ماهنامه صبا نامه شماره 11 - مگ لند

ماهنامه صبا نامه شماره 11

ماهنامه صبا نامه شماره 11

ماهنامه صبا نامه شماره 11

‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 11‬بهمن ‪ 1400‬قیمت‪ 50000:‬تومان‬ ‫گفت وگو با فرید سجادی‬ ‫حسینی‪ ،‬بازیگر و کارگردان به‬ ‫بهانه حضور درخشان در «بی‬ ‫همه چیز»‬ ‫اصغر فرهادی‪ ،‬کیانوش‬ ‫عیاری جوان تر ماست‬ ‫کدام اثار می توانند تنور‬ ‫جشنواره امسال را گرم کنند‬ ‫این شما و این‪ ،‬همه انها‬ ‫که کنجکاومان کردند‬ ‫گفت و گو با کریم امینی ؛‬ ‫کارگردان «گربه سیاه»‬ ‫سینما مدتی شعور خود را‬ ‫از دست داده بود و فضای‬ ‫مجازی را معیار کرده بود‬ ‫مـــن‬ ‫قـهرمان‬ ‫مان‬ ‫قـهر‬ ‫نـیسـتم‬ ‫رامبدجواندر گفتگویمفصلباماهنامهصبا‬ ‫برایاولینبار از حاشیههاگفت‬ ‫رنجمردمرامیبینم‪،‬هیچ وقتهمنگفتمهمهچیز خوباست‬ صفحه 1 صفحه 2 صفحه 3 ‫سینمای ایران‬ صفحه 4 ‫‪5‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 5 ‫‪36‬‬ ‫‪17‬‬ ‫نگاهی به ‪ 10‬شانس اصلی اسکار ‪2022‬‬ ‫انتخابسختاکادمینبرد قـصـه!‬ ‫گفت وگو با فرید سجادی حسینی‪ ،‬بازیگر و کارگردان به بهانه حضور درخشان در «بی همه چیز»‬ ‫اصغر فرهادی‪،‬کیانوشعیاریجوان تر ماست‬ ‫رامبد جوان برای اولین بار از حاشیه ها گفت‬ ‫‪09‬‬ ‫من قهرمان نیستم‬ ‫‪27‬‬ ‫کدام اثار می توانند تنور جشنواره امسال را گرم کنند‬ ‫اینشماواین‪،‬همهانهاکه کنجکاومانکردند‬ ‫‪32‬‬ ‫گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران‬ ‫نقدداردبهسمت مافیایاقتصادیمی رود‬ صفحه 6 ‫‪41‬‬ ‫گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»‬ ‫سینما مدتی شعور خود را از دست داده بود و فضای مجازی را معیار کرده بود‬ ‫‪47‬‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد برایمنجذاباست‬ ‫‪21‬‬ ‫گفت و گو با لیلی گلستان ؛ باید بمانیم ‪ ،‬بسازیم ‪ ،‬بنویسیم‬ ‫«جدایی نادر از سیمین » را دوست دارم‬ ‫و «اژدها وارد می شود » شاهکار سینمای ایران است‬ ‫‪59‬‬ ‫‪51‬‬ ‫تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛‬ ‫قهرمانشانسزیادی برایتصاحباسکار ندارد‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»‬ ‫بازیگری برای من فراتر از بازی و به شکلی ارتقای روح انسانی است‬ صفحه 7 ‫نامه‬ ‫صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫موسسه فرهنگی‪ ،‬هنری وصف صبا‬ ‫مدیر مسئول و سردبیر‪:‬‬ ‫محمدرضا شفیعی‬ ‫دبیر گروه تحریریه‪:‬‬ ‫دنیا خمامی‬ ‫مدیر هنری‪:‬‬ ‫سپهر خامه ور‬ ‫گروه تحریریه‪:‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی‬ ‫محمد تقی زاده‬ ‫نگار خسروی‪ ،‬فاطمه شوقی‪،‬‬ ‫گلسا سادات بحری‬ ‫عکس جلد لیلی گلستان ‪:‬‬ ‫غوغا بیات‬ ‫عکس جلد رامبد جوان ‪:‬‬ ‫معین باقری‬ ‫لیتوگرافی‪ ،‬چاپ و صحافی‪:‬‬ ‫خجسته نوین‬ ‫توزیع‪:‬‬ ‫نشر گستر امروز‬ ‫نشانی‪:‬‬ ‫تهران‪ ،‬میدان دربند‬ ‫کوچه تویسرکانی‪ ،‬شماره ‪۶۱‬‬ ‫تلفن‪77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.com‬‬ ‫شبکه های مجازی‪:‬‬ ‫‪@mahnamehsaba‬‬ ‫با سپاس از‪:‬‬ ‫نازنین متین نیا ‪ ،‬سجاد نوروزی ‪ ،‬روابط عمومی‬ ‫موسسه فرهنگی هنری وصف صبا‬ ‫سعیده ساعی ‪،‬نغمه دانش اشتیانی و‪...‬‬ ‫تمام کسانی که در این شماره‬ ‫ما را همراهی کردند‪.‬‬ ‫یادداشتمهمان‬ ‫سینمای اجتماعی باید لکنتش را کم کند‬ ‫ارش حیدری‬ ‫جامعه شناس و عضو هیات‬ ‫علمی دانشگاه علم و فرهنگ‬ ‫«در ســال های اخیر با ژانری مواجهیم که خود را‬ ‫«سینمای اجتماعی» می نامد و از اواخر دهۀ هشتاد‬ ‫بدین سو رایج شده است‪ .‬من از یک موضع روایی از‬ ‫و جایگاه یک دانش اموختۀ جامعه شناختی سخن‬ ‫می گویم‪ .‬در مورد وجوه دیگر سخن نمی گویم‪ .‬تمرکز‬ ‫من بر منطق روایــی‪ ،‬چگونگی رویت پذیر کردن و‬ ‫رویت ناپذیر کردن و چگونگی برساخت چیزی است‬ ‫که «اجتماعی» نامیده می شود‪ .‬دانش وجوه دیگر را‬ ‫ندارم و وارد ان هم نمی شوم‪ .‬ویژگی نقد هم همین‬ ‫است‪ .‬از یک افق مشخص وارد تحلیل یک چیز در‬ ‫بستر و زمینه اش می شود‪ .‬افق من فهمی اجتماعی‬ ‫است و روی فرایند روایت تمرکز دارم و نسبتش را‬ ‫با امر اجتماعی و تجربۀ زیسته مسئله دار می کنم‪.‬‬ ‫انچه در جریان اصلی این «ژانر» قابل رویت است‬ ‫چیزی است که من ان را به تبع والتر بنیامین «فقر‬ ‫تجربه» می نامم‪ .‬فقر تجربه وضعیتی اســت است‬ ‫که در ان فرد (سوژه) از تجربه کردن جهان خود و‬ ‫مهم تر از ان از روایت کردن تجربۀ زیستۀ خود عاجز‬ ‫می شــود‪ .‬به عبارت دیگر با بحرانی در قصه گویی‬ ‫و روایت گری مواجهیم که به شــکلی بیان تجربه‬ ‫(شادی‪ ،‬رنج‪ ،‬خشم و‪ )...‬به لکنت می افتد‪ .‬جدی ترین‬ ‫بحرانی که این طیف از فیلم ها دارند بحران عمیق و‬ ‫شدید در قصه گویی است‪ .‬این فقر در قصه گویی و‬ ‫تجربه حاصل یک موقعیت ســاختاری و موقعیتی‬ ‫عمیق ًا طبقاتی اســت که قصه گو دارد‪ ،‬قصه گوی‬ ‫این ژانر در جایی ایســتاده و به حیات اجتماعی‬ ‫نگاه می کند که عمیق ًا الکن و توریستی و مصرفی‬ ‫است‪ .‬طبقه را در معنای وسیع کلمه به کار می گیرم‬ ‫خام رایج‪ ،‬بحثم درواقع موقعیت‬ ‫نه لزوم ًا به معنای ِ‬ ‫عینی و ساختاری ســوژه یا همان کسی است که‬ ‫قصه می گوید و فیلمی بر اساس این قصه می سازد‪.‬‬ ‫ان چشم اندازی مســئلۀ من است که این شکل از‬ ‫قصه را ممکن می کند‪ .‬پرســش اصلی این است که‬ ‫این قصه ای که گفته می شود از چشم انداز چه کسی‬ ‫در حال روایت است؟ در فیلمی مانند «راشامون»‬ ‫از کوروساوا این مســئلۀ امکان های بدیل روایت و‬ ‫موقعیت های قصه گو را به خوبی می بینیم‪ .‬در این‬ ‫فیلم موقعیت هر کسی که در حال روایت یک رویداد‬ ‫است بخشی از داستان است و از این حیث این فیلم‬ ‫را به یک فیلم جدی و دوران ســاز در منطق روایت‬ ‫بدل می کند‪ .‬با این مثال اگر بخواهیم بازگردیم به‬ ‫منطق روایی فیلم های اصطالح ًا «اجتماعی»‪ ،‬بحران‬ ‫اصلی اینجا اســت که فیلم با تمام وجود موقعیت‬ ‫ساختاری راوی را پنهان می کند‪ .‬ذیل مفهوم عام‬ ‫و پوک «مشکالت و مســائل جامعه» مجموعه ای‬ ‫قصۀ کلیشه ای ساخته و پرداخته می شود و اینطور‬ ‫بازنمایی می شــود که راوی در حال «بیان دردهای‬ ‫جامعه» است‪ .‬مفهوم «دردهای جامعه» خیلی مفهوم‬ ‫عامی است و میل به بی معنا شدن دارد‪« .‬دردهای‬ ‫جامعه» همواره از خالل یک روایت بیان می شوند‬ ‫و این خیلی مهم است که بدانیم چه کسی و در چه‬ ‫جایگاهی در حال «بیان دردهای جامعه» است‪.‬‬ ‫گاهی شــنیده می شــود که چه خوب بود اگر‬ ‫سینماگران از نگاه موزه ای و غیرروایی سینمای‬ ‫دهه ی ‪ ۹۰‬یا همان سینمای به اصطالح اجتماعی‬ ‫فاصله بگیرند و یک جریان مستقل و روایت گر در‬ ‫سینمای ایران بسازند‪ .‬ببینید من این فاصله گیری‬ ‫را صرف ًا یک فاصله گیری روان شناختی نمی فهمم؛‬ ‫به این معنا که فکر کنیم سینماگر باید چشمش را‬ ‫بشورد و جور دیگر ببیند‪ .‬ماجرا را باید در بحرانی‬ ‫ساختاری ای فهم کرد که جریان اصلی سینما را‬ ‫ممکن کرده اســت‪ .‬این حرف اص ً‬ ‫ال معنایش این‬ ‫نیست که نمی شود از یک سینمای رقیب صحبت‬ ‫کرد‪ ،‬می شود در موردش صحبت کرد و راجع به ان‬ ‫حرف زد و الگوهایی را ارائه داد‪ .‬اما حرف اصلی ام‬ ‫این است که این فاصله گیری لزوم ًا یک عمل روانی‬ ‫صرف نیست که ســینماگر تصمیم بگیرد برای‬ ‫پروپاگاندا یا بازار فیلم نسازد‪ .‬البته اگر این اتفاق‬ ‫بیفتد در سطح فردی مقاومتی رخ داده است‪ .‬اما‬ ‫بحث اصلی بر سر ان موقعیت و سازوکاری است‬ ‫که این فیلم ســازی را ممکن و بازتولید می کند‪:‬‬ ‫میدان اجتماعی و اقتصا ِد سیاســی فیلم سازی‬ ‫ِ‬ ‫ایران معاصر‪ .‬به نظــرم باید این را مورد توجه‬ ‫در‬ ‫ِ‬ ‫قرار داد‪.‬‬ صفحه 8 ‫ماننیستم‬ ‫قهرمان‬ ‫من قهر‬ ‫رنج مردم را میبینم‪ ،‬هیچ وقت هم نگفتم‬ ‫همه چیز خوب است‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫رامبد جوان در گفتگوی مفصل با ماهنامه صبا‬ ‫برای اولین بار از حاشیه ها گفت‬ صفحه 9 ‫چهره ماه‬ ‫دنیاخمامی ‪ :‬گفتگو با رامبد جوان ‪ ،‬گفتگوی سختی بود‪ ،‬از این جهت که قرار نبود برویم حرفهای عادی بزنیم ‪ ،‬قرار نبود با خوشایند او‬ ‫صحبت کنیم و خیلی مسرور گفتگو را ترک کنیم ‪ ،‬قرار نبود فقط درباره خندوانه حرف بزنیم و اتفاقا قرار بود از تمام موضوعاتی صحبت‬ ‫کنیم که چالش برانگیز بود ‪ ،‬قرار بود سواالتی بپرسیم که تا به االن درباره انها به صورت شفاف توضیحاتی ارائه نشده است‪ .‬همه انها را‬ ‫پرسیدم و برخالف تصورم کامال در نهایت ارامش به سواالت پاسخ داد و فقط در یک نقطه از گفتگو و لحظه ای که از او پرسیدیم که رنج مردم را عادی‬ ‫میدانید کمی برافروخته شد و این نظر را بی انصافی دانست اما باز هم در نهایت احترام ادامه داد‪ .‬هیچ سوالی را بی پاسخ نشد و این شد که شاید برای‬ ‫اولین بار درباره تولد فرزندش در کانادا ‪ ،‬ابهام در ساعت چندصدمیلیونی ‪ ،‬مواجهه اش با مسائل سیاسی ‪ ،‬تبلیغ رژیم غذایی و‪ ...‬صحبت کرده است‪ .‬این‬ ‫شما و این قریب به ‪ ۷‬هزار کلمه گفتگویی که پیش رویتان است‪.‬‬ ‫یکی از ویژگی های مثبت شــما این‬ ‫است که خیلی خوب می شنوید و این‬ ‫را در زبان بدن هم نشان می دهید‪ .‬من‬ ‫حتی در جمع های خانوادگی و دوستانه‬ ‫می بینم که افراد متوجه این موضوع در‬ ‫شما می شوند که برای درست شنیدن‬ ‫تالش میکنید‪ .‬شخصیت رامبد جوان‬ ‫چقدر ذاتاً ادم شــنونده ای اســت و‬ ‫چقدر در این برنامــه به تعمد این کار‬ ‫را می کنید؟‬ ‫انسان در یک ارتباط یا دارد گوش می دهد‬ ‫و یا دارد صحبت می کند؛ نمی شود که فقط‬ ‫حرف زد و گوش نداد‪ .‬همیشه هم با بچه ها و‬ ‫هم تیمی هایمان درباره این حرف می زنیم‬ ‫که خیلی واجب اســت که ادم شنوند ه ‬ ‫خوبی باشــد‪ .‬به هرحال وقتــی در مقام‬ ‫گفت وگوکننده قرار می گیری‪ ،‬نمی توانی‬ ‫مدام بین حرف طــرف مقابلت بیایی و یا‬ ‫گوش ندهی‪ .‬این اتفاق زیــاد می افتد و‬ ‫حتمــا دیده اید که بی تمرکــزی و گوش‬ ‫ندادن تعــدادی از گفت وگو کننده هایی‬ ‫که در استودیو نشسته اند و چه به عنوان‬ ‫گزارشگر در یک فضای عمومی هستند‪،‬‬ ‫چقدر ازار دهنده اســت‪ .‬این نکته مهمی‬ ‫است به این خاطر که وقتی تماشاچی دارد‬ ‫برنامه ای را نگاه می کند خودش را با میزبان‬ ‫یــا گفت وگو کننده تنظیــم می کند‪،‬اگر‬ ‫میزبان بی تمرکز باشــد شــنونده هم‬ ‫ناخوداگاه بی تمرکز می شود‪ .‬بنابراین‬ ‫این تمرکز کمک می کند که شــنونده‬ ‫هم حر ف های کسی که دارد صحبت‬ ‫می کند را بهتر و دقیق تر گوش کند‪.‬‬ ‫به نظر من عدم مدیریت ذهن است‬ ‫که تو حرفی برای گفتن داری و‬ ‫نتوانی ان را مدیریت‬ ‫کنی‪ ،‬یعنی نتوانی‬ ‫‪Rambod Javan‬‬ صفحه 10 ‫مورد دیگری که به نظر من مثبت می اید‬ ‫این است که مخاطب برنامه شما زیاد‬ ‫اســت و از طرفی در صفحه خودتان‬ ‫و صفحــه «خندوانه» هــم مخاطب‬ ‫زیادی دارید‪ .‬در نتیجه کســی که به‬ ‫اینجا می اید خیلی در معرض دید است‬ ‫و این برای او یک فرصتــی را ایجاد‬ ‫می کند تا بیشتر خودش را به رخ بکشد‬ ‫تا بعد از این حضــور اتفاقات دیگری‬ ‫برای او بیفتد‪ .‬معمــوال در برنامه های‬ ‫دیگرمی بینیم که میزبــان خیلی این‬ ‫فرصت را نمی دهد اما شما مخالف این‬ ‫جلوه گری نیســتید و به افراد فرصت‬ ‫می دهید تا خودشــان را نشان دهند‬ ‫و برخــاف باقی مجریان احســاس‬ ‫نمی کنید کســی دارد از موقعیت شما‬ ‫سوءاستفاده می کند‪.‬‬ ‫یک برنامه باید ظرفیت کشــف‪ ،‬ارائه و‬ ‫معرفی داشته باشد‪ .‬برای مثال همین االن‬ ‫«خنداننده شو» این ها را دارد‪ .‬به نظر من‬ ‫این قانون یک برنامه اســت‪ .‬نباید کسی‬ ‫هنگام تماشای این برنامه احساس کند که‬ ‫همه چیز برای من است و هیچ سهمی از ان‬ ‫را به کسی نمی دهم‪ .‬بنابراین میدانی برای‬ ‫عرضه اســتعداد‪ ،‬توانایی‪ ،‬حرف های‬ ‫به درد بخور و ادم های جالب است‪.‬‬ ‫همچنینعرضه اد م های مفیدی که‬ ‫جامعه می تواند از اشنا شدن با انها‬ ‫یک منفعتی را ببرد‪ .‬برای مثال یک‬ ‫عکس ها‪:‬شروینشیرکوبی‬ ‫ذهنت را ارام نگاه داری و فقط گوش بدهی‪،‬‬ ‫چرا که شاید در طول جمالتی که گوینده‬ ‫دارد می گوید بخشی از موضوعاتی که در‬ ‫ذهن تو هست هم حل شــود و به جواب‬ ‫برسی یا اینکه یک دفعه متوجه بشوی که‬ ‫اصال میهمان یک چیــز دیگر گفت و باید‬ ‫یک سوال دیگر بپرســی‪ .‬در طول تمام‬ ‫این قســمت هایی که من در «خندوانه»‬ ‫به عنــوان گفت وگو کننده یا معاشــر در‬ ‫استودیو نشســته ام‪ ،‬واقعا گوش داده ام‬ ‫ضمن اینکه مــا از روز اول یک قانونی را‬ ‫در «خندوانه» گذاشته ایم که قرار نیست‬ ‫مهمان را به چالش بکشــیم‪ .‬برنامه های‬ ‫چالشــی‪ ،‬برنامه های دیگری هســتند‬ ‫و «خندوانه» صرفًا یک معاشــرت است؛‬ ‫یعنی گپ می زنیم‪ ،‬می خندیم‪ ،‬شــوخی‬ ‫می کنیم‪ ،‬ماجرا تعریف می کنیم‪ ،‬تعجب و‬ ‫سکوت می کنیم‪ ،‬اگر طرف مقابل یک حرف‬ ‫جالب بزند ما هم به ان فکر می کنیم و با او‬ ‫همراه می شویم‪ .‬دقیقا مثل گپ زدن با یک‬ ‫شخص و چای خوردن است‪ .‬ما در حین یک‬ ‫معاشرت یقه همدیگر را نمی گیریم و اینجا‬ ‫هم همین است‪ .‬بنابراین حتما مهمان باید‬ ‫احساس ارامش کند‪ .‬ضمن اینکه مهمانی‬ ‫که روی صندلی نشسته و دارد حرف می زند‬ ‫باید این را باور کند که کســی که دارد به‬ ‫حر ف های او گوش می دهــد‪ ،‬واقعا دارد‬ ‫همین کار را می کند‪.‬‬ ‫من قهرمان نیستم‪.‬‬ ‫قهرمان بودن‬ ‫خصلت هایی را‬ ‫می خواهد که من انها‬ ‫را ندارم‪ .‬من چه گوارا‬ ‫نیستم‪ ،‬یک کمدین‬ ‫و برنامه ساز هستم!‬ ‫طبیعی است که من‬ ‫هم از شرایط ناراضی‬ ‫هستم و اعتراضات‬ ‫و انتقادهای جدی‬ ‫دارم اما حقیقتش‬ ‫بیشتر دلم می خواهد‬ ‫تاثیر بگذارم‪ .‬اما حق‬ ‫بدهید که همه ادم ها‬ ‫روحیه های مشابه هم‬ ‫نداشته باشند‪ .‬من‬ ‫اگر نتوانم چیزی را‬ ‫به درستی منتقل کنم‬ ‫و راکد بمانم بیمار‬ ‫می شوم‬ ‫بار دیگر تمام این ایتم هایی که نام بردم و‬ ‫همچنین کمپین هایی که برگزار کردیم را‬ ‫مرور کنید‪ .‬در ایــن کمپین ها انجمن های‬ ‫زیادی دیده شــدند و ما معرف بسیاری‬ ‫از انجمن های بیماری های ســخت و غیر‬ ‫قابل درمان بوده ایم؛ مــا این ها را معرفی‬ ‫کردیم چرا که اینجــا محلی برای معرفی‬ ‫انها می تواند باشــد‪ .‬وظیفه من این است‬ ‫که اینجا را گرم‪ ،‬جذاب و با حال خوب نگه‬ ‫دارم و امکان دیده شــدن را به ادم هایی‬ ‫که الزم است‪ ،‬بدهم‪ .‬شــبیه به این است‬ ‫که تو یک پاســاژی را می سازی و باید ان‬ ‫را پر رفت و امد نگاه داری تا رونقش حفظ‬ ‫شود‪ .‬بنابراین من اینجا را باید با ایده های‬ ‫مختلف؛ پر جنب و جــوش و جذاب نگاه‬ ‫دارم که تماشاچی نگاهش کند و در حین‬ ‫نگاه کردن حرف مهم هم در ان زده شود‪،‬‬ ‫کار فرهنگی و اجتماعی هم در ان بشود‪،‬‬ ‫ادم های مهم در حوزه هــای مختلف هم‬ ‫بیایند و حرفشان را بزنند‪.‬‬ ‫در تمام ایــن فصل ها یــک مواجه‬ ‫شدم با اینکه شــما می خواهید خرده‬ ‫فرهنگ ســازی کنید‪ .‬یعنی دید ه ام‬ ‫که برای مثــال در فصل هــای اول‬ ‫می خواستید کلمه «ســپاس» را جا‬ ‫بیندازید و یا از ان خانمی که در مورد‬ ‫خواستگار و ازدواج دخترها استنداپ‬ ‫ کرد خیلی جدی انتقاد کردید تا حقوق‬ ‫زنان زیر سوال نرود‪ .‬همان طور که در‬ ‫همین استند اپ ها تذکر دادید که اسم‬ ‫حیوان ها به جای ناسزا استفاده نشود‬ ‫و به محیط زیست و اشنایی با اقوام هم‬ ‫توجه داشتید‪ .‬در واقع به نظر من این‬ ‫مسائل به شکلی خرده فرهنگ سازی‬ ‫اســت‪ .‬ایا این ها دغدغه های رامبد‬ ‫جوان اســت یا منشــا ان اتاق فکر‬ ‫است؟‬ ‫می توانــم بگویم که خیلــی جدی تفکر‬ ‫خودم است اما می دانید در حال حاضر چه‬ ‫اتفاقی در «خندوانه» افتاده اســت؟ من‪،‬‬ ‫«خنداونه»‪ ،‬اتاق فکر‪ ،‬بچه ها و همه ی ما‪،‬‬ ‫االن دیگر شبیه هم هستیم و یک دست‬ ‫شــده ایم‪ .‬یعنی االن نمی توانم بگویم که‬ ‫این مساله برای حرفی است که در جلسه‬ ‫زده شد یا فالن مساله را خودم طرح کردم‬ ‫و خواندم یا در جلسات مطرح شده است‪.‬‬ ‫ما در «خندوانه» چه کار می کنیم؟ سعی‬ ‫می کنیم تا با کلیت برنامه‪ ،‬حال مخاطبمان‬ ‫را در یک ســاعت و نیمی که پای برنامه‬ ‫نشسته استخوب نگه داریم‪ .‬من همیشه‬ ‫می گویم و تکرار می کنم که «خندوانه» مثل‬ ‫یک مهمانی است و ما به مهمانی رفته ایم تا‬ ‫معاشرت کنیم و یک شامی بخوریم و بعد‬ ‫به خانه مان برویم‪ .‬قرار نیست تا در طول‬ ‫ان‪ ،‬خیلی اتفا ق های مهم و بزرگ بیفتد‪.‬‬ ‫دیده اید که ادم ها در مهمانی می خواهند‬ ‫درباره کارشان حرف بزنند‪ ،‬قراردادشان‬ ‫را ببندند‪ ،‬معامالتشــان را انجام بدهند و‬ ‫کارهایی از این دســت؟ ان دیگر مهمانی‬ ‫نیست‪ ،‬جلسه است که انگار در ان چهار‬ ‫ادم بی ربط دیگر هم نشســته اند‪ .‬یعنی‬ ‫همه چیز درهم شده‪ ،‬در صورتی که مهمانی‬ ‫برای مهمانــی اســت‪« .‬خندوانه» برای‬ ‫ایجاد حال خوب اســت و با بحران هایی‬ ‫که داریم‪ ،‬ما معتقد هســتیم که با شرایط‬ ‫روانی و حال بهتر می توانیم بهتر به ان ها‬ ‫بپردازیم‪« .‬خندوانه» مثل یک دوســتی‬ ‫است که شما وقتی در کنارش می نشینید‪،‬‬ ‫ماجراهای شما را حل نمی کند و قرار هم‬ ‫نیست که هر کسی ماجراهای شما را حل‬ ‫کند‪ .‬در واقع قرار نیســت که یک دوست‬ ‫همه مشــکالت من را حل کند‪ .‬شاید ان‬ ‫دوست قرار است که به حرف های من گوش‬ ‫بدهد‪ ،‬چهار جمله با حــال به من بگوید و‬ ‫بعد هم به من یاداوری کنــد که تو قوی‬ ‫هستی‪ ،‬تو می توانی‪ ،‬نگران نباش‪ ،‬زندگی‬ ‫خیلی پر جریا ن تر از این است‪ ،‬سختی ها‬ ‫خیلی زیادتر بوده‪ ،‬هستند و خواهند بود‪.‬‬ ‫سختی چیزی نیســت که از بین برود و‬ ‫نباشد‪ ،‬چوناگر نگاه کنیم در هم ه دوره های‬ ‫زندگی بشر‪ ،‬گرفتاری های بسیاری وجود‬ ‫دارد‪ .‬تصور ما این است که گرفتار ی های‬ ‫‪11‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 11 ‫چهره ماه‬ ‫بداخالق بی حوصله ‬ ‫همتاثیر می گذارد‪ .‬ادم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ناامید تلخ روی همه تاثیر تلخ و ناخوشایند‬ ‫می گذارد‪.‬‬ ‫االن مان بدترین گرفتاری های دنیا هستند‪،‬‬ ‫در صورتی که این طور نیست‪ .‬ما بدترین‬ ‫گرفتاری های دنیا را نداریم ولی بله‪ ،‬کامال‬ ‫در بحران و اتفاقا در میانه بحران های جدی‬ ‫هم هستیم‪ .‬چطور می شود بحران را رفع‬ ‫کرد؟ چطور می شود از بحران گذشت؟ با‬ ‫اضطراب‪ ،‬خشم زیاد و با التهاب و گیجی‬ ‫زیاد؟ یا با بی مهری زیاد؟ طبیعی اســت‬ ‫که خیر‪ .‬تمام این صفــات منفی‪ ،‬اول از‬ ‫همه خودمان را تخریــب می کنند و بعد‬ ‫روابط ما را تخریب می کننــد‪ .‬اخبار بد‬ ‫خیلی زیاد اســت و من هم دارم در همین‬ ‫مملکت‪ ،‬با همین شرایط و در همین روزگار‬ ‫زندگی می کنم‪ .‬ایــن بحران ها فقط برای‬ ‫یک عده نیست و برای همه ماست؛برای‬ ‫همه اد م هایی که دارند زندگی می کنند‪.‬‬ ‫من زمانی که از محل کارم خارج می شوم‪،‬‬ ‫خانه ام در کره ماه نیست! من هم دارم در‬ ‫همین شهر زندگی می کنم‪ ،‬من هم خرید‬ ‫می کنم‪ ،‬من هم دچار این نگرانی هایی که‬ ‫االن همه داریم‪ ،‬هســتم‪ .‬تمام بچه هایی‬ ‫که دارند در این پروژه کار می کنند‪ ،‬همه‬ ‫اد م های متخصصی هستند ولی همه انها‬ ‫اد م های همین جامعه هســتند‪ .‬همه ی‬ ‫انها در انواع و اقســام جاهای این شهر‬ ‫خانه دارند و زندگــی می کنند‪ .‬یعنی در‬ ‫پایین ترین نقاط شهر تا جاهای متوسط‪،‬‬ ‫تا شرق و غرب و شمال تهران‪ .‬پس اینجا‬ ‫یک جامعه اســت ومن قطعا می بینم که‬ ‫ادم ها دارند چطور زندگی می کنند و خودم‬ ‫هم درگیرش هســتم‪ .‬درگیری های انها‬ ‫درگیری های من هم هست‪ .‬اضطراب های‬ ‫انها‪ ،‬اضطرا ب های من هم هســت و چه‬ ‫بسا اضطرا ب های من که دارم یک پروژه‬ ‫را می گردانم بزرگ تر می تواند باشد‪ .‬من و‬ ‫سیدعلی احمدی تهیه کنند ه پروژه‪ ،‬اگر‬ ‫نتوانیم اینجا را درست مدیریت کنیم یک‬ ‫پروژه با صد و خرده ای ادم‪ ،‬یک دفعه روی‬ ‫هوا می رود‪ .‬بنابراین بدیهی است که من‬ ‫بگویم بچه ها ما می توانیم از پسش براییم و‬ ‫نگران نباشید‪ ،‬بچه ها ارامش داشته باشید‪.‬‬ ‫من تا اینجا متوجه این موضوع شدم‬ ‫که شما دوست دارید با وجود بحران ها‬ ‫همدلــی اتفاق بیفتــد‪ .‬در این فصل‬ ‫حضور روانشنا س ها‪-‬مثل غالمرضا‬ ‫محمودی‪ ،‬علی میرصادقی‪ ،‬مســعود‬ ‫عارف نظری‪ -‬را با یک رویکردی یک‬ ‫مقدار پررنگ تر کردیــد ‪ .‬حتی جمله ‬ ‫مشــخص دکتر محمــودی این بود‬ ‫که ســطح امیدواری را باال ببریم که‬ ‫خوشی باال برود و این تفکر انگیزشی‬ ‫است‪ .‬تفکر انگیزشی در جامعه تلخ‬ ‫فعلی به نظر شما چقدر کارامد است؟‬ ‫مقصود این اســت که امید را باال ببریم تا‬ ‫بتوانیم تصمیمات بهتــری برای زندگی‬ ‫بگیریم‪ .‬هر ادمی ناامید شــود شروع به‬ ‫تخریب می کند‪ ،‬چون فکــر می کند که‬ ‫دیگر چیزی برای نگاه داشتن ندارد‪ .‬همه ی‬ ‫اد م هایی که اسیب های بزرگ می بینند‬ ‫و اســیب های بزرگ می زنند اد م هایی‬ ‫هستند که دیگر امیدی برای ادامه ندارند‪،‬‬ ‫چون می گویند که من دیگر چیزی را برای‬ ‫نگاه داشتن ندارم؛ پس یا خودم را از بین‬ ‫می برم و یا به بقیه اسیب می زنم‪.‬‬ ‫البته در تفکر روانشناسی امروز گفته‬ ‫می شود خیلی امیدوار نباشید‪ ،‬چون هر‬ ‫چه بیشتر امیدوار باشید یک دفعه اگر‬ ‫به هدفتان نرسید به فروپاشی روانی‬ ‫نزدیک می شوید‪.‬‬ ‫فرض ما این نیســت که بخواهیم اد م ها‬ ‫را دچــار توهم کنیــم و فراواقعی حرف‬ ‫بزنیم‪ ،‬اصال چنین کاری نمی کنیم‪ .‬ما مدام‬ ‫داریم می گوییم که خودت را قوی نگه دار؛‬ ‫همین! حرف من این اســت که باال بردن‬ ‫سطح خشم؛ باال بردن ســطح ناامیدی و‬ ‫حال و احوال منفی‪ ،‬نتیجه خوبی نمی دهد‪.‬‬ ‫من اگر ادم سرحال و امیدواری باشم‪ ،‬قطعا‬ ‫روی خیلی چیزها تاثیر می گذارم‪ .‬امیدوار‬ ‫نه به این معنا که به به چقدر همه چیز عالی‬ ‫است و ما بهترین جای دنیا هستیم و من‬ ‫خفن ترین ادم جهان هستم؛ خیر‪ ،‬به این‬ ‫معنا که من با روحیه باال بتوانم زندگی ام‬ ‫را ادامه بدهم‪ .‬من االن به عنوان یک پدر‬ ‫هم دارم این را می بینم که اگر حال من بد‬ ‫باشد‪ ،‬روی فرزندمتاثیر می گذارد‪ .‬من اگر‬ ‫حالم بد باشــد روی همسرم و همسایه ام‬ ‫«خندوانه» و امثال‬ ‫ان مثل «نود»‪،‬‬ ‫«دورهمی» و‬ ‫برنامه هایی که‬ ‫بیننده دارند با‬ ‫بودجه تلویزیون‬ ‫ساخته نمی شوند‪.‬‬ ‫این برنامه ها با پول‬ ‫اسپانسر ساخته‬ ‫می شوند‪ ،‬یعنی‬ ‫اسپانسر تبلیغ‬ ‫می کند و پولش را‬ ‫می دهد‪ .‬ان پول‬ ‫هم یکسره می رود‬ ‫به بخش بازرگانی‬ ‫تلویزیون و تلویزیون‬ ‫پول ما و گروه‬ ‫خندوانه را می دهد‪.‬‬ ‫در واقع تلویزیون از‬ ‫راه قانونی خودش به‬ ‫ما دستمزد می دهد‬ ‫این چقدر به واقع گرایی نزدیک است؟‬ ‫یک ماجرایی را برای شما تعریف می کنم‬ ‫که خیلی جالب است‪ .‬من همین االن یک‬ ‫دوستی را دارم که به ســرطانی سخت‬ ‫مبتال شــده و هر روز دارد شیمی درمانی‬ ‫و پرتو درمانی می شــود‪ .‬خود این شخص‬ ‫این طور می گوید که وقتــی من در خانه‬ ‫هســتم دردهایی می کشــم که باید به‬ ‫انباری بــروم تا همســر و فرزندم من را‬ ‫نبینند و بتوانم از درد فریاد بکشــم‪ .‬او‬ ‫می گوید که در همین ســاعت ها دو بار به‬ ‫اســتودیوی «خندوانه» امده ام و وقتی‬ ‫که اینجا هســتم دردی احساس نمیکنم‪.‬‬ ‫چون احساس می کند که در اینجا چقدر‬ ‫روحیه ها باال اســت و ادم ها چه مهربان و‬ ‫چه باحال هســتند و چقدر برای زندگی و‬ ‫کار کردنانگیزه دارند‪ .‬برای مثال یک دفعه‬ ‫شش ساعت در استودیو نشست و گفت در‬ ‫این شش ساعت حتی یک لحظه هم درد به‬ ‫سراغ من نیامده است‪ .‬می خواهم بگویم که‬ ‫ذهن می تواند همه چیز را ان قدر مدیریت‬ ‫کند که تو بگویی من می توانم از بین بروم‬ ‫و می توانم زنده بمانــم‪ .‬این دیگر انتخاب‬ ‫توست که دوست داری کدام سمتبایستی؛‬ ‫دوست داری ســمت زندگی بایستی یا‬ ‫دوست داری سمت نابودی بایستی‪ .‬همه ‬ ‫اد م ها میل به زندگــی دارند؛ هما ن قدر‬ ‫که می توانند میل به تخریــب‪ ،‬نابودی و‬ ‫مرگ داشته باشند‪ .‬به نظر من «خندوانه»‬ ‫می تواند یاداوری کنــد که هر دو میل در‬ ‫ما هست و درنهایت باید دست به انتخاب‬ ‫بزنیم‪ .‬من انتخابم زندگی است‪...‬‬ ‫چون شــما کمدین هستید به هر حال‬ ‫می توانید فانتزی ترســیم کنید پس‬ ‫می خواهم شــما را در ایــن موقعیت‬ ‫قرار دهــم که اگر شــما فرضا رامبد‬ ‫جوانی بودید که یک کارگــر بود و با‬ ‫تعرف ه وزارت کار حقوق می گرفت و هر‬ ‫شب باید به جنوبی ترین نقطه تهران‬ ‫می رفت و زمانی که «خندوانه» شروع‬ ‫می شد‪ ،‬موضع ان شومنی که هم موضع‬ ‫فعلی شماست را می دید‪ ،‬می گفت که‬ ‫این ادم دلش خوش اســت یا اینکه‬ ‫می گفت‪ :‬اشــکالی ندارد همین یک‬ ‫ساعت و نیم هم خوش باشم و همراه‬ ‫شادی یک ساعت و نیمه شما می شد؟‬ ‫هر دوی این هاست؛ چرا که من به عنوان‬ ‫رامبد جوانی که دارد این کار را می کند هر‬ ‫دوی این اد م ها را در خیابان‪ ،‬فروشــگاه‪،‬‬ ‫رفت و امد و در استودیو می بینم‪ .‬من مردم‬ ‫و غمشــان را می فهمم چــون خودم هم‬ ‫غم هایی دارم و بی درد نیســتم‪ .‬تمام این‬ ‫ادم هایی که به اســتودیو می ایند‪ ،‬مردم‬ صفحه 12 ‫هستند که می ایند و همه هم بدون درد و‬ ‫مشکالت نیستند اما با همه این ها می ایند و‬ ‫حالشان خوب می شود‪ .‬حال خوبشان شاید‬ ‫ماندگار نباشــد اما به هرحال «خندوانه»‬ ‫تاثیر کوچک خودش را داشته است‪ .‬همین‬ ‫دیشب یک خانم مسنی به اینجا امده بود‬ ‫و ما را دعا کرد و گفت که کبد من مشکل‬ ‫داشته و االن بهترم‪ ،‬می گفت دکترم گفته‬ ‫اگر حال روحت با دیدن «خندوانه» بهتر‬ ‫است پس این برنامه را بیشتر تماشا کنچون‬ ‫شادی تاثیر مستقیم روی سالمتی دارد‪.‬‬ ‫پس باز هم این حال بهتــر برمی گردد به‬ ‫انتخاب؛ اینکه تو انتخاب می کنی که حالت‬ ‫بدتر یا بهتر شــود‪ .‬اگر به عنوان مخاطب‬ ‫کســی فکر می کند که بــا «خندوانه»‬ ‫خشمش بیشتر می شود خب ما «خندوانه»‬ ‫را تعطیل می کنیــم‪ ،‬با بدون توقف حرص‬ ‫خوردن و غم انگیز بــودن کدام موضوع‬ ‫درست می شود؟‬ ‫ایا بعد از این همه مواضعی که مردم‬ ‫می گیرند و بعضی هایشان خیلی منفی‬ ‫اســت‪ ،‬به این فکر کرد ه اید که مثال‬ ‫بگویید من چرا این قدر حرف بشنوم؟‬ ‫نمی خواهم بسازم‪.‬‬ ‫واقعیتش این است که انها که همه نیستند‪،‬‬ ‫من خیلی ها را هم می بینم که «خندوانه» را‬ ‫خیلی دوست دارند و انگیزه کار ما هستند‪.‬‬ ‫تاثیر جمله و کلمه برای شما حتما که‬ ‫زیاد است با انتقادها چه می کنید؟‬ ‫من یاد گرفته ام که به انتقادها توجه کنم‬ ‫ولی متوقف نشوم‪.‬‬ ‫عصبانی نمی شوید؟‬ ‫مگر ما می گوییم‬ ‫که همه چیز خوب‬ ‫است؟ من حتی یک‬ ‫بار هم در «خندوانه»‬ ‫نگفته ام که همه چیز‬ ‫خوب است‪ .‬من‬ ‫ادعایی برای عالی‬ ‫بودن و حتی خوب‬ ‫بودن شرایط نکردم‪،‬‬ ‫همیشه گفتم اوضاع‬ ‫بد است اما بیا من‬ ‫و شما سهم خوب‬ ‫بودن خودمان را‬ ‫برداریم و در بدبختی‬ ‫غرق نشویم‬ ‫بدیهی اســت که من هم گریه می کنم‪،‬‬ ‫غصه می خورم‪ ،‬عصبانی می شوم‪ ،‬کالفه‬ ‫می شــوم و هزار چیز دیگر‪ .‬من هم ادمم!‬ ‫«خندوانه»جایی است که می گوید قوی‬ ‫باش‪ ،‬پس مــن باید ایــن حرف هایی که‬ ‫می زنیم را درک کرده باشم که بتوانم ان‬ ‫را ادامه بدهم؛ من باید خودم قوی باشم تا‬ ‫بتوانم ادامه بدهم‪.‬‬ ‫شــما می توانید قهرمــان و صاحب‬ ‫مســئولیت ســخنگوی مردم بودن‬ ‫در همه موضوعات اعم از سیاســی‪،‬‬ ‫اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و‪ ...‬را انتخاب کنید‬ ‫و از طرفی هــم می توانید بگویید من‬ ‫الزم نیســت درباره هر چیزی موضع‬ ‫بگیرم‪ .‬اما نمی توان از کنار خشم عده‬ ‫ای بگذریم که معتقد هستند شما به‬ ‫سادگی از خشم مردم عبور می کنید‬ ‫و حتی یک تفکری هــم می گوید که‬ ‫اگر رامبد جوان به عنوان یک نماینده ‬ ‫مردمی در خندوانه است پس تریبون‬ ‫من اســت و نباید فالکت را به نوعی‬ ‫عادی سازی کند‪.‬‬ ‫مگر من عادی سازی کرده ام؟ من فالکت را‬ ‫عادی سازی کرده ام؟ این خیلی بی انصافی‬ ‫است‪.‬‬ ‫من دقیقا با این جمله مواجه شــده ام‬ ‫که رنج در «خندوانه»عادی است چون‬ ‫می گوید دورش بزن و باز هم بخند و‬ ‫خوش باش در حالی که مگر می توان‬ ‫کتمان کرد که رنج دارد کمر مردم را‬ ‫خم می کند؟‬ ‫قطعا خیر؛ بــه نظر من این نــگاه خیلی‬ ‫غیرمنصفانه اســت‪ .‬وقتی می گوییم که‬ ‫«خندوانه» مثل یک مهمانی است‪ ،‬پس شما‬ ‫وقتی که به مهمانی می روید ایا به همه چیز‬ ‫می خندید؟ خیر‪ .‬شــما در مهمانی حرف‬ ‫هم می زنید‪ ،‬معاشرت هم می کنید‪ ،‬چهار‬ ‫جمله هم می گویید‪ ،‬از این و ان می شنوید‬ ‫و بعد به دنبال کار و زندگی تانمی روید‪ .‬مگر‬ ‫ما می گوییم که همه چیز خوب است؟ من‬ ‫حتی یک بار هم در «خندوانه» نگفته ام که‬ ‫همه چیز خوب است‪ .‬من ادعایی برای عالی‬ ‫بودن و حتی خوب بودن شــرایط نکردم‪،‬‬ ‫همیشه گفتم اوضاع بد است اما بیا من و‬ ‫شما سهم خوب بودن خودمان را برداریم‬ ‫و در بدبختی غرق نشویم‪.‬‬ ‫این را قبول دارم که شــما همیشــه‬ ‫گفته اید که ممکن است خیلی چیزها‬ ‫بد باشد اما باید خودمان را نبازیم‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬همین طور است‪ .‬من چه زمانی گفته ام‬ ‫که ایران عالی اســت؟ حتی یک بار هم‬ ‫نگفته ام که ایران عالــی و بهترین جای‬ ‫دنیا است‪ .‬من هیچ وقت این را نگفته ام و‬ ‫این جمالت از دهان من در نیامده اســت‪.‬‬ ‫من می دانم که چه دارم می گویم‪ .‬درواقع‬ ‫این ها ترجمه غلطی است و ماجرا به همین‬ ‫سادگی اســت که می گویم‪ .‬من هیچ وقت‬ ‫نگفته ام که ایران بهترین جای دنیا است‪،‬‬ ‫هیچ وقت نگفته ام کــه ایران جای خیلی‬ ‫خفن و خوبی است‪ ،‬هیچ وقت هم نگفته ام‬ ‫که ما خیلی وضعیت خوبــی داریم‪ .‬فقط‬ ‫مدام گفته ام که ما خیلی باحالیم‪ ،‬ما خیلی‬ ‫قشــنگیم‪ ،‬ما خیلی ماه هســتیم و این‬ ‫جمله ام هم طراحی شد ه است و یکدفعه‬ ‫از جیبم بیرون نیامد ه اســت و روی ان‬ ‫ساعت ها فکر شده‪ .‬اصال مگر چشم ندارم‬ ‫ببینم در چه شرایطی هستیم که بخواهم‬ ‫بگویم اینجا بهترین نقطه زمین اســت و‬ ‫رنجی هم وجود ندارد؟‬ ‫برای ترجمه درست این اتفاق غلطی‬ ‫که راجع به شــما افتــاده‪ ،‬کاری هم‬ ‫کرده اید؟‬ ‫فعالیت رسانه ای ما همیشه بسیار ضعیف‬ ‫بوده اســت‪ ،‬یعنی ما فقــط برنامه مان را‬ ‫ساخته ایم و پیرامون ان کاری نکرده ایم‪.‬‬ ‫فقط خاطرم اســت که یک بار یک جلسه ‬ ‫مطبوعاتی گذاشــتیم که در فصل پنج‬ ‫بــود و حرف های به درد بخــوری هم در‬ ‫ان زده شــد‪ .‬برای مثال اینکه سپاه پول‬ ‫«خندوانه» را می دهد کــه خیلی واضح‬ ‫و مشــخص جواب این را دادیم که خیر و‬ ‫یا مثال اینکه می گویند پول مردم دســت‬ ‫«خندوانه» اســت‪ ،‬پول مردم دســت ما‬ ‫نیست‪ .‬چون برنام ه ما از بودجه صدا و سیما‬ ‫تامین نمی شود‪.‬‬ ‫یعنی «خندوانه» با بیت المال ساخته‬ ‫نمی شود؟‬ ‫خیر‪ .‬اصال و ابــدًا؛ «خندوانه» و امثال ان‬ ‫مثل «نود»‪« ،‬دورهمی» و برنامه هایی که‬ ‫بیننده دارند با بودجه تلویزیون ســاخته‬ ‫نمی شــوند‪ .‬این برنامه ها با پول اسپانسر‬ ‫ساخته می شــوند‪ ،‬یعنی اسپانسر تبلیغ‬ ‫می کند و پولش را می دهــد‪ .‬ان پول هم‬ ‫یکسره می رود به بخش بازرگانی تلویزیون‬ ‫و تلویزیــون پول ما و گــروه خندوانه را‬ ‫می دهد‪ .‬در واقع تلویزیون از راه قانونی‬ ‫خودش به ما دستمزد می دهد‪.‬‬ ‫شما در جایی از گفت وگو به این اشاره‬ ‫کردید که من از کره ماه نمی ایم‪ ،‬مردم‬ ‫فکر می کنند که مــا در یک قاره دیگر‬ ‫زندگی می کنیم و خودشــان در یک‬ ‫جای دیگر‪ .‬این برای من محل سوال‬ ‫شــد از این جهت که حتــی دیده ام‬ ‫عکس ساعت شما منتشــر شده و‬ ‫نوشته شــده که رامبد جوان با چنین‬ ‫ساعت گران قیمتی دارد تبلیغ قناعت و‬ ‫رژیم می کند‪ .‬می خواهم نظر شخصی‬ ‫شما را بدانم که ســلبریتی‪ ،‬چهره و‬ ‫شخص شناخته شده‪ ،‬موظف است که‬ ‫در زندگی و در زیست شخصی خود‪،‬‬ ‫مراعات وضعیت مردم را کند یا اینکه‬ ‫اساسا این موارد به هم هیچ ارتباطی‬ ‫ندارند؟‬ ‫‪13‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 13 ‫چهره ماه‬ ‫بدیهی اســت که باید حواسمان به مردم‬ ‫باشد‪ .‬اصال حواس و دغدغه ما مردم است‬ ‫که خندوانه را ساختیم‪ .‬من هم هیچوقت‬ ‫درتیزر نگفتم که چون گرانی اســت پس‬ ‫رژیم بگیــر‪ .‬نکته و پیــام ان تبلیغ این‬ ‫بود که با هزینه هــای مختلف رژیم های‬ ‫مختلفی هســت و گرانی مانع از گرفتن‬ ‫رژیم نمی شود‪.‬‬ ‫فکــر نمی کنید بی مهــری برخی از‬ ‫مخاطبان نســبت به شــما از زمانی‬ ‫شروع شد که شــما از عرق به ایران‬ ‫گفتید اما فرزندتــان جای دیگری به‬ ‫دنیا امد؟‬ ‫برخی این طور تعبیر کردند که رامبد با ما‬ ‫دوگانه حرف می زند و دوگانه رفتار می کند‪.‬‬ ‫اگر که خودت مملکت را دوست داری و به‬ ‫ما می گویی که مملکت را دوســت داری‪،‬‬ ‫پس چرا این تصمیــم را گرفتی؟ من این‬ ‫را می فهمم ولی واقعیتش این اســت که‬ ‫در روزگار ما و در زندگــی ای که ما امروز‬ ‫داریم ا ن قــدر ایتم هــای مختلفی در‬ ‫تصمیم گیری های ادم هــا نقش دارند که‬ ‫قطعا همینی که داریم می بینیم نیســت‬ ‫و مطمئنا ان چیزی هم کــه از ان تعبیر‬ ‫می شود هم نیســت‪ .‬چیزهایی هست که‬ ‫جزییات زندگی من اســت که اگر بگویم‬ ‫حتما دیگر این بی مهری به وجود نمی اید‬ ‫و متوجه هســتم که وقتی یک برنامه ای‬ ‫در تلویزیون دچار این اســتقبال و اقبال‬ ‫می شــود‪ ،‬رابطه ای بین مــن و مخاطب‬ ‫صمیمی تر و قوی تر می شود‪ .‬هر برنامه ای‬ ‫و هر ادمی کــه این طور مــورد توجه و‬ ‫اقبال قرار می گیــرد قطعا مخالفینی پیدا‬ ‫می کند که این مخالفین چه با منطق و چه‬ ‫بی منطق‪ ،‬چه با تحلیل فنی و حرفه ای و چه‬ ‫با تحلیل غیر فنی و غیر حرفه ای‪ ،‬مخالف‬ ‫ان چهره می شوند و ترجیح می دهند تا از‬ ‫موقعیت هایی که به دست می اورند و حتی‬ ‫از موقعیت هایی هم که به دست نمی اورند‬ ‫استفاده کنند تا اینکه بتوانند ان ادم را در‬ ‫رابطه با مخاطبش تضعیف کنند و مدام این‬ ‫رابطه را ضعیف تر کنند‪ .‬به اینکه این ها چه‬ ‫کسانی هســتند کاری ندارم و همین قدر‬ ‫که االن دارم این را انسانی روایت می کنم‬ ‫مفهوم است که چه دارم می گویم‪ .‬بنابراین‬ ‫می خواهم این را بگویــم که جوی که راه‬ ‫می افتد جوی نیست که ما دقیقا اسمش‬ ‫را مردم بگذاریم‪ .‬من همان طور که پیش تر‬ ‫گفتم با اد م های فراوانی مواجه می شوم‪،‬‬ ‫که هم به «خندوانه» و هــم به اجزای ان‬ ‫عالقه مند هستند بنابراین من نمی توانم‬ ‫بگویم که همه دلخور و یــا همه ناراضی‬ ‫هســتند‪ .‬راجع به جو ان زمــان دارم‬ ‫صحبت می کنم و از انجا کــه من اصوال‬ ‫هیچ وقت هیچ چیز ایــن ماجرا را جواب‬ ‫ندادم همین طور هــم ادامه پیدا می کند؛‬ ‫یعنی هیچ وقت ماجــرای اینکه ما چرا به‬ ‫کانادا رفتیم را نگفتم چون لزومی نداشت‬ ‫که بگویم و این چیزهــا از حوصله مردم‬ ‫خارج است و من که مدام نمی توانم بیایم و‬ ‫جواب حاشیه ای که ممکن است عده ای به‬ ‫وجود بیاورند را بدهم این توضیح دادن ها‬ ‫در روحیات مــن نمی گنجد و می دانم که‬ ‫ممکن اســت ضربه اش را هم بخورم اما‬ ‫ترجیحم این است که برای خودم حریمی‬ ‫داشته باشم‪.‬‬ ‫عده ای دوســت دارند شــما درباره‬ ‫همه مسائل و اتفاقاتی که مهم است‬ ‫حرف بزنید‬ ‫ما تا جایی که بتوانیم ایــن کار را انجام‬ ‫می دهیم و از یک جایی به بعد هم سانسور‬ ‫می شــود‪ .‬من چــه کار می توانم بکنم؟‬ ‫برنامه زنده نیســت‪ .‬بنابراین ما اصالحیه‬ ‫می خوریم‪.‬‬ ‫شما به کنار کشیدن و قهرمان شدن‬ ‫اعتقاد دارید؟ یعنی روحیه قهرمانی به‬ ‫این شکل را دارید؟‬ ‫قهرمانی خیلی بحــث جذابی‬ ‫اســت و این هم بحث خیلی‬ ‫مفصلی اســت‪ .‬در این دوره‬ ‫یکی از بچه ها ‪-‬نیما سهرابی‪-‬‬ ‫استند اپ خیلی درخشانی‬ ‫داشــت که درباره قهرمان‬ ‫بود‪ .‬حرفش ایــن بود که‬ ‫خود مردم یکــی را که‬ ‫اصال خودش نمی خواهد‬ ‫قهرمان می کنند بعد هم‬ ‫وقتی از پس قهرمانی اش‬ ‫برنمی اید بر سرش می زنند‬ ‫که تو خائن ملت هستی‪ ،‬پس‬ ‫پایین بیا و لهش می کنند؛‬ ‫این مکانیزم همیشــگی‬ ‫است‪ .‬من قهرمان نیستم و‬ ‫ادای ان را هم در نیاورد ه ام؛‬ ‫اعالم هــم نکرده ام کــه قهرمانم و‬ ‫کارهای قهرمانانه هم نکردم‪.‬‬ ‫دلتان هــم نمی خواهد که قهرمان‬ ‫باشید؟‬ ‫خیر‪ ،‬اخر من قهرمان نیستم‪ .‬قهرمان‬ ‫بودن خصلت هایی را می خواهد که من‬ ‫انها را ندارم‪ .‬من چه گوارا نیســتم‪ ،‬یک‬ ‫کمدین و برنامه ساز هستم! طبیعی است‬ ‫که من هم از شــرایط ناراضی هســتم و‬ ‫اعتراضات و انتقادهای جــدی دارم اما‬ ‫حقیقتش بیشــتر دلم می خواهد تاثیر‬ ‫بگذارم‪ .‬اما حق بدهید کــه همه اد م ها‬ ‫روحیه های مشابه هم نداشته باشند‪ .‬من‬ ‫اگر نتوانم چیزی را به درستی منتقل کنم‬ ‫و راکد بمانم بیمار می شوم پس چرا نیایم و‬ ‫به جای سکوت الکی یا به جای اعتراضی که‬ صفحه 14 ‫حتما سانسور می شود کاری که بلد هستم را‬ ‫جوری انجام بدهم که تاثیری روی یک عده‬ ‫بگذارد‪ .‬هر جامعه ای کسانی را هم الزم دارد‬ ‫که با هنر و سرگرمی نشان دهند که نسبت‬ ‫به بعضی چیزها مساله دارند و مطالبه دارند‪.‬‬ ‫در ان صــورت امــا محبــوب مردم‬ ‫می شوید و واقعا چنین چیزی در مردم‬ ‫هست‪.‬‬ ‫چند روز و چقدر؟‬ ‫تا مدتی که گافی از شما دیده شود‪.‬‬ ‫مساله این اســت که فرد محبوب را باال‬ ‫می برند و یک دفعه او را پایین می کشــند‬ ‫و منفور می شــود‪ .‬مــن اصــا این را‬ ‫نمی خواهم! من برنامه می ســازم و حرفه ‬ ‫من سرگرمی سازی یا اینترتینمنت است‪.‬‬ ‫کار ما این است‪ ،‬ما رفته ایم جان کنده ایم‪،‬‬ ‫درس خوانده ایم‪ ،‬یــاد گرفته ایم و در کنار‬ ‫استادهای کوچک و بزرگ دوره دید ه ایم‬ ‫و تجربه کرده ایم‪ .‬ما سرگرمی ســازی بلد‬ ‫هستیم‪ .‬کار ما شو ساختن‪ ،‬سریال ساختن‪،‬‬ ‫اسباب بازی ساختن و مسابقه ساختن است‪.‬‬ ‫ما این کارها را بلد هستیم‪.‬‬ ‫به هر حال شما این تفکر را که قاطبه‬ ‫مردم علیه تلویزیون هســتند را قبول‬ ‫دارید یا نه؟‬ ‫معلوم است‪ ،‬خودم هم دارم می بینم‪.‬‬ ‫چقدر خوب اســت که این قدر صادق‬ ‫هســتید‪ .‬یعنی با این جمله دارید به‬ ‫مردم حق می دهید؟‬ ‫بله‪ ،‬اینکه مردم دلشــان می خواهد تا‬ ‫ما واکنش های به جا و به موقع نشــان‬ ‫بدهیم را قطعا می فهمــم و قطعا هم به‬ ‫انها حق می دهم؛برای اینکه صدایشان‬ ‫به هر جایی نمی رســد و شاید صداهای‬ ‫ما بلندتر باشد ولی یک مساله ای وجود‬ ‫دارد‪ .‬شرایط بحران‪ ،‬همه چیز را منکوب‬ ‫می کند؛ یعنی اگر صــدای تو در بحران‬ ‫بلند شود و بخواهی که چیزی را خارج از‬ ‫قاعده بگویی‪ ،‬محکوم می شوی به اینکه‬ ‫تو داری بحــران را بحرانی تر می کنی‪.‬‬ ‫بنابرایــن نباید ایــن کار را کنی و باید‬ ‫ساکت شوی‪.‬‬ ‫شما ادم سیاسی هستید یا در این باره ‬ ‫صاحب نظر هستید؟‬ ‫اصال؛ تمایلی هم ندارم که سیاسی باشم‪.‬‬ ‫شاید اگر اهل سیاســت ورزی بودم انقدر‬ ‫مورد هجمه قرار نمی گرفتم‪.‬‬ ‫چون ما جامعه متاسفانه سیاست زده ای‬ ‫داریم‪ .‬اقای جوان ایا تا به حال در این‬ ‫فشارها به این فکر کرده اید که چرا این‬ ‫فشار برای دیگر همکاران من نیست‬ ‫و فقط برای من است و این احساس‬ ‫ن خیلی چیزها را‬ ‫در طول این مدت‬ ‫از «خندوانه» یاد‬ ‫گرفتم و به این نتیجه‬ ‫رسیدم که زندگی‬ ‫ان قدر ارزش این را‬ ‫ندارد که ادم برای ان‬ ‫خیلی حرص بخورد‪.‬‬ ‫ادم باید زندگی را‬ ‫ساده تر بگیرد‪ ،‬ادم‬ ‫باید ارام تر با خودش‬ ‫و محیطش رفتار‬ ‫کند‪ .‬هر چقدر بتوانی‬ ‫خشمت را کنترل کنی‬ ‫و بتوانی این ارامش‬ ‫را به دست اوری و‬ ‫نسبت به خودت و‬ ‫ادم های اطرافت‬ ‫مهربان تر رفتار‬ ‫کنی‪ ،‬رشد و تعالی‬ ‫شخصیتی‪ ،‬روحی و‬ ‫روانی پیدا می کنی و‬ ‫در عین حال می توانی‬ ‫روزگارت را ارام تر‬ ‫بگذرانی‬ ‫سرخوردگی را با خودتان حمل کنید؟‬ ‫خیر‪ ،‬من سرخورده نمی شــوم اما به ان‬ ‫مساله فکر می کنم‪ .‬من اصوال ادمی نیستم‬ ‫که بخواهم با سرخوردگی زندگی کنم‪ ،‬اصال‬ ‫سرخوردگی یعنی چه؟ تو می توانی به این‬ ‫فکر کنی که این مسیری که رفته ای غلط‬ ‫است و مسیر دیگری و یا رفتار دیگری را‬ ‫انتخاب کنی‪ .‬بنابراین ســرخوردگی معنا‬ ‫ندارد‪ .‬من می توانم یک پروژه ای را شروع‬ ‫کنم و بعد از شش ماه بفهمم که غلط است‬ ‫اما سرخورده نمی شوم‪ .‬متوجه می شوم که‬ ‫غلط است و عوضش می کنم‪ .‬برای مثال سر‬ ‫پروژه «مردم معمولی» سرخورده نشدم‪.‬‬ ‫ماجرا از این قرار بود که ما شــش قسمت‬ ‫را ساختیم و پخش کردیم و به این نتیجه‬ ‫رســیدیم که این فرمول جواب نمی دهد‪.‬‬ ‫فرمول را عوض کردیم و از یک معیارهای‬ ‫دیگری استفاده کردیم و بهتر شد‪ .‬ادم کار‬ ‫را برای مخاطبی که ارتباط برقرار می کند‬ ‫می سازد‪ ،‬نه ان کسی که نمی خواهد نگاه‬ ‫کند و فحش می دهد‪ .‬من منتقدم را دوست‬ ‫دارم اما با دشمنم کاری ندارم و پاسخی هم‬ ‫برایش ندارم‪ .‬بنابراین دچار سرخوردگی‬ ‫نمی شوم‪.‬‬ ‫شما به سرگرمی سازی اشاره کردید‬ ‫که ان را به نحواحسن در خیلی جاها‬ ‫انجام دادید؛ امــا گاهی اوقات پیش‬ ‫امده که این سرگرمی ســازی تبدیل‬ ‫به عصبانی ســازی شده است‪ ،‬چقدر‬ ‫این را قبول دارید؟ شما قبول دارید که‬ ‫در ان تبلیغ رژیم جمله ای که مردم را‬ ‫عصبانی کرده باشد‪ ،‬گفتید؟‬ ‫مــن ان تبلیغ را یک ســال و نیم پیش‬ ‫ســاختم‪ .‬در واقع من یک قــراردادی با‬ ‫لیمومی داشتم که در مجموع ده تیزر بود‬ ‫که شش تیزر را در صفحه ام پخش کردم که‬ ‫بخشی از انها به مشکل مجوزی خوردند و‬ ‫گفتند که فعال دست نگه دارید‪ ،‬چون ما االن‬ ‫نمی توانیم پخش کنیم و جریمه می شویم‪.‬‬ ‫در نهایت همان روزی پخش شد که شما‬ ‫دیدید‪ .‬از طرفیهم ما با انها تسویه حساب‬ ‫کرده بودیم؛ یعنی من االن به انها بدهکار‬ ‫هستم و باید تیزرها را پخش کنم‪ .‬ادمین‬ ‫به من گفت که مشکلشان حل شد‪ ،‬پست‬ ‫تیزرها را بگذارم؟ من هم گفتم که این کار‬ ‫را بکند‪ .‬یعنی من نمی دانســتم که کدام‬ ‫تیزر را گذاشته است ویک دفعه دیدم که‬ ‫همه می گویند این دیگر چیست؟ من هیچ‬ ‫اشاره ای به این نکردم که چون گرانی است‬ ‫پس رژیم بگیریم و این حرف اشــتباهی‬ ‫است که تعبیرش کرده اند‪ .‬پس تکلیف این‬ ‫ماجرا روشن است‪ .‬این رسما یک ترجمه ‬ ‫غلط است که وقتی که تیزر را یک بار بدون‬ ‫این ذهنیت تماشا کنیم متوجه می شویم‬ ‫که اصال کدام رژیمی می اید چنین حرفی‬ ‫را بزند‪ .‬چرا یک رژیم غذایی باید بگوید که‬ ‫چون گرانی است‪ ،‬پس رژیم بگیریم؟ اخر‬ ‫ی برای او می اورد و‬ ‫این چیست و چهاعتبار ‬ ‫اصال من چرا باید این را روایت کنم؟‬ ‫مگر شما سر خروجی برنامه نیستید؟‬ ‫چطور ان را ندیدید؟‬ ‫ان را دیدم و چیز بــدی نبود‪ .‬ان تیزر در‬ ‫زمان خودش‪ ،‬هیچ چیــز بدی نبود‪ .‬اصال‬ ‫حرف بدی نمی زند و می گوید که با گران‬ ‫شــدن هر چیز‪ ،‬تو می توانی مناســب با‬ ‫خودت یک پکیج برداری‪ .‬حرف این تیزر‬ ‫همین اســت؛ اینکه نگران قیمت نباش‪،‬‬ ‫چه قیمت تهیه غذا و چــه قیمت پکیج‬ ‫دستوری رژیم‪.‬‬ ‫اما پیام این اســت که فقیری پس‬ ‫کمتر بخور‪.‬‬ ‫خیر‪ ،‬معلوم است که این طور نیست‪ .‬چرا‬ ‫من و انها باید ایــن را بگوییم؟ یک طراح‬ ‫رژیم چرا باید بگوید که گران است‪ ،‬پس‬ ‫کمتر بخور چون به نفعت است؟! یعنی انگار‬ ‫که داری به نفع جیبت عمل می کنی! خیر‪،‬‬ ‫دارد می گوید کــه اگر تو می خواهی رژیم‬ ‫بگیری‪ ،‬نگران هزینه اش نباش‪ .‬من رژیم‬ ‫ارزان تر هم برایت دارم‪.‬‬ ‫یعنی شــما کمــاکان می گویید که‬ ‫محتوایش درست است و مردم اشتباه‬ ‫دریافت کرده اند؟‬ ‫با همین نگاهی که من گفتم‪ ،‬یک بار دیگر‬ ‫ان را تماشا کنید‪ .‬چرا ما باید چنین حرفی‬ ‫را بگوییم؟‬ ‫خیلی از شــومن ها و برنامه سازها در‬ ‫خارج از کشور‪ ،‬برنامه های خودشان‬ ‫را تــا فصل های دو رقمــی هم ادامه‬ ‫می دهند؛ ولی در ایران اد م ها سریع‬ ‫پس می زنند و می گویند که بس است‬ ‫دیگر‪ ،‬تا کی و تا کجا می خواهد ادامه‬ ‫پیدا کند‪ .‬یعنی انگار که این مســاله‬ ‫هنــوز در تلویزیون بــرای مخاطب‬ ‫قاعده نشد ه است‪ .‬شما فکر می کنید‬ ‫که «خندوانه» را می شود خیلی ادامه‬ ‫داد یا اینکه دوست دارید به فکر طرح‬ ‫جدیدی باشید؟‬ ‫‪15‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 15 ‫چهره ماه‬ ‫به نظر من قطعا «خندوانه» را تا خیلی سال‬ ‫دیگر می شود ادامه داد‪ ،‬چون «خندوانه»‬ ‫دارد از اســتنداپ‪ ،‬مهمان و مسابقه های‬ ‫مختلف استفاده می کند‪ .‬در واقع «خندوانه»‬ ‫مدام در خودش کارهای جدید می کند‪ .‬یعنی‬ ‫یک ساختار کلی دارد ولی مدام در جزئیات‬ ‫ان تغییر دارد‪ .‬ما چند مدل مســابقه در‬ ‫«خندوانه» خلق کردیم که هر کدام از این ها‬ ‫می تواند یک برنام ه مستقل باشد‪ .‬برای مثال‬ ‫ادا بازی‪ ،‬قاطی بازی و یا لباهنگ‪ ،‬خودشان‬ ‫می توانند یک برنامه مستقل باشند‪ .‬این ها‬ ‫همه چیزهایی است که ما در برنامه زایش‬ ‫و خلق می کنیم و جلو مــی رود‪ .‬اگر همین‬ ‫نگاه در ان وجود داشته باشد‪« ،‬خندوانه»‬ ‫می تواند حاال حاالها ادامه پیدا کند‪.‬‬ ‫طراح ایــن برنامه شــما بود ه اید‪،‬‬ ‫می خواهم بپرســم کــه «خندوانه»‬ ‫همیشه با شماست؟‬ ‫به هر حال من طراح ان بوده ام و کسی که‬ ‫همیشه و از روز صفرش تا االن ان را برای‬ ‫شکل گیری خودش‪ ،‬اجزایش‪ ،‬اتاق فکرش‬ ‫و‪...‬را مدیریت کرده‪ ،‬من بودم‪ .‬ممکن است‬ ‫که من یک روزی بگویم که از نظر اجرا دیگر‬ ‫توانش را ندارم‪ ،‬به هر حال ادم می تواند‬ ‫بگوید که من اجرا نمی کنم ولی برای مثال‬ ‫در مناسبات پشت صحنه و اتاق فکرش به‬ ‫عنوان ادمی که از روز اول بوده‪ .‬همچنان‬ ‫حضوردارم و ادم هــای جدید به جای من‬ ‫بیایند‪ .‬یک مســاله ای هم که وجود دارد‬ ‫این است که ما ثابت کردیم که «خندوانه»‬ ‫را ســهم پدر و زندگی مــان نمی دانیم و‬ ‫ادم های فراوانی به ان امدند‪ ،‬قد کشیدند‪،‬‬ ‫خودشان را نشان دادند و مورد توجه قرار‬ ‫گرفتند‪ .‬پس این نیست که بگویم همه ان‬ ‫مال خودم است و قطعا اد م های مختلفی‬ ‫می توانند بیایند و هر چقدر که بتوانند از‬ ‫ان سهم بردارند‪.‬‬ ‫مهم ترین دستاورد شما در این هشت‬ ‫فصل «خندوانه» چیســت؟ در واقع‬ ‫دســتاورد روحی که فهمیدید دیگر‬ ‫باید فالن کار را نکنید و یا حتما فالن‬ ‫خصلت را به شــخصیت تان اضافه‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫به خیلی چیزها می توانم اشاره کنم از قبیل‬ ‫نوع مدیریت کردن؛ چون مدیریت کردن‬ ‫یک بخشــی از زندگی و در اصل می توانم‬ ‫بگویم که همه زندگی اســت‪ .‬اینکه کجا‬ ‫باید نسبت به چه چیزهایی پافشاری کنی‪،‬‬ ‫کجاها نباید پافشــاری کنی‪ ،‬کجاها باید‬ ‫رویت را برگردانی و رد شــوی‪ .‬من خیلی‬ ‫چیزها را در طول این مدت از «خندوانه»‬ ‫یاد گرفتــم و به این نتیجه رســیدم که‬ ‫زندگی ان قدر ارزش این را ندارد که ادم‬ ‫برای ان خیلی حرص بخــورد‪ .‬ادم باید‬ ‫زندگی را ساده تر بگیرد‪ ،‬ادم باید ارام تر‬ ‫با خودش و محیطش رفتار کند‪ .‬هر چقدر‬ ‫بتوانی خشمت را کنترل کنی و بتوانی این‬ ‫ارامش را به دست اوری و نسبت به خودت‬ ‫و اد م های اطرافت مهربا ن تر رفتار کنی‪،‬‬ ‫رشد و تعالی شخصیتی‪ ،‬روحی و روانی پیدا‬ ‫می کنی و در عین حال می توانی روزگارت‬ ‫به نظر من قطعا‬ ‫«خندوانه» را تا خیلی‬ ‫سال دیگر می شود‬ ‫ادامه داد‪ ،‬چون‬ ‫«خندوانه» دارد از‬ ‫استنداپ‪ ،‬مهمان و‬ ‫مسابقه های مختلف‬ ‫استفاده می کند‪ .‬در‬ ‫واقع «خندوانه» مدام‬ ‫در خودش کارهای‬ ‫جدید می کند‪ .‬یعنی‬ ‫یک ساختار کلی دارد‬ ‫ولی مدام در جزئیات‬ ‫ان تغییر دارد‪ .‬ما‬ ‫چند مدل مسابقه‬ ‫در «خندوانه» خلق‬ ‫کردیم که هر کدام از‬ ‫این ها می تواند یک‬ ‫برنام ه مستقل باشد‬ ‫را ارام تر بگذرانی‪ .‬چــون نمی دانی که تا‬ ‫چه زمانی زنده هســتی‪ ،‬بعد هم نمی دانی‬ ‫که تا چه زمانی ســالم هستی‪ .‬یعنی یک‬ ‫دفعه یک معلولیت و از کار افتادگی یا یک‬ ‫ناتوانی و یا مرگ رخ می دهد‪ ،‬پس اصال این‬ ‫جنگ برای چیست؟ من انتخابم این است‪.‬‬ ‫درباره دستاوردی که می گویید هم به این‬ ‫فکر کنید که به هر حال هشت سال است‬ ‫متخصص درجه یک‬ ‫که من و این جماعت‬ ‫ِ‬ ‫داریم در کنار هم کار می کنیم‪ .‬اگر قرار بود‬ ‫که من ادم بداخــاق‪ ،‬ادم بدطینت و ادم‬ ‫حسودی باشم‪ ،‬پیش نمی رفت‪ .‬نمی گویم‬ ‫که این ها را ندارم ولی اگر قرار بود که نتوانم‬ ‫این خصلت های انسانی و بشری ام را کنترل‬ ‫کنم و مدام دعوا و بی احترامی کنم و حقوق‬ ‫ادم ها را نادیده بگیــرم و به انها بی مهری‬ ‫کنم‪ ،‬انها نمی ماندنــد‪ .‬این همه کار وجود‬ ‫ن افراد هم ادم های متخصصی‬ ‫دارد و هم ه ای ‬ ‫هستند و ســر کارهای مختلف می رفتند‪.‬‬ ‫چرا باید می ماندند با یک خل و چل و دیوانه‬ ‫زندگــی می کردند؟! بنابراین دســتاورد‬ ‫خندوانه برای من این است که من توانستم‬ ‫بــا خانواده «خندوانه» ام این همه ســال‬ ‫زندگی کنم و این برای من خیلی لذت بخش‬ ‫و ارزشمند است‪.‬‬ صفحه 16 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫‪Farid Sajadi Hosseini‬‬ ‫فرید سجادی حسینی‬ ‫‪17‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 17 ‫سینمای ایران‬ ‫گفت وگو با فرید سجادی حسینی‪ ،‬بازیگر و‬ ‫کارگردان به بهانه حضور درخشان در «بی همه چیز»‬ ‫اصغر فرهادی‪،‬‬ ‫کیانوش عیاری‬ ‫جوان تر ماست‬ ‫محسن قرایی پر از ایده و سرشار از شنیدن بود‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬فرید سجادی حسینی بازیگری است که شاید کمتر کسی بازی‬ ‫به یادماندنی او در فیلم «فروشنده» اثر اصغر فرهادی و همچنین «مغزهای کوچک‬ ‫زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی را از یاد برده باشد‪ .‬بازیگری که در اخرین فیلم محسن‬ ‫قرایی به نام «بی همه چیز» در نقش سرکار دشتکی ظاهر شد و در این نقش هم خوش درخشید؛ فیلمی که‬ ‫در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و جوایز زیادی را به خود اختصاص داد‪ .‬فیلمی که بازی های‬ ‫درست و یک دستی دارد و بازیگران خوشنامی مثل پرویز پرستویی‪ ،‬هدیه تهرانی‪ ،‬مهتاب نصیرپور و ‪ ...‬در‬ ‫ان به ایفای نقش پرداخته اند‪ .‬سجادی حسینی بازیگری است که هم در نقش های منفی و هم در نقش های‬ ‫مثبت ردپایی را از خود به جای می گذارد که با نقش افرینی های بعدی نیز از ذهن و یاد مخاطب پاک نمی شود‪.‬‬ ‫بازیگری که نقش را از ان خود می کند و شاید به همین خاطر است که بازی او در ذهن تماشاچی ماندگار‬ ‫می شود‪ .‬او تعامل بازیگر با کارگردان را در درست دراوردن نقش موثر می داند‪ .‬فرید سجادی حسینی عالوه بر‬ ‫بازیگری؛ عناوینی مثل کارگردان‪ ،‬دستیار و برنامه ریز را نیز در کارنام ه هنری خود دارد‪ .‬به بهانه اکران فیلم‬ ‫«بی همه چیز» درباره این اثر و بازیگری در چنین کارهایی با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫محسن قرایی برای‬ ‫اینکه کسی بخواهد‬ ‫اظهار نظر کند خیلی‬ ‫منعی نداشت و‬ ‫مخصوصا نظرات‬ ‫بازیگرانی مثل پرویز‬ ‫پرستویی‪ ،‬هدیه‬ ‫تهرانی و ‪ ...‬به راحتی‬ ‫اعمال می شد و خود‬ ‫محسن قرایی با‬ ‫خوش رویی‬ ‫از این مساله‬ ‫استقبال می کرد‬ ‫در حال حاضر فیلم محســن قرایی‬ ‫یعنی «بی همه چیز» همزمان با فیلم‬ ‫اصغر فرهادی یعنــی «قهرمان»‬ ‫اکران شد ه اســت و همین باعث‬ ‫شــده تا خیلی ها این دو اثر و این‬ ‫دو کارگردان را با هم مقایسه کنند‪.‬‬ ‫خیلی ها معتقدند که فیلم «بی همه‬ ‫چیز» به لحاظ کارگردانی و ساختار‬ ‫بهتر از فیلم «قهرمان» است و قرایی‬ ‫را در ســبک کارگردانی با فرهادی‬ ‫مقایسه می کنند‪ .‬شــما که با هر دو‬ ‫کارگردان کار کرده اید چقدر به این‬ ‫شباهت قائل هستید و فکر می کنید‬ ‫که ایا کارگردانی محسن قرایی در‬ ‫ســاختار به اصغر فرهادی نزدیک‬ ‫شده یا اینکه تناسبی با هم ندارند؟‬ ‫از نظر من این قیاس عجوالنه اســت‪ .‬در واقع‬ ‫این قیاس برای این است که که می خواهند‬ ‫یک جوی را درست کنند و این قیاس درست‬ ‫نیست‪ .‬اصغر فرهادی در جای خود واقعا غول‬ ‫است و محســن قرایی هم سر جای خود یک‬ ‫کارگردان بسیار هوشیار و هوشمند است ولی‬ ‫به نظر من مقایسه کردن این دو کارگردان در‬ ‫حال حاضر‪ ،‬کار درستی نیست‪.‬‬ ‫محســن قرایی در کار کردن خیلی‬ ‫هوشمند است و ســعی می کند که‬ ‫کارهای متفاوتی داشته باشــد‪ .‬با‬ ‫توجه به اینکه شــما کارگردانی را‬ ‫هم تجربه کرده ایــد‪ ،‬در اجرا چقدر‬ ‫فرصت ارائه نظر و فرصت عمل به‬ ‫شما داده می شد؟‬ صفحه 18 ‫محســن قرایی برای اینکه کســی بخواهد‬ ‫اظهار نظر کند خیلی منعی نداشت و مخصوصا‬ ‫نظرات بازیگرانی مثل پرویز پرستویی‪ ،‬هدیه‬ ‫تهرانی و ‪ ...‬به راحتی اعمال می شــد و خود‬ ‫محســن قرایی با خوش رویی از این مســاله‬ ‫استقبال می کرد منتها انچه که ما می دیدیم‬ ‫این طور بود که این مســائل ان قدری تکرار‬ ‫نمی شــد و پیش نمی امد‪ .‬یعنی برای مثال‬ ‫خود پرویز پرستویی ان قدری نمی گفت که‬ ‫اینجا را این طور بگیریم و اصال چنین چیزی‬ ‫پیش نمی امد اما گاهی اگر کسی اظهار نظری‬ ‫داشــت به نظر می امد که منعــی برای این‬ ‫مساله وجود ندارد‪.‬‬ ‫فیلم «بی همــه چیز» نقــد خیلی‬ ‫صریحی بــه مــردم دارد و خیلی‬ ‫مناسب این روزهای ماست که بی‬ ‫اعتمادی خیلی زیاد اســت و ادم ها‬ ‫خیلی راحت شــاهد و ناظر زمین‬ ‫زدن شخص دیگری هستند‬ ‫و حتــی از این موضوع‬ ‫خیلی هــم ناراحت‬ ‫نمی شــوند‪ .‬شما‬ ‫به لحاظ محتوایی‬ ‫چقدر بــا «بی همه‬ ‫چیز» همراه هستید و‬ ‫چقدر باعث تاملتان شد؟‬ ‫این فیلم را چقدر مناســب‬ ‫روزگار فعلــی و اتفاقاتی که‬ ‫در فضای مجازی ما می افتد و‬ ‫خشــونتی که در فضای مجازی‬ ‫علیه بعضی از ادم ها وجود دارد‬ ‫من هنوز هم بسیار‬ ‫تحت تاثیر اصغر‬ ‫فرهادی هستم و‬ ‫درواقع شیفته ی کار‬ ‫او‪-‬هم کار کارگردانی‬ ‫و هم نگاهش‪-‬‬ ‫هستم‪ .‬او به عنوان‬ ‫یک کارگردان مولف‬ ‫و صاحب نظر و کسی‬ ‫که حرفی برای گفتن‬ ‫دارد و حرف هایش‬ ‫بی حساب و کتاب‬ ‫نیست‬ ‫می بینیــد و نظرتــان در این باره‬ ‫چیست؟‬ ‫از ویژگی های یک اثر هنری خوب همین است‬ ‫که انگار همیشه با لحظه لحظه حیات مردم سر‬ ‫و کار دارد و انگار که جامعه را همان لحظه دارد‬ ‫نگاه می کند‪ .‬شــما شــعر حافظ را هم که مرور‬ ‫می کنید می بینید که انگار همین امروز سروده‬ ‫شده است‪ .‬در واقع انگار که حافظ دارد نگاهمان‬ ‫می کند و می گوید که‪« :‬چــرخ برهم زنم ار غیر‬ ‫مرادم گردد‪ /‬من نه انم که زبونی کشم از چرخ‬ ‫فلک» و یا هر چیز دیگری‪ .‬یعنی انگار که دارد ما‬ ‫را نگاه می کند و انگار که حضور دارد‪ .‬این مورد از‬ ‫ویژگی های اثر هنری ریشه دار است و «مالقات‬ ‫بانوی سالخورده» هم جزو همین اثار است‪ .‬ما‬ ‫در زمان قبل از انقالب هم یک اجرا دیدیم و انگار‬ ‫که برای همان زمان بــود و فکر می کنم که صد‬ ‫ســال دیگر هم یک اجرا ببینیم و انگار که برای‬ ‫همان زمان است‪ .‬درباره اینکه چقدر از ان تاثیر‬ ‫گرفتم باید بگویم که من از همان موقعی که برای‬ ‫اولین بار این اثر را در زمان قبل از انقالب خواندم‬ ‫تاثیر گرفتــم و انگار از همان موقــع با این کار‬ ‫بده وبستان داشتم و همیشه هست‪ .‬همان طور‬ ‫که ادم با شاهنامه‪ ،‬موالنا و اثار بزرگ بد هو بستان‬ ‫دارد‪ ،‬به همان شکل با این اثر هم داشتم‪ .‬یعنی‬ ‫این اثر برای من همیشه خیلی غنی بوده است‪.‬‬ ‫نگاه جامعه شناســانه و یا در واقع باید بگوییم‬ ‫که انسان شناســانه ای دارد‪ ،‬چرا که انسان را در‬ ‫شرایط قرار می دهد و تحلیل می کند‪.‬‬ ‫شما سه مدل ســینمای واقع گرا و‬ ‫رئال را با ســه کارگردان خوبی که‬ ‫اسم هر سه در سینمای ایران برند‬ ‫اســت مثل هومن ســیدی‪ ،‬اصغر‬ ‫فرهادی و محســن قرایی تجربه‬ ‫کرده اید‪ .‬چون شما هم کارگردانی‬ ‫کرده اید‪ ،‬می خواهیم این سوال را‬ ‫بپرسیم که فرم و ساختار‬ ‫ذهنی شما به سبک‬ ‫کدام فیلمســاز‬ ‫نزدیک تر است‬ ‫و احســاس‬ ‫همراهی ذهنی بیشتری با او دارید؟‬ ‫من هنوز هم بسیار تحت تاثیر اصغر فرهادی‬ ‫هســتم و در واقــع شــیفته کار او‪-‬هم کار‬ ‫کارگردانی و هم نگاهش‪ -‬هستم‪ .‬او به عنوان‬ ‫یک کارگردان مولف و صاحب نظر و کســی‬ ‫که حرفی بــرای گفتــن دارد و حرف هایش‬ ‫بی حساب وکتاب نیست‪ ،‬خیلی روی من تاثیر‬ ‫گذاشته است‪ .‬در واقع می شود گفت که اصغر‬ ‫فرهادی‪ ،‬کیانوش عیاری جوان تر ماســت‪.‬‬ ‫یعنی او ســر جای خودش کیانوش عیاری‬ ‫جوان تر اســت و البته که نمی خواهم قیاسی‬ ‫کنم اما به نظر می اید که نوع نگاه او و اینکه هر‬ ‫پالنش حرفی برای گفتن دارد من را همیشه‬ ‫به یاد کیانوش عیاری می اندازد‪.‬‬ ‫بازیگرانی که صاحب ادعا‪ ،‬اســم‬ ‫و جایگاهــی هســتند در مقابــل‬ ‫بازیگرانی که به لحاظ سنی ممکن‬ ‫اســت خیلی از انها پایین تر باشند‬ ‫چقدر انعطاف نشــان می دهند و‬ ‫چقدر با کارگردان همراهی می کنند؟‬ ‫شــما تیم بازیگری فیلم «بی همه‬ ‫چیز» را در حین کار دیدید و چقدر‬ ‫مشاهده کردید که با محسن قرایی‬ ‫همراه هســتند و به نظــرات او به‬ ‫عنوان کارگردان گــوش می کنند‬ ‫و ان را انجــام می دهنــد؟ چرا که‬ ‫شاید بازیگران جوا ن تر که متعلق‬ ‫به دهه های شصت و هفتاد هستند‪،‬‬ ‫خیلــی بیشــتر در اعما ل نظرات‬ ‫خودشان سرکش باشند‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬جوان ها باالخره نسل بالنده ای هستند و‬ ‫پر از ایده ها و اندیشه های نو هستند و به همین‬ ‫خاطر اصرار می کنند و بر نظراتشــان تاکید‬ ‫دارند اما من در فیلم «بی همه چیز» ندیدم‬ ‫که چنین مساله ای پیش بیاید ولی برای مثال‬ ‫فرض کنید که تعامل بین استادی مثل پرویز‬ ‫پرستویی یا بازیگر ارزشــمندی مثل هدیه‬ ‫تهرانی یا بازیگران جــوان عالی بود و همین‬ ‫توقع هم می رود و ما همیشــه در ســینما و‬ ‫تلویزیون شاهد این تعامل هستیم‪.‬‬ ‫‪19‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 19 ‫سینمای ایران‬ ‫جز شما ان را بازی می کرد فیلم به‬ ‫چه شکل می شد‪ .‬این مساله از کجا‬ ‫نشات می گیرد؟‬ ‫معموال هر بار که این اتفاق به صورت خوب و‬ ‫قابل اعتنایی افتاده حتما در تعامل با کارگردان‬ ‫باهوش و خوبی بوده است؛ چه اصغر فرهادی‪،‬‬ ‫چه هومن ســیدی‪ ،‬چه محسن قرایی و یا هر‬ ‫شخص دیگری‪ .‬واقعیت این است که معموال‬ ‫تعامل و بده وبستان با کارگردان من را در این‬ ‫امر کمک کرده اســت‪ .‬اگر جایی این تعامل‬ ‫نبوده‪ ،‬نتیجه به این قرصی در نمی امده است‪.‬‬ ‫تا کنون چند مدل از نمایشــنام ه‬ ‫«مالقات بانوی ســالخورده» روی‬ ‫صحنه رفته اســت‪ .‬شــما شاهد‬ ‫کدامیــک از این اجراهــا بودید؟‬ ‫و این برگشــت متن از نمایشنامه‬ ‫به فیلمنامه که فــرم دیگر ان را در‬ ‫سریال «زخم کاری» شاهد بودیم‪،‬‬ ‫نشان می دهد که ادبیات کالسیک‬ ‫کماکان می تواند سینما و سریال را‬ ‫نجات بدهد‪ .‬نظر شما در این باره‬ ‫چیست؟‬ ‫بله‪ ،‬کامال درست است‪ .‬وقتی که متنی ریشه ‬ ‫قوی داشته باشد و قرص باشد‪ ،‬می شود روی‬ ‫ان اثر کارهای عالی کرد‪ .‬اتفاقا خود من هم‬ ‫ســریال «بانو» را بر اساس همین نمایشنامه‬ ‫ساختم‪ .‬یعنی نویسنده این سریال را بر اساس‬ ‫نمایشنام ه «مالقات بانوی سالخورده» نوشت‬ ‫و من ان را ســاختم‪ .‬در واقع این متن کهنه‬ ‫نمی شــود‪ .‬من در ایران کار زنده یاد حمید‬ ‫سمندریان را دیدم و سریال «بانو» کاری بود‬ ‫که خودم بر اســاس ان نمایشنامه ساختم و‬ ‫بر اساس همین نمایشنامه فیلم هم ساخته‬ ‫شده است و به نظر من خیلی تاثیر خوبی دارد‪.‬‬ ‫این اثر به دلیل اینکه خیلی دراماتیک است و‬ ‫ساختار ان ساختار درام است کار کردن روی‬ ‫ان خیلی نتیجه می دهد‪.‬‬ ‫توضیح دهید و اینکه این صحنه ها‬ ‫چطور گرفته شد؟ فرم دیجیتالی در‬ ‫ان دخیل بود ه است یا اینکه همین‬ ‫تعداد ادم مــدام جلوی دوربین در‬ ‫رفت و امد بوده اند؟‬ ‫در مورد بازیگردانی باید بگویم که خود محسن‬ ‫قرایی مستقل کار می کرد و دســتیارانش به او‬ ‫کمک می کردند و در این رابطــه از من کمکی‬ ‫تو امد‬ ‫گرفته نشد‪ .‬بله‪ ،‬واقعا همین قدر ادم در رف ‬ ‫بودند و جمعیت واقعی بود‪ .‬این جمعیت زیاد به‬ ‫روستا اورده می شد و این فیلم در روستای کندر‬ ‫در جاده چالوس کار شــد و من ندیدم که کمک‬ ‫دیجیتالی وارد ماجرا شده باشد‪ .‬این طور بود که‬ ‫دســتیارهای کارگردان جزئیات را به بازیگران‬ ‫هنرور توضیــح می دادند و کلیــات را هم خود‬ ‫محسن قرایی طراحی می کرد و ان قدر همه چیز‬ ‫ســاده و راحت پیش می رفت کــه ادم متوجه‬ ‫نمی شد‪ .‬االن که شما در مورد ان پرسیدید‪ ،‬من‬ ‫دارم فکر می کنم که بلــه‪ ،‬واقعا همه چیز چقدر‬ ‫خوب بود‪ .‬محسن قرایی دستیاران خیلی خوبی‬ ‫داشت و متوجه می شــدند که او چه می خواهد‬ ‫و ان را بــه هنرورها منتقــل می کردند و برای‬ ‫ما هم بیشــتر خود محســن قرایی و در کنار او‬ ‫دســتیارهایش مســاله را مطرح می کردند و ما‬ ‫در انجا هیچ ســختی را احساس نکردیم‪ .‬قرایی‬ ‫ان قدر با خوشرویی و ارامش کار می کرد که من‬ ‫چیزی احساس نکردم‪.‬‬ ‫پالن هــای شــلوغی در فیلم «بی‬ ‫همه چیز» فیلمبرداری و ســاخته‬ ‫شــد ه و بازیگردانی چنین کاری‬ ‫سخت اســت‪ .‬ایا در بازیگردانی‬ ‫کمکی از شما گرفته شد؟ و از شما‬ ‫می خواهیم تا فرم سختی این کار‬ ‫را برای کســانی که دوست دارند‬ ‫بدانند تا پشــت صحنه چطور بوده‬ ‫شــما نقش را طوری بــرای خود‬ ‫می کنید که ما احســاس می کنیم‬ ‫شــخص دیگــری جــز فریــد‬ ‫سجادی حســینی نمی تواند ان را‬ ‫بازی کند؛ اگر بخواهیم مثال بزنیم‬ ‫بازی شــما در فیلم «فروشــنده»‬ ‫همین طــور بود‪ .‬یعنــی هیچ کس‬ ‫نمی تواند تصور کند که اگر کســی‬ ‫محسن قرایی‬ ‫دستیاران‬ ‫خیلی خوبی‬ ‫داشت و متوجه‬ ‫می شدند که او‬ ‫چه می خواهد و‬ ‫ان را به هنرورها‬ ‫منتقل می کردند‬ ‫شــما یک دور ه تقریبــا طوالنی از‬ ‫بازیگری فاصله گرفتید و خیلی کم کار‬ ‫کردید‪ .‬می توان گفت که تقریبا از دهه ‬ ‫هشتاد تا سال نود و یک و دو این طور‬ ‫بود‪ .‬در این دهه به چه فعالیتی مشغول‬ ‫بودید و چرا فاصلــه گرفتید؟ در حال‬ ‫حاضر و با چندیــن کار در دهه نود در‬ ‫رد ه سنی خودتان می درخشید و گزینه ‬ ‫خیلی خوبی هستید‪ .‬ایا بازیگری برای‬ ‫شــما کامال اقناع کننده است یا قصد‬ ‫بازگشت به کارگردانی را هم دارید؟‬ ‫در واقع هر دو حرفه به یک انــدازه من را اقناع و‬ ‫ارضا می کند و انــگار هیچ کدامش را نمی توانم به‬ ‫دیگری ترجیح بدهــم‪ .‬این دوره ای که می گویید‬ ‫کم کار بوده ام برای من عجیب است‪ ،‬چرا که سال‬ ‫هشتاد و هشت سریال «بانو» را کار کردیم و بعد‬ ‫از ان مجموعه «مهرابــاد» را کار کردیم‪ .‬در واقع‬ ‫شغلی که من دائم داشته ام و به ان مشغول بوده ام‪،‬‬ ‫شغل دستیاری و برنامه ریزی بوده است‪ .‬شاید به‬ ‫این دلیل که این کار جلوی دوربین نبوده یا خیلی‬ ‫بولد نبوده باعث شده تا این فکر را کنید که من کم‬ ‫کار بوده ام‪ .‬در واقع من از سال چهل و دو و از همان‬ ‫زمانی که در شهرستان شروع به کار کردم و تئاتر‬ ‫کار می کردم بیشتر کارگردانی کردم و گاهی هم‬ ‫بازی می کردم‪ .‬بعد از اینکه به تهران امدم‪-‬یعنی‬ ‫ســال پنجاه‪-‬در اینجا کار کردم و ورودم به گروه‬ ‫کارگردانی بــه عنوان دســتیار و برنامه ریز بود و‬ ‫هر از گاهی یک کاری را کارگردانی کردم و یا هر‬ ‫از گاهی بازیگری کردم‪ .‬بنابراین شــاید به همین‬ ‫خاطر بوده که دیده نشده است‪.‬‬ ‫نظر شــما در رابطه با مسائلی که در‬ ‫اکران برای فیلم «بی همه چیز» پیش‬ ‫امد چیست؟‬ ‫اظهار تاســف دارم از اینکه وقتــی این فیلم‬ ‫مورد استقبال مردم اســت و هیچ مساله ای‬ ‫هم ندارد چرا ســینماهایش ان قدر باید کم‬ ‫باشد و چرا باید ان قدر به سختی به ان اجازه‬ ‫اکران بدهند‪ .‬این مساله واقعا ظلم است چرا‬ ‫که باالخره این یک اثری اســت که زحمتی‬ ‫برای ان کشیده شده و از ان استقبال شده و‬ ‫مورد تایید جمهوری اسالمی هم هست و چرا‬ ‫یک دفعه یک جایی که نفــوذ و قدرتی دارد‬ ‫جلوی این کارها سنگ می اندازد و کارشکنی‬ ‫می کند‪.‬‬ صفحه 20 ‫باید بمانیم ‪ ،‬بسازیم ‪ ،‬بنویسیم‬ ‫جدایی نادر از سیمین را دوست دارم‬ ‫و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با لیلی گلستان‬ ‫دنیا خمامی ‪ :‬برای سراغ لیلی گلستان ؛ رفتن به عنوان بانوی ادبیات و نقاشی ‪،‬‬ ‫بهانه مان سینما بود‪ .‬او فرزند یک چهره سینمایی است و خودش هم فرزندی صاحب‬ ‫نام در سینما دارد‪ .‬از کودکی و جلسه های هنری داخل خانه شان تا گعده با چهره های‬ ‫صاحب نام سینمای فرانسه و جهان پرسیدیم و رسیدیم به انجا که در سینمای ایران کار کدام‬ ‫فیلمسازان را بیشتر دنبال میکند و می پسندد‪ .‬در مهم ترین قسمت گفت و گو از مهاجرت گفتیم ‪ ،‬از‬ ‫ترک دیار برای رهایی از سانسور و نظرات او را شنیدیم که چقدر متفاوت و جذاب بود‪ .‬شما را به خواندن‬ ‫این گفت و گو دعوت می کنیم که حتما خواندنش خالی از لطف نیست‪.‬‬ ‫‪21‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 21 ‫صندلی ویژه‬ ‫‪L E Y L I G O L E S TA N‬‬ ‫*زندگی شــما به هرحال به عنوان‬ ‫یک هنرمند و البته مادر یک سینماگر‬ ‫شاخص با سینما پیوندی دارد‪ .‬چقدر‬ ‫این پیوند برای شما محکم و سینما‬ ‫برای شما مهم است؟ جایگاه سینما‬ ‫در زندگی شما کجاست؟‬ ‫من قبل از اینکه مادر یک ســینماگر شاخص‬ ‫باشــم‪ ،‬دختر یک سینماگر شــاخص بوده ام!‬ ‫بنابراین من از کودکی با ســینما عجین بودم‬ ‫و همیشه در خانه ی ما راجع به فیلم‪ ،‬سناریو‪،‬‬ ‫هنرپیشــه ها و مواردی از این دست صحبت‬ ‫می شد‪ .‬خاطرم هست که پدرم تابستان ها در‬ ‫ن یک پرده ی سینما می گذاشت‬ ‫حیاط خانه ما ‬ ‫و فیلم های ســینمایی را روی دستگاه اپاراتی‬ ‫که داشتیم پخش می کرد‪ .‬در ان محفل ها یا‬ ‫دوستان من مهمان بودند یا دوستان خودش و‬ ‫یا اصال خانوادگی و چهار نفره فیلم می دیدیم‬ ‫و این تقریبا جزو برنامه ی هفته ای یکی‪ ،‬دو بار‬ ‫خانه ی ما بود و به شــکلی در حیاط خانه مان ‬ ‫سینمای خانگی داشــتیم‪ .‬من خاطرم هست‬ ‫که فیلم «مهر هفتم» اینگمار برگمان را شاید‬ ‫پانزده بار دیدم‪ .‬هم فیلم و هم زبان سوئدی را‬ ‫از حفظ شــده بودم! بدون اینکه متوجه بشوم‬ ‫معنایش چیست‪ .‬پدرم این فیلم را خریده بود و‬ ‫مدام نشان می داد و بخش های مهمش را برای‬ ‫ما تعریف می کرد و من ان صحنه ی شــطرنج‬ ‫با مرگ را هیچوقت فرامــوش نمی کنم‪ .‬فیلم‬ ‫«بادکنک قرمز» البر الموریس هم فیلم فوق‬ ‫العاده ای بود و ما شاید بیش از بیست دفعه ان‬ ‫را دیدیم‪ .‬همانطور کــه گفتم من از کودکی با‬ ‫سینما اشنا بودم چرا که اول پدرم در کار سینما‬ ‫بود‪ ،‬بعد همســرم نعمت حقیقــی فیلمبردار‬ ‫سینما بود و دوستان ما اغلب از حیطه ی سینما‬ ‫بودند؛ کسانی مثل فرخ غفاری‪ ،‬جالل مقدم‪،‬‬ ‫مسعود کیمیایی‪ ،‬اسفندیار منفردزاده‪ ،‬بهروز‬ ‫وثوقی و ناصر تقوایی همیشــه بــه خانه ی ما‬ ‫می امدند و دائم ما با هم معاشــرت داشتیم‪.‬‬ ‫بعد برادرم کاوه که چندین مستند اجتماعی‬ ‫ســاخت و اخر ســر هم مانی حقیقی پسرم‬ ‫که هنرپیشــه و فیلمساز شــد‪ .‬بهرام بیضایی‬ ‫خیلی کم به خانه ی ما می امد ولی من او را در‬ ‫استودیوی پدرم زیاد می دیدم و خیلی دوستش‬ ‫می داشتم؛ جوان بســیار مودب و نجیبی بود‪.‬‬ ‫غیر از خانه‪ ،‬استودیوی گلستان هم بود که ان‬ ‫هم در منطقه ی دروس بود و ما خیلی به انجا‬ ‫می رفتیم‪ .‬خاطرم هست که برناردو برتولوچی‬ ‫که ان زمان هنوز انقدر معروف نشــده بود و‬ ‫هنوز «اخرین تانگو در پاریس» را نساخته بود‬ ‫به ایران امده و هــر روز مهمان خانه ی ما بود‪.‬‬ ‫درواقع به اســتودیو می امد و پدرم میزبان او‬ ‫بود‪ .‬شب ها هم با ماشــینم او را به پارک هتل‬ ‫می رساندم و راننده شخصی اش بودم!‬ ‫خانم گلستان ؛ از مواجه های سینمای‬ ‫تان در پاریس هم به ما بگویید‪.‬‬ ‫وقتی که من در پاریس درس می خواندم پدرم‬ ‫برای کار فیلمش به انجا امده بود و یک روز به‬ ‫من گفت که امروز قرار اســت ناهار را با دو اقا‬ ‫صرف کنم و تو هم اگر دوست داری و مدرسه‬ ‫نداری همراه من بیا‪ .‬ما به رســتورانی رفتیم‬ ‫که با ان دو اقا قرار داشــتیم و زمانی که پدرم‬ ‫می خواســت ما را به هم معرفی کند‪ ،‬متوجه‬ ‫شدم که ان یکی از انها فرانسوا تروفو و دیگری‬ ‫ژان لوک گدار بودند! مــن «چهارصد ضربه»‬ ‫را از تروفو دیده بودم و عاشــق فیلم های ژان‬ ‫لوک گدار بودم و از دیدنشان گیج شده بودم‪.‬‬ ‫یعنی در تمام مدتی که ان ها غذا می خوردند‪،‬‬ ‫بس که هول بودم نمی دانستم چه باید کنم و‬ ‫مدام فکر می کردم که کاش یکی از این دو نفر‬ ‫من را کشــف کند! و در فیلمش بازی دهد که‬ ‫البته متاســفانه این اتفاق نیفتاد و من توسط‬ ‫گدار یا تروفو کشــف نشــدم! این ها را تعریف‬ ‫کردم که بگویم من از کودکی با سینما عجین‬ ‫بودم‪ .‬یک کارگردان معروف دیگر را هم دیدم‬ ‫که این ها همه از بخت زندگی من بود‪ .‬داستان‬ ‫از این قرار بود که پدرم جایزه ی طالی ونیز را‬ ‫برای فیلم مســتند «یک اتش» گرفته بود و‬ ‫غیر از اینکه ان مجسمه ی طالیی را به او داده‬ ‫بودند‪ ،‬گفته بودند که بعد از فستیوال فیلم های‬ ‫مستند‪ ،‬فستیوال فیلم های سینمایی خواهد‬ ‫بود و شــما دعوت دارید که بــا خانواده یک‬ ‫هفته به فســتیوال بیایید و مهمان ما باشید‪.‬‬ ‫پدرم کار داشت و گفت که نمی تواند برود و در‬ ‫نهایت من و مادرم به ونیز رفتیم و هر شب در‬ ‫فســتیوال‪ ،‬فیلم می دیدیم‪ .‬یکی از ان شب ها‬ ‫که به فستیوال رفته بودیم‪ ،‬به تماشای فیلمی‬ ‫نشســتیم که من خیلی ان را دوست داشتم‪.‬‬ ‫زمانی که از ســینما بیرون امدیــم دیدم که‬ ‫خیابان خیلی شلوغ اســت و ارتیست فیلمی‬ ‫که دیده بودم با اقای دیگری انجا ایستاده بود‬ صفحه 22 ‫که متوجه شدم ان اقا کارگردان همان فیلم‬ ‫است‪ .‬من در ان فستیوال یک کتابچه ی قرمز و‬ ‫یک قلم زیبا داشتم و از همه امضا می گرفتم‪ .‬از‬ ‫ارتیست های زیادی امضا گرفتم و چون از فیلم‬ ‫هم خیلی خوشم امده بود بدون اینکه بدانم او‬ ‫کیســت رفتم تا از کارگردان هم امضا بگیرم‪.‬‬ ‫کارگــردان این فیلم ان موقــع هنوز معروف‬ ‫نبود و فکر می کنم که فیلم اول یا دومش بود‪.‬‬ ‫عکاس فستیوال هم از ما عکس گرفت و ادرس‬ ‫هتل ما را گرفت و فردا عکس را برایم فرستاد‪.‬‬ ‫این ماجرا گذشت و من ان صحنه را فراموش‬ ‫کردم‪ .‬در زمان انقالب که شــاید بیست‪ ،‬سی‬ ‫سال از ان ماجرای فستیوال گذشته بود‪ ،‬یک‬ ‫روز صبح مجله ی فیلم را خریدم و هنگام تورق‬ ‫دیدم عکــس مردی که در مجله فیلم اســت‬ ‫شــبیه همان مردی اســت که من از او امضا‬ ‫گرفته ام‪ .‬من تا دیدم کــه این چهره در مجله‬ ‫فیلم اشناست‪ ،‬به ســراغ جعبه ی عکس های‬ ‫قدیمی ام رفتم و همان عکــس را پیدا کردم‬ ‫و در کنار مجله گذاشتم و دیدم که شبیه هم‬ ‫هستند‪ .‬این شــخص تارکوفسکی بود‪ .‬وقتی‬ ‫فهمیدم که تارکوفسکی را دیده ام‪ ،‬از او امضا‬ ‫گرفته ام و با او عکس دارم خیلی حال خوشی‬ ‫به من دست داد‪ .‬شب مهمان داشتم و یکی از‬ ‫مهمان های من بابک احمدی بود‪ .‬به او گفتم‪:‬‬ ‫می دانی که من با تارکوفسکی عکس دارم؟ او‬ ‫هم با ناباوری نگاهم کرد! گفتم من زمانی که‬ ‫نوجوان بودم با تارکوفســکی عکس گرفته ام‪.‬‬ ‫عکس را اوردم و بلوا به پا شد که تو چطور تا به‬ ‫حال متوجه نشدی که با این ادم مهم و بزرگ‬ ‫دیدار کرده ای و با او عکس گرفته ای! ان زمان‬ ‫هنوز مهم نشده بود و با همان فیلمی مهم شد‬ ‫که ما ان شب در فستیوال دیدیم‪ .‬فکر می کنم‬ ‫فیلم «کودکی ایوان» بــود و فکر می کنم که‬ ‫جایزه هم گرفت‪ .‬این هم یکــی از ماجراهای‬ ‫عجیب زندگی من است که هنوز هم از به یاد‬ ‫اوردن ان لذت می برم‪.‬‬ ‫*برای ما سبب افتخار است که زنی‬ ‫هنرمند مثل شما‪ ،‬غول های سینمای‬ ‫فرانسه را از نزدیک دیده است‪ .‬از‬ ‫مالقات با تروفو و گدار گفتید؛ چقدر‬ ‫در ان دوران وسوســه حضــور در‬ ‫سینما ‪ ،‬فیلمسازی یا حتی بازیگری‬ ‫را داشــتید و اصال ایا وسوسه ای‬ ‫بوده است؟‬ ‫به هر حال من یک دختر جوانی بودم و مثل هر‬ ‫دختر جوان دیگری دوست داشتم که ارتیست‬ ‫و معروف شوم و این خیلی طبیعی است ولی‬ ‫من قضا و قدری‪،‬‬ ‫این اتفاق نیفتاد؛ شاید از نظر ِ‬ ‫قرار بوده که نیفتد‪.‬‬ ‫«جدایی نادر از‬ ‫سیمین» را دوست‬ ‫دارم و به نظر من‬ ‫«اژدها وارد می شود»‬ ‫یکی از شاهکارهای‬ ‫سینمای ایران است؛‬ ‫نه به این خاطر که‬ ‫پسر من ان را ساخته‬ ‫بلکه به‬ ‫این دلیل‬ ‫که فیلم‬ ‫فوق العاده ای است‬ ‫جلب کرد؟‬ ‫برای دنبال کردن سینمای دنیا متاسفانه باید‬ ‫به خارج از ایران برویم و باعث تاســف است‬ ‫که ما فیلم های روز را نمی توانیم در سینماها‬ ‫ببینیــم‪ ،‬این دیگــر تقدیر ما بــوده و کاری‬ ‫نمی شود کرد‪ .‬اخرین فیلمی که بسیار روی‬ ‫من تاثیر گذاشت و خیلی ان را دوست داشتم‬ ‫فیلمی به نام «رنج و شــکوه» اثــر المودوار‬ ‫بود که فکر می کنم دو‪ ،‬سه ســال قبل ان را‬ ‫در پاریس دیدم که فیلم فــوق العاده ای بود‪.‬‬ ‫معموال من برای هیچ فیلمی دو بار به سینما‬ ‫نمی روم ولی برای این فیلم این اتفاق افتاد و‬ ‫خیلی ان را دوست داشتم‪ .‬از فیلم های ایرانی‬ ‫هم این اواخر فیلم «اتابای» اثر نیکی کریمی‬ ‫را دیدم‪ ،‬ان را دوست داشــتم و فیلم خیلی‬ ‫خوبی بود‪ .‬در ســینمای دنیا هــم المودوار‪،‬‬ ‫گدار‪ ،‬وودی الن‪ ،‬کیشلووسکی و الرس فون‬ ‫تریر را دوســت دارم و البته ویســکونتی هم‬ ‫که جای خــود دارد ‪ .‬از قدیمی ترها هم جان‬ ‫فورد را خیلی دوســت دارم و جایگاه اینگمار‬ ‫برگمان هم برایم ویژه است‪ .‬درواقع خیلی ها را‬ ‫دوست دارم و همیشه دنبال کرده ام و تا انجا‬ ‫که توانسته ام فیلم دیده ام و وقتی که به سفر‬ ‫می روم اگر هــر روز دو فیلم نبینم‪ ،‬حتما یک‬ ‫فیلم را خواهم دید‪ .‬بنابراین سینما را تا انجا‬ ‫که بتوانم دنبال می کنم‪.‬‬ ‫شما همیشــه کنش مند و صاحب‬ ‫عقیــده بودیــد و در موضوعات‬ ‫اجتماعی سیاســی اهــل نظر؛ اما‬ ‫فیلمســازان فعلی ما کمی منفعل و‬ ‫بیشــتر هنر را برای هنر می دانند‪.‬‬ ‫در روزگار شما اما نسلی مثل ناصر‬ ‫تقوایی ‪ ،‬بهرام بیضایی ‪ ،‬مســعود‬ ‫کیمیایی و… مانده است‪ .‬خودتان‬ ‫چقدر کنش مندی را در حوزه سینما‬ ‫مطلوب می بینیــد ؛ این چیزی بوده‬ ‫که از مانی حقیقی هم بخواهید که‬ ‫عقید ه اش در موضوعات مختلف را‬ ‫در سینما و محافل مطرح کند؟‬ ‫شما کلمه ی «منفعل» را در کنار «هنر برای‬ ‫هنر» گذاشــته اید که این از نظــر من اصال‬ ‫درست نیست‪ .‬وقتی کسی فیلمی می سازد‪،‬‬ ‫پس ادم منفعلی نمی تواند باشد؛ فیلم ساخته‬ ‫ولی فیلمی ساخته که برای عام نیست‪ .‬یعنی‬ ‫هنر برای هنر است و این هم یک نوعش است‪.‬‬ ‫خیلی ها نقاشی می کنند که یا هنر برای عام‬ ‫است و یا هنر برای هنر است‪ .‬اگر کسی دوست‬ ‫دارد نوعی از فیلم را بسازد که اسمش را من‬ ‫یا شــما هنر برای هنر می گذاریم‪ ،‬حتما ادم‬ ‫منفعلی نیســت‪ ،‬چون «ساخته» است‪ .‬فقط‬ ‫صاحب ســلیقه ای متفاوت با سلیقه ی شما‬ ‫یا با سلیقه ی من اســت‪ ،‬درنتیجه به نظر من‬ ‫کلمه ی منفعل در اینجا اصال درست نیست‪.‬‬ ‫مــن ســینمای اجتماعی را خیلی دوســت‬ ‫دارم که در ایران خیلی ســاخته شده است‪.‬‬ ‫موضوعات سیاســی را هم اگر اثر درستی از‬ ‫اب درامده باشد دوست دارم‪« .‬جدایی نادر از‬ ‫سیمین» را دوست دارم و به نظر من «اژدها‬ ‫وارد می شود» یکی از شاهکارهای سینمای‬ ‫ایران است؛ نه به این خاطر که پسر من ان را‬ ‫ساخته بلکه به این دلیل که فیلم فوق العاده‬ ‫ای است‪ ،‬و یا «شــهر زیبا» که به نظر من از‬ ‫همه ی فیلم های اصغر فرهادی بهتر اســت‬ ‫و من ان را بســیار دوســت دارم‪« .‬گوزنها»‪،‬‬ ‫«غزل» و «سرب» فیلم های شاهکار مسعود‬ ‫کیمیایی هستند‪ .‬در مورد بهرام بیضایی‪ ،‬من‬ ‫تئاترهای او را به سینمایش ترجیح می دهم و‬ ‫ترجیح می دهم نمایشنامه هایش را بخوانم تا‬ ‫اینکه اثار سینمایی اش را ببینم هرچند که از‬ ‫اثار او «رگبار»‪« ،‬مسافران» و همچنین فیلم‬ ‫کوتاهش به نام «سفر» را بسیار دوست دارم‪ .‬از‬ ‫اثار جوان های امروز باید بگویم که «ابد و یک‬ ‫روز» از سعید روستایی‪« ،‬ایستاده در غبار» از‬ ‫محمدحسین مهدویان‪« ،‬شبی که ماه کامل‬ ‫شد» از نرگس ابیار‪« ،‬پذیرایی ساده» از مانی‬ ‫حقیقی‪« ،‬دو زن» از تهمینه میالنی‪« ،‬جهان‬ ‫با من برقص» از سروش صحت‪« ،‬اسرافیل» و‬ ‫«ناهید» از ایدا پناهنده و تمام فیلم های رضا‬ ‫میر کریمی و رخشــان بنی اعتماد را دوست‬ ‫در حال حاضر چقدر سینمای جهان‬ ‫را دنبال می کنید ؟ عالقه مندی تان به‬ ‫کدام فرم و گونه از سینماست و کدام‬ ‫فیلمساز‪ ،‬فیلمساز محبوب شماست؟‬ ‫این اواخر چــه دیدید که نظرتان را‬ ‫‪23‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 23 ‫صندلی ویژه‬ ‫چهل و یکم می رسد؟ چون خوانده شده است‪ .‬چرا‬ ‫کتاب «از عشق» که من ان را ترجمه کردم در روز‬ ‫اول پخش هزار و پانصد جلدش از انبار پخش کننده‬ ‫به کتابفروشی ها رفت؟ پس مردم به خواندن کتاب‬ ‫عالقه مند هستند‪ .‬این ها را گفتم‪ ،‬برای اینکه تاکید‬ ‫کنم جوان های ما به فرهنگ‪ ،‬هنــر و یاد گرفتن‬ ‫عالقه مند هستند‪.‬‬ ‫خیلی ها ماندند و ساختند و نوشتند اما کسانی هم‬ ‫رفتنراترجیحدادندیکیازانهابهرامبیضاییاست‪.‬‬ ‫ایشــان چقدر در ان زمان ها با پدر شما رفت و امد‬ ‫داشت و حاال شما چقدر رفتن او را معقول می بینید ؟‬ ‫به هر حال «مانع» اســت‪ ،‬مانعی کــه نمی گذارد‬ ‫نویسنده‪ ،‬مترجم و فیلمساز راحت کار خودشان را‬ ‫بکنند‪ .‬در مورد بهرام بیضایی باید بگویم که او زیاد‬ ‫به خانه ی ما نمی امد و گاهی به اســتودیو می رفت‬ ‫و با پدرم کار داشــت‪ .‬من خیلی متاسف هستم که‬ ‫او رفتن را بــه ماندن ترجیح داد‪ ،‬یعنی هر کســی‬ ‫می توانست برود ولی ان هایی که رفتند ایا توانستند‬ ‫ان شاهکارهایی را که در ایران ساختند‪ ،‬در خارج از‬ ‫ایران هم بسازند؟ قبل از همه ابراهیم گلستان را در‬ ‫نظر بگیرید؛ او در این چهل و خرده ای سال‪-‬که تازه‬ ‫قبل از انقالب هم رفته بود‪ -‬غیر از چند مصاحبه‪ ،‬چه‬ ‫کار کرد؟ هیچ‪ .‬چه چیزی نوشت؟ هیچ‪ .‬اگر چیزی از‬ ‫او چاپ شــده متعلق به قبل است و مال االن نیست‪.‬‬ ‫شهرنوش پارسی پور ایا توانست یک چیزی مثل «طوبا‬ ‫و معنای شب» بنویسد؟ خیر‪ ،‬نتوانست‪ .‬منیرو روانی‬ ‫پور چه کرد؟ ایا توانســت چیزی مثل «اهل غرق» و‬ ‫«کنیزو» را بنویسد؟ خیر‪ .‬حتی سهراب شهید ثالث‬ ‫چه کار کرد؟ توانست فیلمی مثل «طبیعت بی جان»‬ ‫بسازد؟ خیر‪ .‬امیر نادری چه شد؟ کسی که «تنگسیر»‬ ‫و «دونده» را ساخته بود‪ .‬هر کدام را که نگاه کنید‪ ،‬در‬ ‫خوبی کارهایی که در ایران‬ ‫خارج از ایران نتوانستند به‬ ‫ِ‬ ‫کرده بودند بنویسند‪ ،‬بسرایند یا فیلم بسازند‪ .‬بهرام‬ ‫بیضایی ممکن است که در انجا تئاترهای خوبی اجرا‬ ‫کرده باشد اما برای چند مخاطب؟ برای چند عالقه مند‬ ‫واقعی به تئاتر؟ ایا همه ی ایرانی های انجا عاشق تئاتر‬ ‫هستند؟ ایا همه ی ان ها که نمایش بهرام بیضایی را‬ ‫دیدند لذت بردند؟ من فکر نمی کنم که اینطور باشد‪.‬‬ ‫من فکر می کنم که این شرایط ممیزی و سانسور برای‬ ‫همه اســت‪ .‬بنابراین به نظر من بهرام بیضایی اشتباه‬ ‫دارم‪ .‬فیلمسازان جوان خیلی خوبی امده اند و‬ ‫امیدوارم که بتوانند ادامه دهند‪ .‬این امیدواری‬ ‫را برای این میگویم که شنیده ام دارند قوانینی‬ ‫می ســازند که بســیار موحش است‪-‬یعنی‬ ‫فقط کلمه ی موحش را می شود به کار برد‪-‬و‬ ‫امیدوارم که اینطور نشود ولی باالخره وقتی‬ ‫که ادم از این طرف و ان طرف یک حرف هایی‬ ‫را می شنود که مستند است‪ ،‬بعید نیست که‬ ‫این شایعات به واقعیت تبدیل شود‪ .‬من از این‬ ‫موضوع متاسف هستم‪ .‬به هر حال امیدوارم‬ ‫که جوان ها ســرخورده نشــوند و بتوانند به‬ ‫کارشان ادامه دهند‪.‬‬ ‫ما از سوی دیگر‪ ،‬شخصی مثل ناصر‬ ‫تقوایی را هم داریم که در گوشــه‬ ‫عزلت اســت و از ان میان بهمن‬ ‫فرمان ارا و مسعود کیمیایی هستند‬ ‫که کماکان فیلم می ســازند ‪ ،‬شما‬ ‫اگر فیلمســاز بودید در مواجهه با‬ ‫موانع کدام را انتخاب می کردید؟‬ ‫فیلمسازی یا عقب کشیدن؟‬ ‫و شما در خودتان این رسالت ماندن و تحویل اثر و‬ ‫حضورهنریرامیبینید؟‬ ‫کرد که رفت؛ من حق دخالت ندارم و تصمیم شخصی‬ ‫او بوده ولی فکر می کنم که جوان های ما به این ادم ها‬ ‫احتیاج دارند‪ .‬هر چقدر که اذیتتان کنند و هر چقدر که‬ ‫مانع کارتان شوند‪ ،‬هر چقدر که به تئاتر‪ ،‬نمایشنامه ‪،‬‬ ‫فیلم و کتابتان اصالحیه ببندند؛ به نظر من باز هم باید‬ ‫می ماندند‪ .‬بیضایی بایــد می ماند چون جوان ها به او‬ ‫احتیاج دارند و نباید جا خالی می داد‪ .‬خودم را مثال‬ ‫می زنم؛ من در حد بهرام بیضایی یا ابراهیم گلستان‪،‬‬ ‫شهرنوش پارسی پور و ‪ ...‬نیســتم‪ .‬من یک مترجم و‬ ‫گالری دار ساده هســتم اما به هر حال در حال حاضر‬ ‫سی و سه سال اســت که گالری دارم و هر هفته یک‬ ‫نمایشگاه می گذارم‪ .‬اگر ضرب کنیم می بینیم که من‬ ‫در این سی و سه سال حدود هزار و پانصد نمایشگاه‬ ‫برگزار کرده ام و چندین و چنــد جوان را به جامعه ی‬ ‫هنری معرفی کرده ام‪ .‬اگر من در توانم هست که یک‬ ‫چنین خدمتی کنم چرا جاخالــی بدهم‪ ،‬بروم و این‬ ‫خدمت را انجام ندهم؟ من حدود چهل کتاب ترجمه‬ ‫کرده ام که شاید ده جلد ان مال قبل از انقالب و سی‬ ‫جلد ان مال بعد از انقالب است‪ .‬ایا این سی کتاب هیچ‬ ‫تاثیری روی هیچکس نگذاشته است؟ چرا «بیگانه»‬ ‫اثر البر کامو که من ان را ترجمه کرده ام‪ ،‬دارد به چاپ‬ ‫من عقب نشینی را دوست ندارم‪ .‬باید بمانیم‪،‬‬ ‫بســازیم‪ ،‬بنویســیم و اگر می توانیم و اگر‬ ‫در توانایی مان هســت به اندازه ی یک سر‬ ‫سوزن هم که شــده فرهنگ و هنر مملکت‬ ‫را بهتر کنیم‪ .‬من هیچوقــت یادم نمی اید‬ ‫که در مرحلــه ای از زندگی عقب نشــینی‬ ‫کرده باشم‪ ،‬همیشــه مبارزه کرده ام‪ ،‬جلو‬ ‫رفته ام و االن هم فکر می کنم که کار خوبی‬ ‫کرده ام‪ .‬پشیمان نیستم از اینکه االن چقدر‬ ‫خســته ام‪ ،‬چقدر انرژی از دســت داده ام و‬ ‫چقدر این انرژی می توانست برای کارهای‬ ‫دیگر و بهتری صرف بشود‪ ،‬اما اشکالی ندارد‪.‬‬ ‫راضی هستم‪.‬‬ ‫تازگی نمایشــگاهی از عکس و‬ ‫نقاشی مسعود کیمیایی در گالری‬ ‫گلســتان برگزار شد‪ ،‬گویا نقاشی‬ ‫و عکس گره محکمی با سینما دارد‬ ‫و ســینمای اقای کیمیایی همیشه‬ ‫عکس های خوبی داشــته است‪.‬‬ ‫اولین مواجهه ی شــما با عکس ها‬ ‫بله ؛ اگر ما به اندازه ی سر سوزن توانایی این را داریم که‬ ‫بتوانیمخدمتکنیموبتوانیمچیزیبهفرهنگاینجامعه‬ ‫اضافه کنیم‪ ،‬متعهد هستیم تا این کار را انجام دهیم‪ .‬باید‬ ‫بمانیم و این کار را بکنیم حتی اگر این همه اذیت مان کنند‪.‬‬ ‫شایدباورتاننشود‪،‬امامنبرایاینکتاب هاییکهبعدازانقالب‬ ‫ترجمه کرده ام‪ ،‬حتما بیست و هفت‪ ،‬هشت بار به وزارت ارشاد‬ ‫رفته ام و حتما بیست و هفت‪ ،‬هشت بار توضیح داده ام‪ ،‬چانه‬ ‫زده ام و توجیه کرده ام و از در ان اداره موفق بیرون امده ام‪.‬‬ ‫توانسته ام توجیه کنم و حرفم را به کرسی نشانده ام‪ .‬خیلی‬ ‫انرژی مصرف کرده ام ولی در جهت بهینه کردن کار‪ .‬کار من‬ ‫مترجم همین است‪ ،‬مگر قرار اســت که چه اتفاقی بیفتد؟‬ ‫اینجا اینطور اســت و ما هم همینطور با ان جلو می رویم و‬ ‫جلو هم رفته ایم‪ .‬بنابراین من شخصا با رفتن بهرام بیضایی‬ ‫موافقنیستم‪،‬بارفتنابراهیمگلستانموافقنیستم‪،‬بارفتن‬ ‫اسماعیل خویی‪ ،‬سهراب شهید ثالث‪ ،‬شهرنوش پارسی پور‪،‬‬ ‫منیرو روانی پور و ‪ ...‬موافق نیستم‪ .‬به هر حال این ها ادم های‬ ‫مهمفرهنگوهنرمابودند‪.‬منهممی توانستمبروموباالخره‬ ‫حداکثرفروشنده ییکمغازهمی شدمولیبرایچهاینکاررا‬ ‫نکردم؟برایاینکهخودمرامتعهدمی دانستم‪.‬برایاینکهدارم‬ ‫کیف می کنم از کاری که کرده ام و لذت می برم از کاری که االن‬ ‫دارم می کنم‪ ،‬بنابراین به نظر من هیچکدام از این افراد نباید‬ ‫می رفتند‪ .‬باز هم می گویم که این یک تصمیم شخصی است و‬ ‫من حق دخالت ندارم اما حق اظهار نظر که دارم‪.‬‬ ‫من خیلی متاسف‬ ‫هستم که بهرام‬ ‫بیضایی رفتن را‬ ‫به ماندن ترجیح‬ ‫داد‪ ،‬یعنی هر کسی‬ ‫می توانست برود‬ ‫ولی ان هایی که‬ ‫رفتند ایا توانستند‬ ‫ان شاهکارهایی‬ ‫که در ایران ساختند‬ ‫را در خارج از ایران‬ ‫بسازند؟ قبل از همه‬ ‫ابراهیم گلستان را‬ ‫در نظر بگیرید؛ او در‬ ‫این چهل و خرده ای‬ ‫سال‪-‬که تازه قبل از‬ ‫انقالب هم رفته بود‪-‬‬ ‫غیر از چند مصاحبه‪،‬‬ ‫چه کار کرد؟ هیچ چیز‬ ‫و نقاشی‪ ،‬چقدر مطمئنتان کرد که‬ ‫اقای کیمیایی در ایــن زمینه هم‬ ‫موفق خواهد بود؟ این ســوال را از‬ ‫این جهت می پرســیم که روزنامه‬ ‫«شــرق» در زمان برگزاری این‬ ‫نمایشــگاه در نقدی تند با عنوان‬ ‫کاســبی گلســتان و کیمیایی یاد‬ ‫کــرد‪ ،‬در حالی که اثــار به اذعان‬ ‫بازدیدکنندگان جذاب بود‪.‬‬ ‫اقای مسعود کیمیایی‪ ،‬اقای مسعود کیمیایی‬ ‫است یعنی ســازنده ی «گوزنها»‪« ،‬غزل»‪،‬‬ ‫«قیصر»‪« ،‬ســرب» و فیلم های خیلی خوب‬ ‫دیگر‪ .‬از طرفی او دوســت پنجاه ساله ی من‬ ‫است‪ ،‬شاید هم بیشــتر و حدود پنجاه و سه‪،‬‬ ‫چهار سال‪ .‬او زنگ زد و گفت که من نقاشی‬ ‫می کنم و بیــا و کارهای مــن را ببین؛ من‬ ‫نمی دانستم که او نقاشی می کند‪ .‬رفتم اثارش‬ ‫را دیدم و گفتم که نمایشگاه برایت می گذارم‪.‬‬ ‫او اصال ادعای نقاش بودن نــدارد و فیلم ها‬ ‫یا تخیالت خودش را روی بوم کشــیده بود‪.‬‬ ‫بله؛ طراحی فوق العاده ای نداشــت‪ .‬درواقع‬ صفحه 24 ‫ازسینمایشخصمسعودکیمیاییکهامسالدرجشنواره‬ ‫همفیلمیدربخشمسابقهداردکداماثرشان‪،‬اثرمحبوب‬ ‫شماست و بهترین قهرمان سینمایی کیمیایی را کدام‬ ‫بازیگر می دانید؟ وثوقی ‪ ،‬عرب نیا ‪ ،‬فروتن یا حامد بهداد؟‬ ‫من در سینمای کیمیایی «غزل» را بسیار زیاد دوست دارم‪،‬‬ ‫همینطور «قیصر»‪« ،‬سرب» و البته «گوزنها» که جای خود‬ ‫دارد‪« .‬دندان مار» هم قشنگ بود ولی «سرب» خیلی روی‬ ‫من اثر گذاشت‪ .‬کیمیایی به نظر من روانشناس است و ادم ها‬ ‫را می شناســد‪ .‬یعنی در فیلم های او هیچکس حرف الکی‬ ‫نمی زند‪ ،‬همان حرفی که باید در زندگی واقعی از دهان این‬ ‫کاراکتر بیرون بیاید در فیلم هم هست‪ .‬همه همانی هستند‬ ‫که باید باشند؛ چه در رفتار و کردار‪ ،‬چه در حرکات و گفتار‪،‬‬ ‫همه خودشان هستند‪ .‬متاسفانه من چند فیلم از اثار اخیر او‬ ‫را ندیده ام ولی از «گوزنها» که چندین بار ان را تماشا کرده ام‬ ‫خوشم می اید و «غزل» را خیلی زیاد دوست دارم‪ .‬کیمیایی‬ ‫را دوست دارم و کاری نمی شود کرد! بهترین بازیگر هم به نظر‬ ‫من بهروز وثوقی است‪ ،‬وثوقی یک سر و هزار گردن از بقیه ی‬ ‫ادم هایی که نام بردید باالتر است!‬ ‫کمپوزیســیون و رنگ هایش خیلی خوب‬ ‫بود ولی از لحاظ طراحی خیلی عالی نبود‪،‬‬ ‫چرا که به کالس طراحــی نرفته و طراحی‬ ‫بلد نیســت و ادعایی هم ندارد‪ .‬من به این‬ ‫دلیل که دوســتم و یک کارگردان بســیار‬ ‫معروف ســینمای ایران تصاویری روی بوم‬ ‫کشــیده که سرشــار از تخیل است‪ ،‬از این‬ ‫تخیل و فانتزی خوشــم امد و نمایشــگاه‬ ‫گذاشتم‪ .‬یک خبرنگار از من سوال کرد که‬ ‫ایا اگر شــخص دیگری این ها را می کشید‬ ‫و به گالری می اورد شــما قبول می کردید؟‬ ‫گفتم که خیــر‪ ،‬من ادم صریح و شــفافی‬ ‫هستم و هیچ رودربایســتی با هیچ احدی‬ ‫نــدارم‪ .‬بنابرایــن خیلی راحــت جوابم را‬ ‫دادم و گفتم که خیر؛ معلوم اســت که اگر‬ ‫شخص دیگری جز مســعود کیمیایی بود‪،‬‬ ‫من ایــن کار را نمی کردم‪ .‬من بعد از ســی‬ ‫و سه ســال یک نمایشــگاهی گذاشتم که‬ ‫ممکن است از لحاظ کیفیت نقاشی خیلی‬ ‫سطح باال نبوده باشــد اما خود نقاش برای‬ ‫من خیلی مطــرح بود‪ .‬مســعود کیمیایی‬ ‫بــرای همه ی مــردم ایران مطرح اســت‪،‬‬ ‫کمااینکه در ان شــبی که نمایشگاه برگزار‬ ‫شد خیابان انقدر شلوغ شده بود که پلیس‬ ‫امد و از من پرســید که امشــب اینجا چه‬ ‫خبر است؟ من در پاســخ گفتم که مسعود‬ ‫کیمیایی نمایشــگاه نقاشی دارد؛ خندید و‬ ‫گفت‪ :‬قیصر؟ من گریه ام گرفت از اینکه یک‬ ‫پلیس اینقدر با خوشحالی درباره یک فیلمی‬ ‫صحبت می کند‪ .‬این ها همــه ارزش دارد‪.‬‬ ‫ما این حرف هایی را کــه در فضای مجازی‬ ‫می گفتنــد‪ ،‬می خواندیــم و می خندیدیم‬ ‫و هیچکدام ناراحت نشــدیم‪ .‬به این دلیل‬ ‫که خیلــی بی منطــق‪ ،‬پــرت و زاییده ی‬ ‫جهالت نویسند ه هایش بود‪ .‬هیچکس فکر‬ ‫نکرد که ایــن ادم ارزش دارد و ادم مهمی‬ ‫اســت‪ .‬کســانی که این ها را نوشتند اصال‬ ‫«گوزنها»‪« ،‬غزل» و‬ ‫«سرب» فیلم های‬ ‫شاهکار مسعود‬ ‫کیمیایی هستند‪ .‬در‬ ‫مورد بهرام بیضایی‪،‬‬ ‫من تئاترهای او‬ ‫را به سینمایش‬ ‫ترجیح می دهم و‬ ‫ترجیح می دهم‬ ‫نمایشنامه هایش را‬ ‫بخوانم تا اینکه اثار‬ ‫سینمایی اش را ببینم‬ ‫هرچند که از اثار او‬ ‫«رگبار» و همچنین‬ ‫فیلم کوتاهش به‬ ‫نام «سفر» را بسیار‬ ‫دوست دارم‬ ‫فکر ارزش ایــن ادم را نکردند و به این ادم‬ ‫حرمت نگذاشتند‪ .‬یعنی سی‪ ،‬چهل درصد‬ ‫از جوان های ما واقعا بــی اخالق اند و اصال‬ ‫به این گفته شــک نکنید؛ نــه فقط راجع‬ ‫به مسعود کیمیایی که راجع به همه چیز‬ ‫اینطور هســتند‪ .‬قدردان نیستند و به نظر‬ ‫من این خیلی باعث تاسف است‪ .‬متاسفانه‬ ‫من نقد روزنامه «شرق» را نخوانده ام و االن‬ ‫فهمیدم که یک چنین چیزی را نوشــته‬ ‫و خیلی هم تعجب کــردم‪ .‬ما برای فروش‬ ‫اثار کیســه ندوخته بودیم‪ ،‬البته چند اثر‬ ‫فروش رفت اما اصال فکر فــروش نبودیم‪.‬‬ ‫ما به این فکر بودیم که تخیالت مســعود‬ ‫کیمیایی کارگــردان معروف ســینمای‬ ‫ایران را نشان بدهیم‪ ،‬همین و فقط همین‪.‬‬ ‫ما هــر دو کارهای خودمــان را داریم و از‬ ‫کارهای خودمان پولمــان را در می اوریم‪،‬‬ ‫احتیاجی بــه فروش این نقاشــی ها نبود‬ ‫که من برایش نمایشــگاه بگذارم؛ بنابراین‬ ‫کیســه ای ندوخته بودیم‪ .‬به هر حال شما‬ ‫هر کاری که بکنیــد‪ ،‬مردم حرف می زنند‪.‬‬ ‫یک مثال برای شما بزنم و ان اینکه اولین‬ ‫ترجمه ی کتابــم از اوریانــا فاالچی به نام‬ ‫«زندگی‪ ،‬جنگ و دیگر هیچ» درامده بود‬ ‫و من هم بیست و دو‪ ،‬ســه ساله بودم‪ .‬یک‬ ‫دفعه همه ی روزنامه ها نوشتند و سر و صدا‬ ‫کردند که یک مترجــم جوان زاده و متولد‬ ‫شــد‪ .‬من هم اصال امادگی ان را نداشتم و‬ ‫«کیهان»‬ ‫واقعا گیج شده بودم‪ .‬روزنامه ی‬ ‫ِ‬ ‫ان زمان یک صفحه ی کامل در مورد این‬ ‫کتاب نوشته بود‪ .‬در یک ستون نوشته بود‬ ‫که کتاب خوبی اســت و بقیه ی ستون ها‬ ‫راجع به مترجم بود که چقدر جوان است و‬ ‫چقدر فارسی او خوب است و چقدر خوب‬ ‫ترجمه کرده است‪ .‬من‪ ،‬هم گیج و هم هول‬ ‫شده بودم و از طرفی خیلی هم خوشحال‬ ‫بودم‪ .‬یادم است که این صفحه از روزنامه را‬ ‫برای پدرم بردم‪ .‬با خنده گفتم ببینید که‬ ‫در یک صفحه چه تعریفی از من کرده اند‪،‬‬ ‫پدرم اصال بــه روی خودش نیاورد و گفت‪:‬‬ ‫چه کسی گفته اســت؟ چه کسی تعریف‬ ‫کرده است؟ و وقتی اسم او را گفتم‪-‬که االن‬ ‫خاطرم نیست چه کســی بود‪-‬گفت بدا به‬ ‫حال تو که یک چنین شخصی از تو تعریف‬ ‫کرده است‪ .‬من انجا فهمیدم که اینکه چه‬ ‫کسی تعریف کند و اینکه چه کسی تکذیب‬ ‫کند مهم است و این را تا االن هم اویزه ی‬ ‫گوش کرده ام‪ .‬هر کــس از تو بد می گوید‪،‬‬ ‫نباید ناراحت بشوی‪ .‬مهم این است که چه‬ ‫کسی و چه شخصیتی از تو بد می گوید؛ یا‬ ‫اگر هر کســی از تو تعریف کرد خوشحال‬ ‫نشــو‪ ،‬همه الکی یک چیزهایی می گویند‬ ‫و مخصوصا در ایران اینطور است که همه‬ ‫قربــان ادم می روند‪ ،‬پس احمقانه اســت‬ ‫اگر ادم خوشحال شود! «چه کسی» دارد‬ ‫قربانت می رود و از تو تعریف می کند؟ این‬ ‫مهم است‪ .‬بنابراین ما از این حرف هایی که‬ ‫زده شد ناراحت نشدیم‪ ،‬فقط من متاسف‬ ‫شدم از اینکه انقدر ادم های بی منطق در‬ ‫این ممکلت زیاد هستند و این خیلی باعث‬ ‫تاسف است‪.‬‬ ‫شــما که می دانیم به شــدت‬ ‫مخاطب ســینمای هنر و تجربه‬ ‫هستید‪ ،‬چقدر سینمای قصه گو و‬ ‫قهرمانی را دوست دارید ؟‬ ‫بله‪ ،‬من زیاد به تماشــای فیلم های هنر و‬ ‫تجربه می نشــینم و خیلی دوســت دارم‪.‬‬ ‫همیشــه به ســینما فرهنگ می روم و در‬ ‫سالن به ان کوچکی بیشــتر از سه‪ ،‬چهار‬ ‫نفر هم نیســتیم ولی فیلم های مستندی‬ ‫را که می بینم بســیار دوست دارم‪ .‬مستند‬ ‫«بزم رزم» را دیدم و شاهکار بود‪ ،‬این فیلم‬ ‫راجع به موسیقی انقالبی ایران بود‪ .‬مستند‬ ‫«چاووش» هم بسیار عالی بود و خیلی ان ‬ ‫را دوست داشتم و یا مستند «در جستجوی‬ ‫فریــده»‪ .‬فیلم های خیلــی خوبی دیده ام‬ ‫و به همین خاطر اســت که سینمای هنر‬ ‫و تجربــه را خیلی دوســت دارم‪ .‬راجع به‬ ‫فیلم های قهرمانی و اجتماعی باید بگویم‬ ‫که فیلم های اجتماعی کــه فیلم هایی که‬ ‫معضالت اجتماع را تعریف می کنند خیلی‬ ‫دوست دارم؛ مثل «جدایی نادر از سیمین»‬ ‫و خیلــی فیلم های زیادی که شــاید االن‬ ‫حضور ذهن نداشــته باشــم تا نامشان را‬ ‫بگویم ولی فیلم های «ایســتاده در غبار»‪،‬‬ ‫«ابد و یــک روز» و همچنین «ســرو زیر‬ ‫اب» اثر محمدعلی باشــه اهنگر را خیلی‬ ‫دوست داشــتم‪« .‬پذیرایی ساده » اثر مانی‬ ‫حقیقی را خیلی دوســت داشــتم و البته‬ ‫«اژدها وارد می شود» به نظر من فوق العاده‬ ‫بود و ان را هم خیلی زیاد دوســت داشتم‪.‬‬ ‫فیلم «اتابای» اثر نیکی کریمی را هم اخیرا‬ ‫دیدم و خیلی خوشم امد‪ .‬به همین خاطر‬ ‫‪25‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 25 ‫صندلی ویژه‬ ‫مانی حقیقی با تامل بســیاری و با فاصله اقدام یه‬ ‫فیلمســازی می کند؛ اوال بگویید چقدر در تولید و‬ ‫فیلمنامه یا مسائل مربوط به کارش با شما مشورت‬ ‫می کند و دوم اینکه کدام کار او بیشــتر باب طبع‬ ‫شمابود؟‬ ‫بله‪ ،‬همینطور اســت‪ .‬مانی حقیقی کم فیلم ساخته اما‬ ‫وقتی که فیلم می سازد خوب می ســازد‪ .‬این را به این‬ ‫دلیل نمی گویم که پسر من است‪ .‬پسر هر کسی که بود‬ ‫من همین حرف را می زدم‪ .‬گاهی اوقات لطف می کند و‬ ‫می گوید که سر فیلمبرداری بروم و تماشا کنم‪ .‬من برای‬ ‫فیلم «اژدها وارد می شود» به قشم رفتم و چند روزی‬ ‫در انجا بودم‪ .‬کار گروه را دیدم و از نزدیک مشــاهده‬ ‫کردم که چقدر همه با عشــق کار می کنند و همه چیز‬ ‫چقدر قشــنگ دارد پیش می رود‪ .‬او راجع به فیلم ها و‬ ‫کارهایش با من صحبت نمی کند‪ .‬سناریوی «تفریق» را‬ ‫سینمای مســتند در هنر و تجربه را زیاد‬ ‫تماشا می کنم‪ .‬به هر حال جوانان ما در حال‬ ‫حاضر دارند خیلی خوب فیلم می سازند‪.‬‬ ‫از میان فیلمســازان جوان مثل‬ ‫سعید روستایی ‪ ،‬هومن سیدی‬ ‫و محمد حســین مهدویان کار‬ ‫کدام را می پسندید و ایا سینمای‬ ‫شهری و پر خشونتی که تصویر‬ ‫می کننــد را دنبــال می کنید و‬ ‫سلیقه تان هست؟‬ ‫کارهای سعید روستایی را خیلی دوست‬ ‫دارم و «ابد و یک روز» بــه نظر من یک‬ ‫شــاهکار بود‪ .‬از جوان های فعلی به نظر‬ ‫من سعید روســتایی خیلی خوب است‬ ‫و می داند که دارد چــه کار می کند‪ .‬نیما‬ ‫جاویدی را اســم نبردیــد‪ ،‬او هم خیلی‬ ‫خوب است‪.‬‬ ‫به تازگی نقش اقتبــاس از اثار‬ ‫درخشان در سینما و شبکه نمایش‬ ‫خانگی قوت گرفتــه‪ ،‬این اواخر‬ ‫سریال «زخم کاری» را با اقتباس‬ ‫از نمایشــنامه مکبــث و همین‬ ‫طور رمان «بیســت زخم کاری»‬ ‫داشتیم که بسیار دیده شد‪ ،‬شما‬ ‫به عنوان یک مترجم و نویسنده‬ ‫قهار نظرتان دربــاره ان کار چه‬ ‫بود؟و چقدر اقتباس را برای احیای‬ ‫سینما الزم می دانید؟‬ ‫من متاسفانه ســریا ل ها را نمی بینم ولی‬ ‫کتاب «بیست زخم کاری» محمود حسینی‬ ‫زاد را خواندم و خیلی کتاب خوبی اســت‪.‬‬ ‫اصوال از نوشته های او خیلی خوشم می اید‬ ‫و همه ی قصه های او را خوانده ام و یکی از‬ ‫یکی قشنگ تر است‪ .‬من سریال نمی بینم‬ ‫و نمی توانم قضاوت کنــم که اثار خوبی از‬ ‫اب درامده اند یا خیر ولی ما از نویسندگان‬ ‫معاصرمان قصه های خیلی فوق العاده ای‬ ‫داریم که می تواند فیلم و ســریال شود‪ .‬از‬ ‫این دســت قصه ها می توانم به «مدار صفر‬ ‫درجه» و «زمین سوخته» که هر دو از اثار‬ ‫احمد محمود هستند و همچنین «شوهر‬ ‫اهو خانم»‪« ،‬ثریا در اغمــا»‪« ،‬کلیدر» و‬ ‫«سووشــون» اشــاره کنم‪ .‬همه ی این ها‬ ‫تصویر هستند‪ ،‬خصوصا اثار احمد محمود‬ ‫و محمــود دولت ابادی خیلــی تصویری‬ ‫هستند و وقتی که ان را می خوانی‪ ،‬راحت‬ ‫تصورشــان می کنی و این ها خیلی راحت‬ ‫می توانند تبدیل به فیلم شوند‪ .‬من تعجب‬ ‫می کنم که چرا کسی به سراغ ساخت این‬ ‫رمان ها نرفته است‪.‬‬ ‫شــاید خیلی از بازیگران سینما‬ ‫دوست داشته باشــند به عنوان‬ ‫یک چهره فاخر بدانند که لیست‬ ‫چند بازیگر برتر جــوان از نظر‬ ‫شما شامل چه کسانی ست و پنج‬ ‫بازیگر برتر فعلی ســینما از نظر‬ ‫شما چه کسانی هستند؟‬ ‫از اقایان از بازی نوید محمدزاده خوشــم‬ ‫می اید و هر چه تا به حال بازی کرده عالی‬ ‫بوده ‪ ،‬صابر ابر هم خیلی خوب است‪ .‬کسی‬ ‫که همیشــه من از بازی او خوشــم امده‬ ‫هادی حجازی فر اســت که خیلی خوب‬ ‫بازی می کند‪ .‬از خانم ها اگر کمی عقب تر‬ ‫برویم از لیال حاتمی‪ ،‬هدیه تهرانی و نیکی‬ ‫کریمی می توانم نام ببرم‪ .‬همچنین سحر‬ ‫دولتشــاهی‪ ،‬ترانه علیدوستی و ویشکا‬ ‫اسایش هم خیلی خوب بازی می کنند‬ ‫و همینطور الناز شاکردوست که در‬ ‫فیلم «شــبی که ماه کامل شد»‬ ‫فوق العــاده و درجه یک بود و از‬ ‫سارا بهرامی هم خیلی خوشم‬ ‫می اید‪ .‬من فکــر می کنم که‬ ‫شاکردوست یکی از کسانی‬ ‫است که می تواند در اینده‬ ‫در سینمای ایران اول‬ ‫شــود‪ ،‬خیلی عالی‬ ‫است‪.‬‬ ‫چند سال پیش به من داد و ان را خواندم؛ ولی فیلم را‬ ‫هنوز ندیده ام و سر صحنه ی ان هم نبوده ام ولی به نظر‬ ‫من باید فیلم فوق العاده ای باشــد و ان شاءاهلل که عالی‬ ‫شــود‪ .‬از نظر من تا االن «اژدها وارد می شود» بهترین‬ ‫فیلم مانی بوده است‪ .‬انقدر خوب ساخته شده بود که‬ ‫خیلی از نزدیکان من قصه ای که در ان فیلم گفتیم را‬ ‫باور کردند و عجیب بود که خیلی از ادم هایی که به من‬ ‫نزدیک هستند و همه چیز زندگی من را می دانند از من‬ ‫ســوال کردند که چرا تو این قصه را به ما نگفته بودی!‬ ‫وقتی من گفتم که این فیلم راســت نیست و همه ی ما‬ ‫در فیلم مطابق ســناریو بازی کردیم‪ ،‬جوری که یعنی‬ ‫این قصه راست است؛ خیلی ها از اینکه گول خورده اند‬ ‫عصبانی شدند! او انقدر خوب این فیلم را ساخته بود که‬ ‫همه باور کرده بودند که این قصه می تواند راست باشد‪ .‬و‬ ‫این یعنی خو ِد سینما! سینما همین است!‬ ‫کیمیایی به نظر من‬ ‫روانشناس است و‬ ‫ادم ها را می شناسد‪.‬‬ ‫یعنی در فیلم های او‬ ‫هیچکس حرف الکی‬ ‫نمی زند‪ ،‬همان حرفی‬ ‫که باید در زندگی‬ ‫واقعی از دهان این‬ ‫کاراکتر بیرون بیاید‬ ‫در فیلم هم هست‪.‬‬ ‫همه همانی هستند‬ ‫که باید باشند؛‬ ‫چه در رفتار و‬ ‫کردار‪ ،‬چه در راه‬ ‫رفتن و گفتار‪،‬‬ ‫همه خودشان‬ ‫هستند‬ صفحه 26 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫کدام اثار می توانند تنور جشنواره امسال را گرم کنند‬ ‫این شما و این‪ ،‬همه انها که‬ ‫کنجکاومانکردند‬ ‫گروه سینما‪:‬چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر امسال شاید از نام های بزرگ پر نباشد اما اثاری هست که‬ ‫مخاطبان جدی سینما و اهالی رسانه منتظر تماشای ان هستند‪ .‬این موضوع که چهره های بزرگ و نام های‬ ‫شناخته شده امسال یا فیلمشان به جشنواره نرسید یا از داوری کنار گذاشته شدند و به بخش مسابقه راه نیافتند‬ ‫موضوعی است که برای خیلی از مخاطبان فجر تلخ به نظر می رسد و جشنواره چهلم را فاقد جذابیت می کند‪ .‬با این همه اما‬ ‫نگاهی داشتیم و مروری کردیم بر فیلم هایی که در لیست ‪ 22‬فیلم فعلی حاضر در جشنواره می توانند کنجکاوی برانگیز باشند و‬ ‫انتظار مخاطب را براورده کنند‪ .‬همچنین یادمان نمی رود که اگر «قاتل و وحشی» از حمید نعمت اهلل‪« ،‬تفریق» از مانی حقیقی‪،‬‬ ‫«برادران لیال» از سعید روستایی‪« ،‬جنگ جهانی سوم» از هومن سیدی‪« ،‬شب داخلی دیوار» از وحید جلیلوند و «پیر پسر» از‬ ‫اکتای براهنی در بخش مسابقه حاضر بودند چقدر تنور این فستیوال گرم تر می شد و پرشورتر برگزار می شد‪.‬‬ ‫‪27‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 27 ‫جشنواره فیلم فجر‬ ‫برف اخر‬ ‫کارگردان‪:‬امیرحسینعسگری‬ ‫تهیه کننده‪:‬حسنمصطفوی‬ ‫بازیگران‪:‬امینحیایی‪،‬الدنمستوفی‪،‬مجیدصالحی‪،‬نوشین‬ ‫مسعودیان‪،‬صادقملک‪،‬امیرمشهدی عباس‪،‬امیرعباسرودگر‬ ‫صفاریومهدیمهربان‬ ‫برخی می گویند این فیلم‪ ،‬فیلم اکران نیست و شاید نتواند مخاطب عام‬ ‫خوبی پیدا کند اما سلیقه سخت پسندان را می تواند به خود جذب کند‪.‬‬ ‫فیلمی که از همیــن االن می توان پیش بینی کرد که در فســتیوال های‬ ‫خارجی بسیار دیده خواهدشد‪ .‬با توجه به شنیده ها به نظر می رسد جهان‬ ‫شخصی فیلمساز در اثر درامده است‪ ،‬لوکیشــن های برفی و سکوتی که‬ ‫ناشی از برف اســت و فضای سرد شــاید مخاطب عام را نکشاند اما بازی‬ ‫درخشان امین حیایی در فیلم به گفته کسانی که اثر را دیده اند و در جریان‬ ‫ان قرار دارند شایسته تحسین است و احتمال اینکه نظر هیات داوران را‬ ‫به خود جلب کند وجود دارد‪ .‬یکی از لحظات شگرف فیلم لحظه ای است‬ ‫که امین حیایی خودش در زایمان یک گاو همراهی می کند و باعث به دنیا‬ ‫امدن گوساله می شــود‪ .‬از طرف دیگر گرگ در فیلم به مثابه یک بازیگر‬ ‫ظاهر شده است و بار معنایی و تاثیرگذاری در فیلم دارد‪ .‬شنیده ها حاکی‬ ‫از ان است که مجید صالحی نیز حضور پررنگ و قوی در این فیلم دارد‪ .‬از‬ ‫دیگر نکات مهم درباره این فیلم حضور احسان علیخانی به عنوان مشاور‬ ‫در کنار حمیدرضا علی نژاد‪ ،‬امیرحسین عسگری و حسن مصطفوی است‪.‬‬ ‫وی اخرین بار با فیلم «بــدون تاریخ‪ ،‬بدون امضا» در ســینما به عنوان‬ ‫تهیه کننده در کنار علی جلیلوند حاضر شده بود‪.‬‬ ‫خائن کشی‬ ‫نویسندهوکارگردان‪:‬مسعودکیمیایی‬ ‫تهیهکننده‪:‬علیاوجی‬ ‫بازیگران‪ :‬امیراقایی‪ ،‬حمید رضا اذرنگ‪،‬فرهاد ائیش‪ ،‬پانته ا بهرام‪ ،‬سارا بهرامی‪ ،‬الهام حمیدی‪ ،‬سام درخشانی‪ ،‬اندیشه‬ ‫فوالدوند‪ ،‬پوالد کیمیایی‪،‬نرگسمحمدی‪ ،‬رضایزدانی ومهرانمدیری‪.‬‬ ‫این سی و دومین فیلم مســعود کیمیایی اســت؛ فیلمی که در ان با علی اوجی‬ ‫به عنوان تهیه کننده همراه شده اســت‪ .‬اوجی در یک برنامه تلویزیونی از فضای‬ ‫خوب پشت صحنه و از اینکه روزهای درخشانی را با این گروه گذرانده گفت‪ .‬فیلم‬ ‫کنجکاوی برانگیزی که قصه مهدی بلیغ است از معروف ترین کالهبردارهای تهران‬ ‫که حتی دادگستری تهران را هم در زمان خود با کالهبرداری فروخت‪ .‬این اولین‬ ‫همکاری امیراقایی و پردیس پورعابدینی با مسعود کیمیایی است‪ .‬پورعابدینی‬ ‫به عنوان چهره ای جوان پیش از این در سریال «اقازاده» حاضر شده بود‪ .‬ترکیب‬ ‫بازیگران این فیلم بسیار سنگین و پربار است و مهم ترین عامل کنجکاوی برانگیز‬ ‫حتما حضور مهران مدیری بــه عنوان یکی از بازیگران جلوی دوربین مســعود‬ ‫کیمیایی است‪ .‬شاید یکی از دالیل موافقت مدیری برای حضور در این فیلم جدا از‬ ‫نام کارگردان دوستی او با علی اوجی است و عالوه بر مدیری دو کارگردان دیگر هم‬ ‫در این فیلم به عنوان بازیگر حاضر هستند؛ سامان سالور و بهرام بهرامیان‪ .‬جالب‬ ‫اینجاست که جواد طوسی؛ منتقد ســینما نیز که همیشه در مدح اثار کیمیایی‬ ‫نقد می نویسد در این فیلم بازی کرده است‪ .‬این ســیاهه بلند باال کمی عجیب و‬ ‫بسیار غیرمنتظره است و همین باعث می شــود که در انتظار تماشای اثر جدید‬ ‫اقای کارگردان بمانیم‪ .‬گفته می شود قهرمان این فیلم کیمیایی هم مانند کار های‬ ‫سابقش ادمی عبوس‪ ،‬جسور و با صفاتی مناسب با دنیای ارمانی کارگردان است‪ .‬این‬ ‫قهرمان قرار است با پوشش گانگستری (کاله شاپو و پالتو) در این فیلم ظاهر شود و‬ ‫در خیابان های تهران به دنبال پیدا کردن نشانی برای حل یک موضوع جنایی باشد‪.‬‬ صفحه 28 ‫شب طالیی‬ ‫کارگردان‪:‬یوسفحاتمی کیا‬ ‫تهیه کننده‪:‬ابراهیمحاتمی کیا‬ ‫بازیگران‪:‬حسنمعجونی‪،‬یکتاناصر‪،‬سوگلخلیق‪،‬مریمسعادت‪،‬‬ ‫بهنازجعفری‪،‬ناصرهاشمیو‪...‬‬ ‫مرد بازنده‬ ‫کارگردان‪:‬محمدحسینمهدویان‬ ‫تهیهکننده‪:‬امیربنان‪،‬کامرانحجازی‬ ‫بازیگران‪ :‬جواد عزتی‪ ،‬رعنا ازادی ور‪ ،‬بابک کریمی‪ ،‬اناهیتا درگاهی‪،‬‬ ‫مهدیزمین پرداز‪،‬مجیدنوروزی‪،‬امیرحسینهاشمی‪،‬امیردژاکام‪،‬سجاد‬ ‫بابایی‪،‬منوچهرعلی پور‪،‬شبنمقربانی‪،‬ونوسکانلی‪،‬ملیکاپازوکی‬ ‫فیلمنامه «مرد بازنده» را محمدحسین مهدویان در کنار کریم امینی و حسین‬ ‫حسنی نوشــته و در بابلســر کلید خورده و فیلمبرداری شده است‪ .‬در خالصه‬ ‫داستان «مرد بازنده» امده است‪ :‬احمد خســروی‪ ،‬در گیرودار زندگی شخصی‬ ‫پرمساله اش‪ ،‬مسئول رسیدگی به پرونده ای رازالود می شود‪ .‬پرونده ای که روند‬ ‫کشف ان با شــک ها و نگرانی های احمد در می امیزد و زندگی اش را تحت تاثیر‬ ‫قرار می دهد‪ .‬جواد عزتی در این فیلم نقش یک مرد ‪ 56‬ساله را ایفا می کند و برای‬ ‫ایفای این نقش هر روز یک گریم ‪ 6‬ساعته را ســپری می کرد تا جلوی دوربین‬ ‫مهدویان برود‪ .‬یکی از سواالتی که کاربران از مهدویان پرسیده اند این است که‬ ‫چرا جواد عزتی به عنوان یک مرد ‪ 56‬ســاله انتخاب شده و بازیگر دیگری با این‬ ‫سن و بدون گریم به کار گرفته نشده و باید دید که ترجیح کارگردان و مناسبت‬ ‫استفاده از این بازیگر برای این نقش چیست؟ گفته می شود این فیلم با فضای اثار‬ ‫قبلی مهدویان متفاوت است و بر خالف برخی خبرها داستان ان اقتباسی نیست‪.‬‬ ‫این اولین فیلم بلند یوسف فرزند ابراهیم حاتمی کیا است‪ .‬در خالصه داستان‬ ‫ان امده در خانه قدیمی مادربزرگ‪ ،‬همه دور هم جمع شده اند تا جشن تولدی‬ ‫برای مادربزرگ بگیرند‪ .‬همه چیز خوب پیش مــی رود تا این که داماد خانواده‬ ‫سر می رسد و شــمش طالیش را می خواهد و بعد از گشتن‬ ‫خانه متوجه نبودن شمش طال می شوند و ‪ . ...‬شنیده ها‬ ‫حاکی از ان است که این فیلم شباهت هایی با «اژانس‬ ‫شیشه ای» دارد و در یک جمع به مانند ان فیلم همه‬ ‫همدیگر را متهم می کنند و‪ ....‬ســرمایه گذار این فیلم‬ ‫امیرحسین اسدبیگی اســت جوان کم سن و سالی که‬ ‫در حوزه مواد غذایــی کار می کند‪ .‬یکی از ســایت های‬ ‫خبری درباره این فیلم چندی پیش نوشته بود‪ « :‬هوگویک‬ ‫نیز وب ســایتی با محوریت تولید محتوا اســت که در سال‬ ‫‪ ۱۳۹۸‬تاســیس شده اســت‪ .‬این موسســه در زمینه تولید‬ ‫پادکست‪ ،‬مســتندهای تحقیقی و بیوگرافی‪ ،‬کتاب های متکی‬ ‫به گزارش های تحقیقی و اثار ســینمایی فعالیت می کند یکی‬ ‫از نکاتی که درباره این فیلم وجــود دارد گریم متفاوت یکتا‬ ‫ناصر است که برخالف چند کار گذشــته اش بدون ارایش‬ ‫و با گریم سنگین تری روبه روی دوربین حاتمی کیا حاضر‬ ‫شد ه است‪ .‬باید دید تاثیر پدر بر‬ ‫موفقیت فیلم پســر چقدر‬ ‫است و «شــب طالیی» که‬ ‫نام گذشــته اش «شــمش‬ ‫طال» بود با چه واکنشی از جانب‬ ‫مخاطبان و هیات داوران مواجه خواهد شد‪.‬‬ ‫‪29‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 29 ‫جشنواره فیلم فجر‬ ‫بی مادر‬ ‫کارگردان‪:‬سیدمرتضیفاطمی‬ ‫تهیهکننده‪:‬محمدرضامصباح‪،‬علیاوجی‬ ‫بازیگران‪:‬امیراقایی‪،‬میتراحجار‪،‬پژمانجمشیدی‪،‬پردیسپورعابدینی‪،‬علی‬ ‫اوجی‪،‬بیتاعزیزاوقلو‪،‬سارامحمدیوفاطمهمیرزایی‪.‬‬ ‫نگهبان شب‬ ‫این اولین ساخته سینمایی ســیدمرتضی فاطمی در مقام کارگردان است‪.‬‬ ‫او که در تلویزیون تجربه برنامه ســازی‪ ،‬اجرا و تولید نمایشی را دارد حاال با‬ ‫همکاری محمدرضا مصباح و علی اوجی به عنوان تهیه کننده توانسته اولین‬ ‫فیلمش را به جشنواره فیلم فجر برساند‪ .‬امیر اقایی که امسال در جشنواره‬ ‫فیلم فجر یکی از بازیگران پر کار است نقش اصلی این فیلم را بر عهده دارد و‬ ‫پردیس پورعابدینی که در «خائن کشی» هم با اقایی همبازی بود در این فیلم‬ ‫هم در کنار این بازیگر اســت‪ .‬پورعابدینی در گفت وگویی درباره «بی مادر»‬ ‫عنوان کرده است‪ « :‬پس از بررسی فیلمنامه های پیشنهادی‪ ،‬سرانجام به فیلم‬ ‫سینمایی «بی مادر» رسیدم که کانسپت بسیار عالی و فیلمنامه ای فوق العاده‬ ‫دارد و مطمئنم نتیجه کار درخشان خواهد شد‪ .‬عوامل پشت صحنه فیلم هم‬ ‫جزو حرفه ای ها هستند و متن ان قدر قوی‪ ،‬درست و با فراز و فرودهای جذاب‬ ‫است که موفق خواهدشد‪ .‬نقش من هم پر از چالش است و خوشحالم که خدا‬ ‫این کار را سر راه من قرار داد و از تک تک پالن هایی که مقابل دوربین می روم‬ ‫لذت می برم‪ .‬همه کارهایم تا به حال اینگونه بوده است‪ ».‬پژمان جمشیدی‬ ‫اما نقطه کنجکاوی برانگیز این فیلم اســت که با گریم بسیار متفاوت ظاهر‬ ‫شده است‪ .‬فیلم به نظر می رسد درباره قشر ضعیف و متوسط است و روایتی‬ ‫ملتهب و تلخ دارد و در تیزری که درباره این فیلم منتشــر شده امده است‬ ‫«هیچ زخمی شبیه زخم دیگری نیست و بعضی از زخم ها درد میمونن!» ‪...‬‬ ‫«بی مادر» در بخش خصوصی و به سرمایه گذاری صالح موذن زاده‪ ،‬در «کانون‬ ‫فیلم نسیم» تولید شده اســت‪ .‬مصباح که خود را تهیه کننده ای دغدغه مند‬ ‫نشان داده اســت‪ ،‬در جشنواره گذشته با فیلم «پوســت» حاضر بود و حاال‬ ‫باید دید این اثر که نویســندگی ان را هم فاطمی بر عهــده دارد و احتماال‬ ‫جهان بینی توام با فلسفه از او خواهیم دید چه از اب درامده است؟‬ ‫کارگردان‪ :‬رضامیرکریمی‬ ‫تهیهکننده‪:‬رضامیرکریمی‬ ‫بازیگران‪:‬زهرااسالمی‪،‬صفوراخوش طینت‪،‬علی اکبراصانلو‪،‬علیغابشی‪،‬فهیمههرمزی‪،‬کیومرث‬ ‫پوراحمد‪،‬اللهمرزبان‪،‬محسنکیایی‪،‬محمدصادقملک‪،‬مهراداکبرابادی‪،‬نویدبانی‪،‬ویشکااسایشو‪...‬‬ ‫گفتــه می شــود ایــن فیلــم داســتان‬ ‫چالش برانگیزی دارد و از پوستر منتشر شده‬ ‫می توان فهمید که شاید حتی حال و هوای‬ ‫جدی همیشگی فیلم های میرکریمی این بار‬ ‫کمتر باشد؛ فیلمی که در ابتدا قرار بود نوید‬ ‫محمدزاده به عنوان نقش اصلی در ان حاضر‬ ‫باشد و کمی بعد ان نقش به محسن کیایی‬ ‫رســید‪ .‬میرکریمی برای این فیلم در پیش‬ ‫تولید فراخوانی منتشــر کرده بود تا بتواند‬ ‫مانند فیلم قبلــی اش چهره های جدیدی را‬ ‫به ســینما معرفی کند و این چهره های نو‬ ‫در کنار بازیگران شــاخص جلوی دوربین‬ ‫میرکریمی رفته اند‪ .‬از «نگهبان شب» هیچ‬ ‫خالصه داستانی منتشــر نشده است و همه‬ ‫منتظریم تــا ببینیم این بار با چــه اثری از‬ ‫جانب کارگردانی که همیشه در کارگردانی‬ ‫حرف هایــی برای گفتــن داشــته مواجه‬ ‫می شویم‪.‬‬ صفحه 30 ‫بی رویا‬ ‫کارگردان‪ :‬ارین وزیردفتری‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سعید سعدی‪ ،‬هومن سیدی‬ ‫بازیگران‪ :‬طناز طباطبایی‪ ،‬صابر ابر‪ ،‬شادی کرم رودی‪ ،‬فرانک کالنتر‪،‬‬ ‫مجتبی فالحی‪ ،‬نهال دشتی‪ ،‬میالد یزدانی‪ ،‬مهری ال اقا‪ ،‬تیام کرمانیان‪،‬‬ ‫شهریار فرد‪ ،‬مصطفی اکبری و‪...‬‬ ‫این اولین تجربه فیلمسازی ارین وزیر دفتری است و پیش از این فیلم های کوتاه‬ ‫خوبی ساخته که مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬همچنین «بی رویا» اولین تجربه‬ ‫تهیه کنندگی هومن ســیدی هم به شــمار می اید‪ .‬طناز طباطبایی و صابر ابر‬ ‫بازیگران اصلی این فیلم هستند و از انجا که طباطبایی معموال فقط در انتخاب‬ ‫حساسیت های خود را دارد و فیلم هایی که او حضور داشته خروجی قابل توجهی‬ ‫داشته این انتظار که «بی رویا» فیلم خوبی باشد خیلی بیراه نیست‪ .‬در خالصه‬ ‫داستان فیلم سینمایی «بی رویا» امده است‪ :‬مواجه ه رویا با دختری بی نام ونشان‪،‬‬ ‫اغاز اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است‪ ...‬حضور هومن سیدی به عنوان‬ ‫تهیه کننده باعث شده تا موسیقی فیلم مانند سریال «قورباغه» برعهده بامداد‬ ‫افشار باشد و این امتیازی برای فیلم محسوب خواهد شد و همچنین این تجربه‬ ‫بعد از «خشم و هیاهو» همراهی دیگری از طناز طباطبایی و هومن سیدی این‬ ‫بار در مقام تهیه کننده و بازیگر است‪.‬‬ ‫علف زار‬ ‫کارگردان‪ :‬کاظم دانشی‬ ‫تهیه کننده‪ :‬بهرام رادان‬ ‫بازیگران‪ :‬پژمان جمشیدی‪ ،‬سارا بهرامی‪ ،‬ستاره پسیانی‪ ،‬ترالن پروانه و‪...‬‬ ‫اگر صحبت های بهروز افخمی درباره «علف زار» را یک بازارگرمی برای چهلمین‬ ‫دوره جشنواره فجر نبینیم این فیلم حتما یکی از فیلم هایی است که باتوجه به‬ ‫شنیده هایمان در انتظار تماشایش هستیم‪ .‬در خالصه داستان «علف زار» امده‬ ‫است‪ :‬بعضی رازها بهتره فاش بشن‪ ،‬برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور‬ ‫از دسترس‪ ،‬برای همیشه‪ .‬این چندمین تجربه تهیه کنندگی بهرام رادان است و‬ ‫او به تازگی در «گربه سیاه» در همین مقام ظاهر شده است‪ .‬کاظم دانشی پیش‬ ‫از این تجربه هایی در زمینه ساخت فیلم کوتاه داشته است و داستان فیلمش را‬ ‫درباره یک پرونده قضایی روایت می کند که گویا قصه ملتهبی دارد و لوکیشــن‬ ‫اصلی اش دادگاه است‪ .‬به نظر می رسد داستان بر اساس یک پرونده واقعی باشد‬ ‫چرا که دانشی در گفت وگویی عنوان کرده اســت‪ « :‬علف زار فیلمی اجتماعی و‬ ‫دادگاهی درباره یکی از پرونده های قضایی چند سال اخیر است‪ ».‬شنیده ها حاکی‬ ‫از ان است که پژمان جمشیدی یکی از متفاوت ترین نقش هایش را در این فیلم‪،‬‬ ‫که نقشی جدی و سخت است‪ ،‬بازی کرده است‪.‬‬ ‫‪31‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 31 ‫موضوع ماه‬ ‫گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران‬ ‫نقددارد به سمت‬ ‫مافیای اقتصادیمی رود‬ ‫منتقدان با نگرش تهیه کننده دست به قلم می شوند‬ ‫نگین خسروی‪ « :‬پنهان ها را رو کردن !» این جمله تفسیری قابل تامل از «نقد»است‪ .‬نقد‬ ‫مساله ای است که این روزها در فضای مجازی و تریبون مدعیانش تبدیل به دکانی جهت‬ ‫سرکوب اعتراضات و احساسات شده است؛ گاهی تا حد اعال تشویق و ترغیب و گاهی تا قعر و‬ ‫تخریب‪ .‬این مساله حساس یعنی نقد و منتقد در سینمای ایران گاهی معنی اش قلب شده است و حاال دیگر مدتی‬ ‫است در سراشیبی سقوط افتاده است‪ .‬نقد جدی و بدون پشتوانه و حمایت کم نابود شده است و افراد با وابستگی ها‬ ‫دست به قلم می شوند خواه این وابستگی‪ ،‬رفاقت باشد و خواه وابستگی مالی‪ .‬در این باره با «محمود گبرلو»‪،‬‬ ‫منتقد‪ ،‬نویسنده و روزنامه نگار سینمایی به گفت وگو نشسته ایم که ماحصل ان را می خوانید‪.‬‬ ‫اکنون هر کسی که‬ ‫مایل باشد می تواند‬ ‫قلم دست بگیرد و در‬ ‫فضای مجازی مطلب‬ ‫بنویسد و اسمش‬ ‫را نقد سینمایی‬ ‫نیز بگذارد‪ .‬کسی‬ ‫نیست که به عنوان‬ ‫کارشناس و صاحب‬ ‫نظر تشخیص بدهد‬ ‫این نقد است یا‬ ‫خیر! ایین نامه ای در‬ ‫این زمینه نمی بینیم‬ ‫که نظارت و کنترل‬ ‫داشته باشد تا افراد‬ ‫سوء استفاده گر وارد‬ ‫این جریان نشوند‬ ‫به نظر شما نقد در سینما و تلویزیون‬ ‫ایران در چه جایگاهی اســت؟ چقدر‬ ‫برای مخاطب حائز یــا فاقد اهمیت‬ ‫است؟‬ ‫به نظر من در حال حاضر نقد تاثیری در تماشاگر‬ ‫ایرانی ندارد و درصــد خیلی کمی از طرفداران‬ ‫سینمای ایران به سمت نقد گرایش دارند و کمتر‬ ‫از نقدهای منتقدین می اموزند‪ ،‬پیروی می کنند‬ ‫و یا شاید هم مطالعه ای در این باره داشته باشند‪.‬‬ ‫باید توجه شود که منظور از مخاطب و تماشاگر‬ ‫چه کسانی هستند؟ یک قشــر محدودی اهل‬ ‫مطالعــه و فیلم دیــدن هســتند و احتماالً به‬ ‫ســمت نقد فیلم گرایش پیدا و همچنین سعی‬ ‫می کنند در این زمینه مطالعــه کنند اما با این‬ ‫حال درصد کمی از جامعه مخاطبان را تشکیل‬ ‫می دهند‪ .‬همیــن تعدادی که االن به ســینما‬ ‫می روند و نســبت به جمعیت ایران بسیار کم‬ ‫هســتند؛ همین تعداد هم گاهی به نقد توجه‬ ‫می کنند‪ .‬متاســفانه‪ ،‬برخالف روال سال های‬ ‫قبل که مجالت ســینمایی تاثیرگذار بودند و‬ ‫برخی روزنامه ها منتقدین ثابت داشتند االن به‬ ‫دالیل متعدد مخاطب عالقه ای به مطالعه نقد‬ ‫منتقدین ندارد‪.‬‬ ‫بله و شما فکر می کنید برای جذب نظر‬ ‫انها مهم ترین مهارتی که یک منتقد‬ ‫باید داشته باشد چیست؟‬ ‫مهم ترین مهارتی که یک منتقد باید داشته باشد‬ ‫اگاهی و دانش سینمای روز جهان است که بر‬ ‫اســاس ان بتواند اطالعات مفیدی به تماشاگر‬ ‫منتقل کند‪ .‬وقتی یک منتقــد در فیلم دیدن‬ ‫کاهلی می کند یا جریان سینمای دنیا را دنبال‬ ‫نمی کنــد‪ ،‬نمی تواند در مورد ســینمای ایران‬ ‫تحلیلی داشته باشد چون منتقدان و فیلم سازان‬ ‫ایرانی از لحاظ فکر و دانش فاصله بسیار زیادی‬ ‫با یکدیگر دارند‪ .‬در حال حاضر فیلم ســازان ما‬ ‫اپدیت و به روز هســتند یعنی فیلم های خوب‬ ‫روز جهان را می بینند و فیلم سازان خوب جهانی‬ ‫را می شناسند‪ ،‬فرم فیلم سازی جهانی را مورد‬ ‫توجه قرار می دهند و در فیلم هایشان هم لحاظ‬ ‫می کنند‪ ،‬امــا منتقدین به واســطه این فاصله‬ ‫فکری بین منتقد و فیلم ساز نمی توانند همراه او‬ ‫پیش بروند‪ .‬من خیلی تاسف می خورم و تصورم‬ ‫این است که جریان منتقدان در حال شکست و‬ ‫نابودی است و دلیل عمده ان هم این است که‬ ‫منتقد از لحاظ فکــر‪ ،‬دانش واگاهی به تکنیک‬ ‫و تسلط به سینمای جهان‪ ،‬هم سطح فیلم ساز‬ ‫نیســت‪ .‬اتفاق بزرگی در جهان در حال وقوع‬ ‫اســت و ان هم فاصله گرفتن نسل جدیدی از‬ ‫فیلم سازان از ساختار کالسیک گذشته است؛‬ ‫یعنی ســعی می کنند با الهام از درام قدرتمند‬ ‫گذشته‪ ،‬فرم و ســاختار خود را بسیار مدرن و‬ ‫جدید ارائه دهند و اگر فیلم ســازان و منتقدین‬ ‫این شناخت را نداشته باشــند در نقد و تحلیل‬ ‫یک فیلم ضعف جدی دارند‪ .‬مــن معتقدم در‬ ‫حال حاضــر دیگر ما نمی توانیــم کلمه منتقد‬ ‫را خیلی به کار ببریم و تصــور کنیم منتقدین‬ صفحه 32 ‫تاثیر زیادی در ســینمای ایران دارند ما اکنون‬ ‫نیاز به «مفســر «فیلم داریم و نه منتقد فیلم!‬ ‫کلمه منتقد که به معنای نقد‪ ،‬تحلیل‪ ،‬ارزیابی‬ ‫و خوب یا بد بــودن یک فیلم اســت باید کنار‬ ‫گذاشته شود و نیاز داریم یک فیلم توسط یک‬ ‫مفسر تفسیر و تحلیل شــود و درون تحلیل و‬ ‫تفســیرش بتواند نگاه جدیدی به تماشــاگر و‬ ‫حتی فیلم ســاز بدهد‪ .‬االن منتقدان ما مسلط‬ ‫به دانش نقد نیســتند بنابرایــن من نمی توانم‬ ‫کلمه منتقــد را به کار ببرم امــا در حال حاضر‬ ‫می توانند مفســرین خوبی باشند به شرط این‬ ‫که خودشان را نســبت به فیلم ساز و سینمای‬ ‫ایران ارتقاء دهند‪ .‬این که ما همیشه یک فیلم را‬ ‫بر اساس ساختار کالسیک نقد بکنیم و بگوییم‬ ‫این فیلم اثــر خوبی نیســت و خروجی خوبی‬ ‫نداشته اســت یا در اصطالح مقوایی ست برای‬ ‫تماشاگر هم پســندیده نیست؛ چون تماشاگر‬ ‫همزمان و هم ســطح فیلمساز‪ ،‬سینمای جهان‬ ‫را مرور می کند و فیلم های جهانی هم در ایران‬ ‫به سهولت در دسترس است‪ .‬به نظر من سیستم‬ ‫کالسیک اکادمیک دانشگاه ها که به فیلم سازان‬ ‫تدریس می شود در حال حاضر کارامد نیست‪.‬‬ ‫متاســفانه همکاران من بر خالف به روز بودن‬ ‫تماشــاگر و فیلم ســازان‪ ،‬هنوز درگیر همان‬ ‫ساختار کهنه و قدیمی هستند که به حتم نیاز‬ ‫تماشاگر را پاسخ نمی دهد‪ .‬من معتقدم اکنون‬ ‫فیلمسازان ایرانی ان قدر پیشرفت کرده اند که‬ ‫خیلی تابع ساختار کالسیک گذشته نیستند‪.‬‬ ‫برای مثال «اصغر فرهادی» در ســطح جهانی‬ ‫فیلم ســاز بزرگ و تحسین شــده ای است‪ ،‬در‬ ‫حال پیشرفت و با اســتقبال مخاطبان مواجه‬ ‫شده اســت‪ .‬اگر منتقدین این فرمول جدید را‬ ‫درک نکنند نمی توانند تفسیر درستی از کارهای‬ ‫اصغر فرهادی داشته باشند‪ .‬االن تشخیص یک‬ ‫منتقد واقعی از بین انبوهی از منتقدین بسیار‬ ‫سخت شده است‪ .‬االن به نظر من روانشناسان‬ ‫نقد سینما دچار‬ ‫افت های اقتصادی‬ ‫شده است و در حال‬ ‫گرایش پیدا کردن‬ ‫به سمت کسب‬ ‫سرمایه است وبرخی‬ ‫فیلمسازان و منتقدان‬ ‫به جای این که بتوانند‬ ‫تفسیر درستی از‬ ‫فیلم داشته باشند‬ ‫نوعی روابط پنهانی‬ ‫مافیایی دارند که‬ ‫تهیه کننده ها ایجاد‬ ‫کننده ان هستند و‬ ‫منتقدین بر اساس‬ ‫نگرش‬ ‫تهیه کننده قلم به‬ ‫دست می گیرند و‬ ‫درباره ی یک فیلم‬ ‫می نویسند‬ ‫و جامعه شناســان فیلــم بین مــا خیلی بهتر‬ ‫می توانند یک فیلم ســینمایی را تفسیر کنند‪.‬‬ ‫اگر منتقدین ما می خواهند تبحری به دســت‬ ‫بیاورند باید فیلم را تفســیر کننــد و در درون‬ ‫تفســیر هم نظریه مخالف یا موافق با استدالل‬ ‫علمی داشته باشند‪.‬‬ ‫مورد تبلیغ اثر با تهیه کننده قرارداد می بندند‬ ‫که جنبه های مثبت فیلم را منتشــر کنند و یا‬ ‫حتی نقدهایی بنویسند که شاید به ظاهر اسم‬ ‫نقد را درون خود دارد اما تعریف و تمجید است‬ ‫یا اصال اشــاره ای به ضعف های جدی یک اثر‬ ‫سینمایی نمی کند‪.‬‬ ‫در دوره فعلی نقد شکل دیگری پیدا‬ ‫کرده اســت‪ ،‬به این مســاله توجه‬ ‫کرده اید که نقد خیلی به سمت ارتزاق‬ ‫رفته است و شاید کمتر کسی صرفا‬ ‫بخاطــر هنر تحلیل بنویســد؟ فکر‬ ‫می کنید اگر نقد شغل شــود انتظار‬ ‫تاثیر برای کارها می توان داشت؟‬ ‫ایــن صحبــت بــه نوعــی اسیب شناســی‬ ‫نقد ســینمای ایــران اســت‪ .‬اگــر بخواهیم‬ ‫اسیب شناسی کنیم و نه تنها تحلیل معمولی‬ ‫داشته باشــیم‪ ،‬باید بگوییم نقد ســینما دچار‬ ‫افت های اقتصادی شده است و در حال گرایش‬ ‫پیدا کردن به ســمت کسب ســرمایه است و‬ ‫برخی فیلم ســازان و منتقدان به جای این که‬ ‫بتوانند تفسیر درستی از فیلم داشته باشند نوعی‬ ‫روابط پنهانی مافیایی دارند که تهیه کننده ها‬ ‫ایجاد کننده ان هســتند و منتقدین بر اساس‬ ‫نگرش تهیه کننده قلم به دســت می گیرند و‬ ‫درباره یک فیلم می نویســند‪ .‬این از افت های‬ ‫امروز جریان نقد سینمای ایران است که متولی‬ ‫ان‪ ،‬نشریات‪ ،‬ســردبیرها و مجالت تخصصی‬ ‫و غیر تخصصی باید جلــوی مافیایی را که بر‬ ‫اساس اصول درســت و واقعیت به تحلیل یک‬ ‫فیلم نمی پردازد بگیرند‪ .‬در غیر این صورت بر‬ ‫اساس قراردادی که پشت پرده نوشته می شود‬ ‫برای فیلم نشست‪ ،‬جلسه و میزگرد می گذارند‪،‬‬ ‫به تحلیــل می پردازند و نوشته هایشــان را در‬ ‫مجالت خود نیــز چاپ می کنند‪ .‬متاســفانه‬ ‫رســانه هایی را داریم که هنگام اکران فیلم در‬ ‫فضای مجازی بیشترین تاثیر را در‬ ‫ضعف جایگاه نقد داشته است؛ خود‬ ‫شما چه تحلیلی از این موضوع دارید؟‬ ‫این فضا چقــدر کمک کننده یا پس‬ ‫زننده بوده است‪ ،‬از این حیث که هر‬ ‫کسی می تواند در صفحه اش شروع‬ ‫به نوشتن با هر ساختاری که دوست‬ ‫دارد بکند؟‬ ‫نظریه دادن با نقد خیلی متفاوت اســت‪ .‬من‬ ‫فضای مجــازی را رد نمی کنــم بالعکس فکر‬ ‫می کنم فضای مجــازی باعث شــده ما این‬ ‫اسیب شناســی را خیلی جدی انجام بدهیم‪.‬‬ ‫تماشــاگر ســینما دیگر ان تماشــاگر قدیم‬ ‫نیست؛ فیلم های روز دنیا را می بیند‪ ،‬ساختار‬ ‫را می فهمــد‪ ،‬درک می کنــد و در مورد فیلم‬ ‫نظریه مطرح می کند‪ .‬ایــن نظریه پردازی در‬ ‫فضای مجازی توســط تماشاگر امری بدیهی‬ ‫و طبیعی است اما کســانی که منتقد رسمی‬ ‫کشور هستند باید خیلی خوب از این فضا بهره‬ ‫ببرند و سرعت انتشار مطالب در فضای مجازی‬ ‫را متوجه باشــند همچنین با انصاف و عدالت‬ ‫در مورد یک اثر ابرازنظــر کنند‪ .‬در دوره های‬ ‫گذشته منتقدین وقتی یک فیلم را می دیدند‬ ‫سعی می کردند چندین بار همان فیلم را تماشا‬ ‫کنند و در خلوت خودشــان با تفکر و اندیشه‬ ‫قلم به دست می گرفتند؛ روی کاغذ نقدهایی‬ ‫می نوشتند و می توانستند ان را اصالح کنند و‬ ‫اگر از مطلبی پشیمان شدند ان را خط بزنند‬ ‫اما در فضای مجازی دیگر این گونه نیســت‪.‬‬ ‫‪33‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 33 ‫موضوع ماه‬ ‫وقتی یک فیلم را در ســینما تماشا می کنند‬ ‫و بیرون می ایند‪ ،‬همان لحظــه می توانند در‬ ‫فضای مجــازی نظریه پردازی کننــد‪ .‬با این‬ ‫تفاسیر اگر منتقد اطالعات وسیعی از ساختار و‬ ‫داستان نداشته باشد و با سرعت عمل‪ ،‬تحلیلی‬ ‫بنویسد به خطا رفته است‪ .‬من االن به سمتی‬ ‫پیش می روم که وقتی فیلم را تماشا می کنم‬ ‫قدری تحمل و تحلیل و ارزیابی کنم و بعد قلم‬ ‫به دست بگیرم و بنویسم‪.‬‬ ‫ورود پلتفرم ها باعث شده است که به‬ ‫درخواست سازندگان خیلی از نام های‬ ‫سابق شروع به نوشتن رپورتاژ کنند؛‬ ‫این اتفاق را چقــدر در جهان رایج‬ ‫می دانید؟ و از نظر شــما چقدر باعث‬ ‫تزلزل جایگاه منتقــد نزد مخاطب و‬ ‫سینما گران می شود؟‬ ‫روند کاری که پلتفرم هــا در پیش گرفته اند‬ ‫در تولید ســریال ها و فیلم های ســینمایی‪،‬‬ ‫حرکت بســیار پســندیده ای اســت و واقعا‬ ‫می تواند نیازهای تماشــاگر را بــراورده کند‬ ‫اما اگر بخواهند در کنار تولید اثار ســینمایی‬ ‫و ســریال های نمایش خانگی جریان نقد را‬ ‫در اختیار خــود قرار دهند؛ افتی اســت که‬ ‫به جریان نقد وارد می شــود و بایــد از طرق‬ ‫مختلف مانند انجمن نویسندگان و منتقدان‬ ‫سینمایی با ان مقابله شــود اکنون هر کسی‬ ‫که مایل باشد می تواند قلم دست بگیرد و در‬ ‫فضای مجازی مطلب بنویسد و اسمش را نقد‬ ‫سینمایی نیز بگذارد‪ .‬کسی نیست که به عنوان‬ ‫کارشــناس و صاحب نظر تشخیص بدهد این‬ ‫نقد اســت یا خیر! ایین نامه ای در این زمینه‬ ‫نمی بینیم که نظارت و کنترل داشته باشد تا‬ ‫افراد سوء استفاده گر وارد این جریان نشوند؛‬ ‫مثل جریان تهیه کنندگی یا پخش و به طبع‬ ‫در نقد هم این افت وجود دارد‪ .‬چون نظارتی‬ ‫وجود ندارد جریان نقد سخیف و مبتذل وارد‬ ‫می شــود و به اســم منتقد نام خود را مطرح‬ ‫می کنند‪ .‬نقد چهارچــوب و اصولی دارد که‬ ‫باید رعایت شود تا کلمه منتقد معنا پیدا کند‪.‬‬ ‫برای خود شــما «نقد» چقدر پدیده‬ ‫جدی است؟ و ایا دوســت دارید به‬ ‫عنوان منتقد شناخته شوید؟‬ ‫می توانم ادعا کنم نزدیک ســی ســال است‬ ‫در این ســینما حرف می زنم و نظریه می دهم‪.‬‬ ‫طبیعی است که منتقد واقعی نمی توانم باشم!‬ ‫من بیشتر یک روزنامه نگار هستم که در مورد‬ ‫فیلم ها و اثــار نظریه پــردازی می کنم و واقعا‬ ‫سعی می کنم اوال تخصصی حرف بزنم و دوما‬ ‫بر اساس انصاف و عدالت حس حرفه ای خودم‬ ‫را نسبت به فیلم بیان کنم‪ ،‬در این بین ممکن‬ ‫اســت به یک منتقدی معترض باشــم و یا از‬ ‫فیلمی تمجید کنم‪ .‬چیزی که برای من خیلی‬ ‫مهم اســت محتوای فیلم هاســت‪ ،‬چون من‬ ‫معتقدم تماشــاگر در وحله اول با قصه ارتباط‬ ‫برقرار می کند نه فرم و تکنیک! اصال تماشاگر با‬ ‫فرم و تکنیک کار ندارد این یک تخصص برای‬ ‫سینماگر است نه مردم‪ .‬تماشــاگر پول بلیط‬ ‫نمی دهد که تماشــاچی فرم و تکنیک باشــد‬ ‫بلکه برای یک قصه خوب به ســینما می رود تا‬ ‫سرگرم شــود‪ ،‬اطالعات خوبی به دست اورد‬ ‫یا بیاموزد‪ .‬مشکل این اســت که منتقدین ما‬ ‫بسیار فرم گرا شــده اند؛ یعنی تصور می کنند‬ ‫فقط فرم جزء تاثیرگذار اســت در صورتی که‬ ‫این تصور بسیار غلطی است‪ ،‬فرم تنیده شده در‬ ‫می توانم ادعا کنم‬ ‫نزدیک سی سال‬ ‫است در این سینما‬ ‫حرف می زنم و نظریه‬ ‫می دهم ‪.‬طبیعی‬ ‫است که منتقد واقعی‬ ‫نمی توانم باشم ! من‬ ‫بیشتر یک‬ ‫روزنامه نگار هستم‬ ‫که در مورد فیلم ها و‬ ‫اثار نظریه پردازی‬ ‫می کنم‬ ‫محتواست اگر محتوا خوب منتقل شود‪ ،‬فرم و‬ ‫ساختار هم درست از اب در می اید‪ .‬من مدافع‬ ‫تماشاگرم نه مدافع فیلم ساز یا منتقد‪ .‬به عنوان‬ ‫یک روزنامه نگار اگر بخواهم تحلیلی بنویســم‬ ‫در وحلــه اول به نیاز مخاطــب توجه می کنم‪.‬‬ ‫‪ 99%‬مخاطبین فعلی سینما به قصه کار دارند‪.‬‬ ‫برای مثال تماشــاگر عادی بلیــط «قهرمان»‬ ‫اصغر فرهادی را نمی خرد تا فــرم ببیند؛ بلیط‬ ‫می خرد تا بفهمد حرف جدیــد اصغر فرهادی‬ ‫چیست؟ و درباره ان قهرمانی حرف می زند که‬ ‫ایثارگری می کند و همه با او مخالف اند و بحث‬ ‫می کنند‪ .‬من در وحله اول توجه می کنم که ایا‬ ‫فیلم ساز توانسته قصه را خوب تعریف کند یا نه‪.‬‬ ‫جای برنامه تخصصی نیز در تلویزیون نیســت!‬ ‫چرا که با مردم عام ســر و کار دارد مگر این که‬ ‫از قبل اعالم کنند این یک برنامه تخصصی در‬ ‫مورد یک فیلم اســت و انجا می توان از منتقد‪،‬‬ ‫کارگردان و سایر عوامل دعوت کرد تا تخصصی‬ ‫برای مخاطب متخصص تحلیــل کنند‪ .‬مردم‬ ‫عادی اصال درکی از قاب بندی و تکنیک خاص‬ ‫فیلم ندارند و همچنان قصه حائز اهمیت است‪.‬‬ ‫من در برنامه «هفت» این تفکر را عملی کردم‪.‬‬ ‫در مرحله اول با بازیگر و کارگردان فیلم صحبت‬ ‫می کردم تا مردم فیلم را درک بکنند و قسمت‬ ‫دوم را به اهالی متخصص اختصاص می دادم‪ .‬در‬ ‫برنامه های تلویزیونی و رادیویی این مورد باید‬ ‫رعایت شود تا مخاطب تکلیف خودش را بداند‪.‬‬ ‫متاسفانه جریان نقد به دست یک سری منتقد‬ ‫قدیمی افتاده اســت و انهــا هدایت کننده این‬ ‫اتفاق هستند به همین دلیل هم سینمای ایران‬ ‫نتوانسته در طول چهل سال مخاطب خودش را‬ ‫داشته باشد و ‪ 5‬الی ‪ 6‬درصد از جمعیت ایران به‬ ‫سمت سینما کشانده شده اند‪.‬‬ ‫بــه نظر شــما ارتبــاط منتقــد با‬ ‫سینماگران‪ ،‬تاثیری در نگاهشان دارد‬ ‫یا دوستی هایشان تاثیری در نظرشان‬ ‫نمی گذارد؟‬ ‫من فیلم ســاز و منتقد را به چند دسته تقسیم‬ ‫می کنم؛ یک سری فیلم ســازان و منتقدان با‬ ‫هم رفاقت چند ســاله دارنــد و کار یکدیگر را‬ ‫می پسندند‪ ،‬هیچ وقت هم ان منتقد به فیلم ساز‬ ‫دیگر توجهی نمی کنــد و اگر هم توجهی کند‬ ‫نمی تواند خوب بنویسد‪ .‬فیلم ساز هم توجهی‬ ‫به ســایر منتقدان ندارد بــه همین علت همه‬ ‫فیلم هایش یک دست و یک شکل است‪ .‬مثال‬ ‫خیلی روشنش ارتباط «مســعود کیمیایی»‬ ‫با «جواد طوسی» اســت‪ .‬جواد طوسی سبک‬ ‫کیمیایی را می پســندد‪ ،‬کیمیایــی هر اثری‬ ‫بسازد از نگاه طوســی بهترین است چون فرم‬ ‫اثار کیمیایی را دوست دارد‪ .‬اما استفاده از لفظ‬ ‫منتقد برای چنین فردی اشتباه است‪ .‬چرا که‬ ‫اگر جواد طوســی بخواهد راجع به فیلم های‬ ‫دیگر حرف بزند نمی تواند و قدرت بیان خوبی‬ ‫برای تحلیل ان فیلم ندارد‪ .‬به همین علت هر‬ ‫وقت تحلیل هایشان را می خوانی همان کلمات‬ ‫تکراری کــه در نقدهای کیمیایی اســتفاده‬ صفحه 34 ‫شده به چشــم می اید در صورتی که این روند‬ ‫غلط اســت‪ .‬در همه فیلم ها کــه جوانمردی‬ ‫و مروت نیســت! یک جاهایی مســائل دیگر‬ ‫اســت‪ .‬به هر حال رابطه برخی فیلم سازان و‬ ‫منتقدین این گونه است؛ خانه زاد یکدیگرند و‬ ‫کاری هم جز این بلد نیســتند‪ .‬گروهی دیگر‬ ‫از منتقدین نیز هســتند که با هر اثر هنری به‬ ‫تفسیر یک فیلم می پردازند‪ .‬منتقدانی داریم‬ ‫که ســه الی چهار صفحه به تحلیل و تفســیر‬ ‫یک فیلم پرداخته اند‪ .‬این ها منتقدان درست‬ ‫و منصفی اند؛ یک پاراگراف موافقت می کنند‬ ‫و یک پاراگراف مخالفت‪ ،‬بــه عبارتی انصاف و‬ ‫عدالت را در قلم خودشان رعایت می کنند‪ .‬من‬ ‫این منتقدین را می پسندم‪ ،‬خیلی لذت می برم‬ ‫و همیشه هم نظرشان را می خوانم‪ .‬در گذشته‬ ‫تعدادی از منتقدین مجلــه «فیلم» این گونه‬ ‫بودند؛ مانند» جهانبخش نورایی» ‪ .‬در واقعیت‬ ‫نمی توانیم بگوییم امثــال جهانبخش نورایی‬ ‫منتقد نیستند؛ او یک فیلم را پنج صفحه تحلیل‬ ‫می کند و وقتی می خوانیم متوجه می شویم که‬ ‫همه زوایای فیلم را درک و کشف کرده است‪.‬‬ ‫این نوع منتقدان منصف هستند اما تعدادشان‬ ‫اندک است‪ ،‬بعید است به تعداد انگشتان دست‬ ‫برسد! به نظر من انجمن منتقدین در ارزیابی‬ ‫تخصصی و حرفــه ای نقش کلیــدی دارد اما‬ ‫مشکل این اســت که هیئت مدیره انجمن هم‬ ‫درگیر مافیای اقتصادی اســت‪ ،‬برای همین‬ ‫هم سعی می کند با همه راه بیاید‪ .‬یک جریان‬ ‫دیگر هم فقط اســم منتقد را یدک می کشند‬ ‫و در اصل منتقد نیســتند‪ .‬این ها سیاســیون‬ ‫و جناح های سیاسی هســتند که سینما را بر‬ ‫اساس مسائل روز خودشــان یا منافع جناحی‬ ‫خودشان ارزیابی‪ ،‬مخالفت و موافقت می کنند‪.‬‬ ‫برای مثال کاری با قصه و فرم فیلم «منصور»‬ ‫ندارند‪ .‬همین که در مورد شهید ستاری ساخته‬ ‫شده است همه تعریف و تمجید می کنند‪ .‬من‬ ‫تاکنون بــرای فیلم «منصــور» نقد تخصصی‬ ‫نخوانده ام‪ .‬برای مثال «ابراهیم حاتمی کیا» یا‬ ‫«شهرام مکری» می دانند بعد از ساخت اثرشان‬ ‫با کدام منتقد صحبت کنند‪ .‬االن متاســفانه‬ ‫فیلم سازان‪ ،‬انجمن ها و منتقدین مبتال به یک‬ ‫نگاه جناحی و شخصی شده اند و برای سینما‬ ‫دل نمی سوزانند؛ در صورتی که االن سینما در‬ ‫دنیا حرف اول را می زند‪ .‬به قول سخن زیبای‬ ‫رهبری‪« :‬سینما قدرت برتر است» باید از این‬ ‫قدرت برتر برای پیشرفت استفاده کنیم‪.‬‬ ‫به نظر شــما منتقدین باید در جمع‬ ‫اصناف سینمایی باشند یا رسانه ای؟‬ ‫از نظر من به لحاظ جشنواره ای باید با یکدیگر‬ ‫باشند‪ .‬نباید تفکیکی بین ســالن منتقدان و‬ ‫سالن هنرمندان باشــد‪ .‬همه هنرمندان باید‬ ‫در کنار منتقدان بیننده یک اثر هنری باشند‪.‬‬ ‫به این شــرط که گاردی وجود نداشته باشد‪،‬‬ ‫به هر حال همگی بیننــده جدید ترین اثر یک‬ ‫هنرمند هســتیم و باید ببینیم این اثر هنری‬ ‫چه حــرف جدیدی برای مــا دارد؟ در چنین‬ ‫االن منتقدان ما‬ ‫مسلط به دانش نقد‬ ‫نیستند بنابراین من‬ ‫نمی توانم کلمه ی‬ ‫منتقد را به کار ببرم‬ ‫اما در حال حاضر‬ ‫می توانند مفسرین‬ ‫خوبی باشند به شرط‬ ‫این که خودشان را‬ ‫نسبت به فیلمساز و‬ ‫سینمای ایران ارتقاء‬ ‫دهند‬ ‫فضایی بسیار هم لذت بخش است که همه دور‬ ‫هم بنشینند‪ .‬اگر منتقد منصف و عاقل باشد‬ ‫و تکنیکی حرف بزند‪ ،‬فیلم ســاز و تهیه کننده‬ ‫هیچ گاه ناراحت نمی شوند اما وقتی تنش های‬ ‫زیادی بین فیلم ساز و منتقد به وجود می اید و‬ ‫درگیری می شود که اتفاقا مضحک و خنده دار‬ ‫است! مجبور می شوند ســالن ها را جدا کنند‪.‬‬ ‫هیچ جای دنیا منتقدین و ســینماگران جدا‬ ‫از یکدیگر به تماشــای فیلم نمی نشینند مگر‬ ‫جشنواره کن و مشابهش که به علت تعداد زیاد‬ ‫خبرنگاران و منتقدان سالن جدایی اختصاص‬ ‫می دهند و برای احترام و تماشــای بهتر فیلم‬ ‫است‪ .‬قطعا در ایران این گونه نیست‪ .‬دو هزار‬ ‫کارت خبرنگاری صادر شــده بــدون ان که‬ ‫بدانند این فرد چقدر اعتبار ســینمایی دارد‪.‬‬ ‫مگر می شــود یک منتقد بیســت سی ساله‬ ‫که به طور طبیعــی چند هزار فیلــم دیده و‬ ‫شناخت درستی از یک فیلم ســاز دارد کنار‬ ‫جوانی بنشیند که هنوز فیلم قبلی کارگردان‬ ‫را ندیده! طبیعی است که این افراد نمی توانند‬ ‫با هم گفت وگویی داشته باشند‪ .‬می توانند در‬ ‫یک سالن بنشــینند و فیلم ببینند اما تعاملی‬ ‫ندارند‪ .‬جشنواره نمی خواهد این مساله را حل‬ ‫کند اگر این فرایند درست انجام شود فیلم ساز‬ ‫لذت بیشتری می برد و بهتر می تواند شنونده‬ ‫نظرات راجع به اثر خود باشــد‪ .‬خبرنگارانی‬ ‫داریم که وقتی در نشست خبری درخواست‬ ‫می شــود سوالشان را بپرســند‪ ،‬احساسشان‬ ‫را بیان می کنند و با عصبانیت ســالن را ترک‬ ‫می کنند‪ .‬اصال خبرنگار حق ندارد ســالن را‬ ‫ترک کند! این خیلی بد است که تفاوت سوال‬ ‫و بیان احساس را بلد نیستند و مرتکب عملی‬ ‫اشتباه می شوند‪ .‬اگر نظر منتقد تنها در چند‬ ‫کلمه تخریبی خالصه شود جایگاه نقد را بسیار‬ ‫دچار تزلزل می کند و فیلم ساز نیز گرایشی به‬ ‫نظرات منتقدین پیدا نمی کند‪.‬‬ ‫گاهی این طور به نظر می رســد که‬ ‫منتقدان واقعی ما بیشتر مردم را به‬ ‫ندیدن فیلم ها تشویق می کنند و حس‬ ‫می کنند نقد واقعی یعنی بیان صریح‬ ‫نقاط ضعف‪ .‬این چقدر درست است؟‬ ‫منتقدین هیچ وقت مردم را تشــویق به ندیدن‬ ‫یک فیلم نمی کنند! اصال منتقــد کارش این‬ ‫است که در کنار اگاهی بخشی‪ ،‬مردم را تشویق‬ ‫کند به فیلم دیدن‪ .‬در این بین برخی ناخوداگاه‬ ‫(به تصــور من) به گونه ای حــرف می زنند که‬ ‫حس مردم نسبت به سینما رفتن و فیلم دیدن‬ ‫منفی می شــود‪ .‬زمانی که من برنامه هفت را‬ ‫اجرا می کردم تاثیرات اقای فراستی در جذب‬ ‫تماشاگر به ســینما را ارزیابی کردم؛ «مسعود‬ ‫فراستی» شــخصیت مشهوری اســت اما در‬ ‫جذب مخاطب به سینما بســیار منفی است‪.‬‬ ‫یعنی تماشــاگری که نظریه او را شنیده باشد‬ ‫ارام ارام سینما را از ســبد تفریح خانواده خود‬ ‫حذف می کند‪ .‬این اسیب اســت و افتی برای‬ ‫منتقد‪ .‬قطعا نباید چنین کاری کرد‪ .‬تلویزیون‬ ‫خودمان در حال حاضر فیلم های ســینمایی‬ ‫داخلــی را پخــش نمی کند امــا جدید ترین‬ ‫فیلم های خارجی را با همه محتوای غلط یا فرم‬ ‫نادرستش پخش می کند‪ .‬فقط به این علت که‬ ‫از موی مشخص بازیگر خانم اشکال می گیرد!‬ ‫این ضرر بیشتری به سینمای ایران می زند‪ .‬در‬ ‫درون این سیاست گذاری ها هنوز یک عده فهم‬ ‫درستی از تاثیر مثبت ســینما ندارند یا شاید‬ ‫دارند و نمی خواهند بهره ببرند‪.‬‬ ‫‪35‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 35 ‫سینمای ایران‬ ‫نگاهیبه‬ ‫‪ 10‬شانساصلی‬ ‫اسکار ‪2022‬‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫خ‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫خ‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫می‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ق‬ ‫ـصـه!‬ ‫گروه سینمای جهان‪ :‬با گذشت ‪ 2‬سال از پاندمی کرونا در جهان و تاثیرات مخربی که کرونا بر فروش و تولید محصوالت سینمایی در جهان گذاشت‪،‬‬ ‫سال ‪ 2021‬را می توان بازگشتی دوباره و سال رونق سینمای جهان دانست‪ .‬با اینکه برخی از این پروژه ها از سال های قبل تر کلید خورده بود‪ ،‬اما سال‬ ‫‪ 2021‬از نظر کمیت و کیفیت اثار سینمایی‪ ،‬سالی ویژه و حائز اهمیت بود‪ .‬سالی که بزرگانی چون استیون اسپیلبرگ‪ ،‬ریدلی اسکات‪ ،‬پدروالمادوار‪ ،‬جین‬ ‫کمپیون‪ ،‬پل توماس اندرسن‪ ،‬دنی ویلنوو‪ ،‬جوئل کوئن‪ ،‬پائولو سورنتیتو و‪ ...‬اثار درخور تاملی را تولید و اکران کردند و این حجم از تولیدات درخشان و حضور بزرگان سینما‬ ‫کار را برای داوری و انتخاب های اخر سال اکادمی اسکار سخت کرده است‪ .‬اسکار ‪ 2022‬یک اتفاق ویژه دیگر هم دارد و ان هم حضور اصغر فرهادی با فیلم «قهرمان»در‬ ‫بخش اسکار خارجی زبان است‪« .‬قهرمان»که در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران از جشنواره کن شد‪ ،‬در نود و‬ ‫چهارمین دوره اسکار باید با اثاری چون «تیتان»(برنده نخل طالی کن) از فرانسه‪« ،‬دست خدا»(پائولو سورنتیتو) از ایتالیا‪« ،‬ماشین مرا بران»(ریوسوکی هاماگوچی) از‬ ‫ژاپن و چند فیلم اروپایی از اسپانیا‪ ،‬اتریش و همچنین دو فیلم اسیایی از چین و اذربایجان رقابت کند که به نظر می رسد رقبای ایتالیایی«دست خدا»‪ ،‬فرانسوی«تیتان»و‬ ‫ژاپنی «ماشین مرا بران»فیلم «قهرمان»‪ ،‬کار را برای دریافت سومین اسکار اصغر فرهادی مشکل کنند اما از سوی دیگر حضور پخش کننده بین المللی و تجربیات جهانی‬ ‫اصغر فرهادی به عالوه مضمون جهان شمول فیلم اخر فرهادی‪ ،‬دوستداران سینمای ایران را برای کسب اسکار برای فیلم فرهادی و عوامل ان امیدوار کرده است‪.‬‬ ‫رای گیری نامزدهای اسکار از پنج شنبه ‪ ۷‬بهمن ‪ ۱۴۰۰‬اغاز می شود و تا سه شنبه ‪ ۱۲‬بهمن ‪ ۱۴۰۰‬ادامه می یابد‪ .‬نامزدهای رسمی جوایز اسکار‪ ،‬روز سه شنبه ‪ ۱۹‬بهمن‬ ‫‪ ۱۴۰۰‬اعالم می شوند و مراسم اصلی‪ ،‬روز ‪ ۷‬فروردین ‪ ۱۴۰۱‬برگزار خواهدشد‪ .‬در ادامه نگاهی می اندازیم به فیلم هایی که براساس پیش بینی های وبسایت های سینمایی‬ ‫چون «ورایتی»و «ایندی وایر»و همچنین نظرات منتشر شده از منتقدان شانس بیشتری برای دریافت اسکار داشته اند‪.‬‬ صفحه 36 ‫لیکور پیتزا ‪Licorice Pizza -----------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫یونایتد ارتیستس‪/‬‬ ‫ام جی ام‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پل توماس اندرسون‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫کوپر هافمن‬ ‫االنا هایم‬ ‫امتیاز‬ ‫‪8.2‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫جدیدترین فیلم پل توماس اندرسون «‪(»Licorice Pizza‬لیکور پیتزا)‬ ‫لو هوای اثار پیشین وی متفاوت است و ‪۵‬‬ ‫است؛ فیلمی که به نوعی با حا ‬ ‫اذر‪ ۱۴۰۰‬به نمایش درامد‪ .‬فیلم درباره ماجرای اشنایی یک بازیگر‪ ۱۶‬ساله ‬ ‫نوجوان به نام گری با دختری به نام االنا است‪ .‬االنا دستیار عکاسی است که‬ ‫ب ه مدرس ه محل تحصیل گری امده تا عکس مخصوص مدرس ه دانش اموزان‬ ‫را بگیرد‪ .‬فیلم جدید اندرسون در لس انجلس دهه ‪ ۱۹۷۰‬جریان دارد و به‬ ‫ماجراهای این زوج می پردازد‪ .‬پل توماس اندرسون که سابقه ساخت اثاری‬ ‫چون «‪(»There Will be Blood‬خون به پا خواهد شد) را در کارنامه دارد‪،‬‬ ‫به مناسبت فیلم جدیدش مصاحبه ای با رسان ه ورایتی انجام داده است‪ ،‬او‬ ‫درباره انتخاب و معنای «‪»Licorice Pizza‬می گوید‪ :‬بعد از اینکه ماه ها برای‬ ‫انتخاب اسم این فیلم سرم رو به در و دیوار می کوبیدم‪ ،‬به این نتیجه رسیدم‬ ‫اعظم دوران کودکیم می اندازه‪.‬‬ ‫که ترکیب این دو تا کلمه منو به یاد بخش ِ‬ ‫وقتی بچه بودم یه فروشگاه موسیقی به نام لیکیریش پیتزا تو کالیفورنیای‬ ‫جنوبی وجود داشت‪ .‬این عبارت با احساسات جاری تو فیلم ِچفت به نظر‬ ‫می اومد‪ .‬امسال فیلم توماس اندرسون در زمینه های بهترین کارگردانی‪،‬‬ ‫بهترینفیلمنامهوبهترینبازیگرنقشمکملمردازشانس هایزیادیبرای‬ ‫تصاحب اسکار برخوردار است‪.‬‬ ‫تل ماسه ‪Dune -------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪ :‬برادران وارنر‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫دنی ویلنوو‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫تیموتی شاالمی‪ ،‬خاویر باردم‬ ‫امتیاز‬ ‫‪8.2‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫بعد از فیلم «تل ماسه»(‪ )۱۹۸۴‬به کارگردانی دیوید لینچ‪ ،‬این دومین‬ ‫اقتباس سینمایی از این رمان است‪ .‬داستان‬ ‫فیلم در اینده ای دور و در سیاره ای‬ ‫به نام اراکیس رخ می دهد که به خاطر‬ ‫طبیعت بیابانی خود به تل ماسه مشهور‬ ‫شده است‪ .‬این سیاره که تنها منبع‬ ‫ماده ای ارزشــمند است‪ ،‬اوردگاهی‬ ‫برای نــزاع چندین نــژاد مختلف‬ ‫می شود‪ .‬وقتی اقتباس دنی ویلنوو برای‬ ‫نخســتین مرتبه اکران شد‪ ،‬منتقدان‬ ‫نظرات ضدونقیضی به ان ابراز داشتند؛‬ ‫برخی ان را اقتباسی موفق می دانستند‬ ‫و برای برخی دیگر این اقتباس هم مانند‬ ‫اقتباس دیوید لینچ از این رمان‪ ،‬یک شکست‬ ‫دیگربود‪.‬ویلنووازاینپروژهبهعنوانچالش برانگیزتریناثرکارنامه‬ ‫خود یاد کرد‪ .‬برای دسترسی به مناطق بیابانی‪ ،‬بخش زیادی از فیلم‬ ‫در بوداپست‪ ،‬مجارستان و صحرای بزرگ اردن و در طی چهار ماه‬ ‫جلوی دوربین رفت‪ .‬این فیلم بــرای جلوه های بصری‪ ،‬محدوده‬ ‫سینماییوکارگردانیدنیویلنووموردتحسینقرارگرفتوبابیش‬ ‫از ‪ ۳۹۰‬میلیون دالر فروش در برابر بودجه ‪ ۱۶۵‬میلیون دالری خود‪،‬‬ ‫دهمین فیلم پرفروش سال ‪ ۲۰۲۱‬شد‪ .‬به نظر می اید ویلنوو امسال‬ ‫یکی از شانس های اصلی اسکار بهترین کارگردانی است‪ ،‬اما نامی از‬ ‫بازیگران او در بین مدعیان اصلی به چشم نمی خورد‪.‬‬ ‫ماشین مرا بران ‪Drive My Car -------------‬‬ ‫فیلم «‪ »Drive My Car‬یا همان «ماشــین مــرا بران»‪ ،‬از‬ ‫کارگردان ‪ 43‬ساله ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی‪ ،‬جز فیلم های‬ ‫کمیابی اســت که با وجود ساخته شــدن بر اساس اثر یک‬ ‫نویسنده برجسته‪ ،‬توانسته با موفقیت از زیر سایه اش خارج‬ ‫شود‪ .‬کتاب های دوست داشتنی هاروکی موراکامی در طول‬ ‫سا ل ها منبع چندین اقتباس بزرگ سینمایی بود ه که نتایج‬ ‫متفاوتی را به دنبال داشته است‪ .‬اما اخرین اقتباس‪Drive « ،‬‬ ‫‪ ،»My Car‬که برگرفته از داســتان کوتاهی از این نویسنده‬ ‫اســت توانســته توجهات قابل قبولی را به خود جلب کند‪.‬‬ ‫این اثر‪ ،‬اقتباس موفق و نادری اســت که به عنوان یک فیلم‬ ‫اقتباسی ماهیت کامال مستقلی به دست می اورد و کارگردانش‪،‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی را به عنوان یک استعداد بزرگ در معرض‬ ‫موج تازه ای از توجهات قرار می دهد‪.‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی از اوایل سال ‪ 2000‬به فیلم سازی مشغول‬ ‫شد‪ ،‬اما خود او نخســتین نفری است که از غیرمنتظره بودن‬ ‫فیلم اخیرش حرف می زند ‪ .‬او در ســپتامبر و پیش از اکران‬ ‫فیلمش در جشــنواره فیلم نیویورک درباره منبع اقتباس و‬ ‫سختی های این مدل نگارش گفته بود‪ :‬نوشته های موراکامی در‬ ‫بیان احساسات درونی شگفت انگیزند و فکر می کنم به همین‬ ‫خاطر است که دیگران تصمیم می گیرند از انها اقتباس کنند‪.‬‬ ‫اما بازسازی این احساسات درونی در فیلم بسیار دشوار است‪.‬‬ ‫باوجود استقبال گسترده فیلم در میان مردم جهان و منتقدان‪،‬‬ ‫می تــوان«‪»Drive My Car‬را نیز از مدعیان اســکار در‬ ‫بخش های مختلف دانست که بســته به سیاست ها و نظرات‬ ‫اعضای اکادمی‪ ،‬می تواند موفق به دریافت چند اسکار شود‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫کالچر اینترتینمنت‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫توکو میورا‪ ،‬ریکا کریشیما‬ ‫امتیاز‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪37‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 37 ‫اسکار‬ ‫داستان وست ساید ‪West Side Story‎---------------------------------------‬‬ ‫فیلم جدید اسپیلبرگ‪ ۱۹‬اذر‪ ۱۴۰۰‬اکران شده و همین که نام اسپیلبرگ‬ ‫در عنوان بندی فیلمی دیده شود‪ ،‬به تنهایی باعث می شود که ان فیلم‬ ‫یکی از شانس های اصلی و مدعیان اسکار باشد‪ .‬این فیلم از فیلمنامه ای‬ ‫نوشته تونی کوشنر ساخته شــد ه و دومین اقتباس بلند از موزیکال‬ ‫صحنه ای ‪ ۱۹۵۷‬به همین نام با کتابی از ارتور الورنتز‪ ،‬موسیقی لئونارد‬ ‫برنستاین‪ ،‬شعر استیون سوندهایم است‪ .‬طراحی فیلم در سال ‪۲۰۱۴‬‬ ‫توسطکمپانیاستودیوقرنبیستماغازشد‪.‬درژانویه‪،۲۰۱۸‬اسپیلبرگ‬ ‫برای کارگردانی استخدام و مراحل انتخاب بازیگران در سپتامبر ‪۲۰۱۸‬‬ ‫اغاز شد‪ .‬فیلمبرداری در ژوئیه ‪ ۲۰۱۹‬کلید خورد و دو ماه بعد به پایان‬ ‫رسید‪ .‬مکان های فیلمبرداری ســکانس ها در نیویورک و نیوجرسی‬ ‫بود‪ .‬داستان فیلم«‪»2021 West Side Story‬در نیویورک سیتی دهه‬ ‫‪ 50‬میالدی می گذرد و درباره دو نوجوان به نام های تونی و ماریا است‬ ‫که علی رغم وابستگی شان به دو باند خیابانی رقیب به نام های ‪ Jets‬و‬ ‫‪ ،Sharks‬عاشق یکدیگر می شوند‪ .‬نقدهای اولیه به این فیلم مثبت بود و‬ ‫کارگردانی اسپیلبرگ‪ ،‬فیلمنامه کوشنر‪ ،‬اجراهای بازیگران‪ ،‬موسیقی‪،‬‬ ‫فیلمبرداریووفاداریبهمنبعکتاباصلیباستایشمنتقدانهمراهبود‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫استودیو قرن بیستم‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫استیون اسپیلبرگ‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫انسل الگورت‪،‬‬ ‫ریتا مورنو‬ ‫امتیاز‬ ‫‪7.9‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫تراژدی مکبث ‪ The Tragedy of Macbeth ---------‬بلفاست ‪Belfast -----------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ا‪ /۲۴‬اپل‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫جوئل کوئن‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫دنزل واشنگتن‪،‬‬ ‫فرانسیس مک دورمند‬ ‫امتیاز‬ ‫‪7.6‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫جوئل کوئن در نخستین فیلمی که بدون همکاری با برادرش ساخته ‪ ،‬سراغ‬ ‫نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی‪ ،‬ویلیام شکسپیر رفت ه است و دست بر روی‬ ‫یکیازبهتریناثاراوگذاشته است‪.‬جوئلکوئندراینفیلمازفیلمبردارفیلم‬ ‫درخشان «املی»(‪ ،)Amélie‬برونو دل بونل‪ ،‬استفاده کرده ‪ ،‬برای موسیقی فیلم‬ ‫به سراغ یاور همیشگی اش‪ ،‬کارتر برول رفت ه و در تالش است که همسر خود‪،‬‬ ‫فرانسیس مک دورمند را هم به چهارمین اسکارش برساند‪.‬‬ ‫داستان فیلم «تراژدی مکبث»‪ ،‬اقتباسی جدید از نمایشنامه معروف مکبث‬ ‫است‪ .‬بر اساس نمایشنامه شکسپیر‪ ،‬مکبث‪ ،‬دالوری قدرتمند اهل اسکاتلند‬ ‫است که سودای پادشاهی اسکاتلند را در سر دارد‪ .‬مکبث در راه بازگشت از‬ ‫نبرد با سپاهیان نروژ‪ ،‬با سه زن جادوگر روبه رو می شود‪ .‬این زنان به وی وعده‬ ‫پادشاهی اسکاتلند را می دهند‪ .‬مکبث که با شنیدن پیشگویی ها‪ ،‬بیشتر از‬ ‫همیشه به پادشاهی فکر می کند‪ ،‬نقشه هایی می کشد تا قدرت را زودتر در‬ ‫اختیار بگیرد و‪ ...‬با این حال روند داستان به روایت اصلی مکبث پایبند است و‬ ‫شاهداقتباسینسبتًاوفادارازنمایشنامهمکبثهستیم‪.‬‬ ‫«تراژدی مکبث»‪ ،‬نخستین بار ‪ ۲‬مهر ‪ ۱۴۰۰‬در جشنواره فیلم نیویورک به‬ ‫نمایش درامد‪ .‬در مجموع باید گفت با توجه به سابقه ای که از برادران کوئن‬ ‫داریم‪ ،‬فیلم «تراژدی مکبث»قطعًا طرفداران اثار کالسیک را ناامید نخواهد‬ ‫کرد‪ .‬از طرف دیگر با توجه به امتیازهای رو ب ه باالی منتقدین ســخت گیر‬ ‫هالیوودی‪ ،‬می توان گفت که فیلم «تراژدی مکبث»به لحاظ هنری نیز به اثری‬ ‫ماندگار در میان اقتباس های اثار شکسپیر تبدیل خواهد شد‪.‬‬ ‫«بلفاست»درامی سیاه و سفید است که به‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫مسایلخانوادگیمی پردازد‪.‬براناهجدهمین‬ ‫فوکوس فیچرز‬ ‫فیلم کارنام ه خود را در اسکار امسال شرکت‬ ‫می دهــد و فیلم او به قــدری قابل توجه‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫بوده است که در تمام رشته های اصلی‪ ،‬از‬ ‫کنت برانا‬ ‫مدعیان اسکار است‪« .‬بلفاست»به لحاظ‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫بصری فیلمی تماشایی است‪ .‬به انداز ه برانا‬ ‫جودی دنچ‬ ‫و بازیگران‪ ،‬نقش هریس زامبارلوکوس به‬ ‫کترینا بلف‬ ‫عنوان مدیر فیلمبرداری هم پررنگ است‪.‬‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫کودکی‬ ‫معصومانه دوران‬ ‫ ‬ ‫داســتان از نگاه‬ ‫ِ‬ ‫‪7.4‬‬ ‫پسری در مرکز فیلم‪ ،‬به اشوب های اواخر‬ ‫دهه ‪ ۶۰‬میالدی در پایتخت ایرلند شمالی‪،‬‬ ‫یعنی بلفاســت‪ ،‬می پردازد و به طور همزمان با اساس و عصاره هایی از‬ ‫کمدی‪ ،‬تراژدی و عنصر بلوغ همراه شده است‪ .‬در واقع‪ ،‬فیلم یک بررسی‬ ‫انسانی ارزشمند است؛ گاه غم انگیز‪ ،‬گاه مالیم و مسرت بخش‪ .‬از بهترین‬ ‫فیلم های کنت برانا با هســته ای تراژیک و شدت اثرگذاری باال‪ ،‬تاریخ‬ ‫اشــوبناکی را در مواجهه با خانه و خانواده روایت کرده و با یک گروه‬ ‫بازیگری عالی و فراموش نشدنی‪ ،‬از یک گذشته تاریک عبور می کند؛‬ ‫مجموعه ای از خاطرات و تخیالت که به خوبی بخشی از پریشانی دنیا‬ ‫را به تصویر کشیده است‪ .‬ب ه احتمال بسیار زیاد «بلفاست»و برانا مراسم‬ ‫اسکار‪ ۲۰۲۲‬را با دست خالی ترک نخواهند کرد‪.‬‬ صفحه 38 ‫قهرمان ‪A Hero ----------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ممنتو فیلمز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫اصغر فرهادی‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫امیرجدیدی‪ ،‬محسن‬ ‫طنابنده‪ ،‬سحر گلدوست‬ ‫امتیاز‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫‪7‬‬ ‫«قهرمان»که اولین اکرانش در ایران در ابان ماه‬ ‫‪ 1400‬بود‪ ،‬نخســتین بار در اردیبهشت ماه در‬ ‫جشــنواره فیلم کن ‪ ۲۰۲۱‬بــه نمایش درامد‬ ‫و در انجا به صورت مشــترک با «کوپه شماره‬ ‫‪»6‬ساخته یوهو کاسمانن موفق به کسب جایزه‬ ‫بزرگ هیات داوران از جشنواره کن شد‪ .‬درباره‬ ‫پخش کننده های بین المللی «قهرمان»باید گفت‬ ‫که امازون استودیوز حق پخش «قهرمان»را در‬ ‫ایاالت متحده امریکا در اختیار دارد و شــرکت‬ ‫فرانسوی ممنتو پیکچرز‪ ،‬تهیه کنندگی و فروش‬ ‫بین المللی «قهرمان»را بر عهده داشــته که این‬ ‫فیلم را در فرانسه نیز اکران خواهدکرد‪ .‬به عالوه‪،‬‬ ‫شــرکت الکی رد نیز فیلم فرهادی را در ایتالیا‬ ‫اکران خواهد کرد‪ .‬پیتر بردشاو از مجله گاردین‬ ‫به فیلم سه ستاره از پنج داد و نوشت‪« :‬قهرمان‪،‬‬ ‫عملکرد موفقش را مدیون بازی هوشــمندانه‬ ‫امیر جدیدی در نقش رحیم است؛ پدری طال ق ‬ ‫گرفته که تازه با مرخصی دو روزه از زندان ازاد‬ ‫شــده و بابت بدهی حبس بوده است‪ .‬او مردی‬ ‫است با لبخندی درخشان و درعین حال عجیب‬ ‫و همراه با ناامیدی؛ شــبیه یکی از فرودستان‬ ‫اثار چارلز دیکنز‪ ».‬اکــران «قهرمان»در ایران‬ ‫حاشــیه های فراوانی داشت و دوقطبی عجیبی‬ ‫میان طرفداران و مخالفــان فیلم به وجود اورد‪.‬‬ ‫برخی تحلیل گران نقدهای منفی فیلم را متاثر‬ ‫از بیانیه تند فرهــادی عنوان کردند درحالی که‬ ‫برخی از منتقدان همچون سعید عقیقی تعریف‬ ‫و تمجید های فراوانی را نثار فیلم اخر فرهادی‬ ‫کردند‪ .‬مسعود فراستی «قهرمان»را یک تله فیلم‬ ‫بسیار ضعیف و عقب مانده ‪ ،‬خوانده است‪.‬‬ ‫‪A HERO‬‬ ‫مادران موازی ‪Parallel Mothers -----‬‬ ‫این فیلم در جشــنواره‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫بین المللــی ونیــز در‬ ‫سونی پیکچرز‬ ‫ســپتامبر ‪ ۲۰۲۱‬بــرای‬ ‫اولین بار پخش شــد و‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پنه لوپه کروز برنده جام‬ ‫پدرو المادوار‬ ‫ولپی بهترین بازیگر زن‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫شد‪ .‬همچنین این فیلم‬ ‫پنه لوپه کروز‬ ‫در هفتاد و نهمین مراسم‬ ‫ملینا اسمیت‬ ‫گلدن گلوب نامزد دریافت‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫جایــزه گلد ن گلــوب‬ ‫‪7‬‬ ‫بهترین فیلم خارجی زبان‬ ‫و بهترین موسیقی متن‬ ‫فیلم است‪ .‬داستان فیلم درباره زن بارداری است که‬ ‫در بیمارستان با دختر جوانی هم اتاق می شود که او هم‬ ‫در استان ه وضع حمل اســت‪ .‬هر دو مادر با هم دوست‬ ‫می شــوند و قرار می گذارند بعد از زایمان یکدیگر را‬ ‫مالقات کنند‪ .‬اما به نظر می رســد که پس از زایمان‪،‬‬ ‫پرسنلبیمارستانمرتکباتفاقیوحشتناکشده اند‪...‬‬ ‫مضمون مادرانگــی همچنان برای پــدرو المودوار‬ ‫مهم ترین مسال ه هستی است‪ .‬او حتی زمانی که فیلمی‬ ‫مانند «درد و افتخار» را با محوریت یک شخصیت مرد‬ ‫می سازد‪ ،‬تمام بار عاطفی داستان را بر روی دوش مادر‬ ‫او می گذارد‪ .‬این مادر با تمام احساسات و عشقش به‬ ‫زندگی و فرزندش به تداوم هســتی که همان تولد و‬ ‫زندگی و مرگ است‪ ،‬معنا می بخشد‪ .‬در فیلم «مادران‬ ‫موازی» این تاکید بر مادرانگی تا بدان جا پیش می رود‬ ‫که باعث حذف مردان از قصه می شــود‪ .‬انها عنصر‬ ‫مزاحم زندگی زنان هســتند و حتــی دو مادر فیلم‬ ‫تمایلی به شریک کردن پدران در زندگی فرزندانشان‬ ‫ندارند‪ .‬به جهت اهمیت و جایگاه المادوار و ارزش های‬ ‫زیبایی شناسی فیلم و همچنان بازی درخشان پنه لوپه‬ ‫کروز‪ ،‬می توان «مادران مــوازی»را از بخت های مهم‬ ‫اسکار‪ 2022‬دانست‪ .‬پدروالمادوار را باید از متبحرترین‬ ‫راویانسینماییمعاصردانست که عجیت وغریب ترین‬ ‫ایده های داستانی را به واقعی ترین‪ ،‬باورپذیرترین و‬ ‫جذاب ترین شکل ممکن روایت می کند‪.‬‬ ‫‪39‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 39 ‫اسکار‬ ‫خانه گوچی ‪ House of Gucci‎--------------‬اسپنسر ‪spencer ----------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫یونیورسال پیکچرز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫ریدلی اسکات‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫لیدی گاگا‪ ،‬ادام‬ ‫درایور‪،‬جرد لتو‬ ‫امتیاز‬ ‫‪6/9‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫این فیلم بر پایه کتاب «خانه گوچی»داستانی از قتل‪ ،‬دیوانگی‪ ،‬فریبندگی و‬ ‫طمع نوشته سارا گی فوردن در سال‪ ۲۰۰۱‬ساخته شده است‪« .‬خانه گوچی»‪،‬‬ ‫داستان پاتریزیا رجیانی (لیدی گاگا) و مائوریتزیو گوچی (ادام درایور) را‬ ‫دنبال می کند که تغییرات در روابط انها منجر به مبارزه برای کنترل برند مد‬ ‫ایتالیایی گوچی می شود‪ .‬جرد لتو‪ ،‬جرمی ایرونز‪ ،‬سلما هایک و ال پاچینو‬ ‫از دیگر بازیگران فیلم هستند‪.‬‬ ‫ریدلی اسکات پس از به دســت اوردن حق کتاب فوردن در اوایل دهه‬ ‫‪ ،۲۰۰۰‬می خواست فیلمی درباره خانه گوچی بسازد‪ .‬این فیلم‪ ،‬داستان قتل‬ ‫جنون امیزی را روایت می کند که در خاندان گوچی اتفاق افتاد‪ .‬عالوه بر‬ ‫این‪ ،‬بازیگران و ستارگان بسیاری در این فیلم هیجان انگیز ایفای نقش‬ ‫کرده اند که موجب دیده شدن بیشتر ان گشته است‪ .‬الزم به ذکر است که‬ ‫برخالف بسیاری از فیلم های جدید که به صورت انالین عرضه شدند‪« ،‬خانه‬ ‫گوچی»به صورت واقعی روی پرده های سینما رفت و با مخاطبان بسیاری‬ ‫نیز روبه رو شد‪.‬‬ ‫این فیلم نقدهای ضد و نقیضی از ســوی منتقدان دریافــت کرده اما‬ ‫نقش افرینی گاگا با تحسین منتقدان همراه بوده و به دلیل لحن متناقض‬ ‫فیلم مورد انتقاد قرار گرفته است‪ .‬از این رو‪ ،‬گروه بازیگری و ریدلی اسکات‬ ‫را می توان از بخت های دریافت اسکار بازیگری‪ ،‬کارگردانی و بهترین فیلم‬ ‫به حساب اورد‪.‬‬ ‫این فیلم بر پایه سال های پس از ازدواج دایانا‪ ،‬شاهدخت ولز‬ ‫و چارلز و شاهزاده ولز ســاخته شده است و روایتی تخیلی از‬ ‫تصمیم دایانا برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز‬ ‫و ترک خانواده ســلطنتی بریتانیا اســت‪ .‬بیشتر از انکه در‬ ‫بند تعریف قصه و داستان باشد نمایش رفتار و حاالت روانی‬ ‫پرنسس دایانا است و کریســتین استوارت به گفته نزدیکان‬ ‫دایانا یکی از بهترین نمایش ها را از این شخصیت داشته است‪.‬‬ ‫کریستن استورات پس از معرفی خود با فیلم های نوجوانانه ای‬ ‫مانند «گرگ ومیش»‪ ،‬در ســال های اخیر ‪-‬به لطف همکاری‬ ‫با فیلمسازان بزرگی مانند کلی رایکارد و اولیویه اسایاس‪-‬‬ ‫توانست استعداد خود را به عنوان یک بازیگر توانمند نشان‬ ‫بدهد‪ .‬اکنون به نظر می رســد که او با حضور در نقش دایانا‬ ‫شاهدخت ولز در فیلم «اسپنســر»‪ ،‬برای نخستین بار این‬ ‫شــانس را دارد که نام خود را در فهرست نامزدهای بهترین‬ ‫بازیگر زن نقش اصلی ببیند‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫نئون و تاپیک استودیوز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پابلو الرین‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫کریستین استوارت ‪ ،‬جک‬ ‫فاردینگ ‪ ،‬شان هریس‬ ‫و‪...‬‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫‪6/7‬‬ ‫قدرت سگ ‪The Power of the Dog -------------------------------------‬‬ ‫«قدرت سگ»بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس‬ ‫ساویجساختهشد هودرسال‪ ۲۰۲۱‬ازنتفلیکسمنتشرشد‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ن بار‪ ۱۱‬شهریور‪ ۱۴۰۰‬در جشنوار ه ونیز به‬ ‫این فیلم‪ ،‬نخستی ‬ ‫نت فلیکس‬ ‫نمایش درامد و با استقبال گسترد ه منتقدان روبه رو شد‪.‬‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫موسیقی فیلم جدید کمپیون را جانی گرینوود‪ ،‬اهنگساز‬ ‫جین کمپیون‬ ‫فیلم های «خــون به پا خواهد شــد»(‪There Will Be‬‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫‪ )Blood‬و «نخ خیال»(‪ )Phantom Thread‬ساخته است‪.‬‬ ‫بندیکت کامبربچ‪،‬‬ ‫فیلم در مونتانا و در سال ‪ ۱۹۲۵‬رخ می دهد؛ ‪ ۷‬سال پس‬ ‫کریستن دانست‬ ‫از جنگ جهانی اول و ‪ ۱۴‬سال پیش از جنگ جهانی دوم‪.‬‬ ‫تمرکز فیلم در ابتدا بر رابطه اسیب دیده برادری بین دو‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫شخصیت مرد فیلم است‪ .‬فیل یک ادم قلدر بد دهان است‬ ‫‪7‬‬ ‫که کارگرانش این رفتار او را تشویق می کنند‪ .‬او همیشه‬ ‫از خونسردی نرم خویانه برادرش عصبانی و رنجیده خاطر است‪ .‬این چالش بین دو برادر‬ ‫موقعیت خوبی برای بازی درخشان کامبربچ فراهم کرده است‪ .‬این اولین فیلم کمپیون‬ ‫است که متمرکز بر شخصیت یک مرد است و با وجود اینکه شخصیت فیلم پر از کاستی و‬ ‫شرارت است‪ ،‬اما بازی کامبربچ بسیار دلپذیر و گیرا است‪.‬‬ ‫فیلمبردارفیلم‪،‬اریوگنر‪،‬منظره هاینیوزلندومونتاناراباجزئیاتیخیره کنندهودرخشان‬ ‫ثبت کرده است‪ .‬کمپیون برای اخرین ســاخت ه خودش توانست شیر نقره ای بهترین‬ ‫کارگردانی را به دست اورد‪ .‬کمپیون‪ ،‬کامبربچ‪ ،‬دانست‪ ،‬اسمیت‪-‬مک فی‪ ،‬پلمونس و همه ‬ ‫عوامل اصلی «قدرت سگ»از مدعیان اصلی رشته های مختلف اسکار‪ ۲۰۲۲‬هستند‪.‬‬ صفحه 40 ‫سینما مدتی شعور خود را از دست داده‬ ‫بود و فضای مجازی را معیار کرده بود‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»‬ ‫‪41‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 41 ‫اینده دار‬ ‫‪KARIM‬‬ ‫‪AMINI‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی ‪« :‬گربه سیاه» فیلمی است که به دهه های هفتاد‬ ‫و هشتاد می پردازد؛ نسلی که به گفته خود کارگردان تا کنون اثار کمی در‬ ‫مورد انها ساخته شده است‪ .‬این فیلم داستانی اجتماعی را روایت می کند‬ ‫و کارگردان تالش کرده تا به خصوص دهه هشتادی ها را به عنوان مخاطب با خود‬ ‫همراه کند و عالوه بر این نسل‪ ،‬والدین را نیز مخاطب قرار دهد‪« .‬گربه سیاه» فیلمی‬ ‫به کارگردانی کریم امینی است که بهرام رادان عالوه بر تهیه کنندگی به عنوان بازیگر‬ ‫نیز در فیلم حضور دارد و نقش خودش را بازی می کند‪ .‬کریم امینی کارگردان جوانی‬ ‫است که سعی کرده تا در این فیلم دغدغه هایش را به تصویر بکشد‪ .‬او پیش تر‬ ‫فیلمی به نام «دشمن زن» را در ژانر کمدی ساخته و این دومین‬ ‫فیلم سینمایی او در مقام کارگردان محسوب می شود‪ .‬درباره ‬ ‫چالش هایی که برای ساخت این فیلم پیش رو داشته و‬ ‫همچنین جزئیات کارگردانی و دغدغه هایش با او‬ ‫به گــفت وگو نــشسته ایم کــه در ادامه ان را‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫شــما در این فیلم به دهه های هفتاد و‬ ‫هشتاد پرداخته اید‪ .‬این نسل به چه دلیل‬ ‫برای شما جذاب بوده است؟ از این جهت‬ ‫که یک مقدار نسل بی پرواتر و رهاتری‬ ‫هستند و تضادهای روحی با دهه شصت‬ ‫دارند یا دلیل دیگری داشته است؟‬ ‫من فیلم «نفس عمیق» را دوست داشتم و در‬ ‫ان زمان وقتی که این فیلم اکران شــد فضای‬ ‫انارشیستی ان دهه را نشــان می داد‪ .‬االن با‬ ‫توجه به پیشرفت تکنولوژی‪ ،‬فضای مجازی و‬ ‫مواردی از این دست ناخوداگاه یک عریانی در‬ ‫فضای مجازی در جوان های این دهه ها اتفاق‬ ‫افتاده و این اتفاق باعث شده تا خیلی چیزها‬ ‫ناخوداگاه در معرض دید قــرار بگیرد‪ .‬یعنی‬ ‫فیلمســاز دیگر نمی تواند یک فیلمی بسازد‬ ‫و یک چیزی نشــان بدهد که ان را در فضای‬ ‫مجازی ندیده باشند و در واقع همه چیز خیلی‬ ‫بیشتر رو شده و کار فیلمساز خیلی سخت تر‬ ‫است و دستش هم سریع خوانده می شود‪ .‬یعنی‬ ‫اگر کارگردان بخواهد یک فیلمی عقب تر‬ ‫از نسل خودش بسازد موفق نمی شود‪،‬‬ ‫مگر اینکه قصه ای متفاوت باشد‬ ‫و یک فضایــی در یک فیلمی‬ ‫خارج از فضای روز جامعه باشد‬ ‫وگرنه اگر بخواهیم مطابق با‬ ‫اجتماع امروز فیلم‬ صفحه 42 ‫بسازیم دهه هفتاد و هشتادی ها از طریق فضای‬ ‫مجازی همه نوع فضایی را دیده اند‪ .‬من این نسل‬ ‫را دیده ام و بین ان ها چرخیده ام‪ .‬در حال حاضر‬ ‫شرایط جامعه یک مقدار فرق می کند‪ .‬فشاری که‬ ‫به لحاظ اقتصادی به مردم امده و علی الخصوص‬ ‫جوان هایی که دوســت دارند یک شبه ره صد‬ ‫ســاله را بروند ولی با این تفاوت که همین طور‬ ‫نمی شود این کار را کرد یعنی برای مثال می بینیم‬ ‫که یک جوانی از همین دهه هفتاد و هشتادی ها‬ ‫مهندسی خوانده ولی دارد در یک شغل دیگری‬ ‫کار می کند‪ .‬ســعی کردم که این فیلم تاثیرش‬ ‫را روی این دهه ها بگذارد به دلیل اینکه به انها‬ ‫حق انتخاب بدهــد و در واقع مواردی را جلوی‬ ‫رویه انها در زندگی عوض‬ ‫انها بگذارد که شاید ‬ ‫شود‪ .‬االن فضای مجازی فضای الگو گرفتن است‪،‬‬ ‫یعنی کافی است که افراد یک چیزی را ببینند و‬ ‫از ان الگو بگیرند و اما این ها کامال ویترین است‬ ‫و اصل ماجرا چیز دیگری است‪ .‬من سعی کردم‬ ‫که در فیلمم این ها را نشان بدهم و عالقه ام بود‪.‬‬ ‫چون فیلمی که درباره جوان ها باشد نداریم و‬ ‫این طور فیلم ها کم ساخته می شود‪ .‬برای مثال از‬ ‫فیلم هایی که در همین ده سال اخیر ساخته شده‬ ‫شاید دو‪ ،‬سه فیلم راجع به این دهه ها بوده و برای‬ ‫این جوان ها ساخته شده است و ترجیح من این‬ ‫بود که این مسائل را نشان بدهم‪.‬‬ ‫یک نقدی که به فیلم وارد شده این است‬ ‫که بهرام رادان در فیلم نقش بسیار مثبتی‬ ‫دارد و حتی او را خاکستری هم طراحی‬ ‫نکرده ایــد‪ .‬اینکه یــک بازیگر ان قدر‬ ‫ارتباط خوبی با طرفداران داشته باشد و‬ ‫در پشت صحنه هم خوب و کمک کننده‬ ‫ظاهر شــود و در اجتماع هم همین طور‬ ‫باشــد‪ ،‬دلیلش صرفا تهیه کننده بودن‬ ‫رادان بود یا دلیل دیگری هم داشتید؟‬ ‫انتخاب قطعی ما‬ ‫بهرام رادان نبود و‬ ‫او اصال نمی خواست‬ ‫که این نقش را‬ ‫بازی کند‪ .‬قرار بر‬ ‫انتخاب های دیگری‬ ‫بود و بزرگان دیگری‬ ‫قرار بود که ان را‬ ‫بازی کنند و فیلم‬ ‫داشت شکل دیگری‬ ‫هم پیدا می کرد‬ ‫بهرام رادان در ابتدای فیلم یک سری تصمیمات‬ ‫اشــتباه می گیرد و این تصمیمات اشتباه او را‬ ‫به ان مسیر می کشاند و این طور نیست که ما‬ ‫بخواهیم یک نفر را کامال خوب نشان بدهیم و‬ ‫یک قشری را بد نشان بدهیم‪ .‬کاراکتر وحید‬ ‫هم سیاه نیست و او هم خاکستری است‪ ،‬بهرام‬ ‫رادان هم خاکستری است به دلیل اینکه زمانی‬ ‫که این ها به خانه اش وارد می شــوند به پلیس‬ ‫زنگ نمی زند‪ .‬اگر این کاراکتر مثبت باشــد‬ ‫همان لحظه با پلیس تمــاس می گیرد‪ .‬چرا به‬ ‫دســتیارش می گوید که به پلیس زنگ نزند؟‬ ‫چه چیزی در زندگی او بوده که باعث شــده تا‬ ‫ن‬ ‫این شخصیت به پلیس زنگ نزند؟ یعنی ای ‬ ‫مسائل و تصمیم اشتباه باعث می شود تا کاراکتر‬ ‫به سمت خاکستری برود‪ .‬برای مثال دربار ه ان‬ ‫اتفاقاتی که با اینفلوئنسر افتاد و به پشت صحنه‬ ‫رفت و همه دنبالش کردند‪ ،‬اگر برخورد به یک‬ ‫شکل دیگری بود شــاید این ادم برای رادان‬ ‫حاشیه درست نمی کرد‪ ،‬یعنی شاید رادان به‬ ‫یک شکل دیگری می توانست این موضوع را‬ ‫حل کند‪ .‬رادان خواست که این مساله را با روش‬ ‫خودش حل کند و روش خودش اشتباه بود‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم این طور حســاب کنیم پس خیلی از‬ ‫فیلم هایی که دربار ه بازیگران است همه مثبت‬ ‫هستند‪ .‬برای مثال شــهاب حسینی در فیلم‬ ‫«سوپر اســتار» عصبی برخورد می کند اما در‬ ‫نهایت ادم مثبتی به نظر می رسد اما در اینجا‬ ‫این طور نیست‪ .‬در اینجا بهرام رادان با ادم های‬ ‫اطرافش و با تصمیمات نادرستی که می گیرد و با‬ ‫انتخاب پسری به نام پیام که این دختر را برساند‬ ‫درگیر این مسائل شد‪ ،‬در صورتی که خودش‬ ‫می توانست به شکل دیگری این ماجرا را حل‬ ‫کند و مجبور هم شد که در اخر به پلیس زنگ‬ ‫بزند چون کار دیگر خیلی بیخ پیدا کرده بود‪.‬‬ ‫در واقع او محافظه کارانــه برخورد کرد و این‬ ‫محافظه کاری شاید به ضررش تمام شد‪ .‬ما در‬ ‫فیلم قضاوت را بر عهد ه مردم گذاشتیم که شما‬ ‫ببینید چه کسانی را داریم دنبال می کنیم و چه‬ ‫ادم هایی را داریم از دست می دهیم‪ ،‬در واقع‬ ‫منظور ما بهرام رادان نوعی است‪.‬‬ ‫بهرام رادان انتخاب اصلی شــما برای‬ ‫این نقش بود؟‬ ‫ما در یــک فضایی قرار گرفتیــم که یکی ا ز‬ ‫هنرمندان باید این نقش را بــازی می کرد و‬ ‫رادان بازی کرد‪ .‬در اصــل بهرام رادان با اینکه‬ ‫می خواســت این کار را تهیه کند گفت که من‬ ‫بازی نمی کنم اما مســیر طوری پیش رفت که‬ ‫در نهایت مجبور شد بازی کند‪ .‬تعداد محدودی‬ ‫بازیگر بودند که بتوانند این نقش را بازی کنند و‬ ‫ما گزینه هایی بابت این نقش داشتیم که نشد‪.‬‬ ‫در واقع یا درگیر بودند‪ ،‬یا نمی توانستند بیایند‬ ‫و یک نفر اصال نقش را دوست نداشت‪ ،‬یک نفر‬ ‫می گفتکهاینمنفیاستومثبتشکنید!یعنی‬ ‫این طور نبود که ما بازیگران را تحویل بگیریم؛‬ ‫ما ان ها را قدیسه نمی کنیم‪ .‬انتخاب قطعی ما‬ ‫بهرام رادان نبود و او اصال نمی خواست که این‬ ‫نقش را بازی کند‪ .‬قرار بر انتخاب های دیگری‬ ‫بود و بزرگان دیگری قرار بود که ان را بازی کنند‬ ‫و فیلم داشت شکل دیگری هم پیدا می کرد‪ .‬در‬ ‫هر صورت ما جنبه و وجهی از زندگی رادان را‬ ‫نشان دادیم که به واقعیت نزدیک تر باشد و اگر‬ ‫این اتفاقات رخ می داد رادان همین کار را می کرد‬ ‫؛ در واقع ما کاری را کردیم که خود رادان می کرد‬ ‫حتی من دلیل اینکه به پلیس زنگ نزده را از او‬ ‫نپرسیدم و این را در فیلم گذاشتیم‪ .‬نمی شود‬ ‫گفت که ؛ رادان کاراکتر سفید است و به نظر من‬ ‫او یک کاراکتر خاکستری است حتی با وحید‬ ‫به لحاظ رنگ تم کارش هیچ تفاوتی نیســت‪.‬‬ ‫یعنی قطعی نمی توانیم بگوییم که رادان مثبت‬ ‫‪43‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 43 ‫اینده دار‬ ‫است‪ ،‬اگر این طور باشد پس وحید هم مثبت‬ ‫است و کاراکتر رها و خواننده هم مثبت هستند‪.‬‬ ‫این ها همه با مسیرها و انتخاب های اشتباه که‬ ‫زندگیشان را تحت الشعاع قرار داد از بین رفتند‪.‬‬ ‫گفتیدکهگزینه هایدیگریهمداشته اید‬ ‫که در نهایت به هر دلیلی میســر نشد‬ ‫و در نهایت بهــرام رادان این نقش را‬ ‫ن بازیگران‬ ‫بازی کرد‪ .‬می توانید به نام ا ‬ ‫اشاره کنید؟‬ ‫مهران مدیری‪ ،‬رضا عطاران‪ ،‬امیر اقایی و جواد‬ ‫عزتی از ان جمله بودند‪.‬‬ ‫از وجه دیگری هم می شود به این مساله‬ ‫نگاه کرد‪ .‬شما دفاع تمام قدی از قشر‬ ‫هنرمند کردید و در مقابل با اینفلوئنسرها‬ ‫ا نها را بسیار اهل مطالعه‪ ،‬اهل تعامل و‬ ‫مظلوم نشان دادید‪ .‬احساس نمی کنید‬ ‫که کمی نگاه یک ســویه به این ماجرا‬ ‫داشــتید؟ ایا همه بالگرهــا بد و همه‬ ‫سلبریتی ها خوب هستند؟‬ ‫خیر‪ ،‬برای مثال در فیلــم «قهرمان» اثر اصغر‬ ‫فرهادی‪ ،‬شخصی که از زندان می اید و با ماجرای‬ ‫سکه ها مواجه می شــود را در نظر بگیرید‪ ،‬ایا‬ ‫همه به این شکل هســتند؟ ما داریم راجع به‬ ‫یک فرد خاص صحبــت می کنیم و هیچ وقت‬ ‫نمی شود ان را به همه ادم ها اجماع داد‪ .‬قطعا‬ ‫در اینفلوئنسرها کسانی هستند که تحصیالت‬ ‫داشته اند که شاید در ده درصد انها این اتفاق‬ ‫افتاده ولی یادتان باشد کسی که صاحب سواد‪،‬‬ ‫علموصاحبمطالعهودرجه ایباشداینفلوئنسر‬ ‫نمی شود‪ .‬اینفلوئنسری این طور است که وقتی‬ ‫شما شغلی را پیدا نمی کنید که از ان درامدی‬ ‫کسب کنید‪ ،‬وقتی لذتی از جهان پیرامون به‬ ‫لحاظ مطالعه و هر چیزی نمی برید‪ ،‬این کار را‬ ‫پیشمی گیرید‪.‬حاالاینکهماازمطالعهمی گوییم‬ ‫بایدبگویمکهخودمنمگرچقدرباسوادهستم؟‬ ‫مگر خود من چقدر کتــاب خوانده ام؟ همه ی‬ ‫کتاب های جهان را نخوانده ام و همه فیلم های‬ ‫جهان را ندیده ام‪ .‬اگر کارگردان هستم دلیل‬ ‫می شود که هم ه سواد دنیا برای من باشد؟ خیر‪،‬‬ ‫من خودم را از همه کارگردان ها بی ســوادتر‬ ‫می دانم ولی برای فیلمم تحقیق کرده ام‪ .‬ضمن‬ ‫اینکهمناینفلوئنسریراشغلنمی دانم‪.‬درواقع‬ ‫اینفلوئنسری یک راه میانبری برای رسیدن به‬ ‫خواسته های مادی است و من ان را به این شکل‬ ‫می بینم و تایید نمی کنم‪ .‬اگر به اینفلوئنسری به‬ ‫لحاظ بازاریابی یا اتمسفر بازاری بخواهیم نگاه‬ ‫کنیم شاید کار باحالی باشد چون به هر حال یک‬ ‫سریمحصولتبلیغمی شوندولیموضوعاصلی‬ ‫من الگو گرفتن از این افراد است‪ .‬من با این مساله‬ ‫مشکل دارم وگرنه ما در دنیای ازادی زندگی‬ ‫می کنیم و هر کسی محصول خودش را دارد و‬ ‫خودش بابت هر چیزی جواب پس می دهد‪ .‬در‬ ‫واقع ما نباید در جایگاه قضاوت نسبت به افراد‬ ‫قرار بگیریم و هر کســی خودش می داند‪ .‬اگر‬ ‫اینفلوئنسر است به خودش مربوط است‪ ،‬او هم‬ ‫مشکالت و جهان خودش را دارد و قطعا او هم از‬ ‫چیزهایی رنج می برد‪ .‬به هر حال وقتی پیه این‬ ‫را به تنت می مالی که اینفلوئنسر بشوی باید پیه‬ ‫این را هم به تنت بمالی که چطور طرفدار جمع‬ ‫کنی و این فضا به چه شکلی جلو می رود که قرار‬ ‫است برای مثال یک میلیون طرفدار جمع کنی‪.‬‬ ‫بنابراین باید یک کارهایی را انجام بدهی و حتی‬ ‫باید یک کارهایی که دوســت نداری را انجام‬ ‫بدهی‪ .‬روی صحبت من اصال با اینفلوئنسرها‬ ‫نیست‪ ،‬ما یک پسری را نشان دادیم که به تهران‬ ‫امده و می خواهد یک شبه ره صد ساله را برود‬ ‫و از طریق حاشیه هایی که پیرامون افراد مختلف‬ ‫ایجاد می کند دارد بزرگ می شود‪ .‬این شخص‬ ‫نمایند ه یک قشری از اینفلوئنسرها است و من‬ ‫نمی گویم که نماینده همه انهاســت‪ .‬در واقع‬ ‫وحید نماینده یک قشــری از اینفلوئنسرها‬ ‫بوده که به نظر من فقط و فقط مردم او را بزرگ‬ ‫کرده اند‪.‬‬ ‫یعنی شما مردم را در این ماجرا مقصر‬ ‫می دانید؟‬ ‫قطعا در اینفلوئنسرها‬ ‫کسانی هستند که‬ ‫تحصیالت داشته اند‬ ‫که شاید در ده درصد‬ ‫ان ها این اتفاق افتاده‬ ‫ولی یادتان باشد‬ ‫کسی که صاحب‬ ‫سواد‪ ،‬علم و صاحب‬ ‫مطالعه و درجه ای‬ ‫باشد اینفلوئنسر‬ ‫نمی شود‬ ‫مردم هم خودشان انتخاب می کنند و شاید واقعا‬ ‫دوست دارند که دنبال می کنند ولی من به عنوان‬ ‫یک فیلمساز وظیفه ام بوده تا نشان بدهم که اگر‬ ‫به دنبال این قشر از اینفلوئنسرها هستید دارید‬ ‫اشــتباه می کنید‪ .‬بازیگر فیلم ما می توانست‬ ‫خواننده‪ ،‬فوتبالیست و هر کسی باشد و این را در‬ ‫نظر بگیرید که دستمان هم باز نبود‪ .‬برای مثال‬ ‫اگر من به سراغ یک پزشک می رفتم حاشیه ای‬ ‫برای او ایجاد نمی شد‪ .‬من به سراغ یک قشری‬ ‫رفتم که در درجه اول به خودمان نزدیک باشد‬ ‫و بتوانیم با او بازی کنیم و کسی ما را اذیت نکند؛‬ ‫دوم اینکه نشان بدهیم حاشــیه ای که برای‬ ‫زندگی او به وجود می اید باعث بزرگ شــدن‬ ‫ان ادم (اینفلوئنسر) می شود‪ .‬برای مثال این‬ ‫شخص می توانست بهترین خوانند ه ایران یا یک‬ ‫فوتبالیستباشدوبرایاین هاهمحاشیههست؛‬ ‫منتها قشری که به من نزدیک بود و من راحت ان‬ ‫را لمس کرده بودم را انتخاب کردم‪ .‬خیلی چیزها‬ ‫هم راجع به بهران رادان نشان داده شده که به‬ ‫نظر من خود این مساله ساز است و شخصیت‬ ‫را خاکستری کرده اســت‪ .‬همان طور که گفتم‬ ‫اصال فرمت روابطش در این کار و حاشیه هایی‬ ‫که پیرامونش است باعث می شود تا این کاراکتر‬ ‫سفید نباشد و او هم با یک اشتباهاتی دارد مسیر‬ ‫خودش را جلو می برد‪ .‬او هم اشتباه کرده که در‬ ‫نهایت این اتفاق می افتد ولی همان طور که گفتم‬ ‫روی صحبت ما با مردم است که به انها می گوییم‬ ‫انتخاب کنید‪ .‬یک سوالی در فیلم مطرح می شود‬ ‫که می گوید اگر گوشی را از شما بگیرند و پست‬ ‫نگذارید ایا باز هم همین است؟ او هم در پاسخ‬ ‫می گوید که شما هم اگر بازی نکنید بعد از یک‬ ‫مدت فراموش می شوید‪ .‬در صورتی که این طور‬ ‫نیست‪ .‬مگر ما خسرو شــکیبایی را فراموش‬ ‫کرده ایم؟ مگر عزت اهلل انتظامی را کسی فراموش‬ ‫کرد؟ مگر بهروز وثوقی که چهل سال است که‬ ‫بازی نکرده را کسی فراموش می کند؟ ما فراموش‬ ‫نمی کنیم چون این ها هنرمند واقعی هستند‪.‬‬ ‫مگر محمدرضا شجریان را فراموش می کنیم؟‬ ‫مگر او الیو گذاشته و بزن و برقص کرده است؟‬ ‫خیر‪ ،‬او اصال در فضای اینستاگرام نبوده اما مگر‬ ‫فراموشش می کنیم؟ خیر‪ .‬منظور من از بهرام‬ ‫رادان‪ ،‬رادان نوعی نیست منظور من یک هنرمند‬ ‫است که در هر رشته ای مثل موسیقی‪ ،‬سینما‪،‬‬ ‫تئاتر و نقاشی می تواند باشد‪ .‬مگر کیهان کلهر را‬ ‫کسی فراموش خواهد کرد؟ این ها تا ابد می مانند‬ ‫و هر چه قدیمی تر می شود زیباتر می شود‪.‬‬ صفحه 44 ‫پس با این اوصاف قهرمان شما در این‬ ‫فیلمکیست؟‬ ‫در اصل قهرمان من کاراکتر ارمان است که با‬ ‫تمام هنر و اســتعدادی که در زمین ه موسیقی‬ ‫دارد و ادم عاشقی اســت فنا می شود و از بین‬ ‫می رود‪ .‬کاراکتر قهرمان من به عنوان کارگردان‬ ‫و همچنین تبادل نظری که با نویسنده داشتیم‬ ‫کاراکتر ارمان بوده و من عاشــق این کاراکتر‬ ‫هستم‪ .‬او کسی است که موسیقی زیرزمینی را‬ ‫دنبال می کند و استعداد فراوانی دارد و او خود‬ ‫کیا رکنی است‪ ،‬یعنی ان کاراکتر هم به کیا رکنی‬ ‫شباهت دارد‪ .‬در واقع ان کاراکتری که در فیلم‬ ‫می بینید تقریبا هفتاد‪ ،‬هشتاد درصد خود کیا‬ ‫رکنی است‪ .‬قصه او را به سمتی برده که ان اتفاق‬ ‫برایش بیفتد ولی کیا رکنی دارد نقش خودش را‬ ‫بازی می کند‪.‬‬ ‫ایا می توانیم بگوییم این حمله هایی که‬ ‫این روزها به سلبریتی ها می شود دلیلی‬ ‫بود برای اینکه با این قشر همراهی و از‬ ‫انها حمایت کنید؟‬ ‫خیر‪ ،‬اگر به کسی حمله می شود و اشتباهی کرده‬ ‫حقشاستواگرسوء تفاهمیبودهوناجوانمردانه‬ ‫است امیدوارم که حل شود‪ .‬به نظر من هر کسی‪-‬‬ ‫چه سلبریتی و چه بازیگر باشد‪ -‬مسئول رفتار‬ ‫خودش است و من اصال به این مساله توجهی‬ ‫نمی کنم‪ .‬ما در بازیگرانمان هم کسانی را داریم که‬ ‫به دنبال حاشیه هستند و حاشیه ایجاد می کنند‬ ‫تا دیده شوند‪ .‬یعنی با یک جمله نمک بر زخم‬ ‫ادم ها می پاشند و از این طریق باعث می شوند که‬ ‫دیده شوند‪ .‬مردم ما هم متاسفانه با همان جمله‬ ‫کهنمکیبرزخماستبازفالومی کنندومی بینیم‬ ‫که تعداد فالوورهای ان ادم نسبت به قبل از ان‬ ‫جمله ای که ناسزا بوده تا بعد از ان‪ ،‬حتی بیشتر‬ ‫شده است‪ .‬این چه مساله ای را می رساند؟ فقط‬ ‫هم این ها نیستند و در خواننده و فوتبالیست هم‬ ‫وجود دارد‪ .‬مگر ما چند قشر سلبریتی داریم؟‬ ‫سلبریتی که فقط بازیگر نیست‪ ،‬فوتبالیست‬ ‫و خواننده هم سلبریتی اســت‪ .‬یک نوازنده ‬ ‫دوره گرد هم زمانی که معروف می شــود یک‬ ‫من به عنوان یک‬ ‫فیلمساز وظیفه ام‬ ‫بوده تا نشان بدهم‬ ‫که اگر به دنبال این‬ ‫قشر از اینفلوئنسرها‬ ‫هستید دارید اشتباه‬ ‫می کنید‪ .‬بازیگر‬ ‫فیلم ما می توانست‬ ‫خواننده‪ ،‬فوتبالیست‬ ‫و هر کسی باشد و‬ ‫این را در نظر بگیرید‬ ‫که دستمان هم‬ ‫باز نبود‬ ‫سلبریتی است‪ .‬اینکه عنوان سلبریتی را فقط‬ ‫برای بازیگر در نظر بگیریم ناجوانمردی است‪ .‬هر‬ ‫کسی مسئول اعمال خودش است و به نظر من‬ ‫وحید قص ه ما یک پسری است که به تهران امده‬ ‫و به دنبال ارزوهایش است که او می تواند حتی‬ ‫یک بازیگر باشد‪ .‬ما االن یک بازیگر بی سواد‬ ‫داریم که یک دفعه یک چیزی می گوید و سر‬ ‫و صدا می شود و نمون ه همین ماجرا وحید است‪.‬‬ ‫بازیگرانماحتماهمهباسوادنیستند؛نوازنده ها‪،‬‬ ‫خواننده ها و فوتبالیســت های ما لزوما همه با‬ ‫سواد نیستند‪ .‬در واقع می خواهم بگویم که همه ‬ ‫این طور نیستند و یک قشری از انها این طور‬ ‫هستند‪ .‬خود من مهندسی صنایع در دانشگاه‬ ‫ازاد خوانده ام ولی در مورد مهندســی بسیار‬ ‫بی سواد هستم و اصال درکی از مهندسی ندارم‬ ‫ولیبرایمثالیکشخصیدردانشگاهامیرکبیر‬ ‫مهندسی خوانده و شما لذت می برید و از ان‬ ‫طرف دنیا هم جذبش می کنند‪ .‬حرف من این‬ ‫است که استعدادهای ما دارند از بین می روند و‬ ‫ما به دنبال پوچ گرایی هستیم و پوچ گرایی رواج‬ ‫پیدا کرده است‪ .‬استعدادهای این مملکت دارند‬ ‫تک تک از بین می روند یعنی همین ارمان قص ه‬ ‫ما با این هنرش می تواند از ایران برود‪ ،‬کمااینکه‬ ‫خود کیا رکنی هم می خواست برود؛ یا فالن دکتر‬ ‫از فالن دانشگاه می رود چون ان سوی مرزها‬ ‫وضعیت برای او خیلی بهتر است و ما به دنبال‬ ‫چه کسانی هستیم؟ به دنبال دکتر و مهندس‬ ‫بی سواد هستیم و به دنبال ان کارگردان و ان‬ ‫بازیگر بی سواد می رویم‪ .‬یک زمانی در سینما‬ ‫باب شده بود که هر کسی فالوورهای بیشتری‬ ‫داشت را به لحاظ بازیگری بهتر جذب می کردند‬ ‫اما خدا را شکر االن دوباره شعور برگشته است!‬ ‫یعنی در سینما هم شعور کامال از بین رفته بود‬ ‫و به دنبال فالوور بودنــد‪ .‬فالووردارهای ما چه‬ ‫ادم هایی هستند و چه شکلی هستند و برای‬ ‫مثال علی نصیریان چه شکلی است‪ .‬دیگر شما‬ ‫وقتی که بند این موبایل و فضای مجازی بشوید‬ ‫سواد تمام است‪.‬‬ ‫فیلم چند دغدغه مهم را مطرح می کند‬ ‫اما انگار برای هیچ کدام داستان عمیقی‬ ‫را طراحی نمی کند که بیننده با ان گره‬ ‫بخورد؛ نه داســتان رادان و نامزدش‪،‬‬ ‫نه گربه سیاه و گره عاطفی که با رادان‬ ‫برقرار نمی شــود و نه ارتباط جهان با‬ ‫نامزدش و حتی ارمان و خانواده اش؛ اما‬ ‫همگی دغدغه های پررنگ شما را نشان‬ ‫می دهد‪ .‬ایا این نقد را وارد می دانید؟‬ ‫به هر صورت یک فیلم یک ســری حسن ها و‬ ‫یک سری مشکالتی را دارد‪ .‬اگر کسی چیزی‬ ‫را متوجه نشده این اشــکال من است و یقین ًا‬ ‫من االن نمی توانم توضیح بدهم که فالن مساله‬ ‫چطور بوده است‪ .‬اگر فیلم گویای چیزی باشد‪،‬‬ ‫موفق بوده و اگر اشــتباهی در روایت وجود‬ ‫داشته باشد در نهایت من مقصر هستم و باید‬ ‫درستش می کردم‪ .‬من سعی کردم این مفهوم‬ ‫را برسانم که تکلیفمان با ادم های قصه چیست‬ ‫و هر کدام در نهایت یک پایانی دارند و ما داریم‬ ‫برای انها پایان تعریف می کنیم‪ .‬به هر صورت‬ ‫این فیلم ضد قصه است و یک قصه کالسیک‬ ‫ندارد‪ .‬این فیلم یک فیلم کاراکتر محوری است‬ ‫که ما داریم چهار کاراکتر را جلو می بریم‪ ،‬ضمن‬ ‫اینکه ما به دنبال طرح مساله نیز هستیم‪ .‬من به‬ ‫دنبال این نیستم که مخاطب را گریه بیندازم و‬ ‫یا او را در لحظ ه عاطفی قرار دهم‪ .‬لحظ ه عاطفی‬ ‫بین دختر و رادان وجود نــدارد چرا که رادان‬ ‫وارد لحظه عاطفی با او نمی شود‪ .‬این ها طرح‬ ‫مساله است و ما با یک فیلم اجتماعی رو به رو‬ ‫هستیم و صحبت از ملودرامی که قرار است از‬ ‫مخاطب گریه بگیرد‪ ،‬نیست‪ .‬من در این فیلم‬ ‫اصال سعی نکردم که این کار را انجام بدهم‪ .‬در‬ ‫واقع من نمی خواستم مخاطب را گریه بیندازم‬ ‫و می خواستم بگویم که اشتباه قضاوت نکنید‪.‬‬ ‫من می خواستم که این فیلم حرف داشته باشد‬ ‫و نمی خواستم فیلم هندی بسازم که کسی را‬ ‫درگیرش کنم‪ .‬سریال های ترک ان قدر خوب‬ ‫دارد مردم را به گریه می اندازد که من هم اگر‬ ‫بخواهم انها را به گریه بیندازم‪ ،‬همان است‪.‬‬ ‫شــما در فیلــم قبلی فضــای کمدی‬ ‫و ســینمای تجاری را تجربه کردید و‬ ‫حاال ســینمای جدی را تجربه کردید‪.‬‬ ‫تعلق شما بیشتر به سمت کدام نوع از‬ ‫سینماست‪ ،‬جدی یا طنز؟ و ایا از ساخت‬ ‫«دشمن زن» کماکان راضی هستید؟‬ ‫من می خواستم یک فیلم بلند اجتماعی بسازم‬ ‫که شرایطش پیش نیامد و فیلم کمدی ساختم‬ ‫که االن هم از ان دفــاع می کنم‪ .‬به هر صورت‬ ‫وقتی که ادم یک فیلمی را می ســازد ان را به‬ ‫یک قصدی می ســازد‪ .‬قصد من از ساخت ان‬ ‫فیلم کمدی‪ ،‬فقط شادی و سرگرمی مردم بود‬ ‫و به دنبال چیز عجیــب و غریبی هم در انجا‬ ‫نبودم‪ .‬ان فیلم را ساختم و هنوز هم از ان دفاع‬ ‫می کنم‪ .‬هنوز هم وقتــی خودم ان را می بینم‬ ‫لحظاتی را می خندم و دوســتش دارم و به هر‬ ‫حال فیلم من مثل فرزند من است‪ .‬گرایش من‬ ‫به سمت فیلم اجتماعی بوده منتها باید دید که‬ ‫خاستگاه مردم چیست‪ .‬به هر حال ذائق ه مردم‬ ‫مهم است و قرار نیست که من فیلم بسازم و ان‬ ‫را روی طاقچ ه خانه ام بگذارم! در حال حاضر هم‬ ‫انتظاری که داشتیم براورده نشد؛ نه تنها فیلم‬ ‫من که فیلم های اجتماعی دیگری که در کنار‬ ‫فیلم من اکران شد نیز همین مساله را داشتند و‬ ‫سالن زیادی به ان ندادند‪ .‬برای مثال یکی از ان‬ ‫فیلم ها «بی همه چیز» فیلم محسن قرایی است‬ ‫که من در گذشته دســتیارش بوده ام‪ .‬در واقع‬ ‫خواسته تهیه کننده و سرمایه گذار را براورده‬ ‫نکرده است‪ ،‬دلیلش هم این است که سبد خرید‬ ‫مردم ضعیف شده است‪ .‬مردم ترجیح می دهند‬ ‫که اگر قرار اســت ماهی یک فیلم ببینند یک‬ ‫فیلم کمدی باشد که بخندند‪ .‬سانس های بدی به‬ ‫فیلم دادند‪ ،‬سالن ندادند و شرایط برای فیلم من‬ ‫خیلی بد است و دلم برای این فیلم می سوزد چرا‬ ‫که زحمات زیادی کشیده شد‪.‬‬ ‫‪45‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 45 ‫اینده دار‬ ‫اما جریانی معتقد است که فیلمساز در‬ ‫حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص‬ ‫اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی‬ ‫است‪ .‬شما درباره سینمای کمدی چه‬ ‫نظری دارید؟‬ ‫فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در‬ ‫سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و‬ ‫اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده‬ ‫اســت‪ ،‬وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی‬ ‫ساخته که کمدی هم بودند‪ .‬خیلی از فیلمسازها‬ ‫بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم‬ ‫اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است‬ ‫چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های‬ ‫جدی و اجتماعی ســاخته اند‪ .‬کمدی ساختن‬ ‫هم خودش یک تخصص است و کسانی که این‬ ‫حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را‬ ‫ندارند‪.‬فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن‬ ‫داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم‬ ‫کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛‬ ‫برای مثال «نان‪ ،‬عشق و موتور هزار» که ادم از‬ ‫دیدنش لذت می برد‪ .‬مگر کسی جرات دارد که‬ ‫ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی‬ ‫هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر‬ ‫در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را‬ ‫بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»‬ ‫بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است‪.‬‬ ‫مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران‬ ‫تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این‬ ‫فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید‬ ‫زیر سوال برود؟ خیر‪ .‬اتفاقا «اجاره نشین ها»‬ ‫یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی‬ ‫است‪ .‬اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از‬ ‫فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»‬ ‫و دیگری «اقای هالو» است‪ ،‬یعنی جزو صدر‬ ‫فیلم های کمدی است‪ .‬به نظر من اینکه در این‬ ‫وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که‬ ‫تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا‬ ‫باید دست ان کارگردان‪ ،‬تهیه کننده و بازیگر‬ ‫را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند‪ .‬به‬ ‫همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی‬ ‫ما موفق تر بوده اند‪ .‬برای مثال رضا عطاران که‬ ‫چندین سال هست که در صدر فروش است‪،‬‬ ‫چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر‬ ‫ایرانی را ان طور بخنداند‪ .‬به نظر من دست‬ ‫کسی را که بتواند مردم ایران را‪-‬که این روزها‬ ‫دارند ان قدر ســختی می کشند‪ -‬بخنداند‬ ‫باید بوسید‪.‬‬ ‫بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده‬ ‫چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها‬ ‫را دارد؟‬ ‫بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را‬ ‫نمی شناختم‪،‬می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه‬ ‫یکی وارد سینما شده است‪ .‬به نظر من او خیلی‬ ‫مدیریت خوبی دارد‪ .‬ما از ابتدا خیلی با ظرافت‬ ‫با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما‬ ‫در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و‬ ‫رادان در مورد همه چیز نظراتش را ‪-‬چه کارامد‬ ‫باشد‪ ،‬چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب‬ ‫باشــد‪ -‬می گوید‪ .‬در مورد فیلمنامه‪ ،‬ساخت و‬ ‫پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام‬ ‫تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم‬ ‫تالشش را کرد‪ .‬به هر صورت ما با بودج ه شخصی‬ ‫داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط‬ ‫خیلی سخت بود‪ .‬باید مواظب بودجه می بودیم‪،‬‬ ‫چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این‬ ‫فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی‬ ‫از پس ان برامد‪ .‬به نظــر من تهیه کننده ای که‬ ‫بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند‬ ‫تهیه کنند ه شریف و کار درستی است‪.‬‬ ‫به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های‬ ‫یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن‬ ‫فروش شما شده است؟ چون برخی از‬ ‫تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان‬ ‫ستاره بفروشی نیست‪ .‬از طرفی انتخاب‬ ‫ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی‬ ‫برای شما داشت‪ ،‬از این جهت که بازیگر‬ ‫پرحاشیه ای است‪ .‬درست است؟ ترالن‬ ‫پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟‬ ‫یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار‬ ‫هنری می بخشند‪ .‬در مورد ضامن فروش بودن‬ ‫همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه‬ ‫ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور‬ ‫اســت‪ ،‬جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی‬ ‫بازی می کند این طور است‪ .‬اگر نه فیلم جدی‬ ‫او االن در حال اکران اســت ولی به سی‪ ،‬چهل‬ ‫میلیارد رسیده اســت؟ خیر‪ .‬در حال حاضر‬ ‫ما در بازیگرانمان هم‬ ‫کسانی را داریم که به‬ ‫دنبال حاشیه هستند و‬ ‫حاشیه ایجاد می کنند‬ ‫تا دیده شوند‪ .‬یعنی‬ ‫با یک جمله نمک بر‬ ‫زخم ادم ها می پاشند‬ ‫و از این طریق باعث‬ ‫می شوند که دیده‬ ‫شوند‪ .‬مردم ما هم‬ ‫متاسفانه با همان‬ ‫جمله که نمکی بر‬ ‫زخم است باز فالو‬ ‫می کنند و می بینیم‬ ‫که تعداد فالوورهای‬ ‫ان ادم نسبت به‬ ‫قبل از ان جمله ای‬ ‫که ناسزا بوده تا بعد‬ ‫از ان‪ ،‬حتی بیشتر‬ ‫شده است‬ ‫ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و‬ ‫به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است‪ .‬زمانی‬ ‫که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده‬ ‫هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب‬ ‫درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت‪ .‬می خواهم‬ ‫فیلم خوب مهم است‪،‬‬ ‫این را بگویم که اول اینکه ِ‬ ‫دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد‪ .‬بهرام‬ ‫رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال‬ ‫جزو دو‪ ،‬سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت‬ ‫کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد‪ .‬من روی‬ ‫اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای‬ ‫من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست‪.‬‬ ‫در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که‬ ‫در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن‬ ‫پروانه هم بازیگر خوبی است‪ ،‬حاشیه هم برای‬ ‫خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از‬ ‫بازیگران دیگر هم حاشیه دارند‪ .‬من هم بر اساس‬ ‫توانایی‪ ،‬یک بازیگــر را انتخاب می کنم‪ .‬ترالن‬ ‫پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان‬ ‫بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود‪.‬‬ ‫چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک‬ ‫بازیگر در سن هفده‪ ،‬هجده سالگی به این تر و‬ ‫تمیزی‪ ،‬ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم‬ ‫داوود نژاد کار خیلی سختی است‪ .‬در اینجا هم‬ ‫ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران‬ ‫کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی‬ ‫در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد‪.‬‬ ‫ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این‬ ‫فیلم بود‪ ،‬یعنی در طول فیلمبرداری و در طول‬ ‫کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود‪ .‬سر‬ ‫ساعت می امد و می رفت‪ ،‬تمرین می کرد و به نظر‬ ‫من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود‪.‬‬ ‫به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و‬ ‫می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره‬ ‫اکران چقدر فضای مجازی برای فروش‬ ‫شما مهم بوده است و خودتان چقدر به‬ ‫این فضا تعلق دارید؟‬ ‫من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود‬ ‫اینستاگرامم را بسته بودم‪ .‬حس خوبی به فضای‬ ‫مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در‬ ‫این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که‬ ‫نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد‬ ‫شدم‪ .‬به هر حال در حال حاضر حضور مردم در‬ ‫فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که‬ ‫یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها‬ ‫را ببینی و حرف بزنی‪ .‬االن فضای مجازی است‬ ‫و در حال حاضر همه چیز انالین شده است‪ .‬به‬ ‫همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را‬ ‫از نزدیک حس کنم‪ .‬من هیچ وقت اعتمادی به‬ ‫فضای مجازی نداشــتم‪ .‬باید بگویم که به نظر‬ ‫من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین‬ ‫االن‪ ،‬متناقض ترین فضای زندگی بشر است و‬ ‫برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست‪.‬‬ ‫دو نقیض است و شما هیچ وقت‬ ‫یعنی این فضا ض ‬ ‫نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید‪ .‬اسمش‬ ‫هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد‪.‬‬ صفحه 46 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد‬ ‫برای من جذاب است‬ ‫« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 47 ‫چهره ویژه‬ ‫یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش‬ ‫خانگی و تلویزیون هســت‪ ،‬این است که یک قشر‬ ‫وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت‬ ‫توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک‬ ‫سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان‬ ‫به تلویزیون بیشتر است‪ .‬به خصوص در شهرستان ها‬ ‫افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند‪ ،‬بنابراین‬ ‫تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی‬ ‫عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها‬ ‫و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد‪.‬‬ ‫من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله ‬ ‫بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که‬ ‫شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای‪ -‬چه پروژه ‬ ‫سینمایی‪ ،‬چه تلویزیونی‪ ،‬چه اقتصادی‪ ،‬چه ورزشی‬ ‫و هر چیز دیگری‪ -‬می گذاریــد‪ ،‬ان بودجه به مرور‬ ‫تبدیل به کیفیت می شود‪ .‬بنابراین اگر می خواهند‬ ‫که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه ‬ ‫بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های‬ ‫تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند‪.‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی‬ ‫را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود‪ .‬او با دقت نظری که دارد چه‬ ‫در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی‪ ،‬نظم و‬ ‫توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد‪ .‬او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که‬ ‫تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد‪ .‬ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری‪ ،‬نویسندگی و‬ ‫کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد‪ .‬این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم‬ ‫سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است‪ .‬این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی‬ ‫تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند‪ .‬درباره بازی در این سریال و‬ ‫همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را‬ ‫در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این‬ ‫چالش برای شما دوست داشتنی است‪.‬‬ ‫کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا‬ ‫در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث‬ ‫شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این‬ ‫کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟‬ ‫اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با‬ ‫شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن‬ ‫اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های‬ ‫درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب‬ ‫بود‪ .‬این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی‬ ‫که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر‬ ‫ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع‬ ‫باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر‬ ‫پوستی را داشته باشم‪ .‬به خاطر تاریخچ ه کاری‬ ‫من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد‬ ‫می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من‬ ‫انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری‬ ‫از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم‬ ‫تا ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫این اولین ســریال دویســت و پنجاه‬ ‫قسمتی تلویزیون اســت‪ .‬به نظر شما‬ ‫در حال حاضــر که جهان به ســمت‬ ‫مینی سریال هایپنج‪،‬ششقسمتیرفته‬ ‫ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب‬ ‫موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟‬ ‫حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله‬ ‫ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق‬ ‫می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند‪ ،‬چرا که‬ ‫خودم خیلی اهل تماشای سریال‪ -‬چه ایرانی و چه‬ ‫خارجی‪ -‬نیســتم‪ .‬به این دلیل که از درگیر شدن‬ ‫طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم‬ ‫می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح‬ ‫بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر‬ ‫مورد عالقه است‪ .‬از دوستانم می شنوم که در فرهنگ‬ ‫ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و‬ ‫ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای‬ ‫درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری‬ ‫کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به‬ ‫مخاطبین می دهد‪ .‬یعنی ممکن است که مخاطبین‬ ‫بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت‬ ‫اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و‬ ‫هیچ کس نمی داند!‬ ‫این سریال قرار است که داستان یک‬ ‫خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا‬ ‫که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی‬ ‫ویژه ای را می طلبد‪ ،‬شما پوریا اذربایجانی‬ ‫را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار‬ ‫کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟‬ ‫این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود‪ .‬من‬ ‫درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به‬ ‫دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به‬ ‫ان شدت زیاد نیست‪ ،‬ناخوداگاه ذهن درگیر می شد‬ ‫و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس‬ ‫خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه‬ ‫تصویر را‪ -‬چه سریال و چه سینما‪ -‬خوب می شناسد‬ ‫و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به‬ ‫نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است‪.‬‬ ‫یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی‬ ‫بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد‬ ‫است این هست که کمتر کاراکترهای‬ ‫خاکستری خلق می شود و شخصیت ها‬ ‫ال سفید یا کام ً‬ ‫اکثرا ًکام ً‬ ‫ال سیاه هستند که‬ ‫این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم‬ ‫از جذابیت کاراکتر کم می کند‪ .‬کاراکتر‬ ‫شما هم در این ســریال از این قاعده‬ ‫پیروی می کند‪ .‬نظرتان دربار ه این مساله‬ ‫چیســت و خودتان چقدر با این نقش‬ ‫ارتباط گرفتید؟‬ ‫این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً‬ ‫من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان‬ ‫را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که‬ ‫باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم‪.‬‬ ‫شــما هم در ســریال های تلویزیونی‬ ‫ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار‬ ‫در شبک ه نمایش خانگی را دارید‪ .‬از نظر‬ ‫شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه ‬ ‫نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت‬ ‫که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری‬ ‫دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در‬ ‫حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی‬ ‫که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی‬ ‫می بازد‪ .‬به عنوان یک پیشکسوت چه‬ ‫پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان‬ ‫صدا و سیما دارید؟‬ ‫فهمیدم که چرا‬ ‫مسعود کیمیایی‬ ‫یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایی را دارد با خود‬ ‫می کشد و دلیل دارد‬ ‫که یک ادمی می تواند‬ ‫کیمیایی باشد و‬ ‫می تواند انقدر خوب‬ ‫سینما را حتی در بعد‬ ‫سلیقه ی خودش‬ ‫بشناسد‬ ‫شــما امســال فیلم «خائن کشی» به‬ ‫کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در‬ ‫جشــنواره دارید و برای چندمین بار در‬ ‫نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید‪ .‬از این‬ ‫جهت که «خائن کشی» اولین همکاری‬ ‫شما و مسعود کیمیایی محسوب‬ ‫می شود‪ ،‬این تجربه را چطور‬ ‫دیدید؟ویژگی هایشخصیتی‬ ‫این کارگردان در کار چقدر‬ ‫برای شــما جذاب و چقدر‬ ‫متفاوت با کارگردا ن های‬ ‫جوان تر بود؟‬ ‫من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود‬ ‫کیمیاییسپریکردم‪،‬چراکهدکتر‬ ‫مصدق بیش از سه سکانس در این‬ ‫کار نداشت اما باید بگویم که من‬ ‫در گذشته مســعود کیمیایی را‬ ‫نمی شناختم یعنی با او کار نکرده‬ ‫و از دور او را رصد کرده بودم‪ .‬در‬ ‫این مدت کوتاهی کــه با او کار‬ ‫کردم فهمیدم که چرا مسعود‬ ‫کیمیایی یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایــی را دارد بــا خود‬ ‫می کشد و دلیل داردکه یک‬ ‫ی می تواند کیمیایی‬ ‫ادم ‬ ‫باشد و می تواند ان قدر‬ ‫خوب سینما را حتی‬ ‫در بعد سلیق ه خودش‬ ‫بشناسد‪ .‬من به تازگی‬ ‫یک نمایشگاه نقاشی از‬ ‫او دیدم که بسیار جذاب‬ ‫بود‪ .‬مسعود کیمیایی با‬ ‫اینکه خودش را به عنوان‬ ‫یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده‬ ‫ولی ان قدر خودش را می شناسد و‬ ‫ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش‬ ‫اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که‬ صفحه 48 ‫کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد‪ .‬به‬ ‫هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه‬ ‫را با او داشتم‪.‬‬ ‫شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی‬ ‫کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی‬ ‫حضور داشــتید که این روزها با انتشار‬ ‫اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان‬ ‫ایجاد شد‪ ،‬از نظر شما به عنوان بازیگر‬ ‫این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟‬ ‫مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را‬ ‫نمی شود زیاد قضاوت کرد‪ .‬به هر حال این یک اتفاقی‬ ‫است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!‬ ‫ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن‬ ‫خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست‬ ‫بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم‬ ‫توقیف می شود؟‬ ‫به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری‬ ‫ان را انجام داد‪ .‬او امید داشت که به این شکل‬ ‫بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد‪،‬‬ ‫یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید‬ ‫می توانست این معضل را حل کند و این ریسک‬ ‫او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با‬ ‫کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی‬ ‫ســینما تاثیر می گــذارد‪ .‬در واقــع یک خال‬ ‫بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری‬ ‫ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در‬ ‫خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید‬ ‫داشته باشــند‪ .‬هیچ کس در خانه با روســری‬ ‫مقابل همسرش نمی شیند‪ ،‬بنابراین بهترین‬ ‫راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه‬ ‫را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این‬ ‫ریسک عیاری با شکست رو به رو شد‪ .‬امیدوارم‬ ‫که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و‬ ‫پخش شود‪.‬‬ ‫بــا مقایســه ســریال های «گاندو»‪،‬‬ ‫«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه‬ ‫از کاله گیس استفاده شده‪ ،‬به نظر می اید‬ ‫که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی‬ ‫متناقض است‪ .‬نظر شما چیست؟‬ ‫به نظر دارد متناقض عمل می کند‪ .‬خیلی نظری در‬ ‫این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی‬ ‫که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند‬ ‫تناقض است‪ .‬این هم یکی از انهاست‪.‬‬ ‫کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی‬ ‫که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه‬ ‫بسیار جذابی است‪ .‬چه نقطه قوتی در این‬ ‫کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان‬ ‫شاخصیمی کند؟‬ ‫دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت‬ ‫کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار‬ ‫می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه‬ ‫که هست نشان دهد‪ .‬یعنی شاید بشود گفت‬ ‫که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را‬ ‫به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما‬ ‫هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است‪.‬‬ ‫ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم‬ ‫و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس‬ ‫کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند‬ ‫که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و‬ ‫مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که‬ ‫گفتــن حقیقت‪-‬تا دســتکاری در حقیقت و‬ ‫داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش‪ -‬شاید‬ ‫بیشتر ارزش داشته باشد‪.‬‬ ‫شما از این دست فیلم هایی که به مشکل‬ ‫می خورند چند موردی در ســابقه تان‬ ‫دارید‪ .‬به نظر می رسد که فیلمنامه های‬ ‫چالشــی و حساس را دوســت دارید‪،‬‬ ‫درست است؟‬ ‫خیر‪ ،‬لزوما این طور نیســت‪ .‬من همیشــه بر‬ ‫اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب‬ ‫می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که‬ ‫چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است‪ .‬در‬ ‫واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه‬ ‫فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه کار را در نظر بگیرم‪ .‬در واقع به صورت‬ ‫خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم‬ ‫و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم‬ ‫نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و‬ ‫متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در‬ ‫موفقیت او چقدر موثر می دانید؟‬ ‫خیر‪ ،‬بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق‬ ‫هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق‬ ‫نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد‬ ‫مهمی باشد‪ ،‬یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد‪.‬‬ ‫ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک‬ ‫هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به‬ ‫مسائل روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪،‬‬ ‫انسان شناســانه و موضوعاتی از این‬ ‫دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها‬ ‫و کاراکترها برای شــما چطور حادث‬ ‫می شود؟‬ ‫من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم‬ ‫اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص‬ ‫صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و‬ ‫بحث ها و صحبت ها شــود‪ .‬خود من از ضمیر‬ ‫ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر‬ ‫خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت‬ ‫روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪ ،‬حتی فلسفی و‬ ‫مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در‬ ‫بازیگری تاثیر نمی گــذارد‪ .‬یعنی صددرصد‬ ‫تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم‬ ‫که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و‬ ‫شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم‪ ،‬بلکه در‬ ‫ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان‬ ‫عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 49 ‫چهره ویژه‬ ‫ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم‬ ‫یک ســری معادالتی در ذهــن‪ ،‬قلب‪ ،‬وجود‬ ‫و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت‬ ‫لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم‬ ‫ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت‪.‬‬ ‫من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء‬ ‫می رســم‪ ،‬نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که‬ ‫وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در‬ ‫واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و‬ ‫با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک‬ ‫کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به‬ ‫جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما‬ ‫وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه‬ ‫به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش‬ ‫نزدیک می شــوید‪ .‬بعضی وقت ها بوده که من‬ ‫بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر‬ ‫به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه‬ ‫اجتماعی ان شخصیت پی برده ام‪ .‬گاهی اوقات‬ ‫در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است‬ ‫که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن‬ ‫خودم کامال باز کنم‪.‬‬ ‫اگر اشتباه نکنم چهار‪ ،‬پنج سالی هست‬ ‫که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر‬ ‫فاصله گرفته اید‪ .‬علتش پر کار شــدن‬ ‫شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم‬ ‫داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به‬ ‫ان فضا بازگردید؟‬ ‫بله‪ ،‬من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و‬ ‫به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم‬ ‫چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی‬ ‫وقتی که انسان‪ ،‬خودش با خودش و در درون‬ ‫خودش می کاود و ســفرهایی می کند‪ .‬کرونا‬ ‫خیلی تاثیرگذاشــت‪ .‬من از نظر ذهنی برای‬ ‫اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک‬ ‫بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به‬ ‫دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من‬ ‫خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود‬ ‫گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی‬ ‫دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را‬ ‫کنارگذاشته ام‪ .‬در واقع جزو ارزوهایم‬ ‫هست که ان را ادامه بدهم‪ .‬من در حال‬ ‫حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش‬ ‫به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی‬ ‫هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی‬ ‫حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به‬ ‫شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و‬ ‫می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد‬ ‫دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را‬ ‫به انجام برسانم‪.‬‬ ‫شما در تئاتر‪ ،‬تلویزیون و سینما ید‬ ‫طوالیی دارید و بیش از سی سال‬ ‫است که در این حرفه مشغول به‬ ‫فعالیت هستید‪ .‬پس از این همه‬ ‫سال و این همه تجربه‪ ،‬ایا نقش‬ ‫خاصی در ذهن شما هست که‬ ‫دوست داشته باشید ان را بازی کنید و‬ ‫هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟‬ ‫خیر‪ ،‬زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی‬ ‫و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا‬ ‫می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر‬ ‫می کند که چه نقشــی را بــازی کنم‪ .‬چیزی‬ ‫که برای من خیلی مهم هســت این است که‬ ‫ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام‬ ‫برای من رشد داشته باشد‪ .‬ممکن است که ان‬ ‫شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال‬ ‫خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد‬ ‫و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به‬ ‫فرض تئاتر باشد‪ .‬من تجربیات خیلی سنگینی‬ ‫مثل ســقراط‪ ،‬مصدق و نقش هــای دیگر را‬ ‫داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان‬ ‫نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها‬ ‫مهم است‪ .‬به نظر من مسیر کاری من هم در‬ ‫نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در‬ ‫کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها‬ ‫پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به‬ ‫مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این‬ ‫حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت‬ ‫است که در واقع هنر‪ ،‬بازیگری‪ ،‬نویسندگی‪،‬‬ ‫تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای‬ ‫رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و‬ ‫اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی‬ ‫باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم‬ ‫تجربه کرده باشم‪ .‬در گذشته مواقعی بود که‬ ‫دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود‬ ‫خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی‪ ،‬دو سالی‬ ‫است که این انگیزه در من به وجود امده که ان‬ ‫بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی‬ ‫به چالش بکشم‪ .‬بنابراین پاسخ من خیر است‪،‬‬ ‫چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه‬ ‫متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش‬ ‫خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫من همیشه بر اساس‬ ‫نقش هایی که دوست‬ ‫دارم انتخاب می کنم‬ ‫و بر حسب اتفاق‬ ‫اینطور شده که چند‬ ‫اثری هم با مشکل‬ ‫رو به رو شده است‪.‬‬ ‫درواقع من بیشتر‬ ‫به اینکه چه نقشی‬ ‫را و در چه فضایی‬ ‫قرار است کار کنم‬ ‫نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه ی کار را در نظر‬ ‫بگیرم‪.‬‬ ‫زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای‬ ‫مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر‬ ‫خیلی ها‪-‬حتی هم نســان شما‪ -‬با ان‬ ‫همراه شده اند‪ .‬شــما خیلی فعالیتی در‬ ‫فضای مجازی نداریــد‪ ،‬ایا این انتخاب‬ ‫شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت‬ ‫در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر‬ ‫چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد‬ ‫بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟‬ ‫نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به‬ ‫صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران‬ ‫مسن تر نمی شود نادیده گرفت‪ .‬به طور کلی نقش‬ ‫این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست‬ ‫ و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد‬ ‫نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع‬ ‫یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده‬ ‫می گیرد‪ .‬دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله‬ ‫بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی‬ ‫حضور داشته باشــم‪ ،‬یک گرایش به خلوت است‬ ‫که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا‬ ‫وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی‬ ‫این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست‬ ‫که من بخواهم بگویم که این درســت است‪ .‬در‬ ‫واقع در حال حاضر این برای من درســت است‪.‬‬ ‫من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم‪ ،‬یعنی فکر‬ ‫می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی‬ ‫هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با‬ ‫دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل‬ ‫کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید‬ ‫این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم‬ ‫خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک‬ ‫انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از‬ ‫چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان‬ ‫نیاز دارم‪.‬‬ ‫در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟‬ ‫من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به‬ ‫بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی‬ ‫است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است‬ ‫ولی بعدها تغییر خواهد کرد‪ .‬این سریال درباره ‬ ‫کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند‬ ‫و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان‬ ‫خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است‪.‬‬ ‫من یکی‪ ،‬دو سالی هســت که خیلی به دنبال‬ ‫بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان‬ ‫شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم‬ ‫ان جنبه های منفی را کشف کنم‪ .‬من در این‬ ‫ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی‬ ‫از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا‬ ‫حدی منفی است و این مساله برای من‬ ‫خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن‬ ‫دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها‬ ‫و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و‬ ‫در حال حاضر این دو نقش برای‬ ‫من خیلی جذاب است‪.‬‬ صفحه 50 ‫بازیگری برای من فراتر از بازی و‬ ‫به شکلی ارتقای روح انسانی است‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»‬ ‫نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 51 ‫چهره پرتالش‬ ‫کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر‬ ‫نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید‬ ‫متفاوت است‪ ،‬جاه طلبی ها و سادگی های‬ ‫مخصوص خــود را دارد‪ ،‬و در لحظاتی‬ ‫از سریال بیننده را ســورپرایز میکند‪،‬‬ ‫ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این‬ ‫ی هایی‬ ‫نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ ‬ ‫که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی‬ ‫در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به‬ ‫ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در‬ ‫نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم‪ ،‬خیلی‬ ‫ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من‬ ‫ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این‬ ‫کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!‬ ‫اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر‬ ‫«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری‬ ‫خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها‬ ‫از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»‬ ‫ترغیب کرد‪ .‬از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد‬ ‫مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من‬ ‫متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی‬ ‫تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای‬ ‫بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر‬ ‫به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد‪.‬‬ ‫اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم‬ ‫خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»‬ ‫را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم‬ ‫چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر‬ ‫از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح‬ ‫سادگی خود باقی بماند‪.‬‬ ‫فاطمه شوقی‪ :‬پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و‬ ‫همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی‬ ‫باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است‪ .‬زیر اسم هر کارگردانی حاضر‬ ‫نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است‪ .‬خسوف بهانه خوبی بود تا درباره‬ ‫پروسه انتخاب نقش ‪ ،‬وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی‬ ‫مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه‬ ‫تان با این شخصیت به چه صورت بود تا‬ ‫اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟‬ ‫ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به‬ ‫سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف‬ ‫خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»‬ ‫که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است‪ .‬در‬ ‫مقطع تاریخی‪ -‬اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها‬ ‫فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا‬ ‫به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند‪ .‬به همین‬ ‫دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد‬ ‫یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به‬ ‫ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند‪ .‬من اگر بخواهم‬ ‫«علیرضا» را توصیف کنــم‪ ،‬نزدیک ترین کاراکتر‬ ‫دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است‪.‬‬ ‫«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد‬ ‫چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد‬ ‫ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم‬ ‫می شود‪ ،‬این همان روند تحولی است که‬ ‫از ان صحبت می کنید؟‬ ‫درســت اســت‪ ،‬در همان روزهــای ابتدایی اقای‬ ‫اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه‬ صفحه 52 ‫«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان‬ ‫کردید‪ ،‬تاکید می کردند‪ .‬ایــن کاراکتر برای ان ها‬ ‫بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند‬ ‫فیلمنامه‪ ،‬یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»‬ ‫است‪ .‬سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و‬ ‫فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما‬ ‫در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد‪.‬‬ ‫«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره‬ ‫چند جوان اســت‪ ،‬از نظر شما توانسته‬ ‫حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این‬ ‫سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت‬ ‫فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟‬ ‫«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و‬ ‫اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در‬ ‫این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست‬ ‫روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه‬ ‫را در سریال بیان می کنند‪ .‬من فکر می کنم در روند‬ ‫یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای‬ ‫اهمیت نیست‪ ،‬حال این قصه می تواند ویژگی های‬ ‫مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به‬ ‫دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و‬ ‫گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد‪« .‬خسوف» نیز در‬ ‫روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت‬ ‫سر می گذارد‪ .‬در مواجهه با مردم این را می بینم که‬ ‫با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده ‬ ‫است‪ ،‬انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را‬ ‫دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که‬ ‫سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند‬ ‫که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه‬ ‫نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند‪.‬همینباعث‬ ‫میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر‬ ‫شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می‬ ‫افتد‪ .‬با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال‬ ‫این همراهی بیشتر هم می شود‪ .‬از این رو که حجم‬ ‫قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود‬ ‫افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی‬ ‫سریال کمی سرعت می دهد‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه‬ ‫در میان بازیگران جوان ان ‪ ،‬چهره های‬ ‫جدیدی را شاهد هستیم‪ ،‬شما به عنوان‬ ‫یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران‬ ‫جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید‬ ‫برای بدنه سینما می دانید؟‬ ‫من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی‬ ‫انتخاب در مجموع به نفع همه است‪ .‬فکر می کنم در‬ ‫زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه‬ ‫باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود‬ ‫دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها‬ ‫استقبال کرد‪ .‬جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی که از‬ ‫عرصه هایدیگریمانند‬ ‫ورزش بازیگرانی وارد‬ ‫سینما می شدند تا این‬ ‫لحظه که خواننده ها‬ ‫شــانس خود را در‬ ‫«خسوف» صرفا یک‬ ‫داستان عاشقانه‬ ‫نیست و اتفاقا‬ ‫کاراکترهایی مانند‬ ‫«علیرضا» و «رضی»‬ ‫در این فیلمنامه در‬ ‫نقاطی ایستاده اند‬ ‫که کامال دست روی‬ ‫مباحث اجتماعی‬ ‫می گذارند و نقدهای‬ ‫جامعه را در سریال‬ ‫بیان می کنند‬ ‫سینما امتحان می کنند‪ ،‬من به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی بودم و هستم‪ .‬فکر می کنم در نهایت‬ ‫این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها‬ ‫در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از‬ ‫رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده‬ ‫می شود‪ .‬چرا این را می گویم؟ به این علت که من به‬ ‫عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که‬ ‫ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که‬ ‫من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم‪.‬‬ ‫اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را‬ ‫به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد‬ ‫که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند‪.‬‬ ‫همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت‬ ‫مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر‬ ‫کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری‪،‬‬ ‫من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین‬ ‫موضوعی است‪ .‬همیشه وقتی با دوستانی که در تمام‬ ‫این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و‬ ‫عرصه بازیگری مقاومت می کنند‪ ،‬مواجه می شوم به‬ ‫ان ها می گویم‪ ،‬این مقاومت مربوط به این است که‬ ‫ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع‬ ‫به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از‬ ‫چنین اتفاقی استقبال کرد‪ .‬این افراد جدید باری را‬ ‫با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این‬ ‫پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای‬ ‫خودم می شود‪ .‬االن با توجه به ارتباطی که با بچه های‬ ‫بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم‪ ،‬می دانم استعدادهای‬ ‫فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه‬ ‫برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست‬ ‫در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس‬ ‫محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان‬ ‫وجود داشته باشد‪« .‬خسوف» بخش بسیار کوچکی‬ ‫از این بازیگران را به نمایش گذاشته است‪.‬‬ ‫از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در‬ ‫نگرش سازندگان هستیم و از دورانی‬ ‫که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور‬ ‫چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد‬ ‫عبور کرده ایم؟‬ ‫به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده‬ ‫است‪ .‬درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد‬ ‫سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب‬ ‫می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها‬ ‫به دلیل حضور جوانان‪ ،‬نشان می دهد درحال عبور از‬ ‫دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر‬ ‫است‪« .‬خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین‬ ‫نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها‬ ‫و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که‬ ‫دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده‬ ‫و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار‬ ‫تغییر کرده است و روندی صعودی دارد‪.‬‬ ‫دقیقا با توجه به صحبت های شما‪،‬‬ ‫با گذشت چند قسمت از سریال‬ ‫«خسوف» با وجود اینکه بخشی‬ ‫از بازیگــران ان را چهره های‬ ‫جوان و جدید تشکیل داده اند‪،‬‬ ‫اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده‬ ‫است‪ .‬با توجه به این نکته‪ ،‬از نظر شما‬ ‫می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم‬ ‫که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن‬ ‫نمی کنند؟‬ ‫من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود‬ ‫تئاتر‪ ،‬یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار‬ ‫یک بازیگر تصمیم بگیــرد‪ .‬اگر معتقدیم بازیگری‬ ‫خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید‬ ‫بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در‬ ‫جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان‬ ‫تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص‬ ‫می کنند‪ .‬ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران‬ ‫چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا‬ ‫همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران‬ ‫جوان‪« .‬خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار‬ ‫این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به‬ ‫این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و‬ ‫اعتماد واقعا وجود داشته یا نه‪.‬‬ ‫تعریف شخصی خود شــما از ستاره‬ ‫چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی‬ ‫داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در‬ ‫ذهن مردم شود و همچنین در سینمای‬ ‫ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره‬ ‫است؟‬ ‫معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است‪،‬‬ ‫من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که‬ ‫میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به‬ ‫این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید ‪.‬‬ ‫اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به‬ ‫ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی‬ ‫مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ‪ ۴۰‬سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال‬ ‫فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود‬ ‫برای من معنای ستاره را دارد‪ .‬چرا؟ به این دلیل‬ ‫که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ‬ ‫او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در‬ ‫یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به‬ ‫اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد‪.‬‬ ‫ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام‬ ‫فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود‬ ‫را در میان مردم و جامعه دارد‪ .‬در میان بازیگران‬ ‫خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل‬ ‫نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند‬ ‫چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها‬ ‫من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی‬ ‫و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده‬ ‫است‪ .‬من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک‬ ‫ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر‬ ‫می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ‪ ۵۰‬نقش‬ ‫بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد‬ ‫هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان‬ ‫کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع‬ ‫الهام بوده اند‪ .‬من در ایده ال ذهنی خود بسیار به‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 53 ‫چهره پرتالش‬ ‫این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای‬ ‫از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان‬ ‫مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت‬ ‫ایفای یک نقش را پیدا کند‪.‬‬ ‫شما با چند کارگردان جوان شاخص کار‬ ‫کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان‬ ‫دهنده این است که به سینمای تجربی‬ ‫و نوگرا تعلق دارید ‪ .‬پیشنهادات اینطور‬ ‫بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای‬ ‫با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟‬ ‫نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی‬ ‫ســوالی که عنوان کردید‪ ،‬صادق است چراکه فکر‬ ‫می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر‬ ‫در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما‬ ‫می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد‬ ‫می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و‬ ‫نزدیک تر است‪ .‬من در شــروع بازیگری بسیار به‬ ‫این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین‬ ‫کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین‬ ‫کننده نبوده است‪ .‬همیشــه تنها چیزی که برایم‬ ‫اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام‬ ‫ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود‬ ‫که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا‬ ‫در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب‬ ‫من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم‬ ‫از ان ها فاصله بگیرم‪ .‬از مســیری که در تمام این‬ ‫سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری‬ ‫از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه‬ ‫کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به‬ ‫ایده ال های من نزدیک بوده اند‪.‬‬ ‫خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و‬ ‫درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم‬ ‫می کنید؟‬ ‫من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به‬ ‫ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار‪ ،‬کمدی‬ ‫صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک‬ ‫شــیرینی‪ ،‬لطافت و بانمکی اغشته بوده اند‪ .‬خیلی‬ ‫دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من‬ ‫پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در‬ ‫بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم‬ ‫اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم‪.‬‬ ‫پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری‬ ‫ریسک پذیر هســتید که دوست دارید‬ ‫کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها‬ ‫را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی‬ ‫حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این‬ ‫حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی‬ ‫برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال‬ ‫نشدنی ها هستم‪ .‬من همواره به افرادی که بیش از‬ ‫یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را‬ ‫بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست‪.‬علت‬ ‫این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای‬ ‫به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید‬ ‫از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه‬ ‫از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های‬ ‫ابتدایی ان ها قرار داشــت‪ .‬به واسطه این مدیریت‪،‬‬ ‫بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار‬ ‫می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم‬ ‫می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس‬ ‫و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند‪.‬‬ ‫تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز‬ ‫از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها‬ ‫هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای‬ ‫ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی‬ ‫نمی گذارد‪ .‬من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم‬ ‫چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها‬ ‫در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به‬ ‫تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با‬ ‫همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم‪ .‬توقع من از‬ ‫کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی‬ ‫شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان‬ ‫جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم‪.‬‬ ‫من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من‬ ‫چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا‬ ‫می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و‬ ‫مسیرهابرایرسیدنهستم‪.‬بایدبگویمهرچهمسیر‬ ‫برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است‪.‬‬ ‫برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر‪،‬‬ ‫سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟‬ ‫فکر می کنید در این روزها کدام را مردم‬ ‫بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت‬ ‫شما تاثیری دارد؟‬ ‫این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که‬ ‫برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که‬ ‫فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد‬ ‫دغدغه و وسوسه ما است‪ .‬برای من که در این مسیر‬ ‫قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان‬ ‫هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام‬ ‫به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم‪،‬‬ ‫مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم‬ ‫برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی‬ ‫پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار‬ ‫نمی گیرد‪.‬‬ ‫کمی از تجربه همکاری با مازیار میری‬ ‫و همایون اســعدیان برایمان بگویید‪،‬‬ ‫از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از‬ ‫سریال های شبکه نمایش خانگی خود را‬ ‫برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای‬ ‫این روزها نکرد‪.‬‬ ‫مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار‬ ‫میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به‬ ‫واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای‬ ‫متفاوت و در مدیوم های مختلف است‪ .‬وارد نشدن‬ ‫جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی‬ ‫که از عرصه های‬ ‫دیگری مانند ورزش‬ ‫بازیگرانی وارد سینما‬ ‫می شدند تا این لحظه‬ ‫که خواننده ها شانس‬ ‫خود را در سینما‬ ‫امتحان می کنند‪ ،‬من‬ ‫به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی‬ ‫بودم و هستم‬ ‫با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار‬ ‫است که دســت به جلوه گری و حضور‬ ‫زیاد در محافل و مراسم ها بزند‪ .‬در قاعده‬ ‫کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع‬ ‫مهم نیست‪ ،‬نگران نیستید از قافله عقب‬ ‫بمانید؟‬ ‫سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید‪ .‬این سوال از‬ ‫نظر من قطعا فکر را مشغول می کند‪ ،‬بیش از اینکه به‬ ‫یدانم که دور از اهمیت‬ ‫اهمیت این موضوع فکر کنم م ‬ ‫نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود‬ ‫و به اهمیت ان باور هم دارد‪ .‬فکر می کنم این موضوع‬ ‫بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز‬ ‫می گردد‪ ،‬درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از‬ ‫چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در‬ ‫یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای‬ ‫بیهوده نزنند‪ .‬در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری‬ ‫در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم‬ ‫درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم‬ ‫ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از‬ ‫بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام‬ ‫می دهند‪ .‬من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد‬ ‫اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید‬ ‫مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری‬ ‫کندتر هم شود‪ .‬فراموش نمی کنم که در اولین کار‬ ‫ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی‬ ‫دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو‬ ‫باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی‬ ‫که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر‬ ‫هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه‬ ‫نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری‪ ».‬من‬ ‫هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری‬ ‫که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب‬ ‫کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز‬ ‫این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر‬ ‫توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط‬ ‫بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم‪.‬‬ صفحه 54 ‫فــــــرم اشتــــراک‬ ‫ماهنامــــــهصبــــا‬ ‫نام و نام خانوادگی‪:‬‬ ‫‪................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫ادرس‪:‬‬ ‫‪.............................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫تلفن‪ ....................................................... :‬موبایل‪ ................................................. :‬فکس‪ ................................................ :‬کدپستی‪:‬‬ ‫‪..................................................‬‬ ‫اشتراک شش ماهه‬ ‫{چهارشماره}‬ ‫با پست سفارشی‬ ‫‪ 2.000.000‬ریال‬ ‫لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب ‪ 0109771136001‬و یا به شماره کارت ‪ 6037691990274227‬بانک صادرات قابل پرداخت‬ ‫در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس‬ ‫و یا به شماره ‪ 09105248419‬ارسال نمایید‬ ‫ادرس‪ :‬تهران‪ ،‬خیابان ایت اهلل مدنی‪ ،‬روبروی متروی شهید مدنی‪ ،‬کوچه خجسته منش‪ ،‬پالک‪ ،5‬دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»‬ ‫تلفن‪021-77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪mahnamehsaba‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.ir‬‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 55 ‫سینمای جهان زیر ذره بین‬ ‫محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما‬ ‫دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود ‪ 2‬سال‬ ‫رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس‬ ‫کرونا بود‪ ،‬با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از‬ ‫حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم‪ .‬فیلم های متنوعی‬ ‫در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی‬ ‫فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق‬ ‫چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی‪ ،‬شاهد‬ ‫استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود‬ ‫سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی‬ ‫فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت‬ ‫سینمایی‪ ،‬به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در‬ ‫سینماها محسوب نمی شوند‪ .‬از سوی دیگر تغییراتی در‬ ‫رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های‬ ‫تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر‬ ‫کشیده شد‪ .‬بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم‬ ‫قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر‬ ‫در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر‬ ‫قرارداد‪ .‬به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای‬ ‫جهان در ‪ ، 2021‬ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش‬ ‫خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های‬ ‫سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد‪ .‬مشروح‬ ‫این مصاحبه در ادامه امده است‪:‬‬ ‫تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛‬ ‫قهرمان شانس زیادی‬ ‫برای تصاحب اسکار ندارد‬ ‫ابتدا‪ ،‬نظر خود را درباره سینمای جهان‬ ‫در ســالی که گذشت‪ ،‬دســتاوردها‪،‬‬ ‫ظرفیت ها و چهره های برجسته ‪۲۰۲۱‬‬ ‫بیان بفرمایید؟‬ ‫مهمترین اتفاق در سال ‪ ۲۰۲۱‬از نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های‬ ‫گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود‬ ‫درامد‪ ،‬ژانرهای پرفروش در سال‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل‬ ‫برگزار شد‪ .‬اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع‬ ‫ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد‬ ‫تغییرکند اما در هر حال ســال ‪ ۲۰۲۱‬به جهت‬ ‫خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و‬ ‫پرباری بود‪.‬‬ ‫شیوه های روایی در سینما و در دهه های‬ ‫اخیر دچار تغییراتی شــده اســت‪ .‬در‬ ‫سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران‬ ‫بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به‬ ‫ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند‬ ‫و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک‬ ‫ان خبری نبود‪ .‬نظر شما در مورد روایت‬ ‫در ســینمای جهان و در سال ‪۲۰۲۱‬‬ ‫چیست؟‬ ‫در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود‬ ‫اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این‬ ‫روند در ســال ‪ ۲۰۲۰‬نیز وجود داشت) و فیلم‬ ‫جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به‬ ‫خود جلب کند نیز وجود نداشت‪ ،‬اما تعداد زیادی‬ ‫فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی‬ ‫از ســوی منتقدان دریافت کند‪ .‬کار با ژانرهای‬ ‫قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال‪،‬‬ ‫تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل‬ ‫فیلمسازان در‪ 2021‬بود‪ ،‬به گونه ای که برای نمونه‬ ‫در فیلم انت ‪ Annette‬ساخته لئوکاراکس شاهد‬ ‫احیای ژانر موزیکال‪ ،‬در فیلم قدرت سگ ‪The‬‬ ‫‪ Power of the Dog‬ساخته جین کمپیون ژانر‬ ‫وسترن‪ ،‬در فیلم بدون حرکت ناگهانی �‪No Sud‬‬ ‫‪ den Move‬ساخته استیون سودربرگ ژانر نوار‬ ‫و در فیلم‏اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬ساخته‬ ‫ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی‬ ‫شد‪ .‬از این لحاظ می توان ســال ‪ 2021‬را سال‬ ‫زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان‬ ‫دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما‬ ‫فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب‬ ‫سینمای جهان اند‪ ،‬به نمایش درامد‪.‬‬ ‫در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه‬ ‫فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر‬ ‫نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل‬ ‫هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل‬ ‫بود‪.‬این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور‬ ‫جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و‬ ‫فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی‬ ‫شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر‬ ‫برسند‪ .‬فیلم دســت خدا ‪The Hand of God‬‬ ‫ســاخته پائولو ســورنتینو‪ ،‬فیلم بدترین فرد‬ ‫زمیــن ‪The Worst Person in the World‬‬ ‫ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار ه‪Com� 6‬‬ ‫‪ 6 .partment No‬ســاخته جوهو کاسمنن و‬ ‫مادران موازی ‪ Parallel Mothers‬ســاخته‬ ‫پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید‬ ‫فیلمسازان اروپایی در این دوره است‪ .‬روایت در‬ ‫این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست‬ ‫حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد‬ ‫مهمترین اتفاق‬ ‫در سال ‪ ۲۰۲۱‬از‬ ‫نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت‬ ‫شوک و تعلیقی که‬ ‫در سال های گذشته‬ ‫و در اثر همه گیری‬ ‫کرونا دچارش شده‬ ‫بود درامد‪ ،‬ژانرهای‬ ‫پرفروش در سال‬ ‫‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و‬ ‫جشنواره ها تقریبا به‬ ‫طور کامل برگزار شد‬ ‫تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک‬ ‫داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط‬ ‫سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های‬ ‫مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه‬ ‫فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک‬ ‫شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم‬ ‫نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی‬ ‫فیلم ها را تشکیل می دهند‪ .‬واقعیت این است که‬ ‫سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی‪ ،‬کیشلوفسکی‬ ‫و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان‪،‬‬ ‫سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را‬ ‫سپری می کند‪.‬‬ ‫بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین‬ ‫عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و‬ ‫جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی‬ ‫منتقدان و تحلیلگران سینمایی است‪.‬‬ ‫از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه‬ ‫بازیگری‪ ،‬کارگردانی و بهترین فیلم چه‬ ‫اثاری بوده است؟‬ ‫در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم ‪Last‬‬ ‫‪ Night in Soho‬از نظر شیوه روایت و کارگردانی‬ ‫برایم خیلی جذاب بــود‪ ،‬همچنین کارگردانی‬ ‫کاراکس در فیلم موزیکال انت ‪ ، Annette‬ریدلی‬ ‫اسکات در اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬بسیار‬ ‫قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات‬ ‫ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی‬ ‫سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند‪ .‬کوپه‬ ‫شــماره ‪ 6 .Compartment No ۶‬کارگردان‬ ‫فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ‬ ‫کارگردانی در ســال ‪ 2021‬بوده است‪ .‬در حوزه‬ ‫بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت‬ صفحه 56 ‫سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های‬ ‫تلویزیونی بود که در سراســر جهان با‬ ‫استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد‬ ‫از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال‬ ‫عمومی چه بوده است؟‬ ‫انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب‬ ‫اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی‬ ‫چون ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬اثر‬ ‫هاماچی و کوپه شــماره ‪Compartment ۶‬‬ ‫‪ No6‬مختصات بیشــتر و کامل تری را برای‬ ‫کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این‬ ‫وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه‬ ‫بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت‬ ‫بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای‬ ‫اصغر فرهادی است‪.‬‬ ‫ســگ ‪ ، The Power of the Dog‬مت دیمون‬ ‫و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران‬ ‫امسال قابل توجه بوده‪ ،‬همچنین بازی رنت رینز‬ ‫‪ Renate Reinsve‬بازیگر فیلم اروپایی بدترین‬ ‫ادم روی زمیــن ‪The Worst Person in the‬‬ ‫‪ World‬نیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل‬ ‫توجهی بود‪ .‬درکل‪ ،‬بهترین بازی مرد در ســال‬ ‫جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان‬ ‫اصغر فرهادی بود‪.‬‬ ‫حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی‬ ‫رســیدیم‪ .‬نظرتون دربــاره این فیلم‬ ‫چیســت‪ ،‬جایگاه این فیلم در کارنامه‬ ‫فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و‬ ‫شانس قهرمان را در تصاحب سومین‬ ‫اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر‬ ‫می دانید؟‬ ‫در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در‬ ‫عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده‬ ‫دیده بودیم خبری نیست‪ .‬اینجا همه چی از همان‬ ‫ابتدا عامدانه متزلزل است‪ .‬لغزان نرم و منعطف‬ ‫است؛ شیرازی است‪ .‬درام بر مبنای سو تفاهمات‬ ‫کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می‬ ‫گیرند‪ .‬داستان بر روی سرخوردن های زبانی می‬ ‫چرخد‪ .‬سو تفاهمات و سوفهم ها‪ .‬و البته کلنجار‬ ‫فرهادی با مفهوم ایرانی بودن‪ .‬حتی ساختارهای‬ ‫حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین‬ ‫مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی‬ ‫می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی‬ ‫این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد‬ ‫شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟‬ ‫نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید‬ ‫گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک‬ ‫نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که‬ ‫بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین‬ ‫نوع اســت‪ .‬حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه‬ ‫کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی‬ ‫فرهادی‪ ,‬شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش‬ ‫سارینافرهادی‪.‬قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی‬ ‫است‪ .‬پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی‪ .‬با‬ ‫همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط‬ ‫محیطی‪ .‬محله‪ ،‬خانه و صداها‪ .‬و همچون یک فیلم‬ ‫سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین‬ ‫وجه انجام می دهد‪ .‬تا انجا که در پایان بندی بسیار‬ ‫زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می‬ ‫دارد و نمی چرخد به سمت در بسته‪.‬‬ ‫درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار‬ ‫به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو‬ ‫کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان‬ ‫درمیان فیلمسازان‬ ‫شناخته شده کار‬ ‫ریدلی اسکات‬ ‫اثری محکم و دقیق‬ ‫بود و فیلم انت‬ ‫از لئو کاراکس را‬ ‫پسندیدم‪ .‬به طور‬ ‫کلی امسال فیلم‬ ‫خوب که امتیاز ‪ ۷‬یا‬ ‫‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم‬ ‫شاهکار نداشتیم‬ ‫در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان‬ ‫مطرح چون استیون اسپیلبرگ‪ ،‬ریدلی‬ ‫اسکات‪ ،‬جوئل کوئن و… بودیم عملکرد‬ ‫این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از‬ ‫سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم‬ ‫مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان‬ ‫معرفی می شود که در پروسه نمایش و‬ ‫عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع‬ ‫می شوند‪ ،‬در این طیف چه فیلمساز ها و‬ ‫فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟‬ ‫درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی‬ ‫اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از‬ ‫لئو کاراکس را پسندیدم‪ .‬به طور کلی امسال‬ ‫فیلم خوب که امتیاز ‪ ۷‬یــا ‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم‪ .‬سال‬ ‫‪ ۲۰۲۰‬نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۹‬فیلم های پارازیت ‪ ، Parasite‬روزی‬ ‫روزگاری در هالیوود ‪Once Upon A Time In‬‬ ‫‪ Hollywood‬مرد ایرلندی ‪، The Irishman‬‬ ‫داستان ازدواج ‪ ،Marriage Story‬فیلم های‬ ‫جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ‪۹‬‬ ‫دریافت کردند‪ .‬توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین‬ ‫بیان ‪ Licorice Pizza‬از پل توماس اندرسون را‬ ‫هنوز ندیدم‪.‬‬ ‫داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه‬ ‫جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست‬ ‫مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب‬ ‫کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به‬ ‫نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و‬ ‫تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که‬ ‫در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان‬ ‫به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند‬ ‫دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه‬ ‫سرگرم کنندگیانباشد‪.‬ازاینگذشتهلجستیک‬ ‫فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور‪،‬‬ ‫شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط‬ ‫بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد‪.‬‬ ‫به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از‬ ‫برندگان اسکار ‪ ۲۰۲۲‬چیست؟‬ ‫پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی‬ ‫که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما‬ ‫بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در‬ ‫گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار‬ ‫شود‪ .‬قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و‬ ‫براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست‬ ‫بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که‬ ‫می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد‪.‬‬ ‫امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های‬ ‫سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند‪ ،‬چند‬ ‫فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم‬ ‫قدرت سگ‪ …،‬در فیلم گزارش فرانسوی ‪The‬‬ ‫‪ French Dispatch‬و … در فیلم کامان کامان‬ ‫‪ C’mon C’mon‬اثار هنری تر و سخت تری را‬ ‫تولید کردند‪ .‬در هرحال به نظر می رســد فیلم‬ ‫وست ساید استوری ‪ West Side Story‬استیون‬ ‫اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار‬ ‫داشته باشد اما ممکن است مانند سال ‪ ۲۰۱۹‬که‬ ‫فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم‬ ‫ژاپنی ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬برنده‬ ‫بهترین فیلم اسکار شود‪.‬‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 57 صفحه 58 صفحه 59 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 11‬بهمن ‪ 1400‬قیمت‪ 50000:‬تومان‬ ‫نگاهی به‪ 10‬شانس اصلی‬ ‫اسکار ‪2022‬‬ ‫انتخاب سخت اکادمی‬ ‫نبرد قصه!‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛‬ ‫بازیگر «خسوف»‬ ‫بازیگری برای من‬ ‫فراتر از بازی و به‬ ‫شکلی ارتقای روح‬ ‫انسانی است‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر‬ ‫سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشی که سیاه و‬ ‫سفید مطلق نباشد‬ ‫برای من‬ ‫جذاب است‬ ‫گفتوگوبالیلیگلستان‬ ‫باید بمانیم ‪ ،‬بسازیم ‪ ،‬بنویسیم‬ ‫جدایی نادر از سیمین را دوست دارم‬ ‫و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است‬ صفحه 60 ‫بی رویا‬ ‫کارگردان‪ :‬ارین وزیردفتری‬ ‫تهیه کننده‪ :‬سعید سعدی‪ ،‬هومن سیدی‬ ‫بازیگران‪ :‬طناز طباطبایی‪ ،‬صابر ابر‪ ،‬شادی کرم رودی‪ ،‬فرانک کالنتر‪،‬‬ ‫مجتبی فالحی‪ ،‬نهال دشتی‪ ،‬میالد یزدانی‪ ،‬مهری ال اقا‪ ،‬تیام کرمانیان‪،‬‬ ‫شهریار فرد‪ ،‬مصطفی اکبری و‪...‬‬ ‫این اولین تجربه فیلمسازی ارین وزیر دفتری است و پیش از این فیلم های کوتاه‬ ‫خوبی ساخته که مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬همچنین «بی رویا» اولین تجربه‬ ‫تهیه کنندگی هومن ســیدی هم به شــمار می اید‪ .‬طناز طباطبایی و صابر ابر‬ ‫بازیگران اصلی این فیلم هستند و از انجا که طباطبایی معموال فقط در انتخاب‬ ‫حساسیت های خود را دارد و فیلم هایی که او حضور داشته خروجی قابل توجهی‬ ‫داشته این انتظار که «بی رویا» فیلم خوبی باشد خیلی بیراه نیست‪ .‬در خالصه‬ ‫داستان فیلم سینمایی «بی رویا» امده است‪ :‬مواجه ه رویا با دختری بی نام ونشان‪،‬‬ ‫اغاز اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است‪ ...‬حضور هومن سیدی به عنوان‬ ‫تهیه کننده باعث شده تا موسیقی فیلم مانند سریال «قورباغه» برعهده بامداد‬ ‫افشار باشد و این امتیازی برای فیلم محسوب خواهد شد و همچنین این تجربه‬ ‫بعد از «خشم و هیاهو» همراهی دیگری از طناز طباطبایی و هومن سیدی این‬ ‫بار در مقام تهیه کننده و بازیگر است‪.‬‬ ‫علف زار‬ ‫کارگردان‪ :‬کاظم دانشی‬ ‫تهیه کننده‪ :‬بهرام رادان‬ ‫بازیگران‪ :‬پژمان جمشیدی‪ ،‬سارا بهرامی‪ ،‬ستاره پسیانی‪ ،‬ترالن پروانه و‪...‬‬ ‫اگر صحبت های بهروز افخمی درباره «علف زار» را یک بازارگرمی برای چهلمین‬ ‫دوره جشنواره فجر نبینیم این فیلم حتما یکی از فیلم هایی است که باتوجه به‬ ‫شنیده هایمان در انتظار تماشایش هستیم‪ .‬در خالصه داستان «علف زار» امده‬ ‫است‪ :‬بعضی رازها بهتره فاش بشن‪ ،‬برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور‬ ‫از دسترس‪ ،‬برای همیشه‪ .‬این چندمین تجربه تهیه کنندگی بهرام رادان است و‬ ‫او به تازگی در «گربه سیاه» در همین مقام ظاهر شده است‪ .‬کاظم دانشی پیش‬ ‫از این تجربه هایی در زمینه ساخت فیلم کوتاه داشته است و داستان فیلمش را‬ ‫درباره یک پرونده قضایی روایت می کند که گویا قصه ملتهبی دارد و لوکیشــن‬ ‫اصلی اش دادگاه است‪ .‬به نظر می رسد داستان بر اساس یک پرونده واقعی باشد‬ ‫چرا که دانشی در گفت وگویی عنوان کرده اســت‪ « :‬علف زار فیلمی اجتماعی و‬ ‫دادگاهی درباره یکی از پرونده های قضایی چند سال اخیر است‪ ».‬شنیده ها حاکی‬ ‫از ان است که پژمان جمشیدی یکی از متفاوت ترین نقش هایش را در این فیلم‪،‬‬ ‫که نقشی جدی و سخت است‪ ،‬بازی کرده است‪.‬‬ ‫‪31‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 31 ‫موضوع ماه‬ ‫گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران‬ ‫نقددارد به سمت‬ ‫مافیای اقتصادیمی رود‬ ‫منتقدان با نگرش تهیه کننده دست به قلم می شوند‬ ‫نگین خسروی‪ « :‬پنهان ها را رو کردن !» این جمله تفسیری قابل تامل از «نقد»است‪ .‬نقد‬ ‫مساله ای است که این روزها در فضای مجازی و تریبون مدعیانش تبدیل به دکانی جهت‬ ‫سرکوب اعتراضات و احساسات شده است؛ گاهی تا حد اعال تشویق و ترغیب و گاهی تا قعر و‬ ‫تخریب‪ .‬این مساله حساس یعنی نقد و منتقد در سینمای ایران گاهی معنی اش قلب شده است و حاال دیگر مدتی‬ ‫است در سراشیبی سقوط افتاده است‪ .‬نقد جدی و بدون پشتوانه و حمایت کم نابود شده است و افراد با وابستگی ها‬ ‫دست به قلم می شوند خواه این وابستگی‪ ،‬رفاقت باشد و خواه وابستگی مالی‪ .‬در این باره با «محمود گبرلو»‪،‬‬ ‫منتقد‪ ،‬نویسنده و روزنامه نگار سینمایی به گفت وگو نشسته ایم که ماحصل ان را می خوانید‪.‬‬ ‫اکنون هر کسی که‬ ‫مایل باشد می تواند‬ ‫قلم دست بگیرد و در‬ ‫فضای مجازی مطلب‬ ‫بنویسد و اسمش‬ ‫را نقد سینمایی‬ ‫نیز بگذارد‪ .‬کسی‬ ‫نیست که به عنوان‬ ‫کارشناس و صاحب‬ ‫نظر تشخیص بدهد‬ ‫این نقد است یا‬ ‫خیر! ایین نامه ای در‬ ‫این زمینه نمی بینیم‬ ‫که نظارت و کنترل‬ ‫داشته باشد تا افراد‬ ‫سوء استفاده گر وارد‬ ‫این جریان نشوند‬ ‫به نظر شما نقد در سینما و تلویزیون‬ ‫ایران در چه جایگاهی اســت؟ چقدر‬ ‫برای مخاطب حائز یــا فاقد اهمیت‬ ‫است؟‬ ‫به نظر من در حال حاضر نقد تاثیری در تماشاگر‬ ‫ایرانی ندارد و درصــد خیلی کمی از طرفداران‬ ‫سینمای ایران به سمت نقد گرایش دارند و کمتر‬ ‫از نقدهای منتقدین می اموزند‪ ،‬پیروی می کنند‬ ‫و یا شاید هم مطالعه ای در این باره داشته باشند‪.‬‬ ‫باید توجه شود که منظور از مخاطب و تماشاگر‬ ‫چه کسانی هستند؟ یک قشــر محدودی اهل‬ ‫مطالعــه و فیلم دیــدن هســتند و احتماالً به‬ ‫ســمت نقد فیلم گرایش پیدا و همچنین سعی‬ ‫می کنند در این زمینه مطالعــه کنند اما با این‬ ‫حال درصد کمی از جامعه مخاطبان را تشکیل‬ ‫می دهند‪ .‬همیــن تعدادی که االن به ســینما‬ ‫می روند و نســبت به جمعیت ایران بسیار کم‬ ‫هســتند؛ همین تعداد هم گاهی به نقد توجه‬ ‫می کنند‪ .‬متاســفانه‪ ،‬برخالف روال سال های‬ ‫قبل که مجالت ســینمایی تاثیرگذار بودند و‬ ‫برخی روزنامه ها منتقدین ثابت داشتند االن به‬ ‫دالیل متعدد مخاطب عالقه ای به مطالعه نقد‬ ‫منتقدین ندارد‪.‬‬ ‫بله و شما فکر می کنید برای جذب نظر‬ ‫انها مهم ترین مهارتی که یک منتقد‬ ‫باید داشته باشد چیست؟‬ ‫مهم ترین مهارتی که یک منتقد باید داشته باشد‬ ‫اگاهی و دانش سینمای روز جهان است که بر‬ ‫اســاس ان بتواند اطالعات مفیدی به تماشاگر‬ ‫منتقل کند‪ .‬وقتی یک منتقــد در فیلم دیدن‬ ‫کاهلی می کند یا جریان سینمای دنیا را دنبال‬ ‫نمی کنــد‪ ،‬نمی تواند در مورد ســینمای ایران‬ ‫تحلیلی داشته باشد چون منتقدان و فیلم سازان‬ ‫ایرانی از لحاظ فکر و دانش فاصله بسیار زیادی‬ ‫با یکدیگر دارند‪ .‬در حال حاضر فیلم ســازان ما‬ ‫اپدیت و به روز هســتند یعنی فیلم های خوب‬ ‫روز جهان را می بینند و فیلم سازان خوب جهانی‬ ‫را می شناسند‪ ،‬فرم فیلم سازی جهانی را مورد‬ ‫توجه قرار می دهند و در فیلم هایشان هم لحاظ‬ ‫می کنند‪ ،‬امــا منتقدین به واســطه این فاصله‬ ‫فکری بین منتقد و فیلم ساز نمی توانند همراه او‬ ‫پیش بروند‪ .‬من خیلی تاسف می خورم و تصورم‬ ‫این است که جریان منتقدان در حال شکست و‬ ‫نابودی است و دلیل عمده ان هم این است که‬ ‫منتقد از لحاظ فکــر‪ ،‬دانش واگاهی به تکنیک‬ ‫و تسلط به سینمای جهان‪ ،‬هم سطح فیلم ساز‬ ‫نیســت‪ .‬اتفاق بزرگی در جهان در حال وقوع‬ ‫اســت و ان هم فاصله گرفتن نسل جدیدی از‬ ‫فیلم سازان از ساختار کالسیک گذشته است؛‬ ‫یعنی ســعی می کنند با الهام از درام قدرتمند‬ ‫گذشته‪ ،‬فرم و ســاختار خود را بسیار مدرن و‬ ‫جدید ارائه دهند و اگر فیلم ســازان و منتقدین‬ ‫این شناخت را نداشته باشــند در نقد و تحلیل‬ ‫یک فیلم ضعف جدی دارند‪ .‬مــن معتقدم در‬ ‫حال حاضــر دیگر ما نمی توانیــم کلمه منتقد‬ ‫را خیلی به کار ببریم و تصــور کنیم منتقدین‬ صفحه 32 ‫تاثیر زیادی در ســینمای ایران دارند ما اکنون‬ ‫نیاز به «مفســر «فیلم داریم و نه منتقد فیلم!‬ ‫کلمه منتقد که به معنای نقد‪ ،‬تحلیل‪ ،‬ارزیابی‬ ‫و خوب یا بد بــودن یک فیلم اســت باید کنار‬ ‫گذاشته شود و نیاز داریم یک فیلم توسط یک‬ ‫مفسر تفسیر و تحلیل شــود و درون تحلیل و‬ ‫تفســیرش بتواند نگاه جدیدی به تماشــاگر و‬ ‫حتی فیلم ســاز بدهد‪ .‬االن منتقدان ما مسلط‬ ‫به دانش نقد نیســتند بنابرایــن من نمی توانم‬ ‫کلمه منتقــد را به کار ببرم امــا در حال حاضر‬ ‫می توانند مفســرین خوبی باشند به شرط این‬ ‫که خودشان را نســبت به فیلم ساز و سینمای‬ ‫ایران ارتقاء دهند‪ .‬این که ما همیشه یک فیلم را‬ ‫بر اساس ساختار کالسیک نقد بکنیم و بگوییم‬ ‫این فیلم اثــر خوبی نیســت و خروجی خوبی‬ ‫نداشته اســت یا در اصطالح مقوایی ست برای‬ ‫تماشاگر هم پســندیده نیست؛ چون تماشاگر‬ ‫همزمان و هم ســطح فیلمساز‪ ،‬سینمای جهان‬ ‫را مرور می کند و فیلم های جهانی هم در ایران‬ ‫به سهولت در دسترس است‪ .‬به نظر من سیستم‬ ‫کالسیک اکادمیک دانشگاه ها که به فیلم سازان‬ ‫تدریس می شود در حال حاضر کارامد نیست‪.‬‬ ‫متاســفانه همکاران من بر خالف به روز بودن‬ ‫تماشــاگر و فیلم ســازان‪ ،‬هنوز درگیر همان‬ ‫ساختار کهنه و قدیمی هستند که به حتم نیاز‬ ‫تماشاگر را پاسخ نمی دهد‪ .‬من معتقدم اکنون‬ ‫فیلمسازان ایرانی ان قدر پیشرفت کرده اند که‬ ‫خیلی تابع ساختار کالسیک گذشته نیستند‪.‬‬ ‫برای مثال «اصغر فرهادی» در ســطح جهانی‬ ‫فیلم ســاز بزرگ و تحسین شــده ای است‪ ،‬در‬ ‫حال پیشرفت و با اســتقبال مخاطبان مواجه‬ ‫شده اســت‪ .‬اگر منتقدین این فرمول جدید را‬ ‫درک نکنند نمی توانند تفسیر درستی از کارهای‬ ‫اصغر فرهادی داشته باشند‪ .‬االن تشخیص یک‬ ‫منتقد واقعی از بین انبوهی از منتقدین بسیار‬ ‫سخت شده است‪ .‬االن به نظر من روانشناسان‬ ‫نقد سینما دچار‬ ‫افت های اقتصادی‬ ‫شده است و در حال‬ ‫گرایش پیدا کردن‬ ‫به سمت کسب‬ ‫سرمایه است وبرخی‬ ‫فیلمسازان و منتقدان‬ ‫به جای این که بتوانند‬ ‫تفسیر درستی از‬ ‫فیلم داشته باشند‬ ‫نوعی روابط پنهانی‬ ‫مافیایی دارند که‬ ‫تهیه کننده ها ایجاد‬ ‫کننده ان هستند و‬ ‫منتقدین بر اساس‬ ‫نگرش‬ ‫تهیه کننده قلم به‬ ‫دست می گیرند و‬ ‫درباره ی یک فیلم‬ ‫می نویسند‬ ‫و جامعه شناســان فیلــم بین مــا خیلی بهتر‬ ‫می توانند یک فیلم ســینمایی را تفسیر کنند‪.‬‬ ‫اگر منتقدین ما می خواهند تبحری به دســت‬ ‫بیاورند باید فیلم را تفســیر کننــد و در درون‬ ‫تفســیر هم نظریه مخالف یا موافق با استدالل‬ ‫علمی داشته باشند‪.‬‬ ‫مورد تبلیغ اثر با تهیه کننده قرارداد می بندند‬ ‫که جنبه های مثبت فیلم را منتشــر کنند و یا‬ ‫حتی نقدهایی بنویسند که شاید به ظاهر اسم‬ ‫نقد را درون خود دارد اما تعریف و تمجید است‬ ‫یا اصال اشــاره ای به ضعف های جدی یک اثر‬ ‫سینمایی نمی کند‪.‬‬ ‫در دوره فعلی نقد شکل دیگری پیدا‬ ‫کرده اســت‪ ،‬به این مســاله توجه‬ ‫کرده اید که نقد خیلی به سمت ارتزاق‬ ‫رفته است و شاید کمتر کسی صرفا‬ ‫بخاطــر هنر تحلیل بنویســد؟ فکر‬ ‫می کنید اگر نقد شغل شــود انتظار‬ ‫تاثیر برای کارها می توان داشت؟‬ ‫ایــن صحبــت بــه نوعــی اسیب شناســی‬ ‫نقد ســینمای ایــران اســت‪ .‬اگــر بخواهیم‬ ‫اسیب شناسی کنیم و نه تنها تحلیل معمولی‬ ‫داشته باشــیم‪ ،‬باید بگوییم نقد ســینما دچار‬ ‫افت های اقتصادی شده است و در حال گرایش‬ ‫پیدا کردن به ســمت کسب ســرمایه است و‬ ‫برخی فیلم ســازان و منتقدان به جای این که‬ ‫بتوانند تفسیر درستی از فیلم داشته باشند نوعی‬ ‫روابط پنهانی مافیایی دارند که تهیه کننده ها‬ ‫ایجاد کننده ان هســتند و منتقدین بر اساس‬ ‫نگرش تهیه کننده قلم به دســت می گیرند و‬ ‫درباره یک فیلم می نویســند‪ .‬این از افت های‬ ‫امروز جریان نقد سینمای ایران است که متولی‬ ‫ان‪ ،‬نشریات‪ ،‬ســردبیرها و مجالت تخصصی‬ ‫و غیر تخصصی باید جلــوی مافیایی را که بر‬ ‫اساس اصول درســت و واقعیت به تحلیل یک‬ ‫فیلم نمی پردازد بگیرند‪ .‬در غیر این صورت بر‬ ‫اساس قراردادی که پشت پرده نوشته می شود‬ ‫برای فیلم نشست‪ ،‬جلسه و میزگرد می گذارند‪،‬‬ ‫به تحلیــل می پردازند و نوشته هایشــان را در‬ ‫مجالت خود نیــز چاپ می کنند‪ .‬متاســفانه‬ ‫رســانه هایی را داریم که هنگام اکران فیلم در‬ ‫فضای مجازی بیشترین تاثیر را در‬ ‫ضعف جایگاه نقد داشته است؛ خود‬ ‫شما چه تحلیلی از این موضوع دارید؟‬ ‫این فضا چقــدر کمک کننده یا پس‬ ‫زننده بوده است‪ ،‬از این حیث که هر‬ ‫کسی می تواند در صفحه اش شروع‬ ‫به نوشتن با هر ساختاری که دوست‬ ‫دارد بکند؟‬ ‫نظریه دادن با نقد خیلی متفاوت اســت‪ .‬من‬ ‫فضای مجــازی را رد نمی کنــم بالعکس فکر‬ ‫می کنم فضای مجــازی باعث شــده ما این‬ ‫اسیب شناســی را خیلی جدی انجام بدهیم‪.‬‬ ‫تماشــاگر ســینما دیگر ان تماشــاگر قدیم‬ ‫نیست؛ فیلم های روز دنیا را می بیند‪ ،‬ساختار‬ ‫را می فهمــد‪ ،‬درک می کنــد و در مورد فیلم‬ ‫نظریه مطرح می کند‪ .‬ایــن نظریه پردازی در‬ ‫فضای مجازی توســط تماشاگر امری بدیهی‬ ‫و طبیعی است اما کســانی که منتقد رسمی‬ ‫کشور هستند باید خیلی خوب از این فضا بهره‬ ‫ببرند و سرعت انتشار مطالب در فضای مجازی‬ ‫را متوجه باشــند همچنین با انصاف و عدالت‬ ‫در مورد یک اثر ابرازنظــر کنند‪ .‬در دوره های‬ ‫گذشته منتقدین وقتی یک فیلم را می دیدند‬ ‫سعی می کردند چندین بار همان فیلم را تماشا‬ ‫کنند و در خلوت خودشــان با تفکر و اندیشه‬ ‫قلم به دست می گرفتند؛ روی کاغذ نقدهایی‬ ‫می نوشتند و می توانستند ان را اصالح کنند و‬ ‫اگر از مطلبی پشیمان شدند ان را خط بزنند‬ ‫اما در فضای مجازی دیگر این گونه نیســت‪.‬‬ ‫‪33‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 33 ‫موضوع ماه‬ ‫وقتی یک فیلم را در ســینما تماشا می کنند‬ ‫و بیرون می ایند‪ ،‬همان لحظــه می توانند در‬ ‫فضای مجــازی نظریه پردازی کننــد‪ .‬با این‬ ‫تفاسیر اگر منتقد اطالعات وسیعی از ساختار و‬ ‫داستان نداشته باشد و با سرعت عمل‪ ،‬تحلیلی‬ ‫بنویسد به خطا رفته است‪ .‬من االن به سمتی‬ ‫پیش می روم که وقتی فیلم را تماشا می کنم‬ ‫قدری تحمل و تحلیل و ارزیابی کنم و بعد قلم‬ ‫به دست بگیرم و بنویسم‪.‬‬ ‫ورود پلتفرم ها باعث شده است که به‬ ‫درخواست سازندگان خیلی از نام های‬ ‫سابق شروع به نوشتن رپورتاژ کنند؛‬ ‫این اتفاق را چقــدر در جهان رایج‬ ‫می دانید؟ و از نظر شــما چقدر باعث‬ ‫تزلزل جایگاه منتقــد نزد مخاطب و‬ ‫سینما گران می شود؟‬ ‫روند کاری که پلتفرم هــا در پیش گرفته اند‬ ‫در تولید ســریال ها و فیلم های ســینمایی‪،‬‬ ‫حرکت بســیار پســندیده ای اســت و واقعا‬ ‫می تواند نیازهای تماشــاگر را بــراورده کند‬ ‫اما اگر بخواهند در کنار تولید اثار ســینمایی‬ ‫و ســریال های نمایش خانگی جریان نقد را‬ ‫در اختیار خــود قرار دهند؛ افتی اســت که‬ ‫به جریان نقد وارد می شــود و بایــد از طرق‬ ‫مختلف مانند انجمن نویسندگان و منتقدان‬ ‫سینمایی با ان مقابله شــود اکنون هر کسی‬ ‫که مایل باشد می تواند قلم دست بگیرد و در‬ ‫فضای مجازی مطلب بنویسد و اسمش را نقد‬ ‫سینمایی نیز بگذارد‪ .‬کسی نیست که به عنوان‬ ‫کارشــناس و صاحب نظر تشخیص بدهد این‬ ‫نقد اســت یا خیر! ایین نامه ای در این زمینه‬ ‫نمی بینیم که نظارت و کنترل داشته باشد تا‬ ‫افراد سوء استفاده گر وارد این جریان نشوند؛‬ ‫مثل جریان تهیه کنندگی یا پخش و به طبع‬ ‫در نقد هم این افت وجود دارد‪ .‬چون نظارتی‬ ‫وجود ندارد جریان نقد سخیف و مبتذل وارد‬ ‫می شــود و به اســم منتقد نام خود را مطرح‬ ‫می کنند‪ .‬نقد چهارچــوب و اصولی دارد که‬ ‫باید رعایت شود تا کلمه منتقد معنا پیدا کند‪.‬‬ ‫برای خود شــما «نقد» چقدر پدیده‬ ‫جدی است؟ و ایا دوســت دارید به‬ ‫عنوان منتقد شناخته شوید؟‬ ‫می توانم ادعا کنم نزدیک ســی ســال است‬ ‫در این ســینما حرف می زنم و نظریه می دهم‪.‬‬ ‫طبیعی است که منتقد واقعی نمی توانم باشم!‬ ‫من بیشتر یک روزنامه نگار هستم که در مورد‬ ‫فیلم ها و اثــار نظریه پــردازی می کنم و واقعا‬ ‫سعی می کنم اوال تخصصی حرف بزنم و دوما‬ ‫بر اساس انصاف و عدالت حس حرفه ای خودم‬ ‫را نسبت به فیلم بیان کنم‪ ،‬در این بین ممکن‬ ‫اســت به یک منتقدی معترض باشــم و یا از‬ ‫فیلمی تمجید کنم‪ .‬چیزی که برای من خیلی‬ ‫مهم اســت محتوای فیلم هاســت‪ ،‬چون من‬ ‫معتقدم تماشــاگر در وحله اول با قصه ارتباط‬ ‫برقرار می کند نه فرم و تکنیک! اصال تماشاگر با‬ ‫فرم و تکنیک کار ندارد این یک تخصص برای‬ ‫سینماگر است نه مردم‪ .‬تماشــاگر پول بلیط‬ ‫نمی دهد که تماشــاچی فرم و تکنیک باشــد‬ ‫بلکه برای یک قصه خوب به ســینما می رود تا‬ ‫سرگرم شــود‪ ،‬اطالعات خوبی به دست اورد‬ ‫یا بیاموزد‪ .‬مشکل این اســت که منتقدین ما‬ ‫بسیار فرم گرا شــده اند؛ یعنی تصور می کنند‬ ‫فقط فرم جزء تاثیرگذار اســت در صورتی که‬ ‫این تصور بسیار غلطی است‪ ،‬فرم تنیده شده در‬ ‫می توانم ادعا کنم‬ ‫نزدیک سی سال‬ ‫است در این سینما‬ ‫حرف می زنم و نظریه‬ ‫می دهم ‪.‬طبیعی‬ ‫است که منتقد واقعی‬ ‫نمی توانم باشم ! من‬ ‫بیشتر یک‬ ‫روزنامه نگار هستم‬ ‫که در مورد فیلم ها و‬ ‫اثار نظریه پردازی‬ ‫می کنم‬ ‫محتواست اگر محتوا خوب منتقل شود‪ ،‬فرم و‬ ‫ساختار هم درست از اب در می اید‪ .‬من مدافع‬ ‫تماشاگرم نه مدافع فیلم ساز یا منتقد‪ .‬به عنوان‬ ‫یک روزنامه نگار اگر بخواهم تحلیلی بنویســم‬ ‫در وحلــه اول به نیاز مخاطــب توجه می کنم‪.‬‬ ‫‪ 99%‬مخاطبین فعلی سینما به قصه کار دارند‪.‬‬ ‫برای مثال تماشــاگر عادی بلیــط «قهرمان»‬ ‫اصغر فرهادی را نمی خرد تا فــرم ببیند؛ بلیط‬ ‫می خرد تا بفهمد حرف جدیــد اصغر فرهادی‬ ‫چیست؟ و درباره ان قهرمانی حرف می زند که‬ ‫ایثارگری می کند و همه با او مخالف اند و بحث‬ ‫می کنند‪ .‬من در وحله اول توجه می کنم که ایا‬ ‫فیلم ساز توانسته قصه را خوب تعریف کند یا نه‪.‬‬ ‫جای برنامه تخصصی نیز در تلویزیون نیســت!‬ ‫چرا که با مردم عام ســر و کار دارد مگر این که‬ ‫از قبل اعالم کنند این یک برنامه تخصصی در‬ ‫مورد یک فیلم اســت و انجا می توان از منتقد‪،‬‬ ‫کارگردان و سایر عوامل دعوت کرد تا تخصصی‬ ‫برای مخاطب متخصص تحلیــل کنند‪ .‬مردم‬ ‫عادی اصال درکی از قاب بندی و تکنیک خاص‬ ‫فیلم ندارند و همچنان قصه حائز اهمیت است‪.‬‬ ‫من در برنامه «هفت» این تفکر را عملی کردم‪.‬‬ ‫در مرحله اول با بازیگر و کارگردان فیلم صحبت‬ ‫می کردم تا مردم فیلم را درک بکنند و قسمت‬ ‫دوم را به اهالی متخصص اختصاص می دادم‪ .‬در‬ ‫برنامه های تلویزیونی و رادیویی این مورد باید‬ ‫رعایت شود تا مخاطب تکلیف خودش را بداند‪.‬‬ ‫متاسفانه جریان نقد به دست یک سری منتقد‬ ‫قدیمی افتاده اســت و انهــا هدایت کننده این‬ ‫اتفاق هستند به همین دلیل هم سینمای ایران‬ ‫نتوانسته در طول چهل سال مخاطب خودش را‬ ‫داشته باشد و ‪ 5‬الی ‪ 6‬درصد از جمعیت ایران به‬ ‫سمت سینما کشانده شده اند‪.‬‬ ‫بــه نظر شــما ارتبــاط منتقــد با‬ ‫سینماگران‪ ،‬تاثیری در نگاهشان دارد‬ ‫یا دوستی هایشان تاثیری در نظرشان‬ ‫نمی گذارد؟‬ ‫من فیلم ســاز و منتقد را به چند دسته تقسیم‬ ‫می کنم؛ یک سری فیلم ســازان و منتقدان با‬ ‫هم رفاقت چند ســاله دارنــد و کار یکدیگر را‬ ‫می پسندند‪ ،‬هیچ وقت هم ان منتقد به فیلم ساز‬ ‫دیگر توجهی نمی کنــد و اگر هم توجهی کند‬ ‫نمی تواند خوب بنویسد‪ .‬فیلم ساز هم توجهی‬ ‫به ســایر منتقدان ندارد بــه همین علت همه‬ ‫فیلم هایش یک دست و یک شکل است‪ .‬مثال‬ ‫خیلی روشنش ارتباط «مســعود کیمیایی»‬ ‫با «جواد طوسی» اســت‪ .‬جواد طوسی سبک‬ ‫کیمیایی را می پســندد‪ ،‬کیمیایــی هر اثری‬ ‫بسازد از نگاه طوســی بهترین است چون فرم‬ ‫اثار کیمیایی را دوست دارد‪ .‬اما استفاده از لفظ‬ ‫منتقد برای چنین فردی اشتباه است‪ .‬چرا که‬ ‫اگر جواد طوســی بخواهد راجع به فیلم های‬ ‫دیگر حرف بزند نمی تواند و قدرت بیان خوبی‬ ‫برای تحلیل ان فیلم ندارد‪ .‬به همین علت هر‬ ‫وقت تحلیل هایشان را می خوانی همان کلمات‬ ‫تکراری کــه در نقدهای کیمیایی اســتفاده‬ صفحه 34 ‫شده به چشــم می اید در صورتی که این روند‬ ‫غلط اســت‪ .‬در همه فیلم ها کــه جوانمردی‬ ‫و مروت نیســت! یک جاهایی مســائل دیگر‬ ‫اســت‪ .‬به هر حال رابطه برخی فیلم سازان و‬ ‫منتقدین این گونه است؛ خانه زاد یکدیگرند و‬ ‫کاری هم جز این بلد نیســتند‪ .‬گروهی دیگر‬ ‫از منتقدین نیز هســتند که با هر اثر هنری به‬ ‫تفسیر یک فیلم می پردازند‪ .‬منتقدانی داریم‬ ‫که ســه الی چهار صفحه به تحلیل و تفســیر‬ ‫یک فیلم پرداخته اند‪ .‬این ها منتقدان درست‬ ‫و منصفی اند؛ یک پاراگراف موافقت می کنند‬ ‫و یک پاراگراف مخالفت‪ ،‬بــه عبارتی انصاف و‬ ‫عدالت را در قلم خودشان رعایت می کنند‪ .‬من‬ ‫این منتقدین را می پسندم‪ ،‬خیلی لذت می برم‬ ‫و همیشه هم نظرشان را می خوانم‪ .‬در گذشته‬ ‫تعدادی از منتقدین مجلــه «فیلم» این گونه‬ ‫بودند؛ مانند» جهانبخش نورایی» ‪ .‬در واقعیت‬ ‫نمی توانیم بگوییم امثــال جهانبخش نورایی‬ ‫منتقد نیستند؛ او یک فیلم را پنج صفحه تحلیل‬ ‫می کند و وقتی می خوانیم متوجه می شویم که‬ ‫همه زوایای فیلم را درک و کشف کرده است‪.‬‬ ‫این نوع منتقدان منصف هستند اما تعدادشان‬ ‫اندک است‪ ،‬بعید است به تعداد انگشتان دست‬ ‫برسد! به نظر من انجمن منتقدین در ارزیابی‬ ‫تخصصی و حرفــه ای نقش کلیــدی دارد اما‬ ‫مشکل این اســت که هیئت مدیره انجمن هم‬ ‫درگیر مافیای اقتصادی اســت‪ ،‬برای همین‬ ‫هم سعی می کند با همه راه بیاید‪ .‬یک جریان‬ ‫دیگر هم فقط اســم منتقد را یدک می کشند‬ ‫و در اصل منتقد نیســتند‪ .‬این ها سیاســیون‬ ‫و جناح های سیاسی هســتند که سینما را بر‬ ‫اساس مسائل روز خودشــان یا منافع جناحی‬ ‫خودشان ارزیابی‪ ،‬مخالفت و موافقت می کنند‪.‬‬ ‫برای مثال کاری با قصه و فرم فیلم «منصور»‬ ‫ندارند‪ .‬همین که در مورد شهید ستاری ساخته‬ ‫شده است همه تعریف و تمجید می کنند‪ .‬من‬ ‫تاکنون بــرای فیلم «منصــور» نقد تخصصی‬ ‫نخوانده ام‪ .‬برای مثال «ابراهیم حاتمی کیا» یا‬ ‫«شهرام مکری» می دانند بعد از ساخت اثرشان‬ ‫با کدام منتقد صحبت کنند‪ .‬االن متاســفانه‬ ‫فیلم سازان‪ ،‬انجمن ها و منتقدین مبتال به یک‬ ‫نگاه جناحی و شخصی شده اند و برای سینما‬ ‫دل نمی سوزانند؛ در صورتی که االن سینما در‬ ‫دنیا حرف اول را می زند‪ .‬به قول سخن زیبای‬ ‫رهبری‪« :‬سینما قدرت برتر است» باید از این‬ ‫قدرت برتر برای پیشرفت استفاده کنیم‪.‬‬ ‫به نظر شــما منتقدین باید در جمع‬ ‫اصناف سینمایی باشند یا رسانه ای؟‬ ‫از نظر من به لحاظ جشنواره ای باید با یکدیگر‬ ‫باشند‪ .‬نباید تفکیکی بین ســالن منتقدان و‬ ‫سالن هنرمندان باشــد‪ .‬همه هنرمندان باید‬ ‫در کنار منتقدان بیننده یک اثر هنری باشند‪.‬‬ ‫به این شــرط که گاردی وجود نداشته باشد‪،‬‬ ‫به هر حال همگی بیننــده جدید ترین اثر یک‬ ‫هنرمند هســتیم و باید ببینیم این اثر هنری‬ ‫چه حــرف جدیدی برای مــا دارد؟ در چنین‬ ‫االن منتقدان ما‬ ‫مسلط به دانش نقد‬ ‫نیستند بنابراین من‬ ‫نمی توانم کلمه ی‬ ‫منتقد را به کار ببرم‬ ‫اما در حال حاضر‬ ‫می توانند مفسرین‬ ‫خوبی باشند به شرط‬ ‫این که خودشان را‬ ‫نسبت به فیلمساز و‬ ‫سینمای ایران ارتقاء‬ ‫دهند‬ ‫فضایی بسیار هم لذت بخش است که همه دور‬ ‫هم بنشینند‪ .‬اگر منتقد منصف و عاقل باشد‬ ‫و تکنیکی حرف بزند‪ ،‬فیلم ســاز و تهیه کننده‬ ‫هیچ گاه ناراحت نمی شوند اما وقتی تنش های‬ ‫زیادی بین فیلم ساز و منتقد به وجود می اید و‬ ‫درگیری می شود که اتفاقا مضحک و خنده دار‬ ‫است! مجبور می شوند ســالن ها را جدا کنند‪.‬‬ ‫هیچ جای دنیا منتقدین و ســینماگران جدا‬ ‫از یکدیگر به تماشــای فیلم نمی نشینند مگر‬ ‫جشنواره کن و مشابهش که به علت تعداد زیاد‬ ‫خبرنگاران و منتقدان سالن جدایی اختصاص‬ ‫می دهند و برای احترام و تماشــای بهتر فیلم‬ ‫است‪ .‬قطعا در ایران این گونه نیست‪ .‬دو هزار‬ ‫کارت خبرنگاری صادر شــده بــدون ان که‬ ‫بدانند این فرد چقدر اعتبار ســینمایی دارد‪.‬‬ ‫مگر می شــود یک منتقد بیســت سی ساله‬ ‫که به طور طبیعــی چند هزار فیلــم دیده و‬ ‫شناخت درستی از یک فیلم ســاز دارد کنار‬ ‫جوانی بنشیند که هنوز فیلم قبلی کارگردان‬ ‫را ندیده! طبیعی است که این افراد نمی توانند‬ ‫با هم گفت وگویی داشته باشند‪ .‬می توانند در‬ ‫یک سالن بنشــینند و فیلم ببینند اما تعاملی‬ ‫ندارند‪ .‬جشنواره نمی خواهد این مساله را حل‬ ‫کند اگر این فرایند درست انجام شود فیلم ساز‬ ‫لذت بیشتری می برد و بهتر می تواند شنونده‬ ‫نظرات راجع به اثر خود باشــد‪ .‬خبرنگارانی‬ ‫داریم که وقتی در نشست خبری درخواست‬ ‫می شــود سوالشان را بپرســند‪ ،‬احساسشان‬ ‫را بیان می کنند و با عصبانیت ســالن را ترک‬ ‫می کنند‪ .‬اصال خبرنگار حق ندارد ســالن را‬ ‫ترک کند! این خیلی بد است که تفاوت سوال‬ ‫و بیان احساس را بلد نیستند و مرتکب عملی‬ ‫اشتباه می شوند‪ .‬اگر نظر منتقد تنها در چند‬ ‫کلمه تخریبی خالصه شود جایگاه نقد را بسیار‬ ‫دچار تزلزل می کند و فیلم ساز نیز گرایشی به‬ ‫نظرات منتقدین پیدا نمی کند‪.‬‬ ‫گاهی این طور به نظر می رســد که‬ ‫منتقدان واقعی ما بیشتر مردم را به‬ ‫ندیدن فیلم ها تشویق می کنند و حس‬ ‫می کنند نقد واقعی یعنی بیان صریح‬ ‫نقاط ضعف‪ .‬این چقدر درست است؟‬ ‫منتقدین هیچ وقت مردم را تشــویق به ندیدن‬ ‫یک فیلم نمی کنند! اصال منتقــد کارش این‬ ‫است که در کنار اگاهی بخشی‪ ،‬مردم را تشویق‬ ‫کند به فیلم دیدن‪ .‬در این بین برخی ناخوداگاه‬ ‫(به تصــور من) به گونه ای حــرف می زنند که‬ ‫حس مردم نسبت به سینما رفتن و فیلم دیدن‬ ‫منفی می شــود‪ .‬زمانی که من برنامه هفت را‬ ‫اجرا می کردم تاثیرات اقای فراستی در جذب‬ ‫تماشاگر به ســینما را ارزیابی کردم؛ «مسعود‬ ‫فراستی» شــخصیت مشهوری اســت اما در‬ ‫جذب مخاطب به سینما بســیار منفی است‪.‬‬ ‫یعنی تماشــاگری که نظریه او را شنیده باشد‬ ‫ارام ارام سینما را از ســبد تفریح خانواده خود‬ ‫حذف می کند‪ .‬این اسیب اســت و افتی برای‬ ‫منتقد‪ .‬قطعا نباید چنین کاری کرد‪ .‬تلویزیون‬ ‫خودمان در حال حاضر فیلم های ســینمایی‬ ‫داخلــی را پخــش نمی کند امــا جدید ترین‬ ‫فیلم های خارجی را با همه محتوای غلط یا فرم‬ ‫نادرستش پخش می کند‪ .‬فقط به این علت که‬ ‫از موی مشخص بازیگر خانم اشکال می گیرد!‬ ‫این ضرر بیشتری به سینمای ایران می زند‪ .‬در‬ ‫درون این سیاست گذاری ها هنوز یک عده فهم‬ ‫درستی از تاثیر مثبت ســینما ندارند یا شاید‬ ‫دارند و نمی خواهند بهره ببرند‪.‬‬ ‫‪35‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 35 ‫سینمای ایران‬ ‫نگاهیبه‬ ‫‪ 10‬شانساصلی‬ ‫اسکار ‪2022‬‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫خ‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫خ‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫می‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ق‬ ‫ـصـه!‬ ‫گروه سینمای جهان‪ :‬با گذشت ‪ 2‬سال از پاندمی کرونا در جهان و تاثیرات مخربی که کرونا بر فروش و تولید محصوالت سینمایی در جهان گذاشت‪،‬‬ ‫سال ‪ 2021‬را می توان بازگشتی دوباره و سال رونق سینمای جهان دانست‪ .‬با اینکه برخی از این پروژه ها از سال های قبل تر کلید خورده بود‪ ،‬اما سال‬ ‫‪ 2021‬از نظر کمیت و کیفیت اثار سینمایی‪ ،‬سالی ویژه و حائز اهمیت بود‪ .‬سالی که بزرگانی چون استیون اسپیلبرگ‪ ،‬ریدلی اسکات‪ ،‬پدروالمادوار‪ ،‬جین‬ ‫کمپیون‪ ،‬پل توماس اندرسن‪ ،‬دنی ویلنوو‪ ،‬جوئل کوئن‪ ،‬پائولو سورنتیتو و‪ ...‬اثار درخور تاملی را تولید و اکران کردند و این حجم از تولیدات درخشان و حضور بزرگان سینما‬ ‫کار را برای داوری و انتخاب های اخر سال اکادمی اسکار سخت کرده است‪ .‬اسکار ‪ 2022‬یک اتفاق ویژه دیگر هم دارد و ان هم حضور اصغر فرهادی با فیلم «قهرمان»در‬ ‫بخش اسکار خارجی زبان است‪« .‬قهرمان»که در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران از جشنواره کن شد‪ ،‬در نود و‬ ‫چهارمین دوره اسکار باید با اثاری چون «تیتان»(برنده نخل طالی کن) از فرانسه‪« ،‬دست خدا»(پائولو سورنتیتو) از ایتالیا‪« ،‬ماشین مرا بران»(ریوسوکی هاماگوچی) از‬ ‫ژاپن و چند فیلم اروپایی از اسپانیا‪ ،‬اتریش و همچنین دو فیلم اسیایی از چین و اذربایجان رقابت کند که به نظر می رسد رقبای ایتالیایی«دست خدا»‪ ،‬فرانسوی«تیتان»و‬ ‫ژاپنی «ماشین مرا بران»فیلم «قهرمان»‪ ،‬کار را برای دریافت سومین اسکار اصغر فرهادی مشکل کنند اما از سوی دیگر حضور پخش کننده بین المللی و تجربیات جهانی‬ ‫اصغر فرهادی به عالوه مضمون جهان شمول فیلم اخر فرهادی‪ ،‬دوستداران سینمای ایران را برای کسب اسکار برای فیلم فرهادی و عوامل ان امیدوار کرده است‪.‬‬ ‫رای گیری نامزدهای اسکار از پنج شنبه ‪ ۷‬بهمن ‪ ۱۴۰۰‬اغاز می شود و تا سه شنبه ‪ ۱۲‬بهمن ‪ ۱۴۰۰‬ادامه می یابد‪ .‬نامزدهای رسمی جوایز اسکار‪ ،‬روز سه شنبه ‪ ۱۹‬بهمن‬ ‫‪ ۱۴۰۰‬اعالم می شوند و مراسم اصلی‪ ،‬روز ‪ ۷‬فروردین ‪ ۱۴۰۱‬برگزار خواهدشد‪ .‬در ادامه نگاهی می اندازیم به فیلم هایی که براساس پیش بینی های وبسایت های سینمایی‬ ‫چون «ورایتی»و «ایندی وایر»و همچنین نظرات منتشر شده از منتقدان شانس بیشتری برای دریافت اسکار داشته اند‪.‬‬ صفحه 36 ‫لیکور پیتزا ‪Licorice Pizza -----------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫یونایتد ارتیستس‪/‬‬ ‫ام جی ام‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پل توماس اندرسون‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫کوپر هافمن‬ ‫االنا هایم‬ ‫امتیاز‬ ‫‪8.2‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫جدیدترین فیلم پل توماس اندرسون «‪(»Licorice Pizza‬لیکور پیتزا)‬ ‫لو هوای اثار پیشین وی متفاوت است و ‪۵‬‬ ‫است؛ فیلمی که به نوعی با حا ‬ ‫اذر‪ ۱۴۰۰‬به نمایش درامد‪ .‬فیلم درباره ماجرای اشنایی یک بازیگر‪ ۱۶‬ساله ‬ ‫نوجوان به نام گری با دختری به نام االنا است‪ .‬االنا دستیار عکاسی است که‬ ‫ب ه مدرس ه محل تحصیل گری امده تا عکس مخصوص مدرس ه دانش اموزان‬ ‫را بگیرد‪ .‬فیلم جدید اندرسون در لس انجلس دهه ‪ ۱۹۷۰‬جریان دارد و به‬ ‫ماجراهای این زوج می پردازد‪ .‬پل توماس اندرسون که سابقه ساخت اثاری‬ ‫چون «‪(»There Will be Blood‬خون به پا خواهد شد) را در کارنامه دارد‪،‬‬ ‫به مناسبت فیلم جدیدش مصاحبه ای با رسان ه ورایتی انجام داده است‪ ،‬او‬ ‫درباره انتخاب و معنای «‪»Licorice Pizza‬می گوید‪ :‬بعد از اینکه ماه ها برای‬ ‫انتخاب اسم این فیلم سرم رو به در و دیوار می کوبیدم‪ ،‬به این نتیجه رسیدم‬ ‫اعظم دوران کودکیم می اندازه‪.‬‬ ‫که ترکیب این دو تا کلمه منو به یاد بخش ِ‬ ‫وقتی بچه بودم یه فروشگاه موسیقی به نام لیکیریش پیتزا تو کالیفورنیای‬ ‫جنوبی وجود داشت‪ .‬این عبارت با احساسات جاری تو فیلم ِچفت به نظر‬ ‫می اومد‪ .‬امسال فیلم توماس اندرسون در زمینه های بهترین کارگردانی‪،‬‬ ‫بهترینفیلمنامهوبهترینبازیگرنقشمکملمردازشانس هایزیادیبرای‬ ‫تصاحب اسکار برخوردار است‪.‬‬ ‫تل ماسه ‪Dune -------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪ :‬برادران وارنر‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫دنی ویلنوو‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫تیموتی شاالمی‪ ،‬خاویر باردم‬ ‫امتیاز‬ ‫‪8.2‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫بعد از فیلم «تل ماسه»(‪ )۱۹۸۴‬به کارگردانی دیوید لینچ‪ ،‬این دومین‬ ‫اقتباس سینمایی از این رمان است‪ .‬داستان‬ ‫فیلم در اینده ای دور و در سیاره ای‬ ‫به نام اراکیس رخ می دهد که به خاطر‬ ‫طبیعت بیابانی خود به تل ماسه مشهور‬ ‫شده است‪ .‬این سیاره که تنها منبع‬ ‫ماده ای ارزشــمند است‪ ،‬اوردگاهی‬ ‫برای نــزاع چندین نــژاد مختلف‬ ‫می شود‪ .‬وقتی اقتباس دنی ویلنوو برای‬ ‫نخســتین مرتبه اکران شد‪ ،‬منتقدان‬ ‫نظرات ضدونقیضی به ان ابراز داشتند؛‬ ‫برخی ان را اقتباسی موفق می دانستند‬ ‫و برای برخی دیگر این اقتباس هم مانند‬ ‫اقتباس دیوید لینچ از این رمان‪ ،‬یک شکست‬ ‫دیگربود‪.‬ویلنووازاینپروژهبهعنوانچالش برانگیزتریناثرکارنامه‬ ‫خود یاد کرد‪ .‬برای دسترسی به مناطق بیابانی‪ ،‬بخش زیادی از فیلم‬ ‫در بوداپست‪ ،‬مجارستان و صحرای بزرگ اردن و در طی چهار ماه‬ ‫جلوی دوربین رفت‪ .‬این فیلم بــرای جلوه های بصری‪ ،‬محدوده‬ ‫سینماییوکارگردانیدنیویلنووموردتحسینقرارگرفتوبابیش‬ ‫از ‪ ۳۹۰‬میلیون دالر فروش در برابر بودجه ‪ ۱۶۵‬میلیون دالری خود‪،‬‬ ‫دهمین فیلم پرفروش سال ‪ ۲۰۲۱‬شد‪ .‬به نظر می اید ویلنوو امسال‬ ‫یکی از شانس های اصلی اسکار بهترین کارگردانی است‪ ،‬اما نامی از‬ ‫بازیگران او در بین مدعیان اصلی به چشم نمی خورد‪.‬‬ ‫ماشین مرا بران ‪Drive My Car -------------‬‬ ‫فیلم «‪ »Drive My Car‬یا همان «ماشــین مــرا بران»‪ ،‬از‬ ‫کارگردان ‪ 43‬ساله ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی‪ ،‬جز فیلم های‬ ‫کمیابی اســت که با وجود ساخته شــدن بر اساس اثر یک‬ ‫نویسنده برجسته‪ ،‬توانسته با موفقیت از زیر سایه اش خارج‬ ‫شود‪ .‬کتاب های دوست داشتنی هاروکی موراکامی در طول‬ ‫سا ل ها منبع چندین اقتباس بزرگ سینمایی بود ه که نتایج‬ ‫متفاوتی را به دنبال داشته است‪ .‬اما اخرین اقتباس‪Drive « ،‬‬ ‫‪ ،»My Car‬که برگرفته از داســتان کوتاهی از این نویسنده‬ ‫اســت توانســته توجهات قابل قبولی را به خود جلب کند‪.‬‬ ‫این اثر‪ ،‬اقتباس موفق و نادری اســت که به عنوان یک فیلم‬ ‫اقتباسی ماهیت کامال مستقلی به دست می اورد و کارگردانش‪،‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی را به عنوان یک استعداد بزرگ در معرض‬ ‫موج تازه ای از توجهات قرار می دهد‪.‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی از اوایل سال ‪ 2000‬به فیلم سازی مشغول‬ ‫شد‪ ،‬اما خود او نخســتین نفری است که از غیرمنتظره بودن‬ ‫فیلم اخیرش حرف می زند ‪ .‬او در ســپتامبر و پیش از اکران‬ ‫فیلمش در جشــنواره فیلم نیویورک درباره منبع اقتباس و‬ ‫سختی های این مدل نگارش گفته بود‪ :‬نوشته های موراکامی در‬ ‫بیان احساسات درونی شگفت انگیزند و فکر می کنم به همین‬ ‫خاطر است که دیگران تصمیم می گیرند از انها اقتباس کنند‪.‬‬ ‫اما بازسازی این احساسات درونی در فیلم بسیار دشوار است‪.‬‬ ‫باوجود استقبال گسترده فیلم در میان مردم جهان و منتقدان‪،‬‬ ‫می تــوان«‪»Drive My Car‬را نیز از مدعیان اســکار در‬ ‫بخش های مختلف دانست که بســته به سیاست ها و نظرات‬ ‫اعضای اکادمی‪ ،‬می تواند موفق به دریافت چند اسکار شود‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫کالچر اینترتینمنت‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫ریوسوکی هاماگوچی‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫توکو میورا‪ ،‬ریکا کریشیما‬ ‫امتیاز‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪37‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 37 ‫اسکار‬ ‫داستان وست ساید ‪West Side Story‎---------------------------------------‬‬ ‫فیلم جدید اسپیلبرگ‪ ۱۹‬اذر‪ ۱۴۰۰‬اکران شده و همین که نام اسپیلبرگ‬ ‫در عنوان بندی فیلمی دیده شود‪ ،‬به تنهایی باعث می شود که ان فیلم‬ ‫یکی از شانس های اصلی و مدعیان اسکار باشد‪ .‬این فیلم از فیلمنامه ای‬ ‫نوشته تونی کوشنر ساخته شــد ه و دومین اقتباس بلند از موزیکال‬ ‫صحنه ای ‪ ۱۹۵۷‬به همین نام با کتابی از ارتور الورنتز‪ ،‬موسیقی لئونارد‬ ‫برنستاین‪ ،‬شعر استیون سوندهایم است‪ .‬طراحی فیلم در سال ‪۲۰۱۴‬‬ ‫توسطکمپانیاستودیوقرنبیستماغازشد‪.‬درژانویه‪،۲۰۱۸‬اسپیلبرگ‬ ‫برای کارگردانی استخدام و مراحل انتخاب بازیگران در سپتامبر ‪۲۰۱۸‬‬ ‫اغاز شد‪ .‬فیلمبرداری در ژوئیه ‪ ۲۰۱۹‬کلید خورد و دو ماه بعد به پایان‬ ‫رسید‪ .‬مکان های فیلمبرداری ســکانس ها در نیویورک و نیوجرسی‬ ‫بود‪ .‬داستان فیلم«‪»2021 West Side Story‬در نیویورک سیتی دهه‬ ‫‪ 50‬میالدی می گذرد و درباره دو نوجوان به نام های تونی و ماریا است‬ ‫که علی رغم وابستگی شان به دو باند خیابانی رقیب به نام های ‪ Jets‬و‬ ‫‪ ،Sharks‬عاشق یکدیگر می شوند‪ .‬نقدهای اولیه به این فیلم مثبت بود و‬ ‫کارگردانی اسپیلبرگ‪ ،‬فیلمنامه کوشنر‪ ،‬اجراهای بازیگران‪ ،‬موسیقی‪،‬‬ ‫فیلمبرداریووفاداریبهمنبعکتاباصلیباستایشمنتقدانهمراهبود‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫استودیو قرن بیستم‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫استیون اسپیلبرگ‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫انسل الگورت‪،‬‬ ‫ریتا مورنو‬ ‫امتیاز‬ ‫‪7.9‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫تراژدی مکبث ‪ The Tragedy of Macbeth ---------‬بلفاست ‪Belfast -----------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ا‪ /۲۴‬اپل‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫جوئل کوئن‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫دنزل واشنگتن‪،‬‬ ‫فرانسیس مک دورمند‬ ‫امتیاز‬ ‫‪7.6‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫جوئل کوئن در نخستین فیلمی که بدون همکاری با برادرش ساخته ‪ ،‬سراغ‬ ‫نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی‪ ،‬ویلیام شکسپیر رفت ه است و دست بر روی‬ ‫یکیازبهتریناثاراوگذاشته است‪.‬جوئلکوئندراینفیلمازفیلمبردارفیلم‬ ‫درخشان «املی»(‪ ،)Amélie‬برونو دل بونل‪ ،‬استفاده کرده ‪ ،‬برای موسیقی فیلم‬ ‫به سراغ یاور همیشگی اش‪ ،‬کارتر برول رفت ه و در تالش است که همسر خود‪،‬‬ ‫فرانسیس مک دورمند را هم به چهارمین اسکارش برساند‪.‬‬ ‫داستان فیلم «تراژدی مکبث»‪ ،‬اقتباسی جدید از نمایشنامه معروف مکبث‬ ‫است‪ .‬بر اساس نمایشنامه شکسپیر‪ ،‬مکبث‪ ،‬دالوری قدرتمند اهل اسکاتلند‬ ‫است که سودای پادشاهی اسکاتلند را در سر دارد‪ .‬مکبث در راه بازگشت از‬ ‫نبرد با سپاهیان نروژ‪ ،‬با سه زن جادوگر روبه رو می شود‪ .‬این زنان به وی وعده‬ ‫پادشاهی اسکاتلند را می دهند‪ .‬مکبث که با شنیدن پیشگویی ها‪ ،‬بیشتر از‬ ‫همیشه به پادشاهی فکر می کند‪ ،‬نقشه هایی می کشد تا قدرت را زودتر در‬ ‫اختیار بگیرد و‪ ...‬با این حال روند داستان به روایت اصلی مکبث پایبند است و‬ ‫شاهداقتباسینسبتًاوفادارازنمایشنامهمکبثهستیم‪.‬‬ ‫«تراژدی مکبث»‪ ،‬نخستین بار ‪ ۲‬مهر ‪ ۱۴۰۰‬در جشنواره فیلم نیویورک به‬ ‫نمایش درامد‪ .‬در مجموع باید گفت با توجه به سابقه ای که از برادران کوئن‬ ‫داریم‪ ،‬فیلم «تراژدی مکبث»قطعًا طرفداران اثار کالسیک را ناامید نخواهد‬ ‫کرد‪ .‬از طرف دیگر با توجه به امتیازهای رو ب ه باالی منتقدین ســخت گیر‬ ‫هالیوودی‪ ،‬می توان گفت که فیلم «تراژدی مکبث»به لحاظ هنری نیز به اثری‬ ‫ماندگار در میان اقتباس های اثار شکسپیر تبدیل خواهد شد‪.‬‬ ‫«بلفاست»درامی سیاه و سفید است که به‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫مسایلخانوادگیمی پردازد‪.‬براناهجدهمین‬ ‫فوکوس فیچرز‬ ‫فیلم کارنام ه خود را در اسکار امسال شرکت‬ ‫می دهــد و فیلم او به قــدری قابل توجه‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫بوده است که در تمام رشته های اصلی‪ ،‬از‬ ‫کنت برانا‬ ‫مدعیان اسکار است‪« .‬بلفاست»به لحاظ‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫بصری فیلمی تماشایی است‪ .‬به انداز ه برانا‬ ‫جودی دنچ‬ ‫و بازیگران‪ ،‬نقش هریس زامبارلوکوس به‬ ‫کترینا بلف‬ ‫عنوان مدیر فیلمبرداری هم پررنگ است‪.‬‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫کودکی‬ ‫معصومانه دوران‬ ‫ ‬ ‫داســتان از نگاه‬ ‫ِ‬ ‫‪7.4‬‬ ‫پسری در مرکز فیلم‪ ،‬به اشوب های اواخر‬ ‫دهه ‪ ۶۰‬میالدی در پایتخت ایرلند شمالی‪،‬‬ ‫یعنی بلفاســت‪ ،‬می پردازد و به طور همزمان با اساس و عصاره هایی از‬ ‫کمدی‪ ،‬تراژدی و عنصر بلوغ همراه شده است‪ .‬در واقع‪ ،‬فیلم یک بررسی‬ ‫انسانی ارزشمند است؛ گاه غم انگیز‪ ،‬گاه مالیم و مسرت بخش‪ .‬از بهترین‬ ‫فیلم های کنت برانا با هســته ای تراژیک و شدت اثرگذاری باال‪ ،‬تاریخ‬ ‫اشــوبناکی را در مواجهه با خانه و خانواده روایت کرده و با یک گروه‬ ‫بازیگری عالی و فراموش نشدنی‪ ،‬از یک گذشته تاریک عبور می کند؛‬ ‫مجموعه ای از خاطرات و تخیالت که به خوبی بخشی از پریشانی دنیا‬ ‫را به تصویر کشیده است‪ .‬ب ه احتمال بسیار زیاد «بلفاست»و برانا مراسم‬ ‫اسکار‪ ۲۰۲۲‬را با دست خالی ترک نخواهند کرد‪.‬‬ صفحه 38 ‫قهرمان ‪A Hero ----------------------------------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ممنتو فیلمز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫اصغر فرهادی‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫امیرجدیدی‪ ،‬محسن‬ ‫طنابنده‪ ،‬سحر گلدوست‬ ‫امتیاز‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫‪7‬‬ ‫«قهرمان»که اولین اکرانش در ایران در ابان ماه‬ ‫‪ 1400‬بود‪ ،‬نخســتین بار در اردیبهشت ماه در‬ ‫جشــنواره فیلم کن ‪ ۲۰۲۱‬بــه نمایش درامد‬ ‫و در انجا به صورت مشــترک با «کوپه شماره‬ ‫‪»6‬ساخته یوهو کاسمانن موفق به کسب جایزه‬ ‫بزرگ هیات داوران از جشنواره کن شد‪ .‬درباره‬ ‫پخش کننده های بین المللی «قهرمان»باید گفت‬ ‫که امازون استودیوز حق پخش «قهرمان»را در‬ ‫ایاالت متحده امریکا در اختیار دارد و شــرکت‬ ‫فرانسوی ممنتو پیکچرز‪ ،‬تهیه کنندگی و فروش‬ ‫بین المللی «قهرمان»را بر عهده داشــته که این‬ ‫فیلم را در فرانسه نیز اکران خواهدکرد‪ .‬به عالوه‪،‬‬ ‫شــرکت الکی رد نیز فیلم فرهادی را در ایتالیا‬ ‫اکران خواهد کرد‪ .‬پیتر بردشاو از مجله گاردین‬ ‫به فیلم سه ستاره از پنج داد و نوشت‪« :‬قهرمان‪،‬‬ ‫عملکرد موفقش را مدیون بازی هوشــمندانه‬ ‫امیر جدیدی در نقش رحیم است؛ پدری طال ق ‬ ‫گرفته که تازه با مرخصی دو روزه از زندان ازاد‬ ‫شــده و بابت بدهی حبس بوده است‪ .‬او مردی‬ ‫است با لبخندی درخشان و درعین حال عجیب‬ ‫و همراه با ناامیدی؛ شــبیه یکی از فرودستان‬ ‫اثار چارلز دیکنز‪ ».‬اکــران «قهرمان»در ایران‬ ‫حاشــیه های فراوانی داشت و دوقطبی عجیبی‬ ‫میان طرفداران و مخالفــان فیلم به وجود اورد‪.‬‬ ‫برخی تحلیل گران نقدهای منفی فیلم را متاثر‬ ‫از بیانیه تند فرهــادی عنوان کردند درحالی که‬ ‫برخی از منتقدان همچون سعید عقیقی تعریف‬ ‫و تمجید های فراوانی را نثار فیلم اخر فرهادی‬ ‫کردند‪ .‬مسعود فراستی «قهرمان»را یک تله فیلم‬ ‫بسیار ضعیف و عقب مانده ‪ ،‬خوانده است‪.‬‬ ‫‪A HERO‬‬ ‫مادران موازی ‪Parallel Mothers -----‬‬ ‫این فیلم در جشــنواره‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫بین المللــی ونیــز در‬ ‫سونی پیکچرز‬ ‫ســپتامبر ‪ ۲۰۲۱‬بــرای‬ ‫اولین بار پخش شــد و‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پنه لوپه کروز برنده جام‬ ‫پدرو المادوار‬ ‫ولپی بهترین بازیگر زن‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫شد‪ .‬همچنین این فیلم‬ ‫پنه لوپه کروز‬ ‫در هفتاد و نهمین مراسم‬ ‫ملینا اسمیت‬ ‫گلدن گلوب نامزد دریافت‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫جایــزه گلد ن گلــوب‬ ‫‪7‬‬ ‫بهترین فیلم خارجی زبان‬ ‫و بهترین موسیقی متن‬ ‫فیلم است‪ .‬داستان فیلم درباره زن بارداری است که‬ ‫در بیمارستان با دختر جوانی هم اتاق می شود که او هم‬ ‫در استان ه وضع حمل اســت‪ .‬هر دو مادر با هم دوست‬ ‫می شــوند و قرار می گذارند بعد از زایمان یکدیگر را‬ ‫مالقات کنند‪ .‬اما به نظر می رســد که پس از زایمان‪،‬‬ ‫پرسنلبیمارستانمرتکباتفاقیوحشتناکشده اند‪...‬‬ ‫مضمون مادرانگــی همچنان برای پــدرو المودوار‬ ‫مهم ترین مسال ه هستی است‪ .‬او حتی زمانی که فیلمی‬ ‫مانند «درد و افتخار» را با محوریت یک شخصیت مرد‬ ‫می سازد‪ ،‬تمام بار عاطفی داستان را بر روی دوش مادر‬ ‫او می گذارد‪ .‬این مادر با تمام احساسات و عشقش به‬ ‫زندگی و فرزندش به تداوم هســتی که همان تولد و‬ ‫زندگی و مرگ است‪ ،‬معنا می بخشد‪ .‬در فیلم «مادران‬ ‫موازی» این تاکید بر مادرانگی تا بدان جا پیش می رود‬ ‫که باعث حذف مردان از قصه می شــود‪ .‬انها عنصر‬ ‫مزاحم زندگی زنان هســتند و حتــی دو مادر فیلم‬ ‫تمایلی به شریک کردن پدران در زندگی فرزندانشان‬ ‫ندارند‪ .‬به جهت اهمیت و جایگاه المادوار و ارزش های‬ ‫زیبایی شناسی فیلم و همچنان بازی درخشان پنه لوپه‬ ‫کروز‪ ،‬می توان «مادران مــوازی»را از بخت های مهم‬ ‫اسکار‪ 2022‬دانست‪ .‬پدروالمادوار را باید از متبحرترین‬ ‫راویانسینماییمعاصردانست که عجیت وغریب ترین‬ ‫ایده های داستانی را به واقعی ترین‪ ،‬باورپذیرترین و‬ ‫جذاب ترین شکل ممکن روایت می کند‪.‬‬ ‫‪39‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 39 ‫اسکار‬ ‫خانه گوچی ‪ House of Gucci‎--------------‬اسپنسر ‪spencer ----------‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫یونیورسال پیکچرز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫ریدلی اسکات‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫لیدی گاگا‪ ،‬ادام‬ ‫درایور‪،‬جرد لتو‬ ‫امتیاز‬ ‫‪6/9‬‬ ‫‪IMDB‬‬ ‫این فیلم بر پایه کتاب «خانه گوچی»داستانی از قتل‪ ،‬دیوانگی‪ ،‬فریبندگی و‬ ‫طمع نوشته سارا گی فوردن در سال‪ ۲۰۰۱‬ساخته شده است‪« .‬خانه گوچی»‪،‬‬ ‫داستان پاتریزیا رجیانی (لیدی گاگا) و مائوریتزیو گوچی (ادام درایور) را‬ ‫دنبال می کند که تغییرات در روابط انها منجر به مبارزه برای کنترل برند مد‬ ‫ایتالیایی گوچی می شود‪ .‬جرد لتو‪ ،‬جرمی ایرونز‪ ،‬سلما هایک و ال پاچینو‬ ‫از دیگر بازیگران فیلم هستند‪.‬‬ ‫ریدلی اسکات پس از به دســت اوردن حق کتاب فوردن در اوایل دهه‬ ‫‪ ،۲۰۰۰‬می خواست فیلمی درباره خانه گوچی بسازد‪ .‬این فیلم‪ ،‬داستان قتل‬ ‫جنون امیزی را روایت می کند که در خاندان گوچی اتفاق افتاد‪ .‬عالوه بر‬ ‫این‪ ،‬بازیگران و ستارگان بسیاری در این فیلم هیجان انگیز ایفای نقش‬ ‫کرده اند که موجب دیده شدن بیشتر ان گشته است‪ .‬الزم به ذکر است که‬ ‫برخالف بسیاری از فیلم های جدید که به صورت انالین عرضه شدند‪« ،‬خانه‬ ‫گوچی»به صورت واقعی روی پرده های سینما رفت و با مخاطبان بسیاری‬ ‫نیز روبه رو شد‪.‬‬ ‫این فیلم نقدهای ضد و نقیضی از ســوی منتقدان دریافــت کرده اما‬ ‫نقش افرینی گاگا با تحسین منتقدان همراه بوده و به دلیل لحن متناقض‬ ‫فیلم مورد انتقاد قرار گرفته است‪ .‬از این رو‪ ،‬گروه بازیگری و ریدلی اسکات‬ ‫را می توان از بخت های دریافت اسکار بازیگری‪ ،‬کارگردانی و بهترین فیلم‬ ‫به حساب اورد‪.‬‬ ‫این فیلم بر پایه سال های پس از ازدواج دایانا‪ ،‬شاهدخت ولز‬ ‫و چارلز و شاهزاده ولز ســاخته شده است و روایتی تخیلی از‬ ‫تصمیم دایانا برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز‬ ‫و ترک خانواده ســلطنتی بریتانیا اســت‪ .‬بیشتر از انکه در‬ ‫بند تعریف قصه و داستان باشد نمایش رفتار و حاالت روانی‬ ‫پرنسس دایانا است و کریســتین استوارت به گفته نزدیکان‬ ‫دایانا یکی از بهترین نمایش ها را از این شخصیت داشته است‪.‬‬ ‫کریستن استورات پس از معرفی خود با فیلم های نوجوانانه ای‬ ‫مانند «گرگ ومیش»‪ ،‬در ســال های اخیر ‪-‬به لطف همکاری‬ ‫با فیلمسازان بزرگی مانند کلی رایکارد و اولیویه اسایاس‪-‬‬ ‫توانست استعداد خود را به عنوان یک بازیگر توانمند نشان‬ ‫بدهد‪ .‬اکنون به نظر می رســد که او با حضور در نقش دایانا‬ ‫شاهدخت ولز در فیلم «اسپنســر»‪ ،‬برای نخستین بار این‬ ‫شــانس را دارد که نام خود را در فهرست نامزدهای بهترین‬ ‫بازیگر زن نقش اصلی ببیند‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫نئون و تاپیک استودیوز‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫پابلو الرین‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫کریستین استوارت ‪ ،‬جک‬ ‫فاردینگ ‪ ،‬شان هریس‬ ‫و‪...‬‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫‪6/7‬‬ ‫قدرت سگ ‪The Power of the Dog -------------------------------------‬‬ ‫«قدرت سگ»بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس‬ ‫ساویجساختهشد هودرسال‪ ۲۰۲۱‬ازنتفلیکسمنتشرشد‪.‬‬ ‫شرکت پخش کننده‪:‬‬ ‫ن بار‪ ۱۱‬شهریور‪ ۱۴۰۰‬در جشنوار ه ونیز به‬ ‫این فیلم‪ ،‬نخستی ‬ ‫نت فلیکس‬ ‫نمایش درامد و با استقبال گسترد ه منتقدان روبه رو شد‪.‬‬ ‫کارگردان‪:‬‬ ‫موسیقی فیلم جدید کمپیون را جانی گرینوود‪ ،‬اهنگساز‬ ‫جین کمپیون‬ ‫فیلم های «خــون به پا خواهد شــد»(‪There Will Be‬‬ ‫بازیگران‪:‬‬ ‫‪ )Blood‬و «نخ خیال»(‪ )Phantom Thread‬ساخته است‪.‬‬ ‫بندیکت کامبربچ‪،‬‬ ‫فیلم در مونتانا و در سال ‪ ۱۹۲۵‬رخ می دهد؛ ‪ ۷‬سال پس‬ ‫کریستن دانست‬ ‫از جنگ جهانی اول و ‪ ۱۴‬سال پیش از جنگ جهانی دوم‪.‬‬ ‫تمرکز فیلم در ابتدا بر رابطه اسیب دیده برادری بین دو‬ ‫امتیاز ‪IMDB‬‬ ‫شخصیت مرد فیلم است‪ .‬فیل یک ادم قلدر بد دهان است‬ ‫‪7‬‬ ‫که کارگرانش این رفتار او را تشویق می کنند‪ .‬او همیشه‬ ‫از خونسردی نرم خویانه برادرش عصبانی و رنجیده خاطر است‪ .‬این چالش بین دو برادر‬ ‫موقعیت خوبی برای بازی درخشان کامبربچ فراهم کرده است‪ .‬این اولین فیلم کمپیون‬ ‫است که متمرکز بر شخصیت یک مرد است و با وجود اینکه شخصیت فیلم پر از کاستی و‬ ‫شرارت است‪ ،‬اما بازی کامبربچ بسیار دلپذیر و گیرا است‪.‬‬ ‫فیلمبردارفیلم‪،‬اریوگنر‪،‬منظره هاینیوزلندومونتاناراباجزئیاتیخیره کنندهودرخشان‬ ‫ثبت کرده است‪ .‬کمپیون برای اخرین ســاخت ه خودش توانست شیر نقره ای بهترین‬ ‫کارگردانی را به دست اورد‪ .‬کمپیون‪ ،‬کامبربچ‪ ،‬دانست‪ ،‬اسمیت‪-‬مک فی‪ ،‬پلمونس و همه ‬ ‫عوامل اصلی «قدرت سگ»از مدعیان اصلی رشته های مختلف اسکار‪ ۲۰۲۲‬هستند‪.‬‬ صفحه 40 ‫سینما مدتی شعور خود را از دست داده‬ ‫بود و فضای مجازی را معیار کرده بود‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»‬ ‫‪41‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 41 ‫اینده دار‬ ‫‪KARIM‬‬ ‫‪AMINI‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی ‪« :‬گربه سیاه» فیلمی است که به دهه های هفتاد‬ ‫و هشتاد می پردازد؛ نسلی که به گفته خود کارگردان تا کنون اثار کمی در‬ ‫مورد انها ساخته شده است‪ .‬این فیلم داستانی اجتماعی را روایت می کند‬ ‫و کارگردان تالش کرده تا به خصوص دهه هشتادی ها را به عنوان مخاطب با خود‬ ‫همراه کند و عالوه بر این نسل‪ ،‬والدین را نیز مخاطب قرار دهد‪« .‬گربه سیاه» فیلمی‬ ‫به کارگردانی کریم امینی است که بهرام رادان عالوه بر تهیه کنندگی به عنوان بازیگر‬ ‫نیز در فیلم حضور دارد و نقش خودش را بازی می کند‪ .‬کریم امینی کارگردان جوانی‬ ‫است که سعی کرده تا در این فیلم دغدغه هایش را به تصویر بکشد‪ .‬او پیش تر‬ ‫فیلمی به نام «دشمن زن» را در ژانر کمدی ساخته و این دومین‬ ‫فیلم سینمایی او در مقام کارگردان محسوب می شود‪ .‬درباره ‬ ‫چالش هایی که برای ساخت این فیلم پیش رو داشته و‬ ‫همچنین جزئیات کارگردانی و دغدغه هایش با او‬ ‫به گــفت وگو نــشسته ایم کــه در ادامه ان را‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫شــما در این فیلم به دهه های هفتاد و‬ ‫هشتاد پرداخته اید‪ .‬این نسل به چه دلیل‬ ‫برای شما جذاب بوده است؟ از این جهت‬ ‫که یک مقدار نسل بی پرواتر و رهاتری‬ ‫هستند و تضادهای روحی با دهه شصت‬ ‫دارند یا دلیل دیگری داشته است؟‬ ‫من فیلم «نفس عمیق» را دوست داشتم و در‬ ‫ان زمان وقتی که این فیلم اکران شــد فضای‬ ‫انارشیستی ان دهه را نشــان می داد‪ .‬االن با‬ ‫توجه به پیشرفت تکنولوژی‪ ،‬فضای مجازی و‬ ‫مواردی از این دست ناخوداگاه یک عریانی در‬ ‫فضای مجازی در جوان های این دهه ها اتفاق‬ ‫افتاده و این اتفاق باعث شده تا خیلی چیزها‬ ‫ناخوداگاه در معرض دید قــرار بگیرد‪ .‬یعنی‬ ‫فیلمســاز دیگر نمی تواند یک فیلمی بسازد‬ ‫و یک چیزی نشــان بدهد که ان را در فضای‬ ‫مجازی ندیده باشند و در واقع همه چیز خیلی‬ ‫بیشتر رو شده و کار فیلمساز خیلی سخت تر‬ ‫است و دستش هم سریع خوانده می شود‪ .‬یعنی‬ ‫اگر کارگردان بخواهد یک فیلمی عقب تر‬ ‫از نسل خودش بسازد موفق نمی شود‪،‬‬ ‫مگر اینکه قصه ای متفاوت باشد‬ ‫و یک فضایــی در یک فیلمی‬ ‫خارج از فضای روز جامعه باشد‬ ‫وگرنه اگر بخواهیم مطابق با‬ ‫اجتماع امروز فیلم‬ صفحه 42 ‫بسازیم دهه هفتاد و هشتادی ها از طریق فضای‬ ‫مجازی همه نوع فضایی را دیده اند‪ .‬من این نسل‬ ‫را دیده ام و بین ان ها چرخیده ام‪ .‬در حال حاضر‬ ‫شرایط جامعه یک مقدار فرق می کند‪ .‬فشاری که‬ ‫به لحاظ اقتصادی به مردم امده و علی الخصوص‬ ‫جوان هایی که دوســت دارند یک شبه ره صد‬ ‫ســاله را بروند ولی با این تفاوت که همین طور‬ ‫نمی شود این کار را کرد یعنی برای مثال می بینیم‬ ‫که یک جوانی از همین دهه هفتاد و هشتادی ها‬ ‫مهندسی خوانده ولی دارد در یک شغل دیگری‬ ‫کار می کند‪ .‬ســعی کردم که این فیلم تاثیرش‬ ‫را روی این دهه ها بگذارد به دلیل اینکه به انها‬ ‫حق انتخاب بدهــد و در واقع مواردی را جلوی‬ ‫رویه انها در زندگی عوض‬ ‫انها بگذارد که شاید ‬ ‫شود‪ .‬االن فضای مجازی فضای الگو گرفتن است‪،‬‬ ‫یعنی کافی است که افراد یک چیزی را ببینند و‬ ‫از ان الگو بگیرند و اما این ها کامال ویترین است‬ ‫و اصل ماجرا چیز دیگری است‪ .‬من سعی کردم‬ ‫که در فیلمم این ها را نشان بدهم و عالقه ام بود‪.‬‬ ‫چون فیلمی که درباره جوان ها باشد نداریم و‬ ‫این طور فیلم ها کم ساخته می شود‪ .‬برای مثال از‬ ‫فیلم هایی که در همین ده سال اخیر ساخته شده‬ ‫شاید دو‪ ،‬سه فیلم راجع به این دهه ها بوده و برای‬ ‫این جوان ها ساخته شده است و ترجیح من این‬ ‫بود که این مسائل را نشان بدهم‪.‬‬ ‫یک نقدی که به فیلم وارد شده این است‬ ‫که بهرام رادان در فیلم نقش بسیار مثبتی‬ ‫دارد و حتی او را خاکستری هم طراحی‬ ‫نکرده ایــد‪ .‬اینکه یــک بازیگر ان قدر‬ ‫ارتباط خوبی با طرفداران داشته باشد و‬ ‫در پشت صحنه هم خوب و کمک کننده‬ ‫ظاهر شــود و در اجتماع هم همین طور‬ ‫باشــد‪ ،‬دلیلش صرفا تهیه کننده بودن‬ ‫رادان بود یا دلیل دیگری هم داشتید؟‬ ‫انتخاب قطعی ما‬ ‫بهرام رادان نبود و‬ ‫او اصال نمی خواست‬ ‫که این نقش را‬ ‫بازی کند‪ .‬قرار بر‬ ‫انتخاب های دیگری‬ ‫بود و بزرگان دیگری‬ ‫قرار بود که ان را‬ ‫بازی کنند و فیلم‬ ‫داشت شکل دیگری‬ ‫هم پیدا می کرد‬ ‫بهرام رادان در ابتدای فیلم یک سری تصمیمات‬ ‫اشــتباه می گیرد و این تصمیمات اشتباه او را‬ ‫به ان مسیر می کشاند و این طور نیست که ما‬ ‫بخواهیم یک نفر را کامال خوب نشان بدهیم و‬ ‫یک قشری را بد نشان بدهیم‪ .‬کاراکتر وحید‬ ‫هم سیاه نیست و او هم خاکستری است‪ ،‬بهرام‬ ‫رادان هم خاکستری است به دلیل اینکه زمانی‬ ‫که این ها به خانه اش وارد می شــوند به پلیس‬ ‫زنگ نمی زند‪ .‬اگر این کاراکتر مثبت باشــد‬ ‫همان لحظه با پلیس تمــاس می گیرد‪ .‬چرا به‬ ‫دســتیارش می گوید که به پلیس زنگ نزند؟‬ ‫چه چیزی در زندگی او بوده که باعث شــده تا‬ ‫ن‬ ‫این شخصیت به پلیس زنگ نزند؟ یعنی ای ‬ ‫مسائل و تصمیم اشتباه باعث می شود تا کاراکتر‬ ‫به سمت خاکستری برود‪ .‬برای مثال دربار ه ان‬ ‫اتفاقاتی که با اینفلوئنسر افتاد و به پشت صحنه‬ ‫رفت و همه دنبالش کردند‪ ،‬اگر برخورد به یک‬ ‫شکل دیگری بود شــاید این ادم برای رادان‬ ‫حاشیه درست نمی کرد‪ ،‬یعنی شاید رادان به‬ ‫یک شکل دیگری می توانست این موضوع را‬ ‫حل کند‪ .‬رادان خواست که این مساله را با روش‬ ‫خودش حل کند و روش خودش اشتباه بود‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم این طور حســاب کنیم پس خیلی از‬ ‫فیلم هایی که دربار ه بازیگران است همه مثبت‬ ‫هستند‪ .‬برای مثال شــهاب حسینی در فیلم‬ ‫«سوپر اســتار» عصبی برخورد می کند اما در‬ ‫نهایت ادم مثبتی به نظر می رسد اما در اینجا‬ ‫این طور نیست‪ .‬در اینجا بهرام رادان با ادم های‬ ‫اطرافش و با تصمیمات نادرستی که می گیرد و با‬ ‫انتخاب پسری به نام پیام که این دختر را برساند‬ ‫درگیر این مسائل شد‪ ،‬در صورتی که خودش‬ ‫می توانست به شکل دیگری این ماجرا را حل‬ ‫کند و مجبور هم شد که در اخر به پلیس زنگ‬ ‫بزند چون کار دیگر خیلی بیخ پیدا کرده بود‪.‬‬ ‫در واقع او محافظه کارانــه برخورد کرد و این‬ ‫محافظه کاری شاید به ضررش تمام شد‪ .‬ما در‬ ‫فیلم قضاوت را بر عهد ه مردم گذاشتیم که شما‬ ‫ببینید چه کسانی را داریم دنبال می کنیم و چه‬ ‫ادم هایی را داریم از دست می دهیم‪ ،‬در واقع‬ ‫منظور ما بهرام رادان نوعی است‪.‬‬ ‫بهرام رادان انتخاب اصلی شــما برای‬ ‫این نقش بود؟‬ ‫ما در یــک فضایی قرار گرفتیــم که یکی ا ز‬ ‫هنرمندان باید این نقش را بــازی می کرد و‬ ‫رادان بازی کرد‪ .‬در اصــل بهرام رادان با اینکه‬ ‫می خواســت این کار را تهیه کند گفت که من‬ ‫بازی نمی کنم اما مســیر طوری پیش رفت که‬ ‫در نهایت مجبور شد بازی کند‪ .‬تعداد محدودی‬ ‫بازیگر بودند که بتوانند این نقش را بازی کنند و‬ ‫ما گزینه هایی بابت این نقش داشتیم که نشد‪.‬‬ ‫در واقع یا درگیر بودند‪ ،‬یا نمی توانستند بیایند‬ ‫و یک نفر اصال نقش را دوست نداشت‪ ،‬یک نفر‬ ‫می گفتکهاینمنفیاستومثبتشکنید!یعنی‬ ‫این طور نبود که ما بازیگران را تحویل بگیریم؛‬ ‫ما ان ها را قدیسه نمی کنیم‪ .‬انتخاب قطعی ما‬ ‫بهرام رادان نبود و او اصال نمی خواست که این‬ ‫نقش را بازی کند‪ .‬قرار بر انتخاب های دیگری‬ ‫بود و بزرگان دیگری قرار بود که ان را بازی کنند‬ ‫و فیلم داشت شکل دیگری هم پیدا می کرد‪ .‬در‬ ‫هر صورت ما جنبه و وجهی از زندگی رادان را‬ ‫نشان دادیم که به واقعیت نزدیک تر باشد و اگر‬ ‫این اتفاقات رخ می داد رادان همین کار را می کرد‬ ‫؛ در واقع ما کاری را کردیم که خود رادان می کرد‬ ‫حتی من دلیل اینکه به پلیس زنگ نزده را از او‬ ‫نپرسیدم و این را در فیلم گذاشتیم‪ .‬نمی شود‬ ‫گفت که ؛ رادان کاراکتر سفید است و به نظر من‬ ‫او یک کاراکتر خاکستری است حتی با وحید‬ ‫به لحاظ رنگ تم کارش هیچ تفاوتی نیســت‪.‬‬ ‫یعنی قطعی نمی توانیم بگوییم که رادان مثبت‬ ‫‪43‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 43 ‫اینده دار‬ ‫است‪ ،‬اگر این طور باشد پس وحید هم مثبت‬ ‫است و کاراکتر رها و خواننده هم مثبت هستند‪.‬‬ ‫این ها همه با مسیرها و انتخاب های اشتباه که‬ ‫زندگیشان را تحت الشعاع قرار داد از بین رفتند‪.‬‬ ‫گفتیدکهگزینه هایدیگریهمداشته اید‬ ‫که در نهایت به هر دلیلی میســر نشد‬ ‫و در نهایت بهــرام رادان این نقش را‬ ‫ن بازیگران‬ ‫بازی کرد‪ .‬می توانید به نام ا ‬ ‫اشاره کنید؟‬ ‫مهران مدیری‪ ،‬رضا عطاران‪ ،‬امیر اقایی و جواد‬ ‫عزتی از ان جمله بودند‪.‬‬ ‫از وجه دیگری هم می شود به این مساله‬ ‫نگاه کرد‪ .‬شما دفاع تمام قدی از قشر‬ ‫هنرمند کردید و در مقابل با اینفلوئنسرها‬ ‫ا نها را بسیار اهل مطالعه‪ ،‬اهل تعامل و‬ ‫مظلوم نشان دادید‪ .‬احساس نمی کنید‬ ‫که کمی نگاه یک ســویه به این ماجرا‬ ‫داشــتید؟ ایا همه بالگرهــا بد و همه‬ ‫سلبریتی ها خوب هستند؟‬ ‫خیر‪ ،‬برای مثال در فیلــم «قهرمان» اثر اصغر‬ ‫فرهادی‪ ،‬شخصی که از زندان می اید و با ماجرای‬ ‫سکه ها مواجه می شــود را در نظر بگیرید‪ ،‬ایا‬ ‫همه به این شکل هســتند؟ ما داریم راجع به‬ ‫یک فرد خاص صحبــت می کنیم و هیچ وقت‬ ‫نمی شود ان را به همه ادم ها اجماع داد‪ .‬قطعا‬ ‫در اینفلوئنسرها کسانی هستند که تحصیالت‬ ‫داشته اند که شاید در ده درصد انها این اتفاق‬ ‫افتاده ولی یادتان باشد کسی که صاحب سواد‪،‬‬ ‫علموصاحبمطالعهودرجه ایباشداینفلوئنسر‬ ‫نمی شود‪ .‬اینفلوئنسری این طور است که وقتی‬ ‫شما شغلی را پیدا نمی کنید که از ان درامدی‬ ‫کسب کنید‪ ،‬وقتی لذتی از جهان پیرامون به‬ ‫لحاظ مطالعه و هر چیزی نمی برید‪ ،‬این کار را‬ ‫پیشمی گیرید‪.‬حاالاینکهماازمطالعهمی گوییم‬ ‫بایدبگویمکهخودمنمگرچقدرباسوادهستم؟‬ ‫مگر خود من چقدر کتــاب خوانده ام؟ همه ی‬ ‫کتاب های جهان را نخوانده ام و همه فیلم های‬ ‫جهان را ندیده ام‪ .‬اگر کارگردان هستم دلیل‬ ‫می شود که هم ه سواد دنیا برای من باشد؟ خیر‪،‬‬ ‫من خودم را از همه کارگردان ها بی ســوادتر‬ ‫می دانم ولی برای فیلمم تحقیق کرده ام‪ .‬ضمن‬ ‫اینکهمناینفلوئنسریراشغلنمی دانم‪.‬درواقع‬ ‫اینفلوئنسری یک راه میانبری برای رسیدن به‬ ‫خواسته های مادی است و من ان را به این شکل‬ ‫می بینم و تایید نمی کنم‪ .‬اگر به اینفلوئنسری به‬ ‫لحاظ بازاریابی یا اتمسفر بازاری بخواهیم نگاه‬ ‫کنیم شاید کار باحالی باشد چون به هر حال یک‬ ‫سریمحصولتبلیغمی شوندولیموضوعاصلی‬ ‫من الگو گرفتن از این افراد است‪ .‬من با این مساله‬ ‫مشکل دارم وگرنه ما در دنیای ازادی زندگی‬ ‫می کنیم و هر کسی محصول خودش را دارد و‬ ‫خودش بابت هر چیزی جواب پس می دهد‪ .‬در‬ ‫واقع ما نباید در جایگاه قضاوت نسبت به افراد‬ ‫قرار بگیریم و هر کســی خودش می داند‪ .‬اگر‬ ‫اینفلوئنسر است به خودش مربوط است‪ ،‬او هم‬ ‫مشکالت و جهان خودش را دارد و قطعا او هم از‬ ‫چیزهایی رنج می برد‪ .‬به هر حال وقتی پیه این‬ ‫را به تنت می مالی که اینفلوئنسر بشوی باید پیه‬ ‫این را هم به تنت بمالی که چطور طرفدار جمع‬ ‫کنی و این فضا به چه شکلی جلو می رود که قرار‬ ‫است برای مثال یک میلیون طرفدار جمع کنی‪.‬‬ ‫بنابراین باید یک کارهایی را انجام بدهی و حتی‬ ‫باید یک کارهایی که دوســت نداری را انجام‬ ‫بدهی‪ .‬روی صحبت من اصال با اینفلوئنسرها‬ ‫نیست‪ ،‬ما یک پسری را نشان دادیم که به تهران‬ ‫امده و می خواهد یک شبه ره صد ساله را برود‬ ‫و از طریق حاشیه هایی که پیرامون افراد مختلف‬ ‫ایجاد می کند دارد بزرگ می شود‪ .‬این شخص‬ ‫نمایند ه یک قشری از اینفلوئنسرها است و من‬ ‫نمی گویم که نماینده همه انهاســت‪ .‬در واقع‬ ‫وحید نماینده یک قشــری از اینفلوئنسرها‬ ‫بوده که به نظر من فقط و فقط مردم او را بزرگ‬ ‫کرده اند‪.‬‬ ‫یعنی شما مردم را در این ماجرا مقصر‬ ‫می دانید؟‬ ‫قطعا در اینفلوئنسرها‬ ‫کسانی هستند که‬ ‫تحصیالت داشته اند‬ ‫که شاید در ده درصد‬ ‫ان ها این اتفاق افتاده‬ ‫ولی یادتان باشد‬ ‫کسی که صاحب‬ ‫سواد‪ ،‬علم و صاحب‬ ‫مطالعه و درجه ای‬ ‫باشد اینفلوئنسر‬ ‫نمی شود‬ ‫مردم هم خودشان انتخاب می کنند و شاید واقعا‬ ‫دوست دارند که دنبال می کنند ولی من به عنوان‬ ‫یک فیلمساز وظیفه ام بوده تا نشان بدهم که اگر‬ ‫به دنبال این قشر از اینفلوئنسرها هستید دارید‬ ‫اشــتباه می کنید‪ .‬بازیگر فیلم ما می توانست‬ ‫خواننده‪ ،‬فوتبالیست و هر کسی باشد و این را در‬ ‫نظر بگیرید که دستمان هم باز نبود‪ .‬برای مثال‬ ‫اگر من به سراغ یک پزشک می رفتم حاشیه ای‬ ‫برای او ایجاد نمی شد‪ .‬من به سراغ یک قشری‬ ‫رفتم که در درجه اول به خودمان نزدیک باشد‬ ‫و بتوانیم با او بازی کنیم و کسی ما را اذیت نکند؛‬ ‫دوم اینکه نشان بدهیم حاشــیه ای که برای‬ ‫زندگی او به وجود می اید باعث بزرگ شــدن‬ ‫ان ادم (اینفلوئنسر) می شود‪ .‬برای مثال این‬ ‫شخص می توانست بهترین خوانند ه ایران یا یک‬ ‫فوتبالیستباشدوبرایاین هاهمحاشیههست؛‬ ‫منتها قشری که به من نزدیک بود و من راحت ان‬ ‫را لمس کرده بودم را انتخاب کردم‪ .‬خیلی چیزها‬ ‫هم راجع به بهران رادان نشان داده شده که به‬ ‫نظر من خود این مساله ساز است و شخصیت‬ ‫را خاکستری کرده اســت‪ .‬همان طور که گفتم‬ ‫اصال فرمت روابطش در این کار و حاشیه هایی‬ ‫که پیرامونش است باعث می شود تا این کاراکتر‬ ‫سفید نباشد و او هم با یک اشتباهاتی دارد مسیر‬ ‫خودش را جلو می برد‪ .‬او هم اشتباه کرده که در‬ ‫نهایت این اتفاق می افتد ولی همان طور که گفتم‬ ‫روی صحبت ما با مردم است که به انها می گوییم‬ ‫انتخاب کنید‪ .‬یک سوالی در فیلم مطرح می شود‬ ‫که می گوید اگر گوشی را از شما بگیرند و پست‬ ‫نگذارید ایا باز هم همین است؟ او هم در پاسخ‬ ‫می گوید که شما هم اگر بازی نکنید بعد از یک‬ ‫مدت فراموش می شوید‪ .‬در صورتی که این طور‬ ‫نیست‪ .‬مگر ما خسرو شــکیبایی را فراموش‬ ‫کرده ایم؟ مگر عزت اهلل انتظامی را کسی فراموش‬ ‫کرد؟ مگر بهروز وثوقی که چهل سال است که‬ ‫بازی نکرده را کسی فراموش می کند؟ ما فراموش‬ ‫نمی کنیم چون این ها هنرمند واقعی هستند‪.‬‬ ‫مگر محمدرضا شجریان را فراموش می کنیم؟‬ ‫مگر او الیو گذاشته و بزن و برقص کرده است؟‬ ‫خیر‪ ،‬او اصال در فضای اینستاگرام نبوده اما مگر‬ ‫فراموشش می کنیم؟ خیر‪ .‬منظور من از بهرام‬ ‫رادان‪ ،‬رادان نوعی نیست منظور من یک هنرمند‬ ‫است که در هر رشته ای مثل موسیقی‪ ،‬سینما‪،‬‬ ‫تئاتر و نقاشی می تواند باشد‪ .‬مگر کیهان کلهر را‬ ‫کسی فراموش خواهد کرد؟ این ها تا ابد می مانند‬ ‫و هر چه قدیمی تر می شود زیباتر می شود‪.‬‬ صفحه 44 ‫پس با این اوصاف قهرمان شما در این‬ ‫فیلمکیست؟‬ ‫در اصل قهرمان من کاراکتر ارمان است که با‬ ‫تمام هنر و اســتعدادی که در زمین ه موسیقی‬ ‫دارد و ادم عاشقی اســت فنا می شود و از بین‬ ‫می رود‪ .‬کاراکتر قهرمان من به عنوان کارگردان‬ ‫و همچنین تبادل نظری که با نویسنده داشتیم‬ ‫کاراکتر ارمان بوده و من عاشــق این کاراکتر‬ ‫هستم‪ .‬او کسی است که موسیقی زیرزمینی را‬ ‫دنبال می کند و استعداد فراوانی دارد و او خود‬ ‫کیا رکنی است‪ ،‬یعنی ان کاراکتر هم به کیا رکنی‬ ‫شباهت دارد‪ .‬در واقع ان کاراکتری که در فیلم‬ ‫می بینید تقریبا هفتاد‪ ،‬هشتاد درصد خود کیا‬ ‫رکنی است‪ .‬قصه او را به سمتی برده که ان اتفاق‬ ‫برایش بیفتد ولی کیا رکنی دارد نقش خودش را‬ ‫بازی می کند‪.‬‬ ‫ایا می توانیم بگوییم این حمله هایی که‬ ‫این روزها به سلبریتی ها می شود دلیلی‬ ‫بود برای اینکه با این قشر همراهی و از‬ ‫انها حمایت کنید؟‬ ‫خیر‪ ،‬اگر به کسی حمله می شود و اشتباهی کرده‬ ‫حقشاستواگرسوء تفاهمیبودهوناجوانمردانه‬ ‫است امیدوارم که حل شود‪ .‬به نظر من هر کسی‪-‬‬ ‫چه سلبریتی و چه بازیگر باشد‪ -‬مسئول رفتار‬ ‫خودش است و من اصال به این مساله توجهی‬ ‫نمی کنم‪ .‬ما در بازیگرانمان هم کسانی را داریم که‬ ‫به دنبال حاشیه هستند و حاشیه ایجاد می کنند‬ ‫تا دیده شوند‪ .‬یعنی با یک جمله نمک بر زخم‬ ‫ادم ها می پاشند و از این طریق باعث می شوند که‬ ‫دیده شوند‪ .‬مردم ما هم متاسفانه با همان جمله‬ ‫کهنمکیبرزخماستبازفالومی کنندومی بینیم‬ ‫که تعداد فالوورهای ان ادم نسبت به قبل از ان‬ ‫جمله ای که ناسزا بوده تا بعد از ان‪ ،‬حتی بیشتر‬ ‫شده است‪ .‬این چه مساله ای را می رساند؟ فقط‬ ‫هم این ها نیستند و در خواننده و فوتبالیست هم‬ ‫وجود دارد‪ .‬مگر ما چند قشر سلبریتی داریم؟‬ ‫سلبریتی که فقط بازیگر نیست‪ ،‬فوتبالیست‬ ‫و خواننده هم سلبریتی اســت‪ .‬یک نوازنده ‬ ‫دوره گرد هم زمانی که معروف می شــود یک‬ ‫من به عنوان یک‬ ‫فیلمساز وظیفه ام‬ ‫بوده تا نشان بدهم‬ ‫که اگر به دنبال این‬ ‫قشر از اینفلوئنسرها‬ ‫هستید دارید اشتباه‬ ‫می کنید‪ .‬بازیگر‬ ‫فیلم ما می توانست‬ ‫خواننده‪ ،‬فوتبالیست‬ ‫و هر کسی باشد و‬ ‫این را در نظر بگیرید‬ ‫که دستمان هم‬ ‫باز نبود‬ ‫سلبریتی است‪ .‬اینکه عنوان سلبریتی را فقط‬ ‫برای بازیگر در نظر بگیریم ناجوانمردی است‪ .‬هر‬ ‫کسی مسئول اعمال خودش است و به نظر من‬ ‫وحید قص ه ما یک پسری است که به تهران امده‬ ‫و به دنبال ارزوهایش است که او می تواند حتی‬ ‫یک بازیگر باشد‪ .‬ما االن یک بازیگر بی سواد‬ ‫داریم که یک دفعه یک چیزی می گوید و سر‬ ‫و صدا می شود و نمون ه همین ماجرا وحید است‪.‬‬ ‫بازیگرانماحتماهمهباسوادنیستند؛نوازنده ها‪،‬‬ ‫خواننده ها و فوتبالیســت های ما لزوما همه با‬ ‫سواد نیستند‪ .‬در واقع می خواهم بگویم که همه ‬ ‫این طور نیستند و یک قشری از انها این طور‬ ‫هستند‪ .‬خود من مهندسی صنایع در دانشگاه‬ ‫ازاد خوانده ام ولی در مورد مهندســی بسیار‬ ‫بی سواد هستم و اصال درکی از مهندسی ندارم‬ ‫ولیبرایمثالیکشخصیدردانشگاهامیرکبیر‬ ‫مهندسی خوانده و شما لذت می برید و از ان‬ ‫طرف دنیا هم جذبش می کنند‪ .‬حرف من این‬ ‫است که استعدادهای ما دارند از بین می روند و‬ ‫ما به دنبال پوچ گرایی هستیم و پوچ گرایی رواج‬ ‫پیدا کرده است‪ .‬استعدادهای این مملکت دارند‬ ‫تک تک از بین می روند یعنی همین ارمان قص ه‬ ‫ما با این هنرش می تواند از ایران برود‪ ،‬کمااینکه‬ ‫خود کیا رکنی هم می خواست برود؛ یا فالن دکتر‬ ‫از فالن دانشگاه می رود چون ان سوی مرزها‬ ‫وضعیت برای او خیلی بهتر است و ما به دنبال‬ ‫چه کسانی هستیم؟ به دنبال دکتر و مهندس‬ ‫بی سواد هستیم و به دنبال ان کارگردان و ان‬ ‫بازیگر بی سواد می رویم‪ .‬یک زمانی در سینما‬ ‫باب شده بود که هر کسی فالوورهای بیشتری‬ ‫داشت را به لحاظ بازیگری بهتر جذب می کردند‬ ‫اما خدا را شکر االن دوباره شعور برگشته است!‬ ‫یعنی در سینما هم شعور کامال از بین رفته بود‬ ‫و به دنبال فالوور بودنــد‪ .‬فالووردارهای ما چه‬ ‫ادم هایی هستند و چه شکلی هستند و برای‬ ‫مثال علی نصیریان چه شکلی است‪ .‬دیگر شما‬ ‫وقتی که بند این موبایل و فضای مجازی بشوید‬ ‫سواد تمام است‪.‬‬ ‫فیلم چند دغدغه مهم را مطرح می کند‬ ‫اما انگار برای هیچ کدام داستان عمیقی‬ ‫را طراحی نمی کند که بیننده با ان گره‬ ‫بخورد؛ نه داســتان رادان و نامزدش‪،‬‬ ‫نه گربه سیاه و گره عاطفی که با رادان‬ ‫برقرار نمی شــود و نه ارتباط جهان با‬ ‫نامزدش و حتی ارمان و خانواده اش؛ اما‬ ‫همگی دغدغه های پررنگ شما را نشان‬ ‫می دهد‪ .‬ایا این نقد را وارد می دانید؟‬ ‫به هر صورت یک فیلم یک ســری حسن ها و‬ ‫یک سری مشکالتی را دارد‪ .‬اگر کسی چیزی‬ ‫را متوجه نشده این اشــکال من است و یقین ًا‬ ‫من االن نمی توانم توضیح بدهم که فالن مساله‬ ‫چطور بوده است‪ .‬اگر فیلم گویای چیزی باشد‪،‬‬ ‫موفق بوده و اگر اشــتباهی در روایت وجود‬ ‫داشته باشد در نهایت من مقصر هستم و باید‬ ‫درستش می کردم‪ .‬من سعی کردم این مفهوم‬ ‫را برسانم که تکلیفمان با ادم های قصه چیست‬ ‫و هر کدام در نهایت یک پایانی دارند و ما داریم‬ ‫برای انها پایان تعریف می کنیم‪ .‬به هر صورت‬ ‫این فیلم ضد قصه است و یک قصه کالسیک‬ ‫ندارد‪ .‬این فیلم یک فیلم کاراکتر محوری است‬ ‫که ما داریم چهار کاراکتر را جلو می بریم‪ ،‬ضمن‬ ‫اینکه ما به دنبال طرح مساله نیز هستیم‪ .‬من به‬ ‫دنبال این نیستم که مخاطب را گریه بیندازم و‬ ‫یا او را در لحظ ه عاطفی قرار دهم‪ .‬لحظ ه عاطفی‬ ‫بین دختر و رادان وجود نــدارد چرا که رادان‬ ‫وارد لحظه عاطفی با او نمی شود‪ .‬این ها طرح‬ ‫مساله است و ما با یک فیلم اجتماعی رو به رو‬ ‫هستیم و صحبت از ملودرامی که قرار است از‬ ‫مخاطب گریه بگیرد‪ ،‬نیست‪ .‬من در این فیلم‬ ‫اصال سعی نکردم که این کار را انجام بدهم‪ .‬در‬ ‫واقع من نمی خواستم مخاطب را گریه بیندازم‬ ‫و می خواستم بگویم که اشتباه قضاوت نکنید‪.‬‬ ‫من می خواستم که این فیلم حرف داشته باشد‬ ‫و نمی خواستم فیلم هندی بسازم که کسی را‬ ‫درگیرش کنم‪ .‬سریال های ترک ان قدر خوب‬ ‫دارد مردم را به گریه می اندازد که من هم اگر‬ ‫بخواهم انها را به گریه بیندازم‪ ،‬همان است‪.‬‬ ‫شــما در فیلــم قبلی فضــای کمدی‬ ‫و ســینمای تجاری را تجربه کردید و‬ ‫حاال ســینمای جدی را تجربه کردید‪.‬‬ ‫تعلق شما بیشتر به سمت کدام نوع از‬ ‫سینماست‪ ،‬جدی یا طنز؟ و ایا از ساخت‬ ‫«دشمن زن» کماکان راضی هستید؟‬ ‫من می خواستم یک فیلم بلند اجتماعی بسازم‬ ‫که شرایطش پیش نیامد و فیلم کمدی ساختم‬ ‫که االن هم از ان دفــاع می کنم‪ .‬به هر صورت‬ ‫وقتی که ادم یک فیلمی را می ســازد ان را به‬ ‫یک قصدی می ســازد‪ .‬قصد من از ساخت ان‬ ‫فیلم کمدی‪ ،‬فقط شادی و سرگرمی مردم بود‬ ‫و به دنبال چیز عجیــب و غریبی هم در انجا‬ ‫نبودم‪ .‬ان فیلم را ساختم و هنوز هم از ان دفاع‬ ‫می کنم‪ .‬هنوز هم وقتــی خودم ان را می بینم‬ ‫لحظاتی را می خندم و دوســتش دارم و به هر‬ ‫حال فیلم من مثل فرزند من است‪ .‬گرایش من‬ ‫به سمت فیلم اجتماعی بوده منتها باید دید که‬ ‫خاستگاه مردم چیست‪ .‬به هر حال ذائق ه مردم‬ ‫مهم است و قرار نیست که من فیلم بسازم و ان‬ ‫را روی طاقچ ه خانه ام بگذارم! در حال حاضر هم‬ ‫انتظاری که داشتیم براورده نشد؛ نه تنها فیلم‬ ‫من که فیلم های اجتماعی دیگری که در کنار‬ ‫فیلم من اکران شد نیز همین مساله را داشتند و‬ ‫سالن زیادی به ان ندادند‪ .‬برای مثال یکی از ان‬ ‫فیلم ها «بی همه چیز» فیلم محسن قرایی است‬ ‫که من در گذشته دســتیارش بوده ام‪ .‬در واقع‬ ‫خواسته تهیه کننده و سرمایه گذار را براورده‬ ‫نکرده است‪ ،‬دلیلش هم این است که سبد خرید‬ ‫مردم ضعیف شده است‪ .‬مردم ترجیح می دهند‬ ‫که اگر قرار اســت ماهی یک فیلم ببینند یک‬ ‫فیلم کمدی باشد که بخندند‪ .‬سانس های بدی به‬ ‫فیلم دادند‪ ،‬سالن ندادند و شرایط برای فیلم من‬ ‫خیلی بد است و دلم برای این فیلم می سوزد چرا‬ ‫که زحمات زیادی کشیده شد‪.‬‬ ‫‪45‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 45 ‫اینده دار‬ ‫اما جریانی معتقد است که فیلمساز در‬ ‫حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص‬ ‫اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی‬ ‫است‪ .‬شما درباره سینمای کمدی چه‬ ‫نظری دارید؟‬ ‫فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در‬ ‫سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و‬ ‫اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده‬ ‫اســت‪ ،‬وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی‬ ‫ساخته که کمدی هم بودند‪ .‬خیلی از فیلمسازها‬ ‫بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم‬ ‫اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است‬ ‫چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های‬ ‫جدی و اجتماعی ســاخته اند‪ .‬کمدی ساختن‬ ‫هم خودش یک تخصص است و کسانی که این‬ ‫حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را‬ ‫ندارند‪.‬فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن‬ ‫داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم‬ ‫کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛‬ ‫برای مثال «نان‪ ،‬عشق و موتور هزار» که ادم از‬ ‫دیدنش لذت می برد‪ .‬مگر کسی جرات دارد که‬ ‫ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی‬ ‫هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر‬ ‫در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را‬ ‫بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»‬ ‫بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است‪.‬‬ ‫مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران‬ ‫تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این‬ ‫فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید‬ ‫زیر سوال برود؟ خیر‪ .‬اتفاقا «اجاره نشین ها»‬ ‫یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی‬ ‫است‪ .‬اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از‬ ‫فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»‬ ‫و دیگری «اقای هالو» است‪ ،‬یعنی جزو صدر‬ ‫فیلم های کمدی است‪ .‬به نظر من اینکه در این‬ ‫وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که‬ ‫تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا‬ ‫باید دست ان کارگردان‪ ،‬تهیه کننده و بازیگر‬ ‫را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند‪ .‬به‬ ‫همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی‬ ‫ما موفق تر بوده اند‪ .‬برای مثال رضا عطاران که‬ ‫چندین سال هست که در صدر فروش است‪،‬‬ ‫چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر‬ ‫ایرانی را ان طور بخنداند‪ .‬به نظر من دست‬ ‫کسی را که بتواند مردم ایران را‪-‬که این روزها‬ ‫دارند ان قدر ســختی می کشند‪ -‬بخنداند‬ ‫باید بوسید‪.‬‬ ‫بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده‬ ‫چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها‬ ‫را دارد؟‬ ‫بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را‬ ‫نمی شناختم‪،‬می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه‬ ‫یکی وارد سینما شده است‪ .‬به نظر من او خیلی‬ ‫مدیریت خوبی دارد‪ .‬ما از ابتدا خیلی با ظرافت‬ ‫با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما‬ ‫در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و‬ ‫رادان در مورد همه چیز نظراتش را ‪-‬چه کارامد‬ ‫باشد‪ ،‬چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب‬ ‫باشــد‪ -‬می گوید‪ .‬در مورد فیلمنامه‪ ،‬ساخت و‬ ‫پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام‬ ‫تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم‬ ‫تالشش را کرد‪ .‬به هر صورت ما با بودج ه شخصی‬ ‫داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط‬ ‫خیلی سخت بود‪ .‬باید مواظب بودجه می بودیم‪،‬‬ ‫چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این‬ ‫فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی‬ ‫از پس ان برامد‪ .‬به نظــر من تهیه کننده ای که‬ ‫بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند‬ ‫تهیه کنند ه شریف و کار درستی است‪.‬‬ ‫به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های‬ ‫یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن‬ ‫فروش شما شده است؟ چون برخی از‬ ‫تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان‬ ‫ستاره بفروشی نیست‪ .‬از طرفی انتخاب‬ ‫ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی‬ ‫برای شما داشت‪ ،‬از این جهت که بازیگر‬ ‫پرحاشیه ای است‪ .‬درست است؟ ترالن‬ ‫پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟‬ ‫یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار‬ ‫هنری می بخشند‪ .‬در مورد ضامن فروش بودن‬ ‫همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه‬ ‫ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور‬ ‫اســت‪ ،‬جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی‬ ‫بازی می کند این طور است‪ .‬اگر نه فیلم جدی‬ ‫او االن در حال اکران اســت ولی به سی‪ ،‬چهل‬ ‫میلیارد رسیده اســت؟ خیر‪ .‬در حال حاضر‬ ‫ما در بازیگرانمان هم‬ ‫کسانی را داریم که به‬ ‫دنبال حاشیه هستند و‬ ‫حاشیه ایجاد می کنند‬ ‫تا دیده شوند‪ .‬یعنی‬ ‫با یک جمله نمک بر‬ ‫زخم ادم ها می پاشند‬ ‫و از این طریق باعث‬ ‫می شوند که دیده‬ ‫شوند‪ .‬مردم ما هم‬ ‫متاسفانه با همان‬ ‫جمله که نمکی بر‬ ‫زخم است باز فالو‬ ‫می کنند و می بینیم‬ ‫که تعداد فالوورهای‬ ‫ان ادم نسبت به‬ ‫قبل از ان جمله ای‬ ‫که ناسزا بوده تا بعد‬ ‫از ان‪ ،‬حتی بیشتر‬ ‫شده است‬ ‫ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و‬ ‫به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است‪ .‬زمانی‬ ‫که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده‬ ‫هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب‬ ‫درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت‪ .‬می خواهم‬ ‫فیلم خوب مهم است‪،‬‬ ‫این را بگویم که اول اینکه ِ‬ ‫دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد‪ .‬بهرام‬ ‫رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال‬ ‫جزو دو‪ ،‬سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت‬ ‫کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد‪ .‬من روی‬ ‫اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای‬ ‫من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست‪.‬‬ ‫در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که‬ ‫در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن‬ ‫پروانه هم بازیگر خوبی است‪ ،‬حاشیه هم برای‬ ‫خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از‬ ‫بازیگران دیگر هم حاشیه دارند‪ .‬من هم بر اساس‬ ‫توانایی‪ ،‬یک بازیگــر را انتخاب می کنم‪ .‬ترالن‬ ‫پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان‬ ‫بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود‪.‬‬ ‫چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک‬ ‫بازیگر در سن هفده‪ ،‬هجده سالگی به این تر و‬ ‫تمیزی‪ ،‬ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم‬ ‫داوود نژاد کار خیلی سختی است‪ .‬در اینجا هم‬ ‫ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران‬ ‫کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی‬ ‫در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد‪.‬‬ ‫ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این‬ ‫فیلم بود‪ ،‬یعنی در طول فیلمبرداری و در طول‬ ‫کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود‪ .‬سر‬ ‫ساعت می امد و می رفت‪ ،‬تمرین می کرد و به نظر‬ ‫من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود‪.‬‬ ‫به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و‬ ‫می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره‬ ‫اکران چقدر فضای مجازی برای فروش‬ ‫شما مهم بوده است و خودتان چقدر به‬ ‫این فضا تعلق دارید؟‬ ‫من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود‬ ‫اینستاگرامم را بسته بودم‪ .‬حس خوبی به فضای‬ ‫مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در‬ ‫این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که‬ ‫نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد‬ ‫شدم‪ .‬به هر حال در حال حاضر حضور مردم در‬ ‫فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که‬ ‫یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها‬ ‫را ببینی و حرف بزنی‪ .‬االن فضای مجازی است‬ ‫و در حال حاضر همه چیز انالین شده است‪ .‬به‬ ‫همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را‬ ‫از نزدیک حس کنم‪ .‬من هیچ وقت اعتمادی به‬ ‫فضای مجازی نداشــتم‪ .‬باید بگویم که به نظر‬ ‫من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین‬ ‫االن‪ ،‬متناقض ترین فضای زندگی بشر است و‬ ‫برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست‪.‬‬ ‫دو نقیض است و شما هیچ وقت‬ ‫یعنی این فضا ض ‬ ‫نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید‪ .‬اسمش‬ ‫هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد‪.‬‬ صفحه 46 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد‬ ‫برای من جذاب است‬ ‫« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 47 ‫چهره ویژه‬ ‫یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش‬ ‫خانگی و تلویزیون هســت‪ ،‬این است که یک قشر‬ ‫وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت‬ ‫توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک‬ ‫سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان‬ ‫به تلویزیون بیشتر است‪ .‬به خصوص در شهرستان ها‬ ‫افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند‪ ،‬بنابراین‬ ‫تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی‬ ‫عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها‬ ‫و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد‪.‬‬ ‫من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله ‬ ‫بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که‬ ‫شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای‪ -‬چه پروژه ‬ ‫سینمایی‪ ،‬چه تلویزیونی‪ ،‬چه اقتصادی‪ ،‬چه ورزشی‬ ‫و هر چیز دیگری‪ -‬می گذاریــد‪ ،‬ان بودجه به مرور‬ ‫تبدیل به کیفیت می شود‪ .‬بنابراین اگر می خواهند‬ ‫که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه ‬ ‫بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های‬ ‫تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند‪.‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی‬ ‫را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود‪ .‬او با دقت نظری که دارد چه‬ ‫در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی‪ ،‬نظم و‬ ‫توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد‪ .‬او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که‬ ‫تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد‪ .‬ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری‪ ،‬نویسندگی و‬ ‫کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد‪ .‬این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم‬ ‫سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است‪ .‬این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی‬ ‫تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند‪ .‬درباره بازی در این سریال و‬ ‫همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را‬ ‫در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این‬ ‫چالش برای شما دوست داشتنی است‪.‬‬ ‫کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا‬ ‫در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث‬ ‫شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این‬ ‫کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟‬ ‫اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با‬ ‫شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن‬ ‫اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های‬ ‫درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب‬ ‫بود‪ .‬این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی‬ ‫که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر‬ ‫ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع‬ ‫باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر‬ ‫پوستی را داشته باشم‪ .‬به خاطر تاریخچ ه کاری‬ ‫من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد‬ ‫می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من‬ ‫انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری‬ ‫از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم‬ ‫تا ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫این اولین ســریال دویســت و پنجاه‬ ‫قسمتی تلویزیون اســت‪ .‬به نظر شما‬ ‫در حال حاضــر که جهان به ســمت‬ ‫مینی سریال هایپنج‪،‬ششقسمتیرفته‬ ‫ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب‬ ‫موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟‬ ‫حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله‬ ‫ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق‬ ‫می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند‪ ،‬چرا که‬ ‫خودم خیلی اهل تماشای سریال‪ -‬چه ایرانی و چه‬ ‫خارجی‪ -‬نیســتم‪ .‬به این دلیل که از درگیر شدن‬ ‫طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم‬ ‫می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح‬ ‫بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر‬ ‫مورد عالقه است‪ .‬از دوستانم می شنوم که در فرهنگ‬ ‫ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و‬ ‫ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای‬ ‫درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری‬ ‫کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به‬ ‫مخاطبین می دهد‪ .‬یعنی ممکن است که مخاطبین‬ ‫بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت‬ ‫اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و‬ ‫هیچ کس نمی داند!‬ ‫این سریال قرار است که داستان یک‬ ‫خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا‬ ‫که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی‬ ‫ویژه ای را می طلبد‪ ،‬شما پوریا اذربایجانی‬ ‫را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار‬ ‫کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟‬ ‫این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود‪ .‬من‬ ‫درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به‬ ‫دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به‬ ‫ان شدت زیاد نیست‪ ،‬ناخوداگاه ذهن درگیر می شد‬ ‫و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس‬ ‫خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه‬ ‫تصویر را‪ -‬چه سریال و چه سینما‪ -‬خوب می شناسد‬ ‫و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به‬ ‫نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است‪.‬‬ ‫یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی‬ ‫بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد‬ ‫است این هست که کمتر کاراکترهای‬ ‫خاکستری خلق می شود و شخصیت ها‬ ‫ال سفید یا کام ً‬ ‫اکثرا ًکام ً‬ ‫ال سیاه هستند که‬ ‫این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم‬ ‫از جذابیت کاراکتر کم می کند‪ .‬کاراکتر‬ ‫شما هم در این ســریال از این قاعده‬ ‫پیروی می کند‪ .‬نظرتان دربار ه این مساله‬ ‫چیســت و خودتان چقدر با این نقش‬ ‫ارتباط گرفتید؟‬ ‫این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً‬ ‫من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان‬ ‫را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که‬ ‫باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم‪.‬‬ ‫شــما هم در ســریال های تلویزیونی‬ ‫ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار‬ ‫در شبک ه نمایش خانگی را دارید‪ .‬از نظر‬ ‫شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه ‬ ‫نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت‬ ‫که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری‬ ‫دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در‬ ‫حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی‬ ‫که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی‬ ‫می بازد‪ .‬به عنوان یک پیشکسوت چه‬ ‫پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان‬ ‫صدا و سیما دارید؟‬ ‫فهمیدم که چرا‬ ‫مسعود کیمیایی‬ ‫یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایی را دارد با خود‬ ‫می کشد و دلیل دارد‬ ‫که یک ادمی می تواند‬ ‫کیمیایی باشد و‬ ‫می تواند انقدر خوب‬ ‫سینما را حتی در بعد‬ ‫سلیقه ی خودش‬ ‫بشناسد‬ ‫شــما امســال فیلم «خائن کشی» به‬ ‫کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در‬ ‫جشــنواره دارید و برای چندمین بار در‬ ‫نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید‪ .‬از این‬ ‫جهت که «خائن کشی» اولین همکاری‬ ‫شما و مسعود کیمیایی محسوب‬ ‫می شود‪ ،‬این تجربه را چطور‬ ‫دیدید؟ویژگی هایشخصیتی‬ ‫این کارگردان در کار چقدر‬ ‫برای شــما جذاب و چقدر‬ ‫متفاوت با کارگردا ن های‬ ‫جوان تر بود؟‬ ‫من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود‬ ‫کیمیاییسپریکردم‪،‬چراکهدکتر‬ ‫مصدق بیش از سه سکانس در این‬ ‫کار نداشت اما باید بگویم که من‬ ‫در گذشته مســعود کیمیایی را‬ ‫نمی شناختم یعنی با او کار نکرده‬ ‫و از دور او را رصد کرده بودم‪ .‬در‬ ‫این مدت کوتاهی کــه با او کار‬ ‫کردم فهمیدم که چرا مسعود‬ ‫کیمیایی یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایــی را دارد بــا خود‬ ‫می کشد و دلیل داردکه یک‬ ‫ی می تواند کیمیایی‬ ‫ادم ‬ ‫باشد و می تواند ان قدر‬ ‫خوب سینما را حتی‬ ‫در بعد سلیق ه خودش‬ ‫بشناسد‪ .‬من به تازگی‬ ‫یک نمایشگاه نقاشی از‬ ‫او دیدم که بسیار جذاب‬ ‫بود‪ .‬مسعود کیمیایی با‬ ‫اینکه خودش را به عنوان‬ ‫یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده‬ ‫ولی ان قدر خودش را می شناسد و‬ ‫ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش‬ ‫اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که‬ صفحه 48 ‫کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد‪ .‬به‬ ‫هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه‬ ‫را با او داشتم‪.‬‬ ‫شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی‬ ‫کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی‬ ‫حضور داشــتید که این روزها با انتشار‬ ‫اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان‬ ‫ایجاد شد‪ ،‬از نظر شما به عنوان بازیگر‬ ‫این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟‬ ‫مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را‬ ‫نمی شود زیاد قضاوت کرد‪ .‬به هر حال این یک اتفاقی‬ ‫است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!‬ ‫ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن‬ ‫خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست‬ ‫بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم‬ ‫توقیف می شود؟‬ ‫به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری‬ ‫ان را انجام داد‪ .‬او امید داشت که به این شکل‬ ‫بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد‪،‬‬ ‫یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید‬ ‫می توانست این معضل را حل کند و این ریسک‬ ‫او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با‬ ‫کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی‬ ‫ســینما تاثیر می گــذارد‪ .‬در واقــع یک خال‬ ‫بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری‬ ‫ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در‬ ‫خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید‬ ‫داشته باشــند‪ .‬هیچ کس در خانه با روســری‬ ‫مقابل همسرش نمی شیند‪ ،‬بنابراین بهترین‬ ‫راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه‬ ‫را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این‬ ‫ریسک عیاری با شکست رو به رو شد‪ .‬امیدوارم‬ ‫که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و‬ ‫پخش شود‪.‬‬ ‫بــا مقایســه ســریال های «گاندو»‪،‬‬ ‫«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه‬ ‫از کاله گیس استفاده شده‪ ،‬به نظر می اید‬ ‫که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی‬ ‫متناقض است‪ .‬نظر شما چیست؟‬ ‫به نظر دارد متناقض عمل می کند‪ .‬خیلی نظری در‬ ‫این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی‬ ‫که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند‬ ‫تناقض است‪ .‬این هم یکی از انهاست‪.‬‬ ‫کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی‬ ‫که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه‬ ‫بسیار جذابی است‪ .‬چه نقطه قوتی در این‬ ‫کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان‬ ‫شاخصیمی کند؟‬ ‫دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت‬ ‫کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار‬ ‫می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه‬ ‫که هست نشان دهد‪ .‬یعنی شاید بشود گفت‬ ‫که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را‬ ‫به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما‬ ‫هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است‪.‬‬ ‫ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم‬ ‫و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس‬ ‫کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند‬ ‫که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و‬ ‫مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که‬ ‫گفتــن حقیقت‪-‬تا دســتکاری در حقیقت و‬ ‫داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش‪ -‬شاید‬ ‫بیشتر ارزش داشته باشد‪.‬‬ ‫شما از این دست فیلم هایی که به مشکل‬ ‫می خورند چند موردی در ســابقه تان‬ ‫دارید‪ .‬به نظر می رسد که فیلمنامه های‬ ‫چالشــی و حساس را دوســت دارید‪،‬‬ ‫درست است؟‬ ‫خیر‪ ،‬لزوما این طور نیســت‪ .‬من همیشــه بر‬ ‫اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب‬ ‫می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که‬ ‫چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است‪ .‬در‬ ‫واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه‬ ‫فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه کار را در نظر بگیرم‪ .‬در واقع به صورت‬ ‫خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم‬ ‫و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم‬ ‫نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و‬ ‫متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در‬ ‫موفقیت او چقدر موثر می دانید؟‬ ‫خیر‪ ،‬بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق‬ ‫هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق‬ ‫نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد‬ ‫مهمی باشد‪ ،‬یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد‪.‬‬ ‫ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک‬ ‫هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به‬ ‫مسائل روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪،‬‬ ‫انسان شناســانه و موضوعاتی از این‬ ‫دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها‬ ‫و کاراکترها برای شــما چطور حادث‬ ‫می شود؟‬ ‫من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم‬ ‫اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص‬ ‫صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و‬ ‫بحث ها و صحبت ها شــود‪ .‬خود من از ضمیر‬ ‫ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر‬ ‫خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت‬ ‫روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪ ،‬حتی فلسفی و‬ ‫مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در‬ ‫بازیگری تاثیر نمی گــذارد‪ .‬یعنی صددرصد‬ ‫تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم‬ ‫که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و‬ ‫شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم‪ ،‬بلکه در‬ ‫ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان‬ ‫عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 49 ‫چهره ویژه‬ ‫ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم‬ ‫یک ســری معادالتی در ذهــن‪ ،‬قلب‪ ،‬وجود‬ ‫و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت‬ ‫لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم‬ ‫ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت‪.‬‬ ‫من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء‬ ‫می رســم‪ ،‬نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که‬ ‫وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در‬ ‫واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و‬ ‫با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک‬ ‫کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به‬ ‫جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما‬ ‫وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه‬ ‫به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش‬ ‫نزدیک می شــوید‪ .‬بعضی وقت ها بوده که من‬ ‫بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر‬ ‫به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه‬ ‫اجتماعی ان شخصیت پی برده ام‪ .‬گاهی اوقات‬ ‫در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است‬ ‫که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن‬ ‫خودم کامال باز کنم‪.‬‬ ‫اگر اشتباه نکنم چهار‪ ،‬پنج سالی هست‬ ‫که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر‬ ‫فاصله گرفته اید‪ .‬علتش پر کار شــدن‬ ‫شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم‬ ‫داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به‬ ‫ان فضا بازگردید؟‬ ‫بله‪ ،‬من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و‬ ‫به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم‬ ‫چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی‬ ‫وقتی که انسان‪ ،‬خودش با خودش و در درون‬ ‫خودش می کاود و ســفرهایی می کند‪ .‬کرونا‬ ‫خیلی تاثیرگذاشــت‪ .‬من از نظر ذهنی برای‬ ‫اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک‬ ‫بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به‬ ‫دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من‬ ‫خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود‬ ‫گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی‬ ‫دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را‬ ‫کنارگذاشته ام‪ .‬در واقع جزو ارزوهایم‬ ‫هست که ان را ادامه بدهم‪ .‬من در حال‬ ‫حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش‬ ‫به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی‬ ‫هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی‬ ‫حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به‬ ‫شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و‬ ‫می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد‬ ‫دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را‬ ‫به انجام برسانم‪.‬‬ ‫شما در تئاتر‪ ،‬تلویزیون و سینما ید‬ ‫طوالیی دارید و بیش از سی سال‬ ‫است که در این حرفه مشغول به‬ ‫فعالیت هستید‪ .‬پس از این همه‬ ‫سال و این همه تجربه‪ ،‬ایا نقش‬ ‫خاصی در ذهن شما هست که‬ ‫دوست داشته باشید ان را بازی کنید و‬ ‫هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟‬ ‫خیر‪ ،‬زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی‬ ‫و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا‬ ‫می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر‬ ‫می کند که چه نقشــی را بــازی کنم‪ .‬چیزی‬ ‫که برای من خیلی مهم هســت این است که‬ ‫ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام‬ ‫برای من رشد داشته باشد‪ .‬ممکن است که ان‬ ‫شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال‬ ‫خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد‬ ‫و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به‬ ‫فرض تئاتر باشد‪ .‬من تجربیات خیلی سنگینی‬ ‫مثل ســقراط‪ ،‬مصدق و نقش هــای دیگر را‬ ‫داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان‬ ‫نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها‬ ‫مهم است‪ .‬به نظر من مسیر کاری من هم در‬ ‫نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در‬ ‫کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها‬ ‫پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به‬ ‫مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این‬ ‫حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت‬ ‫است که در واقع هنر‪ ،‬بازیگری‪ ،‬نویسندگی‪،‬‬ ‫تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای‬ ‫رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و‬ ‫اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی‬ ‫باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم‬ ‫تجربه کرده باشم‪ .‬در گذشته مواقعی بود که‬ ‫دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود‬ ‫خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی‪ ،‬دو سالی‬ ‫است که این انگیزه در من به وجود امده که ان‬ ‫بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی‬ ‫به چالش بکشم‪ .‬بنابراین پاسخ من خیر است‪،‬‬ ‫چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه‬ ‫متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش‬ ‫خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫من همیشه بر اساس‬ ‫نقش هایی که دوست‬ ‫دارم انتخاب می کنم‬ ‫و بر حسب اتفاق‬ ‫اینطور شده که چند‬ ‫اثری هم با مشکل‬ ‫رو به رو شده است‪.‬‬ ‫درواقع من بیشتر‬ ‫به اینکه چه نقشی‬ ‫را و در چه فضایی‬ ‫قرار است کار کنم‬ ‫نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه ی کار را در نظر‬ ‫بگیرم‪.‬‬ ‫زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای‬ ‫مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر‬ ‫خیلی ها‪-‬حتی هم نســان شما‪ -‬با ان‬ ‫همراه شده اند‪ .‬شــما خیلی فعالیتی در‬ ‫فضای مجازی نداریــد‪ ،‬ایا این انتخاب‬ ‫شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت‬ ‫در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر‬ ‫چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد‬ ‫بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟‬ ‫نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به‬ ‫صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران‬ ‫مسن تر نمی شود نادیده گرفت‪ .‬به طور کلی نقش‬ ‫این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست‬ ‫ و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد‬ ‫نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع‬ ‫یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده‬ ‫می گیرد‪ .‬دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله‬ ‫بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی‬ ‫حضور داشته باشــم‪ ،‬یک گرایش به خلوت است‬ ‫که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا‬ ‫وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی‬ ‫این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست‬ ‫که من بخواهم بگویم که این درســت است‪ .‬در‬ ‫واقع در حال حاضر این برای من درســت است‪.‬‬ ‫من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم‪ ،‬یعنی فکر‬ ‫می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی‬ ‫هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با‬ ‫دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل‬ ‫کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید‬ ‫این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم‬ ‫خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک‬ ‫انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از‬ ‫چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان‬ ‫نیاز دارم‪.‬‬ ‫در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟‬ ‫من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به‬ ‫بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی‬ ‫است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است‬ ‫ولی بعدها تغییر خواهد کرد‪ .‬این سریال درباره ‬ ‫کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند‬ ‫و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان‬ ‫خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است‪.‬‬ ‫من یکی‪ ،‬دو سالی هســت که خیلی به دنبال‬ ‫بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان‬ ‫شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم‬ ‫ان جنبه های منفی را کشف کنم‪ .‬من در این‬ ‫ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی‬ ‫از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا‬ ‫حدی منفی است و این مساله برای من‬ ‫خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن‬ ‫دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها‬ ‫و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و‬ ‫در حال حاضر این دو نقش برای‬ ‫من خیلی جذاب است‪.‬‬ صفحه 50 ‫بازیگری برای من فراتر از بازی و‬ ‫به شکلی ارتقای روح انسانی است‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»‬ ‫نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 51 ‫چهره پرتالش‬ ‫کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر‬ ‫نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید‬ ‫متفاوت است‪ ،‬جاه طلبی ها و سادگی های‬ ‫مخصوص خــود را دارد‪ ،‬و در لحظاتی‬ ‫از سریال بیننده را ســورپرایز میکند‪،‬‬ ‫ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این‬ ‫ی هایی‬ ‫نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ ‬ ‫که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی‬ ‫در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به‬ ‫ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در‬ ‫نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم‪ ،‬خیلی‬ ‫ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من‬ ‫ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این‬ ‫کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!‬ ‫اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر‬ ‫«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری‬ ‫خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها‬ ‫از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»‬ ‫ترغیب کرد‪ .‬از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد‬ ‫مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من‬ ‫متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی‬ ‫تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای‬ ‫بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر‬ ‫به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد‪.‬‬ ‫اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم‬ ‫خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»‬ ‫را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم‬ ‫چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر‬ ‫از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح‬ ‫سادگی خود باقی بماند‪.‬‬ ‫فاطمه شوقی‪ :‬پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و‬ ‫همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی‬ ‫باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است‪ .‬زیر اسم هر کارگردانی حاضر‬ ‫نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است‪ .‬خسوف بهانه خوبی بود تا درباره‬ ‫پروسه انتخاب نقش ‪ ،‬وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی‬ ‫مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه‬ ‫تان با این شخصیت به چه صورت بود تا‬ ‫اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟‬ ‫ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به‬ ‫سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف‬ ‫خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»‬ ‫که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است‪ .‬در‬ ‫مقطع تاریخی‪ -‬اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها‬ ‫فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا‬ ‫به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند‪ .‬به همین‬ ‫دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد‬ ‫یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به‬ ‫ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند‪ .‬من اگر بخواهم‬ ‫«علیرضا» را توصیف کنــم‪ ،‬نزدیک ترین کاراکتر‬ ‫دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است‪.‬‬ ‫«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد‬ ‫چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد‬ ‫ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم‬ ‫می شود‪ ،‬این همان روند تحولی است که‬ ‫از ان صحبت می کنید؟‬ ‫درســت اســت‪ ،‬در همان روزهــای ابتدایی اقای‬ ‫اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه‬ صفحه 52 ‫«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان‬ ‫کردید‪ ،‬تاکید می کردند‪ .‬ایــن کاراکتر برای ان ها‬ ‫بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند‬ ‫فیلمنامه‪ ،‬یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»‬ ‫است‪ .‬سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و‬ ‫فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما‬ ‫در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد‪.‬‬ ‫«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره‬ ‫چند جوان اســت‪ ،‬از نظر شما توانسته‬ ‫حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این‬ ‫سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت‬ ‫فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟‬ ‫«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و‬ ‫اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در‬ ‫این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست‬ ‫روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه‬ ‫را در سریال بیان می کنند‪ .‬من فکر می کنم در روند‬ ‫یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای‬ ‫اهمیت نیست‪ ،‬حال این قصه می تواند ویژگی های‬ ‫مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به‬ ‫دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و‬ ‫گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد‪« .‬خسوف» نیز در‬ ‫روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت‬ ‫سر می گذارد‪ .‬در مواجهه با مردم این را می بینم که‬ ‫با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده ‬ ‫است‪ ،‬انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را‬ ‫دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که‬ ‫سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند‬ ‫که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه‬ ‫نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند‪.‬همینباعث‬ ‫میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر‬ ‫شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می‬ ‫افتد‪ .‬با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال‬ ‫این همراهی بیشتر هم می شود‪ .‬از این رو که حجم‬ ‫قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود‬ ‫افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی‬ ‫سریال کمی سرعت می دهد‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه‬ ‫در میان بازیگران جوان ان ‪ ،‬چهره های‬ ‫جدیدی را شاهد هستیم‪ ،‬شما به عنوان‬ ‫یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران‬ ‫جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید‬ ‫برای بدنه سینما می دانید؟‬ ‫من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی‬ ‫انتخاب در مجموع به نفع همه است‪ .‬فکر می کنم در‬ ‫زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه‬ ‫باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود‬ ‫دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها‬ ‫استقبال کرد‪ .‬جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی که از‬ ‫عرصه هایدیگریمانند‬ ‫ورزش بازیگرانی وارد‬ ‫سینما می شدند تا این‬ ‫لحظه که خواننده ها‬ ‫شــانس خود را در‬ ‫«خسوف» صرفا یک‬ ‫داستان عاشقانه‬ ‫نیست و اتفاقا‬ ‫کاراکترهایی مانند‬ ‫«علیرضا» و «رضی»‬ ‫در این فیلمنامه در‬ ‫نقاطی ایستاده اند‬ ‫که کامال دست روی‬ ‫مباحث اجتماعی‬ ‫می گذارند و نقدهای‬ ‫جامعه را در سریال‬ ‫بیان می کنند‬ ‫سینما امتحان می کنند‪ ،‬من به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی بودم و هستم‪ .‬فکر می کنم در نهایت‬ ‫این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها‬ ‫در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از‬ ‫رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده‬ ‫می شود‪ .‬چرا این را می گویم؟ به این علت که من به‬ ‫عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که‬ ‫ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که‬ ‫من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم‪.‬‬ ‫اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را‬ ‫به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد‬ ‫که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند‪.‬‬ ‫همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت‬ ‫مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر‬ ‫کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری‪،‬‬ ‫من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین‬ ‫موضوعی است‪ .‬همیشه وقتی با دوستانی که در تمام‬ ‫این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و‬ ‫عرصه بازیگری مقاومت می کنند‪ ،‬مواجه می شوم به‬ ‫ان ها می گویم‪ ،‬این مقاومت مربوط به این است که‬ ‫ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع‬ ‫به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از‬ ‫چنین اتفاقی استقبال کرد‪ .‬این افراد جدید باری را‬ ‫با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این‬ ‫پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای‬ ‫خودم می شود‪ .‬االن با توجه به ارتباطی که با بچه های‬ ‫بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم‪ ،‬می دانم استعدادهای‬ ‫فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه‬ ‫برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست‬ ‫در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس‬ ‫محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان‬ ‫وجود داشته باشد‪« .‬خسوف» بخش بسیار کوچکی‬ ‫از این بازیگران را به نمایش گذاشته است‪.‬‬ ‫از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در‬ ‫نگرش سازندگان هستیم و از دورانی‬ ‫که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور‬ ‫چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد‬ ‫عبور کرده ایم؟‬ ‫به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده‬ ‫است‪ .‬درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد‬ ‫سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب‬ ‫می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها‬ ‫به دلیل حضور جوانان‪ ،‬نشان می دهد درحال عبور از‬ ‫دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر‬ ‫است‪« .‬خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین‬ ‫نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها‬ ‫و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که‬ ‫دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده‬ ‫و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار‬ ‫تغییر کرده است و روندی صعودی دارد‪.‬‬ ‫دقیقا با توجه به صحبت های شما‪،‬‬ ‫با گذشت چند قسمت از سریال‬ ‫«خسوف» با وجود اینکه بخشی‬ ‫از بازیگــران ان را چهره های‬ ‫جوان و جدید تشکیل داده اند‪،‬‬ ‫اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده‬ ‫است‪ .‬با توجه به این نکته‪ ،‬از نظر شما‬ ‫می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم‬ ‫که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن‬ ‫نمی کنند؟‬ ‫من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود‬ ‫تئاتر‪ ،‬یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار‬ ‫یک بازیگر تصمیم بگیــرد‪ .‬اگر معتقدیم بازیگری‬ ‫خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید‬ ‫بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در‬ ‫جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان‬ ‫تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص‬ ‫می کنند‪ .‬ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران‬ ‫چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا‬ ‫همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران‬ ‫جوان‪« .‬خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار‬ ‫این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به‬ ‫این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و‬ ‫اعتماد واقعا وجود داشته یا نه‪.‬‬ ‫تعریف شخصی خود شــما از ستاره‬ ‫چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی‬ ‫داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در‬ ‫ذهن مردم شود و همچنین در سینمای‬ ‫ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره‬ ‫است؟‬ ‫معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است‪،‬‬ ‫من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که‬ ‫میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به‬ ‫این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید ‪.‬‬ ‫اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به‬ ‫ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی‬ ‫مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ‪ ۴۰‬سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال‬ ‫فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود‬ ‫برای من معنای ستاره را دارد‪ .‬چرا؟ به این دلیل‬ ‫که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ‬ ‫او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در‬ ‫یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به‬ ‫اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد‪.‬‬ ‫ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام‬ ‫فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود‬ ‫را در میان مردم و جامعه دارد‪ .‬در میان بازیگران‬ ‫خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل‬ ‫نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند‬ ‫چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها‬ ‫من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی‬ ‫و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده‬ ‫است‪ .‬من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک‬ ‫ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر‬ ‫می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ‪ ۵۰‬نقش‬ ‫بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد‬ ‫هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان‬ ‫کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع‬ ‫الهام بوده اند‪ .‬من در ایده ال ذهنی خود بسیار به‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 53 ‫چهره پرتالش‬ ‫این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای‬ ‫از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان‬ ‫مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت‬ ‫ایفای یک نقش را پیدا کند‪.‬‬ ‫شما با چند کارگردان جوان شاخص کار‬ ‫کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان‬ ‫دهنده این است که به سینمای تجربی‬ ‫و نوگرا تعلق دارید ‪ .‬پیشنهادات اینطور‬ ‫بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای‬ ‫با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟‬ ‫نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی‬ ‫ســوالی که عنوان کردید‪ ،‬صادق است چراکه فکر‬ ‫می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر‬ ‫در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما‬ ‫می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد‬ ‫می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و‬ ‫نزدیک تر است‪ .‬من در شــروع بازیگری بسیار به‬ ‫این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین‬ ‫کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین‬ ‫کننده نبوده است‪ .‬همیشــه تنها چیزی که برایم‬ ‫اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام‬ ‫ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود‬ ‫که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا‬ ‫در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب‬ ‫من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم‬ ‫از ان ها فاصله بگیرم‪ .‬از مســیری که در تمام این‬ ‫سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری‬ ‫از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه‬ ‫کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به‬ ‫ایده ال های من نزدیک بوده اند‪.‬‬ ‫خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و‬ ‫درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم‬ ‫می کنید؟‬ ‫من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به‬ ‫ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار‪ ،‬کمدی‬ ‫صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک‬ ‫شــیرینی‪ ،‬لطافت و بانمکی اغشته بوده اند‪ .‬خیلی‬ ‫دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من‬ ‫پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در‬ ‫بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم‬ ‫اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم‪.‬‬ ‫پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری‬ ‫ریسک پذیر هســتید که دوست دارید‬ ‫کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها‬ ‫را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی‬ ‫حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این‬ ‫حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی‬ ‫برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال‬ ‫نشدنی ها هستم‪ .‬من همواره به افرادی که بیش از‬ ‫یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را‬ ‫بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست‪.‬علت‬ ‫این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای‬ ‫به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید‬ ‫از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه‬ ‫از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های‬ ‫ابتدایی ان ها قرار داشــت‪ .‬به واسطه این مدیریت‪،‬‬ ‫بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار‬ ‫می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم‬ ‫می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس‬ ‫و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند‪.‬‬ ‫تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز‬ ‫از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها‬ ‫هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای‬ ‫ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی‬ ‫نمی گذارد‪ .‬من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم‬ ‫چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها‬ ‫در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به‬ ‫تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با‬ ‫همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم‪ .‬توقع من از‬ ‫کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی‬ ‫شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان‬ ‫جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم‪.‬‬ ‫من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من‬ ‫چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا‬ ‫می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و‬ ‫مسیرهابرایرسیدنهستم‪.‬بایدبگویمهرچهمسیر‬ ‫برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است‪.‬‬ ‫برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر‪،‬‬ ‫سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟‬ ‫فکر می کنید در این روزها کدام را مردم‬ ‫بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت‬ ‫شما تاثیری دارد؟‬ ‫این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که‬ ‫برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که‬ ‫فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد‬ ‫دغدغه و وسوسه ما است‪ .‬برای من که در این مسیر‬ ‫قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان‬ ‫هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام‬ ‫به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم‪،‬‬ ‫مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم‬ ‫برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی‬ ‫پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار‬ ‫نمی گیرد‪.‬‬ ‫کمی از تجربه همکاری با مازیار میری‬ ‫و همایون اســعدیان برایمان بگویید‪،‬‬ ‫از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از‬ ‫سریال های شبکه نمایش خانگی خود را‬ ‫برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای‬ ‫این روزها نکرد‪.‬‬ ‫مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار‬ ‫میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به‬ ‫واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای‬ ‫متفاوت و در مدیوم های مختلف است‪ .‬وارد نشدن‬ ‫جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی‬ ‫که از عرصه های‬ ‫دیگری مانند ورزش‬ ‫بازیگرانی وارد سینما‬ ‫می شدند تا این لحظه‬ ‫که خواننده ها شانس‬ ‫خود را در سینما‬ ‫امتحان می کنند‪ ،‬من‬ ‫به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی‬ ‫بودم و هستم‬ ‫با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار‬ ‫است که دســت به جلوه گری و حضور‬ ‫زیاد در محافل و مراسم ها بزند‪ .‬در قاعده‬ ‫کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع‬ ‫مهم نیست‪ ،‬نگران نیستید از قافله عقب‬ ‫بمانید؟‬ ‫سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید‪ .‬این سوال از‬ ‫نظر من قطعا فکر را مشغول می کند‪ ،‬بیش از اینکه به‬ ‫یدانم که دور از اهمیت‬ ‫اهمیت این موضوع فکر کنم م ‬ ‫نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود‬ ‫و به اهمیت ان باور هم دارد‪ .‬فکر می کنم این موضوع‬ ‫بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز‬ ‫می گردد‪ ،‬درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از‬ ‫چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در‬ ‫یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای‬ ‫بیهوده نزنند‪ .‬در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری‬ ‫در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم‬ ‫درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم‬ ‫ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از‬ ‫بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام‬ ‫می دهند‪ .‬من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد‬ ‫اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید‬ ‫مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری‬ ‫کندتر هم شود‪ .‬فراموش نمی کنم که در اولین کار‬ ‫ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی‬ ‫دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو‬ ‫باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی‬ ‫که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر‬ ‫هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه‬ ‫نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری‪ ».‬من‬ ‫هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری‬ ‫که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب‬ ‫کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز‬ ‫این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر‬ ‫توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط‬ ‫بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم‪.‬‬ صفحه 54 ‫فــــــرم اشتــــراک‬ ‫ماهنامــــــهصبــــا‬ ‫نام و نام خانوادگی‪:‬‬ ‫‪................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫ادرس‪:‬‬ ‫‪.............................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫تلفن‪ ....................................................... :‬موبایل‪ ................................................. :‬فکس‪ ................................................ :‬کدپستی‪:‬‬ ‫‪..................................................‬‬ ‫اشتراک شش ماهه‬ ‫{چهارشماره}‬ ‫با پست سفارشی‬ ‫‪ 2.000.000‬ریال‬ ‫لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب ‪ 0109771136001‬و یا به شماره کارت ‪ 6037691990274227‬بانک صادرات قابل پرداخت‬ ‫در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس‬ ‫و یا به شماره ‪ 09105248419‬ارسال نمایید‬ ‫ادرس‪ :‬تهران‪ ،‬خیابان ایت اهلل مدنی‪ ،‬روبروی متروی شهید مدنی‪ ،‬کوچه خجسته منش‪ ،‬پالک‪ ،5‬دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»‬ ‫تلفن‪021-77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪mahnamehsaba‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.ir‬‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 55 ‫سینمای جهان زیر ذره بین‬ ‫محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما‬ ‫دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود ‪ 2‬سال‬ ‫رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس‬ ‫کرونا بود‪ ،‬با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از‬ ‫حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم‪ .‬فیلم های متنوعی‬ ‫در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی‬ ‫فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق‬ ‫چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی‪ ،‬شاهد‬ ‫استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود‬ ‫سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی‬ ‫فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت‬ ‫سینمایی‪ ،‬به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در‬ ‫سینماها محسوب نمی شوند‪ .‬از سوی دیگر تغییراتی در‬ ‫رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های‬ ‫تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر‬ ‫کشیده شد‪ .‬بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم‬ ‫قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر‬ ‫در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر‬ ‫قرارداد‪ .‬به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای‬ ‫جهان در ‪ ، 2021‬ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش‬ ‫خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های‬ ‫سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد‪ .‬مشروح‬ ‫این مصاحبه در ادامه امده است‪:‬‬ ‫تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛‬ ‫قهرمان شانس زیادی‬ ‫برای تصاحب اسکار ندارد‬ ‫ابتدا‪ ،‬نظر خود را درباره سینمای جهان‬ ‫در ســالی که گذشت‪ ،‬دســتاوردها‪،‬‬ ‫ظرفیت ها و چهره های برجسته ‪۲۰۲۱‬‬ ‫بیان بفرمایید؟‬ ‫مهمترین اتفاق در سال ‪ ۲۰۲۱‬از نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های‬ ‫گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود‬ ‫درامد‪ ،‬ژانرهای پرفروش در سال‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل‬ ‫برگزار شد‪ .‬اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع‬ ‫ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد‬ ‫تغییرکند اما در هر حال ســال ‪ ۲۰۲۱‬به جهت‬ ‫خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و‬ ‫پرباری بود‪.‬‬ ‫شیوه های روایی در سینما و در دهه های‬ ‫اخیر دچار تغییراتی شــده اســت‪ .‬در‬ ‫سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران‬ ‫بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به‬ ‫ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند‬ ‫و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک‬ ‫ان خبری نبود‪ .‬نظر شما در مورد روایت‬ ‫در ســینمای جهان و در سال ‪۲۰۲۱‬‬ ‫چیست؟‬ ‫در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود‬ ‫اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این‬ ‫روند در ســال ‪ ۲۰۲۰‬نیز وجود داشت) و فیلم‬ ‫جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به‬ ‫خود جلب کند نیز وجود نداشت‪ ،‬اما تعداد زیادی‬ ‫فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی‬ ‫از ســوی منتقدان دریافت کند‪ .‬کار با ژانرهای‬ ‫قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال‪،‬‬ ‫تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل‬ ‫فیلمسازان در‪ 2021‬بود‪ ،‬به گونه ای که برای نمونه‬ ‫در فیلم انت ‪ Annette‬ساخته لئوکاراکس شاهد‬ ‫احیای ژانر موزیکال‪ ،‬در فیلم قدرت سگ ‪The‬‬ ‫‪ Power of the Dog‬ساخته جین کمپیون ژانر‬ ‫وسترن‪ ،‬در فیلم بدون حرکت ناگهانی �‪No Sud‬‬ ‫‪ den Move‬ساخته استیون سودربرگ ژانر نوار‬ ‫و در فیلم‏اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬ساخته‬ ‫ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی‬ ‫شد‪ .‬از این لحاظ می توان ســال ‪ 2021‬را سال‬ ‫زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان‬ ‫دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما‬ ‫فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب‬ ‫سینمای جهان اند‪ ،‬به نمایش درامد‪.‬‬ ‫در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه‬ ‫فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر‬ ‫نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل‬ ‫هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل‬ ‫بود‪.‬این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور‬ ‫جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و‬ ‫فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی‬ ‫شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر‬ ‫برسند‪ .‬فیلم دســت خدا ‪The Hand of God‬‬ ‫ســاخته پائولو ســورنتینو‪ ،‬فیلم بدترین فرد‬ ‫زمیــن ‪The Worst Person in the World‬‬ ‫ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار ه‪Com� 6‬‬ ‫‪ 6 .partment No‬ســاخته جوهو کاسمنن و‬ ‫مادران موازی ‪ Parallel Mothers‬ســاخته‬ ‫پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید‬ ‫فیلمسازان اروپایی در این دوره است‪ .‬روایت در‬ ‫این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست‬ ‫حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد‬ ‫مهمترین اتفاق‬ ‫در سال ‪ ۲۰۲۱‬از‬ ‫نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت‬ ‫شوک و تعلیقی که‬ ‫در سال های گذشته‬ ‫و در اثر همه گیری‬ ‫کرونا دچارش شده‬ ‫بود درامد‪ ،‬ژانرهای‬ ‫پرفروش در سال‬ ‫‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و‬ ‫جشنواره ها تقریبا به‬ ‫طور کامل برگزار شد‬ ‫تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک‬ ‫داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط‬ ‫سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های‬ ‫مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه‬ ‫فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک‬ ‫شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم‬ ‫نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی‬ ‫فیلم ها را تشکیل می دهند‪ .‬واقعیت این است که‬ ‫سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی‪ ،‬کیشلوفسکی‬ ‫و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان‪،‬‬ ‫سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را‬ ‫سپری می کند‪.‬‬ ‫بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین‬ ‫عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و‬ ‫جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی‬ ‫منتقدان و تحلیلگران سینمایی است‪.‬‬ ‫از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه‬ ‫بازیگری‪ ،‬کارگردانی و بهترین فیلم چه‬ ‫اثاری بوده است؟‬ ‫در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم ‪Last‬‬ ‫‪ Night in Soho‬از نظر شیوه روایت و کارگردانی‬ ‫برایم خیلی جذاب بــود‪ ،‬همچنین کارگردانی‬ ‫کاراکس در فیلم موزیکال انت ‪ ، Annette‬ریدلی‬ ‫اسکات در اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬بسیار‬ ‫قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات‬ ‫ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی‬ ‫سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند‪ .‬کوپه‬ ‫شــماره ‪ 6 .Compartment No ۶‬کارگردان‬ ‫فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ‬ ‫کارگردانی در ســال ‪ 2021‬بوده است‪ .‬در حوزه‬ ‫بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت‬ صفحه 56 ‫سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های‬ ‫تلویزیونی بود که در سراســر جهان با‬ ‫استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد‬ ‫از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال‬ ‫عمومی چه بوده است؟‬ ‫انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب‬ ‫اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی‬ ‫چون ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬اثر‬ ‫هاماچی و کوپه شــماره ‪Compartment ۶‬‬ ‫‪ No6‬مختصات بیشــتر و کامل تری را برای‬ ‫کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این‬ ‫وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه‬ ‫بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت‬ ‫بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای‬ ‫اصغر فرهادی است‪.‬‬ ‫ســگ ‪ ، The Power of the Dog‬مت دیمون‬ ‫و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران‬ ‫امسال قابل توجه بوده‪ ،‬همچنین بازی رنت رینز‬ ‫‪ Renate Reinsve‬بازیگر فیلم اروپایی بدترین‬ ‫ادم روی زمیــن ‪The Worst Person in the‬‬ ‫‪ World‬نیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل‬ ‫توجهی بود‪ .‬درکل‪ ،‬بهترین بازی مرد در ســال‬ ‫جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان‬ ‫اصغر فرهادی بود‪.‬‬ ‫حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی‬ ‫رســیدیم‪ .‬نظرتون دربــاره این فیلم‬ ‫چیســت‪ ،‬جایگاه این فیلم در کارنامه‬ ‫فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و‬ ‫شانس قهرمان را در تصاحب سومین‬ ‫اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر‬ ‫می دانید؟‬ ‫در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در‬ ‫عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده‬ ‫دیده بودیم خبری نیست‪ .‬اینجا همه چی از همان‬ ‫ابتدا عامدانه متزلزل است‪ .‬لغزان نرم و منعطف‬ ‫است؛ شیرازی است‪ .‬درام بر مبنای سو تفاهمات‬ ‫کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می‬ ‫گیرند‪ .‬داستان بر روی سرخوردن های زبانی می‬ ‫چرخد‪ .‬سو تفاهمات و سوفهم ها‪ .‬و البته کلنجار‬ ‫فرهادی با مفهوم ایرانی بودن‪ .‬حتی ساختارهای‬ ‫حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین‬ ‫مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی‬ ‫می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی‬ ‫این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد‬ ‫شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟‬ ‫نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید‬ ‫گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک‬ ‫نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که‬ ‫بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین‬ ‫نوع اســت‪ .‬حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه‬ ‫کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی‬ ‫فرهادی‪ ,‬شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش‬ ‫سارینافرهادی‪.‬قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی‬ ‫است‪ .‬پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی‪ .‬با‬ ‫همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط‬ ‫محیطی‪ .‬محله‪ ،‬خانه و صداها‪ .‬و همچون یک فیلم‬ ‫سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین‬ ‫وجه انجام می دهد‪ .‬تا انجا که در پایان بندی بسیار‬ ‫زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می‬ ‫دارد و نمی چرخد به سمت در بسته‪.‬‬ ‫درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار‬ ‫به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو‬ ‫کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان‬ ‫درمیان فیلمسازان‬ ‫شناخته شده کار‬ ‫ریدلی اسکات‬ ‫اثری محکم و دقیق‬ ‫بود و فیلم انت‬ ‫از لئو کاراکس را‬ ‫پسندیدم‪ .‬به طور‬ ‫کلی امسال فیلم‬ ‫خوب که امتیاز ‪ ۷‬یا‬ ‫‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم‬ ‫شاهکار نداشتیم‬ ‫در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان‬ ‫مطرح چون استیون اسپیلبرگ‪ ،‬ریدلی‬ ‫اسکات‪ ،‬جوئل کوئن و… بودیم عملکرد‬ ‫این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از‬ ‫سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم‬ ‫مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان‬ ‫معرفی می شود که در پروسه نمایش و‬ ‫عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع‬ ‫می شوند‪ ،‬در این طیف چه فیلمساز ها و‬ ‫فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟‬ ‫درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی‬ ‫اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از‬ ‫لئو کاراکس را پسندیدم‪ .‬به طور کلی امسال‬ ‫فیلم خوب که امتیاز ‪ ۷‬یــا ‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم‪ .‬سال‬ ‫‪ ۲۰۲۰‬نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۹‬فیلم های پارازیت ‪ ، Parasite‬روزی‬ ‫روزگاری در هالیوود ‪Once Upon A Time In‬‬ ‫‪ Hollywood‬مرد ایرلندی ‪، The Irishman‬‬ ‫داستان ازدواج ‪ ،Marriage Story‬فیلم های‬ ‫جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ‪۹‬‬ ‫دریافت کردند‪ .‬توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین‬ ‫بیان ‪ Licorice Pizza‬از پل توماس اندرسون را‬ ‫هنوز ندیدم‪.‬‬ ‫داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه‬ ‫جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست‬ ‫مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب‬ ‫کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به‬ ‫نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و‬ ‫تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که‬ ‫در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان‬ ‫به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند‬ ‫دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه‬ ‫سرگرم کنندگیانباشد‪.‬ازاینگذشتهلجستیک‬ ‫فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور‪،‬‬ ‫شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط‬ ‫بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد‪.‬‬ ‫به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از‬ ‫برندگان اسکار ‪ ۲۰۲۲‬چیست؟‬ ‫پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی‬ ‫که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما‬ ‫بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در‬ ‫گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار‬ ‫شود‪ .‬قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و‬ ‫براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست‬ ‫بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که‬ ‫می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد‪.‬‬ ‫امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های‬ ‫سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند‪ ،‬چند‬ ‫فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم‬ ‫قدرت سگ‪ …،‬در فیلم گزارش فرانسوی ‪The‬‬ ‫‪ French Dispatch‬و … در فیلم کامان کامان‬ ‫‪ C’mon C’mon‬اثار هنری تر و سخت تری را‬ ‫تولید کردند‪ .‬در هرحال به نظر می رســد فیلم‬ ‫وست ساید استوری ‪ West Side Story‬استیون‬ ‫اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار‬ ‫داشته باشد اما ممکن است مانند سال ‪ ۲۰۱۹‬که‬ ‫فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم‬ ‫ژاپنی ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬برنده‬ ‫بهترین فیلم اسکار شود‪.‬‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 57 صفحه 58 صفحه 59 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 11‬بهمن ‪ 1400‬قیمت‪ 50000:‬تومان‬ ‫نگاهی به‪ 10‬شانس اصلی‬ ‫اسکار ‪2022‬‬ ‫انتخاب سخت اکادمی‬ ‫نبرد قصه!‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛‬ ‫بازیگر «خسوف»‬ ‫بازیگری برای من‬ ‫فراتر از بازی و به‬ ‫شکلی ارتقای روح‬ ‫انسانی است‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر‬ ‫سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشی که سیاه و‬ ‫سفید مطلق نباشد‬ ‫برای من‬ ‫جذاب است‬ ‫گفتوگوبالیلیگلستان‬ ‫باید بمانیم ‪ ،‬بسازیم ‪ ،‬بنویسیم‬ ‫جدایی نادر از سیمین را دوست دارم‬ ‫و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است‬ صفحه 60 ‫اینده دار‬ ‫اما جریانی معتقد است که فیلمساز در‬ ‫حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص‬ ‫اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی‬ ‫است‪ .‬شما درباره سینمای کمدی چه‬ ‫نظری دارید؟‬ ‫فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در‬ ‫سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و‬ ‫اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده‬ ‫اســت‪ ،‬وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی‬ ‫ساخته که کمدی هم بودند‪ .‬خیلی از فیلمسازها‬ ‫بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم‬ ‫اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است‬ ‫چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های‬ ‫جدی و اجتماعی ســاخته اند‪ .‬کمدی ساختن‬ ‫هم خودش یک تخصص است و کسانی که این‬ ‫حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را‬ ‫ندارند‪.‬فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن‬ ‫داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم‬ ‫کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛‬ ‫برای مثال «نان‪ ،‬عشق و موتور هزار» که ادم از‬ ‫دیدنش لذت می برد‪ .‬مگر کسی جرات دارد که‬ ‫ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی‬ ‫هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر‬ ‫در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را‬ ‫بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»‬ ‫بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است‪.‬‬ ‫مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران‬ ‫تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این‬ ‫فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید‬ ‫زیر سوال برود؟ خیر‪ .‬اتفاقا «اجاره نشین ها»‬ ‫یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی‬ ‫است‪ .‬اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از‬ ‫فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»‬ ‫و دیگری «اقای هالو» است‪ ،‬یعنی جزو صدر‬ ‫فیلم های کمدی است‪ .‬به نظر من اینکه در این‬ ‫وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که‬ ‫تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا‬ ‫باید دست ان کارگردان‪ ،‬تهیه کننده و بازیگر‬ ‫را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند‪ .‬به‬ ‫همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی‬ ‫ما موفق تر بوده اند‪ .‬برای مثال رضا عطاران که‬ ‫چندین سال هست که در صدر فروش است‪،‬‬ ‫چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر‬ ‫ایرانی را ان طور بخنداند‪ .‬به نظر من دست‬ ‫کسی را که بتواند مردم ایران را‪-‬که این روزها‬ ‫دارند ان قدر ســختی می کشند‪ -‬بخنداند‬ ‫باید بوسید‪.‬‬ ‫بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده‬ ‫چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها‬ ‫را دارد؟‬ ‫بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را‬ ‫نمی شناختم‪،‬می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه‬ ‫یکی وارد سینما شده است‪ .‬به نظر من او خیلی‬ ‫مدیریت خوبی دارد‪ .‬ما از ابتدا خیلی با ظرافت‬ ‫با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما‬ ‫در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و‬ ‫رادان در مورد همه چیز نظراتش را ‪-‬چه کارامد‬ ‫باشد‪ ،‬چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب‬ ‫باشــد‪ -‬می گوید‪ .‬در مورد فیلمنامه‪ ،‬ساخت و‬ ‫پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام‬ ‫تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم‬ ‫تالشش را کرد‪ .‬به هر صورت ما با بودج ه شخصی‬ ‫داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط‬ ‫خیلی سخت بود‪ .‬باید مواظب بودجه می بودیم‪،‬‬ ‫چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این‬ ‫فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی‬ ‫از پس ان برامد‪ .‬به نظــر من تهیه کننده ای که‬ ‫بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند‬ ‫تهیه کنند ه شریف و کار درستی است‪.‬‬ ‫به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های‬ ‫یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن‬ ‫فروش شما شده است؟ چون برخی از‬ ‫تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان‬ ‫ستاره بفروشی نیست‪ .‬از طرفی انتخاب‬ ‫ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی‬ ‫برای شما داشت‪ ،‬از این جهت که بازیگر‬ ‫پرحاشیه ای است‪ .‬درست است؟ ترالن‬ ‫پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟‬ ‫یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار‬ ‫هنری می بخشند‪ .‬در مورد ضامن فروش بودن‬ ‫همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه‬ ‫ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور‬ ‫اســت‪ ،‬جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی‬ ‫بازی می کند این طور است‪ .‬اگر نه فیلم جدی‬ ‫او االن در حال اکران اســت ولی به سی‪ ،‬چهل‬ ‫میلیارد رسیده اســت؟ خیر‪ .‬در حال حاضر‬ ‫ما در بازیگرانمان هم‬ ‫کسانی را داریم که به‬ ‫دنبال حاشیه هستند و‬ ‫حاشیه ایجاد می کنند‬ ‫تا دیده شوند‪ .‬یعنی‬ ‫با یک جمله نمک بر‬ ‫زخم ادم ها می پاشند‬ ‫و از این طریق باعث‬ ‫می شوند که دیده‬ ‫شوند‪ .‬مردم ما هم‬ ‫متاسفانه با همان‬ ‫جمله که نمکی بر‬ ‫زخم است باز فالو‬ ‫می کنند و می بینیم‬ ‫که تعداد فالوورهای‬ ‫ان ادم نسبت به‬ ‫قبل از ان جمله ای‬ ‫که ناسزا بوده تا بعد‬ ‫از ان‪ ،‬حتی بیشتر‬ ‫شده است‬ ‫ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و‬ ‫به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است‪ .‬زمانی‬ ‫که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده‬ ‫هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب‬ ‫درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت‪ .‬می خواهم‬ ‫فیلم خوب مهم است‪،‬‬ ‫این را بگویم که اول اینکه ِ‬ ‫دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد‪ .‬بهرام‬ ‫رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال‬ ‫جزو دو‪ ،‬سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت‬ ‫کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد‪ .‬من روی‬ ‫اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای‬ ‫من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست‪.‬‬ ‫در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که‬ ‫در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن‬ ‫پروانه هم بازیگر خوبی است‪ ،‬حاشیه هم برای‬ ‫خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از‬ ‫بازیگران دیگر هم حاشیه دارند‪ .‬من هم بر اساس‬ ‫توانایی‪ ،‬یک بازیگــر را انتخاب می کنم‪ .‬ترالن‬ ‫پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان‬ ‫بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود‪.‬‬ ‫چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک‬ ‫بازیگر در سن هفده‪ ،‬هجده سالگی به این تر و‬ ‫تمیزی‪ ،‬ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم‬ ‫داوود نژاد کار خیلی سختی است‪ .‬در اینجا هم‬ ‫ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران‬ ‫کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی‬ ‫در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد‪.‬‬ ‫ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این‬ ‫فیلم بود‪ ،‬یعنی در طول فیلمبرداری و در طول‬ ‫کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود‪ .‬سر‬ ‫ساعت می امد و می رفت‪ ،‬تمرین می کرد و به نظر‬ ‫من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود‪.‬‬ ‫به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و‬ ‫می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره‬ ‫اکران چقدر فضای مجازی برای فروش‬ ‫شما مهم بوده است و خودتان چقدر به‬ ‫این فضا تعلق دارید؟‬ ‫من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود‬ ‫اینستاگرامم را بسته بودم‪ .‬حس خوبی به فضای‬ ‫مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در‬ ‫این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که‬ ‫نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد‬ ‫شدم‪ .‬به هر حال در حال حاضر حضور مردم در‬ ‫فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که‬ ‫یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها‬ ‫را ببینی و حرف بزنی‪ .‬االن فضای مجازی است‬ ‫و در حال حاضر همه چیز انالین شده است‪ .‬به‬ ‫همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را‬ ‫از نزدیک حس کنم‪ .‬من هیچ وقت اعتمادی به‬ ‫فضای مجازی نداشــتم‪ .‬باید بگویم که به نظر‬ ‫من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین‬ ‫االن‪ ،‬متناقض ترین فضای زندگی بشر است و‬ ‫برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست‪.‬‬ ‫دو نقیض است و شما هیچ وقت‬ ‫یعنی این فضا ض ‬ ‫نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید‪ .‬اسمش‬ ‫هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد‪.‬‬ صفحه 46 ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد‬ ‫برای من جذاب است‬ ‫« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «‬ ‫‪47‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 47 ‫چهره ویژه‬ ‫یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش‬ ‫خانگی و تلویزیون هســت‪ ،‬این است که یک قشر‬ ‫وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت‬ ‫توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک‬ ‫سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان‬ ‫به تلویزیون بیشتر است‪ .‬به خصوص در شهرستان ها‬ ‫افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند‪ ،‬بنابراین‬ ‫تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی‬ ‫عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها‬ ‫و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد‪.‬‬ ‫من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله ‬ ‫بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که‬ ‫شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای‪ -‬چه پروژه ‬ ‫سینمایی‪ ،‬چه تلویزیونی‪ ،‬چه اقتصادی‪ ،‬چه ورزشی‬ ‫و هر چیز دیگری‪ -‬می گذاریــد‪ ،‬ان بودجه به مرور‬ ‫تبدیل به کیفیت می شود‪ .‬بنابراین اگر می خواهند‬ ‫که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه ‬ ‫بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های‬ ‫تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند‪.‬‬ ‫پریسا سادات خضرایی‪ :‬فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی‬ ‫را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود‪ .‬او با دقت نظری که دارد چه‬ ‫در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی‪ ،‬نظم و‬ ‫توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد‪ .‬او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که‬ ‫تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد‪ .‬ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری‪ ،‬نویسندگی و‬ ‫کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد‪ .‬این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم‬ ‫سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است‪ .‬این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی‬ ‫تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند‪ .‬درباره بازی در این سریال و‬ ‫همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید‪.‬‬ ‫شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را‬ ‫در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این‬ ‫چالش برای شما دوست داشتنی است‪.‬‬ ‫کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا‬ ‫در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث‬ ‫شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این‬ ‫کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟‬ ‫اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با‬ ‫شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن‬ ‫اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های‬ ‫درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب‬ ‫بود‪ .‬این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی‬ ‫که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر‬ ‫ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع‬ ‫باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر‬ ‫پوستی را داشته باشم‪ .‬به خاطر تاریخچ ه کاری‬ ‫من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد‬ ‫می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من‬ ‫انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری‬ ‫از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم‬ ‫تا ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫این اولین ســریال دویســت و پنجاه‬ ‫قسمتی تلویزیون اســت‪ .‬به نظر شما‬ ‫در حال حاضــر که جهان به ســمت‬ ‫مینی سریال هایپنج‪،‬ششقسمتیرفته‬ ‫ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب‬ ‫موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟‬ ‫حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله‬ ‫ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق‬ ‫می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند‪ ،‬چرا که‬ ‫خودم خیلی اهل تماشای سریال‪ -‬چه ایرانی و چه‬ ‫خارجی‪ -‬نیســتم‪ .‬به این دلیل که از درگیر شدن‬ ‫طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم‬ ‫می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح‬ ‫بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر‬ ‫مورد عالقه است‪ .‬از دوستانم می شنوم که در فرهنگ‬ ‫ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و‬ ‫ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای‬ ‫درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری‬ ‫کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به‬ ‫مخاطبین می دهد‪ .‬یعنی ممکن است که مخاطبین‬ ‫بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت‬ ‫اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و‬ ‫هیچ کس نمی داند!‬ ‫این سریال قرار است که داستان یک‬ ‫خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا‬ ‫که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی‬ ‫ویژه ای را می طلبد‪ ،‬شما پوریا اذربایجانی‬ ‫را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار‬ ‫کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟‬ ‫این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود‪ .‬من‬ ‫درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به‬ ‫دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به‬ ‫ان شدت زیاد نیست‪ ،‬ناخوداگاه ذهن درگیر می شد‬ ‫و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس‬ ‫خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه‬ ‫تصویر را‪ -‬چه سریال و چه سینما‪ -‬خوب می شناسد‬ ‫و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به‬ ‫نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است‪.‬‬ ‫یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی‬ ‫بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد‬ ‫است این هست که کمتر کاراکترهای‬ ‫خاکستری خلق می شود و شخصیت ها‬ ‫ال سفید یا کام ً‬ ‫اکثرا ًکام ً‬ ‫ال سیاه هستند که‬ ‫این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم‬ ‫از جذابیت کاراکتر کم می کند‪ .‬کاراکتر‬ ‫شما هم در این ســریال از این قاعده‬ ‫پیروی می کند‪ .‬نظرتان دربار ه این مساله‬ ‫چیســت و خودتان چقدر با این نقش‬ ‫ارتباط گرفتید؟‬ ‫این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً‬ ‫من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان‬ ‫را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که‬ ‫باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم‪.‬‬ ‫شــما هم در ســریال های تلویزیونی‬ ‫ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار‬ ‫در شبک ه نمایش خانگی را دارید‪ .‬از نظر‬ ‫شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه ‬ ‫نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت‬ ‫که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری‬ ‫دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در‬ ‫حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی‬ ‫که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی‬ ‫می بازد‪ .‬به عنوان یک پیشکسوت چه‬ ‫پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان‬ ‫صدا و سیما دارید؟‬ ‫فهمیدم که چرا‬ ‫مسعود کیمیایی‬ ‫یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایی را دارد با خود‬ ‫می کشد و دلیل دارد‬ ‫که یک ادمی می تواند‬ ‫کیمیایی باشد و‬ ‫می تواند انقدر خوب‬ ‫سینما را حتی در بعد‬ ‫سلیقه ی خودش‬ ‫بشناسد‬ ‫شــما امســال فیلم «خائن کشی» به‬ ‫کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در‬ ‫جشــنواره دارید و برای چندمین بار در‬ ‫نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید‪ .‬از این‬ ‫جهت که «خائن کشی» اولین همکاری‬ ‫شما و مسعود کیمیایی محسوب‬ ‫می شود‪ ،‬این تجربه را چطور‬ ‫دیدید؟ویژگی هایشخصیتی‬ ‫این کارگردان در کار چقدر‬ ‫برای شــما جذاب و چقدر‬ ‫متفاوت با کارگردا ن های‬ ‫جوان تر بود؟‬ ‫من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود‬ ‫کیمیاییسپریکردم‪،‬چراکهدکتر‬ ‫مصدق بیش از سه سکانس در این‬ ‫کار نداشت اما باید بگویم که من‬ ‫در گذشته مســعود کیمیایی را‬ ‫نمی شناختم یعنی با او کار نکرده‬ ‫و از دور او را رصد کرده بودم‪ .‬در‬ ‫این مدت کوتاهی کــه با او کار‬ ‫کردم فهمیدم که چرا مسعود‬ ‫کیمیایی یک اسمی همچون‬ ‫کیمیایــی را دارد بــا خود‬ ‫می کشد و دلیل داردکه یک‬ ‫ی می تواند کیمیایی‬ ‫ادم ‬ ‫باشد و می تواند ان قدر‬ ‫خوب سینما را حتی‬ ‫در بعد سلیق ه خودش‬ ‫بشناسد‪ .‬من به تازگی‬ ‫یک نمایشگاه نقاشی از‬ ‫او دیدم که بسیار جذاب‬ ‫بود‪ .‬مسعود کیمیایی با‬ ‫اینکه خودش را به عنوان‬ ‫یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده‬ ‫ولی ان قدر خودش را می شناسد و‬ ‫ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش‬ ‫اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که‬ صفحه 48 ‫کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد‪ .‬به‬ ‫هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه‬ ‫را با او داشتم‪.‬‬ ‫شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی‬ ‫کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی‬ ‫حضور داشــتید که این روزها با انتشار‬ ‫اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان‬ ‫ایجاد شد‪ ،‬از نظر شما به عنوان بازیگر‬ ‫این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟‬ ‫مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را‬ ‫نمی شود زیاد قضاوت کرد‪ .‬به هر حال این یک اتفاقی‬ ‫است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!‬ ‫ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن‬ ‫خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست‬ ‫بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم‬ ‫توقیف می شود؟‬ ‫به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری‬ ‫ان را انجام داد‪ .‬او امید داشت که به این شکل‬ ‫بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد‪،‬‬ ‫یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید‬ ‫می توانست این معضل را حل کند و این ریسک‬ ‫او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با‬ ‫کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی‬ ‫ســینما تاثیر می گــذارد‪ .‬در واقــع یک خال‬ ‫بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری‬ ‫ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در‬ ‫خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید‬ ‫داشته باشــند‪ .‬هیچ کس در خانه با روســری‬ ‫مقابل همسرش نمی شیند‪ ،‬بنابراین بهترین‬ ‫راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه‬ ‫را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این‬ ‫ریسک عیاری با شکست رو به رو شد‪ .‬امیدوارم‬ ‫که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و‬ ‫پخش شود‪.‬‬ ‫بــا مقایســه ســریال های «گاندو»‪،‬‬ ‫«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه‬ ‫از کاله گیس استفاده شده‪ ،‬به نظر می اید‬ ‫که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی‬ ‫متناقض است‪ .‬نظر شما چیست؟‬ ‫به نظر دارد متناقض عمل می کند‪ .‬خیلی نظری در‬ ‫این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی‬ ‫که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند‬ ‫تناقض است‪ .‬این هم یکی از انهاست‪.‬‬ ‫کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی‬ ‫که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه‬ ‫بسیار جذابی است‪ .‬چه نقطه قوتی در این‬ ‫کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان‬ ‫شاخصیمی کند؟‬ ‫دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت‬ ‫کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار‬ ‫می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه‬ ‫که هست نشان دهد‪ .‬یعنی شاید بشود گفت‬ ‫که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را‬ ‫به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما‬ ‫هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است‪.‬‬ ‫ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم‬ ‫و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس‬ ‫کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند‬ ‫که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و‬ ‫مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که‬ ‫گفتــن حقیقت‪-‬تا دســتکاری در حقیقت و‬ ‫داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش‪ -‬شاید‬ ‫بیشتر ارزش داشته باشد‪.‬‬ ‫شما از این دست فیلم هایی که به مشکل‬ ‫می خورند چند موردی در ســابقه تان‬ ‫دارید‪ .‬به نظر می رسد که فیلمنامه های‬ ‫چالشــی و حساس را دوســت دارید‪،‬‬ ‫درست است؟‬ ‫خیر‪ ،‬لزوما این طور نیســت‪ .‬من همیشــه بر‬ ‫اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب‬ ‫می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که‬ ‫چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است‪ .‬در‬ ‫واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه‬ ‫فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه کار را در نظر بگیرم‪ .‬در واقع به صورت‬ ‫خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم‬ ‫و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم‬ ‫نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و‬ ‫متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در‬ ‫موفقیت او چقدر موثر می دانید؟‬ ‫خیر‪ ،‬بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق‬ ‫هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق‬ ‫نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد‬ ‫مهمی باشد‪ ،‬یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد‪.‬‬ ‫ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک‬ ‫هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به‬ ‫مسائل روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪،‬‬ ‫انسان شناســانه و موضوعاتی از این‬ ‫دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها‬ ‫و کاراکترها برای شــما چطور حادث‬ ‫می شود؟‬ ‫من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم‬ ‫اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص‬ ‫صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و‬ ‫بحث ها و صحبت ها شــود‪ .‬خود من از ضمیر‬ ‫ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر‬ ‫خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت‬ ‫روانشناسانه‪ ،‬جامعه شناسانه‪ ،‬حتی فلسفی و‬ ‫مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در‬ ‫بازیگری تاثیر نمی گــذارد‪ .‬یعنی صددرصد‬ ‫تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم‬ ‫که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و‬ ‫شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم‪ ،‬بلکه در‬ ‫ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان‬ ‫عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و‬ ‫‪49‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 49 ‫چهره ویژه‬ ‫ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم‬ ‫یک ســری معادالتی در ذهــن‪ ،‬قلب‪ ،‬وجود‬ ‫و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت‬ ‫لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم‬ ‫ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت‪.‬‬ ‫من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء‬ ‫می رســم‪ ،‬نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که‬ ‫وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در‬ ‫واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و‬ ‫با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک‬ ‫کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به‬ ‫جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما‬ ‫وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه‬ ‫به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش‬ ‫نزدیک می شــوید‪ .‬بعضی وقت ها بوده که من‬ ‫بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر‬ ‫به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه‬ ‫اجتماعی ان شخصیت پی برده ام‪ .‬گاهی اوقات‬ ‫در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است‬ ‫که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن‬ ‫خودم کامال باز کنم‪.‬‬ ‫اگر اشتباه نکنم چهار‪ ،‬پنج سالی هست‬ ‫که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر‬ ‫فاصله گرفته اید‪ .‬علتش پر کار شــدن‬ ‫شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم‬ ‫داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به‬ ‫ان فضا بازگردید؟‬ ‫بله‪ ،‬من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و‬ ‫به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم‬ ‫چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی‬ ‫وقتی که انسان‪ ،‬خودش با خودش و در درون‬ ‫خودش می کاود و ســفرهایی می کند‪ .‬کرونا‬ ‫خیلی تاثیرگذاشــت‪ .‬من از نظر ذهنی برای‬ ‫اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک‬ ‫بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به‬ ‫دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من‬ ‫خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود‬ ‫گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی‬ ‫دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را‬ ‫کنارگذاشته ام‪ .‬در واقع جزو ارزوهایم‬ ‫هست که ان را ادامه بدهم‪ .‬من در حال‬ ‫حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش‬ ‫به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی‬ ‫هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی‬ ‫حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به‬ ‫شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و‬ ‫می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد‬ ‫دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را‬ ‫به انجام برسانم‪.‬‬ ‫شما در تئاتر‪ ،‬تلویزیون و سینما ید‬ ‫طوالیی دارید و بیش از سی سال‬ ‫است که در این حرفه مشغول به‬ ‫فعالیت هستید‪ .‬پس از این همه‬ ‫سال و این همه تجربه‪ ،‬ایا نقش‬ ‫خاصی در ذهن شما هست که‬ ‫دوست داشته باشید ان را بازی کنید و‬ ‫هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟‬ ‫خیر‪ ،‬زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی‬ ‫و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا‬ ‫می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر‬ ‫می کند که چه نقشــی را بــازی کنم‪ .‬چیزی‬ ‫که برای من خیلی مهم هســت این است که‬ ‫ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام‬ ‫برای من رشد داشته باشد‪ .‬ممکن است که ان‬ ‫شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال‬ ‫خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد‬ ‫و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به‬ ‫فرض تئاتر باشد‪ .‬من تجربیات خیلی سنگینی‬ ‫مثل ســقراط‪ ،‬مصدق و نقش هــای دیگر را‬ ‫داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان‬ ‫نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها‬ ‫مهم است‪ .‬به نظر من مسیر کاری من هم در‬ ‫نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در‬ ‫کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها‬ ‫پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به‬ ‫مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این‬ ‫حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت‬ ‫است که در واقع هنر‪ ،‬بازیگری‪ ،‬نویسندگی‪،‬‬ ‫تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای‬ ‫رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و‬ ‫اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی‬ ‫باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم‬ ‫تجربه کرده باشم‪ .‬در گذشته مواقعی بود که‬ ‫دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود‬ ‫خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی‪ ،‬دو سالی‬ ‫است که این انگیزه در من به وجود امده که ان‬ ‫بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی‬ ‫به چالش بکشم‪ .‬بنابراین پاسخ من خیر است‪،‬‬ ‫چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه‬ ‫متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش‬ ‫خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم‪.‬‬ ‫من همیشه بر اساس‬ ‫نقش هایی که دوست‬ ‫دارم انتخاب می کنم‬ ‫و بر حسب اتفاق‬ ‫اینطور شده که چند‬ ‫اثری هم با مشکل‬ ‫رو به رو شده است‪.‬‬ ‫درواقع من بیشتر‬ ‫به اینکه چه نقشی‬ ‫را و در چه فضایی‬ ‫قرار است کار کنم‬ ‫نگاه می کنم تا اینکه‬ ‫نتیجه ی کار را در نظر‬ ‫بگیرم‪.‬‬ ‫زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای‬ ‫مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر‬ ‫خیلی ها‪-‬حتی هم نســان شما‪ -‬با ان‬ ‫همراه شده اند‪ .‬شــما خیلی فعالیتی در‬ ‫فضای مجازی نداریــد‪ ،‬ایا این انتخاب‬ ‫شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت‬ ‫در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر‬ ‫چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد‬ ‫بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟‬ ‫نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به‬ ‫صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران‬ ‫مسن تر نمی شود نادیده گرفت‪ .‬به طور کلی نقش‬ ‫این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست‬ ‫ و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد‬ ‫نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع‬ ‫یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده‬ ‫می گیرد‪ .‬دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله‬ ‫بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی‬ ‫حضور داشته باشــم‪ ،‬یک گرایش به خلوت است‬ ‫که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا‬ ‫وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی‬ ‫این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست‬ ‫که من بخواهم بگویم که این درســت است‪ .‬در‬ ‫واقع در حال حاضر این برای من درســت است‪.‬‬ ‫من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم‪ ،‬یعنی فکر‬ ‫می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی‬ ‫هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با‬ ‫دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل‬ ‫کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید‬ ‫این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم‬ ‫خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک‬ ‫انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از‬ ‫چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان‬ ‫نیاز دارم‪.‬‬ ‫در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟‬ ‫من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به‬ ‫بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی‬ ‫است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است‬ ‫ولی بعدها تغییر خواهد کرد‪ .‬این سریال درباره ‬ ‫کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند‬ ‫و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان‬ ‫خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است‪.‬‬ ‫من یکی‪ ،‬دو سالی هســت که خیلی به دنبال‬ ‫بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان‬ ‫شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم‬ ‫ان جنبه های منفی را کشف کنم‪ .‬من در این‬ ‫ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی‬ ‫از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا‬ ‫حدی منفی است و این مساله برای من‬ ‫خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن‬ ‫دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها‬ ‫و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و‬ ‫در حال حاضر این دو نقش برای‬ ‫من خیلی جذاب است‪.‬‬ صفحه 50 ‫بازیگری برای من فراتر از بازی و‬ ‫به شکلی ارتقای روح انسانی است‬ ‫‪SABA MAGAZINE‬‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»‬ ‫نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟‬ ‫‪51‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 51 ‫چهره پرتالش‬ ‫کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر‬ ‫نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید‬ ‫متفاوت است‪ ،‬جاه طلبی ها و سادگی های‬ ‫مخصوص خــود را دارد‪ ،‬و در لحظاتی‬ ‫از سریال بیننده را ســورپرایز میکند‪،‬‬ ‫ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این‬ ‫ی هایی‬ ‫نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ ‬ ‫که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی‬ ‫در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به‬ ‫ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در‬ ‫نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم‪ ،‬خیلی‬ ‫ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من‬ ‫ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این‬ ‫کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!‬ ‫اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر‬ ‫«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری‬ ‫خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها‬ ‫از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»‬ ‫ترغیب کرد‪ .‬از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد‬ ‫مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من‬ ‫متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی‬ ‫تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای‬ ‫بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر‬ ‫به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد‪.‬‬ ‫اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم‬ ‫خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»‬ ‫را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم‬ ‫چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر‬ ‫از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح‬ ‫سادگی خود باقی بماند‪.‬‬ ‫فاطمه شوقی‪ :‬پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و‬ ‫همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی‬ ‫باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است‪ .‬زیر اسم هر کارگردانی حاضر‬ ‫نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است‪ .‬خسوف بهانه خوبی بود تا درباره‬ ‫پروسه انتخاب نقش ‪ ،‬وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه‬ ‫می خوانید‪.‬‬ ‫شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی‬ ‫مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه‬ ‫تان با این شخصیت به چه صورت بود تا‬ ‫اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟‬ ‫ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به‬ ‫سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف‬ ‫خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»‬ ‫که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است‪ .‬در‬ ‫مقطع تاریخی‪ -‬اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها‬ ‫فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا‬ ‫به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند‪ .‬به همین‬ ‫دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد‬ ‫یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به‬ ‫ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند‪ .‬من اگر بخواهم‬ ‫«علیرضا» را توصیف کنــم‪ ،‬نزدیک ترین کاراکتر‬ ‫دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است‪.‬‬ ‫«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد‬ ‫چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد‬ ‫ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم‬ ‫می شود‪ ،‬این همان روند تحولی است که‬ ‫از ان صحبت می کنید؟‬ ‫درســت اســت‪ ،‬در همان روزهــای ابتدایی اقای‬ ‫اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه‬ صفحه 52 ‫«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان‬ ‫کردید‪ ،‬تاکید می کردند‪ .‬ایــن کاراکتر برای ان ها‬ ‫بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند‬ ‫فیلمنامه‪ ،‬یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»‬ ‫است‪ .‬سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و‬ ‫فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما‬ ‫در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد‪.‬‬ ‫«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره‬ ‫چند جوان اســت‪ ،‬از نظر شما توانسته‬ ‫حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این‬ ‫سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت‬ ‫فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟‬ ‫«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و‬ ‫اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در‬ ‫این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست‬ ‫روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه‬ ‫را در سریال بیان می کنند‪ .‬من فکر می کنم در روند‬ ‫یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای‬ ‫اهمیت نیست‪ ،‬حال این قصه می تواند ویژگی های‬ ‫مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به‬ ‫دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و‬ ‫گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد‪« .‬خسوف» نیز در‬ ‫روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت‬ ‫سر می گذارد‪ .‬در مواجهه با مردم این را می بینم که‬ ‫با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده ‬ ‫است‪ ،‬انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را‬ ‫دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که‬ ‫سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند‬ ‫که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه‬ ‫نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند‪.‬همینباعث‬ ‫میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر‬ ‫شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می‬ ‫افتد‪ .‬با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال‬ ‫این همراهی بیشتر هم می شود‪ .‬از این رو که حجم‬ ‫قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود‬ ‫افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی‬ ‫سریال کمی سرعت می دهد‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه‬ ‫در میان بازیگران جوان ان ‪ ،‬چهره های‬ ‫جدیدی را شاهد هستیم‪ ،‬شما به عنوان‬ ‫یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران‬ ‫جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید‬ ‫برای بدنه سینما می دانید؟‬ ‫من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی‬ ‫انتخاب در مجموع به نفع همه است‪ .‬فکر می کنم در‬ ‫زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه‬ ‫باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود‬ ‫دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها‬ ‫استقبال کرد‪ .‬جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی که از‬ ‫عرصه هایدیگریمانند‬ ‫ورزش بازیگرانی وارد‬ ‫سینما می شدند تا این‬ ‫لحظه که خواننده ها‬ ‫شــانس خود را در‬ ‫«خسوف» صرفا یک‬ ‫داستان عاشقانه‬ ‫نیست و اتفاقا‬ ‫کاراکترهایی مانند‬ ‫«علیرضا» و «رضی»‬ ‫در این فیلمنامه در‬ ‫نقاطی ایستاده اند‬ ‫که کامال دست روی‬ ‫مباحث اجتماعی‬ ‫می گذارند و نقدهای‬ ‫جامعه را در سریال‬ ‫بیان می کنند‬ ‫سینما امتحان می کنند‪ ،‬من به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی بودم و هستم‪ .‬فکر می کنم در نهایت‬ ‫این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها‬ ‫در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از‬ ‫رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده‬ ‫می شود‪ .‬چرا این را می گویم؟ به این علت که من به‬ ‫عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که‬ ‫ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که‬ ‫من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم‪.‬‬ ‫اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را‬ ‫به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد‬ ‫که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند‪.‬‬ ‫همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت‬ ‫مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر‬ ‫کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری‪،‬‬ ‫من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین‬ ‫موضوعی است‪ .‬همیشه وقتی با دوستانی که در تمام‬ ‫این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و‬ ‫عرصه بازیگری مقاومت می کنند‪ ،‬مواجه می شوم به‬ ‫ان ها می گویم‪ ،‬این مقاومت مربوط به این است که‬ ‫ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع‬ ‫به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از‬ ‫چنین اتفاقی استقبال کرد‪ .‬این افراد جدید باری را‬ ‫با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این‬ ‫پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای‬ ‫خودم می شود‪ .‬االن با توجه به ارتباطی که با بچه های‬ ‫بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم‪ ،‬می دانم استعدادهای‬ ‫فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه‬ ‫برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست‬ ‫در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس‬ ‫محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان‬ ‫وجود داشته باشد‪« .‬خسوف» بخش بسیار کوچکی‬ ‫از این بازیگران را به نمایش گذاشته است‪.‬‬ ‫از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در‬ ‫نگرش سازندگان هستیم و از دورانی‬ ‫که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور‬ ‫چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد‬ ‫عبور کرده ایم؟‬ ‫به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده‬ ‫است‪ .‬درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد‬ ‫سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب‬ ‫می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها‬ ‫به دلیل حضور جوانان‪ ،‬نشان می دهد درحال عبور از‬ ‫دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر‬ ‫است‪« .‬خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین‬ ‫نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها‬ ‫و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که‬ ‫دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده‬ ‫و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار‬ ‫تغییر کرده است و روندی صعودی دارد‪.‬‬ ‫دقیقا با توجه به صحبت های شما‪،‬‬ ‫با گذشت چند قسمت از سریال‬ ‫«خسوف» با وجود اینکه بخشی‬ ‫از بازیگــران ان را چهره های‬ ‫جوان و جدید تشکیل داده اند‪،‬‬ ‫اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده‬ ‫است‪ .‬با توجه به این نکته‪ ،‬از نظر شما‬ ‫می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم‬ ‫که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن‬ ‫نمی کنند؟‬ ‫من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود‬ ‫تئاتر‪ ،‬یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار‬ ‫یک بازیگر تصمیم بگیــرد‪ .‬اگر معتقدیم بازیگری‬ ‫خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید‬ ‫بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در‬ ‫جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان‬ ‫تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص‬ ‫می کنند‪ .‬ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران‬ ‫چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا‬ ‫همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران‬ ‫جوان‪« .‬خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار‬ ‫این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به‬ ‫این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و‬ ‫اعتماد واقعا وجود داشته یا نه‪.‬‬ ‫تعریف شخصی خود شــما از ستاره‬ ‫چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی‬ ‫داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در‬ ‫ذهن مردم شود و همچنین در سینمای‬ ‫ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره‬ ‫است؟‬ ‫معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است‪،‬‬ ‫من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که‬ ‫میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به‬ ‫این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید ‪.‬‬ ‫اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به‬ ‫ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی‬ ‫مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ‪ ۴۰‬سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال‬ ‫فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود‬ ‫برای من معنای ستاره را دارد‪ .‬چرا؟ به این دلیل‬ ‫که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ‬ ‫او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در‬ ‫یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به‬ ‫اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد‪.‬‬ ‫ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام‬ ‫فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال‬ ‫همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود‬ ‫را در میان مردم و جامعه دارد‪ .‬در میان بازیگران‬ ‫خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل‬ ‫نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند‬ ‫چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها‬ ‫من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی‬ ‫و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده‬ ‫است‪ .‬من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک‬ ‫ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر‬ ‫می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ‪ ۵۰‬نقش‬ ‫بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد‬ ‫هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان‬ ‫کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع‬ ‫الهام بوده اند‪ .‬من در ایده ال ذهنی خود بسیار به‬ ‫‪53‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 53 ‫چهره پرتالش‬ ‫این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای‬ ‫از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان‬ ‫مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت‬ ‫ایفای یک نقش را پیدا کند‪.‬‬ ‫شما با چند کارگردان جوان شاخص کار‬ ‫کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان‬ ‫دهنده این است که به سینمای تجربی‬ ‫و نوگرا تعلق دارید ‪ .‬پیشنهادات اینطور‬ ‫بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای‬ ‫با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟‬ ‫نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی‬ ‫ســوالی که عنوان کردید‪ ،‬صادق است چراکه فکر‬ ‫می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر‬ ‫در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما‬ ‫می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد‬ ‫می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و‬ ‫نزدیک تر است‪ .‬من در شــروع بازیگری بسیار به‬ ‫این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین‬ ‫کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین‬ ‫کننده نبوده است‪ .‬همیشــه تنها چیزی که برایم‬ ‫اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام‬ ‫ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود‬ ‫که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا‬ ‫در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب‬ ‫من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم‬ ‫از ان ها فاصله بگیرم‪ .‬از مســیری که در تمام این‬ ‫سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری‬ ‫از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه‬ ‫کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به‬ ‫ایده ال های من نزدیک بوده اند‪.‬‬ ‫خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و‬ ‫درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم‬ ‫می کنید؟‬ ‫من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به‬ ‫ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار‪ ،‬کمدی‬ ‫صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک‬ ‫شــیرینی‪ ،‬لطافت و بانمکی اغشته بوده اند‪ .‬خیلی‬ ‫دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من‬ ‫پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در‬ ‫بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم‬ ‫اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم‪.‬‬ ‫پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری‬ ‫ریسک پذیر هســتید که دوست دارید‬ ‫کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها‬ ‫را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی‬ ‫حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این‬ ‫حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی‬ ‫برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال‬ ‫نشدنی ها هستم‪ .‬من همواره به افرادی که بیش از‬ ‫یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را‬ ‫بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست‪.‬علت‬ ‫این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای‬ ‫به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید‬ ‫از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه‬ ‫از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های‬ ‫ابتدایی ان ها قرار داشــت‪ .‬به واسطه این مدیریت‪،‬‬ ‫بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار‬ ‫می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم‬ ‫می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس‬ ‫و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند‪.‬‬ ‫تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز‬ ‫از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها‬ ‫هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای‬ ‫ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی‬ ‫نمی گذارد‪ .‬من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم‬ ‫چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها‬ ‫در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به‬ ‫تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با‬ ‫همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم‪ .‬توقع من از‬ ‫کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی‬ ‫شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان‬ ‫جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم‪.‬‬ ‫من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من‬ ‫چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا‬ ‫می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و‬ ‫مسیرهابرایرسیدنهستم‪.‬بایدبگویمهرچهمسیر‬ ‫برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است‪.‬‬ ‫برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر‪،‬‬ ‫سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟‬ ‫فکر می کنید در این روزها کدام را مردم‬ ‫بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت‬ ‫شما تاثیری دارد؟‬ ‫این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که‬ ‫برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که‬ ‫فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد‬ ‫دغدغه و وسوسه ما است‪ .‬برای من که در این مسیر‬ ‫قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان‬ ‫هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام‬ ‫به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم‪،‬‬ ‫مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم‬ ‫برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی‬ ‫پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار‬ ‫نمی گیرد‪.‬‬ ‫کمی از تجربه همکاری با مازیار میری‬ ‫و همایون اســعدیان برایمان بگویید‪،‬‬ ‫از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از‬ ‫سریال های شبکه نمایش خانگی خود را‬ ‫برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای‬ ‫این روزها نکرد‪.‬‬ ‫مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار‬ ‫میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به‬ ‫واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای‬ ‫متفاوت و در مدیوم های مختلف است‪ .‬وارد نشدن‬ ‫جالب است که‬ ‫بگویم از ان دورانی‬ ‫که از عرصه های‬ ‫دیگری مانند ورزش‬ ‫بازیگرانی وارد سینما‬ ‫می شدند تا این لحظه‬ ‫که خواننده ها شانس‬ ‫خود را در سینما‬ ‫امتحان می کنند‪ ،‬من‬ ‫به شدت موافق چنین‬ ‫حضورهایی‬ ‫بودم و هستم‬ ‫با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار‬ ‫است که دســت به جلوه گری و حضور‬ ‫زیاد در محافل و مراسم ها بزند‪ .‬در قاعده‬ ‫کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع‬ ‫مهم نیست‪ ،‬نگران نیستید از قافله عقب‬ ‫بمانید؟‬ ‫سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید‪ .‬این سوال از‬ ‫نظر من قطعا فکر را مشغول می کند‪ ،‬بیش از اینکه به‬ ‫یدانم که دور از اهمیت‬ ‫اهمیت این موضوع فکر کنم م ‬ ‫نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود‬ ‫و به اهمیت ان باور هم دارد‪ .‬فکر می کنم این موضوع‬ ‫بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز‬ ‫می گردد‪ ،‬درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از‬ ‫چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در‬ ‫یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای‬ ‫بیهوده نزنند‪ .‬در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری‬ ‫در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم‬ ‫درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم‬ ‫ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از‬ ‫بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام‬ ‫می دهند‪ .‬من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد‬ ‫اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید‬ ‫مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری‬ ‫کندتر هم شود‪ .‬فراموش نمی کنم که در اولین کار‬ ‫ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی‬ ‫دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو‬ ‫باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی‬ ‫که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر‬ ‫هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه‬ ‫نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری‪ ».‬من‬ ‫هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری‬ ‫که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب‬ ‫کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز‬ ‫این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر‬ ‫توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط‬ ‫بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم‪.‬‬ صفحه 54 ‫فــــــرم اشتــــراک‬ ‫ماهنامــــــهصبــــا‬ ‫نام و نام خانوادگی‪:‬‬ ‫‪................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫ادرس‪:‬‬ ‫‪.............................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫تلفن‪ ....................................................... :‬موبایل‪ ................................................. :‬فکس‪ ................................................ :‬کدپستی‪:‬‬ ‫‪..................................................‬‬ ‫اشتراک شش ماهه‬ ‫{چهارشماره}‬ ‫با پست سفارشی‬ ‫‪ 2.000.000‬ریال‬ ‫لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب ‪ 0109771136001‬و یا به شماره کارت ‪ 6037691990274227‬بانک صادرات قابل پرداخت‬ ‫در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس‬ ‫و یا به شماره ‪ 09105248419‬ارسال نمایید‬ ‫ادرس‪ :‬تهران‪ ،‬خیابان ایت اهلل مدنی‪ ،‬روبروی متروی شهید مدنی‪ ،‬کوچه خجسته منش‪ ،‬پالک‪ ،5‬دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»‬ ‫تلفن‪021-77582422-6 :‬‬ ‫فکس‪77548245 :‬‬ ‫‪mahnamehsaba‬‬ ‫‪www.mahnamehsaba.ir‬‬ ‫‪55‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 55 ‫سینمای جهان زیر ذره بین‬ ‫محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما‬ ‫دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود ‪ 2‬سال‬ ‫رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس‬ ‫کرونا بود‪ ،‬با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از‬ ‫حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم‪ .‬فیلم های متنوعی‬ ‫در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی‬ ‫فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق‬ ‫چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی‪ ،‬شاهد‬ ‫استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود‬ ‫سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی‬ ‫فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت‬ ‫سینمایی‪ ،‬به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در‬ ‫سینماها محسوب نمی شوند‪ .‬از سوی دیگر تغییراتی در‬ ‫رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های‬ ‫تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر‬ ‫کشیده شد‪ .‬بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم‬ ‫قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر‬ ‫در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر‬ ‫قرارداد‪ .‬به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای‬ ‫جهان در ‪ ، 2021‬ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش‬ ‫خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های‬ ‫سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد‪ .‬مشروح‬ ‫این مصاحبه در ادامه امده است‪:‬‬ ‫تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛‬ ‫قهرمان شانس زیادی‬ ‫برای تصاحب اسکار ندارد‬ ‫ابتدا‪ ،‬نظر خود را درباره سینمای جهان‬ ‫در ســالی که گذشت‪ ،‬دســتاوردها‪،‬‬ ‫ظرفیت ها و چهره های برجسته ‪۲۰۲۱‬‬ ‫بیان بفرمایید؟‬ ‫مهمترین اتفاق در سال ‪ ۲۰۲۱‬از نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های‬ ‫گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود‬ ‫درامد‪ ،‬ژانرهای پرفروش در سال‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل‬ ‫برگزار شد‪ .‬اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع‬ ‫ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد‬ ‫تغییرکند اما در هر حال ســال ‪ ۲۰۲۱‬به جهت‬ ‫خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و‬ ‫پرباری بود‪.‬‬ ‫شیوه های روایی در سینما و در دهه های‬ ‫اخیر دچار تغییراتی شــده اســت‪ .‬در‬ ‫سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران‬ ‫بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به‬ ‫ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند‬ ‫و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک‬ ‫ان خبری نبود‪ .‬نظر شما در مورد روایت‬ ‫در ســینمای جهان و در سال ‪۲۰۲۱‬‬ ‫چیست؟‬ ‫در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود‬ ‫اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این‬ ‫روند در ســال ‪ ۲۰۲۰‬نیز وجود داشت) و فیلم‬ ‫جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به‬ ‫خود جلب کند نیز وجود نداشت‪ ،‬اما تعداد زیادی‬ ‫فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی‬ ‫از ســوی منتقدان دریافت کند‪ .‬کار با ژانرهای‬ ‫قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال‪،‬‬ ‫تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل‬ ‫فیلمسازان در‪ 2021‬بود‪ ،‬به گونه ای که برای نمونه‬ ‫در فیلم انت ‪ Annette‬ساخته لئوکاراکس شاهد‬ ‫احیای ژانر موزیکال‪ ،‬در فیلم قدرت سگ ‪The‬‬ ‫‪ Power of the Dog‬ساخته جین کمپیون ژانر‬ ‫وسترن‪ ،‬در فیلم بدون حرکت ناگهانی �‪No Sud‬‬ ‫‪ den Move‬ساخته استیون سودربرگ ژانر نوار‬ ‫و در فیلم‏اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬ساخته‬ ‫ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی‬ ‫شد‪ .‬از این لحاظ می توان ســال ‪ 2021‬را سال‬ ‫زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان‬ ‫دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما‬ ‫فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب‬ ‫سینمای جهان اند‪ ،‬به نمایش درامد‪.‬‬ ‫در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه‬ ‫فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر‬ ‫نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل‬ ‫هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل‬ ‫بود‪.‬این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور‬ ‫جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و‬ ‫فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی‬ ‫شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر‬ ‫برسند‪ .‬فیلم دســت خدا ‪The Hand of God‬‬ ‫ســاخته پائولو ســورنتینو‪ ،‬فیلم بدترین فرد‬ ‫زمیــن ‪The Worst Person in the World‬‬ ‫ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار ه‪Com� 6‬‬ ‫‪ 6 .partment No‬ســاخته جوهو کاسمنن و‬ ‫مادران موازی ‪ Parallel Mothers‬ســاخته‬ ‫پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید‬ ‫فیلمسازان اروپایی در این دوره است‪ .‬روایت در‬ ‫این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست‬ ‫حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد‬ ‫مهمترین اتفاق‬ ‫در سال ‪ ۲۰۲۱‬از‬ ‫نظر من این بود‬ ‫که سینما از حالت‬ ‫شوک و تعلیقی که‬ ‫در سال های گذشته‬ ‫و در اثر همه گیری‬ ‫کرونا دچارش شده‬ ‫بود درامد‪ ،‬ژانرهای‬ ‫پرفروش در سال‬ ‫‪ ۲۰۲۱‬نمایندگان‬ ‫خوبی داشتند و‬ ‫جشنواره ها تقریبا به‬ ‫طور کامل برگزار شد‬ ‫تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک‬ ‫داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط‬ ‫سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های‬ ‫مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه‬ ‫فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک‬ ‫شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم‬ ‫نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی‬ ‫فیلم ها را تشکیل می دهند‪ .‬واقعیت این است که‬ ‫سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی‪ ،‬کیشلوفسکی‬ ‫و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان‪،‬‬ ‫سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را‬ ‫سپری می کند‪.‬‬ ‫بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین‬ ‫عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و‬ ‫جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی‬ ‫منتقدان و تحلیلگران سینمایی است‪.‬‬ ‫از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه‬ ‫بازیگری‪ ،‬کارگردانی و بهترین فیلم چه‬ ‫اثاری بوده است؟‬ ‫در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم ‪Last‬‬ ‫‪ Night in Soho‬از نظر شیوه روایت و کارگردانی‬ ‫برایم خیلی جذاب بــود‪ ،‬همچنین کارگردانی‬ ‫کاراکس در فیلم موزیکال انت ‪ ، Annette‬ریدلی‬ ‫اسکات در اخرین دوئل ‪ The Last Duel‬بسیار‬ ‫قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات‬ ‫ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی‬ ‫سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند‪ .‬کوپه‬ ‫شــماره ‪ 6 .Compartment No ۶‬کارگردان‬ ‫فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ‬ ‫کارگردانی در ســال ‪ 2021‬بوده است‪ .‬در حوزه‬ ‫بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت‬ صفحه 56 ‫سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های‬ ‫تلویزیونی بود که در سراســر جهان با‬ ‫استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد‬ ‫از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال‬ ‫عمومی چه بوده است؟‬ ‫انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب‬ ‫اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی‬ ‫چون ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬اثر‬ ‫هاماچی و کوپه شــماره ‪Compartment ۶‬‬ ‫‪ No6‬مختصات بیشــتر و کامل تری را برای‬ ‫کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این‬ ‫وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه‬ ‫بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت‬ ‫بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای‬ ‫اصغر فرهادی است‪.‬‬ ‫ســگ ‪ ، The Power of the Dog‬مت دیمون‬ ‫و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران‬ ‫امسال قابل توجه بوده‪ ،‬همچنین بازی رنت رینز‬ ‫‪ Renate Reinsve‬بازیگر فیلم اروپایی بدترین‬ ‫ادم روی زمیــن ‪The Worst Person in the‬‬ ‫‪ World‬نیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل‬ ‫توجهی بود‪ .‬درکل‪ ،‬بهترین بازی مرد در ســال‬ ‫جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان‬ ‫اصغر فرهادی بود‪.‬‬ ‫حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی‬ ‫رســیدیم‪ .‬نظرتون دربــاره این فیلم‬ ‫چیســت‪ ،‬جایگاه این فیلم در کارنامه‬ ‫فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و‬ ‫شانس قهرمان را در تصاحب سومین‬ ‫اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر‬ ‫می دانید؟‬ ‫در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در‬ ‫عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده‬ ‫دیده بودیم خبری نیست‪ .‬اینجا همه چی از همان‬ ‫ابتدا عامدانه متزلزل است‪ .‬لغزان نرم و منعطف‬ ‫است؛ شیرازی است‪ .‬درام بر مبنای سو تفاهمات‬ ‫کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می‬ ‫گیرند‪ .‬داستان بر روی سرخوردن های زبانی می‬ ‫چرخد‪ .‬سو تفاهمات و سوفهم ها‪ .‬و البته کلنجار‬ ‫فرهادی با مفهوم ایرانی بودن‪ .‬حتی ساختارهای‬ ‫حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین‬ ‫مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی‬ ‫می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی‬ ‫این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد‬ ‫شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟‬ ‫نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید‬ ‫گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک‬ ‫نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که‬ ‫بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین‬ ‫نوع اســت‪ .‬حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه‬ ‫کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی‬ ‫فرهادی‪ ,‬شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش‬ ‫سارینافرهادی‪.‬قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی‬ ‫است‪ .‬پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی‪ .‬با‬ ‫همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط‬ ‫محیطی‪ .‬محله‪ ،‬خانه و صداها‪ .‬و همچون یک فیلم‬ ‫سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین‬ ‫وجه انجام می دهد‪ .‬تا انجا که در پایان بندی بسیار‬ ‫زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می‬ ‫دارد و نمی چرخد به سمت در بسته‪.‬‬ ‫درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار‬ ‫به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو‬ ‫کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان‬ ‫درمیان فیلمسازان‬ ‫شناخته شده کار‬ ‫ریدلی اسکات‬ ‫اثری محکم و دقیق‬ ‫بود و فیلم انت‬ ‫از لئو کاراکس را‬ ‫پسندیدم‪ .‬به طور‬ ‫کلی امسال فیلم‬ ‫خوب که امتیاز ‪ ۷‬یا‬ ‫‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم‬ ‫شاهکار نداشتیم‬ ‫در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان‬ ‫مطرح چون استیون اسپیلبرگ‪ ،‬ریدلی‬ ‫اسکات‪ ،‬جوئل کوئن و… بودیم عملکرد‬ ‫این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از‬ ‫سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم‬ ‫مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان‬ ‫معرفی می شود که در پروسه نمایش و‬ ‫عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع‬ ‫می شوند‪ ،‬در این طیف چه فیلمساز ها و‬ ‫فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟‬ ‫درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی‬ ‫اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از‬ ‫لئو کاراکس را پسندیدم‪ .‬به طور کلی امسال‬ ‫فیلم خوب که امتیاز ‪ ۷‬یــا ‪ 8‬از ‪ ۱۰‬نمره بگیرد‬ ‫زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم‪ .‬سال‬ ‫‪ ۲۰۲۰‬نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در‬ ‫سال ‪ ۲۰۱۹‬فیلم های پارازیت ‪ ، Parasite‬روزی‬ ‫روزگاری در هالیوود ‪Once Upon A Time In‬‬ ‫‪ Hollywood‬مرد ایرلندی ‪، The Irishman‬‬ ‫داستان ازدواج ‪ ،Marriage Story‬فیلم های‬ ‫جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ‪۹‬‬ ‫دریافت کردند‪ .‬توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین‬ ‫بیان ‪ Licorice Pizza‬از پل توماس اندرسون را‬ ‫هنوز ندیدم‪.‬‬ ‫داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه‬ ‫جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست‬ ‫مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب‬ ‫کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به‬ ‫نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و‬ ‫تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که‬ ‫در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان‬ ‫به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند‬ ‫دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه‬ ‫سرگرم کنندگیانباشد‪.‬ازاینگذشتهلجستیک‬ ‫فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور‪،‬‬ ‫شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط‬ ‫بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد‪.‬‬ ‫به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از‬ ‫برندگان اسکار ‪ ۲۰۲۲‬چیست؟‬ ‫پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی‬ ‫که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما‬ ‫بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در‬ ‫گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار‬ ‫شود‪ .‬قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و‬ ‫براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست‬ ‫بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که‬ ‫می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد‪.‬‬ ‫امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های‬ ‫سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند‪ ،‬چند‬ ‫فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم‬ ‫قدرت سگ‪ …،‬در فیلم گزارش فرانسوی ‪The‬‬ ‫‪ French Dispatch‬و … در فیلم کامان کامان‬ ‫‪ C’mon C’mon‬اثار هنری تر و سخت تری را‬ ‫تولید کردند‪ .‬در هرحال به نظر می رســد فیلم‬ ‫وست ساید استوری ‪ West Side Story‬استیون‬ ‫اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار‬ ‫داشته باشد اما ممکن است مانند سال ‪ ۲۰۱۹‬که‬ ‫فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم‬ ‫ژاپنی ماشــین مرا بران ‪ Drive My Car‬برنده‬ ‫بهترین فیلم اسکار شود‪.‬‬ ‫‪57‬‬ ‫مجله تخصصیسینماوتلویزیون‬ ‫شماره ‪11‬‬ ‫بهمن ‪1400‬‬ صفحه 57 صفحه 58 صفحه 59 ‫امه‬ ‫ن‬ ‫شماره ‪ 11‬بهمن ‪ 1400‬قیمت‪ 50000:‬تومان‬ ‫نگاهی به‪ 10‬شانس اصلی‬ ‫اسکار ‪2022‬‬ ‫انتخاب سخت اکادمی‬ ‫نبرد قصه!‬ ‫گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛‬ ‫بازیگر «خسوف»‬ ‫بازیگری برای من‬ ‫فراتر از بازی و به‬ ‫شکلی ارتقای روح‬ ‫انسانی است‬ ‫گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر‬ ‫سریال «برف بی صدا می بارد»‬ ‫نقشی که سیاه و‬ ‫سفید مطلق نباشد‬ ‫برای من‬ ‫جذاب است‬ ‫گفتوگوبالیلیگلستان‬ ‫باید بمانیم ‪ ،‬بسازیم ‪ ،‬بنویسیم‬ ‫جدایی نادر از سیمین را دوست دارم‬ ‫و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است‬ صفحه 60

آخرین شماره های ماهنامه صبا نامه

ماهنامه صبا نامه 19

ماهنامه صبا نامه 19

شماره : 19
تاریخ : 1402/11/20
ماهنامه صبا نامه 18

ماهنامه صبا نامه 18

شماره : 18
تاریخ : 1402/09/22
ماهنامه صبا نامه 17

ماهنامه صبا نامه 17

شماره : 17
تاریخ : 1402/06/20
ماهنامه صبا نامه 16

ماهنامه صبا نامه 16

شماره : 16
تاریخ : 1402/04/17
ماهنامه صبا نامه 15

ماهنامه صبا نامه 15

شماره : 15
تاریخ : 1401/12/17
ماهنامه صبا نامه 14

ماهنامه صبا نامه 14

شماره : 14
تاریخ : 1401/09/22
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!