روزنامه صبا شماره 1370 - مگ لند
0

روزنامه صبا شماره 1370

روزنامه صبا شماره 1370

روزنامه صبا شماره 1370

‫سه شنبه| ‪ 18‬بهمن ‪ 7 |1401‬فوریه ‪ 16 |2023‬رجب ‪|1444‬‬ ‫سال دهم| شماره ‪ 8 |1370‬صفحه| ‪5000‬ناموت|‬ ‫گفت وگوی با تهیه کننده و نویسنده فیلم سینمایی «گل های باوارده»‬ ‫روایت دوم از یک مجموعه سه گانه‬ ‫گفت وگو با زهره نجف زاده‪،‬‬ ‫کارگردان مستند «‪ 6410‬روز اسارت»‬ ‫فراقی هجده ساله‬ ‫برای دو عاشق‬ ‫گفت وگو با امیر پذیرفته‬ ‫کارگردان فیلم کوتاه «اندروا»‬ ‫فیلم کوتاه‬ ‫بازگشت سرمایه ندارد‬ ‫گفت وگو با تهیه کننده و نویسنده‬ ‫فیلم سینمایی «کاپیتان»‬ ‫زمانی برای زندگی‬ ‫و زمانی برای مرگ‬ ‫نقد فیلم «بعد از رفتن»‬ ‫زمانی برای از دست دادن‬ ‫نقدی بر فیلم هوک‪ ،‬کار حسین ریگی‬ ‫پیامد یک گناه‬ صفحه 1 ‫‪2‬‬ ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫سرمقاله‬ ‫ثمره چهل ساله‬ ‫فائزه اقابابائی‬ ‫چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر از نیمه گذشت و به سرعت در‬ ‫حال رسیدن به خط پایان است‪ .‬در نگاهی گذرا می شود خوش بین‬ ‫بود و نوشــت این دوره‪ ،‬ثمره بیش از چهل سال سینمای ایران را‬ ‫نشان می دهد‪ .‬درســت مثل نمایشگاهی که در حاشیه سینمای‬ ‫رسانه برپاست و از قدمت می گوید؛ فجر امسال هم جزوی از این‬ ‫پازل چهل و یک ساله می شود‪...‬‬ ‫وقتی در اولین روز جشنواره به پردیس ملت می ایم‪ ،‬تصورم این‬ ‫است که فیلم های امسال چنگی به دل نمی زند‪ .‬درست مثل اکثر‬ ‫قریب به اتفاق اهالی رسانه و مخاطبان سینما‪ .‬اما حاال که چرخه‬ ‫اکران فیلم های فجر نصف راه را رفته‪ ،‬شاید بتوانم ان دورنمای اولیه‬ ‫را تغییر بدهم؛ امسال فیلم هایی دیده ام که به لحاظ تنوع مضمون و‬ ‫لوکیشن‪ ،‬بازیگری و دستاوردهای فنی‪ ،‬سینمای ایران را یک قدم‬ ‫رو به جلوتر برده است و خب این همان چیزی است که باید در اینه‬ ‫یک جشنواره چهل ساله دید‪ .‬موضوع هایی که امسال و تا اینجای‬ ‫کار فیلمسازان ما دست مایه کار خود کرده اند‪ ،‬به لحاظ ایده‪ ،‬تنوع‬ ‫بسیاری دارد و حتی شاید اولین بار باشــد که سینمای ایران در‬ ‫قرن تازه‪ ،‬به موضوعات خاص تری هم پرداخته است‪ .‬مانند فیلم‬ ‫«هوک» که با تصویرسازی متفاوت از خطه سیستان و بلوچستان‬ ‫می گوید یا انیمیشــن «بچه زرنگ» که با استفاده از تکنیک روز‬ ‫در مقابل انیمیشــن های هالیوودی حرف های جدی تری برای‬ ‫گفتن دارد‪ .‬و در همین روزها‪ ،‬می شــود ریزبین بــود و خارج از‬ ‫محتوای فیلم ها و فعالیت سینماگران‪ ،‬در ارزیابی نحوه برگزاری‬ ‫جشنواره‪ ،‬از ضعف (و بیشتر سردرگمی) در اطالع رسانی اغماض‬ ‫نکرد؛ با اینکه رییس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره بارها تاکید‬ ‫کرده اند که به خاطر هجمه های دشمنان‪ ،‬با سیاست گذاری خاصی‬ ‫اخبار این جشنواره را منتشر می کنند اما این رویکرد اتخاذ شده‬ ‫قطره چکانی قابل انتقاد است و ماموریت اصلی مدیران سینما تدبیر‬ ‫و برنامه ریزی منطقی برای مقابله با هجمه هاست که متاسفانه‪ ،‬در‬ ‫این زمینه کوتاهی شده است‪.‬‬ ‫اینکه ما یک جشــنواره بین المللی برگزار کنیم و برنامه های‬ ‫نمایش ان را روزانه اعالم کنیم اتفاقی ناخوشایند است و مسئول‬ ‫جشنواره پیش تر باید راه حلی را برای صیانت از اعتبار این رویداد‬ ‫شناخته شده در منطقه در نظر می گرفت که البته نگرفت‪ .‬حتی‬ ‫اعالم نکردن نام اثار یا اســامی داوران و‪ ...‬هم برای یک جشنواره‬ ‫معتبر و حرفه ای پذیرفتنی نیســت چنانچــه می بینیم لو رفتن‬ ‫تدریجی برخی اسامی در بخش های مختلف‪ ،‬جشنواره و اعتبارش‬ ‫را به سمت ایجاد چالش هدایت می کند‪ .‬و اینها موضوعاتی پیش پا‬ ‫افتاده است که دبیر جشنواره زودتر از اینها باید درباره شان تصمیم‬ ‫می گرفت‪.‬‬ ‫در روزهایی که رســانه ها و مردم منتظر اعــام میزان فروش‬ ‫بلیت های جشــنواره بودند‪ ،‬خبری مخابره نمی شود تا اینکه در‬ ‫پنجمین روز جشنواره اعالم می شــود که بیش از ‪ ۸۳‬هزار نفر به‬ ‫تماشای فیلم های جشنواره نشسته اند!‬ ‫جز این است که دبیر جشنواره دچار اشتباهات محاسباتی در‬ ‫برپایی این رویداد شده است؟‬ ‫گوشه گوشه سینمای رسانه حرف از فیلم های فجر است‪ .‬وقتی‬ ‫در هر طبقه از پردیس ملت قدم می گذاری انگار عمر سینما برایت‬ ‫روایت می شود؛ ســینمایی که حاال به دهه پنجم نزدیک تر شده‬ ‫اســت‪ .‬عکس ها و بولتن هایی که می گویند سینما هنوز هم زنده‬ ‫است حتی اگر ادم هایی باشند که نمی خواهند این چرخه حرکت‬ ‫کند‪ .‬و من درباره رویدادی حرف می زنم که هنرمند و مخاطب و‬ ‫نویسنده و منتقد و مدیر‪ ،‬برایش از جان مایه گذاشته اند تا چهل و‬ ‫یک سالگی را به خود دیده‪...‬‬ ‫اینجا‪ ،‬حداقل اینجا با حضور همه انهایی که پای کار بوده اند و‬ ‫امده اند‪ ،‬کسی دل در دل مخالف حضور و جشن و جشنواره ندارد‬ ‫و اهل هجمه و حمله نیست‪ .‬اینجا همه به دور از هیاهوی جنگ‬ ‫رســانه ای یک هدف دارند ان هم حرکت به سمت امیدبخشی و‬ ‫اگاهی است و از اهالی رسانه گرفته تا سینماگران همه به دنبال‬ ‫وحدت هستند‪ .‬ان چیزی که خیلی ها دوست ندارند اتفاق بیفتد‪...‬‬ ‫در چشــم اندازی عمیق تر‪ ،‬این جشــنواره با همه خوبی ها و‬ ‫بدی هایش تمام می شود اما می ماند به یادگار روزها و ادم هایی که‬ ‫خودشان را از مردم جدا کردند اما می دانند‪ ،‬در نهایت پیروز میدان‬ ‫همین مردم فهیم هستند‪.‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫نقد فیلم «بعد از رفتن»‬ ‫زمانی برای از دست دادن‬ ‫فیلم «بعــد از رفتن» ملودرامی دربــاره ی برهم‬ ‫رضا اشفته‬ ‫ریختگی هــای روابط خانوادگی اســت که گاهی‬ ‫نقد فیلم‬ ‫ســال ها رنج و تنهایی را بر ادم های یک خانواده‬ ‫تحمیل می کند‪ .‬فیلم بعد از رفتن‪ ،‬حکایــت از دروغ و فریب در دل‬ ‫یک خانواده دارد که گاهی از ســر ســادگی باعث ازهم پاشیدگی‬ ‫روابط خواهد شــد‪ .‬چنانچه در این فیلم‪ ،‬فرشــاد وام سنگینی را‬ ‫در اختیار همســر دومش قرار داده که به دوبی برود و از انجا لوازم‬ ‫ارایشی بخرد‪ ،‬برگردد و زندگی شــان دگرگون شود اما از ان موعد‪،‬‬ ‫چهار سال می گذرد و همچنان همســرش گم وگور است‪ .‬تا اینکه‬ ‫بر حسب تصادف او را در جنوب می بیند‪ .‬فرشاد به جنوب رفته و در‬ ‫این چهار سال منتظر برگشت همسرش است و بعد از اینکه رد او را‬ ‫در تهران می گیرد با پسرش به خانه ی پدری برمی گردد‪ .‬او که مدتی‬ ‫معتاد شده از ســوی پدرش میکائیل‪ ،‬با ترش‬ ‫رویی مواجه می شود و به ناچار در انجا‬ ‫می ماند و پرسان پرسان رد همسرش‬ ‫را می زند و‪...‬‬ ‫بعــد از رفتن‪ ،‬ملودرام اســت و‬ ‫درگیر با احساساتی است که ریشه‬ ‫در واقعیت دارد و بنابراین در مسیر‬ ‫جستجوهای فرشاد اتفاقات ناگوار‬ ‫و زد و خورده ای ناشی از سوءتفاهم‬ ‫پیش می اید‪ .‬اما مشــکالتی نیز در‬ ‫فیلمنامه وجود دارد و شــاید روابط‬ ‫علت و معلولی چندان در وقوع رویدادها‬ ‫وجود نداشته باشد و همین مخاطب را‬ ‫سردرگم قرار می دهد‪ .‬اینکه معلوم نیست‬ ‫وابستگی فرشاد به همسر اولش پس از تصادف و‬ ‫مرگ بیشتر است یا اندوه از دست دادن همسر‬ ‫دومش پس از ان دوز و کلک ساختگی؛ چون‬ ‫ان وام را همسر دوم در اختیار برادرش کاوه‬ ‫قرار داده تا سیرک برشکسته اش را نجات‬ ‫دهد و حاال پس از چهار سال برگشته تا‬ ‫شرایط را دوباره عادی کند و به سمت فرشاد و پسرش برگردد‪ .‬انتظار‬ ‫فرشاد برای همسر دوم با ان دروغ و خیانت چندان سازگاری ندارد‬ ‫و همچنین عذاب وجدان او برای سوار نشدن به خودرو پس از مرگ‬ ‫همسر اولش چندان منطقی نمی نماید و در عین حال بازی صابر ابر با‬ ‫قیافه مات و ترش نمی تواند فراز و نشیبی به این شخصیت برای ایجاد‬ ‫تحول در زندگی اش نمایان سازد‪ .‬شاید از همه غیرمنطقی تر پایان‬ ‫باز نسبتا زورکی فیلم باشد‪ ،‬چنانچه در یک روز برفی فرشاد و پسرش‬ ‫می خواهند خانه میکائیل را ترک کنند اما پسر دلش می خواهد بماند‬ ‫و پدربزرگش او را نگه می دارد و از فرشاد می خواهد هرجا که دوست‬ ‫دارد برود‪ ...‬درحالی که موقع بحث و مجادله فرشاد و همسر دومش‬ ‫تمام می شود و معلوم می شود که خیانتکار کاوه بوده و فرشاد اظهار‬ ‫خوشحالی می کند از چهار سال انتظار‪ ،‬رفتن او و تنها گذاشتن همسر‬ ‫خودش می توانست یک پایان باز باشد و همه چیز به مخاطب واگذار‬ ‫شود‪ .‬کارگردانی رضا نجاتی در تجربه اول گویای ازمون و خطایی‬ ‫اســت که می خواهد او را به عنوان کارگردان تثبیت کند و در‬ ‫جاهایی می تواند دوربینش را در مقابل میزانسن های قابل‬ ‫تعمق بچیند و در جاهای دیگر این شــیرازه بی دلیل ازهم‬ ‫می پاشد و نماها و میزانســن ها از منطق خارج می شوند و‬ ‫نمی تواند بستر خوبی برای سرانجام یافتن اتفاقات باشد‪.‬‬ ‫تدوین نیز نمی تواند یاریگر کارگردان جوان باشد و تابع‬ ‫فیلمنامه ای است که پیش روی اش قرار گرفته و با جهش های‬ ‫غیرمنطقی باید سروســامان یابد و این خود عارضه ای‬ ‫است که اسیب های فیلم را به شکل بارزتر در مقابل‬ ‫دیدگان تماشاگر قرار خواهد داد و فیلمبردار نیز در‬ ‫این پیروی بی انکه مداخله ای کرده باشــد چشم‬ ‫به دهان کارگردان سپرده و قاب های دقیق و‬ ‫غیردقیق را در کنار هم سروسامان داده و‬ ‫گاهی نیز دچار نابه سامانی‬ ‫شده و تصویرهای خود را از حالت‬ ‫ســینمایی بیرون اورده و به حالت‬ ‫تصاویر یکنواخت تلویزیونی اتکا‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫نقدی بر فیلم هوک‬ ‫پیامد یک گناه‬ ‫فیلم هوک در گونه ی فیلم های ورزشی است که به ورزش بوکس‬ ‫می پردازد و در ان مواجهه ی فقر و ثروت در این ورزش در اســتان‬ ‫محروم سیستان و بلوچستان بررسی می شود‪.‬‬ ‫اینکه حســین ریگی در سیستان و بلوچســتان فیلم می سازد‬ ‫یک نقطه طالیی است؛ برای اینکه ما سال ها این استان و مردمان‬ ‫نیک سرشتش را فراموش کرده ایم و امروز دیدن فیلم هوک از این‬ ‫خطه با انکه با بازیگران پایتخــت همچون امیر جعفری‪،‬‬ ‫رویا تیموریان‪ ،‬امیرمهدی ژوله و‪ ...‬به سرانجام رسیده‬ ‫است‪ .‬البته برخی از بازیگران نیز بومی محل هستند‬ ‫و داستان و وضعیت نیز برامده از این استان است‪.‬‬ ‫شــاید فیلمنامه مهدی تراب بیگی نیازمند یک‬ ‫دگرگونی اساسی اســت؛ برای ان که بتواند فراز و‬ ‫نشیب ها را به درستی به سرانجام برساند‪ ،‬اما در‬ ‫حال حاضر قصه دچار نوعــی روال تکراری‬ ‫بین دوبرابر در پذیرش یک خطای بزرگ‬ ‫است‪ ،‬با این تفاوت که برادر بزرگتر تن به‬ ‫مسابقات بوکس حرفه ای داده و ضربه‬ ‫هوک را به سر رقیب خود فرود اورده‬ ‫و او را از دو گــوش کر کرده و عقوبت‬ ‫این گناه افتادن از معدن ســنگ و‬ ‫قطع نخاع شدنش است؛ اما برادر‬ ‫کوچکتر همین راه را تا خودکشی‬ ‫برادر بزرگ تر در دریا برای ادامه‬ ‫ندادن چنین ورزشی می رود‬ ‫و ســرانجام به ورزش بوکس‬ ‫برمی گردد‪ .‬شــاید بهتر بود‬ ‫به جای این رفت و برگشت و‬ ‫معلوم شدن علت نقص عضو برادر بزرگ تر که همان عقوبت یک گناه‬ ‫است ما با زندگی خود برادر بزرگتر مواجه می شدیم و حاال شنیدن‬ ‫این روایت می توانست سراغاز مطلوبی برای برادر کوچک تر باشد که‬ ‫از همان اغاز نیز تن به چنین روایت ناروایی ندهد‪.‬‬ ‫کارگردان در بازی ها چندان تالشی نمی کند که احساسات بروز‬ ‫یافته توام با تنش ها‪ ،‬عصیان ها و طغیان های روحی و روانی بازیگرانش‬ ‫شود در حالی که ورزش بوکس همواره با هیجان و چالش های‬ ‫بسیار همراه است و از ســوی دیگر در قاب بندی ها در حد‬ ‫تزئین نماها به دریا و محیط اطراف پرداخته است و ایکاش‬ ‫بیش از اینها و به شکل ملموس تری مکان و محیط را جزء‬ ‫قاب بندی های اساسی خود قرار می داد‪ .‬فیلم هوک دارد‬ ‫به یک مسیر اشتباه می پردازد و در این راه بر ان است که‬ ‫فقر را دستمایه تن دادن به این شرایط ناگوار قرار دهد‬ ‫و البته این دلیلی قانع کننده برپایه ی معیارهای‬ ‫جامعه شناسی است؛ زیرا که فقر و تنگ دستی‬ ‫همواره اســباب زحمت مردمان پایین دست‬ ‫شده و برخی از انان برای دگرگونی زندگی به‬ ‫ناچار به سمت قاچاق و در اینجا خطا های‬ ‫دیگری چون بوکس حرفه ای خواهند‬ ‫رفت شاید دلیل رشد ورزش بوکس در‬ ‫بلوچستان همین فقر و بی پناهی ادم‬ ‫ها باشد‪ .‬چنانچه قهرمان جوان این‬ ‫فیلم نیز در کنار دانشگاه به ورزش‬ ‫بوکس می پــردازد و پایان بخش‬ ‫ان بسیار تلخ است چون قهرمانی‬ ‫برای انتخــاب تیم ملی ممکن‬ ‫نمی شود‪.‬‬ صفحه 2 ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫‪3‬‬ ‫گفت وگوی صبا با تهیه کننده و نویسنده فیلم سینمایی «گل های باوارده»‬ ‫روایت دوم از یک مجموعه سه گانه‬ ‫سمیه نجفی خاتونی «گل های باوارده» با نام قبلی «پاالیشگاه» به‬ ‫کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی‬ ‫گفت و گو‬ ‫سعید سعدی در چهل و یکمین جشنواره فیلم‬ ‫فجر حضور دارد‪ .‬این فیلم به نویســندگی مشترک مهرداد‬ ‫خوشبخت و حسین تراب نژاد به نگارش رسیده است و داستان‬ ‫روایت گر تعدادی از مهندسین پاالیشگاه نفت ابادان است که‬ ‫در تالش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای‬ ‫ان است‪ ،‬پاالیشگاه های دیگر را ترمیم کنند‪ .‬بانیپال شومون‪،‬‬ ‫امیررضا دالوری‪ ،‬الهام نامی نیک‪ ،‬نادر ســلیمانی‪ ،‬یاســین‬ ‫مسعودی و‪ ...‬ازبازیگران فیلم هستند‪.‬‬ ‫سعید سعدی‪:‬‬ ‫فیلم درگیرم نکند‪ ،‬ورود نمی کنم‬ ‫سعید سعدی از تهیه کنندگان پرکار سینمای ایران است که تاکنون‬ ‫اثار زیادی را به سینمای ایران هدیه کرده است‪ ،‬مغزهای کوچک زنگ‬ ‫زده‪ ،‬بچه مهندس‪ ،‬تومان و‪ ...‬از اثار شاخص او می باشند‪ .‬او تا به حال‬ ‫جوایز متعدد بین المللی را کســب کرده است که فهرست ان در این‬ ‫مقال نمی گنجد‪.‬‬ ‫چرا ژانر دفاع مقدس؟‬ ‫دفاع مقدس گنجینه ای است که هر قدر هم از ان اثر ساخته و به ان‬ ‫ورود کنیم باز هم کم اســت‪ .‬من خود را بازمانده نسل جنگ می دانم‪،‬‬ ‫نسلی که با تمام وجود درمقابل دشمن ایستاد و در یک خط متحد شد‪.‬‬ ‫خود را واسطه ای از ان نسل به نسل جدید می دانم که پیام ازادگی و‬ ‫برادریی را که در ان زمان وجود داشت به نسل حاضر برسانم‪.‬‬ ‫در مورد داستان فیلم بگویید؟‬ ‫گل های باوارده درمورد واقعیت تاریخی ای است که در اوایل جنگ‬ ‫سال ‪ 1359‬در پاالیشــگاه ابادان اتفاق افتاده است‪ .‬زمانی که با همت‬ ‫و همراهی کارکنان پاالیشــگاه و مردم فداکار بخشی از تجهیزات مهم‬ ‫پاالیشگاه به مراکز نفتی ایران انتقال داده شد‪ .‬تا این خط تولید را حفظ‬ ‫شود‪ .‬در عین حال کمک به مردم برای رفتن از مناطق جنگ زده هم دیده‬ ‫می شود‪ .‬این دست اتفاقات‪ ،‬از افتخارات این کشور است که باید بازگو شود‪.‬‬ ‫مخاطبین این فیلم چه کسانی هستند؟‬ ‫این فیلم برای قشر خاصی نیســت‪ ،‬مخاطب عام به راحتی با قصه‬ ‫این ماجرا همراه می شود‪ .‬این فیلم با اینکه در ژانر جنگ و دفاع مقدس‬ ‫است‪ ،‬اما خیلی روی بحث های نظامی و منطقه های عملیاتی جنگی‬ ‫مانور نمی دهد‪ ،‬ورقه ای است از حاشــیه جنگ در اشوبی که در شهر‬ ‫شکل گرفته و اتحاد همدالنه مردم برای حفظ ارزشهای انسانی و میراث‬ ‫ملی ایران را که به تصویر می کشد‪ .‬جنگ با همه تحوالتی که در ایران‬ ‫به وجود می اورد مسیر خدمتی احاد ملت از مهندسین پاالیشگاه تا‬ ‫مردم جنگ زده را تغییر می دهد و در این فیلم این تغییرات خدمتی در‬ ‫اهداف واالی انسانی نشان داده می شود‪.‬‬ ‫تولید فیلم چقدر طول کشیده است؟‬ ‫این فیلم از ابتدا با تحقیقات و پژوهش های جامع مهرداد خوشبخت‬ ‫شروع شد‪.‬مهرداد خوشــبخت متولد ابادان و از خانواده های بوده‬ ‫که پدرشان در پاالیشگاه مشــغول به خدمت بوده که در‬ ‫دژخیمان جنگ زندگی شــان با مخاطرات زیادی‬ ‫روبرو شد اســت‪ ،‬بنابراین این فیلم برگرفته از‬ ‫تجربه زیسته کارگردان در کودکی و خاطراتی‬ ‫که مردم ابادان از دوران جنگ نقل کرده‬ ‫اند‪ ،‬ساخته و پرداخته شــد‪ .‬این پروژه‬ ‫بســیار ســنگین بود و احتمال های‬ ‫زیادی می رفت که به اتمام نرسد‬ ‫با این حال سختی های زیادی را‬ ‫پشت سر گذاشتیم و در حدود ‪9‬‬ ‫ماه تولید ان طول کشید‪.‬‬ ‫مهرداد خوشبخت‪ ،‬در‬ ‫فیلم قبلی خــود ابادان‬ ‫یازده ‪ 60‬نیــز به جنگ‬ ‫پرداخته است‬ ‫بله‪ ،‬در واقع فیلم گل های‬ ‫باوارده روایــت دوم از یک‬ ‫مجموعه سه گانه است‪ .‬در فیلم ابادان یازده ‪ 60‬روایت اول‬ ‫از این مجموعه‪ ،‬به کارکنان رادیو پرداخته و در این فیلم‪ ،‬به‬ ‫پاالیشگاه پرداخته اند‪.‬‬ ‫همکاری و ورود شما به این پروژه چطور بود؟‬ ‫قرارداد نگارش این فیلم با مجموعه فارابی بسته شده بود‪ .‬زمانی که‬ ‫فیلم نامه کامل نوشته شد در جمع بندی به این نتیجه رسیدند که بنده‬ ‫به عنوان تهیه کننده در این مسیر خدمت گزار این فیلم باشم‪.‬‬ ‫قبال چه فیلم هایی را کار کرده اید؟‬ ‫من از ســال ‪ 1373‬در حوزه ســینماو‪ ...‬فعالیت می کنم‪ ،‬و تهیه‬ ‫کنندگی مجموعه هایی ماننــد روزهای زندگی و اتوبوس شــب از‬ ‫کیومرث پوراحمدو ‪ ...‬را به عهده داشتم‪.‬‬ ‫در صورتی که موضوع یک فیلم دغدغه اتان نباشــد‪ ،‬ایا‬ ‫حاضر به فعالیت در ان فیلم می شوید؟‬ ‫خیر‪ ،‬حتما باید با موضوع ارتباط برقــرار کنم‪ ،‬نه فقط در ژانر دفاع‬ ‫مقدس بلکه در هر ژانر دیگری که بخواهم فیلم بسازم اگر ارتباط برقرار‬ ‫نکنم ورود نمی کنم‪.‬‬ ‫برای انتخاب‪ ،‬کارگردان برای شما اولویت بیشتری دارد یا‬ ‫فیلم نامه؟‬ ‫هر دو در کنارهم‪ .‬چرا که این دو مانند دولبه قیچی هستند که اگر‬ ‫یکی دیگری را تکمیل نکند ماحصل فیلم کار خوبی از اب در نخواهد‬ ‫امد‪.‬‬ ‫نقش اصلی فیلم کیست؟ وفکر می کنید در این دوره نامزد‬ ‫جایزه بازیگری فجر شوند؟‬ ‫بانیپال شومون که به خوبی از پس نقش برامدند‪ .‬انتخاب ایشان هم‬ ‫با توجه به سابقه و شناختی که از هنرش داشتیم شکل گرفت‪ .‬درباره‬ ‫احتمال نامزدی او دربخش بازیگری نمی توانم نظری بدهم چرا که تا‬ ‫بحال موفق نشــدم اثار راه یافته به بخش مسابقه جشنواره را ببینم‪،‬‬ ‫اما در بازی این بازیگر پتانســیل هایی است که می تواند مدعی جایزه‬ ‫بازیگری فجر باشد‪.‬‬ ‫اهل فضای مجازی هستید؟‬ ‫خیر‪ ،‬یک سالی هست که خیلی دنبال اخبار را نمی گیرم در صفحات‬ ‫هم فعالیتی ندارم‬ ‫اگر قرار باشد موضوع دیگری از مصائبی که نسل امروز با ان‬ ‫درگیر هستند را کار کنید‪ ،‬ان چه موضوعی است؟‬ ‫ازادی و اختیار جوانان برای اینکه بــه انچه که می خواهند بدون‬ ‫مانع تراشی برسند‪ .‬البته این ازادی باید در چارچوب قوانین جمهوری‬ ‫اسالمی تعریف شود‪ .‬نسل تغییر کرده است و باید با جوانان نسل امروز‬ ‫منعطفانه تر و نرم تر برخورد کرد تا به سالمت مسیر خود را طی کنند و‬ ‫به ان گنجینه ای که مقصودشان هست‪ ،‬برسند‪.‬‬ ‫تراب نژاد‪:‬‬ ‫رویشی غیرمنتظره ازگل های باوارده‬ ‫حسین تراب نژاد‪ ،‬فیلمنامه نویس ایرانی‪،‬‬ ‫متولد ســال ‪ ۱۳۶۰‬در تهران است‪ .‬وی‬ ‫دانش اموخته مقطع کارشناسی رشته‬ ‫مهندســی صنایع از دانشــگاه صنعتی‬ ‫شریف اســت‪ .‬حســین تراب نژاد سابقه‬ ‫حضــور در پــروژه‬ ‫تولیــد اثــاری همچــون‬ ‫ابــادان یــازده ‪ ،۶۰‬خانه‬ ‫امن‪ ،‬ماجرای نیمروز ‪ :۲‬رد‬ ‫خون‪ ،‬دارکــوب‪ ،‬گیله وا‪،‬‬ ‫فوق سری‪ ،‬دختر گمشده‪،‬‬ ‫خسوف‪ ،‬بیدارباش و شوق‬ ‫پرواز را در کارنامه هنری خود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫فیلم نامه سفارشی بود؟‬ ‫ســفارش به معنی انچه‬ ‫که از طرف نهاد یــا ارگانی‬ ‫باشد‪ ،‬خیر‪ .‬این فیلم برگرفته‬ ‫از دغدغه شــخصی مهرداد‬ ‫خوشبخت بود‪ .‬درفیلم ابادان‬ ‫یازده ‪ 60‬هم بنده با همکاری‬ ‫مهرداد خوشبخت نوشتیم‪ .‬فیلمنامه گل های باوارده ادامه همکاری‬ ‫من با ایشان بود‪.‬‬ ‫چطور توانستید با موضوع فیلم که دغدغه اتان نبوده است‪،‬‬ ‫ارتباط بگیرید؟‬ ‫نویسنده موضوع فیلم را مال خود می کند‪ ،‬برای این کار من نیاز به‬ ‫یک زاویه نگاه جذاب به موضوع جنگ داشتم‪ ،‬که در هر دو اثر از سه گانه‪،‬‬ ‫حضور مردم عادی در جنگ برایم موضوع و محل پرسش و مکاشفه بود‪.‬‬ ‫همین طور که دنبال قهرمان پروری مصنوعی نبودم‪ .‬روایت این دو فیلم‬ ‫از مردم معمولی ای است که از هیچ رســته و یا دست ه نظامی نیستند‪،‬‬ ‫کارکنان رادیو و پاالیشگاه که به یکباره پایشان به جنگ باز می شود‪ .‬و‬ ‫غیرتی که برای دفاع در وجودشان شکل می گیرد‪ ،‬مضمونی است که در‬ ‫هر دوره و شرایط امکان ان برای همه ما وجود دارد‪.‬‬ ‫در تجربه زیسته حسین تراب نژاد چه خاطره ای از جنگ‬ ‫مانده؟‬ ‫بمباران و پناه بردن به پناهگاه ها‪ ،‬من در ان دوران کوچک بودم و برای‬ ‫اینکه بتوانم فضای ابادان و فیلم را به درستی درک کرده و درنگارش به‬ ‫رشته تحریر دراورم‪ ،‬به اتفاق مهرداد خوشبخت چندین کتاب خواندیم‬ ‫مصاحبه های تصویری دیده و خاطرات زیادی از ان روزها را دنبال کردیم‪.‬‬ ‫دوره نگارش مجموعه با همکاری مهرداد خوشبخت چطور‬ ‫گذشت؟‬ ‫از قبل با نوع نگاه و قلم من اشنا بودند‪ .‬تجربه خوبی از ابادن یازده‬ ‫‪ 60‬داشتیم که مزید بر علت همکاری مجدد شد‪ .‬و به خاطر تسلطی که‬ ‫در حوزه نویسندگی داشتند در مدتی طوالنی و در جلسات پربازدهی‬ ‫متن را اماده کردیم‪ .‬و برای من دوره ای به یاد ماندنی شد‪ ،‬با حوصله زیاد‬ ‫همدیگر را اصالح می کردیم من زیاده روی های در ملودرام کردن کار‬ ‫داشتم‪ ،‬و از طرفی خوشبخت فانتزی های زیادی داشت که با همفکری‬ ‫برطرف می شــد‪ .‬در روزهایی که به اتفاق مهرداد خوشبخت مشغول‬ ‫نگارش این فیلم نامه بودیم‪ ،‬ســاخت این فیلم سنگین با این حجم از‬ ‫جلوه های ویژه میدانی و بصری بسیار بعید به نظر می رسید که ساخت‬ ‫ان یک اتفاق عجیب و رویشی غیر منتظره از گل های باوارده بود‪.‬‬ ‫به این فکر افتاده اید که کارگردانی متن های خود را به عهده‬ ‫بگیرید؟‬ ‫کارگردانی نیازمند تعامل های بیشــتری است که ممکن است با‬ ‫درونگرایی دنیای نویسندگی خیلی سازش نداشته باشد‪ ،‬هرچند در‬ ‫این حرفه هم تعامالت زیادی با کارگردان و ‪ ...‬دارم‪ .‬نکته دیگر اینکه با‬ ‫وجود انکه شبانه روزی در حال قلم زدن هستم‪ ،‬هنوز خود را در سطح‬ ‫یک فیلمنامه نویس حرفه ای نمی بینم‪ .‬برای کارگردان مولف شدن‬ ‫نیاز اســت که در ابتدا فیلمنامه نویس حرفه ای باشی‪ ،‬من همه عمرم‬ ‫را درفیلمنامه نویسی گذاشــته ام پس برای کارگردان شدن یک عمر‬ ‫دیگر هم نیاز دارم‪.‬‬ ‫از اینکه کارگردانی نتواند دنیــای ذهنی تان را روی پرده‬ ‫تصویر خلــق کند و‬ ‫یا دســتبرد به متن‬ ‫تــان بزننــد و کم و‬ ‫زیادش کنند‪ ،‬دلخور‬ ‫نمی شوید؟‬ ‫به عنوان یک حرفه ای در‬ ‫حوزه نویسندگی باید خود را همیشه با‬ ‫این مناقشات مواجه ببینی‪ .‬بارها شده است کارگردانی‬ ‫متن را دســت گرفته و در پرداخت اثری را ارائه داده اســت که هیچ‬ ‫مناسباتی با متن نگارش شده نداشته باشد‪ ،‬مطمئنا ناراحت می شوم‬ ‫اما قدرتی برای تغییر مسیر ندارم‪ .‬اما در مجموع چندین پروژه ای که‬ ‫نویسنده فیلمنامه اشان بودم‪ ،‬از پرداخت و خروجی شان راضی بودم‪.‬‬ ‫فیلمنامه نویسی را از چه زمانی شروع کردید؟ تحصیالت‬ ‫دانشگاهی تان هم در همین زمینه بوده است؟‬ ‫در اواخر دوران تحصیالتم در دانشگاه شریف که در رشته مهندسی‬ ‫صنایع درس می خواندم به حوزه داستان و فیلم وارد شدم با کتاب های‬ ‫تخصصی این رشته و با شرکت در دوره های مفید علیرضا طالب زاده‬ ‫و فریدون فرهودی و ‪ ...‬کارم را شــروع کردم‪ .‬هنوز هم در این زمینه‬ ‫مطالعه می کنم‪.‬‬ ‫حسین تراب نژاد در چه ژانر و سبکی دوست دارد قلم بزند؟‬ ‫دنبال داســتان های حال خوب کن اجتماعی با مضمون های ملی‬ ‫هستم‪ .‬به سمت ژانر کودک و نوجوان و کمدی اصال نمی روم مگر اینکه‬ ‫قصه جذابی باشد که قالبم کند‪ .‬در ژانر کمدی هم با تجربه ای که در‬ ‫تلویزیون با سریال شرایط خاص داشتم پشت دستم را داغ کرده ام‪.‬‬ صفحه 3 ‫‪4‬‬ ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫گفت وگوی صبا با تهیه کننده و نویسنده فیلم سینمایی «کاپیتان»‬ ‫زمانـی بـرای زندگـی‬ ‫یاسر سماوات‪ /‬مریم ضیغمی محمدی‪ -‬فیلم سینمایی «کاپیتان» دومین‬ ‫ساخته محمد حمزه ای در حالی به جشنواره چهل و یکم رسیده که نام امیرمحمد‬ ‫عبدی را به عنوان نویسنده فیلمنامه در عنوان بندی خود جای داده است‪ .‬عبدی‬ ‫پیش تر سابقه همکاری به عنوان نویسنده با پروژه ساخت فیلم های «الک قرمز»‬ ‫و «گمیچی» را هم داشته و امسال با فیلمنامه «کاپیتان» در جشنواره اعالم حضور‬ ‫کرده است‪ .‬فیلمی با روایتی درام از رویای شیرین کودکانی که با بیماری خوفناک‬ ‫سرطان دست و پنجه نرم می کنند‪ .‬شاید بتوان این فیلم را در گروه سنی کودک‬ ‫طبقه بندی کرد و سرکلیشه «سینمای اجتماعی» را هم برایش برگزید اما اگر‬ ‫بخواهیم در بعدی کالن‪ ،‬فارغ از تقسیم بندی های مرسوم به این «کاپیتان» نگاه‬ ‫کنیم‪ ،‬این فیلم در رده اثاری قرار می گیرند که تم اصلی شــان امید به زندگی‬ ‫است‪ .‬از داستان «ســاداکو و هزار مرغ دریایی اش» در سرزمین افتاب تابان‬ ‫گرفته (فیلمی درباره دختری به نام ساداکو که به دلیل عوارض ناشی از بمباران‬ ‫اتمی هیروشما و ناکازاگی‪ ،‬با وجود انکه ان زمان به دنیا نیامده بود‪ ،‬قربانی لوکمی‬ ‫می شود و می کوشد با ساختن هزار مرغ دریایی ماهیخوار به صورت اوریگامی‪ ،‬از‬ ‫مرگ رهایی یابد) یا حتی داستان فیلم «رستگاری در شائوشنگ» که مشخص ًا‬ ‫به امید برای زندگی می پردازد‪ .‬مشخص ًا سینمایی که مقوله امید را در نهاد ادمی‬ ‫تقویت می کند‪ ،‬جایگاهی غیرقابل انکار در همه گیتی دارد‪« .‬کاپیتان» نیز به‬ ‫گفته نویسند ه فیلمنامه اش داستانی از امید در سخت ترین شرایط برای کودکان‬ ‫سرطانی اســت‪ .‬گفت وگوی روزنامه صبا با امیرمحمد عبدی نگاهی مجمل به‬ ‫فیلمنامه «کاپیتان» است‪ .‬اگر می خواهید پیش از تماشای فیلم کمی با چند و‬ ‫چون روایی ان اشنا شوید‪ ،‬با این مصاحبه همراه شوید‪.‬‬ ‫سید صابر امامی‪:‬‬ ‫«کاپیتان» حمزه ای را در ساحل موفقیت‬ ‫پیاده می کند‬ ‫فیلم کاپیتان دومین ساخته سینمایی محمد حمزه‬ ‫ای است که با مضمونی اجتماعی به قلم امیرمحمد عبدی‬ ‫به نگارش درامده اســت ‪ .‬در این فیلم به تهیه کنندگی سید‬ ‫صابر امامی‪ ،‬بازیگرانی همچون پانتــه ا پناهی ها‪ ،‬پژمان بازغی‪،‬‬ ‫امیرحسین بیات‪ ،‬بهار نوحیان‪ ،‬ارغوان شعبانی‪ ،‬شایان دارمی پور‪ ،‬و‬ ‫پرهام غالملو نقش افرینی می کنند‪ .‬به بهانه حضور «کاپیتان» در بخش‬ ‫سودای سیمرغ چهل و یکمین حشنواره فیلم فجر با تهیه کننده این اثر همکالم شدیم‪ .‬او‬ ‫معتقد است با تماشــای این فیلم به این موضوع که اینده درخشانی انتظار سازنده اش را‬ ‫می کشد‪ ،‬اذعان خواهیم داشت‪.‬‬ ‫درباره فیلمنامه و مضمون کاپیتان بگویید‪ .‬در مواجهه ای که پیشنهاد‬ ‫تهیه فیلم به شما شد چه ویژگی قصه برای تان حائز اهمیت بود؟‬ ‫طرح این فیلم سه‪-‬چهار سال پیش دست ما رسید و در این مدت خیلی‬ ‫فکر کردیم که چطور می شــود این طرح را به سینما نزدیک کرد‪ ،‬از‬ ‫ابتدای امسال فیلم نامه را جدی جلو بردیم‪ .‬مهم ترین ویژگی‬ ‫«کاپیتان» این اســت کــه فیلم درباره یک ســری بچه در‬ ‫بیمارستان ساخته شده که بر خالف فضایی که این مکان‬ ‫در ذهنیت اول به ما منتقل می کند سراسر امید است و‬ ‫نقطه عطف فیلم محسوب می شود‪ .‬شما با دیدن بچه‬ ‫در بیمارســتان اصال این تلخی را حس نمی کنی‪،‬‬ ‫اتفاقا امید را حس می کنــی در حالی که واقعیت‬ ‫بیماری در بچه ها وجود ‪ ،‬در کنارش هم یک بخش‬ ‫پر رنگ از پرستاران و پزشــکان می بینید که در‬ ‫سینمای ایران کم تر به این موضوع پرداخته شده‬ ‫یعنی درباره جایگاه این قشر از جامعه در کشور‪.‬‬ ‫*با چه شــناختی محمد حمزه ای را به‬ ‫عنوان کارگردان فیلم تان انتخاب کردید؟‬ ‫حمزه ای سالهاســت که تجربه دستیاری در‬ ‫ســینمای ایران دارد یعنی از سن کم‪ ،‬دستیار‬ ‫خیلی از کارگردان های شاخص سینمای ایران‬ ‫بوده و سینما را نزد بهترین های این حرفه اموخته‪ ،‬در سینمای کودک‬ ‫و مجموعه کارهایی که در گذشته انجام داده بود همیشه نشان داده‬ ‫که یک انی دارد که می تواند فرصت ســاز برای فیلم باشد‪ .‬او اولین‬ ‫فیلمش “اذر” را به تهیه کنندگی نیکی کریمی کارگردانی کرد و به‬ ‫عنوان نخستین ساخته ســینمایی اش قابل توجه بود‪ .‬محمد حمزه‬ ‫ای از اولین ساخته تا االن یک پوست اندازی کرده و او در اینده خود‬ ‫را جزو بهترین های سینمای ایران معرفی خواهد کرد‪ .‬بعد از این که‬ ‫فیلم ـ«کاپیتان» را ببینید این حسی را که من دارم خواهید داشت‪.‬‬ ‫*فیلمنامه امیر محمد عبدی چه قصه ای را روایت می کند؟‬ ‫او تجربه های جدی درحوزه نویسندگی دارد و انصافا عبدی برای‬ ‫فیلم نامه وقت گذاشــت و چندین مرتبه دوباره نگاری شد و در واقع‬ ‫نسخه او نسخه یونیکی است که در واقع از فیلم در امده است ‪ .‬همان‬ ‫گونه که اشــاره کردم فیلم را با موضوع امید ســاختیم و پیام اصلی‬ ‫داستان هم امید به زندگی است و همه نقش های فیلم امید به زندگی‬ ‫در ان ها جاری است و اقای عبدی توانســته پیچیدگی های روایی‬ ‫در فیلم نامه ایجــاد کند که تک تک این فرایندها برای تماشــاچی‬ ‫جذاب است و برایش اتفاق جدید است و تقریبا هر چند دقیقه با یک‬ ‫غافلگیری در داستان رو برو می شوید که خصوصیت فیلم نامه اوست‬ ‫که به کمک ما امده و کاپیتان شکل گرفته است‪.‬‬ ‫*دو نقش اصلی زن و مرد فیلم تان‪ ،‬پژمان بازغی و پانته ا‬ ‫پناهی ها و دیگر بازیگران بر چه اساس انتخاب شدند؟‬ ‫در واقع شاید متفاوت ترین نقشی باشد که پژمان بازغی بازی کرده‬ ‫است و برای خودش هم همین گونه است و به نظرم کارگردان ظرفیت‬ ‫های زیادی به او منتقل کرده تا اماده نقش شــده اســت البته اقای‬ ‫حمزه ای برای انتخاب بازیگران با وسواس وقت گذاشتند تا به گزینه‬ ‫های کنونی رســیدند و من هم اختیاراتم را در انتخاب بازیگران به او‬ ‫سپردم‪ .‬ضمن اینکه در فیلم ما نقش های اقای بازغی و خانم پانته ا‬ ‫پناهی ها نقش های مکملند و نقش های اصلی را بچه های قصه ایفا‬ ‫می کنند که می توانم شهادت بدهم که با همه سختی هایی که فیلم‬ ‫داشت اینقدر بازی های منحصر به فردی انجام دادند که حیرت زده‬ ‫خواهید شد‪ ،‬این بچه ها در یک فرایند انتخاب بازیگران پیچیده و بعد‬ ‫از گرفتن تست از بین صدها نفر انتخاب شدند‪.‬‬ صفحه 4 ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫ی و زمانـی بـرای مـرگ‬ ‫*فیلم تان با توضیحاتی که دادید در ژانر کودک قرار دارد؟‬ ‫فیلم اجتماعی و درباره کودکان است که حضور پررنگ دارند‪ .‬در‬ ‫اکران هایی که تا کنون داشتیم بچه ها از تماشای فیلم لذت بردند و‬ ‫حال و هوای فیلم برای شان جذاب است و بزرگساالن هم از تماشاچی‬ ‫فیلم حس الزم را می گیرند‪.‬‬ ‫* فکر می کنید «کاپیتان» چـه فاکتورهایــی داشـت‬ ‫کــه بــرای حضور در جشنواره انتخاب شد ؟‬ ‫هیچ ماست بندی نمی گوید ماســت من ترش است اما منصفانه‬ ‫م را دیده اند می گویند نمی شود بازی همه‬ ‫بگویم دوســتانی که فیل ‬ ‫بازیگران را نادیده گرفت‪ .‬معتقدم محمد حمزه ای و نویسنده خیلی‬ ‫برای فیلم زحمت کشیدند‪ .‬اگر بخواهم نام ببرم تاکیدم را می گذارم‬ ‫روی ابتدا نویسندگی و بعد بازی ها و کارگردانی‪ .‬هم چنین گریمور‬ ‫خوب کار که الزم به توضیح نیست چقدر به زیبایی فیلم اضافه کرده‬ ‫است یا اهنگســاز فیلم که همگی نقاط قوت «کاپیتان» را تشکیل‬ ‫می دهند‪.‬‬ ‫*با این توضیحات فیلم تان چقدر شــانس نامزد شدن یا‬ ‫دریافت سیمرغ را در جشنواره چهل و یکم دارد؟‬ ‫معتقدم اگر امسال جشنواره جایزه مردمی می داشت «کاپیتان»‬ ‫یکی از گزینه های جدی جایزه در این بخش بود چون موضوع و فضای‬ ‫فیلم مخاطب را با خود همراه می کند و باعث می شود به فیلم رغبت‬ ‫زیادی پیدا کند‪ .‬درباره داوری در جشــنواره ها معتقدم قضاوت ها‬ ‫منصفانه است و به بهترین شکل اتفاق می افتد‪ .‬درباره جوایز نمی توانم‬ ‫اظهار نظر کنم اما درباره کاندیدا شدن می توانم بگویم که فیلم مان می‬ ‫تواند در چندین بخش کاندیدا شود‪.‬‬ ‫*نظرتان درباره تحریم کننــدگان و موافقان و مخالقان‬ ‫جشنواره چیست؟‬ ‫من به اندازه بضاعت فیلم خودم می گویم؛ چیزی حدود ‪200‬نفر‬ ‫غیر از هنرورها و بچه هایی که در الیه های بعدی بودند حضور فنی و‬ ‫تخصصی در این پروژه داشتند‪ .‬شما ‪ ۲۴‬فیلم را ضربدر تعداد عواملی‬ ‫که در ساخت فیلم ها دخیل بودند بکنید‪ ،‬پاسخ این است که حدود ‪۵‬‬ ‫هزار نفر از اهالی سینما درگیر جشنواره فیلم فجر حضور دارند‪ .‬یعنی در‬ ‫فرایند شکل گیری فیلم های جشنواره این تعداد به شکل های مختلف‬ ‫حضور داشتند‪ .‬می خواهم بپرسم ایا با حضور این تعداد ادم جشنواره‬ ‫تحریم شده است؟ حال یک قسمت دوم وجود دارد که بعضی دوستان‬ ‫معتقدند در فضای کنونی جامعه شاید بهتر باشد کمتر به جشنواره‬ ‫توجه کنند که معتقد م رفتار حرفــه ای اندکی با این موضوع تناقض‬ ‫دارد‪ .‬رفتار حرفه ای می گوید که ما در قبال کار و شغل مان مسئولیم‬ ‫و درباره موضوعات اجتماع هم همین طور و این دو منافی هم نیستند‬ ‫ولی کار حرفه ای را باید به بهترین شکل انجام دهیم و اگر هم به مسائل‬ ‫جنس تحریم کردن ان هم به‬ ‫اجتماعی نکاتی داریم به ان هم بپردازیم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫نوعی که بخواهیم چیزی که مربوط به همه هست نادیده گرفته شود‪،‬‬ ‫به نظرم اندکی جنسش هیجانی است و این روزها می گذرد‪.‬‬ ‫امیرمحمد عبدی‪:‬‬ ‫در هر شرایطی می توان به زندگی اندیشید‬ ‫شما را پیش تر با «الک قرمز» و «گمیچی» می شناختیم‪ .‬چه‬ ‫شد که نویسندگی فیلمنامه «کاپیتان» را پذیرفتید؟‬ ‫راستش زمانی که از من برای همکاری با گروه تولید این فیلم دعوت‬ ‫شد‪ ،‬قرار بود فیلمنامه ای را که اماده شده بود‪ ،‬قبل از اغاز پیش تولید‬ ‫بازنویسی کنم اما روال کار من این نبود‪ .‬من به کارگردان و تهیه کننده‬ ‫گفتم فیلمنامه را کنار می گذارم و از اول بــا ذهنیت و قلم خودم ان‬ ‫را می نویسم‪ .‬خوشبختانه هم عوامل تولید فیلم‪ ،‬هم بنیاد سینمایی‬ ‫فارابی به من اعتماد کردند تا کار را اغاز کنم‪.‬‬ ‫چه زمانی صرف نوشــتن فیلمنامه شــد و چندبار ان را‬ ‫بازنویسی کردید؟‬ ‫از اغاز نــگارش تا پایــان ان‪ ،‬زمانی حدود یک ماه بیشــتر طول‬ ‫نکشید‪ .‬درباره بازنویســی اثر‪ ،‬از انجا که شــما هم تقریباً همکار ما‬ ‫ت کم چندبار‬ ‫هســتید‪ ،‬می دانید که چنین متونی (فیلمنامه ها) دس ‪‎‬‬ ‫قلم می خورند‪ .‬تغییرات ما البته دامنه گســترده ‍ ای نداشت و حدود‬ ‫‪ 20‬تا ‪ 30‬درصد کار بازنویسی شد‪ .‬من همه چیز را توضیح داده بودم‬ ‫و البته حین فیلمبرداری نظراتی هم به ما رسید که به ذهن خودمان‬ ‫خطور نکرده بود‪ .‬بنابراین ‪ 20‬روز مانده به پایان فیلمبرداری‪ ،‬لوکیشن‬ ‫ما تغییر کرد‪.‬‬ ‫دلیل تغییر لوکیشن چه بود؟!‬ ‫خب کار ما زمستان فیلمبرداری می شــد و بچه ها نمی توانستند‬ ‫با لباس بیمارســتان در فضای ازاد بازی کنند‪ ،‬پس تصمیم گرفتیم‬ ‫لوکیشن را تغییر دهیم‪.‬‬ ‫کمی از داستان فیلم را نظر به اینکه فیکشن لو نرود‪ ،‬بازگو‬ ‫می کنید؟‬ ‫خب ایــن کار را که واقعــاً نمی توانم بکنم اما یــک جمله درباره‬ ‫«کاپیتان» می توانم بگویم‪ .‬این که فیلم تمام تالشــش را می کند تا‬ ‫بگوید حتی در سخت ترین شــرایط و زمانی که با مرگ هم دست و‬ ‫پنجه نرم می شود‪ ،‬می توان زندگی کرد و به زندگی اندیشید‪.‬‬ ‫فیلمنامه شما روایت گر «داستان موقعیت» است یا داستان‬ ‫شخصیت؟‬ ‫اصال معتقد نیســتم داســتانی که می نویســم موقعیت است یا‬ ‫شخصیت! به نطر من هردو زیرمجموعه زمانی معنا می یابند که کنار‬ ‫هم قرار بگیرند (یک یا چند شــخصیت در یک یا چند موقعیت قرار‬ ‫می گیرند) «کاپیتان» فیلمی درباره امید است‪.‬‬ ‫از این دست اثار با تم امید به زندگی بین بیماران العالج‬ ‫در سینمای جهان دیده می شود‪ .‬برای نمونه فیلم «ساداکو و‬ ‫هزار مرغ دریایی اش»‪.‬‬ ‫بله به یقین همینطور اســت‪ .‬امید نه تنها مقوله ‍ ای بسیار مهم در‬ ‫زندگی انسان هاست‪ ،‬بلکه حتی ضامن خود زندگی هم هست‪ .‬برای‬ ‫همین موضوع بود که ما تمرکز بسیار زیادی به «کاپیتان» معطوف‬ ‫کردیم‪ .‬واقعا اهمیت امید در این داستان بیش از پیش نمایان می شود‪.‬‬ ‫شما با گروهی از کودکان سرطانی روبرو هستید که ممکن است یکی‬ ‫از ان ها یک شب بخوابد و صبح فردا بیدار نشود‪ .‬کامنت هایی که به ما‬ ‫می رسید‪ ،‬برای ادامه بهینه کار مجاب مان می کرد‪.‬‬ ‫در این فیلم نقبی به فوتبال زدید‪ .‬شما خودتان اهل فوتبال‬ ‫هستید؟‬ ‫البته که هستم! من هم مثل شما ایرانی ام و ما اغلب فوتبال و‬ ‫کشتی را دنبال می کنیم‪ .‬البته بگذارید چیزی را تشریح کنیم‪ .‬ان‬ ‫تصوری که شما از فوتبال دارید در این فیلم به چشم نمی خورد‪.‬‬ ‫اما صبر کنید! من مطمئنم که سکانس فوتبال بازی کردن‬ ‫هم در فیلم «کاپیتان» گنجانده شده! اینطور نیست؟‬ ‫بله وجود دارد‪ .‬حرف من این نبود‪ .‬بله بازی فوتبال در این فیلم‬ ‫لحاظ شده اما این بازی با توجه به توانایی بچه های سرطانی انجام‬ ‫می شــود‪ .‬ان ها توان بازی فیزیکی فوتبــال را ندارند‪ .‬امیدوارم‬ ‫منظورمان را رسانده باشم‪.‬‬ ‫بسیار خب‪ .‬خارج از بحث فیلم «کاپیتان» به نظر‬ ‫فیلمنامه نویس ها در عالم سینما‪ ،‬قشر مظلومی اند‪.‬‬ ‫این موضوع را قبول دارید؟‬ ‫خب از چه نظر ما مظلومیم؟!‬ ‫منظورم این اســت که ان ها پایین تر دستمزد را‬ ‫می گیرند در حالی که شــالوده یــک فیلم بی گمان‬ ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫‪5‬‬ ‫فیلمنامه ان اثر است‪ .‬به نظر شما این اجحاف نیست؟‬ ‫ببینید من هم مانند بســیاری از مردم در خانواده ای بزرگ شدم‬ ‫که مشکالت معیشتی عدیده ای داشــت‪ .‬نمی دانم تا چه حد من را‬ ‫می شناسید اما به جرات می توانم بگویم تا حاال نشده که کاری را به‬ ‫انجام برسانم و بعد از ان بگویم چر اینقدر دستمزد من پایین بود؟! یا‬ ‫چرا فالن بازیگر و بهمان عامل فیلم از من بیشتر پول گرفتند‪ .‬به عنوان‬ ‫یک فیلمنامه نویس حرفه ای به یقین سینما محل کسب و کار و ارتزاق‬ ‫من است و تمام درامد من از سینماست اما هرگز دوست نداشتم به‬ ‫سینما‪ ،‬چنین نگاهی داشته باشم‪ .‬همواره چیزهای مهم تری برای من‬ ‫مطرح بوده اند‪.‬‬ ‫نویسنده موردعالقه شما کیست؟‬ ‫سوال خیلی سختی پرسیدید‪ ...‬راستش برای کسانی که مطالعات‬ ‫متعددی دارند‪ ،‬انتخاب یک نویســنده یا یک اثر به عنوان کار مورد‬ ‫عالقه‪ ،‬بسیار دشوار است‪ .‬درست مثل البوم هایی از خوانندگان مطرح‬ ‫که بسیار سخت است که شــما یک ترانه را در ان ها گلچین کنید‪ .‬با‬ ‫وجود این من داستان هایی را با الیه اجتماعی بیشتر می پسندم‪.‬‬ ‫و چقدر به موفقیــت فیلنامه «کاپیتــان» در اختتامیه‬ ‫جشنواره خوشبینید؟‬ ‫بی تعارف باید اذعان کرد هر کدام از عوامل فیلم های مختلف که‬ ‫امکان دریافت سیمرغ بلورین را دارند‪ ،‬دست کم تا شب اختتامیه با‬ ‫رویای دریافت سیمرغ می خوابند‪ .‬من هم از این قاعده مستثنی نیستم‬ ‫ولی مطمئن نیستم فیلمنامه ما جایزه بگیرد اما رویای دریافت سیمرغ‬ ‫بلورین را دارم‪.‬‬ صفحه 5 ‫‪6‬‬ ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫گفت وگوی صبا با زهره نجف زاده‪ ،‬کارگردان مستند «‪ 6410‬روز اسارت»‬ ‫فراقی هجده ساله‪ ،‬برای دو عاشق‬ ‫شما طلبه هستید‪ .‬چه شــد که به فیلمسازی عالقه مند‬ ‫شدید و به حوزه سینما ورود کردید؟ ایا پیشینه اکادمیک‬ ‫در این حوزه دارید؟‬ ‫بنده طلبه سطح دوم جامعهالزهراء(س) بودم‪ .‬سال ‪ 1389‬بعد از‬ ‫اتمام درسم‪ ،‬در ازمون دانشکده صداوسیما مرکز قم‪ ،‬که مخصوص‬ ‫جذب طالب برای صداوسیمای جمهوری اسالمی ایران است‪ ،‬شرکت‬ ‫کردم‪ .‬کارشناسی ارشد رشته ادبیات نمایشی را خواندم‪ .‬بعد از این‪،‬‬ ‫عالقه ام من را به سمت دنیای مستند و نویسندگی کشاند‪ .‬حدود ده‬ ‫مستند پخش شده‪ ،‬به عنوان نویسنده و پژوهشگر دارم و این کار‪ ،‬اولین‬ ‫تجربه من در زمینه کارگردانی بوده است‪.‬‬ ‫ایده اولیه ساخت اثر از کجا امد و چطور شکل گرفت؟‬ ‫تلنگر اولیه به مــن بعد از خوانش کتاب «روزهــای بی اینه»‪ ،‬که‬ ‫خاطرات خانم منیژه لشکری‪ ،‬همسر شهید حسین لشکری بود‪ ،‬اتفاق‬ ‫افتاد‪ .‬بعد از ان پیگیری هایی کردم و متوجه شدم خود شهید حسین‬ ‫لشکری هم کتابی با نام «‪ »6410‬نوشته اند‪ .‬متوجه شدم که هر دو با‬ ‫دو زاویه نگاه مختلف یک اتفاق و یک زندگی را روایت کرده اند‪ .‬ایده‬ ‫اولیه بعد از خوانش هر دو کتاب و متوجه شــدن این موضوع در من‬ ‫شکل گرفت‪.‬‬ ‫در داستان زندگی این دو بزرگوار چه نکته جذابی وجود‬ ‫داشت که شما را برای ساخت اثر ترغیب کرد؟‬ ‫انچه برای من جذاب بود‪ ،‬ماجرای عشــق ایــن دو نفر بود‪ .‬اینکه‬ ‫شهید حسین لشکری چندین عملیات را از پایگاه هوایی‬ ‫مصطفی کزازی‬ ‫دزفول در خاک عراق انجام می دهد و در ســیزدهمین‬ ‫گفت و گو‬ ‫عملیات درحالی که ‪ ۵ ،۴‬روز به شروع رسمی جنگ ایران و‬ ‫عراق مانده اسیر بعثی ها شده و به اولین اسیر و اخرین ازاده جنگ تبدیل‬ ‫می شود‪ .‬وقتی می رود ‪ ۲۸‬سال دارد‪ ،‬وقتی برمی گردد ‪ ۴۷‬سال از عمرش‬ ‫گذشته است‪ .‬زندگی حسین لشکری و همسرش منیژه لشکری موضوع‬ ‫مستند«‪ 6410‬روز اسارت» را شکل داده است‪.‬‬ ‫چطور اتفاق می افتد‪ .‬پســری که خلبان امریکا رفته اســت‪ ،‬عاشق‬ ‫دختری می شود که پوشش مناسبی ندارد و خودش برای او روسری‬ ‫تهیه می کند‪ .‬بعد از ازدواج این دوشخصیت متفاوت‪ ،‬طوفانی به نام‬ ‫جنگ در زندگی این ها اتفاق می افتد و یک فراق هجده ساله را تجربه‬ ‫و تحمل می کنند‪ .‬بعد از ان وقتی به هم می رســند دو شخص کام ً‬ ‫ال‬ ‫متفاوت هستند‪.‬‬ ‫اگر بخواهید ماجرای مستند خودتان را تعریف کنید‪ ،‬چطور‬ ‫تعریفش می کنید؟‬ ‫«‪ 6410‬روز اسارت» روایت یک عشق و انتظار است‪ .‬زندگی ای که‬ ‫با عشق شروع می شود و درگیر یک فراق طوالنی می شود و در انتها‬ ‫وصالی که بسیار سخت می شود‪ .‬سعی من در اثر این بوده که انعکاسی‬ ‫از زندگی حسین و منیژه لشکری را به مخاطب نشان دهم‪ .‬شاید برای‬ ‫بعضی پذیرفتن این قصه سخت باشد‪.‬‬ ‫چه مدت زمانی صرف تحقیقات و پژوهش اولیه اثر شد؟‬ ‫برای اثر فیلمنامه نوشتید و یا داستان با جلو رفتن اتفاقات‬ ‫درحین فیلمبرداری شکل می گرفت؟‬ ‫حدود سه ماه تحقیقات و پژوهش اولیه زمان برده است‪ .‬اما برای‬ ‫جمع اوری اطالعات از تحقیقات میدانی بسیار انرژی و زمان گذاشته‬ ‫شده است‪ .‬درنهایت هم فیلمنامه کاملی نوشته شد‪ ،‬اما وقتی وارد تولید‬ ‫پروژه شدیم‪ ،‬با دنیای جدیدی مواجه شدیم و مسائلی پیش امد که‬ ‫اکثر سناریو تغییر کرد و در خالل فیلمبرداری شکل گرفت‪.‬‬ ‫روند فیلمبرداری و تولید اثر چقدر زمان برده است؟‬ ‫به صورت کلی دو ســال درگیر این پروژه بوده ایم‪ .‬قول هایی داده‬ ‫می شد و درنهایت اتفاقی نمی افتد و مسائل این چنینی باعث طوالنی‬ ‫شدن کار شد‪ .‬اما روند تولید و فیلمبرداری حدود نه ماه بوده است‪.‬‬ ‫در اثر از بازیگر هم استفاده کرده اید؟‬ ‫بسیار کم‪ .‬فقط صحنه هایی که نیاز به بازسازی و حضور خانم منیژه‬ ‫لشکری بود را توسط بازیگر اجرایی کرده ایم‪.‬‬ ‫اثر در کدام شهرها فیلمبرداری شده است؟‬ ‫در شهرهای تهران‪ ،‬قم و قزوین فیلمبرداری انجام شده است‪.‬‬ ‫بودجه اثر از چه منابعی تامین شد؟‬ ‫بودجه را خانه تولید جوان شبکه سه سیما تامین کرده است‪ .‬اما‬ ‫بنیاد شهید و روابط عمومی نیروهوایی ارتش هم در روند تحقیقات و‬ ‫تولید ما را یاری داده اند‪ .‬هرچند بودجه ان قدری نبود که دست ما باز‬ ‫باشد‪ .‬مث ً‬ ‫ال چند سفر استانی نیاز بود که نتوانستیم برویم‪.‬‬ ‫برای «‪ 6410‬روز اسارت» در چهل و یکمین جشنواره فیلم‬ ‫فجر چه شانس هایی قائل هستید؟‬ ‫نگاهی که در جشنواره ها اعمال می شود‪ ،‬نگاه به اثر نیست‪ ،‬نگاه به عقبه‬ ‫اثر است که توسط کجا ساخته شده و چه نهادهایی پشت اثر بوده اند‪ .‬اگر‬ ‫این نگاه نباشد‪ ،‬فکر می کنم اثر می تواند جزو سه اثر برتر جشنواره باشد‪.‬‬ صفحه 6 ‫ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر‬ ‫سه شنبه ‪18‬بهمن‪ 1401‬شماره ‪1370‬‬ ‫‪7‬‬ ‫گفت وگوی صبا با امیر پذیرفته‬ ‫کارگردان فیلم کوتاه «اندروا»‬ ‫فیلـم کوتـاه‬ ‫بازگشـت سرمایـه نـدارد‬ ‫امیر پذیرفته‪ ،‬هنرجوی انجمن سینمای جوانان‬ ‫ایران‪-‬دفتر رفسنجان می باشد‪ .‬وی تا کنون دو‬ ‫فیلم مستند و سه فیلم کوتاه تولید کرده است‬ ‫و از اثار این فیلمساز فیلم کوتاه «کپسول» به‬ ‫جشنواره اسکار راه پیدا کرده بود‪ .‬همچنین‬ ‫این کارگردان به واسطه حضور و موفقیت فیلم‬ ‫کوتاه «اندروا» در سی و نهمین جشنواره فیلم‬ ‫کوتاه تهران‪ ،‬حمایت ویژه بنیاد سینمای فارابی‬ ‫برای تولید اولین فیلم بلند ســینمایی اش را‬ ‫دریافت کرده است‪.‬‬ ‫ایده اولیه «اندروا» چطور شکل گرفت؟‬ ‫من در زندگی ام دغدغه های مختلفی دارم‪ .‬یکی از این دغدغه ها این‬ ‫بوده و هست که بتوانم کاری بسازم تا باعث شود فقط یک نفر اعتیاد را‬ ‫ترک کند‪ .‬دغدغ ‪‎‬ه ای که باعث ساخت این فیلم شد این بود که با دیدن‬ ‫این فیلم یک نفر شکار را کنار بگذارد و دست از این کار ناپسند بردارد‪.‬‬ ‫فیلم های کوتاه در کشــورهای صاحب صنعت ســینما‪،‬‬ ‫جایگاه خاصی دارند‪ .‬اما در ایران به نوعی پیش درامد ساخت‬ ‫فیلم های بلند به حساب می ایند‪ .‬به نظر شما این مسئله شان‬ ‫سینمای کوتاه را زیر ســوال نمی برد و ساخت فیلم کوتاه را‬ ‫کاری اماتوری جلوه نمی دهد؟‬ ‫به شخصه‪ ،‬فیلم کوتاه را جایی برای ازمون و خطا می دانم‪ .‬اما این‬ ‫مدیوم ها را از هم جدا می دانم‪ .‬مــن دو فیلمنامه کوتاه اماده دارم که‬ ‫حتی اگر فیلم بلند خودم را بسازم‪ ،‬باز هم برای ساخت این دو کار اقدام‬ ‫خواهم کرد‪ .‬دلیل ندارد که اگر وارد ســینمای بلند شدیم‪ ،‬سینمای‬ ‫کوتاه را رها کنیم‪.‬‬ ‫دکوپاژ اثر را قبل از فیلمبرداری انجام داده بودید و یا به‬ ‫شکل دکوپاژ سر صحنه عمل کردید؟‬ ‫دکوپاژ را قبل از فیلمبرداری کامل کردم و با دکوپاژ کامل سر صحنه‬ ‫حاضر شدم‪.‬‬ ‫از عصر شکوفایی نهضت مینی مال تا امروز‪ ،‬در تولید همه‬ ‫مقوله های فرهنگی محدودیت هایی ایجاد شده است‪ .‬به این‬ ‫معنی که مث ً‬ ‫ال یک داستان نویس برای نگارش یک کار کوتاه با‬ ‫محدودیت فرمیک روبه رو می شود‪ .‬این محدودیت در صنعت‬ ‫فیلمسازی هم وجود دارد؟ این مسئله ساخت فیلم کوتاه را‬ ‫دشوارتر کرده است؟‬ ‫خود محدودیت باعث جذابیت می شود‪ .‬یعنی شما خالق تر عمل‬ ‫خواهید کرد و در پی ان حتماً جذابیت هم خواهد امد‪.‬‬ ‫چه مدت زمانی صرف نگارش فیلمنامه اثر شده است؟‬ ‫این کار را حدود چهار سال پیش نوشتم و بعد از ان کارهای دیگری‬ ‫ساختم‪ .‬در طول این چهار سال چندین بار سراغش رفتم و پرداخت‬ ‫بیشتری روی ان انجام دام و بعد هم چندین بار بازنویسی اش کرده ام‪.‬‬ ‫«اندروا» قابلیت تبدیل شدن به فیلم بلند را دارد؟‬ ‫خودم به این مسئله فکر کرده ام‪ .‬نمی دانم یک روز این کار را انجام‬ ‫دهم یا نه‪ ،‬اما فکر می کنم این قابلیت را دارد‪.‬‬ ‫ســاخت یک فیلم کوتاه درخشــان باعث دیده شدن‬ ‫فیلمساز توسط تهیه کننده ها می شود‪ .‬اما قبل از این اتفاق‬ ‫وقتی فیلمســاز کوتاهی می خواهد اثــری تولید کند‪ ،‬ایا‬ ‫سرمایه گذاران و تهیه کنندگان به او توجه می کنند؟‬ ‫همیشه همین گونه بوده است‪ .‬نه فقط در هنر‪ ،‬بلکه در تمام عرصه ها‬ ‫این جریان برقرار است‪ .‬به هرحال شــما باید به قول معروف به شکلی‬ ‫برادری خودتان را ثابت کنید تا بعد بشود به شما اطمینان کرد‪ .‬دلیل‬ ‫این مسئله هم این است که در فیلم کوتاه‪ ،‬بازگشت سرمایه وجود ندارد‪.‬‬ ‫کسی که بتواند خودش را ثابت کند مسیر برایش هموارتر خواهد شد‪.‬‬ ‫وجود پلتفرم هایی مثل ودیو‪ ،‬هاشور‪ ،‬تیوال و فیلیمو‪ ،‬که‬ ‫به پخش و اکران فیلم های کوتــاه می پردازند‪ ،‬چه اندازه به‬ ‫عمومی تر شدن فضای فیلم کوتاه کمک کرده اند؟‬ ‫درصد فروش در این پلتفرم ها‪ ،‬به نسبت درصدی که برای ساخت و‬ ‫تولید اثر هزینه می شود بسیار پایین است‪ .‬برای شناساندن فیلم کوتاه‬ ‫به عموم مردم و مخاطبین‪ ،‬تبلیغات و اطالع رسانی خاصی انجام نشده‬ ‫است‪ .‬اگر این اتفاق بیافتد‪ ،‬حتماً درصد مخاطبان بیشتر خواهد شد و در‬ ‫پس ان هم میزان فروش و بازگشت سرمایه باال خواهد رفت و در نتیجه‬ ‫سرمایه گذار و تهیه کننده با رغبت بیشتر وارد این عرصه می شوند‪.‬‬ صفحه 7 ‫صاحب امتیاز‪ :‬موسسه فرهنگی هنری وصف صبا‬ ‫مدیر مسئول و سردبیر‪ :‬محمدرضا شفیعی‬ ‫‪www.rooznamehsaba.com‬‬ ‫‪rooznamehsaba‬‬ ‫تهران ‪ -‬خیابان ایت اهلل مدنی ‪ -‬کوچه خجسته منش ‪ -‬پالک ‪5‬‬ ‫تلفن‪ 77582422 -6 :‬فکس‪77548245 :‬‬ ‫چاپ‪ :‬موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران‬ ‫توزیع‪ :‬نشر گستر امروز‬ ‫شیرینقلم‬ ‫چه کسی پنیر مرا جابجا کرد‬ ‫روز ششم جشنواره به دوستان خدومی که طاق نصرت جلوی‬ ‫درب ورودی پردیس ســینمایی ملت را نصب می کردند کمک‬ ‫می کردم‪ .‬سنگینی نگاه کسی را روی صورتم احساس کردم‪ ،‬ان هم‬ ‫طبق معمول از نوع عاقل اندر سفیه اش‪ .‬گفتم‪ :‬کمک کنی چیزی‬ ‫ازت کم نمی شه ها‪...‬خداوند فرموده از تو حرکت از من برکت‪ .‬من‬ ‫هم دارم حرکت می کنم از شما که غیر از داد و فریاد چیزی نصیب‬ ‫من نشده حداقل اینجا کمک می کنم ثواب می برم‪ .‬دوستم گفت‪:‬‬ ‫افرین به تــو‪ ،‬اونوقت بابت صفحات خالی‪ ،‬تو جواب ســردبیر رو‬ ‫می دی؟ گفتم‪ :‬حاال کدوم صفحات خالیه؟ گفت صفحه های نقد‬ ‫فیلم‪ .‬گفتم‪ :‬خب االن می نویسم‪ .‬دوستم که انگار مچم را گرفته‬ ‫باشد گفت‪ :‬شما که داری اینجا برای خودت ثواب جمع می کنی‬ ‫فیلم ها نمایش داده شــدند‪ .‬حاال چطور نقدشون رو می نویسی؟‬ ‫گفتم‪ :‬خودت روز اول گفتی نقد فیلم های دیده و ندیده رو بنویسم‪.‬‬ ‫االن چند تا نقد فیلم می نویسم حالش رو ببری!‬ ‫دوستم رفت و کار من هم داشت تمام می شد که سه چهار مرد‬ ‫جوان از کنار طاق نصرت رد می شدند‪ .‬گوش تیز کردم‪«..‬بچه ها!‬ ‫عجب پنیری شده! بدوین بریم ســروقتش» با شنیدن اسم پنیر‬ ‫دوباره جنگ روده بزرگه و کوچیکه اغاز شــد‪ .‬یادم امد از ظهر‬ ‫چیزی نخورده بودم‪ .‬اب دهانم را قورت دادم‪ ،‬فارغ از غرولند رفیقم‪،‬‬ ‫خطاب به جوان ها گفتم‪«:‬بچه ها! منم بیام؟ اخه من پنیر خیلی‬ ‫دوست دارم‪ »...‬جوان ها خندیدند و سری تکان دادند که یعنی بیا‪.‬‬ ‫نمی دانم چرا همه اش دنبال یک بیغوله ای‪ ،‬کنج خلوتی می گشتند‪.‬‬ ‫سراخر یک گوشه را پیدا کردند و من مثل بنگان در جزیره گنج‬ ‫منتظر پنیر خوشــمزه بودم اما یکی ‍ شان ســیگارش را گیراند‪.‬‬ ‫سیگاری از پاکت دراورد و به من هم تعارف کرد‪ .‬یاد سیگارهای‬ ‫پدربزرگ افتادم و دستشــان را رد نکردم‪ ....‬جوان ها رفتند و من‬ ‫صدایشان کردم‪«:‬هه هه‪ ....‬بچه ها‪....‬هه هه‪ ...‬پنیر کو؟!» ولی ان ها‬ ‫هم خندیدند و رفتند‪ .‬رفتم سمت طاق نصرت‪ ،‬دوستم انجا با دیدن‬ ‫من فریاد زد‪«:‬کجایی پس؟ چی شد نقدا؟» پاسخ دادم‪«:‬چی؟ نقد؟‬ ‫هه هه هه‪ ...‬نقد چیه‪...‬هه هه‪ ...‬پنیر کجاست هه هه»‪ ...‬فردا صبح‬ ‫درحالی که داشتم وسایلم را از تحریریه جمع می کردم و در کارتن‬ ‫می ریختم‪ ،‬چشمم افتاد به کتابی که یک سال پیش خریده بودم‬ ‫‪(...‬چه کسی پنیر من را جابجا کرد)‬ ‫گزارش تصویری روز چهارم جشنواره‬ صفحه 8

آخرین شماره های روزنامه صبا

روزنامه صبا 1796

روزنامه صبا 1796

شماره : 1796
تاریخ : 1403/10/12
روزنامه صبا 1795

روزنامه صبا 1795

شماره : 1795
تاریخ : 1403/10/11
روزنامه صبا 1794

روزنامه صبا 1794

شماره : 1794
تاریخ : 1403/10/10
روزنامه صبا 1793

روزنامه صبا 1793

شماره : 1793
تاریخ : 1403/10/09
روزنامه صبا 1792

روزنامه صبا 1792

شماره : 1792
تاریخ : 1403/10/08
روزنامه صبا 1791

روزنامه صبا 1791

شماره : 1791
تاریخ : 1403/10/05
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!