روزنامه هنرمند شماره 1660 - مگ لند
0

روزنامه هنرمند شماره 1660

روزنامه هنرمند شماره 1660

روزنامه هنرمند شماره 1660

‫ویژه نامه هنرمند فروردین ماه ‪ 1401‬شماره ‪ 1660‬قیمت‪ 50000 :‬تومان‬ ‫یادداشت اختصاصی «محمد رضا گلزار »‬ ‫به و یژه نامه نوروزی «هنرمند»‪:‬‬ ‫ارزویی برای‬ ‫ایرانیان در‬ ‫تحویل سال ‪ 1401‬داروهای رایجی‬ ‫که مقصران ابتال‬ ‫به چاقی هستند!‬ ‫به همراه مصاحبه هایی با ؛‬ ‫سمیرا حسینی‪ ،‬باربد بابایی‪،‬‬ ‫صحرا اسدالهی‪،‬مرجان مومنی‪،‬‬ ‫طاهری و‪...‬‬ ‫هانیه غالمی‪ ،‬شیوا‬ ‫رژیم تک بعدی‬ ‫عوارض‬ ‫جبران ناپذیر است‬ ‫یادداشت هایی از ؛‬ ‫مژده لواسانی‪ ،‬سینا فرحی‪،‬‬ ‫مجید انصاری‪ ،‬رائین خانزاده‪،‬‬ ‫کیمیا خلج و‪...‬‬ ‫بدتر ین توصیه های‬ ‫رژیمی برای کاهش وزن!‬ ‫یادی از هنرمندانی که‬ ‫سال ‪ 1400‬از میان ما رفتند‬ ‫درباره کنسرت مشترک فرزاد فرز ین‬ ‫و الیاس یالچینتاش‪ ،‬نوروز ‪ 1401‬در ترکیه‬ ‫دیدار در استانبول‪...‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪1 |1401‬‬ ‫برای درمان چاقی‬ ‫روی بالن معده‬ ‫حساب نکنید!‬ ‫فراز و نشیب های سینمای‬ ‫ایران در سال ‪1400‬‬ صفحه 1 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪2 |1401‬‬ صفحه 2 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪3 |1401‬‬ صفحه 3 ‫پیامبر صلى‏اهلل‏علیه‏و‏اله ‪:‬‬ ‫اگر می توانید هر روز را‪ ،‬نوروز کنید؛‬ ‫یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید‬ ‫و با یکدیگر پیوند داشته باشید‪.‬‬ ‫مدیر مسئول و صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫مهدی احمدی‬ ‫اعضایتحریریه‪:‬‬ ‫عباسعلی اسکتی‪ -‬افشین علیار‪-‬‬ ‫مونا کریمی‪ -‬ستی موالیی‪-‬علی نجفی‪-‬‬ ‫رضا پورزارعی‪-‬علیرضا صفرنژاد‪-‬‬ ‫بهمن بابازاده‪-‬نغمه افشار‪-‬فاطمه صفرنژاد‪-‬‬ ‫امین سرابندی‪-‬حسین کاهه‪-‬‬ ‫امین کردبچه چنگی ‪-‬دانیال جراحی‪-‬‬ ‫سپیده ارمان‪ -‬پیمان یاحقی‪-‬مریم ناظران‪-‬‬ ‫نوا ذاکری‬ ‫طراح گرافیک و صفحهارایی‪:‬‬ ‫ندا رضائی بدر‬ ‫عکس جلد‪:‬‬ ‫امیررضارعیتی‬ ‫چاپ و صحافی‪:‬‬ ‫نقشنیزار‬ ‫نشانى‪ :‬تهران‪ ،‬نارمک‪ ،‬خیابان جانبازان غربی‪ ،‬مجتمع اداری و تجاری پالمیرا‪ ،‬پالک ‪ ،1211‬واحد ‪403‬‬ ‫تلفن‪77851725 - 77851437 :‬‬ ‫کدپستی‪1645661965 :‬‬ ‫‪instagram.com/honarmandonline‬‬ ‫‪telegram.me/honarmandnews‬‬ ‫‪www.honarmandonline.ir‬‬ صفحه 4 ‫مهدی احمدی‬ ‫صاحب امتیاز و مدیرمسئول‬ ‫فصل بهار امد و رنگ بهار نیست‬ ‫اردی جهنم است زمانی که یارنیست*‬ ‫*مطلعی از اشعارعلی رضا بدیع‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪5 |1401‬‬ ‫ســالی که از پس و پیش ما گذشت نه صرفا برای ما و همکاران‪ ،‬بلکه برای عمده مردمان این سرزمین و همه‬ ‫اهل زمین‪ ،‬ناگوارترین و سخت ترین انات و سال های عمررفته بود؛ فوت نابهنگام حسین احمدی برای هیچ‬ ‫کدام از ما و همکاران رســانه و دوستان‪ ،‬قابل باور نبود و نیست‪ .‬سال ‪ 1400‬سال شومی بود؛ کمتر خانواده ای‬ ‫را بتوان سراغ داشت که دراین سال سیاه‪ ،‬داغدارعزیزی نباشد‪.‬‬ ‫اما چه چاره که گریز و مفری از این چارچوب دنیا‪ ،‬جز به رفتن و درگذشــتن و صبر وامانده ها در ایین فراغ‬ ‫و سوگ رفتگان نیســت‪ .‬صبر بر مصیبت و پناه بردن به دامان حضرت رب در حکومت و قلمروی که امکان‬ ‫فراری از ان نیســت؛ بارها از توصیه راهبران و راهنمایان حضرتش بر ما سرگشتگان بوده است‪ .‬پناهی که‬ ‫امیدبخش می شود و ارامشی که از پی این امید شبیه به ایمان به روزهای روشن و خوب نویدمان می دهد!‬ ‫در طول این ســالهای فعالیت رســانه ای به خوبی تجربه کرده ایم که تعامل پویــا و متقابل خوانندگان با‬ ‫مطبوعات و رســانه ها‪ ،‬همواره یک فرایند اجتماعی موثر و فرهنگ ساز است و مخاطب را به درک و تعاریف‬ ‫تازه ای از ابعاد زندگی اش می رســاند؛ همان عنوان و عبارت رسالت مطبوعاتی و تنویر افکار عمومی که در‬ ‫قانون و اخالق این حرفه سخت و زیان اور نیز پیش بینی و اشاره شده است‪.‬‬ ‫نهاد خطیر و امر اگاهی بخشی و اموزش‪ ،‬بدون حضور و پشتیبانی رسانه ها‪ ،‬اعم از روزنامه ها و پایگاه های‬ ‫خبری و نشریات نهادینه نمی شود و منتقل نمی گردد‪ .‬بدنه و توده مردم از این پنجره و مدرسه‪ ،‬بدون اینکه‬ ‫دیگر نیمکت نشــین نظامات رسمی اموزش و حاکمیت ها باشند همواره و ازادانه انتخاب گر و کنشگر بوده‬ ‫اند و اموخته اند و از پس ان‪ ،‬تجربه ها اندوخته و زیسته اند‪.‬‬ ‫هنر؛ سینما‪ ،‬تئاتر‪ ،‬موسیقی‪ ،‬ادبیات و از این دست از مسیر رسانه ها با مخاطب خود دیدار می کنند و به هم‬ ‫می پیوندند‪.‬‬ ‫این گونه از مخاطبان‪ ،‬مشتریانی پرو پاقرص برای تولیدات فرهنگ و هنر و شتاب دهنده های جریان هنر در‬ ‫جامعه هستند‪ .‬ان ها حاال دیگر به این راحتی ها از رسانه مطلوبشان دل نمی کنند و جنس شناس خوبی شده‬ ‫اند و سره تولیدات رسانه ای رسمی و سالم و با هویت را از ناسره دروغ و دغل های کاذب تشخیص می دهند؛‬ ‫هم ایشان در تمام این سال های طوالنی همراه و یاور ما بوده اند و سپاسگزار ایشان هستیم‪.‬‬ ‫از میان اصطالحات شوفرها معروف است که می گویند‪ :‬اگرم تو نزنی‪ ،‬بهت می زنن؛ حاال این حکایت امثال‬ ‫ما معدود رسانه های فرهنگی و هنری موجود و غیرسیاسی شده است‪ .‬متاسفانه ساحت هنر‬ ‫و فرهنگ هم مثل ســاحت وزرش‪ ،‬بیش از هر زمان دیگری الوده به سیاست و سیاست‬ ‫زدگی شده است و شاید دراین ایام‪ ،‬سیاسی ترین و داغ ترین روزهایش را تجربه می‬ ‫کند‪ .‬لذا اگر نخواهی و نخواهیم که در این ســاحت سیاســی بیندیشیم و بنویسیم‬ ‫وعمل کنیم‪ ،‬خواه ناخواه سیاســی ات می کنند و می نویسند و می شمارند؛ این‬ ‫همان حس ناامن و ترس مدام قضاوت و داوری و کنترل شــدن توســط مدیران‬ ‫سیاسی و سایه همواره ســنگین حاکم براهالی رسانه بوده است که گویا از این‬ ‫هم‪ ،‬راه مفر و امکان فراری نیست‪.‬‬ ‫قطار زندگی در پایانه هزار و چهارصد هجری خورشیدی‪ ،‬مسافران نام اشنا‬ ‫و دوستان و عزیزان بیشماری را با صد افسوس و فغان از اهالی فرهنگ و هنر‬ ‫و رســانه و مردم با خود به ابدیت برد؛ یادشان گرامی و نامشان مانا باد‪ .‬این‬ ‫قطار همچنان می رود و سوت می کشد و دود می کند و مسافرانش برایمان‬ ‫دست تکان می دهند‪...‬‬ ‫در این شــلوغی ایام و سرگشتگی واماندن و داغداری های مدام‪،‬‬ ‫به امید یاری و پناه حق امیدواریم؛ که بتوانیم بایستیم تا افقی را‬ ‫نمایان کنیم و باشیم‪ ،‬شــاید تا خاطره صدای سوتی دیگر و رد‬ ‫دودی دیگر‪...‬‬ ‫دعایمان کنید‪ ،‬دعایتان می کنیم‪ .‬به امید حق و دیگر هیچ!‬ صفحه 5 ‫وقتی نفس های سال به شماره می افتد‬ ‫مژده لواسانی‬ ‫‪mozhdeh_lavasani‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪6 |1401‬‬ ‫وقتی نفس های سال به شماره می افتد‪ ،‬بیشتر از هرچیز‪ ،‬با خودم مرور‬ ‫می کنم همه ی روز و شــبهایی که قرار اســت در یک چشم به هم زدن‬ ‫تبدیل به سال گذشته شوند و تو را به یک اینده ی در راه‪ ،‬تحویل دهند‪.‬‬ ‫جاده‪ ،‬تحویل بهار داده می شــود و تو دل دل می کنی برای تحویل حال‬ ‫زندگی ات به بهترین حال‪ ...‬که یا محول الحول و االحوال‪...‬‬ ‫با خودم مرور می کنم همه روز و شب هایی که گاه با لبخند و گاه با گریه‬ ‫سر شده است و فکر میکنم‪ ،‬کدامشــان ارزش لبخند و غصه را داشته و‬ ‫کدامشان اشتباه بوده و بی ثمر‪...‬‬ ‫نفس های ســال که به شــماره می افتد انگار بهتر میتوانی به گذشــته‬ ‫برگــردی‪ ،‬تامل کنی و فکر کنی به تک تک لحظه هایی که حاال چیزی‬ ‫جز خاطره نیستند و خوشبخت خواهی بود اگر اسم این خاطرات‪ ،‬تجربه‬ ‫باشند در زندگی ات‪...‬‬ ‫من هیچ وقت خوش استقبال و بد بدرقه نبوده ام اما بدرقه ی سال کهنه‬ ‫برایم همیشه راحت تر است‪ ،‬می توانم نفس راحتی بکشم و خدا را شکر‬ ‫کنم که این سال هم گذشت‪ ،‬خوب یا بد‪...‬‬ ‫این که نمانده است و می گذرد‪ ،‬این که تو را در سکون و سکوت‬ ‫نمی گذارد‪ ،‬این که هم غمش رفتنیی و هم سرورش نماندنیست‪،‬‬ ‫یعنی حواست باشــد که همه چیز در گذر است و هیچ چیز‬ ‫قطعی نیست و تو می مانی و چمدانی از خاطره‪...‬‬ ‫این همه ی سهم ما از سال رفته است!‬ ‫هر سال با حس عجیبی به استقبال بهار می روم‪ ،‬وقتی‬ ‫جانم از یک خزان پر می شود و از سوز زمستان لبریزم‪،‬‬ ‫شــکنند ه تر از همیشه‪ ،‬تنها مژده ی بهار است که‬ ‫تاز ه ام می کند و اعتماد قدم هایم می شود‪...‬‬ ‫به این فکر می کنم که هر چه بود و نبود‪ ،‬نگران‬ ‫و ارام‪ ،‬تلخ و شــیرین‪ ،‬سخت و اسان‪ ،‬بغض و‬ ‫لبخند‪ ،‬مهر و کینه‪ ،‬همه و همه گذشته است‬ ‫و خوب و بدش فقط خاطره ی به جا مانده‬ ‫ ای است که گاه دلت را خوش می کند و‬ ‫گاه ازرده‪...‬‬ ‫ما از پاییز عبور می کنیم‪ ،‬زمســتان را‬ ‫می گذرانیم و به تو می رسیم‪...‬‬ ‫حاال می شــود در هوای تازه شدن‪،‬‬ ‫نفس کشید!‬ ‫بهار را نفس می کشــم و جانم را از‬ ‫امید پر می کنم‪ ...‬دلم قرص است‬ ‫که محول الحــال‪ ،‬حال ما را هم‬ ‫دگرگون می کند و با قلم تقدیر‪،‬‬ ‫بهترین ها را رقم می زند‬ ‫اگر زمستان هم باشی به تقویم‬ ‫زندگی‪ ،‬بهار برمی گردد‪...‬‬ صفحه 6 ‫«باربد بابایی» مجری‪ ،‬بازیگر ســینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫نوروز ایده ال یعنی حال همه مردم خوب باشد‬ ‫امســال با بازی در فیلم «نمور» در جشنواره حضور داشتید‪ ،‬چگونه تجربه ای بود و دوست‬ ‫دارید تکرار شود؟‬ ‫خدا را شکر! البته من تجربه سریال‪ ،‬تله فیلم و این قصه ها را در حوزه نمایشی داشته ام اما در واقع‬ ‫نمور اولین تجربه سینمایی من بود‪ ،‬اینکه خروجی خوبی داشت یا نه را نمی دانم اما در کنار بچه ها‬ ‫تجربه خوبی بود‪ ،‬خدا را شکر پیشنهاد بازی هم امده است و انشاهلل در سال جدید بتوانم پررنگتر‪،‬‬ ‫زیباتر‪ ،‬جذابتر و خوشگلتر یک کار سینمایی دیگر داشته باشم‪.‬‬ ‫نقشی در میان فیلمهای ایرانی بوده که دوست داشته باشید شما ان را بازی کرده بودید؟‬ ‫نقش خاصی نبوده است ولی خیلی دوست دارم اگر تجربه ای در حوزه نمایشی دارم کاراکترهایی‬ ‫باشد که با خودم خیلی فاصله داشته باشد‪ ،‬من را به چالش بکشاند و مثل کاراکتری که در سریال‬ ‫خودخواسته داشته ام بتوانم فضای متفاوتی را ایجاد کنم‪ ،‬امیدوارم یک نقش متفاوت به من پیشنهاد‬ ‫شود ‪.‬‬ ‫باربد بابایی‬ ‫‪barbodbabaee‬‬ ‫سال اینده به عنوان تهیه کننده با یک فیلم در جشنواره خواهید بود؟‬ ‫احتمال اینکه تهیه کنندگی یک فیلم را انجام بدهم خیلی زیاد است‪ ،‬با دو تا از کارگردانهای خوب‬ ‫صحبت هایی داشته ایم که اسمشان را نمی اورم چون خودتان می دانید در این کار یک سیب را که‬ ‫باال می اندازید هزار چرخ می خورند تا پایین بیاید‪ ،‬امیدوارم که بتوانم در مقام تهیه کننده یک کار‬ ‫خوب داشته باشم و تنها احتمالی که می تواند این را موضوع را کنسل کند این است که برنامه های‬ ‫تلویزیونی وقتم را بیش از حد بگیرد ولی تالش می کنم که این کار را انجام بدهم‪.‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شما با سفر به کجا و همراه کدام شخصیت جذاب می شود؟‬ ‫بگذارید یک شــکل دیگر جواب سوالتان را بدهم‪ ،‬سفر رفتن یا با چه کسی سفر رفتن به نظر من‬ ‫سوژه اصلی ایده ال شدن یک نوروز نیست‪ ،‬مطمئن هستم این حرفی که االن می زنم برای همه و نه‬ ‫فقط من ایده ال است‪ ،‬نوروز ایده ال نوروزی است که وقتی از در خانه بیرون می اییم یا مسافرت‬ ‫می رویم حال تک تک مردم انقدر خوب باشد که خنده در جامعه جریان داشته باشد‪ ،‬نوروز ایده‬ ‫ال نوروزی است که مردم سرزمین من با یک حال خوب و انرژی باال و انگیزه زیاد و امید به زندگی‬ ‫سال جدید را شروع کنند پس با چه کسی و کجا برویم بهانه است‪.‬‬ ‫فصل تازه «زوجی نو» را در سال هزار و چهارصد و یک شاهد خواهیم بود یا با چالش جدیدی‬ ‫از طرف شما روبرو می شویم؟‬ ‫ما ضبط فصل جدید زوجی نو را در اذر ماه هزار و چهارصد شروع کرده ایم و تا پایان اردیبهشت هم‬ ‫ادامه دارد که پخش ان هم تا یک هفته مانده به شروع ماه محرم ادامه دارد‪ ،‬یعنی تقریبا‬ ‫اوایل مرداد و اگر بخواهد فصل تازه ای داشته باشد در شش ماه دوم سال هزار و‬ ‫چهارصد و یک این اتفاق رخ می دهد که حاال باید ببینیم خدا چه می خواهد‬ ‫و ایا قسمت است من دوباره در زوجی نو باشم یا نه‪ ،‬اما اگر قرار باشد سال‬ ‫بعد در زوجی نو باشم قطعا به شکل این زوجی نو که مردم امسال و سال‬ ‫گذشته تماشا کرده اند نخواهد بود و یک برنامه کامال متفاوت است‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬فائزه سلیمیان‬ ‫‪faezehsalimian‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪7 |1401‬‬ ‫یک ارزو برای خودتان و مردم ایران؟‬ ‫فکر می کنم این سوال را جواب داده ام اما دو ارزوی خیلی بزرگ‬ ‫دارم و ایــن را واقعا از ته قلبم می گویــم‪ ،‬اول اینکه برای همه‬ ‫سالمتی باشد و این مهمترین ارزویی است که همه باید برای هم‬ ‫داشته باشیم‪ ،‬دوم اینکه امیدوارم در سال جدید ما در کشور‬ ‫خودمان که در این چند سال همه سختی هایی را در اندازه های‬ ‫خودشان تحمل کرده اند سالی خوب و برای همه مردم ارامش‬ ‫و اســایش و سالمتی و امنیت مالی و کاری باشد‪ ،‬سال خیلی‬ ‫خوبی را برای همه ایرانی ها ارزو می کنم‪.‬‬ صفحه 7 ‫درباره کنسرت مشــترک «فرزاد فرز ین » و «الیاس یالچینتاش» نوروز ‪ 1401‬در ترکیه‬ ‫دیدار در استانبول‪...‬‬ ‫بهمن بابازاده‬ ‫‪bahman_babazadeh1‬‬ ‫فرزاد فرزین همیشه جزو پیشــروترین خواننده های پاپ‬ ‫ایران در سالهای اخیر بوده و نقشی انکار ناپذیر را در برخی‬ ‫اتفاقات مهم در صنعت موســیقی و کنسرت ایران داشته‬ ‫اســت‪ .‬فرزاد فرزین از اولین چهره هایی بود که کنسرت‬ ‫هایش در ایران با اضافه شدن پرفورمنس و شوهای جذاب‪،‬‬ ‫به انتخاب نخست بسیاری از دوستداران موسیقی تبدیل شد‬ ‫و به مرور با کارگردانی های جالب در حوزه نمایش کنسرت‬ ‫هایش‪ ،‬فاصله خود با دیگر خواننده ها را بیشتر و بیشتر کرد‪.‬‬ ‫او که این روزها بازار حضورش در سینما و سریال ها‪ ،‬داغ تر‬ ‫از حضورش در حوزه موسیقی است‪ ،‬بار دیگر یک غافلگیری‬ ‫بزرگ را در استانه سال جدید رو کرد و کنسرت مشترکش‬ ‫با ستاره موسیقی ترکیه «الیاس یالچینتاش» به صدر اخبار‬ ‫موسیقی رفت‪ .‬به مرور گفتگوی اختصاصی الیاس یالچینتاش‬ ‫درباره همــکاری اش با هنرمندان ایرانی و به خصوص فرزاد‬ ‫فرزیــن زوایای جدیدی از این همکاری را مشــخص کرد و‬ ‫نشان داد که بزرگان موسیقی در ترکیه هم نسبت به فرزاد‬ ‫فرزین به شناخت و تسلط کافی رسیده اند‪ .‬اما چه مواردی‬ ‫باعث شده کنسرت مشترک فرزاد فرزین و الیاس در ترکیه‪،‬‬ ‫اهمیت باالیی در رسانه های ایران و استانبول داشته باشد؟‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪8 |1401‬‬ ‫جنگ غولها‬ ‫نوروز ‪ 1401‬بی شک به صحنه جنگ علنی غولهای موسیقی‬ ‫ایرانی در استانبول تبدیل شده است‪ .‬بیش از بیست کنسرت‬ ‫بزرگ از مشاهیر موســیقی قبل انقالب در ایران گرفته تا‬ ‫چهره های جدید و پرطرفداری که قرار اســت استانبول را‬ ‫در عیدامســال‪ ،‬تمام و کمال در انحصار خود داشته باشند‪.‬‬ ‫در ابین بین کنسرت یک خواننده داخل ایران با یک ستاره‬ ‫مشــهور ترکیه‪ ،‬می تواند معیار سنجش تکامل یافته ای از‬ ‫نوع عالقمندی های مخاطب موسیقی باشد‪.‬بسیاری معتقدند‬ ‫انتخاب و چینش درســت این ترکیب در بین ترکیب های‬ ‫امسال ترکیه می تواند به شــدت مورد توجه قرار بگیرد و‬ ‫همین موضوع باعث شــده نگاه ها به خروجی و رویه خبری‬ ‫انها دقیق تر و جدی تر شود‪.‬‬ ‫دیدار در استانبول‬ ‫فرزاد فرزین خواننده ایده ال گرا و بســیار منظمی ست‪ .‬او‬ ‫هرگز از اصولش پایین نیامده و گفته میشــود برای کنسرت‬ ‫ترکیــه نیز برنامه های ویژه و پرفورمنســی مهم را در نظر‬ ‫گرفته اســت‪ .‬این خواننده که این روزها چند پروژه سریال‬ ‫و سینمایی در ایران را نیز پی میگیرد‪ ،‬در تالش است با یک‬ ‫اکیپ پرقدرت و شناخته شــده تصویری در ایران هم برای‬ ‫پوشش کنســرتش در ترکیه به توافق برسد تا خروجی این‬ ‫کنســرت با بهترین کیفیت در اختیار رسانه ها قرار بگیرد‪.‬‬ ‫اتفاقی که عمدتا از ســوی خواننده های ایرانی جدی گرفته‬ ‫نمیشــود و خروجی اجراهای خارج از ایران‪ ،‬معموال کیفیت‬ ‫انچنانی ندارد و باعث شــده حرف و حدیث ها درباره این‬ ‫اجراها بیشتر و بیشتر شود‪.‬‬ صفحه 8 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪9 |1401‬‬ صفحه 9 ‫استاد «رائین خانزاده» نگارندۀ قران کریم‪:‬‬ ‫برکت قران از اسمان به زندگی من می بارد‬ ‫حکاکی کالم خدا بر صفحات طال و نقره ‬ ‫رائین خانزاده‪ ،‬هنرمند نگارندۀ قران کریم است که توانسته است ایات قران را در ابعادی ماورای تصور بر روی اجسامی همچون تار مو و دانۀ برنج بنویسد‪.‬‬ ‫ایه های قران را با هنر امیخته می کند و ساعت ها قلم به دست می گیرد تا کالم خدا را بر صفحات طالیی و نقره ای حک کند‪.‬‬ ‫رائین اکبرخان زاده متولد ‪۱۳۵۹‬تهران مدت ‪۲۲‬سال افتخار دارد که مشغول کتابت قران کریم است‪ ،‬او با چشم غیرمسلح و مداد اتود معمولی روی تار موی‬ ‫ایات قران را کتابت کرده و همچنین روی یک دانه برنج ‪۱۶۰‬خط قران کریم را کتابت کرده است وی کوچکترین قران کریم را روی کاغذ در ابعاد ‪۲‬در‪۴‬میلیمتر‬ ‫کتابت کرده و کوچکترین قران کریم از طال و جواهر و بزرگترین قران کریم مطال از دیگر اثار اوست‪ ،‬خانزاده در حال کتابت و ساخت بزرگترین قران مطالی‬ ‫جهان در ابعاد‪۳‬در‪۴‬متر به وزن ‪۲‬تن است که درسال‪ ۱۴۰۱‬به پایان خواهد رسید‪ ،‬خانزاده دو دختر دارد که دختر بزرگ او الیسا ‪۱۱‬سال و دختر کوچک او ‪۲‬سال‬ ‫سن دارند الیسا از کودکی نزد پدر اموزش هنر دیده است و همکنون می تواند همانند پدر اثاری را خلق نماید؛‬ ‫وی‪ ،‬با تاکید بر این امر که در مدت زمان فعالیتش در این حوزه‪ ،‬نه تنها چشم او ضعیف نشده است‪ ،‬بلکه قوی تر هم شده است‪ ،‬گفت‪ :‬اگر یک هنرمند مینیاتور‬ ‫یا تذهیب و یا قلم زنی‪ ،‬مدت زمانی طوالنی در حرفۀ خود به فعالیت ادامه بدهد‪ ،‬باید عینک بزند‪ ،‬اما من نه تنها چشمم ضعیف نشده است‪ ،‬بلکه روز به روز‬ ‫می توانم ریزتر از قبل بنویسم و این موضوع به برکت و نور قران در چشم من باز می گردد‪ ،‬چرا که این موضوع ثابت شده است که خواندن ایات قران و حتی‬ ‫دیدن ایات قران‪ ،‬انســان را ارام می کند‪ .‬خانزاده‪ ،‬با اذعان به این امر که او زمانی که بناست بر روی یک تار مو ایاتی از قران را بنویسد‪ ،‬زمانی که نبض او‬ ‫کوچک ترین تپشی داشته باشد‪ ،‬قلم او از مسیر خط خارج می شود‪ ،‬افزود‪ :‬نلرزیدن دست من موجب می شود که من بتوانم روی تار مو ایات قران را بنویسم‬ ‫و به همین خاطر‪ ،‬اعتقاد دارم که زمانی که قران می نویسم به شدت ارامم و تمرکزم کامل بر روی نگارش قران است‪.‬‬ ‫رائین خانزاده‬ ‫‪raein_khanzadeh‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪10 |1401‬‬ صفحه 10 ‫مثل قدم زدن‬ ‫بر روی ماه!‬ ‫سینا فرحی‬ ‫‪farahi_official‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪11 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امین معصومی‬ ‫‪@amin_masoumie‬‬ ‫وقتــی «ژول ورن» در ســال ‪ ۱۸۶۵‬رمــان «از زمین تا مــاه» را خلق کرد و‬ ‫شخصیت های داستانش در پی ساختن پرتابه ای بودند که به ماه سفر کنند؛‬ ‫خیلی ها گفتند ژول ورن باز هم یک داستان علمی تخیلی خلق کرده و افسانه‬ ‫ی جدیدی به دنیا ارائه داده اســت‪ .‬احتماال در ان روزها هیچکس به این فکر‬ ‫ی کرد که روزی پای ادم ها به ماه برسد به جز ژول ورن! درست ‪ ۱۰۴‬سال‬ ‫نم ‬ ‫بعد زمانی که ماموریت اپولو ‪ ۱۱‬از پایگاه کیب کندی اغاز شد؛ برای اولین بار‬ ‫رویای ژول ورن شکل واقعیت گرفته بود و «باز الدرین» و «نیل ارمسترانگ»‬ ‫قدمــی کوتاه روی کره ماه زدند و اولین ادم هایی بودند که رمان از «زمین تا‬ ‫ماه» را زندگی کردند و حاال در عصر ما افســانه «ژول ورن» یک حقیقت انکار‬ ‫نشدنی است‪.‬‬ ‫جهان تکنولوژی توقف ناپذیر اســت و هر روز با سرعت بیشتری جلو می رود‪،‬‬ ‫یکی از اتفاقات مهم در عصر ما فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است‪ ،‬این‬ ‫روزها تاثیر شبکه های اجتماعی در مسائل فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬هنری‬ ‫و ارتباطات انسانی انکار ناپذیر است؛ اما تا به حال به تاثیر فضای مجازی و شبکه‬ ‫های اجتماعی در اقتصاد و رونق کسب و کار فکر کرده اید؟‬ ‫شــاید اگر ‪۱۰‬سال پیش به پدر خود می گفتید‪ :‬به جای اینکه ساعت ‪ ۸‬صبح‬ ‫مغازه خود را اب و جارو کند ســری به صفحه ی اینستاگرامش بزند و ان جا‬ ‫اجناس خود را بفروشد‪ ،‬این درخواست شم ا را راهی برای فرار از کار و احتماال‬ ‫یک افسانه جدید مثل سفر به ماه ژول ورن تلقی می کرد و با مخالفت شدید‬ ‫او رو به رو می شــدید اما این افسانه مدتهاست تبدیل به واقعیت شده‪« ،‬سینا‬ ‫فرحی»از اولین هایی است که این افسانه را در واقعیت زندگی کرده است‪.‬‬ ‫ســینا فرحی از قدیمی ترین و شاید از اولین فعاالن حوزه بازاریابی شبکه های‬ ‫اجتماعی اســت‪ ،‬او از زمان او ج گیری فیس بوک به صورت حرفه ای کارش را‬ ‫اغاز کرده و از همان ابتدا با خالقیت مثال زدنی‪ ،‬اقداماتی به یادماندنی در صنعت‬ ‫تبلیغات و حوزه دیجیتال مارکتینگ انجام داده است‪.‬‬ ‫ســینا برای اینکه افسانه کسب و کار اینترنتی را افراد بیشتری زندگی کنند و‬ ‫صاحبان مشاغل مختلف به این باور برسند که به جای مغازه می توانند صفحات‬ ‫ب طراحی کرد‪ ،‬یکی از‬ ‫مجــازی خود را اب و جارو کنند‪ ،‬چندین چالش جذا ‬ ‫اولین کارهای سینا این بود که سراغ دست فروش های چهارراه ولیعصر تهران‬ ‫رفت و برای یکی از دســت فروش ها به کمک تیــم حرفه ای خود در «زوم‬ ‫اســتار» مجموعه تبلیغاتی تحت مدیریت او‪ ،‬یک صفحه برای فروش اجناس‬ ‫طراحی کرد‪ ،‬قدرت تبلیغات و بازدید ها از صفحه فروشنده و درامد حاصل از‬ ‫این کار نشان داد که نتیجه فوق العاده است!‬ ‫یا زمانی که فروشــگاه کفش اقا ســتار در شهر خانمیرزا طی یک اتفاق اتش‬ ‫گرفت؛ این سینا بود که با یک راهکار جذاب توانست با قدرت تبلیغات و شبکه‬ ‫های اجتماعی اب سردی روی اتش بریزد و سبب شود که کسب و کار اقا ستار‬ ‫دوباره جان تازه ای بگیرد‪.‬‬ ‫قدرت سینا در طراحی صفحات مجازی و تبلیغات گسترده و ارتباط با صفحاتی‬ ‫که بازدید های باالیی دارند سبب شده که او از موفق ترین افراد در حوزه کسب‬ ‫و کارهای اینترنتی باشد و بیش از پیش به تاثیر شگرف شبکه های اجتماعی‬ ‫بر رونق کسب و کارها تاکید کند‪.‬‬ ‫وقتی با ســینا فرحی حرف زدم مطمئن شدم که فضای مجازی یک واقعیت‬ ‫است و بیشتر از قبل به این باور رسیدم که کسب و کار شکل و معنای جدیدی‬ ‫در دنیای امروزگرفته و تاثیر شبکه های اجتماعی در رونق ان بسیار مهم و انکار‬ ‫نشدنی است‪ ،‬قدم زدن در دنیای کسب و کارهای اینترنتی یک همراه با تجربه‬ ‫و موفق می خواهد کسی که از اولین هایی باشد که این جهان را طی کرده و‬ ‫به موفقیت رسیده است؛ فردی مثل سینا فرحی‪.‬‬ صفحه 11 ‫مونا کریمی‬ ‫‪mona_karimi7‬‬ ‫یادی از هنرمندانی که سال ‪1400‬‬ ‫از میان ما رفتند‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪12 |1401‬‬ ‫طراح‪ :‬امین سرابندی‬ ‫‪amin.sarabandi‬‬ صفحه 12 ‫سالی که گذشت هم چون دو سال پیش که جهان را درگیر شیوع گسترده کرونا کرد‪ ،‬برای هم وطنان ما نیز به تلخی‬ ‫گذشت و جان میلیون ها عزیز را گرفت‪ .‬بسیاری از هنرمندان از این ویروس ناشناخته رخت سفر بستند و عده ای دیگر را‬ ‫تقدیر از ما گرفت‪ .‬در روزهای واپسین سال یادی می کنیم از هنرمندان عزیزی که برایمان خاطره ساختند و دیگر کنارمان‬ ‫نیستند‪ .‬اما در ابتدا الزم می دانم یادی کنم ازاقای حسین احمدی فعال رسانه ای‪ ،‬صاحب امتیاز روزنامه هنرمند و مدیر‬ ‫مسئول روزنامه خوب که به دلیل ابتال به کرونا در ششم مرداد همه ی ما را در بهت عظیمی فرو برد‪ .‬مردی مهربان و فهیم‬ ‫که ‪ 40‬بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود و باور نبودش‪ ،‬روزهای پیش رو را برایمان سخت تر می کرد‪ .‬بی شک خاطره های‬ ‫شیرین از مهر و معرفت ایشان در دل همکارانش باقی خواهد ماند و همواره سال ‪ 1400‬را برای ما به سالی تلخ و فراموش‬ ‫نشدنی تبدیل کرد‪ .‬جای خالی او همواره در تحریریه روزنامه هنرمند سبز خواهد ماند‪.‬‬ ‫ازاده نامداری‪ -‬مجری و تهیه کننده تلویزیون‬ ‫ازاده نامداری ‪ 9‬اذر ‪ ۱۳۶۳‬در شهر سنقر در استان کرمانشاه متولد شد‪.‬‬ ‫وی از ‪ 19‬سالگی وارد تلویزیون شد و کار خود را در شبکه استانی زاگرس‬ ‫در کرمانشــاه اغاز کرد‪ .‬ســپس به تهران امد و در برنامه خط مستقیم‬ ‫شــبکه تهران به اجرا در تلویزیون ادامه داد‪ .‬نامداری در سال ‪ 1384‬با‬ ‫اجرا در برنامه ی «تازه ها» در سیمای خانواده به شهرت رسید‪ .‬در ادامه‬ ‫اجرای برنامه «غیر منتظره « در شــبکه دو را به عهده گرفت که ‪ 28‬مهر‬ ‫‪ 1389‬به پایان رسید‪ .‬در ‪ 10‬اردیبهشت ‪ 1390‬در سری جدید برنامه غیر‬ ‫منتظره به عنوان «جمع ما» حضور پیدا کرد‪ .‬وی هم چنین سابقه اجرای‬ ‫برنامه «ورزش امروز» و اجرای برنامه «شب نشینی» از شبکه جهانی جام‬ ‫جم‪ ،‬برنامه های مناســبتی‪ ،‬رادیو هفت و برنامه صبحی دیگر از شبکه‬ ‫امــوزش را در کارنامه خود دارد‪ .‬در ســال ‪ 1391‬اجرای برنامه «خانمی‬ ‫که شما باشــی» را هر شب بر عهده داشــت و پس از ‪ 12‬سال کار در‬ ‫سازمان صدا و سیمای جمهوری اسالمی ایران به طور غیر رسمی ممنوع‬ ‫التصویر شد‪ .‬در اغاز سال ‪ ۱۳۹۲‬سری دوم برنامه «خانمی که شما باشی»‬ ‫را نویســندگی‪ ،‬اجرا و تهیه کنندگی کرد و در مهر ‪ 1393‬سری دیگری‬ ‫از این برنامه در قالب مســتند روی انتن شبکه دو رفت و در ادامه این‬ ‫برنامه توقیف شد‪ .‬در سال ‪ 1394‬به ایفای نقش در فیلم سینمایی ماالریا‬ ‫پرداخت ‪.‬وی کتاب خانمی که شــما باشی را در قالب مجموعه داستانی‬ ‫کوتاه توسط انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرد‪ .‬ازاده نامداری مجری‬ ‫مطرح برنامه های تلویزیونی‪ ،‬اولین هنرمندی اســت که در ‪ 7‬فروردین‬ ‫‪ 1400‬در ‪ 37‬سالگی درگذشــت‪ .‬خبر فوت و نحوه یافتن پیکر او شوک‬ ‫بزرگی به جامعه ایران و طرفداران او وارد کرد‪ .‬علت فوت ازاده نامداری‬ ‫را مســمومیت دارویی اعالم کردند و خبرگزاری مهر به نقل از یک منبع‬ ‫اگاه ناشناس علت درگذشت وی را خودکشی عنوان کرد‪.‬‬ ‫بیژن افشار‪ -‬بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون‬ ‫بیژن افشــار ‪ 16‬اسفند ‪ 1345‬در تهران متولد شــد‪ .‬او فارغ التحصیل‬ ‫رشــته بازیگری از دانشــگاه هنرهای دراماتیک در مقطع کارشناسی‬ ‫بود و بازیگری را با ایفای نقش در فیلم ســینمایی «دکل» به کارگردانی‬ ‫عبدالحســن برزیده اغاز کرد و در فیلم «مربای شیرین» مرضیه برومند‬ ‫در سال ‪ 1380‬ادامه داد‪ .‬افشار عضو هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه‬ ‫تئاتر بود و به عنوان مدرس بازیگری و گریم با دانشــگاه علمی کاربردی‬ ‫همکاری داشــت‪ .‬وی در مجموعه های تلویزیونی مانند «مختارنامه» و»‬ ‫معمای شاه» به ایفای نقش پرداخت و اخرین نقش افرینی او در سریال‬ ‫مسعود ولد بیگی‪ -‬چهره پرداز و بازیگر‬ ‫مسعود ولدبیگی ‪ 6‬شهریور ‪ 1314‬در کرمانشاه متولد شد‪ .‬وی‪ 3‬بار برنده‬ ‫ســیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی جشــنواره فیلم فجر شده بود‪.‬‬ ‫ولدبیگی در مجموعه های تلویزیونی «ســتایش ‪ « ،»3‬مختارنامه» و ‪....‬‬ ‫به عنوان چهره پرداز و بازیگر حضور داشت‪ .‬هم چنین چهره پرداز فیلم‬ ‫هایی چون» توبه نصوح»‪»،‬کمال الملک»‪« ،‬پرده اخر» و ‪ ....‬و در فیلم های‬ ‫سینمایی» روز شیطان»‪ »،‬سلطان»‪ »،‬قرمز»‪ »،‬مارال» و ‪ ....‬به ایفای نقش‬ ‫پرداخت‪ .‬سحرولد بیگی دختر ایشان است و ‪ 21‬اردیبهشت ‪ 1400‬به دلیل‬ ‫ایست قلبی در بیمارستان مهراد درگذشت‪.‬‬ ‫عبدالوهاب شهیدی‪ -‬موسیقی دان‪ ،‬خواننده‪ ،‬اهنگساز‪ ،‬مدرس اواز و‬ ‫نوازنده عود‬ ‫عبدالوهاب شــهیدی ‪ 1‬مهر ‪ 1301‬در میمه استان اصفهان متولد شد‪ .‬وی‬ ‫از اغاز دهه ‪ 1320‬کار هنری خود را با فراگیری اواز‪ ،‬ســنتور و عود نزد‬ ‫اســماعیل مهرتاش اغاز کرد و در ســال ‪ 1339‬در برنامه «گل ه»ا اغاز‬ ‫به همکاری در رادیو کرد و چندین بار در برنامه های جشــن هنر شیراز‬ ‫شرکت کرد‪.‬شهیدی با اجرای بیش از ‪ 230‬برنامه از فعال ترین هنرمندان‬ ‫برنامه گل ها بود و رتبه سوم بیش ترین برنامه موسیقی در گل ها را دارد‪.‬‬ ‫او در اجرای اوازهای محلی پیشــرو بود‪ .‬سپس از انقالب ایران را ترک و‬ ‫به امریکا رفت و در میانه دهه ‪ 1370‬به ایران برگشت‪ .‬شهیدی چهار روز‬ ‫پس از تزریق واکسن کرونا دچار بیماری قلبی شده بود و یک روز پس از‬ ‫بستری شدن در بیمارستان بامداد ‪ 20‬اردیبهشت ‪1400‬درگذشت‪.‬‬ ‫بابک خرمدین‪ -‬فیلم ساز و فیلمنامه نویس‬ ‫بابک خرمدین ‪ 1‬مهر ‪ 1353‬در تهران متولد شــد‪ .‬اغلب اثار وی فیلم های کوتاه‬ ‫و نیمه بلند یا بلند بود‪ .‬خرمدین سال ها در خارج از کشور بود و سپس به‬ ‫ایران بازگشت‪ .‬از اثار وی می توان از «بور بیجاده رنگ» ‪« ،1396‬مامان»‬ ‫‪ ،1388‬فیلم نیمه بلند روزن(کورســو) ‪ 1389‬و فیلم کوتاه بودن ‪1392‬‬ ‫ساخته شده در لندن اشاره کرد‪ .‬از ساخت ‪ 3‬فیلم کوتاه داستانی به نام‬ ‫«برش» ‪ 1383‬هم می توان نام برد‪ .‬وی جوایز مختلفی را از جشنواره های‬ ‫بین المللی دریافت کرد و در ‪ 25‬اردیبهشت ‪ 1400‬به دست والدینش در‬ ‫شهرک اکباتان تهران به قتل رسید‪.‬‬ ‫میر صالح حسینی‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون‬ ‫میرصالح حســینی ‪ 24‬اذر ‪ 1327‬در تهران متولد شــد‪ .‬وی در اثاری هم چون‬ ‫«گل هــای داوودی»‪« ،‬شیر سنگی»‪« ،‬مرســدس»‪« ،‬بانو»‪« ،‬کالهی برای‬ ‫باران»‪« ،‬گلوگاه» و در مجموعه های تلویزیونی «هزاردســتان»‪« ،‬اژانس‬ ‫دوستی»‪ »،‬والیت عشق»‪« ،‬یادداشت های کودکی»‪ »،‬مختارنامه» و ‪ ..‬به‬ ‫ایفای نقش پرداخت‪ .‬حســینی ‪ 2‬تیر ‪ 1400‬بر اثر ابتال به بیماری سرطان‬ ‫حنجره درگذشت‪.‬‬ ‫حمیدرضا صدر‪ -‬نویسنده‪ ،‬منتقد سینما و مفسر فوتبال‬ ‫سید حمیدرضا صدر ‪ 30‬فروردین ‪ 1335‬در مشهد متولد شد‪ .‬وی دانش‬ ‫اموخته کارشناســی اقتصاد از دانشــکده اقتصاد دانشگاه تهران بود و‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪13 |1401‬‬ ‫محسن قاضی مرادی‪ -‬بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون‬ ‫محســن قاضی مرادی ‪ 11‬شــهریور ‪ 1320‬در تهران متولد شد‪ ..‬او فارغ‬ ‫التخصیل مدرســه عالی مدیریت تهران بود و بازی در سینما را از سال‬ ‫‪ 1351‬با فیلم «حسن سیاه» به کارگردانی پرویز اصانلو اغاز کرد‪ .‬در اثاری‬ ‫چون فیلم سینمایی «دختر شــیرینی فروش»‪« ،‬یکبار برای همیشه»‪»،‬‬ ‫غزال»‪« ،‬هتل کارتن»‪»،‬مســافر ری»‪ »،‬نهنگ عنبر ‪ « ،»2‬خانه کاغذی»‬ ‫و ‪ .....‬مجموعه های تلویزیونی همچون «پشــت کنکوری ها»‪« ،‬من یک‬ ‫مستاجرم»‪« ،‬سفر سبز»‪« ،‬معصومیت از دست رفته»‪« ،‬شمعدونی» و ‪....‬‬ ‫به ایفای نقش پرداخت‪ .‬وی همســر مهوش وقاری بود و چندین سال از‬ ‫بیماری پارکینسون و مشکالت ناشی از ان رنج می برد که سرانجام ‪25‬‬ ‫فروردین ‪ 1400‬در سن ‪ 79‬سالگی بر اثر عوارض این بیماری در منزل خود‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫«کرگدن» به کارگردانی کیانوش اســدی زاده بود که از شــبکه نمایش‬ ‫خانگی پخش شد‪ .‬وی پس از حدود ‪ 15‬روز از ابتال به ویروس کرونا در ‪20‬‬ ‫اردیبهشت ‪ 1400‬درگذشت‪.‬‬ صفحه 13 ‫کارشناسی ارشد شهرسازی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و‬ ‫دکترای برنامه ریزی شهری از دانشگاه لیدز بریتانیا داشت‪ .‬وی نویسنده‬ ‫و منقــد ثابت مجله فیلم بود و با نشــریات «زن روز»‪« ،‬هفت»‪« ،‬مجله‬ ‫سروش»‪ »،‬تهران امروز» و تعدادی نشریه ورزشی همکاری داشت‪ .‬اثار‬ ‫متعددی به قلم حمیدرضا صدر منتشــر شده مانند» از قیطریه تا اورنج‬ ‫کانتی»‪« ،‬پیراهن های همیشه مردان فوتبال»‪ »،‬سیصد و بیست و پنج»‪،‬‬ ‫«پســری روی ســکوها»‪« ،‬تو در قاهره خواهی مرد»‪« ،‬روزی روزگاری‬ ‫فوتبال»‪« ،‬نیمکت داغ»‪« ،‬درامدی بر تاریخ سیاســی سینمای ایران» و‬ ‫ترجمه دو کتاب «یه چیزی بگو» به نویســندگی الوری هالس و «یونایتد‬ ‫نفرین شده» اثر دیوید پیس اشاره کرد‪ .‬در تیر ‪ 1400‬خبر ابتالی صدر به‬ ‫بیماری سرطان رسانه ای شــد‪ .‬در مقطعی حال وی وخیم شد و شیمی‬ ‫درمانی متوقف شــد‪ .‬وی ســرانجام ‪ 25‬تیر ‪ 1400‬بر اثر بیماری سرطان‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫شاعر و کارگردان تئاتر‬ ‫ایدین الفت در ‪ 3‬تیر ‪ 1352‬در تهران متولد شــد‪ .‬وی نواختن پیانو را از‬ ‫ســال ‪ 1371‬اغاز کرد و پس از دریافت دیپلم ریاضی فیزیک به تحصیل‬ ‫در رشته کارشناسی مهندسی الکترونیک در دانشگاه ازاد اسالمی تهران‬ ‫مشغول شــد‪ .‬وی دوره صدابرداری و صداگذاری دیجیتال را در موسسه‬ ‫فن اوران تهران سپری کرد‪ .‬او همچنین نخستین اثار اهنگسازی خود‬ ‫را در ســال ‪ 1378‬تجربه کرد‪ .‬دوره صدابرداری و صداگذاری دیجیتال‬ ‫را در کالج ای تی دی و دوره ســاراند را در دانشگاه مک گیل به پایان‬ ‫رساند‪ .‬از جمله فعالیت های وی «مدیر عامل شرکت مهندسین پیشگام»‪،‬‬ ‫«عضویت در هیئت مدیره کارفرمایان شبکه های اینترنتی»‪« ،‬برگزاری‬ ‫کارگاه طراحی صوتی و مهندســی صدا» در جشنواره بین المللی تئاتر‬ ‫فجر‪« ،‬بنیان گذاری و مدیریت مجموعه شهر صدای پارسیان» و ‪ ....‬اشاره‬ ‫کرد‪ .‬وی ‪14‬مرداد ‪ 1400‬بر اثر عوارض ابتال به بیماری کرونا در گذشت‪.‬‬ ‫امیرعباس محسنی‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون‬ ‫امیرعباس محسنی‪ ،‬بازیگر سینما و تلویزیون مسیر بازیگری را ارام اما‬ ‫پیوســته دنبال می کرد و پس فهمیدن بیماری خود سالها با ان مبارزه‬ ‫کرد‪ ،‬اما در نهایت مغلوب ان شــد‪ .‬وی با سریال های «پنجره»‪« ،‬اسمان‬ ‫من» و «روبیک» نقش افرینی کرد و تنها کار ســینمایی او فیلم «پوپک‬ ‫و مش ماشــاهلل» به کارگردانی فرزاد موتمن در ســال ‪ 1387‬بود‪ ،‬او در‬ ‫چند فیلم ویدئویی همچون «در ســایه مادر»‪« ،‬من خودمم»‪« ،‬شهر در‬ ‫امن و امان است»‪« ،‬ورود به جزیره»‪ ،‬تله فیلم های «گروگان»‪« ،‬سایه بر‬ ‫خورشید» حضور داشت‪ .‬وی پس از تحمل بیماری صعب العالج در ‪ 28‬تیر‬ ‫‪ 1400‬بر اثر سکته مغزی درگذشت‪.‬‬ ‫امیر نیکیار‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون‬ ‫امیر نیکیار از بنیان گذاران طنز نمایشــی پس از انقالب بود‪ .‬وی بیش‬ ‫از ‪ 5‬دهه ســابقه فعالیت در عرصه بازیگری ســینما تئاتر و تلویزیون‬ ‫داشــت‪ .‬وی از سال ‪ 1348‬به طور حرفه ای وارد بازیگری شد و کار خود‬ ‫را در قالب برنامه های ویــژه جوانان پیش برد‪ .‬وی عالوه بر بازیگری در‬ ‫زمینه کارگردانی تجاربی کسب کرد‪ .‬اولین کارگردانی او در تئاتر نمایش‬ ‫«بهترین بابای دنیا» است‪ .‬نیکیار پس از مدتی فعالیت درتئاتر به عضویت‬ ‫کاخ جوانان درامد و با پرویز پرســتویی و نقی سیف جمالی تیم هنری‬ ‫قوی را تشکیل دادند‪.‬وی در ســال ‪ 1359‬در تئاتر میراب با کارگردانی‬ ‫کریم اکبری مبارکه بازی کرد و در نقش ابن ملجم در ســریال امام علی‬ ‫بازی کرد‪ .‬اولین برنامه ای که در تلویزیون بازی کرد «جنگ هفته» بود و‬ ‫پس از ان در «جنگ شــبانه» و سایر برنامه های طنز ان زمان تلویزیون‬ ‫پای ثابت شــد‪ .‬نیکیار در اواســط دهه ‪ 70‬با بازی در نقش اقا نیکی به‬ ‫شهرت رسید‪ .‬اقا نیکی شــخصیتی مثل بهلول داشت که در پشت هر‬ ‫خنده ای پند و اندرز نهفته است‪ .‬پس از شخصیت اقا نیکی دنبال تولید‬ ‫نوار کاست ترگل و ورگل و شخصیت بابا نیکی رفت که با استقبال خوبی‬ ‫مواجه شــد‪.‬امیر نیکیار که چند ماه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‬ ‫کرد ‪ 16‬مرداد درگذشت‪.‬‬ ‫شهرام کاشانی‪ -‬خواننده پاپ‬ ‫شــهرام شهبال معروف به شهرام کاشانی متولد ‪ 16‬تیر ‪ 1353‬در تهران‪،‬‬ ‫در دوران نوجوانی ایران را ترک کرد و چند سال درکشور ترکیه زندگی‬ ‫کرد‪ .‬وی در ســن ‪ 18‬سالگی فعالیت خوانندگی را در امریکا اغاز نمود‪.‬‬ ‫مدتی در دبی زندگی کرد و پس از ان در شهر لس انجلس سکونت یافت‪.‬‬ ‫کاشانی در اواخر تیر ‪ 1400‬به دلیل ورم کبد در بیمارستان ترکیه بستری‬ ‫شد‪ .‬در طول این دوره به ویروس کرونا مبتال شد و قلب او درگیر و مدتی‬ ‫در کما به سر برد‪ .‬سرانجام در ‪ 6‬مرداد‪ 1400‬در اثر عوارض ناشی از بیماری‬ ‫کبدی و ویروس کرونا درگذشت‪.‬‬ ‫فرزانه معصومیان‪ -‬گوینده رادیو‬ ‫فرزانه معصومیان متولد ‪ 1348‬در تهران مجری و گوینده خبر است‪ .‬وی‬ ‫فارغ التحصیل الهیات و فقه و فوق لیسانس روانشناسی عمومی و مدرس‬ ‫ســخنوری در دانشگاه شریف و طراح و مدرس فن بیان وگوینده شبکه‬ ‫خبر بود‪ .‬معصومیــان روز ‪ 12‬مرداد ‪ 1400‬به دلیل ابتال به ویروس کرونا و‬ ‫درگیری کلیه کبد و ریه درگذشت‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪14 |1401‬‬ ‫ارشا اقدسی‪ -‬بدلکار و بازیگر‬ ‫ارشا اقدســی ‪ 14‬اردبیهشت ‪1361‬در تهران متولد شد‪ .‬از دوران کودکی‬ ‫ورزش را دنبــال کرد و ورزش رزمی ای کیــدو را فرا گرفت و مربی این‬ ‫رشته شد‪ .‬ســال ‪ 1384‬به دنبال موفقیت در کسب بورسیه تحصیلی در‬ ‫رشته تربیت بدنی عازم ایتالیا شد که از طریق یک اگهی برای دوره های‬ ‫بدلکاری با پیمان ابدی اشــنا و در ایران ماند و بدلکاری را ادامه داد‪ ،‬تا‬ ‫جایی که ســرمربی کالس های بدلکاری پیمان ابدی و اولین مربی بانجی‬ ‫جامپینک ایران و اولین مربی تونل باد صبا در ایران شــد‪ .‬پس از چند‬ ‫سال در بهمن ‪ 1385‬گروه بدلکاران ‪ 13‬را تاسیس کرد‪ .‬اولین تجربه فیلم‬ ‫سازی اقدسی فیلم کوتاهی با عنوان «جمشید اریا « بود که برای تجلیل‬ ‫بازیگر اکشن ایرانی جمشید هاشم پور با حضور قهرمانانی چون یوسف‬ ‫کرمی‪ ،‬احســان روزبهانی و حامدپور طالب در یک روز ساخته شد‪ .‬وی‬ ‫‪ 6‬مرداد ‪ 1400‬در جریان همکاری با یک پروژه ســینمایی در بیروت و به‬ ‫هنگام ضبط صحنه ای مربوط به چپ کردن ماشین به علت اشکال فنی و‬ ‫محاسباتی از نظر ایمنی دچار حادثه سنگین شد و در بیروت درگذشت‪.‬‬ ‫ایدین الفت‪ -‬صدابردار‪ ،‬طراح صدا‪ ،‬اهنگساز‪ ،‬نوازنده پیانو‪ ،‬خواننده‪،‬‬ ‫علی سلیمانی‪ -‬بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون‬ ‫علی ســلیمانی ‪ 10‬ابــان ‪ 1350‬در تهران متولد شــد‪ .‬او دارای مدرک‬ ‫کارشناســی نمایش با گرایش بازیگری از دانشــگاه ازاد اسالمی بود‪.‬‬ ‫نخســتین کار سینمایی وی «سفر بخیر» به کارگردانی داریوش مودبیان‬ ‫بود‪ .‬سلیمانی عضو ثابت تیم فوتبال هنرمندان بوده و هم چنین از سال‬ ‫‪ 1370‬بــه اموزش کاراته و بازیگری پرداخــت‪ .‬وی هم چنین به عنوان‬ ‫دســتیار کارگردان با پرویز شیخ طادی و بهروز بقایی در «دنیای شیرین‬ ‫دریا» و «ماه مهربان» همکاری داشــت‪ .‬از جمله اثــار وی می توان به‬ ‫«دروازه ساعات ساخته سید جواد هاشمی‪« ،‬داستان یک شهر» ساخته‬ ‫اصغر فرهادی‪« ،‬روشن تر از خاموشی» ساخته حسن فتحی و «وضعیت‬ ‫ســفید» ساخته حمید نعمت اهلل اشاره کرد‪ .‬وی در ‪ 21‬مرداد ‪ 1400‬در اثر‬ ‫ابتال به بیماری کرونا درگذشت‪.‬‬ ‫منوچهر افسری‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون‬ ‫منوچهر افســری‪ 20‬ابان ‪ 1331‬در تهران متولد شــد‪ .‬وی از بازیگران‬ ‫قدیمی ســینما و تلویزیون بود که از دهه ‪ 50‬فعالیت خود در سینما را‬ ‫اغاز کرد‪ .‬اخرین حضور او در ســینما در سال ‪ 85‬و فیلم» عاشق برمی‬ ‫گردد» بود و پس از ان در اثری حضور نداشــت‪ .‬ســابقه حضور در اثار‬ ‫ســینمایی هم چون» می خواهم زنده بمانم»‪»،‬سگ کشی»‪« ،‬دو فیلم‬ ‫با یک بلیت»‪« ،‬جهیزیه ای برای ربــاب» و‪ ....‬مجموعه های تلویزیونی»‬ ‫محاکمه»‪« ،‬دزدان مادربزرگ»‪« ،‬لبخند زندگی» و «خاله سارا» به ایفای‬ ‫نقش پرداخت‪ .‬افسری ‪ 23‬مرداد ‪ 1400‬درگذشت‪.‬‬ ‫فرشته طائرپور‪ -‬تهیه کننده‪ ،‬مدیر تولید‪ ،‬مجری طرح‪ ،‬فیلمنامه نویس‬ ‫و نویسنده داستان کودک‬ ‫فرشــته طائرپور ‪ 16‬بهمن ‪ 1331‬در تهران متولد شد‪ .‬وی دانش اموخته‬ صفحه 14 ‫کارشناسی ادبیات انگلیسی است‪ .‬وی مدتی را به عنوان نویسنده و عضو‬ ‫هیئت تحریریه در مجله زن مشغول به کار شد و در سال های بعد ضمن‬ ‫مدیریت مرکز نگارش ویرایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان‬ ‫با گروه های کودک و نوجوان شــبکه های اول و دو سیما در مقام مشاور‬ ‫و نویســنده همکاری داشت‪ .‬او به دنبال فعالیت ادبی در حوزه کودکان و‬ ‫نوجوانان از سال ‪ 1366‬در زمینه سینمای کودک به کار پرداخت‪ .‬طائرپور‬ ‫مدیر عامل خانه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان بود که بیش از ده فیلم‬ ‫سینمایی و بیست هزار دقیقه اثار ویدیویی تهیه کرد‪ .‬وی نخستین داور‬ ‫جشــنواره فیلم های کودکان و نوجوانان در جشنواره های فرانکفورت‬ ‫قاهره و حیدراباد بوده است‪ .‬طائرپور نخستین سینماگر ایرانی است که‬ ‫در پنجاه سال گذشته توانســته به عضویت هیئت رئیسه سازمان بین‬ ‫المللی فیلم سازان کودک وابســته به یونسکو دراید‪ .‬او نخستین تهیه‬ ‫کننده زن بود که به عنوان رئیس هیئت مدیره خانه ســینما انتخاب و‬ ‫مشــغول به کار شــد و در ‪ 26‬مرداد ‪ 1400‬به دلیل ابتال به ویروس کرونا‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫قدرت اهلل انتظامی‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون پیش از انقالب و موسیقی‬ ‫دان‬ ‫قدرت اهلل انتظامی در ســال ‪1308‬در تهران زاده شد‪ .‬مهمترین نقش او‬ ‫گروهبان حیدری در سری فیلم ها و سریال های ساخته پرویز صیاد در‬ ‫مجموعه تلویزیونی «سرکار اســتوار» بود‪ .‬وی همچنین برادر عزت اهلل‬ ‫انتظامی بازیگر نامدار ایران بود که پس از سال ها تدریس و اموزش‪ ،‬در‬ ‫سال ‪ 1391‬تصمیم به تشکیل گروه کر گرفت‪ .‬این گروه متشکل از بانوانی‬ ‫بــود که در ابتدا نزد خود او اموزش دیده اند‪ .‬گروه کر بانوان انتظامی در‬ ‫فرهنگسرای فرهنگی و انجمن های ادبی و هنری به اجرای موسیقی می‬ ‫پردازند‪ .‬وی در ‪ 18‬شهریور ‪ 1400‬درگذشت‪.‬‬ ‫سیامک اطلسی‪ -‬بازیگر و دوبلور‬ ‫عزت اطلســی فر ‪ 4‬تیر ‪ 1315‬در ارومیه متولد شد‪ .‬وی که دارای مدرک‬ ‫دیپلم بودف از ســال ‪ 1343‬از طریق انجمن گویندگان کار هنری خود را‬ ‫اغاز و فعالیت سینمایی را سال ‪ 1350‬با بازی در فیلم سینمایی «مردان‬ ‫خشــن» به کارگردانی صابر رهبر اغاز کرد‪ .‬وی در فیلم های سینمایی‬ ‫«شین»‪« ،‬مردی بدون ســایه»‪« ،‬گیرنده»‪« ،‬گلوگاه»‪« ،‬ملک سلیمان»‪،‬‬ ‫«روز واقعه»‪« ،‬همسر» و در مجموعه های تلویزیونی «مختارنامه»‪« ،‬هشت‬ ‫و نیم دقیقه»‪« ،‬شیخ بهایی»‪« ،‬هنگامه»‪« ،‬پدر ساالر» و ‪ ...‬به ایفای نقش‬ ‫پرداخت‪ .‬اطلسی ‪ 4‬مهر ‪ 1400‬به دلیل ابتال به ویروس کرونا درگذشت‪.‬‬ ‫عزت اهلل مهراوران‪ -‬بازیگر و نمایشنامه نویس‬ ‫عزت اهلل مهراوران ‪ 18‬اردبیهشــت در مسجد سلیمان متولد شد‪ .‬وی‬ ‫حلیمه سعیدی‪ -‬بازیگر سینما و تلویزیون‬ ‫حلیمه سعیدی ‪ 9‬تیر ‪ 1313‬در شهر تاکستان ایران زاده شد‪ .‬او به واسطه‬ ‫حضــور در اثار تلویزیونی و همکاری با رضا عطاران شــهرت پیدا کرد‪.‬‬ ‫نخستین بار در سریال «روزگار قریب» در نقش مادر علی به ایفای نقش‬ ‫پرداخت‪ .‬رضا عطاران به او پیشــنهاد بازی داد و پس از گرفتن تســت‬ ‫در برابر دوربین مشغول بازی شد‪ .‬اولین فعالیت برجسته او در مجموعه‬ ‫تلویزیونی «متهم گریخت» بود‪ .‬حلیمه سعیدی مادر رضا لشگری از کشته‬ ‫شــده های جنگ ایران و عراق بوده و خود نیز عضو بسیج مستضعفین‬ ‫بود‪ .‬وی در اثار سینمایی هم چون «قاعده بازی»‪ »،‬پیتزا مخلوط»‪« ،‬رفیق‬ ‫فابریک»‪« ،‬طال و مس» و مجموعه های تلویزیونی» ترش و شــیرین «‪،‬‬ ‫«معراجی ها»‪ »،‬دزد و پلیس»‪« ،‬بزنگاه» و ‪ ....‬حضور داشت‪ .‬سعیدی ‪22‬‬ ‫بهمن به دلیل ابتال به سرطان درگذشت‪.‬‬ ‫رفعت هاشم پور‪ -‬گوینده و دوبلور‬ ‫رفعت هاشــم پور زاده ‪ 7‬ابان ‪ 1310‬در اردبیل بود‪ .‬وی برای تحصیل در‬ ‫رشته بازیگری تئاتر وارد دانشــگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد‬ ‫و در این رشته با درجه لیســانس فارغ التحصیل شد‪ .‬اما فعالیت هنری‬ ‫خویش را به دعوت هوشنگ لطیف پور با دوبله اغاز نمود‪.‬کار دوبله را از‬ ‫نیمه دهه ‪ 1330‬و به طور حرفه ای از ســال ‪ 1337‬اغاز کرد و طی سال‬ ‫های متمادی در قبل و بعد از انقالب ایران تعداد بسیار زیادی از فیلم های‬ ‫سینمایی خارجی و ایرانی را گویندگی کرده بود‪ .‬هاشم پور ‪ 6‬اسفند ‪1400‬‬ ‫بر اثر کهولت ســن درگذشت‪ .‬جالل مقامی گوینده و مدیر دوبالژ همسر‬ ‫رفعت هاشم پور است‪.‬‬ ‫منوچهر وثوق‪ -‬بازیگر‬ ‫عباس رضایی وثوق که با نام منوچهر وثوق شــناخته می شود ‪ 14‬بهمن‬ ‫‪ 1322‬در تهران زاده شد‪ .‬او در دوران نوجوانی به همراه سعید قائم مقامی‬ ‫به بازیگری در تئاتر روی اورد و برای ســازمان هایی نظیر پیشاهنگی و‬ ‫جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران به اجرای تئاتر پرداخت‪ .‬وی قبل از‬ ‫انقالب یکی از پرکارترین بازیگران ایران بود و با فیلم جاهل ها و ژیگوال‬ ‫ها‪ 1343‬ساخته حســین مدنی به سینما وارد شد‪ .‬هم چنین برای نقش‬ ‫افرینی در فیلم «چرخ بازیگر» در ســال ‪ 1347‬به شهرت رسید‪ .‬وثوق‬ ‫ســرانجام ایران را ترک و به انگلستان مهاجرت کرد و در ‪ 8‬اسفند ‪1400‬‬ ‫در لندن درگذشت‪.‬‬ ‫زهره فکورصبور‪ -‬بازیگر سینماو تلویزیون‬ ‫زهره فکور صبور متولد ‪ 1‬فروردیــن ‪ 1357‬درتهران بود‪ .‬وی از ابتدای‬ ‫دهه ‪ 1380‬با فیلم «بوی گل سرخ» وارد سینمای ایران شد‪ .‬نقش افرینی‬ ‫درپنج فیلم ســینمایی «دوشیزه باران»‪« ،‬کنسرت روی اب»‪« ،‬یه دروغ‬ ‫کوچولو»‪« ،‬مشت زن»‪، ،‬جزیره ناک اوت» در کارنامه او ثبت شده است‪.‬‬ ‫اخرین حضور وی در تلویزیون با «دنگ و فنگ روزگار» در سال ‪1398‬‬ ‫به کارگردانی جواد مزد ابادی بــود‪ .‬اثار تلویزیونی او که به ایفای نقش‬ ‫پرداخته عبارتند از «روزگار جوانی»‪« ،‬همســفر»‪« ،‬مسافری از هند»‪،‬‬ ‫«ریحانه»‪« ،‬کمکم کن»‪« ،‬فصل زرد»‪« ،‬دلنوازان»‪« ،‬دردســرهای عظیم‬ ‫‪ »،»3‬کامیون» و ‪ ....‬بود‪ .‬فکور صبور ‪ 10‬اسفند درگذشت و به نقل از منابع‬ ‫رسمی پس از مصرف تعدادی قرص جان باخته است‪ .‬وی مشغول بازی در‬ ‫مجموعه تلویزیونی «بی همگان» بود که ناتمام ماند‪.‬‬ ‫روحشان شاد‪ ،‬یادشان گرامی‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪15 |1401‬‬ ‫فتحعلی اویسی‪ -‬بازیگر و کارگردان‬ ‫فتحعلی اویســی فردویی ‪ 21‬دی ‪ 1324‬در فردو قم زاده شد‪ .‬وی فارغ‬ ‫التحصیل کارگردانی و بازیگری ســینما از دانشــگاه ایالتی تگزاس در‬ ‫سال ‪ 1353‬بود و در همان سال به ایران برگشت و عضو تلویزیون ایران‬ ‫شد‪ .‬فعالیت ســینمایی او با بازی در فیلم «قدغن» از علیرضا داودنژاد‬ ‫در سال ‪ 1357‬اغاز شــد‪ .‬اویسی در طول ‪ 40‬سال فعالیت خود در فیلم‬ ‫های گوناگونی نقش افرینی و چند فیلم را کارگردانی کرد‪ .‬او در ســال‬ ‫‪ 1371‬فیلم «مریم میتیل» را ساخت و جایزه دیپلم افتخار را از جشنواره‬ ‫فیلم فجر دریافت کرد‪ .‬اویسی در اثار سینمایی مانند «ناخدا خورشید»‬ ‫ساخته ناصر تقوایی در سال ‪« ،1365‬سرب» ساخته مسعود کیمیایی در‬ ‫ســال ‪« ،1367‬هی جو» ساخته منوچهر عسگری نسب در سال ‪»،1367‬‬ ‫بانو» ساخته داریوش مهرجویی درســال ‪« ،1370‬جهان پهلوان تختی»‬ ‫ساخته علی حاتمی و بهروز افخمی در سال ‪ 1376‬و»مومیایی ‪ »3‬ساخته‬ ‫محمدرضا هنرمند در سال‪ 1378‬و «کالهی برای باران» ساخته مسعود‬ ‫نوابی در سال ‪ 1385‬ایفای نقش کرده است‪ .‬اویسی برای فیلم «سرب» و‬ ‫«ناخدا خورشید» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم‬ ‫مرد از هفتمین جشنواره فیلم فجر شد‪ .‬وی ‪ 13‬مهر ‪ 1400‬به دلیل سکته‬ ‫مغزی درگذشت‪.‬‬ ‫فعالیت حرفه ای خود را در ســینما با فیلم «می فروش» در سال ‪1353‬‬ ‫به کارگردانی ولی محمدی اغاز کــرد و پس از ان در فیلم هایی مانند»‬ ‫اژانس شیشــه ای «ســاخته ابراهیم حاتمی کیا‪« ،‬مرد عوضی» ساخته‬ ‫محمدرضا هنرمند و «خوابم می اد» ســاخته رضا عطاران بازی کرد‪ .‬او‬ ‫دارای نشــان درجه ‪ 1‬هنری از سوی وزارت علوم و وزارت ارشاد اسالمی‬ ‫بود‪ .‬مهراوران با اثارش در چندین دوره از جشــنواره تئاتر فجر حضور‬ ‫داشته که از ان میان می توان به جشنواره فجر سال ‪ 1370‬اشاره کرد‪ .‬در‬ ‫مجموعه های تلویزیونی «ساخت ایران»‪« ،‬بچه مهندس ‪« ،»3‬لیسانسه‬ ‫ها»‪« ،‬پدر پسری»‪« ،‬هیوال» و ‪ .....‬به ایفای نقش پرداخت‪ .‬وی ‪ 16‬مهر به‬ ‫دلیل ایست قلبی و عارضه ریوی ناشی از بیماری کرونا درگذشت‪.‬‬ صفحه 15 ‫«شیوا طاهری» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫در دنیای فانتزی خودم زندگی می کنم!‬ ‫شیوا طاهری‬ ‫‪shiva_taherii‬‬ ‫امسال سریال «اسپینجر» را از شما شــاهد خواهیم بود‪ ،‬درباره ان‬ ‫صحبت کنید‪.‬‬ ‫سریال «اسپینجر» روایتی از ایران در صد سال اینده است‪ ،‬قصه ای جدید که به نظر‬ ‫من پر مخاطب خواهد بود‪.‬‬ ‫شنیده ایم این یک ســریال کمدی فانتزی است‪ ،‬شخصیت خودتان‬ ‫چقدر فانتزی و چه اندازه روحیه کمدی دارید؟‬ ‫تعریف خودم از میزان فانتزی بودنم باال اســت چون همیشه برای خودم یک دنیای‬ ‫ی کنم‪ ،‬در مورد روحیه کمدی هم من نمی دانم و باید‬ ‫فانتزی دارم و در ان زندگی م ‬ ‫از دوستانم بپرسید که بعید می دانم‪.‬‬ ‫چند شخصیت متفاوت که دوست دارید ســر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتان باشند؟‬ ‫برادرم شهریار که وقتی بچه بودم فوت شده است‪ ،‬فروغ فرخزاد‪ ،‬نویسنده و کارگردان‬ ‫بابا اسفنجی!‬ ‫و یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫نقش زن معتاد که سیمرغ بگیرم! «در لفافه گفتم»‬ ‫اتفاقی که در سال هزار و چهارصد و یک منتظر ان هستید؟‬ ‫صلح جهانی!‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪16 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ صفحه 16 ‫لباس شما‬ ‫کارت و یزیت و معرف‬ ‫شماست!‬ ‫مجید انصاری‬ ‫‪majidansari192‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪17 |1401‬‬ ‫لباس شما اولین جمله ای اســت که شما می گویید قبل از اینکه شما‬ ‫ســخن بگویید! برای اینکه به این مهم بپردازیم کافی است به تعریف‬ ‫لباس بپردازیم که همانا پوششی است که بر اساس جغرافیا و جنسیت‬ ‫مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به برندهای مختلف و طراح های‬ ‫مختلف به شــکل های مختلف عرضه می گردد‪ ،‬این صنعت عظیم در‬ ‫کنار نفت و توریســم یکی از بزرگترین صنعت های دنیا است‪ ،‬رقابت‬ ‫در این عرصه بسیار است و هر برندی با استفاده از تبلیغات گسترده و‬ ‫طرح های مختلف و استفاده از چهره های تبلیغاتی سعی می کند سهم‬ ‫بزرگتری از این بازار داشته باشد‪ ،‬هنرمندان‪ ،‬خوانندگان‪ ،‬ورزشکارها‬ ‫و مدلها تابلوهای تبلیغاتی متحرک این برندها هســتند که بیشتر در‬ ‫مراسمات و جشنواره ها سعی در به رخ کشیدن محصوالت جدیدشان‬ ‫دارند‪ ،‬چند ســالی است که در کشور ما هم به نوعی این چرخه در حال‬ ‫شکل گرفتن است که به دلیل عدم وجود متخصص ها و یا بهره نگرفتن‬ ‫از متخصصین توسط سلبریتی ها بعضا نمایش های بسیار ضعیف و غیر‬ ‫مرتبطی را در مراســمات و جشــنواره ها مثل جشنواره فجر مالحظه‬ ‫می کنیم که امیدوار هستیم در سال اینده شاهد شکل گیری درست‬ ‫چرخه پوشش باشیم‪.‬‬ صفحه 17 ‫فراز و نشیب های سینمای ایران‬ ‫در سال ‪1400‬‬ ‫افشین علیار‬ ‫‪afshin.aliyar‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪18 |1401‬‬ ‫کرونــا را می توانیم بد یمن ترین اتفاق برای ســینمای‬ ‫ایران بداینم تا قبل از کرونا سینمای ایران با وجود اسیب‬ ‫ها و مشکالت فراوان اما باز هم می توانست برای مخاطب‬ ‫جذابیت داشته باشد اما در این دو سال و چند ماه وضعیت‬ ‫ســینمای ایران روز به روز بحرانی تر شده است در این‬ ‫یادداشــت قصد داریم اکران و فروش اثار سینمایی را در‬ ‫سال ‪ 1400‬بررســی کنیم‪ ،‬به هر حال کرونا باعث شده‬ ‫تا تمامی کسب و کارها مانند سابق نباشند تعطیلی های‬ ‫پی در پی علل مشــخصی اند برای کاهش میل مخاطب‬ ‫برای رفتن به ســینما در این برهه مخاطب برای در امان‬ ‫ماندن از گرفتاری بیماری ترجیح داده که ســریال های‬ ‫شبکه خانگی را دنبال کند و اکران های انالین را از وی‬ ‫او دی ها تماشا کند به همین دلیل استقبال از فیلم های‬ ‫سینمایی کم شده اســت تا این لحظه یعنی ‪ 17‬اسفند‬ ‫‪ 1400‬که این یادداشــت را می نویســم ‪ 37‬فیلم اکران‬ ‫عمومی شــده اند در شرایطی که باید در یک سال تعداد‬ ‫‪ 100‬فیلم و بیشــتر اکران شود اما می دانیم که شرایط‬ ‫خاص است فیلم های زیادی در صف اکران حضور دارند‬ ‫و شاید تا دو سال دیگر تولید های سال های گذشته هم‬ ‫به اکران نرســند اگر نگاهی به جدول فروش بی اندازیم‬ ‫درک خواهیم کرد که فروش فیلم های امسال چنگی به‬ ‫دل نمی زند با اینکه ژانرهای مختلفی اکران شــدند اما‬ ‫پرفروش ترین فیلم همچنان دینامیت است که علت ان‬ ‫اکران بودن چند ماهه ان اســت دینامیت از مرداد اکران‬ ‫داشته و توانســته ‪ 56‬میلیارد فروش داشته باشد گشت‬ ‫ارشــاد با ‪ 41‬میلیارد در جایگاه دوم قــرار دارد و فیلم‬ ‫قهرمــان اصغرفرهادی با فــروش ‪ 12‬میلیارد در جایگاه‬ ‫ســوم‪ ،‬فیلم بی همــه چیز در جایگاه چهــارم با فروش‬ ‫‪ 9‬میلیــارد و اتابــای بعد از ان با فــروش ‪ 5‬میلیارد در‬ ‫جایگاه پنجم ‪ ،‬نگاه منطقی به این ارقام گواهی مناسبی‬ ‫ست که ســینمای ایران در سال ‪ 1400‬با شکست قابل‬ ‫توجهی مواجه اســت فیلم دینامیت و گشت ارشاد را هم‬ ‫می توانیم به دالیل متعدد پرفروش بدانیم چرا که قطعا‬ ‫ایــن دو فیلم از کیفیت حداقلی هم برخوردار نیســتند‪،‬‬ ‫دینامیت با بهای بلیــت ‪ 35‬هزار تومان در ‪ 9‬ماه به این‬ ‫فروش رســیده است یعنی به عبارتی حدودا یک میلیون‬ ‫و ششــتصد نفر در کل ایران به تماشای ان نشستند این‬ ‫می تواند برای اقتصاد سینمای ایران یک فاجعه محسوب‬ ‫شــود چرا که در کل این ‪ 37‬فیلم اکران شــده در سال‬ ‫‪ 1400‬تنها دینامیت و گشت ارشاد‪ 3‬توانستند به فروشی‬ ‫دست پیدا کنند که برای سازندگانشان سود دهی داشته‬ ‫باشد در این میان ‪ 35‬فیلم دیگر حتی نتوانستند هزینه‬ ‫تولید فیلم را از فروش کســب کنند فروش ‪ 9‬میلیاردی‬ ‫بی همه چیز با ان تعداد بازیگران ستاره و لوکیشن سازی یک ضرر محسوب می شود چرا‬ ‫که این فیلم حتی نتوانسته هزینه تولیدش را از فروش کسب کند کل فروش ‪ 152‬میلیارد‬ ‫در تاریخ ذکر شــده می تواند برای اقتصاد سینمای ایران یک ورشکستگی باشد نه این که‬ ‫تنها سازندگان فیلم ها متضرر شده اند بلکه چراغ سینماها هم در این دوسال کم سو شده‬ ‫و بعضی از سالن های سینما در شرف تعطیلی می باشند این را به یاد داشته باشید که در‬ ‫شــرایطی که فیلم ها قادر به فروش نیستند و مخاطب رغبتی برای رفتن به سینما ندارد‬ ‫روز به روز به سالن های سینما در تهران اضافه می شود که بیشتر این سالن ها توسط تهیه‬ ‫کنندگان سینما ساخته می شود در صورتی که تهران بیش از صد سالن سینمایی دارد که‬ ‫نیاز به تعمیر و بازسازی دارد و تعداد زیادی از شهرستان های ایران حتی یک سالن سینما‬ ‫هم ندارند با این وجود همچنان دیده می شــود که فالن فیلمساز و تهیه کننده و سرمایه‬ ‫گذار با چند فیلمی که باضرر ســاختند و اکران کرده اند اما همچنان در حال ساخت فیلم‬ ‫می باشند شاید واقعا دیگر سود فیلمسازی در ایران در مرحله اکران نباشد بلکه سود بیشتر‬ ‫در تولید بیشــتر است! در برهه کنونی هزنیه ساخت یک اثر سینمایی متوسط حداقل پنج‬ ‫الی ده میلیارد اســت اما در بین فیلم های اکران شده در سال ‪ 1400‬چندین فیلم وجود‬ ‫دارد که زیر ســه میلیارد فروش داشتند یعنی از فیلم درخت گردو با فروش ‪ 3‬میلیارد ‪29‬‬ ‫فیلم دیگر فروش کمتر از ‪ 3‬میلیارد دارند با این محاســبات و اکران فیلم ها که بیشــتر به‬ ‫فیلم سوزی شــباهت دارد نمی شود نگاه امیدوار کننده ای به استقبال مخاطبان در سال‬ ‫‪ 1401‬داشــت با این وجود که ویروس کرونا همچنان وجود دارد و شاید هم تا پایان سال‬ ‫بعد هم داشــته باشد اما باید دید معاونت سینمایی و وزارت ارشاد برای اکران کردن فیلم‬ ‫های سینمایی که در صف مانده اند چه تمهیداتی را در نظر می گیرد به هر حال سینما تا‬ ‫مخاطب نداشته باشد نمی تواند چرخه اقتصادی استانداردی داشته باشد و اگر این چرخه‬ ‫نتواند در مســیر درستش حرکت کند همچنان با سینمای ورشکسته ای مواجه ایم که نه‬ ‫می تواند تولید قابل قبولی داشــته باشــد و نه اکرانی که باعث سود دهی حداقلی باشد به‬ ‫نظر می رسد که بیشتر کارگردانان سینما به ساخت سریال های شبکه خانگی روی اوردند‬ ‫اما خب این سریال ها هم چنگی به دل نمی زند بیشتر سریال های شبکه خانگی به دلیل‬ ‫ضعف ســاختاری نمی توانند مخاطب قابل قبولی داشته باشند از طرف دیگر اکران انالین‬ ‫هم به دلیل عدم امنیت کافی به راحتی در کانال های تلگرامی قابل دانلود است یا از شبکه‬ ‫های ماهواره ای پخش می شود در چنین شرایطی سرمایه گذار و تهیه کننده چگونه می‬ ‫تواند سرمایه اش را خرج فرهنگ و سینما کند؟‬ صفحه 18 ‫اکران های نوروزی ‪1401‬‬ ‫نتواند فروش چندانی داشته باشد‪ ،‬در حال حاضر مرد‬ ‫بازنده ‪ ،‬شــادروان و احتماال سگ بند سه اثری اند که‬ ‫احتماال می توانند با بهای بلیت ‪ 45‬هزار تومان فروش‬ ‫متوسطی داشته باشــد‪ ،‬به هر حال سینمای ایران در‬ ‫شرایط نامطلوبی قرار دارد تعداد انبوهی از فیلمسازان‬ ‫قید فیلم ساختن برای ســینما را زدند و برای شبکه‬ ‫خانگی سریال می ســازند معاونت سینمایی و وزارت‬ ‫ارشاد نسبت به ساخت و اکران فیلم ها بی تفاوت اند در‬ ‫شرایط کنونی فیلم های سینمایی دیگر نمی توانند برای‬ ‫مخاطب جذابیت داشته باشند مخاطب دیگر اشتیاقی‬ ‫به دیدن فیلم های جشنواره ای هم ندارد در صورتی که‬ ‫سال های گذشته زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر یا‬ ‫اکران های نوروز ظرفیت سینماها از قبل کامل می شد‬ ‫این نشــان می دهد کیفیت فیلم ها چنان تنزل داشته‬ ‫که مخاطب بیشتر راضی است فیلم ها را از طریق وی او‬ ‫دی ها ببیند‪ ،‬از طرفی دیگر افزایش قیمت بلیت سینما‬ ‫هم دلیل مهمی ست که تعداد اندکی از مردم به سینما‬ ‫برونــد چرا که بلیت ‪ 45‬هزار تومانی ســینما رفتن را‬ ‫سخت می کند در این میان افزایش قیمت مبلغ فروش‬ ‫را باال می بــرد در حالی که تعداد مخاطب برای فروش‬ ‫یک فیلم می تواند تضمین کننده باشد‪ ،‬به نظر می رسد‬ ‫شکل سینما در حال تغییر است و به زودی وی او دی ها‬ ‫می توانند جای سینما را بگیرند باید دید در سال‪1401‬‬ ‫اهالی سینما و مدیران سینمایی چه تمهیداتی را برای‬ ‫شکوفایی سینما در نظر می گیرند‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪19 |1401‬‬ ‫پس از کش و قوس های فراوان در حالی که این یادداشــت را می نویسم بالخره‬ ‫اکران های نوروزی مشــخص شدند قبل از این بیســت فیلم متقاضی اکران در‬ ‫نوروز سال ‪ 1400‬بودند که از این تعداد ‪ 7‬فیلم برای اکران نوروزی انتخاب شدند‬ ‫اما موضوع حساس و مهم حذف فیلم المینور داریوش مهرجویی است اسفند ماه‬ ‫سال ‪ 98‬قرار شد المینور در اکران نوروزی به نمایش دربیاید که به دلیل ویروس‬ ‫کرونا ســینماها تعطیل شدند و این فیلم نتوانست رنگ پرده را ببیند و حاال بعد‬ ‫از دوســال قرار بر این بود که این فیلم در اکران نوروزی قرار بگیرد که سه روز‬ ‫قبل از اکران فیلم خبر از حذف ان داده شد که دلیل مشخصی هم ندارد اما چون‬ ‫فیلم در دولت قبل پروانه نمایش گرفته اســت و احتماال اعتبار ان تمام شده یا‬ ‫اینکه مسئولین جدید سعی داشــتند فیلم را بار دیگر تماشا کنند و نظر نهایی‬ ‫شــان اعمال کنند به هر حال مشخص نیست که چرا همیشه فیلم های داریوش‬ ‫مهرجویی با ممیزی و سانسور و توقیف شدن مواجه می شود ‪ ،‬اما قرار است سگ‬ ‫بند ‪ ،‬گل به خودی ‪ ،‬روز صفر‪ ،‬موقعیت مهدی ‪ ،‬مردبازنده‪ ،‬قدغن و شادروان از ‪17‬‬ ‫اســفند سال جاری به عنوان فیلم های نوروزی در سینماها اکران شوند در حال‬ ‫حاضر بلیت سینما سی هزار تومان است اما از سال جدید( یا به عبارتی دیگر از‬ ‫‪ 17‬اسفند) بهای ان به ‪ 45‬هزار تومان تغییر می کند به نظر می رسد این افزایش‬ ‫قیمت به ضرر سینما باشد با ضف معیشت مردم احساس می شود بهای ‪ 45‬هزار‬ ‫تومان برای بلیت سینما هزینه زیادی باشد با توجه به این که مخاطب عالقه دارد‬ ‫فیلمی مثل موقعیت مهدی و مردبازنده یا شادروان را ببیند چون این چند فیلم‬ ‫در چهلمین جشنواره فیلم فجر در سال جاری نمایش داده شدند به نظر می رسد‬ ‫ترکیب اکران های نوروزی تبدیل به فیلم سوزی شده است به طور مثال موقعیت‬ ‫مهدی که جشنواره امسال توانست نظر اهالی رسانه و منتقدان را جذب کند به‬ ‫دلیل موضوع و مضمونی که دارد نمی تواند در اکران نوروز موفق باشــد اساسا‬ ‫ژانــر دفاع مقدس در نوروز جواب نمی دهد و دیده هم نمی شــود بهتر می بود‬ ‫اکران این فیلم به عید فطر موکول می شد و همینطور فیلم روز صفر که موضوع‬ ‫ملتهب جاسوسی دارد‪ ،‬اما به نظر می رسد شادروان پتانسیل الزم را برای بدست‬ ‫ِ‬ ‫اوردن مخاطب داشته باشــد فیلم کوچک و جمع و جور با موضوع مفرحی که‬ ‫می تواند فروش قابل توجهی هم داشــته باشــد ‪ ،‬بالخره مهدویان توانسته هر‬ ‫سال در اکران نوروزی حضور داشته باشــد وحاال فیلم مرد بازنده او به نمایش‬ ‫درمی اید علی رغم اینکه این فیلم چندان مثل دیگر اثار مهدویان نمی باشد و‬ ‫ضعف محتوایی و ساختاری دارد اما احساس می شود این فیلم بتواند به دلیل نام‬ ‫مهدویان و بازی جواد عزتی مخاطب مخصوص به خودش را داشته باشد سگ بند‬ ‫دومین فیلم مهران احمدی ســت یک کمدی اجتماعی که احتماال بتواند فروش‬ ‫متوسطی داشته باشد و فیلم گل به خودی در ژانر کودک ساخته شده که وجود‬ ‫این فیلم در اکران نوروزی به هیچ وجه متقاعد کننده نیســت قدغن هم از ان‬ ‫ملودرام های همیشــگی ست که حسین فرحبخش تهیه کرده و به نظر می رسد‬ صفحه 19 ‫مدلینگ شغلی که نمی توانید‬ ‫از تنتان دربیاورید!‬ ‫مدلینگ‪ ،‬حرفه ای که در ایران از ان به عنوان «بهپوشی» نیز یاد میکنند‪ ،‬در وهله ی اول‬ ‫بسیار جذاب و هیجان انگیز به نظر میرسد‪.‬بسیاری از دختران و پسران جوان و نوجوان‪ ،‬با‬ ‫دیدن زرق و برق دنیای مدلینگ‪ ،‬کت واک ها‪ ،‬پوسترهای خوش رنگ و لعاب از صورت‬ ‫های تراشیده و بی عیب و نقص‪ ،‬درامد کالن‪ ،‬شمار طرفداران در دنیای واقعی و مجازی و‬ ‫سیل توجهی که به سمت مدل های حرفه ای و یا کم و بیش حرفه ای روانه میشود‪ ،‬در‬ ‫صدد بر می ایند تا خود نیز وارد این حرفه شده و قابلیت های خود را به عنوان « مدل» به‬ ‫بوته ی ازمایش بگذارند‪.‬غافل از اینکه این شغل هم درست مانند هر شغل دیگری‪ ،‬سختی‬ ‫ها و مشکالت فراوانی دارد که باید با ان دست و پنجه نرم کرد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬برخالف‬ ‫تصور عموم درمورد مدلینگ‪ ،‬این حرفه‪ ،‬سراسر تفریح و سرگرمی نیست و در کنار مزایای‬ ‫جذاب ‪ ،‬معایبی نیز دارد که ممکن است افراد را از ادامه ی کار‪ ،‬منصرف کند‪ .‬در اینجا قصد‬ ‫داریم تا پرده از نقاب خوش رنگ و لعاب «مدلینگ « برداریم و شما را با حقایق تلخ وسختی‬ ‫های ان اشنا کنیم‪.‬‬ ‫مدلینگ‪ ،‬بیشتر یک الیف استایل است تا شغل‪ :‬به عبارت دیگر‪ ،‬این حرفه‪ ،‬ماند لباسی‬ ‫نیســت که بتوانید ان را از تن دربیاورید‪ .‬بر خالف بســیاری از مشاغل دیگر که بعد از به‬ ‫پایان رسیدن ساعت مشخصی ‪ ،‬میتوانید از ان رها شوید و به استراحت بپردازید‪ ،‬مدلینگ‬ ‫همیشه و همه جا به همراه شماست! چرا که ابزار کار شما‪ ،‬صورت وبدن خودتان است‪ .‬شما‬ ‫هرگز نمیتوانید از صورت و بدن خود کنده شوید! برای مثال‪ ،‬مردم دوست ندارند مدلی را‬ ‫که همیشه در تبلیغات خمیردندان حضور دارد و به داشتن لبخندی زیبا معروف است‪ ،‬با‬ ‫دندانهایی که از شدت سیگار کشیدن زرد شده است ببینند! یا اگر مدلی برای تبلیغات شامپو‬ ‫هستید‪ ،‬دیده شدن با موهایی ژولیده و چرب در مکان های عمومی اصال ایده ی جالبی‬ ‫به نظر نمیرسد! برای تبدیل شدن به یک مدل حرفه ای‪ ،‬رعایت رژیم غذایی سالم و گاهی‬ ‫سخت‪ ،‬نوشیدن اب فراوان‪ ،‬مراقبت همیشگی از پوست و مو‪ ،‬ورزش مداوم و به عبارتی «‬ ‫روی فرم ماندن» الزم و ضروری است‪ .‬داشتن بدنی خوش فرم و پوستی شاداب و ناخن ها‬ ‫و موهایی زیبا‪ ،‬بهایی دارد که باید بپردازید‪ .‬حفظ یک رژیم غذایی همیشگی ممکن است‬ ‫خسته کننده به نظر برسد‪.‬اگر میخواهید به مدلی حرفه ای تبدیل شوید‪ ،‬باید دور فست فود‬ ‫و نان خامه ای را خط بکشید ‪ ،‬نوشابه حتی نوشابه های رژیمی را حذف کنید‪ -‬و بپذیرید که‬ ‫از ساعت شش شب به بعد‪ ،‬تنها ساالد است که میتوانید به ان ناخنک بزنید! در جشن تولد‬ ‫ها‪ ،‬سهم کیک و شیرینی خود رابه دوستانتان ببخشید و از اینکه باید خیلی زود مراسم را‬ ‫ترک کنید‪ ،‬عذر بخواهید‪ .‬چرا که برای داشتن پوستی شاداب‪ ،‬خواب کافی و استراحت منظم‬ ‫چیزی ضروریست‪ .‬بیدار ماندن بیش از حد متابولیسم بدن شما را بر هم میریزد و نگه داشتن‬ ‫رژیم غذایی سالم را بسیار دشوار میسازد‪ .‬سیگار و الکل نیز از موارد ممنوعه هستند‪.‬هرچند‬ ‫که باید دقت داشته باشید‪ ،‬الغری و استخوانی بودن صرف‪ ،‬کافی نیست‪ .‬شما باید اندامی‬ ‫رکسانا شکوهمند‬ ‫‪Roxanaa.shh‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪20 |1401‬‬ ‫امیر صدهزاری‬ ‫‪amirsadhazari‬‬ ‫فر یبا طالبی‬ ‫‪faribatalebi‬‬ ‫متناسب و ورزیده داشته باشید‪ .‬گاهی اوقات‪ ،‬افراط در رژیم های غذایی منجر به مشکالت‬ ‫و بیماری هایی برای مدل های حرفه ای میشود که اثار ان تا اخر عمر بر بدن باقی میماند‪.‬‬ ‫بیماری ‪ anorexia‬یا الغری بیش از حد مریض گونه ‪ ،‬از جمله مواردیست که باعث شد‬ ‫تا کمپین های ضدالغری به راه افتاده و در پی ان مدل سایز صفر حذف شود‪ .‬پس الغر و‬ ‫استخوانی بودن تنها مالک و معیار نیست‪.‬مدل حرفه ای‪ ،‬باید سالم‪ ،‬شاداب و پر انرژی نیز به‬ ‫نظر برسد‪ .‬عالوه بر تالش برای رسیدن به ظاهری مناسب‪ ،‬داشتن اطالعات کافی و به روز‬ ‫در زمینه ی حرفه ای که دنبال میکنید‪ ،‬از بدیهیات هر شغل است‪ .‬تصور نکنید که کار شما‪،‬‬ ‫به نگه داشتن بدن خود روی فرم و پوشیدن لباس های متنوع و ژست گرفتن برابر دوربین‬ ‫عکاسان ختم میشود! مطالعه ی مداوم نیز بخشی از کار شماست! شما باید به صورت مداوم‬ ‫از جریانات مد روز اگاه باشید‪ .‬مطالعه ی وبالگ ها و مجالت تخصصی مد و فشن‪ ،‬گذراندن‬ ‫دوره های اموزشی‪ ،‬تماشای کت واک ها‪ ،‬داشتن مربی مورد اعتماد و متخصص‪ ،‬شناخت‬ ‫برندهای گوناگون‪ ،‬و به طور کلی کسب اطالعات درمورد صنعت مد و فشن‪ ،‬به شما کمک‬ ‫میکند تا قدمهای محکم تری در این زمینه بردارید‪ .‬همچنین باید بسیار دقت کنید تا رفتار‬ ‫و کردار شما در زندگی روزانه‪ ،‬به اعتبار برندی که شما را به عنوان مدل انتخاب کرده است‬ ‫لطمه ای وارد نکند‪.‬اکثر برند های معتبر‪ ،‬به دنبال مدل های بی حاشیه و محبوبی هستند‬ ‫که اعتماد مخاطبین را جلب کند‪ .‬رفتار های نا به هنجار و دور از عرف جامعه‪ ،‬داشتن سبک‬ ‫زندگی ناسالم و اقدام بر خالف قانون حتی به صورت جزئی‪ ،‬از جمله مواردی هستند که‬ ‫باعث میشوند کمپانی ها قید شما را بزنند‪ .‬بنابراین حواستان باشد که با « ندانم کاری» ‪ ،‬برند‬ ‫خودراگریبانگیرتبلیغاتمنفینسازید!‬ ‫پیدا کردن اژانس معتبر و مورد اعتماد نیز یکی دیگر از ســختی های راه مدلینگ است‪.‬‬ ‫همانطور که میدانید‪ ،‬با افزایش تقاضا برای فعالیت در این حرفه‪ ،‬مراکز و اژانس های زیادی‬ ‫نیز به وجودامده تا افراد را برای ورود به این حرفه اماده کنند‪ .‬اما برخی نیز از این موقعیت‬ ‫سو استفاده کرده و به صورت غیرقانونی مبالغی را از افراد بی تجربه دریافت میکنند و سپس‪،‬‬ ‫بعد از برگزاری چند جلسه ‪ ،‬به طور کل برچیده میشوند‪ .‬گاهی اوقات‪ ،‬جوانان در سودای‬ ‫شهرت و درامد‪،‬قراردادی را بی چون و چرا امضا میکنند و این کار در بعضی مواقع باعث‬ ‫میشود تا اژانس یا عکاس‪ ،‬حقوقی بیش از حد متعارف بر عکس های انها پیدا کند‪ .‬عالوه‬ ‫بر این‪ ،‬باید در نظر داشته باشید که عکس شما‪ ،‬بعد از انتشار‪ ،‬دیگر به شما تعلق ندارد! به‬ ‫عبارتی دیگر‪ ،‬عکس شما بعد از انتشار تبدیل به پرنده ای میشود که هر چه در پی ان بدوید‪،‬‬ ‫به ان نخواهید رسید! چرا که با انتشار عکس‪ ،‬هر کسی به راحتی میتواند ان را ذخیره کرده‬ ‫و یا مورد سواستفاده قرار دهد‪ .‬پس قبل از انتشار عکس‪ ،‬از قصد خود برای ورود به حرفه‬ ‫ی مدلینگ اطمینان حاصل کنید‪ .‬چرا که بعد از ان راهی برای بازگشت به گذشته وجود‬ ‫ندارد! هنگام امضای قرارداد‪ ،‬خوب حواستان را جمع کنید و حتما از مربی یا فردی متخصص‬ ‫کمک بگیرید‪ .‬کارفرما ممکن است در برخی قراردادها شما را از انجام موارد به خصوصی منع‬ ‫کند‪ .‬گاهی اوقات‪ ،‬مدل ها اجازه ی تغییر حالت و رنگ مو و کوتاه یا بلند کردن ان را ندارند‪.‬‬ ‫درواقع‪ ،‬برخی قرارداد ها کنترل وضعیت چهره و اندام شما را در اختیار کارفرما قرار میدهد‬ ‫و حق هر گونه تغییری در ظاهرتان را از شــما میگیرد‪ .‬همچنین‪ ،‬امنیت شغلی و درامد‬ ‫همیشگی و یکسان با حرفه ی مدلینگ همخوانی ندارند‪.‬درواقع اگر به دنبال این هستید که‬ ‫ماهیانه مبلغی ثابت به عنوان درامد داشته باشید ‪ ،‬بهتر است شغلی دیگر را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫با توجه به تعداد زیاد متقاضیان این حرفه و سن و سالی که در ان میتوانید به عنوان مدل‬ ‫فعالیت کنید‪ ،‬و همینطور قراردادهای خصوصی کوتاه مدت‪ ،‬هیچ تضمینی وجود ندارد که‬ ‫تا همیشه بتوانید به شغل و درامد خود اطمینان کنید! عالوه بر تمام این موارد‪ ،‬باید به این‬ ‫نکته اشاره کرد که به دلیل وجود تقاضای زیاد‪ ،‬حرفه ی مدلینگ‪ ،‬عرصه ای به شدت رقابتی‬ ‫است و کنار زدن رقیبان سرسخت‪ ،‬نیازمند داشتن صبر‪ ،‬اراده‪ ،‬انگیزه و هشیاری فراوانی است‬ ‫که شما را به هدف مورد نظر برساند‪ .‬مدلینگ‪ ،‬شوخی و بازی و تفریح نیست‪ .‬بلکه حرفه ای‬ ‫کامال جدی و دارای اصول و قوانینی است که جز با اموزش و امادگی فراوان‪ ،‬موفقیت در‬ ‫ان ممکن نخواهد شد‪ .‬ساده تر بگوییم‪ :‬اگر هشیار نباشید و بخت با شما یار نباشد ‪،‬ممکن‬ ‫است به راحتی از بازی کنار گذاشته شوید! چرا که همیشه افرادی زیبا تر‪ ،‬جوان تر و خوش‬ ‫شانس تر از شما وجود دارند! البته باید گفت که مدلینگ در ایران با عرصه ی بین الملل‬ ‫ان تفاوت های بسیاری دارد که در مقاله های بعدی به ان میپردازیم‪.‬‬ ‫‪n‬‬ صفحه 20 ‫‪shion‬‬ ‫‪fa‬‬ ‫عکس‪ :‬مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪21 |1401‬‬ صفحه 21 ‫تلگرافی از صد مصاحبه خواندنی تر‪...‬‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪22 |1401‬‬ ‫بهزاد فراهانی‪ :‬بیشــترین مصاحبه را با اقای فراهانی در نشریات مختلف داشته‬ ‫ام‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬پرهیجان و پر از تیتر! معموال در هر مصاحبه اســم گلشــیفته‬ ‫را می اورد و سانســور می کنند‪ ،‬اما اینجا می نویسیم تا سانسور نشود‪ ،‬گلشیفته‬ ‫فراهانی!‬ ‫شبنم قلی خانی‪ :‬با شخصیت است و ارام صحبت می کند‪ ،‬محبوبیت حداکثری‬ ‫را دارد و کمتر پیش می اید کســی پشت سر او غیبت کند‪ ،‬چهره اش سالهاست‬ ‫که تغییر نکرده است!‬ ‫بهرام افشاری‪ :‬با بهرام افشاری گفتگو گرفته بودم که بعد از چاپ تیتر را دوست‬ ‫نداشــت و قول دادم با تیتر دلخواهش زمان دیگری و در جای دیگری چاپ کنم‪،‬‬ ‫بعد از چاپ ناراحت شــد و گفت شــکایت می کند اما با معرفت تر از این ها بود‬ ‫که این کار را انجام دهد!‬ ‫رویا میرعلمی‪ :‬ادم حســابی‪ ،‬متشــخص‪ ،‬با کالس و یکی از ادم هایی که من را‬ ‫یاد تئاتر می اندازد‪ ،‬بســیار هنرمند! بیشترین سوال و جواب را در یک مصاحبه با‬ ‫رویا میرعلمی داشته ام‪.‬‬ ‫جواد یساری‪ :‬ســخت مصاحبه می کند و جوابهایش کوتاه است‪ ،‬بدون ادعا و با‬ ‫وجود اینکه سالها کم کار شده اما از تمام خواننده های امروز مشهورتر است‪ ،‬قرار‬ ‫بود با عباس قادری فیت بدهد که نشــد! در روز مصاحبه یکی از هوادارنش برای‬ ‫دیدار او هفتصد کیلومتر امده بود!‬ ‫الهه حصاری‪ :‬ورزشــکار! خوشتیپ و بهترین گزینه برای بازی کردن نقش های‬ ‫دوم انقدر که روزی سیمرغ نقش دوم فجر را خواهد گرفت!‬ ‫ایدا نامجو‪ :‬زیبا روی جلد و محترم در دنیای واقعی!‬ ‫بابک کریمی‪ :‬خوب حرف می زند ولی فالوی شما را بک نمی دهد! بازیگری که‬ ‫اگر در ایتالیا متولد می شد می توانست پارتنر خوبی برای «والنتینا چروی» باشد‬ ‫هر چند در مقابل «سوفیا لورن» بازی کرده است‪.‬‬ ‫سمیرا حسینی‪ :‬نیمه ی دیگر متین ستوده‪ ،‬خوش پوش و خوش اخالق‪ ،‬مهربان‬ ‫و دوست داشتنی و خواننده ی اینده!‬ ‫اریا عظیمی نژاد‪ :‬مصاحبه به ســمتی رفت که بیشتر از شادمهر صحبت کردیم‪،‬‬ ‫معتقد بود که اگر شــادمهر در ایران می ماند به راحتی استادیوم ازادی را پر می‬ ‫کرد‪ ،‬موبایل عظیمی نژاد معموال سایلنت است و جواب نمی دهد!‬ ‫اکبر گلپا‪ :‬پر از خاطرات شنیدنی و قسمتی از تاریخ موسیقی ایران‪ ،‬هر سه شنبه‬ ‫هوادارانــش از همــه جای دنیا به دیدار او می اینــد و برای انها از‬ ‫مهستی و هایده و احمد ظاهر شاه صحبت می کند‪.‬‬ ‫مژده لواســانی‪ :‬متفاوت ترین با حجاب هر دو عالم‪ ،‬استقاللی‬ ‫دو اتیشه و میانه رو با کلی هوادار از هر دو جناح چپ و راست‪،‬‬ ‫خواستگارهای زیادی دارد و معموال همه او را دوست دارند!‬ ‫رضا یزدانی‪ :‬خــوش خنده و اکتیو و از نظــر خودش احتماال‬ ‫خیلی خاص‪ ،‬مصاحبــه را تلفنی گرفتم و عکس روی جلد‬ ‫را از شــیراز فرستادند‪ ،‬از معدود خواننده هایی که هنوز‬ ‫ترانه های خوب می خواند‪.‬‬ ‫صحرا اســدالهی‪ :‬به دعوت دوســتی مشترک به‬ ‫تماشــای تئاتری دعوت شــدم که فقط یک بازیگر‬ ‫دختر داشت‪ ،‬به خانه که رسیدم سریالی پخش می‬ ‫شد که همان دختر در ان حضور داشت و انجا بود‬ ‫که تفاوت حجاب در تئاتر و تلویزیون را فهمیدم‬ ‫زمانی که به سختی او را در تلویزیون شناختم!‬ ‫بهروز پناهنده‪ ،‬شهره سلطانی‪ :‬بهروز پناهنده‬ ‫را از تئاتر می شــناختم و همسرش را از جعبه ی‬ ‫جادویی‪ ،‬از معدود زوج های هنری که به هم می‬ ‫ایند‪ ،‬هرچند اولی ارام اســت و دومی کمی تا‬ ‫حدودی شلوغ!‬ ‫رامین پرچمی‪ :‬یکی از اولین دوستان‬ ‫من بعد از ورود به مطبوعات‪ ،‬با هم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫به تماشــای یک تئاتر رفتیم و بعد از ان دیگر از او خبر ندارم‪ ،‬معلق بین جنجال‬ ‫و حاشیه و سکوت و محبوبیت!‬ ‫سحر قریشی‪ :‬نمونه درســت لذت بردن از زندگــی‪ ،‬ساده و بدون نقاب و همان‬ ‫اســت که می بینید‪ ،‬اگر حاشیه های خودخواسته و ناخواسته بگذارند شاید روزی‬ ‫با یک فیلم تماشایی نظر منتقدان را هم جلب کند‪.‬‬ ‫امیرعباس گالب‪ :‬خوش برخورد‪ ،‬دوست داشتنی‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬خوش لباس با‬ ‫فن پیج هایی دواتیشه و واقعی‪ ،‬خواننده ای که من با این ترانه او را شناختم‪ :‬دعوا!‬ ‫الیکا عبدالرزاقی‪ ،‬بورژین عبدالرزاقی‪ :‬با الیکا ســه بار‪ ،‬بورژین دوبار و مادر‬ ‫محترمشان یک بار مصاحبه داشته ام‪ ،‬الیکا دوست داشت که در لندن متولد شود‬ ‫و بورژین افتخار می کند شاگرد حمید سمندریان بوده است‪.‬‬ ‫افســانه چهره ازاد‪ :‬رکورددار تاخیر با دو ساعت و چهار دقیقه و مصاحبه برای‬ ‫ســریالی که بعد از دو ســال هنوز هم پخش نشده است‪ ،‬بعد از پایان گفتگو برای‬ ‫اینکه تاخیرش را تالفی کنم گفتم مصاحبه ضبط نشده تا برای لحظاتی جا بخورد!‬ ‫سپیده مرادپور‪ :‬با یک ساعت و نیم تاخیر در رتبه سوم بد قول ها قرار دارد‪ ،‬به‬ ‫جرات می گویم همین حاال که این یادداشت را می خوانید به او خوش می گذرد‪،‬‬ ‫هرکجا که باشد و هر زمان که شما این را بخوانید‪.‬‬ ‫فرزین محدث‪ :‬با فرزین دوبار روی جلد داشــته ام‪ ،‬موفرفری‪ ،‬پر هیجان و شلوغ‬ ‫که گاهی انقدر حرف می زند کــه روی اعصابتان می رود‪ ،‬بدقول ترین ادم روی‬ ‫زمین و نقش اول فیلمی که در سال گذشته ان را ساختم!‬ ‫مه لقا می نوش‪ :‬با چشــمهایی قشــنگ و کمی مغرور‪ ،‬هنرمنــد خوش رو و با‬ ‫اخالقی که حتما از او بیشتر خواهیم شنید‪.‬‬ ‫علیرضا واحدی نیکبخت‪ :‬به علیرضا گفتم الزم نیســت در هر مصاحبه از اینکه‬ ‫به پرسپولیس رفته اید اظهار پشــیمانی کنید‪ ،‬تیتر مصاحبه هم این بود‪ :‬دوست‬ ‫داشتم جای نوید محمدزاده در متری شش و نیم باشم!‬ ‫زهره نعیمی‪ :‬اگر بازیگر نمی شــدم گلفروش می شدم! یکی از خوش حس ترین‬ ‫تیترهای دوران خبرنگاری من در اولین مصاحبه زندگی زهره نعیمی‪ ،‬بعدها و این‬ ‫بار به همراه نیلوفر کوخانی گفتگویی دوباره داشتیم‪.‬‬ صفحه 22 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪23 |1401‬‬ ‫امیرصد هزاری‪ ،‬فریبا طالبی‪ :‬با انها حوصله تان ســر نمی رود‪ ،‬زوج شــیرازی‬ ‫مشــهدی دنیای طراحی لباس که برچسب مدلینگ روی انها خورده اما بازیگران‬ ‫خوبی هم هستند‪ ،‬صدهزاری شعرهای خوبی هم می نویسد!‬ ‫شــیوا طاهری‪ :‬از معدود خوش چهره های خوش عکس که بیشتر از بازیگری‬ ‫مخاطبانش را یاد یوگا و غواصی می اندازد‪ ،‬اولین مالقات در یک روزی برفی بارانی‬ ‫پر ترافیک و اخرین دیدار همین چند روز پیش!‬ ‫سیاوش چراغی پور‪ :‬کمتر کسی پیدا می شــود که او را دوست نداشته باشد‪،‬‬ ‫دخترها عاشــق او هستند و پسرها به او احترام می گذارند‪ ،‬یا برعکس! تلفیقی از‬ ‫تمام شیرینی های یک قنادی!‬ ‫ساناز طاری‪ :‬جنجالی و حساس! شصت درصد حرفهایش را نمی شد چاپ کرد‬ ‫چون هم نشریه ما را می بستند و هم در سینماها را با این حال ان چهل در صد‬ ‫هم مصاحبه بدی نشد!‬ ‫فرناز رهنما‪ :‬از تیتر شــاکی شد و گفت اسمم را یادداشت می کند تا دیگر هرگز‬ ‫با من مصاحبه نکند‪ ،‬تا امروز به حرفش عمل کرده اما از همینجا او را به اشتی به‬ ‫بهانه عید و یک مصاحبه روجلدی دعوت می کنم!‬ ‫محمدرضا علیمردانی‪ :‬نابغه! صداپیشه‪ ،‬خواننده‪ ،‬بازیگر‪ ،‬مجری و احتماال ترانه‬ ‫هم می نویسد اما با اسم مستعار می دهد که شهرام شب پره و اندی بخوانند!‬ ‫کیمیا خلج‪ :‬بیشتر مواقع جلدها را دقیقه نود می بندیم و سردبیر شاکی می شود‪،‬‬ ‫کیمیا خلج را در وقت اضافه گرفتم‪ ،‬هفت صبح افیش عکاسی و ساعت ده رفتیم‬ ‫برای چاپ! دوست داشتنی با دوستهای فراوان!‬ ‫مهدی باقربیگی‪ :‬مجید قصه های مجید یکی از چند هنرمندی است که همیشه‬ ‫دوست داشــتم با او مصاحبه کنم‪ ،‬به خودش هم گفتم که «سلبریتی» دوران ما‬ ‫بوده است!‬ ‫هدیه بازوند‪ :‬اولین ســوال من در اولین برخورد بــا هدیه بازوند‪ :‬چرا دخترهای‬ ‫کورد زیبا و پسرهای ان خوشتیپ هستند؟ نقش اصلی سریال «نون‪،‬خ» و کشف‬ ‫تماشــایی ســعید اقاخانی دختر خیلی خوبی بود! در ســال تازه حتما گفتگو و‬ ‫دیداری تازه خواهیم داشت‪.‬‬ ‫بامداد افشــار‪ :‬حتی هنگام گفتگو با بامداد افشار هم موزیک سریال قورباغه در‬ ‫سرم پخش می شد‪ ،‬رکورددار حضور در جشنوارفجر در دو دوره گذشته که روزی‬ ‫گروه «اتاق» را جهانی خواهد کرد‪.‬‬ ‫علی قوی تن‪ :‬کپی ســهراب سپهری که فیلم «رویای سهراب» او تماشایی شده‬ ‫و شــما را به دیدن ان هر زمان که اکران شــد دعوت می کنم‪ ،‬علی قوی تن مثل‬ ‫نویسنده این گزارش متولد اولین روز از ماه مرداد است‪.‬‬ ‫الهام طهموری‪ ،‬حامد احمدجو‪ :‬زوج تماشــایی اصفهانی که معموال با هم ســر‬ ‫کار نمی روند تا یکی در خانه باشد که به گلدان ها اب بدهد‪ ،‬عاشق درست کردن‬ ‫چیزهای عجیب غریب از باقی مانده چیزهایی که به درد نمی خورد!‬ ‫فاطیما بهارمست‪ :‬شبیه عکس هایش نیست‪ ،‬مدتی نبود و حاال دوباره پیدا شده‬ ‫تا باز هم چهره شود‪ ،‬تنها یک بازیگر است که با یک دست لباس به اتلیه می اید‬ ‫و می رود؛ فاطمیا بهارمست!‬ ‫خشایار اعتمادی‪ :‬تنها یک کلمه‪ :‬محترم! کمتر از یک ماه بعد از مصاحبه ترانه‬ ‫«عشــق چند ســاله» من را خواند و این ترانه برای همیشه به سعادت رسید‪ ،‬با‬ ‫خداحافظی اش از موسیقی غمگین شدم‪.‬‬ ‫صبا ایزدپناه‪ :‬عاشق لباسهای رنگارنگ و فیگورهای عجیب و هنری‪ ،‬دختر کورد‬ ‫هنرمند!‬ ‫امیر کاوه اهنین جان‪ :‬مصاحبه با او راحت اســت چون کلمات را ادبی بیان می‬ ‫کند و در نتیجه تنظیم مصاحبه راحت تر می شــود‪ ،‬پادشاه اموزشگاه سولو و پدر‬ ‫عالیجناب شاهان اهنین جان‪ ،‬به شکل همزمان عاشق همسر و تئاتر!‬ ‫فریبا نادری‪ :‬عاشــق استوری گذاشتن در واتساپ و خودمانی شدن با عکاس ها‪،‬‬ ‫شبیه بیشتر بازیگرها عکاس ها را بیشتر از خبرنگارها دوست دارد ولی اهل جواب‬ ‫ندادن به سوالهای حاشیه ای نیست!‬ ‫جمشید مشایخی‪ :‬استاد مشایخی‪ ،‬تکیده و باشکوه! پر از حرف های شنیدنی و‬ ‫از ان ادمهایی که دوست داشتم در کنار او عکس بگیرم‪.‬‬ ‫فریما حبشــی زاده‪ :‬به بهانه تئاتر مصاحبه کردیم اما بیشتر از موسیقی و رپ‬ ‫حرف زدیم‪ ،‬چند وقت بعد برای همیشــه از ایران رفت و حاال می توانید او را در‬ ‫شبکه های ان سمتی تماشا کنید‪ ،‬خانم جاستینا‪ ،‬باجنبه‪ ،‬کاردرست و فعال!‬ ‫علی مســلمی‪ :‬مصاحبه روی پشت بام خانه شــان به صرف چایی و شکالت و‬ ‫عکاسی! باکالس چشم رنگی که سینما یک فیلم خوب به او مدیون است!‬ ‫کیمیا یزدیان طهرانی‪ :‬اگر خبرنگار هنری نمی شــدم احتماال به سمت ورزشی‬ ‫نویســی می رفتم! مصاحبه با شماره ده تیم ملی هیجان انگیز و برای من متفاوت‬ ‫بود‪ ،‬کیمیا خوابهای بسکتبالی نمی بیند و دوست دارد روزی در «یورولیگ» بازی‬ ‫کند‪.‬‬ ‫رضا شفیعی جم‪ :‬در تمام حرفهایش یک وجه مشترک بین خودم و او پیدا کردم‪،‬‬ ‫تنهایی! عاشق نقاشی که تابلوهایش هیچوقت به حد نصاب نمی رسد تا نمایشگاه‬ ‫بگذارد و عاشق فیلم ساختن اگر تهیه کننده پولداری پیدا شود!‬ ‫روشنک گرامی‪ :‬به نظر خودش خوشگل نیست اما نظر خودش مهم نیست! یکی‬ ‫از انهایی که پوشــیدن لباس پســرانه را برای دخترها مد کرده است‪ ،‬بازیگر فیلم‬ ‫های خاص با چشمهایی سرخ و همیشه خسته!‬ ‫امید جهان‪ :‬ترانه های خودش را نمی شــنود و دوســت دارد با محسن چاوشی‬ ‫فیت بدهد!‬ ‫ایلین بایراک‪ :‬حیف است در این لیست طراح لباس نداشته باشیم‪ ،‬ایلین بایراک‬ ‫شــبیه سنجاب ها صحبت می کند و یک عکس از خودش روی دیوار اتاقش دارد‬ ‫که عاشق ان است‪.‬‬ ‫کیوان ساکت‪ :‬کنســرت ابادان و دلواپس های ان زمان که نمی گذاشتند اقای‬ ‫ســاکت روی صحنه برود‪ ،‬با گارد و اسکورت این اتفاق افتاد و دو مصاحبه چالشی‬ ‫خوب با هم داشتیم!‬ ‫عبداهلل روا‪ :‬منتظر امدن ایشان بودم که با موتور پیچید در کوچه! با همان موتور‬ ‫بردیمش روی جلد‪ ،‬برخالف ویدئوچک انقدر شلوغ نبود ولی بی نهایت با معرفت‬ ‫و شوخ!‬ صفحه 23 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪24 |1401‬‬ ‫ناصر هاشمی‪ :‬احتماال اولین بازیگری که شماره من را به عنوان خبرنگار ذخیره‬ ‫کرده اســت! نویسنده کاراکتر محبوب ســمندون خلوت خودش را در باغچه ای‬ ‫بیرون از شهر پر می کند‪.‬‬ ‫نازنین احمدی‪ :‬اگر موهایش را شانه کند شبیه لیال حاتمی می شود‪ ،‬با سیمرغی‬ ‫که قربان صدقه اش می رفت امد و برای روی جلد روزنامه هنرمند عکس گرفتیم‪.‬‬ ‫بهتاش صناعی ها‪ ،‬مریم مقدم‪ :‬باکالس‪ ،‬بین المللی‪ ،‬ادم حســابی! احتماال در‬ ‫خانه انها حرفی جز کتاب و شــعر و فیلم و موسیقی و تئاتر و هنر و دوست داشتن‬ ‫نیست!‬ ‫فرنوش صمدی‪ :‬فرزند فیلم کوتاه که در فیلم بلند هم صاحب ســبک و اسم می‬ ‫شود‪ ،‬روجلدی و همیشه انالین!‬ ‫ارمین زارعی‪ :‬تماس گرفتم و گفت گفته اند دو سال نباید مصاحبه کند تا مجاز‬ ‫شود! دو سال بعد تماس گرفتم و حرف زدیم از اینکه نمی خواهد از ایران برود‪.‬‬ ‫الســا فیروزاذر‪ :‬هر وقت مصاحبه می کنیم بیچاره می شوم! با حساسیت زیاد‬ ‫گفتگو را بارها ادیت می زنیم و هر بار می گویم دیگر با شما گفتگو نمی کنم و باز‬ ‫هم سراغ این سوژه جالب می روم‪ ،‬فیروزاذر دوست دارد نقش ادمهای سادیسمی‬ ‫را بازی کند!‬ ‫علی اصحابی‪ :‬میکروفــون را برعکس گرفتم‪ ،‬زندگی ام برعکس شــد! یکی از‬ ‫چالشی ترین تیترهای تمام مصاحبه های من!‬ ‫نیما فالح‪ ،‬ســحر ولدبیگی‪ :‬عالی به معنای واقعی کلمه‪ ،‬تنها زوج های سینما‬ ‫که می توانید قسم بخورید هرگز طالق نخواهند گرفت‪ ،‬بیرون از شهر زندگی می‬ ‫کنند و همسایه های خوبی دارند!‬ ‫باربد بابایی‪ :‬جذاب و خوش برخورد‪ ،‬کار درســت با خنده های نه از ته دل در‬ ‫مقابل عکاس و عاشق موسیقی‪ ،‬خواننده محبوب ندارد اما خودش خیلی محبوب‬ ‫است!‬ ‫رضا صادقی‪ :‬قرار مصاحبه ســاعت نه شب در استودیویی در سعادت اباد بود‪ ،‬با‬ ‫عکاس برای عکاســی و گفتگو رفتیم که تا تمرین تمام شــود وارد روز بعد شده‬ ‫بودیم‪ ،‬وقتی به خانه برگشتم مصاحبه ضبط نشده بود!‬ ‫جواد زرینچه‪ :‬روز قبل از یکی از دربی ها از سردبیر اجازه گرفتم صفحه ورزشی‬ ‫را من ببندم‪ ،‬مصاحبه با پیشکسوتان قرمز و ابی و بازی که در نهایت مساوی شد!‬ ‫کمند و ســپند امیر ســلیمانی‪ :‬مصاحبه را تلگرامی گرفتم و متاسفانه هیچ‬ ‫برخورد نزدیکی تا امروز نداشته ام اما احتمال می دهم ادمهای باحالی باشند!‬ ‫جوانه دلشــاد‪ :‬رفیق فابریک مونا کرمی‪ ،‬ورژن وطنی «انجلینا جولی» که ارام‬ ‫ارام چهره خواهد شد‪ ،‬دلشاد عاشق تنها خواهرزاده اش است!‬ ‫ویدا جوان‪ :‬وقتی عکس می گیرد یا خوب می شود یا بد‪ ،‬حد وسط ندارد!‬ ‫گروه پالت‪ :‬یکی یکی دارند کم می شــوند! شــنیده ام که مصاحبه من با انها از‬ ‫یکی از برنامه های معتبر ان ســمت اب هم پخش شده است اما خودم هیچوقت‬ ‫ندیده ام! تیتر‪ :‬نشسته بودیم در راهروی ارشاد و می خواندیم!‬ ‫شــهروز دل افکار‪ :‬تئاتری ها همه خفن و حتی اگر کچل باشند باز هم جذاب‬ ‫هستند! شهروز از ان رفیق هایی است که الزم است یکی داشته باشید!‬ ‫ســوگل خلیق‪ :‬نقش اول تئاتر روی صحنه بود‪ ،‬مصاحبــه را انجام دادیم و قرار‬ ‫شــد قبل از چاپ بخواند‪ ،‬بعد از خواندن گفت فعال چاپ نکنیم‪ ،‬این فعال تا امروز‬ ‫طول کشیده است!‬ ‫متین ســتوده‪ :‬جذابیت او شما را می گیرد و معموال پیش او حرفی برای گفتن‬ ‫نخواهید داشــت‪ ،‬خوش صحبت و جنتلمن و از ان دســته ادم هایی که هر چه‬ ‫بپوشد به او می اید‪.‬‬ ‫رضا صفایی پور‪ :‬اقای طوفان! از نوســتالژی هــای دوران جوانی‪ ،‬قدیم ها ما را‬ ‫یاد ویدئو کلوپ و سر در رنگی و خشن سینماها می انداخت و حاال اینکه زندگی‬ ‫چقدر ســریع می گذرد‪ ،‬باید ســعی کنیم مانند اقای صفایی پور انقدر درخشان‬ ‫باشیم که ماندگار شویم‪.‬‬ ‫حسام محمودی‪ :‬مصاحبه با ادمهایی که اهل ادا نیستند کیف می دهد و گفتگو‬ ‫با بازیگرهای اســتقاللی برای من لذت بخش تر است‪ ،‬حسام محمودی هر دو این‬ ‫ویژگی ها را دارد و در پایان فصل با هم به ورزشگاه می رویم!‬ ‫زهرا داوودنژاد‪ :‬رفته بودم زاهدان و مثل چند گفتگوی دیگر مصاحبه را از راه‬ ‫دور و با فاصله هزار و هفتصد کیلومتری گرفتم‪ ،‬تلفن را برداشتم و صحبت کردیم‪،‬‬ ‫عکاس را فرستادم و عکس گرفت‪ ،‬به همین سادگی!‬ ‫رضا رویگری‪ :‬نشست خبری اولین فیلم کوتاهی که کارگردانی کرده بود همدیگر‬ ‫را دیدیم‪ ،‬به همراه همســرش و عروسک موشی در دست از حال بد سینما صحبت‬ ‫می کرد‪ ،‬بازیگری خوش چهره که با گذشت زمان همچنان خوش چهره مانده است‪.‬‬ ‫نازنین فراهانی‪ :‬همان روز که مصاحبه داشتیم گفتم روزی نامزد دریافت سیمرغ‬ ‫خواهید شــد ولی ان را به دست نخواهید اورد! یکی از چند خبرنگاری که بازیگر‬ ‫شده و اتفاقا کارش را هم بلد است‪.‬‬ ‫امیرحسین رستمی‪ :‬زنگ زدم برای یکی از ان مصاحبه های دقیقه نودی! گفتم‬ ‫ســواالت را واتساپ می فرستم و پاسخ بدهید‪ ،‬گفت اجرا دارم‪ ،‬بعد از تئاتر جواب‬ ‫سواالت را فرستاد و ساعت چهار صبح مصاحبه را بستم!‬ ‫ارمغان حاجی وندی‪ ،‬ارغوان حاجی وندی‪ :‬تار و تنبک خانواده هنرمند حاجی‬ ‫وندی ها که ژن موسیقایی از پدر بزرگ به انها ارث رسیده است‪ ،‬دوقلوهای جذاب‬ ‫گروه ارکیده که هرگز از انتخاب موسیقی پشیمان نشده اند!‬ ‫مینا وحید‪ :‬محصول مشــترک جنجال و بی حاشیه بودن! کسی که می تواند به‬ ‫هجده سوال شما در کمتر از دو دقیقه جواب بدهد تا ان مصاحبه را چاپ نکنید‪،‬‬ ‫یکی از وایرال شده ترین های اینستاگرام در سال گذشته!‬ ‫مهســا هاشمی‪ ،‬محمد مهدی هاشمی‪ :‬مصاحبه روی چمن های پارک الله با‬ ‫دو بازیگری که مدیربرنامه هایشان هم همراهشان بود‪ ،‬مادرشان! از ان روجلدهای‬ ‫خوش اب و هوا در فضایی عمومی!‬ ‫حدیث میرامینی‪ :‬همچنان معتقد هســتم قابلیت اینکه یکی از درجه یک های‬ ‫تصویر ایران باشــد را دارد اما فکر می کنم مثل بســیاری از همکارانش بی انگیزه‬ ‫شده است‪ ،‬شاید هم روزی برگردد!‬ صفحه 24 ‫اورده بود‪ ،‬خانم نوازنده برای هر جمله شما جوابی کمدی گونه اماده دارد!‬ ‫لیال برخورداری‪ :‬یادم می اید با هم ســر این مصاحبه چالش داشتیم اما دلیلش‬ ‫را یادم نمی اید‪ ،‬فکر می کنم اســم نویسنده ای که خانم برخورداری در مصاحبه‬ ‫اورده بودند را اشتباه چاپ کرده بودیم و ایشان ما را مجبور کردند در شماره بعدی‬ ‫توضیحات بنویسم!‬ ‫ساناز سماواتی‪ :‬بــا همسرش هومن و پسرش برسا امدند برای عکاسی و گفتگو‪،‬‬ ‫خوش گذشت و دوستی ما ادامه دار شد اما هنوز با هم شمال نرفته ایم!‬ ‫تئاتر اتول ســورون‪ :‬گفتگوی هم زمان با بیست نفر و ثبت یک رکورد جاودانه‬ ‫برای من که در شــماره نوروزی سال گذشته ان را منتشر کرده ایم! در سال هزار‬ ‫و چهارصد و یک حداقل صد تئاتر را تماشا خواهم کرد!‬ ‫ایران درودی‪ :‬یکی از چند مصاحبه ای که به ان افتخار خواهم کرد‪ ،‬با ســواد‪ ،‬با‬ ‫هنر‪ ،‬با شخصیت‪ ،‬زیبا و تمام هر انچه خوبی‪ ،‬یادشان گرامی‪...‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪25 |1401‬‬ ‫امید زندگانی‪ :‬قرار بود با امید زندگانی مصاحبه اختصاصی داشته باشم و به رضا‬ ‫گفتم شما هم اگر سوالی به ذهنتان رسید بپرسید‪ ،‬حتی اجازه نداد یک سوال هم‬ ‫من بپرســم‪ ،‬همان روز گفتگوی مشترک را برای همیشه بوسیدم و کنار گذاشتم!‬ ‫چند وقت پیش تماس گرفت و قرار شد ترانه های من را بخواند!‬ ‫حسام منظور‪ :‬سالها بود که تلویزیون نمی دیدم اما به خاطر او بانوی عمارت را‬ ‫تماشــا کردم‪ ،‬قرار ما در کافه ای خلوت بود و برای اولین و اخرین بار عکس روی‬ ‫جلد را با دوربینی که اصال خوب نبود خودم گرفتم!‬ ‫ســولماز نراقی‪ :‬کپی گوگوش با یک دنیای کودکانه و سازی بر دوش‪ ،‬کاش در‬ ‫جای دیگری به دنیا می امد تا این همه استعداد دیده شود!‬ ‫مهدی کوشــکی‪ :‬مصاحبه با تئاتری ها همیشــه حــال ادم را خوب می کند‬ ‫مخصوصا با انهایی که بیشتر حاشیه داشته باشند!‬ ‫ماری اچ ام‪ :‬اگر فقط یکی از این ادمها اطرافتان باشــد حالتان همیشــه خوب‬ ‫خواهد بود‪ ،‬خالق‪ ،‬باهوش و شاد! اگر اینستاگرام نبود تا حاال ازدواج کرده بودند!‬ ‫امیر غفارمنش‪ :‬همراه با پسرش که ملودی می سازد و در اینده اهنگساز موفقی‬ ‫خواهد شد به اتلیه امده بود‪ ،‬چایی نخورده عکس گرفتند و زود رفتند!‬ ‫ساره رشیدی‪ :‬اگر او را ببینید عاشق شیرازی ها می شوید‪ ،‬تندتند حرف می زند‬ ‫و وقتی می خندد چال لپش توی ذوق می زند‪ ،‬دلم برای رشیدی تنگ شده است!‬ ‫شــاهرخ شهبازی‪ :‬یکی از چهار نقش تختی در فیلم غالمرضا تختی‪ ،‬مصاحبه‬ ‫روی بلنــدی های برج میالد و ضبط برای برنامه ای تلویزیونی که هنوز پول ما را‬ ‫نداده است!‬ ‫نسیم ادبی‪ :‬در اولین برخورد از او خوشتان خواهد امد‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬با سواد‬ ‫و با خنده های شیطانی! متخصص در بازی مافیا و خودش را خیلی دوست دارد!‬ ‫نیکی مظفری‪ :‬با اینکه تا حاال برخورد نزدیک نداشــته ایم اما معموال مصاحبه‬ ‫هایمان خوب از اب در امده است‪ ،‬یک بار در عمارت نوفل لوشاتو از کنار هم عبور‬ ‫کردیم و برای تماشای تئاتر به دو سالن متفاوت رفتیم!‬ ‫هانیه غالمی‪ ،‬الدن سلیمانی‪ :‬مادر عاشق دختر و دختر عاشق هری پاتر! تنها‬ ‫مصاحبه شــونده هایی که برای مصاحبه کننده کادو اورده بودند‪ ،‬از انها که با هم‬ ‫دوست شدیم‪.‬‬ ‫لیلی رشــیدی‪ :‬گفتگو چند ساعت بعد از انتخاب شدن دوباره روحانی به عنوان‬ ‫رئیس جمهور و لیلی رشــیدی که پر از هیجان های خوب بود‪ ،‬تند تند حرف می‬ ‫زند و اگر شنونده نباشید از او جا می مانید!‬ ‫ستاره حسینی‪ :‬معمــوال بعد از یک مدت از کارهایی که بازی کرده پشیمان می‬ ‫شود و انها را دوست ندارد‪ ،‬با صدایی خش دار شاید بتواند یک دوبلور موفق شود!‬ ‫یســری مجتهدی‪ :‬بعد از مهاجرت به فرانسه شهردار شهری که در ان سکونت‬ ‫دارد دیواری را به او می ســپارد تا هر انچه دلش می خواهد روی ان نقاشی کند‪،‬‬ ‫انتخاب او تصویری از زنی شــرقی با شعری از شفیعی کدکنی بود و چه سوژه ای‬ ‫بهتر از این برای یک مصاحبه ی خواندنی؟‬ ‫ســارا خوئینی ها‪ :‬همیشه فکر می کنم انهایی که روزی خیلی مشهور بوده اند‬ ‫بعد از این دوران چه می کنند؟ انگار خوئینی ها خیلی ارام کنار کشیده و از دور‬ ‫ما را تماشا می کند‪.‬‬ ‫معصومه کریمی‪ :‬مصاحبه های کوتاه صفحه اخر اولین نشــریه ای که انجا به‬ ‫عنوان کاراموز کارم را شروع کرده بودم معموال گفتگوهای دلنشینی می شد!‬ ‫سحر شــاطری‪ :‬اولین برخورد در نمایشــگاه مطبوعات و مصاحبه سرپایی! در‬ ‫اخرین مصاحبه خزر چکاوک‪ ،‬ارمغان حاجی وندی و نگین پارســا را هم به همراه‬ صفحه 25 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪26 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیررضا رعیتی‬ ‫‪amirrezarayati1‬‬ صفحه 26 ‫یادداشــت اختصاصی «محمد رضا گلزار »به و یژه نامه نوروزی «هنرمند»‪:‬‬ ‫ارزو یی برای ایرانیان‬ ‫در تحو یل سال ‪1401‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪27 |1401‬‬ ‫کودکی تک تک ما از لحظه های شــیرین عید پر است و هیچ روزی‬ ‫توان ندارد با اول فروردین شمسی هماوردی در زیبایی و نیکی داشته‬ ‫باشــد‪ .‬خدا با بهار خودش را به شفاف ترین شکل ممکن نشانمان می‬ ‫دهد و بهانه ی خوشــحالی بی دریغ روزهای بهار همین است‪ .‬حس‬ ‫می کنیم راه مسدود تنفس دوباره باز شده و شاخه های خشکیده به‬ ‫معجزه خاک دوباره جان گرفته اند‪.‬‬ ‫رنگ مورد عالقه خدا به سرشــاخه همه درختان کشیده می شود و‬ ‫دســت قدرتمند طبیعت‪،‬هماهنگی جذاب کوه ها و صحراها را رهبری‬ ‫می کند‪.‬به رســم معهود ایرانیان‪،‬کینه رنگ می بازد و همراه فصل نو‪،‬‬ ‫نگاه نو و سالم نو شکل می گیرد‪.‬‬ ‫در یک ان همه چیز از حرکت می ایســتد‪ .‬لحظه ای تاریخی فرا می‬ ‫رسد‪ .‬همه ایرانیان در نقطه نقطه خاک دنیا به شکوهی وصف ناشدنی‬ ‫در کنار ســفره ای می نشینند که ایه های خدا در ان پر است‪ .‬همه از‬ ‫خداوند سالمتی می خواهند جاودانگی می خواهند و کامرانی طلب می‬ ‫کنند‪ .‬ان هم نه فقط برای خود که برای تک تک همنوعان همکیشان‬ ‫و هم وطنانشان‪.‬‬ ‫مردمی که عاشقانه دوســت می دارمشان از همیشــه خندان تر و‬ ‫خوشــروتر می شوند و مجال می یابند زیبایی های ایران را از نزدیک‬ ‫به تماشا بنشینند‪.‬‬ ‫ارامش که تحفه ی ابرها و بادهاســت‪ ،‬می اید که تلخی نگرانی ها و‬ ‫اضطراب ها را بشوید‪ .‬مادرها در کنار پدرها کودکان در کنار هم و همه‬ ‫زیر سایه کهنســاالن از هوای خوش بهار استشمام می کنند و شهر‬ ‫دیگرگونه دوست داشتی می شود‪.‬‬ ‫ارامش مسیر خانه ها را به هم نزدیک می کند لحن هارا مالیم تر می‬ ‫کند وقت بیشتری دست می دهد تا به اسمان نگاه کنیم و زمان برای‬ ‫ستاره شمردن کم نمی اید‪.‬‬ ‫به یاد می اوریم خدا به ما توان داده تا مهر مبنای ارتباطمان باشــد و‬ ‫بی دریغ همدیگر را دوست بداریم‪ .‬سپاس بگوییم که قدرت زندگیمان‬ ‫بخشیده و نعمت دستگیری از ضعیفانمان داده است‪.‬‬ ‫خدا‪ ،‬همان خدایی است که کودکی ما را از شیرینی یکرنگی پر کرد و‬ ‫مرض بی دوای دو رویی را از ما دور کرد‪.‬‬ ‫لحظه ای که دیگران نقاب به چهره می زنند؛ خوشا ازادگی و یکرویی‪،‬‬ ‫چه موهبتی بزرگ تر از اینکه در مقابل یکرنگی مردمی که تو را دوست‬ ‫می دارند چونان‪ ،‬انان باشــی و در مهر خود را همراه و هم مسیر انان‬ ‫بدانی؟‬ ‫خدایا! همه را چنین ازاده بدار و بر انان که چنین نیستند طعم خوشش‬ ‫را بچشان‪.‬‬ ‫محمدرضا گلزار‬ ‫‪rezagolzar‬‬ صفحه 27 ‫«هانیه غالمی » بازیگر ســینما و تلو یز یون‪:‬‬ ‫دوست دارم با «هری پاتر» همبازی شوم!‬ ‫هانیه غالمی‬ ‫‪haniehgholami‬‬ ‫بهترین نوروز شما چه سالی بوده که در خاطرتان مانده باشد؟‬ ‫بهترین خاطره نوروز من مربوط به دوران کودکی ام می شود‪ ،‬تقریبا هر سال‬ ‫تا نوجوانی چون دغدغه خاصی نداشتم‪ ،‬بچه بودم و بیشتر به من خوش می‬ ‫گذشت‪.‬‬ ‫ایا «هانیه غالمی» امسال پرکارتر می شود؟‬ ‫امیدوارم‪ ،‬اما پرکارتر شدن اولویت من نیست و بیشتر کیفیت کار برای من‬ ‫مهم است‪ ،‬حتی اگر یک کار هم انجام بدهم و از ان راضی باشم بهتر است‬ ‫از این که پشت سر هم سر کار باشم اما کیفیت کارها پایین باشد‪ ،‬حتی کار‬ ‫نکردن را به انجام کار بی کیفیت ترجیح می دهم‪.‬‬ ‫کسانی که دوست دارید سر سفره هفت سین در کنارتان باشند؟‬ ‫فقط خانواده و شاید در کنار انها دوستان!‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫یک نقش منفی یا نقش کسی که مشکل سالمت روان دارد خیلی برای من ‬ ‫جذاب است!‬ ‫از عالقه مندی شما به کاراکتر هری پاتر اطالع‬ ‫داریم‪ ،‬یک میلیارد تومان پول یا همبازی‬ ‫شدن با این شخصیت؟‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪28 |1401‬‬ ‫قطعا هیچ چیز بــرای من جای همبازی‬ ‫شدن با «دنیل رادکلیف» را نمی گیرد‬ ‫حتی پول خیلی خیلی بیشتر!‬ صفحه 28 ‫«رضا طریقت» نوازنده و یولن‪ ،‬کمانچه و اهنگســاز‪:‬‬ ‫رضا طریقت‬ ‫‪rezziano.music‬‬ ‫پیشینه ای هنری‬ ‫به قـدمت قـاجـار!‬ ‫رضا طریقت‪ ،‬متولد دوم اذر هزار و سیصد و هفتاد و شش‪ ،‬شمیران‪ ،‬لیسانس موسیقی‪ ،‬نوازنده‬ ‫ویولن و کمانچه‪ ،‬اهنگساز‪ ،‬در خانواده ای متولد شد که موسیقی به صورت موروثی در ان جریان‬ ‫داشــت به صورتی که در سال های خیلی دور عمه های پدر بزرگ او در دوره قاجار از شاگردان‬ ‫درویش خان بوده و تار می نواخته اند‪ ،‬مصطفی خان نوریانی اولین اهنگساز فیلم ناطق دار ایرانی‬ ‫«دختر لر» پســر عمه پدر بزرگ این هنرمند است که ویولن ایشان بعد از فوت مرحوم نوریانی‬ ‫کادوی تولد نه سالگی عبداهلل طریقت «پدربزرگ رضا طریقت» و بعد از ان به رضا طریقت رسیده‬ ‫است و این ویولن بسیار خوش صدا امروز یکی از بهترین همراهان او است‪.‬‬ ‫صدای ویولن پدربزرگ‪ ،‬صدای سه تار پدر‪ ،‬اواز مادر و نوازندگی عمو هایش باعث شد از چهار‬ ‫سالگی به فراگیری موسیقی بپردازد و هم اکنون اماده ورود به دوره کارشناسی ارشد موسیقی‬ ‫شود‪ ،‬در سال نود و هفت اولین البوم رسمی اش به نام «لبخند خیال» منتشر شد که این البوم‬ ‫جزو پرفروش ترین کارهای سایت «بیب تونز» قرار گرفت‪ ،‬دومین البوم به نام «مسیر» در سال‬ ‫هزار و چهارصد کاندید بخش رقابتی جشنواره فجر شد و تمامی ترک های هر دو البوم در پلت‬ ‫فرم های جهانی مثل «اسپاتی فای» و «دیزر اپل موزیک» قرار دارد‪.‬‬ ‫رضا طریقت در فیلم های سینمایی «اس و پاس»‪« ،‬ایکس الرژ»‪« ،‬دشمن زن»‪« ،‬زن ها فرشته اند‬ ‫دو »‪« ،‬پیشی میشی»‪« ،‬خالتور» نوازندگی کرده است و از سال ‪ ۲۰۱۲‬تا سال ‪ ۲۰۱۸‬با گروه طریقت‬ ‫در کشور ایتالیا و شهرهای مادرید و بارسلون نوازنده کمانچه گروه بوده است‪.‬‬ ‫رضا طریقت که در کارنامه هنری اش اجراهای الیو با ارکســتر فرهنگ هنر با خوانندگی استاد‬ ‫«محمد معتمدی» و اجراهای دیگر به خوانندگی «ماریو تقدسی» و «رشید وطن دوست» را دارد‬ ‫معتقد است نوازندگی‪ ،‬تکنیک و سونوریته باید با علم همراه باشد و تمام تالش او بر این است که‬ ‫تحصیالت اکادمیک را تا باال ترین سطح دانشگاهی چه در ایران و چه در خارج ایران ادامه بدهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪29 |1401‬‬ صفحه 29 ‫پرونده ای درباره حریم خصوصی هنرمندان‬ ‫دنیای نامحرم سلبریتی ها!‬ ‫از گذشته و دسترسی محدود بلوتوث و حتی قبلتر از ان تا همین امروز و فراگیر شدن دنیای شگفت انگیز مجازی خبرهای لحظه به لحظه از زندگی و اتفاقات‬ ‫پیرامون هنرمندان برای مخاطبان عادی و دوســتداران هنر از جذابیت های ویژه ای برخوردار بوده است‪ ،‬جذابیت هایی که گاهی می تواند اخبار تازه فیلم‬ ‫جدید هنرپیشه روی پرده سینما باشد یا عکسی شخصی از البوم سفر چند ماه قبل همان سوپراستار!‬ ‫این روزها با همه گیرتر شــدن اینترنت و هر روز بیشتر تبدیل شــدن دنیا به یک دهکده کوچک جهانی و با احساس نیاز ادم ها به نرم افزارهایی چون‬ ‫اینستاگرام کمتر اتفاقی است که از چشم دوربین های موبایل و بیان کیبورد انها دور از دسترس بماند‪ ،‬اخبار زرد و چهره های زردتر در جدول بازدید گوشی‬ ‫های هوشمند در اوج قرار می گیرند و این عالوه بر اینکه ناخواسته باعث می شود چشم ها به دیدن و شنیدن این خبرهای پوچ‪ ،‬بی محتوا و معموالازاردهنده‬ ‫عادت کند دلیلی می شود برای میل بیشتر افراد به تولید و پیگیری محتوای حاشیه ای و مصرفی که هیچ ارزش مفهومی نمی تواند داشته باشد‪.‬‬ ‫از اتاق فکر و پخش حاشیه های خودساخته بعضی از چهره ها که با برنامه ریزی جالب و دقیقی شکل می گیرد تا انها را به صدر اخبار روز برساند که بگذریم‬ ‫می توان به مواردی غم انگیز اشاره کرد که به نابودی زندگی یا فعالیت یک چهره مطرح کشیده شده است‪ ،‬از پخش سی دی هنرپیشه ای در اوج با سریالی‬ ‫روی انتن تا مهمانی فوتبالیست جوانی که پیشنهاد بارسلونا برای او به خداحافظی زودهنگام و محو شدن همیشگی از مستطیل سبز تبدیل شد‪ ،‬پس حاشیه‬ ‫ها همیشه هم جذاب نیستند مخصوصا برای کسانی که در مرکز این اتفاق قرار می گیرند‪.‬‬ ‫دسته ای از مخاطبان به این باور رسیده اند که یک هنرمند کامال متعلق به انها است و عالوه بر هنر و فعالیت هایشان در این زمینه‪ ،‬چگونگی زندگی‪ ،‬رفتارها‪،‬‬ ‫برخورد و حریم شخصی هنرمند نیز به مخاطب ارتباط دارد‪ ،‬مخاطبی که برای خودش دالیل مختلفی دارد مانند اینکه هنرمندان با ابراز نظر در هر زمینه ای‬ ‫به انها و زندگی انها خط می دهند و همانگونه که سلبریتی ها روی مردم تاثیر و در زندگی شان نقش دارند پس ما هم در زندگی انها سهیم هستیم‪ ،‬حتی در‬ ‫رازها و حریم شخصی و کوچکترین مسائل خصوصی!‬ ‫با عطش و شهوت کشف بی اهمیت ترین مسائل زندگی چهره های مشهور‪ ،‬به نظر شما دنیای پنهان و حریم خصوصی هنرمندان تا چقدرمقدار به مخاطب‬ ‫ها و هواداران انها ارتباط مستقیم دارد؟‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫عکس‪:‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪30 |1401‬‬ صفحه 30 ‫ُ‬ ‫تصمیم گیری «مد»‬ ‫برای جوانهای ما!‬ ‫مژگان فرومندی‬ ‫‪mojgan_foroomandi‬‬ ‫لباس امروزه صرفا تن پوش نیست و فقط بنا نیست تا این انسان حیوان ناطق و صاحب‬ ‫اراده و منطق را در برابر باد و باران و سرما و گرما و شرم ادمیت بپوشاند و حفظ کند‪.‬‬ ‫امروزه صنعت پوشــاک با همراهی علم روانشناسی‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬جامعه شناسی و ‪ ...‬و با‬ ‫ایجاد و ساماندهی «مد» به یکی از پولسازترین صنایع تبدیل شده است‪ ،‬شاید دیگر‬ ‫نتوان پدیده مد را در اذهان مردم جهان پــاک کرد ولی می توان در کنار فکر صرفا‬ ‫اقتصادی ان به مسائل زیباشناسی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬بومی‪ ،‬اقتصادی و در یک کالم به لباسی‬ ‫برازنده ادمیت نیز توجه بسیار نمود‪.‬‬ ‫ایران که ریشه در لباس و پارچه دارد نیز از این صنعت در امان نمانده است و امروزه‬ ‫با پدیده مد رو در رو است که این امر باعث تناقض قوانین و نابهنجاری های زیادی در‬ ‫میان نوجوانان و جوانان گشته است‪.‬‬ ‫نســل جدید این خاک و بوم «مد» را شــخصیت و برتری می دانند تا جایی که نظر‬ ‫شخصی خودشان کامال از میان رفته و مد سال برای انها تصمیم گیری می کند و این‬ ‫در نظر انها این امر انها را واالتر و برتر جلوه می دهد تا جایی که وقت و هزینه گزافی‬ ‫برای ان پرداخت می کنند پس مد روز ساخته شخصیت این قشر گردیده که خالی از‬ ‫لطف نیست با شعر سعدی به پایان این بررسی برسیم‪:‬‬ ‫تن ادمی شریفست به جان ادمیت‬ ‫نه همین لباس زیباست نشان ادمیت‬ ‫متین ستوده‬ ‫‪matinsotudeh‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪31 |1401‬‬ صفحه 31 ‫«سمیرا حسینی» بازیگر ســینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫امسال در یک نقش‬ ‫«عجیب» بازی می کنم!‬ ‫سمیرا حسینی‬ ‫‪samirahosseini.official‬‬ ‫نوروز امسال با سریال «دردسرهای شیرین» مهمان خانه ها خواهید بود‪،‬‬ ‫از این مجموعه صحبت می کنید؟‬ ‫خیلی راجع به این ســریال مصاحبه کرده ام و حرف خاصی ندارم! یک سریال‬ ‫با محوریت تولید و کارافرینی اســت که در ان یــک زوج جوان می خواهند‬ ‫کارافرینی کنند و داستان هایی در این ماجرا سر راه انها قرار می گیرد‪.‬‬ ‫ایا این مجموعه و نقش شما کمدی است؟‬ ‫نه این کار کمدی و طنز نیســت‪ ،‬موقعیت های شیرین و جذابی دارد ولی اصال‬ ‫یک کار طنز نیست‪ ،‬نقش من هم طنز نیست و نقشی کامال جدی و رئال است‪.‬‬ ‫نوروز ایده ال برای من نوروزی اســت که در ان همه ســالم‪ ،‬سالمت‪،‬‬ ‫دلخوش و دلشاد باشند و ارامش برقرار باشد‪ ،‬مردم همه در رفاه باشند‬ ‫و حال همه خوب باشد تا من هم کنار دیگران حال خوبی داشته باشم‪.‬‬ ‫چند شخصیت که دوست دارید ســر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتان باشند؟‬ ‫اصوال ادم دوست دارد در کنار خانواده اش باشد‪ ،‬پدرم‪ ،‬مادرم‪،‬‬ ‫خواهرم و برادرم‪ ،‬ترجیح می دهم در کنار خانواده ام باشــم و‬ ‫اگر امکانش باشد دوستان نزدیک هم در کنار من باشند‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪32 |1401‬‬ ‫در حال حاضر در یک سریال نمایش خانگی در حال ایفای‬ ‫نقش هستم که نقش به مرور نقش عجیبی می شود و فکر‬ ‫می کنم به این ارزو تا حدودی رسیده ام‪ ،‬البته باید ببینیم‬ ‫کار چگونه پیش می رود چون فیلمنامه همچنان در حال‬ ‫نگارش اســت‪ ،‬غیر از این کار دوســت دارم در یک کار‬ ‫سینمایی و یک نقش متفاوت نسبت به نقش هایی که تا‬ ‫االن کار کرده ام بازی کنم و از ان سربلند بیرون بیایم‪.‬‬ ‫یک ارزو برای سال هزار و چهارصد و یک؟‬ ‫بزرگترین ارزوی من برای سال جدید این است که مردم‬ ‫بتوانند در رفاه و ارامش زندگــی کنند‪ ،‬هیچ چیز در‬ ‫کشور ما ارزان نمی شــود پس حداقل گران تر از این‬ ‫نشود و امسال تورم نداشته باشیم‪ ،‬حداقل اینکه قیمت‬ ‫ها در همین حد بماند و گرانی بیشــتر نشود تا مردم‬ ‫بتوانند از عهده زندگی و معاش بربیایند و همه بتوانند‬ ‫در کنار هم به شــادی زندگی کنند‪ ،‬امیدوارم این ارزوی‬ ‫من براورده شود‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شما چگونه می تواند باشد؟‬ صفحه 32 ‫ب‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ق‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫«ا‬ ‫مصطف‬ ‫ی خانی‪،‬‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ه پا‬ ‫مصطفی خانی‬ ‫‪mostafakhani_origin‬‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫»‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ‬ ‫ر‬ ‫سم !‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪33 |1401‬‬ ‫مصطفی خانی‪ ،‬متولد چهارده تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬فوق‬ ‫دیپلم مدیریت انبارداری و بازرگانی‪ ،‬از نوجوانی عاشق هنر و از سن دوازده‬ ‫سالگی به طراحی و نقاشی مشغول بوده است‪ ،‬از ابتدای جوانی به موسیقی‬ ‫و نوازندگی عالقه مند شــد و نوازندگی را با ساز گیتار شروع کرد‪ ،‬اموزش‬ ‫این ســاز را در کنار «سیامک شــکوری» فرا گرفت و از سال نود و هشت‬ ‫فعالیت خود را در زمینه خوانندگی و ســبک پاپ اغاز کرد‪ ،‬در این زمینه‬ ‫سلفژ و صدا ســازی را از «مرتضی ریاحی» اموخت که ایشان نیز خواننده‬ ‫و اهنگساز هستند و زیر نظر موسسه امید ماندگار ایرانیان فعالیت دارند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی با موسیقی به ارامش می رســد و با ان خیلی راحت تر از‬ ‫دیگر هنرها ارتباط برقرار می کند و عقیده دارد انسان با موسیقی بهتر می‬ ‫تواند حالتهای درونی خودش را نشــان بدهد و چه بسا هر موجود زنده با‬ ‫موسیقی به شکل خاصی از خودش واکنش نشان می دهد‪.‬‬ ‫تا امروز ترانه های «یکی هست همیشه تو رویای من»‪« ،‬نگو دیره»‪« ،‬کنار‬ ‫من بمون»‪« ،‬همش به تو فکر می کنــم»‪« ،‬پاقدمت خوبه»‪« ،‬نیمه جانم»‪،‬‬ ‫«با تو می مونم»‪« ،‬خداحافظ» و «شــاه نشین» با صدای او منتشر شده که‬ ‫هرچند اســتقبال از این اثار خوب بوده اما این هنرمند سعی دارد کیفیت‬ ‫اهنگهایش را چه از لحاظ شــعر و چه از لحاظ ملودی و تنظیم باالتر ببرد‪،‬‬ ‫تنظیم‪ ،‬اهنگسازی وهمچنین میکس و مستر کارهای مصطفی خانی را تا‬ ‫امروز سید پارسا حسینی و رضا پارســا انجام داده اند و ندا فربد‪ ،‬مهدی‬ ‫حیدری و صاحبعلی فاتح ترانه هایش را نوشته اند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی که مدتی به دلیل پخش یکی از تک اهنگ هایش در رادیو‬ ‫جوان ممنوع الکار بوده بــرای ادامه فعالیتهایش کارهای بعدی را با مجوز‬ ‫وزارت ارشــاد اسالمی پخش خواهد کرد‪ ،‬این هنرمند معتقد است شرایط‬ ‫مارکتینگ موسیقی کشور زیاد مساعد نیست و کسی که وارد دنیای هنر‬ ‫می شــود به دنبال ســلیقه و عالقه مندی روحی خودش پا به این عرصه‬ ‫گذاشــته و هدف هر هنرمندی از خلق یک اثر هنری به نمایش گذاشتن‬ ‫توانایی خود برای ارتباط گرفتن با مخاطبانش اســت‪ ،‬اینکه بتواند با خلق‬ ‫یک اثر هنری جذاب و شــگفت انگیز احساســات و عواطف خودش را به‬ ‫نمایش بگذارد و مهمترین هدف او در این عرصه تولید اثار موسیقیایی پر‬ ‫محتوا چه ملی مذهبی و چه عاطفی و احساسی است‪.‬‬ ‫پ‪:‬‬ صفحه 33 ‫«صحرا اسدالهی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫من عاشق‬ ‫«زالتان ابراهیموو یچ» هستم!‬ ‫صحرا اسدالهی‬ ‫‪sahra_asadolahi‬‬ ‫شــما فیلم «بیرو» را در جشنواره داشتید‪ ،‬خودتان چقدر اهل فوتبال‬ ‫هستید؟‬ ‫من در خانواده فوتبالی بزرگ شده ام و از کودکی یکی از مهمترین هیجانهای خانواده من‬ ‫تماشای فوتبال بود‪ ،‬البته االن یکی دو سالی می شود که کمتر فوتبال را دنبال می کنم‬ ‫و فوتبال ندیده ام ولی خانواده ام همچنان فوتبالی هستند‪.‬‬ ‫شما از معدود خوش لباسهای جشنواره فجر بودید‪ ،‬انتخاب لباسهایتان بر‬ ‫اساس چه معیارهایی شکل می گیرد؟‬ ‫همیشه معیاری در انتخاب لباس دارم و این معیار سادگی است‪ ،‬مثال نمی دانم چرا اما‬ ‫هرگز به لباسهای شلوغ و لباسهایی که خیلی در چشم باشند عالقه مند نبوده ام و هر‬ ‫چه لباس ساده تر باشد از نظر من زیباتر است‪ ،‬در زندگی شخصی هم به همین صورت‬ ‫لباس می پوشم و همیشه ترجیح می دهم لباسهای تک رنگ یا لباسهایی که رنگهای‬ ‫خنثی دارند را انتخاب کنم‪ ،‬لباسهایی که خیلی توی چشم نیستند و پوشیده هستند‪ ،‬این‬ ‫نوع لباسها به من حال بهتری می دهند و اصلی ترین معیار من ساده بودن لباس است‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫چقدر از دستمزدتان را صرف خرید لباس می کنید؟‬ ‫کال جزو ان دسته از بازیگران نیستم که حتما در هر مراسمی لباس متفاوت بپوشم یا‬ ‫خیلی درگیر لباس باشم‪ ،‬واقعیت این است که لباس پوشیدن خیلی دغدغه من نیست و‬ ‫خیلی به ان فکر نمی کنم‪ ،‬هر چه استایل کمتر در چشم باشد برای من استایل جذابتری‬ ‫است‪ ،‬اگر چیزی را ببینم و دوست داشته باشم برای خودم می خرم اما اینگونه نیستم که‬ ‫برای مراسمی لزوما بروم لباس بخرم و حتما برای هر مراسمی خودم را اماده کنم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوســت دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫نقشهای عجیب خیلی زیادی در ذهنم است که دوست دارم به من پیشنهاد بشود‪ ،‬مثال‬ ‫خیلی دوست دارم نقش یک زن دیوانه را بازی کنم! چیزی که همیشه در تصویر ذهنی‬ ‫ام می بینم و دوست دارم بازی کنم تصویر زنی است که چادر به سر دارد و یک نوزاد در‬ ‫بغل اوست‪ ،‬اصال نمی دانم این تصویر ذهنی از کجا می اید ولی سالها می شود که دارم‬ ‫به این نقش فکر می کنم‪ ،‬من خیلی بازی کردن نقش مادر را هم دوست دارم چون مادر‬ ‫شدن برای من جذاب است‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪34 |1401‬‬ ‫و چند شخصیت عجیب که دوســت دارید سر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتانباشند؟‬ ‫من عاشــق «زالتان ابراهیموویچ» هستم‪ ،‬خیلی دوست دارم سر سفره هفت سین من‬ ‫باشد‪ ،‬از بین کارگردانها هم «میشائیل هانکه» را خیلی دوست دارم که سر سفره هفت‬ ‫سین کنار من باشد‪ ،‬در دوران بچگی دوستی داشتم به اسم مریم که در همان دوران فوت‬ ‫کرد و شاید دلم بخواهد او هم در کنارم باشد و عمویم که شهید شده و خیلی تصویر مبهم‬ ‫و محوی از او در ذهن من وجود دارد‪ ،‬خانواده ام که همیشه کنارمن هستند و دوست دارم‬ ‫هزار سال دیگر کنار من باشند چون سال تحویل بدون خانواده مفهومی ندارد‪.‬‬ ‫سال هزار و چهارصد چگونه بود؟‬ ‫تمام سالهای زندگی ام یک طرف و این یک سال یک طرف‪ ،‬من به انداره تمام سال های‬ ‫عمرم در این یک سال بزرگ شده ام‪ ،‬بزرگ شدنی که نه به سینما ربط دارد و نه به شکل‬ ‫و جایگاه اجتماعی‪ ،‬یک چیز درونی در من اتفاق افتاد‪ ،‬به یک رهایی و به یک حال خوبی‬ ‫رســیده ام و انقدر به خدا نزدیکتر شده ام که برای من سال ‪ ۱۴۰۰‬یک سال استثنایی‬ ‫بود‪ ،‬به جان منت پذیرم و حق گذارم و خدا را شکر بابت سالی که بر من گذشت‪ ،‬یکی‬ ‫از ناب ترین تجربه های زندگی ام را در سال هزار و چهارصد تجربه کردم‪ ،‬سالی سخت‪،‬‬ ‫سخت‪ ،‬سخت را تجربه کردم ولی به نظر من ان سختی می ارزید به حالی که االن دارم‪.‬‬ صفحه 34 ‫«علی اسماعیلی فر» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫موسیقی ز یباتر ین زبان مشترک‬ ‫قلبهاست‬ ‫علی اسماعیلی فر‪ ،‬متولد نه ابان هزار و سیصد‬ ‫و پنجاه و چهار‪ ،‬تهران‪،‬‬ ‫خواننده‪ ،‬نوازنده و اهنگســاز که تا امروز ترانه‬ ‫های «بی تو»‪« ،‬نوروز»‪« ،‬بابا»‪« ،‬قهوه دلخواه»‪،‬‬ ‫«کجایــی عشــقم»‪« ،‬پاییز»‪« ،‬دســتپاچه»‪،‬‬ ‫«تنهایی» و «دوست» را با صدای او شنیده ایم‪،‬‬ ‫هنرمندی که معتقد اســت موسیقی زیباترین‬ ‫زبان مشترک قلبهاست و وقتی یک جای دنیا‬ ‫یک نفر با صدای شــما شاد می شود‪ ،‬تسکین‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬اشــک می ریــزد یا خاطره می‬ ‫سازد‪ ،‬ان زمان می تواند قشنگترین و جادویی‬ ‫ترین لحظه دنیا باشد‪.‬‬ ‫علی اســماعیلی فر از روند رو به رشد فعالیت‬ ‫های هنری اش نسبت به زمانی که برای ان می‬ ‫گذارد راضی اســت ولی می گوید هنوز خیلی‬ ‫راه زیادی برای او مانده و قطعا در ســال ‪۱۴۰۱‬‬ ‫کارهای متفاوتی انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫خواننده و اهنگســازی که دوســت دارد در‬ ‫طول مســیر زندگی از این لطفــی که خداوند‬ ‫به او داشــته لذت ببرد و این انرژی مثبت را با‬ ‫اطرافیانش تقسیم کند‪ ،‬اینکه اثر خوبی از خود‬ ‫به جا بگذارد چون به نظر او بسیار زیباست که‬ ‫انسان بتواند حس خوبی برای خودش و دیگران‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫علی اسماعیلی فر‬ ‫‪ali.a.esmaeilifar‬‬ ‫عکس‪ :‬مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪35 |1401‬‬ صفحه 35 ‫انعکاس فیلم ســینمایی «رویای سهراب» در مطبوعات مســکو پس از نمایش در جشنواره فیلم مسکو‬ ‫شباهتی شاعرانه‬ ‫به نویسنده اتاق ابی!‬ ‫کار ســپهری هم شاعرانه و هم تصویری‪ ،‬ترکیبی از ویژگی شرق و غرب است‪ ،‬او‬ ‫پس از فارغ التحصیلی از دانشــکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال هزار و‬ ‫نهصد و پنجاه و ســه داوطلب مدرســه هنر پاریس بود و برای چند سال به اروپا‬ ‫و اســیا رفت‪ .‬او به صورت جدی به دنبال کوبیسم رفت و همینطور هنر و فلسفه‬ ‫هند و ژاپن‪ ،‬در اوج شهرت به نوشتن اتاق ابی مشغول شد و از مالقات با روزنامه‬ ‫نگارها و منتقدان هنری دوری کرد‪ .‬در سن پنجاه و یک سالگی به خاطر سرطان‬ ‫خون فوت شــد‪ .‬هیچ وارثی نداشت اما میراث بزرگی جا گذاشت که ذهن چندین‬ ‫نسل از ادم های خالق را هیجان زده می کند‪.‬‬ ‫یکی از انها کارگردان ایرانی علی قوی تن است‪ ،‬زاده هزار و نهصد و شصت و چهار‬ ‫که شباهت زیادی به شاعر دارد‪ ،‬شاید این دلیلی باشد برای اینکه نه تنها فیلمنامه‬ ‫ای درباره او بنویســد بلکه نقش اصلی را هم بازی کند‪ ،‬او از ده ســال پیش برای‬ ‫نگارش این فیلمنامه برنامه ریزی کرده بود‪ ،‬علی قوی تن خودش را بازی می کند‪،‬‬ ‫کارگردانی که به دنبال حال و هوای جایی که ســپهری زندگی می کرد و اثارش‬ ‫را خلق کرده بود‪ .‬به خاطر دریافت حس و حال و تفکرات شخصیت اصلی فیلمش‬ ‫به کاشــان وطن اصلی سهراب می رود و سعی می کند وارد اتاق ابی بشود‪ ،‬وارد‬ ‫خانه ای که اســرارامیز است و اقای صفری در انجا قرار دارد که معلم سپهری در‬ ‫مدرسه ابتدایی بوده است‪ ،‬این صاحبخانه کارگردان را می برد به دنیای ان شاعر‬ ‫که خیلی پیش انجا را ترک کرده و زن هایی الهام بخش‪ ،‬ناگهان همه چیز ناپدید‬ ‫می شود و سرازیر می شود به موضوع دیگری‪ ،‬اینجاست که تو می فهمی که این‬ ‫فیلم سورئال است! شکل عجیبی پیدا می کند و ناگهان همه خاطرات می اید به‬ ‫زندگی واقعی ادم ها‪ ،‬شــروع رمزالود عرفان هم به کارهای سهراب نفوذ پیدا می‬ ‫کند و هم به سینمای قوی تن‪ ،‬کسی که سعی داشت به راحتی ورک شاپی بگذارد‬ ‫برای شخصیت اصلی اش «سهراب» موزیک ویولن سل بهزاد عبدی و فیلمبرداری‬ ‫ساعد نیکذات اضافه می شود بر این اثر ژرف‪ ،‬بسیاری از اپیزودها در گرگ و میش‬ ‫است و بسیاری از گل ها و درختان و‪ ...‬ظاهر می شوند در هاله ای از خاطرات‪.‬‬ ‫در طول تماشای فیلم نگاه کردم به یک خانمی که یک نگاه شرقی داشت و اینطور‬ ‫که به نظرم رسید اشنایی زیادی به کار سهراب سپهری داشت و من اشتباه نمی‬ ‫کردم‪ .‬وقتی از او پرســیدم در مورد این فیلم چه فکری می کنید‪ ،‬این حرف ها را‬ ‫زد‪ :‬من ارامش گرفتم با او و مجذوب این قصه عاشــقانه شــدم ‪ .‬گرچه زمانی که‬ ‫امدم به اینجا کامال فکر متفاوتی داشتم ‪.‬‬ ‫ریشــه های تغذیه کار سهراب با ظرافت اینجا نشــان داده شده‪ .‬خوشحالم که‬ ‫سرزمین ایران بسیاری شاعران و هنرمندان را متولد کرد‪.‬‬ ‫علی قوی تن درباره اکران فیلم ســینمایی رویای ســهراب گفت‪ :‬فیلم سینمایی‬ ‫رویای ســهراب که بخشی از عاشقانه های سهراب ســپهری را بازگو می کند‪ ،‬تا‬ ‫کنون در پنج جشــنواره معتبر جهان مانند مســکو‪ ،‬گوای هند‪ ،‬تاشــکند‪ ،‬داکا و‬ ‫چین به رقابت پرداخته و قرار اســت در چند ســینمای المان و استرالیا نیز برای‬ ‫عموم مردم به نمایش دراید و برای مردم ایران هم سعی می کنیم سال جدید در‬ ‫ســینماهای تهران و شهرستان ها اکران کنیم‪ ،‬البته استقبال مردم از چنین فیلم‬ ‫شاعرانه بسیار حائز اهمیت است‪ .‬اینکه می بینید ما این فیلم را اول در کشورهای‬ ‫خارجی به نمایش گذاشــتیم دلیلش پیش قدم شــدن انها و استقبالشان است‪،‬‬ ‫در کشــور ما ســینمادارها وقتی می بینند مردم بیشتر از فیلمهای طنز و کمدی‬ ‫استقبال می کنند‪ ،‬بنابراین فیلمهای کمدی سطحی را ترجیح می دهند‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪36 |1401‬‬ صفحه 36 ‫هنوز قلب امید در هنر می تپد‬ ‫نوا ذاکری‬ ‫‪navazakeri‬‬ ‫دانسته ام که هرچه کنی جز فریب نیست‬ ‫اما درین فریب فسون ها نهاده ای»‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪37 |1401‬‬ ‫از روزی که در اخبار خواندیم یک بیماری کشــنده در شــهر «ووهان»‬ ‫شیوع پیدا کرده‪ ،‬انگار که قرن ها گذشته است‪ .‬هرچه پیش رفتیم‪ ،‬حادثه‬ ‫بیشتر بر سرمان اوار شد‪ .‬امروز که به پشت سر نگاه می کنم رد پای‪ ،‬غم‬ ‫فریب زندگی باشــد را هنوز می توان در هنر جست و یافت‪.‬‬ ‫و سایه ی سنگین مرگ‪ ،‬همه جا را پوشانده و اینده هم در ابر کبو ِد ابهام این امید که شــاید‬ ‫ِ‬ ‫فرو رفته است؛ مدت مدیدی است که کورمال کورمال‪ ،‬در راهی قدم می هنری که هنوز زنده است‪ ،‬نفس می کشد و رشد می کند‪ .‬قصه ها هنوز می توانند‬ ‫جهان امروزمان در برابرشان بهشتی است‬ ‫زنیم سنگالخ و پیش رو‪ ،‬مِهی غلیظ همه چیز را در خود فرو برده‪ ،‬مقصد دروازه ی شهرهایی را بر ما بگشایند که‬ ‫ِ‬ ‫حال امروزمان‪ ،‬عظیم و شعر هنوز می تواند چون شربتی خنک‪ ،‬در ظهر تابستان‪ ،‬جانمان را ارام‬ ‫را گم کرده و در پیچش این چرخ فلک گرفتار مانده ایم‪ِ .‬‬ ‫کنــد‪ .‬ان هنگام که به قصه ها پناه مــی بریم خود را در جهانی دیگری می یابیم‬ ‫مصداق بارزی است از رباعی خیام که می گوید‪:‬‬ ‫و وقتــی کتاب را مــی بندیم‪ ،‬قصه ها درون ما جریان پیدا می کنند و از هر کدام‬ ‫توشه ای برمی داریم برای ادامه ی مسیر‪.‬‬ ‫«این چرخ فلک که ما در او حیرانیم‬ ‫وقتی که در تاریکی روی صندلی تماشــاخانه ها می نشــینیم و غرق بازیگران و‬ ‫فانوس خیال از او مثالی دانیم‬ ‫نورهای صحنه می شــویم‪ ،‬جانی دوباره می گیریــم‪ .‬ان هنگام که روی پرده ی‬ ‫خورشید چراغ دان و عالم فانوس‬ ‫سینما در داستان زندگی ادم هایی غوطه می خوریم که گاه بی شباهت به داستان‬ ‫ما چون ُص َوریم کاندر او َگردانیم»‬ ‫هرکدام از ما نیستند‪ ،‬نفسی تازه می کنیم برای ادامه ی راهمان‪ .‬هنر در ما جاری‬ ‫نقل انچه در این سال ها بر ما رفت‪ ،‬واگویه هایی است بی ثمر که کم نخوانده ایم است چرا که از درون ما سخن می گوید و روحمان چون تشنه ای طالب ان است‪.‬‬ ‫نقل اوضاع و احوال تاریک این روزها و ســال ها‪ ،‬دســت های به تاریخ را که نگاه کنیم در ســخت ترین دوره ها که هنوز بوی خون ان از البالی‬ ‫و کم ندیده ایم؛ ِ‬ ‫خون الوده ای که نان را از سفره هایمان ربوده اند و جان و روانمان را بیمار کرده صفحات کتاب ها به مشــام می رسد‪ ،‬بودند کسانی که در کنج عزلت‪ ،‬قلم زده اند‬ ‫اند‪ ،‬جز پرتاب تیر زهراگین ناامیدی که هر روز‪ ،‬هر لحظه و از هر ســو بر جانمان تا پرتوی امیدی‪ ،‬هر چند کم جان‪ ،‬بر جهان بتابانند؛ نوشته اند و خلق کرده اند و‬ ‫زنده مانده اند و تا انسان بر روی زمین قدم می زند‪ ،‬زنده خواهند ماند‪ .‬هنر روحی‬ ‫می نشیند‪ ،‬ثمری ندارد‪.‬‬ ‫اما در ایــن روزگار رن ِد بدعه ِد ناپاک‪ ،‬هنوز می تابند پرتوهای امید و روشــنی از است که بر جسم بی جان می نشیند و باز زنده اش می کند‪.‬‬ ‫پاره های ابر ســیاه؛ همان سیاهی غلیظی که گاه راه نفس می بندد و جهان را به هنر هنوز چون دایه ای مهربان بر بالینمان نشســته و جســم تب دارمان را تیمار‬ ‫سلولی بدل می کند که دیوارهایش هر لحظه تنگ و تنگ تر می شوند و درد‪ ،‬به می کند‪ .‬انجا که از همه چیز گریزانیم به کتاب ها پناه ببریم‪ ،‬ذهنمان را در قصه‬ ‫استخوان هایمان می رسد‪ .‬هنوز اما می تابند این پرتوهای امید که انسان به امید ها بشــوییم و زخم هایمان را با شعر التیام ببخشیم‪ .‬اگرچه که امروز جهان جای‬ ‫کامل مرگ است زیبایی نیست اما هنوز خورشید می تابد و هنوز راه گریزی هست‪...‬‬ ‫زنده اســت و خاموشی این نور‪ ،‬هرچند کم سو که باشد‪ ،‬معنای‬ ‫ِ‬ ‫فریب زندگی باشــد‪ ،‬چنان که شاید نصرت رحمانی درست گفته که‪:‬‬ ‫که زندگی رنگی ندارد جز امید حتی اگر این امید‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫« در این سیاه قرن‬ ‫«نادر نادرپور» می نویسد‪:‬‬ ‫بی قلب زیستن‬ ‫اسان تر است ز بی زخم زیستن‬ ‫«گر اخرین فریب تو ای زندگی نبود‬ ‫قرنی که قلب هر انسان‬ ‫اینک هزاربار رها کرده بودمت‬ ‫چندین هزار بار‬ ‫هربار خواسته ام کز تو برکنم امید‬ ‫کوچک تر است‬ ‫اغوش گرم خویش به رویم گشاده ای‬ صفحه 37 ‫«مرجان مومنی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫عاشق نقش های «تاریخی» هستم!‬ ‫مرجان مومنی‬ ‫‪marjanmomeni.official‬‬ ‫امسال ســریال «دراکوال» را در شبکه نمایش خانگی‬ ‫داشتید‪ ،‬برای سال بعد چه برنامه های دارید؟‬ ‫پیشنهاد چند تا کار جدید دارم که دارم سعی می کنم با توجه‬ ‫به متفاوت بودن نقش انتخاب درستی را داشته باشم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫قطعا نقشی را که از خودم فاصله داشته باشد دوست دارم‪،‬‬ ‫اینکه بتوانم تجربه متفاوت و ماندگار در نقشــی داشته‬ ‫باشم که تا مدتها در ذهن مردم بمانم‪.‬‬ ‫و نقشی در میان فیلمهای ایرانی که همیشه دوست‬ ‫داشته اید کاش ان را شما بازی می کردید؟‬ ‫من همیشــه و همه جا گفته ام که عاشق نقشهای‬ ‫تاریخی هستم و قطعا دلم می خواهد ان نقشی را‬ ‫که کسی تا به حال بازی نکرده خودم تجربه کنم‪.‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شــما با سفر به کجا و‬ ‫همراه کدام شخصیت جذاب می شود؟‬ ‫ترجیح می دهم در نوروز سفر نکنم و بیشتر در‬ ‫منزل بمانم‪ ،‬فیلم ببینم و مطالعه داشته باشم‪ ،‬به‬ ‫نظر من تعطیالت نوروزی همیشــه نمی تواند با‬ ‫سفر کردن جذاب بشود‪.‬‬ ‫و یک رویای قابل تحقق برای سال تازه؟‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪38 |1401‬‬ ‫شدیدا سال ‪ ۱۴۰۱‬را سالی پر از اتفاقهای درخشان‬ ‫و ایده ال پیش بینی می کنم و احساس من این‬ ‫است که تمام انچه دست نیافتنی محسوب می شود‬ ‫دست یافتنی خواهد شــد‪ ،‬هیچ رویایی قرار نیست‬ ‫فقط یک رویا بماند و قطعا قابل تحقق خواهد شد‪.‬‬ صفحه 38 ‫«علی رهان» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫رویای تور کنسرت جهانی!‬ ‫علی رهان‬ ‫‪alirahan_official‬‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪39 |1401‬‬ ‫علی اکبــر ثقفی با نام هنری «علی رهان» متولد هزار و ســیصد و‬ ‫هفتاد و یک‪ ،‬تهران‪ ،‬فارغ التحصیل مدیریت جهانگردی از دانشگاه‬ ‫جهانگردی تهران‪ ،‬خواننده‪ ،‬طراح ملودی‪ ،‬شاعر‪ ،‬نویسنده و سخنران‬ ‫انگیزشــی با موازنه علمی و مذهبی که تا امروز ترانه های «عشــق‬ ‫یعنی»‪« ،‬چشــم انتظار»‪« ،‬حس عجیب» با تنظیم کسری زاهدی‬ ‫و ««ولگرد» با تنظیم علی تاجیک را با صدای او شــنیده‬ ‫ایم‪ ،‬هنررمندی که معتقد اســت موسیقی زبانی است‬ ‫که خداوند برای صحبت با افریدگانش از ان اســتفاده‬ ‫کرده اســت و او هم برای اشتراک گذاری احساسش‬ ‫این هنر را انتخاب کرده اســت‪ ،‬به نظر این خواننده‬ ‫که موســیقی تلفیقی با هارمونی پاپ و راک را می‬ ‫پسندد اما مخاطب ویژه موسیقی پاپ است مارکت‬ ‫ما برای اینکه خودش را به بلوغ برســاند باید به‬ ‫استعدادهای جدید نگاه ویژه داشته باشد‪.‬‬ ‫موســیقی برای او عشــق و عالقه و خواننده‬ ‫محبوبش شــادمهر عقیلی است و از نظر این‬ ‫ارتیست ترانه و تنظیم اساس ساخت یک‬ ‫موسیقی و اسکلت جذب مخاطب هستند‪،‬‬ ‫«علی رهان» ابراز امیدوار می کند که با‬ ‫بودجه گذاری و سرمایه گذاری بیشتر‬ ‫و دادن ازادی به نسل جدید موسیقی‬ ‫و فاصله گیری سیاسی انها را به اوج‬ ‫هرچه بهتر برسانیم و می گوید نهایت‬ ‫امال هر هنرمند موسیقی در حیطه‬ ‫خوانندگی اجرای کنســرت است و‬ ‫به زودی شاهد کنســرتهای او نیز‬ ‫خواهیم بود‪.‬‬ صفحه 39 ‫«محســن یزدی» خواننده‪ ،‬اهنگساز و ترانه سرا‪:‬‬ ‫هنر مثل‬ ‫یک «دریا» است!‬ ‫محسن یزدی‬ ‫‪Guya.official.017‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪40 |1401‬‬ ‫محســن یزدی با اسم هنری «گویا»‪ ،‬متولد شانزده ابان‬ ‫هزار و سیصد و شصت و نه‪ ،‬زاده پایتخت والیبال ایران‬ ‫گنبد کاووس‪ ،‬دانشــجوی انصرافی کاردانی نقش ه کشی‬ ‫ معماری که از کودکی به هنر و خوانندگی عالقه داشــته‬ ‫اســت‪ ،‬دلیل انتخاب موسیقی توسط محسن یزدی این‬ ‫بود که به نظر او بهترین کاری بوده که از کودکی توانایی‬ ‫انجام ان را داشــته اســت به طوری که همه بچه ها در‬ ‫کودکســتان «پاییز پاییز بــرگ درخت می ریزه» می‬ ‫خوانده اند و این هنرمند؛ تو یه تاک قد کشیده!‬ ‫دلیل انتخاب اســم گویا توسط این هنرمند این‬ ‫بوده است که یاد اوری کند که چقدر خوب می‬ ‫شــود اگر همه شفاف تر‪ ،‬بی پرد ه تر و گویاتر‬ ‫حرف بزننــد و رفتار کنند‪ ،‬اهل دو پهلوگویی‬ ‫و در لفافه حرف زدن نباشــند چون معتقد‬ ‫است ما بیشتر از هر زمان دیگری احتیاج به‬ ‫شفافیت در همه امور داریم‪.‬‬ ‫به نظر محســن یزدی خوانندگــی یکی از‬ ‫کاملترین هنرهای دنیا است و چه بهتر و کامل‬ ‫تر اگر خودتان بتوانید ساز بزنید‪ ،‬شعر بگویید‬ ‫و اهنگسازی کنید‪ ،‬تا امروز پنج کار «درست‬ ‫عین فیلما» با ترانه عقیق ازاد و ملودی راشد‬ ‫یوســفی و «واریس»‪« ،‬صبح صورتی»‪« ،‬امیدوار» و‬ ‫«از یه جایی» با اهنگسازی و ترانه های خودش را منتشر‬ ‫کرده اســت که چهره هایی چون هامون تهرانی و پوریا‬ ‫متابعان تنظیم کننده موزیکهای او بوده اند‪.‬‬ ‫این هنرمنــد خوش صدا به فکر تهیــه البوم و اجرای‬ ‫کنســرت است اما خوانندگی را صرفا به خاطر لذت و به‬ ‫این دلیل که حالش با ان خوب می شــود انجام می دهد‬ ‫و امیدوار اســت که این هنر به او کمک کند تا ادم بهتر‬ ‫و مفیدتری برای خودش و جامعه باشد‪ ،‬از نظر او دنیای‬ ‫موسیقی و شعر و هنرهای دیگر مثل دریایی می ماند که‬ ‫ت هایمان از شنا کردن در این دریا‬ ‫همه ما به اندازه ظرفی ‬ ‫لذت می بریم‪.‬‬ صفحه 40 ‫حیات خلوت حرکت!‬ ‫صدف محسنی‬ ‫‪sadafmohseni11‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪41 |1401‬‬ ‫کنش های درونی همگام با موســیقی‪ ،‬با واکنش های بیرونی انســان‪،‬‬ ‫حرکت را خلق می کند که در قالب نام هایی با عنوان «رقص‪ ،‬حرکات‬ ‫موزون و وشت» عیان می شود‪.‬‬ ‫در تاریــخ ایران‪ ،‬مدارک اندکی در باب رقص و حرکت وجود دارد ولی‬ ‫جان مایه های هنر کالســیک ایرانی‪ ،‬وجود هنر رقص را ثابت میکند‪.‬‬ ‫رقصهای محلی یا فولکلور ایران‪ ،‬خود یکی از ریشــه های هنر حرکت‬ ‫در ایران است‪.‬‬ ‫همــه مطالب‪ ،‬پیش گفتاری بود برای طراحــی حرکت و چالش های‬ ‫موجود در ان‪ ،‬قبل از هر چیز‪ ،‬شــناخت هنر‪ ،‬فرهنگ و جغرافیا مالک‬ ‫اصلی طراحی حرکت محســوب می شــود‪ ،‬در این مرز و بوم‪ ،‬با توجه‬ ‫بــه وجود گونه های مختلــف اقوام ایرانی؛ اعم از ترک‪ ،‬لر‪ ،‬قشــقایی‪،‬‬ ‫بلــوچ‪ ،‬کــرد و‪ ...‬رقص ها و حرکت های بیشــماری وجود دارند‪ ،‬برای‬ ‫مثال در رقص محلی کردستان‪ ٣٠٠ ،‬مدل الگوی حرکتی پا دیده می‬ ‫شود که شــناخت ان به خودی خود کار راحتی نیست‪ ،‬من ب عنوان‬ ‫یک امــوزش دهنده حرکت‪ ،‬اجراگر یا پرفورمــر‪ ،‬در حین اموزش به‬ ‫هنرجویانم‪ ،‬غرق در یادگیری می شوم‪ ،‬دلیل اصلی این تبادل دوطرفه‬ ‫وجود ایده ال ها و ایده پردازی برای شــکل گیری یک حرکت جدید‬ ‫در سبک های گوناگون است‪.‬‬ ‫سبک گوناگون چیست؟ سبک های متفاوت حرکتی! برای مثال‪ ،‬سبک‬ ‫فالمنکو که یکی از اصلی ترین شــاخه های هنر های اســپانیا است‪،‬‬ ‫هنر حرکت به ســبک اسپانیایی یعنی رقص اسپانیایی‪ ،‬پس مهندسی‬ ‫کلمات خیلی اهمیتی ندارد‪ ،‬انچه که من را سمت این حرفه سوق داد‬ ‫کودکی من و عالقه شــدید من به فرهنــگ و هنر و رقص بود‪.‬پ‪ ،‬من‬ ‫طراحی حرکت فالمنکو انجام می دهم که بسیار هم کار سختی است‪،‬‬ ‫به دلیل اینکه شناخت حرکات دارای جزئیات بسیاری است که شامل‬ ‫شناخت موســیقی اصیل اسپانیا می باشد‪ .‬بله‪ ،‬شناخت حرکات رابطه‬ ‫مستقیمی با شــناخت موســیقی یک جغرافیای خاص دارد‪ ،‬در تمام‬ ‫طراحــی هایی که برای گروه های هنری یا تئاتری انجام داده ام‪ ،‬قبل‬ ‫از ان پژوهش بســیاری در مورد موســیقی مورد نظر انجام شد‪ ،‬اینکه‬ ‫اهنگساز چه کسی است‪ ،‬چه پیشینه ای دارد‪ ،‬موسیقی در چه سبک و‬ ‫ریتمی است و چه زمانی ساخته شده؛ شاید این مسئله از نظر خیلی از‬ ‫هنردوستان عجیب باشد‪ ،‬ولی تاثیر شگرفی در طراحی حرکت دارد‪ ،‬در‬ ‫هر انســان یک وجه رقصان وجود دارد که گاهی اوج می گیرد و گاهی‬ ‫رو به افول است‪ ،‬ولی هیچوقت از بین نمی رود‪ ،‬همچنان وجود دارد و‬ ‫فقط درصد ان کم یا زیاد می شود‪ ،‬در طراحی هم همین موضوع صدق‬ ‫می کند‪ ،‬طراحی حرکت بر پایه عنصر وجودی هر فرد سلیقه ای است‬ ‫و شــکل های مختلفی دارد‪ ،‬من در ســبک های اسپانیایی‪ ،‬کالسیک‬ ‫ایرانی و مصری و شــرقی‪ ،‬با توجه به عنصر درونی خود و پژوهش های‬ ‫بســیاری که انجام داده ام ‪ ،‬طراحی حرکت کرده ام و تا کنون در این‬ ‫زمینــه هم موفق بوده ام؛ چه در کالس های عمومی و خصوصی برای‬ ‫هنر جویانم‪ ،‬چه در تئاتر و چه در نمایش های ایینی ویژه بانوان‪.‬‬ ‫طراحی حرکت به تئاتر و بازیگری فرم و شکل می دهد‪ ،‬ان را از قالب‬ ‫بی حسی بیرون می کشد و وارد دنیای احساسات و رنگ می کند‪.‬‬ صفحه 41 ‫بهار و شروع‬ ‫دوستى با خودمان!‬ ‫کیمیا خلج‬ ‫‪kimiakhalaj‬‬ ‫راستش را بخواهید حتی دقیقا دلیلش را نمى‬ ‫دانم اما ‪ ١٤٠٠‬را دوست نداشتم‪ ،‬بعد که سر مى‬ ‫چرخانم مى بینم چند ســال اخیر هم چندان‬ ‫چنگى به دلم نمى زند‪ ،‬نمى خواهم بگویم تقصیر‬ ‫چه چیزى یا چه کسی است چون سال هاست‬ ‫که بهار بوى بهار نمی دهــد‪ ،‬کرونا هم که امد‬ ‫اوضاعمان بدتر شد‪ ،‬دیدارها و اغوش ها را از ما‬ ‫گرفت و ارتباطهایمان از همیشه محدودتر شد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬اگــر بخواهم صادقانه بگویم در این‬ ‫چند سال اخیر با خودم رفیق تر از همیشه بوده‬ ‫ام‪ ،‬دلیلش شــاید به نظرتان کودکانه بیاید اما‬ ‫حقیقت محض است‪ ،‬راستش من همیشه از ان‬ ‫دســته ادم هایى بوده ام که از کودکى با خودم‬ ‫حرف مى زده ام‪ ،‬این عادت تا بزرگسالى و درست‬ ‫تا همین االن همراه من است‪ ،‬در این چند سال‬ ‫اخیر که ماسک ها روی صورتهایمان حسابى جا‬ ‫خوش کرده اند من هم از فرصت استفاده کرده‬ ‫ام و به جبران همه وقت هایى که سکوت کرده‬ ‫بودم‪ ،‬بدون ترس از نگاه ها و قضاوت ها با خودم‬ ‫شروع به حرف زدن کرده ام‪ ،‬در خیابان که راه‬ ‫می رفتم شعر می خواندم‪ ،‬شکلک در مى اوردم‪،‬‬ ‫غر مى زدم‪ ،‬قربان صدقه خودم مى رفتم و اینطور‬ ‫شد که خودم با خودم رفیق تر شدم‪ ،‬انگار یک‬ ‫تکه پارچه جلوى دهانم‪ ،‬جهان من را جدا کرد از‬ ‫جهان ان دیگرى ها‪...‬‬ ‫راســتش «بهار» هیچوقت برای من تنها یک‬ ‫فصل نیســت‪ ،‬بهار یک اتفاق است‪ ،‬یک شروع‬ ‫براى دوستى با خو ِد خودمان‪ ،‬زندگى کوتاه تر از‬ ‫همیشه است‪ ،‬این را در این روزهایى که پر از داغ‬ ‫عزیز از دست رفته است دیگر به گمانم همگى‬ ‫درک کرده ایم‪ ،‬با خودمان حرف بزنیم‪...‬‬ ‫«بهار» باشیم؛ همین!‬ ‫عکس‪ :‬المیرا ماهروزاده‬ ‫‪elimraa‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪42 |1401‬‬ صفحه 42 ‫«محسن طاعتی مقدم ضیابری»‬ ‫نویسنده و مترجم‬ ‫تماممشاغل‬ ‫بههنر مرتبط‬ ‫هستند‬ ‫محسن طاعتی مقدم ضیابری‬ ‫چهره ماندگار مدیریت و کارافرینی ســال نود وشش‬ ‫‪dr.taati.ir‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪43 |1401‬‬ ‫محســن طاعتی مقدم ضیابری‪ ،‬متولد نوزده‬ ‫اردیبهشت هزار و سیصد و پنجاه و هفت‪ ،‬رشت‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬مترجم و عضو رسمی انجمن اهل قلم‬ ‫ایران‪ ،‬دکترای حقوق «جزا و جرم شناســی»‪،‬‬ ‫مدرک کوتاه مدت جرم شناسی از دانشگاه علوم‬ ‫و تحقیقات اوراسیا‪ ،‬گواهینامه مشاوره حقوقی‬ ‫از وزارت علــوم و تحقیقات و فن اوری‪ ،‬مدرک‬ ‫مدیریت و رهبری از دانشگاه تهران‪ ،‬گواهینامه‬ ‫مشــاور حقوقی «کیفری‪ ،‬خانواده» از موسسه‬ ‫امین زیرنظر وزارت علوم و تحقیقات‪ ،‬گواهینامه‬ ‫‪ CIP‬اروپا مدیریت منابع انســانی و نظارت بر‬ ‫ســازمان ها‪ ،‬گواهینامه مدیریــت و رهبری از‬ ‫‪ QAL‬انگلســتان‪ ،‬مــدرک دوره کوتاه مدت‬ ‫تجارتالکترونیکازدانشگاهاکسفوردانگلستان‪،‬‬ ‫گواهینامه و دوره تکمیلــی اقتصاد مدیران از‬ ‫دانشــگاه ‪ ICS‬اروپا‪ ،‬دریافت دوک مدیریت و‬ ‫مدیریت طالیی از دانشگاه ‪ TNRS‬امریکا در‬ ‫سال ‪ ،۲۰۱۸‬مولف و نویسنده کتابهای‪ :‬حقوق‬ ‫مدنــی‪ ،‬قانون دعاوی چک (بــه همراه قوانین‬ ‫جدید)‪ ،‬تابعیت حقوق خصوصی‪ ،‬حقوق بین‬ ‫المللی عمومی‪ ،‬حقوق عمومی‪ ،‬حقوق بشــر‪،‬‬ ‫مطالعه تطبیقی بزهکاری اطفال و نوجوانان در‬ ‫نظام حقوقی ایران و امریکا و ترجمه کتابهای‪:‬‬ ‫مدیریت ریسک (راهنمای پیاده سازی ‪31000‬‬ ‫‪ ،)ISO‬رهایی معلمان از استرس (مثلث مقابله‬ ‫راهکارهای نوین در این خصوص)‪ ،‬روانشناسی‬ ‫جنایی (راهنمایی برای دانش پژوهان)‪ ،‬کیفیت‬ ‫در اموزش عالی (ایجاد توســعه فضیلت شیوه‬ ‫های حرفه ای)‪ ،‬مدیریت منابع انســانی (من‬ ‫موهانجشی)‪،‬مصاحبهکیفیچیست(روزالیند‬ ‫ادوارد – جانت هلند)‪ ،‬عدالت ترمیمی (هواردز‪-‬‬ ‫علی گوهر)‪ ،‬کودکان کار (کاترین ال‪.‬شمیتز –‬ ‫الیزابت کیم جین تراور‪ -‬دســی الرسون)‪ ،‬کار‬ ‫افرینی (جان ‪.‬ار ‪.‬بســانت‪.‬جوئی تید)‪ ،‬حقوق‬ ‫بشــر(اندروکالفام)‪ ،‬مدیریت صادرات و واردات‬ ‫(دانشگاه تکنولوژی رای)‪ ،‬پنجاه نکته یک دقیقه‬ ‫ای برای رهبران (استفن هینز)‪ ،‬چهره ماندگار‬ ‫مدیریت و کارافرینی در سال ‪ ۱۳۹۶‬در اجالس‬ ‫ملی مدیریت و کارافرینی کشور و برنده تندیس‬ ‫ویژه مدیریت از سوی کارشناسان اروپا در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۷‬و تندیــس حقوقدان برتــر از اکادمی‬ ‫دانشگاهی‪ TNRS‬امریکا‪.‬‬ صفحه 43 ‫زمستان دلم‬ ‫داوود سهامی‬ ‫‪Davod_sahami‬‬ ‫زمستان دلم‬ ‫با طلوع چشمان تو جوانه می زند‪...‬‬ ‫بهار بهانه است‬ ‫تو نگاهم کنی‬ ‫هر صبح عید می شود‪.‬‬ ‫من این بهار می روم‬ ‫حتی اگر نرسم‬ ‫و شکفته نشود گل تنهایی و تجردم‬ ‫می روم‪...‬‬ ‫و می دانم در راهی که یاد عشق هست‬ ‫ثمری هم اگر نباشد‬ ‫در قلبم بهار جوانه می زند‬ ‫من دقیقه شمار عبور از این جاده ام‬ ‫به مقصد هم نرسم مهم نیست‬ ‫همین که هدف عشق باشد قانعم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪44 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیر ثمودی‬ ‫‪emadsamoudi_jr‬‬ صفحه 44 ‫بهار خانوم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫دوباره شور و شادی‪ ،‬دوباره رقص و گردش‬ ‫زمستون رفت بخوابه‪ ،‬با اون هوای سردش‬ ‫میخوایم بریم تا سیزده‪ ،‬دنیا رو ما بگردیم‬ ‫دلخور بودیم از هرکی‪ ،‬رفتیم و اشتی کردیم‬ ‫بهار خانوم دوباره‪ ،‬دنیا رو باز قشنگ کرد‬ ‫مادربزرگ خوبم‪ ،‬موشو حنایی رنگ کرد‬ ‫اینه گذاشت با شمعدون‪ ،‬کنار تنگ ماهی‬ ‫چه سفره قشنگی‪ ،‬خیر ببینی الهی‪...‬‬ ‫با خوشگالی فامیل‪ ،‬عکسای یادگاری‬ ‫دوباره دید و بازدید‪ ،‬میریم به خواستگاری‬ ‫تو کوچه ها می پیچه‪ ،‬صدای ساز و تنبک‬ ‫صد سال به این ساال باد‪ ،‬نوروزتون مبارک‬ ‫یه دسته یاس و مریم‪ ،‬به من که عیدی دادی‬ ‫یادش بخیر چه خوب بود‪ ،‬بهار و پیک شادی‬ ‫با هم سفر می رفتیم‪ ،‬چه ساده و صمیمی‬ ‫یادش بخیر تو جاده‪ ،‬با پیکان قدیمی‬ ‫نوروز هنوز برامون‪ ،‬یه سنت قشنگه‬ ‫سرگرمیمون تو کوچه‪ ،‬یه توپ و هفت تا سنگه‬ ‫از سالهایی که رفته‪ ،‬چه خاطراتی داریم‬ ‫تو گلدونای خونه‪ ،‬باز نسترن می کاریم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪45 |1401‬‬ ‫لباس نو بپوشیم‪ ،‬بازم بهار رسیده‬ ‫پدربزرگ ماهم‪ ،‬می خنده عیدی میده‬ ‫با اسکناس یه بوسه‪ ،‬رو گونه هام می شینه‬ ‫ماهی و اینه شمعدون‪ ،‬کنار هفت تا سینه‬ صفحه 45 ‫«مجتبی محسنی» و «نسر ین رستمی» هنرمند عکاس‪:‬‬ ‫ما «تار یخ» را ثبت می کنیم!‬ ‫مجتبی محسنی‪ ،‬متولد دوم تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی گرایش عکاســی تبلیغاتی و فوق لیسانس پژوهش هنر و نسرین‬ ‫رستمی‪ ،‬متولد پنج بهمن هزار و سیصد و هفتاد و سه‪ ،‬بندرگناوه‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی از دانشگاه هنر تهران‪ ،‬تیم حرفه ای و کاربلد «استودیو کالک»‪ ،‬در‬ ‫مدت زمانی که انجا حضور داشتیم چهره های نام اشنای هنر و سینما یکی‬ ‫پس از دیگری جلوی دوربین این تیم حرفه ای قرار می گرفتند و پس از ان‬ ‫فرصتی شد تا در روزهای پایانی اسفند هزار و چهارصد با دوستان استودیو‬ ‫کالک گفتگویی کوتاه و صمیمی داشته باشیم‪.‬‬ ‫چه شد از اینهمه هنر سمت عکاسی رفته اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬من به واسطه شغل پدرم که عکاس صنعتی نفت بود به این هنر‬ ‫عالقه مند شــدم‪ ،‬خیلی ناخواسته خودم هم عکاس صنعتی شدم و االن از این اتفاق‬ ‫خیلی خوشحال هستم‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬مــن همیشه به عکاسی فکر می کردم اما صرفا برای من یک فکر‬ ‫بود و هیچ وقت فکر نمی کردم که جدی شود‪ ،‬سال نود و دو کنکور را با رتبه سی و‬ ‫دو قبول شدم و قصد داشتم تربیت دبیری بخوانم‪ ،‬خیلی اتفاقی و به پیشنهاد یکی از‬ ‫دوســتانم برای انتخاب رشته با مشاور صحبت کردم که بعد از پایان صحبت با ایشان‬ ‫مسیر زندگی من به کل تغییر کرد‪.‬‬ ‫سختی ها و شیرینی های این حرفه از نظر شما چیست؟‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬سخت ترین قسمت ان برای من این است که خیلی ها هنوز عکاسی‬ ‫را به عنوان یک رشته قبول ندارند و در مرحله بعد انقدر که باید برای ان ارزش قائل نمی‬ ‫شوند‪ ،‬به نظر من وقتی انتخاب حرفه از روی عالقه و تصمیم خودتان باشد همیشه لذت‬ ‫بخش می شود‪.‬‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬تک تک ثبت لحظات برای ما شیرین است چون داریم تاریخ را ثبت می‬ ‫کنیم و هر وقت شاتر را می زنیم با عشق و عالقه این کار را می کنیم و فقط و فقط به ثبت‬ ‫ان لحظه فکر می کنیم‪ ،‬اما خب سختی های زیادی هم دارد که تا کسی مشغول به این کار‬ ‫نشود به درستی نمی تواند درک صحیحی از این موضوع داشته باشد‪ ،‬مثل وزن دوربین که‬ ‫شاید ساعت ها باید ان را تحمل کنید یا اینکه در زمان عکاسی بدن عکاس باید در فرم های‬ ‫مختلف قرار بگیرد تا برای ثبت یک عکس کادر مناسب شکل بگیرد و این خیلی فشار زیادی‬ ‫به عکاس وارد می کند‪ ،‬تمرکز زیاد روی پز‪ ،‬کادر‪ ،‬نور‪ ،‬زاویه و‪ ...‬که به مرور خیلی انرژی بر‬ ‫می شود و از همه بدتر نوع نگاه و درخواست های مخاطب و مردم از عکاس است که فکر‬ ‫می کنند شاتر زدن کار خیلی راحت و اسانی است‪ ،‬اینکه سریع عکس را طلب می کنند یا‬ ‫می گویند که یک عکس هم از ما بگیرید مگر چه می شود!؟ درک درستی ندارند که همه‬ ‫اینا هزینه دارد و خیلی سهل و اسان برخورد می کنند‪.‬‬ ‫جذابترین کاراکترهایی که از انها عکاسی کرده اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬شهرداد روحانی‪ ،‬علی نصیریان و ساره رشیدی‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬همیشه وقتی افراد مسن جلوی دوربین من قرار می گیرند و با انها‬ ‫برای ثبت عکسهایم ارتباط برقرار می کنم جذابیت دارد و اینکه چه کسی باشند برای‬ ‫من فرقی ندارد‪.‬‬ ‫چند شخصیت معروف که دوست دارید از انها عکاسی کنید؟‬ ‫مجتبیمحسنی‪:‬جواد عزتی‪ ،‬پژمان جمشیدی و نیکی کریمی‪.‬‬ ‫نسرینرستمی‪ :‬ایدا سرکیسیان همسر شاملو‪.‬‬ ‫پیش می اید از یک نفر عکاسی کنید و انقدر انرژی اش منفی باشد که‬ ‫بخواهیدزودترعکاسیتمامشود؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬بله متاسفانه پیش امده ولی به ندرت‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬بله پیش امده!‬ ‫عالقه مندی شما بیشتر به چه نوع عکس هایی است؟‬ ‫نسرینرستمی‪:‬عکاسیمستند‪.‬‬ ‫مجتبیمحسنی‪ :‬عکسهای صنعتی و حیات وحش‪.‬‬ ‫دلیل انتخاب این حرفه بیشتر مسائل مادی بوده یا عشق و عالقه و یا حتی‬ ‫تفریح؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬مســائلی مالی که قطعا تاثیر دارد ولی عالقه من به عکاسی پرتره و‬ ‫نورپردازی من را به این سمت هدایت کرد‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬قطعا عشق و عالقه‪.‬‬ ‫استودیو کالک را در یک جمله تعریف کنید!‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬حاصل تفکر من که هشت سال برای پیشرفت ان جنگیدم تا به اینجا‬ ‫برسد و استودیو کالک جایی باشد برای نشان دادن توانایی ها و تجربه ها‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬استودیو کالک برای جایگاهی که دارد با چالش های زیادی مواجه بوده‬ ‫و خوشحال هستم که حتی در شرایط سختی که خیلی از کسب و کارها مجبور به تعطیل‬ ‫کردن شدند استودیو کالک همچنان پا برجاست و همچنان با عالقه و انگیزه ادامه می دهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪46 |1401‬‬ ‫مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ صفحه 46 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪47 |1401‬‬ صفحه 47 ‫«رو‬ ‫ز‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ههن‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫بر‬ ‫گ‬ ‫د»‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪48 |1401‬‬ صفحه 48 ‫تلگرافی از صد مصاحبه خواندنی تر‪...‬‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪22 |1401‬‬ ‫بهزاد فراهانی‪ :‬بیشــترین مصاحبه را با اقای فراهانی در نشریات مختلف داشته‬ ‫ام‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬پرهیجان و پر از تیتر! معموال در هر مصاحبه اســم گلشــیفته‬ ‫را می اورد و سانســور می کنند‪ ،‬اما اینجا می نویسیم تا سانسور نشود‪ ،‬گلشیفته‬ ‫فراهانی!‬ ‫شبنم قلی خانی‪ :‬با شخصیت است و ارام صحبت می کند‪ ،‬محبوبیت حداکثری‬ ‫را دارد و کمتر پیش می اید کســی پشت سر او غیبت کند‪ ،‬چهره اش سالهاست‬ ‫که تغییر نکرده است!‬ ‫بهرام افشاری‪ :‬با بهرام افشاری گفتگو گرفته بودم که بعد از چاپ تیتر را دوست‬ ‫نداشــت و قول دادم با تیتر دلخواهش زمان دیگری و در جای دیگری چاپ کنم‪،‬‬ ‫بعد از چاپ ناراحت شــد و گفت شــکایت می کند اما با معرفت تر از این ها بود‬ ‫که این کار را انجام دهد!‬ ‫رویا میرعلمی‪ :‬ادم حســابی‪ ،‬متشــخص‪ ،‬با کالس و یکی از ادم هایی که من را‬ ‫یاد تئاتر می اندازد‪ ،‬بســیار هنرمند! بیشترین سوال و جواب را در یک مصاحبه با‬ ‫رویا میرعلمی داشته ام‪.‬‬ ‫جواد یساری‪ :‬ســخت مصاحبه می کند و جوابهایش کوتاه است‪ ،‬بدون ادعا و با‬ ‫وجود اینکه سالها کم کار شده اما از تمام خواننده های امروز مشهورتر است‪ ،‬قرار‬ ‫بود با عباس قادری فیت بدهد که نشــد! در روز مصاحبه یکی از هوادارنش برای‬ ‫دیدار او هفتصد کیلومتر امده بود!‬ ‫الهه حصاری‪ :‬ورزشــکار! خوشتیپ و بهترین گزینه برای بازی کردن نقش های‬ ‫دوم انقدر که روزی سیمرغ نقش دوم فجر را خواهد گرفت!‬ ‫ایدا نامجو‪ :‬زیبا روی جلد و محترم در دنیای واقعی!‬ ‫بابک کریمی‪ :‬خوب حرف می زند ولی فالوی شما را بک نمی دهد! بازیگری که‬ ‫اگر در ایتالیا متولد می شد می توانست پارتنر خوبی برای «والنتینا چروی» باشد‬ ‫هر چند در مقابل «سوفیا لورن» بازی کرده است‪.‬‬ ‫سمیرا حسینی‪ :‬نیمه ی دیگر متین ستوده‪ ،‬خوش پوش و خوش اخالق‪ ،‬مهربان‬ ‫و دوست داشتنی و خواننده ی اینده!‬ ‫اریا عظیمی نژاد‪ :‬مصاحبه به ســمتی رفت که بیشتر از شادمهر صحبت کردیم‪،‬‬ ‫معتقد بود که اگر شــادمهر در ایران می ماند به راحتی استادیوم ازادی را پر می‬ ‫کرد‪ ،‬موبایل عظیمی نژاد معموال سایلنت است و جواب نمی دهد!‬ ‫اکبر گلپا‪ :‬پر از خاطرات شنیدنی و قسمتی از تاریخ موسیقی ایران‪ ،‬هر سه شنبه‬ ‫هوادارانــش از همــه جای دنیا به دیدار او می اینــد و برای انها از‬ ‫مهستی و هایده و احمد ظاهر شاه صحبت می کند‪.‬‬ ‫مژده لواســانی‪ :‬متفاوت ترین با حجاب هر دو عالم‪ ،‬استقاللی‬ ‫دو اتیشه و میانه رو با کلی هوادار از هر دو جناح چپ و راست‪،‬‬ ‫خواستگارهای زیادی دارد و معموال همه او را دوست دارند!‬ ‫رضا یزدانی‪ :‬خــوش خنده و اکتیو و از نظــر خودش احتماال‬ ‫خیلی خاص‪ ،‬مصاحبــه را تلفنی گرفتم و عکس روی جلد‬ ‫را از شــیراز فرستادند‪ ،‬از معدود خواننده هایی که هنوز‬ ‫ترانه های خوب می خواند‪.‬‬ ‫صحرا اســدالهی‪ :‬به دعوت دوســتی مشترک به‬ ‫تماشــای تئاتری دعوت شــدم که فقط یک بازیگر‬ ‫دختر داشت‪ ،‬به خانه که رسیدم سریالی پخش می‬ ‫شد که همان دختر در ان حضور داشت و انجا بود‬ ‫که تفاوت حجاب در تئاتر و تلویزیون را فهمیدم‬ ‫زمانی که به سختی او را در تلویزیون شناختم!‬ ‫بهروز پناهنده‪ ،‬شهره سلطانی‪ :‬بهروز پناهنده‬ ‫را از تئاتر می شــناختم و همسرش را از جعبه ی‬ ‫جادویی‪ ،‬از معدود زوج های هنری که به هم می‬ ‫ایند‪ ،‬هرچند اولی ارام اســت و دومی کمی تا‬ ‫حدودی شلوغ!‬ ‫رامین پرچمی‪ :‬یکی از اولین دوستان‬ ‫من بعد از ورود به مطبوعات‪ ،‬با هم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫به تماشــای یک تئاتر رفتیم و بعد از ان دیگر از او خبر ندارم‪ ،‬معلق بین جنجال‬ ‫و حاشیه و سکوت و محبوبیت!‬ ‫سحر قریشی‪ :‬نمونه درســت لذت بردن از زندگــی‪ ،‬ساده و بدون نقاب و همان‬ ‫اســت که می بینید‪ ،‬اگر حاشیه های خودخواسته و ناخواسته بگذارند شاید روزی‬ ‫با یک فیلم تماشایی نظر منتقدان را هم جلب کند‪.‬‬ ‫امیرعباس گالب‪ :‬خوش برخورد‪ ،‬دوست داشتنی‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬خوش لباس با‬ ‫فن پیج هایی دواتیشه و واقعی‪ ،‬خواننده ای که من با این ترانه او را شناختم‪ :‬دعوا!‬ ‫الیکا عبدالرزاقی‪ ،‬بورژین عبدالرزاقی‪ :‬با الیکا ســه بار‪ ،‬بورژین دوبار و مادر‬ ‫محترمشان یک بار مصاحبه داشته ام‪ ،‬الیکا دوست داشت که در لندن متولد شود‬ ‫و بورژین افتخار می کند شاگرد حمید سمندریان بوده است‪.‬‬ ‫افســانه چهره ازاد‪ :‬رکورددار تاخیر با دو ساعت و چهار دقیقه و مصاحبه برای‬ ‫ســریالی که بعد از دو ســال هنوز هم پخش نشده است‪ ،‬بعد از پایان گفتگو برای‬ ‫اینکه تاخیرش را تالفی کنم گفتم مصاحبه ضبط نشده تا برای لحظاتی جا بخورد!‬ ‫سپیده مرادپور‪ :‬با یک ساعت و نیم تاخیر در رتبه سوم بد قول ها قرار دارد‪ ،‬به‬ ‫جرات می گویم همین حاال که این یادداشت را می خوانید به او خوش می گذرد‪،‬‬ ‫هرکجا که باشد و هر زمان که شما این را بخوانید‪.‬‬ ‫فرزین محدث‪ :‬با فرزین دوبار روی جلد داشــته ام‪ ،‬موفرفری‪ ،‬پر هیجان و شلوغ‬ ‫که گاهی انقدر حرف می زند کــه روی اعصابتان می رود‪ ،‬بدقول ترین ادم روی‬ ‫زمین و نقش اول فیلمی که در سال گذشته ان را ساختم!‬ ‫مه لقا می نوش‪ :‬با چشــمهایی قشــنگ و کمی مغرور‪ ،‬هنرمنــد خوش رو و با‬ ‫اخالقی که حتما از او بیشتر خواهیم شنید‪.‬‬ ‫علیرضا واحدی نیکبخت‪ :‬به علیرضا گفتم الزم نیســت در هر مصاحبه از اینکه‬ ‫به پرسپولیس رفته اید اظهار پشــیمانی کنید‪ ،‬تیتر مصاحبه هم این بود‪ :‬دوست‬ ‫داشتم جای نوید محمدزاده در متری شش و نیم باشم!‬ ‫زهره نعیمی‪ :‬اگر بازیگر نمی شــدم گلفروش می شدم! یکی از خوش حس ترین‬ ‫تیترهای دوران خبرنگاری من در اولین مصاحبه زندگی زهره نعیمی‪ ،‬بعدها و این‬ ‫بار به همراه نیلوفر کوخانی گفتگویی دوباره داشتیم‪.‬‬ صفحه 22 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪23 |1401‬‬ ‫امیرصد هزاری‪ ،‬فریبا طالبی‪ :‬با انها حوصله تان ســر نمی رود‪ ،‬زوج شــیرازی‬ ‫مشــهدی دنیای طراحی لباس که برچسب مدلینگ روی انها خورده اما بازیگران‬ ‫خوبی هم هستند‪ ،‬صدهزاری شعرهای خوبی هم می نویسد!‬ ‫شــیوا طاهری‪ :‬از معدود خوش چهره های خوش عکس که بیشتر از بازیگری‬ ‫مخاطبانش را یاد یوگا و غواصی می اندازد‪ ،‬اولین مالقات در یک روزی برفی بارانی‬ ‫پر ترافیک و اخرین دیدار همین چند روز پیش!‬ ‫سیاوش چراغی پور‪ :‬کمتر کسی پیدا می شــود که او را دوست نداشته باشد‪،‬‬ ‫دخترها عاشــق او هستند و پسرها به او احترام می گذارند‪ ،‬یا برعکس! تلفیقی از‬ ‫تمام شیرینی های یک قنادی!‬ ‫ساناز طاری‪ :‬جنجالی و حساس! شصت درصد حرفهایش را نمی شد چاپ کرد‬ ‫چون هم نشریه ما را می بستند و هم در سینماها را با این حال ان چهل در صد‬ ‫هم مصاحبه بدی نشد!‬ ‫فرناز رهنما‪ :‬از تیتر شــاکی شد و گفت اسمم را یادداشت می کند تا دیگر هرگز‬ ‫با من مصاحبه نکند‪ ،‬تا امروز به حرفش عمل کرده اما از همینجا او را به اشتی به‬ ‫بهانه عید و یک مصاحبه روجلدی دعوت می کنم!‬ ‫محمدرضا علیمردانی‪ :‬نابغه! صداپیشه‪ ،‬خواننده‪ ،‬بازیگر‪ ،‬مجری و احتماال ترانه‬ ‫هم می نویسد اما با اسم مستعار می دهد که شهرام شب پره و اندی بخوانند!‬ ‫کیمیا خلج‪ :‬بیشتر مواقع جلدها را دقیقه نود می بندیم و سردبیر شاکی می شود‪،‬‬ ‫کیمیا خلج را در وقت اضافه گرفتم‪ ،‬هفت صبح افیش عکاسی و ساعت ده رفتیم‬ ‫برای چاپ! دوست داشتنی با دوستهای فراوان!‬ ‫مهدی باقربیگی‪ :‬مجید قصه های مجید یکی از چند هنرمندی است که همیشه‬ ‫دوست داشــتم با او مصاحبه کنم‪ ،‬به خودش هم گفتم که «سلبریتی» دوران ما‬ ‫بوده است!‬ ‫هدیه بازوند‪ :‬اولین ســوال من در اولین برخورد بــا هدیه بازوند‪ :‬چرا دخترهای‬ ‫کورد زیبا و پسرهای ان خوشتیپ هستند؟ نقش اصلی سریال «نون‪،‬خ» و کشف‬ ‫تماشــایی ســعید اقاخانی دختر خیلی خوبی بود! در ســال تازه حتما گفتگو و‬ ‫دیداری تازه خواهیم داشت‪.‬‬ ‫بامداد افشــار‪ :‬حتی هنگام گفتگو با بامداد افشار هم موزیک سریال قورباغه در‬ ‫سرم پخش می شد‪ ،‬رکورددار حضور در جشنوارفجر در دو دوره گذشته که روزی‬ ‫گروه «اتاق» را جهانی خواهد کرد‪.‬‬ ‫علی قوی تن‪ :‬کپی ســهراب سپهری که فیلم «رویای سهراب» او تماشایی شده‬ ‫و شــما را به دیدن ان هر زمان که اکران شــد دعوت می کنم‪ ،‬علی قوی تن مثل‬ ‫نویسنده این گزارش متولد اولین روز از ماه مرداد است‪.‬‬ ‫الهام طهموری‪ ،‬حامد احمدجو‪ :‬زوج تماشــایی اصفهانی که معموال با هم ســر‬ ‫کار نمی روند تا یکی در خانه باشد که به گلدان ها اب بدهد‪ ،‬عاشق درست کردن‬ ‫چیزهای عجیب غریب از باقی مانده چیزهایی که به درد نمی خورد!‬ ‫فاطیما بهارمست‪ :‬شبیه عکس هایش نیست‪ ،‬مدتی نبود و حاال دوباره پیدا شده‬ ‫تا باز هم چهره شود‪ ،‬تنها یک بازیگر است که با یک دست لباس به اتلیه می اید‬ ‫و می رود؛ فاطمیا بهارمست!‬ ‫خشایار اعتمادی‪ :‬تنها یک کلمه‪ :‬محترم! کمتر از یک ماه بعد از مصاحبه ترانه‬ ‫«عشــق چند ســاله» من را خواند و این ترانه برای همیشه به سعادت رسید‪ ،‬با‬ ‫خداحافظی اش از موسیقی غمگین شدم‪.‬‬ ‫صبا ایزدپناه‪ :‬عاشق لباسهای رنگارنگ و فیگورهای عجیب و هنری‪ ،‬دختر کورد‬ ‫هنرمند!‬ ‫امیر کاوه اهنین جان‪ :‬مصاحبه با او راحت اســت چون کلمات را ادبی بیان می‬ ‫کند و در نتیجه تنظیم مصاحبه راحت تر می شــود‪ ،‬پادشاه اموزشگاه سولو و پدر‬ ‫عالیجناب شاهان اهنین جان‪ ،‬به شکل همزمان عاشق همسر و تئاتر!‬ ‫فریبا نادری‪ :‬عاشــق استوری گذاشتن در واتساپ و خودمانی شدن با عکاس ها‪،‬‬ ‫شبیه بیشتر بازیگرها عکاس ها را بیشتر از خبرنگارها دوست دارد ولی اهل جواب‬ ‫ندادن به سوالهای حاشیه ای نیست!‬ ‫جمشید مشایخی‪ :‬استاد مشایخی‪ ،‬تکیده و باشکوه! پر از حرف های شنیدنی و‬ ‫از ان ادمهایی که دوست داشتم در کنار او عکس بگیرم‪.‬‬ ‫فریما حبشــی زاده‪ :‬به بهانه تئاتر مصاحبه کردیم اما بیشتر از موسیقی و رپ‬ ‫حرف زدیم‪ ،‬چند وقت بعد برای همیشــه از ایران رفت و حاال می توانید او را در‬ ‫شبکه های ان سمتی تماشا کنید‪ ،‬خانم جاستینا‪ ،‬باجنبه‪ ،‬کاردرست و فعال!‬ ‫علی مســلمی‪ :‬مصاحبه روی پشت بام خانه شــان به صرف چایی و شکالت و‬ ‫عکاسی! باکالس چشم رنگی که سینما یک فیلم خوب به او مدیون است!‬ ‫کیمیا یزدیان طهرانی‪ :‬اگر خبرنگار هنری نمی شــدم احتماال به سمت ورزشی‬ ‫نویســی می رفتم! مصاحبه با شماره ده تیم ملی هیجان انگیز و برای من متفاوت‬ ‫بود‪ ،‬کیمیا خوابهای بسکتبالی نمی بیند و دوست دارد روزی در «یورولیگ» بازی‬ ‫کند‪.‬‬ ‫رضا شفیعی جم‪ :‬در تمام حرفهایش یک وجه مشترک بین خودم و او پیدا کردم‪،‬‬ ‫تنهایی! عاشق نقاشی که تابلوهایش هیچوقت به حد نصاب نمی رسد تا نمایشگاه‬ ‫بگذارد و عاشق فیلم ساختن اگر تهیه کننده پولداری پیدا شود!‬ ‫روشنک گرامی‪ :‬به نظر خودش خوشگل نیست اما نظر خودش مهم نیست! یکی‬ ‫از انهایی که پوشــیدن لباس پســرانه را برای دخترها مد کرده است‪ ،‬بازیگر فیلم‬ ‫های خاص با چشمهایی سرخ و همیشه خسته!‬ ‫امید جهان‪ :‬ترانه های خودش را نمی شــنود و دوســت دارد با محسن چاوشی‬ ‫فیت بدهد!‬ ‫ایلین بایراک‪ :‬حیف است در این لیست طراح لباس نداشته باشیم‪ ،‬ایلین بایراک‬ ‫شــبیه سنجاب ها صحبت می کند و یک عکس از خودش روی دیوار اتاقش دارد‬ ‫که عاشق ان است‪.‬‬ ‫کیوان ساکت‪ :‬کنســرت ابادان و دلواپس های ان زمان که نمی گذاشتند اقای‬ ‫ســاکت روی صحنه برود‪ ،‬با گارد و اسکورت این اتفاق افتاد و دو مصاحبه چالشی‬ ‫خوب با هم داشتیم!‬ ‫عبداهلل روا‪ :‬منتظر امدن ایشان بودم که با موتور پیچید در کوچه! با همان موتور‬ ‫بردیمش روی جلد‪ ،‬برخالف ویدئوچک انقدر شلوغ نبود ولی بی نهایت با معرفت‬ ‫و شوخ!‬ صفحه 23 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪24 |1401‬‬ ‫ناصر هاشمی‪ :‬احتماال اولین بازیگری که شماره من را به عنوان خبرنگار ذخیره‬ ‫کرده اســت! نویسنده کاراکتر محبوب ســمندون خلوت خودش را در باغچه ای‬ ‫بیرون از شهر پر می کند‪.‬‬ ‫نازنین احمدی‪ :‬اگر موهایش را شانه کند شبیه لیال حاتمی می شود‪ ،‬با سیمرغی‬ ‫که قربان صدقه اش می رفت امد و برای روی جلد روزنامه هنرمند عکس گرفتیم‪.‬‬ ‫بهتاش صناعی ها‪ ،‬مریم مقدم‪ :‬باکالس‪ ،‬بین المللی‪ ،‬ادم حســابی! احتماال در‬ ‫خانه انها حرفی جز کتاب و شــعر و فیلم و موسیقی و تئاتر و هنر و دوست داشتن‬ ‫نیست!‬ ‫فرنوش صمدی‪ :‬فرزند فیلم کوتاه که در فیلم بلند هم صاحب ســبک و اسم می‬ ‫شود‪ ،‬روجلدی و همیشه انالین!‬ ‫ارمین زارعی‪ :‬تماس گرفتم و گفت گفته اند دو سال نباید مصاحبه کند تا مجاز‬ ‫شود! دو سال بعد تماس گرفتم و حرف زدیم از اینکه نمی خواهد از ایران برود‪.‬‬ ‫الســا فیروزاذر‪ :‬هر وقت مصاحبه می کنیم بیچاره می شوم! با حساسیت زیاد‬ ‫گفتگو را بارها ادیت می زنیم و هر بار می گویم دیگر با شما گفتگو نمی کنم و باز‬ ‫هم سراغ این سوژه جالب می روم‪ ،‬فیروزاذر دوست دارد نقش ادمهای سادیسمی‬ ‫را بازی کند!‬ ‫علی اصحابی‪ :‬میکروفــون را برعکس گرفتم‪ ،‬زندگی ام برعکس شــد! یکی از‬ ‫چالشی ترین تیترهای تمام مصاحبه های من!‬ ‫نیما فالح‪ ،‬ســحر ولدبیگی‪ :‬عالی به معنای واقعی کلمه‪ ،‬تنها زوج های سینما‬ ‫که می توانید قسم بخورید هرگز طالق نخواهند گرفت‪ ،‬بیرون از شهر زندگی می‬ ‫کنند و همسایه های خوبی دارند!‬ ‫باربد بابایی‪ :‬جذاب و خوش برخورد‪ ،‬کار درســت با خنده های نه از ته دل در‬ ‫مقابل عکاس و عاشق موسیقی‪ ،‬خواننده محبوب ندارد اما خودش خیلی محبوب‬ ‫است!‬ ‫رضا صادقی‪ :‬قرار مصاحبه ســاعت نه شب در استودیویی در سعادت اباد بود‪ ،‬با‬ ‫عکاس برای عکاســی و گفتگو رفتیم که تا تمرین تمام شــود وارد روز بعد شده‬ ‫بودیم‪ ،‬وقتی به خانه برگشتم مصاحبه ضبط نشده بود!‬ ‫جواد زرینچه‪ :‬روز قبل از یکی از دربی ها از سردبیر اجازه گرفتم صفحه ورزشی‬ ‫را من ببندم‪ ،‬مصاحبه با پیشکسوتان قرمز و ابی و بازی که در نهایت مساوی شد!‬ ‫کمند و ســپند امیر ســلیمانی‪ :‬مصاحبه را تلگرامی گرفتم و متاسفانه هیچ‬ ‫برخورد نزدیکی تا امروز نداشته ام اما احتمال می دهم ادمهای باحالی باشند!‬ ‫جوانه دلشــاد‪ :‬رفیق فابریک مونا کرمی‪ ،‬ورژن وطنی «انجلینا جولی» که ارام‬ ‫ارام چهره خواهد شد‪ ،‬دلشاد عاشق تنها خواهرزاده اش است!‬ ‫ویدا جوان‪ :‬وقتی عکس می گیرد یا خوب می شود یا بد‪ ،‬حد وسط ندارد!‬ ‫گروه پالت‪ :‬یکی یکی دارند کم می شــوند! شــنیده ام که مصاحبه من با انها از‬ ‫یکی از برنامه های معتبر ان ســمت اب هم پخش شده است اما خودم هیچوقت‬ ‫ندیده ام! تیتر‪ :‬نشسته بودیم در راهروی ارشاد و می خواندیم!‬ ‫شــهروز دل افکار‪ :‬تئاتری ها همه خفن و حتی اگر کچل باشند باز هم جذاب‬ ‫هستند! شهروز از ان رفیق هایی است که الزم است یکی داشته باشید!‬ ‫ســوگل خلیق‪ :‬نقش اول تئاتر روی صحنه بود‪ ،‬مصاحبــه را انجام دادیم و قرار‬ ‫شــد قبل از چاپ بخواند‪ ،‬بعد از خواندن گفت فعال چاپ نکنیم‪ ،‬این فعال تا امروز‬ ‫طول کشیده است!‬ ‫متین ســتوده‪ :‬جذابیت او شما را می گیرد و معموال پیش او حرفی برای گفتن‬ ‫نخواهید داشــت‪ ،‬خوش صحبت و جنتلمن و از ان دســته ادم هایی که هر چه‬ ‫بپوشد به او می اید‪.‬‬ ‫رضا صفایی پور‪ :‬اقای طوفان! از نوســتالژی هــای دوران جوانی‪ ،‬قدیم ها ما را‬ ‫یاد ویدئو کلوپ و سر در رنگی و خشن سینماها می انداخت و حاال اینکه زندگی‬ ‫چقدر ســریع می گذرد‪ ،‬باید ســعی کنیم مانند اقای صفایی پور انقدر درخشان‬ ‫باشیم که ماندگار شویم‪.‬‬ ‫حسام محمودی‪ :‬مصاحبه با ادمهایی که اهل ادا نیستند کیف می دهد و گفتگو‬ ‫با بازیگرهای اســتقاللی برای من لذت بخش تر است‪ ،‬حسام محمودی هر دو این‬ ‫ویژگی ها را دارد و در پایان فصل با هم به ورزشگاه می رویم!‬ ‫زهرا داوودنژاد‪ :‬رفته بودم زاهدان و مثل چند گفتگوی دیگر مصاحبه را از راه‬ ‫دور و با فاصله هزار و هفتصد کیلومتری گرفتم‪ ،‬تلفن را برداشتم و صحبت کردیم‪،‬‬ ‫عکاس را فرستادم و عکس گرفت‪ ،‬به همین سادگی!‬ ‫رضا رویگری‪ :‬نشست خبری اولین فیلم کوتاهی که کارگردانی کرده بود همدیگر‬ ‫را دیدیم‪ ،‬به همراه همســرش و عروسک موشی در دست از حال بد سینما صحبت‬ ‫می کرد‪ ،‬بازیگری خوش چهره که با گذشت زمان همچنان خوش چهره مانده است‪.‬‬ ‫نازنین فراهانی‪ :‬همان روز که مصاحبه داشتیم گفتم روزی نامزد دریافت سیمرغ‬ ‫خواهید شــد ولی ان را به دست نخواهید اورد! یکی از چند خبرنگاری که بازیگر‬ ‫شده و اتفاقا کارش را هم بلد است‪.‬‬ ‫امیرحسین رستمی‪ :‬زنگ زدم برای یکی از ان مصاحبه های دقیقه نودی! گفتم‬ ‫ســواالت را واتساپ می فرستم و پاسخ بدهید‪ ،‬گفت اجرا دارم‪ ،‬بعد از تئاتر جواب‬ ‫سواالت را فرستاد و ساعت چهار صبح مصاحبه را بستم!‬ ‫ارمغان حاجی وندی‪ ،‬ارغوان حاجی وندی‪ :‬تار و تنبک خانواده هنرمند حاجی‬ ‫وندی ها که ژن موسیقایی از پدر بزرگ به انها ارث رسیده است‪ ،‬دوقلوهای جذاب‬ ‫گروه ارکیده که هرگز از انتخاب موسیقی پشیمان نشده اند!‬ ‫مینا وحید‪ :‬محصول مشــترک جنجال و بی حاشیه بودن! کسی که می تواند به‬ ‫هجده سوال شما در کمتر از دو دقیقه جواب بدهد تا ان مصاحبه را چاپ نکنید‪،‬‬ ‫یکی از وایرال شده ترین های اینستاگرام در سال گذشته!‬ ‫مهســا هاشمی‪ ،‬محمد مهدی هاشمی‪ :‬مصاحبه روی چمن های پارک الله با‬ ‫دو بازیگری که مدیربرنامه هایشان هم همراهشان بود‪ ،‬مادرشان! از ان روجلدهای‬ ‫خوش اب و هوا در فضایی عمومی!‬ ‫حدیث میرامینی‪ :‬همچنان معتقد هســتم قابلیت اینکه یکی از درجه یک های‬ ‫تصویر ایران باشــد را دارد اما فکر می کنم مثل بســیاری از همکارانش بی انگیزه‬ ‫شده است‪ ،‬شاید هم روزی برگردد!‬ صفحه 24 ‫اورده بود‪ ،‬خانم نوازنده برای هر جمله شما جوابی کمدی گونه اماده دارد!‬ ‫لیال برخورداری‪ :‬یادم می اید با هم ســر این مصاحبه چالش داشتیم اما دلیلش‬ ‫را یادم نمی اید‪ ،‬فکر می کنم اســم نویسنده ای که خانم برخورداری در مصاحبه‬ ‫اورده بودند را اشتباه چاپ کرده بودیم و ایشان ما را مجبور کردند در شماره بعدی‬ ‫توضیحات بنویسم!‬ ‫ساناز سماواتی‪ :‬بــا همسرش هومن و پسرش برسا امدند برای عکاسی و گفتگو‪،‬‬ ‫خوش گذشت و دوستی ما ادامه دار شد اما هنوز با هم شمال نرفته ایم!‬ ‫تئاتر اتول ســورون‪ :‬گفتگوی هم زمان با بیست نفر و ثبت یک رکورد جاودانه‬ ‫برای من که در شــماره نوروزی سال گذشته ان را منتشر کرده ایم! در سال هزار‬ ‫و چهارصد و یک حداقل صد تئاتر را تماشا خواهم کرد!‬ ‫ایران درودی‪ :‬یکی از چند مصاحبه ای که به ان افتخار خواهم کرد‪ ،‬با ســواد‪ ،‬با‬ ‫هنر‪ ،‬با شخصیت‪ ،‬زیبا و تمام هر انچه خوبی‪ ،‬یادشان گرامی‪...‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪25 |1401‬‬ ‫امید زندگانی‪ :‬قرار بود با امید زندگانی مصاحبه اختصاصی داشته باشم و به رضا‬ ‫گفتم شما هم اگر سوالی به ذهنتان رسید بپرسید‪ ،‬حتی اجازه نداد یک سوال هم‬ ‫من بپرســم‪ ،‬همان روز گفتگوی مشترک را برای همیشه بوسیدم و کنار گذاشتم!‬ ‫چند وقت پیش تماس گرفت و قرار شد ترانه های من را بخواند!‬ ‫حسام منظور‪ :‬سالها بود که تلویزیون نمی دیدم اما به خاطر او بانوی عمارت را‬ ‫تماشــا کردم‪ ،‬قرار ما در کافه ای خلوت بود و برای اولین و اخرین بار عکس روی‬ ‫جلد را با دوربینی که اصال خوب نبود خودم گرفتم!‬ ‫ســولماز نراقی‪ :‬کپی گوگوش با یک دنیای کودکانه و سازی بر دوش‪ ،‬کاش در‬ ‫جای دیگری به دنیا می امد تا این همه استعداد دیده شود!‬ ‫مهدی کوشــکی‪ :‬مصاحبه با تئاتری ها همیشــه حــال ادم را خوب می کند‬ ‫مخصوصا با انهایی که بیشتر حاشیه داشته باشند!‬ ‫ماری اچ ام‪ :‬اگر فقط یکی از این ادمها اطرافتان باشــد حالتان همیشــه خوب‬ ‫خواهد بود‪ ،‬خالق‪ ،‬باهوش و شاد! اگر اینستاگرام نبود تا حاال ازدواج کرده بودند!‬ ‫امیر غفارمنش‪ :‬همراه با پسرش که ملودی می سازد و در اینده اهنگساز موفقی‬ ‫خواهد شد به اتلیه امده بود‪ ،‬چایی نخورده عکس گرفتند و زود رفتند!‬ ‫ساره رشیدی‪ :‬اگر او را ببینید عاشق شیرازی ها می شوید‪ ،‬تندتند حرف می زند‬ ‫و وقتی می خندد چال لپش توی ذوق می زند‪ ،‬دلم برای رشیدی تنگ شده است!‬ ‫شــاهرخ شهبازی‪ :‬یکی از چهار نقش تختی در فیلم غالمرضا تختی‪ ،‬مصاحبه‬ ‫روی بلنــدی های برج میالد و ضبط برای برنامه ای تلویزیونی که هنوز پول ما را‬ ‫نداده است!‬ ‫نسیم ادبی‪ :‬در اولین برخورد از او خوشتان خواهد امد‪ ،‬خوش صحبت‪ ،‬با سواد‬ ‫و با خنده های شیطانی! متخصص در بازی مافیا و خودش را خیلی دوست دارد!‬ ‫نیکی مظفری‪ :‬با اینکه تا حاال برخورد نزدیک نداشــته ایم اما معموال مصاحبه‬ ‫هایمان خوب از اب در امده است‪ ،‬یک بار در عمارت نوفل لوشاتو از کنار هم عبور‬ ‫کردیم و برای تماشای تئاتر به دو سالن متفاوت رفتیم!‬ ‫هانیه غالمی‪ ،‬الدن سلیمانی‪ :‬مادر عاشق دختر و دختر عاشق هری پاتر! تنها‬ ‫مصاحبه شــونده هایی که برای مصاحبه کننده کادو اورده بودند‪ ،‬از انها که با هم‬ ‫دوست شدیم‪.‬‬ ‫لیلی رشــیدی‪ :‬گفتگو چند ساعت بعد از انتخاب شدن دوباره روحانی به عنوان‬ ‫رئیس جمهور و لیلی رشــیدی که پر از هیجان های خوب بود‪ ،‬تند تند حرف می‬ ‫زند و اگر شنونده نباشید از او جا می مانید!‬ ‫ستاره حسینی‪ :‬معمــوال بعد از یک مدت از کارهایی که بازی کرده پشیمان می‬ ‫شود و انها را دوست ندارد‪ ،‬با صدایی خش دار شاید بتواند یک دوبلور موفق شود!‬ ‫یســری مجتهدی‪ :‬بعد از مهاجرت به فرانسه شهردار شهری که در ان سکونت‬ ‫دارد دیواری را به او می ســپارد تا هر انچه دلش می خواهد روی ان نقاشی کند‪،‬‬ ‫انتخاب او تصویری از زنی شــرقی با شعری از شفیعی کدکنی بود و چه سوژه ای‬ ‫بهتر از این برای یک مصاحبه ی خواندنی؟‬ ‫ســارا خوئینی ها‪ :‬همیشه فکر می کنم انهایی که روزی خیلی مشهور بوده اند‬ ‫بعد از این دوران چه می کنند؟ انگار خوئینی ها خیلی ارام کنار کشیده و از دور‬ ‫ما را تماشا می کند‪.‬‬ ‫معصومه کریمی‪ :‬مصاحبه های کوتاه صفحه اخر اولین نشــریه ای که انجا به‬ ‫عنوان کاراموز کارم را شروع کرده بودم معموال گفتگوهای دلنشینی می شد!‬ ‫سحر شــاطری‪ :‬اولین برخورد در نمایشــگاه مطبوعات و مصاحبه سرپایی! در‬ ‫اخرین مصاحبه خزر چکاوک‪ ،‬ارمغان حاجی وندی و نگین پارســا را هم به همراه‬ صفحه 25 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪26 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیررضا رعیتی‬ ‫‪amirrezarayati1‬‬ صفحه 26 ‫یادداشــت اختصاصی «محمد رضا گلزار »به و یژه نامه نوروزی «هنرمند»‪:‬‬ ‫ارزو یی برای ایرانیان‬ ‫در تحو یل سال ‪1401‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪27 |1401‬‬ ‫کودکی تک تک ما از لحظه های شــیرین عید پر است و هیچ روزی‬ ‫توان ندارد با اول فروردین شمسی هماوردی در زیبایی و نیکی داشته‬ ‫باشــد‪ .‬خدا با بهار خودش را به شفاف ترین شکل ممکن نشانمان می‬ ‫دهد و بهانه ی خوشــحالی بی دریغ روزهای بهار همین است‪ .‬حس‬ ‫می کنیم راه مسدود تنفس دوباره باز شده و شاخه های خشکیده به‬ ‫معجزه خاک دوباره جان گرفته اند‪.‬‬ ‫رنگ مورد عالقه خدا به سرشــاخه همه درختان کشیده می شود و‬ ‫دســت قدرتمند طبیعت‪،‬هماهنگی جذاب کوه ها و صحراها را رهبری‬ ‫می کند‪.‬به رســم معهود ایرانیان‪،‬کینه رنگ می بازد و همراه فصل نو‪،‬‬ ‫نگاه نو و سالم نو شکل می گیرد‪.‬‬ ‫در یک ان همه چیز از حرکت می ایســتد‪ .‬لحظه ای تاریخی فرا می‬ ‫رسد‪ .‬همه ایرانیان در نقطه نقطه خاک دنیا به شکوهی وصف ناشدنی‬ ‫در کنار ســفره ای می نشینند که ایه های خدا در ان پر است‪ .‬همه از‬ ‫خداوند سالمتی می خواهند جاودانگی می خواهند و کامرانی طلب می‬ ‫کنند‪ .‬ان هم نه فقط برای خود که برای تک تک همنوعان همکیشان‬ ‫و هم وطنانشان‪.‬‬ ‫مردمی که عاشقانه دوســت می دارمشان از همیشــه خندان تر و‬ ‫خوشــروتر می شوند و مجال می یابند زیبایی های ایران را از نزدیک‬ ‫به تماشا بنشینند‪.‬‬ ‫ارامش که تحفه ی ابرها و بادهاســت‪ ،‬می اید که تلخی نگرانی ها و‬ ‫اضطراب ها را بشوید‪ .‬مادرها در کنار پدرها کودکان در کنار هم و همه‬ ‫زیر سایه کهنســاالن از هوای خوش بهار استشمام می کنند و شهر‬ ‫دیگرگونه دوست داشتی می شود‪.‬‬ ‫ارامش مسیر خانه ها را به هم نزدیک می کند لحن هارا مالیم تر می‬ ‫کند وقت بیشتری دست می دهد تا به اسمان نگاه کنیم و زمان برای‬ ‫ستاره شمردن کم نمی اید‪.‬‬ ‫به یاد می اوریم خدا به ما توان داده تا مهر مبنای ارتباطمان باشــد و‬ ‫بی دریغ همدیگر را دوست بداریم‪ .‬سپاس بگوییم که قدرت زندگیمان‬ ‫بخشیده و نعمت دستگیری از ضعیفانمان داده است‪.‬‬ ‫خدا‪ ،‬همان خدایی است که کودکی ما را از شیرینی یکرنگی پر کرد و‬ ‫مرض بی دوای دو رویی را از ما دور کرد‪.‬‬ ‫لحظه ای که دیگران نقاب به چهره می زنند؛ خوشا ازادگی و یکرویی‪،‬‬ ‫چه موهبتی بزرگ تر از اینکه در مقابل یکرنگی مردمی که تو را دوست‬ ‫می دارند چونان‪ ،‬انان باشــی و در مهر خود را همراه و هم مسیر انان‬ ‫بدانی؟‬ ‫خدایا! همه را چنین ازاده بدار و بر انان که چنین نیستند طعم خوشش‬ ‫را بچشان‪.‬‬ ‫محمدرضا گلزار‬ ‫‪rezagolzar‬‬ صفحه 27 ‫«هانیه غالمی » بازیگر ســینما و تلو یز یون‪:‬‬ ‫دوست دارم با «هری پاتر» همبازی شوم!‬ ‫هانیه غالمی‬ ‫‪haniehgholami‬‬ ‫بهترین نوروز شما چه سالی بوده که در خاطرتان مانده باشد؟‬ ‫بهترین خاطره نوروز من مربوط به دوران کودکی ام می شود‪ ،‬تقریبا هر سال‬ ‫تا نوجوانی چون دغدغه خاصی نداشتم‪ ،‬بچه بودم و بیشتر به من خوش می‬ ‫گذشت‪.‬‬ ‫ایا «هانیه غالمی» امسال پرکارتر می شود؟‬ ‫امیدوارم‪ ،‬اما پرکارتر شدن اولویت من نیست و بیشتر کیفیت کار برای من‬ ‫مهم است‪ ،‬حتی اگر یک کار هم انجام بدهم و از ان راضی باشم بهتر است‬ ‫از این که پشت سر هم سر کار باشم اما کیفیت کارها پایین باشد‪ ،‬حتی کار‬ ‫نکردن را به انجام کار بی کیفیت ترجیح می دهم‪.‬‬ ‫کسانی که دوست دارید سر سفره هفت سین در کنارتان باشند؟‬ ‫فقط خانواده و شاید در کنار انها دوستان!‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫یک نقش منفی یا نقش کسی که مشکل سالمت روان دارد خیلی برای من ‬ ‫جذاب است!‬ ‫از عالقه مندی شما به کاراکتر هری پاتر اطالع‬ ‫داریم‪ ،‬یک میلیارد تومان پول یا همبازی‬ ‫شدن با این شخصیت؟‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪28 |1401‬‬ ‫قطعا هیچ چیز بــرای من جای همبازی‬ ‫شدن با «دنیل رادکلیف» را نمی گیرد‬ ‫حتی پول خیلی خیلی بیشتر!‬ صفحه 28 ‫«رضا طریقت» نوازنده و یولن‪ ،‬کمانچه و اهنگســاز‪:‬‬ ‫رضا طریقت‬ ‫‪rezziano.music‬‬ ‫پیشینه ای هنری‬ ‫به قـدمت قـاجـار!‬ ‫رضا طریقت‪ ،‬متولد دوم اذر هزار و سیصد و هفتاد و شش‪ ،‬شمیران‪ ،‬لیسانس موسیقی‪ ،‬نوازنده‬ ‫ویولن و کمانچه‪ ،‬اهنگساز‪ ،‬در خانواده ای متولد شد که موسیقی به صورت موروثی در ان جریان‬ ‫داشــت به صورتی که در سال های خیلی دور عمه های پدر بزرگ او در دوره قاجار از شاگردان‬ ‫درویش خان بوده و تار می نواخته اند‪ ،‬مصطفی خان نوریانی اولین اهنگساز فیلم ناطق دار ایرانی‬ ‫«دختر لر» پســر عمه پدر بزرگ این هنرمند است که ویولن ایشان بعد از فوت مرحوم نوریانی‬ ‫کادوی تولد نه سالگی عبداهلل طریقت «پدربزرگ رضا طریقت» و بعد از ان به رضا طریقت رسیده‬ ‫است و این ویولن بسیار خوش صدا امروز یکی از بهترین همراهان او است‪.‬‬ ‫صدای ویولن پدربزرگ‪ ،‬صدای سه تار پدر‪ ،‬اواز مادر و نوازندگی عمو هایش باعث شد از چهار‬ ‫سالگی به فراگیری موسیقی بپردازد و هم اکنون اماده ورود به دوره کارشناسی ارشد موسیقی‬ ‫شود‪ ،‬در سال نود و هفت اولین البوم رسمی اش به نام «لبخند خیال» منتشر شد که این البوم‬ ‫جزو پرفروش ترین کارهای سایت «بیب تونز» قرار گرفت‪ ،‬دومین البوم به نام «مسیر» در سال‬ ‫هزار و چهارصد کاندید بخش رقابتی جشنواره فجر شد و تمامی ترک های هر دو البوم در پلت‬ ‫فرم های جهانی مثل «اسپاتی فای» و «دیزر اپل موزیک» قرار دارد‪.‬‬ ‫رضا طریقت در فیلم های سینمایی «اس و پاس»‪« ،‬ایکس الرژ»‪« ،‬دشمن زن»‪« ،‬زن ها فرشته اند‬ ‫دو »‪« ،‬پیشی میشی»‪« ،‬خالتور» نوازندگی کرده است و از سال ‪ ۲۰۱۲‬تا سال ‪ ۲۰۱۸‬با گروه طریقت‬ ‫در کشور ایتالیا و شهرهای مادرید و بارسلون نوازنده کمانچه گروه بوده است‪.‬‬ ‫رضا طریقت که در کارنامه هنری اش اجراهای الیو با ارکســتر فرهنگ هنر با خوانندگی استاد‬ ‫«محمد معتمدی» و اجراهای دیگر به خوانندگی «ماریو تقدسی» و «رشید وطن دوست» را دارد‬ ‫معتقد است نوازندگی‪ ،‬تکنیک و سونوریته باید با علم همراه باشد و تمام تالش او بر این است که‬ ‫تحصیالت اکادمیک را تا باال ترین سطح دانشگاهی چه در ایران و چه در خارج ایران ادامه بدهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪29 |1401‬‬ صفحه 29 ‫پرونده ای درباره حریم خصوصی هنرمندان‬ ‫دنیای نامحرم سلبریتی ها!‬ ‫از گذشته و دسترسی محدود بلوتوث و حتی قبلتر از ان تا همین امروز و فراگیر شدن دنیای شگفت انگیز مجازی خبرهای لحظه به لحظه از زندگی و اتفاقات‬ ‫پیرامون هنرمندان برای مخاطبان عادی و دوســتداران هنر از جذابیت های ویژه ای برخوردار بوده است‪ ،‬جذابیت هایی که گاهی می تواند اخبار تازه فیلم‬ ‫جدید هنرپیشه روی پرده سینما باشد یا عکسی شخصی از البوم سفر چند ماه قبل همان سوپراستار!‬ ‫این روزها با همه گیرتر شــدن اینترنت و هر روز بیشتر تبدیل شــدن دنیا به یک دهکده کوچک جهانی و با احساس نیاز ادم ها به نرم افزارهایی چون‬ ‫اینستاگرام کمتر اتفاقی است که از چشم دوربین های موبایل و بیان کیبورد انها دور از دسترس بماند‪ ،‬اخبار زرد و چهره های زردتر در جدول بازدید گوشی‬ ‫های هوشمند در اوج قرار می گیرند و این عالوه بر اینکه ناخواسته باعث می شود چشم ها به دیدن و شنیدن این خبرهای پوچ‪ ،‬بی محتوا و معموالازاردهنده‬ ‫عادت کند دلیلی می شود برای میل بیشتر افراد به تولید و پیگیری محتوای حاشیه ای و مصرفی که هیچ ارزش مفهومی نمی تواند داشته باشد‪.‬‬ ‫از اتاق فکر و پخش حاشیه های خودساخته بعضی از چهره ها که با برنامه ریزی جالب و دقیقی شکل می گیرد تا انها را به صدر اخبار روز برساند که بگذریم‬ ‫می توان به مواردی غم انگیز اشاره کرد که به نابودی زندگی یا فعالیت یک چهره مطرح کشیده شده است‪ ،‬از پخش سی دی هنرپیشه ای در اوج با سریالی‬ ‫روی انتن تا مهمانی فوتبالیست جوانی که پیشنهاد بارسلونا برای او به خداحافظی زودهنگام و محو شدن همیشگی از مستطیل سبز تبدیل شد‪ ،‬پس حاشیه‬ ‫ها همیشه هم جذاب نیستند مخصوصا برای کسانی که در مرکز این اتفاق قرار می گیرند‪.‬‬ ‫دسته ای از مخاطبان به این باور رسیده اند که یک هنرمند کامال متعلق به انها است و عالوه بر هنر و فعالیت هایشان در این زمینه‪ ،‬چگونگی زندگی‪ ،‬رفتارها‪،‬‬ ‫برخورد و حریم شخصی هنرمند نیز به مخاطب ارتباط دارد‪ ،‬مخاطبی که برای خودش دالیل مختلفی دارد مانند اینکه هنرمندان با ابراز نظر در هر زمینه ای‬ ‫به انها و زندگی انها خط می دهند و همانگونه که سلبریتی ها روی مردم تاثیر و در زندگی شان نقش دارند پس ما هم در زندگی انها سهیم هستیم‪ ،‬حتی در‬ ‫رازها و حریم شخصی و کوچکترین مسائل خصوصی!‬ ‫با عطش و شهوت کشف بی اهمیت ترین مسائل زندگی چهره های مشهور‪ ،‬به نظر شما دنیای پنهان و حریم خصوصی هنرمندان تا چقدرمقدار به مخاطب‬ ‫ها و هواداران انها ارتباط مستقیم دارد؟‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫عکس‪:‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪30 |1401‬‬ صفحه 30 ‫ُ‬ ‫تصمیم گیری «مد»‬ ‫برای جوانهای ما!‬ ‫مژگان فرومندی‬ ‫‪mojgan_foroomandi‬‬ ‫لباس امروزه صرفا تن پوش نیست و فقط بنا نیست تا این انسان حیوان ناطق و صاحب‬ ‫اراده و منطق را در برابر باد و باران و سرما و گرما و شرم ادمیت بپوشاند و حفظ کند‪.‬‬ ‫امروزه صنعت پوشــاک با همراهی علم روانشناسی‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬جامعه شناسی و ‪ ...‬و با‬ ‫ایجاد و ساماندهی «مد» به یکی از پولسازترین صنایع تبدیل شده است‪ ،‬شاید دیگر‬ ‫نتوان پدیده مد را در اذهان مردم جهان پــاک کرد ولی می توان در کنار فکر صرفا‬ ‫اقتصادی ان به مسائل زیباشناسی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬بومی‪ ،‬اقتصادی و در یک کالم به لباسی‬ ‫برازنده ادمیت نیز توجه بسیار نمود‪.‬‬ ‫ایران که ریشه در لباس و پارچه دارد نیز از این صنعت در امان نمانده است و امروزه‬ ‫با پدیده مد رو در رو است که این امر باعث تناقض قوانین و نابهنجاری های زیادی در‬ ‫میان نوجوانان و جوانان گشته است‪.‬‬ ‫نســل جدید این خاک و بوم «مد» را شــخصیت و برتری می دانند تا جایی که نظر‬ ‫شخصی خودشان کامال از میان رفته و مد سال برای انها تصمیم گیری می کند و این‬ ‫در نظر انها این امر انها را واالتر و برتر جلوه می دهد تا جایی که وقت و هزینه گزافی‬ ‫برای ان پرداخت می کنند پس مد روز ساخته شخصیت این قشر گردیده که خالی از‬ ‫لطف نیست با شعر سعدی به پایان این بررسی برسیم‪:‬‬ ‫تن ادمی شریفست به جان ادمیت‬ ‫نه همین لباس زیباست نشان ادمیت‬ ‫متین ستوده‬ ‫‪matinsotudeh‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪31 |1401‬‬ صفحه 31 ‫«سمیرا حسینی» بازیگر ســینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫امسال در یک نقش‬ ‫«عجیب» بازی می کنم!‬ ‫سمیرا حسینی‬ ‫‪samirahosseini.official‬‬ ‫نوروز امسال با سریال «دردسرهای شیرین» مهمان خانه ها خواهید بود‪،‬‬ ‫از این مجموعه صحبت می کنید؟‬ ‫خیلی راجع به این ســریال مصاحبه کرده ام و حرف خاصی ندارم! یک سریال‬ ‫با محوریت تولید و کارافرینی اســت که در ان یــک زوج جوان می خواهند‬ ‫کارافرینی کنند و داستان هایی در این ماجرا سر راه انها قرار می گیرد‪.‬‬ ‫ایا این مجموعه و نقش شما کمدی است؟‬ ‫نه این کار کمدی و طنز نیســت‪ ،‬موقعیت های شیرین و جذابی دارد ولی اصال‬ ‫یک کار طنز نیست‪ ،‬نقش من هم طنز نیست و نقشی کامال جدی و رئال است‪.‬‬ ‫نوروز ایده ال برای من نوروزی اســت که در ان همه ســالم‪ ،‬سالمت‪،‬‬ ‫دلخوش و دلشاد باشند و ارامش برقرار باشد‪ ،‬مردم همه در رفاه باشند‬ ‫و حال همه خوب باشد تا من هم کنار دیگران حال خوبی داشته باشم‪.‬‬ ‫چند شخصیت که دوست دارید ســر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتان باشند؟‬ ‫اصوال ادم دوست دارد در کنار خانواده اش باشد‪ ،‬پدرم‪ ،‬مادرم‪،‬‬ ‫خواهرم و برادرم‪ ،‬ترجیح می دهم در کنار خانواده ام باشــم و‬ ‫اگر امکانش باشد دوستان نزدیک هم در کنار من باشند‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪32 |1401‬‬ ‫در حال حاضر در یک سریال نمایش خانگی در حال ایفای‬ ‫نقش هستم که نقش به مرور نقش عجیبی می شود و فکر‬ ‫می کنم به این ارزو تا حدودی رسیده ام‪ ،‬البته باید ببینیم‬ ‫کار چگونه پیش می رود چون فیلمنامه همچنان در حال‬ ‫نگارش اســت‪ ،‬غیر از این کار دوســت دارم در یک کار‬ ‫سینمایی و یک نقش متفاوت نسبت به نقش هایی که تا‬ ‫االن کار کرده ام بازی کنم و از ان سربلند بیرون بیایم‪.‬‬ ‫یک ارزو برای سال هزار و چهارصد و یک؟‬ ‫بزرگترین ارزوی من برای سال جدید این است که مردم‬ ‫بتوانند در رفاه و ارامش زندگــی کنند‪ ،‬هیچ چیز در‬ ‫کشور ما ارزان نمی شــود پس حداقل گران تر از این‬ ‫نشود و امسال تورم نداشته باشیم‪ ،‬حداقل اینکه قیمت‬ ‫ها در همین حد بماند و گرانی بیشــتر نشود تا مردم‬ ‫بتوانند از عهده زندگی و معاش بربیایند و همه بتوانند‬ ‫در کنار هم به شــادی زندگی کنند‪ ،‬امیدوارم این ارزوی‬ ‫من براورده شود‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شما چگونه می تواند باشد؟‬ صفحه 32 ‫ب‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ق‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫«ا‬ ‫مصطف‬ ‫ی خانی‪،‬‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ه پا‬ ‫مصطفی خانی‬ ‫‪mostafakhani_origin‬‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫»‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ‬ ‫ر‬ ‫سم !‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪33 |1401‬‬ ‫مصطفی خانی‪ ،‬متولد چهارده تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬فوق‬ ‫دیپلم مدیریت انبارداری و بازرگانی‪ ،‬از نوجوانی عاشق هنر و از سن دوازده‬ ‫سالگی به طراحی و نقاشی مشغول بوده است‪ ،‬از ابتدای جوانی به موسیقی‬ ‫و نوازندگی عالقه مند شــد و نوازندگی را با ساز گیتار شروع کرد‪ ،‬اموزش‬ ‫این ســاز را در کنار «سیامک شــکوری» فرا گرفت و از سال نود و هشت‬ ‫فعالیت خود را در زمینه خوانندگی و ســبک پاپ اغاز کرد‪ ،‬در این زمینه‬ ‫سلفژ و صدا ســازی را از «مرتضی ریاحی» اموخت که ایشان نیز خواننده‬ ‫و اهنگساز هستند و زیر نظر موسسه امید ماندگار ایرانیان فعالیت دارند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی با موسیقی به ارامش می رســد و با ان خیلی راحت تر از‬ ‫دیگر هنرها ارتباط برقرار می کند و عقیده دارد انسان با موسیقی بهتر می‬ ‫تواند حالتهای درونی خودش را نشــان بدهد و چه بسا هر موجود زنده با‬ ‫موسیقی به شکل خاصی از خودش واکنش نشان می دهد‪.‬‬ ‫تا امروز ترانه های «یکی هست همیشه تو رویای من»‪« ،‬نگو دیره»‪« ،‬کنار‬ ‫من بمون»‪« ،‬همش به تو فکر می کنــم»‪« ،‬پاقدمت خوبه»‪« ،‬نیمه جانم»‪،‬‬ ‫«با تو می مونم»‪« ،‬خداحافظ» و «شــاه نشین» با صدای او منتشر شده که‬ ‫هرچند اســتقبال از این اثار خوب بوده اما این هنرمند سعی دارد کیفیت‬ ‫اهنگهایش را چه از لحاظ شــعر و چه از لحاظ ملودی و تنظیم باالتر ببرد‪،‬‬ ‫تنظیم‪ ،‬اهنگسازی وهمچنین میکس و مستر کارهای مصطفی خانی را تا‬ ‫امروز سید پارسا حسینی و رضا پارســا انجام داده اند و ندا فربد‪ ،‬مهدی‬ ‫حیدری و صاحبعلی فاتح ترانه هایش را نوشته اند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی که مدتی به دلیل پخش یکی از تک اهنگ هایش در رادیو‬ ‫جوان ممنوع الکار بوده بــرای ادامه فعالیتهایش کارهای بعدی را با مجوز‬ ‫وزارت ارشــاد اسالمی پخش خواهد کرد‪ ،‬این هنرمند معتقد است شرایط‬ ‫مارکتینگ موسیقی کشور زیاد مساعد نیست و کسی که وارد دنیای هنر‬ ‫می شــود به دنبال ســلیقه و عالقه مندی روحی خودش پا به این عرصه‬ ‫گذاشــته و هدف هر هنرمندی از خلق یک اثر هنری به نمایش گذاشتن‬ ‫توانایی خود برای ارتباط گرفتن با مخاطبانش اســت‪ ،‬اینکه بتواند با خلق‬ ‫یک اثر هنری جذاب و شــگفت انگیز احساســات و عواطف خودش را به‬ ‫نمایش بگذارد و مهمترین هدف او در این عرصه تولید اثار موسیقیایی پر‬ ‫محتوا چه ملی مذهبی و چه عاطفی و احساسی است‪.‬‬ ‫پ‪:‬‬ صفحه 33 ‫«صحرا اسدالهی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫من عاشق‬ ‫«زالتان ابراهیموو یچ» هستم!‬ ‫صحرا اسدالهی‬ ‫‪sahra_asadolahi‬‬ ‫شــما فیلم «بیرو» را در جشنواره داشتید‪ ،‬خودتان چقدر اهل فوتبال‬ ‫هستید؟‬ ‫من در خانواده فوتبالی بزرگ شده ام و از کودکی یکی از مهمترین هیجانهای خانواده من‬ ‫تماشای فوتبال بود‪ ،‬البته االن یکی دو سالی می شود که کمتر فوتبال را دنبال می کنم‬ ‫و فوتبال ندیده ام ولی خانواده ام همچنان فوتبالی هستند‪.‬‬ ‫شما از معدود خوش لباسهای جشنواره فجر بودید‪ ،‬انتخاب لباسهایتان بر‬ ‫اساس چه معیارهایی شکل می گیرد؟‬ ‫همیشه معیاری در انتخاب لباس دارم و این معیار سادگی است‪ ،‬مثال نمی دانم چرا اما‬ ‫هرگز به لباسهای شلوغ و لباسهایی که خیلی در چشم باشند عالقه مند نبوده ام و هر‬ ‫چه لباس ساده تر باشد از نظر من زیباتر است‪ ،‬در زندگی شخصی هم به همین صورت‬ ‫لباس می پوشم و همیشه ترجیح می دهم لباسهای تک رنگ یا لباسهایی که رنگهای‬ ‫خنثی دارند را انتخاب کنم‪ ،‬لباسهایی که خیلی توی چشم نیستند و پوشیده هستند‪ ،‬این‬ ‫نوع لباسها به من حال بهتری می دهند و اصلی ترین معیار من ساده بودن لباس است‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫چقدر از دستمزدتان را صرف خرید لباس می کنید؟‬ ‫کال جزو ان دسته از بازیگران نیستم که حتما در هر مراسمی لباس متفاوت بپوشم یا‬ ‫خیلی درگیر لباس باشم‪ ،‬واقعیت این است که لباس پوشیدن خیلی دغدغه من نیست و‬ ‫خیلی به ان فکر نمی کنم‪ ،‬هر چه استایل کمتر در چشم باشد برای من استایل جذابتری‬ ‫است‪ ،‬اگر چیزی را ببینم و دوست داشته باشم برای خودم می خرم اما اینگونه نیستم که‬ ‫برای مراسمی لزوما بروم لباس بخرم و حتما برای هر مراسمی خودم را اماده کنم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوســت دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫نقشهای عجیب خیلی زیادی در ذهنم است که دوست دارم به من پیشنهاد بشود‪ ،‬مثال‬ ‫خیلی دوست دارم نقش یک زن دیوانه را بازی کنم! چیزی که همیشه در تصویر ذهنی‬ ‫ام می بینم و دوست دارم بازی کنم تصویر زنی است که چادر به سر دارد و یک نوزاد در‬ ‫بغل اوست‪ ،‬اصال نمی دانم این تصویر ذهنی از کجا می اید ولی سالها می شود که دارم‬ ‫به این نقش فکر می کنم‪ ،‬من خیلی بازی کردن نقش مادر را هم دوست دارم چون مادر‬ ‫شدن برای من جذاب است‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪34 |1401‬‬ ‫و چند شخصیت عجیب که دوســت دارید سر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتانباشند؟‬ ‫من عاشــق «زالتان ابراهیموویچ» هستم‪ ،‬خیلی دوست دارم سر سفره هفت سین من‬ ‫باشد‪ ،‬از بین کارگردانها هم «میشائیل هانکه» را خیلی دوست دارم که سر سفره هفت‬ ‫سین کنار من باشد‪ ،‬در دوران بچگی دوستی داشتم به اسم مریم که در همان دوران فوت‬ ‫کرد و شاید دلم بخواهد او هم در کنارم باشد و عمویم که شهید شده و خیلی تصویر مبهم‬ ‫و محوی از او در ذهن من وجود دارد‪ ،‬خانواده ام که همیشه کنارمن هستند و دوست دارم‬ ‫هزار سال دیگر کنار من باشند چون سال تحویل بدون خانواده مفهومی ندارد‪.‬‬ ‫سال هزار و چهارصد چگونه بود؟‬ ‫تمام سالهای زندگی ام یک طرف و این یک سال یک طرف‪ ،‬من به انداره تمام سال های‬ ‫عمرم در این یک سال بزرگ شده ام‪ ،‬بزرگ شدنی که نه به سینما ربط دارد و نه به شکل‬ ‫و جایگاه اجتماعی‪ ،‬یک چیز درونی در من اتفاق افتاد‪ ،‬به یک رهایی و به یک حال خوبی‬ ‫رســیده ام و انقدر به خدا نزدیکتر شده ام که برای من سال ‪ ۱۴۰۰‬یک سال استثنایی‬ ‫بود‪ ،‬به جان منت پذیرم و حق گذارم و خدا را شکر بابت سالی که بر من گذشت‪ ،‬یکی‬ ‫از ناب ترین تجربه های زندگی ام را در سال هزار و چهارصد تجربه کردم‪ ،‬سالی سخت‪،‬‬ ‫سخت‪ ،‬سخت را تجربه کردم ولی به نظر من ان سختی می ارزید به حالی که االن دارم‪.‬‬ صفحه 34 ‫«علی اسماعیلی فر» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫موسیقی ز یباتر ین زبان مشترک‬ ‫قلبهاست‬ ‫علی اسماعیلی فر‪ ،‬متولد نه ابان هزار و سیصد‬ ‫و پنجاه و چهار‪ ،‬تهران‪،‬‬ ‫خواننده‪ ،‬نوازنده و اهنگســاز که تا امروز ترانه‬ ‫های «بی تو»‪« ،‬نوروز»‪« ،‬بابا»‪« ،‬قهوه دلخواه»‪،‬‬ ‫«کجایــی عشــقم»‪« ،‬پاییز»‪« ،‬دســتپاچه»‪،‬‬ ‫«تنهایی» و «دوست» را با صدای او شنیده ایم‪،‬‬ ‫هنرمندی که معتقد اســت موسیقی زیباترین‬ ‫زبان مشترک قلبهاست و وقتی یک جای دنیا‬ ‫یک نفر با صدای شــما شاد می شود‪ ،‬تسکین‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬اشــک می ریــزد یا خاطره می‬ ‫سازد‪ ،‬ان زمان می تواند قشنگترین و جادویی‬ ‫ترین لحظه دنیا باشد‪.‬‬ ‫علی اســماعیلی فر از روند رو به رشد فعالیت‬ ‫های هنری اش نسبت به زمانی که برای ان می‬ ‫گذارد راضی اســت ولی می گوید هنوز خیلی‬ ‫راه زیادی برای او مانده و قطعا در ســال ‪۱۴۰۱‬‬ ‫کارهای متفاوتی انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫خواننده و اهنگســازی که دوســت دارد در‬ ‫طول مســیر زندگی از این لطفــی که خداوند‬ ‫به او داشــته لذت ببرد و این انرژی مثبت را با‬ ‫اطرافیانش تقسیم کند‪ ،‬اینکه اثر خوبی از خود‬ ‫به جا بگذارد چون به نظر او بسیار زیباست که‬ ‫انسان بتواند حس خوبی برای خودش و دیگران‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫علی اسماعیلی فر‬ ‫‪ali.a.esmaeilifar‬‬ ‫عکس‪ :‬مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪35 |1401‬‬ صفحه 35 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪26 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیررضا رعیتی‬ ‫‪amirrezarayati1‬‬ صفحه 26 ‫یادداشــت اختصاصی «محمد رضا گلزار »به و یژه نامه نوروزی «هنرمند»‪:‬‬ ‫ارزو یی برای ایرانیان‬ ‫در تحو یل سال ‪1401‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪27 |1401‬‬ ‫کودکی تک تک ما از لحظه های شــیرین عید پر است و هیچ روزی‬ ‫توان ندارد با اول فروردین شمسی هماوردی در زیبایی و نیکی داشته‬ ‫باشــد‪ .‬خدا با بهار خودش را به شفاف ترین شکل ممکن نشانمان می‬ ‫دهد و بهانه ی خوشــحالی بی دریغ روزهای بهار همین است‪ .‬حس‬ ‫می کنیم راه مسدود تنفس دوباره باز شده و شاخه های خشکیده به‬ ‫معجزه خاک دوباره جان گرفته اند‪.‬‬ ‫رنگ مورد عالقه خدا به سرشــاخه همه درختان کشیده می شود و‬ ‫دســت قدرتمند طبیعت‪،‬هماهنگی جذاب کوه ها و صحراها را رهبری‬ ‫می کند‪.‬به رســم معهود ایرانیان‪،‬کینه رنگ می بازد و همراه فصل نو‪،‬‬ ‫نگاه نو و سالم نو شکل می گیرد‪.‬‬ ‫در یک ان همه چیز از حرکت می ایســتد‪ .‬لحظه ای تاریخی فرا می‬ ‫رسد‪ .‬همه ایرانیان در نقطه نقطه خاک دنیا به شکوهی وصف ناشدنی‬ ‫در کنار ســفره ای می نشینند که ایه های خدا در ان پر است‪ .‬همه از‬ ‫خداوند سالمتی می خواهند جاودانگی می خواهند و کامرانی طلب می‬ ‫کنند‪ .‬ان هم نه فقط برای خود که برای تک تک همنوعان همکیشان‬ ‫و هم وطنانشان‪.‬‬ ‫مردمی که عاشقانه دوســت می دارمشان از همیشــه خندان تر و‬ ‫خوشــروتر می شوند و مجال می یابند زیبایی های ایران را از نزدیک‬ ‫به تماشا بنشینند‪.‬‬ ‫ارامش که تحفه ی ابرها و بادهاســت‪ ،‬می اید که تلخی نگرانی ها و‬ ‫اضطراب ها را بشوید‪ .‬مادرها در کنار پدرها کودکان در کنار هم و همه‬ ‫زیر سایه کهنســاالن از هوای خوش بهار استشمام می کنند و شهر‬ ‫دیگرگونه دوست داشتی می شود‪.‬‬ ‫ارامش مسیر خانه ها را به هم نزدیک می کند لحن هارا مالیم تر می‬ ‫کند وقت بیشتری دست می دهد تا به اسمان نگاه کنیم و زمان برای‬ ‫ستاره شمردن کم نمی اید‪.‬‬ ‫به یاد می اوریم خدا به ما توان داده تا مهر مبنای ارتباطمان باشــد و‬ ‫بی دریغ همدیگر را دوست بداریم‪ .‬سپاس بگوییم که قدرت زندگیمان‬ ‫بخشیده و نعمت دستگیری از ضعیفانمان داده است‪.‬‬ ‫خدا‪ ،‬همان خدایی است که کودکی ما را از شیرینی یکرنگی پر کرد و‬ ‫مرض بی دوای دو رویی را از ما دور کرد‪.‬‬ ‫لحظه ای که دیگران نقاب به چهره می زنند؛ خوشا ازادگی و یکرویی‪،‬‬ ‫چه موهبتی بزرگ تر از اینکه در مقابل یکرنگی مردمی که تو را دوست‬ ‫می دارند چونان‪ ،‬انان باشــی و در مهر خود را همراه و هم مسیر انان‬ ‫بدانی؟‬ ‫خدایا! همه را چنین ازاده بدار و بر انان که چنین نیستند طعم خوشش‬ ‫را بچشان‪.‬‬ ‫محمدرضا گلزار‬ ‫‪rezagolzar‬‬ صفحه 27 ‫انعکاس فیلم ســینمایی «رویای سهراب» در مطبوعات مســکو پس از نمایش در جشنواره فیلم مسکو‬ ‫شباهتی شاعرانه‬ ‫به نویسنده اتاق ابی!‬ ‫کار ســپهری هم شاعرانه و هم تصویری‪ ،‬ترکیبی از ویژگی شرق و غرب است‪ ،‬او‬ ‫پس از فارغ التحصیلی از دانشــکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال هزار و‬ ‫نهصد و پنجاه و ســه داوطلب مدرســه هنر پاریس بود و برای چند سال به اروپا‬ ‫و اســیا رفت‪ .‬او به صورت جدی به دنبال کوبیسم رفت و همینطور هنر و فلسفه‬ ‫هند و ژاپن‪ ،‬در اوج شهرت به نوشتن اتاق ابی مشغول شد و از مالقات با روزنامه‬ ‫نگارها و منتقدان هنری دوری کرد‪ .‬در سن پنجاه و یک سالگی به خاطر سرطان‬ ‫خون فوت شــد‪ .‬هیچ وارثی نداشت اما میراث بزرگی جا گذاشت که ذهن چندین‬ ‫نسل از ادم های خالق را هیجان زده می کند‪.‬‬ ‫یکی از انها کارگردان ایرانی علی قوی تن است‪ ،‬زاده هزار و نهصد و شصت و چهار‬ ‫که شباهت زیادی به شاعر دارد‪ ،‬شاید این دلیلی باشد برای اینکه نه تنها فیلمنامه‬ ‫ای درباره او بنویســد بلکه نقش اصلی را هم بازی کند‪ ،‬او از ده ســال پیش برای‬ ‫نگارش این فیلمنامه برنامه ریزی کرده بود‪ ،‬علی قوی تن خودش را بازی می کند‪،‬‬ ‫کارگردانی که به دنبال حال و هوای جایی که ســپهری زندگی می کرد و اثارش‬ ‫را خلق کرده بود‪ .‬به خاطر دریافت حس و حال و تفکرات شخصیت اصلی فیلمش‬ ‫به کاشــان وطن اصلی سهراب می رود و سعی می کند وارد اتاق ابی بشود‪ ،‬وارد‬ ‫خانه ای که اســرارامیز است و اقای صفری در انجا قرار دارد که معلم سپهری در‬ ‫مدرسه ابتدایی بوده است‪ ،‬این صاحبخانه کارگردان را می برد به دنیای ان شاعر‬ ‫که خیلی پیش انجا را ترک کرده و زن هایی الهام بخش‪ ،‬ناگهان همه چیز ناپدید‬ ‫می شود و سرازیر می شود به موضوع دیگری‪ ،‬اینجاست که تو می فهمی که این‬ ‫فیلم سورئال است! شکل عجیبی پیدا می کند و ناگهان همه خاطرات می اید به‬ ‫زندگی واقعی ادم ها‪ ،‬شــروع رمزالود عرفان هم به کارهای سهراب نفوذ پیدا می‬ ‫کند و هم به سینمای قوی تن‪ ،‬کسی که سعی داشت به راحتی ورک شاپی بگذارد‬ ‫برای شخصیت اصلی اش «سهراب» موزیک ویولن سل بهزاد عبدی و فیلمبرداری‬ ‫ساعد نیکذات اضافه می شود بر این اثر ژرف‪ ،‬بسیاری از اپیزودها در گرگ و میش‬ ‫است و بسیاری از گل ها و درختان و‪ ...‬ظاهر می شوند در هاله ای از خاطرات‪.‬‬ ‫در طول تماشای فیلم نگاه کردم به یک خانمی که یک نگاه شرقی داشت و اینطور‬ ‫که به نظرم رسید اشنایی زیادی به کار سهراب سپهری داشت و من اشتباه نمی‬ ‫کردم‪ .‬وقتی از او پرســیدم در مورد این فیلم چه فکری می کنید‪ ،‬این حرف ها را‬ ‫زد‪ :‬من ارامش گرفتم با او و مجذوب این قصه عاشــقانه شــدم ‪ .‬گرچه زمانی که‬ ‫امدم به اینجا کامال فکر متفاوتی داشتم ‪.‬‬ ‫ریشــه های تغذیه کار سهراب با ظرافت اینجا نشــان داده شده‪ .‬خوشحالم که‬ ‫سرزمین ایران بسیاری شاعران و هنرمندان را متولد کرد‪.‬‬ ‫علی قوی تن درباره اکران فیلم ســینمایی رویای ســهراب گفت‪ :‬فیلم سینمایی‬ ‫رویای ســهراب که بخشی از عاشقانه های سهراب ســپهری را بازگو می کند‪ ،‬تا‬ ‫کنون در پنج جشــنواره معتبر جهان مانند مســکو‪ ،‬گوای هند‪ ،‬تاشــکند‪ ،‬داکا و‬ ‫چین به رقابت پرداخته و قرار اســت در چند ســینمای المان و استرالیا نیز برای‬ ‫عموم مردم به نمایش دراید و برای مردم ایران هم سعی می کنیم سال جدید در‬ ‫ســینماهای تهران و شهرستان ها اکران کنیم‪ ،‬البته استقبال مردم از چنین فیلم‬ ‫شاعرانه بسیار حائز اهمیت است‪ .‬اینکه می بینید ما این فیلم را اول در کشورهای‬ ‫خارجی به نمایش گذاشــتیم دلیلش پیش قدم شــدن انها و استقبالشان است‪،‬‬ ‫در کشــور ما ســینمادارها وقتی می بینند مردم بیشتر از فیلمهای طنز و کمدی‬ ‫استقبال می کنند‪ ،‬بنابراین فیلمهای کمدی سطحی را ترجیح می دهند‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪36 |1401‬‬ صفحه 36 ‫هنوز قلب امید در هنر می تپد‬ ‫نوا ذاکری‬ ‫‪navazakeri‬‬ ‫دانسته ام که هرچه کنی جز فریب نیست‬ ‫اما درین فریب فسون ها نهاده ای»‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪37 |1401‬‬ ‫از روزی که در اخبار خواندیم یک بیماری کشــنده در شــهر «ووهان»‬ ‫شیوع پیدا کرده‪ ،‬انگار که قرن ها گذشته است‪ .‬هرچه پیش رفتیم‪ ،‬حادثه‬ ‫بیشتر بر سرمان اوار شد‪ .‬امروز که به پشت سر نگاه می کنم رد پای‪ ،‬غم‬ ‫فریب زندگی باشــد را هنوز می توان در هنر جست و یافت‪.‬‬ ‫و سایه ی سنگین مرگ‪ ،‬همه جا را پوشانده و اینده هم در ابر کبو ِد ابهام این امید که شــاید‬ ‫ِ‬ ‫فرو رفته است؛ مدت مدیدی است که کورمال کورمال‪ ،‬در راهی قدم می هنری که هنوز زنده است‪ ،‬نفس می کشد و رشد می کند‪ .‬قصه ها هنوز می توانند‬ ‫جهان امروزمان در برابرشان بهشتی است‬ ‫زنیم سنگالخ و پیش رو‪ ،‬مِهی غلیظ همه چیز را در خود فرو برده‪ ،‬مقصد دروازه ی شهرهایی را بر ما بگشایند که‬ ‫ِ‬ ‫حال امروزمان‪ ،‬عظیم و شعر هنوز می تواند چون شربتی خنک‪ ،‬در ظهر تابستان‪ ،‬جانمان را ارام‬ ‫را گم کرده و در پیچش این چرخ فلک گرفتار مانده ایم‪ِ .‬‬ ‫کنــد‪ .‬ان هنگام که به قصه ها پناه مــی بریم خود را در جهانی دیگری می یابیم‬ ‫مصداق بارزی است از رباعی خیام که می گوید‪:‬‬ ‫و وقتــی کتاب را مــی بندیم‪ ،‬قصه ها درون ما جریان پیدا می کنند و از هر کدام‬ ‫توشه ای برمی داریم برای ادامه ی مسیر‪.‬‬ ‫«این چرخ فلک که ما در او حیرانیم‬ ‫وقتی که در تاریکی روی صندلی تماشــاخانه ها می نشــینیم و غرق بازیگران و‬ ‫فانوس خیال از او مثالی دانیم‬ ‫نورهای صحنه می شــویم‪ ،‬جانی دوباره می گیریــم‪ .‬ان هنگام که روی پرده ی‬ ‫خورشید چراغ دان و عالم فانوس‬ ‫سینما در داستان زندگی ادم هایی غوطه می خوریم که گاه بی شباهت به داستان‬ ‫ما چون ُص َوریم کاندر او َگردانیم»‬ ‫هرکدام از ما نیستند‪ ،‬نفسی تازه می کنیم برای ادامه ی راهمان‪ .‬هنر در ما جاری‬ ‫نقل انچه در این سال ها بر ما رفت‪ ،‬واگویه هایی است بی ثمر که کم نخوانده ایم است چرا که از درون ما سخن می گوید و روحمان چون تشنه ای طالب ان است‪.‬‬ ‫نقل اوضاع و احوال تاریک این روزها و ســال ها‪ ،‬دســت های به تاریخ را که نگاه کنیم در ســخت ترین دوره ها که هنوز بوی خون ان از البالی‬ ‫و کم ندیده ایم؛ ِ‬ ‫خون الوده ای که نان را از سفره هایمان ربوده اند و جان و روانمان را بیمار کرده صفحات کتاب ها به مشــام می رسد‪ ،‬بودند کسانی که در کنج عزلت‪ ،‬قلم زده اند‬ ‫اند‪ ،‬جز پرتاب تیر زهراگین ناامیدی که هر روز‪ ،‬هر لحظه و از هر ســو بر جانمان تا پرتوی امیدی‪ ،‬هر چند کم جان‪ ،‬بر جهان بتابانند؛ نوشته اند و خلق کرده اند و‬ ‫زنده مانده اند و تا انسان بر روی زمین قدم می زند‪ ،‬زنده خواهند ماند‪ .‬هنر روحی‬ ‫می نشیند‪ ،‬ثمری ندارد‪.‬‬ ‫اما در ایــن روزگار رن ِد بدعه ِد ناپاک‪ ،‬هنوز می تابند پرتوهای امید و روشــنی از است که بر جسم بی جان می نشیند و باز زنده اش می کند‪.‬‬ ‫پاره های ابر ســیاه؛ همان سیاهی غلیظی که گاه راه نفس می بندد و جهان را به هنر هنوز چون دایه ای مهربان بر بالینمان نشســته و جســم تب دارمان را تیمار‬ ‫سلولی بدل می کند که دیوارهایش هر لحظه تنگ و تنگ تر می شوند و درد‪ ،‬به می کند‪ .‬انجا که از همه چیز گریزانیم به کتاب ها پناه ببریم‪ ،‬ذهنمان را در قصه‬ ‫استخوان هایمان می رسد‪ .‬هنوز اما می تابند این پرتوهای امید که انسان به امید ها بشــوییم و زخم هایمان را با شعر التیام ببخشیم‪ .‬اگرچه که امروز جهان جای‬ ‫کامل مرگ است زیبایی نیست اما هنوز خورشید می تابد و هنوز راه گریزی هست‪...‬‬ ‫زنده اســت و خاموشی این نور‪ ،‬هرچند کم سو که باشد‪ ،‬معنای‬ ‫ِ‬ ‫فریب زندگی باشــد‪ ،‬چنان که شاید نصرت رحمانی درست گفته که‪:‬‬ ‫که زندگی رنگی ندارد جز امید حتی اگر این امید‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫« در این سیاه قرن‬ ‫«نادر نادرپور» می نویسد‪:‬‬ ‫بی قلب زیستن‬ ‫اسان تر است ز بی زخم زیستن‬ ‫«گر اخرین فریب تو ای زندگی نبود‬ ‫قرنی که قلب هر انسان‬ ‫اینک هزاربار رها کرده بودمت‬ ‫چندین هزار بار‬ ‫هربار خواسته ام کز تو برکنم امید‬ ‫کوچک تر است‬ ‫اغوش گرم خویش به رویم گشاده ای‬ صفحه 37 ‫«هانیه غالمی » بازیگر ســینما و تلو یز یون‪:‬‬ ‫دوست دارم با «هری پاتر» همبازی شوم!‬ ‫هانیه غالمی‬ ‫‪haniehgholami‬‬ ‫بهترین نوروز شما چه سالی بوده که در خاطرتان مانده باشد؟‬ ‫بهترین خاطره نوروز من مربوط به دوران کودکی ام می شود‪ ،‬تقریبا هر سال‬ ‫تا نوجوانی چون دغدغه خاصی نداشتم‪ ،‬بچه بودم و بیشتر به من خوش می‬ ‫گذشت‪.‬‬ ‫ایا «هانیه غالمی» امسال پرکارتر می شود؟‬ ‫امیدوارم‪ ،‬اما پرکارتر شدن اولویت من نیست و بیشتر کیفیت کار برای من‬ ‫مهم است‪ ،‬حتی اگر یک کار هم انجام بدهم و از ان راضی باشم بهتر است‬ ‫از این که پشت سر هم سر کار باشم اما کیفیت کارها پایین باشد‪ ،‬حتی کار‬ ‫نکردن را به انجام کار بی کیفیت ترجیح می دهم‪.‬‬ ‫کسانی که دوست دارید سر سفره هفت سین در کنارتان باشند؟‬ ‫فقط خانواده و شاید در کنار انها دوستان!‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫یک نقش منفی یا نقش کسی که مشکل سالمت روان دارد خیلی برای من ‬ ‫جذاب است!‬ ‫از عالقه مندی شما به کاراکتر هری پاتر اطالع‬ ‫داریم‪ ،‬یک میلیارد تومان پول یا همبازی‬ ‫شدن با این شخصیت؟‬ ‫عکس‪ :‬استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪28 |1401‬‬ ‫قطعا هیچ چیز بــرای من جای همبازی‬ ‫شدن با «دنیل رادکلیف» را نمی گیرد‬ ‫حتی پول خیلی خیلی بیشتر!‬ صفحه 28 ‫«مرجان مومنی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫عاشق نقش های «تاریخی» هستم!‬ ‫مرجان مومنی‬ ‫‪marjanmomeni.official‬‬ ‫امسال ســریال «دراکوال» را در شبکه نمایش خانگی‬ ‫داشتید‪ ،‬برای سال بعد چه برنامه های دارید؟‬ ‫پیشنهاد چند تا کار جدید دارم که دارم سعی می کنم با توجه‬ ‫به متفاوت بودن نقش انتخاب درستی را داشته باشم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫قطعا نقشی را که از خودم فاصله داشته باشد دوست دارم‪،‬‬ ‫اینکه بتوانم تجربه متفاوت و ماندگار در نقشــی داشته‬ ‫باشم که تا مدتها در ذهن مردم بمانم‪.‬‬ ‫و نقشی در میان فیلمهای ایرانی که همیشه دوست‬ ‫داشته اید کاش ان را شما بازی می کردید؟‬ ‫من همیشــه و همه جا گفته ام که عاشق نقشهای‬ ‫تاریخی هستم و قطعا دلم می خواهد ان نقشی را‬ ‫که کسی تا به حال بازی نکرده خودم تجربه کنم‪.‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شــما با سفر به کجا و‬ ‫همراه کدام شخصیت جذاب می شود؟‬ ‫ترجیح می دهم در نوروز سفر نکنم و بیشتر در‬ ‫منزل بمانم‪ ،‬فیلم ببینم و مطالعه داشته باشم‪ ،‬به‬ ‫نظر من تعطیالت نوروزی همیشــه نمی تواند با‬ ‫سفر کردن جذاب بشود‪.‬‬ ‫و یک رویای قابل تحقق برای سال تازه؟‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪38 |1401‬‬ ‫شدیدا سال ‪ ۱۴۰۱‬را سالی پر از اتفاقهای درخشان‬ ‫و ایده ال پیش بینی می کنم و احساس من این‬ ‫است که تمام انچه دست نیافتنی محسوب می شود‬ ‫دست یافتنی خواهد شــد‪ ،‬هیچ رویایی قرار نیست‬ ‫فقط یک رویا بماند و قطعا قابل تحقق خواهد شد‪.‬‬ صفحه 38 ‫«رضا طریقت» نوازنده و یولن‪ ،‬کمانچه و اهنگســاز‪:‬‬ ‫رضا طریقت‬ ‫‪rezziano.music‬‬ ‫پیشینه ای هنری‬ ‫به قـدمت قـاجـار!‬ ‫رضا طریقت‪ ،‬متولد دوم اذر هزار و سیصد و هفتاد و شش‪ ،‬شمیران‪ ،‬لیسانس موسیقی‪ ،‬نوازنده‬ ‫ویولن و کمانچه‪ ،‬اهنگساز‪ ،‬در خانواده ای متولد شد که موسیقی به صورت موروثی در ان جریان‬ ‫داشــت به صورتی که در سال های خیلی دور عمه های پدر بزرگ او در دوره قاجار از شاگردان‬ ‫درویش خان بوده و تار می نواخته اند‪ ،‬مصطفی خان نوریانی اولین اهنگساز فیلم ناطق دار ایرانی‬ ‫«دختر لر» پســر عمه پدر بزرگ این هنرمند است که ویولن ایشان بعد از فوت مرحوم نوریانی‬ ‫کادوی تولد نه سالگی عبداهلل طریقت «پدربزرگ رضا طریقت» و بعد از ان به رضا طریقت رسیده‬ ‫است و این ویولن بسیار خوش صدا امروز یکی از بهترین همراهان او است‪.‬‬ ‫صدای ویولن پدربزرگ‪ ،‬صدای سه تار پدر‪ ،‬اواز مادر و نوازندگی عمو هایش باعث شد از چهار‬ ‫سالگی به فراگیری موسیقی بپردازد و هم اکنون اماده ورود به دوره کارشناسی ارشد موسیقی‬ ‫شود‪ ،‬در سال نود و هفت اولین البوم رسمی اش به نام «لبخند خیال» منتشر شد که این البوم‬ ‫جزو پرفروش ترین کارهای سایت «بیب تونز» قرار گرفت‪ ،‬دومین البوم به نام «مسیر» در سال‬ ‫هزار و چهارصد کاندید بخش رقابتی جشنواره فجر شد و تمامی ترک های هر دو البوم در پلت‬ ‫فرم های جهانی مثل «اسپاتی فای» و «دیزر اپل موزیک» قرار دارد‪.‬‬ ‫رضا طریقت در فیلم های سینمایی «اس و پاس»‪« ،‬ایکس الرژ»‪« ،‬دشمن زن»‪« ،‬زن ها فرشته اند‬ ‫دو »‪« ،‬پیشی میشی»‪« ،‬خالتور» نوازندگی کرده است و از سال ‪ ۲۰۱۲‬تا سال ‪ ۲۰۱۸‬با گروه طریقت‬ ‫در کشور ایتالیا و شهرهای مادرید و بارسلون نوازنده کمانچه گروه بوده است‪.‬‬ ‫رضا طریقت که در کارنامه هنری اش اجراهای الیو با ارکســتر فرهنگ هنر با خوانندگی استاد‬ ‫«محمد معتمدی» و اجراهای دیگر به خوانندگی «ماریو تقدسی» و «رشید وطن دوست» را دارد‬ ‫معتقد است نوازندگی‪ ،‬تکنیک و سونوریته باید با علم همراه باشد و تمام تالش او بر این است که‬ ‫تحصیالت اکادمیک را تا باال ترین سطح دانشگاهی چه در ایران و چه در خارج ایران ادامه بدهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪29 |1401‬‬ صفحه 29 ‫«علی رهان» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫رویای تور کنسرت جهانی!‬ ‫علی رهان‬ ‫‪alirahan_official‬‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪39 |1401‬‬ ‫علی اکبــر ثقفی با نام هنری «علی رهان» متولد هزار و ســیصد و‬ ‫هفتاد و یک‪ ،‬تهران‪ ،‬فارغ التحصیل مدیریت جهانگردی از دانشگاه‬ ‫جهانگردی تهران‪ ،‬خواننده‪ ،‬طراح ملودی‪ ،‬شاعر‪ ،‬نویسنده و سخنران‬ ‫انگیزشــی با موازنه علمی و مذهبی که تا امروز ترانه های «عشــق‬ ‫یعنی»‪« ،‬چشــم انتظار»‪« ،‬حس عجیب» با تنظیم کسری زاهدی‬ ‫و ««ولگرد» با تنظیم علی تاجیک را با صدای او شــنیده‬ ‫ایم‪ ،‬هنررمندی که معتقد اســت موسیقی زبانی است‬ ‫که خداوند برای صحبت با افریدگانش از ان اســتفاده‬ ‫کرده اســت و او هم برای اشتراک گذاری احساسش‬ ‫این هنر را انتخاب کرده اســت‪ ،‬به نظر این خواننده‬ ‫که موســیقی تلفیقی با هارمونی پاپ و راک را می‬ ‫پسندد اما مخاطب ویژه موسیقی پاپ است مارکت‬ ‫ما برای اینکه خودش را به بلوغ برســاند باید به‬ ‫استعدادهای جدید نگاه ویژه داشته باشد‪.‬‬ ‫موســیقی برای او عشــق و عالقه و خواننده‬ ‫محبوبش شــادمهر عقیلی است و از نظر این‬ ‫ارتیست ترانه و تنظیم اساس ساخت یک‬ ‫موسیقی و اسکلت جذب مخاطب هستند‪،‬‬ ‫«علی رهان» ابراز امیدوار می کند که با‬ ‫بودجه گذاری و سرمایه گذاری بیشتر‬ ‫و دادن ازادی به نسل جدید موسیقی‬ ‫و فاصله گیری سیاسی انها را به اوج‬ ‫هرچه بهتر برسانیم و می گوید نهایت‬ ‫امال هر هنرمند موسیقی در حیطه‬ ‫خوانندگی اجرای کنســرت است و‬ ‫به زودی شاهد کنســرتهای او نیز‬ ‫خواهیم بود‪.‬‬ صفحه 39 ‫پرونده ای درباره حریم خصوصی هنرمندان‬ ‫دنیای نامحرم سلبریتی ها!‬ ‫از گذشته و دسترسی محدود بلوتوث و حتی قبلتر از ان تا همین امروز و فراگیر شدن دنیای شگفت انگیز مجازی خبرهای لحظه به لحظه از زندگی و اتفاقات‬ ‫پیرامون هنرمندان برای مخاطبان عادی و دوســتداران هنر از جذابیت های ویژه ای برخوردار بوده است‪ ،‬جذابیت هایی که گاهی می تواند اخبار تازه فیلم‬ ‫جدید هنرپیشه روی پرده سینما باشد یا عکسی شخصی از البوم سفر چند ماه قبل همان سوپراستار!‬ ‫این روزها با همه گیرتر شــدن اینترنت و هر روز بیشتر تبدیل شــدن دنیا به یک دهکده کوچک جهانی و با احساس نیاز ادم ها به نرم افزارهایی چون‬ ‫اینستاگرام کمتر اتفاقی است که از چشم دوربین های موبایل و بیان کیبورد انها دور از دسترس بماند‪ ،‬اخبار زرد و چهره های زردتر در جدول بازدید گوشی‬ ‫های هوشمند در اوج قرار می گیرند و این عالوه بر اینکه ناخواسته باعث می شود چشم ها به دیدن و شنیدن این خبرهای پوچ‪ ،‬بی محتوا و معموالازاردهنده‬ ‫عادت کند دلیلی می شود برای میل بیشتر افراد به تولید و پیگیری محتوای حاشیه ای و مصرفی که هیچ ارزش مفهومی نمی تواند داشته باشد‪.‬‬ ‫از اتاق فکر و پخش حاشیه های خودساخته بعضی از چهره ها که با برنامه ریزی جالب و دقیقی شکل می گیرد تا انها را به صدر اخبار روز برساند که بگذریم‬ ‫می توان به مواردی غم انگیز اشاره کرد که به نابودی زندگی یا فعالیت یک چهره مطرح کشیده شده است‪ ،‬از پخش سی دی هنرپیشه ای در اوج با سریالی‬ ‫روی انتن تا مهمانی فوتبالیست جوانی که پیشنهاد بارسلونا برای او به خداحافظی زودهنگام و محو شدن همیشگی از مستطیل سبز تبدیل شد‪ ،‬پس حاشیه‬ ‫ها همیشه هم جذاب نیستند مخصوصا برای کسانی که در مرکز این اتفاق قرار می گیرند‪.‬‬ ‫دسته ای از مخاطبان به این باور رسیده اند که یک هنرمند کامال متعلق به انها است و عالوه بر هنر و فعالیت هایشان در این زمینه‪ ،‬چگونگی زندگی‪ ،‬رفتارها‪،‬‬ ‫برخورد و حریم شخصی هنرمند نیز به مخاطب ارتباط دارد‪ ،‬مخاطبی که برای خودش دالیل مختلفی دارد مانند اینکه هنرمندان با ابراز نظر در هر زمینه ای‬ ‫به انها و زندگی انها خط می دهند و همانگونه که سلبریتی ها روی مردم تاثیر و در زندگی شان نقش دارند پس ما هم در زندگی انها سهیم هستیم‪ ،‬حتی در‬ ‫رازها و حریم شخصی و کوچکترین مسائل خصوصی!‬ ‫با عطش و شهوت کشف بی اهمیت ترین مسائل زندگی چهره های مشهور‪ ،‬به نظر شما دنیای پنهان و حریم خصوصی هنرمندان تا چقدرمقدار به مخاطب‬ ‫ها و هواداران انها ارتباط مستقیم دارد؟‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫عکس‪:‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪30 |1401‬‬ صفحه 30 ‫«محســن یزدی» خواننده‪ ،‬اهنگساز و ترانه سرا‪:‬‬ ‫هنر مثل‬ ‫یک «دریا» است!‬ ‫محسن یزدی‬ ‫‪Guya.official.017‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪40 |1401‬‬ ‫محســن یزدی با اسم هنری «گویا»‪ ،‬متولد شانزده ابان‬ ‫هزار و سیصد و شصت و نه‪ ،‬زاده پایتخت والیبال ایران‬ ‫گنبد کاووس‪ ،‬دانشــجوی انصرافی کاردانی نقش ه کشی‬ ‫ معماری که از کودکی به هنر و خوانندگی عالقه داشــته‬ ‫اســت‪ ،‬دلیل انتخاب موسیقی توسط محسن یزدی این‬ ‫بود که به نظر او بهترین کاری بوده که از کودکی توانایی‬ ‫انجام ان را داشــته اســت به طوری که همه بچه ها در‬ ‫کودکســتان «پاییز پاییز بــرگ درخت می ریزه» می‬ ‫خوانده اند و این هنرمند؛ تو یه تاک قد کشیده!‬ ‫دلیل انتخاب اســم گویا توسط این هنرمند این‬ ‫بوده است که یاد اوری کند که چقدر خوب می‬ ‫شــود اگر همه شفاف تر‪ ،‬بی پرد ه تر و گویاتر‬ ‫حرف بزننــد و رفتار کنند‪ ،‬اهل دو پهلوگویی‬ ‫و در لفافه حرف زدن نباشــند چون معتقد‬ ‫است ما بیشتر از هر زمان دیگری احتیاج به‬ ‫شفافیت در همه امور داریم‪.‬‬ ‫به نظر محســن یزدی خوانندگــی یکی از‬ ‫کاملترین هنرهای دنیا است و چه بهتر و کامل‬ ‫تر اگر خودتان بتوانید ساز بزنید‪ ،‬شعر بگویید‬ ‫و اهنگسازی کنید‪ ،‬تا امروز پنج کار «درست‬ ‫عین فیلما» با ترانه عقیق ازاد و ملودی راشد‬ ‫یوســفی و «واریس»‪« ،‬صبح صورتی»‪« ،‬امیدوار» و‬ ‫«از یه جایی» با اهنگسازی و ترانه های خودش را منتشر‬ ‫کرده اســت که چهره هایی چون هامون تهرانی و پوریا‬ ‫متابعان تنظیم کننده موزیکهای او بوده اند‪.‬‬ ‫این هنرمنــد خوش صدا به فکر تهیــه البوم و اجرای‬ ‫کنســرت است اما خوانندگی را صرفا به خاطر لذت و به‬ ‫این دلیل که حالش با ان خوب می شــود انجام می دهد‬ ‫و امیدوار اســت که این هنر به او کمک کند تا ادم بهتر‬ ‫و مفیدتری برای خودش و جامعه باشد‪ ،‬از نظر او دنیای‬ ‫موسیقی و شعر و هنرهای دیگر مثل دریایی می ماند که‬ ‫ت هایمان از شنا کردن در این دریا‬ ‫همه ما به اندازه ظرفی ‬ ‫لذت می بریم‪.‬‬ صفحه 40 ‫ُ‬ ‫تصمیم گیری «مد»‬ ‫برای جوانهای ما!‬ ‫مژگان فرومندی‬ ‫‪mojgan_foroomandi‬‬ ‫لباس امروزه صرفا تن پوش نیست و فقط بنا نیست تا این انسان حیوان ناطق و صاحب‬ ‫اراده و منطق را در برابر باد و باران و سرما و گرما و شرم ادمیت بپوشاند و حفظ کند‪.‬‬ ‫امروزه صنعت پوشــاک با همراهی علم روانشناسی‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬جامعه شناسی و ‪ ...‬و با‬ ‫ایجاد و ساماندهی «مد» به یکی از پولسازترین صنایع تبدیل شده است‪ ،‬شاید دیگر‬ ‫نتوان پدیده مد را در اذهان مردم جهان پــاک کرد ولی می توان در کنار فکر صرفا‬ ‫اقتصادی ان به مسائل زیباشناسی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬بومی‪ ،‬اقتصادی و در یک کالم به لباسی‬ ‫برازنده ادمیت نیز توجه بسیار نمود‪.‬‬ ‫ایران که ریشه در لباس و پارچه دارد نیز از این صنعت در امان نمانده است و امروزه‬ ‫با پدیده مد رو در رو است که این امر باعث تناقض قوانین و نابهنجاری های زیادی در‬ ‫میان نوجوانان و جوانان گشته است‪.‬‬ ‫نســل جدید این خاک و بوم «مد» را شــخصیت و برتری می دانند تا جایی که نظر‬ ‫شخصی خودشان کامال از میان رفته و مد سال برای انها تصمیم گیری می کند و این‬ ‫در نظر انها این امر انها را واالتر و برتر جلوه می دهد تا جایی که وقت و هزینه گزافی‬ ‫برای ان پرداخت می کنند پس مد روز ساخته شخصیت این قشر گردیده که خالی از‬ ‫لطف نیست با شعر سعدی به پایان این بررسی برسیم‪:‬‬ ‫تن ادمی شریفست به جان ادمیت‬ ‫نه همین لباس زیباست نشان ادمیت‬ ‫متین ستوده‬ ‫‪matinsotudeh‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪31 |1401‬‬ صفحه 31 ‫حیات خلوت حرکت!‬ ‫صدف محسنی‬ ‫‪sadafmohseni11‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪41 |1401‬‬ ‫کنش های درونی همگام با موســیقی‪ ،‬با واکنش های بیرونی انســان‪،‬‬ ‫حرکت را خلق می کند که در قالب نام هایی با عنوان «رقص‪ ،‬حرکات‬ ‫موزون و وشت» عیان می شود‪.‬‬ ‫در تاریــخ ایران‪ ،‬مدارک اندکی در باب رقص و حرکت وجود دارد ولی‬ ‫جان مایه های هنر کالســیک ایرانی‪ ،‬وجود هنر رقص را ثابت میکند‪.‬‬ ‫رقصهای محلی یا فولکلور ایران‪ ،‬خود یکی از ریشــه های هنر حرکت‬ ‫در ایران است‪.‬‬ ‫همــه مطالب‪ ،‬پیش گفتاری بود برای طراحــی حرکت و چالش های‬ ‫موجود در ان‪ ،‬قبل از هر چیز‪ ،‬شــناخت هنر‪ ،‬فرهنگ و جغرافیا مالک‬ ‫اصلی طراحی حرکت محســوب می شــود‪ ،‬در این مرز و بوم‪ ،‬با توجه‬ ‫بــه وجود گونه های مختلــف اقوام ایرانی؛ اعم از ترک‪ ،‬لر‪ ،‬قشــقایی‪،‬‬ ‫بلــوچ‪ ،‬کــرد و‪ ...‬رقص ها و حرکت های بیشــماری وجود دارند‪ ،‬برای‬ ‫مثال در رقص محلی کردستان‪ ٣٠٠ ،‬مدل الگوی حرکتی پا دیده می‬ ‫شود که شــناخت ان به خودی خود کار راحتی نیست‪ ،‬من ب عنوان‬ ‫یک امــوزش دهنده حرکت‪ ،‬اجراگر یا پرفورمــر‪ ،‬در حین اموزش به‬ ‫هنرجویانم‪ ،‬غرق در یادگیری می شوم‪ ،‬دلیل اصلی این تبادل دوطرفه‬ ‫وجود ایده ال ها و ایده پردازی برای شــکل گیری یک حرکت جدید‬ ‫در سبک های گوناگون است‪.‬‬ ‫سبک گوناگون چیست؟ سبک های متفاوت حرکتی! برای مثال‪ ،‬سبک‬ ‫فالمنکو که یکی از اصلی ترین شــاخه های هنر های اســپانیا است‪،‬‬ ‫هنر حرکت به ســبک اسپانیایی یعنی رقص اسپانیایی‪ ،‬پس مهندسی‬ ‫کلمات خیلی اهمیتی ندارد‪ ،‬انچه که من را سمت این حرفه سوق داد‬ ‫کودکی من و عالقه شــدید من به فرهنــگ و هنر و رقص بود‪.‬پ‪ ،‬من‬ ‫طراحی حرکت فالمنکو انجام می دهم که بسیار هم کار سختی است‪،‬‬ ‫به دلیل اینکه شناخت حرکات دارای جزئیات بسیاری است که شامل‬ ‫شناخت موســیقی اصیل اسپانیا می باشد‪ .‬بله‪ ،‬شناخت حرکات رابطه‬ ‫مستقیمی با شــناخت موســیقی یک جغرافیای خاص دارد‪ ،‬در تمام‬ ‫طراحــی هایی که برای گروه های هنری یا تئاتری انجام داده ام‪ ،‬قبل‬ ‫از ان پژوهش بســیاری در مورد موســیقی مورد نظر انجام شد‪ ،‬اینکه‬ ‫اهنگساز چه کسی است‪ ،‬چه پیشینه ای دارد‪ ،‬موسیقی در چه سبک و‬ ‫ریتمی است و چه زمانی ساخته شده؛ شاید این مسئله از نظر خیلی از‬ ‫هنردوستان عجیب باشد‪ ،‬ولی تاثیر شگرفی در طراحی حرکت دارد‪ ،‬در‬ ‫هر انســان یک وجه رقصان وجود دارد که گاهی اوج می گیرد و گاهی‬ ‫رو به افول است‪ ،‬ولی هیچوقت از بین نمی رود‪ ،‬همچنان وجود دارد و‬ ‫فقط درصد ان کم یا زیاد می شود‪ ،‬در طراحی هم همین موضوع صدق‬ ‫می کند‪ ،‬طراحی حرکت بر پایه عنصر وجودی هر فرد سلیقه ای است‬ ‫و شــکل های مختلفی دارد‪ ،‬من در ســبک های اسپانیایی‪ ،‬کالسیک‬ ‫ایرانی و مصری و شــرقی‪ ،‬با توجه به عنصر درونی خود و پژوهش های‬ ‫بســیاری که انجام داده ام ‪ ،‬طراحی حرکت کرده ام و تا کنون در این‬ ‫زمینــه هم موفق بوده ام؛ چه در کالس های عمومی و خصوصی برای‬ ‫هنر جویانم‪ ،‬چه در تئاتر و چه در نمایش های ایینی ویژه بانوان‪.‬‬ ‫طراحی حرکت به تئاتر و بازیگری فرم و شکل می دهد‪ ،‬ان را از قالب‬ ‫بی حسی بیرون می کشد و وارد دنیای احساسات و رنگ می کند‪.‬‬ صفحه 41 ‫«سمیرا حسینی» بازیگر ســینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫امسال در یک نقش‬ ‫«عجیب» بازی می کنم!‬ ‫سمیرا حسینی‬ ‫‪samirahosseini.official‬‬ ‫نوروز امسال با سریال «دردسرهای شیرین» مهمان خانه ها خواهید بود‪،‬‬ ‫از این مجموعه صحبت می کنید؟‬ ‫خیلی راجع به این ســریال مصاحبه کرده ام و حرف خاصی ندارم! یک سریال‬ ‫با محوریت تولید و کارافرینی اســت که در ان یــک زوج جوان می خواهند‬ ‫کارافرینی کنند و داستان هایی در این ماجرا سر راه انها قرار می گیرد‪.‬‬ ‫ایا این مجموعه و نقش شما کمدی است؟‬ ‫نه این کار کمدی و طنز نیســت‪ ،‬موقعیت های شیرین و جذابی دارد ولی اصال‬ ‫یک کار طنز نیست‪ ،‬نقش من هم طنز نیست و نقشی کامال جدی و رئال است‪.‬‬ ‫نوروز ایده ال برای من نوروزی اســت که در ان همه ســالم‪ ،‬سالمت‪،‬‬ ‫دلخوش و دلشاد باشند و ارامش برقرار باشد‪ ،‬مردم همه در رفاه باشند‬ ‫و حال همه خوب باشد تا من هم کنار دیگران حال خوبی داشته باشم‪.‬‬ ‫چند شخصیت که دوست دارید ســر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتان باشند؟‬ ‫اصوال ادم دوست دارد در کنار خانواده اش باشد‪ ،‬پدرم‪ ،‬مادرم‪،‬‬ ‫خواهرم و برادرم‪ ،‬ترجیح می دهم در کنار خانواده ام باشــم و‬ ‫اگر امکانش باشد دوستان نزدیک هم در کنار من باشند‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪32 |1401‬‬ ‫در حال حاضر در یک سریال نمایش خانگی در حال ایفای‬ ‫نقش هستم که نقش به مرور نقش عجیبی می شود و فکر‬ ‫می کنم به این ارزو تا حدودی رسیده ام‪ ،‬البته باید ببینیم‬ ‫کار چگونه پیش می رود چون فیلمنامه همچنان در حال‬ ‫نگارش اســت‪ ،‬غیر از این کار دوســت دارم در یک کار‬ ‫سینمایی و یک نقش متفاوت نسبت به نقش هایی که تا‬ ‫االن کار کرده ام بازی کنم و از ان سربلند بیرون بیایم‪.‬‬ ‫یک ارزو برای سال هزار و چهارصد و یک؟‬ ‫بزرگترین ارزوی من برای سال جدید این است که مردم‬ ‫بتوانند در رفاه و ارامش زندگــی کنند‪ ،‬هیچ چیز در‬ ‫کشور ما ارزان نمی شــود پس حداقل گران تر از این‬ ‫نشود و امسال تورم نداشته باشیم‪ ،‬حداقل اینکه قیمت‬ ‫ها در همین حد بماند و گرانی بیشــتر نشود تا مردم‬ ‫بتوانند از عهده زندگی و معاش بربیایند و همه بتوانند‬ ‫در کنار هم به شــادی زندگی کنند‪ ،‬امیدوارم این ارزوی‬ ‫من براورده شود‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شما چگونه می تواند باشد؟‬ صفحه 32 ‫بهار و شروع‬ ‫دوستى با خودمان!‬ ‫کیمیا خلج‬ ‫‪kimiakhalaj‬‬ ‫راستش را بخواهید حتی دقیقا دلیلش را نمى‬ ‫دانم اما ‪ ١٤٠٠‬را دوست نداشتم‪ ،‬بعد که سر مى‬ ‫چرخانم مى بینم چند ســال اخیر هم چندان‬ ‫چنگى به دلم نمى زند‪ ،‬نمى خواهم بگویم تقصیر‬ ‫چه چیزى یا چه کسی است چون سال هاست‬ ‫که بهار بوى بهار نمی دهــد‪ ،‬کرونا هم که امد‬ ‫اوضاعمان بدتر شد‪ ،‬دیدارها و اغوش ها را از ما‬ ‫گرفت و ارتباطهایمان از همیشه محدودتر شد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬اگــر بخواهم صادقانه بگویم در این‬ ‫چند سال اخیر با خودم رفیق تر از همیشه بوده‬ ‫ام‪ ،‬دلیلش شــاید به نظرتان کودکانه بیاید اما‬ ‫حقیقت محض است‪ ،‬راستش من همیشه از ان‬ ‫دســته ادم هایى بوده ام که از کودکى با خودم‬ ‫حرف مى زده ام‪ ،‬این عادت تا بزرگسالى و درست‬ ‫تا همین االن همراه من است‪ ،‬در این چند سال‬ ‫اخیر که ماسک ها روی صورتهایمان حسابى جا‬ ‫خوش کرده اند من هم از فرصت استفاده کرده‬ ‫ام و به جبران همه وقت هایى که سکوت کرده‬ ‫بودم‪ ،‬بدون ترس از نگاه ها و قضاوت ها با خودم‬ ‫شروع به حرف زدن کرده ام‪ ،‬در خیابان که راه‬ ‫می رفتم شعر می خواندم‪ ،‬شکلک در مى اوردم‪،‬‬ ‫غر مى زدم‪ ،‬قربان صدقه خودم مى رفتم و اینطور‬ ‫شد که خودم با خودم رفیق تر شدم‪ ،‬انگار یک‬ ‫تکه پارچه جلوى دهانم‪ ،‬جهان من را جدا کرد از‬ ‫جهان ان دیگرى ها‪...‬‬ ‫راســتش «بهار» هیچوقت برای من تنها یک‬ ‫فصل نیســت‪ ،‬بهار یک اتفاق است‪ ،‬یک شروع‬ ‫براى دوستى با خو ِد خودمان‪ ،‬زندگى کوتاه تر از‬ ‫همیشه است‪ ،‬این را در این روزهایى که پر از داغ‬ ‫عزیز از دست رفته است دیگر به گمانم همگى‬ ‫درک کرده ایم‪ ،‬با خودمان حرف بزنیم‪...‬‬ ‫«بهار» باشیم؛ همین!‬ ‫عکس‪ :‬المیرا ماهروزاده‬ ‫‪elimraa‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪42 |1401‬‬ صفحه 42 ‫ب‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫ی‬ ‫ق‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫«ا‬ ‫مصطف‬ ‫ی خانی‪،‬‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ه پا‬ ‫مصطفی خانی‬ ‫‪mostafakhani_origin‬‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫»‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ ‬ ‫ر‬ ‫سم !‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪33 |1401‬‬ ‫مصطفی خانی‪ ،‬متولد چهارده تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬فوق‬ ‫دیپلم مدیریت انبارداری و بازرگانی‪ ،‬از نوجوانی عاشق هنر و از سن دوازده‬ ‫سالگی به طراحی و نقاشی مشغول بوده است‪ ،‬از ابتدای جوانی به موسیقی‬ ‫و نوازندگی عالقه مند شــد و نوازندگی را با ساز گیتار شروع کرد‪ ،‬اموزش‬ ‫این ســاز را در کنار «سیامک شــکوری» فرا گرفت و از سال نود و هشت‬ ‫فعالیت خود را در زمینه خوانندگی و ســبک پاپ اغاز کرد‪ ،‬در این زمینه‬ ‫سلفژ و صدا ســازی را از «مرتضی ریاحی» اموخت که ایشان نیز خواننده‬ ‫و اهنگساز هستند و زیر نظر موسسه امید ماندگار ایرانیان فعالیت دارند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی با موسیقی به ارامش می رســد و با ان خیلی راحت تر از‬ ‫دیگر هنرها ارتباط برقرار می کند و عقیده دارد انسان با موسیقی بهتر می‬ ‫تواند حالتهای درونی خودش را نشــان بدهد و چه بسا هر موجود زنده با‬ ‫موسیقی به شکل خاصی از خودش واکنش نشان می دهد‪.‬‬ ‫تا امروز ترانه های «یکی هست همیشه تو رویای من»‪« ،‬نگو دیره»‪« ،‬کنار‬ ‫من بمون»‪« ،‬همش به تو فکر می کنــم»‪« ،‬پاقدمت خوبه»‪« ،‬نیمه جانم»‪،‬‬ ‫«با تو می مونم»‪« ،‬خداحافظ» و «شــاه نشین» با صدای او منتشر شده که‬ ‫هرچند اســتقبال از این اثار خوب بوده اما این هنرمند سعی دارد کیفیت‬ ‫اهنگهایش را چه از لحاظ شــعر و چه از لحاظ ملودی و تنظیم باالتر ببرد‪،‬‬ ‫تنظیم‪ ،‬اهنگسازی وهمچنین میکس و مستر کارهای مصطفی خانی را تا‬ ‫امروز سید پارسا حسینی و رضا پارســا انجام داده اند و ندا فربد‪ ،‬مهدی‬ ‫حیدری و صاحبعلی فاتح ترانه هایش را نوشته اند‪.‬‬ ‫مصطفی خانی که مدتی به دلیل پخش یکی از تک اهنگ هایش در رادیو‬ ‫جوان ممنوع الکار بوده بــرای ادامه فعالیتهایش کارهای بعدی را با مجوز‬ ‫وزارت ارشــاد اسالمی پخش خواهد کرد‪ ،‬این هنرمند معتقد است شرایط‬ ‫مارکتینگ موسیقی کشور زیاد مساعد نیست و کسی که وارد دنیای هنر‬ ‫می شــود به دنبال ســلیقه و عالقه مندی روحی خودش پا به این عرصه‬ ‫گذاشــته و هدف هر هنرمندی از خلق یک اثر هنری به نمایش گذاشتن‬ ‫توانایی خود برای ارتباط گرفتن با مخاطبانش اســت‪ ،‬اینکه بتواند با خلق‬ ‫یک اثر هنری جذاب و شــگفت انگیز احساســات و عواطف خودش را به‬ ‫نمایش بگذارد و مهمترین هدف او در این عرصه تولید اثار موسیقیایی پر‬ ‫محتوا چه ملی مذهبی و چه عاطفی و احساسی است‪.‬‬ ‫پ‪:‬‬ صفحه 33 ‫«محسن طاعتی مقدم ضیابری»‬ ‫نویسنده و مترجم‬ ‫تماممشاغل‬ ‫بههنر مرتبط‬ ‫هستند‬ ‫محسن طاعتی مقدم ضیابری‬ ‫چهره ماندگار مدیریت و کارافرینی ســال نود وشش‬ ‫‪dr.taati.ir‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪43 |1401‬‬ ‫محســن طاعتی مقدم ضیابری‪ ،‬متولد نوزده‬ ‫اردیبهشت هزار و سیصد و پنجاه و هفت‪ ،‬رشت‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬مترجم و عضو رسمی انجمن اهل قلم‬ ‫ایران‪ ،‬دکترای حقوق «جزا و جرم شناســی»‪،‬‬ ‫مدرک کوتاه مدت جرم شناسی از دانشگاه علوم‬ ‫و تحقیقات اوراسیا‪ ،‬گواهینامه مشاوره حقوقی‬ ‫از وزارت علــوم و تحقیقات و فن اوری‪ ،‬مدرک‬ ‫مدیریت و رهبری از دانشگاه تهران‪ ،‬گواهینامه‬ ‫مشــاور حقوقی «کیفری‪ ،‬خانواده» از موسسه‬ ‫امین زیرنظر وزارت علوم و تحقیقات‪ ،‬گواهینامه‬ ‫‪ CIP‬اروپا مدیریت منابع انســانی و نظارت بر‬ ‫ســازمان ها‪ ،‬گواهینامه مدیریــت و رهبری از‬ ‫‪ QAL‬انگلســتان‪ ،‬مــدرک دوره کوتاه مدت‬ ‫تجارتالکترونیکازدانشگاهاکسفوردانگلستان‪،‬‬ ‫گواهینامه و دوره تکمیلــی اقتصاد مدیران از‬ ‫دانشــگاه ‪ ICS‬اروپا‪ ،‬دریافت دوک مدیریت و‬ ‫مدیریت طالیی از دانشگاه ‪ TNRS‬امریکا در‬ ‫سال ‪ ،۲۰۱۸‬مولف و نویسنده کتابهای‪ :‬حقوق‬ ‫مدنــی‪ ،‬قانون دعاوی چک (بــه همراه قوانین‬ ‫جدید)‪ ،‬تابعیت حقوق خصوصی‪ ،‬حقوق بین‬ ‫المللی عمومی‪ ،‬حقوق عمومی‪ ،‬حقوق بشــر‪،‬‬ ‫مطالعه تطبیقی بزهکاری اطفال و نوجوانان در‬ ‫نظام حقوقی ایران و امریکا و ترجمه کتابهای‪:‬‬ ‫مدیریت ریسک (راهنمای پیاده سازی ‪31000‬‬ ‫‪ ،)ISO‬رهایی معلمان از استرس (مثلث مقابله‬ ‫راهکارهای نوین در این خصوص)‪ ،‬روانشناسی‬ ‫جنایی (راهنمایی برای دانش پژوهان)‪ ،‬کیفیت‬ ‫در اموزش عالی (ایجاد توســعه فضیلت شیوه‬ ‫های حرفه ای)‪ ،‬مدیریت منابع انســانی (من‬ ‫موهانجشی)‪،‬مصاحبهکیفیچیست(روزالیند‬ ‫ادوارد – جانت هلند)‪ ،‬عدالت ترمیمی (هواردز‪-‬‬ ‫علی گوهر)‪ ،‬کودکان کار (کاترین ال‪.‬شمیتز –‬ ‫الیزابت کیم جین تراور‪ -‬دســی الرسون)‪ ،‬کار‬ ‫افرینی (جان ‪.‬ار ‪.‬بســانت‪.‬جوئی تید)‪ ،‬حقوق‬ ‫بشــر(اندروکالفام)‪ ،‬مدیریت صادرات و واردات‬ ‫(دانشگاه تکنولوژی رای)‪ ،‬پنجاه نکته یک دقیقه‬ ‫ای برای رهبران (استفن هینز)‪ ،‬چهره ماندگار‬ ‫مدیریت و کارافرینی در سال ‪ ۱۳۹۶‬در اجالس‬ ‫ملی مدیریت و کارافرینی کشور و برنده تندیس‬ ‫ویژه مدیریت از سوی کارشناسان اروپا در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۷‬و تندیــس حقوقدان برتــر از اکادمی‬ ‫دانشگاهی‪ TNRS‬امریکا‪.‬‬ صفحه 43 ‫«صحرا اسدالهی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫من عاشق‬ ‫«زالتان ابراهیموو یچ» هستم!‬ ‫صحرا اسدالهی‬ ‫‪sahra_asadolahi‬‬ ‫شــما فیلم «بیرو» را در جشنواره داشتید‪ ،‬خودتان چقدر اهل فوتبال‬ ‫هستید؟‬ ‫من در خانواده فوتبالی بزرگ شده ام و از کودکی یکی از مهمترین هیجانهای خانواده من‬ ‫تماشای فوتبال بود‪ ،‬البته االن یکی دو سالی می شود که کمتر فوتبال را دنبال می کنم‬ ‫و فوتبال ندیده ام ولی خانواده ام همچنان فوتبالی هستند‪.‬‬ ‫شما از معدود خوش لباسهای جشنواره فجر بودید‪ ،‬انتخاب لباسهایتان بر‬ ‫اساس چه معیارهایی شکل می گیرد؟‬ ‫همیشه معیاری در انتخاب لباس دارم و این معیار سادگی است‪ ،‬مثال نمی دانم چرا اما‬ ‫هرگز به لباسهای شلوغ و لباسهایی که خیلی در چشم باشند عالقه مند نبوده ام و هر‬ ‫چه لباس ساده تر باشد از نظر من زیباتر است‪ ،‬در زندگی شخصی هم به همین صورت‬ ‫لباس می پوشم و همیشه ترجیح می دهم لباسهای تک رنگ یا لباسهایی که رنگهای‬ ‫خنثی دارند را انتخاب کنم‪ ،‬لباسهایی که خیلی توی چشم نیستند و پوشیده هستند‪ ،‬این‬ ‫نوع لباسها به من حال بهتری می دهند و اصلی ترین معیار من ساده بودن لباس است‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫چقدر از دستمزدتان را صرف خرید لباس می کنید؟‬ ‫کال جزو ان دسته از بازیگران نیستم که حتما در هر مراسمی لباس متفاوت بپوشم یا‬ ‫خیلی درگیر لباس باشم‪ ،‬واقعیت این است که لباس پوشیدن خیلی دغدغه من نیست و‬ ‫خیلی به ان فکر نمی کنم‪ ،‬هر چه استایل کمتر در چشم باشد برای من استایل جذابتری‬ ‫است‪ ،‬اگر چیزی را ببینم و دوست داشته باشم برای خودم می خرم اما اینگونه نیستم که‬ ‫برای مراسمی لزوما بروم لباس بخرم و حتما برای هر مراسمی خودم را اماده کنم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوســت دارید امسال برای بازی به شما پیشنهاد‬ ‫شود؟‬ ‫نقشهای عجیب خیلی زیادی در ذهنم است که دوست دارم به من پیشنهاد بشود‪ ،‬مثال‬ ‫خیلی دوست دارم نقش یک زن دیوانه را بازی کنم! چیزی که همیشه در تصویر ذهنی‬ ‫ام می بینم و دوست دارم بازی کنم تصویر زنی است که چادر به سر دارد و یک نوزاد در‬ ‫بغل اوست‪ ،‬اصال نمی دانم این تصویر ذهنی از کجا می اید ولی سالها می شود که دارم‬ ‫به این نقش فکر می کنم‪ ،‬من خیلی بازی کردن نقش مادر را هم دوست دارم چون مادر‬ ‫شدن برای من جذاب است‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪34 |1401‬‬ ‫و چند شخصیت عجیب که دوســت دارید سر سفره هفت سین در‬ ‫کنارتانباشند؟‬ ‫من عاشــق «زالتان ابراهیموویچ» هستم‪ ،‬خیلی دوست دارم سر سفره هفت سین من‬ ‫باشد‪ ،‬از بین کارگردانها هم «میشائیل هانکه» را خیلی دوست دارم که سر سفره هفت‬ ‫سین کنار من باشد‪ ،‬در دوران بچگی دوستی داشتم به اسم مریم که در همان دوران فوت‬ ‫کرد و شاید دلم بخواهد او هم در کنارم باشد و عمویم که شهید شده و خیلی تصویر مبهم‬ ‫و محوی از او در ذهن من وجود دارد‪ ،‬خانواده ام که همیشه کنارمن هستند و دوست دارم‬ ‫هزار سال دیگر کنار من باشند چون سال تحویل بدون خانواده مفهومی ندارد‪.‬‬ ‫سال هزار و چهارصد چگونه بود؟‬ ‫تمام سالهای زندگی ام یک طرف و این یک سال یک طرف‪ ،‬من به انداره تمام سال های‬ ‫عمرم در این یک سال بزرگ شده ام‪ ،‬بزرگ شدنی که نه به سینما ربط دارد و نه به شکل‬ ‫و جایگاه اجتماعی‪ ،‬یک چیز درونی در من اتفاق افتاد‪ ،‬به یک رهایی و به یک حال خوبی‬ ‫رســیده ام و انقدر به خدا نزدیکتر شده ام که برای من سال ‪ ۱۴۰۰‬یک سال استثنایی‬ ‫بود‪ ،‬به جان منت پذیرم و حق گذارم و خدا را شکر بابت سالی که بر من گذشت‪ ،‬یکی‬ ‫از ناب ترین تجربه های زندگی ام را در سال هزار و چهارصد تجربه کردم‪ ،‬سالی سخت‪،‬‬ ‫سخت‪ ،‬سخت را تجربه کردم ولی به نظر من ان سختی می ارزید به حالی که االن دارم‪.‬‬ صفحه 34 ‫زمستان دلم‬ ‫داوود سهامی‬ ‫‪Davod_sahami‬‬ ‫زمستان دلم‬ ‫با طلوع چشمان تو جوانه می زند‪...‬‬ ‫بهار بهانه است‬ ‫تو نگاهم کنی‬ ‫هر صبح عید می شود‪.‬‬ ‫من این بهار می روم‬ ‫حتی اگر نرسم‬ ‫و شکفته نشود گل تنهایی و تجردم‬ ‫می روم‪...‬‬ ‫و می دانم در راهی که یاد عشق هست‬ ‫ثمری هم اگر نباشد‬ ‫در قلبم بهار جوانه می زند‬ ‫من دقیقه شمار عبور از این جاده ام‬ ‫به مقصد هم نرسم مهم نیست‬ ‫همین که هدف عشق باشد قانعم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪44 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیر ثمودی‬ ‫‪emadsamoudi_jr‬‬ صفحه 44 ‫«علی اسماعیلی فر» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫موسیقی ز یباتر ین زبان مشترک‬ ‫قلبهاست‬ ‫علی اسماعیلی فر‪ ،‬متولد نه ابان هزار و سیصد‬ ‫و پنجاه و چهار‪ ،‬تهران‪،‬‬ ‫خواننده‪ ،‬نوازنده و اهنگســاز که تا امروز ترانه‬ ‫های «بی تو»‪« ،‬نوروز»‪« ،‬بابا»‪« ،‬قهوه دلخواه»‪،‬‬ ‫«کجایــی عشــقم»‪« ،‬پاییز»‪« ،‬دســتپاچه»‪،‬‬ ‫«تنهایی» و «دوست» را با صدای او شنیده ایم‪،‬‬ ‫هنرمندی که معتقد اســت موسیقی زیباترین‬ ‫زبان مشترک قلبهاست و وقتی یک جای دنیا‬ ‫یک نفر با صدای شــما شاد می شود‪ ،‬تسکین‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬اشــک می ریــزد یا خاطره می‬ ‫سازد‪ ،‬ان زمان می تواند قشنگترین و جادویی‬ ‫ترین لحظه دنیا باشد‪.‬‬ ‫علی اســماعیلی فر از روند رو به رشد فعالیت‬ ‫های هنری اش نسبت به زمانی که برای ان می‬ ‫گذارد راضی اســت ولی می گوید هنوز خیلی‬ ‫راه زیادی برای او مانده و قطعا در ســال ‪۱۴۰۱‬‬ ‫کارهای متفاوتی انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫خواننده و اهنگســازی که دوســت دارد در‬ ‫طول مســیر زندگی از این لطفــی که خداوند‬ ‫به او داشــته لذت ببرد و این انرژی مثبت را با‬ ‫اطرافیانش تقسیم کند‪ ،‬اینکه اثر خوبی از خود‬ ‫به جا بگذارد چون به نظر او بسیار زیباست که‬ ‫انسان بتواند حس خوبی برای خودش و دیگران‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫علی اسماعیلی فر‬ ‫‪ali.a.esmaeilifar‬‬ ‫عکس‪ :‬مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪35 |1401‬‬ صفحه 35 ‫بهار خانوم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫دوباره شور و شادی‪ ،‬دوباره رقص و گردش‬ ‫زمستون رفت بخوابه‪ ،‬با اون هوای سردش‬ ‫میخوایم بریم تا سیزده‪ ،‬دنیا رو ما بگردیم‬ ‫دلخور بودیم از هرکی‪ ،‬رفتیم و اشتی کردیم‬ ‫بهار خانوم دوباره‪ ،‬دنیا رو باز قشنگ کرد‬ ‫مادربزرگ خوبم‪ ،‬موشو حنایی رنگ کرد‬ ‫اینه گذاشت با شمعدون‪ ،‬کنار تنگ ماهی‬ ‫چه سفره قشنگی‪ ،‬خیر ببینی الهی‪...‬‬ ‫با خوشگالی فامیل‪ ،‬عکسای یادگاری‬ ‫دوباره دید و بازدید‪ ،‬میریم به خواستگاری‬ ‫تو کوچه ها می پیچه‪ ،‬صدای ساز و تنبک‬ ‫صد سال به این ساال باد‪ ،‬نوروزتون مبارک‬ ‫یه دسته یاس و مریم‪ ،‬به من که عیدی دادی‬ ‫یادش بخیر چه خوب بود‪ ،‬بهار و پیک شادی‬ ‫با هم سفر می رفتیم‪ ،‬چه ساده و صمیمی‬ ‫یادش بخیر تو جاده‪ ،‬با پیکان قدیمی‬ ‫نوروز هنوز برامون‪ ،‬یه سنت قشنگه‬ ‫سرگرمیمون تو کوچه‪ ،‬یه توپ و هفت تا سنگه‬ ‫از سالهایی که رفته‪ ،‬چه خاطراتی داریم‬ ‫تو گلدونای خونه‪ ،‬باز نسترن می کاریم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪45 |1401‬‬ ‫لباس نو بپوشیم‪ ،‬بازم بهار رسیده‬ ‫پدربزرگ ماهم‪ ،‬می خنده عیدی میده‬ ‫با اسکناس یه بوسه‪ ،‬رو گونه هام می شینه‬ ‫ماهی و اینه شمعدون‪ ،‬کنار هفت تا سینه‬ صفحه 45 ‫انعکاس فیلم ســینمایی «رویای سهراب» در مطبوعات مســکو پس از نمایش در جشنواره فیلم مسکو‬ ‫شباهتی شاعرانه‬ ‫به نویسنده اتاق ابی!‬ ‫کار ســپهری هم شاعرانه و هم تصویری‪ ،‬ترکیبی از ویژگی شرق و غرب است‪ ،‬او‬ ‫پس از فارغ التحصیلی از دانشــکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال هزار و‬ ‫نهصد و پنجاه و ســه داوطلب مدرســه هنر پاریس بود و برای چند سال به اروپا‬ ‫و اســیا رفت‪ .‬او به صورت جدی به دنبال کوبیسم رفت و همینطور هنر و فلسفه‬ ‫هند و ژاپن‪ ،‬در اوج شهرت به نوشتن اتاق ابی مشغول شد و از مالقات با روزنامه‬ ‫نگارها و منتقدان هنری دوری کرد‪ .‬در سن پنجاه و یک سالگی به خاطر سرطان‬ ‫خون فوت شــد‪ .‬هیچ وارثی نداشت اما میراث بزرگی جا گذاشت که ذهن چندین‬ ‫نسل از ادم های خالق را هیجان زده می کند‪.‬‬ ‫یکی از انها کارگردان ایرانی علی قوی تن است‪ ،‬زاده هزار و نهصد و شصت و چهار‬ ‫که شباهت زیادی به شاعر دارد‪ ،‬شاید این دلیلی باشد برای اینکه نه تنها فیلمنامه‬ ‫ای درباره او بنویســد بلکه نقش اصلی را هم بازی کند‪ ،‬او از ده ســال پیش برای‬ ‫نگارش این فیلمنامه برنامه ریزی کرده بود‪ ،‬علی قوی تن خودش را بازی می کند‪،‬‬ ‫کارگردانی که به دنبال حال و هوای جایی که ســپهری زندگی می کرد و اثارش‬ ‫را خلق کرده بود‪ .‬به خاطر دریافت حس و حال و تفکرات شخصیت اصلی فیلمش‬ ‫به کاشــان وطن اصلی سهراب می رود و سعی می کند وارد اتاق ابی بشود‪ ،‬وارد‬ ‫خانه ای که اســرارامیز است و اقای صفری در انجا قرار دارد که معلم سپهری در‬ ‫مدرسه ابتدایی بوده است‪ ،‬این صاحبخانه کارگردان را می برد به دنیای ان شاعر‬ ‫که خیلی پیش انجا را ترک کرده و زن هایی الهام بخش‪ ،‬ناگهان همه چیز ناپدید‬ ‫می شود و سرازیر می شود به موضوع دیگری‪ ،‬اینجاست که تو می فهمی که این‬ ‫فیلم سورئال است! شکل عجیبی پیدا می کند و ناگهان همه خاطرات می اید به‬ ‫زندگی واقعی ادم ها‪ ،‬شــروع رمزالود عرفان هم به کارهای سهراب نفوذ پیدا می‬ ‫کند و هم به سینمای قوی تن‪ ،‬کسی که سعی داشت به راحتی ورک شاپی بگذارد‬ ‫برای شخصیت اصلی اش «سهراب» موزیک ویولن سل بهزاد عبدی و فیلمبرداری‬ ‫ساعد نیکذات اضافه می شود بر این اثر ژرف‪ ،‬بسیاری از اپیزودها در گرگ و میش‬ ‫است و بسیاری از گل ها و درختان و‪ ...‬ظاهر می شوند در هاله ای از خاطرات‪.‬‬ ‫در طول تماشای فیلم نگاه کردم به یک خانمی که یک نگاه شرقی داشت و اینطور‬ ‫که به نظرم رسید اشنایی زیادی به کار سهراب سپهری داشت و من اشتباه نمی‬ ‫کردم‪ .‬وقتی از او پرســیدم در مورد این فیلم چه فکری می کنید‪ ،‬این حرف ها را‬ ‫زد‪ :‬من ارامش گرفتم با او و مجذوب این قصه عاشــقانه شــدم ‪ .‬گرچه زمانی که‬ ‫امدم به اینجا کامال فکر متفاوتی داشتم ‪.‬‬ ‫ریشــه های تغذیه کار سهراب با ظرافت اینجا نشــان داده شده‪ .‬خوشحالم که‬ ‫سرزمین ایران بسیاری شاعران و هنرمندان را متولد کرد‪.‬‬ ‫علی قوی تن درباره اکران فیلم ســینمایی رویای ســهراب گفت‪ :‬فیلم سینمایی‬ ‫رویای ســهراب که بخشی از عاشقانه های سهراب ســپهری را بازگو می کند‪ ،‬تا‬ ‫کنون در پنج جشــنواره معتبر جهان مانند مســکو‪ ،‬گوای هند‪ ،‬تاشــکند‪ ،‬داکا و‬ ‫چین به رقابت پرداخته و قرار اســت در چند ســینمای المان و استرالیا نیز برای‬ ‫عموم مردم به نمایش دراید و برای مردم ایران هم سعی می کنیم سال جدید در‬ ‫ســینماهای تهران و شهرستان ها اکران کنیم‪ ،‬البته استقبال مردم از چنین فیلم‬ ‫شاعرانه بسیار حائز اهمیت است‪ .‬اینکه می بینید ما این فیلم را اول در کشورهای‬ ‫خارجی به نمایش گذاشــتیم دلیلش پیش قدم شــدن انها و استقبالشان است‪،‬‬ ‫در کشــور ما ســینمادارها وقتی می بینند مردم بیشتر از فیلمهای طنز و کمدی‬ ‫استقبال می کنند‪ ،‬بنابراین فیلمهای کمدی سطحی را ترجیح می دهند‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪36 |1401‬‬ صفحه 36 ‫«مجتبی محسنی» و «نسر ین رستمی» هنرمند عکاس‪:‬‬ ‫ما «تار یخ» را ثبت می کنیم!‬ ‫مجتبی محسنی‪ ،‬متولد دوم تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی گرایش عکاســی تبلیغاتی و فوق لیسانس پژوهش هنر و نسرین‬ ‫رستمی‪ ،‬متولد پنج بهمن هزار و سیصد و هفتاد و سه‪ ،‬بندرگناوه‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی از دانشگاه هنر تهران‪ ،‬تیم حرفه ای و کاربلد «استودیو کالک»‪ ،‬در‬ ‫مدت زمانی که انجا حضور داشتیم چهره های نام اشنای هنر و سینما یکی‬ ‫پس از دیگری جلوی دوربین این تیم حرفه ای قرار می گرفتند و پس از ان‬ ‫فرصتی شد تا در روزهای پایانی اسفند هزار و چهارصد با دوستان استودیو‬ ‫کالک گفتگویی کوتاه و صمیمی داشته باشیم‪.‬‬ ‫چه شد از اینهمه هنر سمت عکاسی رفته اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬من به واسطه شغل پدرم که عکاس صنعتی نفت بود به این هنر‬ ‫عالقه مند شــدم‪ ،‬خیلی ناخواسته خودم هم عکاس صنعتی شدم و االن از این اتفاق‬ ‫خیلی خوشحال هستم‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬مــن همیشه به عکاسی فکر می کردم اما صرفا برای من یک فکر‬ ‫بود و هیچ وقت فکر نمی کردم که جدی شود‪ ،‬سال نود و دو کنکور را با رتبه سی و‬ ‫دو قبول شدم و قصد داشتم تربیت دبیری بخوانم‪ ،‬خیلی اتفاقی و به پیشنهاد یکی از‬ ‫دوســتانم برای انتخاب رشته با مشاور صحبت کردم که بعد از پایان صحبت با ایشان‬ ‫مسیر زندگی من به کل تغییر کرد‪.‬‬ ‫سختی ها و شیرینی های این حرفه از نظر شما چیست؟‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬سخت ترین قسمت ان برای من این است که خیلی ها هنوز عکاسی‬ ‫را به عنوان یک رشته قبول ندارند و در مرحله بعد انقدر که باید برای ان ارزش قائل نمی‬ ‫شوند‪ ،‬به نظر من وقتی انتخاب حرفه از روی عالقه و تصمیم خودتان باشد همیشه لذت‬ ‫بخش می شود‪.‬‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬تک تک ثبت لحظات برای ما شیرین است چون داریم تاریخ را ثبت می‬ ‫کنیم و هر وقت شاتر را می زنیم با عشق و عالقه این کار را می کنیم و فقط و فقط به ثبت‬ ‫ان لحظه فکر می کنیم‪ ،‬اما خب سختی های زیادی هم دارد که تا کسی مشغول به این کار‬ ‫نشود به درستی نمی تواند درک صحیحی از این موضوع داشته باشد‪ ،‬مثل وزن دوربین که‬ ‫شاید ساعت ها باید ان را تحمل کنید یا اینکه در زمان عکاسی بدن عکاس باید در فرم های‬ ‫مختلف قرار بگیرد تا برای ثبت یک عکس کادر مناسب شکل بگیرد و این خیلی فشار زیادی‬ ‫به عکاس وارد می کند‪ ،‬تمرکز زیاد روی پز‪ ،‬کادر‪ ،‬نور‪ ،‬زاویه و‪ ...‬که به مرور خیلی انرژی بر‬ ‫می شود و از همه بدتر نوع نگاه و درخواست های مخاطب و مردم از عکاس است که فکر‬ ‫می کنند شاتر زدن کار خیلی راحت و اسانی است‪ ،‬اینکه سریع عکس را طلب می کنند یا‬ ‫می گویند که یک عکس هم از ما بگیرید مگر چه می شود!؟ درک درستی ندارند که همه‬ ‫اینا هزینه دارد و خیلی سهل و اسان برخورد می کنند‪.‬‬ ‫جذابترین کاراکترهایی که از انها عکاسی کرده اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬شهرداد روحانی‪ ،‬علی نصیریان و ساره رشیدی‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬همیشه وقتی افراد مسن جلوی دوربین من قرار می گیرند و با انها‬ ‫برای ثبت عکسهایم ارتباط برقرار می کنم جذابیت دارد و اینکه چه کسی باشند برای‬ ‫من فرقی ندارد‪.‬‬ ‫چند شخصیت معروف که دوست دارید از انها عکاسی کنید؟‬ ‫مجتبیمحسنی‪:‬جواد عزتی‪ ،‬پژمان جمشیدی و نیکی کریمی‪.‬‬ ‫نسرینرستمی‪ :‬ایدا سرکیسیان همسر شاملو‪.‬‬ ‫پیش می اید از یک نفر عکاسی کنید و انقدر انرژی اش منفی باشد که‬ ‫بخواهیدزودترعکاسیتمامشود؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬بله متاسفانه پیش امده ولی به ندرت‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬بله پیش امده!‬ ‫عالقه مندی شما بیشتر به چه نوع عکس هایی است؟‬ ‫نسرینرستمی‪:‬عکاسیمستند‪.‬‬ ‫مجتبیمحسنی‪ :‬عکسهای صنعتی و حیات وحش‪.‬‬ ‫دلیل انتخاب این حرفه بیشتر مسائل مادی بوده یا عشق و عالقه و یا حتی‬ ‫تفریح؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬مســائلی مالی که قطعا تاثیر دارد ولی عالقه من به عکاسی پرتره و‬ ‫نورپردازی من را به این سمت هدایت کرد‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬قطعا عشق و عالقه‪.‬‬ ‫استودیو کالک را در یک جمله تعریف کنید!‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬حاصل تفکر من که هشت سال برای پیشرفت ان جنگیدم تا به اینجا‬ ‫برسد و استودیو کالک جایی باشد برای نشان دادن توانایی ها و تجربه ها‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬استودیو کالک برای جایگاهی که دارد با چالش های زیادی مواجه بوده‬ ‫و خوشحال هستم که حتی در شرایط سختی که خیلی از کسب و کارها مجبور به تعطیل‬ ‫کردن شدند استودیو کالک همچنان پا برجاست و همچنان با عالقه و انگیزه ادامه می دهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪46 |1401‬‬ ‫مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ صفحه 46 ‫هنوز قلب امید در هنر می تپد‬ ‫نوا ذاکری‬ ‫‪navazakeri‬‬ ‫دانسته ام که هرچه کنی جز فریب نیست‬ ‫اما درین فریب فسون ها نهاده ای»‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪37 |1401‬‬ ‫از روزی که در اخبار خواندیم یک بیماری کشــنده در شــهر «ووهان»‬ ‫شیوع پیدا کرده‪ ،‬انگار که قرن ها گذشته است‪ .‬هرچه پیش رفتیم‪ ،‬حادثه‬ ‫بیشتر بر سرمان اوار شد‪ .‬امروز که به پشت سر نگاه می کنم رد پای‪ ،‬غم‬ ‫فریب زندگی باشــد را هنوز می توان در هنر جست و یافت‪.‬‬ ‫و سایه ی سنگین مرگ‪ ،‬همه جا را پوشانده و اینده هم در ابر کبو ِد ابهام این امید که شــاید‬ ‫ِ‬ ‫فرو رفته است؛ مدت مدیدی است که کورمال کورمال‪ ،‬در راهی قدم می هنری که هنوز زنده است‪ ،‬نفس می کشد و رشد می کند‪ .‬قصه ها هنوز می توانند‬ ‫جهان امروزمان در برابرشان بهشتی است‬ ‫زنیم سنگالخ و پیش رو‪ ،‬مِهی غلیظ همه چیز را در خود فرو برده‪ ،‬مقصد دروازه ی شهرهایی را بر ما بگشایند که‬ ‫ِ‬ ‫حال امروزمان‪ ،‬عظیم و شعر هنوز می تواند چون شربتی خنک‪ ،‬در ظهر تابستان‪ ،‬جانمان را ارام‬ ‫را گم کرده و در پیچش این چرخ فلک گرفتار مانده ایم‪ِ .‬‬ ‫کنــد‪ .‬ان هنگام که به قصه ها پناه مــی بریم خود را در جهانی دیگری می یابیم‬ ‫مصداق بارزی است از رباعی خیام که می گوید‪:‬‬ ‫و وقتــی کتاب را مــی بندیم‪ ،‬قصه ها درون ما جریان پیدا می کنند و از هر کدام‬ ‫توشه ای برمی داریم برای ادامه ی مسیر‪.‬‬ ‫«این چرخ فلک که ما در او حیرانیم‬ ‫وقتی که در تاریکی روی صندلی تماشــاخانه ها می نشــینیم و غرق بازیگران و‬ ‫فانوس خیال از او مثالی دانیم‬ ‫نورهای صحنه می شــویم‪ ،‬جانی دوباره می گیریــم‪ .‬ان هنگام که روی پرده ی‬ ‫خورشید چراغ دان و عالم فانوس‬ ‫سینما در داستان زندگی ادم هایی غوطه می خوریم که گاه بی شباهت به داستان‬ ‫ما چون ُص َوریم کاندر او َگردانیم»‬ ‫هرکدام از ما نیستند‪ ،‬نفسی تازه می کنیم برای ادامه ی راهمان‪ .‬هنر در ما جاری‬ ‫نقل انچه در این سال ها بر ما رفت‪ ،‬واگویه هایی است بی ثمر که کم نخوانده ایم است چرا که از درون ما سخن می گوید و روحمان چون تشنه ای طالب ان است‪.‬‬ ‫نقل اوضاع و احوال تاریک این روزها و ســال ها‪ ،‬دســت های به تاریخ را که نگاه کنیم در ســخت ترین دوره ها که هنوز بوی خون ان از البالی‬ ‫و کم ندیده ایم؛ ِ‬ ‫خون الوده ای که نان را از سفره هایمان ربوده اند و جان و روانمان را بیمار کرده صفحات کتاب ها به مشــام می رسد‪ ،‬بودند کسانی که در کنج عزلت‪ ،‬قلم زده اند‬ ‫اند‪ ،‬جز پرتاب تیر زهراگین ناامیدی که هر روز‪ ،‬هر لحظه و از هر ســو بر جانمان تا پرتوی امیدی‪ ،‬هر چند کم جان‪ ،‬بر جهان بتابانند؛ نوشته اند و خلق کرده اند و‬ ‫زنده مانده اند و تا انسان بر روی زمین قدم می زند‪ ،‬زنده خواهند ماند‪ .‬هنر روحی‬ ‫می نشیند‪ ،‬ثمری ندارد‪.‬‬ ‫اما در ایــن روزگار رن ِد بدعه ِد ناپاک‪ ،‬هنوز می تابند پرتوهای امید و روشــنی از است که بر جسم بی جان می نشیند و باز زنده اش می کند‪.‬‬ ‫پاره های ابر ســیاه؛ همان سیاهی غلیظی که گاه راه نفس می بندد و جهان را به هنر هنوز چون دایه ای مهربان بر بالینمان نشســته و جســم تب دارمان را تیمار‬ ‫سلولی بدل می کند که دیوارهایش هر لحظه تنگ و تنگ تر می شوند و درد‪ ،‬به می کند‪ .‬انجا که از همه چیز گریزانیم به کتاب ها پناه ببریم‪ ،‬ذهنمان را در قصه‬ ‫استخوان هایمان می رسد‪ .‬هنوز اما می تابند این پرتوهای امید که انسان به امید ها بشــوییم و زخم هایمان را با شعر التیام ببخشیم‪ .‬اگرچه که امروز جهان جای‬ ‫کامل مرگ است زیبایی نیست اما هنوز خورشید می تابد و هنوز راه گریزی هست‪...‬‬ ‫زنده اســت و خاموشی این نور‪ ،‬هرچند کم سو که باشد‪ ،‬معنای‬ ‫ِ‬ ‫فریب زندگی باشــد‪ ،‬چنان که شاید نصرت رحمانی درست گفته که‪:‬‬ ‫که زندگی رنگی ندارد جز امید حتی اگر این امید‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫« در این سیاه قرن‬ ‫«نادر نادرپور» می نویسد‪:‬‬ ‫بی قلب زیستن‬ ‫اسان تر است ز بی زخم زیستن‬ ‫«گر اخرین فریب تو ای زندگی نبود‬ ‫قرنی که قلب هر انسان‬ ‫اینک هزاربار رها کرده بودمت‬ ‫چندین هزار بار‬ ‫هربار خواسته ام کز تو برکنم امید‬ ‫کوچک تر است‬ ‫اغوش گرم خویش به رویم گشاده ای‬ صفحه 37 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪47 |1401‬‬ صفحه 47 ‫«مرجان مومنی» بازیگر سینما‪ ،‬تئاتر و تلو یز یون‪:‬‬ ‫عاشق نقش های «تاریخی» هستم!‬ ‫مرجان مومنی‬ ‫‪marjanmomeni.official‬‬ ‫امسال ســریال «دراکوال» را در شبکه نمایش خانگی‬ ‫داشتید‪ ،‬برای سال بعد چه برنامه های دارید؟‬ ‫پیشنهاد چند تا کار جدید دارم که دارم سعی می کنم با توجه‬ ‫به متفاوت بودن نقش انتخاب درستی را داشته باشم‪.‬‬ ‫یک نقش عجیب که دوست دارید امسال برای بازی به‬ ‫شما پیشنهاد شود؟‬ ‫قطعا نقشی را که از خودم فاصله داشته باشد دوست دارم‪،‬‬ ‫اینکه بتوانم تجربه متفاوت و ماندگار در نقشــی داشته‬ ‫باشم که تا مدتها در ذهن مردم بمانم‪.‬‬ ‫و نقشی در میان فیلمهای ایرانی که همیشه دوست‬ ‫داشته اید کاش ان را شما بازی می کردید؟‬ ‫من همیشــه و همه جا گفته ام که عاشق نقشهای‬ ‫تاریخی هستم و قطعا دلم می خواهد ان نقشی را‬ ‫که کسی تا به حال بازی نکرده خودم تجربه کنم‪.‬‬ ‫یک نوروز ایده ال برای شــما با سفر به کجا و‬ ‫همراه کدام شخصیت جذاب می شود؟‬ ‫ترجیح می دهم در نوروز سفر نکنم و بیشتر در‬ ‫منزل بمانم‪ ،‬فیلم ببینم و مطالعه داشته باشم‪ ،‬به‬ ‫نظر من تعطیالت نوروزی همیشــه نمی تواند با‬ ‫سفر کردن جذاب بشود‪.‬‬ ‫و یک رویای قابل تحقق برای سال تازه؟‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪38 |1401‬‬ ‫شدیدا سال ‪ ۱۴۰۱‬را سالی پر از اتفاقهای درخشان‬ ‫و ایده ال پیش بینی می کنم و احساس من این‬ ‫است که تمام انچه دست نیافتنی محسوب می شود‬ ‫دست یافتنی خواهد شــد‪ ،‬هیچ رویایی قرار نیست‬ ‫فقط یک رویا بماند و قطعا قابل تحقق خواهد شد‪.‬‬ صفحه 38 ‫«رو‬ ‫ز‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ههن‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫بر‬ ‫گ‬ ‫د»‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪48 |1401‬‬ صفحه 48 ‫«علی رهان» خواننده و اهنگساز‪:‬‬ ‫رویای تور کنسرت جهانی!‬ ‫علی رهان‬ ‫‪alirahan_official‬‬ ‫عکس‪ :‬حسام الدین ابی‬ ‫‪hessam_abi‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪39 |1401‬‬ ‫علی اکبــر ثقفی با نام هنری «علی رهان» متولد هزار و ســیصد و‬ ‫هفتاد و یک‪ ،‬تهران‪ ،‬فارغ التحصیل مدیریت جهانگردی از دانشگاه‬ ‫جهانگردی تهران‪ ،‬خواننده‪ ،‬طراح ملودی‪ ،‬شاعر‪ ،‬نویسنده و سخنران‬ ‫انگیزشــی با موازنه علمی و مذهبی که تا امروز ترانه های «عشــق‬ ‫یعنی»‪« ،‬چشــم انتظار»‪« ،‬حس عجیب» با تنظیم کسری زاهدی‬ ‫و ««ولگرد» با تنظیم علی تاجیک را با صدای او شــنیده‬ ‫ایم‪ ،‬هنررمندی که معتقد اســت موسیقی زبانی است‬ ‫که خداوند برای صحبت با افریدگانش از ان اســتفاده‬ ‫کرده اســت و او هم برای اشتراک گذاری احساسش‬ ‫این هنر را انتخاب کرده اســت‪ ،‬به نظر این خواننده‬ ‫که موســیقی تلفیقی با هارمونی پاپ و راک را می‬ ‫پسندد اما مخاطب ویژه موسیقی پاپ است مارکت‬ ‫ما برای اینکه خودش را به بلوغ برســاند باید به‬ ‫استعدادهای جدید نگاه ویژه داشته باشد‪.‬‬ ‫موســیقی برای او عشــق و عالقه و خواننده‬ ‫محبوبش شــادمهر عقیلی است و از نظر این‬ ‫ارتیست ترانه و تنظیم اساس ساخت یک‬ ‫موسیقی و اسکلت جذب مخاطب هستند‪،‬‬ ‫«علی رهان» ابراز امیدوار می کند که با‬ ‫بودجه گذاری و سرمایه گذاری بیشتر‬ ‫و دادن ازادی به نسل جدید موسیقی‬ ‫و فاصله گیری سیاسی انها را به اوج‬ ‫هرچه بهتر برسانیم و می گوید نهایت‬ ‫امال هر هنرمند موسیقی در حیطه‬ ‫خوانندگی اجرای کنســرت است و‬ ‫به زودی شاهد کنســرتهای او نیز‬ ‫خواهیم بود‪.‬‬ صفحه 39 ‫«محســن یزدی» خواننده‪ ،‬اهنگساز و ترانه سرا‪:‬‬ ‫هنر مثل‬ ‫یک «دریا» است!‬ ‫محسن یزدی‬ ‫‪Guya.official.017‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪40 |1401‬‬ ‫محســن یزدی با اسم هنری «گویا»‪ ،‬متولد شانزده ابان‬ ‫هزار و سیصد و شصت و نه‪ ،‬زاده پایتخت والیبال ایران‬ ‫گنبد کاووس‪ ،‬دانشــجوی انصرافی کاردانی نقش ه کشی‬ ‫ معماری که از کودکی به هنر و خوانندگی عالقه داشــته‬ ‫اســت‪ ،‬دلیل انتخاب موسیقی توسط محسن یزدی این‬ ‫بود که به نظر او بهترین کاری بوده که از کودکی توانایی‬ ‫انجام ان را داشــته اســت به طوری که همه بچه ها در‬ ‫کودکســتان «پاییز پاییز بــرگ درخت می ریزه» می‬ ‫خوانده اند و این هنرمند؛ تو یه تاک قد کشیده!‬ ‫دلیل انتخاب اســم گویا توسط این هنرمند این‬ ‫بوده است که یاد اوری کند که چقدر خوب می‬ ‫شــود اگر همه شفاف تر‪ ،‬بی پرد ه تر و گویاتر‬ ‫حرف بزننــد و رفتار کنند‪ ،‬اهل دو پهلوگویی‬ ‫و در لفافه حرف زدن نباشــند چون معتقد‬ ‫است ما بیشتر از هر زمان دیگری احتیاج به‬ ‫شفافیت در همه امور داریم‪.‬‬ ‫به نظر محســن یزدی خوانندگــی یکی از‬ ‫کاملترین هنرهای دنیا است و چه بهتر و کامل‬ ‫تر اگر خودتان بتوانید ساز بزنید‪ ،‬شعر بگویید‬ ‫و اهنگسازی کنید‪ ،‬تا امروز پنج کار «درست‬ ‫عین فیلما» با ترانه عقیق ازاد و ملودی راشد‬ ‫یوســفی و «واریس»‪« ،‬صبح صورتی»‪« ،‬امیدوار» و‬ ‫«از یه جایی» با اهنگسازی و ترانه های خودش را منتشر‬ ‫کرده اســت که چهره هایی چون هامون تهرانی و پوریا‬ ‫متابعان تنظیم کننده موزیکهای او بوده اند‪.‬‬ ‫این هنرمنــد خوش صدا به فکر تهیــه البوم و اجرای‬ ‫کنســرت است اما خوانندگی را صرفا به خاطر لذت و به‬ ‫این دلیل که حالش با ان خوب می شــود انجام می دهد‬ ‫و امیدوار اســت که این هنر به او کمک کند تا ادم بهتر‬ ‫و مفیدتری برای خودش و جامعه باشد‪ ،‬از نظر او دنیای‬ ‫موسیقی و شعر و هنرهای دیگر مثل دریایی می ماند که‬ ‫ت هایمان از شنا کردن در این دریا‬ ‫همه ما به اندازه ظرفی ‬ ‫لذت می بریم‪.‬‬ صفحه 40 ‫حیات خلوت حرکت!‬ ‫صدف محسنی‬ ‫‪sadafmohseni11‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪41 |1401‬‬ ‫کنش های درونی همگام با موســیقی‪ ،‬با واکنش های بیرونی انســان‪،‬‬ ‫حرکت را خلق می کند که در قالب نام هایی با عنوان «رقص‪ ،‬حرکات‬ ‫موزون و وشت» عیان می شود‪.‬‬ ‫در تاریــخ ایران‪ ،‬مدارک اندکی در باب رقص و حرکت وجود دارد ولی‬ ‫جان مایه های هنر کالســیک ایرانی‪ ،‬وجود هنر رقص را ثابت میکند‪.‬‬ ‫رقصهای محلی یا فولکلور ایران‪ ،‬خود یکی از ریشــه های هنر حرکت‬ ‫در ایران است‪.‬‬ ‫همــه مطالب‪ ،‬پیش گفتاری بود برای طراحــی حرکت و چالش های‬ ‫موجود در ان‪ ،‬قبل از هر چیز‪ ،‬شــناخت هنر‪ ،‬فرهنگ و جغرافیا مالک‬ ‫اصلی طراحی حرکت محســوب می شــود‪ ،‬در این مرز و بوم‪ ،‬با توجه‬ ‫بــه وجود گونه های مختلــف اقوام ایرانی؛ اعم از ترک‪ ،‬لر‪ ،‬قشــقایی‪،‬‬ ‫بلــوچ‪ ،‬کــرد و‪ ...‬رقص ها و حرکت های بیشــماری وجود دارند‪ ،‬برای‬ ‫مثال در رقص محلی کردستان‪ ٣٠٠ ،‬مدل الگوی حرکتی پا دیده می‬ ‫شود که شــناخت ان به خودی خود کار راحتی نیست‪ ،‬من ب عنوان‬ ‫یک امــوزش دهنده حرکت‪ ،‬اجراگر یا پرفورمــر‪ ،‬در حین اموزش به‬ ‫هنرجویانم‪ ،‬غرق در یادگیری می شوم‪ ،‬دلیل اصلی این تبادل دوطرفه‬ ‫وجود ایده ال ها و ایده پردازی برای شــکل گیری یک حرکت جدید‬ ‫در سبک های گوناگون است‪.‬‬ ‫سبک گوناگون چیست؟ سبک های متفاوت حرکتی! برای مثال‪ ،‬سبک‬ ‫فالمنکو که یکی از اصلی ترین شــاخه های هنر های اســپانیا است‪،‬‬ ‫هنر حرکت به ســبک اسپانیایی یعنی رقص اسپانیایی‪ ،‬پس مهندسی‬ ‫کلمات خیلی اهمیتی ندارد‪ ،‬انچه که من را سمت این حرفه سوق داد‬ ‫کودکی من و عالقه شــدید من به فرهنــگ و هنر و رقص بود‪.‬پ‪ ،‬من‬ ‫طراحی حرکت فالمنکو انجام می دهم که بسیار هم کار سختی است‪،‬‬ ‫به دلیل اینکه شناخت حرکات دارای جزئیات بسیاری است که شامل‬ ‫شناخت موســیقی اصیل اسپانیا می باشد‪ .‬بله‪ ،‬شناخت حرکات رابطه‬ ‫مستقیمی با شــناخت موســیقی یک جغرافیای خاص دارد‪ ،‬در تمام‬ ‫طراحــی هایی که برای گروه های هنری یا تئاتری انجام داده ام‪ ،‬قبل‬ ‫از ان پژوهش بســیاری در مورد موســیقی مورد نظر انجام شد‪ ،‬اینکه‬ ‫اهنگساز چه کسی است‪ ،‬چه پیشینه ای دارد‪ ،‬موسیقی در چه سبک و‬ ‫ریتمی است و چه زمانی ساخته شده؛ شاید این مسئله از نظر خیلی از‬ ‫هنردوستان عجیب باشد‪ ،‬ولی تاثیر شگرفی در طراحی حرکت دارد‪ ،‬در‬ ‫هر انســان یک وجه رقصان وجود دارد که گاهی اوج می گیرد و گاهی‬ ‫رو به افول است‪ ،‬ولی هیچوقت از بین نمی رود‪ ،‬همچنان وجود دارد و‬ ‫فقط درصد ان کم یا زیاد می شود‪ ،‬در طراحی هم همین موضوع صدق‬ ‫می کند‪ ،‬طراحی حرکت بر پایه عنصر وجودی هر فرد سلیقه ای است‬ ‫و شــکل های مختلفی دارد‪ ،‬من در ســبک های اسپانیایی‪ ،‬کالسیک‬ ‫ایرانی و مصری و شــرقی‪ ،‬با توجه به عنصر درونی خود و پژوهش های‬ ‫بســیاری که انجام داده ام ‪ ،‬طراحی حرکت کرده ام و تا کنون در این‬ ‫زمینــه هم موفق بوده ام؛ چه در کالس های عمومی و خصوصی برای‬ ‫هنر جویانم‪ ،‬چه در تئاتر و چه در نمایش های ایینی ویژه بانوان‪.‬‬ ‫طراحی حرکت به تئاتر و بازیگری فرم و شکل می دهد‪ ،‬ان را از قالب‬ ‫بی حسی بیرون می کشد و وارد دنیای احساسات و رنگ می کند‪.‬‬ صفحه 41 ‫بهار و شروع‬ ‫دوستى با خودمان!‬ ‫کیمیا خلج‬ ‫‪kimiakhalaj‬‬ ‫راستش را بخواهید حتی دقیقا دلیلش را نمى‬ ‫دانم اما ‪ ١٤٠٠‬را دوست نداشتم‪ ،‬بعد که سر مى‬ ‫چرخانم مى بینم چند ســال اخیر هم چندان‬ ‫چنگى به دلم نمى زند‪ ،‬نمى خواهم بگویم تقصیر‬ ‫چه چیزى یا چه کسی است چون سال هاست‬ ‫که بهار بوى بهار نمی دهــد‪ ،‬کرونا هم که امد‬ ‫اوضاعمان بدتر شد‪ ،‬دیدارها و اغوش ها را از ما‬ ‫گرفت و ارتباطهایمان از همیشه محدودتر شد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬اگــر بخواهم صادقانه بگویم در این‬ ‫چند سال اخیر با خودم رفیق تر از همیشه بوده‬ ‫ام‪ ،‬دلیلش شــاید به نظرتان کودکانه بیاید اما‬ ‫حقیقت محض است‪ ،‬راستش من همیشه از ان‬ ‫دســته ادم هایى بوده ام که از کودکى با خودم‬ ‫حرف مى زده ام‪ ،‬این عادت تا بزرگسالى و درست‬ ‫تا همین االن همراه من است‪ ،‬در این چند سال‬ ‫اخیر که ماسک ها روی صورتهایمان حسابى جا‬ ‫خوش کرده اند من هم از فرصت استفاده کرده‬ ‫ام و به جبران همه وقت هایى که سکوت کرده‬ ‫بودم‪ ،‬بدون ترس از نگاه ها و قضاوت ها با خودم‬ ‫شروع به حرف زدن کرده ام‪ ،‬در خیابان که راه‬ ‫می رفتم شعر می خواندم‪ ،‬شکلک در مى اوردم‪،‬‬ ‫غر مى زدم‪ ،‬قربان صدقه خودم مى رفتم و اینطور‬ ‫شد که خودم با خودم رفیق تر شدم‪ ،‬انگار یک‬ ‫تکه پارچه جلوى دهانم‪ ،‬جهان من را جدا کرد از‬ ‫جهان ان دیگرى ها‪...‬‬ ‫راســتش «بهار» هیچوقت برای من تنها یک‬ ‫فصل نیســت‪ ،‬بهار یک اتفاق است‪ ،‬یک شروع‬ ‫براى دوستى با خو ِد خودمان‪ ،‬زندگى کوتاه تر از‬ ‫همیشه است‪ ،‬این را در این روزهایى که پر از داغ‬ ‫عزیز از دست رفته است دیگر به گمانم همگى‬ ‫درک کرده ایم‪ ،‬با خودمان حرف بزنیم‪...‬‬ ‫«بهار» باشیم؛ همین!‬ ‫عکس‪ :‬المیرا ماهروزاده‬ ‫‪elimraa‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪42 |1401‬‬ صفحه 42 ‫«محسن طاعتی مقدم ضیابری»‬ ‫نویسنده و مترجم‬ ‫تماممشاغل‬ ‫بههنر مرتبط‬ ‫هستند‬ ‫محسن طاعتی مقدم ضیابری‬ ‫چهره ماندگار مدیریت و کارافرینی ســال نود وشش‬ ‫‪dr.taati.ir‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪43 |1401‬‬ ‫محســن طاعتی مقدم ضیابری‪ ،‬متولد نوزده‬ ‫اردیبهشت هزار و سیصد و پنجاه و هفت‪ ،‬رشت‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬مترجم و عضو رسمی انجمن اهل قلم‬ ‫ایران‪ ،‬دکترای حقوق «جزا و جرم شناســی»‪،‬‬ ‫مدرک کوتاه مدت جرم شناسی از دانشگاه علوم‬ ‫و تحقیقات اوراسیا‪ ،‬گواهینامه مشاوره حقوقی‬ ‫از وزارت علــوم و تحقیقات و فن اوری‪ ،‬مدرک‬ ‫مدیریت و رهبری از دانشگاه تهران‪ ،‬گواهینامه‬ ‫مشــاور حقوقی «کیفری‪ ،‬خانواده» از موسسه‬ ‫امین زیرنظر وزارت علوم و تحقیقات‪ ،‬گواهینامه‬ ‫‪ CIP‬اروپا مدیریت منابع انســانی و نظارت بر‬ ‫ســازمان ها‪ ،‬گواهینامه مدیریــت و رهبری از‬ ‫‪ QAL‬انگلســتان‪ ،‬مــدرک دوره کوتاه مدت‬ ‫تجارتالکترونیکازدانشگاهاکسفوردانگلستان‪،‬‬ ‫گواهینامه و دوره تکمیلــی اقتصاد مدیران از‬ ‫دانشــگاه ‪ ICS‬اروپا‪ ،‬دریافت دوک مدیریت و‬ ‫مدیریت طالیی از دانشگاه ‪ TNRS‬امریکا در‬ ‫سال ‪ ،۲۰۱۸‬مولف و نویسنده کتابهای‪ :‬حقوق‬ ‫مدنــی‪ ،‬قانون دعاوی چک (بــه همراه قوانین‬ ‫جدید)‪ ،‬تابعیت حقوق خصوصی‪ ،‬حقوق بین‬ ‫المللی عمومی‪ ،‬حقوق عمومی‪ ،‬حقوق بشــر‪،‬‬ ‫مطالعه تطبیقی بزهکاری اطفال و نوجوانان در‬ ‫نظام حقوقی ایران و امریکا و ترجمه کتابهای‪:‬‬ ‫مدیریت ریسک (راهنمای پیاده سازی ‪31000‬‬ ‫‪ ،)ISO‬رهایی معلمان از استرس (مثلث مقابله‬ ‫راهکارهای نوین در این خصوص)‪ ،‬روانشناسی‬ ‫جنایی (راهنمایی برای دانش پژوهان)‪ ،‬کیفیت‬ ‫در اموزش عالی (ایجاد توســعه فضیلت شیوه‬ ‫های حرفه ای)‪ ،‬مدیریت منابع انســانی (من‬ ‫موهانجشی)‪،‬مصاحبهکیفیچیست(روزالیند‬ ‫ادوارد – جانت هلند)‪ ،‬عدالت ترمیمی (هواردز‪-‬‬ ‫علی گوهر)‪ ،‬کودکان کار (کاترین ال‪.‬شمیتز –‬ ‫الیزابت کیم جین تراور‪ -‬دســی الرسون)‪ ،‬کار‬ ‫افرینی (جان ‪.‬ار ‪.‬بســانت‪.‬جوئی تید)‪ ،‬حقوق‬ ‫بشــر(اندروکالفام)‪ ،‬مدیریت صادرات و واردات‬ ‫(دانشگاه تکنولوژی رای)‪ ،‬پنجاه نکته یک دقیقه‬ ‫ای برای رهبران (استفن هینز)‪ ،‬چهره ماندگار‬ ‫مدیریت و کارافرینی در سال ‪ ۱۳۹۶‬در اجالس‬ ‫ملی مدیریت و کارافرینی کشور و برنده تندیس‬ ‫ویژه مدیریت از سوی کارشناسان اروپا در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۷‬و تندیــس حقوقدان برتــر از اکادمی‬ ‫دانشگاهی‪ TNRS‬امریکا‪.‬‬ صفحه 43 ‫زمستان دلم‬ ‫داوود سهامی‬ ‫‪Davod_sahami‬‬ ‫زمستان دلم‬ ‫با طلوع چشمان تو جوانه می زند‪...‬‬ ‫بهار بهانه است‬ ‫تو نگاهم کنی‬ ‫هر صبح عید می شود‪.‬‬ ‫من این بهار می روم‬ ‫حتی اگر نرسم‬ ‫و شکفته نشود گل تنهایی و تجردم‬ ‫می روم‪...‬‬ ‫و می دانم در راهی که یاد عشق هست‬ ‫ثمری هم اگر نباشد‬ ‫در قلبم بهار جوانه می زند‬ ‫من دقیقه شمار عبور از این جاده ام‬ ‫به مقصد هم نرسم مهم نیست‬ ‫همین که هدف عشق باشد قانعم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪44 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیر ثمودی‬ ‫‪emadsamoudi_jr‬‬ صفحه 44 ‫بهار خانوم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫دوباره شور و شادی‪ ،‬دوباره رقص و گردش‬ ‫زمستون رفت بخوابه‪ ،‬با اون هوای سردش‬ ‫میخوایم بریم تا سیزده‪ ،‬دنیا رو ما بگردیم‬ ‫دلخور بودیم از هرکی‪ ،‬رفتیم و اشتی کردیم‬ ‫بهار خانوم دوباره‪ ،‬دنیا رو باز قشنگ کرد‬ ‫مادربزرگ خوبم‪ ،‬موشو حنایی رنگ کرد‬ ‫اینه گذاشت با شمعدون‪ ،‬کنار تنگ ماهی‬ ‫چه سفره قشنگی‪ ،‬خیر ببینی الهی‪...‬‬ ‫با خوشگالی فامیل‪ ،‬عکسای یادگاری‬ ‫دوباره دید و بازدید‪ ،‬میریم به خواستگاری‬ ‫تو کوچه ها می پیچه‪ ،‬صدای ساز و تنبک‬ ‫صد سال به این ساال باد‪ ،‬نوروزتون مبارک‬ ‫یه دسته یاس و مریم‪ ،‬به من که عیدی دادی‬ ‫یادش بخیر چه خوب بود‪ ،‬بهار و پیک شادی‬ ‫با هم سفر می رفتیم‪ ،‬چه ساده و صمیمی‬ ‫یادش بخیر تو جاده‪ ،‬با پیکان قدیمی‬ ‫نوروز هنوز برامون‪ ،‬یه سنت قشنگه‬ ‫سرگرمیمون تو کوچه‪ ،‬یه توپ و هفت تا سنگه‬ ‫از سالهایی که رفته‪ ،‬چه خاطراتی داریم‬ ‫تو گلدونای خونه‪ ،‬باز نسترن می کاریم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪45 |1401‬‬ ‫لباس نو بپوشیم‪ ،‬بازم بهار رسیده‬ ‫پدربزرگ ماهم‪ ،‬می خنده عیدی میده‬ ‫با اسکناس یه بوسه‪ ،‬رو گونه هام می شینه‬ ‫ماهی و اینه شمعدون‪ ،‬کنار هفت تا سینه‬ صفحه 45 ‫«مجتبی محسنی» و «نسر ین رستمی» هنرمند عکاس‪:‬‬ ‫ما «تار یخ» را ثبت می کنیم!‬ ‫مجتبی محسنی‪ ،‬متولد دوم تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی گرایش عکاســی تبلیغاتی و فوق لیسانس پژوهش هنر و نسرین‬ ‫رستمی‪ ،‬متولد پنج بهمن هزار و سیصد و هفتاد و سه‪ ،‬بندرگناوه‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی از دانشگاه هنر تهران‪ ،‬تیم حرفه ای و کاربلد «استودیو کالک»‪ ،‬در‬ ‫مدت زمانی که انجا حضور داشتیم چهره های نام اشنای هنر و سینما یکی‬ ‫پس از دیگری جلوی دوربین این تیم حرفه ای قرار می گرفتند و پس از ان‬ ‫فرصتی شد تا در روزهای پایانی اسفند هزار و چهارصد با دوستان استودیو‬ ‫کالک گفتگویی کوتاه و صمیمی داشته باشیم‪.‬‬ ‫چه شد از اینهمه هنر سمت عکاسی رفته اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬من به واسطه شغل پدرم که عکاس صنعتی نفت بود به این هنر‬ ‫عالقه مند شــدم‪ ،‬خیلی ناخواسته خودم هم عکاس صنعتی شدم و االن از این اتفاق‬ ‫خیلی خوشحال هستم‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬مــن همیشه به عکاسی فکر می کردم اما صرفا برای من یک فکر‬ ‫بود و هیچ وقت فکر نمی کردم که جدی شود‪ ،‬سال نود و دو کنکور را با رتبه سی و‬ ‫دو قبول شدم و قصد داشتم تربیت دبیری بخوانم‪ ،‬خیلی اتفاقی و به پیشنهاد یکی از‬ ‫دوســتانم برای انتخاب رشته با مشاور صحبت کردم که بعد از پایان صحبت با ایشان‬ ‫مسیر زندگی من به کل تغییر کرد‪.‬‬ ‫سختی ها و شیرینی های این حرفه از نظر شما چیست؟‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬سخت ترین قسمت ان برای من این است که خیلی ها هنوز عکاسی‬ ‫را به عنوان یک رشته قبول ندارند و در مرحله بعد انقدر که باید برای ان ارزش قائل نمی‬ ‫شوند‪ ،‬به نظر من وقتی انتخاب حرفه از روی عالقه و تصمیم خودتان باشد همیشه لذت‬ ‫بخش می شود‪.‬‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬تک تک ثبت لحظات برای ما شیرین است چون داریم تاریخ را ثبت می‬ ‫کنیم و هر وقت شاتر را می زنیم با عشق و عالقه این کار را می کنیم و فقط و فقط به ثبت‬ ‫ان لحظه فکر می کنیم‪ ،‬اما خب سختی های زیادی هم دارد که تا کسی مشغول به این کار‬ ‫نشود به درستی نمی تواند درک صحیحی از این موضوع داشته باشد‪ ،‬مثل وزن دوربین که‬ ‫شاید ساعت ها باید ان را تحمل کنید یا اینکه در زمان عکاسی بدن عکاس باید در فرم های‬ ‫مختلف قرار بگیرد تا برای ثبت یک عکس کادر مناسب شکل بگیرد و این خیلی فشار زیادی‬ ‫به عکاس وارد می کند‪ ،‬تمرکز زیاد روی پز‪ ،‬کادر‪ ،‬نور‪ ،‬زاویه و‪ ...‬که به مرور خیلی انرژی بر‬ ‫می شود و از همه بدتر نوع نگاه و درخواست های مخاطب و مردم از عکاس است که فکر‬ ‫می کنند شاتر زدن کار خیلی راحت و اسانی است‪ ،‬اینکه سریع عکس را طلب می کنند یا‬ ‫می گویند که یک عکس هم از ما بگیرید مگر چه می شود!؟ درک درستی ندارند که همه‬ ‫اینا هزینه دارد و خیلی سهل و اسان برخورد می کنند‪.‬‬ ‫جذابترین کاراکترهایی که از انها عکاسی کرده اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬شهرداد روحانی‪ ،‬علی نصیریان و ساره رشیدی‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬همیشه وقتی افراد مسن جلوی دوربین من قرار می گیرند و با انها‬ ‫برای ثبت عکسهایم ارتباط برقرار می کنم جذابیت دارد و اینکه چه کسی باشند برای‬ ‫من فرقی ندارد‪.‬‬ ‫چند شخصیت معروف که دوست دارید از انها عکاسی کنید؟‬ ‫مجتبیمحسنی‪:‬جواد عزتی‪ ،‬پژمان جمشیدی و نیکی کریمی‪.‬‬ ‫نسرینرستمی‪ :‬ایدا سرکیسیان همسر شاملو‪.‬‬ ‫پیش می اید از یک نفر عکاسی کنید و انقدر انرژی اش منفی باشد که‬ ‫بخواهیدزودترعکاسیتمامشود؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬بله متاسفانه پیش امده ولی به ندرت‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬بله پیش امده!‬ ‫عالقه مندی شما بیشتر به چه نوع عکس هایی است؟‬ ‫نسرینرستمی‪:‬عکاسیمستند‪.‬‬ ‫مجتبیمحسنی‪ :‬عکسهای صنعتی و حیات وحش‪.‬‬ ‫دلیل انتخاب این حرفه بیشتر مسائل مادی بوده یا عشق و عالقه و یا حتی‬ ‫تفریح؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬مســائلی مالی که قطعا تاثیر دارد ولی عالقه من به عکاسی پرتره و‬ ‫نورپردازی من را به این سمت هدایت کرد‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬قطعا عشق و عالقه‪.‬‬ ‫استودیو کالک را در یک جمله تعریف کنید!‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬حاصل تفکر من که هشت سال برای پیشرفت ان جنگیدم تا به اینجا‬ ‫برسد و استودیو کالک جایی باشد برای نشان دادن توانایی ها و تجربه ها‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬استودیو کالک برای جایگاهی که دارد با چالش های زیادی مواجه بوده‬ ‫و خوشحال هستم که حتی در شرایط سختی که خیلی از کسب و کارها مجبور به تعطیل‬ ‫کردن شدند استودیو کالک همچنان پا برجاست و همچنان با عالقه و انگیزه ادامه می دهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪46 |1401‬‬ ‫مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ صفحه 46 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪47 |1401‬‬ صفحه 47 ‫«رو‬ ‫ز‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ههن‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫بر‬ ‫گ‬ ‫د»‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪48 |1401‬‬ صفحه 48 ‫«محســن یزدی» خواننده‪ ،‬اهنگساز و ترانه سرا‪:‬‬ ‫هنر مثل‬ ‫یک «دریا» است!‬ ‫محسن یزدی‬ ‫‪Guya.official.017‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪40 |1401‬‬ ‫محســن یزدی با اسم هنری «گویا»‪ ،‬متولد شانزده ابان‬ ‫هزار و سیصد و شصت و نه‪ ،‬زاده پایتخت والیبال ایران‬ ‫گنبد کاووس‪ ،‬دانشــجوی انصرافی کاردانی نقش ه کشی‬ ‫ معماری که از کودکی به هنر و خوانندگی عالقه داشــته‬ ‫اســت‪ ،‬دلیل انتخاب موسیقی توسط محسن یزدی این‬ ‫بود که به نظر او بهترین کاری بوده که از کودکی توانایی‬ ‫انجام ان را داشــته اســت به طوری که همه بچه ها در‬ ‫کودکســتان «پاییز پاییز بــرگ درخت می ریزه» می‬ ‫خوانده اند و این هنرمند؛ تو یه تاک قد کشیده!‬ ‫دلیل انتخاب اســم گویا توسط این هنرمند این‬ ‫بوده است که یاد اوری کند که چقدر خوب می‬ ‫شــود اگر همه شفاف تر‪ ،‬بی پرد ه تر و گویاتر‬ ‫حرف بزننــد و رفتار کنند‪ ،‬اهل دو پهلوگویی‬ ‫و در لفافه حرف زدن نباشــند چون معتقد‬ ‫است ما بیشتر از هر زمان دیگری احتیاج به‬ ‫شفافیت در همه امور داریم‪.‬‬ ‫به نظر محســن یزدی خوانندگــی یکی از‬ ‫کاملترین هنرهای دنیا است و چه بهتر و کامل‬ ‫تر اگر خودتان بتوانید ساز بزنید‪ ،‬شعر بگویید‬ ‫و اهنگسازی کنید‪ ،‬تا امروز پنج کار «درست‬ ‫عین فیلما» با ترانه عقیق ازاد و ملودی راشد‬ ‫یوســفی و «واریس»‪« ،‬صبح صورتی»‪« ،‬امیدوار» و‬ ‫«از یه جایی» با اهنگسازی و ترانه های خودش را منتشر‬ ‫کرده اســت که چهره هایی چون هامون تهرانی و پوریا‬ ‫متابعان تنظیم کننده موزیکهای او بوده اند‪.‬‬ ‫این هنرمنــد خوش صدا به فکر تهیــه البوم و اجرای‬ ‫کنســرت است اما خوانندگی را صرفا به خاطر لذت و به‬ ‫این دلیل که حالش با ان خوب می شــود انجام می دهد‬ ‫و امیدوار اســت که این هنر به او کمک کند تا ادم بهتر‬ ‫و مفیدتری برای خودش و جامعه باشد‪ ،‬از نظر او دنیای‬ ‫موسیقی و شعر و هنرهای دیگر مثل دریایی می ماند که‬ ‫ت هایمان از شنا کردن در این دریا‬ ‫همه ما به اندازه ظرفی ‬ ‫لذت می بریم‪.‬‬ صفحه 40 ‫حیات خلوت حرکت!‬ ‫صدف محسنی‬ ‫‪sadafmohseni11‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪41 |1401‬‬ ‫کنش های درونی همگام با موســیقی‪ ،‬با واکنش های بیرونی انســان‪،‬‬ ‫حرکت را خلق می کند که در قالب نام هایی با عنوان «رقص‪ ،‬حرکات‬ ‫موزون و وشت» عیان می شود‪.‬‬ ‫در تاریــخ ایران‪ ،‬مدارک اندکی در باب رقص و حرکت وجود دارد ولی‬ ‫جان مایه های هنر کالســیک ایرانی‪ ،‬وجود هنر رقص را ثابت میکند‪.‬‬ ‫رقصهای محلی یا فولکلور ایران‪ ،‬خود یکی از ریشــه های هنر حرکت‬ ‫در ایران است‪.‬‬ ‫همــه مطالب‪ ،‬پیش گفتاری بود برای طراحــی حرکت و چالش های‬ ‫موجود در ان‪ ،‬قبل از هر چیز‪ ،‬شــناخت هنر‪ ،‬فرهنگ و جغرافیا مالک‬ ‫اصلی طراحی حرکت محســوب می شــود‪ ،‬در این مرز و بوم‪ ،‬با توجه‬ ‫بــه وجود گونه های مختلــف اقوام ایرانی؛ اعم از ترک‪ ،‬لر‪ ،‬قشــقایی‪،‬‬ ‫بلــوچ‪ ،‬کــرد و‪ ...‬رقص ها و حرکت های بیشــماری وجود دارند‪ ،‬برای‬ ‫مثال در رقص محلی کردستان‪ ٣٠٠ ،‬مدل الگوی حرکتی پا دیده می‬ ‫شود که شــناخت ان به خودی خود کار راحتی نیست‪ ،‬من ب عنوان‬ ‫یک امــوزش دهنده حرکت‪ ،‬اجراگر یا پرفورمــر‪ ،‬در حین اموزش به‬ ‫هنرجویانم‪ ،‬غرق در یادگیری می شوم‪ ،‬دلیل اصلی این تبادل دوطرفه‬ ‫وجود ایده ال ها و ایده پردازی برای شــکل گیری یک حرکت جدید‬ ‫در سبک های گوناگون است‪.‬‬ ‫سبک گوناگون چیست؟ سبک های متفاوت حرکتی! برای مثال‪ ،‬سبک‬ ‫فالمنکو که یکی از اصلی ترین شــاخه های هنر های اســپانیا است‪،‬‬ ‫هنر حرکت به ســبک اسپانیایی یعنی رقص اسپانیایی‪ ،‬پس مهندسی‬ ‫کلمات خیلی اهمیتی ندارد‪ ،‬انچه که من را سمت این حرفه سوق داد‬ ‫کودکی من و عالقه شــدید من به فرهنــگ و هنر و رقص بود‪.‬پ‪ ،‬من‬ ‫طراحی حرکت فالمنکو انجام می دهم که بسیار هم کار سختی است‪،‬‬ ‫به دلیل اینکه شناخت حرکات دارای جزئیات بسیاری است که شامل‬ ‫شناخت موســیقی اصیل اسپانیا می باشد‪ .‬بله‪ ،‬شناخت حرکات رابطه‬ ‫مستقیمی با شــناخت موســیقی یک جغرافیای خاص دارد‪ ،‬در تمام‬ ‫طراحــی هایی که برای گروه های هنری یا تئاتری انجام داده ام‪ ،‬قبل‬ ‫از ان پژوهش بســیاری در مورد موســیقی مورد نظر انجام شد‪ ،‬اینکه‬ ‫اهنگساز چه کسی است‪ ،‬چه پیشینه ای دارد‪ ،‬موسیقی در چه سبک و‬ ‫ریتمی است و چه زمانی ساخته شده؛ شاید این مسئله از نظر خیلی از‬ ‫هنردوستان عجیب باشد‪ ،‬ولی تاثیر شگرفی در طراحی حرکت دارد‪ ،‬در‬ ‫هر انســان یک وجه رقصان وجود دارد که گاهی اوج می گیرد و گاهی‬ ‫رو به افول است‪ ،‬ولی هیچوقت از بین نمی رود‪ ،‬همچنان وجود دارد و‬ ‫فقط درصد ان کم یا زیاد می شود‪ ،‬در طراحی هم همین موضوع صدق‬ ‫می کند‪ ،‬طراحی حرکت بر پایه عنصر وجودی هر فرد سلیقه ای است‬ ‫و شــکل های مختلفی دارد‪ ،‬من در ســبک های اسپانیایی‪ ،‬کالسیک‬ ‫ایرانی و مصری و شــرقی‪ ،‬با توجه به عنصر درونی خود و پژوهش های‬ ‫بســیاری که انجام داده ام ‪ ،‬طراحی حرکت کرده ام و تا کنون در این‬ ‫زمینــه هم موفق بوده ام؛ چه در کالس های عمومی و خصوصی برای‬ ‫هنر جویانم‪ ،‬چه در تئاتر و چه در نمایش های ایینی ویژه بانوان‪.‬‬ ‫طراحی حرکت به تئاتر و بازیگری فرم و شکل می دهد‪ ،‬ان را از قالب‬ ‫بی حسی بیرون می کشد و وارد دنیای احساسات و رنگ می کند‪.‬‬ صفحه 41 ‫بهار و شروع‬ ‫دوستى با خودمان!‬ ‫کیمیا خلج‬ ‫‪kimiakhalaj‬‬ ‫راستش را بخواهید حتی دقیقا دلیلش را نمى‬ ‫دانم اما ‪ ١٤٠٠‬را دوست نداشتم‪ ،‬بعد که سر مى‬ ‫چرخانم مى بینم چند ســال اخیر هم چندان‬ ‫چنگى به دلم نمى زند‪ ،‬نمى خواهم بگویم تقصیر‬ ‫چه چیزى یا چه کسی است چون سال هاست‬ ‫که بهار بوى بهار نمی دهــد‪ ،‬کرونا هم که امد‬ ‫اوضاعمان بدتر شد‪ ،‬دیدارها و اغوش ها را از ما‬ ‫گرفت و ارتباطهایمان از همیشه محدودتر شد‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬اگــر بخواهم صادقانه بگویم در این‬ ‫چند سال اخیر با خودم رفیق تر از همیشه بوده‬ ‫ام‪ ،‬دلیلش شــاید به نظرتان کودکانه بیاید اما‬ ‫حقیقت محض است‪ ،‬راستش من همیشه از ان‬ ‫دســته ادم هایى بوده ام که از کودکى با خودم‬ ‫حرف مى زده ام‪ ،‬این عادت تا بزرگسالى و درست‬ ‫تا همین االن همراه من است‪ ،‬در این چند سال‬ ‫اخیر که ماسک ها روی صورتهایمان حسابى جا‬ ‫خوش کرده اند من هم از فرصت استفاده کرده‬ ‫ام و به جبران همه وقت هایى که سکوت کرده‬ ‫بودم‪ ،‬بدون ترس از نگاه ها و قضاوت ها با خودم‬ ‫شروع به حرف زدن کرده ام‪ ،‬در خیابان که راه‬ ‫می رفتم شعر می خواندم‪ ،‬شکلک در مى اوردم‪،‬‬ ‫غر مى زدم‪ ،‬قربان صدقه خودم مى رفتم و اینطور‬ ‫شد که خودم با خودم رفیق تر شدم‪ ،‬انگار یک‬ ‫تکه پارچه جلوى دهانم‪ ،‬جهان من را جدا کرد از‬ ‫جهان ان دیگرى ها‪...‬‬ ‫راســتش «بهار» هیچوقت برای من تنها یک‬ ‫فصل نیســت‪ ،‬بهار یک اتفاق است‪ ،‬یک شروع‬ ‫براى دوستى با خو ِد خودمان‪ ،‬زندگى کوتاه تر از‬ ‫همیشه است‪ ،‬این را در این روزهایى که پر از داغ‬ ‫عزیز از دست رفته است دیگر به گمانم همگى‬ ‫درک کرده ایم‪ ،‬با خودمان حرف بزنیم‪...‬‬ ‫«بهار» باشیم؛ همین!‬ ‫عکس‪ :‬المیرا ماهروزاده‬ ‫‪elimraa‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪42 |1401‬‬ صفحه 42 ‫«محسن طاعتی مقدم ضیابری»‬ ‫نویسنده و مترجم‬ ‫تماممشاغل‬ ‫بههنر مرتبط‬ ‫هستند‬ ‫محسن طاعتی مقدم ضیابری‬ ‫چهره ماندگار مدیریت و کارافرینی ســال نود وشش‬ ‫‪dr.taati.ir‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪43 |1401‬‬ ‫محســن طاعتی مقدم ضیابری‪ ،‬متولد نوزده‬ ‫اردیبهشت هزار و سیصد و پنجاه و هفت‪ ،‬رشت‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬مترجم و عضو رسمی انجمن اهل قلم‬ ‫ایران‪ ،‬دکترای حقوق «جزا و جرم شناســی»‪،‬‬ ‫مدرک کوتاه مدت جرم شناسی از دانشگاه علوم‬ ‫و تحقیقات اوراسیا‪ ،‬گواهینامه مشاوره حقوقی‬ ‫از وزارت علــوم و تحقیقات و فن اوری‪ ،‬مدرک‬ ‫مدیریت و رهبری از دانشگاه تهران‪ ،‬گواهینامه‬ ‫مشــاور حقوقی «کیفری‪ ،‬خانواده» از موسسه‬ ‫امین زیرنظر وزارت علوم و تحقیقات‪ ،‬گواهینامه‬ ‫‪ CIP‬اروپا مدیریت منابع انســانی و نظارت بر‬ ‫ســازمان ها‪ ،‬گواهینامه مدیریــت و رهبری از‬ ‫‪ QAL‬انگلســتان‪ ،‬مــدرک دوره کوتاه مدت‬ ‫تجارتالکترونیکازدانشگاهاکسفوردانگلستان‪،‬‬ ‫گواهینامه و دوره تکمیلــی اقتصاد مدیران از‬ ‫دانشــگاه ‪ ICS‬اروپا‪ ،‬دریافت دوک مدیریت و‬ ‫مدیریت طالیی از دانشگاه ‪ TNRS‬امریکا در‬ ‫سال ‪ ،۲۰۱۸‬مولف و نویسنده کتابهای‪ :‬حقوق‬ ‫مدنــی‪ ،‬قانون دعاوی چک (بــه همراه قوانین‬ ‫جدید)‪ ،‬تابعیت حقوق خصوصی‪ ،‬حقوق بین‬ ‫المللی عمومی‪ ،‬حقوق عمومی‪ ،‬حقوق بشــر‪،‬‬ ‫مطالعه تطبیقی بزهکاری اطفال و نوجوانان در‬ ‫نظام حقوقی ایران و امریکا و ترجمه کتابهای‪:‬‬ ‫مدیریت ریسک (راهنمای پیاده سازی ‪31000‬‬ ‫‪ ،)ISO‬رهایی معلمان از استرس (مثلث مقابله‬ ‫راهکارهای نوین در این خصوص)‪ ،‬روانشناسی‬ ‫جنایی (راهنمایی برای دانش پژوهان)‪ ،‬کیفیت‬ ‫در اموزش عالی (ایجاد توســعه فضیلت شیوه‬ ‫های حرفه ای)‪ ،‬مدیریت منابع انســانی (من‬ ‫موهانجشی)‪،‬مصاحبهکیفیچیست(روزالیند‬ ‫ادوارد – جانت هلند)‪ ،‬عدالت ترمیمی (هواردز‪-‬‬ ‫علی گوهر)‪ ،‬کودکان کار (کاترین ال‪.‬شمیتز –‬ ‫الیزابت کیم جین تراور‪ -‬دســی الرسون)‪ ،‬کار‬ ‫افرینی (جان ‪.‬ار ‪.‬بســانت‪.‬جوئی تید)‪ ،‬حقوق‬ ‫بشــر(اندروکالفام)‪ ،‬مدیریت صادرات و واردات‬ ‫(دانشگاه تکنولوژی رای)‪ ،‬پنجاه نکته یک دقیقه‬ ‫ای برای رهبران (استفن هینز)‪ ،‬چهره ماندگار‬ ‫مدیریت و کارافرینی در سال ‪ ۱۳۹۶‬در اجالس‬ ‫ملی مدیریت و کارافرینی کشور و برنده تندیس‬ ‫ویژه مدیریت از سوی کارشناسان اروپا در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۷‬و تندیــس حقوقدان برتــر از اکادمی‬ ‫دانشگاهی‪ TNRS‬امریکا‪.‬‬ صفحه 43 ‫زمستان دلم‬ ‫داوود سهامی‬ ‫‪Davod_sahami‬‬ ‫زمستان دلم‬ ‫با طلوع چشمان تو جوانه می زند‪...‬‬ ‫بهار بهانه است‬ ‫تو نگاهم کنی‬ ‫هر صبح عید می شود‪.‬‬ ‫من این بهار می روم‬ ‫حتی اگر نرسم‬ ‫و شکفته نشود گل تنهایی و تجردم‬ ‫می روم‪...‬‬ ‫و می دانم در راهی که یاد عشق هست‬ ‫ثمری هم اگر نباشد‬ ‫در قلبم بهار جوانه می زند‬ ‫من دقیقه شمار عبور از این جاده ام‬ ‫به مقصد هم نرسم مهم نیست‬ ‫همین که هدف عشق باشد قانعم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪44 |1401‬‬ ‫عکس‪ :‬امیر ثمودی‬ ‫‪emadsamoudi_jr‬‬ صفحه 44 ‫بهار خانوم‬ ‫عباسعلی اسکتی‬ ‫‪abbasalieskati‬‬ ‫دوباره شور و شادی‪ ،‬دوباره رقص و گردش‬ ‫زمستون رفت بخوابه‪ ،‬با اون هوای سردش‬ ‫میخوایم بریم تا سیزده‪ ،‬دنیا رو ما بگردیم‬ ‫دلخور بودیم از هرکی‪ ،‬رفتیم و اشتی کردیم‬ ‫بهار خانوم دوباره‪ ،‬دنیا رو باز قشنگ کرد‬ ‫مادربزرگ خوبم‪ ،‬موشو حنایی رنگ کرد‬ ‫اینه گذاشت با شمعدون‪ ،‬کنار تنگ ماهی‬ ‫چه سفره قشنگی‪ ،‬خیر ببینی الهی‪...‬‬ ‫با خوشگالی فامیل‪ ،‬عکسای یادگاری‬ ‫دوباره دید و بازدید‪ ،‬میریم به خواستگاری‬ ‫تو کوچه ها می پیچه‪ ،‬صدای ساز و تنبک‬ ‫صد سال به این ساال باد‪ ،‬نوروزتون مبارک‬ ‫یه دسته یاس و مریم‪ ،‬به من که عیدی دادی‬ ‫یادش بخیر چه خوب بود‪ ،‬بهار و پیک شادی‬ ‫با هم سفر می رفتیم‪ ،‬چه ساده و صمیمی‬ ‫یادش بخیر تو جاده‪ ،‬با پیکان قدیمی‬ ‫نوروز هنوز برامون‪ ،‬یه سنت قشنگه‬ ‫سرگرمیمون تو کوچه‪ ،‬یه توپ و هفت تا سنگه‬ ‫از سالهایی که رفته‪ ،‬چه خاطراتی داریم‬ ‫تو گلدونای خونه‪ ،‬باز نسترن می کاریم‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪45 |1401‬‬ ‫لباس نو بپوشیم‪ ،‬بازم بهار رسیده‬ ‫پدربزرگ ماهم‪ ،‬می خنده عیدی میده‬ ‫با اسکناس یه بوسه‪ ،‬رو گونه هام می شینه‬ ‫ماهی و اینه شمعدون‪ ،‬کنار هفت تا سینه‬ صفحه 45 ‫«مجتبی محسنی» و «نسر ین رستمی» هنرمند عکاس‪:‬‬ ‫ما «تار یخ» را ثبت می کنیم!‬ ‫مجتبی محسنی‪ ،‬متولد دوم تیر هزار و سیصد و شصت و سه‪ ،‬تهران‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی گرایش عکاســی تبلیغاتی و فوق لیسانس پژوهش هنر و نسرین‬ ‫رستمی‪ ،‬متولد پنج بهمن هزار و سیصد و هفتاد و سه‪ ،‬بندرگناوه‪ ،‬لیسانس‬ ‫عکاسی از دانشگاه هنر تهران‪ ،‬تیم حرفه ای و کاربلد «استودیو کالک»‪ ،‬در‬ ‫مدت زمانی که انجا حضور داشتیم چهره های نام اشنای هنر و سینما یکی‬ ‫پس از دیگری جلوی دوربین این تیم حرفه ای قرار می گرفتند و پس از ان‬ ‫فرصتی شد تا در روزهای پایانی اسفند هزار و چهارصد با دوستان استودیو‬ ‫کالک گفتگویی کوتاه و صمیمی داشته باشیم‪.‬‬ ‫چه شد از اینهمه هنر سمت عکاسی رفته اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬من به واسطه شغل پدرم که عکاس صنعتی نفت بود به این هنر‬ ‫عالقه مند شــدم‪ ،‬خیلی ناخواسته خودم هم عکاس صنعتی شدم و االن از این اتفاق‬ ‫خیلی خوشحال هستم‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬مــن همیشه به عکاسی فکر می کردم اما صرفا برای من یک فکر‬ ‫بود و هیچ وقت فکر نمی کردم که جدی شود‪ ،‬سال نود و دو کنکور را با رتبه سی و‬ ‫دو قبول شدم و قصد داشتم تربیت دبیری بخوانم‪ ،‬خیلی اتفاقی و به پیشنهاد یکی از‬ ‫دوســتانم برای انتخاب رشته با مشاور صحبت کردم که بعد از پایان صحبت با ایشان‬ ‫مسیر زندگی من به کل تغییر کرد‪.‬‬ ‫سختی ها و شیرینی های این حرفه از نظر شما چیست؟‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬سخت ترین قسمت ان برای من این است که خیلی ها هنوز عکاسی‬ ‫را به عنوان یک رشته قبول ندارند و در مرحله بعد انقدر که باید برای ان ارزش قائل نمی‬ ‫شوند‪ ،‬به نظر من وقتی انتخاب حرفه از روی عالقه و تصمیم خودتان باشد همیشه لذت‬ ‫بخش می شود‪.‬‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬تک تک ثبت لحظات برای ما شیرین است چون داریم تاریخ را ثبت می‬ ‫کنیم و هر وقت شاتر را می زنیم با عشق و عالقه این کار را می کنیم و فقط و فقط به ثبت‬ ‫ان لحظه فکر می کنیم‪ ،‬اما خب سختی های زیادی هم دارد که تا کسی مشغول به این کار‬ ‫نشود به درستی نمی تواند درک صحیحی از این موضوع داشته باشد‪ ،‬مثل وزن دوربین که‬ ‫شاید ساعت ها باید ان را تحمل کنید یا اینکه در زمان عکاسی بدن عکاس باید در فرم های‬ ‫مختلف قرار بگیرد تا برای ثبت یک عکس کادر مناسب شکل بگیرد و این خیلی فشار زیادی‬ ‫به عکاس وارد می کند‪ ،‬تمرکز زیاد روی پز‪ ،‬کادر‪ ،‬نور‪ ،‬زاویه و‪ ...‬که به مرور خیلی انرژی بر‬ ‫می شود و از همه بدتر نوع نگاه و درخواست های مخاطب و مردم از عکاس است که فکر‬ ‫می کنند شاتر زدن کار خیلی راحت و اسانی است‪ ،‬اینکه سریع عکس را طلب می کنند یا‬ ‫می گویند که یک عکس هم از ما بگیرید مگر چه می شود!؟ درک درستی ندارند که همه‬ ‫اینا هزینه دارد و خیلی سهل و اسان برخورد می کنند‪.‬‬ ‫جذابترین کاراکترهایی که از انها عکاسی کرده اید؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬شهرداد روحانی‪ ،‬علی نصیریان و ساره رشیدی‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬همیشه وقتی افراد مسن جلوی دوربین من قرار می گیرند و با انها‬ ‫برای ثبت عکسهایم ارتباط برقرار می کنم جذابیت دارد و اینکه چه کسی باشند برای‬ ‫من فرقی ندارد‪.‬‬ ‫چند شخصیت معروف که دوست دارید از انها عکاسی کنید؟‬ ‫مجتبیمحسنی‪:‬جواد عزتی‪ ،‬پژمان جمشیدی و نیکی کریمی‪.‬‬ ‫نسرینرستمی‪ :‬ایدا سرکیسیان همسر شاملو‪.‬‬ ‫پیش می اید از یک نفر عکاسی کنید و انقدر انرژی اش منفی باشد که‬ ‫بخواهیدزودترعکاسیتمامشود؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬بله متاسفانه پیش امده ولی به ندرت‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬بله پیش امده!‬ ‫عالقه مندی شما بیشتر به چه نوع عکس هایی است؟‬ ‫نسرینرستمی‪:‬عکاسیمستند‪.‬‬ ‫مجتبیمحسنی‪ :‬عکسهای صنعتی و حیات وحش‪.‬‬ ‫دلیل انتخاب این حرفه بیشتر مسائل مادی بوده یا عشق و عالقه و یا حتی‬ ‫تفریح؟‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬مســائلی مالی که قطعا تاثیر دارد ولی عالقه من به عکاسی پرتره و‬ ‫نورپردازی من را به این سمت هدایت کرد‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬قطعا عشق و عالقه‪.‬‬ ‫استودیو کالک را در یک جمله تعریف کنید!‬ ‫مجتبی محسنی‪ :‬حاصل تفکر من که هشت سال برای پیشرفت ان جنگیدم تا به اینجا‬ ‫برسد و استودیو کالک جایی باشد برای نشان دادن توانایی ها و تجربه ها‪.‬‬ ‫نسرین رستمی‪ :‬استودیو کالک برای جایگاهی که دارد با چالش های زیادی مواجه بوده‬ ‫و خوشحال هستم که حتی در شرایط سختی که خیلی از کسب و کارها مجبور به تعطیل‬ ‫کردن شدند استودیو کالک همچنان پا برجاست و همچنان با عالقه و انگیزه ادامه می دهد‪.‬‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪46 |1401‬‬ ‫مجتبی محسنی‬ ‫‪mohseni.photo‬‬ ‫نسر ین رستمی‬ ‫‪_nnasrin_rostami‬‬ ‫استودیو کالک‬ ‫‪calk_studio_portrait‬‬ صفحه 46 ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪47 |1401‬‬ صفحه 47 ‫«رو‬ ‫ز‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ههن‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫بر‬ ‫گ‬ ‫د»‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫د‬ ‫ویژه نامه نوروز «روزنامه هنرمند»|فروردین ‪48 |1401‬‬ صفحه 48

آخرین شماره های روزنامه هنرمند

روزنامه هنرمند 2252

روزنامه هنرمند 2252

شماره : 2252
تاریخ : 1403/02/30
روزنامه هنرمند 2251

روزنامه هنرمند 2251

شماره : 2251
تاریخ : 1403/02/29
روزنامه هنرمند 2249

روزنامه هنرمند 2249

شماره : 2249
تاریخ : 1403/02/26
روزنامه هنرمند 2248

روزنامه هنرمند 2248

شماره : 2248
تاریخ : 1403/02/25
روزنامه هنرمند 2247

روزنامه هنرمند 2247

شماره : 2247
تاریخ : 1403/02/24
روزنامه هنرمند 2246

روزنامه هنرمند 2246

شماره : 2246
تاریخ : 1403/02/23
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!