روزنامه صبا شماره 1373
روزنامه صبا شماره 1373
روزنامه صبا شماره 1373
جمعه| 21بهمن 10 |1401فوریه 19 |2023رجب |1444
سال دهم| شماره 8 |1373صفحه| 5000ناموت|
گفت وگو با تهیه کننده «سینما متروپل»
درایم جذاب ،عاشقانه و حمایس
نقدی بر فیلم هایپاور
مصرف گرا و زودگذر
گفت و گو با عوامل فیلم سینمایی
«ان ها مرا دوست داشتند»
کار کردن با بازیگران تازه کار
راحت تر است
گفت وگو با کارگردان ،فیلم کوتاه برنو
به دکوپاژ سر صحنه اعتقاد دارم
نقدی بر فیلم اتاقک گلی
تکرار جنگ و کلیشه هایش
سینمای جنگ
و جشنواره چهل و یکم
لحظات 6گانه
اپیدمی رسانه گریزی صفحه 1
2
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
سرمقاله
اپیدمی رسانه گریزی
یاسر سماوات
پس از 20ســال حضور در مطبوعات و همکاری با 28رســانه
مکتوب و دیجیتال ،مجالی دست داد تا در چهل و یکمین جشنواره
بین المللی فیلم فجر ،افتخار حضور کنار همکاران حوزه سینما را هم
به کارنامه حرفه ای خود افزون کنم .هرچند پیش تر و در کمرکش
دهه 1380با گروه های فرهنگی برخی رســانه ها همکاری دور و
نزدیکی داشتم و حتی عضویت در هیات موسس خبرگزاری کتاب
ایران (ایبنا) نخستین و تنها خبرگزاری تخصصی کتاب در جهان را
هم تجربه کرده بودم اما کار در حوزه سینما از ان دست تجربیاتی
بود که طی 10روز گذشته ضمیمه تجربیات حرفه ای ام شد .شاید
زمانی که حضور در ویژه نامه روزنامه صبا برای جشنواره فیلم فجر را
پذیرفتم ،فکرش را هم نمی کردم با یکی از جدی ترین چالش های
زندگی حرفه ای خود دست و پنجه نرم کنم! برای خبرنگاری که پسله
سال ها تجربه در حوزه های فرهنگی ،اقتصادی ،سیاسی و ورزشی به
درجه روزنامه نگاری نائل شده و در تمام سمت های موجود در رسانه،
غیر از سردبیری فعالیت کرده ،یک کار ستادی 10روزه نباید عملی
شاق و ناممکن باشــد .ضمن اینکه نگاه تیم تحریریه هم به چنین
نیروهایی ،بسیار خاص اســت و باید هم انتظار از ژورنالیست های
حرفه ای و باتجربه باال باشــد .نظر به جمیع جهات ،پندارم این بود
که تجربیاتی ارزشمند در زمانی اندک و فشرده دشت می کنم و به
یقین در اینده و زمانی که توفیق همکاری به عنوان سردبیر را با یکی
از رسان هها پیدا کردم از این تجربیات استفاده ای بهینه خواهم کرد.
داستان اما به این سادگی ها نبود! روال کار ویژه نامه صبا ،تولید پرونده
برای فیلم ها بود .به عبارت بهتر تولید محتوا برای اثاری که هر روز
در پردیس سینمایی ملت برای رسانه چی ها به نمایش درمی امد،
جانمایه اصلی کار ما محسوب می شــد .در این رهگذر ،مثل همه
روزنامه نگاران دنیا ،به گفت وگو با بازیگــران ،کارگردانان و برخی
عوامل اثار حاضر در جشنواره فیلم فجر نیاز مبرمی داشتیم .گره کار
اما درست همینجا سفت و سخت می شد! شوربختانه طی روزهای
برپایی جشنواره ،چهره های برجسته سینمای ایران ،به ویژه بازیگران
کم توجهی عجیبی به خبرنگاران داشتند! اتفاقی که در این 20سال
نظیرش را هرگز در هیچ حوزه ای ندیده بودم ،جایی گریبانگیرم شد
که اصال فکرش را هم نمی کردم .حوزه فرهنگ و هنر! جایی که باید
بیش از هر حوزه دیگری ردپای فرهنگ دست کم در برخورد با اهالی
رسانه در ان دیده شود اما چه فکر می کردیم و چه شد! هرچند نباید
از این موضوع نیز به سادگی گذر کرد که جشنواره چهل و یکم در
یکی از خاص ترین برهه های زمانی کشور برگزار می شود اما این مقوله
(صحبت نکردن با خبرنگاران) به نظر خاص جشنواره فجر نیست و
کمتر بازیگری است که در عالم سینمای ایران تن به مصاحبه دهد .به
یقین اتخاذ چنین موضعی از جانب بازیگران ایران ،شباهتی به رفتار
حرفه ای یک هنرمند ندارد .چه سینما فی النفسه رسانه ای جهانی
است و حتی پیش از دوران انقالب الکترونیک در قالب مدیا تعریف
می شد .بدون شک این رفتار نیاز به اسیب شناسی گسترده ای دارد.
بازیگران به عنوان قشری شناخته شــده در کشور ،به نظر با بینش
متعارف و اصولی از رسانه های نوشتاری و مکتوب (حتی تصویری)
فاصله دارند و این حقیقتی بسیار تلخ است .میانه دهه 80خورشیدی،
ژولیت بینوش ،بازیگر برجسته ســینمای فرانسه و جهان دو بار به
ایران ســفر کرد تا با زنده نام عباس کیارستمی دیدار کند .طی این
دیدارها بینوش هرگز دست رد به سینه خبرنگاران ایرانی نزد! این
بازیگر نامدار که پیشینه کار با با کارگردانان افسانه ای سینمای جهان
مانند ژاک لوک گدار و کریشتوف کیشلوفسکی را دارد ،رفتاری به
تمام معنا حرفه ای داشت .شان پن ،بازیگر فراموش نشدنی هالیوود
نیز سال 1384سفری به ایران داشت و او هم مانند بینوش با رفتاری
حرفه ای به رسان هها روی خوش نشان داد .هرگز قصد مقایسه نداریم
اما کاش بازیگران بزرگ ،دوست داشــتنی و فهیم سینمای ایران
لحظه ای به این موضوع می اندیشــیدند که چرا باید در مواجهه با
خبرنگاران به جمله «مصاحبه نمی کنم» متوسل شوند؟ برخی از این
گرامیان به یقین طی دوران حرفه ای خود گاه نقش خبرنگار را بازی
کرده اند .ایا واقعاً خود را جای این قشر جامعه گذاشته اند؟! به نظر
من پاسخ منفی است! چه اگر این اتفاق می افتاد ،پاسخ خبرنگارانی
که به یقین یکی از مظلوم ترین اقشار جامعه را تشکیل می دهند و
هزار و یک دشــواری ،با حقوق های ناچیز و غیرقابل بازگو کردن به
فرهنگ این مرز و بوم خدمت می کنند و همواره در مصائب اجتماعی
اســیب های فراوان می بینند و هزینه های گزاف می پردازند جمله
«مصاحبه نمی کنم» نیست.
والسالم
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
نقدی بر فیلم هایپاور
مصرف گرا و زودگذر
هایپاور فیلمی جنگی اســت و به زمان جنگ
رضا اشفته
تحمیلی و زندگی نظامی شهید منصور ستاری و
نقد فیلم
یکی از شاگردانش به نام سروان امانی تعلق دارد که
در چالش هایی باید بر جنگنده های عراقی چیره شوند.
فیلم به درستی از یک وضعیت برهم ریخته که جنگنده های عراقی
با روشــن بودن رادارهای ایرانی انها را ویران می کنند ،اغاز می شود
و این ماجرایی اســت که باید نیروی هوایی ارتش برای ان نقشه و
تدبیری را پیدا کنند اما در ادامه با چالش هایی مواجه می شویم که
کمتر رنگ و بوی داســتانی به خود می گیرد و یا چالش اصلی را باید
در شخصیت دیگری غیر از منصور ستاری بیابیم؛ چنانچه خط اصلی
داستان در زندگی و پیش امد هایی اســت که برای سروان امانی و
همســر امریکایی اش به وجود می اید و اینها به دلیل کم رنگ شدن
در فیلمنامه چندان برجسته نمی شود .در حالی که باید در فیلم
هایپاور شــخصیت اصلی ســروان امانی می شد و منصور
ستاری نیز به عنوان استاد و راهنما در پس زمینه داستان
قرار می گرفت؛ زیرا که کشمکش های اصلی بهتر است که
پیرامون زندگی سروان امانی باشد .این که چرا زن امریکایی
گرفته ،چرا همسر امریکایی اش در ایران مانده ،چرا
زن امریکایی اش پس از ۵سال گذشت از جنگ
تحمیلی خواهان بازگشت به امریکاست ،اینکه
کدام گروهک سیاســی در خانواده ســروان
امانی ذی نفوذ است ،اینکه چطور لو می رود،
چگونه این زن امریکایــی نجات می یابد،
اینکه پس از این چه می شود و ...پرسش هایی
است که می تواند چالش برانگیز باشد و این
شخصیت فرعی را تبدیل به شخصیت اصلی
خواهد کرد و در حال حاضر از ان چشم پوشی
شده است؛ برای انکه زیر ســایه شخصیت شهید
ســتاری قرار گرفته و از ان حالت ممکن دور مانده
اســت و جاذبه های الزم از فیلمنامه و فیلم کاسته
شده است؛ بنابراین فیلم با نقص های بارزی مواجه است که از حالت
فیلم ســینمایی به یک تله فیلم مصرف گرا تقلیل یافته است .فیلم
هایپاور چون در فیلمنامه با نقاط قوت بسیار همراه نمی شود بنابراین
به سادگی تن به شــرایط زودگذر می دهد و چندان عمقی نسبت به
میزانسن ها نمی یابد و این گونه فیلم حالت مصرف گرایی می یابد و از
درنگ و تامل باز می ماند .درحالی که شخصیت سروان امانی و همسر
امریکایی اش پر از تضاد هستند و حکومت جمهوری اسالمی سرتا
پا مخالف با امریکاســت و این موارد می توانست بار دراماتیک بسیار
باالیی به داستان ببخشد که در حال حاضر با یک نگاه سطحی نگر از
ان پرهیز شده و به ناچار تن به شرایط ساده تری داده شده که در ان
فقط یک فیلم روایت می شود و چندان این روایت بسترساز اتفاقات
بایسته ای برای دیده شدن نیست و به همین سادگی تالش بازیگران
نیز به بار ننشسته است و ما با احساسات درخور دیدنی ،همراه
نمی شویم یا کارگردان هدایت قابل توجهی نسبت به لحظات
نمایشی نداشته است .در عین حال دیالوگ ها نیز چندان
مصداقی با زندگی و روال ارتشی ها به ویژه نظامیان نیروی
هوایی که دســت پرورده ی ارتش امریکا هستند و پس از
انقالب اولین گروه نظامی ای هستند که تن به شرایط
انقالب اسالمی داده اند ندارند اما همچنان این
نظامیان زبان و دیسیپلین خاص خود را دارند
که نشان می دهد نویسندگان فیلمنامه نسبت
به ان اگاه نبوده اند و بیشــتر دیالوگ های
من دراوردی و یا مدل دیگر نظامیان را سر
زبان انها جاری ســاخته اند که با روحیه و
نگاه انان سر سازگاری ندارد .درکل هایپاور
فیلمی اســت که با نقاط ضعــف اش برای
تماشاگر برجسته می شــود و ضمن مصرف گرا
بودن خیلی زود از اذهان همگانی پاک می شــود
زیراکه نقاط بارزی را برای ته نشین شدن در دل ها
و ذهن ها به یادگار نمی گذارد.
نقدی بر فیلم اتاقک گلی
تکرار جنگ و کلیشه هایش
فیلم اتاقک گلی روایتی دیگر از پایان جنگ تحمیلی است که در
ان به عملیات مرصاد و حمله منافقین به ایران پرداخته می شود.
اتاقک گلی با انکه از دریچه تازه ای بر ان است که به مسئله جنگ
بپردازد اما در جاهایی همچنان وفادار به کلیشه هاست؛ چنانچه در
جاهایی می توان ان را با فیلم تنگه ابوقریب قابل تطبیق دانســت و
این همان موردی است که باعث تکراری شدن و کلیشه پذیر شدن
فیلم های جنگی دانســت؛ درحالی که جنگ ۸ساله بارها می تواند
به زبان و بیان تازه تری پیــش روی مخاطبان اش قــرار گیرد اگر
پیش فرض هایی و فراتر از ان یک نگاه ایدئولوژیک مانع از یک خلق
تازه نشود و این همان بحث کالن هنر ناب و هنر مصرف گراست
که کمتر در پرداختن به موضوعات مورد عالقه حکومت به
ان توجه شده است و به عبارت بهتر ،در این مسیر کمتر
با هنر مواجه هستیم چون باید ان نگاه فرمایشی غالب
بر اثر نمایشی شــود و این گونه کشف و مکاشفه ای نیز
دربر نخواهد ماند .فیلم اتاقک گلی به زندگی یک
راننده ی روستایی می پردازد که در مسیر رفت
و امدش به روســتا با گروهی از رزمندگان
مواجه می شــود که حاال باید گچ هایش را
خالی کنند و به جــای انها ،رزمندگان را
تا مقصد معلومی حمل کند و ...در ادامه
راننده در می یابد که گروهک منافقین
روستای انها را تسخیر کرده و حاال چالش
اصلی میان رزمندگان و این گروهک اتفاق
بیفتد که در نهایت مردم روستا ازاد شوند.
این داستان پر کشش است و می تواند هر
تماشاگری را درگیر با خود کند و از سوی دیگر
جاذبه های بسیاری به لحاظ هیجانی و عاطفی در
دل ان اتفاق می افتد و از همه مهم تر جنگیدن
و پیروز شدن چالش برانگیز خواهد بود اما اینها
نکات تکراری است که همواره در فیلم های جنگی وجود داشته است
کمی درنگ و خالقیت باعث ایجاد نگاه متفاوت به این اتفاقات می شد
که از انها دریغ شده است .مثال عشق راننده و نامزدش یا زن پابه ماه و
مسائلی از این دست که در دل این درگیری ها می توانست داستان را
متفاوت تر و برازنده تر از حال معمول بسازد.
کارگردان در این شرایط شلوغ به دنبال میزانسن های پرهیاهویی
است که قاب دوربین هایش را پر کند و اتفاقات جنگ و گریز در ان
بارزتر شود بی انکه بخواهد به جزئیات نزدیک شود و اتفاقات پیش پا
افتاده را برجسته تر کند و به اصطالح از نگاه کلیشه ای پرهیز کند.
بنابراین میزانســن او برامده از میزانسن های فیلم های جنگی
ایرانی در سی و چند سال اخیر اســت و هیچ نکته ی جالب
توجهی نیز در این قاب بندی ها یافت نمی شود اما زحمات
کارگردان بــرای ایجاد ضرب اهنگ و بــار هیجانی قابل
تحسین است که فیلمش یکبار با حوصله دیده شود.
شاید لحظات پایانی کمی متفاوت باشد و انچه
که در طول فیلم دیده ایم اینکــه راننده نوزاد
را در بغل گرفته و به دنبال مادر گمشده اش
می گــردد .اول ان مادر را به شــکل مرده
می یابیم امــا کم کم با گریه هــای نوزاد
دست های نیمه جان مادر دست نوزاد را
می گیرد و این حیات دوباره ای است که
به فیلم تزریق می شود .شاید این تصویر
گویای یک اثر هنری ناب باشــد که در دل
جنگ دارد اتفاق می افتاد .اگــر به همین منوال
اتفاقات دیگر نیز فراز و نشیب می گرفت و ما با درنگ
جانانه ای مواجه می شدیم خالقیت ناب ما را بیشتر
درگیر با فیلم و لحظات ان می ساخت و این گونه
ما با درنگ بیشتری از ان برداشت های متفاوتی
را مال خود می ساختیم. صفحه 2
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت وگوی صبا با تهیه کننده فیلم سینمایی «سینما متروپل»
درامی جذاب ،عاشقانه و حماسی
بازهم نام شما کنار محمدعلی باشه اهنگر قرار گرفت و به
همین دلیل می توانم بگویم ژانر«سینما متروپل» جنگی است.
درست حدس زدم؟
همینطور است و البته درواقع خو ِد جنگ ،اصل قصه نیست بلکه
بستری است برای روایت و از این دریچه به زوایای گوناگون داستان
پرداختیم .در فیلم هایی که من و باشه اهنگر با هم کار کردیم ،جنگ،
بستر روایت درام داســتان بوده است« .ســینما متروپل» هم از این
قاعده مستثنی نیست .درام فیلم هم مقوله سینما در بستر جنگ را به
چالش می کشد و اینکه سینمای ایران طی نیم قرن گذشته چه فراز و
نشیب هایی را طی کرده و با چه موضوعاتی روبرو شده است .به عبارت
بهتر «سینما متروپل» فیلمی است در تحلیل وضعیت سینما با درامی
جذاب و عاشقانه.
ً
زمان فیلم که مشخصا سال های جنگ تحمیلی و روزهای
حصر ابادان اســت .می توانید از لوکیشن های فیلم صحبت
کنید؟
بله زمان روایت فیلم اواخر دهه ۵۰و اوایل دهه ۶۰یعنی سال های
اغازین دفاع مقدس اســت .فیلمبرداری هم در ابادان ،تهران و چند
جای دیگر انجام شده است اما هسته مرکزی داستان در ابادان روایت
می شود که ماجرای راه اندازی سینما متروپل این شهر است .با همین
مضمون ،درامی جذاب ،عاشقانه و حماســی روایت شده که نگاهی
تحلیل گونه به مقوله سینمای ایران طی دهه های اخیر دارد .معتقدم
همه مخاطبان از تماشــای این فیلم لذت خواهند برد ،به ویژه اهالی
سینما ،چون با ان همذات پنداری می کنند.
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
3
فیلم «سینما متروپل» تازه ترین ساخته محمدعلی باشه اهنگر،
یارس ساموات
داســتانی از مقاومت مردم ابادان در روزهای حصر ابادان را روایت
گفت و گو
می کند .اثری که پیش از هرچیز فیلم «ابادان »1160را به ذهن مخاطبان
خود متبادر می سازد .این اثر با حمایت موسسه فرهنگی بنیاد فارابی تولید شده و
هرچند پیش تر از بکر بودن پرداخت و پیرنگ ان سخن به میان امده بود اما به نظر
نمی رسد ،این فیلم حرف تازه ای به سینما و ادبیات نمایشی دفاع مقدس ایران افزون
کرده باشد .ماجرا درباره تاسیس ســینمای متروکه ای در ابادان ،ان هم در روزهای
جنگ را روایت می کند و طبق روال خاص جشنواره چهل و یکم توضیح چندانی درباب
داستان اثر منتشر نشده است .رضا کیانیان ،هومن برق نورد ،مهتاب نصیرپور ،پریوش
نظریه،مجتبیپیرزاده،نوشینمسعودیان،حسینباشه اهنگر،شهابعسگریوفرید
قبادی کست بازیگران «سینما متروپل» را تشکیل می دهند .از انجا که باشه اهنگر
فیلمسازی خوزی است و بیش از دو دهه فعالیت پیوسته در سینمای جنگی داشته،
انتظار می رود دست کم این فیلم بین اثار ژانر جنگی ،کار قابل توجهی از کار درامده
باشد .تهیه کننده فیلم «سینما متروپل» تنها فردی از عوامل این فیلم بود که درباره
ان توضیحاتی ارائه کرد .اگر می خواهید پیش درامدی از فیلم «سینما متروپل» داشته
باشید ،گفت وگوی روزنامه صبا با سیدحامد حسینی را از دست ندهید.
علیرضا زرین دســت به عنوان مدیر فیلمبرداری ،چهره
نامدار و برجسته ای است ،همچنین محسن روزبهانی مدیریت
جلوه های ویژه و عباس بلوندی طراحــی صحنه و لباس را
برعهده دارد .شما سابقه همکاری با این تیم را در «سرو زیر
اب» هم داشته اید.
اقای زرین دست به عنوان مدیر فیلمبرداری در این کار سنگ تمام
گذاشت .در این فیلم با درام و سینمایی متفاوت از اثار قبلی محمدعلی
باشه اهنگر و با علیرضا زرین دست متفاوتی هم روبه رو خواهیم شد؛
او هرچه از تجربه و تخصص داشــته در طبق اخالص گذاشــته که
تماشاگران را با شگفتی روبه رو می کند .محسن روزبهانی هم به عنوان
مدیر جلوه های ویژه ،کارنامه خوبی دارد .عباس بلوندی نیز در طراحی
لباس و صحنه ،سنگ تمام گذاشته است .وقتی قرار است فیلم بزرگی
بسازیم باید سراغ ادم های بزرگ برویم .از سوی دیگر ،قرائت مشترکی
و جهان بینی نزدیکی هم با این دوستان در مسائل فنی داشتیم که کار
با قوت بیشــتری پیش می رفت .افراد حرفه ای از پس ساخت این اثر
برمی امدند.
رضا کیانیان بازیگر نام اشنای سینمای ایران ،نقش اول این
فیلم را برعهده دارد؛ ایا بازی جدیدی از کیانیان در این فیلم
خواهیم دید؟
او نقش خاصــی در این اثر ایفا کرده و بعیــد می دانم هر بازیگری
توانایی ایفای این نقش را داشــته باشــد .دلیل انتخاب رضا کیانیان
هم این بود که فقط چند نفر می توانســتند این نقش را بازی کنند و
به نظرم انتخاب او درست بوده است .این نقش ،بازی های زیرپوستی
و تحلیل گرایانه دارد که در اجرا هم باید دیده می شد تا برای مخاطب
باورپذیر باشد .اقای کیانیان چون نگاه درستی به سینما دارد به درک
عمیقی از این نقش رسیده بود.
چقدر به موفقیــت فیلم تان در جشــنواره چهل و یکم
امیدوارید .فکر می کنید سیمرغی روی بام «سینما متروپل»
می نشیند؟
خب ما به طــور کامل دیگر اثــار حاضر در جشــنواره فیلم فجر
را ندیده ایــم و تا اثار دیگــر را نبینیم نمی توانیم نظــر بدهیم .تمام
تالش مــان را کردیم تا فیلم را به جشــنواره برســانیم و از این بابت
خوشحالیم .امیدواریم این فیلم در جشنواره چهل و یکم مورد توجه
قرار بگیرد« .سینما متروپل» یک فیلم بیگ پروداکشن است که مراحل
پست پروداکشن ان نیز انجام شــد و در واقع این فیلم با تالش شبانه
روزی به جشنواره رسید .این اثر دارای پیچیدگی های زیادی است و
جزئیات زیادی دارد و از چند بخش مختلف هنر در ان استفاده کردیم.
تالش می کنیم فیلمی را روی پرده ببریم که مخاطب در ان با یک اثر
کامل مواجه شود.
و اینکه ایا «سینما متروپل» حرف نوینی در سینمای ایران
می زند؟
خب راستش مخاطبان باید پس از دیدن فیلم درباره اش نظر دهند
و این را من نباید بگویم .اخرین اکران ها را در جدول به ما اختصاص
داده اند .با وجود این که با تالش شبانه روزی عوامل تولید موفق شدیم
این اثر را به جشنواره برسانیم اما نســخه اکران سینمایی حتماً ارتقا
می یابد. صفحه 3
4
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت و گوی صبا با تهیه کننده و بازیگر فیلم سینمایی «ان ها مرا دوست داشتند»
کار کردن با بازیگران تازه کار راحت
سمیه نجفی خاتونی فیلم «ان ها مرا دوست داشتند» پنجمین تجربه ســینمایی محمدرضا رحمانی است که به تهیه کنندگی
ایرج رحمانی در چهل و یکمین جشنوراه فیلم فجر حضور پیدا کرده اســت ،فیلمی در ژانر اجتماعی که با
گفت و گو
محوریت موضوعات انسانی قرار است به چالشــی جدید بپردازد ،این فیلم چهره های جدیدی را به سینما
معرفی کرده است ،که یکی از ان ها مهسا اسماعیلی است .در فیلم «ان ها مرا دوست داشتند» بازیگرانی چون؛ امیر جعفری،
امیرحسین ارمان ،لیال بلوکات ،نسیم ادبی ،شــهرام قائدی ،هادی تسلیمی ،نفس عزیزی ،مهسا اسماعیلی به ایفای نقش
پرداخته اند.نویسندگی این اثر را محمدرضا رحمانی و محسن دین محمد به عهده داشته اند .سایر عوامل فیلم عبارتند از؛
مدیر فیلمبرداری :ابوالفضل نباتی ،تدوین :زهره احمدی توچایی ،موسیقی :بهنام ابطحی ،چهره پرداز :امید گلزاده ،صدابردار:
علی گراکویی ،طراحی و ترکیب صدا :محمود موسوی نژاد و طراح صحنه و لباس :فرهاد ابراهیمی ،محمدرضا رحمانی.
ایرج رحمانی:
بازیگر مردمی برای حضور بین مردم 200میلیون نمی گیرد
ایرج رحمانی ،قبل از طرح هر سوالی صحبت هایش را با جمالت
اعتراضی اغاز کرد :به شدت منتقد کسانی هستم که در این شرایط
حرف نمی زنند و از زیر بار مســئولیت هنری خود به هر دلیل شانه
خالی کرده اند ،این بازیگر ها با این ترفند نمی توانند خود را مردمی
بدانند ،این اتفاقات با جریان «می تو» برای اختالف بین سینماگران
اتفاق افتاد تا این تحریم که اصطالحا تحریم است ،اما در واقع برای
کارشکنی های بیشــتر و تقویت فضای قهری و دوقطبی شدن در
سینمای ایران است .از نظر من بازیگرانی که تن به این کارزار داده
اند خائن و خیانت کار به سینما هستند .مسلم است که این بازیگران
مردمی نیستند چرا که در طول این سال ها با دستمزدهای سنگین
و هنگفت کمرتهیه کننده را شکســته اند و بیشترین اعتبار مالی را
از سازمان اوج ،فارابی و شهرداری کســب کرده اند ،کسی که برای
حضور در اکران فیلم 200میلیون دســتمزد می گیرد چگونه ادعا
می کند که مردم برایش مهم هستند؟ ممکن است من برای همیشه
با سینما خداحافظی کنم اما تمام این حرف هایم را به صورت مستند
و با مدرک در نشســت خبری در 21بهمن خواهم گفت .متاسفانه
بازیگران در این روزها شــوافی راه انداخته اند که من قصد رسوایی
شان را دارم .و برای گفتگو با کسانی که مدافع تحریم هستند ،تمام
قد حاضرم.
البته با این هجمه های رسانه ای که در فضای مجازی این
مدت علیه بازیگران به راه افتاده است ،می توان تا حدودی به
این هنرمندان برای کناره گیری از حضور در مجامع می توان
حق داد.
خیر ،بیشــتر ترس این بازیگران از یکدیگر است چرا که ترس از
رسوایی در مهمانی های دورهمی خودشــان دارند و برای اینکه به
اصطالح کم نیاورند ،این شواف را به راه انداخته و در الک خود فرو
رفته اند .اما من برای زدن این حرف ها از هیچ کســی ترسی ندارم،
من تهیه کننده ای مستقل هســتم که یک موسسه سینمایی دارم
و تا به حال هر اثری که ســاخته ام با بودجه شخصی ام بوده است.
همین حاال هم 5فیلم ام که در ان درد مردم را به تصویر کشیده ام
توقیف شده است .من در مرحله انتخاب بازیگر با بیش از 100بازیگر
گفتگو داشتم از حمید فرخ نژاد که از همان ابتدا تقاضای دستمزد 2
میلیاردی از من داشت تا الی اخر ،این بازیگرها باید از سینما ایران
برای همیشه بروند چرا که سینما با این چهره های متظاهر نفس اش
خواهد گرفت .بهاره افشاری وقتی متوجه شد که مهسا اسماعیلی که
یک بازیگر تازه کار است در پروژه حضور دارد ،کار را ترک کرد .من
قصد تخریب کسی را ندارم و تمام حرف هایی که می زنم به استناد
اتفاقاتی است که از نزدیک شاهد ان بوده ام.
مراحل تحقیق و نگارش فیلم انها مرا دوســت داشتند
چقدر طول کشید؟
حدود 18ماه مراحل تحقیق ،پژوهش و نگارش اثر طول کشید در
دولت قبلی برای درخواست پروانه ساخت اقدام کردیم که اخذ شد
اما به دلیل بستن کست بازیگری و مهیا نبودن شرایط مناسب برای
شروع فیلم ،سه بار پروانه فیلم را تمدید کردیم .در 8ماه پیش تولید،
ما درگیر انتخاب بازیگر بودیم به دلیل درخواســت های نابهنگام و
تقاضای مبالغ ســنگین .تا اینکه در اواخر اسفند 1400به صورت
رســمی پروژه کلید خورد و تا خرداد 1401طول کشید ،هنوز هم
متاسفانه فیلم مشــکالت فنی دارد و نسخه حاضر در جشنواره 60
درصد از نســخه نهایی به لحاظ فنی است.در مجموع فیلم انها مرا
دوست داشتند تقریبا یک فرایند 2ساله را تا االن طی کرده است.
داستان فیلم درباره چیست؟
فیلم درباره جدال قدرت ،ثروت و انســانیت است .این مفاهیم
در چندین قصه موازی پرداخته و ارائه می شــود .و راوی مجموعه
اتفاق هایی است که باعث می شود اسیب های اجتماعی رقم بخورد
و مضامینی چون ناباروری ،رحم اجاره ای ،اعتیاد و مصائب اقازادگی
را در ایران کنکاش می کند .بازگو کننده موضوعاتی که تا به امروز
در ایران گفته نشده است.حرف های جدید از اتفاقاتی که درتهران
1400می افتد و خیلی ها از ان بی اطالعند.
ساختار فیلمنامه اپیزودیک است؟
خیر اپیزودیک نیست ،اما فرم ان مانند نخ تسبیحی که موقعیت
ها و روابط مختلف را در یک روایت قالب می کند .دو بازیگر اصلی
این فیلم امیرحسین ارمان و مهسا اسماعیلی هستند که این اتفاقات
حول محور این دو شکل می گیرد ،در ادامه این دو مراحلی را از سر
گذرانده و در نهایت به یک دو راهی می رســند که ثروتمند باشند
یا انسان؟
من فیلم را ندیده ام اما موضوع فیلــم از نظرم یکی از
عمیق ترین چالش های انسانی را در مواجه با شرایط حاضر
بیان می کند.
چندین سکانس از این فیلم مستند اســت و از ادم های واقعی
گرفتار در این شــرایط اســتفاده کردیم .دردهای اجتماعی که در
تهران 1400هر روز اتفاق می افتد و ما از ان به واسطه درگیری مان
در زندگی بی خبریم .فقری که در هیئت موجی اسیب زا هر لحظه به
ما نزدیک تر می شود .مطمئنا قصد سیاه نمایی نداشتیم و به همین
خاطر از پالن های مستند برای ارائه واقعیت استفاده کرده ایم ،واقعیت
این است که در کنار هر تلخی ،شیرینی ای وجود دارد و ان هم حفظ
ارزش های انسانی است.
با توجه به اینکه در فیلم از بازیگران تازه کار هم استفاده
کردید ،اماده سازی این دوستان تا نزدیک شدنشان به نقش صفحه 4
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
ت تر است
چطور بود؟
بنده خودم مدرس بازیگری هستم ،عالوه بر ان یکی از نقش های
اصلی فیلم را خودم بازی کرده ام .استفاده ازهنرجو ها با شناختی که
از قبل با ان ها داشتیم همراه شد و اتفاقا کار کردن با بازیگرهای ناوارد
به مراتب برای مان راحت تر بود تا استارهای سینمایی .اولین چیزی
که در پرورش بازیگر برایم مهم اســت این است که به انها بیاموزم
اخالق حرفه ای داشته باشند و از ابتدای اثر تا انتها پایبند به تعهدات
خود بمانند بی مسئولیتی نسبت به سرنوشت فیلم یعنی اینکه ما
بچه ای را که به دنیا اورده ایم بی تفاوت نسبت به اینده رهایش کنیم،
اثر مانند بچه ادم است.
استقبال از اکران مردمی فیلم چطور بود؟
در گفتگوهای مختلفی که با تماشــاگران داشتم ،می گفتند ما
نمی دانستیم که مصائبی تا این حد دلخراش هر روز در تهران اتفاق
می افتد به همین خاطر در طول فیلم بســیار متاثر می شدند اما در
پایان با حال خوب از ســالن خارج می شدند .هدفم اگاهی دادن به
مخاطب از گسســت های اجتماعی و فرهنگی بود که او را به تفکر
وا دارد.
این فیلم را در جشنواره های خارجی هم شرکت می دهید؟
صد درصد ،قصه این فیلم یک مضمون بین المللی از جامعه جهانی
را بیان می کند ،و قصه هایی که تا به حال به ان پرداخته نشده است.
مخاطب این فیلم همه گروهای سنی هستند.
به خاطر قصه های پر التهابی که فیلم دارد ،ایا با ممیزی
مواجه نشدید؟
فاجعه ترین اتفاقی که برای فیلم افتاد این است که ما جزو اولین
گروهی بودیم که نسخه فیلم خود را به جشنواره تحویل دادیم که یک
ماه پیش فیلم در شورای بازبینی وزارت ارشاد تائید شده بود ،ساعت
11شب 11 ،بهمن به بنده اعالم شد که سه پالن از فیلم باید حذف
شود در شرایطی که فردای همان روز ساعت 14نوبت پخش و اکران
فیلم در سینمای جوان بود .وقتی علت را جویا شدیم ،عنوان کردند
که این ممیزی ها مربوط به بازبینی ارشاد نیست و از جای دیگری
لحاظ شده است درنهایت مجبور شدیم پالن هایی را از فیلم حذف
کنیم و نسخه خروجی ناقصی از فیلم را به اکران برسانیم .عالوه بر این
در پی تصمیم گیری اشتباه ،سینماهایی ضعیفی را در اکران مردمی
قرارداده اند که از نظر کیفی اختالالتی در صدا گذاری و ...داشت .در
قسمت هایی از فیلم من متوجه صدای بازیگران نمی شدم.
ایا این مسائل باعث نشد که از حضور در جشنواره انصراف
دهید؟
این جشنواره برای کسانی است که سال هاست در صف هستند
تا بتوانند یکی از اهداف دیرینه خود را در این قاب محقق کنند .اگر
من پا پس بکشم ،ان کسی که چندین سال است عمر و هزینه خود
را صرف این کرده تا نتیجه ای را برای خود رقم بزند ،باید چه کند؟
سرنوشت و اینده حرفه ای این دوستان در گرو اکران و دیده شدن
زحماتشان اســت .من اگر خروج کنم به این قشر خیانت کرده ام.
جشنواره حکومتی نیســت ،و اگر بازیگران فکر می کنند با تحریم
جشنواره ،حکومت را تهدید کرده اند کامال در اشتباه هستند چرا که با
ضعیف شدن و پربار نبودن سینما ،خانواده سینما اسیب خواهند دید.
چه بسا که در همین جشنواره فارغ از حواشی تخریب گرایانه بسیاری
از این جوانان که سال هاست در این حوزه زحمت می کشند ،دیده
شوند .جشنواره برای ادم هایی مثل من و امثال من است که با سرمایه
شخصی و با هزار بدبختی اثری را تولید کردند تا اگاهی و تفکر را در
جامعه نشر دهند .من برای ارائه اثرم به ابزارهایی مانند سالن سینما
و تبلیغات نیاز دارم ،و به همین دلیل در این جشنواره حضور دارم.
رسالت هنری تان را در این وانفسا چه می دانید؟
جامعه ای که در ان هنر و فرهنگ ضعیف است ،جرم و جنایت و
بزهکاری در ان بیداد می کند .در جوامع مدرن که به اعتالی فرهنگ
و هنر اهمیت می دهند امار بزهکاری های اجتماعی بســیار کمتر
است .من رسالت خود را تغییر و اصالح نگرش مخاطب در مواجه با
جهان می دانم .در مصاحبه ای که از بهروز وثوقی خوانده بودم ،گفته
بود بعد از بازی در فیلم گوزن ها نامه های زیادی از طرف مادران به
دستش رسیده که نوشته بودند ،بعد از تماشای فیلم فرزندان شان
اعتیاد را ترک کرده اند ،بهروز وثوقی یــک هنرمند مردمی بود که
دغدغه مردم را داشت و به همین دلیل است که ماندگار شده است.
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
5
فیلم ان ها مرا دوست داشتند ،این پیام زیر متنی را دارد که برای هر
مشکلی راه درمانی است و هنر باالترین درمانگر در این وانفساست.
امیدوارم فیلم پیام خود را رسانده باشد.
مهسا اسماعیلی:
خاله بازی های دوران کودکی کمکم کرد
مهسا اسماعیلی ،متولد سال 1377و حدود 10سال است به طور
جدی بازیگری را دنبال می کند .وی فارغ التحصیل رشــته تدوین
بوده و به دلیل اشتیاق فراوانش به بازیگری ،دوره های این رشته را در
موسسات مختلف گذراند.
با توجه به اینکه اولین بازی خود را در سینمایی بلند انها
مرا دوست داشــتند ،تجربه کرده اید ،از اولین حضور خود
درسینما بگویید؟
سال 1396در فیلمی از هنرو تجربه بازی کردم که هنوز موفق به
اخذ مجوز پخش نشده است .همچنین در دو فیلم کوتاه و تجربه هایی
در بازی تئاتر دارم.
نقش شما در این فیلم چیست و چگونه به نقش نزدیک
شده اید؟
در ابتدا من در این فیلم یک نقش کوتاه یک دقیقه ای داشتم که در
بازنویسی های اولیه حذف شد ،بعد از ان نقش های متفاوت دیگری
از سریال را تمرین کرده و حتی تست گریم می شدم ،در انتها همه
نقش ها را بازی کرده و دیالوگ هایشان را حفظ کرده بودم به واسطه
این انتخاب ها ،حضور در این فیلم بیشتر برایم مانند یک کالس درس
و جذاب بود ،که در نهایت اتفاقی افتاد و نقش اصلی این فیلم قسمت
من شد .البته اعطای این نقش به من در لحظات اخر اتخاذ شد ،این
نقش را قرار بوده بهاره افشار بازی کند که در نهایت با یک تصمیم
ضرب العجلی به من واگذار شد.
چالش هایی از نظر سنی و جایگاهی با نقش داشتم که با کمک
بازیگردان و کارگردان توانستم نقش را در خود پیدا کنم ،من در این
فیلم نقش یک مادر را بازی کرده ام.
تالش های شــخصی تان برای نزدیک شدن به نقش چه
بوده است؟
برای تمام دخترها از کودکی خاله بازی از ســرگرم کننده ترین
بازی هایشــان بوده تا جایی که یادم می اید همیشه در خاله بازی
نقش مادر را بازی می کردم .عالوه بر این با مشاهده دقیق مادرانی که
کنارم بودند وگاهی گپ و گفت درباره حس و حال های یک مادر،
نقش را موشکافی کردم.
حضورتان در جشنواره ،در این دوره به تناسب شرایط اش
چه عکس العمل هایی را در پی داشت؟
همه برایم خوشحال بودند ،چرا که تالش هاو سختی هایی را که
در طول این سال ها کشیدم شاهد بودند ،مادرم بیشترین مشوق من
بود او وقتی دید که باالخره به انچه که منتظرش بودم رسیدم ،اشک
می ریخت و خدا را شکرمی کرد ،همین حاال هم که یادم افتاد گریه ام
می گیرد .من عمر و هزینه خود را برای همین هدف گذاشتم تا فارغ
از هر نگاهی توانایی های خودم را به خودم ثابت کنم .بازیگری یک
عشق است که در زندگی ام جریان پیدا کرده و روح و روان ام را دائما
به سوی خودش می کشد.
تعامل تان با کارگردان در طول کار چطور بود؟
با محمد رضا رحمانی تعامل سازنده ای داشتم ،و در یافتن نقش
بســیار به من کمک کردند عالوه بران نظرات و پیشنهادها مرا در
پرداخت شخصیت می شنیدند و اگر الزم بود لحاظ می کردند ،ایرج
رحمانی تهیه کننده اجرایی کار باعث حضور حرفه ای من در مسیر
بازیگری شد.
صحبت پایانی:
چیزی که میخوام بگویم برای این اســت که امیدی شود برای
جوانانی که سال هاســت در تئاتر فعالیت کرده و در تالش هستند
که وارد دنیای سینما بشوند و تصورشان بر این است که باید پول و
یا پارتی داشته باشند .پدر من یک کارگر است و مادرم خانه دار که
همیشه باعث افتخار من هستند.از نوجوانی با جمع کردن پول تو
جیبی هام در دوره های بازیگری ثبت نام کرده ام چرا که همیشه دلم
می خواست باعث افتخار خانواده ام باشم. صفحه 5
6
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
سینمای جنگ و جشنواره چهل و یکم
لحظـات 6گانـه
پژمان فخارمنش -جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،بدون شک بزرگترین اتفاق تاریخ معاصر ایران ،پس از انقالب شکوهمند اسالمی است .حماسه هشت سال پایداری
مردم ایران در جنگی تمام عیار و ویرانگر ،هرگز در تاریخ این مرز و بوم به محاق نخواهد رفت .این جنگ اما در ایینه رسانه ،بیشترین بازتاب را در قالب کتاب (خاطره نگاری
در وهله نخست و ادبیات داستانی در مرتبه بعد) داشته است .امار مستخرج از خانه کتاب و ادبیات ایران از انتشار حدود 10هزار جلد کتاب با موضوع جنگ ایران و عراق خبر
یدهد تا با استناد به این رقم ،سینما و تلویزیون در پردازش به این رویداد بزرگ ،جایگاه دوم را بین رسانه ها در اختیار داشته باشند .سینمای جنگ در ایران به طور عموم
م
(عطف به نظریه مشترک چهارگانه سینما و ادبیات دفاع مقدس از احمد شاکری و یاسر سماوات که این سینما را در چهار گروه سینمای جنگ ،سینمای مقاومت ،سینمای
پایداری و سینمای دفاع مقدس دسته بندی کرده اند) از میانه دهه 70و با فاصله گرفتن چندساله از اتش بس بین ایران و عراق در 1376خیزش چشمگیری داشت و این روند
رو به رشد در اوان سده پانزدهم خورشیدی نیز ادامه دارد .به بیان بهتر ،مطابق فرضیه لئو تالستوی ،هرچه از زمان وقوع جنگ فاصله بگیریم ،پردازش به این رویداد ،فرمی
پخته تر به خود می گیرد .جشنواره چهل و یکم فجر نیز با حضور چند فیلم در ژانر جنگی ،داغ ترین تولیدات سینمای جنگ را از تنور سینمای ایران بیرون کشید و روی پرده
نقره ای به نمایش گذاشت .نگاهی هرچند مجمل به فیلم های ژانر جنگی (با ذکر زیرشاخه هایش) ادای دینی است به این ژانر پراهمیت در سینمای معاصر ایران.
سرهنگ ثریا؛ درام سینمای جنگ
یکــی از زیرشــاخه های این ژانــر ،خود
«ســینمای پایداری» اســت .داستان
فیلم هــای ژانر پایداری یا مســتقیم
در پشت جبهه روایت می شود یا به
موازات ان (اغلب در ســال های پس
از جنگ) روایت می شود« .سرهنگ
ثریا» ساخته لیلی عاج از این منظر فیلم
خاصی در ژانر پایداری محسوب می شود.
شاید عاج بتواند پس از نرگس ابیار ،دومین فیلمسازی باشد که در
یکی از ژانرهای جنگی نگاه ها را به خود معطوف کند .همچنین بازی
ژاله صامتی در این فیلم ،نقش افرینی مریال زارعی در شیار 143را
به ذهن متبادر می کند .البته باید توجه داشت که فیلم ابیار در گروه
«سینمای پایداری» دسته بندی می شود.
غریب؛ یک داستان بلند!
فیلم «غریب» به کارگردانی محمدحسین
لطیفی هم در تقســیم بندی چهارگانه
اثار جنگی ،در زیرشــاخه «سینمای
جنگ» طبقه بندی می شود .فیلمنامه
غریب اما درواقع یک داســتان بلند
است! (داستان بلند به داستانی اطالق
می شود که برخالف رمان زمان محدود
و شخصیت های اصلی اندک دارد) چه این
فیلم به یک برهه ســه هفته ای و مشــخصاً ماجرای جنگ 22روزه
کردستان با مقاومت قهرمانانه شهید محمد بروجردی ملقب به مسیح
کردستان می پردازد .مشخصه این فیلم اما بازی بابک حمیدیان در
نقش اصلی «غریب» است.
حمیدیان پیش تر با حضور در نقشی مشابه در فیلم «چ» ساخته
ابراهیم حاتمی کیا ،با جان بخشیدن به نقش شهید اصغر وصالی موفق
به دریافت سیمرغ بلورین شد .حاال حمیدیان این بار با نقش محمد
بروجردی به کردستان بازگشته و شاید نیم نگاهی به پرواز سیمر غ در
ان حوالی هم داشته باشد.
«سینما متروپل»؛ نمون ه ژانر مقاومت
در تقســیم بندی چهارگانــه ســینمای
جنگی« ،ســینمای مقاومت» جایگاه
بسیار ویژه ای از دهه 60تا کنون داشته
است .این ژانر به گونه ای از فیلم های
جنگی اطالق می شــود که صحنه
ان ها ،مشخصا پشــت جبهه است و
اغلب به جنگ شهرها می پردازد .تفاوت
این ژانر با ســینمای پایداری نیز در زمان
روایت ان هاست (زمان فیلم های سینمای مقاومت در سال های جنگ
و زمان فیلم های سینمای پایداری سال های پس از اتش بس بین ایران
و عراق است) گذشته از این که نام فیلم ،یاداور فیلم «متروپل» ساخته
مسعود کیمیایی است ،موضوع ان نیز بی شــباهت به فیلم «ابادان
»1160ساخته مهرداد خوشبخت نیست .چه هردو فیلم در ابادان
و در زمان حصر این شهر روایت می شــوند و موضوع هر دو فیلم نیز
«رسانه در زمان حصر ابادان» است.
اتاقک گلی؛ یک هفت سامورایی مدرن!
فیلم «اتاقک گلی» ساخته محمد عسگری
بین فیلم های جنگی جشــنواره چهل
و یکم در ژانر «ســینمای پایداری»
قــرار می گیــرد (ســینمایی کــه
مقاومت مردمی پس از پایان جنگ
را دســتمایه خود قــرار می دهد) و
ماجرای هجوم منافقان به روستاهای
اطراف کرمانشــاه (بعد از اتــش بس) را
روایت می کند .این میان اهالی یک روســتا به مقاومت برمی خیزند
و شــاهو ،شــخصیت اصلی فیلم از رزمندگان برای همراهی مردم
روستای خود درخواســت کمک می کند و اغلب این رزمندگان به
شهادت می رسند .این ماجرا شما را یاد کدام شاهکار سینمای جهان
می اندازد؟ اگر خاطره «هفت سامورایی» ساخته اکیرا کوروساوا در
ذهن شما تداعی شد ،بیراه نرفته اید! شباهت خط داستانی این فیلم
با «هفت ســامورایی» یا «هفت دالور» که نسخه هالیوودی هفت
سامورایی محسوب می شود ،به خوبی نمایان است .حتی خرده روایت
عاشقانه شاهو و خزال هم فیلم را از این شباهت نجات نمی دهد .به
هر حال ،فیلم اتاقک گلی به شدت مورد توجه حاضران در پردیس
سینمایی ملت قرار گرفت و تماشاگران حدود یک دقیقه پس از پایان
برای عوامل سازنده دست زدند.
شماره 10؛ زنده باد تعلیق!
جدیدترین ساخته حمید زرگرنژاد هم در
تقسیم بندی ما به ژانر «سینمای جنگی»
تعلق می گیرد .سینمایی که مستقیم
به خود جنگ می پردازد .شاخصه این
فیلم استفاده از عنصر تعلیق در خط
روایی داستان موقعیت است .اصوالً ژانر
جنگی به خودی خود گونه ای پر از تعلیق
و اتفاقات غیرمنتظره و غافلگیرکننده است و
همین ویژگی سینمای جنگ را حتی در هالیوود به سینمایی ممتاز بدل
ساخته است .روایت داستان فرار از اردوگاه اسرا از ان دسته ماجراهایی
است که مخاطب را با خود همراه می ســازد .شاید بهترین نمونه این
فیلم ها «بازداشتگاه شماره »17ساخته بیلی وایلدر به سال 1953باشد.
گل های باوارده؛ بازهم جنگ ،بازهم ابادان
نام ابتدایــی فیلم مهرداد خوشــبخت،
«پاالیشگاه» بود که در بازنویسی متن
فیلمنامه به «گل های باوارده» تغییر
نام داد .این فیلم نیز به ژانر «سینمای
مقاومت» تعلــق دارد .فیلمی درباره
پاالیشگاه ابادان در خالل سال های
دفاع مقــدس کــه در ایــن فیلم نیز
خوشــخبت دوباره مانند «ابادان »1160
سراغ شهر استراتژیک کشورمان در جنگ تحمیلی رفته است .یکی از
ویژگی های سینمای مقاومت ،نگاه ویژه به تالش نیروهای غیرنظامی
در جریان جنگ بوده که در این فیلم خوشــبخت به خوبی ان را به
تصویر کشیده است . صفحه 6
جمعه 21بهمن 1401شماره 1373
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
7
گفت وگوی صبا با کارگردان ،فیلم کوتاه برنو
بـه دکوپـاژ سـر صحنـه اعتقـاد دارم
مصطفی کزازی «برنو» مراسم عروسی و حجله زوجی ست
که در روســتای داماد برگزار شده است .در
گفت و گو
این روستا رســمی هست که شب عروسی،
داماد باید تیر شلیک کند تا مردم بشنوند و اگر این تیر به
دروغ شلیک شود خوشبختی در انتظار انان نیست! هنگامی
که عروس از ماجرا اگاه می شود گفتگویی بین ان ها شکل
می گیرد و عروس اصرار می کند تا گلوله به تزویر شــلیک
شود .محمد ثریا کارگردان فیلم«برنو» با این فیلم در چهل و
یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
ایده اولیه اثر چطور شکل گرفته است؟
یکی از دوستان نویســنده ام که از ایالت بختیاری هستند من را
به یک عروسی دعوت کرد .وقتی به عروسی رفتم متوجه شدم رسم
خاصی در شب عروسی دارند .بعد از ان متوجه شدیم که عروس از
شهر دیگری است و این رسم او را ازار می دهد و به همین دلیل همان
شب عروسی بگومگویی بین عروس و داماد اتفاق افتاده است .این
ماجرا در ذهن من ماند و تصمیم گرفتم این ایده را به فیلمنامه تبدیل
کرده و ان را بسازم.
چه مدت زمانی صرف نگارش و بازنویسی فیلمنامه شده
است؟
نــگارش فیلمنامــه حدود شــش ماه
طول کشید ،که به همراه همان دوست
نویســنده ام نگارش کار انجام شد .دو
ماه هم درگیر بازنویســی اثر بودیم تا
درنهایت به خروجــی مورد نظرمان
رسیدیم.
دکوپــاژ کار را پیش از
فیلمبرداری انجام دادید و
یا به شکل دکوپاژ سر صحنه
عمل کرده اید؟
به شــخصه به دکوپاژ ســر
صحنه اعتقاد دارم .اما برای این
کار از استوری برد استفاده کردیم
و قبل از فیلمبرداری تمام دکوپاژ
را اماده کرده بودیم .اســتوری برد
کار هم حــدود دو هفته زمان برد که
زحمت این کار را خانم محتشــمی فر
کشیدند.
اثر را در همــان منطقه ایالت
بختیاری فیلمبرداری کرده اید؟
با انکه قصد داشتیم که این اتفاق
بیفتد ،اما به دلیل شــرایط کرونایی هرچه تالش کردیم نتوانستیم
کار را انجا تولید کنیم.
درنهایت در موزه اســتاد معین تهران و بــا کمک طراح صحنه
خوب مان خانم شاه حسینی که خودشان بختیاری هستند ،توانستیم
کار را تولید و فیلمبرداری کنیم.
فیلم های کوتاه در کشــورهای صاحب صنعت سینما،
جایگاه خاصی دارند .اما در ایران به نوعی پیش درامد ساخت
فیلم های بلند به حساب می ایند .به نظر شما این مسئله شان
سینمای کوتاه را زیر سوال نمی برد و ساخت فیلم کوتاه را
کاری اماتوری جلوه نمی دهد؟
من تجربه کردن کارگردان ها در فیلم کوتاه بــرای فیلم بلند را
چیز بدی نمی دانم و فکر می کنم خوب و مفید است .اما مدیوم فیلم
کوتاه مستقل است و به فیلم بلند وابسته نیست .و این را هم بگویم که
پس از انقالب به فیلم کوتاه اهمیت بیشتری داده شده و به هرحال
سازمان هایی مثل انجمن سینمای جوان وجود دارند که مختص این
مدیوم از سینما هستند و در این زمینه حمایت و فعالیت می کنند.
این باعث شده که فیلم کوتاه دارای شخصیت شود.
از عصر شکوفایی نهضت مینی مال تا امروز ،در تولید همه
مقوله های فرهنگی محدودیت هایی ایجاد شده است .به این
معنی که مث ً
ال یک داستان نویس برای نگارش یک کار کوتاه
با محدودیت فرمیک روبه رو می شود .این محدودیت در
صنعت فیلمسازی هم وجود دارد؟ این مسئله ساخت فیلم
کوتاه را دشوارتر کرده است؟
زمان فیلم کوتــاه همان طور که از نامش مشــخص اســت،
کوتا ه تر اســت .این
یعنی ما باید ســوژه ها و ایده هایی
را برای این مدیــوم انتخاب کنیم که
مختص به شــرایط خودش باشد .اتفاقاً
در دنیای امروز که زمان و حوصله ادم ها پایین
امده است ،تاثیر فیلم کوتاه بیشتر است.
ساخت یک فیلم کوتاه درخشان باعث دیده شدن
فیلمساز توسط تهیه کنند ه ها می شود .اما قبل از
این اتفاق وقتی فیلمساز کوتاهی می خواهد اثری
تولید کند ،ایا سرمایه گذاران و تهیه کنندگان به
او توجه می کنند؟
قطعاً خیر .خصوصاً در فیلــم اول .مگر اینکه کار
دانشجویی قابل قبولی ســاخته باشند و ان را ارائه
کنند که شاید مورد قبول تهیه کنندگان قرار بگیرد.
هیچ تهیه کننده ای ریســک کار اول را نمی پذیرند .نباید فراموش
کنیم فیلم کوتاه بازگشت سرمایه ندارد و به همین دلیل رغبتی برای
سرمایه گذاری در فیلم کوتاه وجود ندارد.
فیلم های کوتاه مورد عالقه تان کدام ها هستند؟
من فیلم های ایرانی را بیشتر دوست دارم .این را قلبی می گویم.
دوستانی که در مدیوم فیلم کوتاه کار می کنند واقعاً کارهای خوب و
قابل توجهی می سازند.
به نظر می رســد فیلم کوتاه باتوجه به مختصات و نوع
پرداختی که دارد ،مخاطبین خاصــی دارد .با این تعریف
می توانیم بگوییم سینمای کوتاه سینمای نخبه گرا است؟
من این را خیلی قبول ندارم .البته شاید به این دلیل است که کالً
نخبه را قبول ندارم .من فکر می کنم تالش است که ادم ها را متمایز
و متفاوت می کند.
ویدئو کلیپ ها در بین مردم جا افتاده و بسیار پر مخاطب
شــده اند .فیلم کوتاه با توجه به شباهت
نسبی فرمیک اش به این گونه تصویری،
هرگز نتوانسته بین مردم جا افتاده و
فراگیر شود .دالیل این مسئله را چه
می دانید؟
قطعاً رســانه های بزرگ دلیل این
امر هستند .رسانه هایی مثل تلویزیون
باید این مدیوم را بــه مردم معرفی کنند
و مختصــات و جذابیت هایــش را
بــرای مخاطبان شــرح دهند.
وقتی تالشی برای شناساندن
این مدیوم و یــا پخش کردن
اثار به صورت وسیع ،صورت
نمی گیــرد ،نمی توانیم توقع
داشته باشــیم که مخاطبین
این مدیوم به انــدازه ی فیلم
بلند باشد.
بعضی از فیلم های کوتاه
قابلیت این را دارند که از
روی ان ها نسخه سینمایی
هم ساخته شود .رنگارنگ
چنین قابلیتی دارد؟
به نظر خــودم «برنو» این
قابلیت را دارد .خود من حتی
به سریال شــدن این فیلم هم
فکر کرده ام. صفحه 7
صاحب امتیاز :موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر :محمدرضا شفیعی
www.rooznamehsaba.com
rooznamehsaba
تهران -خیابان ایت اهلل مدنی -کوچه خجسته منش -پالک 5
تلفن 77582422 -6 :فکس77548245 :
چاپ :موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
توزیع :نشر گستر امروز
شیرینقلم
عجیب ترین اتفاق روز اخر
برای دیدن فیلم «غریب» وارد سالن نمایش شدم .برای این
که بتوانم روز اخر برادری ام را ثابت کنم بدون این که خوراکی
همراهم باشد به تماشــای فیلم نشســتم .فیلم درباره یکی از
شهدای جنگ به نام محمد بروجردی بود و دوست داشتم این
شخصیت را بشناسم و الحق فیلمنامه و کارگردانی این فیلم به
گونه ای بود که دیگر نتوانستم بغضم را در گلو خفه کنم .بنابراین
دل را زدم به دریا و اشک ها را مثل باران بهاری از گوشه چشمانم
رها کردم .دوستم بعد از فیلم سراغم امد که اگر فیلم را دیده ام
سریع نقدش را بنویسم .همینطور که اشک هایم را پاک می کردم
گفتم فیلم را دیدم در این میان فقط حسرتی بر دلم ماند که چرا
قهرمانان کشورم اینقدر غریب هستند؟ چرا انها را نمی شناسیم؟
و با دادی که از ته دل بر سر دوستم زدم گفتم :چرا سینمای ما به
رسالتش درست عمل نمی کنه و در شناساندن قهرمانان میهن
کوتاهی می کنه؟
دوستم که جا خورده بود گفت :اروم باش رفیق قرار نیست
سینمای ایران را زیر سئوال ببری قراره فیلم رو نقد کنی! گفتم
این چه طرز فکریه که داری؟ گیریم یک فیلم هم خوب ساخته
شده بعدش چی؟ چطور باید دغدغه ساخت فیلم در ژانر دفاع
مقدس و به تصویر کشیدن قهرمانان و حماس ه افرینی های ان
دوران رو تقویت کرد .اصال وظیفه تو به عنوان یک روزنامه نگار
چیه؟ مگه نباید گوشــزد کنی و مدام این موضوعات رو مطرح
کنی و بگی تا اتفاق خوبه بیفته .دوستم دستش را روی شانه هایم
گذاشــت و گفت :باز تو خیاالتت با کی درگیری؟ به خود امدم
متوجه شدم هنوز در حال و هوای فیلم قرار دارم .دوستم گفت
نقد فیلم رو سریع برســون .با خودم گفتم امروز افتاب از کدام
طرف در امده است؟ دوستم این بار سرم داد نزد و از نگاه عاقل
اندرسفیه اش خبری نبود .نشســتم نقد فیلم را نوشته و ارسال
کردم .اما در این روز اخر جشنواره عجیب ترین اتفاق برایم افتاد.
از دفتر روزنامه زنگ زدند و گفتند دوستم از انجا رفته و از روز
کاری بعد از جشنواره فیلم فجر موظف هستم به عنوان جایگزین
او با سمت دبیر تحریریه در دفتر روزنامه مشغول به کار شوم!
گزارش تصویری جشنواره بین المللی فیلم فجر صفحه 8