‬ ‫ژانر وحشت از هفته نخست خرداد ماه تا اوایل مرداد ماه‬ ‫در ‪ 10‬قسمت در بخش نمایش خانگی توزیع و به نمایش‬ ‫درامد و توانست با وجود تبلیغات نه چندان زیاد‪ ،‬مخاطبان نسبتًا‬ ‫خوب و پرو پاقرصی برای خود به دست اورد‪ .‬ژانر وحشت به طور کلی‬ ‫از جمله گونه های مهجور در ســینما و تلویزیون ایران بوده که از‬ ‫ســال های قبل انقالب نیز به جز مرحوم ســاموئل خاچیکیان که‬ ‫فیلم های زیادی در این گونه ساخت‪ ،‬تمایل زیادی برای تولید این‬ ‫گونه ی متداول و پرطرفدار جهانی وجود نداشت‪ .‬اسیب شناسی این‬ ‫عدم تمایل فیلمسازان با وجود تمایل فراوان تماشاگران به دالیل‬ ‫زیادی باز می گــردد که موضــوع این گزارش نیســت اما نبود‬ ‫فیلمنامه های دقیق و باورپذیر و همچنین امکانات فنی و تکنیکی‬ ‫الزم برای ساخت این گونه ی ســینمایی که در سینمای روز جهان‬ ‫تکنسین های خاص خود را دارد از اصلی ترین موارد پایین بودن این‬ ‫گونه ی پرطرفدار در ســینما و تلویزیون بوده است‪ .‬با این حال‪،‬‬ ‫فیلمســازان خطرپذیر و خوش ذوقی نیز بودند که توانستند اثار‬ ‫قابل توجهی در این گونه تولید کنند که با وجود موفقیت نسبی‪ ،‬این‬ ‫روند توسط خود انها و دیگر فیلمسازان به دالیل ذکر شده تداوم‬ ‫نیافت‪ .‬خوابگاه دختران ساخته محمد حسین لطیفی در سال ‪،1383‬‬ ‫شب بیست و نهم ساخته حمید درخشانی در سال ‪ 1367‬و ان شب‬ ‫ساخته کوروش اهاری در سال ‪ 1399‬از اثار شاخص مهم و قابل تامل‬ ‫در این گونه ی سینمایی بودند‪ .‬سریال احضار ساخته رامین عباسی‬ ‫در سال ‪ 1397‬در شبکه نمایش خانگی و سریال ماه رمضانی علیرضا‬ ‫افخمی با همین نام نیز از جمله اثار ترسناکی بودند که در سال های‬ ‫اخیر به نمایش درامدند ولی نتوانســتند توفیق زیادی در میان‬ ‫مخاطبان بدست اورند‪.‬‬ ‫در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر درباره سریال‬ ‫«انها» که با معیار بیشــترین الیک استخراج شدند دسته بندی و‬ ‫مورد تحلیل قرار گرفتند‪ .‬توییت هــا در دو بخش موافق و مخالف‬ ‫دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه استخراج و واکاوی‬ ‫شدند‪ .‬الزم به توضیح است که درج مصادیق دقیق توییت ها برای‬ ‫استناد بیشــتر و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫الف‪ :‬موافقان سریال «انها» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫در بررسی انجام شده در میان توییت های بررســی در بازه زمانی شروع سریال تا پایان ان‪ ،‬بیشتر‬ ‫حجم توییت های پرالیک به موافقان سریال اختصاص داشــت‪ .‬این حجم از توییت های موافق و‬ ‫مثبت در حالی منتشر شــده که «انها» تبلیغات انچنانی در فضای مجازی‪ ،‬بیلبوردهای خیابانی‬ ‫نداشــته و از ان مهم تر در هیچ یک از پلتفرم های اصلی نمایش خانگی یعنــی فیلیمو و نماوا به‬ ‫نمایش در نیامده است‪.‬‬ ‫تحلیل کیفی توییت های موافق نشان داد که موافقان سریال «انها» دالیل متعدد و متنوعی را برای‬ ‫حمایت خود از این مجموعه ژانر وحشت ابراز داشتند‪ :‬بومی سازی داستان های محلی‪ ،‬واقعی بودن و‬ ‫باور پذریر بودن قصه های هر اپیزود‪ ،‬تمجدید از سازندگان این پروژه به خصوص سروش روحبخش‬ ‫در مقام نویسنده و پرویز پرستویی در جایگاه تهیه کننده‪ ،‬مقایســه با نمونه های مشابه خارجی‬ ‫همچون مجموعه موفق ‪ Conjuring‬که در سال های اخیر از نمونه های موفق و جهانی گونه ی‬ ‫وحشت در سینمای جهان بوده‪ ،‬روایت ساده و نواورانه و ارتباط عمیق و سمپاتی با شخصیت های‬ ‫جذاب قصه به طوری که حس واقعی ترس را بتوان لمس کرد از مهم ترین و پرتکرارترین محورهایی‬ ‫بودند که موافقان سریال در تمجید از مجموعه مورد عالقه خود به انها اشاره داشتند‪.‬‬ ‫یک نکته قابل تامل و جالب در تحلیل توییتری این ســریال ژانر وحشت که از امار کمی کاربران‬ ‫توییت کننده و جنسیت انها بدست امده‪ ،‬تمایل زیاد بانوان برای تماشای سریال های گونه وحشت‬ ‫و اظهار نظر درباره انها بوده‪ ،‬به طوریکه همچنانکه مشاهده خواهید کرد بیشتر توییت های موافق‬ ‫و مخالف در خصوص سریال به زنان و دختران اختصاص داشته است‪.‬‬ ‫نیک‬ ‫تعلیق و ترس و استرس تو قسمت ‪ 7‬سریال ‪#‬انها به اوج خودش رسید‪ .‬چقدر‬ ‫من از این بومی سازی داستان های ترسناک دارم لذت می برم! چقدر کار ارزشمند‪،‬‬ ‫ی است! اشک در چشمانم حلقه زد اخر این قسمت! دم ‪#‬سروش_‬ ‫نو و درست ‬ ‫روحبخش گرم که با این خالقیتش جانی تازه به ژانر ترسناک ایران داد!‬ ‫‪N.A. Sim‬‬ ‫مظلوم این روزها ولی سریال ‪#‬انهاست که در سکوت داره روایتی خیلی خیلی‬ ‫خوب و متفاوت تر از همه ی کارهای ایرانی ای که تاحاال دیدی رو ارائه می ده؛ ژانر‬ ‫ترسناکمون که بماند! داستان هایی ملموس از فضاهایی ایرانی و بومی بدون‬ ‫افراط و تفریطی خسته کننده که انتهای هر قسمت تکلیفت رو روشن می کنه‪.‬‬ ‫صادق‬ ‫این سریال ‪#‬انها اگه روی پلتفرم هایی مثل نماوا و فیلیمو پخش می شد خیلی‬ ‫بیش تر از این ها دیده می شد و ادم های بیش تری از معدود سریال (های)‬ ‫ژانر وحشت ایرانی لذت می بردند‪ .‬فیلمنامه و داستان پردازی خوب سروش‬ ‫روحبخش و ساخت و پرداخت قابل قبول سریال تا اینجا قابل توجهه‪.‬‬ صفحه 58 ‫ب‪ :‬مخالفان سریال «انها»‬ ‫درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫‪Anita‬‬ ‫این سریال انها ولی جدی خیلی خوبه ادم باهاش جدی میترسه…‬ ‫مریم‬ ‫این جوری نبینین که قسمت های سریال ‪#‬انها جالبه یا نه‪ ،‬من احتمال میدم هر‬ ‫قسمتش برای افرادی تجربه بوده! دنیا این چیز پاستوریزه ای که ما می بینیم نیست‪.‬‬ ‫سمیرا‬ ‫قسمت ‪ 5‬سریال انها از ‪ conjuring 1‬هم ترسناک تر بود‬ ‫تو ‪ 45‬دقیقه ‪ 3‬بار جامپ اسکیر کردم لعنتی خیلی خوب بود‬ ‫در بررسی توییت های پرالیک ســهم مخالفان سریال ان‬ ‫چنان زیاد نبود‪ ،‬البته این واکنــش را نمی توان لزومًا بدان‬ ‫دلیل دانست که ســریال مخالف نداشــته و همه کاربران‬ ‫از ســریال راضی بودند‪ ،‬بلکه ممکن اســت تمایل موافقان‬ ‫سریال برای درج نظرات بیشــتر از مخالفان باشد‪ ،‬هر چند‬ ‫تفاوت محسوس موافقان و مخالفان ســریال در توییتر به‬ ‫نوعی رضایت نسبی و موفقیت ســریال در جذب مخاطب‬ ‫را نشــان می دهد‪ .‬در کل تحلیل فضای مجازی به خصوص‬ ‫توییتر در ایران و خارج از کشــور‪ ،‬به دلیــل برخی اعمال‬ ‫نظرات ســازماندهی و مهندسی های انجام شــده کار بی‬ ‫اشکالی نیست‪ ،‬برای نمونه در جریان تحلیل توییتری یکی‬ ‫از فیلم های به نمایش درامده در جشنواره فجر سال گذشته‪،‬‬ ‫عوامل ســازنده این ســریال به طور واضح و مستقیمی با‬ ‫پروپاگاندا در فضای توییتر به درج توییت های مثبت و موافق‬ ‫فیلم پرداخته که خیلی زود و با تحلیل و انالیز حجم باالی‬ ‫توییت های مرتبط با ان فیلم‪ ،‬این سازماندهی و مهندسی‬ ‫افکار عمومی در باره فیلم پرتماشاگر جشنواره مشخص و از‬ ‫سوی برخی فعاالن مجازی تحلیل و تبیین شد‪.‬‬ ‫درباره محورهای مهم مخالفان سریال انها می توان به ضعف‬ ‫فیلمنامه و باور ناپذیری داستان و شخصیت ها همچنین عدم‬ ‫ارتباط برخی کاربران با این مجموعه اشاره کرد‪ ،‬مجموعه‬ ‫عواملی که به طور دقیق در بخش مخالفان به عنوان ضعف‬ ‫بدان اشاره شده( فیلمنامه‪ ،‬شخصیت پردازی‪ ،‬باورپذیری)‬ ‫در بخش موافقان به عنوان عوامل قدرت و برتری ســریال‬ ‫برشــمرده شــده که این تغییر نگاه ها تا حدی می توان به‬ ‫تفاوت سلیقه ها و ذائقه های هنری و سریال بینی مخاطبان‬ ‫نیز مرتبط باشد‪.‬‬ ‫‪Zahra Golshenas‬‬ ‫گفتم اول چند قسمت از سریال انها رو ببینم بعد نظر بدم تا حاال پنج‬ ‫قسمتشو دیدم به نظرم از مدل های خارجیش چیزی کم نداره و بعضی‬ ‫اوقات برای من ترسناک تر و دلهره اورتره حتی! چون بومی شده ست و‬ ‫داستانای ترسناکی که از بچگی می شنیدیم رو به تصویر کشیده‬ ‫‪Mona‬‬ ‫نمی دونم چه اصراریه دارم سریال انها‬ ‫را می بینم‪ .‬یه اشتباه نویسنده ها یا‬ ‫سازنده های ژانر ترسناک‪ ،‬عینیت بخشیدن‬ ‫به عامل ایجاد ترسه‪ .‬تمام‪.‬‬ ‫ایدا‬ ‫من کلی فیلم ترسناک می بینم هیچ وقتم نترسیدم این هورال هورال سریال‬ ‫انها چرا ان قدر روم تاثیر گذاشته؟ یعنی دلسوزی ان قدر باید روم تاثیر بزاره؟‬ ‫قشنگ دلم سوخته از دیشب خیلی شخصیت اصلی گناه داشت‪.‬‬ ‫ِهدو‬ ‫امروز نشستم پشت سر هم ‪ ۷‬قسمت‬ ‫سریال انها رو دیدم و فقط می تونم بگم‬ ‫حیف حجم اینترنتم که هدر رفت همین‬ ‫‪Syndel‬‬ ‫من ژانر ‪#‬ترسناک رو دوست‬ ‫دارم‪ ،‬سریال ‪#‬انها به نظرم‬ ‫‪.‬واقعا‬ ‫خوب از پسش بر اومده‬ ‫ً‬ ‫‪#‬سریال_انها خوبه تو ژانر‬ ‫‪#‬وحشت! ترسناک یعنی چیزی‬ ‫که تو خونه تنهایی حس کنی‬ ‫برای تو هم پیش میاد‬ ‫سودهـ ـ‪:‬‬ ‫یکی نیست به‬ ‫کارگردان سریال‬ ‫انها بگه این چه‬ ‫کاری بود کردی‬ ‫مرد؟ نمی گی‬ ‫از ترس سکته‬ ‫می زنیم؟‬ ‫‪59‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 59 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر‬ ‫درباره سریال «گیسو» نشان داد‪:‬‬ ‫«گیسو» هم راه «دل» را رفت‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬سریال «گیسو» که‬ ‫در ادامه سریال «عاشقانه» از اسفند ماه‬ ‫سال گذشته از پلتفرم نماوا پخش شد‪ ،‬از‬ ‫جنجالی ترین سریال های نمایش خانگی در‬ ‫سال های اخیر بود که در مواقع مختلف موجی از‬ ‫انتقادات از ساختار و نوع روایت تا بازی ها و انتخاب‬ ‫نقش ها به ان وارد شد تا جایی که داده کاوی‬ ‫توییت های پرالیک منتشر شده از بازه زمانی پخش‬ ‫سریال در اسفندماه تا زمان اتمام سریال در مردادماه‬ ‫به حجم باالی توییت های انتقادی و نارضایتی باالی‬ ‫مخاطبان این سریال در فضای توییتر اشاره دارد‪.‬‬ ‫این در حالی است که پیش از این نیز منوچهر هادی‬ ‫دو سریال دیگر در نمایش خانگی با نام «عاشقانه»‬ ‫و «دل» ساخته بود که با وجود اینکه سریال‬ ‫«عاشقانه» با جذب مخاطبان نمایش خانگی روبرو‬ ‫شد‪ ،‬سریال «دل» نتوانست اعتماد طرفدران هادی‬ ‫را بار دیگر جلب کند و انتقادات به این سریال افزایش‬ ‫یافت‪ .‬حال سوال اصلی بسیاری از دوستداران‬ ‫سریال های نمایش خانگی این بوده که چرا با وجود‬ ‫این حجم از انتقادات و تخریب و کنایه ها به مجموعه‬ ‫«دل»‪ ،‬فیلمساز و عوامل تولیدی با کمترین وقفه‬ ‫فصل دوم سریال «عاشقانه» را با بیشترین سرعت‬ ‫و کمترین دقت‪ ،‬تولید و روانه بازار کردند‪ .‬ایا اعتبار‬ ‫هنری و جلب رضایت مخاطب ان قدر اهمیت ندارد‬ ‫که بعد از واکنش خیل عظیمی از نقدها‪ ،‬کامنت ها و‬ ‫نظرات منفی درباره سریال «دل»‪ ،‬منوچهر هادی در‬ ‫مقام فیلمساز تاملی در ادامه کار و تجدید نظری در‬ ‫برخی تمهیدات و سیاست های کاری خود نماید؟‬ ‫در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر‬ ‫درباره سریال «گیسو» که با معیار بیشترین‬ ‫الیک استخراج شدند دسته بندی و مورد تحلیل‬ ‫قرارگرفتند‪ .‬توییت ها در دو بخش موافق و مخالف‬ ‫دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه‬ ‫استخراج و واکاوی شدند‪ .‬الزم به توضیح است که‬ ‫درج مصادیق دقیق توییت ها برای استناد بیشتر‬ ‫و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫الف‪ :‬موافقان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫بررســی توییت های پرالیک مرتبط با مجموعه نمایش خانگی «گیســو» از نظر کمی‪ ،‬نشــان از حجم کم‬ ‫توییت های موافق و راضی ســریال «گیسو» در بازه زمانی پخش ســریال دارد‪ .‬توییت هایی که با اغماض و‬ ‫مماشات در گروه موافقان طبقه بندی شــده اســت و حتی در برخی موارد نمی توان به طور قطع احساس‬ ‫مخاطبان در نوشته انها را حمایتی و مثبت ارزیابی کرد‪ .‬در هر صورت‪ ،‬مهم ترین محورهای حمایتی موافقان‬ ‫این سریال به حس همذات پنداری با برخی کاراکترها از قبیل ســاره بیات در نقش پگاه‪ ،‬سانیا ساالری در‬ ‫نقش نازی و محمدرضا گلزار در نقش ســهیل مربوط می شــود‪ .‬از ســوی دیگر حضور بازیگران محبوب و‬ ‫سوپراستارهایی چون محمدرضا گلزار‪ ،‬هومن ســیدی و‪ ...‬عامل جذب برخی مخاطبان برای تماشای فصل‬ ‫دوم مجموعه «عاشقانه» با نام «گیسو» بوده است‪.‬‬ ‫در ادامه مهم ترین مصادیق پرالیک در توییتر در این باره ارائه شده است‪:‬‬ ‫نگار‬ ‫امروز به این نتیجه‬ ‫رسیدم که ِچ َق ِد‬ ‫اخالق ساره بیات تو‬ ‫ِ‬ ‫سریال گیسو شبیه‬ ‫منه‪ :‬همون قدر‬ ‫بداخالق‪ ،‬همون قدر‬ ‫دل نازک ‪):‬‬ ‫‪shewas‬‬ ‫اونسکانساز سریال‪#‬گیسوکه‬ ‫سارهبیاتتوبهزیستیعصبانیشد‪،‬‬ ‫ِخودمنم‪.‬هر موقعکهباید‬ ‫اونخود ِ‬ ‫خویشتن داریکنموارومباشمتایک‬ ‫مشکلحلبشه‪،‬بدتر عصبانیمی شم‬ ‫قاطیمی کنموگندمی زنمبههمه چی‪.‬‬ ‫بعدشهمپشیمونمی شم!‬ ‫شادی‬ ‫چقــد حــال پــگاه تو‬ ‫ســریال گیســو بــرام‬ ‫قابل درکه‬ ‫‪aliSUN‬‬ ‫وقتــی حا ج یونــس تــو قســمت‬ ‫‪ ۱۹‬ســریال ‪#‬گیســو داشــت خونــه‬ ‫کتایــون و دنبال پول ها می گشــت‬ ‫موقع باز کردن در فر چرا اسلحه شو‬ ‫نشونه رفت!؟ دست به دست کنید‬ ‫کارگردان جواب بده‬ ‫مهدیس‬ ‫ساره بیات تو سریال‬ ‫گیسو قشنگ ورژن‬ ‫کپی خواهر منه‪)):‬‬ ‫همون قدر بی ادب و‬ ‫گستاخ‬ ‫‪sheYdaei‬‬ ‫سریال ‪#‬گیســو رو دیشب تا ‪ 4‬صب‬ ‫دیدم هر ‪ 5‬تا قسمتشو ‪#‬هومن_‬ ‫سیدی چرا این قدر خوبه‬ صفحه 60 ‫ب‪ :‬مخالفان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬حجم زیادی از توییت های‬ ‫منتشر شــده درباره ســریال اخر منوچهر‬ ‫هادی بــه انتقادات و نارضایتــی کاربران این‬ ‫پلتفرم مجــازی مربوط می شــد‪ ،‬انتقاداتی که از‬ ‫انتخاب بازیگران و نوع ارائه نقش انهــا گرفته تا نوع‬ ‫کارگردانی‪ ،‬مسیر پیشــبرد قصه و گاف های ریز و درشت‬ ‫مجموعه را شامل می شود و بیش از هر چیز نشان از عدم ارتباط‬ ‫مخاطبان با مجموعه و ضعف در بیان داستان و اجرای اثر دارد‪.‬‬ ‫به دلیل حجم باالی انتقادات و محورهای مختلف این ابراز نارضایتی‬ ‫توییت های مخالف در ‪ 3‬دسته کلی دسته بندی و ارئه شده اند‪:‬‬ ‫الف‪ :‬انتقاد و نارضایتی از فیلمساز و عوامل مختلف سریال‬ ‫متهم اصلی ضعف های ریز و درشت موجود در ســریال «گیسو» از نظر کاربران‬ ‫توییتر شخص منوچهر هادی در مقام فیلمساز است چنان که پرتکرار ترین تگ‬ ‫و هشــتگ به کار رفته در توییت ها «منوچهر_هادی» و «منوچهرهادی» بوده‬ ‫است‪ .‬در این خصوص انتقادات گسترده ای از ســوی طیف مختلفی از کاربران‬ ‫به هادی شده اســت‪ :‬از انتخاب بازیگرانی چون بهاره رهنما و سانیا ساالری تا‬ ‫تمرکز و نمایش بیش از حد بر چهره و سیمای محمدرضا گلزار و برخی دیگر از‬ ‫سوپراستارها‪ .‬از سوی دیگر حذف بازیگران موثر و تعیین کننده فصل اول سریال‬ ‫به بهانه های سطحی و غیرقابل قبول از دیگر محورهای انتقادی کاربران به نحوه‬ ‫بازیگردانی و انتخاب نقش های سریال «گیسو» بود‪.‬‬ ‫علیرضا‬ ‫عوامل سریال گیسو گفتن چیکار کنیم بدتر از اینی‬ ‫که هستیم باشیم‪ ،‬رفتن بهاره رهنما رو به سریال‬ ‫مزخرفشون اضافه کردن‬ ‫امیر حسین مصلی‬ ‫فقطتویایرانبه‪#‬حسین_یاریباحدود‪ ۶۰‬سالسننقشپدر‬ ‫یکدختر ‪ ۷‬سالهرومیدن!بلهدرستفهمیدیداونسریالهم‬ ‫سریال‪#‬گیسوساختهاستاد‪#‬منوچهر_هادیاست!‬ ‫فرهاد‬ ‫منوچهر هادی با ساخت سریال گیسو بعد از مجموعه ‬ ‫دل نشون داد‪ :‬دریای ابتذال ساحل ندارد‪.‬‬ ‫‪Negarino202‬‬ ‫واای‪،‬چشمتونروز بدنبینه‪.‬سریالگیسوداریمنگاه‬ ‫مطلقاهیچ‬ ‫می کنیم‪،‬اینمحمدرضاگلزار بدبختچرا‬ ‫ً‬ ‫استعدادینداره!چراقبولنمی کنهپیریهمقشنگه‪...‬‬ ‫ب‪ :‬اشاره طعنه امیز به گاف های سریال‪ ،‬سانسور‬ ‫به جز انتقاد از سازندگان‬ ‫و عوامل اجرایی مجموعه‬ ‫«گیسو»‪ ،‬حجم زیادی‬ ‫از توییت های کاربران به‬ ‫بررسی مصادیق گاف های‬ ‫موجود در سریال مربوط‬ ‫می شد؛ از عدم تناسب‬ ‫نقش ها به سن و سال‬ ‫بازیگران‪ ،‬گریم ها و طراحی‬ ‫صحنه و لباس تا اشاره به‬ ‫دیالوگ های توهین امیز‪،‬‬ ‫سکانس های نامفهوم‪ ،‬ریتم‬ ‫کند و باورناپذیری موقعیت ها‬ ‫و شخصیت ها‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫سانسورهای اعمال شده به‬ ‫مجموعه «گیسو» از جمله‬ ‫حذف دست نقش کتی با‬ ‫بازی هانیه توسلی و ترمیم و‬ ‫اصالح رنگ لباس نقش پگاه‬ ‫با بازی ساره بیات از دیگر‬ ‫سوژه های پرتکرار کاربران‬ ‫در خصوص اعمال ممیزی به‬ ‫«گیسو» بوده است‪.‬‬ ‫فرهاد بابایی‬ ‫همین حاال داشتم‬ ‫می دیدم سوتی منوچهر‬ ‫هادی در سریال ‪#‬گیسو‬ ‫تاریخ اعتبار کارت! مژده‬ ‫می دم که سال ‪ ۱۴۰۳‬از ‪۱۵‬‬ ‫ماه تشکیل شده‬ ‫ج‪ :‬مقایسه «گیسو » با دیگر سریال های نمایش‬ ‫خانگی همچون «قورباغه»‪« ،‬زخم کاری» و ‪...‬‬ ‫‪Milad Yazdi‬‬ ‫قسمت اول سریال ‪#‬گیسو‬ ‫‪ ۴۸‬دقیقه بود‪ ۴ .‬دیقه‬ ‫تیتراژ اول ‪ ۴‬دیقه تیتراژ اخر‬ ‫‪ ۳‬دیقه صحنه تکراری ‪۴‬‬ ‫دیقه صحنه اهسته و قدم‬ ‫زدن تو خیابون و موزیک‬ ‫پس زمینه خسته‪ .‬نزدیک‬ ‫‪ ۱۵‬دقیقه توی قسمت اول‬ ‫چرت و پرت محض دیدم‪.‬‬ ‫بعد می گن چرا نمی خری و‬ ‫حمایت نمی کنی‪ .‬فحش‬ ‫ندادن بهش حداکثر‬ ‫حمایتی که می تونم بکنم‪.‬‬ ‫افزایش تعداد مجموعه های نمایش خانگی در یک سال اخیر در‬ ‫پلتفرم های پخش نماوا و فیلیمو‪ ،‬به ناچار کاربران و مخاطبان‬ ‫این سریال ها را به مقایسه و بررسی نقاط ضعف و قوت انها وادار‬ ‫کرده است‪ .‬سریال «گیسو» نیز از این قیاس و سبک سنگین ها‬ ‫مصون نماند و با ســریال های همزمان با پخش ان به خصوص‬ ‫«قورباغه» و «زخم کاری» به شدت مورد مقایسه قرارگرفت‪.‬‬ ‫حضور هومن سیدی به عنوان کارگردان سریال «قورباغه» و‬ ‫بازیگر سریال «گیسو» حجم توجهات و مقایسه ها را به این دو‬ ‫سریال بیشتر کرد و گروهی از کاربران از حضور هومن سیدی‬ ‫به عنوان بازیگر در سریال «گیسو» انتقاد کردند‪ .‬نظرها اغلب‬ ‫بر این است که هومن سیدی که حاال با تجربه ساخت «قورباغه»‬ ‫خیلی بیشتر از قبل ســطح خود را در کارگردانی وبازیگری‬ ‫ارتقا داده است نباید به راحتی پیشنهادات این چنینی را برای‬ ‫بازی بپذیرد‪.‬‬ ‫‪61‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 61 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫احساسات شــخصی اش نزدیک کند‬ ‫در خاتون به واسطه ی هایپررئالیته ی‬ ‫جاری در اثر جواهریان میان خود بودن‬ ‫ودیگریشدننوسانمی کند‪،‬همایناست‬ ‫و هم ان و همین باعث جذابیت دوچندان این‬ ‫نقش شده استه که با تمام عواطف زنانه گی‬ ‫اش به قدرت و توانایی های خودپایبند است ‪،‬‬ ‫خصوصیاتیکهپیشتردرکارنامهتیناپاکروان‬ ‫مشهود بوده است‪ .‬قرار گرفتن جواهریان‬ ‫در مقابل اشــکان خطیبی به عنوان پارتنر‬ ‫‪ ،‬تصویری عاشــقانه و زیبایی را به نمایش‬ ‫گذاشته اند و بر خالف برخی از سریال ها از‬ ‫زوجهایتکراریبهرهگیرینشدهاستالبته‬ ‫این دو پیشتر در سریال این راهش نیست و‬ ‫یک سکانس کوتاه در فیلم نگار با یکدیگر‬ ‫همبازی بوده امد‪.‬‬ ‫رویافتحهللازاده‬ ‫مروری بر ارا و نظرات بر خاتون ؛ اثر تازه تینا پاکروان‬ ‫ارام وطن‬ ‫در تکاپوی ِ‬ ‫وتحکیمجایگاهزن‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬سریال «خاتون» که به تازگی پخش ان از پلتفرم نماوا اغاز شده‪8‬‬ ‫نظرات منتقدان را به خود جلب کرده است و تا اینجا اغلب کسانی که دست به نگارش‬ ‫تحلیل برای این سریال بردند ان را پسندیدند هرچند که نمیتوان درباره کیفیت این‬ ‫سریال به صورت قاطع صحبت کرد و باید قسمت های اتی را هم شاهد باشیم‪ .‬مایل بودیم که با کارگردان‬ ‫این مجموعه به گفتگو بنشینیم که هیچ راه ارتباطی با ایشان به سرانجام نرسید و گویا ارتباط تینا پاکروان‬ ‫با اهالی رسانه از اغاز این سریال قطع شده است و نماوا هم ما را به کارگردان این سریال نرساند و به هر‬ ‫ترتیب به خوانش نقدها درباره این سریال بسنده میکنیم که در ادامه میخوانید‪.‬‬ ‫ویجاتو‬ ‫اگر شبکه های تلویزیونی امریکایی به بازتولید چندباره داستان های جنایی یا علمی‬ ‫تخیلی عالقه شدیدی دارند‪ ،‬شــبکه پخش نمایش خانگی در ایران هم پذیرفته که‬ ‫داستان های عاشقانه ای که در بســتر تاریخی روایت می شوند احتماال جذاب ترین‬ ‫روایت هایی هستند که می توانند در برابر دوربین قرار بگیرند‪ .‬پس از موفقیت سریال‬ ‫شهرزاد که در سه فصل و‪ ۵۹‬اپیزود ساخته شد‪ ،‬سریال خاتون به دومین روایت زنانه ای‬ ‫تبدیل شده که در دل تاریخ روایت می شود و از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس‬ ‫تماشاگران قرار می گیرد‪ .‬ان چه یک درام تاریخی را ارزشمند می کند‪ ،‬تال ‬ ‫ش ان برای‬ ‫تصویرسازی های واقعی و قابل احساس از رویدادهای تلخ و گزنده تاریخی است‪ .‬به نظر‬ ‫می رسدتهیه کنندگانوسرمایه گذارانسریالخاتونازلزومپای بندیبهایناصلکلیدی‬ ‫اگاهبوده اندوبههمیندلیلصحنه سازی هایسریالکیفیتبهشدتقابلقبولیدارد‪.‬‬ ‫صبحسینما‬ ‫اگر بخواهیم خاتون رو مورد توجه قرار دهیم خوب است شمای کلی از کارنامه کاری‬ ‫نگار جواهریان را به خاطر بیاوریم‪ .‬او برای ایفای نقش هایش یا از خودش بسیار دور‬ ‫می شــود (بی خود و بی جهت و قندون جهیزیه ) سعی می کند نقش را به عواطف و‬ ‫در خاتون‪ ،‬شخصیت پردازی‪ ،‬نقش مهمی‬ ‫در باورپذیری حوادث و همذا ت پنداری با‬ ‫کاراکترها دارد‪ .‬تقابــل میان کاراکترهای‬ ‫گوناگون‪ ،‬تشخص و تمایز هویتی هر یک از‬ ‫شخصیت ها و تیپ های شخصیتی را بیشتر‬ ‫اشــکار می کند‪ .‬برای نمونه‪ ،‬تقابل میان‬ ‫فخرالنسا (با بازی شبنم مقدمی) با خاتون‬ ‫بختیاری (با بازی نگار جواهریان)‪ ،‬تقابل دو‬ ‫تیپ شخصیتی زن سنتی‪ ،‬کم سواد و نااگاه‬ ‫به اوضاع زمانه خویش با زن مدرن‪ ،‬باسواد و‬ ‫اگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اش‬ ‫قلمداد می شود‪ .‬همچنین زمانی که به این‬ ‫دو نوع کاراکتر و شخصیت های نظیر انها در‬ ‫سریال نگاه می کنیم‪ ،‬ورای روابط و مناسبات‬ ‫انها‪ ،‬تقابل میان نظام مادرساالری (که در ان‬ ‫دوره در برخی از خانواده های ایرانی رایج‬ ‫بوده اســت) با جریان نوپای ازادی خواهی‬ ‫زنان در ان برهه ی تاریخی‪ ،‬قابل مشاهده‬ ‫است‪ .‬اگر فخرالنســا تمام روز را در خانه‬ ‫سپری می کند و برایش اوضاع مردم که انها‬ ‫را رعیت‪ ،‬خطاب می کنــد اهمیتی ندارد‪،‬‬ ‫خاتون‪ ،‬زنی فعال و اجتماعی محســوب‬ ‫می شود که نمی تواند نســبت به شرایط‬ ‫جامعه ‪ ،‬بی تفاوت باشــد‪ .‬برای فخرالنسا‪،‬‬ ‫جهان به اندازه ی همان عمارتی است که در‬ ‫ان زندگی می کند‪ .‬برای او اوضاع مردم در‬ ‫بیرون از عمارت یا جنگ و قحطی‪ ،‬اهمیت‬ ‫چندانی ندارد‪ .‬در مقابــل‪ ،‬خاتون‪ ،‬نگاهی‬ ‫وسیع و انسان دوستانه به جهان پیرامونش‬ ‫دارد و درد و مشــکالت مردم را رنج خود‬ ‫می پندارد‪.‬‬ ‫عباساقالمی‬ ‫شخصیت پردازی چند زن سریال به گونه ای‬ ‫است که این کنجکاوی را برمی انگیزد که هر‬ ‫کدام از زنان این داســتان؛ خاتون‪ ،‬پروین و‬ ‫فهیمه با چه تحوالتی در اینده مواجه خواهند‬ ‫شــد‪ .‬زنانی که انتظار است زنان فعال ایرانی‬ ‫را در طول تاریخ پرتالطم زنان این سرزمین‬ ‫نمایندگی کنند کــه از دل جنگ‪ ،‬بحران و‬ ‫سرکوب‪ ،‬افتخار و پیشرفت خلق کردند که‬ ‫در این بین بازی قابل توجه و همراه کننده نگار‬ ‫جواهریان‪،‬غزلشاکریوستارهپسیانینقش‬ ‫مهمی در برانگیختن این حس کنجکاوانه ایفا‬ ‫می کند‪ .‬سریال سازی بر بستر درام تاریخی‬ ‫همیشهباسختی هاوحساسیت هایویژهخود‬ ‫روبرو بوده است‪ .‬همیشه هستند و بوده اند‬ ‫کسانیکهبی توجهبهاین کهسریالتاریخیبنا‬ ‫بهماهیتدراممی تواندتغییراتیدرمتنوقایع‬ ‫ایجاد کند مترصد این هستند تا سازندگان‬ ‫درام های تاریخی را به وفادار نبودن به اصل‬ ‫مستند رویدادها متهم کنند‪ .‬غافل از این که‬ ‫رویکرد درام و داســتانی با رویکرد مستند‬ ‫تفاوت ماهوی دارد‪.‬‬ ‫نرگسابیار (کارگردان)‪:‬‬ ‫خاتون‪ ،‬خود خاتون‪ ،‬نمود و نمادی از زن اصیل‬ ‫ایرانی اســت‪ ،‬اصالتا بختیاری و بزرگ شده‬ ‫تهران و ساکن رشت که تیراندازی را از مادر‬ ‫اموخته و می خواهد در کشــاکش سنت و‬ ‫مدرنیته راه خودش را برود‪ ،‬هسته ی مرکزی‬ ‫درام در دل رویــدادی تاریخــی به واکاوی‬ ‫مفاهیمی اساسی می پردازد که اهمیت ان در‬ ‫زمانه ی حاضر کامال ضروری است‪.‬خط اصلی‬ ‫داستان پیوسته روی مفاهیم دوگانه استوار‬ ‫است‪ ،‬مفاهیمی از جنس شــرافت و رذالت‪،‬‬ ‫ازادی و ذلت‪ ،‬استقالل و اشغال‪ ،‬غرور و خفت‬ ‫و…واینهمهبرمحورعشقووطنمیچرخد‬ ‫وشعاعاشگسترشمییابد‪،‬خالصهکهخاتون‬ ‫به قول میرزاده عشقی‪ ،‬درد عشق وطن دارد‪.‬‬ ‫همین عشق است که قرار است وحشت را به‬ ‫شجاعت بدل کند‪ ،‬تراژدی را به حماسه‪ .‬تینا‬ ‫پاکروان با نگاهی زنانه به تاریخ پر از خشونت و‬ ‫سراسر حادثه ی ان دوران‪ ،‬ترکیبی از هراس‬ ‫و نوستالژی را خلق کرده که حاصل اش حال و‬ ‫هوایی متمایزاستکهبهیادخواهدماند‪.‬‬ ‫وصالهلطیفی‬ ‫از خالل فرم و محتــوای انچه دیدیم‪ ،‬این‬ ‫چنین برمی اید که پاکروان اینبار با دغدغه‬ ‫ی واژه ای‪ ،‬که این روزها رنگ باخته‪ ،‬یعنی‬ ‫«وطن» پا به میدان گذاشــته‪ .‬حکایت‪،‬‬ ‫حکایت «عرق ملی» است و «شرافت»‪ .‬با‬ ‫این تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان‬ ‫را نه دست رستمان و سهرابان و ارش ها‪،‬که‬ ‫دست زنی از تبار ســودابه ها داده است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫دست «خاتون» ‪ .‬نوک اسلحه ی پاکروان‬ ‫نه فقط به سمت دشمن خارجی که اتفاقًا به‬ ‫سمت خیانت کاران داخلی نیز نشانه رفته‪.‬‬ ‫حاال اینکه تا چه حــد بتواند در این مقوله‬ ‫بتازد و صادقانه و شجاعانه انچه در حقیقت‬ ‫بوده و رخ داده و در حال حاضر نیز رخ می‬ ‫دهد به تصویر بکشد‪ ،‬رازی است که با دیدن‬ ‫قسمت های بعد برمال خواهد شد‪.‬‬ صفحه 62 ‫مروری بر انچه که در نقد «دودکش‪ » 2‬گذشت‬ ‫اندکیناامـیدکننده‬ ‫بافیلمنامه ایمتوسط‬ ‫گلساسادات بحری‪ :‬سریال دودکش ‪ 2‬ابتدای تابستان امسال روی انتن شبکه ‪1‬‬ ‫رفت و خیلی از مخاطبان انتظار داشتند که فصل جدید این سریال مانند فصل قبل‬ ‫طنز ظریف و جدیدی داشته باشد اما انچه روی انتن رفت با انتقادات فراوانی مواجه‬ ‫شد‪ .‬هرچند که در بخش بازیگری با بازی شیرین تری از برخی بازیگران مثل امیرحسین رستمی‬ ‫شاهد بودیم اما در بخش های دیگر مثل فیلمنامه و کارگردانی «دودکش‪ »2‬نتوانست همسان با‬ ‫انتظارات مخاطبان پیش برود‪ .‬در همین راستا رسانه ها نیز نقدهای جدی زیادی به این فصل از‬ ‫دودکش داشتند که در ادامه و با اتمام پخش این مجموعه برخی از انها را می خوانیم‪.‬‬ ‫«دودکش ‪ »۱‬را محمد حسین لطیفی ساخت و بعد از ان‬ ‫«پادری» را ســاخت اما چون تمایلی به ادامه دار کردن‬ ‫سریال نداشــت و معتقد بود ادامه ها خوب در نمی اید‪،‬‬ ‫نامش را به «پادری» تغییر داد‪« .‬دودکش‪ »۲‬ساخته برزو‬ ‫نیک نژاد‪ ،‬نسبت به فصل اول و حتی «پادری» کار ضعیفی‬ ‫است‪«.‬دودکش‪»۱‬و«پادری»اگرچهضعف هاییداشتند‬ ‫محمد تقی فهیم اما هر دو قابل قبول بودند؛ این در حالی است که متاسفانه‬ ‫«دودکش‪ »۲‬فاقد عناصر جذاب و پرکشــش است‪ .‬در‬ ‫ساخت ادامه سریال ها که عمومًا خوب درنمی اید (به جز «نون خ» و «پایتخت»)‬ ‫عموما دوستان بر اساس همان عناصر و کلیشه های جواب داده ی فصل های اول جلو‬ ‫می روند؛ در حالی که ادامه سریال باید مستقل باشد و در عین حفظ کاراکترها با‬ ‫ویژگی های ثابتشــان‪ ،‬ســریال باید دارای ویژگی های جدیدی هم باشــد‪ .‬در‬ ‫«دودکش‪ »۲‬ما نوگرایی نمی بینیم و حتی از نظر داســتان پــردازی و پرداخت‬ ‫شخصیت ها کار عقب رفت دارد‪ .‬خواسته اند که کار را تغییر دهند و در این مسیر به‬ ‫سمت شخصیت های چاق و الغر و خنگ بازی یک شخصیت و کپی برداری از لورل‬ ‫و هاردی رفته اند؛ در حالی که زمین تا اسمان با انها متفاوت هستند و قادر نیستند‬ ‫همچون فضایی را ایجاد کرده و همچون عناصر جذابی را ارائه دهند‪ .‬شخصیت بهروز‬ ‫خنگ تر شده است؛ این چه میمیک صورتی اســت؟ مگر با حرکت چشم و ابرو‬ ‫عاشقش می شوند؟ بهروز را ناقص کرده اند‪.‬‬ ‫نقطه قوت دیگر دودکش‪ ،‬طنز‬ ‫مناسب ان است که ترکیبی از‬ ‫طنز کالمی و طنــز موقعیت‬ ‫می باشــد‪ .‬نکته مهم این است‬ ‫که دودکش در عیــن این که‬ ‫مریم فاطمی‬ ‫طنز پــر رنگــی دارد و کمتر‬ ‫صحنه ای می توان در ان پیدا کرد که در ان شــوخی و‬ ‫طنز نباشد اما به دام ابتذال و لودگی و حرکات و کلمات‬ ‫سخیف و جلف نیفتاده اســت‪.‬یکی از وجوه طنز موفق‬ ‫ســریال‪ ،‬تکیه کالم هایی اســت که کاراکترها از انها‬ ‫استفاده می کنند‪ .‬به عنوان مثال تکیه کالم هایی مانند‬ ‫«به ضرس قاطــع»‪« ،‬قطع بــه یقیــن»‪« ،‬مغلطه»‪،‬‬ ‫«سفســطه» و ‪ ...‬از دهان ادم های عــادی که حداکثر‬ ‫میزان سواد انها دیپلم اســت خارج می شود و به طور‬ ‫مکرر نیز اتفاق می افتد که ایــن پارادوکس ایجاد طنز‬ ‫می کند‪.‬یکی از نقاط ضعف دودکش غیر منطقی بودن و‬ ‫نداشــتن منطــق روایی برخــی از حوادث داســتان‬ ‫برمی گردد که اتفاقا گاهی این حوادث‪ ،‬مبنای حوادث‬ ‫دیگر نیز قرار می گیرند و چند قسمت براساس ان حادثه‬ ‫شکل می گیرد‪.‬‬ ‫جدای از فصل پیشین‪ ،‬کار دارای سکانس های طوالنی و گاه‬ ‫نسبتا طوالنی و کم اثر است‪ ،‬تا جایی که کمک چندانی به‬ ‫پیشبردداستاننمی کند‪.‬نویسندهتالشداردباتکرارتکیه‬ ‫کالم ها‪ ،‬شوخی و ویژگی شخصیت های قبلی‪ ،‬داستان را‬ ‫پیش ببرد اما بدنه رویداد ها پاسخگوی جذب مخاطب‬ ‫نبوده و مالحتی نیز ندارند‪.‬به عبارتی نزدیک تر‪ ،‬داستان‬ ‫نیما نعمتی زاده کشــش فصل قبل را نداشــته و تقریبا خالی اســت‪.‬‬ ‫شخصیت هانیز به شیرینی قبل نیستند که بخش بزرگی‬ ‫از انبهکارگردانیبرمی گردد‪.‬برزونیک نژاددرهدایتبازیگرانبهگونه ایعملکرده‬ ‫کهبینندهشخصیت هاراخیلیبهجانیاوردهونمی شناسد‪.‬کاراکترهاییکهتماشاگر‬ ‫مدت هاباانهازندگیکردهبودند‪.‬یکیازویژگی هایمجموعه هایچندفصلی‪،‬تداوم‬ ‫فضا و ویژگی شخصیت های اشنا است انچه که تماشاگر شاهد است‪ ،‬ایجاد خلل در‬ ‫ظاهر ادم های داستان است‪.‬البته تغییر ظاهر کاراکترهای اشنا‪ ،‬قبال در سریال چند‬ ‫فصلی پایتخت تجربه شده بود که این ریسک تا اندازه ای جواب بدی نداد‪ .‬از طرفی‪،‬‬ ‫به نظر می رسد بازیگران دودکش انگیزه شان سست شده و حوصله صرف انرژی را‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫در فصل نخست ظرفیت پردازش‬ ‫مسائل خانوادگی و اجتماعی با‬ ‫رویکردطنزبسیارگویاتر‪،‬پویاترو‬ ‫مقبول تر از فصــل دوم بود‪ .‬در‬ ‫فصــل دوم بسترســازی برای‬ ‫حوادث اصلی بسیار کند صورت‬ ‫می گیــرد‪ .‬همچنین مخاطب‬ ‫جبار اذین‬ ‫بعضیبرخوردهاوتکیهکالم های‬ ‫تکراریدر فصلنخست رادر فصلدو مشاهد می کند‪.‬تمام‬ ‫همت فیلمنامهنویسانوکارگردانصرفحرکتدرمسیر‬ ‫دودکش یک شده و موضوع اصلی سریال تحت الشعاع‬ ‫یافتننیمهگمشدهبهروز(بابازیامیرحسینرستمی)قرار‬ ‫گرفته اســت‪ .‬مخاطــب از این نــوع ســریال ها انتظار‬ ‫بازخوردهای حادثه ای دارد‪ .‬اگر قرار باشــد هیچ حرکت‬ ‫جذاب و پیگیرانه ای در بدنه داســتان ایجاد نشود‪ ،‬طرح‬ ‫داستان های فرعی فقط به درازگویی در سریال می انجامد‪.‬‬ ‫ســریال به قدری بی کیفیت‬ ‫نوشــته شــده کــه‬ ‫شخصیت های ســریال در‬ ‫یکی از قسمت ها ‪ ۲۵‬دقیقه‬ ‫مشــغول بازی اسم و فامیل‬ ‫هســتند و بدتریــن بخش‬ ‫مشرق نیوز‬ ‫سریال تمسخر شــهروندان‬ ‫افغانستانی است‪ .‬امیر نامیرا یکی از اکانت های فعال‬ ‫از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان‬ ‫این سریال می نویســد‪ :‬اقایان و خانم های عوامل‬ ‫سریال دودکش ‪ !۲‬یکی از سکانس های امشب تان‬ ‫که در ان چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش‬ ‫گذاشتید خیلی خیلی بد بود‪ .‬به نظر من سرشار از‬ ‫کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن‬ ‫جمهوری اســامی ایــران بود‪ .‬من به جای شــما‬ ‫شرمنده شدم‪.‬‬ ‫هـــــــــشت ســال از‬ ‫دودکـــش یــک می گذرد و‬ ‫این در بطن داستان و بزرگ‬ ‫شــدن کــودکان ســریال‬ ‫مشــخص اســت‪ ،‬امــا‬ ‫تکیه کالم ها هیــچ تغییری‬ ‫روزنامه جوان نکرده فقط نقش بهروز اغراق‬ ‫شده و حتی به خنگ بودنش‬ ‫هم افزوده شده است و اضافه کنید که نصرت با بازی‬ ‫بهنام تشکر لحن گفتاری نامرسومی دارد و منطق‬ ‫این گونه لحن گفتاری که نشــانی از مردی ندارد‪،‬‬ ‫مشخص نیست‪ ،‬از طرفی روند بی اخالقی در خانواده‬ ‫به اوج خود رســیده و کل کل های فیروز‪ ،‬نصرت و‬ ‫بهروز نه تنها ربطی به شــوخی کمدی ندارد بلکه‬ ‫خانواده را زیر ســوال می برد‪ ،‬البته این موضوع در‬ ‫فصل یــک هم وجــود داشــت‪ ،‬اما چگالــی این‬ ‫بی اخالقی ها یا کل کل های بی مورد یا زیر ســوال‬ ‫بردن نوع زندگــی هم کمتر بــود یا بــا توجه به‬ ‫کارگردانی ساختار مطلوب تری داشت‪.‬‬ ‫‪63‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 63 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 9‬مهر ‪ 1400‬قیمت‪ 20000:‬تومان‬ ‫نـــگــــاهمـــــــنــفیو‬ ‫مثبــت صبا به عملکرد‬ ‫محمدحسـین مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین‬ ‫ــر از مـــیـــن‬ ‫پـــر‬ ‫پـ‬ ‫نـــگــــاهــــــیاجـــــمــــالیبـه‬ ‫سریال های شبکه نمایش خانگی‬ ‫انها و گیسو و خاتون ؛‬ ‫ــمت‬ ‫مت‬ ‫ســـ‬ ‫مـــخاطب سـ‬ ‫ـــــت؟‬ ‫ـت؟‬ ‫رفــــــ‬ ‫کـــدام رفــ‬ ‫گفتگوباالههحصاری‬ ‫بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫سـعیکـرددمم‬ ‫بهترین ورژن الهه حصاری باشم‬ ‫« فکر م ‬ ‫یکنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد »‬ صفحه 64 ‫موسیقی را من انجام داده ام این طور نبوده که‬ ‫موســیقی بخواهد ضعفی را بپوشاند‪ .‬خدا را‬ ‫شکر کارهای ایشان همیشه انقدر درجه یک‬ ‫بوده که موسیقی باید تالش کند تا از تصویر‬ ‫کم نیاورد و در هر صورت ان هم بتواند ظاهر‬ ‫شود و به احساس صحنه کمک کند‪.‬‬ ‫من موسیقی را بعد‬ ‫از خواندن رمان‬ ‫ساختم‪ ،‬یعنی وقتی‬ ‫با مهدویان راجع به‬ ‫ان صحبت کردیم‬ ‫چون فیلمنامه هنوز‬ ‫اماده نبود من رمان‬ ‫را خواندم و بستر‬ ‫اصلی داستان دستم‬ ‫امد و بر اساس ان‬ ‫و اینکه کارگردان‬ ‫قرار است چه کاری‬ ‫برای شخصیت‬ ‫مالک انجام دهد این‬ ‫موسیقی ساخته شد‬ ‫همکاری مستمر با یک کارگردان در‬ ‫حیط ه موسیقی‪ ،‬سبک اهنگسازی را‬ ‫به تکرار نمی رساند؟‬ ‫محمدحسین مهدویان چون کارهای متفاوتی‬ ‫انجام داده ‪ ،‬من این شــانس را داشــته ام که‬ ‫بتوانم تجربه های متفاوتی را داشته باشم‪ .‬در‬ ‫فیلم «ایستاده در غبار» موسیقی ارکسترال‬ ‫با فضای دهــه ی پنجاه داشــتیم و در فیلم‬ ‫«ماجرای نیمروز» من یک مقدار موســیقی‬ ‫را مدرن تر کردم‪ .‬در فیلــم «درخت گردو»‬ ‫موسیقی فولک ُکردی کار کردم که با کارهای‬ ‫دیگر خیلی متفاوت بــود‪ .‬در فیلم «التاری»‬ ‫فضا یک مقدار غربی بود و در ســریال «زخم‬ ‫کاری» فضا به شــدت متفاوت شده است‪ .‬در‬ ‫فیلم «شیشلیک» موسیقی یک فضای نسبتا‬ ‫فانتزی دارد که ان هم با کارهای دیگر فرق‬ ‫دارد‪ .‬بنابراین چون او هم در یک ســبک کار‬ ‫نکرده ‪ ،‬من این شانس را داشــتم که بتوانم‬ ‫ژانرهای مختلف را در کنارش تجربه کنم‪.‬‬ ‫موسیقی ارکســترال در اثار ایرانی‬ ‫کمتر استفاده می شــود و در فیلم‬ ‫محسن قرایی اتفاقی به این سبک‬ ‫ســیمرغ می گیرد و شــما هم این‬ ‫ریسک را در «زخم کاری» داشتید‪.‬‬ ‫تاثیرگذاری استفاده از ارکستر در‬ ‫یک کار ضبطی چقــدر بر مخاطب‬ ‫کمتر یا بیشتر است؟‬ ‫من به شــخصه به شــدت طرفدار موسیقی‬ ‫ارکسترال هســتم اما در هر صورت اگر فیلم‬ ‫به یک چنین چیزی نیاز نداشته باشد مجبور‬ ‫هستم تا این را کمرنگ کنم‪ .‬در سریال «زخم‬ ‫کاری» هم من از ارکســترال استفاده کردم‪،‬‬ ‫یعنی در بعضــی از قطعــات و در تیتراژ من‬ ‫از ارکســتر زهی اســتفاده کرده ام و ان را با‬ ‫موسیقی الکترونیک تلفیق کرده ام؛ در واقع‬ ‫به صورت محض موســیقی الکترونیک کار‬ ‫نکرده ام‪ .‬این مساله به فراخور خود فیلم‬ ‫اتفاق می افتد و من در مورد سیمرغ‬ ‫نظری نــدارم اما قطعاً ســبک‬ ‫موسیقی نمی تواند دلیل‬ ‫جایــزه ی موســیقی‬ ‫باشــد و قطعاً سبک‬ ‫موســیقی دلیل بر‬ ‫خوب یــا بد بودن‬ ‫موســیقی نیست‪.‬‬ ‫چون گاهی اوقات‬ ‫یک فیلم شاید نیاز‬ ‫دارد که بــا یک تک‬ ‫ساز کار شــود و گاهی‬ ‫نیاز دارد که با یک ارکســتر کامل کار شود‪،‬‬ ‫اگر تشخیص درست داده شود قطعاً ان کار‬ ‫برای ان فیلم بهترین می شود ولی اگر فقط‬ ‫سلیقه باشد و به فیلم ارتباطی نداشته باشد‬ ‫شــاید خیلی خوب از اب در نیاید‪ .‬درباره ی‬ ‫تاثیرگذاری ارکسترال بر مخاطب باید بگویم‬ ‫که ان هم کام ً‬ ‫ال سلیقه ای است یعنی بستگی‬ ‫به ســلیقه ی مخاطب دارد اما احساس من‬ ‫این است که اگر موســیقی جایگاه درستی‬ ‫را در فیلم داشته باشد مخاطب ان را دوست‬ ‫دارد‪ ،‬فارغ از اینکه موســیقی ارکســترال یا‬ ‫الکترونیک باشد‪ .‬اگر جایگاه موسیقی درست‬ ‫نباشد فقط طرفداران ان سبک موسیقی از‬ ‫ان خوششان می اید‪.‬‬ ‫حرکات بدن‪ ،‬راه رفتن‪ ،‬فکر کردن در‬ ‫ماشین و حتی نگاه کردن شخصیت‬ ‫مالک بیشــتر اوقات با موســیقی‬ ‫شــما ممزوج شده است‪ .‬تیزرهای‬ ‫ابتدایی که با موســیقی همراه بود‬ ‫و شــکل معرفی مالک در سکانس‬ ‫قراردادی که در قســمت اول امضا‬ ‫شــد را چقــدر در محبوبیت این‬ ‫شخصیت موثر می دانید؟ در واقع‬ ‫از نظر شما موسیقی در محبوبیتی که‬ ‫در قسمت های اول ایجاد شد چقدر‬ ‫مهم بوده است؟‬ ‫همانطــور کــه گفتم ما ســر موســیقی با‬ ‫محمدحســین مهدیاون خیلی گپ و گفت‬ ‫داشتیم‪ .‬من موسیقی را بعد از خواندن رمان‬ ‫ساختم‪ ،‬یعنی وقتی با مهدویان راجع به ان‬ ‫صحبت کردیم چون فیلمنامــه هنوز اماده‬ ‫نبود من رمان را خواندم و بستر اصلی داستان‬ ‫دستم امد و بر اســاس ان و اینکه کارگردان‬ ‫قرار اســت چه کاری برای شخصیت مالک‬ ‫انجام دهد این موسیقی ساخته شد‪ .‬چراکه‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 47 ‫ساز کوک‬ ‫او شخصیت اصلی قصه است‪ ،‬بنابراین باتوجه‬ ‫به این مساله و کارکردی که قرار بود داشته‬ ‫باشد موسیقی را ساختم‪.‬‬ ‫به سبب دهه شصتی بودن خودتان‪،‬‬ ‫تســلط خوبی بر سلیقه شناســی‬ ‫جوا ن ها و خاصــه دهه هفتاد ی ها‬ ‫دارید کــه مخاطب وســیعی هم‬ ‫هســتند‪ .‬ایا پیــش امــده که با‬ ‫محمدحسین مهدویان اختالف نظر‬ ‫داشته باشــید و کاری را بر خالف‬ ‫میلتان انجام دهید؟‬ ‫معموالً هم نظر هستیم اما من به ایشان بسیار‬ ‫اعتماد دارم‪ ،‬یعنی اگر حرفی بزنند که خیلی‬ ‫با سلیقه ی من جور نباشد به او اعتماد می کنم‬ ‫و از اعتماد به او هــم معموالً نتیجه ی مثبتی‬ ‫گرفته ام‪ .‬در مورد دهه شصتی بودن هم باید‬ ‫بگویم که من دهه شــصتی هستم اما خیلی‬ ‫موســیقی های تین ایج امروز را نمی پسندم‬ ‫و فضای روحی من متعلق به موســیقی دهه‬ ‫پنجاه اســت و خیلــی اهل موســیقی های‬ ‫تین ایج امروز نیستم و گوش نمی دهم اما به‬ ‫فراخور کار اگر الزم باشد برای فیلمی یا جایی‬ ‫از موسیقی الکترونیک استفاده کنم این کار را‬ ‫می کنم؛ کمااینکه برای سریال «زخم کاری»‬ ‫این کار را انجام دادم‪.‬‬ ‫دربار ه ی موسیقی در پلتفر م ها که‬ ‫گویا در کارهای جدی تر یک مقدار‬ ‫وارد فضای رقابتی هم شد ه است‪،‬‬ ‫می تــوان به موســیقی ســریال‬ ‫«شهرزاد» اشاره کرد که بولد شد‬ ‫و کالن بود‪ .‬خود شما چقدر بیشتر‬ ‫مایل بودید تا در تیتــراژ ابتدایی و‬ ‫انتهایی ســریال «زخم کاری» از‬ ‫موسیقی بی کالم استفاده شود؟ ایا‬ ‫در این موضوع نظر شما این است‬ ‫که خواننده می تواند تاثیرگذار باشد‬ ‫یا استفاده از موسیقی بی کالم که در‬ ‫این کار هم بود بهتر است؟‬ ‫از نظر من بیشتر موسیقی هایی که با خواننده‬ ‫همراه می شود جنبه ی تبلیغاتی دارد؛ البته‬ ‫«شــهرزاد» خیلی این طور نبود اما در خیلی‬ ‫از فیلم ها می طلبد که مــا صدای خواننده را‬ ‫بشنویم و بیننده با حس و حال خواننده حس‬ ‫بگیــرد‪ .‬در این کار من خیلی نیــاز به این را‬ ‫احساس نمی کردم و با توجه به خشونتی که‬ ‫در فضای فیلم بود فکر کردم که با موسیقی‬ ‫بهتر می شــود این را بیان کرد که کارگردان‬ ‫هم با من موافق بود و به این فکر نکردیم که‬ ‫حتماً یک خواننده داشــته باشیم‪ .‬از طرفی‬ ‫کارهای ایشــان معموالً مخاطب خودش را‬ ‫دارد و این طور نبود کــه بخواهیم برای دیده‬ ‫شدن اثر چنین کاری کنیم‪ ،‬بنابراین به دنبال‬ ‫ان نرفتیم‪.‬‬ ‫شما چقدر شنونده ی اثار دیگر مثل‬ ‫موسیقی سریال «قورباغه» بودید‬ ‫که گل کرد؟‬ ‫من متاسفانه این سریال را ندیدم اما از دیگران‬ ‫شنیده ام که موسیقی خوبی داشته است‪ .‬فقط‬ ‫موسیقی تیتراژشان را شــنیدم و متاسفانه‬ ‫سریال ها را خیلی دنبال نمی کنم‪.‬‬ ‫برخی از شکل های موسیقی در خارج‬ ‫از کشور تا جایزه می گیرند در ایران‬ ‫هم ادامه ی ان گرفته و شبیه سازی‬ ‫می شود‪ .‬مثل موسیقی فیلم «‪»Tenet‬‬ ‫از نوالن یا موســیقی «جوکر» که‬ ‫خیلی ها عقیده داشــتند «قورباغه»‬ ‫شبیه ان است‪ .‬شــما اگر صادقانه‬ ‫بخواهید بگویید توجهی به موسیقی‬ ‫ترند شــده در اثار سینمایی جهان‬ ‫دارید؟‬ ‫خیر‪ .‬شاید خیلی خوب نباشد اما من خیلی‬ ‫کم موسیقی گوش می دهم و به همین خاطر‬ ‫ســعی می کنم تا الگو نگیرم‪ ،‬اگر هم اتفاقی‬ ‫می افتد ناخوداگاه است و من خیلی موسیقی‬ ‫نمی شــنوم که بخواهم از ان ایــده بگیرم و‬ ‫شباهتی با ان کار ایجاد کنم‪.‬‬ ‫من به محمد حسین‬ ‫مهدویان بسیار‬ ‫اعتماد دارم‪ ،‬یعنی اگر‬ ‫حرفی بزنند که خیلی‬ ‫با سلیقه ی من جور‬ ‫نباشد به او اعتماد‬ ‫می کنم و از اعتماد به‬ ‫او هم معموالً نتیجه ی‬ ‫مثبتی گرفته ام‬ ‫از دیدگاه یک مخاطب جدی‪« ،‬زخم‬ ‫کاری» را چطور می بینید و به نظر شما‬ ‫ضعف های این سریال در کجاست؟‬ ‫من چون جزو عوامل این سریال هستم خیلی‬ ‫نمی توانم نظر بدهم چرا که باالخره خودمان‬ ‫کار را دوست داریم و خدا را شکر بازتاب های‬ ‫خیلی خوبی گرفته ایم‪ .‬من حداقل در زمینه ی‬ ‫کار خودم بازتاب های بســیار خوبی گرفتم‪.‬‬ ‫در مورد ضعف هم باید بگویــم که ضعف به‬ ‫چشــممان نمی اید‪ ،‬یعنی اگر به چشممان‬ ‫می امــد قطعــاً برطرفش می کردیــم! فقط‬ ‫مسئله ای که همه را یک مقدار اذیت می کند‬ ‫بحث سانسور اســت که واقعاً به سریال ضربه‬ ‫می زند‪.‬‬ ‫همانطور که گفتیــد در حال حاضر‬ ‫سانســور خیلی اتفاق مهمی شده‬ ‫و در مورد این ســریال هم صورت‬ ‫گرفت‪ .‬ایا موسیقی هم در ایران دچار‬ ‫سانسور می شود؟ منظور موسیقی‬ ‫بی کالم یعنی استفاده از سازها‪ ،‬تم‬ ‫موســیقی یا داوری خاصی است‪.‬‬ ‫برای مثال شما می توانید که متال هم‬ ‫کار کنید یا خیر؟‬ ‫به موســیقی معموالً سانســوری نمی دهند‪.‬‬ ‫یعنی حداقل در موسیقی بی کالم‪ ،‬برای من‬ ‫تا به حال پیش نیامده که بخواهند سانســور‬ ‫دهند‪ .‬البته در تلویزیون این اتفاق افتاد که به‬ ‫من اجازه ندادند تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم‪.‬‬ ‫واقعا این مساله تاســف بار است که ادم اسم‬ ‫نوازنده ها را در تیتراژ بیاورد اما اسم سازهای‬ ‫ان ها را نتواند در تیتراژ بزند‪ .‬البته این مساله‬ ‫برای تلویزیون بود و سانسور عجیب و غریبی‬ ‫بود که من ان را تجربه کردم اما درباره ی خود‬ ‫موسیقی من تا به حال به این مساله برخورد‬ ‫نکرده ام که به ان سانسور دهند‪.‬‬ صفحه 48 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫نگاه منفی و مثبت صبا به عملکرد محمدحسین مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین پر از مین‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 49 ‫چهره‪ -‬نقد‬ ‫علیرضا مجمع | منتقد سینما‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪:‬‬ ‫گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما‬ ‫درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»‬ ‫شخصیت های زخم کاری از‬ ‫یکجابهبعدتبدیلبهتیپشدند‬ ‫«مردم جواد عزتی را دوست دارند‬ ‫و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»‬ ‫بــهبــهـانه یانتشارسریال‬ ‫«زخم کاری» به کارگردانی‬ ‫محمدحسین مهدویان در شبکه نمایش‬ ‫خانگی و همراهی مخاطبان با ان‪ ،‬سعی‬ ‫کرده ایم تا مبحث بازیگری را از زوایای‬ ‫مختلف در این اثر تحلیل و بررسی کنیم‪.‬‬ ‫بازیگری مثل جواد عزتی که نظر مثبت‬ ‫منتقدان را به خود جلب کرد و مسیر درستی‬ ‫را در پیش گرفته و رعنا ازادی ور که بازی‬ ‫متفاوتی را در نقش سمیرا ارائه داد و یا سعید‬ ‫چنگیزیان و سیاوش طهمورث که ید طوالیی‬ ‫در تئاتر دارند و در این سریال‪ ،‬موفق ظاهر‬ ‫شدند‪ .‬فیلمنامه ی این سریال بر اساس رمان‬ ‫“بیست زخم کاری” اثر محمود حسینی زاد‬ ‫نوشته شده که ان هم برداشتی از «مکبث»‬ ‫اثر ویلیام شکسپیر است‪.‬‬ ‫درباره ی مسائلی که به انها اشاره شد با‬ ‫علیرضا مجمع منتقد و تحلیل گر سینما‬ ‫به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫پیش از گفت وگو با هــم درباره تغییر‬ ‫برخی از زوایای کاری محمد حســین‬ ‫مهدویان در «زخــم کاری» صحبت‬ ‫کردیم شما مشــخصاً به فیلمبرداری‬ ‫اشــاره کردید و اینکــه دیگر حالت‬ ‫مســتند گونه و دوربین روی دست را‬ ‫نمیبینم‪ .‬به نظر شــما این موضوع به‬ ‫کیفیت بازیگــری کار که مبحث ما در‬ ‫این گفت وگوست تاثیر گذاشته است؟‬ ‫بله و پیش از پاسخ به ســواالت‪ ،‬باید به یک‬ ‫پیش زمینه ای اشاره کنم که به بحث بازیگری‬ ‫در این سریال مرتبط است‪ .‬این پیش زمینه به‬ ‫کارگردانی محمدحسین مهدویان بازمی گردد‪.‬‬ ‫من همان زمان که قسمت اول پخش شد یک‬ ‫توییت بــا این مضمون داشــتم که باالخره‬ ‫مهدویان متوجه شد که این سه پایه باید در‬ ‫زمین کاشته شود و دوربین از روی دست به‬ صفحه 50 ‫روی سه پایه بیاید‪ .‬حاال این قضیه چه ارتباطی‬ ‫با بازیگری در این سریال دارد؟ قاعده ی کار‬ ‫مهدویان در کارهای پیشینش به این شکل بود‪.‬‬ ‫البته ممکن است بگوید که ان ها موضوعیت‬ ‫داشت و نیاز کار بود اما از نظر من نبود‪ .‬یعنی‬ ‫این شکل از برخورد با دوربین اختالفی است‬ ‫بین نگاهی که مــن دارم و نگاهی که احتماالً‬ ‫کارگردان دارد‪ .‬مهدویان در کارهای قبلی اش‬ ‫به جز «شیشلیک» تا جایی که من خاطرم است‬ ‫فقط دوربین را روی دست می گذاشت‪ ،‬یعنی‬ ‫مطلقًا سه پایه ای در کار نبود‪ .‬منظورم از این‬ ‫دســت گرفتن‪ ،‬بحث تکان های مستند نمای‬ ‫دوربین اســت‪ .‬این ماجرا در همه ی کارهای‬ ‫قبلی او به جا و بی جا وجود داشت‪ .‬یعنی چه در‬ ‫«ایستاده در غبار» که در این فیلم‪ ،‬به جا این‬ ‫کار را کرد و چه حتی در «التاری» که به نظر من‬ ‫بی جا این کار را کرد و همه ی فیلم های او با یک‬ ‫فرم فیلمبرداری شد‪ .‬در واقع این مساله‪ ،‬این‬ ‫قضیه را به وجود اورد که بعضًا خود بازیگرها هم‬ ‫خیلیجاهامی گفتندکهیکمیکروفونبیسیم‬ ‫وصل می شد و برای مثال در فاصله ی صد متری‬ ‫دوربین‪ ،‬مهدویان می گفت که این دیالوگ را‬ ‫بگویید و ایــن کار را کنید‪ .‬خود بازیگرها هم‬ ‫می گفتند که ما اص ً‬ ‫ال در جریان نبودیم که قاب‬ ‫چیست و نمی دانســتیم که کلوزاپ است یا‬ ‫مدیوم‪ .‬به فرض مثال از پنجاه یا صد متری این‬ ‫مساله اتفاق می افتاد‪ .‬شاید این اعداد و ارقام‬ ‫اغراق امیز باشد ولی برای اینکه حس خودم‬ ‫را منتقل کنم قصد دارم تا با این بیان بگویم‬ ‫که خواننده ی مطلب متوجه این ماجرا شود‪.‬‬ ‫در «زخم کاری» این اتفاق نیفتاد که البته به‬ ‫درستی هم نیفتاد‪ .‬یعنی دوربین مهدویان روی‬ ‫سه پایه امد و حاال دیگر کلوزاپ‪ ،‬النگ شات و‬ ‫حتی قاب های بازیگرها معنی پیدا کرد‪ .‬یعنی‬ ‫من احساس می کنم که وقتی جواد عزتی دارد‬ ‫سیگار می کشد و در نمای مدیوم به عقب نگاه‬ ‫می کند می داند که دوربین چه قابی بســته‬ ‫و میمیک صورتش چطور باید باشــد‪ .‬به نظر‬ ‫من این مساله حداقل در این کار خصیصه ی‬ ‫مثبت کارگردانی نسبت به بازیگرها بود‪ .‬کلیت‬ ‫قضیه این است که ما در این کار برای دوربین‬ ‫احتماالً یک معنی پیــدا کردیم که با بازیگر‬ ‫چطور برخورد داشته باشد‪ .‬این پیش زمینه ی‬ ‫الزمی برای این بحث بود‪.‬‬ ‫من احساس می کنم‬ ‫که توانایی جواد‬ ‫عزتی اتفاقاً اگر‬ ‫بخواهیم در کارهای‬ ‫خود مهدویان مثالش‬ ‫را بزنیم در «ماجرای‬ ‫نیمروز» نشان داده‬ ‫شد و بازی متفاوتی‬ ‫داشت‪ .‬یک مامور‬ ‫اطالعاتی که در ان‬ ‫فرم و فضا می داند که‬ ‫چه کار کند و منظور‬ ‫سازنده را می رساند‪.‬‬ ‫برای همین من در‬ ‫این سریال عزتی را‬ ‫یک تیپ می بینم و‬ ‫خیلی نمی توانم او را‬ ‫تبدیل به‬ ‫شخصیت کنم‬ ‫«پارک وی» و یا هر فیلــم دیگری که بازی‬ ‫کرده اســت‪ .‬او در اینجا خیلی متفاوت از ان‬ ‫کارها بازی می کند و این متفاوت بودن اولین‬ ‫چیزی که به ذهن تماشاگر متبادر می کند این‬ ‫است که دارد خوب بازی می کند‪ .‬در صورتی که‬ ‫به نظر من کام ً‬ ‫ال یک تیپ را دارد اجرا می کند‬ ‫و اص ً‬ ‫ال تبدیل به شخصیت نمی شود‪ .‬نه رعنا‬ ‫ازادی ور که ســمیرا را بازی می کند تبدیل‬ ‫به شخصیت می شــود و نه حتی جواد عزتی‬ ‫که به نظر من یــک موتیف هایی در بازی اش‬ ‫گذاشــته که این قضیه در قسمت های اول‬ ‫خیلی بولدتر بود‪ ،‬مثــل حالت تهوع یا ترس‬ ‫از ارواحی که می دید که این موتیف ها لزومًا‬ ‫بازی را به بازی خــوب تبدیل نمی کند‪ .‬من‬ ‫احساس می کنم که توانایی جواد عزتی اتفاقًا‬ ‫اگر بخواهیم در کارهای خود مهدویان مثالش‬ ‫را بزنیم در «ماجرای نیمروز» نشان داده شد‬ ‫و بازی متفاوتی داشت‪ .‬یک مامور اطالعاتی‬ ‫که در ان فرم و فضا می داند که چه کار کند و‬ ‫منظور سازنده را می رساند‪ .‬برای همین من‬ ‫در این ســریال عزتی را یک تیپ می بینم و‬ ‫خیلی نمی توانم او را تبدیل به شخصیت کنم‪.‬‬ ‫احســاس می کنم که در هر لحظه این تیپی‬ ‫که دارد بازی می کند با تیپــی که به عنوان‬ ‫مثال در «هزارپا» اجرا کرده‪ ،‬خیلی متفاوت‬ ‫نیست‪ .‬یعنی جواد عزتی تبدیل به شخصیت‬ ‫مالک نشده که احتماالً حداقل محمدحسین‬ ‫مهدویان به دنبال ان بوده است؛ این تصور کلی‬ ‫است که من از این نقش دارم‪.‬‬ ‫خیلی ها در تحلیل هایشان بازی رعنا‬ ‫ازادی ور را بســیار تحسین کردند و‬ ‫حاال اما شــما او را یک تیپ میدانید‬ ‫که به شــخصیت تبدیل نشده است‪.‬‬ ‫باید بدانیم که او نقش یک کمال طلب‬ ‫دیگر ازار را بازی می کند که قطعاً اگر‬ ‫فیلمنامه را بخوانیم منتظر یک بازیگر‬ ‫بســیار متبحر در ایفــای این نقش‬ ‫هستیم‪ .‬ایا ازادی ور به لحاظ تکنیکی‬ ‫بازیگر قابل اعتنایی در این کار است؟‬ ‫در اینکه او تمام تالشــش را کرده شکی‬ ‫نیست‪ ،‬منظورم تالش شــخصی بازیگر‬ ‫است‪ .‬در واقع شما به عنوان یک بازیگر دو‬ ‫وجه را باید داشته باشید‪ .‬یکی ان چیزی که‬ ‫کارگردان از شما می خواهد را به خوبی اجرا‬ ‫کنید و نکته ی دوم و شاید نکته ی اصلی تر‬ ‫تالش شخصی بازیگر است که سعی می کند‬ ‫تا با تحلیل نقش به ان هدفی که کارگردان‬ ‫دارد برسد‪ .‬که در اینجا بحث بازیگر مولف‬ ‫پیش می اید که به نظر من واقعیت این است‬ ‫که شاید ما در تاریخ سینمای ایران به تعداد‬ ‫انگشتان یک دست بازیگر مولف نداشته‬ ‫باشیم که بتوانند نقش را تحلیل کنند و در‬ ‫مسیر هدف ذهنی کارگردان پیش بروند‪.‬‬ ‫من تصور می کنم کــه رعنا ازادی ور فقط‬ ‫رویه ی نقش را دارد اجرا می کند‪ .‬درست‬ ‫است که خیلی ها او را تحسین کردند و من‬ ‫هم اذعان می کنم که تمام تالش خودش را‬ ‫انجام داده برای اینکه با فیلم های دیگرش‬ ‫کام ً‬ ‫ال متفاوت باشــد و ایــن را نمی توانم‬ ‫نادیده بگیرم اما من احساس نمی کنم که‬ ‫در رسیدن به نقطه ی مطلوب موفق شده‬ ‫باشد‪ .‬همانطور که گفتم یک تیپی را از رعنا‬ ‫ازادی ور می بینم کــه او هم باز مثل نقش‬ ‫مالک یک موتیف های تکرار شوند ه ای را‬ ‫دارد که در واقع سعی دارد تا با تکرار ان ها‪،‬‬ ‫تیپ را به کاراکتر تبدیل کند که این اتفاق‬ ‫نمی افتد‪ .‬یکی از ایراداتی که من می توانم به‬ ‫این کار در بخش بازی و دراوردن شخصیت‬ ‫بگیرم این اســت که با تکرار یک ایده ی‬ ‫خوب شاید ان ایده را خراب کرده باشد‪.‬‬ ‫به عنوان مثال کتک زدن مالک توســط‬ ‫سمیرا می تواند یک ایده ی خوب باشد اما‬ ‫وقتی این ایده ده بار تکرار شود دیگر از ان‬ ‫قابلیتی که در ساختن شخصیت دارد خیلی‬ ‫دور می شــود‪ .‬برای مثال در قسمت دوم‪،‬‬ ‫در صحنه ی کشتن خا ن عمو که او در وان‬ ‫خوابیده و مالک و سمیرا نشسته اند‪ .‬سمیرا‬ ‫یک اکتی دارد که من احساس می کنم که تا‬ ‫انجای کار کام ً‬ ‫ال ان شخصیت را درمی اورد‪،‬‬ ‫بازیگری در «زخــم کاری» خاصه در‬ ‫چند نقش اصلی خیلی روی صورت کار‬ ‫می کند و نقش کلــوزاپ در ان پررنگ‬ ‫است‪ .‬توانایی چهره ی نقش اصلی این‬ ‫کار را چطور می بینید؟ ایا از پس انتقال‬ ‫حس در الیه های زیرین نقش با اجزای‬ ‫صورتش برام ده است؟‬ ‫واقعیت این اســت که من در کلیت بازی ها را‬ ‫بازی های درخشانی نمی بینم و بازی های اغراق‬ ‫شده ای را می بینم‪ .‬حتی بازی رعنا ازادی ور که‬ ‫متفاوت از سایر نقش هایی است که در کارهای‬ ‫قبلی از او دیده ایم؛ مثــل «درباره ی الی» و یا‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 51 ‫چهره‪ -‬نقد‬ ‫یعنی با همین یک اکت این کار را می کند‪.‬‬ ‫اتفاقًا اشتباهی که بازیگران ما می کنند این‬ ‫است که احساس می کنند که اکت و اکشن‬ ‫خیلی برای دراوردن یک شخصیت مهم‬ ‫است‪ .‬خیر؛ اگر تحلیل درستی از شخصیت‬ ‫داشته باشی شاید با یک حرکت شخصیت‬ ‫را کامــل دراوری‪ ،‬یعنی کل فضای ذهنی‬ ‫شخصیت را به بیننده بگویی‪ .‬ان حرکت این‬ ‫بود که مالک و سمیرا در کنار هم نشسته اند‬ ‫و هنوز مالک بــرای کشــتن خا ن عمو‬ ‫نرفته است‪ ،‬ســمیرا که در کنار او نشسته ‬ ‫دارد مستقیم و با خشم به خان عمو در وان‬ ‫نگاه می کند و با یک حرکت خیلی تهاجمی‬ ‫حوله را از کنار دســت خودش برمی دارد‬ ‫و ان را محکم روی پــای مالک می گذارد‪.‬‬ ‫یعنی اگر فقط این اکــت را دوباره ببینید‬ ‫کام ً‬ ‫ال شخصیت ســمیرا تا انجا درمی اید‬ ‫و به همین خاطر است که می گویم خیلی‬ ‫تالش کرده تا به نقش برسد‪ .‬من احساس‬ ‫می کنم که ادامه ی این شخصیت و ادامه ی‬ ‫کار با بازی که ازادی ور دارد در قسمت های‬ ‫بعدی یک مقدار از ضرب این شخصیت در‬ ‫ذهن تماشــاگر کم می کند‪ .‬همان طور که‬ ‫گفتم تمام تالشش را کرده برای اینکه به‬ ‫شخصیت سمیرا نزدیک شود و تا جایی که‬ ‫توانسته هم نزدیک شده اما از یک جایی به‬ ‫بعد دیگر تبدیل به تیپ می شود‪ .‬دیگر من‬ ‫باور نمی کنم که برای مثال ده بار شوهرش‬ ‫را کتک بزند و احســاس کاریکاتور به من‬ ‫دست می دهد‪ .‬یعنی می خواهم بگویم که‬ ‫وقتی تحلیل درســت از شخصیت وجود‬ ‫داشته باشــد با یک اکت کل شخصیت را‬ ‫دراورده است‪ .‬اما به نظر من اتفاقًا ادامه ی‬ ‫کار تماشاگر را ارام ارام از ان شخصیت دور‬ ‫کرده است‪ .‬من در چند قسمتی که دیدم به‬ ‫این نتیجه رسیدم ولی واقعیت این است‬ ‫که از این نظر که در اینجا رعنا ازادی وری‬ ‫را می بینیم که با بقیه ی فیلم هایی که بازی‬ ‫کرده متفاوت است‪ ،‬قابل تحسین است و‬ ‫به هر حال تالش شخصی بازیگر است برای‬ ‫اینکه به یک مطلوبی که در ذهن خودش و‬ ‫کارگردان است برسد اما ادامه اش به نظر من‬ ‫یک مقدار زیاده روی در کار کردن با کاراکتر‬ ‫و معکوس عمل کردن و کاراکتر را به سمت‬ ‫تیپ بردن است‪.‬‬ ‫با توجه به خصوصیاتی که در «لیدی‬ ‫مکبــث» شکســپیر می خوانیم ان‬ ‫خصوصیــات با وجود اینکــه با بازی‬ ‫تیپیکال ســمیرا همراه اســت اما ایا‬ ‫خصوصیات نمایشنامه ای ان را یعنی‬ ‫طماع‪ ،‬قدرتمند و روان پریشی بودن را‬ ‫متبادر می کند؟‬ ‫این کار یک مقدار زیادی با شخصیت لیدی‬ ‫مکبث متفاوت تر شده است چرا که در اینجا‬ ‫با یک ساختار سریالی طرف هستیم‪ .‬وقتی‬ ‫نمایشنامه ی شکسپیر را می خوانیم و یا فیلم‬ ‫«مکبث»‪« ،‬ســریر خون» و فیلم هایی که از‬ ‫روی مکبث اقتباس شــده اند را می بینیم با‬ ‫یک زمان صد و ده‪ ،‬بیســت دقیقه ای طرف‬ ‫هستیم که شخصیت در ان محدوده زمانی‬ ‫باید ساخته شود و در نمایشنامه هم ساخته‬ ‫و پرداخته شده اســت‪ .‬وقتــی تبدیل به‬ ‫سریال می شود‪ ،‬همین معضالتی را به وجود‬ ‫می اورد که من به ان ها اشــاره کردم‪ .‬وقتی‬ ‫بلد نباشــی کاری مثل «مکبث» را که البته‬ ‫از روی کتاب محمود حســینی زاد اقتباس‬ ‫شده‪ ،‬به سرانجام برسانی؛ ارام ارام شخصیت‬ ‫را از دســت می دهی‪ .‬طبق ان چیزی که در‬ ‫ذهن من است این لیدی مکبث در واقع یک‬ ‫کاریکاتوری از لیدی مکبث یعنی همان زن‬ ‫طماع و قدرت پرســت با نمودهایی که از ان‬ ‫نام بردید است‪ .‬من تصور می کنم که طوالنی‬ ‫بودن ســریال و اجبار کارگردان به ساختن‬ ‫این شخصیت در قسمت های متفاوت‪ ،‬باعث‬ ‫کمرنگ شدن اثر خود لیدی مکبث شده است‬ ‫و لیدی مکبثی که ما قرار است ان را در قالب‬ ‫رعنا ازادی ور ببینیــم‪ ،‬کارکردش کمرنگ‬ ‫شده است‪ .‬شــاید این تحلیلی که مشخصًا‬ ‫از ســمت کارگردان به بازیگر رسیده باعث‬ ‫این قضیه شده باشــد و اگر نه به نظرم خود‬ ‫ازادی ور حداقل تالشش را کرده که بتواند به‬ ‫این شخصیت نزدیک شود و حتی در جاهایی‬ ‫هم نزدیک شده است که به مثال هایش اشاره‬ ‫کردم اما از یک جایی به بعد به نظر من دیگر‬ ‫زیادی به تیپ نزدیک می شود‪.‬‬ ‫یک نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد‬ ‫و گاهی مــا ان را روی صحنه ی تئاتر‬ ‫بازافرینی «مکبث» دیده ایم‪ ،‬این است‬ ‫که شخصیت ها در نمایشنامه شاید به‬ ‫سبب ویژگی های روانی اغراق امیزی‬ ‫که دارنــد گاهی ممکن اســت که به‬ ‫تیپ نزدیک شوند اما در «زخم کاری»‬ ‫نظرات برخالف نظر شما بر این است‬ ‫که شــخصیت ها تا حدودی شــکل‬ ‫گرفته اند و تیپ را فقط گاهی در بازی‬ ‫سعید چنگیزیان می بینیم‪ .‬نظر شما در‬ ‫رابطه با این مساله چیست؟‬ ‫سه ‪ ،‬چهار نقش اصلی داریم و بقیه ی نقش ها‪،‬‬ ‫نقش های فرعی هســتند‪ .‬برای مثال نقش‬ ‫وکیل و مباشــر و ‪ ...‬نقش های فرعی هستند‬ ‫که به قول یکی از اساتید طناز سینما این فقط‬ ‫یک فیلم است و خیلی جدی نگیرید! این ها‬ ‫هم احتماالً همینطور بوده اند‪ .‬یعنی در همان‬ ‫قاعده و چارچوب‪ ،‬نقشــی که به ان ها داده‬ ‫شده را بازی کردند و خیلی هم انتظاری ازشان‬ ‫نیست‪ .‬در واقع ما در این بین سه‪ ،‬چهار نقش‬ ‫اصلی داریم که واقعیتش من فقط می توانم به‬ ‫نقش سیاوش طهمورث اشاره کنم که در دو‬ ‫قسمت کام ً‬ ‫ال کاراکتر را دراورد‪ .‬یعنی ما االن‬ ‫حتی وقتی او را نمی بینیم باز هم حضورش را‬ ‫احساس می کنیم‪ .‬یعنی می خواهم بگویم که‬ ‫یک چنین قاعده ای در ایفای نقش وجود دارد‬ ‫بازی سعید‬ ‫چنگیزیان خیلی به‬ ‫وجه تکنیکی یک‬ ‫بازیگر نزدیک است‬ ‫و کام ً‬ ‫ال تکنیکی بازی‬ ‫کرده ولی واقعیتش‬ ‫این است که حتی به‬ ‫او هم اگر بخواهیم‬ ‫نمره بدهیم ممکن‬ ‫است که از صد؛‬ ‫نمره ی شصت و پنج‪،‬‬ ‫هفتاد را بگیرد‪ .‬یعنی‬ ‫سطح بازیگری برای‬ ‫این کار برخالف‬ ‫نگاهی که احتماالً در‬ ‫دوستان دیگر‬ ‫وجود دارد‬ ‫که ایشان هم در این فضا بسیار کار کشته است‪.‬‬ ‫در واقع طهمورث در تحلیل نقش می داند که از‬ ‫چه زاویه ای باید به نقش نزدیک شود‪ .‬واقعیتش‬ ‫را بگویم‪ ،‬حتی در نقش های اصلی شاید من در‬ ‫یکی‪ ،‬دو قسمت اول؛ ان تاثیر گذاری و پتکی که‬ ‫باید در ذهن تماشاگر بزنند را دیدم اما در بقیه ی‬ ‫قسمت هاودربعضیجاهادیگرخیلیخنده دار‬ ‫می شود‪ .‬برای مثال مخصوصًا بازی میثم و مائده‬ ‫که از کاریکاتور هم می گذرد و به کمدی نزدیک‬ ‫می شود‪ .‬به طور کلی در قسمت های اخیر تیپ‬ ‫بیشتر از شخصیت نمود پیدا کرده است و اگر تا‬ ‫اخر همین طور پیش برود به نظر من ک ً‬ ‫ال کار از‬ ‫دست می رود‪ .‬یعنی هیچ چیزی را نمی توانیم‬ ‫برای ان متصور شویم چرا که در حال حاضر‬ ‫شخصیت ها کام ً‬ ‫ال تبدیل به تیپ شده اند‪.‬‬ ‫و سعید چنگیزیان ‪...‬‬ ‫اتفاقًا ســعید چنگیزیان بــه نظر من در‬ ‫کلیت کار از یکی‪ ،‬دو بازیگــر دیگر بهتر‬ ‫بازی کرده است‪ .‬یعنی ضعف شخصیتی که‬ ‫ان ادم دارد‪ ،‬تو ســری خور بودن و همه ی‬ ‫این ها را بــه نظر من با توجه به ســابقه ی‬ ‫تئاتری که دارد درست ایفا کرده و من در‬ ‫کارهای تئاتری که از او روی صحنه دیده ام‬ ‫بسیار درخشــان ظاهر شده است‪ .‬به نظر‬ ‫من چنگیزیان در بین این بازیگرها از بقیه‬ ‫تکنیکال تر بازی کرده است‪ .‬بازی او خیلی‬ ‫به وجه تکنیکی یک بازیگر نزدیک است‬ ‫و کام ً‬ ‫ال تکنیکی بازی کرد ه ولی واقعیتش‬ ‫این است که حتی به او هم اگر بخواهیم نمره‬ ‫بدهیم ممکن است که از صد؛ نمره ی شصت‬ ‫و پنج‪ ،‬هفتاد را بگیرد‪ .‬یعنی سطح بازیگری‬ ‫برای این کار برخالف نگاهی که احتماالً در‬ ‫دوستان دیگر وجود دارد؛ به غیر از یکی‪،‬‬ ‫دو نقطه مثل سعید چنگیزیان یا سیاوش‬ ‫طهمورث اتفاقًا خیلی باال نیســت‪ .‬یعنی‬ صفحه 52 ‫افتاده و برای باقی شــخصیت ها این‬ ‫اتفاق به تمامی رخ نــداده و ادم ها در‬ ‫قصه وابستگی شدیدی به شخصیت‬ ‫اصلی دارند و اگر مالک نباشد‪ ،‬نیستند‪.‬‬ ‫شما چقدر این نقد را قبول دارید؟‬ ‫یک قصه ای نوشته می شود و یک مالکی وجود‬ ‫دارد و بقیه هم حول ان قصه تعریف می شوند‪.‬‬ ‫اگر مالک نباشد چه دلیلی بر ساخته شدن این‬ ‫سریال باید باشد؟ باالخره باید یک شخصیتی‬ ‫به اســم مالک وجود داشته باشد‪ .‬همه حول‬ ‫مالک هســتند و این اص ً‬ ‫ال خاصیت این قصه‬ ‫است‪ .‬یعنی اص ً‬ ‫ال ربطی ندارد که جواد عزتی‬ ‫بازی کرده باشد یا برای مثال نوید محمدزاده‪.‬‬ ‫این اتفاق در قصه افتــاده و باید باالخره یک‬ ‫بازیگری‪ ،‬ان را بازی کرده باشد و این مساله‬ ‫ارتباطی به بازیگر ندارد‪.‬‬ ‫شــما خود جواد عزتی را در کل چطور‬ ‫تحلیل می کنید؟ یک سیل همراهی با‬ ‫او و بازیگری اش در «زخم کاری» رخ‬ ‫داد‪ .‬شما در کدام موقعیت در تحلیل این‬ ‫بازیگر ایستاده اید؟‬ ‫خیلی درخشان و به ان معنایی که ما بگوییم‬ ‫همه چیز سر جای خودش است‪ ،‬نیست‪.‬‬ ‫نظرات مردمی حکایت از این دارد که‬ ‫خیلی از بازی شخصیت های نوجوان‬ ‫فیلم راضی نیستند‪ .‬باتوجه به اینکه ما‬ ‫در این رنج سنی بازیگر شناخته شده‬ ‫هم داریم‪ ،‬دلیل اینکــه کارگردان این‬ ‫ریسک را کرده در چه می دانید؟‬ ‫واقعیتش این اســت که ایــن را باید از خود‬ ‫محمدحسین مهدویان بپرسید‪ .‬منتها احتماالً‬ ‫ان ها را برای این دو نقش مناسب دیده است‪.‬‬ ‫یعنی احتماالً در تست هایی که انجام شده و‬ ‫در فضایی که بوده‪ ،‬به نظرش امده که این دو‬ ‫بازیگران خوبی هستند ولی نتیجه ای که ما‬ ‫داریم می بینیم مهم است‪ .‬من اص ً‬ ‫ال به دنبال این‬ ‫نیستم که کارگردان چرا این کار را کرده است‪.‬‬ ‫کارگردان به هر دلیلی این کار را کرده باشد‪،‬‬ ‫نتیجه ای که ما در حال حاضر داریم می بینیم‬ ‫نتیجه ی خوبی از این دو بازیگر نیست‪ .‬نکته ی‬ ‫اصلی ماجرا این اســت که ما زیربنای تربیت‬ ‫هنرپیشــه و بازیگر را احتماالً در این سنین‬ ‫نداریم‪ .‬یعنی ما فقط به دنبال این هستیم که‬ ‫در این سن‪ ،‬بازیگر به طور غریزی بازیگر خوبی‬ ‫باشد‪ .‬ما احتماالً بازیگر در این سن‪ ،‬به معنای‬ ‫بازیگر تکنیکال و بازیگری که بتواند نقش را‬ ‫دربیاورد نداریم‪ .‬به هر حال این ها هم بچه هایی‬ ‫هستند که باید اتفاقًا تالش خودشان را بیشتر‬ ‫کنند‪ .‬یعنی این کار را یک تجربه ای بدانند برای‬ ‫اینکه با تالش بیشتر جلو بروند‪ .‬اینکه مردم‬ ‫چه می گویند خیلی مهم است اما نباید باعث‬ ‫سرخوردگی این بچه ها شود‪.‬‬ ‫بعضی ها بــر این عقیده هســتند که‬ ‫شخصیت پردازی دقیق برای دو نقش‬ ‫اصلی یعنی مالک و همســرش اتفاق‬ ‫جواد عزتی اساساً‬ ‫به نظر من بازیگری‬ ‫است که همیشه‬ ‫تالش می کند تا‬ ‫بهتر باشد؛ این هیچ‬ ‫منافاتی با این ندارد‬ ‫که در کمدی بهتر‬ ‫است یا در نقش های‬ ‫جدی‪ .‬وقتی بازیگر‬ ‫مسیری را می رود‪ ،‬در‬ ‫این مسیر به او نقش‬ ‫جدی‪ ،‬نقش کمدی و‬ ‫نقش های دیگر هم‬ ‫پیشنهاد می شود‪.‬‬ ‫بازیگر با تحلیلی که از‬ ‫خودش دارد احتماالً‬ ‫باید به این نتیجه‬ ‫برسد که می تواند‬ ‫ان نقش را ایفا کند‬ ‫یا خیر؛ بازیگر خیلی‬ ‫جاها می تواند ایفا‬ ‫کند و خیلی جاها هم‬ ‫نمی تواند‬ ‫برای «زخم کاری» که تحلیل این نقش را گفتم‪،‬‬ ‫منتها من در کل جواد عزتی را دوست دارم و‬ ‫مردم هم او را دوست دارند که به نظر من این‬ ‫نقطه ی خیلی مهمی برای یک بازیگر است‪.‬‬ ‫از نظر من حرف اصلی در این شکل کاری که‬ ‫عزتی انجام می دهد‪ ،‬ارتباط مستقیم با دوست‬ ‫داشتن مردم است‪ .‬اص ً‬ ‫ال هم مهم نیست که‬ ‫االن من چه تحلیلی از بازی او در «زخم کاری»‬ ‫داشتم و این را بدون اغراق می گویم و اص ً‬ ‫ال هم‬ ‫قرار نیست که برای خودمان نوشابه باز کنیم‪.‬‬ ‫من به عنوان یک تحلیل گر چنین تحلیلی را‬ ‫از این نقش دارم اما این مساله هیچ ربطی به‬ ‫این ندارد که مردم اساسًا جواد عزتی را‪ -‬نه‬ ‫مالک را‪ -‬دوست دارند و این مهم است‪ .‬برای‬ ‫یک بازیگری که دارد کار تصویر می کند و در‬ ‫صنعت سرگرمی کار می کند مهم ترین چیز‬ ‫این است که مردم دوستش داشته باشند و‬ ‫بقیه اش به نظر مــن و با عرض معذرت حرف‬ ‫اضافه اســت‪ .‬ما داریم یک تحلیل تکنیکال‬ ‫می کنیم اما وقتی مردم شخصیت ان بازیگر‬ ‫را دوست دارند من چه کاره هستم تا بگویم‬ ‫که خوب است یا بد اســت‪ .‬قطعًا مردم از من‬ ‫بیشــتر می فهمند و اص ً‬ ‫ال در این ماجرا شک‬ ‫نکنید‪ .‬به نظر من کســی که در صنعت و در‬ ‫مسیر سرگرمی‪ ،‬کمک می کند تا مردم بیشتر‬ ‫به سمت این صنعت بیایند‪ ،‬ان ادم فی النفسه‬ ‫واجد ارزش است‪ .‬مردم به جواد عزتی اقبال‬ ‫دارند به نظر من وجه بسیار مثبتی است‪ .‬من‬ ‫خود جواد عزتی را دوست دارم‪ ،‬حس خوبی‬ ‫به او دارم و بازی های او برایم لذتبخش است‪.‬‬ ‫چه در کمدی که خیلی جاها درخشان است‬ ‫مثل «قهوه ی تلــخ» و خیلی جاها هم جدی‬ ‫بازی کرده مثل «ماجرای نیمروز» که من اتفاقًا‬ ‫نقشش را در این فیلم خیلی دوست دارم و او‬ ‫بسیار قوی بازی کرده است‪ .‬من جواد عزتی‬ ‫را جزئی از این صنعت سرگرمی می دانم که‬ ‫بسیار قابل احترام است‪ .‬یعنی من اص ً‬ ‫ال هیچ‬ ‫حرفی نمی توانم درباره ی این ماجرا بزنم‪ ،‬چون‬ ‫مردم او را دوست دارند و این قضیه به نظر من از‬ ‫همه ی تحلیل هایی که همه ی تحلیلگرها ارائه‬ ‫می دهند مهم تر است‪.‬‬ ‫جواد عزتی بازیگری هست که مسیر‬ ‫خوبی را در پیش گرفته و از یک جایی‬ ‫کمدی را کنار گذاشت و به نقش های‬ ‫جدی روی اورد‪ .‬در واقع با تغییر سبک‬ ‫بازی به بازیگر قدرتمند اثار ملودرام‬ ‫تبدیل شد کمااینکه در اثار کمدی هم‬ ‫خوش درخشــید و بازیگر پول سازی‬ ‫بود‪ .‬شما او را در کدام عرصه موفق تر‬ ‫می بینید؟‬ ‫جواد عزتی اساسًا به نظر من بازیگری است‬ ‫که همیشه تالش می کند تا بهتر باشد؛ این‬ ‫هیچ منافاتی با این ندارد که در کمدی بهتر‬ ‫اســت یا در نقش های جدی‪ .‬وقتی بازیگر‬ ‫مسیری را می رود‪ ،‬در این مسیر به او نقش‬ ‫جدی‪ ،‬نقش کمدی و نقش هــای دیگر هم‬ ‫پیشنهاد می شــود‪ .‬بازیگر با تحلیلی که از‬ ‫خودش دارد احتماالً باید به این نتیجه برسد‬ ‫که می تواند ان نقش را ایفا کند یا خیر؛ بازیگر‬ ‫خیلی جاها می تواند ایفا کند و خیلی جاها‬ ‫هم نمی تواند‪ .‬جواد عزتی در کمدی خیلی‬ ‫جاها بی نظیر بوده است‪ .‬برای مثال درباره ی‬ ‫نقش بابا اتی در «قهــوه ی تلخ» من اعتقاد‬ ‫دارم که تا سال های ســال هیچ بازیگری را‬ ‫نمی توانید پیدا کنیــد که یک چنین تیپی‬ ‫را بتواند اجرا کند‪ .‬منظــورم توانایی اجرا‬ ‫نیســت بلکه منظور من توانایی تحلیل ان‬ ‫تیپ است؛ یعنی اینکه بدانی چطور باید اجرا‬ ‫کنی‪ .‬از نظر من بازی های کمدی او‪ ،‬بازی های‬ ‫بسیار دلنشــین و خوبی بوده است‪ .‬به هر‬ ‫حال نقش های جدی خوبی هم داشته است‪.‬‬ ‫این طور نیســت که بگوییم که در کمدی‬ ‫بهتر اســت یا در جدی‪ .‬به نظر من وقتی به‬ ‫یک بازیگر اعتبــار می دهیم به کلیت بازی‬ ‫او اعتبار می دهیــم و نمی توانیم کمدی را‬ ‫جدا کنیم‪ .‬برای بعضی از بازیگرها می توانیم‬ ‫تحلیل کنیم که این بازیگر اصال نمی تواند‬ ‫کمدی بازی کند اما به هر حال یک بخشی‬ ‫از وجود چنین بازیگری ناقص است‪ .‬یعنی‬ ‫اگر چاپلین را هم در نظر بگیرید‪ ،‬او به عنوان‬ ‫کمدین مشهور است اما «دیکتاتور بزرگ» را‬ ‫بازی کرده است‪ .‬نقش او در این فیلم نقشی‬ ‫کام ً‬ ‫ال جدی اســت‪ ،‬لحظه های کمدی دارد‬ ‫ولی هر دو نقشی که در «دیکتاتور بزرگ»‬ ‫بازی کرده است جدی اســت‪ .‬در «موسیو‬ ‫وردو» هم به همین ترتیب اســت‪ .‬در واقع‬ ‫بازیگر اگر نتواند یکی از این ژانرها یعنی چه‬ ‫درام و چه کمدی را بازی کند‪ ،‬یک بخشی از‬ ‫وجه بازیگری اش ناقص می ماند‪ .‬من به نظرم‬ ‫می اید که جواد عزتی در کلیت این قضیه در‬ ‫همه ی این سال ها موفق بوده است‪.‬‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 53 ‫چهره نقد‬ ‫چه میشود که یک برچسب روی کارگردان می ماند ؛ سیر نامعقول دشمنی با مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین پر از مین‬ ‫دنیا خمامی | محمدحســین مهدویان حــاال در نقطه ای‬ ‫ایستاده است که با وجود انکه اثارش مخاطب زیادی را همراه‬ ‫می کند‪ ،‬یک گروهی هستند که مرتبًا نگاه منفی و تقابلی با او‬ ‫دارند و هرچه او بســازد به نقد اثر که نه به مقابله با شخص او‬ ‫می پردازند‪ .‬اما چرا این واکنش به وجود امده است‪ ،‬کمی عقب تر‬ ‫بازگردیم‪ ،‬او چند مســتند را در دل یک بستر دولتی‪-‬ارزشی‬ ‫ساخته و پس از ان هم در فســتیوالی دولتی برای فیلم اولش‬ ‫غرق تشویق شده است و پس از ان هم با یک تهیه کننده ارزشی‬ ‫همکاری داشته است‪ .‬درستی یا غلطی این پروسه محل بحث‬ ‫نیست سیری که طی می شود تا یک اتفاق تکراری درباره یک‬ ‫فیلمساز در ایران بیفتد نقطه مورد نظر در بحث است‪.‬‬ ‫پس اینجا یک مسئله را درباره چرایی اینکه برخی از کارگردانان‬ ‫که زیر بار عنوان و اســم فیلمساز سفارشــی یا حکومتی جا‬ ‫خوش می کنند می توانیم متوجه بشــویم و ان جایزه ای است‬ ‫که جشــنواره فیلم فجر به هر حال به صورت قطار شــده به‬ ‫فیلمســازی می دهد که فیلمی درباره تاریخ کشور ساخته و‬ ‫با المان هایی می توان ان را در راســتای ارزش ها قدم برداشته‬ ‫بدانیم همین تصویر برای مخاطب کافی اســت تا او را جوری‬ ‫در ذهنش ثبت کند که دو دســتگی فیلمساز حکومتی و غیر‬ ‫مستقل پیش می اید و دیگر از تحت این عنوان در امدن کار هر‬ ‫کسی نیست و خیلی هوشمندی می خواهد‪ .‬اینجا این اشتباه‬ ‫جشنواره دولتی کشــور است که در برچســب زدن به ادم ها‬ ‫قدم برمی دارد و شاید اگر فارغ از منفعت به یک فستیوال نگاه‬ ‫کند و نگاه هنری داشته باشــد و سفارشی بودن را کنار بگذارد‬ ‫این مسائل هم کم کم‪ ،‬کم شــود و دیگر نام هایی مثل ابراهیم‬ ‫حاتمی کیا‪ ،‬محمد حســین مهدویان و‪ ...‬ســال ها تحت یک‬ ‫برچسب نباشند‪.‬‬ ‫پس این ها را گفتیم که به این نتیجه برســیم که در نقطه اول‬ ‫مقصر بودن فســتیوال فیلم فجر در لوگودار کردن‬ ‫یک فیلمســاز را مطرح کنیم چراکه خــود مهدویان‪ ،‬خود را‬ ‫فیلمساز ارزشــی نمی داند اما این عنوان از یک جایی همراه او‬ ‫شده است و ما این پروســه را واکاوی می کنیم که چه می شود‬ ‫که یک فیلمســاز در مقابل دو نوع مخاطب صفر و صدی قرار‬ ‫می گیرد‪.‬‬ ‫اما عده ای معتقد هســتند که مهدویان یکی به نعل می زند و‬ ‫یکی به میخ و تفکر ثابتی ندارد و هر زمان با هر طوفانی مسیر‬ ‫فکری اش به یک ســمت می رود‪ .‬یکی از سواالت مهمی که در‬ ‫زمینه خلق اثر پیش می اید این است که یک اثر تا چه اندازه باید‬ ‫معرف خالق ان به ما باشــد‪ .‬به زبانی بهتر ایا ما می خواهیم به‬ ‫هنر برای هنر قائل باشیم یا اساسًا برایمان مهم است که جهان‬ ‫فکری خالق بر چه استوار است‪.‬‬ ‫در گام دوم اگر تالیف را شــمای وارده از جهان بینی و ساختار‬ ‫فکری یک صاحب اثر بدانیم لزوم به تکرار او را مولف می کند یا‬ ‫می توانیم مولف را صاحب جهان فکری ببینیم که ثابت است اما‬ ‫در فرم دچار تکرار نمی شود و یا در گونه میل به ساختارشکنی‬ ‫و تجربه گرایی دارد‪.‬‬ ‫در گام بعدی یک ســوال دیگر هم پیش می ایــد مولف باید‬ ‫مستقل باشد یا می تواند اســتقالل مالی نداشته باشد اما تمام‬ ‫تالشش را بکند که بدون وابســتگی فکری دست به خلق بزند‬ ‫و در پله وابســتگی مالی بماند‪ .‬اگر در همیــن نقطه به تعریف‬ ‫اســتقالل مالی و صاحب اثر غیر وابسته برســیم در سینمای‬ ‫ایران به جز چند مورد نمی توانیم به سیاهه بلندی از فیلمسازان‬ ‫مستقل برسیم چراکه بخش خصوصی در این مدیوم به فعالیت‬ ‫بزرگی در طول این سال ها نرسیده است و به هرحال در بخش‬ ‫امکانات و حتی لوکیشــن و چیزهایی از این دست وابستگی‬ ‫کماکان به امکانات دولتی برقرار است و حتی وابستگی مجوز‬ ‫به نهادهای مختلف باز هم اجازه نمی دهد که یک فیلمساز صفر‬ ‫تا صد مستقل باشد‪.‬‬ ‫پس فیلمساز مســتقل فقط در کالم می تواند یک برند جذاب‬ ‫در سینمای ایران باشــد که نمونه واقعی اش را شاید بتوانیم در‬ ‫کسانی مثل مرحوم عباس کیارستمی یا بهرام بیضایی و نام هایی‬ ‫از این دســت بدانیم‪ .‬اما باز برگردیم به تالیف؛ مولف بودن یک‬ ‫ویژگی برای کارگردان به حســاب می اید یا اساســا فیلمساز‬ ‫به ســینما امده تا تجربه کند و با ازمون و خطا دســت به خلق‬ ‫فیلم هایی که دوســت دارد بزند؟ اگر مولف بودن فضیلت است‬ ‫پس چرا وقتی فیلمسازی مثل مسعود کیمیایی می خواهد در‬ ‫جهان خود استوار باشد و نگاه و تبلور حسی خود نسبت به زیست‬ ‫و ارتباطات را در قالب درام به تصویر بکشــد هــر بار مخالفانی‬ ‫هستند که به نقد تند او بپردازند و او را متهم به کلیشه کنند؟‬ ‫پس با همین انتقادها می توان به این نتیجه رسید که تکراری‬ ‫بودن در سینمای یک فیلمســاز مولف گاهی اجتناب ناپذیر‬ ‫است و به وجود می اید‪ .‬هر چند که در ان سوی دنیا و هالیوود‬ ‫فیلمســازی مثل مارتین اسکورســیزی وجود دارد که مولف‬ ‫است و ســعی می کند تکراری نباشــد اما هیچ دقت کردیم‬ ‫که تالیف او بیشــتر در کارگردانی رخ می دهد تا محتوا؟ پس‬ ‫مقوله ای به نام جهان بینی و داشــتن یک خط فکری در انجا‬ ‫گویا مصداق چندانی پیدا نمی کند امــا می بینیم که همه ما‬ ‫معتقدیم که اسکورســیزی صاحب جهان بینی است و کتمان‬ ‫این امر محال است ولی باید به خاطر بسپاریم مولف بودن صرفًا‬ ‫در محتوا اتفاق نمی افتد‪ .‬اگر این نگاه را داشته باشیم با ردیابی‬ ‫فرمالیستی در اثار مهدویان به یک امضای کمرنگ می رسیم‬ ‫که رفته رفته دارد پر رنگ می شود‪.‬‬ ‫بگذارید حاال ســوال را کمی پیچیده تر کنیــم ایا جهان بینی‬ ‫لزومًا داشــتن یک تئوری سیاســی اجتماعی و حتی اخالقی‬ ‫ثابت است؟ مث ً‬ ‫ال اگر فیلمسازی در ایران چند سالی جهان بینی‬ ‫اصالح طلبانه نسبت به جامعه اش و سیاســت داشته و بعد به‬ ‫تفکری اعتدالی و یا حتی مبتنی بر اصول گرایی رســیده و یا‬ ‫برعکس این فرد باید مغضوب و فاقد ارزش و جهان قلمداد شود‬ ‫یا می توان با او این طور همراه شد که ممکن است این اتفاق با‬ ‫توجه به اینکه سیاست در ایران مقوله ای است که افراد بر ان‬ ‫حاکم هستند نه جناح ها پس هر فرد ممکن است در پاره ای از‬ ‫موقعیت زمانی به تغییر دسته و رسته فکری اش دست به بزند و‬ ‫تغییراتی در نگاهش ایجاد کند‪.‬‬ ‫درباره مهدویان یک نکته را میتوان کام ً‬ ‫ال متوجه شد و ان این‬ ‫است که قصد مانیفست سیاسی ندارد و بیشتر به تبعات تاریک‬ ‫اجتماع بر روح ادم ها و تعامالتشان می پردازد که در این میان‬ ‫قطعًا نقش سیاست نقشی در سایه و رد نکردنی است‪ .‬کما اینکه‬ ‫در «زخم کاری» هم رد سیاست و سایه ی سیستم موجود بود‬ ‫اما کانســپت اصلی نبود‪ .‬رذیلت هایی که پس از حسرت ها و‬ ‫فقدان ها و تحقیرها به انسان می رســد‪ ،‬قدرت پس از ناکامی‬ ‫که هولنــاک می نمایــد‪ ،‬حرف اصلی‬ ‫بود‪ .‬چیزی که از نگاهی ابسورد در‬ ‫«شیشلیک» هم دیدیم‪.‬‬ ‫با همه این هــا به نظر می رســد‬ ‫محمدحســین مهدویان در یک‬ ‫نقطه ای گیــر کرده اســت که اگر‬ ‫بخواهد در این نقطه دست و پایی بزند‬ ‫به نفعش نیست و اگر هم بخواهد کام ً‬ ‫ال خود را‬ ‫بروز بدهد و نســبت به ان بی تفاوت باشد باز به سودش‬ ‫نیســت‪ .‬شــاید یکی از بهترین کارهایی که او در این نقطه‬ ‫می تواند انجام دهد اظهارنظر کمتر و تولید کمتر است و اجازه‬ ‫دهد افکارش ته نشین شــود‪ .‬همین فاصله بین تولیدات هم‬ ‫مخاطبان سینمای او را مشتاق تر می کند و هم از تحت سیطره‬ ‫تکنیســین بودن خارج می ســازد و نقد اجرایی بودن دیگر‬ ‫گریبانش را نمی گیرد‪.‬‬ صفحه 54 ‫به بهانه اقتباس «زخم کاری » از دو اثر ادبی‬ ‫شمشیردولبه یبرداشتازاد!‬ ‫ِ‬ ‫ماهیت‬ ‫اریا باقـری‪« :‬الفرد هیچکاک» درباره ی‬ ‫اقتباس از نمایشنامه به فیلمنامه چنین می گوید‪:‬‬ ‫«برای برگرداندن نمایشنامه‏های تئاتری به‬ ‫فیلم‪ ،‬برای خودم تئوری خاصی دارم که در زمان‬ ‫سینمای صامت هم همین تئوری را به‏کار می‏بردم‪.‬‬ ‫بسیاری از سینماگران و فیلمسازان با انتخاب یک‬ ‫ن کار تئاتری‬ ‫کار تئاتری می‏گویند خب حاال از ای ‏‬ ‫یک فیلم خواهم ساخت و بعد شروع می‏کنند به‬ ‫برگردان متن نمایشنامه به سناریو که در واقع این‬ ‫کار چیزی جز از بین بردن وحدت صحنه های‬ ‫نمایشنامه نیست و معموالً هم به شیوه‏های‬ ‫شناخته شده نیز عمل برگردان نمایشنامه به‬ ‫سناریو صورت می‏گیرد‪ .‬در نمایشنامه‪ ،‬پرسوناژی‬ ‫که به وسیله تاکسی از راه رسیده وارد صحنه‬ ‫می‏شود‪ .‬در فیلم‪ ،‬این صحنه به این صورت تغییر‬ ‫می‏کند؛ پرسوناژ با تاکسی از راه می‏رسد‪ ،‬از تاکسی‬ ‫پیاده می‏شود‪ ،‬کرایه را می‏پردازد‪ ،‬از پله ها باال‬ ‫می‏رود‪ ،‬زنگ در خانه را به صدا در می‏اورد و وارد‬ ‫ساختمان می‏شود و از این به بعد همان صحنه‏ای‬ ‫نمایش داده می‏شود که در نمایشنامه وجود دارد‪.‬‬ ‫اگر پرسوناژی در نمایشنامه ماجرای سفرش را‬ ‫به محلی تعریف می‏کند‪ ،‬از این موقعیت برای‬ ‫نمایش و به‏کار بردن فالش بک استفاده می‏شود و‬ ‫فراموش می‏کنندکه یکی از محسنات و مشخصات‬ ‫بارز نمایشنامه در متمرکز بودن وقایع است‪ .‬مدت‬ ‫نمایش این نوع فیلم ها معموالً‬ ‫مساوی طول‬ ‫ِ‬ ‫مدت نمایشنامه است و عالوه بر این چندین ُرل‬ ‫بی اهمیت و تصنعی نیز به فیلم اضافه می‏کنندکه‬ ‫شایدفیلمراازحالتتئاتریبیروناورند‪».‬‬ ‫سخن باال از اســتاد «الفرد هیچکاک» که یکی‬ ‫از طالیه داران ســینما اســت فــارغ از اینکه یک‬ ‫خط‏مشی هنرمندانه باشد یک زنگ خطر از پیش‬ ‫تعیین شده‏ای ‏است که هیچکاک ان‏را به درستی‬ ‫دریافته بود که به طور اصولی اثر در خدمت انسان‬ ‫ملزوم می گردد‪ ،‬نه انسان در خدمت هنر‪.‬‬ ‫چارچوبی که اساسًا هنرمندان هنرهای نمایشی‬ ‫را در این ســاختار مورد توجه قرار می دهد دقیقًا‬ ‫چگونگی مســئله اقتباس در‬ ‫تو فن‬ ‫ویژگــی و فو ‬ ‫ِ‬ ‫اثارشان است‪ .‬چرا که اساسًا مسئله اقتباس‪ ،‬مسئله‬ ‫التباس(درهم‏امیختگی)استوایندرهم امیختگی‬ ‫بایدظریفاتفاقبیفتد‪.‬‬ ‫می‏دانیم که مسئله اقتباس از اثار‪ ،‬مخر ج مشترک‬ ‫گرفتن از مدیومی بر مدیومی دیگر است که هنرمند‬ ‫بایستی به فرم و فلسفه ی زیبایی شناسانه ی هر دوی‬ ‫ِ‬ ‫وجوهات نهان و اشکاری را‬ ‫انان واقف باشد تا بتواند‬ ‫که مدیوم غالب تر دارا است به منصه ظهور برساند‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫هنری تئاتر در برابر سینما‪ ،‬درست است‬ ‫ال مدیوم ِ‬ ‫که دارای سابقه‏ای کهن است و این سینماست که‬ ‫اقتباسی‬ ‫خروجی یک اثر‬ ‫بایستی سایه ی خود را بر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موفق متقدم بیندازد تا حســیات و ذوق دینامیک‬ ‫هنرمند مدیوم نوین نیز مثل پُرتره ی مولف‪ ،‬سایه اش‬ ‫بر تمامیت اثرش مستدام باشد‪.‬‬ ‫«الفرد هیچکاک» خود اذعان می‏کند که داستان‬ ‫کوتاه «پرندگان» از «دافنه دوموریه» را تنها یک بار‪،‬‬ ‫ان هم سرسری مطالعه کرده و سپس حسی که از‬ ‫زبان فرمیک سینما‪،‬‬ ‫بطن ِ‬ ‫ِ‬ ‫جهان ان اخذ کرده را به ِ‬ ‫دراماتیزه ساخته است‪ .‬بر همین مبناست که هرگاه‬ ‫سخن از اقتباس می‏شود‪ ،‬تمرکز واقـــعی ب ‏ه روی‬ ‫ِ‬ ‫دریافت «چیستی» از هنرمند‬ ‫«چگونگی»‬ ‫مفهوم‬ ‫ِ‬ ‫مطرح می‏شود‪ .‬اینکه هنرمند خالق‪ ،‬به هنگام بهره از‬ ‫ِ‬ ‫یکهازاثرمتقدمبهدست‬ ‫دریافتحس ‏‬ ‫اقتباسدرکو‬ ‫اوردهراچهمیزانوچگونهبهطورظریفباپرداختبه‬ ‫چگونگی ها در اثرش اوبژکتیو می‏کند مالک اصالت و‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت یک اقتباس است‪ .‬چنان که هنرمند به‬ ‫عیا ِر‬ ‫ناخالصی کام ً‬ ‫ال دقیق و‬ ‫مدد بینشی که به خالصی و‬ ‫ِ‬ ‫تفصیلی اثر داشته است‪ ،‬خود می‏تواند سکوی پرتاب‬ ‫ِ‬ ‫هنری هنرمند باشد‪.‬‬ ‫و نقطه عطفی اثرمند در کارنامه ِ‬ ‫ِ‬ ‫خالقیت خود به دقت‬ ‫مثل هیچکاک‪ ،‬با نبو ِغ هنری و‬ ‫استانکوتاه «پرندگان» را خوانده و به مدد حسی که‬ ‫د ِ‬ ‫از فر ِم ان‪ ،‬فضاسازی و اسلوبی که به رمان خدشه‏ای‬ ‫ِ‬ ‫فرمیک‬ ‫امضای‬ ‫جدیواردنسازد‪«،‬پرندگان»خودرابا ِ‬ ‫خود می‏ســازد‪ .‬او حتی که یک گام فراتر از اقتباس‬ ‫داستان کوتاه «پرندگان»‬ ‫گذاشته و سایه‏اش بر روی‬ ‫ِ‬ ‫و «دافنه دوموریه» سنگینی می‏کند‪ .‬سایه‏‏ای که‬ ‫هر لحظه از ریشه ی وجودیش‪ ،‬یعنی داستان‪ ،‬مدد‬ ‫می‏گیردولیاینهن ِرهنرمندانه یکارگرداناستکه‬ ‫برتمامیتداستانکوتاه‪،‬استیالییحسییافته است‪.‬‬ ‫به همین سبب خو ِد الفرد هیچکاک من‏باب خلق‬ ‫اکثراثار اقتباسیش اذعان می‏کندکه غیر قابل باور‬ ‫رمان با ارزشی که نویسنده‏اش‬ ‫اســت که بتوان بر ِ‬ ‫سه یا چهار سال عمر خودرا صرف ان کرده است‪ ،‬در‬ ‫اقتباس وفادار ماند‪.‬‬ ‫وفاداری موجود در اقتباس‪،‬‬ ‫منظور هیچکاک از عدم‬ ‫ِ‬ ‫چنان نیســت که اث ِر متقدم که پایه قــرار گرفته ‬ ‫شده است تخریب شود تا ازان در اثر هیچ رد و نشانی‬ ‫«الفرد هیچکاک»‬ ‫خود اذعان می‏کند‬ ‫که داستان کوتاه‬ ‫«پرندگان» از «دافنه‬ ‫دوموریه» را تنها یک‬ ‫بار‪ ،‬ان هم سرسری‬ ‫مطالعه کرده و سپس‬ ‫بطن‬ ‫حسی که از ِ‬ ‫جهان ان اخذ کرده‬ ‫ِ‬ ‫زبان فرمیک‬ ‫را به ِ‬ ‫سینما‪ ،‬دراماتیزه‬ ‫ساخته است‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 55 ‫موضوع ماه‬ ‫باقی نماند‪.‬بلکهصحبتهیچکاکنشانازانداردکه‬ ‫ِ‬ ‫تفکیک ذاتی که میان مدیوم‏هایی مثل سینما‪،‬‬ ‫ذاتًا با‬ ‫تئاتر و ادبیات [رمان یا نمایشــنامه] اســت؛ هرگز‬ ‫کاربلدی فرمیک کارگردان]‬ ‫نمی‏توان [با اگاهی از‬ ‫ِ‬ ‫چنین تضمینی داد که هر انچه از اثار اقتباسی در‬ ‫قلمروی تئاتر و ادبیات و غیره بر مدیوم سینما خلق‬ ‫می شود‪ ،‬کامل و دقیق همانی است که در اثر اقتباسی‬ ‫موجود بود‪.‬‬ ‫زیرا امر اقتباس‪ ،‬به‬ ‫تناسب اثرش‪ ،‬کنشی هنرمندانه‬ ‫ِ‬ ‫رو به جلو است تا بتواند خود را با اثر اقتباسی هم‏تراز‬ ‫سازد تا به صورت پایه ای حس فزاینده ی نهفته در‬ ‫رمان را حال که مدیــوم و فرم روایتش تغییر یافته‪،‬‬ ‫بیش از مدیو ِم پیشین به چشم مخاطب برساند‪ .‬پس‬ ‫وقتی سخن از اقتباس به میان می‏اید‪ ،‬یقینًا منظور‬ ‫ شناختیروبهجلواستکههن ِر‬ ‫کنشیهنری‪-‬زیبایی‬ ‫ِ‬ ‫هنرمن ِد متاخر‪ ،‬این بار با شکوهی هنرمندانه تر دیده‬ ‫نخستین‬ ‫شود و برای اثر قبل قدمی رو به جلو باشد و‬ ‫ِ‬ ‫اث ِر اقتباســی بیش از پیش شکوفا شده و ابهتش بر‬ ‫همگان بیش از گذشته محرز شود‪ .‬این دقیقًا همان‬ ‫ی است که‬ ‫اپیدمی زیبایی‏شناســانه و هنرمندانه‏ا ‏‬ ‫ِ‬ ‫موجب مانایی‪ ،‬بسط و جالی عرصه‏های هنری چون‬ ‫ادبیات‪ ،‬سینما‪ ،‬تئاتر و غیره می‏شود‪.‬‬ ‫اثار «ویلیام شکسپیر» نیز جزو که ‬ ‫ایی‬ ‫ن الگوهای رو ِ‬ ‫برخاسته از متون گذشتگانش نظیر «پلوتارک» و‬ ‫اصولی مذکور است که کامل‬ ‫«ســنکا» از قاعده ی ِ‬ ‫کاربردی اقتباس را تشریح کردیم‪ .‬یعنی‬ ‫فلسفه ی‬ ‫ِ‬ ‫حتی شخصی چون «ویلیام شکســپیر» نیز تم و‬ ‫ِ‬ ‫تمهیدات‬ ‫مضمونی خود را از اثار هنرمن ِد نامداری‬ ‫ِ‬ ‫چون ِ‬ ‫«ســنِکا» اقتباس می‏کرد ولی چون تمامی‬ ‫اقتباس‏هایش بدل به امضــای هنری‪-‬فرمیک او‬ ‫اقتباسی خود جلوتر رفته اند‬ ‫اصل‬ ‫شده‏اند و یک گام از ِ‬ ‫ِ‬ ‫امروزه اثار «شکسپیر»‪ ،‬خود به عنوان یک الگو و یک‬ ‫منبع اقتباس در سرتاســر جهان شناخته می‏شود‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ ســاخت اثار فراوانی از غرب و شرق در‬ ‫چه بسا ژرف‬ ‫هنر سینما و تئاتر در امر اقتباس با اثار وی عجین‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫‏فرهنگی‬ ‫اخلمیان‬ ‫باایناوصافبااگاهیازتصادموتد ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ملل‬ ‫مختلف شرق و غرب‪ ،‬اقتباس از اثار غربی در اثار‬ ‫ِ‬ ‫مشرق زمین بالطبع امری سخت‪ ،‬تحسین برانگیز‬ ‫و جنجالی‏است و هنرمن ِد متاخر باید بتواند فارق از‬ ‫فرهنگی که عامل اخالل میان‬ ‫‏‏‬ ‫مرتفع‏سازی موانع‬ ‫بومی‪-‬زیســتی اثرش با فضای برخاسته از‬ ‫فضای‬ ‫ِ‬ ‫منظور هیچکاک از‬ ‫وفاداری موجود‬ ‫عدم‬ ‫ِ‬ ‫در اقتباس‪ ،‬چنان‬ ‫نیست که اث ِر متقدم‬ ‫که پایه قرار گرفته ‬ ‫شده است تخریب‬ ‫شود تا ازان در اثر‬ ‫هیچ رد و نشانی‬ ‫باقی نماند‪ .‬بلکه‬ ‫صحبت هیچکاک‬ ‫نشان از ان دارد که‬ ‫ِ‬ ‫تفکیک ذاتی‬ ‫ذاتاً با‬ ‫که میان مدیوم‏هایی‬ ‫مثل سینما‪ ،‬تئاتر‬ ‫و ادبیات [رمان یا‬ ‫نمایشنامه] است؛‬ ‫هرگز نمی‏توان [با‬ ‫کاربلدی‬ ‫اگاهی از‬ ‫ِ‬ ‫فرمیک کارگردان]‬ ‫چنین تضمینی داد‬ ‫که هر انچه از اثار‬ ‫اقتباسی در قلمروی‬ ‫تئاتر و ادبیات و غیره‬ ‫بر مدیوم سینما خلق‬ ‫می شود‪ ،‬کامل و دقیق‬ ‫همانی است که در‬ ‫اثر اقتباسی موجود‬ ‫بود‬ ‫ِ‬ ‫حقیقی اثر اقتباسی غربی است؛ قادر باشد با‬ ‫زیست‬ ‫ِ‬ ‫هنری خود بر زوایای نهان اثر‬ ‫فر ِم زیستی و‬ ‫شخصی ِ‬ ‫ِ‬ ‫با ذوق خود حسیات خود را در اثر بتاباند و دریچه‏ای‬ ‫نوین برای مخاطب از اثر متقدم‪ ،‬با اث ِر متاخری که‬ ‫خلق کرده‪ ،‬باز کند تــا در مدیومی دیگر‪ ،‬یک گام‬ ‫ِ‬ ‫حسیات‬ ‫بیش از گذشته‪ ،‬اثر اقتباسی قوام گرفته و از‬ ‫عالیه ی هنرمن ِد متاخر ارتزاق الزم را کسب کند‪.‬‬ ‫اگر چنین نشــود و به درستی این منحنی شکل‬ ‫نگیرد این هنرمن ِد متاخر است که جدا از سبک و‬ ‫هنری به درستی ورز داده نشده‏اش که قادر‬ ‫امضای ِ‬ ‫بازافرینی اثری اقتباسی نیست؛ خود و هنرش‬ ‫به‬ ‫ِ‬ ‫را نیز زیر ســوال می‏برد که چرا لقمه‏ای بزرگ تر از‬ ‫دهانش برداشته است‪ .‬بنابراین بر همین راستا به‬ ‫سببخیانتیکهبهاثرو ِ‬ ‫سترونخودمی‏کند؛‬ ‫سبک‬ ‫ِ‬ ‫بینامتنی مضحک و ســترگی نیز به اثر‬ ‫ضربــه ی‬ ‫ِ‬ ‫اقتباسی در وهله ی اقتباس حواله می‏کند‪.‬‬ ‫ضربه‏ای که مسئولیتش بر دوش صاحب اثر مورد‬ ‫اقتباس قرار گرفته نیست بلکه این بار‪ ،‬قصور از عدم‬ ‫ی‬ ‫اناییخروج ‏‬ ‫ِ‬ ‫تطابقناصحیحازهنرمندیاستکهتو ِ‬ ‫هنری‪ ،‬صاحب قوام و ماندگار نداشته است و ممکن‬ ‫است مانند شمشیر دولبه این بار خود اثر مقدم را هم‬ ‫مخدوش کند البته به لحاظ جلوه بیرونی!‬ ‫در اثار ملی خودمان اما اثار سینمای ‏‬ ‫ی اقتباسی‬ ‫زیادی داشته‏ایم که ب ‏ه سالمت و درست بارشان را‬ ‫به مقصد رسانده اند و یا در چرخه‏ای از کم سوادی ها‬ ‫محمــل هنری‪-‬‬ ‫و بی‏تدبیری هــای کارگردانان‬ ‫ِ‬ ‫روایی خود را با خاک یکســان کرده اند‪ .‬حال اما از‬ ‫موفق اقتباس در سینمای ایران می‏توان‬ ‫نمونه‏های ِ‬ ‫به «شب های روشن» اثر «فرزاد موتمن» با اقتباس‬ ‫از رمانی به همین نام از «فیودور داستایفســکی»‪،‬‬ ‫«اینجا بدون من» اثر «بهــرام توکلی» با اقتباس‬ ‫از نمایشنامه مشــهور «تنســی ویلیامز» یعنی‬ ‫«باغ وحش شیشــه‏ای»‪« ،‬تنگســیر» اثر «امیر‬ ‫نادری» با اقتباس از رمانی به همین نام از «صادق‬ ‫چوبک»‪« ،‬شازده احتجاب» اثر «بهمن فرمان ارا»‬ ‫با اقتباسی از رمان «هوشنگ گلشیری» و «دایره‬ ‫مینا» اثر «داریوش مهرجویی» ‪ -‬که بیشتر کارهای‬ ‫اولیه‏اش اقتباسی‏است – با اقتباس از داستان کوتاه‬ ‫«اشــغالدونی» به تحریر مرحوم «غالمحســین‬ ‫ساعدی» اشــاره کرد‪ .‬حال اینکه این اثار چگونه و‬ ‫چه اندازه مشــحون مفادهای‬ ‫راستین «اقتباس»‬ ‫ِ‬ ‫شده‏اند بحث دیگری ‏ســت که بر عهده ی منتقد و‬ ‫مقام نقد است‪.‬‬ ‫مجموعه ی «زخم کاری» نیز که از شبکه نمایش‬ ‫اقتباس‬ ‫خانگی چندی‏است انتشار یافته‪ ،‬اقتباسی از‬ ‫ِ‬ ‫اثر واالی «شکســپیر»‪ ،‬یعنی «مکبث» است‪ .‬اگر‬ ‫ بینی خاص پذیرفته‬ ‫اقتباس را الیه‏ای متنی با جهان ِ‬ ‫شده در هر اثر متصور شویم‪ ،‬طبعًا اقتباس از متنی‬ ‫که خود اقتباس شده اســت کار را برای کارگردان‬ ‫ی فارغ از دو‬ ‫ســخت‏تر می‏کند تا بتواند جهان‏بین ‏‬ ‫‏بینی سوا ِر بر متن داشته باشد‪ .‬بر همین مبنا‬ ‫جهان ِ‬ ‫بایستی به صورت معکوس و پله به پله حجاب های‬ ‫ذاتی‬ ‫اصل ِ‬ ‫اقتباس پیش رو را کنــار زده تا به ِ‬ ‫ِ‬ ‫الگوی ِ‬ ‫اقتباس برسیم‪ .‬پس اساسًا ارجاع مستقیم «زخم‬ ‫کاری» بر «مکبث» امری خطاست؛ چرا که این میان‬ ‫تاثیر و ِ‬ ‫تاثرات اقتباســی دیگر‪ ،‬از هنرمندی دیگر‪،‬‬ ‫عمدًا نادیده و ناچیز نگاه داشته می‏شود در حالی‏که‬ ‫میانی مابین اثر خود‬ ‫سازنده بیشترین تاثیر را از الیه ِ‬ ‫ِ‬ ‫نخست اقتباس [«مکبث» از «شکسپیر»] اخذ‬ ‫و اثر‬ ‫نموده است‪.‬‬ ‫رمان توقیف شده‬ ‫با اگاهی از‬ ‫اقتباس بعدی یعنی ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بیســت زخم کاری» که مهم‏ترین و اصلی‏ترین‬ ‫ارتباطرابامجموعه‏ایکهاکنوندرحالپخشاست‬ ‫ِ‬ ‫تمهیدات متناسب‬ ‫دارد بایستی به دنبال جستار و‬ ‫مناســب متنی‪ ،‬میان انچه در مجموعه حقیقتًا‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫اشکار است با انچه رمان اذعان می‏کند باشیم که‬ ‫رمان‬ ‫«محمدحسین مهدویان» جریان‏سازی‏های ِ‬ ‫«بیســت زخم‏کاری» را نگه داشته است‪ .‬او این بار‬ ‫ی هم‬ ‫تقالی دوربینش کمی تعدیل شــده و سع ‏‬ ‫ندارد پشت چیزی مخفی شود‪ .‬زوم‏ها‪ ،‬فیداوت‏های‬ ‫شالقی و هلی ‏شــات‏ها در بعضی موارد بی‏اساس‬ ‫است اما از حیث فضاسازی‪ ،‬تماتیک‪ ،‬موقعیت‪ ،‬درام‬ ‫و شخصیت‏پردازی اثر قابل اعتناییرا شاهدهستیم‪.‬‬ ‫انتروپی‬ ‫چنان که تمامی شــخصیت ها دچار یک‬ ‫ِ‬ ‫مزمنی هستند که طمع‪ ،‬اتش درون تک تک شان‬ ‫را به نوبه ی سیرتشان لهیب می‏بخشد‪ .‬چنان که‬ ‫هرکس مرام‏نام ‏ه و زبان مشترکی دارد که از طریق‬ ‫‏کیشان خود را نخست پیدا‬ ‫طمع و پول می‏تواند هم‬ ‫ِ‬ ‫شطرنج قدرت حذف سازد‪ .‬از‬ ‫و سپس در صفحه ی‬ ‫ِ‬ ‫«مالک مالکی»که خط قرمزهایی برای رسیدن به‬ ‫هدفش با توهم و وسواسی که شامل حالش شده‬ ‫گرفته تا همسرش‪« ،‬سمیرا»‪ ،‬که دقیقًا برخالف‬ ‫«مالکی» پایش بیفتد از تمامی خط قرمزها‪ ،‬حتی‬ ‫مرگ شــوهرش هم گذر می‏کند‪ .‬حال بایســتی‬ ‫رمان «زخم کاری» به‬ ‫نخست او را با «ســمیرا»ی ِ‬ ‫جایکاراکت ِر«لیدیمکبث»‪،‬مقایسهکردتامتوجه‬ ‫شویم که جلوه ی کدام «سمیرا» هنری‏تر و پویاتر‬ ‫ِ‬ ‫است‪.‬‬ ‫شخصیت «ســمیرا»ی «محمود حسینی‬ ‫ِ‬ ‫شخصیت «ســمیرا»ی «محمدحسین‬ ‫زاده» یا‬ ‫مهدویان»!‬ ‫نقد اثر‪ ،‬جدی و مفصل است و بماند برای وقتی‬ ‫دیگر‪ .‬اما به تناســب مضمون این مقاله که سعی‬ ‫بر ان داشت که از فلســفه تا کاربر ِد ام ِر «اقتباس»‬ ‫«چگونگی»‬ ‫به درســتی‪ ،‬با اگاهی از رکن «فرم» و‬ ‫ِ‬ ‫متقدم بر «چیستی» تحلیلی زیبایی شناختی ارائه‬ ‫دهد بایستی منتظر بود و نگریست که مجموعه ی‬ ‫«زخم‏کاری» تا چــه میزان می‏تواند پروســه ی‬ ‫«اقتباس» را بــا ادراک از رمــان «زخم‏کاری»‪ ،‬نه‬ ‫ِ‬ ‫ماهیت‬ ‫«مکبث»‪ ،‬با خالقیت و مهــارت از زبان و‬ ‫سینمایی‪ ،‬جا انداخته و پیش ببرد‪.‬‬ صفحه 56 ‫«انها » و «گیسو» و «خاتون »؛‬ ‫مخاطب سمت کدام رفت؟‬ ‫‪VOD‬‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫نگاهی اجمالی به سریال های تلویزیون اینترنتی‬ ‫شبکه نمایش خانگی‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 57 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر در باره‬ ‫فصل اول سریال «انها» نشان داد‪:‬‬ ‫همهترسیدند‪!...‬‬ ‫تحلیل و گرداوری ‪ :‬محمد تقی زاده‪ :‬سریال «انها» در‬ ‫ژانر وحشت از هفته نخست خرداد ماه تا اوایل مرداد ماه‬ ‫در ‪ 10‬قسمت در بخش نمایش خانگی توزیع و به نمایش‬ ‫درامد و توانست با وجود تبلیغات نه چندان زیاد‪ ،‬مخاطبان نسبتًا‬ ‫خوب و پرو پاقرصی برای خود به دست اورد‪ .‬ژانر وحشت به طور کلی‬ ‫از جمله گونه های مهجور در ســینما و تلویزیون ایران بوده که از‬ ‫ســال های قبل انقالب نیز به جز مرحوم ســاموئل خاچیکیان که‬ ‫فیلم های زیادی در این گونه ساخت‪ ،‬تمایل زیادی برای تولید این‬ ‫گونه ی متداول و پرطرفدار جهانی وجود نداشت‪ .‬اسیب شناسی این‬ ‫عدم تمایل فیلمسازان با وجود تمایل فراوان تماشاگران به دالیل‬ ‫زیادی باز می گــردد که موضــوع این گزارش نیســت اما نبود‬ ‫فیلمنامه های دقیق و باورپذیر و همچنین امکانات فنی و تکنیکی‬ ‫الزم برای ساخت این گونه ی ســینمایی که در سینمای روز جهان‬ ‫تکنسین های خاص خود را دارد از اصلی ترین موارد پایین بودن این‬ ‫گونه ی پرطرفدار در ســینما و تلویزیون بوده است‪ .‬با این حال‪،‬‬ ‫فیلمســازان خطرپذیر و خوش ذوقی نیز بودند که توانستند اثار‬ ‫قابل توجهی در این گونه تولید کنند که با وجود موفقیت نسبی‪ ،‬این‬ ‫روند توسط خود انها و دیگر فیلمسازان به دالیل ذکر شده تداوم‬ ‫نیافت‪ .‬خوابگاه دختران ساخته محمد حسین لطیفی در سال ‪،1383‬‬ ‫شب بیست و نهم ساخته حمید درخشانی در سال ‪ 1367‬و ان شب‬ ‫ساخته کوروش اهاری در سال ‪ 1399‬از اثار شاخص مهم و قابل تامل‬ ‫در این گونه ی سینمایی بودند‪ .‬سریال احضار ساخته رامین عباسی‬ ‫در سال ‪ 1397‬در شبکه نمایش خانگی و سریال ماه رمضانی علیرضا‬ ‫افخمی با همین نام نیز از جمله اثار ترسناکی بودند که در سال های‬ ‫اخیر به نمایش درامدند ولی نتوانســتند توفیق زیادی در میان‬ ‫مخاطبان بدست اورند‪.‬‬ ‫در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر درباره سریال‬ ‫«انها» که با معیار بیشــترین الیک استخراج شدند دسته بندی و‬ ‫مورد تحلیل قرار گرفتند‪ .‬توییت هــا در دو بخش موافق و مخالف‬ ‫دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه استخراج و واکاوی‬ ‫شدند‪ .‬الزم به توضیح است که درج مصادیق دقیق توییت ها برای‬ ‫استناد بیشــتر و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫الف‪ :‬موافقان سریال «انها» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫در بررسی انجام شده در میان توییت های بررســی در بازه زمانی شروع سریال تا پایان ان‪ ،‬بیشتر‬ ‫حجم توییت های پرالیک به موافقان سریال اختصاص داشــت‪ .‬این حجم از توییت های موافق و‬ ‫مثبت در حالی منتشر شــده که «انها» تبلیغات انچنانی در فضای مجازی‪ ،‬بیلبوردهای خیابانی‬ ‫نداشــته و از ان مهم تر در هیچ یک از پلتفرم های اصلی نمایش خانگی یعنــی فیلیمو و نماوا به‬ ‫نمایش در نیامده است‪.‬‬ ‫تحلیل کیفی توییت های موافق نشان داد که موافقان سریال «انها» دالیل متعدد و متنوعی را برای‬ ‫حمایت خود از این مجموعه ژانر وحشت ابراز داشتند‪ :‬بومی سازی داستان های محلی‪ ،‬واقعی بودن و‬ ‫باور پذریر بودن قصه های هر اپیزود‪ ،‬تمجدید از سازندگان این پروژه به خصوص سروش روحبخش‬ ‫در مقام نویسنده و پرویز پرستویی در جایگاه تهیه کننده‪ ،‬مقایســه با نمونه های مشابه خارجی‬ ‫همچون مجموعه موفق ‪ Conjuring‬که در سال های اخیر از نمونه های موفق و جهانی گونه ی‬ ‫وحشت در سینمای جهان بوده‪ ،‬روایت ساده و نواورانه و ارتباط عمیق و سمپاتی با شخصیت های‬ ‫جذاب قصه به طوری که حس واقعی ترس را بتوان لمس کرد از مهم ترین و پرتکرارترین محورهایی‬ ‫بودند که موافقان سریال در تمجید از مجموعه مورد عالقه خود به انها اشاره داشتند‪.‬‬ ‫یک نکته قابل تامل و جالب در تحلیل توییتری این ســریال ژانر وحشت که از امار کمی کاربران‬ ‫توییت کننده و جنسیت انها بدست امده‪ ،‬تمایل زیاد بانوان برای تماشای سریال های گونه وحشت‬ ‫و اظهار نظر درباره انها بوده‪ ،‬به طوریکه همچنانکه مشاهده خواهید کرد بیشتر توییت های موافق‬ ‫و مخالف در خصوص سریال به زنان و دختران اختصاص داشته است‪.‬‬ ‫نیک‬ ‫تعلیق و ترس و استرس تو قسمت ‪ 7‬سریال ‪#‬انها به اوج خودش رسید‪ .‬چقدر‬ ‫من از این بومی سازی داستان های ترسناک دارم لذت می برم! چقدر کار ارزشمند‪،‬‬ ‫ی است! اشک در چشمانم حلقه زد اخر این قسمت! دم ‪#‬سروش_‬ ‫نو و درست ‬ ‫روحبخش گرم که با این خالقیتش جانی تازه به ژانر ترسناک ایران داد!‬ ‫‪N.A. Sim‬‬ ‫مظلوم این روزها ولی سریال ‪#‬انهاست که در سکوت داره روایتی خیلی خیلی‬ ‫خوب و متفاوت تر از همه ی کارهای ایرانی ای که تاحاال دیدی رو ارائه می ده؛ ژانر‬ ‫ترسناکمون که بماند! داستان هایی ملموس از فضاهایی ایرانی و بومی بدون‬ ‫افراط و تفریطی خسته کننده که انتهای هر قسمت تکلیفت رو روشن می کنه‪.‬‬ ‫صادق‬ ‫این سریال ‪#‬انها اگه روی پلتفرم هایی مثل نماوا و فیلیمو پخش می شد خیلی‬ ‫بیش تر از این ها دیده می شد و ادم های بیش تری از معدود سریال (های)‬ ‫ژانر وحشت ایرانی لذت می بردند‪ .‬فیلمنامه و داستان پردازی خوب سروش‬ ‫روحبخش و ساخت و پرداخت قابل قبول سریال تا اینجا قابل توجهه‪.‬‬ صفحه 58 ‫ب‪ :‬مخالفان سریال «انها»‬ ‫درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫‪Anita‬‬ ‫این سریال انها ولی جدی خیلی خوبه ادم باهاش جدی میترسه…‬ ‫مریم‬ ‫این جوری نبینین که قسمت های سریال ‪#‬انها جالبه یا نه‪ ،‬من احتمال میدم هر‬ ‫قسمتش برای افرادی تجربه بوده! دنیا این چیز پاستوریزه ای که ما می بینیم نیست‪.‬‬ ‫سمیرا‬ ‫قسمت ‪ 5‬سریال انها از ‪ conjuring 1‬هم ترسناک تر بود‬ ‫تو ‪ 45‬دقیقه ‪ 3‬بار جامپ اسکیر کردم لعنتی خیلی خوب بود‬ ‫در بررسی توییت های پرالیک ســهم مخالفان سریال ان‬ ‫چنان زیاد نبود‪ ،‬البته این واکنــش را نمی توان لزومًا بدان‬ ‫دلیل دانست که ســریال مخالف نداشــته و همه کاربران‬ ‫از ســریال راضی بودند‪ ،‬بلکه ممکن اســت تمایل موافقان‬ ‫سریال برای درج نظرات بیشــتر از مخالفان باشد‪ ،‬هر چند‬ ‫تفاوت محسوس موافقان و مخالفان ســریال در توییتر به‬ ‫نوعی رضایت نسبی و موفقیت ســریال در جذب مخاطب‬ ‫را نشــان می دهد‪ .‬در کل تحلیل فضای مجازی به خصوص‬ ‫توییتر در ایران و خارج از کشــور‪ ،‬به دلیــل برخی اعمال‬ ‫نظرات ســازماندهی و مهندسی های انجام شــده کار بی‬ ‫اشکالی نیست‪ ،‬برای نمونه در جریان تحلیل توییتری یکی‬ ‫از فیلم های به نمایش درامده در جشنواره فجر سال گذشته‪،‬‬ ‫عوامل ســازنده این ســریال به طور واضح و مستقیمی با‬ ‫پروپاگاندا در فضای توییتر به درج توییت های مثبت و موافق‬ ‫فیلم پرداخته که خیلی زود و با تحلیل و انالیز حجم باالی‬ ‫توییت های مرتبط با ان فیلم‪ ،‬این سازماندهی و مهندسی‬ ‫افکار عمومی در باره فیلم پرتماشاگر جشنواره مشخص و از‬ ‫سوی برخی فعاالن مجازی تحلیل و تبیین شد‪.‬‬ ‫درباره محورهای مهم مخالفان سریال انها می توان به ضعف‬ ‫فیلمنامه و باور ناپذیری داستان و شخصیت ها همچنین عدم‬ ‫ارتباط برخی کاربران با این مجموعه اشاره کرد‪ ،‬مجموعه‬ ‫عواملی که به طور دقیق در بخش مخالفان به عنوان ضعف‬ ‫بدان اشاره شده( فیلمنامه‪ ،‬شخصیت پردازی‪ ،‬باورپذیری)‬ ‫در بخش موافقان به عنوان عوامل قدرت و برتری ســریال‬ ‫برشــمرده شــده که این تغییر نگاه ها تا حدی می توان به‬ ‫تفاوت سلیقه ها و ذائقه های هنری و سریال بینی مخاطبان‬ ‫نیز مرتبط باشد‪.‬‬ ‫‪Zahra Golshenas‬‬ ‫گفتم اول چند قسمت از سریال انها رو ببینم بعد نظر بدم تا حاال پنج‬ ‫قسمتشو دیدم به نظرم از مدل های خارجیش چیزی کم نداره و بعضی‬ ‫اوقات برای من ترسناک تر و دلهره اورتره حتی! چون بومی شده ست و‬ ‫داستانای ترسناکی که از بچگی می شنیدیم رو به تصویر کشیده‬ ‫‪Mona‬‬ ‫نمی دونم چه اصراریه دارم سریال انها‬ ‫را می بینم‪ .‬یه اشتباه نویسنده ها یا‬ ‫سازنده های ژانر ترسناک‪ ،‬عینیت بخشیدن‬ ‫به عامل ایجاد ترسه‪ .‬تمام‪.‬‬ ‫ایدا‬ ‫من کلی فیلم ترسناک می بینم هیچ وقتم نترسیدم این هورال هورال سریال‬ ‫انها چرا ان قدر روم تاثیر گذاشته؟ یعنی دلسوزی ان قدر باید روم تاثیر بزاره؟‬ ‫قشنگ دلم سوخته از دیشب خیلی شخصیت اصلی گناه داشت‪.‬‬ ‫ِهدو‬ ‫امروز نشستم پشت سر هم ‪ ۷‬قسمت‬ ‫سریال انها رو دیدم و فقط می تونم بگم‬ ‫حیف حجم اینترنتم که هدر رفت همین‬ ‫‪Syndel‬‬ ‫من ژانر ‪#‬ترسناک رو دوست‬ ‫دارم‪ ،‬سریال ‪#‬انها به نظرم‬ ‫‪.‬واقعا‬ ‫خوب از پسش بر اومده‬ ‫ً‬ ‫‪#‬سریال_انها خوبه تو ژانر‬ ‫‪#‬وحشت! ترسناک یعنی چیزی‬ ‫که تو خونه تنهایی حس کنی‬ ‫برای تو هم پیش میاد‬ ‫سودهـ ـ‪:‬‬ ‫یکی نیست به‬ ‫کارگردان سریال‬ ‫انها بگه این چه‬ ‫کاری بود کردی‬ ‫مرد؟ نمی گی‬ ‫از ترس سکته‬ ‫می زنیم؟‬ ‫‪59‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 59 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر‬ ‫درباره سریال «گیسو» نشان داد‪:‬‬ ‫«گیسو» هم راه «دل» را رفت‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬سریال «گیسو» که‬ ‫در ادامه سریال «عاشقانه» از اسفند ماه‬ ‫سال گذشته از پلتفرم نماوا پخش شد‪ ،‬از‬ ‫جنجالی ترین سریال های نمایش خانگی در‬ ‫سال های اخیر بود که در مواقع مختلف موجی از‬ ‫انتقادات از ساختار و نوع روایت تا بازی ها و انتخاب‬ ‫نقش ها به ان وارد شد تا جایی که داده کاوی‬ ‫توییت های پرالیک منتشر شده از بازه زمانی پخش‬ ‫سریال در اسفندماه تا زمان اتمام سریال در مردادماه‬ ‫به حجم باالی توییت های انتقادی و نارضایتی باالی‬ ‫مخاطبان این سریال در فضای توییتر اشاره دارد‪.‬‬ ‫این در حالی است که پیش از این نیز منوچهر هادی‬ ‫دو سریال دیگر در نمایش خانگی با نام «عاشقانه»‬ ‫و «دل» ساخته بود که با وجود اینکه سریال‬ ‫«عاشقانه» با جذب مخاطبان نمایش خانگی روبرو‬ ‫شد‪ ،‬سریال «دل» نتوانست اعتماد طرفدران هادی‬ ‫را بار دیگر جلب کند و انتقادات به این سریال افزایش‬ ‫یافت‪ .‬حال سوال اصلی بسیاری از دوستداران‬ ‫سریال های نمایش خانگی این بوده که چرا با وجود‬ ‫این حجم از انتقادات و تخریب و کنایه ها به مجموعه‬ ‫«دل»‪ ،‬فیلمساز و عوامل تولیدی با کمترین وقفه‬ ‫فصل دوم سریال «عاشقانه» را با بیشترین سرعت‬ ‫و کمترین دقت‪ ،‬تولید و روانه بازار کردند‪ .‬ایا اعتبار‬ ‫هنری و جلب رضایت مخاطب ان قدر اهمیت ندارد‬ ‫که بعد از واکنش خیل عظیمی از نقدها‪ ،‬کامنت ها و‬ ‫نظرات منفی درباره سریال «دل»‪ ،‬منوچهر هادی در‬ ‫مقام فیلمساز تاملی در ادامه کار و تجدید نظری در‬ ‫برخی تمهیدات و سیاست های کاری خود نماید؟‬ ‫در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر‬ ‫درباره سریال «گیسو» که با معیار بیشترین‬ ‫الیک استخراج شدند دسته بندی و مورد تحلیل‬ ‫قرارگرفتند‪ .‬توییت ها در دو بخش موافق و مخالف‬ ‫دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه‬ ‫استخراج و واکاوی شدند‪ .‬الزم به توضیح است که‬ ‫درج مصادیق دقیق توییت ها برای استناد بیشتر‬ ‫و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫الف‪ :‬موافقان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫بررســی توییت های پرالیک مرتبط با مجموعه نمایش خانگی «گیســو» از نظر کمی‪ ،‬نشــان از حجم کم‬ ‫توییت های موافق و راضی ســریال «گیسو» در بازه زمانی پخش ســریال دارد‪ .‬توییت هایی که با اغماض و‬ ‫مماشات در گروه موافقان طبقه بندی شــده اســت و حتی در برخی موارد نمی توان به طور قطع احساس‬ ‫مخاطبان در نوشته انها را حمایتی و مثبت ارزیابی کرد‪ .‬در هر صورت‪ ،‬مهم ترین محورهای حمایتی موافقان‬ ‫این سریال به حس همذات پنداری با برخی کاراکترها از قبیل ســاره بیات در نقش پگاه‪ ،‬سانیا ساالری در‬ ‫نقش نازی و محمدرضا گلزار در نقش ســهیل مربوط می شــود‪ .‬از ســوی دیگر حضور بازیگران محبوب و‬ ‫سوپراستارهایی چون محمدرضا گلزار‪ ،‬هومن ســیدی و‪ ...‬عامل جذب برخی مخاطبان برای تماشای فصل‬ ‫دوم مجموعه «عاشقانه» با نام «گیسو» بوده است‪.‬‬ ‫در ادامه مهم ترین مصادیق پرالیک در توییتر در این باره ارائه شده است‪:‬‬ ‫نگار‬ ‫امروز به این نتیجه‬ ‫رسیدم که ِچ َق ِد‬ ‫اخالق ساره بیات تو‬ ‫ِ‬ ‫سریال گیسو شبیه‬ ‫منه‪ :‬همون قدر‬ ‫بداخالق‪ ،‬همون قدر‬ ‫دل نازک ‪):‬‬ ‫‪shewas‬‬ ‫اونسکانساز سریال‪#‬گیسوکه‬ ‫سارهبیاتتوبهزیستیعصبانیشد‪،‬‬ ‫ِخودمنم‪.‬هر موقعکهباید‬ ‫اونخود ِ‬ ‫خویشتن داریکنموارومباشمتایک‬ ‫مشکلحلبشه‪،‬بدتر عصبانیمی شم‬ ‫قاطیمی کنموگندمی زنمبههمه چی‪.‬‬ ‫بعدشهمپشیمونمی شم!‬ ‫شادی‬ ‫چقــد حــال پــگاه تو‬ ‫ســریال گیســو بــرام‬ ‫قابل درکه‬ ‫‪aliSUN‬‬ ‫وقتــی حا ج یونــس تــو قســمت‬ ‫‪ ۱۹‬ســریال ‪#‬گیســو داشــت خونــه‬ ‫کتایــون و دنبال پول ها می گشــت‬ ‫موقع باز کردن در فر چرا اسلحه شو‬ ‫نشونه رفت!؟ دست به دست کنید‬ ‫کارگردان جواب بده‬ ‫مهدیس‬ ‫ساره بیات تو سریال‬ ‫گیسو قشنگ ورژن‬ ‫کپی خواهر منه‪)):‬‬ ‫همون قدر بی ادب و‬ ‫گستاخ‬ ‫‪sheYdaei‬‬ ‫سریال ‪#‬گیســو رو دیشب تا ‪ 4‬صب‬ ‫دیدم هر ‪ 5‬تا قسمتشو ‪#‬هومن_‬ ‫سیدی چرا این قدر خوبه‬ صفحه 60 ‫ب‪ :‬مخالفان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬حجم زیادی از توییت های‬ ‫منتشر شــده درباره ســریال اخر منوچهر‬ ‫هادی بــه انتقادات و نارضایتــی کاربران این‬ ‫پلتفرم مجــازی مربوط می شــد‪ ،‬انتقاداتی که از‬ ‫انتخاب بازیگران و نوع ارائه نقش انهــا گرفته تا نوع‬ ‫کارگردانی‪ ،‬مسیر پیشــبرد قصه و گاف های ریز و درشت‬ ‫مجموعه را شامل می شود و بیش از هر چیز نشان از عدم ارتباط‬ ‫مخاطبان با مجموعه و ضعف در بیان داستان و اجرای اثر دارد‪.‬‬ ‫به دلیل حجم باالی انتقادات و محورهای مختلف این ابراز نارضایتی‬ ‫توییت های مخالف در ‪ 3‬دسته کلی دسته بندی و ارئه شده اند‪:‬‬ ‫الف‪ :‬انتقاد و نارضایتی از فیلمساز و عوامل مختلف سریال‬ ‫متهم اصلی ضعف های ریز و درشت موجود در ســریال «گیسو» از نظر کاربران‬ ‫توییتر شخص منوچهر هادی در مقام فیلمساز است چنان که پرتکرار ترین تگ‬ ‫و هشــتگ به کار رفته در توییت ها «منوچهر_هادی» و «منوچهرهادی» بوده‬ ‫است‪ .‬در این خصوص انتقادات گسترده ای از ســوی طیف مختلفی از کاربران‬ ‫به هادی شده اســت‪ :‬از انتخاب بازیگرانی چون بهاره رهنما و سانیا ساالری تا‬ ‫تمرکز و نمایش بیش از حد بر چهره و سیمای محمدرضا گلزار و برخی دیگر از‬ ‫سوپراستارها‪ .‬از سوی دیگر حذف بازیگران موثر و تعیین کننده فصل اول سریال‬ ‫به بهانه های سطحی و غیرقابل قبول از دیگر محورهای انتقادی کاربران به نحوه‬ ‫بازیگردانی و انتخاب نقش های سریال «گیسو» بود‪.‬‬ ‫علیرضا‬ ‫عوامل سریال گیسو گفتن چیکار کنیم بدتر از اینی‬ ‫که هستیم باشیم‪ ،‬رفتن بهاره رهنما رو به سریال‬ ‫مزخرفشون اضافه کردن‬ ‫امیر حسین مصلی‬ ‫فقطتویایرانبه‪#‬حسین_یاریباحدود‪ ۶۰‬سالسننقشپدر‬ ‫یکدختر ‪ ۷‬سالهرومیدن!بلهدرستفهمیدیداونسریالهم‬ ‫سریال‪#‬گیسوساختهاستاد‪#‬منوچهر_هادیاست!‬ ‫فرهاد‬ ‫منوچهر هادی با ساخت سریال گیسو بعد از مجموعه ‬ ‫دل نشون داد‪ :‬دریای ابتذال ساحل ندارد‪.‬‬ ‫‪Negarino202‬‬ ‫واای‪،‬چشمتونروز بدنبینه‪.‬سریالگیسوداریمنگاه‬ ‫مطلقاهیچ‬ ‫می کنیم‪،‬اینمحمدرضاگلزار بدبختچرا‬ ‫ً‬ ‫استعدادینداره!چراقبولنمی کنهپیریهمقشنگه‪...‬‬ ‫ب‪ :‬اشاره طعنه امیز به گاف های سریال‪ ،‬سانسور‬ ‫به جز انتقاد از سازندگان‬ ‫و عوامل اجرایی مجموعه‬ ‫«گیسو»‪ ،‬حجم زیادی‬ ‫از توییت های کاربران به‬ ‫بررسی مصادیق گاف های‬ ‫موجود در سریال مربوط‬ ‫می شد؛ از عدم تناسب‬ ‫نقش ها به سن و سال‬ ‫بازیگران‪ ،‬گریم ها و طراحی‬ ‫صحنه و لباس تا اشاره به‬ ‫دیالوگ های توهین امیز‪،‬‬ ‫سکانس های نامفهوم‪ ،‬ریتم‬ ‫کند و باورناپذیری موقعیت ها‬ ‫و شخصیت ها‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫سانسورهای اعمال شده به‬ ‫مجموعه «گیسو» از جمله‬ ‫حذف دست نقش کتی با‬ ‫بازی هانیه توسلی و ترمیم و‬ ‫اصالح رنگ لباس نقش پگاه‬ ‫با بازی ساره بیات از دیگر‬ ‫سوژه های پرتکرار کاربران‬ ‫در خصوص اعمال ممیزی به‬ ‫«گیسو» بوده است‪.‬‬ ‫فرهاد بابایی‬ ‫همین حاال داشتم‬ ‫می دیدم سوتی منوچهر‬ ‫هادی در سریال ‪#‬گیسو‬ ‫تاریخ اعتبار کارت! مژده‬ ‫می دم که سال ‪ ۱۴۰۳‬از ‪۱۵‬‬ ‫ماه تشکیل شده‬ ‫ج‪ :‬مقایسه «گیسو » با دیگر سریال های نمایش‬ ‫خانگی همچون «قورباغه»‪« ،‬زخم کاری» و ‪...‬‬ ‫‪Milad Yazdi‬‬ ‫قسمت اول سریال ‪#‬گیسو‬ ‫‪ ۴۸‬دقیقه بود‪ ۴ .‬دیقه‬ ‫تیتراژ اول ‪ ۴‬دیقه تیتراژ اخر‬ ‫‪ ۳‬دیقه صحنه تکراری ‪۴‬‬ ‫دیقه صحنه اهسته و قدم‬ ‫زدن تو خیابون و موزیک‬ ‫پس زمینه خسته‪ .‬نزدیک‬ ‫‪ ۱۵‬دقیقه توی قسمت اول‬ ‫چرت و پرت محض دیدم‪.‬‬ ‫بعد می گن چرا نمی خری و‬ ‫حمایت نمی کنی‪ .‬فحش‬ ‫ندادن بهش حداکثر‬ ‫حمایتی که می تونم بکنم‪.‬‬ ‫افزایش تعداد مجموعه های نمایش خانگی در یک سال اخیر در‬ ‫پلتفرم های پخش نماوا و فیلیمو‪ ،‬به ناچار کاربران و مخاطبان‬ ‫این سریال ها را به مقایسه و بررسی نقاط ضعف و قوت انها وادار‬ ‫کرده است‪ .‬سریال «گیسو» نیز از این قیاس و سبک سنگین ها‬ ‫مصون نماند و با ســریال های همزمان با پخش ان به خصوص‬ ‫«قورباغه» و «زخم کاری» به شدت مورد مقایسه قرارگرفت‪.‬‬ ‫حضور هومن سیدی به عنوان کارگردان سریال «قورباغه» و‬ ‫بازیگر سریال «گیسو» حجم توجهات و مقایسه ها را به این دو‬ ‫سریال بیشتر کرد و گروهی از کاربران از حضور هومن سیدی‬ ‫به عنوان بازیگر در سریال «گیسو» انتقاد کردند‪ .‬نظرها اغلب‬ ‫بر این است که هومن سیدی که حاال با تجربه ساخت «قورباغه»‬ ‫خیلی بیشتر از قبل ســطح خود را در کارگردانی وبازیگری‬ ‫ارتقا داده است نباید به راحتی پیشنهادات این چنینی را برای‬ ‫بازی بپذیرد‪.‬‬ ‫‪61‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 61 ‫زیر ذره بین مردم‬ ‫احساسات شــخصی اش نزدیک کند‬ ‫در خاتون به واسطه ی هایپررئالیته ی‬ ‫جاری در اثر جواهریان میان خود بودن‬ ‫ودیگریشدننوسانمی کند‪،‬همایناست‬ ‫و هم ان و همین باعث جذابیت دوچندان این‬ ‫نقش شده استه که با تمام عواطف زنانه گی‬ ‫اش به قدرت و توانایی های خودپایبند است ‪،‬‬ ‫خصوصیاتیکهپیشتردرکارنامهتیناپاکروان‬ ‫مشهود بوده است‪ .‬قرار گرفتن جواهریان‬ ‫در مقابل اشــکان خطیبی به عنوان پارتنر‬ ‫‪ ،‬تصویری عاشــقانه و زیبایی را به نمایش‬ ‫گذاشته اند و بر خالف برخی از سریال ها از‬ ‫زوجهایتکراریبهرهگیرینشدهاستالبته‬ ‫این دو پیشتر در سریال این راهش نیست و‬ ‫یک سکانس کوتاه در فیلم نگار با یکدیگر‬ ‫همبازی بوده امد‪.‬‬ ‫رویافتحهللازاده‬ ‫مروری بر ارا و نظرات بر خاتون ؛ اثر تازه تینا پاکروان‬ ‫ارام وطن‬ ‫در تکاپوی ِ‬ ‫وتحکیمجایگاهزن‬ ‫گروه تلویزیون‪ :‬سریال «خاتون» که به تازگی پخش ان از پلتفرم نماوا اغاز شده‪8‬‬ ‫نظرات منتقدان را به خود جلب کرده است و تا اینجا اغلب کسانی که دست به نگارش‬ ‫تحلیل برای این سریال بردند ان را پسندیدند هرچند که نمیتوان درباره کیفیت این‬ ‫سریال به صورت قاطع صحبت کرد و باید قسمت های اتی را هم شاهد باشیم‪ .‬مایل بودیم که با کارگردان‬ ‫این مجموعه به گفتگو بنشینیم که هیچ راه ارتباطی با ایشان به سرانجام نرسید و گویا ارتباط تینا پاکروان‬ ‫با اهالی رسانه از اغاز این سریال قطع شده است و نماوا هم ما را به کارگردان این سریال نرساند و به هر‬ ‫ترتیب به خوانش نقدها درباره این سریال بسنده میکنیم که در ادامه میخوانید‪.‬‬ ‫ویجاتو‬ ‫اگر شبکه های تلویزیونی امریکایی به بازتولید چندباره داستان های جنایی یا علمی‬ ‫تخیلی عالقه شدیدی دارند‪ ،‬شــبکه پخش نمایش خانگی در ایران هم پذیرفته که‬ ‫داستان های عاشقانه ای که در بســتر تاریخی روایت می شوند احتماال جذاب ترین‬ ‫روایت هایی هستند که می توانند در برابر دوربین قرار بگیرند‪ .‬پس از موفقیت سریال‬ ‫شهرزاد که در سه فصل و‪ ۵۹‬اپیزود ساخته شد‪ ،‬سریال خاتون به دومین روایت زنانه ای‬ ‫تبدیل شده که در دل تاریخ روایت می شود و از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس‬ ‫تماشاگران قرار می گیرد‪ .‬ان چه یک درام تاریخی را ارزشمند می کند‪ ،‬تال ‬ ‫ش ان برای‬ ‫تصویرسازی های واقعی و قابل احساس از رویدادهای تلخ و گزنده تاریخی است‪ .‬به نظر‬ ‫می رسدتهیه کنندگانوسرمایه گذارانسریالخاتونازلزومپای بندیبهایناصلکلیدی‬ ‫اگاهبوده اندوبههمیندلیلصحنه سازی هایسریالکیفیتبهشدتقابلقبولیدارد‪.‬‬ ‫صبحسینما‬ ‫اگر بخواهیم خاتون رو مورد توجه قرار دهیم خوب است شمای کلی از کارنامه کاری‬ ‫نگار جواهریان را به خاطر بیاوریم‪ .‬او برای ایفای نقش هایش یا از خودش بسیار دور‬ ‫می شــود (بی خود و بی جهت و قندون جهیزیه ) سعی می کند نقش را به عواطف و‬ ‫در خاتون‪ ،‬شخصیت پردازی‪ ،‬نقش مهمی‬ ‫در باورپذیری حوادث و همذا ت پنداری با‬ ‫کاراکترها دارد‪ .‬تقابــل میان کاراکترهای‬ ‫گوناگون‪ ،‬تشخص و تمایز هویتی هر یک از‬ ‫شخصیت ها و تیپ های شخصیتی را بیشتر‬ ‫اشــکار می کند‪ .‬برای نمونه‪ ،‬تقابل میان‬ ‫فخرالنسا (با بازی شبنم مقدمی) با خاتون‬ ‫بختیاری (با بازی نگار جواهریان)‪ ،‬تقابل دو‬ ‫تیپ شخصیتی زن سنتی‪ ،‬کم سواد و نااگاه‬ ‫به اوضاع زمانه خویش با زن مدرن‪ ،‬باسواد و‬ ‫اگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اش‬ ‫قلمداد می شود‪ .‬همچنین زمانی که به این‬ ‫دو نوع کاراکتر و شخصیت های نظیر انها در‬ ‫سریال نگاه می کنیم‪ ،‬ورای روابط و مناسبات‬ ‫انها‪ ،‬تقابل میان نظام مادرساالری (که در ان‬ ‫دوره در برخی از خانواده های ایرانی رایج‬ ‫بوده اســت) با جریان نوپای ازادی خواهی‬ ‫زنان در ان برهه ی تاریخی‪ ،‬قابل مشاهده‬ ‫است‪ .‬اگر فخرالنســا تمام روز را در خانه‬ ‫سپری می کند و برایش اوضاع مردم که انها‬ ‫را رعیت‪ ،‬خطاب می کنــد اهمیتی ندارد‪،‬‬ ‫خاتون‪ ،‬زنی فعال و اجتماعی محســوب‬ ‫می شود که نمی تواند نســبت به شرایط‬ ‫جامعه ‪ ،‬بی تفاوت باشــد‪ .‬برای فخرالنسا‪،‬‬ ‫جهان به اندازه ی همان عمارتی است که در‬ ‫ان زندگی می کند‪ .‬برای او اوضاع مردم در‬ ‫بیرون از عمارت یا جنگ و قحطی‪ ،‬اهمیت‬ ‫چندانی ندارد‪ .‬در مقابــل‪ ،‬خاتون‪ ،‬نگاهی‬ ‫وسیع و انسان دوستانه به جهان پیرامونش‬ ‫دارد و درد و مشــکالت مردم را رنج خود‬ ‫می پندارد‪.‬‬ ‫عباساقالمی‬ ‫شخصیت پردازی چند زن سریال به گونه ای‬ ‫است که این کنجکاوی را برمی انگیزد که هر‬ ‫کدام از زنان این داســتان؛ خاتون‪ ،‬پروین و‬ ‫فهیمه با چه تحوالتی در اینده مواجه خواهند‬ ‫شــد‪ .‬زنانی که انتظار است زنان فعال ایرانی‬ ‫را در طول تاریخ پرتالطم زنان این سرزمین‬ ‫نمایندگی کنند کــه از دل جنگ‪ ،‬بحران و‬ ‫سرکوب‪ ،‬افتخار و پیشرفت خلق کردند که‬ ‫در این بین بازی قابل توجه و همراه کننده نگار‬ ‫جواهریان‪،‬غزلشاکریوستارهپسیانینقش‬ ‫مهمی در برانگیختن این حس کنجکاوانه ایفا‬ ‫می کند‪ .‬سریال سازی بر بستر درام تاریخی‬ ‫همیشهباسختی هاوحساسیت هایویژهخود‬ ‫روبرو بوده است‪ .‬همیشه هستند و بوده اند‬ ‫کسانیکهبی توجهبهاین کهسریالتاریخیبنا‬ ‫بهماهیتدراممی تواندتغییراتیدرمتنوقایع‬ ‫ایجاد کند مترصد این هستند تا سازندگان‬ ‫درام های تاریخی را به وفادار نبودن به اصل‬ ‫مستند رویدادها متهم کنند‪ .‬غافل از این که‬ ‫رویکرد درام و داســتانی با رویکرد مستند‬ ‫تفاوت ماهوی دارد‪.‬‬ ‫نرگسابیار (کارگردان)‪:‬‬ ‫خاتون‪ ،‬خود خاتون‪ ،‬نمود و نمادی از زن اصیل‬ ‫ایرانی اســت‪ ،‬اصالتا بختیاری و بزرگ شده‬ ‫تهران و ساکن رشت که تیراندازی را از مادر‬ ‫اموخته و می خواهد در کشــاکش سنت و‬ ‫مدرنیته راه خودش را برود‪ ،‬هسته ی مرکزی‬ ‫درام در دل رویــدادی تاریخــی به واکاوی‬ ‫مفاهیمی اساسی می پردازد که اهمیت ان در‬ ‫زمانه ی حاضر کامال ضروری است‪.‬خط اصلی‬ ‫داستان پیوسته روی مفاهیم دوگانه استوار‬ ‫است‪ ،‬مفاهیمی از جنس شــرافت و رذالت‪،‬‬ ‫ازادی و ذلت‪ ،‬استقالل و اشغال‪ ،‬غرور و خفت‬ ‫و…واینهمهبرمحورعشقووطنمیچرخد‬ ‫وشعاعاشگسترشمییابد‪،‬خالصهکهخاتون‬ ‫به قول میرزاده عشقی‪ ،‬درد عشق وطن دارد‪.‬‬ ‫همین عشق است که قرار است وحشت را به‬ ‫شجاعت بدل کند‪ ،‬تراژدی را به حماسه‪ .‬تینا‬ ‫پاکروان با نگاهی زنانه به تاریخ پر از خشونت و‬ ‫سراسر حادثه ی ان دوران‪ ،‬ترکیبی از هراس‬ ‫و نوستالژی را خلق کرده که حاصل اش حال و‬ ‫هوایی متمایزاستکهبهیادخواهدماند‪.‬‬ ‫وصالهلطیفی‬ ‫از خالل فرم و محتــوای انچه دیدیم‪ ،‬این‬ ‫چنین برمی اید که پاکروان اینبار با دغدغه‬ ‫ی واژه ای‪ ،‬که این روزها رنگ باخته‪ ،‬یعنی‬ ‫«وطن» پا به میدان گذاشــته‪ .‬حکایت‪،‬‬ ‫حکایت «عرق ملی» است و «شرافت»‪ .‬با‬ ‫این تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان‬ ‫را نه دست رستمان و سهرابان و ارش ها‪،‬که‬ ‫دست زنی از تبار ســودابه ها داده است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫دست «خاتون» ‪ .‬نوک اسلحه ی پاکروان‬ ‫نه فقط به سمت دشمن خارجی که اتفاقًا به‬ ‫سمت خیانت کاران داخلی نیز نشانه رفته‪.‬‬ ‫حاال اینکه تا چه حــد بتواند در این مقوله‬ ‫بتازد و صادقانه و شجاعانه انچه در حقیقت‬ ‫بوده و رخ داده و در حال حاضر نیز رخ می‬ ‫دهد به تصویر بکشد‪ ،‬رازی است که با دیدن‬ ‫قسمت های بعد برمال خواهد شد‪.‬‬ صفحه 62 ‫مروری بر انچه که در نقد «دودکش‪ » 2‬گذشت‬ ‫اندکیناامـیدکننده‬ ‫بافیلمنامه ایمتوسط‬ ‫گلساسادات بحری‪ :‬سریال دودکش ‪ 2‬ابتدای تابستان امسال روی انتن شبکه ‪1‬‬ ‫رفت و خیلی از مخاطبان انتظار داشتند که فصل جدید این سریال مانند فصل قبل‬ ‫طنز ظریف و جدیدی داشته باشد اما انچه روی انتن رفت با انتقادات فراوانی مواجه‬ ‫شد‪ .‬هرچند که در بخش بازیگری با بازی شیرین تری از برخی بازیگران مثل امیرحسین رستمی‬ ‫شاهد بودیم اما در بخش های دیگر مثل فیلمنامه و کارگردانی «دودکش‪ »2‬نتوانست همسان با‬ ‫انتظارات مخاطبان پیش برود‪ .‬در همین راستا رسانه ها نیز نقدهای جدی زیادی به این فصل از‬ ‫دودکش داشتند که در ادامه و با اتمام پخش این مجموعه برخی از انها را می خوانیم‪.‬‬ ‫«دودکش ‪ »۱‬را محمد حسین لطیفی ساخت و بعد از ان‬ ‫«پادری» را ســاخت اما چون تمایلی به ادامه دار کردن‬ ‫سریال نداشــت و معتقد بود ادامه ها خوب در نمی اید‪،‬‬ ‫نامش را به «پادری» تغییر داد‪« .‬دودکش‪ »۲‬ساخته برزو‬ ‫نیک نژاد‪ ،‬نسبت به فصل اول و حتی «پادری» کار ضعیفی‬ ‫است‪«.‬دودکش‪»۱‬و«پادری»اگرچهضعف هاییداشتند‬ ‫محمد تقی فهیم اما هر دو قابل قبول بودند؛ این در حالی است که متاسفانه‬ ‫«دودکش‪ »۲‬فاقد عناصر جذاب و پرکشــش است‪ .‬در‬ ‫ساخت ادامه سریال ها که عمومًا خوب درنمی اید (به جز «نون خ» و «پایتخت»)‬ ‫عموما دوستان بر اساس همان عناصر و کلیشه های جواب داده ی فصل های اول جلو‬ ‫می روند؛ در حالی که ادامه سریال باید مستقل باشد و در عین حفظ کاراکترها با‬ ‫ویژگی های ثابتشــان‪ ،‬ســریال باید دارای ویژگی های جدیدی هم باشــد‪ .‬در‬ ‫«دودکش‪ »۲‬ما نوگرایی نمی بینیم و حتی از نظر داســتان پــردازی و پرداخت‬ ‫شخصیت ها کار عقب رفت دارد‪ .‬خواسته اند که کار را تغییر دهند و در این مسیر به‬ ‫سمت شخصیت های چاق و الغر و خنگ بازی یک شخصیت و کپی برداری از لورل‬ ‫و هاردی رفته اند؛ در حالی که زمین تا اسمان با انها متفاوت هستند و قادر نیستند‬ ‫همچون فضایی را ایجاد کرده و همچون عناصر جذابی را ارائه دهند‪ .‬شخصیت بهروز‬ ‫خنگ تر شده است؛ این چه میمیک صورتی اســت؟ مگر با حرکت چشم و ابرو‬ ‫عاشقش می شوند؟ بهروز را ناقص کرده اند‪.‬‬ ‫نقطه قوت دیگر دودکش‪ ،‬طنز‬ ‫مناسب ان است که ترکیبی از‬ ‫طنز کالمی و طنــز موقعیت‬ ‫می باشــد‪ .‬نکته مهم این است‬ ‫که دودکش در عیــن این که‬ ‫مریم فاطمی‬ ‫طنز پــر رنگــی دارد و کمتر‬ ‫صحنه ای می توان در ان پیدا کرد که در ان شــوخی و‬ ‫طنز نباشد اما به دام ابتذال و لودگی و حرکات و کلمات‬ ‫سخیف و جلف نیفتاده اســت‪.‬یکی از وجوه طنز موفق‬ ‫ســریال‪ ،‬تکیه کالم هایی اســت که کاراکترها از انها‬ ‫استفاده می کنند‪ .‬به عنوان مثال تکیه کالم هایی مانند‬ ‫«به ضرس قاطــع»‪« ،‬قطع بــه یقیــن»‪« ،‬مغلطه»‪،‬‬ ‫«سفســطه» و ‪ ...‬از دهان ادم های عــادی که حداکثر‬ ‫میزان سواد انها دیپلم اســت خارج می شود و به طور‬ ‫مکرر نیز اتفاق می افتد که ایــن پارادوکس ایجاد طنز‬ ‫می کند‪.‬یکی از نقاط ضعف دودکش غیر منطقی بودن و‬ ‫نداشــتن منطــق روایی برخــی از حوادث داســتان‬ ‫برمی گردد که اتفاقا گاهی این حوادث‪ ،‬مبنای حوادث‬ ‫دیگر نیز قرار می گیرند و چند قسمت براساس ان حادثه‬ ‫شکل می گیرد‪.‬‬ ‫جدای از فصل پیشین‪ ،‬کار دارای سکانس های طوالنی و گاه‬ ‫نسبتا طوالنی و کم اثر است‪ ،‬تا جایی که کمک چندانی به‬ ‫پیشبردداستاننمی کند‪.‬نویسندهتالشداردباتکرارتکیه‬ ‫کالم ها‪ ،‬شوخی و ویژگی شخصیت های قبلی‪ ،‬داستان را‬ ‫پیش ببرد اما بدنه رویداد ها پاسخگوی جذب مخاطب‬ ‫نبوده و مالحتی نیز ندارند‪.‬به عبارتی نزدیک تر‪ ،‬داستان‬ ‫نیما نعمتی زاده کشــش فصل قبل را نداشــته و تقریبا خالی اســت‪.‬‬ ‫شخصیت هانیز به شیرینی قبل نیستند که بخش بزرگی‬ ‫از انبهکارگردانیبرمی گردد‪.‬برزونیک نژاددرهدایتبازیگرانبهگونه ایعملکرده‬ ‫کهبینندهشخصیت هاراخیلیبهجانیاوردهونمی شناسد‪.‬کاراکترهاییکهتماشاگر‬ ‫مدت هاباانهازندگیکردهبودند‪.‬یکیازویژگی هایمجموعه هایچندفصلی‪،‬تداوم‬ ‫فضا و ویژگی شخصیت های اشنا است انچه که تماشاگر شاهد است‪ ،‬ایجاد خلل در‬ ‫ظاهر ادم های داستان است‪.‬البته تغییر ظاهر کاراکترهای اشنا‪ ،‬قبال در سریال چند‬ ‫فصلی پایتخت تجربه شده بود که این ریسک تا اندازه ای جواب بدی نداد‪ .‬از طرفی‪،‬‬ ‫به نظر می رسد بازیگران دودکش انگیزه شان سست شده و حوصله صرف انرژی را‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫در فصل نخست ظرفیت پردازش‬ ‫مسائل خانوادگی و اجتماعی با‬ ‫رویکردطنزبسیارگویاتر‪،‬پویاترو‬ ‫مقبول تر از فصــل دوم بود‪ .‬در‬ ‫فصــل دوم بسترســازی برای‬ ‫حوادث اصلی بسیار کند صورت‬ ‫می گیــرد‪ .‬همچنین مخاطب‬ ‫جبار اذین‬ ‫بعضیبرخوردهاوتکیهکالم های‬ ‫تکراریدر فصلنخست رادر فصلدو مشاهد می کند‪.‬تمام‬ ‫همت فیلمنامهنویسانوکارگردانصرفحرکتدرمسیر‬ ‫دودکش یک شده و موضوع اصلی سریال تحت الشعاع‬ ‫یافتننیمهگمشدهبهروز(بابازیامیرحسینرستمی)قرار‬ ‫گرفته اســت‪ .‬مخاطــب از این نــوع ســریال ها انتظار‬ ‫بازخوردهای حادثه ای دارد‪ .‬اگر قرار باشــد هیچ حرکت‬ ‫جذاب و پیگیرانه ای در بدنه داســتان ایجاد نشود‪ ،‬طرح‬ ‫داستان های فرعی فقط به درازگویی در سریال می انجامد‪.‬‬ ‫ســریال به قدری بی کیفیت‬ ‫نوشــته شــده کــه‬ ‫شخصیت های ســریال در‬ ‫یکی از قسمت ها ‪ ۲۵‬دقیقه‬ ‫مشــغول بازی اسم و فامیل‬ ‫هســتند و بدتریــن بخش‬ ‫مشرق نیوز‬ ‫سریال تمسخر شــهروندان‬ ‫افغانستانی است‪ .‬امیر نامیرا یکی از اکانت های فعال‬ ‫از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان‬ ‫این سریال می نویســد‪ :‬اقایان و خانم های عوامل‬ ‫سریال دودکش ‪ !۲‬یکی از سکانس های امشب تان‬ ‫که در ان چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش‬ ‫گذاشتید خیلی خیلی بد بود‪ .‬به نظر من سرشار از‬ ‫کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن‬ ‫جمهوری اســامی ایــران بود‪ .‬من به جای شــما‬ ‫شرمنده شدم‪.‬‬ ‫هـــــــــشت ســال از‬ ‫دودکـــش یــک می گذرد و‬ ‫این در بطن داستان و بزرگ‬ ‫شــدن کــودکان ســریال‬ ‫مشــخص اســت‪ ،‬امــا‬ ‫تکیه کالم ها هیــچ تغییری‬ ‫روزنامه جوان نکرده فقط نقش بهروز اغراق‬ ‫شده و حتی به خنگ بودنش‬ ‫هم افزوده شده است و اضافه کنید که نصرت با بازی‬ ‫بهنام تشکر لحن گفتاری نامرسومی دارد و منطق‬ ‫این گونه لحن گفتاری که نشــانی از مردی ندارد‪،‬‬ ‫مشخص نیست‪ ،‬از طرفی روند بی اخالقی در خانواده‬ ‫به اوج خود رســیده و کل کل های فیروز‪ ،‬نصرت و‬ ‫بهروز نه تنها ربطی به شــوخی کمدی ندارد بلکه‬ ‫خانواده را زیر ســوال می برد‪ ،‬البته این موضوع در‬ ‫فصل یــک هم وجــود داشــت‪ ،‬اما چگالــی این‬ ‫بی اخالقی ها یا کل کل های بی مورد یا زیر ســوال‬ ‫بردن نوع زندگــی هم کمتر بــود یا بــا توجه به‬ ‫کارگردانی ساختار مطلوب تری داشت‪.‬‬ ‫‪63‬‬ ‫مجله تخصصی سینما و تلویزیون‬ ‫شماره ‪9‬‬ ‫مهر ‪1400‬‬ صفحه 63 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 9‬مهر ‪ 1400‬قیمت‪ 20000:‬تومان‬ ‫نـــگــــاهمـــــــنــفیو‬ ‫مثبــت صبا به عملکرد‬ ‫محمدحسـین مهدویان‬ ‫رقص پا روی زمین‬ ‫ــر از مـــیـــن‬ ‫پـــر‬ ‫پـ‬ ‫نـــگــــاهــــــیاجـــــمــــالیبـه‬ ‫سریال های شبکه نمایش خانگی‬ ‫انها و گیسو و خاتون ؛‬ ‫ــمت‬ ‫مت‬ ‫ســـ‬ ‫مـــخاطب سـ‬ ‫ـــــت؟‬ ‫ـت؟‬ ‫رفــــــ‬ ‫کـــدام رفــ‬ ‫گفتگوباالههحصاری‬ ‫بازیگر سریال «زخم کاری»‬ ‫سـعیکـرددمم‬ ‫بهترین ورژن الهه حصاری باشم‬ ‫« فکر م ‬ ‫یکنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد »‬ صفحه 64

آخرین شماره های ماهنامه صبا نامه

ماهنامه صبا نامه 19

ماهنامه صبا نامه 19

شماره : 19
تاریخ : 1402/11/20
ماهنامه صبا نامه 18

ماهنامه صبا نامه 18

شماره : 18
تاریخ : 1402/09/22
ماهنامه صبا نامه 17

ماهنامه صبا نامه 17

شماره : 17
تاریخ : 1402/06/20
ماهنامه صبا نامه 16

ماهنامه صبا نامه 16

شماره : 16
تاریخ : 1402/04/17
ماهنامه صبا نامه 15

ماهنامه صبا نامه 15

شماره : 15
تاریخ : 1401/12/17
ماهنامه صبا نامه 14

ماهنامه صبا نامه 14

شماره : 14
تاریخ : 1401/09/22
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!