روزنامه صبا شماره 1366
روزنامه صبا شماره 1366
روزنامه صبا شماره 1366
جمعه| 14بهمن 3 |1401فوریه 12 |2023رجب |1444
سال دهم| شماره 8 |1366صفحه| 5000ناموت|
گفت وگوی صبا بابازیگر فیلم سینمایی «پرونده باز است»
سکوت پژمان
پس از 19سال شکست!
کارگردان باید فیلمنامه را
عمیقا درک کند
صفحه 3
نمایش کاملی از استبداد
صفحه 6
مادرانی که پای سیم خاردارها
به انتظار نشسته اند
صفحه 7 صفحه 1
2
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
سرمقاله
محمدتقی فهیم
بحران در سوختن ایجاد
فرصت می کند
با تجربه حضور در ۳۹دوره از جشنواره فجر همیشه
شاهد این بوده ام که این رویداد چه در برگزاری و چه در
اجرا همواره با فراز و فرودهایی روبرو بوده است ،و اگر
هم بخواهم به دوره های طالیی از این جشنواره اشاره
کنم تنها ۳دوره را می توانم به یاد بیاورم که ویترین و
اجراهای خوبی داشتند .جشنواره ای به تناسب غنی و
پر محتوا ،با داوری و انتخاب های منصفانه و شایسته.
بنابراین وقتی من در طول این چندین دوره فقط
می توانم به ۳دوره اشاره کنم یعنی بیشتر دوره های
برگزار شده همواره با مشــکالت اجرایی همراه بوده
است .اما جشنواره امسال فجر با یک مشکل مضاعف و
بسیار اسیب زننده ای روبرو شد و ان هم کشانده شدن
این رویداد فرهنگی به فضای سیاســت زده دوقطبی
است .اتفاقات سیاســی که در کف خیابان اتفاق افتاد
تاثیرش را روی سینما و فجر گذاشته است ،با این حال
می بینیم که با این شرایط باز هم از این رویداد چه در
سالن های جشنواره و چه در همان ابتدا ،ارائه اثار به
جشنواره با اســتقبال همراه بوده است .که در نهایت
۲۴اثر از میان ۷۵اثر ارسالی انتخاب شد .ولی به طور
کلی سیاست سکوت خبری که از طرف دبیر جشنواره
و ...اتخاذ شد خیلی کارایی نداشت .اینکه نام ۷۵اثر
ارسالی به دبیرخانه گفته نشد ،دلیلش همین شرایطی
است که با حمایت ســازماندهی شده فضای سایبری
بر علیه ایران با درست کردن موج های کمر شکن در
فضای مجازی به راه افتاده است ،و حمله های که به
هنرمندان می شود ،همین شده است که هنرمندان
چه کیومرث پوراحمد و چه نصیریــان و ...باید مدام
بیانیه و تکذیبیه یا اعالم برائت خود را در فضای مجازی
منتشر کنند تا امنیت خود را در جامعه داشته باشند و
مورد هجمه و حمله مردم قرار نگیرند .پس به این شکل
تاثیر این تحرکات در جشنواره کامال اشکار است ،بی
دلیل هم نیست مشخص اســت که دشمن بیشترین
برنامه ریزی خود را روی جشنواره ای متمرکز می کند
که مهم ترین رویداد فرهنگی و ملی ایران است ،پس
با اگاهی از اهمیت این جشنواره در یک برنامه ریزی
از پیش تعیین شده و ســایبری تمام تالشش را برای
خراب کردن این ویترین می کند.
اما مگر می شــود از این ســو این همه فیلم ســاز
را نادیــده گرفت؟ ایــن کار دیگر خــودش به نوعی
دگماتیسم است.
جریاناتی که فضــای مجازی را اشــغال کردند و
موج های بی حرمتی و هتاکی علیه هنرمندان را ایجاد
می کنند .همه اینها اســیب های بــود که در همین
ابتدای ورود متوجه جشنواره شد ،و باعث شد اسامی
فیلم ها اعالم نشود ،دست اندرکاران فیلم ساز در مسیر
خود برای کار به مشکالت عمده بر بخورند .که انتظار
می رفت این مسئله از پیش مشخص شده با مدیریت
بهتری اداره می شد و طبق سالهای پیش اسامی اعالم
می شد.
اما باید دانست که در بحران همیشه یک سر سوخت
می شود و از سوی دیگر ایجاد فرصت می کند ،پس این
جشــنواره با اینکه برای عده ای که کنار کشیدند و ...
فرصتی سوخته ایجاد کرده و لطمه های از ان هم حس
شده است .از طرفی به نیروهای تازه کار چه در سینما
و چه در رسانه فرصتی دوباره داده است .اما در نهایت
کار هیئت انتخاب را باید در روزهــای پایانی داوری
کرد ،سال های بوده است که هیئت انتخاب به صورت
سفارشــی عمل کرده ،که در مورد امسال باید منتظر
باشیم تا چند روز بعد با دیدن فیلم ها متوجه شویم کار
هیئت انتخاب در این دوره با چه رویکردی بوده است.
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
نقدی بر فیلم شماره۱۰
شخصیت هاییفراترازفیلم
رضا اشفته -شماره ۱۰که درباره فرار از یک اسارتگاه در عراق ،در
پایان جنگ تحمیلی است؛ بنابر اقتباس از فیلم حفره ( )۱۹۶۰ساخته
ژاک بکر فرانسوی است و البته به اقتضای زمان ،مکان و شخصیت ها،
تفاوت های عمده ای در ســاختار و نوع ارائه محتوا وجود دارد .در هردو
فیلم و به ویژه تا نیمه فیلم چند زندانی ناشناس در یک اسارتگاه مخوف
تحت شرایط سخت امنیتی و با شکنجه های فراوان ،روزگارشان سپری
می شود و حاال یک گروه که از قبل در تدارک فرار است ،به ناچار متوسل
به ادم تازه واردی می شــوند که در ابتدا شک ماموران اسارتگاه را بنابر
گزارش اســیران خیانتکار ،به خود جلب می کند و انان می پندارند که
این تازه وارد یک اســتوار دون پایه به لحاظ نظامی و یک
جوشکار ساده نیســت .اما یکی از مقامات بلندپایه
مجاهدین خلق برای انکــه او را از مهلکه نجات
دهد و به نفع خود او را مصادره کند ،تمام ان
گزارش هــا را دروغ و بی پایه اعالم می کند.
حاال فرصتی است برای انکه احمد و محمود
دو اسیر قدیمی به این تازه وارد شماره ۱۰
اعتماد کنند و از او کمــک بخواهند که از
زیر اب ،موانع موجود را به کمک یک ّاره از
سر راهشان بردارد و...فیلم تا فرار بسیار شبیه
به حفره فرانسوی اســت اما پس از ان با نگره
متفاوتی جریان پیش می رود و با دستگیری مرد
شماره ۱۰و احمد ،شماره ۱۰جذب کارهای جوشکاری
مجاهدین خلق برای یک حمله ساختگی می شود و احمد نیز
در شرایط سخت تری به اسارتگاه سپرده می شود .به هر تقدیر اگر فیلم
حفره کم تعلیق است و به فضا به عنوان یک عنصر برجسته نگاه می کند،
فیلم شماره ۱۰بیشتر به جاذبه های اکشن و پرداختن به رویدادهای پر
ماجرا و همچنین قهرمان سازی به عنوان یک اثر اکشن بهای بیشتری
می دهد و از ان امتیازات محتوایی اثر می کاهــد و به دنبال ایجاد یک
موقعیت پر کشش است که مخاطب بپذیردش و نسبت به شخصیت ها
احساس همزادپنداری کند .به هر روی می دانیم که سینمای پرمخاطب
نیازمند قهرمان سازی اســت؛ چنانچه در روزگاری افرادی چون ایرج
قادری(فیلم هایی چون دادا ،تاراج ،برزخی ها و ،)...حمید کاوش (فیلم
دادشاه) ،امیر قویدل (ترن) ،ســاموئل خاچیکیان (عقاب ها ،یوزپلنگ
و )...و چندین فیلم ســاز دیگر در این زمینه اثار موفقی را ســاخته و با
فروش در گیشه مواجه شده اند .بنابراین فیلم شماره ۱۰نیز از چنین راه
و روشی بهره مند می شود و به نظر می رسد که در گیشه نیز موفق باشد.
اما بستر فیلم می توانست با تکیه بر مستندنگاری و ارجاع واقعیت های
تلخ و هولناک با جاذبه های فکــری مخاطب را همراه کند .چنانچه در
پایان فیلم صدایی از قهرمان واقعی بر تیتراژ پیوست می شود که نمایانگر
واقعی بودن شخصیت قهرمان است .در فیلم شــماره ۱۰با اغراق در
قهرمان سازی و پرهیز از واقعیت پیرامونی ،شخصیت این حس و حالت
واقعی را پس می زند و درواقع به دنبال ماجراجویی اســت و قهرمانان
فیلم بیشتر باید واکنش های ســخت و دشــوار و غلبه بر انها خودی
نشان دهد و این خود از واقعیت قابل درک به دور است و
درواقع واقعیت ،الزمه چنین بستری نیست و فیلم
فراتر از ان شخصیت هایش را برجسته می کند
برای انکه وقایع از حالت معمول و تلخی های
تراژیک به دور ماند و این گونه حال و هوای
مستندی باقی نمی ماند و همه چیز اکشن و
حادثه محور می شود .بازیگران به درستی
انتخاب شده اند و برخی در این مسیر دارند
به درستی بازی می کنند .برای نمونه مجید
صالحی فــرد متفاوتی را نســبت به تمامی
نقش های پیش از این اش بازی می کند و در این
مسیر تا اندازه ای نیز موفق است .اما اغراق در بازی
مانع تعمق می شود .سیامک صفری نیز در نقش محمود
نشان می دهد که از پس سینما و قاب های ان برامده و دیگر در
حال و هوای تئاتر نیست و البته نسبت به نقش نیز نگاه عمیق تری دارد
و با پنهان کاری در بیان احساسات بازی اش را حساس تر جلوه می دهد.
حسام منظور ،در نقش احمد بســیار دقیق است و چارچوب های بازی
را در قاب های تعیین شده به درستی پیش می برد.احمد کاوری نقش
مخوف مامور زندان را به درستی بازی می کند .بهرنگ علوی در نقش
دکتر مجاهد خلق نیز کم نمی گذارد .مهدی زمین پرداز با انکه بازیگر
روبه رشدی است برخالف فیلم علفزار در اینجا احساسات الزم را نسبت
به یک خیانتگاه تا مرحله خودکشــی بازی نمی کند .درکل شماره ۱۰
در جذب مخاطب موفق است اما در ارائه یک سینمای ماندگار چندان
تحرک و تفکری را درپیش نگرفته است و حتی به اقتباس خود از حفره
نیز وفادار نمی ماند.
نقدی بر فیلم اه سرد
خساست کارگردان در دادن اطالعات دم دستی
سمیه نجفی خاتونی -شــروع روز دوم جشنواره فجر در ساعتی
خسته ،با فیلم غم انگیزی اغاز شــد ،فیلمی که شبیه به کابوس های
یک خواب میان روزی در یک روز تعطیل ســرد اســت.فیلم اه سرد به
کارگردانی و نویســندگی ناهید عزیزی صدیق و تهیه کنندگی سید
رضا محقق با بازی ایمان صدیق و علی باقری در روز دوم جشنواره سالن
سینمایی ملت نزد اصحاب رسانه اکران شد .فیلم با یک ریتم کند روایت
گر دو مرد در دل کوهستانی سرد و یخ زده است ،از همان ابتدا فضا سازی
مخاطب را به یاد فیلم های از جنس سهراب شهید ثالث می
اندازد ،جدالی از طبیعت و انسان ،و گرفتاری های که
یک سفر جاده ای برای این دو مرد دارد ،فیلم در
نیمه ابتدایی از بازگویی یک روایت جذاب در
اندازه قاب سینمای امروزی علیل می ماند،
و گرفتار در ســینمایی هنری کلیشه شده
کهنــه در جا می زند ،طوری که حســی از
یک اثر کوتاه ،بی جهت بلند شده را القا می
کند ،این مدل سینمای شاید در گذشته می
توانست اثری در خور تامل و تفکر باشد ،اما با
درک تغییرات ســاختاری و زیر ساختی که در
رسانه افتاده است این فیلم پاسخگویی مخاطب
امروزی سینما نیست ،و حتی به طبیعت تصویر کشیده
در فیلم نگاهی ن و ندارد و مملو از قاب های پرتکرار رســانه ای
در ارائه مضمون اســت .بازیگر اصلی (ایمان صدیق) در بی داستانی و
شخصیت پرداخت نشده بدون برانگیختن حس همزاد پنداری مخاطب،
تا نیمه های فیلم ادامه می یابد .ارتباط این دو مرد که دشمنی دیرینه با
هم دارند و دست بر قضا در این سفر همراه هم شدند تنها جذابیت این
فیلم است که موقعیتی خاص را به نمایش می گذارد و سایر ارتباط های
دیگر این دو همسفر از برخوردشان با در راه ماندگان و یا اشخاص دیگر
منطقی و هدف مند از اب درنیامده ،طوری که بودن و نبودن شان تاثیری
در پیشبرد درام ،چه معنایی و چه روایت داســتانی ندارد .اه سرد یک
فیلم از ژانر جاده ای است که اطالعاتی از گذشته دو شخص را به صورت
قطره چکانی در طول فیلم و سفری جاده ای می دهد ،یعنی تا مشخص
نشدن علت دشمنی این دومرد تنها دلیلی که مخاطب این فیلم خسته
کننده و تکراری را تماشا می کند اطالعات ساده ای است که از او پنهان
شده و دلیل دشمنی این دو مرد تعلیقی ایجاد می کند ،که
پاسخگوی سواالتی بسیار ساده به مخاطب از جمله
مشخصات بیوگرافی ساده فیلم است! کارگردان
در دادن اطالعات دم دستی خسیس است .در
ادامه ،داستان و روابط در پهنای از اتفاقات بر
پایه علی و معلولی پیــش نمی رود و بدون
پیش زمینه ارتباطات به عنوان بســتری
برای نکات ذهنی نویسنده در نظر گرفته می
شود .در یک سوم نهایی فیلم ،رویارویی دو
مرد در دل برف و کوهستان نقطه اوج تالقی
شان بر سر موضوع فیلم است که نگاه خالقانه
مولف به مفهوم مرگ ،قتل و انتقام اســت .وقتی
مضمون فیلم از دل یک جدال و کشمکش دیرینه بیرون
می زند ،و اتفاقا به خوبی هم بیان می شــود دیگر سرنوشت
کاراکترها خیلی مهم به نظر نمی اید و انگار فیلم چندین دقیقه قبل از
تیتراژ به پایان می رسد .با این حال فیلم ادامه پیدا می کند ،و در صحنه
ای که بازیگر اصلی (ایمان صدیق) با چهره وحشت زده خود درمیان برف
ها مواجه می شود گویا تولد شخصیت در فیلم نیز اتفاق می افتد ،تولدی
در انتهای اثر و با پایانی غم انگیز فیلم خاتمه می یابد. صفحه 2
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
3
گفت و گوی صبا با کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی «عطر الود»
کارگردان باید فیلمنامه را عمیقا درک کند
مصطفی کزازی هادی مقدم دوست پس از ۷سال ،سومین فیلم سینمایی خود را با نام عطرالود به تهیه کنندگی
یوسف منصوری و محصول سازمان سینمایی سوره ،اماده نمایش کرده که امروز در سانس سوم
گفت و گو
سینمای رسانه های چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر رونمایی می شود .در خالصه
داستان عطرالود امده اســت :فهم و درک فرصت کوتاه زندگی ،علی را که استعداد خوبی در عطرسازی دارد
و در استانه پدر شدن اســت ،با چالش های جدیدی مواجه می کند؛ او در همین فرصت کوتاه باید تمام کارهای
باقی مانده اش را به سرانجام برساند .فیلم عطرالود به قلم حسین حسنی یک ملودرام عاشقانه با ترکیبی از رنج،
ترس و وجدان است که در ادامه سینمای انسانی مقدم دوست ،چالش های یک زوج خوشبخت را در مسیر استحکام
زندگی شان تصویر می کند .به بهانه اکران این فیلم در بخش سودای سیمرغ خبرنگار صبا با کارگردان و بازیگر این
فیلم به گفت و گو نشسته است.
چطور شد از فیلم نامه نویسی به کارگردانی
روی اوردید ؟
سابقه فعالیت های سینمایی بنده به دلیل عالقه به
سینما ،حاوی فعالیت های گوناگونی ست .البته کلمه
گوناگون را با اغماض به کار می برم ،اما بنده هم در جریان فیلمنامه نویسی،
هم دستیاری کارگردان و هم کارگردانی فیلم و حتی در زمان فعالیت
در حوزه فیلم کوتاه فیلمبردار هم بوده ام ،جدا از اینها فعالیت طوالنی
و مستمر کار مطبوعاتی و نگارش مطالب مربوط به سرنوشت فیلمنامه
و حتی جستار و ستون نویسی و طنزنویسی در نشریات فرهنگی و غیر
سینمایی و تدریس فیلمنامه و مشاوره فیلمنامه راهم داشته ام .شایدهمه
اینها از زاویه صنف و اشتغال گوناگون از هم به نظر می رسند اما در حقیقت
همه زیرچتر سینما و اموختن سینما و کار خالقه برای سینما محسوب
می شود ،حتی جستار نویســی و طنزنگاری را هم همیشه برای خودم
مرتبط به سینما می دانستم .پاسخ دقیق بنده این است که واقعا از سمت
به سمت دیگر روی نیاورده ام ،عالقه بنده فیلمنامه نویسی و کار اموزشی
و ساخت فیلم و یا حتی اگر اقبال ان را داشته باشم ساخت مستند است.
بنده حتی در یک دوره چند ســاله دبیر ســرویس مستند یک نشریه
سینمایی بودم و انجا به طور متمرکز بر روی فیلمنامه سینمای مستند
کار می کردم .فعالیت خالقه و مفید فرهنگی در عرصه سینما برای بنده
میادین چندگانه ای دارد که از ابتدا به سراغ تمام ان میادین می رفتم .بنده
کارم را از ساخت فیلم کوتاه شروع کردم و بعد از ان چند سال یکبار فیلم
های نیمه بلند و سینمایی و سریال هم ساخته ام .در این بین به طوری
جدی سال های زیادی فیلمنامه نوشتم که شاید ساخت دوباره فیلم بعد
از سالهای نگارش این تصور را به وجود بیاورد که بنده به کارگردانی روی
اورده ام .اما هیچ غیرمحتمل نیست که شاید اگر عمری و اقبالی باشد باز
طی دوره ای فیلمنامه بنویسم .همه اش کار سینماست .راستش حتی
یک دوره ای به این فکر می کردم کاش بتوانم برای کودکان برنامه ترکیبی
بسازم اما ان عرصه ای ست که مطالعه و تخصص بسیار می خواهد.
تفاوت ها و جنس کاری و حرفه ای یک فیلم نامه نویس که
قرار است حاال کارگردانی کند چیست ؟
فرق چندانی ندارد .کارگردانی و شروع ساخت فیلم یک ضروریاتی
دارد .کارگردانی که خودش ننویسد قطعا باید فیلمنامه را عمیقا درک
کند ،کارگردانی هم که خودش متن را نوشته یا نویسنده ای که تصمیم
به ساخت و کارگردانی نوشته خودش گرفته هم این فرایند درک متن
را طی کرده .از اینجا به بعد کارگردانی توســط نویسنده یا کارگردانی
متن دیگری فرایندی کامال مشابه دارد .تفاوت فقط این می تواند باشد که
اگر متن در لحظاتی نیاز به بازنویسی داشته باشد کارگردانی که خودش
نوشته تغییرات را انجام می دهد و در غیر این صورت نویسنده الزم است
که همراهی با تولید را ادامه دهد و هنگام نیاز حضور داشته باشد .این اتفاق
که متن احتیاج به بازنویسی دارد زیاد رخ می دهد .اگر نویسنده خودش
کارگردان باشد طبعا قدری سرعت تغییرات بیشتر می شود .ولی در مجموع
به نظر بنده فرق چندانی ندارد.
فیلم عطر الود طی چه پرسشــی در ذهن تان شکل گرفت
و چگونه پرورشش دادید؟
فیلمنامه این کار نوشته حسین حسنی ست والبته بنده نیز به همراه
یوســف منصوری تهیه کننده در جریان نگارش بودیم و جلسات زیادی
داشتیم و راجع به این پرســش اولیه صحبت کردیم .پرسش این است :
تاثیر اندیشیدن و اگاهی به مرگ در انسان چیست .این پرسش عمده ترین
پرسش بود.
در مواجه با خلق اثر و قابلیت بازگو کــردن ان در چارچوب
ممیزی های ارشاد به مشکل برنخورده اید ؟ اگر برخوردید چگونه
توانستید با نرمش هم حرف تان را بزنید و هم نظر رضایت حاصل
را کسب کنید ؟
وقتــی گفتگوهای بیــن عوامل نگارش و ســاخت و کارشناســان
یک گفتگــوی فرهنگی و هنــری و تخصصی مبتنی بر زبان ســینما و
فیلمنامه نویسی و اهداف مشترک باشــد و دو طرف با هم از روی سلیقه
محض و یا نگرانــی یا تفاوت دیدگاه های ســنگین و متضاد حرف نزنند
اتفاقی که در فرایند تولید می افتد اتفاق مثبت و مفید هم افزایی ســت.
دقیقا گفتگویی مانند گفتگوی دو همکار .رابطه همکارانه و دو طرفه بود.
وقتی حرف های هم را به دقت بشــنویم و به حرف های هم فکر کنیم راه
برای مفاهمه و استفاده از نظرات همدیگر باز می شود .رابطه ما خوشبختانه
اینگونه بود .کیفیت همترازی و مفاهمه هر رابطه ای را تبدیل به رابطه موثر
و ارام و نتیجه بخش می کند.
در طول نوشتن و ســاخت عطر الود از مشورت چه دوستانی
استفاده کردید؟
با چند گروه مشاوره داشتیم .بیشترین ان با عطرسازان و پزشکان بود.
مشاوره و کمک های اقای مهدی فرجی نیز بسیار مفید و موثر بود .
فیلم دیگری را در دست دارید ؟
به امید خدا برنامه دارم با محمدرضا شفیعی فیلمی به نام مومن که در
حال نگارش فیلمنامه است را سال بعد به انجام برسانیم.
حسام محمودی:
کاراکتری منفعت طلب دارم
چه چیز از فیلمنامه برای شما جذاب بود؟
کار کردن با هادی مقدم دوست را خیلی دوست داشتم ،این مهم ترین
دلیل من بود .اما کارکتر هم به نسبت مابقی کاراکترها رنگ متفاوتی
داشــت؛ همه کاراکترها انگار از غار حرا بیرون امده اند اما این کاراکتر
این چنین نیست .داستان کلی فیلمنامه را هم خیلی دوست داشتم و
فیلمنامه از ان کارهایی است که تاریخ انقضاء ندارد.
کمی درباره کاراکتر خودتان در فیلم توضیح دهید؟
شخصی است که رفاقت و نسبت فامیلی با کاراکتر اصلی قصه دارد.
کاراکتر اصلی در موقعیت دشواری گیر می کند و این شخصیت سعی
می کند راهی جلوی پای او بگذارد ،اما واقعیت این است که درحال پیش
بردن اهداف خودش است.
زمینه همکاری شما با کارگردان اثر چگونه شکل گرفت؟
طراح گریم کار ،محمود دهقانی عزیز بود .ســر صحنه رفته بودم تا
ایشان را ببینم .همانجا با اقای مقدم دوست اشنا شدیم و زمینه همکاری
شکل گرفت.
کارگردان چه اندازه دست بازیگران را باز می گذاشتند؟
اقای مقدم دوست این طور کار می کنند که باب گفت وگو با بازیگر را
باز می کنند و اجازه می دهد که بازیگر صحبت کند و بعد ان چیزهایی
که از شما دریافت می کند را اصالح و حرص می کند تا به نقطه موزد
نظر برسیم.
کاراکتر چه اندازه به زیست شخصی شما نزدیک یا دور بود؟
کاراکتر یک منفعت طلبی دارد که زندگی در خاورمیانه این مسئله
را به همه ما یاد داده است .اما اگر دقیق تر بخواهم بگویم ،کاراکتر از من
دور بود .کاراکتر کاسبی با منش بازاری و روحیاتی مرتبط با این دست
از افراد جامعه است.
چه اندازه برای رسیدن به نقش درگیری داشتید؟
با مشورت اقای مقدم دوست به یک تغییر صدای مناسب رسیدیم.
در دیالوگ گویی هم ســعی کردم لحن را به منش و زیســت کاراکتر
نزدیک کنم. صفحه 3
4
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
مسابقه سیمنای ایران
سرد»باز است»
«پرونده
سینمایی
فیلمفیلم
بابازیگر
وگویباصبا
گف
«اه
سینمایی
عوامل
تو گو
گفت
پس از
فیلـمپژمان
سکوت
شکست! کـو
سالبـرف و
ای19در
جـاده
یارس ساموات پسری جوان پسله بزه ای که در دوران نابالغی قانونی مرتکب شده،
در اوان جوانی پای چوبه دار می رود .محوطه اعدام بیش از حد سوت
گفت و گو
و کور است .سابقه نداشــته یک محکوم به مرگ ،تنها اعدام شود
اما انگار بهنود اینجا باید برای گناه همه بشریت جان بدهد! برای چهارمین بار پای
چوبه دار می رود! َرش باران روی صورت ها و صورتک های تسلیم شتک می زند اما
خبری از بارش نیست .انگار اسمان هم مردد مانده که بگرید یا خاموش بماند .کسی
نمی دانست بهنود زنده می ماند یا ...مادر مقتول گفته بود ،باید طناب دار را دور گردنش
ببیند .پیش تر سه بار پای چوبه دار رفت اما هربار لحظه اخر برایش وقت خریدند...
همه چیز به سرعت گذشت .اولیا دم امدند و چهارپایه را از زیر پای بهنود کشیدند و...
همه چیز تمام شد .این داستانی واقعی ازپرونده قتلی در میانه دهه 80بود که حال با
گذشت 12سال از بسته شدنش ،به دست کیومرث پوراحمد در قالب فیلم «پرونده باز
است» در جشنواره فیلم فجر گشوده شده است .هرچند پوراحمد پیرو بیانیه اش برای
جشنواره چهل و یکم ،حاضر به صحبت درباره فیلمش نشد اما پژمان بازغی ،بازیگر
برجسته و نام اشنای این فیلم با روزنامه صبا هم کالم شد .توضیح درباره همکاری
با پوراحمد ،نگاهی گذرا به فیلم «پرونده باز است» و البته اقرار به ناراحتی پس از
نگرفتن سیمرغ در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر ،نکات برجسته گپ و گفت ما
با پژمان بازغی است که خواندنش خالی از لطف به نظر نمی اید.
اقای بازغی! به نظر با فیلم باشکوهی در جشنواره چهل و
یکم حضور یافته اید .انچه از گوشه و کنار درباره «پرونده باز
است» می خوانیم ،از فیلمی خوش ساخت ،با پرداختی نوین
حکایت می کند .همینطور است؟
بله ،موافقم ،البته پیش از هرچیز باید اعتراف کنم من نسخه پایانی
فیلم را هنوز ندیده ام .خب مثل بسیاری از فیلم ها« ،پرونده باز است»
هم برای رسیدن به جشنواره امسال با مشکالتی روبرو بود .من هم
حاال در کار دیگری مقابل دوربین قرار گرفته ام و راستش را بخواهید
خیلی از جشنواره و حال و هوایش دور شده ام.
گنجینه سینمای ایران
نام کیومرث پوراحمد هم شما را برای پذیرفتن حضور در
این فیلم ترغیب کرد؟
صد در صد ،کیومرث پوراحمد نام بسیار بزرگی در سینمای ایران
است و وقتی شما با کاری که نام او به عنوان کارگردانش مطرح شده
روبرو می شوید ،نمی توانید به سادگی از کنار ان بگذرید .پوراحمد
شخصیت برجسته ای دارد و گنجینه سینمای ایران است .درباره فیلم
لها پیش ماجرای یک
«پرونده باز است» هم وقتی متوجه شدم او سا
پرونده واقعی را از اعدام جوانی که چند سال پس از قتل و با رسیدن
به سن قانونی اعدام شد ،مطالعه کرده و درصدد ساخت فیلمی با این
موضوع است ،با کمال میل و احترام این کار را پذیرفتم.
منظورتان از جوانی که اعدام شد« ،بهنود شجاعی» است؟
خب انگار درباره فیلم اطالعاتی دارید .راستش نمی خواستم نامی
ببرم و خدای نکرده باعث رنجش خاطر خانواده ای بشوم .این را هم
شما گفتید .بله این فیلم برگرفته از داستان واقعی یک پرونده جنایی
در دهه 1380بود.
درباره موتیف فیلمنامه ،هرچند تریلــری از این فیلم
منتشر نشده اما به نظر کاری خوش ساخت با سوژه ای نسبت ًا
جدید انتظار تماشاگران را در سالن ها می کشد.
درباره سوژه کامال با شما موافقم .البته باید دقت داشت این سوژه
عمومیتی جهانی دارد و خاص یک جغرافیا نیست .موضوع محکومیت
بزهکارانی که به ســن قانون نرســیده اند ،مقوله ای جهانی است و
درباره اش بحث های داغی مطرح و حرف های زیادی در بســیاری
کشورها زده شده است .این موضوع به یقین تم خوبی برای یک فیلم
در جشنواره فیلم فجر محسوب می شود.
خود شما به شخصه درباره مقوله اعدام افرادی که پیش از
رسیدن به سن قانونی مرتکب جرم شده اند ،نظری دارید؟
ببینید اصال درباره نوع این محاکمه ها می توان صحبت کرد اما
این مقوله ای تخصصی اســت که در قانون مطرح شده است اما از
انجا که من اشرافی به مباحث قانونی ندارم ،طبیعتاً نمی توانم نظر
خاصی درباره این موضوع بدهم ،اما از نگاه فیلم این موضوع در کار
ما مطرح شده است.
دعوت صمدپور به جشنواره
شــما پیش از بازی در فیلــم «پرونده باز اســت» با
جمعیت هایی که برای رهایی زندانیــان محکوم به اعدام
فعالیت می کنند ،همکاری داشته اید؟
خب دوباره برمی گردم به موضوع تخصصی بودن مباحث قانونی و
اینکه راستش را بخواهید من نمی توانم خودم را جای خانواده مقتول
بگذارم .پس سعی می کنم کسی را قضاوت نکنم و از نظرگاه خودم
به قضایا بنگرم .اینکه خودتان را جــای خانواده مقتول بگذارید و از
نگاه ان ها به قضیه نگاه کنید ،واقعاً دشــوار است .البته اجازه دهید
به شما پیشنهاد کنم از شاهین صمدپور (مستندساز و تهیه کننده
تلویزیون) برای تماشای این فیلم دعوت کنید و با او حتما مصاحبه صفحه 4
مسابقه سیمنای ایران
والک
کنید .صمدپور چند کار در این زمینه ساخته و نگاهی جزیی تر به این
موضوع دارد .بی گمان حرف هایی برای گفتن به شما دارد.
بازی با استین کوتاه در برف!
در جریان تولید و به ویژه در مرحله فیلمبرداری «پرونده
باز اســت» ایا اتفاقی افتاد که در یادتــان بماند و بدل به
خاطره ای فراموش نشدنی شود؟
اصال لحظه لحظه کار با کیومرث پوراحمد ،گذشــته از افتخار و
تجربه ،خاطراتی تکرارنشدنی است و از این که در این فیلم توفیق
همکاری با او را پیدا کردم بی نهایت خرســندم .اما درباره خاطره
خاصی که گفتید ،باید اذعان کنــم چندماه کار ما در مرحله تولید
تعطیل شــد .عمده فیلمبرداری این اثر در شهریور انجام می شد و
بیشتر لوکیشن کار هم در کانون اصالح و تربیت جلوی دوربین قرار
می گرفت .در پایان شــهریورماه با اتفاقاتی که در فضای کشور رخ
داد ،فیلمبرداری برای چندماه تعطیل شد تا کار را در زمستان ادامه
دهیم .در حالی که بچه های حاضر در کانون تربیت در تابســتان با
پیراهن استین کوتاه به نقش افرینی می پرداختند ،برای ادامه کار
هم مجبور شدند در زمســتان و حتی در هوای سرد و برفی هم با
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
5
(می خندد) خب راستش بله! من دوست داشتم برنده سیمرغ بلورین
شوم و طبیعی بود ناراحت شوم .ان ســال با فیلم «دوئل» در این
بخش و در کنار چهره هایی چون پرویز پرستویی ،حسن پورشیرازی،
بابک انصاری و بهرام رادان برای دریافت جایزه کاندیدا شدم .خب
این اتفاق برای من نیفتاد و البته سال ها از ان گذشته است.
تردید به سینما!
بله گذشته ولی اگر اشــتباه نکنم بعد از انکه سیمرغ
را نگرفتید ،دلخوری شــما تا مدت ها ادامه داشت .شما از
سینما تقریب ًا کنار کشیدید و تا چند سال به عنوان بازیگر
تلویزیونی مطرح بودید .البته ان ســال و حتی بعد از ان
درباره این موضوع صحبتی نکردید ولی به نظر می رسید
واقعا از این ماجرا رنجیده اید .این را قبول ندارید؟
نه با حرف شــما موافق نیســتم .من چرا باید از سینما دوری
می کردم؟ برای یک بازیگر حرفه ای چــه فرقی می کند روی پرده
نقره ای به هنرش بپردازد یا در جعبــه جادویی به حیات حرفه ای
خود ادامه دهد؟ اتفاقا چندسال بعد و در جشنواره سال 89هم برای
بازی در فیلم «مرگ کسب و کار من است» به کارگردانی علی اصغر
ثقفی که فیلم اولی حساب می شد ،دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش
مکمل مرد را دریافت کردم .نه من کنار نکشــیدم اما ببینید بحث
االن تغییر سمت و سوی فیلم هاست .اگر دقت کرده باشید داستان
بسیاری از فیلم ها به قصه هایی تلخ بدل شده است .البته این را قبول
ل نوی سینمای ایران جوانانی پرانرژی
دارم که بخش عمده ای از نس
و پرشــورند که کارهای متفاوتی انجام می دهند .ولی اجازه دهید
این را بگویم سال 82در ان سن و سال این طبیعی بود که نگاهم به
سینما تردید کند.
پیراهن استین کوتاه مقابل دوربین بایستند .فکر نمی کنم بچه ها
این خاطره ســرد را هرگز فراموش کنند .فیلم هم به دلیل همین
توقف دقیقه 90به جشنواره فیلم فجر رسید.
ماجرای سیمرغی که از کف پژمان پرید
اقای بازغی! می توانم از ســال های جوانی شما و حضور
شما در جشنواره ( 82بیست و دومین جشنواره فیلم فجر)
بپرســم؟ به نظر در اختتامیه جشنواره ،شما خیلی از رای
داوران راضی نبودید .درست است؟
(باخنده) فکر نمی کنم پیر شده باشم! اما می شود کمی بیشتر
توضیح دهید.
در جشنواره بیســت و دوم ،هیئت داوران جشنواره
شــما و بهرام رادان به عنوان کاندیداهای اصلی دریافت
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد معرفی کرد.
فکر می کنم گمانه زنی ها رای به برگزیده شدن شما می داد
اما بهرام رادان برای «شمعی در باد» به این عنوان رسید.
صادقانه بگویید ،ایا ناراحت شدید؟
ببینید من ان ســال ها جوان تر بودم ،به قول شما جوان بودم!
فیلمی با نگاه جهانی
بســیار خب! برگردیم به «پرونده باز اســت» .شما به
موفقیت این فیلم در بخش های متعدد خوشبین هستید؟
در ابتدای گفت وگو هم عرض کردم نسخه پایانی فیلم را ندیده ام
و بنابراین نمی توانم قضاوتی درباره این موضوع بکنم اما در اینکه
فیلم «پرونده باز است» اثری است که برایش زحمت کشیده شده و
ازانجا که نام بزرگی چون کیومرث پوراحمد را در تیتراژ خود دارد،
همینطور نظر به اینکه فیلم از مقولهای جهانی حرف می زند پس
می توان به موفقیت ان و همینطور اقبال به فیلم خوشــبین بود.
امیدوارم این فیلم ،در جشنواره چهل و یکم ،اثری موفق باشد.
درباره نقش خودتان...
اجازه بدهید« ،پرونده باز است» امروز در پردیس سینمایی ملت
اکران می شود .من از شما خواهش می کنم فیلم را تماشا کنید و بعد
عنایت بفرمایید و در گفت و گوی دیگری به تشریح نقش خودم در
این فیلم بپردازم .راستش از انجا که هنوز کسی درباره فیلم صحبت
نکرده ،بالطبع درست نیســت من هم درباره نقش خودم صحبت
کنم .امیدوارم پس از نشست خبری این فیلم و گفت وگوی عواملش
با رسانه ها بازهم در خدمت شما باشم.
به این ترتیــب نمی خواهید از «کاپیتــان» هم چیزی
بگویید؟
(با خنده) نه فرقی نمی کند .ان فیلم هم اکران نشــده و من از
یکنم در مجالی بعد درباره اش حرف بزنیم .البته
شــما خواهش م
خوشحالم که کاپیتان به جشنواره رسید و به زودی شاهد اکرانش
می شــویم .این فیلم به کارگردانی محمد حمزه ای تولید شــده و
داستانش درباره کودکان سرطانی است که عاشق فوتبال هستند و
ارزو دارند روزی فوتبالیست شوند.
همچنان با موسسه «نماباد» همکاری دارید؟
بله من با موسســه فرهنگی و هنری نماباد قرارداد دارم .امسال
هم حدود هزار و 500هنرجوی نوجوان داشــتیم که از پیشرفت
ان ها واقعا خرسند هستم .ماحصل تالش و پشتکار ان ها و تجربیات
ما حضور موفق برخی هنرجویان مان در تئاتر شــد .البته پیش تر
هم این را گفته بودم که در نماباد فقط به مقوله تئاتر و ســینما و
زیرشاخه های این دو نمی پردازیم .مهم تعلیم یک نسل برای حضور
موفق در مراحل گوناگون زندگی است.
ارزیابی کلی شــما درباه چهل و یکمین دوره جشنواره
فیلم فجر چیست؟
شوربختانه این روزها ســر فیلمبرداری هستم و همین موضوع
باعث شده از حال و هوای جشنواره فیلم فجر دور بمانم و از این فضا
فاصله بگیرم اما برای همه فیلم هایی که با زحمت و دردسر و خون
دل خود را به جشنواره رسانده اند ارزوی موفقیت دارم. صفحه 5
6
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت و گوی صبا با تهیه کننده فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»
نمایـش کاملـی از اسـتبداد
فرهومند ناظریان-
فیلمسینمایی«سرهنگثریا»به
کارگردانیلیلیعاجو تهیه کنندگیجلیل
شعبانی در روز سوم جشنواره فجر در پردیس ملت
نزد اصحاب رسانه اکران شد« .سرهنگ ثریا» تازه ترین
محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است که از زاویه ای
متفاوت به حضور منافقین در پادگان اشرف می پردازد.
این فیلم با هنرنمایی ژاله صامتی ،وحیداقاپور و ...ساخته
شده است ،لیلی عاج در اولین تجربه خود از مشورت
کمال تبریزی درکارگردانی استفاده کرده است.
خبرنگار روزنامه صبا با تهیه کننده و کارگردان
این فیلم به گفتگو نشست که در ادامه
می خوانید.
جلیل شعبانی:
گسست روابط خانوادگی
سیبل هدف تروریست ها
با توجه بــه اینکه لیلی عــاج اولین
کارگردانی خود را در سینمایی بلند تجربه می کند،
چطور همکاری تان شکل گرفت؟
سرهنگ ثریا در ابتدا نمایشنامه ای به قلم لیلی عاج بود که
در صحنه تئاتر هم اجرا شده بود ،این نمایشنامه با تحقیقات
مفصلی از خانواده هایی که ســال ها پشت درب های بسته
اردوگاه اشرف منتظر فرزندان شان هستند شکل گرفته بود.
روایت این فیلم برگرفته از داستان دراماتیک مادری است
که در انتظار فرزندش می ســوزد .این نمایشنامه قابلیت
تبدیل شدن به سینمایی بلند را داشت ،از این رو از کارگردان
خواستم این اثر را به فیلمنامه بازنویسی کند ،در اجرای این
نمایش سرمایه گذار بودم .نکته قابل توجهی که برایم اهمیت
داشت این بود که این اثر بر بنای گزارش ها ومصاحبه های
زیادی که از تک تک خانواده هایی که عزیزان شان دراردوگاه
اشرف به سر می بردند شــکل گرفت .حقیقتی از یک برهه
تاریخی در ایران که نیاز به بازگویی و بررسی ان از یک زاویه
جدید بر مبنای روابط انسانی احساس می شد.
فیلمنامهبرمبنایچهالگوییساختهوپرداختهشد؟
نگارش این اثر با مشورت فیلمنامه نویسان صاحب اثر و
خبره در پروسه ای زمان براتفاق افتاد.
از چه نهاد یا سازمانی برای تولید فیلم سرهنگ
ثریا حمایت گرفتید؟
لیلی عاج از مشاورین هنری هیئت انتخاب سازمان اوج
خواست ،که اجرای نمایش را ببینند تا در صورت رضایت و
همکاری برای حمایت از تولید اثــر اقدام کنند.در واقع این
فیلم سفارشی از سمت لیلی عاج به ســازمان اوج بود که از
ان حمایت کنند.
روایت این فیلم درباره چیست؟
ماجرا از این قرار اســت که بعد از سرنگونی دولت صدام
خانواده ها برای تشــویق فرزندان خود برای خروج و فرار از
اردوگاه اشرف ،در پشــت درهای بسته این اردوگاه مستقر
شده تا شوق و انتظار خود را برای در اغوش کشیدن اعضای
خانواده خود نشان دهند.تالش این خانواده ها از پشت درب
برای رساندن صدای شان به داخل اردوگاه ،نمایش کاملی
از استبداد سیاســی و عواطف خانوادگی بود .این فیلم هم
ماجرای خانواده ای است که سال هاست در پشت درب های
این اردوگاه به انتظار دخترشان نشسته اند.
ایا این فیلم با پیشینیه ای که از یک واقعه تاریخی
دارد می تواند به پرسشی از امروز پاسخ دهد؟
بله ،من معتقدم برای پاسخ دادن به چالش ها و مشکالت
امروزی باید گذشته را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد،
در این فیلم از زاویه ای به منافقین پرداخته شده است که تا
بحال این افراد به این شکل نشان داده نشده اند .افرادی که
بیشتر به شکل مبارزانی اسلحه به دست و تروریست نشان
داده شده اند .در این اثر به ایجاد شکاف های ایدئولوژیک در
خانواده ها تفرقه و دوری را ایجاد کرده اند.
لوکیشن اصلی فیلم در کجا بود؟
قبال قرار بود به خود پادگان اشرف در عراق برویم ،اما به
علت تغییراتی که در پادگان اتفاق افتاده بود ،این امکان میسر
نشد و به همین دلیل در شهر تهران زمینی را فراهم کردیم و
در ان بنایی را به شکل پادگان اشرف از صفر تا صد ساختیم
و اماده فیلم برداری شد.
ارزیابی تان در اکران عمومی فیلم برای مخاطب
عام چیست؟
این فیلم به تناســب اینکه عالوه بر موضــوع محوری
منافقین ،به روابط عاطفی مادر و فرزند با درون مایه عشق
می پردازد قطعا با مخاطب عام به خاطر تهییج احساس ها
و عواطف ارتباط برقرار می کند.و قصه جذابی از یک انتظار
ممتد و اشتیاق را تصویر سازی کرده است .و از همه مهم تر که
این موضوع داستانی واقعی است و اتفاق افتاده است.
ایا بازنمودی از این اتفــاق تاریخی را در زندگی
امروزی دیده اید؟
بله ،همچنان مشاهده گرهستیم که بعضی از افراد خانواده
توســط برخی گروه های تروریســتی و یا ایدئولوژی های
تخریب گرا مورد فریب قرار می گیرند و همین باعث فروپاشی
نظام خانواده می شــود که از مهم ترین نظام های اولیه زیر
ساختی جامعه است و روابط عاطفی خانوادگی انها در این
میان خدشه دار و یا گاهی کامال از بین می رود.
در روند پیش تولید و اخذ پروانه ســاخت ،ایا با
ممیزی و سخت گیری هم مواجه شدید؟
قصه این فیلمنامه بر پایه اسنادی معتبر بود و خوشبختانه
با شناختی که از قوانین ساخت و شــرایط پردازش ایده در
ایران داشتیم ،از همان ابتدا اثررا با در نظر گرفتن چارچوب
های مشخص رایج ارائه کردیم.
ایا همکاری حمایتی با سازمان اوج رضایت بخش
بود؟
بله ،سازمان اوج تمام قد در کنار این فیلم بود.اما انتظار من
این بود که وقتی به سراغ سوژه ای می رویم که بخش نهفته
ای از تاریخ ایران را به تصویر می کشد ،از حمایت های دیگر
سازمان ها و نهاد های یگر هم برخوردار شویم که متاسفانه
همکاری الزم را با ما نداشتند.چنانچه اگر این همکاری اتفاق
می افتاد هزینه های که صرف پروداکشن این فیلم شد ،می
توانســت در بهبودو ارتقا کیفیت کار کمک کننده باشد .و
شاهد اثری با کیفیتی بسیار باالتر می بودیم.
مشکالت پیش امده در چند ماهه اخیردر پروسه
تولید اثر تاثیرگذار بودند؟
بهر حال روند کار را باکمی کندی و توقف روبرو کرد ،اما
همدلی گروه در طول ساخت باعث شد که به جای توجه به
حاشیه بر تولید متمرکز شویم ،رساندن صدای این خانواده
های دچار بحران شده به جهان هدف کل گروه شده بود.
صحبت پایانی:
وقتی پروژه ای با این موضوع مهم و اســتراتژیک در این
برهه زمانی ســاخته و پرداخته می شــود نیاز به حمایت
ســازمان های دیگر برای هرچه بهتر انجام شدن کار الزم و
ضروری است .امیدوارم بعد از این با درنظر گرفتن موضوعات
اینچنینی ،هنرمندان ما با مشکالت کمتری برای پرداخت
هر چه بهتر روبرو باشند. صفحه 6
ویژه چهل و یکمین جشنواره بین امللیل فیلم فجر
گفت وگوی صبا با کارگردان «سرهنگ ثریا»
مادرانی که پای سیم خاردارها به انتظار نشسته اند
مصطفی کزازی لیلی عاج متولد سال ،1357نمایش نامه نویس و کارگردان ،تحصیالت خود را مقطع کارشناسی ارشد ادبیات
نمایشی به اتمام رسانده و دورهتکمیلی فیلم سازی در انجمن سینمای جوانان ایران را پشت سر گذاشته است.
گفت و گو
از نمایش هایی که این نویسنده در انها به عنوان دستیار کارگردان حضور داشته باید به «قرمز و دیگران» و
«گلهای شمعدانی» اشاره داشت .همچنین این کارگردان تاکنون نمایش هایی چون «شب»« ،باله روی سطرهای بی معنی»،
«فکاهی نام ه یک زن»« ،خواب زمستانی» و «قند خون» را تولید کرده است که هر کدام از نمایش ها جوایزی را در جشنواره هایی
تئاتر دانشگاهی و تئاتر شهر کســب کرده اند .این کارگردان در حوزه فیلم کوتاه و تلویزیون فعالیت داشته است که باید از
ساخت فیلم های کوتاه «پاییز»« ،همین»« ،هه ره وس»« ،زن خط تیره مرد» و «هرچه تو را به یاد من بیاندازد زیباست» نام برد.
از فعالیت های وی در مدیوم تلویزیون و در سمت هایی به عنوان نویسنده و کارگردان ،مدیر تولید و دستیار تهیه فعالیت داشته
و نویسنده مجموعه هایی چون «مامان گالبی»« ،ترمه طال»« ،بازار نیم رخ»« ،مثبت من»« ،نگین کمان»« ،دنیای تابستان» و...
بوده است .به بهانه اولین حضور وی در جشنواره فیلم فجر خبرنگار صبا با وی به گفت و گو نشسته است.
از شکل گیری ایده اولیه بگویید و اینکه
چهمدتزمانیصرفنگارشفیلمنامهشده
و چند بار مورد بازنویسی قرار گرفته است؟
یک عکس از خانواده هایی که فرزندان شان در
فرقه رجوی اسیرند دیدم ،که جلوی درب اسد منتظر بودند .به
نظرم این رخدادگاه متفاوتی برای روایت داستان بر اساس سوژه
سازمان منافین بود .مادرانی که پای ســیم خاردارها به انتظار
نشسته اند تا بچه های شان را ببینند .این تصویر در برخورد اول
برای من یاداور نمایشنامه شیون و استغاثه پای دیوار بزرگ شهر
بود .در نهایت طرح نمایشنامه ای را بر اساس موضوع نوشتم و در
انتشارات نمایش با نام «بابا ادم» چاپ شد و سال هزاروچهارصد
از طرف تئاتر شهر پیشــنهاد دادند که این نمایشنامه را روی
صحنه ببــرم .در مدتی که نمایش روی صحنــه بود باتوجه به
اینکه یک سیناپس ســینمایی هم از این داستان اماده کرده
بودم دوست داشتم کسی این نمایش را ببیند و بپذیرد که نسخه
سینمایی اثر ساخته شــود .لطف خداوند شامل حال من شد و
سازمان اوج پذیرفت و به یک کار اولی تئاتری اعتماد کرد .نهایتاً
حدود شش ماه نگارش فیلمنامه زمان برد و در طول این مدت
چند بار هم مورد بازنویسی قرار گرفت.
دکوپاژ اثر را قبل از فیلمبرداری انجام داده بودید و یا
به شکل دکوپاژ سر صحنه عمل کردید؟
خوشبختانه یکی از بهترین فیلمبردارهای سینمای ایران،
یعنی علیرضا برازنده را کنار خودم داشتم .اقای برازنده بسیار
صبور و همراه بودند و ما تمام فیلمنامه را در پیش تولید بر اساس
ایده های مشترک دکوپاژ کرده بودیم.
در چه شــهرهایی فیلمبرداری کردید و لوکیشن
متفاوتی هم در کار دیده می شود؟
تمام کار در شهرک سینمایی دفاع مقدس فیلمبرداری شده
است .ما یک زمین کام ً
ال خالی برای ساخت دکور انتخاب کردیم
و هر چه در فیلم می بینید را کام ً
ال ساخته ایم.
برای فیلمبرداری از چه نوع دوربینی استفاده کردید
و دلیل انتخاب تان چه بوده است؟
من دوست داشــتم مکان ما یک مکان اخرالزمانی باشد و
به یک زیبایی شناسی مشترک با اقای برازنده رسیده بودیم و
انتخاب ایشان برای فیلمبرداری دوربین مینی الکسا بود.
ایا در طــول کار ،بین بازیگران یــا عوامل تغییری
داشته اید؟
من بهترین گروه را داشتم .خداوند خیلی من را دوست داشت.
تمام عزیزان انتخاب های اول مــن بودند و با همان ها هم کار را
استارت زدیم و تا پایان پیش بردیم .گروه ما بسیار همدل و همراه
بودند ،حتی هنروران کار .بعضی از هنروران به دلیل شرایط جوی
تصمیم می گرفتند دیگر نیایند .اما یک خانم مسنی بود که در
یک شب سرد ،بسیار اذیت شد و غر زد؛ روز بعد دیدم امده و از او
پرسیدم :چرا امدید؟ دیشب به شما خیلی سخت گذشت .جواب
داد :مادر گفتم اگه امشب نیام فیلم این دختر خراب میشه .دیگر
خودتان حساب کنید.
در اثر پدیده نوظهور بازیگری هم اشتید؟
یکی از خانم های مسن به نام خانم هما شهیدی زاده که در
فیلم نقش خانم اذرافکار را بازی می کنند .در سن هفتاد سالگی
یک بازیگر درجه یک هستند .فهم بســیار خوبی از درام دارند.
خانم شهیدی زاده اولین بازی جدیشــان را در سرهنگ ثریا
تجربه کردند.
اثرشماجلوه هایویژهبصریومیدانیهمداشتهاست؟
بله .در بخش میدانی ایجاد باران ،خاک و طوفان های عراق
و در بخش بصری هم بازنمایی بخش هایی از اردوگاه اشرف را
داشته ایم.
اثر شما در چه ژانری قرار می گیرد؟
به نظر خودم یک ملودرام سیاسی اســت .البته ملودرام ها
معموالً پایان خوش دارد اما در فیلم ســرهنگ ثریا این پایان
خوش ،همراه با ادامه راه تعریف شده است.
جمعه 14بهمن 1401شماره 1366
7 صفحه 7
صاحب امتیاز :موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
مدیر مسئول و سردبیر :محمدرضا شفیعی
www.rooznamehsaba.com
rooznamehsaba
تهران -خیابان ایت اهلل مدنی -کوچه خجسته منش -پالک 5
تلفن 77582422 -6 :فکس77548245 :
چاپ :موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
توزیع :نشر گستر امروز
شیرینقلم
هزار و 500افرین!
با فریاد دوســتم از خواب پریدم .کسی توی سالن پذیرایی
پردیس ســینمایی ملت نبود« .کجایی تو؟ چرا گوشــیت رو
جواب نمی دی؟ ابــروی من رو بردی! اومدی جشــنواره کار
کنی یا چرت بزنی؟ »...لب ورچیدم ،ســری تــکان دادم و در
پاسخ دوســتم گفتم« :امان بده رفیق! سئوال می کنی ،خب
جوابشم بشنو »...پرید میان حرفم «:مگه جوابی هم داری؟»
پاســخم کوتاه بود «:بله ،بله که دارم ».دست کم با هزار و500
نفر گفت وگو کردم« .چی؟! هزار و 500نفر؟!!» و با نگاهی عاقل
اندرســفیه ادامه داد« :چی می بافی برای خودت تو؟ سرجمع
امسال 500نفر هم تو جشنواره شرکت نکردن مرد مومن! هزار
و 500نفرو از کجا اوردی؟!!» شانه هایم را باال انداختم یعنی که
نمی دانم و افزودم «:خب حتی با یک عده از ادمایی که با ماسک
سعی کرده بودن صورت شون رو بپوشونن هم گفت و گو کردم.
پیش خودمون بمونه خیلی هاشون اولش گفتن ما جشنواره رو
تحریم کردیم حرف نمی زنیم ولی بعدش نمی دونم چی شد که
حرف زدن .البته اون نگاه های عاقل اندر سفیه شون رو هیچ وقت
فراموش نمی کنم .حرفم را با دندان قروچه ای برید«:ببینم! تو با
کیا رفتی گفت و گو کردی؟» گفتم« :مگه نگفته بودی با هر کی
تو سالن سینماست حرف بزنم .بفرما! حتی با نیروهای خدوم
خدمات مستقر در طبقات هم گفت و گو کردم .با اون دوستانی
هم که با این کار تا غذا می دنم همینطور»...
کمرم زیر بار نگاه های سنگین دوستم داشت خم می شد،
گفتم« :به جان تو فقط یه عده ای اصال فارسی بلد نبودن؛ البته
به جان خودم تو سوال کردن مشکل نداشتما! ...ولی جوابا رو
اصال متوجه نمی شدم؛ اما ....اما ببین صحبت هاشون رو ضبط
کردم ،بده به مترجم ببینه اگه فحشی چیزی دادن برم حالشون
رو بگیرم!» .خالصه انچنان توی شرایط حساس اکنونی قرار
گرفته بودم که نتوانستم فشار نگاه متعجب توامان با عصبانیت
دوست بزرگوارم را که در پس ان عاقل اندر سفیه موج می زد،
تحمل کنم و خود را به بهانه تماشای فیلم بابت نوشتن نقدش،
از جلوی چشمان دبیر تحریریه محو کردم.
خدا بخیر کند نگارش نقد فیلم های دیده و ندیده را.
گزارش تصویری روز دوم جشنواره صفحه 8