روزنامه صبا شماره 1367
روزنامه صبا شماره 1367
روزنامه صبا شماره 1367
شنبه| 15بهمن 4 |1401فوریه 13 |2023رجب |1444
سال دهم| شماره 8 |1367صفحه| 5000ناموت|
گفت و گوی صبا با تهیه کننده
و کارگردانان انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ»
سـیمنای انیمیشـن
ادبیاتـی جهانـی دارد
بایکوت جشنواره
شکست خورده است
صفحه 3
سینمای مستند ما
سینمای فقیری است
صفحه 6
فیلمبرداری زیر اب
تجربه ای نوین است
صفحه 7 صفحه 1
2
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
سرمقاله
بگذار صد گل بشکفد!
شهاب شهرزاد
جشنواره ی فیلم فجر ،برونداد یک رفتار مدیریتی یا نمایه ی
بضاعت سینمای ایران؟
این می تواند سرنامه ی مناسبی بر نوشتا ِر حاضر باشد .اما پاسخ،
نمایش
تقریبا روشن است :جشــنواره - ،هرچند نه به تمامی -
ِ
ِ
ِ
بضاعت امرو ِز
مدیریت سینماست؛ بیش از ان که الزاما
عملکر ِد
جامعه ی سینما را به تماشا بگذارد.
به گزاره ی دیگر؛ جشــنواره ی فیلم فجر در این ســال ها به
دالیل قابل بررسی ،بیشتر به تماشاگا ِه کارنامه ی مدیران سینما
ِ
ِ
اهالی ان .این نگاه
بضاعت
سنجش
تبدیل شده ،تا مجالی برای
ِ
ِ
در برگزاری جشنواره از قضا ممکن است بتواند فضای جشنواره
و اثار شــرکت یافته در ان را تا ح ِد ممکن به اقتضائاتِ سرنامه ی
جشنواره یعنی «فجر» نزدیک تر کند .همچنان که جشنواره ی
چهل و یکم می تواند پاســخی قانع کننده به منتقدانی باشد که
بسیاری از دوره های پیشــین را با نام و هدف برگزاری جشنواره
منطبق نیافته اند .حاال فرنشینان می توانند از جشنواره دفاع کنند
روح ایا ِم برگزاری اش نزدیک تر است .پیش تر گفته می شد:
که به ِ
چگونه است که گاه جشنواره بی اعتنا یا بر خالفِ نامش و یا حتی
نفی ان گام برداشته؟ اینک اما ،در گا ِم چهل و یکم ،جشنواره
در ِ
ی به تن کرده؛ با ســربازان و ســردارانی جوان.
لباس انقالبیگر
ِ
پیشانی انقالبی ،با
جشنواره ای که ضمن تالش برای هماهنگی با
ِ
خطر «گلخانه ای شدن» هم مواجه است .یعنی تکرا ِر تجربه های
ضلع موضوع نیاز به اسیب شناسی
دهه ی شصت در سینما .این ِ
مشفقانه دارد .دورباد که رویداد فرهنگی ملی ،خواسته و ناخواسته
به عاملی برای فاصله افکنی بین اهالی فرهنگ تبدیل شود!
در مسیر هماهنگ سازی جشنواره با نامی که بر پیشانی دارد،
اراده برای همگرایی و هم افزایی ،نحستین گاما ست .اگر براین ِد
رفتار جشنواره به ایجا ِد شکاف در بین اهالی سینما منجر شود،
نقض غرض رســیده ایم .همچنان که اگر برخی هنرمندان ،از
به ِ
جشنواره و حضور یا غیبت در ان ،دیواری برای مرزکشی و اهدافِ
تحریم خویش می روند ،در راهی
غیرفرهنگی بسازند ،در را ِه نفی و
ِ
«ارتش متح ِد فرهنگی» .این اصطالحی ست
تحقق
نه همسو با
ِ
ِ
که در این سال ها بارها به کار برده ام .از این رو که باور دارم ،یگانه
را ِه نجاتِ
تمدن ایرانی در ایجا ِد ارتشــی متحــد از برگزیدگان
ِ
فرهنگی ست؛ گونه گون ،رنگ به رنگ ،ناهمقَد و ناهم سلیقه! اما
باورمند به اعتالی نام ایران و حتی فراتر از ان؛ «وطن فارسی».
جشنواره می تواند به نمایشی از هم افزایی جامعه ی سینما و
ِ
بضاعت هنرمندان خالق تبدیل شود .ساماندهی این هم افزایی و
فرنشینان فرهنگ اولویتی حیاتی نیست؟ اولویتی
اتحاد ،ایا برای
ِ
که سبب می شود با دوری گزینی از نگا ِه قبیله ای به سینما ،ان را
در جایگاه یک رسانه ی فراگیر فراملی و «همگانی» بشناسیم نه
تقلیل یافته در مختصاتِ یک «رسانه ی گروهی».
مجال شناســایی
جشــنواره ی چهل و یک ،خــواه ناخواه
ِ
نســبی
سینماگرانی ســت که گام اول را برمی دارند .پرتعدادیِ
ِ
فال نیک باید گرفــت .یعنی که :بگذار صد گل
فیلم اولی ها را به ِ
دل این سینماگران تازه نفس،
بش ُکفَد! تاریخ به ما خواهد گفت که از ِ
نوین ایران را با نا ِم خود گره خواهند زد.
کدام و کدام ها نا ِم سینمای ِ
نقدی بر فیلم جنگل پرتقال
تله فیلمی مفرح برای یک روز تعطیل
سمیه نجفی خاتونی -فیلم
ســینمایی «جنگل پرتقال» به
نویســندگی و کارگردانــی ارمان
خوانســاریان و تهیه کنندگی رسول
صدرعاملی بــا هنرنمایی ســارا بهرامی،
میرسعید مولویان و رضا بهبودی در روز دوم جشنواره از سالن پردیس
سینمایی ملت برای اصحاب رسانه اکران شد .فیلم با سخت گیری های بی
دلیل یک معلم(سهراب بهاریان) در کالس درس شروع می شود و در ادامه
مشکالت معلم در مواجه با شغل اش او را راهی تنکابن می کند ،این داستان
بر مبنای الگوی سفر قهرمان ،معلم شکست خورده ای را به نمایش در می
اورد که به دنبال دستور مدیر مدرسه ،راهی یک سفر ناخواسته به شهری
می شود که دوران دانشجویی اش را در ان گذرانده است .الگوی ساختاری
قصه برگرفته از فیلم «توت فرنگی های وحشی»اثر اینگمار برگمان است.
در این اثر هم پرفسور شوستروم برای دریافت دکتری خود راهی سفری
می شود که در انتها این سفر به ســیری درونی می رسد برای شناخت و
مرور انچه که در گذشــته انجام داده است .سفر ســهراب نیز به واسطه
اتفاقاتی زنجیره وار به گذشته ای سیاه پرتاب می شود ،سیاهی ای که تا به
امروز ا و در یک زندگی غبار گرفته محو کرده اما این فیلم به خاطر نداشتن
بست های محکم و منسجم و بازی یکدست کاراکتر اصلی در سطح می
ماند و مخاطب را با شــخصیت همدل و همراه نمی کند .در ۱۰دقیقه
ابتدایی تاحدودی شخصیت پردازی کاراکتراصلی ،مشکالت و ...ان برای
مخاطب اشکار می شود .اما در حالی که ۲۰دقیقه از فیلم گذشته است،
هنوز داستان نقطه عطف جذابی را قالب نکرده که سکانس های کلیپ گونه
از گردش شهر با موسیقی را شاهد هستیم .استفاده ناشی گرانه کارگردان
از این کارکرد به صورت موتیف وار در جایی که هنوز نبض داستان به راه
نیفتاده است اتفاق عجیبی اســت! روابط و ارتباطات شخصیت با دیگر
کاراکترها در نیمه اول فیلم برحسب تصادف و بی نتیجه است و تنها ثمره
ان دادن اطالعاتی از گذشته شخصیت و خلق و خوی اوست .همچنین
از صحنه پردازی ،دکوپاژ و یا نگاه خالقانه مولف گرا در اجرای کارگردانی
خبری نیست .و اثر در حد یک تله فیلم مفرح برای یک جمعه بعدازظهر
مناسب است ،قاب فجر برای این فیلم لباس بزرگی است که به تنش زار
می زند ،تا اینکه در دقیقه ،۳۰با ورود ســارا بهرامی در نقش همکالسی
قدیمی سهراب بهاریان ،روایت جان تازه ای می گیرد و مضمونی عاشقانه
را برای جان دادن به روایتی خسته کننده نوید می دهد .مریم شخصیت
مرموزی است که گذشته اش را از یاد برده و مخاطب را به رمز گشایی از
این کاراکتر وا می دارد ،کسی که نیاز دارد خاطرات گذشته اش را از زبان
دیگران بشنود .در ادامه مولفه های از نویسندگی و دیالوگ پردازی برای
رئالیته تر شدن اتفاق می افتدکه خوب ،اما کافی نیست.
نقدی بر فیلم یادگار جنوب
عاشقانه ای از تهران تا بندر
رضا اشفته -فیلم یادگار جنوب عاشقانه ای است که از تهران تا بندر
را در بر می گیرد و در ان مردی جوان ،جنون از دست دادن عشق خود به
نام شیدا را می خواهد در بازافرینی ظاهری زنی به نام رعنا تبدیل سازد و
این ماجرا با فراز و نشیب های روحی و روانی همراه است.
پس از شنای پروانه و یاغی باید گفت که فیلم یادگار جنوب دستمایه ی
بسیار قوی تری برای شناخت و ابراز سینما در بر گرفته و در ان دو عنصر
فیلمنامه و فیلمبرداری تاثیر مطلوب تری را بر قاب های فیلم نهاده اند.
فیلمنامه حسین دوماری و پدرام پورامیری بسیار دقیق و بر مبنای
مسیر خطی و با نقاط عطف ،نقطه میانی ،نقطه اوج و نقطه فرود غیرقابل
پیش بینی نوشته شده است و این وضعیت دراماتیک می تواند بسترساز
بسیاری از فیلم های ایرانی باشد که کمتر به ان توجه نشان می دهند و یا
با نقص در شگردهای نوشتاری مواجه می شوند .فیلم در دو بستر امروز
و دیروز ،وحید را به سراغ رعنا و شــیدا می برد و حاال رفته رفته متوجه
می شویم که شیدا در کما به سرمی برد و وحید به سراغ رعنا رفته تا پس
از مرگ او جایگزینی را برای تداوم عشــق خود ،پیش روی داشته باشد.
این فالش بک ها مکمل پیش برنده داستانی و شخصیت پردازی ها است
اما از نیمه دوم و پس از طرد شدن رعنا وضعیت به گونه ای دیگر می شود
و ماجراجویی ها ،ان فضای عاشــقانه را به لحظات انتقام و جنایت پیش
می برد؛ چرا که صالح از زندان ازاد شــده و می خواهد ســر به تن وحید
نباشد که شیدا را در شب عروســی اش دزدیده و بعد ،این رسوایی ها را
به بار اورده و رعنا طعمه ای می شــود برای به دام انداختن وحید که او
در ادامه انگار که همچنان باور دارد عاشــق رعنا است و ...این فیلمنامه
با قاب بندی ها و نورپردازی های درست ،به ســرانجامی زیبا برای دیده
شدن منجر می شود .میالد پرتوی،
فیلم برداری اش را طــوری تنظیم
می کند که هم قاب هایش سینمایی
باشد و از حالت یکنواخت بیرون بیاید و
برای این منظور مدام قاب های متنوع و وابسته
به حرکات دوربین را در هماهنگی با میزانسن ها و حضور بازیگران پیش
می برد و این گونه است که سینما به شکل دقیق تری در مقابل دیدگان
مخاطب قرار می گیرد .بازیگــران نیز در این فضای کامال ســینمایی
بدون اغراق در احساس با انکه فیلم عاشــقانه است و باید به ظاهر همه
چیز احساسی شود ،با بازی های زیرپوستی و حرکات سنجیده در ابراز
احساسات بر ان هستند که وجود شخصیت ها را با تعمق بیشتری بروز
دهند؛ چنانچه وحید رهبانی در نقش وحید خیلی مالیم و از درون جوش
و خروش عاشقانه اش را اشکار می کند و حتی عصیان او خالصه می شود
به پرت کردن شئ ای از روی میز پرستاران به یک دیوار و در بیشتر موارد
در سکوت به اشــک ریختن می گذرد .الناز شاکردوســت باز هم نشان
می دهد که در بازیگری به جاهای بهتری رسیده و این بار نیز کامال متفاوت
یک زن روسپی را تا تبدیل شدن به یک زن معشوق و همچنین رفتن به
سراغ قاچاق را به درستی بازی می کند .عصبانیت های او نیز به دعواهای
انی منجر می شود و سعی می کند با هیاهو احساس خود را تخلیه کند و
سراخر بسیار خاموش در کنار دریا منتظر برگشت وحید است اما انگار
ن دو همچنان از هم دور باید بمانند.
پایان طور دیگری باید رقم بخورد و ا
بقیه نقش ها نیز هر یک به نوعی در همین بازنمایی درونی احساسات و
بسیار مهار شده در مقابل دوربین هدایت می شوند. صفحه 2
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
3
گفت و گو با تهیه کننده فیلم سینمایی «چرا گریه نمی کنی؟»
بایکوت جشنواره ،شکست خورده است
سمیه نجفی خاتونی فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیه کنندگی سید رضا محقق تولید سال ۱۴۰۱
است .علیرضا معتمدی ،هانیه توسلی ،فرشته حسینی ،مانی حقیقی ،لیندا کیانی ،نهال دشتی ،علی مصفا ،امیرحسین فتحی
گفت و گو
و باران کوثری در این فیلم به ایفای نقش پرداختند .این فیلم منتخب بخش سودای سیمرغ در چهل و یکمین دوره جشنواره
بین المللی فیلم فجر شده است .داستان فیلم درباره مردی به نام علیرضا است که بعد از مرگ برادرش نمی تواند گریه کند ،دوستانش با راه های
مختلف از او دعوت می کنند به سوگواری می کنند .در ۷بهمن ،۱۴۰۱هانیه توسلی ،فرشته حسینی ،مانی حقیقی ،نهال دشتی ،امیرحسین
فتحی ،باران کوثری و علی مصفا بازیگران اصلی چرا گریه نمی کنی؟ با انتشار بیانیه ای در شبکه های اجتماعی از عدم تمایل خود برای حضور
در جشنواره امسال گفته اند .رضا محقق ،تهیه کننده فیلم علیه تحریم کنندگان بیانیه ای نوشت و در ان به موضع گیری بازیگران علی رغم
دریافت دستمزدشان انتقاد کرد .در ادامه گفت و گوی خبرنگار صبا را با تهیه کننده این فیلم رضا محقق می خوانید.
همکاری شما با احمد رضا معتمدی کارگردان ،نویسنده و بازیگر فیلم «چرا
گریه نمی کنی» چطورشکل گرفت؟
مشغول تولید فیلم شــهر خاموش به کارگردانی احمد بهرامی بودم که توسط یکی
از دوســتان فیلمنامه فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» به بنده پیشنهاد شد .بعد از خواندن
فیلمنامه به تناسب موضوع و درام خوبی که داشت با معتمدی جلسه ای گذاشتم و با توجه
به سابقه کاری ایشان در فیلم قبلی برای ساخت به توافق رسیدیم.
ایا در این فیلمنامه چه در نویسندگی و چه در پرداخت از مولفه های مدرن
استفاده شده است؟
فیلم تلفیقی از مولفه های مدرن بر پایه کارکردهای سنتی در سینمای ایران است .اما
فضای فیلم متفاوت از فیلم قبلی معتمدی است.
فیلم شما از نظر مخاطب ،چه قشری از جامعه را پوشش می دهد؟
این فیلم پاســخگوی مخاطب عام و خاص هســت ،چرا که به تناسب قصه جذاب و
پرچالش با نگاهی نو به سراغ موضوعی اجتماعی رفته است.
انتخاب کست بازیگری چطور انجام شد؟
در سینما شرح وظایفی را تهیه کننده و همین طور کارگردان دارد .من در تمام پروژه
های که تا به حال ساخته ام هدفم این بوده که انچه را که کارگردان به دنبال ان است
را عملی کنم ،بعد از اینکه کارگردان انتخاب عوامل و بازیگران را به صورت ازادانه انجام
داد ،در جلسه ای به صورت هم فکری با هم برای نهایی شدن انتخاب ها اقدام کردیم.
توافق با بازیگران این مجموعه نیز با ارتباطاتی که در ساخت سریال قبلی داشتم به کمک
باران کوثری اتفاق افتاد .البته نقش اصلی این فیلم را خودعلیرضا معتمدی بازی کرد،
حتی نقش همزاد را هم خودش بازی می کند که به این ترتیب دو نقش صد در صد این
فیلم را علیرضا معتمدی بازی کرد .و بقیه بازیگران هم در کنار ایشان در پروژه حضور
داشــتند .در ادامه با توجه به شــرایط و ارزیابی های جنبی با بازیگران به جمع بندی
رسیده و کار را شروع کردیم .خوشبختانه فیلم نامه خوبی داشتیم که هر بازیگری را برای
ایفای نقش در این فیلم وسوسه می کرد به همین خاطر بازیگران برای حضور در این
فیلم از اغاز مشکلی نداشتند و این مرحله به راحتی و سرعت اتفاق افتاد.
لوکیشن های فیلمبردای کار در چه مناطقی بود؟ و چه مدت طول کشید؟
مدت فیلم برداری کمتر از 40روز طول کشید.بخشی ازفیلمبرداری در ورزنه اصفهان
و بخشی در اطراف تهران ،و بخشی هم در تهران بود.
حمایت های مالی از سازمان ،ارگان و یا نهادی برای تولید داشته اید؟
من تهیه کننده بخش خصوصی هســتم و تا به حال برای هیچ کدام از اثرهایم هیچ
حمایتی از هیچ نهادی دریافت نکرده ام.
ارزیابی تان از اکران عمومی فیلم «چرا گریه نمی کنی » چیست؟
مردم صاحب سینمای ما هستند و هدف من از تولید تامین سبد هنری و فرهنگی مردم
است .و به امید خدا با توجه به قصه ای که این فیلم دارد ،مورد توجه مردم واقع و اکران
خوبی را تجربه خواهیم کرد.
بیانیه ای که بازیگران فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» در این روزها در فضای
مجازی منتشر کردند در انتشار و اکران مشکل زا نخواهد بود؟
اساسا تهیه کننده ،بازیگران و همه عوامل یک فیلم بال های پرواز یک فیلم هستند و
قطعا همه باید دریک مسیر قدم بردارند تا یک اثر درست و ابرومندانه را در نهایت به اکران
برسانیم ،اما دوســتان به هرحال با لطف و محبتی که داشتند با هماهنگی به نتیجه ای
رسیدند و عملی کردند .کماکان از نظر من این حق طبیعی شــان بود که بخواهند در
جشنواره حضور داشته یا نداشته نباشند .در نهایت این فیلم برای مردم ساخته شده و
ارتباط مردم با هنرمند از طریق تولید و ساخت فیلم هایی است که برگرفته از اجتماع
است .ما نمی توانیم کار را تعطیل و یا مردم را تحریم کنیم .در این میان من خوشحالم
که مردم همیشه کنار ما هستند و بودند .خوشحالم که در این شرایط با پخش یک فیلم
خوب ،مردم را دلخوش می کنم.
جدا از مسئله فیلم شما ،دلیل عدم حضور بازیگران در نشست های رسانه ای
را چه می دانید! ترس از حمله ها و حجمه های فضــای مجازی و یا اعتقادات
شخصی ؟
من در جایگاهی نیستم که به جای دیگران حرف بزنم ،من تنها می توانم مواضع
خود را شفاف کنم قطعا این دوستان از هرمنظری به این نتیجه رسیده اند قابل احترام
است چرا که انها هم سختی ها و موانع خود را دارند که در پی ان تصمیات شخصی
خود را در حضور یا عدم حضور لحاظ میکنند .اما مشخص است که فشارهای از
داخل و خارج بر هنرمندان ما وارد شده است .در این شرایط کنش
ها و واکنش ها از نظر من باید با احترام همراه باشــد و قبول
اندیشه های یکدیگر در این وانفسا بیش از پیش می تواند از
دامن زدن ها به حاشیه های دست و پا گیر جلوگیری کند.
چرا که این سختی ها و موانع در همه زمان ها و مکان ها بوده
است اما تصمیم گیرنده پخش و اکران این فیلم تهیه کننده
است و من با احترامی که به نظر دوستان قائل بودم در این
شرایط تصمیم گرفتم در این رویداد مهم فرهنگی و هنری
کشور شرکت داشته باشم.
ایا خودتان هم در شرایط فعلی با حمله و حجمه های
مبنی بر این تصمیم گیری مواجه شده اید؟
بله ،بسیار زیاد با حجمه های انتقادی و بداخالقی ها روبرو
شدم که نمی دانم اسمش را چه بگذارم امتحان الهی و یا امتحان
اجتماعی! اما به هر حال جواب من به تمام منتقدین این بود
که حال من با فیلم ام خوب است امیدوارم حال شما هم خوب
باشد در این روزها هر کسی در هر جایگاهی دغدغه های
اجتماعی و اقتصادی خود را دارد و مطمئنا من هم در این
گسل و شکاف اجتماعی بی نصیب نمانده ام.
شرایط سخت را چطور مدیریت کرده اید؟
من یک فیلمساز هستم و در سمت تهیه کنندگی تا به
امروز سه اثر ساخته ام ،ما باید واقعیت ها را ببینیم و قضاوت کنیم.
قهر فیلم ساز با جشنواره فجر نمی تواند دائمی باشد جشنواره فیلم
فجر یک اصل اســت و مهم ترین رویداد فرهنگی در ایران است
فرهنگ پایبند به زمان و مکان نیست همواره در حال ساخته شدن
و انتقال به نسل بعدی است .و برای من به عنوان تهیه کننده که
هدفم اکران ونتیجه دهی زحمات ارزشمندی است که در این
مسیر کرده ام .من اگر از فیلم ام نتیجه نگیرم سال های سال دیگر
نمی توانم دیگر روی پای خود بایستم .فیلم های من مستقل و
شخصی است که با هزینه های شخصی تولید شده است .اینکه
فیلم اکران شود و مردم به تماشای اثر بنشینند برایم مهم است و
عدم جبران اتفاقات بدی که برای فیلم بیفتد انکارناشدنی نیست.
من حرف هایم را درقاب سینما می زنم ،اگر ما به هر دلیلی سینما و
جشنواره فجر را تحریم کنیم قطعا به رشد این هنر کمک نخواهیم
کرد .با تعطیلی و تحریم جشــنواره فجر ،خانواده سینما که سال
هاست در این حوزه زحمت می کشند اسیب خواهند دید .با این
حاشیه ها بعد از این دیگر تهیه کننده بخش خصوصی برای ساخت
و تولید فیلم رغبتی نخواهد داشت .وقتی تهیه کننده از دور خارج
شود به تناسب همه عوامل از کارگردان تا بازیگر ،فیلمبردار و ...هم
بیکار خواهند شد .صحبت از تعطیل و تحریم گفتمانی است که به
سمت بسته شدن پیش می رود .هر کس در هر سمتی هر صحبت ،انتقاد
و یا راهکاری دارد باید به میدان بیاید و نظرش را بگوید تا شکل درست
گفتمان در یک دیالکتیک موثر اتفاق بیفتد .سیاست بایکوت کردن کل
مساله از ابتدا شکست خورده است .اگر به تاریخ رجوع کنیم و نشانه های
این روش را پیگیر شویم متوجه شکست ان در همه ادوار خواهیم شد. صفحه 3
4
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت و گوی صبا با تهیه کننده و کارگردانان انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ»
سـینمای انیمیشـن ادبیاتـی
مصطفی کزازی «بچه زرنگ» ،جدیدترین انیمیشن سینمایی گروه هنر پویا ،که با سرمایه گذاری مشترک کانون پرورش فکری
تولید شده است ،در چهل ویکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد .در خالصه داستان فیلم بچه زرنگ امده
گفت و گو
است :محسن پسر بچه ای است که عاشق ابر قهرمان های فیلم هاست و همیشه تالش می کند تا با وسایل
ابرقهرمانی اش به هرکس و هر چیزی کمک کند .اما در یک اتفاق نادر ،محسن با حیوانی مواجه می شود که از گونه حیوانات
دل
منقرض شده ایران است .محسن تصمیم می گیرد تا به ان حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش باز گرداند ،اما سفر به ِ
جنگل ،نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات منقرض شده دیگر ،شروع یک ماجرای پیچیده برای محسن است .خبرنگار
صبا با تهیه کننده و کارگردانان این اثر به گفت و گو نشسته است.
حامد جعفری ،تهیه کننده بچه زرنگ
جشنواره در سال های قبل به انیمیشن
بی اعتنا بوده است
حامد جعفری ،رئیس هیئت مدیره گروه هنرپویا
و تهیه کننده ســینما و انیمیشــن است .جعفری
تهیه کنندگی پرفروش ترین انیمیشــن های تاریخ سینمای ایران،
شاهزاده روم و فیلشاه را بر عهده داشت ه و موفق به کسب دیپلم افتخار
از هجدهمین جشن سینمای ایران شد ه است.
ایده اولیه انیمیشن از کجا امد؟
ایده بچه زرنگ هم مانند ایده شــاهزاده روم و فیلشــاه توسط
دیگران به مجموعه هنرپویا پیشنهاد شد و چون یک خطی ایده از
نظر مجموعه جذاب بود و ان را پسنیدیم ،نهایتاً این پروژه را استارت
زدیم.
به عنوان تهیهکننده کار بعد از ایده تصمیم گرفتید که
روی اثر کار بشود یا اجازه دادید فیلمنامه تمام بشود بعد
تصمیم نهایی را گرفتید؟
در انیمیشن زمانی که قصه به جایی می رسد که قابل قبول و قابل
فهم باشــد ،وارد فرایندهای بعدی می شود ،در بچه زرنگ هم ما در
هنرپویا وقتی طرح اولیه و چارچوب کلی اثر شــکل گرفت تصمیم
گرفتیم این پروژه را انجام دهیم.
زمینه همکاری شــما با کارگردان های اثر چگونه فراهم
شد؟ عضو مجموعه بودند یا به شکل دیگری این همکاری
شکل گرفته است؟
اقای جنتی که جزو قدیمی های مجموعه هستند و ازابتدای پروژه
هم همراه ما بودند و خیلی از موارد از ابتدا با نظر ایشان در پروژه شکل
گرفته است .منتهی تمایل شخصی شان بوده که نام شان رسانه ای
نشوند .اما اقای نکویی ،لطف کردند و پذیرفتند که از میانه راه با ما
همراه شوند و زحمت تکمیل اثر و اتمام ان را کشیدند.
برنامه ریزی شما برای روند تولید بچه زرنگ چه مدت بود
و کار طبق برنامه ریزی جلو رفت یا خیر؟
معموالً کمترین زمانی که برای ساخت انیمیشن صرف می شود
دو سال است .براورد ما برای بچه زرنگ سه سال بود ،اما کار به دالیل
مختلف از جمله پیش امدن مســائلی مانند کرونا طوالنی تر شد و
حدودا چهار سال ساخت بچه زرنگ زمان برد.
شما دو اثر موفق با نام های شاهزاده روم و فیلشاه را دارید،
جذابیت و کیفیت بچه زرنگ را کجای ان می دانید؟
کارهای قبلی ما اثاری تاریخی بودند که اتفاقا مورد اســتقبال
مخاطبان هم قرار گرفتند .اما بچه زرنگ اثری است که قصه ان در
فضای امروز رقم می خورد و ایــن تفاوت خودش برای ما و مخاطب
حتما جذاب اســت .موضوع دیگــر اینکه ما در حــوزه کودک کار
می کنیم و همیشه می گوییم ما خودمان با قهرمان های اثار خارجی
بزرگ شــدیم اما تالش می کنیم که بچه های امروز با قهرمان های
کارهای ایرانی رشد پیدا کنند و این ایده هم از نظر ما دارای چنین
ویژگی هایی بود.
بودجه کار به طور کلی چقــدر بود و ازچه منابعی تامین
شده است؟
چون کار هنوز به اتمام نرســیده عدد دقیقی نمی توانم در مورد
بودجه اثر عرض کنم .اما اگر بخواهم نسبی بگویم ،باید این طور عرض
کنم که گروه هنرپویا (و تعدادی از افراد عادی جامعه که عالقمند به
انیمیشن و فرهنگ و هنر هستند و در کارهای قبلی هم کمابیش کنار
ما حضور داشتند) حدود پنجاه درصد در اثر و کانون پرورش فکری
هم حدود پنجاه درصد ،سهیم بوده ایم.
غیر از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از حمایت
سازمان یا نهاد دیگری هم بهره مند شده اید؟
برای این اثر و تا به ایــن لحظه ،غیر از کانون پــرورش فکری و
مجموعه هنر پویا از هیچ نهاد خصوصی یا سازمان و نهاد حاکمیتی
دریافتی نداشته ایم.
فکر می کنید اثر شما تا چه اندازه در جشنواره چهل و یکم
شانس خواهد داشت؟
با اینکه ما می دانستیم جشــنواره در ســال های قبل به حوزه
انیمیشن توجه کافی نداشته است ،اما بالخره ما وظیفه داریم برای
بقای سینمای کودک و نوجوان از هر ظرفیت و روزنه ای استفاده کنیم
و خوب بالخره جشنواره هم یکی از این ظرفیتهاست .ما نمی گوییم
کار ما بهترین است ،اما می توانم این را بگوییم که تمام تالش مان را
کرده ایم تا برای بچه های کشــور که فکر می کنم مخاطب اصلی ما
هستند ،به اندازه وسع و بضاعت مان تالش کنیم و امیدواریم ان ها از
دیدن این اثر در سینما لذت ببرند.
چشم انداز شما برای اکران عمومی چیست و زمان خاصی
را برای اکران عمومی مدنظر دارید؟
ما با شرکت های پخش مختلفی گفت وگو کرده ایم ،مراحل کار
و برنامه ریزیمان هم درحال انجام است ،اما هنوز زمان مشخصی را
تعیین نکرده ایم و به محض مشخص شدن ان را اعالم خواهیم کرد.
اثر شما بازار بین المللی هم خواهد داشت؟
انیمیشن و ســینمای کودک به طور کلی از یک ادبیات جهانی
برخوردار اســت .اما به طور خاص در مورد عرضــه بین المللی اثر
بچه زرنگ گفت وگوهایی انجام شده و ای پی این کار به شرکتی تعلق
دارد که عرضه بین المللی ان را پیگیری خواهد کرد.
محمدجواد جنتی ،کارگردان بچه زرنگ
صنعت انیمیشن کمپانی محور است
محمدجواد جنتی ســال ها در عرصه انیمیشن
در کنار مجموعه هنر پویا فعالیت داشته است ،ولی
عالقه ای به رسانه ای شدن نداشته اســت .اما به واسطه پروژه بچه
زرنگ باالخره این تلسم شکسته شده است.
گروههایی که در پروژه بچه زرنگ درگیر کار بودند همگی
جزو مجموعه هنر پویا بودند یا از بیرون مجموعه هم افراد و
گروه هایی حضور داشتند؟
ما در همه اثارمــان در گروه هنرپویا بــا گروه های مختلفی کار
می کنیم که بعضیها جزو مجموعه هنر پویا هستند و بعضی هم از
خارج مجموعه و در قالب قرارداد پروژه ای با ما همکاری داشته اند .کار
انیمیشن به دلیل تفاوتی که با سینمای رئال دارد ،در بحث قراردادها
و چگونگی همکاری هم متفاوت است .همه چیز در صنعت انیمیشن
کمپانی محور اســت و حتی تهیهکننده و کارگردان هم جزئی از
اجزای کمپانی به حســاب می ایند .ما با افرادی ســاعتی قرارداد
می بیندیم ،با افرادی قرارداد ماهانه داریم ،با افرادی به صورت سالیانه
همکاری می کنیم و با افرادی هم پروژه ای؛ و تمام اینها بستگی به
مجموع کارهایی دارد که کمپانی در یک پــروژه و زمان درگیر ان
شده است.
چه مدت زمانی صرف نگارش دیالوگها و فیلمنامه نهایی
شد؟
بعد از ورود ایده و انتخاب ان برای کار ،کارگاه فیلمنامه نویسی
زیر نظر شورای ایده ،طرح و فیلمنامه نویسی گروه هنرپویا تشکیل
شد و فرایند نگارش فیلمنامه را پیگیری کرد .در این پروژه زمانی که
از شروع ایده پردازی تا تحویل نسخه نهایی فیلمنامه صرف کردیم
حدود هفت ماه بود.
در پروژه بچه زرنگ از روش اســتوری برد(از هر پالن و
قاب بندی دوربین در انیمیشن ،تصاویری کشیده می شود)
یا روش استوری ریل (فریمهایی از انیمیشن که خیلی ساده
طراحی می شوند و با به هم پیوستن ان ها انیمیشنی ساده از
محصول را در اختیار فیلمسازان قرار می دهد) استفاده شده
است و چه مدت زمانی صرف این بخش کرده اید؟
ما همیشــه در گروه هنرپویا همه پروژه های مان را استوری برد
می کنیم و درواقع کار با اســتوری برد شروع می شود و بعد از اینکه
کمی جلو رفت ،استوری ریل هم اجرا می شود تا بتوانیم در حقیقت
ماکتی از فیلم نهایی داشته باشیم .در این پروژه هم از شروع استوری
برد تا انتهای استوری ریل حدود شش ماه طول کشید اما بعد از ان به
دلیل نکاتی که مدنظر کمپانی بود ،مجددا چند ماهی صرف بررسی
و اصالح استوری ریل کردیم.
بچه زرنگ با کدام نرم افزارها ساخته شد و دلیل انتخاب
این نرم افزارها چه بود؟
اصلی ترین نرم افزاری که از ان نه تنها برای این کار بلکه ک ً
ال برای
ساخت انیمیشن های مختلفی در دنیا اســتفاده می شود نرم افزار
Mayaاست .دلیل اســتفاده از این نرم افزار این است که با دیگر
رقبایش اص ً
ال قابل مقایسه نیست و امکاناتی در اختیار سازنده اثار
قرار می دهد که با بقیه بســیار فاصله دارد .بــرای رندرینگ (فایل
انیمیشن به پیکسل هایی تبدیل می شــود که در تمام نمایشگرها
قابلیت نمایش داشــته باشــد) از موتور رندر Arnoldاستفاده
می کنیم که دلیل استفاده مان از این موتور رندر هم این است که یکی
از موتور رندرهای بسیار قوی است و کیفیت تصویر بسیار باالیی را
ارائه می دهد .اینها تقریباً مهم ترین نرم افزارهایی است که برای کار
سینمایی از انها استفاده می کنیم.
برای ساخت این اثر از چه تکنیکهایی استفاده کرده اید؟
اثار هنرپویا تاکنون همگی فــول 3dبوده اند و بچه زرنگ هم
همین طور است .البته سکانســی در کار وجود دارد که بنا داریم در
فاصله جشــنواره تا اکران نهایی اثر به صورت دو بعدی اجرا کنیم و
دلیلش هم ارتقای فضای هنری در کار است.
در سیمولیتینگ (شبیه سازی مو ،لباس ،مایعات ،اتش و
)...از چه نرم افزاری استفاده کرده اید؟
برای سیمولیت مواردی که به نوعی fxو vfxمحسوب می شود
از نرم افزار Houdiniاستفاده شده است .در اثر سیمولههایی مثل
ابشار ،رودخانه ،پاشیدن اب ،موج ها ،اتش ،تخریب ،بخار ،باد ،ریزش
برگ و خیلی چیزهای دیگر داشــتیم .اما به طور کلی بچه زرنگ
نسبت به پروژه قبلی هنرپویا سیمولیتهای بیشتری داشته است.
در تمــام مراحــل ،از مدلینگ(مدل اولیه اشــیاء و
موجودات که همگی یک رنگ و بدون بافت هســتند) و
تکســچرینگ(تصویری از مواد روی مدل اولیه انداخته
می شود تا رنگ ها از هم جدا و متفاوت شوند) تا رندر اولیه،
همه را به عنوان کارگردان حضور داشتید یا در انتهای هر
مرحله ان را بررسی می کردید؟
ما در هنرپویا بــرای هر مرحله یک واحــد اختصاصی داریم که صفحه 4
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
5
ی جهانـی دارد
هر کدام ورودی هایی دارند .مث ً
ال واحد مدل ســازی کاراکتر بعضی
از ورودی هایش می شــود ،طراحی کاراکتر ،طراحی موی کاراکتر،
طراحی لباس کاراکتر و غیره ،و این واحــد با دریافت این موارد که
کارکرد عنوان مواد اولیه برای یک کارخانه را دارد ،وارد پروسه ساخت
اثر می شــوند و در انتها فرایندهایی را انجام می دهند و به خروجی
می رسند .در تمام این مراحل مدیران استودیو همچون کارگردان،
مدیر تولید ،مدیر برنامه ریزی ،مدیــر فنی و غیره بر فرایندهای ان
واحد نظارت می کنند و با تایید ان ها خروجی ان قسمت در اختیار
واحدهای دیگر قرار می گیرد .کارگردان هم به این شکل بر تمامی
مراحل نظارت دارد .ضمن اینکه کارگردان هم مثل سایر مدیران و
پرسنل استودیو در انیمیشن تمام وقت در مجموعه حضور دارد تا در
هر واحد مسئله یا سوالی بود یا نیازی به اعالم نظرش بود ،بالفاصله
پاسخگو باشد.
صداپیشه های اثر چه کسانی هستند؟
در بچه زرنگ هم از دوستانی که فعالین عرصه صدا و دوبله هستند
استفاده شده و هم از بازیگرانی که کار صدا هم می کنند .در این پروژه
با مدیریت اقای شــیخزاده از اقایان هومن حاج عبدالهی ،هدایت
هاشمی و میرطاهر مظلومی هم در کنار بقیه صداپیشهها استفاده
شد ه که بسیار هم کار را حرفه ای و با کیفیت ارائه داده اند.
بهنود نکویی ،کارگردان بچه زرنگ
سعی خودمان را کرده ایم که بهترین را
ارائه کنیم
بابک نکویی طراح ،انیماتور ،کارگردان و مدیر و
موسس استودیو گنبدکبود است .او کارگردانی و تهیه کنندگی بیش
از ۲۰۰عنوان سریال ،انیمیشن و تیزر تبلیغاتی را در کارنامه هنری
خود دارد که بسیاری از این اثار در جشنواره های داخلی و خارجی
برگزیده شده اند .انیمیشن «استریپی»یکی از اثار این هنرمند است
که در لیست بلند اسکار برای رقابت در بخش انیمیشن کوتاه هشتاد و
هشتمین دوره جوایز اسکار برگزیده شد .بابک نکویی عالوه بر تولید،
در تدریس انیمیشن نیز سابقه طوالنی دارد و سال هاست در دانشگاه
تهران به عنوان استاد به اموزش انیمیشن به دانشجویان می پردازد.
زمینه همکاری شما با تهیه کننده کار و مجموعه هنر پویا
چطور شکل گرفت؟
سابقه اشنایی و ارتباط من با اقای جعفری به حدود سال نود و
چهار برمی گردد .اما شــروع همکاری ما در پروژه ها به حدود چهار
سال پیش برمی گردد که درگیر پروژه های مشترک شدیم و همین
هم زمینه ورود من به استودیو هنرپویا به عنوان کارگردان و مدیر
هنری بوده است.
شما در میانه کار به پروژه اضافه شدید ،در این باره کمی
توضیح می دهید؟
در پروژه بچه زرنگ من اولین بار در سال ۹۷و در خالل اصالحاتی
که کمپانی هنرپویا در مرحله استوری ریل می خواست در کار اعمال
کند به دعوت اقای جعفری و به عنوان مشاور وارد پروژه شدم ،لذا
به نوعی از همان ابتدای پروژه همراه کار بودم ،اما ورود رسمی من
به عنوان کارگردان پروژه بعد از پیشــنهاد مجموعه هنرپویا به من
بوده است.
از سیمولیتینگ در کدام بخش ها استفاده شده است؟
ما در دو بخش در این پروژه از سیمولیشن یا شبیه سازی استفاده
کرده ایم ،یکی بخش هایی است که مربوط به پالن هایی می شود که
به نوعی جلوه ویژه فیلم محسوب می شود و دیگری در بخش هایی
است که به کاراکترها مربوط می شود و شاید بیشترین میزان استفاده
از جهت تعداد و حجم هم به این بخش برمی گردد و ان هم مواردی
مانند شبیه سازی حرکت موها و یا لباس ها است.
در بخش صداگذاری ،چه اندازه از صداهای اماده استفاده
شده و چه اندازه از صداها ساخته شده اند؟
صداگذاری اثر را ما همراه با اقای ابوالصدق پیش بردیم و ایشان
با وسواس و دقت باالیی کار طراحی ،صداگذاری و میکس را انجام
دادند .در انیمیشن ما صدای محیطی یا اشکال دیگر صدا را نداریم،
لذا زحمت صداگذار در این بخش خیلی زیاد اســت و به نوعی نود
درصد صداها ساخته شده اند اما در بعضی موارد جزئی هم با استفاده
از صداهای اماده و ترکیب ان ها به صداهای جدیدی رسیدیم و از
ان ها بهره برده ایم .اما به صورت کلی اکثر صداها ،صداهایی است که
اختصاصاً برای این کار ساخته شده اند.
گروه سازنده این اثر چند نفر بودند؟
پروسه ســاخت انیمیشــن یک پروسه بســیار طوالنی است و
تقریبا همه کارها به صورت تیمی و گروهی انجام می شود و معموالً
پرتعدادترین تیم ما تیم متحرک سازی اســت .اما به طور کلی اگر
اشتباه نکنم ،حدودا ۲۵۰نفر در پروژه بچه زرنگ برای ساخت این اثر
در بخش های مختلف زحمت کشیدهاند.
پیشبینی شما برای بچه زرنگ در جشنواره چهل و یکم
چیست؟
جشنوارهها همیشه دو فاکتور دارند که راه فراری از ان ها نیست،
خصوصاً برای حوزه انیمیشن .یکی سیاستگذاری های جشنواره و
دوم سلیقه هیئت داوران .اما ،ما سعی خودمان را کرده ایم که بهترین
کاری که می توانیم را ارائه دهیم .هم در بخش روایت و هم در بخش
فنی واقعاً تمام تالش خودمان را برای جلب رضایت مخاطبین انجام
داده ایم که امیدواریم مورد پسندشان قرار بگیرد. صفحه 5
6
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
مسعود زارعیان ،کارگردان ،پژوهشگر و تدوینگر سینما ،متولد ۱۳۶۳در مشهد و دانش
مصطفی کزازی
اموخته دانشکده صدا و ســیما در گرایش مستندسازی است .وی فعالیت خود در عرصه
گفت و گو
مستندسازی را از ســال ۱۳۸۶اغاز کرده و تاکنون فیلم های مستندی مانند «خسوف،
پروانگی ،مرهم ،علی ممد ،ایمان ،چی بپوشم و حاج اقا» را ساخته است .وی مدرس دوره فیلمسازی در کانون
پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی ،جهاد دانشگاهی مشهد و دفتر انجمن سینمای جوانان
ایران در مشهد بوده است .به بهانه حضور مستند سینمایی غیرمسکونی در چهل و یکمین جشنواره فیلم
فجر ،خبرنگار صبا با این کارگردان به گفت و گو نشسته است.
مسعود زارعیان ،کارگردان مستند
سینمایی غیرمسکونی
سینمایمستند ما
سینمایفقیریاست
ایده اولیه اثر از کجا و چگونه شکل گرفت؟
سال ها است که در حاشیه شهر فعال هستم و دوست داشتم
کار موثری برای صنف روحانیت انجام دهم .با موقعیتی مواجه
شدم که در ان یک روحانی در حاشه شهر مشغول فعالیت بود.
درواقع دو دغدغه اساسی من به هم رسیدند و به دلیل اینکه
موقعیت خاصی هم انجا حاکم بــود ،تصمیم گرفتم که برای
ساخت این اثر اقدام کنم.
ماجرای این مستند درباره چیست؟
روایت یک روحانی جوان است که در حاشیه شهر مشغول
فعالیت های مختلفی است .تالش می کند برای خانم های ان
منطقه اشتغال زایی کند و برای کودکان شان یک زمین فوتبال
تهیه کند .در خالل این فعالیت ها دچار یک بحران شخصی و
خانوادگی می شود .اثر درواقع فیلم همین امروز و همین امسال
است .فیلمی است که تالش می کند یک نگاه عادالنه و واقعی
از صنف روحانیت داشته باشــد و یک پنجره بدون قضاوت به
سمت روحانیت باز بکند.
چه مدت زمانی صرف تحقیق و پژوهش این اثر شده
است؟
حدود شش ماه درگیر تحقیق و پژوهش بودیم .اما در خالل
فیلمبرداری هم این پژوهش ها کامل می شدند.
ساخت اثر به طور کلی چقدر زمان برده است؟
درکل حدود دو سال طول کشید.
اثر شما در چه شــهر و مناطقی فیلمبرداری شده
است؟
تمام ماجرا در حاشیه شهر مشهد مقدس است.
برای فیلمبرداری از چه دوربینی استفاده کردید و
دلیل انتخاب تان چه بود؟
از سونی الفا 3استفاده کردیم .موقعیت هایی که با ان مواجه
بودیم روز و شب بود .بعضی از ســکانس ها را باید در تاریکی
مطلق می گرفتیم و طبیعتاً باید دوربینی را انتخاب می کردیم
که قابلیت فیلمبرداری در این شرایط را داشته باشد.
اثر شما در کدام نوعغ مستند دسته بندی می شود؟
از حیث ایده ،شــخصیت درگیر کننده اســت .و در انواع
مستند در دسته مستند های مشاهده گر قرار می گیرد.
بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تامین شــده
است؟
متاسفانه سینمای مستند در ایران سینمای فقیری است.
ما حدود چهارصد میلیون تومان در موجوع هزینه کرده ایم .از
ان جایی که به تنهایی نمی توانستم از پس هزینه ها بربیایم
از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی کمک خواستم و
خداروشکر پشت کار امدند و از اثر حمایت کردند.
فکر می کنید اثر شما چه اندازه و چه شانس هایی
داشته باشد؟
غیرمسکونی در جشــنواره تخصصی سینما حقیقت ،مهم
ترین جایزه که جایزه بهترین کارگردانی است را گرفته است.
طبیعتاً خوش بین هستیم که در این جشنواره هم دیده شود.
نوید نامی ،کارگردان فیلم کوتاه مریضخانه مرکزی
فیلمی در لوکیشن ،خانه سیاه است
نوید نامی فارغ التحصیل رشــته
مصطفی کزازی
نقاشی از دانشگاه ســوره در مقطع
گفت و گو
کارشناسی ارشــد است .وی عالوه بر
فعالیت در زمینه هنرهای تجسمی ،کارگردانی دو فیلم
کوتاه به نام های «سرسام» و «مریضخانه مرکزی» را به
صورت مشترک با وحید نامی در کارنامه خود دارد .به
بهانه حضور فیلم کوتــاه مریضخانه مرکزی در چهل
و یکمین جشــنواره فیلم فجر ،خبرنگار صبا با این
کارگردان به گفت و گو نشسته است.
چه مدت زمان صرف نگارش فیلمنامه شد و چندبار مورد بازنویسی قرار گرفت؟
نگارش فیلمنامه حدودا ً یک هفته زمان برد و دو بار هم مورد بازنویسی قرار گرفت.
دکوپاژ اثر را قبل از فیلمبرداری انجام داده بودید و یا به شکل دکوپاژ سر صحنه
عمل کرده اید؟
ما همیشه این طور کار می کنیم که قبل از فیلمبرداری تماماً دکوپاژ را انجام می دهیم و با
دکوپاژ کامل سر صحنه حاضر می شویم .معموالً هم ،نود و نه درصد کار هم با همان دکوپاژها
انجام می شود.
اثر چند لوکیشن دارد و در کدام شهرها فیلمبرداری شده است؟
بیمارستان باباباغی تبریز ،که زمان بیماری جذام تنها بیمارستان مربوط به این بیماری بوده
است ،تنها لوکیشن ما بوده است .همان لوکیشنی است که خانم فروغ فرخزاد فیلم خانه سیاه
است را در ان ساخته بودند.
اثر چندمین کار مشترک شما و برادرتان بوده است؟
این سومین کار مشترک من و برادرم بود .ایشــان چند کار هم به تنهایی کارگردانی کرده و
ساخته اند.
برای فیلمبرداری از چه نوع دوربینی استفاده کردید و دلیل انتخاب تان چه بود؟
سعی کردیم برای این فیلم سراغ دوربین های جدید مثل الکسا نرویم .بافت تصویری ای می
خواستیم که دوربین های قدیمی تر بیشتر به ما کمک می کردند .به همین دلیل دوربین سونی
اف اس 7را انتخاب کردیم.
در اثر از بازیگران بومی استفاده کرده اید؟
بله .غیر از اقای دریادل که از خوی امده بودند ،تقریباً تمام بازیگران کار هم استانی خودمان
بودند.
جلسات فیلمبرداری تان طبق برنامه ریزی صورت گرفته انجام شد؟
ما نه روز برنامه ریزی کرده بودیم ،اما کار در ده روز به پایان رسید.
اثر شما در چه ژانری قرار می گیرد؟
کمدی سیاه. صفحه 6
شنبه 15بهمن 1401شماره 1367
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
7
عدم برگزاری جشنواره یک بی عدالتی بود
گفت وگو ی صبا با حسین ریگی کاردان فیلم سینمایی «هوک»
فیلمبرداری زیراب تجربه ای نوین است
مریم ضیغمی -ژانر ورزشــی در سینمای جهان ،گونه ای
شناخته شده و پرمخاطب است .از انجا که در مقوله ورزش،
عنصر تعلیق به وفور یافت می شود ،مخاطب با ولعی خاص
همراه فیلم می شــود ،چه اصوالً یک مســابقه ورزشی یا
زندگینامه یک ورزشکار برجسته ،شباهت زیادی به یک فیلم
سینمایی دارد .تقریب ًا اغلب عناصری که در سینما هست ،در
ورزش هم به چشم می خورد .با وجود این در سینمای ایران
کمتر به مقوله ورزش توجه شده است .امسال حسین ریگی با
«هوک» گام به جشنواره چهل ویکم گذاشته است .فیلمی که
البته به گفته خودش در ژانر (ورزشی-اجتماعی) تولید شده
است .این فیلم مختصاتی دارد که اشنا شدن با ان ها خالی
از لطف نیســت .لطف ًا با من و حسین ریگی در این گفت وگو
همراه شوید.
اقای ریگی! ایده اصلی هوک چطور مطرح شد و شما به
عنوان کارگردان چه سهمی در نگارش فیلمنامه داشتید؟
به یقین ایده اصلی این فیلم به خودم تعلق دارد وبرگرفته از تجربه
شخصی من از مسائل ورزشی در استان سیستان و بلوچستان است.
بعدها جلساتی با خانم مریم پیرکاری داشــتیم و قرار شد بهترین
نویسنده متناسب با این اثر را برگزینیم .خب من بهترین نویسنده
را برای این کار ،مهــدی تراب بیگی می دیدم .چون ما تجربه نصفه و
نیمه ای از همکاری در فیلم لیپار باهم داشتیم .می دانستم ذهن مهدی
به من نزدیک اســت و از این رو فیلمنامه را با او اغاز کردیم .ارتباط
تنگاتنگی در ان مدت با هم داشــتیم .چرا که باید هم درام داستان
را درمی اوردیم ،هم نگاه درست و انتزاعی مدنظرمان به سیستان و
بلوچستان ،انطور که می خواستیم به تصویر در می امد.
بخشــی از فیلم زیر اب فیلمبرداری شده ،به نظرم این
اتفاق سال 1381با کار خوب مانی میرصادقی در فیلم«جان
مرجان» در سینمای ایران پدید امد .در فیلم شما اما نظر به
این موضوع ،گمان می کنم دکوپاژ سرصحنه ها اعمال شده،
درست است؟
خب اینجا باید توجه داشت که با پیش تولید یک دستی مواجه
نیستید .بله همانطور که فرمودید بخشی از فیلم زیر اب می گذشت.
درباره فیلمی که نام بردید «جان مرجان» به سینمای مستند تعلق
داشت پس کار ما تجربه نوینی در ســینما بود .مضاف براینکه شما
بخواهید از ویژوال «جلوه های ویژه» هم بهــره ببرید که ان ها را به
صورت اســتوری برد در کار اعمال کردیم و جلــو رفتیم .در برخی
ســکانس های مهم ما دکوپاژ اولیه داشــتیم و در مابقی سکانس ها
دکوپاژ سر صحنه اعمال شد.
بخش عمده فیلمبرداری «هوک» در استان سیستان و
بلوچستان با طبیعتی بکر و رویایی و خاص انجام شده ،ممکن
است بفرمایید چه شهرهایی از استان ،زیرمجموعه پروسه
فیلمبرداری قرار گرفت و تا چه اندازه پراکندگی لوکیشن
در فیلم داشتید؟
همینطور اســت ،بیشــترین کار فیلمبرداری ما در سیســتان
وبلوچستان و بقیه در تهران و شهریار انجام شد .در بخش های استان
سیستان و بلوچستان ،کار را در چابهار و ُکنارک به فرجام رساندیم.
البته این فقط اسم شهرهاست! لوکیشــن فیلمبرداری در
این نقاط هم پراکندگی زیادی داشــت .بــرای نمونه ما
باید ســکانس های معدن را در یک نقطه فیلمبرداری
می کردیم و برای فیلمبرداری سکانس های منزل،
به نقطه دیگری می رفتیم .مقوله دیگر ،بحث
جغرافیای خود کنارک و چابهار اســت
که پراکندگــی خاصی دارنــد و برای
ضبط صحنه های یک سکانس مجبور
می شدیم در چند نقطه کار کنیم .خود
چابهار ،بندر بریس ،کوه های مریخی
و ...هرکدام از این ها در بخشــی از
استان و با فاصله از هم قرار دارند.
به نظر در ایــن جغرافیای
خاص ،شما به ادوات ویژه ای نیاز
داشتید .ممکن است از امکانات
سخت افزاری ،به ویژه از نوع
دوربینفیلمبرداری«هوک»
صحبت کنید و اینکه ابزار
کار شــما در نسخه نهایی
فیلم چه تاثیری گذاشته
است؟
به نکته خوبی اشاره کردید .ببینید ،دوربین فیلم نمی سازد اما تنها
دلیل برای انتخاب یک دوربیــن در تصویربرداری فیلم و برای اینکه
فیلمبردار جواب بهتری بگیرد ،نــوع ان دوربین و انطباق امکاناتش
با شرایط اقلیمی اســت .زاویه تابش نور ،رطوبت و هرم هوا ،شرایط
گرمایی و سرمایی و خیلی چیزهای دیگری که بی گمان فیلمبردار به
ان ها فکر می کند تا وسیله کارش در شرایط خاص اقلیمی ،باالترین
بازده را داشته باشد .ان هم اوضاع کار ما با لوکیشن های متعدد .نظر
به جمیع این جهات ما دوربین مینی الکســا را برای تصویربرداری
«هوک» انتخاب کردیم.
بازهم برمی گردم به بخش های ضبط شده زیر اب ،به این
ترتیب «هوک» نباید عاری از جلوه های بصری و میدانی باشد.
ازاین جلوه ها چه اندازه و در چه قاعده ای بهره بردید؟
نه صبر کنیــد ،ما جلوه های ویــژه میدانی نداشــتیم! اما درباره
جلوه های ویــژه بصری حق با شماســت اما ببینیــد انجا که فقط
فیلمبرداری نبوده! فیلم ما سینمایی است و انجا بازیگر هم باید زیر
اب نقش افرینی می کرد .کاری که مقوله خطرناکی اســت ،به ویژه
میان دریا ،ان هم با امکانات محدودی که در کشور داریم ،متاسفانه
نمی شود انجا فیلمبرداری رئالی داشته باشیم!
ببینید من فکر می کنم این موضوع خطر فیلمبرداری میان
دریا ،مختص ما نیست و در همه دنیا این مقوله بدون مخاطره
محسوب نمی شود...
همینطور است اما در کشورهایی که صنعت سینمایی پیشرفت
داشته ،اســتودیوهایی مخصوص فیلمبرداری زیراب وجود دارد اما
در ایران که چنین استودیوها و امکاناتی نداریم؟ پس ما در جلساتی
که پیش از تولید فیلم داشــتیم ،اول یک استوری برد براساس انچه
در ذهن داشتیم و دکوپاژ صحنه ها اماده کردیم و تجربه سختی را در
استخری که استاندارد نبود اغاز کردیم .سعی می کردیم به واسطه نور
و فیلتر این نقیصه را جبران کنیم و کار را به استاندارد نزدیک کنیم.
باید بازیگران را برای بازی زیر اب اماده می کردیم .این اتفاق تجربه ای
به شدت سخت اما جذاب برای تیم ما بود و این با همکاری همه عوامل
و دوستان میسر شد .می توانم بگویم خروجی قابل توجهی داشتیم.
پیش از مصاحبه با شما گمان می کردم فیلم «هوک» در ژانر
ورزشی قرار دارد اما به نظر این فیلم با ژانری ترکیبی تهیه
شده است .قبول دارید؟
بله می توانیم بگوییم این فیلم در ژانر ورزشــی قرار می گیرد ولی
سعی کردیم ملودرام و داستان فیلم ،ان را به سمت فیلمی اجتماعی
ببرد .بله حق با شماســت ،این ترکیبی از دو ژانر ســینمایی است و
امیدوارم در پرداخت اثر موفق عمل کرده باشیم.
در کســت بازیگران یا دیگر عوامل فیلــم تغییری هم
داشتید؟
معموال برای انتخاب کســب بازیگری ،پیش از اغاز مرحله تولید
صحبت زیاد است اما جا دارد اینجا از علی اشتیانی پور ،تهیه کننده
فیلم تشــکر کنم که تمام انرژی خود را گذاشــت تا بتوانیم کاری
ابرومند با حضور بازیگران معتبری داشته باشیم .به یقین این اعتبار
اشتیانی پور بود که دوستان بازی در این فیلم را پذیرفتند. صفحه 7
صاحب امتیاز :موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر :محمدرضا شفیعی
www.rooznamehsaba.com
rooznamehsaba
تهران -خیابان ایت اهلل مدنی -کوچه خجسته منش -پالک 5
تلفن 77582422 -6 :فکس77548245 :
چاپ :موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
توزیع :نشر گستر امروز
شیرینقلم
تلخند
پِرت..پِرت ..روی پرده سالن سینما چند صفحه سفید وسیاه
امدند و رفتند و المپ های اضطرایی روشــن شــدند .بعدش
هم که انگار یکی داد زده باشــد «هیس!» ســکوتی دلنشین
بر سالن حکمفرما شــد .پاکت تخمه را دراوردم و ِچقِ ...چق
شروع به تخمه شکستن ...و این لحظه بود که انگار حضار من
را با پرده سینما اشتباه گرفتند.گردن ها چرخید سمت من...
ی از هر سو به سمتم پرتاب می شود.
احساس کردم انرژی منف
مردمک چشــمم به تاریکی عادت کرد و تا درجه اخر باز شد.
چشم چرخاندم و نگاه های خیره را سان دیدم .نمی دانم از کجا
متوجه شدند که باید نگاه عاقل اندر سفیه داشته باشند .اها!...
بندگان خدا هوس تخمه کرده اند «بفرمایید ...جوون بفرما...
خانوم بفرمایید ....داداش تخمه بزن »..اما جواب این تعارف ها
صدایی گنگ بود که از تاریکی بیرون زد «هیس! عه! فیلم شروع
ق...چق من جلو می رفت اما
شده ها!» فیلم با موسیقی متن ِچ
ِ
هرچه بیشتر زمان می گذشت ،موسیقی متن اهسته تر می شد...
به نقطه اوج و حساسش رسید .شدیدا ً با شخصیت فیلم ارتباط
گرفته بودم و به قول منتقدان فیلم بد جور داشتم همزاد پنداری
می کردم .چشمانم خیس شد .بغضی نصفه نیمه گلویم را فشرد
که می خواستم بتراکانمش و چق چق تبدیل به هق هق شود
ولی از ترس نگاه ها بغضم را در گلویم خفه کردم .درســت در
صحنه ای از فیلم که خیلی احساسی بود و دیگر تصمیم گرفتم
دلم را به دریــا بزنم و بغضم را بترکانم ،یکباره شــلیک خنده
تماشاگران سالن را منفجر کرد .هاج و واج به اطراف نگاه کردم،
با خودم گفتم کجای این صحنه یا به اصطالح ســینمایی ها
سکانس ،خنده دار است؟! دیالوگ احساسی فیلم حکایت از ابراز
عشق دختر به پسری دارد که قرار است اعدام شود ،اما هر چه
جلوتر می رفت خنده حضار بیشتر می شد .اها!! فهمیدم .این که
می گویند خنده تلخ از گریه غم انگیزتر است ،همین است دیگر!
من هم با حضار همراه شدم و حاال نخند ،کی بخند ....فردا بعد از
نوشتن نقد فیلم ،نام ه اخراجم را از کارگزینی دریافت کردم .از
دفتر روزنامه که بیرون می زدم از خنده ریسه می رفتم.
گزارش تصویری روز سوم جشنواره صفحه 8