روزنامه صبا شماره 1372
روزنامه صبا شماره 1372
روزنامه صبا شماره 1372
پنج شنبه| 20بهمن 9 |1401فوریه 18 |2023رجب |1444
سال دهم| شماره 8 |1372صفحه| 5000ناموت|
یادداشت سردبیر
همدلی و ایستادگی؛ برای فجر
گفت وگو با محمدحسین لطیفی کارگردان «غریب»
«غریب» اقتباس کامل
از «مسیح کردستان» نیست!
گفتگو با تهیه کننده
گفت وگو با کارگردان مستند
فیلم سینمایی «وابل»
«در پس جنگ»
شهرام مکری را دوست دارم
سینمای مستند ،مستقل نیست
گفت وگو با تهیه کننده و کارگردان فیلم
نقدی بر فیلم کاپیتان
سینمایی «در اغوش درخت»
وعده هایی که عملی نشد!
لبریز از خیال
و خالقیت کودکانه
جشــنواره فیلم فجردر دوره چهل و یکم هم روزهای پایانی
خود را سپری می کند .جشنواره ای که خیلی ها پیش بینی های
عجیب و غریبی برای ان داشتند؛ از تعطیلی تا بی رمقی و خالی
ماندن از فیلم های حرفه ای .اما به همت تیم برگزارکننده و یاری
سینماگران ،شاهد جشنواره ای تمیز و منظم بودیم.
واضح است فراز و نشــیب های مختلف اجتماعی و سیاسی
در 44سال پس از پیروزی انقالب اسالمی ،بر رویدادهای فرهنگی
کشور بی تاثیر نبوده است .اما هیچ کدام از ماجراهای سال های
98 ،96 ،88 ،87و حاال 1401نتوانسته چراغ این جشنواره ها
خاموش کند .حتما حضور و عدم حضــور برخی هنرمندان در
این رویدادها بسیار موثر است اما حرکت رو به جلوی تولید اثار
کیفی فرهنگی ،همه ساله حضور هنرمندان و فیلمسازان جوان
را در کنار هنرمندان پیشکسوت نوید داده است .امسال نیز از این
رویه مستثنی نبوده و در فشار رسانه های معاند و جوسازی برخی
همکاران کم تدبیر ،جشنواره توانست با معرفی برخی فیلمسازان
جوان ،راهی جدید را در سینمای ایران بگشاید.
همه جشنواره ها ،علی الخصوص جشنواره فیلم فجر بستری
برای معرفی ،نمایش و ارزیابی اثار برتر تولید شده در سال گذشته
سینمایی کشور است .بی انصافی ســت که از همین رویدادها،
اسم و رسمی برای خود فراهم کنیم و در گذر زمان برای همان
جشنواره ها طاقچ ه باال بگذاریم.
همه هنرمندانی که دل در گروی ایران اسالمی و هموطنان
خود دارند برای ارتقا فرهنگ وهنر کشور تالش می کنند و صد
البته اگر هم انتقاد یــا اعتراضی دارند ،ان را بــه زبان هنر بیان
خواهند کرد.
ان روی ســکه همین نگرش باعث شــد تا برعکس برخی
هنرمندان برای خوش امد برخی جشنواره های غیرهم سو با اهداف
فرهنگی کشور فیلم هایی برای نشــان دادن چهره سیاه و ضد
مردمی به نگرش های مذهبی بسازند و ان را به این جشنواره ها
ارائه کنند تا شاید راهی برای جهانی شدن دست و پا کنند!
انچه امسال از جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم ،ایستادگی و
همدلی هنرمندان درمواجه با جنگ رسانه ای دشمن بود .همه
هنرمندانی که امدند و همه هنرمندانی که نیامدند ایرانی هستند
و دل سپرده مردم ایران.
پیام واضح و روشن عفو عمومی رهبری معظم که شامل همه
همکاران هنری و ســینمایی ما نیز می شود ،چیزی جز اتحاد و
همدلی نیست .شایسته نیست با ســخنان بی مورد و بی جا این
پیام رهبری را در مسیر دیگری قرار دهیم .همراهی و اتحاد برای
نمایش فرهنگ اصیل ایرانی و پاسداشت ارزش های ملی و دینی
ایران سرافراز...
بعون اهلل تعالی
محمدرضا شفیعی صفحه 1
2
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
سرمقاله
مصطفی محمودی
برای سینمایی که حسابی
جایش خالیست
قرار بود درباره جشنواره مطلبی برای روزنامه عزیز صبا بنویسم
اما شب گذشته که بنا به ضرورت کاری گذرم به خیابان طالقانی
افتاد با دیدن پالکات ها و نام سینما عصر جدید که از سر در سینما
حذف شده بود دچار دلتنگی عجیبی شدم و تصمیم گرفتم این
چند خط را در رثای خاطرات خوبی بنویســم کــه یکی یکی از
زندگی ما در حال حذف شدن هســتند و کاری هم برای حفظ
و حراستشان از دســتمان بر نمی اید .اولین دلتنگی از این نوع
را سالیان دور در جریان تبدیل خیابان نواب قدیم به شکل فعلی
اش تجربه کردم انجا که شاید به اقتضای معماری جدی شهری
همه خاطرات کودکی من و امثال ان از ان محله و خیابان بکلی
نابود شد و شکل جدیدی پیدا کرد .دومی اغذیه فروشی ای بود در
خیابان جمهوری تقاطع امیر اکرم سابق که در اوان کودکی در قدم
زدن های مادرم با من دراین خیابان که ان زمان جزو خیابان های
شیک و مد باالی تهران بود بارها از جلویش رد می شدیم و مادرم
از این اغذیه فروشی ساندویچ خوشمزه ای برایم می خرید که بی
اغراق خوشمزه تر از ان تاکنون در زندگیم نخورده ام .ان اغذیه
فروشــی هم اینک تبدیل به تاناکورا فروشی شده .از این جنس
خاطرات نابود شده در یاد و ذهن نسل من و امثال من فراوان است
و عصر جدید هم یکی از انها بود .سینمایی که ما را عاشق سینما
کرد و پاگیرش شدیم ان سالهایی که جشنواره رفتن ادابی داشت
و سینمای اهالی رسانه ای نبود و چند تا سینمای محدود در تهران
میزبان جشنواره بودند و بس .تا جایی که فیلم دیدن در جشنواره
فجر فتح الفتوحی بزرگ برایمان حساب می شد تا بتوانیم برای
یکسال از همان ابزار برای فخر فروشی به همساالنمان استفاده
کنیم .شلوغی های غیر قابل وصف سالن دو و سه عصر جدید که
فیلمهای بخش ویژه و جشنواره جشنواره ها را نمایش می دادند
و کوپن هایی که هوشنگ و فرامرز کاوه از یکساعت قبل از شروع
نمایش فیلم بین منتظران پخش می کردند تا با ارائه انها بلیط ان
سئانس را تهیه کنند.همه و همه این اداب را دلچسب تر و فیلم
دیدن را لذت بخش تر می کرد .اینکه از ترس نرسیدن بلیط به ما
ده دقیقه قبل از پایان نمایش فیلم در سالن دو یا سه یا یک به بهانه
دستشویی از سالن خارج میشدیم و بیست دقیقه ای خودمان را در
انجا حبس می کردیم تا بتوانیم در سئانس بعدی هم بدون بلیط
جزو تماشاگران فیلم باشیم و ان پیرمرد مهربان هوشنگ کاوه
بعدها برایم فاش کرد که از این کلک ما اگاهی داشت اما به روی
خودش نمی اورد تا ما بتوانیم تــا جایی که توان داریم فیلمهای
جشنواره را به تماشا بنشینیم همه و همه جزو خاطرات بی نظیر
زندگی امثال من بود و هست تا بعد از گذشت چندین دهه ازان
ماجراها همچنان از انها یاد کنیم و دلخوششان باشیم .حیف است
که این روزها و این سالها جای ســینما عصر جدید در جشنواره
خالی است .حیف است که محله قدیمی من را امروز ساختمانهای
یک شکل تصرف کرده اند حیف است ان ساندویچی تاناکورا می
فروشد و خیلی حیفها و افســوس های دیگر که سوی نامهربان
زندگی را همواره به ما یاداور می شود .حیف
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
نقدی بر فیلم کاپیتان
لبریز از خیال و خالقیت کودکانه
فیلــم کاپیتان از حال و هــوای کودکان ســرطانی در یک
رضا اشفته
بیمارستان می گوید که چگونه برای سپری شدن دوره درمان
نقد فیلم
دارند کودکــی می کنند و بی خیال همه چیز دســت به دامان
رویاهایشان می شوند.
محمد حمزه ای در یک فیلم اجتماعی بر ان اســت که یک موقعیت پر از
درد و درمان را به شرایطی شیرین و لبریز از خیال و خالقیت کودکانه تبدیل
کند و در این مسیر گزینش ها و اشــاره های درستی را پیش روی دوربینش
قرار می دهد؛ بلکه مخاطب نیز بداند در شرایط سختی همچون سرطان باید
امیدوارانه تر و چه بسا گاهی بی خیاالنه تر تن به درمان های سخت سپرد تا
اینکه درمان میسرتر شود .فیلمنامه امیرمحمد عبدی به یک واقعیت قابل
درک و لمس دارد نزدیک می شود اما از انجا که کودکان سرطانی محور اصلی
این داستان و موقعیت هستند ،همه چیز به دنبال اثبات رویاهای شیرینی است
که همه کودکان دچارش هستند و فرقی نمی کند که برخی از انان در شرایط
سخت قرار گرفته باشند .عیسی نمونه ی بارز یک کودک سرطانی است که با
هیاهو و دلگرمی بازیگر بچه های سرطانی اتفاقات نابی را دامن می زند .از انجا
که عیسی می خواهد کاپیتان تیم ملی شود پیامک های زیادی را از طریق پرستار
نظری (با بازی پانته ا پناهی ها) برای کریم باقری می فرستد و نتیجه انکه پاسخی
از این بازیکن تیم ملی و پرسپولیس برای دعوت به تمرین ها داده می شود اما هیاهو
و رویاهای عیسی فقط مربوط به خودش نمی شود بلکه با امدن دختری به نام پروانه
سعی می کند دست به کارهایی بزند که رویای این دختر عملی شود .دختری که پدرش
کاپیتان کشتی است و با سوختن کشتی زیر اب ها جا مانده است و حاال دختر دوست دارد
به دریا برود اما مادرش انگار از دریا بیزار است .تالش های عیسی بستر دل دادگی های انسانی
را جایگزین رویاهای شخصی می کند و «دیگری» جایگزین «من» می شود و این همان قصه
ظریف انسان شدن و انسان ماندن است و چه زیبا این حکایت در کاپیتان با شاعرانگی تمام سروده
می شود چنانچه در پایان قصه عیسی به جای رفتن به تمرین پرسپولیس از پدرش می خواهد پروانه
و امان ابادانی را به دریا ببرد و پس از ان پرنده زخمی خوب شده و پرواز می کند و بچه های سرطانی نیز
پرنده های کاغذی خود را با شور و شوق به پرواز در می اورند.
حمزه ای ،بر ان است که میزانسن هایش بر پایه همین دردها و رویاهای کودکانه ارامش بخش مخاطبان باشد و با
رنگ های ابی و ســفید و در عین حال رنگ بندی های گرم که در لباس و گریم دلقک بیشتر محقق می شود چنین
منظوری در فضاسازی دیده می شود .همچنین شلوغی و هیاهوی بازی و طنازی کودکان بر این فضا ارزش افزوده ای
است که بیانگر همین حال و هواست .شاید برخی از بازی ها نیازمند دقیق شدن باشد چنانچه پروانه و امان
از دردهایشــان انگار فاصله گرفته اند و فقط دارند کودکی می کنند اما بازیگر نقش عیسی و ان قیافه
نحیف لبریز از درد است اما نوع مواجهه اش رویاهای شــیرین را به چالش می کشد و این همان
اقتضای جنس بازی اوست که اگر دیگر بازیگران نیز چنین می بودند حتما باور فیلم بیشتر از
اینها می شد.
پانته ا پناهی ها اینبار در سینما فرصت بیشتری همانند تئاتر یافته تا خود را به عنوان
بازیگر بروز دهد و در این فرصت در مقام یک پرستار و مادر نه تنها کم نمی گذارد بلکه از
سر حوصله و دقت بر ان است که مهر بسیارش را نصیب کودکان سرطانی کند؛ زیرا که
او نیز یک کودک سرطانی داشته و پس از سه ســال دوره درمان از دست داده اش و این
جای خالی باید به گونه ای پر شود و این حسرت باید جبران شود و اینها نکات بارزی است
که بازی پناهی ها را برجسته می ســازد .پژمان بازغی نیز در نقش پدر کم نمی گذارد و
بیشترین فرصت را در قالب یک دلقک به درستی نمایان می سازد بی انکه بداند عیسی از
وجود نامحسوس او در بیمارستان باخبر است و این بازی پدرانه و پسرانه بسیاز شیرین
می نماید .فیلم کاپیتان مخاطبان را ســرزنده نگه می دارد و اموزه های بسیاری برای
همه ی بیماران دارد که هر یک به گونه ای با ان دست به گریبان هستند. صفحه 2
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
3
گفتگوی صبا با تهیه کننده فیلم سینمایی «وابل»
ســمیه نجفــی خاتونــی « -وابل» به
کارگردانی تورج اصالنی و به تهیه کنندگی
سپهر سیفی اســت .با بازی ازاده زارعی،
نوید پورفرج ،فرید سجاد حسینی ،رامین
راستاد است .در خالصه داستان فیلم وابل
اینطور امده اســت :اهالی یک روستا بعد
از سیل ،بی خانمان شده و در یک ایستگاه
متروک قطار به طور موقت زندگی می کنند
اما اتفاقی ،مسیر حوادث را تغییر می دهد.
این فیلم در بخش مســابقه جشنواره فیلم
فجر ۱۴۰۱حاضر است.
شهرام مکری را دوست دارم
فیلم «وابل» جدیدترین ساخته تورج اصالنی فیلمبردار مطرح سینمای
ایران است که در مقام کارگردان حضور دارد اصالنی اگرچه در فیلمسازی
کمتر شناخته شده اســت ولی یکی از فیلمبرداران کارکشته و مشهور
سینمای ماست .از فعالیت های تورج اصالنی به عنوان مدیر فیلمبرداری
به فیلم هایی نظیر «مالیخولیا»« ،اشــغال های دوست داشتنی»« ،سن
پطرزبورگ» و «فصل کرگدن» می توان اشــاره کرد .تورج اصالنی تنها
فیلمبرداری نیست که امسال خودش در مقام کارگردان فیلم ساخته است.
فرشاد گل سفیدی دیگر مدیر فیلمبرداری است که با فیلم هفت بهار نارنج
امسال فیلم در جشنواره فجر دارد .اصالنی سال پیش موفق به تولید فیلم
سینمایی به نام «بی سرزمین» به نویسندگی ،کارگردانی و تهیه کنندگی
خود با بازی هانی مجتهدی خواننده ُکرد شــد که محصول مشــترک
کشورهای عراق و سوریه و سومین ساخته بلند سینمایی وی است.اصالنی
که قب ً
ال فیلم های «حمال طال» و «جینگو» را ساخته است و عموماً مسائل
اجتماعی و چالش ها را دنبال می کند ،امسال فیلم وابل را در جشنواره فیلم
فجر دارد .وابل همچون اثار قبلی اصالنی یک فیلم با داستانی اجتماعی
است که سپهر سیفی تهیه کننده ان است.
سپهر سیفی :دنبال نگاه نو در سینما هستم
سپهر سیفی تهیه کننده سینما؛ در دهه 1392دوره ی پرتالشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید چندین اثر مهم حضور داشته است.
این تهیه کننده سال 1392در فیلم «ماهی و گربه» با شهرام مکری ،سال 1393در فیلم «نزدیک تر» با مصطفی احمدی ،سال 1396در
فیلم «هجوم» با شهرام مکری ،و سال 1397در فیلم «هزارتو» با امیرحسین ترابی همکاری داشته است .این تهیه کننده
امسال با فیلم وابل به کارگردانی تورج اصالنی در جشنواره چهل و یکم فجر در بخش سودای سیمرغ حضور دارد.
درمورد نام فیلم« ،وابل» توضیح دهید؟
وابل به معنی باران تند است و اصطالحی اســت که در منطقه لرستان برای باران های سیل اسا
استفاده می شــود .مخففی از باران بزرگ قطره ای ،که به باغی که در بلندی واقع است ،رسیده و
میوهاش را دوبرابر کرده است.
چطور همکاری تان با تورج اصالنی شکل گرفت؟
از ابتدا فیلم نامه به شکل طرح بود ،موضوع داســتان را با رویکردی خاص دیدم که
پتانسیل خوبی در اجرا داشت در فیلم نامه به دنبال متن هایی هستم که نگاه متفاوتی به
موضوعات دارند ،بعد از ان با چندین کارگردان وارد مذاکره شدم تا اینکه در نهایت با تورج
اصالنی برای نگارش فیلم نامه و کارگردانی به جمع بندی رسیدم.
این که گفتید رویکرد خاص ،از نظرم همکاری تان با شهرام مکری در ماهی و
گربه و هجوم به همین دلیل بود که موفقیت های بزرگی را نیزکسب کرد
ماهی و گربه از گروه هنر و تجربه بود ،که در اکران داخلی و خارجی توانست نظر بسیاری
از منتقدان و صاحب نظران ســینمای جهان را به خود جلب کند .شهرام مکری ،را جدا
از فیلم سازی دوست دارم و همین باعث شکل گیری همکاری مجدد برای ساخت فیلم
هجوم بود .در سینما به دنبال اثرهایی هستم که در قاب سینما حرف های نو برای گفتن دارند،
فیلم هایی که برای خودم هم جذابند و مرا از کلیشه های مرسوم سینمایی دور می کنند.
از نظر من نسل های جدید و انسان امروز را باید با خوراکی نو تغذیه کرد .و این
مهم نیازمند تولد سینماگرانی اســت که در ارائه یک سینمای متفاوت ،با
دانش های به روز علم سینما توانمند باشند .وابل هم در حوزه فیلم نگاه
جدیدی دارد.
با این حساب ،وقتی به سراغ سینمای هنری با مخاطب خاص
می روید ،دغدغه ای بابت بازگشت سرمایه و سود مالی پروژه
ندارید؟
با توجه به شرایطی که سینمای ایران دارد ،خیلی روی اکران داخلی
حساب نمی کنم ،هر چند در تجربه اکران هزارتو از امیر حسین ترابی
با اینکه در جشنواره فجر هم حضور نداشت اما موفقیت رضایت کننده
ای داشت ،در سینما به دنبال جهانی شدن هستم و افق های دورتری را
به صورت همه جانبه برای فیلم در نظر می گیرم .به همین خاطر فیلم ها
را به معتبرترین جشنواره های داخلی و خارجی ارائه می کنم.
ساختار روایی فیلم وابل در چه سبکی قرار می گیرد؟
فیلم با یک روایت کالسیک شروع می شود ،داستان درباره مادری است که
درحال بازگشت به زادگاهش برای رسیدن به عروسی برادرش است .در همین
مسیر مشکالتی که در زندگی شخصی با همسرش دارد دستمایه اتفاقی می
شود که در روز عروسی زندگی او را دچار تحول می کند.
ارزیابی تان از سینمای امروز ایران در شرایط حاضر چیست؟
شرایط سختی بر سینمای ایران حکمفرماست ،چند سالی درگیر بیماری
کرونا بودیم و حاال دو قطبی شدن ســینماگران در تولید و نمایش فیلم های
سینمایی رخ داده است .اتفاقات اخیر قهری را درسینما ایجاد کرده که کارکرد
هنری و فرهنگی ان را تغییر داده است .در این فضا بیشتر از گذشته سینما
نیاز به حمایت رسانه ها و مسئولین تصمیم گیرنده دارد تا رونق از دست
رفته خود رابازیابد در غیر اینصورت با تشدید این سختی و قهری ها ،افق
روشنی برای صعود نخواهیم داشت.
صحبت پایانی:
از اردیبهشت 1401تا اکنون درگیر ساخت فیلم وابل بودیم ،هنوز هم مقداری
از کار مانده است که در حال انجام است ،امیدوارم این فیلم که نگاه جدید و
رویکردی خاص به سینما دارد با موفقیت و رضایت مخاطبین و منتقدین
همراه باشــد تا گروه هم نتیجه زحمات خود را در یک بازدهی خوب
شاهد باشند. صفحه 3
4
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت وگوی صبا با تهیه کننده و کارگردان فیلم سینمایی «در اغوش درخت»
وعده هایـی
که عملـی نشـد!
«در اغوش درخت» با نمایش قاب هایی خارج از فضای تهران ،در شهر
مصطفی کزازی
ارومیه به تولید رسیده است و با خلق داستانی شاعرانه ،اخرین تالش های
گفت و گو
یک خانواده در استانه فروپاشی را به تصویر می کشد .در خالصه داستان
این فیلم امده است« :بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواجشان
می گذرد ،جهان زیبای فرزندان شان را بهم می ریزد .کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و
مهربانی را در زندگی نمی شناسند».
سجاد نصرالهی ،تهیه کننده «در اغوش درخت»
فرزند در این فیلم نقش مهمی دارد
زمینه همکاری شما و کارگردان اثر چگونه شکل گرفت؟
با اقای خواجه پاشا در کار موقعیت مهدی اشنا شدم .من تهیه
کننده بود و ایشان دستیار کارگردان .ایشان دستیار اقایان مجیدی
و میرکریمی هم بوده اند.
جذابیت فیلمنامه برای شما چه بود؟ چه چیز در فیلمنامه
باعث شد تا تهیه کنندگی فیلم را بپذیرید؟
محوریت فیلمنامه ،خانواده و نقش موثــر فرزند در خانواده و
انســجام خانواده بود .فرزند در این فیلم نقش مهمی دارد و باعث
جلوگیری از فروپاشی یک خانواده می شود .این مسائل برای شخص
من مهم هستند و برای همین جذب کار شدم و تهیه کنندگی ان
را به عهده گرفتم.
جلسات فیلمبرداری طبق برنامه ریزی صورت گرفته
انجام شد؟
متاسفانه کار چند روز بیشتر طول کشید .دلیلش هم این بود
که ما در شهرستان کار می کردیم و از تهران دور بودیم .این مسئله
سختی های خودش را داشت و درکنار ان هم قول هایی که دوستانی
در شهرستان به ما می دادند یا با تاخیر شکل می گرفت یا اص ً
ال شکل
نمی گرفت.
اتفاق ویژه ای در ساخت اثر بوده که بتوانید به ان اشاره
کنید؟
ق خوبی که در این پروژه افتاد ،حضور و همراهی سینماگرانی
اتفا
چون مجید مجیدی و رضا میرکریمی بود .اقای مجیدی از همان
ابتدای پیش تولید در جریان کار بوده و از اینکه در این فیلم از فضای
شهری و اپارتمانی فاصله گرفته شــده ابراز رضایت کردند .اقای
میرکریمی هم ،از این پروژه بسیار خوش شان امده بود و پیشنهاد
دادند که به عنوان مشــاور در این پروژه حضور داشته باشند و در
همین راستا مشاوره های قابل توجهی را به ما ارائه کرده اند.
بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تهیه شده است؟
بودجه را اجازه بدهید نگویم .اما در مورد منابع ،خیلی جاها به
ما قول همکاری داده بودند که هیچ اتفاقی نیفتاد و ما بسیار اذیت
شدیم؛ چون تا پایان کار کام ً
ال با بودجه شخصی پیش رفتیم و کار
را به پایان رساندیم.
از حمایت سازمان ها و نهادهایی مانند فارابی یا اوج بهره
برده اید؟
بعد از اینکه کار تمام شد سازمان سوره و کانون پرورش فکری
کودکان و نوجوانان پای کار امده اند و قرار است از کار حمایت کنند.
برای «در اغوش درخت» چه اندازه و چه شانس هایی در
جشنواره قائل هستید؟
نمی دانم .راستش را بخواهید من شخصاً دوست دارم کار تولید
شده اثری تاثیرگذار باشــد و به جایزه خیلی فکر نمی کنم .البته
منظورم این نیست که جایزه مهم نیست یا ما را خوشحال نمی کند؛
اما دغدغه شخص من این نیســت .به هر حال همکاران ما در این
کار بسیار زحمت کشیده اند و اگر زحمت شان دیده شود و از ان ها
تقدیری صورت بگیرد ،بسیار هم خوشحال کننده است.
چشم انداز شما برای اکران عمومی چیست؟ برای شروع
اکران عمومی زمان خاصی را مدنظر دارید؟
احتمال دارد بخواهیم در جشنواره های خارجی شرکت کنیم
که خب با ایــن اوصاف و با توجه به اینکه بعضی جشــنوار ها جزء
شرایط شان اکران نشدن فیلم اســت ،نمی توانیم االن برای اکران
عمومی زمان دقیقی را مشخص کنیم .البته برای این مسئله هم
هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده و باید دید بعد از جشنواره با حامیان
جدید اثر به چه جمع بندی خواهیم رسید .درمورد چشم انداز هم
باید بگویم ،شرایط سینما درحال حاضر شرایط مناسبی نیست؛
اقبال عمومی از فضای سینما بسیار پایین امده است .اکثر مردم
درگیر عادت به استفاده از فضای پلتفرمی و نمایش خانگی شده اند
و بازگرداندن ان ها به سینما کار بسیار سختی است .باتوجه به این
اوضاع واقعاً نمی شود هیچ حدسی درباره اکران زد .اما من دوست
دارم این کار توسط جامعه مخاطبش که خانواده ها هستند دیده
شود.
اثر شما بازار بین المللی هم خواهد داشت؟
باتوجه به سوابق بازار بین المللی فیلم های ایرانی ،فکر می کنم که
اثر ما در این فضا حرفی برای گفتن داشته باشد .خیلی از دوستانی
که در این فضا کار کرده بودند ،برای موفقیت فیلم ابراز امیدواری
کردند.
بابک خواجه پاشا:
امیدوارم در تمامی بخش ها دیده شویم
بابک خواجه پاشا متولد ۱۳۶۰اســت .او در فیلم «خورشید»،
«قصر شیرین»« ،تو می مانی» و سریال های «سنه خاطیر»« ،تورشا
شیرین»« ،عاشورا» به عنوان بازیگر حضور داشته و در سریال های
«بهانه ای برای بودن»« ،تورشــا شیرین» و «ســنه خاطیر» که
همگی محصول صداو سیمای شبکه استانی اذربایجان غربی بوده،
کارگردانی کرده است .او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد»
به کارگردانی مجید مجیدی بوده است.
دغدغه ساخت این اثر از کجا امد و چطور شکل گرفت؟
من در فضایی بزرگ شدم که کامال حالت هنری داشت و از سوی
پدر و مادرم به سمت ســینما و تئاتر راهنمایی شده بودم .من در
کارهای بسیاری حضور داشتم و به دلیل تجربه هایی که در سینما و
تئاتر داشتم تصمیم گرفتم به کارگردانی بپردازم .از سال های پیش
دغدغه هایی داشتم و باور داشتم که مبحث معرفتی در سینمای
ایران کمرنگ شده و سعی کردم به ان بپردازم .به مباحثی مانند
فقدان و نعمت رســیدم و مفهوم ان ها را دریافت کردم .از نظر من
زمانی که انسان قدر داشته هایش را بداند بیشتر و بهتر می تواند با صفحه 4
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
ان ها ارتباط برقرار کند.
از نظر من در دنیا افراد قدر داشته ها را نمی دانند و به همین دلیل
عموم افراد حال خوبی ندارند .فیلم «در اغوش درخت» این حوزه ها
را پوشش می دهد.
باتوجه به اینکه نویسنده اثر هم خود شما بوده اید ،چه
مدت زمان صرف نگارش فیلمنامه شــده و چندبار مورد
بازنویسی قرار گرفته است؟
باتوجه به شکل کاری مان ،بازنویسی جداگانه ای نداشتیم و همه
چیز در دل نگارش انجام می شد .از ایده به طرح رسیدیم و از طرح
به سیناپس و در نهایت هم فیلمنامه را نگارش کردیم .این مراحل
و مدت زمانی که به صورت کلی صرف نگارش فیلمنامه شد ،حدود
هفت ماه است.
دکوپاژ کار را قبل از شروع فیلمبرداری کامل کرده بودید
و یا به شکل دکوپاژ سر صحنه عمل کردید؟
دکوپاژی که با استوری برد همراه است ،بیشتر در اثاری استفاده
می شود که ما با پروداکشن طرف هستیم .به نظر من ،در کارهایی
که این احتمال وجود دارد که ،روابط و موقعیت ها در نگاه کارگردان
تاثیرگذار باشند ،و ما زیاد با پروداکشن طرف نیستیم ،نیازی نیست
حتماً با یک استوری برد کامل سر صحنه فیلمبرداری حاضر شویم.
ما به اندازه ای دکوپاژ را با هماهنگی فیلمبردار انجام داده بودیم ،اما
بخشی از دکوپاژ در صحنه و لحظه فیلمبرداری کشف می شد و به
ان می رسیدیم.
پراکندگی لوکیشن کار در چه حد بود و در چه شهرهایی
فیلمبرداری اثر انجام شده است؟
صحبت هایی با تهیه کنندگان اثر داشتم و نتیجه این بود که از
تهران دور بشویم و به ســمت لوکیشن هایی برویم که کمتر دیده
شده اند .در نهایت تصمیم این شد که به سمت اذربایجان برویم،
چون من ان اقلیم را بهتر می شناسم .به اذربایجان غربی رفتیم و
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
5
در ارومیه ،ســیلوانا و نزدیک تبریز و مهاباد فیلمبرداری کار انجام
شده است .سعی کردیم تا جایی که می شود جغرافیای زیبای ان
منطقه را نشان دهیم ،که هم از شاخصه های بومی استفاده کرده
باشــیم و هم فیلم برای مخاطب تازگی های بصری داشته باشد.
طبیعت سرسبز اذربایجان با طبیعت شمال متفاوت است .طبیعت
اذربایجان طبیعت وحشی تری است و عمق میدان بیشتری دارد
و به شما کمک می کند که پالن های بسیار زیباتری را فیلمبرداری
کنید.
برای فیلمبرداری از چه دوربینی استفاده کردید و دلیل
انتخاب تان چه بوده است؟
انتخاب فیلمبردار کار این بود که برای داشــتن کیفیت بهتر و
فضاسازی مناسب ،از دوربین مینی الکسا استفاده کنیم.
بیشتر کارگردانان در تجربه اول بنا به توصیه تهیه کننده
به سراغ بازیگران شناخته شده می روندتا در گیشه موفق
باشند .چرا ترجیح ندادید از بازیگران چهره استفاده کنید؟
موضوعی که به نظرم ســینما را در حال حاضــر از محتوا دور
کرده ،هم به ســبب وضعیت اقتصادی و فــروش فیلم ها و دیگر
عواملی که دخیل است ،اتکا به چند بازیگر خاص است؛ در بیشتر
موارد تالش شده که گیشه را در دست داشته باشیم .ولی مشکلی
که وجود دارد این است که بعد از گذشــت چند سال ،ما در این
اســتفاده از این چهره ها دچار تکرار می شویم .تکراری که به نفع
سینما نیست .نمی توان منکر این قضیه شد که بازیگران چهره در
موفقیت فیلم ها نقش زیادی دارند و بسیار ارزشمند هستند ،اما
ما در راستای معرفی بازیگران خالق و تازه به سینما هم مسئول
هستیم .سینما نیاز به بازیگران جدید ،توانا و خالق دارد و باید این
چرخه حفظ شود.
در اثر شما پدیده نوظهور بازیگری حضور دارد؟ کدام
نقش را ایفا می کند و چطور انتخابش کرده اید؟
در کار دو کودک داریم ،یکی ده ســاله و دیگری پنج ســاله و
هردوی این ها فوق العاده بازی کردند .داســتان فیلم بر اساس دو
کودک بنا شده است و ما سعی کردیم با توجه به فاکتورهایی که
نقش دارد ،کودکانی را انتخاب کنیم که از لحاظ روحی نزدیک به
نقش باشند .مدتی از کودکان مختلف تست گرفتیم و در نهایت به
این دو عزیز رسیدیم و انتخاب شان کردیم.
این طور به نظر می رسد که در فیلم کوتاه دست کارگردان
برای اجرا و تست ساختار و فرم های متفاوت بازتر است .با
این توضیح و بعد از ساخت چند فیلم کوتاه ،در اولین اثر
بلندتان ،ساختار یا فرم جدیدی را تجربه کردید؟
ســعی کردم فضای شــاعرانه کار را هم در فرم و هم در محتوا
رعایت کنم .در فیلمنامه نویسی و دیالوگ نویسی و در میزانسن ها
و قاب بندی ها ،در همه سعی کردم این فضای شاعرانه حفظ شود و
وجود داشته باشد .به نظر خودم با گروه مان در اثر به فرمی رسیدیم
که خیلی در سینمای ایران مشاهده نشده است .حاال باید ببینیم
که این فرم مورد پســند مخاطبان ایرانی قــرار می گیرد یا اینکه
دوستش ندارند.
در اثر شــما از جلوه های ویژه میدانی و بصری استفاده
شده است؟
به ندرت .سعی کردیم تا جای ممکن همه چیز طبیعی برگزار
شود .جلوه های میدانی در حد وزش باد و مسائل این چنینی بوده
است .اما در بخش بصری کمی بیشــتر از میدانی کار کرده ایم .در
بخش بصری vfxحشرات و پرندگان داشته ایم و یک سری کارها
در سکانسی که قطار حضور دارد انجام شده است.
اثر شما در چه ژانری قرار می گیرد؟
ملودرام اجتماعی.
«در اغوش درخت» در جشــنواره چهــل و یکم چه
شانس هایی دارد؟
امیدوارم که کار در تمامی بخش ها دیده شود و این احتمال را هم
می دهم که دیده شود و تاثیر خودش را هم روی مخاطبان داشته
باشد؛ چون همه عوامل و بازیگران تمام تالش خودشان را کرده اند
و کار ،اثر باشکوه و دلی است.
دیالوگ برتر فیلم تان کدام دیالوگ است؟
«ماهیا تا از اب بیرون نیان قدر ابو نمیفهمن».
سکانس برتر فیلم تان کدام سکانس است؟
سکانس مشاوره .زمانی که زن و شوهر برای حل مشکالت شان
در اتاق مشاوره درحال صحبت و انجام مشاوره هستند. صفحه 5
6
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت وگو با محمدحسین لطیفی کارگردان «غریب»
«غریب» اقتباس کامل
از «مسیح کردستان» نیست!
یارس ساموات اقتباس ،به عنوان مولفه ای بنیادین جایگاه ویژه ای در سینمای جهان دارد .در
جشنواره های پراوازه سینمای جهان و در راس همه ان ها ،جایزه اسکار ،بخش
گفت و گو
اقتباس ،یکی از مهم ترین ،جذاب ترین و فنی ترین بخش هاست .اکادمی اسکار
هرسال به بهترین فیلمنامه اقتباسی از نوشتارهایی مانند رمان ،داستان بلند و نمایشنامه،
تندیس ویژه ای اهدا می کند .فیلمسازان برجسته ای چون فرانسیس فوردکاپوال ،رابرت بولت،
فرانسیس ماریون ،ماریو پوزو و جوزف منکیه ویچ ،که این اخری رکورددار دریافت جایزه اسکار
بهترین فیلم اقتباسی است ،در این حوزه اثار برجسته ای تولید و روانه پرده نقره ای کرده اند .در
این رهگذر نام نویسندگان بزرگی مانند دشیل هامت ،گراهام گرین ،جورج برنارد شاو و والدمیر
ناباکوف نیز در جشن عظیم اسکار ،درخشیده است .با وجود این و با گذشت چهل ویک دوره
از عمر جشنواره فیلم فجر ،هنوز بخشی به عنوان سیمرغ اقتباسی در این جشنواره به منصه
ظهور نرسیده است .متعاقب همین غیاب ،سینمای ایران با چالشی جدی در داستان پردازی
مواجه شده است .امسال و با حضور فیلم «غریب» در جشنواره چهل و یکم ،این امید برای
عالقه مندان به سینما و البته ادبیات داستانی زنده شد که امسال فیلمی برگرفته از یک رمان
در بخش سودای سیمرغ پنجه در پنجه رقبای خود خواهد انداخت .این امید اما زمانی که ما
با محمد حســین لطیفی کارگردان «غریب» هم صحبت شدیم ،اندکی کمرنگ شد! لطیفی
تاکید داشت برای نگارش فیلمنامه اثرش ،البته به رمان «مسیح کردستان» نوشته نصرت اهلل
محمودزاده گریزهایی زده اســت اما این فیلم روایتگر جنگ 22روزه معروف کردستان و
مقاومت قهرمانانه شهید محمد بروجردی و نیروهایش است که به اشتباه زندگینامه این شهید
بزرگمرتبه قلمداد می شود .مطالعه مصاحبه کوتاه صبا با محمدحسین لطیفی که البته قرار شد
صحبت های تکنیکی به پس از اکران فیلم موکول شود ،خالی از لطف نیست.
فیلم «غریب» بر اساس رمان «مسیح کردســتان» که به زندگینامه شهید محمد بروجردی
اختصاص دارد ،ساخته شده اســت .فکر می کنید ایا موفقیت این فیلم اقتباسی می تواند در
جشنواره چهل و یکم باعث توجه بیشتر و بهتر به اقتباس در سینمای ایران شود؟
راستش باید درباره این صحبت شما توضیحاتی بدهم .این یک سوبرداشت از فیلم «غریب» است! بله این
فیلم به زندگی شهید محمد بروجردی می پردازد اما تنها برهه ای از زندگینامه ایشان را در خود جا داده است.
متوجه نمی شوم! در شرح هایی که درباره فیلم منتشر شده به صراحت امده این فیلم اقتباسی
از «محمد؛ مسیح کردستان» نوشته نصرت اهلل محمودزاده اســت .خودم هم این کتاب را که
انتشارات روایت فتح منتشر کرده خوانده ام!
ببینید من نگفتم از ان کتاب اقتباسی نداشتم .موضوع این است که برخی به اشتباه گمان می کنند فیلم
زندگینامه شهید بروجردی است اما اینطور نیست و ما در فیلم «غریب» به ماجرای جنگ 22روزه کردستان
(درگیری خونین نظامی بین عناصر مســلح تجزیه طلب و رزمندگان مدافع انقالب اسالمی از ۴اردیبهشت
۱۳۵۹تا ۲۶اردیبهشت ۱۳۵۹برای ازادسازی شهر سنندج) پرداخته ایم.
پس فیلم شخصیت محور نیست و صرف ًا داستان موقعیت است؟
خیر! ببینید اتفاقاً فیلم «غریب» بسیار هم شخصیت محور است .یا بهتر بگویم این فیلم سرشار از لحظات
شخصیت محور است .موضوع اینجاست که من برداشت ازادی از این کتاب داشتم و انطور که به نظر می رسد
فیلم «غریب» به زندگی شهید محمد بروجردی نمی پردازد ،بلکه هدفش به تصویر کشیدن همان اتفاقات
ل 1359در کردستان است.
سا
شــما با نصرت اهلل محمودزاده ،نویسنده کتاب هم همکاری داشــتید و اگر اشتباه نکنم در
نسخه ای از «غریب» که به صورت مجموعه تلویزونی در دست تولید داشتید ،از او هم در نگارش
فیلمنامه اش کمک گرفتید.
همینطور است ،البته محمودزاده در واقع مشاور فیلمنام ه نویسی سریال «غریب» بود .بله حق دارید اما به
هر حال باید این موضوع را روشن و تصریح کرد که فیلم «غریب» درباره درگیری 22روزه در کردستان است
و نباید از ان تعبیر اشتباهی در اذهان عمومی شکل بگیرد.
بابک حمیدیان ،بازیگر نقش اول فیلم ،پیش از این در نقشی مشابه هم خوش درخشیده بود .او
با جان بخشیدن به شخصیت شهید اصغر وصالی در فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا ،سیمرغ
بلورین جشنواره فجر را هم دریافت کرد .ایا این درخشش حمیدیان هم مزید برعلت شد تا از او
در فیلم «غریب» استفاده کنید؟
راســتش نمی توانم حاال درباره این موضوعات توضیح بدهم .فیلم امروز اکران می شود و پس از اکران ان
می شود درباره مسائل فنی و حاشیه ای فیلم هم صحبت کرد .به یقین حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت و
دوست دارم با خبرنگاران در نشست خبری پس از نمایش فیلم «غریب» صحبت کنم .اگر اجازه دهید ،مابقی
حرف ها بماند برای نشست خبری این فیلم.
البته خارج از مباحث فنی و حاشیه ای هم می توانیم صحبت کنیم و به قول شما بقیه صحبت ها
را به نشست خبری موکول کنیم.
خب موضوع این است که من دوست دارم فیلمی را که ســاخته ام از نظرگاه مردم ببنیم .این نظرگاه من
است و فکر می کنم تفکر درستی هم باشد .به هرحال امیدوارم در پایان اکران فیلم صحبت های بیشتری با
هم داشته باشیم. صفحه 6
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
پنج شنبه 20بهمن 1401شماره 1372
7
گفت وگوی صبا با کارگردان مستند «در پس جنگ»
سـینمای مسـتند ،مسـتقل نیسـت
مصطفی کزازی محمد حسین محمودیان از سال ها
پیش با مردم افغان مراوده داشته و از
گفت و گو
نزدیک با ان ها در ارتباط بوده است.
با ان ها همکاری هایی داشته و مستند هم ساخته
است .وی با مستند « در پس جنگ» که در ان دوره
جهاد را در کشور افغانستان به تصویر کشید ه است،
در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
دغدغه تان برای ساخت این اثر چه بود و ایده اولیه چطور
شکل گرفت؟
بعد از انقــاب پنجاه و هفت شــاهد حضور گســترده مهاجران
افغانستانی در ایران بودیم .در اواخر دهه هفتاد یک گروه حدود بیست
نفره از دانشجویان افغانســتانی در مرکز اموزش فیلمسازی تهران
اموزش می دیدند .بعد از اتمام دوره نظری شــان ،دوره عملی شان را
در موسسه روایت فتح انجام دادند .ان زمان من مامور بودم که به این
دانشجویان برای ســاخت فیلم مستندشان کمک کنم .هرکدام این
جوانان یک مستند ساختند که بیشتر اثار ان ها به موضوع مهاجرین
افغانستانی در ایران می پرداخت .این مسئله برای من اشنایی بیشتری
در این زمینه به همراه داشت .از همان زمان دغدغه ساخت چنین اثری
در من شکل گرفت و کم کم پیگیر این مسئله شدم.
چه مدت زمانی را صرف تحقیقات و پژوهش برای ساخت
این اثر کرده اید؟ زمان تولید کار چقدر بوده است؟
ابتدا این را بگویم که ،مقطعی که مورد تحقیق ما بود مقطعی بود که
در افغانستان به ان دوره جهاد گفته می شود .سال های جهاد سال هایی
هستند که با انقالب مردم افغانســتان علیه کمونیست همراه است.
تحقیقات کتابخانه ای و میدانی ما در سال نود و دو شروع شد و تا سال
نود و سه طول کشید .سال نود و چهار فیلمبرداری کار را شروع کردیم
و تا سال نود و هفت فیلمبرداری اولیه این کار طول کشید .بعد از ان،
سال هزار و چهارصد دوباره به افغانستان رفتیم و مابقی تصاویری را
که نیاز بود فیلمبرداری کردیم .اوایل پاییز هزار و چهارصد هم تدوین
فیلم را شــروع کردیم ،که در خالل تدوین متوجه شدیم یک سری
کمبودها وجود دارد و مجدد به افغانســتان رفتیم و ان تصاویر را هم
فیلمبرداری کردیم .می توانیم ادعا کنم که اولین بار است یک ایرانی در
مورد افغانستان و با حضور عموم مجاهدین افعانستانی که مربوط به
همه گروه ها و احزاب موجود در افغانستان هستند ،اثری ساخته است.
تمام فیلم در افغانســتان فیلمبرداری شده است؟ برای
فیلمبرداری در افغانستان به مشکالت هم برخورد کرده اید؟
بله تمام فیلم در افغانستان فیلمبرداری شده است .وقت مفصلی
برای مصاحبه با مجاهدین مختلف گذاشته شده است که تمام ان ها
در افغانستان فیلمبرداری شده اســت .من بارها به کشور افغانستان
سفر کرده و کارهای فیلمبرداری مســتند را انجام داده ام .زمانی که
امریکایی ها بودند و شهر را در دست داشــتند ،کار ما بسیار سخت
بود .برای ورود باید اطالعات مان را چک می کردند و درباره اینکه کجا
می رویم و اسکان مان کجاســت هم باید توضیح می دادیم؛ در زمان
خروج هم با همین مسائل روبه رو بودیم .شــاید جالب باشد بدانید
در دوران طالبان کار فیلمبرداری برای ما راحت تر شد و تصویرهای
عمومی شهر کابل را در ان دوران گرفتیم.
اگر بخواهید دو خطی ماجرای مستندتان را تعریف کنید،
چطور تعریفش می کنید؟
فیلم به تاریخ شروع حکومت کمونیستی در افغانستان تا سقوط
ان ،مربوط می شود .شــروع کودتای کمونیســتی ،روی کار امدن
کمونیست ها ،ورود شوروی ،اشغال شوروی ،بیرون راندن شوروی و
سقوط کمونیست ها.
اثر شما در کدام نوع مستند دسته بندی می شود؟
این کار را یک تاریخ اجتماعی می دانم .این مستند بیشتر توضیحی-
توصیفی است.
دلیل نبود تنوع ژانر در سینمای مستند را چه می دانید؟
شاید دلیل اصلی ان این است که سینمای مستند هیچ وقت مستقل
به معنای تامین کننده خود نبوده است ،یعنی نمی شود که فرض کرد
بتوان تمامی مضامین موجود را کار کرد و این کار به گونه ای باشد که
بتواند مانند فیلم های داستانی همه پشتیبانی الزم را داشته باشد.
بودجه اثر از چه منابعی تامین شده است؟
اثر متعلق به مرکز مستند حقیقت است.
فکر می کنید «در پس جنگ» در جشنواره چهل و یکم چه
شانس هایی داشته باشد؟
با سابقه ای که خودم دارم ،این مســئله بسیار سلیقه ای است .اما
برای من این طور است که این کار حتماً ارزش این را داشته است که
حدود یک دهه زمان روی ان بگذارم .نمی گویم این دلیلی است که
کار را خوب بدانیم ،منظورم این است که ساخت این اثر زمان زیادی از
زندگی من را گرفته است. صفحه 7
صاحب امتیاز :موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر :محمدرضا شفیعی
www.rooznamehsaba.com
rooznamehsaba
تهران -خیابان ایت اهلل مدنی -کوچه خجسته منش -پالک 5
تلفن 77582422 -6 :فکس77548245 :
چاپ :موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
توزیع :نشر گستر امروز
شیرینقلم
گزارش تصویری جشنواره بین المللی فیلم فجر
پدرخوانده و پدرامرزیده
عکس ها :سمیرا اسدیان
فیلم به جاهای احساسی خود نزدیک شد و طبق معمول بغض
گلویم را گرفت .با یک لیوان نوشــابه هم نتوانستم بغضی را که
داشت خفه ام می کرد ،حل کنم .دیگر نگاه عاقل اندر سفیه دیگران
روی من تاثیر نداشت چون ان قدر جذب فیلم شده بودم که وجود
کسی را اطرافم احساس نمی کردم .غذا تمام شد اما فیلم همچنان
ادامه داشت .ناچار شدم اســتخوان های بجای مانده از غذایم را
سق بزنم .این سوال در ذهنم نقش بست که سینمای ایران وقتی
اینقدر خوب است چرا منتقدان می گویند سینمای ایران مرده
است .به قول همین منتقدان عجب فیلمی ،عجب فیلمنامه ای،
نورپردازی اش هم حرف ندارد .بازیگرانش که نمی شناسم و حتما
اولین حضورشان جلوی دوربین است چقدر خوبند .کم کم داشتم
تحت تاثیر یک نگاه عاقل اندر ســفیه کمر خم می کردم .اصال
چشمان این دوستمان به قول قدیمی ها سگ دارد و نگاه عاقل
اندر سفیه اش به قول فالســفه یک نگاه جهان شمولی است که
هیچ کس را یارای مقابله با او نیست .لبخندی زدم و گفتم«:عجب
فیلمی دیدم ،االن نقدش را می نویسم حالش رو ببری!» اما نگاه
عاقل اندر سفیه ادامه داشت .براق شدم«:دیگه چی می خوای؟
مگه نگفتی نقد فیلم بنویسم؟» بهت زده گفت« :اخه نقد این فیلم
به چه درد من می خوره؟» گفتم« :یعنی چی؟ بهترین فیلمی بود
که تو عمرم دیدم .اصال به نظر من این فیلم باید به مراسم اسکار
فرستاده بشه .باید چهل سال پشت سر هم تند و تند اسکار بگیره!
خدایی نگاه نکردی بازیگرای فیلم با این که کار اولشان بود چه
ایفای نقشــی کردن!» از کوره دررفت «:اخه مرد نا حسابی این
معروف ترین فیلم تاریخ ســینما و یکی از 10فیلم برتر نیم قرن
گذشــته اســت .اون بازیگرام مارلون براندو ،ال پاچینو و رابرت
دنیرو هستن »...با دهان باز گفتم« :پس داخل جشنواره ما چکار
می کنه؟» با ابرو گوشه صفحه نمایش را نشان داد و من تازه متوجه
ارم شبکه نمایش شدم .دور و برم را نگاهی کردم و برخاستم تا از
جلوی چشم دوستم گم شوم .برگشتم و پرسیدم «:راستی اسم
فیلم چی بود؟» با فریادی از ته دل گفت«:پدرخوانده! ...فهمیدی
پدرامرزیده؟ اسمش پدرخوانده اس!» صفحه 8