روزنامه صبا شماره 1372 - مگ لند
0

روزنامه صبا شماره 1372

روزنامه صبا شماره 1372

روزنامه صبا شماره 1372

‫پنج شنبه| ‪ 20‬بهمن ‪ 9 |1401‬فوریه ‪ 18 |2023‬رجب ‪|1444‬‬ ‫سال دهم| شماره ‪ 8 |1372‬صفحه| ‪5000‬ناموت|‬ ‫یادداشت سردبیر‬ ‫همدلی و ایستادگی؛ برای فجر‬ ‫گفت وگو با محمدحسین لطیفی کارگردان «غریب»‬ ‫«غریب» اقتباس کامل‬ ‫از «مسیح کردستان» نیست!‬ ‫گفتگو با تهیه کننده‬ ‫گفت وگو با کارگردان مستند‬ ‫فیلم سینمایی «وابل»‬ ‫«در پس جنگ»‬ ‫شهرام مکری را دوست دارم‬ ‫سینمای مستند ‪ ،‬مستقل نیست‬ ‫گفت وگو با تهیه کننده و کارگردان فیلم‬ ‫نقدی بر فیلم کاپیتان‬ ‫سینمایی «در اغوش درخت»‬ ‫وعده هایی که عملی نشد!‬ ‫لبریز از خیال‬ ‫و خالقیت کودکانه‬ ‫جشــنواره فیلم فجردر دوره چهل و یکم هم روزهای پایانی‬ ‫خود را سپری می کند‪ .‬جشنواره ای که خیلی ها پیش بینی های‬ ‫عجیب و غریبی برای ان داشتند؛ از تعطیلی تا بی رمقی و خالی‬ ‫ماندن از فیلم های حرفه ای‪ .‬اما به همت تیم برگزارکننده و یاری‬ ‫سینماگران‪ ،‬شاهد جشنواره ای تمیز و منظم بودیم‪.‬‬ ‫واضح است فراز و نشــیب های مختلف اجتماعی و سیاسی‬ ‫در‪ 44‬سال پس از پیروزی انقالب اسالمی‪ ،‬بر رویدادهای فرهنگی‬ ‫کشور بی تاثیر نبوده است‪ .‬اما هیچ کدام از ماجراهای سال های‬ ‫‪ 98 ،96 ،88 ،87‬و حاال ‪ 1401‬نتوانسته چراغ این جشنواره ها‬ ‫خاموش کند‪ .‬حتما حضور و عدم حضــور برخی هنرمندان در‬ ‫این رویدادها بسیار موثر است اما حرکت رو به جلوی تولید اثار‬ ‫کیفی فرهنگی‪ ،‬همه ساله حضور هنرمندان و فیلمسازان جوان‬ ‫را در کنار هنرمندان پیشکسوت نوید داده است‪ .‬امسال نیز از این‬ ‫رویه مستثنی نبوده و در فشار رسانه های معاند و جوسازی برخی‬ ‫همکاران کم تدبیر‪ ،‬جشنواره توانست با معرفی برخی فیلمسازان‬ ‫جوان‪ ،‬راهی جدید را در سینمای ایران بگشاید‪.‬‬ ‫همه جشنواره ها‪ ،‬علی الخصوص جشنواره فیلم فجر بستری‬ ‫برای معرفی‪ ،‬نمایش و ارزیابی اثار برتر تولید شده در سال گذشته‬ ‫سینمایی کشور است‪ .‬بی انصافی ســت که از همین رویدادها‪،‬‬ ‫اسم و رسمی برای خود فراهم کنیم و در گذر زمان برای همان‬ ‫جشنواره ها طاقچ ه باال بگذاریم‪.‬‬ ‫همه هنرمندانی که دل در گروی ایران اسالمی و هموطنان‬ ‫خود دارند برای ارتقا فرهنگ وهنر کشور تالش می کنند و صد‬ ‫البته اگر هم انتقاد یــا اعتراضی دارند‪ ،‬ان را بــه زبان هنر بیان‬ ‫خواهند کرد‪.‬‬ ‫ان روی ســکه همین نگرش باعث شــد تا برعکس برخی‬ ‫هنرمندان برای خوش امد برخی جشنواره های غیرهم سو با اهداف‬ ‫فرهنگی کشور فیلم هایی برای نشــان دادن چهره سیاه و ضد‬ ‫مردمی به نگرش های مذهبی بسازند و ان را به این جشنواره ها‬ ‫ارائه کنند تا شاید راهی برای جهانی شدن دست و پا کنند!‬ ‫انچه امسال از جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم‪ ،‬ایستادگی و‬ ‫همدلی هنرمندان درمواجه با جنگ رسانه ای دشمن بود‪ .‬همه‬ ‫هنرمندانی که امدند و همه هنرمندانی که نیامدند ایرانی هستند‬ ‫و دل سپرده مردم ایران‪.‬‬ ‫پیام واضح و روشن عفو عمومی رهبری معظم که شامل همه‬ ‫همکاران هنری و ســینمایی ما نیز می شود‪ ،‬چیزی جز اتحاد و‬ ‫همدلی نیست‪ .‬شایسته نیست با ســخنان بی مورد و بی جا این‬ ‫پیام رهبری را در مسیر دیگری قرار دهیم‪ .‬همراهی و اتحاد برای‬ ‫نمایش فرهنگ اصیل ایرانی و پاسداشت ارزش های ملی و دینی‬ ‫ایران سرافراز‪...‬‬ ‫بعون اهلل تعالی‬ ‫محمدرضا شفیعی‬ صفحه 1 ‫‪2‬‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫سرمقاله‬ ‫مصطفی محمودی‬ ‫برای سینمایی که حسابی‬ ‫جایش خالیست‬ ‫قرار بود درباره جشنواره مطلبی برای روزنامه عزیز صبا بنویسم‬ ‫اما شب گذشته که بنا به ضرورت کاری گذرم به خیابان طالقانی‬ ‫افتاد با دیدن پالکات ها و نام سینما عصر جدید که از سر در سینما‬ ‫حذف شده بود دچار دلتنگی عجیبی شدم و تصمیم گرفتم این‬ ‫چند خط را در رثای خاطرات خوبی بنویســم کــه یکی یکی از‬ ‫زندگی ما در حال حذف شدن هســتند و کاری هم برای حفظ‬ ‫و حراستشان از دســتمان بر نمی اید‪ .‬اولین دلتنگی از این نوع‬ ‫را سالیان دور در جریان تبدیل خیابان نواب قدیم به شکل فعلی‬ ‫اش تجربه کردم انجا که شاید به اقتضای معماری جدی شهری‬ ‫همه خاطرات کودکی من و امثال ان از ان محله و خیابان بکلی‬ ‫نابود شد و شکل جدیدی پیدا کرد‪ .‬دومی اغذیه فروشی ای بود در‬ ‫خیابان جمهوری تقاطع امیر اکرم سابق که در اوان کودکی در قدم‬ ‫زدن های مادرم با من دراین خیابان که ان زمان جزو خیابان های‬ ‫شیک و مد باالی تهران بود بارها از جلویش رد می شدیم و مادرم‬ ‫از این اغذیه فروشی ساندویچ خوشمزه ای برایم می خرید که بی‬ ‫اغراق خوشمزه تر از ان تاکنون در زندگیم نخورده ام‪ .‬ان اغذیه‬ ‫فروشــی هم اینک تبدیل به تاناکورا فروشی شده‪ .‬از این جنس‬ ‫خاطرات نابود شده در یاد و ذهن نسل من و امثال من فراوان است‬ ‫و عصر جدید هم یکی از انها بود‪ .‬سینمایی که ما را عاشق سینما‬ ‫کرد و پاگیرش شدیم ان سالهایی که جشنواره رفتن ادابی داشت‬ ‫و سینمای اهالی رسانه ای نبود و چند تا سینمای محدود در تهران‬ ‫میزبان جشنواره بودند و بس‪ .‬تا جایی که فیلم دیدن در جشنواره‬ ‫فجر فتح الفتوحی بزرگ برایمان حساب می شد تا بتوانیم برای‬ ‫یکسال از همان ابزار برای فخر فروشی به همساالنمان استفاده‬ ‫کنیم‪ .‬شلوغی های غیر قابل وصف سالن دو و سه عصر جدید که‬ ‫فیلمهای بخش ویژه و جشنواره جشنواره ها را نمایش می دادند‬ ‫و کوپن هایی که هوشنگ و فرامرز کاوه از یکساعت قبل از شروع‬ ‫نمایش فیلم بین منتظران پخش می کردند تا با ارائه انها بلیط ان‬ ‫سئانس را تهیه کنند‪.‬همه و همه این اداب را دلچسب تر و فیلم‬ ‫دیدن را لذت بخش تر می کرد‪ .‬اینکه از ترس نرسیدن بلیط به ما‬ ‫ده دقیقه قبل از پایان نمایش فیلم در سالن دو یا سه یا یک به بهانه‬ ‫دستشویی از سالن خارج میشدیم و بیست دقیقه ای خودمان را در‬ ‫انجا حبس می کردیم تا بتوانیم در سئانس بعدی هم بدون بلیط‬ ‫جزو تماشاگران فیلم باشیم و ان پیرمرد مهربان هوشنگ کاوه‬ ‫بعدها برایم فاش کرد که از این کلک ما اگاهی داشت اما به روی‬ ‫خودش نمی اورد تا ما بتوانیم تــا جایی که توان داریم فیلمهای‬ ‫جشنواره را به تماشا بنشینیم همه و همه جزو خاطرات بی نظیر‬ ‫زندگی امثال من بود و هست تا بعد از گذشت چندین دهه ازان‬ ‫ماجراها همچنان از انها یاد کنیم و دلخوششان باشیم‪ .‬حیف است‬ ‫که این روزها و این سالها جای ســینما عصر جدید در جشنواره‬ ‫خالی است‪ .‬حیف است که محله قدیمی من را امروز ساختمانهای‬ ‫یک شکل تصرف کرده اند حیف است ان ساندویچی تاناکورا می‬ ‫فروشد و خیلی حیفها و افســوس های دیگر که سوی نامهربان‬ ‫زندگی را همواره به ما یاداور می شود‪ .‬حیف‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫نقدی بر فیلم کاپیتان‬ ‫لبریز از خیال و خالقیت کودکانه‬ ‫فیلــم کاپیتان از حال و هــوای کودکان ســرطانی در یک‬ ‫رضا اشفته‬ ‫بیمارستان می گوید که چگونه برای سپری شدن دوره درمان‬ ‫نقد فیلم‬ ‫دارند کودکــی می کنند و بی خیال همه چیز دســت به دامان‬ ‫رویاهایشان می شوند‪.‬‬ ‫محمد حمزه ای در یک فیلم اجتماعی بر ان اســت که یک موقعیت پر از‬ ‫درد و درمان را به شرایطی شیرین و لبریز از خیال و خالقیت کودکانه تبدیل‬ ‫کند و در این مسیر گزینش ها و اشــاره های درستی را پیش روی دوربینش‬ ‫قرار می دهد؛ بلکه مخاطب نیز بداند در شرایط سختی همچون سرطان باید‬ ‫امیدوارانه تر و چه بسا گاهی بی خیاالنه تر تن به درمان های سخت سپرد تا‬ ‫اینکه درمان میسرتر شود‪ .‬فیلمنامه امیرمحمد عبدی به یک واقعیت قابل‬ ‫درک و لمس دارد نزدیک می شود اما از انجا که کودکان سرطانی محور اصلی‬ ‫این داستان و موقعیت هستند‪ ،‬همه چیز به دنبال اثبات رویاهای شیرینی است‬ ‫که همه کودکان دچارش هستند و فرقی نمی کند که برخی از انان در شرایط‬ ‫سخت قرار گرفته باشند‪ .‬عیسی نمونه ی بارز یک کودک سرطانی است که با‬ ‫هیاهو و دلگرمی بازیگر بچه های سرطانی اتفاقات نابی را دامن می زند‪ .‬از انجا‬ ‫که عیسی می خواهد کاپیتان تیم ملی شود پیامک های زیادی را از طریق پرستار‬ ‫نظری (با بازی پانته ا پناهی ها) برای کریم باقری می فرستد و نتیجه انکه پاسخی‬ ‫از این بازیکن تیم ملی و پرسپولیس برای دعوت به تمرین ها داده می شود اما هیاهو‬ ‫و رویاهای عیسی فقط مربوط به خودش نمی شود بلکه با امدن دختری به نام پروانه‬ ‫سعی می کند دست به کارهایی بزند که رویای این دختر عملی شود‪ .‬دختری که پدرش‬ ‫کاپیتان کشتی است و با سوختن کشتی زیر اب ها جا مانده است و حاال دختر دوست دارد‬ ‫به دریا برود اما مادرش انگار از دریا بیزار است‪ .‬تالش های عیسی بستر دل دادگی های انسانی‬ ‫را جایگزین رویاهای شخصی می کند و «دیگری» جایگزین «من» می شود و این همان قصه‬ ‫ظریف انسان شدن و انسان ماندن است و چه زیبا این حکایت در کاپیتان با شاعرانگی تمام سروده‬ ‫می شود چنانچه در پایان قصه عیسی به جای رفتن به تمرین پرسپولیس از پدرش می خواهد پروانه‬ ‫و امان ابادانی را به دریا ببرد و پس از ان پرنده زخمی خوب شده و پرواز می کند و بچه های سرطانی نیز‬ ‫پرنده های کاغذی خود را با شور و شوق به پرواز در می اورند‪.‬‬ ‫حمزه ای‪ ،‬بر ان است که میزانسن هایش بر پایه همین دردها و رویاهای کودکانه ارامش بخش مخاطبان باشد و با‬ ‫رنگ های ابی و ســفید و در عین حال رنگ بندی های گرم که در لباس و گریم دلقک بیشتر محقق می شود چنین‬ ‫منظوری در فضاسازی دیده می شود‪ .‬همچنین شلوغی و هیاهوی بازی و طنازی کودکان بر این فضا ارزش افزوده ای‬ ‫است که بیانگر همین حال و هواست‪ .‬شاید برخی از بازی ها نیازمند دقیق شدن باشد چنانچه پروانه و امان‬ ‫از دردهایشــان انگار فاصله گرفته اند و فقط دارند کودکی می کنند اما بازیگر نقش عیسی و ان قیافه‬ ‫نحیف لبریز از درد است اما نوع مواجهه اش رویاهای شــیرین را به چالش می کشد و این همان‬ ‫اقتضای جنس بازی اوست که اگر دیگر بازیگران نیز چنین می بودند حتما باور فیلم بیشتر از‬ ‫اینها می شد‪.‬‬ ‫پانته ا پناهی ها اینبار در سینما فرصت بیشتری همانند تئاتر یافته تا خود را به عنوان‬ ‫بازیگر بروز دهد و در این فرصت در مقام یک پرستار و مادر نه تنها کم نمی گذارد بلکه از‬ ‫سر حوصله و دقت بر ان است که مهر بسیارش را نصیب کودکان سرطانی کند؛ زیرا که‬ ‫او نیز یک کودک سرطانی داشته و پس از سه ســال دوره درمان از دست داده اش و این‬ ‫جای خالی باید به گونه ای پر شود و این حسرت باید جبران شود و اینها نکات بارزی است‬ ‫که بازی پناهی ها را برجسته می ســازد‪ .‬پژمان بازغی نیز در نقش پدر کم نمی گذارد و‬ ‫بیشترین فرصت را در قالب یک دلقک به درستی نمایان می سازد بی انکه بداند عیسی از‬ ‫وجود نامحسوس او در بیمارستان باخبر است و این بازی پدرانه و پسرانه بسیاز شیرین‬ ‫می نماید‪ .‬فیلم کاپیتان مخاطبان را ســرزنده نگه می دارد و اموزه های بسیاری برای‬ ‫همه ی بیماران دارد که هر یک به گونه ای با ان دست به گریبان هستند‪.‬‬ صفحه 2 ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫‪3‬‬ ‫گفتگوی صبا با تهیه کننده فیلم سینمایی «وابل»‬ ‫ســمیه نجفــی خاتونــی ‪« -‬وابل» به‬ ‫کارگردانی تورج اصالنی و به تهیه کنندگی‬ ‫سپهر سیفی اســت‪ .‬با بازی ازاده زارعی‪،‬‬ ‫نوید پورفرج‪ ،‬فرید سجاد حسینی‪ ،‬رامین‬ ‫راستاد است‪ .‬در خالصه داستان فیلم وابل‬ ‫اینطور امده اســت‪ :‬اهالی یک روستا بعد‬ ‫از سیل‪ ،‬بی خانمان شده و در یک ایستگاه‬ ‫متروک قطار به طور موقت زندگی می کنند‬ ‫اما اتفاقی‪ ،‬مسیر حوادث را تغییر می دهد‪.‬‬ ‫این فیلم در بخش مســابقه جشنواره فیلم‬ ‫فجر ‪ ۱۴۰۱‬حاضر است‪.‬‬ ‫شهرام مکری را دوست دارم‬ ‫فیلم «وابل» جدیدترین ساخته تورج اصالنی فیلمبردار مطرح سینمای‬ ‫ایران است که در مقام کارگردان حضور دارد اصالنی اگرچه در فیلمسازی‬ ‫کمتر شناخته شده اســت ولی یکی از فیلمبرداران کارکشته و مشهور‬ ‫سینمای ماست‪ .‬از فعالیت های تورج اصالنی به عنوان مدیر فیلمبرداری‬ ‫به فیلم هایی نظیر «مالیخولیا»‪« ،‬اشــغال های دوست داشتنی»‪« ،‬سن‬ ‫پطرزبورگ» و «فصل کرگدن» می توان اشــاره کرد‪ .‬تورج اصالنی تنها‬ ‫فیلمبرداری نیست که امسال خودش در مقام کارگردان فیلم ساخته است‪.‬‬ ‫فرشاد گل سفیدی دیگر مدیر فیلمبرداری است که با فیلم هفت بهار نارنج‬ ‫امسال فیلم در جشنواره فجر دارد‪ .‬اصالنی سال پیش موفق به تولید فیلم‬ ‫سینمایی به نام «بی سرزمین» به نویسندگی‪ ،‬کارگردانی و تهیه کنندگی‬ ‫خود با بازی هانی مجتهدی خواننده ُکرد شــد که محصول مشــترک‬ ‫کشورهای عراق و سوریه و سومین ساخته بلند سینمایی وی است‪.‬اصالنی‬ ‫که قب ً‬ ‫ال فیلم های «حمال طال» و «جینگو» را ساخته است و عموماً مسائل‬ ‫اجتماعی و چالش ها را دنبال می کند‪ ،‬امسال فیلم وابل را در جشنواره فیلم‬ ‫فجر دارد‪ .‬وابل همچون اثار قبلی اصالنی یک فیلم با داستانی اجتماعی‬ ‫است که سپهر سیفی تهیه کننده ان است‪.‬‬ ‫سپهر سیفی‪ :‬دنبال نگاه نو در سینما هستم‬ ‫سپهر سیفی تهیه کننده سینما؛ در دهه ‪ 1392‬دوره ی پرتالشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید چندین اثر مهم حضور داشته است‪.‬‬ ‫این تهیه کننده سال‪ 1392‬در فیلم «ماهی و گربه» با شهرام مکری‪ ،‬سال‪ 1393‬در فیلم «نزدیک تر» با مصطفی احمدی‪ ،‬سال‪ 1396‬در‬ ‫فیلم «هجوم» با شهرام مکری‪ ،‬و سال‪ 1397‬در فیلم «هزارتو» با امیرحسین ترابی همکاری داشته است‪ .‬این تهیه کننده‬ ‫امسال با فیلم وابل به کارگردانی تورج اصالنی در جشنواره چهل و یکم فجر در بخش سودای سیمرغ حضور دارد‪.‬‬ ‫درمورد نام فیلم‪« ،‬وابل» توضیح دهید؟‬ ‫وابل به معنی باران تند است و اصطالحی اســت که در منطقه لرستان برای باران های سیل اسا‬ ‫استفاده می شــود‪ .‬مخففی از باران بزرگ قطره ای‪ ،‬که به باغی که در بلندی واقع است‪ ،‬رسیده و‬ ‫میوه‏اش را دوبرابر کرده است‪.‬‬ ‫چطور همکاری تان با تورج اصالنی شکل گرفت؟‬ ‫از ابتدا فیلم نامه به شکل طرح بود‪ ،‬موضوع داســتان را با رویکردی خاص دیدم که‬ ‫پتانسیل خوبی در اجرا داشت در فیلم نامه به دنبال متن هایی هستم که نگاه متفاوتی به‬ ‫موضوعات دارند‪ ،‬بعد از ان با چندین کارگردان وارد مذاکره شدم تا اینکه در نهایت با تورج‬ ‫اصالنی برای نگارش فیلم نامه و کارگردانی به جمع بندی رسیدم‪.‬‬ ‫این که گفتید رویکرد خاص‪ ،‬از نظرم همکاری تان با شهرام مکری در ماهی و‬ ‫گربه و هجوم به همین دلیل بود که موفقیت های بزرگی را نیزکسب کرد‬ ‫ماهی و گربه از گروه هنر و تجربه بود‪ ،‬که در اکران داخلی و خارجی توانست نظر بسیاری‬ ‫از منتقدان و صاحب نظران ســینمای جهان را به خود جلب کند‪ .‬شهرام مکری‪ ،‬را جدا‬ ‫از فیلم سازی دوست دارم و همین باعث شکل گیری همکاری مجدد برای ساخت فیلم‬ ‫هجوم بود‪ .‬در سینما به دنبال اثرهایی هستم که در قاب سینما حرف های نو برای گفتن دارند‪،‬‬ ‫فیلم هایی که برای خودم هم جذابند و مرا از کلیشه های مرسوم سینمایی دور می کنند‪.‬‬ ‫از نظر من نسل های جدید و انسان امروز را باید با خوراکی نو تغذیه کرد‪ .‬و این‬ ‫مهم نیازمند تولد سینماگرانی اســت که در ارائه یک سینمای متفاوت‪ ،‬با‬ ‫دانش های به روز علم سینما توانمند باشند‪ .‬وابل هم در حوزه فیلم نگاه‬ ‫جدیدی دارد‪.‬‬ ‫با این حساب‪ ،‬وقتی به سراغ سینمای هنری با مخاطب خاص‬ ‫می روید‪ ،‬دغدغه ای بابت بازگشت سرمایه و سود مالی پروژه‬ ‫ندارید؟‬ ‫با توجه به شرایطی که سینمای ایران دارد‪ ،‬خیلی روی اکران داخلی‬ ‫حساب نمی کنم‪ ،‬هر چند در تجربه اکران هزارتو از امیر حسین ترابی‬ ‫با اینکه در جشنواره فجر هم حضور نداشت اما موفقیت رضایت کننده‬ ‫ای داشت‪ ،‬در سینما به دنبال جهانی شدن هستم و افق های دورتری را‬ ‫به صورت همه جانبه برای فیلم در نظر می گیرم‪ .‬به همین خاطر فیلم ها‬ ‫را به معتبرترین جشنواره های داخلی و خارجی ارائه می کنم‪.‬‬ ‫ساختار روایی فیلم وابل در چه سبکی قرار می گیرد؟‬ ‫فیلم با یک روایت کالسیک شروع می شود‪ ،‬داستان درباره مادری است که‬ ‫درحال بازگشت به زادگاهش برای رسیدن به عروسی برادرش است‪ .‬در همین‬ ‫مسیر مشکالتی که در زندگی شخصی با همسرش دارد دستمایه اتفاقی می‬ ‫شود که در روز عروسی زندگی او را دچار تحول می کند‪.‬‬ ‫ارزیابی تان از سینمای امروز ایران در شرایط حاضر چیست؟‬ ‫شرایط سختی بر سینمای ایران حکمفرماست‪ ،‬چند سالی درگیر بیماری‬ ‫کرونا بودیم و حاال دو قطبی شدن ســینماگران در تولید و نمایش فیلم های‬ ‫سینمایی رخ داده است‪ .‬اتفاقات اخیر قهری را درسینما ایجاد کرده که کارکرد‬ ‫هنری و فرهنگی ان را تغییر داده است‪ .‬در این فضا بیشتر از گذشته سینما‬ ‫نیاز به حمایت رسانه ها و مسئولین تصمیم گیرنده دارد تا رونق از دست‬ ‫رفته خود رابازیابد در غیر اینصورت با تشدید این سختی و قهری ها‪ ،‬افق‬ ‫روشنی برای صعود نخواهیم داشت‪.‬‬ ‫صحبت پایانی‪:‬‬ ‫از اردیبهشت ‪ 1401‬تا اکنون درگیر ساخت فیلم وابل بودیم‪ ،‬هنوز هم مقداری‬ ‫از کار مانده است که در حال انجام است‪ ،‬امیدوارم این فیلم که نگاه جدید و‬ ‫رویکردی خاص به سینما دارد با موفقیت و رضایت مخاطبین و منتقدین‬ ‫همراه باشــد تا گروه هم نتیجه زحمات خود را در یک بازدهی خوب‬ ‫شاهد باشند‪.‬‬ صفحه 3 ‫‪4‬‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫گفت وگوی صبا با تهیه کننده و کارگردان فیلم سینمایی «در اغوش درخت»‬ ‫وعده هایـی‬ ‫که عملـی نشـد!‬ ‫«در اغوش درخت» با نمایش قاب هایی خارج از فضای تهران‪ ،‬در شهر‬ ‫مصطفی کزازی‬ ‫ارومیه به تولید رسیده است و با خلق داستانی شاعرانه‪ ،‬اخرین تالش های‬ ‫گفت و گو‬ ‫یک خانواده در استانه فروپاشی را به تصویر می کشد‪ .‬در خالصه داستان‬ ‫این فیلم امده است‪« :‬بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواجشان‬ ‫می گذرد‪ ،‬جهان زیبای فرزندان شان را بهم می ریزد‪ .‬کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و‬ ‫مهربانی را در زندگی نمی شناسند»‪.‬‬ ‫سجاد نصرالهی‪ ،‬تهیه کننده «در اغوش درخت»‬ ‫فرزند در این فیلم نقش مهمی دارد‬ ‫زمینه همکاری شما و کارگردان اثر چگونه شکل گرفت؟‬ ‫با اقای خواجه پاشا در کار موقعیت مهدی اشنا شدم‪ .‬من تهیه‬ ‫کننده بود و ایشان دستیار کارگردان‪ .‬ایشان دستیار اقایان مجیدی‬ ‫و میرکریمی هم بوده اند‪.‬‬ ‫جذابیت فیلمنامه برای شما چه بود؟ چه چیز در فیلمنامه‬ ‫باعث شد تا تهیه کنندگی فیلم را بپذیرید؟‬ ‫محوریت فیلمنامه‪ ،‬خانواده و نقش موثــر فرزند در خانواده و‬ ‫انســجام خانواده بود‪ .‬فرزند در این فیلم نقش مهمی دارد و باعث‬ ‫جلوگیری از فروپاشی یک خانواده می شود‪ .‬این مسائل برای شخص‬ ‫من مهم هستند و برای همین جذب کار شدم و تهیه کنندگی ان‬ ‫را به عهده گرفتم‪.‬‬ ‫جلسات فیلمبرداری طبق برنامه ریزی صورت گرفته‬ ‫انجام شد؟‬ ‫متاسفانه کار چند روز بیشتر طول کشید‪ .‬دلیلش هم این بود‬ ‫که ما در شهرستان کار می کردیم و از تهران دور بودیم‪ .‬این مسئله‬ ‫سختی های خودش را داشت و درکنار ان هم قول هایی که دوستانی‬ ‫در شهرستان به ما می دادند یا با تاخیر شکل می گرفت یا اص ً‬ ‫ال شکل‬ ‫نمی گرفت‪.‬‬ ‫اتفاق ویژه ای در ساخت اثر بوده که بتوانید به ان اشاره‬ ‫کنید؟‬ ‫ق خوبی که در این پروژه افتاد‪ ،‬حضور و همراهی سینماگرانی‬ ‫اتفا ‬ ‫چون مجید مجیدی و رضا میرکریمی بود‪ .‬اقای مجیدی از همان‬ ‫ابتدای پیش تولید در جریان کار بوده و از اینکه در این فیلم از فضای‬ ‫شهری و اپارتمانی فاصله گرفته شــده ابراز رضایت کردند‪ .‬اقای‬ ‫میرکریمی هم‪ ،‬از این پروژه بسیار خوش شان امده بود و پیشنهاد‬ ‫دادند که به عنوان مشــاور در این پروژه حضور داشته باشند و در‬ ‫همین راستا مشاوره های قابل توجهی را به ما ارائه کرده اند‪.‬‬ ‫بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تهیه شده است؟‬ ‫بودجه را اجازه بدهید نگویم‪ .‬اما در مورد منابع‪ ،‬خیلی جاها به‬ ‫ما قول همکاری داده بودند که هیچ اتفاقی نیفتاد و ما بسیار اذیت‬ ‫شدیم؛ چون تا پایان کار کام ً‬ ‫ال با بودجه شخصی پیش رفتیم و کار‬ ‫را به پایان رساندیم‪.‬‬ ‫از حمایت سازمان ها و نهادهایی مانند فارابی یا اوج بهره‬ ‫برده اید؟‬ ‫بعد از اینکه کار تمام شد سازمان سوره و کانون پرورش فکری‬ ‫کودکان و نوجوانان پای کار امده اند و قرار است از کار حمایت کنند‪.‬‬ ‫برای «در اغوش درخت» چه اندازه و چه شانس هایی در‬ ‫جشنواره قائل هستید؟‬ ‫نمی دانم‪ .‬راستش را بخواهید من شخصاً دوست دارم کار تولید‬ ‫شده اثری تاثیرگذار باشــد و به جایزه خیلی فکر نمی کنم‪ .‬البته‬ ‫منظورم این نیست که جایزه مهم نیست یا ما را خوشحال نمی کند؛‬ ‫اما دغدغه شخص من این نیســت‪ .‬به هر حال همکاران ما در این‬ ‫کار بسیار زحمت کشیده اند و اگر زحمت شان دیده شود و از ان ها‬ ‫تقدیری صورت بگیرد‪ ،‬بسیار هم خوشحال کننده است‪.‬‬ ‫چشم انداز شما برای اکران عمومی چیست؟ برای شروع‬ ‫اکران عمومی زمان خاصی را مدنظر دارید؟‬ ‫احتمال دارد بخواهیم در جشنواره های خارجی شرکت کنیم‬ ‫که خب با ایــن اوصاف و با توجه به اینکه بعضی جشــنوار ها جزء‬ ‫شرایط شان اکران نشدن فیلم اســت‪ ،‬نمی توانیم االن برای اکران‬ ‫عمومی زمان دقیقی را مشخص کنیم‪ .‬البته برای این مسئله هم‬ ‫هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده و باید دید بعد از جشنواره با حامیان‬ ‫جدید اثر به چه جمع بندی خواهیم رسید‪ .‬درمورد چشم انداز هم‬ ‫باید بگویم‪ ،‬شرایط سینما درحال حاضر شرایط مناسبی نیست؛‬ ‫اقبال عمومی از فضای سینما بسیار پایین امده است‪ .‬اکثر مردم‬ ‫درگیر عادت به استفاده از فضای پلتفرمی و نمایش خانگی شده اند‬ ‫و بازگرداندن ان ها به سینما کار بسیار سختی است‪ .‬باتوجه به این‬ ‫اوضاع واقعاً نمی شود هیچ حدسی درباره اکران زد‪ .‬اما من دوست‬ ‫دارم این کار توسط جامعه مخاطبش که خانواده ها هستند دیده‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اثر شما بازار بین المللی هم خواهد داشت؟‬ ‫باتوجه به سوابق بازار بین المللی فیلم های ایرانی‪ ،‬فکر می کنم که‬ ‫اثر ما در این فضا حرفی برای گفتن داشته باشد‪ .‬خیلی از دوستانی‬ ‫که در این فضا کار کرده بودند‪ ،‬برای موفقیت فیلم ابراز امیدواری‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫بابک خواجه پاشا‪:‬‬ ‫امیدوارم در تمامی بخش ها دیده شویم‬ ‫بابک خواجه پاشا متولد ‪ ۱۳۶۰‬اســت‪ .‬او در فیلم «خورشید»‪،‬‬ ‫«قصر شیرین»‪« ،‬تو می مانی» و سریال های «سنه خاطیر»‪« ،‬تورشا‬ ‫شیرین»‪« ،‬عاشورا» به عنوان بازیگر حضور داشته و در سریال های‬ ‫«بهانه ای برای بودن»‪« ،‬تورشــا شیرین» و «ســنه خاطیر» که‬ ‫همگی محصول صداو سیمای شبکه استانی اذربایجان غربی بوده‪،‬‬ ‫کارگردانی کرده است‪ .‬او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد»‬ ‫به کارگردانی مجید مجیدی بوده است‪.‬‬ ‫دغدغه ساخت این اثر از کجا امد و چطور شکل گرفت؟‬ ‫من در فضایی بزرگ شدم که کامال حالت هنری داشت و از سوی‬ ‫پدر و مادرم به سمت ســینما و تئاتر راهنمایی شده بودم‪ .‬من در‬ ‫کارهای بسیاری حضور داشتم و به دلیل تجربه هایی که در سینما و‬ ‫تئاتر داشتم تصمیم گرفتم به کارگردانی بپردازم‪ .‬از سال های پیش‬ ‫دغدغه هایی داشتم و باور داشتم که مبحث معرفتی در سینمای‬ ‫ایران کمرنگ شده و سعی کردم به ان بپردازم‪ .‬به مباحثی مانند‬ ‫فقدان و نعمت رســیدم و مفهوم ان ها را دریافت کردم‪ .‬از نظر من‬ ‫زمانی که انسان قدر داشته هایش را بداند بیشتر و بهتر می تواند با‬ صفحه 4 ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫ان ها ارتباط برقرار کند‪.‬‬ ‫از نظر من در دنیا افراد قدر داشته ها را نمی دانند و به همین دلیل‬ ‫عموم افراد حال خوبی ندارند‪ .‬فیلم «در اغوش درخت» این حوزه ها‬ ‫را پوشش می دهد‪.‬‬ ‫باتوجه به اینکه نویسنده اثر هم خود شما بوده اید‪ ،‬چه‬ ‫مدت زمان صرف نگارش فیلمنامه شــده و چندبار مورد‬ ‫بازنویسی قرار گرفته است؟‬ ‫باتوجه به شکل کاری مان‪ ،‬بازنویسی جداگانه ای نداشتیم و همه‬ ‫چیز در دل نگارش انجام می شد‪ .‬از ایده به طرح رسیدیم و از طرح‬ ‫به سیناپس و در نهایت هم فیلمنامه را نگارش کردیم‪ .‬این مراحل‬ ‫و مدت زمانی که به صورت کلی صرف نگارش فیلمنامه شد‪ ،‬حدود‬ ‫هفت ماه است‪.‬‬ ‫دکوپاژ کار را قبل از شروع فیلمبرداری کامل کرده بودید‬ ‫و یا به شکل دکوپاژ سر صحنه عمل کردید؟‬ ‫دکوپاژی که با استوری برد همراه است‪ ،‬بیشتر در اثاری استفاده‬ ‫می شود که ما با پروداکشن طرف هستیم‪ .‬به نظر من‪ ،‬در کارهایی‬ ‫که این احتمال وجود دارد که‪ ،‬روابط و موقعیت ها در نگاه کارگردان‬ ‫تاثیرگذار باشند‪ ،‬و ما زیاد با پروداکشن طرف نیستیم‪ ،‬نیازی نیست‬ ‫حتماً با یک استوری برد کامل سر صحنه فیلمبرداری حاضر شویم‪.‬‬ ‫ما به اندازه ای دکوپاژ را با هماهنگی فیلمبردار انجام داده بودیم‪ ،‬اما‬ ‫بخشی از دکوپاژ در صحنه و لحظه فیلمبرداری کشف می شد و به‬ ‫ان می رسیدیم‪.‬‬ ‫پراکندگی لوکیشن کار در چه حد بود و در چه شهرهایی‬ ‫فیلمبرداری اثر انجام شده است؟‬ ‫صحبت هایی با تهیه کنندگان اثر داشتم و نتیجه این بود که از‬ ‫تهران دور بشویم و به ســمت لوکیشن هایی برویم که کمتر دیده‬ ‫شده اند‪ .‬در نهایت تصمیم این شد که به سمت اذربایجان برویم‪،‬‬ ‫چون من ان اقلیم را بهتر می شناسم‪ .‬به اذربایجان غربی رفتیم و‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫‪5‬‬ ‫در ارومیه‪ ،‬ســیلوانا و نزدیک تبریز و مهاباد فیلمبرداری کار انجام‬ ‫شده است‪ .‬سعی کردیم تا جایی که می شود جغرافیای زیبای ان‬ ‫منطقه را نشان دهیم‪ ،‬که هم از شاخصه های بومی استفاده کرده‬ ‫باشــیم و هم فیلم برای مخاطب تازگی های بصری داشته باشد‪.‬‬ ‫طبیعت سرسبز اذربایجان با طبیعت شمال متفاوت است‪ .‬طبیعت‬ ‫اذربایجان طبیعت وحشی تری است و عمق میدان بیشتری دارد‬ ‫و به شما کمک می کند که پالن های بسیار زیباتری را فیلمبرداری‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫برای فیلمبرداری از چه دوربینی استفاده کردید و دلیل‬ ‫انتخاب تان چه بوده است؟‬ ‫انتخاب فیلمبردار کار این بود که برای داشــتن کیفیت بهتر و‬ ‫فضاسازی مناسب‪ ،‬از دوربین مینی الکسا استفاده کنیم‪.‬‬ ‫بیشتر کارگردانان در تجربه اول بنا به توصیه تهیه کننده‬ ‫به سراغ بازیگران شناخته شده می روندتا در گیشه موفق‬ ‫باشند‪ .‬چرا ترجیح ندادید از بازیگران چهره استفاده کنید؟‬ ‫موضوعی که به نظرم ســینما را در حال حاضــر از محتوا دور‬ ‫کرده‪ ،‬هم به ســبب وضعیت اقتصادی و فــروش فیلم ها و دیگر‬ ‫عواملی که دخیل است‪ ،‬اتکا به چند بازیگر خاص است؛ در بیشتر‬ ‫موارد تالش شده که گیشه را در دست داشته باشیم‪ .‬ولی مشکلی‬ ‫که وجود دارد این است که بعد از گذشــت چند سال‪ ،‬ما در این‬ ‫اســتفاده از این چهره ها دچار تکرار می شویم‪ .‬تکراری که به نفع‬ ‫سینما نیست‪ .‬نمی توان منکر این قضیه شد که بازیگران چهره در‬ ‫موفقیت فیلم ها نقش زیادی دارند و بسیار ارزشمند هستند‪ ،‬اما‬ ‫ما در راستای معرفی بازیگران خالق و تازه به سینما هم مسئول‬ ‫هستیم‪ .‬سینما نیاز به بازیگران جدید‪ ،‬توانا و خالق دارد و باید این‬ ‫چرخه حفظ شود‪.‬‬ ‫در اثر شما پدیده نوظهور بازیگری حضور دارد؟ کدام‬ ‫نقش را ایفا می کند و چطور انتخابش کرده اید؟‬ ‫در کار دو کودک داریم‪ ،‬یکی ده ســاله و دیگری پنج ســاله و‬ ‫هردوی این ها فوق العاده بازی کردند‪ .‬داســتان فیلم بر اساس دو‬ ‫کودک بنا شده است و ما سعی کردیم با توجه به فاکتورهایی که‬ ‫نقش دارد‪ ،‬کودکانی را انتخاب کنیم که از لحاظ روحی نزدیک به‬ ‫نقش باشند‪ .‬مدتی از کودکان مختلف تست گرفتیم و در نهایت به‬ ‫این دو عزیز رسیدیم و انتخاب شان کردیم‪.‬‬ ‫این طور به نظر می رسد که در فیلم کوتاه دست کارگردان‬ ‫برای اجرا و تست ساختار و فرم های متفاوت بازتر است‪ .‬با‬ ‫این توضیح و بعد از ساخت چند فیلم کوتاه‪ ،‬در اولین اثر‬ ‫بلندتان‪ ،‬ساختار یا فرم جدیدی را تجربه کردید؟‬ ‫ســعی کردم فضای شــاعرانه کار را هم در فرم و هم در محتوا‬ ‫رعایت کنم‪ .‬در فیلمنامه نویسی و دیالوگ نویسی و در میزانسن ها‬ ‫و قاب بندی ها‪ ،‬در همه سعی کردم این فضای شاعرانه حفظ شود و‬ ‫وجود داشته باشد‪ .‬به نظر خودم با گروه مان در اثر به فرمی رسیدیم‬ ‫که خیلی در سینمای ایران مشاهده نشده است‪ .‬حاال باید ببینیم‬ ‫که این فرم مورد پســند مخاطبان ایرانی قــرار می گیرد یا اینکه‬ ‫دوستش ندارند‪.‬‬ ‫در اثر شــما از جلوه های ویژه میدانی و بصری استفاده‬ ‫شده است؟‬ ‫به ندرت‪ .‬سعی کردیم تا جای ممکن همه چیز طبیعی برگزار‬ ‫شود‪ .‬جلوه های میدانی در حد وزش باد و مسائل این چنینی بوده‬ ‫است‪ .‬اما در بخش بصری کمی بیشــتر از میدانی کار کرده ایم‪ .‬در‬ ‫بخش بصری ‪ vfx‬حشرات و پرندگان داشته ایم و یک سری کارها‬ ‫در سکانسی که قطار حضور دارد انجام شده است‪.‬‬ ‫اثر شما در چه ژانری قرار می گیرد؟‬ ‫ملودرام اجتماعی‪.‬‬ ‫«در اغوش درخت» در جشــنواره چهــل و یکم چه‬ ‫شانس هایی دارد؟‬ ‫امیدوارم که کار در تمامی بخش ها دیده شود و این احتمال را هم‬ ‫می دهم که دیده شود و تاثیر خودش را هم روی مخاطبان داشته‬ ‫باشد؛ چون همه عوامل و بازیگران تمام تالش خودشان را کرده اند‬ ‫و کار‪ ،‬اثر باشکوه و دلی است‪.‬‬ ‫دیالوگ برتر فیلم تان کدام دیالوگ است؟‬ ‫«ماهیا تا از اب بیرون نیان قدر ابو نمیفهمن»‪.‬‬ ‫سکانس برتر فیلم تان کدام سکانس است؟‬ ‫سکانس مشاوره‪ .‬زمانی که زن و شوهر برای حل مشکالت شان‬ ‫در اتاق مشاوره درحال صحبت و انجام مشاوره هستند‪.‬‬ صفحه 5 ‫‪6‬‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫گفت وگو با محمدحسین لطیفی کارگردان «غریب»‬ ‫«غریب» اقتباس کامل‬ ‫از «مسیح کردستان» نیست!‬ ‫یارس ساموات اقتباس‪ ،‬به عنوان مولفه ای بنیادین جایگاه ویژه ای در سینمای جهان دارد‪ .‬در‬ ‫جشنواره های پراوازه سینمای جهان و در راس همه ان ها‪ ،‬جایزه اسکار‪ ،‬بخش‬ ‫گفت و گو‬ ‫اقتباس‪ ،‬یکی از مهم ترین‪ ،‬جذاب ترین و فنی ترین بخش هاست‪ .‬اکادمی اسکار‬ ‫هرسال به بهترین فیلمنامه اقتباسی از نوشتارهایی مانند رمان‪ ،‬داستان بلند و نمایشنامه‪،‬‬ ‫تندیس ویژه ای اهدا می کند‪ .‬فیلمسازان برجسته ای چون فرانسیس فوردکاپوال‪ ،‬رابرت بولت‪،‬‬ ‫فرانسیس ماریون‪ ،‬ماریو پوزو و جوزف منکیه ویچ‪ ،‬که این اخری رکورددار دریافت جایزه اسکار‬ ‫بهترین فیلم اقتباسی است‪ ،‬در این حوزه اثار برجسته ای تولید و روانه پرده نقره ای کرده اند‪ .‬در‬ ‫این رهگذر نام نویسندگان بزرگی مانند دشیل هامت‪ ،‬گراهام گرین‪ ،‬جورج برنارد شاو و والدمیر‬ ‫ناباکوف نیز در جشن عظیم اسکار‪ ،‬درخشیده است‪ .‬با وجود این و با گذشت چهل ویک دوره‬ ‫از عمر جشنواره فیلم فجر‪ ،‬هنوز بخشی به عنوان سیمرغ اقتباسی در این جشنواره به منصه‬ ‫ظهور نرسیده است‪ .‬متعاقب همین غیاب‪ ،‬سینمای ایران با چالشی جدی در داستان پردازی‬ ‫مواجه شده است‪ .‬امسال و با حضور فیلم «غریب» در جشنواره چهل و یکم‪ ،‬این امید برای‬ ‫عالقه مندان به سینما و البته ادبیات داستانی زنده شد که امسال فیلمی برگرفته از یک رمان‬ ‫در بخش سودای سیمرغ پنجه در پنجه رقبای خود خواهد انداخت‪ .‬این امید اما زمانی که ما‬ ‫با محمد حســین لطیفی کارگردان «غریب» هم صحبت شدیم‪ ،‬اندکی کمرنگ شد! لطیفی‬ ‫تاکید داشت برای نگارش فیلمنامه اثرش‪ ،‬البته به رمان «مسیح کردستان» نوشته نصرت اهلل‬ ‫محمودزاده گریزهایی زده اســت اما این فیلم روایتگر جنگ ‪ 22‬روزه معروف کردستان و‬ ‫مقاومت قهرمانانه شهید محمد بروجردی و نیروهایش است که به اشتباه زندگینامه این شهید‬ ‫بزرگمرتبه قلمداد می شود‪ .‬مطالعه مصاحبه کوتاه صبا با محمدحسین لطیفی که البته قرار شد‬ ‫صحبت های تکنیکی به پس از اکران فیلم موکول شود‪ ،‬خالی از لطف نیست‪.‬‬ ‫فیلم «غریب» بر اساس رمان «مسیح کردســتان» که به زندگینامه شهید محمد بروجردی‬ ‫اختصاص دارد‪ ،‬ساخته شده اســت‪ .‬فکر می کنید ایا موفقیت این فیلم اقتباسی می تواند در‬ ‫جشنواره چهل و یکم باعث توجه بیشتر و بهتر به اقتباس در سینمای ایران شود؟‬ ‫راستش باید درباره این صحبت شما توضیحاتی بدهم‪ .‬این یک سوبرداشت از فیلم «غریب» است! بله این‬ ‫فیلم به زندگی شهید محمد بروجردی می پردازد اما تنها برهه ای از زندگینامه ایشان را در خود جا داده است‪.‬‬ ‫متوجه نمی شوم! در شرح هایی که درباره فیلم منتشر شده به صراحت امده این فیلم اقتباسی‬ ‫از «محمد؛ مسیح کردستان» نوشته نصرت اهلل محمودزاده اســت‪ .‬خودم هم این کتاب را که‬ ‫انتشارات روایت فتح منتشر کرده خوانده ام!‬ ‫ببینید من نگفتم از ان کتاب اقتباسی نداشتم‪ .‬موضوع این است که برخی به اشتباه گمان می کنند فیلم‬ ‫زندگینامه شهید بروجردی است اما اینطور نیست و ما در فیلم «غریب» به ماجرای جنگ ‪ 22‬روزه کردستان‬ ‫(درگیری خونین نظامی بین عناصر مســلح تجزیه طلب و رزمندگان مدافع انقالب اسالمی از ‪ ۴‬اردیبهشت‬ ‫‪ ۱۳۵۹‬تا ‪ ۲۶‬اردیبهشت ‪ ۱۳۵۹‬برای ازادسازی شهر سنندج) پرداخته ایم‪.‬‬ ‫پس فیلم شخصیت محور نیست و صرف ًا داستان موقعیت است؟‬ ‫خیر! ببینید اتفاقاً فیلم «غریب» بسیار هم شخصیت محور است‪ .‬یا بهتر بگویم این فیلم سرشار از لحظات‬ ‫شخصیت محور است‪ .‬موضوع اینجاست که من برداشت ازادی از این کتاب داشتم و انطور که به نظر می رسد‬ ‫فیلم «غریب» به زندگی شهید محمد بروجردی نمی پردازد‪ ،‬بلکه هدفش به تصویر کشیدن همان اتفاقات‬ ‫ل ‪ 1359‬در کردستان است‪.‬‬ ‫سا ‬ ‫شــما با نصرت اهلل محمودزاده‪ ،‬نویسنده کتاب هم همکاری داشــتید و اگر اشتباه نکنم در‬ ‫نسخه ای از «غریب» که به صورت مجموعه تلویزونی در دست تولید داشتید‪ ،‬از او هم در نگارش‬ ‫فیلمنامه ‍ اش کمک گرفتید‪.‬‬ ‫همینطور است‪ ،‬البته محمودزاده در واقع مشاور فیلمنام ‪‎‬ه نویسی سریال «غریب» بود‪ .‬بله حق دارید اما به‬ ‫هر حال باید این موضوع را روشن و تصریح کرد که فیلم «غریب» درباره درگیری ‪ 22‬روزه در کردستان است‬ ‫و نباید از ان تعبیر اشتباهی در اذهان عمومی شکل بگیرد‪.‬‬ ‫بابک حمیدیان‪ ،‬بازیگر نقش اول فیلم‪ ،‬پیش از این در نقشی مشابه هم خوش درخشیده بود‪ .‬او‬ ‫با جان بخشیدن به شخصیت شهید اصغر وصالی در فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا‪ ،‬سیمرغ‬ ‫بلورین جشنواره فجر را هم دریافت کرد‪ .‬ایا این درخشش حمیدیان هم مزید برعلت شد تا از او‬ ‫در فیلم «غریب» استفاده کنید؟‬ ‫راســتش نمی توانم حاال درباره این موضوعات توضیح بدهم‪ .‬فیلم امروز اکران می شود و پس از اکران ان‬ ‫می شود درباره مسائل فنی و حاشیه ای فیلم هم صحبت کرد‪ .‬به یقین حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت و‬ ‫دوست دارم با خبرنگاران در نشست خبری پس از نمایش فیلم «غریب» صحبت کنم‪ .‬اگر اجازه دهید‪ ،‬مابقی‬ ‫حرف ها بماند برای نشست خبری این فیلم‪.‬‬ ‫البته خارج از مباحث فنی و حاشیه ای هم می توانیم صحبت کنیم و به قول شما بقیه صحبت ها‬ ‫را به نشست خبری موکول کنیم‪.‬‬ ‫خب موضوع این است که من دوست دارم فیلمی را که ســاخته ‪‎‬ام از نظرگاه مردم ببنیم‪ .‬این نظرگاه من‬ ‫است و فکر می کنم تفکر درستی هم باشد‪ .‬به هرحال امیدوارم در پایان اکران فیلم صحبت های بیشتری با‬ ‫هم داشته باشیم‪.‬‬ صفحه 6 ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫پنج شنبه ‪20‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1372‬‬ ‫‪7‬‬ ‫گفت وگوی صبا با کارگردان مستند «در پس جنگ»‬ ‫سـینمای مسـتند‪ ،‬مسـتقل نیسـت‬ ‫مصطفی کزازی محمد حسین محمودیان از سال ها‬ ‫پیش با مردم افغان مراوده داشته و از‬ ‫گفت و گو‬ ‫نزدیک با ان ها در ارتباط بوده است‪.‬‬ ‫با ان ها همکاری هایی داشته و مستند هم ساخته ‬ ‫است‪ .‬وی با مستند « در پس جنگ» که در ان دوره‬ ‫جهاد را در کشور افغانستان به تصویر کشید ه است‪،‬‬ ‫در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد‪.‬‬ ‫دغدغه تان برای ساخت این اثر چه بود و ایده اولیه چطور‬ ‫شکل گرفت؟‬ ‫بعد از انقــاب پنجاه و هفت شــاهد حضور گســترده مهاجران‬ ‫افغانستانی در ایران بودیم‪ .‬در اواخر دهه هفتاد یک گروه حدود بیست‬ ‫نفره از دانشجویان افغانســتانی در مرکز اموزش فیلمسازی تهران‬ ‫اموزش می دیدند‪ .‬بعد از اتمام دوره نظری شــان‪ ،‬دوره عملی شان را‬ ‫در موسسه روایت فتح انجام دادند‪ .‬ان زمان من مامور بودم که به این‬ ‫دانشجویان برای ســاخت فیلم مستندشان کمک کنم‪ .‬هرکدام این‬ ‫جوانان یک مستند ساختند که بیشتر اثار ان ها به موضوع مهاجرین‬ ‫افغانستانی در ایران می پرداخت‪ .‬این مسئله برای من اشنایی بیشتری‬ ‫در این زمینه به همراه داشت‪ .‬از همان زمان دغدغه ساخت چنین اثری‬ ‫در من شکل گرفت و کم کم پیگیر این مسئله شدم‪.‬‬ ‫چه مدت زمانی را صرف تحقیقات و پژوهش برای ساخت‬ ‫این اثر کرده اید؟ زمان تولید کار چقدر بوده است؟‬ ‫ابتدا این را بگویم که‪ ،‬مقطعی که مورد تحقیق ما بود مقطعی بود که‬ ‫در افغانستان به ان دوره جهاد گفته می شود‪ .‬سال های جهاد سال هایی‬ ‫هستند که با انقالب مردم افغانســتان علیه کمونیست همراه است‪.‬‬ ‫تحقیقات کتابخانه ای و میدانی ما در سال نود و دو شروع شد و تا سال‬ ‫نود و سه طول کشید‪ .‬سال نود و چهار فیلمبرداری کار را شروع کردیم‬ ‫و تا سال نود و هفت فیلمبرداری اولیه این کار طول کشید‪ .‬بعد از ان‪،‬‬ ‫سال هزار و چهارصد دوباره به افغانستان رفتیم و مابقی تصاویری را‬ ‫که نیاز بود فیلمبرداری کردیم‪ .‬اوایل پاییز هزار و چهارصد هم تدوین‬ ‫فیلم را شــروع کردیم‪ ،‬که در خالل تدوین متوجه شدیم یک سری‬ ‫کمبودها وجود دارد و مجدد به افغانســتان رفتیم و ان تصاویر را هم‬ ‫فیلمبرداری کردیم‪ .‬می توانیم ادعا کنم که اولین بار است یک ایرانی در‬ ‫مورد افغانستان و با حضور عموم مجاهدین افعانستانی که مربوط به‬ ‫همه گروه ها و احزاب موجود در افغانستان هستند‪ ،‬اثری ساخته است‪.‬‬ ‫تمام فیلم در افغانســتان فیلمبرداری شده است؟ برای‬ ‫فیلمبرداری در افغانستان به مشکالت هم برخورد کرده اید؟‬ ‫بله تمام فیلم در افغانستان فیلمبرداری شده است‪ .‬وقت مفصلی‬ ‫برای مصاحبه با مجاهدین مختلف گذاشته شده است که تمام ان ها‬ ‫در افغانستان فیلمبرداری شده اســت‪ .‬من بارها به کشور افغانستان‬ ‫سفر کرده و کارهای فیلمبرداری مســتند را انجام داده ام‪ .‬زمانی که‬ ‫امریکایی ها بودند و شهر را در دست داشــتند‪ ،‬کار ما بسیار سخت‬ ‫بود‪ .‬برای ورود باید اطالعات مان را چک می کردند و درباره اینکه کجا‬ ‫می رویم و اسکان مان کجاســت هم باید توضیح می دادیم؛ در زمان‬ ‫خروج هم با همین مسائل روبه رو بودیم‪ .‬شــاید جالب باشد بدانید‬ ‫در دوران طالبان کار فیلمبرداری برای ما راحت تر شد و تصویرهای‬ ‫عمومی شهر کابل را در ان دوران گرفتیم‪.‬‬ ‫اگر بخواهید دو خطی ماجرای مستندتان را تعریف کنید‪،‬‬ ‫چطور تعریفش می کنید؟‬ ‫فیلم به تاریخ شروع حکومت کمونیستی در افغانستان تا سقوط‬ ‫ان‪ ،‬مربوط می شود‪ .‬شــروع کودتای کمونیســتی‪ ،‬روی کار امدن‬ ‫کمونیست ها‪ ،‬ورود شوروی‪ ،‬اشغال شوروی‪ ،‬بیرون راندن شوروی و‬ ‫سقوط کمونیست ها‪.‬‬ ‫اثر شما در کدام نوع مستند دسته بندی می شود؟‬ ‫این کار را یک تاریخ اجتماعی می دانم‪ .‬این مستند بیشتر توضیحی‪-‬‬ ‫توصیفی است‪.‬‬ ‫دلیل نبود تنوع ژانر در سینمای مستند را چه می دانید؟‬ ‫شاید دلیل اصلی ان این است که سینمای مستند هیچ وقت مستقل‬ ‫به معنای تامین کننده خود نبوده است‪ ،‬یعنی نمی شود که فرض کرد‬ ‫بتوان تمامی مضامین موجود را کار کرد و این کار به گونه ای باشد که‬ ‫بتواند مانند فیلم های داستانی همه پشتیبانی الزم را داشته باشد‪.‬‬ ‫بودجه اثر از چه منابعی تامین شده است؟‬ ‫اثر متعلق به مرکز مستند حقیقت است‪.‬‬ ‫فکر می کنید «در پس جنگ» در جشنواره چهل و یکم چه‬ ‫شانس هایی داشته باشد؟‬ ‫با سابقه ای که خودم دارم‪ ،‬این مســئله بسیار سلیقه ای است‪ .‬اما‬ ‫برای من این طور است که این کار حتماً ارزش این را داشته است که‬ ‫حدود یک دهه زمان روی ان بگذارم‪ .‬نمی گویم این دلیلی است که‬ ‫کار را خوب بدانیم‪ ،‬منظورم این است که ساخت این اثر زمان زیادی از‬ ‫زندگی من را گرفته است‪.‬‬ صفحه 7 ‫صاحب امتیاز‪ :‬موسسه فرهنگی هنری وصف صبا‬ ‫مدیر مسئول و سردبیر‪ :‬محمدرضا شفیعی‬ ‫‪www.rooznamehsaba.com‬‬ ‫‪rooznamehsaba‬‬ ‫تهران ‪ -‬خیابان ایت اهلل مدنی ‪ -‬کوچه خجسته منش ‪ -‬پالک ‪5‬‬ ‫تلفن‪ 77582422 -6 :‬فکس‪77548245 :‬‬ ‫چاپ‪ :‬موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران‬ ‫توزیع‪ :‬نشر گستر امروز‬ ‫شیرینقلم‬ ‫گزارش تصویری جشنواره بین المللی فیلم فجر‬ ‫پدرخوانده و پدرامرزیده‬ ‫عکس ها‪ :‬سمیرا اسدیان‬ ‫فیلم به جاهای احساسی خود نزدیک شد و طبق معمول بغض‬ ‫گلویم را گرفت‪ .‬با یک لیوان نوشــابه هم نتوانستم بغضی را که‬ ‫داشت خفه ام می کرد‪ ،‬حل کنم‪ .‬دیگر نگاه عاقل اندر سفیه دیگران‬ ‫روی من تاثیر نداشت چون ان قدر جذب فیلم شده بودم که وجود‬ ‫کسی را اطرافم احساس نمی کردم‪ .‬غذا تمام شد اما فیلم همچنان‬ ‫ادامه داشت‪ .‬ناچار شدم اســتخوان های بجای مانده از غذایم را‬ ‫سق بزنم‪ .‬این سوال در ذهنم نقش بست که سینمای ایران وقتی‬ ‫اینقدر خوب است چرا منتقدان می گویند سینمای ایران مرده‬ ‫است‪ .‬به قول همین منتقدان عجب فیلمی‪ ،‬عجب فیلمنامه ای‪،‬‬ ‫نورپردازی اش هم حرف ندارد‪ .‬بازیگرانش که نمی شناسم و حتما‬ ‫اولین حضورشان جلوی دوربین است چقدر خوبند‪ .‬کم کم داشتم‬ ‫تحت تاثیر یک نگاه عاقل اندر ســفیه کمر خم می کردم‪ .‬اصال‬ ‫چشمان این دوستمان به قول قدیمی ها سگ دارد و نگاه عاقل‬ ‫اندر سفیه اش به قول فالســفه یک نگاه جهان شمولی است که‬ ‫هیچ کس را یارای مقابله با او نیست‪ .‬لبخندی زدم و گفتم‪«:‬عجب‬ ‫فیلمی دیدم‪ ،‬االن نقدش را می نویسم حالش رو ببری!» اما نگاه‬ ‫عاقل اندر سفیه ادامه داشت‪ .‬براق شدم‪«:‬دیگه چی می خوای؟‬ ‫مگه نگفتی نقد فیلم بنویسم؟» بهت زده گفت‪« :‬اخه نقد این فیلم‬ ‫به چه درد من می خوره؟» گفتم‪« :‬یعنی چی؟ بهترین فیلمی بود‬ ‫که تو عمرم دیدم‪ .‬اصال به نظر من این فیلم باید به مراسم اسکار‬ ‫فرستاده بشه‪ .‬باید چهل سال پشت سر هم تند و تند اسکار بگیره!‬ ‫خدایی نگاه نکردی بازیگرای فیلم با این که کار اولشان بود چه‬ ‫ایفای نقشــی کردن!» از کوره دررفت‪ «:‬اخه مرد نا حسابی این‬ ‫معروف ترین فیلم تاریخ ســینما و یکی از ‪10‬فیلم برتر نیم قرن‬ ‫گذشــته اســت‪ .‬اون بازیگرام مارلون براندو‪ ،‬ال پاچینو و رابرت‬ ‫دنیرو هستن‪ »...‬با دهان باز گفتم‪« :‬پس داخل جشنواره ما چکار‬ ‫می کنه؟» با ابرو گوشه صفحه نمایش را نشان داد و من تازه متوجه‬ ‫ارم شبکه نمایش شدم‪ .‬دور و برم را نگاهی کردم و برخاستم تا از‬ ‫جلوی چشم دوستم گم شوم‪ .‬برگشتم و پرسیدم ‪«:‬راستی اسم‬ ‫فیلم چی بود؟» با فریادی از ته دل گفت‪«:‬پدرخوانده! ‪ ...‬فهمیدی‬ ‫پدرامرزیده؟ اسمش پدرخوانده اس!»‬ صفحه 8

آخرین شماره های روزنامه صبا

روزنامه صبا 1796

روزنامه صبا 1796

شماره : 1796
تاریخ : 1403/10/12
روزنامه صبا 1795

روزنامه صبا 1795

شماره : 1795
تاریخ : 1403/10/11
روزنامه صبا 1794

روزنامه صبا 1794

شماره : 1794
تاریخ : 1403/10/10
روزنامه صبا 1793

روزنامه صبا 1793

شماره : 1793
تاریخ : 1403/10/09
روزنامه صبا 1792

روزنامه صبا 1792

شماره : 1792
تاریخ : 1403/10/08
روزنامه صبا 1791

روزنامه صبا 1791

شماره : 1791
تاریخ : 1403/10/05
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!