ماهنامه صبا نامه شماره 9
ماهنامه صبا نامه شماره 9
امه
ن
شماره 9مهر 1400قیمت 20000:تومان
درگـــــفـــــت و گــــــــو با
ســـیدجــمال ســـاداتیان
و برخی دیگر از اهالی هنر
مــــطـــــــــــرحشـــــــــد
مـطالبات سینماگران
از وزیر فــرهـــنـگ
و ارشـاد دولت جدید
چـــیـــــســـت؟
بـــا شهـــرام گیل ابــــــادی ؛
کـــارگــــردان ،نـــــویســــــــنده و
کــــــارشـــــــنـــــاسفرهـــنـــگی
ـمـایـش خـشونت
نـــمـایـش
مـیــشود
شـود
ـــث مـی
ـث
بــاعــــث
ـــث
بــاعـــ
بــاعـ
بــاعـ
تصــــمیــم هــــای
ـری بـگیریم
درسـت تــری
دولت خودش یک رقیب بدخیم
نسـبت به فرهــنگ و هنر است
نقش
به یک
رسیدن
جنونبرای
گاهی
کردن
بازی
درست
در گفتگویماهنامهصباباروزبهحصاری
درباره اصول ،قواعد بازیگری و تحمل رنج
برای درست دیده شدن در سینما و تلویزیون
شود
مخـتل م
زندگیم
یا
زنــدگ
کند
یی
مختل م
امام را
را
گاهی صفحه 1
اگهی صفحه 2
صفحه 3
صفحه 4
صفحه 5
19
16
گفت وگو با شهرام گیل ابادی ،نویسنده ،کارگردان و مدیرعامل خانه تئاتر
نمایشخشونتباعثمیشودتصمیمهایدرستتریبگیریمt
گفت وگو با مسعود اطیابی ،کارگردان فیلم «دینامیت»
بادیننبایدشوخیکرداماباادم هاچرا!
در گفتگوی ماهنامه صبا با روزبه حصاری درباره اصول ،قواعد 09
بازیگری و تحمل رنج برای درست دیده شدن در سینما و تلویزیون
جنوندرستبازیکردن،گاهیزندگیامرامختلمی کند
25
در گف
تو گو با سیدجمال ساداتیان و برخی دیگر از سینماگران مطرح شد
مطالباتسینماگران از وزیر فرهنگوارشاد دولتجدیدچیست؟
30
32
نگاهی به انچه که برای اصغر فرهادی و «قهرمان» در فستیوال کن رخ داد
دراماخالقیاز اقایکارگردان کههمیشهدر زادگاهشموفق تر است
معرفی انیمیشن های شاخص در سال2021
مخاطبانیکهبرایفرار از واقعیتبهانیمیشن هایرنگیپناهبردند صفحه 6
34
نگاهی به بهترین انیمیشن های به نمایش در امده در 2021؛
گذر از سیاهوسفیدیکرونابامـحصـوالترنگارنگدیزنیوپیکسار
42
گفت وگو با کاظم هژیرازاد ،بازیگر سریال «زخم کاری»
«ما درام نویس هاونویسنده هایخوبیداریمکهمی توانند
«زخم کاری » ها بسازند تا دنیا ان را بخرد»
گفتگو با الهه حصاری ،بازیگر سریال «زخم کاری»
37
سعیکردمبهترینورژنالههحصاریباشم
50
46
گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»
«مردم جواد عزتی را دوست دارند و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»
گف
تو گو با حبیب خزایی فر؛ اهنگساز کار جدید محمدحسین مهدویان
ساخت موسیقی را بعد از خواندن رمان رخم کاری شروع کردم
60
تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر درباره سریال «گیسو» نشان داد:
از انتقادگستردهبهمنوچهر هادیتااشارهبهگاف هایریز و درشتداستان صفحه 7
نامه
صاحب امتیاز:
موسسه فرهنگی ،هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر:
محمدرضا شفیعی
دبیر گروه تحریریه:
دنیا خمامی
مدیر هنری:
سپهر خامه ور
گروه تحریریه:
پریسا سادات خضرایی
محمد تقی زاده
اریا باقری ،پریسا شریعت رضوی
ویراستار:
تیام کیارسی
عکس جلد سینما:
محمد دارایی
عکس جلد تلویزیون:
امیر جدیدی
لیتوگرافی ،چاپ و صحافی:
خجسته نوین
توزیع:
نشر گستر امروز
نشانی:
تهران ،میدان دربند
کوچه تویسرکانی ،شماره ۶۱
تلفن77582422-6 :
فکس77548245 :
www.mahnamehsaba.com
شبکه های مجازی:
@mahnamehsaba
با سپاس از:
محمدحسین مهدویان ،مجید موالیی
هادی اعتمادی مجد ،کامبیز دارابی
نغمه دانش اشتیانی ،مهسا کیوانپور
فاطمه اذری و....
که در این شماره
ما را همراهی کردند.
یادداشتمهمان
رسانه در دوره وزارت جدید چگونه باشد بهتر است؟
شهریار شمس
روزنامه نگار
خواسته ا ی که بدنه ی روزنامه نگاری چه از وزیر
فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی ،چه از وزیر
فرهنگ و ارشــاد بعدی و چه از وزیر فرهنگ و
ارشاد قبلی دارد را در چند حوزه می شود تعریف
کرد که بخش اول طبیعتا ازادی رســانه است؛
یعنی تا زمانی که ازادی رسانه به رسمیت شناخته
نشود ،فعالیت های حرفه ای همکاران من در این
شغل دچار چالش های جدی خواهد بود .نکته ی
دوم حمایت است .متاسفانه حرفه ی خبرنگاری
مثل همه ی مشــاغلی که در کشور وجود دارد با
بحران های جدی معیشتی و درامدی رو به رو است
و این امر دالیل مختلفی دارد که طبیعتا در یک
مجال کوتاه نمی شود به دالیل ان اشاره کرد اما اگر
سیستم حکومتی بخواهد می تواند بخش عمده ای
از ان را حذف کند که این مساله هم با دادن یارانه و
موارد این چنینی حل نمی شود؛ بلکه این مساله با
این اتفاق حل خواهد شد که همکاران روزنامه نگار
بتوانند در رسانه هایی کار کنند که ان رسانه ها
توان این را داشته باشــند که از درامد باالیی
برخوردار باشند .طبیعتا رســانه ای که بخواهد
از درامد باالیی برخوردار باشــد باید رسانه ای
باشــد که بتواند مخاطب زیادی را جذب کند و
این مساله به همان بحث هایی که در مورد ازادی
رسانه وجود دارد ،بازمی گردد .وقتی یک رسانه ای
بتواند مخاطب زیادی را جذب کند ،طبیعتا اگهی
بیشتری می تواند بگیرد ،بنابراین درامد بیشتری
خواهد داشــت و طبیعتا نیروی حرفه ای تری را
استخدام خواهد کرد و به پرســنلش حقوق و
مزایای کافی می دهد .نکته ی ســومی که در این
حوزه می توان به ان اشــاره کرد که ان هم مورد
کم توجهی قرار گرفته ،حمایت جدی از نهادهای
صنفی در حوزه ی روزنامه نگاری است .متاسفانه
روزنامه نگاری ما چندین ســال است که از نهاد
صنفی قدرتمند محروم است .قبال انجمن صنفی
روزنامه نگاران ایــران به عنوان یک نهاد صنفی
قدرتمند بود و فعالیت می کرد اما متاسفانه فعالیت
ان تعلیق شــد و بعد از ان انجمن های صنفی به
دلیل قوانین مجبور شــدند که فقط به صورت
استانی فعالیت کنند و در حقیقت در حال حاضر
انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران فعال
است و امیدواریم تا این نهاد هم به زودی به عنوان
یک نهاد سراسری کارش را شروع کند و بتواند
در حوز ه ی حمایت صنفی به طور جدی از شغل
روزنامه نگاری حمایت کند .من فکر می کنم که
اگر وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسالمی یا بقیه ی
بدنه ی تولید و یا نظام حکومتی بتواند هر کدام از
این ســه عنصر را تدوین کند یا به ان دسترسی
پیدا کند به رسانه های کشور کمک جدی می کند
و قدرت رسانه ای کشور را باال می برد. صفحه 8
SABA MAGAZINE
جنون درست بازی کردن ،گاهی
زندگیامرامختلمیکند
مهم ترین مطالبه یک بازیگر فیلمنامه منسجم است
مرحوم کیارستمی درست میگفت قرار مهم تر از قرارداد است
متاسفم که به هر ادمی که تعدادی فالوور در فضای مجازی می گیرد سلبریتی می گویند
9
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 9
چهره ماه
از نظر شغلی من
سعی کردم تا با
دوستان محیط بان
زیادی هم کالم شوم
و از مسائل و مصائب
ان ها اگاه شوم .این
یک واقعیت است
که ما متاسفانه در
مورد صنف مظلومی
صحبت می کنیم که
قشر محیط بان ها
هستند اما وقتی
در مورد روحیات
شخصیت صحبت
می کنیم این مساله
می تواند خیلی
ارتباطی به صنف
نداشته باشد
دنیاخمامی -پریساسادات خضرایی :گفتگو با روزبه حصاری کار سختی
نبود از انجایی که او معلوم بود در طول این سالها پی سواالت خود رفته
بود و سعی کرده انها را به دست بیاورد .جهد و تالش در او دیده میشود
حتی در پاسخ به سواالت به سخت ترین راه های خود اشاره میکند .شاید راحت تر
این است که بگوییم می داند با خودش چند چند است و تصمیمش این است که روی
اصول خود بایستد ولو در شرایطی که این ایستادگی برای او گران تمام شود .درباره
اصول و قواعد بازیگری از دیدگاه او ومطالبات یک بازیگر از گروه و رابطه اش با تهیه
کننده سواالتی پرسیدیم که در ادامه میخوانید.
روزبه حصاری در سریال «افرا» خیلی
متفاوت ظاهر شده است ،از این حیث
که شــخصیت کامال متفاوتی با کار
قبلی دارید و بسیار باورپذیر است.
برای شــما مهم بود که بعد از نقش
قبلی حتما یک پیشــنهاد متفاوت را
بپذیرید؟
بله؛ من احســاس می کنم هر بازیگری که در
مسیر حرفه ای بازیگری قدم برداشته طبیعتا
ترجیحش بر این است که خودش ،اموزه هایش
و چیزهایی که از اســاتیدش یاد گرفته را در
قالب های گوناگونی به چالش بکشد و به رویت
تماشاگرش برساند اما این فرصت برای خیلی
از ما به وجود نمی اید ،چرا که به هر حال یک
بازیگر همواره در معرض انتخاب شدن است.
در طول دو ســال گذشته دوســتان ،اساتید
یا همکارانم به من لطف داشــتند و فیلمنامه
فرســتادند یا به نوعی پرس و جــو کردند که
دعوت به همکاری اتفــاق بیفتد؛ چه در قالب
ســریال های تلویزیون ،چه در نمایش خانگی
و فیلم هایی که متاسفانه به دلیل شرایطی که
این روزها ســینما دارد قرار بوده که در بستر
وی او دی منتشر شود و من این را به فال نیک
گرفتم و خدا را صد هزار مرتبه شکر کردم.
در واقع من با سریال «تاریکی شب ،روشنایی
روز» ،کار حجت قاســم زاده اصل پس از چهار
سال نبودن دوباره به نوعی وارد مارکت شدم.
بازیگر همیشه در معرض انتخاب شدن است و
هر بازیگری دوست دارد نقشی که بازی می کند
نسبت به نقش قبلی اش تفاوت هایی را داشته
باشد .گاهی این قسمت ،حکمت و فرصت برای
یک نفر پیش می اید و گاهی هم پیش نمی اید.
من حتما دلم می خواســت که به تکرار نیفتم
و سعی جدیدی داشــته باشم .در همین زمان
محبت بهرنگ توفیقی که مــن از قدیم هم با
او دوســتی دارم و همیشه مخاطب کارهایش
بوده ام شامل حالم شــد .توفیقی در یک نقش
متفاوت به من اعتماد کرد و به کمک همکاری
و یاری او ،این روند را با هــم ایجاد کردیم که
امیدوارم توانسته باشم ســهم نقش و کاراکتر
را ادا کنم.
ارزیابی شما از ادمی که نقشش را در
سریال «افرا» بازی می کنید چیست؟
درواقع این مدل الگوی شخصیتی که
به این میزان درونگرا است و با ادم ها
صحبتی ندارد و کار خودش را می کند،
چقدر به شما نزدیک است و اینطور
شخصیت ها چقدر مورد پسند شما
است؟ ایا برای نزدیک شدن به این
نقش ،تصویر ذهنی یا شخص خاصی
در ذهن شما بود؟
اگر در مورد صنف بخواهیــم در نظر بگیریم
بله؛ از نظر شغلی من سعی کردم تا با دوستان
محیط بان زیادی هم کالم شــوم و از مسائل
و مصائب ان ها اگاه شــوم .ایــن یک واقعیت
است که ما متاســفانه در مورد صنف مظلومی صفحه 10
صحبت می کنیم که قشر محیط بان ها هستند
اما وقتی در مورد روحیات شخصیت صحبت
می کنیم این مســاله می تواند خیلی ارتباطی
به صنف نداشته باشد .یعنی کاراکتر می تواند
پزشک یا محیط بان باشد و می تواند هر شغل
و صنفی را دنبال کند امــا از نظر خلق و خوی
انفرادی باید بگویم من از نظــر روانی با نقش
عجین می شــوم .یعنی به کمک دوستانی که
در حوزه ی روانشناســی دارم ،نقش را از نظر
روانی تحلیل می کنم و به همین خاطر معموال
فشــارهای زیادی را برای هر کاراکتر متحمل
می شــوم .این را از زاویه دید خودم می گویم
و همکاران من هم حتمــا برای نقش هایی که
بــازی می کنند همین قدر انــرژی می گذارند
اما به نوعی زندگی شخصی ام به واسطه ی هر
کاراکتری که تا کنون بازی کرده ام یک مقدار
دســتخوش تغییراتی شــده و حتی می توانم
بگویم که مختل شده اســت .زندگی شخصی
یک ریتم روتین و منظمــی می خواهد و بنا به
روحیــات و ابعاد روانشــناختی که یک نقش
دارد ،هــر چقدر هم که بازیگــر روی خودش
کار کند بــه هر حال ممکن اســت احواالت و
زندگی شخصی اش به مخاطره بیفتد .بنابراین
من از نظر روانی با ایــن کاراکتر خیلی عجین
شدم؛ به واسطه ی اینکه مسعود منهای شغل
و هویت خانوادگی که دارد ،یک فردیت اسیب
دیده دارد که این فردیت اســیب دیده ریشه
در کودکی و ریشــه در دیده نشــدن امیال و
ارزوها و جدی گرفته نشــدن اهدافش دارد.
در واقع این مشــکالت برای او از انجا نشــات
می گیرد کــه قاموس تو همان چیزی اســت
که باید پیرامونت بگویند و حق نداری که راه
مستقل خودت را بروی .انگار که مسعود مثل
خیلی از جوان ها یا ادم هــا به دنبال فردیت از
دســت رفته اش اســت و دغدغه هایی در این
فردیت هست ،دغدغه های انسانی و دغدغه های
صنفی که بعدها به واســطه ی شــکل گیری
شخصیت مسعود در جوانی شکل می گیرد که
شامل عالقمندی او به محیط زیست ،استان،
طبیعت ،خاک و سرزمینش می شود .شاید این
عدم پذیرش توسط اطرافیان ،این خشم را در
مسعود نهادینه کرده است .حداقل در ابتدای
قصه سعی می کرده که کظم غیظ کند و گاهی
شاید از دستش خارج می شــده و ما در جایی
می بینیم که مســعود می خواهد عصبانتیش
را کنترل کند اما انگار انقدر فشارها بر روی او
زیاد بوده که بعضی جاها از دستش در می رود.
همه ی ما به عنوان
بازیگر و به عنوان هر
کدام از عوامل باید
بپذیریم که سینما
و به طور کلی تولید
اثار نمایشی یک
فرایند تیمی است
که یک مدیر هنری
دارد که بر همه چیز
اشراف دارد و همان
کارگردان است.
یک تامین کننده
که زیرساخت هایی
را برای ساخت
یک پدیده دارد که
تهیه کننده است و
همچنین اعضای
تیم متشکل از
بازیگر ،عوامل چه
جلوی دوربین و چه
پشت دوربین که هر
کدامشان یک سری
شرح وظایف فردی
و یک سری شرح
وظایف تیمی دارند
بازیگر کمک کند؟
همه ی ما به عنوان بازیگر و به عنوان هر کدام
از عوامل بایــد بپذیریم که ســینما و به طور
کلی تولید اثار نمایشــی یــک فرایند تیمی
اســت که یک مدیر هنری دارد کــه بر همه
چیز اشــراف دارد و همان کارگردان اســت.
یک تامین کننده که زیرساخت هایی را برای
ساخت یک پدیده دارد که تهیه کننده است و
همچنین اعضای تیم متشکل از بازیگر ،عوامل
چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین که هر
کدامشان یک سری شرح وظایف فردی و یک
ســری شــرح وظایف تیمی دارند .من از این
وظایفی که می گویم به عنوان وظایف انسانی
صحبت می کنم .در پروسه ی تولید یک سال
یک تعدادی از افراد که هــر کدام در حوزه ی
خودشان خبره هستند در کنار همدیگر زندگی
می کنند و بیشــتر از اینکه خانواده هایشان را
ببیننــد همدیگر را می بیننــد .پس هر کدام
از ما اگر سعی نکنیم که با ســخاوت ارتباط،
رفاقت ،دوستی و مهری را ایجاد کنیم اساسا
زندگی به کام مان تلخ می شــود .اگر بخواهم
از بعد حرفه ای بــه ماجرا نگاه کنــم در این
فرایند تیمی این پاس کاری باید اتفاق بیفتد
تا رســیدن به هدف نهایی محرز شود و بهتر
اتفاق بیفتد .مهدی ســلطانی به واســطه ی
اینکه جزو چهره های تحصیل کرده ی حوزه ی
بازیگری است و علم این حرفه را دارد ،طبیعتا
مناسبات حضور به عنوان یک بازیگر و بازیگر
مقابل را خیلی دقیق درک می کند .مدیریت
این مجموعه که توسط بهرنگ توفیقی صورت
گرفته حتمــا در ایجاد احســاس هم تیمی
بودن در بین همه ی عوامل نقش به ســزایی
داشته است .اینکه من ،مهدی سلطانی ،پژمان
بازغی ،مینا وحید ،هامون سیدی و هر بازیگر
دیگری که در کار حضور دارد دغدغه ام بشود
و اینکه ما دغدغه ی هم بشویم؛ یعنی فعل تیم
ورک (کار گروهی) اتفاق افتاده است .به نظر
من این اتفاق در «افرا» افتاد و من بی نهایت
از این بابت خوشحال هستم .سریال«افرا» به
نوعی برای من نشان داد که می شود تیم ورک
کرد .چون خیلی وقت ها ما را ناامید می کنند
که تیم ورک نمی شود و اینجا جای تیم ورک
نیست اما اینطور نیســت و در همین مملکت
بهترین تیم ها وجود دارند؛ چــه در حوزه ی
سریال سازی و فیلمسازی که حوزه ی کاری
ماســت و چه در حوزه های شــغلی دیگر که
تیم ها دارند کار می کنند و موفق هم هستند.
فکر می کنــم در این ارتباطی کــه بین من و
مهدی ســلطانی اتفاق افتاد؛ بــرای خود من
چیزی فراتر از دو بازیگری بودیم که با هم کار
کنیم .من به اصطالح قدیمی ها با او زلف گره
زدم و همکاری با او بی نهایت برایم لذتبخش
بود .همواره بــا هم در تعامل بودیــم و با هم
پــاس کاری می کردیم و فکــر می کنم در هر
سکانسی که ما مقابل هم بودیم اینطور بود که
برای هر دوی ما بازیگر مقابل مان به اندازه ی
خودمان مهم بود و به اندازه ی خودمان دغدغه
بود .من این حس را در تک تک بازیگران لمس
کــردم و از تک تک ان ها بــی نهایت ممنون
هســتم .از بازی با بازیگران بومــی که از قبل
شناختی نســبت به هم نداشتیم لذت بردم و
تازه متوجه شدم که چه حجمی از استعداد و
توانمندی در استان گیالن حضور دارد که ای
کاش هر چه سریع تر در کارهای حرفه ای تر،
یعنی کارهایی که در تهران ،در سینما و سریال
سازی تلویزیون اتفاق می افتد از ان ها استفاده
شود و عامه ی مردم هم ان ها را بشناسند .من
دارم در مورد بازیگرانی صحبت می کنم که در
استان گیالن به اندازه ی کافی شناخته شده
هســتند ،یعنی اهالی اســتان بزرگ گیالن
بازیگرانشان را می شناسند ولی می گویم حیف
اســت که بقیه ی مردم هم از این توانمندی
اگاه نباشند .من در این کار جز مهر ،رفاقت و
همدلی چیز دیگری دریافت نکردم.
صحبت های شما درست است اما به
طور کلی ایا با این نظر موافق هستید
کــه بازیگرها خیلی بــه هم کمک
نمی کنند و انگار احســاس می کنند
که اگر به دیده شدن هم کمک کنند
مهدی ســلطانی بازیگری است که
همه ی کســانی کــه در پروژه های
مختلف پارتنر او بوده اند از همراهی
با او لذت برده اند؛ مســاله ای که در
ســینما و تلویزیون ما معموال زیاد
اتفاق نمی افتد .فکــر می کنید چرا
اینطور است؟ درواقع چرا در سینما
و تلویزیون ما معمــوال خیلی اتفاق
نمی افتد که پارتنر در نقش و بازی به
11
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 11
چهره ماه
امتیازی از خودشان کم شده است؟
من خودم را در جایگاهی نمی بینم که چنین
مانیفســتی صادر کنم .بازیگــری که من در
ســینمای ایران به او میتوانم اشاره کنم زنده
یاد خسرو شکیبایی است .درواقع می توانم از
روی دست خسرو شکیبایی نگاه کنم و ببینم
که چه کارهایی کرده اســت .مــن هیچوقت
ســعادت همکاری با او را نداشتم و این مساله
همیشــه یک حســرت بزرگ در زندگی من
خواهد بود اما از دوستان و همکارانی که با او
کار کرده اند شنیده ام همیشه پا به پای پارتنر
انرژی می گذاشته است .قاموس من اوست و
نمی توانم کلیتی را در مورد بقیه صادر کنم .من
در پروژه ی «افرا» از همه ی همکارانم به نیکی
یاد می کنم و اگر از زاویــه دید خودم بخواهم
بگویم فکر می کنم که در حد توانم تمام توان و
انرژی ام را برای همکارانم گذاشته ام.
بهرنــگ توفیقی را از کجــا دنبال
می کنید و از قبل چقدر نســبت به او
شناخت داشتید؟
من ســال ها پیش که در قامــت بازیگر تئاتر
کار می کــردم همواره به مثابه یک دســتیار
کارگردان خبره ،ذکر خیرش را شنیده بودم.
در ادامه که پــا به عرصــه ی کارگردانی هم
گذاشــت همواره کارهایش پر مخاطب بوده
و مخاطب با کارهایش همراهی کرده اســت و
من جزو مخاطبان کارهایش بوده ام .اتفاقا در
سریال دیگری که اسم نمی برم چون لو می رود
که کدام نقش را می گویــم ،قرار بود که برای
او بازی کنم اما در ان زمان متاســفانه شرایط
زمانی این اجازه را به من نداد و کم ســعادتی
من بود .به همین خاطر وقتی بهرنگ توفیقی
برای «افرا» با من تماس گرفت بی نهایت مایل
بودم تا بقیه ی برنامه هایم را کنسل کنم و این
همکاری را شــکل دهم .در نتیجه اعتماد او و
زمان بندی من هماهنگ شد و توانستیم این
اتفاق را رقم بزنیم.
این مســاله چقدر برای شما مهم
است که نقش اصلی باشید؟ یعنی
مکمل های تعیین کننــده را هم در
پیشنهادهایتان به حساب می اورید؟
اعتقاد دارم که نقش و کلیت فیلمنامه اســت
که باید توســط بازیگر مورد رصد قرار بگیرد
و ترکیب بندی معموال بــر عهده ی کارگردان
است .ممکن است روزی یک کارگردان ،روزبه
حصاری را در این ترکیب موفق تر بداند که یک
ســکانس در فیلمش بازی کند و ممکن است
که یک کارگردان در این ترکیب ،ببیند روزبه
حصاری نقش اصلــی را در کارش بازی کند.
به نظر من ان چیزی که توان یک بازیگر را به
چالش می کشد فقط طول نقش نیست ،بلکه
عمق و عرض نقش و کاراکتر است .کاراکتری
که اول روی کاغذ است و نویسنده ان را نوشته
یک تعریــف دارد ،کارگردان قرار اســت که
کارگردانی کند و تا اینجا دو تعریف به وجود
می اید و بازیگر احیانا تعریف ســوم را انجام
می دهد .اساســا بازیگر چیزی غیر از متن و
کارگردانی کارگــردان را نبایــد انجام بدهد
مگر اینکه تعریفی بهتر یــا متمم تعریفی که
کارگردان و نویســنده انجام داده اند را داشته
باشــد .به همین خاطر من ســعی می کنم تا
خودم را با کلیت اثر همراه کنم.
بازیگران شاید
خالف ان چیزی که
عده ای گمان می کنند
موجوداتی بسیار
شکننده هستند به
واسطه ی اینکه روح
و روانشان همواره
دستخوش تغییرات
و باال و پایین ها است.
هیچوقت نمی شود با
قاعده ی فکری یک
کار تجاری یا یک
مدیر سطح کالن
یا هر نوع مدیری،
احواالتی که بر یک
بازیگر حادث می شود
را اندازه گرفت و با
هیچ متری نمی شود
زخمی که یک بازیگر
برای کارش می خورد
را اندازه گرفت
خب تا اینجا درباره مسائلی که برای
بازیگر در یک کار باشــد بهتر است
صحبت کردیم اما میخواهیم از شما
بپرسیم که از نظر شما مطالبات یک
بازیگر در پیش تولید چه مســائلی
اســت و درجه ی اهمیــت ان برای
شخص شما چقدر است؟
این سوال خیلی کلی است .چون به عقیده ی
من شرایط هر کار با کار دیگری متفاوت است
اما اگــر بخواهم ایده ال یــک بازیگر را بگویم
قطعا فیلمنامه ی کامل اســت ،درواقع بازیگر
باید بداند که چه چیزی را بازی می کند .چون
بازیگر نقشــش را طراحی می کند و بعد از ان
دائم بــا کارگردانش در میــان می گذارد .ان
چیزی که بین کارگردان و بازیگر در ابتدای کار
تعیین کننده و اصطالحا حرف مشترک است
فیلمنامه هست.
بازیگران شــاید خالف ان چیزی که عده ای
گمان می کنند موجوداتی بســیار شــکننده
هســتند به واســطه ی اینکه روح و روانشان
همواره دســتخوش تغییرات و باال و پایین ها
است .هیچوقت نمی شــود با قاعد ه ی فکری
یک کار تجاری یا یک مدیر سطح کالن یا هر
نوع مدیری ،احواالتی که بر یک بازیگر حادث
می شود را اندازه گرفت و با هیچ متری نمی شود
زخمی که یک بازیگر برای کارش می خورد را
اندازه گرفت.
اصوال فکر می کنم که مهم ترین مطالبه ای که صفحه 12
یک بازیگر می تواند داشــته باشد فیلمنامه ی
منسجم است و همچنین شــرایط ایمن برای
اینکــه کارش را درســت انجام دهــد و تنها
دغدغه اش انجام کارش باشد .بقیه ی حوزه ها
متخصصین خــودش را دارد .رســانه را باید
به اهل رسانه ســپرد ،مدیریت را باید به اهل
مدیریت ســپرد ،تهیه کنندگی را باید به تهیه
کننده ســپرد و تمرکز بازیگر فقط باید روی
کار خودش باشــد .من برعکس این مســاله
را هم خطا می دانم .یعنی اگــر بازیگر هم در
حوزه های تخصصی و کارهای دیگران بخواهد
دخالت نا بجا کند -که این دخالت نا بجا قطعا با
فضای پیشنهاد متفاوت است -به نظر من شان
حرفه ای خودش را زیر سوال برده است.
با این اوصاف مطالبات بازیگر حین
تولید چیست و ایا تفاوتی بین درجه
بندی بازیگران وجود دارد؟ درواقع
ایا بازیگــران می توانند که در حین
تولید مطالبات یکسان داشته باشند؟
برای مثال به لحاظ زمــان افیش،
مرخصی ها ،گریم ،لباس و مواردی از
این دست؛ یا انطور که در ایران وجود
دارد مرتبه بندی است؟ یعنی بازیگر
درجه یک با بازیگر درجه دو یا ســه
فرق دارد.
نکته اینجاست باید ببینیم چه مقیاسی برای
این درجه بنــدی وجود دارد کــه همه ان را
تایید کنند .ما وقتــی در مورد معیار و مقیاس
صحبت می کنیــم باید حداقــل اعضای یک
صنف ،همگی ان معیار و مقیاس را قبول داشته
ماجرای اینکه مالیات
ندادن بازیگرها بولد
شده این است که در
همه جای دنیا برای
فرهنگ ارج و قربی
قائل هستند ،یعنی به
بازیگر به عنوان قشر
فرهنگی جامعه نگاه
می شود .به همین
خاطر ما باید یک
مقدار این دیدگاه را
عوض کنیم؛ یعنی در
همه جای دنیا واژه ی
هنرمند ،قبل از واژه ی
سلبریتی می اید
باشند .ایا شــما به عنوان یک روزنامه نگار و
خبرنگار چنین متر و مقیاســی را می بینید؟
ماجرا این است که ترجیح من به عنوان بازیگر
این اســت که تماما خودم را بــه تیم تولید و
تهیه کننده بســپارم .اگر بخواهم در سریال
«افرا» بگویم؛ این تعامــل خیلی خوب اتفاق
افتاد ولی اگر بخواهم به طــور کلی بگویم به
عنوان مثال به افیش و درجه بندی بازیگرها
اشــاره کردید که به نظر من این مسائل مهم
نیست .مهم این اســت که ادم ها وقتی دارند
یک کاری را قبول می کنند -چه بازیگر و چه
عوامل -شرح وظایف باید دقیقا مشخص باشد.
یعنی حوزه ها و توقعات و در عین حال امکانات
کامال مشخص باشد .شاید این موضوعی که به
ان اشاره می کنم خیلی ایده ال گرایانه باشد
ولی بازیگر باید بیاید نقشش را بازی کند .برای
مثال اگر به او می گویند که ســاعت چهار یا
شش صبح بیا ،باید بیاید.
حتی اگر بگویند که حق نداری بیست و چهار
بخوابــی ،باید نخوابد اما چه زمانــی این باید و
نبایدها احواالت کسی را بد نمی کند؟ زمانی که
در روز شروع کار همه چیز منسجم برای هر دو
طرف مشخص باشد .به قول زنده یاد کیارستمی
قرار مهم تر از قرارداد است و ان چیزی که بعضا
شاید به نوعی دارد به روند برخی از اثار اسیب
می زند و ان چیزی که شاید دارد اذیت می کند
و ادم ها را دچــار ناراحتی می کند این اســت
که انگار نه قرارها دیگر خیلی مهم اســت و نه
قراردادها؛ و این یک مقداری ازاردهنده است.
واگرنه ارتباطی به درجه ی دو و سه ندارد .من
اصال نمی دانم که این درجــه بندی یعنی چه؛
یعنی نمی دانم چه کسانی درجه یک می شوند
و چه کسانی درجه دو و سه ولی به عنوان یک
بازیگر این را می گویم که به هر حال بازیگر یک
سری وظایف دارد و این شــرح وظایف باید در
ابتدای پروژه مشــخص باشد و این مساله برای
طرف دیگر ماجرا هم صدق می کند .به نظر من
اگر شرح وظایف مشــخص باشد مشکلی برای
کسی پیش نمی اید و همه کارشان را می کنند.
ایا قائل به مالیــات و پرداخت های
دولتی برای بازیگر هســتید؟ همان
اندازه که مطالبات یک بازیگر برای
شما مهم اســت ،ایا وظیفه ی یک
ارتیست می دانید که مالیات بدهد؟
حتمــا؛ وظیفه ی هر شــهروندی می دانم که
مالیات بدهد و مالیات را به عنوان یک شهروند
حتما وظیفه ی خودم می دانم .ماجرای اینکه
مالیات ندادن بازیگرها بولد شده این است که
در هم ه جای دنیا برای فرهنگ ارج و قربی قائل
هستند ،یعنی به بازیگر به عنوان قشر فرهنگی
جامعه نگاه می شــود .به همین خاطر ما باید
یک مقدار این دیدگاه را عوض کنیم؛ یعنی در
همه جای دنیا واژه ی هنرمند ،قبل از واژه ی
سلبریتی می اید .واژه ی منحوس سلبریتی مد
شده و به هر ادمی که تعدادی فالوور در فضای
مجازی می گیرد سلبریتی می گویند و واقعیت
این است که شان هنرمند یک مقداری باالتر از
این حرف ها است.
تعامل تهیه کننده با بازیگر در ایران
تا چه اندازه حرفه ای اســت؟ یعنی
13
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 13
چهره ماه
درخواســت های یک بازیگر از تهیه
کننده چقدر انجام می شود و چقدر به
رسمیت شناخته می شود؟
من به عنوان یک بازیگــر فکر می کنم که این
تعامل کمتر صورت می گیرد .ما در ســینمای
ایران تهیه کننده های حرفــه ای کم نداریم؛
تهیه کنندگانی که سهمی در اعتالی فرهنگ،
سهمی در تولید اثار خوب و مفید برای جامعه
داشته اند و با همکارانشــان از بازیگر گرفته تا
هرکدام از عوامل در تعامل بوده اند و همواره هر
کسی که با ان ها همکاری داشته رضایتمندی
الزم را داشته است .یکی از توقعاتی که به عنوان
بازیگر می شود داشت این است که حداقل سعی
کنند کمی با مسائل روحی و عاطفی بازیگرها
اشنا شوند.
بازیگر شاید توقع دارد که این درک از جانب
تهیه کننده صورت بگیرد که ممکن است یک
بازیگر برای بازی در یک نقش چه سختی هایی
را متحمل شود .از طرف دیگر خوب است بازیگر
هم سعی کند تا اگاهی اش را نسبت به شرایطی
که یک تهیه کننده در مدیوم های مختلف با ان
دست و پنجه نرم می کند افزایش دهد .به هر
حال همه داریم در یک عرصه کار می کنیم و
این تعامل ها و شناخت ها قطعا باعث تولید اثار
بهتر می شود اما خیلی وقت ها که ممکن است
یک تهیه کننده زبان مشــترکی با بازیگرش
پیدا نکنــد و یا بازیگر زبان مشــترکی با تهیه
کننده اش پیدا نکند به جــای زیر میز زدن و
تخریب می شود از افرادی که اصطالحا تحت
عنوان مدیر برنامه فعال هستند کمک گرفت
و این مساله عمال می تواند باعث نزدیک شدن
جهان های گوناگون یک تهیه کننده و بازیگر و
یا یک تهیه کننده با هر شخصی و در هر صنف
دیگری شود.
به نظر مــن کاش یک سیاســت و مدیریتی
اتفاق بیفتد که اساســا میل به تربیت agent
به معنای واقعی کلمه اتفاق بیفتد .در سینمای
دنیا خیلی از کارهایی که من به عنوان بازیگر
می کنم ،اصال بر عهده ی من نیست و خیلی از
کارهایی که تهیه کننــده می کند بر عهده ی
او نیســت .یعنی در حقیقت یک سری کارها
و وظایفی بر گرده ی افراد گذاشــته می شود
که اصال حوزه شــان نیســت .درواقع خیلی از
مســئولیت ها و خیلی از فشــارهایی که تهیه
کننده ها متحمل می شوند در حوزه ی وظایف
تهیه کننده نیســت و از ان طرف هم خیلی از
وظایف بر عهده ی بازیگر نیست .بهتر است که
تقسیم وظایف به درســتی اتفاق بیفتد ،یعنی
تهیه کننده کارهای حوزه هایی که به او مربوط
است را انجام دهد و بازیگر هم حوزه هایی که
به او مربوط است را انجام دهد .نهادینه شدن
این نگاه حرفه ای شاید یک مقدار زمان ببرد.
هستند افرادی که این نگاه حرفه ای را در سینما
و تلویزیون ایران دارند اما کاش به بقیه هم یاد
بدهند .کاش یک مقدار بــرای بقیه هم انرژی
بگذارند که همه نگاه حرفه ای را داشته باشند.
ولی به طور کلی همانطور کــه گفتم خیلی از
افرادی که در این حوزه فعال هستند در حوزه ی
حقوقی به اگاهی الزم نرســیده اند .به همین
خاطر هم به نوعی با شــرح وظایفشان خیلی
اشنا نیســتند و هم با مطالباتی که می توانند
داشته باشند اشنا نیستند.
حاال که گذشــته ،بگویید چه شــد
که پروژه ی «بچــه مهندس» برای
شما تمام شــد و نخواستید ادامه ی
همکاری بدهید؟ ایا انطور که سعید
ســعدی تعریف کرد درست است؟
روایت شما چیست؟
خداوند ناظر است.
مرام و مسلک کدام بازیگر در رده ی
سنی خودتان را چه در فضای مجازی
و چه در فضای کاری می پسندید؟
واقعیت این اســت که من مرام و مسلک موال
علی (ع) را می پســندم و به مرام و مســلک
همکارانم کاری ندارم .من جــزو عالقمندان
شهاب حســینی و بابک حمیدیان هستم که
البته برای نسل قبل از من هستند .از بازیگران
هم نســل خودم بازی نوید محمدزاده ،هوتن
شکیبا و بهرام افشاری را دوست دارم .باالخره ما
با هم دوست و به نوعی هم دوره هستیم .بچه ها
یک مقدار از من با تجربه تر هســتند ولی من
فقط می توانم نظر شخصی ام را در مورد کیفیت
بازی ان ها بگویم و مرام و مسلک یک مساله ی
کامال فردی است.
اساســا فکر می کنم کــه بازیگــر از نظر فنی
و حرفه ای بایــد مورد تحلیل و بررســی قرار
بگیرد ،نه اعتقادات شخصی چرا که اعتقادات
شخصی برای خودش است و کم کم باید به این
ســمت برویم .برای مثال ممکن است که من
به مطب پزشــکی مراجعه کنم که حتی شاید
ادم تندخویی باشــد -نه اینکه رذیلتی داشته
باشد اما خلق و خوی او خیلی مورد پسند من
نباشد -من مخاطب علم و توانمندی طبابت او
هستم .ولی باالخره مردم از بازیگرها یک سری
توقعاتی را دارند و اگــر بخواهم از زاویه ی دید
خودم نگاه کنم ،من از کف جامعه وارد شده ام.
درواقع من از یک خانواده ی فرهنگی امده ام و
جامعه ،مسائل و مشکالت ان همیشه برای من
مساله بوده است.
اینکه چقدر شهروند خوبی هستم را نمی دانم
اما یقین دارم که همیشــه ســعی ام بر این
بوده که شــهروند خوبی باشــم .یعنی برای
مثال چراغ قرمز را رد نکنم ،اگر قرار اســت
مالیــات بدهم ان را پرداخت کنم ،اشــغال
میوه را بیرون نیندازم ،ســاعت دوازده شب
به بعد در محل مسکونی ام سر و صدا نکنم،
اگر کرونا و اپیدمی است سعی کنم تا قوانین
شهری را رعایت کنم؛ درواقع سعی کرده ام
تا یک شهروند منطقی باشم و هنجار شکنی
نکنم .یعنی ارام باشم و شهروند خوبی برای
همشهری ها و مملکتم باشم .به همین خاطر
حرف زدن در مورد مرام و مسلک خیلی سواد صفحه 14
را بازی کن یا دیگر از ایــن کارها بازی نکن و
هزار نظری که ممکن است مخاطب بدهد .این
مساله برای من خیلی هیجان انگیز و لذتبخش
اســت و حتی می توانم بگویم که لذتی از این
باالتر ندارم.
بیشــتری می خواهد که من خودم را در این
جایگاه نمی دانم که درباره ی مرام و مسلک
حرف بزنم.
از نظر شــما یک بازیگر چقدر باید
کنش اجتماعی داشــته باشد و در
صفحه ی مجــازی و در جاهایی که
اعالم اعتراض یا مســائل دیگری
است حضور داشته باشد و همچنین
درباره ی مواضعــش در حوزه های
اجتماعی ،سیاسی و اخالقی صحبت
کند؟ و چرا این اتفاق برای شما کمتر
می افتد؟ سعی می کنید که خودتان
تعمدی از این مساله فاصله بگیرید یا
نسبت به تبعاتی که ممکن است برای
شما به همراه داشته باشد احساس
خوشایندی ندارید؟
من همیشه سعی کرده ام تا در مورد چیزی که
اگاهی ام نسبت به ان کم است یا در موردش
مطمئن نیستم اظهار نظری نکنم؛ من رسالت
اجتماعی ام را در این می بینم که سطح کیفی
کاری را که بلد هستم باال ببرم و روی حوزه ی
تخصصی خودم کار کنم .حوزه ی تخصصی من
هنر اســت .من به هر حال از موسیقی شروع
کرده ام ،نوازندگی کردم و بعد از ان وارد تئاتر
شــدم .یک زمان کوتاهی دست به قلم شدم و
در حد اماتور خطاطی و نقاشی کردم اما هنر
همیشــه و از کودکی به نوعی اشتیاق سوزان
من بوده است .از جایی که به صورت حرفه ای
تصمیم گرفتم تا این کار یعنی چه خوانندگی
و چه بازیگری را اتخاذ کنم ،ســعی کردم تا از
مسیر حرفه ای ان وارد شوم .یعنی اموزش های
معتبــر ،تئاتر و امــوزش مکــرر و دائمی که
همچنان هم ادامه دارد و مــن همچنان دارم
شــاگردی می کنم .یعنی همچنــان زیر نظر
اساتید دارم اموزش می بینم و این روند تا اخر
عمر برای من ادامه خواهد داشت.
هر کسی چیزهایی برای یاد دادن دارد و من بی
نهایت مشــتاق اموختن و مشق کردن هستم
اما ورود به یک ســری از عرصه ها به نظر من
نیاز به یک اگاهی خیلــی باالیی دارد که من
خیلی وقت ها به واسطه ی اگاهی کمی که دارم
نگران می شوم تا مبادا اظهار نظری که می کنم
و یا موضعی که می گیرم؛ باعث به خطا افتادن
مخاطبم شود .سعی کرده ام تا همان چیزی که
خودم هستم را تا انجایی که تبدیل به شواف و
اتفاقی مثل “خود گویی و خود خندی ،عجب
مرد هنرمندی!” نشود و تا انجایی که احساس
کرده ام که مفید است به اشــتراک بگذارم .نه
الزاما در فضــای مجازی که همیشــه یکی از
سرگرمی ها و خوشحالی های من این است که
در کافه بنشــینم ،قهوه بخورم و با مردمی که
کارم را دیده اند حرف بزنم .ان ها نقدم می کنند
و گاهی اوقــات از من تعریــف می کنند ،یک
وقت هایی با یک کاراکتر همراه هستند و بعضی
وقت ها هم با یک کاراکتر همراه نیستند ،خیلی
وقت ها نقطه نظر دارند که یک کار این چنینی
من رسالت
اجتماعی ام را در این
می بینم که سطح
کیفی کاری را که بلد
هستم باال ببرم و روی
حوزه ی تخصصی
خودم کار کنم.
حوزه ی تخصصی
من هنر است .من به
هر حال از موسیقی
شروع کرده ام،
نوازندگی کردم و بعد
از ان وارد تئاتر شدم.
یک زمان کوتاهی
دست به قلم شدم و
در حد اماتور خطاطی
و نقاشی کردم اما هنر
همیشه و از کودکی به
نوعی اشتیاق سوزان
من بوده است .از
جایی که به صورت
حرفه ای تصمیم
گرفتم تا این کار
یعنی چه خوانندگی و
چه بازیگری را اتخاذ
کنم ،سعی کردم تا
از مسیر حرفه ای ان
وارد شوم
به موســیقی اشــاره کردید .کار
موسیقی شما به کجا رسیده و ایا در
حال حاضر در این زمینه هم فعالیتی
دارید؟
بله؛ من تا کنــون دو ترک موفق داشــته ام.
یعنی دو تک ترک به نام هــای “بی مقصد” و
“خاطره ها” که در حال حاضر هم منتشر شده
که به نســبت با اقبال عمومی مواجه شــدند
و در تدارک چند ترک حتــی در قالب البوم
هســتم اما وســواس هم دارد یک مقدار کار
دستم می دهد .درواقع وسواسی که دارم باعث
می شود تا در انتشار احتیاط بیشتری کنم .در
هر صورت با افرادی که برای مردم هم شناخته
شده اند در تدارک قطعات موسیقی هستیم.
به نظر می رسد بازیگران جوانی که
در یکی ،دو نســل اخیر قرار دارند و
به تازگی به این حرفه وارد شده اند
خیلی به مساله ی مطالعه توجه نشان
نمی دهند و درگیر مســائل دیگری
هستند؛ اما با نگاه اجمالی به صفحه ی
شما متوجه شــدیم که به مطالعه،
نوشــتن و ادبیات عالقمند هستید.
به نظر شــما جهان بینی یک بازیگر
چقدر باید وســیع باشد ،چقدر باید
مطالعه داشته باشد و به پیرامونش
توجه کند؟ چقدر باید روانشناســی
بلد باشد و فلسفه بخواند؟ درواقع از
نظر شما یک ادمی که ارتیست است
و کاراکتر خلق می کند ،در این سفر به
چه چیزهایی الزم دارد؟
من فکر می کنم که هنرمنــد باید دیوانه ی
اموختــن باشــد واگرنه به خــودش خوش
نمی گذرد .وقتی شما اعتقاد دارید که من بلد
هســتم و به چنین مرحله ای می رسید لذت
کمتری از زندگی می برید .چون احســاس
می کنیــد که من بلد هســتم و چرا کســی
نمی اید تا از من سوال بپرسد؟ ولی وقتی که
همیشه در مرحله ی من بلد نیستم باشید و
به دنبال ادم های مطلع بگردید این مســاله
در زندگیتان یک تکاپو و کنجکاوی را ایجاد
می کند .من این را الزاما در مورد هنرمند به
کار نمی برم ،بلکه به نظر من هر ادمی اگر این
مســاله را در خودش ایجاد کند که به جای
روحیه ی من بلد هستم با روحیه ی من چقدر
بلد نیستم با خودش رو به رو شود زندگی برای
او پدیده ی هیجان انگیزتری می شود .چون
همواره خودش را در کشف و شهود و اکتشاف
و در پدیده ی مواجهه قرار می دهد .زمانی که
یک کودک به دنیا می اید ،چشم هایش سراسر
ذوق است و هر چیزی را که می بیند تعجب
می کند .قفسه های فروشگاه را می بیند تعجب
می کند ،ماشــین در حال حرکت را می بیند
تعجب می کند ،افتاب را که می بیند تعجب
می کند؛ یعنی چشم های او سراسر اشتیاق و
برق است .چه می شود که این اشتیاق از یک
سنی به بعد از نگاه انســان گرفته می شود؟
دلیل این مســاله را من فقط در این جستجو
می کنم که پیش فرض غلط این است که من
دیگر همه چیز را یاد گرفته ام .مگر می شــود
بدون اشتیاق جلوی دوربین ایستاد و انتظار
داشت که تماشاگر ما را بپذیرد؟
من کارم را عاشقانه دوســت دارم و هر بار
که جلوی دوربین هر عزیزی قرار گرفته ام
برای من سراســر اموختن بوده اســت؛ نه
اینکه الزاما بخواهم در مورد ســینما حرف
بزنم بلکه گاهی حتی یــک خاطره از یک
شــخص می تواند برای ادم اموزنده باشد.
انتقال یک اتفاق و یــک حادثه ی خوبی که
برای یک شــخص افتاده ،می تواند برای تو
سراسر اموزندگی باشد پس زندگی می تواند
همین قدر اشــتیاق برانگیز باشد .انچه که
برای من خیلی مهم هســت این است که
مدام خودم را در مسیر یادگیری قرار بدهم
و از ارائه هم پرهیز نکنم .چون زمانی که به
عنوان یک ارتیست کارت را ارائه می دهی
ایراداتت گرفته می شــود و ایده ال گرایی
نباید تبدیل به این شود که من هیچ کاری
نکنم تا بروم همه چیــز را یاد بگیرم .خوب
اســت ادم مادامی که دارد یــاد می گیرد،
خروجی کارش را هم متواضعانه ارائه دهد.
حتما ممکن اســت که یک کار بــه نظر اهل
فن ،منتقدین و مردم ایراداتی را داشته باشد؛
بنابراین خوب است که دگم هم برخورد نکند.
یعنی وقتی ان را شنید اویزه ی گوشش کند و
برود بررسی کند .اگر عاقالنه تاییدش کرد ان
را لحاظ هم کند .من فکر می کنم که میل به
اموختن ،یادگیری و اصطالحا فنجان فردیت
را خالی نگاه داشتن راه رشد ماست .هر چه ما
ظرف مان را بزرگ تر و خالی تر کنیم جا برای
معلومات ،اطالعات و مفاهیم بیشتری را برای
خودمان باز کرده ایم .من ادعایی مبنی بر اینکه
ادم کتاب خوان ،با سواد و اهل ادبیاتی هستم
ندارم اما در اشتیاق سوزانم نسبت به معاشرت
با ادم های دارای فضایل ،اگاهی و سواد این را
مطمئن هستم که هر جا حس کردم می توانم
چیزی یــاد بگیرم دوان دوان رفته ،نشســته
و شــاگردی کرده ام .درواقع ایــن روحیه ی
شاگردی کردن را در خودم سراغ دارم.
در حال حاضر مشــغول چه کاری
هستید؟
من فعال در یک ســریالی به نــام «اهوی من
مارال» در حوزه ی نمایش خانگی فعال هستم.
فعالیت در حوزه ی موسیقی را دارم مجدانه تر
دنبال می کنم .این روزها در خانه هستم کتاب
می خوانم ،فیلم می بینم و سریالم را پا به پای
مردم تماشا می کنم.
15
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 15
سینمای ایران
با دین نبایدشوخیکرد
اما با ادم ها چرا!
SABA MAGAZINE
گفت وگو با ،کارگردان فیلم «دینامیت» صفحه 16
پریسا سادات خضرایی :مسعود
اطیابی از جمله کارگردان هایی است
که در سال های اخیر بیشتر به ساخت
فیلم های کمدی پرداخته و فرمول جذب مخاطب را بلد
شده است؛ کارگردانی که اثار پرفروشی مثل «خروس
جنگی»« ،تگزاس» و «تگزاس »2را در کارنامه دارد.
اخرین اثر او با نام «دینامیت» فیلمی بود که بر پرده ی
سینما اکران شد و علی رغم شرایط کرونایی توانست
مخاطبان زیادی را با خود همراه کند .فیلمی که رونق
دوباره ای به اقتصاد سینما بخشید و بازتابی از تقابل
دیدگاه ها در جامعه ی امروز است .اطیابی ساختار طنز
را از فیلم نامه ی ان جدا می داند و وظیفه ی خود می داند
تا نیاز مخاطب به خنده و شادابی را تامین کند .به
بهانه ی اکران فیلم «دینامیت» بر ان شدیم تا درباره ی
تو گو
ساخت اثار کمدی با این کارگردان به گف
بنشینیم که در ادامه ان را می خوانید.
برای اکران فیلم دینامیت خیلی وعده و وعید داده
شد و تاریخ اکران بارها تغییر کرد؛ در نهایت شما
ریسک بزرگی کردید که فیلم تان را اکران کردید.
چه چیز به شــما قوت قلب داد تا به عنوان یک
کارگردان با تهیه کننــده و تصمیم او برای اکران
فیلم همراه شوید؟
بحث اصلی این اســت که تصمیم ما دیگر از مســائل مادی
گذشته بود ضمن اینکه اطمینان داشتیم کار ،فروش اولیه را
خواهد داشت و به حمایت خواهد رسید اما اساساً خود حمایت
هم انقدر دندان گیر نبود که بگوییم برای اکران فیلم انگیزه ی
خیلی واالیی ایجاد کند .به خصوص که فیلم قطعاً در شرایط
عادی ،چندین برابر این رقم می فروشد و مخاطب دارد .بنابراین
در هر صورت ما ضرر کردیم .در واقع حتی ان دو و نیم میلیارد
هم اگر اخذ شود برای جبران خسارت فیلم رقم قابل توجهی
نیست .اما به هر حال بحث ،سینما و کارکنان سینما بودند،
بحث امید دادن به مردم و شاداب کردن مردم بود که منجر شد
تا ما فیلم را اکران کنیم و نتیجه اش هم خیلی بد نشد اما خیلی
هم به لحاظ اقتصادی خوب نیست.
شما در این چند سال بیشتر در عرصه ی کمدی
فعالیت داشــته اید و اثارتان پرفروش هم بوده
است .این رغبت شما به ساخت کار طنز به این
خاطر است که پول سرمایه گذاری شده سریع تر
بازمی گردد و اورد مالــی دارد یا اینکه دغدغه ی
شخصی شما برای این نوع از سینما بیشتر است؟
خیر ،شاید اگر من بخواهم دلخواهم را انجام دهم یک ژانر دیگر
به خصوص ژانر حادثه ای را خیلی بیشتر دوست داشته باشم اما
چیزی که هست این است که مردم در حال حاضر به کمدی نیاز
دارند .یعنی ان چیزی که برایند ما از جامعه هست این است که
مردم نیاز به شادی و شادابی دارند ،نیاز به خنده دارند ،نیاز به
تغییر روحیه دارند و در حال حاضر کاری که می شود به عنوان
یک فیلم ساز برای ان ها کرد این است که فیلم خوش ساخت
کمدی بسازیم و خنده ی واقعی از مردم بگیریم .اثار کمدی
توسط همکارهای ما زیاد ساخته می شود و بعضاً ان فرمول های
الزم را برای جذب مخاطب ندارند اما وقتی ادم می تواند یک
کاری را برای مردم انجام دهد چرا نکند .فکر می کنم که چون
مردم نیاز دارند ما هم موظف هستیم تا این نیاز را تامین کنیم.
17
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 17
اکران
شده و هم کمدی شان تجربه شده است .به نظر
من پژمان جمشیدی یکی از بازیگرانی است که
می تواند کار جدی را خیلی خوب انجام دهد و در
هر حوزه ای وارد شود.
شــما در کارنامه تــان فیلم «خروس
جنگی» را دارید که طنز موقعیت است
و فیلم نامه ی شــیرینی هم دارد اما در
این چند ســال ،دیگر با ان فرم پیش
نرفتید و انگار بیش از اینکه به فیلم نامه
توجه شود به این توجه شد که شوخی ها
نقش پررنگی داشت ه باشد و دیالوگ های
طنز حرف اول را بزند .قصد داشــتید
تا در موقعیت زمانی فعلی ،به صورت
لحظه ای از مخاطــب خنده بگیرید یا
اینکهمعموالًاینطورفیلم نامه هابهدست
شما می رسد؟
خیر ،فیلم نامه ی طنز یک بحث است و ساختار طنز
یک بحث دیگر است و واقعاً از هم جدا هستند .در
واقع من در ساختارم ،فیلم نامه را یک بار می خوانم
و دربــاره ی بقیه اش ان چیــزی که حس می کنم
مخاطب را می خنداند اجرا می کنم .درباره ی فیلم
«خروس جنگی» باید بگویم که «خروس جنگی»
فیلم کمدی صرف نیســت و یک فیلم خانوادگی
است .در برنامه ریزی کاری ام «خروس جنگی»2
را هم برای ســاخت دارم و اگر کرونا نبود امســال
ان را کار کرده بودیم اما کرونا باعث شــد تا سینما
متوقف شــود و ما هم کارهایمان را متوقف کنیم
که وقتی اثری می ســازیم به اکران نزدیک و تازه
باشد .در ادامه باید بگویم که «خروس جنگی» یک
فیلم خانوادگی محور است و فیلم های «تگزاس»
و مواردی از این دســت ســرگرمی محور هستند.
این ها از یکدیگر خیلی متفاوت هستند و هر کدام
مولفه ها و فرمول های خودش را دارد که من ان را
دنبال می کنم و سعی می کنم تا هر کاری را با فرمول
خودش بسازم .درباره ی «خروس جنگی »2این نکته
را هم اضافه کنم که فقط فیلم نامه ی ان را نوشته ایم
و تمام شده و بازیگران هنوز مشخص نشده اند.
به نظر می رســد که مســعود اطیابی
فرمول جــذب مخاطــب را خوب بلد
شــده و می داند که چطور مخاطب را
به ســمت فیلم جذب کنــد .به نظر
اساساً اولین نیاز یک
کار پرفروش بازیگر
است اما اینکه بگویید
حتماً بازیگر دلیل
فروش بیشتر است
خیر ،اینطور نیست.
در واقع بازیگر
استارت کار را می زند،
شروع خوب ایجاد
می کند ،ظرفیت
شروع ایجاد می کند
و در ادامه خود فیلم
است که می تواند
بفروشد .همین
بازیگرها در فیلم های
مختلف هم بازی
کرده اند که ممکن
است حتی گیشه ی
انچنانی نداشته
باشند
می اید اولین مساله ای که برای شما
مهم اســت انتخاب بازیگر است و با
بازیگرانی پیــش می روید که یا زوج
خوبی هستند یا اینکه خودشان تک
به تک طرفداران زیادی دارند .برای
مثال اگر فیلم اخر شما با بازیگرانی غیر
از این بازیگران ساخته می شد ،به نظر
شما فیلم نامه ،موقعیت ها یا شوخی ها
انقدر بار خودشان را داشتند که فیلم را
پر فروش کنند؟
اساســاً اولین نیاز یک کار پرفروش بازیگر است
اما اینکه بگویید حتماً بازیگر دلیل فروش بیشتر
است خیر ،اینطور نیست .در واقع بازیگر استارت
کار را می زند ،شروع خوب ایجاد می کند ،ظرفیت
شروع ایجاد می کند و در ادامه خود فیلم است که
می تواند بفروشــد .همین بازیگرها در فیلم های
مختلف هم بازی کرده اند که ممکن است حتی
گیشه ی انچنانی نداشته باشند .درباره ی ترکیب
بازیگران هم باید بگویم کــه خود من و کارهایم
در شــهرت و ترکیب این بازیگران نقش داشته
و بی تاثیر نبوده ایم اما اساســاً اینطور اســت که
انتخاب بازیگر مهم است .به خصوص اگر کار گیشه
می کنید طبیعتاً باید از بازیگری استفاده کنید که
چهره ی شناخته شده و توانمندی باشد که مردم
از او خاطره و سابقه ی خوب دارند .در واقع کسی
که امتحانش را پس داده باشــد .من هم ســعی
می کنم تا در انتخابم این کار را درست انجام دهم؛
یعنی این کار درستی است که باید در همه ی اثار
صورت بگیرد.
شــما به عنوان کارگردان ،پتانسیل
پژمان جمشیدی و محسن کیایی که
هر دو نقش جدی هم بازی کرده و در
ان هم موفق بوده اند را بیشــتر در چه
حوزه ای می بینید؟
ان ها در هر حوزه ای می توانند موفق باشند چون
هر دو بازیگرهای توانمندی هستند که هر نقشی
را می توانند بازی کنند .هــم جدی ان ها تجربه
درباره ی بازی و نقش متفاوت نازنین
بیاتی در «دینامیت» ،می شود به این
نکته اشاره کرد که در سینمای ما معموالً
اینطور است که اگر بازیگری در یک
نقش دیده شــود مدام شبیه همان
نقش به او پیشنهاد می شود؛ اما شما
در این فیلم اشنایی زدایی کرده اید و
این مساله نظر خیلی از تماشاگران را
به خود جلب کرد.
نازنین بیاتی بازیگر توانمندی است و وقتی که یک
بازیگر توانمند باشد در هر عرصه ای می تواند بازی
کند .البته زمانی که او این نقش را پذیرفت و با هم
صحبت کردیم گفت که این نقش برای من یک
چالش بزرگ است و این چالش بزرگ را می پذیرم
و سعی می کنم تا کار کنم و واقعاً هم خوب از پس
ان برامد .از همان روز اول معلوم بود که اماده شده
و می داند که دارد چه کار می کند .او در این فیلم
به اندازه و درست بازی کرده است ،یعنی نه زیاد
در کمدی رفت و نه انطور که کم باشد .در واقع
من فکر می کنم که بهترین کار را نازنین بیاتی،
خودش انجام داد.
در ســینمای ایــران بســیاری از
کمدی هایی که موفــق بوده اند به تم
شوخی با دین پرداختند .مثل «کتاب
قانــون»« ،مارمولــک»« ،لیلی با من
است»« ،چهار انگشت» و مواردی از
این دســت و همین فیلم «دینامیت»
که اخرین فیلم شما است .تحلیل شما
چیست و از نظر شما چه چیزی در این
تم وجود دارد که مردم شوخی با ان را
دوست دارند؟
خیر ،اص ً
ال اینطور نیست و ما به هیچ وجه با دین
شوخی نکردیم بلکه ما با ادم ها شوخی کردیم.
ما در واقع با یک رفتــار اجتماعی و یک کنش و
واکنش اجتماعی شــوخی کردیم نه با دین .با
دین شوخی انچنانی نمی شــود کرد و نباید هم
کرد .همه ی ادم ها ممکن اســت کــه در ظاهر
خودشان قشرهای مختلفی باشــند؛ ما بسیار
ادم داریم که ظاهر غیر دینی دارند اما دینی تر از
ادم هایی که ظاهر خیلی دینی دارند .در نتیجه
این ظواهر نمونه ی شاخص برای یک شخصیت
دینی و غیردینی شده اســت ،در حالی که اص ً
ال
اینطور نیست و نباید هم باشد .مگر همه ی دنیا
ادم های دین مدار و دین دار هســتند؟ یا شبیه
دین مدارهای ما هســتند؟ یا لباسشان مثل هم
است؟ خیر ،اینطور نیست .من خیلی از ادم های
دین داری را می شناسم که تیپشان اص ً
ال یک چیز
دیگری اســت و از خیلی از دین دارهای ما بهتر
هستند .بنابراین به هیچ وجه با دین شوخی نشده
بلکه با اقشار مختلف و کنار هم نشستن این ادم ها
شوخی شده است. صفحه 18
در انتخاب شخصیت ،سانسور و ارمان های فرهنگ در فیلم و سریال سازی
نمایشخشونتباعثمی شود
تصمیمهایدرستتریبگیریم
SABA MAGAZINE
با شهرام گیل ابادی ؛ کارگردان ،نویسنده و کارشناس فرهنگی درباره تغییر ذائقه مخاطب
قرار نیست سعید روستایی و مجیدی و کارت و هومن سیدی مثل هم به فقر و جنایت نگاه کنند
دولت خودش یک رقیب بدخیم نسبت به فرهنگ و هنر است
19
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 19
سینمای ایران
دنیا خمامی -پریسا سادات خضرایی:
نمی توانیم انتظار
داشته باشیم که اثر
هنری همه ی ادم ها
یا همه ی هنرمندان
به یک فرم و یک
مدل رقم بخورد و
جامعه شان را با یک
فرم ببینند و با یک
فرم انتقال دهند.
پس در این شکی
نیست که اثر هنری
ملهم از جامعه و
ملهم از محیط اطراف
خودش است .اینکه
چطور یک هنرمند از
ان الهام برای خلق
اثر هنری خود بهره
می گیرد ،در این مورد
است که هنرمندان
از نگاه اول تا انتقال
ان با همدیگر تفاوت
ماهوی پیدا می کنند.
بــــا رونــــق گرفتن شبکه
نمایش خانگی شاهد تولید
سریال های بسیاری در پلتفرم ها بودیم که
اکثر ان ها مخاطبان بسیاری را نیز با خود
همراه کردند .سریال هایی که سعی داشتند
تا ضمن ارائه ی نگاهی نو اموزش هایی
را نیز در خود داشته باشند .اثاری که طبق
سنت سریال سازی و سریال نویسی که در
سال های گذشته مرسوم بود پیش نرفتند
و برای عبرت اموزی از کلیشه ها فاصله
گرفتند .به علت توفیقی که سریال هایی مثل
«قورباغه»« ،می خواهم زنده بمانم» و «زخم
کاری» در نزد مردم داشتند و همچنین اثاری
سینمایی مثل «متری شیش و نیم» و «شنای
پروانه» که در زمان اکران تماشاگران زیادی
را با خود همراه کردند ،بر ان شدیم تا به
بررسی تصویر جرایم و بزه در اثار سینمایی
و پلتفرم ها بپردازیم که تا چه میزان راهگشا
و اسیب شناسانه بوده اند .با دکتر شهرام
گیل ابادی که سابقه ی حضور در شهرداری،
سابقه ی روی صحنه بردن کار اجتماعی و
همچنین دغدغه ی کنش اجتماعی در هنر
تو گو
را دارند ،درباره ی این موضوع به گف
نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
از نظر شــما به عنوان یک کارشناس
حوزه رسانه و اجتماع ایا اثار باید ایینه ی
تمام نمای واقعیت باشند یا خیر؟ در واقع
برگردان واقعیت های موجود در جامعه
باید در درام باشــد یا لزومی ندارد و یا
اینکه شما تبصره و شرطی در تحلیلتان
دارید؟
به یقین هنرمند تحت تاثیر جامعه ای است که در
ان زندگی می کند و اگــر از ان فضا و موقعیت دور
باشــد اثر او نمی تواند با جامعه اش ارتباط جدی
برقرار کند .پس یک اثر هنــری ملهم از جامعه ی
خودش است و نمی تواند از جامعه ی خودش الهام
نگیرد اما نحوه ی بروز این الهام در اثار هنری متعدد
به نســبت ان ادمی که دارد کار هنری می کند با
ت هستند .ادم ها در نگاهشان به عالم
یکدیگر متفاو
سه دسته یعنی واقع گرا ،واقعیت گرا و حقیقت گرا
هستند.نمی توانیمانتظارداشتهباشیمکهاثرهنری
همه ی ادم ها یا همه ی هنرمندان به یک فرم و یک
مدل رقم بخورد و جامعه شان را با یک فرم ببینند و با
یک فرم انتقال دهند .پس در این شکی نیست که اثر
هنریملهمازجامعهوملهمازمحیطاطرافخودش
است .اینکه چطور یک هنرمند از ان الهام برای خلق
اثر هنری خود بهره می گیرد ،در این مورد است که
هنرمندان از نگاه اول تا انتقال ان با همدیگر تفاوت
ماهویپیدامی کنند.
تکلیف صاحــب اثری که بــا نمایش
واقعیت ،عنوان سیاه نمایی به او الصاق
می شود چیست؟ در واقع این کارگردان
معموالً از جانب طبقه ی تصمیم گیرنده صفحه 20
پس رانده می شود .از نظر شما این روال
اشتباه است یا اینکه در تمام کشورها
چنین فیلمسازانی معموالً مورد غضب
سیستم تصمیم گیرنده هستند؟
یک اثر هنری نمی تواند خارج از کانتکســی که
به وجــود می اید و خارج از بســتری کــه در ان
تولید می شود ،باشد .پس این فضای دیالکتیکی
و فضای منطقی بده بســتانی که بین مثلث هنر،
هنرمند و جامعه وجود دارد دائم مدنظر است .باید
به این توجه داشته باشــیم که هنر اطالع رسان،
اگاهی بخش ،منتقد و تحلیل گر اســت .هنر نگاه
را به اینــده جلب می کند و نگاه را به ســمت یک
کانسپتی از اینده پژوهی که در نظر خود هنرمند
است می برد که به ان یک نوع نگاه یا اینده نگاهی
می گوییم .پس به یقین قصد هر اثر هنری بر این
استکهتوسعه یفکریایجادکند.اگرماباتوسعه ی
فکری که اثر هنری دارد ایجاد می کند و با نوع نگاه،
لحن ،فضا و موقعیتش مخالفت داریم به نظر من
مربوط به سعه ی صدر اندکی است که معموالً در
سیاست گذاران یا در دولت های مختلف وجود دارد.
به این دلیل که معموالً با کلماتی مثل سیاه نمایی
که کلمات توصیفی هســتند و کلمــات اخباری
نیستند به بعضی از اثار مارک می زنیم .این مارک
زدن نه تنها به جایی نمی رســد بلکه خبری هم
ندارد و معموالً وقتی که وارد این کلمات توصیفی
می شــویم می بینیم که این کلمات برامده از یک
سلیقه است .حتی یک و دو و سه و چهار به شکل
منطقی ندارد و دلیل برای ان تراشــیده می شود.
سیاه نمایی یک مارک بزرگ اســت که این روزها
برای مکتوم کردن بعضــی از اثار هنری از ان بهره
گرفته می شود .همچنین برای مکتوم کردن بعضی
از اثار رسانه ای و بعضی از نقدهایی که کنه اصلی
انها منطقی است هم استفاده می شود .پس هنرمند
اگر در پی این باشد که بخواهد از این مارک ها عبور
یا فرار کند مطمئنًا دیگر از ماموریت یا ارزش های
خودش تبعیت نکرده است .به نظر من سیاه نمایی
محصول یک ضعف جدی در نگاه سیاست گذاران
و سیاست مدارانی است که می ترسند مورد نقد قرار
بگیرند .تصورم بر این است که یک اثر هنری در پی
این نیست که سیاهی ها را نشان دهد ،بلکه در پی
این اســت که بعضی از اتفاقات را با سه زاویه و سه
تکنیک ،اگراندیسمان یا اســترلیزه کند .در واقع
این سه تکنیک عبارت است از اینکه خالصه انگاری
کند ،یا اگزجره کند و بزرگ نمایی داشته باشد ،یا
اینکه دفرمه کند و از حالت طبیعی خارجش کند.
این کار را میکند تا بتواند با یافته گزیده هایی که دارد
و چینش یافته گزیده هایی که محصول نگاهش به
اجتماع خودش است در کنار همدیگر ،بتواند یک اثر
هنری و خلق اثر هنری را داشته باشد که به ان نقطه
توجه بدهد و ان نقطه را به عنوان یک اسیب معرفی
کندیاباعثشودتاتحلیلینسبتبهاننقطهزاییده
شــود تا ان نقطه مورد توجه قرار بگیرد و رفع یک
معضل در دستور کار دیگرانی قرار بگیرد که به ان
نقطهانطورنگاهنکرده اند.برایمثالیکفیلمسازی
در کره ی جنوبی سیاهی های متعدد فضای کره ی
جنوبی را در کنار غنا نشــان می دهــد .این فقر و
غنایی که در کنار هم به شکل هنرمندانه چینش
هیچ وقت دوست
نداشتم که از کلمه ی
سانسور استفاده کنم
اما به نظر می رسد
که همه ی هنرمندان
را دارند به سمتی
هل می دهند که از
کلمه ی سانسور با
قوت هر چه تمام تر
استفاده شود .در حال
حاضر دیگر ممیزی
نیست چرا که تفکر
را نمی شود سانسور
کرد و تفکر باید بیان
شود
پیدا می کنند بدون شک دارد اختالف طبقاتی را
نشــان می دهد .اگر سیاستمدار درست به سمت
این اختالف طبقاتی برود ،متوجه این می شود که
فیلمساز دارد االرمی را نشان می دهد که این االرم
به اختالف طبقاتی که دارد در اثر مدرنیته روز به روز
به وجود می اید و یا بیشتر می شود توجه می دهد.
پس باید در سیاست گذاری های خودش و با لحنی
که فیلمساز دارد به او معرفی می کند تغییر ایجاد
کندکهاینتغییرخودشموجباتتوسعه یفکری
را ایجاد می کند.
اگر فرض بگیریم که شما در سیستم
نظارتیوزارتارشادبودید،ایادرجایگاه
مدیریتی از این نوع نگاه هایی که به شما
شرح داده شد محافظتی می کردید و راه
کم خطرتر را انتخاب می کردید یا اینکه
اتفاقاً تمایل تان به این سمت از نمایش
می رفت؟
به نظر من این روزها در ممیزی و در سانسور دارد
یک اغتشاشی به وجود می اید .هیچ وقت دوست
نداشتم که از کلمه ی سانسور استفاده کنم اما به
نظر می رسد که شرایطی پیش امده که هنرمندان
گاهی با این کلمه مواجه می شوند .در حال حاضر
تفکر را نمی شود سانسور کرد و تفکر باید بیان شود.
یک کشور متمدن ،ازاد و ازاد اندیش و کشوری که
بن مایه های فرهنگی قدرتمند دارد ،اگر انسان های
کم جرات تری را در مسند کارهای فرهنگی داشته
باشداینانسان هابهدلیلمنویاتکوچکخودشان،
مدام در هول و وال هســتند و تــاش می کنند تا
جلوی رودخانه ی جاری اندیشه را بگیرند .به نظر
من این یک اشــتباه محرزی است که وجود دارد.
ادم کوچک ،به اندازه ی خــودش به موضوعات
فکر می کند .به نظر من این روزها باید به این توجه
داشته باشیم که مفر گفت وگوهای درون کشور را
تبدیل به گفتگوهای خارج از کشور نکنیم .با ازادی
اندیشه نمی شود مبارزه کرد و به سمت ان شمشیر
کشید .شمشیر ادم های کوچک به سمت ازادی
اندیشه است و ادم های بزرگ که در این مملکت
کم نداریم ،به نوعی با اندیشه مواجهه می کنند که
این نوع برخورد از نوع برخورد ایجابی است و از ان
برای راهبردهای اساسی فکری بهره می گیرند .پس
با فکر نمی توان مبارزه کرد .به یقین اگر درون وزارت
فرهنگ و ارشاد اســامی به عنوان یک نقطه ای
از یک فضای دولتی ،تحولی در نوع نگاهی ایجاد
نشود با انسداد اندیشه مواجه هستیم که اندیشه ها
به جای اینکه در نظام رسمی منتشر شوند در نظام
غیر رسمی راه انتشار خودشان را پیدا می کنند و این
نوع نگاه غلط است .تبدیل گفت وگوی درون نظام
بهگفت وگویبیروننظاممحصولاینانسدادهایی
است که ایجاد شده و ما می بینیم که روز به روز هم
ادم های کوچک این انسدادها را بیشتر می کنند.
فرهنگ حتمًا باید گرامی داشته شود و بزرگ دیده
شــود و حتمًا ادم فرهنگی بزرگ ،بزرگ اندیش
و بلند نظر هم هســت .پس بلند نظری می تواند
به توسعه ی فکری کشــور و فرهنگ کمک کند
که متاســفانه این روزها معارضه هایی که دارد بر
ســر تولید محتوا صورت می گیرد از این جنس
و از این نوع نیســت و مارک های فراوانی هم زیاد
شده است؛ مثل سیاه نمایی ،مثل تحت تاثیر بودن از
خارج از کشور ،مثل مارکی که می زنند و می گویند
اپوزیسیون است که اینطور نگاه می کند .اینطور
نیست و به نظر من هنرمندان ،دلسوزان درجه یک
کشورهایشان هستند چرا که برامده از فرهنگ،
اندیشه و معرفت یک کشور هستند و این فرهنگ،
اندیشه و معرفت اگر فهمیده شود می تواند به کشور
کمکجدیکند.
شاید بتوان گفت که شکل نگاه کردن
در نمایش واقعیت تقریباً دو سر باشد و
دو نگاه در واقع نمایی شکل بگیرد .یکی
شبیه به سبک کاری است که در سریال
«زخم کاری» و یــا در «قورباغه» وجود
دارد؛ یعنی در زیباسازی جنایت به لحاظ
تصویری ،طراحی عمیق شــخصیت
منفی و جذاب جلوه دادن او یک نوع نگاه
به رئالیته ی بزه و نمایش جرم شــکل
گرفت و نوع دیگر شبیه به اثار سعید
روستایی و محمد کارت است که فضای
فقر و زیر صفر زندگــی کردن در عین
شــخصیت پذیری عمیق در ان وجود
دارد که حس دردمندی با تمام وجود به
مخاطب منتقل می شود .در این دو فرم
نگاه کردن ،شما بیشتر با کدام همراه
هستید و فکر می کنید که تاثیرگذاری
کدام بیشتر است؟ در واقع امر تاثیر،
بیشتر با زیباسازی اتفاق می افتد یا با
شخصیت پردازی عمیق تر اما جلوه ی
21
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 21
سینمای ایران
نازیبا؟
ما برای رقم خوردن یک اثر با ســه دسته مساله
مواجه هستیم .یکی aimبه معنی اهداف متعدد
است ،دومی approachبه معنی رویکردها است
و ســوم point of viewیا زاویه دید معنایی
است .اهداف هر فیلمسازی با دیگری متفاوت است،
رویکردش نسبت به یک موضوع متفاوت است و به
طور طبیعی زاویه دید معنایی او هم متفاوت است،
پس روایتش از یک موضوع بــا دیگری متفاوت
می شود .بنابراین ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم
کهفیلمسازانیااهالیهنرمثلهمدیگرفکرکنند.
گاهی اوقات یکنفر مثل مجید مجیدیبه فقرنگاه
می کند ،گاهی اوقات مثل محمد کارت و ســعید
روســتایی نگاه می کند ،گاهی اوقات هم به فقر و
جنایت و مواردی از این دست مثل هومن سیدی و
دیگران دارد نگاه می شود .پس نگاه هر کدام از این ها
وابسته به درون این ادم ها و وابسته ی نوع نگاهشان
به عالم است .همانطور که گفتم ادم ها نسبت به
نگاهی که به عالم دارند سه دسته هستند :یا واقع گرا
هســتند ،یا واقعیت گرا و یا حقیقت گرا .تمام این
ادم ها دارند موضوع فقر را بیان می کنند؛ بعضی ها
نگاهشان به فقر اندیشگی است که فقر ظاهری و
فقر اقتصادی هم ایجاد می کند و بعضی ها فقری که
بیان می کنند فقر ظاهری است و فقری است که در
واقع در جیب ادم ها دارند به سراغ ان می گردند و
این هم باعث فقر اندیشه ای می شود .پس نوع نگاه
ادم ها و فیلمسازها مخصوص خودشان است و ما
بیش از شش میلیارد نگاه بر روی زمین داریم .هر
کسیاگرادمتالیفیباشدنوعنگاهتالیفیخودشرا
نسبت به عالم دارد و این نگاه تالیفی است که باعث
ایجاد تفاوت ها می شود و البته در دیدن اثر هنری
شــیرینی و حالوت به وجود می اورد ،پس باید به
این نکته توجه داشته باشــیم و به این دلیل است
که نمی توانیم شخصی را با شخص دیگری قیاس
کنیم و عالمانه نیست که اثر هنری یک فیلمساز را
با دیگری مقایسه کنیم اما می توانیم ان فیلمساز را
با در نظر داشتن چند نکته ،نسبت به خودش قیاس
کنیم .یکی از این مسائل ،انگیختار سبک شناسانه
است؛ یعنی مجموع انگیزه هایی که سبک ان ادم
را تولید می کند .دیگری انگیختار روایی یا ترکیب
متن است ،یعنی مجموعه انگیزه هایی که روایت
ان شخص نسبت به ان موضوع و ترکیبی از یک
متن را به وجود می اورد .سومی انگیختار فرامتن یا
بینامتناست،یعنیمجموعانگیزه هاییکهفرامتن
و بینامتن ان اثر هنری را به وجــود اورده اند و ان
شخص هنرمند پشت ان موضوع است .من شانزده
سال است که در تئاترها ،فیلم ها و مستندهایی که
دارم ،کار اجتماعی انجام می دهم و از کودکی نگاه
هنری من شکل گرفته است و قبل از کودکی و در
وراثت من ،نوع نگاه من نسبت به عالم شکل گرفته
است.پس زبان یعنینظام زیرساختیناظربرگفتار
من ،تابع اموزش ها ،وراثت ،نوع نگاه ،شــنیده ها،
دیده ها و همه ی اتفاقاتی است که گفتار من را رقم
زده است.بنابرایننمی توانیمانتظارداشتهباشیمکه
نوع ساختار فیلم های متعدد و سریال های مختلف
با همدیگر منطبق باشند .هر کسی مثل خودش
فیلم می ســازد ،مثل خودش تئاتر روی صحنه
می برد ،مثل خودش نقاشی می کند و مثل خودش
اثر هنری اش را رقم می زند .پس ادم ها را نمی شود
قیاس کرد و به نظر من هر کدام از این ها هم برای
مخاطب تاثیری را در پی دارد و مخاطب نسبت به
نگاه خودش ،یکی از این ها را انتخاب می کند.
عده ای اعتقاد دارند که نشان دادن جرم
و جنایت و اعمال نادرست باعث قبح
زدایی می شــود و برخی دیگر بر این
باورندکهتماشایانباعثعبرت اموزی
می شود.شماجزوکدامدستههستید؟
گاهی اوقات یک نفر
مثل مجید مجیدی
به فقر نگاه می کند،
گاهی اوقات مثل
محمد کارت و سعید
روستایی نگاه
می کند ،گاهی اوقات
هم به فقر و جنایت و
مواردی از این دست
مثل هومن سیدی
و دیگران دارد نگاه
می شود .پس نگاه
هر کدام از این ها
وابسته به درون این
ادم ها و وابسته ی
نوع نگاهشان به
عالم است
یکی از جدی ترین موضوعاتی که ما در هنر داریم
محاکاتاست.یعنیتقلیدیکهدارداتفاقمی افتدو
یکموضوعرابازشناسیمی کندوادم هامی نشینند
ی درس می گیرند و می بینند
و از تکرار ان بازشناس
که نهایت ان بازشناســی به کجا می رســد و این
باعث تزکیه ی روح و نفس ادم ها می شــود .اص ً
ال
یکی از کارکردهای جدی هنر این است .بعضی از
اثار بازشناســی می کنند ،بعضی از اثار رازگشایی
می کنند ،بعضی از اثار هم یک مســاله ای را نمود
می دهند که هر کدام از این ها کارکردهای متعددی
را دارند .در واقع هر چیزی باید سر جای خودش قرار
بگیرد .در جامعه ی پیشروی فکری ،هر اثر هنری سر
جای خودش قرار می گیرد و برای مخاطب خودش
یک راهبردی را خواهد داشت؛ راهبردی که مخاطب
را از درون به چالش می کشد و ان چالش موجبات
رشد فکری مخاطب را به وجود می اورد .ما گاهی
اوقات فقط یک واقعه ای را نشان می دهیم ،گاهی
اوقات یک واقعه ای را نشان می دهیم و در عین حال
جهتی که برای ان تولید می کنیم جهتی است که
به سمتی می رود که نتیجه گیری هم بکنیم .گاهی
اوقاتایننتیجه گیریرابهگونه ایحرکتمی دهیم
که اینده را هم درون خودش داشته باشد .به هر حال
هرکدام از اثار هنری یــک جایگاهی دارند و برای
جایگاه خودشان سرمایه گذاری فکری ،اندیشگی و
معرفتی می کنند و البته ان سرمایه گذاری در نقشه
یا اطلس هنری کشــور هم باید سر جای خودش
مورد استفاده قرار بگیرد .یعنی چند وجه را داریم؛
هنرمند،اثرهنریواطلسهنریکهدرکشوروجود
دارد و چون تحقیقًا همه چیز ما مخدوش است و
در یک نظام فکری هنری بی برنامه داریم حرکت
می کنیم همه چیز برای سیاستگذاران حکم تهدید
را پیدا می کند .واقعیت این است که هرچیزی حکم
تهدید را پیدا نمی کند و باید سر جای خودش از ان
بهره گرفته شود.
ایا می شود نگران این مساله بود که با
محور قرار دادن چنین موضوعاتی در اثار
متعدد ،تماشای این حجم از خشونت و
جنایت برای مخاطب عادی شده و مثل
قبلاثرگذارنباشد؟
خیر .به طور طبیعی اگر اقتضایی با موضوع برخورد
کنیم اینطور فکر می کنیم اما اگر ایجابی با موضوع
برخورد کنیم اعتیاد بد است و نشــان دادن ان و
وضعیت ادمی که در بستر اعتیاد زندگی می کند
برای یک مخاطبی که ان را نــگاه می کند اگر در
دامنه ی ان موضوع باشد محاکات یا تزکیه نفسی
را به وجود می اورد و اگر ان را ببیند به ســمتش
نمی رود .نشــان دادن و تکرار هر چیــزی که ما
تصورمان بر این است که بد است ،به عادی سازی
موضوع بد ختم نمی شــود و اتفاقًا عکس موضوع
را ایجاد می کند .تصورم بر این اســت که این نوع
هراس هاکوته بینانهاستومابایدبلند نظرباشیمودر
برخوردمان با اثر هنری اگر بلندنظری و روشن بینی
نداشته باشــیم به یقین با انســداد فکری مواجه
می شویم.
درست اســت که تماشــای این اثار صفحه 22
محدودیتسنیداردامادردسترسهمه
قرار دارد و شاید نوجوان های بسیاری را
با خود همراه کند .عده ای عقیده دارند
که این مسائل روی این طیف سنی اثر
می گذارد؛ از نظر شما اینکه هنرپیشه ی
محبوبشاندستبهاعمالخشونت امیز
و نادرستی می زند ناخوداگاه روی کودک
و نوجوان تاثیر می گذارد تا از او تقلید و
الگوبرداری کند؟
اگر هنرپیشه ی محبوبشــان دارد این کار را انجام
می دهد این را هم باید در نظر بگیریم که ان ها صبح
تا شــب در فضای جامعه در مواجهه با این تصاویر
هستند و صبح تا شب همه چیز در دسترس شان
موجوداست.اینمسالهمثلصیانتازاینترنتاست.
ما گاهی اوقات از درون مشکل داریم و می خواهیم
که با انسدادهای بیرونی مشکل را حل کنیم اما حل
نمی شود .ما اینجا باید انگشت اتهام را به سمت نظام
اموزشی خودمان داشته باشیم که نظام اموزشی
و تربیتی درون خانواده ها ،مدارس ،دانشــگاه ها و
فضاهای مختلف به گونه ای نیست که بتواند کمک
کند تا ادم ها را قدرتمند بار بیاورد .چون این چنین
نیست ،ســعی ما بر این اســت که در یک جاهای
دیگری کام ً
ال دفعی با موضوعات برخورد کنیم و
برخورد دفعی با موضوعات مشکلی را حل نمی کند.
خانواده هادرتربیتخودشانبایدبدانندکهبچهباید
قدرتمند بار بیاید و زمانی که بچه قدرتمند بار امد
وقتی که بر سر دو راهی قرار گرفت می تواند تصمیم
درســت را بگیرد .مگر االن در این فضا و موقعیت،
خانواده ها چقدر کنار فرزندانشان هستند؟ چقدر
می توانند دائم سر دوراهی دست ان ها را بگیرند و
به مسیر دیگری هدایت کنند؟ در حال حاضر بیش
از پنجاه درصد موضوعــات بچه ها تبدیل به نظام
غیررسمی و غیرجاری شــده که خانواده روی ان
اشراف دارد .پس دقت داشته باشید که با رگوالتوری
قدرتمند و کوته بینانه نمی توانیم به جایی برسیم
که انسان را مهار کنیم .االن در عالمی هستیم که
تحقیقاً همه چیز ما
مخدوش است و
در یک نظام فکری
هنری بی برنامه
داریم حرکت
می کنیم همه چیز
برای سیاستگذاران
حکم تهدید را پیدا
می کند .واقعیت این
است که هرچیزی
حکم تهدید را پیدا
نمی کند و باید سر
جای خودش از ان
بهره گرفته شود
انسان برای تئوری های ارتباطی اش اتاق شیشه ای
را انتخاب کرده است .اتاق شیشه ای یعنی اینکه
چشمانمان را ببندیم و تصور بر این داشته باشیم
که در خانه ی خودمان و در هر حالتی که باشیم،
کام ً
ال عریان هستیم .در این عریانی راه این نیست
که از بیرون انسداد ایجاد کنیم بلکه باید ادم ها را از
درون قدرتمند کنیم .اگر از درون ،ادم ها را قدرتمند
کردیم حاال می توانیم مفرهای متعددی را هم برای
احتماالت کمی که وجود دارد کنترل کنیم ولی
به نظر من این مسیر ،مسیری است که جز تربیت
قدرتمند ،جز نظام اموزشی قدرتمند و فراگیر و
جز کار کردن روی خود انســان برای رساندنش
به واقعیت های فطــری و قدرتمند درونی ،به جد
نمی توان کار دیگری را به عنوان کار زیرســاختی
انجام داد .ما یک بخش هایی را رها کرده ایم و کام ً
ال
داریم سعی می کنیم تا قرص و محکم یقه ی یک
بخش های روســاختی را بگیریم که این راهش
نیست .با این راه ها و مسیرها بیشتر داریم خودمان
را گول می زنیم.
شاید علت تمایل سازندگان به نمایش
قتل و صحنه های خشونت امیز که این
روزها در اثار پلتفرم ها مخاطبان زیادی
را نیز با خود همراه کرد ه است؛ این باشد
که اثر نویــی را ارائه دهند و در کنارش
اموزش هایی را هم داشــته باشند .از
طرفی عده ای نگران ترویج خشونت
در جامعه هســتند .ایا از نظر شما این
مساله در مرور زمان اثرگذاری عکس
نمی دهد؟ و در نهایت کدامیک از این
دو وجه (اموزش یا ترویج خشــونت)
غالب تراست؟
ترویج خشونت هم از ان واژه هایی است که به شکل
اعتباری دارد از ان سو استفاده می شود .ما در حال
حاضرچهبخواهیموچهنخواهیمجامعه یخشنی
داریم و ما ایــن روزها در فرایندهــای روزانه مان
امکان ندارد که با یک خشونت مواجه نشویم .چرا
باید جامعه به ســمتی حرکت کند که خشونت
پارادایم حاکم بر اندیشــه ها باشد؟ این فشارهای
متعددی است که در این بستر دارد به ادم ها می اید.
اتفاقًا نشان دادن این خشونت های متعدد در این
موقعیتبهنوعیکمکمی کندتاماتصمیمدرست
را بگیریــم ،هرچند که در کنارش ممکن اســت
مضرات خودش را هم داشته باشــد .این مساله
نیاز به یک سنجه ی روانی دارد و نمی شود مطلق
با ان برخورد کرد اما به نظر من مضرات متعدد را
دارد نشان می دهد و بازشناسی می کند و نتیجه ی
ان را هم نشان می دهد و ما اگر عاقالنه با موضوع
برخورد کنیم یکی از جدی ترین لحظات اموزشی
که می توانیم با ان برخــورد کنیم همین لحظه
است؛ اما بدون شک نشــان دادن خشونت ،فقر یا
هر چیز دیگری ممکن اســت که در سنجه های
روانی تاثیرات منفی هم داشته باشد که ان هم به
نظر من نیاز به بررســی خود ان کیس دارد و باید
کیس اِستادی (موردکاوی) را دید و ان را از زوایای
مختلف بررسی کرد و به نتایجش دست پیدا کرد.
اما لزومًا این نیست که لطمه ی نشان دادن خشونت
بیشتر از نشان ندادنش باشد و باید به این نکته هم
توجه داشته باشیم؛ چرا که همانطور که گفتم یکی
از جدی ترین موضوعاتی که در هنر جاری اســت
محاکات یا تزکیه ی نفس است که در اثر دیدن یک
اتفاق می تواند درس بزرگی را برای کسی که دارد
ان را دنبال می کند و می بیند ،ایجاد کند.
ایا از نظر شما سینما و شبکه نمایش
خانگی چنین قابلیتــی دارند که یک
موضوع اشتباه را در جامعه جا بیندازند
وعادی سازیکنند؟چراکهبرخیاعتقاد
دارند که خصوصــاً در ابتدای دهه نود
ساخت فیلم هایی که عشــق دوم در
ان ها نمایش داده شد ،در عادی سازی
این مساله در اجتماع تاثیر داشت .شما
عقیده دارید که سینما می تواند یک امر
قبیح را عادی سازی کند یا خیر؟
همانطور که گفتم هنرمند ملهــم از جامعه ی
خودش است .اگر در جامعه چیزی وجود داشته
باشد و تبدیل به قاعده شود و این قاعدگی موضوع
به گونه ای باشد که هنرمند ان را ببیند ،پس در
23
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 23
سینمای ایران
جامعه وجود دارد .درباره ی ثتبیت ان باید بگویم
که ممکن است با نشان دادن این فضا چیزی در
ذهن تثبیت شود اما مضار موضوع هم در ان کار
دارد مورد طرح قرار می گیرد .یعنی ان موضوع
دارد طرح می شــود و مضراتش هم دارد دیده و
گفته می شــود .اینکه خودمان ،سر خودمان را
کاله بگذاریم و بگوییم که چنین موضوعاتی در
جامعه وجود ندارد و تبدیل به یک قاعده ی کلی
نشده هم مذموم است و هنرمند نمی تواند بدون
توجه به جامعه اش یک کار تخیلی بسازد .حتی
فکری عینی
اثار تخیلی هم زمینه هــای جدی ِ
دارند .پس باید به این توجه داشته باشیم که سر
خودمان را کاله نگذاریم .یک چیزهایی در جامعه
وجود دارد که در اثر کاستی های متعددی است
که سیاســت گذاران یا حکمرانان در ان جامعه
داشــته اند .باید توجه کنیم که اگر در فضاهای
حکمرانی به ان موضوعات سر جای خودش توجه
جدی می شد ،تبدیل به یک قاعده نمی شد که
هنرمند از ان الهام بگیرد .پس اگر هنرمند دارد از
یک موضوعی الهام می گیرد و دارد ان موضوع را
بازشناسی می کند به این علت است که در منظر
تماشاگر قرار بگیرد و تماشاگر با دیدن ان موضوع
بهخودشتلنگرهاییداشتهباشدوبهفکربیفتدو
برای این نیست که یک چیزی را پایا یا پویا کنیم.
این موضوع قب ً
ال پایایی و پویایی اش را در جامعه
داشته است .بنابراین به نظرم می رسد که بعضی
از این موضوعات علی رغم اینکه ممکن اســت
وجود داشته باشد اما در رفتن و گریز از یک امر
واقع هم هست.
اصلی ترین مطالبه ی شما در حوزه ی
فرهنگ و هنر در دولت جدید چیست؟
خیلیازادم هایفرهنگیوهنریدیگرمطالبه ایاز
دولت ها ندارند و به جایی رسیده که فرقی نمی کند
کدام دولت باشــد؛ یعنی می خواهد دولت نهم یا
دهم باشد ،یازده ،دوازده و دولت جدید که دولت
ســیزده اســت .یعنی نگاه به فرهنگ و هنر را به
جایی رسانده اند که اساسًا اهالی فرهنگ و هنر بند
نافشان را دیگر با دولت گره نزده اند .اساسًا دولت
خودش یک رقیب جدی بدخیم نسبت به فرهنگ
و هنر اســت که اگر این رقابت کام ً
ال ســاختاری
و سلیقه ای ســایه ی خودش را از فرهنگ و هنر
کشــور برندارد اعتماد روز به روز رنگ خودش را
از دست می دهد و این اعتماد اگر بی رنگ تر از هر
زمانی که در ان هستیم شود ،لطمه ی ان را کسی
جز کشور متحمل نمی شود .این جو بی اعتمادی
باعث شده که خواسته ها هم از دولت مکتوم شود
و تبدیل به خشم شود و امروز اهل فرهنگ و هنر
ادم های خشمگینی نســبت به سیاستگذاران و
دولت ها هســتند .به نظر من اول باید این اعتماد
بین سیاستگذاران و اهل فرهنگ و هنر ایجاد شود.
ی کاش فرهنگ و هنر انقدر اولویت بود که
البته ا
در کالم کاندیداهای ریاست جمهوری می امد .ما
هیچ کالمی از فرهنگ و هنر از اقایانی که کاندیدا
بودند نشنیدیم و االن هم دولتی که به وجود امده
چون هنوز تحت تاثیر این عدم اعتماد موجود در
جامعه ی فرهنگی هنری است ،جامعه ی فرهنگی
هنری انتظار خودشان را مطرح نمی کنند چرا که
تبدیل به خشم شد ه است .این فرو خوردن نیازهای
متعدد از نیاز مدنی تا نیاز فکری و عدم توجه به ان
باعث شــده تا این بی اعتمادی کام ً
ال غالب شود.
تصورم بر این است که کار دولت سیزدهم کار بسیار
صعب و سختی در اعتماد سازی و تبدیل اعتماد به
اعتبار است .اگر نتوانند این کار را کنند به یقین این
شکست و عدم ارتباط منسجم بین اهالی فرهنگ و
هنر باعث می شود تا با یک جامعه ای مواجه باشیم
که روز به روز این شــکاف را درک می کند و چون
اهالی فرهنگ و هنر مرجعیت اجتماعی بیشتری
نسبت به سیاستگذاران و سیاســتمداران دارند
و نوع نگاهشان به جامعه بیشتر مقبول است؛ به
یقین نزدیک به فضای توسعه ی کشور نمی شود
و کمک جد
ی هم به توســعه ای که باید از سمت
دولت برنامه ریزی شــود ،نمی کند .تصورم بر این
اســت که دولت ابتدا باید اعتماد سازی کند ،بعد
از اعتماد سازی انقدر انباشت خواست ها و نیازها
زیاد است که ان موقع است که جامعه ی فرهنگی
و هنری به نظر من به طرح موضوعات خودشــان
می پردازند.
چقدرنسبتبه محمدمهدیاسماعیلی؛
وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی شناخت
دارید و ایا او را در مسیر پیش رو موفق
می بینید؟
من ایشان را از سازمان صدا و سیما می شناسم
و به هر طریــق نیروی جوانــی دارد و در این
زمینــه کار جدی نکــرده امــا در عین حال
همین که رئیس جمهور منتخب نســبت به
ترویج خشونت
هم از ان واژه هایی
است که به شکل
اعتباری دارد از ان
سو استفاده می شود.
ما در حال حاضر
چه بخواهیم و چه
نخواهیم جامعه ی
خشنی داریم و ما این
روزها در فرایندهای
روزانه مان امکان
ندارد که با یک
خشونت مواجه
نشویم .چرا باید
جامعه به سمتی
حرکت کند که
خشونت پارادایم
حاکم بر اندیشه ها
باشد؟
ایشان اعتماد دارند که ایشان را برای این فضا
و موقعیــت معرفی کرده اند بــه نظر من برای
رســیدن به اهدافی که احیانًا در دولت برای
ایشان ترســیم شده اســت باید تالش وافری
داشته باشــند .همانطور که گفتم این اهداف
هر چه هم که باشــد ،اگر اهــداف بلندی هم
باشــد ،به یقین اگر اعتماد بین اهل فرهنگ و
هنر و ایشان جاری نشود و به وجود نیاید این
اهداف در دسترس نخواهند بود .محمدمهدی
اســماعیلی با توجه به نیروی جوانی که دارد
به نظرم می رســد که االن باید برای رسیدن
به این اعتماد تحرک جدی داشــته باشــد و
باید در چشم انداز خودش در کوتاه ترین زمان
سعی کند تا به جامعه ی فرهنگ و هنر کشور
نزدیک شــود و این نزدیکی را تبدیل به روال
جاری حرکت خودش کند و خودش را از نگاه
اشرافی گری و نگاه سانتیمانتالیسم موجودی
که در فضاهای مختلف نســبت به فرهنگ و
هنر از قبل تا به حال ایجاد شــده ،دور کند و
به شــکلی مردمی و نه به شکلی شعاری خود
را به فضای فرهنگ و هنر کشــور نزدیک کند
تا بتواند سریع به شناخت برسد .فرهنگ و هنر
کشور فرصت کافی برای ازمون و خطا ندارد و
باید برنامه هایی در ان اتفاق بیفتد و عملیاتی
شود که اول مشکالت معیشتی ،مدنی و انسانی
اهل فرهنگ و هنر را مد نظر قرار دهد .اگر این
اتفاق نیفتد ایشــان هم مثل گذشته در یک
ســیکلی فقط یک کار اداری را انجام می دهد
و تبدیل به یک ادم اقتضایی می شــود .انقدر
انباشت مشکالت زیاد است که نباید تحت تاثیر
اقتضائات و اتفاقات شــعاری قرار بگیرد و باید
چند کار زیرســاختی جدی انجــام دهد .اگر
این کارها را انجام دهد می تواند موفق باشــد
و نام نیکــی از خودش باقی بگــذارد ،در غیر
این صورت ما فراوان ادم هــای این چنینی را
دیده ایم که انرژی داشته اند و امده اند و کاری
از دستشان برنیامده است.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر یک مجموعه ی متفاوت تله تئاتر را بر
اساس اثار کالسیک می سازم که اولی را کار کرده ام و
کار دوم هم دارد انجام می شود .یک فیلم سینمایی را
تهیه می کردم که تمام شد و در حال حاضر کارهای
پس تولید ان دارد انجام می شود .یک سینمایی تازه
را به عنوان تهیه کننده دارم شروع می کنم که ان هم
در دستور کارم است .برای فیلم خودم هم به دنبال
سرمایه گذار می گردم که کارگردانی کنم و اگر بشود
تا پایان سال این کارها را انجام دهم .یک کار نوشتنی
دردستدارم؛یککتابکهدرارتباطباتئاترمستند
است که ان را دارم تمام می کنم و یک نمایشنامه هم
تحت عنوان «ششصد و بیست و هفت» نوشته ام که
اماده امتاببینموضعیتکرونابهچهشکلیمی شود.
سعی دارم که این را هم اگر وضعیت ارام تر شد اجرا
کنم و به روی صحنه ببرم .یک مســتند هم تحت
عنوان «خیابان کاغذی» دارم که در جشنواره های
خارجی عرضه شده و عنقریب از ان هم خبرهای
خوبی خواهم داد. صفحه 24
SABA MAGAZINE
25
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 25
گزارش ویژه
درگفتگ و گو با سیدجمال ساداتیان
و برخی دیگر از اهالی هنر مطرح شد
مطالباتسینماگران
از وزیر فرهنگ و ارشاد
دولتجدیدچیست؟
همه ی صنوف لطمه
خورده اند اما به
نظر می رسد که
حوزه ی سینما بیشتر
از بقیه جاها لطمه
خورده است .در دیگر
جاهای دنیا دیدیم
که چه حمایت هایی
انجام دادند تا این
صنوف زمین نخورند
چرا که باالخره این ها
ساختارهایی هستند
که برای توسعه ی
اجتماعی کشور
تاثیرگذار و موثر
هستند .برای مثال پر
کردن اوقات فراغت
مردم ،به وجود اوردن
نشاط و بسیاری از
موارد دیگری که
پیرامون توسعه ی
فرهنگ و هنر در
کشور مطرح است
در این حوزه از هنر
و به خصوص سینما
مستتر است .در این
شرایطی که باید
از سینما حمایت
کنند ،مالیات ها
را حذف کنند و
سوبسید های
حمایتی بدهند؛
گروهسینما:
در هر دوره ای که
وزارت فرهنگ و
ارشاد با نفر جدیدی کار خود را اغاز
می کند هنرمندان ،سینماگران و
تمام مرتبطین به این وزارت خانه
با امیدهای فراوانی چشم به
صاحب مسند جدید می دوزند تا
امیدواری هایشان را جامه عمل
بپوشاند .در سینما اما این امیدها
پررنگ تر است و حاال که کرونا هم
افق پر ابهامی را در ادامه کار این
مدیوم رقم زده است با سیدجمال
تو گو نشستیم تا
ساداتیان به گف
بدانیم مطالبات اصلی سینماگران
چیست .ضمن این گفت و گو با
چند چهره دیگر سینماگر نیز
این موضوع را مطرح کردیم
و پرسشمان را پاسخ دادند.
سوال این بود که با انتصاب دکتر
محمدمهدی اسماعیلی به عنوان
وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی
مطالبه شما از ایشان چیست؟
بــا انتصــاب دکتــر محمدمهدی
اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و
ارشاد اسالمی مطالبه شما از ایشان
چیست؟
به نظرم ما باید مطالباتمــان را به دو
دسته تقسیم کنیم .یک دسته مطالبات
شخصی است که شامل کرونا ،بیکاری و
مسائلی است که این بیماری به سینما
تحمیل کرده و اینکه سینما چه وضعیتی
دارد؛ یک بخشی هم ساختار و وظایف
وزارت ارشــاد و به تبــع ان معاونت
سینمایی است .در ابتدای بحث به بخش
دوم می پردازم و بعد به سراغ بخش اول
می روم .بخش دوم شامل این است که
در حال حاضر یک سری اتفاقات برای
معاونت ســینمایی افتاده که دودش
در چشم همه ی اهالی سینما می رود.
فرض کنید که االن بحث کرونا امده و به
شدت به حوزه ی سینما لطمه زده است.
همه ی صنوف لطمه خورده اند اما به نظر
می رسد که حوزه ی ســینما بیشتر از
بقیه جاها لطمه خورده است .در دیگر
جاهای دنیا دیدیم که چه حمایت هایی
انجام دادند تا این صنوف زمین نخورند
چرا که باالخره این ها ســاختارهایی
هســتند که برای توسعه ی اجتماعی
کشور تاثیرگذار و موثر هستند .برای
مثال پر کــردن اوقات فراغت مردم،
به وجود اوردن نشــاط و بسیاری از
موارد دیگری که پیرامون توســعه ی صفحه 26
فرهنگ و هنر در کشــور مطرح است
در این حوزه از هنر و به خصوص سینما
مستتر است .در این شرایطی که باید
از ســینما حمایت کنند ،مالیات ها را
حذف کنند و سوبســید های حمایتی
بدهند؛ شــاهد بودیم که در بدترین
شــرایط ممکن مجلس قانون معافیت
مالیاتی را از حوزه ی سینما حذف کرد.
نمی دانیم که با چه استداللی این کار را
کردند و معلوم بود که یک کار کام ً
ال غیر
کارشناسی و بسیار احساسی است که
بر سینما اعمال کردند .به نظر من یکی
از کارهای اساسی که باید انجام شود
همین مسئله است .حاال اینکه در کشور
شش نفر سلبریتی هستند و درامدهای
خوبی دارند ،به ِصرف ان شش نفر نباید
چنین کاری را کرد .حداقل شش هزار
نفر عضو رسمی خانه سینما هستند و
ما ان شــش هزار نفر را قربانی کردیم
تا ان شش نفر را بتوانیم تنبیه کنیم.
در صورتی که االن و بعد از این قانون
هم دیدیم که تمام کسانی که قرارداد
می بندند می گویند که ما قراردادهای
خالص می بندیم و مالیاتش به ما ربطی
ندارد .در نهایت باز این مسئله دارد به
حوز ه ی تهیه کنندگی ،سینما و غیره
تحمیل می شود .پس می خواهم بگویم
که این یک طرح بسیار غلطی بود و به
خصوص وزیر ارشاد و به تبع ان معاونت
ســینمایی باید توجه جدی به این امر
داشته باشند.
بحث دوم پو ل هایی اســت که برای
ســاخت فیلم های مختلف برای مثال
به عنوان ســاخت فیلم های ارزشی
ارائه می شــود که مدام دارند از ان
سوءاســتفاده می کنند؛ در این چند
سال گذشته این پول ها همه خرج شد
اما خیلی کارهای قابل تاملی را ندیدیم.
شما پیشنهادتان این است که این
بودجه ها برای فیلم های ارزشــی
حذف یا کم شود؟
به نظر من بهتر است که این بودجه ها
همه حذف شود و اگر پولی می خواهد
به ســینما تزریق شود شــامل عام
سینما شود .برای مثال یک بخشی از
ما در این سال ها
دیدیم فیلم هایی که
با مردم ارتباط برقرار
می کنند اص ً
ال ترس
نمی شناسند ،مردم
عالقه مند هستند و
می روند فیلم ها را
می بینند .حتی اگر
سالن هایمان خیلی
مناسب دیدن فیلم
نباشد ولی باز مردم
از رفتن به سینما
و دیدن فیلم ها
استقبال کردن
سینمایی ها در حال حاضر پیشکسوت
شــده اند و شــرایط اقتصادی شان
مساعد نیســت .مقرری ان ها را یک
مقدار اصالح کنند و به بیمه های ان ها
یک س رو سامانی بدهند .در حال حاضر
هم هســت و نمی گویم که نیست اما
گاهی بحران هایــی هم در بخش های
بیمه پیش می اید و ادم هایی که سنی
ازشان گذشته نیاز به درمان های مداوم
دارند .یک سری خدما ت این چنینی
داده شــود و به بحث پیشکسوت ها
خیلی توجه شود.
بحث بعدی توســعه ی سالن سازی
اســت .برای مثال ما در بخش صنعت
کشور می بینیم که دولت هر سال یک
ســرفصل هایی را در الیحه ی بودجه
برای توسعه ی صنعت کشور دارد که
کار پسندیده ای است .چند سالی هم
هست که سرفصل های خوبی را برای
توسعه ی گردشــگری کشور در نظر
گرفته اند که این هم کار پسندیده ای
است اما حســاب کنید در چهل و دو
ســالی که از انقالب می گذرد ما حتی
یک بند در الیحه ی بودجه نمی بینیم
که برای مثال یک میلیــارد تومان
برای توسعه ی فضای فرهنگی کشور
با نرخ های ارزان و با یک تســهیالتی
در نظر گرفته باشند و دریغ از اینکه
حتی یک میلیــون تومان اختصاص
داده باشند .باالخره ما اگر نیاز داریم که
این فضای فرهنگی کشور توسعه پیدا
کند و اگر نیاز به صنعت سینما داریم
پس یک جایی را هم درست کنیم تا
فیلم ها را در ان نمایش دهیم .ما باید
به یک اســتاندارهای اولیه به لحاظ
سالن های سینما برسیم ،پس چنین
سرفصلی باید در الیحه ی بودجه باشد.
به نظر شما اگر این سالن ها سامان
پیدا کنــد مخاطبی وجــود دارد تا
استقبال کند؟
باید شــرایطی را فراهم کنیم که پای
مردم به ســینما باز شــود که در این
شــرایط نیاز به فیلم هــای خوب هم
داریم .یعنی در بحث هــای ممیزی و
خودسانســوری هایی که در سینمای
کشور حاکم شده یک مقداری سهولت
بیشــتری را فراهم کنیم و یک مقدار
فیلم های بهتری ســاخته شود که با
مردم ارتباط برقرا ر کنــد .ما در این
ســال ها دیدیم فیلم هایی که با مردم
ارتبــاط برقرار می کننــد اص ً
ال ترس
نمی شناسند ،مردم عالقه مند هستند
و می روند فیلم هــا را می بینند .حتی
اگر سالن هایمان خیلی مناسب دیدن
فیلم نباشــد ولی باز مردم از رفتن به
سینما و دیدن فیلم ها استقبال کردند.
بهتر این است که ما سینماهای خیلی
خــوب و فیلم های خوب بســازیم و
شرایطش را فراهم کنیم تا مردم بتوانند
از اوقا ت فراغت شــان بهتر و بیشتر
استفاده کنند که اگر ما این طور بتوانیم
پای مردم را به سینما باز کنیم ،اقتصاد
سینما بزرگ می شود .وقتی که اقتصاد
سینما بزرگ شود ،امورات اهالی سینما
می گذرد و ان قدر چشمشان به دست
دولت نیست که وقتی یک بحرانی مثل
کرونا و یا سیل و مواردی از این دست
پیش می اید همه چشــم امیدشان به
این باشد که دولت بیاید و کمک کند
27
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 27
گزارش ویژه
و دولت هم هیچ کمکــی نتواند بکند.
در صورتی که اگر اقتصاد سینما بزرگ
شــود ،اقتصاد تهیه کنندگان بزرگ
می شود و در شرایط بحران خودشان
می توانند از خودشــان حمایت کنند.
انشــاءاهلل که دیگر هیچ وقت از این
مشکالت پیش نیاید ولی وقتی اقتصاد
سینما بزرگ شــود تهیه کنند ه ها به
فیلم های بزرگ تر فکر می کنند .وقتی
که وزیر طرح می دهد که فیلم های ما
باید قدرت این را داشــته باشد که در
خارج از کشور هم بازار پیدا کند پس
ما باید فیلم هایی بسازیم که در اندازه
و استانداردهایی باشد که بتوانیم در
بازارهای جهانی خودی نشان دهیم.
این مسئله نیاز به این دارد که اقتصاد
سینمای ما بزرگ شود تا تهیه کنندگان
به فیلم های پــر و پیمان تری بتوانند
فکر کنند .بــه نظرم شــاید اگر یک
بخشــی از این کارها بخواهد محقق
شــود در بحث پروانه ساخت است که
این جنجال همیشه وجود داشته است؛
که مدام فیلم ها به وزارت ارشاد رفته
و در پروانه ساخت قلع و قمع شد ه اند.
بگذارند که این فیلم ها ساخته شوند و
اگر قرار است که ممیزی صورت بگیرد
که ان هم باید به حداقل برســد در
پروانه ی نمایش باشد.
ان قدرطرح هایموفقیتابهحالداشته اند
که می توانند به هم افزایی این پلتفرم ها
کمک کنند؛ در صورتی که می بینیم که در
حال حاضر فشارهای ممیزی بر تولیدات
روزبه روز دارد بیشتر می شود .به نظر من
اگر کارکرد این پلتفرم ها هم مثل کارکرد
تلویزیون شــود پس ما به راحتی مردم
را به سمت شــبکه های خارجی هدایت
می کنیم .مردم به دنبال برنامه های جذابی
که دوست دارند می روند و این پلتفرم ها
باعثشدهبودکهبتوانیممخاطبانمانرابه
سمتتولیداتداخلیبرگردانیمولیبااین
کاری که دارد انجام می شود دوباره داریم
مردمرابهانسمتدیگرهدایتمی کنیم.
غیر از این ،وقتی که تولیدات پلتفرم ها به
لحاظ اقتصادی کفاف خودشان را ندهد
و پاسخ گوی خودشــان نباشد ارام ارام
تولیداتشــان فروکش می کند و خیل
عظیمی از اهالی تولید بیکار می شوند و
همین مشکالت اقتصادی را رقم می زند.
همان طور که در حال حاضر این پلتفرم ها
باعث شده اند تا وضعیت اقتصادی عواملی
که در تولید کار می کنند یک مقدار بهبود
پیدا کند .اما در حال حاضر ان هایی که در
بخشسینماداریهستنددرشرایطبسیار
اسفناکیقراردارند،چراکهفیلم هایخوب
اکران نمی کنند و می دانیم که شــرایط
اقتصادیسینماداریچقدربداست.
اگر بخواهید یک نقطه ضعف بزرگ را
بگویید که اشتباه بوده و اتفاق افتاده چه
چیزبهذهنتانمی رسد؟
پیشنهاد شما به وزارت ارشاد در این
زمینهچیست؟
به نظر من یکی از کارهای اشــتباهی که
صورت گرفت این است که نمایش خانگی
ازوزارتارشادجداشد.یکطوریبرخورد
کردند که انگار وزارت ارشــاد یک مکان
بیگانه ای با نظام جمهوری اسالمی است
و یک ادم هایی در انجا نشســته اند که
مصادیق نظام را نمی دانند و پلتفرم ها را
به صداوسیما دادند .صداوسیما در حال
حاضر چه عملکرد مشعشعی دارد که ادم
بگوید ان ها ان قدر تدبیر و فکر دارند و
بهنظرمنوزارتارشادبایددرباره یشبکه
نمایشخانگیبهجدتمهیدیبیندیشدتا
ان را به خانه ی خودش برگرداند .نگذاریم
کهساختاراداریوزارتارشادنحیفشود؛
امروز این مورد را می برند ،فردا موسیقی
را می گیرند و پس فردا تئاتر را می گیرند.
در ان صورت دیگر اص ً
ال وزارت ارشاد به
چه دردی می خورد؟ پس وزارت ارشاد را
ن مسائل را هم به جاهای
تعطیل کنید و ای
مختلفواگذارکنید.بنابراینبهنظرمناین
موضوعیاستکهبایدبهانتوجهکنند.
در زمینه رونق به فضای سینمایی کشور
اکران فیلم هــای خارجی را چقدر مفید
می دانید؟
من به جد می گویم
که ما اگر بخواهیم در
یک رقابت جهانی
قرار بگیریم باید
استاندارد سینما را
تغییر دهیم .یکی
از مواردش این
است که شبکه های
نمایش با فیلم های
ایرانی اموراتشان
نمی گذرد ،بهتر این
است که ما تسهیالت
و امکانات نمایش
فیلم های خارجی را
در ایران فراهم کنیم
و تولید فیلم های
ایرانی در رقابت با
فیلم های خارجی
بتوانند یک هم افزایی
داشته باشند
مسله یدیگربحثفیلم هایخارجیاست.
منبهجدمی گویمکهمااگربخواهیمدریک
رقابت جهانی قرار بگیریم باید استاندارد
سینما را تغییر دهیم .یکی از مواردش این
است که شــبکه های نمایش با فیلم های
ایرانی اموراتشــان نمی گذرد ،بهتر این
است که ما تســهیالت و امکانات نمایش
فیلم های خارجی را در ایران فراهم کنیم و
تولیدفیلم هایایرانیدررقابتبافیلم های
خارجیبتوانندیکهم افزاییداشته باشند.
همان طور که ما معتقد بودیم که اگر این
پلتفرم ها در وزارت ارشاد کارکرد خودش را
داشت،باعثیکجهشوتکانبهتولیدات
سینمایی هم می شد و در این بحث رقابت،
باید خودی نشان دهند .ما این جشنواره ها
را برای چه برگزار می کنیم؟ که بتوانیم یک
انگیزه ای برای تولیدکنندگان فراهم کنیم
که مدام سعی کنند تا کارهای بهتری را از
خودشان ارائه دهند .کمااینکه این رقابت
بین تلویزیون و پلتفرم ها باعث می شد که
بر تولیدات تلویزیون هم یک مقدار تاثیر
بگذارد .پس نمایش فیلم های خارجی در
سینمای ایران باعث می شود که استاندارد
تولید فیلم های ایرانی یک مقدار افزایش
پیداکند.
شــما در زمینه بودجه هــای کالن به
فیلم های ارزشی توضیح دادید اما ایا با
ارائه تسهیالت به تهیه کننده ها به طور
کلمخالفهستید؟
خیر اتفاقًا برای همه ی این مســائلی که
توضیح دادم بهتر این است که مثل صنعت
ومثلگردشگری،دولتیکسرفصل هایی
را در الیحه بودجه بگذارد که برای مثال
هر سال یک مبلغی را با نرخ های ارزان و
بازپرداخت های طوالنی مدت ارائه بدهند.
وقتی که ســودهای این تسهیالت ارزان
باشــد ،باالخره یک تهیه کننده ای که صفحه 28
مطالبات سینماگران از وزیر ارشاد
نوید محمودی | کارگردان ،تهیه کننده و نویسنده
می خواهدفیلمبسازدونیازبهحمایت های
مالیمقطعیدارد،می تواندازاینتسهیالت
و نرخ ارزان استفاده کند و طوالنی تر ان را
برگرداند .دیگر ان مسئولیت بازگشت و
مدیریت پول بر عهده ی اوست ،مثل اینکه
پول در اختیار صنعتگر است و خودش باید
بداندکهچهمحصولیمی خواهدتولیدکند
که بتواند از تولیدات و فروشش اقساط ان
را بازپرداخت کند؛ کمااینکه در گردشگری
هم همین طور است .حوزه ی هنر هم باید
این وضعیت را پیدا کند و باالخره این تدبیر
و اندیشــه ی تهیه کننده است که ببیند
می تواند برای تولید یک محصول از این
نرخ ارزان وام بگیرد و فیلمش را بسازد و
بعد از یک مدتی هم ان را پس بدهد .این
مسئلهتوجهتهیه کنندهرابهاستفادهازاین
تسهیالت بیشتر می کند و به همین دلیل
تالش می کند تا فیلم قابل قبولی بسازد که
به لحاظ اقتصادی بتواند بار ان را بکشد که
بتواندقسط هایشرابازپرداختکند.بهنظر
من این تسهیالت می تواند هم به توسعه ی
فیلمسازی ،هم به توسعه ی سالن داری و
هم به توسعه ی زیرساخت های تولیدی
کشور کمک کند .به نظرم اگر مجموعه ی
ن موارد را بشود از طریق خود وزیر ارشاد
ای
و معاونت سینمایی یک مقدار مورد توجه
قرار دهیم ،می توانیم بگوییم که با امدن
دکتر اســماعیلی می توانیم شاهد یک
تحولیدرمعاونتسینماییباشیم.
به نظر من یکی از
کارهای اشتباهی که
صورت گرفت این
است که نمایش
خانگی از وزارت
ارشاد جدا شد .یک
طوری برخورد کردند
که انگار وزارت ارشاد
یک مکان بیگانه ای
با نظام جمهوری
اسالمی است و
یک ادم هایی در
انجا نشسته اند که
مصادیق نظام را
نمی دانند و پلتفرم ها
را به صداوسیما دادند
مطالبه من اعتماد کردن به هنرمنــدان ،ان ها را خودی
دانستن و دســت و بالشــان را برای ارائه ی انچه که در
ذهنشان است ،نبستن ،مهم ترین مسئله ای است که این
روزها به ان فکر می کنم .من احساس می کنم اگر بپذیرند
که این ها جزئی از ادم های همین جامعه هستند و دغدغه ی
این جامعه را دارند و مهم ترین فیلم های سینمایی ما که در جهان
ن ادم ها ساخته اند ،به نظرم می شود که به ان ها اعتماد
حرف زده اند را همی
کرد و این امکان را به ان ها داد که با همه ی وجودشان در خدمت هنر باشند
و اثار ماندگاری را خلق کنند؛ مثــل فیلم های بزرگ «گاو»« ،طال و مس»،
«اژانس شیشه ای» و . ...
سعید خانی | تهیه کننده و مدیر شرکت پخش خانه فیلم
مطالبه من در حوزه های بسیاری است اما به نظرم مهم ترین
حوزه ای که وجود دارد در وهله ی اول انجام واکسیناسیون
هنرمندان و بچه های سینما است و در وهله ی دوم رونق دادن
به پخش و مسئله ی اکران است ،چرا که بحث اکران در سینما
شرایط خوبی ندارد .در واقع دو سال است که سینما رونق ندارد
و باید به اکران در سینما و اقتصاد فیلم ها فکر کنیم .مسئله ی سوم
بحث سانسور است که نگرانی هایی در رابطه با ان وجود دارد و اخباری می اید
که شاید یک مقدار فضا بسته تر شود .امیدواریم که فضای تولید خیلی فضای
بسته ای نشود و اجازه دهند تا سینماگران فیلم های خودشان را بسازند و این
نگرانی را نداشته باشند که شاید فضا بسته تر شود .در واقع سینماگران نگران
سانسور نباشند و فضای محدودی برای تولید فیلم های سینمایی ایجاد نشود.
از نظر من سه موضوع شاخص و اصلی همین موارد است.
هادی حاجتمند | کارگردان سینما
ان چیزی که همین االن ،بدون تامل زیاد به ذهنم می رسد داشتن
یک قانون مدون و غیر سلیقه ای است .یعنی یک ایین نامه ی
مدون غیرسلیقه ای که کارشناسی باشد و برای پروانه ساخت،
پروان ه نمایش و مواردی از این دست باشد .یعنی اینکه ما وقتی
پروانه ساخت می گیریم دیگر در پروان ه نمایش گی ر و گور پخشی
و سانسوری نداشته باشیم .نکت ه دوم اینکه همین اول خیلی واضح و
صریح و به قول معروف رو راست ان چیزی که از لحاظ فرهنگی در ذهنشان هست
را به ما بگویند .یعنی این طور نباشد که یک چیزی بگویند و بعد فردا بگویند که ما
اینرانگفتیمویاحرفمننبود.بهنظرمخیلیواضح،صریحوصادقانهنگاهشانرا
در حوز ه مدیریت فرهنگی و اینکه یک مدیر فرهنگی چگونه است و ادم هایی که
زیر مجموعه ی ایشان نصب خواهند شد ،به چه شکل هستند و به چه شکل اداره و
فکرمی کنندرارسمًابهمابگویند.
29
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 29
صندلی خاص
FARHADI
گرداوری :گلسا سادات بحری فیلم تازه اصغر فرهادی با حضور در فستیوال کن و دریافت جایزه ویژه
هیات داوران یکی از خبرسازترین اتفاقات سینمای ایران در چند ماه گذشته بود که افتخاری دیگر برای
همه ما محسوب می شد .فرهادی که بار دیگر با ساخت فیلمی در ایران توانسته نگاه جهان را به سمت خود
معطوف کند این بار در شیراز قصه اش را روایت کرد و بالفاصله پس از نمایش ان در یکی از معتبرترین فستیوال های
سینمایی نگاه منتقدان را جلب کرد و شاهد یادداشت های متعددی درباره این فیلم بودیم .فرهادی که حاال یکی از
شانس های اسکار هم هست فیلم را با همکاری الکساندر ماله-گی تهیه کرده است و امیر جدیدی ،سارینا فرهادی،
محسن تنابنده و فرشته صدرعرفایی بازیگران اصلی این فیلم هستند .شرکت فرانسوی ممنتو پیکچرز ،تهیه کنندگی و
فروش بین المللی «قهرمان»را برعهده دارد و قرار است در اینده نزدیک فیلم در ایتالیا به روی پرده برود .نمایش پیشین
این فیلم در فرانسه بود و از انجا که امازون حق پخش فیلم را برعهده دارد قطع به یقین «قهرمان» فرهادی با اکران
گسترده و قابل قبولی خود را برای حضور در اسکار 2022اماده می کند.
نگاهی به انچه که برای اصغر فرهادی و «قهرمان» در فستیوال کن رخ داد
درام اخالقی ازاقای کارگردان
که همیشه در زادگاهش موفق تر است
لی مارشال–اسکریندیلی
در عصری که شبکه های اجتماعی پانزده دقیقه شهرت را به یک تخمین سخاوتمندانه تبدیل کرده اند،
قهرمان واقعی بودن چه معنایی دارد؟ اگر می دانید کار درستی را انجام داده اید ،خوب است واقعیت را
ِ
تغییر دهید و کمی نقش بازی کنید تا دیگران متقاعد شوند شما شریف هستید؟ و اگر دفاع از شرف خود
به طور اجتناب ناپذیری به معنای بی ابرو کردن شخص دیگر است ،چه باید بکنید؟ فیلم جدید اصغر
فرهادی این سواالت و سایر سواالت اخالقی را در یک درام واقعًا جذاب جاسازی می کند .نقطه اتکای
فیلم نقش افرینی چشــمگیر امیر جدیدی در نقش مردی است که یک حرکت فداکارانه او مثل
ویروس همه جا پخش می شود ،و همان طور که همه ی ما می دانیم ویروس ها تمایل ناخوشایندی
به جهش یافتن دارند.
«قهرمان» همچنین بار دیگر ثابت می کند درحالی که فرهادی در خلق ملودرام های پیچیده
که با هر دو مسئله اخالقی و عاطفی درگیر هستند ،اســتعدادی فراوان دارد ،اما کارهای او در
کشور خودش ایران همیشه غنی تر است .فیلم قبلی او «همه می دانند» ( )۲۰۱۸که داستانش
در اسپانیا روی می دهد ،با وجود حضور بازیگران پرســتاره ،فاقد ظرافت دراماتیک یا هوش
اخالقی «درباره الی»« ،جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» بود .شما تقریبًا می توانید هر
یک از پی رنگ های فرهادی را بگیرید و در هر کجای دنیا بازسازی کنید – این ب ه ویژه در مورد
«قهرمان» صدق می کند ،که می توان تصور کرد داستان ان در جایی در نواحی مرکزی امریکا
دوباره ساخته شود ،اما فیلم ها بیش از پی رنگ ها هستند« .قهرمان» بخش زیادی از طنین خود
را از قرار گرفتن در فضای پراسترس شهر شیراز و نیروهای زورگویی که جامعه مدرن ایران را
شکل داده است ،به دست می اورد .این ،در کنار سرعت فشرده فیلم ،باید جدیدترین فرهادی را
به سینماهای هنری جهان بفرستد.
اریک کان – ایندی وایر
اصغر فرهادی با اولین فیلم خود پس از «فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد
جشنواره کن را دریافت کرد و بعدًا دومین اسکار بهترین فیلم بین المللی را برای او به همراه داشت،
به بخش مسابقه کن بازگشت .شرکت امازون استودیوز به وضوح همین هدف را درباره «قهرمان»
دنبال می کند که فرهادی را پس از فیلم اسپانیایی زبان «همه می دانند» به ایران باز گرداند .به
نظر می رسد انتخاب امازون استودیوز عاقالنه بوده است :از «قهرمان» به عنوان بهترین فیلم این
کارگردان نکته سنج ،از زمانی که با «جدایی نادر از سیمین» برای اولین بار در سطح بین المللی به
ِ
موفقیت رسید ،یاد شده است .تازه ترین تالش او داستان مردی است که یک کیف پر از سکه های
طال پیدا می کند .بــه روش معمول فرهادی ،او در حفره ای طوالنی و پــر پیچ و خم با پیامدهای
A HERO صفحه 30
ASGHAR
شارلوتپاوارد -سایتکن
خالق فیلم «جدایی نادر از سیمین ( » )۲۰۱۰تاروپود درام اجتماعی خود را به گونه ای
در هم می پیچد که پیچیدگی سیستم اداری را اشکار می کند؛ سیستمی که مردم در
ان به طرز ناخوشایندی درگیر فرایند پرپیچ و خم ارائه شواهد و مدارک می شوند .در
چنین جامعه بسته و کنترل گری ،کوچکترین جزئیات کافیست تا قهرمانی را به ادم
بد داستان تبدیل کند و بالعکس.
انااسمیت–ددالین
«قهرمان»اصغرفرهادییکفیلمتامل برانگیزوشایدظریف ترینوصمیمانه ترینفیلم
او از زمان «جدایی نادر از سیمین» تاکنون باشد .امیر جدیدی در نقش رحیم ،مردی
خوشایند اما تا حدودی درمانده که به خاطر کوتاهی در پرداخت بدهی در زندان به سر
می برد ،نقش افرینی جذابی دارد .فرهادی مراقب است که هیچ شبکه اجتماعی را روی
پرده نشان ندهد ،اما حضور پررنگ ان در فیلم جدیدش که منتقد فرهنگ مدرن است،
احساس می شود .رحیم ب ه تدریج متقاعد می شود بسته به نیاز افکار عمومی داستان
خود را تغییر دهد ،چه ان ها دنبال یک خبر خوب باشند یا بخواهند از کسی چهره ای
اهریمنی ترسیم کنند .اساسًا ،رحیم به نظر انسانی شایسته است ،اما «افتخار» خود را
که بسیار برای ان تبلیغ شده است ،از راه هایی که ممکن است به شهرت او اسیب بزنند،
به خطر می اندازد .همان طور که چرخش های داستانی بیشتر و بیشتر می شود ،فیلم در
لبه تراژدی-کمدی های شکسپیری قرار می گیرد ،که نتیجه ان در خیلی جاها کمدی
تلخ است ،اما لحن غالب فیلم ،درام است و گاهی اوقات با دیدن انتخاب های مشکوک
قهرمان ما ،فیلم دلشوره اور و دردناک می شود .به قول یکی از مسئوالن زندان ،رحیم
یا خیلی باهوش است یا خیلی ساده .حقیقت ممکن است چیزی بین این دو باشد.
غیرمنتظره و سردرگمی های اخالقی سوق داده می شود .فرهادی در ارائه
پرتره های ظریف از شخصیت هایی که می کوشند ارزش های خود را با منافع
شخصی سازگار کنند ،بی نظیر است ،و «قهرمان» می تواند دقیقًا تجسم
قابل قبول مهارت او باشد.
اوون گلیبرمن – ورایتی
اصغر فرهادی در فیلم هایی مانند «جدایی نادر از سیمین»« ،گذشته» و
ن جهت که او
«فروشنده» ثابت کرد که توانایی منحصر به فردی دارد؛ از ای
می تواند موقعیت های «معمولی» انسانی را – که عمومًا جنبه درونی دارد
– به کار گیرد و با ان به روشی کام ً
ال معتبر و در عین حال پر تعلیق ،بازی
کند ،طوری که در مقام تماشاگر حس می کنید ،زندگی اگر به اندازه کافی از
نزدیک مشاهده شود ،خودش نوعی تریلر است« .قهرمان» ،تازه ترین فیلم
فرهادی خیلی دوست دارد درامی از این دست باشد؛ داستان مردی کام ً
ال
عادی و ناامید که خیلی سریع به شخصیتی بسیار مورد بحث در تلویزیون
و شبکه های اجتماعی تبدیل می شــود و این داستانی است که به راحتی
می توان تصور کرد در گــرداب پرجوش و خــروش فرهنگ تصویری
دیوانه وار ما روی می دهد.
هالیوودریپورتر
فرهادی صحنه های بسیار موثری خلق می کند و نشان می دهد
در جامعه ای که مردم عادی را به «قهرمانان» ارتقا می دهد ،چه
اتفاقی می افتد ،اما همین جامعه به داستان هایی که خودش
می گوید هم اعتماد ندارد .رحیم در یک مراسم عمومی از سوی
یک بنیاد خیریه تقدیر می شــود .برای یک لحظه ،او کسی
است که عکسش روی پوسترهاســت .اما هنوز پول کافی
برای پرداخت بدهی خود به بهرام را ندارد ،و در ادامه فاش
می شود بهرا ِم کچل ،ریشو و اخمو که ما را یاد اسکروج /
اقای پاتر می اندازد ،برای سختگیری خود دلیل دارد.
اصغر فرهادی کارگردان و فیلمنامه نویس ،به لطف
تجربه ای که در حوزه تئاتر دارد ،می تواند از جایی
که فکرش را هم نمی کنیــد ،درام بیافریند .پس
از فیلم «همه می دانند» که با بازی پنه لوپه کروز
و خاویر باردم در اســپانیا ساخته شد و چند فیلم
کوتاه ،فرهادی با فیلم «قهرمان» که فیلمی اعال
درباره صداقت ،ابرو و بهای ازادی است ،به وطنش
برمی گردد.
جیسن سالومونز – ِد َرپ
اصغر فرهادی کارگردان دو بار برنده اسکار برای فیلم های «جدایی نادر
از سیمین» و «فروشنده» ،پس از نمایش «قهرمان» ،تازه ترین ساخته خود
در بخش مسابقه جشنواره کن ،۲۰۲۱نام خود را به عنوان یکی از مدعیان
اصلی مطرح کرد تا نخل طال را نیز به مجموعه پرزرق و برق خود اضافه کند.
دیویدارلیک–ایندی وایر
فرهادی صحنه های
بسیار موثری خلق
می کند و نشان
می دهد در جامعه ای
که مردم عادی
را به «قهرمانان»
ارتقا می دهد ،چه
اتفاقی می افتد،
اما همین جامعه به
داستان هایی که
خودش می گوید هم
اعتماد ندارد
اصغر فرهادی« ،قهرمان» را با نقاط قوت خود پیش می برد .او یک پیش فرض کالسیک
را می گیرد و با نیروی کافی گریز از مرکز ،ان قدر می چرخاند تا شما را در یک جا نگه
دارد ،حتی در حالتی که حس همدردی شما به هر جهت قابل تصور تغییر پیدا می کند.
وقتی این وضعیت فاجعه با ِر اخالقی که با مهارت ساخته شده است ،سرانجام متوقف
می شود ،ساده ترین فیلمی که فرهادی در ۱۰سال گذشته و پس از موفقیت بین المللی
«جدایی نادر از سیمین» ساخته ،به نوعی به تردیدامیزترین و همچنین بهترین فیلم
او تبدیل می شود .فرهادی این اســتعداد را دارد که درست و غلط را مثل بازی جنگا
ان قدر روی هم بگذارد تا یک توده بزرگ شکل بگیرد – سخت است بگوییم او بازیکن
خوبی است یا یک بازیکن وحشتناک – و از این نظر «قهرمان» یکی از ساخته های
بی دردسر اوست .فیلم با وجود اشتیاق مشابه برای ورود به حوزه قانون مدنی ایران،
فاقد بار احساسی اصلی «جدایی نادر از سیمین» است ،اما انچه به چشم می اید روش
سقراطی ساختار فیلم و سادگی کودکانه سوال اصلی ان است :چه تفاوتی بین انجام
یک کار خوب و انجام ندادن یک کار بد وجود دارد؟
پیتر بردشاو–گاردین
اصغر فرهادی با یک ســبک مشــاهده گر ،واقع گرایانه و در عین حال خودداری از
اطالع رسانی که با ان نام خود را سر زبان ها انداخت ،فیلمی گره خورده درباره شبکه ای
نامشخص زندگی
بودن
ِ
گره خورده ساخته است .فیلم ،قانع کننده نبودن و به هم ریخته ِ
فرض صاف و ساده دارد ،مثل یک داستان کوتاه ادبی .با این
واقعی را دارد .فیلم یک پیش ِ
وجود حفره های پی رنگ از همان ابتدا مشخص است .هیچ کس از رحیم (با بازی زیرکانه
و ظریف امیر جدیدی) یک سوال واضح را نمی پرسد :اگر او می خواست یک شهروند
خوب باشد ،چرا ِ
کیف پیدا شده را خیلی راحت به پلیس تحویل نداد؟ چسباندن اعالن
یک ایده کام ً
ال فاقد کارایی و منفعت طلبانه است« .قهرمان» یک فیلم جذاب و حتی
داستان کمی
مسحورکننده است ،اما به این فکر می کنم که ایا تکلف رئالیستی فیلم،
ِ
پراکنده ان را پنهان می کند؟ فرهادی در فیلم «قهرمان» بازگشتی درخشان به ایران
داشت .پس از فیلم «گذشته» که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای برنیس بژو
به ارمغان اورد« ،فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد
را برد و همه می دانند با بازی پنه لوپه کروز و خاویر باردم ،ستاره های اسپانیایی سینما،
«قهرمان»چهارمینحضوراینفیلمنامه نویسوکارگردانایرانیدرجشنوارهکناست
که در ان شاهد بازگشت وی به ژانر تریلر روان شناختی هستیم.
31
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 31
سینمای جهان
معرفی انیمیشن های شاخص در سال 2021
مخاطبانی که برای فرار از واقعیت
بهانیمیشن هایرنگیپناهبردند
بچه رئیس2
()2021
گروه ترجمه :در ســــال
2021وضعیت انیمیشن ها
وضعیت پیچیده ای نبود
و تولیدات با سرعت خوبی کارشان
جلو می رفت .کرونا و افسردگی مردم
جهان از این بیماری منحوس باعث
شد تا فضای غیر رئال و دنیای رنگی
انیمیشن ها عالوه بر کودکان بزرگساالن
را هم بیشتر از قبل همراه خود کند .در
ادامه با برخی از این انیمیشن ها اشنا
می شوید.
5.9/ 10
بو کار خانوادگی»
قسمت دوم «بچه رئیس ( ،»)2017تحت عنوان «بچه رئیس :کس
با کارگردانی تام مک گراث توسط ستارگانی همچون الک بالدوین و جیمز مارسدن
صداپیشگی شد و در 2ژوئیه 2021انتشار یافت .قسمت اول ان در 31مارس 2017
رونمایی شده بود .توبی مگوایر بازیگر سه گانه ی مرد عنکبوتی در قسمت جدید ان
حضور ندارد اما الک بالدوین مجری تلویزیون و بازیگر امریکایی که 3بار برنده جایزه
امی و 3بار برنده جایزه گلدن گلوپ شده است ،دوباره در این انیمیشن به صدا پیشگی
پرداخته است .از فیلم های برجسته الک بالدوین می توان به «طلوع مرکوری ()1998
(هارولد بکر)»« ،هوانورد (( )2004مارتین اسکورسیزی)» و «ماموریت غیر ممکن
( )2015( 5کریســتوفر مک کوری)» اشــاره کرد .او همچنین صداپیشــگی در
انیمیشن های «باب اسفنجی :شلوار مکعبی ( »)2004و «ماداگاسکار :فرار به افریقا
( »)2008را نیز در کارنامه خود دارد .جیمز مارسدن ،بازیگر سریال «وست ورلد»
نیز در قسمت جدید این انیمیشن به صدا پیشگی پرداخته است .او پیش از این در
سلسله فیلم های «مردان ایکس» به نقش افرینی پرداخته بود و «سونیک خارپشت
»2که هنوز اکران نشده از دیگر کارهای اوست.
خالصه داستان :بچه رئیس ســابق ،تد (الک
بالدوین) تاجر ثروتمندی شــده اســت
و تیم (جیمز مارســدن) با خانواده
خودش وقت می گذارند ،گرچه
گاهی نگران دختــرش تابیتا
(اریانا گرینبالت) می شــود،
دختری که بســیار باهوش
است و عمویش را الگوی خود
قرار داده و در سودای رسیدن
به موفقیت های اوســت .دختر
دیگر تیم ،تینا (ایمی سداریس)
نام دارد که مامور مخفی شده
است و می کوشد اسرار مرموز
اروین ارمسترانگ (جف گلدبلوم)
که موسس مدرسه است را افشا کند.
تد و تیم بــا فرمول شــیر خشــک جادویی جدید
می توانند به مدت 48ساعت به نوزاد تبدیل شوند و...
نکته :در یــک نگاه کلــی «بچه رئیس :کســب و کار
خانوادگی» سرشــار از شــادی های موقتی است که
برای مدتی رها شــدن از روزمرگی را بــا دیالوگ های
هوشــمندانه و شــوخی های اکشــن بر می سازد و
می تواند به مدت 107دقیقه حــواس خانواده را از
مشغله های بیرونی گسسته و به دنیایی کودکانه
پرتاب کند.
ویرردنس
()2021
5.3/ 10
ریوردنس در تاریخ 28می 2021منتشــر شــد .نام پیرس برازنان هر ذهنی را
متوجه مجموعه فیلم های جیمز باند می کند اما این بار او به صداپیشگی پرداخته
است .شاید اولین بار باشــد که به جای بهره گیری از حرکات اکشن و ژست های
پلیسی و جاسوسی او از تارهای صوتی خود استفاده می کند.
تولید انیمیشن «ریوردنس »2021با بودجه ای 35میلیون دالری به کارگردانی
مشترک ایامون باتلر و دیو روزنبام توسط کمپانی river productionمنتشر
شــد .این انیمیشــن یک ماجراجویی متحرک به کارگردانی ایمون باتلر و دیو
روزنبام و نویســندگی دیو روزنبام و تایلر ورین است که در سال 2021ساخته
شده است.
خالصه داستان :پســری ایرلندی و دختری اســپانیایی وارد دنیایی افسانه ای
می شوند و در این مسیر یاد می گیرند ریوردنس (نوعی رقص سنتی ایرلندی) را
به عنوان شکل جدیدی از زندگی درک کنند. صفحه 32
میچل ها در ربارب ماشین ها
7.7/ 10
()2021
حضور چهار هنرپیشه صاحب سبک در انیمشین «میچل ها در برابر ماشین ها» شاخصه ای
است که می تواند موجب هیجان مخاطب بشود و بیننده را از ابتدا تا انتها میخکوب کند :دنی
مک براید ،مایا رودولوف ،ابی جکوبسون و الیویا کلمن .دنی مک براید که همزمان کمدین،
نویسنده ،هنرپیشه و تهیه کننده است به همراه مایا رودولوف کمدین و هنرپیشه یهودی تبار
امریکایی که 3بار برای ســریال «جای خوب» نامزد جایزه امی شده در این فیلم به عنوان
صداپیشه حاضر هستند .از جمله انیمیشن هایی که مایا رودولوف در انها صداپیشگی کرده
می توان به «شرک « ،»)2007( 3توربو (« ،»)2013عملیات اجیلی (« ،)2014پرندگان
خشــمگین (« ،»)2016ایموجی (« ،»)2017لوکا ( )2021و ...اشــاره کرد .او همچنین
در تلویزیون بســیار درخشــان عمل کرده است :به صورت مشــخص برنامه «پخش زنده
شنبه شب»« ،سیمپسون ها (« ،»)2007فمیلی گای (« ،»)2014بروکلین نه-نه (»)2016
از جمله همکاری هــای تلویزیونی او بوده اند .شــاید بتوان انیمیشــن «میچل ها در برابر
ماشین ها» را بیشتر با صداپیشگانش شناخت تا ساختار کلی فیلم و شیوه روایت داستان.
خالصه داستان :دختر خالقی می خواهد هر شکلی از به هنجار شدن را فدای بلندپروازی ها
خود کند اما خود هیچ گاه نمی تواند این مسیر را یک نفره طی کند .هرچه باشد در مواجهه با
موجودات ناشناخته در جمع بودن بیشتر جواب می دهد تا تنها بودن .موجودات ناشناخته ای
که می خواهند هستی انسان ها را ساقط کنند.
مارک ریاندا در اولین حضور خود اثری جالب توجه از خود به جا گذاشته است و با انیمیشنی
ماجراجویانه که تا به حال همواره طرفداران زیادی داشــته است به میدان امده و توانسته
است فضایی جدید برای ترویج گونه ای از با هم بودن خلق کند« .میچل ها در برابر ماشین ها»
در 23اوریل 2021اکران شد.
نکته :نیویورک تایمز درباره این فیلم نوشته اســت :انیمیشن The Mitchells vs. the
Machinesنه تنها شــخصیت های عجیب و غریب خنده داری دارد ،بلکه فیلمنامه ان
هم با جنون زیاد و صحنه های اکشن ســریع پر و با تصاویر بسیار جذاب و وحشیانه ترکیب
شده است.
جو مرج فضایی2
هر
()2021
4.4/ 10
ســری جدید «هرج و مرج فضایی( » )1996با عبــارت اضافه ی «میــراث جدید» به
کارگردانی مالکوم دی.لی در 12جوالی 2021در لس انجلس اکران شد .از ستارگانی که
در ان به ایفای نقش پرداخته اند دان چیدل ،سنیکا مارتین گرین و بسکتبالیست حرفه ای
لبران جیمز هستند .لبران جیمز عالوه بر بازیگری بخشی از مسئولیت تهیه کنندگی این
انیمیشن الیو اکشن را به عهده گرفته است .دان چیدل ،بازیگر و تهیه کننده ی امریکایی
که پیش از این در فیلم های «شــیطان در لباس ابی (« ،»)1995اتشفشان (،»)1997
«ترافیک (« ،»)2000دوازده یار اوشن ( »)2004و ...شرکت داشته و همچنین اسکار
بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «هتل رواندا ( ») 2004را کسب کرده،
در این انیمیشن با نقش یک هوش مصنوعی فریبنده حضور داشته است .سنیکا مارتین
گرین نیز در نقش کیمیا جیمز در این انیمیشن حضور داشته است.
خالصه داستان :جیمز(لبران جیمز) و پسرش که در جهانی واقعی زیست می کنند وارد
دنیایی مجازی می شــوند که به یکباره خود را در ان محصور شده می یابند و یک هوش
مصنوعی (دان چیدل) به شکلی انها را به سمت اهداف خود سوق می دهد و انچه جیمز
در تالش است به انجام رساند رها شدن از این محصور شدگی است.
این انیمیشن ترکیبی تا به حال با استقبال خوبی مواجه شده است به طوری که کمپانی
سامبا گزارش داد تقریبًا بیشتر از 2میلیون خانواده به تماشای این انیمیشن نشسته اند.
نکته :فیلم Space Jamهرگز یک شــاهکار نبــود با این حال ،فیلــم در نهایت اثری
سرگرم کننده و جذاب برای طرفداران لونی تونز و بسکتبال بود .فیلم Space Jam: A
New Legacyهم درنهایت اثری ســرگرم کننده به خصوص برای افراد کم سن و سال
که به دنبال یــک دنیای رنگارنگ و پر زرق و برق هســتند و همچنین بدشــان نمی اید
شخصیت های محبوبشان مثل ســوپرمن و واندر وومن را ببینند ،است .با این حال فیلم
مشکالت ریز و درشتی دارد که شاید مهم ترین مشکل این بود که فیلم 2 Space Jam
بیشتر حکم یک پیام بازرگانی برای محصوالت برادران وارنر را داشت تا اینکه دنباله ای
برای طرفداران قدیمی فیلم Space Jamباشد.
33
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 33
کارتون
نگاهی به بهترین انیمیشن های
به نمایش در امده در 2021؛
گـــذرازسیاهو
سفـیدیرکواناب
مـحصـولات
رناگرنگدزیینو
پــــیـــــکـسـار
محمد تقی زاده :تولید و توزیع محصوالت نمایشی در سراسر جهان در سال
۲۰۲۱نیز همچون سال ،۲۰۲۰به شدت به همه گیری ویروس کرونا و عواقب
ناشی از ان مرتبط شد به طوری که بسیاری از پروژه های سینمایی که قرار
بود سال ۲۰۱۹به نمایش درایند قرار است امسال اکران شوند و شمار زیادی از
تولیدات کمپانی های برجسته سینمایی نیز با تعویق و تاخیر همراه شده است.
از سوی دیگر بحران کرونا و قرنطینه خانگی سبک جدیدی از زندگی را در
سراسر جهان حکمفرما کرده که افزایش گرایش به تماشای اثار سینمایی و
تلویزیونی از جمله محسنات ان به شمار می رود ،محسنات از ان لحاظ که
باعث شده در رکود دهشتناک تولیدات سینمایی ،بخش های نمایش خانگی
و برخی تولیدات اســتودیویی از رونق نیفتد و با وجود تاخیر و تعویق ها به
حیات خود ادامه دهد.
امســال در بخش انیمیشــن و تولیدات کارتونی چند اثر از سال های قبل
که توفیق اکران پیدا نکردند به نمایش درامدنــد و چندین دنباله موفق
و پرمخاطب از کارتون ها ،ورســیون های جدید خود را ارائه دادند تا در هر
شرایطی چراغ تولیدات سینمایی در گونه ی کارتون و انیمیشن روشن بماند.
از سوی دیگر بازخوردها از اثار به نمایش درامده حاکی از ان است که اگرچه
هنوز تمامی پروژه های وعده داده شده به طور کامل اکران نشده اند اما ان
دســته از کارتون هایی که به نمایش درامدند توانستند نظر مخاطبان این
گونه ی پرطرفدار را جلب نماینــد ،طرفدارانی که لزومًا کودکان و نوجوانان
نیستند و مشاهدات پژوهشی و تجربیات شخصی نشان داده شمار زیادی از
دنبال کنندگان انیمیشن و اثار کارتونی در جهان را بزرگساالن و طیف غیر
از کودک و نوجوان تشکیل می دهند ،اتفاقی که باعث تغییر در تم و مضمون
اثار سینمایی در این گونه شده اســت به طور
ی که در انیمیشن های موفق
و پرمخاطب ســال های اخیر مضامین عمیق و پیچیده ای چون مرگ ،روح،
ایمان و عشق و رنج زیستن را شاهد بودیم که بیش از هر چیز حاصل پیوند
بزرگساالن و کودکان در تماشای اثار ای
ن چنینی بوده است.
در ادامه برجسته ترین انیمیشــن های به نمایش درامده در سال 2021که
توانسته نزد مخاطبان و منتقدان امتیازات قابل قبولی به دست اورند و نسخه
باکیفیت ان در سایت های اینترنتی ارائه شده ،انتخاب و معرفی شده اند:
انیمیشن لوکا ()Luca
تاریخ انتشار ۱۸ :ژوئن ۲۰۲۱
کارگردان :انریکو کاساروسا
محصولی از شرکت :والت دیزنی /پیکسار
صداپیشگان :جیکوب ترمبلی ،جک دیلن گریزر ،اما
برمن ،مایا رودولف ،ساشا بارون کوهن.
لوکا ،یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب و شاد از کمپانی
پیکسار است که در اوایل سال جدید میالدی اکران
شده و مورد استقبال طیف وسیعی از مخاطبان در
سراسر جهان قرار گرفت .داســتان این انمیشن
درباره دو پسر بچه است که از قلمروی موجودات
ابزی به خشــکی می ایند تا رویاهایشان را دنبال
کنند .صداپیشــگی نقش اصلی یعنی لوکا بر عهده
جیکــوب ترمبلی گذاشــته شده اســت .ترمبلی
پیش از این در ســن 9سالگی در ســال 2015با بری
الرسن در فیلم موفق اتاق Roomهمبازی شده بود و در
همان ســن کم اجرای خیره کننده ای از خود به نمایش
گذاشــت .لوکا با اینکه موجودی ابزی است ،به دنیای
انســان ها عالقه وافری دارد و همین مساله در نهایت
باعث می شــود که پا به خشــکی بگذارد و درگیر
ماجراهای هیجان انگیزی شود.
انیمیشن رامبل ()Rumble
تاریخ انتشار:
14ماه می۲۰۲۱
کارگردان :همیش گریو
محصولی از شــرکت:
پارامونــت انیمیشــن،
پارامونت پیکچرز
بازیگــران :ویل ارنت،
تــری کــروس ،گرالداین
ویسونافن ،رومن رینز ،تونی
دنزا ،بکی لینچ ،سوزان کلچی
واتسون ،استفان اسمیت ،جیمی تاترو
و بن شوارتز
انیمیشن رامبل به کارگردانی همیش گیریو از جدیدترین انیمیشن های 2021
است که بر اســاس رمان Monster on a Hillنوشته راب هارل توسط شرکت
پارامونت پیکچرز ســاخته شده است .این انیمیشــن مهیج و جذاب که لقب
بزرگ ترین داســتان بازندگان و ضعیفان را به ان دادند ،ما را به دنبال کشتی
هیوال ها می برد جایی که دختری به نام وینی که یک مربی با اراده اســت تالش
می کند تا از یک هیوالی تنبل و بدون اشتیاق به نام استیم یک قهرمان کشتی
بسازد .در این انمیشن ژرالدین ویسواناتان بازیگر استرالیایی دوبلر نقش وینی و
ویل ارنت کمدین امریکایی-کانادایی دوبلر نقش استیم هیوال هستند.
به نظر می رسد انیمیشن رامبل از درخشان ترین و جذاب ترین اثار سینمایی سال
باشد که عالوه بر کودکان و نوجوانان ،از عالقه مندی های اصلی بزرگساالن در
روزهای قرنطینه کرونایی باشد؛ چنانچه بازخوردهای اولیه حکایت از فیدبک های
مثبت و راضی کننده ای از سوی مخاطبان در سایت های سینمایی داخلی و خارجی
داده است. صفحه 34
انیمیشن اژدهای ارزو
()Wish Dragon
تاریخ انتشار :ژانویه ۲۰۲۱
نویسنده و کارگردان :کریس اپل هانس
پخش :شبکه اینترنتی نتفلیکس
صداپیشگان :کنســتانس وو (مادر)،
جان چو (النگ) ،ویل یون لی (پدر) ،ناتاشا
لیو (لی نا)
ســرانجام پس از دو اعالم انتشــار در
سال های 2019و ،2020انیمیشن اژدهای
ارزو در ژانویه سال 2021به نمایش درامد.
اژدهــای ارزو یک انیمیشــن چینی-
امریکایی ،ساخته کریس اپل هانس است
که جکی جان بازیگر و رزمی کار کهنه کار
چینی در جایگاه یکی از تهیه کنندگان ان
ظاهر شده است .در زمان تماشای انیمیشن
Wish Dragon 2021ابتــدا این تصور
پیش می اید ،که قرار اســت با یک قصه
کلیشــه ای و تکراری مواجه شوید .یک
پســر فقیر که در راه چراغ جادو می بیند
و از ان اژدهای جادویــی بیرون می اید و
این اژدها قرار است سه تا از ارزوهای او را
براورده کند .اما بعد از گذشت دقایقی از
فیلم ،متوجه می شوید که انیمیشن اژدهای
ارزو یک بازگویی از داســتان عالءالدین
و غول چراغ جادو نیســت .خود اژدهای
جادویی برای خود داســتان و شخصیت
دارد .در واقع ،داستان زندگی اژدها تاثیر
بسزایی در افزایش بعد کاراکتری او دارد و
جنبه طنز زیادی به انیمیشن افزوده است.
داستان انیمیشن زندگی پسری به نام دین
را دنبال می کند .بعد از نشان دادن دقایقی
از کودکی دین ،روابط او در مدرسه و رفیق
صمیمی اش ،صحنه به زمان حال می اید.
او اکنون دانشجویی است که قصد مالقات
مجدد با دوســت دوران کودکی اش ،لی نا
را دارد .لی نا اکنون یــک مدل معروف و
ثروتمند است و...
انیمیشن ایرویگ و جادوگر ()Earwig and the Witch
تاریخ اکران 24 :مارس 2021
کارگردان :گورو میازاکی
شرکت سازنده :استودیو جیبلی
در کنار شــمار زیادی از کارتون های امریکایی و در جمــع جدیدترین و بهترین
انیمیشن هایی که در سال 2021اکران می شوند ،به طور قطع اثار ژاپنی را نمی توان نادیده
گرفت .انیمیشن Earwig and the Witchاولین اثر سه بعدی تمام CGاستودیو جیبلی
است .این انیمیشن که بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده است ،داستان کودکی یتیم
را روایت می کند که نمی داند دختر یک جادوگر است .استودیوی انیمه های افسانه ای با
ساخت این انیمیشن فرصت خوبی برای تجربه سبکی جدید به دست اورد .گورو میازاکی
این اثر را به همراه پدرش هایائو کارگردانی کرده است .این انیمیشن جدید 2021یکی از
چهار انیمیشنی بود که برای حضور در جشنواره فیلم کن 2020انتخاب شد.
تماشایسومینانیمیشنگورومیازاکیفرزندهایومیازاکیفقیدتنهابرایکودکانونوجوانان،
پیشنهادمناسبینیستبلکهبهنظرمی رسددوستدارانهنرهفتمازسنینمختلفمی توانند
مخاطب ساخته جدید میازاکی پسر باشند.
انیمیشن رایا و اخرین اژدها ()Raya and the Last Dragon
تاریخ انتشار :جوالی 2021
کارگردان :دونالد هال -کارلوس لوپز استارادا
محصولی از شرکت :دیزنی
از دیگر محصوالت برتر به نمایش درامده در سال جاری انیمیشن رایا و اخرین اژدها
ساخته دونالد هال و کارلوس لوپز استارادا اســت که در ژانر ماجراجویی و گونه ی
حماسی به نمایش درامده است .داستان این فیلم در مورد دختری جوان به نام رایا
است که به دلیل شرایط پیش امده به جنگجویی سرسخت تبدیل شده و به دنبال
پیدا کردن اخرین اژدها است تا راهی برای نجات مردم و سرزمینش از شر هیوالهایی
خطرناک به نام دروون پیدا کند.تماشاگران کم س
نو سال تر قطعًا از تماشای این دنیای
فانتزی رنگارنگ و ماجراجویی های رایا لذت خواهند برد و بزرگساالن هم چیزهایی
برای سرگرم شدن دارند .اشنایی با چشم اندازهای جذاب فرهنگ های جنوب شرق
اسیا از ویژگی های قابل توجه این انمیشن است که برای مخاطبان اسیایی و ایرانی
این اثر می تواند باورپذیرتر و تاثیرگذار تر باشد ،همچنین دوستداران اثار پرتحرک و
ماجراجویی می توانند روی سرگرمی و جذابیت این کارتون حساب ویژه ای باز کنند
چرا که لحظات زیادی از این انیمیشن خوش اب ورنگ به ماجراجویی قهرمان اصلی
ان باز می گردد که به طور قطع مورد رضایت طرفداران این ژانر قرار خواهدگرفت.
انیمیشنمیچل هاعلیهماشین ها ()TheMitchellsVsTheMachines
تاریخ اکران 30 :اپریل 2021
کارگردان :مایکل رایاندا ،جف رو
پخش :نتفلیکس
صداپیشگان :ابی جیکابسون ،دنی مک براید ،مایا رودولف ،مایکل رایاندا ،اولیویا کولمن
میچل ها در برابر ماشین ها نیز از دیگر اثار انیمیشن امسال بود که به دلیل همه گیری کرونا تاریخ
اکران ان به تعویق افتاد .در ابتدا قرار بود این کارتون توسط سونی پیکچرز در سینماهای ایاالت
ن را به نتفلیکس فروخت.
متحده اکران شود ،اما به دلیل همه گیری کرونا ،سونی حق پخش ا
داستان این انیمیشن از این قرار است که در یک شب سرنوشت ساز برای کیتی ،ریک به طور
ناخواسته لپ تاپ او را می شکند .کیتی که برای ورود به کالج هیجان بسیاری دارد ،این رفتارهای پدر
دیگر برایش غیر قابل تحمل شده است .کیتی می خواهد با حالت قهر و ناراحتی از خانه برود و به دوستانش
بپیوندد که پدر باز هم گند دیگری می زند و بلیطش را کنسل می کند .البته گندی که به نفع همه تمام می شود
چون همه با هم در یک سفر خانوادگی در حال حرکت در ماشینشان هستند که ناگهان ربات ها افسارشان
گسیخته شده و شروع به اسیر کردن انسان ها می کنند .در این شرایط بحرانی خوشبختانه اعضای این
خانواده در کنار هم هستند و به جنگ دشمنان انسان می روند و...
35
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 35
سینمای ایران صفحه 36
SABA MAGAZINE
گفت و گو با الهه حصاری ،بازیگر سریال «زخم کاری»
سعی کردم بهترین ورژن
الههحصاریباشم
« فکر می کنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد »
37
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 37
چهره امیدوار کننده
من از همکاری با کل
بازیگرهای این کار
و کل گروه در پشت
و جلوی دوربین
لذت کامل را بردم.
تجربه ی بسیار
جذاب و فراموش
نشدنی برای من بود.
در مورد کاراکترهایی
که پارتنرم بودند باید
بگویم که جواد عزتی
بی نظیر بود و من
بسیار از او یاد گرفتم.
رعنا ازادی ور هم
درجه یک بود و چیزی
برای گفتن نمی ماند
چرا که مشخص
است که سمیرا و
لیدی مکبث قصه
چطور بوده است
پریسا سادات خضرایی :من تقریبا یک دهه و نیم است که
دارم کار می کنم و به نظرم سعی کرده ام تا پله پله جلو بیایم و
درست انتخاب کنم که به ماندگاری کمک بیشتری کنم”؛ شاید
بهترین جمله برای معرفی الهه حصاری همین باشد .بازیگری که در اواسط
دهه ی هشتاد کارش را اغاز کرد و در تمام این سال ها در سینما ،تلویزیون و
شبکه نمایش خانگی پله پله پیش رفت و برای رسیدن به جایگاه فعلی اش
تالش کرد .بازیگری که با حضور در سریال «زخم کاری» و بازی در نقش
کیمیا بار دیگر مجال یافت تا هنر بازیگری اش را به نمایش بگذارد و شاید
بتوان از این سریال به عنوان نقطه عطفی در کارنامه ی کاری او یاد کرد.
شخصیت کیمیا ظرافت و ریزه کاری هایی داشت که حصاری به خوبی از پس
ان برامده و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را نیز با خود همراه کرده است.
در رابطه با این سریال و همچنین کار کردن با کارگردانی مثل محمدحسین
مهدویان با او به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
بعد از اینکــه این نقش به شــما
پیشنهاد شد چقدر برایتان ملموس
بود و دلتان می خواســت ان را بازی
کنید؟ بیشتر همکاری با محمدحسین
مهدویان برای شما اولویت داشت یا
نقشی که پیشــنهاد شده بود باعث
موافقت شما شد؟
من کارهای محمدحسین مهدویان را همیشه
دنبال می کردم و به شدت دوست داشتم تا با
ایشان همکاری کنم .هر دو اتفاق برای من مهم
بود .اول اینکه پیشنهاد از طرف محمدحسین
مهدویان خیالم را راحت می کــرد که قطعا با
یک فیلمنامه ی درست مواجه هستم و از بابت
نقشی هم که به من پیشنهاد شد اسوده خاطر
بودم که قطعا نقشی اســت که شروع ،وسط و
سرانجامش درست خواهد بود و مطمئن بودم
که اتفاق خوشایندی است .یعنی در این چند
سالی که دارم کار می کنم جزو معدود کارهایی
بود که از همه جهت اسایش ذهنی داشتم.
فیلمنامه ی این کار با محوریت جواد
عزتی دیده می شود و نقشی که شما
دارید هم اتفاقا نقشــی است که به
مالک گره می خورد .حضور در «زخم
کاری» چقدر پیامد مثبت برای شما
داشت؟
پیامدهای خیلی مثبتی داشت .دیگر همه در
جریان هســتند و می دانند که خود سریال به
شــدت هر انچه که باید ،یعنی به طور جدی
چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ مخاطب عام
دیده شد و مورد اســتقبال قرار گرفت .یکی از
افتخارات بزرگ من قــرار گرفتن مقابل جواد
عزتی بود ،بازیگری که به نظــرم کارش را به
شدت بلد است و نمی توانی جلوی او بد باشی؛
باید خوب باشی و هر کاری که می کنی باید به
بهترین شکل باشد.
محمدحسین مهدویان روی میزانسی
که می چیند ،دکوپاژ و فیلمنامه تعهد
بســیاری دارد و به ان پایبند است؛
درنتیجه ســخت گیر ی ها و جدیت
خاصــی در کار دارد .همراهی با این
سختی و فرم کاری کارگردان چقدر
برای شما به عنوان یک بازیگر ایجاد
چالش کرد و چقدر خودتان با او هم
نظر بودید؟ ایا فرصتــی برای ابراز
نظر داشتید که برای مثال بخواهید
دیالوگ ،اکت یا شکلی را تغییر دهید
یا خیر؟
قطعا فرصت برای ابراز نظر بود .محمدحســین
مهدویان کارگردان بسیار درجه یک و کار بلدی
است و بعد از صدا ،دوربین ،حرکت در کار بسیار
جدی است و اتفاقا جدیت ایشان به بازیگر خیلی
کمک می کند .اینطور نبود که نشود تعامل کرد
اما ســکانس ها ،میزانســن ها ،دکوپاژها و حتی
دیالوگ های فیلمنامه به قدری درســت ،اندازه و
کافی بود که همه ی ما تیم بازیگری شاید خیلی صفحه 38
جاهای کمی احســاس می کردیم که باید
راجع به ان سکانس صحبت کنیم و یا نظر
خاصی را ارائه بدهیم؛ حداقل در مورد من
که اینطور بود .محاســبات درســت بود و
می دانستند که از صحنه چه می خواهند و
درست پیش می رفتند.
دربار ه ی نقش مقابلتان یعنی
جواد عزتی و رعنــا ازادی ور
بگویید که این تجربه چطور بود
و همکاری ان ها در همراهی با
پارتنرشان را چطور دیدید و ایا
از تعامل با ان ها راضی بودید؟
من از همکاری بــا کل بازیگرهای این
کار و کل گروه در پشت و جلوی دوربین
لذت کامل را بردم .تجربه ی بسیار جذاب
و فراموش نشدنی برای من بود .در مورد
کاراکترهایــی که پارتنــرم بودند باید
بگویم که جــواد عزتی بــی نظیر بود و
من بسیار از او یاد گرفتم .رعنا ازادی ور
هم درجه یک بود و چیزی برای گفتن
نمی ماند چرا که مشخص است که سمیرا
و لیدی مکبث قصه چطور بوده اســت.
به نظر من رعنــا ازادی ور هر انچه که
باید را گذاشــت و همان اتفاقی که در
کلیت فیلمنامه باید می افتاد به بهترین
شــکل اتفاق افتاد و همان چیزی شد
که کارگردان و ایشــان می خواســتند.
هنگام پاســکاری ها که در حین ضبط
احساس می کردیم که خیلی خوب است
؛ بعدتر هم در تدوین از ســجاد پهلوان
زاده تدوین گر کار می شــنیدم که این
پاس کاری در امده و این مساله خیلی
جای خوشحالی داشت .زمانی که سریال
را با نور ،تصویر ،صدا و موسیقی جذاب
ان -واقعا از موسیقی که حبیب خزایی
فر کار کرده است نباید بگذریم -تماشا
کردم ،دیدم که خدا را شــکر کلیت کار
خیلی دوست داشتنی است و انچه که
باید ،درامده است.
«زخم کاری» اثری اســت که
بازیگرانش بیشتر و متفاوت تر
از کارهای دیگر ســهم بازی
با صورت ،میمیــک و بازی در
سکوت را دارند .شما به عنوان
کســی که کارهای قبلی تان
بیشتر دیالوگ محور بوده چقدر
این نکتــه را اول کار فهمیدید
که بایــد خیلی حواســتان به
صورتتان باشــد و کارگردان
چقدر در این مورد به شما کمک
کرد و ایده داد؟
قطعا محمدحسین مهدویان که در راس
کار حضور داشت بســیار کمک کرد و
اینکه از همان اول مشخص بود و تکلیفم با
کارگردانم معلوم بود که با کارگردانی مواجه
هســتم که نگاه برای او خیلی مهم است.
درواقع برای ایشــان نوع نگاه و نگاهی که
حرف بزند بدون اینکه دیالوگ بگوید ،خیلی
قابل اهمیت بود و من هــم جزو بازیگرانی
هستم که خیلی این نوع بازیگری را دوست
دارم .نمی دانم چقدر موفق هستم و می توانم
،ولی دوستش دارم .همه ی تمرین و تالشم
این است که این اتفاق در هر کاراکتری که
بازی می کنم بیش از پیــش بیفتد چرا که
خودم هم خیلی به ان عالقمند هستم و به
ان اعتقاد دارم.
در «زخم کاری» که
انقدر ادم ها حرفه ای
و درجه یک بودند
که هر روزی که سر
صحنه حاضر بودم
با همه ی انرژی و
کِیفم سر کار می رفتم
و سکانس هایی
که می گرفتیم هر
چقدر هم که سخت
بود ،برای همه ی ما
لذتبخش بود.
نقش شما به شکلی است که هم
اغواگری در ان نمایان است و هم
معصومیت؛ چقدر تمرین داشتید
تا بتوانیــد روی صورت و اکت ها
طوری تسلط داشــته باشید که
نقش به درستی و غیر قابل حدس
دراید؟
در هنگام کار تالش کردم تا شــبیه چیزی
باشم که در فیلمنامه بود و کارگردان از من
میخواست و درنهایت نمیدانم که خروجی
چطور توسط مخاطب تحلیل میشود اما فکر
میکنم با توجه به واکنش هایی که دریافت
کردم کیمیا به دل همه نشست ه و همان جور
که دوست داشــتیم دیده شده است .قطعا
قبــل از اینکه بخواهیم برداشــت اصلی را
داشته باشیم ،تمرین داشتیم اما تمرینات
زیادی که بخواهیم برای ان وقت بسیاری
بگذاریم ،خیر .چون به هر حال بازیگر باید
ان موقعیتی که هســت را درک کند و در
لحظه ان حســی که نقش بــرای او ایجاد
میکند را به درستی از طریق اکت و حس و
دیالوگ به مخاطب منتقل کند و من دراین
مســیر فکر میکنم تمام تالشــم را کردم.
درواقع ان اتفاقی که قبل از ان ســکانس
(یعنی اتفاقی که قبل از ان سکانســی که
می خواهیــم بگیریم) افتــاده خیلی مهم
است و اتفاقی که بعد از ان سکانس افتاده
خیلی مهم تر است .وقتی که تو بتوانی ان
موقعیتی که در ان هســتی را درک کنی و
درک کامل داشته باشی که االن در کجای
قصه هســتی و قرار است که کجای قصه را
بازی کنی و درواقع کدام راکورد حسی ات
را نگاه داری فکر می کنم انجاست که یک
مقــدار می توانی بگویی که موفق شــدم و
می توانم این کار را انجام دهم.
در کاری حاضر شدید که بازیگران
زن ان همگی درخشیدند و خوب
ظاهــر شــدند .احتمــاال حین
فیلمبرداری هم کــه خصوصا با
رعنا ازادی ور مواجه می شــدید
متوجه ســطح باالی بازیگری در
کل بازیگران این سریال شده اید.
چقدر تالشتان را بیشتر کردید و
ایا تمرین های خاصی داشتید؟ ایا
از حضور در این پروژه و همکاری
با این بازیگران ترس و اضطرابی
داشتید؟
خیر؛ اضطرابی ســراغم نیامد چون پیش
از این هم اینجور تجربیات را داشــتم و در
واقع فکر میکنم که وقتی کنار کســی قرار
میگیری که اسم و رسم و برندی دارد راهی
نداری جز اینکه خیلی خوب باشی .من تمام
توانایی ام را وسط گذاشــتم تا بتوانم کنار
این اسامی درست ترین ورژن الهه حصاری
باشــم .این جور مواقع برای من به شخصه
انگیزه کار کردن بیشــتر میشود و ترسی
وجود ندارد .خیلی باعث افتخار و خوشحالی
است و من خیلی خوشــحال هستم که در
پروژه ی «زخــم کاری» با ایــن همه ادم
حرفه ای و درجه یک چه در پشت صحنه و
چه در جلوی صحنه همکاری کرده ام.
ایا قبول دارید کــه بعد از «زخم
کاری» دیگر نمی شود بی گدار به
اب زد و این سریال به نوعی برای
شما سکوی پرتاب است و احتماال
شکل پیشنهادات تان را از این به
بعد تغییر می دهد؟
قطعا این را قبــول دارم .من قبل از «زخم
کاری» یک فیلم سینمایی کار کرده بودم
که «راند چهارم» بــه کارگردانی علیرضا
امینی بود که ان هم اتفاقات خوبی را برایم
رقم زد و همزمان با پخش ســریال «زخم
کاری» ،یک جایزه ی بین المللی برای این
فیلم در جشنواره ی روسیه گرفتم که البته
هنوز اکران نشده است .وقتی کار را از یک
جایی شــروع می کنی ،خیلــی نمی توانی
انتخاب کنی و انتخاب می شوی اما در حال
حاضر و بعد از این یک دهه ونیم فعالیت به
نظرم ســعی کرده ام تا پله پله جلو بیایم و
درست انتخاب کنم که به ماندگاری کمک
بیشــتری کنم .فکر می کنم کــه با «زخم
کاری» اتفاقی که دوست داشتم افتاد و قطعا
از این به بعد کارم سخت تر می شود.
از نظر شما به عنوان یک مخاطب
که در این سریال بازی هم داشتید،
گفتن از خشــونت ،چالش های
جامعه و بداخالقی هایی که وجود
دارد تاثیرگذارتر اســت یا اینکه
درباره ی ان ها ســکوت کنیم؟ و
اینکه اگر خودتــان بخواهید در
یک مقام نظارتی باشــید به نظر
شما «زخم کاری» نیاز به سانسور
داشت یا خیر؟
39
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 39
چهره امیدوار کننده
یک مســائلی در هر جامعه ای ،نــه فقط در
جامعه ی ما کــه در همه جــای جهان وجود
دارد و یک چیزهایی واقعیت اســت و باتوجه
به چارچوب ها و محدودیت هایی که ما داریم
تمــام فیلمســازان و همه ی نویســندگان و
فیلمنامه نویســان ما اصوال بر اســاس همان
چارچوب ها می نویســند .بعــدش که دچار
سانسور می شود ،قطعا هم به کار و هم به بازی
بازیگر لطمه می خورد و درواقع کار باید خیلی
قوی باشــد« .زخم کاری» جزو کارهایی بود
که از نظر من این قدرت را داشــت که حتی با
نخورد و
وجود این سانسورهای زیاد هم لطمه َ
همچنان در صدر جدول باقی بماند و دوستش
داشته باشند .یعنی همه منتظر باشند تا هشت
صبح جمعه شود و دوباره ان را ببینند؛ با اینکه
می دانستند ممکن است دچار سانسور شود.
در مورد بخش دوم سوال باید بگویم که من در
هیچ مقام و جایگاهی نیستم که بخواهم نظر
بدهم که این سانسورها درست است یا خیر اما
در کل چون همه ی ما یک سری چارچوب ها
را داریم رعایت می کنیم ،وقتی که یک دفعه
یک چیزی سانسور می شود احساس می کنیم
ممکن اســت که به بازی بازیگر و یا به کار ان
کارگردان و کلیت فیلمنامــه ضرباتی را وارد
کند؛ فقط این مساله اذیت کننده است واگرنه
همه ی ان هایی که دارنــد کار می کنند حتما
قوانین را می دانند.
ایا نقش شما هم دچار سانسور شد؟
بله ،خیلی.
بیشترین ســختی و چالشی که با
سکانس یا پالنی در «زخم کاری»
داشتید مربوط به کدام لحظه بوده و
چطور درامده است؟
سریال «زخم کاری» پر از چالش بود یعنی به
نظر من هر پالن ان برای هر بازیگری چالش
برانگیز بود چرا که فیلمنامــه اش برای هیچ
کدام از بازیگرها فیلمنامه ی اسانی نبود و همه
به بهترین شکل ممکن ان را اجرا کردند ولی
برای من خیلی مهم بود که پایان قصه ی کیمیا
چه می شود و یک پایان درستی داشته باشد
و رها نشود .محمدحســین مهدویان از همان
ابتدا خیال من را راحت کرده بود که این پایان
درســت خواهد بود و من پایان قصه ی کیمیا
در قسمت پانزده را خیلی دوست دارم .شروع
و پایان یک نقش خیلی مقوله مهمی اســت
که نویســنده و کارگردان وقتی جای گذاری
درستی داشته باشد ،بازیگر هم حس سازی
بهتری خواهد داشت و با کیمیا این اتفاق برای
من افتاد.
در پروســه ی انتخاب چطور عمل
می کنید و در انتخاب نقش چه چیز
بیش از همه برای شما مهم است؟
اول از همه قطعا فیلمنامه خیلی مهم است
و بعد کارگــردان مهم می شــود .مخصوصا
وقتی که با کارگردانی مثل محمدحســین
مهدویان کار می کنی بد عادت می شــوی و
سخت می شــود .بنابراین به طور کلی اول
فیلمنامه و نقش و بعد کارگردان مهم است
اما ممکن است که در یک جاهایی کارگردان
اولویت باشد .به موارد زیادی بستگی دارد و
در مورد این مساله یک چیز قطعی نمی توانم
بگویم ،چرا که در هر کاری متفاوت اســت.
ممکن اســت که برای مثال سریال نمایش
خانگی باشــد و چهار ،پنج قسمت از قصه را
اماده داشته باشــند که بتوانی بخوانی و ان
وقت دیگر اعتماد تو ،کارگردان و نویسندگان
است .ولی یک موقع یک کار سینمایی است
که صفر تا صدش مشخص است و تو فیلمنامه
را می خوانی که یا دوستش داری یا نداری .به
همین دلیل به طور قطعــی نمی توان گفت
که معیار من دقیقا اول فیلمنامه اســت و یا
موارد دیگر؛ یک بســته اســت و من خیلی
دوست دارم در کاری که انجام می دهم حالم
خوب باشــد و مهم ترین چیز بــرای من این
مساله است.
سریال «زخم کاری»
پر از چالش بود یعنی
به نظر من هر پالن
ان برای هر بازیگری
چالش برانگیز بود
چرا که فیلمنامه اش
برای هیچ کدام از
بازیگرها فیلمنامه ی
اسانی نبود و همه به
بهترین شکل ممکن
ان را اجرا کردند ولی
برای من خیلی مهم
بود که پایان قصه ی
کیمیا چه می شود و
یک پایان درستی
داشته باشد و رها
نشود
در مسیری که تا به امروز طی کرده اید
چقدر همکارانتان همراه بود ه اند یا
چقدر برای شــما ســنگ اندازی
کرده اند؟ ایا در این ســال ها شاهد
زیراب زنی و مانع تراشی بوده اید؟
خیر ،اصال و ابدا اینطور نبوده است .خدا را شکر
من هیچوقت چنین چیزی را نه در این کار و نه
در هیچ کار دیگری تا به حال احساس نکرده ام.
در «زخــم کاری» که انقدر ادم هــا حرفه ای و
درجه یــک بودند که هر روزی که ســر صحنه
حاضر بودم با همــه ی انرژی و کِیفم ســر کار
می رفتم و سکانس هایی که می گرفتیم هر چقدر
هم که سخت بود ،برای همه ی ما لذتبخش بود.
ابتدای ورودتان به کار اینطور بود که
در ان سال ها خیلی گارد روی شما بود
و این حــرف در جمع های خصوصی
سینمایی و رسانه ای به شما اطالق
می شد که شاید با پول وارد شده اید
اما شما خیلی تالش کردید .ایا شده
که از شنیدن این حر ف ها احساس
غم یا خستگی کرده باشید یا اینکه
برای شــما خیلی مهم نبوده است؟
چقدر برای اینکه این حرف ها کمرنگ
شود تالش کردید و چقدر خواست
خودتان بود که مسیری را طی کنید
که به نقش هایی برسید که برای شما
چالش برانگیز باشد؟
من فکر می کنم مسیری که طی کرده ام کامال
مشخص اســت؛ یعنی خودتان هم می گویید
حرف و حرف نه فقط برای من که متاســفانه
بــرای خیلــی از همکارانم کــه در این حرفه
مشغول فعالیت هستند وجود دارد .شاید هم
بتوان گفت خوشــبختانه! چرا که می گویند
وقتی زیاد راجع به تو حرف -حتی حرف منفی- صفحه 40
می زنند ،قطعا داری به سمت موفق می روی،
البته این از نظر من جمله ی تلخی اســت ،چه
حیف و چقدر بد که اینطور اســت .این حرف
اصال نمی تواند مصداقی برای کار من باشد چرا
که من کارم را از دو یا سه سکانس شروع کردم
و از مسیر کاری ام مشخص است که یک چنین
اتفاقی نمی تواند افتاده باشد .برای مثال من در
یک سکانس در فیلم «انتهای خیابان هشتم»
کار علیرضا امینی حضور داشتم و بعد یک دفعه
خداوند کمک کرد و «زن ها شگفت انگیزند» را
بازی کردم و بعد از ان در «بی تابی بیتا» حضور
داشــتم .همانطور که گفتم این خواست خدا
بوده اســت ،اینکه با حامد بهداد در اوج حامد
بهداد بودنش هم بازی شوم که این ها می تواند
یک چیزهایــی را در ذهن هر ادمــی بیاورد
که بسیار هم طبیعی اســت و از نظر من اصال
اشکالی ندارد .به این دلیل که هر ادمی می تواند
هر نظری داشته باشد و برای من محترم است
اما مهم این اســت که خــودم می دانم که چه
کار کرده ام و از خودم خبــر دارم و این به من
ارامش خاطر داده و می دهد .من به این دلیل
که ان اتفاقات را کنار بزنم سعی نکرده ام ،بلکه
به این خاطر که در این کار هدفی دارم تالشم
را بیشتر کردم.
ما در سن شما کم کم داریم به یک
صف می رســیم و بازیگــران دهه
هفتادی و اواخر دهه شــصت زیاد
شده اند و انگار یک رقابت و پویایی
شکل گرفته است .تالشی می کنید تا
در معرض انتخاب ها قرار بگیرید؟ و
باتوجه به این مساله چقدر می توانید
انگیزه داشته باشــید تا باتوجه به
تال ش های خودتان به جایگاهی که
می خواهید برسید و چقدر لینک ها و
روابط تاثیر دارد؟
من شاید چون ادم مثبت اندیش یا خوشبینی
هستم ،دوست دارم اینطور فکر کنم که به نظرم
فضای مجازی چه
بخواهیم چه نخواهیم
و چه خوشمان بیاید
چه خوشمان نیاید در
حال حاضر بر روی
هر چیزی تاثیرگذار
است .یعنی درواقع
برای هر اتفاقی
می بینیم که ادم ها
عکس العمل نشان
می دهند و در زندگی
انسان ها مساله ی
مهمی شده است
هر کسی که تالش کند می رســد و برای هر
کسی در هر جایگاهی که باشد تالش ،تالش
و تالش مهم اســت .در کنار تالش؛ خواستن
بی وقفه ،یعنی خواستنی که از ته دل باشد و
هدف مشخص ،تو را به هر انچه که می خواهی
می رساند و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست.
به قول نویــد محمدزاده کــه در مصاحبه ای
خیلی قشنگ گفت :خدا یک جوری می چیند
که خودت نمی فهمی چطور چیده و فقط باید
تالش کنی .اینکــه در درونت چه می خواهی
خیلی مهم است و من همیشه دلم می خواهد
که همه به هــر انچه که دلشــان می خواهد
برسند و اعتقادم این است که نه فقط یک نفر
و یک عده ی خاص ،بلکه همــه می توانند به
بهترین اتفاق ها دست پیدا کنند .مهم تالش و
خواستن است و اینکه به هر حال خواست خدا
است .همه ی این ها باید جمع باشد و یک پکیج
است و بیشترین چیزی که تاثیر دارد تالش و
هدف تو است.
در بازیگران نسل های قبلی فضای
مجازی برای پرزنــت کردن و بولد
کردن بازیگران وجود نداشت اما در
حال حاضر به نظر می رسد که این
فضا نقش زیادی دارد .چقدر نقش
فضای مجازی را در پیشــبرد یک
بازیگر ،چــه محبوبیت و چه گرفتن
کار موثر می دانید؟
فضای مجازی چــه بخواهیم چــه نخواهیم
و چه خوشــمان بیاید چه خوشــمان نیاید
در حال حاضر بر روی هر چیــزی تاثیرگذار
است .یعنی درواقع برای هر اتفاقی می بینیم
که ادم ها عکس العمل نشــان می دهند و در
زندگی انسان ها مســاله ی مهمی شده است؛
اگر بخواهیم مثال بزنیــم مخصوصا در ایران
اینطور شده اما اینکه بخواهد در کار ما و مدل
کار ما تاثیر بگذارد را نمی دانم .من بیشتر سعی
می کنم که اگر هم چیــزی در فضای مجازی
می گذارم خبری دربــاره ی کارهایم و یا یک
چیزی درباره ی کارم باشــد .ســعی ام بر این
است اما نمی گویم که همه اش اینطور است،
به هر حال گاهی اوقات هم دوست داری یک
عکسی بگذاری که هیچ ربطی به فیلمی ندارد
اما سعی می کنم که اینطور باشد و به نظر من
تاثیرگذاری این کار خیلی بیشــتر است .در
مورد پرزنت کردن هم بایــد بگویم که خیر،
فکر نمی کنم کــه خیلی در مــورد بازیگری
تاثیرگذار باشد.
چقدر فیلم های خارجی نگاه می کنید
و تا چه حد سینمای اروپا و هالیوود
را دنبال می کنیــد؟ فانتزی نقش و
کاراکتر خاصی چه در سینمای ایران
و چه در هالیوود در ذهنتان هست که
بگویید کاش مشابه این نقش به من
پیشنهاد شود؟
بله ،فیلم کــه طبیعتا می بینــم ولی در مورد
اینکه فانتزی داشته باشم واقعیت این است که
همیشه یک فانتزی داشته ام ،اینکه بخواهم ان
را بازی کنم یا نه را نمی دانم اما دوست داشتم
که در ان زمان بودم و اگر می شــد ان را بازی
می کردم چرا که ان نقش را بسیار دوست دارم.
من فیلم «بر باد رفته» و شخصیت اسکارلت
اوهارا را بسیار دوست می دارم.
چقدر سریا ل های شــبکه نمایش
خانگی را دنبال می کنید و نگاه شما
به عنوان یک بازیگــر به مدیومی
مثل VODو شبکه نمایش خانگی
چیست؟
در هر صورت به نظر مــن هر بازیگری باید در
ان فیلدی که کار می کند اگاه باشــد و کارها
را ببیند .من از ان دست بازیگرانی هستم که
دوست دارم کارهایی که ســاخته می شود را
ببینم و تا انجایی که بتوانم و وقت کنم سعی
می کنم که ان ها را ببینم.
41
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 41
صندلی وِ یژه
گفت وگو با کاظم هژیرازاد،
بازیگر سریال «زخم کاری»
«ما درام نویس ها و
نویسنده هایخوبی
داریم که می توانند
زخم کاری ها بسازند تا
دنیا ان را بخرد»
گروه تلویزیون :کاظم هژیرازاد و درخشش او روی صحنه تئاتر برای مخاطبان
جدی این حوزه پوشیده نیست .او همچنین در سینما و تلویزیون هم نزدیک به
سه دهه است که فعالیت دارد .بهانه ما با او پخش سریال «زخم کاری» است که
دومین تجربه حضور در نمایش خانگی در کارنام ه این بازیگر با سابقه است .او با کارگردانانی
مثل کیانوش عیاری ،همایون اسعدیان ،داوود میرباقری کا ر کرده و در سال هفتاد با نقش
هوراشیو در تئاتر «هملت» حضور داشته که در تئاتر شهر به روی صحنه رفته است و همچنان
خیلی از دوستداران تئاتر و کسانی که در این عرصه فعال هستند او را با این نقش به یاد
می اورند .نقش متفاوت او در تجربه ای که با محمدحسین مهدویان داشت و تجربه کاراکتر
خاکستری پرتعلیقی که برای مخاطب ارائه کرد یکی از ویژگی های «زخم کاری» است و انتخاب
تو گو را
کیومرث مرادی و مهدویان برای این نقش هوشمندانه به نظر می رسد .ماحصل این گف
در ادامه می خوانید.
از نظر من بازیگر
سینما و بازیگر تئاتر
معنا ندارد .در واقع
بازیگر ،بازیگر است
و اگر لنز و دوربین را
بشناسد کار خودش
را انجام می دهد
و من تفاوتی بین
این دو قائل نیستم.
درباره ی سابقه ی
تئاتری این دوستان
باید بگویم که بله ،ما
این یکدستی را در
کار می بینیم اما اینکه
بازیگری سینما و
تئاتر خیلی با هم فرق
داشته باشند را من
اص ً
ال متوجه نمی شوم
شما سابقه درخشانی در تئاتر دارید و
پایه «زخم کاری» از «مکبث» می اید.
ایا دانش تئاتری شما در این سریال
به شما کمک کرد و توصیه ای در اجرا
برای محمدحسین مهدویان داشتید؟
کیومرث مــرادی که خود نیــز تئاتری
است من را در سال هفتاد که «هملت» را
کار می کردم روی صحنــه دید .من نقش
هوراشــیو را به کارگردانی قطب الدین
صادقی بازی می کردم کــه این نقش در
یاد مرادی مانده بــود و در دیدارهایمان
چندین بار گفته بود که من هنوز به یاد ان
نقشی که تو بازی کردی هستم .ایشان برای
اولین بار من را به محمدحسین مهدویان
معرفی کرد .من ابتــدا مهدویان را دقیق
نمی شــناختم ،البته کارهای او را دیده
بودم و خیلی از ان ها خوشــم امده بود،
برای مثال «التاری» و «ماجرای نیمروز»
را دید ه بودم و خیلی دلم می خواست که
با او کار کنم و ایــن فرصت پیش امد .من
حتی مهدویان را به چهره نمی شناختم،
وقتی پرسیدم که شما من را می شناسید
و کارهایم را دیده اید؟ پاسخ داد که من از
بچگی با کارهای شــما بزرگ شدم! یعنی
حتمًا تلویزیون دید ه اســت .به هر حال
کارگردان بســیار متبحری است و کار را
خوب یاد گرفته اســت .او خیلی راحت،
صمیمی و با ارامش کار را پیش می برد و من
ارامشش در کار را دوست دارم.
شما ،جواد عزتی ،مه لقا باقری ،سعید
چنگیزیان ،مائده طهماســبی و اکثر
بازیگران این سریال پیشینه ی تئاتری
دارید .این مســئله چقدر به یکدست
شدن بازی گروه کمک کرد؟ برای مثال
فکر می کنید که اگر یک بازیگر کام ً
ال
ســینمایی اورده می شد و یک بازیگر
تئاتر ،چینش جذا ب تری به دســت
می امد یا همین ترکیبــی که در حال
حاضر است؟
از نظر من بازیگر ســینما و بازیگر تئاتر
معنا ندارد .در واقع بازیگر ،بازیگر است و
اگر لنز و دوربین را بشناســد کار خودش
را انجام می دهد و من تفاوتی بین این دو
قائل نیستم .درباره ی سابقه ی تئاتری این
دوستان باید بگویم که بله ،ما این یکدستی
را در کار می بینیم اما اینکه بازیگری سینما
و تئاتر خیلی با هم فرق داشــته باشند را
من اص ً
ال متوجه نمی شوم .این دو مدیوم
فرقی با هم ندارند و تئاتر و سینما در رابطه
با بازیگری خیلی اش دهان سوزی نیست.
بازیگری خودش مسئله مهمی است جای
ان را هنر خود فرد مشخص می کند.
ایا برداشــت ازاد از «مکبث» از نگاه
شــما به عنوان یک تئاتری درست از
اب درامده است ؟ صفحه 42
من رمان محمود حسینی زاد را نخوانده ام
اما دوست دارم که ان را بگیرم و بخوانم.
«مکبث» را خوانده ام و می خواهم ببینم
که او چطور این اقتبــاس را انجام داده
و ان را به صورت رمان دراورده اســت.
محمدحســین مهدویان هــم از این
رمان اســتفاده کرده ،به اضافه ی اینکه
حاشــیه ها و زوائدی را بــه ان اضافه
کرده است .اما اینکه بگوییم یک سریال
تلویزیونی بخواهد نعل به نعل با نمایشنامه
«مکبث» یا رمان« بیســت زخم کاری»
منطبق باشد ،این توقع درستی نیست.
هر هنرمندی نگاه و برداشــت خودش
را دارد و تاثیر خــودش را روی اثرش
می گذارد .یعنی مــا نگاه مهدویان را در
این کار می بینیم که شاید در شکسپیر
نیســت و در رمان هم شاید نباشد ولی
به طور کلی هر هنرمندی ازاد است که
با محافظت از روح اثر-یعنی اینکه روح
اثر از بین نرود -این کار را انجام دهد که
در اینجا این اتفاق افتاده است .یعنی در
سریال می بینیم که همان خصلت های
بشری که شکســپیر به ان اشاره کرده
در اینجا هم لحاظ شد ه اســت .ممکن
است که یک زوائدی را حذف کرده و یک
چیزهایی را اضافه کرده باشد ولی روح اثر
حفظ شده است.
به نظر می رســد که «زخــم کاری»
شخصیت پردازی بســیار دقیقی در
شخصیت های اصلی دارد .به نظر شما
این اتفاق و الیه های عمیق شخصیتی
برای نقش شما هم اتفاق افتاده است؟
همان طور که در پاســخ سوال قبل گفتم،
این نگاه محمدحســین مهدویان است
که از یکی از شــخصیت ها بــه این گونه
استفاده کرده که ما نمونه ی حا ج مظفری
که او ســاخته را در جامعه خودمان و در
تمام دنیا می بینیــم .در واقع اگر ما دور و
بر خودمان را نگاه کنیــم می بینیم که پر
از حاج مظفری اســت .حاج مظفری که در
جنوب شهر می نشسته و حاال که انقالب
شده و به االف و الوفی رسیده سر از الهیه
و نیاوران و ویالی انچنانی در شمال و دوبی
دراورده است.
شما به شــکلی پر ابهام در این نقش
ظاهر شدید که هر اینه تصور اینکه شما
هم انتقام بگیرید می رود .این تمهیدی
بوده که با کارگردان درباره اش حرف
زدید یا در اجرا این طور درامده است؟
سناریویی که نوشته شده این را در خودش
دارد و من خیلی خوشــحال هســتم که
شــما این را می گویید چرا که شخصیت
حاج مظفری خودش را نشان نداده است و
من خیلی خوشحالم که شما این طور به او
نگاه کرده اید.
پدیده ی نظارت در
همه ی دنیا هست و
شدت و ضعف دارد.
ما به عنوان هنرمند
مجاز نیستیم که هر
کاری دلمان خواست
را انجام دهیم و هر
چیزی را که دلمان
خواست بگوییم و
این یک واقعیت
است .این مسئله در
تمام دنیا هم هست،
در دموکرات ترین
کشورها هم مسائل
اخالقی و چنین
مسائلی جای خاص
خودش را دارد
سانسور به نقش شما هم اسیبی وارد
کرد؟
بله ،طبیعی است .وقتی که من در هواپیما
هســتم حر ف هایی را می زنم که خیلی
شــیرین تر ،جذاب تر و خنده دارتر از ان
چیزی است که می بینید .در جایی دیگر
هم من می بینم که یک دفعه پرش دارد و
متوجه می شوم که اینجا باید چیزی می بود
که نیست.
تحلیل شــما درباره ایــن نظارت و
سانسور چیست؟ شما در کل با پدیده
نظارت موافق هســتید یا اما و اگری
دارید؟
پدیده ی نظارت در همه ی دنیا هســت و
شدت و ضعف دارد .ما به عنوان هنرمند
مجاز نیستیم که هر کاری دلمان خواست
را انجام دهیم و هر چیــزی را که دلمان
خواست بگوییم و این یک واقعیت است.
این مســئله در تمام دنیا هم هست ،در
دموکرات ترین کشورها هم مسائل اخالقی
و چنین مســائلی جای خاص خودش را
دارد .در یک فیلم خانوادگی و اجتماعی
خیلی از مســائل نمی تواند مطرح شود.
خیلی کشورها هم ان قسمت های ممنوعه
را برای کشور خودشان حذف می کنند و
این واقعیت است اما در بعضی کشورها این
مسئله سلیقه ای می شود و ضرر می زند.
یعنی بعضی وقت ها در این کار زیاده روی
می شود اما سانسور باید باشد و نمی تواند
که نباشد .چون هنرمند با روح انسانی و
اخالق ســر و کار دارد و اگر قرار باشد که
اخالق جامعه را تحت تاثیــر قرار بدهد،
حق چنین کاری را ندارد و دستگاه نظارت
باید مراقب او باشــد .واقعیت این است
که این مســئله باید باشد و نمی تواند که
نباشــد اما به نظر می رسد که زیاده روی
هم به اثر هنری لطمه می زند و در بعضی
مواقع دارد زیاده روی می شــود .ولی این
هم باز سلیقه ای اســت و ممکن است که
از نظر بعضی ها زیاده روی باشــد و از نظر
عد ه ای خیر و به حق باشد که این هم باز
محل اختالف است ولی اینکه نباشد خیر،
این طور نیست و حتمًا باید باشد.
کار کــردن بــا جوانــی کــه قطعاً
دیدگاه های متفاوتی با نسل شما دارد
چقدر سخت بود؟ ایا درک فیلمسازان
جدید مثل مهدویان برای نسل شما
که با بزرگان کار کرده سخت است یا
جهانشان درست و قابل فهم است؟
من در سینما با شــانزده کارگردان کار
کرد ه ام و در تلویزیون و تئاتر هم حضور
داشــته ام ،و هر کدام از این کارگردان ها
منش و روش خــاص خودشــان را در
کار داشــته اند .مــن با ســخت ترین و
ترســنا ک ترین اد م ها تــا نر م ترین و
ارام ترین کارگردان ها کار کرده ام .بازیگر
باید بتوانــد خودش را بــا این اخالق ها
هماهنگ کند و کاری که به او پیشــنهاد
می شود را توجیه کند .در واقع سخت ترین
کارهایی که به او پیشــنهاد می شود را
توجیه و برای خود کند تا کارگردان راضی
شود .نمی شــود بازیگر ایراد بگیرد که
برای مثال چون کارگردان ســخت گیر،
بداخالق و یا کم دانش است پس من این کار
را انجام نمی دهم و کار خودم را می کنم.
خیر؛ این طور نیســت و بازیگر باید کار
کارگردان را انجام دهد .یعنی ان چیزی
را که کارگردان می خواهد و وضعیتی که
به او پیشنهاد می دهد را باید انجام دهد.
بنابراین بازیگر حق ندارد که کار خودش
را انجام دهد و باید تابع قواعد ،شرایط و
دانش و فهم ان کارگردان باشد که ممکن
است این کارگردان ســخت گیر باشد و
ممکن است که کم دانش و یا پر دانش باشد.
43
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 43
صندلی وِ یژه
در رابطه با کارگردانان جوان باید بگویم
که من فیلم کوتاه هــم کار کرده ام به این
دلیل که حس می کنم که ان شخصی که
می خواهد کار کند در واقع یک هدفی دارد
و من اگر ان هدف را پذیرفته ام ،دیگر باید
خودم را مطابق ان هدف هماهنگ کنم تا
هر طور که او میلش است پیش برود .ممکن
است که برای مثال یک کنسه ای برای بهتر
شدن کار به نظر من برسد و به او پیشنهاد
بدهم ولی در مجموع بازیگر باید در اختیار
کارگردان باشد .حاال چه جوان باشد ،چه
پیر باشد و چه میانسال ،فرقی نمی کند.
در این ســریال فوکــوس روی یک
شــخصیت به صورت ویــژه اتفاق
می افتد و شــاید خیلی از بازیگران
این میزان تمرکــز بر یک نقش را در
خروجی نپسندند اما پیداست که گروه
بازیگران این کار از این جور دیدگاه ها
به دور هستند .درست است؟
هما ن طور که گفتم بازیگر چنین حقی را
ندارد ،چرا که امضای کار برای کارگردان
اســت .وقتی امضای کارگــردان پای
تیتراژ می اید که فالنی کارگردان است،
کارگردانی کم نقشــی نیست و بازیگران
نمی توانند کاری که خودشــان دلشان
می خواهد و دوست دارند را انجام دهند
و یا تحت تاثیــر قرار گرفتن نقش اول در
کارشان تاثیر بگذارد .من فکر می کنم به هر
چه که کارگردان می خواهد باید عمل شود
و در اینجا هم همین طور شده است .یعنی
شــخصیت های اصلی ما مالک و سمیرا
هستند و این دو شخصیت اصلی را داریم
و در واقع ما شخصیت های فرعی هستیم
که این شــخصیت را پرورش می دهیم،
مثل یک نگینی که الماس اســت و خرده
الماس هایی هم دور ان چیده شده تا این
نگین اصلــی خودنمایی کند .کارگردان
دلش می خواســته که مکبث شکسپیر
درشت نمایی شــود و این حق کارگردان
اســت .او می خواســته که شخصیت
اولش نمود داشته باشــد و این حق هر
کارگردانی است .شــما باید به این دقت
کنید که ایا مهر ه های دیگری که به دور
مالک چیده شده ،درست چیده و انتخاب
شده اند؟ اگر نادرست انتخاب شده باشد
به خود شخصیت اصلی ضرر می زند و اگر
درست انتخاب شده باشد ،داستان را خوب
پیش می برد و مالک هم بهتر دیده می شود.
مثل این می ماند که بــرای مثال در یک
ارکستری ساز اصلی و سولو یک ویولون
باشد که خیلی خوب بنوازد اما فرض کنید
که یک ترومپتی خارج بزند و یا پرکاشن
ریتم را رعایت نکنــد ،اتفاقی که می افتد
این است که تمام ارکستر به هم می ریزد
و فالش می شود .در اینجا هم همین طور
است .یا برای مثال در بازی فوتبال فوروارد
بیشتر در موقعیت گل زدن است .دو یا سه
فوروارد در گوشه چپ و راست هستند که
این ها در راس تیم هستند که می توانند
بهترین موقعیت ها را برای گل زدن فراهم
کنند اما به این معنی نیست که چون این دو
نفر می خواهند گل بزنند ،یک نفر حسودی
کند و یک دفعه شروع کند به دریبل کردن
و بدون پاس دادن بــه فورواردها خودش
بخواهد برود و گل بزند و این غلط است .در
یک کار تیمی هر کسی باید نقش خودش
را داشته باشــد که نقش بزرگ ،کوچک،
فرعی و همه ی این ها را شــامل می شود.
به همین دلیل همه باید در خدمت نقش
اصلی باشــند و فکر می کنم که این اتفاق
در سریال افتاده اســت .یعنی مهدویان
تاکید فراوانی روی بازی جواد عزتی کرده
و درست هم هست.
در ســریال ها و ســینما تقریباً روال
این طور شده که بازیگرانی که ستاره
هستند یک امپراطوری در پشت صحنه
دارند .ایا کارگردان این کار این تفاوت
را در پشت صحنه قائل می شد؟ برای
مثال بیــن جواد عزتــی و بازیگران
دیگر این طور بود که همه در مساوات
باشند؟
ابدًا تفاوتی در کار نبــود؛ در تمام پنج
ماهی که همراه او بــودم هیچ تفاوتی
بین جواد عزتی و دیگران قائل نمی شد.
به هر حال چون عزتی نقش بیشــتری
داشت ،بیشــترین حضور را هم داشت
و در کارهــای قبلــی کارگــردان هم
حضور داشته اســت .یعنی سه فیلم با
هم کارکرد ه اند ،بنابرایــن خیلی به او
نزدیک تر بود .بــرای مثال من به خودم
اجازه نمی دادم که کنار دست کارگردان
بنشینم و خوش و بش کنم چرا که اولین
اشنایی من با ایشان بود و نمی توانستم
خیلی به او نزدیک شوم و حرفی هم برای
گفتن نداشتیم اما جواد عزتی که کنار
دست کارگردان می نشست کلی حرف
برای گفتن داشتند و کلی لطیفه داشتند
که برای هم تعریف کنند .خند ه های هر
دوی ا ن ها ا ن قدر بلند و خوشایند بود
که پنجره می لرزیــد! فضای خوبی بود
و شــوخی و مزاح بین ان دو و همچنین
عباس جمشیدی فر که در کارهای قبلی
مهدویان حضور داشت و اشنایی قبلی با
هم داشتند برقرار بود .وقتی با هم شوخی
می کردند جو خیلی خوب و خوشایندی
را در فضای انجا پراکنده می کردند .من
که از قبل با کارگردان اشنایی نداشتم
و با او کار نکرده بودم طبیعی اســت که
شرایطم یک مقدار با ان ها فرق می کرد.
فیلمبردار و دستیار فیلمبردار هم قب ً
ال
با هم کار کرده بودند .یعنی تقریبًا هفت،
هشــت نفری بودند که قب ً
ال با همدیگر
شخصیت های اصلی
ما مالک و سمیرا
هستند و این دو
شخصیت اصلی
را داریم و در واقع
ما شخصیت های
فرعی هستیم که
این شخصیت را
پرورش می دهیم،
مثل یک نگینی که
الماس است و خرده
الماس هایی هم
دور ان چیده شده
تا این نگین اصلی
خودنمایی کند
کار کرده و دوســت بودند اما من اولین
بار بود که با ان ها اشــنا می شدم و االن
خوشحال هستم که با ان ها اشنا شده ام.
برای مثال اگر من را به کار دیگری دعوت
کنند صمیمی تر با هم برخورد می کنیم و
این قاعده ی اشنایی و دوستی است .اما از
نظر پذیرایی این طور نبود که برای مثال او
در مورد غذا تفاوتی بگذارد و همه مثل هم
بودند .به هنگام صرف غذا طبیعی است
که کسانی که با هم دوست هستند دور
هم جمع می شوند .به فرض مثال میزی
که چهار ،پنج صندلی دارد کســانی به
دورش جمع می شوند که حرف هایی برای
گفتن به هم داشته باشند و طبیعی بود که
جواد عزتی ،عباس جمشیدی فر و مهدی
زمین پرداز که قب ً
ال با هم کار کرده بودند
در کنار هم باشــند و صحبت و شوخی
بیشتری داشته باشند تا من که تازه وارد
و کمی هم خجالتی بودم.
از ابتدا قرار بود که ایــن نقش را به
شما بسپارند یا اینکه بین نقش هایی
مثل میرلوحی و مظفری و ...به اجماع
رسیدید؟
همان طور که گفتــم کیومرث مرادی من
را برای این نقش معرفی کرد .او ســناریو
را خوانده بود و بر اســاس ان و همچنین
قیافه ،رفتار و نقش هایــی که بازی کرده
بودم و در نظرش بود من را به محمدحسین
مهدویان معرفی کرد .او هم چون کارهای
من را دید ه بود گفت که انتخاب مناسبی
است .ریش و سبیل من را کوتاه کردند و
گفتند که مناسب هستم اما انتخاب اصلی
من توسط کیومرث مرادی انجام شد .اگر
نقش من در این کار خوب درامده باشــد
باید مدیون کیومرث مرادی باشم و بعد کار صفحه 44
می گفت که ماسک بزنیم .یک دستگاهی
داشت که با ان تب ما را اندازه می گرفت و
اگر ماسک نداشتیم به ما ماسک می داد
که معموالً همه با ماسک وارد می شدیم .اما
زمانی که می خواستیم بازی کنیم ،ماسک
را برمی داشــتیم و هر زمان که دارویی
می خواســتیم از ایشان طلب می کردیم.
یکی ،دو بار هم از ما ازمایش گرفتند که
منفی نشــان می داد و هیچ کدام عالئمی
نداشتیم .خوشــبختانه تا اخرین روز و
اخرین سکانس که من در انجا بودم ،کسی
بیمار نشــد .در حال حاضر که دلتا امده
کار کردن خیلی سخت تر شده است .تا ان
موقع که ما کار می کردیم سخت بود اما به
هر حال ان خانم دکتر خیلی به این قضیه
دقت می کرد و از ایشان ممنون هستیم.
خوب محمدحسین مهدویان.
محمدحســین مهدویــان در بحث
هدایت بازیگر چقــدر در دورخوانی و
ساخت نقش به بازیگر کمک می کرد؟
چقدر شما را ازاد می گذاشت و چقدر
نظراتش را اعمال می کرد؟
من زمانی وارد کار شــدم که ده روز از
شروع ان گذشــته بود .در واقع کار در
بابلسر شروع شده بود و من دورخوانی
ندیدم .شــاید در تنهایی بین نقش های
اصلی بــا هــم گفت وگویــی صورت
گرفته باشد که من از ان بی خبر هستم اما
در مورد من این اتفاق نیفتاد و دورخوانی
نداشــتیم .از همان اول محمدحسین
مهدویان و کیومــرث مرادی یک مقدار
تلفنی و یــک مقداری هــم حضوری
درباره ی شخصیت برای من توضیح دادند.
انها فقط توضیح شــفاهی دادند و من
متوجه شدم که منظورشان چیست .زمانی
که سناریو را تا قسمت چهاردهم خواندم و
تا انجا که فهمیدم این شخصیت چیست،
بر روی ان فکر کــردم که روش ،منش،
نشست و برخاست ،نگاه و لحن ادای او
چیست .ظاهرًا مقبول افتاد و زمانی که
من کار می کردم کارگــردان زیاد به من
کنسه های متفاوتی نمی داد.
در دوران کرونا ساخت چنین کاری یک
ریسک به حساب می امد .به نظر شما
پروژه در این دوران سخت توانست
بازیگرانش را با امنیت همراه کند؟
خوشــبختانه در دوران کرونا همه ی ما
ماســک می زدیم و یک خانم دکتری در
انجا بود که از طرف محمدرضا تخت کشیان
مامور بود و از در که وارد می شــدیم به ما
شبکه ی نمایش
خانگی فضای بازتری
را نسبت به تلویزیون
دارد و به همین خاطر
است که مخاطب
دارد .در واقع این
فضای باز باعث
شده که نسبت به
تلویزیون مخاطب
بیشتری داشته باشد
عده ای می گویند که شبکه ی نمایش
خانگی در حال حاضر فضای بازی دارد.
نظر شما در این باره چیست؟ نگاه شما
به پلتفرم ها چطور است و اینده ی ان
را چطور می بینید و تحلیلتان چیست؟
شبکه ی نمایش خانگی فضای بازتری
را نســبت به تلویزیون دارد و به همین
خاطر اســت که مخاطب دارد .در واقع
این فضای باز باعث شــده که نسبت به
تلویزیون مخاطب بیشتری داشته باشد.
وقتی که مردم ،تلویزیون ترکیه و جاهای
دیگر را نگاه می کنند نشــان دهنده ی
این اســت که مخاطــب تلویزیون ما
کم شد ه است .یک ســر ی مسابقه ها
و شــوهای تلویزیونی گذاشته اند که
بتوانند مخاطب جذب کنند اما نمایش
یک چیز دیگر اســت و قواعد خودش
را دارد ،یعنی درام باید باشد و خانواده
و اتفاقات بین خانــواده در ان معنی
دارد .در تلویزیون سخت گیری بیشتر
است و همین باعث شــده تا مخاطب
ان از نظر قصه و داستان کم باشد .این
هم تصمیمی است که در هر صورت در
این مملکت گرفته شد ه است .مگر چه
کســی اجازه داده که رسانه ی خانگی
اثری را بســازد؟ خود همین مملکت
بوده است .اگر زیاده روی باشد جلوی ان
را می گیرند مثل همین سانسورهایی که
در حال حاضر ساترا انجام می دهد ولی
به هر صورت یک سرگرمی بسیار سالمی
است و تقریبًا به واقعیت هم نزدیک تر
است .برای مثال به لحاظ پوشش ،ان طور
نیست که تلویزیون دارد به ما می گوید
و شــبکه های تلویزیونــی ان چیزی
نیســتند که ما در زندگی واقعی داریم
می بینیم .شبکه نمایش خانگی دارد ما
را یک مقدار به زندگی واقعی نزدیک تر
می کند و بیشتر روی بحث درام و قصه
تاکید می کند .اینکه قهرمانی باشــد و
ش اید و او این حادثه
حادثه ای برای او پی
را رفع کند و از مانع رد شود و به توفیق
برسد و یا شکست بخورد .جامعه قصه را
دوســت دارد؛ کار هر چه که می خواهد
باشد یعنی عشقی ،حادثه ای ،اجتماعی،
جنگی ،خانوادگی و به طور کلی در هر
ژانری که هست باید قصه داشته باشد.
برای مثال در «زخم کاری» و در این قصه
یک قهرمانی وجود دارد که مدام برای
او اتفاقاتی رخ می دهد .تماشــاچی ها
می گویند که بگــذار ببینیم که در اخر
چه می شود و این به معنی قصه است .اگر
نمایش این قصه را نداشته باشد شکست
می خورد .اگر مدام شعار بدهی و گزارش
بدهی که این راه بد است یا خوب است
مردم از ان خوششان نمی اید و اتفاق
و حادثه را باید ببینند .این مســئله ای
است که امریکایی ها خوب ان را حس
کرده اند .المــان و انگلیس هم تقریبًا
خوب حس کرده اند و سریال های خوبی
می سازند .ترکیه هم حس کرده و مردم
دنیا را جذب کرده و ســریال هایش را
به دنیا صادر می کند .هندوســتان هم
این قضیه را حس کــرده و فیلمش را
به دنیا صادر می کنــد .ما هم می توانیم
صادر کنیــم و ما هــم درام نویس ها و
نویسنده های خوبی داریم که می توانند
«زخم کاری» ها بسازند که مردم و دنیا
ان را بخرند .با همین شــکل و سیاق و
محدودیت هایی که وجــود دارد ،دنیا
ان را به دلیل قصه اش می خرد .در واقع
قصه ی ان قشنگ است و تماشاچی را
جذب می کند .تلویزیون هم اگر همین
مسیری را که در پیش گرفته ادامه دهد
معلوم است که از نظر تماشاچی شکست
می خورد و رو می اورد به مســابقات و
جک های بی مزه .بازیگر را می اورند و
او را شــومن می کنند ،در واقع به جای
اینکه بازیگر بازی اش را بکند شــومن
شد ه است .یک تعدادی هم حر ف های
کلیشه ای را تکرار می کنند که جذاب
باشد و مخاطب داشته باشد اما این ها
قصه و درام نمی شود .هیچ کس این ها
را نمی خرد و بهترینش را در هر مملکت
دارند و ما در واقع داریم تقلید می کنیم.
خود مهران مدیری هم گفت که ما داریم
تقلید خوب می کنیم و جمله از این بهتر
نمی شود! کار قصه باید از تقلید به دور
باشد.
در حــال حاضر مشــغول چه کاری
هستید؟
در حال حاضر برای سریالی به نام «ایلدا»
که کارگردان ان راما قویدل اســت و
برای شبکه دو ساخته می شود صحبت
کرده ایم و قرارداد را هم بسته ایم .کار در
مهرماه شروع می شود و من هم نقشی
در ان دارم.
45
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 45
ساز کوک
گروه تلویزیون :موسیقی قرار است نقش فضاسازی را در اثار داشته باشد و ایجاد حس و تاثیرگذاری در
روایت کند .گاه موسیقی خود در یک اثر صاحب شخصیت می شود و بدون ان نمی توان ان کار را تصور
کرد .حبیب خزایی فر اهنگسازی است که کارهایش معمو ًال این ویژگی را دارد .او که بیشتر در این سال ها
همراه محمدحسین مهدویان بوده در فیلم هایی مثل «ایستاده در غبار»« ،ماجرای نیمروز»« ،ماجرای نیمروز :رد خون»،
«التاری»« ،درخت گردو» و «شیشلیک» برای اثار این کارگردان اهنگسازی کرده است .او همچنین تاکنون قطعات
موسیقی زیادی را برای سریال ها و اثار سینمایی ساخته که «جایی برای فرشته ها نیست»« ،مدیترانه» و سریال هایی مثل
«شاهرگ» و «ممنوعه» از ان جمله اند .این اهنگساز شناخت ه شده ی حوزه ی سینما هم اینک در سریال «زخم کاری»
حضور دارد که درباره ی ساخت موسیقی این سریال و همچنین همکاری با محمدحسین مهدویان با او به گفت وگو
نشسته ایم که در ادامه امده است.
باتوجه به اینکه اهنگســازی اثار
محمدحسین مهدویان پیش از این
هم با شما بوده اســت المان هایی
که معموالً ایشــان قبــل از کار به
شــما می گوید برای هر کار مشابه
است یا اینکه مختص به هر کاری
شاخصه های متفاوتی را می گویند؟
کار به کار متفاوت اســت یعنی مختص به هر
کاری راجع بــه ان با هم صحبــت می کنیم.
معموالً هم از شروع فیلمنامه یا از همان طرح
داستان با هم گپ می زنیم تا ببینیم که باید چه
کاری را انجام دهیم و چطور بهتر در می اید.
برای سریال «زخم کاری» مهم ترین
المانی که مد نظر ایشان بود تاکید بر
استفاده از ساز غربی بود؟ چراکه این
کار را خیلی نمی توان بر پای ه موزیک
ایرانی تعریف کرد.
فضای این کار یک مقدار فضای جدیدی بود
و به طور کلی این مدل فیلم در اینجا خیلی
کمتر کار شــده و از طرفی با کارهای قبلی
ایشان هم خیلی متفاوت بود .من هم با توجه
به این ،تصمیم گرفتم تــا کار متفاوتی ارائه
دهم و این سبک داستان فیلم می طلبید که
به سمت چنین موسیقی بروم تا موسیقی یک
مقدار هم فضای غربی پیدا کند.
گیتار برقی و درامز که غالب بر این
فضا است را به دلیل ابهامی که الزمه
متن بود استفاده کردید یا از نظر شما
تداعی خشونت و فضای سیاه دارد؟
بیشــتر به دلیل فضای خشــونت و فضای
تاریکی که دارد از این ســاز استفاده کردم.
این کار را با محمدحسین مهدویان و سجاد
پهلوان زاده تدوینگر کار و با مشورت یکدیگر
انجام می دهیم ،یعنی هر ســه به این نتیجه
می رســیم که اینجا موســیقی می خواهد یا
نمی خواهد .در چند قســمت اول ،من برای
همه ی سکانس هایی که احساس می کردیم
موســیقی می خواهد موسیقی ســاختم و
قسمت به قســمت که پیش می رفتیم برای
بعضی از سکانس ها از همان ترک ها استفاده
می شد و برای بعضی از ســکانس ها هم که
احساس می کردیم به موسیقی جدیدی نیاز
دارد ،قطعه ای جدید تولید می شــد .این کار
با هماهنگی مهدویان و ســجاد پهلوان زاده
انجام می شــد ،یعنی ما ســه نفــری با هم
مشورت می کنیم .درواقع برای سکانسی که
موســیقی می خواهد پیشنهادهای همدیگر
را می شنویم و اگر هر سه روی ان اتفاق نظر
داشتیم ان وقت بر روی ان سکانس موسیقی
می گذاریم .بعضی از سکانس ها بدیهی است
که موسیقی می خواهد اما بعضی سکانس ها
پنجاه ،پنجاه اســت که با مشــورت یکدیگر
این کار را می کنیم در نتیجــه نظر نهایی را
محمدحسین مهدویان می دهد.
در ایران بیشتر این جور روال است
که موســیقی برای اثار با توجه به
گونه و ژانر ســاخته می شود اما به
نظر می اید که در کار محمدحسین
مهدویــان ایــن رســم این طور
است که موســیقی خود باید تاثیر
مجزایی داشته باشد و منفک شود؛
در واقع لزوماً به کمک نیاید و خود
هویت داشته باشد .که ما این را در
«ماجرای نیمــروز» و خاصه «زخم
کاری» با قاطعیت می بینیم .شما که
اهنگساز هســتید تحلیلتان در این
باره چیست؟
معموالً موسیقی برای محمدحسین مهدویان
در اثارش کارکرد جدی دارد و دوست دارد تا
موسیقی شنیده شود اما نه اینکه ساز مخالف
بزند ،یعنی در همان جهت فیلم باشد .در واقع
هم به فیلم کمک کند و هم خود موســیقی
یک شخصیت داشته باشــد .بیشتر دوست
دارد که موســیقی ملودیک باشد و در ذهن
مخاطب بماند .او اهل موسیقی پرکنند ه ای
که در فیلم خیلی شنیده نشود و برای مثال
خیلی انتزاعی باشــد نیســت .دوست دارد
تا موسیقی شــنیده شــود و کارکرد داشته
باشد اما همان طور که گفتم در جهت کمک
به فیلم کــه اتفاقاً در این زمینــه خیلی هم
وسواس دارند.
از نظر شــما موســیقی می اید تا
کاستی را بپوشــاند یا اینکه می اید
تا خودش روی قصه ردی بیندازد؟
چراکه عــده ای اعتقــاد دارند که
برای پوشاندن کاستی ها بیشتر از
موسیقی استفاده می شود.
معموالً این طور است که موسیقی می اید تا
یک سری از احساسات را تقویت کند و حداقل
در کارهای محمدحسین مهدویان که ساخت
گفتو گو با حبیب خزایی فر؛
اهنگساز کار جدید محمدحسین مهدویان
ساختموسیقیرا
بعد ازخواندن رمان
شروع کردم
در تلویزیون به من اجازه ندادند
تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم! صفحه 46
موسیقی را من انجام داده ام این طور نبوده که
موســیقی بخواهد ضعفی را بپوشاند .خدا را
شکر کارهای ایشان همیشه انقدر درجه یک
بوده که موسیقی باید تالش کند تا از تصویر
کم نیاورد و در هر صورت ان هم بتواند ظاهر
شود و به احساس صحنه کمک کند.
من موسیقی را بعد
از خواندن رمان
ساختم ،یعنی وقتی
با مهدویان راجع به
ان صحبت کردیم
چون فیلمنامه هنوز
اماده نبود من رمان
را خواندم و بستر
اصلی داستان دستم
امد و بر اساس ان
و اینکه کارگردان
قرار است چه کاری
برای شخصیت
مالک انجام دهد این
موسیقی ساخته شد
همکاری مستمر با یک کارگردان در
حیط ه موسیقی ،سبک اهنگسازی را
به تکرار نمی رساند؟
محمدحسین مهدویان چون کارهای متفاوتی
انجام داده ،من این شــانس را داشــته ام که
بتوانم تجربه های متفاوتی را داشته باشم .در
فیلم «ایستاده در غبار» موسیقی ارکسترال
با فضای دهــه ی پنجاه داشــتیم و در فیلم
«ماجرای نیمروز» من یک مقدار موســیقی
را مدرن تر کردم .در فیلــم «درخت گردو»
موسیقی فولک ُکردی کار کردم که با کارهای
دیگر خیلی متفاوت بــود .در فیلم «التاری»
فضا یک مقدار غربی بود و در ســریال «زخم
کاری» فضا به شــدت متفاوت شده است .در
فیلم «شیشلیک» موسیقی یک فضای نسبتا
فانتزی دارد که ان هم با کارهای دیگر فرق
دارد .بنابراین چون او هم در یک ســبک کار
نکرده ،من این شانس را داشــتم که بتوانم
ژانرهای مختلف را در کنارش تجربه کنم.
موسیقی ارکســترال در اثار ایرانی
کمتر استفاده می شــود و در فیلم
محسن قرایی اتفاقی به این سبک
ســیمرغ می گیرد و شــما هم این
ریسک را در «زخم کاری» داشتید.
تاثیرگذاری استفاده از ارکستر در
یک کار ضبطی چقــدر بر مخاطب
کمتر یا بیشتر است؟
من به شــخصه به شــدت طرفدار موسیقی
ارکسترال هســتم اما در هر صورت اگر فیلم
به یک چنین چیزی نیاز نداشته باشد مجبور
هستم تا این را کمرنگ کنم .در سریال «زخم
کاری» هم من از ارکســترال استفاده کردم،
یعنی در بعضــی از قطعــات و در تیتراژ من
از ارکســتر زهی اســتفاده کرده ام و ان را با
موسیقی الکترونیک تلفیق کرده ام؛ در واقع
به صورت محض موســیقی الکترونیک کار
نکرده ام .این مساله به فراخور خود فیلم
اتفاق می افتد و من در مورد سیمرغ
نظری نــدارم اما قطعاً ســبک
موسیقی نمی تواند دلیل
جایــزه ی موســیقی
باشــد و قطعاً سبک
موســیقی دلیل بر
خوب یــا بد بودن
موســیقی نیست.
چون گاهی اوقات
یک فیلم شاید نیاز
دارد که بــا یک تک
ساز کار شــود و گاهی
نیاز دارد که با یک ارکســتر کامل کار شود،
اگر تشخیص درست داده شود قطعاً ان کار
برای ان فیلم بهترین می شود ولی اگر فقط
سلیقه باشد و به فیلم ارتباطی نداشته باشد
شــاید خیلی خوب از اب در نیاید .درباره ی
تاثیرگذاری ارکسترال بر مخاطب باید بگویم
که ان هم کام ً
ال سلیقه ای است یعنی بستگی
به ســلیقه ی مخاطب دارد اما احساس من
این است که اگر موســیقی جایگاه درستی
را در فیلم داشته باشد مخاطب ان را دوست
دارد ،فارغ از اینکه موســیقی ارکســترال یا
الکترونیک باشد .اگر جایگاه موسیقی درست
نباشد فقط طرفداران ان سبک موسیقی از
ان خوششان می اید.
حرکات بدن ،راه رفتن ،فکر کردن در
ماشین و حتی نگاه کردن شخصیت
مالک بیشــتر اوقات با موســیقی
شــما ممزوج شده است .تیزرهای
ابتدایی که با موســیقی همراه بود
و شــکل معرفی مالک در سکانس
قراردادی که در قســمت اول امضا
شــد را چقــدر در محبوبیت این
شخصیت موثر می دانید؟ در واقع
از نظر شما موسیقی در محبوبیتی که
در قسمت های اول ایجاد شد چقدر
مهم بوده است؟
همانطــور کــه گفتم ما ســر موســیقی با
محمدحســین مهدیاون خیلی گپ و گفت
داشتیم .من موسیقی را بعد از خواندن رمان
ساختم ،یعنی وقتی با مهدویان راجع به ان
صحبت کردیم چون فیلمنامــه هنوز اماده
نبود من رمان را خواندم و بستر اصلی داستان
دستم امد و بر اســاس ان و اینکه کارگردان
قرار اســت چه کاری برای شخصیت مالک
انجام دهد این موسیقی ساخته شد .چراکه
47
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 47
ساز کوک
او شخصیت اصلی قصه است ،بنابراین باتوجه
به این مساله و کارکردی که قرار بود داشته
باشد موسیقی را ساختم.
به سبب دهه شصتی بودن خودتان،
تســلط خوبی بر سلیقه شناســی
جوا ن ها و خاصــه دهه هفتاد ی ها
دارید کــه مخاطب وســیعی هم
هســتند .ایا پیــش امــده که با
محمدحسین مهدویان اختالف نظر
داشته باشــید و کاری را بر خالف
میلتان انجام دهید؟
معموالً هم نظر هستیم اما من به ایشان بسیار
اعتماد دارم ،یعنی اگر حرفی بزنند که خیلی
با سلیقه ی من جور نباشد به او اعتماد می کنم
و از اعتماد به او هــم معموالً نتیجه ی مثبتی
گرفته ام .در مورد دهه شصتی بودن هم باید
بگویم که من دهه شــصتی هستم اما خیلی
موســیقی های تین ایج امروز را نمی پسندم
و فضای روحی من متعلق به موســیقی دهه
پنجاه اســت و خیلــی اهل موســیقی های
تین ایج امروز نیستم و گوش نمی دهم اما به
فراخور کار اگر الزم باشد برای فیلمی یا جایی
از موسیقی الکترونیک استفاده کنم این کار را
می کنم؛ کمااینکه برای سریال «زخم کاری»
این کار را انجام دادم.
دربار ه ی موسیقی در پلتفر م ها که
گویا در کارهای جدی تر یک مقدار
وارد فضای رقابتی هم شد ه است،
می تــوان به موســیقی ســریال
«شهرزاد» اشاره کرد که بولد شد
و کالن بود .خود شما چقدر بیشتر
مایل بودید تا در تیتــراژ ابتدایی و
انتهایی ســریال «زخم کاری» از
موسیقی بی کالم استفاده شود؟ ایا
در این موضوع نظر شما این است
که خواننده می تواند تاثیرگذار باشد
یا استفاده از موسیقی بی کالم که در
این کار هم بود بهتر است؟
از نظر من بیشتر موسیقی هایی که با خواننده
همراه می شود جنبه ی تبلیغاتی دارد؛ البته
«شــهرزاد» خیلی این طور نبود اما در خیلی
از فیلم ها می طلبد که مــا صدای خواننده را
بشنویم و بیننده با حس و حال خواننده حس
بگیــرد .در این کار من خیلی نیــاز به این را
احساس نمی کردم و با توجه به خشونتی که
در فضای فیلم بود فکر کردم که با موسیقی
بهتر می شــود این را بیان کرد که کارگردان
هم با من موافق بود و به این فکر نکردیم که
حتماً یک خواننده داشــته باشیم .از طرفی
کارهای ایشــان معموالً مخاطب خودش را
دارد و این طور نبود کــه بخواهیم برای دیده
شدن اثر چنین کاری کنیم ،بنابراین به دنبال
ان نرفتیم.
شما چقدر شنونده ی اثار دیگر مثل
موسیقی سریال «قورباغه» بودید
که گل کرد؟
من متاسفانه این سریال را ندیدم اما از دیگران
شنیده ام که موسیقی خوبی داشته است .فقط
موسیقی تیتراژشان را شــنیدم و متاسفانه
سریال ها را خیلی دنبال نمی کنم.
برخی از شکل های موسیقی در خارج
از کشور تا جایزه می گیرند در ایران
هم ادامه ی ان گرفته و شبیه سازی
می شود .مثل موسیقی فیلم «»Tenet
از نوالن یا موســیقی «جوکر» که
خیلی ها عقیده داشــتند «قورباغه»
شبیه ان است .شــما اگر صادقانه
بخواهید بگویید توجهی به موسیقی
ترند شــده در اثار سینمایی جهان
دارید؟
خیر .شاید خیلی خوب نباشد اما من خیلی
کم موسیقی گوش می دهم و به همین خاطر
ســعی می کنم تا الگو نگیرم ،اگر هم اتفاقی
می افتد ناخوداگاه است و من خیلی موسیقی
نمی شــنوم که بخواهم از ان ایــده بگیرم و
شباهتی با ان کار ایجاد کنم.
من به محمد حسین
مهدویان بسیار
اعتماد دارم ،یعنی اگر
حرفی بزنند که خیلی
با سلیقه ی من جور
نباشد به او اعتماد
می کنم و از اعتماد به
او هم معموالً نتیجه ی
مثبتی گرفته ام
از دیدگاه یک مخاطب جدی« ،زخم
کاری» را چطور می بینید و به نظر شما
ضعف های این سریال در کجاست؟
من چون جزو عوامل این سریال هستم خیلی
نمی توانم نظر بدهم چرا که باالخره خودمان
کار را دوست داریم و خدا را شکر بازتاب های
خیلی خوبی گرفته ایم .من حداقل در زمینه ی
کار خودم بازتاب های بســیار خوبی گرفتم.
در مورد ضعف هم باید بگویــم که ضعف به
چشــممان نمی اید ،یعنی اگر به چشممان
می امــد قطعــاً برطرفش می کردیــم! فقط
مسئله ای که همه را یک مقدار اذیت می کند
بحث سانسور اســت که واقعاً به سریال ضربه
می زند.
همانطور که گفتیــد در حال حاضر
سانســور خیلی اتفاق مهمی شده
و در مورد این ســریال هم صورت
گرفت .ایا موسیقی هم در ایران دچار
سانسور می شود؟ منظور موسیقی
بی کالم یعنی استفاده از سازها ،تم
موســیقی یا داوری خاصی است.
برای مثال شما می توانید که متال هم
کار کنید یا خیر؟
به موســیقی معموالً سانســوری نمی دهند.
یعنی حداقل در موسیقی بی کالم ،برای من
تا به حال پیش نیامده که بخواهند سانســور
دهند .البته در تلویزیون این اتفاق افتاد که به
من اجازه ندادند تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم.
واقعا این مساله تاســف بار است که ادم اسم
نوازنده ها را در تیتراژ بیاورد اما اسم سازهای
ان ها را نتواند در تیتراژ بزند .البته این مساله
برای تلویزیون بود و سانسور عجیب و غریبی
بود که من ان را تجربه کردم اما درباره ی خود
موسیقی من تا به حال به این مساله برخورد
نکرده ام که به ان سانسور دهند. صفحه 48
SABA MAGAZINE
نگاه منفی و مثبت صبا به عملکرد محمدحسین مهدویان
رقص پا روی زمین پر از مین
49
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 49
چهره -نقد
علیرضا مجمع | منتقد سینما
پریسا سادات خضرایی:
گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما
درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»
شخصیت های زخم کاری از
یکجابهبعدتبدیلبهتیپشدند
«مردم جواد عزتی را دوست دارند
و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»
بــهبــهـانه یانتشارسریال
«زخم کاری» به کارگردانی
محمدحسین مهدویان در شبکه نمایش
خانگی و همراهی مخاطبان با ان ،سعی
کرده ایم تا مبحث بازیگری را از زوایای
مختلف در این اثر تحلیل و بررسی کنیم.
بازیگری مثل جواد عزتی که نظر مثبت
منتقدان را به خود جلب کرد و مسیر درستی
را در پیش گرفته و رعنا ازادی ور که بازی
متفاوتی را در نقش سمیرا ارائه داد و یا سعید
چنگیزیان و سیاوش طهمورث که ید طوالیی
در تئاتر دارند و در این سریال ،موفق ظاهر
شدند .فیلمنامه ی این سریال بر اساس رمان
“بیست زخم کاری” اثر محمود حسینی زاد
نوشته شده که ان هم برداشتی از «مکبث»
اثر ویلیام شکسپیر است.
درباره ی مسائلی که به انها اشاره شد با
علیرضا مجمع منتقد و تحلیل گر سینما
به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را
می خوانید.
پیش از گفت وگو با هــم درباره تغییر
برخی از زوایای کاری محمد حســین
مهدویان در «زخــم کاری» صحبت
کردیم شما مشــخصاً به فیلمبرداری
اشــاره کردید و اینکــه دیگر حالت
مســتند گونه و دوربین روی دست را
نمیبینم .به نظر شــما این موضوع به
کیفیت بازیگــری کار که مبحث ما در
این گفت وگوست تاثیر گذاشته است؟
بله و پیش از پاسخ به ســواالت ،باید به یک
پیش زمینه ای اشاره کنم که به بحث بازیگری
در این سریال مرتبط است .این پیش زمینه به
کارگردانی محمدحسین مهدویان بازمی گردد.
من همان زمان که قسمت اول پخش شد یک
توییت بــا این مضمون داشــتم که باالخره
مهدویان متوجه شد که این سه پایه باید در
زمین کاشته شود و دوربین از روی دست به صفحه 50
روی سه پایه بیاید .حاال این قضیه چه ارتباطی
با بازیگری در این سریال دارد؟ قاعده ی کار
مهدویان در کارهای پیشینش به این شکل بود.
البته ممکن است بگوید که ان ها موضوعیت
داشت و نیاز کار بود اما از نظر من نبود .یعنی
این شکل از برخورد با دوربین اختالفی است
بین نگاهی که مــن دارم و نگاهی که احتماالً
کارگردان دارد .مهدویان در کارهای قبلی اش
به جز «شیشلیک» تا جایی که من خاطرم است
فقط دوربین را روی دست می گذاشت ،یعنی
مطلقًا سه پایه ای در کار نبود .منظورم از این
دســت گرفتن ،بحث تکان های مستند نمای
دوربین اســت .این ماجرا در همه ی کارهای
قبلی او به جا و بی جا وجود داشت .یعنی چه در
«ایستاده در غبار» که در این فیلم ،به جا این
کار را کرد و چه حتی در «التاری» که به نظر من
بی جا این کار را کرد و همه ی فیلم های او با یک
فرم فیلمبرداری شد .در واقع این مساله ،این
قضیه را به وجود اورد که بعضًا خود بازیگرها هم
خیلیجاهامی گفتندکهیکمیکروفونبیسیم
وصل می شد و برای مثال در فاصله ی صد متری
دوربین ،مهدویان می گفت که این دیالوگ را
بگویید و ایــن کار را کنید .خود بازیگرها هم
می گفتند که ما اص ً
ال در جریان نبودیم که قاب
چیست و نمی دانســتیم که کلوزاپ است یا
مدیوم .به فرض مثال از پنجاه یا صد متری این
مساله اتفاق می افتاد .شاید این اعداد و ارقام
اغراق امیز باشد ولی برای اینکه حس خودم
را منتقل کنم قصد دارم تا با این بیان بگویم
که خواننده ی مطلب متوجه این ماجرا شود.
در «زخم کاری» این اتفاق نیفتاد که البته به
درستی هم نیفتاد .یعنی دوربین مهدویان روی
سه پایه امد و حاال دیگر کلوزاپ ،النگ شات و
حتی قاب های بازیگرها معنی پیدا کرد .یعنی
من احساس می کنم که وقتی جواد عزتی دارد
سیگار می کشد و در نمای مدیوم به عقب نگاه
می کند می داند که دوربین چه قابی بســته
و میمیک صورتش چطور باید باشــد .به نظر
من این مساله حداقل در این کار خصیصه ی
مثبت کارگردانی نسبت به بازیگرها بود .کلیت
قضیه این است که ما در این کار برای دوربین
احتماالً یک معنی پیــدا کردیم که با بازیگر
چطور برخورد داشته باشد .این پیش زمینه ی
الزمی برای این بحث بود.
من احساس می کنم
که توانایی جواد
عزتی اتفاقاً اگر
بخواهیم در کارهای
خود مهدویان مثالش
را بزنیم در «ماجرای
نیمروز» نشان داده
شد و بازی متفاوتی
داشت .یک مامور
اطالعاتی که در ان
فرم و فضا می داند که
چه کار کند و منظور
سازنده را می رساند.
برای همین من در
این سریال عزتی را
یک تیپ می بینم و
خیلی نمی توانم او را
تبدیل به
شخصیت کنم
«پارک وی» و یا هر فیلــم دیگری که بازی
کرده اســت .او در اینجا خیلی متفاوت از ان
کارها بازی می کند و این متفاوت بودن اولین
چیزی که به ذهن تماشاگر متبادر می کند این
است که دارد خوب بازی می کند .در صورتی که
به نظر من کام ً
ال یک تیپ را دارد اجرا می کند
و اص ً
ال تبدیل به شخصیت نمی شود .نه رعنا
ازادی ور که ســمیرا را بازی می کند تبدیل
به شخصیت می شــود و نه حتی جواد عزتی
که به نظر من یــک موتیف هایی در بازی اش
گذاشــته که این قضیه در قسمت های اول
خیلی بولدتر بود ،مثــل حالت تهوع یا ترس
از ارواحی که می دید که این موتیف ها لزومًا
بازی را به بازی خــوب تبدیل نمی کند .من
احساس می کنم که توانایی جواد عزتی اتفاقًا
اگر بخواهیم در کارهای خود مهدویان مثالش
را بزنیم در «ماجرای نیمروز» نشان داده شد
و بازی متفاوتی داشت .یک مامور اطالعاتی
که در ان فرم و فضا می داند که چه کار کند و
منظور سازنده را می رساند .برای همین من
در این ســریال عزتی را یک تیپ می بینم و
خیلی نمی توانم او را تبدیل به شخصیت کنم.
احســاس می کنم که در هر لحظه این تیپی
که دارد بازی می کند با تیپــی که به عنوان
مثال در «هزارپا» اجرا کرده ،خیلی متفاوت
نیست .یعنی جواد عزتی تبدیل به شخصیت
مالک نشده که احتماالً حداقل محمدحسین
مهدویان به دنبال ان بوده است؛ این تصور کلی
است که من از این نقش دارم.
خیلی ها در تحلیل هایشان بازی رعنا
ازادی ور را بســیار تحسین کردند و
حاال اما شــما او را یک تیپ میدانید
که به شــخصیت تبدیل نشده است.
باید بدانیم که او نقش یک کمال طلب
دیگر ازار را بازی می کند که قطعاً اگر
فیلمنامه را بخوانیم منتظر یک بازیگر
بســیار متبحر در ایفــای این نقش
هستیم .ایا ازادی ور به لحاظ تکنیکی
بازیگر قابل اعتنایی در این کار است؟
در اینکه او تمام تالشــش را کرده شکی
نیست ،منظورم تالش شــخصی بازیگر
است .در واقع شما به عنوان یک بازیگر دو
وجه را باید داشته باشید .یکی ان چیزی که
کارگردان از شما می خواهد را به خوبی اجرا
کنید و نکته ی دوم و شاید نکته ی اصلی تر
تالش شخصی بازیگر است که سعی می کند
تا با تحلیل نقش به ان هدفی که کارگردان
دارد برسد .که در اینجا بحث بازیگر مولف
پیش می اید که به نظر من واقعیت این است
که شاید ما در تاریخ سینمای ایران به تعداد
انگشتان یک دست بازیگر مولف نداشته
باشیم که بتوانند نقش را تحلیل کنند و در
مسیر هدف ذهنی کارگردان پیش بروند.
من تصور می کنم کــه رعنا ازادی ور فقط
رویه ی نقش را دارد اجرا می کند .درست
است که خیلی ها او را تحسین کردند و من
هم اذعان می کنم که تمام تالش خودش را
انجام داده برای اینکه با فیلم های دیگرش
کام ً
ال متفاوت باشــد و ایــن را نمی توانم
نادیده بگیرم اما من احساس نمی کنم که
در رسیدن به نقطه ی مطلوب موفق شده
باشد .همانطور که گفتم یک تیپی را از رعنا
ازادی ور می بینم کــه او هم باز مثل نقش
مالک یک موتیف های تکرار شوند ه ای را
دارد که در واقع سعی دارد تا با تکرار ان ها،
تیپ را به کاراکتر تبدیل کند که این اتفاق
نمی افتد .یکی از ایراداتی که من می توانم به
این کار در بخش بازی و دراوردن شخصیت
بگیرم این اســت که با تکرار یک ایده ی
خوب شاید ان ایده را خراب کرده باشد.
به عنوان مثال کتک زدن مالک توســط
سمیرا می تواند یک ایده ی خوب باشد اما
وقتی این ایده ده بار تکرار شود دیگر از ان
قابلیتی که در ساختن شخصیت دارد خیلی
دور می شــود .برای مثال در قسمت دوم،
در صحنه ی کشتن خا ن عمو که او در وان
خوابیده و مالک و سمیرا نشسته اند .سمیرا
یک اکتی دارد که من احساس می کنم که تا
انجای کار کام ً
ال ان شخصیت را درمی اورد،
بازیگری در «زخــم کاری» خاصه در
چند نقش اصلی خیلی روی صورت کار
می کند و نقش کلــوزاپ در ان پررنگ
است .توانایی چهره ی نقش اصلی این
کار را چطور می بینید؟ ایا از پس انتقال
حس در الیه های زیرین نقش با اجزای
صورتش برام ده است؟
واقعیت این اســت که من در کلیت بازی ها را
بازی های درخشانی نمی بینم و بازی های اغراق
شده ای را می بینم .حتی بازی رعنا ازادی ور که
متفاوت از سایر نقش هایی است که در کارهای
قبلی از او دیده ایم؛ مثــل «درباره ی الی» و یا
51
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 51
چهره -نقد
یعنی با همین یک اکت این کار را می کند.
اتفاقًا اشتباهی که بازیگران ما می کنند این
است که احساس می کنند که اکت و اکشن
خیلی برای دراوردن یک شخصیت مهم
است .خیر؛ اگر تحلیل درستی از شخصیت
داشته باشی شاید با یک حرکت شخصیت
را کامــل دراوری ،یعنی کل فضای ذهنی
شخصیت را به بیننده بگویی .ان حرکت این
بود که مالک و سمیرا در کنار هم نشسته اند
و هنوز مالک بــرای کشــتن خا ن عمو
نرفته است ،ســمیرا که در کنار او نشسته
دارد مستقیم و با خشم به خان عمو در وان
نگاه می کند و با یک حرکت خیلی تهاجمی
حوله را از کنار دســت خودش برمی دارد
و ان را محکم روی پــای مالک می گذارد.
یعنی اگر فقط این اکــت را دوباره ببینید
کام ً
ال شخصیت ســمیرا تا انجا درمی اید
و به همین خاطر است که می گویم خیلی
تالش کرده تا به نقش برسد .من احساس
می کنم که ادامه ی این شخصیت و ادامه ی
کار با بازی که ازادی ور دارد در قسمت های
بعدی یک مقدار از ضرب این شخصیت در
ذهن تماشــاگر کم می کند .همان طور که
گفتم تمام تالشش را کرده برای اینکه به
شخصیت سمیرا نزدیک شود و تا جایی که
توانسته هم نزدیک شده اما از یک جایی به
بعد دیگر تبدیل به تیپ می شود .دیگر من
باور نمی کنم که برای مثال ده بار شوهرش
را کتک بزند و احســاس کاریکاتور به من
دست می دهد .یعنی می خواهم بگویم که
وقتی تحلیل درســت از شخصیت وجود
داشته باشــد با یک اکت کل شخصیت را
دراورده است .اما به نظر من اتفاقًا ادامه ی
کار تماشاگر را ارام ارام از ان شخصیت دور
کرده است .من در چند قسمتی که دیدم به
این نتیجه رسیدم ولی واقعیت این است
که از این نظر که در اینجا رعنا ازادی وری
را می بینیم که با بقیه ی فیلم هایی که بازی
کرده متفاوت است ،قابل تحسین است و
به هر حال تالش شخصی بازیگر است برای
اینکه به یک مطلوبی که در ذهن خودش و
کارگردان است برسد اما ادامه اش به نظر من
یک مقدار زیاده روی در کار کردن با کاراکتر
و معکوس عمل کردن و کاراکتر را به سمت
تیپ بردن است.
با توجه به خصوصیاتی که در «لیدی
مکبــث» شکســپیر می خوانیم ان
خصوصیــات با وجود اینکــه با بازی
تیپیکال ســمیرا همراه اســت اما ایا
خصوصیات نمایشنامه ای ان را یعنی
طماع ،قدرتمند و روان پریشی بودن را
متبادر می کند؟
این کار یک مقدار زیادی با شخصیت لیدی
مکبث متفاوت تر شده است چرا که در اینجا
با یک ساختار سریالی طرف هستیم .وقتی
نمایشنامه ی شکسپیر را می خوانیم و یا فیلم
«مکبث»« ،ســریر خون» و فیلم هایی که از
روی مکبث اقتباس شــده اند را می بینیم با
یک زمان صد و ده ،بیســت دقیقه ای طرف
هستیم که شخصیت در ان محدوده زمانی
باید ساخته شود و در نمایشنامه هم ساخته
و پرداخته شده اســت .وقتــی تبدیل به
سریال می شود ،همین معضالتی را به وجود
می اورد که من به ان ها اشــاره کردم .وقتی
بلد نباشــی کاری مثل «مکبث» را که البته
از روی کتاب محمود حســینی زاد اقتباس
شده ،به سرانجام برسانی؛ ارام ارام شخصیت
را از دســت می دهی .طبق ان چیزی که در
ذهن من است این لیدی مکبث در واقع یک
کاریکاتوری از لیدی مکبث یعنی همان زن
طماع و قدرت پرســت با نمودهایی که از ان
نام بردید است .من تصور می کنم که طوالنی
بودن ســریال و اجبار کارگردان به ساختن
این شخصیت در قسمت های متفاوت ،باعث
کمرنگ شدن اثر خود لیدی مکبث شده است
و لیدی مکبثی که ما قرار است ان را در قالب
رعنا ازادی ور ببینیــم ،کارکردش کمرنگ
شده است .شــاید این تحلیلی که مشخصًا
از ســمت کارگردان به بازیگر رسیده باعث
این قضیه شده باشــد و اگر نه به نظرم خود
ازادی ور حداقل تالشش را کرده که بتواند به
این شخصیت نزدیک شود و حتی در جاهایی
هم نزدیک شده است که به مثال هایش اشاره
کردم اما از یک جایی به بعد به نظر من دیگر
زیادی به تیپ نزدیک می شود.
یک نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد
و گاهی مــا ان را روی صحنه ی تئاتر
بازافرینی «مکبث» دیده ایم ،این است
که شخصیت ها در نمایشنامه شاید به
سبب ویژگی های روانی اغراق امیزی
که دارنــد گاهی ممکن اســت که به
تیپ نزدیک شوند اما در «زخم کاری»
نظرات برخالف نظر شما بر این است
که شــخصیت ها تا حدودی شــکل
گرفته اند و تیپ را فقط گاهی در بازی
سعید چنگیزیان می بینیم .نظر شما در
رابطه با این مساله چیست؟
سه ،چهار نقش اصلی داریم و بقیه ی نقش ها،
نقش های فرعی هســتند .برای مثال نقش
وکیل و مباشــر و ...نقش های فرعی هستند
که به قول یکی از اساتید طناز سینما این فقط
یک فیلم است و خیلی جدی نگیرید! این ها
هم احتماالً همینطور بوده اند .یعنی در همان
قاعده و چارچوب ،نقشــی که به ان ها داده
شده را بازی کردند و خیلی هم انتظاری ازشان
نیست .در واقع ما در این بین سه ،چهار نقش
اصلی داریم که واقعیتش من فقط می توانم به
نقش سیاوش طهمورث اشاره کنم که در دو
قسمت کام ً
ال کاراکتر را دراورد .یعنی ما االن
حتی وقتی او را نمی بینیم باز هم حضورش را
احساس می کنیم .یعنی می خواهم بگویم که
یک چنین قاعده ای در ایفای نقش وجود دارد
بازی سعید
چنگیزیان خیلی به
وجه تکنیکی یک
بازیگر نزدیک است
و کام ً
ال تکنیکی بازی
کرده ولی واقعیتش
این است که حتی به
او هم اگر بخواهیم
نمره بدهیم ممکن
است که از صد؛
نمره ی شصت و پنج،
هفتاد را بگیرد .یعنی
سطح بازیگری برای
این کار برخالف
نگاهی که احتماالً در
دوستان دیگر
وجود دارد
که ایشان هم در این فضا بسیار کار کشته است.
در واقع طهمورث در تحلیل نقش می داند که از
چه زاویه ای باید به نقش نزدیک شود .واقعیتش
را بگویم ،حتی در نقش های اصلی شاید من در
یکی ،دو قسمت اول؛ ان تاثیر گذاری و پتکی که
باید در ذهن تماشاگر بزنند را دیدم اما در بقیه ی
قسمت هاودربعضیجاهادیگرخیلیخنده دار
می شود .برای مثال مخصوصًا بازی میثم و مائده
که از کاریکاتور هم می گذرد و به کمدی نزدیک
می شود .به طور کلی در قسمت های اخیر تیپ
بیشتر از شخصیت نمود پیدا کرده است و اگر تا
اخر همین طور پیش برود به نظر من ک ً
ال کار از
دست می رود .یعنی هیچ چیزی را نمی توانیم
برای ان متصور شویم چرا که در حال حاضر
شخصیت ها کام ً
ال تبدیل به تیپ شده اند.
و سعید چنگیزیان ...
اتفاقًا ســعید چنگیزیان بــه نظر من در
کلیت کار از یکی ،دو بازیگــر دیگر بهتر
بازی کرده است .یعنی ضعف شخصیتی که
ان ادم دارد ،تو ســری خور بودن و همه ی
این ها را بــه نظر من با توجه به ســابقه ی
تئاتری که دارد درست ایفا کرده و من در
کارهای تئاتری که از او روی صحنه دیده ام
بسیار درخشــان ظاهر شده است .به نظر
من چنگیزیان در بین این بازیگرها از بقیه
تکنیکال تر بازی کرده است .بازی او خیلی
به وجه تکنیکی یک بازیگر نزدیک است
و کام ً
ال تکنیکی بازی کرد ه ولی واقعیتش
این است که حتی به او هم اگر بخواهیم نمره
بدهیم ممکن است که از صد؛ نمره ی شصت
و پنج ،هفتاد را بگیرد .یعنی سطح بازیگری
برای این کار برخالف نگاهی که احتماالً در
دوستان دیگر وجود دارد؛ به غیر از یکی،
دو نقطه مثل سعید چنگیزیان یا سیاوش
طهمورث اتفاقًا خیلی باال نیســت .یعنی صفحه 52
افتاده و برای باقی شــخصیت ها این
اتفاق به تمامی رخ نــداده و ادم ها در
قصه وابستگی شدیدی به شخصیت
اصلی دارند و اگر مالک نباشد ،نیستند.
شما چقدر این نقد را قبول دارید؟
یک قصه ای نوشته می شود و یک مالکی وجود
دارد و بقیه هم حول ان قصه تعریف می شوند.
اگر مالک نباشد چه دلیلی بر ساخته شدن این
سریال باید باشد؟ باالخره باید یک شخصیتی
به اســم مالک وجود داشته باشد .همه حول
مالک هســتند و این اص ً
ال خاصیت این قصه
است .یعنی اص ً
ال ربطی ندارد که جواد عزتی
بازی کرده باشد یا برای مثال نوید محمدزاده.
این اتفاق در قصه افتــاده و باید باالخره یک
بازیگری ،ان را بازی کرده باشد و این مساله
ارتباطی به بازیگر ندارد.
شــما خود جواد عزتی را در کل چطور
تحلیل می کنید؟ یک سیل همراهی با
او و بازیگری اش در «زخم کاری» رخ
داد .شما در کدام موقعیت در تحلیل این
بازیگر ایستاده اید؟
خیلی درخشان و به ان معنایی که ما بگوییم
همه چیز سر جای خودش است ،نیست.
نظرات مردمی حکایت از این دارد که
خیلی از بازی شخصیت های نوجوان
فیلم راضی نیستند .باتوجه به اینکه ما
در این رنج سنی بازیگر شناخته شده
هم داریم ،دلیل اینکــه کارگردان این
ریسک را کرده در چه می دانید؟
واقعیتش این اســت که ایــن را باید از خود
محمدحسین مهدویان بپرسید .منتها احتماالً
ان ها را برای این دو نقش مناسب دیده است.
یعنی احتماالً در تست هایی که انجام شده و
در فضایی که بوده ،به نظرش امده که این دو
بازیگران خوبی هستند ولی نتیجه ای که ما
داریم می بینیم مهم است .من اص ً
ال به دنبال این
نیستم که کارگردان چرا این کار را کرده است.
کارگردان به هر دلیلی این کار را کرده باشد،
نتیجه ای که ما در حال حاضر داریم می بینیم
نتیجه ی خوبی از این دو بازیگر نیست .نکته ی
اصلی ماجرا این اســت که ما زیربنای تربیت
هنرپیشــه و بازیگر را احتماالً در این سنین
نداریم .یعنی ما فقط به دنبال این هستیم که
در این سن ،بازیگر به طور غریزی بازیگر خوبی
باشد .ما احتماالً بازیگر در این سن ،به معنای
بازیگر تکنیکال و بازیگری که بتواند نقش را
دربیاورد نداریم .به هر حال این ها هم بچه هایی
هستند که باید اتفاقًا تالش خودشان را بیشتر
کنند .یعنی این کار را یک تجربه ای بدانند برای
اینکه با تالش بیشتر جلو بروند .اینکه مردم
چه می گویند خیلی مهم است اما نباید باعث
سرخوردگی این بچه ها شود.
بعضی ها بــر این عقیده هســتند که
شخصیت پردازی دقیق برای دو نقش
اصلی یعنی مالک و همســرش اتفاق
جواد عزتی اساساً
به نظر من بازیگری
است که همیشه
تالش می کند تا
بهتر باشد؛ این هیچ
منافاتی با این ندارد
که در کمدی بهتر
است یا در نقش های
جدی .وقتی بازیگر
مسیری را می رود ،در
این مسیر به او نقش
جدی ،نقش کمدی و
نقش های دیگر هم
پیشنهاد می شود.
بازیگر با تحلیلی که از
خودش دارد احتماالً
باید به این نتیجه
برسد که می تواند
ان نقش را ایفا کند
یا خیر؛ بازیگر خیلی
جاها می تواند ایفا
کند و خیلی جاها هم
نمی تواند
برای «زخم کاری» که تحلیل این نقش را گفتم،
منتها من در کل جواد عزتی را دوست دارم و
مردم هم او را دوست دارند که به نظر من این
نقطه ی خیلی مهمی برای یک بازیگر است.
از نظر من حرف اصلی در این شکل کاری که
عزتی انجام می دهد ،ارتباط مستقیم با دوست
داشتن مردم است .اص ً
ال هم مهم نیست که
االن من چه تحلیلی از بازی او در «زخم کاری»
داشتم و این را بدون اغراق می گویم و اص ً
ال هم
قرار نیست که برای خودمان نوشابه باز کنیم.
من به عنوان یک تحلیل گر چنین تحلیلی را
از این نقش دارم اما این مساله هیچ ربطی به
این ندارد که مردم اساسًا جواد عزتی را -نه
مالک را -دوست دارند و این مهم است .برای
یک بازیگری که دارد کار تصویر می کند و در
صنعت سرگرمی کار می کند مهم ترین چیز
این است که مردم دوستش داشته باشند و
بقیه اش به نظر مــن و با عرض معذرت حرف
اضافه اســت .ما داریم یک تحلیل تکنیکال
می کنیم اما وقتی مردم شخصیت ان بازیگر
را دوست دارند من چه کاره هستم تا بگویم
که خوب است یا بد اســت .قطعًا مردم از من
بیشــتر می فهمند و اص ً
ال در این ماجرا شک
نکنید .به نظر من کســی که در صنعت و در
مسیر سرگرمی ،کمک می کند تا مردم بیشتر
به سمت این صنعت بیایند ،ان ادم فی النفسه
واجد ارزش است .مردم به جواد عزتی اقبال
دارند به نظر من وجه بسیار مثبتی است .من
خود جواد عزتی را دوست دارم ،حس خوبی
به او دارم و بازی های او برایم لذتبخش است.
چه در کمدی که خیلی جاها درخشان است
مثل «قهوه ی تلــخ» و خیلی جاها هم جدی
بازی کرده مثل «ماجرای نیمروز» که من اتفاقًا
نقشش را در این فیلم خیلی دوست دارم و او
بسیار قوی بازی کرده است .من جواد عزتی
را جزئی از این صنعت سرگرمی می دانم که
بسیار قابل احترام است .یعنی من اص ً
ال هیچ
حرفی نمی توانم درباره ی این ماجرا بزنم ،چون
مردم او را دوست دارند و این قضیه به نظر من از
همه ی تحلیل هایی که همه ی تحلیلگرها ارائه
می دهند مهم تر است.
جواد عزتی بازیگری هست که مسیر
خوبی را در پیش گرفته و از یک جایی
کمدی را کنار گذاشت و به نقش های
جدی روی اورد .در واقع با تغییر سبک
بازی به بازیگر قدرتمند اثار ملودرام
تبدیل شد کمااینکه در اثار کمدی هم
خوش درخشــید و بازیگر پول سازی
بود .شما او را در کدام عرصه موفق تر
می بینید؟
جواد عزتی اساسًا به نظر من بازیگری است
که همیشه تالش می کند تا بهتر باشد؛ این
هیچ منافاتی با این ندارد که در کمدی بهتر
اســت یا در نقش های جدی .وقتی بازیگر
مسیری را می رود ،در این مسیر به او نقش
جدی ،نقش کمدی و نقش هــای دیگر هم
پیشنهاد می شــود .بازیگر با تحلیلی که از
خودش دارد احتماالً باید به این نتیجه برسد
که می تواند ان نقش را ایفا کند یا خیر؛ بازیگر
خیلی جاها می تواند ایفا کند و خیلی جاها
هم نمی تواند .جواد عزتی در کمدی خیلی
جاها بی نظیر بوده است .برای مثال درباره ی
نقش بابا اتی در «قهــوه ی تلخ» من اعتقاد
دارم که تا سال های ســال هیچ بازیگری را
نمی توانید پیدا کنیــد که یک چنین تیپی
را بتواند اجرا کند .منظــورم توانایی اجرا
نیســت بلکه منظور من توانایی تحلیل ان
تیپ است؛ یعنی اینکه بدانی چطور باید اجرا
کنی .از نظر من بازی های کمدی او ،بازی های
بسیار دلنشــین و خوبی بوده است .به هر
حال نقش های جدی خوبی هم داشته است.
این طور نیســت که بگوییم که در کمدی
بهتر اســت یا در جدی .به نظر من وقتی به
یک بازیگر اعتبــار می دهیم به کلیت بازی
او اعتبار می دهیــم و نمی توانیم کمدی را
جدا کنیم .برای بعضی از بازیگرها می توانیم
تحلیل کنیم که این بازیگر اصال نمی تواند
کمدی بازی کند اما به هر حال یک بخشی
از وجود چنین بازیگری ناقص است .یعنی
اگر چاپلین را هم در نظر بگیرید ،او به عنوان
کمدین مشهور است اما «دیکتاتور بزرگ» را
بازی کرده است .نقش او در این فیلم نقشی
کام ً
ال جدی اســت ،لحظه های کمدی دارد
ولی هر دو نقشی که در «دیکتاتور بزرگ»
بازی کرده است جدی اســت .در «موسیو
وردو» هم به همین ترتیب اســت .در واقع
بازیگر اگر نتواند یکی از این ژانرها یعنی چه
درام و چه کمدی را بازی کند ،یک بخشی از
وجه بازیگری اش ناقص می ماند .من به نظرم
می اید که جواد عزتی در کلیت این قضیه در
همه ی این سال ها موفق بوده است.
53
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 53
چهره نقد
چه میشود که یک برچسب روی کارگردان می ماند ؛ سیر نامعقول دشمنی با مهدویان
رقص پا روی زمین پر از مین
دنیا خمامی | محمدحســین مهدویان حــاال در نقطه ای
ایستاده است که با وجود انکه اثارش مخاطب زیادی را همراه
می کند ،یک گروهی هستند که مرتبًا نگاه منفی و تقابلی با او
دارند و هرچه او بســازد به نقد اثر که نه به مقابله با شخص او
می پردازند .اما چرا این واکنش به وجود امده است ،کمی عقب تر
بازگردیم ،او چند مســتند را در دل یک بستر دولتی-ارزشی
ساخته و پس از ان هم در فســتیوالی دولتی برای فیلم اولش
غرق تشویق شده است و پس از ان هم با یک تهیه کننده ارزشی
همکاری داشته است .درستی یا غلطی این پروسه محل بحث
نیست سیری که طی می شود تا یک اتفاق تکراری درباره یک
فیلمساز در ایران بیفتد نقطه مورد نظر در بحث است.
پس اینجا یک مسئله را درباره چرایی اینکه برخی از کارگردانان
که زیر بار عنوان و اســم فیلمساز سفارشــی یا حکومتی جا
خوش می کنند می توانیم متوجه بشــویم و ان جایزه ای است
که جشــنواره فیلم فجر به هر حال به صورت قطار شــده به
فیلمســازی می دهد که فیلمی درباره تاریخ کشور ساخته و
با المان هایی می توان ان را در راســتای ارزش ها قدم برداشته
بدانیم همین تصویر برای مخاطب کافی اســت تا او را جوری
در ذهنش ثبت کند که دو دســتگی فیلمساز حکومتی و غیر
مستقل پیش می اید و دیگر از تحت این عنوان در امدن کار هر
کسی نیست و خیلی هوشمندی می خواهد .اینجا این اشتباه
جشنواره دولتی کشــور است که در برچســب زدن به ادم ها
قدم برمی دارد و شاید اگر فارغ از منفعت به یک فستیوال نگاه
کند و نگاه هنری داشته باشــد و سفارشی بودن را کنار بگذارد
این مسائل هم کم کم ،کم شــود و دیگر نام هایی مثل ابراهیم
حاتمی کیا ،محمد حســین مهدویان و ...ســال ها تحت یک
برچسب نباشند.
پس این ها را گفتیم که به این نتیجه برســیم که در نقطه اول
مقصر بودن فســتیوال فیلم فجر در لوگودار کردن
یک فیلمســاز را مطرح کنیم چراکه خــود مهدویان ،خود را
فیلمساز ارزشــی نمی داند اما این عنوان از یک جایی همراه او
شده است و ما این پروســه را واکاوی می کنیم که چه می شود
که یک فیلمســاز در مقابل دو نوع مخاطب صفر و صدی قرار
می گیرد.
اما عده ای معتقد هســتند که مهدویان یکی به نعل می زند و
یکی به میخ و تفکر ثابتی ندارد و هر زمان با هر طوفانی مسیر
فکری اش به یک ســمت می رود .یکی از سواالت مهمی که در
زمینه خلق اثر پیش می اید این است که یک اثر تا چه اندازه باید
معرف خالق ان به ما باشــد .به زبانی بهتر ایا ما می خواهیم به
هنر برای هنر قائل باشیم یا اساسًا برایمان مهم است که جهان
فکری خالق بر چه استوار است.
در گام دوم اگر تالیف را شــمای وارده از جهان بینی و ساختار
فکری یک صاحب اثر بدانیم لزوم به تکرار او را مولف می کند یا
می توانیم مولف را صاحب جهان فکری ببینیم که ثابت است اما
در فرم دچار تکرار نمی شود و یا در گونه میل به ساختارشکنی
و تجربه گرایی دارد.
در گام بعدی یک ســوال دیگر هم پیش می ایــد مولف باید
مستقل باشد یا می تواند اســتقالل مالی نداشته باشد اما تمام
تالشش را بکند که بدون وابســتگی فکری دست به خلق بزند
و در پله وابســتگی مالی بماند .اگر در همیــن نقطه به تعریف
اســتقالل مالی و صاحب اثر غیر وابسته برســیم در سینمای
ایران به جز چند مورد نمی توانیم به سیاهه بلندی از فیلمسازان
مستقل برسیم چراکه بخش خصوصی در این مدیوم به فعالیت
بزرگی در طول این سال ها نرسیده است و به هرحال در بخش
امکانات و حتی لوکیشــن و چیزهایی از این دست وابستگی
کماکان به امکانات دولتی برقرار است و حتی وابستگی مجوز
به نهادهای مختلف باز هم اجازه نمی دهد که یک فیلمساز صفر
تا صد مستقل باشد.
پس فیلمساز مســتقل فقط در کالم می تواند یک برند جذاب
در سینمای ایران باشــد که نمونه واقعی اش را شاید بتوانیم در
کسانی مثل مرحوم عباس کیارستمی یا بهرام بیضایی و نام هایی
از این دســت بدانیم .اما باز برگردیم به تالیف؛ مولف بودن یک
ویژگی برای کارگردان به حســاب می اید یا اساســا فیلمساز
به ســینما امده تا تجربه کند و با ازمون و خطا دســت به خلق
فیلم هایی که دوســت دارد بزند؟ اگر مولف بودن فضیلت است
پس چرا وقتی فیلمسازی مثل مسعود کیمیایی می خواهد در
جهان خود استوار باشد و نگاه و تبلور حسی خود نسبت به زیست
و ارتباطات را در قالب درام به تصویر بکشــد هــر بار مخالفانی
هستند که به نقد تند او بپردازند و او را متهم به کلیشه کنند؟
پس با همین انتقادها می توان به این نتیجه رسید که تکراری
بودن در سینمای یک فیلمســاز مولف گاهی اجتناب ناپذیر
است و به وجود می اید .هر چند که در ان سوی دنیا و هالیوود
فیلمســازی مثل مارتین اسکورســیزی وجود دارد که مولف
است و ســعی می کند تکراری نباشــد اما هیچ دقت کردیم
که تالیف او بیشــتر در کارگردانی رخ می دهد تا محتوا؟ پس
مقوله ای به نام جهان بینی و داشــتن یک خط فکری در انجا
گویا مصداق چندانی پیدا نمی کند امــا می بینیم که همه ما
معتقدیم که اسکورســیزی صاحب جهان بینی است و کتمان
این امر محال است ولی باید به خاطر بسپاریم مولف بودن صرفًا
در محتوا اتفاق نمی افتد .اگر این نگاه را داشته باشیم با ردیابی
فرمالیستی در اثار مهدویان به یک امضای کمرنگ می رسیم
که رفته رفته دارد پر رنگ می شود.
بگذارید حاال ســوال را کمی پیچیده تر کنیــم ایا جهان بینی
لزومًا داشــتن یک تئوری سیاســی اجتماعی و حتی اخالقی
ثابت است؟ مث ً
ال اگر فیلمسازی در ایران چند سالی جهان بینی
اصالح طلبانه نسبت به جامعه اش و سیاســت داشته و بعد به
تفکری اعتدالی و یا حتی مبتنی بر اصول گرایی رســیده و یا
برعکس این فرد باید مغضوب و فاقد ارزش و جهان قلمداد شود
یا می توان با او این طور همراه شد که ممکن است این اتفاق با
توجه به اینکه سیاست در ایران مقوله ای است که افراد بر ان
حاکم هستند نه جناح ها پس هر فرد ممکن است در پاره ای از
موقعیت زمانی به تغییر دسته و رسته فکری اش دست به بزند و
تغییراتی در نگاهش ایجاد کند.
درباره مهدویان یک نکته را میتوان کام ً
ال متوجه شد و ان این
است که قصد مانیفست سیاسی ندارد و بیشتر به تبعات تاریک
اجتماع بر روح ادم ها و تعامالتشان می پردازد که در این میان
قطعًا نقش سیاست نقشی در سایه و رد نکردنی است .کما اینکه
در «زخم کاری» هم رد سیاست و سایه ی سیستم موجود بود
اما کانســپت اصلی نبود .رذیلت هایی که پس از حسرت ها و
فقدان ها و تحقیرها به انسان می رســد ،قدرت پس از ناکامی
که هولنــاک می نمایــد ،حرف اصلی
بود .چیزی که از نگاهی ابسورد در
«شیشلیک» هم دیدیم.
با همه این هــا به نظر می رســد
محمدحســین مهدویان در یک
نقطه ای گیــر کرده اســت که اگر
بخواهد در این نقطه دست و پایی بزند
به نفعش نیست و اگر هم بخواهد کام ً
ال خود را
بروز بدهد و نســبت به ان بی تفاوت باشد باز به سودش
نیســت .شــاید یکی از بهترین کارهایی که او در این نقطه
می تواند انجام دهد اظهارنظر کمتر و تولید کمتر است و اجازه
دهد افکارش ته نشین شــود .همین فاصله بین تولیدات هم
مخاطبان سینمای او را مشتاق تر می کند و هم از تحت سیطره
تکنیســین بودن خارج می ســازد و نقد اجرایی بودن دیگر
گریبانش را نمی گیرد. صفحه 54
به بهانه اقتباس «زخم کاری » از دو اثر ادبی
شمشیردولبه یبرداشتازاد!
ِ
ماهیت
اریا باقـری« :الفرد هیچکاک» درباره ی
اقتباس از نمایشنامه به فیلمنامه چنین می گوید:
«برای برگرداندن نمایشنامههای تئاتری به
فیلم ،برای خودم تئوری خاصی دارم که در زمان
سینمای صامت هم همین تئوری را بهکار میبردم.
بسیاری از سینماگران و فیلمسازان با انتخاب یک
ن کار تئاتری
کار تئاتری میگویند خب حاال از ای
یک فیلم خواهم ساخت و بعد شروع میکنند به
برگردان متن نمایشنامه به سناریو که در واقع این
کار چیزی جز از بین بردن وحدت صحنه های
نمایشنامه نیست و معموالً هم به شیوههای
شناخته شده نیز عمل برگردان نمایشنامه به
سناریو صورت میگیرد .در نمایشنامه ،پرسوناژی
که به وسیله تاکسی از راه رسیده وارد صحنه
میشود .در فیلم ،این صحنه به این صورت تغییر
میکند؛ پرسوناژ با تاکسی از راه میرسد ،از تاکسی
پیاده میشود ،کرایه را میپردازد ،از پله ها باال
میرود ،زنگ در خانه را به صدا در میاورد و وارد
ساختمان میشود و از این به بعد همان صحنهای
نمایش داده میشود که در نمایشنامه وجود دارد.
اگر پرسوناژی در نمایشنامه ماجرای سفرش را
به محلی تعریف میکند ،از این موقعیت برای
نمایش و بهکار بردن فالش بک استفاده میشود و
فراموش میکنندکه یکی از محسنات و مشخصات
بارز نمایشنامه در متمرکز بودن وقایع است .مدت
نمایش این نوع فیلم ها معموالً
مساوی طول
ِ
مدت نمایشنامه است و عالوه بر این چندین ُرل
بی اهمیت و تصنعی نیز به فیلم اضافه میکنندکه
شایدفیلمراازحالتتئاتریبیروناورند».
سخن باال از اســتاد «الفرد هیچکاک» که یکی
از طالیه داران ســینما اســت فــارغ از اینکه یک
خطمشی هنرمندانه باشد یک زنگ خطر از پیش
تعیین شدهای است که هیچکاک انرا به درستی
دریافته بود که به طور اصولی اثر در خدمت انسان
ملزوم می گردد ،نه انسان در خدمت هنر.
چارچوبی که اساسًا هنرمندان هنرهای نمایشی
را در این ســاختار مورد توجه قرار می دهد دقیقًا
چگونگی مســئله اقتباس در
تو فن
ویژگــی و فو
ِ
اثارشان است .چرا که اساسًا مسئله اقتباس ،مسئله
التباس(درهمامیختگی)استوایندرهم امیختگی
بایدظریفاتفاقبیفتد.
میدانیم که مسئله اقتباس از اثار ،مخر ج مشترک
گرفتن از مدیومی بر مدیومی دیگر است که هنرمند
بایستی به فرم و فلسفه ی زیبایی شناسانه ی هر دوی
ِ
وجوهات نهان و اشکاری را
انان واقف باشد تا بتواند
که مدیوم غالب تر دارا است به منصه ظهور برساند.
مث ً
هنری تئاتر در برابر سینما ،درست است
ال مدیوم ِ
که دارای سابقهای کهن است و این سینماست که
اقتباسی
خروجی یک اثر
بایستی سایه ی خود را بر
ِ
ِ
موفق متقدم بیندازد تا حســیات و ذوق دینامیک
هنرمند مدیوم نوین نیز مثل پُرتره ی مولف ،سایه اش
بر تمامیت اثرش مستدام باشد.
«الفرد هیچکاک» خود اذعان میکند که داستان
کوتاه «پرندگان» از «دافنه دوموریه» را تنها یک بار،
ان هم سرسری مطالعه کرده و سپس حسی که از
زبان فرمیک سینما،
بطن ِ
ِ
جهان ان اخذ کرده را به ِ
دراماتیزه ساخته است .بر همین مبناست که هرگاه
سخن از اقتباس میشود ،تمرکز واقـــعی ب ه روی
ِ
دریافت «چیستی» از هنرمند
«چگونگی»
مفهوم
ِ
مطرح میشود .اینکه هنرمند خالق ،به هنگام بهره از
ِ
یکهازاثرمتقدمبهدست
دریافتحس
اقتباسدرکو
اوردهراچهمیزانوچگونهبهطورظریفباپرداختبه
چگونگی ها در اثرش اوبژکتیو میکند مالک اصالت و
ِ
موفقیت یک اقتباس است .چنان که هنرمند به
عیا ِر
ناخالصی کام ً
ال دقیق و
مدد بینشی که به خالصی و
ِ
تفصیلی اثر داشته است ،خود میتواند سکوی پرتاب
ِ
هنری هنرمند باشد.
و نقطه عطفی اثرمند در کارنامه ِ
ِ
خالقیت خود به دقت
مثل هیچکاک ،با نبو ِغ هنری و
استانکوتاه «پرندگان» را خوانده و به مدد حسی که
د ِ
از فر ِم ان ،فضاسازی و اسلوبی که به رمان خدشهای
ِ
فرمیک
امضای
جدیواردنسازد«،پرندگان»خودرابا ِ
خود میســازد .او حتی که یک گام فراتر از اقتباس
داستان کوتاه «پرندگان»
گذاشته و سایهاش بر روی
ِ
و «دافنه دوموریه» سنگینی میکند .سایهای که
هر لحظه از ریشه ی وجودیش ،یعنی داستان ،مدد
میگیردولیاینهن ِرهنرمندانه یکارگرداناستکه
برتمامیتداستانکوتاه،استیالییحسییافته است.
به همین سبب خو ِد الفرد هیچکاک منباب خلق
اکثراثار اقتباسیش اذعان میکندکه غیر قابل باور
رمان با ارزشی که نویسندهاش
اســت که بتوان بر ِ
سه یا چهار سال عمر خودرا صرف ان کرده است ،در
اقتباس وفادار ماند.
وفاداری موجود در اقتباس،
منظور هیچکاک از عدم
ِ
چنان نیســت که اث ِر متقدم که پایه قــرار گرفته
شده است تخریب شود تا ازان در اثر هیچ رد و نشانی
«الفرد هیچکاک»
خود اذعان میکند
که داستان کوتاه
«پرندگان» از «دافنه
دوموریه» را تنها یک
بار ،ان هم سرسری
مطالعه کرده و سپس
بطن
حسی که از ِ
جهان ان اخذ کرده
ِ
زبان فرمیک
را به ِ
سینما ،دراماتیزه
ساخته است
55
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 55
موضوع ماه
باقی نماند.بلکهصحبتهیچکاکنشانازانداردکه
ِ
تفکیک ذاتی که میان مدیومهایی مثل سینما،
ذاتًا با
تئاتر و ادبیات [رمان یا نمایشــنامه] اســت؛ هرگز
کاربلدی فرمیک کارگردان]
نمیتوان [با اگاهی از
ِ
چنین تضمینی داد که هر انچه از اثار اقتباسی در
قلمروی تئاتر و ادبیات و غیره بر مدیوم سینما خلق
می شود ،کامل و دقیق همانی است که در اثر اقتباسی
موجود بود.
زیرا امر اقتباس ،به
تناسب اثرش ،کنشی هنرمندانه
ِ
رو به جلو است تا بتواند خود را با اثر اقتباسی همتراز
سازد تا به صورت پایه ای حس فزاینده ی نهفته در
رمان را حال که مدیــوم و فرم روایتش تغییر یافته،
بیش از مدیو ِم پیشین به چشم مخاطب برساند .پس
وقتی سخن از اقتباس به میان میاید ،یقینًا منظور
شناختیروبهجلواستکههن ِر
کنشیهنری-زیبایی
ِ
هنرمن ِد متاخر ،این بار با شکوهی هنرمندانه تر دیده
نخستین
شود و برای اثر قبل قدمی رو به جلو باشد و
ِ
اث ِر اقتباســی بیش از پیش شکوفا شده و ابهتش بر
همگان بیش از گذشته محرز شود .این دقیقًا همان
ی است که
اپیدمی زیباییشناســانه و هنرمندانها
ِ
موجب مانایی ،بسط و جالی عرصههای هنری چون
ادبیات ،سینما ،تئاتر و غیره میشود.
اثار «ویلیام شکسپیر» نیز جزو که
ایی
ن الگوهای رو ِ
برخاسته از متون گذشتگانش نظیر «پلوتارک» و
اصولی مذکور است که کامل
«ســنکا» از قاعده ی ِ
کاربردی اقتباس را تشریح کردیم .یعنی
فلسفه ی
ِ
حتی شخصی چون «ویلیام شکســپیر» نیز تم و
ِ
تمهیدات
مضمونی خود را از اثار هنرمن ِد نامداری
ِ
چون ِ
«ســنِکا» اقتباس میکرد ولی چون تمامی
اقتباسهایش بدل به امضــای هنری-فرمیک او
اقتباسی خود جلوتر رفته اند
اصل
شدهاند و یک گام از ِ
ِ
امروزه اثار «شکسپیر» ،خود به عنوان یک الگو و یک
منبع اقتباس در سرتاســر جهان شناخته میشود.
ِ
ِ
ســاخت اثار فراوانی از غرب و شرق در
چه بسا ژرف
هنر سینما و تئاتر در امر اقتباس با اثار وی عجین
شده است.
فرهنگی
اخلمیان
باایناوصافبااگاهیازتصادموتد ِ
ِ
ِ
ملل
مختلف شرق و غرب ،اقتباس از اثار غربی در اثار
ِ
مشرق زمین بالطبع امری سخت ،تحسین برانگیز
و جنجالیاست و هنرمن ِد متاخر باید بتواند فارق از
فرهنگی که عامل اخالل میان
مرتفعسازی موانع
بومی-زیســتی اثرش با فضای برخاسته از
فضای
ِ
منظور هیچکاک از
وفاداری موجود
عدم
ِ
در اقتباس ،چنان
نیست که اث ِر متقدم
که پایه قرار گرفته
شده است تخریب
شود تا ازان در اثر
هیچ رد و نشانی
باقی نماند .بلکه
صحبت هیچکاک
نشان از ان دارد که
ِ
تفکیک ذاتی
ذاتاً با
که میان مدیومهایی
مثل سینما ،تئاتر
و ادبیات [رمان یا
نمایشنامه] است؛
هرگز نمیتوان [با
کاربلدی
اگاهی از
ِ
فرمیک کارگردان]
چنین تضمینی داد
که هر انچه از اثار
اقتباسی در قلمروی
تئاتر و ادبیات و غیره
بر مدیوم سینما خلق
می شود ،کامل و دقیق
همانی است که در
اثر اقتباسی موجود
بود
ِ
حقیقی اثر اقتباسی غربی است؛ قادر باشد با
زیست
ِ
هنری خود بر زوایای نهان اثر
فر ِم زیستی و
شخصی ِ
ِ
با ذوق خود حسیات خود را در اثر بتاباند و دریچهای
نوین برای مخاطب از اثر متقدم ،با اث ِر متاخری که
خلق کرده ،باز کند تــا در مدیومی دیگر ،یک گام
ِ
حسیات
بیش از گذشته ،اثر اقتباسی قوام گرفته و از
عالیه ی هنرمن ِد متاخر ارتزاق الزم را کسب کند.
اگر چنین نشــود و به درستی این منحنی شکل
نگیرد این هنرمن ِد متاخر است که جدا از سبک و
هنری به درستی ورز داده نشدهاش که قادر
امضای ِ
بازافرینی اثری اقتباسی نیست؛ خود و هنرش
به
ِ
را نیز زیر ســوال میبرد که چرا لقمهای بزرگ تر از
دهانش برداشته است .بنابراین بر همین راستا به
سببخیانتیکهبهاثرو ِ
سترونخودمیکند؛
سبک
ِ
بینامتنی مضحک و ســترگی نیز به اثر
ضربــه ی
ِ
اقتباسی در وهله ی اقتباس حواله میکند.
ضربهای که مسئولیتش بر دوش صاحب اثر مورد
اقتباس قرار گرفته نیست بلکه این بار ،قصور از عدم
ی
اناییخروج
ِ
تطابقناصحیحازهنرمندیاستکهتو ِ
هنری ،صاحب قوام و ماندگار نداشته است و ممکن
است مانند شمشیر دولبه این بار خود اثر مقدم را هم
مخدوش کند البته به لحاظ جلوه بیرونی!
در اثار ملی خودمان اما اثار سینمای
ی اقتباسی
زیادی داشتهایم که ب ه سالمت و درست بارشان را
به مقصد رسانده اند و یا در چرخهای از کم سوادی ها
محمــل هنری-
و بیتدبیری هــای کارگردانان
ِ
روایی خود را با خاک یکســان کرده اند .حال اما از
موفق اقتباس در سینمای ایران میتوان
نمونههای ِ
به «شب های روشن» اثر «فرزاد موتمن» با اقتباس
از رمانی به همین نام از «فیودور داستایفســکی»،
«اینجا بدون من» اثر «بهــرام توکلی» با اقتباس
از نمایشنامه مشــهور «تنســی ویلیامز» یعنی
«باغ وحش شیشــهای»« ،تنگســیر» اثر «امیر
نادری» با اقتباس از رمانی به همین نام از «صادق
چوبک»« ،شازده احتجاب» اثر «بهمن فرمان ارا»
با اقتباسی از رمان «هوشنگ گلشیری» و «دایره
مینا» اثر «داریوش مهرجویی» -که بیشتر کارهای
اولیهاش اقتباسیاست – با اقتباس از داستان کوتاه
«اشــغالدونی» به تحریر مرحوم «غالمحســین
ساعدی» اشــاره کرد .حال اینکه این اثار چگونه و
چه اندازه مشــحون مفادهای
راستین «اقتباس»
ِ
شدهاند بحث دیگری ســت که بر عهده ی منتقد و
مقام نقد است.
مجموعه ی «زخم کاری» نیز که از شبکه نمایش
اقتباس
خانگی چندیاست انتشار یافته ،اقتباسی از
ِ
اثر واالی «شکســپیر» ،یعنی «مکبث» است .اگر
بینی خاص پذیرفته
اقتباس را الیهای متنی با جهان ِ
شده در هر اثر متصور شویم ،طبعًا اقتباس از متنی
که خود اقتباس شده اســت کار را برای کارگردان
ی فارغ از دو
ســختتر میکند تا بتواند جهانبین
بینی سوا ِر بر متن داشته باشد .بر همین مبنا
جهان ِ
بایستی به صورت معکوس و پله به پله حجاب های
ذاتی
اصل ِ
اقتباس پیش رو را کنــار زده تا به ِ
ِ
الگوی ِ
اقتباس برسیم .پس اساسًا ارجاع مستقیم «زخم
کاری» بر «مکبث» امری خطاست؛ چرا که این میان
تاثیر و ِ
تاثرات اقتباســی دیگر ،از هنرمندی دیگر،
عمدًا نادیده و ناچیز نگاه داشته میشود در حالیکه
میانی مابین اثر خود
سازنده بیشترین تاثیر را از الیه ِ
ِ
نخست اقتباس [«مکبث» از «شکسپیر»] اخذ
و اثر
نموده است.
رمان توقیف شده
با اگاهی از
اقتباس بعدی یعنی ِ
ِ
«بیســت زخم کاری» که مهمترین و اصلیترین
ارتباطرابامجموعهایکهاکنوندرحالپخشاست
ِ
تمهیدات متناسب
دارد بایستی به دنبال جستار و
مناســب متنی ،میان انچه در مجموعه حقیقتًا
و
ِ
اشکار است با انچه رمان اذعان میکند باشیم که
رمان
«محمدحسین مهدویان» جریانسازیهای ِ
«بیســت زخمکاری» را نگه داشته است .او این بار
ی هم
تقالی دوربینش کمی تعدیل شــده و سع
ندارد پشت چیزی مخفی شود .زومها ،فیداوتهای
شالقی و هلی شــاتها در بعضی موارد بیاساس
است اما از حیث فضاسازی ،تماتیک ،موقعیت ،درام
و شخصیتپردازی اثر قابل اعتناییرا شاهدهستیم.
انتروپی
چنان که تمامی شــخصیت ها دچار یک
ِ
مزمنی هستند که طمع ،اتش درون تک تک شان
را به نوبه ی سیرتشان لهیب میبخشد .چنان که
هرکس مرامنام ه و زبان مشترکی دارد که از طریق
کیشان خود را نخست پیدا
طمع و پول میتواند هم
ِ
شطرنج قدرت حذف سازد .از
و سپس در صفحه ی
ِ
«مالک مالکی»که خط قرمزهایی برای رسیدن به
هدفش با توهم و وسواسی که شامل حالش شده
گرفته تا همسرش« ،سمیرا» ،که دقیقًا برخالف
«مالکی» پایش بیفتد از تمامی خط قرمزها ،حتی
مرگ شــوهرش هم گذر میکند .حال بایســتی
رمان «زخم کاری» به
نخست او را با «ســمیرا»ی ِ
جایکاراکت ِر«لیدیمکبث»،مقایسهکردتامتوجه
شویم که جلوه ی کدام «سمیرا» هنریتر و پویاتر
ِ
است.
شخصیت «ســمیرا»ی «محمود حسینی
ِ
شخصیت «ســمیرا»ی «محمدحسین
زاده» یا
مهدویان»!
نقد اثر ،جدی و مفصل است و بماند برای وقتی
دیگر .اما به تناســب مضمون این مقاله که سعی
بر ان داشت که از فلســفه تا کاربر ِد ام ِر «اقتباس»
«چگونگی»
به درســتی ،با اگاهی از رکن «فرم» و
ِ
متقدم بر «چیستی» تحلیلی زیبایی شناختی ارائه
دهد بایستی منتظر بود و نگریست که مجموعه ی
«زخمکاری» تا چــه میزان میتواند پروســه ی
«اقتباس» را بــا ادراک از رمــان «زخمکاری» ،نه
ِ
ماهیت
«مکبث» ،با خالقیت و مهــارت از زبان و
سینمایی ،جا انداخته و پیش ببرد. صفحه 56
«انها » و «گیسو» و «خاتون »؛
مخاطب سمت کدام رفت؟
VOD
SABA MAGAZINE
نگاهی اجمالی به سریال های تلویزیون اینترنتی
شبکه نمایش خانگی
57
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 57
زیر ذره بین مردم
تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر در باره
فصل اول سریال «انها» نشان داد:
همهترسیدند!...
تحلیل و گرداوری :محمد تقی زاده :سریال «انها» در
ژانر وحشت از هفته نخست خرداد ماه تا اوایل مرداد ماه
در 10قسمت در بخش نمایش خانگی توزیع و به نمایش
درامد و توانست با وجود تبلیغات نه چندان زیاد ،مخاطبان نسبتًا
خوب و پرو پاقرصی برای خود به دست اورد .ژانر وحشت به طور کلی
از جمله گونه های مهجور در ســینما و تلویزیون ایران بوده که از
ســال های قبل انقالب نیز به جز مرحوم ســاموئل خاچیکیان که
فیلم های زیادی در این گونه ساخت ،تمایل زیادی برای تولید این
گونه ی متداول و پرطرفدار جهانی وجود نداشت .اسیب شناسی این
عدم تمایل فیلمسازان با وجود تمایل فراوان تماشاگران به دالیل
زیادی باز می گــردد که موضــوع این گزارش نیســت اما نبود
فیلمنامه های دقیق و باورپذیر و همچنین امکانات فنی و تکنیکی
الزم برای ساخت این گونه ی ســینمایی که در سینمای روز جهان
تکنسین های خاص خود را دارد از اصلی ترین موارد پایین بودن این
گونه ی پرطرفدار در ســینما و تلویزیون بوده است .با این حال،
فیلمســازان خطرپذیر و خوش ذوقی نیز بودند که توانستند اثار
قابل توجهی در این گونه تولید کنند که با وجود موفقیت نسبی ،این
روند توسط خود انها و دیگر فیلمسازان به دالیل ذکر شده تداوم
نیافت .خوابگاه دختران ساخته محمد حسین لطیفی در سال ،1383
شب بیست و نهم ساخته حمید درخشانی در سال 1367و ان شب
ساخته کوروش اهاری در سال 1399از اثار شاخص مهم و قابل تامل
در این گونه ی سینمایی بودند .سریال احضار ساخته رامین عباسی
در سال 1397در شبکه نمایش خانگی و سریال ماه رمضانی علیرضا
افخمی با همین نام نیز از جمله اثار ترسناکی بودند که در سال های
اخیر به نمایش درامدند ولی نتوانســتند توفیق زیادی در میان
مخاطبان بدست اورند.
در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر درباره سریال
«انها» که با معیار بیشــترین الیک استخراج شدند دسته بندی و
مورد تحلیل قرار گرفتند .توییت هــا در دو بخش موافق و مخالف
دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه استخراج و واکاوی
شدند .الزم به توضیح است که درج مصادیق دقیق توییت ها برای
استناد بیشــتر و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت
گرفته است.
الف :موافقان سریال «انها» درباره ان چه نظری داشتند؟
در بررسی انجام شده در میان توییت های بررســی در بازه زمانی شروع سریال تا پایان ان ،بیشتر
حجم توییت های پرالیک به موافقان سریال اختصاص داشــت .این حجم از توییت های موافق و
مثبت در حالی منتشر شــده که «انها» تبلیغات انچنانی در فضای مجازی ،بیلبوردهای خیابانی
نداشــته و از ان مهم تر در هیچ یک از پلتفرم های اصلی نمایش خانگی یعنــی فیلیمو و نماوا به
نمایش در نیامده است.
تحلیل کیفی توییت های موافق نشان داد که موافقان سریال «انها» دالیل متعدد و متنوعی را برای
حمایت خود از این مجموعه ژانر وحشت ابراز داشتند :بومی سازی داستان های محلی ،واقعی بودن و
باور پذریر بودن قصه های هر اپیزود ،تمجدید از سازندگان این پروژه به خصوص سروش روحبخش
در مقام نویسنده و پرویز پرستویی در جایگاه تهیه کننده ،مقایســه با نمونه های مشابه خارجی
همچون مجموعه موفق Conjuringکه در سال های اخیر از نمونه های موفق و جهانی گونه ی
وحشت در سینمای جهان بوده ،روایت ساده و نواورانه و ارتباط عمیق و سمپاتی با شخصیت های
جذاب قصه به طوری که حس واقعی ترس را بتوان لمس کرد از مهم ترین و پرتکرارترین محورهایی
بودند که موافقان سریال در تمجید از مجموعه مورد عالقه خود به انها اشاره داشتند.
یک نکته قابل تامل و جالب در تحلیل توییتری این ســریال ژانر وحشت که از امار کمی کاربران
توییت کننده و جنسیت انها بدست امده ،تمایل زیاد بانوان برای تماشای سریال های گونه وحشت
و اظهار نظر درباره انها بوده ،به طوریکه همچنانکه مشاهده خواهید کرد بیشتر توییت های موافق
و مخالف در خصوص سریال به زنان و دختران اختصاص داشته است.
نیک
تعلیق و ترس و استرس تو قسمت 7سریال #انها به اوج خودش رسید .چقدر
من از این بومی سازی داستان های ترسناک دارم لذت می برم! چقدر کار ارزشمند،
ی است! اشک در چشمانم حلقه زد اخر این قسمت! دم #سروش_
نو و درست
روحبخش گرم که با این خالقیتش جانی تازه به ژانر ترسناک ایران داد!
N.A. Sim
مظلوم این روزها ولی سریال #انهاست که در سکوت داره روایتی خیلی خیلی
خوب و متفاوت تر از همه ی کارهای ایرانی ای که تاحاال دیدی رو ارائه می ده؛ ژانر
ترسناکمون که بماند! داستان هایی ملموس از فضاهایی ایرانی و بومی بدون
افراط و تفریطی خسته کننده که انتهای هر قسمت تکلیفت رو روشن می کنه.
صادق
این سریال #انها اگه روی پلتفرم هایی مثل نماوا و فیلیمو پخش می شد خیلی
بیش تر از این ها دیده می شد و ادم های بیش تری از معدود سریال (های)
ژانر وحشت ایرانی لذت می بردند .فیلمنامه و داستان پردازی خوب سروش
روحبخش و ساخت و پرداخت قابل قبول سریال تا اینجا قابل توجهه. صفحه 58
ب :مخالفان سریال «انها»
درباره ان چه نظری داشتند؟
Anita
این سریال انها ولی جدی خیلی خوبه ادم باهاش جدی میترسه…
مریم
این جوری نبینین که قسمت های سریال #انها جالبه یا نه ،من احتمال میدم هر
قسمتش برای افرادی تجربه بوده! دنیا این چیز پاستوریزه ای که ما می بینیم نیست.
سمیرا
قسمت 5سریال انها از conjuring 1هم ترسناک تر بود
تو 45دقیقه 3بار جامپ اسکیر کردم لعنتی خیلی خوب بود
در بررسی توییت های پرالیک ســهم مخالفان سریال ان
چنان زیاد نبود ،البته این واکنــش را نمی توان لزومًا بدان
دلیل دانست که ســریال مخالف نداشــته و همه کاربران
از ســریال راضی بودند ،بلکه ممکن اســت تمایل موافقان
سریال برای درج نظرات بیشــتر از مخالفان باشد ،هر چند
تفاوت محسوس موافقان و مخالفان ســریال در توییتر به
نوعی رضایت نسبی و موفقیت ســریال در جذب مخاطب
را نشــان می دهد .در کل تحلیل فضای مجازی به خصوص
توییتر در ایران و خارج از کشــور ،به دلیــل برخی اعمال
نظرات ســازماندهی و مهندسی های انجام شــده کار بی
اشکالی نیست ،برای نمونه در جریان تحلیل توییتری یکی
از فیلم های به نمایش درامده در جشنواره فجر سال گذشته،
عوامل ســازنده این ســریال به طور واضح و مستقیمی با
پروپاگاندا در فضای توییتر به درج توییت های مثبت و موافق
فیلم پرداخته که خیلی زود و با تحلیل و انالیز حجم باالی
توییت های مرتبط با ان فیلم ،این سازماندهی و مهندسی
افکار عمومی در باره فیلم پرتماشاگر جشنواره مشخص و از
سوی برخی فعاالن مجازی تحلیل و تبیین شد.
درباره محورهای مهم مخالفان سریال انها می توان به ضعف
فیلمنامه و باور ناپذیری داستان و شخصیت ها همچنین عدم
ارتباط برخی کاربران با این مجموعه اشاره کرد ،مجموعه
عواملی که به طور دقیق در بخش مخالفان به عنوان ضعف
بدان اشاره شده( فیلمنامه ،شخصیت پردازی ،باورپذیری)
در بخش موافقان به عنوان عوامل قدرت و برتری ســریال
برشــمرده شــده که این تغییر نگاه ها تا حدی می توان به
تفاوت سلیقه ها و ذائقه های هنری و سریال بینی مخاطبان
نیز مرتبط باشد.
Zahra Golshenas
گفتم اول چند قسمت از سریال انها رو ببینم بعد نظر بدم تا حاال پنج
قسمتشو دیدم به نظرم از مدل های خارجیش چیزی کم نداره و بعضی
اوقات برای من ترسناک تر و دلهره اورتره حتی! چون بومی شده ست و
داستانای ترسناکی که از بچگی می شنیدیم رو به تصویر کشیده
Mona
نمی دونم چه اصراریه دارم سریال انها
را می بینم .یه اشتباه نویسنده ها یا
سازنده های ژانر ترسناک ،عینیت بخشیدن
به عامل ایجاد ترسه .تمام.
ایدا
من کلی فیلم ترسناک می بینم هیچ وقتم نترسیدم این هورال هورال سریال
انها چرا ان قدر روم تاثیر گذاشته؟ یعنی دلسوزی ان قدر باید روم تاثیر بزاره؟
قشنگ دلم سوخته از دیشب خیلی شخصیت اصلی گناه داشت.
ِهدو
امروز نشستم پشت سر هم ۷قسمت
سریال انها رو دیدم و فقط می تونم بگم
حیف حجم اینترنتم که هدر رفت همین
Syndel
من ژانر #ترسناک رو دوست
دارم ،سریال #انها به نظرم
.واقعا
خوب از پسش بر اومده
ً
#سریال_انها خوبه تو ژانر
#وحشت! ترسناک یعنی چیزی
که تو خونه تنهایی حس کنی
برای تو هم پیش میاد
سودهـ ـ:
یکی نیست به
کارگردان سریال
انها بگه این چه
کاری بود کردی
مرد؟ نمی گی
از ترس سکته
می زنیم؟
59
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 59
زیر ذره بین مردم
تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر
درباره سریال «گیسو» نشان داد:
«گیسو» هم راه «دل» را رفت
گروه تلویزیون :سریال «گیسو» که
در ادامه سریال «عاشقانه» از اسفند ماه
سال گذشته از پلتفرم نماوا پخش شد ،از
جنجالی ترین سریال های نمایش خانگی در
سال های اخیر بود که در مواقع مختلف موجی از
انتقادات از ساختار و نوع روایت تا بازی ها و انتخاب
نقش ها به ان وارد شد تا جایی که داده کاوی
توییت های پرالیک منتشر شده از بازه زمانی پخش
سریال در اسفندماه تا زمان اتمام سریال در مردادماه
به حجم باالی توییت های انتقادی و نارضایتی باالی
مخاطبان این سریال در فضای توییتر اشاره دارد.
این در حالی است که پیش از این نیز منوچهر هادی
دو سریال دیگر در نمایش خانگی با نام «عاشقانه»
و «دل» ساخته بود که با وجود اینکه سریال
«عاشقانه» با جذب مخاطبان نمایش خانگی روبرو
شد ،سریال «دل» نتوانست اعتماد طرفدران هادی
را بار دیگر جلب کند و انتقادات به این سریال افزایش
یافت .حال سوال اصلی بسیاری از دوستداران
سریال های نمایش خانگی این بوده که چرا با وجود
این حجم از انتقادات و تخریب و کنایه ها به مجموعه
«دل» ،فیلمساز و عوامل تولیدی با کمترین وقفه
فصل دوم سریال «عاشقانه» را با بیشترین سرعت
و کمترین دقت ،تولید و روانه بازار کردند .ایا اعتبار
هنری و جلب رضایت مخاطب ان قدر اهمیت ندارد
که بعد از واکنش خیل عظیمی از نقدها ،کامنت ها و
نظرات منفی درباره سریال «دل» ،منوچهر هادی در
مقام فیلمساز تاملی در ادامه کار و تجدید نظری در
برخی تمهیدات و سیاست های کاری خود نماید؟
در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر
درباره سریال «گیسو» که با معیار بیشترین
الیک استخراج شدند دسته بندی و مورد تحلیل
قرارگرفتند .توییت ها در دو بخش موافق و مخالف
دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه
استخراج و واکاوی شدند .الزم به توضیح است که
درج مصادیق دقیق توییت ها برای استناد بیشتر
و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت
گرفته است.
الف :موافقان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟
بررســی توییت های پرالیک مرتبط با مجموعه نمایش خانگی «گیســو» از نظر کمی ،نشــان از حجم کم
توییت های موافق و راضی ســریال «گیسو» در بازه زمانی پخش ســریال دارد .توییت هایی که با اغماض و
مماشات در گروه موافقان طبقه بندی شــده اســت و حتی در برخی موارد نمی توان به طور قطع احساس
مخاطبان در نوشته انها را حمایتی و مثبت ارزیابی کرد .در هر صورت ،مهم ترین محورهای حمایتی موافقان
این سریال به حس همذات پنداری با برخی کاراکترها از قبیل ســاره بیات در نقش پگاه ،سانیا ساالری در
نقش نازی و محمدرضا گلزار در نقش ســهیل مربوط می شــود .از ســوی دیگر حضور بازیگران محبوب و
سوپراستارهایی چون محمدرضا گلزار ،هومن ســیدی و ...عامل جذب برخی مخاطبان برای تماشای فصل
دوم مجموعه «عاشقانه» با نام «گیسو» بوده است.
در ادامه مهم ترین مصادیق پرالیک در توییتر در این باره ارائه شده است:
نگار
امروز به این نتیجه
رسیدم که ِچ َق ِد
اخالق ساره بیات تو
ِ
سریال گیسو شبیه
منه :همون قدر
بداخالق ،همون قدر
دل نازک ):
shewas
اونسکانساز سریال#گیسوکه
سارهبیاتتوبهزیستیعصبانیشد،
ِخودمنم.هر موقعکهباید
اونخود ِ
خویشتن داریکنموارومباشمتایک
مشکلحلبشه،بدتر عصبانیمی شم
قاطیمی کنموگندمی زنمبههمه چی.
بعدشهمپشیمونمی شم!
شادی
چقــد حــال پــگاه تو
ســریال گیســو بــرام
قابل درکه
aliSUN
وقتــی حا ج یونــس تــو قســمت
۱۹ســریال #گیســو داشــت خونــه
کتایــون و دنبال پول ها می گشــت
موقع باز کردن در فر چرا اسلحه شو
نشونه رفت!؟ دست به دست کنید
کارگردان جواب بده
مهدیس
ساره بیات تو سریال
گیسو قشنگ ورژن
کپی خواهر منه)):
همون قدر بی ادب و
گستاخ
sheYdaei
سریال #گیســو رو دیشب تا 4صب
دیدم هر 5تا قسمتشو #هومن_
سیدی چرا این قدر خوبه صفحه 60
ب :مخالفان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟
از سوی دیگر ،حجم زیادی از توییت های
منتشر شــده درباره ســریال اخر منوچهر
هادی بــه انتقادات و نارضایتــی کاربران این
پلتفرم مجــازی مربوط می شــد ،انتقاداتی که از
انتخاب بازیگران و نوع ارائه نقش انهــا گرفته تا نوع
کارگردانی ،مسیر پیشــبرد قصه و گاف های ریز و درشت
مجموعه را شامل می شود و بیش از هر چیز نشان از عدم ارتباط
مخاطبان با مجموعه و ضعف در بیان داستان و اجرای اثر دارد.
به دلیل حجم باالی انتقادات و محورهای مختلف این ابراز نارضایتی
توییت های مخالف در 3دسته کلی دسته بندی و ارئه شده اند:
الف :انتقاد و نارضایتی از فیلمساز و عوامل مختلف سریال
متهم اصلی ضعف های ریز و درشت موجود در ســریال «گیسو» از نظر کاربران
توییتر شخص منوچهر هادی در مقام فیلمساز است چنان که پرتکرار ترین تگ
و هشــتگ به کار رفته در توییت ها «منوچهر_هادی» و «منوچهرهادی» بوده
است .در این خصوص انتقادات گسترده ای از ســوی طیف مختلفی از کاربران
به هادی شده اســت :از انتخاب بازیگرانی چون بهاره رهنما و سانیا ساالری تا
تمرکز و نمایش بیش از حد بر چهره و سیمای محمدرضا گلزار و برخی دیگر از
سوپراستارها .از سوی دیگر حذف بازیگران موثر و تعیین کننده فصل اول سریال
به بهانه های سطحی و غیرقابل قبول از دیگر محورهای انتقادی کاربران به نحوه
بازیگردانی و انتخاب نقش های سریال «گیسو» بود.
علیرضا
عوامل سریال گیسو گفتن چیکار کنیم بدتر از اینی
که هستیم باشیم ،رفتن بهاره رهنما رو به سریال
مزخرفشون اضافه کردن
امیر حسین مصلی
فقطتویایرانبه#حسین_یاریباحدود ۶۰سالسننقشپدر
یکدختر ۷سالهرومیدن!بلهدرستفهمیدیداونسریالهم
سریال#گیسوساختهاستاد#منوچهر_هادیاست!
فرهاد
منوچهر هادی با ساخت سریال گیسو بعد از مجموعه
دل نشون داد :دریای ابتذال ساحل ندارد.
Negarino202
واای،چشمتونروز بدنبینه.سریالگیسوداریمنگاه
مطلقاهیچ
می کنیم،اینمحمدرضاگلزار بدبختچرا
ً
استعدادینداره!چراقبولنمی کنهپیریهمقشنگه...
ب :اشاره طعنه امیز به گاف های سریال ،سانسور
به جز انتقاد از سازندگان
و عوامل اجرایی مجموعه
«گیسو» ،حجم زیادی
از توییت های کاربران به
بررسی مصادیق گاف های
موجود در سریال مربوط
می شد؛ از عدم تناسب
نقش ها به سن و سال
بازیگران ،گریم ها و طراحی
صحنه و لباس تا اشاره به
دیالوگ های توهین امیز،
سکانس های نامفهوم ،ریتم
کند و باورناپذیری موقعیت ها
و شخصیت ها .از سوی دیگر
سانسورهای اعمال شده به
مجموعه «گیسو» از جمله
حذف دست نقش کتی با
بازی هانیه توسلی و ترمیم و
اصالح رنگ لباس نقش پگاه
با بازی ساره بیات از دیگر
سوژه های پرتکرار کاربران
در خصوص اعمال ممیزی به
«گیسو» بوده است.
فرهاد بابایی
همین حاال داشتم
می دیدم سوتی منوچهر
هادی در سریال #گیسو
تاریخ اعتبار کارت! مژده
می دم که سال ۱۴۰۳از ۱۵
ماه تشکیل شده
ج :مقایسه «گیسو » با دیگر سریال های نمایش
خانگی همچون «قورباغه»« ،زخم کاری» و ...
Milad Yazdi
قسمت اول سریال #گیسو
۴۸دقیقه بود ۴ .دیقه
تیتراژ اول ۴دیقه تیتراژ اخر
۳دیقه صحنه تکراری ۴
دیقه صحنه اهسته و قدم
زدن تو خیابون و موزیک
پس زمینه خسته .نزدیک
۱۵دقیقه توی قسمت اول
چرت و پرت محض دیدم.
بعد می گن چرا نمی خری و
حمایت نمی کنی .فحش
ندادن بهش حداکثر
حمایتی که می تونم بکنم.
افزایش تعداد مجموعه های نمایش خانگی در یک سال اخیر در
پلتفرم های پخش نماوا و فیلیمو ،به ناچار کاربران و مخاطبان
این سریال ها را به مقایسه و بررسی نقاط ضعف و قوت انها وادار
کرده است .سریال «گیسو» نیز از این قیاس و سبک سنگین ها
مصون نماند و با ســریال های همزمان با پخش ان به خصوص
«قورباغه» و «زخم کاری» به شدت مورد مقایسه قرارگرفت.
حضور هومن سیدی به عنوان کارگردان سریال «قورباغه» و
بازیگر سریال «گیسو» حجم توجهات و مقایسه ها را به این دو
سریال بیشتر کرد و گروهی از کاربران از حضور هومن سیدی
به عنوان بازیگر در سریال «گیسو» انتقاد کردند .نظرها اغلب
بر این است که هومن سیدی که حاال با تجربه ساخت «قورباغه»
خیلی بیشتر از قبل ســطح خود را در کارگردانی وبازیگری
ارتقا داده است نباید به راحتی پیشنهادات این چنینی را برای
بازی بپذیرد.
61
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 61
زیر ذره بین مردم
احساسات شــخصی اش نزدیک کند
در خاتون به واسطه ی هایپررئالیته ی
جاری در اثر جواهریان میان خود بودن
ودیگریشدننوسانمی کند،همایناست
و هم ان و همین باعث جذابیت دوچندان این
نقش شده استه که با تمام عواطف زنانه گی
اش به قدرت و توانایی های خودپایبند است ،
خصوصیاتیکهپیشتردرکارنامهتیناپاکروان
مشهود بوده است .قرار گرفتن جواهریان
در مقابل اشــکان خطیبی به عنوان پارتنر
،تصویری عاشــقانه و زیبایی را به نمایش
گذاشته اند و بر خالف برخی از سریال ها از
زوجهایتکراریبهرهگیرینشدهاستالبته
این دو پیشتر در سریال این راهش نیست و
یک سکانس کوتاه در فیلم نگار با یکدیگر
همبازی بوده امد.
رویافتحهللازاده
مروری بر ارا و نظرات بر خاتون ؛ اثر تازه تینا پاکروان
ارام وطن
در تکاپوی ِ
وتحکیمجایگاهزن
گروه تلویزیون :سریال «خاتون» که به تازگی پخش ان از پلتفرم نماوا اغاز شده8
نظرات منتقدان را به خود جلب کرده است و تا اینجا اغلب کسانی که دست به نگارش
تحلیل برای این سریال بردند ان را پسندیدند هرچند که نمیتوان درباره کیفیت این
سریال به صورت قاطع صحبت کرد و باید قسمت های اتی را هم شاهد باشیم .مایل بودیم که با کارگردان
این مجموعه به گفتگو بنشینیم که هیچ راه ارتباطی با ایشان به سرانجام نرسید و گویا ارتباط تینا پاکروان
با اهالی رسانه از اغاز این سریال قطع شده است و نماوا هم ما را به کارگردان این سریال نرساند و به هر
ترتیب به خوانش نقدها درباره این سریال بسنده میکنیم که در ادامه میخوانید.
ویجاتو
اگر شبکه های تلویزیونی امریکایی به بازتولید چندباره داستان های جنایی یا علمی
تخیلی عالقه شدیدی دارند ،شــبکه پخش نمایش خانگی در ایران هم پذیرفته که
داستان های عاشقانه ای که در بســتر تاریخی روایت می شوند احتماال جذاب ترین
روایت هایی هستند که می توانند در برابر دوربین قرار بگیرند .پس از موفقیت سریال
شهرزاد که در سه فصل و ۵۹اپیزود ساخته شد ،سریال خاتون به دومین روایت زنانه ای
تبدیل شده که در دل تاریخ روایت می شود و از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس
تماشاگران قرار می گیرد .ان چه یک درام تاریخی را ارزشمند می کند ،تال
ش ان برای
تصویرسازی های واقعی و قابل احساس از رویدادهای تلخ و گزنده تاریخی است .به نظر
می رسدتهیه کنندگانوسرمایه گذارانسریالخاتونازلزومپای بندیبهایناصلکلیدی
اگاهبوده اندوبههمیندلیلصحنه سازی هایسریالکیفیتبهشدتقابلقبولیدارد.
صبحسینما
اگر بخواهیم خاتون رو مورد توجه قرار دهیم خوب است شمای کلی از کارنامه کاری
نگار جواهریان را به خاطر بیاوریم .او برای ایفای نقش هایش یا از خودش بسیار دور
می شــود (بی خود و بی جهت و قندون جهیزیه ) سعی می کند نقش را به عواطف و
در خاتون ،شخصیت پردازی ،نقش مهمی
در باورپذیری حوادث و همذا ت پنداری با
کاراکترها دارد .تقابــل میان کاراکترهای
گوناگون ،تشخص و تمایز هویتی هر یک از
شخصیت ها و تیپ های شخصیتی را بیشتر
اشــکار می کند .برای نمونه ،تقابل میان
فخرالنسا (با بازی شبنم مقدمی) با خاتون
بختیاری (با بازی نگار جواهریان) ،تقابل دو
تیپ شخصیتی زن سنتی ،کم سواد و نااگاه
به اوضاع زمانه خویش با زن مدرن ،باسواد و
اگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اش
قلمداد می شود .همچنین زمانی که به این
دو نوع کاراکتر و شخصیت های نظیر انها در
سریال نگاه می کنیم ،ورای روابط و مناسبات
انها ،تقابل میان نظام مادرساالری (که در ان
دوره در برخی از خانواده های ایرانی رایج
بوده اســت) با جریان نوپای ازادی خواهی
زنان در ان برهه ی تاریخی ،قابل مشاهده
است .اگر فخرالنســا تمام روز را در خانه
سپری می کند و برایش اوضاع مردم که انها
را رعیت ،خطاب می کنــد اهمیتی ندارد،
خاتون ،زنی فعال و اجتماعی محســوب
می شود که نمی تواند نســبت به شرایط
جامعه ،بی تفاوت باشــد .برای فخرالنسا،
جهان به اندازه ی همان عمارتی است که در
ان زندگی می کند .برای او اوضاع مردم در
بیرون از عمارت یا جنگ و قحطی ،اهمیت
چندانی ندارد .در مقابــل ،خاتون ،نگاهی
وسیع و انسان دوستانه به جهان پیرامونش
دارد و درد و مشــکالت مردم را رنج خود
می پندارد.
عباساقالمی
شخصیت پردازی چند زن سریال به گونه ای
است که این کنجکاوی را برمی انگیزد که هر
کدام از زنان این داســتان؛ خاتون ،پروین و
فهیمه با چه تحوالتی در اینده مواجه خواهند
شــد .زنانی که انتظار است زنان فعال ایرانی
را در طول تاریخ پرتالطم زنان این سرزمین
نمایندگی کنند کــه از دل جنگ ،بحران و
سرکوب ،افتخار و پیشرفت خلق کردند که
در این بین بازی قابل توجه و همراه کننده نگار
جواهریان،غزلشاکریوستارهپسیانینقش
مهمی در برانگیختن این حس کنجکاوانه ایفا
می کند .سریال سازی بر بستر درام تاریخی
همیشهباسختی هاوحساسیت هایویژهخود
روبرو بوده است .همیشه هستند و بوده اند
کسانیکهبی توجهبهاین کهسریالتاریخیبنا
بهماهیتدراممی تواندتغییراتیدرمتنوقایع
ایجاد کند مترصد این هستند تا سازندگان
درام های تاریخی را به وفادار نبودن به اصل
مستند رویدادها متهم کنند .غافل از این که
رویکرد درام و داســتانی با رویکرد مستند
تفاوت ماهوی دارد.
نرگسابیار (کارگردان):
خاتون ،خود خاتون ،نمود و نمادی از زن اصیل
ایرانی اســت ،اصالتا بختیاری و بزرگ شده
تهران و ساکن رشت که تیراندازی را از مادر
اموخته و می خواهد در کشــاکش سنت و
مدرنیته راه خودش را برود ،هسته ی مرکزی
درام در دل رویــدادی تاریخــی به واکاوی
مفاهیمی اساسی می پردازد که اهمیت ان در
زمانه ی حاضر کامال ضروری است.خط اصلی
داستان پیوسته روی مفاهیم دوگانه استوار
است ،مفاهیمی از جنس شــرافت و رذالت،
ازادی و ذلت ،استقالل و اشغال ،غرور و خفت
و…واینهمهبرمحورعشقووطنمیچرخد
وشعاعاشگسترشمییابد،خالصهکهخاتون
به قول میرزاده عشقی ،درد عشق وطن دارد.
همین عشق است که قرار است وحشت را به
شجاعت بدل کند ،تراژدی را به حماسه .تینا
پاکروان با نگاهی زنانه به تاریخ پر از خشونت و
سراسر حادثه ی ان دوران ،ترکیبی از هراس
و نوستالژی را خلق کرده که حاصل اش حال و
هوایی متمایزاستکهبهیادخواهدماند.
وصالهلطیفی
از خالل فرم و محتــوای انچه دیدیم ،این
چنین برمی اید که پاکروان اینبار با دغدغه
ی واژه ای ،که این روزها رنگ باخته ،یعنی
«وطن» پا به میدان گذاشــته .حکایت،
حکایت «عرق ملی» است و «شرافت» .با
این تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان
را نه دست رستمان و سهرابان و ارش ها،که
دست زنی از تبار ســودابه ها داده است.
ِ
دست «خاتون» .نوک اسلحه ی پاکروان
نه فقط به سمت دشمن خارجی که اتفاقًا به
سمت خیانت کاران داخلی نیز نشانه رفته.
حاال اینکه تا چه حــد بتواند در این مقوله
بتازد و صادقانه و شجاعانه انچه در حقیقت
بوده و رخ داده و در حال حاضر نیز رخ می
دهد به تصویر بکشد ،رازی است که با دیدن
قسمت های بعد برمال خواهد شد. صفحه 62
مروری بر انچه که در نقد «دودکش » 2گذشت
اندکیناامـیدکننده
بافیلمنامه ایمتوسط
گلساسادات بحری :سریال دودکش 2ابتدای تابستان امسال روی انتن شبکه 1
رفت و خیلی از مخاطبان انتظار داشتند که فصل جدید این سریال مانند فصل قبل
طنز ظریف و جدیدی داشته باشد اما انچه روی انتن رفت با انتقادات فراوانی مواجه
شد .هرچند که در بخش بازیگری با بازی شیرین تری از برخی بازیگران مثل امیرحسین رستمی
شاهد بودیم اما در بخش های دیگر مثل فیلمنامه و کارگردانی «دودکش »2نتوانست همسان با
انتظارات مخاطبان پیش برود .در همین راستا رسانه ها نیز نقدهای جدی زیادی به این فصل از
دودکش داشتند که در ادامه و با اتمام پخش این مجموعه برخی از انها را می خوانیم.
«دودکش »۱را محمد حسین لطیفی ساخت و بعد از ان
«پادری» را ســاخت اما چون تمایلی به ادامه دار کردن
سریال نداشــت و معتقد بود ادامه ها خوب در نمی اید،
نامش را به «پادری» تغییر داد« .دودکش »۲ساخته برزو
نیک نژاد ،نسبت به فصل اول و حتی «پادری» کار ضعیفی
است«.دودکش»۱و«پادری»اگرچهضعف هاییداشتند
محمد تقی فهیم اما هر دو قابل قبول بودند؛ این در حالی است که متاسفانه
«دودکش »۲فاقد عناصر جذاب و پرکشــش است .در
ساخت ادامه سریال ها که عمومًا خوب درنمی اید (به جز «نون خ» و «پایتخت»)
عموما دوستان بر اساس همان عناصر و کلیشه های جواب داده ی فصل های اول جلو
می روند؛ در حالی که ادامه سریال باید مستقل باشد و در عین حفظ کاراکترها با
ویژگی های ثابتشــان ،ســریال باید دارای ویژگی های جدیدی هم باشــد .در
«دودکش »۲ما نوگرایی نمی بینیم و حتی از نظر داســتان پــردازی و پرداخت
شخصیت ها کار عقب رفت دارد .خواسته اند که کار را تغییر دهند و در این مسیر به
سمت شخصیت های چاق و الغر و خنگ بازی یک شخصیت و کپی برداری از لورل
و هاردی رفته اند؛ در حالی که زمین تا اسمان با انها متفاوت هستند و قادر نیستند
همچون فضایی را ایجاد کرده و همچون عناصر جذابی را ارائه دهند .شخصیت بهروز
خنگ تر شده است؛ این چه میمیک صورتی اســت؟ مگر با حرکت چشم و ابرو
عاشقش می شوند؟ بهروز را ناقص کرده اند.
نقطه قوت دیگر دودکش ،طنز
مناسب ان است که ترکیبی از
طنز کالمی و طنــز موقعیت
می باشــد .نکته مهم این است
که دودکش در عیــن این که
مریم فاطمی
طنز پــر رنگــی دارد و کمتر
صحنه ای می توان در ان پیدا کرد که در ان شــوخی و
طنز نباشد اما به دام ابتذال و لودگی و حرکات و کلمات
سخیف و جلف نیفتاده اســت.یکی از وجوه طنز موفق
ســریال ،تکیه کالم هایی اســت که کاراکترها از انها
استفاده می کنند .به عنوان مثال تکیه کالم هایی مانند
«به ضرس قاطــع»« ،قطع بــه یقیــن»« ،مغلطه»،
«سفســطه» و ...از دهان ادم های عــادی که حداکثر
میزان سواد انها دیپلم اســت خارج می شود و به طور
مکرر نیز اتفاق می افتد که ایــن پارادوکس ایجاد طنز
می کند.یکی از نقاط ضعف دودکش غیر منطقی بودن و
نداشــتن منطــق روایی برخــی از حوادث داســتان
برمی گردد که اتفاقا گاهی این حوادث ،مبنای حوادث
دیگر نیز قرار می گیرند و چند قسمت براساس ان حادثه
شکل می گیرد.
جدای از فصل پیشین ،کار دارای سکانس های طوالنی و گاه
نسبتا طوالنی و کم اثر است ،تا جایی که کمک چندانی به
پیشبردداستاننمی کند.نویسندهتالشداردباتکرارتکیه
کالم ها ،شوخی و ویژگی شخصیت های قبلی ،داستان را
پیش ببرد اما بدنه رویداد ها پاسخگوی جذب مخاطب
نبوده و مالحتی نیز ندارند.به عبارتی نزدیک تر ،داستان
نیما نعمتی زاده کشــش فصل قبل را نداشــته و تقریبا خالی اســت.
شخصیت هانیز به شیرینی قبل نیستند که بخش بزرگی
از انبهکارگردانیبرمی گردد.برزونیک نژاددرهدایتبازیگرانبهگونه ایعملکرده
کهبینندهشخصیت هاراخیلیبهجانیاوردهونمی شناسد.کاراکترهاییکهتماشاگر
مدت هاباانهازندگیکردهبودند.یکیازویژگی هایمجموعه هایچندفصلی،تداوم
فضا و ویژگی شخصیت های اشنا است انچه که تماشاگر شاهد است ،ایجاد خلل در
ظاهر ادم های داستان است.البته تغییر ظاهر کاراکترهای اشنا ،قبال در سریال چند
فصلی پایتخت تجربه شده بود که این ریسک تا اندازه ای جواب بدی نداد .از طرفی،
به نظر می رسد بازیگران دودکش انگیزه شان سست شده و حوصله صرف انرژی را
ندارند.
در فصل نخست ظرفیت پردازش
مسائل خانوادگی و اجتماعی با
رویکردطنزبسیارگویاتر،پویاترو
مقبول تر از فصــل دوم بود .در
فصــل دوم بسترســازی برای
حوادث اصلی بسیار کند صورت
می گیــرد .همچنین مخاطب
جبار اذین
بعضیبرخوردهاوتکیهکالم های
تکراریدر فصلنخست رادر فصلدو مشاهد می کند.تمام
همت فیلمنامهنویسانوکارگردانصرفحرکتدرمسیر
دودکش یک شده و موضوع اصلی سریال تحت الشعاع
یافتننیمهگمشدهبهروز(بابازیامیرحسینرستمی)قرار
گرفته اســت .مخاطــب از این نــوع ســریال ها انتظار
بازخوردهای حادثه ای دارد .اگر قرار باشــد هیچ حرکت
جذاب و پیگیرانه ای در بدنه داســتان ایجاد نشود ،طرح
داستان های فرعی فقط به درازگویی در سریال می انجامد.
ســریال به قدری بی کیفیت
نوشــته شــده کــه
شخصیت های ســریال در
یکی از قسمت ها ۲۵دقیقه
مشــغول بازی اسم و فامیل
هســتند و بدتریــن بخش
مشرق نیوز
سریال تمسخر شــهروندان
افغانستانی است .امیر نامیرا یکی از اکانت های فعال
از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان
این سریال می نویســد :اقایان و خانم های عوامل
سریال دودکش !۲یکی از سکانس های امشب تان
که در ان چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش
گذاشتید خیلی خیلی بد بود .به نظر من سرشار از
کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن
جمهوری اســامی ایــران بود .من به جای شــما
شرمنده شدم.
هـــــــــشت ســال از
دودکـــش یــک می گذرد و
این در بطن داستان و بزرگ
شــدن کــودکان ســریال
مشــخص اســت ،امــا
تکیه کالم ها هیــچ تغییری
روزنامه جوان نکرده فقط نقش بهروز اغراق
شده و حتی به خنگ بودنش
هم افزوده شده است و اضافه کنید که نصرت با بازی
بهنام تشکر لحن گفتاری نامرسومی دارد و منطق
این گونه لحن گفتاری که نشــانی از مردی ندارد،
مشخص نیست ،از طرفی روند بی اخالقی در خانواده
به اوج خود رســیده و کل کل های فیروز ،نصرت و
بهروز نه تنها ربطی به شــوخی کمدی ندارد بلکه
خانواده را زیر ســوال می برد ،البته این موضوع در
فصل یــک هم وجــود داشــت ،اما چگالــی این
بی اخالقی ها یا کل کل های بی مورد یا زیر ســوال
بردن نوع زندگــی هم کمتر بــود یا بــا توجه به
کارگردانی ساختار مطلوب تری داشت.
63
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 63
امه
ن
شماره 9مهر 1400قیمت 20000:تومان
نـــگــــاهمـــــــنــفیو
مثبــت صبا به عملکرد
محمدحسـین مهدویان
رقص پا روی زمین
ــر از مـــیـــن
پـــر
پـ
نـــگــــاهــــــیاجـــــمــــالیبـه
سریال های شبکه نمایش خانگی
انها و گیسو و خاتون ؛
ــمت
مت
ســـ
مـــخاطب سـ
ـــــت؟
ـت؟
رفــــــ
کـــدام رفــ
گفتگوباالههحصاری
بازیگر سریال «زخم کاری»
سـعیکـرددمم
بهترین ورژن الهه حصاری باشم
« فکر م
یکنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد » صفحه 64
موسیقی را من انجام داده ام این طور نبوده که
موســیقی بخواهد ضعفی را بپوشاند .خدا را
شکر کارهای ایشان همیشه انقدر درجه یک
بوده که موسیقی باید تالش کند تا از تصویر
کم نیاورد و در هر صورت ان هم بتواند ظاهر
شود و به احساس صحنه کمک کند.
من موسیقی را بعد
از خواندن رمان
ساختم ،یعنی وقتی
با مهدویان راجع به
ان صحبت کردیم
چون فیلمنامه هنوز
اماده نبود من رمان
را خواندم و بستر
اصلی داستان دستم
امد و بر اساس ان
و اینکه کارگردان
قرار است چه کاری
برای شخصیت
مالک انجام دهد این
موسیقی ساخته شد
همکاری مستمر با یک کارگردان در
حیط ه موسیقی ،سبک اهنگسازی را
به تکرار نمی رساند؟
محمدحسین مهدویان چون کارهای متفاوتی
انجام داده ،من این شــانس را داشــته ام که
بتوانم تجربه های متفاوتی را داشته باشم .در
فیلم «ایستاده در غبار» موسیقی ارکسترال
با فضای دهــه ی پنجاه داشــتیم و در فیلم
«ماجرای نیمروز» من یک مقدار موســیقی
را مدرن تر کردم .در فیلــم «درخت گردو»
موسیقی فولک ُکردی کار کردم که با کارهای
دیگر خیلی متفاوت بــود .در فیلم «التاری»
فضا یک مقدار غربی بود و در ســریال «زخم
کاری» فضا به شــدت متفاوت شده است .در
فیلم «شیشلیک» موسیقی یک فضای نسبتا
فانتزی دارد که ان هم با کارهای دیگر فرق
دارد .بنابراین چون او هم در یک ســبک کار
نکرده ،من این شانس را داشــتم که بتوانم
ژانرهای مختلف را در کنارش تجربه کنم.
موسیقی ارکســترال در اثار ایرانی
کمتر استفاده می شــود و در فیلم
محسن قرایی اتفاقی به این سبک
ســیمرغ می گیرد و شــما هم این
ریسک را در «زخم کاری» داشتید.
تاثیرگذاری استفاده از ارکستر در
یک کار ضبطی چقــدر بر مخاطب
کمتر یا بیشتر است؟
من به شــخصه به شــدت طرفدار موسیقی
ارکسترال هســتم اما در هر صورت اگر فیلم
به یک چنین چیزی نیاز نداشته باشد مجبور
هستم تا این را کمرنگ کنم .در سریال «زخم
کاری» هم من از ارکســترال استفاده کردم،
یعنی در بعضــی از قطعــات و در تیتراژ من
از ارکســتر زهی اســتفاده کرده ام و ان را با
موسیقی الکترونیک تلفیق کرده ام؛ در واقع
به صورت محض موســیقی الکترونیک کار
نکرده ام .این مساله به فراخور خود فیلم
اتفاق می افتد و من در مورد سیمرغ
نظری نــدارم اما قطعاً ســبک
موسیقی نمی تواند دلیل
جایــزه ی موســیقی
باشــد و قطعاً سبک
موســیقی دلیل بر
خوب یــا بد بودن
موســیقی نیست.
چون گاهی اوقات
یک فیلم شاید نیاز
دارد که بــا یک تک
ساز کار شــود و گاهی
نیاز دارد که با یک ارکســتر کامل کار شود،
اگر تشخیص درست داده شود قطعاً ان کار
برای ان فیلم بهترین می شود ولی اگر فقط
سلیقه باشد و به فیلم ارتباطی نداشته باشد
شــاید خیلی خوب از اب در نیاید .درباره ی
تاثیرگذاری ارکسترال بر مخاطب باید بگویم
که ان هم کام ً
ال سلیقه ای است یعنی بستگی
به ســلیقه ی مخاطب دارد اما احساس من
این است که اگر موســیقی جایگاه درستی
را در فیلم داشته باشد مخاطب ان را دوست
دارد ،فارغ از اینکه موســیقی ارکســترال یا
الکترونیک باشد .اگر جایگاه موسیقی درست
نباشد فقط طرفداران ان سبک موسیقی از
ان خوششان می اید.
حرکات بدن ،راه رفتن ،فکر کردن در
ماشین و حتی نگاه کردن شخصیت
مالک بیشــتر اوقات با موســیقی
شــما ممزوج شده است .تیزرهای
ابتدایی که با موســیقی همراه بود
و شــکل معرفی مالک در سکانس
قراردادی که در قســمت اول امضا
شــد را چقــدر در محبوبیت این
شخصیت موثر می دانید؟ در واقع
از نظر شما موسیقی در محبوبیتی که
در قسمت های اول ایجاد شد چقدر
مهم بوده است؟
همانطــور کــه گفتم ما ســر موســیقی با
محمدحســین مهدیاون خیلی گپ و گفت
داشتیم .من موسیقی را بعد از خواندن رمان
ساختم ،یعنی وقتی با مهدویان راجع به ان
صحبت کردیم چون فیلمنامــه هنوز اماده
نبود من رمان را خواندم و بستر اصلی داستان
دستم امد و بر اســاس ان و اینکه کارگردان
قرار اســت چه کاری برای شخصیت مالک
انجام دهد این موسیقی ساخته شد .چراکه
47
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 47
ساز کوک
او شخصیت اصلی قصه است ،بنابراین باتوجه
به این مساله و کارکردی که قرار بود داشته
باشد موسیقی را ساختم.
به سبب دهه شصتی بودن خودتان،
تســلط خوبی بر سلیقه شناســی
جوا ن ها و خاصــه دهه هفتاد ی ها
دارید کــه مخاطب وســیعی هم
هســتند .ایا پیــش امــده که با
محمدحسین مهدویان اختالف نظر
داشته باشــید و کاری را بر خالف
میلتان انجام دهید؟
معموالً هم نظر هستیم اما من به ایشان بسیار
اعتماد دارم ،یعنی اگر حرفی بزنند که خیلی
با سلیقه ی من جور نباشد به او اعتماد می کنم
و از اعتماد به او هــم معموالً نتیجه ی مثبتی
گرفته ام .در مورد دهه شصتی بودن هم باید
بگویم که من دهه شــصتی هستم اما خیلی
موســیقی های تین ایج امروز را نمی پسندم
و فضای روحی من متعلق به موســیقی دهه
پنجاه اســت و خیلــی اهل موســیقی های
تین ایج امروز نیستم و گوش نمی دهم اما به
فراخور کار اگر الزم باشد برای فیلمی یا جایی
از موسیقی الکترونیک استفاده کنم این کار را
می کنم؛ کمااینکه برای سریال «زخم کاری»
این کار را انجام دادم.
دربار ه ی موسیقی در پلتفر م ها که
گویا در کارهای جدی تر یک مقدار
وارد فضای رقابتی هم شد ه است،
می تــوان به موســیقی ســریال
«شهرزاد» اشاره کرد که بولد شد
و کالن بود .خود شما چقدر بیشتر
مایل بودید تا در تیتــراژ ابتدایی و
انتهایی ســریال «زخم کاری» از
موسیقی بی کالم استفاده شود؟ ایا
در این موضوع نظر شما این است
که خواننده می تواند تاثیرگذار باشد
یا استفاده از موسیقی بی کالم که در
این کار هم بود بهتر است؟
از نظر من بیشتر موسیقی هایی که با خواننده
همراه می شود جنبه ی تبلیغاتی دارد؛ البته
«شــهرزاد» خیلی این طور نبود اما در خیلی
از فیلم ها می طلبد که مــا صدای خواننده را
بشنویم و بیننده با حس و حال خواننده حس
بگیــرد .در این کار من خیلی نیــاز به این را
احساس نمی کردم و با توجه به خشونتی که
در فضای فیلم بود فکر کردم که با موسیقی
بهتر می شــود این را بیان کرد که کارگردان
هم با من موافق بود و به این فکر نکردیم که
حتماً یک خواننده داشــته باشیم .از طرفی
کارهای ایشــان معموالً مخاطب خودش را
دارد و این طور نبود کــه بخواهیم برای دیده
شدن اثر چنین کاری کنیم ،بنابراین به دنبال
ان نرفتیم.
شما چقدر شنونده ی اثار دیگر مثل
موسیقی سریال «قورباغه» بودید
که گل کرد؟
من متاسفانه این سریال را ندیدم اما از دیگران
شنیده ام که موسیقی خوبی داشته است .فقط
موسیقی تیتراژشان را شــنیدم و متاسفانه
سریال ها را خیلی دنبال نمی کنم.
برخی از شکل های موسیقی در خارج
از کشور تا جایزه می گیرند در ایران
هم ادامه ی ان گرفته و شبیه سازی
می شود .مثل موسیقی فیلم «»Tenet
از نوالن یا موســیقی «جوکر» که
خیلی ها عقیده داشــتند «قورباغه»
شبیه ان است .شــما اگر صادقانه
بخواهید بگویید توجهی به موسیقی
ترند شــده در اثار سینمایی جهان
دارید؟
خیر .شاید خیلی خوب نباشد اما من خیلی
کم موسیقی گوش می دهم و به همین خاطر
ســعی می کنم تا الگو نگیرم ،اگر هم اتفاقی
می افتد ناخوداگاه است و من خیلی موسیقی
نمی شــنوم که بخواهم از ان ایــده بگیرم و
شباهتی با ان کار ایجاد کنم.
من به محمد حسین
مهدویان بسیار
اعتماد دارم ،یعنی اگر
حرفی بزنند که خیلی
با سلیقه ی من جور
نباشد به او اعتماد
می کنم و از اعتماد به
او هم معموالً نتیجه ی
مثبتی گرفته ام
از دیدگاه یک مخاطب جدی« ،زخم
کاری» را چطور می بینید و به نظر شما
ضعف های این سریال در کجاست؟
من چون جزو عوامل این سریال هستم خیلی
نمی توانم نظر بدهم چرا که باالخره خودمان
کار را دوست داریم و خدا را شکر بازتاب های
خیلی خوبی گرفته ایم .من حداقل در زمینه ی
کار خودم بازتاب های بســیار خوبی گرفتم.
در مورد ضعف هم باید بگویــم که ضعف به
چشــممان نمی اید ،یعنی اگر به چشممان
می امــد قطعــاً برطرفش می کردیــم! فقط
مسئله ای که همه را یک مقدار اذیت می کند
بحث سانسور اســت که واقعاً به سریال ضربه
می زند.
همانطور که گفتیــد در حال حاضر
سانســور خیلی اتفاق مهمی شده
و در مورد این ســریال هم صورت
گرفت .ایا موسیقی هم در ایران دچار
سانسور می شود؟ منظور موسیقی
بی کالم یعنی استفاده از سازها ،تم
موســیقی یا داوری خاصی است.
برای مثال شما می توانید که متال هم
کار کنید یا خیر؟
به موســیقی معموالً سانســوری نمی دهند.
یعنی حداقل در موسیقی بی کالم ،برای من
تا به حال پیش نیامده که بخواهند سانســور
دهند .البته در تلویزیون این اتفاق افتاد که به
من اجازه ندادند تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم.
واقعا این مساله تاســف بار است که ادم اسم
نوازنده ها را در تیتراژ بیاورد اما اسم سازهای
ان ها را نتواند در تیتراژ بزند .البته این مساله
برای تلویزیون بود و سانسور عجیب و غریبی
بود که من ان را تجربه کردم اما درباره ی خود
موسیقی من تا به حال به این مساله برخورد
نکرده ام که به ان سانسور دهند. صفحه 48
SABA MAGAZINE
نگاه منفی و مثبت صبا به عملکرد محمدحسین مهدویان
رقص پا روی زمین پر از مین
49
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 49
چهره -نقد
علیرضا مجمع | منتقد سینما
پریسا سادات خضرایی:
گفت وگو با علیرضا مجمع منتقد سینما
درباره ی تحلیل بازیگری در سریال «زخم کاری»
شخصیت های زخم کاری از
یکجابهبعدتبدیلبهتیپشدند
«مردم جواد عزتی را دوست دارند
و این از همه ی تحلیل ها مهم تر است»
بــهبــهـانه یانتشارسریال
«زخم کاری» به کارگردانی
محمدحسین مهدویان در شبکه نمایش
خانگی و همراهی مخاطبان با ان ،سعی
کرده ایم تا مبحث بازیگری را از زوایای
مختلف در این اثر تحلیل و بررسی کنیم.
بازیگری مثل جواد عزتی که نظر مثبت
منتقدان را به خود جلب کرد و مسیر درستی
را در پیش گرفته و رعنا ازادی ور که بازی
متفاوتی را در نقش سمیرا ارائه داد و یا سعید
چنگیزیان و سیاوش طهمورث که ید طوالیی
در تئاتر دارند و در این سریال ،موفق ظاهر
شدند .فیلمنامه ی این سریال بر اساس رمان
“بیست زخم کاری” اثر محمود حسینی زاد
نوشته شده که ان هم برداشتی از «مکبث»
اثر ویلیام شکسپیر است.
درباره ی مسائلی که به انها اشاره شد با
علیرضا مجمع منتقد و تحلیل گر سینما
به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را
می خوانید.
پیش از گفت وگو با هــم درباره تغییر
برخی از زوایای کاری محمد حســین
مهدویان در «زخــم کاری» صحبت
کردیم شما مشــخصاً به فیلمبرداری
اشــاره کردید و اینکــه دیگر حالت
مســتند گونه و دوربین روی دست را
نمیبینم .به نظر شــما این موضوع به
کیفیت بازیگــری کار که مبحث ما در
این گفت وگوست تاثیر گذاشته است؟
بله و پیش از پاسخ به ســواالت ،باید به یک
پیش زمینه ای اشاره کنم که به بحث بازیگری
در این سریال مرتبط است .این پیش زمینه به
کارگردانی محمدحسین مهدویان بازمی گردد.
من همان زمان که قسمت اول پخش شد یک
توییت بــا این مضمون داشــتم که باالخره
مهدویان متوجه شد که این سه پایه باید در
زمین کاشته شود و دوربین از روی دست به صفحه 50
روی سه پایه بیاید .حاال این قضیه چه ارتباطی
با بازیگری در این سریال دارد؟ قاعده ی کار
مهدویان در کارهای پیشینش به این شکل بود.
البته ممکن است بگوید که ان ها موضوعیت
داشت و نیاز کار بود اما از نظر من نبود .یعنی
این شکل از برخورد با دوربین اختالفی است
بین نگاهی که مــن دارم و نگاهی که احتماالً
کارگردان دارد .مهدویان در کارهای قبلی اش
به جز «شیشلیک» تا جایی که من خاطرم است
فقط دوربین را روی دست می گذاشت ،یعنی
مطلقًا سه پایه ای در کار نبود .منظورم از این
دســت گرفتن ،بحث تکان های مستند نمای
دوربین اســت .این ماجرا در همه ی کارهای
قبلی او به جا و بی جا وجود داشت .یعنی چه در
«ایستاده در غبار» که در این فیلم ،به جا این
کار را کرد و چه حتی در «التاری» که به نظر من
بی جا این کار را کرد و همه ی فیلم های او با یک
فرم فیلمبرداری شد .در واقع این مساله ،این
قضیه را به وجود اورد که بعضًا خود بازیگرها هم
خیلیجاهامی گفتندکهیکمیکروفونبیسیم
وصل می شد و برای مثال در فاصله ی صد متری
دوربین ،مهدویان می گفت که این دیالوگ را
بگویید و ایــن کار را کنید .خود بازیگرها هم
می گفتند که ما اص ً
ال در جریان نبودیم که قاب
چیست و نمی دانســتیم که کلوزاپ است یا
مدیوم .به فرض مثال از پنجاه یا صد متری این
مساله اتفاق می افتاد .شاید این اعداد و ارقام
اغراق امیز باشد ولی برای اینکه حس خودم
را منتقل کنم قصد دارم تا با این بیان بگویم
که خواننده ی مطلب متوجه این ماجرا شود.
در «زخم کاری» این اتفاق نیفتاد که البته به
درستی هم نیفتاد .یعنی دوربین مهدویان روی
سه پایه امد و حاال دیگر کلوزاپ ،النگ شات و
حتی قاب های بازیگرها معنی پیدا کرد .یعنی
من احساس می کنم که وقتی جواد عزتی دارد
سیگار می کشد و در نمای مدیوم به عقب نگاه
می کند می داند که دوربین چه قابی بســته
و میمیک صورتش چطور باید باشــد .به نظر
من این مساله حداقل در این کار خصیصه ی
مثبت کارگردانی نسبت به بازیگرها بود .کلیت
قضیه این است که ما در این کار برای دوربین
احتماالً یک معنی پیــدا کردیم که با بازیگر
چطور برخورد داشته باشد .این پیش زمینه ی
الزمی برای این بحث بود.
من احساس می کنم
که توانایی جواد
عزتی اتفاقاً اگر
بخواهیم در کارهای
خود مهدویان مثالش
را بزنیم در «ماجرای
نیمروز» نشان داده
شد و بازی متفاوتی
داشت .یک مامور
اطالعاتی که در ان
فرم و فضا می داند که
چه کار کند و منظور
سازنده را می رساند.
برای همین من در
این سریال عزتی را
یک تیپ می بینم و
خیلی نمی توانم او را
تبدیل به
شخصیت کنم
«پارک وی» و یا هر فیلــم دیگری که بازی
کرده اســت .او در اینجا خیلی متفاوت از ان
کارها بازی می کند و این متفاوت بودن اولین
چیزی که به ذهن تماشاگر متبادر می کند این
است که دارد خوب بازی می کند .در صورتی که
به نظر من کام ً
ال یک تیپ را دارد اجرا می کند
و اص ً
ال تبدیل به شخصیت نمی شود .نه رعنا
ازادی ور که ســمیرا را بازی می کند تبدیل
به شخصیت می شــود و نه حتی جواد عزتی
که به نظر من یــک موتیف هایی در بازی اش
گذاشــته که این قضیه در قسمت های اول
خیلی بولدتر بود ،مثــل حالت تهوع یا ترس
از ارواحی که می دید که این موتیف ها لزومًا
بازی را به بازی خــوب تبدیل نمی کند .من
احساس می کنم که توانایی جواد عزتی اتفاقًا
اگر بخواهیم در کارهای خود مهدویان مثالش
را بزنیم در «ماجرای نیمروز» نشان داده شد
و بازی متفاوتی داشت .یک مامور اطالعاتی
که در ان فرم و فضا می داند که چه کار کند و
منظور سازنده را می رساند .برای همین من
در این ســریال عزتی را یک تیپ می بینم و
خیلی نمی توانم او را تبدیل به شخصیت کنم.
احســاس می کنم که در هر لحظه این تیپی
که دارد بازی می کند با تیپــی که به عنوان
مثال در «هزارپا» اجرا کرده ،خیلی متفاوت
نیست .یعنی جواد عزتی تبدیل به شخصیت
مالک نشده که احتماالً حداقل محمدحسین
مهدویان به دنبال ان بوده است؛ این تصور کلی
است که من از این نقش دارم.
خیلی ها در تحلیل هایشان بازی رعنا
ازادی ور را بســیار تحسین کردند و
حاال اما شــما او را یک تیپ میدانید
که به شــخصیت تبدیل نشده است.
باید بدانیم که او نقش یک کمال طلب
دیگر ازار را بازی می کند که قطعاً اگر
فیلمنامه را بخوانیم منتظر یک بازیگر
بســیار متبحر در ایفــای این نقش
هستیم .ایا ازادی ور به لحاظ تکنیکی
بازیگر قابل اعتنایی در این کار است؟
در اینکه او تمام تالشــش را کرده شکی
نیست ،منظورم تالش شــخصی بازیگر
است .در واقع شما به عنوان یک بازیگر دو
وجه را باید داشته باشید .یکی ان چیزی که
کارگردان از شما می خواهد را به خوبی اجرا
کنید و نکته ی دوم و شاید نکته ی اصلی تر
تالش شخصی بازیگر است که سعی می کند
تا با تحلیل نقش به ان هدفی که کارگردان
دارد برسد .که در اینجا بحث بازیگر مولف
پیش می اید که به نظر من واقعیت این است
که شاید ما در تاریخ سینمای ایران به تعداد
انگشتان یک دست بازیگر مولف نداشته
باشیم که بتوانند نقش را تحلیل کنند و در
مسیر هدف ذهنی کارگردان پیش بروند.
من تصور می کنم کــه رعنا ازادی ور فقط
رویه ی نقش را دارد اجرا می کند .درست
است که خیلی ها او را تحسین کردند و من
هم اذعان می کنم که تمام تالش خودش را
انجام داده برای اینکه با فیلم های دیگرش
کام ً
ال متفاوت باشــد و ایــن را نمی توانم
نادیده بگیرم اما من احساس نمی کنم که
در رسیدن به نقطه ی مطلوب موفق شده
باشد .همانطور که گفتم یک تیپی را از رعنا
ازادی ور می بینم کــه او هم باز مثل نقش
مالک یک موتیف های تکرار شوند ه ای را
دارد که در واقع سعی دارد تا با تکرار ان ها،
تیپ را به کاراکتر تبدیل کند که این اتفاق
نمی افتد .یکی از ایراداتی که من می توانم به
این کار در بخش بازی و دراوردن شخصیت
بگیرم این اســت که با تکرار یک ایده ی
خوب شاید ان ایده را خراب کرده باشد.
به عنوان مثال کتک زدن مالک توســط
سمیرا می تواند یک ایده ی خوب باشد اما
وقتی این ایده ده بار تکرار شود دیگر از ان
قابلیتی که در ساختن شخصیت دارد خیلی
دور می شــود .برای مثال در قسمت دوم،
در صحنه ی کشتن خا ن عمو که او در وان
خوابیده و مالک و سمیرا نشسته اند .سمیرا
یک اکتی دارد که من احساس می کنم که تا
انجای کار کام ً
ال ان شخصیت را درمی اورد،
بازیگری در «زخــم کاری» خاصه در
چند نقش اصلی خیلی روی صورت کار
می کند و نقش کلــوزاپ در ان پررنگ
است .توانایی چهره ی نقش اصلی این
کار را چطور می بینید؟ ایا از پس انتقال
حس در الیه های زیرین نقش با اجزای
صورتش برام ده است؟
واقعیت این اســت که من در کلیت بازی ها را
بازی های درخشانی نمی بینم و بازی های اغراق
شده ای را می بینم .حتی بازی رعنا ازادی ور که
متفاوت از سایر نقش هایی است که در کارهای
قبلی از او دیده ایم؛ مثــل «درباره ی الی» و یا
51
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 51
چهره -نقد
یعنی با همین یک اکت این کار را می کند.
اتفاقًا اشتباهی که بازیگران ما می کنند این
است که احساس می کنند که اکت و اکشن
خیلی برای دراوردن یک شخصیت مهم
است .خیر؛ اگر تحلیل درستی از شخصیت
داشته باشی شاید با یک حرکت شخصیت
را کامــل دراوری ،یعنی کل فضای ذهنی
شخصیت را به بیننده بگویی .ان حرکت این
بود که مالک و سمیرا در کنار هم نشسته اند
و هنوز مالک بــرای کشــتن خا ن عمو
نرفته است ،ســمیرا که در کنار او نشسته
دارد مستقیم و با خشم به خان عمو در وان
نگاه می کند و با یک حرکت خیلی تهاجمی
حوله را از کنار دســت خودش برمی دارد
و ان را محکم روی پــای مالک می گذارد.
یعنی اگر فقط این اکــت را دوباره ببینید
کام ً
ال شخصیت ســمیرا تا انجا درمی اید
و به همین خاطر است که می گویم خیلی
تالش کرده تا به نقش برسد .من احساس
می کنم که ادامه ی این شخصیت و ادامه ی
کار با بازی که ازادی ور دارد در قسمت های
بعدی یک مقدار از ضرب این شخصیت در
ذهن تماشــاگر کم می کند .همان طور که
گفتم تمام تالشش را کرده برای اینکه به
شخصیت سمیرا نزدیک شود و تا جایی که
توانسته هم نزدیک شده اما از یک جایی به
بعد دیگر تبدیل به تیپ می شود .دیگر من
باور نمی کنم که برای مثال ده بار شوهرش
را کتک بزند و احســاس کاریکاتور به من
دست می دهد .یعنی می خواهم بگویم که
وقتی تحلیل درســت از شخصیت وجود
داشته باشــد با یک اکت کل شخصیت را
دراورده است .اما به نظر من اتفاقًا ادامه ی
کار تماشاگر را ارام ارام از ان شخصیت دور
کرده است .من در چند قسمتی که دیدم به
این نتیجه رسیدم ولی واقعیت این است
که از این نظر که در اینجا رعنا ازادی وری
را می بینیم که با بقیه ی فیلم هایی که بازی
کرده متفاوت است ،قابل تحسین است و
به هر حال تالش شخصی بازیگر است برای
اینکه به یک مطلوبی که در ذهن خودش و
کارگردان است برسد اما ادامه اش به نظر من
یک مقدار زیاده روی در کار کردن با کاراکتر
و معکوس عمل کردن و کاراکتر را به سمت
تیپ بردن است.
با توجه به خصوصیاتی که در «لیدی
مکبــث» شکســپیر می خوانیم ان
خصوصیــات با وجود اینکــه با بازی
تیپیکال ســمیرا همراه اســت اما ایا
خصوصیات نمایشنامه ای ان را یعنی
طماع ،قدرتمند و روان پریشی بودن را
متبادر می کند؟
این کار یک مقدار زیادی با شخصیت لیدی
مکبث متفاوت تر شده است چرا که در اینجا
با یک ساختار سریالی طرف هستیم .وقتی
نمایشنامه ی شکسپیر را می خوانیم و یا فیلم
«مکبث»« ،ســریر خون» و فیلم هایی که از
روی مکبث اقتباس شــده اند را می بینیم با
یک زمان صد و ده ،بیســت دقیقه ای طرف
هستیم که شخصیت در ان محدوده زمانی
باید ساخته شود و در نمایشنامه هم ساخته
و پرداخته شده اســت .وقتــی تبدیل به
سریال می شود ،همین معضالتی را به وجود
می اورد که من به ان ها اشــاره کردم .وقتی
بلد نباشــی کاری مثل «مکبث» را که البته
از روی کتاب محمود حســینی زاد اقتباس
شده ،به سرانجام برسانی؛ ارام ارام شخصیت
را از دســت می دهی .طبق ان چیزی که در
ذهن من است این لیدی مکبث در واقع یک
کاریکاتوری از لیدی مکبث یعنی همان زن
طماع و قدرت پرســت با نمودهایی که از ان
نام بردید است .من تصور می کنم که طوالنی
بودن ســریال و اجبار کارگردان به ساختن
این شخصیت در قسمت های متفاوت ،باعث
کمرنگ شدن اثر خود لیدی مکبث شده است
و لیدی مکبثی که ما قرار است ان را در قالب
رعنا ازادی ور ببینیــم ،کارکردش کمرنگ
شده است .شــاید این تحلیلی که مشخصًا
از ســمت کارگردان به بازیگر رسیده باعث
این قضیه شده باشــد و اگر نه به نظرم خود
ازادی ور حداقل تالشش را کرده که بتواند به
این شخصیت نزدیک شود و حتی در جاهایی
هم نزدیک شده است که به مثال هایش اشاره
کردم اما از یک جایی به بعد به نظر من دیگر
زیادی به تیپ نزدیک می شود.
یک نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد
و گاهی مــا ان را روی صحنه ی تئاتر
بازافرینی «مکبث» دیده ایم ،این است
که شخصیت ها در نمایشنامه شاید به
سبب ویژگی های روانی اغراق امیزی
که دارنــد گاهی ممکن اســت که به
تیپ نزدیک شوند اما در «زخم کاری»
نظرات برخالف نظر شما بر این است
که شــخصیت ها تا حدودی شــکل
گرفته اند و تیپ را فقط گاهی در بازی
سعید چنگیزیان می بینیم .نظر شما در
رابطه با این مساله چیست؟
سه ،چهار نقش اصلی داریم و بقیه ی نقش ها،
نقش های فرعی هســتند .برای مثال نقش
وکیل و مباشــر و ...نقش های فرعی هستند
که به قول یکی از اساتید طناز سینما این فقط
یک فیلم است و خیلی جدی نگیرید! این ها
هم احتماالً همینطور بوده اند .یعنی در همان
قاعده و چارچوب ،نقشــی که به ان ها داده
شده را بازی کردند و خیلی هم انتظاری ازشان
نیست .در واقع ما در این بین سه ،چهار نقش
اصلی داریم که واقعیتش من فقط می توانم به
نقش سیاوش طهمورث اشاره کنم که در دو
قسمت کام ً
ال کاراکتر را دراورد .یعنی ما االن
حتی وقتی او را نمی بینیم باز هم حضورش را
احساس می کنیم .یعنی می خواهم بگویم که
یک چنین قاعده ای در ایفای نقش وجود دارد
بازی سعید
چنگیزیان خیلی به
وجه تکنیکی یک
بازیگر نزدیک است
و کام ً
ال تکنیکی بازی
کرده ولی واقعیتش
این است که حتی به
او هم اگر بخواهیم
نمره بدهیم ممکن
است که از صد؛
نمره ی شصت و پنج،
هفتاد را بگیرد .یعنی
سطح بازیگری برای
این کار برخالف
نگاهی که احتماالً در
دوستان دیگر
وجود دارد
که ایشان هم در این فضا بسیار کار کشته است.
در واقع طهمورث در تحلیل نقش می داند که از
چه زاویه ای باید به نقش نزدیک شود .واقعیتش
را بگویم ،حتی در نقش های اصلی شاید من در
یکی ،دو قسمت اول؛ ان تاثیر گذاری و پتکی که
باید در ذهن تماشاگر بزنند را دیدم اما در بقیه ی
قسمت هاودربعضیجاهادیگرخیلیخنده دار
می شود .برای مثال مخصوصًا بازی میثم و مائده
که از کاریکاتور هم می گذرد و به کمدی نزدیک
می شود .به طور کلی در قسمت های اخیر تیپ
بیشتر از شخصیت نمود پیدا کرده است و اگر تا
اخر همین طور پیش برود به نظر من ک ً
ال کار از
دست می رود .یعنی هیچ چیزی را نمی توانیم
برای ان متصور شویم چرا که در حال حاضر
شخصیت ها کام ً
ال تبدیل به تیپ شده اند.
و سعید چنگیزیان ...
اتفاقًا ســعید چنگیزیان بــه نظر من در
کلیت کار از یکی ،دو بازیگــر دیگر بهتر
بازی کرده است .یعنی ضعف شخصیتی که
ان ادم دارد ،تو ســری خور بودن و همه ی
این ها را بــه نظر من با توجه به ســابقه ی
تئاتری که دارد درست ایفا کرده و من در
کارهای تئاتری که از او روی صحنه دیده ام
بسیار درخشــان ظاهر شده است .به نظر
من چنگیزیان در بین این بازیگرها از بقیه
تکنیکال تر بازی کرده است .بازی او خیلی
به وجه تکنیکی یک بازیگر نزدیک است
و کام ً
ال تکنیکی بازی کرد ه ولی واقعیتش
این است که حتی به او هم اگر بخواهیم نمره
بدهیم ممکن است که از صد؛ نمره ی شصت
و پنج ،هفتاد را بگیرد .یعنی سطح بازیگری
برای این کار برخالف نگاهی که احتماالً در
دوستان دیگر وجود دارد؛ به غیر از یکی،
دو نقطه مثل سعید چنگیزیان یا سیاوش
طهمورث اتفاقًا خیلی باال نیســت .یعنی صفحه 52
افتاده و برای باقی شــخصیت ها این
اتفاق به تمامی رخ نــداده و ادم ها در
قصه وابستگی شدیدی به شخصیت
اصلی دارند و اگر مالک نباشد ،نیستند.
شما چقدر این نقد را قبول دارید؟
یک قصه ای نوشته می شود و یک مالکی وجود
دارد و بقیه هم حول ان قصه تعریف می شوند.
اگر مالک نباشد چه دلیلی بر ساخته شدن این
سریال باید باشد؟ باالخره باید یک شخصیتی
به اســم مالک وجود داشته باشد .همه حول
مالک هســتند و این اص ً
ال خاصیت این قصه
است .یعنی اص ً
ال ربطی ندارد که جواد عزتی
بازی کرده باشد یا برای مثال نوید محمدزاده.
این اتفاق در قصه افتــاده و باید باالخره یک
بازیگری ،ان را بازی کرده باشد و این مساله
ارتباطی به بازیگر ندارد.
شــما خود جواد عزتی را در کل چطور
تحلیل می کنید؟ یک سیل همراهی با
او و بازیگری اش در «زخم کاری» رخ
داد .شما در کدام موقعیت در تحلیل این
بازیگر ایستاده اید؟
خیلی درخشان و به ان معنایی که ما بگوییم
همه چیز سر جای خودش است ،نیست.
نظرات مردمی حکایت از این دارد که
خیلی از بازی شخصیت های نوجوان
فیلم راضی نیستند .باتوجه به اینکه ما
در این رنج سنی بازیگر شناخته شده
هم داریم ،دلیل اینکــه کارگردان این
ریسک را کرده در چه می دانید؟
واقعیتش این اســت که ایــن را باید از خود
محمدحسین مهدویان بپرسید .منتها احتماالً
ان ها را برای این دو نقش مناسب دیده است.
یعنی احتماالً در تست هایی که انجام شده و
در فضایی که بوده ،به نظرش امده که این دو
بازیگران خوبی هستند ولی نتیجه ای که ما
داریم می بینیم مهم است .من اص ً
ال به دنبال این
نیستم که کارگردان چرا این کار را کرده است.
کارگردان به هر دلیلی این کار را کرده باشد،
نتیجه ای که ما در حال حاضر داریم می بینیم
نتیجه ی خوبی از این دو بازیگر نیست .نکته ی
اصلی ماجرا این اســت که ما زیربنای تربیت
هنرپیشــه و بازیگر را احتماالً در این سنین
نداریم .یعنی ما فقط به دنبال این هستیم که
در این سن ،بازیگر به طور غریزی بازیگر خوبی
باشد .ما احتماالً بازیگر در این سن ،به معنای
بازیگر تکنیکال و بازیگری که بتواند نقش را
دربیاورد نداریم .به هر حال این ها هم بچه هایی
هستند که باید اتفاقًا تالش خودشان را بیشتر
کنند .یعنی این کار را یک تجربه ای بدانند برای
اینکه با تالش بیشتر جلو بروند .اینکه مردم
چه می گویند خیلی مهم است اما نباید باعث
سرخوردگی این بچه ها شود.
بعضی ها بــر این عقیده هســتند که
شخصیت پردازی دقیق برای دو نقش
اصلی یعنی مالک و همســرش اتفاق
جواد عزتی اساساً
به نظر من بازیگری
است که همیشه
تالش می کند تا
بهتر باشد؛ این هیچ
منافاتی با این ندارد
که در کمدی بهتر
است یا در نقش های
جدی .وقتی بازیگر
مسیری را می رود ،در
این مسیر به او نقش
جدی ،نقش کمدی و
نقش های دیگر هم
پیشنهاد می شود.
بازیگر با تحلیلی که از
خودش دارد احتماالً
باید به این نتیجه
برسد که می تواند
ان نقش را ایفا کند
یا خیر؛ بازیگر خیلی
جاها می تواند ایفا
کند و خیلی جاها هم
نمی تواند
برای «زخم کاری» که تحلیل این نقش را گفتم،
منتها من در کل جواد عزتی را دوست دارم و
مردم هم او را دوست دارند که به نظر من این
نقطه ی خیلی مهمی برای یک بازیگر است.
از نظر من حرف اصلی در این شکل کاری که
عزتی انجام می دهد ،ارتباط مستقیم با دوست
داشتن مردم است .اص ً
ال هم مهم نیست که
االن من چه تحلیلی از بازی او در «زخم کاری»
داشتم و این را بدون اغراق می گویم و اص ً
ال هم
قرار نیست که برای خودمان نوشابه باز کنیم.
من به عنوان یک تحلیل گر چنین تحلیلی را
از این نقش دارم اما این مساله هیچ ربطی به
این ندارد که مردم اساسًا جواد عزتی را -نه
مالک را -دوست دارند و این مهم است .برای
یک بازیگری که دارد کار تصویر می کند و در
صنعت سرگرمی کار می کند مهم ترین چیز
این است که مردم دوستش داشته باشند و
بقیه اش به نظر مــن و با عرض معذرت حرف
اضافه اســت .ما داریم یک تحلیل تکنیکال
می کنیم اما وقتی مردم شخصیت ان بازیگر
را دوست دارند من چه کاره هستم تا بگویم
که خوب است یا بد اســت .قطعًا مردم از من
بیشــتر می فهمند و اص ً
ال در این ماجرا شک
نکنید .به نظر من کســی که در صنعت و در
مسیر سرگرمی ،کمک می کند تا مردم بیشتر
به سمت این صنعت بیایند ،ان ادم فی النفسه
واجد ارزش است .مردم به جواد عزتی اقبال
دارند به نظر من وجه بسیار مثبتی است .من
خود جواد عزتی را دوست دارم ،حس خوبی
به او دارم و بازی های او برایم لذتبخش است.
چه در کمدی که خیلی جاها درخشان است
مثل «قهوه ی تلــخ» و خیلی جاها هم جدی
بازی کرده مثل «ماجرای نیمروز» که من اتفاقًا
نقشش را در این فیلم خیلی دوست دارم و او
بسیار قوی بازی کرده است .من جواد عزتی
را جزئی از این صنعت سرگرمی می دانم که
بسیار قابل احترام است .یعنی من اص ً
ال هیچ
حرفی نمی توانم درباره ی این ماجرا بزنم ،چون
مردم او را دوست دارند و این قضیه به نظر من از
همه ی تحلیل هایی که همه ی تحلیلگرها ارائه
می دهند مهم تر است.
جواد عزتی بازیگری هست که مسیر
خوبی را در پیش گرفته و از یک جایی
کمدی را کنار گذاشت و به نقش های
جدی روی اورد .در واقع با تغییر سبک
بازی به بازیگر قدرتمند اثار ملودرام
تبدیل شد کمااینکه در اثار کمدی هم
خوش درخشــید و بازیگر پول سازی
بود .شما او را در کدام عرصه موفق تر
می بینید؟
جواد عزتی اساسًا به نظر من بازیگری است
که همیشه تالش می کند تا بهتر باشد؛ این
هیچ منافاتی با این ندارد که در کمدی بهتر
اســت یا در نقش های جدی .وقتی بازیگر
مسیری را می رود ،در این مسیر به او نقش
جدی ،نقش کمدی و نقش هــای دیگر هم
پیشنهاد می شــود .بازیگر با تحلیلی که از
خودش دارد احتماالً باید به این نتیجه برسد
که می تواند ان نقش را ایفا کند یا خیر؛ بازیگر
خیلی جاها می تواند ایفا کند و خیلی جاها
هم نمی تواند .جواد عزتی در کمدی خیلی
جاها بی نظیر بوده است .برای مثال درباره ی
نقش بابا اتی در «قهــوه ی تلخ» من اعتقاد
دارم که تا سال های ســال هیچ بازیگری را
نمی توانید پیدا کنیــد که یک چنین تیپی
را بتواند اجرا کند .منظــورم توانایی اجرا
نیســت بلکه منظور من توانایی تحلیل ان
تیپ است؛ یعنی اینکه بدانی چطور باید اجرا
کنی .از نظر من بازی های کمدی او ،بازی های
بسیار دلنشــین و خوبی بوده است .به هر
حال نقش های جدی خوبی هم داشته است.
این طور نیســت که بگوییم که در کمدی
بهتر اســت یا در جدی .به نظر من وقتی به
یک بازیگر اعتبــار می دهیم به کلیت بازی
او اعتبار می دهیــم و نمی توانیم کمدی را
جدا کنیم .برای بعضی از بازیگرها می توانیم
تحلیل کنیم که این بازیگر اصال نمی تواند
کمدی بازی کند اما به هر حال یک بخشی
از وجود چنین بازیگری ناقص است .یعنی
اگر چاپلین را هم در نظر بگیرید ،او به عنوان
کمدین مشهور است اما «دیکتاتور بزرگ» را
بازی کرده است .نقش او در این فیلم نقشی
کام ً
ال جدی اســت ،لحظه های کمدی دارد
ولی هر دو نقشی که در «دیکتاتور بزرگ»
بازی کرده است جدی اســت .در «موسیو
وردو» هم به همین ترتیب اســت .در واقع
بازیگر اگر نتواند یکی از این ژانرها یعنی چه
درام و چه کمدی را بازی کند ،یک بخشی از
وجه بازیگری اش ناقص می ماند .من به نظرم
می اید که جواد عزتی در کلیت این قضیه در
همه ی این سال ها موفق بوده است.
53
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 53
چهره نقد
چه میشود که یک برچسب روی کارگردان می ماند ؛ سیر نامعقول دشمنی با مهدویان
رقص پا روی زمین پر از مین
دنیا خمامی | محمدحســین مهدویان حــاال در نقطه ای
ایستاده است که با وجود انکه اثارش مخاطب زیادی را همراه
می کند ،یک گروهی هستند که مرتبًا نگاه منفی و تقابلی با او
دارند و هرچه او بســازد به نقد اثر که نه به مقابله با شخص او
می پردازند .اما چرا این واکنش به وجود امده است ،کمی عقب تر
بازگردیم ،او چند مســتند را در دل یک بستر دولتی-ارزشی
ساخته و پس از ان هم در فســتیوالی دولتی برای فیلم اولش
غرق تشویق شده است و پس از ان هم با یک تهیه کننده ارزشی
همکاری داشته است .درستی یا غلطی این پروسه محل بحث
نیست سیری که طی می شود تا یک اتفاق تکراری درباره یک
فیلمساز در ایران بیفتد نقطه مورد نظر در بحث است.
پس اینجا یک مسئله را درباره چرایی اینکه برخی از کارگردانان
که زیر بار عنوان و اســم فیلمساز سفارشــی یا حکومتی جا
خوش می کنند می توانیم متوجه بشــویم و ان جایزه ای است
که جشــنواره فیلم فجر به هر حال به صورت قطار شــده به
فیلمســازی می دهد که فیلمی درباره تاریخ کشور ساخته و
با المان هایی می توان ان را در راســتای ارزش ها قدم برداشته
بدانیم همین تصویر برای مخاطب کافی اســت تا او را جوری
در ذهنش ثبت کند که دو دســتگی فیلمساز حکومتی و غیر
مستقل پیش می اید و دیگر از تحت این عنوان در امدن کار هر
کسی نیست و خیلی هوشمندی می خواهد .اینجا این اشتباه
جشنواره دولتی کشــور است که در برچســب زدن به ادم ها
قدم برمی دارد و شاید اگر فارغ از منفعت به یک فستیوال نگاه
کند و نگاه هنری داشته باشــد و سفارشی بودن را کنار بگذارد
این مسائل هم کم کم ،کم شــود و دیگر نام هایی مثل ابراهیم
حاتمی کیا ،محمد حســین مهدویان و ...ســال ها تحت یک
برچسب نباشند.
پس این ها را گفتیم که به این نتیجه برســیم که در نقطه اول
مقصر بودن فســتیوال فیلم فجر در لوگودار کردن
یک فیلمســاز را مطرح کنیم چراکه خــود مهدویان ،خود را
فیلمساز ارزشــی نمی داند اما این عنوان از یک جایی همراه او
شده است و ما این پروســه را واکاوی می کنیم که چه می شود
که یک فیلمســاز در مقابل دو نوع مخاطب صفر و صدی قرار
می گیرد.
اما عده ای معتقد هســتند که مهدویان یکی به نعل می زند و
یکی به میخ و تفکر ثابتی ندارد و هر زمان با هر طوفانی مسیر
فکری اش به یک ســمت می رود .یکی از سواالت مهمی که در
زمینه خلق اثر پیش می اید این است که یک اثر تا چه اندازه باید
معرف خالق ان به ما باشــد .به زبانی بهتر ایا ما می خواهیم به
هنر برای هنر قائل باشیم یا اساسًا برایمان مهم است که جهان
فکری خالق بر چه استوار است.
در گام دوم اگر تالیف را شــمای وارده از جهان بینی و ساختار
فکری یک صاحب اثر بدانیم لزوم به تکرار او را مولف می کند یا
می توانیم مولف را صاحب جهان فکری ببینیم که ثابت است اما
در فرم دچار تکرار نمی شود و یا در گونه میل به ساختارشکنی
و تجربه گرایی دارد.
در گام بعدی یک ســوال دیگر هم پیش می ایــد مولف باید
مستقل باشد یا می تواند اســتقالل مالی نداشته باشد اما تمام
تالشش را بکند که بدون وابســتگی فکری دست به خلق بزند
و در پله وابســتگی مالی بماند .اگر در همیــن نقطه به تعریف
اســتقالل مالی و صاحب اثر غیر وابسته برســیم در سینمای
ایران به جز چند مورد نمی توانیم به سیاهه بلندی از فیلمسازان
مستقل برسیم چراکه بخش خصوصی در این مدیوم به فعالیت
بزرگی در طول این سال ها نرسیده است و به هرحال در بخش
امکانات و حتی لوکیشــن و چیزهایی از این دست وابستگی
کماکان به امکانات دولتی برقرار است و حتی وابستگی مجوز
به نهادهای مختلف باز هم اجازه نمی دهد که یک فیلمساز صفر
تا صد مستقل باشد.
پس فیلمساز مســتقل فقط در کالم می تواند یک برند جذاب
در سینمای ایران باشــد که نمونه واقعی اش را شاید بتوانیم در
کسانی مثل مرحوم عباس کیارستمی یا بهرام بیضایی و نام هایی
از این دســت بدانیم .اما باز برگردیم به تالیف؛ مولف بودن یک
ویژگی برای کارگردان به حســاب می اید یا اساســا فیلمساز
به ســینما امده تا تجربه کند و با ازمون و خطا دســت به خلق
فیلم هایی که دوســت دارد بزند؟ اگر مولف بودن فضیلت است
پس چرا وقتی فیلمسازی مثل مسعود کیمیایی می خواهد در
جهان خود استوار باشد و نگاه و تبلور حسی خود نسبت به زیست
و ارتباطات را در قالب درام به تصویر بکشــد هــر بار مخالفانی
هستند که به نقد تند او بپردازند و او را متهم به کلیشه کنند؟
پس با همین انتقادها می توان به این نتیجه رسید که تکراری
بودن در سینمای یک فیلمســاز مولف گاهی اجتناب ناپذیر
است و به وجود می اید .هر چند که در ان سوی دنیا و هالیوود
فیلمســازی مثل مارتین اسکورســیزی وجود دارد که مولف
است و ســعی می کند تکراری نباشــد اما هیچ دقت کردیم
که تالیف او بیشــتر در کارگردانی رخ می دهد تا محتوا؟ پس
مقوله ای به نام جهان بینی و داشــتن یک خط فکری در انجا
گویا مصداق چندانی پیدا نمی کند امــا می بینیم که همه ما
معتقدیم که اسکورســیزی صاحب جهان بینی است و کتمان
این امر محال است ولی باید به خاطر بسپاریم مولف بودن صرفًا
در محتوا اتفاق نمی افتد .اگر این نگاه را داشته باشیم با ردیابی
فرمالیستی در اثار مهدویان به یک امضای کمرنگ می رسیم
که رفته رفته دارد پر رنگ می شود.
بگذارید حاال ســوال را کمی پیچیده تر کنیــم ایا جهان بینی
لزومًا داشــتن یک تئوری سیاســی اجتماعی و حتی اخالقی
ثابت است؟ مث ً
ال اگر فیلمسازی در ایران چند سالی جهان بینی
اصالح طلبانه نسبت به جامعه اش و سیاســت داشته و بعد به
تفکری اعتدالی و یا حتی مبتنی بر اصول گرایی رســیده و یا
برعکس این فرد باید مغضوب و فاقد ارزش و جهان قلمداد شود
یا می توان با او این طور همراه شد که ممکن است این اتفاق با
توجه به اینکه سیاست در ایران مقوله ای است که افراد بر ان
حاکم هستند نه جناح ها پس هر فرد ممکن است در پاره ای از
موقعیت زمانی به تغییر دسته و رسته فکری اش دست به بزند و
تغییراتی در نگاهش ایجاد کند.
درباره مهدویان یک نکته را میتوان کام ً
ال متوجه شد و ان این
است که قصد مانیفست سیاسی ندارد و بیشتر به تبعات تاریک
اجتماع بر روح ادم ها و تعامالتشان می پردازد که در این میان
قطعًا نقش سیاست نقشی در سایه و رد نکردنی است .کما اینکه
در «زخم کاری» هم رد سیاست و سایه ی سیستم موجود بود
اما کانســپت اصلی نبود .رذیلت هایی که پس از حسرت ها و
فقدان ها و تحقیرها به انسان می رســد ،قدرت پس از ناکامی
که هولنــاک می نمایــد ،حرف اصلی
بود .چیزی که از نگاهی ابسورد در
«شیشلیک» هم دیدیم.
با همه این هــا به نظر می رســد
محمدحســین مهدویان در یک
نقطه ای گیــر کرده اســت که اگر
بخواهد در این نقطه دست و پایی بزند
به نفعش نیست و اگر هم بخواهد کام ً
ال خود را
بروز بدهد و نســبت به ان بی تفاوت باشد باز به سودش
نیســت .شــاید یکی از بهترین کارهایی که او در این نقطه
می تواند انجام دهد اظهارنظر کمتر و تولید کمتر است و اجازه
دهد افکارش ته نشین شــود .همین فاصله بین تولیدات هم
مخاطبان سینمای او را مشتاق تر می کند و هم از تحت سیطره
تکنیســین بودن خارج می ســازد و نقد اجرایی بودن دیگر
گریبانش را نمی گیرد. صفحه 54
به بهانه اقتباس «زخم کاری » از دو اثر ادبی
شمشیردولبه یبرداشتازاد!
ِ
ماهیت
اریا باقـری« :الفرد هیچکاک» درباره ی
اقتباس از نمایشنامه به فیلمنامه چنین می گوید:
«برای برگرداندن نمایشنامههای تئاتری به
فیلم ،برای خودم تئوری خاصی دارم که در زمان
سینمای صامت هم همین تئوری را بهکار میبردم.
بسیاری از سینماگران و فیلمسازان با انتخاب یک
ن کار تئاتری
کار تئاتری میگویند خب حاال از ای
یک فیلم خواهم ساخت و بعد شروع میکنند به
برگردان متن نمایشنامه به سناریو که در واقع این
کار چیزی جز از بین بردن وحدت صحنه های
نمایشنامه نیست و معموالً هم به شیوههای
شناخته شده نیز عمل برگردان نمایشنامه به
سناریو صورت میگیرد .در نمایشنامه ،پرسوناژی
که به وسیله تاکسی از راه رسیده وارد صحنه
میشود .در فیلم ،این صحنه به این صورت تغییر
میکند؛ پرسوناژ با تاکسی از راه میرسد ،از تاکسی
پیاده میشود ،کرایه را میپردازد ،از پله ها باال
میرود ،زنگ در خانه را به صدا در میاورد و وارد
ساختمان میشود و از این به بعد همان صحنهای
نمایش داده میشود که در نمایشنامه وجود دارد.
اگر پرسوناژی در نمایشنامه ماجرای سفرش را
به محلی تعریف میکند ،از این موقعیت برای
نمایش و بهکار بردن فالش بک استفاده میشود و
فراموش میکنندکه یکی از محسنات و مشخصات
بارز نمایشنامه در متمرکز بودن وقایع است .مدت
نمایش این نوع فیلم ها معموالً
مساوی طول
ِ
مدت نمایشنامه است و عالوه بر این چندین ُرل
بی اهمیت و تصنعی نیز به فیلم اضافه میکنندکه
شایدفیلمراازحالتتئاتریبیروناورند».
سخن باال از اســتاد «الفرد هیچکاک» که یکی
از طالیه داران ســینما اســت فــارغ از اینکه یک
خطمشی هنرمندانه باشد یک زنگ خطر از پیش
تعیین شدهای است که هیچکاک انرا به درستی
دریافته بود که به طور اصولی اثر در خدمت انسان
ملزوم می گردد ،نه انسان در خدمت هنر.
چارچوبی که اساسًا هنرمندان هنرهای نمایشی
را در این ســاختار مورد توجه قرار می دهد دقیقًا
چگونگی مســئله اقتباس در
تو فن
ویژگــی و فو
ِ
اثارشان است .چرا که اساسًا مسئله اقتباس ،مسئله
التباس(درهمامیختگی)استوایندرهم امیختگی
بایدظریفاتفاقبیفتد.
میدانیم که مسئله اقتباس از اثار ،مخر ج مشترک
گرفتن از مدیومی بر مدیومی دیگر است که هنرمند
بایستی به فرم و فلسفه ی زیبایی شناسانه ی هر دوی
ِ
وجوهات نهان و اشکاری را
انان واقف باشد تا بتواند
که مدیوم غالب تر دارا است به منصه ظهور برساند.
مث ً
هنری تئاتر در برابر سینما ،درست است
ال مدیوم ِ
که دارای سابقهای کهن است و این سینماست که
اقتباسی
خروجی یک اثر
بایستی سایه ی خود را بر
ِ
ِ
موفق متقدم بیندازد تا حســیات و ذوق دینامیک
هنرمند مدیوم نوین نیز مثل پُرتره ی مولف ،سایه اش
بر تمامیت اثرش مستدام باشد.
«الفرد هیچکاک» خود اذعان میکند که داستان
کوتاه «پرندگان» از «دافنه دوموریه» را تنها یک بار،
ان هم سرسری مطالعه کرده و سپس حسی که از
زبان فرمیک سینما،
بطن ِ
ِ
جهان ان اخذ کرده را به ِ
دراماتیزه ساخته است .بر همین مبناست که هرگاه
سخن از اقتباس میشود ،تمرکز واقـــعی ب ه روی
ِ
دریافت «چیستی» از هنرمند
«چگونگی»
مفهوم
ِ
مطرح میشود .اینکه هنرمند خالق ،به هنگام بهره از
ِ
یکهازاثرمتقدمبهدست
دریافتحس
اقتباسدرکو
اوردهراچهمیزانوچگونهبهطورظریفباپرداختبه
چگونگی ها در اثرش اوبژکتیو میکند مالک اصالت و
ِ
موفقیت یک اقتباس است .چنان که هنرمند به
عیا ِر
ناخالصی کام ً
ال دقیق و
مدد بینشی که به خالصی و
ِ
تفصیلی اثر داشته است ،خود میتواند سکوی پرتاب
ِ
هنری هنرمند باشد.
و نقطه عطفی اثرمند در کارنامه ِ
ِ
خالقیت خود به دقت
مثل هیچکاک ،با نبو ِغ هنری و
استانکوتاه «پرندگان» را خوانده و به مدد حسی که
د ِ
از فر ِم ان ،فضاسازی و اسلوبی که به رمان خدشهای
ِ
فرمیک
امضای
جدیواردنسازد«،پرندگان»خودرابا ِ
خود میســازد .او حتی که یک گام فراتر از اقتباس
داستان کوتاه «پرندگان»
گذاشته و سایهاش بر روی
ِ
و «دافنه دوموریه» سنگینی میکند .سایهای که
هر لحظه از ریشه ی وجودیش ،یعنی داستان ،مدد
میگیردولیاینهن ِرهنرمندانه یکارگرداناستکه
برتمامیتداستانکوتاه،استیالییحسییافته است.
به همین سبب خو ِد الفرد هیچکاک منباب خلق
اکثراثار اقتباسیش اذعان میکندکه غیر قابل باور
رمان با ارزشی که نویسندهاش
اســت که بتوان بر ِ
سه یا چهار سال عمر خودرا صرف ان کرده است ،در
اقتباس وفادار ماند.
وفاداری موجود در اقتباس،
منظور هیچکاک از عدم
ِ
چنان نیســت که اث ِر متقدم که پایه قــرار گرفته
شده است تخریب شود تا ازان در اثر هیچ رد و نشانی
«الفرد هیچکاک»
خود اذعان میکند
که داستان کوتاه
«پرندگان» از «دافنه
دوموریه» را تنها یک
بار ،ان هم سرسری
مطالعه کرده و سپس
بطن
حسی که از ِ
جهان ان اخذ کرده
ِ
زبان فرمیک
را به ِ
سینما ،دراماتیزه
ساخته است
55
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 55
موضوع ماه
باقی نماند.بلکهصحبتهیچکاکنشانازانداردکه
ِ
تفکیک ذاتی که میان مدیومهایی مثل سینما،
ذاتًا با
تئاتر و ادبیات [رمان یا نمایشــنامه] اســت؛ هرگز
کاربلدی فرمیک کارگردان]
نمیتوان [با اگاهی از
ِ
چنین تضمینی داد که هر انچه از اثار اقتباسی در
قلمروی تئاتر و ادبیات و غیره بر مدیوم سینما خلق
می شود ،کامل و دقیق همانی است که در اثر اقتباسی
موجود بود.
زیرا امر اقتباس ،به
تناسب اثرش ،کنشی هنرمندانه
ِ
رو به جلو است تا بتواند خود را با اثر اقتباسی همتراز
سازد تا به صورت پایه ای حس فزاینده ی نهفته در
رمان را حال که مدیــوم و فرم روایتش تغییر یافته،
بیش از مدیو ِم پیشین به چشم مخاطب برساند .پس
وقتی سخن از اقتباس به میان میاید ،یقینًا منظور
شناختیروبهجلواستکههن ِر
کنشیهنری-زیبایی
ِ
هنرمن ِد متاخر ،این بار با شکوهی هنرمندانه تر دیده
نخستین
شود و برای اثر قبل قدمی رو به جلو باشد و
ِ
اث ِر اقتباســی بیش از پیش شکوفا شده و ابهتش بر
همگان بیش از گذشته محرز شود .این دقیقًا همان
ی است که
اپیدمی زیباییشناســانه و هنرمندانها
ِ
موجب مانایی ،بسط و جالی عرصههای هنری چون
ادبیات ،سینما ،تئاتر و غیره میشود.
اثار «ویلیام شکسپیر» نیز جزو که
ایی
ن الگوهای رو ِ
برخاسته از متون گذشتگانش نظیر «پلوتارک» و
اصولی مذکور است که کامل
«ســنکا» از قاعده ی ِ
کاربردی اقتباس را تشریح کردیم .یعنی
فلسفه ی
ِ
حتی شخصی چون «ویلیام شکســپیر» نیز تم و
ِ
تمهیدات
مضمونی خود را از اثار هنرمن ِد نامداری
ِ
چون ِ
«ســنِکا» اقتباس میکرد ولی چون تمامی
اقتباسهایش بدل به امضــای هنری-فرمیک او
اقتباسی خود جلوتر رفته اند
اصل
شدهاند و یک گام از ِ
ِ
امروزه اثار «شکسپیر» ،خود به عنوان یک الگو و یک
منبع اقتباس در سرتاســر جهان شناخته میشود.
ِ
ِ
ســاخت اثار فراوانی از غرب و شرق در
چه بسا ژرف
هنر سینما و تئاتر در امر اقتباس با اثار وی عجین
شده است.
فرهنگی
اخلمیان
باایناوصافبااگاهیازتصادموتد ِ
ِ
ِ
ملل
مختلف شرق و غرب ،اقتباس از اثار غربی در اثار
ِ
مشرق زمین بالطبع امری سخت ،تحسین برانگیز
و جنجالیاست و هنرمن ِد متاخر باید بتواند فارق از
فرهنگی که عامل اخالل میان
مرتفعسازی موانع
بومی-زیســتی اثرش با فضای برخاسته از
فضای
ِ
منظور هیچکاک از
وفاداری موجود
عدم
ِ
در اقتباس ،چنان
نیست که اث ِر متقدم
که پایه قرار گرفته
شده است تخریب
شود تا ازان در اثر
هیچ رد و نشانی
باقی نماند .بلکه
صحبت هیچکاک
نشان از ان دارد که
ِ
تفکیک ذاتی
ذاتاً با
که میان مدیومهایی
مثل سینما ،تئاتر
و ادبیات [رمان یا
نمایشنامه] است؛
هرگز نمیتوان [با
کاربلدی
اگاهی از
ِ
فرمیک کارگردان]
چنین تضمینی داد
که هر انچه از اثار
اقتباسی در قلمروی
تئاتر و ادبیات و غیره
بر مدیوم سینما خلق
می شود ،کامل و دقیق
همانی است که در
اثر اقتباسی موجود
بود
ِ
حقیقی اثر اقتباسی غربی است؛ قادر باشد با
زیست
ِ
هنری خود بر زوایای نهان اثر
فر ِم زیستی و
شخصی ِ
ِ
با ذوق خود حسیات خود را در اثر بتاباند و دریچهای
نوین برای مخاطب از اثر متقدم ،با اث ِر متاخری که
خلق کرده ،باز کند تــا در مدیومی دیگر ،یک گام
ِ
حسیات
بیش از گذشته ،اثر اقتباسی قوام گرفته و از
عالیه ی هنرمن ِد متاخر ارتزاق الزم را کسب کند.
اگر چنین نشــود و به درستی این منحنی شکل
نگیرد این هنرمن ِد متاخر است که جدا از سبک و
هنری به درستی ورز داده نشدهاش که قادر
امضای ِ
بازافرینی اثری اقتباسی نیست؛ خود و هنرش
به
ِ
را نیز زیر ســوال میبرد که چرا لقمهای بزرگ تر از
دهانش برداشته است .بنابراین بر همین راستا به
سببخیانتیکهبهاثرو ِ
سترونخودمیکند؛
سبک
ِ
بینامتنی مضحک و ســترگی نیز به اثر
ضربــه ی
ِ
اقتباسی در وهله ی اقتباس حواله میکند.
ضربهای که مسئولیتش بر دوش صاحب اثر مورد
اقتباس قرار گرفته نیست بلکه این بار ،قصور از عدم
ی
اناییخروج
ِ
تطابقناصحیحازهنرمندیاستکهتو ِ
هنری ،صاحب قوام و ماندگار نداشته است و ممکن
است مانند شمشیر دولبه این بار خود اثر مقدم را هم
مخدوش کند البته به لحاظ جلوه بیرونی!
در اثار ملی خودمان اما اثار سینمای
ی اقتباسی
زیادی داشتهایم که ب ه سالمت و درست بارشان را
به مقصد رسانده اند و یا در چرخهای از کم سوادی ها
محمــل هنری-
و بیتدبیری هــای کارگردانان
ِ
روایی خود را با خاک یکســان کرده اند .حال اما از
موفق اقتباس در سینمای ایران میتوان
نمونههای ِ
به «شب های روشن» اثر «فرزاد موتمن» با اقتباس
از رمانی به همین نام از «فیودور داستایفســکی»،
«اینجا بدون من» اثر «بهــرام توکلی» با اقتباس
از نمایشنامه مشــهور «تنســی ویلیامز» یعنی
«باغ وحش شیشــهای»« ،تنگســیر» اثر «امیر
نادری» با اقتباس از رمانی به همین نام از «صادق
چوبک»« ،شازده احتجاب» اثر «بهمن فرمان ارا»
با اقتباسی از رمان «هوشنگ گلشیری» و «دایره
مینا» اثر «داریوش مهرجویی» -که بیشتر کارهای
اولیهاش اقتباسیاست – با اقتباس از داستان کوتاه
«اشــغالدونی» به تحریر مرحوم «غالمحســین
ساعدی» اشــاره کرد .حال اینکه این اثار چگونه و
چه اندازه مشــحون مفادهای
راستین «اقتباس»
ِ
شدهاند بحث دیگری ســت که بر عهده ی منتقد و
مقام نقد است.
مجموعه ی «زخم کاری» نیز که از شبکه نمایش
اقتباس
خانگی چندیاست انتشار یافته ،اقتباسی از
ِ
اثر واالی «شکســپیر» ،یعنی «مکبث» است .اگر
بینی خاص پذیرفته
اقتباس را الیهای متنی با جهان ِ
شده در هر اثر متصور شویم ،طبعًا اقتباس از متنی
که خود اقتباس شده اســت کار را برای کارگردان
ی فارغ از دو
ســختتر میکند تا بتواند جهانبین
بینی سوا ِر بر متن داشته باشد .بر همین مبنا
جهان ِ
بایستی به صورت معکوس و پله به پله حجاب های
ذاتی
اصل ِ
اقتباس پیش رو را کنــار زده تا به ِ
ِ
الگوی ِ
اقتباس برسیم .پس اساسًا ارجاع مستقیم «زخم
کاری» بر «مکبث» امری خطاست؛ چرا که این میان
تاثیر و ِ
تاثرات اقتباســی دیگر ،از هنرمندی دیگر،
عمدًا نادیده و ناچیز نگاه داشته میشود در حالیکه
میانی مابین اثر خود
سازنده بیشترین تاثیر را از الیه ِ
ِ
نخست اقتباس [«مکبث» از «شکسپیر»] اخذ
و اثر
نموده است.
رمان توقیف شده
با اگاهی از
اقتباس بعدی یعنی ِ
ِ
«بیســت زخم کاری» که مهمترین و اصلیترین
ارتباطرابامجموعهایکهاکنوندرحالپخشاست
ِ
تمهیدات متناسب
دارد بایستی به دنبال جستار و
مناســب متنی ،میان انچه در مجموعه حقیقتًا
و
ِ
اشکار است با انچه رمان اذعان میکند باشیم که
رمان
«محمدحسین مهدویان» جریانسازیهای ِ
«بیســت زخمکاری» را نگه داشته است .او این بار
ی هم
تقالی دوربینش کمی تعدیل شــده و سع
ندارد پشت چیزی مخفی شود .زومها ،فیداوتهای
شالقی و هلی شــاتها در بعضی موارد بیاساس
است اما از حیث فضاسازی ،تماتیک ،موقعیت ،درام
و شخصیتپردازی اثر قابل اعتناییرا شاهدهستیم.
انتروپی
چنان که تمامی شــخصیت ها دچار یک
ِ
مزمنی هستند که طمع ،اتش درون تک تک شان
را به نوبه ی سیرتشان لهیب میبخشد .چنان که
هرکس مرامنام ه و زبان مشترکی دارد که از طریق
کیشان خود را نخست پیدا
طمع و پول میتواند هم
ِ
شطرنج قدرت حذف سازد .از
و سپس در صفحه ی
ِ
«مالک مالکی»که خط قرمزهایی برای رسیدن به
هدفش با توهم و وسواسی که شامل حالش شده
گرفته تا همسرش« ،سمیرا» ،که دقیقًا برخالف
«مالکی» پایش بیفتد از تمامی خط قرمزها ،حتی
مرگ شــوهرش هم گذر میکند .حال بایســتی
رمان «زخم کاری» به
نخست او را با «ســمیرا»ی ِ
جایکاراکت ِر«لیدیمکبث»،مقایسهکردتامتوجه
شویم که جلوه ی کدام «سمیرا» هنریتر و پویاتر
ِ
است.
شخصیت «ســمیرا»ی «محمود حسینی
ِ
شخصیت «ســمیرا»ی «محمدحسین
زاده» یا
مهدویان»!
نقد اثر ،جدی و مفصل است و بماند برای وقتی
دیگر .اما به تناســب مضمون این مقاله که سعی
بر ان داشت که از فلســفه تا کاربر ِد ام ِر «اقتباس»
«چگونگی»
به درســتی ،با اگاهی از رکن «فرم» و
ِ
متقدم بر «چیستی» تحلیلی زیبایی شناختی ارائه
دهد بایستی منتظر بود و نگریست که مجموعه ی
«زخمکاری» تا چــه میزان میتواند پروســه ی
«اقتباس» را بــا ادراک از رمــان «زخمکاری» ،نه
ِ
ماهیت
«مکبث» ،با خالقیت و مهــارت از زبان و
سینمایی ،جا انداخته و پیش ببرد. صفحه 56
«انها » و «گیسو» و «خاتون »؛
مخاطب سمت کدام رفت؟
VOD
SABA MAGAZINE
نگاهی اجمالی به سریال های تلویزیون اینترنتی
شبکه نمایش خانگی
57
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 57
زیر ذره بین مردم
تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر در باره
فصل اول سریال «انها» نشان داد:
همهترسیدند!...
تحلیل و گرداوری :محمد تقی زاده :سریال «انها» در
ژانر وحشت از هفته نخست خرداد ماه تا اوایل مرداد ماه
در 10قسمت در بخش نمایش خانگی توزیع و به نمایش
درامد و توانست با وجود تبلیغات نه چندان زیاد ،مخاطبان نسبتًا
خوب و پرو پاقرصی برای خود به دست اورد .ژانر وحشت به طور کلی
از جمله گونه های مهجور در ســینما و تلویزیون ایران بوده که از
ســال های قبل انقالب نیز به جز مرحوم ســاموئل خاچیکیان که
فیلم های زیادی در این گونه ساخت ،تمایل زیادی برای تولید این
گونه ی متداول و پرطرفدار جهانی وجود نداشت .اسیب شناسی این
عدم تمایل فیلمسازان با وجود تمایل فراوان تماشاگران به دالیل
زیادی باز می گــردد که موضــوع این گزارش نیســت اما نبود
فیلمنامه های دقیق و باورپذیر و همچنین امکانات فنی و تکنیکی
الزم برای ساخت این گونه ی ســینمایی که در سینمای روز جهان
تکنسین های خاص خود را دارد از اصلی ترین موارد پایین بودن این
گونه ی پرطرفدار در ســینما و تلویزیون بوده است .با این حال،
فیلمســازان خطرپذیر و خوش ذوقی نیز بودند که توانستند اثار
قابل توجهی در این گونه تولید کنند که با وجود موفقیت نسبی ،این
روند توسط خود انها و دیگر فیلمسازان به دالیل ذکر شده تداوم
نیافت .خوابگاه دختران ساخته محمد حسین لطیفی در سال ،1383
شب بیست و نهم ساخته حمید درخشانی در سال 1367و ان شب
ساخته کوروش اهاری در سال 1399از اثار شاخص مهم و قابل تامل
در این گونه ی سینمایی بودند .سریال احضار ساخته رامین عباسی
در سال 1397در شبکه نمایش خانگی و سریال ماه رمضانی علیرضا
افخمی با همین نام نیز از جمله اثار ترسناکی بودند که در سال های
اخیر به نمایش درامدند ولی نتوانســتند توفیق زیادی در میان
مخاطبان بدست اورند.
در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر درباره سریال
«انها» که با معیار بیشــترین الیک استخراج شدند دسته بندی و
مورد تحلیل قرار گرفتند .توییت هــا در دو بخش موافق و مخالف
دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه استخراج و واکاوی
شدند .الزم به توضیح است که درج مصادیق دقیق توییت ها برای
استناد بیشــتر و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت
گرفته است.
الف :موافقان سریال «انها» درباره ان چه نظری داشتند؟
در بررسی انجام شده در میان توییت های بررســی در بازه زمانی شروع سریال تا پایان ان ،بیشتر
حجم توییت های پرالیک به موافقان سریال اختصاص داشــت .این حجم از توییت های موافق و
مثبت در حالی منتشر شــده که «انها» تبلیغات انچنانی در فضای مجازی ،بیلبوردهای خیابانی
نداشــته و از ان مهم تر در هیچ یک از پلتفرم های اصلی نمایش خانگی یعنــی فیلیمو و نماوا به
نمایش در نیامده است.
تحلیل کیفی توییت های موافق نشان داد که موافقان سریال «انها» دالیل متعدد و متنوعی را برای
حمایت خود از این مجموعه ژانر وحشت ابراز داشتند :بومی سازی داستان های محلی ،واقعی بودن و
باور پذریر بودن قصه های هر اپیزود ،تمجدید از سازندگان این پروژه به خصوص سروش روحبخش
در مقام نویسنده و پرویز پرستویی در جایگاه تهیه کننده ،مقایســه با نمونه های مشابه خارجی
همچون مجموعه موفق Conjuringکه در سال های اخیر از نمونه های موفق و جهانی گونه ی
وحشت در سینمای جهان بوده ،روایت ساده و نواورانه و ارتباط عمیق و سمپاتی با شخصیت های
جذاب قصه به طوری که حس واقعی ترس را بتوان لمس کرد از مهم ترین و پرتکرارترین محورهایی
بودند که موافقان سریال در تمجید از مجموعه مورد عالقه خود به انها اشاره داشتند.
یک نکته قابل تامل و جالب در تحلیل توییتری این ســریال ژانر وحشت که از امار کمی کاربران
توییت کننده و جنسیت انها بدست امده ،تمایل زیاد بانوان برای تماشای سریال های گونه وحشت
و اظهار نظر درباره انها بوده ،به طوریکه همچنانکه مشاهده خواهید کرد بیشتر توییت های موافق
و مخالف در خصوص سریال به زنان و دختران اختصاص داشته است.
نیک
تعلیق و ترس و استرس تو قسمت 7سریال #انها به اوج خودش رسید .چقدر
من از این بومی سازی داستان های ترسناک دارم لذت می برم! چقدر کار ارزشمند،
ی است! اشک در چشمانم حلقه زد اخر این قسمت! دم #سروش_
نو و درست
روحبخش گرم که با این خالقیتش جانی تازه به ژانر ترسناک ایران داد!
N.A. Sim
مظلوم این روزها ولی سریال #انهاست که در سکوت داره روایتی خیلی خیلی
خوب و متفاوت تر از همه ی کارهای ایرانی ای که تاحاال دیدی رو ارائه می ده؛ ژانر
ترسناکمون که بماند! داستان هایی ملموس از فضاهایی ایرانی و بومی بدون
افراط و تفریطی خسته کننده که انتهای هر قسمت تکلیفت رو روشن می کنه.
صادق
این سریال #انها اگه روی پلتفرم هایی مثل نماوا و فیلیمو پخش می شد خیلی
بیش تر از این ها دیده می شد و ادم های بیش تری از معدود سریال (های)
ژانر وحشت ایرانی لذت می بردند .فیلمنامه و داستان پردازی خوب سروش
روحبخش و ساخت و پرداخت قابل قبول سریال تا اینجا قابل توجهه. صفحه 58
ب :مخالفان سریال «انها»
درباره ان چه نظری داشتند؟
Anita
این سریال انها ولی جدی خیلی خوبه ادم باهاش جدی میترسه…
مریم
این جوری نبینین که قسمت های سریال #انها جالبه یا نه ،من احتمال میدم هر
قسمتش برای افرادی تجربه بوده! دنیا این چیز پاستوریزه ای که ما می بینیم نیست.
سمیرا
قسمت 5سریال انها از conjuring 1هم ترسناک تر بود
تو 45دقیقه 3بار جامپ اسکیر کردم لعنتی خیلی خوب بود
در بررسی توییت های پرالیک ســهم مخالفان سریال ان
چنان زیاد نبود ،البته این واکنــش را نمی توان لزومًا بدان
دلیل دانست که ســریال مخالف نداشــته و همه کاربران
از ســریال راضی بودند ،بلکه ممکن اســت تمایل موافقان
سریال برای درج نظرات بیشــتر از مخالفان باشد ،هر چند
تفاوت محسوس موافقان و مخالفان ســریال در توییتر به
نوعی رضایت نسبی و موفقیت ســریال در جذب مخاطب
را نشــان می دهد .در کل تحلیل فضای مجازی به خصوص
توییتر در ایران و خارج از کشــور ،به دلیــل برخی اعمال
نظرات ســازماندهی و مهندسی های انجام شــده کار بی
اشکالی نیست ،برای نمونه در جریان تحلیل توییتری یکی
از فیلم های به نمایش درامده در جشنواره فجر سال گذشته،
عوامل ســازنده این ســریال به طور واضح و مستقیمی با
پروپاگاندا در فضای توییتر به درج توییت های مثبت و موافق
فیلم پرداخته که خیلی زود و با تحلیل و انالیز حجم باالی
توییت های مرتبط با ان فیلم ،این سازماندهی و مهندسی
افکار عمومی در باره فیلم پرتماشاگر جشنواره مشخص و از
سوی برخی فعاالن مجازی تحلیل و تبیین شد.
درباره محورهای مهم مخالفان سریال انها می توان به ضعف
فیلمنامه و باور ناپذیری داستان و شخصیت ها همچنین عدم
ارتباط برخی کاربران با این مجموعه اشاره کرد ،مجموعه
عواملی که به طور دقیق در بخش مخالفان به عنوان ضعف
بدان اشاره شده( فیلمنامه ،شخصیت پردازی ،باورپذیری)
در بخش موافقان به عنوان عوامل قدرت و برتری ســریال
برشــمرده شــده که این تغییر نگاه ها تا حدی می توان به
تفاوت سلیقه ها و ذائقه های هنری و سریال بینی مخاطبان
نیز مرتبط باشد.
Zahra Golshenas
گفتم اول چند قسمت از سریال انها رو ببینم بعد نظر بدم تا حاال پنج
قسمتشو دیدم به نظرم از مدل های خارجیش چیزی کم نداره و بعضی
اوقات برای من ترسناک تر و دلهره اورتره حتی! چون بومی شده ست و
داستانای ترسناکی که از بچگی می شنیدیم رو به تصویر کشیده
Mona
نمی دونم چه اصراریه دارم سریال انها
را می بینم .یه اشتباه نویسنده ها یا
سازنده های ژانر ترسناک ،عینیت بخشیدن
به عامل ایجاد ترسه .تمام.
ایدا
من کلی فیلم ترسناک می بینم هیچ وقتم نترسیدم این هورال هورال سریال
انها چرا ان قدر روم تاثیر گذاشته؟ یعنی دلسوزی ان قدر باید روم تاثیر بزاره؟
قشنگ دلم سوخته از دیشب خیلی شخصیت اصلی گناه داشت.
ِهدو
امروز نشستم پشت سر هم ۷قسمت
سریال انها رو دیدم و فقط می تونم بگم
حیف حجم اینترنتم که هدر رفت همین
Syndel
من ژانر #ترسناک رو دوست
دارم ،سریال #انها به نظرم
.واقعا
خوب از پسش بر اومده
ً
#سریال_انها خوبه تو ژانر
#وحشت! ترسناک یعنی چیزی
که تو خونه تنهایی حس کنی
برای تو هم پیش میاد
سودهـ ـ:
یکی نیست به
کارگردان سریال
انها بگه این چه
کاری بود کردی
مرد؟ نمی گی
از ترس سکته
می زنیم؟
59
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 59
زیر ذره بین مردم
تحلیل محتوای نظرات کاربران توییتر
درباره سریال «گیسو» نشان داد:
«گیسو» هم راه «دل» را رفت
گروه تلویزیون :سریال «گیسو» که
در ادامه سریال «عاشقانه» از اسفند ماه
سال گذشته از پلتفرم نماوا پخش شد ،از
جنجالی ترین سریال های نمایش خانگی در
سال های اخیر بود که در مواقع مختلف موجی از
انتقادات از ساختار و نوع روایت تا بازی ها و انتخاب
نقش ها به ان وارد شد تا جایی که داده کاوی
توییت های پرالیک منتشر شده از بازه زمانی پخش
سریال در اسفندماه تا زمان اتمام سریال در مردادماه
به حجم باالی توییت های انتقادی و نارضایتی باالی
مخاطبان این سریال در فضای توییتر اشاره دارد.
این در حالی است که پیش از این نیز منوچهر هادی
دو سریال دیگر در نمایش خانگی با نام «عاشقانه»
و «دل» ساخته بود که با وجود اینکه سریال
«عاشقانه» با جذب مخاطبان نمایش خانگی روبرو
شد ،سریال «دل» نتوانست اعتماد طرفدران هادی
را بار دیگر جلب کند و انتقادات به این سریال افزایش
یافت .حال سوال اصلی بسیاری از دوستداران
سریال های نمایش خانگی این بوده که چرا با وجود
این حجم از انتقادات و تخریب و کنایه ها به مجموعه
«دل» ،فیلمساز و عوامل تولیدی با کمترین وقفه
فصل دوم سریال «عاشقانه» را با بیشترین سرعت
و کمترین دقت ،تولید و روانه بازار کردند .ایا اعتبار
هنری و جلب رضایت مخاطب ان قدر اهمیت ندارد
که بعد از واکنش خیل عظیمی از نقدها ،کامنت ها و
نظرات منفی درباره سریال «دل» ،منوچهر هادی در
مقام فیلمساز تاملی در ادامه کار و تجدید نظری در
برخی تمهیدات و سیاست های کاری خود نماید؟
در ادامه برجسته ترین نقطه نظرات کاربران توییتر
درباره سریال «گیسو» که با معیار بیشترین
الیک استخراج شدند دسته بندی و مورد تحلیل
قرارگرفتند .توییت ها در دو بخش موافق و مخالف
دسته بندی شده و توییت های متنوع در هر زمینه
استخراج و واکاوی شدند .الزم به توضیح است که
درج مصادیق دقیق توییت ها برای استناد بیشتر
و روایت لحن و بیان دقیق نظرات کاربران صورت
گرفته است.
الف :موافقان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟
بررســی توییت های پرالیک مرتبط با مجموعه نمایش خانگی «گیســو» از نظر کمی ،نشــان از حجم کم
توییت های موافق و راضی ســریال «گیسو» در بازه زمانی پخش ســریال دارد .توییت هایی که با اغماض و
مماشات در گروه موافقان طبقه بندی شــده اســت و حتی در برخی موارد نمی توان به طور قطع احساس
مخاطبان در نوشته انها را حمایتی و مثبت ارزیابی کرد .در هر صورت ،مهم ترین محورهای حمایتی موافقان
این سریال به حس همذات پنداری با برخی کاراکترها از قبیل ســاره بیات در نقش پگاه ،سانیا ساالری در
نقش نازی و محمدرضا گلزار در نقش ســهیل مربوط می شــود .از ســوی دیگر حضور بازیگران محبوب و
سوپراستارهایی چون محمدرضا گلزار ،هومن ســیدی و ...عامل جذب برخی مخاطبان برای تماشای فصل
دوم مجموعه «عاشقانه» با نام «گیسو» بوده است.
در ادامه مهم ترین مصادیق پرالیک در توییتر در این باره ارائه شده است:
نگار
امروز به این نتیجه
رسیدم که ِچ َق ِد
اخالق ساره بیات تو
ِ
سریال گیسو شبیه
منه :همون قدر
بداخالق ،همون قدر
دل نازک ):
shewas
اونسکانساز سریال#گیسوکه
سارهبیاتتوبهزیستیعصبانیشد،
ِخودمنم.هر موقعکهباید
اونخود ِ
خویشتن داریکنموارومباشمتایک
مشکلحلبشه،بدتر عصبانیمی شم
قاطیمی کنموگندمی زنمبههمه چی.
بعدشهمپشیمونمی شم!
شادی
چقــد حــال پــگاه تو
ســریال گیســو بــرام
قابل درکه
aliSUN
وقتــی حا ج یونــس تــو قســمت
۱۹ســریال #گیســو داشــت خونــه
کتایــون و دنبال پول ها می گشــت
موقع باز کردن در فر چرا اسلحه شو
نشونه رفت!؟ دست به دست کنید
کارگردان جواب بده
مهدیس
ساره بیات تو سریال
گیسو قشنگ ورژن
کپی خواهر منه)):
همون قدر بی ادب و
گستاخ
sheYdaei
سریال #گیســو رو دیشب تا 4صب
دیدم هر 5تا قسمتشو #هومن_
سیدی چرا این قدر خوبه صفحه 60
ب :مخالفان سریال «گیسو» درباره ان چه نظری داشتند؟
از سوی دیگر ،حجم زیادی از توییت های
منتشر شــده درباره ســریال اخر منوچهر
هادی بــه انتقادات و نارضایتــی کاربران این
پلتفرم مجــازی مربوط می شــد ،انتقاداتی که از
انتخاب بازیگران و نوع ارائه نقش انهــا گرفته تا نوع
کارگردانی ،مسیر پیشــبرد قصه و گاف های ریز و درشت
مجموعه را شامل می شود و بیش از هر چیز نشان از عدم ارتباط
مخاطبان با مجموعه و ضعف در بیان داستان و اجرای اثر دارد.
به دلیل حجم باالی انتقادات و محورهای مختلف این ابراز نارضایتی
توییت های مخالف در 3دسته کلی دسته بندی و ارئه شده اند:
الف :انتقاد و نارضایتی از فیلمساز و عوامل مختلف سریال
متهم اصلی ضعف های ریز و درشت موجود در ســریال «گیسو» از نظر کاربران
توییتر شخص منوچهر هادی در مقام فیلمساز است چنان که پرتکرار ترین تگ
و هشــتگ به کار رفته در توییت ها «منوچهر_هادی» و «منوچهرهادی» بوده
است .در این خصوص انتقادات گسترده ای از ســوی طیف مختلفی از کاربران
به هادی شده اســت :از انتخاب بازیگرانی چون بهاره رهنما و سانیا ساالری تا
تمرکز و نمایش بیش از حد بر چهره و سیمای محمدرضا گلزار و برخی دیگر از
سوپراستارها .از سوی دیگر حذف بازیگران موثر و تعیین کننده فصل اول سریال
به بهانه های سطحی و غیرقابل قبول از دیگر محورهای انتقادی کاربران به نحوه
بازیگردانی و انتخاب نقش های سریال «گیسو» بود.
علیرضا
عوامل سریال گیسو گفتن چیکار کنیم بدتر از اینی
که هستیم باشیم ،رفتن بهاره رهنما رو به سریال
مزخرفشون اضافه کردن
امیر حسین مصلی
فقطتویایرانبه#حسین_یاریباحدود ۶۰سالسننقشپدر
یکدختر ۷سالهرومیدن!بلهدرستفهمیدیداونسریالهم
سریال#گیسوساختهاستاد#منوچهر_هادیاست!
فرهاد
منوچهر هادی با ساخت سریال گیسو بعد از مجموعه
دل نشون داد :دریای ابتذال ساحل ندارد.
Negarino202
واای،چشمتونروز بدنبینه.سریالگیسوداریمنگاه
مطلقاهیچ
می کنیم،اینمحمدرضاگلزار بدبختچرا
ً
استعدادینداره!چراقبولنمی کنهپیریهمقشنگه...
ب :اشاره طعنه امیز به گاف های سریال ،سانسور
به جز انتقاد از سازندگان
و عوامل اجرایی مجموعه
«گیسو» ،حجم زیادی
از توییت های کاربران به
بررسی مصادیق گاف های
موجود در سریال مربوط
می شد؛ از عدم تناسب
نقش ها به سن و سال
بازیگران ،گریم ها و طراحی
صحنه و لباس تا اشاره به
دیالوگ های توهین امیز،
سکانس های نامفهوم ،ریتم
کند و باورناپذیری موقعیت ها
و شخصیت ها .از سوی دیگر
سانسورهای اعمال شده به
مجموعه «گیسو» از جمله
حذف دست نقش کتی با
بازی هانیه توسلی و ترمیم و
اصالح رنگ لباس نقش پگاه
با بازی ساره بیات از دیگر
سوژه های پرتکرار کاربران
در خصوص اعمال ممیزی به
«گیسو» بوده است.
فرهاد بابایی
همین حاال داشتم
می دیدم سوتی منوچهر
هادی در سریال #گیسو
تاریخ اعتبار کارت! مژده
می دم که سال ۱۴۰۳از ۱۵
ماه تشکیل شده
ج :مقایسه «گیسو » با دیگر سریال های نمایش
خانگی همچون «قورباغه»« ،زخم کاری» و ...
Milad Yazdi
قسمت اول سریال #گیسو
۴۸دقیقه بود ۴ .دیقه
تیتراژ اول ۴دیقه تیتراژ اخر
۳دیقه صحنه تکراری ۴
دیقه صحنه اهسته و قدم
زدن تو خیابون و موزیک
پس زمینه خسته .نزدیک
۱۵دقیقه توی قسمت اول
چرت و پرت محض دیدم.
بعد می گن چرا نمی خری و
حمایت نمی کنی .فحش
ندادن بهش حداکثر
حمایتی که می تونم بکنم.
افزایش تعداد مجموعه های نمایش خانگی در یک سال اخیر در
پلتفرم های پخش نماوا و فیلیمو ،به ناچار کاربران و مخاطبان
این سریال ها را به مقایسه و بررسی نقاط ضعف و قوت انها وادار
کرده است .سریال «گیسو» نیز از این قیاس و سبک سنگین ها
مصون نماند و با ســریال های همزمان با پخش ان به خصوص
«قورباغه» و «زخم کاری» به شدت مورد مقایسه قرارگرفت.
حضور هومن سیدی به عنوان کارگردان سریال «قورباغه» و
بازیگر سریال «گیسو» حجم توجهات و مقایسه ها را به این دو
سریال بیشتر کرد و گروهی از کاربران از حضور هومن سیدی
به عنوان بازیگر در سریال «گیسو» انتقاد کردند .نظرها اغلب
بر این است که هومن سیدی که حاال با تجربه ساخت «قورباغه»
خیلی بیشتر از قبل ســطح خود را در کارگردانی وبازیگری
ارتقا داده است نباید به راحتی پیشنهادات این چنینی را برای
بازی بپذیرد.
61
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 61
زیر ذره بین مردم
احساسات شــخصی اش نزدیک کند
در خاتون به واسطه ی هایپررئالیته ی
جاری در اثر جواهریان میان خود بودن
ودیگریشدننوسانمی کند،همایناست
و هم ان و همین باعث جذابیت دوچندان این
نقش شده استه که با تمام عواطف زنانه گی
اش به قدرت و توانایی های خودپایبند است ،
خصوصیاتیکهپیشتردرکارنامهتیناپاکروان
مشهود بوده است .قرار گرفتن جواهریان
در مقابل اشــکان خطیبی به عنوان پارتنر
،تصویری عاشــقانه و زیبایی را به نمایش
گذاشته اند و بر خالف برخی از سریال ها از
زوجهایتکراریبهرهگیرینشدهاستالبته
این دو پیشتر در سریال این راهش نیست و
یک سکانس کوتاه در فیلم نگار با یکدیگر
همبازی بوده امد.
رویافتحهللازاده
مروری بر ارا و نظرات بر خاتون ؛ اثر تازه تینا پاکروان
ارام وطن
در تکاپوی ِ
وتحکیمجایگاهزن
گروه تلویزیون :سریال «خاتون» که به تازگی پخش ان از پلتفرم نماوا اغاز شده8
نظرات منتقدان را به خود جلب کرده است و تا اینجا اغلب کسانی که دست به نگارش
تحلیل برای این سریال بردند ان را پسندیدند هرچند که نمیتوان درباره کیفیت این
سریال به صورت قاطع صحبت کرد و باید قسمت های اتی را هم شاهد باشیم .مایل بودیم که با کارگردان
این مجموعه به گفتگو بنشینیم که هیچ راه ارتباطی با ایشان به سرانجام نرسید و گویا ارتباط تینا پاکروان
با اهالی رسانه از اغاز این سریال قطع شده است و نماوا هم ما را به کارگردان این سریال نرساند و به هر
ترتیب به خوانش نقدها درباره این سریال بسنده میکنیم که در ادامه میخوانید.
ویجاتو
اگر شبکه های تلویزیونی امریکایی به بازتولید چندباره داستان های جنایی یا علمی
تخیلی عالقه شدیدی دارند ،شــبکه پخش نمایش خانگی در ایران هم پذیرفته که
داستان های عاشقانه ای که در بســتر تاریخی روایت می شوند احتماال جذاب ترین
روایت هایی هستند که می توانند در برابر دوربین قرار بگیرند .پس از موفقیت سریال
شهرزاد که در سه فصل و ۵۹اپیزود ساخته شد ،سریال خاتون به دومین روایت زنانه ای
تبدیل شده که در دل تاریخ روایت می شود و از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس
تماشاگران قرار می گیرد .ان چه یک درام تاریخی را ارزشمند می کند ،تال
ش ان برای
تصویرسازی های واقعی و قابل احساس از رویدادهای تلخ و گزنده تاریخی است .به نظر
می رسدتهیه کنندگانوسرمایه گذارانسریالخاتونازلزومپای بندیبهایناصلکلیدی
اگاهبوده اندوبههمیندلیلصحنه سازی هایسریالکیفیتبهشدتقابلقبولیدارد.
صبحسینما
اگر بخواهیم خاتون رو مورد توجه قرار دهیم خوب است شمای کلی از کارنامه کاری
نگار جواهریان را به خاطر بیاوریم .او برای ایفای نقش هایش یا از خودش بسیار دور
می شــود (بی خود و بی جهت و قندون جهیزیه ) سعی می کند نقش را به عواطف و
در خاتون ،شخصیت پردازی ،نقش مهمی
در باورپذیری حوادث و همذا ت پنداری با
کاراکترها دارد .تقابــل میان کاراکترهای
گوناگون ،تشخص و تمایز هویتی هر یک از
شخصیت ها و تیپ های شخصیتی را بیشتر
اشــکار می کند .برای نمونه ،تقابل میان
فخرالنسا (با بازی شبنم مقدمی) با خاتون
بختیاری (با بازی نگار جواهریان) ،تقابل دو
تیپ شخصیتی زن سنتی ،کم سواد و نااگاه
به اوضاع زمانه خویش با زن مدرن ،باسواد و
اگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اش
قلمداد می شود .همچنین زمانی که به این
دو نوع کاراکتر و شخصیت های نظیر انها در
سریال نگاه می کنیم ،ورای روابط و مناسبات
انها ،تقابل میان نظام مادرساالری (که در ان
دوره در برخی از خانواده های ایرانی رایج
بوده اســت) با جریان نوپای ازادی خواهی
زنان در ان برهه ی تاریخی ،قابل مشاهده
است .اگر فخرالنســا تمام روز را در خانه
سپری می کند و برایش اوضاع مردم که انها
را رعیت ،خطاب می کنــد اهمیتی ندارد،
خاتون ،زنی فعال و اجتماعی محســوب
می شود که نمی تواند نســبت به شرایط
جامعه ،بی تفاوت باشــد .برای فخرالنسا،
جهان به اندازه ی همان عمارتی است که در
ان زندگی می کند .برای او اوضاع مردم در
بیرون از عمارت یا جنگ و قحطی ،اهمیت
چندانی ندارد .در مقابــل ،خاتون ،نگاهی
وسیع و انسان دوستانه به جهان پیرامونش
دارد و درد و مشــکالت مردم را رنج خود
می پندارد.
عباساقالمی
شخصیت پردازی چند زن سریال به گونه ای
است که این کنجکاوی را برمی انگیزد که هر
کدام از زنان این داســتان؛ خاتون ،پروین و
فهیمه با چه تحوالتی در اینده مواجه خواهند
شــد .زنانی که انتظار است زنان فعال ایرانی
را در طول تاریخ پرتالطم زنان این سرزمین
نمایندگی کنند کــه از دل جنگ ،بحران و
سرکوب ،افتخار و پیشرفت خلق کردند که
در این بین بازی قابل توجه و همراه کننده نگار
جواهریان،غزلشاکریوستارهپسیانینقش
مهمی در برانگیختن این حس کنجکاوانه ایفا
می کند .سریال سازی بر بستر درام تاریخی
همیشهباسختی هاوحساسیت هایویژهخود
روبرو بوده است .همیشه هستند و بوده اند
کسانیکهبی توجهبهاین کهسریالتاریخیبنا
بهماهیتدراممی تواندتغییراتیدرمتنوقایع
ایجاد کند مترصد این هستند تا سازندگان
درام های تاریخی را به وفادار نبودن به اصل
مستند رویدادها متهم کنند .غافل از این که
رویکرد درام و داســتانی با رویکرد مستند
تفاوت ماهوی دارد.
نرگسابیار (کارگردان):
خاتون ،خود خاتون ،نمود و نمادی از زن اصیل
ایرانی اســت ،اصالتا بختیاری و بزرگ شده
تهران و ساکن رشت که تیراندازی را از مادر
اموخته و می خواهد در کشــاکش سنت و
مدرنیته راه خودش را برود ،هسته ی مرکزی
درام در دل رویــدادی تاریخــی به واکاوی
مفاهیمی اساسی می پردازد که اهمیت ان در
زمانه ی حاضر کامال ضروری است.خط اصلی
داستان پیوسته روی مفاهیم دوگانه استوار
است ،مفاهیمی از جنس شــرافت و رذالت،
ازادی و ذلت ،استقالل و اشغال ،غرور و خفت
و…واینهمهبرمحورعشقووطنمیچرخد
وشعاعاشگسترشمییابد،خالصهکهخاتون
به قول میرزاده عشقی ،درد عشق وطن دارد.
همین عشق است که قرار است وحشت را به
شجاعت بدل کند ،تراژدی را به حماسه .تینا
پاکروان با نگاهی زنانه به تاریخ پر از خشونت و
سراسر حادثه ی ان دوران ،ترکیبی از هراس
و نوستالژی را خلق کرده که حاصل اش حال و
هوایی متمایزاستکهبهیادخواهدماند.
وصالهلطیفی
از خالل فرم و محتــوای انچه دیدیم ،این
چنین برمی اید که پاکروان اینبار با دغدغه
ی واژه ای ،که این روزها رنگ باخته ،یعنی
«وطن» پا به میدان گذاشــته .حکایت،
حکایت «عرق ملی» است و «شرافت» .با
این تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان
را نه دست رستمان و سهرابان و ارش ها،که
دست زنی از تبار ســودابه ها داده است.
ِ
دست «خاتون» .نوک اسلحه ی پاکروان
نه فقط به سمت دشمن خارجی که اتفاقًا به
سمت خیانت کاران داخلی نیز نشانه رفته.
حاال اینکه تا چه حــد بتواند در این مقوله
بتازد و صادقانه و شجاعانه انچه در حقیقت
بوده و رخ داده و در حال حاضر نیز رخ می
دهد به تصویر بکشد ،رازی است که با دیدن
قسمت های بعد برمال خواهد شد. صفحه 62
مروری بر انچه که در نقد «دودکش » 2گذشت
اندکیناامـیدکننده
بافیلمنامه ایمتوسط
گلساسادات بحری :سریال دودکش 2ابتدای تابستان امسال روی انتن شبکه 1
رفت و خیلی از مخاطبان انتظار داشتند که فصل جدید این سریال مانند فصل قبل
طنز ظریف و جدیدی داشته باشد اما انچه روی انتن رفت با انتقادات فراوانی مواجه
شد .هرچند که در بخش بازیگری با بازی شیرین تری از برخی بازیگران مثل امیرحسین رستمی
شاهد بودیم اما در بخش های دیگر مثل فیلمنامه و کارگردانی «دودکش »2نتوانست همسان با
انتظارات مخاطبان پیش برود .در همین راستا رسانه ها نیز نقدهای جدی زیادی به این فصل از
دودکش داشتند که در ادامه و با اتمام پخش این مجموعه برخی از انها را می خوانیم.
«دودکش »۱را محمد حسین لطیفی ساخت و بعد از ان
«پادری» را ســاخت اما چون تمایلی به ادامه دار کردن
سریال نداشــت و معتقد بود ادامه ها خوب در نمی اید،
نامش را به «پادری» تغییر داد« .دودکش »۲ساخته برزو
نیک نژاد ،نسبت به فصل اول و حتی «پادری» کار ضعیفی
است«.دودکش»۱و«پادری»اگرچهضعف هاییداشتند
محمد تقی فهیم اما هر دو قابل قبول بودند؛ این در حالی است که متاسفانه
«دودکش »۲فاقد عناصر جذاب و پرکشــش است .در
ساخت ادامه سریال ها که عمومًا خوب درنمی اید (به جز «نون خ» و «پایتخت»)
عموما دوستان بر اساس همان عناصر و کلیشه های جواب داده ی فصل های اول جلو
می روند؛ در حالی که ادامه سریال باید مستقل باشد و در عین حفظ کاراکترها با
ویژگی های ثابتشــان ،ســریال باید دارای ویژگی های جدیدی هم باشــد .در
«دودکش »۲ما نوگرایی نمی بینیم و حتی از نظر داســتان پــردازی و پرداخت
شخصیت ها کار عقب رفت دارد .خواسته اند که کار را تغییر دهند و در این مسیر به
سمت شخصیت های چاق و الغر و خنگ بازی یک شخصیت و کپی برداری از لورل
و هاردی رفته اند؛ در حالی که زمین تا اسمان با انها متفاوت هستند و قادر نیستند
همچون فضایی را ایجاد کرده و همچون عناصر جذابی را ارائه دهند .شخصیت بهروز
خنگ تر شده است؛ این چه میمیک صورتی اســت؟ مگر با حرکت چشم و ابرو
عاشقش می شوند؟ بهروز را ناقص کرده اند.
نقطه قوت دیگر دودکش ،طنز
مناسب ان است که ترکیبی از
طنز کالمی و طنــز موقعیت
می باشــد .نکته مهم این است
که دودکش در عیــن این که
مریم فاطمی
طنز پــر رنگــی دارد و کمتر
صحنه ای می توان در ان پیدا کرد که در ان شــوخی و
طنز نباشد اما به دام ابتذال و لودگی و حرکات و کلمات
سخیف و جلف نیفتاده اســت.یکی از وجوه طنز موفق
ســریال ،تکیه کالم هایی اســت که کاراکترها از انها
استفاده می کنند .به عنوان مثال تکیه کالم هایی مانند
«به ضرس قاطــع»« ،قطع بــه یقیــن»« ،مغلطه»،
«سفســطه» و ...از دهان ادم های عــادی که حداکثر
میزان سواد انها دیپلم اســت خارج می شود و به طور
مکرر نیز اتفاق می افتد که ایــن پارادوکس ایجاد طنز
می کند.یکی از نقاط ضعف دودکش غیر منطقی بودن و
نداشــتن منطــق روایی برخــی از حوادث داســتان
برمی گردد که اتفاقا گاهی این حوادث ،مبنای حوادث
دیگر نیز قرار می گیرند و چند قسمت براساس ان حادثه
شکل می گیرد.
جدای از فصل پیشین ،کار دارای سکانس های طوالنی و گاه
نسبتا طوالنی و کم اثر است ،تا جایی که کمک چندانی به
پیشبردداستاننمی کند.نویسندهتالشداردباتکرارتکیه
کالم ها ،شوخی و ویژگی شخصیت های قبلی ،داستان را
پیش ببرد اما بدنه رویداد ها پاسخگوی جذب مخاطب
نبوده و مالحتی نیز ندارند.به عبارتی نزدیک تر ،داستان
نیما نعمتی زاده کشــش فصل قبل را نداشــته و تقریبا خالی اســت.
شخصیت هانیز به شیرینی قبل نیستند که بخش بزرگی
از انبهکارگردانیبرمی گردد.برزونیک نژاددرهدایتبازیگرانبهگونه ایعملکرده
کهبینندهشخصیت هاراخیلیبهجانیاوردهونمی شناسد.کاراکترهاییکهتماشاگر
مدت هاباانهازندگیکردهبودند.یکیازویژگی هایمجموعه هایچندفصلی،تداوم
فضا و ویژگی شخصیت های اشنا است انچه که تماشاگر شاهد است ،ایجاد خلل در
ظاهر ادم های داستان است.البته تغییر ظاهر کاراکترهای اشنا ،قبال در سریال چند
فصلی پایتخت تجربه شده بود که این ریسک تا اندازه ای جواب بدی نداد .از طرفی،
به نظر می رسد بازیگران دودکش انگیزه شان سست شده و حوصله صرف انرژی را
ندارند.
در فصل نخست ظرفیت پردازش
مسائل خانوادگی و اجتماعی با
رویکردطنزبسیارگویاتر،پویاترو
مقبول تر از فصــل دوم بود .در
فصــل دوم بسترســازی برای
حوادث اصلی بسیار کند صورت
می گیــرد .همچنین مخاطب
جبار اذین
بعضیبرخوردهاوتکیهکالم های
تکراریدر فصلنخست رادر فصلدو مشاهد می کند.تمام
همت فیلمنامهنویسانوکارگردانصرفحرکتدرمسیر
دودکش یک شده و موضوع اصلی سریال تحت الشعاع
یافتننیمهگمشدهبهروز(بابازیامیرحسینرستمی)قرار
گرفته اســت .مخاطــب از این نــوع ســریال ها انتظار
بازخوردهای حادثه ای دارد .اگر قرار باشــد هیچ حرکت
جذاب و پیگیرانه ای در بدنه داســتان ایجاد نشود ،طرح
داستان های فرعی فقط به درازگویی در سریال می انجامد.
ســریال به قدری بی کیفیت
نوشــته شــده کــه
شخصیت های ســریال در
یکی از قسمت ها ۲۵دقیقه
مشــغول بازی اسم و فامیل
هســتند و بدتریــن بخش
مشرق نیوز
سریال تمسخر شــهروندان
افغانستانی است .امیر نامیرا یکی از اکانت های فعال
از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان
این سریال می نویســد :اقایان و خانم های عوامل
سریال دودکش !۲یکی از سکانس های امشب تان
که در ان چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش
گذاشتید خیلی خیلی بد بود .به نظر من سرشار از
کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن
جمهوری اســامی ایــران بود .من به جای شــما
شرمنده شدم.
هـــــــــشت ســال از
دودکـــش یــک می گذرد و
این در بطن داستان و بزرگ
شــدن کــودکان ســریال
مشــخص اســت ،امــا
تکیه کالم ها هیــچ تغییری
روزنامه جوان نکرده فقط نقش بهروز اغراق
شده و حتی به خنگ بودنش
هم افزوده شده است و اضافه کنید که نصرت با بازی
بهنام تشکر لحن گفتاری نامرسومی دارد و منطق
این گونه لحن گفتاری که نشــانی از مردی ندارد،
مشخص نیست ،از طرفی روند بی اخالقی در خانواده
به اوج خود رســیده و کل کل های فیروز ،نصرت و
بهروز نه تنها ربطی به شــوخی کمدی ندارد بلکه
خانواده را زیر ســوال می برد ،البته این موضوع در
فصل یــک هم وجــود داشــت ،اما چگالــی این
بی اخالقی ها یا کل کل های بی مورد یا زیر ســوال
بردن نوع زندگــی هم کمتر بــود یا بــا توجه به
کارگردانی ساختار مطلوب تری داشت.
63
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 9
مهر 1400 صفحه 63
امه
ن
شماره 9مهر 1400قیمت 20000:تومان
نـــگــــاهمـــــــنــفیو
مثبــت صبا به عملکرد
محمدحسـین مهدویان
رقص پا روی زمین
ــر از مـــیـــن
پـــر
پـ
نـــگــــاهــــــیاجـــــمــــالیبـه
سریال های شبکه نمایش خانگی
انها و گیسو و خاتون ؛
ــمت
مت
ســـ
مـــخاطب سـ
ـــــت؟
ـت؟
رفــــــ
کـــدام رفــ
گفتگوباالههحصاری
بازیگر سریال «زخم کاری»
سـعیکـرددمم
بهترین ورژن الهه حصاری باشم
« فکر م
یکنم با زخم کاری اتفاقی که دوست داشتم افتاد » صفحه 64