ماهنامه زیر و بم شماره 39 - مگ لند

ماهنامه زیر و بم شماره 39

ماهنامه زیر و بم شماره 39

ماهنامه زیر و بم شماره 39

‫‪2‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫فـــهرست‬ ‫‪ 04‬سرمقاله‬ ‫‪ 06‬عطر ملکوت‬ ‫‪ 08‬عرفان‬ ‫‪ 09‬فلسفه‬ ‫‪ 10‬دلنوشته ها‬ ‫‪ 11‬کتابخانه‬ ‫‪ 12‬طنز ادبی‬ ‫‪ 13‬شاعرانه‬ ‫‪ 14‬سینمای ایران‬ ‫‪ 15‬سینمای جهان‬ ‫‪ 16‬گفتگو با امین تارخ‬ ‫‪ 20‬انیمیشن‬ ‫‪ 21‬نقد فیلم‬ ‫‪ 22‬گفتگو با امیتاب باچان‬ ‫‪ 26‬گفتگو با مجید درخشانی‬ ‫‪ 29‬ضرب المثل‬ ‫‪ 30‬موسیقی‬ ‫‪ 32‬عکاسی‬ ‫‪ 34‬گردشگری‬ ‫‪ 36‬معرفی برند‬ ‫‪ 38‬زیوراالت‬ ‫‪ 40‬عطر و ادکلن‬ ‫‪ 42‬دکوراسیون‬ ‫‪ 44‬باغبانی‬ ‫‪ 45‬عطاری‬ ‫‪ 46‬تکنولوژی‬ ‫‪ 47‬موفقیت‬ ‫‪ 48‬سالمت عمومی‬ ‫‪ 49‬روان شناسی‬ ‫‪ 50‬اشپزی‬ ‫زیروبم شماره ‪39‬‬ ‫ماهنامهفرهنگی‪،‬هنری‪،‬اجتماعی‬ ‫صاحب امتیاز و مدیرمسئول‪ :‬دکتر مجید اخشابی‬ ‫دبیر تحریریه‪ :‬ندا کشاورز‬ ‫زیر نظر شورای سیاست گذاری و سردبیری‪ :‬دکتر‬ ‫مجید اخشابی‪ ،‬دکتر محمد رحیمی‪ ،‬دکتر مجید‬ ‫نعمانی‪ ،‬فرزاد اخشابی‪ ،‬ندا کشاورز‬ ‫همکارانتحریریه‪:‬‬ ‫سینما‪،‬تئاتروتلویزیون‪:‬‬ ‫پژمانسلطانی‪،‬حامدکوماهی‪،‬شاداناشرف کیا‪،‬‬ ‫مژگانصدف زاد‪،‬محمدتقی زاده‪،‬شبدیسبختیاری‬ ‫تیمگفتگویتصویری(گفتگو‪،‬تصویر‪،‬تدوین)‪:‬‬ ‫مرضیهجعفری‪،‬میالدبحرینی پور‪،‬سهند‬ ‫داداشی نسب‪،‬پریساساداتامیری‪،‬نیمااعتصام‪،‬‬ ‫بهراد رضازاده و ویدا امین پور‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫محمودتوسلیان‪ ،‬نیماکاوه‬ ‫سرویسسالمت‪:‬‬ ‫دکترافسانهگودرزی‪،‬دکترحمیدرضاعلیزاده اطاقور‪،‬‬ ‫دکترمریمحاجی لو‪،‬دکترعلیرضانورمحمدی‬ ‫سرویسسبکزندگی‪:‬‬ ‫دکترغالمرضاکاظمیدینان‪،‬روشنکهورفر‪،‬سمیه‬ ‫اکبری‪،‬سحرغربی‪،‬ملیحهاحمدبیگی‪،‬سودابه‬ ‫پناهنده‪ ،‬افسونفروتن‬ ‫سرویسترجمه‪:‬‬ ‫فرشتهاخوان‪،‬مهساعبداللهی‬ ‫صفحه اراییوگرافیک‪:‬‬ ‫نداکشاورز‬ ‫ویراستار‪:‬فرشتهاخوان‬ ‫اموراینترنتی‪:‬سحرغربی‪،‬سودابهپناهنده‪،‬افسون‬ ‫فروتن‬ ‫روابطعمومی‪،‬تبلیغاتوامورمشترکین‪:‬مریم‬ ‫پارسیان‪ ،‬فرشته اخوان‪ ،‬یونس درونگی‪ ،‬کانون‬ ‫تبلیغاتیپریزاد‬ ‫امور اداری‪ :‬اکبر اخشابی‬ ‫چاپ و صحافی‪ :‬برگ زرین‬ ‫نشانی دفتر مجله‪ :‬ضلع جنوب غربی پل‬ ‫میرداماد‪ ،‬پالک ‪ ،414‬واحد ‪12‬‬ ‫تلفن‪88883315:‬‬ ‫پیامک‪1000088883315:‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪3‬‬ ‫سورن کی یر کگور‪ ،‬فیلسوفدانمارکی که به او لقب پدر اگزیستانسیالیسم‬ ‫نیز داده شده در دو اثر یا این یا ان و مراحلی در مسیر زندگی‪ ،‬سه مرحله‬ ‫از وجود و راه و روش متفاوت برای نگرش کلی و انتخاب مســیر را در‬ ‫زندگی انسان ترسیم و معرفی کرده است‪.‬‬ ‫یک) مرحله حسانی‪:‬‬ ‫که در ان فرد مبنای انتخابش را براساس زیبایی (استتیک) و لذتی که از‬ ‫ان می برد‪ ،‬می گذارد‪ .‬چنین فردی مرتبا درحال جستجوی تنوع و تازگی‬ ‫و کشف و درک زیبایی های جدید و دفع رنج از خود است‪.‬‬ ‫دو) مرحله اخالقی‪:‬‬ ‫مرحله ایســت که فرد با به دست اوردن حالتی سرسپرده‪ ،‬شورمندانه و‬ ‫مشتاقانه در انجام وظایف و تکالیف اجتماعی براساس خط قرمزها و‬ ‫محدوده ای که اخالق عرفی و عمومی تعیین نموده‪ ،‬می کوشد‪.‬‬ ‫سه) مرحله دینی‪:‬‬ ‫که شخص در ان صرفا در جستجوی حکم مستقیم خداست و فارغ از‬ ‫زشتی و زیبایی و صحه گذاری عرف و اخالق‪ ،‬صرفا به کاربست و اجرای‬ ‫دستورات وحی می اندیشــد و همت می گمارد‪ .‬این مراحل در زندگی‬ ‫شــخصی قابل تبدیل به یکدیگرند و عموما شخص پس از ناکامی از‬ ‫صرف زیبایی به اخالق گرویده می شود و شاید هم دوباره به‬ ‫جستجوی‬ ‫ِ‬ ‫زیبایی و یا دین روی اورد‪ .‬پیرو سه دیدگاه فوق باید افزود؛ همه انسان ها‬ ‫با بهره گیری از نگرش های فوق به انتخاب هایشان مبادرت می ورزند‪.‬‬ ‫خیلی وقت ها چیزهایی را خوب می دانند که صرفا زیبا و لذت بخشند و‬ ‫هر چیز دیگری که مالل اوراست‪ ،‬بد!‪..‬‬ ‫گاهی اوقات مالک خوب بودن و موجه بودن ماهیت فعل و عمل است‬ ‫و نه مالل و رنج و یا تائید و تکذیب ان توسط جامعه و محیط بیرونی‪...‬‬ ‫و گاهی هم مالک فقط می شود دین محض بدون دخالت تمایالت و‬ ‫قراردادهای فردی و جمعی‪.‬‬ ‫کگور در این راستا مثال جالبی از ابراهیم در عمل ذبح فرزندش می زند‬ ‫که نه زیبایی‪ ،‬ان را تائید می کند و نه حتی اخالق؛ عملی که صرفا ایمان‬ ‫در انجام و اجرایش نقش افریده است‪.‬‬ ‫در تمام ایــن موارد ادمی برای تامین رضایــت و ارامش درونی خود‬ ‫می کوشد و حال می تواند به دست اورد یا نه!‪...‬‬ ‫بدیهیست در تمام این مسیرها رفتن راه درست و صواب‪ ،‬موضوعیتی‬ ‫اساسی دارد و نزد اذهان مختلف تعاریف زیبایی‪ ،‬اخالق و دین‪ ،‬محل‬ ‫اختالفات و شــکاف های عمیق و بسیار است که نهایتا هر شخص یا‬ ‫گروهی متناسب با فرهنگ‪ ،‬اعتقادات و عادات خود عمل می کنند‪...‬‬ ‫شما از کدام مسیر می روید‪ ،‬یا رفته اید؟‬ ‫از یک راه یا تمام راه ها؟‬ ‫ایا توجه به یک مرحله شما را از مراحل دیگرغافل مى سازد؟‬ ‫در تصویری که دیگران از شما می بینند کدامیک از این سه وجه نمایان تر‬ ‫است؟‬ ‫و اما به نظر بنده شاید منفک ساختن زیبایی (به عنوان خصلتی که‬ ‫می تواند بر هر پدیده ‪،‬مفهوم‪ ،‬حس‪ ،‬عمل‪ ،‬رفتار و‪ ...‬مترتب و ضمیمه‬ ‫شود) از دین (بعنوان روش هایی نسبتا متعدد) برای برپایی مکارم اخالق‬ ‫در جامعه و دستیابی به مدینه فاضله که بشر با ان سعادتمند شود‪ ،‬جای‬ ‫تامل و بازنگری دارد‪.‬‬ ‫زیبایی به قول جرج سانتانا وعده لذت است یا بنا بر نظر ویل دورانت‬ ‫زاده ی میل ادمیست‪.‬‬ ‫جذبه ای نهادینه در وجود بشــر است که اساسا موجب کنشگری‪،‬‬ ‫حرکت‪ ،‬تهییج و جزم اراده اش به ســوی تصمیمات و خواسته هایش‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫پس هیچیک از انتخاب ها و تصمیمات او نمی تواند بدون نسبت و‬ ‫ارتباط با زیبایی شکل بگیرد‪ .‬دین و اخالق نیز بدون توصل و بهره گیری‬ ‫از زیبایی عالیه خداوندی در بدست اوردن اقبال عمومی و فراگیر‪ ،‬ناتوان‬ ‫و ناکامند و معنای تحمیل‪ ،‬تقلید و اکراه به خود می گیرند (معرفی مفهوم‬ ‫بهشت و جهنم در ادیان گواه این مطلب است و یا اینکه در عدم تایید‬ ‫زیبایی و اخالق و البته دین‪ ،‬قربانی پســر توسط پدر مرسوم و معمول‬ ‫نشده است)‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫زیباپسندی و زیبایی شناسی از موهبت های خدادادیست که در ردیف‬ ‫خصلت های بارز فردی و اجتماعی بشر قرار می گیرد و در وجوداومثل‬ ‫تنظیمات کارخانه نهادینه شده است‪.‬‬ ‫از ســویی پاسخ اینکه ایا زیبایی به تنهایی می تواند مالک انتخاب‬ ‫باشد؟‬ ‫به ضرس قاطع نه خواهد بود‪.‬‬ ‫تشخیص زیبایی به واسطه انتزاعی بودن و پیچیده بودنش و نداشتن‬ ‫متر و معیار مشخص به فاکتورهای بیشماری مرتبط است که همین‬ ‫امر موجب تفرق ســلیقه ها وشکل گیری سبک و سیاق های مختلف‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫از اینرو اتکا به انچه که فقط از طریق ادراک حسی و تحلیل ان در‬ ‫ذهن و فکر خود حاصل می کنیم واقعا بسنده و کافی و وافی نیست‪.‬‬ ‫زیبایی مراتب و سطوح مختلفی دارد که حقیقتا و به واقع بی ارتباط با‬ ‫تجربه‪ ،‬خرد و عقل و معرفت و حکمت نمی تواند باشد‪.‬‬ ‫شاید بهتر است این نکته را نیز عرض کنم که به زعم اینجانب کارکرد‬ ‫زیبایی معموال در ادمی دوصورت دارد؛ زیبایی با تاثیر انی‪ ،‬که هیجانی‬ ‫بدون ماندگاری تولید می کند و فقط در لحظه اکنون جاری می شود و در‬ ‫زمان اینده با ارتقاء اگاهی و شیوه ی قیاس رنگ می بازد‪ .‬این نوع زیبایی‬ ‫لذت های مقطعی را برای فرد به ارمغان می اورد که با تغییر فاکتورهای‬ ‫مختلفی چون تجربه‪ ،‬سن‪ ،‬دانش و‪ ...‬رنگ می بازد‪.‬‬ ‫نوع دو ِم اصیل و ارزشمند ان‪ ،‬دریافت لذت از زیبایی های ماندگاریست‬ ‫که تعقل و تفکــر و دانش بر ان صحه می گذارنــد و حکمت اموز و‬ ‫معرفت افرین اند‪ .‬این نوع زیبایی ها اساســا با هیجان رابطه ای ندارند و‬ ‫برای اســتدراک ان به شناخت و دانش اولیه و بنیادی نیاز است؛ یعنی‬ ‫به بیانی دیگر الزمست رمزگشایی شوند‪ .‬در این صورت لذتی عمیق و‬ ‫پایدار در شخص بوجود می اورند که با تغییرات محیطی و گذشت زمان‬ ‫ارزش های تلقی شده تبدیل به ضدارزش نمی شوند‪.‬‬ ‫این جنس زیبایی در منطق هیچ دین و ایین و اندیشــه و اعتقادی‬ ‫مردود و بی اعتبار نمی شود‪.‬‬ ‫درمجموع باید گفت برای کسانی که مهارت زیبایی شناسی خود را از‬ ‫طریق کسب علم و دانش و تجربه و معرفت ارتقاء داده اند‪ ،‬درک زیبایی‬ ‫حقیقی می تواند مالک انتخاب باشد‪ ،‬ان هم یکی از فاکتورهای الزم‬ ‫؛اما زیبایی هیجانی به هیچ وجه! چراکه همواره با خود خطا و ندامت به‬ ‫همراه دارد‪.‬‬ ‫دیــن و اخالق هم هریک به تنهایی بدون توجه و نیاز به زیبایی‪ ،‬از‬ ‫کارکرد اصلی و واقعی خود بازمی مانند‪ .‬زیبایی به عنوان مکملی تاثیرگذار‬ ‫و به اصطالح کاتالیزوری قوی قدرت اثرگذاری و پذیرش و ماندگاری‬ ‫را صدچندان می کند‪.‬‬ ‫نتیجتا هیچکدام از فاکتورهای معرفی شــده توســط کی یر کگور‬ ‫نمی توانند در مقابل و تضاد و یا درپی یکدیگر قرار بگیرند و الزمست از‬ ‫ارزش و اثر گذاری هیچیک غافل نشویم‪.‬‬ ‫انتخابی صحیح است که به زیباترین شکل متکی بر معاییر اخالقی_‬ ‫اجتماعی و دستورات متقن و اسمانی دین باشد‪.‬‬ ‫شاید جمع همین سه مبنا و ده ها فاکتور دیگر است که می تواند به‬ ‫رفتار‪ ،‬افکار و عقیده ادم ها معنا و ارزش ابدی و مطلق ببخشد‪.‬‬ ‫در پایــان در ارتباط با مبحث فوق به روایتی بســنده می کنم که‬ ‫می تواند بسیار تامل برانگیز باشد‪ :‬از کانت که گفته‪ :‬من خواب می دیدم و‬ ‫می پنداشتم که زندگی تمتع است‪ ،‬چون بیدار شدم دیدم وظیفه است و‬ ‫حافظ نازنین که بسیار قبل تر فرموده است‪:‬‬ ‫تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن‬ ‫که دوست خود روش بنده پروری داند‬ ‫با احترام و ارادت‪ :‬مجید اخشابی‬ ‫سرمقــاله‬ ‫هواملصور‬ ‫کدام راه‪ ،‬کدام مسیر؟‬ ‫سایت رسمی‪:‬‬ ‫پایگاه خبری زیروبم نیوز‪:‬‬ ‫کانال تلگرام‪:‬‬ ‫‪www.majidakhshabi.com‬‬ ‫‪www.zirobamnews.com‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫صفحهاینستاگرام‪:‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪telegram.me/majidakhshabi‬‬ ‫‪instagram.com/majidakhshabi‬‬ ‫عطر ملکوت‬ ‫تفسیر ایات ‪ 55‬و ‪ 56‬سوره بقره‬ ‫و اذ قلتم یموسى لن نو من لک حتى نرى اهلل جهره فاخذتکم الصعقه و انتم تنظرون (‪55‬‬ ‫ثم بعثنکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون (‪)56‬‬ ‫ترجمه‬ ‫‪ -55‬و (نیز به خاطر بیاورید) هنگامى که گفتید اى موســى ما‬ ‫هرگز به تو ایمان نخواهیم اورد مگر اینکه خدا را اشــکارا (با چشم‬ ‫خود) ببینیم‪ ،‬در همین حال صاعقه شما را گرفت در حالى که تماشا‬ ‫مى کردید‪.‬‬ ‫‪ -56‬سپس شما را پس از مرگتان حیات بخشیدیم‪ ،‬شاید شکر‬ ‫نعمت او را بجا اورید‪.‬‬ ‫تفسیر‬ ‫تقاضاىعجیب!‬ ‫این دو ایه یکى دیگر از نعمت هاى بزرگ خدا را به بنى اسرائیل‬ ‫یاداور مى شود و نشان مى دهد چگونه ان ها مردمى لجوج و بهانه گیر‬ ‫بودند و چگونه مجازات سخت الهى دامانشان را گرفت ولى بعد از ان‬ ‫باز لطف خدا شامل حالشان شد‪.‬‬ ‫ایه نخست مى گوید به خاطر بیاورید هنگامى را که گفتید اى موسى‬ ‫ما هرگز به تو ایمان نخواهیم اورد مگر اینکه خدا را اشکارا با چشم‬ ‫خود ببینیم (و اذ قلتم یا موسى لن نو من لک حتى نرى اهلل جهره)‪.‬‬ ‫این درخواست ممکن است به خاطر جهل انها بوده‪ ،‬چراکه درک‬ ‫افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست‪ ،‬حتى مى خواهند خدا را با‬ ‫چشم خود ببینند و یا به خاطر لجاجت و بهانه جوئى بوده است که‬ ‫یکى از ویژگی هاى این قوم بوده ‪.‬‬ ‫به هرحال انها صریحا به موسى گفتند‪ :‬تا خدا را بالعیان و با همین‬ ‫چشم نبینیم هرگز ایمان نخواهیم اورد!‬ ‫در اینجا چاره اى جز این نبود که یکى از مخلوقات خدا که ان ها‬ ‫تاب مشاهده ان را ندارند ببینند و بدانند چشم ظاهر ناتوان تر از این‬ ‫است که حتى بسیارى از مخلوقات خدا را ببیند‪ ،‬تا چه رسد به ذات‬ ‫پاک پروردگار‪.‬‬ ‫صاعقــه اى فرود امد و بر کوه خــورد‪ ،‬برق خیره کننده و صداى‬ ‫رعب انگیز و زلزله اى که همراه داشت انچنان همه را در وحشت فرو‬ ‫برد که بی جان به روى زمین افتادند‪.‬‬ ‫چنانکه قران در دنبال جمله فوق مى گوید‪ :‬سپس در همین حال‬ ‫صاعقه شما را گرفت درحالى که نگاه مى کردید (فاخذتکم الصاعقه و‬ ‫انتمتنظرون)‪.‬‬ ‫موسى از این ماجرا سخت ناراحت شد‪ ،‬چراکه از بین رفتن هفتاد‬ ‫نفر از ســران بنى اسرائیل در این ماجرا بهانه بسیار مهمى به دست‬ ‫ماجراجویان بنى اسرائیل مى داد که زندگى را بر او تیره و تار کند‪ ،‬لذا از‬ ‫خدا تقاضاى بازگشت انها را به زندگى کرد و این تقاضاى او پذیرفته‬ ‫شد‪ ،‬چنانکه قران در ایه بعد مى گوید‪ :‬سپس شما را بعد از مرگتان‬ ‫حیات نوین بخشیدیم شاید شکر نعمت خدا را بجا اورید (ثم بعثناکم‬ ‫من بعد موتکم لعلکم تشکرون)‪.‬‬ ‫انچه به طور اجمال در این دو ایه امده است به صورت مشروح تر‬ ‫در سوره اعراف در ایه ‪ 155‬و سوره نساء ایه ‪ 153‬بیان شده است ‪.‬‬ ‫به هر حال این داستان نشان مى دهد که پیامبران بزرگ خدا در‬ ‫مسیر دعوت مردم نادان و لجوج با چه مشکالت بزرگى روبرو بودند‪،‬‬ ‫گاه معجزات اقتراحى از انها مى طلبیدنــد و گاه قدم را فراتر نهاده‬ ‫مشاهده خدا را با چشم ظاهر تقاضا مى کردند و قاطعانه مى گفتند تا‬ ‫چنین درخواستى انجام نگیرد ایمان اوردن محال است! و هنگامى‬ ‫که با عکس العمل شدیدى از ناحیه پروردگار روبرو مى شدند باز هم‬ ‫مشکل تازه اى پیش مى امد‪ ،‬که اگر لطف خدا نبود‪ ،‬مقاومت در برابر‬ ‫این بهانه جوئی ها امکان نداشت ‪.‬‬ ‫ایات شفابخش‬ ‫در جواهر القران امده است هر که بیمار باشد و این دعا را در ان بیماری چهل مرتبه بخواند‪،‬‬ ‫به امید خدا شفا پیدا کند‪.‬‬ ‫” ال اله اال انت سبحانک انی کنت من ظالمین ”‬ ‫اگر در ان مریضی بمبرد ثواب شهدا را دریابد و اگر صحت یابد گناهان وی امرزیده گردد‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫رابطه اخالق و رزق و روزی‬ ‫در روایــات متعــددی اخــاق نیکــو به عنــوان یکی از‬ ‫عوامل گشــایش رزق و روزی و اخالق بــد به عنوان یکی‬ ‫از عوامل تنگدســتی و فقر معرفی شــده اســت‪ .‬پیامبراکرم‬ ‫(صلی اهلل علیه واله وســلم) در ســفارش خــود بــه صحابی‬ ‫گرانقــدرش‪ ،‬ابــوذر غفاری‪ ،‬بــه این مطلب اشــاره کرده و‬ ‫می فرماید‪:‬‬ ‫الر ُج َل لَیح ُر َم رز َقه بالذنب ِ‬ ‫یصیبُه؛[‪]1‬‬ ‫یا اباذر َّ‬ ‫ان َّ‬ ‫ای ابوذر‪ ،‬به درســتی که انسان گاهی به دلیل انجام گناه‪،‬‬ ‫از روزی خود محروم می شود‪.‬‬ ‫در روایات دیگری‪ ،‬چنین می خوانیم‪:‬‬ ‫االخالق کنُو ُز االرزاق؛[‪]2‬‬ ‫فی سِ َع ِه‬ ‫ِ‬ ‫گنج های رزق در اخالق خوب نهفته است‪.‬‬ ‫سن ُ‬ ‫الرزق؛[‪]3‬‬ ‫لق‬ ‫ُ‬ ‫ُح ُ‬ ‫الخ ِ‬ ‫یزید فی ِّ‬ ‫اخالق نیکو‪ ،‬موجب زیادت در روزی می شود‪.‬‬ ‫این دســته از روایات یک معنای ظاهری قابل فهم برای‬ ‫همگان دارند و ان اینکه بیانگر‬ ‫این حقیقــت تجربی و اجتماعی‬ ‫هستند که اراســتگی به فضایل‬ ‫اخالقــی و خوش خلقی‪ ،‬موجب‬ ‫روی اوردن مــردم بــه فــرد‬ ‫می شــود‪ .‬تجربه نشان می دهد‬ ‫که مشتریان بیشــتر به خرید از‬ ‫فروشندگان خوش اخالق تمایل‬ ‫دارند‪ .‬افزون بر این‪ ،‬همه کسانی‬ ‫که در شبکه روابط شغلی با یک‬ ‫فروشــنده قرار دارند‪ ،‬مانند فروشــندگان مواد اولیه‪ ،‬شرکا‪،‬‬ ‫خریداران و امثال انها‪ ،‬در مواقع الزم امادگی بیشــتری برای‬ ‫حمایت های مادی و معنوی از فروشــنده خوش اخالق دارند‬ ‫و همین مســائل موجب وســعت روزی افراد خوش اخالق‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫امــا این احادیث را نباید در همیــن معنای عادی و عرفی‬ ‫خالصه کرد‪ .‬به ویژه انکه مطابق روایت نخست‪ ،‬گناه‪ ،‬اعم از‬ ‫اینکه فردی باشد یا اجتماعی‪ ،‬موجب محرومیت از رزق‪ ،‬اعم‬ ‫از مادی و معنوی می شــود؛ بنابراین الزم است برای تبیین‬ ‫چگونگی این رابطه‪ ،‬به نکات زیر توجه کرد‪:‬‬ ‫عطر ملکوت‬ ‫گســترده دارد؛ یعنی منحصر در رزق متعارف از قبیل خوراک‬ ‫و پوشــاک و مسکن و مرکب و امثال ان نیست‪ .‬بلکه شامل‬ ‫رزق های معنوی و اخروی نیز می شــود‪ .‬به یک تعبیر‪ ،‬همه‬ ‫نعمت های الهی که به گونه ای در اختیار انسان قرار گرفته اند‬ ‫«رزق» به شمار می ایند‪.‬‬ ‫ثانیاً‪ ،‬در جای خود به اثبات رسیده است که‪ ،‬در این جهان‬ ‫هیچ پدیده ای بدون علــت رخ نمی دهد‪ .‬بنابراین‪ ،‬مصیبت ها‬ ‫و محرومیت ها و گرفتاری ها نیز بدون علت نیســتند؛ اما این‬ ‫را هم می دانیم که خداوند خیر محض اســت و جز اراده خیر‬ ‫از او ســر نمی زند‪ ،‬پس علت مصیبت ها و گرفتاری ها را باید‬ ‫در جایی دیگر جســتجو کرد‪ .‬قــران کریم‪ ،‬در ایات متعدد و‬ ‫به بیان های متنوع‪ ،‬این حقیقت را تاکید کرده است که علت‬ ‫اصلی محرومیت های انســان‪ ،‬اعمال و رفتارهای ناشایست‬ ‫خود اوست‪:‬‬ ‫ِن ُمصیبَه‬ ‫کم م ْ‬ ‫َو مــا اصاب َ ْ‬ ‫ایدیکم َو‬ ‫ت‬ ‫کســبَ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َفبِمــا َ‬ ‫ن کثیر؛[‪]4‬‬ ‫ی ْع ُفوا َع ْ‬ ‫هر مصیبتی به شــما رسد به‬ ‫ســبب دستاورد خود شما است و‬ ‫[خدا] بسیاری را نیز عفو می کند‪.‬‬ ‫بنابرایــن‪ ،‬هر چند مــا نتوانیم‬ ‫با عقل ناقــص و جزئی نگر خود‬ ‫رابطه میان گناه و محرومیت از‬ ‫رزق‪ ،‬به ویژه رزق های مــادی را درک کنیم‪ ،‬باید بدانیم که‬ ‫این رابطه‪ ،‬از نظر قران و معارف اصیل اســامی‪ ،‬رابطه ای‬ ‫قطعی و ضروری معرفی شده است‪.‬‬ ‫پی نوشت ها‬ ‫[‪ . ]1‬بحار االنوار‪ ،‬ج ‪ ،74‬ص ‪.77‬‬ ‫[‪ . ]2‬ســفینه البحــار و مدینه الحکــم و االثار‪ ،‬ج ‪ ،2‬باب‬ ‫الخاءبعده‏الالم‪ ،‬ص ‪.678‬‬ ‫[‪ . ]3‬همان‪.‬‬ ‫[‪ . ]4‬سوره شورى‪ ،‬ایه ‪.30‬‬ ‫ً‬ ‫اول‪ ،‬باید توجه داشــت که «رزق» در اینجا معنایی عام و‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪7‬‬ ‫عرفان‬ ‫تقابل عرفان و فلسفه‬ ‫منبع‪ :‬تاریخ فلسفه اسالمی‪ ،‬دکتر سیدحسین نصر‬ ‫فلسفه به سهم خود از تعامل با عرفان سود زیادی برده و به تدریج‪،‬‬ ‫خود بستر و دریچه ای برای ورود به باغ درونی معرفت و زیبایی شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نقد عرفان از فلسفه و نفی حکماء در اشعار رومی به خوبی به تصویر‬ ‫کشــیده شده و پاسخ هایی را به دنبال داشــته است‪ .‬او در مثنوی‬ ‫می گوید‪:‬‬ ‫پای استداللیان چوبین بُ َود‬ ‫پای چوبین سخت بی تمکین بُ َود‬ ‫این بیت توسط میرداماد در شعر معروفی پاسخ داده شده است‪:‬‬ ‫ای که گفتی پای چوبین شد دلیل‬ ‫ور نه بودی فخر رازی بی بدیل‬ ‫فرق ناکرده میان عقل و وهم‬ ‫طعنه بر برهان مزن ای کج بفهم‬ ‫بعــدا ً در قرن دوازدهم‪-‬هجدهم‪ ،‬عارف مشــهور شــیراز‪ ،‬موالنا‬ ‫قطب الدین محمد نیریزی شیرازی در برابر حمله میرداماد‪ ،‬در شعر‬ ‫دیگری به دفاع از مولوی پرداخته که برخی از ابیات ان از قرار زیر‬ ‫است‪:‬‬ ‫ای که طعنه می زنی بر مولوی‬ ‫ای که محرومی ز فهم مثنوی‬ ‫مثنوی دریای نور جان بُ َود‬ ‫نظم ان پر لولو و مرجان بُ َود‬ ‫گر تو فهم مثنوی می داشتی‬ ‫کی زبان طعنه می افراشتی‬ ‫گرچه سستی های استدالل عقل‬ ‫مولوی در مثنوی کرده است نقل‬ ‫لیک مقصودش نبوده عقل کل‬ ‫زان که او هادی است در کل سبل‬ ‫بلکه قصدش عقل جزوی فلسفی است‬ ‫زان که او بی نور روی یوسفی است‬ ‫عقل جزوی چون مشوب از وهم هاست‬ ‫زان سبب مذموم نزد اولیاست‬ ‫‪8‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫خواهم که نخواهم‬ ‫منبع‪ :‬فیه ما فیه‪ ،‬موالنا جالل الدین محمد بلخی‬ ‫حق تعالی با بایزید گفت که «یا بایزید چه خواهی؟»‬ ‫رید ان ال اُرید‪».‬‬ ‫گفت «خواهم که نخواهم‪ ،‬اُ ُ‬ ‫اکنــون ادمی را دو حالت بیش نیســت‪ .‬یا خواهد یا‬ ‫نخواهد‪ .‬این که همه نخواهد این صفت ادمی نیســت‪.‬‬ ‫این ان اســت که از خود تهی شده است و کلی نمانده‬ ‫است که اگر او مانده بودی ان صفت ادمیتی درو بودی‬ ‫که خواهد و نخواهد‪.‬‬ ‫اکنون حق تعالی می خواست که او را کامل کند و شیخ‬ ‫تمام گرداند تا بعد از ان او را حالتی حاصل شود که ان جا‬ ‫دویی و فراق نگنجد‪ ،‬وصل کلی باشد و اتحاد‪ ،‬زیرا همه‬ ‫میسر نشود‪.‬‬ ‫رنج ها از ان می خیزد که چیزی خواهی و ان ّ‬ ‫چون نخواهی‪ ،‬رنج نماند‪.‬‬ ‫زهد چیست؟‬ ‫حقیقت زهد ان است که‪:‬‬ ‫از وجود فارغ ایی و به دیده ای که حق را نگرستی غیر وی را‬ ‫ننگری‪.‬‬ ‫زهد‪ ،‬اساس تو ّکل است‪.‬‬ ‫منهاج معرفت است‪.‬‬ ‫سنگ امتحان است‪.‬‬ ‫خلوتخانه ی عارفان است‪.‬‬ ‫عیش صادقان است‪.‬‬ ‫پیرایه ی مخلصان است‪.‬‬ ‫تبر نیستی است که بر هستی زنی‪.‬‬ ‫تا خانه ی ازر نفس‬ ‫ابراهیم وار‬ ‫از صنم طبیعت پاک کنی‪.‬‬ ‫فلســفه‬ ‫زندگی فلسفی وفلسفه زندگی‬ ‫نویسنده‪ :‬دکتر امیرعباس علیزمانی ‪ ،‬عضو هیئت علمی دانشگاه تهران‬ ‫چگونهزیستنبرمبنای‬ ‫چرازیستن‬ ‫ماعالوهبراینکهزندگیمی کنیم‪،‬چگونه‬ ‫زیستن برایمان مهم است و این چگونه‬ ‫زیستن بر مبنای یک چرایی است‪.‬‬ ‫وقتی انســان تاریخ را مطالعه می کند‪،‬‬ ‫زندگی افــراد مختلف‪ ،‬انســان های‬ ‫خوب‪ ،‬ادم های بد‪ ،‬کســانی که از نظر‬ ‫ما جنایتکار هســتند و انواع مدل های‬ ‫زیستن و گونه های زندگی را می بیند‪،‬‬ ‫ـ داستایوفسکی در اثارش این گونه های‬ ‫متفاوت زندگی را به خوبی تصویر کرده‬ ‫است‪ .‬ـ پرســش از چگونگی و چرایی‬ ‫زیستنبرایشجدی ترمی شود‪.‬‬ ‫فلسفه اگر از الی کتاب ها و کالس ها و‬ ‫نمره و درس بیرون بیاید و در حقیقت وارد‬ ‫زندگی انسان شود‪ ،‬مهم ترین دغدغه ای‬ ‫که برای انسان به وجود می اورد چرایی‬ ‫و چگونگی زیستن است‪.‬‬ ‫من چگونه زندگی کنم؟ و اساســ ًا چرا‬ ‫زندگی کنم؟ پرسش از چرایی بنیادی تر‬ ‫و اساسی تر است‪.‬‬ ‫زندگی فلســفی ان گونه ای از زندگی‬ ‫اســت که جرات مواجه شــدن با این‬ ‫چرایی را پیدا می کند‪ .‬زندگی فلسفی از‬ ‫این پرسش ها گریزان نیست که من چرا‬ ‫هستم و چرا باید ادامه بدهم و چرا باید‬ ‫این گونه ادامه بدهم‪ .‬مخصوص ًا مسئله‬ ‫مرگ در این میان بســیار تعیین کننده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ادامه مطلــب را در فایل پی دی اف با‬ ‫اسکنبارکدبخوانید‬ ‫تفاوت فیلســوف و فلســفه دان در‬ ‫زندگی‬ ‫فرق کســانی که فلســفه درس می دهند؛‬ ‫کسانی که فلسفه می نویسند؛ کسانی که فلسفه‬ ‫می خوانند؛ کسانی که فلسفه امتحان می دهند‪،‬‬ ‫با فیلسوف این اســت که فیلسوف‪ ،‬فیلسوفانه‬ ‫زندگی می کند و فلسفه هم ه زندگی اوست و در‬ ‫حقیقت فلسفه خان ه فکر اوست‪.‬‬ ‫بــه تعبیری که کیرکگارد به کار می برد‪ ،‬فکر‬ ‫خان ه اوست و بر اساس این فکر زندگی می کند‬ ‫و جانش را هم ممکن اســت بر ســر این فکر‬ ‫بگذارد که نمون ه بارزش سقراط است‪.‬‬ ‫بــاز به تعبیــری می توان گفت که ســقراط‬ ‫اگر چه اســتدالل های محکم و اســتواری بر‬ ‫جاودانگــی نمی اورد ولی جان خود را بر ســر‬ ‫احتمال جاودانگی می گذارد‪ .‬این احتمال خیلی‬ ‫ارزشمندتر از یقین کسانی است که براهین قاطع‬ ‫بر وجود خدا می اورند‪ ،‬ولی خدا در زندگی ان ها‬ ‫حضور ندارد‪.‬‬ ‫زیستن‪،‬طوالنی زیستن‪،‬زیبازیستن‬ ‫اولین دغدغه‪ ،‬دغدغ ه زیستن است؛ دغدغ ه اصل‬ ‫زیستن و وجود است‪ ،‬به قول موالنا لذت هستی‪.‬‬ ‫دوم طوالنی زیستن است‪ .‬واقع ًا کمیت زندگی‬ ‫برای ما مهم است‪.‬‬ ‫طبق نظر بعضی از فیلسوفان اگزیستانس و یا‬ ‫حداقل کامو ـ بر اســاس بعضی از اثارش ـ اینطور‬ ‫برداشت می شود که هیچ دغدغه ای غیر از طوالنی‬ ‫زیستن مهم نیست‪.‬‬ ‫یعنی معنا برای انسان این است که بیش تر زندگی‬ ‫کند‪ .‬کمیت زندگی مهم است و واقع ًا برای ما مهم‬ ‫است که بیش تر زندگی کنیم؛ ولی از این دو مهم تر‬ ‫این است که ما می خواهیم بهتر زندگی کنیم‪ ،‬خوب‬ ‫زندگی کنیم‪ ،‬زیبا زندگی کنیم‪ ،‬باارزش زندگی کنیم؛‬ ‫یعنی کیفیت زندگی برای ما مهم است‪.‬‬ ‫به طوری که وقتی زندگی ما به اتمام می رســد‪،‬‬ ‫افسوس می خوریم ای کاش جور دیگری زندگی‬ ‫می کردیم‪ .‬نیچه می گوید زندگی زیباترین اثر هنری‬ ‫است که ما به وجود می اوریم و تنها ابرمردها هستند‬ ‫که چنان این تابلو یا اثر هنری را می افرینند که جای‬ ‫هیچ دستکاری دیگری در ان وجود ندارد و به قدری‬ ‫این اثر هنری زیباست که افسوس نمی خورند که‬ ‫ای کاش این قسمتش را عوض می کردم‪.‬‬ ‫دغدغه ای خاص انسان ها‬ ‫ما انســان ها با سایر موجودات زنده ای که حتی‬ ‫زندگی جمعی و پیچیــده ای دارند و در بعضی از‬ ‫موارد به مراتب پیچیده تر از ما زندگی می کنند در‬ ‫دو دغدغ ه نخست با حیوانات مشترک هستیم؛ اما‬ ‫دغدغ ه سوم خاص انسان است‪.‬‬ ‫گفتیم که کمیت زندگی برای ما مهم اســت و‬ ‫همه‪ ،‬طوالنی بودن زندگی را می خواهیم؛ اما اگر به‬ ‫ما بگویند که ایا حاضر هستید همین زندگی کنونی‬ ‫شما و همینطوری که هستید و زندگی می کنید را‬ ‫جاودانه کنیم‪ ،‬اکثر ما می گوییم نه!‬ ‫ما دوســت داریم زندگی بهتری داشته باشیم‪.‬‬ ‫به امید یــک ایند ه بهتر زندگی می کنیم و طالب‬ ‫تغییرات اساسی در زندگی هستیم‪.‬‬ ‫دوســت داریم در زندگی خیلی چیزها را تغییر‬ ‫بدهیم‪ .‬بنابراین دغدغ ه بهترزیستن و زیباتر زیستن‬ ‫داریم‪ .‬ما عالوه بر اینکه زندگی می کنیم‪ ،‬چگونه‬ ‫زیستن برایمان مهم است و این چگونه زیستن بر‬ ‫مبنای یک چرایی است‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪9‬‬ ‫طنز ادبی‬ ‫چگونه باادب و بااخالق باشیم‬ ‫بر همگان واضح و مبرهن است که ما باید به دیگران احترام بگذاریم‬ ‫و به هر کســی که دیدیم ســام کنیم‪ .‬البته باید یادمان باشد که در‬ ‫طول روز به یک نفر صد بار سالم نکنیم‪ .‬چون من این کار را کردم و‬ ‫عمویمان به من گفت‪ :‬گوساله! خسته شدم انقدر جواب سالم تو را دادم‪.‬‬ ‫عمویم راست می گوید‪ .‬هر چند کمی بی ادب است و باید به پدربزرگم‬ ‫بگویم ادبش کند‪.‬‬ ‫ما باید به معلممان احترام بگذاریم و او را دوســت داشته باشیم‪ .‬هر‬ ‫چند دوست داشتن بیش از حد معلم خوب نیست و باعث اذیت معلم و‬ ‫خودمان می شود‪ .‬چند روز پیش کیف پول اقا معلم را دست اصغر دیدم‪.‬‬ ‫گفتم‪ :‬اصغر کیف پول اقا معلم پیش تو چه کار می کند؟‬ ‫اصغر گفت‪ :‬چون من اقا معلم را بیش از حد دوست دارم‪ ،‬کیفش را‬ ‫یادگاری برداشته ام تا هر وقت دلم برایش تنگ شد کیفش را نگاه کنم‪.‬‬ ‫دیروز که دیدم اصغر فلک شد‪ ،‬فهمیدم دوست داشتن بیش از حد معلم‬ ‫خوب نیست‪.‬‬ ‫مــا نباید به دیگران دروغ بگوییم و به ان ها تهمت بزنیم و پشــت‬ ‫سرشــان غیبت بکنیم‪ .‬بابایمان دیروز می گفت‪ :‬هیچوقت مثل اقای‬ ‫همســایه نباش که اشغال هایش را از پنجره توی کوچه پرت می کند‬ ‫و با زنش صبح تا شب جروبحث و دعوا راه می اندازد‪ .‬مامانمان داد زد‪:‬‬ ‫اقای نصیحت گو‪ ،‬چرا اشغال ها را چند ساعت پیش از پنجره به بیرون‬ ‫شوت کردی؟ بیا ببین چه بلبشویی شده! پالستیک پاره شده و اشغال ها‬ ‫وسط خیابان پخش شده و گربه ها هجوم اورده اند وسط خیابان‪ .‬االن‬ ‫یک ماشین یک گربه بینوا را زیر کرد‪ .‬بابایمان یواشکی کنار پنجره رفت‬ ‫و کوچه را دید زد و گفت‪ :‬من نبودم اقای همسایه بود‪ .‬مامانمان گفت‪:‬‬ ‫چرا دروغ می گویی خودم دیدم که تو پرت کردی‪ .‬بابایمان در حالی که‬ ‫عرقــش را پاک می کرد‪ ،‬یواش گفت‪ :‬خانم پیش بچه بداموزی دارد‪.‬‬ ‫‪10‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫اون روی سگ مرا باال نیاور‪ .‬مامانم گفت‪ :‬اگر باال بیاید مثال چی کار‬ ‫می کنی؟ بعد بابایمان یک کارهایی کرد و مامانمان کارهای بابایمان را‬ ‫جواب داد‪.‬‬ ‫ما خودمان انقدر فهم و شعور داریم که بقیه ماجرا را سانسور کنیم‪.‬‬ ‫ما نباید شوخی های بی جا و بی معنی با همکالسی ها و دوستانمان‬ ‫کنیم‪ .‬مثال چند روز پیش حسن ما را هل داد و ما توی جوی اب افتادیم‪.‬‬ ‫گفتم‪ :‬حسن چرا این کار را کردی؟ فکر نکردی خطرناکه! حسن گفت‪:‬‬ ‫شوخی کردم! من هم تمام کتاب ها و دفترهایش را پاره کردم و با سنگ‬ ‫سرش را شکستم و بعد به خانه شان زنگ زدم و گفتم‪ :‬حسن تصادف‬ ‫کرده و االن وســط خیابان افتاده است‪ .‬مادر حسن غش کرد و پدرش‬ ‫یک ســکته ناقص زد‪ .‬من در حالی که غش غش می خندیدم گفتم‪:‬‬ ‫شوخی کردم‪ .‬بامزه بود؟ ولی مثل اینکه شوخی ام زیاد بامزه نبود‪.‬‬ ‫من از این انشــا نتیجه می گیرم که انشا من بهترین انشا دنیاست و‬ ‫معلممان باید به من بیست بدهد‪ .‬البته این فقط یکی از هنرهای من‬ ‫است و من هنرهای دیگری هم دارم به قول خواهرمان از هر انگشتم‬ ‫یک هنر می زند بیرون‪ .‬که اگر تعریف از خود نباشد در انشا بعدی در مورد‬ ‫این هنرها صحبت می کنم‪.‬‬ ‫در پایان از حسن و اصغر و خانواده عزیزم که من را در نوشتن این انشا‬ ‫یاری کرده اند تشکر می کنم‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬مجموعه نثر طنز «الف توشک»‪ ،‬علیرضا لبش‬ ‫شاعرانه‬ ‫حافظ دارای همســری فرهیخته و سخن شناس و صاحبنظر‬ ‫بوده و الاقل دو پسر نیز داشته است‪ .‬استاد زرین کوب در کتاب‬ ‫با کاروان حله اشــاره ای به دوران حافظ و وضعیت خانوادگی‬ ‫او نموده اند‪ :‬از ســال های کودکی او [حافظ] اطالعی درستی‬ ‫در دست نیست‪ .‬در ســال های جوانی او فارس در دست شاه‬ ‫ابواسحاق اینجو بود‪.‬‬ ‫تذکره نویسان گفته اند که مادرش اهل کازرون بود و پدرش هم‬ ‫از اصفهان یا جای دیگر (کوهپایه از بالد نائین) به فارس امده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫اگر بر این گونه روایات بتوان اعتماد کرد‪ ،‬وی هم برادر و خواهر‬ ‫داشــت‪ ،‬هم زن و فرزند‪ .‬از روی دیوانش نیز تا حدی می توان‬ ‫تصویری از این کانون خانوادگی شاعر ترسیم کرد‪.‬‬ ‫زنی داشته که با او می توانسته اندوه و تنهایی خود را از یاد ببرد‪.‬‬ ‫در سایه قدش بنشیند و فتنه روزگار خون الود خویش را فراموش‬ ‫کند؛ اما این «یار کزو خانه او رشک پری بود»‪ ،‬صحبتش دیر‬ ‫نپائید‪ .‬حتی یک فرزند نیز که میوه دل شاعر بود‪ ،‬نماند‪ .‬با این‬ ‫همه‪ ،‬عشق به خانه و خانواده در دل شاعر همراه باقی بود و در‬ ‫واقع همین عشق بود که او را به شیراز پایبند می کرد‪.‬‬ ‫درست است که بعد از این گهگاه اندوه و مالل شاعر را به ترک‬ ‫یار و دیار برمی انگیخت ‪ ،‬اما نسیم خاک مصلی و اب رکن اباد‪،‬‬ ‫وی را اجازت به سیر و سفر نمی دادند‪ .‬یکی دو سفر کوتاه هم‬ ‫که به یزد و شاید هرمز کرد‪ ،‬ظاهرا ً چندان مطلوب او واقع نشد‪.‬‬ ‫از این رو همه عمر در زادگاه خویش ماند و از این منزل جانان‬ ‫دیگر سفر نکرد‪.‬‬ ‫ایا جز عشق به زن و فرزند‪ ،‬عشق دیگری نیز دل‬ ‫شاعر را در این شهری که «معدن لب لعل است و‬ ‫کان حسن»‪ ،‬تسخیر کرده بود؟‬ ‫هیچ کس نمی داند؛ اما افسانه سازان در باب عشق های شاعر‪،‬‬ ‫داستان ها پرداخته اند‪ .‬یک افســانه او را دلداده دختری نشان‬ ‫می دهد که نامش «شــاخ نبات» اســت و می گویند از غیب‬ ‫و در خلوت یک رویا شــاعر جوان نومید را به دولت وصل او‬ ‫نوید داده اند‪ .‬باری‪ ،‬دلبستگی حافظ به شیراز‪ ،‬بی شک تا حدی‬ ‫به سبب عالقه ای اســت که او به خانواده و شاید عشق های‬ ‫ناشناخته جوانی خویش داشته است‪.‬‬ ‫مرحوم عبدالرحیم خلخالی‪ ،‬در حافظ نامه که در ســال ‪۱۳۲۰‬‬ ‫نگاشته شده می گوید‪« :‬از این غزل با مطلع «بلبلی خون دلی‬ ‫خــورد و گلی حاصل کــرد» و از دو قطعه «دال دیدی که ان‬ ‫فرزانه فرزند» و «ان میوه بهشــتی کامد به دستت ای جان»‪،‬‬ ‫ظاهرا ً چنین مستفاد می شود که خواجه فرزندی داشته که فوت‬ ‫کرده و تاریخ فوت او همان میوه بهشتی است(‪ )۷۷۸‬و از این‬ ‫غزل «ان یار کزو خانه ما رشک پری بود»‪ ،‬ظاهرا ً برمی اید که خواجه زنی داشته‬ ‫که فوت کرده و این غزل را در سوگواری وی سروده است‪».‬‬ ‫شــاخ نبات همان دختر صاحبنظری است که حافظ سالها با عشق او سوخته و‬ ‫گداخته و به همسری او درامده است‪ .‬اوصاف این بانوی فرهیخته را می توان طی‬ ‫چندین غزل که در وفا و رثای او گفته‪ ،‬کشف کرد‪.‬‬ ‫گفته خود حافظ‪ ،‬معتبرترین سند است و اشارات صریح او به فرزانگی این همسر‬ ‫صاحبنظر‪ ،‬نیاز به سند دیگری ندارد‪ .‬این بانو به حدی دانا و سخن شناس و نیک گفتار‬ ‫بوده است که حافظ او را بارها می ستاید‪:‬‬ ‫ان که در طرز غزل نکته به حافظ اموخت‬ ‫یار شیرین سخن نادره گفتار من است‬ ‫این بانو از یک خانواده سرشناس و محتشم و برگزیده فارس بوده است که همسری‬ ‫او به اسانی مقدور یک شاعر جوان تازه قد علم کرده نبوده است و حافظ با توجه‬ ‫به جایگاه رفیع خانوادگی او مجبور بوده است «که پنهان عشق او ورزد» و حتی‬ ‫نام او را هم می بایست به استعاره «شاخ نبات» بگوید تا حسودان از ان خبر نشوند‪.‬‬ ‫الاقل دو حادثه مهم در زندگی این بانو روی داده که دلش را غمگین و روح حساس‬ ‫او را بسیار ازرده ساخته و مرگ زودرسش را رقم زده است‪:‬‬ ‫اول عزیمت فرزند بزرگتر به دیاری دوردســت و دیگر درگذشت ناگهانی فرزند‬ ‫کوچکتر به نام شــاهرخ‪ .‬مفارقت فرزند بزرگتر که بنا به دالیلی مجبور به ترک‬ ‫شیراز شد و راه دیار دوردستی را پیش گرفت‪ ،‬روح و روان حافظ و همسر مهربانش‬ ‫را بسیار ازرده است‪ .‬حافظ کوشش بسیار به کار می برد تا از غم جانکاه این همسر‬ ‫الهام بخش در مفارقت فرزند گمشده بکاهد و به او ارامش بدهد‪ .‬حافظ همسر دلبند‬ ‫خود را با شیرین ترین و ارامش بخش ترین سخنان دلداری می دهد‪:‬‬ ‫یوسف گمگشته بازاید به کنعان غم مخور‬ ‫عشقحافظبههمسروفرزندان‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪11‬‬ ‫سینمای ایران‬ ‫شهاب حسینی به شب پیوست‬ ‫فیلمبرداری فیلم سینمایی «شب» به کارگردانی کورش اهاری از مدتی قبل‬ ‫در کشــور امریکا اغاز شده اســت‪ .‬شهاب حسینی که در حال حاضر فیلم های‬ ‫«البی»‪« ،‬البیرنت» و «نبات» را اماده اکران دارد در «شب» با فضایی معمایی‬ ‫و رمزالود نقشی متفاوت را‬ ‫بازی می کند‪.‬‬ ‫‏فیلم «شــب» نخستین‬ ‫فیلم بلند کوروش اهاری که‬ ‫فیلمنامه ان توسط کوروش‬ ‫اهاری و میالد جرموز نوشته‬ ‫شده است‪ ،‬درباره یک زوج‬ ‫ایرانی در امریکاست که در‬ ‫یک هتل محبوس شده اند‬ ‫در حالی که نیروهای بیگانه‬ ‫ای ان ها را وادار می کنند که با رازهایی که از هم پنهان کرده اند روبه رو شوند‬ ‫محمد درمنش نیز تهیه کننده ایرانی این فیلم است‪.‬‬ ‫استقبال بی سابقه از کارگاه فرهادی در تورنتو‬ ‫‪ ۲‬مستر کالس فیلمنامه نویســی و بازیگری اصغر فرهادی به همت‬ ‫عارف محمدی مدیر گروه هنری مســتقل موج نو و همکاری ماهنامه‬ ‫حقوقی دادگر در حاشیه نمایش فیلم سینمایی «همه می دانند» ساخته‬ ‫اصغر فرهادی در جشنواره فیلم تورنتو برای عالقه مندان برگزار شد‪.‬‬ ‫حضور بیش از ‪ 100‬شرکت کننده در این کالس ها استقبالی بی نظیر در‬ ‫کارنامه کارگاه های سینمایی در تورنتو را رقم زد‪.‬‬ ‫بیشترهنرجویاندارای سوابق بازیگریو فیلمنامه نویسی بودندو تعدادی‬ ‫هم از امریکا و شهرهای کانادا برای شرکت در کالس ها به تورنتو سفر‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫سال ‪ 2013‬نیز کارگاهی دو روزه ای با عنوان فیلمنامه نویسی با اصغر‬ ‫فرهادی در تورنتو برگزار شــد که بازتاب بسیار خوبی در میان استقبال‬ ‫کنندگانداشت‪.‬‬ ‫‪12‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫نقش جدی و مهران غفوریان‬ ‫یک رویداد کم سابقه!‬ ‫تهیه کننده و کارگردان داش اکل گفت که‬ ‫این فیلم بازسازی فرهنگ اصیل ایران برگرفته‬ ‫از ســنت های دیرین و مبتنی بــر اموزه های‬ ‫اسالمی است‪.‬‬ ‫محمد عرب با بیان اینکــه هر کارگردان و‬ ‫هنرمندی به هر اثری نگاه متفاوت دارد‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫رســانه های برون مرزی من را به ساختن فیلم‬ ‫اسالمی متهم می کنند و منتقدین داخلی هم‬ ‫داش اکل را کپی بــرداری و جعل فیلم قبلی‬ ‫می دانند و در چنین وضعیتی سکوت کارشناسان‬ ‫و اهل فن جای تعجب دارد‪.‬‬ ‫تهیه کننده و کارگردان داش اکل اضافه کرد‪:‬‬ ‫متاسفانه در جامعه امروز ما سنت جوانمردی که‬ ‫ریشه در فرهنگ دیرین ما دارد کمرنگ شده‬ ‫است و ما با این فیلم خواستیم ارزش های اصیل‬ ‫ایرانی همچون پهلوانی و عیاری که منطبق بر‬ ‫فرهنگ اسالمی هم هست را احیا کنیم‪.‬‬ ‫وی با کم نظیر توصیــف کردن هنرمندی‬ ‫بازیگران داش اکل گفت‪ :‬مهران غفوریان که‬ ‫در افکار عمومی چهره طنازی اســت یکی از‬ ‫بهترین نقش هــای جدی خود را در این فیلم‬ ‫اجرا کرد و حســین یاری به عنــوان بازیگر‬ ‫اصلی باوجود اجرا در ماه رمضان و روزه بودن‪،‬‬ ‫فوق العاده بود‪.‬‬ ‫سینمای جهان‬ ‫جمیز باند جدید در راه است‬ ‫کری فوکوناگا نویسنده و کارگردان امریکایی جانشین دنی بویل به عنوان‬ ‫کارگردان بیست و پنجمین فیلم جیمز باند شد‪.‬‬ ‫دنی بویل که قرار بود نسخه جدید جیمز باند را کارگردانی کند‪ ،‬اوایل ماه‬ ‫اوت کناره گیری کرد و از ان زمان تالش مترو گلدوین مایر و کمپانی ایان‬ ‫به عنوان تهیه کنندگان جیمز باند برای یافتن کارگردان به نتیجه نرسیده بود‪.‬‬ ‫انتخاب فوکوناگا نکات جالب زیادی دارد‪ .‬او را بیشتر به عنوان کارگردان‬ ‫فصل اول ســریال «کاراگاه حقیقی» می شناســند و در سال ‪ ۲۰۱۵‬فیلم‬ ‫«هیوالهای بی ریشه» را با بازی ادریس البا ساخت‪ .‬او نخستین کارگردان‬ ‫امریکایی فیلم های رسمی جیمز باند خواهد بود‪.‬‬ ‫او همچنیــن بعد از لی تاماهوری ســازنده «روزی دیگر بمیر» دومین‬ ‫کارگردان غیر سفیدپوست سری فیلم های مامور ‪ ۰۰۷‬است‪ .‬پدر فوکاناگا‬ ‫اصلیت ژاپنی دارد و خودش در شهر اوکلند ایالت کالیفرنیا متولد شده است‪.‬‬ ‫انتخاب او برای کارگردانی فیلمی از سری جیمز باند از سوی دیگر به این‬ ‫دلیل جالب است که او در اثارش به انسان های با ذهن پریشان و کشورهای‬ ‫درهم شکسته پرداخته و این کار را با راز و رمز و ایجاد ترس انجام داده است‪.‬‬ ‫شاید حضور او در بیست و پنجمین فیلم جیمز باند معنایش این باشد که این‬ ‫بار وحشت باند بودن به نمایش دربیاید‪.‬‬ ‫فیلمبرداری فیلم جدید جیمز باند در ماه مارس ‪ ۲۰۱۹‬اغاز می شود و از ‪۱۴‬‬ ‫فوریه ‪ ۲۰۲۰‬اکران خواهد شد‪.‬‬ ‫برنده اسکار به پشت دوربین می رود‬ ‫هلی بری بازیگر برنده جایزه اسکار برای اولین بار پشت دوربین می رود و فیلم سینمایی‬ ‫«در هم کوبیده» را درباره مبارزات هنرهای رزمی ترکیبی (‪ )MMA‬کارگردانی می کند‪.‬‬ ‫او قرار است نقش اول این فیلم را هم بازی کند‪ .‬تهیه این فیلم را بازیل ایوانیک برعهده‬ ‫خواهد داشت که تهیه کننده فیلم اکشن موفق «جان ویک» بود‪.‬‬ ‫بری در این فیلم نقش جکی یک مبارز بدنام را بازی می کند که پسرش را وقتی شش‬ ‫ساله بوده ترک کرده و حاال پسرش به زندگی او بازمی گردد‪ .‬جکی باید با مشکالت‬ ‫درونی اش کنار بیاید و همزمان با یکی از قوی ترین مبارزان ‪ MMA‬بجنگد تا لیاقت‬ ‫مادری را به دست بیاورد‪.‬‬ ‫مایکل رازنفارب فیلمنامه «در هم کوبیده» را نوشته و کمپانی اینترتینمنت ‪ ۳۶۰‬و لیندا‬ ‫گاتلیب در تهیه ان مشارکت می کنند‪.‬‬ ‫هلی بری به زودی با «جان ویک ‪ »۳‬به پرده سینماها برمی گردد‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪13‬‬ ‫گفتگو‬ ‫گپی با ابن سینای سینمای ایران‬ ‫استاد امین تار خ‬ ‫به بهانه تناسخ‬ ‫همیشه به نوعی قرار است‬ ‫حق به حقدار نرسد!‬ ‫‪Á Á‬تاریخ و محل تولد‪ 20 :‬مرداد ‪ 1332‬در شیراز‬ ‫‪ Á Á‬تحصیالت‪ :‬فوق لیسانس مدیریت فرهنگی از دانشگاه‬ ‫تهران‬ ‫‪ Á Á‬موسس اولین مدرســه بازیگری به نام «کارگاه ازاد‬ ‫بازیگری» در تهران‬ ‫‪ Á Á‬تعدادی از فارغ التحصیالن این موسسه‪ :‬حبیب‬ ‫رضایی‪ ،‬مهتاب کرامتی‪ ،‬ترانه علیدوستی‪ ،‬شهاب کسرایی‪ ،‬پوریا‬ ‫پورسرخ‪ ،‬مریم بوبانی‪ ،‬بیتا بادران‪ ،‬غزل صارمی‪ ،‬مجید مشیری‪،‬‬ ‫رامین راستاد‪ ،‬مهدی امینی خواه‪ ،‬شبنم مقدمی‪ ،‬شهرام قاعدی‪،‬‬ ‫بیتا سحرخیز‪ ،‬شهناز شهبازی‪ ،‬مینا احمدوند‪ ،‬پاشا رستمی‪ ،‬فرانک‬ ‫حیدریان و ‪...‬‬ ‫‪ Á Á‬فعالیت بین المللی‪ :‬این موسســه اقدام به برقراری‬ ‫ارتباط با سایر مدارس بین المللی اموزش بازیگری کرد و امین‬ ‫تارخ به مرکز فیلیندرز درامای استرالیای جنوبی دعوت شد‪ .‬او دو‬ ‫سال با عنوان مدرس در این دانشگاه تدریس کرد‪.‬‬ ‫‪14‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫سیری در گذشته ها‬ ‫در یکی از قدیمی ترین و معروف ترین محله های شیراز به نام «سر‬ ‫دزک» متولد شدم و بچه انجا هستم‪ .‬پدرم نظامی اما در گروه اشپزها‬ ‫بود‪ .‬فرزند پنجم خانواده ام و یکی از برادرهایم هنرمند است‪ .‬دبستان و‬ ‫دبیرستان را در شیراز گذراندم‪.‬‬ ‫اولین بار که فیلم «اشک ها و لبخندها» در سال ‪ ۴۵‬روی پرده دیده‬ ‫شد برایم بسیار خاطره انگیز بود‪ .‬فیلم قیصر را در ‪ ۱۶‬سالگی در سینما‬ ‫پارامومنت شیراز دیدم‪.‬‬ ‫اقتدا به الیق‬ ‫دو شهرستان مشهد و شیراز در دهه ‪ ۴۰‬در زمینه تئاتر با هم رقابت‬ ‫داشــتند‪ .‬یادم اســت به عنوان بهترین بازیگر تئاتر شیراز به اردوی‬ ‫رامسر برای مسابقه رفتیم که گروه های قدر در انجا مشهدی ها بودند‪.‬‬ ‫محی الدین الیق مسئول گروه تئاتر دبیرستانمان بود که همه به او اقتدا‬ ‫می کردند و سمت استادی بر همه داشت‪« .‬ولپن» بن جانسون را در‬ ‫محضر وی بازی کردم‪ .‬از دبیرستان که تئاتر را شروع کردم با مجید‬ ‫افشاریان‪ ،‬حمید مظفری‪ ،‬جمشید اسماعیل خانی و مجید جعفری کار‬ ‫کردیم‪.‬‬ ‫عالقه و انتخاب‬ ‫در سال تحصیلی ‪ ۵۱ -۵۰‬کنکور قبول شدم و دکتر پرویز ممنون و‬ ‫هرمز فرهت استادمان بودند‪ .‬در اغاز به کوی دانشگاه نرفتم و با اصغر‬ ‫همت و مجید جعفری یک خانه گرفتیم و بعد از ان به کوی دانشگاه‬ ‫گفتگو‬ ‫نقش اول در اولین کار!‬ ‫به وســیله اطالع رسانی در همه دانشکده ها‪ ،‬قرار شد برای تئاتر «لورنزو چو» تست‬ ‫بدهیم‪ .‬برای تست از همه دانشکده های مختلف امدند و من هم رفتم؛ خاطره اش برایم‬ ‫جذاب است‪ .‬صبح که سر کالس رفتم‪ ،‬دیدم چند نفر به من تبریک گفتند؛ من که یادم‬ ‫نبود پرسیدم برای چه تبریک می گویید؟! که گفتند برای نقش اول لورنزو چو انتخاب‬ ‫شدم؛ همان موقع از سر کالس بلند شدم و باورم نشد که برای نقش اول انتخاب شدم‬ ‫و مدام به نقش ها و اسم ها نگاه می کردم‪.‬‬ ‫هم کالسی ها در دانشگاه‬ ‫رضا کیانیان‪ ،‬شهرام بختیار‪ ،‬جمال اجاللی‪ ،‬حمید لبخنده یک سال بعد از من بود و‬ ‫بیژن امکانیان هم دوره بعد از من بود‪.‬‬ ‫درخشش در اتللو و لورنزو چو‬ ‫همه اش بخاطر کارگردانی دکتر محمد کوثر بود‪ .‬پیشنهاداتی که می داد حرفه ای‬ ‫بود و مثل امپول تزریق می شد و ابعاد مختلف بازیگری ات را در بخش های‬ ‫بعدی تئاتر به نمایش می گذاشت‪ .‬برای مثال از اغاز به یک بازیگر کم تجربه‪،‬‬ ‫ابعاد مختلف لورنزو؛ شاهزادگی‪ ،‬فیلسوف بودن و دوجنسیتی را همزمان نمی‬ ‫گفت و به مرور این نقش را در من شکل داد‪.‬‬ ‫اهمیت پرورش صدا در بازیگری‬ ‫صدا مستقیم حرکت نمی کند بلکه دایره ای حرکت می کند و صدای بازیگر‬ ‫همان قدر که از روبرو شــنیده می شود باید از پشت سر هم شنیده شود‪ .‬برای‬ ‫اجرای این مدل صدا‪ ،‬باید تنفس درست‪ ،‬تمرین یوگا داشت و بارها تمرین کرد‬ ‫که بعد از مدتی تبدیل به یک صدای مستحکم باس خواهد شد و طبیعتا ماندگار‬ ‫و با باال رفتن سن‪ ،‬رساتر و پخته تر می شود‪ .‬گاهی اتفاق می افتد که با بازیگرانی‬ ‫همبازی می شویم که بعد از مدتی دیالوگ گفتن‪ ،‬صدایشان خروسک می شود‬ ‫که نتیجه این عدم تمرین روی صدا است و واقعا متاسفم که اساتید بازیگری به‬ ‫این نکته توجه نمی کنند‪.‬‬ ‫اصولبیضایی ها‬ ‫اصوال کارگردانانی از دســته بیضایی‪ ،‬کیمیایی‪ ،‬حاتمی و مهرجویی‪ ،‬هرگز‬ ‫نمی گویند بازیگر چه باید بکند؛ شاید بگویند چه نکن اما نمی گویند چه بکن‪.‬‬ ‫اینها به گونه ای میزانسن را می چینند که بازیگر خودش را پیدا کند‪.‬‬ ‫همچنین اینها هرگز برای من بازی نکردند که بگویند این کار را بکن‪ .‬البته‬ ‫بعدها با رسول صدرعاملی و پوران درخشنده هم کار کردم که اینگونه نبودند‪.‬‬ ‫بیضایی در «مرگ یزدگرد» ضوائد بازی من را می گرفت و از من می خواست‬ ‫که یک روش دیگری بازی کنم‪ .‬بنابراین فقط در حد توضیح که بهتره این‬ ‫شکلی باشد‪ ،‬هم نمی گفت!‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪15‬‬ ‫گفتگو‬ ‫تجربه دوبله در سربداران‬ ‫ان زمان سینما هم تلویزیون در دوره گذار بود‪ ،‬اما اقای نجفی اهل‬ ‫ریســک بود و به یک بازیگری که شکسپیر کار کرده و صاحب‬ ‫بیان و صدای شــکل گرفته ای بود‪ ،‬میدان داد و معتقد بود که ما‬ ‫باید به جای خودمان حرف بزنیم‪ .‬سوسن تسلیمی و مرحوم فیروز‬ ‫بهجت محمدی و من بجای خودمان صحبت کردیم که تصمیمات‬ ‫شایسته ای بود‪ .‬این مجموعه بازیگران هم اثبات کردند که کالم و‬ ‫بیان دارند و بلدند حرف بزنند اما بودند کسانی که ترجیح می دادند‬ ‫صدایشان دوبله شود‪.‬‬ ‫دوبله یا صدای سر صحنه؟‬ ‫در سینما‪ ،‬قدری طول کشید که این موضوع صدای سر صحنه جا بیفتد‪ .‬برای مثال مسعود کیمیایی در رییس پذیرفت صدا سر صحنه جدی‬ ‫شود‪ .‬در همکاری ام با کیمیایی در سرب‪ ،‬ارزو داشتم خودم حرف بزنم اما نشد اما در تجربه بعدی‪ ،‬در رییس صدا سر صحنه بود‪.‬‬ ‫همین اتفاق در فیلم علی حاتمی هم افتاد و طول کشید تا دوستان به مرور پذیرفتند که صدا سر صحنه ضبط شود و صدای بازیگران دوبله‬ ‫نشود‪.‬‬ ‫باخت اساسی در معصومیت از دست رفته‬ ‫در معصومیت از دست رفته یک باخت اساسی که داشتم دوبله اش بود و خدا کسی که مسبب این قضیه بود را ببخشد و اتفاقی ناخواسته بود‬ ‫از جانب من و میرباقری‪ .‬اما خوشحالم اقای اشتیانی پور بجای من صحبت کرد‪.‬‬ ‫سینما یک چرخه کوچک است‬ ‫در بازیگران نسل جدید کسانی را می شناسم که حاضر نیستند فیلمنامه‬ ‫را بخواننــد یا دیالوگ های مربوط خــود را حفظ کنند! و فقط به پول‬ ‫ارزش می دهند‪ .‬وقتی برخورد به این شکل باشد علی االصول طبیعی‬ ‫است چنین بازیگری‪ ،‬حرفه ای و فرهنگی نیست و ماندگار هم نمی شود‪.‬‬ ‫هستند بازیگرانی که در طول ‪ ۱۰‬سال گذشته فیلم بازی کردند و بعد از‬ ‫ان نابود شدند‪ .‬سینما یک چرخه کوچک است که سبب نابودی این قشر‬ ‫از بازیگران هم می شود‪ .‬نسل جوان باید بداند که فقط عکس روی جلد‬ ‫و رقم قرارداد مطرح نیست‪ .‬در عوض برخی بازیگران را می شناسم که‬ ‫به تهیه کننده می گویند «چقدر در توانت هست پرداخت کنی؟» و این‬ ‫یعنی حرفه ای بودن‪.‬‬ ‫‪16‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫مردم ستاره خود را پیدا می کنند!‬ ‫حتی اگر با حضور استار مخالفت کنند‪ ،‬مردم ستاره خود را پیدا و‬ ‫او را ســتایش حرفه ای می کنند‪ .‬زمانی به من گفته شد که نباید‬ ‫عکست چاپ می شد و این موضوع را به ضرر من می دانستند!‬ ‫پذیرش این تفکر سخت بود‪ ،‬اما سخت تر شد وقتی که عرض یک‬ ‫اتوبان عکس یک بازیگر بود‪ .‬به نظر من اگر حضور یک ستاره به‬ ‫فروش یک فیلم کمک کند هیچ اشکالی ندارد چراکه سینما روی‬ ‫ستاره می چرخد‪ .‬اگر بناست حضور یک بازیگر موجب فروش بهتر‬ ‫یک فیلم یا تولید ملی شود‪ ،‬چرا نباید این اتفاق بیفتد!؟‬ ‫گفتگو‬ ‫تئاتر «تناسخ ‪ 3‬تا ‪ 35‬تومان» نمایشنامه موفقی است‬ ‫خوشبختانه در کشورمان تئاتر به طورکلی پیشرفت قابل توجهی کرده‬ ‫است؛ تئاتر «تناسخ ‪ 3‬تا ‪ 35‬تومان» به نظر من نمایشنامه موفقی است‪،‬‬ ‫پیام خودش را در ارتباط با تماشاگر برقرار می کند‪ ،‬تماشاگر لذت می برد‬ ‫و به هرحال در انتقال پیامی که مدنظر گروه تولیدکننده به تماشاگر است‬ ‫موفق است‪ .‬وظیفه تئاتر همین است؛ انتقال یک سری مفاهیم و پیام ها‬ ‫و ایجاد لذت برای تماشاگر‪.‬‬ ‫روحیه حرفه ای بین عوامل این ئتاتر کامال مشهود است‬ ‫من به تمام کســانی که دوستدار تئاتر هستند دیدن این نمایشنامه را‬ ‫توصیه می کنم‪ .‬چند جوان دور هم جمع شدند که روحیه کامال حرفه ای‬ ‫بین ان ها مشهود است؛ هومن حاجی عبداللهی بازیگر موفق کمدی‬ ‫است و فکر می کنم کار چهارم یا پنجمش در کارگردانی باشد یا شاید‬ ‫بیشتر‪ .‬من یک تئاتر دیگری هم از ایشان دیدم که به نوعی موزیکال و‬ ‫ان هم موفق بود؛ ولی در این اجرا قدری اگاهانه از موزیکال شدن کار‬ ‫پرهیزکردند‪.‬‬ ‫ای کاش قدری بیشتر از موسیقی کمک می گرفتند‬ ‫ای کاش قدری بیشتر از موسیقی کمک می گرفتند؛ چون حالت وجد‬ ‫و شعف بیشتری را به تماشاگر انتقال می داد؛ ولی بااین حال‪ ،‬ان وجد‬ ‫و شعفی که باید در تماشاگر ایجاد شود شد و ارتباط برقرار گشت و‬ ‫تماشاگر هم طعم و لذت خودش را داشت‪.‬‬ ‫همیشه به نوعی قرار است حق به حقدار نرسد!‬ ‫این تئاتر و بسیاری از تئاترهایی که این روزها می بینم نقد اجتماعی‬ ‫است که می بایستی هم این خاصیت را داشته باشد‪ .‬اساس ًا در همه‬ ‫مناسبات دموکراتیک و اجتماعی ما همیشه به نوعی قرار است حق‬ ‫به حقدار نرسد و یک حسی مثل مناسبات ظالم و مظلوم به تحلیل‬ ‫کشیده شود‪ .‬این تئاتر هم در این راستاست و واقعا این سوءاستفاده ها‬ ‫در هر شــرایط اجتماعی و در هر جامعه ای وجود دارد؛ اما مشخص ًا‬ ‫می توان گفت که چون در قالب یک روحیه به اصطالح کمدی ارائه‬ ‫می شــود قدری تاثیرگذارتر است‪ .‬اجازه بدهید تماشاگر بعد از ترک‬ ‫سالن مزمزه بهتری کند و ارتباط بیشتری برقرار کند‪.‬‬ ‫اجرای تئاتری با حضور استاد تارخ به زودی‬ ‫سال پیش قرار بود به پیشنهاد یکی از کارگردان هایی که اسمش را نمی برم کار کنیم؛ اما معضالتی برای ایشان پیش امد و موفق به انجام‬ ‫کار نشدیم‪ .‬امسال قرار است شانس همکاری در یک نمایشنامه با علی سرابی را داشته باشم که فکر می کنم که به زودی تمرینش را شروع‬ ‫کنیم و در مهرماه یا ابان ماه اجرایش کنیم‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪17‬‬ ‫انیمیشن‬ ‫انیمیشن‬ ‫کریستوفر رابین‬ ‫انیمیشن‬ ‫نام انیمیشن‪2018 Christopher Robin:‬‬ ‫کارگردان‪Marc Forster :‬‬ ‫ژانر‪:‬کمدی‪،‬ماجراجویی‬ ‫زبان‪:‬انگلیسی‬ ‫محصول‪:‬امریکا‬ ‫سال انتشار ‪2018:‬‬ ‫پایه و اساس این انیمیشن از ســال ‪ 1926‬اغاز گردیده و کمپانی ‪Walt Disney‬‬ ‫از سال پیش تمرکز خاصی بر روی این طرح و داستان داشته و موفق نیز بوده است‪.‬‬ ‫این داستان بر اساس کتاب ‪ Disney’s Winnie the Pooh‬به نویسندگی‪A A.‬‬ ‫‪ ، Milne‬نویسنده مشهور انگلیسی که در سن ‪ 74‬سالگی درگذشت‪ ،‬ساخته شده است‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬داستان این انیمیشن در زمانی اتفاق می افتد که کریستوفر تبدیل‬ ‫به یک انسان بالغ شده است و اکنون تمرکز او بر روی زندگی‪ ،‬کار و خانواده اش است‬ ‫تا اینکه کریستوفر به صورت ناگهانی با دوست قدیمی خود‪ ،‬وینی ِد پو‪ ،‬برخورد می کند‪.‬‬ ‫وینی به گذشته ی فراموش نشدنی دوران بچگی خود بازگشته است و برای پیدا کردن‬ ‫دوستان گمشده اش کمک می خواهد و‪...‬‬ ‫نام انیمشین‪2 The Incredibles :‬‬ ‫کارگردان‪ :‬برد برد‬ ‫زبان‪:‬انگلیسی‬ ‫محصول‪:‬امریکا‬ ‫انتشار‪۱۵:‬ژوئن‪۲۰۱۸‬‬ ‫شگفت انگیزان ‪۲‬‬ ‫این فیلم دنباله فیم اسکار گرفته و تحسین شــده شگفت انگیزان است که در سال ‪2004‬‬ ‫اکران شد‪ .‬این فیلم در اصل قرار بود که در ‪۲۱‬ژوئن‪ ۲۰۱۹‬منتشر شود؛ ولی در ‪۲۶‬اکتبر‪۲۰۱۶‬‬ ‫تاریخ انتشــار فیلم به ‪۱۵‬ژوئن‪ ۲۰۱۸‬انتقال پیدا کرد و قرار شد به جای این انتقال‪ ،‬انیمیشن‬ ‫«داستان اسباب بازی ‪ »4‬در سال ‪ ۲۰۱۹‬منتشر شود که درواقع‪ ،‬به همین دلیل اکران داستان‬ ‫اسباب بازی ‪ ۴‬عقب ماند‪ .‬کارگردان این فیلم می گوید ‪ 14‬سالی را که بین دو قسمت فاصله‬ ‫انداخته است صرف نوشتن فیلمنامه و ویرایش ان کرده است‪ .‬این فیلم با انتشار در هفته اول‬ ‫رکوردشکنی را اغاز کرده و تابه حال به یکی از پرفروش ترین انیمیشن های جهان تبدیل شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫خالصه داستان‪ :‬خانواده شــگفت انگیز به قدرت هــای ابرقهرمانی خود پی برده؛ ولی از‬ ‫این نکته نیز اگاه شدند که این توانایی ها غیرقانونی بوده و ممکن است مشکالتی را برای‬ ‫ان ها به وجود اورد‪ .‬طی یک قرارداد جدید از ســوی خانواده دی ور‪ ،‬هلن برای بازسازی وجه‬ ‫ابرقهرمان ها‪ ،‬دوباره به نقش االستی گرل بازگشته و باب مجبور به سروکله زدن با سه فررند‬ ‫خارق العاده خود‪ ،‬به خصوص جک جک‪ ،‬است‪ .‬در همین هنگام االستی گرل با دشمن جدیدی‬ ‫روبرو شده که با ذهن خود‪ ،‬همه چیز را به کنترل درمی اورد‪...‬‬ ‫‪18‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫انیمیشن‬ ‫هزارپاییکهمردمراخنداند!‬ ‫میثمکریمی‬ ‫خالصه داستان‬ ‫رضا (رضا عطاران) مرد جوانی اســت که یک پای خود را از دست داده‬ ‫است و حاال به واسطه دزدی‪ ،‬گذر ایام می کند تا اینکه بطور اتفاقی متوجه‬ ‫می شود یک دختر ثروتمند (سارا بهرامی) نذر‬ ‫کرده که با یک جانباز ازدواج کند و‪...‬‬ ‫«هزارپا» اثر تکه تکه ای است که هر بخش از‬ ‫ان از اثار پرفروش چند سال اخیر سینمای ایران‬ ‫الهام گرفته است‪.‬‬ ‫رضا عطاران به عنوان شخصیت اصلی داستان‪،‬‬ ‫همان ارژنگ صنوبر فیلم «نهنگ عنبر» است‬ ‫که از ان فیلم به اینجا منتقل شــده و به این‬ ‫ترتیب‪ ،‬سازندگان چندان زحمتی برای پرداخت‬ ‫شخصیت رضا در «هزارپا» به خرج نداده اند‪.‬‬ ‫جواد عزتی که وضعیتی به مراتب بغرنج تر از‬ ‫عطاران دارد‪ ،‬مســتقیم ًا و بدون کم وکاستی‬ ‫از فیلم «اکســیدان» به اینجا امده بطوریکه‬ ‫تکه کالم ها و نحوه گویش‪ ،‬رفتار و تمام انچه‬ ‫که در اکسیدان از او دیده بودیم‪ ،‬در اینجا نیز‬ ‫قابل رویت است‪.‬‬ ‫داســتان فیلم هم به تبعیــت از فیلم موفق‬ ‫«نهنگ عنبر» در دهه ‪ 60‬روایت می شــود‬ ‫تا فروش اثر تضمین شود چراکه این فرمول‬ ‫پیش از این در دو قسمت « نهنگ عنبر » به‬ ‫خوبی جواب داده است‪.‬‬ ‫اما ایراد را فقط نمی توان در ســهل انگاری‬ ‫سازندگان در پایه ریزی داستان و شخصیت ها‬ ‫برشمرد‪.‬‬ ‫فیلمنامه «هزارپا» ویرانه ای است که هیچ چیز در ان سر جای خودش‬ ‫قرار ندارد و یافتن منطق روایی در داستان غیرممکن به نظر می رسد‪.‬‬ ‫در فیلمنامه موقعیتی ساخته نمی شود و زمانی هم که ساخته می شود‪ ،‬ابتدا‬ ‫و انتهای ان مشخص نیست‪.‬‬ ‫در بخشی از داستان زمانی که ترمز ماشین رضا از کار می افتد و وی با‬ ‫سرعت زیاد در حال تردد است‪ ،‬سکانس بُرش خورده و به یکبار رضا را‬ ‫می بینیم که نشسته و در حال گفتگو است‪ ،‬بی انکه بدانیم چگونه ماشین‬ ‫متوقف شد؟ افرادی که به دنبال او بودند چه شدند!؟‬ ‫یا در سکانس تیراندازی‪ ،‬همه چیز به یکباره پایان می پذیرد بی انکه دلیلی‬ ‫نقد فیلم‬ ‫برای پایان داشته باشد!‬ ‫اتفاقات اینچنینی در «هزارپا» فراوان است و در بخش فیلمنامه و‬ ‫کارگردانی یک ناامیدی کامل به شمار می رود‪.‬‬ ‫پرداختن به داستان های فرعی نیز وضعیتی بهتر از منطق روایی‬ ‫فیلم ندارد‪ .‬داستان های فرعی مثل رابطه دایی رضا با مادر دوستش‪،‬‬ ‫هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارد و حذف‬ ‫ان اتفاق ًا می تواند وضعیت فیلمنامه را بهبود‬ ‫ببخشد‪.‬‬ ‫نکته عجیب اینکه در فیلم تازه ابوالحسن‬ ‫داوودی بدون استثناء‪ ،‬تمام زنان از ضریب‬ ‫هوشی بسیار پائینی برخوردار هستند و مانند‬ ‫زنان در سینمای ســالهای دهه هفتاد‪ ،‬به‬ ‫محض رویت یک مرد از او می خواهند که‬ ‫با وی ازدواج کند!‬ ‫اما انچه که سبب تضمین موفقیت «هزارپا»‬ ‫و اثار مشابه ان می شود‪ ،‬فراوانی شوخی های‬ ‫جنسی اســت که جای خلق موقعیت های‬ ‫کمیک در ژانر کمدی را گرفته اند‪« .‬هزارپا»‬ ‫نیز در راستای این فرمول موفق‪ ،‬سرشار از‬ ‫اشاره های جنسی است که تعداد ان بسیار‬ ‫بیشــتر از دیگر اثار کمدی سالهای اخیر‬ ‫است‪.‬‬ ‫بااینحالمطابقمعمولهمیشه‪،‬تنهافردی‬ ‫که توانسته از ویرانه «هزار پا» اثری سرپا‬ ‫نگه دارد‪ ،‬رضا عطاران بوده است‪ .‬بازیگری‬ ‫که به لطف طنازی ذاتی اش و شــناخت‬ ‫موقعیت‪ ،‬توانسته از بی اهمیت ترین لحظات‬ ‫فیلم بر روی لبان مخاطب خنده ایجاد نماید‪.‬‬ ‫انتخاب بهرامی برای بازی در این فیلم‪ ،‬یکی از بدترین ایده های‬ ‫سازندگان در بخش بازیگری بوده است‪ .‬بهرامی مانند بازیگرانی‬ ‫چون ویشکا اسایش‪ ،‬توانایی بازی در نقش کمدی را ندارد و بازی‬ ‫او زمانی فاجعه بار است که وی شکل و شمایل فردی کام ً‬ ‫ال احمق‬ ‫را به خود می گیرد!‬ ‫علی رغم تمام توضیحات باید گفت که «هزارپا» در نهایت مخاطب‬ ‫امروز سینمای ایران را می خنداند‪ .‬مخاطبی که سالهاست سلیقه اش‬ ‫به واسطه رویکردهای فرهنگی اشتباه جامعه تغییر کرده و به همین‬ ‫اثــری مانند «هزارپا» توانایی خندانــدن او را دارد بدون اینکه به‬ ‫زحمتبیفتد‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪19‬‬ ‫گفتگو‬ ‫گفتگو با سرکار سینمای هندوستان‬ ‫امیتاب باچان‬ ‫‪Amitabh Bachchan‬‬ ‫* اینکه هنوز نفس می کشم خوشحالم‬ ‫* از دست دادن عزیزان بزرگ ترین ترس زندگیم است‬ ‫* نویسنده موردعالقه ام پدرم است‬ ‫* برای تحت تاثیر قرار دادن مردم کتاب جمع می کنم اما‬ ‫نمی خوانم‬ ‫* کمی از پیشینه خود برایمان بگویید‪.‬‬ ‫من در «اهلل اباد» به دنیا امدم‪ .‬اهلل اباد شــهری متوسط‪ ،‬اما غنی در انواع‬ ‫فعالیت ها است‪ .‬پدرم پیشینه شرقی دارد و مادرم پیشنیه کامال غربی‪ .‬مادرم‬ ‫از فرقه سیک ها است‪ ،‬در صومعه درس خوانده‪ ،‬یک پرستار انگلیسی داشته‬ ‫و در خانه ای بسیار مجلل زندگی می کرده و عقاید محکمی دارد‪ .‬پدرم یک‬ ‫نویسنده و شاعر و از اهالی دولت اوتار پرادش است‪ .‬بین فرهنگ های والدینم‬ ‫تفاوت زیادی وجود داشته و من خوشبختم که ترکیبی دوست داشتنی از دو‬ ‫جهان غرب و شرق را دریافت کرده ام‪.‬‬ ‫* کودکی امیتاب باچان چگونه گذشته است؟‬ ‫در کودکی بسیار خجالتی بودم‪ .‬زمانی که به دنبال کار در فیلم ها می گشتم‬ ‫با «‪ »Manojji‬اشنا شدم‪ ،‬او من را به استودیوی فیلمستان دعوت کرد‪.‬‬ ‫به مدت ‪ 7‬روز‪ ،‬هر روز به انجا می رفتم؛ اما خجالت می کشیدم وارد شوم‪.‬‬ ‫من حتی امروز هم خجالتی هســتم؛ ولی باید اعتراف کنم که بازی در‬ ‫فیلم های متفاوت و قرار دادن خودم در شرایط مختلف‪ ،‬کمی در افزایش‬ ‫اعتمادبه نفسم به من کمک کرده است‪ .‬شاید این را از پدرم به ارث برده‬ ‫باشم‪ .‬پدرم بیشتر از مادرم خجالتی و درون گرا است؛ اما در نوشته و بیان‬ ‫احساساتش خیلی قدرتمند است‪ .‬مادرم هم زنی پر از اعتمادبه نفس و مقتدر‬ ‫اســت‪ .‬شاید از خیلی جهات بتوان گفت که من از نظر ذهنی شبیه پدرم‬ ‫هستم و از لحاظ فیزیکی‪ ،‬خون سیک ها در من جریان دارد‪.‬‬ ‫* ایا یافتن شغل بعد از اتمام مدرسه شبانه روزی برایتان سخت بود؟‬ ‫هرجایی برای کار می رفتم‪ ،‬موفق نمی شدم؛ زیرا یا مهارت کافی را نداشتم‬ ‫و یا خیلی خجالتی بودم و نمی توانستم در مصاحبه ها درست صحبت کنم‪.‬‬ ‫دوره به شدت ناامیدکننده ای بود و سرانجام من چمدانم را بستم و به کلکته‬ ‫رفتم‪.‬‬ ‫‪20‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫امیتاب باچان‪ ،‬معروف به «‪ ،»Big B‬از فیلم «مرد جوان خشن» شناخته‬ ‫شد و سپس به ارامی راهش را ادامه داد تا به فیلم «شاهنشاه» رسید‪.‬‬ ‫اکنون بعد از سال ها بازی کردن در نقش های مختلف‪ ،‬اساطیر سینمای‬ ‫هندوستان می گویند که شخصیت های تکامل یافته او بر روی پرده‬ ‫نمایش‪ ،‬انعکاس تغییر در نقش هایی است که بر اساس سن وسالش به‬ ‫او پیشنهاد می شوند‪ .‬این هنرپیشه‪ 74‬ساله به دلیل کمبود وقت نمی تواند‬ ‫به تمام پیشنهادهای جالبی که دارد پاسخ دهد‪ .‬او متولد ‪11‬اکتبر‪1942‬‬ ‫است‪ ،‬نام همسر او «جایا بهادوری»‪ ،‬نام دخترش «شوتا» و نام پسرش‬ ‫«ابیشک» است‪ .‬هرچند که به نظر می رسد امیتاب باچان شبیه کلینت‬ ‫ایستوود (هنرپیشه امریکایی) بازی می کند؛ اما او می گوید که دوست‬ ‫ندارد موفقیت های هنری هندوستان در قالب واژگان غربی توصیف‬ ‫شوند‪ .‬ازجمله فیلم های اخیر او «‪ »Sarkar3‬و «قاتلین هندوستان»‬ ‫است‪ .‬فیلم «قاتلین هندوستان» اولین فیلمی است که باچان در ان با‬ ‫امیرخان هم بازی شده است‪ .‬او عاشق نواختن پیانو است‪ ،‬چای و قهوه‬ ‫نمی خورد و گیاه خوار است‪.‬‬ ‫چیزهای زیادی دیگری هم هستند که ما در این مصاحبه در مورد ان ها‬ ‫با او صحبت کرده ایم؛ ازجمله افکار و عقایدش‪ ،‬سبک زندگی اش‪ ،‬فیلم‬ ‫«‪ ،»Sarkar3‬نظرش راجع به فضای مجازی و‪ ...‬که به خواندن ان‬ ‫دعوتید‪.‬‬ ‫گفتگو‬ ‫* تصادف شما در مجموعه فیلم «‪ ،»Coolie‬نقطه بازگشتی در زندگی تان بود‪ .‬ایا‬ ‫مایلید در این مورد صحبت کنید؟‬ ‫از صحبت کردن راجع به تصادف متنفرم‪ .‬من هیچ وقت فکر نمی کردم که قرار است بمیرم‪ .‬این‬ ‫تصور را داشتم که مشکل خیلی حادی برایم رخ داده است؛ اما حتی به فکرم هم خطور نکرده بود که‬ ‫نزدیک بوده بمیرم‪ .‬در تمام مدتی که به ظاهر رفته بودم و برای زندگی می جنگیدم‪ ،‬در کما بودم‪ .‬من‬ ‫سختی‬ ‫بی هوش بودم و این شرایط برای من اسان بود؛ ولی دوره سختی برای خانواده ام بود‪ .‬دوره‬ ‫ِ‬ ‫من زمانی شروع شد که خوب شدم؛ زمانی که به من گفتند در چه حالی به سر می بردم‪ .‬ان روزها‪،‬‬ ‫روزهای ترسناکی برای من بود‪.‬‬ ‫* ایا تابه حال کتابی خوانده اید که شما را تحت تاثیر خود قرار دهد؟‬ ‫من یک کتاب خوان بد هستم‪ .‬کتاب های زیادی را جمع اوری کرده ام؛ اما بیشتر برای تحت تاثیر قرار‬ ‫دادن مردم است‪ .‬به خاطر کمبود وقت نمی توانم زیاد کتاب بخوانم‪ .‬گاهی یک کتاب برمی دارم‪ ،‬چند‬ ‫صفحه از ان را می خوانم و بعد سراغ کتاب بعدی می رم؛ بنابراین کتاب خاصی در خاطرم نیست‪.‬‬ ‫* اقای باچان چگونه همسری بوده است؟‬ ‫جایا فردی بسیار مستقل است و خوشبختانه او نیز هم حرفه خودم است و مسائل و شرایط محیط‬ ‫کاری من را درک می کند‪ .‬او با صنعت فیلم سازی اشنایی کامل دارد‪ .‬نمی دانم اگر با شخصی خارج‬ ‫از حرفه خودم ازدواج می کردم شرایط چگونه می شد‪ .‬شما شاهد هستید که ازدواج ها در این عرصه‬ ‫خیلی دوام نمی اورند؛ اما من جزء ان دسته نیستم‪ .‬باالخره تمام زندگی ها باال و پایین دارد و ممکن‬ ‫است اختالف نظرهایی پیش اید‪ .‬خوشبختانه جایا بسیار روشنفکر و مقتدر است و چیزی که من را به‬ ‫سوی جایا می کشد این است که او بسیار ساده و خاکی و به دور از هرگونه تجمالتی است‪.‬‬ ‫* شما جزء پرمشغله ترین هنرمندان بالیوود هستید‪ .‬یه روز معمولی برای شما‬ ‫چگونه است؟‬ ‫زندگی من مثل زندگی شما‪ ،‬معمولی است‪ .‬منظورم این نیست که شما زندگی معمولی ای دارید‪،‬‬ ‫می دانم که زندگی تان خیلی سخت است‪ .‬من از قرارگیری در جایگاه شما متنفرم؛ اما زندگی من‬ ‫خیلی نرمال اســت‪ :‬صبح از خواب بیدار می شوم‪ ،‬شغلی دارم که باید انجام بدهم‪ ،‬به محل کارم‬ ‫می روم‪ ،‬بعد به خانه برمی گردم و با خانواده ام هستم‪.‬‬ ‫* ایا تاکنون حس افسوس به سراغتان امده است؟‬ ‫بدترین حس افسوسی که داشتم‪ ،‬ندیدن روند بزرگ شدن بچه هایم بود‪ .‬موقعی که ان ها درحال رشد‬ ‫بودند من از صبح تا شب مشغول کارم بودم‪.‬‬ ‫وقتی به خانه می امدم خواب بودند و وقتی خانه را ترک می کردم هم خواب بودند‪ .‬باید اعتراف کنم که‬ ‫در این مورد به جایا حسودی می کنم که توانسته وقت بیشتری را با بچه ها بگذراند‪.‬‬ ‫شاید ما نتوانستیم زندگی معمولی ای به ان ها بدهیم‪ ،‬مخصوصا از وقتی که من وارد سیاست شدم و‬ ‫یک سری مسائل امنیتی پیش امد‪ .‬درواقع به مدرسه رفتن با ‪ 7-6‬بادیگار ِد اسلحه به دست برای یک‬ ‫بچه در سن رشد‪ ،‬معقول ترین ایده نیست و مطمئنم که می بایست نتیجه معکوس می داد‪.‬‬ ‫نه می توانستند بدون اطالع گارد امنیتی به خانه دوستانشان بروند و نه دوستانشان را به خانه دعوت‬ ‫کنند‪ .‬دستگاه های بازرسی بدنی تمام دوستان و مهمانان را چک می کند و این باعث خجالت ان ها‬ ‫است؛ اما چاره ای نیست!‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪21‬‬ ‫گفتگو‬ ‫*در این عصر تکنولوژی‪ ،‬اهمیت شبکه های اجتماعی را‬ ‫چگونهمی بینید؟‬ ‫همیشــه دو جنبه از ان وجود دارد‪ .‬مردمی هستند که ان را بسیار‬ ‫شخصی و مداخله گر می دانند و نمی خواهند از ان استفاده کنند و خب‬ ‫حرفی نیست؛ اما شما باید جنبه دیگر ان را هم ببینید‪ .‬شما نمی توانید‬ ‫فقط تحسین و تشویق های مردم را ببینید‪ .‬هیچ کس عاری از اشتباه‬ ‫نیست و این اشتباهات باید درک شوند‪ .‬من به این تکنولوژی عالقه‬ ‫دارم‪ .‬نمی توانم بگویم که مردم حتما از ان استفاده کنند یا نه‪ ،‬چون‬ ‫این یک انتخاب سلیقه ای است‪ .‬تمام چیزی که می توانم بگویم این‬ ‫است که من با هر سه شبکه مجازی ‪-‬توییتر‪ ،‬فیسبوک و وبالگم‪-‬‬ ‫زمان های فوق العاده ای را می گذارنم‪ .‬اگر من مرتکب خطایی شدم‪،‬‬ ‫با این شــبکه ها فرصت عذرخواهی را دارم‪ .‬این یک راه عالی برای‬ ‫ارتباط برقرار کردن است‪ .‬با این روش‪ ،‬تمام دنیا بسیار به هم نزدیک‬ ‫می شوند و هیچ چیز دور از دسترس نخواهد بود‪ .‬حس بسیار خوبی‬ ‫است که می توانیم فقط با فشردن یک دکمه با جهان ارتباط برقرار‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫‪22‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫* ایا تاکنون توییتی منتشر کرده اید که بعدا ان را پاک‬ ‫کرده باشید یا از انتشار ان پشیمان شده باشید؟‬ ‫بله‪ .‬گاهی حس کردم که ان مطلب موجب رنجاندن کسی شده‬ ‫و وقتی دیدم که ان شخص ناراحتی اش را بیان کرده‪ ،‬ان را پاک‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫* با کدام بیشــتر می خندید‪ :‬ویدئوهای گربه ها یا‬ ‫ویدئوهایکودکان؟‬ ‫ویدئوهایکودکان‪.‬‬ ‫* به نظر می رسد که بازی های شما در قالب بازی های‬ ‫کلینت ایستوود است‪...‬‬ ‫این طبیعت هر یک از ماست که محصوالت‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬عادات‪،‬‬ ‫فستیوال و سنت ها‪ ،‬خالقیت و حتی واژگانمان را با غربی ها مقایسه‬ ‫می کنیم‪ .‬غرب‪ ،‬اهمیت خودش را دارد و من ان را می ستایم؛ اما‬ ‫ما همیشــه دوست داریم که همه چیز را با غرب مقایسه کنیم‪،‬‬ ‫چرا؟ اقای کلینت ایستوود هنرپیشه بسیار خوبی است و ما همه‬ ‫از همکاری اش با فیلم های جهان اگاهی داریم؛ اما من نیازی به‬ ‫مقایسه هر پروژه ای با غرب نمی بینم‪.‬‬ ‫* ایا تاکنون به روزی فکر کرده اید که تلفن ها از زنگ‬ ‫خوردن خواهند افتاد و رشد گل ها متوقف خواهند شد؟‬ ‫من هر روز و هر ســاعت به ان فکر می کنم‪ .‬یک روزی چنین‬ ‫اتفاقی خواهد افتاد که ان روز نزدیک است‪...‬‬ ‫گفتگو‬ ‫* احساستان در هنگام ایفای یک نقش جدید چگونه‬ ‫اســت؟ خیالتان راحت است که از پس ان برمی ایید یا‬ ‫اضطراب دارید؟‬ ‫این کار برای من همیشه با میزان زیادی اضطراب و عصبانیت همراه‬ ‫است‪.‬‬ ‫* بعد از این همه سال‪ ،‬دیدن خودتان روی پرده نمایش‬ ‫چه حسی دارد؟‬ ‫حس اینکه هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری باقی مانده است‪.‬‬ ‫* چه چیزی شما را در زندگی خوشحال می کند؟‬ ‫اینکه هنوز نفس می کشم‪.‬‬ ‫سواالت کوتاه‪:‬‬ ‫* بزرگ ترین ترس شما؟‬ ‫از دست دادن عزیزان‪.‬‬ ‫* مهارت موردعالقه تان؟‬ ‫مهارتموسیقی‪.‬‬ ‫* اگر بتوانید یک چیــز را در خودتان عوض کنید‪ ،‬ان‬ ‫چیست؟‬ ‫من چیزی را عوض نخواهم کرد‪.‬‬ ‫*بزرگ ترینموفقیتتان؟‬ ‫اینکه پس ِر پدرم هستم‪.‬‬ ‫* چیزی که بیشتر در دوستانتان به ان اهمیت می دهید؟‬ ‫صداقت‪.‬‬ ‫* نویسنده موردعالقه تان؟‬ ‫پدرم‪.‬‬ ‫* قهرمانان زندگی شما؟‬ ‫پدر و مادرم‪.‬‬ ‫* از چه چیزی اصال خوشتان نمی اید؟‬ ‫بیانضباطی‪.‬‬ ‫* گران بهاترین دارایی تان؟‬ ‫خانواده ام‪.‬‬ ‫* اولیــن کاری که صبح بعد از بیدار شــدن انجام‬ ‫می دهید؟‬ ‫به تلفنم نگاه می کنم و پیام هایم را می بینم‪.‬‬ ‫*حیوان درون شما چیست؟‬ ‫ببر یا شاید یک اسب؛ اما قطعا یک مار نیست!‬ ‫* اگر قرار باشــد یک تتو داشــته باشید‪ ،‬محلش‬ ‫کجاست و چه پیامی خواهد داشت؟‬ ‫من هیچ وقت چنین کاری نمی کنم‪ .‬فقط در یکی از فیلم هایم به نام‬ ‫«‪ »Deewar‬این کار را انجام دادم‪.‬‬ ‫* کاراگاه مورد عالقه تان؟‬ ‫شرلوکهولمز‪.‬‬ ‫* اگر می توانستید به عقب برگردید و یک شخصیت‬ ‫تاریخی را مالقات کنید‪ ،‬او چه کسی بود و چرا؟‬ ‫ناپلئون زیرا فکر می کنم چشم انداز بسیار پویایی به زندگی داشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫* بحث های زیادی در مورد نماد و الگو بودن و تفاوت‬ ‫نسل قدیم و جدید وجود دارد‪ .‬نظر شما در این مورد‬ ‫چیست؟‬ ‫در یک جامعه ازاد‪ ،‬این به خود شخص بستگی دارد‪ .‬من تحسین و‬ ‫احترام زیادی برای نسل جوان قائلم‪ .‬ان ها واقعا عالی هستند و من‬ ‫خوشبختم که می توانم با ان ها همکاری کنم‪ ،‬از ان ها نیرو بگیرم‬ ‫و نیز از ان ها یاد بگیرم‪ .‬نسل جوان ما‪ ،‬بیشترین تعداد جمعیت در‬ ‫سراسر جهان را دارد‪ .‬نگران نباشید ما در جایگاه خوبی هستیم‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪23‬‬ ‫گــفتگو‬ ‫گفتگو‬ ‫گفتگو با موسس گروه های ماه و خورشید‬ ‫استاد مجید درخشانی‬ ‫اهنگ سازی ضعیف‪،‬‬ ‫بزرگ ترین دلیل کندی‬ ‫پیشرفت موسیقی‬ ‫‪24‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫گــفتگو‬ ‫گفتگو‬ ‫اهنگ سازی ضعیف‪ ،‬بزرگ ترین دلیل کندی پیشرفت‬ ‫موسیقی‬ ‫بزرگ ترین مسئله ای که اخیرا باعث کندی پیشرفت موسیقی شده‪،‬‬ ‫مسئلهاهنگ سازیاستکهخیلیضعیفشدهاست‪.‬دررشته هایدیگر‬ ‫می بینیم که چقدر نوازنده های با قدرت و با احساس و با تکنیک و خیلی‬ ‫عالیدرنسلجوانپیداشده اند؛ولیدربخشاهنگ سازیخیلیضعیف‬ ‫هستیم‪ .‬بعضی از نوازنده ها اصال اهنگ سازی بلد نیستند و اهنگسازی‬ ‫می کنند!اینباعثشدهتوجهکمترشود‪.‬مردمهمیشهنمی توانندسازسلو‬ ‫بشنوند‪.‬ان هامی خواهندموسیقیارکستریبشنوندوتصنیف هایخوب متاسفانهکسانیمی توانندمطرحشوندکهامکاناتمالی‬ ‫می خواهندکهسال هاستایناتفاقنیفتادهاست‪.‬‬ ‫خوبیداشتهباشند‬ ‫ما االن سه‪-‬چهار خواننده داریم که مطرح هستند؛ اما نسل های جوان‬ ‫وقتیکاریساختهمی شودانرامرزبندیمی کنند‬ ‫هنوز نتوانسته اند مطرح شوند‪ .‬نسل جو ِان جوان تر هم هنوز نتوانسته اند؛‬ ‫در این سال ها تاجایی به موسیقی‬ ‫یا کارشان ضعف داشته یا اهنگ سازی‬ ‫ایران پرداخته شده؛ ولی تاثیرگذاری‬ ‫خوبی نداشته یا موقعیت پیدا نکرده و‬ ‫ان روی مردم خیلی کم بوده است‪.‬‬ ‫یا امکانات پخش ســی دی نداشته اند‪.‬‬ ‫وقتی کاری ســاخته می شود ان را‬ ‫بعضی ها موقعیت خوبی پیدا می کنند و‬ ‫مرزبندی می کنند؛ برخی موسیقی‬ ‫تیتراژ خوبی را می خوانند؛ ولی متاسفانه‬ ‫ایرانیراباان طرفمرزبندیمی کنند‬ ‫کسانیمی توانندخوباجراکنندومطرح‬ ‫وخیلی هاهممی خواهندخصوصیات‬ ‫شوندکهامکاناتمالیخوبیداشتهباشند‪.‬‬ ‫موســیقی ایرانی را حفظ کنند و به‬ ‫این کار‪ ،‬کار پرهزینه ای است و برگشتی‬ ‫همان شکلی که هست با یک ایده‬ ‫هم ندارد؛ به همین دلیل خیلی ها این‬ ‫جدیدعرضهمی کنند‪.‬‬ ‫میدان را پیدا نمی کنند و ان هایی که پیدا‬ ‫کردندنمی توانندجایخالیدیگریراپر‬ ‫مخاطــب عــام بــه‬ ‫کنن ‪.‬د‬ ‫موسیقی های صداوسیمایی‬ ‫خواننده جوان نســل جدید‬ ‫عادت کرده است‬ ‫موردعالقهاقایدرخشانی‬ ‫مخاطب عام و مردم در این ‪-30‬‬ ‫اگر اجازه بدهید از خواننده ای اســم‬ ‫‪ 40‬سال‪،‬بهموسیقی هایصداوسیما‬ ‫ببرم که هنوز نخوانده است؛ اقای هادی‬ ‫عادتکردندکهموسیقی هایفاخری‬ ‫ی‬ ‫حسین ‪.‬‬ ‫هم نبودنــد؛ وگرنه در بین جوان ها‬ ‫خودشماباایشانکارمی کنید؟‬ ‫موسیقی خوب هم داشتیم؛ مثل اقای قمصری که چه در نوازندگی و چه بله‪ ،‬داریم یک کارهایی می کنیم‪ .‬خواننده قدری است و در اواز کم‬ ‫در اهنگ سازی از نظر من خیلی حرف های تازه ای می تواند داشته باشد؛ نمی اورد‪.‬ازشاگردانخوباستادشجریانهمهستندوموردتاییدایشان‪.‬‬ ‫اماازهمانابتداخیلی هامخالفتکردندوموضعگرفتند؛بااین حالایشان ان شاءاهلل قرار است کار ایشان به بازار بیاید و یک کمی جاهای خالی را‬ ‫راه خودش را رفت و روزبه روز در این مسیر پخته تر شد‪ .‬امثال ایشان هم پرکند‪.‬‬ ‫کمنداریمولیاهنگ سازیضعیفیداریم‪.‬‬ ‫حال و روز استاد شجریان‬ ‫چند روزی هست که از سفر امده ام و از حال و روز ایشان خبر ندارم‪.‬‬ ‫موسیقیپاپ‬ ‫شاید در چند روز اینده از حال ایشان با خبر شوم‪.‬‬ ‫به صورت جدی موســیقی پاپ را دنبال نمی کنم؛ ولی می شنوم‪،‬‬ ‫بچه هایمانگوشمی کنند‪.‬‬ ‫در موسیقی پاپ با کمی تبلیغات می توانند خودشان را‬ ‫مطرحکنند‬ ‫اگرهمهخواننده هاییکهتازهامدندباکیفیتبودندخوببود‪،‬کمااینکه‬ ‫درپاپگذشتهبود؛ولیاالنهمهان هاخوانندهنیستند‪.‬درموسیقیسنتی‬ ‫همهمین طوراست؛یکعده ایخوانندهمی شوندکهخیلیقدرنیستند‪.‬‬ ‫در موسیقی پاپ با کمی تبلیغات می توانند خودشان را مطرح کنند؛ ولی‬ ‫دوره این جور پاپ ها کوتاه است؛ مگر اینکه کار پاپ ماندگاری شود‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪25‬‬ ‫گــفتگو‬ ‫گفتگو‬ ‫برای اینده هیچ برنامه ای ندارم‪ ،‬فقط برای ضبط برنامه دارم و نیز‬ ‫دو کنسرت استانی داریم که ‪ 2‬سال از شروع این کنسرت می گذرد؛‬ ‫این کنسرت‪ ،‬موسیقی در شهرهای مختلف است که بعد از چند روز‬ ‫تمرین یک مجموعه اثار در شهرهای مختلف‪ ،‬اجرا می رویم‪ .‬این‬ ‫ِ‬ ‫کنسرتبرایخودمخیلیخوشاینداست؛چونبانوازنده هایجواندر‬ ‫شهرهایمختلفاشنامی شوم‪.‬اینمدلکاررادراصفهانوخوزستان‬ ‫داشتم و در اوایل شهریور امسال نیز این برنامه ها را در استان گلستان‬ ‫و شیراز دارم‪.‬‬ ‫همکاریباسپیده خداوردی‬ ‫خانم خداوردی در البوم «سپیدار» نوازنده ساز شهنواز بودند؛ ساز‬ ‫بزرگی که استاد شجریان ساخته بودند و صدای بم زیبایی داشت‪ .‬من‬ ‫درچندینتورکنسرتبااینگروههمراهبودموکم کماحساسکردیم‬ ‫ایشان عالقه مند به ضبط یک سری اشعار هستند که بعد به صورت‬ ‫جدی صحبت شد‪ .‬اول چند نمونه ضبط کردیم که چندین بار تغییر‬ ‫کرد؛ ابتدا اشعاری از شعرای مختلف را گذاشتیم؛ اما بعد به این نتیجه‬ ‫رسیدیم که شعر از یک شاعر و از هوشنگ ابتهاج باشد‪ .‬بعد نتیجه‬ ‫گرفتیم یک مجموعه باشد و‬ ‫استاد لطفی و استاد‬ ‫ایشان هم خیلی با عالقه کار‬ ‫مشکاتیانقدرت های‬ ‫را دنبــال کردند و چندین بار‬ ‫موســیقی ایرانی ما‬ ‫برای ضبط به استودیو امدند‪.‬‬ ‫بودند‬ ‫من هم یک سری موسیقی‬ ‫در این دو سه سال اخیر‪،‬‬ ‫در ارشیوم داشتم و یک سری‬ ‫موسیقی ایرانی در بدترین‬ ‫موســیقی جدید هم اضافه‬ ‫حالتش اســت‪ .‬خیلی از‬ ‫کــردم‪ .‬درنهایت‪ ،‬با هم یک‬ ‫استادها کم کار کردند و یا‬ ‫مجموعه ای درست کردیم و‬ ‫از دست رفتند؛ مثل استاد‬ ‫اینشعرهابههمپیوستهشد‪.‬‬ ‫توسط صفحات کانون پژوهشی با شعر فارسی اشنا لطفی و استاد مشکاتیان‪ .‬این ها قدرت های موسیقی ایرانی ما بودند‪.‬‬ ‫یداد و اقای مشکاتیان‬ ‫استاد لطفی اصال صحنه موسیقی را تغییر م ‬ ‫شدم‬ ‫همکاری من در ابتدا همکاری موسیقایی بود‪ ،‬بعد شعر و موسیقی همهمین طور‪.‬‬ ‫با هم تلفیق داده شد و واقعا کار توانمندی شد‪ .‬خانم خداوردی خیلی‬ ‫خوب دکلمه کردند‪ .‬خودم در یک دوره ای در نوجوانی توسط صفحات‬ ‫کانونپژوهشیکهیکشاعرمثلشاملوشعرهایمث ً‬ ‫النیماراخوانده‬ ‫بود‪ ،‬با شعر فارسی اشنا شدم و دیدم خیلی تاثیرگذار است‪.‬‬ ‫افزایشتاثیرگذاریشعربه صورتموسیقی‬ ‫چون االن‪ ،‬در این دوران‪ ،‬کمتر کسی سراغ کتاب می رود گفتیم‬ ‫شاید تاثیرگذاری شعر به صورت موسیقی خیلی بیشتر باشد؛ پس‬ ‫تصمیم به انجام این کار گرفتیم تا ادبیات شعری بیشتر در ذهن مردم‬ ‫ما بماند؛ همان طور که سال ها و قرن هاست که مانده است‪.‬‬ ‫شرکتیکهقراربودالبومرامنتشرکندبدقولیکرد!‬ ‫خانم خداوردی با اقای ســایه صحبت کردند و موافقت ایشان را‬ ‫شفاهیگرفتند‪.‬ایشانسرضبطبرنامه هانبودند؛ولیدرجریانبودند‪.‬‬ ‫یک شرکتی قرار بود که کار انتشار البوم را انجام بدهد؛ ولی متاسفانه‬ ‫بدقولیکردندوچندسالیفاصلهافتاد‪.‬بعدازاینچندسالدوبارهشروع‬ ‫به کار کردیم‪ .‬تمام این کارها را خانم خداوردی انجام دادند؛ من هیچ‬ ‫قدمی در این مورد برنداشتم‪ ،‬با تالش ایشان این کار به انتشار رسید‪.‬‬ ‫برنامه هایپیش روبرایاینده‬ ‫‪26‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫ضرب المثل‬ ‫اش نخورده و دهان سوخته‬ ‫ی دور‪ ،‬مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت‪.‬‬ ‫در زمان ها ‬ ‫شاگرد او پسر خوب و مودبی بود؛ ولیکن کمی خجالتی بود‪ .‬مرد تاجر همسری‬ ‫کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و اش های خوشمزه او دهان هر‬ ‫کســی را اب می انداخت‪ .‬روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود‪.‬‬ ‫شاگرد درب دکان را باز کرده بود و جلوی ان را اب و جاروب کرده بود؛ ولی‬ ‫هرچه منتظر ماند از تاجر خبری نشد‪ .‬قبل از ظهر به او خبر رسید که حال‬ ‫تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود‪ .‬پسرک درب دکان را بست و دنبال‬ ‫دکتر رفت‪ .‬دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاینه کرد و برایش دارو نوشت‪.‬‬ ‫پســر بیرون رفت و دارو را خریدو وقتی به خانه برگشت‪ ،‬دیگر ظهر شده‬ ‫بود‪ .‬پسرک خواست دارو را بدهد و برود؛ ولی همسر تاجر خیلی اصرار کرد و‬ ‫او را برای ناهار به خانه اورد‪ .‬همسر تاجر برای ناهار اش پخته بود‪ .‬سفره را‬ ‫انداختند و کاسه های اش را گذاشتند‪ .‬تاجر برای شستن دست هایش به حیاط‬ ‫رفت و همسرش به اشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد‪ .‬پسرک خیلی‬ ‫خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را انجا نخورد‪ .‬فکر کرد‬ ‫بهتر است بگوید دندانش درد می کند‪ .‬دستش را روی دهانش گذاشت‪ .‬تاجر‬ ‫به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته‪ ،‬به او گفت‪:‬‬ ‫«دهانت سوخت؟ حاال چرا این قدر عجله کردی‪ ،‬صبر می کردی تا اش سرد‬ ‫شود ان وقت می خوردی»! زن تاجر که با قاشق ها از راه رسیده بود به تاجر‬ ‫گفت‪« :‬این چه حرفی است که می زنی؟ اش نخورده و دهان سوخته؟ من‬ ‫که تازه قاشق ها را اوردم»‪ .‬تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده است‪.‬‬ ‫ی را متهم به گناهی کنند؛ ولی ان فرد گناهی نکرده‬ ‫ی کس ‬ ‫ن پس‪ ،‬وقت ‬ ‫از ا ‬ ‫باشد گفت ه می شود‪« :‬اش نخورده و دهان سوخته»‪.‬‬ ‫دعوا سر لحاف مال بود‬ ‫در یک شب زمستانی سرد‪ ،‬مال در رختخواش خوابیده بود که یکباره‬ ‫صدای غوغا از کوچه بلند شد‪ .‬زن مال به او گفت که بیرون برود و ببیند‬ ‫که چه خبر اســت‪ .‬مال گفت‪« :‬به ما چه‪ ،‬بگیر بخواب»‪ .‬زنش گفت‪:‬‬ ‫«یعنی چه که به ما چه؟ پس همسایگی به چه درد می خورد»؟ سروصدا‬ ‫ادامه یافت و مال که می دانست بگومگو کردن با زنش فایده ای ندارد با‬ ‫بی میلی لحاف را روی خودش انداخت و به کوچه رفت‪ .‬گویا دزدی به‬ ‫خانه یکی از همسایه ها رفته بود؛ ولی صاحبخانه متوجه شده بود و دزد‬ ‫موفق نشده بود که چیزی بردارد‪ .‬دزد در کوچه قایم شده بود همین‬ ‫که دید کم کم همسایه ها به خانه هایشان برگشتند و کوچه خلوت شد‪،‬‬ ‫چشمش به مال و لحافش افتاد و پیش خود فکر کرد که از هیچی بهتر‬ ‫اســت‪ .‬به طرف مال دوید و لحافش را کشید و به سرعت دوید و در‬ ‫تاریکی گم شد‪ .‬وقتی مال به خانه برگشت زنش از او پرسید‪« :‬چه خبر‬ ‫بود؟» مال جواب داد‪« :‬هیچی‪ ،‬دعوا سر لحاف من بود‪ ».‬و زنش متوجه‬ ‫شد که لحافی که مال رویش انداخته بود دیگر نیست‪.‬‬ ‫این ضرب المثل هنگامی استفاده می شود که فردی در دعوایی که به‬ ‫او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی‪ ،‬مالی را از دست‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫خیاط هم در کوزه افتاد‬ ‫در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود‪ .‬وقتی‬ ‫کسی می مرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند‪.‬‬ ‫یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشــمارد و چون سواد‬ ‫نداشــت کوزه ای به دیوار اویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی ان‬ ‫گذاشت‪ .‬هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک‬ ‫سنگ داخل کوزه می انداخت و اخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگ ها را‬ ‫می شــمرد‪ .‬کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک‬ ‫سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر؟‬ ‫خیاط می گفت امروزسه نفر توی کوزه افتادند‪ .‬روزها گذشت و خیاط هم مرد‪.‬‬ ‫یک روز مردی که از فوت خیاط اطالعی نداشت به دکان او رفت و مغازه‬ ‫را بسته یافت‪ .‬از همسایه پرسید‪ :‬خیاط کجاست؟ همسایه به او گفت‪ :‬خیاط‬ ‫هم در کوزه افتاد‪.‬‬ ‫این گونه شد که این حرف ضرب المثل شد و وقتی کسی به یک بالیی دچار‬ ‫می شود که پیش از ان درباره اش حرف می زده‪ ،‬می گویند ‪« :‬خیاط هم در‬ ‫کوزه افتاد»‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪27‬‬ ‫موسیقی‬ ‫تحریر‬ ‫بیا که پرده گلریز هفت خانه چشم کشیده ایم به تحریر کارگاه‬ ‫خیال‬ ‫تحریر به زبان ســاده‪ ،‬قطع و وصل صدا در حنجره اســت که در اصطالح‬ ‫عام به ان چهچهه می گویند‪ .‬تحریر‪ ،‬صوتی اهنگین و بدون کالم است که‬ ‫توسط خواننده قبل و یا پس از ادای شعر به جهت تکمیل ملودی اوازی‪ ،‬به‬ ‫شکل های مختلف ادا می شــود و برای تزیین جمله اوازی به کار می رود و‬ ‫درواقع جمله بندی شعری را کامل می کند‪ .‬در کالس های اواز فقط نمونه ای از‬ ‫تحریرها یاد گرفته می شود‪ .‬هنرجو باید خود به دنبال یادگیری انواع تحریرها‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫حسینعلی مالح در کتاب «حافظ و موسیقی» می نویسد‪:‬‬ ‫«خوش اواز در موسیقی به کسی گفته می شود که در انجام تحریر‪ ،‬مستعد و‬ ‫توانمندباشد»‪.‬‬ ‫تحریر قابل مقایســه با هیچ سازی نیست؛ بلکه به عقیده نگارنده به مراتب‬ ‫زیباتر است و به نوعی به جای ساز نیز عمل می کند‪ .‬تحریر بر روی حروف‬ ‫صدادار (ا‪ -‬اُ‪ -‬ای‪ -‬ا‪ -‬ا و او) ادا می شــود‪ .‬اجرای تحریرها نباید یکنواخت و‬ ‫تکراری باشــد؛ یعنی اجرای اواز با یک نوع تحریر درست نیست و به طور‬ ‫کلی‪ ،‬یکنواختی تحریر و ملودی های اوازی برای شنونده خسته کننده می شود‪.‬‬ ‫زنده یاد استاد تاج اصفهانی متنوع ترین تحریرها را اجرا می کرد‪.‬‬ ‫اســتاد محمدرضا لطفی در کتاب «موســیقی اوازی ایران»‬ ‫می نویسد‪:‬‬ ‫«تحریر همیشه برای زیبا کردن جمله موسیقی به کمک می اید و خود مستقال‬ ‫نمی تواند به صورت جدا به شنونده ارائه گردد‪ .‬همان طور که کلمه‪ ،‬هجاهای‬ ‫مختلف دارد‪ ،‬تحریر نیز در ارائه جمله موســیقی‪ ،‬هجاهای مختلف به خود‬ ‫می گیرد»‪.‬‬ ‫حسن یوسف زمانی‪ ،‬یکی دیگر از اساتید موسیقی‪ ،‬در این مورد‬ ‫می گوید‪:‬‬ ‫«تحریر یکی از ظریف ترین و حســاس ترین اصــل در امر خوانندگی اواز‬ ‫و اهنگ های موســیقی سنتی اســت که لحن خواننده را جذابیت ویژه ای‬ ‫می بخشد؛ ولی بجا و به موقع باید از ان استفاده شود‪ .‬درحقیقت‪ ،‬تحریر نوعی‬ ‫قهقهه نرم‪ ،‬کنترل شده و اگاهانه است که از ته حلق به طور مقطع به تارهای‬ ‫صوتی برخورد نموده و صداها را یکی پس از دیگری به طور جدا از هم ایجاد‬ ‫می نماید‪ .‬تحریر معموال روی نت هایی که دارای کشش بیشتری هستند به‬ ‫راحتی قابل اجرا است‪ .‬صدای بعضی ها به خوبی قابلیت اجرای تحریر دارد‪ ،‬این‬ ‫دسته از خوانندگان هنگام اجرای اواز سعی می کنند کمبود یا فقدان تحریر در‬ ‫‪28‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫صدایشان را با شگرد دیگری جبران کنند؛ لذا به جای استفاده از‬ ‫حلق‪ ،‬با فک های خود بازی کرده و فضای داخلی دهان را باز و‬ ‫بسته می نمایند‪ ،‬به این وسیله تغییراتی در صدای خواننده به وجود‬ ‫می اید؛ ولی مسلم ًا تحریر نیست چون مخرج تحریر حتما باید‬ ‫از گلو باشد»‪.‬‬ ‫انواع تحریر‬ ‫ چکشی (علیخان)‬‫ مقطع (عارف قزوینی با دو دانگ صدا در اجرای این تحریر‬‫تبحر داشته است)‬ ‫زیرورو(سیدحسینطاهرزادهلنگ‪،‬یکدرمیانرفت وبرگشت)‬‫ غنه (تحریری که از بینی خارج می شود و جنس صدا کمی‬‫تغییر می کند) (اقبال اذر‪ ،‬قمر)‬ ‫ بلبلی (ظلی)‬‫ دو تا یکی (قمرالملوک وزیری)‬‫ خرده تحریر (به صورت نت های زینت)‬‫ فرازین‬‫ فرودین‬‫ فواره ای مسلسل‬‫و بی شمار بافت های تحریری دیگری که می توانیم داشته باشیم‪.‬‬ ‫موسیقی‬ ‫درک موســیقی توســط چه تقویت جنبه ارکستری سنتور‬ ‫عضوی در بدن انجام می شود؟‬ ‫حواس پنجگانه وسیلۀ ارتباط انسان با عالم خارج است‪.‬‬ ‫واکنش ما در برابر اصوات فقط از طریق گوش نیست‪.‬‬ ‫تمامی اعضای بدن ما از جمله مو و پوست و کل سیستم بدن‬ ‫انسان در برابر امواج صوتی محیط واکنش نشان می دهند‪.‬‬ ‫یک ازمایش ساده این موضوع را اثبات می کند‪.‬‬ ‫درحالیکه با هر وسیلۀ ممکن مانع شنیدن خود می شوید‪ ،‬در‬ ‫مجاورت صدای طبل های بزرگ قرار بگیرید‪ .‬گویی بدنتان‬ ‫با دیواری از ارتعاش برخورد می کند‪ .‬دنده ها و جناغ ســینه با‬ ‫ضربه های طبل ارتعاش پیدا می کند‪ .‬گاهی با درک ارتعاش‪،‬‬ ‫مو بر بدن راست می شود‪.‬‬ ‫ما حتی قبل از تولد در صوت غوطه ور بوده ایم‪.‬‬ ‫جنینی که در رحم مادر قرار دارد در اثر ضربان اهنگین قلب مادر‬ ‫و صدای مالیم دستگاه گوارش و سایر فرایندهای جسمانی‬ ‫او ارامــش می یابد‪ .‬مادران در هنگام بغل کردن نوزادان خود‪،‬‬ ‫می بایست او را در نیمۀ چب بدن خود قرار دهند تا با شنیدن‬ ‫صدای قلب مادر ارام بگیــرد‪ .‬الالیی خواندن مادر می تواند‬ ‫ضربان نامنظم قلب نوزاد را ارام و منظم کند‪.‬‬ ‫پیام عصبی از گیرنده های حسی‪ ،‬مانند چشم‪ ،‬گوش‪ ،‬پوست و‬ ‫… به مرکز عصبی یعنی کورتکس مغز منتقل می شود و فرایند‬ ‫ادراک حسی شکل می گیرد‪ .‬اصواتی که به مغز ما می رسد‪،‬‬ ‫حواس و عواطف را تحریک می کند و با ایجاد انرژی موجب‬ ‫انگیزه و فعالیت می شوند‪.‬‬ ‫بطورکلی موسیقی از طریق تحریک تخیل‪ ،‬تداعی و تهییج‬ ‫عواطف در روحیۀ شنونده اثر می گذارد‪.‬‬ ‫مرکز دریافت موسیقی در مغز انسان درست همان نقطه ای‬ ‫است که وظیفۀ یادگیری‪ ،‬کنترل و ابراز احساسات را بر عهده‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫دانشمنداندانشگاهدورتموندمی گویند‪:‬‬ ‫علت تکرار شدن ناخوداگاه برخی قطعات موسیقی در ذهن‬ ‫انسان‪ ،‬به ناحیه ای در قشر جلویی مغز بازمی گردد‪ .‬این قسمت‬ ‫از مغز مســئولیت پردازش صداهای اولیه و ساده‪ ،‬استدالل و‬ ‫یاداوری خاطرات را بر عهده دارد‪.‬‬ ‫پیشرفت و تکامل موسیقی مستلزم پیشرفت فن ارکستراسیون و ترقی تکنیک‬ ‫سازهاست‪ .‬تقویت جنبۀ ارکستری سنتور مسئله ایست که از دو منظر باید موردتوجه‬ ‫قرار گیرد‪:‬‬ ‫اول از نظر نوازنده‪ ،‬دوم از نظر وضع ساختمانی سنتور‪.‬‬ ‫‪ .1‬از نظر نوازنده انچه می توان یاداور شد این است که نوازندگان سنتور اوال‪ ،‬باید‬ ‫ســعی نمایند به قواعد نت و موسیقی نظری اشنایی کافی داشته باشند‪ .‬ثانیا‪ ،‬با‬ ‫اجرای قطعات و اثار صحیح و اساسی قدرت اجرای خود را تکامل بخشند‪ .‬ثالثا‪،‬‬ ‫نوازندگی در ارکســتر را ناچیز نشمرده بلکه ان را اساسی ترین قسمت کار خود‬ ‫محسوب کرده و متوجه باشند که قدرت نوازنده هنگامی مسلم می گردد که بتواند‬ ‫در ارکستر وظیفۀ خود را به نحواحسن انجام دهد‪.‬‬ ‫باید توجه داشــته باشــید که نوازندگی در ارکســتر تمرین خاصی الزم دارد و‬ ‫به همین جهت نوازندگان سنتور باید از هر فرصتی استفاده نموده هرچه بیشتر در‬ ‫ارکستر شرکت نمایند تا از این راه تجربه و مهارت کافی به دست اورند‪.‬‬ ‫‪ .2‬به غیر از توجه و عالقۀ نوازندگان سنتور به کا ِر ارکستر وضع ساختمانی سنتور‬ ‫نیز در این امر موثر اســت و چنانچه سه مورد زیر رعایت شود در تقویت جنبۀ‬ ‫ارکستری سنتور گام بزرگی برداشته خواهد شد‪.‬‬ ‫الف‪ -‬موضوع کوک سنتور که باید موردبررسی دقیق قرار گیرد‪.‬‬ ‫ب‪ -‬مسئلۀ پرده های کروماتیک تا حدامکان موردتحقیق و ازمایش قرار گیرد‪.‬‬ ‫ج‪ -‬وسعت سنتور مشخص گردد و حدود ان تثبیت شود‪ .‬اصوال در کشورهایی که‬ ‫موسیقی راه تکامل خود را یافته و فن ارکستراسیون پیشرفت الزم را نموده است‬ ‫وضع سازها نیز از نظر ارکستر تثبیت شده است‪ ،‬بدین معنی که قاعدۀ ساختمان هر‬ ‫ساز مشخص است و به همین جهت وسعت سازها نیز معلوم است و نویسندگان‬ ‫اهنگ تکلیف خود را می دانند‪ ،‬ولی در کشور ما هنوز برای ساختن سازها قاعدۀ‬ ‫مشخصی وجود ندارد و هریک از سازندگان االت موسیقی بنا به سلیقۀ خود نوع‬ ‫بخصوصی ساز را می سازند و مالک و معیاری از نظر بزرگی و کوچکی سازها در‬ ‫دست نیست‪ .‬درنتیجه‪ ،‬وسعت سازها نیز متغیر است‪.‬‬ ‫برگرفته از کتاب مجموعه مقاالت سنتور‬ ‫به نقل از داریوش صفوت‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪29‬‬ ‫عکاسی‬ ‫می شود‪ .‬منشور‪ ،‬پس از انعکاس های متعدد‪ ،‬جهت تصویر را به سمت‬ ‫منظره یاب دوربین‪ ،‬تغییر می دهد‪ .‬درواقع‪ ،‬تصویر از لنز دوربین دریافت‬ ‫شده است‪ .‬با فشردن دکمه عکس برداری ‪ ،‬ایینه مسیر نور را ازاد کرده‪،‬‬ ‫نور به فیلم می رســد‪ .‬چون ایینه از مسیر نور کنار رفته است تصویر‬ ‫در منظره یاب دیده نمی شود‪ .‬سیستم دوربین های تک لنز انعکاسی را‬ ‫«‪ »S.L.R‬می نامند‪.‬‬ ‫ب) سیستم دولنز انعکاسی‬ ‫اشنایی با ویز ور‬ ‫یا منظره یاب‬ ‫در یک تعریف ساده‪ ،‬ویزور یا منظره یاب‪ ،‬دریچه ای است که‬ ‫عــکاس از درون ان فضای عکس یا کادر عکس را می بیند و‬ ‫انتخاب می کند‪ .‬در این شماره‪ ،‬انواع مختلف ویزور را تعریف کرده‬ ‫و با طرز کار و ماهیت هر یک از این منظره یاب ها اشنا خواهیم‬ ‫شد‪.‬‬ ‫ویزورها به دو دسته تقسیم می شوند‪:‬‬ ‫‪ -۱‬ویزورهای انعکاسی‬ ‫این ویزورها در دو دسته از دوربین ها به کار رفته اند‪:‬‬ ‫الف) ویزور انعکاسی با سیستم تک لنزی‬ ‫تصویری که به وسیله لنز ایجاد شده به ایینه ای ‪ ۴۵‬درجه برخورد‬ ‫می کند و به قســمتی که یک منشور در انجا تعبیه شده هدایت‬ ‫‪30‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫این دوربین ها دارای دو لنز با فاصله کانونی یکسان هستند که به هم‬ ‫جفت شده اند‪ .‬این دوربین ها از دو اتاقک سوار بر هم تشکیل شده اند‪ .‬در‬ ‫اتاقک باال فقط منظره یاب و ایینه ‪ ۴۵‬ثابت تعبیه شده و در اتاقک پایین‬ ‫فیلم قرار دارد و هر لنز به یکی از اتاقک ها مربوط می شود‪ .‬ایینه نصب‬ ‫شــده در اتاقک باال‪ ،‬تصویر دریافتی از لنز باالیی را به سمت شیشه‬ ‫مات منظره یاب هدایت می کند‪ .‬این دوربین ها را «انعکاسی» می نامند‪.‬‬ ‫اطراف شیشه مات با تیغه های فلزی متحرک‪ ،‬پوشیده شده و لنز پایین‬ ‫تصویر را برای ثبت بر روی فیلم ایجاد می کند‪ .‬چون بین دو لنز فاصله‬ ‫اندکی وجود دارد تصویری که با چشم دیده می شود با تصویر ثبت شده‬ ‫بر روی فیلم مقداری متفاوت است‪ .‬این اختالف در فواصل بیشتر از‬ ‫‪ ۲۰‬متر محسوس نیست‪ .‬اختالف زاویه بین منظره یاب و لنز اصلی را‬ ‫«خطای پارالکس» یا «اختالف منظره» می نامند‪ .‬سیستم دوربین های‬ ‫دو لنز انعکاســی را با کد « ‪ »T.L.R‬نشــان می دهند که کادر ‪۶×۶‬‬ ‫سانتیمتری را عکس برداری می کند‪.‬‬ ‫عکاسی‬ ‫‪ -۲‬ویزورهای غیرانعکاسی‬ ‫مکان این منظره یاب ها در باالی دوربین است (گاهی با کمی انحراف‬ ‫افقی) انچه که در منظره یاب می بینید با انچه از طریق لنز بر روی حسگر‬ ‫دوربین تابانده می شــود ‪ ،‬متفاوت اســت ‪ .‬این اختالف دید را «خطای‬ ‫منظر» یا «خطای پارالکس» می نامند ‪ .‬خطای پارالکس در فواصل کمتر‬ ‫سوژه ‪ ،‬مشهودتر است ‪ .‬در بسیاری از موارد ‪ ،‬منظره یاب های اپتیکال فقط‬ ‫درصدی (‪ ۸۰‬تا ‪ ۹۰‬درصد) از کل تصویر را نشان می دهند ؛ بنابراین‪ ،‬برای‬ ‫کادربندی دقیق تر‪ ،‬استفاده از مانیتور دوربین توصیه می شود ‪.‬‬ ‫مانیتور‪LCD‬‬ ‫منظره یاب هایــی که تصویــر را به طور مســتقیم و بدون‬ ‫واســطه دریافت می کنند و جدا از لنز دوربین عمل می کنند‬ ‫«غیرانعکاسی» نامیده می شوند که بیشتر در دوربین های قطع‬ ‫کوچک و مینوکسی به کار می رود‪ .‬این ویزورها مانند دریچه ای‬ ‫در کنار لنز قرار دارند که با قرارگرفتن چشم در پشت ان ها‪،‬‬ ‫مستقیم ًا به موضوع نگریسته می شود‪.‬‬ ‫روش اصالح خطای پارالکس‬ ‫برای رفع خطای پارالکس یا اختالف منظر‪ ،‬راه های مختلفی‬ ‫از طرف سازندگان این نوع دوربین ها پیشنهاد شده است که‬ ‫استفاده از سه پایه مخصوص رفع خطای پارالکس و استفاده از‬ ‫عالئم داخل ویزور دوربین از ان جمله است؛ اما در یک روش‬ ‫ساده می توانید پس از تنظیم های اولیه دوربین را هم جهت‬ ‫منظره یاب‪ ،‬اندکی تغییر مکان دهید و سپس عکاسی نمایید‪.‬‬ ‫منظره یاب در دوربین های دیجیتال‬ ‫انواع مختلف منظره یاب و نمایشــگر ‪ LCD‬در دوربین های‬ ‫عکاسی دیجیتال متفاوت بوده و عبارت اند از‪:‬‬ ‫منظره یاباپتیکال‬ ‫این نوع منظره یاب از یک سیستم ساده اپتیکی که همگام با‬ ‫لنز دوربین عمل زوم را انجام داده و مسیر نوری ان موازی با‬ ‫لنز دوربین است‪ ،‬تشکیل شده است ‪ .‬این منظره یاب ها کوچک‬ ‫بوده و مشــکل عمده ان ها دقت کادر است ‪ .‬از انجایی که‬ ‫مانیتور دوربین های دیجیتال به صورت بالفاصله‪ ،‬انچه را توســط لنز‬ ‫بر روی حسگر دوربین تابانده می شود ‪ ،‬بدون خطای پارالکس نمایش‬ ‫می دهد ‪ .‬این عمل را مشاهده از طریق لنز یا ‪ TTL‬می نامند ‪ .‬توجه داشته‬ ‫باشید استفاده از مانیتور باعث کاهش عمر باتری شده و ممکن است‬ ‫نتوانید تحت نور شــدید به خوبی کادربندی کنید ‪ .‬در اکثر دوربین های‬ ‫دیجیتال ‪ SLR‬از مانیتور فقط برای مشاهده عکس گرفته شده استفاده‬ ‫می شود؛ مگر مدل هایی که قابلیت ‪ Live View‬داشته باشند‪.‬‬ ‫منظره یاب اپتیکال در دوربین های ‪ SLR‬‬ ‫منظره یاب اپتیکال دوربین های ‪ SLR‬انچه را که لنز بر حسگر می تاباند‬ ‫بدون خطای پارالکس از طریق سیســتم اینه و منشور به چشم شما‬ ‫می رساند ‪ .‬با فشار دادن دکمه شاتر ‪ ،‬اینه باال رفته و نور بر حسگر تابانده‬ ‫می شود ‪.‬منظره یاب هایاپتیکالبه طورمعمولداراییکصفحهنمایش‬ ‫‪ LCD‬در پایین خود بــوده که اطالعات عکس برداری مثل نوردهی ‪،‬‬ ‫فوکوس و ‪ . ..‬را نشان می دهد ‪ .‬اگر از عینک طبی هنگام عکس برداری‬ ‫استفاده می کنید وجود دکمه تصحیح دیوپتر را در کنار منظره یاب بررسی‬ ‫کنید ‪.‬‬ ‫منظره یاب هایالکترونیک(‪)EVF‬‬ ‫منظره یاب هــای الکترونیک همانند مانیتور عمل کــرده و به صورت‬ ‫بالدرنگ تصویر نهایی را نشان می دهند ‪ .‬این منظره یاب ها در حقیقت‬ ‫یک مانیتور کوچک بوده که به شما امکان می دهد تحت نور شدید نیز به‬ ‫راحتی کادربندی کنید ‪ .‬این منظره یاب ها دارای خطای پارالکس نیستند ‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪31‬‬ ‫گردشگری‬ ‫رازهاییناگفتهازدیدنی ترینمکان هایدنیا!‬ ‫دنیاپرازجاهایدیدنیواثارتاریخیاستوحتیمشهورترینودیدنی تریننقاطدنیاهمهنوزرازهایناگفتهجهانراسربستهنگهداشته اند‪.‬‬ ‫در این شماره‪ ،‬قصد داریم تا پرده از رازهای ناگفته از دیدنی ترین مکان های دنیا که کمتر کسی از ان ها خبر دارد! را برای شما برداریم‪.‬‬ ‫‪ -۱‬برج ایفل‬ ‫این برج در ســال ‪ ۱۸۸۹‬ساخته شــد تا برای ورود‬ ‫به نمایشــگاه جهانی خدمت کند‪ .‬رازی جالب هم در‬ ‫ســاختمان این برج وجود دارد‪ :‬بــرج ایفل دارای یک‬ ‫اپارتمان مخفی در باالترین قسمت خود است که برای‬ ‫خالق برج‪ ،‬یعنی گوستاو ایفل‪ ،‬ساخته شده است‪ .‬جالب‬ ‫است بدانید که بسیاری از مردم پاریس از شکل و شمایل‬ ‫این برج خوششان نمی اید و خواستار تخریب ان هستند!‬ ‫‪ -3‬میدان ترافالگار‬ ‫«این میدان که در قلب شهر لندن در کشور انگلستان قرار‬ ‫گرفته است‪ ،‬به عنوان مرکز اکثر اشوب های دراماتیک تاریخ‬ ‫این کشور مثل دوشنبه سیاه و یکشنبه خونین است‪ .‬با توجه‬ ‫به تاریخ خشــونت امیز در مورد این بنای تاریخی‪ ،‬مقامات‬ ‫می خواستتند تا افسرهای پلیس همیشه در مکان های تعیین‬ ‫شده خود حضور داشته باشند تا در صورت نیاز به سرعت در‬ ‫دسترس باشــند؛ اما پیدا کردن و دیدن ان ها در این میدان‬ ‫تقریبا غیرممکن بود‪ ،‬مگر اینکه جرمی از شما سر می زد و‬ ‫ناگهان پلیســی از ناکجااباد برای دستگیر کردن شما وارد‬ ‫عمل می شد! چرا نمی توانستید پلیس ها را ببینید؟ زیرا ان ها‬ ‫درون این محفظه بسیار کوچک که ایستگاه ‪ Lilliput‬نامیده‬ ‫می شد قرار می گرفتند!‬ ‫‪32‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫‪ -2‬یادبود لینکون‬ ‫این بنا در واشینگتن دی سی واقع شده است که به‬ ‫احترام ابراهام لینکلن ساخته شده و بسیار منحصربه فرد‬ ‫است؛ اما یک راز ناگفته هم در ساختمان این بنا مخفی‬ ‫شــده است‪ .‬اگر بتوانید از نزدیک به این بنا نگاه کنید‪،‬‬ ‫متوجه وجود دربی در قسمت جانبی ان خواهید شد‪ .‬این‬ ‫درب شما را به سمت سالنی زیرزمینی هدایت می کند‬ ‫که شبیه به غاری بزرگ و طبیعی است و حتی از سقف‬ ‫این سالن قندیل هایی طبیعی هم اویزان شده است و‬ ‫مانند غارهای ماقبل تاریخی پر از دیوار نوشته و نقاشی‬ ‫است‪ .‬این نقاشی ها توسط فردی که این غار را بنا نهاده‪،‬‬ ‫در ســال ‪ ۱۹۰۰‬میالدی بر روی دیوارهای ان نقش‬ ‫بست هاند‪.‬‬ ‫گردشگری‬ ‫‪ -4‬بنای تاریخی واشنگتن‬ ‫در سال‪ ،۲۰۱۶‬این بنا برای مدت نامعلومی به دلیل تعمیرات‬ ‫اسانسور ان تعطیل شد‪ .‬جالب است بدانید که اسانسور این‬ ‫بنا ســابقه خرابی های زیادی دارد‪ .‬اگرچه این اتفاق برای‬ ‫گردشــگران ناامیدکننده بود؛ اما یک نســخه ‪ ۱۲‬فوتی از‬ ‫این بنا در اشــیانه ای در نزدیکی بنای اصلی ساخته شده تا‬ ‫بازدیدکنندگان بتوانند از نسخه دوم این برج دیدن کنند‪ .‬این‬ ‫بنای پنهان شده به عنوان نقطه کنترل ‪( Geodetic‬وابسته‬ ‫به کوتاه ترین خط بین دو نقطه‪ ،‬به ویژه در سطوح کروی)‬ ‫شناخته می شــود که بخشی از شبکه نقاط کنترلی مشابه‬ ‫در سراســر ایاالت متحده است که کمک به همگام سازی‬ ‫نقشه برداری ‪ Geodetic‬ملی در نقشه های دولتی می کند‪.‬‬ ‫‪( Colosseum-5‬امفی تئاتر)‬ ‫راز ناگفتــه مدفــون در زیر این بنا این اســت کــه در زیر‬ ‫‪ ،Colosseum‬یک ســری تونل هایی که به عنوان سرداب‬ ‫شناخته می شوند وجود دارد‪ .‬این مکان ها‪ ،‬اساسا به عنوان فضایی‬ ‫برای اماده سازی گالدیاتورها قبل از شروع نبرد به کار می رفتند‪.‬‬ ‫همچنین حیواناتی که در مســابقات گالدیاتوری شرکت داده‬ ‫می شدند هم در انجا نگهداری می شدند‪.‬‬ ‫‪ -6‬مجسمه ازادی‬ ‫احتماال می دانید که می شــود به وسیله یک باالبر‬ ‫تا قســمت فوقانی این بنا باال رفت؛ اما ایا می دانستید‬ ‫که توریست ها قبال می توانستند حتی از مشعل این بنا‬ ‫دیدن کنند؟ این قانون به خاطر دلیلی دیوانه وار عوض‬ ‫شــد‪ .‬در ‪ ۳۰‬جوالی ســال ‪ ،۱۹۱۶‬جاسوسان المانی‬ ‫بمبی را در اسکله ای در نزدیکی ‪ Jersey City‬منفجر‬ ‫کردند‪ .‬شدت انفجار به حدی بود که به بازو و مشعل‬ ‫این مجسمه اسیب های شدیدی وارد شد‪ .‬تعمیر کامل‬ ‫زمان بعد از‬ ‫این اسیب ها تا سال ‪ ۱۹۸۴‬طول کشید‪ .‬از ِ‬ ‫این انفجار‪ ،‬دیگر به توریست ها اجازه بازدید از قسمت‬ ‫بازو داده نشد‪ .‬همچنین اگر می خواهید تا مشعل اصلی‬ ‫این مجسمه را ببینید‪ ،‬باید گفت که ان را در موزه ای در‬ ‫همان جزیره نگهداری می کنند‪.‬‬ ‫‪ -7‬دیزنی لند‬ ‫این پارک تفریحی هم‪ ،‬با اینکه بنایی تاریخی نیست؛‬ ‫اما یکی از پربازدیدترین نقاط دنیا به شمار می رود‪ .‬اکثر‬ ‫توریست هاییکهازدیزنیلندبازدیدمی کنندنمی دانندکه‬ ‫‪ ،33 Club‬کلوبی شخصی است که برای ملحق شدن‬ ‫به ان‪ ،‬ساالنه باید مبلغ عظیم ‪ ۴۰،۰۰۰‬دالر را پرداخت‬ ‫کنند! این کلوب توسط خود شخص والت دیزنی ساخته‬ ‫شد‪ .‬هدف از ساخت این کلوب این بود که اقای دیزنی‬ ‫و همکاران نزدیکش بتوانند کمی از فضای دیوانه کننده‬ ‫پارک برای صرف غذا دوری کنند‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪33‬‬ ‫معرفی بــرند‬ ‫معرفــــیبرندجورجیوارمانی‬ ‫‪Giorgio Armani‬‬ ‫جورجیو ارمانی‪ ،‬طراح مد ایتالیایی در شهر پیاچنزا ایتالیا است که در ‪ 11‬ژوئیه‬ ‫سال ‪ 1934‬متولد شــد‪ .‬او با مادرش (ماریا رایموندی)‪ ،‬پدرش (اوگو ارمانی) و‬ ‫خواهر و برادرش بزرگ شد‪ .‬در دانشگاه میالن ثبت نام کرد و پس از سه سال در‬ ‫سال ‪ 1953‬از دانشگاه انصراف داد و سپس به ارتش پیوست؛ اما درنهایت تصمیم‬ ‫به ترک ارتش گرفت و دنیای مد را انتخاب کرد‪.‬‬ ‫شروع کار حرفه ای‬ ‫اواسط سال ‪ 1960‬ارمانی به شرکت نئوچروتی که لباس های مردانه طراحی‬ ‫می کرد رفت و اواخر همان ســال‪ ،‬گالیاتــی (‪ )GALEOTTI‬که یک معمار‬ ‫ایتالیایی بود را مالقات کرد که منجر به یک رابطه کاری و حرفه ای شــد‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 1973‬دفتر طراحی خود را در میالن تاسیس کرد و به عنوان یک طراح‬ ‫مستقل برای خانه های مد طراحی می کرد‪ .‬در سال ‪ARMANI a.s.p 1975‬‬ ‫تاسیس شد‪ .‬در سال ‪ 1976‬اولین مجموعه ‪ redy to wear‬به تعداد محدود‬ ‫بهار و تابستان مردانه و زنانه اش را ارائه داد‪ .‬در سال ‪ 1978‬ارمانی یک رابطه‬ ‫نواورانه با صنعت توسط توافق با جی‪.‬اف‪.‬تی برقرار کرد و این امکان برای تولید‬ ‫مجموعه لباس های لوکس تر فراهم شد‪ .‬در سال ‪ 1979‬ارمانی شروع به تولید‬ ‫برای ایاالت متحده و معرفی خط اصلی برای مردان و زنان کرد و خط ارمانی‬ ‫کالکشن (‪ )armani collezioni‬را راه اندازی نمود‪.‬‬ ‫کت وشلوار ارمانی در فیلم امریکایی‬ ‫مجله تایم درباره ارمانی این طور می نویسد‪ :‬یکی از پیشگامان موفق صنعت مد‬ ‫کار خود را از طراحی ویترین فروشگاه ها شروع کرد! سال ‪ 1975‬شرکت خود را‬ ‫تاسیس کرد و کارش زمانی به اوج رسید که ریچارد گره‪ ،‬کت وشلوار ارمانی را‬ ‫در فیلم (امریکن ژیگولو) به تن کرد‪ .‬در سال ‪ 1980‬ارمانی طراحی معروفش را‬ ‫معرفی کرد که در ان راحتی و مدرنیته را به کت وشلوار های شق ورق و زمخت‬ ‫اضافه کرده بود‪ .‬در همان سال برای فیلم ‪ AMERICAN GIGOLO‬و در‬ ‫سال ‪ 1987‬برای فیلم ‪ UNTOUCHABLES‬لباس طراحی کرد‪.‬‬ ‫‪34‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫خط تولید عطر‪ ،‬جوراب و عینک ارمانی‬ ‫در ســال ‪ 1984‬اولین عطر خود را بــه نام ‪ARMANI FOR‬‬ ‫‪ MAN‬تولیــد کرد‪ .‬در اواخر دهه ‪ 1980‬با وجود مرگ گالیاتی‪،‬‬ ‫ارمانی همچنان به توســعه برنــد و موافقت نامه صدور مجوز‬ ‫تجاری پرداخت‪ ،‬شعبه ارمانی در ژاپن را بازگشایی کرد و خط‬ ‫جوراب در سال ‪ ،1987‬عینک در سال ‪ 1988‬و کالکشن هدایا‬ ‫را به راه انداخت‪.‬‬ ‫معرفی بــرند‬ ‫ارمانی بازار چین را به دست می گیرد‬ ‫در ســال ‪ 1991‬یک خط پایه برای مردان و زنان جدید برای‬ ‫امریکا به نام ارمانی اکسچنج تولید کرد‪ .‬در سال ‪ 1996‬دوست‬ ‫صمیمی ارمانی برای فشن شو او اهنگسازی کرد و در همان‬ ‫سال دو فروشگاه امپریو ارمانی در نیویورک افتتاح شد و در سال‬ ‫‪ 1998‬بازار چین را با باز کردن فروشــگاه کوچکی در پکن به‬ ‫دست گرفت‪.‬‬ ‫از لوازم ارایشی و شکالت تا هتل های لوکس با ارمانی‬ ‫در سال ‪ 2000‬خط ارمانی کالزیونی در سراسر دنیا گسترش یافت که ترکیبی از عناصر‬ ‫سنتی‪ ،‬پیچیده و ظریف خیاطی در دوره معاصر است‪ .‬در همان سال ارمانی ‪ A.S.P‬به‬ ‫معرفی خط جدید لوازم ارایشی و مبلمان خانه و اکسسوری پرداخت و موزه گوگنهایم‬ ‫در نیویورک میزبان نمایشگاهی از کارهای ارمانی بود‪ .‬در سال ‪ 2002‬اولین ارمانی و‬ ‫دلســی (‪ )ARMANI/DOLCI‬را تاسیس کرد و در سال ‪ 2004‬برندی به نام ‪EA7‬‬ ‫تحت عنوان امپریو ارمانی را راه اندازی نمود‪ .‬در سال ‪ 2005‬او توافقی برای ساخت و‬ ‫راه اندازی حداقل هفت هتل لوکس و سه استراحتگاه برای تعطیالت کرد و خودش‬ ‫طراحی داخلی و سبک هتل ها را به عهده گرفت‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2008‬به طراحی صحنه و لباس گاوبازی اسپانیایی به نام ‪GOYESCO‬‬ ‫پرداخت‪ .‬سال ‪ 2009‬ارمانی دارای شبکه ای متشکل از ‪ 60‬بوتیک جورجیو ارمانی‪،‬‬ ‫‪ 13‬ارمانی جونیور‪ 122 ،‬امپریو ارمانی‪ 11 ،‬ارمانی کالکشن‪ 94 ،‬ارمانی ‪ A/X‬داشت‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2010‬ارمانی برای بسیاری از جشنواره ها و ستاره ها‪ ،‬مثل لیدی گاگا‪ ،‬لباس‬ ‫استیج طراحی کرد‪.‬‬ ‫برند لوکس کودکانه‬ ‫در ســال ‪ 2014‬خانم کونــزی والیــس (‪Quvenzhane‬‬ ‫‪ )Wallis‬برند ارمانی جونیور و ارمانی بیبی را یک نام تجاری‬ ‫لوکس در زمینه کودک معرفی کرد و در ســال ‪ 2014‬ارمانی‬ ‫استفاده از پوست حیوانات را در همه مجموعه هایش متوقف‬ ‫کرد‪ .‬این برند در سال ‪ 2014‬به دلیل رشد هر ساله و مستقل‬ ‫بودن نام تجاری و ســهام شرکت ارمانی‪ ،‬به عنوان برند برتر‬ ‫ایتالیاییشناختهشد‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪35‬‬ ‫زیوراالت‬ ‫ِ‬ ‫کارتیر‪ ،‬جواهر پادشاهان‬ ‫کارتیر (‪ )Cartier‬نام یک شرکت فرانسوی است که در زمینه طراحی‬ ‫و تولید جواهرات و ساعت های لوکس فعالیت می کند‪ .‬نام این شرکت‬ ‫درحقیقت از خانواده ای گرفته شــده که تا پایان سال ‪ 1964‬میالدی‬ ‫مدیریت این شرکت را برعهده داشتند‪ .‬دفتر مرکزی این برند هم اکنون‬ ‫در شهر پاریس مستقر است‪.‬‬ ‫دریافت امتیاز ساخت جواهرات سلطنتی انگلیس‬ ‫برند کارتیر موفق به دریافت لقب جواه ِر پادشاهان از سوی یکی از پرنس های والس‬ ‫شــده است‪ .‬این برند برای اولین بار در سال ‪ 1904‬امتیاز ساخت جواهرات سلطنتی‬ ‫انگلیس را از پادشــاه اداوارد ششم دریافت کرد‪ .‬بعد ها این مسئله توسط کشورهای‬ ‫فراوانی نظیر اسپانیا‪ ،‬پرتغال‪ ،‬روسیه‪ ،‬یونان‪ ،‬بلژیک‪ ،‬رومانی‪ ،‬مصر و‪ ...‬تکرار شد‪.‬‬ ‫موسس برند کارتیر‬ ‫برند کارتیر برای اولین بار در ســال ‪ 1847‬توسط لوئیس فرانکو کارتیر‬ ‫تاسیس گردید‪ .‬لوئیس کارتیر کار تجارت جواهرات را زیر نظر ادولف پیکارد‬ ‫اموخت و بعد از بازنشسته شدن وی کسب و کارش را خریداری کرد و خانه‬ ‫کارتیر را راه اندازی نمود‪.‬‬ ‫‪36‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫جهانی شدن برند کارتیر‬ ‫برند کارتیر در سال ‪ 1874‬توسط پسران کارتیر و‬ ‫ادولف پیکارد جهانی شد‪ .‬این برند در سال ‪1904‬‬ ‫به دنبال نارضایتی یک فضانورد از ساعت های‬ ‫جیبی ان زمان‪ ،‬ســاعتی مچی بسیار باریک با‬ ‫صفحه ای مربعی‪-‬شکل طراحی کرد‪ .‬این ساعت‬ ‫در ان زمان بسیار مورداستقبال و توجه مردم قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫امتیازحمل ونقلساعت هایکارتیر‬ ‫کارتیر در سال ‪ 1907‬قراردادی با ادموند جاگر امضا‬ ‫کرد که بر طبق ان امتیاز حمل ونقل ساعت های‬ ‫کارتیر به او واگذار شد‪ .‬جاگرچندی بعد به یکی‬ ‫از موفق ترین اشــخاص در تولید ساعت تبدیل‬ ‫شد‪.‬برند کارتیر در سال ‪ 1920‬شرکتی مشترک‬ ‫با ادوارد جاگر تشــکیل داد که به طور انحصاری‬ ‫محصوالت برند کارتیر را حمل ونقل می کرد‪ .‬در‬ ‫همین دوران کارتیر اقدام به کدبندی ساعت های‬ ‫برند خود کرد‪ .‬این کدها اعدادی چهار رقمی بودند‬ ‫که در پشت ساعت ها حک می شدند‪.‬‬ ‫زیوراالت‬ ‫سرگذشت کارتیر پس از مرگ موسسان ان‬ ‫پس از مرگ پیر کارتیر در سال ‪ 1946‬کلیه نمایندگی های امریکا کارتیر به فروش رسید‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 1972‬برند کارتیر در پاریس توسط گروهی از سرمایه گذاران خریداری شد‪ .‬کارتیر لندن‬ ‫و کارتیر نیویورک در سال ‪ 1974‬و ‪ 1976‬مجددا خریداری شده و کارتیر مونته تاسیس گردید‪.‬‬ ‫کارتیر مونته هم اکنون یکی از بزرگ ترین برند ها در تولید و طراحی جواهرات است که بیش از‬ ‫‪ 200‬شبعه در سراسر دنیا دارد‪ .‬در سال ‪ 1981‬برند کارتیر با برند ‪Les Must de Cartier‬‬ ‫اقدام گشت و در این سال دومینیک پرین ریاست هیئت مدیره را بر عهده گرفت‪ .‬در سال ‪1988‬‬ ‫کارتیر شرکتی به نام هلدینگ را تشکیل داد و برند پیاژه و بومه مرسیه را خریداری کرد‪.‬‬ ‫طالیی ترین دوران کارتیر‬ ‫کلکســیونی از جواهرات نقره در ســال ‪ 1923‬از‬ ‫دپارتمان اس برند کارتیر ارائه گردید‪ .‬این جواهرات‬ ‫دارای ســبک خاص و قیمتــی ارزان بودند که‬ ‫بســیار موردتوجه قرار گرفتند‪ .‬سال ‪ 1933‬یکی‬ ‫از طالیی ترین دوران کارتیر بود که توانســت به‬ ‫دســتاورد ها بزرگی در صنعت جواهرسازی دست‬ ‫پیدا کند‪.‬‬ ‫دستبند عشق‬ ‫یکی از تولیدات متفاوت و منحصربه فرد برند کارتیر‬ ‫دســتبندی است که به «دستبند عشق» معروف‬ ‫است‪ .‬این دستبند که توسط الدو چیپولو طراحی‬ ‫شده‪ ،‬برعکس دستبندها و النگوهای دیگر‪ ،‬دارای‬ ‫مکانیزم خاص و جالبی است‪.‬‬ ‫رشد کارتیر علی رغم بحران مالی‬ ‫اولین نمایشگاه کلکسیونی کارتیر در سال ‪ 1990-1989‬اغاز به کار کرد‪ .‬علی رغم بحران‬ ‫مالی در اروپا برند کارتیر توانست به رشد خود ادامه دهد‪ .‬امروزه کارتیر به یکی از معتبرترین‬ ‫برندها در صنعت طال و جواهرات و ساعت های لوکس بدل شده است‪ .‬محصوالت چرمی‬ ‫مثل کیف و کمربند زنانه و مردانه و عینک های افتابی و عطر نیز از فعالیت های اخیر این‬ ‫برند است‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪37‬‬ ‫عطر و ادکلن‬ ‫عطر الکساندر جی‬ ‫موسس برند‬ ‫دلبستگی به فرهنگ و هنر به یادگار مانده از گردش قرن ها‪،‬عطش سیری ناپذیر شناحت و یادگیری هرچه بیشتر در زمینه های مختلف هنری‪،‬‬ ‫«توفیق َجبان» را از سنین کودکی شیفته هنرهای تجسمی نمود‪ .‬وی با انگیزه و عشق بسیار به تحقیق و یادگیری در زمینه مجسمه سازی‪،‬‬ ‫معماری و نقاشی پرداخت و در این بین تجاربی در زمینه مد و طراحی لباس کسب نمود‪ .‬نتیجه این کنکاش ها و تحقیقات‪ ،‬هدایت شدن‬ ‫جبان به سوی جهان اسرارامیز و بزرگ عطر بود‪ .‬این موضوع زمینه ساز تاسیس خانه «الکساندر جی» در سال ‪ 2010‬شد که توسط جبان‬ ‫مدیریت می شد‪ .‬کارگردانی و ارائه طرح ها و ایده ها برعهده خود او بود و به منظور باال بردن کیفیت عطرها و محصوالت ارائه شده‪« ،‬استودیوی‬ ‫هنرمندان» را راه اندازی نمود‪.‬‬ ‫«ا ُ سِ نت» و «کالکتِر»‪ ،‬الهامی از افسانه های بزرگ‬ ‫پس از شکل گیری این مقدمات و عرضه نخستین عطرها‪ ،‬در سال‬ ‫‪ 2012‬دو مجموعه تحت عنوان «اُ سِ نت» و «کالکتِر» معرفی شدند‬ ‫که هر دو مجموعه از داســتان ها و افسانه های بزرگ الهام گرفته‬ ‫بودند و روایحی خاص و با کیفیت را ارائه می دادند که با بطری های‬ ‫خوش ســاخت و لوکس در کنار بســته بندی های ارزشمند‪ ،‬توجه‬ ‫عالقه مندان عطر را به خود جلب نمود و استقبال خوبی از این اثار‬ ‫به عمل امد‪.‬‬ ‫یاُنه‬ ‫زیبایی های جادویی پاریس در فاوبور و اس ت ‬ ‫در ســال ‪ 2013‬دو عطــر زنانه بســیار موفق تحت عنــوان «فاوبور»‬ ‫(‪ )FAUBOURG‬و «اس ت ‬ ‫یاُنــه» (‪ )ST HONORE‬از بازگشــت‬ ‫قدرتمند الکســاندر جی خبر می دادند کــه زیبایی های جادویی پاریس‪،‬‬ ‫الهام بخش ساخت هر دو عطر بود‪.‬‬ ‫‪38‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫عطر و ادکلن‬ ‫لِ رویال‪ ،‬ترکیبی قدرتمند و ارامش بخش‬ ‫سیر صعودی برند در سال ‪ 2014‬نیز ادامه داشت و دو مجموعه جدید در کنار‬ ‫«ل رویال» (‪)LE ROYAL‬‬ ‫یک عطر مستقل‪ ،‬به بازار فرستاد‪ .‬عطر مردانه ِ‬ ‫که ترکیبی قدرتمند و ارامش بخش از مجاورت نت های مرکباتی و ادویه ای‬ ‫در کنار چوب ها دارد؛ فروشی خیره کننده داشت و به یکی از محبوب ترین‬ ‫عطرهای سال تبدیل شد‪.‬‬ ‫الکساندر جی ماندارین سلطان با همکاری امیلی بورژوا‬ ‫در سال ‪ 2016‬عطر پر سروصدای «ماندارین سلطان» عرضه شد که با عطار مشهور «امیلی‬ ‫بورژوا» همکاری داشت‪ .‬الکساندر جی ماندارین سلطان (‪ALEXANDRE J MANDARINE‬‬ ‫‪ )SULTANE‬عطری مرکباتی است که غلظت اسانس ‪ EAU DE PARFUM‬را داشته و‬ ‫در گروه بویایی مرکبات قرار می گیرد‪ .‬این عطر را اقایان و بانوان می توانند استفاده کنند‪ .‬رایحه‬ ‫میانی این عطر را ترنج و لیمو تشکیل داده که پس از مدتی‪ ،‬با نت هایی از بهارنارنج‪ ،‬گل یاس‪،‬‬ ‫شکوفه پرتقال‪ ،‬هلو و بادام جایگزین می شود‪ .‬اگر حس سنگین کهربا و چوب صندل و مشک‬ ‫و زعفران را دوست دارید‪ ،‬توصیه می کنیم که ماندارین الکساندر جی را انتخاب کنید که پخش‬ ‫بو و ماندگاری نسبتا باالیی دارد‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪39‬‬ ‫دکوراسیون‬ ‫تاثیر رنگ دکوراسیون اتاق بر کودکان‬ ‫دنیای رنگ ها‪ ،‬دنیای عجیبی است و هر کدام تاثیر خاص خود را بر ما می گذارند‪ .‬این موضوع کامال اثبات شده است تا جایی که برخی از‬ ‫رنگ ها می توانند کودک را به یک شخصیت پرخاشگر و استرسی تبدیل کنند و یا بالعکس‪ ،‬کودک شما در کمال ارامش ذهن و جسم باشد‬ ‫و شادابی و نشاط او بیشتر شود‪ .‬دنیای رنگ ها برخی از کودکان را به مرور به شخصیتی برون گرا یا درون گرا‪ ،‬مستقل یا وابسته و حتی دارای‬ ‫اعتمادبه نفس تبدیل می کند‪ .‬دنیای رنگ ها حتی در نوع عادات غذایی و میزان اشتها و میل به غذا خوردن نیز موثر است و می تواند در رژیم های‬ ‫چاقی و الغری تاثیرگذار باشد‪ .‬از همین رو‪ ،‬به دلیل اهمیت این موضوع‪ ،‬باید نوع رنگ بندی در اتاق نوزادان رعایت شود؛ چراکه بر شخصیت‬ ‫ان هااثرمی گذارد‪.‬‬ ‫قرمز‪ ،‬محرک کودک‬ ‫از بیــن رنگ های گرم‪ ،‬قرمز را به عنوان رنگ دیوار یا تخت و کمد‬ ‫اتاق خواب فرزندانتان انتخاب نکنید؛ چون مشکالت عصبی به وجود‬ ‫اورده و مانعی برای تمرکز حواس خواهد بود‪ .‬حتما برای به کار بردن‬ ‫این رنگ‪ ،‬ان را با رنگ های دیگر ترکیب کرده تا اثرات منفی ان کم‬ ‫شود‪ .‬البته بهتر است از این رنگ در اتاق نوزاد تازه به دنیا امده نباشد؛‬ ‫چون باعث ترس و اضطراب می شود‪.‬‬ ‫نارنجی‪ ،‬نشاط بخش کودک‬ ‫زیاد استفاده کردن از رنگ نارنجی باعث مشکالت پیش فعالی در‬ ‫کودکتان خواهد شد‪ .‬نارنجی‪ ،‬کودک را برون گرا و مستقل می کند و‬ ‫باعث می شود به راحتی با افراد دیگر ارتباط برقرار کند‪ .‬همچنین در‬ ‫افزایش میزان خالقیت کودک اثر مثبت دارد‪.‬‬ ‫‪40‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫خاصیترنگ ها‬ ‫رنگ ها به دو دســته ســرد و گرم تقسیم‬ ‫می شوند که دسته گرم شامل قرمز‪ ،‬نارنجی‪،‬‬ ‫زرد و صورتی اســت و دسته رنگ های سرد‬ ‫نیز شامل ابی‪ ،‬بنفش‪ ،‬سبز‪ ،‬قهوه ای‪ ،‬سیاه و‬ ‫سفید اســت‪ .‬قرمز و نارنجی شور و هیجان‬ ‫را در کودک و حتی بزرگساالن زیاد کرده و‬ ‫جنب وجوش تحرک و فعالیت روزانه شان را‬ ‫بیشتر و یک حس امنیت ایجاد می کند‪ .‬این‬ ‫دسته از رنگ ها خواب کودک را نامنظم کرده‬ ‫و در برخی کودکان بی خوابــی می اورد‪ .‬در‬ ‫مقابل‪ ،‬رنگ ســرد ارامش را بر روح و جسم‬ ‫حاکم می کند؛ اما استفاده زیاد از ان‪ ،‬افسردگی‬ ‫می اورد‪.‬‬ ‫دکوراسیون‬ ‫ابی‪ ،‬ارامش بخش‬ ‫ابی مانعی برای استرس و اضطراب و بسیار ارامش بخش است‪ .‬از‬ ‫طرفی‪ ،‬میزان اشــتها‪ ،‬ضربان قلب و فشار خون را کم می کند‪ .‬این‬ ‫رنگ بسیار مناسب کودکانی است که پرخاشگر هستند و یا زیاد گریه‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫سبز‪ ،‬بی ضرر‬ ‫سبز را هر چقدر می خواهید در ترکیب دکوراسیون اتاق کودک خود‬ ‫اســتفاده کنید؛ زیرا هیچ جنبه منفی ای ندارد و به ارامش بخشی و‬ ‫سالمت ذهن کودک بسیار کمک می کند‪ .‬همچنین تاثیر بسزایی در‬ ‫روند یادگیری دارد و تمرکز حواس را نیز باال می برد‪ .‬این رنگ برای‬ ‫کاهش استرس کودکان تاثیرات مثبتی خواهد داشت و می تواند ان ها‬ ‫را به کودکی با نشاط و شاداب تبدیل کند‪.‬‬ ‫زرد‪ ،‬افزایش خالقیت و تمرکز حواس‬ ‫یکی از رنگ هایی که خالقیت را باال می برد رنگ زرد است‪ .‬زرد‪ ،‬جزء‬ ‫دسته رنگ های گرم اســت و باعث افزایش شور و هیجان می شود‪.‬‬ ‫هرچه درجه زردی رنگ کاهش یابد تاثیر بهتری برای افزایش تمرکز‬ ‫حواس دارد؛ اما دقت داشــته باشید زیادی هم از زرد کم رنگ استفاده‬ ‫نکنید؛ چون باعث استرس و افشتگی و تنش های رفتاری می شود‪.‬‬ ‫بنفش‪،‬افزایشاعتمادبه نفس‬ ‫بنفش از دسته رنگ های گرم است که باعث افزایش اعتمادبه نفس‬ ‫می شود و نوعی حس قدرتمند بودن به کودک می دهد و در بعضی‬ ‫با زیاده خواهی در خواسته هایشــان همراه است‪ .‬بنفش می تواند‬ ‫کودک را دلسوزانه و مهربان تر کند‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪41‬‬ ‫باغبانی‬ ‫با کاشت گیاه کتان‪ ،‬الغر شوید‬ ‫تخم کتان‪ ،‬دانه گیاهی پرخاصیتی اســت که از گیاه‬ ‫کتان به دست می اید و ارزش غذایی فوق العاده ای دارد؛‬ ‫به شــکلی که مصرف ‪ 100‬گرم از ان برای تامین ‪19‬‬ ‫درصد نیاز بدن ما به موادی همچون پروتئین‪ ،‬فیبرهای‬ ‫غذایی‪ ،‬ویتامین های گروه ‪ B‬و مواد معدنی کافی است‪.‬‬ ‫پرورش گیاه کتان‬ ‫گیاه کتان را نمی توان به طور مداوم در یک زمین کشت کرد؛ این کار‬ ‫عملکرد زمین را در ســال های دوم و سوم کاهش می دهد‪ .‬به همین‬ ‫دلیل تخم کتان را هر چهار تا شش سال در یک زمین می کارند‪ .‬زمان‬ ‫کشــت کتان های پاییزه هنگامی است که پیش از اغاز سرمای زیاد‪،‬‬ ‫گیاه به خوبی رشــد کند و بتواند در مقابل سرمای زمستان مقاومت‬ ‫کند‪ .‬کتان های بهاره زمانی کشت می شوند که سرمای زمستان به کلی‬ ‫برطرف شده و خطر سرمازدگی در نزدیک ان ها نباشد‪ .‬بهترین زمان‬ ‫برای کاشــت کتان بهاره با توجه به شرایط جوی‪ ،‬بین فروردین ماه و‬ ‫اردیبهشت ماهاست‪.‬‬ ‫اگر کتان به صورت خطی کشت شود بهتر است فاصله بوته ها ‪ 10‬تا ‪15‬‬ ‫سانتیمتر و فاصله ردیف ها ‪ 50‬سانتیمتر باشد؛ درحالی که اگر به صورت‬ ‫بذرپاشی کشت انجام شود‪ 90 ،‬درصد از بذرها در ‪ 5‬روز جوانه می زنند‬ ‫و اگر تعداد بذرهای ســبز شــده در مدت کمتر از پنج روز پایین تر از‬ ‫‪ 90‬درصد باشد باید مقدار بیشتری بذر کاشته شود‪ .‬اگر میزان بذرهای‬ ‫روییده کمتر از ‪ 75‬درصد بود باید واکاری یا کشت دوباره انجام شود‪.‬‬ ‫برخی از خواص تخم کتان‬ ‫* پیشگیری از سرطان‪ ،‬دیابت و بیماری های قلبی‬ ‫* کاهش فشار خون‪ ،‬کلسترول خون و گرگرفتگی زنان‬ ‫* درمان یبوست‪ ،‬التهابات پوستی‪ ،‬چین وچروک های پوست صورت‬ ‫و جوانسازی پوست‬ ‫‪42‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫شرایط محیطی گیاه کتان‬ ‫اب وهوا‬ ‫گیاه کتان مخصوص مناطقی است که اب وهوای معتدل و گرمسیر‬ ‫دارند‪ .‬کتان در دوران رشد خود به رطوبت کافی نیاز دارد و سرما‬ ‫باعث محدود شدن رشدونمو ان خواهد شد‪.‬‬ ‫کود‬ ‫کود حیوانی نقش زیادی در باال بردن عملکرد دانه کتان دارد‪ .‬به‬ ‫همین خاطر بهتر است هنگام اماده سازی زمین در فصل پاییز ‪ 30‬تا‬ ‫‪ 40‬تن برای هر هکتار به ان کود حیوانی اضافه کرد‪.‬‬ ‫‪PH‬‬ ‫خاک هایی که کمی تیزابی هستند نیز برای پرورش گیاه کتان‬ ‫مناسب اند؛ اما ‪ PH‬بین ‪ 5.5‬تا ‪ 7‬برای این گیاه عالی و مناسب است‪.‬‬ ‫خاک‬ ‫خاکی که گیاه کتان را در ان می کارند باید قابل نفوذ بوده و عمق‬ ‫کافی داشته باشد‪ .‬خاک های نسبت ًا عمیق و دارای مواد غذایی‬ ‫مناسب برای کشت این گیاه مناسب است‪.‬‬ ‫عطاری‬ ‫ایا تخم کتان برای الغری مفید است؟‬ ‫تخم کتان به دلیل دارا بودن فیبر‪ ،‬برای الغری مفید است‪ .‬اگر قبل یا همراه با غذا مصرف‬ ‫شود به علت ابی که جذب می کند باعث می شود حرکت غذا در گوارش اهسته تر شود و‬ ‫شخص احساس سیری کند‪ .‬تخم کتان با کاهش نفخ و تمیز کردن معده باعث کوچک‬ ‫شدن شکم می شود‪.‬‬ ‫اما نکته اینجاست که تخم کتان هم مانند دیگر بذرها چربی دارد و دارای کالری باالیی‬ ‫اســت؛ پس باید در حد تعادل مصرف شود؛ مثال حداکثر یک قاشق غذاخوری که سهم‬ ‫چربی روزانه است‪ .‬در هر ‪ 20‬گرم از تخم کتان ‪ 54.7‬کیلوکالری انرژی وجود دارد‪ .‬در هر‬ ‫دو نوع تخم کتان طالیی و تخم کتان قهوه ای ارزش غذایی یکسان است و هر دو ان ها‬ ‫به یک اندازه اسیدهای چرب امگا‪ 3‬دارند‪.‬‬ ‫عوارض استفاده نابجا از تخم کتان‬ ‫عوارض تخم کتان برای زنان باردار‬ ‫تخم کتان قادر است عملکردی مانند هورمون استروژن از خود نشان دهد‪ .‬این موضوع‬ ‫سبب بروز مشکالتی در دوران بارداری خواهد شد‪ .‬البته هنوز شواهد بالینی برای عوارض‬ ‫مصرف تخم کتان در دوران بارداری که بتوان به ان ها استناد کرد ارائه نشده است‪.‬‬ ‫اختالالت خون ریزی‬ ‫تخم کتان مکانیسم لخته شدن خون را کند می کند و این مسئله می تواند در کسانی که‬ ‫دچار اختالالت خون ریزی هستند مشکالتی را به همراه بیاورد‪.‬‬ ‫دیابت‬ ‫تحقیقات نشان داده است که مصرف تخم کتان باعث پایین امدن قند خون می شود و تاثیر‬ ‫داروهای کاهش قند خون را افزایش می دهد؛ پس مبتالیان به دیابت باید مصرف تخم‬ ‫کتان را با دقت انجام دهند‪.‬‬ ‫انسداد دستگاه گوارش‬ ‫فیبر زیاد موجود در تخم کتان می تواند بیماری های مربوط به انسداد‪ ،‬تنگی‪ ،‬التهاب و تورم‬ ‫روده و مری را تشدید کند‪.‬‬ ‫باال بردن سطح تری گلیسیرید خون‪ :‬تخم کتان هایی که چربی شان گرفته شده است و‬ ‫الفالینولئیک اسیدهای کمتری دارند می توانند باعث باال بردن سطح تری گیلیسیرید خون‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫چگونگی مصرف تخم کتان‬ ‫بهتر است دانه های تخم کتان را خریداری کرده و‬ ‫خود ان را در منزل اسیاب نمایید‪.‬‬ ‫از انجایی که تخم کتان یک دانه روغنی اســت‪،‬‬ ‫خرید تخم کتانی که قب ً‬ ‫ال اسیاب شده‪ ،‬ممکن است‬ ‫گذشت زمان سبب اکسیده شدن ان گردد‪ ،‬در حالی‬ ‫که شما می توانید دانه های تخم کتان را خریداری‬ ‫کرده و به هنگام مصرف و به میزان نیاز خود‪ ،‬ان‬ ‫را با اسیاب برقی در منزل اسیاب نمایید و به شکل‬ ‫پودر دراورید و مصرف کنید‪.‬‬ ‫دانه های تخم کتان می توانند بیش از یک ســال‬ ‫قابل مصرف باشند‪.‬‬ ‫بهتر است پودر تخم کتان را در دمای اتاق نگهداری‬ ‫کنید‪ .‬میزان مصرف تخم کتان برای افراد سالم و‬ ‫بزرگ ســال که در مصرف ان محدودیتی ندارند‪،‬‬ ‫یک قاشق سوپ خوری در روز می باشد‪.‬‬ ‫احتیاط در مصرف تخم کتان‬ ‫علی رغم فواید بســیار زیادی کــه در تخم کتان‬ ‫مشــاهده و اثبات شــده‪ ،‬اما در مصرف ان نباید‬ ‫زیاده روی کرد‪.‬‬ ‫افرادی کــه دارای روده التهابــی و تحریک پذیر‬ ‫هستند‪ ،‬باید از خوردن تخم کتان اجتناب کنند‪.‬‬ ‫همچنین زنان باردار و مادران شــیرده نباید تخم‬ ‫کتان مصرف کنند‪.‬‬ ‫تخم کتان از پوکی استخوان و تحلیل رفتن بافت‬ ‫استخوانیجلوگیریمی کند‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪43‬‬ ‫نمایشگاه‬ ‫تکنولوژی‬ ‫گزارش‬ ‫شارژگوشیشبتاصبحخطریبرایباتریشماندارد!‬ ‫دیگر الزم نیست نگران اسیب باتری موبایلتان هنگامی که به مدت طوالنی در شارژ قرار می گیرد باشید‪ .‬برای سال ها افراد‬ ‫بر این عقیده بودند که در شارژ قرار دادن باتری‪ ،‬خصوصا هنگامی که قرار است شارژ گوشی شب تا صبح طول بکشد‪ ،‬سبب‬ ‫اسیب باتری خواهد شد‪ .‬هرچند عده ای به این حرف بی توجه بودند؛ اما تعدادی دیگر اعتقادشان بر این بود که به شارژ زدن‬ ‫گوشی ای که کامال شارژ شده است‪ ،‬ظرفت باتری را کاهش خواهد داد‪ .‬ممکن است این حرف در مورد باتری های چند سال‬ ‫پیش درست باشد؛ اما در مورد باتری های امروزی صدق نمی کند‪.‬‬ ‫اخیرا‪ ،‬کایل وینز‪ ،‬مدیر عامل وب سایت ‪ IFixit‬که در زمینه تعمیرات موبایل کاربران را راهنمایی می کند‪ ،‬گفته است‪« :‬هیچ‬ ‫نگرانی ای در رابطه با قرار دادن گوشی در شارژ در طول شب وجود ندارد‪ .‬درواقع‪ ،‬همه چیز بستگی به سیکل باتری‪ ،‬نحوه‬ ‫استفاده از باتری و اینکه به چه میزان در طول شبانه روز از باتری کار می کشید بستگی دارد»‪.‬‬ ‫سیکلباتری‬ ‫سیکل (چرخه) باتری عبارت است از دفعاتی که باتری را شارژ‬ ‫کامل می کنیم؛ به عنوان مثال‪ ،‬چنانچه شما گوشی خود را که‬ ‫تا نیمه شارژ شده است از شارژ بیرون کشیده و مجددا ً به شارژ‬ ‫بزنید‪ ،‬ان نصف ظرفیت باتری که باید شارژ شود نیم سیکل‬ ‫در نظر گرفته می شود‪.‬‬ ‫برای گوشی های هوشمند امروزی ‪ ۴۰۰‬سیکل در نظر گرفته‬ ‫شده است که برای تعدادی دیگر از گوشی ها این مقدار بیشتر‬ ‫است‪ .‬به هرحال‪ ،‬کسانی که تصمیم به استفاده از یک گوشی‬ ‫برای چندین سال دارند‪ ،‬باتری تلفن همراهشان بسیار بیشتر‬ ‫از این تعداد سیکل را در طول سال های استفاده از ان گوشی‬ ‫تجربه خواهد کرد‪.‬‬ ‫داغ شدن‪ ،‬می تواند سبب اسیب باتری شود!‬ ‫با این وجود‪ ،‬بعد از نکاتی که در مورد شارژ گوشی شب تا صبح گفتیم‪،‬‬ ‫ممکن اســت یک خطر وجود داشته باشد و ان باال رفتن دمای گوشی‬ ‫است‪ .‬همان طور که اپل به کاربران هشدار داده است‪« :‬باتری های لیتیوم‬ ‫استفاده شده در اسمارت فون ها‪ ،‬چنانچه بیش از اندازه داغ شوند می توانند‬ ‫اسیب ببینند»‪ .‬این نکته مهمی است که صرف نظر از اینکه چه زمانی‬ ‫می خواهید گوشی خود را شارژ کنید‪ ،‬باید در نظر داشته باشید‪.‬‬ ‫شارژ نشدن باتری بیشتر از حدی خاص‬ ‫درحال حاضر‪ ،‬بیشترین شکایت ها در مورد باتری گوشی مربوط به افرادی‬ ‫است که ادعا دارند گوشی هایشان بیشتر از حدی خاص شارژ نمی شود یا‬ ‫قبل از اینکه مقدار شارژ موجود باتری به ‪ ۰‬برسد خاموش می شود‪.‬‬ ‫راه حل پیشنهادی برای این افراد این است که اجازه دهند مقدار شارژ باتری‬ ‫به ‪ ۰‬رســیده و مجددا اقدام به شارژ گوشی نمایند و چنانچه با این روش‬ ‫مشکلشان حل نشد اقدام به تعویض باتری نمایند‪ .‬راه دیگر این است که‬ ‫گوشی را به صورت کامل خاموش کرده و برای مدتی‪ ،‬تقریبا دو برابر زمان‬ ‫عادی شارژ‪ ،‬به شارژر متصل نمایند‪.‬‬ ‫‪44‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫نمایشگاه‬ ‫موفقیت‬ ‫گفــتگو‬ ‫گزارش‬ ‫بنظرتان علت امروز و فردا کردن فعالیت ها در چیست؟‬ ‫می توانید تصور کنید چقدر از حس گنا ه‪ ،‬استرس و ناامیدی شما می توانست برطرف شود اگر فقط‬ ‫کارهایی را که باید انجام می دادید‪ ،‬به موقع انجام می دادید؟ پیدا کردن این روش مناسب بستگی‬ ‫به این دارد که شما ابتدا با خودتان روراست باشید و بدانید که چرا راه امروز و فردا کردن را در پیش‬ ‫گرفته اید‪.‬‬ ‫تمرکزپله ای‬ ‫شــما فعالیتی را انجام می دهید چون می دانید بعد از اتمام فعالیت‪ ،‬وضعیت جدیدتان نسبت به‬ ‫وضعیت قبلی تان خیلی بهتر خواهد شد؛ مثل ماموریتی که انجام می شود و در اخر غنیمتی به‬ ‫دست می اید‪ .‬روان شناسان این ویژگی را «تمرکز پله ای» نامیده اند‪ .‬شما برای انجام کاری انگیزه‬ ‫دارید‪ ،‬پس تمام توان و انرژی خودتان را به کار می گیرید تا به انچه که می خواهید برســید؛ اما‬ ‫وقتی از انجام ان می ترسید‪ ،‬وقتی نگران هستید که نکند خراب کاری کنید؛ ان وقت تمرکز شما‬ ‫روی هدف از بین خواهد رفت‪ .‬نگرانی و شک‪ ،‬دو عاملی هستند که تمرکز پله ای را به کلی نابود‬ ‫می کنند‪ .‬به جای محرک کردن فرد‪ ،‬او را میان زمین و هوا ا نگه می دارند و اجازه انجام هیچ کاری‬ ‫را به او نمی دهند‪.‬‬ ‫کار امروز را‬ ‫به فردا‬ ‫نینداز‬ ‫سخننهایی‬ ‫زمانی که به انچه که می خواهید نمی رسید‪ ،‬پیدا کردن‬ ‫مشکل و مانع چندان کار سختی نیست؛ تنها باید دست‬ ‫از تنبلی بکشید و واقع بینانه به اعمال خود فکر کنید‪.‬‬ ‫تنها شــخصی که شما را از رسیدن به خواسته هایتان‬ ‫دور می کند‪ ،‬خودتان هستید‪ .‬اگر وضعیت کنونی برایتان‬ ‫شک‪ ،‬نگرانی و اســترس به بار می اورد‪ ،‬به یاد داشته‬ ‫باشید شما مجسمه نیستید و می توانید تغییر کنید‪.‬‬ ‫تمرکزچاله ای‬ ‫زمانی که شما به جای تمرکز پله ای‪ ،‬تمرکزی چاله ای دارید‪ ،‬به این موضوع فکر می کنید که انچه‬ ‫را که در حال حاضر دارید با چنگ و دندان نگه دارید و دیگر به این موضوع فکر نمی کنید که‬ ‫چیزهای بسیار زیادی در اطراف وجود دارد که شما می توانید ان ها را به دست اورید‪ .‬این تمرکز‬ ‫چاله ای زمانی به وجود می اید که فرد دائم به این موضوع فکر می کند که «نکند یک جای کار را‬ ‫خراب کنم»! وقتی شما روی از دست ندادن‪ ،‬تمرکز می کنید تنها راهی که می ماند دست به کار‬ ‫شــدن سریع است و این سریع کار کردن باعث ایجاد استرس و نگرانی می شود‪ .‬هر چه بیشتر‬ ‫نگران باشید‪ ،‬پاهایتان محکم تر در این چاله گیر می کند‪.‬‬ ‫سختی کار عامل امروز و فردا کردن‬ ‫مطالعات نشان می دهند که افراد در این زمینه زیادی به خود باور دارند و با انجام این کار‪ ،‬شما‬ ‫درنهایت شکست می خورید و چون امروز و فردا کردن را به وفور انجام می دهید شکست های شما‬ ‫پشت سرهم ردیف می شوند‪ .‬درنهایت‪ ،‬شما از شروعی دوباره می ترسید و همچنین هراس دارید‬ ‫که یک بار دیگر نیز شکست بخورید و این هراس از شکست باعث می شود که استرسی چندان‬ ‫برابر را تحمل کنید‪.‬‬ ‫روش «اگر‪-‬پس»‬ ‫به جای به چالش کشیدن قدرت اراده از روش «اگر‪-‬پس» استفاده کنید‪ ،‬این روش فقط قدم هایی‬ ‫که باید بردارید را بیان نمی کند؛ بلکه کی و کجا برداشــتن این قدم ها را نیز مشخص می کند؛‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬اگر االن ساعت ‪ 2‬بعد از ظهر است‪ ،‬پس من به سراغ انجام کاری می روم که معاونم‬ ‫از من خواسته است یا اگر در جلسه ای که با رئیسم داشتم‪ ،‬او فراموش کرد که سراغ پروژه را از من‬ ‫بگیرد‪ ،‬پس من قبل از پایان جلسه پیش قدم می شوم و او را از جدیدترین وضعیت اگاه می کنم‪.‬‬ ‫اگر این گونه برنامه ریزی داشته باشید‪ ،‬وقتی زمان انجام کار برسد دیگر با ناله نمی گویید «ای بابا‬ ‫واقعا االن باید این کار را انجام بدهم؟» یا «نمی شود بماند برای بعد؟»‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪45‬‬ ‫نمایشگاه‬ ‫سالمت عمومی‬ ‫گزارش‬ ‫هیپوناترمی را جدی بگیرید!‬ ‫ســدیم یک الکترولیت ضروری بوده که به حفظ تعادل اب در داخل و اطراف ســلول های بدن کمک می کند‪ .‬این وضعیت برای عملکرد عضالنی و عصبی مناســب‬ ‫بوده و به حفظ ســطح فشــار خون پایدار نیز کمک می کند‪ .‬منظور از هیپوناترمی‪ ،‬کاهش ســطح خونی یون سدیم در بدن اســت‪ .‬سطح سدیم هر فرد به طور معمول‬ ‫بایــد بین ‪ 135‬و ‪ )mEq/L( 145‬باشــد‪ .‬هیپوناترمی درحقیقت زمانی رخ می دهد که ســطح ســدیم پایین تــر از میزان حداقلی ان‪ ،‬یعنی ‪ ،135 mEq/L‬باشــد‪.‬‬ ‫‪46‬‬ ‫عالئمکاهشسطحسدیمخون‬ ‫عالئم هیپوناترمی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد‪.‬‬ ‫هیپوناترمیدر‪ 3‬نوعهیپوولمیک‪،‬یووولمیکوهیپوولمیکوجودداردکه‬ ‫در ان افراد مبتال بر اساس وضعیت حجم مایعات در گردش دسته بندی‬ ‫می شوند‪ .‬اگر میزان سدیم به تدریج کاهش یابد‪ ،‬ممکن است فرد عالئم‬ ‫به خصوصی را تجربه نکند و اگر ان ها خیلی سریع کاهش پیدا کنند‪،‬‬ ‫عالئم معموال شدیدتر خواهند بود‪ .‬باید توجه داشت که اگر سدیم خون‬ ‫درفردبهسرعتکاهشپیداکند‪،‬بایدسریعابهاورژانسمراجعهکرد؛زیرا‬ ‫این وضعیت می تواند موجب از دست دادن هوشیاری‪ ،‬تشنج و حتی کما‬ ‫شود‪.‬نشانه هایمعمولکاهشسطحسدیمعبارت انداز‪:‬ضعف‪،‬خستگی‬ ‫یاسطحپایینیازانرژی‪،‬سردرد‪،‬حالتتهوعواستفراغ‪،‬گرفتگیعضالت‬ ‫یااسپاسم‪،‬گیجیوتحریک پذیری‪.‬‬ ‫هورمون ضد ادراری (‪ )SIADH‬یا سایر شرایط‬ ‫ازمایش هایموردنیازبرایتشخیصهیپوناترمی‬ ‫پزشکمی تواندتوسطیکازمایشخونسطحسدیمرابررسیکندو‬ ‫حتی در مواقعی که فرد عالئم نامبرده شده را تجربه نکرده باشد‪ ،‬پزشک‬ ‫می تواند یک پانل متابولیک پایه را تجویز نماید‪ .‬این ازمایشات مقدار‬ ‫الکترولیت و مواد معدنی را در خون نشان می دهند‪ .‬توجه داشته باشید که‬ ‫اگر سطح سدیم خون فرد به صورت غیرطبیعی پایین باشد‪ ،‬پزشک یک‬ ‫ازمایشادراررابرایبررسیمقدارسدیمتجویزمی کند‪.‬نتایجاینازمایش‬ ‫بهپزشککمکمی کندتاعلتهیپوناترمیراتعیینکند‪.‬اگرسطحسدیم‬ ‫خون فرد کم باشد؛ اما میزان سدیم ادرار ان باال باشد‪ ،‬بدن سدیم زیادی را‬ ‫از دست خواهد داد‪ .‬سطح سدیم پایین در خون و ادرار بدین معناست که‬ ‫بدن فرد سدیم کافی مصرف نمی کند و یا اینکه مقدار اب بدن زیاد است‪.‬‬ ‫بررسیکاملعلت هایایجاداینعارضه‬ ‫عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند موجب کاهش سطح‬ ‫سدیم خون شوند‪ .‬در مواقعی که مقدار اب بدن و الکترولیت ها زیاد شوند‪،‬‬ ‫ممکن است سطح سدیم کم شود؛ اما به طور کلی هیپوناترمی می تواند‬ ‫نشــانه ای از شرایط خاص پزشکی نیز باشد؛ ازجمله‪ :‬استفراغ شدید یا‬ ‫اسهال‪ ،‬مصرف داروهای خاص ازقبیل داروهای ضدافسردگی و ضددرد‪،‬‬ ‫مصرف دیورتیک ها یا داروهای ادراراور‪ ،‬مصرف بیش ازحد اب به هنگام‬ ‫ورزش کردن (این مورد بسیار نادر است)‪ ،‬کمبود اب‪ ،‬بیماری کلیوی یا‬ ‫نارساییکلیه‪،‬بیماریکبد‪،‬مشکالتقلبیازجملهنارساییاحتقانیقلب‪،‬‬ ‫اختالالت غدد ادرنال‪ ،‬مانند بیماری ادیسون که توانایی غده فوق کلیه‬ ‫فرد را برای تنظیم تعادل سدیم‪ ،‬پتاسیم و اب به وجود می اورد‪ ،‬کم کاری‬ ‫تیروئید‪،‬پرنوشییااستسفاء‪،‬مصرفقرص هایاکستازی‪،‬سندرمهورمون‬ ‫ضددیورتیکنامناسبکهموجبحفظکردناببدنخواهدشد‪،‬دیابت‬ ‫بی مزه که یک بیماری نادر است که در ان بدن هورمون ضددیورتیک‬ ‫را ایجاد نمی کند و سندرم کوشینگ که سبب افزایش سطح کورتیزول‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫روش هایدرمانی‬ ‫درمان هیپوناترمی بسته به علت ایجاد ان متفاوت بوده و ممکن است‬ ‫شامل موارد قید شده در زیر باشد‪:‬‬ ‫* کاهشمصرفمایعات‬ ‫ ‬ ‫* تنظیمدوزهایمصرفیدیورتیک‬ ‫ ‬ ‫* مصرف دارو برای عالئمی مانند سردرد‪ ،‬تهوع و تشنج‬ ‫ ‬ ‫* درمانوضعیت هایاساسی‬ ‫ ‬ ‫* تزریقداخلوریدیمحلولسدیم‬ ‫ ‬ ‫روش هایپیشگیریازهیپوناترمی‬ ‫افرادی که در معرض خطر کمبود سدیم قرار دارند باید توجه بیشتری‬ ‫نسبت به مصرف الکترولیت ها و اب داشته باشند‪ .‬نگه داشتن سطح‬ ‫اب و الکترولیت در حالت تعادل می تواند به کاهش سطح سدیم خون‬ ‫کمککند‪.‬ورزشکارانبایدبههنگامورزشمقدارمناسبیازاببنوشند‪.‬‬ ‫همچنین زنان باید در یک روز معمولی ‪ 2.2‬لیتر مایعات بنوشند و این‬ ‫میزان در مردان باید روزانه به ‪ 3‬لیتر برسد‪ .‬زمانی که فرد به حد کافی‬ ‫افرادیکهبیشتردرمعرضکمبودسدیمخونقراردارند هیدراته شود‪ ،‬رنگ ادرار شفاف شده و فرد احساس تشنگی نخواهد کرد‪.‬‬ ‫در شرایطی مانند هوای گرم‪ ،‬ارتفاع زیاد‪ ،‬دوران بارداری و یا شیردهی‪،‬‬ ‫* افرادکهنسال‬ ‫ ‬ ‫* افرادمصرف کنندهداروهایدیورتیکوداروهایضدافسردگی اسهال‪ ،‬استفراغ و تب باید مصرف مایعات خود را افزایش داد‪.‬‬ ‫ ‬ ‫* ورزشــکارانی که به انجام ورزش های سخت و استقامتی‬ ‫ ‬ ‫می پردازند‬ ‫* زندگی در اب و هوای گرم‬ ‫ ‬ ‫* مصرف یک رژیم غذایی حاوی مقدار پایینی از سدیم‬ ‫ ‬ ‫* داشتن نارسایی قلبی‪ ،‬بیماری کلیوی‪ ،‬سندرم ترشح نامناسب‬ ‫ ‬ ‫زیر و بم‬ ‫روانشناسی و نشانه شناسی رنگ بنفش‬ ‫رنگ بنفش یکی از ســه رنگ ثانویه ای است که از‬ ‫ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و ابی به دست می اید و در‬ ‫واقع نه رنگ گرم است و نه سرد‪.‬‬ ‫رنگ بنفش اولین رنگ ثانویه ای اســت که توسط‬ ‫انسان ساخته شده است و رنگ زرد به عنوان مکمل‬ ‫رنگ بنفش شناخته می شود‪.‬‬ ‫انواع طیف های رنگ بنفش‬ ‫یاسی‪ ،‬ویولت یا بنفش ابی‪ ،‬ارغوانی و بنفش قرمز طیف های‬ ‫مختلف زنگ بنفش محسوب می شوند‪.‬‬ ‫فرق بین رنگ بنفش و ارغوانی‬ ‫رنگ بنفش به انگلیسی ‪ Violet‬و بنفش ارغوانی به انگلیسی‬ ‫‪ Purple‬از انواع رنگ بنفش هســتند؛ رنگ بنفش ویولت‬ ‫به رنگ ابی نزدیک تر و رنگ بنفــش ارغوانی به رنگ قرمز‬ ‫نزدیک تر است‪.‬‬ ‫رنگ یاسی‪ ،‬بنفش ابی یا ویولت بسیار روشن است که رنگ ان‬ ‫برگرفته از نام گل ماگنولیا و گل یاس بنفش است‪.‬‬ ‫رنگ بنفش و ارغوانی نماد چیست؟‬ ‫همانطور که می دانید بنفش یک رنگ زنانه اســت و در میان‬ ‫خانم های جوان محبوب تر اســت‪ .‬بنفش به عنوان یک رنگ‬ ‫قدرتمند سلطنتی شناخته می شود و اغلب به عنوان نماد راز و‬ ‫رمز‪ ،‬سحر و جادو‪ ،‬اصالت و ثروت در نظر گرفته می شود‪.‬‬ ‫رنگ بنفش روشن نماد فردیت و تخیل است‪.‬‬ ‫رنگ بنفش تیره نماد غم و اندوه و بی اعتنایی است‪.‬‬ ‫رنگ یاسی نماد عشق و ارامش است‪.‬‬ ‫گزارش شناسی‬ ‫روان‬ ‫نمایشگاه‬ ‫خواص و خصوصیات و تاثیر رنگ بنفش بر بدن‬ ‫متاسفانه تحقیقات نشان می دهد که رنگ بنفش می تواند باعث‬ ‫فشارهای عصبی و افسردگی و تشدید عالئم ان در برخی افراد‬ ‫شود‪.‬‬ ‫رنگ بنفش به ویژه سایه های روشن تر ان‪ ،‬باعث ارامش روحی و‬ ‫روانی افراد شده و اعتماد به نفس و عزت نفس را در ان ها افزایش‬ ‫می دهد‪.‬‬ ‫رنگ بنفش قوه تخیل و خالقیت در کودکان را افزایش می دهد‪.‬‬ ‫شخصیت شناسیرنگبنفش‬ ‫افرادی که از رنگ بنفش یا رنگ ارغوانی استفاده می کنند افرادی‬ ‫خودخواه با تفکرات درونی هستند‪.‬‬ ‫ان ها به چیزهایی که دیگران فکر می کنند‪ ،‬اهمیت نمی دهند‪.‬‬ ‫این افراد ایده ها یا باورهایی را که با نظر ان ها متفاوت است به‬ ‫سختیقبولمی کنند‪.‬‬ ‫افرادی که رنگ بنفش را دوســت دارند از اقالم لوکس استفاده‬ ‫می کنند و می خواهند که همیشه بهترین باشند‪.‬‬ ‫ان ها کاریزماتیک و جذاب هستند‪ ،‬دوست دارند مستقل باشند و‬ ‫افراد مغروری هستند که از کسی کمک نمی گیرند‪.‬‬ ‫سایر نکته ها درباره بنفش‬ ‫بنفش نشان دهنده سیاره مشتری است‪.‬‬ ‫در طول تاریخ لباس های به رنگ بنفش توسط افراد ثروتمند و‬ ‫بانفوذ جامعه استفاده شده است‪.‬‬ ‫نیروهای ایاالت متحده قلب بنفش را به سربازان مجروح شده در‬ ‫جنگ اهدا می کنند‪.‬‬ ‫در تایلند بنفش رنگ عزاداری برای بیوه ها محسوب می شود‪.‬‬ ‫رنگ بنفش به ویژه سایه های روشن تر و مالیم تر ان مانند یاسی‬ ‫از رنگ های پرطرفدار برای طراحی دکوراسیون داخلی منزل و‬ ‫دفتر کار محسوب می شوند‪.‬‬ ‫بنفش یک رنگ روحانی است که باالترین سطح اگاهی و تفکر‬ ‫در زمینه های معنوی را دارا است‪.‬‬ ‫بنفش‪ ،‬قوی ترین طیف رنگ را در میان رنگ های رنگین کمان‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫بنفش رنگ مورد عالقه کلئوپاترا بود‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪47‬‬ ‫اشپزی‬ ‫فتوچینی میگو و پستو‬ ‫مواد الزم‬ ‫روغن زیتون‪ 2 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫میگو‪ 450 :‬گرم‬ ‫قارچ‪ 280 :‬گرم‬ ‫سس پستو با ریحان‪ 1/2 :‬پیمانه‬ ‫سیر خرد شده‪ 4 :‬حبه‬ ‫اب مرغ‪ 1/2 :‬پیمانه‬ ‫پاستا فتوچینی‪ 280 :‬گرم‬ ‫نمک‪ 1/4 :‬قاشق چایخوری‬ ‫ادویه هایموردنیاز‬ ‫چاشنی ایتالیایی (مخلوطی از اویشن‪ ،‬پونه کوهی و ریحان)‪ 1 :‬قاشق‬ ‫چایخوری‬ ‫پرک فلفل قرمز‪ 1/4 :‬قاشق چایخوری‬ ‫پاپریکا‪ 1/2 :‬قاشق چایخوری‬ ‫نمک‪ 1/2 :‬قاشق چایخوری‬ ‫ریحان تازه خرد شده‪ :‬به دلخواه‬ ‫خواص میگو‬ ‫هــر ‪ 100‬گرم میگو دارای ‪ ۹۹‬کیلوکالــری انرژی‪ ۱۸ ،‬گرم‬ ‫پروتئیــن‪ ۱۰ ،‬گرم چربی‪ ۱۶۸ ،‬میلی گرم کلســترول‪۲/۵ ،‬‬ ‫میلی گرم اســیدهای چرب اشباع‪ 6/7 ،‬گرم اسیدهای چرب‬ ‫غیراشباع‪ ۰/۳ ،‬گرم اسید چرب امگا‪ ۳‬و ‪ ۱/۹‬گرم کربوهیدرات‬ ‫است‪.‬‬ ‫پروتئین میگو به دلیل نداشتن بافت هم بند به راحتی هضم‬ ‫می شــود و برای افراد مسن و کسانی که در جویدن و هضم‬ ‫غذا مشکل دارند گزینه مناسبی برای تامین پروتئین روزانه‬ ‫ان ها است‪ .‬میگو از منابع خوب اسیدهای چرب امگا‪ 3‬است که‬ ‫دریافت ان به کنترل فشارخون کمک می کند‪ .‬میگو همچنین‬ ‫سرشار از سلنیوم‪ ،‬ضدالزایمر و ضدکم خونی است‪.‬‬ ‫‪48‬‬ ‫زیر و بم‬ ‫طرز تهیه‬ ‫یک قاشــق غذاخوری روغن زیتون را در ماهیتابه ای بریزید و ان را روی حرارت‬ ‫متوسط قرار دهید‪ .‬میگوها را در کاسه ای ریخته و ان ها را با تمام ادویه ها مخلوط‬ ‫کنید؛ سپس درون ماهیتابه گذاشته و به مدت ‪ 3‬دقیقه ان ها را در روغن سرخ کنید‬ ‫تا کامال بپزند و بعد ان ها را از ماهیتابه خارج کنید‪ .‬قاشــق دوم روغن زیتون را به‬ ‫ماهیتابه افزوده و قارچ و نمک را به ان اضافه کنید تا اب قارچ تمام و قارچ ها نرم‬ ‫شوند؛ سپس سیر را به ان اضافه کنید و مقداری با مواد تفت دهید‪ .‬در مرحله بعد‪،‬‬ ‫میگوها‪ ،‬سس پستو و اب مرغ را به ماهیتابه اضافه کنید و روی حرارت توسط همه‬ ‫مواد را خوب با هم مخلوط نمایید‪ .‬فتوچینی را طبق دستور روی پاکت پخته و ابکش‬ ‫نمایید و به سس داخل ماهیتابه اضافه کنید‪ .‬ادویه غذا را چک کرده و در صورت نیاز‬ ‫مقداری دیگر نمک به ان بیفزایید‪ .‬در صورت تمایل‪ ،‬هنگام سرو مقداری دیگر پرک‬ ‫فلفل قرمز روی ان بپاشید‪.‬‬ ‫اسموتی کهکشانی‬ ‫بلوبری و اناناس‬ ‫اشپزی‬ ‫بالشتک های نوتال‬ ‫مواد الزم‬ ‫بلوبری یخ زده‪ 1:‬پیمانه‬ ‫موز خرد شده و یخ زده‪ 2 :‬پیمانه‬ ‫شیر وانیلی بادامی‪ 1/2 :‬پیمانه ‪ 2 +‬قاشق غذاخوری‬ ‫تکه های اناناس یخ زده‪ 1:‬پیمانه‬ ‫ماستیونانی‪ 1/2:‬پیمانه‬ ‫نارگیل رنده شده‪ 1 :‬قاشق غذاخوری‬ ‫مواد الزم (برای‪ 8‬عدد بالشتک)‬ ‫خمیر کروسانت ‪ 2:‬ورقه‬ ‫نوتال‪120:‬گرم‬ ‫مارشمالو کوچک ‪ 100:‬گرم‬ ‫زردهتحم مرغ‪1:‬عدد‬ ‫شکر‪:‬برایتزیین‬ ‫طرزتهیه‬ ‫بلوبری ها و‪ 1‬پیمانه از موز را با‪ 1/2‬پیمانه شیر در مخلوط کن بریزید و‬ ‫ان ها را با هم میکس کنید؛ سپس اسموتی را به کاسه ای منتقل کرده و‬ ‫مخلوط کن را تمیز کنید‪ .‬در مرحله بعد‪ ،‬اناناس و‪ 1‬پیمانه باقیمانده از موز‬ ‫راباماستونارگیلو‪ 2‬قاشقغذاخوریشیردرمخلوط کنباهممخلوط‬ ‫کنید‪ .‬با استفاده از قاشق‪ ،‬مقداری از مخلوط بلوبری را در لیوان موردنظر‬ ‫برای سرو بریزید؛ سپس روی ان را الیه ای از مخلوط اناناس بریزید و‬ ‫مجددا با الیه ای از مخلوط بلوبری روی ان را پر کنید‪ .‬به همین ترتیب‬ ‫بقیه اسموتی را اماده کنید‪ .‬نکته‪ :‬برای حالت چرخشی دادن به الیه های‬ ‫ابی و زرد با یکدیگر‪ ،‬از یک چاقو یا کاردک کوچک اســتفاده کنید‪.‬‬ ‫طرز تهیه‬ ‫فــر را از قبل روی ‪ 180‬درجه ســانتیگراد روشــن کنید‪ .‬هر ورقه خمیر‬ ‫کروسانت را به ‪ 4‬مربع یکســان برش دهید‪ 30 .‬گرم نوتال را در وسط هر‬ ‫کدام از برش ها بریزید؛ به طوری که از اطراف خمیر ‪1.5‬ســانتیمتر فاصله‬ ‫داشــته باشد و ســپس حدود ‪ 12‬مارشــمالوی کوچک را روی نوتال قرار‬ ‫دهید و خمیر را به شــکل مثلث تا کنید‪ .‬اطراف خمیر را با چنگال به هم‬ ‫ســفت بچســبانید‪ .‬زرده تخم مرغ را کمی زده و با برس روی بالشتک ها‬ ‫بمالید و بعد کمی شــکر روی ان بپاشید‪ .‬بالشتک ها را به مدت ‪ 12‬دقیقه‬ ‫در فر قرار دهید تا روی ان ها طالیی شــود؛ ســپس ازفر بیرون اورده و ‪5‬‬ ‫دقیقه صبر کنید تا کمی خنک خنک شــوند و بعد ان ها را گرم سرو کنید‪.‬‬ ‫دورهجــدید| شماره‪39‬‬ ‫‪49‬‬

آخرین شماره های ماهنامه زیر و بم

ماهنامه زیر و بم 41

ماهنامه زیر و بم 41

شماره : 41
تاریخ : 1398/09/02
ماهنامه زیر و بم 40

ماهنامه زیر و بم 40

شماره : 40
تاریخ : 1397/12/04
ماهنامه زیر و بم 38

ماهنامه زیر و بم 38

شماره : 38
تاریخ : 1396/12/05
ماهنامه زیر و بم 37

ماهنامه زیر و بم 37

شماره : 37
تاریخ : 1396/11/01
ماهنامه زیر و بم 36

ماهنامه زیر و بم 36

شماره : 36
تاریخ : 1396/10/02
ماهنامه زیر و بم 35

ماهنامه زیر و بم 35

شماره : 35
تاریخ : 1396/09/04
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!