روزنامه هنرمند شماره 839
روزنامه هنرمند شماره 839
حسن روحانی رئیس جمهور
در اجالس ملی حقوق شهروندی
چهارشــنبه 29اذر ماه 1396سال دهم
8صفـــحه
نگاهی به فیلم «حریم شخصی»
به کارگردانی احمد معظمی
هنرمندان سر پیمان خود
بمانند دولت به وعده هایش
عمل می کند!
2
مکاشفه در یک دورهمی
شماره 839
1000تومـان ISSN 2008-0816
گفتگوی «هنرمند» با داریوش اسدزاده به بهانه شب یلدا
سنت و ایین های ایرانی
به قصه ها پیوسته اند
6
ُدنا تارفی بازیگر نمایش «مرده شور» در گفتگو با «هنرمند»
کنیم
ما برای «تئاتر» زندگی می
هنرمندان به «هنرمند» از یلدا گفتند
شب شعری به
طالیه داریحافظ
ازادی بهرامی
3
7
4-5
2
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
فرهــــــنگوهنر
& ART
CULTURE
نگاه
احمد مازنی رئیس کمیته فرهنگی ،هنری و رسانه
کمیسیون فرهنگی مجلس
تصمیمات فراقانونی درباره اکران یا عدم اکران فیلم ها مجاز نیست
رئیس کمیته فرهنگی ،هنری و رســانه کمیسیون فرهنگی مجلس با انتقاد
از برخی فشارها برای جلوگیری از اکران فیلم «عصبانی نیستم» ،تصمیمات
فراقانونی درباره اکران یا عدم اکران فیلم ها را مجاز ندانست .احمد مازنی ملتبا
اشــاره به حواشی ایجاد شده برای اکران فیلم «عصبانی نیستم» ،تاکید کرد:
قانون در جمهوری اسالمی ایران در خصوص اکران یا عدم اکران اثار سینمایی
کامال مشخص و شفاف است و متولی اینکه چه فیلمی مجوز ساخت و اکران
اکران بگیرد ،وزارت فرهنگ و ارشــاد اسالمی است .نماینده مردم تهران ،ری،
شمیرانات ،اسالمشهر و پردیس در مجلس شورای اسالمی تصریح کرد :هیچ
قدرتی مجاز نیست با استفاده از تریبون در اختیار خود و استفاده از ابزارهای
اینچنینی کار فراقانونی انجام دهد و نهادها و دستگاه های قانونی را تحت فشار
قرار دهد بخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند .وی با اشاره به اینکه البته هنوز
فیلم «عصبانی نیستم» را ندیده است و قضاوتی درباره محتوای این فیلم ندارد،
اضافه کرد :قانون در جمهوری اسالمی به مثابه رساله عملیه است و اگر در سایر
کشورها احترام به قوانین صرفا اقدامی عرفی است در کشور ما جنبه شرعی نیز
دارد؛ لذا قوانین وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی در حوزه نشر کتاب ،موسیقی،
سینما و تئاتر به دستگاه هایی که صراحتا قانون از ان ها نام برده ،مربوط است.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد :اشخاص می توانند امر به معروف و
نهی از منکر ،نصیحت یا انتقاد به باالترین شخص کشور داشته باشند اما به کار
بردن عبارات اهانت امیز و تهدیدامیز در شان شهروند جمهوری اسالمی نیست.
وی با اشاره به نامه تهدیدامیز یکی از تشکل های دانشجویی به وزارت فرهنگ
در خصوص اکران فیلم «عصبانی نیستم» ،عنوان کرد :تشکل های دانشجویی
به دلیل اینکه جوان هستند و پرشور ،گاه در موضوعات با شور و هیجان ورود
می کنند ولی از تشکل های دانشجویی انتظار می رود رفتارهای علمی و متناسب
با شان دانشــگاه داشته باشند و اینگونه تعبیرات را که در این نامه قید شده
در شان دانشجویان نمی دانم .عضو فراکسیون امید مجلس با بیان اینکه زمان
بیان چنین اظهاراتی و فشار وارد کردن به دستگاه های اجرایی از طریق چنین
رفتارهایی گذشته و چنین ادبیاتی منسوخ شده است ،افزود :امروز اگر کسی
سخن و حرفی دارد باید مطلب خود را در چارچوبی منطقی و علمی بیان کند
تا از این نقد استقبال هم شود.
مازنی با بیان اینکه مجلس نیز موظف به نظارت بر عملکرد دستگاه اجرایی
اســت ،گفت :مجلس تا مرز جابه جایی مدیران عالی کشور اختیار دارد؛ بر
اســاس قوانین و ایین نامه های مصوب مجلس کمیسیون فرهنگی نظارت
دقیقی بر نحوه عملکرد دســتگاه های اجرایی در حوزه فرهنگ دارد و در
همین راستا سیاست کمیسیون فرهنگی مجلس حفظ شان هنرمندان و
حفظ چارچوب های اسالم و انقالب است.
حجت االسالم حسن روحانی روز سه شنبه در اولین
اجالس ملی گزارش پیشــرفت ها و راهکارهای رفع
موانع تحقق حقوق شهروندی پس از تقدیم گزارش
دستگاه های منتخب از عملکرد خود در زمینه اجرای
منشور حقوق شهروندی ،احســاس عدالت و تامین
حقوق شهروندی را زمینه ساز ارامش جامعه دانست
و تاکید کرد که ارامش اقتصاد ،تعامل در سیاســت
خارجی ،طرح تحول ســامت ،دسترســی به فضای
مجازی و حقوق شهروندی محور فعالیت های دولت
بوده اســت .وی افزود :یکی از حقوق شــهروندی ما
همین بلندگو اســت که یک روز باید درســت شود،
در یکی از مراســم روضه خوانی یکی به من گفت در
این مراســم یکی بلند گو و یکی چایی هرگز درست
نمی شــود .روحانی با بیان اینکه رونمایی از منشــور
حقوق شهروندی ،انتخاباتی نبود ،گفت :برخی گفتند
نزدیک انتخابات است و فالنی می خواهد کار تبلیغاتی
انجام دهد این هم مثل خیلی چیزهای دیگر فراموش
می شــود .من همان زمان گفتم یکی از اهداف بزرگ
ما اجرای تمام این منشور است .رئیس جمهور تصریح
کرد :ما انقالب کردیم که قانون داشته باشیم و کسی
باالتر از قانون نباشــد و همه باید مطیع ان باشــند،
در راس همــه قوانین هم قانون اساســی وجود دارد
و معنای حقوق شــهروندی هم همین است که همه
مطابق قانون عمل کنند.
یکی از مهم ترین حقوق شهروندی ،دسترسی
مردم به اطالعات است
روحانی گفت :یکی از مهم ترین حقوق شــهروندی،
دسترســی مردم به اطالعات است؛ همه باید بدانند
که چه خبر اســت و چه تصمیماتــی در حال اتخاذ
اســت .من به دولت دســتور دادم هر وزارتخانه و هر
دستگاهی که پیشنهادی را مطرح می کند و قرار است
ان پیشنهاد در هیات دولت مطرح شود ،قبل از انکه
من رئیس جمهور ان پیشنهاد را ببینم ،باید پیشنهاد
ِ
در سایت ان وزارتخانه یا دستگاه باشد .وی افزود :ما
حسن روحانی در اجالس ملی حقوق شهروندی
هنرمندان سر پیمان خود بمانند دولت
به وعده هایش عمل می کند!
مقامی باالتر از خادمی و خدمتگزاری به ملت نداریم.
همه مردم ایران همانطــور که امام راحل هم فرمود:
«ولی نعمت ما هســتند و ما امده ایــم برای انها کار
کنیم».
هنرمندان سر پیمان خود بمانند دولت به
وعده هایش عمل می کند
روحانی گفت :من به عنوان رئیس جمهور سر پیمان
خودم تا اخر خواهم بود .از شما مردم ،جوانان ،زنان،
مردان ،روستائیان ،شهریان ،فرهیختگان و هنرمندان
می خواهم که شما هم ســر پیمان خود بمانید ما با
هم کار را شــروع کردیم .ما باید با هــم کار را ادامه
فاطمه ذوالقدر عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس
بی توجهی به بناهای تاریخی ملی در تصمیم
یونسکو برای ثبت جهانی اثرگذار است
عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس می گوید بی توجهی کشورها به بناهای تاریخی ملی خودشان،
قطعا در تصمیم یونسکو برای ثبت جهانی انها اثرگذار است .فاطمه ذوالقدر با بیان اینکه گسترش خطوط مترو
نباید موجب اســیب به اثار باستانی شود ،گفت :اگرچه گسترش خطوط مترو به منظور کاهش الودگی هوا
و ترافیک از اولویت های شهرداری تهران است اما این کار باید به گونه ای انجام گیرد که به بناهای تاریخی و
میراث فرهنگی اسیبی وارد نشود .نماینده مردم تهران ،ری ،شمیرانات ،اسالمشهر و پردیس در مجلس شورای
اسالمی با انتقاد از اقدامات شرکت مترو مبنی بر برنامه ریزی جهت توسعه خطوط مترو بدون مشورت با سازمان
میراث فرهنگی و در نظر نگرفتن موقعیت های اثار تاریخی ،گفت :شرکت مترو باید در مرحله اول طرح را به
دهیم .روحانی در تمام ساعات دولت دوازدهم به رای
و حمایت و انتقاد شما نیازمند است .وی افزود :شما
پرسشگر باشید ،وظیفه ما پاسخگویی است .ما بر سر
پیمانمان تا سر جان ایستادیم .دهها مشکل پیش روی
ماســت اما اگر دست به هم دهیم ملت این قدرت را
دارد که مشــکالت را حل کنیم .رئیس جمهور ادامه
داد :دو ســال از برجام گذشته ،چند بار امریکایی ها
امدند برجــام را برهم بزنند نتوانســتند تا اخر هم
نمی توانند هر کس با برجام مخالف است به ترامپ دل
نبندد .برجام می ماند .روحانی گفت :برجام می ماند و
ما ان را ادامه می دهیم ،ارامش اقتصادی باقی خواهد
ماند ،در این کشور روزی نیست که تورم و رشد کشور
یک دفعه زیر و رو شــود ،بنای ما مهار تورم ،رشــد
اقتصادی و تعادل صحیح بازار ارز و سکه است .ممکن
است مشکلی پیش اید اما در کنار هم مشکالت را حل
خواهیم کرد .روحانی با تاکید بر اینکه رعایت حقوق
شهروندی باید تبدیل به یک فرهنگ شود ،ادامه داد:
حقوق شــهروندی با ابالغ و پایش درست نمی شود،
بلکه باید تبدیل به گفتمان و فرهنگ شــود .همه ما
مســئوالن و مردم باید برای اجرای حقوق شهروندی
تالش کنیم و اگر دیدیم در ادارات به حقوق شهروندی
احترام گذاشته نمی شــود ،باید به ان اعتراض کنیم.
رئیس جمهور گفت :فضای مجــازی و جوان ها باید
به میدان بیایند و با روشــنگری و اعتراض به مسائل،
جامعه را به سمت حقوق شهروندی سوق دهند.
وزیر علوم ما باید بتواند به تنهایی
دانشگاه ها را اداره کند
وی افــزود :وزیر علوم مــا باید بتوانــد به تنهایی
دانشــگاه ها را اداره کنــد و از راســت و چپ به او
دستور ندهند .بر اســاس قانون اساسی ،وزیر علوم
باید همه تشــکل های دانشــجویی و دانشگاه ها را
اداره کند ،زیرا مســئولیت بر عهده انهاســت .وزرا
باید بتوانند به تنهایی مســئولیت هایی که برعهده
انهاســت در حوزه سیاســت خارجــی ،فرهنگ و
اقتصــاد را اداره کنند و کســی در کار انها دخالت
نکنــد ،زیرا معیار ما قانون اساســی اســت و همه
باید بر اســاس ان عمل کنند .روحانی تصریح کرد:
رئیس جمهور مســئول اجرای قانون اساسی است
و چیزی فراتر از قانون اساســی در کشــور نداریم.
از همه دســتگاه ها ،ادارات ،وزرا و همه تشــکل ها
می خواهــم که حقوق شــهروندی را به عنوان یک
مسئولیت اساسی در دولت دوازدهم دنبال کنند و
هر ۶ماه یکبار گزارشــی به رئیس جمهور و سالی
یک بار به مردم ارائه دهند .من نیز مجبورم که هر
سال به مردم گزارشی از عملکردمان ارائه دهم.
ســازمان میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری ارائه دهد سپس با
برگزاری جلساتی مشترک جوانب مختلف ان را بررسی کنند؛ چرا که در
غیر این صورت احتمال اسیب به بناهای ارزشمند کشور زیاد است .عضو
هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به اقدامات شهرداری و
شــورای شهر تهران در این زمینه ،بیان کرد :توسعه نباید موجب از بین
رفتن ابنیه تاریخی شود بنابراین این نهاد باید به این مسائل ورود کند و
طرح های موجود را بررســی کند .وی با بیان اینکه اگر گسترش خطوط
مترو به بناهای تاریخی اسیب وارد کند سازمان میراث فرهنگی ،صنایع
دستی و گردشگری باید در برابر این اقدامات ایستادگی کند ،ادامه داد :وظیفه این سازمان حفاظت از بناهای
تاریخی است و نیاز است مانع اقدامات غیر استاندارد شود .عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان
اینکه یونسکو برای ثبت جهانی بناها به نحوه رسیدگی ان کشور به اثار تاریخیش توجه بسیار دارد ،اظهار کرد:
بی توجهی به اثار تاریخی بر تصمیم یونســکو در ثبت جهانی ان ها تاثیرگذار است؛ چرا که هر چه برنامه های
حفاظتی از این اثار بیش تر باشد در رتبه دهی امتیاز ویژه ای برای بناهای کشور در نظر می گیرند اما اگر بی دقتی
شود ثبت جهانی بناهای تاریخی دچار مشکل خواهد شد.
اقای اســدزاده ،با بهانه مصاحبه مان
یعنی شب یلدا شروع کنیم؟
شــب یلدا یک کلمه ســریانی اســت که اشخاص
مختلــف ان را بــه صورت هــای مختلفــی تلفظ
می کنند و به معنای والدت است؛ والدت خورشید!
یعنی با والدت خورشید ،خورشید از چنگ شبهای
تاریکی و اهریمنی نجات پیدا می کند .یلدا یکی از
ایین و رســوم کهن ایرانی است .قدیمی هایی مثل
مــا ،معتقد بودند که زمســتان دارای چله بزرگ و
چله کوچک اســت .به یلدا چلــه بزرگه می گفتند.
ان دوران ما مثل تمام مردمان ســرزمین کهنسال
ایران ،در شــب یلدا زیر کرسی می نشستیم و دور
هم جمع می شــدیم .مادرم مجمعه مســی کنگره
داری را روی کرســی می گذاشــت که در ان پراز
میوه ،اجیل و شــیرینی هایی بود که چشــم از ان
برنمی داشــتم .ان زمان برق نبود و بهترین وسیله
برای روشــنایی خانه مان ،چراغ گردســوز روسی
بود که مادر ان را روشــن می کرد و روی کرســی
می گذاشــت .این چــراغ را هنوز هــم دارم و جزو
عتیقه ها محسوب می شــود .یادم می اید با برادر و
خواهر کوچک ترم در یک پای کرسی می نشستیم
و الم تــا کام حرف نمی زدیم .پدرم ارتشــی بود و
به شــدت از او حســاب می بردیم و زمانی که پدر
درخانه بود ،جیک مان در نمی امد .شــب یلدا فقط
به یکدیگر نگاه می کردیــم تا پدر تعریف کردن از
خاطراتش را شروع کند .همیشه پدر از جنگ هایی
که در ان شرکت کرده بود ،حرف می زد .از کشت و
کشتار سخن می گفت و گاهی هم شاهنامه و حافظ
برای مان می خواند .با همه رســمی و جدی بودن،
پدر ان چنان شب یلدای مان را از سخنان نابش پر
می کرد و ما را ســرگرم می کرد که گذر زمان را از
دســت می دادیم .یواش یواش چرتمان می گرفت و
همان گوشه کرسی به خواب می رفتیم.
مادر چطور؟
در ان زمان مرد ساالری بود و خانم ها نمی توانستند
زیــاد اظهار نظر کنند .او اصال با پدر بحث نمی کرد
و برخالف زن های امروزی ،همیشــه تابع شوهرش
بود .همیشه پدر حرف می زد و معموال مادر چیزی
را تعریــف نمی کرد .بنده خــدا مادر فقط مقدمات
کار که همان صحبت پدر و پذیرایی باشد را فراهم
می کرد.
زمانی که خردسال بودید ،دورهمی های
شــلوغ در شــب یلدا داشــتید یا
دورهمی های تان خانوادگی بود؟
بعضــی وقت ها پدر برای شــب یلدا ،دوســتان و
همرزمانــش را به خانــه دعوت می کــرد .انها از
ســاعت هفت هشت شــب به خانه ما می امدند و
تا ســاعت ها بعد از نیمه شــب میهمان ما بودند.
وقتی در جمعشان می نشستید ،احساس می کردید
در یک ســخنرانی رسمی نشســته اید چون همه
خشــک و رســمی رفتار می کردند .اکثــر انها در
مــورد اوضاع و احوال مملکت حــرف می زدند و با
یکدیگر بحث و مجادله می کردند .از زمستان سرد
و قصه هــای زندگی می گفتند و خاطراتشــان را با
اب و تاب فراون تعریف می کردند .انها می گفتند و
می خندیدند و بعضی وقت ها نرمک نرمک ،تنبکی
هم می زدند.
از ســال 55تا 65در امریکا زندگی
می کردیــد ،در این ســالها که دور از
ایران بودید ،شب یلدا ها یتان را چگونه
می گذراندید؟
معدود ایرنیانی بودند که این رسم را می شناختند
و به ان پایبند بودند .بــا همین گروهی که با یلدا
اشنایی داشتند ،شب نشــینی و دورهمی داشتم.
ان زمان خیلی از جوان های تازه به دوران رسیده،
حتــی این ایین کهــن را قبول نداشــتند .اما من
همیشــه برای این شب احترام خاصی قائل بوده و
هستم .خودم را مقید و پایبند به اداب ان می دانم.
فکر می کنید چــرا ایرانی های مقیم
خارج از کشــور ،زیاد به این مراسم ها
اهمیت نمی دهند؟
وقتی کسی سی سال در کشــور های امریکایی یا
اروپایــی زندگی می کند ،مطابق ان کشــور پیش
مــی رود و طبق تقویم ان کشــور خــود را به روز
می کند؛ معموال از هویت خود دور می ماند .تاریخ ها
عوض می شوند و مانند فرزندان من حتی فراموش
می کنند پــدری هم دارند! این واقعیت اســت که
کســانی که در خــارج از ایران زندگــی می کنند،
تغییر کرده و خود را با محیطی که در ان هستند،
مطابقت می دهند.
فکر می کنید مردم مثل سابق به رسم و
رسومات این شب پایبند هستند؟
خدا بیامرزد ایین و رســم های ایرانی را! همه یواش
یواش به دست فراموشی سپرده می شوند .اگر بگویید
شــب یلدا ،شاید بعضی ها با تعجب بپرسند شب یلدا
چیســت و تعداد معدودی هم ،اســمش را نشنیده
باشند! ســنت های کهن ما ،با بی مهری یکی پس از
دیگری درحال فراموش شدن است .سنت ها و ایین ما
مانند مردم ما که زمانی باصفا ،باوفا و صادق و درستکار
بودند ،دارند به افسانه و قصه ها می پیوندند.
در این سالها و حاال که 93پاییز را دیده
اید،امســال مهمانی شب یلدای تان را
چگونه برگزار می کنید؟
با سنی که دارم ،عادت ندارم در دورهمی های شب
یلدا شــرکت کنم .چون حال کشیدن این جسم را
ندارم .معموال شب یلدا را در خانه سوت و کورمان
و در کنار عیالم سر می کنم.
خیلی از هنرمندان در این شــب به
سراغ پیشکسوتان می روند و شب یلدا
را در خانه های انها جشن می گیرند ،تا
حاال برای شما این کار را انجام داده اند؟
گفتگوی «هنرمند» با داریوش اسدزاده به بهانه شب یلدا
سنت و ایین های ایرانی به قصه ها پیوسته اند!
ازاده بهرامی
داریوش اسدزاده ،بازیگر قدیمی متولد اول اذر 1302است و 93پاییز را پشت سر گذاشته است.
93بهار و پاییزی که فراز و نشیب بسیار داشته از کارمندی اداره تا رسیدن به استانه مدیرکلی ،از
بازیگری طنز و کمدی گرفته تا بازی در نقشی جدی ،از زندگی در خارج از کشور و غربت گرفته تا
زندگی در غربت کشور خودمان ،از مطالعه و پژوهش گرفته تا تالیف کتابی با موضوع تهران قدیم که
روبه پایان است .اغلب نسل جدیدتر خاطرات خوشی با او از سریال خانه سبز داریم .اسدزاده فارغ
التحصیل دکترای هنر و معماری از دانشگاه تهران ،بازنشسته و کارمند سابق وزارت دارایی ،رییس
کارگزینی ،عضو هیئت مدیره سندیکای سینما ،رییس انجمن بازیگران سینمای ایران در گذشته و
پنج دوره عضو داوران خانه سینمای ایران بوده است .لیست فعالیت های هنری او بلندباال و طوالنی
است و بر کسی پوشیده نیست .به مناسبت شب یلدا پذیرای مان شد و به گرمی از ما استقبال کرد.
با او همنشین شدیم تا از خودش ،هنرش و شب یلداهای قدیم برای مان حرف بزند.
نــه! حقیقتش را بخواهید تــا به حال چنین کاری زمانــی که در امریکا زندگی می کردیم ،کتاب خانه
برای من انجام ندادند.
غنی و پرو پیمانی داشــتم که اکثر کتاب هایش را
کدام یک از خوردنی های ســفره شب دوستانم از فرانســه و انگلستان برایم می فرستاند.
یلدا را بیشتر از همه دوست دارید؟
وقتی خواستم برگردم ،به خاطر هزینه های سنگین
تمام خوردنی های شب یلدا را دوست دارم و عاشق باربری هواپیما نتوانســتم کتاب هایم را با خودم به
شان هستم .ادم عاشــق ،همه چیز را دوست دارد ایران بیــاورم .نمی دانم چه بالیی ســر کتاب هایم
هم هنرش را هم میوه را! (با خنده) اجیل را خیلی در امریکا امد .بعد از بازگشــتم به ایران ،مقداری
دوســت دارم چون از خوردنی هــای مورد عالقه ام کتاب در خانه خواهرم داشــتم .انهــا را گرفتنم و
اســت .همیشه خوردن فندق ،پسته ،کشمش ،انار ،اولیــن کتاب های کتاب خانه ام شــکل گرفت .در
نخــود چی و بادام برایم لذت بخش اســت .تمایل طــول ســالیان دراز هر کتابی که چا پ می شــد،
زیادی به خــوردن میوه هایی مانند انــار ،پرتقال تهیه می کردم و بعد از خواندن ان را در کتابخانه ام
گالبی و انگور در این شب دارم.
قرار می دادم .چند روز پیــش اقای ایوبی معاونت
با وجود کهولت سن ،داشتن این حافظه سینمایی وزارت ارشــاد به دیدنم امد .او از اینکه
قوی را مدیون چه چیزی می دانید؟
می دید بازیگر و هنرپیشــه ای این همه کتاب دارد،
علت داشــتن حافظه قوی در این ســن به خاطر بسیار متعجب و شگفت زده شده بود.
مطالعــات فراوان اســت .همیشــه در حال کتاب
برای گرایش کــودکان و نوجوانان به
خوانــدن و تحقیق و پژوهش هســتم .از صبح که
سمت کتاب و کتابخوانی ،چه شیوه ای
بیدار می شوم تا چهار عصر در کتاب خانه ام هستم
را پیشنهاد می دهید؟
و کتاب می خوانم .مگــر انکه بخواهم عصرها برای فرزندانمــان را بایــد از دوران کودکی و قبل از رفتن
کاری از منزل خارج شوم.
به کودکســتان به کتاب عالقمند کنیم .تنها راهش
از پژوهش و نوشــتن کتــاب گفتید ،انجام کارهایی اســت که انها را جــذب کتاب کند.
باالخره نوشتن کتاب تهران قدیم را به مثال قصه های نادر شــاه افشار و لشکر کشی به هند
اتمام رساندید؟
و فتحش را با نشــان دادن فیل هــا و کمی جذابیت
هنوز مشــغول نگارش این
برای فرزندانتان تعریف کنید.
کتاب هســتم .سه بار کتاب
شما بدین طریق می توانید به
را عــوض کــردم .علت ان تهران قدیم را چند نفر نوشته اند.
صورت غیر مســتقیم بچه ها
تا االن تمام کتاب هایی که راجع
هــم بــه خاطــر تغییراتی
را جــذب خواندن کتاب های
به تهران قدیم نوشته و چاپ
اســت که مجبور می شــوم
تاریخی کنیــد .وقتی بچه ای
شده ،را خوانده ام .بعضی ها غلو
انها را اصــاح کنم .بعضی کرده اند و بعضی ها هم نسبتا خوب جذب داستانی شد ،مطمئنا
وقتها تا ســه بعــد از نیمه
در ذهنــش نقــش می بندد.
نوشتند .وقتی قصد دارید یک
کتاب بنویسید ،باید چند کتاب
شب مشــغول نگارش کتابم
زمانی که سواد خواندن نوشتن
هم ردیف ان را بخوانید و بررسی
می شوم .وقتی دراز می کشم
یاد گرفت ،به دنبال عالیق و
کنید .من در مورد 85تا نود سال
به موضوعی که نوشتم فکر
داســتان هایی که در کودکی
پیش و انطوری که حافظه ام یاری
می کنم ،یکدفعه یادم می اید
با ان خاطــره دارد ،می رود و
می کند می نویسم .در جاهایی
اســت.
جایــی از قلم افتاده
ان را پیگیری می کند .همین
خودم نبودم و باید تحقیق کنم.
صبح فردا دوباره شــروع به
تداوم در مطالعه باعث عادت
برای همین نمی توانم زمان دقیق
نوشتن می کنم و با جابجایی
به کتاب خوانی می شود.
اتمام این کتاب را بگویم.
جمــات مجبور می شــوم
تاثیرگذارترین کتابی که
صفحــه را دوباره بنویســم.
خواندید ،چه بود؟
مثــا وقتی دربــاره خانه مخبرالدولــه در الله زار برای مــن تمام کتاب هــا موثر بوده اســت .مثال
می نویسم تا حد و حدودش را مشخص کنم ،چون نمی توانم بگویــم در ادبیات حافظ بهتر اســت یا
ان زمــان نبودم ،مجبورم به کتاب های تاریخی که سعدی ،موالنا یا فردوســی؟ همه شان در حد اعال
راجع به این موضوع نوشته شده بود ،مراجعه کنم .هســتند .راجع بــه تاریخ نمی توانــم بگویم کدام
بعضی وقت ها مجبور می شوم بیست کتاب بخوانم قسمت تاریخ بهتر بوده و برایتان تعریف کنم .برای
و کلی بررســی کنم تا ببینم ناصرالدین شــاه چه من همه کتاب ها جالب و جذاب هســتند .به نظرم
کسانی را به باغ الله زار اورده بود.
یک هنرمند یا یک هنرپیشه باید مطالعه عام داشته
فکر می کنید کتاب تهران قدیم را کی باشد؛ مانند پزشکی که هر شب مطالعه می کند تا
به اتمام برسانید؟
به روز باشد و اطالعاتش زیاد شود.
تهــران قدیم را چند نفر نوشــته اند .تــا االن تمام
از کوچه و محله قدیمی تان بگویید؟
کتاب هایی که راجع به تهران قدیم نوشــته و چاپ وقتی به محله های قدیمــی فکر می کنم ،می بینم
شده ،را خوانده ام .بعضی ها غلو کرده اند و بعضی ها ان کوچه ها و بازارچه ها اصال قابل قیاس با خانه ها
هم نســبتا خوب نوشــتند .وقتی قصد دارید یک و بازارهای امروزی نیســت .خانه ما اپارتمان است.
کتاب بنویســید ،باید چند کتاب هم ردیف ان را مثل خانه های قدیمی دارای حیاط ،داالن و حوض
بخوانید و بررســی کنید .من در مــورد 85تا نود وسط نیســت .اگر کمی رفت و امد شود و جمعی
ســال پیش و انطوری که حافظــه ام یاری می کند باشد ،ســروصدا باعث می شود تا صدای همسایه ها
می نویســم .در جاهایی خودم نبودم و باید تحقیق درایــد .تا پنج ســالگی بــه خاطر شــغل پدر در
کنم .برای همیــن نمی توانم زمان دقیق اتمام این کرمانشــاه زندگی می کردم .خانه مان در نزدیکی
کتاب را بگویم.
رودخانه قرار داشــت .از تــرس مادر و پدرم جرات
پشت این همه تحقیق چه انگیزه ای است؟ بیرون رفتن از خانه را نداشتم .بعد از ان به تهران
برای تحقیقاتم گاهی تا پنج صبح بیدارم و این کار امدیم و در خیابان ری ساکن شدیم.
ناشــی از عالقه و عشق است .خدا را شکر می کنم
تهران در دهه اول زندگی تان چگونه بود؟
که حافظه ام یاری می کند .اما این روزها احســاس ان زمان دور تهران خندقی بود .در زمان رضا شاه
می کنم یواش یواش حافظه ام در حال تحلیل رفتن این خندق ها را پر کردند و به نام خیابان شــاه رضا
است .با این وضع سعی می کنم انرا حفظ کنم.
نامگــذاری کردند ،که االن خیابان انقالب اســت.
کتــاب خانه زیبایی داریــد .درمورد وقتی ده ساله بودم و پدرم سر کار می رفت؛ از خانه
کتابخانه تان بگویید و اینکه چطور این خارج می شدم و با دوستانم به سمت این خندق ها
همه کتاب را جمع اوری کردید؟
می رفتــم .بــه ان طرف خندق و به سراســیاب و
حدود 3000-2000جلد کتاب در کتابخانه منزلم سلیمانیه و ..می رفتیم .با دوستان خیار می چیدیم
دارم .از نگهــداری و خواندن کتاب ها لذت می برم .و می خوردیم .قبــل از انکه پدر به خانه برگرد ،به
خانه باز می گشتم .همیشه از پدرم می ترسیدم و از
او در هراس بودم.
تئاتر را بیشتر دوست دارید یا سینما
و تلویزیون؟
مســلم اســت تئاتر چیز دیگری اســت .در تئاتر
نفســت با نفس مردم توام اســت .مردم تشویقت
می کننــد و با تشویق هایشــان به شــما انرژی و
قدرت می دهند .مگر یــک بازیگر چه می خواهد؟
بازیگر ســرمایه اش مردم هستند تا بتواند هنرش،
احساسش و نفسش را به مردم نشان دهد و با انها
بــا صحبت ها و حرکاتش ارتباط برقــرار کند و به
انها محبت کند .همیشه گفته ام تئاتر چیز دیگری
اســت و قابل قیاس با تلویزیون و ســینما نیست.
کســی که در تئاتر کار می کند واقعا هنرمند است
چون هنر می خواهد کسی روی صحنه برود و مردم
را مجذوب و محســور خود کند .در تلویزیون فقط
شات و کات هست که لذت تئاتر را ندارد.
اگر بازیگر نمی شــدید به ســراغ چه
حرفه ای می رفتید؟
باز هم بازیگر می شدم .من در خالل کار دولتی که
داشــتم ،کار هنری هم می کــردم .به خاطر هنر و
عشق به بازیگری کارم را رها کردم .حتی تا سمت
مدیرکلی هم پیش رفتم اما هنرپیشــگی را دوست
داشتم و در ان ماندم .اگر بار دیگر هم متولد شوم،
بازیگری را انتخاب می کنم.
تا به حال چه شایعه ای درمورد خودتان
شــنیده اید که باورش برای تان سخت
بود؟
تا به حال هیچ شــایعه ای نشــنیده ام .هیچوقت با
کسی کاری نداشــتم .معموال ســعی می کردم تا
همیشه از شایعات دور باشم و به انها توجهی نکنم.
فکر می کنید با چه ســریالی بیشتر از
همه در دل مردم جا باز کرده اید؟
فیلم ها و سریال های زیادی بود که بازی کردم ،اما
فکر می کنم با سریال خانه سبز و سمندون بیشتر
در خاطر مردم ماندم و مردم مرا با انها می شناسند.
به نظرتــان دنیای ســینمای ایران و
بازیگری ،درطول این سال ها دستخوش
چه تغییراتی شده است؟
هر کار یا حرفه ای برای خودش پستی ها و بلندی هایی
دارد .در هر زمانی ممکن است به پایین یا باال کشیده
شود .این روزها شاهد هستیم که عده ای با پول امدند
و نقش خریدند و کســانی که در راس نشســته اند؛
هیچ توجهی به این کار ندارند .با این اوصاف بازیگری
این روزها تبدیل به اش شله قلمکاری شده که همه
چیزی در ان ریخته اند .بگذریم از اینکه در این بین
هنرپیشــه های جوانی هم هســتند که مستعدند ،با
عشــق بازی می کنند و جایزه ای در ان سوی مرزها
می برند .بعضی وقتها که برای دیدن فیلم جشنواره ها
دعوت می شوم ،واقعا متاسف می شوم بابت بعضی از
فیلم هایی که این برای شان این همه هزینه می کنند.
بعضی از این فیلم ها انقدر مرا عصبانی می کند ،که در
وســط فیلم می خوابم تا ادامه اش را نبینم .این فقط
مربوط به نسل امروز سینما نیست .در قبل از انقالب
هم پنج دوره جزو داوران سینما بودم و برای انتخاب
فیلم برتر از 4بعد ازظهر تا 2شب فیلم نگاه می کردم
و یادداشــت می کردم .شاید باروتان نشود از 90-80
فیلمی که می دیدم ،شــاید ســه یا چهار فیلم خوب
بود .االن هم همین وضعیت در سینما و فیلم های ما
حکمفرماست و دیده می شود.
اخرین فیلمی که دیدید؟
این روزها فرصت دیدن فیلم ندارم .اخرین فیلم هایی که
دیدم مربوط به فیلم های پنجاه کیلو البالو ،نفس شیرین و
یتیم خانه بود که خودم در انها بازی کرده بودم.
در بازیگری متحمل چه ســختی هایی
شدید؟
در بازیگری سینما متحمل هیچ سختی نشدم .تاکنون
به کسی بی احترامی نکردم و هیچ شکایتی هم بابت
ســختی ها نداشــتم .خیلی جاها از حقم صرف نظر
کردم و چیزی نگفتــم .عمرم را صرف این کار کردم
و با عشــق و دل و جان بازی می کردم .در تیپ های
مختلفی حاضر شدم .برایم فرقی نمی کرد کمدی بازی
کنم یا جدی باشم .مهم عشق به بازیگری بود.
بزرگتریــن درســی کــه از زندگی
گرفته اید ،چه بود؟
صبوری ،خوشــرویی و داشتن طاقت باال بزرگترین
درس های زندگیم بودند اما مهمترین درســم این
بود که همیشــه شکرگذار خداوند باشم .خداوندی
که تا به حال مرا ســامت نگه داشته است .شب و
روز دعــا می کنم و از خدا می خواهم همینطور این
سالمتی ادامه داشته باشد.
در این روزها پیشنهاد کاری داشتید؟
با وجود نود و ســه سال ســن ،هنوز هم پیشنهاد
کاری زیــادی دارم ،خــودم قبــول نمی کنم .باید
اســتراحت کنم .اما بعضی وقتها در شرایطی قرار
می گیرم که مجبورم می کند تا نقش را بپذیرم.
در بازیگری به دنبال چه هدفی بودید؟
بازیگری عشق است و عشق همان هدفم است .هفتاد
و پنج ســال و نزدیک به هشتاد سال است که برای
این حرفه وقت گذاشتم ،چون عاشقش بودم .به خاطر
عشق به هنرپیشگی از کار در اداره ام دست کشیدم،
کاری که تا مقام مدیرکلی اش باال رفته بودم.
برای مــردم ایران در شــب یلدا چه
ارزوی دارید؟
ســامتی تمام مــردم ایــران را از درگاه احدیت
خواستارم .امیدورام همه انها باهم صمیمی باشند
و در شــب یلدا مانند قدیم ها دور هم جمع شوند و
با خوبی و خوشــی این شب را سپری کنند .همین
امدن ها و دور هم نشســتن ها موهبتی ارشــمند
است که باعث دوســتی و اتحاد می شود .قدر این
موهبت ها را بدانند.
3
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
رادیووتلویزیون
یادداشت
RADIO & TV
سیدرضااورنگ
فاطمه دانش زاد ،بازیگری بی ادعا
روزگار بــدی اســت ،روزگاری
که ادعا و حاشیه ســازی بر همه
چیــز ســایه انداخته،حتی روی
مســووالن.انانی کــه اهــل ادا
هســتند و ادعا و در حاشــیه ها
غرق شده اند ،به چشم می ایند و
هنرمندان بی ادعا و بی حاشیه از
دیدگان دور می مانند .چقدر این
روزگار بد اســت و چقدر دنیای
ســینما ،تلویزیون و تئاتر بی رحم ،ان قــدر بی رحم که به فرزندان
خودش نیز ترحم نمی کند .ســینما ،تلویزیــون و تئاتر ،امروز فقط
زرق و بــرق دارد و یک عالمه عالــم بی عمل! هنرمندانی که دل به
هنــر دادند و تا پای جــان به ان متعهد بودنــد ،اکثرا در گمنامی
ماندند ،نه همکاران شان یادی از انان کردند،نه مسووالن سراغ شان
رفتنــد و نه حتی مــردم نامی از این هنرمندان گمنام و خوشــنام
بر زبــان اوردند .فاطمه دانش زاد،بازیگر بی ادعای ســینما ،تئاتر و
تلویزیون از این دســت هنرمندان است ،زحمتکش و بی حاشیه .به
جــرات می توان گفت ،حتی بســیاری از بازیگــران نیز با نام و هنر
این بانوی بی حاشــیه و بیمار بیگانه اند.چرا باید چنین باشد؟ چون
دانش زاد اهل جار و جنجــال نبود و فضاهای مجازی و غیرمجازی
را اشــغال نکرده بود؟!گناهش ،این است که مسووالن،هنرمندان و
مــردم به دیدارش نرفته و نمی روند؟! فاطمه دانش زاد ســال ها در
عرصه بازیگری فعالیت کرده و با عشــق تمام و بدون چشمداشت،
هر انچه در توان داشت عرضه کرد .این بانوی هنرمند ،هرگز حاضر
نشد زیر سایه همســر هنرمندش مرحوم سروش خلیلی باشد .زیرا
هنرمند باید روی پای خودش بایستد .اگر خبر بیماری این هنرمند
بی ادعا را نزدیکانش اطالع رســانی نکرده بودند ،مطمئنا کســی از
بیماری و بی حالی اش با خبر نمی شد .کجایند مسووالنی که مدام از
این بیمارستان به ان بیمارستان می روند تا با بازیگران حاشیه ساز و
پرادعا فیلم و عکس سلفی بگیرند؟! چرا با فاطمه دانش ازاد و مانند
او عکســی به یادگار نگرفته و نمی گیرند؟ انانی که اســم و رسمی
دارند و دست شــان به دهان شان می رسد،نیازی به دیدار مسووالن
ندارند ،مســووالن باید به دیدار کســانی بروند که اهل جار و جنجال
نیستند و با سیلی سرخ ابرو داری می کنند .لطف کنید به دیدار دانش
زاد و دیگرانی که مانند او می اندیشند نروید ،زیرا این هنرمندان اصیل
ان قدر عزت نفس دارند که هرگز چنین مالقاتی را نمی پسندند .شما
به دیدار کســانی بروید که دوست دارند به دیدارشان بروید ،تا با هم یا
دور از هم عکس و فیلم های مشترک را در فضای مجازی منتشر کنید!
بیشترین گله را باید از انانی کرد که خود را هنرمند می خوانند .هنرمند
باید بــه دیدار هنرمند برود تا این دیدار روح شــان را به پرواز دراورد.
کسانی که به دیدار امثال فاطمه دانش زاد نرفته و نمی روند باید به وجود
خودشان به عنوان یک هنرمند شک کنند .دانش زاد با نقش افرینی
در تئاتر ،ســینما و تلویزیون برای مردم اوقات خوشی فراهم کرده
اســت .جا دارد مردم از این هنرمند بی ادعا و سر به زیر یادی کرده
و هنــر و زحمتش را پاس بدارند .امیدواریــم بانو فاطمه دانش زاد،
هرچه زودتر از بســتر بیماری برخیزد و دوباره مردم را کنار ســفره
پربرکت هنرش بنشاند.
4
طوالنی ترین شب سال در جمع هنرمندان و ورزشکاران در گفتگو با «هنرمند»
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
ویژه شب یلدا
داریوش ارجمند :یلدا سنتی همیشه پایدار است
شب یلدا فرهنگی چندین هزار ساله دارد که از جشن مهرگان
می اید .شب یلدا به عبارتی تولد مهر یا تولد خورشید
است که بعدها غربی ها ان را به تولد منجی نسبت داده
اند و به دالیلی تاریخ را کمی پس و پیش کرده اند .این
شب کمی به عقب رفت و تبدیل به کریسمس شد .ما
جشن های زیادی داشتیم که بخشی از ان ها فرموش
شــده اند .روزها و هفته های ما هر کدام یک اسم داشتند.
مهرگان در اولین شب زمستان که یلدا نام دارد ،سنت بسیار خوبی است .بسیاری
از افراد می خواستند این رسم ها را نابود کنند اما نتوانستند ،زیرا این سنت ها از یک
باور درست و صحیح می ایند .وقتی شما اولین شب زمستان را که دوران سرما و
کمرنگی خورشید است ،جشن می گیرید و انرژی می گذارید و این سرما را دفع
می کنید؛ این هماهنگ شدن با طبیعت است .اگر این برف که روی گندم ها پهن
شده است ،اب نشود و گرما و نور نباشد ،سال دیگر محصولی نخواهیم داشت .در
پاییز و زمستان برگ ها می ریزند و درخت ها عریان می شوند و به گفته اخوان ثالث:
«هوا بس ناجوانمردانه ســرد است »...مهم این است که دست گرمی را به سوی
کسی دراز کنید!
ثریا قاسمی :توصیه نمی کنم در این شب دورهم جمع شوند
اصال شــب یلدا کی هست؟! به نظرم شب یلدا هم مثل
شب های دیگر است .خاطره ای خوب یا انچنانی از این
شب در ذهنم نمانده است.از شب یلدا کودکی هایم
هم چیزی بــه یادم ندارم .همه چیــز تغییر کرده
اســت .به خاطر هزینه های زیــاد زندگی و راههای
دور خیلی ها نمی توانند ،دورهم جمع شوند .به کسی
نمی توانم توصیه کنم این شب را دورهم جمع شوند .اگر
کسی بتواند ،برای دورهمی برود ،می تواند شب قبل یا بعد ان هم برود .از نظر
من دید و بازدیدی به ان صورت وجود ندارد .دلیلی ندارد امروز ،یک کیلو انار
از بلوار ارتش بگیرم و به انتهای همت بروم و به طرف بگویم « :ســام! شب
یلدات مبارک! بعد اونوقت چی میشــه؟! » شیرینی زندگی به گونه دیگری
اســت .زندگی تغییر کرده است و چیزهای زیادی جزو تشریفات شده است.
من توصیه نمی کنم در این شب کسی جایی برود.
مرجانه گلچین :حاصل زحمات مادر شب یلدا روی کرسی بود
یکــی از کدبانوگری هایی مادرم این بود که در تابســتان
تخــم هندوانه و خربــزه را پاک و خشــک می کرد،
ســپس در زمستان و برای شب چله ،ان ها را درون
ماهیتابــه می ریخت و تفت مــی داد .یادش بخیر!
صدای ترکیدن و دهان باز کردن تخمه ها هنوز در
گوشم می پیچد .مادرم انها را روی یک پارچه سفید
می ریخت ،تا ســرد شوند .ان وقت بچه های زرنگ مثل
من (باخنده) می گشتند تا تخمه هایی را که در اثر داغ شدن زیاد شکافته شده
بودند ،جدا می کردند .خوردشان خیلی مزه داشت چون اسان ،حاضر و اماده
بود .بعد از ان هم نوبت به دانه کردن انار می رسید .دست از سر مادرم ببرنمی
داشتم و در ححین دانه کردن ،به ظرف انار ناخنک می زدم .ان هم چه اناری!!
باسلق هایی که پدر خدابیامرزم برای شب یلدا می خرید مثل باسلق های االن
نیســت ،نه از نظر طعم و نه در بذل و بخششــی که در گذاشتن گردو روی
ان می شــد! االن خبری از گردو نیســت ،البته باید به انها حق بدهیم؛ زیرا
قیمت گردو بسیار باالست .یادم می اید زمان جنگ نفت کمیاب بود .پدر خدا
بیامرزم که همیشه نگران سرما خوردن و مریض شدن ما بود ،از اوایل پاییز
کرسی با چراغ برقی میزد .خدا را شکر ان زمان برق ارزان بود .خالصه شب
یلدا که می شــد ،حاصل زحمات مادر روی کرسی چیده می شد .خانواده که
معموال شامل عمو ،زن عمو ،دختر عموها ،خاله ،شوهرخاله و خودمان بودیم؛
دور کرســی جمع می شــدیم و تازه نیمه های شب صحبت بزرگ ترها گل
می انداخت و تفال بر حافظ و شاهنامه خوانی شروع می شد .مادربزرگ پدری
هم برای مــان از دوران جوانی اش ،قصه ها می گفت .ما هم در عالم کودکی
فقط شــکممان را از تنقالت پر می کردیم .بعد هم به خودمان می گفتیم ما
اصال نفهمیدیم شــب بلند بوده ،به نظرمان خیلی هم کوتاه است چون زود
تمام می شود.
ساعد هدایتی :شب یلدا کتک حسابی خوردم
گذشته های خیلی دور،وقتی هشت ساله بودم را به خاطر
می اورم .ان ســال ها ،شــب یلدا به خانه مادربزرگم
می رفتیــم .بــا عمو ،عمــه ،خاله هــا ،پدربزرگ و
مادربزرگم دور کرســی جمع می شدیم و هنداونه،
انار و اجیل می خوردیم .ما که وضع خوبی نداشتیم،
اما انهایی که وضع مالی بهتری داشــتند ،ان شب
شام ،سبزی پلو با ماهی سفید می خوردند.با وجود سن
و ســال کمم ،شب یلدا برایم جالب و ارزشــمند بود و همیشه از امدن این
شــب خوشحال می شدم .در ان زمان انار را با دستانمان له می کردیم که در
اصطالح به ان «اب لمبوه» می گفتند .بعد له کردن با ایجاد ســوراخی ،اب
انار را می خوردیم ،بدون انکه نیازی به ابمیوه گیری داشته باشیم .هشت نه
ســاله بودم و برای شب یلدا پیراهن سفید زیبایی را پوشیده بودم .وقتی در
حال له کردن انار بودم ،ناگهان انار ترکید و اب انار به ســرو صورت و لباسم
پاشید .ان شب واقعا کتک خوردم و هر گز ان را فراموش نمی کنم .ان زمان
شوینده ها و لکه برهای قوی امروزی وجود نداشت .مادرم هرگز نتوانست لکه
انار را از پیراهنم پاک کند.
بهداد سلیمی :سعادت خواهم داشت
در شب یلدا کنار دختر و خانواده ام باشم
متاسفانهچندسالیاستبهخاطرحضوردراردوهایتیمملی،
فرصتنشدهتاشبیلدارادرجمعباشکوهخانوده امسپری
کنم .به خاطر دارم چند سال پیش ،زمانی که اقای توکلی
مربی ما بودند ،اردوی تیم با شب یلدا تداخل پیدا کرد .او
با خرید کیک ،شیرینی و میوه برنامه ویژه ای برای این شب
تدارک دید .تمام بچه های تیم را به بهانه شب یلدا دور هم جمع
کرد و ان شب را با فال حافظ و یاداوری خاطراتمان زنده نگه داشتیم .این کار اقای
توکلی باعث شد تا خاطره خوبی از این شب و اردو در ذهنم تداعی شود.فکر می کنم
امسالسعادتداشتهباشمتاشبیلدارادرکناردخترعزیزموخانواده اماحیاکنم.برای
هموطنانوخانواده امارزویخوشی،موفقیت،سرزندگیوسالمتیدراینشبرادارم.
ان شااهللعمرشانمانندشبیلداطوالنیباشد.
یلدا سنتی همیشه پایدار
یلدا طوالنی ترین شب ســال و در واقع بدرقه خزان است .شبی که در ان ،انار محبت و سرخی عشق
و عاطفه نثار کاســه های لبریز از شوق می شود .شبی که طراوت هندوانه های تابستان به دستان سرد
زمستان هدیه می شود .داغی نگاه زیبای ریش سفیدها و بزرگترها در چشمان کودکان موج می گیرد و
در ازدحام بشقاب کوچک بلوری و چینی ،شیرینی صمیمیت و یکدلی ها تقسیم می شود و کام همه
را شیرین می کند .یلدا بهترین فرصت برای نیم نگاهی کوتاه به لحظه های پشت سر و بهترین پیام
برای زیبا زیستن است .یلدا بهانه ای برای گذراندن لحظاتی در کنار یکدیگر به جای ارتباط از طریق
ســیم پیچ های مارپیچ و فضای مجازی است .این شب مجالی است برای دیدن عزیزانی که تصویر
و صدایشــان در پس مشغله های زندگی ،رنگ باخته اند .مجالی برای نشستن در کنار بزرگان و در
اغوش کشــیدن کودکان! یلدا مجالی است برای من! برای تو ! و برای همه ما ...به همین بهانه سراغ
عزیزان هنرمند و ورزشکار کشورمان رفتیم تا انها از شب یلدا ،خاطرات و دورهمی های که در این
شب گذارندند ،برای مان سخن بگویند.
سوگل طهماسبی :زمان گرفتن فال حافظ همه سکوت می کردند
شب یلدا در تمام نقاط کشور تقریبا با خوردن اجیل وتنقالت ،حافظ خوانی ،شاهنامه خوانی جشن
گرفته می شود .فرقی که در شهر مادری ام وجود دارد این است که ما در اهواز هیچوقت دور کرسی
جمع نشدیم ،چون هوا انقدر سرد نمی شد که زیر کرسی بنشینیم .طبق رسومات ،همیشه در
خانه پدربزگ و مادربزرگم گرد هم جمع می شــدم و هر کســی برای این شب تدارکی می دید.
مثال خاله انارهای دون کرده می اورد ،دایی ام هندوانه می خرید و مادرم برای سفره شب یلدا اجیل
می خرید .ما اهوازی ها سر سفره تمام مراسم ها به خصوص شب یلدا از «کلوچه دزفولی» استفاده
می کنیم .این کلوچه با رازیانه و خرمای زیاد تهیه می شود و جزو شیرینی هایی است که مادرم همیشه برای
شب یلدا می پزد .رسم قشنگ دیگری که ما اهوازیها داریم ،مربوط به نوعروسان است .به احترام نوعروسی که اولین شب
یلدایش را جشن می گرد؛ همه در خانه پدرشوهرش جمع شده و در سینی بزرگی هدایا ،قند ،طال و ...گذاشته می شود و به
این عروس پیشکش می شود .البته پدرو مادر داماد ارزشمندترین هدیه را تقدیم نوعروس شان می کنند .در کودکی مانند
هر بچه ای فکر می کردم شب یلدا خیلی طوالنی است و صبحی وجود نخواهد داشت .بعدها که فهمیدم یک دقیقه طوالنی
تر از شب های دیگر است ،برایم جالب بود .شیرین ترین خاطره ای که وجود دارد این بود زمانی که خواهر بزرگم می خواست
برای تک تک اعضای خانواده فال حافظ بگیرد ،تمام افراد جمع که در همهمه صحبت کردن و خوردن انار و اجیل و هندوانه
بودند ،به یکباره ،به احترام حافظ سکوت می کردند تا ببینند حضرت حافظ درمورد هر کسی چه گفته است .همیشه این
سکوت برایم جذاب بوده است .چهارده سالی است در تهران زندگی می کنم و در اینجا شب یلدا را جشن می گیرم .اعتقادم
بر این است این شب را باید در کنار خانواده ام سر کنم.
اتابک نادری :شب یلدای این سال ها ،دیگر رنگ و بوی قدیم را ندارد
در دوران کودکی در اردبیل زندگی می کردم .همیشــه برف های ســنگین شب یلدا را به خاطر
می اورم .برف تا باالی زانویم بود .شــب های سرد یلدای کودکی ام ،در خانه خاله خدابیامرزم
به صبح می رســید .دور کرسی می نشســتیم و بورانی ،هویج اب پز و لبو اب پز می خوریم.
انــار را خودمان دانه می کردیــم و می خوردیم .قصه های قدمی می گفتند و ما هم قصه های
موزیکال که به ان بایاتی گفته می شــد و ســینه به سینه حفظ شــده بود ،را می خواندیم.
متاسفانه االن بچه های ما ان را بلد نیستند و زیاد مرسوم نیست .شب های یلدای این سال های
دیگر رنگ و بوی یلداهای قدیم را ندارد .محبت ها کمرنگ تر شــده و این مراسم ایینی تشریفاتی
تر شده است ،شمعی روشن می کنند و اجیلی می اورند و شب یلدا را تبریک می گویند ،درصورتی که شب یلدا اصال
تبریک ندارد .شــب یلدا که عید نیست! سه سالی است شب یلدا را در جمع خانوادگی ،خدمت خانواده همسرم در
رستوران های سنتی دورهم جمع می شویم و برنامه های ایینی مانند سیاه بازی را تماشا می کنیم.
هایده حائری :بگذارید مردم حدس بزنند برایشان چه ارزویی دارم
هیچ شبی بهتر و زیبا تر از شب یلدا نیست .شب یلدا شب خوبی ها ،شب دانه های انار و شب
عشق و حال است .از نظرم شبی که در ان شب عزا نیست ،شب عشق و دلدادگی است .قدیم
تر ها وســایل ارتباط جمعی امروزی وجود نداشت و مردم کاری نداشتند جز این که دورهم
بنشینند و شعر بخوانند و اجیل بخوردند .ما هم خیلی از مواقع این کارها را انجام دادیم .به
نظرم شب یلدا زیباییش به خاطر دورهی و خوردنش نیست .مهم نفس شب یلدا است ،بلند
باال بودنش ،ابهت خاصی به ان می بخشــد .شــب یلدای ما به کریسمس نزدیک است و داشتن
برنامه های خاص برای این شب ،حتی خوردن هندوانه خوب است .یادم می اید سال ها قبل برای این شب برنامه ها
و سریال های ویژه ای می ساختند .متاسفانه چند سالی است جای خالی فیلم ها و سریال های ویژه شب یلدا در قاب
جادویی به شدت خالی است و جای ان را با سریال های بلند باال و پرخشونت کرده ای پر کرده اند .به عنوان یکی از
اعضای قدیمی بازیگران سریال ها ،خواهش می کنم تا با ساخت کارهای خالقانه؛ سریال و فیلم های کوتاه خوب ،کاری
کنند تا مردم به ســمت کانال های ماهواره ای نروند .از خانم حائری پرسیدم چه اروزیی برای هموطنانمان در شب
یلدا دارید؟ جواب داد « :اگر بگویم ،شما نمی توانید بنویسد؟ بگذارید مردم حدس بزنند برای شان چه ارزویی دارم.
مطمئنم مردم بهترین حدس ها را می زنند!»
مهران رجبی :در شب یلدا مادرم مثل ماه می درخشید
حدود شش ســاله بودم .پدرم برای شب یلدا اقای ربیعی معلم سپاهی دانش را به خانه مان
دعوت کرده بود .در گوشــه کرسی نشسته بودم .کرسی ما یک متر در یک متر بود .برادرانم
محراب و فرهاد که از من بزرگتر بودند ،روبروی اقای ربیعی نشسته بودند و الم تا کام حرف
نمی زدند .اقای ربیعی با اونیفرم سپاهی دانشی که به تن کرده بود ،خیلی رسمی بود .برادرانم
تحــت امر مادرم بودند و چای می اوردند و کمک حال مادرم بودند .چون فرزند کوچک بودم
کسی به من کاری نمی داد .میوه های ان شب را به خاطر دارم .انار برایم میوه عجیبی بود چون در
روستای ما درخت اناری وجود نداشت .میوه ما انگور کیسه پیچ شده ای بود که از قبل با میخ به سقف خانه اویزان
کرده بودند و برای شب یلدا کنار گذاشته بودند .به جز انگور ،سفره ما با میوه های خودمان مثل البالو خشک ،الوچه
خشک و ازگیل رمگ دیگری گرفته بود .در ده ما به ازگیل کندوس یا کندرس می گوییم،چون نسبت به میوه های
دیگر دیرتر می رسید .مادرم کندوس را از قبل با کمی نمک اب می انداخت تا برای شب یلدا سر سفره بگذارد .مادرم
برای شب یلدا زحمت زیادی کشیده بود .چون دختر نداشت ،تکدونه خانم ،سید خاتون و ننه شمس اهلل روز قبل به
کمک مادرم امدند.مادرم توانست با کمک زنهای همسایه برای سفره شب یلدای مان توتک مخصوصی درست کند
که شبیه نان بربری بود .شیرینی که مادرم با دستان خودش پخته بود ،حرف دیگری برای گفتن سر سفره یلدای ان
شــب را داشت.در ان شب یلدای مورد نظرم ،در چشمان من ،دنیا خیلی بزرگ بود! کرسی ما خیلی گرم بود! اقای
ربیعی خیلی ارزشمند بود! پدر چقدر باوقار بود و مهمتر از همه مادرم در ان شب یلدای خاص مثل ماه می درخشید!
امیدوام خدا همه درگذشتگان را قرین رحمت کند.
کمیل قاسمی؛ نائب قهرمان کشتی در المپیک ریو:
دورهمی شب یلدا همچنان پابرجاست
از کودکی به خاطر دارم شب یلدا را در خانه پدربزرگم و کنار تمام اقوام و
فامیل ها ،در زیر کرسی و با خوردن و شب زنده داری سپری می کردم.
درحال حاضر کرسی ها برچیده شدند ،اما رسم دورهم بودن همچنان
در خانه پدربزرگم پابرجاســت .مادرم به همراه ســایر زنان فامیل از
چند روز قبل شیرینی های محلی مانند برنجک ،کماج ،کنجدی ،نان
روغنی و ...می پزند تا بر ســر سفره این شب قرار دهند.انها برای تدارک
ســفره شب یلدا زحمات زیادی را متحمل می شــوند .از وقتی وارد اردوهای تیم ملــی و
تمریناتش شــدم ،حسرت بودن با خانواده در این شب را در دل دارم .سعی می کنم با توجه
به شرایطی که دارم ،امسال به خانه پدربزرگم در جویبار بروم و شب یلدا را در کنار عزیزان و
بستگانم سر کنم .برای خودم ،خانواده ام و یکایک مردم ایران ،ارزوی شب یلدایی پر از شادی
و لحظات خوش دارم.
نیوشا ضیغمی :جای مادربزرگم امسال در شب یلدا خالی است
هر کشــوری فرهنگ و رسومی دارد که جزو فرهنگ کهن و در حقیقت
شناســنامه ان اســت .اگر این فرهنگ و اداب و رســوم از بین برود،
هویت ان کشور به زیر سوال می رود .با وجود مشکالت و دغدغه های
اجتماعی که وجود دارد ،خیلی از مردم ما ،هنوز به ســنت ها پایبند
هستند و این موضوع خیلی خوشــحال کننده است .همیشه سعی
کردم به اداب و ســنت ها احترام بگذارم ،چون جزئی از فرهنگ ایرانی
بودنم محسوب می شود .اگر این رسم ها از بین برود ،به نظرم ایرانی بودن از
بین می رود .همیشه دوست داشتم در تمام مراسمات و رسم ها در کنار خانواده ام باشم .فرقی
نمی کند این مراسم مربوط به شب یلدا باشد یا عید نوروز و یا !...تمام مراسم سنتی ایرانی را
دوست دارم و می خواهم کنار خانواده ام باشم .به نظرم اساسی ترین و مهمترین زیر بنا و زیر
ســاخت اجتماع خانواده است .این را به دور از شعار می گویم چون اگر خانواده در جامعه ای
از بین برود ،زیر ســاخت ان جامعه متزلزل خواهد شد .همیشه در تمام مصاحبه ها و فضای
مجازی گفته ام که برای خانواده یک ارزش و احترام ویژه ای قائلم و تمام تالشــم را می کنم
تا ارزش های ان را حفظ کنم .همیشــه شب یلدا برایم رنگ و بوی دیگری داشت .رنگ بوی
انار ،هندوانه ،فال ،ســفره رنگین شب یلدا و ...را دوست دارم .همیشه خواندن حافظ در این
شب برایم خاطره انگیز بوده اســت .دلم می خواهد اگر روزی بچه دار شدم ،حفظ ارزش ها و
سنت ها را به او منتقل کنم .دلم می خواهد حتی اگر در خانه هم نبودم ،سفره اش را بچینم
تا فرزندم انگیزه ای پیدا کند و به اداب و رسوم شب یلدا به عنوان رسم جذاب و کهن ایرانی
احترام بگذارد.برای تک تک هموطنان بزرگوارم عمر باعزت و به بلندای شب یلدا دارم .امیدورام
همیشه سالمت ،پر از انگیزه و پر از انرژی برای یک زندگی خوب باشند.
علی انصاریان :از ظهر اجیل می خوردم!
باورتان می شود خاطره جالبی از شب یلداهایی که گذراندم ،به یاد ندارم!
همیشــه دورهمی های شب یلدا ،میوه ها و اجیل هایش به یاد ماندنی
اســت .با برادرم محمد ،از ظهر شروع به خوردن اجیل می کردیم و
تا پاســی از شب مشــغول بودیم .هر لحظه با هم بودن خصوصا در
کنار عزیزان بودن ،زیبا اســت؛ حتــی اگر به صرف یک فنجان چای
تلخ باشد! ما ایرانی ها رســم های زیادی داریم که بهانه ای برای دورهم
جمع شــدن و باهم بودن است .رسم های شب یلدا را دوست دارم .خوردن
انار و هندوانه رسم جالبی است .در زمان قدیم مردم اعتقاد داشتند سرخی انار و هندوانه نماد
خورشید است و با خوردن این میوه ها در شب چله ،بیماری و سرما از انها دور می شود.در این
شب هم یادی کنیم از هموطنانی که به هر دلیلی در زندان هستند و تبهکار نیستند .یادی
کنیم از عزیزانی که در بیمارستان و روی تخت انتظار هستند .یادی کنیم از پدران و ماردان
در خاک خفته و سالمندانی که در اسایشگاه چشم به انتظار نشسته اند .امیدورام در این شب
تا جایی که درتوان داریم به یاد هم باشیم و در کنار هم! برای تمام ایرانی گرامی ،فقط و فقط
ارزوی سالمتی می کنم چون چیزی باالتر از سالمتی نیست!
جواد انصافی :مهمترین پیام شب یلدا خوردن شام سبک است
از چهار هزار ســال پیش توسط نیاکان ما توصیه شده است که در شب
یلدا که نسبت به شب های دیگر سال طوالنی تر است ،و ممکن است
تا صبح بیدار باشیم ،شامی سبک مانند میوه های خشک و اجیلی که
روی کرسی گذاشته ایم ،بخوریم .در محله ها و شهرهای زیادی تحقیق
کردم .مثال در اردبیل برای شــب یلدا ،جــدای از میوه و اجیل؛ یک
کاسه ماست و یک چاقو هم سر سفره می گذارند .بزرگ خانواده یعنی
پدر ماســت را نمادین می برد و می گوید« :قضا و بالمان را امشــب بریدم».
سپس ماست را با قاشق در کاسه های کوچک می ریزد و به تک تک اعضای خانواده می دهد تا
با این شام سبک؛ بال و قضا را از خانواده دور کند .ان شب این پیام روشن که مبنی بر مصرف
شام سبک است را به چشم دیده ام .االن دکترها به ما می گویند شام سبک بخورید،ساالد و
میوه بخورید؛ این در حالی که این پیام از سالها قبل به ما داده شده است .از خاطرات خوبی که
در این شب دارم این است که برای گذراندن شب یلدا ،به خرم اباد منزل یکی از دوستان رفتم.
صاحب خانه به تعداد مهمانها ،کلوچه یا «توتک» اماده کرده بود که در یکی از انها خرمهره
گذاشــته بود .در واقع این رســم قدیمی بود که در اکثر شهرستان ها متداول است و کمی
کمرنگ تر شــده است .این خرمهره در کلوچه هر کسی که بود ،صاحب خانه به او جایزه ای
مانند کتاب و خوراکی می داد .پیام اصلی این رسم قشنگ عالوه بر انکه باعث به وجود امدن
شادی و هیجان بین حضار می شد ،ناخوداگاه به افراد اموزش داده می شد تا لقمه را کوچک
برداشته و موقع خوردن ارام بجوند تا مبادا خرمهره به دندانشان گیر کند .ارامش در خوردن
و جویدن یکی از پیام های تندرستی شب یلدا است.
اسداهلل یکتا :هنوز طعم کوفته هایی که مادرم در شب یلدا می پخت ،زیر زبانم است
قدیم ترها در ســاوه ،موقعی که خورشید غروب می کرد و شب یلدا شروع
می شد ،بعضی از مردم روی پشت بام هایشان می رفتند و با کوبیدن طبل،
همه را خبردار می کردنــد .بعضی ها اهنگ می خواندند و بعضی ها هم
اهلل اکبر می گفتند؛ تا بدین طریق خود را برای شب زنده داری اماده کنند.
پیرمردها و پیرزن ها با جوانان دور هم می نشستند و همزمان با خوردن
اجیل و تنقالت برای نوه ها و افراد جمع از خاطراتشان صحبت می کردند.
انگار یلداهای ان زمان ،خیلی طوالنی بود و هرگز صبح نمی شد .به یاد دارم مادرم
برای شــب یلدا «کوفته تبریزی با الوهای مخصوص» درست می کرد .همیشه اول اب کوفته را
می خوردم و در اخر کوفته را با لذت می خوردم .هنوز طعم کوفته هایی که مادرم برای شب یلدا برای
ما می پخت ،زیر زبانم است .بعد از شام پدرم ،زیر کرسی می رفت و تمام بچه هایش را دور خودش
جمع می کرد و مادرم برایمان شیرینی مخصوصی را که درست کرده بود ،می اورد.
5
هنرمندان به «هنرمند» از یلدا گفتند
شب شعری به طالیه داری حافظ
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
سیاه چشــم بی انتهای من /من صدایت را شنیدم /یک لحظه در یک نگاه /روی تاریکی
شب /انگار عاشقت شدم! دوباره یلدای زیبا ،یلدای دوست داشتنی ،یلدای قدیمی ،یلدای
ماه! به بهانه ی یلدایی که پر از انار و ترانه و شعر و ستاره و نامه و هندوانه است ،از انسان هایی
از جنس هنر سه سوال مشترک کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
یک :یلدا برای شما چه حس و تعریفی دارد؟
دو :یک خاطره از یلدا؟
سه :شعری برای مخاطبان هنرمند؟
ساغر عزیزی
*یلدا برای من این حس را دارد که این نیز بگذرد ،یلدا ســیاهی و سرما را
یک زمانی بیشــتر از شبهای دیگر نگه می دارد اما ان شب هم باز به قدرت
خدا تمام می شــود ،برای من سنبل عشق است ،سنبل ایمان است ،سنبل
امید است.
*به نظر من کل یلدا خاطره اســت ،چون شب شعر است و شب دور هم جمع
شدن ،شب کنار هم دیگر چیزهای خوشمزه خوردن ،شب لبخند و شب ثبت خاطره است.
*باید یکی از شعرهای حافظ را نگاه کنم و بگویم اما چرا شعری از حافظ!؟ یکی از شعرهایی که به
ذهن خودم برسد را می گویم ،امشبی را که در انیم غنیمت شمریم ،شاید ای جان نرسیم به فردای
دگر ،من در خصوص یلدا این شعر به ذهنم می رسد ،یلدای شما هم مبارک.
رضا کولغانی
*هر سه ســوال را با یک جواب می شود داد ،یلدا برای من از بچگی نشان
پرخوری بوده است ،اینقدر می خوردیم که می خوابیدیم ! فقط همین یاد من
است ،تا ده سال پیش در بندرعباس کسی یلدا نمی گرفت و کسی اصال یلدا
نداشت ،ده پانزده سال است که شب یلدا در بندر باب شده است.
*من از موقعی که به دنیا امدم مادرم شب یلدا را می گرفت چون مادر من بندری
نیســت و شمالی اســت و پدر من بندری است ،خیلی االن حضور ذهن ندارم ،یک سنت است مثل
عید نوروز و چهارشنبه سوری و به جز میوه ها و شیرینی های خوشمزه من خاطره دیگری از شب یلدا
ندارم ،به جز حافظ خوانی که پدر یا خواهرم می کرد چیز دیگری یادم نیست به خدا!
*یک بیت از شعرهای منصفی است که می گوید :تو چشت عالم ربانی امه ،گپ حافظ قلم مانی امه،
مث نی از استخن خالی ابم ،باشه که دلبر جانجنی امه!
پرستو صالحی
*یلدا یعنی یک دقیقه بیشتر عاشقی!
*خاطره یلدا یعنی مادربزرگ که تا بود شب های یلدا خونه اش بودیم همه ی
فامیل با هم و کنار هم ...
*یلدا ،دختر ســیاه موی بلند باال ،این عروس زمستان ،ارام ارام می اید تا،
برای دقایقی در کنار ســفره مهرمان بنشیند و ،وقتی سحر برگونه خورشید
بوسه زد ،برود و ...خاطره ای شود برای روزهای سرد زمستان!
بهنود فدوی
یلدا به عقیده من عالوه بر ماهیتش که بلندترین شب سال و یک روز برای
دورهمی و معاشرت اســت تجمع انرژی عجیب کائنات هم می باشد چون
من در این روز این انرژی را احســاس می کنم ،از نظر نوســتالژی شخصی
همیشه شبی گرم ،شب خانواده و شب معاشرت است حتی با همه ابزارهای
تکنولوژیک که ادمها را از هم دور می کند ،به نظر من باید موبایل و تلگرام را کنار
گذاشت برای این یک شب و مثل گذشته ها با خانواده و اقوام معاشرت کرد.
*خاطره که زیاد است ولی خاطره خنده داری که دارم ،ما معموال منزل مادربزگمان جمع می شدیم
و کرســی و همه فکتهای یک منزل سنتی و قدیمی را داشتند ،یادم می اید که شب یلدا بود و قرار
بود انجا شام بخوریم و به خاطر خانه قدیمی و حیاطی که داشتند اینها غذا را دراخل همان حیاط
درست ،روی گاز قرار می دادند که برای مدتی درست شود ولی بعد از یک ساعت مادربزگم که رفته
بود به غذاها سر بزند متوجه می شود که گربه ها حمله کرده اند وهمه غذاها ریخته و خورده شده درون
حیاط که مجبور شدیم از بیرون غذا را تهیه کنیم.
*بر سر انم که گر ز دست براید ،دست به کاری زنم که غصه سر اید ،خلوت دل نیست جای صحبت
اضداد ،دیو چو بیرون رود فرشته دراید ،صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نازنین مهیمنی
*یلدا برای من یک نوستالژی دوست داشتنی است ،یلدا یعنی مهر یعنی گرمی
یعنی شــور اشتیاق ،یلدا یعنی ارزوها و خیالهای دست یافتنی کودکی ،یلدا
یعنی شــنیدن غزلیات حافظ با صدای پدری که از دست داده ام ،یلدا یعنی
برق قرمزی انار و هندوانه ،یلدا یعنی یلدا ،یلدا نوســتالژی زیبایی است ،یلدا
یعنی عشق!
*وقتی قرار است به خاطره ای یلدایی اشاره کنم ناخوداگا ه به یاد دورانی می افتم
که پدر در قید حیات بود و به اتفاق مادر و خواهر برادر بزرگترم در تدارک دعوت از فامیل و دوست
بودند ،دور همی ای که متاسفانه به مرور کمرنگ و کمرنگ تر شد و حاال فقط همان خاطره از ان باقی
مانده ،به مورد خاصی نمی توانم اشاره کنم جز همان جمع شدن ها و تفال حافظ و شنیدن خاطرات
بزرگترها و قســمت دوست داشــتنی ما بچه ها خوردنی های رنگارنگ سفره ی یلدا .شب یلدا ،شب
خرمالو ،هندونه و خیار سبز ،شب یلدا ،کوچیکا و بزرگترا زیر یک سقف شب یلدا ،شب فال ،فال حافظ،
فال حال ،شــب یلدا ،شیشه ها بخار دارن کرسیا گرما دارن ،شب یلدا ،شب
اجیل ،شب فندق و بسته های دربسته و بادومای تلخ ،شب یلدا،
شب قصه های مادربزرگ و پدربزرگ ،شب یلدا ،شب
انار دون کرده و گلپر و دالر سبز ،شب یلدا ،شده
حاال تلویزیون و دی وی دی و ماهواره ها ،شب
یلدا ،همه از هم ســوا شدن ،شب یلدا،
به جای بابابــزرگ و مادربزرگ ،یه ور
سفره کامل جا شده تلویزیون صفحه
تخت ،شب یلدا اگه بود ،شب یلدای
قدیم زیر کرسی ،فال حافظ مجمع
میوه و خنده و اجیل.
بهروز پایگان
*یلدا برای من از چند جهت دوست داشتنی است ،زمستان فصل مورد عالقه ی من است
و این جشن که در زمستان برگزار می شوذ یک جشن ایرانی و ملی که هر چه باشکوه تر
برگزار کردن رسوم ملی و ایرانی که همه انها هم سراسر از زندگی و شادی هستند ،واقعا
مهم است و سوم اینکه تولد مادر من شب یلداست و این باعثشده که همیشه شب یلدا
برای خانواده ما شب ویژه ای باشد.
*همیشه تولد مادرم بهترین خاطره ای است که از شب یلدا داریم.
ِ
دست زیبایی را خواهد گرفت /روزی که کمترین
*روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد /و مهربانی
سرود /بوسه است /و هر انسان /برای هر انسان /برادری ست /روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند /قفل/
افسان ه یی ست /و قلب /برای زندگی بس است /روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است /تا تو به خاط ِر
ِ
رنج
دنبال ســخن نگردی /روزی که
اخرین حرف
ِ
اهنگ هر حرف ،زندگی ســت /تا من به خاط ِر اخرین شعر ِ
ُجست وجوی قافیه نبرم /روزی که هر لب ترانه یی ست /تا کمترین سرود ،بوسه باشد /روزی که تو بیایی ،برای
همیشه بیایی /و مهربانی با زیبایی یکسان شود /روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم /و من ان روز
را انتظار می کشم /حتی روزی /که دیگر /نباشم.
مهشاد عرب
*یلدا یه انقالبه! یه انقالب زمستونى ،همه رو به تکاپو میندازه و بهشون تلنگر مى زنه!
یلداى دوست داشتنى با میوه هاى سرخ و اجیل شیرینش میاد تا یادمون نره هرچقدم
درگیر کار ،مشــغله و دنیاى تکنولوژى مى شیم؛ یه شبایى باید همگى دور هم جمع
شیم .یه شبایى باید براى خانواده و عزیزانمون وقت بذاریم و چه بهتر که طوالنى ترین
شب سال رو انتخاب کنیم ،وقتى طلوعمون زودتر از همه روزا غروب کنه و شب شروع
مى شه باید به فکر شبمون باشیم .یلدا پیام داره ،چه خوبه اگه شادیامون یلدایى بشه و
شبامون کنار بهترینامون به صبح برسه.
*یه خاطره!؟ من تمام خاطرات خاص زندگیم برمیگرده به شب یلدا ،نقطه ى وصل و فصل ،لحظه ى هیجان
و ارامش ،شب شروع و پایان ،شب امید و نا امیدى! یلدا براى من همیشه خاطره بارون بوده ،خاص و تاثیرگذار
و از این جهت براى من مهم ترین شب ساله.
*کسل نشو قلب منو دچار خمیازه نکن! من از شنیدن «یلدا» با صدای «فرهاد ناصری» و موسیقی «مهدى
یراحی» همیشه لذت می برم و می دانم که یلدای من هیچ وقت کهنه نمی شود ،یلدا از طرف مردم محبوب ترین
اهنگ در رادیو فردا شناخته شد.اسمونم بیاد زمین /من از تو دل نمی کنم /خواستن تو کار دله /روشو زمین
نمی زنم /قله ی قافم که بری /خودم شکارت می کنم /یه اسب بال دار میخرم/میام سوارت می کنم /شب ِ چشای
نــاز تو /به صد تا یلدا نمی دم /تالطم ِ نگاه تو /به موج دریا نمی دم...
احسان حق شناس
یلــدا مثل زندگی می مانــد ،دور هم بودن و گرمی و صمیمیت و دوســتی ،دورهمی
خانوادگی ،بیشــتر در این دوره و زمانه که اینقدر فاصله ها زیاد شده و همه از هم دور
هستند یک بهانه ای شده برای دور هم بودن.
*قســمتی از اهنگ جدیدم را برای شــما می نویسم که فکر می کنم بهمن قرار است
پخش شود ،هر جا برم بی تو دلم یه حالیه ،کجا برم نگم جای تو خالیه ،جای تو تو دلم
تو وجودمه ،اخه عشقت همه بود و نبودمه.
مجتبی کبیری
*شــبی است خاطره انگیز که همه خانواده دور هم جمع می شوند و شادی می کنند
و از خاطرات گذشــته خود یاد می کنند ،فال حافظ می گیرند ،از تنقالت و میوه های
رنگارنگ استفاده و همچنین یادی می شود از عزیزانی که در سالهای گذشته با انها
بودند و اکنون در میان ما نیستند.
*خاطرهای که کمی هم بامزه اســت این بود که همیشه دوست داشتم انار را فشرده و
به قول قدیمی ها اب لمبو می کردیم ،یکبار این کار را انجام دادم جلوی خانواده و انار ترکید وبه همه پاچید!
*دوباره صحبت بارون و برفه ،زمستون رخت نو پوشیده بازم ،سفیدن جاده ها و پشت بوما ،خدایا این قشنگی رو بنازم.
مریم یوسفی
*یلدا برای من یعنی چشــمان پدربزرگم که همیشــه می خندید ،یعنی دســتان
مادربزرگــم که انار دون می کرد ،یعنی دیدن تمام خانواده دور کرســی ،یعنی تفال
حافظ با صدای مادر ،یعنی طعم شیرین خاطرات کودکی در کنار پدر ،یلدا یعنی هر
لحظه بسیار عزیز است برای باهم بودن.
*خاطره را از زبان پدر تعریف می کنم ،من متولد تابستانم و در دهه شصت پدرم خلبان
هلیکوپتر هســتند و ان روزها کشــور درگیر جنگ بود و گاهی می شــد که مدتها به دلیل شرایط ان سالها
نمی توانســت پیش ما باشد ،تعریف می کند که من را می بیند که به دنیا امده ام و می رود جبهه دفعه بعد که
برمیگردد خانه شب یلدا بوده و من چهار دست و پا می رفتم ،با دیدن این تصویر حسی عجیب داشته و هنوز
یلداها با دیدن من همیشه می گوید تو کی انقدر بزرگ شدی؟ هر بار همان حس تعجب و شادی و افسوس را
در نگاهش می بینم.
*بر سر انم که گر ز دست براید /دست به کاری زنم که غصه سر اید /خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/
دیو چو بیرون رود فرشته دراید.
فلور نظری
در یلداى من امســال جاى قلبم ،عشقم ،عزیزم ،مادرم خالی است ،کدام جاده او را با
یک اشاره تا پشت در خانه مى رساند؟ در شب یلدا از این به بعد یک جاى خالی است
که پر نمى شود ،شبهاى چله دیگر صدایم می لرزد ،دلم مى گیرد ،دلم دوباره نبودنش
را بهانه کرده ...
امیر کربالیی زاده
*حس ارزش زمان که یک دقیقه بیشترش را جشن می گیریم.
*یک دفعه شــب یلدا از صبح هیچی نخورده بودیم چون خانه کسی دعوت بودیم
که در پذیرایی سنگ تمام می گذاشت ،خالصه مثل ...گرسنه بودم ،با خوشحالی به
خانه شان رفتم و دیدم کال یک دیوان حافظ وسط است ،فهمیدم ان سال کل هزینه ها
را وقف کار خیر کرده ،خیلی کارش قشنگ بود ولی نمی دانم چرا اعضای مختلف بدنم
با من موافق نبودند!
*یلدای تو ارامش شبهاست ولیکن /من از خم گیسوی تو سالهاست که یلدام! همین االن بداهه خودم گفتمش!
احسان شفیعی
*نوستالژی و زنده ماندن سنن ایرانی.
*شبهای یلدا خاطره منزل پدری را برایم زنده می کند و ناخوداگاه یاد کودکی و جمع
شدن خانواده دور هم وکرسی ،انار و خواندن شاهنامه می افتم.
*چه عجب گر دل من روز ندید زلف تو صد شب یلدا دارد.
ویژه شب یلدا
اذرخش فراهانی
*اگر رسوم و ایین ها را از مردم بگیریم تمامى شهرها و
روستاهاى جهان تبدیل به سرزمین هایى هم شکل و
کسالت اور مى شوند ،روح یک جامعه فرهنگ و رسومش
است.
*یک سال شب یلدا با دوستان ،پنج نفر در یک ماشین
بودیم،یک عدد سگ هم داشتیم و می رفتیم مهرشهر مهمانی
که متاسفانه تمام ان شب را در ترافیک بودیم ،یک سری دوستان را در جاده
دیدیم که انجا می رفتند و این ها قرار شد ما را از یک میان بر ببرند که متاسفانه
ان میان بر هم فایده نداشــت و بیشتر گم شدیم ،خالصه ساعت دوازده شب
رسیدیم مهمانی و چون بچه کوچک همراهمان بود ،زود باید بر می گشتیم و
شب یلدایی مملو از ترافیک را تجربه کردیم.
*شام یلدا شوهرى خفت طلب /رفت منزل پنج بعد از نصفه شب /در بزد تق تق
زنش بیدار شد /از غضب همچون سگان هار شد /گفت تا این وقت شب بودى
کجا /هرکجا بودى برو اى بى حیا /پسته و اجیل و اچار تو کو؟ /تخمه شور نمکدار
تو کو /پرتغالت کو چه شد نارنگى ات /حال حق دارم زنم اردنگى ات!
الهام شکیب
*یلدا یعنی به بهانه ی یک لحظه طوالنی شدن زمان کنار
هم بنشینیم و لذت زندگی را در همین لحظات کوچک
و ساده تجربه کنیم ،ان هندوانه را بیاور تا کنار هم باشیم،
بگوییم و بشنویم و بخوانیم و بخندیم که زندگی در تمام
این لحظاتی که رازش را جستجو می کنید ،ارام و بی صدا
از کنار تو می گذرد.
*از شب یلدا تصویری که در خاطره ام برای همیشه ثبت شده یک سینی گرد
بزرگ پر از انار است که پدرم می گذاشت وسط اتاق و من و برادرم و مادرم دورش
جمع می شدیم و با لذت می خوردیم ،پدرمم همیشه می گفت حتی یک دانه ی
انار هم نباید بذارید دور ریخته شود وگرنه به بهشت نمی روید و من همه ی تالشم
را می کردم که تا اخرین دانه ی انار را هدر ندهم! «خدا بیامرزدش»
*شب یلدا همیشه جاودانی است /زمستان را بهار زندگانی است /شب یلدا شب
فر و کیان اســت /نشان از ســنت ایرانیان است /شب یلدا و وصف بی مثالش/
خداوندا مخواه هرگز زوالش /علی واشقانی.
الیاس شریزاد
*من فکر می کنم یلدا یــک دورهمی صمیمی برای
اتحاد و هم دلی انســان ها با عزیزانشان برای گذر از
سردرترین فصل سال است.
*خاطرهخاصی ندارم ،تا به االن شب های یلدا همگی
لحظات بســایر خوبی بوده اند کــه در کنار خانواده ام
سپری شده است.
*هر زمستان پیش از اینکه ریشه پابندت کنه /شاختو بردار و تمرین تبر کن
با خودت /یا بســاز دونه دونه مرگ برگاتو ببین /یا بسوز و جنگلی رو شعله
ور کن با خودت.
یاسر داودیان
*یلدا تداعی کننده خاطره بازی با خانوادست.
*تمام لحظه هایی که با پدرم ســال گذشته بودم و
گرفتن فال حافظ توسط ایشان سال پیش بهترین و
با ارزشترین خاطرات یلدایی من است.
*بر سر انم که گر ز دست براید /دست بکاری زنم که
غصه سراید.
مجید اخشابی
*یلدا خاطره ای به بلندای اعصار دور ،میراثی ارزشمند
و خاطره ساز از نیاکان متفکرمان ،بهانه ای ارزشمند
برای همدلی و شــادی در طوالنی ترین شب سال،
نشــان واقعی و مصــداق عینــی ارزش جمله ی دم
غنیمت اســت ،شب شعر بی تکلف همگانی به طالیه
داری حافظ ،یلدا زیباست.
*زیباترین نقش و خاطره من از یلدا تداعی جاودان صدای مادرم اســت از
وقتی که از دوران کودکی ام در این شب ها برایمان تفال می زد ،تلفیق اعجاز
گونه ی حنجره و تکلم او با غزلیات حافظ یکی از زیباترین جلوه های صدای
او برای من ،شــبهای یلداست که او شــعر می خواند و هر ساله به لطف و
عنایت پروردگار طنین زیباتری از صدایش در خاطرم جاودانه می شود ،یلدا
به زیبایی صدای مادر است.
*اهنگ جدیدی خوانده ام با عنوان «انتخاب من» که به مناســبت شــب
یلدا رونمایی می شود ،قرار است از شبکه اول سیما به عنوان تیراژ سیمای
خانواده منبعد پخش شــود ،ان را تقدیم تمــام خانواده های نازنین ایرانی
می کنم ،عزیزان می توانند این قطعه را از صفحات مجازی شــخصی بنده و
کانال روزنامه «هنرمند» به رایگان دانلود کنند.
الدن سلیمانی
*یلدا یکی از قدیمی ترین و زیباترین مراسم های ایرانی
است و برای من اخرین شب پاییز را در کنار خانواده
وعزیزان به سرکردن و به استقبال اولین روز زمستان
رفتن ،شبی که دیدارها تازه و خاطرات زنده می شوند.
*درکنارتمام خاطرات خوبم یک خاطره بد هم دارم،
اینکه شب یلدا چند سال پیش مادرم به علت اپاندیسیت
جراحی شدند.
*صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود /اشاره به باورهای ایرانیان قدیم دارد که
می گفتند شب نشان اهریمن است و وقتی شب یلدا که طوالنی است تمام
شود و صبح شود اهریمن دور می شود.
علیرضاقرائی منش
یکی از رسوم زیبای ما ایرانی هاست و می شود حس دور
هم بودن و ان گرمی خاصی که در ســرمای زمستان
وجود دارد در ذهنم است ،کنار خانواده بودن و به قول
معروف لذت بردن از صحبت کــردن با هم ،برای من
شیرین و هر سال خاطره است و سعس می کنم ان را زنده
نگه دارم ،من انقدر پاینبد به رسوم ایرانی نیستم ولی دو تا رسم
برای من خیلی مهم است و همیشه زنده نگه می دارم ،یکی عید باستانی ایرانی
نوروز است که خیلی برای من مهم است و یکی هم همین شب یلداست که
بیشترین چیزی که در ذهنم تداعی می کند کنار ماردم بودن است و این کلمه
من را یاد خانواده ام و مخصوصا مادرم می اندازد.
6
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
سینمـــــا
CINEMA
خبر
اخبار
حضور فیلم های ایرانی در جشنواره «چشم سوم»
چهار فیلم بلند ایرانی در شانزدهمین جشنواره فیلم اسیایی «چشم سوم»
روی پرده می رود .فیلم های «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی با سابقه
حضور در جشــنواره های فیلم صوفیا منار ،خانه فیلم اســیا و جشنواره
فیلم های تاریخی و نظامی ورشــو« ٬ســینما نیمکت» ساخته محمد
رحمانیان با سابقه حضور در جشــنواره های فیلم اسیایی رم ،مونترال،
ســائوپائولو ،میل ولی ،گوا ،فروم ســینمای نوین کلکته ،جاده ابریشم
مارکوپولو ،فر فیلم کوزوو ،خانه فیلم اسیا و نمایش ویژه فیلم های ایرانی
در دانشگاه لوزان(انجمن ایرسا)« ،سیانور» ساخته بهروز شعیبی با سابقه
حضور در خانه فیلم اسیا و جشنواره فیلم های تاریخی و نظامی ورشو و
«سویوق» ســاخته برادران ارک با سابقه حضور در جشنواره های تامیل
نادو ،ترتیو میلنیو ،هفته فیلم خانه اسیا ،کودکان استانبول ،مذهب امروز،
کودکان کانادا و جشــنواره بین المللی فیلم جوانان سئول همه به پخش
کنندگی بنیاد ســینمایی فارابی در شانزدهمین جشنواره فیلم اسیایی
«چشم سوم» به نمایش درمی ایند .فیلم های «شب تولد» ساخته امید
شمس« ،بلندگو» ساخته بهنام اسداللهی« ،پل» ساخته پیام علیجانی،
«حد» ساخته جواد دارایی« ،گهواره» ساخته زانیار لطفی« ،به اینه نگاه
نکن» ســاخته فرهاد غالمیان« ،تقدیر» ساخته اذر فرامرزی و «نجاتم
بده» ساخته محسن نبوی نیز در بخش فیلم های کوتاه حضور دارند.
جشنواره «چشم سوم» از ۳۰اذر تا ۷دی در شهر بمبی در کشور هند
برگزار می شود.
«اقای کارگردان» به جشنواره ای در اسپانیا راه یافت
فیلــم کوتاه «اقای کارگردان» به کارگردانی علی عرفان فرهادی و تهیه
کنندگی محمدرضا خردمندان به جشنواره MiCe Film Festival
۲۰۱۸راه یافت .ششــمین دوره این جشنواره از ۱۰تا ۲۴ماه فوریه در
کشــور اسپانیا برگزار می شود و فیلم عرفان فرهادی در بخش فیلم های
حرفه ای این جشــنواره با فیلم های دیگر به رقابت می پردازد .فیلم های
این جشــنواره به غیر از والنســیا در مادرید و شــهرهای دیگر اسپانیا
اکران می شود و دوره قبلی این جشنواره ۱۷۰۰۰مخاطب داشته است.
درخالصه داســتان این فیلم امده است« :اقای کارگردان و دوستان هم
ســنش در حال ساختن فیلمی هستند و »...در این فیلم کوتاه همایون
کاشــانی طراح صحنه و لباس ،حســام موفق مدیر تصویربرداری ،سینا
نجفیان تدوینگر ،پیمان کظیمی چهره پرداز ،حسام غیاثوند صدابردار و
امیر فرهادی دستیار کارگردان و برنامه ریز همکاری داشته اند.
اتالوناژ «یک کیلو و بیست و یک گرم» از نیمه گذشت
فیلم «یک کیلو و بیست و یک گرم» به کارگردانی رحیم طوفان که اولین
نمایش خود را در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر تجربه می کند،
پس از پشت سر گذاشتن مراحل صدا گذاری و موسیقی به مرحله اتالوناژ
رســید که در این بخش نیز مرحله اصالح رنگ و نور ان از نیمه گذشته
و رو به اتمام اســت« .یک کیلو و بیســت و یک گرم» که اولین تجربه
کارگردانی فیلم بلند رحیم طوفان است با بازی لیال زارع ،سعید اقاخانی،
فرشته صدر عرفایی ،اناهیتا افشار ،بابک انصاری ،روشنک گرامی ،مریم
کاویانی ،رهام مخدومی ،ســمیرا ذکایی و بازیگران خردسال ساغر کیان
راســتی و مانلی اصفهانی در بهمن ماه ۹۵در تهران فیلمبرداری شده و
این روزها به خط پایان پس تولید نزدیک است« .یک کیلو و بیست و یک
گرم» یک اثر اجتماعی اســت و سه قشر از طبقه فرهنگی را کارشناسی
و روایت می کند.
«وقت نهار» در جشنواره استین بهترین فیلم شد
فیلــم کوتــاه «وقت نهار» ســاخته علیرضا قاســمی و محصول حلقه
فیلمسازان بی کالم گلوب بعد از نامزدی نخل طالی بهترین فیلم کوتاه
در جشنواره فیلم کن و ۱۱بار حضور در جشنواره های مورد تایید اکامی
علوم و هنرهای سینمایی در تازه ترین حضور خود در Austin Asian
American Film Festivalموفــق به دریافت جایزه بهترین فیلم
کوتاه داســتانی شد .این فیلم ماجرای دختری نوجوان است که با جسد
مادرش در پزشکی قانونی مواجه می شود.
تدوین «به وقت شام» تمام شد
با پایان تدوین «به وقت شام» ساخته جدید ابراهیم حاتمی کیا این فیلم
برای حضور در ســی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر اماده می شود.
سازمان اوج امسال با این فیلم یکی از شانس های بردن سیمرغ های فجر
است .هادی حجازی فر و بابک حمیدیان بازیگران اصلی این فیلم هستند
و به همراه انها ،جمعی از بازیگران مطرح ســوری و لبنانی نیز در فیلم
ایفای نقش می کنند« .به وقت شــام» درباره داعش و تهدیدات امنیتی
انها است .فیلمبرداری «به وقت شام» جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی کیا
در لوکیشن مربوط به یکی از فرودگاه های نظامی در تهران اغاز شد و در
ادامه در لوکیشن های متعددی از جمله شهرک سینمایی دفاع مقدس،
پایگاه هوایی شیراز ،اصفهان و روستاهای اطراف شهریار پیگیری شد.
پیش تولید «صفر تا صد» به زودی اغاز می شود
پیش تولید فیلم ســینمایی «صفر تا صد» بــه کارگردانی داود نوروزی
به زودی اغاز می شــود .پیش تولید فیلم ســینمایی «صفر تا صد» به
کارگردانی داود نوروزی به زودی اغاز می شــود .این فیلم ســینمایی با
موضوع اجتماعی-حادثه ای ساخته می شود .تهیه کنندگی این پروژه را
به صورت مشــترک علیرضا مهرام و محمدحسین کردی برعهده دارند.
عواملی که حضــور انها تا کنون در این پروژه قطعی شــده عبارتند از
کارگردان :داود نوروزی ،مشاوره پروژه :سید علیرضا جالل زاده ،جانشین
تهیه کننده :عباس رستمی ،مدیر صدابرداری :مهرداد اکبرزاده .مذاکره با
سایر عوامل و بازیگران سینمایی برای حضور در این فیلم اغاز شده است.
جرج کلونی «واترگیت» را سریال می کند
نتفلیکس این امکان را یافت تا یک درام شاخص سیاسی را با حضور
ستاره های بزرگ ،بسازد .گفته شده جرج کلونی و مت چارمن نویسنده
فیلمنامه «پل جاسوسان» با هم در حال کار کردن روی «واترگیت»
هستند .این مینی سریال هشت قســمتی که برای نتفلیکس ساخته
می شــود درباره رسوایی ریاســت جمهوری امریکاست .هنوز روشن
نیســت کــه کلونی هم در این فیلــم بازی می کند یا خیــر اما او به
عنوان تهیه کننده این فیلم معرفی شــده اســت .در عین حال برخی
منابع گفته اند کلونی ممکن اســت کارگردان برخی از اپیزودهای این
ســریال باشد .تفلیکس هنوز خبری رســمی در این باره اعالم نکرده
اســت .در هر حال روشن است که کلونی در ساخت این سریال نقش
موثری دارد .او در همین مقطع در حال تهیه یک مینی سریال دیگر با
اقتباس از «کچ »۲۲یا «تبصره »۲۲است و ان سریال را با همکاری
پارامونت می سازد.
نگاهی به فیلم «حریم شخصی» به کارگردانی احمد معظمی
افشین علیار
همانطور که بارها گفته شده فیلمسازان فیلم
نگرش قواعد فیلم کوتاه پا به عرصه ی
اولی با
ِ
سینمای بلند می گذارند به طوری که ایده را
لحن
به خوبی انتخاب می کنند و می توانند ِ
مورد نظر هم بدست بیاورند اما در میانه های
فیلم انگار در قصه پــردازی کم می اورند و
نمی توانند چفت و بست های ملودراماتیک
را در روند ســاختاری فیلــم اجرا کنند به
معنای عامیانه اش فیلمنامه الغر است و ابعاد
ساختاری ان اگر چه جذاب به نظر می رسد
اما چیدمان موقعیت ها باعث شــکل گیری
قصه نمی شود ،باید این را در نظر داشت که
قصه چگونه شروع می شود اوج و فرود هایش
بر چه اساسی شکل می گیرد و موضوع اصلی
گره گشایی ست که باید بر اساس کلیت فیلم
منطقی باشد.
حریم شخصی اولین فیلم سینمایی احمد
معظمی بر اســاس قصه ای شکل می گیرد
که از همان نقطه ی شــروع مشخص است
که این فیلــم با یک حادثه یا بحران مواجه
می شود به طور مثال اگر شرو ِع فیلم درباره
الــی را به یاد بیاورید درک خواهید کرد که
شروع های شاد و سرخوشانه همیشه پایانی
تلخ به همراه دارند؛ حریم شــخصی هم با
همین رون ِد مشــخص اغاز می شــود ،چند
جوان که تصمیم می گیرند بعد از گردش به
یک ویال بروند اساسا نقطه ی عطف این فیلم
با دروغی شکل می گیرد که سحر و بابک به
دریا و فرهاد و درســا می گویند و این دروغ
همان شــروع یک بحرانی ست که تماشاگر
را به یاد ســینمای فرهــادی به خصوص
ِ
شــک
فیلــم درباره الی می اندازد و در ادامه
فرهاد به دریا اســاس این شباهت محتوایی
را محکم تر می کند دروغ و شــک دو عنصر
شــاخص سینمای فرهادی ســت ،با اینکه
حریم شخصی با یک شکل مستقل ساخته
شده اما الیه های محتوایی و اِلمان های شکل
گیــری رابطه های افراد ناخــوداگاه ما را به
سمت ســینمای تعلیق وار فرهادی می برد
اما در حریم شــخصی تعلیق بــه ان معنا
وجود ندارد و فیلمساز در بستر یک ملودرام
اجتماعی تماشاگرش را همراهمی می کند
زمان درستش به تماشاگر
و اطالعات را در ِ
می دهد معظمی در این فیلم نخواسته وارد
تعلیق هایی شــود که تماشاگر فیلم را پس
بزند یا اینکه منتظر بماند تا فیلمساز به طور
قطره چکانی اطالعات بدهد ،حریم شخصی
جدا از یاداوری ســبک فیلمسازی فرهادی
فیلمی ســت که می تواند مخاطــب را در
مکاشفه در یک دورهمی!
نود دقیقه نگه دارد زیرا فیلمنامه بر اساس
اتفاق و بحران شــکل گرفته و در هر مقطع
از فیلم شــاهد گره افکنی هایی هستیم که
به خط روایی جذابیت بخشــیده است و در
اتفاق در لحظه
این فیلم تعلیق جایش را به
ِ
داده اســت به طوری که تماشاگر به دلیل
ایجاد اتفاق یا بحران که در روند فیلم بوجود
می اید مشتاق ادامه ی فیلم می ماند اما این
فرایند وقــوع اتفاق تا چه انــدازه می تواند
متقاعد کننده باشد؟ یعنی میزان مناسبات و
رابطه ی ادم ها تا جایی از فیلم تعریف نشده
اســت و اگر بخواهیم نقد به روند فیلمنامه
اتفاق زود هنگامی ســت که در
وارد کنیم
ِ
فیلم حریم شخصی می افتد ،فیلم با روندی
شاد و سرخوشانه شروع می شود و از سوی
دیگر ســکانس هایی در موازات این شادی
گنجانده شده که باعث ایجاد تمرکز بیشتر
در شروع فیلم شــده ،شخصیت ها روبروی
بازپرس نشسته اند و مونولوگ هایی در ارتباط
با ان شب و وقوع اتفاق می گویند تماشاگر
هوشمند می تواند درک کند که بابک ،سحر،
درسا ،پیمان ،فرهاد ،پیمان و منصوره دارند
از کسی می گویند که انگار دیگر در ان جمع
حضور ندارد و حاال انها بعد از ان شب دارند
شــرح اتفاق مرگ دریــا را می دهند ،این
اغاز در موازات رفت و برگشــت هایی که در
مقطع های مختلف شاهد ان هستیم ِ
باعث
تعلیق زمانی می شود ،یعنی اگر توضیحات
شــخصیت ها را هم از ابتدا و اواســط فیلم
حــذف کنیم هیچ اتفاقی بــرای کلیت ان
نمی افتد و چه بهتر می بود تمامی توضیحات
شــخصیت ها را هر چند فشــرده در اخر
فیلم می دیدیم و می شــنیدیم ،چرا که این
مونولوگ ها به تماشاگر پیش فرض می دهد
و این پیش فرض باعث لو رفتن مسیر فیلم
می شود ،به همین دلیل قصه عجله دارد تا
فیلم سرعت داشته باشد این ریتم تند باعث
خال در شــکل گیری الیه های ســاختاری
شده است ،به همین دلیل فرهاد خیلی زود
عکس های دریــا و مانی را پیدا می کند و از
ان مقطع اتفاق به فیلم اضافه می شــود که
ان سرخوشانه بودن اول فیلم از بین می رود
از ســوی دیگر با شــکی که فرهاد به دریا
می کند اتفاق های دیگر هم در فیلم می افتد
مثل رابطه ی درســا و بردیــا که در وهله ی
نخست حضور بردیا در فیلم بی ثمر به نظر
می رسد اما زمانی که درسا با بردیا دیالوگ
ایجاد می کند تماشاگر تا حدودی می تواند
بردیا را بشناســد اما به هیچ وجه نمی تواند
پایــان فیلم را و نقش بردیــا در ان تصادف را پیش
بینی کند ،و در ادامه شــک هایی که سحر به بابک
دارد ضلع دیگر این بی اعتمادی ها را شکل می دهد.
بله ،پایه و اساس فیلم حریم شخصی بر بی اعتمادی
و گمان های بی منطق شــکل گرفته که فیلمســاز
در همان تیتراژ نخست ســوره ای را با معنی گمان
بردن های بی اســاس که باعث گناه می شود اشاره
کرده ،قصه هم با همین شکل و چارچوب مسیرش
را ادامــه می دهد گمان بی منطق فرهاد نســبت به
دریا ،ارتباط بردیا با درسا و شک سحر به بابک باعث
ایجاد بی اعتمادی هایی می شــود کــه در اخر یک
اتفاق جبران ناپذیر به عمل می اورد.حریم شخصی
با یک شتابزدگی به جلو حرکت می کند به طور مثال
فیلمساز می توانست نوع نسبت رابطه ها را منسجم تر
به تماشــاگر معرفی کند ،وضعیت رابطه ها و میزان
ان ها خیلی دیر شــکل می گیرد در همان سکانس
اول در ماشین ،فرهاد یک اهنگ به همسرش تقدیم
می کند اما اساسا مشخص نیســت که دریا همسر
فرهاد ســت یا اینکه بابک ،شوهر سحر است ؛ درسا
هم به دلیل حضور بردیا در فیلم گذاشته شده .تا قبل
از معرفی شخصیت ها تماشاگر فکر می کند این پنج
نفر چند دوســت مجرد هستند از سوی دیگر باعث
و بانی این اتفاقات مانی برادر ســحر است که قبل
از فرهاد قرار بوده با دریا ازدواج کند ،ســوالی پیش
می اید ایا تا قبل از این فرهاد خبر نداشــته که قرار
بوده دریا با مانــی ازدواج کند؟ ایا ان چندتا عکس
باعث می شود که فرهاد غیرتی شود؟ از نظر شباهت
لوکیشنی هم احمد معظمی تحت تاثیر فیلم درباره
الی بوده چند جوان برای خوش گذراندن به مکانی
می روند که همه چیز شاد و سرخوشانه است حتی
بابک را سوپزایز می کنند و برای او تولد می گیرند اما
زمانی که هســته ی مرکزی یک فیلم بر اساس یک
موقعیت پیش بینی نشده می خواهد شکل بگیرد باید
ابعاد ان اتفاق بیش از حد جدی به نظر برسد و نباید
اتفاق های دم دســتی را در فیلم گنجاند ،سحر یک
پیام صوتی را به اشــتباه در گروه تلگرامی می گذارد
و حاال نمی داند چه گونــه ان را پاک کند تا فرهاد
نخواند ،اما کسی که پیام می گذارد می تواند ان پیام
را به راحتی پاک کند طوری که کسی ان را نخواند
ولی فیلمســاز از این موقعیت دم دستی استفاده ی
دیگری می کند فرهاد به همراه دریا برای خرید کله
پاچه به بیرون از ویال می روند و چقدر خوب است که
ما جزئیاتی از رد و بدل شــدن دیالوگ های فرهاد و
دریا در ماشین چیزی نمی بینیم و در سکانس های
بعد در مقطع های مختلف ان سکانس های دونفره را
می بینیم دیالوگ هایی که میان فرهاد و دریا رد وبدل
می شــود و تصادفی که اتفاق می افتد می توانست به
کشش این
شکل غیرمنتظره ای نشان داده شود؛ اما
ِ
اتفاق که منجر به مرگ دریا می شــود به شدت کم
است فیلمساز می توانست با تمرکز بیشتر این اتفاق
را در شــکل دیگری به تماشاگر نشان بدهد اساسا
بازگشت فرهاد و دریا به ویال منطقی به نظر نمی رسد
چرا که این برگشــت فقط برای نشان دادن دو نکته
تدارک دیده شده است یک :گفتگوی سحر با بابک
درباره ی ارتباط دریا بــا مانی دوم :خبر بارداری که
دریا به درســا می دهد .این دو نکته را می شد قبل از
این سکانس به فیلم اضافه کرد ،بهتر می بود دریا در
همان تصادف به مرگ می رسید تا عمق این بحران
برای تماشــاگر بیشتر می شــد و اساسا در همچین
شکلی پاســخ هایی که دیگر شخصیت ها به بازپرس
می دهند ملموس تر جلوه می کرد اگر این گونه فیلم
به پایان می رسید و در همان سکانس پایانی متوجه
می شــدیم راننده ای که دریا را زیر گرفته بردیا بوده
نسبت به شرایط کنونی پایان منطقی تری را شاهد
بودیم ،اطالعاتی که تماشاگر از مقطع های مختلف
فیلم بدست می اورد باعث چالش و به فکر فرو رفتن
یا تعلیق پالنی نمی شود به طوری که انگار فیلمساز
عجلــه دارد تا فیلمش را ببندد ســکانس اخر را به
یاد بیاورید درســا به سحر می گوید که بردیا با دریا
تصادف کرده ســحر هم با عجله می رود این موضوع
را به بابک می گوید این چیدمان کمی اســان و دم
دستی به نظر می رسد مســلما اگر فیلمساز تجربه
اولش نبود می توانســت این فیلم را طوری به پایان
برساند که کمبود مصالح درام در چند سکانس پایانی
احساس نشود.
حریم شــخصی نکته مهمی در انتخاب بازیگر دارد،
در همیــن یک یــا دوماه اخیر دو فیلم در ســینما
اکران شــد ملی و راه های نرفتــه اش و خانه دختر،
بازی میالد کیمرام در بیشــتر سکانس ها البته بعد
از پیدا کردن عکس ها به اخر یاداور نقش ســیامک
فیلم ملی و راه های نرفته اش بود و از سوی دیگر رعنا
ازادی ور در ســکانس داخل ماشین با فرهاد یاد اور
نقش سمیرای فیلم خانه دختر بود اگر چه انتخاب
این دوبازیگر اســیبی به فیلم نرسانده است اما اگر
این فیلم با فاصله ی بیشتری اکران این می شد این
شباهت رفتاری به نظر نمی امد.
به نظر می رسد اگر فیلمنامه نویس در ایجاد موقعیت
مرگ دریا تمرکز بیشتری انجام می داد و این اتفاق به
صورت واقعی تر رخ می داد فیلم می توانست تماشاگر
را منقلب کند اما در شــرایط فعلــی مرگ دریا در
تختخواب و خوش رویی فرهاد نســبت به دریا با در
گرفتن باردار بودنش اساسا نمی تواند احساسات
نظر
ِ
تماشاگر را جریحه دار کند به همین دلیل بازگشت
دریا و بابک به ویال نمی تواند متقاعد کننده باشد چرا
کــه معظمی تاکید بی موردی در مرگ نابهنگام
دریا دارد .حریم شــخصی بــرای تجربه ی اول
احمد معظمی فیلمی ســت که از نظر تجاری و
قواعد فیلمسازی تا حدودی استانداردهای الزم
را دارد اما می توانســت در پرداخت فیلمنامه و
ریتم تمرکز بیشــتر لحاظ کند تا فیلم به هدف
نهایی اش نزدیک تر شــود .با تمــام چیزی هایی
که گفته شــد و این که رگه هایی از ســینمای
فرهادی در این دیده می شود ،اما حریم شخصی
با توجه به محتوا و داشــتن پتانســیل مضمونی
می توانــد تماشــاگران زیــادی را بــه خودش
اختصاص بدهد زیــرا این فیلم به لحاظ قصه به
خوبی می تواند برای تماشــاگرش فیلمی سرگرم
کننده و تا حدودی تاثیر برانگیز باشد.
از تئاتر مرده شــور شروع کنیم ،این
اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟
داســتان این نمایــش درباره زنی اســت که تمام
زندگی اش را وقف کرده اســت ،ســالها رازی در
ســینه دارد که هیچ گاه نگفته اســت و مدتهاست
که در ســختی تمام زندگی می کند ،کم نیســتند
زنانی از این جنس ،زنان یا مادرانی که شاید حتی
طعم زایش را نچشــیده اند اما کودکانی دارند از
جنــس خون و درد ،زنانی که ظاهر انان بســیار
ســالخورده تر از واقعیتشان اســت ،این نمایش
تالش بر نشــان دادن ازخودگذشتگی این دست
از انســانها را دارد که بدون اتــکا به هیچ فردی
در فضایی ســرد و مرده ،شــرافتمندانه زندگی
می کننــد ،حرف اصلی این نمایش نشــان دادن
خصایص پاک و ناب ادمی است.
چه ویژه گی هایــی در یک تئاتر باعث
می شود ان را بازی کنید؟
طبیعتا درمرحله اول باید متن نمایشنامه و کاراکتر
برایم جذاب و وسوســه انگیز باشد و در مرحله ی
دوم تیم نمایش برایم بســیار مهم است ،تیمی که
تئاتر را شــرافتمندانه کار کنند عــاری از هرگونه
حاشــیه ،تیمی که رفاقت و صمیمت در ان حرف
اول را بزنــد ،برایم مهم نیســت که گروه و یا خود
شخص کارگردان چندمین تجربه کاری اش است،
تنها کافی ست حس کنم که با این اجرا می توانیم
در کنارهــم برای مخاطب حرف جدیدی داشــته
باشــیم و قرار اســت درباره دردی حرف بزنیم که
در جامعه به وفور یافت می شود ،همین یعنی ادای
دین هنر به جامعه.
بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را
بازی کنید؟
مسلما زمانی که دغدغه بازیگری در سر داشته باشی،
ترجیح می دهید نقش های متفاوت را تجربه کنید و
طبیعی اســت که ترس از یکسری نقش ها را داشته
باشــید اما شیرینی بازیگری زمانی است که با سر به
جنگ ترس هایتان بروید ،به عنوان مثال همیشــه از
بازی در نقش هایی با سن های باال واهمه داشته ام تا
سال گذشته و بازی در نمایش «دال» به کارگردانی
مسلم خراسانی که در ان نقش مادری را بازی کردم با
دو فرزند که در واقعیت دوستانی که نقش فرزندانم را
بازی میکردند از لحاظ سنی از من بزرگتر بودند ،اوایل
تمرین این ترس مدام با من بود و تمام تالشم را کردم
که از کلیشه ای بازی کردن فاصله بگیرم و در نهایت
هم خوشبختانه گویا بازخورد خوبی از طرف مخاطب
داشت و منجر شد به دیده شدن و کاندیدا شدن من
در جشنواره فجر.
دنیای پرهیاهوی تئاتــر چقدر با ان
چیزی مخاطب از بیرون می بیند تفاوت
دارد؟
حرفهای جلســات اول کالس های استاد سمندریان
را خوب یادم اســت ،ایشــان قبل از هر چیزی به ما
یاد می دادند که در هر گرایشــی که در تئاتر مشغول
به کار شــدیم تعهد را فرامــوش نکنیم ،یادمان نرود
ما موظف به چه وظایفی هســتیم ،اجازه دیرامدن را
نداریم ،اجازه نبودن را به هر دلیلی نداریم ،اگر قبول
کرده ایم که در هر سمتی در گروه فعالیت کنیم باید
تا اخرین لحظه پای حرفمان بایســتیم ،باید با تئاتر
زندگی کنیم ،باید تئاتر اولویت اول زندگی ما باشــد،
ُدنا تارفی بازیگر نمایش «مرده شور» در گفتگو با «هنرمند»
ما برای «تئاتر» زندگی می کنیم
عباسعلیاسکتی
ُدنا تارفی ،متولد دی هزار و سیصد و شصت و چهار ،تهران ،دیپلم تئاتر از هنرستان سوره ،کارشناسی
بازیگری و کارشناسی ارشد بازیگری از دانشکده سینما تئاتر ،فارغ التحصیل کانون سمعی بصری
استاد سمندریان ،شروع فعالیت هنری او در سال هشتاد و یک با بازی در سریال «دوران سرکشی»
بود و بعد از ان بازی در چند ســریال ،فیلم کوتاه و تله فیلم ،او همچنین تجربه اجرای برنامه زنده
تلویزیون و برنامه ریزی پروژه های تلویزیونی را دارد ،کاندید از جشنواره های دانشجویی و مونولوگ
و تجربه و کاندیدای سال گذشته جشنواره تئاتر فجر برای نمایش دال ،تالیف کتاب های خالقیت
نمایشی و تحلیل روابط متقابل در بازیگری بداهه ،با ُدنا تارفی که تئاتر «مرده شور» با نقش افرینی
او چند روزی اغاز شده گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
نمی توانیم صرفا مثل یک شــغل به ان نگاه کنیم و
نباید فراموش کنیم ما تنها هستیم ،یعنی هر کاری
که انجام بدهیم چه خوب و یا بد کل گروه نتیجه اش
را می بیند ،بارها شده شنیده ایم که میگویند شما برای
خودتان زندگی نمی کنید ،دقیقا همین است ،ما برای
تئاتر زندگی می کنیم ،به نظر من این هیاهوی بسیار
است برای زنده نگه داشتن تئاتر ،این ان نقطه است
که مخاطب عام نمی بیند و شاید هم نتواند درک کند
اما تمام زیبایی تئاتر در این تعهد به جاست و اما در
ارتباط با بازی و رســیدن بازیگر به نقش ،این پروسه
یک مقدار طوالنی اســت و طی تمرین های مداوم و
منظم به دســت می اید ،چیزی که اگر راه را درست
رفته باشید مخاطب هم زمانی که روی صحنه می بیند
باور میکند و به نوعی شروع می کند به همزات پنداری
و همراه شدن.
تجربه های خوبی در تئاتر داشــته اید،
فضای امروز تئاتر را چگونه می بینید؟
فضای تئاتر هــم مانند فضای جامعه مدام در حال
تغییر اســت و گاهی این تغییر بسیار به جاست و
گاهی مخرب ،فضای تئاتر امروز با حضور مساوات ها
و خیل نژادها قطعا رو به پیشــرفت شگرفی است
اما هســتند دوستان دیگری که فقط و فقط اوضاع
مالی انها رو به پیشرفت است که این یعنی تخریب
دنیــای تئاتــر ،حداقل ای کاش ایــن میزان باالی
برداشــت مالی مانند یک چرخه ی ثابت دوباره به
تئاتر بر می گشــت ،اینگونه می شد به پابرجا ماندن
این هنــر امیدوار بود ،هســتند گروه های خوب و
خوش فکری که صرفا به دلیل عدم تامین مالی اثر،
دست از کار کشیده اند و هیچ گروه (تهیه کننده) و
ارگان یا ســازمانی نبوده که حمایتشان کند ،کاش
می شد تدبیری صحیح برای این روند اندیشید.
مافیا تا چه حد در تئاتر وجود دارد؟
هر جایی که ســود وجود داشــته باشد عموما مافیا
هم حضــور دارد ،زمانی که یک اجرای تئاتر به دلیل
رسیدن به یک سود مالی و یا یک راه اقتصادی باشد
طبیعتا مافیا هم ،چه از نظــر اقتصادی و چه از نظر
چیدمان اشــخاص به ان راه پیــدا می کند ،مافیا به
معنای مبارزه پرخاشــگرانه است و به نظر من معنی
همین کلمه تضاد اصلی با مفهوم ذاتی تئاتر دارد.
خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد
نقش در تئاتر تاثیر دارد؟
خوشبختانه هنوز انقدر فضای واقعی تئاتر مسموم
نشــده کــه چهره خــوب و زیبایی چهــره در ان
اهمیت داشــته باشد اما طبیعی اســت که مقوله
دوربین کامال متفاوت اســت ،همان معنی که بارها
شنیده ایم :دوربین این چهره را دوست دارذ فارغ از
هر نوع سلیقه شخصی.
امروز تئاتر چقدر در اولویت های هنری
مردم است؟
خوشبختانه مدتی است که فقط دانشجویان تئاتری
مخاطب این هنر نیســتند و این هم بی شک مدیون
ازدیاد سالن های خصوصی است و البته ناگفته نماند
که فضای مجازی هم کمک شــایان توجهی به اشنا
کردن مردم با این هنر داشته و دارد ،نمی شود گفت
جزو اولویت های اول مردم ما محســوب می شود اما
می توانیم در اینده ای نزدیک به ان امیدوار باشیم.
اینهمــه فارغ التحصیل تئاتر اینده ای
دارند؟
در تئاتــر هم مانند رشــته های دیگــر تحصیلی،
دانشــجویان زمان اتمام تحصیل راه خود را تغییر
می دهند چــون انتخاب اصلی ان دســته از افراد
تئاتر نبوده و راه دیگری را برای ادامه زندگی خود
انتخاب می کننــد و در نهایت عده محدودی باقی
می مانند که اگر اندکی خالقیت و پشــتکار همراه
خود داشته باشند ،هنوز می توانیم به اینده شغلی
انها امیدوار باشــیم ،تئاتر چیزی جز همراه شدن
یک گروه و تیم نیســت ،اگر دانشجویان این رشته
ایــن مهم را مدنظر قرار بدهنــد و از همان دوران
دانشگاه گروهی خوب و منظم و فعال داشته باشند
بی شک بعد از اتمام تحصیل هم فضایی برای تجربه
کردن ومشغول بودن را دارند.
فضــای جشــنواره ها امــروز چقدر
امیدوارکننده هستند؟
هر اثر نمایشــی به روی صحنــه می رود تا دیده
شود ،بنابراین وجود جشــنواره های متعدد برای
گروه های نمایشــی انگیزه ایجــاد می کند و اگر
این جشنواره ها عاری از هرگونه البی بازی باشد
قطعنــا در روند پیشــرفت تولید اثــار با کیفیت
کمــک خواهد کــرد ،خوبی دیگــری که حضور
این جشــنواره ها دارد تامیــن کمک هزینه برای
گروه های اجرایی است ،البته هر چند کم و ناچیز
اما بازهم دریچه امیدی است برای گروه هایی که
هیچگونه پشتوانه مالی ندارند.
فکر می کنید در بین بازیگران امروز،
کسی را داریم که ماندگار شود؟
کم نیستند بازیگرانی که خالصانه برای تئاتر تالش
می کنند ،بی شک این تالش نتیجه هم دارد،
بازیگرانــی که بدون هیچ پشــتوانه فامیلی و مالی
دارند شــبانه روز کار می کنند و تمرین می کنند و
لحظات ارزشمندی را از خودشان به جا گذاشته اند،
اگر ازپس ســختی های این راه بر ایند و خســته
نشوند حتما ماندگار می شوند.
دوست دارید در کنار چه هنرپیشه هایی
کار کنید؟
به طور کلی هر کارگــردان و یا پارتنری که بتوانم
از او یاد بگیرم را دوســت دارم تجربه کنم ،اما این
روزها خیلی دوســت دارم که با گروه خوب محمد
مســاوات عزیز همکاری کنم و چنــد وقت پیش
خودم این درخواست را از ایشان کردم و همچنان
منتظر رسیدن ان روز هستم.
بــه ان چیزی که از خودتــان انتظار
داشتید امروز باشید ،رسیده اید؟
هیچ وقت هدفم ستاره شدن در دنیای تصویر نبوده
و نخواهد بود ،از زمانی که شروع کردم به تحصیل
در این رشــته ،ازهمان دوران هنرستان ،فقط یک
هدف داشــتم ،یک تئاتری خــوب بودن و ماندگار
شدن اسمم در تاریخ تئاتر ایران که خب قطعا هنوز
خیلی راه دارم برای رسیدن به این هدف ،فراموش
نمی کنم روز تشــییع پیکر استاد سمندریان عزیز
را ،این مرد بــزرگ خصلت های زیادی برای غبطه
خوردن داشت اما یک چیزی ان روز مدام در سرم
می چرخید و دائم با خودم می گفتم خوش به حالت
استاد این همه شاگرد را تربیت کردی ،به این همه
جوان «عاشقی» یاد دادی ،این همه ادم دارند برای
شــما از ته دل عزاداری می کننــد ،این ان هدفی
است که من دارم.
7
چهار شـــــنبه 29اذر ماه 1396سال دهــــم شماره 839
www.honarmandonline.ir
تئاتـــــر
THEATER
اخبار
فرمان فتحعلیان بازیگر تئاتر شد
فرمان فتحعلیان خواننده کشورمان برای اولین بار با نمایش «قدم زدن
با اســب» به کارگردانی مسعود شاه محمدی به صحنه تئاتر می اید.
نیکی مظفری بازیگر سینما و تئاتر هم دیگر بازیگر این نمایش است.
نمایش «قدم زدن با اســب» به کارگردانی مســعود شاه محمدی از ۶
دی ماه ســاعت ۱۹:۳۰در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می رود.
«قدم زدن با اســب» داستان عشــقی ممنوعه در برهه ای حساس از
تاریــخ معاصر را روایت می کند .این نمایش درباره زن و مرد چریکی
اســت که در ســال ۵۴در یک خانه تیمی ،به صورت چشــم بسته
زندگی می کنند؛ مفهوم چشــم بسته بودن این است که افراد حاضر
در خانه تیمی به هیچ وجه نباید همدیگر را ببینند و شناسایی کنند.
زمستان 66در سالن گوشه فرهنگسراری نیاوران
به روی صحنه می رود
نمایش «زمســتان »66به نویســندگی محمد یعقوبی و کارگردانی
علی جعفری ،جمعه یکم دی ماه در سالن گوشۀ فرهنگسرای نیاوران
افتتاح می شــود .معصوم احمدزاده ،رزمریم کاظمی ،ایمان عبادیان،
خشــایار شمشــیر گران ،پریا طاهری ،هیراد ترک زاده ،حامد عزیزی
و مریم جلینــی بازیگران این اثر 65دقیقه ای هســتند .در خالصۀ
داستان این اثر امده است :خانواده ایی به تازگی اسباب کشی کرده و
وارد خانه جدیدشــان شده اند ولی تنش و اختالفاتی بین روابط افراد
خانواده وجــود دارد که این اتفاقات همزمان می شــود با اولین روز
موشــک باران تهران در اسفند ماه ســال .۱۳۶۶این شرایط بوجود
امده مسائل و مشــکالت جدیدی برای افراد خانواده بوجود می اورد
که اختالفات قبلی انها را تحت الشــعاع قرار می دهد .ساالر حسینی
فر طراح صحنه ،سارا حجت طراح لباس ،مینا فتحی پور طراح گریم،
ســاغر رادنژاد طراح پوســتر ،رامین زمین پیما عکاس ،امید امیدپور
دســتیار کارگردان ،مهسا شمس منشــی صحنه ،حامد حقانی مدیر
صحنه ،زهرا طراحی مدیر اتاق فرمان ،حسین مطمئن زاده طراحی و
مهندسی صدا ،ضبط نریشن :استودیو کوالیما و مشاور رسانه ای امین
کردبچه چنگی از دیگر عوامل این نمایش هستند.
اجرای «پابرهنه ،برهنه ،قلبی در مشت»
به زبان ترکی استانبولی
نمایش «پابرهنه ،برهنه ،قلبی در مشــت» (با کاروان ســوخته) دوم
دی ماه به زبان ترکی استانبولی روی صحنه می رود .این اثر نمایشی
به نویســندگی علیرضا کوشــک جاللی و کارگردانی یاسر عطار دوم
دی ماه ســاعت ۲۰در ســالن تئاتر باران به نمایش در می اید .این
نمایشنامه که در سال ۱۹۹۹جایزه نمایشنامه نویسی مردمی المان
را از ان خود کرده است روایتگر زندگی مهاجر ترک مسلمان المانی
تباری اســت که خانه و خانواده اش قربانی اتش ســوزی می شود که
ریشــه در یک اقدام نژادپرســتانه دارد .زهرا فیضیپور و یاســر عطار
ترجمه از فارسی به ترکی استانبولی این نمایشنامه را برعهده داشته
اند و حجت مقدم نیز بازیگر این اثر نمایشی است.
همکاری تیم هری پاتر با پدر ژپتو
«پینوکیو» قصه ای کالسیک درباره عروسکی چوبی است که توسط
کارلو کلودی در قرن نوزدهم نوشته است .این روزها «National
»Theatreشهر لندن میزبان اجرایی موزیکال بر اساس این قصه
معروف ایتالیایی اســت .نمایشــنامه موزیکال «پینوکیو» توســط
دنیس کلی نوشته شــده که پیش از این تجربه نگارش نمایشنامه
موزیــکال معروف «ماتیلدا» را بر عهده داشــته اســت .تیم تولید
تئاتر موزیکال «هری پاتر و کودک نفرین شــده» که پیش از این
در تئاتر انگلســتان و همچنین تئاتر برادوی امریکا به صحنه رفت،
در تولید و اجــرای تئاتر موزیکال «پینوکیو» همکاری دارند .جان
تیفانی نیز کارگردانی این موزیکال موفق را عهده دار اســت که به
شــکلی کامال مدرن اجرا می شود .تئاتر موزیکال «پینوکیو» عالوه
بــر حضور بازیگران متعدد ،از عروســک های متعــددی نیز بهره
برده اســت .مارک هادفیلد ،دیوید النگهام ،جــو ایدریس رابرتز،
ادری بریســون ،دیوید کریک برد ،دان ســیورایت ،گرشین استاچ
جی ار ،جک نــورث ،تریو بلک وود کمبریــج ،انابل کاتی ،کلمی
اس واس ،جــک ولف ،جیمــز چارلتون ،اســتوارت انجل ،مایکل
تایبی ،اســکارلت ویلدرینک ،جیمــز چارلتون ،ربکا جین دیویس،
ســارا کامیال ایمپی ،مایکل لین ،استفان بورن و لینفورد جانسون
بازیگــران تئاتر موزیــکال «پینوکیو» هســتند .تئاتــر موزیکال
«پینوکیــو» توســط کمپانــی « »National Theatreو بخش
تئاتر کمپانی دیزنی تهیه شده است.
HONARMAND INTERNATIONAL NEWSPAPER
شماره • 839چهار شنبه 29اذر ماه • 1396سال دهم • 8صفـــحه
صاحب امتیاز :شـرکت جهان سبز
مـدیر عامـــل :حسـین احـمـدی
مدیر مسوول :مهدی احمدی
زیـر نظــر شــورای ســردبیـــری
چاپ :شرکت کارا پیام
سازمان اگهی ها88311361 - 88311353 :
نشانى :تهران ،خیابان مطهری ،بعد از خیابان سلیمان خاطر
خیابان اورامان ،پلاک ،43واحد2
تلفکس88813489 - 88301986 :
توزیع :نشرگستر امروز
منشور اخالق حرفه ای روزنامه هنرمند
http://honarmandonline.ir/?p=6049
سیستممدیریتکیفیت-رضایتمندیمشتری
سیستم مدیریت کیفیت
ISO 10004:2012
ISO 9001 : 2008
instagram.com/honarmandonline
telegram.me/honarmandnews
www.honarmandonline.ir
همزمان با فرارسیدن شــب یلدا که طوالنی ترین شب سال نامیده می شود ،مدیر روابط
عمومی معاونت صدا از تدارک گسترده شبکه های سراسری رادیو به این مناسبت خبر داد.
علی اکبر خدابخش ،مدیر روابط عمومی معاونت صدا با بیان اینکه شبکه های سراسری رادیو
به مناسبت فرا رسیدن طوالنی ترین شب سال (شب یلدا) ،ویژه برنامه های متنوعی را تدارک
دیده اند تا مخاطبان لحظاتی به یادماندنی را در این شب تجربه کنند ،گفت :رادیو ایران در
برنامه «فرهنگ مردم» به بررسی ایین های شب چله در مناطق مختلف ایران می پردازد .در
این ویژه برنامه ایین های خراسان جنوبی ،کاشمر ،لرستان ،کهکیلویه و بویر احمد،مازندران،
قزوین ،شرق گیالن ،شیراز ،اذربایجان شرقی و غربی (تبریز) بیان می شود .فرهنگ مردم
به تهیه کنندگی زهرا فقیه میرزایی ،مجری و گوینده شمسی فضل اللهی و محمد محسن
رفیعی ،نویسندگی زینت صالح پور جمعه اول دی ماه ساعت ۲۱:۳۰پخش می شود.
وی در ادامه با بیان اینکه ویژه برنامه «به رســم یلدا» شبکه جوان روز پنجشنبه ( ۳۰اذر
ماه) به مناسبت شب یلدا با گویندگی و اجرای زنده موسیقی توسط نیما رئیسی به روی
انتن می رود ،خاطرنشان کرد :این ویژه برنامه میزبان رستاک حالج (خواننده و ترانه سرا)،
امید صباغ نو (شاعر) و گالره عباسی (بازیگر) است که با ایتم های گفت وگو محور ،گزارشی،
مصاحبه و موسیقی با تکیه بر دور هم جمع شدن و دوری از فضای مجازی سعی دارد به
تنهایی انسان ها در دنیای صنعتی اعتراض کند .این برنامه کاری از گروه جوان و تفریحات
شبکه جوان است که به تهیه کنندگی حامد مرادیان و گویندگی نیما رئیسی از ساعت ۲۱
به روی انتن می رود.
خدابخش از تدارک گروه ادب و هنر رادیو فرهنگ به مناسبت شب یلدا خبر داد و افزود:
ویژه برنامه «اخرین مهمانی پاییز» روز پنجشــنبه از ســاعت ۲۰و ۳۰دقیقه الی ۲۴به
تهیه کنندگی وحید رستگاری از رادیو فرهنگ پخش می شود .مدیر روابط عمومی معاونت
صدا همچنین تصریح کرد :رادیو صبا در بلندترین شب سال با ویژه برنامه زنده «شب یلدای
صبا» با بخش ها و ایتم های شاد و متنوع به مدت چهار ساعت با هدف شادی افرینی مهمان
خانههای مخاطبان می شودُ .جنگ چهار ساعته «شب یلدای صبا» به مناسبت شب یلدا با
حضور مهمانان ویژه و هنرمندان عرضه موسیقی لحظات به یاد ماندنی را به همراه مخاطبان
رقم می زند.
به وقت تهران
اذان ظهر
12:01
اذان مغرب
17:15
اذان صبح فردا
طلوع افتاب فردا
«مهمونی شب یلدا»« ،مسابقه بی سابقه»« ،خط رو خط»« ،در و دیوار»« ،حافظ خوانی»،
«گزارش مردمی»« ،مسابقه طنز» از جمله ایتم های شاد و شنیدنی این ویژه برنامه است .در
این ویژه برنامه تالش می شود تا فلسفه و تاریخچه شکلگیری شب یَلدا یا شب چلّه یکی از
کهن ترین جشن های ایرانی در فضایی شاد و صمیمی در کنار مخاطبان مرور شود.
«شب یلدای صبا» ویژه برنامه ای از گروه طنز و سرگرمی رادیو صباست که روز پنجشنبه
۳۰اذر از ساعت ۱۸:۰۰تا ۲۲:۰۰روی انتن می رود .خدابخش با اشاره به اینکه ویژه برنامه
طوالنی ترین شب سال در رادیو تهران با عنوان «سبز و قرمز» نیز از ساعت ۱۹:۰۰تا ۲۳:۳۰
با تالش گروه تفریحات و سرگرمی این شبکه رادیویی به روی انتن می رود ،عنوان کرد :این
ویژه برنامه با ایتم هایی همچون گزارش رسوم ،گزارش زنده از سطح شهر و حال و هوای
مردم در این شب و ایین های اخالقی در شب یلدا با حضور کارشناس مذهبی و چند ایتم
نمایشی تقدیم مخاطبان می شود .امیر بنی هاشمی تهیه کننده این برنامه و گویندگان ان
امین قاضی و اوید بزرگی هستند .وی از «شب اناری» به عنوان ویژه برنامه شب یلدای رادیو
سالمت یاد کرد و گفت :با عنوان به تهیه کنندگی موسی نظری و گویندگی مسعود خواجه
وند از ساعت ۲۲:۱۰تقدیم شنوندگان می شود .مهمانان این برنامه رادیویی عبارتند از دکتر
بیژن صدری نژاد ،دکتر ازاده متقی ،دکتر عاطفه میرسیدی ،مجید اخشابی ،موضوع این
برنامه :اداب و رسوم شب یلدا؛ صله رحم؛ احترام به والدین و بزرگترها است.
خدابخش با بیان اینکه در اخرین شب پاییز رادیو گفتگو با برنامه «یلدای ایرانی» مهمان
خانه های مخازبان است ،اظهار کرد :این برنامه با بخش های مختلفی همچون قصه های شب
یلدا با اجرای مسعود فروتن ،شاهدان عشق (گفتگو با خانواده های شهیدان و شهدای حرم)،
حافظ خوانی با اجرای علیرضا معینی به روی انتن می رود .همچنین ایتم ایران ما در این
برنامه به سراغ مسئولین میراث فرهنگی می رود و با خاطراتی از جمشید مشایخی و حمید
درخشانی اولین شب زمستان را رنگی دیگر می زند .الزم به ذکر است این برنامه به تهیه
کنندگی ،بهزاد محمود زاده و اجرای اقایان شــهاب شهرزاد و رشید کاکاوند به روی انتن
می رود .عالقمندان به شنیدن ویژه برنامه «یلدای ایرانی» از رادیو گفت و گو می توانند از
پشت صحنه
اوقات شــرعی
غروب افتاب
تدارک رادیو برای شب یلدا
ساعت ۲۰الی ۲۴پنجشنبه ۳۰اذر شنونده این برنامه باشند .وی در ادامه خاطرنشان کرد:
با توجه به فرا رسیدن شب یلدا و دورهمی های اقوام ،رادیو معارف در برنامه زنده «مهربان
باشیم»« ،خانه مهر» و «به رنگ خدا» به برکات و ثمرات صله ارحام و ....می پردازد .رادیو پیام
نیز بنابر اهداف و ماموریت های تعریف شده خود اقدام به پخش متن ها و موسیقی های مرتبط
با این مناسبت می کند.
مدیر روابط عمومی معاونت صدا از پخش نمایش های ویژه به مناسبت شب یلدا نیز
خبر داد و گفت :نمایش رادیویی «یلدا» که توســط مهدی معبودی نوشــته شده در
حال و هوای مراســم یلداســت و حمید منوچهری کارگردانی ان را بر عهده دارد .در
این نمایش رادیویی هنرمندانی چون مهرداد مهماندوست ،مریم جلینی ،زهره مجابی،
شهریار حمزیان و احمد گنجی به ایفای نقش می پردازند« .یلدا» به تهیه کنندگی ژاله
محمدعلی افکت نرگس موسی پور و صدابرداری علی حاجی نوروزی سه شنبه سی ام اذر
ماه ،ساعت ۲۰:۰۰از رادیو نمایش پخش می شود .گفتنی است در این روز نمایش های
دیگری همچون «فصل اخر» ســاعت ۷:۱۵و «بخاری را من روشن می کنم» ساعت
۶:۳۰با موضوع شــب یلدا به روی انتن رادیو نمایش خواهنــد رفت .وی در پایان و
در تشــریح برنامه های رادیو ورزش در طوالنی ترین شــب سال گفت :همزمان با اغاز
فصل زمستان و در طوالنی ترین شب ســال ،شبکه رادیویی ورزش با تدارک دو ویژه
برنامه با عناوین «عصرانه» و «زمســتونه» شبی شاد و مفرح را برای مخاطبین خود
پیش بینی کرده است .برنامه «عصرانه» که از ساعت ۱۷:۰۵دقیقه بروی انتن می رود
کاری است از گروه تفریحات این شبکه که شامل بخشهای مختلفی همچون مسابقه
تلفنی ،مصاحبه با ورزشکاران ،نقل های ایینی و پهلوانی مرتبط با این شب ،نغمه های
محلی و ایتم های شاد دیگر خواهد بود .همچنین ویژه برنامه «زمستونه» که از ساعت
۲۲.۳۰تا ۲بامداد بروی انتن می رود و ســاعات خوشی را برای هم وطنانمان در این
شب رقم می زند کاری است از گروه تولید و تامین رادیو ورزش که با ایتمهای متنوع
و ویژه تا پاسی از شب میهمان خانه های ایرانیان خواهد بود .خدابخش ابراز امیدواری
کرد شبکه های رادیویی بتوانند با تولید و پخش برنامه های متنوع ،شب پرباری را برای
شنوندگان خود رقم بزنند.
16:53
05:38
07:10
گنج سخن
هیچ قومى با یکدیگر مشورت نکردند مگر ان که به راه
پیشرفتخودرهنمونشدند.
امام حسن مجتبی (ع)
در بین همکاران و دوستان معروف هستم به اینکه اگر قصد کنم با شخص یا گروهی دیدار و همکاری داشته
باشم حتما طرف مذکور موقعیت کاری و اجتماعی اش را از دست خواهد داد؛ شاید باورتان نشود ولی اعتراف
می کنم در سطح وزیر و معاون وزیر هم مورد داشتم که بندگان خدا بدون هیچ توضیحی برکنار شدند ،خیلی
از موقع ها دوستان میگن یه قرار با فالن شخص بزار بلکه برشدارند و مردم راحت بشن! خالصه اینکه در این
وانفسای بی پولی و شرایط بد اقتصادی شاید بتوانم کسب و کار جدیدی برای خودم دست و پا کنم چیم از
تستتر مستر ها کمتره تازه مورد مشابه هم ندارم .اگر درست عمل کنم شاید کارکرد اصلی ام موقع انتخابات ها
باشد؛ بخدا عمرم را در روزنامه نگاری تلف کردم .شاید اون استعدادی که میگن خدا به افراد می دهد همین
هست! منتهی ادم هایی موفقیت کسب می کنند که استعدادهایشان را کشف و به ان فعلیت می بخشند .خدا
را چه دیدی شــاید بتوانم در حوزه بین الملل ورود کنم و با کسب درامد و ورود ارز بخشی مشکالت کمبود
ارز را حل کنم؛ بعد از تماشای فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمی کیا ارادتم به برو بچه های واجا خیلی بیشتر
شد؛ نظرتان راجع به فعالیت با برند «حذف فیزیکی» چیست؟! قبول دارم برای این کار یکم تند هست...
فارس
افقی:
من هرگز شکست نخورده ام ،بلکه راه هایی
را کشف کرده ام که به ان چیزی که می خواهم
منجرنمیشوند.
توماسادیسون
طرح روز
4
5
6
7
8
9
10
ر
و
ر
ب
ل
3
4
5
6
7
8
9
10
11
8 7 6
ا س ع
س
ا
ن
م
ا
د
د
و
ی
م
م
ی
ا
ا
ر
د
م
ا
و
ا
د
ا
ر
ی
ا
ل
ا
ع
م
ه
ن
15
ا
م
عمودی:
ح
و
ا
م
و
ا
گ
ر
ا
ر
ا
س
ر
ا
ر
ا
س
ل
ل
ا
ی
ن
ب و
13ب
14ا
15ن
ر
س
ه
ع
ب
ا
ل
ک
ر
م
ر
و
ا
ر
و
م
ا
ل
ش
ی
ی
د
ا
ر
م
س
ر
ی
د
ا
ن
ا
و
د
ن
ا
ا
ا
م
ا
ن
ن
ک
ه
ر
ک
ا
و
ن
ی م
ا
ا
ن
ه
ب
ر
ی
ا
و
ه
ک
ا
ر
ر
د
ا
ه
ش
ت
و
ر
ر
د
گ
13
و
ا
ی
12
ر
ی
ا
ر
10 9
د ی
15 14 13 12 11
ش ر ی ف
س
11ت
12و
شب چله ی کودکان کار!
3
ا
4
و
5
ش
2 1
3
4
6 5
7
8
15 14 13 12 11 10 9
2
پاسخ جـدول شـماره قـبل
3
حافظانه
1
-1چهــره موردنظر-همــراه واکنش-2ســیراب نمــودن-
باهوش-ازپوششــها-3الفبای تلگراف-ادغام کردن چند منبع
تصویری بــرروی نوار-4فرارنمودن-اغشــته بــه زهر-صدمه-
نغمه-5تله-شــهری دراســتاناصفهان-نوعی موسیقی-زیاده
خواهی-6شــفابخش بیمــار-کالم مخفی-7هوشــیار-
درخوروشایســته-8عالمت جمع-یک خودمانی-9ازنشــانه
هــای دستوری-محبوب-10کشــتی جنگی-پایتخــت
نروژ-11کافیاســتامابسنیســت-فریادعدالت-کارها-تیره
وکدر-12امرامدن-ســرها-ایتالیای قدیم-بــوی ماندگــی
-13اهــل هندوســتان-فرومایه-اخرین لباس-14گــذران
زندگی-ازخدایــان هندوستان-حکایتگر-15واحدشــمارش
گوسفند-فیلمش
2 1
1س ی
2د ا
پندبزرگان
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سالمی و کالمی نفرستاد
صد نامه فرستادم و ان شاه سواران
پیکی ندوانید و سالمی نفرستاد
طراح جدول :رسول نادری
جـــدول
14
-1جنگ-دراین محموعه بازی کرده است-2شعله اتش-اسب ماده-هنرهفتم-3روز عرب-ازاقوام اصیل-
اشار ه به دور-نشانی-4نرســیده-عالمت مفعولی-خوک وحشی-گشوده-5سوغات روسیه-فریادبلند-
ازخدایان باستان-6عددورزشی-مساوی-قرض-7سرپرســت-همراه پشــتک-8خندان نیست-جایزه
سینمایی-9روغن کفش-اسمان-10بدبوی پرخاصیت-پهلو-زیاده خواهی-11دندانه-شمارک-قورباغه
درختی-12کافی-معدن-پژمرده-ازحدگذشته-13گوشه-به دنیا اوردن-درد-مردم قرانی-14ناشایست-
رودکردستان-پرحرفی-15دراینمجموعهتلویزیونیبازیکردهاست-درسسرگذشت
اخبار دیدنی
در درگیری معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری هندوراس با پلیس۱۶،
نفر از جمله دو مامور کشته شدند .معترضان معتقدند در روند انتخابات تقلب
شده و «سالوادور نصراهلل» پیروز انتخابات است /خبرگزاری فرانسه
بازدید شهردار تهران از خطوط 6و 7مترو و ایستگاه دولت اباد /ایلنا
مراسم افتتاح هزارمین مدرسه برکت و امضای تفاهم نامه احداث ۲۱مدرسه در مناطق زلزله زده
استان های کرمانشاه و کرمان سه شنبه ۲۸اذر ماه با حضور حجت االسالم محمدی گلپایگانی رئیس
دفتر مقام معظم رهبری و محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان امام خمینی(ره) برگزار شد/تسنیم
نخستین اجالس ملی گزارش حقوق شهروندی صبح دیروز سه شنبه 28اذر ماه با حضور رییس جمهور و جمعی از وزرای
هیئت دولت در سالن اجالس سران برگزار شد /ایلنا
شهر تهران در حالی بنا بر عادت هر ساله این روزها با الودگی بسیار زیاد هوا دست به گریبان است که
از سوی مسئولین اقدامی جز تعطیلی مدارس و گسترش محدودیت های ترافیکی دیده نمی شود /مهر
نمایشگاه مروری بر اثار علیرضا اسپهبد در گالری فرمانفرما تا 10دی ماه دایر است /هنرانالین