روزنامه هنرمند شماره 895 - مگ لند
0

روزنامه هنرمند شماره 895

روزنامه هنرمند شماره 895

روزنامه هنرمند شماره 895

‫داریوش اسدزاده‬ ‫از سنت های نوروز میگوید‬ ‫عیدهای قدیم رنگ و بوی‬ ‫دیگری داشت‬ ‫‪5‬‬ ‫شماره ‪895‬‬ ‫ چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهم‬ ‫‪ 8‬صفـــــحه ‪ 1000‬تومـان ‪ISSN 2008-0816‬‬ ‫شبنم قلی خانی در گفتگو با «هنرمند»‬ ‫ترجیح می دهیم عید در تهران باشیم‬ ‫‪8‬‬ ‫هنرمندانی که در سال ‪ 96‬اسمانی شدند‬ ‫یادشان بخیر‪...‬‬ ‫‪3‬‬ ‫پیشنهاد گردشگری «هنرمند» برای تعطیالت نوروز ‪97‬‬ ‫ایران را بگردیم!‬ ‫‪7‬‬ ‫گفتگوی عیدانه «هنرمند» با استاد جمشید مشایخی‬ ‫کمال الملک سینمای ایران‬ ‫وهاب امانی‬ ‫‪2‬‬ ‫البوم «هم صدا»‬ ‫با صدای‬ ‫مهدیفتحی‬ ‫منتشر شد‬ ‫‪6‬‬ ‫‪2‬‬ ‫و کفش نو می خریدیم تا برای نوروز رخت نو بر تن کنم‪ .‬پدر بیشتر‬ ‫وقت ها سر ککار بود و نمی توانست ما را همراهی کند‪ .‬بعد برگشتن‬ ‫از بــازار‪ ،‬مادر لباس ها و کفش هایم را در قفســه ای قرار می دادو هر‬ ‫وقت فرصت می کردم‪ ،‬یواشکی و به دور از چشم های مادر‪ ،‬به سراغ‬ ‫قفســه ها می رفتم و لحظاتی به لباس ها و کفش هایم خیره می شدم‬ ‫و هــزاران بار در دلم دعا می کردم‪ »:‬کاش عید زودتر بیاید تا بتوانم‬ ‫لباس نو بپوشم!» قبل از سال تحویل مادر با وسواس خاصی‪ ،‬لباس‬ ‫تــک تم ما را به تنمان می کرد و حتی کراواتم را خودش گره می زد‪.‬‬ ‫این کار مادرم با عشــق بود‪ .‬می شــد از چشم های خسته اش‪ ،‬عشق‬ ‫را بــا تمام وجود لمس کرد‪ .‬بایــم لذت بخش بود از اینکه مثل یک‬ ‫نظامی جلوی مادر بایســتم و او با صبوری لباس هایم را مرتب کند‪.‬‬ ‫یادش بخیر! چه روزهایی داشــتیم! جای خالی همه عزیزان هجرت‬ ‫کرده به خیر!‬ ‫چهارشنبه سوری های متفاوتی داشتیم‬ ‫حال و هوای چهارشــنبه ســوری‪ ،‬عالی بود‪.‬ان زمان ترقه و ســرو‬ ‫صدا نبود‪ .‬کســی موجب ازار دیگران نمی شــد‪ .‬یــک اقایی بود که‬ ‫قبل از چهارشــنبه ســوری به بیابان می رفــت و از انجا بوته و خار‬ ‫می کند و برای فروش به پارچین می اورد‪ .‬از او خار و بوته خشکیده‬ ‫می خریدیــم و اتش بــه پا می کردیــم و از روی ان می پریدیم‪ .‬کار‬ ‫جالبی که در شــب چهارشنبه ســوری انجام می دادیم این بود که‬ ‫چادر بر ســر می کردیم‪ .‬یک قاشق و کاسه به دست می گرفتیم و با‬ ‫زدن قاشــق به کاســه به در خانه های مردم می رفتیم‪ .‬هر کسی که‬ ‫ســعی می کردند ان را خرج نکنند‪ .‬زمانی که هفت یا هشت ساله‬ ‫بودم‪ ،‬بــه یاد دارم پولهای عیدم را به مادرم داده بودم و او با این‬ ‫پــول برایم چند بره خرید و به فردی داد تا از انها نگهداری کند‪.‬‬ ‫عاشق دوچرخه بودم و همه می دانستند‪ .‬وقتی بره ها بزرگ شدند‪،‬‬ ‫مــادرم انها را فروخت و با پولش برایم دوچرخه زیبایی خرید‪ ،‬که‬ ‫یکی از بهترین خاطرات زندگیم محســوب می شود‪ .‬اهل عیدی‬ ‫دادن هستم‪ .‬هر کودک یا نوجوانی که به منزلم بیاد‪ ،‬به او عیدی‬ ‫می دهم‪ .‬البته در خیابان به کسی عیدی نمی دهم چون میلیاردر‬ ‫نیســتم‪( .‬با خنده)‪ .‬معموال برای عیدی‪ ،‬پول می دهم‪ .‬انقدر زیاد‬ ‫نیست و قاعده ای ندارد که بگویم چقدر عیدی می دهم!‬ ‫هفت سین را دوست دارم‬ ‫به سفره هفت سین اعتقاد دارم‪ .‬به انداختن سفره هفت سین در‬ ‫خانه ام مقید هستم‪ .‬به تمام سین های هفت سین عالقه دارم‪ .‬به‬ ‫نظرم سفره هفت سین‪ ،‬دنیای دیگری است که پر از پاکی‪ ،‬لطفت‬ ‫و زیبایی اســت‪ .‬دنیایی که از زندگی پــر از کثافت و دروغ تهی‬ ‫اســت و سادگی‪ ،‬شرافت و درســتی در ان موج می زند‪ .‬وقتی به‬ ‫ســفره هفت سین نگاه می کنم‪ ،‬روح و روانم سرشار از تازگی و نو‬ ‫شدن‪ ،‬می شود‪ .‬ای کاش وجود همه ما با دیدن سفره هفت سین‬ ‫خانه های مان‪ ،‬پر از راستی‪ ،‬درستی و انسانیت و شرافت شود!‬ ‫نورزو برای رفع کدورت ها بود‬ ‫عیدهای نوروز این سالها‪ ،‬قابل قیاس با گذشته نیست‪ .‬قدیمها صفا‬ ‫و صمیمیت رنگ و بوی دیگری داشــت‪ .‬کسی دنبال خودنمایی‪،‬‬ ‫ژســت گرفتن و به رخ کشــیدن نبود! همه چیز دلی بود‪ .‬کسی‬ ‫ســفره اش را به رخ دیگری نمی کشــید و همه چیز خیلی لذت‬ ‫بخش و شــیرین بود‪ .‬وقتی کسی وارد خانه عزیزی می شد‪ ،‬همه‬ ‫به چشم انسانیت‪ ،‬عشــق و محبت به او نگاه می کردند و می شد‬ ‫یکرنگی را به وضوح دید‪ .‬کسی به این فکر نمی کرد این فرد‪ ،‬چند‬ ‫وقت چپیش اوقاتش را مکدر کرده بود‪ .‬خیلی از اشتی دادن ها و‬ ‫رفع کدورتها در عیــد نوروز اتفاق می افتاد و در همان لحظه اول‬ ‫دیدوبازید و روبوســی همه چیز فراموش می شــد‪ .‬کسی کینه ای‬ ‫نبود و ناموس پرستی هم زیاد بود‪.‬‬ ‫بیشتر اوقات عید در خانه بودم‬ ‫بیشتر اوقات در ایام نوروز در خانه و کنار عزیزانم بوده ام‪ .‬از وقتی‬ ‫که وارد کار هنر‪ ،‬به خصوص تئاتر وســینما شدم‪ ،‬گاهی اوقات در‬ ‫خانه نبــودم‪ .‬ان هم بعضی وقتها که مجبــور بودم تئاتری را در‬ ‫روزهای عید روی صحنه شهرستان ها اجرا کنیم یا اینکه فیملمی‬ ‫ضبط کنی‪ .‬کمتر چنین اتفاقی می افتاد‪ .‬همیشه سعی کردم‪ ،‬در‬ ‫زمان نوروز با خانواده ام باشم‪.‬‬ ‫لحظه تحویل سال‬ ‫حس و حالم در لحظه تحویل ســال‪ ،‬وصف نشــدنی است‪ .‬ان لحظه‪،‬‬ ‫دنیای عجیبی اســت! لحظاتی که با عشق به بزرگترها نگاه می کردم و‬ ‫لذت می بردم‪ .‬حاال که خودم پا به سن گذاشته ام و در جایگاه والدینم‬ ‫قرار گرفته ام‪ ،‬در لحظه تحویل سال نسبت به بچه ها و کسانی که سنشان‬ ‫پایین هست‪ ،‬حس دیگری دارم‪ .‬دلم می خواهد نه تنها انها‪ ،‬بلکه تمام‬ ‫ملت ایران؛ همیشه پیروز و سالمت باشند و غم و درددی نداشته باشند‪.‬‬ ‫در را باز می کرد‪ ،‬برای شــگون در کاسه مان نقل‪ ،‬شیرینی‪ ،‬خرما و‬ ‫چیزهای دیگر می ریختند‪.‬‬ ‫خوش قدم بودم!‬ ‫به یاد دارم پنج ســاله بــودم که دو کارگر زحمــت کش و مهربان‬ ‫به نام اوســتا حبیب و ان یکی که نامــش را به خاطر ندارم‪ ،‬از من‬ ‫می خواســتند تا به محض ســال تحویل به خانه شان بروم و اولین‬ ‫نفری باشم که پا در خانه شان می گذارم‪ .‬انها می گفتند‪ « :‬جمشیید‬ ‫خوش قدم اســت و هیچ کسی جز جمشــید نباید در سال نو اولین‬ ‫قــدم را در خانه مان بگذارد‪ ».‬وقتی به خانه شــان می رفتم‪ ،‬به من‬ ‫پول عیدی می دادند‪ .‬پدرم عصبانی می شــد و می گفت‪ «:‬اینها پولی‬ ‫ندارند‪ .‬حقوق کمی می گیرند‪ ،‬چرا از انها عیدی گرفتی؟» می گفتم‪:‬‬ ‫«بابا؛ نمی خواستم بگیرم‪ .‬انها به زورعیدی دادند و گفتند اگر نگیرم‪،‬‬ ‫ناراحت می شــوند‪ ».‬البته پدر تالفی می کرد و به بهانه های مختلف‬ ‫به این دو عزیز زحمت کش و شــریف‪ ،‬کمــک مالی می داد‪ .‬یاد ان‬ ‫دوران خوش به خیر!‬ ‫ماهی قرمز مد نبود!‬ ‫در خانه ما‪ ،‬مادرم برای نوروز و ســفره هفت ســین مان‪ ،‬سبزه سبز‬ ‫می کرد‪ .‬هر روز پای سبزه می نشستیم و با عشق به ان گاه می کردم‬ ‫و قد کشــیدنش را نظاره گر بودیم‪ .‬یکی از لذت های دوران کودکی‬ ‫ام این بود تا ســبزه مادر‪ ،‬زودتر بزرگ شود تا بتوانیم سر سفره قرار‬ ‫دهیــم‪ .‬ماهی قرمز بــود‪ ،‬اما همه جا نبود! زیاد مــد نبوده که روی‬ ‫ســفره هفت ســین ماهی قرمز بگذارند ولی بعدها که سنم بیشتر‬ ‫شد‪ ،‬قرار دادن ماهی قرمز روی سفره‪ ،‬متداول تر شد‪ .‬ان زمان میوه‬ ‫سردخانه ای وجود نداشــت برای همین هندوانه و سیب را تا نوروز‬ ‫طوری نگهداری می کردند که بتوانند روی ســفره و برای پذیرایی از‬ ‫مهمانان نوروزی روی ســفره قرار دهند‪ .‬انواع و اقسام شیرینی ها و‬ ‫اجیل هم روی سفره می گذاشتند‪.‬‬ ‫با پول عیدی ام بره خریدم!‬ ‫معموال برای عیدی ســعی می کردند تا ســکه و اســکناس نو‪ ،‬الی‬ ‫قــران بگذارند و به بچه ها بدهند‪ .‬مبلغ شــان پایین بود‪ ،‬اما ارزش‬ ‫این عیدی ارزش و معنای دیگری داشــت‪ .‬چون از الی قران برمی‬ ‫داشــتند‪ ،‬به هین دلیل همه بچه ها این عیدی را دوســت داشتند و‬ ‫دروغ سیزده‬ ‫البته با جسارت از استاد خواســتیم تا دروغ سیزده بگوید و او با‬ ‫خنده و کمی مکث گفت‪ « :‬جای خورشید و ماه عوض شد!»‬ ‫سیزده به در درست و حسابی داشتیم‬ ‫روز سیزده به در برای من همیشه یکی از روزهای خاص و دوست‬ ‫داشــتنی بود‪ .‬قبال کــه در پارچین زندگــی می کردیم‪ ،‬رودخانه‬ ‫جاجرود از کنارمان می گذشت‪ .‬منطقه مان پر از درخت های بید‬ ‫و قلمستان های گوناگون بود‪ .‬جای باصفایی بود‪ .‬به قولی‪ ،‬سیزده‬ ‫به در درســت و حسابی داشتیم‪ .‬همیشــه در روز سیزده به دل‬ ‫طبیعت می روم و سعی می کنم از طبیعت بهترین استفاده داشته‬ ‫باشم‪ ،‬خصوا از هوای مطبوع و دلپذیر بهاری!‬ ‫توصیه به مردم‬ ‫ان چیزی که بنده کوچک عرض می کنم‪ ،‬توصیه مردم به عشق‪،‬‬ ‫دوستی و محبت است‪ .‬همان چیزی است که گذشتگان ما گفتند‬ ‫و به ان اعتقاد داشــتند‪ .‬یکدیگر را دوست بدارید‪ ،‬بهم با محبت‬ ‫عشق بورزید و دشمنی ها و کینه توزی ها را بگذارید‪.‬‬ ‫بیا که نوبت صلح است و دوستی و عنایت به شرط انکه نگوییم‬ ‫از انچه رفت‪ ،‬حکایت‬ ‫امیدوارم که در زندگی همه عاشق هم باشیم‪ ،‬نه فقط کسانی که‬ ‫می شناسیم بلکه عاشق مردم جهان هم باشیم‪ .‬همیشه و در همه‬ ‫جا سخن جناب سعدی می گویم که فرموده‪:‬‬ ‫به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه‬ ‫عالم که همه عالم از اوست‬ ‫این که ما بزرگانی داشــتیم که به ما درس عشق و دوستی را در‬ ‫ســال های بســیار دور دادند‪ ،‬مایه مباهات است‪ .‬امیدوارم ما هم‬ ‫مانند نیاکان مان‪ ،‬در این زمینه پیشــقدم باشــیم‪ .‬نهال عشق و‬ ‫دوستی را در جهان پرورش دهیم تا همه مردم دنیا‪ ،‬دمی در زیر‬ ‫سایه این درخت خوشبو بنشینند و از ان لذت ببرند‪.‬‬ ‫حرف پایانی‪...‬‬ ‫عاشق تمام ملت ایران هســتم و همه هموطنانم را دوست دارم‪.‬‬ ‫امیدوارم که همه انها‪ ،‬همیشه سالمت و پیروز باشند و دعا کنند‪،‬‬ ‫من «جمشید مشایخی» هم ادم باشم‪.‬‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫فرهــــــنگوهنر‬ ‫& ‪ART‬‬ ‫‪CULTURE‬‬ ‫سخنسردبیر‬ ‫مهدی احمدی‬ ‫گفتگوی عیدانه «هنرمند» با استاد جمشید مشایخی‬ ‫کمال الملک‬ ‫سینمایایران‬ ‫نودوهفت‪،‬سالمهربانیمسئوالنباهنروهنرمند‬ ‫ســالی دیگر را با تمام فرازها و فرودها‪ ،‬سختی ها و بی مهری ها‪ ،‬وعده های از‬ ‫ســر نیاز برخی مدیران به پایان رساندیم؛ در این ده سالی که با «هنرمند»‬ ‫پیش روی شــما بودیم سعی مان در پرداختن به مسائل و مطالبی مرتبط با‬ ‫ساحت فرهنگ و هنر و همراهی هنرمندان و پوشش صحیح اخبار ان ها بوده‬ ‫و هست‪ .‬اما در سالی که گذشت با باال و پایین رفتن قیمت ارز‪ ،‬قیمت خرید‬ ‫کاغذ به عنوان اصلی ترین کاالی مصرفی سبد خانواده مطبوعات نیز اوضاع‬ ‫نابسامانی داشت و به جرات می توان گفت به لحاظ اقتصادی برای مطبوعات‬ ‫ایران بدترین سال ها بود که به تعطیلی رسانه های زیادی منجر شد‪ .‬در این‬ ‫میان مسئولین باید توجه داشته باشند که در طول بیش از سه دهه از انقالب‬ ‫اســامی گردانندگان و حافظان اصلی ایران عزیز با لطف و عنایت پروردگار‬ ‫و ائمه معصومین‪ ،‬مردم بزرگوار و فهیم ایران بوده اند و به کرات از امتحان ها‬ ‫و مســائل پیشرو سربلند بیرون امده اند‪ .‬متاسفانه گاهی برخی از مسئولین‬ ‫دســت اندرکار با عدم هماهنگی و مدیریت سلیقه ای و غیرکارشناسی و در‬ ‫برخی موارد تنگ نظری نســبت به همدیگر‪ ،‬حرکت سریع قطار پیشرفت‬ ‫همه جانبه ی کشور را کند می کنند و گاها مسائلی را به وجود می اورند که‬ ‫حاصلش جز سوء استفاده عده ای سودجو‪ ،‬سخت شدن شرایط زندگی‪ ،‬تفرقه‬ ‫و چند دستگی بین مردم و مسئولین و شانتاژهای خبری و موضع گیری های‬ ‫خصمانه رسانه های دروغگوی غربی‪ ،‬چیز دیگری نیست‪.‬‬ ‫ما همواره‪ ،‬با تهاجم فرهنگی‪ ،‬شــبیخون فرهنگــی و در حال حاضر با جنگ‬ ‫نرم مواجه بوده ایم و هســتیم‪ .‬متاسفانه احساس می شــود نوعی وادادگی در‬ ‫بخش هایی از جامعه هنری حتی تا سطوح مدیران سازمان های مسئول حس‬ ‫می شود‪ .‬انفعال و انعطاف در برابر انچه از غرب سرازیر می شود و تمکین کردن‬ ‫به شــاخصه ها و استانداردهای ان ها حتی به قیمت چشم پوشی از ارزش ها و‬ ‫فضیلت های فرهنگی و هویتی خودمان‪ ،‬این نگاه و عدم دغدغه مندی نسبت‬ ‫به اصول و ارمان ها و میراث ارجمند ملی و تاریخی با روندهای سیاستگذاری و‬ ‫عملیاتی وسیع تر شده و احساس می شود نوعی تساهل و تسامح حتی در اصول‬ ‫و مبانی اعتقادی در حوزه های فرهنگی در حال رشد و نمو است‪ .‬بایکوت کردن‬ ‫بخش های دغدغه مند‪ ،‬میدان دادن و اتخاذ سیاست های تشویقی برای بخش به‬ ‫اصطالح روشنفکر هنر‪ ،‬امتیازدهی های ناعادالنه‪ ،‬فقدان اولویت بندی موضوعات‬ ‫و مضامین به ویژه در زمینه تولیدات استراتژیک‪ ،‬بی تفاوت عبور کردن از کنار‬ ‫هنجارشکنی های محتوایی و دینی که بعضا ترویج اباحه گری و هجو ارزش ها و‬ ‫نظام اخالقی جامعه است و سیطره روز افزون تفکر لیبرالیستی در زمینه مدیریت‬ ‫و تولید اثار هنری و سینمایی و جشنواره ها و برخورد کلیشه ای و شعاری و از‬ ‫باب رفع تکلیف نسبت به موضوعات راهبردی نظام از جمله پیامدهای این نوع‬ ‫نگاه است که باید در این خصوص فکری بنیادین و این مهم در الویت دستور کار‬ ‫نهادهای فرهنگی کشور قرار گیرد‪.‬‬ ‫امید است در سال اینده مسئولین نگاه مهربانانه تری به فرهنگ و هنر داشته‬ ‫باشند و فقط در همایش ها و برنامه ها از فرهنگ در راستای شوی تبلیغاتی خود‬ ‫استفاده نکنند چرا که از راه هنر به دل مردم بهتر و راحت تر می شود نفوذ کرد‪،‬‬ ‫همان کاری که دشمنان با عقایدو سبک زندگی ایرانیان می کنند و ما‪ ،‬شما و‬ ‫مسئولین همه از ان غافلیم!‬ ‫امیدواریم بهار نود و هفت با همراهی هنرمندان و مردم هنردوســت سالی‬ ‫پرپــار بوده و بــا رویکری بهتر از قبل در خدمت شــما مخاطبین محترم‬ ‫«هنرمند» باشیم‪.‬‬ ‫سالی همراه با بهترین ها برای شما ارزو می کنم‪.‬‬ ‫ازاده بهرامی‬ ‫صدای نفس های خســته ورنجور استاد‪ ،‬هنوز هم قدرتمند و‬ ‫سرشــار از انرژی است؛ به مانند درخت کهنسال جنگل های‬ ‫کاج که همیشــه قد برافراشته و ســربه فلک کشیده اند!‬ ‫خیلی ها با صدای رقصیدن قلم دستانش‪ ،‬در «کمال الملک»‬ ‫به عنوان اســتاد هنر نقاشی و رضا تفنگچی خوشنویس در‬ ‫«هزار دســتان»؛ خاطره ها دارند‪ .‬خودش رمز ماندگاریش را‬ ‫وسواس شدید‪ ،‬در انتخاب نقش هایش می داند و معتقد است‬ ‫نســبت به مردم وظیفه ای دارد که اگر از ان کوتاهی کند‪،‬‬ ‫به انها بدهکار می شود‪ .‬اســتاد نشان درجه یک فرهنگ و‬ ‫هنر دارد و اهل شعر‪ ،‬موســیقی‪ ،‬فرهنگ و هنر هم هست؛‬ ‫هر چند که گرد زمان موهایش را سپید کرده و سبیل های از‬ ‫بناگوش در رفته اش‪ ،‬هنوز هم پهلوان بیرون می کشد‪ .‬گویی‬ ‫هنوز هم همان پهلوان خلیل سریال «پهلوانان نمی میرند» و‬ ‫خان دایی مصلحت اندیــش «قیصر» فقط برازنده هنرنمایی‬ ‫اوســت و دیگر هیچ! همه استاد جمشید مشایخی‪ ،‬هنرمند‬ ‫توانمند و پیشکسوت تئاتر‪ ،‬ســینما و تلویزیون ایران را به‬ ‫خوبی می شناسند و با تک تک نقش هایش‪ ،‬خاطرات شیرینی‬ ‫در ذهنش شان تداعی می شود‪ .‬استاد مشایخی با سابقه بیش‬ ‫از نیم قرن‪ ،‬فعالیــت در عرصه بازیگری و حضور در بیش از‬ ‫‪ 150‬فیلم سینمایی‪ ،‬ســریال تلویزیونی و تئاتر‪ ،‬در واپسین‬ ‫روزهای ســال‪ ،‬با وجود رنج بسیار از بیماری که با ان درگیر‬ ‫هســتند‪ ،‬قبول زحمت کردند و به مناسبت فرا رسیدن عید‬ ‫نوروز‪ ،‬گپ و گفتی خودمانی با روزنامه هنرمند داشته اند که‬ ‫ماحصل ان تقدیم شما عزیزان می شود‪.‬‬ ‫***‬ ‫بدترین اتفاق سال ‪96‬‬ ‫معموال ما هنرمندان مردمی و پیشکســوت مســاله شخصی مهمی‬ ‫نداریــم و هر اتفاقی که در ایــران می افتد‪ ،‬نمی توانیم به عنوان یک‬ ‫هنرمند مردمی‪ ،‬نســبت به ان مســائل بی تفاوت باشــم و موضع‬ ‫گیری نکنیم‪ .‬سال ‪ 96‬اتفاقات تلخی مانند زلزله‪ ،‬غرق شدن کشتی‬ ‫سانچی‪ ،‬ســقوط هواپیما و ده ها حوادث تلخ دیگر‪ ،‬نه تنها من بلکه‬ ‫همه هموطنان عزیزمان را به شدت ازرده خاطر کرده و دلمان را از‬ ‫داغ این عزیزان ســوزاند‪ .‬عاشق همه هموطنان عزیزم در جای جای‬ ‫ایران هستم و امیدوارم در سال اینده شاهد چنین حوادثی نباشم‪.‬‬ ‫بهترین رویداد سال ‪96‬‬ ‫بــا بچه های گروهی هنری کار می کنم که به شــدت حس خوبی به‬ ‫من می دهند‪ .‬چندی پیش‪ ،‬یعنی در چهارم اســفند با حضور بزرگان‬ ‫و اهالی هنر و ورزش‪ ،‬در ســالن اجتماعات مجموعه گردشــگری باغ‬ ‫موزه قصر برنامه ای داشــتیم که برایم بسیار ارزشمند بود‪ .‬این برنامه‬ ‫به مناسبت اســتقبال از مســابقات جهانی فوتبال برگزار شده بود و‬ ‫صورت کودکان را با پرچم کشــورهای مختلف نقاشی می کردند‪ .‬ما از‬ ‫این طریق می خواســتیم در حد کوچکی خودمان‪ ،‬کودکان این مرز و‬ ‫بوم را با مفهوم صلح‪ ،‬دوســتی و عشق در جهان اشنا کنیم‪ .‬در جهان‬ ‫امروز‪ ،‬هر روز شاهد کشتار انسان های بی گناه‪ ،‬به ویژه کودکان معصوم‬ ‫هستیم و این برایم بســیار ازار دهنده است‪ .‬از بچگی هایم که جنگ‬ ‫جهانی دوم را به خاطر می اورم تا به امروز‪ ،‬دائما در دنیا شاهد جنگ‬ ‫بوده ام‪ .‬باعث بسی تاسف است و غصه می خورم از اینکه که انسان که‬ ‫خودش را اشرف مخلوقات می داند‪ ،‬اما به همنوع خود رحم نمی کند‪.‬‬ ‫به دور از چشم های مادر‬ ‫در پارچین که شــش یا هفت فرســخی تهران بود‪ ،‬به دنیا امدم که‬ ‫در ان کارخانجات شــیمیایی ارتش بود‪ .‬پدرم جزو افسران مهندس‬ ‫تسلیهات بود که در زمان رضا شاه به سوئد رفت و اموزش دید‪ .‬مادرم‬ ‫از نوادگان نادر بود و زن بســیار مهربــان و صبوری بود‪ .‬هفت بچه‬ ‫بودیم که من فرزند ارشد خانواده بودم‪ .‬زمانی که خردسال بودم‪ ،‬در‬ ‫روزهای پایانی ماه اسفند به همراه مادرم به تهران می رفتیم و لباس‬ ‫‪3‬‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫تئاتــــــر‬ ‫گزارش‬ ‫هنرمندانی که در سال ‪ 96‬اسمانی شدند‬ ‫نگاهی به فعالیت های تئاتری در سالی که گذشت‬ ‫از رکورد داران فروش و اجرای صحنه ای تا حضور چهره های سینمایی در تئاتر‬ ‫سالی که گذشــت مملو از رویدادها و اتفاقات پرباری‬ ‫برای هنرهای نمایشی بود و اهالی این هنر با وجود کم‬ ‫و کاســتی های پیش رو‪ ،‬گام های استواری برداشته و‬ ‫اتفاقاتی را رقم زدند که در صورت پر و بال گرفتن بیشتر‪،‬‬ ‫منجر به رونق تئاتر ایران خواهد شد و اهتمام ورزیدن به‬ ‫تکتکاینتالش هامی تواندنویدبخشاینده ایروشن‬ ‫برای هنرهای نمایشی این مرز و بوم باشد‪.‬‬ ‫***‬ ‫افتتاح دو سالن خصوصی و شروع به کار رسمی‬ ‫پردیستئاترتهران‬ ‫چند سالی است که تاســیس تماشاخانه های خصوصی‬ ‫در تئاتــر در پــی امکانات محــدود دولتــی و تمرکز بر‬ ‫خصوصی سازی پیشرفت قابل توجهی داشته است‪ .‬هر چند‬ ‫که این اقدام نوپا‪ ،‬با انتقادهایی روبروســت و دچار نواقصی‬ ‫در مقایســه با کمپانی ها و تاالرهای نمایشی خصوصی در‬ ‫کشورهای اروپایی است؛ اما نباید از دستاوردهای قابل توجه‬ ‫ان چشم پوشی کرد‪ .‬گروه های نمایشی که سال ها پیش‪،‬‬ ‫مدت ها در انتظار اجرا در اندک سالن های دولتی می ماندند‪،‬‬ ‫اکنون به یمن این اتفاق چه بسا که در سال‪ ،‬دو یا سه نمایش‬ ‫را روی صحنه اورده اند و امار مخاطبان تئاتر هرساله رو به‬ ‫افزایش است؛ چرا که با تعداد بیشتری گزینه مطابق با سلیقه‬ ‫خود روبرو هستند‪ .‬پردیس تئاتر شهرزاد با ‪ 3‬تاالر نمایشی‬ ‫به مدیریت قاسم جعفری نیمه سال جاری شروع به فعالیت‬ ‫کرد که با اینکه حدود شش ماه از اغاز به کارش می گذرد‪،‬‬ ‫میزبان اثار نمایشی بسیاری بوده است‪ .‬این سالن نمایشی‬ ‫هر چند که به گفته اهالی تئاتر از اســتانداردهای کافی به‬ ‫منظور اجرای نمایش برخوردار نیســت‪ ،‬اما در این مدت‬ ‫پذیرای اثار نمایشی بوده است که حتی ماه ها با استقبال‬ ‫مخاطبان اجرا شده اند و نمی توان از این مهم صرف نظر کرد‪.‬‬ ‫«شانو» دیگر تماشاخانه ای است که به مدیریت قطب الدین‬ ‫صادقی تاسیس شد‪ .‬صادقی هدف از تاسیس این سالن را‬ ‫جدی تر شــدن مبحث اموزش تئاتر عنوان کرد‪ .‬این تاالر‬ ‫نمایشی با ظرفیتی در حدود یک صد تماشاگر و برخوردار‬ ‫از اخرین تجهیزات پیشرفته نور‪ ،‬صدا و امکانات صحنه‪ ،‬با‬ ‫سه پالتوی تمرین‪ ،‬مهرماه سال جاری فعالیت خود را اغاز‬ ‫کرد و تا حدود بسیار زیادی توانست نظر هنرمندان تئاتر‬ ‫را به عنوان تاالر نمایشــی با استانداردهای حرفه ای جلب‬ ‫کند‪ .‬اما «پردیس تئاتر تهران» به عنوان بزرگ ترین مرکز‬ ‫تئاتر حرفه ای ایران در جنوب شرقی تهران‪ ،‬توسط شرکت‬ ‫توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران چند سالی ست‬ ‫که احداث شده اســت‪ .‬این پردیس به صورت رسمی و با‬ ‫جشنواره تئاتر ایثار در سال ‪ 94‬افتتاح شد و تاکنون میزبان‬ ‫چندین جشنواره بوده است‪ .‬اما در سال جاری نمایش های‬ ‫بسیاری برای مخاطبان کودک و بزرگسال در این پردیس‬ ‫تئاتری در قالب اجرای عمومی روی صحنه امد و می توان‬ ‫گفت‪ ،‬امسال از ظرفیت های ان استفاده بهینه تری صورت‬ ‫گرفت‪ ،‬هر چند که با توجه به تعداد تاالرهای نمایشــی و‬ ‫تدارد‪.‬‬ ‫تجهیزاتاینپردیس‪،‬مجالبیشتریبهمنظورفعالی ‬ ‫حضور چهره های سینمایی که برای نخستین بار در‬ ‫تئاتربهصحنهامدند‬ ‫ســال ‪ 96‬سالی بود که بازیگران بسیاری از عرصه سینما‪،‬‬ ‫وارد تئاتر شــدند و با اینکه این موضوع چند سالی ست در‬ ‫تئاتر پا گرفته اســت‪ ،‬در ابتدا منجر به اعتراض بسیاری از‬ ‫هنرمندان تئاتر شــد اما پس از مدتی این جریان از سوی‬ ‫ان ها تا حدودی مقبول واقع شد و پذیرفتند که بازیگران به‬ ‫صرف استعداد و توانایی های شان می توانند در هر مدیومی‬ ‫خود را محک بزنند‪ .‬این روند خوشــبختانه باعث شد به‬ ‫جمعیت مخاطبان تئاتر افزوده شــود‪ .‬الناز شاکردوست با‬ ‫نمایش «گم و گور» به کارگردانی امیرمهندسیان ابان ماه‬ ‫امسال در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه امد‪ ،‬سحر قریشی‬ ‫نیز در نخستین تجربه بازیگری در عرصه تئاتر با نمایش‬ ‫«المبورگینی‪ »2‬به کارگردانی سیامک صفری در پردیس‬ ‫تئاتر شهرزاد حاضر شد و همچنین بهرام رادان با کنسرت‬ ‫نمایش «سی» به کارگردانی علی اصغر دشتی برای اولین‬ ‫بار صحنه تئاتــر را تجربه کرد‪ .‬چنگیز جلیلوند با نمایش‬ ‫«پدر»‪ ،‬حدیث فوالدوند و رامبد شکرابی با نمایش «پا برهنه‬ ‫در پارک»‪ ،‬امیرحسین فتحی با نمایش «رئال مادرید ‪11‬‬ ‫بارسلونا ‪ »1‬و مهدی ماهانی با نمایش «چشم ها» از جمله‬ ‫بازیگران تلویزیون و سینما بودند که بازی در تئاتر را امسال‬ ‫برای نخستین بار در کارنامه هنری خود به ثبت رساندند‪.‬‬ ‫هنرمندانموسیقیکهبهتئاترامدند‬ ‫خوشــبختانه در سالی که گذشت هنرمندان موسیقی در‬ ‫رشته خود و همچنین بازیگری نیز حضور چشم گیری در‬ ‫عرصهتئاترداشتندوتئاتربهنسبتسال هایگذشتهمیزبان‬ ‫هنرمندان بیشتری از این رشته بوده است‪ .‬کنسرت نمایش‬ ‫«سی» از جمله این اثار نمایشی بود که همایون شجریان در‬ ‫ان اجرای زنده داشت و سهراب پورناظری نیز رهبر ارکستر‬ ‫این اثر بود‪ .‬سینا ساعی خواننده رپ نیز در نمایش «هملت‪،‬‬ ‫تهران‪ »2017‬به عنوان خواننده و بازیگر حضور داشت‪ .‬دیگر‬ ‫خواننده رپ‪ ،‬حمید صفت بود که با «المبورگینی» به عنوان‬ ‫خواننده به صحنه امد‪ ،‬اما در اجرای اول این نمایش از حضور‬ ‫او ممانعت شد‪ .‬سیدهومن شاهی که او نیز از خوانندگان رپ‬ ‫است مدت ها در نمایش «شرقی غمگین» به عنوان بازیگر‬ ‫روی صحنه رفت‪ .‬همچنین در نمایش «پیکان جوانان» به‬ ‫کارگردانی محمد رحمانیان‪ ،‬رضا یزدانی به عنوان خواننده‬ ‫و هانا کامکار به عنوان خواننده و بازیگر حضور داشتند‪ .‬فرمان‬ ‫فتحعلیان خواننده کشور دیگر خواننده موسیقی بود که‬ ‫برای اولین بار با نمایش «قدم زدن با اســب» به کارگردانی‬ ‫مسعود شاه محمدی به صحنه تئاتر امد‪.‬‬ ‫رکوردداراننمایش هاییکهبرصحنهماندند‬ ‫نمایش موزیکال «الیورتوئیست» تاکنون از اول اذرماه در‬ ‫تاالر وحدت روی صحنه است و با اینکه در برخی از روزها‬ ‫دو اجرایی بوده است‪ ،‬توانسته ظرفیت این تاالر نمایشی را‬ ‫تکمیل کند‪« .‬اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی نیز‬ ‫از ‪ 31‬خرداد تا ‪ 19‬شــهریور ماه در سالن اصلی تئاترشهر‬ ‫که مجموعه ای دولتی است‪ ،‬اجرا شد و این اثر نمایشی نیز‬ ‫همانند «الیور توئیست» به استقبال مخاطبان روبرو شد‪ .‬از‬ ‫دیگر اثار نمایشی که بیش از یک ماه اجرا شدند‪ ،‬می توان‬ ‫به «شرقی غمگین» کار سعید زارعی‪« ،‬پچ پچه های پشت‬ ‫خط نبرد» و «پسران تاریخ» کار اشکان خیل نژاد‪« ،‬شیرهای‬ ‫خان بابا سلطنه» به کارگردانی افشین هاشمی‪« ،‬این یک‬ ‫پیپ نیست» کار محمد مساوات»‪« ،‬ابی مایل به صورتی»‬ ‫به کارگردانی ساناز بیان‪« ،‬بنگاه تئاترال» کار هادی مرزبان و‬ ‫‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬این جریان در حالی است که سال های گذشته‬ ‫از انجا که تعداد تاالرهای نمایشی به نسبت کمتر بود‪ ،‬امکان‬ ‫اجرای اثار نمایشی در صورت استقبال مخاطبان طی چند‬ ‫ماهمیسرنمی شد‪.‬‬ ‫اثار نمایشی که رقم فروش میلیاردی را در تئاتر‬ ‫ثبتکردند‬ ‫کنسرت‪ -‬نمایش «ســی» با حدود سی اجرا با احتساب‬ ‫ت گران ترین و ارزان ترین بلیت و تعداد تماشــاگران‬ ‫قیم ‬ ‫می توان به فروش میلیاردی دســت پیدا کرده است‪ .‬تئاتر‬ ‫موزیکال «الیور توئیست» که از اول اذرماه اجرای ان اغاز‬ ‫شده است‪ ،‬حدود بیش از صد اجرا را پشت سر گذراند‪ .‬این‬ ‫نمایش طی ‪ ۴‬ماه اجرای عمومی و بعضاً ‪ ۲‬سانس در یک‬ ‫روز که همچنان اامه دارد نیز فروش میلیاردی داشته است‪.‬‬ ‫همچنین نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی‬ ‫پس از ‪ ۷۳‬اجرا با احتساب فروش شبی حدود ‪ ۲۸‬میلیون‬ ‫تومان‪ ،‬از دیگــر نمایش هایی بود که به فروش میلیاردی‬ ‫دست پیدا کرده است‪.‬‬ ‫توجه اهالی هنر به کنسرت نمایش ها و اثار نمایشی‬ ‫موزیکال‬ ‫در سال های اخیر اثار نمایشی موزیکال و کنسرت نمایش ها‬ ‫مختلفی در تهران روی صحنه امده اند‪ .‬اما در سال جاری‬ ‫هنرمندان عرضه تئاتر توجه و نگاه ویژه ای به این نوع اثار‬ ‫نمایشی داشــتند و در قالبی بزرگ تر نسبت به سال های‬ ‫گذشــته به نمایش ها موزیکال رویکرد داشتند‪ .‬کنسرت‬ ‫نمایش«سی»ونمایشموزیکال«الیورتوئیست»رامی توان‬ ‫از جمله این اثار در سال ‪ 96‬نام برد که با پروداکشنی عظیم‬ ‫و رویکردهایی متفاوت توانستند نظر مخاطبان تئاتر را به‬ ‫خود جلب کنند‪.‬‬ ‫کوشکجاللیپرکارترینکارگردانسال‬ ‫علیرضا کوشک جاللی عالوه بر اجرای دو نمایش «سیستم‬ ‫گرون هلم» و «در انتظار ادولف» در تهران‪ 6 ،‬اثر نمایشی را‬ ‫امسال در شهرهای مختلف المان به روی صحنه برد‪ .‬یکی‬ ‫از این اثار‪ ،‬نمایش «من نفرت نمی ورزم» نوشته ابوالعیش‬ ‫نویسنده فلسطینی اســت که این اثر کاندیدای بهترین‬ ‫اجرای ســال ‪ ۲۰۱۶‬در ُکلن نیز شــده بود که او اجراهای‬ ‫بســیاری از این اثر داشته است‪ .‬همچنین این هنرمند در‬ ‫سال جاری نمایش «موسیو ابراهیم»‪« ،‬اخرین عشاق سینه‬ ‫چاک» و «سیستم گرون هلم» را در این کشور اجرا کرده‬ ‫است‪ .‬این نویســنده و کارگردان تئاتر نمایشنامه «هتل‬ ‫اروپا» را که درباره مسائل مهاجران است را به زبان المانی‬ ‫نوشته که انعکاس خوبی در المان داشته است و همچنین‬ ‫نمایشنامه ای با عنوان «عروج فرشته نگهبان» نگاشته که‬ ‫در رابطه با مســائل پناهندگانی است که از افریقا به اروپا‬ ‫می روند‪ .‬کوشک جاللی در شهرستان ها کشور نیز فعال بوده‬ ‫اســت او نمایش «رابینسون و کروزو» را که حاصل کارگاه‬ ‫بازیگری و کارگردانی خالق این هنرمند در شهرکرد بود را‬ ‫اذرماه به روی صحنه اورد‪ .‬نمایش «رابینسون و کروزو» نیز‬ ‫کاری از گروه نمایش «اینا» از هنرمندان اذربایجان شرقی‬ ‫بود که به کارگردانی علیرضا کوشک جاللی به روی صحنه‬ ‫رفت این اثر به عنوان کار منتخب تماشاگران و نیز در بخش‬ ‫موضوع و پیام به عنوان بهترین نمایش فستیوال بین المللی‬ ‫کستنبورگ در کشور بوسنی هرزگوین انتخاب شد و جوایز‬ ‫این بخش را دریافت کرد‪ .‬علیرضا کوشــک جاللی امسال‬ ‫کارگاه بازیگری و کارگردانی «خالق» را در نوشهر نیز برگزار‬ ‫کرده اســت‪ .‬همچنین او «موسیو ابراهیم» را با هنرمندان‬ ‫بوشهر در جشنواره فجر استانی به روی صحنه اورد‪ .‬تله تئاتر‬ ‫«پاالس» به کارگردانی هنری علیرضا کوشک جاللی در دو‬ ‫قسمت ‪ 55‬دقیقه ای دوم و سوم اذر ساعت ‪ 24‬به روی انتن‬ ‫شبکه چهار سیما رفت‪.‬‬ ‫برگزاریپروژه ایبینارشته ای‬ ‫نخستین ساالنه بینارشته ای تهران (سابت) با هدف ایجاد‬ ‫گفت وگو و همکاری میان هنرمندان معاصر در رشته های‬ ‫مختلف هنر شامل تئاتر‪ ،‬تجسمی و موسیقی‪ ،‬برای تالیف‬ ‫و خلق اجراهای مشترک برگزار شد‪ .‬با اینکه این اتفاق در‬ ‫سال های گذشته کم و بیش طی جشنواره هایی چون تجربه‬ ‫به ان پرداخته شده بود اما این پروژه نگاهی جدی تر به این‬ ‫تعامل داشته اســت‪ .‬در سابت از هنرمندانی چون محمد‬ ‫مساوات‪ ،‬سمانه زندی نژاد‪ ،‬پویان باقرزاده‪ ،‬احمد سلگی در‬ ‫حوزه تئاتر‪ ،‬مهدی ساکی‪ ،‬رضا کولغانی‪ ،‬ماکان اشگواری و رام‬ ‫در حوزه موسیقی و بهرنگ صمدزادگان‪ ،‬علی پناهی‪ ،‬گلرخ‬ ‫نفیسی‪ ،‬پانته ا ارمانفر در هنرهای تجسمی به عنوان اولین‬ ‫هنرمندان نخستین دوره‪ ،‬دعوت به عمل امد‪ .‬حاصل تعامل‬ ‫این هنرمندان در سالن تئاتر مستقل روی صحنه رفت‪.‬‬ ‫توجهتئاتربهمگوهایاجتماعی‬ ‫در ســالی که گذشــت هنرمندان عرصه تئاتر به نسبت‬ ‫سال های گذشته توجه و رویکرد ویژه ای نسبت به مسائل‬ ‫و معضالت اجتماعی داشــتند که در قالب اثار داستانی و‬ ‫مســتند به روی صحنه امد‪« .‬یک دقیقه و سیزده ثانیه»‬ ‫کار شهرام گیل ابادی و «شلتر» به کارگردانی امین میری‬ ‫با موضوع زنان کارتن خواب‪« ،‬المبورگینی» به کارگردانی‬ ‫سیامک صفری که به مسائل و معضالت گورخواب ها‪ ،‬حادثه‬ ‫پالسکو و خوانندگان زیرزمینی می پرداخت‪« ،‬ابی مایل‬ ‫به صورتی» به کارگردانی ســاناز بیان که مســتندی از‬ ‫ترنس سکشوال ها و اقلیت های جنسی بود و «انا کارنینا»‬ ‫داستانی عاشــقانه به کارگردانی ارش عباسی که برای‬ ‫نخستین بار در قالب تاک شو از سیاست های تلویزیونی‬ ‫انتقاد کرد‪ ،‬از جمله این اثار نمایشی بودند‪.‬‬ ‫فیلم تئاتر در سال‪1396‬‬ ‫انتشار‪ 15‬عنوان ِ‬ ‫معموالً در گذشــته فیل ِم تئاترها با هدف معرفی ان ها به‬ ‫جشنواره های خارجی ضبط می شد اما هیچ وقت این فیلم ها‬ ‫به مخاطب عرضه نمی شد و حتی صاحبان اثار نمایشی در‬ ‫برابر انتشار فیل ِم اثارشان به شدت گارد می گرفتند و معتقد‬ ‫بودند که تئاتر را تنها باید روی صحنه تماشا کرد‪ .‬در سال‬ ‫‪ 92‬پخش فیل ِم تئاتر با همت مجید سرسنگی مدیرعامل‬ ‫وقت خانه هنرمندان اغاز و عرضه شــد‪ .‬این محصول در‬ ‫ابتــدا غریب بود اما به مرور جا افتــاد و برای ان مخاطبان‬ ‫خاصی به وجود امد‪ .‬اکنــون تقریباً در طی ماه یک یا دو‬ ‫فیل ِم تئاتر منتشر می شــود‪ .‬فیلم تئاترهای «کاناپه» کار‬ ‫میالد اخگر‪« ،‬مســتاجر» کار ستاره امینیان‪« ،‬باغ البالو»‬ ‫کار اکبر زنجان پور‪« ،‬از زیرزمین تا پشــت بام» کار افسانه‬ ‫ماهیان‪« ،‬شیش و هشت» کار نیما دهقان‪« ،‬پاییز» کار نادر‬ ‫برهانی مرند‪« ،‬صور اسرافیل» کار عامرمسافراستانه‪« ،‬مرگ‬ ‫و دختر جوان» کار محسن صادقیان‪« ،‬کرگدن» کار نصیر‬ ‫ملکی جو»‪« ،‬تقدیربازان» کار سیما تیرانداز‪« ،‬سگ سکوت»‬ ‫کار اروند دشــت ارای‪« ،‬ارسنیک و تور کهنه» کار حسین‬ ‫پارسایی‪« ،‬ناسور» کار افسانه زمانی‪« ،‬حرف بزن مده ا» کار‬ ‫مهدی شیخ وند و «نورا» کار علیرضا کوشک جاللی‪ 15‬فیل ِم‬ ‫تئاتری بودند که امســال توسط مرکز بتهوون عرضه شده‬ ‫است و اتفاقا با استقبال مخاطبان روبرو شدند‪.‬‬ ‫رشدتهیه کنندگانتئاتر‪،‬درسالیکهگذشت‬ ‫چند سالی است که موضوع تهیه کننده در تئاتر مطرح‬ ‫شده اســت‪ ،‬اما در ســال های گذشــته بیشتر حضور‬ ‫تهیه کنندگان را در نمایش های بزرگ و یا اثار چهره های‬ ‫شناخته شده تئاتر شاهد بودیم‪ .‬اما در سالی که گذشت‬ ‫در کنار پروژه های نمایشــی کوچک تر نیز شــاهد نام‬ ‫تهیه کننده بودیم و تقریبا جملگی اثار نمایشی که روی‬ ‫صحنه رفتند از حضور تهیه کننده برخوردار بودند‪ .‬ســر‬ ‫منشا این اتفاق در تئاتر شاید کم شدن حمایت های مالی‬ ‫دولتی بوده است که منجر به ورود سرمایه گذارانی جدید‬ ‫در عرصه تئاتر شده است و باید سال ‪ 96‬را سراغاز جدی‬ ‫ورود تهیه کنندگان به حوزه تئاتر دانست‪.‬‬ ‫شرکت جاویدان گشت اریا‬ ‫تخفیف ویژه هنرمندان‬ ‫‪TEATER‬‬ ‫نایم جاوید در صنعت حمل نقل بابیش از بیست سال تجربه‬ ‫مجری تورهای گردیش درایران و تورهای خارجی‬ ‫عضو رسیم ودرجه یک اتحادیه صنف مسافربری تهران‬ ‫اماده قرارداد با نهادها و اورگنهای دولیت ومدارس و جهت امور سرویس ایاب ذهاب کارکنان‬ ‫دفتر مرکزی ‪۷۷۶۵۴۳۳۴-۶‬‬ ‫تلفن ‪ ۷۷۶۱۴۳۵۲‬فاکس ‪۷۷۶۵۴۳۵۰‬‬ ‫سال‪ ۱۳۹۶‬در حالی اخرین روزهایش را سپری می کند که به رسم غریب روزگار‪،‬‬ ‫برخیهنرمندانعرصه یسینماوتئاتربهارامگاهابدیبدرقهشدند‪.‬محمدحسن‬ ‫غمخوار‪ ،‬عارف لرستانی‪ ،‬میهن بهرامی‪ ،‬نقی سیف جمالی‪ ،‬منوچهر بهروج‪ ،‬حمید‬ ‫اخوندی‪،‬حمیدروزبهانی‪،‬سیروسقهرمانی‪،‬علیرضاارایش‪،‬حبیب اهللکاسه ساز‪،‬‬ ‫فریدون ازما‪ ،‬سعید صالح‪ ،‬وحید نصیریان‪ ،‬پرویز میرخانی‪ ،‬ناصر خویشتندار‪ ،‬علی‬ ‫اکبر غفاری‪ ،‬ناصر اتکالی‪ ،‬محمد پورستار‪ ،‬مجید واحدی زاده‪ ،‬سید داود سیدی‬ ‫گرفمی‪ ،‬علی رامز‪ ،‬جمشید الوندی‪ ،‬یوسف شاه حسینی‪ ،‬فریده صابری‪ ،‬همایون‬ ‫شهنواز و لوورن هفتوان از هنرمندان حوزه سینما ـ تئاتر بودند که در سال ‪۱۳۹۶‬‬ ‫از دنیا رفتند‪ .‬محمد حسن غمخوار بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون از سال ‪۴۸‬‬ ‫فعالیت های هنری خود را در عرصه سینما و تئاتر اغاز کرد و در نهایت به دلیل‬ ‫بیماری کبدی در بعدازظهر یکشنبه‪ ۲۰‬فروردین ماه درگذشت‪.‬‬ ‫عارفلرستانیمتولد‪ ۱۵‬بهمن‪۱۳۵۰‬درکرمانشاه‪،‬بازیگرسینما‪،‬تئاتروتلویزیون‬ ‫شنبه‪ ۲۶ ،‬فروردین ماه در سن ‪ ۴۵‬سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت‪.‬‬ ‫نقی سیف جمالی بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون‪ ۱۵‬مهر‪ ۱۳۳۷‬در تهران متولد‬ ‫شد‪ .‬او هفتم اردیبهشت ماه در سن ‪ ۵۹‬سالگی به دلیل سکته قلبی درگذشت‪.‬‬ ‫این در حالی بود که در روزهای پیش از فوت اش مشــغول تمرین در نمایشی‬ ‫به کارگردانی بهزاد فراهانی بود‪ .‬منوچهر بهروج متولد سال ‪ ۱۳۳۰‬در فومن و‬ ‫دارای مدرک درجه ‪ ۳‬هنری کارشناســی در رشته بازیگری از وزارت فرهنگ‬ ‫و ارشــاد اسالمی بود که فعالیت هنری خود را از ســال ‪ ۱۳۵۰‬اغاز کرد و به‬ ‫ایفای نقش در سینما‪ ،‬تلویزیون و تئاتر پرداخت‪ .‬حمید اخوندی تهیه کننده‬ ‫سینما‪ ،‬سال ‪ ۱۳۴۰‬به دنیا امد‪ .‬اخرین فعالیت او تهیه فیلم سینمایی «ماهور»‬ ‫به کارگردانی حمیدزرگرنژاد در ســال گذشته بود‪ .‬دو فیلم «چاقی» و «پایان‬ ‫خدمت» هم از دیگر اثار او هســتند‪ .‬حمید روزبهانی فعال عرصه جلوه های‬ ‫میدانی ســینمای ایران در اثر سکته قلبی در سن هفتاد سالگی از دنیا رفت‪.‬‬ ‫از جمله فعالیت های هنری اش که در عرصه جلوه های میدانی سینمای ایران‬ ‫سال ها دستیار نجف فتاحی بود‪ ،‬می توان به همکاری در فیلم هایی چون «راه‬ ‫ابی ابریشــم»‪« ،‬ســرزمین کهن»‪« ،‬مرد هزار چهره» و‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬سیروس‬ ‫قهرمانی که با فعالیت در حوزه مطبوعات سینمایی وارد دنیای هنر شد و در‬ ‫سریال «میرزا کوچک خان» نقش خالو قربان را ایفا کرد‪ ،‬در زمینه ی بازیگری‪،‬‬ ‫نویسندگی و کارگردان سینمای ایران فعالیت داشت؛ او یکشنبه شب هجدهم‬ ‫تیرماه در بیمارستان فیروزگر درگذشت‪ .‬علیرضا ارایش طراح فنی سینمایی در‬ ‫اثاری همچون «راه بهشت»‪« ،‬تاج محل»‪« ،‬زمزمه باد»‪« ،‬وقت بودن»‪« ،‬مصائب‬ ‫چارلــی»‪« ،‬ملکه»‪« ،‬چارچنگولی»‪« ،‬پایــان دوم» به عنوان «طراح صحنه»‪،‬‬ ‫«مدیر صحنه»‪« ،‬دســتیار صحنه»‪« ،‬دستیار لباس»‪« ،‬دستیار دکور» حضور‬ ‫داشته است؛ او تیرماه ‪ ۹۶‬درگذشت‪ .‬حبیب اهلل کاسه ساز تهیه کننده سینما‬ ‫و تلویزیون در سال ‪ ۱۳۴۱‬متولد شد‪ .‬او در دوران فعالیت هنری خود تهیه ‪۱۵‬‬ ‫اثر سینمایی را برعهده داشته و همجنین در ‪ ۳‬فیلم سینمایی نیز ایفای نقش‬ ‫کرده است‪ .‬این فیلمساز از فروردین ماه سال جاری به دلیل مشکالت گوارشی‬ ‫و ابتال به سرطان در بیمارستان بستری بود و در نهایت صبح روز چهارشنبه‬ ‫‪ ۲۸‬تیردر ســن ‪ ۵۵‬سالگی پس از مدت ها مبارزه با بیماریدرگذشت‪ .‬فریدون‬ ‫ازما از مدیران تولید فیلم های سینمایی و بازیگر؛ سابقه فعالیت در فیلم های‬ ‫سینمایی و تلویزیونی «لژیون»‪« ،‬اجاره نشین ها»‪« ،‬هامون»‪« ،‬این ترانه عاشقانه‬ ‫نیست» و‪ ...‬در ‪ ۲۸‬تیر ماه در سن ‪ ۷۳‬سالگی درگذشت‪ .‬سعید صالح از مدیران‬ ‫بخش های مختلف جشنواره های سینمایی کشور و از پیشکسوتان این حوزه‬ ‫بود و از کارشناس پیشکسوت امور جشنواره های بنیاد فارابی و سابقه سه دهه‬ ‫همکاری با جشنواره های سینمایی را داشت‪ .‬او به بیماری سرطان مبتال شده‬ ‫بود به دلیل شدت گرفتن بیماری شامگاه یکشنبه چهارم تیرماه پس از انتقال به‬ ‫بیمارستان به دلیل وخامت در شرایط جسمانی اش درگذشت‪ .‬وحید نصیریان‬ ‫متولد ‪ ۱۳۵۰‬شــهر اهر و فارغ التحصیل هنرهای زیبای تبریز در سال ‪۱۳۶۸‬‬ ‫است و در عرصه ی نقاشی‪ ،‬فیلمنامه نویسی و کارگردانی انیمیشن فعال بود‪ .‬او‬ ‫که در برگزاری نمایشگاه های متعدد انفرادی‪ ،‬گروهی نقاشی و طراحی در داخل‬ ‫و خارج از کشور‪ ،‬تصویرسازی ‪ ۱۲‬عنوان کتاب برای نوجوانان از سال ‪ ۱۳۷۷‬تا‬ ‫‪ ۱۳۸۲‬نیز فعالیت داشــت‪ ،‬پنجم مردادماه امسال در سن ‪ ۴۶‬سالگی به دلیل‬ ‫ایست قلبی درگذشت‪ .‬او ساخت تعدادی فیلم کوتاه مانند «سه قطره خون»‪،‬‬ ‫«بــت ابدی»‪« ،‬ضد نور»‪« ،‬حفره»‪« ،‬جای دیگر» و نویســندگی و کارگردانی‬ ‫انیمیشن بلند سینمایی «قلب سیمرغ» را برعهده داشته است‪ .‬پرویز میرخانی‬ ‫مدیر تدارکات سینمای ایران که در ‪ ۱۱‬فیلم سینمایی مدیر تدارکات بوده ‪۲۹‬‬ ‫مرداد ‪ ۹۶‬درگذشت‪ .‬علی اکبر غفاری از بازیگران و بدلکاران سینمای ایران ‪۳۱‬‬ ‫شهریور ماه درگذشت‪ .‬او بازیگر اثاری همچون «رنجر» و «لوکوموتیوران» بوده‬ ‫و همچنین سابقه ایفای نقش در برخی سریالهای تلویزیونی از جمله «ریحانه»‬ ‫را داشت‪ .‬او در فیلم «قاتل اهلی» هم نقش کوتاهی را در مقابل امیر جدیدی‬ ‫داشت‪ .‬ناصر اتکالی از دستیاران فیلم برداری سینمای ایران‪ ۹‬ابان‪ ۹۶‬درگذشت‪.‬‬ ‫در کارنامه کاری او دستیاری فیلمبرداری فیلم سینمایی«اری چنین بود»‪ ،‬عضو‬ ‫گروه فنی فیلمبرداری فیلمهایی چون «ابادانی ها»‪« ،‬دیگه چه خبر؟!» و اوای‬ ‫دریا دیده می شــود او همچنین در ‪ ۸‬اثر ســینمایی هم عضو گروه فنی بوده‬ ‫است‪ .‬مجید واحدی زاده نویسنده‪ ،‬بازیگر تئاتر و تلویزیون در سال ‪ ۱۳۴۷‬در‬ ‫اردبیل به دنیا امد و بعد از گذراندن تحصیالت ابتدایی و متوســطه در رشته‬ ‫نویســندگی‪ ،‬بازیگری‪ ،‬کارگردانی تئاتر و تلویزیون توانست در جشنواره های‬ ‫مختلف منطقه ای و بین المللی تئاتر فجر در بخش های مختلف جوایزی را به‬ ‫دست اورد‪ .‬سید داود سیدی گرفمی تهیه کننده‪ ،‬کارگردان و مدرس سینما‬ ‫در طی ســال های فعالیت در حوزه سینمای مستند اثار ارزشمندی را تولید‬ ‫کرد و در امور اموزش در موسسه «هنر سیاه و سفید» که خود تاسیس کرده‬ ‫بود‪ ،‬هنرجویانی را تربیت کرد‪ .‬علی رامز از پیشکسوتان و بازیگران تئاتری در‬ ‫طول سال ها فعالیت هنر خود‪ ،‬در نمایش های هادی مرزبان بازی کرده و متولد‬ ‫ســال ‪ ۱۳۰۶‬بود‪.‬او عصر روز ‪ ۷‬دیماه ‪ ۹۶‬در منزل خود و در ســن ‪ ۹۰‬سالگی‬ ‫از دنیا رفت‪ .‬جمشید الوندی متولد ‪ ۱۳۲۲‬از فیلمبرداران پیشکسوت سینمایی‬ ‫پس از تحمل یک دوره بیماری ‪ ۱۵‬دی ماه درگذشت‪ .‬موسی اشفته (بازیگر‬ ‫تئاتر و سینما‪ ،‬گوینده رادیو‪ ،‬هنرمند ایینی استان هرمزگان)‪ ،‬پرویز بشر دوست‬ ‫(نمایشنامه نویس‪ ،‬مدرس بازیگری‪ ،‬کارگردان)‪ ،‬رشید بهنام (بازیگر و فیلمساز‬ ‫ســینمایی)‪ ،‬علی اکبر ثابت کسایی (از بنیان گذاران تئاتر نوین ایران‪ ،‬بازیگر)‪،‬‬ ‫مجتبیخادمی(بازیگرتئاتر‪،‬هنرمنداستاناصفهان)‪،‬الههخوشکام(بازیگرتئاتر)‪،‬‬ ‫غالم عباس رئیسی (بازیگر تئاتر‪ ،‬هنرمند استان خوزستان) و همچنین حسن‬ ‫رشید قامت (بازیگر سینما‪ ،‬فیلمساز کوتاه و مستند)‪ ،‬بیتا شباهنگ (نویسنده‪،‬‬ ‫دستیار کارگردان‪ ،‬منشی صحنه‪ ،‬مشاور فیلمنامه)‪ ،‬خسرو شجاع زاده (بازیگر‪،‬‬ ‫سینما و تلویزیون)‪ ،‬فرامرز شهنی (بازیگر‪ ،‬مدیر تولید‪ ،‬دستیار کارگردان‪ ،‬مسئول‬ ‫هنروران)‪ ،‬عبدالکریم عنایت (نویسنده و بازیگر)‪ ،‬کاظم فریبرزی (طراح دکور)‪،‬‬ ‫مجید محمدی (انیماتور)‪ ،‬خداداد نارویی (بازیگر سینما و تئاتر‪ ،‬هنرمند اهل‬ ‫سیستان و بلوچستان)‪ ،‬سوزان وزیری (بازیگر سینما و تئاتر اصفهان) از دیگر‬ ‫هنرمندان سینما و تئاتر بودند که در سال ‪ 96‬از دنیا رفتند‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫هنرمندان در گفتگو با «هنرمند» از سنت‪‎‬های نوروز گفتند‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫سینمـــــا‬ ‫‪CINEMA‬‬ ‫نقد‬ ‫افشین علیار‬ ‫نگاهی به فیلم «مادری» اولین اثر سینمایی رقیه توکلی‬ ‫متلویزیونی!‬ ‫ملودرا ‬ ‫مشــکل ملودرام های حال حاضر سینمای‬ ‫ایران فیلمنامه اســت‪ ،‬اساسا ملودرام ها در‬ ‫حال درجا زدن و تکرار هستند و نمی توانند‬ ‫موفق باشــند فیلمنامه ها در موقعیت های‬ ‫پیش پاافتاده درجا می زنند و این توانایی را‬ ‫ندارند که با استفاده از قصه ی ملودرام به یک‬ ‫ترکیب ساختاری منسجم برسند به طوری‬ ‫که اگر در یک روز چهار فیلم ایرانی در سالن‬ ‫سینما ببینید قاعدتا درک خواهید کرد که‬ ‫قصه از فیلم های ایرانی جدا شــده و چیزی‬ ‫که مانــده خرده پیرنگ های نخ نما شــده‬ ‫است‪ ،‬ســینمای ایران با خرده پیرنگ های‬ ‫مقطعی می تواند فیلم تولید کند و دلیل این مشکل فیلمنامه است‪ ،‬اگر فیلم‬ ‫مادری اولین اثر سینمایی رقیه توکلی را در تلویزیون می دیدیم می توانستیم‬ ‫قبول کنیم که این کارگردان یک تله فیلم ســاخته و می شد به سادگی از ان‬ ‫گذشــت یا اصال ان را ندید؛ اما وقتی فیلمی در سینما اکران می شود مطمئنا‬ ‫باید با یک فیلم تلویزیونی تفاوت داشته باشد اما موضوع و روایت فیلم مادری‬ ‫به شدت تلویزیونی ست‪ ،‬و اساسا نمی شود ان را در قاب سینما تحمل کرد‪ ،‬در‬ ‫این برهه ی زمانی مخاطب و منتقدها از کارگردان های فیلم اولی توقع دیگری‬ ‫دارند اما قضیه چیز دیگری اســت فیلم اولی ها در فیلمنامه ناتوان اند‪ ،‬حداقل‬ ‫تنها می توانند بیست یا سی دقیقه از فیلم را کنترل کنند و بعد از ان روایت‬ ‫از دست شــان خارج می شود و نکته ای حائز اهمیت در فیلم هایی مثل مادری‬ ‫(لحن) اســت که این لحن کامال در خرده پیرنگ ها مفقود می شــود و شاید‬ ‫مهم تر از ان قصه ی واحدی باشد که در این گونه از فیلم ها وجود ندارد گاهی‬ ‫احساس می شود اثری مثل مادری فیلم کوتاهی بوده که فیلمساز خواسته ان‬ ‫را گسترش بدهد‪ ،‬زیرا مشخص است که فیلم توان قصه گویی ندارد و نمی تواند‬ ‫هدف مشخصی داشته باشــد‪ ،‬ضعف مادری به شدت وسیع است فیلمی که‬ ‫می خواهد زنانه باشــد اما احتیاط می کند زیرا فیلمســاز با عناص ِر محدودی‬ ‫فیلمش را ســاخته و در چنین شــرایطی توکلی احتیاط را به ساختارشکنی‬ ‫ترجیح داده و فیلمی خنثی با محوریت نامشخص ساخته‪ ،‬در مادری شخصیت‬ ‫و موقعیتی وجود ندارد زیرا اساســا معلوم نیست کارکرد ادم های فیلم بر چه‬ ‫اساسی استوار است نوا کاراکتر اصلی فیلم به شدت منفعل و نامعلوم است که‬ ‫اتفاقــا نازنین بیاتی ان را بازی می کند که لحن بازی اش هنوز در فیلم دربند‬ ‫گیرکرده و رقیه توکلی نتوانســته بازی او را کنترل کند ســکانس اول شروع‬ ‫فیلم را به یاد بیاورید نوا می رود پیش یک مرد مسن و چند دیالوگ رد و بدل‬ ‫می شــود بعد دیگر حرفی از ان موقعیت بی ربط نمی شود و ادامه هم ندارد‪،‬‬ ‫کاوه را از فیلم حذف کنیم چه اتفاقی می افتد؟ کاوه می توانست حضور مناسبی‬ ‫داشته باشد اما فیلمساز فکر می کند اگر کاوه در اجاعات دیالوگی باشد یا فقط‬ ‫صدای او شنیده شود تاثیر بیشتری دارد که اصال اینگونه نیست کاوه بی منطق‬ ‫بودن نوا را بیش از حد کرده حتی در همان ســکانس های نخست هم معلوم‬ ‫است که دوســتش با کاوه ارتباط دارد اما توکلی موضوع اقای مظفری را در‬ ‫فیلم مطرح می کند که مخاطب حواســش پرت شود که این خرده اتفاق بی‬ ‫منطق به هیچ وجــه کارایی برای فیلم ندارد به همین دلیل کاراکتر نوا برای‬ ‫مخاطب قابل درک نمی باشد‪ ،‬موقعیت هایی که برای این کاراکتر نوشته شده‬ ‫منطق مناسبی ندارد از سوی دیگر گلنار با شوهرش سعید قهر است و طالق‬ ‫می خواهد چرا؟ نمی دانیم‪ ،‬توکلی سعی داشته موقعیت های گلنار را بر اساس‬ ‫موقعیت تعلیق وار بنویسد اما نتوانسته و مهم تر از ان جسارت نداشته که گلنار‬ ‫را وارد رابطــه ی دیگر کند از مقطعی به بعد توکلی تصمیم می گیرد بیماری‬ ‫گلنار را وارد قصه کند اما این شیوه ی روایی رو دست زدن به مخاطب نیست‬ ‫شاید نامش نابلدی در قصه پردازی باشد که توکلی از شیوه ی سنتی برای نقطه‬ ‫عطف فیلمش اســتفاده کرده‪ ،‬تا جایی از فیلم مخاطب فکر می کند که گلنار‬ ‫با صاحب گالری رابطه ی عاطفی دارد حتی دیالوگ نگار هم این فکر و پیش‬ ‫فرض خیانت را تشدید می کند اما در چند سکانس جلوتر درام فیلم فروکش‬ ‫می کند و مادری تبدیل به ملودرام پیش پاافتاده ای می شود که مضمونش درجا‬ ‫می زند و نمی تواند مسیرش را انتخاب کند این سردرگمی در روایت اول از همه‬ ‫به دلیل خرده پیرنگ های بی منطق اســت حضور کاوه و دوســت نوا‪ ،‬حضور‬ ‫خاله که فضــا را خنثی کرده که اگر نبود هم اتفاقی در کلیت رخ نمی داد‪ ،‬از‬ ‫ســوی دیگر رابطه گلنار و نوا هم منفعالنه است از اول فیلم این دو خواهر به‬ ‫هیچ وجه رابطه ی خوشاین ِد خواهرانه ای ندارند حتی یک شوخی کوچک‪ ،‬اما‬ ‫زمانی که نوا از بیماری گلنار خبردار می شود دیگر رابطه این دوخواهر عاطفی تر‬ ‫می شــود تا جایی که با هم می روند پارچه فروشی (راستی ان دختری که در‬ ‫پارچه فروشی با نوا ســام و احواپرسی می کند و سراغ کاوه را می گیرد و نوا‬ ‫با او غضبناک حرف می زند چه کســی بود؟) تا نوا برای گلنار لباس بدوزد‪ ،‬از‬ ‫سوی دیگر سعید کمی به شخصیت رسیده است اما بازیگرش نتوانسته ان را‬ ‫حفظ کند لحن بازی ســیدی تکراری شده است‪ ،‬بیان و رفتارش و مهم تر از‬ ‫ان سیگارکشیدنش در چندین فیلم دیده شده به همین دلیل اساسا نمی شود‬ ‫سعید را به عنوان یک شخصیت مســتقل باور کرد چرا که موقعیت رفتاری‬ ‫ســعید با بازی ســیدی تداعی کننده ی بازی ها گذشته ی اوست‪ .‬دکت ِر گلنار‬ ‫از ســرطان زنان به نوا می گوید و بعد کات می شود به گریه های نوا‪ ،‬اما عالئم‬ ‫سرطان زنان فقط سرگیجه و ضعف و رفتن زیر سِ رم است؟ بله گلنار سرطان‬ ‫دارد امــا دو بار غش و ضعف می کند و بعد هــم می میرد‪ ،‬نوا خواهرش مرده‬ ‫است اما کارگردان دست بردار نیست در مراسم ختم صدای کاوه را می شنویم‬ ‫که می خواهد با نوا حرف بزند!! چرا همچین موقعیتی باید در فیلمنامه باشد‪،‬‬ ‫اساسا این موقعیت بیشتر به شوخی شباهت دارد که فیلمساز هر زمانی که کم‬ ‫می اورد یک مسئله ی جدید طرح می کند‪ ،‬چند سکانس قبل تر نوا می فهمد که‬ ‫دوستش به او خیانت کرده اما اصال ناراحت نیست فقط یک سکانس در تنهایی‬ ‫گریه می کند که ان هم معلوم نیست برای سرطان گلنار است یا خیانت کاوه و‬ ‫مریم؟! جالب است بدانید در انتهای فیلم گلنار از فکر رفتن منصرف می شود‪،‬‬ ‫سکانس قبل تر سعید به گلنار می گوید که می داند او سرطان دارد‪ ،‬اگر گلنار‬ ‫برای برگشــتن به زندگی اش از رفتن منصرف می شود پس دیالوگ نگار چه‬ ‫می شــود یا اینکه گلنار به نوا می گوید دوست ندارم کسی از زندگی گذشته ام‬ ‫باخبر باشد!! منظور این دیالوگ ایجاد رابطه ی جدید نیست؟ احساس می شود‬ ‫فیلمساز در ذهنش علت موقعیت ها را می دانسته اما در اجرا نتوانسته به هدف‬ ‫دلیل واضح فیلم مادری در سطح مانده است به طور مثال‬ ‫نهایی برسد به همین ِ‬ ‫موقعیت جغرافیایی این فیلم هم از ان نکته های مجهول است چرا یزد؟ اگر از‬ ‫نظر بصری شهرستان انتخاب شده که اساسا این فیلم فاقد یک قاب مستقل‬ ‫از فضای شهری یزد است!‬ ‫مادری از نظر کارگردانی اثر مورد قبولی ست اما اگر یک تله فیلم می بود! چرا‬ ‫که این اثر در قاب ســینما نمی تواند اســتانداردهای مورد نظر را داشته باشد‬ ‫مادری از فیلمنامه و چفت و بست های نوشتاری اسیب دیده است و این اسیب‬ ‫باعث شــده که اولین فیلم رقیه توکلی نتواند برای مخاطب سینما اثری مهم‬ ‫محســوب شود‪ .‬ملودرام هایی از جنس مادری با المان های تکراری دیگر برای‬ ‫مخاطب نمی تواند دلچسب باشد‪ ،‬این روزها ساختارشکنی در ملودرام می تواند‬ ‫مخاطب را با فیلم همراه کند تماشاگر یا منتقد از یک فیلمساز کار اولی توقع‬ ‫بیشتری در محتوا و فرم دارد که در فیلم مادری از این توقع خبری نیست‪.‬‬ ‫عیدهای قدیم رنگ و‬ ‫بوی دیگری داشت!‬ ‫سالهاست ایمان اورده ام‪ ،‬هر ادمی تقویم خودش را دارد‪ .‬هر وقت به تقویم‬ ‫نگاه می کنم‪ ،‬تعجب می کنم از این که روزها و شــب های مهمی را فرموش‬ ‫کرده اند‪ .‬روزهایی که ما‪ ،‬به اندازه تمام عیدها؛ در دلمان جشــن گرفتیم و‬ ‫شب هایی که تا صبح گریسته ایم‪ ،‬با این که جایی در تقویم نداشتند‪ .‬بسیار‬ ‫دیده ام ادم هایی را که اول زمستانشان بهار بود و می شناسم ادم هایی که‬ ‫بهارشان سردتر از برف های دنا‪ ...‬در سالی که گذشت‪ ،‬قاصدک های زیادی‬ ‫راهی بهشت شده اند و جایشان در بین مان بسیار خالی است‪ ،‬روح همه شان‬ ‫شاد! شاید تقویم ها دروغ بگویند‪ ،‬درباره روز و حال ما‪ ،‬اما چیزی که عیان‬ ‫است در تقویم عمومی مان‪ ،‬عید نوروز در راه است و صدای زمزمه های ان از‬ ‫فاصله نزدیک به گوش می رسد‪ .‬به همین بهانه به سراغ هنرمندان عزیزمان‬ ‫رفتیم تا از حال و هوای عیدهای دوران کودکی‪ ،‬تلخی و شیرینی سالی که‬ ‫گذشت‪ ،‬بگویند‪.‬‬ ‫مهران رجبی‪ :‬امسال پدرزن شدم!‬ ‫اقا مهران رجبی‪ ،‬امســال پدرزن شــد! او نامزدی دخترش زهرا خانم‪ ،‬با اقا میثم را‬ ‫بهترین خاطره سال ‪ 96‬ذکر کردند‪ .‬عالوه بر حوادث اخیر‪ ،‬بدترین خبر تلخ امسال را‬ ‫مربوط به از دست دادن ‪ 36‬نفر از بستگان و هم محلی هایش در روستای «واریان»‬ ‫کرج می داند‪ .‬طبق رســم دیرینه‪ ،‬هر سال در روز اول عید نوروز‪ ،‬در حسینیه ای در‬ ‫کرج دورهم جمع می شــوند و به خانواده های داغدار تسلیت می گویند‪ .‬اقای رجبی‬ ‫درمــورد عیدهای دوران کودکی اش گفت‪« :‬بهتریــن خاطرات عیدهایم‪ ،‬مربوط به‬ ‫دوران کودکی ام اســت‪ .‬همه به ما تخم مرغ رنگ کرده عیــدی می دادند‪ ،‬اما دایی‬ ‫خدابیامرزم‪ ،‬ما را گوشــه دیوار به خط می کرد و به ترتیب ســنمان‪ ،‬از یک ریال تا‬ ‫پنج ریال عیدی می داد‪ .‬یکبار به من پنج ریال عیدی داد‪ ،‬تا صبح از ذوق نخوابیدم‬ ‫و هفده مرتبه به ســکه ام نگاه کردم! به همراه برادرم به مغازه «حاجی محمد چیا»‬ ‫می رفتم و دوزار تمبر هندی می خریدیم‪ .‬کار هر روزمان بود تا پول عیدی مان‪ ،‬تمام‬ ‫شــود! در روستای سردسیر ما سیب فراوان بود‪ .‬سیب را به همراه پرتقال مازندران‪،‬‬ ‫توت‪ ،‬گردو و انگور اونگی که از تابســتان به سقف اویخته بودیم‪ ،‬سر سفره عیدمان‬ ‫قرار می دادیم‪ .‬مادرم به همراه زنان دیگر روســتا‪ ،‬برای عید نان های چند ضلعی که‬ ‫بیشتر شکل مثلث داشتند و هم چنین شیرینی های مخصوص عید مانند «توتک» را‬ ‫برای پذیرایی اماده می کردند‪ .‬خوردن این نان ها وشیرینی ها‪ ،‬مزه داشت؛ به خصوص‬ ‫روزهــای اخر تعطیالت که از ظرف اجیل‪ ،‬فقط نخود باقی می ماند! هنوز هم طهم‬ ‫خوش ان را زیر زبانم احســاس می کنم‪ ».‬در پایان اقای رجبی برای همه هموطنان‬ ‫به خصوص خوانندگان «هنرمند» در ســال ‪ ،97‬ارزوی خبرهای خوب و تندرستی‬ ‫داشتند و دعای ویژه ای برای عزیزانی که در حادثه هواپیمایی‪ ،‬داغدار شدند‪ ،‬کردند و‬ ‫از خداوند برایشان‪ ،‬خواستار صبر جمیل شدند‪.‬‬ ‫نگار فروزنده‪ :‬به تعداد اعضای خانواده تان‪ ،‬نهال بکارید‬ ‫نگارخانم دو سالی است که دو تن از عزیزانش را از دست داده و هنوز هم نتوانسته با‬ ‫این مساله غم انگیز کنار بیاید‪ .‬او ضمن ابراز همدری با خانواده های غمدیده حوادث‬ ‫اخیر‪ ،‬درمورد نوستالژی دوران کودکی اش گفت‪«:‬پایبند مراسم اصیل ایرانی‪ ،‬به همان‬ ‫شیوه سنتی و قدیمی رسم هســتیم‪ .‬از شب چهارشنبه سوری» سفره هفت سین‬ ‫را در خانه مان پهن کرده و در روز ســیزده به در‪ ،‬ان را جمع می کنیم‪ .‬عاشق پیک‬ ‫نوروزی بودم‪ .‬از اینکه می بینم ان را حذف کردند‪ ،‬ناراحت شــدم‪ .‬نمی دانم بچه های‬ ‫این دوره‪ ،‬وقت شــان را با بازی های کامپیوتری و گوشی ها پر خواهند کرد یا اینکه‬ ‫تفریحات دیگری‪ ،‬مانند کتاب خواندن را جایگزین ان می کنند‪ .‬پیک نوروزی برایم‬ ‫سرگرمی جالبی بود که دوست داشتم همان روز اول تمامش کنم‪ .‬نمی دانم مادرم چه‬ ‫اصراری داشت‪ ،‬هر روز بخشی از این تکالیف را انجام دهم و تمام تعطیالت را درگیر‬ ‫حل کردن باشــم؟! گرفتن عیدی برایم خیلی جذاب بود و اگر کسی به من عیدی‬ ‫نمی داد‪ ،‬او را جزو فامیل هایم نمی دانستم‪ .‬تا پایان سال با او سالم و علیک نمی کردم‬ ‫و ازش دلخور بودم! عیدی و هدیه دادن برایم دلچسب است‪ .‬خانم فروزنده در پایان‬ ‫از مردم خواست تا قدر لحظه های باهم بودنشان را بدانند‪ ،‬چون این روزها ادمی به‬ ‫«اه» و «دمی» بند شــده و کسی از یک لحظه بعدش خبر ندارد‪ .‬او از مردم استدعا‬ ‫کرد که به طبیعت احترام بگذارند و در ایام تعطیالت‪ ،‬یا زمانی که برای ســیزده به‬ ‫دل طبیعت می روند‪ ،‬به تعداد اعضای خانواده شان‪ ،‬نهالی بکارند و این کار را تبدیل‬ ‫به فرهنگ کنند‪.‬‬ ‫حلیمه سعیدی‪ :‬نزدیک بود‪ ،‬شوهرم را از دست بدهم!‬ ‫مادربزرگ شیرین زبان سینما وتلویزیون ایران‪ ،‬همیشه خودش گندم سبز می کند و‬ ‫با پوست پیاز قرمز‪ ،‬تخم مرغ های سفره اش را رنگ می کند‪« .‬خودش می گوید‪ ،‬هیچ‬ ‫کســی مثل من‪ ،‬نمی تواند تخم مرغ های عید را خوشگل رنگ کند! به سیر و سیب‬ ‫عالقه زیادی دارد و معتقد است» با خوردن سیر‪ ،‬بدنش سالم است‪ .‬او که چند وقتی‬ ‫اســت از به دنیا امدن نتیجه سومش‪ ،‬بسیار خوشــحال است‪ ،‬این هدیه خداوند را‬ ‫بهترین واقعه سال ‪ 96‬در زندگیش می داند‪ .‬خانم سعیدی که اهل عیدی دادن است‪،‬‬ ‫درمورد سیزده به در گفت‪« :‬زمانی که شوهر نداشتم و خانه پدرم بودم‪ ،‬با خواهرانم به‬ ‫دل طبیعت می رفتم‪ .‬بیشتر وقت ها‪ ،‬خواهرهایم به خانه پدرم می امدند و روز سیزده‪،‬‬ ‫در منزل پدری دورهم جمع می شدیم‪ .‬غذا می پختیم‪ ،‬تخمه می شکستیم و با هم گپ‬ ‫می زدیم‪ .‬چند سالی است ترجیح می دهم با حاجی‪ ،‬در خانه بمانم‪ .‬البته بچه هایم با‬ ‫همسر و فرزنداشان به گردش می روند‪ .‬امسال برای سیزده به در به حاجی گفتم‪ ،‬بیا‬ ‫بریم پارک سر کوچه مان تا سیزده مان به در شود‪ .‬وقتی با هم به پارک رفتیم‪ ،‬سه‬ ‫دختر پیش ما امدند و گفتند‪« :‬خانم سعید‪ ،‬پسر نداری‪ ،‬با من ازدواج کنه؟» گفتم‪:‬‬ ‫«نه!»‪ .‬گفت‪« :‬نوه و داداش‪ ،‬چطور؟» بازم گفتم‪ »:‬نه‪ ،‬یک شــوهر دارم‪ ،‬بیا مال تو!»‬ ‫دخترها از خنده نقش زمین شدند‪ .‬واال شانس نداریم! می ترسم سال ‪ 97‬برم سیزده‬ ‫به در‪ ،‬حاجی بقاپند(با خنده)‪.‬‬ ‫نعیمه نظام دوست‪ :‬به خاطر پیک نوروزی‪ ،‬کتک می خوردم!‬ ‫خانم نظام دوست که امسال درگیر جراحی معده بود‪ ،‬موفقیت عملش را بهترین اتفاق‬ ‫سال ‪ 96‬معرفی کرد و در کنارش حوادث تلخ سقوط هواپیما‪ ،‬زلزله کرمانشاه‪ ،‬غرق‬ ‫شدن سانچی و اسیب شدید مادرش در حین اسباب کشی را تلخ ترین حوادث سالی‬ ‫که گذشــت‪ ،‬می داند‪ .‬او به «سفره هفت سین» نگاه ویژه ای دارد و حتی در بدترین‬ ‫شرایط‪ ،‬به بهترین نحو ان را در خانه اش؛ پهن می کند‪ .‬سکه وسبزه را بیشتر از همه‬ ‫«سین» های سفره عید دوست دارد‪ .‬نعیمه خانم درمورد نوروزهای دوران کودکی اش‬ ‫گفت‪« :‬از پیک نوروزی بیزار بودم! کل فامیل جمع می شــدند‪ ،‬نمی توانستند از پس‬ ‫بعضی ســوال های نامفهومش‪،‬برایند‪ .‬خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که این تکلیف‬ ‫طاقت فرســا‪ ،‬حذف کردند‪ .‬بعد گردش ســیزده به در‪ ،‬دقیقا در شــب اخر‪ ،‬پیک‬ ‫نوروزی ام را حل می کردم‪ .‬همیشــه به خاطر این موضوع از پدرم کتک می خوردم‪.‬‬ ‫برای سیزده به در حتما به دل طبیعت می روم‪ .‬سالهاست سبزه گره می زنم‪ ،‬اما از باز‬ ‫شدن بخت خبری نیست‪(.‬با خنده) البته از زمانی که کودک بودیم به ما می گفتند‬ ‫اگر در روز ســیزده به در‪ ،‬هفت ســنگ در اب بیندازید‪ ،‬به خاطر مقدس بودن این‬ ‫عدد‪ ،‬اروزهایمان براورده می شود‪ ».‬او درپایان ضمن دعای خیر برای‬ ‫رفع گرفتاری و بهبود اوضاع معیشتی مردم‪ ،‬از بین رفتن جنگ های‬ ‫بی اســاس و کدورت ها؛ نه تنها برای همــه ایرانیان‪ ،‬بلکه برای تمام‬ ‫انسان ها اروزی سالمتی کرد؛ چون معتقد است سالمتی‪ ،‬مهمترین‬ ‫بخش زندگی است‪.‬‬ ‫بهمن دان‪ :‬هیچ عیدی برام‪ ،‬اون عید کودکی هایم نشد!‬ ‫ســال ‪ 1396‬مملو از خاطرات تلخ وشیرین بود‪ .‬می توا نم بطور کلی‬ ‫از برنامه هام و هدف گذاری های زندگیم که در نوروز ‪ ،96‬برای خودم‬ ‫برنامه ریزی کرده بودم؛ با پیگیری های متمادی به قسمت اعظم ان‬ ‫برسم‪ .‬همین جا جاداره به همه عزیزانم که هم اکنون مشغول مطالعه‬ ‫این بخش مجله هستند‪ ،‬اعالم کنم که پیگیری کارها‪ ،‬بسیار معجزه‬ ‫می کند؛پس هیچ کاری رو به فردا نگذارید‪ .‬راستش را بخواهید‪ ،‬هیچ‬ ‫عیدی برام اون عید کودکی هایم نشــد‪ .‬همه از بیســت روز قبل‪ ،‬به‬ ‫مادر کمک می کردیم و خونه تکانی کنیم‪ .‬فرش ها را می شســتیم‪.‬‬ ‫ســه روز قبل از سال تحویل‪ ،‬شــیرینی می پختیم‪ .‬با پدرم‪ ،‬برادرها‪،‬‬ ‫مادرم و خواهرم در هیاهوی بازار تهران و باب همایون می گشــتیم‪.‬‬ ‫دیدن ماهی قرمز که در تنگ بلور برای خودش چرخ می زد‪ ،‬خریدن‬ ‫گلدان های الله‪ ،‬ســنبل‪ ،‬بید و بید مشــک؛ عجب صفایی داشت‪ .‬از‬ ‫این حجره به اون حجره‪،‬گشــت می زدیم تا کت و شــلوار و پیراهن‬ ‫سفید بخریم‪ .‬کفش دورنگ سپید و سیاه پیدا کنیم‪ .‬قند توی دلمان‬ ‫اب میشــد‪ .‬از مادرم می پرسیدم‪« :‬پس کی عید میشه تا لباس های‬ ‫نومونو بپوشیم؟!» از الی قران اسکناس های نو با اون بوهای وووواوو!‬ ‫جیب هام بوی اسکناس های نو و جیرینگ جیرینگ سکه ها را می داد‪.‬‬ ‫شب ســال نو‪ ،‬خونمون بوی ماهی دودی و برنج شمال می داد‪ .‬دور‬ ‫هفت ســین می نشســتیم و حاج اقا‪ ،‬قران تالوت می کرد‪ .‬با خواهر‬ ‫و برادرهام دور ســفره حلقه می زدیم و با دستهای کوچولویمان که‬ ‫به طرف اســمان باز شده بود‪ ،‬مشغول رازو نیاز با خداوند می شدیم‪.‬‬ ‫هرگز چهره مادرم را که مشغول پذیرایی و اوردن کاسه های اش رشته‪،‬‬ ‫فنجان های شیر و ظروف سمنو برای مهمانان بود؛ از یاد نمی برم‪ .‬موقع‬ ‫تحویل سال صدای ‪ 21‬توپ شلیک می شد و صدای طبل و سورنا به‬ ‫گوش می رسید‪ .‬هیچ عیدی برایم اون عید کودکیم نشد‪.‬‬ ‫عادل فردوسی پور‪ :‬عید برای کودکان است‬ ‫همیشه نزدیک عید که می شود؛ یک هیاهوی خاصی در کشور ما به پا‬ ‫می شود‪ .‬مردم یک شور و حال عجیبی دارند‪ .‬خودم در دوران کودکی‬ ‫عاشق عید بودم‪.‬عید را به خاطر لباس نو ومهمانی رفتن خیلی دوست‬ ‫داشتم‪ .‬ما در استان کرمان مراسم های خاصی در عید نوروز داریم‪ .‬در‬ ‫این استان به مراسم عید و رسم دید و بازدید اهمیت زیادی می دهند‬ ‫‪ .‬به کسانی که نیازمند هستند‪ ،‬کمک می کنند و سعی می کنند تا انها‬ ‫هم یک عید خوب داشته باشند‪ .‬همیشه از بزرگترها عیدی می گرفتم‬ ‫و ایــن برایم خوب و لذت بخش بوده اســت‪.‬اما در این چند ســال‬ ‫نتوانستم مثل گذشته باشم ؛بخاطر اینکه مسابقات بوده و در کنارش‬ ‫برنامه هایی بوده که به خاطرش مجبور به اجرای زنده بودم وبه همین‬ ‫دلیل درگیر بودم‪ .‬عید بیشتر مال بچه های کوچک است‪ ،‬که بیشتر‬ ‫برایشان یک زندگی جدیدی را به ارمغان می اورد‪ .‬بیشترین خاطرات‬ ‫عید به دوران کودکی ادمها بر می گردد و بیشــترین ان هم مربوط‬ ‫به شــیطنت ها و بازی با بچه های فامیل و عیدی گرفتن ها می شود‪.‬‬ ‫امیدورام که امســال سال خوبی برای همه مردم‪ ،‬ورزش ما و فوتبال‬ ‫کشورمان باشد‪ .‬بتوانیم در عرصه های بین المللی به خصوص در جام‬ ‫جهانی؛ موفق شویم‪ .‬امیدوارم امسال بتوانم اگر نقاط ضعفی دارم؛ چه‬ ‫در برنامه ام و چه در گزارشــگریم‪ ،‬برطرف کنم و بتوانم گزارش های‬ ‫بهتری را بــرای مردم ارائه کنم ‪ .‬برای همه در ســال جدید ارزوی‬ ‫موفقیت می کنم و برای تمام پیشکسوتان ورزشمان ارزوی سالمتی‬ ‫دارم‪ .‬امیوارم دیگر شاهد حوادث تلخ نباشیم‪.‬‬ ‫گوهرخیراندایش‪ :‬خاطرات زیادی از عیدهای دوران کودکی ام‬ ‫دارم‬ ‫ان چه از عیدهای قدیم شــیراز به یاد دارم‪ ،‬انارهایی اســت که در‬ ‫پنبه های سفید نگهداری می شدند تا زینت بخش سفره هفت سین‬ ‫باشــند‪ .‬انگورها را روی درخت‪ ،‬در کیســه های پارچه ای کتان قرار‬ ‫می دادند تا برای عید حفظ و نگهداری شــوند‪ .‬وقتی مهمان می امد‪،‬‬ ‫کیســه ها را باز می کردند‪ ،‬بعضی از دانه تقریبا به مویز تبدیل شــده‬ ‫بودند‪ ،‬انها را روی ظرف میوه‪،‬ســفره عید قرار می دادند تا از مهمانان‬ ‫نوروزی‪ ،‬پذیرایی کنند‪ .‬در شــیراز میوه ای به نام «بکرایی» بود‪ ،‬که‬ ‫پوستی شــبیه نارنگی داشت‪ .‬طعمش مانند لیمو شیرین و عطرش‬ ‫مثل پرتقال و نارنگی بود‪.‬این میوه خیلی خوشمزه بود و ان را دوست‬ ‫داشتم‪ .‬بعدها این میوه را فقط در جنوب دیدم و در جای دیگری این‬ ‫میوه را پیدا نکردم‪ .‬وقتی بزرگ شدم و در دانشگاه تهران قبول شدم‪،‬‬ ‫مــادرم بکرایی و انارهایی که از بــاغ می اوردند‪ ،‬به همراه انگورهایی‬ ‫که در بین برگها در جعبه های چوبــی مخصوص خوابانده بود‪ ،‬را با‬ ‫مسافران اتوبوسی که قصد امدن به تهران داشتند؛ برایم می فرستاد تا‬ ‫سفره عیدم از این میوه ها خالی نماند‪ .‬خاطرات زیادی از عید دارم‪ ،‬از‬ ‫کفشهای نو و لباس های جدید که روزی چند بار به ان نگاه می کردم‬ ‫تا سفره ای که دور ان می نشستیم و طاقت نمی اوردیم تا سال تحویل‬ ‫شــود و گاهی تخم مرغ های رنگی خوش اب و رنگش را می خوردیم‬ ‫و ناخنکی هم به ظرف های ســمنو می زدیــم‪ .‬از پول های تا نخورده‬ ‫الی کتاب حافظ‪ ،‬تا کیسه های کوچک نخودچی کشمش و شاهدانه‬ ‫و مویزهایی که خودمان خشــک می کردیم و موقع دید و بازدید به‬ ‫بچه ها فامیل می دادند‪ ،‬خاطرات بســیاری دارم‪ .‬قبل از عید به تعداد‬ ‫بچه های فامیل‪ ،‬نخودچی کشمش‪ ،‬شاهدانه و مویز را در کیسه های‬ ‫کوچکی بسته بندی می کردیم و سر سفره عید قرار می دادیم‪ .‬هر بار‬ ‫که مادرم به بچه های فامیل عیدی می داد‪ ،‬با اصرار از او می خواستم از‬ ‫این کیسه ها به من هم بدهد‪ ،‬نه یک بار‪ ،‬نه دو بار‪ ،‬هر بار که مهمان‬ ‫می امد‪.‬‬ ‫مریم سعادت‪ :‬هیچوقت سبزه درست نکردم‬ ‫خیلی اهل عید دیدنی نیســتم و ترجیح می دهم چند روز اول عید‬ ‫را اســتراحت کنم‪ .‬برای دیدن اقوام و دوستان هم یک روز در خانه‬ ‫یکی از انها قرار می گذارم و همه را می بینم‪.‬خرید شــب عید‪ ،‬لباس‬ ‫نو و سفره هفت سین برایم لذت وصف نشدنی دارد‪ .‬هیچوقت سبزه‬ ‫درست نکردم‪ ،‬همیشه مادر خدا بیامرزم درست می کرد‪ .‬بعد از فوت‬ ‫او‪ ،‬ســبزه های اماده را از بازار می خرم و بر روی ســفره هفت سین‬ ‫خانه ام می گذارم‪.‬به نظرم همه چیز هفت سین زیباست؛ سرکه‪ ،‬سیب‪،‬‬ ‫‪ ...‬همه برکت سفره هستند و همه این نمادها‪ ،‬یک جور رزق و روزی‬ ‫را دربردارند‪ .‬برای شب عید سبزی پلو با ماهی درست می کنم‪ .‬مادرم‬ ‫همیشــه اش رشته می پخت و روی ســفره قرار می داد‪ .‬خیلی مقید‬ ‫نیســتم که حتما غذای خاصی سر ســفره گذاشته شود؛ ولی کوکو‬ ‫سبزی یا شیر برنج درست می کنم و روی سفره قرار می دهم‪ .‬دوست‬ ‫ندارم کسی را نصیحت کنم‪ .‬دوست دارم از تجربه ای که در این سال ها‬ ‫کسب کردم‪ ،‬مردم هم استفاده کنند‪ .‬با هم بودن خیلی ارزش دارد؛‬ ‫یک جورهایی داریم همه را از دســت می دهیم و هر سال عزیزی از‬ ‫بین مان می رود‪ .‬همه ما مشــکل داریم ولی دلیلی برای سر نزدن به‬ ‫همدیگر نیست‪ .‬بهتر است قدر یکدیگر را بدانیم و همزیستی محبت‬ ‫امیز داشته باشیم‪.‬‬ ‫ملکه رنجبر‪ :‬پسرم سفره هفت سین پهن می کند‬ ‫سال ‪ 96‬در رختخواب خانه و در سی سی یو بودم‪.‬مبتال به پارکینسون‬ ‫شدم‪ .‬بیماری سختی که مرا در خانه محبوس کرده است‪ .‬مجبورم با‬ ‫عصا و با کمک پرستارم بروم‪.‬خدا را شکر می کنم پسری به من هدیه‬ ‫داده که همیشه انیس و همدم است و با وجود تمام مشغله اش برایم‬ ‫ســنگ تمام می گذارد‪ .‬هیچوقت از عید های کودکی ام خاطره خوبی‬ ‫ندارم‪ ،‬پدرم همیشه در تبعید بود و ما اواره این شهر و ان شهر بودیم‪.‬‬ ‫به یاد ندارم برای عید ســفره هفت ســینی در خانه مان پهن کرده‬ ‫باشیم‪.‬از زمانی که پسرم تحصیالنش را در خارج از کشور تمام کرده‬ ‫و به ایران برگشته اســت‪ ،‬خودش به خانه ام می اید و روی میز نهار‬ ‫خوری ســفره هفت سین پهن می کند‪ .‬با وسواس خاصی تمام هفت‬ ‫سین را می چیند‪ .‬وقتی به او اعتراض می کنم می گوید ‪ « :‬مامان جان‪،‬‬ ‫ما باید سنت هایمان را حفظ کنیم!» در لحظه سال تحویل‪ ،‬کنار پسر‬ ‫عزیزم و عروس مهربانم هستم‪ .‬از بین هفت سین به سکه عالقه دارم‬ ‫و اهل عیدی دادن هستم‪ .‬برای سال ‪ 97‬ارزو دارم زنده بمانم و بازهم‬ ‫به مردم خدمت کنم‪ .‬دوست دارم بازهم به صحنه برگردم و عاشقانه‬ ‫برای مردم کار کنم‪ .‬ما بازیگران قدیمی هیچ ادعایی نداریم و فقط به‬ ‫عشق مردم نفس می کشیم‪.‬‬ ‫رویا تیموریان‪ :‬در نوروز کتاب بخوانید!‬ ‫ســرزمین ما پر از زیبایی‪ ،‬منابع طبیعی و اثار تاریخی اســت و هر‬ ‫گوشــه اش جذاب و دیدنی اســت‪ .‬توصیه می کنم هموطنان برای‬ ‫سفرهای نورزی به نقاطی از کشور بروند که تا به حال به انجا نرفته اند‬ ‫و کمتر کشف شده است‪ .‬متاسفانه خیلی از اثار تاریخی و باستانی مان‬ ‫در معرض نابودی قرار گرفته است‪.‬بر اثر بی توجهی ها‪ ،‬بخشی از این‬ ‫اثار را از دســت داده ایم و بخشی هم فرسوده شده اند‪ .‬به نظرم مردم‬ ‫باید اطالعاتی که در اینترنت وجود دارد را رصد کنند و به به جاهایی‬ ‫بروند که جذابیت هایشان کمتر کشف شده است‪ .‬امیدوارم هموطنانم‬ ‫اگر به جایی ســفر کرده اند و اسیبی را در بناهای تاریخی دیده اند‪،‬‬ ‫حتما به مســئولین اطالع دهند یا اینکه اگر کمکی از دستشــان بر‬ ‫می ایــد برای حفظ این اثار انجــام دهند‪.‬اگر رفتن به تعطیالت و و‬ ‫کمک به حفظ بناهای تاریخی را به عنوان فرهنگ جا بیندازیم‪ ،‬کمکم‬ ‫بزرگی در حمایت از این اثار تاریخی که ریشــه در فرهنگ هن مان‬ ‫دارد‪ ،‬خواهیــم کرد‪ .‬به نظرم نوروز زمــان خوبی برای مطالعه کتاب‬ ‫می باشــد‪ .‬به کسانی که اهل سفر نیستند‪ ،‬پیشنهاد می کنم کتاب»‬ ‫شارلوت» نوشــته دیوید فوئنکینوس که خانم ساناز فالح فرد ان را‬ ‫ترجمه کرده‪ ،‬بخوانند این کتاب از کتاب های موفق انسوی دنیا است‬ ‫و هر وقت فرصت کنم‪ ،‬ان را می خوانم‪ .‬برای همه هموطنانم اروزی‬ ‫سالمتی و ساعت خوش در کنار عزیزان شان دارم‪.‬‬ ‫نیما شاهرخ شاهی‪ :‬لحظه تحویل سال‪ ،‬غم انگیزترین لحظات‬ ‫دنیا است!‬ ‫برای ســال جدید‪ ،‬نمی توانم برنامه ای داشــته باشم چون بازیگری‪،‬‬ ‫بی برنامه ترین شغل دنیا است‪.‬یک بازیگر منتظر باشد تا به او پیشنهاد‬ ‫کار داده شود و ببیند چه پیش می اید‪ .‬پانزده سالی است در این حرفه‬ ‫کار می کنم‪ ،‬سال به سال دستمزدها کمتر می شود و تهیه کننده های‬ ‫بدحسابی که هیچ گذشته ای در تولید فیلم ندارند‪ ،‬پولی جور می کنند‬ ‫و تله فیلمی می ســازند و دوستان و اشنایان خودشان را وارد عرصه‬ ‫بازیگری می کنند‪ .‬با این مســئله مخالف نیستم‪ ،‬مهم این است چه‬ ‫کســی در این وادی می ماند‪ .‬اهل سفرهای نوروزی هستم و دوست‬ ‫دارم در تعطیالت عید‪ ،‬حداقل هوایی عوض کنم‪ .‬خیلی خاطره خاصی‬ ‫از عید نوروز ندارم‪ .‬چون ســال انقدر وحشتناک سریع می گذرد‪ ،‬که‬ ‫ادم متوجه نمی شود چه شــده است؟! به نظرم لحظه تحویل سال‪،‬‬ ‫غم انگیزترین لحظات دنیا اســت‪ .‬به نظرم فقط تعطیالت عید خوب‬ ‫است تا مردم به سفر بروند و خستگی شان را در کنند‪ .‬تنها خواسته ای‬ ‫که دارم این اســت که ماهی را از ســفره عید حذف کنند‪ .‬به نظرم‬ ‫کار اشتباهی اســت و هیچ پیشینه ای در فرهنگ مان ندارد‪ .‬حیوان‬ ‫بیچاره‪ ،‬در بیشــتر خانه ها بعد از چند روز می میــرد و این موضوع‬ ‫ناراحتم می کند‪.‬‬ ‫خشــایار الوند‪ :‬بهترین خاطره نوروزی‪ ،‬به دنیا امدن پسرم‬ ‫است‬ ‫خشایار الوند نویسنده سریال های در حاشیه‪ ،‬پایتخت‪ ،‬قهوه تلخ‪ ،‬مرد‬ ‫هزار چهره و دوهزار چهره‪ ،‬مســافران‪ ،‬شــبهای برره‪ ،‬علی البدل‪ ،‬در‬ ‫حاشیه و ‪ ...‬است‪ .‬او نویســنده فیلم سینمایی کیش و مات‪ ،‬ساعت‬ ‫‪5‬عصر‪ ،‬هر چی تو بخوای‪ ،‬شیش و بش‪ ،‬برگ برنده و مزاحم هم بود‪.‬‬ ‫او درمورد عید نوروز گفت‪ :‬همه مراسم نوروز را دوست دارم و خاطرات‬ ‫شیرینی از نوروز دارم‪ .‬بهترین عیدی ام را ازخدا در عید نوروز گرفتم‬ ‫چون پســرم در عید به دنیا امده است و این بهترین و شیرین ترین‬ ‫خاطره نوروزی زندگیم است‪ .‬برای هموطنانم در سال جدید ارزوی‬ ‫‪5‬‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫سینمـــــا‬ ‫ایمنی دارم‪ .‬به نظرم در کشور حادثه خیزی‬ ‫زندگی می کنیم و مردم حادثه جویی داریم‪.‬‬ ‫عاجزانه از کسانی که با ماشین های شخصی‬ ‫سفر می کنند‪ ،‬درخواست دارم از شانه خاکی‬ ‫سبقت نگیرند‪ ،‬از سمت راست حرکت نکنند‬ ‫و به راه را برای ماشین های امدادی و اتش‬ ‫نشــانی و پلیس بزگراه ها باز کنند‪ .‬توصیه‬ ‫می کنم بــه جای عجله برای رســیدن به‬ ‫مقصد‪ ،‬کمی هم از جاده ها لذت ببرند و در‬ ‫پشت ترافیک های جاده ای صبوری به خرج‬ ‫دهند و جان خودشان ودیگران را به خطر‬ ‫نیندازند‪.‬‬ ‫کاوه خداشناس‪ :‬هر سال روی یکی از‬ ‫سین ها مانور بیشتری می دهیم‬ ‫وقتی به روزهای پایانی سال نزدیک می شوم‪،‬‬ ‫یک خداحافظی خوب با امسال خواهم کرد‬ ‫و تواما به سال ‪ 97‬فکر می کنم‪ .‬سعی خواهم‬ ‫کرد با همت و عزم راســخ‪ ،‬بستر مناسبی‪،‬‬ ‫بــرای زندگیم فراهم کنــم‪ .‬اصوال جزو ان‬ ‫دسته از ادم هایی هستم که به سفره هفت‬ ‫سین اعتقاد دارند‪ .‬به نظرم گذاشتن سفره‬ ‫هفت ســین ایین قشنگی اســت که پر از‬ ‫رنگ‪ ،‬شــادی و طراوت است‪ .‬تک تک این‬ ‫سین ها حال و احوال ادمی را خوب می کند‪.‬‬ ‫به نظرم ادمیزاد به همین رســم ورسومات‬ ‫قشنگ زنده است و لحظاتش با این مراسم‪،‬‬ ‫رنگ و بوی دیگری می گیرد‪ .‬همیشه اغوشم‬ ‫به روی مراســم ایینی و کهن باز اســت و‬ ‫خاطرات زیادی از انها دارم‪ .‬همیشه خانواده‬ ‫برایم معنای دیگری داشت و سعی می کنم‬ ‫همیشه در کنار عزیزانم و درکنا سفره هفت‬ ‫سین؛ سال نو را جشن بگیرم‪ .‬در خانواده ام‬ ‫به هفت سین اهمیت زیادی داده می شود‪.‬‬ ‫هر سال روی یکی از این سین ها و عناصر‪،‬‬ ‫مانور بیشــتری می دهیــم و ان را زیر ذره‬ ‫بین می گذاریم‪ .‬مثال در سال گذشته ‪-70‬‬ ‫‪ 80‬عدد ماهی خریــده بودیم و در جاهای‬ ‫مختلــف خانه و با تنگ هــای متفاوتی به‬ ‫معرض نمایش گذاشته بودیم‪ .‬سال قبلش‪،‬‬ ‫روی گلهای سنبل رنگانگ و پر کردن خانه‬ ‫بــا گلدان های زیبا‪ ،‬ســال متفاوتی را اغاز‬ ‫کردیم‪ .‬برای عید ‪ 97‬هنوز برنامه ای نچیدیم‪.‬‬ ‫باید با خانواده ام دور هم جمع شــویم و به‬ ‫نتیجه قشــنگی برسیم‪ .‬اهل عیدی گرفتن‬ ‫هستم‪ .‬در کودکی تمام پول هایی را که در‬ ‫زمان عید جمع می کردم‪ ،‬به مادرم می دادم‪.‬‬ ‫به نظرم مــن و تمام بچه های دهه پنجاه و‬ ‫شصت به نوعی تحت کالهبرداری عاطفی‬ ‫درمورد عیدی هایشــان قــرار می گرفتند‪.‬‬ ‫خیلی ناجوانمرادانــه عیدی هایمان را از ما‬ ‫می گرفتند! اما بچه های این دوره زمانه تحت‬ ‫هیچ شرایطی گول نمی خورند و پول عیدی‬ ‫شان را به والدینشــان نمی دهند‪ .‬دم همه‬ ‫شــان گرم‪ ،‬دارند حق مــا را هم می گیرند!‬ ‫(با خنده) ارزوی شــادی برای مردمم دارم‬ ‫و امیــدوارم خنده هایشــان از ته قلب های‬ ‫پاکشــان بر روی لب هایشان بنشیند‪ .‬دیگر‬ ‫ارزوهایمان برای هم نخ نما شــده است و‬ ‫این حرف ها به نوعی تکراری شــده است‪.‬‬ ‫امیدوارم در سال ‪ 97‬هر کسی برای خودش‬ ‫کاری کند تا حال دلش بهتر شود‪.‬‬ ‫شهره لرســتانی‪ :‬با وضو سفره هفت‬ ‫سین را پهن می کنم‬ ‫امیدوارم ســال ‪ ،97‬سال خوبی برای همه‬ ‫باشد و خاطرات شیرینی در تقویم عزیزان‬ ‫هموطنامان ثبت شــود‪ .‬به گذاشتن سفره‬ ‫هفت ســین خیلی پایبنــدم و با وضو این‬ ‫کار را انجام می دهم‪ .‬دستم برای خانواده ام‬ ‫برکت دارد و همیشه سفره هفت سین را من‬ ‫پهن می کنم‪ .‬دوست دارم در لحظه تحویل‬ ‫سال کنار خانواده ام باشم‪ .‬چند سال پیش‬ ‫ســر ضبط سریال اشکها و لبخندها بودم و‬ ‫ســال تحویل در کنار خانواده ام نبودم‪ .‬در‬ ‫استودیو انتن نداشــتم به محوطه رفتم و‬ ‫مشــغول تماس گرفتن با والدینم شدم تا‬ ‫دقیقا در لحظه تحویل سال با انها صحبت‬ ‫کنم‪ .‬در محوطه‪ ،‬کنار اسب ها ایستاده بودم‪.‬‬ ‫دقیقا وقتی ســال تحویل شد‪ ،‬دو تا اسبی‬ ‫که کنارم ایستاده بودند؛ هزممان پشتشان‬ ‫را به من کردند‪ .‬همان لحظه با صدای بلند‬ ‫خندیم و گفتم‪« :‬ممنونم‪ ،‬دســت شما درد‬ ‫نکنــه!» این یکــی از جالب ترین خاطرات‬ ‫لحظه تحویل سال در زندگیم است‪.‬‬ ‫سروش جمشیدی‪ :‬مرا سر سفره هفت‬ ‫سین می گذارند!‬ ‫افتخار می کنم که در عید نوروز امسال هم‪ ،‬با برنامه دورهمی‬ ‫مهمان خانه های هموطنان عزیز و گرانقدرم هســتم‪ .‬سفره‬ ‫هفت سین را دوست دارم‪ .‬همسرم برای چیدمان و طراحی اش‬ ‫وقت زیادی صرف می کند‪ ،‬اگر سین کم بیاورد مرا روی سفره‬ ‫قرار می دهد و بعد از ســال تحویل می گوید‪« :‬سروش جان؛‬ ‫حاال برو و به کارهایت برس‪(».‬باخنده)‪ .‬برای همه هموطنانم‬ ‫در سراســر کشــور و خانواده ام‪ ،‬ارزوی سالمتی می کنم و‬ ‫امیدورام حال دل‪ ،‬همه شــان خوب باشد‪ .‬نمی خواهم بگویم‬ ‫بدی نباشــد‪ ،‬چون بدی جزو الینفک زندگی ما ادم ها است‪.‬‬ ‫تلخی ها‪ ،‬بدی ها و غصه ها با ما هستند و باید انها را بپذیریم و‬ ‫در پذیرش ان کمتر غصه بخوریم و ناراحت شویم‪.‬‬ ‫داریوش اسدزاده‪ :‬عیدهای قدیم رنگ و بوی دیگری‬ ‫داشت‬ ‫در سالی که گذشــت‪ ،‬با وجود کهولت سن‪ ،‬زندگی پرشور و‬ ‫عجیبی نداشتم‪ .‬به نوعی از اجتماع کناره گیری کرده ام‪ .‬وقتی‬ ‫ادمی به ســن و سال من برسد‪ ،‬ان شوق وشور جوانی وجود‬ ‫ندارد‪ .‬نه خاطرات خوب داشتم که از تعریف کردن ان به وجد‬ ‫بایم و نه خاطرات بد داشــتم که به خاطرش کامم تلخ شده‬ ‫باشد‪ .‬در سالی که گذشــت‪ ،‬همیشه خسته بودم و اوقاتم را‬ ‫با دیدن فیلم‪ ،‬نوشــتن کتاب و مرورو خاطراتم سر می کردم‪.‬‬ ‫عیدهای قدیــم رنگ و بوی دیگری داشــت‪ .‬در محیطهای‬ ‫کوچکــی بودیم کــه صفا‪ ،‬صمیمت و مهربانــی در ان موج‬ ‫می زد‪ .‬تمام همســایه ها را می شناختیم و برای عیددیدنی به‬ ‫خانــه همه انها می رفتیم‪ .‬وقتی بچه بودم‪ ،‬لباس های نویم را‬ ‫می پوشیدم و به کوچه می امدم تا ان را به اهالی کوچه نشان‬ ‫دهم‪ .‬بچه های کوچه دور هم جمع می شدیم و پز لباس های‬ ‫مان را بهم می دادیم‪ .‬همیشــه عیدی به من پول می دادند‪،‬‬ ‫البته مقدارش زیاد نبود‪ .‬یادم می اید که مادرم عیدهایم را از‬ ‫من می گرفت‪ .‬تمام رســم و رسومات عید در گذشته‪ ،‬رنگ و‬ ‫بوی دیگری داشت و زیباتربود‪ .‬نمی دانم چرا کارمان به اینجا‬ ‫رسیده است و دیگر از ان همه صفا و صمیمیت خبری نیست!‬ ‫برای سال ‪ 97‬ارزویی ندارم‪ .‬به جوانان توصیه می کنم مطالعه‬ ‫را فراموش نکنند و به رسم و رسوم و اصالت هایشان‪ ،‬اهمیت‬ ‫بیشتری دهند‪ .‬به عالقمندان به هنر هم می گویم اگر عاشق‬ ‫هنر هســتید‪ ،‬با دقت و حوصله و با پیش مطالعه به ادبیات‬ ‫سینما و تئاتر اهمیت دهید و عاشقانه این کار را دنبال کنید‪.‬‬ ‫عباس غزالی‪ :‬سال تحویل در صحن حرم رضوی هستم‬ ‫هشت سالی است به خاطر نذری که دارم‪ ،‬لحظه سال تحویل‬ ‫در حرم امام رضا(ع) حضور پیدا می کنم‪ .‬حسی بینظیری که‬ ‫در هیچ کجای دنیا نمی توانم ان را تجربه کنم‪ .‬لحظه عرفانی‬ ‫قشــنگی که با پوست و گوشت و اســتخوانم‪ ،‬ان را احساس‬ ‫می کنم‪.‬حتی در قرار دادهایم قید می کنم‪ ،‬در روز سال تحویل‬ ‫باید در حرم رضوی باشــم‪ .‬شده در طول این چند سال با هر‬ ‫وسیله ایی که ممکن بود خودم را به حرم رساندم تا در موقع‬ ‫تحویل سال انجا باشم‪ .‬یکبار اتفاق افتاده‪ ،‬یک ربع قبل از سال‬ ‫تحویل به حرم رســیدم و نیم ساعت بعد به تهران برگشتم‪.‬‬ ‫معتقدم با حضورم در حرم‪ ،‬عالوه بر ادای نذرم‪ ،‬سالم را بیمه‬ ‫می کنم‪ .‬به تمام هفت سین سفره‪ ،‬معتقد هستم چون سنت‬ ‫اصیل ایرانی اســت که به معنی دقیقی چیدمان شده است‪.‬‬ ‫ســیب و ســبزه برایم در اولویت قرار دارند‪ .‬سیب سرخ را به‬ ‫خاطر رنگش سمبل عشق می دانم و معتقدم که هیچ ادمی‬ ‫روی کرده زمین‪ ،‬نمی تواند بدون احســاس و عشــق زندگی‬ ‫کند‪ .‬ســبزه را دوست دارم چون ســیزده روز در کنار ما و بر‬ ‫روی ســفره مان قرار دارد و رشد می کند و با لحظه تحویل‬ ‫شــدن سال نو‪ ،‬عجین می شــود‪ .‬وقتی در روز سیزدهم او را‬ ‫گره می زنیم و به دل طبیعت می ســپاریم‪ ،‬حس قشنگی را‬ ‫به مــن انتقال می دهد که این حس را خیلی دوســت دارم‪.‬‬ ‫همیشه در کودکی‪ ،‬مشــغول عید دیدنی و گردش می شدم‬ ‫و از پیک های شــادی غافل می شــدم‪ .‬تعطیالت به روز اخر‬ ‫و سیزدهم می رســید و من چیزی حل نکرده بودم‪ .‬به جای‬ ‫انکه فکرم را متمرکز برای حل پیک شــادی کنم‪ ،‬بزرگترین‬ ‫دغدغه ام این بود؛ هنوز ســبزه گره نزده ام‪ ،‬حاال چکار کنم؟!‬ ‫ارزو می کنم در کره زمین جنگی نباشد‪ .‬همه زیر یک اسمان‬ ‫و ســایبان نفس می کشــیم‪ ،‬امیدوارم بتوانیم همه در صلح‪،‬‬ ‫رفاقت و عشــق و دوستی در کنار هم زندگی کنیم‪ .‬امیدوارم‬ ‫ارامشی که در کشورم وجود دارد‪ ،‬هیچوقت از بین نرود و همه‬ ‫مردم‪ ،‬به خصوص خانواده ام‪ ،‬ســامت و مستدام باشند‪ .‬اگر‬ ‫عزیزی امســال در کنار ما نیست‪ ،‬روحش قرین رحمت الهی‬ ‫باشــد‪ .‬مهمترین اروزیم برای همه این است که در سال ‪97‬‬ ‫جیب شان پر پول باشد‪.‬‬ ‫سوگل طهماسبی‪ :‬دوست دارم در لحظه تحویل سال‬ ‫کنار خانواده ام باشم‬ ‫همیشه دوست دارم در لحظات تحویل سال‪ ،‬کنار خانواده ام‬ ‫باشم‪ .‬معتقدم این کار باعث برکت در طول سال برایم خواهد‬ ‫شــد‪ .‬بچه که بودم برای ســیزده به در به هفت تپه اســتان‬ ‫خوزســتان می رفتیم‪ .‬خاله ام در انجــا زندگی می کرد‪ .‬من و‬ ‫خانواده ام با زمین های نیشــکر ان منطقه خاطرات قشنگی‬ ‫داریم‪ .‬از هموطنان عزیزم که برای ســفرهای نورزی رهسپار‬ ‫جاده های کشور می شوند‪ ،‬عاجزانه خواهش می کنم قوانین را‬ ‫را رعایت کنند و قصدشــان از ســفر‪ ،‬فقط رسیدن به مقصد‬ ‫به هر قیمتی نباشــد‪ .‬اگر در طول مسیر خسته شدند‪ ،‬کنار‬ ‫بزنند و ضمن اســتراحت؛ از زیبایی های طبیعت لذت ببرند‪.‬‬ ‫امیدوارم در ســال ‪ ،97‬فقط خبرهای خوب بشنویم و هرگز‬ ‫شاهد حوادث تلخ نباشیم‪.‬‬ ‫امیر کاظمی‪ :‬به جای ســبزه کاکتوس روی ســفره‬ ‫می گذارم‬ ‫عید و عیددیدنی را دوســت دارم‪ ،‬چون حال عجیبی به من‬ ‫می دهــد‪ .‬بودن در کنــار خانواده ام‪ ،‬مرا سرشــار از انرژهای‬ ‫مثبت می کند‪ .‬در لحظه تحویل ســال‪ ،‬کنــار خانواده ام‪ ،‬به‬ ‫همان ارامشــی می رســم که در حرم امام رضا به ان دست‬ ‫پیدا می کنم‪ .‬به ســبزه خیلی عالقه دارم اما چند سالی است‬ ‫که روی سفره عیدم کاکتوس قرار می دهم‪ .‬سبزه زود خراب‬ ‫می شود و بعد از سیزده روز‪ ،‬باید ان را دور انداخت‪ .‬از انجایی‬ ‫که به طبیعت عالقه دارم‪ ،‬دوست ندارم چیزی نابود شود‪ .‬چند‬ ‫ســالی است مد شده که هفت سین های پالستکی روی میز‬ ‫قرار می دهند‪ ،‬که به نظرم با فرهنگ اصیل ایرانی مغایرت دارد‪.‬‬ ‫به خانم ها توصیه می کنم‪ ،‬کمی ســلیقه به خرج دهند و به‬ ‫جای گذاشتن هفت سین پالستیکی‪ ،‬اصل ان را در خانه شان‬ ‫بگذارند تا شور و نشاط را به خانواده و مهمانشان هدیه دهند‪.‬‬ ‫ارزو می کنم همه در سال ‪ 97‬سالمت باشند و جیب هایشان‬ ‫پر از پول باشد و مردم در سال جدید با مطالعه‪ ،‬بستر اگاهی‬ ‫و سوادشان را باالتر برند‪.‬‬ ‫سارا منجزی پور‪ :‬عید چی بپوشم؟‬ ‫نوستالژی ام برای عید این است وقتی بچه بودم‪ ،‬برای خریدن‬ ‫لبــاس عید تا صبح نمی خوابیــدم و بزرگترین دغدغه ام این‬ ‫بود‪ ،‬عید چی بپوشــم؟ از کودکی عاشــق لباس بودم‪ .‬زمانی‬ ‫که بچه بودم با تمام فامیل‪ ،‬در خانه مادربزرگم دور هم جمع‬ ‫می شدیم و بعد از سال تحویل یکدیگر را در اغوش می گرفتیم‬ ‫و بعد از تبریک سال نو‪ ،‬همه به ما عیدی می دادند‪.‬چقدر این‬ ‫جمع شــدن دورهم برایم لذت بخش بود! از این که می بینم‬ ‫مردم با چه جوش و خروشــی برای عید در تکاپو هســتند‪،‬‬ ‫انرژی می گیرم و خوشــحال می شوم‪ .‬اهل سفرهای نوروزی‬ ‫هســتم‪ .‬سال گذشته به اهواز ســفر کردم و در مدتی که در‬ ‫این شهر حضور داشــتم‪ ،‬سعی کردم به شهرهای اطراف ان‬ ‫بروم و با گذاشتن عکس هایم در صفحه اینستاگرامم‪ ،‬مردم را‬ ‫با جذابیت ها و جاهای دیدنی اشنا کنم و بگویم که در داخل‬ ‫ایران‪ ،‬چه نقاط قشــنگ و زیبایی وجود دارد و قبل از سفر به‬ ‫شکورهای دیگر‪ ،‬اول به جای جای کشور خودمان سفر کنیم‬ ‫و به عنوان توریســت از جاذبه های گردشگری لذت ببریم‪ .‬از‬ ‫انجایی که اهل اهواز هســتم‪ ،‬نگران مردم این شهر هستم‪.‬‬ ‫عید نزدیک است‪ ،‬متاســفانه باوجود ریزگردها‪ ،‬قطعی اب و‬ ‫برق‪ ،‬مردم این منطقه نمی دانند برای عید چه کاری باید انجام‬ ‫دهند‪ .‬همه این روزها در فکر خانه تکانی و خرید شــب عید‬ ‫هستند اما مردم اهواز حتی نمی توانند خانه تکانی کنند! کاش‬ ‫مســئولین فکری به حال مردم این خطه کنند‪ .‬مردم اهواز‬ ‫مردم خونگرم و مهربانی هستند که در زمان جنگ اسیب های‬ ‫زیادی دیده اند و این حقشان نیست که مورد کم لطفی فقرار‬ ‫بگیرند‪ .‬ارزو دارم‪ ،‬ســال ‪ 97‬ســالی پر از تندرستی و شادی‬ ‫باشــد‪ .‬امیدوارم در سال جدید نگاه های خدا به سمتم باشد‪،‬‬ ‫چون بیشتر از همیشه به توجهش نیازمندم‪.‬‬ ‫مارال فرجاد‪ :‬هفت سین برایم مهم است!‬ ‫سفره هفت سین برایم خیلی مهم است اما هیچوقت خودم‬ ‫ان را نچیــده ام‪ .‬همیشــه مادرم از چنــد روز مانده به عید‪،‬‬ ‫برای چیدمان سفره برنامه ریزی می کند‪ .‬همیشه در چیدن‬ ‫ســفره هفت سین کمک حال مادرم بودم‪ .‬از بچگی تنها کار‬ ‫مهمی که برای تهیه ســفره هفت سین انجام می داد‪،‬این بود‬ ‫که رنگ کردن تخم مرغهای سر سفره برایم خیلی مهم بود‬ ‫و همیشه دغدغه اش را داشتم‪ .‬وقتی بچه بودم‪،‬‬ ‫زمانی که به همراه پدرم برای خرید شــب عید‬ ‫به بازار می رفتم‪ ،‬به تعداد اعضای خانواده ماهی‬ ‫برای سفره عید می خریدم و بر روی هرکدام از‬ ‫انها اســم اعضای خانواده ام را می گذاشتم‪ .‬زیاد‬ ‫اهل سفرهای نوروزی نیستم‪ .‬ترجیح می دهم در‬ ‫تهران که در این ایام خلوت است و ادم می تواند‬ ‫نفسی بکشد‪ ،‬بمانم و برای دیدن فامیل و اقوام‬ ‫به خانه انها بروم‪ .‬از بین هفت ســین سفره‪ ،‬به‬ ‫سمنو خیلی عالقه دارم؛ چون خیلی خوشمزه‬ ‫اســت‪ .‬دوست دارم در سال ‪ 97‬اگر سالم و زنده‬ ‫بودم‪ ،‬تمام کارهایی که نتوانســتم در سال ‪96‬‬ ‫انجام دهم‪ ،‬به پایان برسانم و در رراه اهدافی که‬ ‫در زندگی مشخص کرده ام‪ ،‬در همان مسیر گام‬ ‫بردارم‪ .‬در کمال ارامش و شرایط مالی بهتر در‬ ‫طبقات مختلف جامعه بتوانند در ارامش نسبی‬ ‫زندگی کنند‪.‬‬ ‫شبنم فرشادجو‪ :‬عیدی گرفتن را دوست‬ ‫دارم‬ ‫در موقع تحویل سال به حال عرفانی عجیبی دست‬ ‫پیــدا می کنم تا جایی که واقعــا‪ ،‬دلم می خواهد‬ ‫متحول شــوم و زندگی سالمی داشته باشم‪ .‬همه‬ ‫ســاله برای تعطیالت عید به خانــه خواهرم در‬ ‫کالردشــت می روم و از جاهــای دنج و جنگل و‬ ‫طبیعت بکر این منطقــه لذت می برم‪ .‬به خوردن‬ ‫ســبزی پلو با ماهی و سیرترشی شب عید بسیار‬ ‫عالقمندم؛ البته ما تهرانی ها‪ ،‬در این شب رشته پلو‬ ‫هم می خوریم‪ .‬حس خوبی به هفت ســین ندارم‪.‬‬ ‫در گذشته مادرم معتقد بود حتما باید برای عید‬ ‫گندم سبز کند‪ ،‬تا زندگی مان برکت داشته بشد‪.‬‬ ‫پدرم هنوزهم شــیرینی های دوران قدیم را برای‬ ‫ســفره عیدمان می خرد که مرا یاد دوران جنگ و‬ ‫بمباران می اندازد‪ ،‬واقعا نمی دانم او این شیرینی ها‬ ‫را از کجا پیدا می کند‪(.‬با خنده) عیدهای کودکی ام‬ ‫همزمان با جنگ بود‪ ،‬ان دوران برای عیدی به من‬ ‫اسکناس های ده تومانی و بیست تومانی می دادند‪.‬‬ ‫تمام پول های عیــدم را خوراکــی می خریدم و‬ ‫می خوردم؛ هیچوقت انهــا را پس انداز نکرده ام تا‬ ‫چیز ویژه ای بخرم‪ .‬معموال به خواهرزاده هایم عیدی‬ ‫می دهم و سعی می کنم برای شان وقت بگذارم و‬ ‫لباس عیدشان را به عنوان عیدی برای شان تهیه‬ ‫کنم‪ .‬عیدی گرفتن را خیلی دوست دارم اما با چهل‬ ‫سال سن‪ ،‬کسی جز پدرم به من عیدی نمی دهد‪.‬‬ ‫ناگفته نماند عید دو سال پیش؛ شقایق فراهانی به‬ ‫من یک جفت کفش ورزشی گرانقیمتی هدیه داد‬ ‫که خیلی سوپرایز شدم‪ .‬همه ساله در ایام عید به‬ ‫خانه اقای سمندریان و خانم هما روستا می رفتم‬ ‫و انهــا را برای گردش به خیابــان می بردم‪ ،‬جای‬ ‫خالی شان را به شدت احساس می کنم‪ .‬ارزو می کنم‬ ‫فقر فرهنگی کشورمان از بین برود و دیگر شاهد‬ ‫نزاع ها و درگیریهای خیابانی نباشیم و همه چیز بر‬ ‫وفق مراد باشد‪.‬‬ ‫شهرزاد کمالزاده‪ :‬هر سال سبزه گره می زنم!‬ ‫چهارشنبه ســوری‪ ،‬پریدن از روی اتش قاشق‬ ‫زنی و تمام رسم و رسومات عید را دوست دارم‬ ‫و ماننــد البومی‪ ،‬با زدن ورق هایش؛ خاطراتم را‬ ‫مرور می کنم‪ .‬با وجــود زندگی مکانیکی‪ ،‬پهن‬ ‫کردن ســفره هفت سین و نشســتن خانواده‬ ‫دورهم در موقع تحویل ســال باعث می شود تا‬ ‫حس خــوب زنده بودن و زندگی را تجربه کنم‪.‬‬ ‫به هفت سین خیلی اعتقاد دارم و از سین های‬ ‫سفره هفت سین‪ ،‬سکه را بیشتر از همه دوست‬ ‫دارم‪ .‬از عیدی گرفتن لذت می برم و جزو بهترین‬ ‫نوستالژی دوران کودکی ام اســت‪ .‬پدر‪ ،‬مادر و‬ ‫مادربزرگم همه ســاله به من عیدی می دهند‪.‬‬ ‫معتقدم گرفتن عیدی از دســت این عزیزان‪ ،‬به‬ ‫زندگیم برکت می دهد‪ .‬اهل عیدی دادن هستم‪.‬‬ ‫اگر سلیقه و نیاز کسی را بدانم‪ ،‬به جای دادن پول‬ ‫نقد به عنوان عیدی‪ ،‬برای دوستان و خانواده ام هدیه‬ ‫می خرم‪ .‬اگر بخواهم یک «ســین» به سفره عید‬ ‫اضافه کنم‪ ،‬مطمئنا «سالمتی» خواهد بود‪ .‬همیشه‬ ‫سیزده به در و گره زدن سبزه ها برایم جالب بود‪ .‬سی‬ ‫سال گذشت‪ ،‬هر سال سبزه گره زدم و هنوز مجردم‬ ‫(باخنده)‪.‬هیچوقتپدربزرگهایمراندیده ام‪،‬همیشه‬ ‫حسرت دیدن انها را در دل ودر کنار سفره هفت‬ ‫سین دارم‪ .‬اهل سفرهای نورزوی هستم و دوست‬ ‫دارم به نقاطی از ایران سفر کنم که تا به حال به ان‬ ‫را ندیده ام‪ .‬دلم می خواهد با سفر به جاهای جدید‪،‬‬ ‫تجربه های زیادی را به دســت اورم‪ .‬به نظرم ایران‬ ‫کشور وسیعی است که دارای مناطق زیبا و بکری‬ ‫است که مردم کمتر درمورد انها شناخت دارند‪ .‬ارزو‬ ‫دارم کشــور در صلح و ارامش باشد و مشکالت و‬ ‫تحریم های کشور برداشته شود‪ .‬به استقالل برسم تا‬ ‫دیگر نیاز به هیچ کشوری نداشته باشم‪.‬‬ ‫‪CINEMA‬‬ ‫گزارش‬ ‫معرفی فیلم های سینمایی نوروز ‪1397‬‬ ‫هفت فیلم نهایی اکران نوروزی از امروز چهارشــنبه ‪ 23‬اسفندماه روی‬ ‫پرده می روند‪ .‬در نهایت از میان فیلم های که متقاضی اکران نوروزی بودند‪،‬‬ ‫هفت فیلم «فیلشــاه» به کارگردانی هادی محمدیان در گروه سینمایی‬ ‫ازادی‪ ،‬فیلم «التاری» ساخته محمدحسین مهدویان در گروه سینمایی‬ ‫استقالل‪ ،‬فیلم «فراری» ساخته علیرضا داودنژاد در گروه سینمایی ماندانا‪،‬‬ ‫«خرگیوش» ســاخته مانی باغبانی در گروه سینمایی زندگی‪« ،‬به وقت‬ ‫شام» ساخته ابراهیم حاتمی کیا در سرگروه کورش‪« ،‬لونه زنبور» ساخته‬ ‫برزو نیک نژاد در ســرگروه ایران و «مصادره» ســاخته مهران احمدی در‬ ‫ســرگروه جوان از امروز چهارشنبه ‪ 23‬اسفند ماه به روی پرده سینماها‬ ‫می روند‪.‬‬ ‫«التاری»‬ ‫محمدحســین مهدویان که پس از ساخت فیلم های «ایستاده در غبار»‬ ‫و «ماجــرای نیمروز» تبدیل به یکی از چه ره های شناخته شــده عرصه‬ ‫ســینما شد و هر دو اثر او با استقبال بسیار گسترده از سوی مخاطبان و‬ ‫منتقدان مواجه شد‪« ،‬التاری « را روانه جشنواره سی وششم فجر کرد‪ ،‬اما‬ ‫از انجایی که فیلم جدید مهدویان با ساخته های قبلی وی کامال متفاوت‬ ‫بود‪ ،‬با برخوردهای مختلفی مواجه شــد‪« .‬التاری» در جشنواره موفق به‬ ‫دریافت جایزه ای نشد اما قطعا یکی از پرفروش های سال ‪ 97‬خواهد بود‪.‬‬ ‫در «التاری» جواد عزتی‪ ،‬هادی حجازی فر و ساعد سهیلی به ایفای نقش‬ ‫می پردازند‪ .‬این فیلم روایتگر داستان عشق دو جوان است که برای رسیدن‬ ‫به هم با مشکالتی مواجه می شوند‪...‬‬ ‫«خرگیوش»‬ ‫اولین فیلم بلند سینمایی مانی باغبانی به تهیه کنندگی حبیب اسماعیلی‬ ‫است که از رقابت در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد‪،‬‬ ‫اما عوامل فیلم تالش مــی کنند به زودی «خرگیوش» را اکران عمومی‬ ‫کنند‪ .‬در این فیلم بابک حمیدیان‪ ،‬ســیامک انصاری‪ ،‬جواد عزتی‪ ،‬مینا‬ ‫ساداتی‪ ،‬پانته ا سیروس‪ ،‬همایون ارشادی‪ ،‬امید روحانی‪ ،‬ملیکا شریفی نیا‪،‬‬ ‫مانیا علیجانی به ایفای نقش می پردازند‪ .‬در خالصه داستان این اثر امده‬ ‫است‪ :‬هیچ شبی مثل امشب نیست‪. ...‬‬ ‫«فیلشاه»‬ ‫به کارگردانی هادی محمدیان و تهیه کنندگی حامد جعفری‪ ،‬انیمیشنی‬ ‫پر کاراکتری اســت که در تولید ان بیش از ‪ ۲۰۰‬نفر مشارکت داشته اند‪.‬‬ ‫داستان «فیلشاه « در جنگلی در افریقا رقم می خورد‪ .‬رئیس گله فیل ها‬ ‫صاحب فرزندی می شود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد‪،‬‬ ‫اما برخالف تصور همه «شــادفیل» بسیار دست وپا چلفتی است و هیکل‬ ‫گنده اش همیشه سبب تخریب و خرابکاری می شود‪« .‬فیلشاه « به عنوان‬ ‫محصول جدید گروه «هنر پویا» با سرمایه گذاری این گروه به عنوان یک‬ ‫کمپانی خصوصی‪ ،‬بنیاد سینمایی فارابی و موسسه تصویر شهر تولیدشده‬ ‫است این گروه در اولین اقدام مشترک انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم»‬ ‫را در سال ‪ 1394‬با همین شعار در سینماهای کشور عرضه کرد و توانست‬ ‫با فروش ‪ 5‬میلیارد تومانی‪ ،‬عنوان سومین فیلم پربیننده سال ‪ 94‬را از ان‬ ‫خود سازد‪.‬‬ ‫«لونه زنبور»‬ ‫ســومین ســاخته برزو نیک نژاد به تهیه کنندگی سعید خانی است که‬ ‫محسن کیایی‪ ،‬پژمان جمشیدی‪ ،‬بهاره کیان افشار‪ ،‬هومن برق نورد‪ ،‬پیام‬ ‫احمدی نیا‪ ،‬ســیاوش چراغی پور و رعنا ازادی ور‪ ،‬با حضور فرید سجادی‬ ‫حسینی بازیگران اصلی این فیلم هستند‪ .‬در خالصه داستان «لونه زنبور»‬ ‫ِ‬ ‫زن یه پادشا ُه دیدی؟‬ ‫امده است‪ :‬تا حاال از نزدیک‬ ‫چپ ِ‬ ‫دست ِ‬ ‫«مصادره»‬ ‫ایــن فیلم اولین تجربــه مهران احمدی در مقام کارگردان اســت که به‬ ‫تهیه کنندگی محمدحســین قاســمی‪ ،‬با فیلم نامه ای از علی فرقانی در‬ ‫لوکیشن کالیفرنیا جلوی دوربین مسعود سالمی رفته است‪ .‬در این فیلم‬ ‫کمدی‪ ،‬رضا عطاران‪ ،‬هومن سیدی‪ ،‬بابک حمیدیان‪ ،‬میر طاهر مظلومی‪،‬‬ ‫هادی کاظمی‪ ،‬مزدک میر عابدینی‪ ،‬سیامک صفری‪ ،‬لوسینه گیراگوسیان‪،‬‬ ‫میلنا واردانیان‪ ،‬الیســا میلکســتیان و مهران احمدی به همراه بازیگران‬ ‫کودک امیر صدرا حقانی و هارمیک ســوقومونیان ایفای نقش می کنند‪.‬‬ ‫در خالصه داســتان فیلم امده است‪ :‬ایران خیلی بزرگه ولی ما هم خیلی‬ ‫بدشانسیم‪...‬‬ ‫«به وقت شام»‬ ‫موضوع «به وقت شــام» درباره یک پدر و پســر خلبان است که در‬ ‫ســوریه به جنگ با داعش می روند و در این مســیر با مشــکالتی‬ ‫مواجه می شــوند‪ .‬هادی حجازی فر و بابــک حمیدیان از بازیگران‬ ‫ایرانی فیلم هســتند و جمعی از بازیگران ســوری و لبنانی در این‬ ‫فیلم به ایفای نقش می پردازند‪« .‬به وقت شــام» حاتمی کیا یکی از‬ ‫فیلم های بحث برانگیز و پرحاشــیه جشــنواره سی و ششم بود که‬ ‫توانســت سه سیمرغ را از ان خود کند‪ .‬حاتمی کیا و دیگر صاحبان‬ ‫اثر بســیار امیدوار هســتند که این فیلم یک اتفاق نو در سینمای‬ ‫ایــران و اولین فیلم جدی بین المللی باشــد از همین رو ســازمان‬ ‫اوج ســرمایه گذار «به وقت شام» مشغول برنامه ریزی و رایزنی برای‬ ‫اکــران خارجی این اثر اســت تا فیلم در خاورمیانه و چند کشــور‬ ‫اروپایی به نمایش دربیاید‪.‬‬ ‫«فِراری»‬ ‫داســتان دختر ‪ ۱۸‬ســاله ای به نــام گلنار را روایــت می کند که از‬ ‫شهرســتان به تهــران می اید و تالش می کند تا با ماشــین «فراری»‬ ‫هشــت میلیاردی‪ ،‬عکس یــادگاری بگیرد‪ .‬گلنــار در این بین با یک‬ ‫راننده اژانس اشــنا می شود که او را در اتفاقات قصه همراهی می کند‪.‬‬ ‫در این فیلم که کامبوزیا پرتوی نویســندگی ان را بر عهده داشــته‪،‬‬ ‫محســن تنابنده و ترالن پروانه‪ ،‬مقابل دوربین محمود کالری رفته اند‪.‬‬ ‫علیرضاداوودنــژاد این فیلــم را کارگردانی کــرده و جهانگیر کوثری‬ ‫تهیه کنندگی ان را برعهده دارد‪.‬‬ ‫درگذشتگان موسیقی در سال ‪96‬‬ ‫‪6‬‬ ‫یادشان بخیر‪...‬‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫موسیقی‬ ‫‪MUSIC‬‬ ‫البوم‬ ‫معرفی‬ ‫خبر‬ ‫البوم موسیقی «هم صدا»‬ ‫با صدای مهدی فتحی منتشر شد‬ ‫مهدی فتحی خواننده ســبک پاپ که از‬ ‫کودکی عالقه به بازیگری و سینما داشت‪،‬‬ ‫بنا به شرایط خاص فرهنگی و خانوادگی‬ ‫چنین موقعیتی را پیدا نکرد‪ .‬موســیقی را‬ ‫بــا گیتار و بدون تحصیــات اکادمیک با‬ ‫دوســت صمیمی خود شــهباز شاه ویسی‬ ‫شــروع کرد‪ .‬در ســال ‪ ٩٢‬بــا تک اهنگ‬ ‫«چه کنم» فعالیت حرفــه ای خود را اغاز‬ ‫و از ســال ‪ ٩٣‬تصمیم به جمع اوری البوم‬ ‫موسیقی نمود‪ .‬البوم موســیقی «هم صدا» شامل ‪ ٨‬اهنگ با نام های‬ ‫کابوس‪،‬کوچه خیال‪ ،‬دلشــوره‪ ،‬نرو‪ ،‬وابســته‪ ،‬باور‪ ،‬گل سرخ و هم صدا‬ ‫می باشد که اهنگ سازی و تنظیم ان به عهده مجتبی کاشفی و میکس‬ ‫و مسترینگ ان هم به عهده هیربد حسینی می باشد‪.‬‬ ‫عالقه مندان می توانید از اوایل فروردین ماه سال ‪ 97‬تمامی اهنگ‪‎‬های‬ ‫این البوم را از سایت های معتبر موسیقی دانلود کنید‪.‬‬ ‫علیرضاسعیدی‬ ‫تعدادی از هنرمندان فعال ســبک ها و گونه های‬ ‫مختلف موسیقایی که طی سال های گذشته خدمات‬ ‫و اثار ارزشــمندی را در اعتالی فرهنگ و هنر این‬ ‫سرزمین به جای گذاشتند در ماه های مختلف سال‬ ‫جاری دار فانی را وداع گفتند‪ .‬هنرمندانی که هر یک‬ ‫در طول عمر گرانمایه شان به سهم خود گام های موثر‬ ‫و ارزنده ای را به ویژه در حوزه های موسیقی اصیل‬ ‫ایرانی و موسیقی نواحی ایران به جای گذاشتند و با‬ ‫سفرخودبهدنیایفانیمانندهمیشهافسوسبزرگی‬ ‫را به یادگار گذاشتند که چرا بسیاری از ما همچنان‬ ‫در زمان حیاتشان به فکر قدردانی از انها نبودیم و‬ ‫وقتی دستشان از این دنیا کوتاه شده تازه به این فکر‬ ‫افتادیمکهچهدردانه هاییازبرگ هایزرینموسیقی‬ ‫ایرانی به سمت معبودشــان پرواز کردند‪ .‬گزارش‬ ‫زیر نگاهی کوتاه و اجمالی به هنرمندان درگذشته‬ ‫موسیقی در ســال ‪ ۹۶‬دارد که هرکدام در زمان و‬ ‫روزگاری که به فعالیت مستمر در عرصه موسیقی‬ ‫مشــغول بودند‪ ،‬خدمات قابل مالحظه و موثری را‬ ‫انجام دادند که به زعم نگارنده برای هیچکدامشان‬ ‫نه جانشینی هست و نه برنامه ای برای ثبت و معرفی‬ ‫هرچه بهتر انها‪ .‬به عبارتی هر چه هست ثبت نام و یاد‬ ‫این عزیزان در تاریخ موسیقی این سرزمین است که‬ ‫امیدواریم در روزگاری نه چندان دور‪ ،‬دیگر افسوس‬ ‫از دست رفتنشان را نخوریم‪ .‬در این روزهای پایانی‬ ‫سال با نثار صلوات و قرائت فاتحه یاد و خاطره انها را‬ ‫گرامیمی داریم‪.‬‬ ‫***‬ ‫عباسخسروی‪-‬نوازندهپیشکسوتویولن‬ ‫عباس خسروی‪ ،‬نوازنده پیشکسوت ویولن که سال ها با ارکستر‬ ‫موســیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی همکاری‬ ‫می کرد‪ ،‬دوشنبه هفتم فرودین ماه در سن ‪ ۷۶‬سالگی بر اثر‬ ‫سکته مغزی درگذشت‪ .‬این هنرمند که از پاییز سال ‪ ۹۵‬در‬ ‫بستر بیماری بود به سال ‪ ۱۳۲۰‬متولد شد‪ .‬او طی این سال ها‬ ‫ضمنفعالیتمستمردرارکسترموسیقیملیورادیوبهعنوان‬ ‫مدرس حوزه موسیقی نیز به فعالیت مشغول بود‪.‬‬ ‫محمدرضاجعفری(سارو)‪-‬نوازندهگیتار‪،‬اهنگساز‬ ‫وخوانندهموسیقیپاپ‬ ‫محمدرضا جعفری ملقب به سارو از نوازندگان باسابقه گیتار‪،‬‬ ‫اهنگساز و خواننده موســیقی پاپ بعد از مدت ها مبارزه‬ ‫با بیماری در کشــور المان دارفانی را وداع گفت‪ .‬زنده یاد‬ ‫جعفری طی سال های گذشته اثار متعددی را در کشورهای‬ ‫خارجی منتشــر کرد که از ان جمله می توان به «ســتاره‬ ‫سپید»‪« ،‬قصه نی» و «غوغای ستارگان» اشاره کرد‪ .‬البته‬ ‫چند سال بعد البوم «قص ه نی» در ایران مجوز انتشار گرفت و‬ ‫پرفروش ترین اثر این هنرمند شد‪ .‬حاصل فعالیت های هنری‬ ‫سارو در مازندران نیز انتشار چند البوم موسیقی محلی و‬ ‫سنتی شــد که مورد اســتقبال عالقه مندان به موسیقی‬ ‫مازندرانی هم قرار گرفت‪« .‬شِ ــو ِره»‪« ،‬راز سنتور»‪« ،‬سوی‬ ‫خرابات»‪« ،‬مشــتی پِل ِوری»‪« ،‬ازادگلــه‪« ،»۱‬ازادگله‪ »۲‬و‬ ‫«جادوی نی»‪« ،‬اوای کوهستان»‪« ،‬غریبانه»‪« ،‬چوپان دروغ‬ ‫نمی گه»‪« ،‬پرنده خورشــید» و «ادما» دیگر کارهای سارو‬ ‫هستند که در ایران منتشر شدند‪ .‬این هنرمند چند کنسرت‬ ‫هم در دانشگاه ها و مجامع فرهنگی المان اجرا کرد‪ .‬او برای‬ ‫تعدادی از خوانندگان مقیم اروپا نیز اهنگسازی کرده بود‪.‬‬ ‫مراسم ترحیم و بزرگداشت مرحوم محمد جعفری (سارو)‬ ‫یکشنبه‪ ٢١‬خرداد در سالن سلمان هراتی مجتمع فرهنگی‬ ‫و هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسالمی ساری برگزار شد‪.‬‬ ‫حسینشهبازیان‪-‬نوازندهواهنگسازپیشکسوت‬ ‫موسیقیایرانی‬ ‫حسین شهبازیان نوازنده‪ ،‬مدرس موسیقی و رهبر ارکستر‬ ‫و پدر فریدون شهبازیان اهنگساز برجسته و رهبر ارکستر‬ ‫ملی ایران مردادماه درگذشــت‪ .‬مرحوم حسین شهبازیان‬ ‫متولد سال ‪ ۱۲۹۸‬در تهران بود‪ .‬او از هفده سالگی فراگیری‬ ‫ویولن را در کالس استاد ضیاء سیحون اغاز کرد و در ادامه‬ ‫به کالس درس استاد ابوالحســن صبا رفت تا ردیف های‬ ‫موسیقی ایرانی را بیاموزد‪ .‬پس از ان برای یادگیری بیشتر‬ ‫و اشنایی با سبک های مختلف موسیقی‪ ،‬سال های متوالی‬ ‫در کالس اســتادان خارجی و ایرانی به اموختن موسیقی‬ ‫کالسیک پرداخت و خود در این زمان به مرحله ای رسیده‬ ‫بود که می توانست شاگرد تربیت کند و به عنوان معلم به‬ ‫پرورش هنرجویان موسیقی بپردازد‪ .‬با افتتاح فرستنده رادیو‪،‬‬ ‫شهبازیان سال های زیادی به عنوان نوازنده و رهبر ارکستر‬ ‫شماره ‪ ۳‬رادیو ایران فعالیت داشته و با خوانندگان بسیاری‬ ‫همکاری کرده اســت‪ .‬او کارمند وزارت فرهنگ و معلم و‬ ‫هنراموز موسیقی تا زمان بازنشستگی بود همچنین وی در‬ ‫کنار تدریس‪ ،‬به اهنگسازی و تشکیل ارکستر می پرداخت‪.‬‬ ‫محمودجهان‪-‬خوانندهموسیقینواحیجنوب‬ ‫محمود جهان خواننده پیشکســوت موسیقی اقوام‪ ،‬صبح‬ ‫روز یکشنبه هشتم مرداد در بیمارستان ممکوی شهرستان‬ ‫ماهشهر درگذشت‪ .‬زنده یاد جهان قرار بود روز دهم مردادماه‬ ‫به مناســبت والدت امام رضا (ع) کنســرت اجرا کند که‬ ‫ساعتی پیش از اجرا دچار عارضه قلبی شد و پس از انتقال‬ ‫به بیمارستان صنایع پتروشیمی شهرستان بندر ماهشهر‬ ‫دار فانــی را وداع گفت‪ .‬محمود جهان اینچنین بیوگرافی‬ ‫خود را شرح می دهد‪« :‬خاک پای همه جنوبی ها و به ویژه‬ ‫خوزستانی های خونگرم هستم‪ .‬خودم را متعلق به جنوب‬ ‫می دانم و عاشــق این خاک هســتم و اگر خدای بزرگ و‬ ‫حمایت های امیدوار کننده مردم صبور جنوب نبود موفقیتی‬ ‫حاصل نمی شد‪ .‬در سال‪ ۱۳۳۰‬در ابادان و در محله احمداباد‬ ‫به دنیا امدم‪ .‬کارمند بازنشسته شرکت نفت هستم و پس از‬ ‫‪ ۵۹‬سال زندگی با پنج فرزند در تهران زندگی می کنم‪ .‬تک‬ ‫پسرم امید جهان است که صدای او البته با سبکی متفاوت‬ ‫از من‪ ،‬در نوار فروشی ها موجود است‪ .‬خانواده جهان از جمله‬ ‫خانواده های هنرمند بود چرا که پدر و عمو و برادر و حتی‬ ‫پسرم و از این سو خواهر و دختر عموهایم‪ ،‬در مناسبت های‬ ‫مختلف مداحی می کنند‪ .‬پدرم که اهل تنگستان بوشهر بود‬ ‫شروه خوانی می کرد و از جمله چهره های شناخته شده این‬ ‫شهر بود‪ .‬در سال ‪ ۱۳۵۵‬بود که توسط اقای بهمن خوش‬ ‫خلق به همراه یداله رضا زاده به تهران رفتیم و برای اولین بار‬ ‫با هدف البوم و با هزینه ایشان در استودیو چهار اثر ارکستری‬ ‫ضبط کردم‪ .‬در این راســتا باید از خدای منان و سپس از‬ ‫بهمن خوش خلق و فرخ یزدان فر که در بوشهر مرا کشف‬ ‫کرد کمال تشکر و قدردانی را به جای اورم‪».‬‬ ‫فرهاد فرجلی ‪ -‬نوازنده مطرح تار اذربایجانی‬ ‫فرهاد فرجلی از اهنگســازان و نوازندگان شناخته شده تار‬ ‫اذربایجانی روز پنجشنبه ‪ ۱۲‬مرداد ماه در سن ‪ ۴۹‬سالگی‬ ‫بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت‪ .‬فرهاد فرجلی ششم‬ ‫بهمن ماه ســال ‪ ۱۳۴۷‬در تهران چشم به جهان گشود‪ .‬او‬ ‫مقدمات موسیقی را از حدود شش سالگی به صورت تجربی‬ ‫با نواختن سازدهنی‪ ،‬گارمون و قاوال (دایره اذری) اغاز کرد‪.‬‬ ‫در اوایل دهه ‪ ۶۰‬توسط همسر خواهرش نزد زنده یاد استاد‬ ‫محمدرضا لطفی می رسد‪ .‬لطفی به ذوق و شوق موسیقایی او‬ ‫پیمی بردوفرجلیرابهاستادحمیدمتبسمنوازندهتارمعرفی‬ ‫می کند‪ .‬او مبانی پایه ای موسیقی ایرانی را با فراگیری تار نزد‬ ‫متبسم فراگرفت اما به دلیل مهاجرت استادش به خارج از‬ ‫کشور‪ ،‬نوازندگی تار را نزد استاد بهروز همتی به صورت بسیار‬ ‫جدی ادامه داد و موفق شد همزمان با یادگیری ردیف های‬ ‫موسیقی ایرانی در نوازندگی ساز تار به مهارت خوبی دست‬ ‫پیدا کند‪ .‬پس از یادگیری اصول اولیه موسیقی‪ ،‬فرجلی مدت‬ ‫کوتاهی نزد حسین علیزاده به فراگیری تکنیک های فنی‬ ‫نواختن تار پرداخت و از انجایی که پدر و مادر او اذری زبان‬ ‫بودند‪ ،‬شوق و ذوق هنری بیش از حد او به موسیقی موغامی‬ ‫اذربایجان فرهاد را به سمت تار اذری سوق داد‪.‬‬ ‫ناصرفرهودی‪-‬صدابردارپیشکسوت‬ ‫موسیقیایرانی‬ ‫ناصــر فرهــودی از صدابرداران و صداگذاران پیشکســوت‬ ‫موســیقی کشورمان که طی چندین ســال با هنرمندان و‬ ‫گروه هایسرشناسموسیقیفعالیتمی کردجمعه‪ ۱۳‬مرداد‬ ‫درگذشــت‪ .‬زنده یاد فرهودی از جمله صدابرداران شناخته‬ ‫شده موسیقی کشورمان بود که تحصیالت خود را در رشته‬ ‫الکترونیک گرایش صدا از دانشکده صدا و سیما به اتمام رساند‪.‬‬ ‫او در ســال ‪ ۵۱‬همزمان با تحصیل در سازمان صدا و سیما‬ ‫بــه عنوان کاراموز فعالیت عملی خود را اغاز و پس از پایان‬ ‫تحصیل همکاری خود را با رسانه ملی اغاز کرد‪ .‬این صدابردار‬ ‫در سال ‪ ۱۳۵۵‬به دعوت محسن کلهر به استودیو پاپ دعوت‬ ‫شــده و تا زمان حیات در این استودیو به فعالیت خود ادامه‬ ‫داد‪ .‬او در سال ‪ ۱۳۷۵‬از سازمان صدا و سیما بازنشسته شد و‬ ‫پس از چندی مدیریت استودیو پاپ را بر عهده گرفت‪ .‬ضبط‬ ‫و تولید اثار بســیاری از گروه ها و هنرمندان شناخته شده‬ ‫موسیقی ایران از جمله فعالیت های مرحوم فرهودی است‪ .‬وی‬ ‫طی سال های اخیر در جشن ها و برنامه های مختلفی به عنوان‬ ‫هنرمند برگزیده معرفی شده است‪.‬‬ ‫نادرگلچین‪-‬خوانندهپیشکسوتموسیقیایرانی‬ ‫استاد نادر گلچین خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی ظهر‬ ‫روز جمعه ‪ ۳۱‬شهریور ماه بعد از مدت ها مبارزه با بیماری‬ ‫دار فانی را وداع گفت‪ .‬استاد گلچین از چندی پیش به دلیل‬ ‫حاد شدن بیماری ریوی خود در بیمارستان گاندی تهران‬ ‫بستری شده بود‪ .‬نادر گلچین از جمله خوانندگان شناخته‬ ‫شده موسیقی ایرانی است که تاکنون اثاری چون «یوسف‬ ‫گم گشته»‪« ،‬مرغ ســحر»‪« ،‬ناوک مژگان»‪« ،‬قصه شهر‬ ‫عشــق»‪« ،‬مسبب»‪« ،‬من دیگه بچه نمیشم» و البوم های‬ ‫«گریز»‪« ،‬نفس باد صبا»‪« ،‬زلف بنفشــه» را منتشر کرده‬ ‫اســت‪ .‬وی در طول سال های فعالیت خود در موسیقی با‬ ‫هنرمندان بزرگی چون فرامرز پایور‪ ،‬منصور صارمی‪ ،‬پرویز‬ ‫یاحقی‪ ،‬حبیب اهلل بدیعی‪ ،‬علی اصغر بهاری‪ ،‬جلیل شهناز‪،‬‬ ‫فرهنگ شــریف‪ ،‬فضل اهلل توکل‪ ،‬جهانگیر ملک‪ ،‬امیرناصر‬ ‫افتتاح‪ ،‬محمد اسماعیلی‪ ،‬ابتین اجاللی و منصور نریمان‬ ‫همکاری کرده است‪.‬‬ ‫حامدذاکری(حامد هاکان)‪-‬اهنگسازوخواننده‬ ‫موسیقیپاپ‬ ‫حامد هاکان‪،‬خوانندهواهنگسازموسیقیپاپچهارشنبه‪۱۲‬‬ ‫مرداد در سن ‪ ۳۴‬سالگی درگذشت‪ .‬مسعود کریمی مدیر‬ ‫استودیو سل رکورد و از دوستان حامد هاکان ضمن تایید‬ ‫خبر درگذشت حامد هاکان اعالم کرد که این اتفاق ‪ ۱۲‬مهر‬ ‫رخ داده است‪ .‬مرحوم حامد ذاکری با اثار شخصی و همکاری‬ ‫با خوانندگانی نظیر محسن چاوشی و فرزاد فرزین و محسن‬ ‫یگانه به شهرت رســید اما در ادامه نتوانست فعالیت های‬ ‫خود را به شــکل رسمی دنبال کند‪ .‬او در مهرماه سال ‪۹۳‬‬ ‫موفق به اخذ مجوزهای الزم شد و قرار بود اولین البوم مجاز‬ ‫حامد هاکان از سوی شرکت «صوت اوای هنر» به بازار عرضه‬ ‫شود که این اتفاق رخ نداد‪.‬‬ ‫فرامرز شکرخواه ‪ -‬نوازنده تار و سه تار خراسانی‬ ‫فرامرز شکرخواه سازنده و نوازنده تار و سه تار کشورمان‬ ‫پس از یک دوره بیماری عصر روز سه شنبه ‪ ۲۵‬مهر ‪۹۶‬‬ ‫در ســن ‪ ۵۶‬سالگی در مشهد درگذشت‪ .‬زنده یاد شکر‬ ‫خواه ردیف نوازی را طی ســال های ‪ ١٣٦٦‬تا ‪ ١٣٧٠‬نزد‬ ‫شاپور هدایتی مدرس موســیقی فرا گرفت‪ .‬شکرخواه‬ ‫کمانچه نوازی نوازی را نیز نزد استاد علی اکبر شکارچی‬ ‫اموخت‪ .‬شکرخواه که کلکسیونی از سازهای تاریخی را‬ ‫هم در اختیار داشت از دهه ‪ ٦٠‬با دریافت مجوز از وزارت‬ ‫فرهنگ و ارشاد اسالمی به ساخت ساز نیز پرداخت‪ .‬او از‬ ‫همان دهه به اموزش موسیقی رو اورد و تاکنون شاگردان‬ ‫فراوانی تربیت کرده است‪ .‬فرامرز شکرخواه در طول دوران‬ ‫فعالیت حرفه ای خود‪ ،‬تمایلی به اجراهای گروهی نداشت‪،‬‬ ‫او فقــط چند باری به نغع بیماران مبتال به ســرطان و‬ ‫همچنین به نفع زلزله زدگان دوئت هایی را اجرا کرد‪.‬‬ ‫محمد حسن رادمان ‪ -‬نوازنده و معلم ویولن‬ ‫محمدحســن رادمان‪ ،‬نوازنده و معلم پیشکسوت ویولن و‬ ‫رهبر ارکستر پنجشنبه‪ ۲۷‬مهر دارفانی را وداع گفت‪ .‬مرحوم‬ ‫رادمان در ســال ‪ ۱۳۱۱‬در تهران متولد شد و از هنرستان‬ ‫موســیقی این هنر را دنبال کرد‪ .‬در انجا ضمن اشنایی با موسیقیهرمزگانپرداخته اند‪.‬‬ ‫ناهیدداییجواد‪-‬هنرمندپیشکسوت‬ ‫تئوری موسیقی‪ ،‬ردیف موسیقی ایران را نزد احمد فروتن‬ ‫موسیقیاصیلایرانی‬ ‫اموخت و ردیف های ابوالحسن صبا را نزد محمود ذوالفنون‬ ‫فراگرفت‪ .‬این هنرمند به اســتخدام وزارت فرهنگ و هنر ناهیدداییجواد‪،‬هنرمندموسیقیسنتیایراندر‪ ۷۵‬سالگی‬ ‫درامــد و به تدریس اواز های دســته جمعی و ســپس به درگذشــت‪ .‬ناهید دایی جواد در ‪ ۲۸‬اردیبهشت ‪ ۱۳۲۱‬در‬ ‫نوازندگی در ارکستر های وزارت فرهنگ و هنر مشغول شد‪ .‬شهر اصفهان به دنیا امد‪ .‬او در استخدام اموزش و پروش بود‬ ‫وی همچنین در هنرستان موسیقی تبریز نیز تدریس کرد‪ .‬و در اموزشگاه های موسیقی به تدریس می پرداخت‪ .‬دایی‬ ‫این هنرمند در طول فعالیت های هنری اش ضمن تدوین جواد در ســال ‪ ۱۳۸۱‬سه کنسرت در تهران و در تاالرهای‬ ‫مقاالت و جزوه های اموزشــی ده ها تقدیرنامه از موسسات وحدت‪ ،‬اندیشه و فرهنگ با مشارکت کیان علی نژاد اجرا کرد‬ ‫عالی و دانشگاهی دریافت کرد‪ .‬همچنین ارکستر مایستر‪ ،‬و پس از ان به همراه «گروه ایراندخت» تور کنسرتی را در‬ ‫ارکستر حسین دهلوی و رهبر ارکستر فرهنگسرای ملل بود‪ .‬شرق ایاالت متحده داشت‪.‬‬ ‫احمد اقوام شکوهی ‪ -‬قدیمی ترین نقاره زن حرم‬ ‫استاد ابراهیم حدیدی ‪ -‬نوازنده موسیقی نواحی‬ ‫رضوی‬ ‫استانسیستانوبلوچستان‬ ‫ابراهیم حدیدی از هنرمندان برجســته موسیقی استان و استاد احمد اقوام شکوهی قدیمی ترین نقاره زن بارگاه قدس‬ ‫سرنا نواز و سازنده ساز سیستانی معروف به «گل اقا» پس از امام علی بن موسی الرضا (علیه السالم) چهارشنبه‪ ۲۲‬اذر ماه‬ ‫‪ ۱۵‬روز کما در بیمارستان زابل درگذشت‪ .‬زنده یاد حدیدی درگذشت‪ .‬این خادم بارگاه مالئک و پاسبان قدس رضوی از‬ ‫متولد ‪ ۱۳۳۶‬در روستای دهنوی از توابع شهرستان زهک سال ‪ ۱۳۲۴‬در بارگاه منور رضوی نقاره زنی را شروع کرد و‬ ‫بود و چندین نسل از خاندانش سردمداران موسیقی منطقه حدود ‪ ۷۲‬سال این وظیفه را برعهده داشت‪ .‬مشهدی ها حاج‬ ‫ی را به عنوان نقاره زن پیر امام مهربانی ها‬ ‫سیستان بوده اند‪ .‬این هنرمند برجسته عالوه بر مهارت بسیار احمد اقوام شکوه ‬ ‫باال در نواختن گوشه ها و ملودی های اصیل سیستانی با ساز می شناسند‪ .‬این هنرمند از جوانی هر روزش را با باالرفتن‬ ‫سرنا در ساخت انواع سازهای محلی چون دهل‪ ،‬رباب‪ ،‬قیچک ‪ ۱۰۴‬پله از مناره های حرم رضوی اغاز می کرد‪.‬‬ ‫عبدالکریم مهر افشان ‪ -‬نوازنده و اهنگساز‬ ‫و سرنا مهارت داشت‪ .‬او اخرین فرزند خانواده بود که بعد از‬ ‫با سابقه موسیقی ایرانی‬ ‫فوت ‪ ۱۰‬برادرش برای پدر و مادر انقدر عزیز شد که پدر او را‬ ‫«گل اقا» نامید و تاکنون هم به این نام شهرت داشت‪ .‬اخرین عبدالکریم مهرافشان از اهنگسازان پیشکسوت موسیقی‬ ‫نسل این هنرمند بنام‪ ،‬نوه اش «یاسین حدیدی»است که با ایرانی که سابقه همکاری با بسیاری از بزرگان موسیقی را‬ ‫داشت بعد از مدت ها مبارزه با بیماری دار فانی را وداع گفت‪.‬‬ ‫سن ‪ ۱۲‬سال با مهارت تمام ساز رباب را می نوازد‪.‬‬ ‫در بیوگرافی که از زبان مرحوم مهرافشان منتشر شده‪ ،‬امده‬ ‫درویش مصطفی جاویدان ‪ -‬خواننده و نوازنده‬ ‫است‪« :‬من در سن بیست و پنج سالگی به پیشنهاد استاد‬ ‫موسیقینواحی‬ ‫درویش مصطفی جاویدان از خوانندگان قدیمی موسیقی مشیر همایون شهردار‪ ،‬رسماً در رادیو ایران استخدام شدم و‬ ‫ایران در سن ‪ ۷۱‬ســالگی دارفانی را وداع گفت‪ .‬نام اصلی در ارکستر شماره ‪ ۲‬و ارکستر ویژه که توسط مشیر همایون‬ ‫درویش مصطفی جاویدان سیدمصطفی موسوی است که تاسیس شده بود‪ ،‬نوازنده ویولن شدم‪ .‬در سن سی سالگی‬ ‫در هفت ابان ‪ ۱۳۲۵‬در کرمانشاه و در خانوادهای مذهبی (‪ ۱۳۳۷‬خورشیدی) استاد حسین دهلوی من را به وزارت‬ ‫متولد شده است‪ .‬گفته می شود در سال ‪ ۱۳۴۷‬زمانی که او فرهنگ و هنر وقت منتقل کرد و در ارکســتر صبا نوازنده‬ ‫در سن ‪ ۲۲‬سالگی قرار داشت و عالقه مند به ادامه تحصیل ویولن شدم‪ .‬این ارکستر بزرگ به رهبری استاد ابوالحسن‬ ‫بود بنا بر توصیه دوستان پدرش به نام مستعار و غیرحقیقی صبا تشکیل شــده بود و بعد از فوت ایشان‪ ،‬استاد دهلوی‬ ‫در دانشــگاه تهران ثبت نام کرد که از گزند ساواک در امان رهبــری ان را به عهده گرفت و ارکســتر را اداره کرد‪ .‬در‬ ‫بماند چراکه از نظر شکل و شباهت ظاهری شباهت بسیار این زمان یک ویولنیســت ایتالیایی به نام لوئیچی پازاناری‬ ‫نزدیکی به شهید نواب صفوی داشت و این مطلب را سازمان در اســتخدام دولت ایران بود‪ .‬نام برده ویولن اول ارکستر‬ ‫امنیت که به ساواک معروف بود‪ ،‬می دانست‪ .‬گویا او به کمک سمفونیک تهران بود (مایستر) و ضمناً در کالس های روزانه‬ ‫دکتری جراح که محرم و از دوستان نزدیک پدرش بود تغییر و شبانه هنرستان عالی موسیقی تدریس می کرد‪ .‬من از این‬ ‫چهره و روش مبارزاتی داد‪ .‬از این هنرمند البوم هایی چون فرصت استفاده کردم و ضمن کار فشرده روزانه ام در کالس‬ ‫«رسول مهربانی»‪« ،‬هو یا علی مدد»‪« ،‬مرد غریب»‪« ،‬پرنده شــبانه ایشان نام نویســی کردم و مدت ‪ ۲‬سال نوازندگی‬ ‫اســیر»‪« ،‬چینی بند زن»‪« ،‬صنما»‪« ،‬نمکی»‪« ،‬نغمه های صحیح ویولن و اتودها و بعضی از کنسرتوها را اموختم‪ .‬در‬ ‫اسمانی»‪« ،‬اسم ا عظم»‪« ،‬بابا کوهی»‪« ،‬تک ترانه ها» و «شاد تاریخ بیست و هفتم اذرماه سال ‪ ۱۳۴۲‬طبق ابالغ رسمی‬ ‫وزارت فرهنگ و هنر‪ ،‬به سمت اهنگساز و سرپرست یکی‬ ‫و خندان» به جای مانده است‪.‬‬ ‫غالممحمداحسانی‪-‬هنرمندپیشکسوتموسیقی از ارکسترهای موسیقی ملی این وزارتخانه منصوب گردیدم‬ ‫و در مدت همکاری خودم با این اداره‪ ،‬بیش یکصد و چهل‬ ‫نواحی تربت جام‬ ‫استادغالم محمداحسانیازهنرمندانپیشکسوتتربت جام اهنگ ساختم که در حدود چهل عدد ان ها ضبط شده که‬ ‫بعد از تحمل بیماری روز دوشنبه ‪ ۶‬اذر در بیمارستان امام در ارشیو وزارتخانه موجود است و به عقیده خودم بهترین‬ ‫رضا (ع) مشــهد درگذشــت‪ .‬زنده یاد احسانی که در سن انها برای اواز و ارکستر عبارتند از «ایوان مداین» با شعری‬ ‫‪ ۶۳‬ســالگی دارفانی را وداع گفت طی دوران فعالیتی خود از خاقانی‪« ،‬سروچمان» با شعر حافظ‪« ،‬شعله های عشق» با‬ ‫در حوزه موسیقی با بسیاری از هنرمندان مطرح موسیقی شعر ابراهیم صفایی‪« ،‬زلف بر باده مده» با شعر حافظ‪« ،‬واله‬ ‫نواحی به ویــژه در منطقه تربت جام همکاری تنگاتنگی و شیدا» با شعر مولوی و برای ارکستر «امید» در دستگاه‬ ‫داشته است‪ .‬این هنرمند در همایش خنیاگران جام که در چهارگاه و «مژده» در دستگاه ماهور‪».‬‬ ‫میرزا طاهر بقال ‪ -‬نوازنده و خواننده پیشکسوت‬ ‫شهریور ماه سال جاری برگزار شد جزو ‪ ۱۸‬استادی بودند که‬ ‫موسیقیدزفول‬ ‫از وی تقدیر شد و همچنین یکی از استادانی بود که در ان‬ ‫حاج میرزا طاهر بقال از خوانندگان و نی نوازان پیشکسوت‬ ‫همایش اجرا داشت‪.‬‬ ‫دزفول‪ ،‬در سن ‪ ۸۶‬سالگی به دلیل بیماری کلیوی دار فانی‬ ‫خالو قنبر هرمزی ‪ -‬نوازنده و خواننده پیشکسوت‬ ‫را وداع گفــت‪ .‬میزا طاهر بقال از جمله هنرمندانی بود که‬ ‫موسیقینواحیجنوب‬ ‫خالومحمدقنبرهرمزیهنرمندپیشکسوتموسیقیبومی در حوزه نی نوازی مهارت خاصی داشــت‪ .‬او جزو اخرین‬ ‫هرمز که روز ‪ ۱۳‬اذر ماه هنگام اجرای کنســرت نمایش کسانی محسوب می شــد که به موسیقی ادواری اشنایی‬ ‫گروه «لیوا» در تئاتر باران دچار ســکته قلبی شده بود‪ ،‬در داشت‪ .‬مرحوم طاهر بقال موسیقی مذهبی منطقه را نیز‬ ‫به خوبی می شــناخت و در شبیه خوانی بسیار استاد بود‬ ‫بیمارستان فیروزگر تهران دار فانی را وداع گفت‪.‬‬ ‫خالو محمد قنبر هرمزی‪ ۸۸‬ساله از اعضای اصلی و تاثیرگذار و موســیقی های اوازی منطقه را که مربــوط به دزفول و‬ ‫گــروه «لیوا» از هرمز پــس از اینکه در حین اجرا در تئاتر شوشتر بود‪ ،‬می دانست و اجرا می کرد و حتی تفاوت های‬ ‫باران از هوش رفت به وسیله اورژانس به بیمارستان فیروزگر لحنی انها را نیز به درســتی می شناخت‪ .‬حاج میزا طاهر‬ ‫تهران منتقل و در بخش مراقبت های ویژه بستری شده بود‪ .‬بقال پیشکسوت موسیقی مقامی دزفول بود و احاطه کاملی‬ ‫گروه «لیوا» هرمز متشکل از پیشکسوتان موسیقی هرمز به مقام ها و اوازهای محلی منطقه دزفول داشت‪ .‬در زمینه‬ ‫و از قدیمی ترین گروه های هرمزگان اســت که تاکنون در موسیقی تعزیه اطالعات خوبی داشــت و با افرادی چون‬ ‫فستیوال های مختلف حضور داشته و به معرفی ایین های عبدالرزاق حزین نیز حشر و نشر داشته است‪.‬‬ ‫نایین؛‬ ‫شهر فرش و عبا‬ ‫عبا و فرشــش روزگاری شــهرت جهانی‬ ‫داشــته اما فرش نایین با وجــود کیفیت‬ ‫خوبی که دارد در برابر فرش های ماشینی‬ ‫ارزان قیمت نادیده گرفته شده و عبابافی اش‬ ‫که روزگاری بیــش از ‪ 2000‬نفر را درگیر‬ ‫کار کرده بــود‪ ،‬حاال به ‪ 15‬کارگاه عبابافی‬ ‫در بخش قدیمی شــهر یعنــی محمدیه‪،‬‬ ‫محدود شــده است‪ .‬در گشــتی یک روزه‬ ‫در این شــهر که در ‪ 150‬کیلومتری شرق‬ ‫اصفهان قرار گرفته‪ ،‬می تــوان حلقه بافت‬ ‫قدیمی را با تامل دید؛ مسجد جامع نایین‬ ‫بــا گچکاری زیبا‪ ،‬منبر قدیمی و ســرداب‬ ‫بزرگــش در زیرزمیــن دیدنی اســت‪ .‬در‬ ‫کنــارش و در کوچه پس کوچه های نزدیک‬ ‫مسجد‪ ،‬الحاقات ان است و کمی ان طرف تر‬ ‫حجره هایی که اطراف میدانی اســت و به‬ ‫حســینیه نواباد می رســد‪ .‬کوچــه ای در‬ ‫نزدیکی حســینیه‪ ،‬کوچه ای است که خانه‬ ‫دکتــر فاطمی در ان واقع شــده‪ .‬در ادامه‬ ‫راه گاهی در کوچه پس کوچه ها پیرمردانی‬ ‫در کنجــی جلوی در نشســته یا کودک و‬ ‫زنانی که پیچیده در چادر می گذرند دیده‬ ‫می شوند و همین راه به قلعه تاریخی نارین‬ ‫می رسد‪ .‬اما محمدیه بخشی از نایین است‬ ‫که عبابافی های به جــا مانده از قدیم را در‬ ‫کارگاه هــای زیرزمینی دســتکند در خود‬ ‫جای داده و همچنان به شــیوه سنتی و از‬ ‫پشم شتر عبا و جلیقه می بافند‪ .‬در نزدیکی‬ ‫این کارگاه ها اسیاب ابی بی نظیری وجود‬ ‫دارد بــه نام ریگاره کــه ‪ 30‬متر زیرزمین‬ ‫اســت‪ .‬تونل ورودی ان با تمام نقشــه راه‬ ‫و هواگیرهای مســیر تا رســیدن به چرخ‬ ‫اســیاب و اب قنات کــه در ارتفاعی باالتر‬ ‫از اســیاب قرار دارد‪ ،‬چند سالی است که‬ ‫کشف شده اما این مســیر هیجان انگیز با‬ ‫وجود تمام جذابیتش هنوز در بســته های‬ ‫گردشــگری تورها قرار نگرفته اســت‪ .‬این‬ ‫قنات می تواند کشف نوروزی شما باشد‪.‬‬ ‫پیشنهاد گردشگری «هنرمند» برای تعطیالت نوروز ‪97‬‬ ‫ایران را بگردیم!‬ ‫نوروز در راه است‪ ،‬جاده ها گرم از سایش الستیک ها‪ ،‬چرخ لکوموتیوهای قطار در گردش و بال هواپیماها گشوده به‬ ‫پرواز‪ .‬درحالی که بیشتر بلیت ها از یک ماه پیش و حتی پیشتر به فروش رسیده اند و بسیاری همچنان دنبال وسیله‬ ‫نقلیه ایبرایسفروبسیاریهمامادهسفرباوسیلهشخصیهستند‪،‬اماتبمردمبرایسفردرزماننسبتامناسبیکه‬ ‫تعطیلی مدارس و اداره ها را هم همراه دارد تند است؛ چه برای سفرهای داخلی چه برای سفرهای خارجی‪ .‬ایرانگردی‬ ‫چیزی که شاید پیش از این چندان مورد توجه مسووالن نبوده یا تالشی برای فرهنگسازی ان نشده است‪ .‬بسیاری‬ ‫معتقدند زمان ان رسیده کهبه جای ریختن ارزبهجیب کشورهایی کهحاالحامیتروریست هایداعشهستند‪،‬بهتر‬ ‫است این پول را در استان ها شهرهای کشورمان خرج کنیم تا چرخ اقتصاد گردشگری مان نیز بهتر بچرخد‪ .‬دالیل‬ ‫بسیاری در کنار تمام کاستی هایی که در زمینه گردشگری داریم‪ ،‬وجود دارد که باید ایران را بگردیم و گردشگری‬ ‫داخلی مان را رونق ببخشیم؛ خود ما و نه خارجی ها‪ .‬به اذعان بسیاری از فعاالن گردشگری و کارشناسان این حوزه‪،‬‬ ‫گردشگری کشور با فرهنگ سازی برای سفر به اقصی نقاط ایران است که رونق می گیرد و چه بسا گردشگری داخلی‬ ‫مهم تر از ورود گردشگران خارجی به کشور باشد‪ .‬این مهم محقق نمی شود مگر با فرهنگ سازی و تشویق مردم به‬ ‫سفرهایداخلیدرزمان هایمختلفسالکهمحدودبهنوروزهمنباشد‪.‬حاالپیشازاینکهاینفرهنگ سازیازسوی‬ ‫رسانه ها و مسووالن پررنگ تر شود‪ ،‬مردم خودشان دست به کار شده اند و تصمیم گرفته اند به جای سفر به کشورهایی‬ ‫نظیر ترکیه و امارات که حامیان داعش نامیده می شوند‪ ،‬به ایرانگردی بپردازند؛ امری که حاال به گفته رئیس سازمان‬ ‫میراث فرهنگی‪ ،‬صنایع دستی و گردشگری به شعار سال اینده نیز تبدیل شده است‪ .‬با این همه دالیل بسیاری وجود‬ ‫دارد که می تواند ما را مجاب کند که دست کم نوروز را در ایران بمانیم و ایران را بگردیم‪.‬‬ ‫ابیانه؛یکیازپنجروستایمشهورایران‬ ‫ابیانه در جنوب کاشان و در فاصله حدود ‪ 80‬کیلومتری ان قرار‬ ‫دارد‪ .‬این شهر یکی از پنج روستای مشهور ایران است‪ .‬روستایی‬ ‫که در کتاب لونلی پلنت نیز به عنوان یکی از جاذبه های زیبای‬ ‫ایران معرفی شده است‪ .‬در زبان محلی به ابیانه ویونا (‪)Viuna‬‬ ‫می گویند‪ .‬وی یعنی بید و ویانه یعنی بیدستان‪ .‬نام قدیم ابیانه‬ ‫در گذشته بیدستان بوده است‪ .‬در طول زمان ویونا به به ابیانه‬ ‫دگرگون گشته است‪ .‬این روستا یکی از بلندترین نقاط مسکونی‬ ‫در ایران اســت‪ .‬ارتفاع از سطح دریا در این روستا ‪ ۲۲۲۲‬متر‬ ‫می باشد‪ .‬به اعتبار معماری بومی و بناهای تاریخی پُرتنوعش‪،‬‬ ‫از روســتاهای مشهور ایران است‪ .‬ابیانه با اب و هوای معتدل‪،‬‬ ‫دارای موقعیت طبیعی مساعدی است‪ .‬این روستا به ثبت ملی‬ ‫نیز رسیده است‪ .‬زبان مردم ابیانه فارسی با لهجه خاص ابیانه ‏ای‬ ‫است که با لهجه‏ های اشنا در مناطق دیگر تفاوت اساسی دارد‪.‬‬ ‫لباس سنتی انها‪ ،‬همچنان میان انها رواج دارد و در حفظ ان‬ ‫تاکید و تعصب از خود نشــان می ‏دهند‪ .‬مردان شلوار گشاد و‬ ‫درازی از پارچه سیاه و زن ها از پیراهن بلندی از پارچه‏ های گلدار‬ ‫و رنگارنگ استفاده می نمایند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬زن های ابیانه معموال‬ ‫چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند‪ .‬قدیمی ‏ترین اثر تاریخی‬ ‫ابیانه اتشکده‏ ای است که مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی‬ ‫قرار گرفته اســت‪ .‬اتشکده ابیانه را نمونه ‏ای از معابد زرتشتی‬ ‫دانسته‏ اند که در جوامع کوهستانی ساخته می ‏شد‪ .‬مهم‏ ترین‬ ‫بنا و اثر تاریخی این روستا یک باب مسجد جامع و قدیمی ترین‬ ‫اثر تاریخی این مسجد نیز منبر چوبی منبت‏کاری ان است که‬ ‫در سال ‪ ۴۶۶‬ه‪.‬ق‪ .‬ساخته شده است‪ .‬مسجد قدیمی دیگر ابیانه‬ ‫مسجد برزله است که دارای فضای دلبازی است و روی لنگه‬ ‫در شــرقی ان؛ سال ‪ ۷۰۱‬ه‪.‬ق‪ .‬نوشته شده که مربوط به دوره‬ ‫ایلخانان است‪ .‬مسجد تاریخیدیگر ابیانه مسجدحاجتگاه است‬ ‫که کنار صخره‏ای در کوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان‬ ‫ان تاریخ ‪ ۹۵۲‬ه‪.‬ق‪ .‬مشاهده می‏شود‪.‬‬ ‫روستای ابیانه دارای دو زیارتگاه است‪ .‬یکی مرقد شاهزاده عیسی‬ ‫و شاهزاده یحیی در جنوب روستا که به گفته اهالی‪ ،‬فرزندان‬ ‫امام موسی کاظم بوده‏اند و زیارتگاه دیگر ابیانه قدمگاه نامیده‬ ‫می‏شــود‪ .‬از جمله جاها و اماکن دیدنی دیگر ابیانه انوبانینی‬ ‫می‏تواند از خانه غالم نادرشــاه و خانه نایب حسین کاشی نام‬ ‫ببرد‪ .‬شاید یکی از مهمترین دالیل شهرت ابیانه‪ ،‬نزدیکی به‬ ‫شهرهایی همچون کاشــان‪ ،‬قمصر‪ ،‬اصفهان و به طور کل در‬ ‫دسترس بودن ان است‪ .‬از همه مهمتر اینکه تقریبا هیچکدام‬ ‫از دیدنی های شناخته شده ان همچون مسجد و منبر معروف‪،‬‬ ‫در معــرض نمایش قرار ندارد و احتماال تنها برای افراد خاص‬ ‫قابل رویت است‪.‬‬ ‫کندوان؛‬ ‫روستایچشمه هایعسل‬ ‫‪7‬‬ ‫چهارشنبه ‪ 23‬اسفندماه ‪ 1396‬سال دهـم شمــاره ‪895‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫گردشگری‬ ‫در ‪ 62‬کیلومتری جنوب شرقی تبریز و در‬ ‫دهستان ســهند بخش مرکزی شهرستان‬ ‫اسکو واقع شده است و به همراه کاپادوکیه‬ ‫ترکیــه و داکوتای امریکا ســه روســتای‬ ‫صخره ای جهانند‪ .‬نام این روستای غریب و‬ ‫پر از شگفتی کندوان است و تنها روستایی‬ ‫است از میان این ســه روستا که همچنان‬ ‫زندگی در ان جریان دارد‪ .‬نامش از شباهتی‬ ‫که خانه هایش به کندوهای عسل داشته اند‬ ‫گرفته شــده و معماریش از نوع صخره ای‬ ‫است‪ .‬کندوان زمستان هایی سرد و طوالنی‬ ‫دارد و از این رو بهترین فصل ســفر به ان‬ ‫بهار و تابســتان است؛ هرچند که بنا شدن‬ ‫این خانه در شیب دامنه‪ ،‬در دل صخره ها و‬ ‫قرار گرفتن شان به صورت پلکانی سبب شده‬ ‫که در زمستان گرم تر و در تابستان خنک تر‬ ‫بمانند‪ .‬وجود چشمه های بسیار با خاصیت‬ ‫درمانــی در این منطقه می تواند بســتری‬ ‫مناســب برای جذب گردشــگران سالمت‬ ‫باشــد و گردشــگران زیادی هر ساله برای‬ ‫ارمیــدن و بهره گرفتــن از خواص درمانی‬ ‫اب هایی که از دل کوه ســهند می جوشند‬ ‫راهــی ان می شــوند‪ .‬عســل‪ ،‬اب معدنی‪ ،‬‬ ‫گیاهان دارویی‪ ،‬گلیم‪ ،‬جاجیم و شــال های‬ ‫رنگین از ســوغاتی های این روســتای زیبا‬ ‫هســتند‪ .‬اگر قصــد اقامت شــبانه در این‬ ‫روســتا را دارید ‪ ،‬می توانید در هتلی که در‬ ‫دل همین خانه های صخره ای ساخته شده‬ ‫بمانید و اگر انتخاب شــما سفری یک روزه‬ ‫به این منطقه زیبا است می توانید به اسکو‬ ‫که تا کندوان هجــده کیلومتر فاصله دارد‬ ‫و خود شــهری دیدنی است باز گردید‪ .‬در‬ ‫این ســفر بازدید از روستای گنبرف در ‪10‬‬ ‫کیلومتری جنوب اســکو را نیز از دســت‬ ‫ندهید‪.‬روستایی که برای گل های محمدی‬ ‫و فــرش دســتبافش زبانزد اســت و از پر‬ ‫جمعیت ترین روســتاهای استان اذربایجان‬ ‫شرقی به شمار می رود‪.‬‬ ‫‪TOURISM‬‬ ‫خبر‬ ‫حذف پروازهای چارتر چهار شهر گردشگری‬ ‫حرمت اهلل رفیعــی رئیس انجمن دفاتر خدمات مســافرت هوایی و‬ ‫جهانگردی ایران در نشست خبری که پیش از ظهر دیروز سه شنبه‬ ‫‪ ۲۲‬اســفندماه در این انجمن برگزار شــد‪ ،‬گفت‪ ۶ :‬ماه اســت که‬ ‫تغییــرات جدید در این انجمن انجام شــده اســت و دو ماه درگیر‬ ‫تغییــر کارهای روزمره و کارهای قانونی وزارت کار بودیم‪ .‬چهار ماه‬ ‫است که فعالیت خود را اغاز کرده ایم‪ ،‬تالشمان این بود در صنعت‬ ‫گردشگری همه را به این باور برسانیم که در این صنعت باید بتوانیم‬ ‫حقوق خود را مثل همه صنوف دیگر احیا کنیم‪ .‬جایگاه انجمن های‬ ‫گردشــگری ان طور که باید اقتدار خود را داشــته باشــد‪ ،‬نبوده و‬ ‫نیســت و از انجمن ها به معنای ســیاهی لشگر استفاده می شد‪ .‬وی‬ ‫گفت‪ :‬اکنون به ســمتی رفته ایم که دوستان دولتی خودشان به این‬ ‫باور رسیده اند که نظرات بخش خصوصی را اعمال کنند بدون اینکه‬ ‫این درخواست از سوی ما باشد‪ .‬اولین گام تفاهم نامه ای است که با‬ ‫سازمان هواپیمایی به امضا رسانده ایم و کارهایی که انجمن می تواند‬ ‫انجــام دهد را به ما واگذار کرده اند‪ ،‬مانند رســیدگی به شــکایات‪،‬‬ ‫بازرســی دفاتر‪ ،‬تشــکیل پرونده برای اخذ مجوز در صورت داشتن‬ ‫صالحیت های الزم منهای صالحیت های حراستی و‪ ...‬رئیس انجمن‬ ‫دفاتــر خدمات مســافرت هوایی و جهانگردی ایــران افزود‪ :‬ما باید‬ ‫بازرســی ها را به بازدید تبدیل کنیم‪ .‬وقتی می گوییم می خواهیم از‬ ‫یک اژانس مسافرتی بازرسی کنیم‪ ،‬به این معناست که در وهله اول‬ ‫فکر می کنیم ان دفتر متخلف اســت ما با بازرسی هایی که به شکل‬ ‫قبل انجام می شــد مخالفیم‪ .‬معتقدیم دفاتری که تخلفی انجام داده‬ ‫اند‪ ،‬فی نفسه متخلف نیستند‪ .‬ممکن است انها با قوانین اشنا نبوده‬ ‫باشــند‪ .‬همان طور که از نام دفاتر خدمات مسافرتی مشخص است‪،‬‬ ‫یک دفتر مســافرتی محصولی را از مرجعی گرفته و به مرجع دیگر‬ ‫می دهد‪ .‬تخلف در دفاتر مسافرتی حداقلی است‪ .‬وقتی شب عید می‬ ‫شــود‪ ،‬می گویند که باید به دفاتر برویم و بازرسی انجام دهیم‪ .‬ما با‬ ‫این پدیده ای که چند سال است علیه دفاتر مسافرتی به وجود امده‬ ‫مخالفیم‪ .‬در واقع این نوع بازرسی ها‪ ،‬نشان دهنده عدم اطمینان به‬ ‫دفاتری است که به ان ها مجوز داده شده است‪.‬‬ ‫رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران گفت‪ :‬با‬ ‫سازمان مالیاتی نیز درباره ارزش افزوده صحبت هایی شده است‪ .‬دوایر‬ ‫مالیاتی ســر ناسازگاری با دفاتر مسافرتی دارند‪ .‬انها نظریه کارشناسی‬ ‫ندارند‪ .‬وقتی به اژانس مسافرتی رجوع می کنند با حجم زیاد مکاتبات‬ ‫ما برای اجرای یک تور ‪ ۱۰۰‬هزار تومانی مواجه می شــوند‪ .‬مبلغ تور‬ ‫انقدر نیست که برایش مالیات تعیین کنند‪ ،‬بنابراین برای انها بیشتر می‬ ‫صرفد که به یک کارخانه بروند و با حجم کار کم‪ ،‬مالیات تعیین کنند‪.‬‬ ‫شبنم قلی خانی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با «هنرمند»‬ ‫ترجیح می دهیم عید در تهران باشیم‬ ‫‪HONARMAND INTERNATIONAL NEWSPAPER‬‬ ‫شماره‪ • 895‬چهارشنبه‪ 23‬اسفندماه‪ • 1396‬سالدهم•‪ 8‬صفـــحه‬ ‫صاحب امتیاز‪ :‬شـرکت جهان سبز‬ ‫مـدیر عامـــل‪ :‬حسـین احـمـدی‬ ‫مدیر مسوول‪ :‬مهدی احمدی‬ ‫زیـر نظــر شــورای ســردبیـــری‬ ‫چاپ‪ :‬شرکت کارا پیام‬ ‫سازمان اگهی ها‪88311361 - 88311353 :‬‬ ‫نشانى‪ :‬تهران‪ ،‬خیابان مطهری‪ ،‬بعد از خیابان سلیمان خاطر‬ ‫خیابان اورامان‪ ،‬پلاک ‪ ،43‬واحد‪2‬‬ ‫تلفکس‪88813489 - 88301986 :‬‬ ‫توزیع‪ :‬نشرگستر امروز‬ ‫منشور اخالق حرفه ای روزنامه هنرمند‬ ‫‪http://honarmandonline.ir/?p=6049‬‬ ‫سیستممدیریتکیفیت‪-‬رضایتمندیمشتری‬ ‫سیستم مدیریت کیفیت‬ ‫‪ISO 10004:2012‬‬ ‫‪ISO 9001 : 2008‬‬ ‫‪instagram.com/honarmandonline‬‬ ‫‪telegram.me/honarmandnews‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ ‫به وقت تهران‬ ‫ ‬ ‫اذان ظهر‬ ‫‪12:13‬‬ ‫ ‬ ‫اذان مغرب‬ ‫‪18:29‬‬ ‫ ‬ ‫اذان صبح فردا‬ ‫ ‬ ‫طلوع افتاب فردا‬ ‫سال ‪ 96‬از لحاظ کاری چگونه برای شما گذشت؟‬ ‫خدا را شــکر سال خوبی بود‪ .‬تقریبا سالی بود که من سریال های زیادی در تلویزیون‬ ‫داشــتم‪ ،‬همچنین درکنار ان کارهای تئاتر زیادی را اجرا کردم‪ .‬امسال پیشنهادهای‬ ‫کاری زیادی داشــتم‪ .‬عید سال گذشــته من به عنوان بازیگر اول انتخاب شدم ولی‬ ‫سریال انام و قصه ی ان را بیشتر دوست داشتم و برای من خیلی خود قصه جذاب بود‪.‬‬ ‫برنامه شما برای سال جدید چیست؟‬ ‫خیلی فکر و ایده در ذهنم هســت ولی خب باید ببینم چقدر از انها به مرحله عمل‬ ‫خواهد رســید‪ .‬خیلی دوســت دارم کارگردانی کار تئاتر را انجام دهم و اینکه بیشتر‬ ‫دوست دارم اگر قرار است کاری انجام بدهم در زمینه تئاتر باشد‪.‬‬ ‫چقدر اهل سفر در نوروز هستید؟‬ ‫ما معموال عید ها به مســافرت نمی رویم چون هر ســال عید‪ ،‬برادرم به ایران می اید‪.‬‬ ‫امســال هم دو روز قبل از عید انشــاال خواهد امد‪ .‬در دوران عید هوای تهران خیلی‬ ‫خوب و تمیز هست و بسیار شهرخلوت است که ترجیح می دهیم عید در تهران باشیم‪.‬‬ ‫بیشتر دوست دارید به خارج از کشور یا داخل کشور سفر کنید؟‬ ‫من اگر در عید بخواهم به ســفر بروم حتما به داخل ایران سفر می کنم چون حال و‬ ‫هوای عید در ایران را خیلی دوســت دارم‪ .‬باالخره هر شهری یک سنتی دارد و یک‬ ‫حال و هوای خوبی را در ان روزها دارد‪ .‬ولی سفر به خارج ازکشور را هم دوست دارم‪.‬‬ ‫من به دلیل کارم خیلی از شــهر های ایران را رفته ام مثال ان روز داشتم به همسرم‬ ‫می گفتم که حیف اســت شما جزیره «هنگام» را ندیده اید‪ .‬این جزیره در قشم واقع‬ ‫شــده است‪ .‬من برای فیلمبرداری چند روزی را در انجا سپری کردم بسیار زیباست‪.‬‬ ‫انگار یک تیکه از بهشت است‪.‬‬ ‫پشت صحنه‬ ‫اوقات شــرعی‬ ‫غروب افتاب ‬ ‫مریم ناظران‬ ‫به غیر از فامیل ترجیــح می دهید با کدام یک از‬ ‫دوستانتان به سفر بروید؟‬ ‫من ترجیح می دهم که با فامیل سفر کنم‪.‬‬ ‫از سین های هفت ســین کدام «سین» را بیشتر‬ ‫دوست دارید؟‬ ‫اگر بگویم سکه االن می گویید پولکی است من واقعا همه سین های‬ ‫هفت سین را دوست دارم‪.‬‬ ‫غذایی هست که مختص خانواده شما باشد که شب‬ ‫عید بپزید و یا سر سفره هفت سین بگذارید؟‬ ‫خیر ‪ -‬همان ســبزی پلو با ماهی هست که همه درست می کنند‪.‬‬ ‫شب قبل از سال تحویل همیشه مادرم سبزی پلو با ماهی درست‬ ‫می کند و ما هم به خانه انها می رویم‪.‬‬ ‫خودتان هم سفره هفت سین می چینید؟‬ ‫بله حتما ‪ -‬دوست دارم امسال تخم مرغ ها را «شانا» دخترم رنگ کند چون به سنی‬ ‫رسیده که همه کارها را دوست دارد انجام بدهم‪ .‬دوست دارم با شانا سفره هفت سین‬ ‫بچینیم چون شانا از پارسال بیشتر می فهمد‪.‬‬ ‫تا به حال شده لحظه ســال تحویل در کنار خانوادهتان نباشید و‬ ‫سرکار باشید؟‬ ‫بله ان ‪ ۵‬ســال که من در ایران زندگی نمیکردم و پیش خانواده نبودم‪ ،‬خیلی‬ ‫حس بــدی بود‪ .‬دران زمــان و ان لحظه واقعا ادم احســاس غربت می کند‪.‬‬ ‫لحظه ســال تحویل بغضم می گرفت و خیلی گریه می کردم‪ .‬در ان سالها سفره‬ ‫هفت ســین می چیدم و خیلی شــاید بیشتر از ایران به ســنت های خودمان‬ ‫می پرداختم‪ .‬جالب است بدانید دوســتان استرالیایی من سریال انام را دنبال‬ ‫می کنند درصورتی که شــاید بچه های خودمان در ایران نبینند شاید وقتی از‬ ‫کشــور خودش دور می افتد خیلی دوســت دارد که خود را به فرهنگ و سنن‬ ‫و‪ ...‬نزدیــک کند‪ .‬مثال اهنگ های ایرانی بیشــتر گوش می دهند ســریال های‬ ‫ایرانی را میبینند‪ .‬سفره هفت سین‪ ،‬سفره شب یلدا و‪ ...‬بندازد‪.‬‬ ‫با این حال که شــب یلدا در انجا تابستان بود ولی هر سال یلدا‬ ‫را جشن میگرفتم‪ .‬لحظه ســال تحویل تا به حال نشده که سر‬ ‫کار باشــم‪ .‬ولی خب مصاحبه های تصویری گرفته شده بوده که‬ ‫قبلش دعوت شــده بودیم گرفته شده و در روز سال تحویل از‬ ‫شبکه های مختلف پخش شده است‪.‬‬ ‫از رسم و رسوم های چهارشنبه سوری کدام را انجام می دهید؟‬ ‫اصال دوست دارید؟‬ ‫بله من خیلی از روی اتش پریدن را دوست دارم و یک اتش کوچولو‬ ‫درســت می کنیم تا از روی ان بپریم‪ .‬ان قدیم خاطرم هســت رسم‬ ‫قشنگی به اسم قاشق زنی بود که ما در کوچه ان را انجام می دادیم‪.‬‬ ‫زمانی که بچه بودیم خیلی لذت بخش بود‪.‬‬ ‫سبزه را خودتان درست می کنید یا معموال از بیرون تهیه می کنید؟‬ ‫معموال مادرم سبزه درست می کنند و برای من هم درست می کنند‪ .‬اگر سبزه خوب‬ ‫دربیاید که همان را در سفره می گذاریم و اگر سبزه ان بد دربیاید و به اصطالح کچلی‬ ‫بگیرد مجبوریم از بیرون بخریم‪ .‬ولی در زمانی که استرالیا بودم خودم سبزه با عدس‬ ‫درســت می کردم‪ .‬در انجا هوا مرطوب اســت‪ ،‬گل و گیاه خیلی می ماند و زود رشد‬ ‫می کند و اتفاقا این سبزه خیلی هم قشنگ شده بود‪.‬‬ ‫اگر قرار باشــد سفر کنید دوست دارید به که کدام یک از شهر های‬ ‫ایران سفر کنید؟‬ ‫مثال در بهار خیلی شــیراز را دوست دارم چون شــیراز در فصل بهار خیلی قشنگ‬ ‫است ولی تا قبل ازشــروع تابستان هم دوست دارم به شهرهای جنوبی مثل ابادان‪،‬‬ ‫جزیره های کیش و قشم سفر کنم‪.‬‬ ‫دعایی که امسال لحظه سال تحویل می خوانید‪ ،‬چیست؟‬ ‫سالمتی خانواده ام و همه مردم جهان را از خدا خواستارم و اینکه کل دنیا در ارامش‬ ‫باشند و مردم ایران هم در ارامش باشند‪.‬‬ ‫‪18:10‬‬ ‫‪04:52‬‬ ‫‪06:15‬‬ ‫گنج سخن‬ ‫هر کس نهایت دوستى و راى را به تو عرضه کرد ‪،‬‬ ‫تو نیز نهایت فرمانبرى ات را به او ابراز کن ‪.‬‬ ‫امام هادی (س)‬ ‫اخرین پشــت صحنه «هنرمند» در ســال ‪ ۹۶‬را در شرایطی نوشــتم که صدای رادیو مجلس و جلسه‬ ‫استیضاح وزرای کار‪ ،‬راه و کشاورزی به کلی اعصابم را بهم ریخته بود‪ ،‬بچه های دفتر هم فقط می خواستند‬ ‫صفحات زودتر بسته شود که خود را سریعتر به منزل برسانند‪ .‬دم اخری خیلی چیزها بود که می خواستم‬ ‫بنویسم ولی بگذریم‪ ،‬بگذارید به حساب اینکه فضا محدود است!‬ ‫اگر ســال اینده بودیم که با قدرت و قطعا با تغییراتی هیجان انگیز خدمتتان هستیم اگر هم نبودیم که‬ ‫هیچ‪ ...‬الزم هست به اطالع برسانم مثل اکثریت مردم تا االن حقوق و عیدیمان را دریافت نکردیم محض‬ ‫گالیه نگفتم و خدایی نکرده کنایه به‪ ...‬خواســتم بگم اگر امســال نسبت به همه سال های قبل مشکل‬ ‫نقدینگی بیشــتری دارید‪ ،‬فقط مشکل شما نیست مشکل قاطبه مردم است و علتش هم هیچ چیز جز‬ ‫بی تدبیری مسئولین نیست! متاسفانه دعواهای سیاسی بین اقایون و بگم بگم ها پایان ندارد این وسط عمر‬ ‫و ســرمایه مردم است که بخاطر تصمیمات سلیقه ای و گاها از سر منافع عده ای خاص و ژن خوب حدر‬ ‫می رود‪ .‬امیدوارم سال ‪ ۹۷‬سال راستگویی مسئولین به مردم باشد‪.‬‬ ‫طراح جدول‪ :‬رسول نادری‬ ‫افقی‪:‬‬ ‫‪-1‬پیــام تبریــک کارکنان ‪،‬گرداننــدگان وطراح جــدول روزنامه‬ ‫اختیاری‪-3‬لشــکری درشــاهنامه‪-‬کارها‪ -‬همــراه مراد‪-4‬یــک ‪3‬‬ ‫خودمانی‪-‬خشک‪-‬ضروری‪-‬ســخنان بیمار‪-5‬شگرد‪-‬ورم‪-‬جشــن‬ ‫ومهمانی‪-‬خداوند‪-6‬تمجید‪-‬شیربیشه‪-7‬جایزه سینمایی‪-‬دریا ‪-8‬قدم‬ ‫یک پا‪-‬اسم ترکی ‪-9‬شــرم اور‪-‬نوعی خودرو‪-10‬قلعه ای تاریخی‬ ‫درایالم‪-‬نیســت شــده‪-11‬خرس اسمانی‪-‬تله‪-‬ســرکش‪ -‬حــرف‬ ‫نفی عرب‪-12‬پسوندشباهت‪-‬کشــور ثروتمند!‪-‬وســیله برداشــت‬ ‫محصول‪-‬اراده‪-13‬ســبکی وخفت‪-‬دودمان‪-‬شهرروشنایی‪-14‬بانگ‬ ‫بلند‪-‬ســوغات ســاوه‪ -‬رونق دادن ‪-15‬چهار تا از سینهای نوروزی‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫ه‬ ‫ل‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ق‬ ‫ر‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ا‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫ک‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫ل‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ک‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫‪ 14‬س‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫ل‬ ‫‪13‬‬ ‫س‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫‪12‬‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫‪11‬‬ ‫د‬ ‫ک‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫‪ 15‬ل‬ ‫خ‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ج‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫ر‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫‪9‬‬ ‫‪4‬‬ ‫ی‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10 9‬‬ ‫‪15 14 13 12 11‬‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫‪10‬‬ ‫نوروز مبارک!‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪11‬‬ ‫پاسخ جـدول شـماره قـبل‬ ‫‪ 7‬ش س ت‬ ‫معاشران گره از زلف یار باز کنید‬ ‫شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید‬ ‫حضور خلوت انس است و دوستان جمعند‬ ‫و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪1‬‬ ‫حافظانه‬ ‫‪4‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪2‬‬ ‫گاهی شالوده و ریشه شکست های بزرگ ‪ ،‬از اشتباهات‬ ‫بسیار ریز و کوچک سرچشمه می گیرد‬ ‫‪15 14 13 12 11 10 9‬‬ ‫هنرمنــد بــه شــما خواننــدگان گرامی‪-2‬نژادما‪-‬سرشــماری‪2 -‬‬ ‫طرح روز‬ ‫پندبزرگان‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2 1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6 5‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫جـــدول‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫د‬ ‫د‬ ‫ف‬ ‫ت‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ل‬ ‫ه‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ک‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫خ‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ط‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ت‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ج‬ ‫ت‬ ‫و‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫گ‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ف‬ ‫ف‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫‪12‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪15‬‬ ‫عمودی‪:‬‬ ‫‪-1‬مشــهور ‪-‬فرارســیدنش رابــه شــماتبریک مــی گوئیم‪-2‬پهلو‪-‬ســفره نــوروزی‪ -‬عقیده‬ ‫‪-3‬نــخ تابیــده‪ -‬پســوندالودگی‪-‬مزه خرمالو‪-‬وزیراســبق امورخارجــه امریکا‪-4‬اســتاندار‪-‬‬ ‫حرف ندا‪-‬ذهــن وخاطر‪-‬همه کــس دارد‪-5‬کارگزار‪-‬ســخن چین‪-‬بیماری‪-6‬حــرف فاصله‪-‬‬ ‫شــرنگ‪-‬تیره وکدر‪-7‬ازکلمــات اســتثنا‪-‬رخت ‪ -8‬شرف‪-‬وســطی‪-9‬بیم‪-‬ناپدری‪-10‬نخ‬ ‫تابیده‪-‬رفــوزه ‪-‬خــاک صنعتی‪-11‬ازخدایان باستان‪-‬ســقف فروریخته‪-‬توســری خور چکش‬ ‫‪-12‬اماس‪-‬شیوا‪-‬گشــوده‪-‬اصطالح قرانی‪-13‬شیون‪-‬لحظه کوتاه‪-‬شــترعرب‪ -‬نژادکشورپوتین‬ ‫‪-14‬ســرزمین‪-‬برعکس‪-‬ویتامین جوانــی ‪-15‬ازســنتهای زیبــای نوروزی‪-‬اجــاره دهنــده‬ ‫اخبار دیدنی‬ ‫شاهین مصطفی اف‪ ،‬وزیر اقتصاد جمهوری اذربایجان صبح سه شنبه‪ ۲۲‬اسفند‪،‬‬ ‫با حسن روحانی‪ ،‬رییس جمهور کشورمان دیدار و گفتگو کرد‪ /‬ایسنا‬ ‫محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با حضور در مرکز مطالعات استراتژیک پاکستان در‬ ‫مراسم هفتادمین سالگرد روابط دو کشور شرکت کرد‪ /‬تسنیم‬ ‫بررسی استیضاح علی ربیعی وزیر تعاون‪ ،‬کار و رفاه اجتماعی و استیضاح عباس اخوندی وزیر راه و‬ ‫شهرسازی در دستور کار جلسه علنی دیروز مجلس قرار گرفت‪ /‬مهر‬ ‫چهارمین اجالس دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری با گرامیداشت یاد و خاطره ایت اهلل نصراهلل شاه ابادی روز سه شنبه‪۲۲‬‬ ‫اسفند اغاز به کار کرد‪ .‬و ایت اهلل جنتی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری ابقا شد‪/‬ایلنا‬ ‫مراسمرونماییازتندیسایت اهللاکبرهاشمیرفسنجانیرئیسفقیدمجمعتشخیص‬ ‫مصلحت نظام دوشنبه شب با حضور خانواده ایشان و محمدرضا نجفی شهردار تهران در محل‬ ‫موزه مشاهیر برج میالد تهران برگزار شد‪ /‬ایرنا‬ ‫پیکر لوون هفتوان بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر با حضور جمعی از هنرمندان دوشنبه‪ ۲۱‬اسفند در‬ ‫قبرستان ارامنه تهران به خاک سپرده شد‪ /‬هنرانالین‬

آخرین شماره های روزنامه هنرمند

روزنامه هنرمند 2234

روزنامه هنرمند 2234

شماره : 2234
تاریخ : 1403/02/08
روزنامه هنرمند 2232

روزنامه هنرمند 2232

شماره : 2232
تاریخ : 1403/02/05
روزنامه هنرمند 2231

روزنامه هنرمند 2231

شماره : 2231
تاریخ : 1403/02/04
روزنامه هنرمند 2230

روزنامه هنرمند 2230

شماره : 2230
تاریخ : 1403/02/03
روزنامه هنرمند 2229

روزنامه هنرمند 2229

شماره : 2229
تاریخ : 1403/02/02
روزنامه هنرمند 2228

روزنامه هنرمند 2228

شماره : 2228
تاریخ : 1403/02/01
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!