ماهنامه صبا نامه شماره 6
ماهنامه صبا نامه شماره 6
امه
ن
شماره َ 6دی 1399قیمت 20000:تومان
نگاهی بر TENETاخرین ساخته
کریستوفرنوالن همراه پرونده ای
برای مرور محبوب ترین اثار
نتفلیکس در سال ۲۰۲۰
شعبده در ُشبهه
با مرد ژانرهای متفاوت درباره دغدغه هایی
که او را به سراسر شب کشاند
این یک شوخیه ؛
مافیلمسازمـولـف نداریم! صفحه 1
صفحه 2
صفحه 3
گفتگو با پردیس پورعابدینی ؛ نو ستاره ای که
در«اقازاده» درخشید ونگاه ها را به خود جلب کرد
با فرزاد موتمن ؛مرد ژانرهای
متفاوت درباره دغدغه هایی که او
را به «سراسر شب »کشاند
شخصیت درونگرایی دارم ؛
اهل شواف نیستم
این یک شوخیه ؛
ما فیلمساز مولف نداریم!
19
07
تحلیلی بر ناپدید شدن ایده و رکود برنامه سازی
در یک سال گذشته تلویزیون
رودی که اب در ان مانده!
نقدی بر « »TENET؛اخرین ساخته
کریستوفر نوالن
27
شــعبده در ُشـبهه
17
کرونا و رونق
تلویزیون اینترنتی در جهان
12
گفت وگوباامیرحسینمکاریانی؛روزنامه نگارو
منتقد ،پیرامون قوت و ضعف های «اقازاده»
فلسفه جذاب زیست یک
ضدقهرمان!
22 صفحه 4
با سعید ابوطالب کارگردان «شام ایرانی» و
«شب های مافیا» درباره مصائب و محاسن
ریلیتی شو در ایران
با «شام ایرانی »
رکورد تماشای سریال های
تلویزیون اینترنتی را شکستیم
با ابوالفضل صفری ؛ تهیه کننده پربیننده ترین
مجموعه فصل پاییز
42
نگاهی به سریال موفقی که
به فصل سوم رسید
خــانـهامـن
سفارشی ساخته نشد
از سنگر دوستی ،تا
سنگالخ سرنوشت
38
55
واکاوی جزئی نگر در مضمون و
فرم سریال های سه دهه پایانی
90در استانه 1400
به بهانه درگذشت مرد هزار
صدای عرصه دوبله
صداتون ،جا
ُ
گذاشتید
جناب جلیلوند....
31
از دیکتاتوری والدین
تا سرگشتگی در شهر
و اجتماع ؛ معلق میان
تجدد و عرف
49
یه پاییز ُ
تلخ....
57 صفحه 5
یادداشتمهمان
نامه
صاحب امتیاز:
موسسه فرهنگی ،هنری وصف صبا
برگزاری جشنواره فیلم فجر؛ اشتباهی بزرگ
احمد طالبی نژاد
منتقد و کارشناس سینما
مدیر مسئول و سردبیر:
محمدرضا شفیعی
دبیر گروه تحریریه:
دنیا خمامی
مدیر هنری:
سپهر خامه ور
گروه تحریریه:
پریسا سادات خضرایی
محمد تقی زاده
اریا باقری ،پریسا شریعت رضوی
عکس جلد سینما:
رامونا واریان
عکس جلد تلویزیون:
مهسا کیوانپور
لیتوگرافی ،چاپ و صحافی:
خجسته نوین
توزیع:
نشر گستر امروز
نشانی:
خیابان ایت اله مدنی
کوچه خجسته منش ،پالک 5
تلفن77582422-6 :
فکس77548245 :
www.mahnamehsaba.com
شبکه های مجازی:
@mahnamehsaba
با سپاس از:
مریم عرفانیان ،حامد عنقا،
امین داداشی ،زهرا دمزابادی،
احمد طالبی نژاد ،سعید ابوطالب،
فائزه باقری و ...تمام کسانی که
در شماره ششم
ما را همراهی کردند.
یک اشــتباهی که در اینجا رخ داده این است که دوستان به
خصوصاقایطباطبایینژاد(منازایشانتعجبمی کنمچراکه
ادم باهوش و بادرایتی هستند) تفاوت بین مسابقه و جشنواره
را در نظر نمی گیرند ،چون شکلی که می خواهند جشنواره را
برگزارکنندبیشترحالتمسابقهدارد.گفته اندفیلم هارانشان
نمی دهیم ،داورها فیلم ها را می بینند و نتایج را اعالم می کنند،
در نتیجه این یک مسابقه است و جشنواره نیست .جشنواره
یعنیمردمفیلم هاراببینند،مسائلجنبیمثلنمایشگاه،بازار
فیلم و خیلی اتفاقات دیگر را داشته باشیم اما در حال حاضر به
طریقی می خواهند ان را برگزار کنند که دیگر نامش جشنواره
نیستوشایدبتوانگفتمسابق هفیلم هایسالنودونهاست.
وقتی جامعه دچار التهاب است و در بحبوحه کرونا قرار دارد و از
طرفی مسائل اقتصادی هم کمر مردم را خم کرده ،چه اصراری
است که هزینه ای صرف بشــود تا امسال جشنواره را برگزار
کنند.المپیکراهمتعطیلکرده اندواینمسالهکهازانمهم تر
نیست .بنابراین می توان امسال این کار را نکرد و اگر شرایط در
سال اینده بهتر شد ،همان موقع برگزار شود .در حال حاضر به
نظرمی ایدکهاینحرکتبیشتریکعملسیاسیاستتایک
عملفرهنگیوبهدلیلاینکهجشنوار هفجرباده هفجرهمزمان
استمی خواهندحتماچنینرویدادیهمبرگزارشود.
اگر جشنواره ونیز برگزار می شــود فرق دارد چرا که در اروپا
رعایت پروتکل ها امری جدی است و مردم هم به طور جدی
ان را رعایت می کنند .از طرفی شرایط نیز فرق می کند .درواقع
ان زمان که در ونیز جشــنواره برگزار شد جهان به موج دوم
کرونا نرسیده بود .ضمن اینکه اگر برای مثال حتی یک نفر هم
بر اثر این رویداد مبتال شده و جانش را از دست داده باشد ،این
یک جنایت فرهنگی محسوب می شود و دلیلی ندارد که ما هم
بخواهیمهمانروشراتکرارکنیم.
ما وقتی در شــرایط معمول نمی توانیم مــردم را به رعایت
پروتکل ها وادار کنیم ،در کوران جشنواره نیز نمی توانیم .من
درحالحاضربهدلیلکرونادریکشهرستانزندگیمی کنمو
دراینجاهیچکسماسکندارد،رعایتنمی کندوانگارکرونایی
وجود ندارد .ما چنین مردمی هستیم ،یعنی وقتی جشنواره ای
داشته باشیم به هر حال هجوم می اوریم و فیلم ها را در سالن
می بینیم.البتهاینمسالهراهکارهاییداشتوبایدزمینه اشرا
امادهمی کردند؛برایمثالدرنظر گرفتنسالن هاییباظرفیت
کموشرایطی از اینقبیل کهمسائل ایمنیوبهداشتیدر ان ها
کامال رعایت شود ،اما می خواهند عجله ای یک جشنواره ای
برگزارشودتابگویندماجشنوارهبرگزارکرده ایم.ازنظرمناین
مسالههمانطورکهگفتمیکرویکردسیاسیداردونهفرهنگی.
واقعیت این اســت که نــه تنها این جشــنواره بلکه همه
جشنواره هایی که در حال حاضر برگزار می شوند ،اگر برگزار
نشــوند هیچ اتفاقی نمی افتد و هیچ اسیبی به هیچکس
نمی رسد ،ضمن اینکه در نظر داشته باشیم امسال سینمای
ایران عزادار اســت چرا که تعدادی از بهترین هایش را در
کوران کرونا از دست داده و این غم هنوز بر دل هاست .ما این
مساله را نادیده بگیریم و جشنواره برگزار کنیم که چه بشود؟
بشماریم و ببینیم چه تعداد از هنرمندان خوب سینمای ایران
دریکسالگذشتهازدسترفته اند؟اگربهشکلجشنواره ای
بخواهیم به این مساله نگاه کنیم اصال یک جور توهین به روح
و ذات ان هاســت ،چرا که عمال هم خانواده های ان ها و هم
جامع ه سینمایی ما عزادار است .در پشت صحنه پروتکل ها
را رعایت نکرده اند و بسیاری از عوامل حین انجام کار بیمار
شده و جانشان را از دست داده اند .به هر حال به نظر می اید
که اگر یک سال یا حتی دو سال جشنواره ای برگزار نشود هیچ
اتفاقینمی افتد؛بگذاریدمردمزندگیشانراکنندوبهسالمت
از این بحران جهانی عبور کنند .در همه جای دنیا همین تفکر
را دنبال می کنند ولی نمی دانم چه اصراری هست که ما ان را
برگزارکنیم.ضمناینکهپیش ترگفتمکاریکهطباطبایینژاد
می خواهد انجام دهد بیشتر حالت مسابقه دارد؛ وقتی مردم
نتوانند فیلم ها را ببینند و شرایطش نباشد چه اصراری است
که این جشنواره برگزار شود.
اگر مدعی هستیم که مردم برای ما مهم هستند ،عقل حکم
می کند که سالمت جامعه و مردم را در اولویت هر کاری قرار
دهیم اما اگرقرار استمردمسیاهی لشکرباشند پسهر کاری
دلشانمی خواهدبکنند.اینکهداورهافیلم هاراببینندوجایزه
بدهند چه دردی را دوا می کند؟ اجازه بدهید شــرایط اکران
فیلم هابهوجودایدچراکهاینفیلم هابایددراکراندیدهشوند
ووقتیدیدهنمی شونداخرشکهچه؟فرضکنیدکهچندفیلم
راتعدادمحدودیبرایمثالگروهداورانببینندوجایزهبدهند،
مردم برای چه باید هورا بکشند؟ درواقع سوال من این است که
وقتیجشنواقعیویاشرایطانوجودنداردمردمچرابایدهورا
بکشند؟ به نظر من در این شرایط اگر جشنواره را برگزار نکنند
خیلیبهتراست.
این جشنواره در این سی ،چهل ســال به هر حال همیشه با
حضور مردم جشنواره فجر بوده و ما باید بپذیریم که مهم ترین
و تاثیرگذارترین رویداد سینمایی است .من به عنوان کسی که
از اولین دور ه جشنوار ه فجر همیشه حضور داشت ه و در جریان
بوده ،می گویم که لذت جشنواره به حضور مردم است .در این
معادله ،زمانی که حضور مردم وجود نداشته باشد و ان ها غایب
باشند برگزار کردنش چه لذتی دارد؟
اینکهبهاصرارمی خواهندجشنوارهرابرگزارکننداینشائبه
را به وجود می اورد که یک بودجه ای هست و باید صرف شود
که عده ای هم لفت و لیسی در این زمینه خواهند داشت .در
این شرایطی که مردم به نان شبشان هم محتاج هستند و
قوتالیموتگیرشاننمی ایدومجبورهستندکهگورخوابی
کنند و در پشت بام بخوابند ،این درست نیست .یک سال به
جایجشنوارهبرگزارکردناینپولراخرجشرایطاجتماعی
کنیم .از نظر ارزش فرهنگی ،ثواب و هر چه که اســمش را
بگذارید بهتر است و به نظر می اید که ماجرای اصلی همین
پولاستکهبایدبهطریقیحیفومیلشود.بهنظرمناقای
طباطبایینژادبهعنوانیکادممنطقیوشخصیکهدراین
جامعه زندگی می کند و من در او عقالنیتی دیده ام ،می تواند
برای اولین بار اعالم کند که امسال هزین ه برگزاری جشنواره
صرف تامین زندگی دست اندرکاران سینما شود .می دانید
این بیکاری چه بر سر اهالی سینما اورده است؟ می دانید که
در حال حاضر خیلی از ان ها با بدبختی روزگار می گذرانند؟
الاقل چند نفری که من می شناســم این مشکل را دارند.
چرا که در سینما درامد ثابتی نداشته اند و یک بیم ه خانه
سینما داشــتند که ان هم هزار جور حرف و حدیث دارد.
امسال این پول را صرف زندگی این افراد کنند و بگذارند
زندگی ان ها نجات پیدا کنــد و از این فقری که گرفتارش
هستند رها شوند؛ تاثیر و اهمیت این کار خیلی بیشتر از
برگزاری جشنواره است. صفحه 6
با فرزاد موتمن ؛مرد ژانرهای متفاوت درباره دغدغه هایی که او را به «سراسر شب »کشاند
این یک شوخیه ؛
مافیلمسازمولفنداریم!
من یک ادم گوشه گیرم که دوست دارم
پول داشتم فیلم خودم را می ساختم
7
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 7
سینمای ایران
همین ابتدا این اجــازه را به ما بدهید تا
بپرسیم که می توانیم «سراسر شب» را
با توجه به اینکه اولیــن تجربه نگارش
فیلمنامه خودتان هم هست ،کامال فیلم
فرزاد موتمن بدانیم و ان را نمایش جهان
شخصیشماببینیم؟
درسینمایایرانهیچچیزکاملنمی شود.سینمای
ایران یک بافت بی قاعده ،غیرحرفه ای ،باری به هر
جهت ،رانتی و بوروکراتیک دارد .در این ســینما
هیچکس نمی تواند دقیقــا ان چیزی را که دلش
می خواهد بسازد .کسانی هم که چنین ادعایی را
می کنند فقط ادعا دارند ،مگر انکه از فیلمسازهایی
باشند که این امکان را دارند تا با پول های بی حساب
کار کنند ،وگرنه ان هایی کــه به طور حرفه ای کار
می کنند و پول های بی حساب گیرشان نمی اید،
هیچوقت نمی توانند به ان چیزی که فکر می کنند
یک اتفاق کامل است برســند و چنین چیزی در
سینمای ما غیرممکن است.
تاثیرسینمایموجنویفرانسهونامبردن
از گدار در چند جای فیلم نشان می دهد این
عالقه شما که بارها درباره اش صحبت
کرده اید ،در اینجا به تمامی استفاده شده
و به نظر می رسد که همین هم باعث شده
تا گویی خیلی به سیر روایی و خط مستقیم
داستانی توجه نشان ندهید یا نقش زنان
را محوری تر کنید.
خیر ،این ها ارتباطی به هم ندارند .این فیلم درباره
دختری است که در ابتدای شب با چشمی گریان از
خانه بیرون می اید ولی نزدیک به صبح با چشمانی
مبهوت و لبی خندان به خانه بازمی گردد .کاراکتر
فیلم یک دختر است و شــباهت به «الفاویل» در
قصه اش وجود دارد ،یعنی فیلم قصه ای را تعریف
می کند که خیلی شبیه به قصه «الفاویل» است.
در فیلم «الفاویل» یک جاسوس به سیار ه الفاویل
می رود تا بداند چه بر ســر جاســوس قبلی که به
ان سیاره فرســتاده بودند ،امده اســت .او در انجا
عاشق می شود و با دختری از سیاره فرار می کند .در
«سراسر شب» هم دختری از خانه بیرون می اید و
به کافه ای می رود تا مردی را ببیند که با خواهرش
در ارتباط بوده اســت .می خواهد بداند چه بر سر
خواهرش امده که این دختر دو ماهی هســت که
در خواب است ،اما درواقع این قضی ه مهمی نیست،
نکت ه مهم این اســت که خود این دختر ،عاشــق
برمی گردد .درنتیجه می بینیم که اتفاقا خط روایی
داریم و به ان اهمیت می دهیم اما شــکل خیلی
متعارف و دم دستی ندارد.
دنیاخمامی -پریسا خضرایی« :این فیلم درباره دختری است که در ابتدای شب با چشمی گریان از خانه بیرون می اید ولی
نزدیک به صبح با چشمانی مبهوت و لبی خندان به خانه بازمی گردد»؛ شاید بهترین جمله برای معرفی فیلم «سراسر شب» همین
باشد .مارتین اسکورسیزی می گوید« :شخصی ترین اثر ،خالقانه ترین اثر است» و فرزاد موتمن فیلم شخصی خودش را ساخته است.
فیلمسازی که شیفت ه سینماست و سبک و سیاق خاص خود را دارد .کسی که توانست با فیلم «شب های روشن» مخاطب سینما را عاشق کند و حاال در
«سراسر شب» عاشقان سینما را با خود همراه کرده است« .ما به سینما نیامدیم تا دیده شویم ،ما فیلم ساختیم چون سینما را دوست داشتیم»؛ این
جمله ای از فرزاد موتمن است؛ کارگردانی که به جادوی پرد ه نقره ای اشناست و به گفت ه خودش شخصیت داوود مرادی در فیلم «سراسر شب» خود
اوست .به بهان ه اکران اینترنتی فیلم «سراسر شب» با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
این فیلم خیلی در ژانر نمی گنجد و انگار در
فیلمنامه هم به تعمد از اینکه ان را در قالب
قرار دهید رد شده اید؛ چون می خواستید
چیزهای مختلفی بگویید ناگزیر شده اید
که خیلی با قواعد ژانر پیش نروید یا اساسا
میلی به اینکه فیلمتان درگیر این قاعده ها
شود نداشتید؟
واقعیت این اســت که «سراسر شــب» یک فیلم
عاشقان ه خیابانی است اما ژانرهای فرعی زیادی در ان صفحه 8
وجود دارد .یعنی این فیلم در خود یک لحن کمدی
خفیف ،یک گرایش جنایی و پلیسی و حادثه ای،
یک رایح ه نواری و یک صحن ه موزیکال دارد و یکی،
دو پالنش تنه به تنه فیلم های ترسناک می زند و
گرایش هایی از ژانرهای مختلف را در ان می بینیم.
درواقع «سراسر شــب» یک فیلم عشقی است اما
زیرژانرهای خیلی متعددی را با خود به همراه دارد و
این ها را در کنار همدیگر گذاشته است.
اینفیلمنامهرابههمراهزامیادسعدوندیان
نوشــته اید .می خواهیم بدانیم که نقش
ســعدوندیان چقدر بوده و تاثیر نگاه او
چقدر در فیلمنامه وجود دارد؟
نسخ ه اولیه را من نوشتم و زامیاد از نسخ ه دوم به
ما ملحق شد که بودن او برای من خیلی خوشایند
بود ،چرا که کاراکترهای این فیلم جوان هستند و
من دیگر یک ادم شصت و سه ،چهار ساله هستم و
حضور یک جوان بیست و چند ساله در کنارم برایم
بسیار دلچسب بود .درواقع نسخه ی دوم را زامیاد
براساس نســخ ه اولی که من نوشته بودم ،نوشت.
این نسخه را برای پروان ه ساخت ارائه دادیم اما ایراد
گرفتند و گفتند که یکی از شخصیت ها باید به کلی
عوض شود .کاراکتر دختر کتک خورده درواقع یک
فاحشه بود و نمی دانم چرا در فیلم های هم ه اقایان
فاحشه وجود دارد اما به فیلم من که می رسد یکباره
تابو می شود .مابهخاطرهمین موضوع مجبور شدیم
فیلمنامه را دوباره بنویسیم .این بار نسخ ه بعدی را
نوشتیم که درواقع مشترک باهم کار کردیم و در
نهایت همان فیلمنامه ای شــد که جلوی دوربین
رفت .درواقع سه نسخه فیلمنامه کار شد.
در بخش هایی از فیلم و با توجه به اینکه
ارجاعاتی از ســلیقه های شخصی شما
در سینمای جهان می بینیم ،مدام دلمان
می خواهدبرایشخصیت هاوحتیمفاهیم
مابه ازا پیدا کنیم .یعنی مخاطب این حق را
دارد که گاهی مــرادی را در اقای موتمن
پیدا کند و یا موضوع گرسنگی را نتیجه
تاثیر مادیات در سینما و اجتماع بداند؟
درواقع شخصیت داوود مرادی تا حد خیلی زیادی
خود من هســتم و حتی خانه ای که در ان زندگی
می کند دقیقا مثــل خان ه من چیده شده اســت.
عکس هایی که به دیوار اســت ،عکس های دیوار
خان ه خود من اســت .عکس ان پسربچه ای که در
کنار تلویزیون اســت ،اصال عکس پسر خود من
اســت .درواقع داوود مرادی خود من هستم! امیر
جعفری هم موقع بازی و به وقت گفتن دیالوگ ها
از من می پرسید :اگر تو بودی این جمله را چطور
می گفتی؟ و من به او می گفتــم و او هم ادای من
را درمی اورد!
یک مساله ای که در سینمای ایران و در
میان منتقدان وجود دارد این اســت که
پس از تماشای یک فیلم سوال «که چه» را
می پرسند.ماننداینکهمابهعنوانمخاطب
برای مثال بعد از تماشای یک تابلویی که
در سبک کوبیسم نقاشــی شده چیزی
این فیلم در خود یک
لحن کمدی خفیف،
یک گرایش جنایی و
پلیسی و حادثه ای،
یک رایحه نواری و
یک صحنه موزیکال
دارد و یکی ،دو
پالنش تنه به تنه
فیلمهای ترسناک
میزند و گرایش هایی
از ژانرهای مختلف را
در ان میبینیم .درواقع
«سراسر شــب»یک
فیلم عشقی است اما
زیرژانرهای خیلی
متعددی را با خود به
همراه دارد و اینها
را در کنار همدیگر
گذاشته است
نمی پرســیم و هنر را ستایش می کنیم.
می خواهیم از فرزاد موتمن که ما او را به
عنوان مدرس و کارشــناس سینما هم
می شناسیم ،بپرسیم که ایا سوال «که
چه» یا «چرا داســتان نداشت» سوال
درستی است؟
بستگی به فیلم دارد اما فیلم «سراسر شب» بسیار
داستان دارد .یعنی بخشی از این فیلم یک اقتباس
ادبی از «پس از تاریکی» موراکامی اســت که ان
هم داستان دختری است که خواهرش خوابیده
و از طریق یک تلویزیون با مرد مرموزی در ارتباط
اســت .در قص ه موراکامی این دختر حتی در اخر
از خواب بیدار نمی شود ،همانطور خواب می ماند
و هیچ اتفاقــی نمی افتد .در فیلم مــا دختر بیدار
می شود و یک قص ه پلیسی و حادثه ای هم در خود
دارد که مثل قص ه اول ما است .یعنی در ان قصه هم
دختری به دنبال برادرش است که او را تعقیب کند
تا خودش را تحویل دهد ،چرا که جرمی مرتکب
شده و مثل دختر اصلی ما در جست وجوی چیزی
اســت ولی فیلم دو پایان دارد؛ یک پایان خوش
که برای قصه مهتا است و یک پایان تلخ که برای
داستان فرعی ماست .شما این فیلم را در کنار هر
فیلم ایرانی دیگری بگذارید می بینید که ما چقدر
داســتان داریم؛ یعنی اصال در قیاس با فیلم های
دیگر اگر بگوییم که این فیلم داســتان ندارد یک
شوخی است .این فیلم به شدت داستان دارد فقط
نکته ای که وجود دارد این اســت که در فیلم های
دیگر چیزهای بی اهمیت ،طوری مطرح می شوند
که انگار خیلی مهم هســتند ،در حالی که در این
فیلم ما داســتان مان را که خیلی هم مهم است تا
یک جایی پی می گیریم تا بفهمیم که اتفاقا ان مهم
نیست و مسال ه دیگری است که اهمیت دارد .درواقع
اینکه مهتا می خواهد بداند چه بر سر خواهرش امده
خیلی مهم نیست ،چیزی که مهم است این است
که مهتا خودش عاشق می شود؛ یعنی داستان ما
را به یک جای دیگری می برد .اصوال ما در دنیایی
زندگیمی کنیمکهدیگرداستان هاباعثهیجانمان
نمی شوند چرا که ما هیجان انگیزترین داستان ها را
دیده ایم .یعنی من فکر نمی کنم دیگر کوبنده تر از
این وجود داشته باشد که ما یک قصه ای را ببینیم
که در ان زمین منفجر شــود و ما حتی این را هم
دیده ایم .در حال حاضر در زمین ه داستانگویی هیچ
چیزی نیست که بتواند ما را هیجان زده کند .ان
چیزی که می تواند ما را هیجان زده کند فرم و شکل
داستان گفتن است ،نه اینکه چه داریم می گوییم.
من فکر می کنم «سراسر شب» به دلیل نوع روایت
که قصه را تعریف می کند خیلی هیجان انگیز است.
ابهامــی کــه در تعریف هرکــدام از
شــخصیت ها وجود دارد باعث شده تا
انگار بین ما و ان ها تا اخر فیلم حصاری
وجود داشته باشد که اجازه نمی دهد ان ها
را کامال بشناسیم .شما قصدی داشتید که
شخصیت ها تا پایان برای مخاطب در
ابهام و پیچیدگی بمانند و نتوانیم به همه
الیه های ان ها برسیم؟
فیلم در دادن اطالعات به تماشاچی کنس است و
امساکمی کند.دلیلشایناستکهیکنوعفیلمی
اســت که بیش از انکه بخواهد داستانی را تعریف
کند ،در حال ساختن موقعیت و فضای ان است.
فیلم با چارچوب های قدیمی شــخصیت پردازی
تعریف نمی شــود اما بــه انداز ه کافــی راجع به
شخصیت ها اطالعات می دهد و اتفاقا شخصیت ها
خیلی دقیق هســتند .برای مثال مهتا را در نظر
بگیرید؛ او دو نیمه دارد .در نیم ه اول فیلم ،گرچه
دانشجوست اما مثل یک دختر دبیرستانی ناپخته
و خام اســت و حتی در راه رفتن هم بیشتر شبیه
به یک دختر پانزده ،شانزده ســاله راه می رود .در
نیم ه دوم و از جایی که با پسر همراه شده ،کم کم
زن می شود؛ یعنی حاال حســادت می کند ،حاال
می پرســد ان دختری که با او به کافه رفته ای چه
کســی بوده؟ حاال حتی نحوه راه رفتنش عوض
می شود .درواقع زنانگی پیدا می کند تا عاشق شود
چراکه در نیم ه دوم بالغ می شود .شخصیت طناز که
در فیلم خیلی کم حضور دارد ،فقط با نوع لباسی که
پوشیده و نوع حرفی که می زند خودش را معرفی
می کند و کسانی که می دانند بچه هایی که در ان
سال ها سیاسی بودند چه حال و هوایی داشتند ،به
راحتی می توانند او را بفهمند چون ما را به یاد دختر
چپی های دهه پنجاه می اندازد که در امریکا موقع
درس خواندن می دیدیم .درواقع فقط با نحو ه لباس
پوشــیدنش ما را کامال به ان سمت می برد .داوود
مرادی که اصال خود من هستم ،یعنی فیلمسازی
که گاهی ممکن است حتی پول شام خوردنش را
هم نداشته باشد .یعنی ما هرانچه که باید راجع به
شخصیت ها بدانیم را در اختیار داریم .شخصیت
مریم که انقدر خیال پردازی کرده و به در بســته
خورده که حاال خوابیده و نمی خواهد بیدار شود،
9
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 9
سینمای ایران
درست برعکس مهتاست و چون واقع بین بوده سر پا
ایستاده است .تهیه کنند ه سینمایی که سوپرمارکت
دارد؛ این شغل روتین تهیه کننده های سینماست!
اتفاقا فیلم بسیار دقیق است ،فقط فیلمی است که
باید موقع تماشــای ان حواست کامال جمع باشد
چراکه هر دیالوگ اطالعاتی دارد و اگر ان را متوجه
نشوی چیزی را از دست داده ای؛ دلیلش این است
که فیلم مینیمال است و مدام یک چیز در ان تکرار
نمی شود و هر چیزی فقط یک بار گفته می شود ،در
نتیجه باید با حواس جمع ان را تماشا کرد.
چیزی که درباره شما وجود دارد یک نوع
تجربه گرایی اســت که نشان می دهد
دوســت دارید همه گونه و شکلی را در
سینما تجربه کنید و انگار این برای شما از
عنوان سینماگر مولف در طول این سال ها
خیلی جذاب تر جلوه کرده است .درست
می گویم؟
ما به لحاظ تاریخی نمی توانیم مولف داشته باشیم،
چرا که تالیف متعلق به روشنفکری است .ما در ایران
روشــنفکری نداریم به این دلیل که انقالب های
صنعتی و دموکراتیک در ایران صورت نگرفته است.
پروســ ه تبدیلی را که جامع ه اروپایــی از جامعه
روستایی به جامعه شهری طی کرده است ما طی
نکرده ایم .شاه ناگهان در ســال چهل و یک اعالم
اصالحات ارضی کرد و گفت که سیســتم ارباب و
رعیتی را از بین می بریم تا پول ها را از روستا بیاورند
و در بانک صنعت و معدن بگذارنــد و با ان پیکان
بسازند .درواقع با ششصد سال تاخیر یک اتفاقی از
باال افتاده ،در نتیجه روشنفکری در جامع ه ما شکل
نمی گیرد .دلیل اینکه نه برای مردم مهم است که
روشــنفکرها چه می گویند و نه برای روشنفکرها
مهم است که مردم چه می خواهند ،این است که
روشــنفکرها در جامع ه ما یک قشــر سرگردان و
جانیفتاده هستند و در این شرایط مولف و مواردی
مثل این کمی شوخی است .ما فرض کنیم که اصال
روشنفکری داریم و تالیف در ایران یک امر ممکن
است ،گذشته از این با شرایط سانسور و ممیزی ای
که ما در اینجا داریم و در شــرایطی که باید پروانه
ســاخت و پروان ه نمایش بگیریم و باز هم در زمان
اکران ،فیلم را داغان می کنند و از طرفی با فشاری که
تهیه کننده و سرمایه گذار می اورد و در قصه و تدوین
دست می برند ،تالیف کجا بود؟ در اینجا هر کسی هم
که فکر می کند مولف است فقط یک خیالباف است.
منترجیحدادمکهمثلمهتاواقع بینباشم؛یعنیبه
جای اینکه مریم باشم و بخوابم ،سرپا باشم و کار کنم.
جمله ای در فیلم هست که امیر جعفری می گوید:
«هر کی باید با اونچه که تو دستش هست کار کنه»؛
در نتیجه من هم دقیقا همین کار را می کنم و با انچه
که در دست دارم کار می کنم .به طور معمول ساخته
شــدن فیلمی مثل «سراسر شــب» در سینمای
ایران غیرممکن است و من بسیار شانس اوردم که
توانستم باالخره این فیلم را بسازم.
ماوخیلیازمخاطبانشمافیلم هاییشبیه
«شب های روشن» و «صداها» را دوست
داریم که این را خودتــان هم می دانید.
راجع به «سراسر شب» نمی پرسد ولی با علی قنبری
می شود صحبت کرد و چقدر هیجان انگیز است که
بتوانی در یک فیلم با بچه ها ارتباط بگیری و در فیلم
دیگر با یک نویسنده و شاعر بتوانی ارتباط بگیری و
چقدر بد اســت که ما فقط یک جور بوده ایم .به هر
حال من سینما را اینطور می بینم.
چرا به این شکل از ســینما ادامه ندادید
که بخواهید حتی «شب های روشن »2و
کارهایی از این دست را بسازید؟
من فکر می کنم که «سراسر شب» همان «شب های
روشن تلخ تر ،مشنگ تر
روشن» است ولی شب های
ِ
وسرخوش تریاست.ضمناینکهگرایش هایفرمی
که در «صداها»« ،هفت پرده» و «ســایه روشن»
می بینید در «سراسر شب» هم وجود دارد.
نکته ای هم هســت که گاهی منتقدان
می گویند چرا موتمن خودش را در شکلی
ثابت نمی کند ،درحالی که در ســینمای
جهان هــم در میان نوالن ،ایســتوود،
اسکورســیزی و خیلی از فیلمســازان
تجربه گرایی های متعدد و گاها با شکست
وجود دارد امــا اینطور بــا انتقاد مواجه
نمی شوند .چرا در ســینمای ایران این
مساله وجود دارد؟
نمی دانم اما مثل اینکه ما عادتمان است به چیزی
عادت کنیم و دیگر ان را رها نکنیم و به نظر من هم
این چیز جالبی نیست .چقدر بد است که ادمی در
تمام عمرش یک جور فیلم بســازد ،این کار چقدر
خسته کننده و کسالت بار است .سینما وسیع است
و من همه ان را دوســت دارم .عالقه دارم کارهای
مختلفی را انجام بدهم چراکه در کارهای مختلف
با اقشار مختلفی ارتباط می گیری .قشری که سال
گذشته و در همین روزها «چشم و گوش بسته» را در
اکران تماشا می کرد ،با ان کسانی که در حال حاضر
ت هستند.
«سراسر شب» را می بینند به کلی متفاو
«چشم و گوش بسته» را کودک شش ،هفت ساله
هم می دید .بچه ها به سراغ من می امدند و می گفتند:
شما کارگردان چشم و گوش بسته هستید؟!؛ یعنی
تو با بچه ها و کودکان هم ارتباط می گیری ولی در
«سراسر شب» برای مثال من همین امروز یادداشت
علی قنبری را خواندم که از نویسندگان و مترجمین
مهم ادبیات معاصر ما است .دیگر هیچ کودکی از من
با شرایط سانسور و
ممیزی هایی که ما
در اینجا داریم و در
شــرایطی که باید
پروانه ســاخت
و پروانه نمایش
بگیریم و باز هم در
زمان اکران ،فیلم را
داغان میکنند و از
طرفی با فشاری که
تهیه کننده و
سرمایه گذار می اورد
و در قصه و تدوین
دست میبرند ،تالیف
کجا بود؟
ما فکر می کنیم که اگر فرزاد موتمن غم
بازگشت ســرمایه را نداشت ،همیشه
سبک فیلمسازی اش به سمت «سراسر
شب» می رفت .درست می گویم؟
بله اگر پولدار بودم حتما اینطور بــود! درواقع اگر
پولدار بودم شــما به جز «هفت پرده»« ،شب های
روشــن»« ،صداها»« ،سایه روشــن» و «سراسر
شب» چیز دیگری از من نمی دیدید ،اما متاسفانه
یا خوشبختانه من هیچوقت پولدار و تامین نبوده ام،
ی هستم!
من داوود مراد
در انتخاب بازیگر ،در راستای داستان و
کنایه هایی که گاهی گفته شد خواستید
الناز شاکردوست را انتخاب کنید یا روی
توانایی های بازیگری او هم حساب کرده
بودید؟ چقدر فیلم خانم ابیار یا تئاتری که
به همراه امیر جعفری در ان ایفای نقش
کرده بود در انتخاب او تاثیر داشت؟
فیلم ما قبل از فیلم خانم ابیار ســاخته شده و ما
او را حتی قبل از اینکه فیلــم «خفه گی» را بازی
کند انتخاب کردیم .فیلم ما متوقف شــد چراکه
سرمایه گذارش پا پس کشــید و پول نداشتیم تا
ان را بسازیم .ما سه ســال بود می خواستیم فیلم
را شروع کنیم و نمی شــد .شاکردوست با اینکه با
ما قرارداد داشــت اما به این دلیل که کار ما انجام
نشد بر ســر فیلم «خفه گی» رفت و کار ما انقدر
طول کشــید تا «خفه گی» تمام شد و او برگشت.
درواقع می توانم بگویم که بعد از وقف ه ســه ،چهار
ساله ای که در بازیگری او پیش امد و بعد از اینکه صفحه 10
نگاهش تغییر کرد ،فکر می کنم که اولین انتخاب و
اولین فیلم «سراسر شب» باشد؛ فقط دیرتر از همه
عرضه شده است .شاید انتخاب اولی ه ما برای مثال
الناز شاکردوست نبود و شــاید من فکر می کردم
که دوســت دارم این فیلم را با بازیگران گمنامی
بســازم؛ یعنی با بازیگران تئاتری که بسیار خوب
هم می توانند بازی کنند اما وقتی به عمل رسیدیم
متوجه شدیم که پول احتیاج داریم .یعنی پولی نبود
تا با ان فیلم را بسازیم و سرمایه گذاری ما را سر کار
گذاشته بود .درواقع یک کاری که می توانستیم انجام
دهیم این بود که از بازیگرهای محبوب اســتفاده
کنیم تا بتوانیم سرمایه جذب کنیم و اینطور شد
که اصال جنس تیم بازیگری ما به یک شکل دیگر
شد و دیگر ان چیزی نبود که من به هنگام نگارش
فیلمنامه در ذهن داشــتم اما از همــکاری با الناز
شاکردوست بسیار راضی هستم .او با انرژی امد و به
نظر من در حال حاضر هم بازی اش به طرز ظریفی
خوب است؛ یعنی دو نیم ه این شخصیت را که در
نیم ه اولش کمی بچه است و در نیم ه دوم به سمت
زن شدن پیش می رود خیلی خوب دراورده است.
اگر روزی برای شما هیچ اهمیتی نداشته
باشد که یک بلیت بفروشید یا هزار بلیت،
دوست دارید فیلمی مشابه چه فیلمی در
سینمای جهان را بسازید؟
احتماال یک چیزی مثل «سراسر شب»؛ یک فیلم
دیگری شبیه به همین یا یک «سراسر شب» دیگر!
در این شرایط کرونا ،خانه سینما و صنف
کارگردانان چقدر از کارگردان ها در جهت
این بیــکاری اجباری یا خســارت های
احتمالیحمایتمی کند؟
من بی اطالع هستم و اصوال اعتقادی به خان ه سینما
و چیزهایی شبیه به این ندارم .به نظر من بهتر است
همه ی این دفاتری را که در سینمای ایران وجود
دارد ،تعطیل کننــد؛ چرا که این دفاتــر (فارابی،
خان ه سینما و )...فقط بروکراســی با خودشان به
همراه می اورنــد و کاری نمی کنند .یک ادار ه امور
سینمایی بســازند با چهار ،پنج کارمند که پروان ه
نمایش و پروانه ی ســاخت بدهند! این همه دنگ
و فنگ که هیچ تاثیری هم ندارد برای چیســت؟
بنابراین خیلی اطالعی ندارم .ضمن اینکه در کل
ادم گوشه گیری هستم! من اصوال در خانه هم تنها
هستم و با هیچکس در ارتباط نیستم و به نوعی در
خال خودم زندگی می کنم و کامال دنیای خودم را
دارم و به همین خاطر می شود «سراسر شب» را
ســاخت! در نتیجه نمی دانم و خبری ندارم ،فقط
می دانم که خود من نزدیک به دو ســال است که
کاری نکرده ام و بیکار هســتم ،پول هم ندارم ولی
از همکاران می شــنوم که ظاهرا خیلی حمایتی
صورت نمی گیرد.
من اصوال در خانه
هم تنها هستم و با
هیچکس در ارتباط
نیستم و به نوعی در
خال خودم زندگی
میکنم و کامال دنیای
خودم را دارم و به
همین خاطر میشود
«سراسر شب» را
ســاخت! در نتیجه
نمیدانم و خبری
ندارم ،فقط میدانم
که خود من نزدیک
به دو ســال است
که کاری نکرده ام و
بیکار هســتم ،پول
هم ندارم
تصورتانازسینمایبعداز کروناچیست؟
فکر می کنید می شــود این تعداد فیلم
پشت خط مانده در اکران و ضربه هایی
که سینماداران خورده اند را جبران کرد
و ایا تصمیم گیرندگان سینمای ایران از
پس مدیریت این بحــران برمی ایند یا
پیشنهادی در این زمینه دارید؟
یک کاری که می شد کرد این بود که امسال انقدر
پروانه ساخت صادر نکنند و کمی بایستند و دست
نگاه دارند تا ببینیم چه خبر است .این برای من واقعا
عجیب است .من فکر می کردم که کرونا می تواند
اتفاق خوبی هم باشــد؛ به این معنی که همه ما
مجبور هستیم یک توقف اجباری داشته باشیم،
همه مجبور هستیم که بایستیم و این مساله باعث
می شود که در خانه هایمان بنشینیم و فکر کنیم
راجع به اینکه تا به حال چــه کار کرده ایم و از این
به بعد دوست داریم که چه کار کنیم .درواقع یک
توفیق اجباری بود تا بتوانیم به نتایج و چشم اندازی
برسیم اما متاســفانه این اتفاق نیفتاد .یعنی یک
طوری وانمود کردند که برویم کار کنیم ،بعد هم
همینطــور ادم از دنیا رفت .وقتــی می بینیم که
سینما تعطیل است برای چه در حال حاضر فیلم
می ســازیم؟ این فیلم ها را کجا می خواهیم نشان
بدهیم؟ ایا کسی مطمئن است که ما این اپیدمی را
در سال اینده نخواهیم داشت؟ ایا کسی اطمینان
دارد که این قضیه به سه سال نمی کشد؟ واقعا چه
کسی می داند که چه می شود؟ یعنی چشم ما به
دهان پزشکان و دانشمندها دوخته شده و هنوز
چیز قطعی به ما نگفته اند .می گویند که شــاید
از یکی ،دو ماه دیگر واکســن هایی بیاید اما هنوز
هیچ چیز قطعی نیست .از طرفی سینمای ما یک
مقداری هم تابع سینمای دنیا است .ببینیم اصال در
سینمای جهان چه اتفاقی می افتد چون سینما نه
فقط در ایران که در دنیا صدمه خورده است .درحال
حاضر ما در سینمای ایران یک بحران خیلی جدی
داریم ،یعنی واقعا با این تعداد فیلم حاال قرار است
که چه اتفاقی بیفتــد؟ نمی دانم اما به نظر می اید
که اگر خیلی خوش بین باشــیم و فرض را بر این
بگیریم که بهار سال اینده کرونا نخواهیم داشت
و سینماها باز می شوند؛ ان زمان ما با یک دعوای
عجیب و غریب روبه رو هستیم بر سر اینکه حاال چه
کسی می خواهد چه چیزی اکران کند؛ چند سالن
داریم و دویست ،ســیصد فیلم! ولی نکت ه مهم تر
این است که ایا باز هم مردم مثل سابق به سینما
می روند؟ چرا که مردم به شرایط خو می کنند .در
حال حاضر یک سال است که مردم عادت کرده اند
به اینکه فیلم را از طریق فیلیمو و نماوا دنبال کنند
و ایا اعتماد می کنند تا دوباره به سینما بروند؟ این
مساله نه فقط بر سینما که بر خیلی چیزهای دیگر
مثل سفرهای سیاحتی و زیارتی و در کل بر همه
چیز تاثیر می گذارد .ایا اصوال حرکات دسته جمعی
باز به شــدت ســابق ادامه خواهند داشت یا کل
جامع ه بشری حاال محافظه کارتر برخورد می کنند.
واقعا باید ببینیم چه می شــود چون کرونا تاثیر
وحشتناکی بر جامع ه جهانی گذاشت.
در شــبکه نمایش خانگی نمی خواهید
تجربه داشته باشــید و ایا اساسا این
مدیوم را دنبــال می کنیــد و کاری را
می پسندید؟
خیلی عالقه به این کار دارم .دو ،ســه باری هم
به من پیشنهاد شــده ولی انجام نداده ام .همه
فیلمنامه ها شــبیه «قهوه تلــخ» اقای مدیری
هستند که این کار من نیست! من دوست دارم
که در شبکه نمایش خانگی کار کنم ولی کاش
یک نفر بیاید و کاری را به ما پیشنهاد بدهد که
جور دیگری باشد.
چقدر عالقه مند هستید که در ادامه شکل
ســینمای اجتماعی با نگاه سیاهی که
فیلمسازان نسل جدید دارند و خیلی هم
خوب می فروشد را تجربه کنید؟
من خیلی به این درام های اجتماعی عالق ه ندارم و
این جنس سینمای مورد عالق ه من نیست.
در دوران شما و فیلمسازهای قبل تر یعنی
فیلمســازهای هم رد ه اقایان کیمیایی و
مهرجویی این اتفاق برای ما افتاده ولی
بعدترخیلیکمترپیشامدکهکارگردان ها
تبدیلبهسلبریتیشوند؛امادرحالحاضر
این اتفاق خیلی بیشتر شده است .شما
فکــر می کنید خود فیلمســازان جوان
فعلی ما خیلی اهل ســر و صدا هستند و
یا اینستاگرام و فضای مجازی به ان ها
کمکمی کند؟
یک چیزی در حال حاضر در دنیا وجود دارد
که نسل من این را نداشت؛ یک جور نیاز برای
دیده شــدن ،تاییدشــدن و مورد توجه قرار
گرفتن .ما اینطور نبودیم ،ما به سینما نیامدیم
تا دیده شــویم ،ما فیلم ساختیم چون سینما
را دوست داشتیم .در حال حاضر یک طوری
شــده که انگار همه هر کاری کــه فکرش را
بکنید انجام می دهند فقــط برای اینکه دیده
شــوند و این حداقل برای مــن چیز جذابی
نیســت .به همین خاطر من از موبایلم فقط
به عنوان گوشــی و برای ارتباط با دانشجوها
و فیلم هایم اســتفاده می کنم و جز این هیچ
اســتفاده دیگری از ان نمی کنم .چرا که این
همه اتفاقات خنده اور و احمقانه ای که دور و بر
خودمان می بینیم برایم جالب نیست و به هر
حال امیدوارم شرایط عادی تر شود.
11
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 11
سینمای ایران
کرونا
و رونقتلویزیوناینترنتی
در جهان صفحه 12
سریال The Last Dance
9.2
کارگردان :جیسون هیر
بازیگران :مســتند تلویزیونی با حضور مایکل جردن،
اسکاتی پیپن ،دنیس رادمن ،فیل جکسون ،تونی کوکوچ.
01
این مینی سریال 10قسمتی ،روی مایکل جردن و تیم شیکاگو
بولز در فصل ۹۸-۱۹۹۷تمرکز دارد یعنی زمانی که شیکاگو بولز
می خواست با مایکل جردن برای اخرین قهرمانی در لیگ بجنگد
و بعد از ان قرار بود سرمربی بزرگ شیکاگو بولز یعنی فیل جسون
و ستاره هایش مثل مایکل جردن و اسکاتی از تیم بروند .مستند با
فالش بک های متعدد روایت می شود که از ابتدای پیوستن مایکل
جردن به شیکاگو بولز را نشــان می دهد و بعد در قسمت های
مختلف به ســایر بازیکنان اصلی تیم و مربی می پردازد .منتقد
هالیوود ریپورتر گفته بود که «اخرین رقص» فقط مســتندی
برای طرفداران شیکاگو بولز نیست .مستندی دربار ه یک میراث و
فرهنگ است .این مینی سریال مستند قرار بود ماه ژوئن در حین
بازی های پلی اف NBAپخش شود اما زودتر روی انتن رفت.
سریال The Queen’s Gambit
8.9
معرفی 20سریال برتر در سال 2020
بـرند نتـفلیکس
و انقالب در جهان رسانه
گرداوری :محمدتقی زاده -با گسترش شبکه های تلویزیونی کابلی
در امریکا ،نتفلیکس خیلی زود توانست خود را به یک تولیدکننده و
پخش کننده اثار تلویزیونی و سینمایی بدل کند .شرکتی که نزدیک ۲۰۰
میلیون مشترک در سراسر جهان دارد ،سهامش در بورس با جذابیت معامله می شود و به
دلیل تنوع و تکثر و همچنین کیفیت باالی سریال های تلویزیونی به یک برند رسانه ای
معتبر و جذاب برای مراجعه و تماشای مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی تبدیل
شده است .در ادامه مروری به برترین سریال های ۲۰۲۰نتفلیکس خواهیم داشت که در
ایران با زیرنویس فارسی توزیع شده اند .انتخاب ۲۰مجموعه تلویزیونی براساس امتیاز
سایت IMDbصورت گرفته و همگی فصل اول خود را در سال جاری در نتفلیکس پخش
کرده اند.
کارگردان :اسکات فرانک و الن اسکات
نویسنده :بر اساس رمان گامبی وزیر نوشته والتر تویس
بازیگران :انیا تیلور-جوی ،بیل کمپ
02
داســتان این مجموعه مربوط به دختر یتیمی است که در دهه
شصت میالدی به یک اعجوبه شــطرنج بدل می شود .از همان
دقایق اول شــما کیفیت ممتاز ســریال را متوجه می شــوید
اما هرچه هست نویســنده و ســازنده کار ،عامدانه از هر جلوه
مبالغه امیز احساسی می گریزند .بازی استادانه انیا تیلر جوی و
طراحی پیچیده بقیه کاراکترها موجب می شود زمام احساسی
کار از کنترل خارج نشــود چون روایت ســرد و سنجیده پیش
می رود .اما در قســمت اخر در فصل مســکو موجی از گرما در
تک تک فصول جاری می شــود .در فصل جوایز میتوان منتظر
خبرهایی از این مینی سریال هفت قسمتی بود.
سریال Lenox Hill
8.7
کارگردان :روتی شاتز ،ادی باراش
بازیگران :مستند تلویزیونی با حضور دیوید لنگر
03
این سریال مســتند هشت قسمتی ،داســتان چهار پزشک در
بیمارستان معتبر لنوکس هیل را دنبال می کند .سریال نگاهی
صمیمانه و نزدیک به زندگی چهار پزشک دارد .دو نفر از ان ها
جراح مغز هســتند ،یکی دکتر اتاق عمل و دیگری سرپرســت
بخش است و شاهد فراز و نشــیب های کار ان ها در بیمارستان
لنوکس هیل هستیم .به اپیزودهای این سریال دست اخر یک
اپیزود ویژه هم اضافه شــد که به زندگی و کار این پزشک ها در
دوران اولی ه شیوع بیماری کووید ( ۱۹کرونا) می پرداخت .منتقد
استریت ژورنال گفته که این مینی سریال داستان مردم است.
این جا ادم ها هستند که در جنبه های مختلف داستان هایی که
روایت می شوند ،تفاوت ایجاد می کنند.
13
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 13
سینمای جهان
سریال The Midnight Gospel
8.3
سریال Never Have I Ever
کارگردان :میندی کالینگ ،النگ فیشر
راوی :جان مک انرو ،اندی سمبرگ
بازیگران :میتــری راماکریشــنان ،پورنا
جاگاناتان ،ریچا مورجانی
کارگردان :پندلتون وارد
نویسندگان :پندلتون وارد ،دانکان تراسل ،میک مایفیلد
04
این اثر انیمیشنی را باید حاصل همکاری پندلتون وارد با دانکن
تراسل ،یکی از متفاوت ترین پادکست سازان امریکایی ،دانست.
شــخصیت اصلی این مجموعه ،جوانی به نام کلنســی بوده که
در طول هر قسمت با شــخصیتی متفاوت مصاحبه می کند .هر
کدام از این شخصیت ها ،در واقع توسط یکی از فیلسوفان مدرن
و کارشناســان حوزه های مختلف به تصویر کشیده می شوند.
صحبت های عمیــق و تاثیرگــذار در کنــار جلوه های بصری
شــگفت انگیز ،این مجموعه را به یکی از بهترین ســریال های
نتفلیکس تبدیل می کنند.
میین سریال Unorthodox
8.0
07
05
سریال Giri/Haji
کارگردان :جولیان فارینو ،بن چسل
نویسنده :جو بارتون
بازیگران :تاکهیرو هیرا ،کلی مک دونالد ،ویل شارپ
06
7.9
یکــی از پرمخاطب ترین ســریال های نتفلیکــس 2020که
محصول مشترک کشــورهای ژاپن و انگلســتان بودهGiri/ ،
Hajiیا Duty/Shameاست .برخی از جذاب ترین بازیگران
این دو کشــور چون تاکهیــرو هیرا ،کلی مک دونالد ،یوســکه
کوبوزوکا و ماســاهیرو موتوکی در این مجموعه حضور دارند.
داستان این سریال جنایی در شــهرهای لندن و توکیو جریان
داشته و روایت گر جست وجوی یک کاراگاه پلیس ژاپنی برای
یافتن برادر خود اســت .او در ادامه با یکی از کاراگاهان نیروی
پلیس لندن اشنا شده و در همکاری با او پرده از راز ماجراهای
پیش امده برای برادرش برمی دارد.
طرفــداران ســریال ، The Officeاحتماال میندی
کالینگ را به یاد دارند؛کالینگ یکی از نویســندگان و
تهیه کنندگان هوشمند ســبک کمدی در سال های
گذشته بوده و در ساخت برخی از محصوالت تلویزیونی
و سینمایی نقش داشته است .سریال نتفلیکسNever
،Have I Everاخرین تالش او در این سبک محسوب
می شود .کالینگ در خلق این اثر از تجربیات کودکی خود
در شهر بوستون الهام گرفته است .یکی از اهداف اصلی
ساخت این مجموعه را می توان شکستن دید متداول
جامعه جهانی به اهالی جنوب اسیا دانست.
سریال I Am Not Okay With This
7.6
کارگردان :جاناتان انت ویستل
نویسنده :چارلز فورسمن
بازیگران :ســوفیا لیلز ،وایات اولف ،سوفیا
برایانت
کارگردان :ماریا شریدر
نویسنده :انا وینگر ،الکسا کارولینسکی ،دنیل هندلر ( براساس
داستان ناراست کیش :طرد پرجنجال ریشه های حریدی من
نوشته دبرا فلدمن)
بازیگران :شیرا هاس ،امیت رهاو ،یف ویلبوش ،هاروی فریدمن
یکی از نقاط قوت شــبکه نتفلیکس ،گستره متنوع محصوالت
ان است .در سال های اخیر شاهد انتشــار محصوالت اروپایی
و اســیایی متعددی از ایــن شــبکه بوده ایم .مینی ســریال
Unorthodoxرا می تــوان یکــی از بهترین ســریال های
نتفلیکس 2020دانست که به تقابل بین مذهب و زندگی مدرن
می پردازد .این اثر خوش ساخت بر اســاس کتابی به همین نام
ساخته شده است .منتقدان معتقدند که این سریال 4قسمتی
یکی از مهم ترین پروژه های اریجینال شبکه نتفلیکس است.
7.9
08
از محبوب ترین ســریال های نتفلیکس در ســال های
گذشــته می توان به مجموعه دو فصلی «پایان دنیای
لعنتی »…The End of theاشاره کرد؛ اثری خالقانه
و متفاوت در سبکی اشباع شده که تجربه ای ماندگار و
تاثیرگذار را برای مخاطبان رقم زد .سریال I Am Not
Okay With Thisجدیدترین ساخته سازندگان ان
اثر بوده و همچون ان ،روایتی متفاوت از سناریویی اشنا
است .شخصیت اصلی این سریال ،دختری 17ساله به نام
سیدنی است که پس از خودکشی پدر خود ،با مادر و برادر
کوچک ترش زندگی می کند .از جمله برجسته ترین نقاط
قوت این سریال می توان به هنرنمایی سوفیا لیلیس در
نقش سیدنی اشاره کرد.
سریال Tiger King
7.9
کارگردان :اریک گود ،ربکا چایکلین
بازیگران :جو اگزوتیک ،کارول باسکین ،جان
فاینالی
09
حول شخصیتی به
این مستند هفت اپیزودی ،حول و ِ
وحش
اسم «جو اِگزاتیک» جریان دارد؛ صاحب یک باغ ِ
شخصی پر از گربه های بزرگ در اُکالهاما که لقب پادشاه
ببرها را برای خودش انتخاب کرده اســت و حتی یک
ی هم دارد!
تخت فرمانروایی مجلل و شنل و تاج پادشاه
او هم اکنون چند سالی است که به اتهام استخدام یک
ادمکش برای کشتن یک فعال حقوق حیوانات در حبس
سوزن داستان است.
به سر می برد .اما این تازه سر ِ
این مجموعه تلویزیونی مســتند جرم و جنایت واقعی
در مورد زندگی ژوزف شریبوگل است که در ۲۰مارس
،۲۰۲۰در نت فلیکس منتشر شد. صفحه 14
سریال Stateless
7.9
سریال Locke and Key
کارگردان :کارلتون کِیس ،مردیث اوریل
نویسنده :جو هیل ،گابریل رودریگز
بازیگران :داربی استنچفیلد،کانر جساپ
کارگردان :اما فریمن ،جاکلین مورهوس
نویسنده :الیس مک کردی ،بلیندا چایکو
بازیگران :سوفیا لیلز ،وایات اولف ،سوفیا برایانت
10
«بی وطن» یک درام استرالیایی اســت که در ماه مارس
منتشر شد و هم اکنون جزو سریال های جذاب نتفلیکس
است .این ســریال تا حدی برگرفته از زندگی واقعی یک
شهروند المانی به نام کورنیلیا راو است .کورنیلیا با وجود
اینکه اقامت دائم استرالیا را داشت ،تحت بازداشت اجباری
دولت قرار گرفت .داستان این سریال در یک مرکز بازداشت
مهاجرین در صحرای استرالیا می گذرد و روی چهار غریبه
تمرکز دارد که در انجا با هم اشنا می شوند؛ یک پناهنده
افغان ،یک پدر جوان که ســعی در فرار از کار بدون اینده
خود دارد ،یک مهماندار هواپیما که ســعی می کند از یک
ایین دینی و فرقه فرار کند و یک کارمند دولت که درگیر
یک رسوایی ملی است.
سریال Feel Good
7.3
13
11
سریال Gentefied
7.4
اینسریالفانتزینتفلیکساقتباسیازکمیکیبه همین
نام اثر جو هیل و گابریل رودریگز است که یک کمیک
فانتزی و ترسناک به حساب می اید .بااین حال ،نتفلیکس
تصمیم گرفت تا اقتباسی متفاوت از کمیک های الک
و کلید را تولید و منتشــر کند که نه تنها باعث رضایت
طرفداران کمیک شــود ،بلکه مورد توجه افرادی قرار
بگیرد که کمیک ها را نخوانده یا حتی با ان اشنایی ندارند.
این سریال حداقل با پیروی از الگوی دیگر سریال های
نتفلیکس تالش کرده تا اقتبــاس متفاوت تری را ارائه
دهد که تمرکز بیشتری روی زندگی شخصیت های ان
داشته باشد و بیشتر به مشکالت ان ها پرداخته شود و
همچنین شاهد تغییراتی در مقایسه با نسخه کمیک
ان نیز هستیم.
سریال The Baby-Sitters Club
7.4
کارگردان :ریچل شاکرت
نویسنده :انا مارتین
بازیگران :ســوفیا گریث ،مومنا تمودا ،شای
ردولف
کارگردان :ما وارتین ،جو همپسون
نویسنده :ما وارتین ،جو همپسون
بازیگران :ما وارتین ،شارلوت ریچی ،لیزا کودرو
ما وارتین؛ کمدین کانادایی در واقع نســخه ای از کاراکتر
خودش را روی صفح ه تلویزیون بازی می کند .او می خواهد
زندگی در لندن ،رابطه اش با دوست جدیدش و اعتدال در
مســیرش را با هم ترکیب کند .در این کمدی ،لیزا کردو
بازیگر نقش فیبی در ســریال «فرندز» هم بازی می کند.
در ضمن شــاهد گســترش رابطه عاطفی مای با جورج
هم هســتیم .مای قبال معتاد به مواد مخدر بوده و جورج
تشویقش می کند که در جلسات ترک شرکت کند .به گفته
منتقدان این کمدی ســبکبار است و ارزش دیدن و بحث
کردن را دارد.
7.4
14
سریال باشگاه پرســتار بچه از مجموعه های محبوب
نتفلیکس است که توانست نظر مثبت منتقدان زیادی را
به خود جلب کند .این سریال که شخصیت های اصلی ان
را نوجوانان تشکیل داده اند ،نه تنها توانست خیل عظیمی
از بزرگساالن را سرگرم کند ،بلکه از ان واکنش خوبی نیز
دریافت کرد .این سریال ساخته ریچل شاکرت و اقتباسی
جذاب است که در سال 2019نتفلیکس خبر ساختش را
اعالم کرد و ان را برای 10قسمت سفارش داد .الکسیس
گاندرسن؛ منتقد پیست مگزین درباره اش گفته است:
«اقتباس اخیر تلویزیونی از این مجموعه کتاب ،بسیار
رویایی است .مانند نامش شیرین ،خنده دار و به لحاظ
احساسی پیچیده است».
کارگردان :ماروین لموس ،لیندا چاوس
نویسنده :ماروین لموس ،لیندا چاوس
بازیگران :خواکین کوسیو ،جی جی سوریا ،کاریه
مارتین
12
یکی از باکیفیت ترین ســریال های نتفلیکس در ســال
،2020مجموعــه Gentefiedبوده کــه با محوریت
شــخصیت های مکزیکی و تالش های ان ها در راستای
رسیدن به رویای امریکایی ســاخته شده است .این اثر ،
عنوانی خانوادگی بوده و بسیاری از دشواری های انتخاب
بین خانــواده و اینده ای رویایی را به تصویر می کشــد؛
به طــور کلی تالش هــای نتفلیکس در راســتای خلق
محصوالتی متنوع از فرهنگ های مختلــف دنیا را باید
شایسته تحسین دانست.
15
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 15
سینمای جهان
سریال The Stranger
7.3
سریال Fear City
کارگردان :سم هاپکینسون
بازیگران :جانی الیت ،جیم کاســلر ،جویی
کانتامسا
کارگردان :دنیل اوهارا ،هانا کویین
نویسنده :دنی بروکلهرست ،مایک فورد ،کارال کروم
بازیگران :ســوفیا گریث ،مومنا تمودا ،شــای ردولف
(بازیگران این کار دقیقا با باالیی یکی است)
15
یکی دیگر از مینی ســریال های جذاب نتفلیکــس را می توان The
Strangerدانست .این اثر هشت قسمتی ،عنوانی جنایی برای فیلم
دنی بروکلهرست و بر اساس رمانی از هارالن کوبن است .کوبن وظیفه
ساخت سریال را نیز بر عهده داشــت .داستان رازالود این مجموعه بر
گروهی از شخصیت های مختلف تمرکز دارد .زنی مرموز ،شروع به فاش
کردن رازهایی مختلف برای هر کدام از اهالی شهر کرده و در این میان
زندگی ان ها را به هم می ریزد .از بازیگران این مینی ســریال می توان
به ریچارد ارمیتاژ و هانا جان کامن اشــاره کرد .تماشای این اثر را به
عالقه مندان داستان های هیجان انگیز توصیه می کنیم.
سریال Ratched
کارگردان :اوان رومانسکی
نویسنده :رایان مورفی
بازیگران :سارا پلسون ،فین ویتراک ،سینتیا نیکسون
16
7.3
رایان مورفی؛ نویسنده این سریال هشت قسمتی به خاطر تولید
مجموعه داســتان ترســناک امریکایی بین جامعه سینمایی
شهرت دارد .حاال سریال Ratchedبا بازی همکار همیشگی
مورفی یعنی سارا پُلســون در نقش اصلی ،ما را با میلدرد رچد
جوان در سال ۱۹۴۸اشنا می کند .به طور خالصه رچد ،مورفی
را به ریشه های خوشمزه و وحشــتناک خود بازگردانده و باعث
شده او با همین سبک یک شخصیت شاخص را برای نسل جدید
زنده کند .این سریال بدون شک مورد عالقه طرفداران داستان
ترسناک امریکایی قرار خواهد گرفت .اگرچه رچد خالی از نقص
نیست و بیش از حد اسان و ساده به نظر می رسد و برخی روابط
شخصیتی درون ان باعث می شــود که ریتم سریال کمی کند
سریال
شود ،اما حتی با وجود این دســت اندازها در جاده ،یک
ِ
شایسته دیده شدن است.
سریال Emily in Paris
7.2
18
17
«شهر ترس :نیویورک در مقابل مافیا» از جمله مستند
سریال های نتفلیکس است که امســال پخش شده و
طرفداران زیادی دارد .این سریال به داستان پنج خانواده
مافیایی می پردازد که در دهه های ۷۰و ۸۰میالدی بر
نیویورک فرمانروایی می کنند .سلطنت ان ها که با ایجاد
ترس ،وحشــت و ترور به وجود امده از سوی گروهی از
ماموران ناقال و زرنگ فدرال که از روش ها و راهکارهای
هوشمندانه استفاده می کنند و مصمم به سرنگونی انها
هستند ،به چالش کشیده می شود .مامورین FBIتالش
می کنند تا با شنود مکالمات و گفت وگوهای رئیس این
پنج خانواده اوباش ،شــواهدی برای اثبات جرائم ان ها
به دست اورند.
6.6
سریال Away
کارگردان :اندره هیندر کار
نویسنده :براساس داستان کریس جونز
بازیگران :هیالری ســوانک ،جاش چارلز،
ویوان وو
19
این مجموعه ای تلویزیونی داستانی حماسی ،عاشقانه و در
عین حال اجتماعی دارد .اندرو هیندراکر سریال علمی-
تخیلی Awayرا کارگردانی کرده و جیســون کتیمز،
مت ریوز ،ادام کاسان و ادوارد زوئیک هم تهیه کنندگان
اجرایی ان هستند .شــبکه اینترنتی نتفلیکس در یک
همکاری مشترک تولید و پخش این مجموعه را برعهده
دارد .این سریال در 10قسمت در روز 4سپتامبر سال
2020از شبکه نتفلیکس منتشر شد .سریال Away
راوی اولین سفر انســان به مریخ است .زمان این رویداد
مجهول بوده اما سفری است که مســافران ان تنها 50
درصد شانس بازگشت و زنده ماندن دارند .شاتل فضایی
حامل 5خدمه است :شــیمیدان چینی؛ یک فضانورد
روسی؛ افسر دوم فرماندهی و گیاه شناسی از انگلستان و
در انتها فرمانده فضانوردان یعنی خانم اما گرین از امریکا.
سریال Dark Desire
6.4
کارگردان :کنیا مارکز
نویسنده :نایارا اراگون ،التیسیا لوپز ،جنیز پرز
بازیگران :هیالری سوانک ،جاش چارلز ،ویوان وو
کارگردان :دان استار
نویسنده :دان استار
بازیگران :لیلی کالینز ،فیلیپان لروا-بولیو ،اشلی پارک
این ســریال که به تازگی از شبکه نتفلیکس منتشــر شده ،سریالی
کمدی -رمانتیک است که لیلی کالینز را در نقش امیلی دارد و دارن
استار هم وظیفه ســاخت ان را بر عهده داشته است .سریال امیلی در
پاریس ،داستان زنی امریکایی در دهه بیست زندگی اش را دنبال می کند
که با یک فرصت شغلی رویایی و غیرمنتظره از شیکاگو به پاریس نقل
مکان می کند .او حال در یک شرکت بازاریابی لوکس فرانسوی مشغول
به فعالیت شده و وظیفه دارد تا استراتژی رسانه های اجتماعی ان ها
را از ابتدا ایجاد کند .زندگی جدید امیلی در پاریس با ماجراجویی ها و
چالش های شگفت اوری همراه می شود که این چالش ها شامل شکل
گرفتن دوستی های جدید ،محیط کاری و روابط جدید خواهد شد.
7.1
20
«تمایل تاریک» از جمله سریال های نتفلیکس است که
به زبان اسپانیولی (اسپانیایی) ساخته شده و محصول
کشــور مکزیک اســت .الما ( )Almaاستاد دانشکده
حقوق است و با یک قاضی نادرست که بسیاری از حقایق
را مخفی می کند ،ازدواج کرده است .بعد از اینکه الما اخر
هفته را به دور از شــوهرش با فرد دیگری می گذراند ،او
جزئی از زندگیش شده و اوضاع پیچیده و به تراژدی ختم
می شود .الما باید واقعیت خود را زیر سوال ببرد و درگیر
این مساله می شود که دروغ چیست؟ و حقیقت چیست؟
«هیچ چیز ان طور که به نظر می رسد نیست». صفحه 16
نقدی بر « »TENET؛اخرین ساخته کریستوفر نوالن
شــعبدهدر ُشـبهه
سورنا ایرانی« :تنت» « -عقیده»« ،انگاشته»
یا «انگاره» -جدیدترین اثر «کریستوفر نوالن»
بسان دیگر عناوین اثارش چون «اینسپشن»؛
«ســراغاز» یا «تلقین» « -ممنتو» و «میانستاره ای» نان فرضیه سازی ها و ُشبهات خود را
می خورد.چنانکهدرسیالیترواییخودمخاطب
بینامتنــی از متن زاده
را با انبوهی از کدهای
ِ
شده اش رها کرده تا در میان دنیایی از ابهامات
که با تعلل های عامدانــه روایی خویش ،گیج و
ندانم گرایی به وجود می اورند این برداشت های
شخصی اندک ِ
اندک مخاطبین از اثر باشد که در
ِ
برابر یک پرسش علمی ،پاسخ های شبه علمی
ِ
روایات نوالن را -با مدیوم مثال سینما
از جنس
تعیینکند.برای بررسی «تنت »2020باید اول از عقبه و
چرایی نطفۀ این اثــر از طریق خو ِد نوالن اغاز
کنیم که اثر جدیدش اغازگر همان راه معکوسی
شده است که این بار برای فیلم جدیدش یک
انتروپی به بار اورده است؛ همان انتروپی که
شخصیت های قصه در ان اسیر هستند و پاسخ
مســلم به دغدغه خود را به طور نامعقولی در
دستان ندانم گرایی قرار می دهند .این خصیصه
بطنی تمامی اثار نوالن است که کاراکترهایش با
ای علمی ،با فرضیه سازی
یک پیش زمینۀ حرفه ِ
های خود وارد منجالبی می شوند که در مواجهۀ
نخست ممکن است اســان و قابل رفع جلوه
کند اما هرچه از ان می گذرد متوجه این خطر
می شوند که شخصیت اصلی و گروهش -چون
معموال به صورت گروهی وارد یک فاز عملیاتی
می شوند و این خود ریشه در ارکی تایپ های
روایی غربی دارد -در هزارتویی پراز شــبهه
گیر افتاده اند .اساسا شبهه سازی از ویژگی بارز
ِ
بازی
رویدادهای
دراماتیک اثار نوالن است .یک ِ
متوازن نامتجانس از گزاره هایی که هیچکدام
ِ
مبتنی بر ان قطعیتی نبوده اند که شخصیت ها
گمانشرامیکردند،چنانکهسرنوشتشانمحتو ِم
فرایندیواقعمیشودکهخودبذرانراکاشته اند
و گویی باید در برزخ اعمال خود به مثابۀ تاوان
تصمیماتخویشرهاشوند.
فی الحال ســینمای نوالن یــک ن ُ ِول َوگ
عامه پسند است که در تنگنایی از ارائۀ اطالعات
محصور اســت زیرا در بیان داده های روایی و
تمهیداتمضمونیزبانشثقیلاست؛الفبایکالم
و مدیو ِم مانور خود را نمیشناسد .به همین سبب
ِ
ادوات
کلیت اثار او در بهره گیری از ابزاراالت و
تکنولوژیکال-تکنیکالپیشروونامدارهستند؛
زیرا مخاطب را با محیطی روبه رو میسازند که در
ِ
ساحت فرم و تکنیک -که ارکان اصلی سینما
هستند-مقامیندارداماهمینرویهبامخاطبان
تجربه ای گیج کننده و قابل تامل را به اشتراک
می گذارد؛ حتی اگر ایــن رویه منجر به مرگ
شخصیت سازی و ترو ِر چیستی و چونی قصه
شود.کریستوفرنوالنبایازدهمیناثرسینمایی
خودباردیگرنشاندادکهزبانسینمارانمی داند
و دغدغه اش ماهیت ًا علم است تا هنر .چنانکه
در کاربردی ترین بن مایه های اثارش سویه های
علم،فیزیکوفلسفهدرکالبدواکاویاخالقیات
و منویات انسانی ،ساختار زمان ،انعطاف پذیری
حافظه و اســتمرار و استحالۀ هویت شخصی
یافتمیشود.
بازتابرسانهایاینتعاریفو
البتهممکناست
ِ
مفاهیم،تصویریکهازکریستوفرنوالنمیسازد
را تا فخیم تر و بزرگتر از چیزی که هست جلوه
دهد ،اما فی الحال با ذکــر چنین مفادهایی از
سینمای نوالن؛ وی کارگردان صاحب سبکی
است که در تمام دنیا ،فارغ از فقدان سینمای
«تنت» شعبده در
شبهه ای است که در
دریایی از سنگرها و
بینامتنیخویش
مواضع
ِ
در غلو غرق شده است.
ِ
روایت داستانی -نه
در
علمیُ -ممسک ،در
قصه گویی عاجز و در
شخصیت پردازی
ُمـذب َذب (سست)
است .درست است که
قدرت باروری دیالوگ ها
بهمفاهیمبنیادین
علمیوکیهان شناسانه
را داراست اما هرگز
نمیتواند دیالوگ ها را
تصویری
در مدیوم
ِ
سینمای-حتیعلمی-
خود تزریق کند .دغدغۀ
علمی او قابل ستایش
است زیرا فیلمنامۀ
فقیر «تنت» -هرچه
نداشت -در ارائه
علمی
مطرح
فرضیۀ
ِ
ِ
جهان های موازی
و اشاعۀ تمهیدات و
فهم ان
دیتیل ِ
های قابل ِ
زیرک تر از دیگر اثارش
عمل کرده است
استاندار ِدهنریش،مخاطبانخاصخودرابه طور
انبوهی داراست و همچنین قرار نیست جا پای
کسیدیگریچونکوبریکگذارد.اونهکوبریک
است و نه میتواند تشــبیه به فیلمسازی دیگر
شود .اسطوره سازی کافیست زیرا باید نوالن و
سینمایشراهمانگونهکههستدریابیم.
حال «تنت» -محصول 2020از شرکت برادران
وارنرز -که گویی کریستوفر نوالن 5سال زحمت
نگارش فیلمنامۀ انرا کشید و بازیگر نقش دوم
مرد خود « -رابرت پتینسون» -را برای خوانش
فیلمنامه به نقل از خود وی در اتاقی حبس کرد
تا اجزای فیلمنامۀ «تنت» فاش نشود« .تنت»
قبل از هرچیز نان نام کارگردان و ســپس نام
فرضیۀ تئوریزه شدۀ خود را میخورد .به همین
ِ
ارجحیت دادن به کشمکش و رویدادها
سبب در
از دیگر فیلمهای نوالن «تنت» پایین تر است
زیرا همه چیزخود را فدای تزی کرده است که
ِ
تماتیک
معلومنیستچهمیزانهم ّیتنهفتهدر
ان با مخاطب اینهمان میشــود .قصۀ پر فراز و
نشــیب ،د ّوار و پرمخاطره از یک چالش مثال
دهی دنیا که این بار
هستی شناختی برای نجات ِ
در قاموس الگوریتم ها و جهت دهی های معکوس
زمانی به منصه ظهور رسیده است .الگوریتمی
ِ
فلسفی خود بزرگترین اصل
روایت نانهادۀ
که در
ِ
خود ،یعنی ثبات را نفــی میکند و در خرقه ای
هیومی تن به طرد و کتمــان علت ،از قِبل جان
بخشی به معلول میدهد .این جزو خصیصه های
همیشگی سینمای نوالن است که به قدری خود
ِ
ِ
روایت شناسانۀ
را در پیرنگ لم یزرع و در بستر
خویش سست عنصر و ناتوان تصور میکند که
به صورت ناگزیر مجبور اســت دست به دامن
مفاهیم فلسفی و کیهان شناســانه ای شود تا
بیس
بتواند باگ های قصه گویی خود را -از یک ِ
ساده چون موقعیت سازی و شخصیت پردازی -
جایگزینسازد.
بگذارید واضح تر فلســفه فیلم را بگوییم .در
ِ
شخصیت مثال قهرمان
سکانسی از فیلم «تنت»
ِ
هویت فیلم -که از قضا نام مشــخصی نیز
و بی
منجیسیاهپوست
نداردتابیشتروجهشبهیک
ِ
امریکاییرابهخودگیرد-درگفت وگوییبایکی
از مسئولین ازمایشــگاه در نیمه های نخست
فلســفی قصه را مشخص
فیلم چنین شالودۀ
ِ
17
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 17
سینمای جهان
میکند که وظیفۀ شخصیت اصلی از «چه» اغاز
نمیشود بلکه چون او خودسرانه وارد این قسمت
از ازمایشگاه شده اســت تا از «چگونه» بودن
عملیات سردربیاورد اغاز میشود؛ عملیاتی که
جهانی سوم عظیم و توفنده ای را منجر
جنگ
ِ
میشــود اما این بار با نیروی نوینی چون زمان.
شخصیت اصلی سخنان او را -که نوالن عامدانه
در دهان شــخصیت ها قرار داده -نمیفهمد به
همین منوال دانشمندِ ازمایشگاه به او تفنگی
میدهد و از او میخواهد که به سنگی در فاصله ای
دور (با وجود خالی بودن خشاب) شلیک کند؛ او
که در دریای کنجکاوی و شک معلق مانده است
شلیک کرده و تیرها را چنین نظاره میکند که به
تفنگ باز میگردند .شوکه میشود و علیت ان را
متوجه نمیشود .شخص دانشمند حال گلوله ها
را درمی اورد و چنین اذعان میکند که یک تی ِر
زمان
همسان با تیر معمولی از اینده به سمت
ِ
کنونی هدایت شده است که از سازنده ،جنسیت
ونوعیتگلولهاطالعیدردستنیست؛به گونه ای
که یکی از گلوله ها به تناسب ن ُرم خود همراستا با
ِ
جهت واگرای
زمان جلو میرود و گلولۀ دیگری در
ان حرکت میکند .زن دانشمند دستش را با کمی
ِ
حرکتگلولهان
فاصلهازگلولهقراردادهوبالطبع
را در دست میگیرد و چنین اظهار میدارد که از
نگاه مقیاس ادم به گلوله ،این ادم است که گلوله
راوارونهدرحرکتنگاهمیکنددرحالیکهازمنظر
ِ
زیستگلوله،گلولهحرکتخودرادرستمیرود.
به عبارت دیگر یعنی در قیاسی بزرگتر گلوله
مسیر خود را حتی در یک فرایند عکس نرمال
و طبیعی طی میکند؛ اما انسان به تناسب گلوله،
وقتی با ان مواجه میشــود حرکت معکوس و
انتروپی گونهانرادرکمیکند.شخصیتاصلی
در این سکانس گیج تر شده و پس از امتحان ان
حال به دنبال علیت -بسان مخاطب -میگردد
بنابراین چنین میپرسد که «چگونه گلوله را قبل
از انکه لمس کند در کف دست خود می یابد؟”
و حال دانشمند چنین پاسخ میدهد که از منظر
اوستکهگلولهراگرفتهاماازمنظرگلوله؛اوگلوله
رابرزمینانداختهاستواگردستاوبرایگرفتن
گلوله نبود ،محرکی مبنی بر ارادۀ ازاد و باالختیار
نیز هرگز در کشاکش گرفتن گلوله و در نتیجه
حرکت گلوله مهیا نبود .شخصیت اصلی حال
سینمای نوالن یک
نُ ِول َوگ عامه پسند
است که در تنگنایی
از ارائۀ اطالعات
محصور است زیرا
در بیان داده های
روایی و تمهیدات
مضمونی زبانش
ثقیل است؛ الفبای
مدیوم مانور
کالم و
ِ
خود را نمیشناسد.
به همین سبب کلیت
اثار او در بهره گیری
ِ
ادوات
از ابزاراالت و
تکنولوژیکال -
تکنیکال پیشرو و
نامدار هستند؛ زیرا
مخاطب را با محیطی
روبه رو میسازند که
ِ
ساحت فرم و
در
تکنیک -که ارکان
اصلی سینما هستند -
مقامی ندارد اما همین
رویه با مخاطبان
تجربه ای گیج کننده
و قابل تامل را به
اشتراک می گذارد
سوال سنگین تری میپرسد که “اگر چنین است
علی
پس معلول زودتر از علت می اید و رابطۀ ّ
پاسخ زن
درعوض،
معلولی بر هم می خورد؟!” و
ِ
ِ
دانشمند چنین است که “هرگز در تالش ادراک
انان نباش بلکه انان را حس کن”
درست.حالدقیق ًااینـجاستکهاولینتناقض
کلی قصه
قصه پدیدار میشود؛ انچنان که قالب ِ
خودرارویتزیبناکردهاستکهشخصیتاصلی
در زمان حال؛ در موقعیتی قرار گرفته است که
من خود که از اینده امده است
گوییقرار است با ِ
رویاروشود،بجنگدوزخمیشودپسدرگسترۀ
علت و معلولی که خود نمیداند از کجا قرار است
عمق فاجعۀ در
تیر بخورد و در چه ســطحی از ِ
ُشرف وقوع ایستاده است ،خود نفی علت را با
تقدممعلولتثبیتمیکند.حالشخصیتاصلی
کنشش مبدل به واکنش بالعقبه ای میشود که
در مواجهه با حوادثی که از اینده برسرش هوار
می شودباتکتککنش هایخودموجباخالل
میشود .چنانکه گویی ایندگان دستشان را دراز
حال وی -گذشتۀ خودشان -را
زمان ِ
کرده اند تا ِ
بسان گرفتن همان گلوله نابود سازند .این همان
استقراییاشتبا ِهروایتاستکهازگلولهبه
قیاس
ِ
انسانوازانسانبهزمانشماتیکپذیرفتهاست.
حالمشکلتنهاایننیستبلکهمشکلجوهرۀ
بزرگتری را کذب میکند؛ انطورکه اگر قصه در
سینماراحرکتی-ازبهمبدابهمقصد-روبهجلو
تصور کنیم اصل و اساس کنش را علتی متصور
میشویم که از کاراکتر سرزده است .گویی ذات
شخصیت هابوده اندکهبامنشوکنشخود،حال
واکنش هاییرابهسمتخودجذبمیکنند.امابا
جهانمذموم«تنت»شخصیت ها
نوین
ِ
سیستم ِ
ِ مندی خود)
در وانفسای کنش مندی و (علت
ِ
گویی حاصل واکنشــی هستند که مشخص
نمیشود از کجا و چطور هدایت میشوند!! و این
مضحک ترینفرایندی است کهیک کارگردان-
ِ
دست طرد
با نشناختن مدیوم قصه گویی خود-
بر تک تک داستانک ها ،شخصیت ها و موقعیت
سازی خوب و بدش میزند.
ِ
بزرگ ترین نقص«تنت» -فارغ از حفره های
اجرایی و تولیدی -فلســفه زدگی است و
کریســتوفر نوالن در اوج خوداگاهی از علم
-نه هنر -خویش ،اثری خلــق میکند که
از برایند انباری از اطالعات شــبه فیزیکی
علمی مهمش -که نمونــۀ موفق ان در
اما
ِ
انیمۀ بی نظی ِر « »Steins;Gateقابل مشاهده
اســت -رونمایی میکند؛ بی انکه مخاطبش
را بشناســد که چقدر اســت «تنت» باری
زیبایی شناسانه و گرانمایه بر دوش انان در
این ایام میگذارد یا خیر ،با موقعیت ســازی
الکن غیردراماتیکش سعی بر فضاسازی
های ِ
دارد .نوالن همچنان نیاموخته اســت که با
ساخت یازدهمین اثر خود باید شخصیت ها
را انقدر ملموس سازد که از برای رسیدن و یا
نرسیدنشان به مقصد بتواند مخاطــب را نیز
در نفس گیرترین موقعیات به ورطۀ اضطراب
بیندازد.
«تنت» شعبده در شــبهه ای است که
بینامتنی
در دریایی از ســنگرها و مواضع
ِ
خویــش در غلو غرق شــده اســت .در
ِ
روایت داستانی -نه علمیُ -ممسک ،در
قصه گویی عاجز و در شــخصیت پردازی
َ
ـــذبذ ب (سست) است .درست است
ُم
که قدرت باروری دیالوگ هــا به مفاهیم
بنیادین علمی و کیهان شناسانه را داراست
اما هرگز نمیتواند دیالو گ ها را در مدیوم
تصویری ســینمای -حتی علمی -خود
ِ
تزریق کند .دغدغۀ علمی او قابل ستایش
است زیرا فیلمنامۀ فقیر «تنت» -هرچه
علمی جهان
مطرح
نداشت -در ارائه فرضیۀ
ِ
ِ
های موازی و اشــاعۀ تمهیدات و دیتیل
فهم ان زیرک تر از دیگر اثارش
ِ
های قابل ِ
عمل کرده اســت چنانکه میتوان گفت
فیلمنامۀ بی پیرایۀ «تنت» -که عنوانش
نیز نه رازی را مکشوف و نه سِ ّری را معلوم
ِ
ارگانیک الزم به
ساخته -در بیان ا ِلمان های
اتقان فرضیه و جهان متنیـش صرفا تا یک
ساعت اول فیلم-که میتوانست کوتا ه تر
باشد -بسیار قابل قبول عمل کرده است
اما هرگز از پس کافی بودن و ضروری بودن
همان کدهای ارگانیک ،ان طور که باید و
شاید برنیامده اســت تا بتواند مخاطب را
با پیشبرد قصۀ بی روح و نخ نمایش بیشتر
کشمکش احساسی -نه حسی -خود
در
ِ
قرار دهد. صفحه 18
گفتگو با پردیس پورعابدینی ؛ نو ستاره ای که در«اقازاده»
درخشید ونگاه ها را به خود جلب کرد
شخصیت درونگرایی دارم ؛
اهلشوافنیستم
برای بازی مقابل نیکی کریمی استرس همراهم بود
عکس :مهسا کیوانپور
19
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 19
نوظهور
پریسا سادات خضرایی« :من در تمام این مدت در رشته ای درس
خواندم که چیز دیگری بود و به یکباره تصمیم گرفتم تا رویایی که از
کودکی داشتم ،یعنی هنر و بازیگری را دنبال کنم»؛ شاید بهترین جمله
برای معرفی پردیس پورعابدینی همین باشد .بازیگری که در نخستین تجربه تصویری خود
در نقش راضیه خوش درخشید و بازی او مورد تحسین قرار گرفت .او با این نقش به عنوان
یک چهره جدید به سینما و تلویزیون معرفی شد و یکی از بهترین بازی ها را در سریال
«اقازاده» ارائه داد .شخصیتی که از زمان پخش و انتشار این مجموعه جای خودش را در دل
و ذهن مخاطب باز کرد و خیلی زود شهرتش را به دست اورد .او با ورود به این عرصه و در
اولین کار خود این شانس را داشت تا بازی در کنار بزرگان و پیشکسوتان حرفه بازیگری را
تجربه کند .راجع به نقشی که در سریال «اقازاده» ایفا کرده و همچنین مسیری که در پیش
گرفته با او به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه ان را می خوانید.
بازی کردن در نقشی که یک سیر تحولی
را طی می کند و باید حتی مخاطب را در
این مرز نگاه دارد که می خواهد بازی کند
یا واقعا تغییر کرده نیاز به بازی زیرپوستی
دارد که این از دل فیلمنامه بیرون نمی اید
و به شــدت به توانایی بازیگر مربوط
می شــود .فارغ از کار ،در خلوت چقدر
تمرین داشتید تا بتوانید روی صورت و
اکت ها طوری تســلط داشته باشید که
نقش به درستی و غیرقابل حدس در اید؟
همانطور که اقــای توفیقی و اقــای عنقا در
مصاحبه ای که با اقای جیرانی داشــتند اشاره
کردند ،فیلمنامــه تقریبا روزانه به دســتمان
می رســید .بنابراین فرصت دورخوانی زیادی
از روزهای قبل و تمرین هایــی که بخواهم در
خلوت برای خودم داشته باشم نبود ولی دلیل
بازی زیرپوســتی مورد اشاره شــما این است
که هدایت کارگردان به شــکلی بود که خیلی
کامل به حســی که در ان لحظه و ســکانس
نیاز بود می رسیدم .بســیاری از این اکت ها در
تمرین هایی که جلوی دوربیــن و برای اقای
توفیقی انجام می دادم ناخوداگاه در می امد و
ایشان بازی ام را متعادل یا کم و زیاد می کردند؛
همه این موارد به این معنی است که کارگردان
بسیار روی من تاثیرگذار بود و تمرین هایی که
نزدیک ضبط پالن می گرفتیم بــه بازی ام بار
خیلی بیشتری می داد.
این نقش و حاشیه های ان این قابلیت
را داشــت که بتوانید از این فرصت
استفاده کنید و در فضای مجازی به
سمت تثبیت بیشتر در ذهن مردم قدم
بردارید و بعــد از ان از طریق صفحه
شخصیتان به بسیاری از اهداف دیگر
هم برسید اما به نظر می رسد که این
انتخاب شما نیست؛ از شما خواسته
شده که اینطور باشید و یا شخصیت
پرســروصدا و برونگــرا بدین معنا
ندارید؟
مــن شــخصیت درونگرایــی دارم .در فضای
مجازی حضور دارم و پســت ها را نگاه می کنم
ولی اینطور نیســتم که بخواهم به ان صورت
فعالیتی داشته باشــم و چنین کارهایی انجام
دهم .من حتی صفحه اینســتاگرامم را زمانی
باز کردم که در تئاتر «قصــه ظهر جمعه» کار
می کردم و خانم نســیم ادبی کــه کارگردان
کار بود ،قصد داشــت عکس ها را منتشر کند
و بازیگرانش را معرفی و تگ کند؛ در نتیجه از
من خواسته شد این صفحه را بسازم تا بتوانند
من را هم داشته باشــند .این شد اولین حضور
من در فضای مجازی بود و قبل از ان فعالیتی
نداشــتم .بنابراین با توجه به شخصیتی که از
خودم می شناسم و درونگرایی و مواردی مثل
این ،خیلی سعی می کنم که همه چیز در تعادل
باشد و در چارچوب کار بگذرد.
مــن شــخصیت
درونگرایــی
دارم .در فضای
مجازی حضور دارم
و پســتها را نگاه
میکنم ولی اینطور
نیســتم که بخواهم
به ان صورت فعالیتی
داشته باشــم و
چنین کارهایی انجام
دهم .من حتی صفحه
اینســتاگرامم را
زمانی باز کردم که
در تئاتر
«قصــه ظهر جمعه»
کار میکردم و خانم
نســیم ادبی کــه
کارگردان کار بود،
قصد داشــت
عکسها را منتشر کند
در سینمای ایران و در سینمای جهان به
محض اینکه بازیگری شاه نقشی را در
ابتدای مسیرش بازی می کند ،مخاطب
را چنان پرتوقع می کند که بازیگر را از ان
همه زیر ذره بین بودن به یک سرخوردگی
می رساند .چقدر از این مساله واهمه دارید
و چقدر از اظهار نظر دیگران رها هستید و
کار خودتان را می کنید؟
حتــی در دور ه فیلمبــرداری نظراتــی را
می شنیدم و از زمانی هم که پخش «اقازاده»
شروع شد و همه کار را دیدند ،نظرات متفاوتی
راجع به من داشتند .اینطور نبود که بخواهم
خودم را کامال درگیر این نظرات کنم اما سعی
می کنم نقش هایی که به من پیشنهاد می شود
را بررسی کنم و ان هایی که حرفه ای هستند
را انتخاب کنم .ولی قطعا حرکت در این مسیر
واهمه دارد چرا که هنوز کم تجربه هســتم و
از طرفی چون به قول شــما شــاه نقش بازی
کرده ام ،پس حتما ادامه راه ترس بیشــتری
برایم دارد .ولی خوشــبختانه االن کسانی را
دارم که در این راه به مــن کمک کنند .من با
اقای عنقا و اقای توفیقی مشورت می کنم که
بتوانم این مســیر را بدون ترس و با قدم های
محکم تری بردارم تا از بــی ثباتی هایی که به
دلیل کم تجربگی اجتناب ناپذیرم ممکن است
به وجود بیاید کاسته شــود و کمتر مشکلی
برایم پیش اید. صفحه 20
در میان رده سنی شما صف
ســنگینی از بازیگر قرار دارد که
شاید بسیاری از ان ها چند تجربه
از شما بیشتر داشــته باشند و
احتمال گاردگیری بعضی از ان ها
در ادامــه و برای حضور شــما در
نقش های اصلی وجود داشته باشد؛
به این موضوع فکر کرده اید؟ اهل رفاقت
و ارتباطات با هم سن و ساالن خودتان در
این فضا هستید؟
بله ،چرا که نه .من خوشبختانه فعال به ان صورت
گارد شدیدی ندیده ام و خیلی از همکاران به من
محبت داشــتند و به محض اینکه پخش سریال
«اقازاده» شروع شد تبریک گفتند و انرژی خوب
دادند .من مشکلی با رفاقت و ارتباطات ندارم و قطعا
این اتفاق می افتد چرا که به هر حال ما در فضایی
کار می کنیم که همه چیز به صورت تیمی پیش
می رود و حتما از رفاقت و ارتباطات در چارچوب
کاری استقبال می کنم.
شوم و چون تنها کســانی که از کلیت فیلمنامه
و خروجی کار به صورت جزئی خبر داشــتند
کارگردان ،تهیه کننده و نویســنده
کار بودند؛ بنابراین راهنمایی های
ان ها باعث می شد بتوانم در لحظه
حس ان ســکانس را در بیاورم و
یا ان جنس از بــازی را ارائه دهم.
بنابراین اینطور نبود کــه بخواهم به صورت
مستقیم و ســر سکانس برای شــخصیت خودم
پیشنهاد بدهم اما سر صحنه با کارگردان مشورت
و صحبت زیادی می کردم تــا ان چیزی که باید
در سکانس به نمایش گذاشته شود اتفاق بیفتد.
انطور هــم نبود که بخواهم تغییــری ایجاد کنم
و یا پیشــنهادی بدهم که کل ان فضا یا سکانس
تغییر کند ولی گاهی سر مسائل خیلی جزئی این
اتفاق می افتاد .زمانی که جلوی دوربین برای اقای
توفیقی تمرین می کردم بعضی مســائل خیلی
کوچک و یک ســری از اکت ها را تغییر می دادیم
اما در کلیت کار و نقش ،این اتفاق خیلی نیفتاد.
نسل شما نسلی اســت که هم ساده تر
تصمیــم می گیرد و هم خیلــی ملزم به
حفظ برخی از چارچوب ها نیســت؛ این
قاعده ای نیســت که بتوانیم کلی درباره
همه هفتادی ها بگوییم اما حرفی است که
بسیار درباره قاطبه این نسل رایج است.
شما چقدر خودتان را به لحاظ شخصیتی
یک دهه هفتادی می دانید و قاعده گریزی
و رهایی در خودتان می بینید؟
می شــود گفت هر ده ه تجربیات خــودش را در
زمینه های مختلفی که کسب کرده به دهه ی بعدی
منتقل می کند؛ دهه ی شصت به هفتاد ،هفتاد به
هشتاد و ...دهه های قبل هم به همین شکل بود.
اما ما نمی توانیم خیلی کلــی به ادم های این دهه
نگاه کنیم و همه را با هم قضاوت کنیم .بخشی از
حرف شما و این دسته بندی ای که کرده اید درست
است ولی من می گویم هم ه این ها با هم تاثیرگذار
است .در واقع تمام افراد یک دهه با هم روی جامعه،
زمینه های مختلف هنری از جمله سینما و مواردی
مثل ایــن تاثیر می گذارند؛ ولــی می توانم بگویم
به شــخصه به این دلیل که درونگرا هستم ،سعی
می کنم همه چیز را در یــک چارچوب و تعادلی
پیش ببرم که این رهایی را نداشته باشم و با توجه
به شخصیتم اصوال این مساله را در خودم ندارم.
در این کار و در جمع بازیگران ،کارگردانی
حضور داشــت که شــما مقابل ایشان
هم بازی داشتید و او نیکی کریمی بود.
ســکانس های مقابل ایشان برای شما
ســخت تر می شــد و باعث افزایش
اضطرابتان می شد یا اتفاقا باعث انگیزه
و انرژی شما می شد؟
می توان گفت که هم استرس و هم انرژی و انگیزه
وجود داشت .من از اولین روزی که با خانم کریمی
بازی داشــتم تا اخرین روزی که با ایشــان بودم
این اســترس همراهم بود .یعنی انطور نبود که از
اضطرابم کم شــود یا این مساله برایم عادی شود.
نه تنها در مقابل خانم کریمی بلکه مقابل تمامی
بازیگران سریال که هر کدام به نوعی در کار بازیگری
پیشکسوت بودند ،این استرس در من وجود داشت
ولی ســعی کردم ان انرژی و انگیزه ای که از بازی
جلوی خانم کریمی می گرفتم را با این اضطراب
همراه کنم تا بتوانم بر ان غلبه کنم .در واقع سعی
می کردم بُعد مثبتش را ببینم که این اســترس
بتواند به من کمک کند تــا کاری که باید جلوی
دوربین و خانم کریمی انجام می دادم را درســت
انجام دهم .از طرف دیگر ،هم ایشــان و هم فضا و
ارامشــی که کارگردان در پشت صحنه به وجود
اورده بود ،کمک می کرد تا بتوانم ان سکانس ها را
با استرس کمتری پیش ببرم .اولین سکانس من با
خانم کریمی همان سکانس قبرستان ماشین ها بود
که تینا قبل از اینکه از ماشین پیاده شود با راضیه
صحبت می کند .خاطرم هســت استرس زیادی
داشتم ،اما در ماشین کمی با هم صحبت کردیم
و خودشان هم کمک کردند همه چیز را برای من
ارام تر نشــان دهند تا بتوانم انطور که باید جلوی
دوربین بازی کنم.
این قاعده ای که در ســوال قبل راجع به
ان حرف زدیم در مناسبات با کارگردان و
تهیه کننده هم دیده می شود و نسل جدید
دوست دارد که پیشــنهادات خودش را
در بازی و کاراکترش داشته باشد؛ شما
در نقش راضیه چقدر اهل دخالت یا اهل
مماشات در فیلمنامه بودید و چقدر این
فرصت به شما داده می شد؟ نکته ای بود
که با پیشنهاد شــما در نقش تغییر داده
شده باشد؟
من یکباره به نقش راضیه نرسیده ام ،قدم به قدم
توانستم الیه های شخصیت را بشناسم و با او اشنا
سعی کردم ان انرژی
و انگیزه ای که از
بازی جلوی خانم
کریمی می گرفتم را با
این اضطراب همراه
کنم تا بتوانم بر ان
غلبه کنم .در واقع
سعی می کردم بُعد
مثبتش را ببینم که
این استرس بتواند به
من کمک کند تا کاری
که باید جلوی دوربین
و خانم کریمی انجام
می دادم را درست
انجام دهم
بعد از «اقازاده» حاال دیگر باید به این فکر
کنید که این سریال تمام شده و شروع
دیگری در انتظار شماست؛ در حال حاضر
مشغول چه کاری هستید و ایا پیشنهاد
جدی دارید؟
خیر ،هنوز به طور مستقیم وارد کاری نشده ام ولی
پیشنهاد جدی زیاد بوده .با این حال فعال می خواهم
درست فکر کنم و دقیق تصمیم بگیرم که بعد از این
کار چطور مسیرم را پیش ببرم .توقعی که مردم در
حال حاضر از من دارند مهم است .نباید پایین تر
بروم و باید پیشرفت کنم ،پس قدم بعدی ام خیلی
تعیین کننده اســت .در نتیجه فعال دســت نگه
داشته ام تا ببینم چه می شود.
چقدر اهل تفکر و دغدغه های اجتماعی
هســتید و موضوع «اقازاده» شما را به
عنوان یک مخاطب قبل از این ســریال
درگیر کرده بــود؟ ایا مســئله و اخبار
اقازاده ها در ایــران را دنبال می کردید و
این موضوع محل چالش بود؟
راستش من خیلی درگیر اخبار نیستم و نبوده ام.
قبل از «اقازاده» یک تئاتر بازی کردم و قبل از ان
مشــغول درس بودم و بعد وارد این فضا و سریال
«اقازاده» شــدم .بنابراین از اتفاقاتی که می افتاد
خیلی باخبر نبودم اما زمانی که «اقازاده» را بازی
کردم ،در حین بازی طبیعتا متوجه یک سری از
مسائل هم شدم .اینکه از قبل این مسائل را بدانم و
بخواهد به بازی من کمکی کند ،اینطور نبود ه ولی
در حین کار خیلی از مسائل را متوجه شدم و متن و
فضای سریال به من کمک کرد.
ســیر تحول مانلی به راضیــه را چقدر
منطقی می دانید یــا درباره این موضوع
دچار اختالف نظر با کارگردان و نویسنده
هســتید؟ از فیلمنامه برســیم به خود
شما ،چقدر در زندگی کاری یا شخصی
خودتان تحول کرده و چرخش های بزرگ
داشته اید؟
نمی شود گفت که تحول مانلی به راضیه منطقی
نیست ،قطعا هست .شاید تعداد چنین تحوالتی
در زندگی عــادی و در جامعه فعلی ما کم باشــد
اما اینطور نیســت که اصال اتفــاق نیفتد .ما کم
نداریم ادم هایی را که توبه کرده اند و پای حرف و
تصمیم شان مانده اند .من نمی دانم که این مصاحبه
چه زمانی منتشر می شــود ولی ما در این قسمت
(قسمت بیست و سوم) دیدیم که این تصمیم راضیه
به قیمت جانش تمام می شود (البته بسیاری هنوز
شک دارند که شاید او از بین نرفته باشد) می خواهم
بگویم که توبه های این چنینــی در جامعه اتفاق
می افتد ،شاید به مقدار کم ولی هست و وجود دارد؛
بنابراین این کار خیلی غیر منطقی نیست .راجع
به تحوالت زندگی خودم هم باید بگویم مدت ها
در رشــته ای درس خواندم که چیز دیگری بود و
به یکباره تصمیم گرفتم تا رویایی کودکی ام یعنی
هنر و بازیگری را دنبال کنــم .بنابراین این قضیه
می توانست یک تحول بزرگ در زندگی من باشد
چرا که خبر نداشتم قرار است کار «اقازاده» به من
پیشنهاد شود و حتی ممکن بود ده یا پانزده سال
دیگر کاری در این سطح حرفه ای به من پیشنهاد
شود .به همین خاطر این تصمیم در زندگی ام یک
ریسک محسوب می شــد که بخواهم هر ان چه
21
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 21
نوظهور
خوانده ام را کنار بگذارم و به سمت هدف و عشقی
که دارم بــروم .در نتیجــه در زندگی من هم یک
چرخش و تحول بزرگ اتفاق افتاد.
گریم در این ســریال و روی شخصیت
راضیه تاثی ر زیادی در باورپذیری داشت.
چقدر این موضوع را قبول دارید؟ حامد
عنقا با نقش راضیه این تاثیر را در کار شما
در اینده داشــت چرا که نشان داده شد
چهر ه شــما قابلیت های گریم متفاوتی
دارد.
قطعا گریم در تک تک سکانس ها کمک بسیاری به
من کرد .هر لحظه ای که پردیس به مانلی تبدیل
می شد وقتی در اینه نگاه می کردم انگار چشم های
مانلی را می دیدم و چون ادم تاثیرپذیری هستم
در لحظه و سریع با مانلی ارتباط برقرار می کردم
و این مساله در روند بازی ام جلوی دوربین بسیار
تاثیرگذار بود .از اوایل پخش ســریال می شنیدم
که حتی برخی از مخاطبان گیج شده اند ،چراکه
فکر می کردند بازیگر تغییر کــرده و وقتی راضیه
را می دیدند می گفتند این که بازیگر نقش مانلی
نیست ،یا بازیگر این دو نقش یک نفر نیست و این
به دلیل همان تغییر چهره اســت .گریم واقعا در
هر لحظه و بخصوص در ســکانس های زندان که
کبودی روی صورت راضیه یا مانلی بود ،بسیار به
من کمک می کرد بتوانم خیلی راحت تر در کالبد
نقش فرو بروم.
شــخصا چقدر به تجربه اکادمیک و از
طرف دیگر چقدر به قریحه و بازیگری
در ذات یک ادم اعتقاد دارید و دانشگاه
و درس در این حوزه را موثر می دانید؟
قریح ه بازیگری در ذات یک ادم و ان چیزی که به
صورت تئوری می گذراند و یا در دانشگاه می خواند
برای شخصی که می خواهد کار بازیگری را انجام
دهد قطعا مکمل یکدیگرند .نمی توانم بگویم فقط
قریحه دخیل اســت و درس و دانشگاه نباشد .به
نظرم برای اینکه بتوانیم خیلی راحت تر وارد قالب و
کالبد یک کاراکتر و یک ادم دیگر بشویم قطعا باید
تجرب ه اکادمیک و جوهر ه بازیگری را با هم داشته
باشیم تا بتوانیم همان طور که پیش می رویم ان را
پرورش دهیم .خود من هم در حال حاضر ســعی
می کنم همین کار را کنم و قطعا درس و دانشگاه در
ان لحظاتی که تو به یک سری اندوخته ها نیاز داری،
کمک بسیار بزرگی است .درس و دانشگاه همراه با
تجربه و در کنار این دو تمرین ،خیلی مهم است و
همه این موارد به صورت مکمل باعث می شود تا
حسی که باید در ان سکانس نشان بدهی درست
باشد .نمی توانم بگویم که هر کدام از این ها جدا از
هم موثر است ،چرا که به نظرم همه این موارد در
کنار هم به بازیگر کمک می کنند.
فکر می کنید یک بازیگــر باید به لحاظ
فکــری و عقیــده ای با کارگــردان و
تهیه کننده ای کــه کار می کند تفکرات
یکسان و هم طراز داشــته باشد یا دو
هنرمند با تفکراتی کامــا متفاوت هم
می توانند کار خوب بــا خروجی خوب
بیرون بدهند؟ ( این سوال را از این جهت
می پرسیم که متاسفانه این تفکر غلط
دیده شده که مسیر پیش روی بازیگری
به خاطر کار کردن بــا یک کارگردان یا
تهیه کننده تحت تاثیــر قرار گرفته و در
مقابلش گارد گرفته شده است).
قطعا اینکه تفکرات بازیگر و کارگردان یا تهیه کننده
هم طراز باشــد خیلی بیشتر کمک می کند و فکر
می کنم موقعیت نرمال تری است .البته من هنوز
سر کارهای دیگر نرفته ام که تجرب ه بیشتری در این
زمینه داشته باشم ولی حداقل می توانم بگویم حتی
اگر تفکرات ادم ها مختلف باشد ،اما به کار تیمی
معتقد باشند ،خروجی خوبی بیرون می اید و اتفاق
درســتی می افتد .باتوجه به چیزهایی که من در
قطعا گریم در
تک تک سکانس ها
کمک بسیاری به
من کرد .هر لحظه
ای که پردیس به
مانلی تبدیل میشد
وقتی در اینه نگاه
میکردم انگار
چشم های مانلی را
میدیدم و چون ادم
تاثیرپذیری هستم
در لحظه و سریع با
مانلی ارتباط برقرار
میکردم و این مساله
در روند
بازی ام جلوی
دوربین بسیار
تاثیرگذار بود.
از اوایل پخش
ســریال میشنیدم
که حتی برخی از
مخاطبان گیج
شده اند ،چراکه فکر
می کردند بازیگر
تغییر کــرده
مصاحبه های مختلف افراد مهم و تاثیرگذار دیده ام،
معموال در همه کارها به همین شکل است؛ یعنی
حتی اگر بازیگر با کارگــردان یا با تهیه کننده اش
اختالف نظر و عقیده داشته باشد چون کار برایشان
مهم اســت ،یک کار تیمی انجام می دهند و به ان
ی قابل
معتقدند و به این ترتیــب قطعا نتیجه نهای
دفاع خواهد بود .از طرفی من هم به عنوان بازیگر
عالقه دارم که با تفکرات متفاوت کار کنم چرا که
به هر حال دوســت دارم کارنامه ام ابعاد مختلفی
داشته باشد.
همانطور که شما هم در ابتدا به ان اشاره
کردید ،حامد عنقا در گفت وگوی با اقای
جیرانی عنوان کرد که فیلمنامه کامال اماده
نبوده و بسیاری از سکانس ها در لحظات
اخر به دســت بازیگران می رسیده؛ به
عنوان نخســتین تجرب ه تصویری ،این
فرم از کار کردن چقدر برای شما سخت
بوده است؟
طبیعتا ســختی های خودش را داشت ،اما هدایت
خود کارگردان در این راه و فضایی که من به شخصه
داخلش بودم این سختی را به حداقل رساند .برای
مثال وقتی من صبح می امدم ســر کار و بخشی از
فیلمنامه به دستم می رسید که مونولوگ داشت و
خیلی طوالنی بود ،هم با پارتنری که در ان لحظه
بازی داشتم تمرین می کردم و هم با خود کارگردان.
این مساله و ان ارامشی که در پشت صحنه وجود
داشت باعث می شد تا ســختی کار تا حد زیادی
گرفته شود .از نظر من خیلی مهم است که پشت
صحنه یک ارامشی به تو بدهد تا حتی اگر فیلمنامه
هم همان روز به دستت می رسد بتوانی خودت را
سریع با ان هماهنگ کنی و جلوی دوربین بروی.
اقای توفیقی انقدر خوب با ما تعامل داشت و کار
می کرد که بیشتر اوقات من احساس نمی کردم که
فیلمنامه همان روز رسیده و سعی می کردیم همه
چیز خیلی خوب و راحت پیش برود. صفحه 22
گفت وگو با امیرحسین مکاریانی؛ روزنامه نگار و منتقد،
پیرامون قوت و ضعف های «اقازاده»
فلسفهجذابزیست
یکضدقهرمان!
23
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 23
جایگاه ویژه
گروه سینما« :اقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی حامد عنقا یکی از
سریال هایی است که این روزها در شبکه نمایش خانگی بسیاری را با خود همراه کرده است.
«اقازاده» درامی پرستاره است که امار میزان تماشای انالین ان ،رکورد تازه ای در سریال های
شبکه نمایش خانگی محسوب می شود .سریالی که در انتخاب موضوع ،محتوا و فرم روایت دست به نواوری زده
و از همان نخستین روزهای ساخت ،می شد چنین اینده ای را برای ان متصور بود .اما مخاطبان این مجموعه دو
دسته اند؛ دسته ای که این درام را می پسندند و مشتاقانه دنبال می کنند و در طرف دیگر مخاطبانی که خروجی
جدید عنقا را شعارزده و اثری تلویزیونی می دانند .جالب اینکه همین عده هم تماشاگر سریال هستند اما برای
گرفتن گاف و کشف نقاط ضعف! در کل اما نمی توان گفت که «اقازاده» سریال ضعیفی است چرا که هم در
پرداخت و پیچیدگی های داستانی و هم در شخصیت پردازی قابل قبول گام برداشته و دم دستی و سطحی نیست.
امیرحسین مکاریانی؛ روزنامه نگار و منتقد سینما با ما درباره این سریال به تحلیل نشست و عوامل قوت و ضعف
این مجموعه را خاصه در شخصیت پردازی با هم مرور و ارزیابی کردیم که در ادامه می خوانید.
سریال «اقازاده» در شخصیت پردازی
دو گونه سیاه و ســفید را در خود دارد؛
هرچند که نویســنده تمام تالشش را
کرده خاکســتری بودن را گاهی به رخ
بیننده بکشد اما ایا با تصویر فراواقعی
از انسان های خوب و بد می توان باعث
ایجاد الگو یا فرهنگ ســازی شــد و
مخاطب را به سمت خصلت های خوب
سوق داد؟
قبل از پاســخ به این ســوال ،به مقدمه ای راجع
به ســریال «اقازاده» می پــردازم .اگر نخواهیم
خیلی مثبت و یا خیلی منفی به ماجرا نگاه کنیم،
«اقازاده» حرکتی را در حوز ه نمایش خانگی شروع
کرد که پیش از این وجود نداشت و این حرکت یک
تغییر رویکرد برای سریال سازی در نمایش خانگی
بود .اگر سریال سازی در سینمای خانگی را مرور
کنیم می بینیم که این جریان در کشور بیشتر با
سریال های طنز و درام های عاشقانه و با کارهای
مهران مدیــری« ،قلب یخی» و امثــال ان اغاز
شد ،منتها «اقازاده» یک رویکرد تازه با موضوعی
سیاسی را در سریال سازی اجتماعی شروع کرد.
این سریال به حوزه ی سیاسی ورود کرد و البته
به نظر من این موضوع ،قدرت ریســک باالیی را
طلب می کرد چراکه ما تجرب ه مشــابه موفقی را
در تلویزیون بله اما در ســینمای خانگی شاهد
نبوده ایم .البته حمایت هایی که از این ســریال
من«اقازاده» را
زاییده یک سینمای
مستقل نمیدانم اما
حرکتش میتواند
برای ســینمای
مستقل تحریک
کننده باشد.
وجود داشت این قدرت ریسک را برای سازنده اش
فراهم کرد تــا هم در محتوا و هــم در فرم روایت
اقدام به نواوری کند؛ فــارغ از اینکه این نواوری
موفق بوده است یا نه .از ســوی دیگر خود پدیده
اقازادگی موضوعیت داشت و این پدیده و حواشی
ان پیش زمینه ای را برای حرکت به سمت ساخت
ایجاد کرده بود و شاید در این مقطع باید این اتفاق
می افتاد تا ســینمای مستقل هم پالسی دریافت
کند که بهتر اســت از این حجم درام سازی های
اجتماعی به سمت خالقیت محوری و موضوعات
روز اجتماعی حرکت کند .البته من «اقازاده» را
زایید ه یک سینمای مستقل نمی دانم اما حرکتش
می تواند برای ســینمای مستقل تحریک کننده
باشد.
چرا سینما ؟
از این جهت واژ ه سینما را استفاده می کنم که به
هر حال محتوا همان محتواســت منتها جزئیات
روایت و فرم تفاوت دارد .این سینمای اجتماعی
که شاید نزدیک به دو دهه است بر روابط شخصی
بین انسان ها و درام های عاشقانه زوم کرده ،الزم
بود از این موضع کمی فاصله بگیرد .انگار سینمای
اجتماعی ما فراموش کرده که می تواند پدیده های
روز اجتماعی خود را واکاوی کند .برای مثال اگر
ما کارهای مشابه را در سینمای هالیوود بررسی
کنیم مشاهده می کنیم که در زمان بحران مالی صفحه 24
یا جریانات وال استریت ،چه میزان کار پژوهشی
و حرفه ای راجع بــه این موضوعات ســاختند.
ما از این دســت بحران ها در کشــور کم نداریم،
به طور مثــال در حال حاضر بــورس و یا پدیده
اقازادگــی و رانت خواری را داریم اما متاســفانه
همین موضوعات را هم اگر بخواهیم روایت کنیم
می بینیم که باید در کنار ان برای جذب مخاطب
داســتان های موازی درام گونه به پیرنگ اصلی
اضافه کنیم تا مخاطب ان را پس نزند .چرا که به
هر حال ما می خواهیم سریال سازی کنیم و بقای
سریال سازی هم در گروی پیگیری مخاطب است.
البته در سریال سازی مجبور به روایت های موازی
هستیم چرا که باید مخاطب را هم داشته باشیم.
بخشی از این مشکالت هم ناشی از فقدان اشراف
اطالعاتی سازنده ها است.
دقیقا .گاف هایی که حتــی بعضا با یک
تحقیق ساده قابل کشف و نمایش است.
هرچند که در بعضی چیزها با توجیه اینکه
امنیت ممکن است به خطر بیفتد ،سازنده
مجبور به سانســور می شود و از عنصر
«تخیل» اســتفاده می کند و همین در
خروجی تبدیل به افت کار می شود.
بله ،ان ها گاهی اوقات به موضوعات روزی که ما
در زندگی نوین داریم اشــراف اطالعاتی ندارند
که بخواهند به ان بپردازند و فیلم بسازند .همین
در حال حاضر اگر
نگاهی به سینمای
تجاری و کالسیک
هالیوود بیندازیم،
هنوز هم فضاهای
سیاه و سفید مخاطب
خوبی دارند و نیازی
بــه ورود به دنیای
خاکستری که شما
میفرمایید نداشته اند
مواردی که در رابطه با درام های اجتماعی گفتیم
در سریال «اقازاده» هم مصداق دارد که یک روی ه
سیاسی و تم جست وجوگر به خود گرفته است.
برای مثال در جایی از سریال پدیده حراج تهران
را واکاوی می کند ،ضمــن اینکه به عمق مطلب
می پردازد و واقعا اصل پشت پرده را مطرح می کند.
ی که اتفاق افتاد
یک وقتی هم قص ه قتل سیاســ
را بازگو می کند و در همان بازگویی و بازســازی
باقی می ماند ،یعنی اتفاقاتی که افتاده را واکاوی
نمی کند.
در پردازش موضوعات سیاســی -امنیتی خیلی
ضعیف عمل می کند و بدیهیات عملیات امنیتی و
اطالعاتی که اتفاق افتاد ه را رعایت نمی کند .برای
مثال وقتی خانواده یک فرد اطالعاتی یا امنیتی
و یا شخصی که پرونده را بررسی می کند درگیر
می شــود ،اغلب این فرد را برای ادام ه ان پرونده
انتخاب نمی کنند و این یک مسال ه بدیهی است و
باز هم از این موارد در سریال وجود دارد .یعنی اگر
حتی یک مشاور معمولی حوز ه امنیتی به سریال
ن نکات باید رعایت می شد.
کمک می کرد ای
حاال به سوال ابتدایی شما می رســیم .ما راجع
به دنیــای تصویر حــرف می زنیــم ،واقعی یا
فراواقعی بودن در اینجــا اهمیت ندارد ،باورپذیر
و غیرباورپذیر است که اهمیت دارد .ما نمی توانیم
این فیلم را در فضای رئال روایت کنیم و ناگهان
یک قهرمان ســوررئال را به ان وارد کنیم .مهم
این است که مخاطب؛ ان انسان ،قهرمان ،سوژه
و ابژه ای که روایت می کنیــم را باور کند که این
مساله هنر فیلمســازی و روایت گری ما را نشان
می دهد .برای مثال در یک اثر ،مخاطب سوپرمن
را باور می کند اما در جایی دیگر می بینیم که یک
کاراکتر سریال را با تمام المان های رئالیستی اش
باور نمی کند.
ارائه تصویر سیاه و ســفید در جامعه
امروزی که مخاطب بــه این قطعیت
رسیده که همه ادم ها خاکستری هستند،
الگوی خوبی برای نوشــتن فیلمنامه
است؟
فضای سیاه و سفیدی که ما از ان حرف می زنیم
اگر در یک روایت گــری حرفه ای اتفاق بیفتد بد
نیست؛ هر چند که باور به جهان خاکستری ،کمی
موضوع باورپذیری را سخت تر می کند اما همین
فضای سیاه و سفید هم اگر در سینمای درستی
روایت شود ،مخاطب ان را باور می کند .در حال
حاضر اگر نگاهی به سینمای تجاری و کالسیک
هالیوود بیندازیم ،هنوز هم فضاهای سیاه و سفید
مخاطب خوبی دارند و نیازی بــه ورود به دنیای
خاکستری که شما می فرمایید نداشته اند.
اول از خانواده شروع کنیم ،بنیان خانواده
و خاصه جایگاه پــدر و مادر برای حامد
عنقا مساله مهمی است اما این همان
چیزی است که شکل روایت ان از نظر
من نقص دارد .رفتار پدر و مادر با حامد
تهرانی و بالعکس جوری تقدس زده و
بیرون از قاب است که عموم را شامل
نمی شود .تحلیل شما و چالش های ذهنی
شما درباره این شکل نگاه به خانواده و
تصویرش چیست؟
وقتی ما راجع به اقازاده حرف می زنیم ،در مورد
یک کار رئال صحبت می کنیم و به همین دلیل
اولین المانــی که باید معیار باورپذیری داشــته
باشــد بحث تطابق پذیری سوژه هاســت؛ اینکه
کاراکترهای حاضر در روایت فیلم چقدر با سابقه
شــناختی مخاطب تطابق دارند .البتــه از این
موضوع هم نگذریم که «اقازاده» سبک زندگی
گروهی متفــاوت از مــردم را روایت می کند که
شناخت عمومی جامعه نسبت به ان کمتر است،
چرا که به این قشرها دسترسی نداشته اند تا بتوانند
ســبک زندگی ان ها را با معیارهای ذهنی شان
مطابقت دهند.
روانشناسی مخاطب به ما می گوید هر
زمان که تصویر خیلــی مثبت یا منفی
از شــخصیتی برای مخاطــب ایرانی
ساخته شــد ،از ان کاراکتر فرار کرده و
تمایل جامعه ایرانی به دوست داشتن
ضدقهرمان ها پدیده ای اســت که به
تازگی اتفاق افتاده و نمونــه ان را در
«متری شیش و نیم» (با ناصر خاکزاد)،
در «شهرزاد» (با قباد) و حاال با نیما بحری
در «اقازاده» می بینیم .به نظر شما چرا
این ری اکشن شکل گرفته است؟
من با تعبیر شما در فضای روایت گری رئالیستی
موافق هستم و این پدیده رخ داده ،البته شرایط
اجتماعی معاصر هم موجب شــکل گیری این
موضوع شده اســت .اگر زندگی های شــخصی
ادم ها را بررســی کنید مشاهده می کنید که هر
فردی در هر برهه ای از زندگی اش در شــرایطی
ی قرار گرفته کــه با ایــن ضدقهرمان ها
زیســت
هم ذات پنداری کرده است .درواقع تصمیماتی را
که ان ضدقهرمان ها در شرایط خاص گرفته بودند
به شکل دیگری در فشــار اجتماعی خود درک
کرده اند .ممکن است هیچوقت هم فرصت توضیح
رفتار یا تصمیم خود را پیدا نکرد ه باشند و شاید این
فیلم ها پاسخی به توضیحات ناتمام و تکمیل نشده
در ذهن مخاطب باشــد .یعنی ضدقهرمان های
سینمای امروز شــاید همان توضیحات ناتمام
رفتارهای اجتماعی انسان معاصر باشد .ممکن
است تعبیر من اشتباه باشــد اما از نظر من این
پدید ه به همین دلیل شکل گرفته است.
در شکل بازی کاراکتر اقازاده خوب و بد،
به نظر شما چقدر کیفیت متفاوت بازی
امیر اقایی و سینا مهراد باعث جلو زدن
محبوبیت نیما بحری شده است؟
خود مخاطب این قصــه را می داند و من ترجیح
می دهم که به مقایســ ه این بازیگرها وارد نشوم
اما واقعــا تاثیرگذار بوده و نمی شــود تاثیرش را
کتمان کرد.
این تمایل و انتخاب تعمدانه می تواند دو
نگاه را شامل شود؛ اول اینکه می تواند
یک پاســخ خشــونت امیز از سمت
مخاطب به اجتماع و تصمیم گیرندگان
باشد که دست از شــعار دادن بردارند
یا می شــود اینطــور نگاه کــرد که
در جامعــه ایرانــی به دلیل شــرایط
تحمیل شده موجود ،میزان انتقام گیری و
جلوه ضدقهرمانی زیاد شده است.
25
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 25
جایگاه ویژه
من با دو تعبیر موافق هستم و یک بخشی از هر
دو مورد درست است .این مساله به همان شرایط
ی که قبال به ان فکر کرده ام بازمی گردد.
اجتماع
ما اگــر بازخوردهــای اجتماعی پــس از اکران
فیلم «جوکر» را هم بررســی کنیــم بهتر درک
می کنیم که این پدیده اتفاق افتاده است؛ چرا که
در «جوکر» نمود پیدا کرد و حتی اگر به رفتارهای
اجتماعی برخی کشــورها هم نگاه کنیم متوجه
می شویم که «جوکر» برای ان ها تبدیل به الگو
شده بود .یک فرد اســیب دید ه اجتماعی که به
یک خروش فردی و اجتماعی تبدیل می شــود.
درواقع شرایط زیستی فعلی به خصوص در ایران
مخاطب شناســی را خیلی پیچیده کرده است
و حتی شــرایط کرونــا هم به ایــن پیچیدگی
افزوده است .در حال حاضر جهان دچار تغییرات
ماهوی در شکل زندگی و زیست اجتماعی شده که
این موضوع تبدیل به یک دغدغ ه اصلی برای حتی
اینده پژوهان در جهان شده که واقعا جهان به چه
سمتی می خواهد حرکت کند و فلسف ه زیست به
چه شکل می خواهد باشد.
انطورکهمنتشرشدهشخصیت هاهمگی
مابه ازای واقعی دارند یا حداقل می توان
برای انها مابــه ازای واقعی حدس زد.
چقدر دست و پا بسته بودن یک فیلمساز
در نشــان دادن واقعیت های کثیف در
سریال پیداســت و از نظر شما چقدر
پیشرو بوده است؟
این هم یکی از مصادیق فقدان سینمای سیاسی و
سینمای اجتماعی پژوهشگر در کشور است .برای
افرادی که حتی بعضاً مجرم بوده و برای کشــور
مضر بوده اند ،بیهــوده مصونیت های انتقادی در
نظر گرفته ایم .مجرم و مضر بودنشان محرز شده
اما هیچوقت فرصت پرداخت به این شخصیت ها
را نداشته ایم .در حال حاضر شرایط خوب شده،
به طور مثال سینمای دهه قبل را بررسی کنید
و ببینید چقدر شــهامت ورود به ایــن قصه را
داشته اند؛ ولی این یک ضرورت است ،یعنی ما هر
چه جلوتر برویم خواه و ناخواه مجبور هستیم این
روایت گری ها را بیشتر کنیم.
ما پیش از ایــن در مجموعه «گاندو»
هم دیدیم که تاب بعضی صحبت ها در
سیاستمداران وجود ندارد .اساسا به زعم
شما با وجود فشارهایی که در این حوزه
وجود دارد درام سیاسی ساختن می تواند
موفق و نمایانگــر کل واقعیات موجود
باشد و به تخیل یا شعارزدگی نرسد؟
جریــان روایت گــری ســینمای سیاســی و
شخصیت های سیاسی به راه افتاده و ناگزیر است
که ادامه داشته باشد .پیش تر ذکر کردم که این
مساله در یک دهه ی قبل حتی به همین میزان هم
وجود نداشت ه و در حال حاضر می بینیم که چقدر
بیشتر شده اســت .ما در جهان انقالب اطالعات
نمی توانیم در برابر جریان شفاف سازی مقاومت
ی که هوش اجتماعی باالیی
کنیم .جریاناتی سیاس
داشته باشند ،خودشان از این شکل روایت گری ها
حمایت می کنند تا اینکه مانع ان شوند؛ منتها باید
دیدگاه شان را به روایت گری تغییر دهند و بدانند
که جامعه دیگر رفتار شعار زده را برنمی تابد ،حاال
ان شعار می خواهد در متن و قالب انتخاباتی باشد و
یا در قالب تصویر و فیلم .نباید انتظار داشته باشند
که از نمادهای سیاسی کشور یک شخصیت ابر
قهرمان ساخته شود.
احترامی که به نظر می رسد صاحب اثر
برای مخاطب قائل است در شکل روایت
و پیچیدگی های فرمی که ایجاد می کند
وجود دارد؛ هرچند که دیگر این شکل
روایت در سال های اخیر در مهم ترین
سریال های جهان کمرنگ شده اما حامد
عنقا از ان استفاده کرده است .می خواهیم
نظر شما را به عنوان یک منتقد درباره این
روایت فرمالیستی بدانیم.
حامد عنقا واقعا دست به نواوری زده و این خوب
است که شخصی در یک شــکل روایتی اقدام به
متاسفانه در
فضای رقابت
سریال سازی های
اخیر به خصوص
در شبکه نمایش
خانگی ،بیش از
رقابت برای ساخت،
رقابت بر سر حاشیه
سازی سریالی است.
انگار سریالی که
بیشتر حاشیه داشته
باشد و بیشتر بتواند
روی خط قرمزها
حرکت کند بیشتر
دیده میشود
نواوری و ریسک کند چون تا ریسک اتفاق نیفتد ما
پیشروی نمی کنیم .گاهی اوقات ریسک با موفقیت
روبه رو می شود و گاهی این اتفاق نمی افتد .بازی
با زمان که عنقا از ابتدا در این کار داشــته ،شاید
مقداری ابهام کار را بیشــتر کرده باشد ولی برای
مثال می توانست از گره افکنی های محتوایی هم
بیشتر استفاده کند .چون موضوعی که انتخاب کرد
به لحاظ پشتوانه های محتوایی انقدر قوی بود که
بتواند گره های بیشتری ایجاد کند و نیاز به بازی با
فرم نداشته باشد.
این ذهنیت وجود دارد کــه حامد عنقا
به نگارش ســکانس های پر سر و صدا
عالقه مند است ،چرا که هم در مجموعه
«پدر» و هم در این کار ،سکانس هایی از
این جنس وجود دارد .چقدر این مساله را
تعمدی می دانید؟
متاسفانه در فضای رقابت سریال سازی های اخیر
به خصوص در شبکه نمایش خانگی ،بیش از رقابت
برای ساخت ،رقابت بر سر حاشیه سازی سریالی
است .انگار سریالی که بیشتر حاشیه داشته باشد و
بیشتر بتواند روی خط قرمزها حرکت کند بیشتر
دیده می شود .به هر حال سریال ها هم باید مخاطب
داشته باشــند تا انگیزه ای برای پخش ،ساخت و
ادام ه کار وجود داشته باشــد .از نظر من عنقا هم
با هوشی که دارد توانســته این قصه را بشناسد و
بداند که باید چنین کاری کند و حتی گاهی این
حاشیه ســازی ها عمدی بوده اســت .به هر حال
ســریال هم باید در جامعه دیده شود ،حاال چه با
تبلیغات مثبت و چه با تبلیغات منفی.
«اقازاده» درامی پرستاره است اما این
تصور وجود دارد که بازیگران مشهور ان
به دلیل شتاب زدگی این سریال ،ان طور
که باید نتوانسته اند در نقش های خود
ظاهر شوند .ایا شــما این نقد را قبول
داریــد؟ و ایا دلیل این شــتاب زدگی و
تبعاتش را در خلق شخصیت ها و جزئیات
شــخصیت پردازی به هنگام نگارش
می بینید؟
در حال حاضر جریان سریال سازی کشور به این
شکل است که پس از ســاخت چند قسمت اول
بازخوردگیری را شروع می کنند که ایا روند سریال
ادامه داشته باشد؟ ایا می تواند به فصل دوم و سوم
برسد؟ و بر مبنای این بازخوردی که از مخاطب
دارند فیلمنامه ،کاراکترها و موضوع را گسترش
می دهند ،داستان های موازی می اورند و این مساله
به همین بازخوردگیری از روند ســاخت سریال
بستگی دارد .بخشی از کاراکترها واقعا خوب از اب
درامده اند ،یا بازی بازیگر به ان جلوه داده و یا خوب
در فیلمنامه جا افتاده تا روال منطقی روایت را پیش
ببرد .یک بخشی از کاراکترها هم اینطور نیستند.
من در حال حاضر نمی توانم بگویم کدام کاراکترها
این مشــکل را دارند اما وقتی مخاطب سریال را
تماشا می کند می بیند که بخشــی از کاراکترها،
به خصوص کاراکترهــای مثبت ،ان طور که باید
با ســابقه ی ذهنی ا ش تطابق ندارند و نمی تواند
ان ها را بپذیرد و حتی در روند بازی این اتفاق ها
نیفتاده است. صفحه 26
تحلیلی بر ناپدید شدن ایده و رکود برنامه سازی
در یک سال گذشته تلویزیون
رودی که اب در ان مانده!
27
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 27
پرونده مخصوص
گروه تلویزیون :تلویزیون که در سال های گذشته تعامل خوبی با مخاطبان خود داشت و با
برنامه هایی شاخص مثل «خندوانه»« ،ماه عسل»« ،رادیو هفت»« ،برنده باش»« ،دورهمی»
و ...توانست ان ها را با خود همراه کند ،در این روزها دچار رکود شده و بخشی از مخاطبانش را از
دست داده است .در حال حاضر در تلویزیون با بحران کمبود برنامه های موفق و تاثیرگذار روبه رو هستیم که این
مساله خصوصا در دوران کرونا و چند ماه اخیر بیش از گذشته نمود داشته است .استقبال مخاطب از بازپخش
سریال های قدیمی و بخش هایی از «خندوانه» حکایت از این دارد که با برنامه ها و مجموعه های جدید ارتباط
برقرار نمی کند که شاید بتوان علت را در ضعف برنامه سازی و کاهش کیفیت سریال های جدید جست وجو کرد.
تنها نقطه درخشان تلویزیون در حال حاضر و قبل از توقف سری جدید « ،عصر جدید» بود و حاال این «کتاب
باز» است که توانسته مخاطب کثیری را همراه داشته باشد و در روزها و ساعات دیگر با اینکه در باکس هاس
مختلف زمانی برنامه های تازه ای در پاییز به کنداکتور اضافه شدند اما همچنان نتوانستند یک طیف جدی و
بزرگ را به سمت خود بکشانند .قدرت گرفتن شبکه نمایش خانگی و برنامه سازی های پر رنگ و لعاب تر با دستی
بازتر برای برنامه ساز ها سلیقه بیننده را هم بیشتر در نظر گرفته و علی الظاهر جذاب تر است .ریالیتی شوهایی
شبیه «بفرمایید شام ایرانی»« ،شب های مافیا»« ،ام شو» و حاال «هم رفیق» که هم خطوط قرمزهای زیاد
تلویزیون را پاپیچ تهیه کننده نمیکند هم طرح های نو و تازه تر در انجا با استقبال بهتری مواجه است و هم اسپانسر
را برای هزینه بیشتر راغب میکند .این برای مخاطب دلسوز تلویزیون نقطه تاسف برانگیزی محسوب می شود که
پس چرا رسانه ملی درست در زمانی که قرنطینه می تواند همراهان بیشتری را به سمتش بکشاند ،کم فروغ و
بی نور فعالیت میکند و از پتانسیل های بالقوه خود استفاده نمیکند.
سوالی که نتیجه اش پیش امد سواالت فرعی دیگری است که این بار با ایزد مهرافرین؛ منتقد و کارشناس رسانه
و تهیه کننده ان را مطرح کردیم .پاسخ های خانم مهرافرین را در ادامه با حذف سواالت می خوانید.
افت مخاطب تلویزیون و ساخت سریال و
برنامه خوب امر مشخصی است و مخاطب عام
یعنی مردمی که ســال ها مخاطب تلویزیون
بوده اند ،متوجــه این ماجرا می شــوند .این
مساله صرفا برای امروز ،دیروز و یا یک ماه قبل
نیست و چند سالی می شود که این موضوع به
دالیل مختلف و عدیده گریبان گیر تلویزیون
است .تنها یک دلیل عامل افت برنامه سازی،
سریال سازی و کمبود مخاطب نیست .سلسله
مواردی در این امر دخیل اســت که می شود
به ان ها اشــاره کرد .هر کدام از این عوامل با
ضرایب و اثرگذاری های خاص خودشان باعث
شــده اند تا تلویزیون به این حال و روز مبتال
اصلی کم شــدن
شــود .یکی از دالیل مهم و
ِ
مخاطب تلویزیون ،ضعیف شدن برنامه هاست.
چون زمانی که مخاطب زیادی دارید ،به همان
میزان تبلیغات ،انرژی و سرمایه گذاری می اید
که بتوانید برنامه های خوب تولید کنید .یکی
از علت های مهم کمبــود مخاطب تلویزیون،
گسترش رســانه های متفاوت دیگر است که
مهم ترینشان می تواند اینترنت و ضریب نفوذ
اینترنت در کشور باشــد .درواقع از زمانی که
اینترنت در کشور ما خیلی فراگیر شد ،بخشی
از مخاطبان تلویزیــون را از ان خود کرد .این
بخشی از مخاطب
تلویزیون را فضای
مجازی گرفت .در
ســالهای قبل
ماهواره مخاطب را از
ان خود کرده بود و در
حــال حاضر فضای
مجازی که شــامل
اینســتاگرام،
وی اودی ها،
سریالهای شبکه
نمایش خانگی و
سریال های خارجی
میشود ،این کار را
کرده است .یک
علت همین گسترش
روزافزون
برنامه های
اینترنتی است
مخاطبــان در فضاهای مجــازی برنامه هایی
را می دیدند که شــاید برای ان ها جذاب تر از
برنامه هــای تلویزیون بود و بــه همین دلیل
بخشی از مخاطب تلویزیون را فضای مجازی
گرفت .در ســال های قبل ماهواره مخاطب را
از ان خود کرده بود و در حــال حاضر فضای
مجازی که شــامل اینســتاگرام ،وی او دی ها،
سریال های شبکه نمایش خانگی و سریال های
خارجی می شود ،این کار را کرده است .یک علت
همین گسترش روزافزون برنامه های اینترنتی
است .علت بعدی این است که تلویزیون در یک
تغییر و تحوالت مدیریتی نتوانســت ان ثبات
الزم را داشته باشد ،یعنی روز به روز مدیرانی
بر سر کار امدند که به رســانه نااشناتر بودند.
درواقع از تجربه ی خوبی برخــوردار نبودند و
نتوانستند در رقابتی که با سایر رسانه ها مثل
ماهواره ،شــبکه ی نمایش خانگی و اینترنت
دارند دســت باالتر را داشته باشــند .ان ها به
دلیل اینکه مدیران خوبی نبودند ،برنامه سازان
خوبی هم نتوانستند تحویل دهند .نمومه اش
همین برنامه ی «نود» است که طیف عظیمی
از مخاطب را داشــت .وقتی برنامه ای با چنین
سابقه ،تاثیرگذاری و مخاطبی به راحتی کنار
گذاشته می شود و هیچ توضیحی به مخاطب
داده نمی شــود که علت کنار گذاشــتن این
برنامه چه بوده ،مخاطب احساس می کند که
تلویزیون دیگر رسان ه ملی خودش نیست ،یعنی
رسانه ای نیست که بتواند به ان اعتماد داشته
باشد .در همه جای دنیا می بینیم که رسانه ها با
مخاطبانشان به راحتی تعامل می کنند ،یعنی
مشــاهده می کنند که مخاطب چه چیزی را
دوست دارد و در چارچوب سیاست های خود
برای او محتوا تولید می کنند .ولی متاسفانه در
کشور ما نگاه می کنند مخاطب چه دوست دارد
و برعکس ان برایش محتوا تولید می کنند و یا
به طور کل ان برنامه را حذف می کنند.
تلویزیون اینترنتی تهیه کننده های خوب
را برده است
در حوزه سریال ســازی ،یکی از علت های
افت کیفی ،کوچ کردن هنرمنــدان با کیفیت
اعم از کارگردان ،نویســنده و بازیگر به سایر
رسانه هاست .درواقع این افراد جذب سینما و
یا شبکه نمایش خانگی شده اند .در حال حاضر
می بینید که سریال های شبکه نمایش خانگی
به مراتب با کیفیت تر ،با قدرت تر و پرستاره تر
از سریال هایی است که تلویزیون داشته است؛
تلویزیونــی که ســال ها یکه تــازی می کرد و
انحصاری داشت که می توانست با ان همه کار
کند .درواقع هنرمندان در جایی جز تلویزیون صفحه 28
نمی توانستند عرض اندام کنند و در سینما هم
فیلم ها خیلی محدود بود اما در حال حاضر در
شبکه نمایش خانگی تا دلتان بخواهد سریال
وجود دارد و هنرمندان جذب ان می شــوند.
حتی خیلی از این افراد می توانند در خود فضای
مجازی برنامه سازی کنند و دیگر تلویزیون ان
دســت باال و دســت برتر را ندارد .علت دیگر
این اســت که خیلی از هنرمندان شــاید به
دلیل دلخــوری و یا برای مثال مســائل مالی
که شاهدش بوده اند ،در شبکه نمایش خانگی
راحت تر و با فــراغ بال بیشــتر و با بحث های
مالــی پررنگ تر کار میکنند .علــت دیگر این
است که مردم با برنامه ها و ســریال های روز
دنیا از طریق اینترنت اشــنا می شوند و وقتی
برنامه ای مثــل «عصر جدیــد» را می بینند،
متوجه می شوند که این برنامه طرح یک مسابقه
مطرح امریکایی است .مخاطب به اصل جنس
دسترســی دارد و مثل قبل نیست که هر چه
تلویزیون پخش کنــد ،او باید ببیند .به همین
خاطر برنامه سازی های ما دچار افت شده است.
در جهــان چــون بــه لحــاظ اجــرا
محدودیت های مختلفی وجود ندارد ،دستشان
خیلی بازتر است و برنامه های جذابی از اب در
می اید .ما وقتی می خواهیم ان ها را در کشور
خودمان پیاده کنیم ،بــه دالیل مختلفی اعم
از فرهنگی ،شــرع و قانونی که کشور ما دارد،
برنامه بــه ان جذابیت نمی شــود .برای مثال
در برنامه های تاک شــوی کشــورهای دیگر
هنرمندان و چهره های شناخته شده به مراتب
راحت تر از هنرمندان ما هستند؛ به همین دلیل
تاک شوهای خارجی بســیار جذاب می شود
اما در اینجــا تبدیل به یــک برنامه گفت وگو
محور می شود؛ یعنی میهمان راجع به خودش
صحبت می کند و بعــد از مدتی ان جذابیت را
برای مخاطب ندارد .به نظــر من مجموع این
دالیل چه در حوزه برنامه سازی و چه در حوزه
مسابقه و سریال سازی باعث شده تا تلویزیون
روز به روز دچــار کمبود مخاطــب و کمبود
اثرگذاری شــود .این افت هــم برخالف نظر
عده ای هیچ ارتباطی بــه کرونا ندارد .این یک
روند دو ،سه ماهه و یا یک ساله نیست .به نظر
من یک روند شش ،هفت ساله است که در این
روزها خودش را خیلی بیشــتر نشان می دهد.
کرونا هیچ تاثیری در برنامه و سریال ســازی
ندارد ،کمااینکه به دالیل مختلف می توانست
کمک هم کند.
همیشه این بحث
ممیزی که من
بــه ان چارچوب
تلویزیــون میگویم
وجــود داشــته و
هیچوقت هم خــط
و ربط مشخصی
نداشته اســت .برای
مثال ما در یک برنامه
میبینیم که موسیقی
نواخته میشود و
خواننــده می اید
اما در شــبکه دیگر
اجازه ندارد
مخاطب جدا از فرم (فرم به معنی ساختار؛
ی وجود
یعنی اینکه استودیو ،کارگردان و مجر
داشته باشد) ،همیشه به دنبال این است که چه
محتوایی ارائه می دهیم .بسیاری از الیوهای
دو نفره که به دلیل کرونــا در فضای مجازی
پیش امد ،برای مخاطبان جذاب بود؛ چرا که
می دیدند افراد خیلی راحت تر با هم صحبت
می کنند و ان خشک و رســمی بودنی که در
تلویزیون به دلیل قواعد ســاختاری ان وجود
دارد در این الیوهای دو نفره نیست و مخاطب
بیشتر جذب ان شد .درواقع می خواهم بگویم
این مساله نشان داد بسیاری از گفت وگوهایی
که ما در تلویزیــون می بینیم خیلی راحت تر
و با جذابیت و مخاطب بیشــتر می توانند در
فضای مجازی پیگیری شــوند و اصال نیازی
به ان تشکیالت نیست .به نظر من این مساله
یکی از اتفاقاتی بود که کرونا رقم زد و نشان داد
که برنامه سازی های ما چقدر توخالی و بدون
ایده شده است.
خطوط قرمز باید برای همه برنامه سازها
روشن باشد
بحث ممیــزی که من بــه ان چارچوب
تلویزیــون می گویم هــم تاثیرگذار اســت
و وجــود دارد .به هر حال تلویزیون و رســانه
ملی ســاختاری دارد که متفاوت با ســاختار
غیررســمی یعنی فضای مجــازی ،ماهواره،
یا رسانه های دیگر اســت .تلویزیون به دلیل
شــیوه حکومتی بودنش (در اینجا حکومتی
را به معنای منفــی ان نمی گویم منظور این
است که متولی این تلویزیون حاکمیت است)
قاعدتا یک چارچوبی دارد که نمی تواند انقدر
راحت به همه موضوعــات ورود کند .به طور
مثال برای دعــوت از میهمان هــا و ورود به
یک سری مباحث ،دســتش خیلی باز نیست
و سال هاســت که ســاختار تلویزیون به این
شکل بوده و به دالیل مدیریتی دوز ان پررنگ
و کمتر می شــود .به عنوان مثــال یک مدیر
بعضی مواقع کوتاه می امد و مدیر دیگر سخت
می گرفته است اما همیشه این بحث ممیزی
که من بــه ان چارچوب تلویزیــون می گویم
وجــود داشــته و هیچوقت هم خــط و ربط
مشخصی نداشته اســت .برای مثال ما در یک
برنامه می بینیم که موسیقی نواخته می شود
و خواننــده می اید اما در شــبکه دیگر اجازه
نمی دهند و یا در یک شبکه میهمانی می اید
که در شبکه دیگر به او اجازه نمی دهند .گاهی
اوقات به یک سری از اشخاص اجازه نمی دهند
که به تلویزیون وارد شوند و حتی راجع به ان ها
حرف زده شود ،کســانی که حتی شاید برای
مردم شناخته شده باشند و موارد دیگری که
همگی جزو چارچوب های تلویزیون است که
واقعا نانوشته هســتند .گاهی این تصور پیش
می اید که خود مدیران تلویزیون هم شــاید
کلیه چارچوب ها را دقیقا نمی دانند ولی بعضی
مدیران دست شان بازتر است و بعضی هم به
دلیل ایجاد حاشــیه یا چنین مسائلی سمت
هیچ خطی نمیروند و خنثی عمل می کنند.
نقش موثر تهیه کننده خالق
من می گویم که این مساله وجود داشته ،دارد
و نمی شــود با ان کاری کرد ولی نکته مهم تر
این است که ما در همین چارچوب و ساختار،
برنامه های بســیار خوبی داشته ایم که به این
مسائل کاری نداشته اند و شــاید به ندرت به
ان ها ممیزی هایی وارد شــده اما برنامه ساز
ســاختار را طوری چیده که همیشه توانسته
موفق باشــد .اگر بخواهم به نمونه های موفق
اشــاره کنم تعدادشان زیاد اســت و «نود» و
«ماه عســل» از ان جمله هستند .در گذشته
هم برنامه های بســیاری را داشــته ایم که در
همین چارچوب توانســته اند مخاطب خوبی
را جذب کنند .نمی خواهــم منکر چارچوب
خشک و رسمی تلویزیون بشوم اما ما در همین
چارچوب هــم برنامه هایی را داشــته ایم که
توانسته اند بسیار موفق عمل کنند و مخاطبان
بسیار زیاد و وسیعی از همه ی طیف ها داشته
باشــند .پس به نظر من نقش برنامه سازی و
ایده خوب ،یعنی نقــش تهیه کننده پر ایده،
باهوش و کارکشــته خیلی پررنگ تر است تا
اینکه بگوییم تلویزیون نگذاشــت ما کارمان
را بکنیم .اگر اینطور باشــد همــه می توانند
بگویند که ما می خواهیم این برنامه را بسازیم و
تلویزیون نمی گذارد .به نظر من کسی باهوش
است که بتواند در همین فضا برنامه باکیفیتی
ارائه دهد.
دست بسته خانم ها در تلویزیون
اگر بخواهیم تناسب هم بگیریم به هر حال
زنان در دنیا و در همه زمینه ها نصف بیشتری
29
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 29
پرونده مخصوص
از یک جامعه را شــامل می شوند .کمااینکه از
نظر من در ضریب تعداد مخاطبین تلویزیون
همیشه خانم ها بیشــتر از اقایان هستند اما
چرا حضــور خانم ها در تلویزیــون کم رنگ تر
اســت؟ این مســاله هم برمی گردد به همان
بحث محدودیت ها ،ممیزی هــا و قانون های
نانوشته ای که ما سال هاست با ان دست و پنجه
نرم می کنیم .این مســاله ای هست که برای
حضور بانوان در تلویزیون و در همه وجوه ان
یعنی از اجرا گرفته تا گویندگی و بازی وجود
داشته و هنوز کسی نتوانسته با ان به یک جای
مشخصی برسد ،یعنی هنوز هیچ خط و ربط و
قانون و چارچوبی برای ان وجود ندارد .دلیل
اصلی که خانم ها نمی توانند راحت تر باشــند
این اســت که به هر حال فضاهای ساختاری،
حکومتی و شرعی ما به ان بخش پررنگ شدن
خانم ها اجازه ای نمی دهــد .به طور مثال یک
مجری خانم نمی تواند ان توانایی اجرا چه در
کالم و چه در فیزیک و حرکاتی که یک مجری
اقا دارد را داشته باشد .من این را به معنی خوب
و بدش نمی گویم؛ نمی خواهم بگویم که یک
مجری خانم باید طوری حرف بزند که یک اقا
می تواند حرف بزند و یا حرکاتی را انجام دهد
که یک اقا می تواند انجــام دهد اما به هر حال
در ساختار شرعی و قانونی ما ،همیشه خانم ها
دچار محدویت هایی هستند که این ارتباطی
به وجود خودشان ندارد .یعنی چیزی هست
که در کشور ما وجود دارد و خانم ها نمی توانند
پررنگ به ایــن موضوعات بپردازنــد .اگر در
اجرا در نظر بگیرید ،اقایــان در بیان ،رفتار و
فیزیک خیلی راحت تر هستند ولی یک خانم
محدودیت هایی دارد .با این حــال و با وجود
همه این مســائل ما چهره هایی را داشته ایم
که در همین فضای محدود توانسته اند رقابت
کنند ،گلیم خودشان را از اب بیرون بکشند و
موفق هم باشند.
ممنوع الکاری برندسازها
بعضی از هنرمنــدان ،تهیــه کننده ها و
برنامه ســازها به دلیل رفتارهایی که با ان ها
شده از تلویزیون دلخور شــده اند و از این فضا
رفته اند و یــا اینکه خود مدیــران این افراد را
کنار گذاشته اند .درواقع بسیاری
از افراد را مدیــران تلویزیون به
دالیــل مختلفی کــه می تواند
دالیل خاص خود مدیر باشــد
کنــار گذاشــته اند .کمااینکه
بعضی از نام هایی که نیســتند
مثل علــی درســتکار ،فرزاد
حســنی و ...توانســته اند
برنامه هایی بسازند که به برند
تبدیل شــود و
مخاطبان بسیار
وسیعی داشته
باشد اما همچنان
می گویم به دلیل
ان قانو ن هــای
نانوشــته ،تلویزیون
می تواند به راحتی شــما
را حذف کند امــا به نظر من
تلویزیون باید با سرمایه های خود
بهتر و درست تر رفتار کند .کمااینکه از
ان سو هم هنرمند باید بداند در چه چارچوبی
کار می کند .یعنی هنرمندی که برنامه ســاز،
تهیه کننده و مجری اســت بایــد بداند که به
واسطه این اجرا توانسته مقبولیت و اعتمادی
بین مردم کســب کند و نباید بــا رفتارهای
خارج از عرف خود ایــن اعتماد را از بین ببرد.
به هر حال این یک اتفاق دو طرفه است اما به
نظر من نقش مدیران و تصمیم گیرندگان در
تلویزیون در حذف برنامه ســازها پررنگ تر از
خود ان هاست.
مجری جایگزین فردوسی پور عیار باال
ندارد
قطعــا؛ از نظر من بخش عمــده ای از ان
دلخوری که مخاطبان از کلیت تلویزیون پیدا
کرده اند ،مربوط به حذف برنامه «نود» اســت
زیرا برنامه ای که جایگزیــن ان کردند یعنی
«فوتبال برتر» ،با اینکه حدود سه سال از پخش
ان می گذرد همچنان جزو کم مخاطب ترین
برنامه های خود شبکه و تلویزیون است ،یعنی
هیچوقت نتوانست به ان مقبولیت برسد .یک
دلیلش این بود که مــردم دیدند مجری عیار
باالیی ندارد؛ یعنی در حد
گزارشگر می توانست ادم
موفقی باشد ولی عیار اجرا
را نداشت و فوت و فن اجرا
را بلد نیست .اگر سال ها هم
روی او ســرمایه گذاری شود
ان و کاملیت وجودی ندارد
چون ْ
هیچوقت نمی تواند به مرز شکوفایی
باالیی برسد.
ایده درست خیلی
مهم است .برای مثال
در برنامه
«عصر جدید» اگر
ابزارش را نداشته
باشید یعنی نتوانید
دکور خوب بزنید و
نورپردازی خــوب
انجام دهید و یا
نتوانید موســیقی
خوب داشــته باشید
و همچنیــن اگر
هیجان الزم به برنامه
ســازی ،دعوت از
میهمان ها ،اجرا و
همه این موارد در یک
سطح کامال معمولی
باشد مشخص است
که برنامــه دیده
نمیشــود.
موفقیت نتیجه یک زنجیره درست است
همه این ها یک زنجیره اســت ،یعنی شــما
نمی توانیــد بگویید برنامــه ای صرفا به دلیل
مجری توانســته خوب باشــد .مجــری ابزار
می خواهد؛ یعنی احســان علیخانــی اگر ان
دکور ،میزانســن و هزینه ای را کــه در برنامه
ســازی می کند ،انجام ندهد هیچ فرقی با یک
برنامه ســاز مبتدی نــدارد .می خواهم بگویم
باید به این نکته توجه کنیــد که این زنجیره
و ملزومات ،همه باید در کنار هم قرار بگیرند.
یعنی اگر در حوزه برنامه سازی لری کینگ یا
هر شخص دیگری باشید ،ایده درست خیلی
مهم است .برای مثال در برنامه «عصر جدید»
اگر ابزارش را نداشته باشید یعنی نتوانید دکور
خوب بزنید و نورپردازی خــوب انجام دهید
و یا نتوانید موســیقی خوب داشــته باشید و
همچنیــن اگر هیجان الزم به برنامه ســازی،
دعوت از میهمان ها ،اجرا و همه این موارد در
یک سطح کامال معمولی باشد مشخص است
که برنامــه دیده نمی شــود .کمااینکه قبل از
«عصر جدید» برنامه هایی در شبکه ها ی نسیم
و ورزش داشتیم که بر اســاس استعدادیابی
بودند ولی چون به لحاظ شــیوه ســاختاری
و اجرایی بســیار مبتدی بودند نتوانســتند
مخاطبی جذب کنند .پس از نظر من همه این
موارد یعنی مجری خوب ،تهیه کننده و ایده و
اجرای خوب را بایــد مکمل هم قرار دهیم که
هر کدام از این موارد ضریب خاص خودشــان
را دارند .به طور مثال اگر ســاختارمان خوب
باشــد و خیلی خوب هزینه کنیــم و به جای
احســان علیخانی یک مجری ناشناخته و کم
توان بگذاریم برنامــه ضربه می خورد ولی این
به ان معنی نیست که در حال حاضر
برنامه را علیخانی می تواند جلو ببرد.
احســان علیخانی می تواند برنامه
خوب بســازد چرا که هزینه خوبی
می کند و این را باید در نظر بگیریم
که خوب هزینه می شود چون ایده
خوبی وجود داشته است .همه این
عوامل یک زنجیره اســت و تنها به
یک عامل بستگی ندارد. صفحه 30
به بهانه درگذشت مرد هزار صدای عرصه دوبله
صداتون،جاگذاشتید
ُ
جنابجلیلوند....
31
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 31
چهره ماندگار
پریسا سادات خضرایی :چنگیز جلیلوند از دوبلورهای پیشکسوتی بود که
به جای شخصیت های بسیاری از جمله پل نیومن ،مارلون براندو و همچنین
بسیاری از بازیگران ایرانی صحبت کرده و کمتر کسی است که این
شخصیت ها را با صدای او به خاطر نیاورد .هنرمندی که کارنامه ای درخشان و صدایی ماندگار
از خود به یادگار گذاشته است .صداپیشه ای که به زیر و بم حنجره اش اشنا بود و درگذشت او نه
تنها برای جامع ه هنری که برای هنردوستان نیز فقدان بزرگی است .با ناصر ممدوح ،هنرمند و
صداپیشه ی باسابقه نه فقط برای یادبود که برای تحلیل نکاتی که چنگیز جلیلوند را در عرصه
دوبله به یک نام ماندگار بدل کرد ،صحبت کردیم که در ادامه ان را می خوانید.
در یک زمانی خود من
بارها میگفتم که اگر
یک بار دیگر متولد
شوم باز هم گوینده
فیلم میشوم اما در
حال حاضر اینطور
نیست .االن اکثر
جوان ها متاسفانه
چون کاری برایشان
نیست تا انجام دهند،
دور هم جمع شده اند
و یک کامپیوتــر
گرفته اند و فیلمها
را کپچر می کنند و
مشغول دوبله هستند
گفت وگو با ناصر ممدوح؛ دوبلور ،مدیر دوبالژ و بازیگر درباره
ویژگی های حرفه ای چنگیز جلیلوند در عرصه دوبله
من پل نیومن را
با چنگیز جلیلوند یادم می اید
اســتاد چنگیز جلیلوند فقط یک دوبلور
معمولی نبودند و ایشان قابلیت این را
داشتند که شخصیت پردازی بسیاری
از شاه نقش های ســینمای جهان را با
صدایشان هنگام دوبله اثار انجام بدهند،
شما به عنوان یکی از همکاران او چقدر با
این جمله موافق هستید؟
زنده یاد استاد جلیلوند یک اسطوره بودند؛
درواقع ایشان از ستاره های پرفروغ و تکرار
نشدنی این حرفه بودند که بیشتر از شصت
سال در این زمینه فعالیت کردند .کار دوبله
کار ساده ای نیســت که هر گوینده ای بتواند
انجام دهد .گوینده ای باید که بتواند به جای
شخصیت ها صحبت کند ،نه گوینده رادیو یا
مواردی از این قبیل ،چون این دو تخصص با
هم متفاوت است .برای مثال اگر شما بهترین
گویند ه رادیو یا تلویزیون را هم بیاورید لزوما
به این معنی نیست که بتواند دوبله انجام بدهد.
بسیاری از فیلم ها دوبله شده اند چون صداها
خوب در نیامده و یا خدشه ای به ان وارد شده
و دومرتبه صداگذاری شده اند .در گذشته اکثر
افراد یا بازیگران حرفه ای که در فیلم ها بازی
کرده بودند ،نمی توانستند به جای خودشان
حرف بزنند و باید گوینــدگان به جای ان ها
صحبت می کردند.
کدام نقش ها بود که شــما ان را اول با
صدای استاد جلیلوند یادتان می اید و بعد
خود اثر را به خاطر می اورید؟
زمانی که من وارد حرف ه گویندگی شدم در اوایل
ده ه چهل ،در خدمت زنده یاد استاد عطاءاهلل
کاملی و در استودیو میثاقیه بودم و فیلم «دکتر
جکیل و اقای هایــد» را دوبله می کردند که
اقای جلیلوند در انجا مشغول گویندگی بودند
و من به عنوان کاراموز نشسته بودم و تماشا
می کردم.
اقای جلیلوند خیلــی از نقش ها را گویندگی
کرده اند ،برای مثال یکی از شخصیت های ثابت
ایشان پل نیومن بود .پل نیومن را تنها شخص
اقای جلیلوند صحبت کردند .درواقع صدای
پل نیومن صدای ایشان بود و یا مثال در فیلم
فارسی صدای فردین و بیشتر اوقات صدای
بهروز وثوقی صدای اقای جلیلوند بود.
ایشــان در دوره ای قهرمــان بودند
کــه بســیاری از بازیگــران ایرانی
درخشش شــان را مدیــون این صدا
هستند ،درست می گویم؟ مثال خیلی ها
نمی توانند فردین و ناصر ملک مطیعی را
بدون صدای استاد به یاد بیاورند.
بله همینطور است .این مساله به سال های ده ه
سی ،چهل و پنجاه برمی گردد و حتی تا ده ه
شــصت هم بعضی فیلم های فارسی دوبله و
صداگذاری می شدند ،درواقع دوبلورها به جای
شخصیت هایی که در فیلم بازی کرده بودند،
صحبت می کردند .رفته رفته مسائلی پیش
امد که صدا را سر صحنه گرفتند .وگرنه به جای
اقای ملک مطیعی ،سعید راد ،فردین و اکثر
هنرپیشه های فارسی ،دوبلورها حرف می زدند.
اگر بخواهیم عمیق به این فکر کنیم که
اشخاصی مثل اقای ملک مطیعی ،بهروز
وثوقی ،فردین ،حتی سعید راد با حذف
دوبله سرانجام محبوبیتشان همین اندازه
بود یا خیر ،از نظر شــما به چه پاسخی
می رسیم؟
تکنیک جلو می رود و همه چیز پیشــرفت
می کند .یک زمانی بود که فیلم را در اپارات
می گذاشتند و ما از طریق اپارات کار می کردیم
و در حال حاضر از طریق کامپیوتر کار می کنیم.
این عزیزان نمی خواستند به جای خودشان
حرف بزنند و برایشان مشکل بود .مردم هم
عادت کرده بودند که فرضــا صدای فردین،
صدای اقای جلیلوند باشد و یا برای مثال صدای
اقای همایون ،اقای عزت اهلل مقبلی باشــد. صفحه 32
یا با توجه به اپ هــای جدید موبایلی و
تکنولوژی های دیگر این هنر دوباره جای
خودش را پیدا کند؟
در یک زمانی خود من بارها می گفتم که اگر
یک بار دیگر متولد شوم باز هم گوینده ی فیلم
می شوم اما در حال حاضر اینطور نیست .االن
اکثر جوان ها متاسفانه چون کاری برایشان
نیست تا انجام دهند ،دور هم جمع شده اند
و یک کامپیوتــر گرفته اند و فیلم ها را کپچر
می کنند و مشغول دوبله هستند .این عزیزان
در حــال حاضر برای بعضی از شــبکه های
ماهواره ای به صورت مخفیانه فیلم ها را دوبله
می کنند.
ان زمان استاد گرانقدر منوچهر اسماعیلی،
چنگیز جلیلوند و ایرج ناظریان اکثر فیلم های
فارسی را دوبله و به جای شخصیت ها صحبت
می کردند.
بعضی از بازیگران قبل از انقالب تاکید
داشتند شــخص خاصی به جای ان ها
حرف بزند و بیشتر وقت ها اعتماد به نفس
بازیگر از طریق دوبله تامین می شده است
نه از بازی؛ راجع به این مساله صحبتی
دارید که بخواهید بــا جزئیات برای ما
بگویید؟
بعضی از بازیگران چون صدای خودشــان را
مناسب نمی دانســتند دوست داشتند یک
شخصی که شناخته شده است به جای ان ها
صحبتکند.
تغییر ان دوران و ان سبک اگر به لحاظ
پیشرفت ناگزیر نبود و باقی می ماند ،فکر
می کنید مخاطب امــروز را عالقه مند تر
می کرد یا خیر؟
فکر نمی کنم ،چون دیگر نمی شد به ان شکل
ادامه داشته باشد .هنرپیشــه های بزرگ و
بازیگران مطرح سینمای اروپا و امریکا با صدای
همکاران من شناخته شدند .برای مثال فرض
کنید اگر پل نیومن را غیــر از اقای جلیلوند
شــخص دیگری می خواست گویندگی کند؛
دلنشین نمی شد چرا که مردم به ان صدا عادت
کردند و این مساله خیلی مهم است.
برای مثال در حال حاضر شــما سریال های
تلویزیون را مشــاهده کنید؛ به سریال های
ی که صدا سر صحنه گرفته می شود کاری
فارس
نداریم اما راجع به فیلم های خارجی که دوبله
می شوند کافی است که یکی از شخصیت ها
بعد از ده ،بیست فیلمی که پخش شده صدایش
عوض شود؛ اگر بهترین صدا را هم بخواهیم
بگذاریم مردم ان را پس می زنند و می گویند
این صدا خوب نیست چرا که به ان صدا عادت
کرده اند.
در دوران فعلی که دوبله خیلی کمرنگ تر
شــده و اثار کمتری خریداری می شود،
فکر می کنید این هنر رو به زوال باشــد
هنرپیشه های بزرگ
و بازیگران مطرح
سینمای اروپا و
امریکا با صدای
همکاران من شناخته
شدند .برای مثال
فرض کنید اگر پل
نیومن را غیر از اقای
جلیلوند شخص
دیگری می خواست
گویندگی کند؛
دلنشین نمی شد
چرا که مردم به ان
صدا عادت کردند و
این مساله خیلی مهم
است
فن بیانی که اقای جلیلوند و شما اساتید
روی ان تاکید داریــد ،در حال حاضر
در بعضی فیلم ها و ســریال ها رعایت
نمی شــود؛ حرف ها خورده می شود و
اواها و اکســان گذاری ها اشتباه و پر از
غلط است .شــما چقدر به این موضوع
برخورده اید و باعث تعجبتان شده است؟
جوان
من شــخصا می گویم که این افــراد
ِ
عالقه مند باید بیشــتر دقت کنند .پیش تر
گفتم که می خواهند یک کاری انجام دهند و
از طرفی نمی توانند بیکار بمانند .ما انجمنی
به نام انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار
فیلم داریم ،این انجمن یکی از صنوف خانه
سینما اســت که بیش از دویست نفر عضو
دارد .فرض کنید که یــک فیلمی بد دوبله
شده باشد ،انجمن رســیدگی می کند اما
فیلم هایی مثل همین شبکه های ماهواره ای و
مواردی از این دست که دوبله ان ها دست ما
نیست اگر فرضا از گروه گوینده هایی باشند
که زیر زمینی کار می کنند ،طبعا دوبل ه خوبی
نخواهد شد .هرچند که بعضی از فیلم هایی
که این عزیزان دوبله می کنند تا حدی خوب
است چرا که بعد از گذشت سال ها صدایشان
جا افتاده و توانسته اند یک مقدار خودشان
را با شخصیت ها هماهنگ کنند و کادر فنی
هم به کمک شان امده ،در نتیجه مشاهده
می کنید که فیلم ها هم ســینک است و هم
حس و حالشان خوب است.
در همین راستا نظر شما راجع به بیان
بازیگران تلویزیون و ســینما چیست
و چقدر در قاطبه ان ها شــیوایی بیان
می بینید؟
نمی توان انتظار داشــت که همه بیان خوب
داشته باشند .شخصیت ها متفاوت هستند؛
پدر ،فرزند و شخصیت های دیگر که هر کدام
باید صدای مناسب خود را داشته باشند .ما در
دوبله به این نکات توجه داریم اما گروه هایی
هستند که کار را درســت انجام نمی دهند
برای مثال صدایشان را در گلو می اندازند که
این کار درستی نیست .همانطور که گفتم این
عزیزان می خواهند کاری انجام داده باشند و
در بازیگری هم همینطور است و خیلی ها به
پیچیدگی های هنر بازیگری فکر نمی کنند و
فقط جلوی دوربین می ایند و می روند.
«تنها صداست که می ماند» یک جمل ه
کلیشــه اما واقعی است ،شــما تا به
حال به این فکــر کرده اید که چرا تاثیر
صدا از حس های دیگر بیشــتر است و
تاثیرگذارترین دوبله ای کــه از اقای
جلیلوند شنیده اید چه بوده است؟
صدا یک ویژگی ای است که به هر حال مخاطب
را جذب می کند .اگر در سینما بهترین چهره را
داشته باشید ولی صدایتان ناخوشایند باشد،
مخاطب شما را پس می زند .تنها صداست که
می ماند و این یک واقعیت است .زنده یاد استاد
جلیلوند کارنامه بسیار درخشانی دارند و به
جای شخصیت های زیادی صحبت کرده اند و
فقدان ایشان واقعا برای ما ضایعه است .ایشان
در این سن و سال توانایی خیلی خوبی داشتند.
کار را بســیار خوب انجام می دادند ،برای ان
وقت می گذاشتند و باری به هر جهت نبودند.
ایشــان و گویندگان پیشکسوت ما بر فرض
اگر یک روز و به هر دلیلی کار تعطیل می شد،
فردای ان روز و یا چند روز بعد می امدند تا کار
را انجام دهند؛ چرا که االن با بحران کرونا همه
چیزدگرگونشد ه واینبیماریبههم هپروژه ها
و کارها لطمه وارد کرده است .در حال حاضر
گوینده های ما دیگر مثل سابق پنج ،شش نفره
برای دوبله به اتاق ضبط نمی روند .یک گوینده
می اید و دیالوگ هایش را در سرتاســر فیلم
می گیرند و بعد گویند ه دیگر از راه می رسد و
کار به همین ترتیب ادامه پیدا می کند و پیش
می رود .درواقع فیلم هایی که قبل از کرونا یک
روزه دوبله می شدند در حال حاضر دو روز و
شاید هم بیشتر زمان می برند.
پررنگ ترین خاطــره و پررنگ ترین
تصویری که بعد از شــنیدن اسم اقای
جلیلوند برای شــما تداعی می شــود
چیست؟
من خاطرات زیــادی از این عزیز و عزیزان
دیگر دارم .تنها اقای جلیلوند نیســتند و
اگر بخواهم اسامی ان ها را بگویم بسیار زیاد
هستند .کســانی که از گوینده های مطرح
ما بوده و هســتند و با اینکه دیگر در کنار
ما نیستند و به ســوی خالق خود رفته اند،
اما هنوز هم صدایشان باقی است .از خانم
ژاله کاظمی گرفته تا نیکو خردمند ،مهین
کسمایی ،ایران بزرگمهر و ...؛ همچنین اقای
رســول زاده ،اقای بهرام ،عطاءاهلل کاملی،
منوچهر نوذری و حمید قنبری که به جای
جری لوئیس صحبت می کرد و دیگر بزرگان؛
همه این افراد برای من عزیز و محترم بوده
و هستند و همه اش خاطره است .نمی دانم
چطور بگویم ولی فقدان اقای جلیلوند برای
من و دیگر همکارانم شوک بسیار بزرگی بود
و وقتی این خبر را شنیدم تا چندین ساعت
گیج بودم و نمی دانستم که چه باید کنم .زنده
یاد جلیلوند شخصیتی متین و بسیار خوشرو
بودند ،روانشان شاد.
33
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 33
چهره ماندگار
جلیلوند را بسیاری از مخاطبان هنر هفتم
با صداپیشگی مارلون براندو می شناسند.
او با تیپ سازی خاص خود صدای براندو
را به بهترین شــکل دوبله و اجرا می کرد؛
به طوری که تماشــای فیلم های براندو
بدون دوبله و صدای جلیلوند کار مشکل
و طاقت فرسایی به نظر می رسد.
مروری بر کارنامه صــــداپیشگی مرحوم چنگیز جلیلوند؛
از براندو و لنکستر تا
وثوقی و محمدرضا گلزار
محمد تقی زاده :چنگیز جلیلوند ،یکی از شاخص ترین دوبلورهای ایران به شمار می رود که با
عنوان مرد حنجره طالیی شناخته می شود .نقطه تمایز و برتری این هنرمند در صداپیشگی و
دوبله ها ،قابلیت تیپ سازی نقش ها بود که می توانست صداهای مختلفی را به وجود اورد؛ به
طوری که از خود اثار ماندگار و بی نظیری را بر جای گذاشت .بهترین توصیف درباره این بخش از خالقیت هنری
گفته ای از خود اوست« :من در حنجره ام می دانم کدام تار صوتی مخصوص چه نوع صدایی است و همه اینها
تحت کنترل خودم است ».جلیلوند از تن صدایش استفاده های مختلفی می کرد .گاهی تو دماغی حرف می زد و
گاه به صدایش حجم می داد .او تبحر ویژه ای در جان دادن به صدای شخصیت های خشن داشت و می توانست
برای هر کدام تیپی متفاوت خلق کند.
عالوه برتیپ ســازی خالقانه ،ایده هایی که جلیلوند در جایگاه دوبلور به نقش ها اضافه
می کرد نیز در نوع خود قابل توجه بود .یکی از شگردهای وی برای تیپ سازی،
ن در بیان دیالوگ کاراکترها بود و گاهی دیالوگ هایی را دوباره
تغییر لح
می گفت که طنز و شــوخی در دل خود داشت و هدفش خوشحالی
مخاطب بود؛ شاید بهترین نمونه این هنرافرینی ،صداپیشگی وی
در فیلم «طوقی» در هر دو نقش بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی
بوده است.
مدیریت دوبالژ و دوبله اثار درخشان تاریخ سینما مثل کسی
ان باال مرا دوست دارد ،گربه ای روی شیروانی داغ ،بیلیارد باز،
اسمان خراش جهنمی ،زنده باد زاپاتا ،اتوبوسی به نام هوس ،در
بارانداز و شیر های جوان در کارنامه جلیلوند ثبت شده است.
جلیلوند در حدود ۱۵۰۰فیلم خارجی و ۸۰۰فیلم ایرانی قبل و بعد
از انقالب را صداپیشگی و به گفته خودش با تمام بازیگران
هم ذات پنداری کرده است.
مشهورترین گویندگی هایش در فیلم های
سینمایی خارجی به جای مارلون براندو،
پل نیومن ،برت لنکستر ،ماکسیمیلیان
شــل ،ریچارد برتون ،پیتر اوتول ،یول
براینر ،کلینت ایســتوود و دین مارتین
و در فیلم های ســینمایی ایرانی به جای
محمدعلی فردین ،بهروز وثوقی ،ناصر ملک
مطیعی ،ایرج قادری و سعید راد بوده است.
از نظــر تعــداد
و فراوانی،
بیشــترین میزان
صداپیشــگی
مربوط به
هنرنمایی جلیلوند
در دوبله فیلمهای
برت لنکستر
از معروفترین
بازیگــران دهه
40تا 60سینمای
امریکا اســت
۱۲بار جای مارلون براندو
12بار صــدای جلیلوند بــه جای صدای
مارلون براندو نشســته و با اینکه نقش
برانــدو از حیــث فراوانی بیشــترین
تعداد صداپیشــگی جلیلونــد به جای
سوپراستارهای خارجی نبوده ،اما توانسته
به ماندگارترین ان ها بدل شود .وحشی،
زنده باد زاپاتا ،اتوبوسی به نام هوس ،در
بارانداز ،شــیرهای جوان ،سایونارا ،شب
روها ،کنتسی از هنگ کنگ ،سربازهای
یک چشم ،تعقیب و شــعله های اتش،
فیلم هایی هســتند که جلیلوند در ان ها
به جای براندو صداپیشــگی و هنرنمایی
کرده است.
رکورد با برت لنکستر
از نظــر تعــداد و فراوانی ،بیشــترین
میزان صداپیشــگی مربوط به هنرنمایی
جلیلوند در دوبله فیلم های برت لنکستر
از معروف ترین بازیگــران دهه 40تا 60
سینمای امریکا اســت :هفت روز در ماه
مه ،خوی حیوانــی ،یوزپلنگ ،وراکروز،
المرگنتری ،بندباز ،جدال در اوکی کورال،
پرنده باز الکاتراز ،ده مرد رشــید ،دره
انتقام ،از اینجا تا ابدیت ،مرید شــیطان،
وحشی های جوان ،نابخشــوده ،دادگاه
نورنبرگ ،جاد ه های لویــا ،حرفه ا ی ها،
شکارچیان پوست ســر ،مرد نیمه شب،
موســی ،گــذرگاه کاســاندرا،اخرین
تاللو شــفق ،جزیره دکتر مورو و برو به
اســپارتی ها بگو ۲۴ ،فیلمی اســت که
جلیلوند در ان ها جای لنکســتر صحبت
کرده است.
نوستالژیک ترین؛ پل نیومن
پل نیومن هرچند در جایگاه سوم
رده فیلم هــای جلیلوند از نظر صفحه 34
در میان ستارگان
ســینمای قبل و
بعد از انقالب نیز
جلیلوند تقریبا
به جای اغلب
بازیگران محبوب
و مشهور صحبت
کرده است :از
بهروز وثوقی
و محمدعلی
فردین و ناصر
ملک مطیعی تا
جمشید مشایخی
و محمدرضا گلزار
و حامد بهداد
کمیت و کیفیت قــرار گرفته اما به طور
کلی نقش افرینی وی در نقش پل نیومن
نیز بسیار برای تماشــاگران سینما به
یادماندنی و نوستالژیک بوده است؛ کسی
ان باال مرا دوســت دارد،گربه ای روی
شــیروانی داغ ،برنده ،تابستان گرم و
طوالنی ،لوک خوش دســت ،زندگی و
دوران قاضی روی بین ،جنگ سری هری
فریگ ،تبانی ،پرنده شیرین جوانی ،مامور
مکینتاش ،وکیل هادساکر ،بیلیاردباز،
تیرانداز چپ دســت ،اســمانخراش
جهنمــی ،پرده پاره و بوچ کســیدی و
ســاندنس کید 16 ،فیلمی هستند که
جلیلوند در ا ن ها در نقــش پل نیومن
صداپیشگی کرده است.
جلیلوند همچنین 13بــار هم به جای
ریچــارد برتون؛ هنرپیشــه نامدار اهل
ولز حرف زده اســت .از سوی دیگر اسم
سیلوستر اســتالونه که می اید صدای
جلیلوند در ذهن تداعی می شود :راکی،
رمبو ،بی مصرف ها ،نقشــه فرار :۲جهنم
. ...او همچنین 14بار به جای سلمان خان
و 14بار به جای شــان کانری حرف زده و
البته صدایش را به جــای این بازیگران
را نیز شنید ه ایم :کرک داگالس ،کلینت
ایســتوود ،جان وین ،گری گوری پک،
رابرت دنیــرو ،کالرک گیبل ،یول براینر،
ماکســیمیلیان شــل ،پیتر اوتول ،دین
مارتین و . ...
همراه با سه سوپراستار ایرانی
در میان ستارگان ســینمای قبل و بعد از
انقالب نیز جلیلوند تقریبا به جای اغلب
بازیگران محبوب و مشهور صحبت کرده
است :از بهروز وثوقی و محمدعلی فردین
و ناصر ملک مطیعی تا جمشید مشایخی و
محمدرضا گلزار و حامد بهداد.
چنگیز جلیلوند ،صداپیشه مرحوم محمد
علی فردین در بسیاری از فیلم های این
سوپراستار محبوب سینمای قبل انقالب
ایران بود .فیلم هایــی چون گنج قارون،
چرخ و فلک ،باباشــمل ،جوانمرد ،کوچه
مردهای پوری بنایی ،ســلطان قلب ها،
اقای قرن بیســتم و حاتم طائی از جمله
فیلم هایی اســت که با بازی محمدعلی
فردین و صداپیشگی چنگیز جلیلوند در
فهرست فیلم های خاطر ه انگیز سینمای
ایران است.
چنگیــز جلیلونــد چندین بــار نیز به
جای بهروز وثوقی حــرف زد که صدای
خاطره انگیــز وی را در فیلم های بهروز
وثوقی شامل :ماه عسل ،ممل امریکایی،
دشنه ،طوقی ،نفس بریده ،کندو ،ذبیح،
بت و همسفر می توان به یاد اورد.
چنگیــز جلیلوند در چنــد فیلم ناصر
ملک مطیعی ،دیگر ستاره سینمای قبل
انقالب نیز صداپشگی کرد که عبارتند
از :غالم ژاندارم ،ناخــدا ،چلچراغ ،بابا
گلی به جمالت ،صالت ظهر و نقره داغ،
مرد ،باباشــمل ،طوقی ،بت ،سه قاپ،
پاشنه طال.
نقش های ایرج قادری در فیلم برادرکشی،
حکم تیر ،پلنگ در شب ،دکتر و رقاصه،
پشت و خنجر ،شاهرگ ،قفس ،طغیانگر،
عمو فوتبالی ،کوســه جنــوب ،هوس،
ترکمن ،بی حجاب ،هدف ،ناخدا باخدا ،دو
کله شق؛ سعید راد در فیلم سفر سنگ؛
جمشید مشایخی در فیلم سوته دالن؛
محمدرضا گلزار (ســام بمبئی)؛ حامد
بهداد در فیلم جرم (مسعود کیمیایی) از
دیگر صداپیشگی های ماندگار قبل و بعد
انقالب مرحوم چنگیز جلیلوند محسوب
می شود.
مرحوم جلیلوند که بــه تازگی ورود به
82ســالگی را در ششــم ابان امسال
جشن گرفته بود ،در فاصله بسیار کوتاه
بر اثر ابتال به ویروس کرونا درگذشــت.
او به تازگی نقش اســقف رومی سریال
«سلمان فارســی» را ،به گفته عوامل
این مجموعه تلویزیونی ،درخشان ایفا
کرده بود .ان هایــی که چنگیز جلیلوند
را می شناســند ،می گویند که او سرشار
از شوق سیری ناپذیر به کار و زندگی بود
و هرگز به کم کاری کهنســاالنه نرسید.
او در اخریــن گویندگی هایش در فیلم
قاضی ،دوبله صدای رابرت جاونی جونیور،
در ســلطان ،دوبله صدای سلمان خان،
جومانجی؛ مرحله بعــدی دوبله صدای
داوین جانســون ،دولیتل دوبله صدای
رابرت جاونی جونیــور و در جوکر دوبله
صدای رابرت دنیرو را برعهده داشت.
35
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 35
سینمای ایران
فــــــرم اشتــــراک
ماهنامــــــهصبــــا
نام و نام خانوادگی:
................................................................................................................................................................................................................................................
ادرس:
.............................................................................................................................................................................................................................................................................
تلفن ....................................................... :موبایل ................................................. :فکس ................................................ :کدپستی:
..................................................
اشتراک شش ماهه
{چهارشماره}
با پست سفارش
1.000.000ریال
لطفا مبلغ واریزی را به شماره حساب 0109771136001و یا به شماره کارت 6037691990274227بانک صادرات قابل پرداخت
در سراسر کشور به نام موسسه فرهنگی هنری وصف صبا واریز نمایید و شماره پیگیری و فرم تکمیلی فوق را به دفتر ما فکس
و یا به شماره 09105248419ارسال نمایید
ادرس :تهران ،خیابان ایت اهلل مدنی ،روبروی متروی شهید مدنی ،کوچه خجسته منش ،پالک ،5دفتر مجموعه رسانه ای «صبا»
تلفن021-77582422-6 :
فکس77548245 :
mahnamehsaba
www.mahnamehsaba.ir صفحه 36
37
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 37
تلویزیون ایران
با ابوالفضل صفری ؛ تهیه کننده پربیننده ترین مجموعه فصل پاییز
خــانـهامـن
سفارشیساختهنشد
مامور امنیتی باید شیک و خوش پوش باشد
سپیده شریعت رضوی :سریال خانه امن یکی از پربیننده ترین مجموعه های فصل پاییز سیما
شد و داستان ان از تعلیق های الزم برخوردار بود و به واسطه بازی خوب چند بازیگر محوری ان به
چشم مخاطب امد .این سریال با محوریت ماموران اطالعاتی و امنیتی تفکر ساخت سریال های
سفارشی را در ذهن بیننده ایجاد کرد و به همین واسطه در فضای مجازی هم اظهارنظرهای متفاوتی درباره ان منتشر
شد؛ برخی این سریال را خیلی دوست داشتند و برخی هم نقدهای تندی درباره اش نوشتند .درباره ساخت سریال های
امنیتی با تهیه کننده پرکار این مجموعه یعنی ابوالفضل صفری گفت گو داشتیم و درباره هایالیت های موضوعی مهم
با او صحبت کردیم که پاسخ های او را در ادامه می خوانید.
سریا ل های سیاسی و امنیتی از انجا
که می تواند به ســفارش تلویزیون
و یا مراجع ذی ربط ســاخته شود کار
راحت تری برای تیم تولید اســت یا
سخت تر؟
باید این نکته را بگویم که سوءتفاهم پیش
نیاید ،سریال به سفارش نهاد خاصی ساخته
نمی شود .مســائل نظام ،کشور ،حاکمیت
و ایران از جمله مســایلی است که باید در
سازمان صداوسیما و در حقیقت تلویزیون
به ان پرداخته شــود .مرکز سیمافیلم و
گروه فیلم سریال شبکه های مختلف روی
این موارد دســتورالعمل دارند و سرفصل
سریال های اســتراتژیک نیز در تلویزیون
موجود است .ســریال «خانه امن» نیز به
سفارش نهاد خاصی ســاخته نشده است
بلکه موضوع ان در تلویزیون موجود بود و
ما بر اساس ان تولید کردیم و در این راه از
مشورت نهادهای مختلف مانند قوه قضاییه،
مشــاوران امنیتی ،اطالعاتی و اقتصادی
کشور در حوزه های مختلف بهره بردیم.
* اگرچــه بازیگران ایــن مجموعه
بازیگران خوبی هستند اما نکته ای که
وجود دارد این است که ایا بهتر نبود از
بازیگران شاخص و یا حتی سینمایی
برای موضوع حساســی مانند همین
مسایل امنیتی اســتفاده می کردید؟
بازیگرانی کــه در فضــای مجازی
شناخته شده تر باشند تا شاید به این
واسطه سریال را بیشتر تبلیغ نیز کنند؟
خیر به نظرم بهتر نبــود .چراکه برای هر
کدام از نقش های این ســریال فکر شده
بود و نقش ها ،نقش هایی بــود که عمق و
بُعد داشــتند .همچنین اساسا جنس این
سریال جنسی نبود که با یک بازیگری که در
اینستاگرام شناخته شده تر است بتوان ان را
جلو برد .اگر بخواهم مثال بزنم باید به رحیم
نوروزی در نقش یک عضو سازمان منافقین
(مجاهدین خلق) قربان نجفی در نقش یک
داعشی و ســامان صفاری در نقش نفوذی
اشاره کنم .من به شدت مخالف استفاده از
بازیگرانی هستم که در اینستاگرام شهرت
پیدا کرده اند چراکه یــک بازیگر فیلم یا
سریال را بر اساس قصه و کیفیت باز ی اش
جلو می برد .انتخــاب بازیگران جز یک تا
دو مورد قابل دفاع است .تلویزیون رسانه
مولف و مادر اســت و نیازی به تبلیغ ان در
فضای مجازی نیســت و همچنین ضریب
نفوذ ان ها نیز قابل مقایسه نیست .به تازگی
هم عده ای فکر می کنند یــک اثر با تبلیغ
در فضای اینســتاگرامی دیده می شــود
اما اینگونه نیســت چراکه کار خوب دیده
می شــود مانند کارهای فاخر تلویزیون از
جمله «مختارنامه» و «یوســف پیامبر» که
تبلیغات مجازی نداشتند اما دیده شدند.
یکی از اتفاقاتی که میان پخش سریال
رخ داد ،ترور شــهید فخری زاده بود
و همین موضوع باعث شــد سریال
سریال به سفارش
نهاد خاصی ساخته
نمیشود .مســائل
نظام ،کشور،
حاکمیت و ایران از
جمله مســایلی
است که باید در
سازمان صداوسیما
و در حقیقت
تلویزیون بــه ان
پرداخته شــود.
مرکز سیمافیلم و
گروه فیلم و سریال
شبکه های مختلف
روی این موارد
دستورالعمل دارند و
سرفصل سریال های
اســتراتژیک نیز
در تلویزیون موجود
است
شما بیشــتر تحت تاثیر قرار بگیرد.
پارادوکس نام سریال شما با اتفاقی
که در دماوند برای دانشمند هسته ای
ما افتاد برای مخاطب بسیار قابل تامل
بود .دربــاره این موضــوع برایمان
بگویید.
در ســریال به این جمله جو بایدن که گفته
بود «خانه امن ایرانی ها را باید ناامن کنیم».
اشــاره کردیم و در حقیقت همه ســریال
نشان می دهد که ما این کشــور را در چه
شرایطی ســرپا نگه داشته ایم و ان را حفظ
می کنیم .اتفاقا شاید بتوان گفت اتفاقی که
برای این دانشمند هسته ای رخ داد موید و
تاکیدکننده نام این سریال است .حتی در
بطن فیلم به دفعات اشاره شد که دشمن قصد
ترور یکسری از افراد به ویژه دانشمندان را
دارد و به این تهدیدات پرداخت.
در نوشتن فیلمنامه تا چه اندازه به اهل
سنت و مسایل دینی که داعش مطرح
می کند ،توجه شــد؟ ایا این موضوع
نگرانی برای شما ایجاد نکرد که همین
نکات ممکن اســت اختالف برانگیز
شود؟
مساله ای که داعش مطرح می کند ارتباطی به
شیعه و سنی بودن ندارد و اساسا داعش جدا
از این مسایل فکر و رفتار می کند .ان چیزی
که ما در «خانه امن» برایمان مهم بود جامعه
ایرانی متشکل از شــیعه و سنی بود که در
سریال نیز ان را مشاهده کردیم حتی در یکی صفحه 38
مامور امنیتی
شــخصیت امنیتی
یک کشور را معرفی
میکند پس اراستگی
او مهم است .ما نیز
بسیار روی این قضیه
حســاس بودیم.
خود من اتفاق افتاده
بود برای پوشش
بازیگران دیگر کوتاه
می امدم اما درباره
پوشــش بازیگران
اطالعاتی و امنیتی
اصال کوتاه
نمی امدم
از قسمت های سریال عالم اهل تسنن نیز
ترور شد .ما تالش کردیم بافت حضور اقوام
ایرانی در قامت مامور امنیتی مروج وحدت
باشد و به همین دلیل نگرانی نداشتیم.
اگر فضای مجازی را در مدت پخش
دنبال کرده باشید متوحه می شوید که
مخاطب تلویزیون در کامنت ها و فضای
توییتر بســیار ابهام دربــاره تخیلی
بودن از سکانس ها دارد .قصد داریم
از شما بپرســیم چقدر از ارجاعات،
شخصیت ها و اتفاقات واقعی است؟
همچنین بعضی از گریم ها هم شــبیه
بعضی چهره های مهم شده اند.
این قدرت تخیل است که فیلم را می سازد.
ساختار «خانه امن» اساس یک پرونده واقعی
است اما در این میان باید یکسری اتفاقات
داشته باشیم که محصول تخیل است و کامال
هم طبیعی است .درباره گریم بازیگران نیز
باید بگویم ما قصد نداشتیم بازیگران را با
گریم شبیه چهره های معروف کنیم چراکه
برایمان کارکردی نداشــت اما ممکن است
کسی بخواهد چنین برداشتی داشته باشد.
در وضعیت ظاهری مامــور امنیتی و
اطالعاتی یک اتفــاق خوب رخ داد و
ان هم اراسته بودن ماموران بود .حتی
برخی مواقع لباس مارک پوشیده و این
یک نکته مثبت برای سریال محسوب
می شود .این توجه بیشتر از جانب چه
کسی وجود داشت؟
طبیعتا مامور امنیتی شخصیت امنیتی
یک کشــور را معرفــی می کند پس
اراستگی او مهم اســت .ما نیز بسیار
روی این قضیه حساس بودیم .خود من
اتفاق افتاده بود برای پوشش بازیگران
دیگر کوتاه می امدم اما درباره پوشش
بازیگران اطالعاتی و امنیتی اصال کوتاه
نمی امــدم چراکه ان ها یــک نماد از
حاکمیت و کشور هستند و حکم قهرمان
را در اذهان مردم دارند پس الزم است
حتما اراسته ،شیک و خوش پوش باشند.
در این امر مدیر تولید کار نیز بسیار وقت
گذاشــت و این نکته محصول زحمات
ایشان است.
برخی صحبت ها خاصه درباره شناخت
جو بایــدن ان هم بالفاصلــه بعد از
انتخابات امریکا شائبه هایی را به وجود
اورد .از شما خواسته شد درباره برخی
شخصیت ها صحبت کنید یا از ابتدا در
فیلمنامه و قصه وجود داشت؟
ایده «خانه امن» سه ســال قبل و پیش از
«ترور خاموش» باز می گردد .ایده کلی که
ان زمان مطرح شــد تئوری «خانه ناامن»
بود که البته در یک فضای خصوصی مطرح
و جرقه ای در ذهن ما زده شد .الزم به ذکر
اســت که طرح این پروژه توسط مرتضی
اصفهانی طراحی و توسط حسین تراب نژاد
تبدیل به فیلمنامه شد .از سوی دیگر با اغاز
تهدیدات داعش نیز بر ان شدیم این کار را
تولید کنیم .پس انتخابات امریکا مبنای
کار ما نبوده است بلکه این سریال بر اساس
پرونده های واقعی به مســایل سیاسی و
امنیتی پرداخته و قصه پردازی و درام را نیز
به ان اضافه کرده است.
39
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 39
سینمای ایران
سامان صفاری از ویژگی های بازی در نقش مامور
مخفی به ماهنامه صبا گفت
نـقش هـای
چند وجهی را
دوست دارم
سامان صفاری بازیگر نقش «پیام» در سریال «خانه امن» درباره این
مجموعه و ویژگی های نقش خود توضیحاتی را در گفت وگو با «صبا»
ارائه داد که با حذف سواالت ما در ادامه میخوانید.
چقدر این پروژه
را با سریال گاندو
که گفته می شــد
سپاه پشت ان بوده
است ،مقایســه کردید و
اینکه ایا به لحاظ مالی و امکانات
هم با شــما همکاری الزم در پروسه
تولید انجام شد؟
بــرای پرداختن بــه مســایل امنیتی و
موضوعات مرتبط این تلویزیون است که
تصمیم می گیرد تولید کدام ســریا ل ها
ضرورت دارد .همه ســریال ها محصوالت
تلویزیون هستند .برخی برای ساخت پروژه
خود نیاز دارند از سپاه پاسداران مشورت
بگیرند و برخی دیگر از وزارت اطالعات،
وزارت بهداشــت و ...ما در این سریال از
سپاه هم کمک گرفته ایم .در حقیقت برای
پرداختن به ایــن موضوعات در تلویزیون
همه باید کمک کنند که کمک هم کرده اند.
*بسیاری از افراد به اینکه سریال شما
پربیننده ترین سریال پاییز در اخرین
نظرسنجی ســازمان صداوسیما شد
واکنش نشــان دادند و خواستند این
عنوان را زیر سوال ببرند .شما دشمن
زیاد دارید یا موضوع دیگری در میان
است؟
مهم این است که
مردم ســریال را
پسندید ه اند .البته
نقدهــا و نظرها نیز
قابل احترام است و در
حقیقت ما سریال نمی سازیم
که فقط تماشاگر داشته باشیم بلکه
کار تولید می کنیم که همــه نظر بدهند
تا تبادل ارا صورت بگیــرد .اگر افراد نظر
ندهند که فقط انتن پر شده است.
احتمال ساخت فصل دوم «خانه امن»
وجود دارد؟
مجموعه هایی هستند که ضرورت تولید
فصل دوم ا ن ها را تلویزیون تشــخیص
می دهد اما در حال حاضر درباره ســاخت
فصل دوم «خانه امن» صحبتی نشده است.
همچنین کسی به ما پیشنهاد ساخت فصل
دوم این مجموعه را نداده اســت و ما نیز
پیشنهاد نکرده ایم.
*درباره پروژه جدیــدی که با هادی
حجازی فر شــروع کرده اید ،برایمان
بگویید .چطور پیش می رود؟
فقط به گفتن همین یک جمله اکتفا می کنم
که سریال شــهید باکری سخت است ،اما
پیش می رود.
قبل از حضور در سریال «دلدادگان» در چند فیلم سینمایی با ایفای
نقش اصلی حضور پیدا کرده بودم و بچه های سینما من را می شناختند
اما عامه مردم با من اشــنا نبودند و پس از سریال «دلدادگان» که در
زمان پخش خود سریالی پرمخاطب بود ،شــناخته شدم .برعکس
ان چیزی که دیگران به مــن می گفتند که پس از «دلدادگان» ممکن
است بیشتر پیشنهاد بازی در سریال داشته باشم ،این اتفاق نیفتاد
و بیشتر پیشنهاد بازی در فیلم های سینمایی به من می شد .فیلم های
«پارادایس» ساخته علی عطشانی« ،سامورایی در برلین» به کارگردانی
مهدی نادری و «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی از فیلم هایی
است که من پس از «دلدادگان» کار کردم.
من باتوجه به فیلمنامه اثر و نقش ،پیشنهاد بازی در فیلم و سریال
را قبول می کنم و به ایــن فکر نمی کنم که حتمــا کاری را که انجام
می دهم باید سینمایی ،تلویزیونی و یا نمایش خانگی باشد چراکه این
مرزبندی ها باعث نابودی بسیاری از بازیگران جوان ما شده است و من
سعی کرده ام از این موضوع تجربه کسب کنم.
از عالقه به ایفای نقش «پیام» تا پوشش متفاوت
زمانی که بازی در این مجموعه از سوی احمد معظمی؛ کارگردان
«خانه امن» به من پیشنهاد شد و فیلمنامه را خواندم ،متوجه شدم این
کاراکتر بسیار متفاوت تر از دیگر کاراکترهای سریال است و عالقه مند
شدم که این نقش را بازی کنم .با احمد معظمی هم که صحبت کردم،
متوجه شدم قرار است اتفاق خوبی برایم رقم بخورد و در نهایت ان را
پذیرفتم.
یک لطفی احمد معظمی به من در این سریال کرد و ان این بود که
من را ازاد گذاشت تا بتوانم هر ان چیزی که فکر می کنم و برایم ممکن
است به کاراکتر «پیام» اضافه کنم .من در دورخوانی سعی کردم یک
مواردی را به «پیام» اضافه کنم .سر به هوا بودن این شخصیت و اینکه
هر کاری را می تواند انجام بدهد به نظرم از جذابیت های این کاراکتر
است.
اگر مخاطبان دقت کرده باشند پوشــش من در این مجموعه در
سریال های دیگر دیده نمی شــود .لباس هایی که من در «خانه امن»
پوشیده ام در سریال های نمایش خانگی و در بین جوان ها دیده می شود. صفحه 40
عاشــقانه ای دارد و در عیــن حال پررو
است .با ماموری که روبه روی او قرار دارد
محافظه کارانه برخورد می کند و هیچ موقع
جرات ندارد با او تند صحبت کند .همچنین
با «شهروز» به گونه دیگری رفتار می کند.
رفتارهای چند وجهی این کاراکتر در عین
جذابیت تجربه خوبــی را برایم رقم زد.
همچنین بیننده نیز بــا این ویژگی که به
نمایش گذاشته ام هنوز نمی داند باالخره
من عاشق «تابان» هستم یا نه؟ و نفوذی
«ثمین» هستم یا سیســتم امنیتی؟ در
بسیاری از فیلم های دنیا کسانی جاسوس
بوده اند که شــاید مخاطب تا پایان فیلم
تصوری هم از ان نداشــته باشد .اینکه
در این ســریال فردی به عنوان جاسوس
نیروهای امینی انتخاب شده است که قبال
جاعل بوده و در زندان به سر می برده یعنی
کلیشه ها در تلویزیون شکسته شده است.
اینکه ما بخواهیم کاراکترها را هنوز هم به
صورت ۱۰۰درصد مثبت و یا منفی نشان
بدهیم دیگر جذابیتی ندارد .ما در «خانه
امن» نشان دادیم که کسی مانند «پیام» با
سابقه ای که دارد می تواند نفوذی نیروهای
امینی بشود .البته این اتفاق در سیستم
امنیتی همه کشورها رخ می دهد.
«خانه امن» اوج پختگی احمد معظمی
است
البته بسیاری افراد به این موضوع هم دقت
کرده و در فضای مجازی به ان واکنش نشان
داده اند .در حقیقــت «پیام» نمونه فردی
است که در جامعه هم دیده می شود.
برای ایفای نقش «پیام» بســیار ورزش
کردم
این کاراکتر به لحاظ فیزیکی و بدنی باید
کامال اماده می بود بنابراین من تالش کردم
برای ایفای این نقش بســیار ورزش کنم و
مواقعی که ســرکار نمی رفتم در باشگاه
تمرین می کردم .عالوه بر این موضوع این
کاراکتر فردی بسیار سرحال و شاد است
که حتی در ناراحتی شــادابی در فیزیک
بدنی اش وجود دارد.
من هم می تواستم برای ایفای نقشم در
قسمتی از ســریال از ماشین پیاده شوم و
ارام بدوم و اتفاق خاصی هم نمی افتاد اما
من باید در این قسمت با باالترین سرعت
ممکن می دویدم و اگر این کار را نمی کردم
این سریال هم مانند دیگر کارها می شد .به
عنوان مثال وقتی یک نفر نقش یک بوکسور
را ایفا می کند باید بداند این بوکسور چگونه
اســت و من در «خانه امن» بسیار به این
موضوع دقت کردم.
زمانی که همه عوامل ســازنده برای
کار انگیزه داشــته باشند ،باعث می شود
مخاطب تلویزیون نیز کار را دنبال کند و
دیده شود .من اوج پختگی احمد معظمی
را در «خانــه امن» دیــدم چراکه ژانری
است که در گذشــته تجربه کرده و حال
برای ان زحمت کشــیده است .زمانی که
یک کارگردان از یک دیالوگ ســاده ۳۰
بار برداشت داشــته باشد ،نشان می دهد
از دیالوگ ساده هم نمی گذرد و همه این
عوامل باعث موفقیت کار شده است.
اصوال به این قضیه فکر نمی کنم چراکه
احســاس می کنم یک بازیگر اگر به این
قضیه فکر کند دچار اشتباه و سردرگمی در
انتخاب نقش هایش می شود .این مرزبندی
برای نسل ما و در کل هنر بسیار خطرناک
است و باعث می شــود فرد از یک اتفاق
مثبت در زندگی اش دور شود چراکه اگر
یک فرد در حال حاضر بگوید دیگر نقش
پلیس ایفا نمی کند ،ممکن اســت نقش
پلیسی که بعدا به او پیشنهاد می شود اوج
ی باشد.
پختگی او در بازیگر
کاراکترهای خاکســتری برایم جذاب
هستند
من به مثبــت و منفی بــودن نقش فکر
نمی کنم اما اگر بخواهــم از کاراکترهایی
بگویم که برایم جذاب اســت باید عرض
کنم کاراکترهای خاکستری برایم جذاب
هستند و «پیام» ســریال «خانه امن» نیز
کاراکتری خاکستری است .من صرفا ۱۰۰
درصد کاراکتر منفی را دوست ندارم و الزم
است این نکته را بگویم که کاراکتر منفی
عجیب و غریب لباس نمی پوشــد و او هم
فردی ساده است.
این کاراکتر به لحاظ
فیزیکی و بدنی باید
کامال اماده میبود
بنابراین من تالش
کردم برای ایفای
این نقش بســیار
ورزش کنم و مواقعی
که ســرکار نمیرفتم
در باشگاه تمرین
میکردم .عالوه بر
این موضوع این
کاراکتر فردی بسیار
سرحال و شاد است
که حتی در ناراحتی
شــادابی در فیزیک
بدنی اش وجود دارد
رفتارهای چندوجهــی این نقش برایم
جذاب بود
«پیام» با شــخصیت «تابــان» رفتار
41
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 41
سینمای ایران
با سعید ابوطالب کارگردان «شام ایرانی» و «شب های مافیا»
درباره مصائب و محاسن ریلیتی شو در ایران
با «شام ایرانی »
رکورد تماشای سریال های
تلویزیوناینترنتیراشکستیم
طرح و فیلمنام ه یک سریال داستانی جاسوسی دارم صفحه 42
پریسا سادات خضرایی« :کارگردانی ریلیتی شو یعنی ساخت قصه ی همزمان ،پیشنهاد
دکوپاژ و میزانسن در لحظه و ضبط» ،شاید بهترین جمله برای تعریف ریلیتی شو همین باشد .سعید
ابوطالب از کسانی است که عالقه ی بسیاری به فعالیت در این حوزه دارد .او در مجموعه هایی مثل
«سرزمین دانایی»« ،رالی ایرانی»« ،هفت روز و هفت ساعت» و «شام ایرانی» به عنوان تهیه کننده و یا کارگردان
حضور داشته و به نوعی رکورددار ساخت کارهای این ُچنینی است؛ اثار پرریسکی که اگر همه چیز سر جایش به
درستی ننشیند و به قول مصطلح تاس جز شش نشود اصال خروجی جذابی را شاهد نخواهیم بود .اما اغلب خروجی
های سعید ابوطالب در این حوزه شاید با یک تلورانس باال و پایین اما دیده شده و مورد توجه قرار گرفته است .این
اواخر و در دوران شیوع کرونا و قرنطینه که باعث استقبال مخاطبان از شبکه نمایش خانگی و دیده شدن بعضی
کارها شده «شام ایرانی» و «شب های مافیا» هم پر اقبال ظاهر شد .درباره سختی های کار ریالیتی شو ،همکاری با
هنرمندان در این حیطه ،تمایزهای دردسرساز ،ایده های جذاب و ...با سعید ابوطالب صحبت کردیم که با حوصله به
پاسخ گویی سواالت ما نشستند و در ادامه می خوانید.
درحال حاضــر از شــما دو کار در
شــبکه نمایش خانگی هســت اما
بیشتر بپردازیم به شام ایرانی چرا
که بیشــتر میان مخاطب جا افتاده
اســت .در شــام ایرانی نحو ه ی
چیدمــان و گروه بنــدی میهمان ها
به چه صورت است و برای این کار
چه المان هایی را در نظر می گیرید؟
خلقیات ضد و نقیــض یا اختالفات
بین برخــی بازیگران برای شــما
در این گرو ه بند ی ها مشــکل ساز
نشده است؟
بســیاری از بازیگران اقــا و خانم که در
پروژه های دیگر جزو همکاران ما هستند،
خودشــان تمایل دارند تا در این مجموعه
حضور داشــته باشــند .منتها حتما این
بازیگران باید از قبــل باهم رفاقت قدیمی
داشته و یا کار مشــترک کرده باشند چرا
که میهمانی ها واقعی هســتند .درواقع ما
چهار بازیگر مختلــف را انتخاب نمی کنیم
که بگوییم این چهار نفر در یک گروه قرار
بگیرند .گروه ها را خود بازیگرها پیشنهاد
می دهند چرا که از قبل ســابقه اشنایی،
رفاقت و همــکاری دارند و بــرای اینکه
میهمانی ها کامال طبیعی به نظر برســد از
خود بازیگران خواهش می کنیم تا گروه های
چهار نفره به ما پیشنهاد دهند .البته ما در
فصول اول در هر گروه چهار نفره یک بازیگر
خارجی هم دعوت می کردیم که سه فصل
این کار انجام شد اما متاســفانه به دلیل
شیوع کرونا دیگر میهمان خارجی نداریم.
منظور من از میهمان خارجی ،یک بازیگر
خارجی است که از تجارب مختلف کشور
خودش می گفت و پذیرایی و میهمان نوازی
راســتش را
بخواهید وقتی
«شام ایرانی» را
شروع کردیم با چند
شخصیت سیاسی و
شــخصیت های
بلند پایه ای مثل
رئیس جمهورهای
ســابق و نماینده
های سابق مجلس
صحبت کردیم و
من رضایت انها را
جلب کردم که در این
برنامه شرکت کنند
ایرانی ها را می دید و تبادل فرهنگی صورت
می گرفت که در حال حاضر امکانش نیست.
بنابراین وقتــی بازیگرها با همفکری گروه
کارگردانی گروه ها را می چینند اختالف نظر
و دلخوری های این چنینی نداریم .اتفاقات
همه ی گروه ها کامال رئال اســت ،خودشان
دعوت می کنند و اگر تم ،قصه و شگفتانه ای
هســت ما فقط در جریان قرار می گیریم
و در این موارد دخالــت نمی کنیم چرا که
می خواهیم جو ریلیتی شو حفظ شود و همه
چیز کامال رئال و واقعی باشد.
ایده حضور میهمانان خارجی از کجا
امد و این بازیگــران به چه صورت
انتخاب می شدند؟
ما فکر کردیــم برای اینکــه مجموعه ی
«شــام ایرانی» معنی پیدا کند اینکه چهار
بازیگر ایرانی کنار هم بنشــینند و شــام
نوش جان کنند خوب اســت و در کنار ان
معرفی فرهنگ ،میهمان نوازی ،ســنت ها،
لباس های ایرانی و همه ایــن موارد وجود
دارد ولی اگر این مســاله در مقایسه با یک
هنرمند خارجی باشــد یعنی او میهمان ما
باشد و بعد بازیگران ما میهمان او شوند ،به
گستره و معرفی فرهنگی مان بیشتر کمک
می کند .بنابراین فکر کــردم می توانیم از
هنرمندان و بازیگران کشــورهایی که با ما
تشابه و قرابت های فرهنگی دارند دعوت
کنیم .لیست بلندباالیی در اختیارمان بود
و با بازیگران زیــادی از ترکیه ،اذربایجان،
43
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 43
نگاه ویژه
ارمنستان ،تاجیکستان ،هند ،لبنان ،روسیه،
عمان و ...صحبت کرده بودیم و داشتیم به
نوبت این کارها را انجــام می دادیم .منتها
نهایتا فقط توانستیم بازیگران کشورهای
ترکیه ،اذربایجــان و لبنان را دعوت کنیم
چرا که سال گذشته به کرونا خوردیم .ولی با
بازیگران روس ،هندی ،تاجیک و کشورهایی
که حوزه های تمدنی مشترکی با ما دارند و
فرهنگ های پذیرایی ،میهمان نوازی ،غدا
و لباس های ما به هم شــبیه و نزدیک است
دعوت کردیم .ما از این طریق می توانستیم
از فرهنگ های کشورهای همسایه مواردی را
بیاموزیم و طبیعتا فرهنگ و سنت خودمان
را هم معرفی کنیم .چرا که این برنامه به جز
اینکه از طریق وی او دی های داخل کشــور
پخش می شود خوشــبختانه یا متاسفانه
از چند شــبکه ماهواره ای دیگر هم پخش
می شــود و مخاطب ایرانی خارج از کشور
و بعض ًا مخاطب خارجــی داریم که کمی با
ادبیات ،زبان و فرهنگ ایرانی اشنایی دارد.
به همین دلیل فکر کردیــم اید ه میهمان
خارجی می تواند ایده خوبی باشد که البته
بســیار از ان استقبال شــد و بازدیدهای
برنامه ی ما در زمانی کــه میهمان خارجی
داشتیم رشد فزاینده ای داشت .در فصل سه
که از لبنان بازیگر میهمان داشتیم در ابتدا
بازیگران ایرانی ما یعنی سید جواد هاشمی،
علی انصاریان و حامد اهنگــی در لبنان
میهمان او شدند و بعد او به ایران امد و سه
شب میهمان ما بود و تفاوت ها و تشابه های
فرهنگی را بررسی کردیم .ما در این فصل از
نظر مخاطب رکوردی دست نیافتنی داشتیم
اما متاسفانه به دلیل شــیوع کرونا این کار
متوقف شد و امیدواریم که شرایط دوباره
مساعد شود.
در دوران کرونا فصل جدید شــام
ایرانی و حاال شب های مافیا بازتاب
بهتری پیدا کرد و فکر می کنم که در
این دوران برخالف مشاغل دیگر از
همه بیشتر کارتان دیده شد؟
البته مقایسه کار فرهنگی با مشاغل دیگر
شاید مقایسه خوبی نباشد ولی طبیعتا به
دلیل شرایط کرونایی مردم وقت بیشتری
در خانه دارنــد و مجموعه های مختلف را
می بینند .بله ،این هم می تواند موثر باشد
ولی اینطور نیســت که هر محتوایی تولید
شود بیننده پیدا کند چرا که ما در این هفت
فصلی که ساختیم و پخش شد کامال متوجه
شدیم که قسمت هایی را بیننده ها دوست
نداشــته و ندیده اند و بعضی قسمت ها را
دوست داشته اند و خیلی دیده شده است.
درواقع اینطور نیست که مردم مجبور باشند
برنامه ما را نگاه کنند .ان ها بین تلویزیون،
پخش انالین کارهای سینمایی و مواردی از
این دست؛ قدرت انتخاب دارند اما طبیعتا
این نکته ای که شــما می فرمایید هم موثر
است.
در »رالــی ایرانی«
پانزده دوربین
داشتیم و یا در «مافیا»
با ده دوربین کار را
پیش میبریم و همه
ادمهایی که پشــت
دوربین ایستاده اند
خودشان مستندساز
هستند و به نوعی
کارگردانی میکنند.
این سختی های کار
هست اما مزیتش
این است که سرعت
تولید ما « محمدرضا
به شدت باال است
«شام ایرانی» در اغلب موارد با هدف
سرگرمی ســاخته می شود اما انگار
سبک زندگی هم تبلیغ می شود .خود
شما در این فصل دقیقا با چه اهدافی
جلو رفته اید؟
اگر بخواهیم عمیق تر به موضوع نگاه کنیم
هیچ برنامه ای حتی اگر صد در صد ادعای
سرگرمی داشته باشــد نمی تواند بگوید
که من محتوا و اید ه ای را منتقل نمی کنم.
طبیعتا هر برنامه ای وقتی ساخته می شود
با خود فرهنگ ،ایده و دیدگاهی را منتقل
می کند حتی اگر ادعای ســازندگان این
باشــد که ما صد در صد سرگرمی هستیم.
اصال ترویج سرگرمی و ساخت برنامه های
سرگرم کننده هم یک نوع نگرش است ولی
ما فکر می کنیم در کنار ایجاد سرگرمی حتما
یک تعهد فرهنگی هم داریم .ما در مجموعه
«شام ایرانی» ده ها سرفصل محتوایی داریم
که به همه ا ن ها توجه می کنیم و خیلی از
این موارد را تا به حال در برنامه سازی لحاظ
کرده ایم که می توانم به چند مورد اشــاره
کنم .معرفی و شناساندن هنرهای سینما،
تلویزیون و تئاتر کــه در ادبیات بازیگران
ما هست؛ بازشناسی یعنی شناخت دوباره
بازیگرانی که هر کدام شان سوابق بسیاری
در فرهنگ و هنر دارند اما ناگهان در مقطعی
شناخته می شــوند و بعضی از مردم تصور
می کنند که این بازیگر االن به طور اتفاقی
دیده و معروف شد ه است ،بدون اینکه در
نظر بگیرند ان ها چند دهه اســت که کار
هنری می کنند .این مساله کمک می کند تا
ما به مخاطبان مان بگوییم که کار فرهنگی،
هنری ،سینمایی و تئاتر چه کار پرزحمت و
مشقت باری است و ا ن کسانی که دوست
دارند به این حرفه ها وارد شــوند باید این
مسیر اموزش و تجربه های سخت را پشت
ســر بگذارند .احترام به پیشکسوت ها که
این مورد جزو اهداف مــا بوده و همچنین
شناســایی انواع غذاهای ایرانی ،سنتی و
غذاهایی که در حال حاضر خیلی متداول
نیســتند و عالوه بر این هــا پذیرایی ها و
میهمانی هایی که می شــود نسبتا ساده
برگزار شــوند را نیز به مخاطب یاداوری
می کنیم .قرار این اســت که رفته رفته به
مخاطب توضیح دهیم که ما الزم نیســت
برای میهمان خیلی شرایط خاص و الکچری
ایجاد کنیم و می شــود یک غذای معمولی
که در خانه هایمان نــوش جان می کنیم را
به احترام میهمان شــکیل تر و با سلیقه تر
بیاراییم و میهمانی هــا را برگزار کنیم .ما
فکر می کنیم میهمانی و دور هم نشستن و
گپ های دوستانه بخشی از فرهنگ اصیل
ماست که باید امتداد داشته باشد.
مشابه این سوال را به طریقی دیگر درباره
«شــب های مافیا» بپرســیم ،این بازی
تامل برانگیز اگر دقیق شــویم می تواند
نکات بســیار ظریف اجتماعی و قواعد
زندگی شهری و حاشــیه های سیاسی
ان را هم بــه ما یاداور شــود .به عنوان
صاحب اثر به این نوع نگاه های فرابازی
هم در «شب های مافیا» توجه کرد ه اید؟
اینکه بیننده می تواند تاویل های فرامتنی
بسیاری داشته باشد؟
باالخره در هر بازی و یا در هر مســابقه ای،
چه فیزیکی باشــد مثل فوتبال و کشتی و
یا از نوع دیگر ،نتایج دیگری هم وجود دارد
که باعث رشد ذهن و بدن فرد می شود .بازی
مافیا به رشد ذهنی مخاطب یا بازیگر کمک
می کند .درواقع ما فکر کردیم که این بازی
هم می تواند جذاب باشد و هم می تواند به
رشد ذهنی بازیگرها و مخاطب کمک کند.
به موضوعاتی بیش از ایــن فکر نکردیم،
یعنی اصراری نداریــم که اهداف فرامتنی
برای ان تحلیل کنیم .فکر می کنیم که مافیا
یک بازی فکری خوب است که بنیا ن های
روانشناسی دارد و به فعال و پویا شدن ذهن
مخاطب و بازیگرها کمک می کند.
گاهی در شــام ایرانی حتی خلقیات
بد بازیگران را بدون سانسور نشان
می دهیــد ،چقدر قصد بی واســطه
نشــان دادن رفتارهای خوب و بد
هنرمندان را داشته اید؟
من فکر می کنم که مــا باید حرمت ،حریم
خصوصی و احترام هنرمندی را که در برنامه
ما شرکت می کند نگاه داریم ،چنانکه باید
احترام همه صنوف و افراد جامعه را حفظ
کرد یعنی کرامت انســانی همه افراد باید
حفظ شــود هر چند که برنامه ما ریلیتی
شــو باشــد .برنامه ما دوربین مخفی و یا
صندلی داغ نیست ،ما نمی خواهیم بازیگر
دلخور شود و یا مسائلی که به ان ها تمایلی
ندارد مطرح شــوند و هیچوقت این کار را
نمی کنیم .بنابراین هر چیزی که از بازیگر
پخش می شــود همانجا در لوکیشن اتفاق
افتاده و ما همان لحظه از او می پرســیم و
رضایتش را برای پخش ان قسمت ها جلب
می کنیم .برای مثال اگر شــخصی در غذا
پختن به بازیگر کمک کنــد و یا زمانی که
از خاطرات کاری و زندگی شــخصی اش
می گوید ما با اجازه او این بخش ها را پخش
می کنیم .اگرچه به نظر می رســد که برای صفحه 44
مخاطب غافلگیر کنند ه است ولی با اجاز ه
هنرمند تصویر شد .ما مثل دوربین مخفی
نیستیم و هیچ بخشی را بدون اجازه بازیگر
پخش نمی کنیم.
درحــال حاضــر اینســتاگرام به
دیــده شــدن برنامه هــا کمــک
می کند .چقدر به ایــن فکر کردید
کــه در هر قســمت تعمــدا یک
سناریو سازی برای وایرال و پخش
شدن در شبکه های اجتماعی داشته
باشید؟
قبول دارم که شــبکه های اجتماعی مثل
اینســتاگرام ،تلگرام و یا شبکه های دیگر
در توجه مردم به برنامه های این چنینی و
حتی سینما و برنامه های تلویزیونی نقش
دارد و به ان کمک می کند اما ما هیچوقت
اســاس را بر این نگذاشتیم که سناریویی
بچینیم تا بخشــی از برنامه هــای ما در
شبکه های اجتماعی وایرال شود و همیشه
از اینکه بخش های زرد ساخته شود پرهیز
کرد ه ایم .چنان که می دانید ما در انتخاب
بازیگرا ن مان سعی می کنیم از کسانی که
زرد هستند و این بخش شان پررنگ تر است
کمتر اســتفاده کنیم .اگر ما می خواستیم
انچه را که ضبط کرد ه ایم ،مونتاژ و پخش
کنیم مخاطب ما ده ها برابر بیش از حاال بود
ولی ما همه را مالحظه می کنیم و هیچکدام
از بخش های غیر قابل پخش را در شبکه های
مجازی منتشــر نمی کنیم .من این کار را
غیر حرفه ای می دانم و معتقدم بخشی که
بیننده در شبکه های مجازی با ان مواجه
می شود همان چیزی باید باشد که کاملش
را در وی او دی ،ســی دی یا از تلویزیون
می بیند .بنابراین ما بر اساس جذب مخاطب
در شبکه های اجتماعی سناریو نمی چینیم
و حتی خود گروه کارگردانــی و تدوین،
بخش هایی را برای شبکه های اجتماعی جدا
نمی کننــد .اگر بخش هایی
وایرال می شود از اصل
برنامــه اســت و ما
چیزی به نام پشــت
صحنــه نداریم که
ان را به شبکه های
اجتماعی بدهیم امــا وقتی بخش هایی از
برنامه وایرال و دیده می شود کامال طبیعی
است ،یعنی خود بازیگران و یا فن پیج های
ان ها این کار را کرده اند و یا دیده شــده و
مردم ان را دوست داشته اند.
ســاخت reality Showدر ایران
خیلی در میان ســازنده هــا مورد
اســتقبال قرار نگرفته و شما یکی
از معدود افرادی هســتید که به این
موضوع توجه دارید .سختی کار یک
طرف ،دغدغه شــما برای این کار
چون توجه زیادی به سمتش نیست
شکل گرفته یا عالقه شخصی است؟
این قالب ژانر از حدود ســال دو هزار در
بسیاری از شبکه های تلویزیونی و رسانه ای
دنیا و ان هایی که صاحب تلویزیون هستند
باب شــده و طرفداران خــاص خودش
را دارد .در ایران خیلی دیــر امد و اولین
کسی که ریلیتی شو ساخت خود من بودم
و در تلویزیون مجموعه ای به نام «سرزمین
دانایی» را داشــتم .ان زمان متاســفانه
فضایش وجود نداشــت منتها من ان را
ساختم .بعد از ان در شبکه نمایش خانگی
«رالی ایرانی »1را ساختم که ان هم ریلیتی
شو بود و باز به تلویزیون برگشتم و ریلیتی
شوهای دیگری مثل «دســتم را بگیر»،
«هفت روز و هفت ســاعت» و «هفت شهر
عشق» را ســاختم و پس از ان در شبکه
نمایش خانگی «رالی ایرانی» را ادامه دادم
و در حال حاضر هم «شام ایرانی» و «مافیا»
را دارم.
ریلیتی شــو یک ژانر است که چند مزیت
من یک بار گفته ام
و باز هم می گویم
اگر چه بعضی از
دوســتان از من
قبول نکرده اند و
عده ای من را مورد
هجمــه و مخالفت
قرار دادند و ان هم
این است که من
اصالتا ماهواره نگاه
نمیکنم و مطلقا
برنامه مشابه خارجی
نمیبینم .من حتی
یک قسمت از ان
مدل شام ایرانی که
میدانم از شبکه های
ماهوارهای به زبان
فارسی پخش میشود
را ندیده ام.
نســبی خوب دارد .اول اینکه می شود هر
محتوایی را با این ژانر و با این قالب ارائه داد.
یعنی صرف نظر از محتوا و پیام می شود از
این قالب برای هر محتوا و پیامی اســتفاده
کرد .من این کار را دوست دارم شاید بتوانیم
اسم این ســختی کار را تخصص بگذاریم؛
یعنی اینکه هم ه تصویربردارها ،صدابردارها،
بچه های صحنه و دستیاران کارگردان ما در
همه این برنامه ها («رالی ایرانی»« ،سرزمین
دانایی»« ،شــام ایرانی»« ،مافیا») این کار
را به خوبی بلد هســتند و برای ان اموزش
دیده اند .زمانی که ما ســعی کردیم گروه
دیگری را برای فیلمبرداری ،صدابرداری و
تهیه و تولید بیاوریم مجموعه صدمه خورد
و این کار کمی تخصصی شده است چرا که ما
«رالی ایرانی »2را بــا حدود پانزده دوربین
فیلمبرداری کردیم و بیست قسمت حدود
شصت ،هفتاد دقیقه ای را در ده روز ضبط
کردیم؛ یعنی ما روزی چهل الی پنجاه دقیقه
مفید را با پانــزده دوربین ضبط می کردیم.
درواقع این یک کار خاص اســت و تخصص
خاص خودش را دارد و حاصل کار یک گروه
بزرگ است که من هم به عنوان تهیه کننده
و گاهی اوقات کارگردان جزو ان هســتم.
من بعضی وقت ها تهیه کننده بوده ام (برای
مثال در «رالی ایرانــی») و در مواقعی مثل
«شام ایرانی» کارگردان بوده و تهیه کننده
نیستم اما به هر حال جزو این گروه هستم.
این کار تخصصی است و البته من می دانم
که این سال ها خیلی به ان توجه شده است
یعنی برنامه های مختلفــی در تلویزیون
و در همین ژانر ساخته شــده که البته به
اشتباه به ان مستند مســابقه می گویند.
اولین ریلیتی شویی که ما برای تلویزیون
ساختیم برنامه ای به نام «سرزمین دانایی»
بود و کپشنی که برای این برنامه زدند مستند
مســابقه بود؛ این تصور اشتباه ایجاد شده
که متاســفانه خبرنگاران هم به ان دامن
می زنند و می گویند ریلیتی شــو یا همان
مستند مســابقه که این ترجمه کامال غلط
است .ریلیتی شو یک ژانر است که می تواند
انواع و اقسام مدل ها را داشته باشد که یکی
از ان ها مستند مسابقه است .در حال حاضر
«مافیا» را ساخته ایم که یک فیلم مسابقه
است و به امید خدا به زودی پخش می شود.
خیلی ها به ســمت این ژانر امده اند که هم
45
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 45
نگاه ویژه
موفق بوده اند و هم ناموفق ولی به هر حال
ممارست می خواهد.
می توانیــم «شــب های مافیا» را
کامال در ژانر وابســته به ریلیتی شو
بدانیم ،تصورمان ایــن بود که یک
برنامه تلویزیونی بازی محور است و
عبارت دیگری هم درباره اش استفاده
کردید فیلم -مسابقه .اگر دومی باشد
بیشتر نزدیک به «رالی ایرانی» است،
درست می گویم؟
ما اولین بار در تلویزیون ریلیتی شو را تجربه
کردیم که حدودا ده سال قبل برنامه ای به
اسم «سرزمین دانایی» ساختیم .ریلیتی شو
خودش یک ژانر گسترده است که می تواند
ابعاد گوناگون داشــته باشد ،حتی دوربین
مخفی ها هم نوعی ریلیتی شو هستند .من
درواقع چند مدل را ساخته ام که برای مثال
می شود به «ســرزمین دانایی» اشاره کرد
که اســم ان را مستند-مسابقه گذاشته ام
اما وقتی «رالی ایرانــی» و در حال حاضر
«شب های مافیا» را ساختیم من اسمش را
فیلم-مسابقه گذاشتم .در فیلم-مسابقه
بازیگر وجود دارد ،درواقع بازیگر در ذهن
خود یک طرحی دارد؛ طرحی که به صورت
جمــع و کالن در ذهن گــروه کارگردانی،
کارگردان و سازنده هم هســت اما کامال
رئال است .یعنی ما در فیلم -مسابقه برای
بازیگران موقعیت نمایشی ایجاد می کنیم
ولی بازیگر رها و ازاد است تا هر نوع اکت
و ری اکتی که خــودش می خواهد را انجام
دهد ،بنابراین ما به عنوان کارگردان دخالتی
در واقعه ی اصلی نداریــم و فقط موقعیت
ایجاد می کنیم .منتها وقتی با گروه حرفه ای
فیلمسازی ان را پیش می بریم و میزانسن
و دکوپاژ داریم؛ بنابراین فیلم می سازیم و
وقتی با بازیگــر کار می کنیم ،بازیگر نقش
شــخصی خودش را ارائه می دهد و بازی
می کند .بنابراین ما چــه در «رالی ایرانی»
و چه در «شب های مافیا» داریم یک فیلم
می سازیم و من اســمش را فیلم-مسابقه
می گذارم.
میزانسن دادن و دکوپاژ کردن مستند
و کارهای واقعی نما کار سختی هست
و شما در کارگردانی این شکل کارها
حتما باید اید ه های زیادی داشــته
باشید .چقدر کارهای خارجی را دنبال
می کنید و در این حوزه کار چه کسی
را قبول دارید؟
من یک بار گفته ام و باز هم می گویم اگر چه
بعضی از دوستان از من قبول نکرده اند و
عده ای من را مورد هجمه و مخالفت قرار
دادند و ان هم این اســت که من اصالتا
ماهواره نــگاه نمی کنــم و مطلقا برنامه
مشــابه خارجی نمی بینم .من حتی یک
قسمت از ان مدل شام ایرانی که می دانم
از شبکه های ماهوار ه ای به زبان فارسی
پخش می شود را ندیده ام .من مدل ایرانی
قبــول دارم که
شــبکه های
اجتماعی مثل
اینستاگرام ،تلگرام و
یا شبکه های دیگر در
توجه مردم به
برنامه های این
چنینی و حتی سینما و
برنامه های
تلویزیونی نقش
دارد و به ان کمک
می کند اما ما
هیچوقت اساس را
بر این نگذاشتیم که
سناریویی بچینیم تا
بخشی از
برنامه های ما در
شبکه های اجتماعی
وایرال شود
ان را دیده ام که کارگردان های قدیمی ما
بیژن بیرنگ و سروش صحت ساخته اند.
درواقع معتقدم که ما باید دور هم جمع
شویم ،اتاق فکر داشته باشیم تا طوفان
فکری ایجاد شــود و خودمان قالبی را
بســازیم ،اینکه ما از روی دست دیگری
نگاه کنیم را نمی پســندم .درواقع این
پدیده ای به نام ریلیتی شو است که حاصل
توسع ه سینما از جنبه های مختلف هست.
بین سینمای داستانی با سینمای مستند
در چند دهه یک مرزی وجود داشت .اصال
سینما با سینمای مستند متولد شد و بعد
به سینمای داســتانی رسیدیم و دوباره
برگشتی به ســینمای مستند داشتیم و
حاال ژانری به نام ریلیتی شو وجود دارد
که چیزی بین سینمای مستند و داستانی
است .بنابراین ما در ریلیتی شو یک طرح
پیچیده با سناریوهای موازی و مختلف
داریم که هر لحظه هر کدامش ممکن است
اتفاق بیفتد .این مساله در «رالی ایرانی»
خیلی پیچید ه تر بود« ،شام ایرانی» که
شما ممکن اســت فکر کنید چهار نفر
دور هم می نشــینند و نکاتی را مطرح
می کنند هم وجــود دارد .ان چهار نفر
هستند اما من همیشه به عنوان نفر پنجم
دور ان میز حضــور دارم ،حرف می زنم
و نظرم را می گویــم .برای مثال می گویم
که موضوع بخش عروسک گردانی این
مساله هم می تواند باشــد و پیشنهادم
را ارائه می دهم .گاهــی اوقات ان چهار
بازیگری که جلوی دوربین هستند نظر من
را قبول می کنند و گاهی هم نمی پذیرند.
من فقط نفر پنجم هســتم؛ وقتی از من
قبول نمی کنند گفت وگو به مسیر دیگری
می رود و وقتی نظر مــن را می پذیرند به
یک مســیر دیگر هدایت می شــویم و
این یعنی کارگردانی یک ریلیتی شــو؛
یعنی من به عنــوان کارگردان جزئی از
موضوع هســتم .دوربین هم جزئی از
موضوع است؛ در مورد سینمای داستانی
شما اول میزانســن را دکوپاژ می کنید
و در مورد ریلیتی شــو باید دنبال جای
دوربین بگردید و بین انتخاب های ممکن
یکی را که در ذهن شما صحیح تر به نظر
می رســد انتخاب کنید .گاهی اوقات در
تدوین می بینید که نتیجه میزانســن و
دکوپاژ ،اتفاقی خوب درامــده یا واقعا
خوب در نمی اید .به طــور مثال ما برای
اینکه چیزی را از دست ندهیم همیشه با
ده ،پانزده دوربین فیلمبرداری می کنیم
و همه فیلمبردارها خودشان کارگردان
مستندساز هستند و بنابراین می دانند
که کجا بایــد قرار بگیرنــد و قصه را به
صورت مجزا از زاویه دید نفر سوم پیش
می برند .در «رالی ایرانی» پانزده دوربین
داشتیم و یا در «مافیا» با ده دوربین کار را
پیش می بریم و همه اد م هایی که پشت
دوربین ایستاده اند خودشان مستندساز
هستند و به نوعی کارگردانی می کنند.
این سختی های کار هســت اما مزیتش
این است که سرعت تولید ما به شدت باال
است .در «رالی ایرانی »1محمدرضا فروتن،
الناز شاکردوســت ،بهنوش بختیاری،
سیروان خســروی ،فرزاد حسنی ،نیما
فالح و سحر ولدبیگی حضور داشتند .من
«رالی ایرانی »1یعنی شش قسمت شصت
دقیقه ای را طی هفتاد و دو ساعت ساختم
به این علت که ما هیچوقت کات نمی دهیم
و جلوی هیچ اتفاقــی را نمی گیریم .ما
خودمان جزو اتفاق هســتیم ،یعنی من
همــراه بازیگر می روم ،به او پیشــنهاد
می کنم و خودم جزو قصه هســتم .مثال
«مافیا» من هم بازی می کنم و د ْر گوشی به
گرداننده می گویم که االن باید چه کاری را
انجام دهد ،یعنی من هم مثل گرداننده در
بازی حضور دارم .این جنس کار ماست که
به ان ریلیتی شو می گوییم. صفحه 46
گفته بودید که برای افراد سیاسی یا
اجتماعی هم این کار را می کنید ،چه
زمانی این اتفاق عملی می شود؟
راســتش را بخواهید وقتی «شام ایرانی»
را شروع کردیم با چند شخصیت سیاسی
و شــخصیت های بلند پایه ای مثل رئیس
جمهورهای ســابق و نمایند ه های سابق
مجلس صحبت کردیم و من رضایت ا ن ها
را جلب کردم که در این برنامه شــرکت
کنند .ما مشــکل فنی هم نداشتیم ولی
فکر کردیم که ممکن است مخاطب ان را
دوست نداشته باشد یعنی شاید عالقه دارد
که بازیگر و هنرمنــد را در این ژانر ببیند.
اینکه ما به خانه یکی از نمایندگان سابق
مجلس و یا شهردار سابق و شخصیت های
سیاسی بزرگ برویم و خانه و زندگی و شام
ان ها را ببینیم؛ شاید بیننده احساس کند
که این واقعیت ندارد و یک نوع ریا است و
ان را پس بزند .بنابراین با اینکه همه کارها
را انجام داده بودیم و با ان شــخصیت ها
به توافق رسیده بودیم در نهایت از انجام
این کار پشیمان شــدیم ،البته این ایده
هنوز وجود دارد و بــه ان فکر می کنیم .با
ان شخصیت های سیاسی دوباره مذاکره
می کنیم و اگر روزی فکر کنیم که مخاطب
ان را پس نمی زند و احتمــاال این نوع را
دوست دارد حتما یک فصل را به این شکل
تولید می کنیم.
قصد ساخت مستند داستانی برای
سینما ندارید؟ فکر می کنم در جنس
فیلمسازی نوع روایت محمدحسین
مهدویان را بپسندید ،درست است؟
روایت محمدحسین مهدویان را برای مثال
در «ایســتاده در غبار» می پسندم و ان را
دوســت دارم .این فیلم درواقــع به نوعی
بازسازی مستند اســت .نمی گویم نه ،چند
بار شــرایطش پیش امده اما به ســرانجام
نرسید ه است .راســتش را بخواهید من بر
خالف خیلی از همــکاران تفاوت زیادی در
این ژانرها قائل نیستم ،یعنی نمی گویم که اگر
کسی مستندساز است نباید سینمایی کار
کند و یا اگر کار سینمایی می کند حق ندارد
که تیزر بسازد .همه هنرمندان و فیلمسازان
دنیا همیشه بین این مســیرها در جریان
هستند ،یعنی بهترین بازیگرها و کارگردانان
دنیا حتی انیمیشــن هم دوبلــه می کنند.
بزر گ ترین کارگردا ن هــای دنیا گهگاهی
مستند می سازند ،نه اینکه با مستند شروع
کنند و به داستانی برسند بلکه وسط کارهای
سینمایی شان مســتند می سازند .بنابراین
این ها فرقی با هم ندارند و درواقع رتبه بندی
ندارد که بگویم من این کار را انجام می دهم
و در اینده که رشد کردم به طور مثال ان کار
دیگر را انجام می دهم .اگر اتفاق خوبی بیفتد
ممکن است که سریال بسازم .قبل از«مافیا»
پیشنهاد یک سریال نمایشی کمدی هم از
جانب یکی از وی او دی ها بود که خیلی به ان
فکر کردم اما موضوعش را دوست نداشتم و
قبول نکردم .در حال حاضر مشغول ساخت
«مافیا» هستیم و من به این ژانر را عالقه دارم.
این ژانر مخاطبان بســیار زیادی دارد و در
حال حاضر دارد مخاطبانش را پیدا می کند.
درواقع هر چه می گذرد مخاطب با این ژانر
اشنا شده و به این سمت جذب می شود.
تا به حال فکر می کردم که این نکته را بگویم
یا نه و شاید امروز به این نتیجه رسیدم که
در اولین مصاحبــه ان را عنوان کنم .و ان
اینکه ،بعضی از قسمت های «شام ایرانی»
که ما در حال حاضر پخش می کنیم در واچ
تایم یعنی در تعداد زمــان بازدید ،رکورد
خیلی از سریال های نمایشی شبکه خانگی
را شکسته اند .نمی خواهم اسم بیاورم چرا
که همکاران دلخور می شــوند اما مطمئن
باشید که بیش از نیمی از قسمت های «شام
ایرانی» ،بیشتر از بســیاری از سریال های
شــبکه نمایش خانگی بازدید دارد و این
بازدیدی هســت که در وی او دی ها قابل
محاسبه است .اینکه از طریق ماهواره و یا
به صورت قاچاق هم دیده می شود اصال قابل
محاسبه نیست .درواقع هفت ،هشت شبکه
ماهواره ای فارســی زبان انقدر که «شام
ایرانی» را پخش کرده اند هیچ سریالی را به
بین سینمای
داستانی با سینمای
مستند در چند دهه
یک مرزی وجود
داشت .اصال سینما با
سینمای مستند متولد
شد و بعد به سینمای
داستانی رسیدیم
و دوباره برگشتی
به سینمای مستند
داشتیم و حاال ژانری
به نام ریلیتی شو
وجود دارد که چیزی
بین سینمای مستند
و داستانی است.
بنابراین ما در ریلیتی
شو یک طرح پیچیده
با سناریوهای موازی
و مختلف داریم که
هر لحظه هر کدامش
ممکن است اتفاق
بیفتد .این مساله در
«رالی ایرانی» خیلی
پیچیده تر بود
این میزان پخش و تکرار نکرده اند .بنابراین
این ژانر مخاطب خودش را پیدا کرده و مردم
خیلی دوستش دارند و ما چرا ادامه ندهیم؟ ما
در فصل سوم شام ایرانی رکورد سریال های
داســتانی ایی که همزمان پخش می شد و با
ده ،پانزده برابر بودجه ما ساخته می شد را
شکســتیم .در حال حاضر که شرایط بهتر
اســت ،هیچ کدام از قسمت های ما فقط در
یک وی او دی زیر ده میلیون دقیقه واچ تایم
کلیک نخورده و این اتفاق خوبی است .البته
ما هر چه جلوتر می رویم کار سخت تر می شود
چون طبیعتا هم تعــداد مخاطبان مان زیاد
می شود و هم ســلیقه ها متنوع تر می شود،
ضمن اینکه از ما کار خالقانه خواسته و تکرار
گذشــته را نمی خواهند ،بنابراین ما هم در
انتخاب بازیگرها وسواس بیشتری به خرج
می دهیم .دیگر اینکه مــا اوایل با خیلی از
بازیگران تماس می گرفتیــم و با توجه به
ذهنیتی که در مورد «شام ایرانی» دوره های
پیش داشتند این ریسک را نمی کردند که
شرکت کنند اما در حال حاضر لیست بلند
باالیی از بازیگرانــی داریم که اظهار تمایل
کرده اند تا در «شــام ایرانی» و یا «مافیا»
حضور داشت ه باشند و این اتفاق بسیار خوبی
است .امیدواریم کارهایی بسازیم که ارزش
محتوایی بیشتری داشته باشد تا مخاطب ما
ضمن اینکه سرگرم می شود اندکی محتوا،
اموزش و اشــنایی بــا جنبه های مختلف
فرهنگ و هنر ایران را نیز به دست اورد.
گفتید که پیشنهاد ساخت کار کمدی
داشته اید ،احتمال ساخت ان در اینده
وجود دارد؟
من طرح و فیلمنامه یک ســریال داستانی
جاسوسی را دارم که خودم ان را نوشته ام
که هــم حمایت کننده دولتــی دارد و هم
سرمایه گذار شخصی؛ منتها هنوز سرمایه
کافی برای ان جمع نشــده تــا بخواهد
ساخته شــود .امیدوارم برای این سریال
جاسوسی که یک ســریال نمایشی است
ســرمایه گذارها جمع شــوند و ما بتوانیم
ان را بسازیم .سریال کمدی هم پیشنهاد
شده منتها من ان سریال خاص را دوست
نداشتم ،یعنی سرمایه گذاری یک سریال
کمدی را پیشــنهاد کرد که من قصه اش را
دوست نداشتم اما با ساخت سریال کمدی
مخالفتی ندارم .درواقع معتقدم که ما باید
محتوا و سرگرمی های سالم و قابل استفاده
در خانواده را بــرای بیننده تولید کنیم که
در این موضوع خیلــی ضعف داریم ،یعنی
محتوا بسیار کم داریم .به همین خاطر وقتی
بیننده های ما با محتوای داخلی ســرگرم
نمی شوند به پلتفرم ها ،ماهواره و به فیلم های
خارجی مراجعه می کنند که طبیعتا ممکن
است ان ها نکات اموزنده و سرگرمی داشته
باشــند اما چون از فرهنگ ما دور هستند
احتمال دارد که اســیب های فرهنگی هم
ایجاد کنند.
47
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 47
سینمای ایران صفحه 48
واکاوی جزئی نگر در مضمون و فرم سریال های سه دهه پایانی 90در استانه 1400
از دیکتاتوری والدین تا سرگشتگی در شهر و اجتماع ؛
معلقمیانتجددوعرف
تلویزیونی یک کشور،
دنیاخمامی -اریا باقری :اثار سینمایی و
ِ
بزرگترین نقش را به مثابه یک موتور محرک در انتقال پیا ِم نانهاده را دارد.
خصوصی فرهنگی-هنری
مرکزی رسانه های دولتی و
در هسته
ِ
ِ
جمهوری اسالمی ایران تلویزیون به عنوان مرجع اصلی میان مردم نقش پررنگی در
تربیت و سوق افکار دارد و یکی از راه های فرهنگ سازی یقینا از دل هنر بیرون می اید و
فیلم و سریال جایگاه اجلی در نگاه مردم دارد و بستگی به موضوع با پیام رسانی مستتر یا
اشکار ،میتواند حتی خط مشی غیرمستقیمی هم به مردم و مخاطب بدهد .در سه دهه
چونی بن مایه های نانهاده سریال ها که در
اخیر؛ تحوالت چشمگیری از حیث چیستی و ِ
تطبیقی انچه است که در جامعه جریان دارد ،قابل بحث و بررسی
ارتباط مستقیم با روند
ِ
است .انچنان که می توان هر دهه -از این سه دهه -را به نوبه خود سرشار از مجموعه هایی
تلویزیونی دانست که تبدیل به یکی از محبوب ترین ،پربیننده ترین و ماندگارترین
مجموعه ها در میان اقشار مختلفی از مردم در ژانرهای مختلف ،با مفاهیم و بن مایه های
خاص خود شده اند .در ادامه سه دهه مهم هفتاد ،هشتاد و نود در پدیده سریال سازی
تلویزیون را از جهات گوناگون با هم بررسی می کنیم و تغییر ذائقه صاحب اثر و مخاطب
نتیجه جذابی را به خواننده مطلب ارائه می دهد.
49
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 49
زیر ذره بین
این دهه هفتاد نوستالژیک درخشان
بــا در نظرگرفتــن کثــرت مجموعه هــای
موفق و محبــوب تلویزیونــی در دهه هفتاد،
از جهــت نمونه میتــوان بــه مجموعه های
موفق ان دهه نظیــر«گل پامچال» محصول
افرینی
1370اثر محمدعلی طالبــی با نقش
ِ
بازیگرانی چــون فاطمه معتمــد اریا ،داوود
رشــیدی و رضا بابک از شــبکه یک ســیما؛
ســریال «روزی روزگاری» 1371 ،اثر امراهلل
احمدجو بانقش افرینی بازیگرانی چون خسرو
شکیبایی ،محمد پاک نیت و ژاله علو از شبکه
اول سیما؛ ســریال «همســران» 1372اثر
افرینــی بازیگرانی چون
بیژن بیرنگ با نقش
ِ
فــردوس کاویانی ،مهرانه مهین ترابی ،فرهاد
جـم و الهام پاوه نژاد از شبکه یک سیما؛ سریال
«پدرســـاالر» 1372 ،اثر اکبــر خواجویی با
افرینــی بازیگرانی چــون محمدعلی
نقش
ِ
کشــاورز ،محمود پاک نیت ،کتایون ریاحی،
حمیده خیرابادی و سیامک اطلسی از شبکه
دوم سیما؛ ســریال «امام علی(ع)»1375 ،
افرینی بازیگران
اثر داوود میرباقری بــا نقش
ِ
شهیری چون داریوش ارجمند ،مهدی فتحی،
بهزاد فراهانی ،پرویز پرســتویی ،محمدرضا
شریفی نیا و سیروس گرجستانی از شبکه یک
سیما؛ سریال «اژانس دوســتی» 1377،اثر
احمد رمضان زاده بــا نقش افرینی بازیگرانی
چون حســین پناهی ،فردوس کاویانی ،اصغر
همت ،اسماعیل داورفر و پژمان بازغی از شبکه
یک سیما؛ سریال «پس از باران» 1379 ،اثر
سعید سلطانی با نقش افرینی بازیگرانی چون
محمودپاک نیــت ،کتایون ریاحــی ،جمیله
شــیخی وجهانگیر الماســی که از شبکه سه
سیما بر جعبه جادو نقش بست اشاره داشت.
نقش اصلی خانواده در اثار نمایشــی
دهه هفتاد
اگر بخواهیم اثار دهــه هفتاد را به صورت
تفصیلی به تناسب دهه های پسینش واکاوی
ِ
جمعی نهفته
تماتیک
کنیم اول از همه باید به
ِ
در مجموعه های تلویزیونی دهه هفتاد نگاهی
انداخت که ســایه و ســیطره عمیق خود را
قبل از هرچیز بر خانواده انداخته اند .اساســا
همین طریق اســت
که قریب به اتفاق
تمامی سریال های
دهه 1370بسان
»پهلوانان نمیمیرند«،
1379اثر حسن
فتحی و سریال
«در قلب من»1377 ،
اثر حمیــد لبخنده
و ِ امثالهم ،فلسفه و
نهاد خانواده را مهد
ارامش و مدرســه
انسان ســازی
قلمداد میکنند
فلسفه و مفهوم خانواده در دل سریال های دهه
هفتاد ،بزرگترین رکن تشکیل دهنده یک قصه
محسوب می شده اسـت؛ انچنان که قصه های
روایی موجود در این دهه تماما یا با کنشــی
ِ
از جانب خانواده ،محــاکات دراماتیک خود را
شروع کرده و یا با کنشــی از سِ َمت خانواده به
رویدادهای دراماتیک خود پایانی متقن داده
است .چرا که شالوده فردیت شناسانه تک تک
تناسب خاستــگاه خود -یعنی
کاراکترها به
ِ
خانواده -در نظرگرفته می شده است تا ادمی
را صاحب مقام و جایگاهی اجتماعی ،اقتصادی
و یا حتی نیکبختی کند؛ چه بســا اثار کثی ِر
داستانی
سینمایی و تلویزیونی که نقطه عطف
ِ
خود را در این دهه بر مبنای نفرین فرزندان و
عاق والدین گذاشــته اند تا مهری بر سرنوشت
محتوم فرزند ناخلف خود زنند.
از نکات قابل توجــه مجموعه های تلویزیونی
تکثرگرایی نظرات بستگان
دهه هفتاد اساسا
ِ
اصلــی خانواده
در برابر اتقــان دیدگا ِه ارکان
ِ
اســت که گویی ســ ّکاندار مطلق العنان یک
مجموعه به حســاب می ایند و سخنی ورای
سخن انان ،مستلزم تاوانی برای متنبه شدن
است .معموال هم به تناسب نگرش جدیدالورود
غربی ممزوج در زیســت ایرانیان
جوانگرایانه ِ
که ان دوران خرقه ای مدرنیتــه به تن نکرده
جوانان روایاتِ اثار دهه
بود انتظار میرفت که
ِ
هفتاد ،با پیران و سالمندان خود تن به مقابله
و مجادله ای دراماتیک دهند تا بتوانند دست
من پــدران و مادران
من خود را در برابر ِ
اخر ِ
خود بینند .بنابراین هرگز نمیتوان پایان های
ِ
زیســت فرزندان بــه مثابه یک
ناگواری برای
الیم بی بازگشت درنظرگرفت زیرا ریشه
عذاب ِ
این پوشــش ،فرزندان را از قِبل تنبـّــه به دو
دسته تقسیم میکند .انان که از پس ممارست
و شکســت های فراوان به اغوش پدران خود
بازمیگشتند تا سنت خویش را -ولو به سختی
اما با اگاهی -پیش گیرند و یا انان که در برابر
ایزوله ســازیِ خانواده طاقت می اورند و مر ّوج
نگاه نوینی میشــوند تا بتوانند به مثابه تغییر
یک انــگاره غلط ،به نوبه خود مِهــر خود را بر
دل والدین ،با تهذیب نفسشــان از منش هایی
ِ
نوظهور که گویی سرشــان به ســنگ خورده
برسانند.
نمایش والدین ســخت گیر که عاقبت
بخیری فرجامشان است
با این حال اگر مفهوم خانواده را بستری دائمی
و استوار در جان تمامی اثار دهه هفتاد متصور
شــویم ،هرگز این بدان معنا نیست که ارکان
اصلی خانواده ظالمان و ناالیقانی هســتند که
با نگاه دیکتاتوری زندگــی را بر فرزندان خود
ســخت می کنند ؛ کما اینکه در ســیر تط ّور
بزرگساالن فخیم
منحنی شخصیت ها والدین و
ِ
ِ
نیز متوجه منش اشتباه خود شده اند اما هرگز
ان را ابراز نکردند .اساسا نگرش پرورش یافته ای
که در اثار دهه هفتاد بازتابی عمومی پیدا کرده
بود انچنان که گویی فرزندان و اعضای کوچکتر صفحه 50
خانواده ،در هر مشــکلی به ارکان واالتر پناه
می برند .همان ها که خانــواده را به مثابه یک
ستون نگاه می دارند و از قِبل سختگیری و گاها
پرخاش انان -چون گویی به سعادت خودشان
است -خم به ابرویی انچنان خصمانه که حال
رخ در رخ پدر قرارگیرنــد نمی اورند که حال
بخواهند تیغ از نیا ِم خود برکشند.
بــه همین علــت میتوان به جــرات گفت
مادران خلق شــده در اثار دهه هفتاد
پدران و
ِ
که سخنان پنداموزشان متوازن با کنش هایحکیمانه و پهلوانانه شــان بــود -هیچکدام
سرشتی بی اعتقاد به اسالم و اموزه های دینی
ندارند .زنان و مادران همچنــان با چادرهای
نماز و یا مجلســی همچنان یا نذر کرده اند و
پای دیگ هستند و یا مشــغول مهر و محبت
کردن به فرزندان ،قبل یــا بعد از انجام فریضه
نمازشان است .پدران نیز یا در محل کسب خود
دائما ذکر بر لبانشــان جاری است و به شدت
ســختکوش هســتند و یا در منازل خویش با
فرزندان خوشحالند و چند صباحی نیز فرزندان
را به َمثلی حکمت میدهند و ز تجربه ای پند.
پدران و مادران هرگز خستگی شــان هویدا
نمیشود و در مضیقه بودنشان اشکار نمیگردد؛
دوربین روایتگر ،اندکی بر غبار
ممکن اســت
ِ
نشســته از رنج و غصه بر گر ِد سیمای پدران
فوکوس کند ولی حســیات انان را بر تمامی
شخصیت ها بســان راز مگویی فاش نمیکند.
تکنیکی دوربین
نکته بس قابل تامل تر از لحاظ
ِ
این اســت که هرگز دوربین خــود را از باال بر
پدران و مادران ســایه نمی اندازد ،گویی حذر
میکند که از باال به انان نگاه کند و همیشه در
کلیت مجموعه هــای تلویزیونی دهه هفتاد با
ِ
موضوعی خانــواده ،دوربین در مقام
محوریت
ِ
روایتگر ،حمایت تک تک اعضــای خانواده را
میکند که هیچکدام را قضاوت نکند ،احترام ها
سیاس و مکار نیست و به چشم
را حفظ میکندّ ،
ادب در منزله ای پرنسیب یافته و سوم شخص
که گویی یکی از همین اعضای خانواده است با انان نشست و برخاست کردهُ ،گر گرفته وارام میشود ،میخوابد و سر سفره به صورت کامال
همسطح با انان غذا میخورد ،با رافت خود را به
انان (با زوم) نزدیک میکند و از پن و زوم شالقی
حذر میکند و هیچوقت خــود را درجایگاهی
نمی بیند که بخواهد و یا بتواند -بخاطر حفظ
ِ
نزدیک اورشــولد ،که
شــئونات -از نماهای
از نکات قابل توجــه
مجموعه های
تلویزیونی ِ دهه هفتاد
اساسا تکثرگرایی
نظرات بستگان ِ
در برابر اتقــان
دیدگاه ِ ارکان
اصلــی خانواده ّ
اســت که گویی
ســکاندار مطلق
العنان یک مجموعه
به حســاب می ایند
و سخنی ورای سخن
انان ،مستلزم تاوانی
برای متنبه شدن
است
فرزندان در رخ پدر ایســتاده اند و درشــتی
میکنند ،استفاده کند.
بــه همین دلیل اســت کــه هرگز بــه خود
و کاراکترهایشــان در روایت اجــازه طغیان
نمیدهد؛ چراکــه واالترین ســنگر هر فرد را
خانواده قلمداد میکند کــه از دل ان تمامی
مشــکالت اجتماعی ،اقتصــادی و فرهنگی
حل میشود.
به همین طریق اســت که قریب به اتفاق
تمامی سریال های دهه 1370بسان «پهلوانان
نمی میرند» 1379 ،اثر حسن فتحی و سریال
«در قلب من» 1377 ،اثر حمیــد لبخنده و
امثالهم ،فلسفه و نهاد خانواده را مه ِد ارامش
و مدرســه انسان ســازی قلمداد میکنند .با
پذیرش این مفاهیم ،بیخود و بی ربط نیســت
که شــخصیتی چــون مرادبیگ در ســریال
«روزی روزگاری» 1370که پیشــتر سخن
از ان شــد -از عمق غارت ،راهزنــی ،ارعاب
و تجاوز به اموال مردم به واســطه اشــنایی با
تعالی درونی
یک خانواده روستایی کم کم به
ِ
خویش میرسد تا ســیرتش را رفته رفته الک
کند .حال بد نیســت بگوییم که ســیر ورود،
بازنمــود و ارجاع مشــکالت در نهادی چون
خانواده ،چون یک امر دینامیک است؛ بالطبع
پویایی مشکالت نیز خود را متجدد میکنند تا
اعضای خانواده را اســتثمار کنند درحالی که
بن مایه اثار تلویزیونی و سینمایی دهه هفتاد
استحفاظی
با ژانر خانواده به قدری گســتره
ِ
قدرتمندی را به تنــاوب (یحتمل) ارکتاپ ها
برای خود گواه گرفته اســت کــه گویی این
مشکالت و کشــمکش های برامده از زیست
اعضای خانواده هستند که انان را به مجادله
دعوت میکنند.
این همــان کاریزمای مجهولی اســت که
مشکالت را متحمل بر شخصیت ها به گونه ای
که همه علیه یکی قرار بگیرند و در مشکالتی
محیرالعقول ســهیم باشــند ،نمیکند ،بلکه
به واسطه انگاره های برخاسته از هژمونی نگاه
دگرگونی
پدرساالری /فرزندســاالری تن به
ِ
بن مایه ای میدهد که اساسا مسیر دهه هفتاد
را با دهه هشتاد شمسی تغییر دهد؛ انگونه که
حال منیت اعضای خانواده مستقل میشود و
از سهیم شدنشان با یکدیگر فرار میکنند و در
تالش هســتند که -با رضایت و یا بی رضایت
والدین -راه های نرفته و مطرود شده گذشتگان
خــود را بپیمایند تا صاحب فضــل و کرامتی
همچون ارکان خانواده شوند .به همین سبب
میتوان گفت بزرگترین تغییر رویه این دهه از
حیث تماتیک ،وقوع حــوادث و رویدادهایی
هستند که بر سر شــخصیت ها نازل میشوند
تا تقدم خودخواسته و یا ناخواسته از پذیرش
رنج های درونــی و یا بیرونی شــان را متبین
کنند .اولین پیامد این رویه نیــز تمایل واف ِر
اعضای خانواده -معمــوال فرزندان اصلی -به
طلبی انان است.
زیاده خواهی و مقام
ِ
دهه 80؛ انشعابات مضمونی و ژانرهای
متفاوت
در مجموعه هــای تلویزیونی دهه 1380
که با رشدی کندویی در بیشتر ژانرها کسب
فیض کرده اســت؛ مجموعه های محبوب و
پربیننده ای چــون «روزگارقریب»1386 ،
51
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 51
زیر ذره بین
اثر کیانوش عیاری و «زیراســمان شــهر»،
1380اثــر مهــران غفوریان نیــز یکی از
سریال های نوستالژیک دهه 80هستند که
هر دو از شبکه سه ســیما پخش شدند و در
کنار مجموعه هایی چون مجموعه «خانه به
دوش» 1383 ،اثر رضا عطاران از شبکه سوم
سیما ،مجموعه «شــبهای برره» 1384 ،اثر
مهران مدیری از شبکه سوم سیما؛ مجموعه
«مختارنامه» 1389 ،اثــر داوود میرباقری
از شــبکه یک ســیما و مجموعه «زیرتیغ»،
1385اثر محمدرضا هنرمنــد و نرگس که
جزو اوانگاردهای این دهه محسوب میشود
چشم درشــتی میکنند .حال رسشی که بن
تلویزیونی
مایه اثاری را که مجموعه هــای
ِ
دهه هشتاد بر اذهان عمومی تاثیر گذاشت،
قادر به تاکیــد در روایت و تاثیــر در خلقت
بافتی نوین میکند؛ نگاه یک مامن ایســتا و
یک دیدگاه خنثی به خانواده است که نهادی
چون خانواده را دیگر رکن اصلی بن مایه های
روایی خویش قــرار نمیدهــد .صدالبته که
ِ
نباید فراموش کرد که با انشعاباتی مضمونی
همچنان در برخــی از ژانرهــا نهادی چون
خانواده اســلوبی محکم اســت که میتواند
در دل خــود تمامی رویدادهــای کمیک و
متن
غیرکمیک را جای و یــا در بطن جامعه ِ
خود انعکاس دهد؛ فی المثل در مجموعه های
تلویزیونی اثار مهــران مدیری ،رضا عطاران
ِ
و ســعیداقاخانی که در کالبــدی کمدی-
اجتماعــی تجســدیافته اســت ،همچنان
تمامی اتفاقات از دل انتروپی ای
مرکزکانونی
ِ
ِ
بیرون میاید که جــز -و از -مامن خانواده
تمامی این تفاسیر
گریزگاه دیگری ندارد .با
ِ
شــخصیت ها و موقعیت ها هرکــدام دراین
دهه به نوبه خود وابسته به خرقه ژانری خود
تعریف میشوند.
چنانچه میتوان اینچنیــن نتیجه گرفت
که درســت اســت هر ژانر در مجموعه های
تلویزیونی دهه هشتاد مقتضیات تمیزدهنده
خود را اخذ کرده بود اما همچنان به طور پایه
ای ویژگی هــای کلیت گرایانــه ای نیز بودند
دگرگونی نظــام بله قربان
که میتوانســتند
ِ
گوی زاده شــده از خانواده ســنتی را حاکی
باشــند؛ به گونه ای کــه در ان مجموعه های
تلویزیونی کــه حال در دهه هشــتاد رنگ و
لعاب اسیب شناسانه شــان دیگر همسنگر با
ارزشــی دهه هفتاد
میل والدیــن و باورهای
ِ
نبود ،میخ خود را چنین بر این اصل میکوبید
که سلســله نظامهای پرورش دهنده فرهنگ
“مطیع کــردن فرزندان” را بــا ورود اگزجره
زندگی مردم شهری تخطئه
تجربیات مدرن به
ِ
کند و بــا چشــمی تجدیدنظرطلبانه تمامی
ســنت ها و اعتقاداتِ حائز عقبه نسل پیشین
خود را مورد واکاوی قراردهد تا جوانان خطا
کنند و عقوبت ببینند .اساســا نسل جوان در
تلویزیونی دهه هشــتاد بــا این فرهنگ
اثار
ِ
شمایل یافت که به صورت بالمنازع بر پدران
خود درشتی کرده ،مستقل شده و یاغی گری
مــن مغلوب خود را چنان برکرســی
کنند و
ِ
بنشانند که صرفا پدر و مادر -جدا از تحفیظِ
کرامتشــان به صورت کالمی به تناسب دهه
قبل -چوب دوسرســوزی باشند که یا چوب
اعمال گذشــته خود را خورند و یا به واسطه
جاه طلبی های مکبث گونه فرزندانشــان که
گویی انقدر باید مسیر را اشــتباه بروند تا به
سرنوشــتی محتوم دچار شــوند ،خون دل
خورنــد .این مضمون گاهی بــا حرکت های
ضد خط فکری فیلمسازان دیگر شکسته شد
و فرضا کارگردانی مثل حسن فتحی با ساخت
میوه ممنوعه اخالق را نه فقط میان فرزندان
که حتی در میان والدین هم متزلزل میداند و
«دین» را راه نجات قلمداد میکند و مخاطبی
که محتوای جدید تماشا کرده میوه ممنوعه
را سریال محبوب خود میداند .این شکل خط
شکنی محتوایی در سریال دیگری در همین
دهه و باز در قالب پخش مناسبتی در مجموعه
«او یک فرشته بود» هم خودنمایی میکند.
بدی و محاکمه ،تماتیک اصلی دهه 80
این رویکرد جدا از تجدد برامده از انتظاراتِ
مخاطبین جوان خود؛ دغدغه های مضمونی-
ســبکی اثار خود را تغییر میدهد؛ چرا که بر
ِ
این نگاه باور ندارد که از طریق فراهم ســازیِ
ســه رکن [ارامش ،امید ،شــادی] مشکالت
عمیق تر و جامعه شناسانه تری چون فرهنگ
و اقتصاد و معیشــت برطرف خواهد شد .بلکه
رویکرد اثــار دهه 1380چنیــن انگاره ای را
نارضایتی والدین به
تقبل میکند که رضایت و
ِ
پیرامونی شخص ،قدرت
جهان
بزرگی
تناوب
ِ
ِ
ِ
زندگی نسل های بعدی خود را ندارد؛
تاثیر بر
ِ
به همین سبب چاره ای جز خودرایی فرزندان
جوانان اثار دهه هشتاد با درشتی
نمی ماند لذا
ِ
استین خود را چنین باال زدند که زمام رتق و
فتق اموراتِ بزرگتری از زندگی را در دســت
گیرند تــا ثابت کنند از عهده معیشــت خود
برمی ایند .شخصیت های جوان و خا ِم روایات
اثار دهه هشتاد به واسطه خرقه استقالل طلب
مدرنیستی خود ،خانواده را این بار سایه ای
و
ِ
سنتی و تک ساحتی تلقی کردند که باید به هر
کشی
طریقی خود را از زیر یوغ استبداد و بهره ِ
انان -با ارزوهای سراب سان خود -خارج کنند.
طلب
معموال هــم کاراکترهای جــوان و جاه ِ
تلویزیونی دهه هشتاد جزای
مکبث سیرت اثار
ِ
جفاکاری ،پشت کردن به کیان خانواده و نفی
حسن فتحی با ساخت
میوه ممنوعه اخالق را نه
فقط میان فرزندان که
حتی در میان والدین هم
متزلزل میداند و «دین»
را راه نجات قلمداد
میکند و مخاطبی که
محتوای جدید تماشا
کرده میوه ممنوعه را
سریال محبوب خود
میداند .این شکل خط
شکنی محتوایی در
سریال دیگری در همین
دهه و باز در قالب پخش
مناسبتی در مجموعه
«او یک فرشته بود» هم
خودنمایی میکند
هویت خویشــاوندی خود در ازای بی قیدی و
رهایی استقالل فردی شــان در قسمت های
ِ
پایانی ســریال انگونه می بینند کــه توانایی
ِ
بازگشــت به کیان خانواده را داشته باشند ،تا
پایان قصه به صورت تلخ و ناخوش تمام نشود.
نیمه دوم دهه هشتاد روایت در انحصار
اخالق و حفظ چارچوب
از نمونه های بارز و بســیار مهمی که میتوان
این مفهــوم را روی ان تئوریزه کــرد؛ چهار
مجموعه تلویزیونــی «فاصله هــا»،1389 ،
«دلنــوازان» 1388 ،به کارگردانی حســین
ســهیلی زاده و با نقش افرینی بازیگرانی چون
شاهرخ اســتخری ،سحر قریشــی ،سیاوش
خیرابی و مهدی پاکدل و مجموعه «ستایش»،
1389اثر ســعید سلطانی اســت که هر سه
سریال از شــبکه سوم ســیما پخش شدند و
ِ
ســاخت
همچنین مجموعه به شــدت خوش
«به کجا چنین شتابان» 1389 ،اثر ابوالقاسم
طالبی با نقش افرینی بازیگران توانمندی چون
بابک حمیدیان ،اهو خردمند ،فریبا متخصص
و رضا رویگری بود که اندک اندک توانست جای
خود را در دل مخاطبان به خاطر پرورش بستر
اخالقی-خانوادگی پیدا کند .این مجموعه ها
سعی داشتند اساسا شــالوده روایت خودرا در
ماوایی غیرازخانواده جست وجو کنند اما دست
اخر هیچ سقف ثابت و امنی را جز نهاد خانواده
برای رستگاری بهتر نمی بینند. صفحه 52
در نوع زاویه دید خود است در اثار تلویزیونی و
خانگی دهه نود تئورمای این
مخصوصا شبکه
ِ
موضع کامال از ســاختار فرومیپاشد و به یک
اضمحالل جبهه ای -حتی روایی -تن میدهد.
ِ
دوربین دهه 90دیگر موضعی را برای
چنانچه
ِ
خود مشخص نمیکند تا بر لَه و یا علیه کسی
شود بنابراین مغموم و مغلوب کاراکتر میشود؛
ِ
روایت
ارزش ها را ندید میگیرد و به تناســب
برخی از اثار شــبکه خانگی نظیر «مانکن»،
1398و «دل» 1398 ،خود را بخشی از اشیا
خانه ثابت و ساکن قلمداد میکند.
اغاز قصه سلبریتی در تلویزیون
اگر بخواهیم به صورت تحلیلــی ان را تبیین
کنیم میتوان اینطور بیان کــرد که با طوفان
جوانگرایی امیخته با یک جامه مدرنیســتی؛
ِ
ِ
فرهنگ عمومی مردم در دهه هشتاد ،لفظ
در
و فحوای سلبریتی نیز با بهره گیریِ همه جانبه
منش همــان بازیگرانی که در نقش
از کنش و ِ
هایشــان مترصد تغییــر رویکرد زیســتی با
والدین شــان بودند به منصه ظهور میرســد،
تیپیکالیســتی
لذا خود ،فــارغ از نقش های
ِ
درجه دوم خود ،صاحب پرنســیبی اجتماعی
شــدند که هیچ ربطی به صنفشان -برخالف
دهه پیشین -نداشت .به همین سبب اینگونه
میتوان گفت که فحوای لفظ سلبریتی ،هنرمند
را از طریق زیستش زیر ذره بینی تبیین کننده
قرار می دهد نه به واسطه کنش و فعالیت های
هنریش.
جزیی تر نگاه کنیم حتی دوربین اثار تلویزیونی
تکنیکــی تمام عیار
دهه هشــتاد -با رعایت
ِ
تلویزیونی بودنش -به مراتــب متخاصم تر از
دوربین دهه پیشــین خود می شود؛ چنانچه
ِ
اگر دوربین در دهه هشــتاد با جوانان باشــد،
ن ُُطق بکشــد ،هیچ عنصر وحدت بخشی میان
اعضا به صــورت فرد فرد را نمایان نســازد و از
باال به پایین به همه چیز غیر از موضع ســر ِد
جوان گرایانــه خویش نگاه بینــدازد که خود
حاکی از یک دغدغه صرفــا تجدیدنظرطلبانه
در دهه نود سایه
سیاســت و اجتماع
الوده بر تمام
محتواهای ســریال
ها سنگینی میکند
و دیگر نمیتوان
مانند دهه های قبل
خانواده را فقط در
دل خانواده سنجید
و نقش اجتماع
به شدت تعیین
کننده و گاه اصل
قصه است .دغدغه
های فرمالیستی
کارگردانان بیشتر در
این دهه به نمایش
کشیده شد
حاال فراتر از خانواده و در دل شــهر و
اجتماع
به گونه ای که دیگر هیــچ دغدغه ای جز رفع
و رجوع مشــکالتی که به صــورت رگباری بر
سر شخصیت هایی که نه انچنان عقبه دارند
و نه هویتــی از خویش را به درســتی متصور
میشوند ندارد و سویه های منفی تری از پایان
ناپذیریِ مصائب را در فضای قصه اش بدل به
یک مصیبت شهری-اپارتمانی میکند .دیگر
بحران ها مختص به حفره ها و اسیب های زاده
ضدارزشی اثار
شده از ناهنجاری ها و مسائل
ِ
دهه هفتاد نیستند ،بلکه در گستره میانمایه
خود بســان مثلث های عشــقی ،ناتوانی های
معیشــتی /جنســی و یا نفرت پراکنی های
برامــده از موانــع اقتصادی و یــا اجتماعی،
تماتیک اثار را معرف یک نظام ضدارمانشهری
میکند تا ناهنجاری های اجتماعی را در روایت
نانهاده خود قانونی و هنجاری تلقی کند تا به
نوبه این شرایط از اول تا پایان قصه،کاراکترها
در تالش برای چیزی جز رســیدن به ارضای
میل و بقا نباشند.
در دهه نود سایه سیاســت و اجتماع الوده بر
تمام محتواهای ســریال ها سنگینی میکند
و دیگر نمیتوان مانند دهه های قبل خانواده
را فقط در دل خانواده سنجید و نقش اجتماع
به شدت تعیین کننده و گاه اصل قصه است.
دغدغه های فرمالیستی کارگردانان بیشتر در
این دهه به نمایش کشیده شد و از سینما پا به
تلویزیون هم گذاشت .روایت های اپیزودیک و
متقاطع مخاطب را باهوش تر تربیت کرد پایان
بندی ها دیگر قابل حدس و لزوما هپی اند نبود
و پایان باز بیشــتر نظر فیلمنامه نویسان را به
خود جذب میکرد .ســریال های «سایه بان»
« ،جراحت» « ،بانوی عمارت» «،اوای باران»
«،گاندو» «،کیمیا» وبرخی دیگر گوی سبقت
در امار مخاطب را از باقی ســریال ها ربود و
موضوعات متفاوتشان از نظر مخاطب جذاب
تر جلوه کرد.
از مصادیــق این مفهوم در شــبکه رســانه
خانگی در دهه نــود -اگر از مجموعه «قهوه
تلخ» 1391 ،اثر مهران مدیری و شهرزاد»،
1394اثر حســن فتحی بگذریــم (بااینکه
مجموعه شــهرزاد نیــز فاقد ســویه های
اینچنینــی نیســت) -مجموعه هایی چون
«مانکن» 1398 ،اثر حســین سهیلی زاده با
بازیگرانی چون امیرحســین ارمان« ،مریال
زارعــی»« ،محمدرضا فروتــن»و «نازنین
بیاتی»؛ «دل» 1398 ،اثــر منوچهر هادی
با بازیگرانی چون سعید راد ،بیژن امکانیان،
حامد بهداد و ساره بیات؛ «اقازاده»1399 ،
اثر بهرنگ توفیقی بــا بازیگرانی چون امین
تارخ ،امیر اقایی ،مهدی ســلطانی و کامبیز
دیرباز و «ممنوعه» 1397 ،اثر امیرپورکیان
با بازیگرانی چــون میالد کی مــرام ،نیکی
کریمــی ،هــادی حجازی فر و لیــا زارع؛
حتی مجموعه «هیــوال» 1398 ،اثر مهران
مدیری بــا بازیگرانی چــون فرهاد اصالنی،
شــبنم مقدمی ،گوهرخیراندیش و شــیال
خداداد نیــز از این قاعده نه تنها مســتثنی
ِ
نیستند ،بلکه چارچوب و شرفِ
روایت خود
را سمپات با اسیب و مسببانش -در خرقه ای
اسیب شناســانه حامی ارزشی تخطئه شده
می کنند.به همین منوال در ایــن گردونه د ّوار دیگر نه
منیت شخصیت ها در تطور این سه دهه گویای
یک نوع قوام ارزش مدارانه صعودی میشوند؛
و نه دیگر فضاســازی و موقعیت های برامده
از بحران ها به واســطه راه حل هــای احتمالی
رنگ و بویی بومی ،ارزشــی و حائز پرنسیب را
دارا هستند.
53
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 53
تلویزیون ایران
نگاهی به سریال موفقی که به فصل سوم رسید
از سنگر دوستی ،تا
سنگالخسرنوشت
اریاباقـری :مدتی پیش پس از پایان یافتن سریال «بوم و بانو» ،فصل سوم سریال «از
سرنوشت» در جدول پخش برنامه های شبکه دو سیما قرار گرفت .سریالی به کارگردانی
علیرضا بذرافشان ،محمدرضا خردمندان و به تهیه کنندگی اکبر تحویلیان که بذر ایده اش در دو
پیشین خود چنین گذاشته شد که به اتفاقات دوران نوجوانی و جوانی دو شخصیت اصلی داستان یعنی
فصل
ِ
نگهداری کودکان بی سرپرست با هم اشنا شده و رفیق شده اند .حال در فصل
هاشم و سهراب بپردازد که از مرکز
ِ
سوم این سریال ،بحران ها ،مشکالت و دغدغۀ معیشتی این دو نیز با بازی دارا حیایی و کیسان دیباج -که
بازی های قابل توجهی را ارائه داده اند -تغییر کرده است .ساختار روایی کندویی سریال درست است که باتوجه به
مداری خودرا
رخدادهای گوناگونش شخصیت هارا به صورت ضربدری به یکدیگر متصل کرده تا بن مایۀ خانواده
ِ
محکم کنند اما به تناسب اتکای قائم به ذاتِ موقعیت ها ،شخصیت هارا در خرده پیرنگ های مختلفی قرار
میدهد تا در اتفاقات مختلف هرکدام به تناسب اخالقیات خود واکنشی نشان دهند.
شــخصیت پــردازی در ســریال «از
سرنوشت» درست است که متکی بر جلوه ای
کاریکاتوریزه شــده از شخصیت نوجوانان در
ســطح جامعه جدا از هیچ دغدغۀ اقتصادی
و معیشتی رشــد کرده اســت ،اما درکلیت
ِ
روایت
متنــی
روایت خــود -هرگز -جامعۀ
ِ
خویش را تبدیل به اجتمــاع میان افرا ِد قصه
نمیکند؛ دوربین نیز با ان هــا جلو میرود اما
هرگز از ان ها نمی شود ،ان ها را دوست دارد
ِ
توصیف
اما در وانفســای حوادث در کوشش
بالمناز ِع شرح ماوقع است ،نه سمپات شدن
با کاراکتری که در تنگنای حوادث اسیر شده
است .هاشــم و سهراب دو شــخصیت اصلی
و پروتاگونیســت قصه ،خود تابندۀ مسیری
ِ
سبکی
ضدیت با ان ها خصیصۀ
هســتند که
ِ
اثاری با محوریت کودک و نوجوان اســت .به
همین طریق می توان چنین اظهار داشــت
که نویســندگان مجموعه قبل از هرچیز به
ســنی نوجوانان که چه میزان می توانند
ردۀ
ِ
در بستر جامعه دارای کارکرد و هویت باشند
ِ
کندویی سریال،
پیرنگ
پی برده اند که از دل
ِ
همه را لَه و یا علیه دو شــخصیت اصلی یعنی
هاشم و ســهراب -هرکدام با دغدغه و تیپ
فکریِ خود -کنند تا پله پله رویدادهای مثبت
و منفی را که به صورت فــردی رقم زده اند با
ِ
رفاقت نهفتــه در زیرمتن اثر؛
تم دوســتی و
به صورت گروهی و یا بــرای تثبیت و تحفیظ
خانواده و یا رفاقتشان حل و فصل سازند.
حال اگر بخواهیم ســریال از سرنوشت را
به صورت بینامتنی ،به مثابه نیاز رســانه ای
معطوف به اثاری که نوجوانــان و جوانان در
ِ
محوریت رویدادهایی قرار دارند که کانسپت
اثر اقتضا میکند ،درنظربگیریم ،باید بگوییم
که ســریال جای درستی ایســتاده است .از
پس شــالودۀ خود برامده و حتــی المقدور
محتوایی اثار هم
توانسته است در جایگشت
ِ
چه چیز این نوع
تم را برای مردم و
ســازندگان جذاب
ِ ساخته است تا از
دل دوران کودکی ِ
مشقت بار شخصیتی
یتیم ،پرنسیب ،غرور
و شخصیتی موجه و
اجتماعی را به واسطۀ
ممارستهایش به او
ارزانی کنند تا تبدیل
به اول شــخصیت
مانای روایت شــود.
ایا این منحنی در
ارکتاپ ِ های نهفته
شــده در تمامی
روایات نقل ِ شده در
تاریخ روایی-نقلی
جهان بازتاب داشته
اســت
ســطح خود ،خود را تبدیل به ستونی کند که
قادر باشــد قصه را از نقطه ای به نقطۀ دیگری
سوق دهد.
از سرنوشت ،بسان نامش از POVسرنوشت
شخصیت هایش را می نگرد و مانند یک سریال
دقیقا پتانسیل همان چارچوبی را داراست که
شناسی معطوف به
رسانۀ ملی از دل مخاطب
ِ
قشر جوان نیاز دراماتیک قصه اش را براورده
میکند .نخســت باید اذعان داشت رویکردی
برای یک سریال تک خطی ،با شخصیت هایی
ثابت در دل رویدادهایی گوناگون ،ســوژه ای
چندان نااشنا و بکر -چه در میان سریال های
ایرانی همســطح خود و چه در ســریال هایی
با گســترۀ جهانی -نبوده است .حال درست
است که باید از ســریال هم عصر خود ،یعنی
«بچه مهندس» که دارای چنین اســتراکچر
و فرایندی بوده نیز سلسله گرایشاتِ منحصر
شــده به خلق چنین روایاتی را استخراج کرد
که از منظر اسیب شناســانه دریابیم چه چیز
این نوع تم را برای مردم و ســازندگان جذاب
کودکی مشقت با ِر
ساخته است تا از دل دوران
ِ
شخصیتی یتیم ،پرنسیب ،غرور و شخصیتی
موجه و اجتماعی را به واسطۀ ممارست هایش
به او ارزانی کنند تا تبدیل به اول شــخصیت
مانــای روایت شــود .ایــا ایــن منحنی در
ارکی تایپ های نهفته شده در تمامی روایاتِ
روایی-نقلی جهان بازتاب
نقل شده در تاریخ
ِ
داشته اســت یا صرفا ریشــه در خطۀ خاکی
ادبیات عامه و اســاطیریِ خودمان دارد که از
ِ
قهرمان
پیرنگ نخ نما ،همیشه این
دل یک شاه
ِ
منفر ِد قصه -که معموال زیســتی یوزارسیف
گونه دارد -دوران محنت و ناخوشی های ریز و
درشتش به سر می اید و هنگامی که به بالغت
میرسد یکه و سرزنده نامش جاودانه می ماند؟
بد نیســت از ایــن کهن الگــوی روایی که
در اســاطیر و قصص قرانی نیز مصداق های
مشابهی در سرتاســر اثار سینمایی -سریالی
جهان دستمایۀ ساخت و پرداخت قرار گرفته
است نیز یادی کنیم و اگر بخواهیم به صورت
عمیق تر و ریشه ای تر به این مساله از دل کهن
الگوها و اســاطیر مبنای رفاقت از دشمنی به
دوستی رسیده را بررســی کنیم تا ببینیم که
چه چیزی حماسۀ تقدس رفیق و رفاقت را در
میان دیگر پالت ها دارای پاسداشت جوانمردی
اینچنین مهم کرده است؛ به حماسۀ گیلگمش
میرســیم که یکی از اولیــن ،قدیمی ترین و
نامدارترین اثار حماسی ادبیات دوران تمدن
باستان است که در منطقۀ میان رودان یا همان
اشــور امده است تا از دل دشــمنی نفسگیر
انکیدو -خداوندگار کشــاورزی -و گیلگمش
که دو ســومش ایزدی و یک سومش زمینی
بود؛ دوستی صمیمی بیرون اید.
حال اگر بخواهیم از حیث موردی و تطبیقی
مجموعــۀ «از سرنوشــت» را بــا بن مایه ای
مبنی بر رفاقت ،الگویی همســان با اثار غیر
بومی قــرار دهیم تــا بتوانیم بــه المان های
اینهمان شــده از تعریف متغیری از دوستی صفحه 54
و صمیمیــت به صورت تحلیلی برســیم باید
نگاهی به اســتراکچر روایی اثار ســینمایی-
تلویزیونی کشــورهای غیربومــی بیندازیم
که از دل زیســت و فرهنگ خاص خودشان،
نگاه و نگرشش شان به دوســتی و صمیمیت
چگونه بوده است .از قرار معلوم ،انچنان که از
فونداسیون روایت شناسانۀ دو جبهه مشهود
ِ
فرهنگی
اســت؛ تحلیلگران و پژوهشــگران
ِ
سنگر هر اثر رســانه ای متوجۀ این نکتۀ مهم
و حائز اهمیت شــده اند که برای پرورش بذر
داستان پردازی ،شخصیت سازی و همچنین
نگاه های رســش یافته در باورهای ســنتی و
زیستی مردم هر اقلیم ریشه ای بس غول اسا
ِ
در ائین ها ،اســطوره ها و قصــص عامیانۀ هر
خطه به عنوان یک رفرنس موجود اســت که
از فیلتر زیرژانرکودک و نوجوان به درســتی
میتوان مســیر ناســو ِر انعکاس قصه پردازی
را -به تناسب فرهنگ خود -هموار ساخت.
از اثاری چون «بچــه های خیابان»اثر نانی
لوی و «پســران خیابان پال» اثر زلتان فابری
و «در کنارم بمان» اثــر راب راینر این الگوی
«همه چیز برای رفیق»را که بیشتر شماتیکی
جمع گرایانــه دارد می تــوان دریافت که به
مرور زمان این الگو در جایگشــت مواجهه با
حوادث غیرمترقبــه و دوری از فردیت گرایی
شخصیت ها -اگر کالکشن هایی از قبیل «تنها
در خانه» را فاکتور بگیریم -رویکرد ملموس
فرهنگی غرب پیــدا میکند؛
تری در نظــام
ِ
انچنان که انان موفقیت و پیروزی های به دست
یک شــخصیت در
قصه های امریکایی-
اروپایی ،در رویارویی
و هژمونی بر
مشــکالت ناتوان
و فرسوده جلوه
میکند ،درونگرایی
و فردیتش نکوهش
مییابد بنابراین
یارکشــی میکند
تا ِالمان ِ های فردی
مغموم خود را با
تکثر اعضا وسعت
دهد و تقویت
بخشد تا شکست
ناپذیر جلوه کند.
امده از موانع پیش رویشان را نیز در تعارض
با فردیــت گرایی متصور میشــوند؛ بنابراین
اســطوره های خودرا جمعی میسازند چراکه
این دیگر منیت هر کاراکتــر نبود که در یک
رخداد جمعی ،نقش ناجی و یا مقصر را بازی
کند بلکه اگر مشکلی سد راه بود ،باید همگی
انان با اتکا به کنش مندیِ یکدیگر از پس ان
مشکل برایند .به عبارت دیگر انان شکست و
موفقیت را نیز با یکدیگر تجربه میکنند.
حال اگــر بخواهیم به صــورت موردی به
تباین فرهنگ رفاقت مابانــۀ کاراکترها از دو
جناح شــرقی و غربی با این کهن الگو نگاهی
بیندازیم ،باید به نحــوۀ مواجهه و رویارویی
ِ
فرهنگ
با مشکالت انان اشــاره کنیم که با
شرقی ما دارای ناهمسانی است؛ اینگونه که در
ِ
روایــی رفاقت مابانۀ غربی،
ارکی تایپ هــای
ِ
معموال یکی از شخصیت های درجه دوی تیم
که از فرط نادانی و یاکنجکاوی با هیبت ِ
یک
بدمــن و یک اهریمن
تهدید خاموش از یک
ِ
روبه رو شــده ،یا تن به کام مرگ میدهد و یا
به دیگران اطالع رســانی میکند تا به صورت
گروهی اهریمن را از پای در بیاورند .بســان
فیلم «ســوپر هشــت» اثر جی.جی .ابرامز و
یا ســریال «چیزهای عجیــب و غریب» که
ویژگی اســطوره ای
هرکاراکتــر دارای یک
ِ
است .این درحالی است که در فرهنگ شرقی
ایرانی ما ،شــخصیت ها به صورت منفک و
و
ِ
فردی خود به نوبۀ ایگویِ خود بیرق دالوری
و شــجاعت خود را علم کرده و تــن به پیکار
میدهند ،خود را فدای جمــع میکنند و یکه
تازی در برابر دشمن را در جهت مصون ماندن
بقیه افراد جزو خصایص ایثار و پهلوانی خویش
میدانند؛ بسان شخصیت هاشم که خود یکه
و تنها به مالقات بــا جهان خان نزول خور که
پیشنهادی بی شرمانه داده است میرود.
همچنین میتوان اشــاره کــرد که در اثار
کــودک و نوجوانی کــه برخاســته از کهن
اخص خودشان است؛
الگوهای فرهنگ غربِ
ِّ
مشکالت سد محکمی را در برابر تمامی ارزش
و اعتقادات کاراکترها میگذارد به طوریکه یک
شــخصیت در قصه های امریکایی -اروپایی،
در رویارویی و هژمونی بر مشــکالت ناتوان و
فرسوده جلوه میکند ،درونگرایی و فردیتش
نکوهش می یابد بنابراین یارکشــی میکند تا
ِالمان های فردیِ مغموم خود را با تکثر اعضا
وسعت دهد و تقویت بخشد تا شکست ناپذیر
جلوه کند ،بسان فیلم «داستان وست ساید»
اثر جروم رابینز که شــخصیت اصلی در ازای
شکستش دوستانش را در دفعات بعد با خود
همراه میکند .درحالیکه در قطب مخالف این
نوجوان برخاســته از
تئورما؛ در اثار کودک و
ِ
ِ
شــرقی مخصوص
فرهنگ
ارکی تایپ هــای
ِ
خود؛ این ارزش ها و ارمان هــای فردیِ یک
شــخص هســتند که حتی موجب می شوند
جدا از ایســتادگی در برابر مشکالت ،به دور
از مظلوم نمایــی ،التماس و کوچک شــدن؛
اتش خشــم جماعتی را علیه خــود لهیب
بخشــند .گویی این ارمان های فردی وگاها
دینی شخصیت های نهفته در کهن الگوهای
شرقی اســت که با مشــکالت درست است
متزلزل میشوند اما عنان کارخود را از دست
نمیدهند؛ بنابراین تشویق و تنبیه نیز با نگاهی
تکثرگرایانه جایی در کهن الگوهای شــرقی
ِ
پرنسیب خاص هرشخص
منیت و
ندارد زیرا به
ِ
که در جایگاهش در گروه همچنان ثمربخش-
از هویت شخصی خویش -مانا است حکمی
اطالق میگردد بسان سکانسی که هاشم بابت
همگانی کارگران
دزدیِ دریل در صدد اخراج
ِ
ِ
هویت ســاز -و ارمان
من
یتیم اســت و این ِ
ساز -هر شخصیت اســت که موجب میشود
مجازات همگانی شــان حکمی تقلیل گرایانه
و مخصوص به خود بگیرد.
55
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 55
سینمای ایران صفحه 56
یه پاییز ُ
تلخ....
پاییز امسال ،پاییز تلخی برای صنعت هسته ای و نام بزرگی چون فخری
زاده بود .در پی ترور ناجوانمردانه دانشمند شهید محسن فخری زاده
جمعی از هنرمندان نظیر سینماگران ،اهالی هنرهای تجسمی و ادیبان و
نویسندگان و ...با ابراز همدردی با خانواده مهندس فخری زاده ،این ترور را
محکوم و تاسف و خشم خود را نسبت به رخداد این اتفاق اعالم کردند .در
ادامه برخی از این واکنش ها را میخوانید.
57
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 57
صندلی خالی
روابط عمومــی اداره کل هنرهای نمایشــی،
هنرمندان انجمن هنرهای نمایشــی شعب
سراسر کشور با توجه به حادثه تروریستی روز
جمعه هفتم ابان ماه که منجر به شهادت شهید
محسن فخری زاده شد ،دل نوشته ای را منتشر
کردند که متن ان به شرح زیر است:
«انا هلل و انا الیه راجعون
ســردار دیگری خون خود را به پای درخت انقالب ریخت تا
تنومندتر از همیشه ،در برابر بی عدالتی های جهان استوار باقی
بماند .اوبه خیلهم رزمانش پیوست و دعوت حق را لبیکگفت
اما از او باید درسی اموخت که دنیای امروزمان تشنه ان است:
«خدمت کردن به وطن ،بی نام و نشان» او در چهار دهه گذشته
تمام خود را صرف پیشــرفت انقالب و کشور در حوزه علم و
فن اوری کرد اما نام و نشانش برای بسیاری از ایرانیان تا لحظه
شهادت ناشناخته بود .چه شــیرین و انسانی است این گونه
بزرگوارانه در خدمت وطن خود بودن.
انجمن هنرهای نمایشی ایران و کلیه شعب استانی در سراسر
کشور ،شهادت مظلومانه این دانشمند هسته ای را به خانواده
ایشان و همه ملت ایران تسلیت گفته و ارزومند است که منش
و روش رفتاری ان دانشمند عزیز ،در سطوح مختلف مدیریتی
نهادینه شود.
ترور نشان دهنده ضعف و ناتوانی است و عاملین این جنایت
بدون شک ضعیف ترین عالمند و روزی به خاطر این خون های
ریخته شده کمر خواهند شکست».
جلیل سامان؛ نویسنده و کارگردان
هرگز ندهد تن به نظربازی دشمن
خاکی که درامیخته با خون شهیدی
ما اینه هاییم ،شکستن هنر ماست
با ماست هرایینه شهیدان جدیدی
هوشنگ توکلی ،بازیگر
ترور در کل اقدامی غیر انسانی و مذموم
است .هر فردی در هر شرایط و مکانی از
این کره خاکی این اقــدام را انجام دهد،
مرتکب اقدامی پلید شــده است .اما ترور
دانشمند هسته ای کشورمان که انسانی بزرگ
و تاثیرگذار بود نیز از این قاعده جدا نیست .بخشی از
دفاع کشور بر عهده این شــهید بود و این ترور بخشیده
شدنی نیست.
اسماعیل اذر ،شاعر :
از پشــت خنجر زدن به هــر کس در
اسالم محکوم اســت .ترور نیز از نظر
انســانی ناجوانمردانه است و از نظر هر
جوانمردی اقدامی باطل اســت .شهید
فخری زاده نیز در داخل زیاد شناخته شده
نبود ،اما اقدامات تاثیرگذاری را انجام داده بود.
نادر طالب زاده؛ مستندساز ،کارگردان و مجری تلویزیون:
نسان های خوب را میشود به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته انهایی که کارهایی که خدا دوست ندارد انجام نمیدهند .به
حالل و حرام و فقه اشنا هستند و در این دایره زندگی میکنند.
یک دسته هم انهایی که همیشه دنبال انجام دادن کارهایی هستند که خداوند
ان را دوست دارد ،یا خدا بیشتر دوست دارد...
لغزش در گروه اول خیلی بیشتر اتفاق می افتد،
و شهادت در گروه دوم ...
شهید هسته ای محسن فخری زاده
نام محســن فخری زاده به عنوان یکی از پنج شــخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰نفره
قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشــریه امریکایی فارن پالیسی منتشر شده است،
دیده می شود.
امریکایی ها ،وی را صندوقچه اسرار برنامه هسته ای ایران قلمداد می کردند که همواره در
تعیین موضع ایرانی ها در مذاکرات ،نقشی مخفیانه ولی موثر داشته است .بر طبق نظر اژانس
بین المللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخری زاده گفت وگوی مستقیم انجام نشود ،نمی توان در
میزان ورود ایران به دانش هسته ای ،اظهار نظر کرد.
او به همراه سیدعباس شاهمرادی زواره؛ استاد دانشگاه صنعتی شریف ،مهم ترین نام های
مطرح از افرادی هســتند که غربی ها به دنبال مصاحبه با ان ها بودند .او با رابرت اُپنهایمر؛
کارشناس فیزیک امریکایی مقایسه می شود که در دهه ۴۰میالدی کار نظارت بر ساخت
بمب اتم در امریکا را برعهده داشت.
و در عصر ۷اذر ۱۳۹۹در شهر ابسرد شهرستان دماوند ترور شد و به درجه واالی شهادت
نایل امد.
غربی ها همواره وهم ســاخت بمب هسته ای توسط ایران را در ســر داشتند و ایران را به
این خالف شــرع متهم کرده اند .در صورتی که ایران و هر کشوری با اجرای قوانین اژانس
بین المللی میتواند در راستای اهداف صلح امیز از مزایای اورانیوم غنی شده استفاده کند.
ایران کشوری اسالمیست که هیچ گاه شــروع کننده جنگی نخواهد بود و پیرو سیره اهل
بیت و پیامبر خود خواهد ماند حتی اگر به ضررش در اهداف کوتاه مدت منجر شود .با این
ترورها کشور ایران هیچ وقت تضعیف نخواهد شد و دانشمندانش با این خون ها محکمتر
از قبل به فعالیت صلح امیز خود ادامه خواهند داد .ان شــااهلل خون شهیدان واال مقاممان
همچون شهید هسته ای فخری زاده پایمال نخواهد شد و با انتقام سخت روبه رو خواهد شد. صفحه 58
محمدحسین عطارچیان،
خوش نویس:
ترور این دانشمند اقدامی
ناجوانمردانه است .چرا که
دشمنان چشم دیدن پیشرفت
کشــور را ندارند .پس اقــدام به
ترور دانشــمندان مــا می کنند.
امــا نمی دانند که ایــن اقدامات
نتیجه ای ندارد و ما مسیر پیشرفت
را با قدرت ادامه می دهیم.
انسیه شاه حسینی:
من فقط می توانم به این
جمله امــام خمینی (ره)
بسنده کنم که «بکشید ما
را ملت ما بیدارتر می شود» این
ترور را باید از کثیف ترین اقدامات
انسانی بدانیم.
طاهر شــیخ الحکمایی،
مجسمه ساز :
ایــن اقــدام از ســوی
تمــام انســا ن های ازاده
محکوم است .یکی از بهترین
دانشمندان کشور را ترور کردند
و این جای تاســف دارد .عوامل
داخلی و خارجی ایــن اقدام باید
به سزای کار خود برسند .ترور در
تمام دنیا امری منفی است و ما نیز
ان را محکوم می کنیم.
راضیه تجار ،نویسنده:
شــخصیت هایی ماننــد
فخری زاده باید پوشــش
امنیتی باال داشته باشند .از
دست دادن او فاجعه ای بزرگ
و عمیق است .قطعا او شاگردانی را
تربیت کرده ،اما هیچ جایگزینی
برای این شهید وجود ندارد.
سیدمســعود شــجاعی
طباطبایــی؛ مدیــر مرکز
هنرهایتجسمی:
اهمیت شــهید فخری زاده را در
توییتی که شخص ترامپ از قول یکی
ازچهره هایمنحوسرژیمصهیونیستیبازنشر
کرده باید دریافت کرد .مطلب «یوسی ملمان»
که از استراتژیســت های رژیم صهیونیستی و
روزنامه «هاارتص» است هم خیلی مهم است
و اشاره به این مطلب دارد که این شهید سال ها
است که تحت تعقیب موســاد بوده و شهادت
ایشان یک اتفاق بسیار حرفه ای است.
بعد از شــهادت شــهید ســلیمانی ،به نظر
می رســد این دومین همکاری امریکا و رژیم
صهیونیســتی در اقدام به شــهادت یکی از
مهم ترین شخصیت های درجه اول ایران است.
همچنین جمعی از هنرمنــدان نظیر پرویز
پرستویی ،ابراهیم حاتمی کیا ،کمال تبریزی،
مجید مجیدی ،همایون اســعدیان ،منوچهر
محمدی ،منوچهر شاهسواری ،مازیار میری،
رضا میرکریمی ،نرگس ابیار ،فرشته طائرپور،
محمد مهدی عسگرپور ،کامران ملکی ،رسول
صدرعاملــی ،مجتبی راعی ،محمدحســین
حقیقی ،حســن برزیده ،محمد علی نجفی،
حبیباحمدزاده،اتیالپسیانی،فرهادتوحیدی،
اکبر نبوی ،فرهاد قائمیان ،ایرج تقی پور ،محمد
داودی ،عبدالحمید قدیریان ،علی قائم مقامی،
مهرداد فرید ،نوید محمــودی ،بهمن اردالن،
حافظ احمدی ،محمد قاسمی ،محمد حسین
مهدویان ،و مهدی فخیم زاده بیانیه ای نوشتند
که در متن ان امده است « :به نام خدا
خطاببهتوییکهنمی شناختمت
خبر ترور ناجوانمردانه ات را شنیدیم و افسوس
خوردیم که چرا به قدر بدخواهان میهن مان تو
را نمی شــناختیم .کمی دیر شده ولی به پاس
یک عمر تالش علمی بی منت و بی نام و نشان
برای اقتدار کشور عزیزمان ایران ،به تو افتخار
می کنیم.
روحت شاد»
رضا بنفشه خواه :
اینکه یکی از دانشمندان
کشــور را با ترور از دست
دادیــم ،غم انگیز اســت و
جای تاسف بسیار دارد.
حسین فخیمی ،هنرمند پیشکسوت
عرصه هنر های تجسمی :
ترور عملی ناپسند و اشتباه است و
نشان از ضعف و ناتوانی دارد .افرادی
که دســت به ترور می زننــد توانایی
گفت وگو ندارند .ترور دانشمند کشورمان
شهید فخری زاده نیز نشان می دهد ،دارند از
انسانیت دور می شوند ،این کار اشتباه را محکوم
می کنیم.
اسفندیار قره باغی؛ شاعر
ادم کشــی عملی غیرانســانی
است .دشمنان ما که دم از تمدن
می زنند باید به خودشان بیایند.
انچه مسلم است شهید فخری زاده
فردی نظامی و سرباز کشور بود که تمام
دنیا او را می شــناختند و حتی سگ اسرائیلی
نیز چندین بار از این شهید نام برده بود.
فیلمســازان سینمای انیمیشــن ایران ترور
ناجوانمردانه این مرد عرصــه جهاد و علم را
محکوم کرده و یقین ًا تصویرگر سیمای تابناک
قهرمانان ازاده این سرزمین خواهند بود.
اســامی امضا کنندگان این بیانیه به شرح زیر
است:
هادی اســماعیلی ،رضا ارژنگی ،هدی اثنی
عشری ،رسول بابارضا ،رسول بابازاده ،سعید
توکلیان ،عباس جاللــی یکتا ،صادق جوادی،
حمیدرضا جاللی فرهانی ،محمدجواد جنتی،
حامد جعفری ،شهرام حاج میر صادقی ،فاطمه
حسنی ،شهرام حیدریان ،مصطفی حسن ابادی،
محمدرضا حسنایی ،شــهرام خوارزمی ،بیژن
خوشخرام ،امیر خوشخرام ،منوچهر خوشخرام،
جمشید خوشدل ،کیانوش دالوند ،امیرمحمد
دهستانی ،اسداله دیانتی الفبا ،سعیده ذاکری،
نازیال رجاییه ،حسن زریابی یکتا ،سیاوش زرین
ابادی ،حسن ساروقی ،مهری سرخیل ،احمد
سفالیی ،اسماعیل شــرعی ،محسن شیری،
سید مسعود شــجاعی طباطبایی ،عبدالرضا
صالحی ،محمدعلی صفورا ،روانبخش صادقی،
فرنوش عابدی ،کیانوش عابدی ،احمد عربانی،
علی عزیزی ،محسن عنایتی ،احمد عریانی،
بهرام عظیمی ،فاطمه علی نژاد ،فاطمه غروری
منجیلی ،اقای علیرضا فرمانی ،مسعود قدسیه،
راضیه کاظم زاده ایرانشهر ،احسان کاوه ،کریمی
صارمی ،محبوبه کالیــی ،علیرضا گلپایگانی،
ناصر گل محمدی ،مهدی مسعودشاهی ،محسن
مسعودشــاهی ،هدی محمدیان ،خانم ملوس
مراد ،وحید محرابیان
59
مجله تخصصی سینما و تلویزیون
شماره 6
دی 1399 صفحه 59
امه
ن
سینمای ایران
شماره َ 6دی 1399قیمت 20000:تومان
با تهیه کننده پربیننده ترین
مجموعه فصل پاییز
خانـه امن
سفارشی
ساخته نشد
با سعید ابوطالب کارگردان «شام
ایرانی» و «شب های مافیا» درباره
مصائب و محاسن ریلیتی شو در ایران
با «شام ایرانی »
رکورد تماشای
سریال های تلویزیون
اینترنتی را شکستیم
شخصیت درونگرایی دارم ؛
اهلشوافنیستم
گفتگو با
پردیس پورعابدینی ؛
نو ستاره ای که
درخشید ونگاه ها را
به خود جلب کرد صفحه 60