ماهنامه صبا نامه شماره 11
ماهنامه صبا نامه شماره 11
امه
ن
شماره 11بهمن 1400قیمت 50000:تومان
گفت وگو با فرید سجادی
حسینی ،بازیگر و کارگردان به
بهانه حضور درخشان در «بی
همه چیز»
اصغر فرهادی ،کیانوش
عیاری جوان تر ماست
کدام اثار می توانند تنور
جشنواره امسال را گرم کنند
این شما و این ،همه انها
که کنجکاومان کردند
گفت و گو با کریم امینی ؛
کارگردان «گربه سیاه»
سینما مدتی شعور خود را
از دست داده بود و فضای
مجازی را معیار کرده بود
مـــن
قـهرمان
مان
قـهر
نـیسـتم
رامبدجواندر گفتگویمفصلباماهنامهصبا
برایاولینبار از حاشیههاگفت
رنجمردمرامیبینم،هیچ وقتهمنگفتمهمهچیز خوباست صفحه 1
صفحه 2
صفحه 3
سینمای ایران صفحه 4
5
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 5
36
17
نگاهی به 10شانس اصلی اسکار 2022
انتخابسختاکادمینبرد قـصـه!
گفت وگو با فرید سجادی حسینی ،بازیگر و کارگردان به بهانه حضور درخشان در «بی همه چیز»
اصغر فرهادی،کیانوشعیاریجوان تر ماست
رامبد جوان برای اولین بار از حاشیه ها گفت
09
من قهرمان نیستم
27
کدام اثار می توانند تنور جشنواره امسال را گرم کنند
اینشماواین،همهانهاکه کنجکاومانکردند
32
گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران
نقدداردبهسمت مافیایاقتصادیمی رود صفحه 6
41
گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»
سینما مدتی شعور خود را از دست داده بود و فضای مجازی را معیار کرده بود
47
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد برایمنجذاباست
21
گفت و گو با لیلی گلستان ؛ باید بمانیم ،بسازیم ،بنویسیم
«جدایی نادر از سیمین » را دوست دارم
و «اژدها وارد می شود » شاهکار سینمای ایران است
59
51
تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛
قهرمانشانسزیادی برایتصاحباسکار ندارد
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»
بازیگری برای من فراتر از بازی و به شکلی ارتقای روح انسانی است صفحه 7
نامه
صاحب امتیاز:
موسسه فرهنگی ،هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر:
محمدرضا شفیعی
دبیر گروه تحریریه:
دنیا خمامی
مدیر هنری:
سپهر خامه ور
گروه تحریریه:
پریسا سادات خضرایی
محمد تقی زاده
نگار خسروی ،فاطمه شوقی،
گلسا سادات بحری
عکس جلد لیلی گلستان :
غوغا بیات
عکس جلد رامبد جوان :
معین باقری
لیتوگرافی ،چاپ و صحافی:
خجسته نوین
توزیع:
نشر گستر امروز
نشانی:
تهران ،میدان دربند
کوچه تویسرکانی ،شماره ۶۱
تلفن77582422-6 :
فکس77548245 :
www.mahnamehsaba.com
شبکه های مجازی:
@mahnamehsaba
با سپاس از:
نازنین متین نیا ،سجاد نوروزی ،روابط عمومی
موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
سعیده ساعی ،نغمه دانش اشتیانی و...
تمام کسانی که در این شماره
ما را همراهی کردند.
یادداشتمهمان
سینمای اجتماعی باید لکنتش را کم کند
ارش حیدری
جامعه شناس و عضو هیات
علمی دانشگاه علم و فرهنگ
«در ســال های اخیر با ژانری مواجهیم که خود را
«سینمای اجتماعی» می نامد و از اواخر دهۀ هشتاد
بدین سو رایج شده است .من از یک موضع روایی از
و جایگاه یک دانش اموختۀ جامعه شناختی سخن
می گویم .در مورد وجوه دیگر سخن نمی گویم .تمرکز
من بر منطق روایــی ،چگونگی رویت پذیر کردن و
رویت ناپذیر کردن و چگونگی برساخت چیزی است
که «اجتماعی» نامیده می شود .دانش وجوه دیگر را
ندارم و وارد ان هم نمی شوم .ویژگی نقد هم همین
است .از یک افق مشخص وارد تحلیل یک چیز در
بستر و زمینه اش می شود .افق من فهمی اجتماعی
است و روی فرایند روایت تمرکز دارم و نسبتش را
با امر اجتماعی و تجربۀ زیسته مسئله دار می کنم.
انچه در جریان اصلی این «ژانر» قابل رویت است
چیزی است که من ان را به تبع والتر بنیامین «فقر
تجربه» می نامم .فقر تجربه وضعیتی اســت است
که در ان فرد (سوژه) از تجربه کردن جهان خود و
مهم تر از ان از روایت کردن تجربۀ زیستۀ خود عاجز
می شــود .به عبارت دیگر با بحرانی در قصه گویی
و روایت گری مواجهیم که به شــکلی بیان تجربه
(شادی ،رنج ،خشم و )...به لکنت می افتد .جدی ترین
بحرانی که این طیف از فیلم ها دارند بحران عمیق و
شدید در قصه گویی است .این فقر در قصه گویی و
تجربه حاصل یک موقعیت ســاختاری و موقعیتی
عمیق ًا طبقاتی اســت که قصه گو دارد ،قصه گوی
این ژانر در جایی ایســتاده و به حیات اجتماعی
نگاه می کند که عمیق ًا الکن و توریستی و مصرفی
است .طبقه را در معنای وسیع کلمه به کار می گیرم
خام رایج ،بحثم درواقع موقعیت
نه لزوم ًا به معنای ِ
عینی و ساختاری ســوژه یا همان کسی است که
قصه می گوید و فیلمی بر اساس این قصه می سازد.
ان چشم اندازی مســئلۀ من است که این شکل از
قصه را ممکن می کند .پرســش اصلی این است که
این قصه ای که گفته می شود از چشم انداز چه کسی
در حال روایت است؟ در فیلمی مانند «راشامون»
از کوروساوا این مســئلۀ امکان های بدیل روایت و
موقعیت های قصه گو را به خوبی می بینیم .در این
فیلم موقعیت هر کسی که در حال روایت یک رویداد
است بخشی از داستان است و از این حیث این فیلم
را به یک فیلم جدی و دوران ســاز در منطق روایت
بدل می کند .با این مثال اگر بخواهیم بازگردیم به
منطق روایی فیلم های اصطالح ًا «اجتماعی» ،بحران
اصلی اینجا اســت که فیلم با تمام وجود موقعیت
ساختاری راوی را پنهان می کند .ذیل مفهوم عام
و پوک «مشکالت و مســائل جامعه» مجموعه ای
قصۀ کلیشه ای ساخته و پرداخته می شود و اینطور
بازنمایی می شــود که راوی در حال «بیان دردهای
جامعه» است .مفهوم «دردهای جامعه» خیلی مفهوم
عامی است و میل به بی معنا شدن دارد« .دردهای
جامعه» همواره از خالل یک روایت بیان می شوند
و این خیلی مهم است که بدانیم چه کسی و در چه
جایگاهی در حال «بیان دردهای جامعه» است.
گاهی شــنیده می شــود که چه خوب بود اگر
سینماگران از نگاه موزه ای و غیرروایی سینمای
دهه ی ۹۰یا همان سینمای به اصطالح اجتماعی
فاصله بگیرند و یک جریان مستقل و روایت گر در
سینمای ایران بسازند .ببینید من این فاصله گیری
را صرف ًا یک فاصله گیری روان شناختی نمی فهمم؛
به این معنا که فکر کنیم سینماگر باید چشمش را
بشورد و جور دیگر ببیند .ماجرا را باید در بحرانی
ساختاری ای فهم کرد که جریان اصلی سینما را
ممکن کرده اســت .این حرف اص ً
ال معنایش این
نیست که نمی شود از یک سینمای رقیب صحبت
کرد ،می شود در موردش صحبت کرد و راجع به ان
حرف زد و الگوهایی را ارائه داد .اما حرف اصلی ام
این است که این فاصله گیری لزوم ًا یک عمل روانی
صرف نیست که ســینماگر تصمیم بگیرد برای
پروپاگاندا یا بازار فیلم نسازد .البته اگر این اتفاق
بیفتد در سطح فردی مقاومتی رخ داده است .اما
بحث اصلی بر سر ان موقعیت و سازوکاری است
که این فیلم ســازی را ممکن و بازتولید می کند:
میدان اجتماعی و اقتصا ِد سیاســی فیلم سازی
ِ
ایران معاصر .به نظــرم باید این را مورد توجه
در
ِ
قرار داد. صفحه 8
ماننیستم
قهرمان
من قهر
رنج مردم را میبینم ،هیچ وقت هم نگفتم
همه چیز خوب است
SABA MAGAZINE
رامبد جوان در گفتگوی مفصل با ماهنامه صبا
برای اولین بار از حاشیه ها گفت صفحه 9
چهره ماه
دنیاخمامی :گفتگو با رامبد جوان ،گفتگوی سختی بود ،از این جهت که قرار نبود برویم حرفهای عادی بزنیم ،قرار نبود با خوشایند او
صحبت کنیم و خیلی مسرور گفتگو را ترک کنیم ،قرار نبود فقط درباره خندوانه حرف بزنیم و اتفاقا قرار بود از تمام موضوعاتی صحبت
کنیم که چالش برانگیز بود ،قرار بود سواالتی بپرسیم که تا به االن درباره انها به صورت شفاف توضیحاتی ارائه نشده است .همه انها را
پرسیدم و برخالف تصورم کامال در نهایت ارامش به سواالت پاسخ داد و فقط در یک نقطه از گفتگو و لحظه ای که از او پرسیدیم که رنج مردم را عادی
میدانید کمی برافروخته شد و این نظر را بی انصافی دانست اما باز هم در نهایت احترام ادامه داد .هیچ سوالی را بی پاسخ نشد و این شد که شاید برای
اولین بار درباره تولد فرزندش در کانادا ،ابهام در ساعت چندصدمیلیونی ،مواجهه اش با مسائل سیاسی ،تبلیغ رژیم غذایی و ...صحبت کرده است .این
شما و این قریب به ۷هزار کلمه گفتگویی که پیش رویتان است.
یکی از ویژگی های مثبت شــما این
است که خیلی خوب می شنوید و این
را در زبان بدن هم نشان می دهید .من
حتی در جمع های خانوادگی و دوستانه
می بینم که افراد متوجه این موضوع در
شما می شوند که برای درست شنیدن
تالش میکنید .شخصیت رامبد جوان
چقدر ذاتاً ادم شــنونده ای اســت و
چقدر در این برنامــه به تعمد این کار
را می کنید؟
انسان در یک ارتباط یا دارد گوش می دهد
و یا دارد صحبت می کند؛ نمی شود که فقط
حرف زد و گوش نداد .همیشه هم با بچه ها و
هم تیمی هایمان درباره این حرف می زنیم
که خیلی واجب اســت که ادم شنوند ه
خوبی باشــد .به هرحال وقتــی در مقام
گفت وگوکننده قرار می گیری ،نمی توانی
مدام بین حرف طــرف مقابلت بیایی و یا
گوش ندهی .این اتفاق زیــاد می افتد و
حتمــا دیده اید که بی تمرکــزی و گوش
ندادن تعــدادی از گفت وگو کننده هایی
که در استودیو نشسته اند و چه به عنوان
گزارشگر در یک فضای عمومی هستند،
چقدر ازار دهنده اســت .این نکته مهمی
است به این خاطر که وقتی تماشاچی دارد
برنامه ای را نگاه می کند خودش را با میزبان
یــا گفت وگو کننده تنظیــم می کند،اگر
میزبان بی تمرکز باشــد شــنونده هم
ناخوداگاه بی تمرکز می شود .بنابراین
این تمرکز کمک می کند که شــنونده
هم حر ف های کسی که دارد صحبت
می کند را بهتر و دقیق تر گوش کند.
به نظر من عدم مدیریت ذهن است
که تو حرفی برای گفتن داری و
نتوانی ان را مدیریت
کنی ،یعنی نتوانی
Rambod Javan صفحه 10
مورد دیگری که به نظر من مثبت می اید
این است که مخاطب برنامه شما زیاد
اســت و از طرفی در صفحه خودتان
و صفحــه «خندوانه» هــم مخاطب
زیادی دارید .در نتیجه کســی که به
اینجا می اید خیلی در معرض دید است
و این برای او یک فرصتــی را ایجاد
می کند تا بیشتر خودش را به رخ بکشد
تا بعد از این حضــور اتفاقات دیگری
برای او بیفتد .معمــوال در برنامه های
دیگرمی بینیم که میزبــان خیلی این
فرصت را نمی دهد اما شما مخالف این
جلوه گری نیســتید و به افراد فرصت
می دهید تا خودشــان را نشان دهند
و برخــاف باقی مجریان احســاس
نمی کنید کســی دارد از موقعیت شما
سوءاستفاده می کند.
یک برنامه باید ظرفیت کشــف ،ارائه و
معرفی داشته باشد .برای مثال همین االن
«خنداننده شو» این ها را دارد .به نظر من
این قانون یک برنامه اســت .نباید کسی
هنگام تماشای این برنامه احساس کند که
همه چیز برای من است و هیچ سهمی از ان
را به کسی نمی دهم .بنابراین میدانی برای
عرضه اســتعداد ،توانایی ،حرف های
به درد بخور و ادم های جالب است.
همچنینعرضه اد م های مفیدی که
جامعه می تواند از اشنا شدن با انها
یک منفعتی را ببرد .برای مثال یک
عکس ها:شروینشیرکوبی
ذهنت را ارام نگاه داری و فقط گوش بدهی،
چرا که شاید در طول جمالتی که گوینده
دارد می گوید بخشی از موضوعاتی که در
ذهن تو هست هم حل شــود و به جواب
برسی یا اینکه یک دفعه متوجه بشوی که
اصال میهمان یک چیــز دیگر گفت و باید
یک سوال دیگر بپرســی .در طول تمام
این قســمت هایی که من در «خندوانه»
به عنــوان گفت وگو کننده یا معاشــر در
استودیو نشســته ام ،واقعا گوش داده ام
ضمن اینکه مــا از روز اول یک قانونی را
در «خندوانه» گذاشته ایم که قرار نیست
مهمان را به چالش بکشــیم .برنامه های
چالشــی ،برنامه های دیگری هســتند
و «خندوانه» صرفًا یک معاشــرت است؛
یعنی گپ می زنیم ،می خندیم ،شــوخی
می کنیم ،ماجرا تعریف می کنیم ،تعجب و
سکوت می کنیم ،اگر طرف مقابل یک حرف
جالب بزند ما هم به ان فکر می کنیم و با او
همراه می شویم .دقیقا مثل گپ زدن با یک
شخص و چای خوردن است .ما در حین یک
معاشرت یقه همدیگر را نمی گیریم و اینجا
هم همین است .بنابراین حتما مهمان باید
احساس ارامش کند .ضمن اینکه مهمانی
که روی صندلی نشسته و دارد حرف می زند
باید این را باور کند که کســی که دارد به
حر ف های او گوش می دهــد ،واقعا دارد
همین کار را می کند.
من قهرمان نیستم.
قهرمان بودن
خصلت هایی را
می خواهد که من انها
را ندارم .من چه گوارا
نیستم ،یک کمدین
و برنامه ساز هستم!
طبیعی است که من
هم از شرایط ناراضی
هستم و اعتراضات
و انتقادهای جدی
دارم اما حقیقتش
بیشتر دلم می خواهد
تاثیر بگذارم .اما حق
بدهید که همه ادم ها
روحیه های مشابه هم
نداشته باشند .من
اگر نتوانم چیزی را
به درستی منتقل کنم
و راکد بمانم بیمار
می شوم
بار دیگر تمام این ایتم هایی که نام بردم و
همچنین کمپین هایی که برگزار کردیم را
مرور کنید .در ایــن کمپین ها انجمن های
زیادی دیده شــدند و ما معرف بسیاری
از انجمن های بیماری های ســخت و غیر
قابل درمان بوده ایم؛ مــا این ها را معرفی
کردیم چرا که اینجــا محلی برای معرفی
انها می تواند باشــد .وظیفه من این است
که اینجا را گرم ،جذاب و با حال خوب نگه
دارم و امکان دیده شــدن را به ادم هایی
که الزم است ،بدهم .شــبیه به این است
که تو یک پاســاژی را می سازی و باید ان
را پر رفت و امد نگاه داری تا رونقش حفظ
شود .بنابراین من اینجا را باید با ایده های
مختلف؛ پر جنب و جــوش و جذاب نگاه
دارم که تماشاچی نگاهش کند و در حین
نگاه کردن حرف مهم هم در ان زده شود،
کار فرهنگی و اجتماعی هم در ان بشود،
ادم های مهم در حوزه هــای مختلف هم
بیایند و حرفشان را بزنند.
در تمام ایــن فصل ها یــک مواجه
شدم با اینکه شــما می خواهید خرده
فرهنگ ســازی کنید .یعنی دید ه ام
که برای مثــال در فصل هــای اول
می خواستید کلمه «ســپاس» را جا
بیندازید و یا از ان خانمی که در مورد
خواستگار و ازدواج دخترها استنداپ
کرد خیلی جدی انتقاد کردید تا حقوق
زنان زیر سوال نرود .همان طور که در
همین استند اپ ها تذکر دادید که اسم
حیوان ها به جای ناسزا استفاده نشود
و به محیط زیست و اشنایی با اقوام هم
توجه داشتید .در واقع به نظر من این
مسائل به شکلی خرده فرهنگ سازی
اســت .ایا این ها دغدغه های رامبد
جوان اســت یا منشــا ان اتاق فکر
است؟
می توانــم بگویم که خیلــی جدی تفکر
خودم است اما می دانید در حال حاضر چه
اتفاقی در «خندوانه» افتاده اســت؟ من،
«خنداونه» ،اتاق فکر ،بچه ها و همه ی ما،
االن دیگر شبیه هم هستیم و یک دست
شــده ایم .یعنی االن نمی توانم بگویم که
این مساله برای حرفی است که در جلسه
زده شد یا فالن مساله را خودم طرح کردم
و خواندم یا در جلسات مطرح شده است.
ما در «خندوانه» چه کار می کنیم؟ سعی
می کنیم تا با کلیت برنامه ،حال مخاطبمان
را در یک ســاعت و نیمی که پای برنامه
نشسته استخوب نگه داریم .من همیشه
می گویم و تکرار می کنم که «خندوانه» مثل
یک مهمانی است و ما به مهمانی رفته ایم تا
معاشرت کنیم و یک شامی بخوریم و بعد
به خانه مان برویم .قرار نیست تا در طول
ان ،خیلی اتفا ق های مهم و بزرگ بیفتد.
دیده اید که ادم ها در مهمانی می خواهند
درباره کارشان حرف بزنند ،قراردادشان
را ببندند ،معامالتشــان را انجام بدهند و
کارهایی از این دســت؟ ان دیگر مهمانی
نیست ،جلسه است که انگار در ان چهار
ادم بی ربط دیگر هم نشســته اند .یعنی
همه چیز درهم شده ،در صورتی که مهمانی
برای مهمانــی اســت« .خندوانه» برای
ایجاد حال خوب اســت و با بحران هایی
که داریم ،ما معتقد هســتیم که با شرایط
روانی و حال بهتر می توانیم بهتر به ان ها
بپردازیم« .خندوانه» مثل یک دوســتی
است که شما وقتی در کنارش می نشینید،
ماجراهای شما را حل نمی کند و قرار هم
نیست که هر کسی ماجراهای شما را حل
کند .در واقع قرار نیســت که یک دوست
همه مشــکالت من را حل کند .شاید ان
دوست قرار است که به حرف های من گوش
بدهد ،چهار جمله با حــال به من بگوید و
بعد هم به من یاداوری کنــد که تو قوی
هستی ،تو می توانی ،نگران نباش ،زندگی
خیلی پر جریا ن تر از این است ،سختی ها
خیلی زیادتر بوده ،هستند و خواهند بود.
سختی چیزی نیســت که از بین برود و
نباشد ،چوناگر نگاه کنیم در هم ه دوره های
زندگی بشر ،گرفتاری های بسیاری وجود
دارد .تصور ما این است که گرفتار ی های
11
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 11
چهره ماه
بداخالق بی حوصله
همتاثیر می گذارد .ادم
ِ
ِ
ناامید تلخ روی همه تاثیر تلخ و ناخوشایند
می گذارد.
االن مان بدترین گرفتاری های دنیا هستند،
در صورتی که این طور نیست .ما بدترین
گرفتاری های دنیا را نداریم ولی بله ،کامال
در بحران و اتفاقا در میانه بحران های جدی
هم هستیم .چطور می شود بحران را رفع
کرد؟ چطور می شود از بحران گذشت؟ با
اضطراب ،خشم زیاد و با التهاب و گیجی
زیاد؟ یا با بی مهری زیاد؟ طبیعی اســت
که خیر .تمام این صفــات منفی ،اول از
همه خودمان را تخریــب می کنند و بعد
روابط ما را تخریب می کننــد .اخبار بد
خیلی زیاد اســت و من هم دارم در همین
مملکت ،با همین شرایط و در همین روزگار
زندگی می کنم .ایــن بحران ها فقط برای
یک عده نیست و برای همه ماست؛برای
همه اد م هایی که دارند زندگی می کنند.
من زمانی که از محل کارم خارج می شوم،
خانه ام در کره ماه نیست! من هم دارم در
همین شهر زندگی می کنم ،من هم خرید
می کنم ،من هم دچار این نگرانی هایی که
االن همه داریم ،هســتم .تمام بچه هایی
که دارند در این پروژه کار می کنند ،همه
اد م های متخصصی هستند ولی همه انها
اد م های همین جامعه هســتند .همه ی
انها در انواع و اقســام جاهای این شهر
خانه دارند و زندگــی می کنند .یعنی در
پایین ترین نقاط شهر تا جاهای متوسط،
تا شرق و غرب و شمال تهران .پس اینجا
یک جامعه اســت ومن قطعا می بینم که
ادم ها دارند چطور زندگی می کنند و خودم
هم درگیرش هســتم .درگیری های انها
درگیری های من هم هست .اضطراب های
انها ،اضطرا ب های من هم هســت و چه
بسا اضطرا ب های من که دارم یک پروژه
را می گردانم بزرگ تر می تواند باشد .من و
سیدعلی احمدی تهیه کنند ه پروژه ،اگر
نتوانیم اینجا را درست مدیریت کنیم یک
پروژه با صد و خرده ای ادم ،یک دفعه روی
هوا می رود .بنابراین بدیهی است که من
بگویم بچه ها ما می توانیم از پسش براییم و
نگران نباشید ،بچه ها ارامش داشته باشید.
من تا اینجا متوجه این موضوع شدم
که شما دوست دارید با وجود بحران ها
همدلــی اتفاق بیفتــد .در این فصل
حضور روانشنا س ها-مثل غالمرضا
محمودی ،علی میرصادقی ،مســعود
عارف نظری -را با یک رویکردی یک
مقدار پررنگ تر کردیــد .حتی جمله
مشــخص دکتر محمــودی این بود
که ســطح امیدواری را باال ببریم که
خوشی باال برود و این تفکر انگیزشی
است .تفکر انگیزشی در جامعه تلخ
فعلی به نظر شما چقدر کارامد است؟
مقصود این اســت که امید را باال ببریم تا
بتوانیم تصمیمات بهتــری برای زندگی
بگیریم .هر ادمی ناامید شــود شروع به
تخریب می کند ،چون فکــر می کند که
دیگر چیزی برای نگاه داشتن ندارد .همه ی
اد م هایی که اسیب های بزرگ می بینند
و اســیب های بزرگ می زنند اد م هایی
هستند که دیگر امیدی برای ادامه ندارند،
چون می گویند که من دیگر چیزی را برای
نگاه داشتن ندارم؛ پس یا خودم را از بین
می برم و یا به بقیه اسیب می زنم.
البته در تفکر روانشناسی امروز گفته
می شود خیلی امیدوار نباشید ،چون هر
چه بیشتر امیدوار باشید یک دفعه اگر
به هدفتان نرسید به فروپاشی روانی
نزدیک می شوید.
فرض ما این نیســت که بخواهیم اد م ها
را دچــار توهم کنیــم و فراواقعی حرف
بزنیم ،اصال چنین کاری نمی کنیم .ما مدام
داریم می گوییم که خودت را قوی نگه دار؛
همین! حرف من این اســت که باال بردن
سطح خشم؛ باال بردن ســطح ناامیدی و
حال و احوال منفی ،نتیجه خوبی نمی دهد.
من اگر ادم سرحال و امیدواری باشم ،قطعا
روی خیلی چیزها تاثیر می گذارم .امیدوار
نه به این معنا که به به چقدر همه چیز عالی
است و ما بهترین جای دنیا هستیم و من
خفن ترین ادم جهان هستم؛ خیر ،به این
معنا که من با روحیه باال بتوانم زندگی ام
را ادامه بدهم .من االن به عنوان یک پدر
هم دارم این را می بینم که اگر حال من بد
باشد ،روی فرزندمتاثیر می گذارد .من اگر
حالم بد باشــد روی همسرم و همسایه ام
«خندوانه» و امثال
ان مثل «نود»،
«دورهمی» و
برنامه هایی که
بیننده دارند با
بودجه تلویزیون
ساخته نمی شوند.
این برنامه ها با پول
اسپانسر ساخته
می شوند ،یعنی
اسپانسر تبلیغ
می کند و پولش را
می دهد .ان پول
هم یکسره می رود
به بخش بازرگانی
تلویزیون و تلویزیون
پول ما و گروه
خندوانه را می دهد.
در واقع تلویزیون از
راه قانونی خودش به
ما دستمزد می دهد
این چقدر به واقع گرایی نزدیک است؟
یک ماجرایی را برای شما تعریف می کنم
که خیلی جالب است .من همین االن یک
دوستی را دارم که به ســرطانی سخت
مبتال شــده و هر روز دارد شیمی درمانی
و پرتو درمانی می شــود .خود این شخص
این طور می گوید که وقتــی من در خانه
هســتم دردهایی می کشــم که باید به
انباری بــروم تا همســر و فرزندم من را
نبینند و بتوانم از درد فریاد بکشــم .او
می گوید که در همین ســاعت ها دو بار به
اســتودیوی «خندوانه» امده ام و وقتی
که اینجا هســتم دردی احساس نمیکنم.
چون احساس می کند که در اینجا چقدر
روحیه ها باال اســت و ادم ها چه مهربان و
چه باحال هســتند و چقدر برای زندگی و
کار کردنانگیزه دارند .برای مثال یک دفعه
شش ساعت در استودیو نشست و گفت در
این شش ساعت حتی یک لحظه هم درد به
سراغ من نیامده است .می خواهم بگویم که
ذهن می تواند همه چیز را ان قدر مدیریت
کند که تو بگویی من می توانم از بین بروم
و می توانم زنده بمانــم .این دیگر انتخاب
توست که دوست داری کدام سمتبایستی؛
دوست داری ســمت زندگی بایستی یا
دوست داری سمت نابودی بایستی .همه
اد م ها میل به زندگــی دارند؛ هما ن قدر
که می توانند میل به تخریــب ،نابودی و
مرگ داشته باشند .به نظر من «خندوانه»
می تواند یاداوری کنــد که هر دو میل در
ما هست و درنهایت باید دست به انتخاب
بزنیم .من انتخابم زندگی است...
چون شــما کمدین هستید به هر حال
می توانید فانتزی ترســیم کنید پس
می خواهم شــما را در ایــن موقعیت
قرار دهــم که اگر شــما فرضا رامبد
جوانی بودید که یک کارگــر بود و با
تعرف ه وزارت کار حقوق می گرفت و هر
شب باید به جنوبی ترین نقطه تهران
می رفت و زمانی که «خندوانه» شروع
می شد ،موضع ان شومنی که هم موضع
فعلی شماست را می دید ،می گفت که
این ادم دلش خوش اســت یا اینکه
می گفت :اشــکالی ندارد همین یک
ساعت و نیم هم خوش باشم و همراه
شادی یک ساعت و نیمه شما می شد؟
هر دوی این هاست؛ چرا که من به عنوان
رامبد جوانی که دارد این کار را می کند هر
دوی این اد م ها را در خیابان ،فروشــگاه،
رفت و امد و در استودیو می بینم .من مردم
و غمشــان را می فهمم چــون خودم هم
غم هایی دارم و بی درد نیســتم .تمام این
ادم هایی که به اســتودیو می ایند ،مردم صفحه 12
هستند که می ایند و همه هم بدون درد و
مشکالت نیستند اما با همه این ها می ایند و
حالشان خوب می شود .حال خوبشان شاید
ماندگار نباشــد اما به هرحال «خندوانه»
تاثیر کوچک خودش را داشته است .همین
دیشب یک خانم مسنی به اینجا امده بود
و ما را دعا کرد و گفت که کبد من مشکل
داشته و االن بهترم ،می گفت دکترم گفته
اگر حال روحت با دیدن «خندوانه» بهتر
است پس این برنامه را بیشتر تماشا کنچون
شادی تاثیر مستقیم روی سالمتی دارد.
پس باز هم این حال بهتــر برمی گردد به
انتخاب؛ اینکه تو انتخاب می کنی که حالت
بدتر یا بهتر شــود .اگر به عنوان مخاطب
کســی فکر می کند که بــا «خندوانه»
خشمش بیشتر می شود خب ما «خندوانه»
را تعطیل می کنیــم ،با بدون توقف حرص
خوردن و غم انگیز بــودن کدام موضوع
درست می شود؟
ایا بعد از این همه مواضعی که مردم
می گیرند و بعضی هایشان خیلی منفی
اســت ،به این فکر کرد ه اید که مثال
بگویید من چرا این قدر حرف بشنوم؟
نمی خواهم بسازم.
واقعیتش این است که انها که همه نیستند،
من خیلی ها را هم می بینم که «خندوانه» را
خیلی دوست دارند و انگیزه کار ما هستند.
تاثیر جمله و کلمه برای شما حتما که
زیاد است با انتقادها چه می کنید؟
من یاد گرفته ام که به انتقادها توجه کنم
ولی متوقف نشوم.
عصبانی نمی شوید؟
مگر ما می گوییم
که همه چیز خوب
است؟ من حتی یک
بار هم در «خندوانه»
نگفته ام که همه چیز
خوب است .من
ادعایی برای عالی
بودن و حتی خوب
بودن شرایط نکردم،
همیشه گفتم اوضاع
بد است اما بیا من
و شما سهم خوب
بودن خودمان را
برداریم و در بدبختی
غرق نشویم
بدیهی اســت که من هم گریه می کنم،
غصه می خورم ،عصبانی می شوم ،کالفه
می شــوم و هزار چیز دیگر .من هم ادمم!
«خندوانه»جایی است که می گوید قوی
باش ،پس مــن باید ایــن حرف هایی که
می زنیم را درک کرده باشم که بتوانم ان
را ادامه بدهم؛ من باید خودم قوی باشم تا
بتوانم ادامه بدهم.
شــما می توانید قهرمــان و صاحب
مســئولیت ســخنگوی مردم بودن
در همه موضوعات اعم از سیاســی،
اقتصادی ،اجتماعی و ...را انتخاب کنید
و از طرفی هــم می توانید بگویید من
الزم نیســت درباره هر چیزی موضع
بگیرم .اما نمی توان از کنار خشم عده
ای بگذریم که معتقد هستند شما به
سادگی از خشم مردم عبور می کنید
و حتی یک تفکری هــم می گوید که
اگر رامبد جوان به عنوان یک نماینده
مردمی در خندوانه است پس تریبون
من اســت و نباید فالکت را به نوعی
عادی سازی کند.
مگر من عادی سازی کرده ام؟ من فالکت را
عادی سازی کرده ام؟ این خیلی بی انصافی
است.
من دقیقا با این جمله مواجه شــده ام
که رنج در «خندوانه»عادی است چون
می گوید دورش بزن و باز هم بخند و
خوش باش در حالی که مگر می توان
کتمان کرد که رنج دارد کمر مردم را
خم می کند؟
قطعا خیر؛ بــه نظر من این نــگاه خیلی
غیرمنصفانه اســت .وقتی می گوییم که
«خندوانه» مثل یک مهمانی است ،پس شما
وقتی که به مهمانی می روید ایا به همه چیز
می خندید؟ خیر .شــما در مهمانی حرف
هم می زنید ،معاشرت هم می کنید ،چهار
جمله هم می گویید ،از این و ان می شنوید
و بعد به دنبال کار و زندگی تانمی روید .مگر
ما می گوییم که همه چیز خوب است؟ من
حتی یک بار هم در «خندوانه» نگفته ام که
همه چیز خوب است .من ادعایی برای عالی
بودن و حتی خوب بودن شــرایط نکردم،
همیشه گفتم اوضاع بد است اما بیا من و
شما سهم خوب بودن خودمان را برداریم
و در بدبختی غرق نشویم.
این را قبول دارم که شــما همیشــه
گفته اید که ممکن است خیلی چیزها
بد باشد اما باید خودمان را نبازیم.
بله ،همین طور است .من چه زمانی گفته ام
که ایران عالی اســت؟ حتی یک بار هم
نگفته ام که ایران عالــی و بهترین جای
دنیا است .من هیچ وقت این را نگفته ام و
این جمالت از دهان من در نیامده اســت.
من می دانم که چه دارم می گویم .درواقع
این ها ترجمه غلطی است و ماجرا به همین
سادگی اســت که می گویم .من هیچ وقت
نگفته ام که ایران بهترین جای دنیا است،
هیچ وقت نگفته ام کــه ایران جای خیلی
خفن و خوبی است ،هیچ وقت هم نگفته ام
که ما خیلی وضعیت خوبــی داریم .فقط
مدام گفته ام که ما خیلی باحالیم ،ما خیلی
قشــنگیم ،ما خیلی ماه هســتیم و این
جمله ام هم طراحی شد ه است و یکدفعه
از جیبم بیرون نیامد ه اســت و روی ان
ساعت ها فکر شده .اصال مگر چشم ندارم
ببینم در چه شرایطی هستیم که بخواهم
بگویم اینجا بهترین نقطه زمین اســت و
رنجی هم وجود ندارد؟
برای ترجمه درست این اتفاق غلطی
که راجع به شــما افتــاده ،کاری هم
کرده اید؟
فعالیت رسانه ای ما همیشه بسیار ضعیف
بوده اســت ،یعنی ما فقــط برنامه مان را
ساخته ایم و پیرامون ان کاری نکرده ایم.
فقط خاطرم اســت که یک بار یک جلسه
مطبوعاتی گذاشــتیم که در فصل پنج
بــود و حرف های به درد بخــوری هم در
ان زده شــد .برای مثال اینکه سپاه پول
«خندوانه» را می دهد کــه خیلی واضح
و مشــخص جواب این را دادیم که خیر و
یا مثال اینکه می گویند پول مردم دســت
«خندوانه» اســت ،پول مردم دســت ما
نیست .چون برنام ه ما از بودجه صدا و سیما
تامین نمی شود.
یعنی «خندوانه» با بیت المال ساخته
نمی شود؟
خیر .اصال و ابــدًا؛ «خندوانه» و امثال ان
مثل «نود»« ،دورهمی» و برنامه هایی که
بیننده دارند با بودجه تلویزیون ســاخته
نمی شــوند .این برنامه ها با پول اسپانسر
ساخته می شــوند ،یعنی اسپانسر تبلیغ
می کند و پولش را می دهــد .ان پول هم
یکسره می رود به بخش بازرگانی تلویزیون
و تلویزیــون پول ما و گــروه خندوانه را
می دهد .در واقع تلویزیون از راه قانونی
خودش به ما دستمزد می دهد.
شما در جایی از گفت وگو به این اشاره
کردید که من از کره ماه نمی ایم ،مردم
فکر می کنند که مــا در یک قاره دیگر
زندگی می کنیم و خودشــان در یک
جای دیگر .این برای من محل سوال
شــد از این جهت که حتــی دیده ام
عکس ساعت شما منتشــر شده و
نوشته شــده که رامبد جوان با چنین
ساعت گران قیمتی دارد تبلیغ قناعت و
رژیم می کند .می خواهم نظر شخصی
شما را بدانم که ســلبریتی ،چهره و
شخص شناخته شده ،موظف است که
در زندگی و در زیست شخصی خود،
مراعات وضعیت مردم را کند یا اینکه
اساسا این موارد به هم هیچ ارتباطی
ندارند؟
13
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 13
چهره ماه
بدیهی اســت که باید حواسمان به مردم
باشد .اصال حواس و دغدغه ما مردم است
که خندوانه را ساختیم .من هم هیچوقت
درتیزر نگفتم که چون گرانی اســت پس
رژیم بگیــر .نکته و پیــام ان تبلیغ این
بود که با هزینه هــای مختلف رژیم های
مختلفی هســت و گرانی مانع از گرفتن
رژیم نمی شود.
فکــر نمی کنید بی مهــری برخی از
مخاطبان نســبت به شــما از زمانی
شروع شد که شــما از عرق به ایران
گفتید اما فرزندتــان جای دیگری به
دنیا امد؟
برخی این طور تعبیر کردند که رامبد با ما
دوگانه حرف می زند و دوگانه رفتار می کند.
اگر که خودت مملکت را دوست داری و به
ما می گویی که مملکت را دوســت داری،
پس چرا این تصمیــم را گرفتی؟ من این
را می فهمم ولی واقعیتش این اســت که
در روزگار ما و در زندگــی ای که ما امروز
داریم ا ن قــدر ایتم هــای مختلفی در
تصمیم گیری های ادم هــا نقش دارند که
قطعا همینی که داریم می بینیم نیســت
و مطمئنا ان چیزی هم کــه از ان تعبیر
می شود هم نیســت .چیزهایی هست که
جزییات زندگی من اســت که اگر بگویم
حتما دیگر این بی مهری به وجود نمی اید
و متوجه هســتم که وقتی یک برنامه ای
در تلویزیون دچار این اســتقبال و اقبال
می شــود ،رابطه ای بین مــن و مخاطب
صمیمی تر و قوی تر می شود .هر برنامه ای
و هر ادمی کــه این طور مــورد توجه و
اقبال قرار می گیــرد قطعا مخالفینی پیدا
می کند که این مخالفین چه با منطق و چه
بی منطق ،چه با تحلیل فنی و حرفه ای و چه
با تحلیل غیر فنی و غیر حرفه ای ،مخالف
ان چهره می شوند و ترجیح می دهند تا از
موقعیت هایی که به دست می اورند و حتی
از موقعیت هایی هم که به دست نمی اورند
استفاده کنند تا اینکه بتوانند ان ادم را در
رابطه با مخاطبش تضعیف کنند و مدام این
رابطه را ضعیف تر کنند .به اینکه این ها چه
کسانی هســتند کاری ندارم و همین قدر
که االن دارم این را انسانی روایت می کنم
مفهوم است که چه دارم می گویم .بنابراین
می خواهم این را بگویــم که جوی که راه
می افتد جوی نیست که ما دقیقا اسمش
را مردم بگذاریم .من همان طور که پیش تر
گفتم با اد م های فراوانی مواجه می شوم،
که هم به «خندوانه» و هــم به اجزای ان
عالقه مند هستند بنابراین من نمی توانم
بگویم که همه دلخور و یــا همه ناراضی
هســتند .راجع به جو ان زمــان دارم
صحبت می کنم و از انجا کــه من اصوال
هیچ وقت هیچ چیز ایــن ماجرا را جواب
ندادم همین طور هــم ادامه پیدا می کند؛
یعنی هیچ وقت ماجــرای اینکه ما چرا به
کانادا رفتیم را نگفتم چون لزومی نداشت
که بگویم و این چیزهــا از حوصله مردم
خارج است و من که مدام نمی توانم بیایم و
جواب حاشیه ای که ممکن است عده ای به
وجود بیاورند را بدهم این توضیح دادن ها
در روحیات مــن نمی گنجد و می دانم که
ممکن اســت ضربه اش را هم بخورم اما
ترجیحم این است که برای خودم حریمی
داشته باشم.
عده ای دوســت دارند شــما درباره
همه مسائل و اتفاقاتی که مهم است
حرف بزنید
ما تا جایی که بتوانیم ایــن کار را انجام
می دهیم و از یک جایی به بعد هم سانسور
می شــود .من چــه کار می توانم بکنم؟
برنامه زنده نیســت .بنابراین ما اصالحیه
می خوریم.
شما به کنار کشیدن و قهرمان شدن
اعتقاد دارید؟ یعنی روحیه قهرمانی به
این شکل را دارید؟
قهرمانی خیلی بحــث جذابی
اســت و این هم بحث خیلی
مفصلی اســت .در این دوره
یکی از بچه ها -نیما سهرابی-
استند اپ خیلی درخشانی
داشــت که درباره قهرمان
بود .حرفش ایــن بود که
خود مردم یکــی را که
اصال خودش نمی خواهد
قهرمان می کنند بعد هم
وقتی از پس قهرمانی اش
برنمی اید بر سرش می زنند
که تو خائن ملت هستی ،پس
پایین بیا و لهش می کنند؛
این مکانیزم همیشــگی
است .من قهرمان نیستم و
ادای ان را هم در نیاورد ه ام؛
اعالم هــم نکرده ام کــه قهرمانم و
کارهای قهرمانانه هم نکردم.
دلتان هــم نمی خواهد که قهرمان
باشید؟
خیر ،اخر من قهرمان نیستم .قهرمان
بودن خصلت هایی را می خواهد که من
انها را ندارم .من چه گوارا نیســتم ،یک
کمدین و برنامه ساز هستم! طبیعی است
که من هم از شــرایط ناراضی هســتم و
اعتراضات و انتقادهای جــدی دارم اما
حقیقتش بیشــتر دلم می خواهد تاثیر
بگذارم .اما حق بدهید کــه همه اد م ها
روحیه های مشابه هم نداشته باشند .من
اگر نتوانم چیزی را به درستی منتقل کنم
و راکد بمانم بیمار می شوم پس چرا نیایم و
به جای سکوت الکی یا به جای اعتراضی که صفحه 14
حتما سانسور می شود کاری که بلد هستم را
جوری انجام بدهم که تاثیری روی یک عده
بگذارد .هر جامعه ای کسانی را هم الزم دارد
که با هنر و سرگرمی نشان دهند که نسبت
به بعضی چیزها مساله دارند و مطالبه دارند.
در ان صــورت امــا محبــوب مردم
می شوید و واقعا چنین چیزی در مردم
هست.
چند روز و چقدر؟
تا مدتی که گافی از شما دیده شود.
مساله این اســت که فرد محبوب را باال
می برند و یک دفعه او را پایین می کشــند
و منفور می شــود .مــن اصــا این را
نمی خواهم! من برنامه می ســازم و حرفه
من سرگرمی سازی یا اینترتینمنت است.
کار ما این است ،ما رفته ایم جان کنده ایم،
درس خوانده ایم ،یــاد گرفته ایم و در کنار
استادهای کوچک و بزرگ دوره دید ه ایم
و تجربه کرده ایم .ما سرگرمی ســازی بلد
هستیم .کار ما شو ساختن ،سریال ساختن،
اسباب بازی ساختن و مسابقه ساختن است.
ما این کارها را بلد هستیم.
به هر حال شما این تفکر را که قاطبه
مردم علیه تلویزیون هســتند را قبول
دارید یا نه؟
معلوم است ،خودم هم دارم می بینم.
چقدر خوب اســت که این قدر صادق
هســتید .یعنی با این جمله دارید به
مردم حق می دهید؟
بله ،اینکه مردم دلشــان می خواهد تا
ما واکنش های به جا و به موقع نشــان
بدهیم را قطعا می فهمــم و قطعا هم به
انها حق می دهم؛برای اینکه صدایشان
به هر جایی نمی رســد و شاید صداهای
ما بلندتر باشد ولی یک مساله ای وجود
دارد .شرایط بحران ،همه چیز را منکوب
می کند؛ یعنی اگر صــدای تو در بحران
بلند شود و بخواهی که چیزی را خارج از
قاعده بگویی ،محکوم می شوی به اینکه
تو داری بحــران را بحرانی تر می کنی.
بنابرایــن نباید ایــن کار را کنی و باید
ساکت شوی.
شما ادم سیاسی هستید یا در این باره
صاحب نظر هستید؟
اصال؛ تمایلی هم ندارم که سیاسی باشم.
شاید اگر اهل سیاســت ورزی بودم انقدر
مورد هجمه قرار نمی گرفتم.
چون ما جامعه متاسفانه سیاست زده ای
داریم .اقای جوان ایا تا به حال در این
فشارها به این فکر کرده اید که چرا این
فشار برای دیگر همکاران من نیست
و فقط برای من است و این احساس
ن خیلی چیزها را
در طول این مدت
از «خندوانه» یاد
گرفتم و به این نتیجه
رسیدم که زندگی
ان قدر ارزش این را
ندارد که ادم برای ان
خیلی حرص بخورد.
ادم باید زندگی را
ساده تر بگیرد ،ادم
باید ارام تر با خودش
و محیطش رفتار
کند .هر چقدر بتوانی
خشمت را کنترل کنی
و بتوانی این ارامش
را به دست اوری و
نسبت به خودت و
ادم های اطرافت
مهربان تر رفتار
کنی ،رشد و تعالی
شخصیتی ،روحی و
روانی پیدا می کنی و
در عین حال می توانی
روزگارت را ارام تر
بگذرانی
سرخوردگی را با خودتان حمل کنید؟
خیر ،من سرخورده نمی شــوم اما به ان
مساله فکر می کنم .من اصوال ادمی نیستم
که بخواهم با سرخوردگی زندگی کنم ،اصال
سرخوردگی یعنی چه؟ تو می توانی به این
فکر کنی که این مسیری که رفته ای غلط
است و مسیر دیگری و یا رفتار دیگری را
انتخاب کنی .بنابراین ســرخوردگی معنا
ندارد .من می توانم یک پروژه ای را شروع
کنم و بعد از شش ماه بفهمم که غلط است
اما سرخورده نمی شوم .متوجه می شوم که
غلط است و عوضش می کنم .برای مثال سر
پروژه «مردم معمولی» سرخورده نشدم.
ماجرا از این قرار بود که ما شــش قسمت
را ساختیم و پخش کردیم و به این نتیجه
رســیدیم که این فرمول جواب نمی دهد.
فرمول را عوض کردیم و از یک معیارهای
دیگری استفاده کردیم و بهتر شد .ادم کار
را برای مخاطبی که ارتباط برقرار می کند
می سازد ،نه ان کسی که نمی خواهد نگاه
کند و فحش می دهد .من منتقدم را دوست
دارم اما با دشمنم کاری ندارم و پاسخی هم
برایش ندارم .بنابراین دچار سرخوردگی
نمی شوم.
شما به سرگرمی سازی اشاره کردید
که ان را به نحواحسن در خیلی جاها
انجام دادید؛ امــا گاهی اوقات پیش
امده که این سرگرمی ســازی تبدیل
به عصبانی ســازی شده است ،چقدر
این را قبول دارید؟ شما قبول دارید که
در ان تبلیغ رژیم جمله ای که مردم را
عصبانی کرده باشد ،گفتید؟
مــن ان تبلیغ را یک ســال و نیم پیش
ســاختم .در واقع من یک قــراردادی با
لیمومی داشتم که در مجموع ده تیزر بود
که شش تیزر را در صفحه ام پخش کردم که
بخشی از انها به مشکل مجوزی خوردند و
گفتند که فعال دست نگه دارید ،چون ما االن
نمی توانیم پخش کنیم و جریمه می شویم.
در نهایت همان روزی پخش شد که شما
دیدید .از طرفیهم ما با انها تسویه حساب
کرده بودیم؛ یعنی من االن به انها بدهکار
هستم و باید تیزرها را پخش کنم .ادمین
به من گفت که مشکلشان حل شد ،پست
تیزرها را بگذارم؟ من هم گفتم که این کار
را بکند .یعنی من نمی دانســتم که کدام
تیزر را گذاشته است ویک دفعه دیدم که
همه می گویند این دیگر چیست؟ من هیچ
اشاره ای به این نکردم که چون گرانی است
پس رژیم بگیریم و این حرف اشــتباهی
است که تعبیرش کرده اند .پس تکلیف این
ماجرا روشن است .این رسما یک ترجمه
غلط است که وقتی که تیزر را یک بار بدون
این ذهنیت تماشا کنیم متوجه می شویم
که اصال کدام رژیمی می اید چنین حرفی
را بزند .چرا یک رژیم غذایی باید بگوید که
چون گرانی است ،پس رژیم بگیریم؟ اخر
ی برای او می اورد و
این چیست و چهاعتبار
اصال من چرا باید این را روایت کنم؟
مگر شما سر خروجی برنامه نیستید؟
چطور ان را ندیدید؟
ان را دیدم و چیز بــدی نبود .ان تیزر در
زمان خودش ،هیچ چیــز بدی نبود .اصال
حرف بدی نمی زند و می گوید که با گران
شــدن هر چیز ،تو می توانی مناســب با
خودت یک پکیج برداری .حرف این تیزر
همین اســت؛ اینکه نگران قیمت نباش،
چه قیمت تهیه غذا و چــه قیمت پکیج
دستوری رژیم.
اما پیام این اســت که فقیری پس
کمتر بخور.
خیر ،معلوم است که این طور نیست .چرا
من و انها باید ایــن را بگوییم؟ یک طراح
رژیم چرا باید بگوید که گران است ،پس
کمتر بخور چون به نفعت است؟! یعنی انگار
که داری به نفع جیبت عمل می کنی! خیر،
دارد می گوید کــه اگر تو می خواهی رژیم
بگیری ،نگران هزینه اش نباش .من رژیم
ارزان تر هم برایت دارم.
یعنی شــما کمــاکان می گویید که
محتوایش درست است و مردم اشتباه
دریافت کرده اند؟
با همین نگاهی که من گفتم ،یک بار دیگر
ان را تماشا کنید .چرا ما باید چنین حرفی
را بگوییم؟
خیلی از شــومن ها و برنامه سازها در
خارج از کشور ،برنامه های خودشان
را تــا فصل های دو رقمــی هم ادامه
می دهند؛ ولی در ایران اد م ها سریع
پس می زنند و می گویند که بس است
دیگر ،تا کی و تا کجا می خواهد ادامه
پیدا کند .یعنی انگار که این مســاله
هنــوز در تلویزیون بــرای مخاطب
قاعده نشد ه است .شما فکر می کنید
که «خندوانه» را می شود خیلی ادامه
داد یا اینکه دوست دارید به فکر طرح
جدیدی باشید؟
15
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 15
چهره ماه
به نظر من قطعا «خندوانه» را تا خیلی سال
دیگر می شود ادامه داد ،چون «خندوانه»
دارد از اســتنداپ ،مهمان و مسابقه های
مختلف استفاده می کند .در واقع «خندوانه»
مدام در خودش کارهای جدید می کند .یعنی
یک ساختار کلی دارد ولی مدام در جزئیات
ان تغییر دارد .ما چند مدل مســابقه در
«خندوانه» خلق کردیم که هر کدام از این ها
می تواند یک برنام ه مستقل باشد .برای مثال
ادا بازی ،قاطی بازی و یا لباهنگ ،خودشان
می توانند یک برنامه مستقل باشند .این ها
همه چیزهایی است که ما در برنامه زایش
و خلق می کنیم و جلو مــی رود .اگر همین
نگاه در ان وجود داشته باشد« ،خندوانه»
می تواند حاال حاالها ادامه پیدا کند.
طراح ایــن برنامه شــما بود ه اید،
می خواهم بپرســم کــه «خندوانه»
همیشه با شماست؟
به هر حال من طراح ان بوده ام و کسی که
همیشه و از روز صفرش تا االن ان را برای
شکل گیری خودش ،اجزایش ،اتاق فکرش
و...را مدیریت کرده ،من بودم .ممکن است
که من یک روزی بگویم که از نظر اجرا دیگر
توانش را ندارم ،به هر حال ادم می تواند
بگوید که من اجرا نمی کنم ولی برای مثال
در مناسبات پشت صحنه و اتاق فکرش به
عنوان ادمی که از روز اول بوده .همچنان
حضوردارم و ادم هــای جدید به جای من
بیایند .یک مســاله ای هم که وجود دارد
این است که ما ثابت کردیم که «خندوانه»
را ســهم پدر و زندگی مــان نمی دانیم و
ادم های فراوانی به ان امدند ،قد کشیدند،
خودشان را نشان دادند و مورد توجه قرار
گرفتند .پس این نیست که بگویم همه ان
مال خودم است و قطعا اد م های مختلفی
می توانند بیایند و هر چقدر که بتوانند از
ان سهم بردارند.
مهم ترین دستاورد شما در این هشت
فصل «خندوانه» چیســت؟ در واقع
دســتاورد روحی که فهمیدید دیگر
باید فالن کار را نکنید و یا حتما فالن
خصلت را به شــخصیت تان اضافه
کنید.
به خیلی چیزها می توانم اشاره کنم از قبیل
نوع مدیریت کردن؛ چون مدیریت کردن
یک بخشــی از زندگی و در اصل می توانم
بگویم که همه زندگی اســت .اینکه کجا
باید نسبت به چه چیزهایی پافشاری کنی،
کجاها نباید پافشــاری کنی ،کجاها باید
رویت را برگردانی و رد شــوی .من خیلی
چیزها را در طول این مدت از «خندوانه»
یاد گرفتــم و به این نتیجه رســیدم که
زندگی ان قدر ارزش این را ندارد که ادم
برای ان خیلی حرص بخــورد .ادم باید
زندگی را ساده تر بگیرد ،ادم باید ارام تر
با خودش و محیطش رفتار کند .هر چقدر
بتوانی خشمت را کنترل کنی و بتوانی این
ارامش را به دست اوری و نسبت به خودت
و اد م های اطرافت مهربا ن تر رفتار کنی،
رشد و تعالی شخصیتی ،روحی و روانی پیدا
می کنی و در عین حال می توانی روزگارت
به نظر من قطعا
«خندوانه» را تا خیلی
سال دیگر می شود
ادامه داد ،چون
«خندوانه» دارد از
استنداپ ،مهمان و
مسابقه های مختلف
استفاده می کند .در
واقع «خندوانه» مدام
در خودش کارهای
جدید می کند .یعنی
یک ساختار کلی دارد
ولی مدام در جزئیات
ان تغییر دارد .ما
چند مدل مسابقه
در «خندوانه» خلق
کردیم که هر کدام از
این ها می تواند یک
برنام ه مستقل باشد
را ارام تر بگذرانی .چــون نمی دانی که تا
چه زمانی زنده هســتی ،بعد هم نمی دانی
که تا چه زمانی ســالم هستی .یعنی یک
دفعه یک معلولیت و از کار افتادگی یا یک
ناتوانی و یا مرگ رخ می دهد ،پس اصال این
جنگ برای چیست؟ من انتخابم این است.
درباره دستاوردی که می گویید هم به این
فکر کنید که به هر حال هشت سال است
متخصص درجه یک
که من و این جماعت
ِ
داریم در کنار هم کار می کنیم .اگر قرار بود
که من ادم بداخــاق ،ادم بدطینت و ادم
حسودی باشم ،پیش نمی رفت .نمی گویم
که این ها را ندارم ولی اگر قرار بود که نتوانم
این خصلت های انسانی و بشری ام را کنترل
کنم و مدام دعوا و بی احترامی کنم و حقوق
ادم ها را نادیده بگیــرم و به انها بی مهری
کنم ،انها نمی ماندنــد .این همه کار وجود
ن افراد هم ادم های متخصصی
دارد و هم ه ای
هستند و ســر کارهای مختلف می رفتند.
چرا باید می ماندند با یک خل و چل و دیوانه
زندگــی می کردند؟! بنابراین دســتاورد
خندوانه برای من این است که من توانستم
بــا خانواده «خندوانه» ام این همه ســال
زندگی کنم و این برای من خیلی لذت بخش
و ارزشمند است. صفحه 16
SABA MAGAZINE
Farid Sajadi Hosseini
فرید سجادی حسینی
17
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 17
سینمای ایران
گفت وگو با فرید سجادی حسینی ،بازیگر و
کارگردان به بهانه حضور درخشان در «بی همه چیز»
اصغر فرهادی،
کیانوش عیاری
جوان تر ماست
محسن قرایی پر از ایده و سرشار از شنیدن بود
پریسا سادات خضرایی :فرید سجادی حسینی بازیگری است که شاید کمتر کسی بازی
به یادماندنی او در فیلم «فروشنده» اثر اصغر فرهادی و همچنین «مغزهای کوچک
زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی را از یاد برده باشد .بازیگری که در اخرین فیلم محسن
قرایی به نام «بی همه چیز» در نقش سرکار دشتکی ظاهر شد و در این نقش هم خوش درخشید؛ فیلمی که
در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و جوایز زیادی را به خود اختصاص داد .فیلمی که بازی های
درست و یک دستی دارد و بازیگران خوشنامی مثل پرویز پرستویی ،هدیه تهرانی ،مهتاب نصیرپور و ...در
ان به ایفای نقش پرداخته اند .سجادی حسینی بازیگری است که هم در نقش های منفی و هم در نقش های
مثبت ردپایی را از خود به جای می گذارد که با نقش افرینی های بعدی نیز از ذهن و یاد مخاطب پاک نمی شود.
بازیگری که نقش را از ان خود می کند و شاید به همین خاطر است که بازی او در ذهن تماشاچی ماندگار
می شود .او تعامل بازیگر با کارگردان را در درست دراوردن نقش موثر می داند .فرید سجادی حسینی عالوه بر
بازیگری؛ عناوینی مثل کارگردان ،دستیار و برنامه ریز را نیز در کارنام ه هنری خود دارد .به بهانه اکران فیلم
«بی همه چیز» درباره این اثر و بازیگری در چنین کارهایی با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را
می خوانید.
محسن قرایی برای
اینکه کسی بخواهد
اظهار نظر کند خیلی
منعی نداشت و
مخصوصا نظرات
بازیگرانی مثل پرویز
پرستویی ،هدیه
تهرانی و ...به راحتی
اعمال می شد و خود
محسن قرایی با
خوش رویی
از این مساله
استقبال می کرد
در حال حاضر فیلم محســن قرایی
یعنی «بی همه چیز» همزمان با فیلم
اصغر فرهادی یعنــی «قهرمان»
اکران شد ه اســت و همین باعث
شــده تا خیلی ها این دو اثر و این
دو کارگردان را با هم مقایسه کنند.
خیلی ها معتقدند که فیلم «بی همه
چیز» به لحاظ کارگردانی و ساختار
بهتر از فیلم «قهرمان» است و قرایی
را در ســبک کارگردانی با فرهادی
مقایسه می کنند .شــما که با هر دو
کارگردان کار کرده اید چقدر به این
شباهت قائل هستید و فکر می کنید
که ایا کارگردانی محسن قرایی در
ســاختار به اصغر فرهادی نزدیک
شده یا اینکه تناسبی با هم ندارند؟
از نظر من این قیاس عجوالنه اســت .در واقع
این قیاس برای این است که که می خواهند
یک جوی را درست کنند و این قیاس درست
نیست .اصغر فرهادی در جای خود واقعا غول
است و محســن قرایی هم سر جای خود یک
کارگردان بسیار هوشیار و هوشمند است ولی
به نظر من مقایسه کردن این دو کارگردان در
حال حاضر ،کار درستی نیست.
محســن قرایی در کار کردن خیلی
هوشمند است و ســعی می کند که
کارهای متفاوتی داشته باشــد .با
توجه به اینکه شــما کارگردانی را
هم تجربه کرده ایــد ،در اجرا چقدر
فرصت ارائه نظر و فرصت عمل به
شما داده می شد؟ صفحه 18
محســن قرایی برای اینکه کســی بخواهد
اظهار نظر کند خیلی منعی نداشت و مخصوصا
نظرات بازیگرانی مثل پرویز پرستویی ،هدیه
تهرانی و ...به راحتی اعمال می شــد و خود
محســن قرایی با خوش رویی از این مســاله
استقبال می کرد منتها انچه که ما می دیدیم
این طور بود که این مســائل ان قدری تکرار
نمی شــد و پیش نمی امد .یعنی برای مثال
خود پرویز پرستویی ان قدری نمی گفت که
اینجا را این طور بگیریم و اصال چنین چیزی
پیش نمی امد اما گاهی اگر کسی اظهار نظری
داشــت به نظر می امد که منعــی برای این
مساله وجود ندارد.
فیلم «بی همــه چیز» نقــد خیلی
صریحی بــه مــردم دارد و خیلی
مناسب این روزهای ماست که بی
اعتمادی خیلی زیاد اســت و ادم ها
خیلی راحت شــاهد و ناظر زمین
زدن شخص دیگری هستند
و حتــی از این موضوع
خیلی هــم ناراحت
نمی شــوند .شما
به لحاظ محتوایی
چقدر بــا «بی همه
چیز» همراه هستید و
چقدر باعث تاملتان شد؟
این فیلم را چقدر مناســب
روزگار فعلــی و اتفاقاتی که
در فضای مجازی ما می افتد و
خشــونتی که در فضای مجازی
علیه بعضی از ادم ها وجود دارد
من هنوز هم بسیار
تحت تاثیر اصغر
فرهادی هستم و
درواقع شیفته ی کار
او-هم کار کارگردانی
و هم نگاهش-
هستم .او به عنوان
یک کارگردان مولف
و صاحب نظر و کسی
که حرفی برای گفتن
دارد و حرف هایش
بی حساب و کتاب
نیست
می بینیــد و نظرتــان در این باره
چیست؟
از ویژگی های یک اثر هنری خوب همین است
که انگار همیشه با لحظه لحظه حیات مردم سر
و کار دارد و انگار که جامعه را همان لحظه دارد
نگاه می کند .شــما شــعر حافظ را هم که مرور
می کنید می بینید که انگار همین امروز سروده
شده است .در واقع انگار که حافظ دارد نگاهمان
می کند و می گوید که« :چــرخ برهم زنم ار غیر
مرادم گردد /من نه انم که زبونی کشم از چرخ
فلک» و یا هر چیز دیگری .یعنی انگار که دارد ما
را نگاه می کند و انگار که حضور دارد .این مورد از
ویژگی های اثر هنری ریشه دار است و «مالقات
بانوی سالخورده» هم جزو همین اثار است .ما
در زمان قبل از انقالب هم یک اجرا دیدیم و انگار
که برای همان زمان بــود و فکر می کنم که صد
ســال دیگر هم یک اجرا ببینیم و انگار که برای
همان زمان است .درباره اینکه چقدر از ان تاثیر
گرفتم باید بگویم که من از همان موقعی که برای
اولین بار این اثر را در زمان قبل از انقالب خواندم
تاثیر گرفتــم و انگار از همان موقــع با این کار
بده وبستان داشتم و همیشه هست .همان طور
که ادم با شاهنامه ،موالنا و اثار بزرگ بد هو بستان
دارد ،به همان شکل با این اثر هم داشتم .یعنی
این اثر برای من همیشه خیلی غنی بوده است.
نگاه جامعه شناســانه و یا در واقع باید بگوییم
که انسان شناســانه ای دارد ،چرا که انسان را در
شرایط قرار می دهد و تحلیل می کند.
شما سه مدل ســینمای واقع گرا و
رئال را با ســه کارگردان خوبی که
اسم هر سه در سینمای ایران برند
اســت مثل هومن ســیدی ،اصغر
فرهادی و محســن قرایی تجربه
کرده اید .چون شما هم کارگردانی
کرده اید ،می خواهیم این سوال را
بپرسیم که فرم و ساختار
ذهنی شما به سبک
کدام فیلمســاز
نزدیک تر است
و احســاس
همراهی ذهنی بیشتری با او دارید؟
من هنوز هم بسیار تحت تاثیر اصغر فرهادی
هســتم و در واقــع شــیفته کار او-هم کار
کارگردانی و هم نگاهش -هستم .او به عنوان
یک کارگردان مولف و صاحب نظر و کســی
که حرفی بــرای گفتــن دارد و حرف هایش
بی حساب وکتاب نیست ،خیلی روی من تاثیر
گذاشته است .در واقع می شود گفت که اصغر
فرهادی ،کیانوش عیاری جوان تر ماســت.
یعنی او ســر جای خودش کیانوش عیاری
جوان تر اســت و البته که نمی خواهم قیاسی
کنم اما به نظر می اید که نوع نگاه او و اینکه هر
پالنش حرفی برای گفتن دارد من را همیشه
به یاد کیانوش عیاری می اندازد.
بازیگرانی که صاحب ادعا ،اســم
و جایگاهــی هســتند در مقابــل
بازیگرانی که به لحاظ سنی ممکن
اســت خیلی از انها پایین تر باشند
چقدر انعطاف نشــان می دهند و
چقدر با کارگردان همراهی می کنند؟
شــما تیم بازیگری فیلم «بی همه
چیز» را در حین کار دیدید و چقدر
مشاهده کردید که با محسن قرایی
همراه هســتند و به نظــرات او به
عنوان کارگردان گــوش می کنند
و ان را انجــام می دهنــد؟ چرا که
شاید بازیگران جوا ن تر که متعلق
به دهه های شصت و هفتاد هستند،
خیلــی بیشــتر در اعما ل نظرات
خودشان سرکش باشند.
بله ،جوان ها باالخره نسل بالنده ای هستند و
پر از ایده ها و اندیشه های نو هستند و به همین
خاطر اصرار می کنند و بر نظراتشــان تاکید
دارند اما من در فیلم «بی همه چیز» ندیدم
که چنین مساله ای پیش بیاید ولی برای مثال
فرض کنید که تعامل بین استادی مثل پرویز
پرستویی یا بازیگر ارزشــمندی مثل هدیه
تهرانی یا بازیگران جــوان عالی بود و همین
توقع هم می رود و ما همیشــه در ســینما و
تلویزیون شاهد این تعامل هستیم.
19
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 19
سینمای ایران
جز شما ان را بازی می کرد فیلم به
چه شکل می شد .این مساله از کجا
نشات می گیرد؟
معموال هر بار که این اتفاق به صورت خوب و
قابل اعتنایی افتاده حتما در تعامل با کارگردان
باهوش و خوبی بوده است؛ چه اصغر فرهادی،
چه هومن ســیدی ،چه محسن قرایی و یا هر
شخص دیگری .واقعیت این است که معموال
تعامل و بده وبستان با کارگردان من را در این
امر کمک کرده اســت .اگر جایی این تعامل
نبوده ،نتیجه به این قرصی در نمی امده است.
تا کنون چند مدل از نمایشــنام ه
«مالقات بانوی ســالخورده» روی
صحنه رفته اســت .شــما شاهد
کدامیــک از این اجراهــا بودید؟
و این برگشــت متن از نمایشنامه
به فیلمنامه که فــرم دیگر ان را در
سریال «زخم کاری» شاهد بودیم،
نشان می دهد که ادبیات کالسیک
کماکان می تواند سینما و سریال را
نجات بدهد .نظر شما در این باره
چیست؟
بله ،کامال درست است .وقتی که متنی ریشه
قوی داشته باشد و قرص باشد ،می شود روی
ان اثر کارهای عالی کرد .اتفاقا خود من هم
ســریال «بانو» را بر اساس همین نمایشنامه
ساختم .یعنی نویسنده این سریال را بر اساس
نمایشنام ه «مالقات بانوی سالخورده» نوشت
و من ان را ســاختم .در واقع این متن کهنه
نمی شــود .من در ایران کار زنده یاد حمید
سمندریان را دیدم و سریال «بانو» کاری بود
که خودم بر اســاس ان نمایشنامه ساختم و
بر اساس همین نمایشنامه فیلم هم ساخته
شده است و به نظر من خیلی تاثیر خوبی دارد.
این اثر به دلیل اینکه خیلی دراماتیک است و
ساختار ان ساختار درام است کار کردن روی
ان خیلی نتیجه می دهد.
توضیح دهید و اینکه این صحنه ها
چطور گرفته شد؟ فرم دیجیتالی در
ان دخیل بود ه است یا اینکه همین
تعداد ادم مــدام جلوی دوربین در
رفت و امد بوده اند؟
در مورد بازیگردانی باید بگویم که خود محسن
قرایی مستقل کار می کرد و دســتیارانش به او
کمک می کردند و در این رابطــه از من کمکی
تو امد
گرفته نشد .بله ،واقعا همین قدر ادم در رف
بودند و جمعیت واقعی بود .این جمعیت زیاد به
روستا اورده می شد و این فیلم در روستای کندر
در جاده چالوس کار شــد و من ندیدم که کمک
دیجیتالی وارد ماجرا شده باشد .این طور بود که
دســتیارهای کارگردان جزئیات را به بازیگران
هنرور توضیــح می دادند و کلیــات را هم خود
محسن قرایی طراحی می کرد و ان قدر همه چیز
ســاده و راحت پیش می رفت کــه ادم متوجه
نمی شد .االن که شما در مورد ان پرسیدید ،من
دارم فکر می کنم که بلــه ،واقعا همه چیز چقدر
خوب بود .محسن قرایی دستیاران خیلی خوبی
داشت و متوجه می شــدند که او چه می خواهد
و ان را بــه هنرورها منتقــل می کردند و برای
ما هم بیشــتر خود محســن قرایی و در کنار او
دســتیارهایش مســاله را مطرح می کردند و ما
در انجا هیچ ســختی را احساس نکردیم .قرایی
ان قدر با خوشرویی و ارامش کار می کرد که من
چیزی احساس نکردم.
پالن هــای شــلوغی در فیلم «بی
همه چیز» فیلمبرداری و ســاخته
شــد ه و بازیگردانی چنین کاری
سخت اســت .ایا در بازیگردانی
کمکی از شما گرفته شد؟ و از شما
می خواهیم تا فرم سختی این کار
را برای کســانی که دوست دارند
بدانند تا پشــت صحنه چطور بوده
شــما نقش را طوری بــرای خود
می کنید که ما احســاس می کنیم
شــخص دیگــری جــز فریــد
سجادی حســینی نمی تواند ان را
بازی کند؛ اگر بخواهیم مثال بزنیم
بازی شــما در فیلم «فروشــنده»
همین طــور بود .یعنــی هیچ کس
نمی تواند تصور کند که اگر کســی
محسن قرایی
دستیاران
خیلی خوبی
داشت و متوجه
می شدند که او
چه می خواهد و
ان را به هنرورها
منتقل می کردند
شــما یک دور ه تقریبــا طوالنی از
بازیگری فاصله گرفتید و خیلی کم کار
کردید .می توان گفت که تقریبا از دهه
هشتاد تا سال نود و یک و دو این طور
بود .در این دهه به چه فعالیتی مشغول
بودید و چرا فاصلــه گرفتید؟ در حال
حاضر و با چندیــن کار در دهه نود در
رد ه سنی خودتان می درخشید و گزینه
خیلی خوبی هستید .ایا بازیگری برای
شــما کامال اقناع کننده است یا قصد
بازگشت به کارگردانی را هم دارید؟
در واقع هر دو حرفه به یک انــدازه من را اقناع و
ارضا می کند و انــگار هیچ کدامش را نمی توانم به
دیگری ترجیح بدهــم .این دوره ای که می گویید
کم کار بوده ام برای من عجیب است ،چرا که سال
هشتاد و هشت سریال «بانو» را کار کردیم و بعد
از ان مجموعه «مهرابــاد» را کار کردیم .در واقع
شغلی که من دائم داشته ام و به ان مشغول بوده ام،
شغل دستیاری و برنامه ریزی بوده است .شاید به
این دلیل که این کار جلوی دوربین نبوده یا خیلی
بولد نبوده باعث شده تا این فکر را کنید که من کم
کار بوده ام .در واقع من از سال چهل و دو و از همان
زمانی که در شهرستان شروع به کار کردم و تئاتر
کار می کردم بیشتر کارگردانی کردم و گاهی هم
بازی می کردم .بعد از اینکه به تهران امدم-یعنی
ســال پنجاه-در اینجا کار کردم و ورودم به گروه
کارگردانی بــه عنوان دســتیار و برنامه ریز بود و
هر از گاهی یک کاری را کارگردانی کردم و یا هر
از گاهی بازیگری کردم .بنابراین شــاید به همین
خاطر بوده که دیده نشده است.
نظر شــما در رابطه با مسائلی که در
اکران برای فیلم «بی همه چیز» پیش
امد چیست؟
اظهار تاســف دارم از اینکه وقتــی این فیلم
مورد استقبال مردم اســت و هیچ مساله ای
هم ندارد چرا ســینماهایش ان قدر باید کم
باشد و چرا باید ان قدر به سختی به ان اجازه
اکران بدهند .این مساله واقعا ظلم است چرا
که باالخره این یک اثری اســت که زحمتی
برای ان کشیده شده و از ان استقبال شده و
مورد تایید جمهوری اسالمی هم هست و چرا
یک دفعه یک جایی که نفــوذ و قدرتی دارد
جلوی این کارها سنگ می اندازد و کارشکنی
می کند. صفحه 20
باید بمانیم ،بسازیم ،بنویسیم
جدایی نادر از سیمین را دوست دارم
و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است
SABA MAGAZINE
گفت و گو با لیلی گلستان
دنیا خمامی :برای سراغ لیلی گلستان ؛ رفتن به عنوان بانوی ادبیات و نقاشی ،
بهانه مان سینما بود .او فرزند یک چهره سینمایی است و خودش هم فرزندی صاحب
نام در سینما دارد .از کودکی و جلسه های هنری داخل خانه شان تا گعده با چهره های
صاحب نام سینمای فرانسه و جهان پرسیدیم و رسیدیم به انجا که در سینمای ایران کار کدام
فیلمسازان را بیشتر دنبال میکند و می پسندد .در مهم ترین قسمت گفت و گو از مهاجرت گفتیم ،از
ترک دیار برای رهایی از سانسور و نظرات او را شنیدیم که چقدر متفاوت و جذاب بود .شما را به خواندن
این گفت و گو دعوت می کنیم که حتما خواندنش خالی از لطف نیست.
21
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 21
صندلی ویژه
L E Y L I G O L E S TA N
*زندگی شــما به هرحال به عنوان
یک هنرمند و البته مادر یک سینماگر
شاخص با سینما پیوندی دارد .چقدر
این پیوند برای شما محکم و سینما
برای شما مهم است؟ جایگاه سینما
در زندگی شما کجاست؟
من قبل از اینکه مادر یک ســینماگر شاخص
باشــم ،دختر یک سینماگر شــاخص بوده ام!
بنابراین من از کودکی با ســینما عجین بودم
و همیشه در خانه ی ما راجع به فیلم ،سناریو،
هنرپیشــه ها و مواردی از این دست صحبت
می شد .خاطرم هست که پدرم تابستان ها در
ن یک پرده ی سینما می گذاشت
حیاط خانه ما
و فیلم های ســینمایی را روی دستگاه اپاراتی
که داشتیم پخش می کرد .در ان محفل ها یا
دوستان من مهمان بودند یا دوستان خودش و
یا اصال خانوادگی و چهار نفره فیلم می دیدیم
و این تقریبا جزو برنامه ی هفته ای یکی ،دو بار
خانه ی ما بود و به شــکلی در حیاط خانه مان
سینمای خانگی داشــتیم .من خاطرم هست
که فیلم «مهر هفتم» اینگمار برگمان را شاید
پانزده بار دیدم .هم فیلم و هم زبان سوئدی را
از حفظ شــده بودم! بدون اینکه متوجه بشوم
معنایش چیست .پدرم این فیلم را خریده بود و
مدام نشان می داد و بخش های مهمش را برای
ما تعریف می کرد و من ان صحنه ی شــطرنج
با مرگ را هیچوقت فرامــوش نمی کنم .فیلم
«بادکنک قرمز» البر الموریس هم فیلم فوق
العاده ای بود و ما شاید بیش از بیست دفعه ان
را دیدیم .همانطور کــه گفتم من از کودکی با
سینما اشنا بودم چرا که اول پدرم در کار سینما
بود ،بعد همســرم نعمت حقیقــی فیلمبردار
سینما بود و دوستان ما اغلب از حیطه ی سینما
بودند؛ کسانی مثل فرخ غفاری ،جالل مقدم،
مسعود کیمیایی ،اسفندیار منفردزاده ،بهروز
وثوقی و ناصر تقوایی همیشــه بــه خانه ی ما
می امدند و دائم ما با هم معاشــرت داشتیم.
بعد برادرم کاوه که چندین مستند اجتماعی
ســاخت و اخر ســر هم مانی حقیقی پسرم
که هنرپیشــه و فیلمساز شــد .بهرام بیضایی
خیلی کم به خانه ی ما می امد ولی من او را در
استودیوی پدرم زیاد می دیدم و خیلی دوستش
می داشتم؛ جوان بســیار مودب و نجیبی بود.
غیر از خانه ،استودیوی گلستان هم بود که ان
هم در منطقه ی دروس بود و ما خیلی به انجا
می رفتیم .خاطرم هست که برناردو برتولوچی
که ان زمان هنوز انقدر معروف نشــده بود و
هنوز «اخرین تانگو در پاریس» را نساخته بود
به ایران امده و هــر روز مهمان خانه ی ما بود.
درواقع به اســتودیو می امد و پدرم میزبان او
بود .شب ها هم با ماشــینم او را به پارک هتل
می رساندم و راننده شخصی اش بودم!
خانم گلستان ؛ از مواجه های سینمای
تان در پاریس هم به ما بگویید.
وقتی که من در پاریس درس می خواندم پدرم
برای کار فیلمش به انجا امده بود و یک روز به
من گفت که امروز قرار اســت ناهار را با دو اقا
صرف کنم و تو هم اگر دوست داری و مدرسه
نداری همراه من بیا .ما به رســتورانی رفتیم
که با ان دو اقا قرار داشــتیم و زمانی که پدرم
می خواســت ما را به هم معرفی کند ،متوجه
شدم که ان یکی از انها فرانسوا تروفو و دیگری
ژان لوک گدار بودند! مــن «چهارصد ضربه»
را از تروفو دیده بودم و عاشــق فیلم های ژان
لوک گدار بودم و از دیدنشان گیج شده بودم.
یعنی در تمام مدتی که ان ها غذا می خوردند،
بس که هول بودم نمی دانستم چه باید کنم و
مدام فکر می کردم که کاش یکی از این دو نفر
من را کشــف کند! و در فیلمش بازی دهد که
البته متاســفانه این اتفاق نیفتاد و من توسط
گدار یا تروفو کشــف نشــدم! این ها را تعریف
کردم که بگویم من از کودکی با سینما عجین
بودم .یک کارگردان معروف دیگر را هم دیدم
که این ها همه از بخت زندگی من بود .داستان
از این قرار بود که پدرم جایزه ی طالی ونیز را
برای فیلم مســتند «یک اتش» گرفته بود و
غیر از اینکه ان مجسمه ی طالیی را به او داده
بودند ،گفته بودند که بعد از فستیوال فیلم های
مستند ،فستیوال فیلم های سینمایی خواهد
بود و شــما دعوت دارید که بــا خانواده یک
هفته به فســتیوال بیایید و مهمان ما باشید.
پدرم کار داشت و گفت که نمی تواند برود و در
نهایت من و مادرم به ونیز رفتیم و هر شب در
فســتیوال ،فیلم می دیدیم .یکی از ان شب ها
که به فستیوال رفته بودیم ،به تماشای فیلمی
نشســتیم که من خیلی ان را دوست داشتم.
زمانی که از ســینما بیرون امدیــم دیدم که
خیابان خیلی شلوغ اســت و ارتیست فیلمی
که دیده بودم با اقای دیگری انجا ایستاده بود صفحه 22
که متوجه شدم ان اقا کارگردان همان فیلم
است .من در ان فستیوال یک کتابچه ی قرمز و
یک قلم زیبا داشتم و از همه امضا می گرفتم .از
ارتیست های زیادی امضا گرفتم و چون از فیلم
هم خیلی خوشم امده بود بدون اینکه بدانم او
کیســت رفتم تا از کارگردان هم امضا بگیرم.
کارگــردان این فیلم ان موقــع هنوز معروف
نبود و فکر می کنم که فیلم اول یا دومش بود.
عکاس فستیوال هم از ما عکس گرفت و ادرس
هتل ما را گرفت و فردا عکس را برایم فرستاد.
این ماجرا گذشت و من ان صحنه را فراموش
کردم .در زمان انقالب که شــاید بیست ،سی
سال از ان ماجرای فستیوال گذشته بود ،یک
روز صبح مجله ی فیلم را خریدم و هنگام تورق
دیدم عکــس مردی که در مجله فیلم اســت
شــبیه همان مردی اســت که من از او امضا
گرفته ام .من تا دیدم کــه این چهره در مجله
فیلم اشناست ،به ســراغ جعبه ی عکس های
قدیمی ام رفتم و همان عکــس را پیدا کردم
و در کنار مجله گذاشتم و دیدم که شبیه هم
هستند .این شــخص تارکوفسکی بود .وقتی
فهمیدم که تارکوفسکی را دیده ام ،از او امضا
گرفته ام و با او عکس دارم خیلی حال خوشی
به من دست داد .شب مهمان داشتم و یکی از
مهمان های من بابک احمدی بود .به او گفتم:
می دانی که من با تارکوفسکی عکس دارم؟ او
هم با ناباوری نگاهم کرد! گفتم من زمانی که
نوجوان بودم با تارکوفســکی عکس گرفته ام.
عکس را اوردم و بلوا به پا شد که تو چطور تا به
حال متوجه نشدی که با این ادم مهم و بزرگ
دیدار کرده ای و با او عکس گرفته ای! ان زمان
هنوز مهم نشده بود و با همان فیلمی مهم شد
که ما ان شب در فستیوال دیدیم .فکر می کنم
فیلم «کودکی ایوان» بــود و فکر می کنم که
جایزه هم گرفت .این هم یکــی از ماجراهای
عجیب زندگی من است که هنوز هم از به یاد
اوردن ان لذت می برم.
*برای ما سبب افتخار است که زنی
هنرمند مثل شما ،غول های سینمای
فرانسه را از نزدیک دیده است .از
مالقات با تروفو و گدار گفتید؛ چقدر
در ان دوران وسوســه حضــور در
سینما ،فیلمسازی یا حتی بازیگری
را داشــتید و اصال ایا وسوسه ای
بوده است؟
به هر حال من یک دختر جوانی بودم و مثل هر
دختر جوان دیگری دوست داشتم که ارتیست
و معروف شوم و این خیلی طبیعی است ولی
من قضا و قدری،
این اتفاق نیفتاد؛ شاید از نظر ِ
قرار بوده که نیفتد.
«جدایی نادر از
سیمین» را دوست
دارم و به نظر من
«اژدها وارد می شود»
یکی از شاهکارهای
سینمای ایران است؛
نه به این خاطر که
پسر من ان را ساخته
بلکه به
این دلیل
که فیلم
فوق العاده ای است
جلب کرد؟
برای دنبال کردن سینمای دنیا متاسفانه باید
به خارج از ایران برویم و باعث تاســف است
که ما فیلم های روز را نمی توانیم در سینماها
ببینیــم ،این دیگــر تقدیر ما بــوده و کاری
نمی شود کرد .اخرین فیلمی که بسیار روی
من تاثیر گذاشت و خیلی ان را دوست داشتم
فیلمی به نام «رنج و شــکوه» اثــر المودوار
بود که فکر می کنم دو ،سه ســال قبل ان را
در پاریس دیدم که فیلم فــوق العاده ای بود.
معموال من برای هیچ فیلمی دو بار به سینما
نمی روم ولی برای این فیلم این اتفاق افتاد و
خیلی ان را دوست داشتم .از فیلم های ایرانی
هم این اواخر فیلم «اتابای» اثر نیکی کریمی
را دیدم ،ان را دوست داشــتم و فیلم خیلی
خوبی بود .در ســینمای دنیا هــم المودوار،
گدار ،وودی الن ،کیشلووسکی و الرس فون
تریر را دوســت دارم و البته ویســکونتی هم
که جای خــود دارد .از قدیمی ترها هم جان
فورد را خیلی دوســت دارم و جایگاه اینگمار
برگمان هم برایم ویژه است .درواقع خیلی ها را
دوست دارم و همیشه دنبال کرده ام و تا انجا
که توانسته ام فیلم دیده ام و وقتی که به سفر
می روم اگر هــر روز دو فیلم نبینم ،حتما یک
فیلم را خواهم دید .بنابراین سینما را تا انجا
که بتوانم دنبال می کنم.
شما همیشــه کنش مند و صاحب
عقیــده بودیــد و در موضوعات
اجتماعی سیاســی اهــل نظر؛ اما
فیلمســازان فعلی ما کمی منفعل و
بیشــتر هنر را برای هنر می دانند.
در روزگار شما اما نسلی مثل ناصر
تقوایی ،بهرام بیضایی ،مســعود
کیمیایی و… مانده است .خودتان
چقدر کنش مندی را در حوزه سینما
مطلوب می بینیــد ؛ این چیزی بوده
که از مانی حقیقی هم بخواهید که
عقید ه اش در موضوعات مختلف را
در سینما و محافل مطرح کند؟
شما کلمه ی «منفعل» را در کنار «هنر برای
هنر» گذاشــته اید که این از نظــر من اصال
درست نیست .وقتی کسی فیلمی می سازد،
پس ادم منفعلی نمی تواند باشد؛ فیلم ساخته
ولی فیلمی ساخته که برای عام نیست .یعنی
هنر برای هنر است و این هم یک نوعش است.
خیلی ها نقاشی می کنند که یا هنر برای عام
است و یا هنر برای هنر است .اگر کسی دوست
دارد نوعی از فیلم را بسازد که اسمش را من
یا شــما هنر برای هنر می گذاریم ،حتما ادم
منفعلی نیســت ،چون «ساخته» است .فقط
صاحب ســلیقه ای متفاوت با سلیقه ی شما
یا با سلیقه ی من اســت ،درنتیجه به نظر من
کلمه ی منفعل در اینجا اصال درست نیست.
مــن ســینمای اجتماعی را خیلی دوســت
دارم که در ایران خیلی ســاخته شده است.
موضوعات سیاســی را هم اگر اثر درستی از
اب درامده باشد دوست دارم« .جدایی نادر از
سیمین» را دوست دارم و به نظر من «اژدها
وارد می شود» یکی از شاهکارهای سینمای
ایران است؛ نه به این خاطر که پسر من ان را
ساخته بلکه به این دلیل که فیلم فوق العاده
ای است ،و یا «شــهر زیبا» که به نظر من از
همه ی فیلم های اصغر فرهادی بهتر اســت
و من ان را بســیار دوســت دارم« .گوزنها»،
«غزل» و «سرب» فیلم های شاهکار مسعود
کیمیایی هستند .در مورد بهرام بیضایی ،من
تئاترهای او را به سینمایش ترجیح می دهم و
ترجیح می دهم نمایشنامه هایش را بخوانم تا
اینکه اثار سینمایی اش را ببینم هرچند که از
اثار او «رگبار»« ،مسافران» و همچنین فیلم
کوتاهش به نام «سفر» را بسیار دوست دارم .از
اثار جوان های امروز باید بگویم که «ابد و یک
روز» از سعید روستایی« ،ایستاده در غبار» از
محمدحسین مهدویان« ،شبی که ماه کامل
شد» از نرگس ابیار« ،پذیرایی ساده» از مانی
حقیقی« ،دو زن» از تهمینه میالنی« ،جهان
با من برقص» از سروش صحت« ،اسرافیل» و
«ناهید» از ایدا پناهنده و تمام فیلم های رضا
میر کریمی و رخشــان بنی اعتماد را دوست
در حال حاضر چقدر سینمای جهان
را دنبال می کنید ؟ عالقه مندی تان به
کدام فرم و گونه از سینماست و کدام
فیلمساز ،فیلمساز محبوب شماست؟
این اواخر چــه دیدید که نظرتان را
23
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 23
صندلی ویژه
چهل و یکم می رسد؟ چون خوانده شده است .چرا
کتاب «از عشق» که من ان را ترجمه کردم در روز
اول پخش هزار و پانصد جلدش از انبار پخش کننده
به کتابفروشی ها رفت؟ پس مردم به خواندن کتاب
عالقه مند هستند .این ها را گفتم ،برای اینکه تاکید
کنم جوان های ما به فرهنگ ،هنــر و یاد گرفتن
عالقه مند هستند.
خیلی ها ماندند و ساختند و نوشتند اما کسانی هم
رفتنراترجیحدادندیکیازانهابهرامبیضاییاست.
ایشــان چقدر در ان زمان ها با پدر شما رفت و امد
داشت و حاال شما چقدر رفتن او را معقول می بینید ؟
به هر حال «مانع» اســت ،مانعی کــه نمی گذارد
نویسنده ،مترجم و فیلمساز راحت کار خودشان را
بکنند .در مورد بهرام بیضایی باید بگویم که او زیاد
به خانه ی ما نمی امد و گاهی به اســتودیو می رفت
و با پدرم کار داشــت .من خیلی متاسف هستم که
او رفتن را بــه ماندن ترجیح داد ،یعنی هر کســی
می توانست برود ولی ان هایی که رفتند ایا توانستند
ان شاهکارهایی را که در ایران ساختند ،در خارج از
ایران هم بسازند؟ قبل از همه ابراهیم گلستان را در
نظر بگیرید؛ او در این چهل و خرده ای سال-که تازه
قبل از انقالب هم رفته بود -غیر از چند مصاحبه ،چه
کار کرد؟ هیچ .چه چیزی نوشت؟ هیچ .اگر چیزی از
او چاپ شــده متعلق به قبل است و مال االن نیست.
شهرنوش پارسی پور ایا توانست یک چیزی مثل «طوبا
و معنای شب» بنویسد؟ خیر ،نتوانست .منیرو روانی
پور چه کرد؟ ایا توانســت چیزی مثل «اهل غرق» و
«کنیزو» را بنویسد؟ خیر .حتی سهراب شهید ثالث
چه کار کرد؟ توانست فیلمی مثل «طبیعت بی جان»
بسازد؟ خیر .امیر نادری چه شد؟ کسی که «تنگسیر»
و «دونده» را ساخته بود .هر کدام را که نگاه کنید ،در
خوبی کارهایی که در ایران
خارج از ایران نتوانستند به
ِ
کرده بودند بنویسند ،بسرایند یا فیلم بسازند .بهرام
بیضایی ممکن است که در انجا تئاترهای خوبی اجرا
کرده باشد اما برای چند مخاطب؟ برای چند عالقه مند
واقعی به تئاتر؟ ایا همه ی ایرانی های انجا عاشق تئاتر
هستند؟ ایا همه ی ان ها که نمایش بهرام بیضایی را
دیدند لذت بردند؟ من فکر نمی کنم که اینطور باشد.
من فکر می کنم که این شرایط ممیزی و سانسور برای
همه اســت .بنابراین به نظر من بهرام بیضایی اشتباه
دارم .فیلمسازان جوان خیلی خوبی امده اند و
امیدوارم که بتوانند ادامه دهند .این امیدواری
را برای این میگویم که شنیده ام دارند قوانینی
می ســازند که بســیار موحش است-یعنی
فقط کلمه ی موحش را می شود به کار برد-و
امیدوارم که اینطور نشود ولی باالخره وقتی
که ادم از این طرف و ان طرف یک حرف هایی
را می شنود که مستند است ،بعید نیست که
این شایعات به واقعیت تبدیل شود .من از این
موضوع متاسف هستم .به هر حال امیدوارم
که جوان ها ســرخورده نشــوند و بتوانند به
کارشان ادامه دهند.
ما از سوی دیگر ،شخصی مثل ناصر
تقوایی را هم داریم که در گوشــه
عزلت اســت و از ان میان بهمن
فرمان ارا و مسعود کیمیایی هستند
که کماکان فیلم می ســازند ،شما
اگر فیلمســاز بودید در مواجهه با
موانع کدام را انتخاب می کردید؟
فیلمسازی یا عقب کشیدن؟
و شما در خودتان این رسالت ماندن و تحویل اثر و
حضورهنریرامیبینید؟
کرد که رفت؛ من حق دخالت ندارم و تصمیم شخصی
او بوده ولی فکر می کنم که جوان های ما به این ادم ها
احتیاج دارند .هر چقدر که اذیتتان کنند و هر چقدر که
مانع کارتان شوند ،هر چقدر که به تئاتر ،نمایشنامه ،
فیلم و کتابتان اصالحیه ببندند؛ به نظر من باز هم باید
می ماندند .بیضایی بایــد می ماند چون جوان ها به او
احتیاج دارند و نباید جا خالی می داد .خودم را مثال
می زنم؛ من در حد بهرام بیضایی یا ابراهیم گلستان،
شهرنوش پارسی پور و ...نیســتم .من یک مترجم و
گالری دار ساده هســتم اما به هر حال در حال حاضر
سی و سه سال اســت که گالری دارم و هر هفته یک
نمایشگاه می گذارم .اگر ضرب کنیم می بینیم که من
در این سی و سه سال حدود هزار و پانصد نمایشگاه
برگزار کرده ام و چندین و چنــد جوان را به جامعه ی
هنری معرفی کرده ام .اگر من در توانم هست که یک
چنین خدمتی کنم چرا جاخالــی بدهم ،بروم و این
خدمت را انجام ندهم؟ من حدود چهل کتاب ترجمه
کرده ام که شاید ده جلد ان مال قبل از انقالب و سی
جلد ان مال بعد از انقالب است .ایا این سی کتاب هیچ
تاثیری روی هیچکس نگذاشته است؟ چرا «بیگانه»
اثر البر کامو که من ان را ترجمه کرده ام ،دارد به چاپ
من عقب نشینی را دوست ندارم .باید بمانیم،
بســازیم ،بنویســیم و اگر می توانیم و اگر
در توانایی مان هســت به اندازه ی یک سر
سوزن هم که شــده فرهنگ و هنر مملکت
را بهتر کنیم .من هیچوقــت یادم نمی اید
که در مرحلــه ای از زندگی عقب نشــینی
کرده باشم ،همیشــه مبارزه کرده ام ،جلو
رفته ام و االن هم فکر می کنم که کار خوبی
کرده ام .پشیمان نیستم از اینکه االن چقدر
خســته ام ،چقدر انرژی از دســت داده ام و
چقدر این انرژی می توانست برای کارهای
دیگر و بهتری صرف بشود ،اما اشکالی ندارد.
راضی هستم.
تازگی نمایشــگاهی از عکس و
نقاشی مسعود کیمیایی در گالری
گلســتان برگزار شد ،گویا نقاشی
و عکس گره محکمی با سینما دارد
و ســینمای اقای کیمیایی همیشه
عکس های خوبی داشــته است.
اولین مواجهه ی شــما با عکس ها
بله ؛ اگر ما به اندازه ی سر سوزن توانایی این را داریم که
بتوانیمخدمتکنیموبتوانیمچیزیبهفرهنگاینجامعه
اضافه کنیم ،متعهد هستیم تا این کار را انجام دهیم .باید
بمانیم و این کار را بکنیم حتی اگر این همه اذیت مان کنند.
شایدباورتاننشود،امامنبرایاینکتاب هاییکهبعدازانقالب
ترجمه کرده ام ،حتما بیست و هفت ،هشت بار به وزارت ارشاد
رفته ام و حتما بیست و هفت ،هشت بار توضیح داده ام ،چانه
زده ام و توجیه کرده ام و از در ان اداره موفق بیرون امده ام.
توانسته ام توجیه کنم و حرفم را به کرسی نشانده ام .خیلی
انرژی مصرف کرده ام ولی در جهت بهینه کردن کار .کار من
مترجم همین است ،مگر قرار اســت که چه اتفاقی بیفتد؟
اینجا اینطور اســت و ما هم همینطور با ان جلو می رویم و
جلو هم رفته ایم .بنابراین من شخصا با رفتن بهرام بیضایی
موافقنیستم،بارفتنابراهیمگلستانموافقنیستم،بارفتن
اسماعیل خویی ،سهراب شهید ثالث ،شهرنوش پارسی پور،
منیرو روانی پور و ...موافق نیستم .به هر حال این ها ادم های
مهمفرهنگوهنرمابودند.منهممی توانستمبروموباالخره
حداکثرفروشنده ییکمغازهمی شدمولیبرایچهاینکاررا
نکردم؟برایاینکهخودمرامتعهدمی دانستم.برایاینکهدارم
کیف می کنم از کاری که کرده ام و لذت می برم از کاری که االن
دارم می کنم ،بنابراین به نظر من هیچکدام از این افراد نباید
می رفتند .باز هم می گویم که این یک تصمیم شخصی است و
من حق دخالت ندارم اما حق اظهار نظر که دارم.
من خیلی متاسف
هستم که بهرام
بیضایی رفتن را
به ماندن ترجیح
داد ،یعنی هر کسی
می توانست برود
ولی ان هایی که
رفتند ایا توانستند
ان شاهکارهایی
که در ایران ساختند
را در خارج از ایران
بسازند؟ قبل از همه
ابراهیم گلستان را
در نظر بگیرید؛ او در
این چهل و خرده ای
سال-که تازه قبل از
انقالب هم رفته بود-
غیر از چند مصاحبه،
چه کار کرد؟ هیچ چیز
و نقاشی ،چقدر مطمئنتان کرد که
اقای کیمیایی در ایــن زمینه هم
موفق خواهد بود؟ این ســوال را از
این جهت می پرســیم که روزنامه
«شــرق» در زمان برگزاری این
نمایشــگاه در نقدی تند با عنوان
کاســبی گلســتان و کیمیایی یاد
کــرد ،در حالی که اثــار به اذعان
بازدیدکنندگان جذاب بود.
اقای مسعود کیمیایی ،اقای مسعود کیمیایی
است یعنی ســازنده ی «گوزنها»« ،غزل»،
«قیصر»« ،ســرب» و فیلم های خیلی خوب
دیگر .از طرفی او دوســت پنجاه ساله ی من
است ،شاید هم بیشــتر و حدود پنجاه و سه،
چهار سال .او زنگ زد و گفت که من نقاشی
می کنم و بیــا و کارهای مــن را ببین؛ من
نمی دانستم که او نقاشی می کند .رفتم اثارش
را دیدم و گفتم که نمایشگاه برایت می گذارم.
او اصال ادعای نقاش بودن نــدارد و فیلم ها
یا تخیالت خودش را روی بوم کشــیده بود.
بله؛ طراحی فوق العاده ای نداشــت .درواقع صفحه 24
ازسینمایشخصمسعودکیمیاییکهامسالدرجشنواره
همفیلمیدربخشمسابقهداردکداماثرشان،اثرمحبوب
شماست و بهترین قهرمان سینمایی کیمیایی را کدام
بازیگر می دانید؟ وثوقی ،عرب نیا ،فروتن یا حامد بهداد؟
من در سینمای کیمیایی «غزل» را بسیار زیاد دوست دارم،
همینطور «قیصر»« ،سرب» و البته «گوزنها» که جای خود
دارد« .دندان مار» هم قشنگ بود ولی «سرب» خیلی روی
من اثر گذاشت .کیمیایی به نظر من روانشناس است و ادم ها
را می شناســد .یعنی در فیلم های او هیچکس حرف الکی
نمی زند ،همان حرفی که باید در زندگی واقعی از دهان این
کاراکتر بیرون بیاید در فیلم هم هست .همه همانی هستند
که باید باشند؛ چه در رفتار و کردار ،چه در حرکات و گفتار،
همه خودشان هستند .متاسفانه من چند فیلم از اثار اخیر او
را ندیده ام ولی از «گوزنها» که چندین بار ان را تماشا کرده ام
خوشم می اید و «غزل» را خیلی زیاد دوست دارم .کیمیایی
را دوست دارم و کاری نمی شود کرد! بهترین بازیگر هم به نظر
من بهروز وثوقی است ،وثوقی یک سر و هزار گردن از بقیه ی
ادم هایی که نام بردید باالتر است!
کمپوزیســیون و رنگ هایش خیلی خوب
بود ولی از لحاظ طراحی خیلی عالی نبود،
چرا که به کالس طراحــی نرفته و طراحی
بلد نیســت و ادعایی هم ندارد .من به این
دلیل که دوســتم و یک کارگردان بســیار
معروف ســینمای ایران تصاویری روی بوم
کشــیده که سرشــار از تخیل است ،از این
تخیل و فانتزی خوشــم امد و نمایشــگاه
گذاشتم .یک خبرنگار از من سوال کرد که
ایا اگر شــخص دیگری این ها را می کشید
و به گالری می اورد شــما قبول می کردید؟
گفتم که خیــر ،من ادم صریح و شــفافی
هستم و هیچ رودربایســتی با هیچ احدی
نــدارم .بنابرایــن خیلی راحــت جوابم را
دادم و گفتم که خیر؛ معلوم اســت که اگر
شخص دیگری جز مســعود کیمیایی بود،
من ایــن کار را نمی کردم .من بعد از ســی
و سه ســال یک نمایشــگاهی گذاشتم که
ممکن است از لحاظ کیفیت نقاشی خیلی
سطح باال نبوده باشــد اما خود نقاش برای
من خیلی مطــرح بود .مســعود کیمیایی
بــرای همه ی مــردم ایران مطرح اســت،
کمااینکه در ان شــبی که نمایشگاه برگزار
شد خیابان انقدر شلوغ شده بود که پلیس
امد و از من پرســید که امشــب اینجا چه
خبر است؟ من در پاســخ گفتم که مسعود
کیمیایی نمایشــگاه نقاشی دارد؛ خندید و
گفت :قیصر؟ من گریه ام گرفت از اینکه یک
پلیس اینقدر با خوشحالی درباره یک فیلمی
صحبت می کند .این ها همــه ارزش دارد.
ما این حرف هایی را کــه در فضای مجازی
می گفتنــد ،می خواندیــم و می خندیدیم
و هیچکدام ناراحت نشــدیم .به این دلیل
که خیلــی بی منطــق ،پــرت و زاییده ی
جهالت نویسند ه هایش بود .هیچکس فکر
نکرد که ایــن ادم ارزش دارد و ادم مهمی
اســت .کســانی که این ها را نوشتند اصال
«گوزنها»« ،غزل» و
«سرب» فیلم های
شاهکار مسعود
کیمیایی هستند .در
مورد بهرام بیضایی،
من تئاترهای او
را به سینمایش
ترجیح می دهم و
ترجیح می دهم
نمایشنامه هایش را
بخوانم تا اینکه اثار
سینمایی اش را ببینم
هرچند که از اثار او
«رگبار» و همچنین
فیلم کوتاهش به
نام «سفر» را بسیار
دوست دارم
فکر ارزش ایــن ادم را نکردند و به این ادم
حرمت نگذاشتند .یعنی سی ،چهل درصد
از جوان های ما واقعا بــی اخالق اند و اصال
به این گفته شــک نکنید؛ نــه فقط راجع
به مسعود کیمیایی که راجع به همه چیز
اینطور هســتند .قدردان نیستند و به نظر
من این خیلی باعث تاسف است .متاسفانه
من نقد روزنامه «شرق» را نخوانده ام و االن
فهمیدم که یک چنین چیزی را نوشــته
و خیلی هم تعجب کــردم .ما برای فروش
اثار کیســه ندوخته بودیم ،البته چند اثر
فروش رفت اما اصال فکر فــروش نبودیم.
ما به این فکر بودیم که تخیالت مســعود
کیمیایی کارگــردان معروف ســینمای
ایران را نشان بدهیم ،همین و فقط همین.
ما هــر دو کارهای خودمــان را داریم و از
کارهای خودمان پولمــان را در می اوریم،
احتیاجی بــه فروش این نقاشــی ها نبود
که من برایش نمایشــگاه بگذارم؛ بنابراین
کیســه ای ندوخته بودیم .به هر حال شما
هر کاری که بکنیــد ،مردم حرف می زنند.
یک مثال برای شما بزنم و ان اینکه اولین
ترجمه ی کتابــم از اوریانــا فاالچی به نام
«زندگی ،جنگ و دیگر هیچ» درامده بود
و من هم بیست و دو ،ســه ساله بودم .یک
دفعه همه ی روزنامه ها نوشتند و سر و صدا
کردند که یک مترجــم جوان زاده و متولد
شــد .من هم اصال امادگی ان را نداشتم و
«کیهان»
واقعا گیج شده بودم .روزنامه ی
ِ
ان زمان یک صفحه ی کامل در مورد این
کتاب نوشته بود .در یک ستون نوشته بود
که کتاب خوبی اســت و بقیه ی ستون ها
راجع به مترجم بود که چقدر جوان است و
چقدر فارسی او خوب است و چقدر خوب
ترجمه کرده است .من ،هم گیج و هم هول
شده بودم و از طرفی خیلی هم خوشحال
بودم .یادم است که این صفحه از روزنامه را
برای پدرم بردم .با خنده گفتم ببینید که
در یک صفحه چه تعریفی از من کرده اند،
پدرم اصال بــه روی خودش نیاورد و گفت:
چه کسی گفته اســت؟ چه کسی تعریف
کرده است؟ و وقتی اسم او را گفتم-که االن
خاطرم نیست چه کســی بود-گفت بدا به
حال تو که یک چنین شخصی از تو تعریف
کرده است .من انجا فهمیدم که اینکه چه
کسی تعریف کند و اینکه چه کسی تکذیب
کند مهم است و این را تا االن هم اویزه ی
گوش کرده ام .هر کــس از تو بد می گوید،
نباید ناراحت بشوی .مهم این است که چه
کسی و چه شخصیتی از تو بد می گوید؛ یا
اگر هر کســی از تو تعریف کرد خوشحال
نشــو ،همه الکی یک چیزهایی می گویند
و مخصوصا در ایران اینطور است که همه
قربــان ادم می روند ،پس احمقانه اســت
اگر ادم خوشحال شود! «چه کسی» دارد
قربانت می رود و از تو تعریف می کند؟ این
مهم است .بنابراین ما از این حرف هایی که
زده شد ناراحت نشدیم ،فقط من متاسف
شدم از اینکه انقدر ادم های بی منطق در
این ممکلت زیاد هستند و این خیلی باعث
تاسف است.
شــما که می دانیم به شــدت
مخاطب ســینمای هنر و تجربه
هستید ،چقدر سینمای قصه گو و
قهرمانی را دوست دارید ؟
بله ،من زیاد به تماشــای فیلم های هنر و
تجربه می نشــینم و خیلی دوســت دارم.
همیشــه به ســینما فرهنگ می روم و در
سالن به ان کوچکی بیشــتر از سه ،چهار
نفر هم نیســتیم ولی فیلم های مستندی
را که می بینم بســیار دوست دارم .مستند
«بزم رزم» را دیدم و شاهکار بود ،این فیلم
راجع به موسیقی انقالبی ایران بود .مستند
«چاووش» هم بسیار عالی بود و خیلی ان
را دوست داشتم و یا مستند «در جستجوی
فریــده» .فیلم های خیلــی خوبی دیده ام
و به همین خاطر اســت که سینمای هنر
و تجربــه را خیلی دوســت دارم .راجع به
فیلم های قهرمانی و اجتماعی باید بگویم
که فیلم های اجتماعی کــه فیلم هایی که
معضالت اجتماع را تعریف می کنند خیلی
دوست دارم؛ مثل «جدایی نادر از سیمین»
و خیلــی فیلم های زیادی که شــاید االن
حضور ذهن نداشــته باشــم تا نامشان را
بگویم ولی فیلم های «ایســتاده در غبار»،
«ابد و یــک روز» و همچنین «ســرو زیر
اب» اثر محمدعلی باشــه اهنگر را خیلی
دوست داشــتم« .پذیرایی ساده » اثر مانی
حقیقی را خیلی دوســت داشــتم و البته
«اژدها وارد می شود» به نظر من فوق العاده
بود و ان را هم خیلی زیاد دوســت داشتم.
فیلم «اتابای» اثر نیکی کریمی را هم اخیرا
دیدم و خیلی خوشم امد .به همین خاطر
25
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 25
صندلی ویژه
مانی حقیقی با تامل بســیاری و با فاصله اقدام یه
فیلمســازی می کند؛ اوال بگویید چقدر در تولید و
فیلمنامه یا مسائل مربوط به کارش با شما مشورت
می کند و دوم اینکه کدام کار او بیشــتر باب طبع
شمابود؟
بله ،همینطور اســت .مانی حقیقی کم فیلم ساخته اما
وقتی که فیلم می سازد خوب می ســازد .این را به این
دلیل نمی گویم که پسر من است .پسر هر کسی که بود
من همین حرف را می زدم .گاهی اوقات لطف می کند و
می گوید که سر فیلمبرداری بروم و تماشا کنم .من برای
فیلم «اژدها وارد می شود» به قشم رفتم و چند روزی
در انجا بودم .کار گروه را دیدم و از نزدیک مشــاهده
کردم که چقدر همه با عشــق کار می کنند و همه چیز
چقدر قشــنگ دارد پیش می رود .او راجع به فیلم ها و
کارهایش با من صحبت نمی کند .سناریوی «تفریق» را
سینمای مســتند در هنر و تجربه را زیاد
تماشا می کنم .به هر حال جوانان ما در حال
حاضر دارند خیلی خوب فیلم می سازند.
از میان فیلمســازان جوان مثل
سعید روستایی ،هومن سیدی
و محمد حســین مهدویان کار
کدام را می پسندید و ایا سینمای
شهری و پر خشونتی که تصویر
می کننــد را دنبــال می کنید و
سلیقه تان هست؟
کارهای سعید روستایی را خیلی دوست
دارم و «ابد و یک روز» بــه نظر من یک
شــاهکار بود .از جوان های فعلی به نظر
من سعید روســتایی خیلی خوب است
و می داند که دارد چــه کار می کند .نیما
جاویدی را اســم نبردیــد ،او هم خیلی
خوب است.
به تازگی نقش اقتبــاس از اثار
درخشان در سینما و شبکه نمایش
خانگی قوت گرفتــه ،این اواخر
سریال «زخم کاری» را با اقتباس
از نمایشــنامه مکبــث و همین
طور رمان «بیســت زخم کاری»
داشتیم که بسیار دیده شد ،شما
به عنوان یک مترجم و نویسنده
قهار نظرتان دربــاره ان کار چه
بود؟و چقدر اقتباس را برای احیای
سینما الزم می دانید؟
من متاسفانه ســریا ل ها را نمی بینم ولی
کتاب «بیست زخم کاری» محمود حسینی
زاد را خواندم و خیلی کتاب خوبی اســت.
اصوال از نوشته های او خیلی خوشم می اید
و همه ی قصه های او را خوانده ام و یکی از
یکی قشنگ تر است .من سریال نمی بینم
و نمی توانم قضاوت کنــم که اثار خوبی از
اب درامده اند یا خیر ولی ما از نویسندگان
معاصرمان قصه های خیلی فوق العاده ای
داریم که می تواند فیلم و ســریال شود .از
این دســت قصه ها می توانم به «مدار صفر
درجه» و «زمین سوخته» که هر دو از اثار
احمد محمود هستند و همچنین «شوهر
اهو خانم»« ،ثریا در اغمــا»« ،کلیدر» و
«سووشــون» اشــاره کنم .همه ی این ها
تصویر هستند ،خصوصا اثار احمد محمود
و محمــود دولت ابادی خیلــی تصویری
هستند و وقتی که ان را می خوانی ،راحت
تصورشــان می کنی و این ها خیلی راحت
می توانند تبدیل به فیلم شوند .من تعجب
می کنم که چرا کسی به سراغ ساخت این
رمان ها نرفته است.
شــاید خیلی از بازیگران سینما
دوست داشته باشــند به عنوان
یک چهره فاخر بدانند که لیست
چند بازیگر برتر جــوان از نظر
شما شامل چه کسانی ست و پنج
بازیگر برتر فعلی ســینما از نظر
شما چه کسانی هستند؟
از اقایان از بازی نوید محمدزاده خوشــم
می اید و هر چه تا به حال بازی کرده عالی
بوده ،صابر ابر هم خیلی خوب است .کسی
که همیشــه من از بازی او خوشــم امده
هادی حجازی فر اســت که خیلی خوب
بازی می کند .از خانم ها اگر کمی عقب تر
برویم از لیال حاتمی ،هدیه تهرانی و نیکی
کریمی می توانم نام ببرم .همچنین سحر
دولتشــاهی ،ترانه علیدوستی و ویشکا
اسایش هم خیلی خوب بازی می کنند
و همینطور الناز شاکردوست که در
فیلم «شــبی که ماه کامل شد»
فوق العــاده و درجه یک بود و از
سارا بهرامی هم خیلی خوشم
می اید .من فکــر می کنم که
شاکردوست یکی از کسانی
است که می تواند در اینده
در سینمای ایران اول
شــود ،خیلی عالی
است.
چند سال پیش به من داد و ان را خواندم؛ ولی فیلم را
هنوز ندیده ام و سر صحنه ی ان هم نبوده ام ولی به نظر
من باید فیلم فوق العاده ای باشــد و ان شاءاهلل که عالی
شــود .از نظر من تا االن «اژدها وارد می شود» بهترین
فیلم مانی بوده است .انقدر خوب ساخته شده بود که
خیلی از نزدیکان من قصه ای که در ان فیلم گفتیم را
باور کردند و عجیب بود که خیلی از ادم هایی که به من
نزدیک هستند و همه چیز زندگی من را می دانند از من
ســوال کردند که چرا تو این قصه را به ما نگفته بودی!
وقتی من گفتم که این فیلم راســت نیست و همه ی ما
در فیلم مطابق ســناریو بازی کردیم ،جوری که یعنی
این قصه راست است؛ خیلی ها از اینکه گول خورده اند
عصبانی شدند! او انقدر خوب این فیلم را ساخته بود که
همه باور کرده بودند که این قصه می تواند راست باشد .و
این یعنی خو ِد سینما! سینما همین است!
کیمیایی به نظر من
روانشناس است و
ادم ها را می شناسد.
یعنی در فیلم های او
هیچکس حرف الکی
نمی زند ،همان حرفی
که باید در زندگی
واقعی از دهان این
کاراکتر بیرون بیاید
در فیلم هم هست.
همه همانی هستند
که باید باشند؛
چه در رفتار و
کردار ،چه در راه
رفتن و گفتار،
همه خودشان
هستند صفحه 26
SABA MAGAZINE
کدام اثار می توانند تنور جشنواره امسال را گرم کنند
این شما و این ،همه انها که
کنجکاومانکردند
گروه سینما:چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر امسال شاید از نام های بزرگ پر نباشد اما اثاری هست که
مخاطبان جدی سینما و اهالی رسانه منتظر تماشای ان هستند .این موضوع که چهره های بزرگ و نام های
شناخته شده امسال یا فیلمشان به جشنواره نرسید یا از داوری کنار گذاشته شدند و به بخش مسابقه راه نیافتند
موضوعی است که برای خیلی از مخاطبان فجر تلخ به نظر می رسد و جشنواره چهلم را فاقد جذابیت می کند .با این همه اما
نگاهی داشتیم و مروری کردیم بر فیلم هایی که در لیست 22فیلم فعلی حاضر در جشنواره می توانند کنجکاوی برانگیز باشند و
انتظار مخاطب را براورده کنند .همچنین یادمان نمی رود که اگر «قاتل و وحشی» از حمید نعمت اهلل« ،تفریق» از مانی حقیقی،
«برادران لیال» از سعید روستایی« ،جنگ جهانی سوم» از هومن سیدی« ،شب داخلی دیوار» از وحید جلیلوند و «پیر پسر» از
اکتای براهنی در بخش مسابقه حاضر بودند چقدر تنور این فستیوال گرم تر می شد و پرشورتر برگزار می شد.
27
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 27
جشنواره فیلم فجر
برف اخر
کارگردان:امیرحسینعسگری
تهیه کننده:حسنمصطفوی
بازیگران:امینحیایی،الدنمستوفی،مجیدصالحی،نوشین
مسعودیان،صادقملک،امیرمشهدی عباس،امیرعباسرودگر
صفاریومهدیمهربان
برخی می گویند این فیلم ،فیلم اکران نیست و شاید نتواند مخاطب عام
خوبی پیدا کند اما سلیقه سخت پسندان را می تواند به خود جذب کند.
فیلمی که از همیــن االن می توان پیش بینی کرد که در فســتیوال های
خارجی بسیار دیده خواهدشد .با توجه به شنیده ها به نظر می رسد جهان
شخصی فیلمساز در اثر درامده است ،لوکیشــن های برفی و سکوتی که
ناشی از برف اســت و فضای سرد شــاید مخاطب عام را نکشاند اما بازی
درخشان امین حیایی در فیلم به گفته کسانی که اثر را دیده اند و در جریان
ان قرار دارند شایسته تحسین است و احتمال اینکه نظر هیات داوران را
به خود جلب کند وجود دارد .یکی از لحظات شگرف فیلم لحظه ای است
که امین حیایی خودش در زایمان یک گاو همراهی می کند و باعث به دنیا
امدن گوساله می شــود .از طرف دیگر گرگ در فیلم به مثابه یک بازیگر
ظاهر شده است و بار معنایی و تاثیرگذاری در فیلم دارد .شنیده ها حاکی
از ان است که مجید صالحی نیز حضور پررنگ و قوی در این فیلم دارد .از
دیگر نکات مهم درباره این فیلم حضور احسان علیخانی به عنوان مشاور
در کنار حمیدرضا علی نژاد ،امیرحسین عسگری و حسن مصطفوی است.
وی اخرین بار با فیلم «بــدون تاریخ ،بدون امضا» در ســینما به عنوان
تهیه کننده در کنار علی جلیلوند حاضر شده بود.
خائن کشی
نویسندهوکارگردان:مسعودکیمیایی
تهیهکننده:علیاوجی
بازیگران :امیراقایی ،حمید رضا اذرنگ،فرهاد ائیش ،پانته ا بهرام ،سارا بهرامی ،الهام حمیدی ،سام درخشانی ،اندیشه
فوالدوند ،پوالد کیمیایی،نرگسمحمدی ،رضایزدانی ومهرانمدیری.
این سی و دومین فیلم مســعود کیمیایی اســت؛ فیلمی که در ان با علی اوجی
به عنوان تهیه کننده همراه شده اســت .اوجی در یک برنامه تلویزیونی از فضای
خوب پشت صحنه و از اینکه روزهای درخشانی را با این گروه گذرانده گفت .فیلم
کنجکاوی برانگیزی که قصه مهدی بلیغ است از معروف ترین کالهبردارهای تهران
که حتی دادگستری تهران را هم در زمان خود با کالهبرداری فروخت .این اولین
همکاری امیراقایی و پردیس پورعابدینی با مسعود کیمیایی است .پورعابدینی
به عنوان چهره ای جوان پیش از این در سریال «اقازاده» حاضر شده بود .ترکیب
بازیگران این فیلم بسیار سنگین و پربار است و مهم ترین عامل کنجکاوی برانگیز
حتما حضور مهران مدیری بــه عنوان یکی از بازیگران جلوی دوربین مســعود
کیمیایی است .شاید یکی از دالیل موافقت مدیری برای حضور در این فیلم جدا از
نام کارگردان دوستی او با علی اوجی است و عالوه بر مدیری دو کارگردان دیگر هم
در این فیلم به عنوان بازیگر حاضر هستند؛ سامان سالور و بهرام بهرامیان .جالب
اینجاست که جواد طوسی؛ منتقد ســینما نیز که همیشه در مدح اثار کیمیایی
نقد می نویسد در این فیلم بازی کرده است .این ســیاهه بلند باال کمی عجیب و
بسیار غیرمنتظره است و همین باعث می شــود که در انتظار تماشای اثر جدید
اقای کارگردان بمانیم .گفته می شود قهرمان این فیلم کیمیایی هم مانند کار های
سابقش ادمی عبوس ،جسور و با صفاتی مناسب با دنیای ارمانی کارگردان است .این
قهرمان قرار است با پوشش گانگستری (کاله شاپو و پالتو) در این فیلم ظاهر شود و
در خیابان های تهران به دنبال پیدا کردن نشانی برای حل یک موضوع جنایی باشد. صفحه 28
شب طالیی
کارگردان:یوسفحاتمی کیا
تهیه کننده:ابراهیمحاتمی کیا
بازیگران:حسنمعجونی،یکتاناصر،سوگلخلیق،مریمسعادت،
بهنازجعفری،ناصرهاشمیو...
مرد بازنده
کارگردان:محمدحسینمهدویان
تهیهکننده:امیربنان،کامرانحجازی
بازیگران :جواد عزتی ،رعنا ازادی ور ،بابک کریمی ،اناهیتا درگاهی،
مهدیزمین پرداز،مجیدنوروزی،امیرحسینهاشمی،امیردژاکام،سجاد
بابایی،منوچهرعلی پور،شبنمقربانی،ونوسکانلی،ملیکاپازوکی
فیلمنامه «مرد بازنده» را محمدحسین مهدویان در کنار کریم امینی و حسین
حسنی نوشــته و در بابلســر کلید خورده و فیلمبرداری شده است .در خالصه
داستان «مرد بازنده» امده است :احمد خســروی ،در گیرودار زندگی شخصی
پرمساله اش ،مسئول رسیدگی به پرونده ای رازالود می شود .پرونده ای که روند
کشف ان با شــک ها و نگرانی های احمد در می امیزد و زندگی اش را تحت تاثیر
قرار می دهد .جواد عزتی در این فیلم نقش یک مرد 56ساله را ایفا می کند و برای
ایفای این نقش هر روز یک گریم 6ساعته را ســپری می کرد تا جلوی دوربین
مهدویان برود .یکی از سواالتی که کاربران از مهدویان پرسیده اند این است که
چرا جواد عزتی به عنوان یک مرد 56ســاله انتخاب شده و بازیگر دیگری با این
سن و بدون گریم به کار گرفته نشده و باید دید که ترجیح کارگردان و مناسبت
استفاده از این بازیگر برای این نقش چیست؟ گفته می شود این فیلم با فضای اثار
قبلی مهدویان متفاوت است و بر خالف برخی خبرها داستان ان اقتباسی نیست.
این اولین فیلم بلند یوسف فرزند ابراهیم حاتمی کیا است .در خالصه داستان
ان امده در خانه قدیمی مادربزرگ ،همه دور هم جمع شده اند تا جشن تولدی
برای مادربزرگ بگیرند .همه چیز خوب پیش مــی رود تا این که داماد خانواده
سر می رسد و شــمش طالیش را می خواهد و بعد از گشتن
خانه متوجه نبودن شمش طال می شوند و . ...شنیده ها
حاکی از ان است که این فیلم شباهت هایی با «اژانس
شیشه ای» دارد و در یک جمع به مانند ان فیلم همه
همدیگر را متهم می کنند و ....ســرمایه گذار این فیلم
امیرحسین اسدبیگی اســت جوان کم سن و سالی که
در حوزه مواد غذایــی کار می کند .یکی از ســایت های
خبری درباره این فیلم چندی پیش نوشته بود « :هوگویک
نیز وب ســایتی با محوریت تولید محتوا اســت که در سال
۱۳۹۸تاســیس شده اســت .این موسســه در زمینه تولید
پادکست ،مســتندهای تحقیقی و بیوگرافی ،کتاب های متکی
به گزارش های تحقیقی و اثار ســینمایی فعالیت می کند یکی
از نکاتی که درباره این فیلم وجــود دارد گریم متفاوت یکتا
ناصر است که برخالف چند کار گذشــته اش بدون ارایش
و با گریم سنگین تری روبه روی دوربین حاتمی کیا حاضر
شد ه است .باید دید تاثیر پدر بر
موفقیت فیلم پســر چقدر
است و «شــب طالیی» که
نام گذشــته اش «شــمش
طال» بود با چه واکنشی از جانب
مخاطبان و هیات داوران مواجه خواهد شد.
29
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 29
جشنواره فیلم فجر
بی مادر
کارگردان:سیدمرتضیفاطمی
تهیهکننده:محمدرضامصباح،علیاوجی
بازیگران:امیراقایی،میتراحجار،پژمانجمشیدی،پردیسپورعابدینی،علی
اوجی،بیتاعزیزاوقلو،سارامحمدیوفاطمهمیرزایی.
نگهبان شب
این اولین ساخته سینمایی ســیدمرتضی فاطمی در مقام کارگردان است.
او که در تلویزیون تجربه برنامه ســازی ،اجرا و تولید نمایشی را دارد حاال با
همکاری محمدرضا مصباح و علی اوجی به عنوان تهیه کننده توانسته اولین
فیلمش را به جشنواره فیلم فجر برساند .امیر اقایی که امسال در جشنواره
فیلم فجر یکی از بازیگران پر کار است نقش اصلی این فیلم را بر عهده دارد و
پردیس پورعابدینی که در «خائن کشی» هم با اقایی همبازی بود در این فیلم
هم در کنار این بازیگر اســت .پورعابدینی در گفت وگویی درباره «بی مادر»
عنوان کرده است « :پس از بررسی فیلمنامه های پیشنهادی ،سرانجام به فیلم
سینمایی «بی مادر» رسیدم که کانسپت بسیار عالی و فیلمنامه ای فوق العاده
دارد و مطمئنم نتیجه کار درخشان خواهد شد .عوامل پشت صحنه فیلم هم
جزو حرفه ای ها هستند و متن ان قدر قوی ،درست و با فراز و فرودهای جذاب
است که موفق خواهدشد .نقش من هم پر از چالش است و خوشحالم که خدا
این کار را سر راه من قرار داد و از تک تک پالن هایی که مقابل دوربین می روم
لذت می برم .همه کارهایم تا به حال اینگونه بوده است ».پژمان جمشیدی
اما نقطه کنجکاوی برانگیز این فیلم اســت که با گریم بسیار متفاوت ظاهر
شده است .فیلم به نظر می رسد درباره قشر ضعیف و متوسط است و روایتی
ملتهب و تلخ دارد و در تیزری که درباره این فیلم منتشــر شده امده است
«هیچ زخمی شبیه زخم دیگری نیست و بعضی از زخم ها درد میمونن!» ...
«بی مادر» در بخش خصوصی و به سرمایه گذاری صالح موذن زاده ،در «کانون
فیلم نسیم» تولید شده اســت .مصباح که خود را تهیه کننده ای دغدغه مند
نشان داده اســت ،در جشنواره گذشته با فیلم «پوســت» حاضر بود و حاال
باید دید این اثر که نویســندگی ان را هم فاطمی بر عهــده دارد و احتماال
جهان بینی توام با فلسفه از او خواهیم دید چه از اب درامده است؟
کارگردان :رضامیرکریمی
تهیهکننده:رضامیرکریمی
بازیگران:زهرااسالمی،صفوراخوش طینت،علی اکبراصانلو،علیغابشی،فهیمههرمزی،کیومرث
پوراحمد،اللهمرزبان،محسنکیایی،محمدصادقملک،مهراداکبرابادی،نویدبانی،ویشکااسایشو...
گفتــه می شــود ایــن فیلــم داســتان
چالش برانگیزی دارد و از پوستر منتشر شده
می توان فهمید که شاید حتی حال و هوای
جدی همیشگی فیلم های میرکریمی این بار
کمتر باشد؛ فیلمی که در ابتدا قرار بود نوید
محمدزاده به عنوان نقش اصلی در ان حاضر
باشد و کمی بعد ان نقش به محسن کیایی
رســید .میرکریمی برای این فیلم در پیش
تولید فراخوانی منتشــر کرده بود تا بتواند
مانند فیلم قبلــی اش چهره های جدیدی را
به ســینما معرفی کند و این چهره های نو
در کنار بازیگران شــاخص جلوی دوربین
میرکریمی رفته اند .از «نگهبان شب» هیچ
خالصه داستانی منتشــر نشده است و همه
منتظریم تــا ببینیم این بار با چــه اثری از
جانب کارگردانی که همیشه در کارگردانی
حرف هایــی برای گفتــن داشــته مواجه
می شویم. صفحه 30
بی رویا
کارگردان :ارین وزیردفتری
تهیه کننده :سعید سعدی ،هومن سیدی
بازیگران :طناز طباطبایی ،صابر ابر ،شادی کرم رودی ،فرانک کالنتر،
مجتبی فالحی ،نهال دشتی ،میالد یزدانی ،مهری ال اقا ،تیام کرمانیان،
شهریار فرد ،مصطفی اکبری و...
این اولین تجربه فیلمسازی ارین وزیر دفتری است و پیش از این فیلم های کوتاه
خوبی ساخته که مورد توجه قرار گرفته است .همچنین «بی رویا» اولین تجربه
تهیه کنندگی هومن ســیدی هم به شــمار می اید .طناز طباطبایی و صابر ابر
بازیگران اصلی این فیلم هستند و از انجا که طباطبایی معموال فقط در انتخاب
حساسیت های خود را دارد و فیلم هایی که او حضور داشته خروجی قابل توجهی
داشته این انتظار که «بی رویا» فیلم خوبی باشد خیلی بیراه نیست .در خالصه
داستان فیلم سینمایی «بی رویا» امده است :مواجه ه رویا با دختری بی نام ونشان،
اغاز اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است ...حضور هومن سیدی به عنوان
تهیه کننده باعث شده تا موسیقی فیلم مانند سریال «قورباغه» برعهده بامداد
افشار باشد و این امتیازی برای فیلم محسوب خواهد شد و همچنین این تجربه
بعد از «خشم و هیاهو» همراهی دیگری از طناز طباطبایی و هومن سیدی این
بار در مقام تهیه کننده و بازیگر است.
علف زار
کارگردان :کاظم دانشی
تهیه کننده :بهرام رادان
بازیگران :پژمان جمشیدی ،سارا بهرامی ،ستاره پسیانی ،ترالن پروانه و...
اگر صحبت های بهروز افخمی درباره «علف زار» را یک بازارگرمی برای چهلمین
دوره جشنواره فجر نبینیم این فیلم حتما یکی از فیلم هایی است که باتوجه به
شنیده هایمان در انتظار تماشایش هستیم .در خالصه داستان «علف زار» امده
است :بعضی رازها بهتره فاش بشن ،برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور
از دسترس ،برای همیشه .این چندمین تجربه تهیه کنندگی بهرام رادان است و
او به تازگی در «گربه سیاه» در همین مقام ظاهر شده است .کاظم دانشی پیش
از این تجربه هایی در زمینه ساخت فیلم کوتاه داشته است و داستان فیلمش را
درباره یک پرونده قضایی روایت می کند که گویا قصه ملتهبی دارد و لوکیشــن
اصلی اش دادگاه است .به نظر می رسد داستان بر اساس یک پرونده واقعی باشد
چرا که دانشی در گفت وگویی عنوان کرده اســت « :علف زار فیلمی اجتماعی و
دادگاهی درباره یکی از پرونده های قضایی چند سال اخیر است ».شنیده ها حاکی
از ان است که پژمان جمشیدی یکی از متفاوت ترین نقش هایش را در این فیلم،
که نقشی جدی و سخت است ،بازی کرده است.
31
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 31
موضوع ماه
گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران
نقددارد به سمت
مافیای اقتصادیمی رود
منتقدان با نگرش تهیه کننده دست به قلم می شوند
نگین خسروی « :پنهان ها را رو کردن !» این جمله تفسیری قابل تامل از «نقد»است .نقد
مساله ای است که این روزها در فضای مجازی و تریبون مدعیانش تبدیل به دکانی جهت
سرکوب اعتراضات و احساسات شده است؛ گاهی تا حد اعال تشویق و ترغیب و گاهی تا قعر و
تخریب .این مساله حساس یعنی نقد و منتقد در سینمای ایران گاهی معنی اش قلب شده است و حاال دیگر مدتی
است در سراشیبی سقوط افتاده است .نقد جدی و بدون پشتوانه و حمایت کم نابود شده است و افراد با وابستگی ها
دست به قلم می شوند خواه این وابستگی ،رفاقت باشد و خواه وابستگی مالی .در این باره با «محمود گبرلو»،
منتقد ،نویسنده و روزنامه نگار سینمایی به گفت وگو نشسته ایم که ماحصل ان را می خوانید.
اکنون هر کسی که
مایل باشد می تواند
قلم دست بگیرد و در
فضای مجازی مطلب
بنویسد و اسمش
را نقد سینمایی
نیز بگذارد .کسی
نیست که به عنوان
کارشناس و صاحب
نظر تشخیص بدهد
این نقد است یا
خیر! ایین نامه ای در
این زمینه نمی بینیم
که نظارت و کنترل
داشته باشد تا افراد
سوء استفاده گر وارد
این جریان نشوند
به نظر شما نقد در سینما و تلویزیون
ایران در چه جایگاهی اســت؟ چقدر
برای مخاطب حائز یــا فاقد اهمیت
است؟
به نظر من در حال حاضر نقد تاثیری در تماشاگر
ایرانی ندارد و درصــد خیلی کمی از طرفداران
سینمای ایران به سمت نقد گرایش دارند و کمتر
از نقدهای منتقدین می اموزند ،پیروی می کنند
و یا شاید هم مطالعه ای در این باره داشته باشند.
باید توجه شود که منظور از مخاطب و تماشاگر
چه کسانی هستند؟ یک قشــر محدودی اهل
مطالعــه و فیلم دیــدن هســتند و احتماالً به
ســمت نقد فیلم گرایش پیدا و همچنین سعی
می کنند در این زمینه مطالعــه کنند اما با این
حال درصد کمی از جامعه مخاطبان را تشکیل
می دهند .همیــن تعدادی که االن به ســینما
می روند و نســبت به جمعیت ایران بسیار کم
هســتند؛ همین تعداد هم گاهی به نقد توجه
می کنند .متاســفانه ،برخالف روال سال های
قبل که مجالت ســینمایی تاثیرگذار بودند و
برخی روزنامه ها منتقدین ثابت داشتند االن به
دالیل متعدد مخاطب عالقه ای به مطالعه نقد
منتقدین ندارد.
بله و شما فکر می کنید برای جذب نظر
انها مهم ترین مهارتی که یک منتقد
باید داشته باشد چیست؟
مهم ترین مهارتی که یک منتقد باید داشته باشد
اگاهی و دانش سینمای روز جهان است که بر
اســاس ان بتواند اطالعات مفیدی به تماشاگر
منتقل کند .وقتی یک منتقــد در فیلم دیدن
کاهلی می کند یا جریان سینمای دنیا را دنبال
نمی کنــد ،نمی تواند در مورد ســینمای ایران
تحلیلی داشته باشد چون منتقدان و فیلم سازان
ایرانی از لحاظ فکر و دانش فاصله بسیار زیادی
با یکدیگر دارند .در حال حاضر فیلم ســازان ما
اپدیت و به روز هســتند یعنی فیلم های خوب
روز جهان را می بینند و فیلم سازان خوب جهانی
را می شناسند ،فرم فیلم سازی جهانی را مورد
توجه قرار می دهند و در فیلم هایشان هم لحاظ
می کنند ،امــا منتقدین به واســطه این فاصله
فکری بین منتقد و فیلم ساز نمی توانند همراه او
پیش بروند .من خیلی تاسف می خورم و تصورم
این است که جریان منتقدان در حال شکست و
نابودی است و دلیل عمده ان هم این است که
منتقد از لحاظ فکــر ،دانش واگاهی به تکنیک
و تسلط به سینمای جهان ،هم سطح فیلم ساز
نیســت .اتفاق بزرگی در جهان در حال وقوع
اســت و ان هم فاصله گرفتن نسل جدیدی از
فیلم سازان از ساختار کالسیک گذشته است؛
یعنی ســعی می کنند با الهام از درام قدرتمند
گذشته ،فرم و ســاختار خود را بسیار مدرن و
جدید ارائه دهند و اگر فیلم ســازان و منتقدین
این شناخت را نداشته باشــند در نقد و تحلیل
یک فیلم ضعف جدی دارند .مــن معتقدم در
حال حاضــر دیگر ما نمی توانیــم کلمه منتقد
را خیلی به کار ببریم و تصــور کنیم منتقدین صفحه 32
تاثیر زیادی در ســینمای ایران دارند ما اکنون
نیاز به «مفســر «فیلم داریم و نه منتقد فیلم!
کلمه منتقد که به معنای نقد ،تحلیل ،ارزیابی
و خوب یا بد بــودن یک فیلم اســت باید کنار
گذاشته شود و نیاز داریم یک فیلم توسط یک
مفسر تفسیر و تحلیل شــود و درون تحلیل و
تفســیرش بتواند نگاه جدیدی به تماشــاگر و
حتی فیلم ســاز بدهد .االن منتقدان ما مسلط
به دانش نقد نیســتند بنابرایــن من نمی توانم
کلمه منتقــد را به کار ببرم امــا در حال حاضر
می توانند مفســرین خوبی باشند به شرط این
که خودشان را نســبت به فیلم ساز و سینمای
ایران ارتقاء دهند .این که ما همیشه یک فیلم را
بر اساس ساختار کالسیک نقد بکنیم و بگوییم
این فیلم اثــر خوبی نیســت و خروجی خوبی
نداشته اســت یا در اصطالح مقوایی ست برای
تماشاگر هم پســندیده نیست؛ چون تماشاگر
همزمان و هم ســطح فیلمساز ،سینمای جهان
را مرور می کند و فیلم های جهانی هم در ایران
به سهولت در دسترس است .به نظر من سیستم
کالسیک اکادمیک دانشگاه ها که به فیلم سازان
تدریس می شود در حال حاضر کارامد نیست.
متاســفانه همکاران من بر خالف به روز بودن
تماشــاگر و فیلم ســازان ،هنوز درگیر همان
ساختار کهنه و قدیمی هستند که به حتم نیاز
تماشاگر را پاسخ نمی دهد .من معتقدم اکنون
فیلمسازان ایرانی ان قدر پیشرفت کرده اند که
خیلی تابع ساختار کالسیک گذشته نیستند.
برای مثال «اصغر فرهادی» در ســطح جهانی
فیلم ســاز بزرگ و تحسین شــده ای است ،در
حال پیشرفت و با اســتقبال مخاطبان مواجه
شده اســت .اگر منتقدین این فرمول جدید را
درک نکنند نمی توانند تفسیر درستی از کارهای
اصغر فرهادی داشته باشند .االن تشخیص یک
منتقد واقعی از بین انبوهی از منتقدین بسیار
سخت شده است .االن به نظر من روانشناسان
نقد سینما دچار
افت های اقتصادی
شده است و در حال
گرایش پیدا کردن
به سمت کسب
سرمایه است وبرخی
فیلمسازان و منتقدان
به جای این که بتوانند
تفسیر درستی از
فیلم داشته باشند
نوعی روابط پنهانی
مافیایی دارند که
تهیه کننده ها ایجاد
کننده ان هستند و
منتقدین بر اساس
نگرش
تهیه کننده قلم به
دست می گیرند و
درباره ی یک فیلم
می نویسند
و جامعه شناســان فیلــم بین مــا خیلی بهتر
می توانند یک فیلم ســینمایی را تفسیر کنند.
اگر منتقدین ما می خواهند تبحری به دســت
بیاورند باید فیلم را تفســیر کننــد و در درون
تفســیر هم نظریه مخالف یا موافق با استدالل
علمی داشته باشند.
مورد تبلیغ اثر با تهیه کننده قرارداد می بندند
که جنبه های مثبت فیلم را منتشــر کنند و یا
حتی نقدهایی بنویسند که شاید به ظاهر اسم
نقد را درون خود دارد اما تعریف و تمجید است
یا اصال اشــاره ای به ضعف های جدی یک اثر
سینمایی نمی کند.
در دوره فعلی نقد شکل دیگری پیدا
کرده اســت ،به این مســاله توجه
کرده اید که نقد خیلی به سمت ارتزاق
رفته است و شاید کمتر کسی صرفا
بخاطــر هنر تحلیل بنویســد؟ فکر
می کنید اگر نقد شغل شــود انتظار
تاثیر برای کارها می توان داشت؟
ایــن صحبــت بــه نوعــی اسیب شناســی
نقد ســینمای ایــران اســت .اگــر بخواهیم
اسیب شناسی کنیم و نه تنها تحلیل معمولی
داشته باشــیم ،باید بگوییم نقد ســینما دچار
افت های اقتصادی شده است و در حال گرایش
پیدا کردن به ســمت کسب ســرمایه است و
برخی فیلم ســازان و منتقدان به جای این که
بتوانند تفسیر درستی از فیلم داشته باشند نوعی
روابط پنهانی مافیایی دارند که تهیه کننده ها
ایجاد کننده ان هســتند و منتقدین بر اساس
نگرش تهیه کننده قلم به دســت می گیرند و
درباره یک فیلم می نویســند .این از افت های
امروز جریان نقد سینمای ایران است که متولی
ان ،نشریات ،ســردبیرها و مجالت تخصصی
و غیر تخصصی باید جلــوی مافیایی را که بر
اساس اصول درســت و واقعیت به تحلیل یک
فیلم نمی پردازد بگیرند .در غیر این صورت بر
اساس قراردادی که پشت پرده نوشته می شود
برای فیلم نشست ،جلسه و میزگرد می گذارند،
به تحلیــل می پردازند و نوشته هایشــان را در
مجالت خود نیــز چاپ می کنند .متاســفانه
رســانه هایی را داریم که هنگام اکران فیلم در
فضای مجازی بیشترین تاثیر را در
ضعف جایگاه نقد داشته است؛ خود
شما چه تحلیلی از این موضوع دارید؟
این فضا چقــدر کمک کننده یا پس
زننده بوده است ،از این حیث که هر
کسی می تواند در صفحه اش شروع
به نوشتن با هر ساختاری که دوست
دارد بکند؟
نظریه دادن با نقد خیلی متفاوت اســت .من
فضای مجــازی را رد نمی کنــم بالعکس فکر
می کنم فضای مجــازی باعث شــده ما این
اسیب شناســی را خیلی جدی انجام بدهیم.
تماشــاگر ســینما دیگر ان تماشــاگر قدیم
نیست؛ فیلم های روز دنیا را می بیند ،ساختار
را می فهمــد ،درک می کنــد و در مورد فیلم
نظریه مطرح می کند .ایــن نظریه پردازی در
فضای مجازی توســط تماشاگر امری بدیهی
و طبیعی است اما کســانی که منتقد رسمی
کشور هستند باید خیلی خوب از این فضا بهره
ببرند و سرعت انتشار مطالب در فضای مجازی
را متوجه باشــند همچنین با انصاف و عدالت
در مورد یک اثر ابرازنظــر کنند .در دوره های
گذشته منتقدین وقتی یک فیلم را می دیدند
سعی می کردند چندین بار همان فیلم را تماشا
کنند و در خلوت خودشــان با تفکر و اندیشه
قلم به دست می گرفتند؛ روی کاغذ نقدهایی
می نوشتند و می توانستند ان را اصالح کنند و
اگر از مطلبی پشیمان شدند ان را خط بزنند
اما در فضای مجازی دیگر این گونه نیســت.
33
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 33
موضوع ماه
وقتی یک فیلم را در ســینما تماشا می کنند
و بیرون می ایند ،همان لحظــه می توانند در
فضای مجــازی نظریه پردازی کننــد .با این
تفاسیر اگر منتقد اطالعات وسیعی از ساختار و
داستان نداشته باشد و با سرعت عمل ،تحلیلی
بنویسد به خطا رفته است .من االن به سمتی
پیش می روم که وقتی فیلم را تماشا می کنم
قدری تحمل و تحلیل و ارزیابی کنم و بعد قلم
به دست بگیرم و بنویسم.
ورود پلتفرم ها باعث شده است که به
درخواست سازندگان خیلی از نام های
سابق شروع به نوشتن رپورتاژ کنند؛
این اتفاق را چقــدر در جهان رایج
می دانید؟ و از نظر شــما چقدر باعث
تزلزل جایگاه منتقــد نزد مخاطب و
سینما گران می شود؟
روند کاری که پلتفرم هــا در پیش گرفته اند
در تولید ســریال ها و فیلم های ســینمایی،
حرکت بســیار پســندیده ای اســت و واقعا
می تواند نیازهای تماشــاگر را بــراورده کند
اما اگر بخواهند در کنار تولید اثار ســینمایی
و ســریال های نمایش خانگی جریان نقد را
در اختیار خــود قرار دهند؛ افتی اســت که
به جریان نقد وارد می شــود و بایــد از طرق
مختلف مانند انجمن نویسندگان و منتقدان
سینمایی با ان مقابله شــود اکنون هر کسی
که مایل باشد می تواند قلم دست بگیرد و در
فضای مجازی مطلب بنویسد و اسمش را نقد
سینمایی نیز بگذارد .کسی نیست که به عنوان
کارشــناس و صاحب نظر تشخیص بدهد این
نقد اســت یا خیر! ایین نامه ای در این زمینه
نمی بینیم که نظارت و کنترل داشته باشد تا
افراد سوء استفاده گر وارد این جریان نشوند؛
مثل جریان تهیه کنندگی یا پخش و به طبع
در نقد هم این افت وجود دارد .چون نظارتی
وجود ندارد جریان نقد سخیف و مبتذل وارد
می شــود و به اســم منتقد نام خود را مطرح
می کنند .نقد چهارچــوب و اصولی دارد که
باید رعایت شود تا کلمه منتقد معنا پیدا کند.
برای خود شــما «نقد» چقدر پدیده
جدی است؟ و ایا دوســت دارید به
عنوان منتقد شناخته شوید؟
می توانم ادعا کنم نزدیک ســی ســال است
در این ســینما حرف می زنم و نظریه می دهم.
طبیعی است که منتقد واقعی نمی توانم باشم!
من بیشتر یک روزنامه نگار هستم که در مورد
فیلم ها و اثــار نظریه پــردازی می کنم و واقعا
سعی می کنم اوال تخصصی حرف بزنم و دوما
بر اساس انصاف و عدالت حس حرفه ای خودم
را نسبت به فیلم بیان کنم ،در این بین ممکن
اســت به یک منتقدی معترض باشــم و یا از
فیلمی تمجید کنم .چیزی که برای من خیلی
مهم اســت محتوای فیلم هاســت ،چون من
معتقدم تماشــاگر در وحله اول با قصه ارتباط
برقرار می کند نه فرم و تکنیک! اصال تماشاگر با
فرم و تکنیک کار ندارد این یک تخصص برای
سینماگر است نه مردم .تماشــاگر پول بلیط
نمی دهد که تماشــاچی فرم و تکنیک باشــد
بلکه برای یک قصه خوب به ســینما می رود تا
سرگرم شــود ،اطالعات خوبی به دست اورد
یا بیاموزد .مشکل این اســت که منتقدین ما
بسیار فرم گرا شــده اند؛ یعنی تصور می کنند
فقط فرم جزء تاثیرگذار اســت در صورتی که
این تصور بسیار غلطی است ،فرم تنیده شده در
می توانم ادعا کنم
نزدیک سی سال
است در این سینما
حرف می زنم و نظریه
می دهم .طبیعی
است که منتقد واقعی
نمی توانم باشم ! من
بیشتر یک
روزنامه نگار هستم
که در مورد فیلم ها و
اثار نظریه پردازی
می کنم
محتواست اگر محتوا خوب منتقل شود ،فرم و
ساختار هم درست از اب در می اید .من مدافع
تماشاگرم نه مدافع فیلم ساز یا منتقد .به عنوان
یک روزنامه نگار اگر بخواهم تحلیلی بنویســم
در وحلــه اول به نیاز مخاطــب توجه می کنم.
99%مخاطبین فعلی سینما به قصه کار دارند.
برای مثال تماشــاگر عادی بلیــط «قهرمان»
اصغر فرهادی را نمی خرد تا فــرم ببیند؛ بلیط
می خرد تا بفهمد حرف جدیــد اصغر فرهادی
چیست؟ و درباره ان قهرمانی حرف می زند که
ایثارگری می کند و همه با او مخالف اند و بحث
می کنند .من در وحله اول توجه می کنم که ایا
فیلم ساز توانسته قصه را خوب تعریف کند یا نه.
جای برنامه تخصصی نیز در تلویزیون نیســت!
چرا که با مردم عام ســر و کار دارد مگر این که
از قبل اعالم کنند این یک برنامه تخصصی در
مورد یک فیلم اســت و انجا می توان از منتقد،
کارگردان و سایر عوامل دعوت کرد تا تخصصی
برای مخاطب متخصص تحلیــل کنند .مردم
عادی اصال درکی از قاب بندی و تکنیک خاص
فیلم ندارند و همچنان قصه حائز اهمیت است.
من در برنامه «هفت» این تفکر را عملی کردم.
در مرحله اول با بازیگر و کارگردان فیلم صحبت
می کردم تا مردم فیلم را درک بکنند و قسمت
دوم را به اهالی متخصص اختصاص می دادم .در
برنامه های تلویزیونی و رادیویی این مورد باید
رعایت شود تا مخاطب تکلیف خودش را بداند.
متاسفانه جریان نقد به دست یک سری منتقد
قدیمی افتاده اســت و انهــا هدایت کننده این
اتفاق هستند به همین دلیل هم سینمای ایران
نتوانسته در طول چهل سال مخاطب خودش را
داشته باشد و 5الی 6درصد از جمعیت ایران به
سمت سینما کشانده شده اند.
بــه نظر شــما ارتبــاط منتقــد با
سینماگران ،تاثیری در نگاهشان دارد
یا دوستی هایشان تاثیری در نظرشان
نمی گذارد؟
من فیلم ســاز و منتقد را به چند دسته تقسیم
می کنم؛ یک سری فیلم ســازان و منتقدان با
هم رفاقت چند ســاله دارنــد و کار یکدیگر را
می پسندند ،هیچ وقت هم ان منتقد به فیلم ساز
دیگر توجهی نمی کنــد و اگر هم توجهی کند
نمی تواند خوب بنویسد .فیلم ساز هم توجهی
به ســایر منتقدان ندارد بــه همین علت همه
فیلم هایش یک دست و یک شکل است .مثال
خیلی روشنش ارتباط «مســعود کیمیایی»
با «جواد طوسی» اســت .جواد طوسی سبک
کیمیایی را می پســندد ،کیمیایــی هر اثری
بسازد از نگاه طوســی بهترین است چون فرم
اثار کیمیایی را دوست دارد .اما استفاده از لفظ
منتقد برای چنین فردی اشتباه است .چرا که
اگر جواد طوســی بخواهد راجع به فیلم های
دیگر حرف بزند نمی تواند و قدرت بیان خوبی
برای تحلیل ان فیلم ندارد .به همین علت هر
وقت تحلیل هایشان را می خوانی همان کلمات
تکراری کــه در نقدهای کیمیایی اســتفاده صفحه 34
شده به چشــم می اید در صورتی که این روند
غلط اســت .در همه فیلم ها کــه جوانمردی
و مروت نیســت! یک جاهایی مســائل دیگر
اســت .به هر حال رابطه برخی فیلم سازان و
منتقدین این گونه است؛ خانه زاد یکدیگرند و
کاری هم جز این بلد نیســتند .گروهی دیگر
از منتقدین نیز هســتند که با هر اثر هنری به
تفسیر یک فیلم می پردازند .منتقدانی داریم
که ســه الی چهار صفحه به تحلیل و تفســیر
یک فیلم پرداخته اند .این ها منتقدان درست
و منصفی اند؛ یک پاراگراف موافقت می کنند
و یک پاراگراف مخالفت ،بــه عبارتی انصاف و
عدالت را در قلم خودشان رعایت می کنند .من
این منتقدین را می پسندم ،خیلی لذت می برم
و همیشه هم نظرشان را می خوانم .در گذشته
تعدادی از منتقدین مجلــه «فیلم» این گونه
بودند؛ مانند» جهانبخش نورایی» .در واقعیت
نمی توانیم بگوییم امثــال جهانبخش نورایی
منتقد نیستند؛ او یک فیلم را پنج صفحه تحلیل
می کند و وقتی می خوانیم متوجه می شویم که
همه زوایای فیلم را درک و کشف کرده است.
این نوع منتقدان منصف هستند اما تعدادشان
اندک است ،بعید است به تعداد انگشتان دست
برسد! به نظر من انجمن منتقدین در ارزیابی
تخصصی و حرفــه ای نقش کلیــدی دارد اما
مشکل این اســت که هیئت مدیره انجمن هم
درگیر مافیای اقتصادی اســت ،برای همین
هم سعی می کند با همه راه بیاید .یک جریان
دیگر هم فقط اســم منتقد را یدک می کشند
و در اصل منتقد نیســتند .این ها سیاســیون
و جناح های سیاسی هســتند که سینما را بر
اساس مسائل روز خودشــان یا منافع جناحی
خودشان ارزیابی ،مخالفت و موافقت می کنند.
برای مثال کاری با قصه و فرم فیلم «منصور»
ندارند .همین که در مورد شهید ستاری ساخته
شده است همه تعریف و تمجید می کنند .من
تاکنون بــرای فیلم «منصــور» نقد تخصصی
نخوانده ام .برای مثال «ابراهیم حاتمی کیا» یا
«شهرام مکری» می دانند بعد از ساخت اثرشان
با کدام منتقد صحبت کنند .االن متاســفانه
فیلم سازان ،انجمن ها و منتقدین مبتال به یک
نگاه جناحی و شخصی شده اند و برای سینما
دل نمی سوزانند؛ در صورتی که االن سینما در
دنیا حرف اول را می زند .به قول سخن زیبای
رهبری« :سینما قدرت برتر است» باید از این
قدرت برتر برای پیشرفت استفاده کنیم.
به نظر شــما منتقدین باید در جمع
اصناف سینمایی باشند یا رسانه ای؟
از نظر من به لحاظ جشنواره ای باید با یکدیگر
باشند .نباید تفکیکی بین ســالن منتقدان و
سالن هنرمندان باشــد .همه هنرمندان باید
در کنار منتقدان بیننده یک اثر هنری باشند.
به این شــرط که گاردی وجود نداشته باشد،
به هر حال همگی بیننــده جدید ترین اثر یک
هنرمند هســتیم و باید ببینیم این اثر هنری
چه حــرف جدیدی برای مــا دارد؟ در چنین
االن منتقدان ما
مسلط به دانش نقد
نیستند بنابراین من
نمی توانم کلمه ی
منتقد را به کار ببرم
اما در حال حاضر
می توانند مفسرین
خوبی باشند به شرط
این که خودشان را
نسبت به فیلمساز و
سینمای ایران ارتقاء
دهند
فضایی بسیار هم لذت بخش است که همه دور
هم بنشینند .اگر منتقد منصف و عاقل باشد
و تکنیکی حرف بزند ،فیلم ســاز و تهیه کننده
هیچ گاه ناراحت نمی شوند اما وقتی تنش های
زیادی بین فیلم ساز و منتقد به وجود می اید و
درگیری می شود که اتفاقا مضحک و خنده دار
است! مجبور می شوند ســالن ها را جدا کنند.
هیچ جای دنیا منتقدین و ســینماگران جدا
از یکدیگر به تماشــای فیلم نمی نشینند مگر
جشنواره کن و مشابهش که به علت تعداد زیاد
خبرنگاران و منتقدان سالن جدایی اختصاص
می دهند و برای احترام و تماشــای بهتر فیلم
است .قطعا در ایران این گونه نیست .دو هزار
کارت خبرنگاری صادر شــده بــدون ان که
بدانند این فرد چقدر اعتبار ســینمایی دارد.
مگر می شــود یک منتقد بیســت سی ساله
که به طور طبیعــی چند هزار فیلــم دیده و
شناخت درستی از یک فیلم ســاز دارد کنار
جوانی بنشیند که هنوز فیلم قبلی کارگردان
را ندیده! طبیعی است که این افراد نمی توانند
با هم گفت وگویی داشته باشند .می توانند در
یک سالن بنشــینند و فیلم ببینند اما تعاملی
ندارند .جشنواره نمی خواهد این مساله را حل
کند اگر این فرایند درست انجام شود فیلم ساز
لذت بیشتری می برد و بهتر می تواند شنونده
نظرات راجع به اثر خود باشــد .خبرنگارانی
داریم که وقتی در نشست خبری درخواست
می شــود سوالشان را بپرســند ،احساسشان
را بیان می کنند و با عصبانیت ســالن را ترک
می کنند .اصال خبرنگار حق ندارد ســالن را
ترک کند! این خیلی بد است که تفاوت سوال
و بیان احساس را بلد نیستند و مرتکب عملی
اشتباه می شوند .اگر نظر منتقد تنها در چند
کلمه تخریبی خالصه شود جایگاه نقد را بسیار
دچار تزلزل می کند و فیلم ساز نیز گرایشی به
نظرات منتقدین پیدا نمی کند.
گاهی این طور به نظر می رســد که
منتقدان واقعی ما بیشتر مردم را به
ندیدن فیلم ها تشویق می کنند و حس
می کنند نقد واقعی یعنی بیان صریح
نقاط ضعف .این چقدر درست است؟
منتقدین هیچ وقت مردم را تشــویق به ندیدن
یک فیلم نمی کنند! اصال منتقــد کارش این
است که در کنار اگاهی بخشی ،مردم را تشویق
کند به فیلم دیدن .در این بین برخی ناخوداگاه
(به تصــور من) به گونه ای حــرف می زنند که
حس مردم نسبت به سینما رفتن و فیلم دیدن
منفی می شــود .زمانی که من برنامه هفت را
اجرا می کردم تاثیرات اقای فراستی در جذب
تماشاگر به ســینما را ارزیابی کردم؛ «مسعود
فراستی» شــخصیت مشهوری اســت اما در
جذب مخاطب به سینما بســیار منفی است.
یعنی تماشــاگری که نظریه او را شنیده باشد
ارام ارام سینما را از ســبد تفریح خانواده خود
حذف می کند .این اسیب اســت و افتی برای
منتقد .قطعا نباید چنین کاری کرد .تلویزیون
خودمان در حال حاضر فیلم های ســینمایی
داخلــی را پخــش نمی کند امــا جدید ترین
فیلم های خارجی را با همه محتوای غلط یا فرم
نادرستش پخش می کند .فقط به این علت که
از موی مشخص بازیگر خانم اشکال می گیرد!
این ضرر بیشتری به سینمای ایران می زند .در
درون این سیاست گذاری ها هنوز یک عده فهم
درستی از تاثیر مثبت ســینما ندارند یا شاید
دارند و نمی خواهند بهره ببرند.
35
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 35
سینمای ایران
نگاهیبه
10شانساصلی
اسکار 2022
ا
ن
ت
خ
ا
ب
س
خ
ت
ا
ک
ا
د
می
ن
ب
ر
د
ق
ـصـه!
گروه سینمای جهان :با گذشت 2سال از پاندمی کرونا در جهان و تاثیرات مخربی که کرونا بر فروش و تولید محصوالت سینمایی در جهان گذاشت،
سال 2021را می توان بازگشتی دوباره و سال رونق سینمای جهان دانست .با اینکه برخی از این پروژه ها از سال های قبل تر کلید خورده بود ،اما سال
2021از نظر کمیت و کیفیت اثار سینمایی ،سالی ویژه و حائز اهمیت بود .سالی که بزرگانی چون استیون اسپیلبرگ ،ریدلی اسکات ،پدروالمادوار ،جین
کمپیون ،پل توماس اندرسن ،دنی ویلنوو ،جوئل کوئن ،پائولو سورنتیتو و ...اثار درخور تاملی را تولید و اکران کردند و این حجم از تولیدات درخشان و حضور بزرگان سینما
کار را برای داوری و انتخاب های اخر سال اکادمی اسکار سخت کرده است .اسکار 2022یک اتفاق ویژه دیگر هم دارد و ان هم حضور اصغر فرهادی با فیلم «قهرمان»در
بخش اسکار خارجی زبان است« .قهرمان»که در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران از جشنواره کن شد ،در نود و
چهارمین دوره اسکار باید با اثاری چون «تیتان»(برنده نخل طالی کن) از فرانسه« ،دست خدا»(پائولو سورنتیتو) از ایتالیا« ،ماشین مرا بران»(ریوسوکی هاماگوچی) از
ژاپن و چند فیلم اروپایی از اسپانیا ،اتریش و همچنین دو فیلم اسیایی از چین و اذربایجان رقابت کند که به نظر می رسد رقبای ایتالیایی«دست خدا» ،فرانسوی«تیتان»و
ژاپنی «ماشین مرا بران»فیلم «قهرمان» ،کار را برای دریافت سومین اسکار اصغر فرهادی مشکل کنند اما از سوی دیگر حضور پخش کننده بین المللی و تجربیات جهانی
اصغر فرهادی به عالوه مضمون جهان شمول فیلم اخر فرهادی ،دوستداران سینمای ایران را برای کسب اسکار برای فیلم فرهادی و عوامل ان امیدوار کرده است.
رای گیری نامزدهای اسکار از پنج شنبه ۷بهمن ۱۴۰۰اغاز می شود و تا سه شنبه ۱۲بهمن ۱۴۰۰ادامه می یابد .نامزدهای رسمی جوایز اسکار ،روز سه شنبه ۱۹بهمن
۱۴۰۰اعالم می شوند و مراسم اصلی ،روز ۷فروردین ۱۴۰۱برگزار خواهدشد .در ادامه نگاهی می اندازیم به فیلم هایی که براساس پیش بینی های وبسایت های سینمایی
چون «ورایتی»و «ایندی وایر»و همچنین نظرات منتشر شده از منتقدان شانس بیشتری برای دریافت اسکار داشته اند. صفحه 36
لیکور پیتزا Licorice Pizza -----------------
شرکت پخش کننده:
یونایتد ارتیستس/
ام جی ام
کارگردان:
پل توماس اندرسون
بازیگران:
کوپر هافمن
االنا هایم
امتیاز
8.2
IMDB
جدیدترین فیلم پل توماس اندرسون «(»Licorice Pizzaلیکور پیتزا)
لو هوای اثار پیشین وی متفاوت است و ۵
است؛ فیلمی که به نوعی با حا
اذر ۱۴۰۰به نمایش درامد .فیلم درباره ماجرای اشنایی یک بازیگر ۱۶ساله
نوجوان به نام گری با دختری به نام االنا است .االنا دستیار عکاسی است که
ب ه مدرس ه محل تحصیل گری امده تا عکس مخصوص مدرس ه دانش اموزان
را بگیرد .فیلم جدید اندرسون در لس انجلس دهه ۱۹۷۰جریان دارد و به
ماجراهای این زوج می پردازد .پل توماس اندرسون که سابقه ساخت اثاری
چون «(»There Will be Bloodخون به پا خواهد شد) را در کارنامه دارد،
به مناسبت فیلم جدیدش مصاحبه ای با رسان ه ورایتی انجام داده است ،او
درباره انتخاب و معنای «»Licorice Pizzaمی گوید :بعد از اینکه ماه ها برای
انتخاب اسم این فیلم سرم رو به در و دیوار می کوبیدم ،به این نتیجه رسیدم
اعظم دوران کودکیم می اندازه.
که ترکیب این دو تا کلمه منو به یاد بخش ِ
وقتی بچه بودم یه فروشگاه موسیقی به نام لیکیریش پیتزا تو کالیفورنیای
جنوبی وجود داشت .این عبارت با احساسات جاری تو فیلم ِچفت به نظر
می اومد .امسال فیلم توماس اندرسون در زمینه های بهترین کارگردانی،
بهترینفیلمنامهوبهترینبازیگرنقشمکملمردازشانس هایزیادیبرای
تصاحب اسکار برخوردار است.
تل ماسه Dune -------------------------------
شرکت پخش کننده :برادران وارنر
کارگردان:
دنی ویلنوو
بازیگران:
تیموتی شاالمی ،خاویر باردم
امتیاز
8.2
IMDB
بعد از فیلم «تل ماسه»( )۱۹۸۴به کارگردانی دیوید لینچ ،این دومین
اقتباس سینمایی از این رمان است .داستان
فیلم در اینده ای دور و در سیاره ای
به نام اراکیس رخ می دهد که به خاطر
طبیعت بیابانی خود به تل ماسه مشهور
شده است .این سیاره که تنها منبع
ماده ای ارزشــمند است ،اوردگاهی
برای نــزاع چندین نــژاد مختلف
می شود .وقتی اقتباس دنی ویلنوو برای
نخســتین مرتبه اکران شد ،منتقدان
نظرات ضدونقیضی به ان ابراز داشتند؛
برخی ان را اقتباسی موفق می دانستند
و برای برخی دیگر این اقتباس هم مانند
اقتباس دیوید لینچ از این رمان ،یک شکست
دیگربود.ویلنووازاینپروژهبهعنوانچالش برانگیزتریناثرکارنامه
خود یاد کرد .برای دسترسی به مناطق بیابانی ،بخش زیادی از فیلم
در بوداپست ،مجارستان و صحرای بزرگ اردن و در طی چهار ماه
جلوی دوربین رفت .این فیلم بــرای جلوه های بصری ،محدوده
سینماییوکارگردانیدنیویلنووموردتحسینقرارگرفتوبابیش
از ۳۹۰میلیون دالر فروش در برابر بودجه ۱۶۵میلیون دالری خود،
دهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۱شد .به نظر می اید ویلنوو امسال
یکی از شانس های اصلی اسکار بهترین کارگردانی است ،اما نامی از
بازیگران او در بین مدعیان اصلی به چشم نمی خورد.
ماشین مرا بران Drive My Car -------------
فیلم « »Drive My Carیا همان «ماشــین مــرا بران» ،از
کارگردان 43ساله ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی ،جز فیلم های
کمیابی اســت که با وجود ساخته شــدن بر اساس اثر یک
نویسنده برجسته ،توانسته با موفقیت از زیر سایه اش خارج
شود .کتاب های دوست داشتنی هاروکی موراکامی در طول
سا ل ها منبع چندین اقتباس بزرگ سینمایی بود ه که نتایج
متفاوتی را به دنبال داشته است .اما اخرین اقتباسDrive « ،
،»My Carکه برگرفته از داســتان کوتاهی از این نویسنده
اســت توانســته توجهات قابل قبولی را به خود جلب کند.
این اثر ،اقتباس موفق و نادری اســت که به عنوان یک فیلم
اقتباسی ماهیت کامال مستقلی به دست می اورد و کارگردانش،
ریوسوکی هاماگوچی را به عنوان یک استعداد بزرگ در معرض
موج تازه ای از توجهات قرار می دهد.
ریوسوکی هاماگوچی از اوایل سال 2000به فیلم سازی مشغول
شد ،اما خود او نخســتین نفری است که از غیرمنتظره بودن
فیلم اخیرش حرف می زند .او در ســپتامبر و پیش از اکران
فیلمش در جشــنواره فیلم نیویورک درباره منبع اقتباس و
سختی های این مدل نگارش گفته بود :نوشته های موراکامی در
بیان احساسات درونی شگفت انگیزند و فکر می کنم به همین
خاطر است که دیگران تصمیم می گیرند از انها اقتباس کنند.
اما بازسازی این احساسات درونی در فیلم بسیار دشوار است.
باوجود استقبال گسترده فیلم در میان مردم جهان و منتقدان،
می تــوان«»Drive My Carرا نیز از مدعیان اســکار در
بخش های مختلف دانست که بســته به سیاست ها و نظرات
اعضای اکادمی ،می تواند موفق به دریافت چند اسکار شود.
شرکت پخش کننده:
کالچر اینترتینمنت
کارگردان:
ریوسوکی هاماگوچی
بازیگران:
توکو میورا ،ریکا کریشیما
امتیاز
IMDB
8
37
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 37
اسکار
داستان وست ساید West Side Story---------------------------------------
فیلم جدید اسپیلبرگ ۱۹اذر ۱۴۰۰اکران شده و همین که نام اسپیلبرگ
در عنوان بندی فیلمی دیده شود ،به تنهایی باعث می شود که ان فیلم
یکی از شانس های اصلی و مدعیان اسکار باشد .این فیلم از فیلمنامه ای
نوشته تونی کوشنر ساخته شــد ه و دومین اقتباس بلند از موزیکال
صحنه ای ۱۹۵۷به همین نام با کتابی از ارتور الورنتز ،موسیقی لئونارد
برنستاین ،شعر استیون سوندهایم است .طراحی فیلم در سال ۲۰۱۴
توسطکمپانیاستودیوقرنبیستماغازشد.درژانویه،۲۰۱۸اسپیلبرگ
برای کارگردانی استخدام و مراحل انتخاب بازیگران در سپتامبر ۲۰۱۸
اغاز شد .فیلمبرداری در ژوئیه ۲۰۱۹کلید خورد و دو ماه بعد به پایان
رسید .مکان های فیلمبرداری ســکانس ها در نیویورک و نیوجرسی
بود .داستان فیلم«»2021 West Side Storyدر نیویورک سیتی دهه
50میالدی می گذرد و درباره دو نوجوان به نام های تونی و ماریا است
که علی رغم وابستگی شان به دو باند خیابانی رقیب به نام های Jetsو
،Sharksعاشق یکدیگر می شوند .نقدهای اولیه به این فیلم مثبت بود و
کارگردانی اسپیلبرگ ،فیلمنامه کوشنر ،اجراهای بازیگران ،موسیقی،
فیلمبرداریووفاداریبهمنبعکتاباصلیباستایشمنتقدانهمراهبود.
شرکت پخش کننده:
استودیو قرن بیستم
کارگردان:
استیون اسپیلبرگ
بازیگران:
انسل الگورت،
ریتا مورنو
امتیاز
7.9
IMDB
تراژدی مکبث The Tragedy of Macbeth ---------بلفاست Belfast -----------------------------------
شرکت پخش کننده:
ا /۲۴اپل
کارگردان:
جوئل کوئن
بازیگران:
دنزل واشنگتن،
فرانسیس مک دورمند
امتیاز
7.6
IMDB
جوئل کوئن در نخستین فیلمی که بدون همکاری با برادرش ساخته ،سراغ
نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی ،ویلیام شکسپیر رفت ه است و دست بر روی
یکیازبهتریناثاراوگذاشته است.جوئلکوئندراینفیلمازفیلمبردارفیلم
درخشان «املی»( ،)Amélieبرونو دل بونل ،استفاده کرده ،برای موسیقی فیلم
به سراغ یاور همیشگی اش ،کارتر برول رفت ه و در تالش است که همسر خود،
فرانسیس مک دورمند را هم به چهارمین اسکارش برساند.
داستان فیلم «تراژدی مکبث» ،اقتباسی جدید از نمایشنامه معروف مکبث
است .بر اساس نمایشنامه شکسپیر ،مکبث ،دالوری قدرتمند اهل اسکاتلند
است که سودای پادشاهی اسکاتلند را در سر دارد .مکبث در راه بازگشت از
نبرد با سپاهیان نروژ ،با سه زن جادوگر روبه رو می شود .این زنان به وی وعده
پادشاهی اسکاتلند را می دهند .مکبث که با شنیدن پیشگویی ها ،بیشتر از
همیشه به پادشاهی فکر می کند ،نقشه هایی می کشد تا قدرت را زودتر در
اختیار بگیرد و ...با این حال روند داستان به روایت اصلی مکبث پایبند است و
شاهداقتباسینسبتًاوفادارازنمایشنامهمکبثهستیم.
«تراژدی مکبث» ،نخستین بار ۲مهر ۱۴۰۰در جشنواره فیلم نیویورک به
نمایش درامد .در مجموع باید گفت با توجه به سابقه ای که از برادران کوئن
داریم ،فیلم «تراژدی مکبث»قطعًا طرفداران اثار کالسیک را ناامید نخواهد
کرد .از طرف دیگر با توجه به امتیازهای رو ب ه باالی منتقدین ســخت گیر
هالیوودی ،می توان گفت که فیلم «تراژدی مکبث»به لحاظ هنری نیز به اثری
ماندگار در میان اقتباس های اثار شکسپیر تبدیل خواهد شد.
«بلفاست»درامی سیاه و سفید است که به
شرکت پخش کننده:
مسایلخانوادگیمی پردازد.براناهجدهمین
فوکوس فیچرز
فیلم کارنام ه خود را در اسکار امسال شرکت
می دهــد و فیلم او به قــدری قابل توجه
کارگردان:
بوده است که در تمام رشته های اصلی ،از
کنت برانا
مدعیان اسکار است« .بلفاست»به لحاظ
بازیگران:
بصری فیلمی تماشایی است .به انداز ه برانا
جودی دنچ
و بازیگران ،نقش هریس زامبارلوکوس به
کترینا بلف
عنوان مدیر فیلمبرداری هم پررنگ است.
امتیاز IMDB
کودکی
معصومانه دوران
داســتان از نگاه
ِ
7.4
پسری در مرکز فیلم ،به اشوب های اواخر
دهه ۶۰میالدی در پایتخت ایرلند شمالی،
یعنی بلفاســت ،می پردازد و به طور همزمان با اساس و عصاره هایی از
کمدی ،تراژدی و عنصر بلوغ همراه شده است .در واقع ،فیلم یک بررسی
انسانی ارزشمند است؛ گاه غم انگیز ،گاه مالیم و مسرت بخش .از بهترین
فیلم های کنت برانا با هســته ای تراژیک و شدت اثرگذاری باال ،تاریخ
اشــوبناکی را در مواجهه با خانه و خانواده روایت کرده و با یک گروه
بازیگری عالی و فراموش نشدنی ،از یک گذشته تاریک عبور می کند؛
مجموعه ای از خاطرات و تخیالت که به خوبی بخشی از پریشانی دنیا
را به تصویر کشیده است .ب ه احتمال بسیار زیاد «بلفاست»و برانا مراسم
اسکار ۲۰۲۲را با دست خالی ترک نخواهند کرد. صفحه 38
قهرمان A Hero ----------------------------------
شرکت پخش کننده:
ممنتو فیلمز
کارگردان:
اصغر فرهادی
بازیگران:
امیرجدیدی ،محسن
طنابنده ،سحر گلدوست
امتیاز
IMDB
7
«قهرمان»که اولین اکرانش در ایران در ابان ماه
1400بود ،نخســتین بار در اردیبهشت ماه در
جشــنواره فیلم کن ۲۰۲۱بــه نمایش درامد
و در انجا به صورت مشــترک با «کوپه شماره
»6ساخته یوهو کاسمانن موفق به کسب جایزه
بزرگ هیات داوران از جشنواره کن شد .درباره
پخش کننده های بین المللی «قهرمان»باید گفت
که امازون استودیوز حق پخش «قهرمان»را در
ایاالت متحده امریکا در اختیار دارد و شــرکت
فرانسوی ممنتو پیکچرز ،تهیه کنندگی و فروش
بین المللی «قهرمان»را بر عهده داشــته که این
فیلم را در فرانسه نیز اکران خواهدکرد .به عالوه،
شــرکت الکی رد نیز فیلم فرهادی را در ایتالیا
اکران خواهد کرد .پیتر بردشاو از مجله گاردین
به فیلم سه ستاره از پنج داد و نوشت« :قهرمان،
عملکرد موفقش را مدیون بازی هوشــمندانه
امیر جدیدی در نقش رحیم است؛ پدری طال ق
گرفته که تازه با مرخصی دو روزه از زندان ازاد
شــده و بابت بدهی حبس بوده است .او مردی
است با لبخندی درخشان و درعین حال عجیب
و همراه با ناامیدی؛ شــبیه یکی از فرودستان
اثار چارلز دیکنز ».اکــران «قهرمان»در ایران
حاشــیه های فراوانی داشت و دوقطبی عجیبی
میان طرفداران و مخالفــان فیلم به وجود اورد.
برخی تحلیل گران نقدهای منفی فیلم را متاثر
از بیانیه تند فرهــادی عنوان کردند درحالی که
برخی از منتقدان همچون سعید عقیقی تعریف
و تمجید های فراوانی را نثار فیلم اخر فرهادی
کردند .مسعود فراستی «قهرمان»را یک تله فیلم
بسیار ضعیف و عقب مانده ،خوانده است.
A HERO
مادران موازی Parallel Mothers -----
این فیلم در جشــنواره
شرکت پخش کننده:
بین المللــی ونیــز در
سونی پیکچرز
ســپتامبر ۲۰۲۱بــرای
اولین بار پخش شــد و
کارگردان:
پنه لوپه کروز برنده جام
پدرو المادوار
ولپی بهترین بازیگر زن
بازیگران:
شد .همچنین این فیلم
پنه لوپه کروز
در هفتاد و نهمین مراسم
ملینا اسمیت
گلدن گلوب نامزد دریافت
امتیاز IMDB
جایــزه گلد ن گلــوب
7
بهترین فیلم خارجی زبان
و بهترین موسیقی متن
فیلم است .داستان فیلم درباره زن بارداری است که
در بیمارستان با دختر جوانی هم اتاق می شود که او هم
در استان ه وضع حمل اســت .هر دو مادر با هم دوست
می شــوند و قرار می گذارند بعد از زایمان یکدیگر را
مالقات کنند .اما به نظر می رســد که پس از زایمان،
پرسنلبیمارستانمرتکباتفاقیوحشتناکشده اند...
مضمون مادرانگــی همچنان برای پــدرو المودوار
مهم ترین مسال ه هستی است .او حتی زمانی که فیلمی
مانند «درد و افتخار» را با محوریت یک شخصیت مرد
می سازد ،تمام بار عاطفی داستان را بر روی دوش مادر
او می گذارد .این مادر با تمام احساسات و عشقش به
زندگی و فرزندش به تداوم هســتی که همان تولد و
زندگی و مرگ است ،معنا می بخشد .در فیلم «مادران
موازی» این تاکید بر مادرانگی تا بدان جا پیش می رود
که باعث حذف مردان از قصه می شــود .انها عنصر
مزاحم زندگی زنان هســتند و حتــی دو مادر فیلم
تمایلی به شریک کردن پدران در زندگی فرزندانشان
ندارند .به جهت اهمیت و جایگاه المادوار و ارزش های
زیبایی شناسی فیلم و همچنان بازی درخشان پنه لوپه
کروز ،می توان «مادران مــوازی»را از بخت های مهم
اسکار 2022دانست .پدروالمادوار را باید از متبحرترین
راویانسینماییمعاصردانست که عجیت وغریب ترین
ایده های داستانی را به واقعی ترین ،باورپذیرترین و
جذاب ترین شکل ممکن روایت می کند.
39
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 39
اسکار
خانه گوچی House of Gucci--------------اسپنسر spencer ----------
شرکت پخش کننده:
یونیورسال پیکچرز
کارگردان:
ریدلی اسکات
بازیگران:
لیدی گاگا ،ادام
درایور،جرد لتو
امتیاز
6/9
IMDB
این فیلم بر پایه کتاب «خانه گوچی»داستانی از قتل ،دیوانگی ،فریبندگی و
طمع نوشته سارا گی فوردن در سال ۲۰۰۱ساخته شده است« .خانه گوچی»،
داستان پاتریزیا رجیانی (لیدی گاگا) و مائوریتزیو گوچی (ادام درایور) را
دنبال می کند که تغییرات در روابط انها منجر به مبارزه برای کنترل برند مد
ایتالیایی گوچی می شود .جرد لتو ،جرمی ایرونز ،سلما هایک و ال پاچینو
از دیگر بازیگران فیلم هستند.
ریدلی اسکات پس از به دســت اوردن حق کتاب فوردن در اوایل دهه
،۲۰۰۰می خواست فیلمی درباره خانه گوچی بسازد .این فیلم ،داستان قتل
جنون امیزی را روایت می کند که در خاندان گوچی اتفاق افتاد .عالوه بر
این ،بازیگران و ستارگان بسیاری در این فیلم هیجان انگیز ایفای نقش
کرده اند که موجب دیده شدن بیشتر ان گشته است .الزم به ذکر است که
برخالف بسیاری از فیلم های جدید که به صورت انالین عرضه شدند« ،خانه
گوچی»به صورت واقعی روی پرده های سینما رفت و با مخاطبان بسیاری
نیز روبه رو شد.
این فیلم نقدهای ضد و نقیضی از ســوی منتقدان دریافــت کرده اما
نقش افرینی گاگا با تحسین منتقدان همراه بوده و به دلیل لحن متناقض
فیلم مورد انتقاد قرار گرفته است .از این رو ،گروه بازیگری و ریدلی اسکات
را می توان از بخت های دریافت اسکار بازیگری ،کارگردانی و بهترین فیلم
به حساب اورد.
این فیلم بر پایه سال های پس از ازدواج دایانا ،شاهدخت ولز
و چارلز و شاهزاده ولز ســاخته شده است و روایتی تخیلی از
تصمیم دایانا برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز
و ترک خانواده ســلطنتی بریتانیا اســت .بیشتر از انکه در
بند تعریف قصه و داستان باشد نمایش رفتار و حاالت روانی
پرنسس دایانا است و کریســتین استوارت به گفته نزدیکان
دایانا یکی از بهترین نمایش ها را از این شخصیت داشته است.
کریستن استورات پس از معرفی خود با فیلم های نوجوانانه ای
مانند «گرگ ومیش» ،در ســال های اخیر -به لطف همکاری
با فیلمسازان بزرگی مانند کلی رایکارد و اولیویه اسایاس-
توانست استعداد خود را به عنوان یک بازیگر توانمند نشان
بدهد .اکنون به نظر می رســد که او با حضور در نقش دایانا
شاهدخت ولز در فیلم «اسپنســر» ،برای نخستین بار این
شــانس را دارد که نام خود را در فهرست نامزدهای بهترین
بازیگر زن نقش اصلی ببیند.
شرکت پخش کننده:
نئون و تاپیک استودیوز
کارگردان:
پابلو الرین
بازیگران:
کریستین استوارت ،جک
فاردینگ ،شان هریس
و...
امتیاز IMDB
6/7
قدرت سگ The Power of the Dog -------------------------------------
«قدرت سگ»بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس
ساویجساختهشد هودرسال ۲۰۲۱ازنتفلیکسمنتشرشد.
شرکت پخش کننده:
ن بار ۱۱شهریور ۱۴۰۰در جشنوار ه ونیز به
این فیلم ،نخستی
نت فلیکس
نمایش درامد و با استقبال گسترد ه منتقدان روبه رو شد.
کارگردان:
موسیقی فیلم جدید کمپیون را جانی گرینوود ،اهنگساز
جین کمپیون
فیلم های «خــون به پا خواهد شــد»(There Will Be
بازیگران:
)Bloodو «نخ خیال»( )Phantom Threadساخته است.
بندیکت کامبربچ،
فیلم در مونتانا و در سال ۱۹۲۵رخ می دهد؛ ۷سال پس
کریستن دانست
از جنگ جهانی اول و ۱۴سال پیش از جنگ جهانی دوم.
تمرکز فیلم در ابتدا بر رابطه اسیب دیده برادری بین دو
امتیاز IMDB
شخصیت مرد فیلم است .فیل یک ادم قلدر بد دهان است
7
که کارگرانش این رفتار او را تشویق می کنند .او همیشه
از خونسردی نرم خویانه برادرش عصبانی و رنجیده خاطر است .این چالش بین دو برادر
موقعیت خوبی برای بازی درخشان کامبربچ فراهم کرده است .این اولین فیلم کمپیون
است که متمرکز بر شخصیت یک مرد است و با وجود اینکه شخصیت فیلم پر از کاستی و
شرارت است ،اما بازی کامبربچ بسیار دلپذیر و گیرا است.
فیلمبردارفیلم،اریوگنر،منظره هاینیوزلندومونتاناراباجزئیاتیخیره کنندهودرخشان
ثبت کرده است .کمپیون برای اخرین ســاخت ه خودش توانست شیر نقره ای بهترین
کارگردانی را به دست اورد .کمپیون ،کامبربچ ،دانست ،اسمیت-مک فی ،پلمونس و همه
عوامل اصلی «قدرت سگ»از مدعیان اصلی رشته های مختلف اسکار ۲۰۲۲هستند. صفحه 40
سینما مدتی شعور خود را از دست داده
بود و فضای مجازی را معیار کرده بود
SABA MAGAZINE
گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»
41
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 41
اینده دار
KARIM
AMINI
پریسا سادات خضرایی « :گربه سیاه» فیلمی است که به دهه های هفتاد
و هشتاد می پردازد؛ نسلی که به گفته خود کارگردان تا کنون اثار کمی در
مورد انها ساخته شده است .این فیلم داستانی اجتماعی را روایت می کند
و کارگردان تالش کرده تا به خصوص دهه هشتادی ها را به عنوان مخاطب با خود
همراه کند و عالوه بر این نسل ،والدین را نیز مخاطب قرار دهد« .گربه سیاه» فیلمی
به کارگردانی کریم امینی است که بهرام رادان عالوه بر تهیه کنندگی به عنوان بازیگر
نیز در فیلم حضور دارد و نقش خودش را بازی می کند .کریم امینی کارگردان جوانی
است که سعی کرده تا در این فیلم دغدغه هایش را به تصویر بکشد .او پیش تر
فیلمی به نام «دشمن زن» را در ژانر کمدی ساخته و این دومین
فیلم سینمایی او در مقام کارگردان محسوب می شود .درباره
چالش هایی که برای ساخت این فیلم پیش رو داشته و
همچنین جزئیات کارگردانی و دغدغه هایش با او
به گــفت وگو نــشسته ایم کــه در ادامه ان را
می خوانید.
شــما در این فیلم به دهه های هفتاد و
هشتاد پرداخته اید .این نسل به چه دلیل
برای شما جذاب بوده است؟ از این جهت
که یک مقدار نسل بی پرواتر و رهاتری
هستند و تضادهای روحی با دهه شصت
دارند یا دلیل دیگری داشته است؟
من فیلم «نفس عمیق» را دوست داشتم و در
ان زمان وقتی که این فیلم اکران شــد فضای
انارشیستی ان دهه را نشــان می داد .االن با
توجه به پیشرفت تکنولوژی ،فضای مجازی و
مواردی از این دست ناخوداگاه یک عریانی در
فضای مجازی در جوان های این دهه ها اتفاق
افتاده و این اتفاق باعث شده تا خیلی چیزها
ناخوداگاه در معرض دید قــرار بگیرد .یعنی
فیلمســاز دیگر نمی تواند یک فیلمی بسازد
و یک چیزی نشــان بدهد که ان را در فضای
مجازی ندیده باشند و در واقع همه چیز خیلی
بیشتر رو شده و کار فیلمساز خیلی سخت تر
است و دستش هم سریع خوانده می شود .یعنی
اگر کارگردان بخواهد یک فیلمی عقب تر
از نسل خودش بسازد موفق نمی شود،
مگر اینکه قصه ای متفاوت باشد
و یک فضایــی در یک فیلمی
خارج از فضای روز جامعه باشد
وگرنه اگر بخواهیم مطابق با
اجتماع امروز فیلم صفحه 42
بسازیم دهه هفتاد و هشتادی ها از طریق فضای
مجازی همه نوع فضایی را دیده اند .من این نسل
را دیده ام و بین ان ها چرخیده ام .در حال حاضر
شرایط جامعه یک مقدار فرق می کند .فشاری که
به لحاظ اقتصادی به مردم امده و علی الخصوص
جوان هایی که دوســت دارند یک شبه ره صد
ســاله را بروند ولی با این تفاوت که همین طور
نمی شود این کار را کرد یعنی برای مثال می بینیم
که یک جوانی از همین دهه هفتاد و هشتادی ها
مهندسی خوانده ولی دارد در یک شغل دیگری
کار می کند .ســعی کردم که این فیلم تاثیرش
را روی این دهه ها بگذارد به دلیل اینکه به انها
حق انتخاب بدهــد و در واقع مواردی را جلوی
رویه انها در زندگی عوض
انها بگذارد که شاید
شود .االن فضای مجازی فضای الگو گرفتن است،
یعنی کافی است که افراد یک چیزی را ببینند و
از ان الگو بگیرند و اما این ها کامال ویترین است
و اصل ماجرا چیز دیگری است .من سعی کردم
که در فیلمم این ها را نشان بدهم و عالقه ام بود.
چون فیلمی که درباره جوان ها باشد نداریم و
این طور فیلم ها کم ساخته می شود .برای مثال از
فیلم هایی که در همین ده سال اخیر ساخته شده
شاید دو ،سه فیلم راجع به این دهه ها بوده و برای
این جوان ها ساخته شده است و ترجیح من این
بود که این مسائل را نشان بدهم.
یک نقدی که به فیلم وارد شده این است
که بهرام رادان در فیلم نقش بسیار مثبتی
دارد و حتی او را خاکستری هم طراحی
نکرده ایــد .اینکه یــک بازیگر ان قدر
ارتباط خوبی با طرفداران داشته باشد و
در پشت صحنه هم خوب و کمک کننده
ظاهر شــود و در اجتماع هم همین طور
باشــد ،دلیلش صرفا تهیه کننده بودن
رادان بود یا دلیل دیگری هم داشتید؟
انتخاب قطعی ما
بهرام رادان نبود و
او اصال نمی خواست
که این نقش را
بازی کند .قرار بر
انتخاب های دیگری
بود و بزرگان دیگری
قرار بود که ان را
بازی کنند و فیلم
داشت شکل دیگری
هم پیدا می کرد
بهرام رادان در ابتدای فیلم یک سری تصمیمات
اشــتباه می گیرد و این تصمیمات اشتباه او را
به ان مسیر می کشاند و این طور نیست که ما
بخواهیم یک نفر را کامال خوب نشان بدهیم و
یک قشری را بد نشان بدهیم .کاراکتر وحید
هم سیاه نیست و او هم خاکستری است ،بهرام
رادان هم خاکستری است به دلیل اینکه زمانی
که این ها به خانه اش وارد می شــوند به پلیس
زنگ نمی زند .اگر این کاراکتر مثبت باشــد
همان لحظه با پلیس تمــاس می گیرد .چرا به
دســتیارش می گوید که به پلیس زنگ نزند؟
چه چیزی در زندگی او بوده که باعث شــده تا
ن
این شخصیت به پلیس زنگ نزند؟ یعنی ای
مسائل و تصمیم اشتباه باعث می شود تا کاراکتر
به سمت خاکستری برود .برای مثال دربار ه ان
اتفاقاتی که با اینفلوئنسر افتاد و به پشت صحنه
رفت و همه دنبالش کردند ،اگر برخورد به یک
شکل دیگری بود شــاید این ادم برای رادان
حاشیه درست نمی کرد ،یعنی شاید رادان به
یک شکل دیگری می توانست این موضوع را
حل کند .رادان خواست که این مساله را با روش
خودش حل کند و روش خودش اشتباه بود .اگر
بخواهیم این طور حســاب کنیم پس خیلی از
فیلم هایی که دربار ه بازیگران است همه مثبت
هستند .برای مثال شــهاب حسینی در فیلم
«سوپر اســتار» عصبی برخورد می کند اما در
نهایت ادم مثبتی به نظر می رسد اما در اینجا
این طور نیست .در اینجا بهرام رادان با ادم های
اطرافش و با تصمیمات نادرستی که می گیرد و با
انتخاب پسری به نام پیام که این دختر را برساند
درگیر این مسائل شد ،در صورتی که خودش
می توانست به شکل دیگری این ماجرا را حل
کند و مجبور هم شد که در اخر به پلیس زنگ
بزند چون کار دیگر خیلی بیخ پیدا کرده بود.
در واقع او محافظه کارانــه برخورد کرد و این
محافظه کاری شاید به ضررش تمام شد .ما در
فیلم قضاوت را بر عهد ه مردم گذاشتیم که شما
ببینید چه کسانی را داریم دنبال می کنیم و چه
ادم هایی را داریم از دست می دهیم ،در واقع
منظور ما بهرام رادان نوعی است.
بهرام رادان انتخاب اصلی شــما برای
این نقش بود؟
ما در یــک فضایی قرار گرفتیــم که یکی ا ز
هنرمندان باید این نقش را بــازی می کرد و
رادان بازی کرد .در اصــل بهرام رادان با اینکه
می خواســت این کار را تهیه کند گفت که من
بازی نمی کنم اما مســیر طوری پیش رفت که
در نهایت مجبور شد بازی کند .تعداد محدودی
بازیگر بودند که بتوانند این نقش را بازی کنند و
ما گزینه هایی بابت این نقش داشتیم که نشد.
در واقع یا درگیر بودند ،یا نمی توانستند بیایند
و یک نفر اصال نقش را دوست نداشت ،یک نفر
می گفتکهاینمنفیاستومثبتشکنید!یعنی
این طور نبود که ما بازیگران را تحویل بگیریم؛
ما ان ها را قدیسه نمی کنیم .انتخاب قطعی ما
بهرام رادان نبود و او اصال نمی خواست که این
نقش را بازی کند .قرار بر انتخاب های دیگری
بود و بزرگان دیگری قرار بود که ان را بازی کنند
و فیلم داشت شکل دیگری هم پیدا می کرد .در
هر صورت ما جنبه و وجهی از زندگی رادان را
نشان دادیم که به واقعیت نزدیک تر باشد و اگر
این اتفاقات رخ می داد رادان همین کار را می کرد
؛ در واقع ما کاری را کردیم که خود رادان می کرد
حتی من دلیل اینکه به پلیس زنگ نزده را از او
نپرسیدم و این را در فیلم گذاشتیم .نمی شود
گفت که ؛ رادان کاراکتر سفید است و به نظر من
او یک کاراکتر خاکستری است حتی با وحید
به لحاظ رنگ تم کارش هیچ تفاوتی نیســت.
یعنی قطعی نمی توانیم بگوییم که رادان مثبت
43
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 43
اینده دار
است ،اگر این طور باشد پس وحید هم مثبت
است و کاراکتر رها و خواننده هم مثبت هستند.
این ها همه با مسیرها و انتخاب های اشتباه که
زندگیشان را تحت الشعاع قرار داد از بین رفتند.
گفتیدکهگزینه هایدیگریهمداشته اید
که در نهایت به هر دلیلی میســر نشد
و در نهایت بهــرام رادان این نقش را
ن بازیگران
بازی کرد .می توانید به نام ا
اشاره کنید؟
مهران مدیری ،رضا عطاران ،امیر اقایی و جواد
عزتی از ان جمله بودند.
از وجه دیگری هم می شود به این مساله
نگاه کرد .شما دفاع تمام قدی از قشر
هنرمند کردید و در مقابل با اینفلوئنسرها
ا نها را بسیار اهل مطالعه ،اهل تعامل و
مظلوم نشان دادید .احساس نمی کنید
که کمی نگاه یک ســویه به این ماجرا
داشــتید؟ ایا همه بالگرهــا بد و همه
سلبریتی ها خوب هستند؟
خیر ،برای مثال در فیلــم «قهرمان» اثر اصغر
فرهادی ،شخصی که از زندان می اید و با ماجرای
سکه ها مواجه می شــود را در نظر بگیرید ،ایا
همه به این شکل هســتند؟ ما داریم راجع به
یک فرد خاص صحبــت می کنیم و هیچ وقت
نمی شود ان را به همه ادم ها اجماع داد .قطعا
در اینفلوئنسرها کسانی هستند که تحصیالت
داشته اند که شاید در ده درصد انها این اتفاق
افتاده ولی یادتان باشد کسی که صاحب سواد،
علموصاحبمطالعهودرجه ایباشداینفلوئنسر
نمی شود .اینفلوئنسری این طور است که وقتی
شما شغلی را پیدا نمی کنید که از ان درامدی
کسب کنید ،وقتی لذتی از جهان پیرامون به
لحاظ مطالعه و هر چیزی نمی برید ،این کار را
پیشمی گیرید.حاالاینکهماازمطالعهمی گوییم
بایدبگویمکهخودمنمگرچقدرباسوادهستم؟
مگر خود من چقدر کتــاب خوانده ام؟ همه ی
کتاب های جهان را نخوانده ام و همه فیلم های
جهان را ندیده ام .اگر کارگردان هستم دلیل
می شود که هم ه سواد دنیا برای من باشد؟ خیر،
من خودم را از همه کارگردان ها بی ســوادتر
می دانم ولی برای فیلمم تحقیق کرده ام .ضمن
اینکهمناینفلوئنسریراشغلنمی دانم.درواقع
اینفلوئنسری یک راه میانبری برای رسیدن به
خواسته های مادی است و من ان را به این شکل
می بینم و تایید نمی کنم .اگر به اینفلوئنسری به
لحاظ بازاریابی یا اتمسفر بازاری بخواهیم نگاه
کنیم شاید کار باحالی باشد چون به هر حال یک
سریمحصولتبلیغمی شوندولیموضوعاصلی
من الگو گرفتن از این افراد است .من با این مساله
مشکل دارم وگرنه ما در دنیای ازادی زندگی
می کنیم و هر کسی محصول خودش را دارد و
خودش بابت هر چیزی جواب پس می دهد .در
واقع ما نباید در جایگاه قضاوت نسبت به افراد
قرار بگیریم و هر کســی خودش می داند .اگر
اینفلوئنسر است به خودش مربوط است ،او هم
مشکالت و جهان خودش را دارد و قطعا او هم از
چیزهایی رنج می برد .به هر حال وقتی پیه این
را به تنت می مالی که اینفلوئنسر بشوی باید پیه
این را هم به تنت بمالی که چطور طرفدار جمع
کنی و این فضا به چه شکلی جلو می رود که قرار
است برای مثال یک میلیون طرفدار جمع کنی.
بنابراین باید یک کارهایی را انجام بدهی و حتی
باید یک کارهایی که دوســت نداری را انجام
بدهی .روی صحبت من اصال با اینفلوئنسرها
نیست ،ما یک پسری را نشان دادیم که به تهران
امده و می خواهد یک شبه ره صد ساله را برود
و از طریق حاشیه هایی که پیرامون افراد مختلف
ایجاد می کند دارد بزرگ می شود .این شخص
نمایند ه یک قشری از اینفلوئنسرها است و من
نمی گویم که نماینده همه انهاســت .در واقع
وحید نماینده یک قشــری از اینفلوئنسرها
بوده که به نظر من فقط و فقط مردم او را بزرگ
کرده اند.
یعنی شما مردم را در این ماجرا مقصر
می دانید؟
قطعا در اینفلوئنسرها
کسانی هستند که
تحصیالت داشته اند
که شاید در ده درصد
ان ها این اتفاق افتاده
ولی یادتان باشد
کسی که صاحب
سواد ،علم و صاحب
مطالعه و درجه ای
باشد اینفلوئنسر
نمی شود
مردم هم خودشان انتخاب می کنند و شاید واقعا
دوست دارند که دنبال می کنند ولی من به عنوان
یک فیلمساز وظیفه ام بوده تا نشان بدهم که اگر
به دنبال این قشر از اینفلوئنسرها هستید دارید
اشــتباه می کنید .بازیگر فیلم ما می توانست
خواننده ،فوتبالیست و هر کسی باشد و این را در
نظر بگیرید که دستمان هم باز نبود .برای مثال
اگر من به سراغ یک پزشک می رفتم حاشیه ای
برای او ایجاد نمی شد .من به سراغ یک قشری
رفتم که در درجه اول به خودمان نزدیک باشد
و بتوانیم با او بازی کنیم و کسی ما را اذیت نکند؛
دوم اینکه نشان بدهیم حاشــیه ای که برای
زندگی او به وجود می اید باعث بزرگ شــدن
ان ادم (اینفلوئنسر) می شود .برای مثال این
شخص می توانست بهترین خوانند ه ایران یا یک
فوتبالیستباشدوبرایاین هاهمحاشیههست؛
منتها قشری که به من نزدیک بود و من راحت ان
را لمس کرده بودم را انتخاب کردم .خیلی چیزها
هم راجع به بهران رادان نشان داده شده که به
نظر من خود این مساله ساز است و شخصیت
را خاکستری کرده اســت .همان طور که گفتم
اصال فرمت روابطش در این کار و حاشیه هایی
که پیرامونش است باعث می شود تا این کاراکتر
سفید نباشد و او هم با یک اشتباهاتی دارد مسیر
خودش را جلو می برد .او هم اشتباه کرده که در
نهایت این اتفاق می افتد ولی همان طور که گفتم
روی صحبت ما با مردم است که به انها می گوییم
انتخاب کنید .یک سوالی در فیلم مطرح می شود
که می گوید اگر گوشی را از شما بگیرند و پست
نگذارید ایا باز هم همین است؟ او هم در پاسخ
می گوید که شما هم اگر بازی نکنید بعد از یک
مدت فراموش می شوید .در صورتی که این طور
نیست .مگر ما خسرو شــکیبایی را فراموش
کرده ایم؟ مگر عزت اهلل انتظامی را کسی فراموش
کرد؟ مگر بهروز وثوقی که چهل سال است که
بازی نکرده را کسی فراموش می کند؟ ما فراموش
نمی کنیم چون این ها هنرمند واقعی هستند.
مگر محمدرضا شجریان را فراموش می کنیم؟
مگر او الیو گذاشته و بزن و برقص کرده است؟
خیر ،او اصال در فضای اینستاگرام نبوده اما مگر
فراموشش می کنیم؟ خیر .منظور من از بهرام
رادان ،رادان نوعی نیست منظور من یک هنرمند
است که در هر رشته ای مثل موسیقی ،سینما،
تئاتر و نقاشی می تواند باشد .مگر کیهان کلهر را
کسی فراموش خواهد کرد؟ این ها تا ابد می مانند
و هر چه قدیمی تر می شود زیباتر می شود. صفحه 44
پس با این اوصاف قهرمان شما در این
فیلمکیست؟
در اصل قهرمان من کاراکتر ارمان است که با
تمام هنر و اســتعدادی که در زمین ه موسیقی
دارد و ادم عاشقی اســت فنا می شود و از بین
می رود .کاراکتر قهرمان من به عنوان کارگردان
و همچنین تبادل نظری که با نویسنده داشتیم
کاراکتر ارمان بوده و من عاشــق این کاراکتر
هستم .او کسی است که موسیقی زیرزمینی را
دنبال می کند و استعداد فراوانی دارد و او خود
کیا رکنی است ،یعنی ان کاراکتر هم به کیا رکنی
شباهت دارد .در واقع ان کاراکتری که در فیلم
می بینید تقریبا هفتاد ،هشتاد درصد خود کیا
رکنی است .قصه او را به سمتی برده که ان اتفاق
برایش بیفتد ولی کیا رکنی دارد نقش خودش را
بازی می کند.
ایا می توانیم بگوییم این حمله هایی که
این روزها به سلبریتی ها می شود دلیلی
بود برای اینکه با این قشر همراهی و از
انها حمایت کنید؟
خیر ،اگر به کسی حمله می شود و اشتباهی کرده
حقشاستواگرسوء تفاهمیبودهوناجوانمردانه
است امیدوارم که حل شود .به نظر من هر کسی-
چه سلبریتی و چه بازیگر باشد -مسئول رفتار
خودش است و من اصال به این مساله توجهی
نمی کنم .ما در بازیگرانمان هم کسانی را داریم که
به دنبال حاشیه هستند و حاشیه ایجاد می کنند
تا دیده شوند .یعنی با یک جمله نمک بر زخم
ادم ها می پاشند و از این طریق باعث می شوند که
دیده شوند .مردم ما هم متاسفانه با همان جمله
کهنمکیبرزخماستبازفالومی کنندومی بینیم
که تعداد فالوورهای ان ادم نسبت به قبل از ان
جمله ای که ناسزا بوده تا بعد از ان ،حتی بیشتر
شده است .این چه مساله ای را می رساند؟ فقط
هم این ها نیستند و در خواننده و فوتبالیست هم
وجود دارد .مگر ما چند قشر سلبریتی داریم؟
سلبریتی که فقط بازیگر نیست ،فوتبالیست
و خواننده هم سلبریتی اســت .یک نوازنده
دوره گرد هم زمانی که معروف می شــود یک
من به عنوان یک
فیلمساز وظیفه ام
بوده تا نشان بدهم
که اگر به دنبال این
قشر از اینفلوئنسرها
هستید دارید اشتباه
می کنید .بازیگر
فیلم ما می توانست
خواننده ،فوتبالیست
و هر کسی باشد و
این را در نظر بگیرید
که دستمان هم
باز نبود
سلبریتی است .اینکه عنوان سلبریتی را فقط
برای بازیگر در نظر بگیریم ناجوانمردی است .هر
کسی مسئول اعمال خودش است و به نظر من
وحید قص ه ما یک پسری است که به تهران امده
و به دنبال ارزوهایش است که او می تواند حتی
یک بازیگر باشد .ما االن یک بازیگر بی سواد
داریم که یک دفعه یک چیزی می گوید و سر
و صدا می شود و نمون ه همین ماجرا وحید است.
بازیگرانماحتماهمهباسوادنیستند؛نوازنده ها،
خواننده ها و فوتبالیســت های ما لزوما همه با
سواد نیستند .در واقع می خواهم بگویم که همه
این طور نیستند و یک قشری از انها این طور
هستند .خود من مهندسی صنایع در دانشگاه
ازاد خوانده ام ولی در مورد مهندســی بسیار
بی سواد هستم و اصال درکی از مهندسی ندارم
ولیبرایمثالیکشخصیدردانشگاهامیرکبیر
مهندسی خوانده و شما لذت می برید و از ان
طرف دنیا هم جذبش می کنند .حرف من این
است که استعدادهای ما دارند از بین می روند و
ما به دنبال پوچ گرایی هستیم و پوچ گرایی رواج
پیدا کرده است .استعدادهای این مملکت دارند
تک تک از بین می روند یعنی همین ارمان قص ه
ما با این هنرش می تواند از ایران برود ،کمااینکه
خود کیا رکنی هم می خواست برود؛ یا فالن دکتر
از فالن دانشگاه می رود چون ان سوی مرزها
وضعیت برای او خیلی بهتر است و ما به دنبال
چه کسانی هستیم؟ به دنبال دکتر و مهندس
بی سواد هستیم و به دنبال ان کارگردان و ان
بازیگر بی سواد می رویم .یک زمانی در سینما
باب شده بود که هر کسی فالوورهای بیشتری
داشت را به لحاظ بازیگری بهتر جذب می کردند
اما خدا را شکر االن دوباره شعور برگشته است!
یعنی در سینما هم شعور کامال از بین رفته بود
و به دنبال فالوور بودنــد .فالووردارهای ما چه
ادم هایی هستند و چه شکلی هستند و برای
مثال علی نصیریان چه شکلی است .دیگر شما
وقتی که بند این موبایل و فضای مجازی بشوید
سواد تمام است.
فیلم چند دغدغه مهم را مطرح می کند
اما انگار برای هیچ کدام داستان عمیقی
را طراحی نمی کند که بیننده با ان گره
بخورد؛ نه داســتان رادان و نامزدش،
نه گربه سیاه و گره عاطفی که با رادان
برقرار نمی شــود و نه ارتباط جهان با
نامزدش و حتی ارمان و خانواده اش؛ اما
همگی دغدغه های پررنگ شما را نشان
می دهد .ایا این نقد را وارد می دانید؟
به هر صورت یک فیلم یک ســری حسن ها و
یک سری مشکالتی را دارد .اگر کسی چیزی
را متوجه نشده این اشــکال من است و یقین ًا
من االن نمی توانم توضیح بدهم که فالن مساله
چطور بوده است .اگر فیلم گویای چیزی باشد،
موفق بوده و اگر اشــتباهی در روایت وجود
داشته باشد در نهایت من مقصر هستم و باید
درستش می کردم .من سعی کردم این مفهوم
را برسانم که تکلیفمان با ادم های قصه چیست
و هر کدام در نهایت یک پایانی دارند و ما داریم
برای انها پایان تعریف می کنیم .به هر صورت
این فیلم ضد قصه است و یک قصه کالسیک
ندارد .این فیلم یک فیلم کاراکتر محوری است
که ما داریم چهار کاراکتر را جلو می بریم ،ضمن
اینکه ما به دنبال طرح مساله نیز هستیم .من به
دنبال این نیستم که مخاطب را گریه بیندازم و
یا او را در لحظ ه عاطفی قرار دهم .لحظ ه عاطفی
بین دختر و رادان وجود نــدارد چرا که رادان
وارد لحظه عاطفی با او نمی شود .این ها طرح
مساله است و ما با یک فیلم اجتماعی رو به رو
هستیم و صحبت از ملودرامی که قرار است از
مخاطب گریه بگیرد ،نیست .من در این فیلم
اصال سعی نکردم که این کار را انجام بدهم .در
واقع من نمی خواستم مخاطب را گریه بیندازم
و می خواستم بگویم که اشتباه قضاوت نکنید.
من می خواستم که این فیلم حرف داشته باشد
و نمی خواستم فیلم هندی بسازم که کسی را
درگیرش کنم .سریال های ترک ان قدر خوب
دارد مردم را به گریه می اندازد که من هم اگر
بخواهم انها را به گریه بیندازم ،همان است.
شــما در فیلــم قبلی فضــای کمدی
و ســینمای تجاری را تجربه کردید و
حاال ســینمای جدی را تجربه کردید.
تعلق شما بیشتر به سمت کدام نوع از
سینماست ،جدی یا طنز؟ و ایا از ساخت
«دشمن زن» کماکان راضی هستید؟
من می خواستم یک فیلم بلند اجتماعی بسازم
که شرایطش پیش نیامد و فیلم کمدی ساختم
که االن هم از ان دفــاع می کنم .به هر صورت
وقتی که ادم یک فیلمی را می ســازد ان را به
یک قصدی می ســازد .قصد من از ساخت ان
فیلم کمدی ،فقط شادی و سرگرمی مردم بود
و به دنبال چیز عجیــب و غریبی هم در انجا
نبودم .ان فیلم را ساختم و هنوز هم از ان دفاع
می کنم .هنوز هم وقتــی خودم ان را می بینم
لحظاتی را می خندم و دوســتش دارم و به هر
حال فیلم من مثل فرزند من است .گرایش من
به سمت فیلم اجتماعی بوده منتها باید دید که
خاستگاه مردم چیست .به هر حال ذائق ه مردم
مهم است و قرار نیست که من فیلم بسازم و ان
را روی طاقچ ه خانه ام بگذارم! در حال حاضر هم
انتظاری که داشتیم براورده نشد؛ نه تنها فیلم
من که فیلم های اجتماعی دیگری که در کنار
فیلم من اکران شد نیز همین مساله را داشتند و
سالن زیادی به ان ندادند .برای مثال یکی از ان
فیلم ها «بی همه چیز» فیلم محسن قرایی است
که من در گذشته دســتیارش بوده ام .در واقع
خواسته تهیه کننده و سرمایه گذار را براورده
نکرده است ،دلیلش هم این است که سبد خرید
مردم ضعیف شده است .مردم ترجیح می دهند
که اگر قرار اســت ماهی یک فیلم ببینند یک
فیلم کمدی باشد که بخندند .سانس های بدی به
فیلم دادند ،سالن ندادند و شرایط برای فیلم من
خیلی بد است و دلم برای این فیلم می سوزد چرا
که زحمات زیادی کشیده شد.
45
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 45
اینده دار
اما جریانی معتقد است که فیلمساز در
حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص
اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی
است .شما درباره سینمای کمدی چه
نظری دارید؟
فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در
سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و
اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده
اســت ،وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی
ساخته که کمدی هم بودند .خیلی از فیلمسازها
بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم
اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است
چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های
جدی و اجتماعی ســاخته اند .کمدی ساختن
هم خودش یک تخصص است و کسانی که این
حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را
ندارند.فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن
داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم
کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛
برای مثال «نان ،عشق و موتور هزار» که ادم از
دیدنش لذت می برد .مگر کسی جرات دارد که
ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی
هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر
در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را
بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»
بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است.
مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران
تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این
فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید
زیر سوال برود؟ خیر .اتفاقا «اجاره نشین ها»
یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی
است .اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از
فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»
و دیگری «اقای هالو» است ،یعنی جزو صدر
فیلم های کمدی است .به نظر من اینکه در این
وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که
تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا
باید دست ان کارگردان ،تهیه کننده و بازیگر
را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند .به
همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی
ما موفق تر بوده اند .برای مثال رضا عطاران که
چندین سال هست که در صدر فروش است،
چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر
ایرانی را ان طور بخنداند .به نظر من دست
کسی را که بتواند مردم ایران را-که این روزها
دارند ان قدر ســختی می کشند -بخنداند
باید بوسید.
بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده
چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها
را دارد؟
بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را
نمی شناختم،می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه
یکی وارد سینما شده است .به نظر من او خیلی
مدیریت خوبی دارد .ما از ابتدا خیلی با ظرافت
با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما
در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و
رادان در مورد همه چیز نظراتش را -چه کارامد
باشد ،چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب
باشــد -می گوید .در مورد فیلمنامه ،ساخت و
پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام
تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم
تالشش را کرد .به هر صورت ما با بودج ه شخصی
داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط
خیلی سخت بود .باید مواظب بودجه می بودیم،
چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این
فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی
از پس ان برامد .به نظــر من تهیه کننده ای که
بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند
تهیه کنند ه شریف و کار درستی است.
به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های
یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن
فروش شما شده است؟ چون برخی از
تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان
ستاره بفروشی نیست .از طرفی انتخاب
ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی
برای شما داشت ،از این جهت که بازیگر
پرحاشیه ای است .درست است؟ ترالن
پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟
یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار
هنری می بخشند .در مورد ضامن فروش بودن
همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه
ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور
اســت ،جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی
بازی می کند این طور است .اگر نه فیلم جدی
او االن در حال اکران اســت ولی به سی ،چهل
میلیارد رسیده اســت؟ خیر .در حال حاضر
ما در بازیگرانمان هم
کسانی را داریم که به
دنبال حاشیه هستند و
حاشیه ایجاد می کنند
تا دیده شوند .یعنی
با یک جمله نمک بر
زخم ادم ها می پاشند
و از این طریق باعث
می شوند که دیده
شوند .مردم ما هم
متاسفانه با همان
جمله که نمکی بر
زخم است باز فالو
می کنند و می بینیم
که تعداد فالوورهای
ان ادم نسبت به
قبل از ان جمله ای
که ناسزا بوده تا بعد
از ان ،حتی بیشتر
شده است
ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و
به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است .زمانی
که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده
هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب
درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت .می خواهم
فیلم خوب مهم است،
این را بگویم که اول اینکه ِ
دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد .بهرام
رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال
جزو دو ،سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت
کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد .من روی
اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای
من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست.
در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که
در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن
پروانه هم بازیگر خوبی است ،حاشیه هم برای
خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از
بازیگران دیگر هم حاشیه دارند .من هم بر اساس
توانایی ،یک بازیگــر را انتخاب می کنم .ترالن
پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان
بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود.
چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک
بازیگر در سن هفده ،هجده سالگی به این تر و
تمیزی ،ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم
داوود نژاد کار خیلی سختی است .در اینجا هم
ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران
کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی
در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد.
ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این
فیلم بود ،یعنی در طول فیلمبرداری و در طول
کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود .سر
ساعت می امد و می رفت ،تمرین می کرد و به نظر
من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود.
به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و
می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره
اکران چقدر فضای مجازی برای فروش
شما مهم بوده است و خودتان چقدر به
این فضا تعلق دارید؟
من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود
اینستاگرامم را بسته بودم .حس خوبی به فضای
مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در
این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که
نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد
شدم .به هر حال در حال حاضر حضور مردم در
فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که
یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها
را ببینی و حرف بزنی .االن فضای مجازی است
و در حال حاضر همه چیز انالین شده است .به
همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را
از نزدیک حس کنم .من هیچ وقت اعتمادی به
فضای مجازی نداشــتم .باید بگویم که به نظر
من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین
االن ،متناقض ترین فضای زندگی بشر است و
برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست.
دو نقیض است و شما هیچ وقت
یعنی این فضا ض
نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید .اسمش
هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد. صفحه 46
SABA MAGAZINE
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد
برای من جذاب است
« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «
47
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 47
چهره ویژه
یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش
خانگی و تلویزیون هســت ،این است که یک قشر
وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت
توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک
سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان
به تلویزیون بیشتر است .به خصوص در شهرستان ها
افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند ،بنابراین
تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی
عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها
و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد.
من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله
بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که
شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای -چه پروژه
سینمایی ،چه تلویزیونی ،چه اقتصادی ،چه ورزشی
و هر چیز دیگری -می گذاریــد ،ان بودجه به مرور
تبدیل به کیفیت می شود .بنابراین اگر می خواهند
که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه
بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های
تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند.
پریسا سادات خضرایی :فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی
را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود .او با دقت نظری که دارد چه
در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی ،نظم و
توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد .او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که
تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد .ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری ،نویسندگی و
کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد .این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم
سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است .این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی
تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند .درباره بازی در این سریال و
همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را
در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این
چالش برای شما دوست داشتنی است.
کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا
در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث
شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این
کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟
اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با
شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن
اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های
درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب
بود .این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی
که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر
ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع
باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر
پوستی را داشته باشم .به خاطر تاریخچ ه کاری
من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد
می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من
انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری
از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم
تا ان را بازی کنم.
این اولین ســریال دویســت و پنجاه
قسمتی تلویزیون اســت .به نظر شما
در حال حاضــر که جهان به ســمت
مینی سریال هایپنج،ششقسمتیرفته
ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب
موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟
حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله
ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق
می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند ،چرا که
خودم خیلی اهل تماشای سریال -چه ایرانی و چه
خارجی -نیســتم .به این دلیل که از درگیر شدن
طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم
می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح
بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر
مورد عالقه است .از دوستانم می شنوم که در فرهنگ
ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و
ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای
درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری
کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به
مخاطبین می دهد .یعنی ممکن است که مخاطبین
بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت
اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و
هیچ کس نمی داند!
این سریال قرار است که داستان یک
خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا
که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی
ویژه ای را می طلبد ،شما پوریا اذربایجانی
را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار
کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟
این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود .من
درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به
دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به
ان شدت زیاد نیست ،ناخوداگاه ذهن درگیر می شد
و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس
خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه
تصویر را -چه سریال و چه سینما -خوب می شناسد
و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به
نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است.
یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی
بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد
است این هست که کمتر کاراکترهای
خاکستری خلق می شود و شخصیت ها
ال سفید یا کام ً
اکثرا ًکام ً
ال سیاه هستند که
این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم
از جذابیت کاراکتر کم می کند .کاراکتر
شما هم در این ســریال از این قاعده
پیروی می کند .نظرتان دربار ه این مساله
چیســت و خودتان چقدر با این نقش
ارتباط گرفتید؟
این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً
من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان
را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که
باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم.
شــما هم در ســریال های تلویزیونی
ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار
در شبک ه نمایش خانگی را دارید .از نظر
شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه
نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت
که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری
دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در
حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی
که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی
می بازد .به عنوان یک پیشکسوت چه
پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان
صدا و سیما دارید؟
فهمیدم که چرا
مسعود کیمیایی
یک اسمی همچون
کیمیایی را دارد با خود
می کشد و دلیل دارد
که یک ادمی می تواند
کیمیایی باشد و
می تواند انقدر خوب
سینما را حتی در بعد
سلیقه ی خودش
بشناسد
شــما امســال فیلم «خائن کشی» به
کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در
جشــنواره دارید و برای چندمین بار در
نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید .از این
جهت که «خائن کشی» اولین همکاری
شما و مسعود کیمیایی محسوب
می شود ،این تجربه را چطور
دیدید؟ویژگی هایشخصیتی
این کارگردان در کار چقدر
برای شــما جذاب و چقدر
متفاوت با کارگردا ن های
جوان تر بود؟
من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود
کیمیاییسپریکردم،چراکهدکتر
مصدق بیش از سه سکانس در این
کار نداشت اما باید بگویم که من
در گذشته مســعود کیمیایی را
نمی شناختم یعنی با او کار نکرده
و از دور او را رصد کرده بودم .در
این مدت کوتاهی کــه با او کار
کردم فهمیدم که چرا مسعود
کیمیایی یک اسمی همچون
کیمیایــی را دارد بــا خود
می کشد و دلیل داردکه یک
ی می تواند کیمیایی
ادم
باشد و می تواند ان قدر
خوب سینما را حتی
در بعد سلیق ه خودش
بشناسد .من به تازگی
یک نمایشگاه نقاشی از
او دیدم که بسیار جذاب
بود .مسعود کیمیایی با
اینکه خودش را به عنوان
یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده
ولی ان قدر خودش را می شناسد و
ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش
اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که صفحه 48
کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد .به
هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه
را با او داشتم.
شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی
کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی
حضور داشــتید که این روزها با انتشار
اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان
ایجاد شد ،از نظر شما به عنوان بازیگر
این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟
مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را
نمی شود زیاد قضاوت کرد .به هر حال این یک اتفاقی
است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!
ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن
خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست
بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم
توقیف می شود؟
به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری
ان را انجام داد .او امید داشت که به این شکل
بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد،
یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید
می توانست این معضل را حل کند و این ریسک
او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با
کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی
ســینما تاثیر می گــذارد .در واقــع یک خال
بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری
ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در
خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید
داشته باشــند .هیچ کس در خانه با روســری
مقابل همسرش نمی شیند ،بنابراین بهترین
راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه
را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این
ریسک عیاری با شکست رو به رو شد .امیدوارم
که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و
پخش شود.
بــا مقایســه ســریال های «گاندو»،
«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه
از کاله گیس استفاده شده ،به نظر می اید
که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی
متناقض است .نظر شما چیست؟
به نظر دارد متناقض عمل می کند .خیلی نظری در
این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی
که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند
تناقض است .این هم یکی از انهاست.
کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی
که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه
بسیار جذابی است .چه نقطه قوتی در این
کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان
شاخصیمی کند؟
دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت
کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار
می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه
که هست نشان دهد .یعنی شاید بشود گفت
که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را
به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما
هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است.
ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم
و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس
کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند
که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و
مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که
گفتــن حقیقت-تا دســتکاری در حقیقت و
داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش -شاید
بیشتر ارزش داشته باشد.
شما از این دست فیلم هایی که به مشکل
می خورند چند موردی در ســابقه تان
دارید .به نظر می رسد که فیلمنامه های
چالشــی و حساس را دوســت دارید،
درست است؟
خیر ،لزوما این طور نیســت .من همیشــه بر
اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب
می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که
چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است .در
واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه
فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه کار را در نظر بگیرم .در واقع به صورت
خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم
و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم
نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر
باشد.
شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و
متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در
موفقیت او چقدر موثر می دانید؟
خیر ،بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق
هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق
نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد
مهمی باشد ،یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد.
ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک
هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به
مسائل روانشناسانه ،جامعه شناسانه،
انسان شناســانه و موضوعاتی از این
دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها
و کاراکترها برای شــما چطور حادث
می شود؟
من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم
اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص
صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و
بحث ها و صحبت ها شــود .خود من از ضمیر
ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر
خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت
روانشناسانه ،جامعه شناسانه ،حتی فلسفی و
مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در
بازیگری تاثیر نمی گــذارد .یعنی صددرصد
تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم
که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و
شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم ،بلکه در
ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان
عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و
49
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 49
چهره ویژه
ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم
یک ســری معادالتی در ذهــن ،قلب ،وجود
و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت
لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم
ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت.
من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء
می رســم ،نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که
وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در
واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و
با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک
کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به
جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما
وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه
به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش
نزدیک می شــوید .بعضی وقت ها بوده که من
بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر
به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه
اجتماعی ان شخصیت پی برده ام .گاهی اوقات
در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است
که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن
خودم کامال باز کنم.
اگر اشتباه نکنم چهار ،پنج سالی هست
که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر
فاصله گرفته اید .علتش پر کار شــدن
شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم
داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به
ان فضا بازگردید؟
بله ،من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و
به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم
چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی
وقتی که انسان ،خودش با خودش و در درون
خودش می کاود و ســفرهایی می کند .کرونا
خیلی تاثیرگذاشــت .من از نظر ذهنی برای
اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک
بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به
دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من
خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود
گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی
دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را
کنارگذاشته ام .در واقع جزو ارزوهایم
هست که ان را ادامه بدهم .من در حال
حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش
به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی
هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی
حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به
شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و
می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد
دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را
به انجام برسانم.
شما در تئاتر ،تلویزیون و سینما ید
طوالیی دارید و بیش از سی سال
است که در این حرفه مشغول به
فعالیت هستید .پس از این همه
سال و این همه تجربه ،ایا نقش
خاصی در ذهن شما هست که
دوست داشته باشید ان را بازی کنید و
هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟
خیر ،زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی
و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا
می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر
می کند که چه نقشــی را بــازی کنم .چیزی
که برای من خیلی مهم هســت این است که
ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام
برای من رشد داشته باشد .ممکن است که ان
شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال
خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد
و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به
فرض تئاتر باشد .من تجربیات خیلی سنگینی
مثل ســقراط ،مصدق و نقش هــای دیگر را
داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان
نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها
مهم است .به نظر من مسیر کاری من هم در
نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در
کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها
پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به
مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این
حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت
است که در واقع هنر ،بازیگری ،نویسندگی،
تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای
رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و
اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی
باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم
تجربه کرده باشم .در گذشته مواقعی بود که
دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود
خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی ،دو سالی
است که این انگیزه در من به وجود امده که ان
بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی
به چالش بکشم .بنابراین پاسخ من خیر است،
چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه
متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش
خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم.
من همیشه بر اساس
نقش هایی که دوست
دارم انتخاب می کنم
و بر حسب اتفاق
اینطور شده که چند
اثری هم با مشکل
رو به رو شده است.
درواقع من بیشتر
به اینکه چه نقشی
را و در چه فضایی
قرار است کار کنم
نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه ی کار را در نظر
بگیرم.
زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای
مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر
خیلی ها-حتی هم نســان شما -با ان
همراه شده اند .شــما خیلی فعالیتی در
فضای مجازی نداریــد ،ایا این انتخاب
شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت
در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر
چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد
بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟
نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به
صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران
مسن تر نمی شود نادیده گرفت .به طور کلی نقش
این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست
و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد
نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع
یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده
می گیرد .دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله
بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی
حضور داشته باشــم ،یک گرایش به خلوت است
که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا
وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی
این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست
که من بخواهم بگویم که این درســت است .در
واقع در حال حاضر این برای من درســت است.
من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم ،یعنی فکر
می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی
هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با
دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل
کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید
این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم
خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک
انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از
چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان
نیاز دارم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به
بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی
است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است
ولی بعدها تغییر خواهد کرد .این سریال درباره
کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند
و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان
خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است.
من یکی ،دو سالی هســت که خیلی به دنبال
بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان
شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم
ان جنبه های منفی را کشف کنم .من در این
ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی
از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا
حدی منفی است و این مساله برای من
خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن
دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها
و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و
در حال حاضر این دو نقش برای
من خیلی جذاب است. صفحه 50
بازیگری برای من فراتر از بازی و
به شکلی ارتقای روح انسانی است
SABA MAGAZINE
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»
نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟
51
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 51
چهره پرتالش
کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر
نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید
متفاوت است ،جاه طلبی ها و سادگی های
مخصوص خــود را دارد ،و در لحظاتی
از سریال بیننده را ســورپرایز میکند،
ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این
ی هایی
نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ
که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح
دهید.
زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی
در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به
ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در
نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم ،خیلی
ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من
ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این
کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!
اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر
«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری
خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها
از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»
ترغیب کرد .از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد
مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من
متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی
تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای
بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر
به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد.
اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم
خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»
را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم
چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر
از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح
سادگی خود باقی بماند.
فاطمه شوقی :پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و
همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی
باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است .زیر اسم هر کارگردانی حاضر
نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است .خسوف بهانه خوبی بود تا درباره
پروسه انتخاب نقش ،وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه
می خوانید.
شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی
مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه
تان با این شخصیت به چه صورت بود تا
اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟
ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به
سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف
خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»
که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است .در
مقطع تاریخی -اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها
فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا
به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند .به همین
دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد
یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به
ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند .من اگر بخواهم
«علیرضا» را توصیف کنــم ،نزدیک ترین کاراکتر
دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است.
«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد
چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد
ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم
می شود ،این همان روند تحولی است که
از ان صحبت می کنید؟
درســت اســت ،در همان روزهــای ابتدایی اقای
اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه صفحه 52
«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان
کردید ،تاکید می کردند .ایــن کاراکتر برای ان ها
بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند
فیلمنامه ،یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»
است .سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و
فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما
در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد.
«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره
چند جوان اســت ،از نظر شما توانسته
حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این
سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت
فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟
«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و
اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در
این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست
روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه
را در سریال بیان می کنند .من فکر می کنم در روند
یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای
اهمیت نیست ،حال این قصه می تواند ویژگی های
مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به
دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و
گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد« .خسوف» نیز در
روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت
سر می گذارد .در مواجهه با مردم این را می بینم که
با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده
است ،انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را
دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که
سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند
که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه
نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند.همینباعث
میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر
شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می
افتد .با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال
این همراهی بیشتر هم می شود .از این رو که حجم
قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود
افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی
سریال کمی سرعت می دهد.
با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه
در میان بازیگران جوان ان ،چهره های
جدیدی را شاهد هستیم ،شما به عنوان
یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران
جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید
برای بدنه سینما می دانید؟
من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی
انتخاب در مجموع به نفع همه است .فکر می کنم در
زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه
باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود
دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها
استقبال کرد .جالب است که
بگویم از ان دورانی که از
عرصه هایدیگریمانند
ورزش بازیگرانی وارد
سینما می شدند تا این
لحظه که خواننده ها
شــانس خود را در
«خسوف» صرفا یک
داستان عاشقانه
نیست و اتفاقا
کاراکترهایی مانند
«علیرضا» و «رضی»
در این فیلمنامه در
نقاطی ایستاده اند
که کامال دست روی
مباحث اجتماعی
می گذارند و نقدهای
جامعه را در سریال
بیان می کنند
سینما امتحان می کنند ،من به شدت موافق چنین
حضورهایی بودم و هستم .فکر می کنم در نهایت
این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها
در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از
رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده
می شود .چرا این را می گویم؟ به این علت که من به
عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که
ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که
من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم.
اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را
به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد
که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند.
همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت
مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر
کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری،
من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین
موضوعی است .همیشه وقتی با دوستانی که در تمام
این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و
عرصه بازیگری مقاومت می کنند ،مواجه می شوم به
ان ها می گویم ،این مقاومت مربوط به این است که
ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع
به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از
چنین اتفاقی استقبال کرد .این افراد جدید باری را
با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این
پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای
خودم می شود .االن با توجه به ارتباطی که با بچه های
بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم ،می دانم استعدادهای
فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه
برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست
در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس
محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان
وجود داشته باشد« .خسوف» بخش بسیار کوچکی
از این بازیگران را به نمایش گذاشته است.
از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در
نگرش سازندگان هستیم و از دورانی
که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور
چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد
عبور کرده ایم؟
به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده
است .درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد
سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب
می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها
به دلیل حضور جوانان ،نشان می دهد درحال عبور از
دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر
است« .خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین
نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها
و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که
دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده
و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار
تغییر کرده است و روندی صعودی دارد.
دقیقا با توجه به صحبت های شما،
با گذشت چند قسمت از سریال
«خسوف» با وجود اینکه بخشی
از بازیگــران ان را چهره های
جوان و جدید تشکیل داده اند،
اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده
است .با توجه به این نکته ،از نظر شما
می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم
که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن
نمی کنند؟
من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود
تئاتر ،یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار
یک بازیگر تصمیم بگیــرد .اگر معتقدیم بازیگری
خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید
بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در
جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان
تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص
می کنند .ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران
چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا
همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران
جوان« .خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار
این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به
این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و
اعتماد واقعا وجود داشته یا نه.
تعریف شخصی خود شــما از ستاره
چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی
داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در
ذهن مردم شود و همچنین در سینمای
ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره
است؟
معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است،
من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که
میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به
این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید .
اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به
ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی
مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ۴۰سال
همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال
فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود
برای من معنای ستاره را دارد .چرا؟ به این دلیل
که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ
او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار
است .از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در
یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به
اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد.
ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام
فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال
همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود
را در میان مردم و جامعه دارد .در میان بازیگران
خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل
نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند
چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها
من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی
و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده
است .من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک
ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر
می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ۵۰نقش
بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد
هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان
کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع
الهام بوده اند .من در ایده ال ذهنی خود بسیار به
53
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 53
چهره پرتالش
این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای
از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان
مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت
ایفای یک نقش را پیدا کند.
شما با چند کارگردان جوان شاخص کار
کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان
دهنده این است که به سینمای تجربی
و نوگرا تعلق دارید .پیشنهادات اینطور
بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای
با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟
نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی
ســوالی که عنوان کردید ،صادق است چراکه فکر
می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر
در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما
می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد
می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و
نزدیک تر است .من در شــروع بازیگری بسیار به
این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین
کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین
کننده نبوده است .همیشــه تنها چیزی که برایم
اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام
ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود
که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا
در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب
من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم
از ان ها فاصله بگیرم .از مســیری که در تمام این
سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری
از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه
کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به
ایده ال های من نزدیک بوده اند.
خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و
درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم
می کنید؟
من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به
ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار ،کمدی
صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک
شــیرینی ،لطافت و بانمکی اغشته بوده اند .خیلی
دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من
پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در
بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم
اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم.
پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری
ریسک پذیر هســتید که دوست دارید
کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه
کنید.
به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها
را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی
حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این
حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی
برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال
نشدنی ها هستم .من همواره به افرادی که بیش از
یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را
بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست.علت
این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای
به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید
از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه
از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های
ابتدایی ان ها قرار داشــت .به واسطه این مدیریت،
بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار
می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم
می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس
و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند.
تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز
از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها
هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای
ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی
نمی گذارد .من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم
چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها
در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به
تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با
همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم .توقع من از
کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی
شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان
جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم.
من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من
چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا
می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و
مسیرهابرایرسیدنهستم.بایدبگویمهرچهمسیر
برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است.
برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر،
سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟
فکر می کنید در این روزها کدام را مردم
بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت
شما تاثیری دارد؟
این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که
برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که
فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد
دغدغه و وسوسه ما است .برای من که در این مسیر
قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان
هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام
به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم،
مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم
برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی
پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار
نمی گیرد.
کمی از تجربه همکاری با مازیار میری
و همایون اســعدیان برایمان بگویید،
از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از
سریال های شبکه نمایش خانگی خود را
برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای
این روزها نکرد.
مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار
میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به
واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای
متفاوت و در مدیوم های مختلف است .وارد نشدن
جالب است که
بگویم از ان دورانی
که از عرصه های
دیگری مانند ورزش
بازیگرانی وارد سینما
می شدند تا این لحظه
که خواننده ها شانس
خود را در سینما
امتحان می کنند ،من
به شدت موافق چنین
حضورهایی
بودم و هستم
با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار
است که دســت به جلوه گری و حضور
زیاد در محافل و مراسم ها بزند .در قاعده
کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع
مهم نیست ،نگران نیستید از قافله عقب
بمانید؟
سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید .این سوال از
نظر من قطعا فکر را مشغول می کند ،بیش از اینکه به
یدانم که دور از اهمیت
اهمیت این موضوع فکر کنم م
نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود
و به اهمیت ان باور هم دارد .فکر می کنم این موضوع
بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز
می گردد ،درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از
چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در
یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای
بیهوده نزنند .در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری
در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم
درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم
ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از
بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام
می دهند .من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد
اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید
مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری
کندتر هم شود .فراموش نمی کنم که در اولین کار
ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی
دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو
باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی
که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر
هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه
نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری ».من
هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری
که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب
کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز
این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر
توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط
بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم. صفحه 54
فــــــرم اشتــــراک
ماهنامــــــهصبــــا
نام و نام خانوادگی:
................................................................................................................................................................................................................................................
ادرس:
.............................................................................................................................................................................................................................................................................
تلفن ....................................................... :موبایل ................................................. :فکس ................................................ :کدپستی:
..................................................
اشتراک شش ماهه
{چهارشماره}
با پست سفارشی
2.000.000ریال
لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب 0109771136001و یا به شماره کارت 6037691990274227بانک صادرات قابل پرداخت
در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس
و یا به شماره 09105248419ارسال نمایید
ادرس :تهران ،خیابان ایت اهلل مدنی ،روبروی متروی شهید مدنی ،کوچه خجسته منش ،پالک ،5دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»
تلفن021-77582422-6 :
فکس77548245 :
mahnamehsaba
www.mahnamehsaba.ir
55
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 55
سینمای جهان زیر ذره بین
محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما
دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود 2سال
رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس
کرونا بود ،با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از
حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم .فیلم های متنوعی
در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی
فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق
چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی ،شاهد
استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود
سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی
فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت
سینمایی ،به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در
سینماها محسوب نمی شوند .از سوی دیگر تغییراتی در
رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های
تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر
کشیده شد .بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم
قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر
در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر
قرارداد .به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای
جهان در ، 2021ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش
خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های
سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد .مشروح
این مصاحبه در ادامه امده است:
تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛
قهرمان شانس زیادی
برای تصاحب اسکار ندارد
ابتدا ،نظر خود را درباره سینمای جهان
در ســالی که گذشت ،دســتاوردها،
ظرفیت ها و چهره های برجسته ۲۰۲۱
بیان بفرمایید؟
مهمترین اتفاق در سال ۲۰۲۱از نظر من این بود
که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های
گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود
درامد ،ژانرهای پرفروش در سال ۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل
برگزار شد .اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع
ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد
تغییرکند اما در هر حال ســال ۲۰۲۱به جهت
خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و
پرباری بود.
شیوه های روایی در سینما و در دهه های
اخیر دچار تغییراتی شــده اســت .در
سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران
بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به
ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند
و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک
ان خبری نبود .نظر شما در مورد روایت
در ســینمای جهان و در سال ۲۰۲۱
چیست؟
در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود
اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این
روند در ســال ۲۰۲۰نیز وجود داشت) و فیلم
جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به
خود جلب کند نیز وجود نداشت ،اما تعداد زیادی
فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی
از ســوی منتقدان دریافت کند .کار با ژانرهای
قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال،
تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل
فیلمسازان در 2021بود ،به گونه ای که برای نمونه
در فیلم انت Annetteساخته لئوکاراکس شاهد
احیای ژانر موزیکال ،در فیلم قدرت سگ The
Power of the Dogساخته جین کمپیون ژانر
وسترن ،در فیلم بدون حرکت ناگهانی �No Sud
den Moveساخته استیون سودربرگ ژانر نوار
و در فیلماخرین دوئل The Last Duelساخته
ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی
شد .از این لحاظ می توان ســال 2021را سال
زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان
دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما
فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب
سینمای جهان اند ،به نمایش درامد.
در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه
فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر
نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل
هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل
بود.این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور
جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و
فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی
شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر
برسند .فیلم دســت خدا The Hand of God
ســاخته پائولو ســورنتینو ،فیلم بدترین فرد
زمیــن The Worst Person in the World
ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار هCom� 6
6 .partment Noســاخته جوهو کاسمنن و
مادران موازی Parallel Mothersســاخته
پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید
فیلمسازان اروپایی در این دوره است .روایت در
این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست
حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد
مهمترین اتفاق
در سال ۲۰۲۱از
نظر من این بود
که سینما از حالت
شوک و تعلیقی که
در سال های گذشته
و در اثر همه گیری
کرونا دچارش شده
بود درامد ،ژانرهای
پرفروش در سال
۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و
جشنواره ها تقریبا به
طور کامل برگزار شد
تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک
داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط
سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های
مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه
فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک
شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم
نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی
فیلم ها را تشکیل می دهند .واقعیت این است که
سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی ،کیشلوفسکی
و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان،
سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را
سپری می کند.
بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین
عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و
جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی
منتقدان و تحلیلگران سینمایی است.
از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه
بازیگری ،کارگردانی و بهترین فیلم چه
اثاری بوده است؟
در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم Last
Night in Sohoاز نظر شیوه روایت و کارگردانی
برایم خیلی جذاب بــود ،همچنین کارگردانی
کاراکس در فیلم موزیکال انت ، Annetteریدلی
اسکات در اخرین دوئل The Last Duelبسیار
قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات
ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی
سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند .کوپه
شــماره 6 .Compartment No ۶کارگردان
فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ
کارگردانی در ســال 2021بوده است .در حوزه
بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت صفحه 56
سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های
تلویزیونی بود که در سراســر جهان با
استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد
از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال
عمومی چه بوده است؟
انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب
اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی
چون ماشــین مرا بران Drive My Carاثر
هاماچی و کوپه شــماره Compartment ۶
No6مختصات بیشــتر و کامل تری را برای
کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این
وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه
بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت
بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای
اصغر فرهادی است.
ســگ ، The Power of the Dogمت دیمون
و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران
امسال قابل توجه بوده ،همچنین بازی رنت رینز
Renate Reinsveبازیگر فیلم اروپایی بدترین
ادم روی زمیــن The Worst Person in the
Worldنیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل
توجهی بود .درکل ،بهترین بازی مرد در ســال
جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان
اصغر فرهادی بود.
حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی
رســیدیم .نظرتون دربــاره این فیلم
چیســت ،جایگاه این فیلم در کارنامه
فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و
شانس قهرمان را در تصاحب سومین
اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر
می دانید؟
در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در
عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده
دیده بودیم خبری نیست .اینجا همه چی از همان
ابتدا عامدانه متزلزل است .لغزان نرم و منعطف
است؛ شیرازی است .درام بر مبنای سو تفاهمات
کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می
گیرند .داستان بر روی سرخوردن های زبانی می
چرخد .سو تفاهمات و سوفهم ها .و البته کلنجار
فرهادی با مفهوم ایرانی بودن .حتی ساختارهای
حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین
مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی
می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی
این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد
شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟
نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید
گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک
نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که
بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین
نوع اســت .حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه
کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی
فرهادی ,شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش
سارینافرهادی.قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی
است .پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی .با
همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط
محیطی .محله ،خانه و صداها .و همچون یک فیلم
سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین
وجه انجام می دهد .تا انجا که در پایان بندی بسیار
زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می
دارد و نمی چرخد به سمت در بسته.
درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار
به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو
کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان
درمیان فیلمسازان
شناخته شده کار
ریدلی اسکات
اثری محکم و دقیق
بود و فیلم انت
از لئو کاراکس را
پسندیدم .به طور
کلی امسال فیلم
خوب که امتیاز ۷یا
8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم
شاهکار نداشتیم
در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان
مطرح چون استیون اسپیلبرگ ،ریدلی
اسکات ،جوئل کوئن و… بودیم عملکرد
این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از
سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم
مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان
معرفی می شود که در پروسه نمایش و
عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع
می شوند ،در این طیف چه فیلمساز ها و
فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟
درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی
اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از
لئو کاراکس را پسندیدم .به طور کلی امسال
فیلم خوب که امتیاز ۷یــا 8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم .سال
۲۰۲۰نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در
سال ۲۰۱۹فیلم های پارازیت ، Parasiteروزی
روزگاری در هالیوود Once Upon A Time In
Hollywoodمرد ایرلندی ، The Irishman
داستان ازدواج ،Marriage Storyفیلم های
جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ۹
دریافت کردند .توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین
بیان Licorice Pizzaاز پل توماس اندرسون را
هنوز ندیدم.
داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه
جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست
مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب
کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به
نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و
تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که
در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان
به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند
دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه
سرگرم کنندگیانباشد.ازاینگذشتهلجستیک
فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور،
شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط
بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد.
به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از
برندگان اسکار ۲۰۲۲چیست؟
پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی
که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما
بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در
گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار
شود .قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و
براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست
بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که
می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد.
امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های
سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند ،چند
فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم
قدرت سگ …،در فیلم گزارش فرانسوی The
French Dispatchو … در فیلم کامان کامان
C’mon C’monاثار هنری تر و سخت تری را
تولید کردند .در هرحال به نظر می رســد فیلم
وست ساید استوری West Side Storyاستیون
اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار
داشته باشد اما ممکن است مانند سال ۲۰۱۹که
فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم
ژاپنی ماشــین مرا بران Drive My Carبرنده
بهترین فیلم اسکار شود.
57
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 57
صفحه 58
صفحه 59
امه
ن
شماره 11بهمن 1400قیمت 50000:تومان
نگاهی به 10شانس اصلی
اسکار 2022
انتخاب سخت اکادمی
نبرد قصه!
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛
بازیگر «خسوف»
بازیگری برای من
فراتر از بازی و به
شکلی ارتقای روح
انسانی است
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر
سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشی که سیاه و
سفید مطلق نباشد
برای من
جذاب است
گفتوگوبالیلیگلستان
باید بمانیم ،بسازیم ،بنویسیم
جدایی نادر از سیمین را دوست دارم
و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است صفحه 60
بی رویا
کارگردان :ارین وزیردفتری
تهیه کننده :سعید سعدی ،هومن سیدی
بازیگران :طناز طباطبایی ،صابر ابر ،شادی کرم رودی ،فرانک کالنتر،
مجتبی فالحی ،نهال دشتی ،میالد یزدانی ،مهری ال اقا ،تیام کرمانیان،
شهریار فرد ،مصطفی اکبری و...
این اولین تجربه فیلمسازی ارین وزیر دفتری است و پیش از این فیلم های کوتاه
خوبی ساخته که مورد توجه قرار گرفته است .همچنین «بی رویا» اولین تجربه
تهیه کنندگی هومن ســیدی هم به شــمار می اید .طناز طباطبایی و صابر ابر
بازیگران اصلی این فیلم هستند و از انجا که طباطبایی معموال فقط در انتخاب
حساسیت های خود را دارد و فیلم هایی که او حضور داشته خروجی قابل توجهی
داشته این انتظار که «بی رویا» فیلم خوبی باشد خیلی بیراه نیست .در خالصه
داستان فیلم سینمایی «بی رویا» امده است :مواجه ه رویا با دختری بی نام ونشان،
اغاز اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است ...حضور هومن سیدی به عنوان
تهیه کننده باعث شده تا موسیقی فیلم مانند سریال «قورباغه» برعهده بامداد
افشار باشد و این امتیازی برای فیلم محسوب خواهد شد و همچنین این تجربه
بعد از «خشم و هیاهو» همراهی دیگری از طناز طباطبایی و هومن سیدی این
بار در مقام تهیه کننده و بازیگر است.
علف زار
کارگردان :کاظم دانشی
تهیه کننده :بهرام رادان
بازیگران :پژمان جمشیدی ،سارا بهرامی ،ستاره پسیانی ،ترالن پروانه و...
اگر صحبت های بهروز افخمی درباره «علف زار» را یک بازارگرمی برای چهلمین
دوره جشنواره فجر نبینیم این فیلم حتما یکی از فیلم هایی است که باتوجه به
شنیده هایمان در انتظار تماشایش هستیم .در خالصه داستان «علف زار» امده
است :بعضی رازها بهتره فاش بشن ،برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور
از دسترس ،برای همیشه .این چندمین تجربه تهیه کنندگی بهرام رادان است و
او به تازگی در «گربه سیاه» در همین مقام ظاهر شده است .کاظم دانشی پیش
از این تجربه هایی در زمینه ساخت فیلم کوتاه داشته است و داستان فیلمش را
درباره یک پرونده قضایی روایت می کند که گویا قصه ملتهبی دارد و لوکیشــن
اصلی اش دادگاه است .به نظر می رسد داستان بر اساس یک پرونده واقعی باشد
چرا که دانشی در گفت وگویی عنوان کرده اســت « :علف زار فیلمی اجتماعی و
دادگاهی درباره یکی از پرونده های قضایی چند سال اخیر است ».شنیده ها حاکی
از ان است که پژمان جمشیدی یکی از متفاوت ترین نقش هایش را در این فیلم،
که نقشی جدی و سخت است ،بازی کرده است.
31
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 31
موضوع ماه
گفت و گو با محمود گبرلو درباره شرایط فعلی تحلیل و نقد در سینمای ایران
نقددارد به سمت
مافیای اقتصادیمی رود
منتقدان با نگرش تهیه کننده دست به قلم می شوند
نگین خسروی « :پنهان ها را رو کردن !» این جمله تفسیری قابل تامل از «نقد»است .نقد
مساله ای است که این روزها در فضای مجازی و تریبون مدعیانش تبدیل به دکانی جهت
سرکوب اعتراضات و احساسات شده است؛ گاهی تا حد اعال تشویق و ترغیب و گاهی تا قعر و
تخریب .این مساله حساس یعنی نقد و منتقد در سینمای ایران گاهی معنی اش قلب شده است و حاال دیگر مدتی
است در سراشیبی سقوط افتاده است .نقد جدی و بدون پشتوانه و حمایت کم نابود شده است و افراد با وابستگی ها
دست به قلم می شوند خواه این وابستگی ،رفاقت باشد و خواه وابستگی مالی .در این باره با «محمود گبرلو»،
منتقد ،نویسنده و روزنامه نگار سینمایی به گفت وگو نشسته ایم که ماحصل ان را می خوانید.
اکنون هر کسی که
مایل باشد می تواند
قلم دست بگیرد و در
فضای مجازی مطلب
بنویسد و اسمش
را نقد سینمایی
نیز بگذارد .کسی
نیست که به عنوان
کارشناس و صاحب
نظر تشخیص بدهد
این نقد است یا
خیر! ایین نامه ای در
این زمینه نمی بینیم
که نظارت و کنترل
داشته باشد تا افراد
سوء استفاده گر وارد
این جریان نشوند
به نظر شما نقد در سینما و تلویزیون
ایران در چه جایگاهی اســت؟ چقدر
برای مخاطب حائز یــا فاقد اهمیت
است؟
به نظر من در حال حاضر نقد تاثیری در تماشاگر
ایرانی ندارد و درصــد خیلی کمی از طرفداران
سینمای ایران به سمت نقد گرایش دارند و کمتر
از نقدهای منتقدین می اموزند ،پیروی می کنند
و یا شاید هم مطالعه ای در این باره داشته باشند.
باید توجه شود که منظور از مخاطب و تماشاگر
چه کسانی هستند؟ یک قشــر محدودی اهل
مطالعــه و فیلم دیــدن هســتند و احتماالً به
ســمت نقد فیلم گرایش پیدا و همچنین سعی
می کنند در این زمینه مطالعــه کنند اما با این
حال درصد کمی از جامعه مخاطبان را تشکیل
می دهند .همیــن تعدادی که االن به ســینما
می روند و نســبت به جمعیت ایران بسیار کم
هســتند؛ همین تعداد هم گاهی به نقد توجه
می کنند .متاســفانه ،برخالف روال سال های
قبل که مجالت ســینمایی تاثیرگذار بودند و
برخی روزنامه ها منتقدین ثابت داشتند االن به
دالیل متعدد مخاطب عالقه ای به مطالعه نقد
منتقدین ندارد.
بله و شما فکر می کنید برای جذب نظر
انها مهم ترین مهارتی که یک منتقد
باید داشته باشد چیست؟
مهم ترین مهارتی که یک منتقد باید داشته باشد
اگاهی و دانش سینمای روز جهان است که بر
اســاس ان بتواند اطالعات مفیدی به تماشاگر
منتقل کند .وقتی یک منتقــد در فیلم دیدن
کاهلی می کند یا جریان سینمای دنیا را دنبال
نمی کنــد ،نمی تواند در مورد ســینمای ایران
تحلیلی داشته باشد چون منتقدان و فیلم سازان
ایرانی از لحاظ فکر و دانش فاصله بسیار زیادی
با یکدیگر دارند .در حال حاضر فیلم ســازان ما
اپدیت و به روز هســتند یعنی فیلم های خوب
روز جهان را می بینند و فیلم سازان خوب جهانی
را می شناسند ،فرم فیلم سازی جهانی را مورد
توجه قرار می دهند و در فیلم هایشان هم لحاظ
می کنند ،امــا منتقدین به واســطه این فاصله
فکری بین منتقد و فیلم ساز نمی توانند همراه او
پیش بروند .من خیلی تاسف می خورم و تصورم
این است که جریان منتقدان در حال شکست و
نابودی است و دلیل عمده ان هم این است که
منتقد از لحاظ فکــر ،دانش واگاهی به تکنیک
و تسلط به سینمای جهان ،هم سطح فیلم ساز
نیســت .اتفاق بزرگی در جهان در حال وقوع
اســت و ان هم فاصله گرفتن نسل جدیدی از
فیلم سازان از ساختار کالسیک گذشته است؛
یعنی ســعی می کنند با الهام از درام قدرتمند
گذشته ،فرم و ســاختار خود را بسیار مدرن و
جدید ارائه دهند و اگر فیلم ســازان و منتقدین
این شناخت را نداشته باشــند در نقد و تحلیل
یک فیلم ضعف جدی دارند .مــن معتقدم در
حال حاضــر دیگر ما نمی توانیــم کلمه منتقد
را خیلی به کار ببریم و تصــور کنیم منتقدین صفحه 32
تاثیر زیادی در ســینمای ایران دارند ما اکنون
نیاز به «مفســر «فیلم داریم و نه منتقد فیلم!
کلمه منتقد که به معنای نقد ،تحلیل ،ارزیابی
و خوب یا بد بــودن یک فیلم اســت باید کنار
گذاشته شود و نیاز داریم یک فیلم توسط یک
مفسر تفسیر و تحلیل شــود و درون تحلیل و
تفســیرش بتواند نگاه جدیدی به تماشــاگر و
حتی فیلم ســاز بدهد .االن منتقدان ما مسلط
به دانش نقد نیســتند بنابرایــن من نمی توانم
کلمه منتقــد را به کار ببرم امــا در حال حاضر
می توانند مفســرین خوبی باشند به شرط این
که خودشان را نســبت به فیلم ساز و سینمای
ایران ارتقاء دهند .این که ما همیشه یک فیلم را
بر اساس ساختار کالسیک نقد بکنیم و بگوییم
این فیلم اثــر خوبی نیســت و خروجی خوبی
نداشته اســت یا در اصطالح مقوایی ست برای
تماشاگر هم پســندیده نیست؛ چون تماشاگر
همزمان و هم ســطح فیلمساز ،سینمای جهان
را مرور می کند و فیلم های جهانی هم در ایران
به سهولت در دسترس است .به نظر من سیستم
کالسیک اکادمیک دانشگاه ها که به فیلم سازان
تدریس می شود در حال حاضر کارامد نیست.
متاســفانه همکاران من بر خالف به روز بودن
تماشــاگر و فیلم ســازان ،هنوز درگیر همان
ساختار کهنه و قدیمی هستند که به حتم نیاز
تماشاگر را پاسخ نمی دهد .من معتقدم اکنون
فیلمسازان ایرانی ان قدر پیشرفت کرده اند که
خیلی تابع ساختار کالسیک گذشته نیستند.
برای مثال «اصغر فرهادی» در ســطح جهانی
فیلم ســاز بزرگ و تحسین شــده ای است ،در
حال پیشرفت و با اســتقبال مخاطبان مواجه
شده اســت .اگر منتقدین این فرمول جدید را
درک نکنند نمی توانند تفسیر درستی از کارهای
اصغر فرهادی داشته باشند .االن تشخیص یک
منتقد واقعی از بین انبوهی از منتقدین بسیار
سخت شده است .االن به نظر من روانشناسان
نقد سینما دچار
افت های اقتصادی
شده است و در حال
گرایش پیدا کردن
به سمت کسب
سرمایه است وبرخی
فیلمسازان و منتقدان
به جای این که بتوانند
تفسیر درستی از
فیلم داشته باشند
نوعی روابط پنهانی
مافیایی دارند که
تهیه کننده ها ایجاد
کننده ان هستند و
منتقدین بر اساس
نگرش
تهیه کننده قلم به
دست می گیرند و
درباره ی یک فیلم
می نویسند
و جامعه شناســان فیلــم بین مــا خیلی بهتر
می توانند یک فیلم ســینمایی را تفسیر کنند.
اگر منتقدین ما می خواهند تبحری به دســت
بیاورند باید فیلم را تفســیر کننــد و در درون
تفســیر هم نظریه مخالف یا موافق با استدالل
علمی داشته باشند.
مورد تبلیغ اثر با تهیه کننده قرارداد می بندند
که جنبه های مثبت فیلم را منتشــر کنند و یا
حتی نقدهایی بنویسند که شاید به ظاهر اسم
نقد را درون خود دارد اما تعریف و تمجید است
یا اصال اشــاره ای به ضعف های جدی یک اثر
سینمایی نمی کند.
در دوره فعلی نقد شکل دیگری پیدا
کرده اســت ،به این مســاله توجه
کرده اید که نقد خیلی به سمت ارتزاق
رفته است و شاید کمتر کسی صرفا
بخاطــر هنر تحلیل بنویســد؟ فکر
می کنید اگر نقد شغل شــود انتظار
تاثیر برای کارها می توان داشت؟
ایــن صحبــت بــه نوعــی اسیب شناســی
نقد ســینمای ایــران اســت .اگــر بخواهیم
اسیب شناسی کنیم و نه تنها تحلیل معمولی
داشته باشــیم ،باید بگوییم نقد ســینما دچار
افت های اقتصادی شده است و در حال گرایش
پیدا کردن به ســمت کسب ســرمایه است و
برخی فیلم ســازان و منتقدان به جای این که
بتوانند تفسیر درستی از فیلم داشته باشند نوعی
روابط پنهانی مافیایی دارند که تهیه کننده ها
ایجاد کننده ان هســتند و منتقدین بر اساس
نگرش تهیه کننده قلم به دســت می گیرند و
درباره یک فیلم می نویســند .این از افت های
امروز جریان نقد سینمای ایران است که متولی
ان ،نشریات ،ســردبیرها و مجالت تخصصی
و غیر تخصصی باید جلــوی مافیایی را که بر
اساس اصول درســت و واقعیت به تحلیل یک
فیلم نمی پردازد بگیرند .در غیر این صورت بر
اساس قراردادی که پشت پرده نوشته می شود
برای فیلم نشست ،جلسه و میزگرد می گذارند،
به تحلیــل می پردازند و نوشته هایشــان را در
مجالت خود نیــز چاپ می کنند .متاســفانه
رســانه هایی را داریم که هنگام اکران فیلم در
فضای مجازی بیشترین تاثیر را در
ضعف جایگاه نقد داشته است؛ خود
شما چه تحلیلی از این موضوع دارید؟
این فضا چقــدر کمک کننده یا پس
زننده بوده است ،از این حیث که هر
کسی می تواند در صفحه اش شروع
به نوشتن با هر ساختاری که دوست
دارد بکند؟
نظریه دادن با نقد خیلی متفاوت اســت .من
فضای مجــازی را رد نمی کنــم بالعکس فکر
می کنم فضای مجــازی باعث شــده ما این
اسیب شناســی را خیلی جدی انجام بدهیم.
تماشــاگر ســینما دیگر ان تماشــاگر قدیم
نیست؛ فیلم های روز دنیا را می بیند ،ساختار
را می فهمــد ،درک می کنــد و در مورد فیلم
نظریه مطرح می کند .ایــن نظریه پردازی در
فضای مجازی توســط تماشاگر امری بدیهی
و طبیعی است اما کســانی که منتقد رسمی
کشور هستند باید خیلی خوب از این فضا بهره
ببرند و سرعت انتشار مطالب در فضای مجازی
را متوجه باشــند همچنین با انصاف و عدالت
در مورد یک اثر ابرازنظــر کنند .در دوره های
گذشته منتقدین وقتی یک فیلم را می دیدند
سعی می کردند چندین بار همان فیلم را تماشا
کنند و در خلوت خودشــان با تفکر و اندیشه
قلم به دست می گرفتند؛ روی کاغذ نقدهایی
می نوشتند و می توانستند ان را اصالح کنند و
اگر از مطلبی پشیمان شدند ان را خط بزنند
اما در فضای مجازی دیگر این گونه نیســت.
33
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 33
موضوع ماه
وقتی یک فیلم را در ســینما تماشا می کنند
و بیرون می ایند ،همان لحظــه می توانند در
فضای مجــازی نظریه پردازی کننــد .با این
تفاسیر اگر منتقد اطالعات وسیعی از ساختار و
داستان نداشته باشد و با سرعت عمل ،تحلیلی
بنویسد به خطا رفته است .من االن به سمتی
پیش می روم که وقتی فیلم را تماشا می کنم
قدری تحمل و تحلیل و ارزیابی کنم و بعد قلم
به دست بگیرم و بنویسم.
ورود پلتفرم ها باعث شده است که به
درخواست سازندگان خیلی از نام های
سابق شروع به نوشتن رپورتاژ کنند؛
این اتفاق را چقــدر در جهان رایج
می دانید؟ و از نظر شــما چقدر باعث
تزلزل جایگاه منتقــد نزد مخاطب و
سینما گران می شود؟
روند کاری که پلتفرم هــا در پیش گرفته اند
در تولید ســریال ها و فیلم های ســینمایی،
حرکت بســیار پســندیده ای اســت و واقعا
می تواند نیازهای تماشــاگر را بــراورده کند
اما اگر بخواهند در کنار تولید اثار ســینمایی
و ســریال های نمایش خانگی جریان نقد را
در اختیار خــود قرار دهند؛ افتی اســت که
به جریان نقد وارد می شــود و بایــد از طرق
مختلف مانند انجمن نویسندگان و منتقدان
سینمایی با ان مقابله شــود اکنون هر کسی
که مایل باشد می تواند قلم دست بگیرد و در
فضای مجازی مطلب بنویسد و اسمش را نقد
سینمایی نیز بگذارد .کسی نیست که به عنوان
کارشــناس و صاحب نظر تشخیص بدهد این
نقد اســت یا خیر! ایین نامه ای در این زمینه
نمی بینیم که نظارت و کنترل داشته باشد تا
افراد سوء استفاده گر وارد این جریان نشوند؛
مثل جریان تهیه کنندگی یا پخش و به طبع
در نقد هم این افت وجود دارد .چون نظارتی
وجود ندارد جریان نقد سخیف و مبتذل وارد
می شــود و به اســم منتقد نام خود را مطرح
می کنند .نقد چهارچــوب و اصولی دارد که
باید رعایت شود تا کلمه منتقد معنا پیدا کند.
برای خود شــما «نقد» چقدر پدیده
جدی است؟ و ایا دوســت دارید به
عنوان منتقد شناخته شوید؟
می توانم ادعا کنم نزدیک ســی ســال است
در این ســینما حرف می زنم و نظریه می دهم.
طبیعی است که منتقد واقعی نمی توانم باشم!
من بیشتر یک روزنامه نگار هستم که در مورد
فیلم ها و اثــار نظریه پــردازی می کنم و واقعا
سعی می کنم اوال تخصصی حرف بزنم و دوما
بر اساس انصاف و عدالت حس حرفه ای خودم
را نسبت به فیلم بیان کنم ،در این بین ممکن
اســت به یک منتقدی معترض باشــم و یا از
فیلمی تمجید کنم .چیزی که برای من خیلی
مهم اســت محتوای فیلم هاســت ،چون من
معتقدم تماشــاگر در وحله اول با قصه ارتباط
برقرار می کند نه فرم و تکنیک! اصال تماشاگر با
فرم و تکنیک کار ندارد این یک تخصص برای
سینماگر است نه مردم .تماشــاگر پول بلیط
نمی دهد که تماشــاچی فرم و تکنیک باشــد
بلکه برای یک قصه خوب به ســینما می رود تا
سرگرم شــود ،اطالعات خوبی به دست اورد
یا بیاموزد .مشکل این اســت که منتقدین ما
بسیار فرم گرا شــده اند؛ یعنی تصور می کنند
فقط فرم جزء تاثیرگذار اســت در صورتی که
این تصور بسیار غلطی است ،فرم تنیده شده در
می توانم ادعا کنم
نزدیک سی سال
است در این سینما
حرف می زنم و نظریه
می دهم .طبیعی
است که منتقد واقعی
نمی توانم باشم ! من
بیشتر یک
روزنامه نگار هستم
که در مورد فیلم ها و
اثار نظریه پردازی
می کنم
محتواست اگر محتوا خوب منتقل شود ،فرم و
ساختار هم درست از اب در می اید .من مدافع
تماشاگرم نه مدافع فیلم ساز یا منتقد .به عنوان
یک روزنامه نگار اگر بخواهم تحلیلی بنویســم
در وحلــه اول به نیاز مخاطــب توجه می کنم.
99%مخاطبین فعلی سینما به قصه کار دارند.
برای مثال تماشــاگر عادی بلیــط «قهرمان»
اصغر فرهادی را نمی خرد تا فــرم ببیند؛ بلیط
می خرد تا بفهمد حرف جدیــد اصغر فرهادی
چیست؟ و درباره ان قهرمانی حرف می زند که
ایثارگری می کند و همه با او مخالف اند و بحث
می کنند .من در وحله اول توجه می کنم که ایا
فیلم ساز توانسته قصه را خوب تعریف کند یا نه.
جای برنامه تخصصی نیز در تلویزیون نیســت!
چرا که با مردم عام ســر و کار دارد مگر این که
از قبل اعالم کنند این یک برنامه تخصصی در
مورد یک فیلم اســت و انجا می توان از منتقد،
کارگردان و سایر عوامل دعوت کرد تا تخصصی
برای مخاطب متخصص تحلیــل کنند .مردم
عادی اصال درکی از قاب بندی و تکنیک خاص
فیلم ندارند و همچنان قصه حائز اهمیت است.
من در برنامه «هفت» این تفکر را عملی کردم.
در مرحله اول با بازیگر و کارگردان فیلم صحبت
می کردم تا مردم فیلم را درک بکنند و قسمت
دوم را به اهالی متخصص اختصاص می دادم .در
برنامه های تلویزیونی و رادیویی این مورد باید
رعایت شود تا مخاطب تکلیف خودش را بداند.
متاسفانه جریان نقد به دست یک سری منتقد
قدیمی افتاده اســت و انهــا هدایت کننده این
اتفاق هستند به همین دلیل هم سینمای ایران
نتوانسته در طول چهل سال مخاطب خودش را
داشته باشد و 5الی 6درصد از جمعیت ایران به
سمت سینما کشانده شده اند.
بــه نظر شــما ارتبــاط منتقــد با
سینماگران ،تاثیری در نگاهشان دارد
یا دوستی هایشان تاثیری در نظرشان
نمی گذارد؟
من فیلم ســاز و منتقد را به چند دسته تقسیم
می کنم؛ یک سری فیلم ســازان و منتقدان با
هم رفاقت چند ســاله دارنــد و کار یکدیگر را
می پسندند ،هیچ وقت هم ان منتقد به فیلم ساز
دیگر توجهی نمی کنــد و اگر هم توجهی کند
نمی تواند خوب بنویسد .فیلم ساز هم توجهی
به ســایر منتقدان ندارد بــه همین علت همه
فیلم هایش یک دست و یک شکل است .مثال
خیلی روشنش ارتباط «مســعود کیمیایی»
با «جواد طوسی» اســت .جواد طوسی سبک
کیمیایی را می پســندد ،کیمیایــی هر اثری
بسازد از نگاه طوســی بهترین است چون فرم
اثار کیمیایی را دوست دارد .اما استفاده از لفظ
منتقد برای چنین فردی اشتباه است .چرا که
اگر جواد طوســی بخواهد راجع به فیلم های
دیگر حرف بزند نمی تواند و قدرت بیان خوبی
برای تحلیل ان فیلم ندارد .به همین علت هر
وقت تحلیل هایشان را می خوانی همان کلمات
تکراری کــه در نقدهای کیمیایی اســتفاده صفحه 34
شده به چشــم می اید در صورتی که این روند
غلط اســت .در همه فیلم ها کــه جوانمردی
و مروت نیســت! یک جاهایی مســائل دیگر
اســت .به هر حال رابطه برخی فیلم سازان و
منتقدین این گونه است؛ خانه زاد یکدیگرند و
کاری هم جز این بلد نیســتند .گروهی دیگر
از منتقدین نیز هســتند که با هر اثر هنری به
تفسیر یک فیلم می پردازند .منتقدانی داریم
که ســه الی چهار صفحه به تحلیل و تفســیر
یک فیلم پرداخته اند .این ها منتقدان درست
و منصفی اند؛ یک پاراگراف موافقت می کنند
و یک پاراگراف مخالفت ،بــه عبارتی انصاف و
عدالت را در قلم خودشان رعایت می کنند .من
این منتقدین را می پسندم ،خیلی لذت می برم
و همیشه هم نظرشان را می خوانم .در گذشته
تعدادی از منتقدین مجلــه «فیلم» این گونه
بودند؛ مانند» جهانبخش نورایی» .در واقعیت
نمی توانیم بگوییم امثــال جهانبخش نورایی
منتقد نیستند؛ او یک فیلم را پنج صفحه تحلیل
می کند و وقتی می خوانیم متوجه می شویم که
همه زوایای فیلم را درک و کشف کرده است.
این نوع منتقدان منصف هستند اما تعدادشان
اندک است ،بعید است به تعداد انگشتان دست
برسد! به نظر من انجمن منتقدین در ارزیابی
تخصصی و حرفــه ای نقش کلیــدی دارد اما
مشکل این اســت که هیئت مدیره انجمن هم
درگیر مافیای اقتصادی اســت ،برای همین
هم سعی می کند با همه راه بیاید .یک جریان
دیگر هم فقط اســم منتقد را یدک می کشند
و در اصل منتقد نیســتند .این ها سیاســیون
و جناح های سیاسی هســتند که سینما را بر
اساس مسائل روز خودشــان یا منافع جناحی
خودشان ارزیابی ،مخالفت و موافقت می کنند.
برای مثال کاری با قصه و فرم فیلم «منصور»
ندارند .همین که در مورد شهید ستاری ساخته
شده است همه تعریف و تمجید می کنند .من
تاکنون بــرای فیلم «منصــور» نقد تخصصی
نخوانده ام .برای مثال «ابراهیم حاتمی کیا» یا
«شهرام مکری» می دانند بعد از ساخت اثرشان
با کدام منتقد صحبت کنند .االن متاســفانه
فیلم سازان ،انجمن ها و منتقدین مبتال به یک
نگاه جناحی و شخصی شده اند و برای سینما
دل نمی سوزانند؛ در صورتی که االن سینما در
دنیا حرف اول را می زند .به قول سخن زیبای
رهبری« :سینما قدرت برتر است» باید از این
قدرت برتر برای پیشرفت استفاده کنیم.
به نظر شــما منتقدین باید در جمع
اصناف سینمایی باشند یا رسانه ای؟
از نظر من به لحاظ جشنواره ای باید با یکدیگر
باشند .نباید تفکیکی بین ســالن منتقدان و
سالن هنرمندان باشــد .همه هنرمندان باید
در کنار منتقدان بیننده یک اثر هنری باشند.
به این شــرط که گاردی وجود نداشته باشد،
به هر حال همگی بیننــده جدید ترین اثر یک
هنرمند هســتیم و باید ببینیم این اثر هنری
چه حــرف جدیدی برای مــا دارد؟ در چنین
االن منتقدان ما
مسلط به دانش نقد
نیستند بنابراین من
نمی توانم کلمه ی
منتقد را به کار ببرم
اما در حال حاضر
می توانند مفسرین
خوبی باشند به شرط
این که خودشان را
نسبت به فیلمساز و
سینمای ایران ارتقاء
دهند
فضایی بسیار هم لذت بخش است که همه دور
هم بنشینند .اگر منتقد منصف و عاقل باشد
و تکنیکی حرف بزند ،فیلم ســاز و تهیه کننده
هیچ گاه ناراحت نمی شوند اما وقتی تنش های
زیادی بین فیلم ساز و منتقد به وجود می اید و
درگیری می شود که اتفاقا مضحک و خنده دار
است! مجبور می شوند ســالن ها را جدا کنند.
هیچ جای دنیا منتقدین و ســینماگران جدا
از یکدیگر به تماشــای فیلم نمی نشینند مگر
جشنواره کن و مشابهش که به علت تعداد زیاد
خبرنگاران و منتقدان سالن جدایی اختصاص
می دهند و برای احترام و تماشــای بهتر فیلم
است .قطعا در ایران این گونه نیست .دو هزار
کارت خبرنگاری صادر شــده بــدون ان که
بدانند این فرد چقدر اعتبار ســینمایی دارد.
مگر می شــود یک منتقد بیســت سی ساله
که به طور طبیعــی چند هزار فیلــم دیده و
شناخت درستی از یک فیلم ســاز دارد کنار
جوانی بنشیند که هنوز فیلم قبلی کارگردان
را ندیده! طبیعی است که این افراد نمی توانند
با هم گفت وگویی داشته باشند .می توانند در
یک سالن بنشــینند و فیلم ببینند اما تعاملی
ندارند .جشنواره نمی خواهد این مساله را حل
کند اگر این فرایند درست انجام شود فیلم ساز
لذت بیشتری می برد و بهتر می تواند شنونده
نظرات راجع به اثر خود باشــد .خبرنگارانی
داریم که وقتی در نشست خبری درخواست
می شــود سوالشان را بپرســند ،احساسشان
را بیان می کنند و با عصبانیت ســالن را ترک
می کنند .اصال خبرنگار حق ندارد ســالن را
ترک کند! این خیلی بد است که تفاوت سوال
و بیان احساس را بلد نیستند و مرتکب عملی
اشتباه می شوند .اگر نظر منتقد تنها در چند
کلمه تخریبی خالصه شود جایگاه نقد را بسیار
دچار تزلزل می کند و فیلم ساز نیز گرایشی به
نظرات منتقدین پیدا نمی کند.
گاهی این طور به نظر می رســد که
منتقدان واقعی ما بیشتر مردم را به
ندیدن فیلم ها تشویق می کنند و حس
می کنند نقد واقعی یعنی بیان صریح
نقاط ضعف .این چقدر درست است؟
منتقدین هیچ وقت مردم را تشــویق به ندیدن
یک فیلم نمی کنند! اصال منتقــد کارش این
است که در کنار اگاهی بخشی ،مردم را تشویق
کند به فیلم دیدن .در این بین برخی ناخوداگاه
(به تصــور من) به گونه ای حــرف می زنند که
حس مردم نسبت به سینما رفتن و فیلم دیدن
منفی می شــود .زمانی که من برنامه هفت را
اجرا می کردم تاثیرات اقای فراستی در جذب
تماشاگر به ســینما را ارزیابی کردم؛ «مسعود
فراستی» شــخصیت مشهوری اســت اما در
جذب مخاطب به سینما بســیار منفی است.
یعنی تماشــاگری که نظریه او را شنیده باشد
ارام ارام سینما را از ســبد تفریح خانواده خود
حذف می کند .این اسیب اســت و افتی برای
منتقد .قطعا نباید چنین کاری کرد .تلویزیون
خودمان در حال حاضر فیلم های ســینمایی
داخلــی را پخــش نمی کند امــا جدید ترین
فیلم های خارجی را با همه محتوای غلط یا فرم
نادرستش پخش می کند .فقط به این علت که
از موی مشخص بازیگر خانم اشکال می گیرد!
این ضرر بیشتری به سینمای ایران می زند .در
درون این سیاست گذاری ها هنوز یک عده فهم
درستی از تاثیر مثبت ســینما ندارند یا شاید
دارند و نمی خواهند بهره ببرند.
35
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 35
سینمای ایران
نگاهیبه
10شانساصلی
اسکار 2022
ا
ن
ت
خ
ا
ب
س
خ
ت
ا
ک
ا
د
می
ن
ب
ر
د
ق
ـصـه!
گروه سینمای جهان :با گذشت 2سال از پاندمی کرونا در جهان و تاثیرات مخربی که کرونا بر فروش و تولید محصوالت سینمایی در جهان گذاشت،
سال 2021را می توان بازگشتی دوباره و سال رونق سینمای جهان دانست .با اینکه برخی از این پروژه ها از سال های قبل تر کلید خورده بود ،اما سال
2021از نظر کمیت و کیفیت اثار سینمایی ،سالی ویژه و حائز اهمیت بود .سالی که بزرگانی چون استیون اسپیلبرگ ،ریدلی اسکات ،پدروالمادوار ،جین
کمپیون ،پل توماس اندرسن ،دنی ویلنوو ،جوئل کوئن ،پائولو سورنتیتو و ...اثار درخور تاملی را تولید و اکران کردند و این حجم از تولیدات درخشان و حضور بزرگان سینما
کار را برای داوری و انتخاب های اخر سال اکادمی اسکار سخت کرده است .اسکار 2022یک اتفاق ویژه دیگر هم دارد و ان هم حضور اصغر فرهادی با فیلم «قهرمان»در
بخش اسکار خارجی زبان است« .قهرمان»که در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران از جشنواره کن شد ،در نود و
چهارمین دوره اسکار باید با اثاری چون «تیتان»(برنده نخل طالی کن) از فرانسه« ،دست خدا»(پائولو سورنتیتو) از ایتالیا« ،ماشین مرا بران»(ریوسوکی هاماگوچی) از
ژاپن و چند فیلم اروپایی از اسپانیا ،اتریش و همچنین دو فیلم اسیایی از چین و اذربایجان رقابت کند که به نظر می رسد رقبای ایتالیایی«دست خدا» ،فرانسوی«تیتان»و
ژاپنی «ماشین مرا بران»فیلم «قهرمان» ،کار را برای دریافت سومین اسکار اصغر فرهادی مشکل کنند اما از سوی دیگر حضور پخش کننده بین المللی و تجربیات جهانی
اصغر فرهادی به عالوه مضمون جهان شمول فیلم اخر فرهادی ،دوستداران سینمای ایران را برای کسب اسکار برای فیلم فرهادی و عوامل ان امیدوار کرده است.
رای گیری نامزدهای اسکار از پنج شنبه ۷بهمن ۱۴۰۰اغاز می شود و تا سه شنبه ۱۲بهمن ۱۴۰۰ادامه می یابد .نامزدهای رسمی جوایز اسکار ،روز سه شنبه ۱۹بهمن
۱۴۰۰اعالم می شوند و مراسم اصلی ،روز ۷فروردین ۱۴۰۱برگزار خواهدشد .در ادامه نگاهی می اندازیم به فیلم هایی که براساس پیش بینی های وبسایت های سینمایی
چون «ورایتی»و «ایندی وایر»و همچنین نظرات منتشر شده از منتقدان شانس بیشتری برای دریافت اسکار داشته اند. صفحه 36
لیکور پیتزا Licorice Pizza -----------------
شرکت پخش کننده:
یونایتد ارتیستس/
ام جی ام
کارگردان:
پل توماس اندرسون
بازیگران:
کوپر هافمن
االنا هایم
امتیاز
8.2
IMDB
جدیدترین فیلم پل توماس اندرسون «(»Licorice Pizzaلیکور پیتزا)
لو هوای اثار پیشین وی متفاوت است و ۵
است؛ فیلمی که به نوعی با حا
اذر ۱۴۰۰به نمایش درامد .فیلم درباره ماجرای اشنایی یک بازیگر ۱۶ساله
نوجوان به نام گری با دختری به نام االنا است .االنا دستیار عکاسی است که
ب ه مدرس ه محل تحصیل گری امده تا عکس مخصوص مدرس ه دانش اموزان
را بگیرد .فیلم جدید اندرسون در لس انجلس دهه ۱۹۷۰جریان دارد و به
ماجراهای این زوج می پردازد .پل توماس اندرسون که سابقه ساخت اثاری
چون «(»There Will be Bloodخون به پا خواهد شد) را در کارنامه دارد،
به مناسبت فیلم جدیدش مصاحبه ای با رسان ه ورایتی انجام داده است ،او
درباره انتخاب و معنای «»Licorice Pizzaمی گوید :بعد از اینکه ماه ها برای
انتخاب اسم این فیلم سرم رو به در و دیوار می کوبیدم ،به این نتیجه رسیدم
اعظم دوران کودکیم می اندازه.
که ترکیب این دو تا کلمه منو به یاد بخش ِ
وقتی بچه بودم یه فروشگاه موسیقی به نام لیکیریش پیتزا تو کالیفورنیای
جنوبی وجود داشت .این عبارت با احساسات جاری تو فیلم ِچفت به نظر
می اومد .امسال فیلم توماس اندرسون در زمینه های بهترین کارگردانی،
بهترینفیلمنامهوبهترینبازیگرنقشمکملمردازشانس هایزیادیبرای
تصاحب اسکار برخوردار است.
تل ماسه Dune -------------------------------
شرکت پخش کننده :برادران وارنر
کارگردان:
دنی ویلنوو
بازیگران:
تیموتی شاالمی ،خاویر باردم
امتیاز
8.2
IMDB
بعد از فیلم «تل ماسه»( )۱۹۸۴به کارگردانی دیوید لینچ ،این دومین
اقتباس سینمایی از این رمان است .داستان
فیلم در اینده ای دور و در سیاره ای
به نام اراکیس رخ می دهد که به خاطر
طبیعت بیابانی خود به تل ماسه مشهور
شده است .این سیاره که تنها منبع
ماده ای ارزشــمند است ،اوردگاهی
برای نــزاع چندین نــژاد مختلف
می شود .وقتی اقتباس دنی ویلنوو برای
نخســتین مرتبه اکران شد ،منتقدان
نظرات ضدونقیضی به ان ابراز داشتند؛
برخی ان را اقتباسی موفق می دانستند
و برای برخی دیگر این اقتباس هم مانند
اقتباس دیوید لینچ از این رمان ،یک شکست
دیگربود.ویلنووازاینپروژهبهعنوانچالش برانگیزتریناثرکارنامه
خود یاد کرد .برای دسترسی به مناطق بیابانی ،بخش زیادی از فیلم
در بوداپست ،مجارستان و صحرای بزرگ اردن و در طی چهار ماه
جلوی دوربین رفت .این فیلم بــرای جلوه های بصری ،محدوده
سینماییوکارگردانیدنیویلنووموردتحسینقرارگرفتوبابیش
از ۳۹۰میلیون دالر فروش در برابر بودجه ۱۶۵میلیون دالری خود،
دهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۱شد .به نظر می اید ویلنوو امسال
یکی از شانس های اصلی اسکار بهترین کارگردانی است ،اما نامی از
بازیگران او در بین مدعیان اصلی به چشم نمی خورد.
ماشین مرا بران Drive My Car -------------
فیلم « »Drive My Carیا همان «ماشــین مــرا بران» ،از
کارگردان 43ساله ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی ،جز فیلم های
کمیابی اســت که با وجود ساخته شــدن بر اساس اثر یک
نویسنده برجسته ،توانسته با موفقیت از زیر سایه اش خارج
شود .کتاب های دوست داشتنی هاروکی موراکامی در طول
سا ل ها منبع چندین اقتباس بزرگ سینمایی بود ه که نتایج
متفاوتی را به دنبال داشته است .اما اخرین اقتباسDrive « ،
،»My Carکه برگرفته از داســتان کوتاهی از این نویسنده
اســت توانســته توجهات قابل قبولی را به خود جلب کند.
این اثر ،اقتباس موفق و نادری اســت که به عنوان یک فیلم
اقتباسی ماهیت کامال مستقلی به دست می اورد و کارگردانش،
ریوسوکی هاماگوچی را به عنوان یک استعداد بزرگ در معرض
موج تازه ای از توجهات قرار می دهد.
ریوسوکی هاماگوچی از اوایل سال 2000به فیلم سازی مشغول
شد ،اما خود او نخســتین نفری است که از غیرمنتظره بودن
فیلم اخیرش حرف می زند .او در ســپتامبر و پیش از اکران
فیلمش در جشــنواره فیلم نیویورک درباره منبع اقتباس و
سختی های این مدل نگارش گفته بود :نوشته های موراکامی در
بیان احساسات درونی شگفت انگیزند و فکر می کنم به همین
خاطر است که دیگران تصمیم می گیرند از انها اقتباس کنند.
اما بازسازی این احساسات درونی در فیلم بسیار دشوار است.
باوجود استقبال گسترده فیلم در میان مردم جهان و منتقدان،
می تــوان«»Drive My Carرا نیز از مدعیان اســکار در
بخش های مختلف دانست که بســته به سیاست ها و نظرات
اعضای اکادمی ،می تواند موفق به دریافت چند اسکار شود.
شرکت پخش کننده:
کالچر اینترتینمنت
کارگردان:
ریوسوکی هاماگوچی
بازیگران:
توکو میورا ،ریکا کریشیما
امتیاز
IMDB
8
37
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 37
اسکار
داستان وست ساید West Side Story---------------------------------------
فیلم جدید اسپیلبرگ ۱۹اذر ۱۴۰۰اکران شده و همین که نام اسپیلبرگ
در عنوان بندی فیلمی دیده شود ،به تنهایی باعث می شود که ان فیلم
یکی از شانس های اصلی و مدعیان اسکار باشد .این فیلم از فیلمنامه ای
نوشته تونی کوشنر ساخته شــد ه و دومین اقتباس بلند از موزیکال
صحنه ای ۱۹۵۷به همین نام با کتابی از ارتور الورنتز ،موسیقی لئونارد
برنستاین ،شعر استیون سوندهایم است .طراحی فیلم در سال ۲۰۱۴
توسطکمپانیاستودیوقرنبیستماغازشد.درژانویه،۲۰۱۸اسپیلبرگ
برای کارگردانی استخدام و مراحل انتخاب بازیگران در سپتامبر ۲۰۱۸
اغاز شد .فیلمبرداری در ژوئیه ۲۰۱۹کلید خورد و دو ماه بعد به پایان
رسید .مکان های فیلمبرداری ســکانس ها در نیویورک و نیوجرسی
بود .داستان فیلم«»2021 West Side Storyدر نیویورک سیتی دهه
50میالدی می گذرد و درباره دو نوجوان به نام های تونی و ماریا است
که علی رغم وابستگی شان به دو باند خیابانی رقیب به نام های Jetsو
،Sharksعاشق یکدیگر می شوند .نقدهای اولیه به این فیلم مثبت بود و
کارگردانی اسپیلبرگ ،فیلمنامه کوشنر ،اجراهای بازیگران ،موسیقی،
فیلمبرداریووفاداریبهمنبعکتاباصلیباستایشمنتقدانهمراهبود.
شرکت پخش کننده:
استودیو قرن بیستم
کارگردان:
استیون اسپیلبرگ
بازیگران:
انسل الگورت،
ریتا مورنو
امتیاز
7.9
IMDB
تراژدی مکبث The Tragedy of Macbeth ---------بلفاست Belfast -----------------------------------
شرکت پخش کننده:
ا /۲۴اپل
کارگردان:
جوئل کوئن
بازیگران:
دنزل واشنگتن،
فرانسیس مک دورمند
امتیاز
7.6
IMDB
جوئل کوئن در نخستین فیلمی که بدون همکاری با برادرش ساخته ،سراغ
نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی ،ویلیام شکسپیر رفت ه است و دست بر روی
یکیازبهتریناثاراوگذاشته است.جوئلکوئندراینفیلمازفیلمبردارفیلم
درخشان «املی»( ،)Amélieبرونو دل بونل ،استفاده کرده ،برای موسیقی فیلم
به سراغ یاور همیشگی اش ،کارتر برول رفت ه و در تالش است که همسر خود،
فرانسیس مک دورمند را هم به چهارمین اسکارش برساند.
داستان فیلم «تراژدی مکبث» ،اقتباسی جدید از نمایشنامه معروف مکبث
است .بر اساس نمایشنامه شکسپیر ،مکبث ،دالوری قدرتمند اهل اسکاتلند
است که سودای پادشاهی اسکاتلند را در سر دارد .مکبث در راه بازگشت از
نبرد با سپاهیان نروژ ،با سه زن جادوگر روبه رو می شود .این زنان به وی وعده
پادشاهی اسکاتلند را می دهند .مکبث که با شنیدن پیشگویی ها ،بیشتر از
همیشه به پادشاهی فکر می کند ،نقشه هایی می کشد تا قدرت را زودتر در
اختیار بگیرد و ...با این حال روند داستان به روایت اصلی مکبث پایبند است و
شاهداقتباسینسبتًاوفادارازنمایشنامهمکبثهستیم.
«تراژدی مکبث» ،نخستین بار ۲مهر ۱۴۰۰در جشنواره فیلم نیویورک به
نمایش درامد .در مجموع باید گفت با توجه به سابقه ای که از برادران کوئن
داریم ،فیلم «تراژدی مکبث»قطعًا طرفداران اثار کالسیک را ناامید نخواهد
کرد .از طرف دیگر با توجه به امتیازهای رو ب ه باالی منتقدین ســخت گیر
هالیوودی ،می توان گفت که فیلم «تراژدی مکبث»به لحاظ هنری نیز به اثری
ماندگار در میان اقتباس های اثار شکسپیر تبدیل خواهد شد.
«بلفاست»درامی سیاه و سفید است که به
شرکت پخش کننده:
مسایلخانوادگیمی پردازد.براناهجدهمین
فوکوس فیچرز
فیلم کارنام ه خود را در اسکار امسال شرکت
می دهــد و فیلم او به قــدری قابل توجه
کارگردان:
بوده است که در تمام رشته های اصلی ،از
کنت برانا
مدعیان اسکار است« .بلفاست»به لحاظ
بازیگران:
بصری فیلمی تماشایی است .به انداز ه برانا
جودی دنچ
و بازیگران ،نقش هریس زامبارلوکوس به
کترینا بلف
عنوان مدیر فیلمبرداری هم پررنگ است.
امتیاز IMDB
کودکی
معصومانه دوران
داســتان از نگاه
ِ
7.4
پسری در مرکز فیلم ،به اشوب های اواخر
دهه ۶۰میالدی در پایتخت ایرلند شمالی،
یعنی بلفاســت ،می پردازد و به طور همزمان با اساس و عصاره هایی از
کمدی ،تراژدی و عنصر بلوغ همراه شده است .در واقع ،فیلم یک بررسی
انسانی ارزشمند است؛ گاه غم انگیز ،گاه مالیم و مسرت بخش .از بهترین
فیلم های کنت برانا با هســته ای تراژیک و شدت اثرگذاری باال ،تاریخ
اشــوبناکی را در مواجهه با خانه و خانواده روایت کرده و با یک گروه
بازیگری عالی و فراموش نشدنی ،از یک گذشته تاریک عبور می کند؛
مجموعه ای از خاطرات و تخیالت که به خوبی بخشی از پریشانی دنیا
را به تصویر کشیده است .ب ه احتمال بسیار زیاد «بلفاست»و برانا مراسم
اسکار ۲۰۲۲را با دست خالی ترک نخواهند کرد. صفحه 38
قهرمان A Hero ----------------------------------
شرکت پخش کننده:
ممنتو فیلمز
کارگردان:
اصغر فرهادی
بازیگران:
امیرجدیدی ،محسن
طنابنده ،سحر گلدوست
امتیاز
IMDB
7
«قهرمان»که اولین اکرانش در ایران در ابان ماه
1400بود ،نخســتین بار در اردیبهشت ماه در
جشــنواره فیلم کن ۲۰۲۱بــه نمایش درامد
و در انجا به صورت مشــترک با «کوپه شماره
»6ساخته یوهو کاسمانن موفق به کسب جایزه
بزرگ هیات داوران از جشنواره کن شد .درباره
پخش کننده های بین المللی «قهرمان»باید گفت
که امازون استودیوز حق پخش «قهرمان»را در
ایاالت متحده امریکا در اختیار دارد و شــرکت
فرانسوی ممنتو پیکچرز ،تهیه کنندگی و فروش
بین المللی «قهرمان»را بر عهده داشــته که این
فیلم را در فرانسه نیز اکران خواهدکرد .به عالوه،
شــرکت الکی رد نیز فیلم فرهادی را در ایتالیا
اکران خواهد کرد .پیتر بردشاو از مجله گاردین
به فیلم سه ستاره از پنج داد و نوشت« :قهرمان،
عملکرد موفقش را مدیون بازی هوشــمندانه
امیر جدیدی در نقش رحیم است؛ پدری طال ق
گرفته که تازه با مرخصی دو روزه از زندان ازاد
شــده و بابت بدهی حبس بوده است .او مردی
است با لبخندی درخشان و درعین حال عجیب
و همراه با ناامیدی؛ شــبیه یکی از فرودستان
اثار چارلز دیکنز ».اکــران «قهرمان»در ایران
حاشــیه های فراوانی داشت و دوقطبی عجیبی
میان طرفداران و مخالفــان فیلم به وجود اورد.
برخی تحلیل گران نقدهای منفی فیلم را متاثر
از بیانیه تند فرهــادی عنوان کردند درحالی که
برخی از منتقدان همچون سعید عقیقی تعریف
و تمجید های فراوانی را نثار فیلم اخر فرهادی
کردند .مسعود فراستی «قهرمان»را یک تله فیلم
بسیار ضعیف و عقب مانده ،خوانده است.
A HERO
مادران موازی Parallel Mothers -----
این فیلم در جشــنواره
شرکت پخش کننده:
بین المللــی ونیــز در
سونی پیکچرز
ســپتامبر ۲۰۲۱بــرای
اولین بار پخش شــد و
کارگردان:
پنه لوپه کروز برنده جام
پدرو المادوار
ولپی بهترین بازیگر زن
بازیگران:
شد .همچنین این فیلم
پنه لوپه کروز
در هفتاد و نهمین مراسم
ملینا اسمیت
گلدن گلوب نامزد دریافت
امتیاز IMDB
جایــزه گلد ن گلــوب
7
بهترین فیلم خارجی زبان
و بهترین موسیقی متن
فیلم است .داستان فیلم درباره زن بارداری است که
در بیمارستان با دختر جوانی هم اتاق می شود که او هم
در استان ه وضع حمل اســت .هر دو مادر با هم دوست
می شــوند و قرار می گذارند بعد از زایمان یکدیگر را
مالقات کنند .اما به نظر می رســد که پس از زایمان،
پرسنلبیمارستانمرتکباتفاقیوحشتناکشده اند...
مضمون مادرانگــی همچنان برای پــدرو المودوار
مهم ترین مسال ه هستی است .او حتی زمانی که فیلمی
مانند «درد و افتخار» را با محوریت یک شخصیت مرد
می سازد ،تمام بار عاطفی داستان را بر روی دوش مادر
او می گذارد .این مادر با تمام احساسات و عشقش به
زندگی و فرزندش به تداوم هســتی که همان تولد و
زندگی و مرگ است ،معنا می بخشد .در فیلم «مادران
موازی» این تاکید بر مادرانگی تا بدان جا پیش می رود
که باعث حذف مردان از قصه می شــود .انها عنصر
مزاحم زندگی زنان هســتند و حتــی دو مادر فیلم
تمایلی به شریک کردن پدران در زندگی فرزندانشان
ندارند .به جهت اهمیت و جایگاه المادوار و ارزش های
زیبایی شناسی فیلم و همچنان بازی درخشان پنه لوپه
کروز ،می توان «مادران مــوازی»را از بخت های مهم
اسکار 2022دانست .پدروالمادوار را باید از متبحرترین
راویانسینماییمعاصردانست که عجیت وغریب ترین
ایده های داستانی را به واقعی ترین ،باورپذیرترین و
جذاب ترین شکل ممکن روایت می کند.
39
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 39
اسکار
خانه گوچی House of Gucci--------------اسپنسر spencer ----------
شرکت پخش کننده:
یونیورسال پیکچرز
کارگردان:
ریدلی اسکات
بازیگران:
لیدی گاگا ،ادام
درایور،جرد لتو
امتیاز
6/9
IMDB
این فیلم بر پایه کتاب «خانه گوچی»داستانی از قتل ،دیوانگی ،فریبندگی و
طمع نوشته سارا گی فوردن در سال ۲۰۰۱ساخته شده است« .خانه گوچی»،
داستان پاتریزیا رجیانی (لیدی گاگا) و مائوریتزیو گوچی (ادام درایور) را
دنبال می کند که تغییرات در روابط انها منجر به مبارزه برای کنترل برند مد
ایتالیایی گوچی می شود .جرد لتو ،جرمی ایرونز ،سلما هایک و ال پاچینو
از دیگر بازیگران فیلم هستند.
ریدلی اسکات پس از به دســت اوردن حق کتاب فوردن در اوایل دهه
،۲۰۰۰می خواست فیلمی درباره خانه گوچی بسازد .این فیلم ،داستان قتل
جنون امیزی را روایت می کند که در خاندان گوچی اتفاق افتاد .عالوه بر
این ،بازیگران و ستارگان بسیاری در این فیلم هیجان انگیز ایفای نقش
کرده اند که موجب دیده شدن بیشتر ان گشته است .الزم به ذکر است که
برخالف بسیاری از فیلم های جدید که به صورت انالین عرضه شدند« ،خانه
گوچی»به صورت واقعی روی پرده های سینما رفت و با مخاطبان بسیاری
نیز روبه رو شد.
این فیلم نقدهای ضد و نقیضی از ســوی منتقدان دریافــت کرده اما
نقش افرینی گاگا با تحسین منتقدان همراه بوده و به دلیل لحن متناقض
فیلم مورد انتقاد قرار گرفته است .از این رو ،گروه بازیگری و ریدلی اسکات
را می توان از بخت های دریافت اسکار بازیگری ،کارگردانی و بهترین فیلم
به حساب اورد.
این فیلم بر پایه سال های پس از ازدواج دایانا ،شاهدخت ولز
و چارلز و شاهزاده ولز ســاخته شده است و روایتی تخیلی از
تصمیم دایانا برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز
و ترک خانواده ســلطنتی بریتانیا اســت .بیشتر از انکه در
بند تعریف قصه و داستان باشد نمایش رفتار و حاالت روانی
پرنسس دایانا است و کریســتین استوارت به گفته نزدیکان
دایانا یکی از بهترین نمایش ها را از این شخصیت داشته است.
کریستن استورات پس از معرفی خود با فیلم های نوجوانانه ای
مانند «گرگ ومیش» ،در ســال های اخیر -به لطف همکاری
با فیلمسازان بزرگی مانند کلی رایکارد و اولیویه اسایاس-
توانست استعداد خود را به عنوان یک بازیگر توانمند نشان
بدهد .اکنون به نظر می رســد که او با حضور در نقش دایانا
شاهدخت ولز در فیلم «اسپنســر» ،برای نخستین بار این
شــانس را دارد که نام خود را در فهرست نامزدهای بهترین
بازیگر زن نقش اصلی ببیند.
شرکت پخش کننده:
نئون و تاپیک استودیوز
کارگردان:
پابلو الرین
بازیگران:
کریستین استوارت ،جک
فاردینگ ،شان هریس
و...
امتیاز IMDB
6/7
قدرت سگ The Power of the Dog -------------------------------------
«قدرت سگ»بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس
ساویجساختهشد هودرسال ۲۰۲۱ازنتفلیکسمنتشرشد.
شرکت پخش کننده:
ن بار ۱۱شهریور ۱۴۰۰در جشنوار ه ونیز به
این فیلم ،نخستی
نت فلیکس
نمایش درامد و با استقبال گسترد ه منتقدان روبه رو شد.
کارگردان:
موسیقی فیلم جدید کمپیون را جانی گرینوود ،اهنگساز
جین کمپیون
فیلم های «خــون به پا خواهد شــد»(There Will Be
بازیگران:
)Bloodو «نخ خیال»( )Phantom Threadساخته است.
بندیکت کامبربچ،
فیلم در مونتانا و در سال ۱۹۲۵رخ می دهد؛ ۷سال پس
کریستن دانست
از جنگ جهانی اول و ۱۴سال پیش از جنگ جهانی دوم.
تمرکز فیلم در ابتدا بر رابطه اسیب دیده برادری بین دو
امتیاز IMDB
شخصیت مرد فیلم است .فیل یک ادم قلدر بد دهان است
7
که کارگرانش این رفتار او را تشویق می کنند .او همیشه
از خونسردی نرم خویانه برادرش عصبانی و رنجیده خاطر است .این چالش بین دو برادر
موقعیت خوبی برای بازی درخشان کامبربچ فراهم کرده است .این اولین فیلم کمپیون
است که متمرکز بر شخصیت یک مرد است و با وجود اینکه شخصیت فیلم پر از کاستی و
شرارت است ،اما بازی کامبربچ بسیار دلپذیر و گیرا است.
فیلمبردارفیلم،اریوگنر،منظره هاینیوزلندومونتاناراباجزئیاتیخیره کنندهودرخشان
ثبت کرده است .کمپیون برای اخرین ســاخت ه خودش توانست شیر نقره ای بهترین
کارگردانی را به دست اورد .کمپیون ،کامبربچ ،دانست ،اسمیت-مک فی ،پلمونس و همه
عوامل اصلی «قدرت سگ»از مدعیان اصلی رشته های مختلف اسکار ۲۰۲۲هستند. صفحه 40
سینما مدتی شعور خود را از دست داده
بود و فضای مجازی را معیار کرده بود
SABA MAGAZINE
گفت و گو با کریم امینی ؛ کارگردان «گربه سیاه»
41
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 41
اینده دار
KARIM
AMINI
پریسا سادات خضرایی « :گربه سیاه» فیلمی است که به دهه های هفتاد
و هشتاد می پردازد؛ نسلی که به گفته خود کارگردان تا کنون اثار کمی در
مورد انها ساخته شده است .این فیلم داستانی اجتماعی را روایت می کند
و کارگردان تالش کرده تا به خصوص دهه هشتادی ها را به عنوان مخاطب با خود
همراه کند و عالوه بر این نسل ،والدین را نیز مخاطب قرار دهد« .گربه سیاه» فیلمی
به کارگردانی کریم امینی است که بهرام رادان عالوه بر تهیه کنندگی به عنوان بازیگر
نیز در فیلم حضور دارد و نقش خودش را بازی می کند .کریم امینی کارگردان جوانی
است که سعی کرده تا در این فیلم دغدغه هایش را به تصویر بکشد .او پیش تر
فیلمی به نام «دشمن زن» را در ژانر کمدی ساخته و این دومین
فیلم سینمایی او در مقام کارگردان محسوب می شود .درباره
چالش هایی که برای ساخت این فیلم پیش رو داشته و
همچنین جزئیات کارگردانی و دغدغه هایش با او
به گــفت وگو نــشسته ایم کــه در ادامه ان را
می خوانید.
شــما در این فیلم به دهه های هفتاد و
هشتاد پرداخته اید .این نسل به چه دلیل
برای شما جذاب بوده است؟ از این جهت
که یک مقدار نسل بی پرواتر و رهاتری
هستند و تضادهای روحی با دهه شصت
دارند یا دلیل دیگری داشته است؟
من فیلم «نفس عمیق» را دوست داشتم و در
ان زمان وقتی که این فیلم اکران شــد فضای
انارشیستی ان دهه را نشــان می داد .االن با
توجه به پیشرفت تکنولوژی ،فضای مجازی و
مواردی از این دست ناخوداگاه یک عریانی در
فضای مجازی در جوان های این دهه ها اتفاق
افتاده و این اتفاق باعث شده تا خیلی چیزها
ناخوداگاه در معرض دید قــرار بگیرد .یعنی
فیلمســاز دیگر نمی تواند یک فیلمی بسازد
و یک چیزی نشــان بدهد که ان را در فضای
مجازی ندیده باشند و در واقع همه چیز خیلی
بیشتر رو شده و کار فیلمساز خیلی سخت تر
است و دستش هم سریع خوانده می شود .یعنی
اگر کارگردان بخواهد یک فیلمی عقب تر
از نسل خودش بسازد موفق نمی شود،
مگر اینکه قصه ای متفاوت باشد
و یک فضایــی در یک فیلمی
خارج از فضای روز جامعه باشد
وگرنه اگر بخواهیم مطابق با
اجتماع امروز فیلم صفحه 42
بسازیم دهه هفتاد و هشتادی ها از طریق فضای
مجازی همه نوع فضایی را دیده اند .من این نسل
را دیده ام و بین ان ها چرخیده ام .در حال حاضر
شرایط جامعه یک مقدار فرق می کند .فشاری که
به لحاظ اقتصادی به مردم امده و علی الخصوص
جوان هایی که دوســت دارند یک شبه ره صد
ســاله را بروند ولی با این تفاوت که همین طور
نمی شود این کار را کرد یعنی برای مثال می بینیم
که یک جوانی از همین دهه هفتاد و هشتادی ها
مهندسی خوانده ولی دارد در یک شغل دیگری
کار می کند .ســعی کردم که این فیلم تاثیرش
را روی این دهه ها بگذارد به دلیل اینکه به انها
حق انتخاب بدهــد و در واقع مواردی را جلوی
رویه انها در زندگی عوض
انها بگذارد که شاید
شود .االن فضای مجازی فضای الگو گرفتن است،
یعنی کافی است که افراد یک چیزی را ببینند و
از ان الگو بگیرند و اما این ها کامال ویترین است
و اصل ماجرا چیز دیگری است .من سعی کردم
که در فیلمم این ها را نشان بدهم و عالقه ام بود.
چون فیلمی که درباره جوان ها باشد نداریم و
این طور فیلم ها کم ساخته می شود .برای مثال از
فیلم هایی که در همین ده سال اخیر ساخته شده
شاید دو ،سه فیلم راجع به این دهه ها بوده و برای
این جوان ها ساخته شده است و ترجیح من این
بود که این مسائل را نشان بدهم.
یک نقدی که به فیلم وارد شده این است
که بهرام رادان در فیلم نقش بسیار مثبتی
دارد و حتی او را خاکستری هم طراحی
نکرده ایــد .اینکه یــک بازیگر ان قدر
ارتباط خوبی با طرفداران داشته باشد و
در پشت صحنه هم خوب و کمک کننده
ظاهر شــود و در اجتماع هم همین طور
باشــد ،دلیلش صرفا تهیه کننده بودن
رادان بود یا دلیل دیگری هم داشتید؟
انتخاب قطعی ما
بهرام رادان نبود و
او اصال نمی خواست
که این نقش را
بازی کند .قرار بر
انتخاب های دیگری
بود و بزرگان دیگری
قرار بود که ان را
بازی کنند و فیلم
داشت شکل دیگری
هم پیدا می کرد
بهرام رادان در ابتدای فیلم یک سری تصمیمات
اشــتباه می گیرد و این تصمیمات اشتباه او را
به ان مسیر می کشاند و این طور نیست که ما
بخواهیم یک نفر را کامال خوب نشان بدهیم و
یک قشری را بد نشان بدهیم .کاراکتر وحید
هم سیاه نیست و او هم خاکستری است ،بهرام
رادان هم خاکستری است به دلیل اینکه زمانی
که این ها به خانه اش وارد می شــوند به پلیس
زنگ نمی زند .اگر این کاراکتر مثبت باشــد
همان لحظه با پلیس تمــاس می گیرد .چرا به
دســتیارش می گوید که به پلیس زنگ نزند؟
چه چیزی در زندگی او بوده که باعث شــده تا
ن
این شخصیت به پلیس زنگ نزند؟ یعنی ای
مسائل و تصمیم اشتباه باعث می شود تا کاراکتر
به سمت خاکستری برود .برای مثال دربار ه ان
اتفاقاتی که با اینفلوئنسر افتاد و به پشت صحنه
رفت و همه دنبالش کردند ،اگر برخورد به یک
شکل دیگری بود شــاید این ادم برای رادان
حاشیه درست نمی کرد ،یعنی شاید رادان به
یک شکل دیگری می توانست این موضوع را
حل کند .رادان خواست که این مساله را با روش
خودش حل کند و روش خودش اشتباه بود .اگر
بخواهیم این طور حســاب کنیم پس خیلی از
فیلم هایی که دربار ه بازیگران است همه مثبت
هستند .برای مثال شــهاب حسینی در فیلم
«سوپر اســتار» عصبی برخورد می کند اما در
نهایت ادم مثبتی به نظر می رسد اما در اینجا
این طور نیست .در اینجا بهرام رادان با ادم های
اطرافش و با تصمیمات نادرستی که می گیرد و با
انتخاب پسری به نام پیام که این دختر را برساند
درگیر این مسائل شد ،در صورتی که خودش
می توانست به شکل دیگری این ماجرا را حل
کند و مجبور هم شد که در اخر به پلیس زنگ
بزند چون کار دیگر خیلی بیخ پیدا کرده بود.
در واقع او محافظه کارانــه برخورد کرد و این
محافظه کاری شاید به ضررش تمام شد .ما در
فیلم قضاوت را بر عهد ه مردم گذاشتیم که شما
ببینید چه کسانی را داریم دنبال می کنیم و چه
ادم هایی را داریم از دست می دهیم ،در واقع
منظور ما بهرام رادان نوعی است.
بهرام رادان انتخاب اصلی شــما برای
این نقش بود؟
ما در یــک فضایی قرار گرفتیــم که یکی ا ز
هنرمندان باید این نقش را بــازی می کرد و
رادان بازی کرد .در اصــل بهرام رادان با اینکه
می خواســت این کار را تهیه کند گفت که من
بازی نمی کنم اما مســیر طوری پیش رفت که
در نهایت مجبور شد بازی کند .تعداد محدودی
بازیگر بودند که بتوانند این نقش را بازی کنند و
ما گزینه هایی بابت این نقش داشتیم که نشد.
در واقع یا درگیر بودند ،یا نمی توانستند بیایند
و یک نفر اصال نقش را دوست نداشت ،یک نفر
می گفتکهاینمنفیاستومثبتشکنید!یعنی
این طور نبود که ما بازیگران را تحویل بگیریم؛
ما ان ها را قدیسه نمی کنیم .انتخاب قطعی ما
بهرام رادان نبود و او اصال نمی خواست که این
نقش را بازی کند .قرار بر انتخاب های دیگری
بود و بزرگان دیگری قرار بود که ان را بازی کنند
و فیلم داشت شکل دیگری هم پیدا می کرد .در
هر صورت ما جنبه و وجهی از زندگی رادان را
نشان دادیم که به واقعیت نزدیک تر باشد و اگر
این اتفاقات رخ می داد رادان همین کار را می کرد
؛ در واقع ما کاری را کردیم که خود رادان می کرد
حتی من دلیل اینکه به پلیس زنگ نزده را از او
نپرسیدم و این را در فیلم گذاشتیم .نمی شود
گفت که ؛ رادان کاراکتر سفید است و به نظر من
او یک کاراکتر خاکستری است حتی با وحید
به لحاظ رنگ تم کارش هیچ تفاوتی نیســت.
یعنی قطعی نمی توانیم بگوییم که رادان مثبت
43
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 43
اینده دار
است ،اگر این طور باشد پس وحید هم مثبت
است و کاراکتر رها و خواننده هم مثبت هستند.
این ها همه با مسیرها و انتخاب های اشتباه که
زندگیشان را تحت الشعاع قرار داد از بین رفتند.
گفتیدکهگزینه هایدیگریهمداشته اید
که در نهایت به هر دلیلی میســر نشد
و در نهایت بهــرام رادان این نقش را
ن بازیگران
بازی کرد .می توانید به نام ا
اشاره کنید؟
مهران مدیری ،رضا عطاران ،امیر اقایی و جواد
عزتی از ان جمله بودند.
از وجه دیگری هم می شود به این مساله
نگاه کرد .شما دفاع تمام قدی از قشر
هنرمند کردید و در مقابل با اینفلوئنسرها
ا نها را بسیار اهل مطالعه ،اهل تعامل و
مظلوم نشان دادید .احساس نمی کنید
که کمی نگاه یک ســویه به این ماجرا
داشــتید؟ ایا همه بالگرهــا بد و همه
سلبریتی ها خوب هستند؟
خیر ،برای مثال در فیلــم «قهرمان» اثر اصغر
فرهادی ،شخصی که از زندان می اید و با ماجرای
سکه ها مواجه می شــود را در نظر بگیرید ،ایا
همه به این شکل هســتند؟ ما داریم راجع به
یک فرد خاص صحبــت می کنیم و هیچ وقت
نمی شود ان را به همه ادم ها اجماع داد .قطعا
در اینفلوئنسرها کسانی هستند که تحصیالت
داشته اند که شاید در ده درصد انها این اتفاق
افتاده ولی یادتان باشد کسی که صاحب سواد،
علموصاحبمطالعهودرجه ایباشداینفلوئنسر
نمی شود .اینفلوئنسری این طور است که وقتی
شما شغلی را پیدا نمی کنید که از ان درامدی
کسب کنید ،وقتی لذتی از جهان پیرامون به
لحاظ مطالعه و هر چیزی نمی برید ،این کار را
پیشمی گیرید.حاالاینکهماازمطالعهمی گوییم
بایدبگویمکهخودمنمگرچقدرباسوادهستم؟
مگر خود من چقدر کتــاب خوانده ام؟ همه ی
کتاب های جهان را نخوانده ام و همه فیلم های
جهان را ندیده ام .اگر کارگردان هستم دلیل
می شود که هم ه سواد دنیا برای من باشد؟ خیر،
من خودم را از همه کارگردان ها بی ســوادتر
می دانم ولی برای فیلمم تحقیق کرده ام .ضمن
اینکهمناینفلوئنسریراشغلنمی دانم.درواقع
اینفلوئنسری یک راه میانبری برای رسیدن به
خواسته های مادی است و من ان را به این شکل
می بینم و تایید نمی کنم .اگر به اینفلوئنسری به
لحاظ بازاریابی یا اتمسفر بازاری بخواهیم نگاه
کنیم شاید کار باحالی باشد چون به هر حال یک
سریمحصولتبلیغمی شوندولیموضوعاصلی
من الگو گرفتن از این افراد است .من با این مساله
مشکل دارم وگرنه ما در دنیای ازادی زندگی
می کنیم و هر کسی محصول خودش را دارد و
خودش بابت هر چیزی جواب پس می دهد .در
واقع ما نباید در جایگاه قضاوت نسبت به افراد
قرار بگیریم و هر کســی خودش می داند .اگر
اینفلوئنسر است به خودش مربوط است ،او هم
مشکالت و جهان خودش را دارد و قطعا او هم از
چیزهایی رنج می برد .به هر حال وقتی پیه این
را به تنت می مالی که اینفلوئنسر بشوی باید پیه
این را هم به تنت بمالی که چطور طرفدار جمع
کنی و این فضا به چه شکلی جلو می رود که قرار
است برای مثال یک میلیون طرفدار جمع کنی.
بنابراین باید یک کارهایی را انجام بدهی و حتی
باید یک کارهایی که دوســت نداری را انجام
بدهی .روی صحبت من اصال با اینفلوئنسرها
نیست ،ما یک پسری را نشان دادیم که به تهران
امده و می خواهد یک شبه ره صد ساله را برود
و از طریق حاشیه هایی که پیرامون افراد مختلف
ایجاد می کند دارد بزرگ می شود .این شخص
نمایند ه یک قشری از اینفلوئنسرها است و من
نمی گویم که نماینده همه انهاســت .در واقع
وحید نماینده یک قشــری از اینفلوئنسرها
بوده که به نظر من فقط و فقط مردم او را بزرگ
کرده اند.
یعنی شما مردم را در این ماجرا مقصر
می دانید؟
قطعا در اینفلوئنسرها
کسانی هستند که
تحصیالت داشته اند
که شاید در ده درصد
ان ها این اتفاق افتاده
ولی یادتان باشد
کسی که صاحب
سواد ،علم و صاحب
مطالعه و درجه ای
باشد اینفلوئنسر
نمی شود
مردم هم خودشان انتخاب می کنند و شاید واقعا
دوست دارند که دنبال می کنند ولی من به عنوان
یک فیلمساز وظیفه ام بوده تا نشان بدهم که اگر
به دنبال این قشر از اینفلوئنسرها هستید دارید
اشــتباه می کنید .بازیگر فیلم ما می توانست
خواننده ،فوتبالیست و هر کسی باشد و این را در
نظر بگیرید که دستمان هم باز نبود .برای مثال
اگر من به سراغ یک پزشک می رفتم حاشیه ای
برای او ایجاد نمی شد .من به سراغ یک قشری
رفتم که در درجه اول به خودمان نزدیک باشد
و بتوانیم با او بازی کنیم و کسی ما را اذیت نکند؛
دوم اینکه نشان بدهیم حاشــیه ای که برای
زندگی او به وجود می اید باعث بزرگ شــدن
ان ادم (اینفلوئنسر) می شود .برای مثال این
شخص می توانست بهترین خوانند ه ایران یا یک
فوتبالیستباشدوبرایاین هاهمحاشیههست؛
منتها قشری که به من نزدیک بود و من راحت ان
را لمس کرده بودم را انتخاب کردم .خیلی چیزها
هم راجع به بهران رادان نشان داده شده که به
نظر من خود این مساله ساز است و شخصیت
را خاکستری کرده اســت .همان طور که گفتم
اصال فرمت روابطش در این کار و حاشیه هایی
که پیرامونش است باعث می شود تا این کاراکتر
سفید نباشد و او هم با یک اشتباهاتی دارد مسیر
خودش را جلو می برد .او هم اشتباه کرده که در
نهایت این اتفاق می افتد ولی همان طور که گفتم
روی صحبت ما با مردم است که به انها می گوییم
انتخاب کنید .یک سوالی در فیلم مطرح می شود
که می گوید اگر گوشی را از شما بگیرند و پست
نگذارید ایا باز هم همین است؟ او هم در پاسخ
می گوید که شما هم اگر بازی نکنید بعد از یک
مدت فراموش می شوید .در صورتی که این طور
نیست .مگر ما خسرو شــکیبایی را فراموش
کرده ایم؟ مگر عزت اهلل انتظامی را کسی فراموش
کرد؟ مگر بهروز وثوقی که چهل سال است که
بازی نکرده را کسی فراموش می کند؟ ما فراموش
نمی کنیم چون این ها هنرمند واقعی هستند.
مگر محمدرضا شجریان را فراموش می کنیم؟
مگر او الیو گذاشته و بزن و برقص کرده است؟
خیر ،او اصال در فضای اینستاگرام نبوده اما مگر
فراموشش می کنیم؟ خیر .منظور من از بهرام
رادان ،رادان نوعی نیست منظور من یک هنرمند
است که در هر رشته ای مثل موسیقی ،سینما،
تئاتر و نقاشی می تواند باشد .مگر کیهان کلهر را
کسی فراموش خواهد کرد؟ این ها تا ابد می مانند
و هر چه قدیمی تر می شود زیباتر می شود. صفحه 44
پس با این اوصاف قهرمان شما در این
فیلمکیست؟
در اصل قهرمان من کاراکتر ارمان است که با
تمام هنر و اســتعدادی که در زمین ه موسیقی
دارد و ادم عاشقی اســت فنا می شود و از بین
می رود .کاراکتر قهرمان من به عنوان کارگردان
و همچنین تبادل نظری که با نویسنده داشتیم
کاراکتر ارمان بوده و من عاشــق این کاراکتر
هستم .او کسی است که موسیقی زیرزمینی را
دنبال می کند و استعداد فراوانی دارد و او خود
کیا رکنی است ،یعنی ان کاراکتر هم به کیا رکنی
شباهت دارد .در واقع ان کاراکتری که در فیلم
می بینید تقریبا هفتاد ،هشتاد درصد خود کیا
رکنی است .قصه او را به سمتی برده که ان اتفاق
برایش بیفتد ولی کیا رکنی دارد نقش خودش را
بازی می کند.
ایا می توانیم بگوییم این حمله هایی که
این روزها به سلبریتی ها می شود دلیلی
بود برای اینکه با این قشر همراهی و از
انها حمایت کنید؟
خیر ،اگر به کسی حمله می شود و اشتباهی کرده
حقشاستواگرسوء تفاهمیبودهوناجوانمردانه
است امیدوارم که حل شود .به نظر من هر کسی-
چه سلبریتی و چه بازیگر باشد -مسئول رفتار
خودش است و من اصال به این مساله توجهی
نمی کنم .ما در بازیگرانمان هم کسانی را داریم که
به دنبال حاشیه هستند و حاشیه ایجاد می کنند
تا دیده شوند .یعنی با یک جمله نمک بر زخم
ادم ها می پاشند و از این طریق باعث می شوند که
دیده شوند .مردم ما هم متاسفانه با همان جمله
کهنمکیبرزخماستبازفالومی کنندومی بینیم
که تعداد فالوورهای ان ادم نسبت به قبل از ان
جمله ای که ناسزا بوده تا بعد از ان ،حتی بیشتر
شده است .این چه مساله ای را می رساند؟ فقط
هم این ها نیستند و در خواننده و فوتبالیست هم
وجود دارد .مگر ما چند قشر سلبریتی داریم؟
سلبریتی که فقط بازیگر نیست ،فوتبالیست
و خواننده هم سلبریتی اســت .یک نوازنده
دوره گرد هم زمانی که معروف می شــود یک
من به عنوان یک
فیلمساز وظیفه ام
بوده تا نشان بدهم
که اگر به دنبال این
قشر از اینفلوئنسرها
هستید دارید اشتباه
می کنید .بازیگر
فیلم ما می توانست
خواننده ،فوتبالیست
و هر کسی باشد و
این را در نظر بگیرید
که دستمان هم
باز نبود
سلبریتی است .اینکه عنوان سلبریتی را فقط
برای بازیگر در نظر بگیریم ناجوانمردی است .هر
کسی مسئول اعمال خودش است و به نظر من
وحید قص ه ما یک پسری است که به تهران امده
و به دنبال ارزوهایش است که او می تواند حتی
یک بازیگر باشد .ما االن یک بازیگر بی سواد
داریم که یک دفعه یک چیزی می گوید و سر
و صدا می شود و نمون ه همین ماجرا وحید است.
بازیگرانماحتماهمهباسوادنیستند؛نوازنده ها،
خواننده ها و فوتبالیســت های ما لزوما همه با
سواد نیستند .در واقع می خواهم بگویم که همه
این طور نیستند و یک قشری از انها این طور
هستند .خود من مهندسی صنایع در دانشگاه
ازاد خوانده ام ولی در مورد مهندســی بسیار
بی سواد هستم و اصال درکی از مهندسی ندارم
ولیبرایمثالیکشخصیدردانشگاهامیرکبیر
مهندسی خوانده و شما لذت می برید و از ان
طرف دنیا هم جذبش می کنند .حرف من این
است که استعدادهای ما دارند از بین می روند و
ما به دنبال پوچ گرایی هستیم و پوچ گرایی رواج
پیدا کرده است .استعدادهای این مملکت دارند
تک تک از بین می روند یعنی همین ارمان قص ه
ما با این هنرش می تواند از ایران برود ،کمااینکه
خود کیا رکنی هم می خواست برود؛ یا فالن دکتر
از فالن دانشگاه می رود چون ان سوی مرزها
وضعیت برای او خیلی بهتر است و ما به دنبال
چه کسانی هستیم؟ به دنبال دکتر و مهندس
بی سواد هستیم و به دنبال ان کارگردان و ان
بازیگر بی سواد می رویم .یک زمانی در سینما
باب شده بود که هر کسی فالوورهای بیشتری
داشت را به لحاظ بازیگری بهتر جذب می کردند
اما خدا را شکر االن دوباره شعور برگشته است!
یعنی در سینما هم شعور کامال از بین رفته بود
و به دنبال فالوور بودنــد .فالووردارهای ما چه
ادم هایی هستند و چه شکلی هستند و برای
مثال علی نصیریان چه شکلی است .دیگر شما
وقتی که بند این موبایل و فضای مجازی بشوید
سواد تمام است.
فیلم چند دغدغه مهم را مطرح می کند
اما انگار برای هیچ کدام داستان عمیقی
را طراحی نمی کند که بیننده با ان گره
بخورد؛ نه داســتان رادان و نامزدش،
نه گربه سیاه و گره عاطفی که با رادان
برقرار نمی شــود و نه ارتباط جهان با
نامزدش و حتی ارمان و خانواده اش؛ اما
همگی دغدغه های پررنگ شما را نشان
می دهد .ایا این نقد را وارد می دانید؟
به هر صورت یک فیلم یک ســری حسن ها و
یک سری مشکالتی را دارد .اگر کسی چیزی
را متوجه نشده این اشــکال من است و یقین ًا
من االن نمی توانم توضیح بدهم که فالن مساله
چطور بوده است .اگر فیلم گویای چیزی باشد،
موفق بوده و اگر اشــتباهی در روایت وجود
داشته باشد در نهایت من مقصر هستم و باید
درستش می کردم .من سعی کردم این مفهوم
را برسانم که تکلیفمان با ادم های قصه چیست
و هر کدام در نهایت یک پایانی دارند و ما داریم
برای انها پایان تعریف می کنیم .به هر صورت
این فیلم ضد قصه است و یک قصه کالسیک
ندارد .این فیلم یک فیلم کاراکتر محوری است
که ما داریم چهار کاراکتر را جلو می بریم ،ضمن
اینکه ما به دنبال طرح مساله نیز هستیم .من به
دنبال این نیستم که مخاطب را گریه بیندازم و
یا او را در لحظ ه عاطفی قرار دهم .لحظ ه عاطفی
بین دختر و رادان وجود نــدارد چرا که رادان
وارد لحظه عاطفی با او نمی شود .این ها طرح
مساله است و ما با یک فیلم اجتماعی رو به رو
هستیم و صحبت از ملودرامی که قرار است از
مخاطب گریه بگیرد ،نیست .من در این فیلم
اصال سعی نکردم که این کار را انجام بدهم .در
واقع من نمی خواستم مخاطب را گریه بیندازم
و می خواستم بگویم که اشتباه قضاوت نکنید.
من می خواستم که این فیلم حرف داشته باشد
و نمی خواستم فیلم هندی بسازم که کسی را
درگیرش کنم .سریال های ترک ان قدر خوب
دارد مردم را به گریه می اندازد که من هم اگر
بخواهم انها را به گریه بیندازم ،همان است.
شــما در فیلــم قبلی فضــای کمدی
و ســینمای تجاری را تجربه کردید و
حاال ســینمای جدی را تجربه کردید.
تعلق شما بیشتر به سمت کدام نوع از
سینماست ،جدی یا طنز؟ و ایا از ساخت
«دشمن زن» کماکان راضی هستید؟
من می خواستم یک فیلم بلند اجتماعی بسازم
که شرایطش پیش نیامد و فیلم کمدی ساختم
که االن هم از ان دفــاع می کنم .به هر صورت
وقتی که ادم یک فیلمی را می ســازد ان را به
یک قصدی می ســازد .قصد من از ساخت ان
فیلم کمدی ،فقط شادی و سرگرمی مردم بود
و به دنبال چیز عجیــب و غریبی هم در انجا
نبودم .ان فیلم را ساختم و هنوز هم از ان دفاع
می کنم .هنوز هم وقتــی خودم ان را می بینم
لحظاتی را می خندم و دوســتش دارم و به هر
حال فیلم من مثل فرزند من است .گرایش من
به سمت فیلم اجتماعی بوده منتها باید دید که
خاستگاه مردم چیست .به هر حال ذائق ه مردم
مهم است و قرار نیست که من فیلم بسازم و ان
را روی طاقچ ه خانه ام بگذارم! در حال حاضر هم
انتظاری که داشتیم براورده نشد؛ نه تنها فیلم
من که فیلم های اجتماعی دیگری که در کنار
فیلم من اکران شد نیز همین مساله را داشتند و
سالن زیادی به ان ندادند .برای مثال یکی از ان
فیلم ها «بی همه چیز» فیلم محسن قرایی است
که من در گذشته دســتیارش بوده ام .در واقع
خواسته تهیه کننده و سرمایه گذار را براورده
نکرده است ،دلیلش هم این است که سبد خرید
مردم ضعیف شده است .مردم ترجیح می دهند
که اگر قرار اســت ماهی یک فیلم ببینند یک
فیلم کمدی باشد که بخندند .سانس های بدی به
فیلم دادند ،سالن ندادند و شرایط برای فیلم من
خیلی بد است و دلم برای این فیلم می سوزد چرا
که زحمات زیادی کشیده شد.
45
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 45
اینده دار
اما جریانی معتقد است که فیلمساز در
حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص
اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی
است .شما درباره سینمای کمدی چه
نظری دارید؟
فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در
سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و
اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده
اســت ،وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی
ساخته که کمدی هم بودند .خیلی از فیلمسازها
بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم
اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است
چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های
جدی و اجتماعی ســاخته اند .کمدی ساختن
هم خودش یک تخصص است و کسانی که این
حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را
ندارند.فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن
داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم
کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛
برای مثال «نان ،عشق و موتور هزار» که ادم از
دیدنش لذت می برد .مگر کسی جرات دارد که
ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی
هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر
در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را
بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»
بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است.
مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران
تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این
فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید
زیر سوال برود؟ خیر .اتفاقا «اجاره نشین ها»
یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی
است .اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از
فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»
و دیگری «اقای هالو» است ،یعنی جزو صدر
فیلم های کمدی است .به نظر من اینکه در این
وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که
تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا
باید دست ان کارگردان ،تهیه کننده و بازیگر
را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند .به
همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی
ما موفق تر بوده اند .برای مثال رضا عطاران که
چندین سال هست که در صدر فروش است،
چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر
ایرانی را ان طور بخنداند .به نظر من دست
کسی را که بتواند مردم ایران را-که این روزها
دارند ان قدر ســختی می کشند -بخنداند
باید بوسید.
بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده
چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها
را دارد؟
بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را
نمی شناختم،می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه
یکی وارد سینما شده است .به نظر من او خیلی
مدیریت خوبی دارد .ما از ابتدا خیلی با ظرافت
با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما
در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و
رادان در مورد همه چیز نظراتش را -چه کارامد
باشد ،چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب
باشــد -می گوید .در مورد فیلمنامه ،ساخت و
پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام
تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم
تالشش را کرد .به هر صورت ما با بودج ه شخصی
داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط
خیلی سخت بود .باید مواظب بودجه می بودیم،
چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این
فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی
از پس ان برامد .به نظــر من تهیه کننده ای که
بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند
تهیه کنند ه شریف و کار درستی است.
به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های
یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن
فروش شما شده است؟ چون برخی از
تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان
ستاره بفروشی نیست .از طرفی انتخاب
ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی
برای شما داشت ،از این جهت که بازیگر
پرحاشیه ای است .درست است؟ ترالن
پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟
یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار
هنری می بخشند .در مورد ضامن فروش بودن
همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه
ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور
اســت ،جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی
بازی می کند این طور است .اگر نه فیلم جدی
او االن در حال اکران اســت ولی به سی ،چهل
میلیارد رسیده اســت؟ خیر .در حال حاضر
ما در بازیگرانمان هم
کسانی را داریم که به
دنبال حاشیه هستند و
حاشیه ایجاد می کنند
تا دیده شوند .یعنی
با یک جمله نمک بر
زخم ادم ها می پاشند
و از این طریق باعث
می شوند که دیده
شوند .مردم ما هم
متاسفانه با همان
جمله که نمکی بر
زخم است باز فالو
می کنند و می بینیم
که تعداد فالوورهای
ان ادم نسبت به
قبل از ان جمله ای
که ناسزا بوده تا بعد
از ان ،حتی بیشتر
شده است
ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و
به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است .زمانی
که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده
هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب
درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت .می خواهم
فیلم خوب مهم است،
این را بگویم که اول اینکه ِ
دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد .بهرام
رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال
جزو دو ،سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت
کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد .من روی
اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای
من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست.
در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که
در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن
پروانه هم بازیگر خوبی است ،حاشیه هم برای
خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از
بازیگران دیگر هم حاشیه دارند .من هم بر اساس
توانایی ،یک بازیگــر را انتخاب می کنم .ترالن
پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان
بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود.
چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک
بازیگر در سن هفده ،هجده سالگی به این تر و
تمیزی ،ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم
داوود نژاد کار خیلی سختی است .در اینجا هم
ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران
کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی
در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد.
ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این
فیلم بود ،یعنی در طول فیلمبرداری و در طول
کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود .سر
ساعت می امد و می رفت ،تمرین می کرد و به نظر
من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود.
به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و
می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره
اکران چقدر فضای مجازی برای فروش
شما مهم بوده است و خودتان چقدر به
این فضا تعلق دارید؟
من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود
اینستاگرامم را بسته بودم .حس خوبی به فضای
مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در
این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که
نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد
شدم .به هر حال در حال حاضر حضور مردم در
فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که
یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها
را ببینی و حرف بزنی .االن فضای مجازی است
و در حال حاضر همه چیز انالین شده است .به
همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را
از نزدیک حس کنم .من هیچ وقت اعتمادی به
فضای مجازی نداشــتم .باید بگویم که به نظر
من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین
االن ،متناقض ترین فضای زندگی بشر است و
برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست.
دو نقیض است و شما هیچ وقت
یعنی این فضا ض
نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید .اسمش
هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد. صفحه 46
SABA MAGAZINE
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد
برای من جذاب است
« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «
47
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 47
چهره ویژه
یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش
خانگی و تلویزیون هســت ،این است که یک قشر
وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت
توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک
سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان
به تلویزیون بیشتر است .به خصوص در شهرستان ها
افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند ،بنابراین
تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی
عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها
و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد.
من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله
بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که
شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای -چه پروژه
سینمایی ،چه تلویزیونی ،چه اقتصادی ،چه ورزشی
و هر چیز دیگری -می گذاریــد ،ان بودجه به مرور
تبدیل به کیفیت می شود .بنابراین اگر می خواهند
که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه
بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های
تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند.
پریسا سادات خضرایی :فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی
را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود .او با دقت نظری که دارد چه
در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی ،نظم و
توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد .او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که
تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد .ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری ،نویسندگی و
کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد .این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم
سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است .این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی
تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند .درباره بازی در این سریال و
همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را
در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این
چالش برای شما دوست داشتنی است.
کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا
در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث
شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این
کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟
اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با
شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن
اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های
درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب
بود .این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی
که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر
ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع
باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر
پوستی را داشته باشم .به خاطر تاریخچ ه کاری
من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد
می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من
انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری
از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم
تا ان را بازی کنم.
این اولین ســریال دویســت و پنجاه
قسمتی تلویزیون اســت .به نظر شما
در حال حاضــر که جهان به ســمت
مینی سریال هایپنج،ششقسمتیرفته
ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب
موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟
حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله
ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق
می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند ،چرا که
خودم خیلی اهل تماشای سریال -چه ایرانی و چه
خارجی -نیســتم .به این دلیل که از درگیر شدن
طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم
می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح
بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر
مورد عالقه است .از دوستانم می شنوم که در فرهنگ
ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و
ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای
درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری
کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به
مخاطبین می دهد .یعنی ممکن است که مخاطبین
بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت
اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و
هیچ کس نمی داند!
این سریال قرار است که داستان یک
خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا
که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی
ویژه ای را می طلبد ،شما پوریا اذربایجانی
را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار
کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟
این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود .من
درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به
دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به
ان شدت زیاد نیست ،ناخوداگاه ذهن درگیر می شد
و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس
خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه
تصویر را -چه سریال و چه سینما -خوب می شناسد
و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به
نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است.
یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی
بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد
است این هست که کمتر کاراکترهای
خاکستری خلق می شود و شخصیت ها
ال سفید یا کام ً
اکثرا ًکام ً
ال سیاه هستند که
این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم
از جذابیت کاراکتر کم می کند .کاراکتر
شما هم در این ســریال از این قاعده
پیروی می کند .نظرتان دربار ه این مساله
چیســت و خودتان چقدر با این نقش
ارتباط گرفتید؟
این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً
من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان
را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که
باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم.
شــما هم در ســریال های تلویزیونی
ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار
در شبک ه نمایش خانگی را دارید .از نظر
شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه
نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت
که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری
دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در
حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی
که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی
می بازد .به عنوان یک پیشکسوت چه
پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان
صدا و سیما دارید؟
فهمیدم که چرا
مسعود کیمیایی
یک اسمی همچون
کیمیایی را دارد با خود
می کشد و دلیل دارد
که یک ادمی می تواند
کیمیایی باشد و
می تواند انقدر خوب
سینما را حتی در بعد
سلیقه ی خودش
بشناسد
شــما امســال فیلم «خائن کشی» به
کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در
جشــنواره دارید و برای چندمین بار در
نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید .از این
جهت که «خائن کشی» اولین همکاری
شما و مسعود کیمیایی محسوب
می شود ،این تجربه را چطور
دیدید؟ویژگی هایشخصیتی
این کارگردان در کار چقدر
برای شــما جذاب و چقدر
متفاوت با کارگردا ن های
جوان تر بود؟
من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود
کیمیاییسپریکردم،چراکهدکتر
مصدق بیش از سه سکانس در این
کار نداشت اما باید بگویم که من
در گذشته مســعود کیمیایی را
نمی شناختم یعنی با او کار نکرده
و از دور او را رصد کرده بودم .در
این مدت کوتاهی کــه با او کار
کردم فهمیدم که چرا مسعود
کیمیایی یک اسمی همچون
کیمیایــی را دارد بــا خود
می کشد و دلیل داردکه یک
ی می تواند کیمیایی
ادم
باشد و می تواند ان قدر
خوب سینما را حتی
در بعد سلیق ه خودش
بشناسد .من به تازگی
یک نمایشگاه نقاشی از
او دیدم که بسیار جذاب
بود .مسعود کیمیایی با
اینکه خودش را به عنوان
یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده
ولی ان قدر خودش را می شناسد و
ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش
اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که صفحه 48
کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد .به
هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه
را با او داشتم.
شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی
کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی
حضور داشــتید که این روزها با انتشار
اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان
ایجاد شد ،از نظر شما به عنوان بازیگر
این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟
مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را
نمی شود زیاد قضاوت کرد .به هر حال این یک اتفاقی
است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!
ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن
خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست
بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم
توقیف می شود؟
به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری
ان را انجام داد .او امید داشت که به این شکل
بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد،
یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید
می توانست این معضل را حل کند و این ریسک
او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با
کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی
ســینما تاثیر می گــذارد .در واقــع یک خال
بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری
ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در
خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید
داشته باشــند .هیچ کس در خانه با روســری
مقابل همسرش نمی شیند ،بنابراین بهترین
راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه
را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این
ریسک عیاری با شکست رو به رو شد .امیدوارم
که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و
پخش شود.
بــا مقایســه ســریال های «گاندو»،
«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه
از کاله گیس استفاده شده ،به نظر می اید
که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی
متناقض است .نظر شما چیست؟
به نظر دارد متناقض عمل می کند .خیلی نظری در
این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی
که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند
تناقض است .این هم یکی از انهاست.
کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی
که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه
بسیار جذابی است .چه نقطه قوتی در این
کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان
شاخصیمی کند؟
دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت
کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار
می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه
که هست نشان دهد .یعنی شاید بشود گفت
که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را
به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما
هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است.
ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم
و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس
کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند
که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و
مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که
گفتــن حقیقت-تا دســتکاری در حقیقت و
داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش -شاید
بیشتر ارزش داشته باشد.
شما از این دست فیلم هایی که به مشکل
می خورند چند موردی در ســابقه تان
دارید .به نظر می رسد که فیلمنامه های
چالشــی و حساس را دوســت دارید،
درست است؟
خیر ،لزوما این طور نیســت .من همیشــه بر
اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب
می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که
چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است .در
واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه
فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه کار را در نظر بگیرم .در واقع به صورت
خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم
و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم
نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر
باشد.
شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و
متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در
موفقیت او چقدر موثر می دانید؟
خیر ،بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق
هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق
نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد
مهمی باشد ،یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد.
ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک
هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به
مسائل روانشناسانه ،جامعه شناسانه،
انسان شناســانه و موضوعاتی از این
دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها
و کاراکترها برای شــما چطور حادث
می شود؟
من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم
اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص
صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و
بحث ها و صحبت ها شــود .خود من از ضمیر
ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر
خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت
روانشناسانه ،جامعه شناسانه ،حتی فلسفی و
مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در
بازیگری تاثیر نمی گــذارد .یعنی صددرصد
تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم
که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و
شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم ،بلکه در
ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان
عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و
49
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 49
چهره ویژه
ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم
یک ســری معادالتی در ذهــن ،قلب ،وجود
و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت
لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم
ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت.
من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء
می رســم ،نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که
وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در
واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و
با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک
کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به
جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما
وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه
به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش
نزدیک می شــوید .بعضی وقت ها بوده که من
بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر
به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه
اجتماعی ان شخصیت پی برده ام .گاهی اوقات
در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است
که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن
خودم کامال باز کنم.
اگر اشتباه نکنم چهار ،پنج سالی هست
که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر
فاصله گرفته اید .علتش پر کار شــدن
شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم
داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به
ان فضا بازگردید؟
بله ،من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و
به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم
چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی
وقتی که انسان ،خودش با خودش و در درون
خودش می کاود و ســفرهایی می کند .کرونا
خیلی تاثیرگذاشــت .من از نظر ذهنی برای
اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک
بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به
دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من
خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود
گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی
دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را
کنارگذاشته ام .در واقع جزو ارزوهایم
هست که ان را ادامه بدهم .من در حال
حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش
به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی
هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی
حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به
شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و
می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد
دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را
به انجام برسانم.
شما در تئاتر ،تلویزیون و سینما ید
طوالیی دارید و بیش از سی سال
است که در این حرفه مشغول به
فعالیت هستید .پس از این همه
سال و این همه تجربه ،ایا نقش
خاصی در ذهن شما هست که
دوست داشته باشید ان را بازی کنید و
هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟
خیر ،زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی
و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا
می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر
می کند که چه نقشــی را بــازی کنم .چیزی
که برای من خیلی مهم هســت این است که
ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام
برای من رشد داشته باشد .ممکن است که ان
شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال
خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد
و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به
فرض تئاتر باشد .من تجربیات خیلی سنگینی
مثل ســقراط ،مصدق و نقش هــای دیگر را
داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان
نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها
مهم است .به نظر من مسیر کاری من هم در
نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در
کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها
پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به
مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این
حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت
است که در واقع هنر ،بازیگری ،نویسندگی،
تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای
رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و
اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی
باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم
تجربه کرده باشم .در گذشته مواقعی بود که
دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود
خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی ،دو سالی
است که این انگیزه در من به وجود امده که ان
بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی
به چالش بکشم .بنابراین پاسخ من خیر است،
چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه
متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش
خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم.
من همیشه بر اساس
نقش هایی که دوست
دارم انتخاب می کنم
و بر حسب اتفاق
اینطور شده که چند
اثری هم با مشکل
رو به رو شده است.
درواقع من بیشتر
به اینکه چه نقشی
را و در چه فضایی
قرار است کار کنم
نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه ی کار را در نظر
بگیرم.
زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای
مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر
خیلی ها-حتی هم نســان شما -با ان
همراه شده اند .شــما خیلی فعالیتی در
فضای مجازی نداریــد ،ایا این انتخاب
شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت
در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر
چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد
بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟
نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به
صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران
مسن تر نمی شود نادیده گرفت .به طور کلی نقش
این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست
و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد
نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع
یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده
می گیرد .دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله
بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی
حضور داشته باشــم ،یک گرایش به خلوت است
که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا
وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی
این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست
که من بخواهم بگویم که این درســت است .در
واقع در حال حاضر این برای من درســت است.
من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم ،یعنی فکر
می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی
هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با
دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل
کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید
این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم
خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک
انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از
چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان
نیاز دارم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به
بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی
است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است
ولی بعدها تغییر خواهد کرد .این سریال درباره
کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند
و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان
خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است.
من یکی ،دو سالی هســت که خیلی به دنبال
بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان
شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم
ان جنبه های منفی را کشف کنم .من در این
ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی
از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا
حدی منفی است و این مساله برای من
خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن
دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها
و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و
در حال حاضر این دو نقش برای
من خیلی جذاب است. صفحه 50
بازیگری برای من فراتر از بازی و
به شکلی ارتقای روح انسانی است
SABA MAGAZINE
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»
نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟
51
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 51
چهره پرتالش
کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر
نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید
متفاوت است ،جاه طلبی ها و سادگی های
مخصوص خــود را دارد ،و در لحظاتی
از سریال بیننده را ســورپرایز میکند،
ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این
ی هایی
نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ
که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح
دهید.
زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی
در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به
ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در
نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم ،خیلی
ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من
ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این
کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!
اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر
«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری
خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها
از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»
ترغیب کرد .از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد
مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من
متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی
تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای
بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر
به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد.
اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم
خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»
را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم
چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر
از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح
سادگی خود باقی بماند.
فاطمه شوقی :پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و
همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی
باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است .زیر اسم هر کارگردانی حاضر
نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است .خسوف بهانه خوبی بود تا درباره
پروسه انتخاب نقش ،وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه
می خوانید.
شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی
مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه
تان با این شخصیت به چه صورت بود تا
اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟
ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به
سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف
خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»
که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است .در
مقطع تاریخی -اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها
فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا
به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند .به همین
دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد
یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به
ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند .من اگر بخواهم
«علیرضا» را توصیف کنــم ،نزدیک ترین کاراکتر
دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است.
«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد
چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد
ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم
می شود ،این همان روند تحولی است که
از ان صحبت می کنید؟
درســت اســت ،در همان روزهــای ابتدایی اقای
اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه صفحه 52
«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان
کردید ،تاکید می کردند .ایــن کاراکتر برای ان ها
بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند
فیلمنامه ،یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»
است .سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و
فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما
در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد.
«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره
چند جوان اســت ،از نظر شما توانسته
حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این
سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت
فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟
«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و
اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در
این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست
روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه
را در سریال بیان می کنند .من فکر می کنم در روند
یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای
اهمیت نیست ،حال این قصه می تواند ویژگی های
مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به
دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و
گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد« .خسوف» نیز در
روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت
سر می گذارد .در مواجهه با مردم این را می بینم که
با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده
است ،انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را
دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که
سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند
که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه
نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند.همینباعث
میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر
شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می
افتد .با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال
این همراهی بیشتر هم می شود .از این رو که حجم
قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود
افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی
سریال کمی سرعت می دهد.
با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه
در میان بازیگران جوان ان ،چهره های
جدیدی را شاهد هستیم ،شما به عنوان
یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران
جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید
برای بدنه سینما می دانید؟
من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی
انتخاب در مجموع به نفع همه است .فکر می کنم در
زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه
باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود
دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها
استقبال کرد .جالب است که
بگویم از ان دورانی که از
عرصه هایدیگریمانند
ورزش بازیگرانی وارد
سینما می شدند تا این
لحظه که خواننده ها
شــانس خود را در
«خسوف» صرفا یک
داستان عاشقانه
نیست و اتفاقا
کاراکترهایی مانند
«علیرضا» و «رضی»
در این فیلمنامه در
نقاطی ایستاده اند
که کامال دست روی
مباحث اجتماعی
می گذارند و نقدهای
جامعه را در سریال
بیان می کنند
سینما امتحان می کنند ،من به شدت موافق چنین
حضورهایی بودم و هستم .فکر می کنم در نهایت
این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها
در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از
رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده
می شود .چرا این را می گویم؟ به این علت که من به
عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که
ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که
من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم.
اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را
به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد
که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند.
همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت
مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر
کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری،
من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین
موضوعی است .همیشه وقتی با دوستانی که در تمام
این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و
عرصه بازیگری مقاومت می کنند ،مواجه می شوم به
ان ها می گویم ،این مقاومت مربوط به این است که
ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع
به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از
چنین اتفاقی استقبال کرد .این افراد جدید باری را
با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این
پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای
خودم می شود .االن با توجه به ارتباطی که با بچه های
بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم ،می دانم استعدادهای
فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه
برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست
در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس
محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان
وجود داشته باشد« .خسوف» بخش بسیار کوچکی
از این بازیگران را به نمایش گذاشته است.
از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در
نگرش سازندگان هستیم و از دورانی
که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور
چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد
عبور کرده ایم؟
به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده
است .درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد
سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب
می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها
به دلیل حضور جوانان ،نشان می دهد درحال عبور از
دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر
است« .خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین
نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها
و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که
دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده
و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار
تغییر کرده است و روندی صعودی دارد.
دقیقا با توجه به صحبت های شما،
با گذشت چند قسمت از سریال
«خسوف» با وجود اینکه بخشی
از بازیگــران ان را چهره های
جوان و جدید تشکیل داده اند،
اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده
است .با توجه به این نکته ،از نظر شما
می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم
که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن
نمی کنند؟
من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود
تئاتر ،یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار
یک بازیگر تصمیم بگیــرد .اگر معتقدیم بازیگری
خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید
بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در
جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان
تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص
می کنند .ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران
چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا
همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران
جوان« .خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار
این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به
این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و
اعتماد واقعا وجود داشته یا نه.
تعریف شخصی خود شــما از ستاره
چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی
داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در
ذهن مردم شود و همچنین در سینمای
ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره
است؟
معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است،
من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که
میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به
این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید .
اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به
ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی
مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ۴۰سال
همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال
فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود
برای من معنای ستاره را دارد .چرا؟ به این دلیل
که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ
او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار
است .از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در
یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به
اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد.
ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام
فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال
همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود
را در میان مردم و جامعه دارد .در میان بازیگران
خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل
نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند
چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها
من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی
و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده
است .من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک
ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر
می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ۵۰نقش
بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد
هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان
کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع
الهام بوده اند .من در ایده ال ذهنی خود بسیار به
53
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 53
چهره پرتالش
این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای
از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان
مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت
ایفای یک نقش را پیدا کند.
شما با چند کارگردان جوان شاخص کار
کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان
دهنده این است که به سینمای تجربی
و نوگرا تعلق دارید .پیشنهادات اینطور
بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای
با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟
نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی
ســوالی که عنوان کردید ،صادق است چراکه فکر
می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر
در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما
می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد
می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و
نزدیک تر است .من در شــروع بازیگری بسیار به
این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین
کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین
کننده نبوده است .همیشــه تنها چیزی که برایم
اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام
ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود
که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا
در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب
من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم
از ان ها فاصله بگیرم .از مســیری که در تمام این
سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری
از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه
کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به
ایده ال های من نزدیک بوده اند.
خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و
درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم
می کنید؟
من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به
ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار ،کمدی
صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک
شــیرینی ،لطافت و بانمکی اغشته بوده اند .خیلی
دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من
پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در
بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم
اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم.
پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری
ریسک پذیر هســتید که دوست دارید
کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه
کنید.
به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها
را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی
حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این
حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی
برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال
نشدنی ها هستم .من همواره به افرادی که بیش از
یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را
بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست.علت
این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای
به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید
از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه
از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های
ابتدایی ان ها قرار داشــت .به واسطه این مدیریت،
بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار
می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم
می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس
و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند.
تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز
از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها
هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای
ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی
نمی گذارد .من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم
چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها
در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به
تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با
همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم .توقع من از
کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی
شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان
جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم.
من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من
چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا
می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و
مسیرهابرایرسیدنهستم.بایدبگویمهرچهمسیر
برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است.
برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر،
سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟
فکر می کنید در این روزها کدام را مردم
بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت
شما تاثیری دارد؟
این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که
برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که
فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد
دغدغه و وسوسه ما است .برای من که در این مسیر
قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان
هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام
به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم،
مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم
برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی
پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار
نمی گیرد.
کمی از تجربه همکاری با مازیار میری
و همایون اســعدیان برایمان بگویید،
از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از
سریال های شبکه نمایش خانگی خود را
برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای
این روزها نکرد.
مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار
میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به
واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای
متفاوت و در مدیوم های مختلف است .وارد نشدن
جالب است که
بگویم از ان دورانی
که از عرصه های
دیگری مانند ورزش
بازیگرانی وارد سینما
می شدند تا این لحظه
که خواننده ها شانس
خود را در سینما
امتحان می کنند ،من
به شدت موافق چنین
حضورهایی
بودم و هستم
با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار
است که دســت به جلوه گری و حضور
زیاد در محافل و مراسم ها بزند .در قاعده
کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع
مهم نیست ،نگران نیستید از قافله عقب
بمانید؟
سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید .این سوال از
نظر من قطعا فکر را مشغول می کند ،بیش از اینکه به
یدانم که دور از اهمیت
اهمیت این موضوع فکر کنم م
نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود
و به اهمیت ان باور هم دارد .فکر می کنم این موضوع
بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز
می گردد ،درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از
چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در
یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای
بیهوده نزنند .در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری
در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم
درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم
ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از
بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام
می دهند .من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد
اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید
مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری
کندتر هم شود .فراموش نمی کنم که در اولین کار
ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی
دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو
باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی
که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر
هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه
نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری ».من
هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری
که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب
کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز
این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر
توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط
بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم. صفحه 54
فــــــرم اشتــــراک
ماهنامــــــهصبــــا
نام و نام خانوادگی:
................................................................................................................................................................................................................................................
ادرس:
.............................................................................................................................................................................................................................................................................
تلفن ....................................................... :موبایل ................................................. :فکس ................................................ :کدپستی:
..................................................
اشتراک شش ماهه
{چهارشماره}
با پست سفارشی
2.000.000ریال
لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب 0109771136001و یا به شماره کارت 6037691990274227بانک صادرات قابل پرداخت
در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس
و یا به شماره 09105248419ارسال نمایید
ادرس :تهران ،خیابان ایت اهلل مدنی ،روبروی متروی شهید مدنی ،کوچه خجسته منش ،پالک ،5دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»
تلفن021-77582422-6 :
فکس77548245 :
mahnamehsaba
www.mahnamehsaba.ir
55
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 55
سینمای جهان زیر ذره بین
محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما
دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود 2سال
رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس
کرونا بود ،با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از
حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم .فیلم های متنوعی
در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی
فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق
چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی ،شاهد
استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود
سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی
فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت
سینمایی ،به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در
سینماها محسوب نمی شوند .از سوی دیگر تغییراتی در
رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های
تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر
کشیده شد .بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم
قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر
در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر
قرارداد .به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای
جهان در ، 2021ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش
خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های
سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد .مشروح
این مصاحبه در ادامه امده است:
تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛
قهرمان شانس زیادی
برای تصاحب اسکار ندارد
ابتدا ،نظر خود را درباره سینمای جهان
در ســالی که گذشت ،دســتاوردها،
ظرفیت ها و چهره های برجسته ۲۰۲۱
بیان بفرمایید؟
مهمترین اتفاق در سال ۲۰۲۱از نظر من این بود
که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های
گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود
درامد ،ژانرهای پرفروش در سال ۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل
برگزار شد .اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع
ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد
تغییرکند اما در هر حال ســال ۲۰۲۱به جهت
خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و
پرباری بود.
شیوه های روایی در سینما و در دهه های
اخیر دچار تغییراتی شــده اســت .در
سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران
بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به
ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند
و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک
ان خبری نبود .نظر شما در مورد روایت
در ســینمای جهان و در سال ۲۰۲۱
چیست؟
در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود
اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این
روند در ســال ۲۰۲۰نیز وجود داشت) و فیلم
جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به
خود جلب کند نیز وجود نداشت ،اما تعداد زیادی
فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی
از ســوی منتقدان دریافت کند .کار با ژانرهای
قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال،
تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل
فیلمسازان در 2021بود ،به گونه ای که برای نمونه
در فیلم انت Annetteساخته لئوکاراکس شاهد
احیای ژانر موزیکال ،در فیلم قدرت سگ The
Power of the Dogساخته جین کمپیون ژانر
وسترن ،در فیلم بدون حرکت ناگهانی �No Sud
den Moveساخته استیون سودربرگ ژانر نوار
و در فیلماخرین دوئل The Last Duelساخته
ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی
شد .از این لحاظ می توان ســال 2021را سال
زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان
دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما
فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب
سینمای جهان اند ،به نمایش درامد.
در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه
فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر
نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل
هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل
بود.این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور
جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و
فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی
شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر
برسند .فیلم دســت خدا The Hand of God
ســاخته پائولو ســورنتینو ،فیلم بدترین فرد
زمیــن The Worst Person in the World
ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار هCom� 6
6 .partment Noســاخته جوهو کاسمنن و
مادران موازی Parallel Mothersســاخته
پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید
فیلمسازان اروپایی در این دوره است .روایت در
این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست
حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد
مهمترین اتفاق
در سال ۲۰۲۱از
نظر من این بود
که سینما از حالت
شوک و تعلیقی که
در سال های گذشته
و در اثر همه گیری
کرونا دچارش شده
بود درامد ،ژانرهای
پرفروش در سال
۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و
جشنواره ها تقریبا به
طور کامل برگزار شد
تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک
داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط
سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های
مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه
فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک
شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم
نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی
فیلم ها را تشکیل می دهند .واقعیت این است که
سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی ،کیشلوفسکی
و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان،
سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را
سپری می کند.
بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین
عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و
جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی
منتقدان و تحلیلگران سینمایی است.
از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه
بازیگری ،کارگردانی و بهترین فیلم چه
اثاری بوده است؟
در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم Last
Night in Sohoاز نظر شیوه روایت و کارگردانی
برایم خیلی جذاب بــود ،همچنین کارگردانی
کاراکس در فیلم موزیکال انت ، Annetteریدلی
اسکات در اخرین دوئل The Last Duelبسیار
قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات
ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی
سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند .کوپه
شــماره 6 .Compartment No ۶کارگردان
فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ
کارگردانی در ســال 2021بوده است .در حوزه
بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت صفحه 56
سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های
تلویزیونی بود که در سراســر جهان با
استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد
از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال
عمومی چه بوده است؟
انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب
اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی
چون ماشــین مرا بران Drive My Carاثر
هاماچی و کوپه شــماره Compartment ۶
No6مختصات بیشــتر و کامل تری را برای
کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این
وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه
بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت
بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای
اصغر فرهادی است.
ســگ ، The Power of the Dogمت دیمون
و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران
امسال قابل توجه بوده ،همچنین بازی رنت رینز
Renate Reinsveبازیگر فیلم اروپایی بدترین
ادم روی زمیــن The Worst Person in the
Worldنیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل
توجهی بود .درکل ،بهترین بازی مرد در ســال
جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان
اصغر فرهادی بود.
حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی
رســیدیم .نظرتون دربــاره این فیلم
چیســت ،جایگاه این فیلم در کارنامه
فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و
شانس قهرمان را در تصاحب سومین
اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر
می دانید؟
در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در
عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده
دیده بودیم خبری نیست .اینجا همه چی از همان
ابتدا عامدانه متزلزل است .لغزان نرم و منعطف
است؛ شیرازی است .درام بر مبنای سو تفاهمات
کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می
گیرند .داستان بر روی سرخوردن های زبانی می
چرخد .سو تفاهمات و سوفهم ها .و البته کلنجار
فرهادی با مفهوم ایرانی بودن .حتی ساختارهای
حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین
مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی
می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی
این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد
شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟
نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید
گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک
نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که
بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین
نوع اســت .حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه
کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی
فرهادی ,شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش
سارینافرهادی.قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی
است .پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی .با
همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط
محیطی .محله ،خانه و صداها .و همچون یک فیلم
سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین
وجه انجام می دهد .تا انجا که در پایان بندی بسیار
زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می
دارد و نمی چرخد به سمت در بسته.
درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار
به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو
کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان
درمیان فیلمسازان
شناخته شده کار
ریدلی اسکات
اثری محکم و دقیق
بود و فیلم انت
از لئو کاراکس را
پسندیدم .به طور
کلی امسال فیلم
خوب که امتیاز ۷یا
8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم
شاهکار نداشتیم
در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان
مطرح چون استیون اسپیلبرگ ،ریدلی
اسکات ،جوئل کوئن و… بودیم عملکرد
این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از
سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم
مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان
معرفی می شود که در پروسه نمایش و
عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع
می شوند ،در این طیف چه فیلمساز ها و
فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟
درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی
اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از
لئو کاراکس را پسندیدم .به طور کلی امسال
فیلم خوب که امتیاز ۷یــا 8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم .سال
۲۰۲۰نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در
سال ۲۰۱۹فیلم های پارازیت ، Parasiteروزی
روزگاری در هالیوود Once Upon A Time In
Hollywoodمرد ایرلندی ، The Irishman
داستان ازدواج ،Marriage Storyفیلم های
جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ۹
دریافت کردند .توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین
بیان Licorice Pizzaاز پل توماس اندرسون را
هنوز ندیدم.
داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه
جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست
مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب
کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به
نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و
تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که
در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان
به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند
دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه
سرگرم کنندگیانباشد.ازاینگذشتهلجستیک
فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور،
شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط
بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد.
به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از
برندگان اسکار ۲۰۲۲چیست؟
پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی
که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما
بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در
گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار
شود .قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و
براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست
بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که
می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد.
امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های
سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند ،چند
فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم
قدرت سگ …،در فیلم گزارش فرانسوی The
French Dispatchو … در فیلم کامان کامان
C’mon C’monاثار هنری تر و سخت تری را
تولید کردند .در هرحال به نظر می رســد فیلم
وست ساید استوری West Side Storyاستیون
اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار
داشته باشد اما ممکن است مانند سال ۲۰۱۹که
فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم
ژاپنی ماشــین مرا بران Drive My Carبرنده
بهترین فیلم اسکار شود.
57
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 57
صفحه 58
صفحه 59
امه
ن
شماره 11بهمن 1400قیمت 50000:تومان
نگاهی به 10شانس اصلی
اسکار 2022
انتخاب سخت اکادمی
نبرد قصه!
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛
بازیگر «خسوف»
بازیگری برای من
فراتر از بازی و به
شکلی ارتقای روح
انسانی است
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر
سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشی که سیاه و
سفید مطلق نباشد
برای من
جذاب است
گفتوگوبالیلیگلستان
باید بمانیم ،بسازیم ،بنویسیم
جدایی نادر از سیمین را دوست دارم
و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است صفحه 60
اینده دار
اما جریانی معتقد است که فیلمساز در
حوزه کمدی به جز چند اســم شاخص
اگر کار کند روشنفکر نیست و سطحی
است .شما درباره سینمای کمدی چه
نظری دارید؟
فیلمسازی به نام بیلی وایلدر را داریم که او در
سراسر زندگی خود فیلم های کمدی ساخته و
اسم او در تاریخ سینمای جهان جاودانه مانده
اســت ،وودی الن هم فیلم های دغدغه مندی
ساخته که کمدی هم بودند .خیلی از فیلمسازها
بودند که فیلم های کمدی ساختند و هنوز هم
اسمشان در تاریخ ســینما ماندگار شده است
چه بسا خیلی بیشــتر از کسانی که فیلم های
جدی و اجتماعی ســاخته اند .کمدی ساختن
هم خودش یک تخصص است و کسانی که این
حرف را می زنند جرات ساخت فیلم کمدی را
ندارند.فیلمکمدیجراتمی خواهدوابوالحسن
داوودی ادمی اســت که جرات ساختن فیلم
کمدی دارد و فیلم های کمدی او می فروشــد؛
برای مثال «نان ،عشق و موتور هزار» که ادم از
دیدنش لذت می برد .مگر کسی جرات دارد که
ان فیلم را بسازد؟ مگر در توان هر فیلمسازی
هست که ان فیلم را بخواهد بسازد؟ و یا مگر
در توان کسی هســت که «اجاره نشین ها» را
بسازد؟ کسی که نمی تواند «اجاره نشین ها»
بسازد می گوید که فیلم کمدی این طور است.
مگر داریوش مهرجویی در طبقه روشنفکران
تاریخ سینمای ایران نیســت؟ وقتی که این
فیلم را ساخته به این علت که کمدی است باید
زیر سوال برود؟ خیر .اتفاقا «اجاره نشین ها»
یکی از بهترین فیلم های داریوش مهرجویی
است .اگر فیلم های او را لیست کنید یکی از
فیلم هایی که دوستش داریم «اجارهنشین ها»
و دیگری «اقای هالو» است ،یعنی جزو صدر
فیلم های کمدی است .به نظر من اینکه در این
وضعیت سانسور شما بتوانید حرفی بزنید که
تماشاچی سختی کشید ه ایرانی بخندد واقعا
باید دست ان کارگردان ،تهیه کننده و بازیگر
را بوسید که توانسته اند مردم را بخندانند .به
همین خاطر است که همیشه بازیگران کمدی
ما موفق تر بوده اند .برای مثال رضا عطاران که
چندین سال هست که در صدر فروش است،
چون بازیگری نداریم که بتواند تماشــاگر
ایرانی را ان طور بخنداند .به نظر من دست
کسی را که بتواند مردم ایران را-که این روزها
دارند ان قدر ســختی می کشند -بخنداند
باید بوسید.
بهرام رادان به عنوان یک تهیه کننده
چقدر روحیات مرسوم تهیه کننده ها
را دارد؟
بهــرام رادان اگــر بازیگر نبود و اگــر او را
نمی شناختم،می گفتمکهچهتهیه کنند هدرجه
یکی وارد سینما شده است .به نظر من او خیلی
مدیریت خوبی دارد .ما از ابتدا خیلی با ظرافت
با هم و با علی اصغری نویسنده خوب سینما
در مورد سناریو حرف زدیم و ان را جلو بردیم و
رادان در مورد همه چیز نظراتش را -چه کارامد
باشد ،چه به درد کار نخورد ولی از نظر او خوب
باشــد -می گوید .در مورد فیلمنامه ،ساخت و
پروداکشنهم هنظراتشرامی دهدوهمیشهتمام
تالشش را کرده که فیلم خوبی شود و در اینجا هم
تالشش را کرد .به هر صورت ما با بودج ه شخصی
داشتیم فیلم را می ساختیم و از این جهت شرایط
خیلی سخت بود .باید مواظب بودجه می بودیم،
چرا که بودجه شــخصی بود و با سختی هم این
فیلم ساخته شد؛ به همین خاطر رادان به خوبی
از پس ان برامد .به نظــر من تهیه کننده ای که
بتواند با بودج ه شخصی یک فیلمی را تمام کند
تهیه کنند ه شریف و کار درستی است.
به نظر شما ایا بهرام رادان ویژگی های
یــک ســتاره را دارد؟ یعنــی ضامن
فروش شما شده است؟ چون برخی از
تهیه کننده ها معتقد هســتند که رادان
ستاره بفروشی نیست .از طرفی انتخاب
ترالن پروانه هم احتماال ریسک زیادی
برای شما داشت ،از این جهت که بازیگر
پرحاشیه ای است .درست است؟ ترالن
پروانه انتخاب شما بود یا بهرام رادان؟
یک دسته از بازیگران هستند که به کار اعتبار
هنری می بخشند .در مورد ضامن فروش بودن
همان طورکهگفتممگرماچندبازیگرراداریمکه
ضمانت فروش می کنند؟ رضا عطاران این طور
اســت ،جواد عزتی هم زمانی که فیلم کمدی
بازی می کند این طور است .اگر نه فیلم جدی
او االن در حال اکران اســت ولی به سی ،چهل
میلیارد رسیده اســت؟ خیر .در حال حاضر
ما در بازیگرانمان هم
کسانی را داریم که به
دنبال حاشیه هستند و
حاشیه ایجاد می کنند
تا دیده شوند .یعنی
با یک جمله نمک بر
زخم ادم ها می پاشند
و از این طریق باعث
می شوند که دیده
شوند .مردم ما هم
متاسفانه با همان
جمله که نمکی بر
زخم است باز فالو
می کنند و می بینیم
که تعداد فالوورهای
ان ادم نسبت به
قبل از ان جمله ای
که ناسزا بوده تا بعد
از ان ،حتی بیشتر
شده است
ضمانت فروش یک فیلم بازیگر نمی تواند باشد و
به نظر من فیلم خوب ضامن فروش است .زمانی
که «ابد و یک روز» اکران شد نوید محمدزاده
هنوز بازیگر بفروشی نبود ولی در یک فیلم خوب
درخشان بازی کرد و فیلم هم فروخت .می خواهم
فیلم خوب مهم است،
این را بگویم که اول اینکه ِ
دوم اینکه بازیگر یک وجهه هنری دارد .بهرام
رادان یک وجه ه هنری خوبی دارد و به هر حال
جزو دو ،سه بازیگری بوده که دو سیمرغ دریافت
کرده است و قطعا اعتبار هنری دارد .من روی
اعتبار هنری او بیشتر حساب باز می کنم و برای
من مالک انتخاب یک بازیگر فقط فروش نیست.
در مورد ترالن پروانه باید بگویم که بازیگرانی که
در این رِنج سنی باشند خیلی کم هستند و ترالن
پروانه هم بازیگر خوبی است ،حاشیه هم برای
خودش است و به من مربوط نمی شود و خیلی از
بازیگران دیگر هم حاشیه دارند .من هم بر اساس
توانایی ،یک بازیگــر را انتخاب می کنم .ترالن
پروانه در فیلم «فراری» رضا داوود نژاد درخشان
بازی کرد و به نظر من در انجا حقش سیمرغ بود.
چون به نظر من نقش اصلی بازی کردن برای یک
بازیگر در سن هفده ،هجده سالگی به این تر و
تمیزی ،ان هم برای یک فیلمساز بزرگ به اسم
داوود نژاد کار خیلی سختی است .در اینجا هم
ترالن پروانه کامال همراه بود و من در بازیگران
کسی را ندیده ام که سال های سال و از بچگی
در سینما کار کند و ان قدر ساده و همراه باشد.
ترالن پروانه جزو بی حاشیه ترین بازیگران این
فیلم بود ،یعنی در طول فیلمبرداری و در طول
کار هیچ حاشیه ای ایجاد نکرد و همراه بود .سر
ساعت می امد و می رفت ،تمرین می کرد و به نظر
من یکی از همراه ترین بازیگران پروژه بود.
به نقدهای فضای مجازی اشاره کردید و
می خواهیم بدانیم که به نظر شما در دوره
اکران چقدر فضای مجازی برای فروش
شما مهم بوده است و خودتان چقدر به
این فضا تعلق دارید؟
من تا قبل از اینکــه این فیلم اکران شــود
اینستاگرامم را بسته بودم .حس خوبی به فضای
مجازی ندارم ولی از انجا که ما مجبوریم تا در
این فضا باشیم و حداقل من دوست داشتم که
نظرات مردم را بدانم بنابراین به این فضا وارد
شدم .به هر حال در حال حاضر حضور مردم در
فضای مجازی بیشتر است و مثل قدیم نیست که
یک اجتماعی باشد و مردم دور هم باشند و انها
را ببینی و حرف بزنی .االن فضای مجازی است
و در حال حاضر همه چیز انالین شده است .به
همین خاطر دوست داشتم که اکران فیلمم را
از نزدیک حس کنم .من هیچ وقت اعتمادی به
فضای مجازی نداشــتم .باید بگویم که به نظر
من از زمانی کــه درون ان قرار گرفتم تا همین
االن ،متناقض ترین فضای زندگی بشر است و
برای مردم چیزی بیشتر از یک تناقض نیست.
دو نقیض است و شما هیچ وقت
یعنی این فضا ض
نمی توانید به فضای مجازی اعتماد کنید .اسمش
هم مجازی است و حقیقی با مجازی فرق دارد. صفحه 46
SABA MAGAZINE
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشیکهسیاهوسفیدمطلقنباشد
برای من جذاب است
« هنر برای من یک طریقت برای رسیدن به خودم و شناخت خودم است «
47
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 47
چهره ویژه
یک تفاوتی که در حال حاضر بین سریال های نمایش
خانگی و تلویزیون هســت ،این است که یک قشر
وسیعی از جامع ه ما حاضر نیستند و یا به ان صورت
توانایی اش را ندارند که هزینه پرداخت کنند و یک
سریال نمایش خانگی را تماشا کنند و دسترسی شان
به تلویزیون بیشتر است .به خصوص در شهرستان ها
افراد بســیاری با تلویزیون راضی هستند ،بنابراین
تلویزیون از نظر رقابت کمی از شبکه نمایش خانگی
عقبنیستاماازنظرکیفیممکناستکهسریال ها
و برنامه های شــبکه نمایش خانگی قوی تر باشد.
من پیشــنهادی به مدیران ندارم چون این مساله
بسیار تخصصی اســت ولی به هر صورت وقتی که
شما بودج ه بیشتری را برای هر پروژه ای -چه پروژه
سینمایی ،چه تلویزیونی ،چه اقتصادی ،چه ورزشی
و هر چیز دیگری -می گذاریــد ،ان بودجه به مرور
تبدیل به کیفیت می شود .بنابراین اگر می خواهند
که با شبکه نمایش خانگی رقابت کنند باید بودجه
بیشتری بگذارند و ازادی بیشتری را برای برنامه های
تلویزیونی قائل شوند و مسال ه سانسور را کم کنند.
پریسا سادات خضرایی :فرهاد ائیش از جمله بازیگرانی است که ریسک بازی در هر نوع نقشی
را می پذیرد و تمام تالشش را به کار می گیرد تا باورپذیر ظاهر شود .او با دقت نظری که دارد چه
در نقش های جدی و چه طنز به قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و نشان داده که انرژی ،نظم و
توجه به جزئیات است که از بازیگر یک هنرمند می سازد .او بازی هایی به یاد ماندنی در کارنامه اش دارد که
تماشای انها همیشه برای مخاطب تازگی دارد .ائیش نه فقط در سینما و تلویزیون که در بازیگری ،نویسندگی و
کارگردانی تئاتر هم ید طوالیی دارد .این بازیگر در مجموعه «برف بی صدا می بارد» که این شب ها از شبکه سوم
سیما پخش می شود در نقش عطا شکیبا به ایفای نقش پرداخته است .این اولین سریال دویست و پنجاه قسمتی
تلویزیون است که قرار است داستان یک خانواده را در چندین دهه روایت کند .درباره بازی در این سریال و
همچنین فعالیت های اخیر فرهاد ائیش با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
شما تا کنون نقش های بسیار متفاوتی را
در کارنام ه کاری خود داشته اید و انگار این
چالش برای شما دوست داشتنی است.
کدام شاخص ه پررنگ نقش عطا شکیبا
در سریال «برف بی صدا می بارد» باعث
شد تا یقیناً با خودتان فکر کنید که این
کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟
اول اینکه چالش نقش هــا و کاراکترهایی با
شخصیت سنتی برای من بیشتر است ضمن
اینکه این شخصیت یک مقدار درگیری های
درونی داشــت که ان هم بــرای من جذاب
بود .این چالش در ارتباط با سه دختر بزرگی
که داشت و همچنین مشــکالتی که با سایر
ادم ها داشت هم شدت می گرفت و در مجموع
باعث می شد تا من بتوانم تجربه یک نقش زیر
پوستی را داشته باشم .به خاطر تاریخچ ه کاری
من اکثر مواقع نقش هایی که به من پیشنهاد
می شود یک مقدار طنز یا شــیرینی را از من
انتظار دارند اما در این کار یک چنین انتظاری
از من نبود و من به همین دلیل عالقه داشتم
تا ان را بازی کنم.
این اولین ســریال دویســت و پنجاه
قسمتی تلویزیون اســت .به نظر شما
در حال حاضــر که جهان به ســمت
مینی سریال هایپنج،ششقسمتیرفته
ایا این طور سریال های بلند نزد مخاطب
موفقیت دارد؟ پیش بینی شما چیست؟
حقیقتش این است که من تخصصی در این مساله
ندارم که بشناســم و بدانم که چه کارهایی موفق
می شــوند و چه کارهایی موفق نمی شوند ،چرا که
خودم خیلی اهل تماشای سریال -چه ایرانی و چه
خارجی -نیســتم .به این دلیل که از درگیر شدن
طوالنی مدت با یک مقوله یا یک سریال و یا یک فیلم
می ترسم اما من شنیده ام که در حال حاضر در سطح
بین المللی مینی سریال ها یا سریال های کوتاه بیشتر
مورد عالقه است .از دوستانم می شنوم که در فرهنگ
ما این موضوع هنوز به ان صورت جا نیفتاده است و
ادم ها دوست دارند که طوالنی مدت با یک قصه ای
درگیر شوند و من فکر می کنم که مساله بیماری
کرونا هم یــک مقدار صبر و حوصل ه بیشــتری به
مخاطبین می دهد .یعنی ممکن است که مخاطبین
بخواهند خودشان را برای یک سریال طوالنی مدت
اماده کنند اما پاسخ سوال شما را فقط خدا می داند و
هیچ کس نمی داند!
این سریال قرار است که داستان یک
خانواده را در چند دهه روایت کند و از انجا
که ساخت چنین کاری خالقیت و انرژی
ویژه ای را می طلبد ،شما پوریا اذربایجانی
را در مقام کارگردان چطور دیدید و کار
کردن با او برای شما چطور تجربه ای بود؟
این همکاری برای من تجرب ه خیلی خوبی بود .من
درباره پوریا اذربایجانی در گذشته شنیده بودم ولی به
دلیل جوان بودنش و اینکه تجربه اش از نظر کمی به
ان شدت زیاد نیست ،ناخوداگاه ذهن درگیر می شد
و حتما باید با خودش امتحان می کردم ولی احساس
خیلی راحتی با او داشــتم و فکر می کنم که مقول ه
تصویر را -چه سریال و چه سینما -خوب می شناسد
و یک چشم انداز طوالنی مدت از کار خودش دارد و به
نظر من این مساله خیلی قابل تحسین است.
یکنقدیکههمیشهبهشخصیت پردازی
بسیاری از سریال های تلویزیونی وارد
است این هست که کمتر کاراکترهای
خاکستری خلق می شود و شخصیت ها
ال سفید یا کام ً
اکثرا ًکام ً
ال سیاه هستند که
این هم در دور ه فعلی منسوخ شده و هم
از جذابیت کاراکتر کم می کند .کاراکتر
شما هم در این ســریال از این قاعده
پیروی می کند .نظرتان دربار ه این مساله
چیســت و خودتان چقدر با این نقش
ارتباط گرفتید؟
این کاراکتر به عقید ه من خاکستری است و اتفاقاً
من به همین خاطر که سفید و سیاه مطلق نبود ان
را دوست داشتم و این مساله یکی از دالیلی بود که
باعث شد تا من چالش این نقش را بپسندم.
شــما هم در ســریال های تلویزیونی
ایفای نقش داشته اید و هم تجربه کار
در شبک ه نمایش خانگی را دارید .از نظر
شما تلویزیون چطور می تواند با شبکه
نمایش خانگی رقابت کند؟ از این جهت
که پلتفرم ها فیلمنامه های جسورانه تری
دارند و به نظر می رسد که تلویزیون در
حوزه فیلمنامه به خاطر حساسیت هایی
که دارد در رقابت با شبکه نمایش خانگی
می بازد .به عنوان یک پیشکسوت چه
پیشــنهاداتی به رئیس جدید سازمان
صدا و سیما دارید؟
فهمیدم که چرا
مسعود کیمیایی
یک اسمی همچون
کیمیایی را دارد با خود
می کشد و دلیل دارد
که یک ادمی می تواند
کیمیایی باشد و
می تواند انقدر خوب
سینما را حتی در بعد
سلیقه ی خودش
بشناسد
شــما امســال فیلم «خائن کشی» به
کــارگردانی مـســعود کیمیایی را در
جشــنواره دارید و برای چندمین بار در
نقش دکتر مصدق ظاهر شده اید .از این
جهت که «خائن کشی» اولین همکاری
شما و مسعود کیمیایی محسوب
می شود ،این تجربه را چطور
دیدید؟ویژگی هایشخصیتی
این کارگردان در کار چقدر
برای شــما جذاب و چقدر
متفاوت با کارگردا ن های
جوان تر بود؟
من مدت خیلی کوتاهی را با مسعود
کیمیاییسپریکردم،چراکهدکتر
مصدق بیش از سه سکانس در این
کار نداشت اما باید بگویم که من
در گذشته مســعود کیمیایی را
نمی شناختم یعنی با او کار نکرده
و از دور او را رصد کرده بودم .در
این مدت کوتاهی کــه با او کار
کردم فهمیدم که چرا مسعود
کیمیایی یک اسمی همچون
کیمیایــی را دارد بــا خود
می کشد و دلیل داردکه یک
ی می تواند کیمیایی
ادم
باشد و می تواند ان قدر
خوب سینما را حتی
در بعد سلیق ه خودش
بشناسد .من به تازگی
یک نمایشگاه نقاشی از
او دیدم که بسیار جذاب
بود .مسعود کیمیایی با
اینکه خودش را به عنوان
یک نقاش حرفه ای ادعا نکرده
ولی ان قدر خودش را می شناسد و
ان قدر هویت و اثر انگشتش برای خودش
اشکار و مشخص اســت که حتی در عرصه ای که صفحه 48
کمتر با ان اشنایی دارد باز هم توانست بدرخشد .به
هر حال من خیلی خوشحال هستم که این تجربه
را با او داشتم.
شــما در فیلم «کاناپه» به کارگردانی
کیانوش عیاری بــه عنوان نقش اصلی
حضور داشــتید که این روزها با انتشار
اولین عکس از این فیلم حاشیه برای ان
ایجاد شد ،از نظر شما به عنوان بازیگر
این کار انتشار عکس چقدر صحیح بود؟
مــن نمی دانم و صحیــح و غلط بــودن زندگی را
نمی شود زیاد قضاوت کرد .به هر حال این یک اتفاقی
است که افتاده و درست و غلطش را خدا می داند!
ایا به نظر شما ان قدر واقعی نمایش دادن
خانواده و زنان با کاله گیس از اول درست
بوده و ایا قابل حدس نبود که این فیلم
توقیف می شود؟
به هر حال ریســکی بود که کیانوش عیاری
ان را انجام داد .او امید داشت که به این شکل
بنیان گذار رفع یک معضل بسیار بزرگ باشد،
یعنی اولین کسی باشد که با این ریسک شاید
می توانست این معضل را حل کند و این ریسک
او جواب بدهد و بعد از او سینما می توانست با
کاله گیس جلو برود که به شدت بر واقع گرایی
ســینما تاثیر می گــذارد .در واقــع یک خال
بسیار بزرگ در ســینما و هنرهای تصویری
ما وجود دارد و ان این اســت که انسان ها در
خانه ان تصویری را ندارند که در واقعیت باید
داشته باشــند .هیچ کس در خانه با روســری
مقابل همسرش نمی شیند ،بنابراین بهترین
راه حل کاله گیس بود که مساله شرعی قضیه
را هم تحت الشعاع قرار دهد که متاسفانه این
ریسک عیاری با شکست رو به رو شد .امیدوارم
که این فیلــم در اینده اجازه اکــران بگیرد و
پخش شود.
بــا مقایســه ســریال های «گاندو»،
«روزهای ابدی» و این فیلم که در هر سه
از کاله گیس استفاده شده ،به نظر می اید
که انگار سیاست در تصمیم گیری کمی
متناقض است .نظر شما چیست؟
به نظر دارد متناقض عمل می کند .خیلی نظری در
این مورد ندارم و شاید یکی از شاخص ترین مقوالتی
که در فرهنگ و در کشــور ما خودنمایی می کند
تناقض است .این هم یکی از انهاست.
کار با کیانوش عیاری برای همه کسانی
که تا به حال بــا او کار کرده اند تجربه
بسیار جذابی است .چه نقطه قوتی در این
کارگردان هست که ان قدر او را کارگردان
شاخصیمی کند؟
دلیلش این اســت که او به رئالیتی و واقعیت
کامال وفادار اســت و از دراماتیزه شــدن فرار
می کند و ســعی می کند تا واقعیت را ان گونه
که هست نشان دهد .یعنی شاید بشود گفت
که بیش از هر فیلمســاز دیگــری خودش را
به عینیت نزدیک می کند اگرچه که ســینما
هیچ وقت عینی نیست و در نهایت ذهنی است.
ما شاید فقط سهراب شــهید ثالث را داشتیم
و به نوع دیگر و با یــک معادله دیگری عباس
کیارستمی را داشتیم ولی عیاری سعی می کند
که فقط به عنوان یک کاتالیزور بین واقعیت و
مخاطب قرار بگیرد و خودش فکر می کند که
گفتــن حقیقت-تا دســتکاری در حقیقت و
داشتن یک ایدئولوژی در پشت فیلمش -شاید
بیشتر ارزش داشته باشد.
شما از این دست فیلم هایی که به مشکل
می خورند چند موردی در ســابقه تان
دارید .به نظر می رسد که فیلمنامه های
چالشــی و حساس را دوســت دارید،
درست است؟
خیر ،لزوما این طور نیســت .من همیشــه بر
اســاس نقش هایی که دوســت دارم انتخاب
می کنم و بر حســب اتفاق این طور شــده که
چند اثری هم با مشکل روبه رو شده است .در
واقع من بیشتر به اینکه چه نقشی را و در چه
فضایی قرار است کار کنم نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه کار را در نظر بگیرم .در واقع به صورت
خودخواهانه ای ان چیزی را که دوست دارم
و دلم می خواهد انجــام بدهم را بازی می کنم
نه ان چیزی که فکر می کنم شاید برایم بهتر
باشد.
شما همیشه روی فرم و با ظاهر اراسته و
متناسب هستید؛ زیست یک بازیگر را در
موفقیت او چقدر موثر می دانید؟
خیر ،بعضی ها این طور هستند و خیلی هم موفق
هستند بعضی ها هم این طور هستند و خیلی موفق
نیســتند! در واقع فکر نمی کنم که این مقول ه زیاد
مهمی باشد ،یعنی ظاهر ادم ها خیلی تاثیر ندارد.
ابزار کار یک بازیگــر و به طور کلی یک
هنرمند را چه می دانیــد و چقدر باید به
مسائل روانشناسانه ،جامعه شناسانه،
انسان شناســانه و موضوعاتی از این
دست اشنا و اگاه باشد؟ و شناخت ادم ها
و کاراکترها برای شــما چطور حادث
می شود؟
من می توانم به صورت کلی به ان پاسخ بدهم
اما اگر قرار باشــد که به صورت خاص و اخص
صحبت کنم شاید باید کتاب ها نوشته شود و
بحث ها و صحبت ها شــود .خود من از ضمیر
ناخوداگاهم بیشتر استفاده می کنم تا ضمیر
خوداگاهم و این به ان معنا نیست که مقوالت
روانشناسانه ،جامعه شناسانه ،حتی فلسفی و
مســائل دیگر در انتخاب ها و کارهای من در
بازیگری تاثیر نمی گــذارد .یعنی صددرصد
تاثیر می گذارد ولی من اصوال ادمی هســتم
که نقش را انالیز نمی کنــم و از طریق انالیز و
شناخت اگاهانه به یک نقش نمی رسم ،بلکه در
ارتباط با ان متنی که در دست می گیرم و با ان
عشق و عالقه ای که برای ان نقش می گذارم و
49
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 49
چهره ویژه
ســعی می کنم ان نقش را در خودم پیدا کنم
یک ســری معادالتی در ذهــن ،قلب ،وجود
و روح من اتفاق می افتد که من از شــناخت
لحظه به لحظه اش قاصر هســتم و نمی توانم
ان را بشناســم و در واقع خیلی کلی اســت.
من در کل می توانم بگویم کــه از کل به جزء
می رســم ،نه از جزء به کل؛ بــه این معنا که
وقتی شما یک پدیده ای را انالیز می کنید در
واقع ان را به اجزای کوچک تبدیل می کنید و
با در کنار هم گذاشتن ان اجزای کوچک یک
کلی را به دست می اورید اما تکنیک از کل به
جزء رسیدن این گونه اســت که در واقع شما
وارد این مقوله انالیز کردن نمی شــوید بلکه
به صورت حسی و به صورت کلی به یک نقش
نزدیک می شــوید .بعضی وقت ها بوده که من
بعد از اینکه نقش را بازی کرده ام خیلی بیشتر
به ابعاد روانشناســانۀ ان شخصیت یا جایگاه
اجتماعی ان شخصیت پی برده ام .گاهی اوقات
در حین کار انگار ایجاز برای من مقدس است
که در واقع نخواهم ان شــخصیت را در ذهن
خودم کامال باز کنم.
اگر اشتباه نکنم چهار ،پنج سالی هست
که از نویســندگی و کارگردانی تئاتر
فاصله گرفته اید .علتش پر کار شــدن
شــما و کرونا بوده یا علت دیگری هم
داشته است؟ و امکان دارد که دوباره به
ان فضا بازگردید؟
بله ،من در این پروســه چیزهایی نوشته ام و
به نوشتن بیش از هر چیز دیگری عالقه دارم
چرا که ان خلوت را خیلی دوست دارم؛ یعنی
وقتی که انسان ،خودش با خودش و در درون
خودش می کاود و ســفرهایی می کند .کرونا
خیلی تاثیرگذاشــت .من از نظر ذهنی برای
اجرای دو تئاتر امادگی داشته و دارم که یک
بخشــی از ان به دلیل کرونا و یک بخشی به
دلیل مشــغله بازیگری که همیشه برای من
خیلی جذاب بوده و یک بخشی هم می شود
گفت که گاهی اوقات تنبلی بوده است ولی
دلم نمی خواهد بگویــم که این مقوله را
کنارگذاشته ام .در واقع جزو ارزوهایم
هست که ان را ادامه بدهم .من در حال
حاضر به عنوان بازیگــر در دو نمایش
به نام های «دکتر نــون» به کارگردانی
هادی مرزبان و «فردریک» به کارگردانی
حمیدرضا نعیمی همــکاری دارم که به
شــدت به این دو نقش عالقه مند هستم و
می خواهم که این دو نقش را بازی کنم و بعد
دلم می خواهد دو کاری که خودم نوشته ام را
به انجام برسانم.
شما در تئاتر ،تلویزیون و سینما ید
طوالیی دارید و بیش از سی سال
است که در این حرفه مشغول به
فعالیت هستید .پس از این همه
سال و این همه تجربه ،ایا نقش
خاصی در ذهن شما هست که
دوست داشته باشید ان را بازی کنید و
هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟
خیر ،زمان که می گذرد من به دالیل اجتماعی
و زندگی شــخصی روحیاتــی مختلف پیدا
می کنم و خواسته من برای بازی کردن تغییر
می کند که چه نقشــی را بــازی کنم .چیزی
که برای من خیلی مهم هســت این است که
ان نقشــی را که در ان لحظه انتخاب کرده ام
برای من رشد داشته باشد .ممکن است که ان
شخصیت در یک مجموعه ای باشد و برای مثال
خودش را در یک سریال تلویزیونی نشان بدهد
و یا ممکن اســت در یک مجموعه ای مثل به
فرض تئاتر باشد .من تجربیات خیلی سنگینی
مثل ســقراط ،مصدق و نقش هــای دیگر را
داشــته ام ولی این به ان معنا نیســت که ان
نقش ها را ادم بیشتر دوست دارد و ان نقش ها
مهم است .به نظر من مسیر کاری من هم در
نوشتن و هم در بازی کردن و تا حدی هم در
کارگردانی انگار یک راه است که من از سال ها
پیش شروع به پیمودن ان کرده ام و این راه به
مرور دارد من را به خودم نشان می دهد؛ این
حرفی که می گویم شعار نیست و یک واقعیت
است که در واقع هنر ،بازیگری ،نویسندگی،
تئاتر و ســینما برای من یــک طریقت برای
رسیدن به خودم و شــناخت خودم است؛ و
اینکه بتوانم یک ادم بهتری باشم و یک ادمی
باشــم که ابعاد بیشــتری را در وجود خودم
تجربه کرده باشم .در گذشته مواقعی بود که
دلم نمی خواست نقش های منفی را در وجود
خودم تجربه کنم اما به تازگی و یکی ،دو سالی
است که این انگیزه در من به وجود امده که ان
بخش منفی درون خودم را در یک نقش منفی
به چالش بکشم .بنابراین پاسخ من خیر است،
چرا که انگیزه من برای بازی کردن همیشــه
متغیر بوده و هنوز هم متغیر است یعنی نقش
خاصی نیست که دلم بخواهد ان را بازی کنم.
من همیشه بر اساس
نقش هایی که دوست
دارم انتخاب می کنم
و بر حسب اتفاق
اینطور شده که چند
اثری هم با مشکل
رو به رو شده است.
درواقع من بیشتر
به اینکه چه نقشی
را و در چه فضایی
قرار است کار کنم
نگاه می کنم تا اینکه
نتیجه ی کار را در نظر
بگیرم.
زمانیکهشماوارداینحرفهشدیدفضای
مجازی وجود نداشت اما در حال حاضر
خیلی ها-حتی هم نســان شما -با ان
همراه شده اند .شــما خیلی فعالیتی در
فضای مجازی نداریــد ،ایا این انتخاب
شخصیشمابود هیااینکهفرصتفعالیت
در ان فضا را نداریــد؟ و در حال حاضر
چقدر نقش فضای مجازی را در پیش برد
بازیگرانخصوصاًجوان ترموثرمی دانید؟
نقش دنیای مجازی را برای رشــد انسان ها و به
صورت اخص بازیگران جوان و یا حتی بازیگران
مسن تر نمی شود نادیده گرفت .به طور کلی نقش
این پدیده را در انسان امروز و در انسان قرن بیست
و یکم نمی شود نادیده گرفت و کسی که بخواهد
نادیده بگیــرد و بخواهــد ان را رد کند در واقع
یک حقیقت بزرگ هســتی انسان را دارد نادیده
می گیرد .دلیل اینکه من خــودم را از این مقوله
بری داشتم و دلم نخواســته تا در دنیای مجازی
حضور داشته باشــم ،یک گرایش به خلوت است
که در حال حاضر من به ان بیشــتر نیاز دارم تا
وارد شدن به یک دنیای اجتماعی بزرگ تر؛ ولی
این یک انتخاب شخصی اســت و چیزی نیست
که من بخواهم بگویم که این درســت است .در
واقع در حال حاضر این برای من درســت است.
من خیلــی وقت ها غبطه می خــورم ،یعنی فکر
می کنم که ای کاش من خودم را در دنیای مجازی
هم به چالش می کشــیدم و خودم را در ارتباط با
دیگر انسان های کشورم و با دیگر انسان های کل
کره زمین به چالش می گذاشــتم؛ چرا که شاید
این طور هم به نــوع دیگری بهتر می توانســتم
خودم را بشناسم و بهتر می توانستم به عنوان یک
انسان رشد کنم اما در حال حاضر خلوت بیش از
چیزهای دیگر برای من اهمیت دارد و من به ان
نیاز دارم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من در حال حاضر در یک سریالی مشغول به
بازی هستم که به کارگردانی وحید امیرخانی
است و نام فعلی این سریال «بچه محل» است
ولی بعدها تغییر خواهد کرد .این سریال درباره
کودکان کار است که در خیابان رشد می کنند
و در واقــع فوکوس اصلــی ان روی کودکان
خیابانی و به قول معروف قشــر فقیرتر است.
من یکی ،دو سالی هســت که خیلی به دنبال
بازی کردن در نقش منفی بــودم که االن ان
شــجاعت را پیدا کرده ام که در درون خودم
ان جنبه های منفی را کشف کنم .من در این
ســریال نقش دو برادر دو قلو را دارم که یکی
از ان ها کامال منفی اســت و دیگری هم تا
حدی منفی است و این مساله برای من
خیلی چالش دارد؛ یعنی بازی کردن
دو نقشی که در واقع یک سری ژن ها
و د ی ا ن ا ی های مشترکی دارند و
در حال حاضر این دو نقش برای
من خیلی جذاب است. صفحه 50
بازیگری برای من فراتر از بازی و
به شکلی ارتقای روح انسانی است
SABA MAGAZINE
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛ بازیگر «خسوف»
نگرانی برای چه؟ چه اشکالی دارد خواننده ها هم بازیگر شوند؟
51
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 51
چهره پرتالش
کاراکتر علیرضا در سریال خسوف با دیگر
نقش هایی که پیش از ان برعهده داشتید
متفاوت است ،جاه طلبی ها و سادگی های
مخصوص خــود را دارد ،و در لحظاتی
از سریال بیننده را ســورپرایز میکند،
ارزیابی خود پوریا رحیمی ســام از این
ی هایی
نقش چیست؟ از تفاوت ها و ویژگ
که باعث شد ان را بپذیرید کمی توضیح
دهید.
زمانی که اقای اســعدیان و اقای میری برای بازی
در نقش «علیرضا» درحال قانع کردن من بودند به
ابعادی از این کاراکتر اشــاره می کردند که شاید در
نسخه های اولیه فیلمنامه که من خوانده بودم ،خیلی
ملموس نبود و تردیدهایی را در شروع کار برای من
ایجاد کرده بود؛ به ویژه چنین تفکری که نکند این
کاراکتر به قدری ساده باشد که ساده لوح به نظر برسد!
اما سازندگان ســریال از همان ابتدا گفتند کاراکتر
«علیرضا» در یک رونــدی تفاوت ها و تاثیرگذاری
خود را کامال نشان می دهد که درنهایت روایت ان ها
از این شخصیت من را برای بازی در نقش «علیرضا»
ترغیب کرد .از دید من شــخصیت «علیرضا» ابعاد
مختلفی دارد که نســبت به کارهای پیشــین من
متفاوت است چراکه روند تماشای این کاراکتر خیلی
تدریجی و ارام است که البته این روند تدریجی برای
بازیگر نیز شاید دلهره ایجاد کند که یک ان تماشاگر
به قضاوت زود هنگامی نسبت به این شخصیت نرسد.
اما از اتفاقی که بر اســاس طراحی کلی خودم رقم
خورد و همچنین روند تحولی که انتظار «علیرضا»
را در مسیر قصه «خسوف» می کشد راضی هستم
چراکه می دانم این کاراکتر در ادامه راه به نقاطی فراتر
از پیش بینی های ما می رسد و قرار نیست در سطح
سادگی خود باقی بماند.
فاطمه شوقی :پوریا رحیمی سام مسیر اهسته و پیوسته ای را طی کرده است و
همچنان در انتخاب ها با وسواسی معقول پیش می رود شاید همین هم یکی از دالیلی
باشد که می بینیم رشد محسوسی در کارش داشته است .زیر اسم هر کارگردانی حاضر
نشده و در انتخاب به گفته خودش نه گفتن را هم خوب بلد است .خسوف بهانه خوبی بود تا درباره
پروسه انتخاب نقش ،وسواس ها و مساله های ذهنی اش در بازیگری بپرسیم که نتیجه اش را در ادامه
می خوانید.
شخصیتی را ایفا می کنید که در لحظاتی
مخاطب را ازار می دهد خود شما مواجهه
تان با این شخصیت به چه صورت بود تا
اینکه «علیرضا» اصطالحا درامد؟
ما همیشــه در مواجهه با کاراکترهای متفاوت به
سرعت به دنبال ما به ازا های اجتماعی ان ها در اطراف
خود می گردیم و درباره کاراکتری مانند «علیرضا»
که مابه ازای اجتماعی ان بســیار مشهود است .در
مقطع تاریخی -اجتماعی فعلی مجموعه ای از ادم ها
فکر می کنند حقی از ان ها ضایع شده و بی محابا و نا
به هنجار به دنبال این احقاق حق هستند .به همین
دلیل احساس میکنم بی نهایت به کاراکترهای ُولد
یک یعنی افرادی ســاده و مظلوم شبیه است که به
ارامی تبدیل به یک هیوال می شوند .من اگر بخواهم
«علیرضا» را توصیف کنــم ،نزدیک ترین کاراکتر
دراماتیکی که به ذهنم می اید ُولد سک است.
«علیرضا» نقش موثری در سریال دارد
چراکه هر موقعیت و چالشــی که شاهد
ان هستیم یک پای ان ماجرا به او ختم
می شود ،این همان روند تحولی است که
از ان صحبت می کنید؟
درســت اســت ،در همان روزهــای ابتدایی اقای
اســعدیان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه صفحه 52
«خسوف» به شــدت بر این نکته ای که شما عنوان
کردید ،تاکید می کردند .ایــن کاراکتر برای ان ها
بســیار مهم بود چراکه از نظر کنش گری در روند
فیلمنامه ،یکی از موثرتریــن کاراکترها «علیرضا»
است .سازندگان ان نیز نیاز داشــتند تا این فراز و
فرودها و این روند تحولی در این کاراکتر به وضوح اما
در ال به الی قصه و ارام ارام رخ دهد.
«خسوف» قصه ای عاشقانه دارد و درباره
چند جوان اســت ،از نظر شما توانسته
حرف خود را به مخاطب بگوید و اصال این
سریال هم مسیر با اتفاقات و احواالت
فعلی جامعه االن ما پیش می رود؟
«خســوف» صرفا یک داستان عاشــقانه نیست و
اتفاقا کاراکترهایی ماننــد «علیرضا» و «رضی» در
این فیلمنامه در نقاطی ایستاده اند که کامال دست
روی مباحث اجتماعی می گذارند و نقدهای جامعه
را در سریال بیان می کنند .من فکر می کنم در روند
یک سریال هیچ چیزی به اندازه وجود قصه دارای
اهمیت نیست ،حال این قصه می تواند ویژگی های
مختلفی داشته باشد که از نظر یک مخاطب که به
دنبال قصه است ان ویژگی ها گاهی عاشقانه است و
گاه گونه های دیگر را دربر می گیرد« .خسوف» نیز در
روایت قصه روندی تدریجی را مانند «علیرضا» پشت
سر می گذارد .در مواجهه با مردم این را می بینم که
با توجه به سریال هایی که در این سال ها ساخته شده
است ،انتظار یک روند سریع تری از پیشرفت قصه را
دارند اما خسوف روند دیگری را طی میکند روندی که
سازندگان ان هم با این پیش زمینه ان را جلو بردند
که خیلی دنبال اتفاقات عجیب و شگرف در روند قصه
نباشندوارامارامفیلمنامهراجابیندازند.همینباعث
میشود که قسمت به قسمت مخاطب سریال بیشتر
شود و همراه تر شود چرا که قصه در ذهنش جا می
افتد .با توجه به تصوری که من دارم در ادامه سریال
این همراهی بیشتر هم می شود .از این رو که حجم
قصه ای که از این پس در هر قسمت روایت می شود
افزایش پیدا می کند که این اتفاق به روند تدریجی
سریال کمی سرعت می دهد.
با توجه به اینکه در «خســوف» به ویژه
در میان بازیگران جوان ان ،چهره های
جدیدی را شاهد هستیم ،شما به عنوان
یک بازیگر حضور و استفاده از بازیگران
جوان را تا چه اندازه کمک کننده و مفید
برای بدنه سینما می دانید؟
من در تمامی عرصه ها معتقد هستم که گستردگی
انتخاب در مجموع به نفع همه است .فکر می کنم در
زمینه های مختلف ورود بازیگران جدید همیشــه
باید به کسانی که شانســی برای ان ها وجود
دارد اجــازه حضــور داد و از ان ها
استقبال کرد .جالب است که
بگویم از ان دورانی که از
عرصه هایدیگریمانند
ورزش بازیگرانی وارد
سینما می شدند تا این
لحظه که خواننده ها
شــانس خود را در
«خسوف» صرفا یک
داستان عاشقانه
نیست و اتفاقا
کاراکترهایی مانند
«علیرضا» و «رضی»
در این فیلمنامه در
نقاطی ایستاده اند
که کامال دست روی
مباحث اجتماعی
می گذارند و نقدهای
جامعه را در سریال
بیان می کنند
سینما امتحان می کنند ،من به شدت موافق چنین
حضورهایی بودم و هستم .فکر می کنم در نهایت
این اتفاق نه تنها به نفع افرادی اســت که سال ها
در این عرصه فعالیت می کنند بلکه این شــکل از
رقابت باعث باال رفتن ارتقا و کیفیت اثار تولید شده
می شود .چرا این را می گویم؟ به این علت که من به
عنوان یک بازیگر همیشــه به این فکر می کنم که
ماندگاری درست در سینما وابسته به این است که
من هر روز چگونه خود را از پیش قوی تر می کنم.
اســتفاده از بازیگران جوان و جدید این شانس را
به ســازندگان و تولیدکنندگان اثــار نیز می دهد
که محدوده گســترده ای از انتخاب داشته باشند.
همچنین ورود بازیگران جوان همیشه به سالمت
مجموعه بازیگری نیز کمک می کنــد چه از نظر
کیفی و چه از نظر ورود هوای تازه به عرصه بازیگری،
من فکر می کنم پیشرفت بازیگری در گرو چنین
موضوعی است .همیشه وقتی با دوستانی که در تمام
این ســال ها در مقابل ورود افراد جدید به سینما و
عرصه بازیگری مقاومت می کنند ،مواجه می شوم به
ان ها می گویم ،این مقاومت مربوط به این است که
ما به اندازه کافی قوی نیستیم و یا نگرانی هایی راجع
به خودمان داریم در غیر این صورت همیشه باید از
چنین اتفاقی استقبال کرد .این افراد جدید باری را
با خود به همراه می اورند که عکس العمل من به این
پیام و حرف تازه در بازیگری درنهایت منجر به ارتقای
خودم می شود .االن با توجه به ارتباطی که با بچه های
بدنه فیلم کوتاه و تئاتر دارم ،می دانم استعدادهای
فوق العاده درخشانی در این حوزه ها داریم که چه
برای ســینما و چه برای بازیگرانی که سال هاست
در این عرصه درحال فعالیت هســتند یک شانس
محسوب می شود البته که اگر نگاه سالمتی به ان
وجود داشته باشد« .خسوف» بخش بسیار کوچکی
از این بازیگران را به نمایش گذاشته است.
از نظر شما درحال حاضر شاهد تغییر در
نگرش سازندگان هستیم و از دورانی
که شاید تهیه کننده ای ریسک حضور
چهره ای جوان و جدید را تجربه نمی کرد
عبور کرده ایم؟
به نظر من در این ســال ها ماجرا بسیار فرق کرده
است .درســال های اخیر بازیگرانی که از تئاتر وارد
سینما شده اند و االن ستارگان فعلی ان محسوب
می شوند و موفقیت های نسبی برخی مجموعه ها
به دلیل حضور جوانان ،نشان می دهد درحال عبور از
دورانیکهگفتیدهستیموایننگرشدرمسیرتغییر
است« .خسوف» به تنهایی خود درحال تغییر چنین
نگرش هایی است و از انجایی که با عوامل پلتفرم ها
و یا بدنه تولید گفت و گو کرده ام متوجه شده ام که
دلگرمی خوبی برای افراد جوان و تازه کار اتفاق افتاده
و رجوع به جوانان نسبت به سال های گذشته بسیار
تغییر کرده است و روندی صعودی دارد.
دقیقا با توجه به صحبت های شما،
با گذشت چند قسمت از سریال
«خسوف» با وجود اینکه بخشی
از بازیگــران ان را چهره های
جوان و جدید تشکیل داده اند،
اما این سریال بیننده خود را پیدا کرده
است .با توجه به این نکته ،از نظر شما
می توان گفت االن به دورانی رسیده ایم
که دیگر ستاره ها تکلیف فیلم ها را روشن
نمی کنند؟
من همیشه فکر می کنم که باید اجازه دهیم که خود
تئاتر ،یک مجموعه تلویزیونی و یا سینما برای عیار
یک بازیگر تصمیم بگیــرد .اگر معتقدیم بازیگری
خوب نیست و یا ورود درســتی نداشته است باید
بگذاریم بر عهده مخاطب چراکه اگر واقعا ان افراد در
جایگاه درستی نباشند مخاطبان خودشان به عنوان
تصمیم گیرندگان اصلی تکلیف ان ها را مشخص
می کنند .ولی زمانی که ما پیش از همه این ها نگران
چنین موضوعی باشیم معنی دیگری می دهد؛ دقیقا
همان معنی نبود سالمت در نگاه به ورود بازیگران
جوان« .خسوف» نیز االن درحال نشان دادن عیار
این بازیگران اســت و زمانی که می بینم سینما به
این بچه ها رجوع کرده است می فهمم که این عیار و
اعتماد واقعا وجود داشته یا نه.
تعریف شخصی خود شــما از ستاره
چیست؟ یک بازیگر باید چه ویژگی هایی
داشته باشــد که تبدیل به ستاره ای در
ذهن مردم شود و همچنین در سینمای
ایران و جهان چه کسی برای شما ستاره
است؟
معنای این سوال و پاسخ به ان بسیار ساده است،
من بازیگری را به مثابه یک شــغل می بینم که
میزان رجوع شدن به شما از پس زمانی طوالنی به
این معناست که شما در طول زمان ستاره بوده اید .
اینکه االن کسانی پوریا رحیمی را می شناسند و به
ان رجوع می کنند خیلی اهمیت ندارد ولی فردی
مانند پرویز پرستویی که پس از گذشت ۴۰سال
همچنان به او رجوع می شود و تا سال های سال
فیلمنامه های متعددی به او ارجاع داده می شود
برای من معنای ستاره را دارد .چرا؟ به این دلیل
که هنوز پس از گذشت سال های متوالی به سراغ
او می روند و همچنان فعالیت می کند و تاثیرگذار
است .از نظر من ستاره بودن به شناخته شدن در
یک دوره زمانی کوتاه و مشخص نیست بلکه به
اثرگذاری یک بازیگر در طول تاریخ باز می گردد.
ستاره برای من یعنی پرویز پرستویی که با تمام
فراز و فرودهای بازیگری خود پس از این همه سال
همچنان به او رجوع می شود و هنوز اثرگذاری خود
را در میان مردم و جامعه دارد .در میان بازیگران
خارجی می توانم بگویم که چه افرادی به شکل
نگاه و ایدیولوژی فکری من نزدیک تر هســتند
چراکه کسانی هستند که نه تنها شکل بازی ان ها
من را تحت تاثیر قرار داده باشد بلکه شکل زندگی
و منش هنری ان ها نیز برای من الهام بخش بوده
است .من همیشه فکر می کنم که بازیگری یک
ظرف محدودی است که بر اساس ان یک بازیگر
می تواند تا پایان عمر خود پنج نقش یا ۵۰نقش
بازی کند و کســانی مانند دنیل دی لوئیس و اد
هریس که در این سال ها بیشــتر خود را پنهان
کرده اند تا به نمایش بگذارند برای من بسیار منبع
الهام بوده اند .من در ایده ال ذهنی خود بسیار به
53
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 53
چهره پرتالش
این موضوع فکر می کنم که یک بازیگر در نقطه ای
از ثبات به جایگاهی برسد که بتواند مدت زمان
مشخصی را به جمع کردن بپردازد و بعد فرصت
ایفای یک نقش را پیدا کند.
شما با چند کارگردان جوان شاخص کار
کرده اید و تجربیات شما بیشتر نشان
دهنده این است که به سینمای تجربی
و نوگرا تعلق دارید .پیشنهادات اینطور
بوده یا خود شما هم سلیقه تان سینمای
با مخاطب خاص را بیشتر می پسندد؟
نکته جالب این موضوع این است که هر دو سوی
ســوالی که عنوان کردید ،صادق است چراکه فکر
می کنم در نهایت پیشنهادهای ما به عنوان بازیگر
در طول زمان تبدیل به عالیــق و ایده ال های ما
می شــود و ارام ارام فیلمنامه هایی به ما پیشنهاد
می شــود که به گونه های مورد عالقه ما نزدیک و
نزدیک تر است .من در شــروع بازیگری بسیار به
این موضوع فکر کرده ام و از همان ابتدا نه به تعیین
کارگردان عالقه ای داشتم و ژانر اثر نیز برایم تعیین
کننده نبوده است .همیشــه تنها چیزی که برایم
اهمیت ویژه ای دارد فیلمنامه ان اثر اســت و ارام
ارام شکلی از فیلمنامه ها به من پیشنهاد می شود
که به ایده ال من از سینما نزدیک تر است البته قطعا
در این مسیر پیشنهادهایی نیز داشته ام که انتخاب
من در این مسیر نبوده اند و هوشمندانه تالش کردم
از ان ها فاصله بگیرم .از مســیری که در تمام این
سال ها پیموده ام بسیار خوشحالم چراکه بسیاری
از گونه های کارگردانی و ســینمایی را در کارنامه
کاری خود دارم که می توانــم بگویم همه ان ها به
ایده ال های من نزدیک بوده اند.
خودتان را در موقعیتی بسیار متفاوت تر و
درموقعیتیککاراکترکمدینیزترسیم
می کنید؟
من در این سال ها موقعیت های کمدی بسیاری به
ویژه در تئاتر بازی کرده ام و حتی اگر ان اثار ،کمدی
صرف هم نبوده اند کاراکترهای من همیشه به یک
شــیرینی ،لطافت و بانمکی اغشته بوده اند .خیلی
دوســت دارم اگر فیلمنامه خوب و درستی به من
پیشنهاد شود این فضا را به عنوان یک دغدغه مهم در
بازیگری برای خود داشته باشم البته باز هم می گویم
اگر فیلمنامه کمدی درستی در اختیار داشته باشم.
پس اینطور که به نظر می رسد بازیگری
ریسک پذیر هســتید که دوست دارید
کاراکترها و ژانرهای متفاوتی را تجربه
کنید.
به نظر من بیشــتر بازیگرانی که حداقل من ان ها
را می شناســم عالقه دارند در نقش های متفاوتی
حضور داشته باشند اما برای من همیشه فراتر از این
حرف هاست چراکه بازیگری برای من جنبه هایی
برای ارتقای روح انســانی دارد و همیشه به دنبال
نشدنی ها هستم .من همواره به افرادی که بیش از
یک بار با ان ها کار کرده ام می گویم که از من کاری را
بخواهیدکهممکنشدنانخیلیسختاست.علت
این تقاضا این است که ان نقطه وسوسه انگیز برای
به حواشی و موقعیت هایی که از ان صحبت می کنید
از دغدغه های ان ها بود و مراقبت از سالمت کار چه
از نظر روانی و چه از نظرات دیگر در میان اولویت های
ابتدایی ان ها قرار داشــت .به واسطه این مدیریت،
بسیاری از کارها و خواسته ها دقیقا در جای خود قرار
می گیرد و روند منطقی تولید در چنین شرایطی رقم
می خورد که به همان اندازه کمترین میزان استرس
و نگرانی را تیم تولید و بازیگــران تجربه می کنند.
تمام افرادی که با این دو شــخص کار می کنند نیز
از تیم کارگردانی گرفته تا تیم تولید بسیار با ان ها
هماهنگ و کمک کننده هستند که جایی را برای
ناهماهنگی های مرسوم تولید یک اثر در ایران باقی
نمی گذارد .من از همکاری با ان ها بسیار راضی هستم
چراکه در این چند سالی که پس از «کرگدن» تنها
در فیلم سینمایی «زاالوا» حضور داشتم با توجه به
تمامی این دالیل اگاهانه پذیرفتــم در این تیم و با
همایون اسعدیان و مازیار میری کار کنم .توقع من از
کار کردن در رسانه نمایش خانگی نقطه پیش بینی
شــده ای بود که االن با پایان فیلمبرداری در همان
جایی که به ان فکر می کردم قرار دارم.
من حرکت در مسیر نشدن هاست چراکه برای من
چنین به نظر می رسد که به روح خودم شانس ارتقا
می دهم و همیشه به دنبال سخت ترین موقعیت ها و
مسیرهابرایرسیدنهستم.بایدبگویمهرچهمسیر
برایم سخت تر باشد رسیدن لذت بخش تر است.
برای شــما اولویت کدام است؟ تئاتر،
سینما و تلویزیون یا به نوعی سریال ها؟
فکر می کنید در این روزها کدام را مردم
بیشتر دنبال می کنند و این روی اولویت
شما تاثیری دارد؟
این جمله را از بزرگان خود بســیار می شنیدم که
برای ما مدیوم خیلی مطرح نیست و ان جایی که
فرصتی برای یک ایفای درست وجود داشته باشد
دغدغه و وسوسه ما است .برای من که در این مسیر
قدم گذاشــته ام و مهمترین نقطه ای که مدعی ان
هستم و صادقانه بیانش می کنم عشق بی اندازه ام
به بازیگری اســت و خدا را بابت ان شکر می کنم،
مهم ترین جایگاه رسیدن به نقطه ای است که بتوانم
برای وسوسه ها و دغدغه هایم در بازیگری پاسخی
پیدا کنم و مدیوم در اولویت های ابتدایی من قرار
نمی گیرد.
کمی از تجربه همکاری با مازیار میری
و همایون اســعدیان برایمان بگویید،
از چنین تجربه ای که مانند بسیاری از
سریال های شبکه نمایش خانگی خود را
برای دیده شدن درگیر حواشی کلیشه ای
این روزها نکرد.
مهم ترین خصیصه ای که از همایون اسعدیان و مازیار
میری به ذهن من می رسد مدیر بودن این افراد به
واسطه سال ها تجربه و تولیدات مختلف در ژانرهای
متفاوت و در مدیوم های مختلف است .وارد نشدن
جالب است که
بگویم از ان دورانی
که از عرصه های
دیگری مانند ورزش
بازیگرانی وارد سینما
می شدند تا این لحظه
که خواننده ها شانس
خود را در سینما
امتحان می کنند ،من
به شدت موافق چنین
حضورهایی
بودم و هستم
با وجود فضای مجازی یک بازیگر ناچار
است که دســت به جلوه گری و حضور
زیاد در محافل و مراسم ها بزند .در قاعده
کاری شــما اما انگار خیلی این موضوع
مهم نیست ،نگران نیستید از قافله عقب
بمانید؟
سوال خیلی جالب و جذابی پرسیدید .این سوال از
نظر من قطعا فکر را مشغول می کند ،بیش از اینکه به
یدانم که دور از اهمیت
اهمیت این موضوع فکر کنم م
نیست و قطعا بخشی از مغز من درگیر ان خواهد بود
و به اهمیت ان باور هم دارد .فکر می کنم این موضوع
بســیار به صفت ها و خصیصه های یــک بازیگر باز
می گردد ،درواقع می توانم بگویم بعضی بازیگران از
چنین صفت هایی به صورت ذاتی محروم هستند و در
یک بازه زمانی به این نتیجه می رسند که دست و پای
بیهوده نزنند .در همه جای دنیا این شکل از جلوه گری
در دنیــای بازیگری وجــود دارد و من نمی خواهم
درباره یک هوچی گــری یا پروپاگاندا صحبت کنم
ان هم درباره بازیگرانی که یک فعل هایی را فراتر از
بازیگری و توانایی که دارند برای معرفی خود انجام
می دهند .من تنها به صفات و رفتارهای درونی افراد
اشــاره می کنم و همانطور که شما می گویید شاید
مسیر پیشرفت یا تثبیت یک بازیگر دور از جلوه گری
کندتر هم شود .فراموش نمی کنم که در اولین کار
ســینمایی که در ان حضور داشتم مهدی هاشمی
دست روی چنین نقطه ای گذاشت و گفت «پوریا تو
باید خیلی صبور باشی چراکه از همین االن می دانی
که از ان دسته بازیگرانی هستی که شاید یک مسیر
هیجان انگیز و یک شــبه برای تثبیت خود تجربه
نمی کنند و باید بدانی نیاز به صبر زیادی داری ».من
هم کم کم این موضوع را پذیرفتم و تا حدی مسیری
که درحال حاضر در ان قرار دارم را اگاهانه انتخاب
کرده ام و بازیگرانی زیادی را می شناسم که ان ها نیز
این راه را انتخاب کرده اند و مسیر خود را مبتنی بر
توانایی های خود رفته اند و من اصال از درست یا غلط
بودن این دو مسیر صحبت نمی کنم. صفحه 54
فــــــرم اشتــــراک
ماهنامــــــهصبــــا
نام و نام خانوادگی:
................................................................................................................................................................................................................................................
ادرس:
.............................................................................................................................................................................................................................................................................
تلفن ....................................................... :موبایل ................................................. :فکس ................................................ :کدپستی:
..................................................
اشتراک شش ماهه
{چهارشماره}
با پست سفارشی
2.000.000ریال
لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب 0109771136001و یا به شماره کارت 6037691990274227بانک صادرات قابل پرداخت
در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس
و یا به شماره 09105248419ارسال نمایید
ادرس :تهران ،خیابان ایت اهلل مدنی ،روبروی متروی شهید مدنی ،کوچه خجسته منش ،پالک ،5دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»
تلفن021-77582422-6 :
فکس77548245 :
mahnamehsaba
www.mahnamehsaba.ir
55
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 55
سینمای جهان زیر ذره بین
محمد تقی زاده | امسال سال خوب و جذابی برای سینما
دوستان در سراسر جهان بود چراکه پس از حدود 2سال
رکود و رخوت در سینماها که ناشی از همه گیری ویروس
کرونا بود ،با سالی پر رونق و پربار در سینمای جهان از
حیث تولید و فروش فیلم ها مواجه بودیم .فیلم های متنوعی
در ژانرهای مختلف ساخته شد و سینماگران صاحب نامی
فیلم های با کیفیتی را روی پرده بردند و با وجود رونق
چشمگیر شبکه های کابلی و تلویزیون های خانگی ،شاهد
استقبال مخاطبان از اثار سینمایی بودیم تا مشخص شود
سینمای خانگی و سریال های تلویزیونی با اینکه رقیب جدی
فیلم های سینمایی هستند اما در صورت وجود اثار با کیفیت
سینمایی ،به هیچ وجه مانعی برای حضور سینمادوستان در
سینماها محسوب نمی شوند .از سوی دیگر تغییراتی در
رویکرد فیلم سازان اروپایی و امریکایی بودیم و روایت های
تازه و خالقانه ای نیز در سینمای جهان تولید و به تصویر
کشیده شد .بحث اسکار و حضور اصغر فرهادی با فیلم
قهرمان از دیگر سوژه هایی بود که سینمای ایران را بار دیگر
در صدر اخبار سینمایی وب سایت ها و نشریات سینمایی معتبر
قرارداد .به همین بهانه و به جهت بررسی تحلیلی سینمای
جهان در ، 2021ماهنامه صبا در گفت و گویی با ارش
خوشخو منتقد و کارشناس سینما فراز و فرودها و ظرفیت های
سال گذشته سینمای جهان را مورد واکاوی قرارد داد .مشروح
این مصاحبه در ادامه امده است:
تحلیل سینمای جهان در گفت وگو با ارش خوشخو؛
قهرمان شانس زیادی
برای تصاحب اسکار ندارد
ابتدا ،نظر خود را درباره سینمای جهان
در ســالی که گذشت ،دســتاوردها،
ظرفیت ها و چهره های برجسته ۲۰۲۱
بیان بفرمایید؟
مهمترین اتفاق در سال ۲۰۲۱از نظر من این بود
که سینما از حالت شوک و تعلیقی که در سال های
گذشته و در اثر همه گیری کرونا دچارش شده بود
درامد ،ژانرهای پرفروش در سال ۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و جشنواره ها تقریبا به طور کامل
برگزار شد .اگرچه ممکن است دوباره و با شیوع
ســویه های جدید ویروس کرونا این دستاورد
تغییرکند اما در هر حال ســال ۲۰۲۱به جهت
خارج شدن سینما از شــوک کرونا سال مهم و
پرباری بود.
شیوه های روایی در سینما و در دهه های
اخیر دچار تغییراتی شــده اســت .در
سال گذشــته نیز برخی از تحلیلگران
بر این باور بودند که فیلم ها بیشــتر به
ترسیم و تعریف موقعیت ها پرداخته اند
و از قصه گویی با ان ساختارکالســیک
ان خبری نبود .نظر شما در مورد روایت
در ســینمای جهان و در سال ۲۰۲۱
چیست؟
در اثار به نمایش در امده در سال جاری با وجود
اینکه فیلم های بزرگ و شاهکار نداشتیم( این
روند در ســال ۲۰۲۰نیز وجود داشت) و فیلم
جریان ســاز که توجه مخاطبان و منتقدان را به
خود جلب کند نیز وجود نداشت ،اما تعداد زیادی
فیلم خوب داشتیم که توانست امتیازات خوبی
از ســوی منتقدان دریافت کند .کار با ژانرهای
قدیمیواحیای گونه هایمختلفیچونموزیکال،
تاریخی و وسترن از جمله رویکردهای قابل تامل
فیلمسازان در 2021بود ،به گونه ای که برای نمونه
در فیلم انت Annetteساخته لئوکاراکس شاهد
احیای ژانر موزیکال ،در فیلم قدرت سگ The
Power of the Dogساخته جین کمپیون ژانر
وسترن ،در فیلم بدون حرکت ناگهانی �No Sud
den Moveساخته استیون سودربرگ ژانر نوار
و در فیلماخرین دوئل The Last Duelساخته
ریدلی اسکات ژانر تاریخی به نوعی بازافرینی
شد .از این لحاظ می توان ســال 2021را سال
زورازمایی ژانرهای قدیمی در در سینمای جهان
دانست که گرچه شاهکار جدیدی خلق نشد اما
فیلم های خوبی که یاد اور ژانرهای پرمخاطب
سینمای جهان اند ،به نمایش درامد.
در ســینمای اروپا نیز شاهد رویکرد قابل توجه
فیلمسازان این منطقه هستیم به طوری که دیگر
نمی توان تمایز زیادی میان سینمای اروپا با مدل
هنری و روشنفکری اش با سینمای امریکا قائل
بود.این تمهید قابل توجــه و هدفمند به منظور
جذب بیشــتر مخاطبان صورت گرفته است و
فیلم ها و روایت های ســینمایی طوری طراحی
شده اند که مخاطب پســند و پرجاذبه به نظر
برسند .فیلم دســت خدا The Hand of God
ســاخته پائولو ســورنتینو ،فیلم بدترین فرد
زمیــن The Worst Person in the World
ساخته یواخیم تریر فیلم کوپه شمار هCom� 6
6 .partment Noســاخته جوهو کاسمنن و
مادران موازی Parallel Mothersســاخته
پدرو المادوار مهمترین مصادیق رویکرد جدید
فیلمسازان اروپایی در این دوره است .روایت در
این فیلم ها به طوری است که در درجه نخست
حوصله تماشاگر سر نرود و بدین منظور شاهد
مهمترین اتفاق
در سال ۲۰۲۱از
نظر من این بود
که سینما از حالت
شوک و تعلیقی که
در سال های گذشته
و در اثر همه گیری
کرونا دچارش شده
بود درامد ،ژانرهای
پرفروش در سال
۲۰۲۱نمایندگان
خوبی داشتند و
جشنواره ها تقریبا به
طور کامل برگزار شد
تخطی و خروج از برخی از فرم های کالســیک
داستانگویی هســتیم؛ موقعیت های پیاپی خط
سیر روایی فیلم ها را تشکیل می دهند فصل های
مختلف بصری و داستانی باعث جلو رفتن قصه
فیلم می شــود به طوری که مانند اثار کالسیک
شاهد یک خط سیر داســتانی منظم و منسجم
نیستیم و موقعیت های مجزا و پیاپی خط روایی
فیلم ها را تشکیل می دهند .واقعیت این است که
سینمای اروپا دیگر تارکوفسکی ،کیشلوفسکی
و میشــائیل هانکه ندارد و با فقدان این بزرگان،
سینمای اروپا دوران سبک بال و سبک سری را
سپری می کند.
بخش انتخاب بهترین فیلم و بهترین
عوامل همواره یکی از ســواالت رایج و
جذاب در جمع بندی های ساالنه از سوی
منتقدان و تحلیلگران سینمایی است.
از نظر شما غافلگیری امسال در حوزه
بازیگری ،کارگردانی و بهترین فیلم چه
اثاری بوده است؟
در بخش کارگردانی کار ادگار رایت در فیلم Last
Night in Sohoاز نظر شیوه روایت و کارگردانی
برایم خیلی جذاب بــود ،همچنین کارگردانی
کاراکس در فیلم موزیکال انت ، Annetteریدلی
اسکات در اخرین دوئل The Last Duelبسیار
قابل توجه بود به طوری که بســیاری از جزئیات
ظریفی که در این فیلم کار شــد از طرف برخی
سینمایی نویسان و تحلیلگران دور ماند .کوپه
شــماره 6 .Compartment No ۶کارگردان
فنالندی نیز از جمله فیلم های قابل توجه از لحاظ
کارگردانی در ســال 2021بوده است .در حوزه
بازیگری بازی بندیکت کامبربچ در فیلم قدرت صفحه 56
سریالبازیمرکبازجملهمجموعه های
تلویزیونی بود که در سراســر جهان با
استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد
از نظر شما دلیل اصلی این توجه و اقبال
عمومی چه بوده است؟
انتخاب شود ولی شانس زیادی برای تصاحب
اسکار برای فرهادی وجود ندارد چرا که رقبایی
چون ماشــین مرا بران Drive My Carاثر
هاماچی و کوپه شــماره Compartment ۶
No6مختصات بیشــتر و کامل تری را برای
کسب این جایزه از خود نشــان دادند با این
وجود نامزدی قهرمان در گلدن گلوب و جایزه
بزرگ هیئت داوران کن شاهد اصلی کیفیت
بین المللی قهرمــان و موفقیت دیگری برای
اصغر فرهادی است.
ســگ ، The Power of the Dogمت دیمون
و جودی کامر در لســت دوئل در میان بازیگران
امسال قابل توجه بوده ،همچنین بازی رنت رینز
Renate Reinsveبازیگر فیلم اروپایی بدترین
ادم روی زمیــن The Worst Person in the
Worldنیــز از نظر من بــازی قدرتمند و قابل
توجهی بود .درکل ،بهترین بازی مرد در ســال
جاری از نظر من بازی امیر جدیدی در فیلم قهرمان
اصغر فرهادی بود.
حاال که به قهرمان و فیلم اصغر فرهادی
رســیدیم .نظرتون دربــاره این فیلم
چیســت ،جایگاه این فیلم در کارنامه
فرهــادی را چطور ارزیابــی می کنید و
شانس قهرمان را در تصاحب سومین
اســکار برای اصغر فرهــادی چقدر
می دانید؟
در قهرمان از ان ساختار مکانیکی و اتشین و در
عین حال تصنعی عناصر درام که در فروشــنده
دیده بودیم خبری نیست .اینجا همه چی از همان
ابتدا عامدانه متزلزل است .لغزان نرم و منعطف
است؛ شیرازی است .درام بر مبنای سو تفاهمات
کالمی و لغزش های کوچک رفتاری شــکل می
گیرند .داستان بر روی سرخوردن های زبانی می
چرخد .سو تفاهمات و سوفهم ها .و البته کلنجار
فرهادی با مفهوم ایرانی بودن .حتی ساختارهای
حکومتی نمایش داده شــده در فیلم در همین
مفهوم رفتار ایرانی معنی می شوند و خب عصبانی
می شوی از اینکه چرا داســتان و درام باید روی
این لغزش های زبانی و رفتاری بچرخد؟ نمی شد
شــخصیت ها حرف همدیگر را بهتر بفهمند؟
نمی شــد عاقالنه تر رفتار کنند؟ (مثال در رسید
گرفتن از صاحب سکه ها) نمی شد این قدر ریسک
نکنند؟ و در میان این عصبانیت یادت می اید که
بیشتر گرفتاری های ما در زندگی عادی از همین
نوع اســت .حاصل لغزش کالم و بدفهمی و گاه
کم عقلی و خب حیرت می کنی از تیپ شناسی
فرهادی ,شخصیت درجه یک تنابنده و دخترش
سارینافرهادی.قهرمان یک فیلم اصغر فرهادی
است .پخته و پر از جزئیات تصویری و کالمی .با
همان مهارت حیرت انگیزش در القای شــرایط
محیطی .محله ،خانه و صداها .و همچون یک فیلم
سینمای فرهادی وظیفه ازار تماشاگر را به بهترین
وجه انجام می دهد .تا انجا که در پایان بندی بسیار
زیبای فیلم وقتی دوربین را روی روشنایی نگه می
دارد و نمی چرخد به سمت در بسته.
درباره شــانس فرهادی برای تصاحب اسکار
به نظر می رســد قهرمان به احتمال زیاد جزو
کاندیدای بهترین فیلم غیرانگلیســی زبان
درمیان فیلمسازان
شناخته شده کار
ریدلی اسکات
اثری محکم و دقیق
بود و فیلم انت
از لئو کاراکس را
پسندیدم .به طور
کلی امسال فیلم
خوب که امتیاز ۷یا
8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم
شاهکار نداشتیم
در سال جاری شاهد حضور فیلمسازان
مطرح چون استیون اسپیلبرگ ،ریدلی
اسکات ،جوئل کوئن و… بودیم عملکرد
این بزرگان ســینما را چطور دیدید؟ از
سوی دیگر هر ساله تعداد زیادی فیلم
مهجور و فیلمساز ناشناخته در جهان
معرفی می شود که در پروسه نمایش و
عرضه بین المللی معموالً مغفول واقع
می شوند ،در این طیف چه فیلمساز ها و
فیلم هایی را می تواند معرفی کنید؟
درمیان فیلمسازان شناخته شده کار ریدلی
اسکات اثری محکم و دقیق بود و فیلم انت از
لئو کاراکس را پسندیدم .به طور کلی امسال
فیلم خوب که امتیاز ۷یــا 8از ۱۰نمره بگیرد
زیاد بودند اما فیلم شــاهکار نداشتیم .سال
۲۰۲۰نیز روندی مشابه امسال بود در حالیکه در
سال ۲۰۱۹فیلم های پارازیت ، Parasiteروزی
روزگاری در هالیوود Once Upon A Time In
Hollywoodمرد ایرلندی ، The Irishman
داستان ازدواج ،Marriage Storyفیلم های
جریان ساز و بسیار مهمی بود که امتیاز باالی ۹
دریافت کردند .توضیح اینکه فیلم پیتزا شیرین
بیان Licorice Pizzaاز پل توماس اندرسون را
هنوز ندیدم.
داستان سریال بازی مرکب در درجه نخست قصه
جذاب و سرگرم کننده ای داشت که می توانست
مخاطب مختلف از سراسر جهان را به خود جلب
کند مضافًا اینکه الگــو بازی های کامپیوتری به
نظر می رسد الگوی جذابی برای اثار سینمایی و
تلویزیونی به شمار می رود این مدل بازی ها که
در صورت پیروزی در یک بازی موفقیت در ان
به مرحله بعد و باالتر صعــود می کنی می تواند
دستمایهخوبیبرای اثارسینماییوتقویتوجهه
سرگرم کنندگیانباشد.ازاینگذشتهلجستیک
فیلم و امکانات ســخت افزاری از جمله دکور،
شرایط بازی بازیگران و… به باورپذیری و ارتباط
بیشتر سریال با مخاطبان کمک زیادی کرد.
به عنوان ســوال اخر پیش بینی تان از
برندگان اسکار ۲۰۲۲چیست؟
پیش بینی اسکار با توجه به المان های مختلفی
که در ان دخیل اســت کار اســانی نیست اما
بعید می دانم توفیقاتی که فیلم قدرت سگ در
گلدن گالب کسب کرده در مراسم اسکار تکرار
شود .قدرت سگ فیلمی خاص با ریتمی کند و
براشفته کننده است که نه تنها هالیوودی نیست
بلکه جزو اثار سخت ســینمای امریکاست که
می تواند تداعی گر اثار هنری سینمای اروپا باشد.
امسال هر چقدر فیلمسازان اروپایی فیلم های
سبک بار و سرگرم کننده ســاخته بودند ،چند
فیلمساز امریکایی از جمله جین کمپیون در فیلم
قدرت سگ …،در فیلم گزارش فرانسوی The
French Dispatchو … در فیلم کامان کامان
C’mon C’monاثار هنری تر و سخت تری را
تولید کردند .در هرحال به نظر می رســد فیلم
وست ساید استوری West Side Storyاستیون
اسپیلبرگ شانس بیشتری برای تصاحب اسکار
داشته باشد اما ممکن است مانند سال ۲۰۱۹که
فیلم پارازیت برنده اسکار شد امسال نیز فیلم
ژاپنی ماشــین مرا بران Drive My Carبرنده
بهترین فیلم اسکار شود.
57
مجله تخصصیسینماوتلویزیون
شماره 11
بهمن 1400 صفحه 57
صفحه 58
صفحه 59
امه
ن
شماره 11بهمن 1400قیمت 50000:تومان
نگاهی به 10شانس اصلی
اسکار 2022
انتخاب سخت اکادمی
نبرد قصه!
گفت و گو با پوریا رحیمی سام ؛
بازیگر «خسوف»
بازیگری برای من
فراتر از بازی و به
شکلی ارتقای روح
انسانی است
گفت وگو با فرهاد ائیش؛ بازیگر
سریال «برف بی صدا می بارد»
نقشی که سیاه و
سفید مطلق نباشد
برای من
جذاب است
گفتوگوبالیلیگلستان
باید بمانیم ،بسازیم ،بنویسیم
جدایی نادر از سیمین را دوست دارم
و اژدها وارد می شود شاهکار سینمای ایران است صفحه 60